بررسي مواضع سياسي امام خميني و پيوند آن با فرهنگ عاشورا

مشخصات كتاب

عنوان : بررسي مواضع سياسي امام خميني (ره) و پيوند آن با فرهنگ عاشورا
پديدآورندگان : روح‌الله خميني توصيف گر)
غلامعلي پوريعقوبي(پديدآور)
وضعيت نشر : قم: موسسه فرهنگي و اطلاع رساني تبيان، 1387
نوع : متن
جنس : مقاله
الكترونيكي
زبان : فارسي
توصيفگر : تاريخ اسلام
انديشه سياسي امام خميني
انقلاب اسلامي ايران
قيام عاشورا

مقدمه

«امام» در فرهنگ اسلامي، واژه‌اي نيست كه در برابر معاني مترادفي همچون رهبر، رئيس، پيشوا و... قرار گيرد، بلكه «امام» در فرهنگ اسلام، از قرآن شروع و به سنت ختم مي‌شود و همان جوهره فرهنگ و جلوه عالي‌ترين ارزشهاي خدايي است كه در صحنه عمل در سيماي پيامبر (ص) و امامان معصوم (ع) ظاهر شده است. و چون مسئله رهبري الهي، نشأت گرفته از اصل فطري اسوه پذيري انسان است و آنگونه كه زمين خالي از حجت نيست، انسان هم نمي‌تواند بدون اسوه باشد، و بر اين اساس، امامت همواره مكمل نبوت و ضامن بقاي مكتب است.مستشرقان و محققان بيگانه از اسلام نيز به نقش پايگاه اسلامي امت كه تبلور عيني آن در امامان شيعي است پي برده‌اند و به اين حقيقت اعتراف كرده‌اند كه اگر اصل امامت در اسلام نبود، اين دين نيز همانند مسيحيت و يهوديت در همان ابتداي كار به انحراف مي‌گراييد و حتي به فراموشي سپرده مي‌شد.حديث مفصل و مشهوري در باب امامت از حضرت امام رضا عليه‌السلام روايت شده كه بر مبناي آن، امامت به زمام دين و نظام مسلمين و عزت مؤمنين و ستون اصلي اسلام تعريف شده است. ما اكنون در صدد بيان آن حديث يا احاديث ديگري در زمينه امامت نيستيم و خواستاران را به كتاب اصول كافي (ج 1، ص 200)و ديگر كتابهاي مربوط به اين مورد ارجاع مي‌دهيم. [1] .با توجه به عظمت مقام امامت و نقش امام معصوم در فرهنگ شيعي، اصل ولايت فقيه كه استمرار ولايت و اختيار ائمه هدي (ع) است، معنا و مفهوم خود را مي‌يابد.اين اصل به ابتكار حضرت امام خميني - سلام الله عليه - همزمان با طرح حكومت اسلامي از آغاز مبارزات ايشان براي ملت ايران و مسلمانان جهان شناخته شد و به عنوان پيشرفته‌ترين شكل حكومت در جامعه اسلامي مطرح گرديد. به عبارت ديگر، شكوهمندترين دستاورد انقلاب اسلامي، اصل ولايت فقيه است. اجراي اين اصل، نوع جديدي از حكومت است كه در عصر غيبت امام زمان عجل الله تعالي فرجه، بر عهده‌ي فقيه عادل و آگاه به زمان و مدير و مدبر و شجاع گذاشته شده است، و آن هم چيزي جز ادامه ولايت پيامبر (ص) و ائمه عليهم‌السلام نيست.مقاله حاضر در صدد آن است تا پيوند مواضع رهبري انقلاب اسلامي با فرهنگ عاشورا را بيان كند و به اين نتيجه برسد كه اين انقلاب و مواضع رهبري بزرگ آن، الهام گرفته از قيام عاشورا است. زيرا هر كس كمترين آشنايي با تاريخ انقلاب اسلامي دارد به اين نكته واقف است كه اين انقلاب از محرم و با نام امام حسين (ع) شروع شد و تا سر حد پيروزي ادامه يافت.پيش از بررسي اين مهم، ضروري است نگاهي گذرا به موقعيت و بركات قيام عاشورا و نيز كيفيت و ثمرات انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني (س) داشته باشيم.

موقعيت قيام عاشورا

اشاره

نقشه منافقان و دشمنان اسلام از همان آغاز كار، حذف اهل بيت عصمت و طهارت عليهم‌السلام از مسند مرجعيت و رهبري امت اسلامي بود، و اين امر با عنوان كردن «حسبنا كتاب الله» [2] در روزهاي پاياني حيات پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم آغاز شد، و با نقشه‌ي منع كتابت و نقل حديث - كه عمدتا درباره اهل بيت عليهم‌السلام بود - ادامه يافت. و در نهايت با جعل و نقل احاديث ساختگي در منقبت خلفا [3] و تحريف و تأويل حديثهاي مربوط به فضايل اهل بيت، كار بدانجا كشيده شد كه بر خلاف مفاد حديث مشهور و متواتر «ثقلين» [4] ، مرجعيت و حاكميت از اهل بيت گرفته شد و بين آنان و مردم جدايي افكندند.بدين ترتيب، حضرت علي عليه‌السلام را بيست و سه سال از مسند خلافت كنار زدند، و آنگاه هم كه حكومت ظاهري به دست آن حضرت افتاد، با فراهم آوردن جنگها و مزاحمتها، وضعي پيش آمد كه امام علي (ع) از بي‌وفايي و نفاق برخي از ياران و همراهانش، شكوه‌ها بر لب [5] و از عداوت دشمنان، خونها در دل داشت، داستان ناسزا گويي دشمنان در معابر، سالها به صورت امري واجب بدعت شده بود [6] ، به گونه‌اي كه هنگام منع اين كار از سوي عمر بن عبدالعزيز، مردم به فرياد آمدند كه: «تركت السنة، غيرت السنة» [7] .پس از شهادت حضرت علي عليه‌السلام، فرزندش امام حسن (ع) گرفتار همان توطئه‌ها بود و تبليغات دشمنان و جهالت دوستان، آنچنان عرصه را بر آن حضرت تنگ كرد كه ناگزير به صلح با معاويه شد و سالها به ظاهر از صحنه سياست و حكومت كنار رفت. [8] .هنگامي كه نوبت به امام حسين (ع) رسيد، تا معاويه زنده بود، با تبليغات سوء و نقشه‌هاي منافقانه‌اش، دشمني با اهل بيت (ع) يا بي‌تفاوتي به آنان در جامعه تشديد شد. مرحوم علامه طباطبايي (ره) در اين باره مي‌فرمايد:«در طول ده سال امامت امام حسين عليه‌السلام در عصر معاويه، حتي يك مورد در تمام فقه اسلام از آن حضرت روايت نشده است». [9] .بر اساس اين گفته، مشخص مي‌شود كه اقبال و مراجعه مردم به اهل بيت (ع) در آن زمان به صفر رسيده بوده است.البته غربت و مظلوميت امام (ع) ميان خاندان خودش نيز راه يافته بود و افرادي ماند عبدالله بن عباس و عبدالله بن جعفر كه از همين شجره طيبه (بني‌هاشم) هستند، جرأت نمي‌كردند نام امام حسين (ع) را در مكه يا مدينه ببرند و يا آن حضرت را در سفر عراق همراهي كنند. [10] .اگر اين روايت را درست بدانيم و بپذيريم كه امام سجاد عليه‌السلام، حدود ده سال در باديه زندگي مي‌كرد و تا مدتها فقط سه يا پنج تن به امامت آن بزرگوار اعتقاد داشتند و به آن اعتراف مي‌كردند، [11] عمق فاجعه بيشتر معلوم مي‌شود.از اين جا در مي‌يابيم چرا كه امام حسين عليه‌السلام به پيشنهاد آن دسته از افرادي كه ايشان را به اقدام عليه معاويه دعوت مي‌كردند، پاسخ مثبت نداد و فرمود: «صدق ابو محمد فليكن كل رجل منكم حلسا من احلاس بيته مادام هذا الانسان حيا... و اما انا فليس رأيي اليوم ذلك». [12] .آنچه ابومحمد حسن بن علي (ع) كرده درست است، و هر كدام از شما تا وقتي معاويه زنده است بايد پلاس خانه‌ي خود باشد... و من در اين زمان نظر مساعدي نسبت به قيام و اقدام عليه او ندارم.بدين ترتيب تا فضاي خفقان آلود همراه با نفاق دوران معاويه بود، امام حسين (ع) حركت انقلابي خويش را آغاز نكرد. گرچه همانند برادرش امام مجتبي (ع) همواره از طريق مبارزه منفي با دستگاه معاويه درگير بود، و خطبه آن حضرت در انتقاد از شيوه ناپسند معاويه درباره‌ي جانشيني يزيد، از آن جمله است كه بخشي از ترجمه اين خطبه را مي‌آوريم:«اي معاويه! آنچه درباره كمالات يزيد و لياقت از براي اداره امت محمد (ص) بر شمردي دانستم. از يزيد آنگونه كه هست سخن بگو! از سگبازيش بگو، آنگاه كه سگهاي درنده را به جان هم مي‌اندازد. از كبوتر بازيش بگو، آنجا كه آنها را بلند از پروازي به مسابقه مي‌خواند. از بوالهوسي و عياشي او بگو، هنگامي كه كنيزكان را به رقص و آواز وامي‌دارد، و از فرط خوشي و ساز و آواز سرمست مي‌شود...» [13] .با سپري شدن دوران معاويه، مبارزات امام حسين عليه‌السلام وارد مرحله تازه‌اي شد و شكل جديدي به خود گرفت، و نخستين نشانه‌اش حضور در مجالس والي مدينه به همراه سي مرد مسلح بود كه از آمادگي آن حضرت براي رويارويي با يزيد حكايت مي‌كرد.امام حسين عليه‌السلام پس از دريافت پيشنهاد بيعت با يزيد بن معاويه فرمود: «اي امير! ما دودمان پيامبر و كانون رسالت و پايگاه فرود فرشتگان و جايگاه نزول رحمت الهي هستيم. ما سزاوارتريم به خلافت از يزيدي كه شرابخوار و قاتل انسانهاي بي‌گناه و جاني و فاسق آشكار است». [14] .حضرت حسين بن علي عليه‌السلام سپس با سپردن وصيتنامه سياسي - الهي خود به برادرش محمد بن حنفيه به همراه خاندانش از مدينه عازم مكه شد. [15] و جالب است بدانيم كه برادرش محمد را به عنوان «عين» و ديدبان و مسئول مركز اطلاعاتي خود در مدينه بر جاي گذارد. [16] .امام حسين (ع) - بر اساس نقلي - در ايام حج و در حضور بيش از نهصد تن از صحابه و تابعان، خطابه مهيجي در مكه ايراد كرد كه در آن به گوشه‌هايي از مناقب اهل بيت عليهم‌السلام و رفتار و كردارهاي ناپسند بني‌اميه اشاره داشت. [17] آن حضرت (ع) پس از آگاهي از توطئه ترور خويش در حرم امن الهي به وسيله عمال يزيد، پيش از پايان مراسم حج، با ايراد يك سخنراني، تصميم خود براي سفر به سوي عراق و احتمال درگيري با يزيد بن معاويه را به اطلاع مردم رساند و از مكه خارج شد. [18] .امام عليه‌السلام در حركت تاريخي خويش با تمام ويژگي‌هايي كه داشت، اهتمام خاصي در همراه بردن زنان و كودكانش به خرج داد، و در اين راه با شكيبايي بي‌همانندي تا پاي جان استوار ماند و سرانجام با شهادت خود و عزيزترين ياران و بستگان و اسارت اهل بيتش و همراه با خطبه‌هاي روشنگر حضرت زينب سلام الله عليها و حضرت علي بن حسين سيد الساجدين عليه‌السلام، بركات فراواني براي اسلام و مسلمين به ارمغان آورد.

بركات قيام عاشورا

آگاهي و بيداري جامعه

مردمي كه تا آن زمان، هر خليفه، امير يا والي تحميلي را مي‌پذيرفتند، پس از قيام عاشورا پي بردند كه اطلاعات از آنها «واجب» نيست، بلكه بايد با خلفا و حاكمان جور به مبارزه برخيزند. آواي رساي حسين (ع) در گوش مردم طنين افكن شد كه جدش پيامبر صلي الله عليه و آله فرموده است:«من رأي سلطانا جائرا مستحلا لحرم الله، ناكثا عهده، مخالفا لسنة رسول الله (ص)، يعمل في عباد الله بالأثم و العدوان، فلم يغير عليه بفعل و لا قول كان حقا علي الله ان يدخله مدخله.» [19] .

نجات اسلام و مسلمين از چنگال بني اميه

مردم پس از قيام عاشورا به وجهه منافقانه بني‌اميه پي بردند و دانستند كه اين قوم كمر به نابودي اسلام بسته‌اند. معاوية بن ابي‌سفيان، يزيد بن معاويه و وليد بن يزيد، با دو امانت مورد سفارش پيامبر اكرم (ص)، يعني قرآن و عترت، [20] نهايت خصومت و دشمني را كردند. رفتار ناپسند و غير انساني معاويه با حضرت علي عليه‌السلام [21] و جنايتهاي بي‌نظير يزيد در فاجعه كربلا و شهادت مظلومانه حسين بن علي (ع) بر همه مردم روشن شد. وليد بن يزيد نيز به هنگام خلافت غاصبانه‌اش، قرآن كريم را به تير بست و مغرورانه خطاب به كتاب وحي الهي گفت: «هنگامي كه نزد خدا رفتي بگو كه «وليد» مرا با تير پاره پاره كرد!» [22] .بناي اين دون صفتان، موجودي به نام «ابوسفيان» است كه همگان بر دشمني و نفاق او با پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم آگاهند. وي در روزهايي كه كور شده بود، در مجلسي پرسيد: آيا بيگانه‌اي در اين مجلس هست يا نه؟ و با شنيدن صداي «اشهد ان محمد رسول الله» گفت: ببينيد اين هاشمي، اسم خود را در كجا قرار داده و چگونه بالا برده است؟ امام علي عليه‌السلام كه در آنجا حضور داشت فرمود: خدا چشمان تو را بگرياند. خداوند، اسم او را بالا برده و در قرآن فرموده است: «و وضعنا لك ذكرك».ابوسفيان گفت: خدا چشمان آن را كه گفت در مجلس غريبه‌اي نيست بگرياند.» [23] .قيام عاشورا، ماهيت كفر و نفاق دودمان بني‌اميه و دشمني آنان با اسلام را براي هميشه آشكار ساخت و بنياد آنان را در كمتر از يك قرن برانداخت.

توجه مردم به اهل بيت و شناخت چهره‌هاي محبوب

قيام عاشورا آنچنان تأثيري داشت كه پس از آن، بسياري از قيامها و انقلابها به نام خاندان عصمت و طهارت (ع) آغاز شد كه از آن جمله مي‌توان به قيام مختار ثقفي، قيام توابين، نهضت زيد بن علي و حركت و قيام عباسيان اشاره كرد.

جنبشهاي اصلاح طلبانه عليه بيداد و ستم

بيشتر حركتهاي اصلاح طلبانه و قيام و اقدامهاي اسلامي كه در طول تاريخ از سوي مسلمانان صورت گرفت، ملهم از قيام خونين حسيني و نهضت بي‌نظير عاشورا است. بارزترين و نزديك‌ترين انقلاب نشأت گرفته از عاشوراي حسيني، انقلاب اسلامي ايران به زعامت و رهبري فرزند شايسته و فرزانه‌ي حسين (ع)، حضرت امام خميني رضوان الله تعالي عليه است. در اينجا، به سخناني از بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران اشاره مي‌كنيم:«ماه محرم براي مذهب تشيع ماهي است كه پيروزي در متن فداكاري و خون به دست آمده است. در صدر اسلام پس از رحلت پيغمبر خاتم (ص) پايه گذار عدالت و آزادي، مي‌رفت كه با كجرويهاي بني‌اميه، اسلام در حلق ستمكاران فرورود، و عدالت در زير پاي تبهكاران نابود شود، كه سيدالشهدا عليه‌السلام نهضت عاشورا را به پا كرد و با فداكاري خود و عزيزانش اسلام و عدالت را نجات داد... در عصر ما مي‌رفت كه با كجرويهاي سلسله پهلوي حلقوم گشاد آنان و دارو دسته اربابان آنان، اسلام و مصالح آن را ببلعد، و عدالت و استقلال و آزادي را در زير چكمه‌هاي ديكتاتوري و پرده ريا و تزوير به نابودي بكشد، كه نهضت امت بزرگ ايران كه در دوازدهم محرم 83 (پانزدهم خرداد 42) به شكوفايي گراييد...و فداكاري ملت، مبدأ عظيمي در تاريخ ايران گرديد.» [24] .امام خميني (س) به مناسبت فرارسيدن ماه محرم در پي تظاهرات مردم مسلمان در روزهاي تاسوعا و عاشورا بر ضد رژيم شاه در سال 1357 شمسي، پيام مهمي از فرانسه خطاب به ملت ايران فرستادند. معظم له در اين پيام تأكيد كردند:«... اينجانب با چشمي پر از اميد و دلي فشرده از هواداري شما ملت عزيز از هدفهاي بزرگ كه سرنگوني رژيم شاه و برچيده شدن نظام شاهنشاهي و استقرار حكومت جمهوري اسلامي است، احساس غرور مي‌كنم. شما در راهپيماييهاي بزرگ سراسري ايران در روزهاي تاسوعا و عاشوراي سيد مظلومان و امام فداكاران عليه الصلوة و السلام با آن بزرگوار تجديد عهد نموديد.» [25] .شايد بهترين تعبير در بيان نقش محرم در پيروزيهاي گذشته انقلاب، اين كلام امام (س) باشد كه:«با حلول ماه محرم، ماه حماسه و شجاعت و فداكاري آغاز شد؛ ماهي كه خون بر شمشير پيروز شد...» [26] .در اين مرحله و پس از نگاهي گذرا به موقعيت و بركات قيام عاشورا به بخشي از ثمرات انقلاب اسلامي ايران و موقعيت آغازين آن مي‌پردازيم:

موقعيت انقلاب اسلامي ايران در آغاز

عمده فعاليتهاي امام خميني (س) در دوره انتقال قدرت از رضاخان به محمد رضا، اصلاح و احياي فكر و فرهنگ حوزه و جامعه از راه تدريس و تربيت نيروهاي دانشمند و متقي و آگاه به زمان بود. معظم له در سال 1323 كتاب كشف الاسرار را نوشت كه سهم بزرگي در آگاهي جامعه داشت.امام (س) بر اين تكته تأكيد داشت كه با رفتن رضاخان و آمدن محمد رضا، جز تعداد انگشت شماري از مهره‌هاي رژيم رضاخاني، تغيير مهم ديگري در سيستم حكومتي كشور به وجود نخواهد آمد. از اين رو، همواره در پي فرصتي براي ابراز مخالفت اساسي با رژيم شاه بود كه شرح اين قسمت را از بيان امام (س) مي‌آوريم:«شاه از ابتداي سلطنت غاصبانه‌اش خيانتهاي بي‌شماري كرد، و مواردي هم پيش آمد كه قدرت آن پيدا شد كه او را از مملكت بيرون كنند كه مع الاسف سستي كردند...» [27] .«من به شما عرض بكنم كه مطلبي كه مال اين چند ماهه باشد اين يك مطلب ريشه‌دار است... لااقل بيست سال پيش از اين است كه اينها نقشه‌شان اين بود كه قم نباشد. در زمان مرحوم آقاي بروجردي رضوان الله عليه هم نقشه اين بود كه ايشان نباشند و قم نباشد. منتها با بودن ايشان مي‌ديدند كه مفسده دارد اگر بخواهند كارهايي را انجام بدهند. بعد از اينكه ايشان تشريف بردند به جوار رحمت حق تعالي، از همان اول اينها شروع كردند به اسم احترام از مركزي، كوبيدن آن مركز ديگر را... اينها از آن وقت نقشه كشيدند براي نابودي روحانيت، و دنبالش نابودي اسلام، و دنبالش به نفع رساندن اسرائيل و عمال اسرائيل.» [28] .خبرنگار تايمز امريكا در فرانسه در محاصبه با امام از ايشان مي‌خواهد كه تاريخچه پانزده سال مبارزه خويش را اجمالا بيان كنند و امام (س) چنين پاسخ مي‌دهند:«شرح مبارزات پانزده ساله اخير بدين صورت بود كه شاه بر خلاف مصلحت ملت كارهايي انجام داد. ابتدا علماي اسلام مخالفت كردند، و اين مخالفت به گرفتاري شبانه من انجاميد. در 15 خرداد 42 از قراري كه مي‌گويند پانزده هزار نفر كشته شدند. قريب يك سال در زندان و حصر بودم. پس از آزادي به مبارزاتم ادامه دادم، و مفاسد و جنايات شاه را افشا نمودم، تا اينكه يكي از خيانتهاي بزرگ شاه، يعني قضيه كاپيتولاسيون پيش آمد، و شاه مستشاران امريكايي را مصونيت داد. از اين جهت كه اين قضيه مخالف مصالح اسلام و كشور بود، من با آن شديدا مخالفت نمودم، و به دنبال آن شبانه دستگير شدم و مستقيما به تركيه تبعيد شدم. يك سال در تركيه بودم، پس از آن ما را تحويل عراق دادند، و قريب چهارده سال در عراق بوديم. در طول اين مدت، من در مواقع مختلف جنايات شاه را چه در اعلاميه و چه در خطابه اعلام مي‌كردم و هر فاجعه‌اي را گوشزد مي‌نمودم و هرگز ساكت ننشستم، و بعد هم كه به اينجا [فرانسه] آمدم...» [29] .براي اينكه گوشه‌اي از كارهاي خلاف اسلام شاه و رژيم او را بدانيم، اين بخش از سخن امام امت (س) را براي نمونه مي‌آوريم:«شواهدي در دست است كه دستگاه جبار به حكم الزام و خباثت ذاتي در صدد هدم اسلام است. حمله مسلحانه به مركز فقاهت و هتك مراجع و فقهاي اسلام، و حبس و زجر شاگردان مكتب اسلام و اهانت به قرآن كريم و ساير مقدسات مذهبي، نمونه بارز آن است اعلام به تساوي حقوق زن و مرد از هر جهت، الغاي اسلام و رجوليت از منتخب و منتخب. و الغاي اسلام و رجوليت از شرايط قضاوت، نمونه ظاهر ديگري است.سختگيري كردن و اجحاف نمودن به حجاج بيت الله الحرام و در مقابل وسايل فراهم نمودن و تسهيل براي مسافرت چند هزار نفر عمال اسرائيل به لندن براي توطئه بر ضد اسلام و آن را به اسم مذهب گذاشتن، تخفيف در كرايه طياره و به هر مسافري از فرقه ضاله پانصد دلار ارز دادن، زمزمه تغيير خط كه اخيرا بار ديگر شده، و زمزمه‌هاي ديگر كه ذكر آن اكنون صلاح نيست. اينها و امثال اينهاست كه اينجانب را به وحشت انداخته و براي من جاي شبهه نيست كه سكوت در مقابل دستگاه جبار علاوه بر هدم اسلام و مذهب تشيع، نابودي با ننگ است.» [30] .حوادث دردناكي كه در طول 41 شمسي بر اسلام و ملت مسلمان ايران و بويژه حوزه علميه قم گذشت، امام را بر آن داشت كه در نوروز سال 1342 را عزاي عمومي اعلام كند و آن را از همه علماي اسلام نيز بخواهد. [31] .زمان هر چه به پانزده خرداد ماه 42 نزديك مي‌شود، تب و تاب مبارزات و اعتصابها، تعطيل بازار و تظاهرات شدت مي‌يافت، بويژه اينكه ماه محرم نيز در راه بود. امام خميني (س) با استفاده از فرصت پيش آمده و فرارسيدن ماه محرم، پيام مهمي خطاب به سران هيأتهاي مذهبي وعاظ و گويندگان فرستاد. در بخشي از اين پيام آمده است:«... آقايان بدانند كه خطر امروز بر اسلام كمتر از خطر بني‌اميه نيست. دستگاه جبار با تمام قوا به اسرائيل و عمال آنها همراهي مي‌كند. دستگاه تبليغات را به دست آنها سپرده، و در دربار دست آنها باز است. در ارتش و فرهنگ و ساير وزارتخانه براي آنها باز نموده و شغلهاي حساس به آنها داده‌اند.» [32] .«... امروز به من اطلاع دادند كه بعضي اهل منبر را برده‌اند در سازمان امنيت و گفته‌اند شما سه چيز را كار نداشته باشيد، ديگر هر چه مي‌خواهيد بگوييد. يكي شاه را، يكي هم اسرائيل را، يكي هم نگوييد دين در خطر است. خوب، اگر اين سه تا امر را ما كنار بگذاريم، ديگر چه بگوييم؟ ما هر چه گرفتاري داريم از اين سه تا هست. به هر كه مراجعه مي‌كني مي‌گويد شاه گفته، شاه گفته، مدرسه فيضيه را خراب كنيد، شاه گفته، اينها را بكشيد...» [33] .«شما آقايان در تقويم دو سال پيش از اين يا سه سال پيش از اين بهاييها مراجعه كنيد. در آنجا مي‌نويسد: «تساوي حقوق زن و مرد؛ رأي عبدالبها» آقايان هم از او تبعيت مي‌كنند. آقاي شاه نفهميده، مي‌رود بالاي آنجا، مي‌گويد تساوي حقوق زن و مرد! آقا! اين را به تو تزريق كردند. مگر تو بهايي هستي كه من بگويم كافر است، بيرونت كنند؟ نظامي كردن زن، رأي عبدالبها. آقا، تقويمش موجود است. نگوييد نيست، شاه نديده اين را؟...» [34] .«و الله من شنيده‌ام كه سازمان امنيت در نظر دارد شاه را از نظر مردم بيندازد، تا بيرونش كنند و لهذا مطالب را معلوم نيست به او برسانند. تأثيرات ما زياد است. روابط ما بين شاه و اسرائيل چيست كه سازمان امنيت مي‌گويد از اسرائيل حرف نزنيد، از شاه هم حرف نزنيد؟ اين دو تا تناسبشان چيست؟ مگر شاه اسرائيلي است؟ به نظر سازمان امنيت، شاه يهودي است!» [35] .چنانكه ملاحظه مي‌كنيد، امام در اين سخنراني، شخص شاه را در مورد عتاب و خطاب خويش قرار داده است و شاه كه تحمل شنيدن سخن حق نداشت به خشم آمد و مأمورانش به دستور او، شبانه امام را دستگير كردند، كه در پي آن، حادثه دوازدهم محرم (15 خرداد) پيش آمد كه حضرت امام (س) آن را چنين توصيف مي‌كند:من تاكنون احساس عجز در صحبتها نكرده‌ام، و امروز خود را عاجز مي‌دانم. عاجز مي‌دانم از اظهار تأملات روحي كه دارم براي اوضاع اسلام عموما و اوضاع ايران خصوصا، و قضايايي كه در اين يك سال منحوس پيش آمده، خصوصا قضيه مدارس علمي، قضيه 15 خرداد. قضيه 15 خرداد را من مطلع نبودم، تا اينكه از حبس به حصر تبديل شد و اخبار خارج به من رسيد. خدا مي‌داند كه اوضاع 15 خرداد مرا كوبيد. 15 خرداد ننگي بر دامن اين مملكت گذاشت كه تا آخر محو نخواهد شد. خودشان هم گفتند كه 15 خرداد ننگ بود. من هم مي‌گويم ننگ بود، لكن نكته را نگفتند، و من نكته را مي‌گويم. ننگ بود كه مسلسلها را، تانكها را، توپها را، تفنگها را از مال اين مملكت فقير آوردند و به روي اين ملت فقير بستند!» [36] .امام خميني (س) در فاصله رهايي از زندان تا زمان طرح اسارتبار كاپيتولاسيون - كه حدود شش ماه به طول انجاميد - چند سخراني مهم ايراد كرد كه هر يك به نوبه خود، خيانت رژيم و هم پيماني آن با استعمار و اسرائيل را برملا كرد. اما به محض آگاهي از طرح و تصويب لايحه ننگين كاپيتولاسيون در مجلسين سنا و شوراي ملي، خطابه مهيج و تاريخي و كوبنده‌اي ايراد كرد كه بخشي از آن را مي‌آوريم: «انا لله و انا اليه راجعون. من تأثيرات قلبي خود را نمي‌توانم اظهار كنم. قلب من در فشار است. روزشماري مي‌كنم كه چه وقت مرگ پيش بيايد. ايران ديگر عيد ندارد. عيد ايران را عزا كردند (گريه حضار)... عظمت ايران از بين رفت... آيا ملت مي‌داند در اين روزها در مجلس چه گذشت؟... به حسب اين رأي ننگين [كاپيتولاسيون] اگر يك مستشار آمريكايي يا يك خادم مستشار امريكايي به يكي از مراجع تقليد ايران، به يكي از افراد محترم ملت، به يكي از صاحب منصبان عاليرتبه ايران هر جسارتي بكند، هر خيانتي بنمايد پليس حق بازداشت او را ندارد، محاكم ايران حق رسيدگي ندارد، ولي اگر به يك سگ آنها تعرضي بشود پليس بايد دخالت كند، دادگاه بايد رسيدگي كند... از بعض منابع مطلع به من اطلاع دادند كه اين طرح مفتضح را به دولت پاكستان، اندونزي، تركيه، آلمان غربي پيشنهاد كرده‌اند، هيچكدام زير بار اين اسارت نرفته‌اند. تنها دولت ايران است كه اين قدر با حيثيت ملت و اسلاميت ما بازي مي‌كند... اكنون من اعلام مي‌كنم كه اين رأي ننگين مجلسين مخالف اسلام و قرآن است و قانونيت ندارد... و اگر اجنبيها بخواهند از اين رأي كثيف سوء استفاده كنند تكليف ملت معين خواهد شد.» [37] .پس از ايراد اين سخنان بود كه امام امت به تركيه و سپس به عراق تبعيد و براي پانزده سال از ملت مسلمان ايران دور شد. اما همچنان ارتباط خود را با آحاد ملت از طريق پيامها و نوارهاي سخنرانيهايش حفظ كرد. در اين باره مقتضي مي‌بينيم، سخن دانشمند شرق شناس مصري را نقل كنيم كه مي‌گويد:«به هيچ وجه نمي‌توان تأثير عظيم انقلاب را بر ملل شرق به طور اعم و بر ملل اسلامي به طور اخص ناديده گرفت. اين انقلاب تنها انقلاب در جهان معاصر است كه بر اساس يك ايدئولوژي اسلامي پايه گذاري شده است، و در رأس آن رهبري امام خميني قرار داشت؛ مردي مذهبي در تبعيد و جداي از پيروان و مقلدانش. اين مرد زجر كشيده موفق به رهبري يكي از مشهورترين انقلابهاي عصر جديد گرديد. با مطالعه‌ي شخصيت امام خميني مي‌توان روح اسلام واقعي را در شكل بكر و بديع آن شناخت. بعد از سپري شدن چهارده قرن از هجرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله، كشوري نو بر اساس مباني اسلام تأسيس كرد كه تمام نهادهاي سياسي و اجتماعي آن با اصول اسلام تعويض و از نو پايه‌گذاري شده است.» [38] .شايد ديگر نيازي به نقل حوادث و رخدادهاي دوران پانزده ساله پيش از پيروزي انقلاب و رويدادهاي پس از آن نباشد. كافي است بدانيم كه صدها اثر مكتوب به صورت نامه، اعلاميه، خطابه و مصاحبه حاصل رهبريهاي پيامبر گونه قائد عظيم الشأن حضرت امام خميني قدس سره الشريف است كه تعداد زيادي از آنها را مصاحبه‌هايي با رسانه‌هاي خارجي و شخصيتهاي برجسته غربي و شرقي تشكيل مي‌دهد كه نشانه عظمت انقلاب اسلامي و نقش رهبري بي‌همانند آن حكيم فرزانه و حاكي از توجه محافل جهاني به اين پديده عظيم تاريخي است. [39] .اين مرحله از مقاله را با نقل بخشي از سخنان مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه‌اي مد ظله العالي به پايان مي‌بريم:«... در طول تبعيد در سنگر تدريس فقه اسلام، و در بالاترين و وزين‌ترين كرسي حوزه‌هاي علميه... در طول ساليان اختناق همواره راه دراز و دشواري را كه در مقابل مردم ايران بود به آنان نمود و خط حركت را ترسيم كرد... در سالهاي آخر اختناق اين راهنماييها شتاب و قاطعيت و صراحت پيامبرانه‌اي گرفته بود... و در ميان كوهي از مشكلات، ناباوريها و ناتوانيها راهي به وسعت عبور يك ملت مي‌گشود.آخرين فصل مبارزه بر ضد رژيم تحميلي شاه، يعني از اوايل سال 56 تا دوازدهم بهمن سال 57 سرشار از حوادثي است كه در هر كدام نقش رهبري امام كه در پيامها، گفتارها و اعلاميه‌هايش متجلي بود، برجسته‌تر و نمايان‌تر از گذشته است... در همه اين حوادث، سخن امام و پيام روشن و بي‌ابهام او در ميان اضطراب و تشويش گروهي و حيرت يا جهالت گروهي ديگر هميشه حرف آخر را با قاطعيت گفته، راهي را كه مردم بايد بپيمايند به آنان نشان داده است، و البته بدون استثنا مردم هم همان راه را برگزيده و پيموده‌اند. پس از پيروزي انقلاب در دهها واقعه بزرگ و تعيين كننده، تنها كلام متين و سنجيده امام بود كه خط انقلاب را از خطوط ديگر مشخص ساخته و مردم را بدان سوق داده است. مردم از اين دريچه همواره اراده خدا را شناخته و رفع شبهه‌ها و پاسخ سؤالهاي خود را يافته‌اند، و به كجا مي‌رفت كاروان انقلاب، اگر اين رهبري الهي نمي‌بود، و اين ناطقه الهي نمي‌گفت؟» [40] .

دستاوردهاي قيام امام خميني و انقلاب اسلامي ايران‌

1- نخستين ثمره نهضت امام خميني (س)، بيدار كردن مردم و دخالت دادن آنان در سرنوشت خود و مملكتشان است؛ چيزي كه دشمنان داخلي و خارجي اسلام و ايران، آن را نمي‌خواستند. [41] .2- معرفي اسلام به عنوان مكتبي غني و پربار جهت اداره شئون مملكت و طرح ايجاد حكومت اسلامي؛ به رغم تبليغات دشمنان داير بر اينكه اسلام، تعلق به گذشته است و دستورات و آيين آن قادر به اداره امور در عصر كنوني نيست. [42] .3- متوجه كردن مردم به فرهنگ ايثار و شهادت و نشر دستورهاي اخلاقي اسلام؛ در حالي كه يكي از نقطه‌هاي استعمار، ترويج برنامه‌هاي مبتذل و اشاعه فرهنگ غربي در جامعه بويژه در ميان نسل جوان بود. [43] .4- معرفي و شناساندن دشمنان داخلي و خارجي اسلام و كشور و قطع سلطه استعمار و استكبار خارجي و نفاق داخلي از مقدرات مملكت. [44] .5- ايجاد وحدت كلمه بين آحاد ملت ايران در سايه پيروزي از اسلام و قرآن و اطاعت از رهبري انقلاب و ولايت فقيه. [45] .6- معرفي نقش روحانيت شيعه در مصون نگه داشتن كشور و جامعه از خطر دشمنان و جلوگيري از تهاجم فرهنگي آنان. [46] .7- حفظ استقلال كشور با ايجاد خودكفايي و ساختن مملكتي آباد و آزاد. [47] .تشريح دستاوردهاي انقلاب اسلامي و ثمره رهبريهاي مدبرانه حضرت امام خميني (س) در اين مختصر مقدور نيست، لذا در اين مرحله به بررسي مواضع امام و پيوند آنان با فرهنگ عاشورا مي‌پردازيم:

ديدگاههاي سياسي و اجتماعي امام خميني و پيوند آن با فرهنگ عاشورا

تأكيد بر اصل حكومت اسلامي: طرح اين مسئله از سوي امام خميني و تأكيد بر آن از آغاز مبارزه تا حصول پيروزي، نشانه اهميت فوق العاده آن است. شايان ذكر است كه يكي از عمده‌ترين پرسشهاي بيشتر شخصيتها و محافل تبليغاتي و خبر گزاريهاي معتبر جهاني هنگام مصاحبه و گفتگو با امام خميني، درباره چگونگي حكومت اسلامي مطرح شده از سوي معظم له بود. [48] اهميت موضوع در چند فراز از كلام حضرت امام (س) به خوبي مشخص مي‌شود:«... اينجاست كه حال حكومتها همه معلوم مي‌شود و رسميت حكومت اسلامي اعلان مي‌گردد.» [49] .«ما كه به ولايت معتقديم بايد به ضرورت تشكيل حكومت معتقد باشيم... مبارزه در راه تشكيل حكومت اسلامي لازمه اعتقاد به ولايت است.» [50] .«توجه داشته باشيد، كه شما وظيفه داريد حكومت اسلامي تأسيس كنيد. اعتماد به نفس داشته باشيد، و بدانيد كه از عهده اين كار بر مي‌آييد.» [51] .در ميان سخنان امام حسين عليه‌السلام نشانه‌هاي اين انديشه را نيز مي‌يابيم. مانند: «مجاري الامور بيد العلماء بالله الامناء علي حلاله و حرامه»و يا مانند: «و اهل بيت محمد صلي الله عليه و آله اولي بهذا الامر من هؤلاء المدعين ما ليس لهم» [52] .و همچون: «و علي الاسلام السلام اذا بليت الامة براع مثل يزيد.» [53] .بايد دانست كه امام خميني رضوان الله تعالي عليه، همزمان با طرح حكومت اسلامي، مسئله «ولايت فقيه» را به عنوان يكي از پيشرفته‌ترين شكلهاي حكومت در جامعه مطرح كرد كه مي‌توان آن را يكي از شكوهمندترين و با ارزش‌ترين دستاوردهاي انقلاب اسلامي به شمار آورد. بر اساس اصل ولايت فقيه، در زمان غيب حضرت صاحب الامر عجل الله تعالي فرجه الشريف، ولايت امر و امامت امت بر عهده فقيه عادل آگاه به زمان و شجاع و مدير و مدبر است و اين نيز چيزي جز ولايت و اختيارات پيامبر (ص) و امامان معصوم عليهم‌السلام نيست. بديهي است در كنار اين نظريه، ديدگاههاي ديگري نيز ارائه مي‌شود كه نزد حضرت امام (س) پذيرفته نيست. [54] پيوند اين ديدگاه با فرهنگ عاشورا از سخن مشهور حضرت امام حسين بن علي عليه‌السلام است كه به آن اشاره كرديم: «مجاري الامور بيد العلماء بالله». [55] .امام خميني (س) در پيامي كه در سال 1362 به مجلس خبرگان فرستادند چنين فرمودند:«ما مي‌دانيم كه ابر قدرتها و حكوتهاي وابسته به آنان با اسلام شاهنشاهي و ملكي مخالف نيستند، بلكه بي‌شك آنها را تأييد نيز مي‌كنند؛ اسلامي كه بوسيله ايادي ابليسي... عرضه شود كه علماي اسلام نبايد در امور سياسي و اجتماعي مسلمين دخالت كنند و حكم واضح عقل موافق با قرآن را ناديده گرفته و حديث شريف «مجاري الامور بيد العلماء بالله» را ضعيف و سخن شريف «و اما الحوادث الواقعة فارجعوا فيها الي رواة احاديثنا» و ديگر احاديث از اين قبيل را بي‌معنا كنند يا به تأويل بكشانند، صد در صد مورد تأييد آنان است... آنان از اسلام علي بن ابي‌طالب مي‌ترسند. اگر آن شهيد دلباخته اسلام مثل اينان فكر مي‌كرد و راهي جز بين مسجد و منزل نمي‌پيمود، نه جنگ صفين و نهروان، و نه جنگ جمل پيش مي‌آمد. و اگر سيد الشهدا مثل اينان فكر مي‌كرد و در كنار قبر جدش به ذكر و دعا مي‌پرداخت، فاجعه كربلا پيش نمي‌آمد و دوستان خدا قطعه قطعه نمي‌شدند و آل الله به اسارت نمي‌رفتند.» [56] .يكي ديگر از مواضع امام خميني (س) معرفي دشمنان اصلي اسلام و مسلمين است كه با استفاده از فرصتهاي گوناگون و بهره‌گيري از شيوه‌هاي مختلف، به افشاي ماهيت آنان و در رأس همه آنها امريكا و اسرائيل و رژيم ستمشاهي محمد رضا پهلوي پرداخت و در اين راه با نهايت صلابت و شجاعت به پيش رفت. حضرت امام (س) در خطابه معروف خويش به رد طرح ننگين كاپيتولاسيون در تاريخ 4 آبان ماه 1343 فرمود:«... قدرتها و ابرقدرتها و نوكران آن مطمئن باشند اگر خميني يكه و تنها بماند، به راه خود كه راه مبارزه با كفر و شرك و بت پرستي است ادامه مي‌دهد.» [57] .«... آقا! من اعلام خطر مي‌كنم... اي سران اسلام به داد اسلام برسيد! اي علماي نجف به داد اسلام برسيد! اي علماي قم به داد اسلام برسيد!... ما زير چكمه آمريكا برويم چون ملت ضعيفي هستيم؟ چون دلار نداريم؟ امريكا از انگليس بدتر، انگليس از آمريكا بدتر، شوروي از هر دو بدتر. همه از هم بدتر، از هم پليدتر. اما امروز سر و كار ما با اين خبيثهاست؛ با امريكاست... تمام گرفتاري ما از اين امريكاست. تمام گرفتاري ما از اين اسرائيل است.» [58] .«مهمترين و دردآورترين مسئله‌اي كه ملتهاي اسلامي و غير اسلامي كشورهاي تحت سلطه با آن مواجه است، موضوع امريكاست. امريكا دشمن شماره يك مردم محروم و مستضعف جهان است.» [59] .در شرايط پيش از پيروزي انقلاب اسلامي نيز مي‌توانيم به چند نمونه از تاكتيك‌هاي سياسي و مواضع انقلابي امام كه به سرعت حركت نهضت و سقوط دشمن انجاميد اشاره كنيم:- دعوت به اعتصاب قشرهاي گوناگون از بازاريان، كارگران كارخانه‌ها، كارمندان ادارات و در رأس آنان اعتصاب كاركنان صنعت نفت كه در شكست اقتصادي رژيم نقش مؤثري داشت. [60] .- دعوت به اتحاد نيروهاي مختلف ملت به منظور به انزوا كشاندن نيروي مخالف و ايجاد وحشت در دشمن.- دعوت به برگزاري تظاهرات و انجام راهپيماييهاي ميليوني بويژه در تاسوعا و عاشوراي سال 1357. [61] .- ارسال پيام براي سران كشورها و اتحاديه‌هاي دانشجويان خارج از كشور و نيز تأثير پيام و نوارهاي سخنراني و توزيع گسترده آن در سطح كشور براي آگاه كردن ملت از شرايط زماني نهضت و تشريع موقعيت دشمن و ترسيم خط مشي آينده نهضت. [62] .- صدور دستور قاطع براي فرار افسران و سربازان مسلمان و مبارز از پادگانها و عدم لزوم اطلاعات از سران خود فروخته ارتش. [63] .- دستور نپذيرفتن وزرا و كارمندان فاسد در وزارتخانه‌ها و سازمانهاي دولتي و نپرداختن ماليات و عوارض به رژيم، به منظور تسريع بخشيدن به سقوط آن. [64] .- عنايت به محرومان و آسيب ديدگان از اعتصابهاي كارگري و كارمندي. [65] .مي‌توانيم پيوند مواضع مبارزاتي امام خميني را با فرهنگ عاشورا از اغتنام فرصتهاي حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام در مورد زير مورد مقايسه قرار دهيم:امام حسين (ع) براي افشاي نفاق و جنايت دستگاه خلافت و جلب افكار عمومي در جهت رويارويي با آن، چند نامه به مردم بصره و كوفه و نيز چند تن از افراد و بني‌هاشم و ديگران نوشت و چند سخن كوتاه و خطابه در ديدار با والي مدينه و مروان بن حكم و مواضع ديگر ايراد فرمود. جدي بودن اين موضعگيري و آمادگي براي هر گونه حركت لازم را از اينجا در مي‌يابيم كه امام هنگام ورود بر والي مدينه، سي تن از ياوران مسلح خويش را نيز به همراه برد. [66] .امام حسين (ع) حركت از مكه با همراهان خويش را در زماني انجام داد كه شهر مكه به خاطر برگزاري مناسك حج از همه وقت شلوغ‌تر بود. آن حضرت در سخنراني حماسي و هيجان انگيزش فرمود: «الا و من كان باذلا فينا مهجته موطنا علي لقاء الله نفسه فليرحل معنا فاني راحل مصبحا ان شاء الله. [67] . يكي از برخوردهاي بسيار مهم امام حسين (ع) در خارج از مكه، موضوع شترداران حامل اجناس قيمتي براي دربار يزيد بن معاويه است كه آن حضرت تمام محموله‌ي آنان را گرفت و فرمود: «من احب منكم ان ينصرف معنا الي العراق او فينا كراءه و احسنا صحبته و من احب المفارقة اعطيناه من الكراء علي ما قطع من الارض.» خلاصه اينكه: اگر مي‌خواهيد با ما بياييد بهتر، و گرنه فقط كرايه تا اينجا را بگيريد. تاريخ در اينجا حكايت دارد كه برخي ماندند و عده‌اي بازگشتند. [68] .در اينجا بخشي از يكي از سخنرانيهاي سرنوشت ساز امام خميني (س) را در روزهاي نخست مبارزه مي‌آوريم، تا مسئله پيوند انقلاب اسلامي ايران با فرهنگ عاشورا بهتر روشن شود:«... مسلمين آگاه باشند كه اسلام در خطر كفر است. مراجع، علماي اسلام بعضي محصور و بعضي محبوس... در تهران حضرت آيت الله خوانساري و حضرت آيت الله بهبهاني را در محاصره شديد قرار دادند... با ما معامله بردگان قرون وسطي مي‌كنند. به خداي متعال من اين زندگي را نمي‌خواهم: اني لا اري الموت الا سعادة و لا الحياة مع الظالمين الا برما».براي اثبات پيوند موضع امام با فرهنگ عاشورا كافي است بدانيم كه امام حسين عليه‌السلام در وصيتنامه خويش در مدينه، هدفش از سفر به عراق را امر به معروف و نهي از منكر دانسته است. [69] .امام خميني (س) در يكي از سخنانش چنين مي‌فرمايد:.«سيدالشهدا سلام الله عليه وقتي مي‌بيند كه يك حاكم ظالمي جائري در بين مردم دارد حكومت مي‌كند... ظلم دارد مي‌كند به مردم، بايد مقابلش بايستد و جلوگيري كند. خوب، سيره انبيا همين بوده است كه چنانچه يك سلطان جائر به مردم حكومت مي‌خواهد بكند، بايستد در مقابلش، به هر جا مي‌خواهد منتهي بشود... پس ما مبالاتي نداريم در اينكه كشته مي‌دهيم. البته بايد هم بدهيم... چه كشته بشويم و چه بكشيم حق با ماست. ما اگر كشته هم بشويم در راه حق كشته شديم، پيروزي است. و اگر بكشيم هم در راه حق است و پيروزي است.» [70] .بديهي است در فرصتهاي ديگر - ان شاء الله - به بررسي مواضع ديگر حضرت امام خميني (س) و پيوند آنها با فرهنگ عاشورا خواهيم پرداخت. با آرزوي ادامه انقلاب اسلامي ايران تا انقلاب امام زمان عج الله تعالي فرجه الشريف و آرزوي طول عمر و سلامت براي رهبر معظم و فرزانه انقلاب حضرت آيت الله خامنه‌اي اين مقاله را به پايان مي‌بريم.

پاورقي

[1] بنگريد به: عيون اخبار الرضا 222 - 216 /1.
[2] بنگريد اين جمله و گوينده آن را در: الملل و النحل 29 /1، شرح نهج‌البلاغه ابن ابي‌الحديد 51 / 6.
[3] همان مأخذ: 8 - 52 /2.
[4] مسند احمد بن حنبل 14 /3 و 181 و 182 /5، 17. صحيح مسلم 23 /1.
[5] بنگريد به: نهج‌البلاغة، تحقيق صبحي صالح، خطبه 69 /27. و مظلوميت امام علي عليه‌السلام به جايي رسيده بود كه دوستان نا دانش سياست معاويه را در حكومت داري بر سياست امام ترجيح مي‌دادند كه امام آن را در نهج‌البلاغة، تحقيق صبحي صالح / 218 مطرح كرده و فرموده است: و الله ما معاوية بأدهي مني و لكنه يغدرو يفجر..
[6] بنگريد به: شرح نهج‌البلاغة ابن ابي‌الحديد 222 - 219 /13. و بعد در همانجا آمده است كه بني‌اميه هزار ماه)80 سال) آن حضرت را لعن كردند، ولي پايانش به بزرگي و عزت او تمام شد.
[7] بنگريد به: همان مأخذ 222 /13.
[8] بنگريد به: مروج الذهب 431 - 430 /2.
[9] بنگريد به: مجله نور علم شماره‌ي 80 /6، از مقاله استاد رضا استادي تحت عنوان ثمرات قيام امام حسين (ع). [
[10] برگرفته از بيانات مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه‌اي.
[11] بنگريد به: مقدمه‌ي حيات فكري و سياسي امامان شيعه 25 /1.
[12] بنگريد به: همان ماخذ 97 /1.
[13] بنگريد به: الامامه و السياسة 186 /1.
[14] بنگريد به: سخنان حسين بن علي (ع) از مدينه تا كربلا / 12.
[15] بنگريد به: همان ماخذ 36.
[16] امام به برادرش محمد حنفيه چنين فرمود: «و اما انت فلا عليك أن تقيم بالمدينة فتكون؟. بنگريد به: همان مأخذ / 32.
[17] بنگريد به: نهج الشهادة (مجموعه‌ي سخنان امام حسين عليه‌السلام) به نقل از مقتل سليم بن قيس 216.
[18] بنگريد به اين سخن حماسي امام در پايان آن سخنان كه فرمود: «الا و من كان فينا باذلا مهجته موطنا علي لقاء الله نفسه فليرحل معنا فاني راحل مصبحا ان شاء الله».
[19] بنگريد به همان ماخذ 149.
[20] منابع آن حديث كه حديث شريف ثقلين است گذشت.
[21] بنگريد به: شرح نهج‌البلاغة ابن ابي‌الحديد 222 /13، معالم المدرستين 52 /2.
[22] بنگريد به: مروج الذهب 216 /3.
[23] نقل از مقاله استاد محمد رضا حكيمي تحت عنوان «عاشورا».
[24] بنگريد به: صحيفه نور ج /100، از پيام امام خميني به ملت ايران در تاريخ 6 / 10 / 57.
[25] بنگريد به همان ماخذ 61 /4، از پيام امام به ملت ايران به تاريخ 21 / 9 / 57.
[26] بنگريد به: مقدمه كتاب كشف الاسرار، صحيفه نور 7 - 5 /1.
[27] بنگريد به: صحيفه نور 39 /4، از مصاحبه امام با مفسر لوس‌آنجلس آمريكا، تاريخ 16 / 9 / 57.
[28] بنگريد به: همان ماخذ 9 /1، از بيانات امام در مورد نقش روحانيت به تاريخ 10 / 1 / 41.
[29] بنگريد به: همان ماخذ 39 /4، از مصاحبه امام با مفسر لوس‌آنجلس آمريكا به تاريخ 16 / 9 / 57.
[30] بنگريد به: همان ماخذ 50 /1، از پاسخ امام به تلگراف علماي همدان، به تاريخ 16 / 2 / 42.
[31] بنگريد به: همان ماخذ 37 /1، پيام امام به علماي اعلام، حجج اسلام به تاريخ 23 / 12 / 41.
[32] بنگريد به: همان مأخذ 52 /1، تاريخ 28 / 2 / 42.
[33] بنگريد به: همان مأخذ 25 /1، به تاريخ بهمن 41، و 43 /1، به تاريخ 23 / 1 / 42، در تلگراف به حضرت آية الله حكيم.
[34] بنگريد به: همان مأخذ 13/1 و 40 و 46.
[35] بنگريد به: همان مأخذ 57 - 54 /1، بيانات امام در مورد نقشه‌هاي اسرائيل به تاريخ 13 / 3 / 42.
[36] بنگريد به: همان مأخذ 67 /1، بيانات امام پس از آزادي از زندان به تاريخ 25 / 2 / 43.
[37] بنگريد به: همان مأخذ 109 /1، از پيام امام به ملت ايران به تاريخ 4 / 8 / 43.
[38] بنگريد به: امام خميني اسوه‌ي جاودانه‌ي تاريخ / 42، از مقاله‌ي دكتر ابراهيم الدسوقي مصري.
[39] بنگريد به: صحيفه نور جلدهاي 4 -1.
[40] بنگريد به: مقدمه صحيفه نور 6 /1.
[41] بنگريد به: صحيفه نور 13 - 11 /2.
[42] بنگريد به: همان مأخذ 90:1 و 122 - 119.
[43] بنگريد به: همان مأخذ 98 - 97 :1 و 195 و 234.
[44] بنگريد به: همان مأخذ 67 /2، 195 /1 و 129.
[45] بنگريد به: همان مأخذ 280 /4، 250 /2. دكتر ابراهيم الدسوقي استاد دانشگاه مصر مي‌گويد: لازمه‌ي انقلاب، اسلحه نيست، بلكه نيروي ايمان و اتحاد مردم است. انقلاب ايران با گروه كوچكي از روحانيون، تعدادي از دانشجويان علوم مذهبي آغاز گرديد، و سپس توده‌ي مردم به آن پيوستند، سرانجام انقلاب ايران به جهان ثابت كرد كه غير از ماركسيزم مكتب و نيروي انقلابي ديگري در جهان وجود دارد. به نقل از كتاب امام خميني اسوه‌ي جاودانه‌ي تاريخ / 44.
[46] بنگريد به: صحيفه نور 162 - 161 /1 و 60 /2، 207 و 82 و 114.
[47] بنگريد به: همان مأخذ 46 /1 و 226 /6، 114 /5، 56 /2، 64.
[48] در اين مورد بنگريد به: صحيفه‌ي نور مجلدهاي 4 -1.
[49] بنگريد به: كتاب كشف الاسرار / 222.
[50] بنگريد به: كتاب ولايت فقيه حضرت امام / 22.
[51] بنگريد به: كتاب ولايت فقيه حضرت امام / 22.
[52] بنگريد به: سخنان حسين بن علي از مدينه تا كربلا / 142.
[53] بنگريد به: همان مأخذ / 18.
[54] مانند نظريه كساني كه حكومت اسلامي را معاهده‌اي بين مردم و حاكم مي‌دانند كه به عنوان وكالت فقيه برمي‌گردد، نه ولايت فقيه، و نظريه كساني ديگر كه آن را بر اساس قانون اساسي نه برتر از آن، حق فقيه دانسته‌اند، كه اين انديشه متأثر از انديشه ليبراليستي است.
[55] بنگريد به: تحف العقول / 238.
[56] بنگريد به: كلام امام و راه امام دفتر دهم / 163 - 160.
[57] بنگريد به: صحيفه نور 111 /1، پيام امام به تاريخ 4 / 8 / 43.
[58] بنگريد به: همان مأخذ 106 - 102 /1.
[59] بنگريد به: همان مأخذ 83 /13، از پيام امام به زائران بيت الله الحرام به تاريخ 21 / 6 / 59.
[60] بنگريد به: صحيفه نور 10 /4، 162 /3 و 83 و 101.
[61] بنگريد به: همان مأخذ 61 و56 -55 /4.
[62] بنگريد به: همان مأخذ 17 /2 و 112 110 و 172.
[63] بنگريد به: همان مأخذ 101 و10 /4.
[64] بنگريد به: همان مأخذ 141 /4 و 237 - 236 و 246.
[65] بنگريد به: همان مأخذ، ج/ 101 و 142.
[66] در اين مورد بنگريد به: سخنان حسين بن علي از مدينه تا كربلا / 52 و 57 و 72.
[67] بنگريد به: همان مأخذ / 63.
[68] بنگريد به: همان مأخذ / 102 - 101.
[69] بنگريد به: سخنان حسين بن علي از مدينه تا كربلا / 36.
[70] بنگريد به: صحيفه نور 208 /2.

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».