عنوان : تأثير فرهنگ عاشورا بر انقلاب اسلامي
پديدآورندگان : بهداروند، محمد مهدي، 1342-(پديدآور)
وضعيت نشر : قم: مؤسسه فرهنگي و اطلاع رساني تبيان، 1387
نوع : متن
جنس : مقاله
الكترونيكي
زبان : فارسي
توصيفگر : انقلاب اسلامي
قيام عاشورا
به خوبي ميدانيم كه عاشورا الهام بخش انقلاب شور آفريني است كه در روزگارمابزرگترين حادثهاي است كه با راهبري عاشورايي بزرگ عصر، امام خميني (ع) خواهان استقرار زندگي برپايه توحيد و عدل شده است فرهنگ عاشورا درحقيقت فرهنگي همه جانبه دارد كه انقلاب اسلامي با الگوگرفتن از آن مسير پرفراز و نشيب خود را طي نموده به عبارت ديگر: نهضت عاشورا يك نهضت عظيم فرهنگي است كه ابعاد گوناگون حيات انسان را در بر دارد، حركتي با وقوع خود، تاريخ ساز و عزت آفرين و عاملي براي احياي اسلام ناب گرديد تا آن جا كه براي خود اين لقب را گرفت «الاسلام محمدي الوجود و الحدوث و حسيني البقاء و الاستمرار».انقلاب اسلامي در حقيقت احياگر اسلامي بود كه پس از قرنها ضعف و عقبماندگي و انحطاط مسلمانان به ويژه با فروپاشي و تجزيه امپراتوري عثماني به اوج خود رسيده و دوران ركود و رخوت مسلمانان را به درازا كشيده و در حقيقت وارد مرحله تازهاي از ظهور مجدد شده بود.البته گفتني است كه تحليل تطبيقي حادثه عاشورا بر انقلاب اسلامي بدون توجه به محوريت آن يعني حضرت امام خميني (ره) به تصوير كشاند.
اساساً شروع نهضت را همان عصر روز عاشورا بايد تلقي كرد (سيزده خرداد) و درحقيقت نطفه انقلاب را همان فرياد عصر عاشوراي امام منعقد كرد. عاشورا در جوامع داراي قدرتي بوده كه اين قدرت را امام شناخت و با بهره برداري درست از آن انقلاب به پيروزي رسيد.بر اين اساس عاشورا تنها مسئلهاي براي آرامش روح و روان و معنويت نيست بلكه ميتواند عامل رخ دادي عظيم در گستره تاريخ گردد. متأسفانه عدهاي عاشورا را يك مسأله پسيكو لوژيك (رواني و نفساني ميبينند كه به آنها آرامش ميدهد و جنبه عاطفي دارد. اما اين تمام جوهره عاشورا نيست تجلي صفات جميله در بر خورد با جور و ستم از بهترين جنبههاي محوري نهضت عاشورا است يكي از شاخصههاي عمده نو پردازان فكر ديني و اسلام شناسان نوانديش در چند دهه اخير اين است كه رخ داد عاشورا به عنوان يك رخ داد اجتماعي براي آنها مطرح شده و در بينش اجتماعي آنها مؤثر افتاده است هرچند فرهنگها مجموعه باورها، گرايشها،ارزشها و رفتارهايي هستند كه درحيات يك جامعه ماندگار ميشوند و استمرار تاريخي مييابند. بدين روي عاشورا تنها يك رويداد تاريخي نيست بلكه يك فرهنگ است فرهنگ عاشورا مجموعه عناصر عاطفي ارزشي اعتقادي و رفتارياي است كه بر محور عاشورا شكل گرفته وبه نحو زنده وحيات بخشي حضور پايدار خود را در تاريخ تشيع حفظ كرده و نقشها و كاركردهاي متنوعي در جامعه شيعي خصوصاً انقلاب اسلامي داشته است در يك بررسي وتحليل جامع اگر بخواهيم نقش عاشورا را در تكوين پيدايش و تكامل انقلاب اسلامي طرح نماييم بايد به زير اشاره كنيم
پيروزي انقلاب اسلامي وتشكيل حكومت اسلامي در حقيقت پيوند دو نهاد دين و سياست در صحنه بوده است اين حقيقت حاصل تلاش سيدالشهداء در مبارزه با بدعتهاي اموي بود كه آنها اصل وحدت يافته دين و سياست را از محور حقاني وجود مبارك امام خارج ساخته و در اختيار انسان پليدي هم چون معاويه نهاده و او را ملقب به اميرمؤمنان نموده بودند. حضرت ضمن قيام و افشاي جوهره كفر اموي در صدد درهم شكستن تنديس پا گرفته رذالت در پوشش فضليت بود. لذا باشهامت و قدرت تمام خروش برآورد: «الا و ان الدعي بين الدعي قد ركز بين اثنتين بين السله و الذله هيهات منّا الذله .بررسي دوران حضرت سيدالشهداء به خوبي بيانگر اين حقيقت است كه مهمترين علل انحطاط وسقوط جامعه برداشت نادرست از دين و فهم غلط معارف اسلامي است عواملي كه به بروز كژ انديشيهاو گرايشهاي قبليهاي منتهي گرديد و موجباتي را فراهم آورد تا كساني به مصادر خلافت دست يابند كه دين را وسيله توجيه حكومت و اهداف فردي و قومي خويش قرار دهند.امام خميني (ره) با بهرهگيري از اين حركت تاريخي به تلفيق دو نهاد پرداخت و عامل سعادت جامعه را در يكسان انگاري اين دو مقوله ميديد:«اين يك نقش شيطاني بوده است كه از زمان بني اميه و بني عباس طرح ريزي شده است وبعد از آن هم هر حكومتي كه آمده است تأييد اين امر را كرده است و اخيراً هم كه راه شرق وغرب به دولتهاي اسلامي باز شده اين امر در اوج خودش قرارگرفته كه اسلام يك مسئله شخصي بين بنده وخداست وسياست ازاسلام جداست و نبايد مسلمان در سياست دخالت كند و نبايد روحانيون وارد سياست بشوند.»رواج انديشه جدايي دين از سياست به دليل اين كه هر گونه مسئوليت اعتقادي و اجتماعي را از افراد سلب ميكرد با روحيه تسامح و راحتطلبي نيز سازگاري داشت و بسياري از افراد براي حفظ منافع شخصي خود از هر گونه انديشهاي كه به تغيير وضع موجود منتهي گردد احتراز ميكردند. لذا نقشههاي شيطاني حكومت از يك سو و تسامح و راحتطلبي از سوي ديگر موجب شد تا اعتقادات ديني نقش مؤثري در اعمال اجتماعي سياسي مردم نداشته باشند و از قيام براي خدا در جامعه اسلامي غفلت گردد.امام خميني (ره) در اين زمينه ميفرمايد:«خودخواهي و ترك قيام براي خدا ما را به روزگار سياه رساند و همه جهانيان را برما چيره كرده و كشورهاي اسلامي را زير نفوذ ديگران در آورده .بنابراين در انديشه احيايي امام خميني (ره)، دين و سياست آن چنان در هم تلفيق و تركيب شدهاند كه يك واحد شخصي منسجم به وجود ميآورد. در چنين ديدگاهي دين منهاي سياست و ولايت جسدي بي جان و بي فروغ است «اين را كه ديانت بايد از سياست جدا باشد و علماي اسلام در امور اجتماعي و سياسي دخالت نكنند، استعمارگران گفته و شايع كردهاند. اين را بي دينها ميگويند، مگر زمان پيغمبر اكرم (ص) سياست از ديانت جدا بود؟ مگر در آن دوره عدهاي روحاني بودند وعده ديگر سياست مدار و زمامدار؟ مگر زمان خلفاي حق يا ناحق زمان خلافت حضرت امير (ع) سياست از ديانت جدا بود؟ دو دستگاه بود؟ اين حرفها را استعمارگران و عمال سياسي آنها درست كردهاند، تا دين را از تصرف امور دنيا و از تنظيم جامعه مسلمانان بركنار سازند و ضمناً علماي اسلام را از مردم و مبارزان راه آزادي و استقلال جدا كنند و در اين صورت ميتوانند بر مردم مسلط شده و ثروتهاي ما را غارت كنند. منظور آنهاهميناست »
يكي از نمودهاي ارزشي عاشورا در انقلاب اسلامي امام بزرگوار، مسئله ناسازگاري با طاغوت و استكبار بود كه در تمام حركتها و موضعگيريهاي ايشان پيش از پيروزي انقلاب و پس از آن كاملاً نمود داشت و به صورت يك جريان محوري در نهضت اسلامي ميدرخشيد.نكته قابل توجهي كه از اين جهت در نهضت امام خميني (ره) وجود دارد، شيوه موضعگيري ايشان است اولين اعلاميه آن حضرت در جريان تصويب لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي در سال 1342 تا آخرين اعلاميه ايشان در پاريس و پيش ازفرار شاه از ايران گوياي همين واقعيت است شايد ما رهبري انقلابي همچون امام (ره) درعصر حاضر در دنيا نيابيم كه طي پانزده سال مبارزه موضعي يگانه و يكنواخت داشته باشد و شرايط و مقتضيات گوناگون نتواند كوچكترين تغييري در موضع ضد طاغوتي او ايجاد كند.حتي زماني كه شاه خود را در آستانه سقوط ميديد و با تمام تكبرش از موضع مديريت كشور تنازل كرد و حاضر بود به صورت يك جريان بايكوت شده در سياست پادشاه افسانهاي باشد و حكومت نكند و حكومت را به دست مجلس آزاد و دولت منتخب آن مجلس بسپارد، بسياري از گروههاي به اصطلاح مبارز سياسي آن روز و برخي از افرادي كه در سنگر مرجعيت خود را هم رزم امام (ره) ميپنداشتند، اين تنازل را قبول كردند و سعي داشتند ايشان را هم به قبول آن راضي كنند.از جمله يكي از روحانيون وابسته به جبهه ملي در اين خصوص نامهاي به امام (ره) در نجف نوشت و از امام (ره) درخواست كرد، تا ايشان براي تشكيل يك مجلس آزاد شورايملي و برگزاري انتخابات در كشور موافقت كند. امام (ره) در موضع ناسازگاري با طاغوت قهرمانانه ايستاد و اعلام كرد به كمتر از سقوط سلطنت و محاكمه محمد رضاي جنايتكار رضايت نميدهم امام در پاسخ نامه آن روحاني پيامي فرستاد و تأكيد كرد كه اين نامه حتي شايسته پاسخ دادن هم نيست و در اطلاعيهاي كه در مرداد ماه1357 صادر فرمود موضع صريح ضد طاغوتي خود را اعلام فرمود.در جريان پس از پيروزي انقلاب اين طاغوت ستيزي امام (ره) به استكبار ستيزي مبدل شد و ارزش عاشورا در سيماي استكبار ستيزي امام (ره) نمود يافت امام (ره) همواره در بيانات خود روي اين مطلب تكيه ميكرد كه حركت انقلابي اين مردم در پيروي از امام حسين (ع) حركت با خون است و دقيقاً در تبيين شعار عاشوراي حسين (ع): «ان كان دين محمد لم يستقم الا بقتلي فيا سيوف خذيني در اطلاعيهاي كهدر هلال محرم 1357 از پاريس صادر فرمود، ماه محرم را ماه پيروزي خون بر شمشير ناميد و در پيام به ملت ايران روز يازدهم محرم همان سال 11/9/57) فرمود:«اكنون دشمنان اسلام و ايران و هواداران رژيم يزيدي در مقابل هواداران اسلام و مخالفان سر سخت رژيم طاغوتي ابوسفيان صف بندي نموده و ميخواهند شعار اسلامي و حسيني را كه براي احياي اسلام و به دست آوردن آزادي و استقلال و برقراري حكومت قرآن به جاي سلطه شيطان و حكومت قانون عدل در مقابل حكومت جنگل است با مسلسلها و توپ و تانكها كه از خون دل ملت محروم تهيه شده است جواب دهند. غافل از آن كه ملتي كه با بيداري و هوشياري به پاخاسته و نهضت اصلي اش را وظيفه شرعي الهي تشخيص داده به اين سلاحهاي زنگ زده با تمسخر مينگرد».عبيدالله بن زياد ـ چاكر و خانه زاد اموي ـ پس از هلاكت يزيد، چون خواست از شهر بصره فرار كند، لباس زنانه پوشيد و مردي را پشت سرش سوار كرد كه به شورشيان ميگفت «كنار شويد! اين زن از خاندان من است به ديار زنان ابن زياد آمده بود، ميخواهم او را ببرم . او با اين شيوه ننگين و حقارت آميز گريخت و خود را در پرتو اين ذلت و پستي از مرگ نجات داد.اما حسين بن علي (ع) درگير و دار معركه عاشورا، در ميان انبوه دشمنان فراوان و در موقعيتي كه دشمنان از چهار سو، او را در محاصره داشت هنگامي كه با پيشنهاد بيعت با يزيد مواجه ميگردد تا از آن معركه خونبار و هراسانگيز جان سالم به در ببرد، با كمال شهامت و جوان مردي فضيلت و انسانيت اعلام فرمود: «والله لا اعطيكم بيدي اعطاء الذليل ولا افر فرار العبيد.»؛ «به خدا قسم هرگز دستم را همانند دست ذليلان و زبونان به شما نميدهم و هم چون بردگان از پيش شما نميگريزم »اين سخن بزرگ در آن اوضاع ويژه از سعه صدر و عظمت درون حكايت هايي دارد كه ژرفا و گستردگي آن را جز خداي بزرگ كسي نميداند.روز عاشورا، آن گاه كه عدهاي از ياران امام حسين (ع) در خاك و خون غلتيدند، اوبه جاي اين كه روحيه خود را از دست دهد و دست تضرع به سوي آنان دراز كند، با ثبات و استقامت كامل گفت «به خدا قسم به هيچ يك از خواستهاي اينان تن در نميدهم تا خداي خود را ملاقات كنم در حالي كه به خون خود آغشتهام »
تأثير پذيري از فرهنگ عاشورا و بررسي گونههاي مختلف آن در شعر قبل از انقلاب و ادبيات دوران مقاومت و ستمشاهي خود از اهميت فوق العادهاي برخوردار است اين كه كدام دسته از شاعران به اين مهم اقدام كرده بيان چه جنبه هايي را در كلام خود برگزيدهاند، تعبيرات لفظي و تشبيهات ادبي و استعارههاي آنان چگونه بوده قدرت كلام و ميزان نفوذ نفس آنان تا چه پايه رفته است چه ابعادي از تأثير پذيري را وجهه سخنخويش قرار دادهاند و...؟ زماني كه اين بررسيها صورت گرفت آيههاي فراواني براي انجام داوريهاي فرهنگي و ادبي همه جانبه حاصل ميشود كه هم با عنايت به افراد و گويندگان و هم با توجه به جنبههاي كلامي فرهنگي ادبي و... قابل مقايسه و تطبيق و است كه فرصت و مجال ديگري ميطلبد.بيان تأثير پذيري فرهنگ عاشورا را در شعر پس از انقلاب ميتوان در چندين محور و موضع دانست كه ميتوان به چند نمونه از آنها اشاره كرد:الف ـ موضوع مدح ستايش و تمجيد كه بيترديد مقولهاي بسيار مفصل و در خور اعتناست ب ـ ترغيب تشويق و تهيج رزمندگان جبهه در نبرد و دفاع مقدس
در تاريخ عاشورا ميخوانيم وقتي حضرت سيد الشهدا (ع) از مدينه به سوي كربلا ميآمدند، كلمه استرجاع و آيه انا لله و انا اليه راجعون را تلاوت فرمودند. فرزندش علياكبر (ع) عرض كرد: پدر! چرا اين جمله را بر زبان جاري فرموديد؟ حضرت (ع) فرمودند:لحظهاي به خواب رفتم هاتفي ندا داد كه اين كاروان ميرود و مرگ به سراغ آنان ميآيد.عرض كرد: پدر! مگر ما بر حق نيستيم فرمود: چرا بر حقيم عرض كرد: پس ما از كشته شدن چه باك داريم رشادتهاي حضرت عباس بن ابيطالب (ع)، حضرت قاسم بن الحسن (ع)، عون بن ابيطالب (ع)، احمد بن حسن بن علي (ع)، عبدالله بن حباب كليمي بكير بن يزيد رياحي نافع بن هلال بجلي عبدالله بن جنادة بن لعب بن حرث الانصاري خلف بن مسلم بن عوسجه حتي زناني چون مادر «عبدالله بن عمير» را ميبينيم كه با ايمان به خدا و عشق به حسين (ع) براي حفظ مكتب چگونه مبارزه ميكنند.نوشتهاند: پس از كشته شدن «جنادة انصاري فرزند يازده سالهاش «عمر» كه به همراه پدر و مادرش به سرزمين كربلا آمده بود، به حضور امام رسيد و اجازه نبرد با دشمن خواست حسين به علي (ع) درباره وي چنين فرمود:«اين نوجوان كه پدرش در حمله اول كشته شده است شايد بدون اطلاع مادرش تصميم به نبرد گرفته است و مادرش به كشته شدن وي راضي نباشد. اما اين نوجوان ايثارگر چون گفتار امام (ع) را شنيد عرضه داشت نه به خدا، مادرم دستور داده است جانم را فداي تو و خونم را نثار راهت كنم امام چون اين پاسخ را شنيد اجازه داد. عمر حركت نمود و در مقابل صفوف دشمن با شوري خاص اين شعار حماسي را ميخواند:اميري حسين و نعم الامير سرور فواد البشير النذيرعلي و فاطمة والداه فهل تعلمون له من نظيرامير من حسين است و چه نيكو اميري سرور قلب پيامبر بشير و نذير، علي و فاطمه پدر و مادر اوست آيا براي او همانندي ميدانيد؟نوشتهاند: مادر اين نوجوان شجاع و ايثارگر پس از آن كه خونش را پاك نمود، و به سوي خيمه بازگشت و چوبي به دست گرفت و در حالي كه اين دو بيت را ميخواند به سوي دشمن حمله كرد:اني عجوز في النساء ضعيفة خاوية بالية نحيفةاضربكم بضربة عنيفة دون بني فاطمة الشريفةمن در ميان زنها زني ضعيفم زني پيرو و فرتوت و لاغر، بر شما ضربه محكمي وارد خواهم ساخت در دفاع و حمايت از فرزندان فاطمه عزيز.پس از آن دو نفر را مضروب ساخت و به دستور امام (ع) به سوي خيمهها بازگشت لذا حسين بن علي (ع) درباره اين اصحاب و ياران و اهل بيت خويش ميفرمايند:«من اصحاب و ياراني بهتر از ياران خود نديدهام و اهل بيت و خانداني با وفاتر و صديقتر از اهل بيت خود سراغ ندارم خداوند به همه شما جزاي خير دهد.»با مروري به تاريخ انقلاب اسلامي از خرداد سال 42 تا 22 بهمن 57 ـ به ويژه هشت سال دفاع مقدس ـ فرهنگ عاشورا آشكار ميگردد و تاريخ تكرار ميشود. اين پيوستگيها در وصيت نامههاي رزمندگان در پيشانيبندها و نوشتهها بر پشت و سينه و بازو، در شعارها و سرودهاي جبهه در نام و رمز عمليات در حال و هواي شب عمليات عمل كرد خانواده شهدا، تابلوهاي نوشته مزار نوشتهها، مجالس سوگواري شهدا و سرودهاي دوران هشت سال دفاع مقدس به روشني و با صميميتي آشكار به چشم ميخورد. لذا امام راحل رهبر را آن نوجوان سيزده ساله ميداند و ميفرمايد:«اين جانب هر وقت با اين عزيزان معظم برخورد ميكنم يا وصيتنامه انسان ساز شهيدي را ميبينم احساس حقارت و زبوني ميكنم هرچه انقلاب اسلامي دارد از بركت مجاهدت شهدا و ايثار گران است كارنامه نوراني شهادت و جانبازي عزيزان شما گواه صادقي بركسب بالاترين امتيازات و مدارج تحصيلي معنوي آنان است كه با مهر رضايت خدا امضا شده است و كارنامه شما در گرو تلاش و مجاهدت شماست »
امام (ع) درنامهاي به معاويه پس از شهادت مظلومانه برادرش امام مجتبي (ع) پرده از روي چهره كريه ارتجاع برداشت و فرمود:«مگر تو قاتل حجربن عدي و رفقاي عباد ثابت قدمش نيستي قاتل مرداني كه از پيدايش رويههاي بدعتآميز ضد اسلامي ناراحت و بي آرام بودند، دستور به تبعيت از رويه معروف اسلامي يعني (سنت ميدادند و از رويه زشت و نارواي نوپيدا (منكر) برحذر ميداشتند. آنان راپس از دادن امانهاي مؤكد و به سوگند محكم شده به طور ستمگرانه و تجاوزكارانه كشتي و با اين عمل نشان دادي كه در برابر خداگستاخي و پيمانش را خوار ميداري مگر تو نيستي كه زياد را در اين دوره كه نظامات اسلامي حكم فرماست به فرزندي زنا كاري كه با مادرش آوميخته بود شناختي و گفتي كه او پسر ابوسفيان است در صورتي كه پيامبر خدا(ص) فرموده است كه فرزند از آن بستر، و زناكار را سنگ كيفر است آن گاه او را بر مسلمانان مسلط كردي و فرمان روايي بخشيدي تا ايشان را بكشد و دستو پايشان را از چپ و راست ببرد و بر شاخه نخل به دار آويزد. پناه بر خدا! و بدان كه خدا را ديوان محاسبهاي است كه در آن هيچ از خرد و كلان اعمال فرو گذاشته نميشود. بدان كه خدا هرگز از ياد نخواهد برد كه تو مردم را به محض بدگماني ميكشي و به اتهام محض دستگير ميسازي و نوجواني را ولايت عهدي بخشيدهاي كه شراب ميخورد و سگبازي ميكند...»در اين نامه امام (ع) به نكات ارتجاعيِ ارزش در حكومت معاويه اشاره ميكنند كه عمدهترين آن جريان انتساب زياد به فرزند زنا كار است كه اين كار جزء سنن و ارزشهاي جاهليت قبل از اسلام بود.حضرت امام خميني (ره) انقلاب اسلامي ايران را نشأت گرفته از قيام حضرت سيدالشهداء (ع) ميدانند و مقايسهاي دارند بين يزيد و يزيديان و شاه و قوم ستمگرش در اين باره ميفرمايند:«آن روز يزيديان با دست جنايتكاران گور خود را كندند و تا ابد، هلاكت خويش و رژيم ستمگر جنايتكار خود را به ثبت رساندند، و در پانزده خرداد چهل و دو پهلويان و هواداران وسردمداران جنايتكارشان بادست ستمشاهي خود گور خود را كندند و سقوط و ننگ ابدي را براي خويش به جاگذاشتند كه ملت عظيم الشأن ايران ـ بحمدالله تعالي ـ باقدرت و پيروزي برگور آتش بار آنان لعنت ميفرستند.»ايشان در پيام خويش در تاريخ 61/3/15 به مناسبت سال روز قيام پانزده خرداد و نيز در جمع گروهي از علما و ائمه جماعات روحانيون و وعاظ قم و تهران ميفرمايند:«ملت عظيم الشأن در سال روز شوم اين فاجعه انفجارآميزي كه مصادف با پانزده خرداد چهل و دو بود كه با الهام از عاشورا آن قيام كوبنده رابه ياد آورد، اگر عاشورا و گرمي و شور انفجاري آن نبود چنين قيامي بدون سابقه و سازماندهي واقع ميشد. واقعه عاشورا ازسال شصت و يك هجري تا خرداد شصت و از آن تا قيام عالمي بقية الله ـ ارواحنالمقدمه الفداء ـ در هر مقطع انقلاب ساز است »يا در اوج اختناق و ديكتاتوري مصمم و استوار، نقشههاي دشمن را بر آب كرده و فرياد برآورد:«...آقايان بدانند كه خطر امروز بر اسلام كمتر از خطر بني اميه نيست . دستگاه جبار با تمام قوا با اسرائيل و عمال آنها همراهي ميكند. دستگاه تبليغات را به دست آنها سپرده و در دربار دست آنها باز است در ارتش و فرهنگ و ساير وزارتخانهها براي آنها بازنموده و شغلهاي حساس به آنها دادهاند.»«...امروز به من اطلاع دادند كه بعضي اهل منبر را بردهاند در سازمان امنيت و گفتهاند شما سه چيز راكار نداشته باشيد، ديگر هرچه ميخواهيد بگوييد: يكي شاه را، يكي هم اسرائيل را، يكي هم نگوييد دين در خطر است خوب اگر اين سه تا امر را ما كنار بگذاريم ديگر چه بگوييم ما هر چه گرفتاري داريم از اين سه تا هست به هركه مراجعه ميكني ميگويد شاه گفته شاه گفته مدرسه فيضيه را خراب كنيد، شاه گفته اينها را بكشيد...»«شما آقايان به تقويم دو سال پيش از اين يا سه سال پيش از اين بهاييها مراجعه كنيد. در آنجا مينويسد: «تساوي حقوق زن و مرد؛ رأي عبد الوهاب آقايان هم از او تبعيت ميكنند. آقاي شاه نفهميده ميرود بالاي آن جا، ميگويد تساوي حقوق زن و مرد! آقا! اين را به تو تزريق كردند. مگر تو بهايي هستي كه من بگويم كافر است بيرونتكنند؟ نظامي كردن زن رأي عبدالوهاب است آقا، تقويمش موجود است نگوييد نيست شاه نديده اين را؟...»«والله من شنيدهام كه سازمان امنيت در نظر دارد شاه را از مردم بيندازد، تا بيرونش كنند و لهذا مطالب را معلوم نيست به او برسانند. تأثرات ما زياد است روابط ما بين شاه و اسرائيل چيست كه سازمان امنيت ميگويد از اسرائيل حرف نزنيد، از شاه هم حرف نزنيد؟ اين دو تا تناسبشان چيست مگر شاه اسرائيلي است به نظر سازمان امنيت شاه يهودي است »چنان كه ملاحظه ميكنيد، امام در اين سخنراني شخص شاه را مورد عتاب و خطاب خويش قرار داده است و شاه كه تحمل شنيدن سخن حق نداشت به خشم آمد و مأمورانش به دستور او، شبانه امام را دستگير كردند، كه درپي آن حادثه دوازدهم محرم (15 خرداد) پيش آمد.
حضرت امام (ره) علل محدثه و مبقيه انقلاب اسلامي ايران را مديون و مرهون عاشورا و درسي كه مردم از امام حسين (ع) آموختند ميدانند و لذا در سخنان خويش ميفرمايند:«مابايد همه متوجه اين معنا باشيم كه اگر قيام حضرت سيد الشهدا (ع) نبود، امروز ما نميتوانستيم پيروز شويم انقلاب اسلامي ايران پرتوئي از عاشورا و انقلاب عظيم الهي آن است »«تمام اين وحدت كلمهاي كه مبدأ پيروزي ماشد، براي خاطر اين مجالس عزا و اين مجالس سوگواري و اين مجالس تبليغ و ترويج اسلام شد.»«اين خون سيدالشهداست كه خونهاي همه ملتهاي اسلامي را به جوش آورد،ملت ما از طفل شش ماهه تا پيرمرد هشتاد ساله را در راه خداوند فدا كرد و اين اقتدا به بزرگ مرد تاريخ حضرت سيدالشهداء (ع) است
يكي از اموري كه امام حسين (ع) باالهام از كلام الهي روي آن تكيه ميكردند صبر و استقامت و بردباري است از جمله در پاسخ مردي از كوفه به نام «ابوهرم كه از حضرت سؤال ميكنند: چه انگيزهاي تو را وا داشت كه از حرم جدت بيرون بيايي امام (ع) ميفرمايند: «اي اباهرم بني اميه با فحاشي و ناسزا گويي احترام مرا درهم شكستند. من راه صبر و شكيبايي را در پيش گرفتم و ثروتم را از دستم ربودند، باز هم شكيبايي كردم ولي چون خواستند خونم را بريزند از شهر خارج شدم .بنابه نقل «ابن قولويه و «مسعودي ، امام حسين (ع) آن گاه كه نماز صبح را به جا آورد، رو به سوي نمازگزاران كرد و پس از حمد و سپاس خداوند به آنان فرمود: «خداوند به كشته شدن شما و كشته شدن من در اين روز اذن داده است و برشماست كه صبر و شكيبايي در پيش گيريد و بادشمن بجنگيد».مرحوم صدوق در «معاني الاخبار» ميگويد: امام (ع) فرمودند:«اي بزرگ زداگان صبر و شكيبايي به خرج دهيد كه مرگ چيزي جز يك پل نيست كه شما را از سختي و رنج عبور ميدهد و به بهشت پهناور و نعمتهاي هميشگي ميرساند.»امام حسين (ع) در روزعاشورا و درلحظههاي حساس هنگامي كه چند تن از نوجوانان هاشمي و آل ابوطالب مانند محمد و عون (فرزندان عبدالله جعفر) و محمد بن مسلم دسته جمعي هم چون عقاب به سوي دشمن حملهور بودند فرمود: «عمو زادگان منو خاندان من در مقابل مرگ صبر و استقامت به خرج دهيد كه به خدا سوگند پس از امروز روز ذلت و خواري اي نخواهيد ديد.»خواهرش زينب (س) را دعوت به صبرو بردباري مينمايد. آخرين كلام امام (ع) درلحظه شهادت اين است «درمقابل قضاو قدر تو شكيبايم اي پرودگاري كه به جز تو خدايي نيست اي فريادرس دادخواهان كه مرا جز تو پروردگار و معبودي نيست برحكم و تقدير تو صابر و شكيبايم »حضرتامام خميني (ره) در تمام مراحل انقلاب به پيروي از حسين بن علي (ع) راه صبر و استقامت را پيشه خود ساخته و مردم را هم متوجه اين امر مهم نموده و در بيانات خويش در فروردين چهل و دو درمورد وظايف عمومي مسلمين براي صيانت از اسلام ميفرمايند:«شما پيرو پيشواياني هستيد كه در برابر مصايب و فجايع صبر و استقامت كردند،آنچه امروز ميبينيم نسبت به آن چيزي نيست پيشوايان بزرگوار ما حوادثي چون عاشورا و شب يازدهم محرم را پشت سرگذاشتند و در راه دين خدا چنان مصايبي راتحمل كردهاند، عيب است براي كساني كه ادعاي پيروي از حضرت امير (ع) و امامحسين (ع) را دارند در برابر اين نوع اعمال رسوا و فضاحتآميز دستگاه حاكمه خود را ببازند.»«مابايد روي آن فداكاريها حساب كنيم كه سيدالشهداء (ع) چه كرد و چه بساط ظلمي را برهم زد و ماهم چه كردهايم مگر خون ما رنگينتر از خون سيدالشهدا است ماچرا بترسيم از اين كه خون بدهيم يا اينكه جان بدهيم دستوراست اين دستور عمل امام حسين (ع) دستور است براي همه كه كُلُّ يَوْمٍ عاشُورا وَكُلُّاَرْضٍ كَربَلا. دستور داد به اينكه هر روز و در هر جابايد همان نهضت رابا استقامت ادامه بدهيد.»«صبر كليد ابواب سعادت و سرمنشأنجات از مهالك است صبر، بليات را بر انسان آسان ميكند و مشكلات را سهل مينمايد و عزم و اراده راقوت ميدهد. مقصد هر چه بزرگتر باشد، رنج در راه آن هرچه زياد باشد بايد انسان تحمل كند. اگر چنان چه استقامت كنيم مؤيد به تأييدات الهي هستيم .
امام حسين (ع) به عنوان مظهر اسلام محمدي با قيام خود عزم آن دارد تا بر تفسيرها و برداشتهاي رايج از دين خط بطلان كشد و با احياي دين حقيقي وجوه پويا،سازنده و جهت دهنده دين را براي مردم نمايان سازد لذا ميفرمايد: «انما خرجت لطلب الاءصلاح في امة جدي اريد ان امر بالمعروف وانهي عن المنكر و اسير بسيرة جدي و ابي علي بن ابيطالب .پر واضح است كه عامل اصلي انسجام امت اسلامي دين است و اصلاح امت ممكن نيست مگر بااصلاح دين و اصلاح دين نيز به نظامي از كنترل و پيشرفت وابسته است كه عنوان امر به معروف و نهي ازمنكر به خود گرفته است و بعد از فهم صحيح از دين اين اصل انسان را در هر لحظه از زندگي موظف به باز آفريني و احياي ارزشهاي ديني ميكند. و اين بازگشت مجدد به معيارها و ضوابط ديني هم متوجه خود فرد است و هم به جامعهاي كه در آن زندگي ميكند منوط ميشود.بنابراين امر به معروف و نهي از منكر براي انسان مسئوليت اجتماعي ميآفريند و او را دچار نوعي بيقراري ميسازد تا نسبت به آنچه در امور مختلف سياسي و اجتماعي و فرهنگي در جامعه ميگذرد بي تفاوت و بي تحرك نباشد. امر به معروف و نهي از منكر هنگامي كه مبتني برفهم صحيح ازدين باشد و از سيره نبوي و علوي يعني معيارهاي خالص اسلام سرچشمه بگيرد جامعه را از حالت سكون خارج ميسازد و منجر به بالندگي و سازندگي آن ميگردد.امام حسين (ع) كه خود عصاره اسلام محمدي است قيام ميكند تا نشان دهد كه آنچه بني اميه حكومت خود را به وسيله آن توجيه ميكند دين نيست بلكه نوعي فريب و نيرنگ است كه به اسم دين عرضه ميشود و دين فقط در عبادات فردي و جمعه و جماعاتِ بدون تحرك خلاصه نميشود و اسلام حقيقي با وجود چنين حكومتي سازگار نيست امام خميني (ره) اصلاح انديشههاي ديني را سرلوحه نهضت اسلامي قرار ميدهد و با طرح مسئله جدايي دين از سياست تغييرها و برداشتهاي رايج از دين راطرد ميكند و اسلام را يك دين اجتماعي و همه جانبه معرفي مينمايد كه بايد در عرصههاي مختلف سياسي اجتماعي و اقتصادي متجلي گردد. ايشان نگرش مردم نسبت به دين را مبهم ميداند و ميفرمايد:«ما موظفيم ابهامي را كه نسبت به اسلام به وجود آوردهاند برطرف سازيم تا اين ابهام را از اذهان نزداييم هيچ كاري نميتوانيم انجام بدهيم »با رفع اين ابهام از دين بزرگترين انقلاب ديني جهان در جامعه اسلامي ايران به وجود ميآيد، امر به معروف و نهي از منكر در جامعه احيا ميگردد، جامعه از حالت ايستايي به تحرك در ميآيد، نظام سياسي و اجتماعي جهان را تحت تأثير خود قرار ميدهد.
يكي ديگراز اهداف انقلاب عاشورا برقراري عدالت اجتماعي بود. امام حسين (ع) درخطبهاي كه امام خميني (ره) ازمضامين اين خطبه به عنوان مؤيد بحث ولايت فقيه استفاده كرده چنين ميفرمايد:«...يأمن المظلومون من عبادك »اين انگيزه امام حسين (ع) درامام خميني (ره) تأثير فراواني داشته است كه نمونه آن را ميتوان در اين سخن ملاحظه نمود:«... سيد الشهدا (ع) از همان روز اول كه قيام كردند براي امر، انگيزه شان اقامه عدل بود، فرمودند: ميبينيد كه به معروف عمل نميشود و به منكر عمل ميشود ما كه تابع حضرت سيدالشهداء هستيم بايد ببينيم كه ايشان چه وضعي در زندگي داشت قيامش انگيزهاش نهي از منكر بود كه هر منكري بايد از بين برود. من جمله قضيه حكومت جور،حكومت جور بايد از بين برود.»اصولاً امام خميني (ره) اجراي عدالت اجتماعي را هم رديف با اصلاح اجتماعي ميداند و آن را با استناد به قرآن مجيد (حديد: 25) از اهداف تمام انبيا ميداند و اين مسئله را در مورد ساير انسانهاي بزرگ نيز صادق ميداند:«... سيد الشهداء روي همين ميزان آمد و رفت و خودش و اصحاب و انصار خودش را فدا كرد، كه فرد بايد فداي جامعه بشود، جامعه بايد اصلاح بشود. (ليقوم الناس بالقسط بايد عدالت در بين مردم و در بين جامعه تحقق پيدا بكند.»تلاش براي ترويج عدالت اجتماعي در زندگاني حضرت امام (ره) نيز به وضوح مشاهده ميشود. مبارزه با حكومت ستمگر پهلوي مبارزه باسرمايه داران زالو صفت مبارزه باخوانين ظالم مصادره اموال نامشروع ايجاد بنياد مستضعفان سفارشهاي مكرر به مسئولان كشور براي رسيدگي به امور محرومان جامعه و...، از جمله مواردي استكه حكايت از تلاشهاي فراوان امام (ره) براي اجراي عدالت اجتماعي دارد. اين تلاشها تا اندازه قابل توجهي ثمر بخشيد و اميد داريم با استمرار اين تلاشها، به طور روز افزوني به عدالت اجتماعي مورد نظر اسلام نزديك شويم
نهضتهاي انقلابي و اصلاحي معمولاً ثبات نظام اجتماعي را برهم ميزنند و افكار و آراي مردم را تحت تأثير خود قرار ميدهند. امام حسين (ع) و امام خميني هر دو به نقش مردم و مشاركت آنها در قيام اسلامي اهميت دادهاند ولي باتوجه به تفاوتهاي اساسي كه از نظر زماني و شرايط اجتماعي بين دو قيام وجود دارد مشاركت و استقبال از دو نهضت با يك ديگر قابل مقايسه و تطبيق نيستند.
در سال شصت هجري كه امام حسين (ع) نهضت را شروع كردند شرايط خاص برجامعه حاكم بود و مردم كوفه وقتي ازقيام امام اطلاع يافتند از ايشان به وسيله نامههاي فراوان دعوت كردند. امام حسين (ع) هم به اين استقبال مردم پاسخ دادند تا نشان دهند كه براي مشاركت مردم ارزش و اهميت قائل هستند. لذا براي اتمام حجت به طرف آن شهر حركت كرد تابه نداي مردم كه ايشان را به ياري طلبيدند، پاسخ گفته باشد.امام خميني (ره) نيز همانند جامعه زمان امام حسين (ع) قيام خود را آغاز نمودند و مردم در قيام امام خميني (ره) نقش ويژهاي دارند و شرط اساسي اصلاح جامعه را آگاهي مردم ميدانند و در يك دوره طولاني براي آگاه نمودن و مشاركت دادن مردم در قيام فعاليت ميكنند تا آن جا كه ميفرمايند:«اگر ما بتوانيم مردم را بيدار و آگاه سازيم .. حتماً او را باشكست مواجه خواهيم ساخت بزرگترين كاري كه از ماساخته است بيدار كردن و متوجه كردن مردم است آن وقت خواهيد ديد كه داراي چه نيروي عظيمي خواهيم بود كه زوال ناپذيراست در عين حال راه دشوار و خطرناكي در پيش داريم » ايشان بارها تأكيد فرمودهاند كه براي اصلاح جامعه بايد يك موج تبليغاتي و فكري به وجود بياوريم تايك جريان اجتماعي پديدآيد.
آنچه درخاتمه تذكر آن ضروري است اين است كه عوامل ايجاد انقلاب اسلامي گذشته از يك سلسله شرايط مساعد ـ كه زمينه ساز پيروزي انقلاب و به اصطلاح شرايط لازم وقوع انقلاب بودند. ـ وجود همزمان سه عامل مكتب اسلام رهبري امام و حضور مردم بود. در ترتيب بندي اهميت سه عامل ياد شده با توجه به اينكه اسلام طي ساليان متمادي دين نود و هشت درصد مردم ايران بوده و مردم هم كه عضو جدا نشدني هر جامعهاي هستند، رهبري قاطع و سازش ناپذير امام خميني (ره) در مقطع حساسسالهاي دهه چهل به اين سو داراي شأن ويژهاي بود كه توانست با استفاده از شرايط موجود جامعه اسلام را كه به تدريج به عامل ركود و سكون جامعه تبديل شده بود، بهجريان اصلي خود بازگرداند. و آن را تبديل به عامل حركت و پويايي مردم كند و مردم مسلمانان را با اسلام ـ همانگونه كه هست و نه آنگونه كه نمايانده بودند ـ آشنا ساخت و بسيج تودهها را به شيوههاي سازماندهي شده تا نيل به هدف به انجام رساند و در تمام طول جريان انقلاب نهضت عاشورا محوريترين و مؤثرترين عامل محرك و بسيج تلقي ميگرديد.ترديدي نيست كه براي تداوم واستمرار هر پديدهاي ـ از جمله انقلاب اسلامي ـ بايد علل محدثه به عنوان علل مبقيه ـ نه فقط درشكل بلكه در فعل ـ نيز حفظ شود و در هر سه بعد، نهضت عاشورا معيار و ميزان عمل است به عبارتي ديگر: به ميزاني كه مفاهيم و مضامين نهضت امام حسين (ع) از جامعه دور شود، به همان ميزان جامعه از استقرار اهداف متعالي امام حسين كه همانا اهداف حق طلبانه امام خميني (ره) بود دور ميشود، به ميزان دور شدن از مضامين قيام عاشورا، شاهد كمرنگتر شدن مضامين انقلابي وسكون و دل مردگي بيش تر و رشد نگران كننده عوامل انحرافي خواهيم بود.طبيعي است كه اگر عاشورا و روح حركت عاشورا در ايران زنده بماند، انقلاب و آرمانهاي والاي آن بدون آسيب در گذر زمان روز به روز آب ديدهتر و مستحكمتر به حركت خود ادامه خواهد داد ولي اين امر، فداكاري بسيج و عزم ملي ميطلبد. گفتهاند:«الناس علي دين ملوكهم ، استمرار روحيه ايثار و فداكاري مردم منوط به تداوم روحيه عدالت جويانه و حق طلبانه مردم دولت مردان انقلاب است استمرار انقلاب هم چون دوران شكلگيري نيازمند روحيه شهادت طلبي فداكاري و ايثار جمعي است درحالي كه در شهادت طلبي مبنا راحتي ديگران است در رفاه طلبي اساس راحتي و رضايت خود است براي تداوم انقلاب بايد ديد در برابرشهادتطلبي و رفاه طلبي ميزان پراكندگي مردم ما در كدام بعد است
بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بندهاى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او میفرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمتها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوستتر میداری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش میرَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچهای [از علم] را بر او میگشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه میدارد و با حجّتهای خدای متعال، خصم خویش را ساکت میسازد و او را میشکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بیگمان، خدای متعال میفرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».