استفتائات حج مطابق با فتاواي مرجع عاليقدر شيعه حضرت آية الله العظمي حاج شيخ ميرزا جواد تبريزي (دام ظله)

مشخصات كتاب

سرشناسه : تبريزي، جواد، 1305-

عنوان و نام پديدآور : استفتائات جديد حج مطابق با فتاواي مرجع عاليقدر شيعه حضرت آيه الله العظمي حاج شيخ ميرزا جواد تبريزي/ جواد تبريزي.

مشخصات نشر : قم : دارالصديقه الشهيد ، 1384.

مشخصات ظاهري : ج.

شابك : 964-8438-32-3(دوره) : ؛ 964-8438-30-7(ج. 1):

وضعيت فهرست نويسي : فاپا

موضوع : حج.

موضوع : فقه جعفري -- رساله عمليه.

رده بندي كنگره : BP188/8 1384 /ت 2الف 5

رده بندي ديويي : 297/357

شماره كتابشناسي ملي : م 84-30820

اشاره

دار الصدّيقة الشهيده عَلَيْهاالسَّلَام

بسم اللّه الرحمن الرحيم

فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنً ا وَلِلهِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ

استطاعت

سؤال 1)

در جاهايي سازمانهاي دولتي يا خصوصي و ملّي، تعداد معيّن و مشخصي را با قيد قرعه تعيين نموده و براي حج اعزام مي كنند، آيا شركت كردن در اين قرعه كشي، به اميد آنكه در سال جاري قرعه به نام او در آيد واجب است يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر استطاعت مالي و بدني داشت، احتياط لازم آن است كه در اين قرعه كشي شركت كند

و الله العالم.

سؤال 2)

اگر استطاعت به دست آمد و شخص مكلّف نسبت به تهيه ي مقدمات سفر اقدام كرد و نامش را در ليست قرعه ي ثبت و يادداشت كرد، اما نام او در قرعهكشي در نيامد و در همان سال نيز توان رفتن به حج را هم نداشت، آيا حج بر او مستقر مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر مي تواند بدون آن كه مجبور به تحمل سختي و مشقّت باشد از راه ديگري به حج برود، حج بر او مستقر مي گردد

و الله العالم.

سؤال 3)

در فرض مذكور در مسأله قبلي اگر قرعه به نام او در سالهاي بعد درآمد، آيا جايز است كه استطاعت خود را به صورت اختياري زايل كند، مثلاً مالش را به كسي ببخشد يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط آن است كه استطاعت مالي اش را زايل نكند

و الله العالم.

سؤال 4)

در همان فرض مذكور، اگر عذري شرعي براي او پيش آمد مثلاً اگر دستگير شد و يا دولت از سفر او جلوگيري كرد و غيره، در اين صورت آيا حج بر او مستقر مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

در فرض سؤال حج بر او مستقر نمي شود

و الله العالم.

سؤال 5)

اگر استطاعت مالي براي او به وجود آيد، اما در حال حاضر دولت براي حج ثبت نام نمي كرد و براي رفتن به حج، راهي جز ثبت نام ندارد، در اين صورت، آيا جايز است كه در مال خود تصرف كند كه استطاعت را از بين ببرد؟

*******بسمه تعالي:*******

در فرض سؤال، تصرّف در مال، اشكالي ندارد

و الله العالم.

سؤال 6)

كسي كه از نظر مالي مستطيع شده و در سازمان حج و زيارت ثبت نام كرده و پيش از آن كه نوبت او فرا رسد و نام او در قرعه كشي درآيد، به آن مال سپرده شده در سازمان حج و زيارت، نياز پيدا كرد، در اين صورت، آيا مي تواند آن مالي را كه در حساب سازمان حج و زيارت است، خارج سازد و در موردي كه نياز دارد آن را هزينه كند و به اين وسيله از استطاعت خارج شود، يا آن كه حج بر او مستقر شده و جايز نيست كه مالش را از حساب سازمان حج و زيارت خارج سازد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر مجبور است كه مالش را از حساب سازمان خارج سازد، به گونه اي كه بودن آن مال در حساب سازمان او را به سختي و مشقّت دچار سازد، در اين صورت جايز است كه مالش را از حساب سازمان خارج سازد

و الله العالم.

سؤال 7)

فرزندي، در سازمان حج و زيارت، مادرش را ثبت نام كرد و در قرعه كشي نام او در سالهاي بعدي درآمد اما پيش از آن كه نوبت او در آن سال فرا رسد، مادرش فوت كرد در اين صورت آيا حج بر او مستقر شده است يا نه؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر براي رفتن به حج، راه ديگري نداشته يا آن كه بر او سخت و دشوار بود، حج بر او مستقر نشده است

و الله العالم.

سؤال 8)

كسي كه همانند يك كارمند مسؤوليت برخي از كارهاي اداري و فراهم نمودن نيازهاي حجاج را بر عهده دارد و به مقتضاي سيستم و سازمان دولت متبوع خويش، پيش از فرا رسيدن ايام حج به شهر و ديار خويش برگردد اما مي توانست با گذشت كردن از حق اجرت خود كه در برابر خدمت رساني به حجاج به او پرداخت مي شد اجازه ماندن را در آنجا به دست آورد، در اين صورت آيا چنين كاري بر او واجب است و حج او حجة الاسلام شمرده مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

در فرض سؤال بنا بر احتياط اگر اقوي نباشد بر شخص لازم است در صورتي كه استطاعت مالي و بدني دارد اجازه ماندن در آنجا را بگيرد و حج را انجام دهد

و الله العالم.

سؤال 9)

حضرت عالي در مناسك فرموده ايد:

«اگر حج بر كسي واجب شد و شخص مكلّف در اداي آن كوتاهي و اهمال كرد تا آن كه استطاعت او زايل گرديد و از بين رفت، به هر صورت كه مي تواند واجب است كه آن را به جا آورد»، حال اين سؤال مطرح مي شود، اگر قرض انسان را در مقابل مردم كوچك كند تكليف چيست؟

و آيا بايد قرض كند و به حج برود؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر مي تواند قرض بگيرد يا آن كه درخواست هبه و بخشش بكند، احتياط واجب آن است كه اين كار را انجام دهد و با آن حج را به جا آورد

و الله العالم.

سؤال 10)

اگر براي كسي شرايط استطاعت فراهم شد، اما براي رفتن به حج اهمال و سستي كرد تا آن كه فقير شد، به گونه اي كه شرايط فعلي و وضع مالي او اجازه نمي دهد كه حج را ادا كند، در اين صورت: آيا كسي مي تواند از طرف او به صورت تبرعي حج را به جا آورد و آيا به اين صورت انجام دادن حج تبرعي ديگري از طرف او ذمّه او فارغ مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

مجزي بودن حج تبرعي از طرف كسي كه مالي ندارد، مشكل است و در صورتي كه بتواند خودش به حج برود، بر او واجب است

و الله العالم.

سؤال 11)

اگر كسي مالي را به اندازه رفتن به حج، پيش از روزهاي حج، به دست آورد و مالك آن شود در اين صورت آيا جايز است كه آن را در سفر زيارتي، هزينه كند و حج را از دست بدهد و آيا با اين كار، حج بر ذمّه او مستقر مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

چنانچه شخص مي تواند در آن سال به حج برود بر او واجب است كه آن مال را حفظ و نگهداري كند، وگرنه، حج بر او مستقر مي گردد

و الله العالم.

سؤال 12)

مؤسسه و هيأتي وجود دارد كه براي اشخاص گذرنامه و مجوز سفر حج را تهيه مي كند لكن براي گرفتن مجوز شرائطي قرار داده است در صورتي كه مراجعه كننده بعضي از آن شرائط را ندارد ولي به دروغ يا توريه اظهار مي كند كه واجد شرائط است و با اين طريق به حج مي رود آيا حجش صحيح است يا نه؟ و اگر قبلاً حج نكرده آيا حج او حجة الاسلام واقع مي شود يا نه؟ و آيا بر او لازم است توريه كند تا حجة الاسلام را انجام دهد؟

*******بسمه تعالي:*******

آري، بايد توريه كند و با اين كار مستطيع مي گردد و در صورتي كه قبلاً به حج نرفته باشد، حج او، حجة الاسلام بشمار مي آيد

و الله العالم.

سؤال 13)

زني، بار اوّل حج واجب خود را انجام داده است و با توجه به دشواريها و سختي هاي اعمال و مناسك حج و سستي بدن او، آيا جايز است كه در سالهاي بعدي فقط به زيارت بارگاه پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم به مدينه برود و به زيارت ايشان اكتفا كند؟

*******بسمه تعالي:*******

بلي، جايز است

و الله العالم.

سؤال 14)

كسي كه مي خواهد اعمال حج را به جا آورد، آيا بر او جايز است كه از بانك دولتي به صورت ربا، وامي دريافت كند و نيّت كند كه بهره آن وام را پرداخت نكند بلكه خود بانك (يا از حقوق و يا از حساب بانكي او كه در آن بانك موجود است)، به صورت قسطي كسر خواهد كرد؟

*******بسمه تعالي:*******

چنانچه قرض گيرنده ملتزم به دادن زيادي نشود و در وقت قرض گرفتن قصدش اين باشد كه زيادي را به بانك هبه نمايد قرض مزبور مانعي ندارد

و الله العالم.

سؤال 15)

اگر مثلاً سه نفر براي تأسيس كاروان حج بيت الله الحرام با همديگر شريك شدند و همچنين براي خريد ابزار و وسايل كاروان نيز شريك شدند، اما آن وسايل را از مالكيت خود خارج كردند به اين گونه بر اساس قول و قراري كه با همديگر گذاشته بودند كه همه آنها را در راه خدا بكار گيرند و بر اساس قراردادي كه با همديگر گذاشتند كه اگر اين كاروان منحل شد همه ابزار و وسايل آن، به يك مؤسسه و نهادي خيريه و يا به كارواني مشابه آن اهدا گردد و همچنين با همديگر قرار گذاشتند كه مديريت و سازماندهي اين كاروان نيز منوط و مشروط به رأي و نظر هر سه نفر آنها باشد.

حالا اگر فرض كنيم كه يك نفر از آنها بر مديريت اين كاروان مستولي و حاكم شد و دو نفر ديگر را از اظهار نظر و مديريت آن بر كنار كرد. در اين صورت: كسي كه مي خواهد با اين كاروان به حج برود، آيا جايز است كه با اين كاروان برود يا

آنكه جواز رفتن او به حج، مشروط به اجازه گرفتن از دو شريك ديگر است؟

*******بسمه تعالي:*******

چنانچه شخص ببيند يكي از آنها متصدي كار شده و مديريت كاروان بر عهده او است، حمل بر صحت نموده و لازم نيست فحص نمايد [ و مي تواند با اين كاروان به حج برود ] بلي، اگر فهميد كه چيزهايي با پول همه آنها خريداري شده است، جايز نيست كه در آن تصرف كند، مگر با اجازه گرفتن از آن دو شريك ديگر، كه بر كنار شده اند

و الله العالم.

سؤال 16)

آيا بر شخصي عامي جايز است كه به تنهايي بدون راهنما يا روحاني به حج برود با اينكه احتمال مي دهد در اعمال خود با مخالفت با احكام شرعي دچار مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

بر او واجب است كه مناسك حج را بياموزد حتي اگر در هنگام انجام دادن اعمال حج باشد و نيازي نيست كه حتماً روحاني يا راهنما را همراه خود داشته باشد تا آنكه اعمال خود را به صورت صحيح انجام دهد و مطمئن شود كه صحيح انجام داده است، تا حكم به فارغ شدن ذمّه خود بدهد

و الله العالم.

شرايط وجوب حج

اوّل: كمال كه با بلوغ و عقل است

سؤال 17)

اگر كودك بعد از احرام بستن و پيش از انجام دادن عمره تمتع يا پس از آن و قبل از انجام دادن اعمال حج تمتع بالغ شد، در حال حاضر وظيفه او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر شرايط استطاعت را داراست در صورتي كه بتواند بايد به يكي از ميقاتها برگردد و از آنجا محرم شود، وگرنه، حج او، مجزي از حجة الاسلام نخواهد بود و اگر استطاعت او باقي ماند در سال بعد بايد به حج برود

و الله العالم.

سؤال 18)

اگر طفل مميّز محرم شد و در مشعر الحرام بالغ شد، اگر شرايط استطاعت را داشت، آيا حج او مجزي از حجة الاسلام مي باشد يا نه؟

*******بسمه تعالي:*******

مجزي نيست

و الله العالم.

سؤال 19)

حد و مرز بلوغ نسبت به دختران چه مقدار است؟

*******بسمه تعالي:*******

حد بلوغ براي دختران از نظر سنّي، كامل شدن نُه سال قمريست

و الله العالم.

حاجي نمودن كودك و ديوانه

سؤال 20)

آيا حاجي نمودن كودك مطلقاً مستحب است، يا آنكه به غير مميّز اختصاص دارد؟

*******بسمه تعالي:*******

تفاوتي ميان آنها وجود ندارد

و الله العالم.

سؤال 21)

آيا حاجي نمودن ديوانه نيز مستحب است؟

*******بسمه تعالي:*******

استحباب آن ثابت نشده است، اما به قصد و نيّت رجاء جايز است

و الله العالم.

سؤال 22)

همانگونه كه به پايان رساندن حج واجب است، آيا به پايان بردن حج كسي كه او را احرام بسته ايم و حاجي كرده ايم نيز واجب است و در صورتي كه واجب نباشد، با چه چيزي و چگونه كودك از احرام خارج مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

بنا بر احتياط به پايان رساندن اعمال كسي كه او را احرام بسته و حاجي نموده ايد لازم است و با به پايان رساندن اعمال، از احرام خارج مي شود

و الله العالم.

سؤال 23)

اگر ولي كودك، فرزندش را براي عمره برد و عمره تمتّعش را به پايان برد، آيا لازم است كه او را براي حج تمتع نيز ببرد و اگر واجب نيست، آيا بر ولي او متعيّن است كه او را طواف نساء بدهد؟

*******بسمه تعالي:*******

بلي بنا بر احتياط بر او لازم است

و الله العالم.

سؤال 24)

آيا مُحرم كردن كودك به احرام عمره ي مفرده همانند مُحرم نمودن او به احرام حج، مستحب است؟

*******بسمه تعالي:*******

بلي، مستحب است

و الله العالم.

سؤال 25)

آيا در طواف دادن كودك به طواف واجب مراعات طهارت از حدث و خبث اعتبار دارد يا نه؟

*******بسمه تعالي:*******

نه، اعتباري ندارد، لكن همانطور كه در مناسك يادآور شده ايم در وقتي كه مي خواهد طفل را طواف دهد واجب است او را وضو دهد اگر چه به صورت وضو باشد

و الله العالم.

سؤال 26)

مقصود از ولي در حاجي نمودن طفل چه كسي است؟

آيا خصوص ولي شرعيست يا كسي كه امر او را به عهده دارد؟

*******بسمه تعالي:*******

مقصود كسيست كه امر او را به عهده دارد، به ويژه اگر با اجازه ولي شرعي او باشد

و الله العالم.

سؤال 27)

اگر ولي كودك، جز يك قرباني آن هم فقط براي خودش پيدا نكند، در اين صورت آيا از طرف خودش قرباني كند، يا از طرف كودكش، كه او را مُحرم به احرام حج تمتع كرده است؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر آن كودك مالي نداشته باشد، بايد از طرف كودك قرباني كند و از طرف خودش روزه بگيرد وگرنه از مال خود كودك قرباني را خريداري كرده و از طرف او سر ببرد

و الله العالم.

سؤال 28)

در مفروض سؤال پيشين، اگر ولي كودك توان روزه گرفتن را نداشت، آيا مي تواند از طرف خودش قرباني كند يا نه؟

*******بسمه تعالي:*******

از طرف خودش قرباني كند و كودكي را كه مُحرم كرده و حاجي كرده است، حجّش را رجاء اتمام كند و به پايان برساند

و الله العالم.

سؤال 29)

در مفروض سؤال پيشين، آيا حاجي نمودن كودك نيز مستحب است، يا آن كه استحباب حاجي نمودن او اختصاص به زماني دارد كه ولي او قدرت و توان بر قرباني كردن و روزه گرفتن را همزمان با همديگر داشته باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

در مفروض سؤال استحباب حاجي نمودن او ثابت نشده است اما به نيّت رجاء جايز است و چنانچه ولي مي تواند قرباني كند، يا روزه بگيرد، حاجي نمودن طفل مستحب است

و الله العالم.

سؤال 30)

اگر ولي كودك، قرباني را براي خودش و براي كودكش پيدا نكرد و كودك مالي داشت، آيا بر ولي او جايز است كه از مال او قرباني را خريداري كند يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

آري، جايز است كه از مال او قرباني را خريداري كرده و از طرف او ذبح كند

و الله العالم.

سؤال 31)

در مناسك فرموده ايد:

«هزينه قرباني كودك بر عهده ولي او است» آيا اين حكم، شامل كودكي كه بدون اجازه و اذن ولي خود به حج رفته است، مي گردد؟

*******بسمه تعالي:*******

شامل اين مورد نمي شود

و الله العالم.

سؤال 32)

اگر ولي، كودك را مُحرم كرد سپس از طرف او طواف و سعي نمود [ به صورت نيابت ] با علم به اين كه وظيفه او طواف دادن او و سعي دادن او بوده است و پس از بازگشت به شهر و ديار خودش، متوجّه اين موضوع شد، آيا اين كودك از احرام درآمده است، يا آن كه هنوز در حال احرام باقي مانده است؟

*******بسمه تعالي:*******

در مورد سؤال نه چيزي بر عهده كودك است و نه چيزي بر عهده ولي او، مگر آن كه كودك را مُحرم به احرام عمره مفرده كرده باشد

و الله العالم.

سؤال 33)

اگر كسي ديوانه اي را محرم كرد، سپس آن ديوانه در مشعر الحرام هوشيار گرديد، آيا حج او مجزي از حجة الاسلام مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

مجزي نيست و در صورتي كه استطاعت و هوشياري او در سال آينده باقي ماند، بر او واجب است كه سال آينده به حج برود

و الله العالم.

سؤال 34)

اگر ولي كودك، كودك كوچكش را براي حج يا عمره مُحرم كرد و كودك از به جا آوردن اعمال حج خود داري كرد، يا آنكه بيماري او را از انجام دادن آنها باز داشت، (حال چه آن كودك مميّز باشد يا غير مميّز)، در اين صورت حكم او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

نه چيزي بر ولي او و نه چيزي بر كودك است و احرامي براي او باقي نمانده است، مگر در احرام عمره مفرده

و الله العالم.

سؤال 35)

آيا روايتهايي روشن و صريح در استحباب عمره مفرده كودك وارد شده است، همانگونه كه در مورد حج و استحباب آن و آثاري كه بر آن مترتّب مي شود، وارد شده است يا خير بلكه استحباب آن اگر هم تمام باشد تنها از مشروعيّت عبادت كودك به دست آمده است و بر فرض آن كه ثابت هم بشود، آيا آنچه كه از احكام و مسائل كه در حج مترتب مي شود كه از جمله آنها واجب بودن انفاق بر ولي كودك و غير آن است، آيا در اينجا نيز جاري مي شود و در صورتي كه كسي آنها را انجام ندهد، آيا مي تواند از احرام خارج شود و اگر پس از آن كه بالغ شد و طواف نساء را به جا نياورده بود، آيا آثار وضعي بر او باقي خواهد ماند و در صورتي كه به احرام خود برگردد، آيا اعمال عمره تمتع براي او كافي مي باشد، يا آنكه حتماً بايد آنها را اعاده كند و يا آنكه وظيفه او حج إفراد است و آيا اين كار مجزي از حجة الاسلام مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

در اينجا روايت صريحي كه بر استحباب عمره مفرده دلالت

كند، وجود ندارد، اما در اين باره روايات معتبر مطلقي وجود دارد، كه با اطلاق خود دلالت بر مطلوب بودن احرام و مثل آن مي كنند، مانند (ح 7 و 8 باب 17 از ابواب اقسام حج كتاب وسائل الشيعه) و براي ثابت شدن استحباب هر كاري شرط نيست كه نص صريح و آشكاري وجود داشته باشد، بلكه حجّتي هم بر آن وجود داشته باشد كفايت مي كند و خود اطلاق روايت، حجت است و احكام حج بر عمره مفرده او مترتّب مي شود و براي خارج شدن از احرام، راهي جز انجام دادن تمام اعمال آن نيست و در صورتي كه طواف نساء را انجام ندهد احتياط آن است كه كسي را براي طواف نساء نايب كند، تا از طرف او طواف نساء را به جا آورد و در صورتي كه مي تواند بايد خودش برگردد و رجائاً از ميقات مُحرم شود و طواف نساء را به جا آورد و سپس تمام اعمال عمره مفرده را به جا بياورد و در اين صورت، حج او حج إفراد مي شود، اما مجزي از حجة الاسلام نمي باشد و اگر مي خواهد اين حج او مجزي از حجة الاسلام او گردد بايد بار ديگر به ميقات برگشته و از آنجا بار ديگر براي عمره تمتع مُحرم شود

و الله العالم.

دوم: استطاعت

اشاره

يعني بايد از توانايي مالي و باز بودن راه و وسعت وقت و صحّت و سلامتي و تندرستي بدن، برخوردار باشد

سؤال 36)

اگر انسان مالك مالي باشد كه براي رفتن به حج كافي باشد اما بيمار باشد، آيا بر او واجب است كه به درمان بپردازد تا بتواند خودش به حج برود؟

*******بسمه تعالي:*******

در صورت توان، واجب است كه به درمان خود بپردازد، در صورتي كه ضرر و زياني از پيامدهاي بيماري به وجود مي آيد كه بايد از آن پرهيز و دوري نمود، بلكه بنا بر احتياط در فرض مذكور، معالجه و درمان بيماري مقدم است مطلقاً

و الله العالم.

سؤال 37)

اگر استطاعت مالي براي بيمار يا پيرمرد يا پيرزن پيش آيد و انجام دادن اعمال حج براي خود آنها، دشوار و سخت باشد، در اين صورت آيا حج بر آنها واجب است تا آن كه نائب گرفتن واجب شود؟

*******بسمه تعالي:*******

در مفروض سؤال، بنا بر احتياط واجب نائب بگيرند

و الله العالم.

سؤال 38)

كسي كه استطاعت مالي دارد، اما استطاعت بدني ندارد. در اين صورت آيا جايز است كه در مال تصرّف كند، به گونه اي كه استطاعت خود را از بين ببرد و زايل سازد، مثلاً مالش را به كسي ببخشد؟

*******بسمه تعالي:*******

بنا بر احتياط واجب بايد نائب بگيرد، مگر آنكه مطمئن باشد كه در سالهاي آينده استطاعت بدني را بدست خواهد آورد كه در صورت نياز، مي تواند استطاعت خود را زايل كند و از بين ببرد

و الله العالم.

سؤال 39)

اگر براي رفتن به حج سستي كرد و خيال مي كرد كه وقت و فرصت زيادي دارد، بعد معلوم شد كه كه چنين نبوده و وقت و فرصت زيادي نداشته است، در اين صورت، آيا حج بر او مستقر مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر به وسعت وقت مطمئن بود و آن را به تأخير انداخت سپس آشكار شد كه چنين نبوده است، در اين صورت حج بر او مستقر نشده است، وگرنه بر او مستقر شده است

و الله العالم.

سؤال 40)

اگر استطاعت مالي براي رفتن به حج را داشت امّا مانعي و مشكلي او را از رفتن به حج در سال استطاعت باز داشت مانند آماده نبودن گذرنامه يا بيماري و يا غير از اينها، از موانعي كه معمولاً پيش مي آيد، در اين صورت آيا بر او واجب است كه استطاعت مالي خود را نگه دارد؟

*******بسمه تعالي:*******

اظهر آن است كه اگر پيش از اين حج بر او مستقر نشده بود، حفظ استطاعت مالي بر او واجب نيست

و الله العالم.

سؤال 41)

اگر مكلّف، به سبب به دست آوردن مالي كه براي تحقق استطاعت كافي بوده است، مستطيع شود، اما به علت مانع شرعي از رفتن به حج خود داري كرد، مانند آماده نبودن گذرنامه، اگر فرض شود كه آن مال با اين مقدار، در سالهاي آينده براي استطاعت حج كافي نباشد اما چيزي دارد كه استطاعت او را [ از جهت مالي ] كامل كند، در اين صورت آيا حج بر او واجب مي شود (اگر چه به تنگنا و مشكلات هم دچار شود و گرفتار گردد) يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

چنانچه با مالي كه در سالهاي آينده دارد بتواند به حج برود حج بر او واجب مي شود

و الله العالم.

سؤال 42)

اگر مكلّفي به علت آنكه مثلاً نصف بدنش فلج شده بود نمي توانست به حج برود، اگر مالي به اندازه هزينه حج به دست آورد، در اين صورت آيا واجب است كه كسي را براي حج از طرف خود نائب كند يا آنكه رفتن به حج را به تأخير بيندازد تا آنكه مالي را براي هزينه اجرت همراه خود كه او را براي اعمال حج ياري كند، فراهم سازد و بر فرض وجوب استنابه، اگر نائب صروره پيدا نكند تا از طرف او حج را به جا آورد و در سال بعد نيز توان و استطاعت گرفتن نائب را ندارد، آيا اين چنين كسي از افراديست كه حج بر او مستقر شده است يا نه؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر كسي را براي كمك و ياري گرچه به صورت مجاني هم باشد پيدا كرد بر خود او واجب است كه به حج برود وگرنه احتياط لازم آن است كه نائب بگيرد و

حج را به تأخير نيندازد، مگر آنكه بداند يا اطمينان داشته باشد كه عذرش از بين خواهد رفت و اگر نائب را پيدا كرد ولي او را به نيابت از خود به حج نفرستاد بنا بر احتياط حج بر او مستقر شده است، يعني اگر بيماري او ادامه پيدا كرد به گونه اي كه نمي توانست خودش شخصاً به حج برود بر او واجب است كه نائب بگيرد

و الله العالم.

سؤال 43)

بعد از وفات همسرم، از ارثي كه به من رسيد مستطيع شدم، امّا به خاطر بيماري توان رفتن به حج را ندارم، در حال حاضر وظيفه من چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط آن است كه كسي را به نيابت از خود به حج بفرستيد مشروط به آنكه قبلاً به حج نرفته باشد و خودش نيز مستطيع نبوده باشد

و الله العالم.

نفقه حج

سؤال 44)

شخصي كه مالك منفعت و سود وقف خاص و ويژه است و سود اين موقوفه به اندازه هزينه حج مي باشد، آيا حج بر او واجب مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

تفاوتي ميان منفعت و سود وقف خاص و غير آن نيست اگر سود آن به اندازه هزينه حج بود و هزينه خود و خانواده اش را نيز داشت در اين صورت حج بر او واجب مي شود

و الله العالم.

سؤال 45)

كسي كه قطعه زميني را دارد، اما فروش آن در حال حاضر باعث عسر و حرج او مي گردد، اما مي تواند آن را اجاره دهد و از درآمدي كه از راه اجاره آن بدست مي آورد، به حج برود، آيا بر او واجب است كه زمين خود را بفروشد و آيا چنين شخصي، مستطيع است؟

*******بسمه تعالي:*******

آري، با فراهم بودن ديگر شرايط، اگر آن زمين از معيشت او زائد بود و به اندازه هزينه حج بود گرچه با ضميمه نمودن مال زايد ديگري هم باشد و هزينه و نفقه خود و خانواده اش را هم داشت، شخص مزبور مستطيع است و بايد به حج برود هر چند به فروختن آن زمين باشد و مي تواند براي هزينه حج، قرض كند و سپس از سود و منفعت حاصله از آن زمين آن را پرداخت نمايد

و الله العالم.

سؤال 46)

كسي كه مال غائبي دارد كه در حال حاضر نمي تواند آن را براي حج هزينه كند و يا آنكه مال حاضر و آماده اي دارد مثل قطعه زمين اما در حال حاضر نمي تواند آن را به فروش برساند، اما مي تواند كه قرض كند و به حج برود و سپس بدهي اش را نيز پرداخت نمايد، در اين صورت، آيا حج بر او واجب مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

از جهت امري كه در سؤال ذكر شد شخص مستطيع حساب نمي شود

و الله العالم.

سؤال 47)

اگر كسي ابزار و وسايل كار دارد و مي تواند مقداري از آنها را بفروشد و براي رفتن به حج هزينه كند، بدون آنكه به زحمت و سختي بيفتد مي تواند نيازهاي زندگي و معيشت خود را با باقيمانده آن ابزار و وسايل تأمين كند و برآورده سازد، آيا اين چنين شخصي مستطيع است؟

*******بسمه تعالي:*******

با فراهم بودن ديگر شرايط، مستطيع مي باشد

و الله العالم.

سؤال 48)

اگر كسي قطعه زميني يا چيزهاي ديگري داشت و آنها را فروخت تا آنكه با پول آنها خانه مسكوني براي خود تهيّه كند و پيش از خريد خانه، فصل حج فرا رسيد، در اين صورت آيا اين شخص مستطيع شده است و حج بر او واجب شده است، يا آنكه بر او جايز است كه آن مال را هزينه خريد خانه كند؟

*******بسمه تعالي:*******

چنانچه سكونت در خانه سابق براي او سخت و مشكل باشد هر چند اين سختي به خاطر سخت گذشتن بر زن و خانواده اش باشد در اين صورت بر او واجب نيست كه مالش را براي رفتن به حج هزينه كند

و الله العالم.

سؤال 49)

اگر كسي خانه و اثاث هم ندارد، اما مقداري مال دارد كه اگر آن را براي خريد خانه و اثاث و وسائل خانه هزينه نكند به اندازه هزينه حج مي باشد و كفايت مي كند، اما اين چنين كاري به صورتي او را دچار سختي و مشكل مي كند، در اين صورت آيا حج بر او واجب مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

حج بر او واجب نيست

و الله العالم.

سؤال 50)

اگر كسي براي ازدواج كردن مقداري مال را ذخيره كرد اما براي اين كار كافي نيست، ولي به اندازه انجام حج واجب مي باشد و كفايت مي كند اگر فصل حج فرا رسيد، آيا حج بر او واجب مي شود يا نه؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر به تأخير انداختن ازدواج با هزينه كردن اين اموال براي حج بر او سخت و دشوار باشد، در اين صورت حج بر او واجب نمي شود

و الله العالم.

سؤال 51)

اگر كسي مقداري مال داشته باشد كه براي هزينه حج، كفايت مي كند و فرزندي دارد كه نياز به ازدواج كردن دارد، آيا مستطيع شمرده مي شود و بر او واجب است كه به حج برود؟ يا آنكه بر او جايز است كه اموالش را براي ازدواج فرزندش هزينه كند؟

*******بسمه تعالي:*******

با فراهم بودن ديگر شرايط، حج بر او واجب مي شود و در صورتي كه برخي از شرايط استطاعت را از دست بدهد، در اين صورت جايز است كه آن مال را براي ازدواج فرزندش هزينه كند

و الله العالم.

سؤال 52)

شخصي مالي دارد كه براي رفتن به حج كفايت مي كند، اما بدهي دارد كه همه آنچه را كه از مال در اختيار دارد، فرا مي گيرد.

ولي بدهي او مدت دار است، مثلاً در عرض چهل سال به صورت قسطي پرداخت مي كند، آيا مستطيع شمرده مي شود و آيا حج بر او واجب مي شود يا نه؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر مصرف كردن آن مال منافاتي با پرداخت بدهي اش در زمانهاي مقرر و مشخصي كه معيّن شده است، نداشته باشد، مستطيع بشمار مي آيد

و الله العالم.

سؤال 53)

اگر مقداري مال را از كسي قرض گرفت كه به اندازه رفتن به حج بود، يا كالايي را كه براي زندگي خودش نياز داشت، فروخت و به حج رفت، آيا اين حج او، مجزي از حجة الاسلام مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر مال ديگري نداشت كه بدهي اش را با آن بپردازد و زياده از هزينه زندگي خود كه براي زن و فرزندش خرج مي كند، نداشته باشد و قرض كند و به حج برود اين حج او مجزي از حجة الاسلام نمي باشد و همچنين اگر چيزي را كه براي زندگي و معيشت خود به آن نياز داشت، بفروشد كه براي زندگي خود به آن مال احتياج و نياز داشته باشد و به حج برود در اين صورت نيز مجزي از حجة الاسلام نخواهد بود

و الله العالم.

سؤال 54)

اگر مهريه زن و يا آنچه كه از مهريه او باقي مانده است، براي هزينه حج كافي باشد، در اين صورت اگر همسر او از نظر مالي غني و توانمند بود، آيا واجب است كه مهريه اش را از او درخواست كند، يا نه؟

*******بسمه تعالي:*******

بر او واجب است كه مهريه خود را درخواست كند، مگر آنكه درخواست او باعث شود كه به زحمت و مشقّت دچار شود مانند آنكه اين كار سبب و علّت اختلاف و درگيري ميان او و همسرش گردد

و الله العالم.

سؤال 55)

اگر زن مقداري از زيورآلات دارد كه داشتن آنها در شأن او مي باشد امّا اگر آنها را بفروشد و با پول آن به حج برود اين كار باعث نمي شود كه از نظر حيثيت اجتماعي دچار سختي و مشكل شود مخصوصاً اگر مردم متوجه شوند كه آنها را براي رفتن به حج فروخته است آيا در اين صورت حج بر او واجب مي شود؟ و نيز اگر زن در حال حاضر آن زيورآلات را ندارد فقط پول آن را دارد در صورتي كه داشتن آن زيورآلات و پوشيدن آن متعارف و مرسوم باشد ولي نپوشيدن آن موجب سختي و دشواري نيست و به حيثيت اجتماعي او ضربه نمي زند آيا بر او واجب است كه آن پول را براي حج هزينه كند؟

*******بسمه تعالي:*******

در دو فرض مذكور اگر بي نياز از آن زيورآلات باشد و هزينه كردن آنها براي حج، او را دچار سختي و مشقّت و زحمت نمي سازد، بر او واجب است به حج برود

و الله العالم.

سؤال 56)

من زني هستم كه قطعه زميني دارم كه سالانه به اندازه هزينه زندگي سالانه ام براي من بهره و سود مي رساند و هيچ موردي جز اين منبع براي گذران زندگي خويش ندارم، آيا بر من واجب است كه آن را براي تأمين هزينه حج به فروش برسانم يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

در فرض مزبور حج بر شما واجب نيست

و الله العالم.

سؤال 57)

من زني هستم كه همسرم فوت كرده است مقداري پول به فرزندم دادم كه وسيله نقليه اي خريداري كرد و با او در آن شريك شدم و در حال حاضر ماهانه به اندازه نياز و گذران زندگي به ما سود و بهره مي رساند، اگر فرزندم به من از آن مال، پولي پرداخت كرد كه به اندازه هزينه رفتن به حج بود، در اين صورت آيا مستطيع مي باشم با عنايت و توجه به اين نكته كه غير از اين مورد و منبع هيچ درآمد و سرمايه اي هم ندارم؟

*******بسمه تعالي:*******

در فرض مزبور حج بر شما واجب نيست

و الله العالم.

سؤال 58)

همسرم بدهي بسياري دارد و مي خواهد مهريه ام را براي پرداخت بدهي هايش هزينه كند و از سويي ديگر احتمال مي دهم كه اگر مهريه ام را براي رفتن به حج هزينه كنم مرا طلاق دهد، آيا من مستطيع مي باشم و كدام يك مُقَدَّم است، پرداخت بدهي همسرم يا رفتن به حج؟

*******بسمه تعالي:*******

پرداخت بدهي همسرتان بر شما واجب نيست. بلي، اگر گرفتن مهريه و هزينه كردن آن براي رفتن به حج، باعث سختي و مشقّت شما گردد و باعث اختلاف و جدايي ميان شما و همسرتان گردد تا زماني كه چنين است، حج بر شما واجب نيست

و الله العالم.

سؤال 59)

من زني هستم كه مقداري از وسايل زينتي گران قيمت دارم و مي توانم از راه تبديل آنها به صورت پول نقد، با قيمتي كمتر از قيمت فعلي آنها هزينه رفتن به حج را فراهم سازم، اگر شرايط ديگر استطاعت نيز فراهم شده بود آيا مستطيع مي باشم يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

در فرض مزبور حج بر شما واجب است و بايد به حج برويد

و الله العالم.

سؤال 60)

من زني هستم كه از پدرم املاك غير منقولي را به ارث برده ام و عايداتي نيز از آنها دارم و همسرم هيچ درآمدي ندارد و خودم هزينه زندگي را از همان درآمدها و عايدات تأمين مي كنم، همچنين مالك مهريه اي هستم كه بر ذمّه همسرم مي باشد با اين شرايط، آيا مستطيع مي باشد يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر فروش آن املاك و رفتن به حج باعث مي شود كه شما به زحمت و مشقّت دچار شويد حج بر شما واجب نيست

و الله العالم.

سؤال 61)

زماني كه من ازدواج كردم آنچه كه به عنوان مهريه نصيب من مي شد براي حج مستطيع مي شدم، اما همسرم مرا از اين فيض بزرگ و اين نعمت محروم ساخت و در حال حاضر هزينه رفتن به حج افزايش يافته است، به گونه اي كه آنچه از مهريه نصيب من مي گردد و بدستم مي رسد، پاسخگوي هزينه حج نيست، آيا حج بر ذمّه ام مستقر شده است؟

*******بسمه تعالي:*******

در فرض مزبور اگر گرفتن مهريه و هزينه كردن آن براي رفتن به حج در آن زمان باعث سختي و مشقّت شما مي گرديد هر چند از اين جهت كه سبب اختلاف و نزاع ميان شما بود، حج بر شما مستقر نشده است

و الله العالم.

سؤال 62)

اگر زني توان پرداخت هزينه حج و رفتن به آنجا را داشت اما همسرش مبالغ زيادي بدهكار بود، آيا اين زن حق دارد كه حج را ترك نموده و همسرش را براي پرداخت بدهيهاي او ياري و كمك كند، يا آنكه حتماً بايد به حج برود؟

*******بسمه تعالي:*******

پاسخ اين سؤال در مسأله 58 گذشت

و الله العالم.

سؤال 63)

اگر كسي هزينه حج را داشت اما هزينه قرباني را نداشت، آيا مستطيع مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر مي تواند بدون زحمت و مشقّت روزه بگيرد مستطيع شمرده مي شود

و الله العالم.

سؤال 64)

آيا نداشتن هزينه كفّاره با علم به اينكه عامل آن رخ مي دهد و پيش خواهد آمد [ يعني خود او مي داند كه يكي از محرمات كفّاره دار را در سفر حج انجام مي دهد ]آيا مانع از حصول استطاعت مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

خير، مانع نخواهد شد

و الله العالم.

سؤال 65)

اگر كسي از راه حرام اموال بسياري را جمع آوري كرده، آيا مستطيع مي شود؟ و آيا حج بر او واجب مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

چنانچه اموال جمع آوري شده از ربا بوده و جهل به حرمت آن هم داشته و صاحبان آن اموال را هم نمي شناسد، در اين صورت بعيد نيست كه با تحقق شرايط ديگر استطاعت، حج بر او واجب شده باشد و در غير اين مورد، اگر مال حلالي نداشت كه با آن استطاعت حاصل گردد، مستطيع شمرده نمي شود

و الله العالم.

سؤال 66)

اگر چنانچه شخص مقدار مالي را كه مالك آن مي باشد مي داند اما نمي داند كه اين مقدار مال، آيا به اندازه هزينه حج مي باشد يا خير، در اين حالت، آيا بر او واجب است كه به تحقيق و جستجو بپردازد؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط واجب آن است كه تحقيق و تفحّص كند

و الله العالم.

سؤال 67)

اگر كسي نذر كرد كه با پاي پياده به حج برود، در اين صورت آيا در استطاعت او بودن مركب و وسيله سفر شرط است يا آنكه فقط بودن زاد هزينه سفر كفايت مي كند؟

*******بسمه تعالي:*******

در اين فرض نيز بودن مركب و وسيله سفر، براي رفتن به حج در استطاعت معتبر مي باشد

و الله العالم.

سؤال 68)

كسي كه مستطيع نبوده اگر حج به جا آورد بدين صورت كه يا خدمه كاروان يا روحاني آن و يا مانند آنها بوده است، آيا به جا آوردن حج بدين صورت ذكر شده مجزي از حجة الاسلام مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

افرادي كه در سؤال ذكر شده اند به هنگام خدمت كردن به حجّاج مستطيع مي باشند

و الله العالم.

سؤال 69)

اگر كسي توان پياده روي آن هم بدون زحمت و مشقّت را داشت و اين كار او هم منافاتي با شخصيّت و شأنيّت او نداشت و يا آنكه منافات داشته باشد، اما با پاي پياده به حج رفت، آيا اين حج او مجزي از حجة الاسلام مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر وسيله سفر در اختيار نداشت و بدين صورت كه گفته شده است حج را به جا آورد، حج او مجزي از حجة الاسلام نيست

و الله العالم.

سؤال 70)

در فرض مسأله قبلي، كسي كه معتقد به وجوب حج بر خود بود، هر چند كه با پاي پياده باشد، حكم او چيست؟

و آيا مجزي از حجة الاسلام مي باشد يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

در اين صورت نيز، حج او مجزي از حجة الاسلام نيست

و الله العالم.

سؤال 71)

اگر به يك سيد هاشمي، سهم سادات داده شود، آيا مي تواند آن را براي حج هزينه كند و در صورت هزينه كردن، آيا مجزي از حجة الاسلام مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر به هنگام گرفتن سهم سادات فقير بود و به اندازه نياز و مؤنه يك سال را گرفته بود اما مال ديگري به او رسيد مثل هديه و غيره … كه همه آنها روي هم رفته به اندازه هزينه زندگي و مؤنه حج بود، در اين صورت بعيد نيست كه حج بر او واجب شده باشد

و الله العالم.

سؤال 72)

كسي كه استطاعت حج را دارا بود، اما نوه اي داشت كه نياز شرعي و عرفي به ازدواج كردن داشت، به گونه اي كه اگر ازدواج نكند به حرام مي افتد، آيا حج بر او واجب است يا آنكه مال خود را براي ازدواج نوه اش هزينه كند؟

*******بسمه تعالي:*******

هر كسي كه مستطيع شده است بر او واجب است به حج برود مگر آنكه رفتن او به حج باعث شود كه خود او به زحمت و مشقّت دچار شود

و الله العالم.

سؤال 73)

معمولاً در سند ازدواج مبلغ كلان و هنگفتي ثبت مي شود كه بعداً پرداخت خواهد شد، آيا اين موضوع استطاعت را ( براي زني كه قصد ازدواج دارد )، محقّق مي سازد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر همسر توان پرداخت مهريه مذكور در سند ازدواج را به مقداري كه براي حج كفايت مي كند، دارد و درخواست و مطالبه زن از همسرش باعث نمي شود كه به سختي و زحمت و مشقّت بيفتد، نسبت به اين زن استطاعت محقق مي شود و احوط آن است كه مهر به گونه اي باشد كه زن به معصيت ترك حج دچار نشود و همچنين شوهرش نيز به معصيت ترك اداي واجب گرفتار نشود

و الله العالم.

سؤال 74)

من دختري هستم كه 25 سال دارم كه مي توانم در مدت 5 سال با كاري كه دارم، مقداري از مال را جمع آوري نمايم كه به اندازه هزينه سفر و رفت و برگشت حج باشد، ولي خانواده ام و بستگانم مي گويند كه تو بايد اموالت را براي ازدواج ذخيره كني، زيرا كه از نظر سن و سال بزرگ شده اي و تأخير ازدواج مشكل است، در حال حاضر وظيفه من چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

نياز به ازدواج در آينده مانع از تحقق استطاعت نمي باشد

و الله العالم.

سؤال 75)

زماني كه همسرم در قيد حيات بود نام مرا در قرعه كشي حج به همراه ديگر حاجيان ثبت كرد و پس از گذشت چند سال، نام من در قرعه كشي در حالي درآمد كه سرپرستي بچّه هاي كوچكي بر دوش و عهده من است و هيچ درآمدي هم ندارم، آيا در اين صورت واجب است كه به حج بروم؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر مالي به اندازه كافي براي هزينه حج و زائد بر نياز و هزينه زندگي خود و فرزندان خود نداريد لازم نيست كه به حج برويد و مخفي نماند كه اگر بچه هاي خردسال، اموالي داشتند با اجازه وصي و در صورت نبودن وصي با اجازه حاكم شرع، آن اموال براي نياز زندگي آنها، هزينه مي شود

و الله العالم.

سؤال 76)

من و شوهرم با همديگر به صورت مشترك كار مي كنيم و آن بافتن فرش دستيست و به صورت مساوي مالي نصيب ما مي شود و به اندازه يك نفر استطاعت مالي براي حج داريم، در اين فرض كدام يك از ما بايد اول به حج برود؟

*******بسمه تعالي:*******

حج بر هيچ كدام از شما دو نفر واجب نيست

و الله العالم.

باز بودن راه:

سؤال 77)

اگر كسي بيمار بود به گونه اي كه نمي توانست هواپيما سوار شود و هيچ وسيله ديگري براي رفتن به حج وجود نداشت، آيا اين شخص مستطيع مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر احتمال مي دهد كه حتي در سالهاي آينده نيز از رفتن به حج عاجز و ناتوان باشد در اين صورت، با رعايت شرايط نائب، احتياط واجب اينست كه نائب بگيرد

و الله العالم.

سؤال 78)

اگر حاجي، در راهي كه به حج مي رود، در برخي از راهها كه مجبور است از آنجا بگذرد برخي از بيماريهاي مسري مانند طاعون وجود دارد و از آلوده شدن به آن بترسد، در اين صورت آيا حج بر او واجب مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر مي تواند از راه ديگري به حج برود و يا آن كه از همان راه مذكور برود اما با امكان خود داري و پيشگيري از آلودگي به بيماري مسري، هر چند كه با مصرف نمودن قرص و يا استفاده آمپول باشد، حج بر او واجب مي شود

و الله العالم.

سؤال 79)

كسي كه در راه حج، از غرق شدن در دريا يا از سقوط هواپيما مي ترسد و ترس او عقلايي باشد، آيا حج بر او واجب مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر ترس او باعث اضطراب روحي او مي گردد به گونه اي كه صحّت و سلامتي خود را از دست مي دهد، در اين صورت حج بر او واجب نيست. بلي، اگر مي تواند با ماشين سفر كند، حج بر او واجب مي شود

و الله العالم.

سؤال 80)

اگر استطاعت مالي براي شخص فراهم گرديد اما راهي براي رفتن به حج نبود و راه باز نبود، در اين صورت آيا مي تواند در مال خود به گونه اي تصرّف كند كه استطاعت مالي او از بين برود؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر ضرورت و نيازي پيش آمد كرد كه محتاج و نيازمند به تصرّف در آن مال گرديد، جايز است كه در آن تصرف كند

و الله العالم.

سؤال 81)

براي كسي كه استطاعت حج پيدا كرده است، اگر در يك سالي اجازه ندهند كه به حج برود، آيا براي شخص واجب است تا جايي كه مي تواند و براي او امكان دارد، تا سال بعد يا سالهاي بعدي استطاعت خود را حفظ كند، يا آنكه تا فرا رسيدن فصل حج بعدي از او ساقط مي شود و اگر استطاعت او باقي مانده بود، بايد به حج برود؟

*******بسمه تعالي:*******

بنا بر احتياط بر او لازم است كه استطاعت خود را تا سال بعدي حفظ كند، اما اگر در اثناي سال شرايط فراهم گرديد، در اين صورت جايز نيست كه اموال خود را هدر دهد و ضايع سازد، حتي اگر پيش از فرا رسيدن فصل حج باشد

و الله العالم.

سؤال 82)

اگر دولت به زن حامله و باردار به خاطر خطر احتمالي اجازه ندهد كه براي حج سفر كند، آيا با اين اوصاف زن مستطيع حساب مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر قبلاً حج بر ذمّه او مستقر نشده بود و در حال حاضر هم نمي تواند به حج برود در اين صورت مستطيع نمي باشد، اما اگر استطاعت او تا سال بعدي باقي بماند در آن سال حج بر او واجب مي گردد و مخفي نماند كه محض حاملگي و بارداري، مانع از حج نمي شود و جايز نيست كه زن حامله را از رفتن به حج باز دارند هر چند كه نزديك زمان زايمان او باشد، چنانكه پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم در حالي كه اسماء بنت عميس كه حامله و باردار بود و در ميان راه زايمان كرد با ايشان بود، حج را به جا آورد

و الله العالم.

رجوع به كفايت:

سؤال 83)

شخصي، باغي دارد كه در حال حاضر هزينه رفتن به حج او و برگشتن از آن را كفايت مي كند و در حال حاضر نيز از آن بي نياز است اما شايد براي آينده خود و روزگار پيري و درماندگي كه معمولاً مورد نياز واقع مي شود بدان نياز داشته باشد، آيا واجب است كه آن را بفروشد و با درآمد و قيمت آن به حج برود يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط آن است كه در حال حاضر به حج برود، گرچه احتمال مي دهد كه در آينده نيز بدان نياز داشته باشد

و الله العالم.

سؤال 84)

اگر زني بعد از فوت همسرش هزينه رفت و برگشت به حج را داشته باشد، اما پس از بازگشت به وطن چيزي ندارد تا اين كه وضعيت زندگي خويش را تأمين كند، آيا بر اين زن، حج واجب مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر مطمئن است و يقين دارد كه پس از بازگشت به سختي و زحمت و مشقّت دچار مي گردد، حج بر او واجب نيست

و الله العالم.

سؤال 85)

اگر كسي در حال حاضر نقداً مالي به اندازه هزينه مصرف حج داشته باشد و همچنين مالي به صورت غايب دارد كه پس از بازگشت او به وطنش براي هزينه زندگي و معيشت او كافي مي باشد اما شك و ترديد دارد كه به هنگام بازگشت خود به وطنش آن مال غايب باقي مانده باشد، در اين صورت آيا حج بر او واجب مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

آري، حج بر او واجب مي باشد

و الله العالم.

سؤال 86)

شخصي كه حج خود را به تقليد از كسي كه به نظر او بازگشت به كفايت را در تحقق استطاعت ضروري مي داند انجام داده و در حال حاضر به تقليد حضرت عالي برگشته است، نظر حضرت عالي دربارهي حج اين شخص چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

حج او صحيح است و مجزي از حجة الاسلام مي باشد

و الله العالم.

سؤال 87)

اگر طالب و دانش پژوه علوم ديني «روحاني» به هنگام بازگشت از سفر حج خود، محتاج و نيازمند به گرفتن شهريه باشد، آيا مستطيع بشمار مي آيد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر مالك مالي باشد كه به اندازه هزينه حج باشد و كفايت كند، مستطيع بشمار مي آيد

و الله العالم.

سؤال 88)

من زني هستم كه بعد از فوت همسرم با ارثي كه به من رسيده است مستطيع شده ام، اما كارمند هم نيستم و هيچ منبع درآمد و كسبي هم ندارم تا بتوانم پس از بازگشت از حج هزينه و نياز زندگيم را تأمين كنم، آيا حج بر من واجب شده است؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر رفتن و سفر براي حج و بازگشت از آن باعث زحمت و مشقّت براي شما مي شود، حج بر شما واجب نيست

و الله العالم.

سؤال 89)

نظر حضرت عالي اينست كه فرموده ايد:

«اگر مصرف نمودن و هزينه كردن مال براي سفر حج در همان سال باعث دچار شدن به سختي و زحمت و مشقّت پس از بازگشت از حج گردد در اين صورت حج واجب نمي گردد».

حال اين سؤال مطرح مي شود:

اگر كسي ملتزم شد كه در تمام روزهاي سال ديگر هزينه هاي شخص را حتّي اگر از وجوه شرعي مانند خمس باشد پرداخت كند و تأمين نمايد و او از كساني است كه مي توان به سخن و گفتار او اعتماد و اطمينان پيدا كرد و رضايت هم حاصل شد و گيرنده در حال حاضر بالقوّه متمكن و توانمند شده است و پس از بازگشت از سفر مي تواند خود و خانواده اش را از نظر هزينه زندگي و معيشت تأمين كند و بر خود و خانواده اش ديگر از كمبود و فقر و تهيدستي نمي ترسد و همچنين در مصرف نمودن و هزينه كردن مال خود در راه حج، از دچار شدن به عسر و حرج و زحمت و مشقّت، نگراني ندارد، آيا التزام شخص متعهد در تحقق استطاعت و وجوب حج كافي است؟

*******بسمه تعالي:*******

در مفروض سؤال تحقق استطاعت بعيد نيست

و الله

العالم.

سؤال 90)

در فرض سؤال پيشين اگر كسي كه التزام داده بود كه هزينه ديگري را پس از بازگشت از حج پرداخت نمايد عمداً يا به خاطر عذري به قولش عمل نكرد و به گفتارش وفا ننمود و اين چنين كاري باعث شد كه براي گذران زندگي خود و خانواده اش به سختي و زحمت بيفتد و دچار مشكلات شود، آيا اين چنين حادثه اي كشف از نداشتن استطاعت او از همان آغاز موضوع خواهد كرد و در اين صورت، حج او مجزي نخواهد بود و در صورتي كه پس از آن مستطيع گردد حج بر او واجب مي گردد يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

حج او صحيح است اما در كفايت آن از حجة الاسلام اشكال است، گرچه بعيد نيست كه كافي باشد و اگر پس از آن مستطيع گرديد احتياط آن است كه به نيّت ما في الذمّه حج را به جا آورد

و الله العالم.

مسائل متفرقه استطاعت:

سؤال 91)

شخصي از شهر و ديار خويش حركت كرد در حالي كه استطاعت نداشت، تا آن كه به ميقات رسيد و در آنجا استطاعت پيدا كرد، آيا حجّي كه به جا آورده است، كفايت از حجة الاسلام مي كند؟

*******بسمه تعالي:*******

حج او در صورتي كفايت از حجة الاسلام مي كند كه نفقه و هزينه خود و خانواده اش را، اضافه بر مالي كه براي حج هزينه كرده است، داشته باشد و با مصرف نمودن و هزينه كردن مال خود در حج، پس از بازگشت به شهر و ديار خود نزد زن و فرزندش، به زحمت و مشقّت دچار نشود

و الله العالم.

سؤال 92)

شخصي براي رفتن به حج مستطيع شده است اما فصل حج مصادف با زمان امتحانات دانشگاهي او شده است، به گونه اي كه اگر به حج برود باعث مردود شدن و از دست دادن يك سال وقت او مي گردد، آيا حج بر او واجب است؟

*******بسمه تعالي:*******

بنا بر احتياط حج بر او واجب مي شود

و الله العالم.

سؤال 93)

اگر شخص سفيه، مستطيع گردد، آيا حج بر او واجب مي شود؟ و بر فرض واجب شدن، اگر نياز به همراه داشت، آيا هزينه همراه او نيز از شرايط استطاعت مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

آري، واجب است و بر ولي او واجب است كه از اموال سفيه هزينه كند تا حج را به جا آورد و اگر رفتن به حج او متوقّف بر همراهي نمودن كسي باشد كه بايد هزينه او نيز پرداخت شود، در اين صورت نفقه همراه او هم از هزينه هاي حج بشمار مي آيد

و الله العالم.

سؤال 94)

لنگ يا نابينا يا غير اينها كه حتماً بايد همراهي داشته باشند تا آنها را در سفر حج ياري كند و نمي توانند به تنهايي اعمال حج را به جا آورند، اگر به مقدار هزينه حج خود دارا باشند آيا اين چنين افرادي: مستطيع مي باشند؟

*******بسمه تعالي:*******

پاسخ اين مسأله از پاسخ مسأله پيشين معلوم شد

و الله العالم.

سؤال 95)

اگر كسي معتقد بود كه استطاعت ندارد و نيّت حج مستحبي كرد، سپس مشخص شد كه مستطيع بوده است، آيا اين حج مجزي از حجة الاسلام مي باشد يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

آري مجزي مي باشد

و الله العالم.

سؤال 96)

اگر حج به جا آورد و چنين پنداشت كه مستطيع بوده است، اما غافل از بدهي خود بود سپس مشخص و آشكار شد كه بدهكار بوده است.

آيا اين حج او مجزي از حجة الاسلام مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر حج او منافاتي با اداي آن بدهي ها نداشته باشد مجزي مي باشد

و الله العالم.

سؤال 97)

اگر حج به جا آورد و مي پنداشت كه مستطيع است، سپس مشخص شد كه برخي از شرايط، وجوب حج در او وجود نداشته و براي او فراهم نشده بود آيا حج او مجزي از حجة الاسلام مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

نه مجزي نمي باشد

و الله العالم.

سؤال 98)

زني استطاعت حج براي او فراهم گرديد اما همسرش در ماه هاي حج فوت كرد. در اين صورت آيا حج بر او واجب مي باشد، در حالي كه در عدّه وفات مي باشد، يا آنكه وجوب حج در اين سال از او ساقط مي گردد و در سال بعد بعد بايد حج را به جا بياورد؟

*******بسمه تعالي:*******

وجوب حج از او ساقط نمي شود و عدّه وفات منافاتي با وجوب حج ندارد

و الله العالم.

سؤال 99)

كودكيست كه پدرش به او زميني براي ساختن و سكونت در آن در آينده، بخشيده است.

پس از گذشت چندين سال از بلوغش آن را فروخت و با پول آن خانه اي را خريد و در آن سكونت گزيد، آيا حج بر او مستقر شده است؟

با عنايت و توجّه به اين موضوع كه در آن زمان از وجوب حج بر خود غافل بوده است؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر در آن زمان همه شرايط استطاعت را دارا بوده است و در حال حاضر رفتن به حج بر او سخت و دشوار نيست، بنا بر احتياط، حج بر او واجب مي باشد

و الله العالم.

سؤال 100)

اگر كسي نذر كرد كه مبلغي از مال را به فقير و نيازمندي بدهد، سپس مالي به دست او رسيد و با آن مستطيع گرديد اما اگر بخواهد به نذر خويش وفا كند و مبلغي را كه نذر كرده است به فقير بدهد استطاعت او از بين مي رود و نمي تواند به حج برود، در حال حاضر وظيفه او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

بر او واجب است كه به حج برود

و الله العالم.

سؤال 101)

اگر كسي خواست كه به حج برود و حقوقي كه بر ذمّه و عهده اوست مانند خمس و زكات را پرداخت كرد، اما كفّاره روزه بر عهده او بود كه آن را به فقرا پرداخت نكرده است، آيا ضرر و آسيبي به حج او مي رساند؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر مي تواند پس از اين در آينده كفّاره اش را ادا كند، حج بر او واجب مي باشد

و الله العالم.

سؤال 102)

در مناسك حضرت عالي چنين آمده است «اگر حج بر كسي واجب گرديد و خمس يا زكات يا ديگر حقوق واجب بر ذمّه اش بود، لازم است كه آنها را ادا كند» حال اين سؤال مطرح مي شود، آن حقوقي كه لازم است پرداخت كند، غير از خمس و زكات چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

رد مظالم و كفّاراتي كه بر عهده و ذمّه اوست در صورتي كه بتواند آنها را ادا نمايد و همچنين بدهيهاي مردم در صورتي كه از او درخواست و مطالبه نمايند

و الله العالم.

سؤال 103)

زني هزينه رفت و برگشت به حج را دارا مي باشد.

اما اگر آنچه را كه داراست در راه حج هزينه كند، از پرداخت نفقه به همسرش، (به خاطر فقر و تنگدستي همسر و ناتواني مالي او از پرداخت نفقه) محروم مي گردد، يا آن كه همسرش از نظر وضعيت معيشتي خاصي كه دارد، دچار زحمت و مشقت مي گردد، آيا حج بر اين زن واجب مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر انجام حج موجب دشواري و سختي براي خود زن مي شود و پيش از اين هم حج بر او مستقر نشده بود، حج بر او واجب نمي شود و دشواري و سختي همسر، مانع از وجوب حج بر زن نيست

و الله العالم.

سؤال 104)

اگر كسي برخي از مقدمات استطاعت را به علت و انگيزه اي غير اختياري پيش از آنكه اعمال حج را به پايان برساند، از دست بدهد، آيا بر او واجب است كه حج را به پايان ببرد؟ و آيا اين حج او مجزي از حجة الاسلام مي گردد؟

*******بسمه تعالي:*******

مجزي از حجة الاسلام نيست اما اگر برخي از مقدمات استطاعت را پس از دخول به مكه از دست داده باشد، شايسته است كه آن را به پايان ببرد

و الله العالم.

سؤال 105)

اگر كسي خود را در سال جاري براي نيابت از كسي اجير كند، سپس با بخشش يا ارث و مانند اينها استطاعت براي او فراهم گردد، آيا حج را براي خودش انجام دهد يا بر اساس همان قرارداد اجاره و نيابت كه قبل از فراهم شدن استطاعت، بسته شده است، عمل كند؟

*******بسمه تعالي:*******

براي خودش حج را به جا آورد و اگر قرارداد اجاره مقيد به همان سال جاري كه استطاعت براي او فراهم شده است باشد، اجاره اش باطل مي گردد و اگر حج نيابتي را به جا آورد حج او صحيح مي باشد و مستحق اجرت المثل نيز مي باشد

و الله العالم.

سؤال 106)

در مناسك حضرت عالي چنين آمده است:

«اگر حج متوقف بر ارتكاب كار حرامي باشد كه پرهيز و دوري كردن از آن مهمتر از حج است، در اين صورت حج واجب نمي شود» حال اين سؤالها در اين رابطه مطرح مي شود:

الف آيا از مصاديق اهميت، آن است كه اگر حج او متوقف و مشروط به ارتكاب جعل و نيرنگ در برگهاي درخواست ويزا باشد بدين گونه كه برخي از نامها را به صورت مستقيم و غير مستقيم جابجا كند.

همانگونه كه در برخي از كشورها چنين كاري صورت مي گيرد؟

ب آنچه كه حرام است اما جايز است كه انسان مرتكب آن گردد و حج مهمتر از آن هم باشد، چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

الف اين كارها از مصداقهاي آنچه كه گفته شده است، نمي باشد

و الله العالم.

ب مانند دروغ گفتن به ظالم و ستمگر تا دست از جلوگيري از رفتن به حج بردارد، زيرا كه حج مهمتر از ترك آن دروغ است

و الله العالم.

سؤال 107)

اگر زني استطاعت رفتن به حج «حجة الاسلام» براي او فراهم گردد اما همسرش نمي تواند در اين مدت رفت و برگشت به حج از او بي نياز باشد و همچنين نمي تواند با او هم به حج برود، در اين صورت آيا جايز است كه اين زن، به حج برود؟

*******بسمه تعالي:*******

آري، جايز است كه آن زن به حج برود و جايز نيست كه آن را ترك كند

و الله العالم.

سؤال 108)

اگر زني شيرده مستطيع گردد اما نوزادي شيرخواره دارد كه از رفتن او به سفر حج، آسيب و زيان مي بيند، آيا جايز است كه او را رها كند و به حج برود؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر سفر حج براي مادر شيرخواره سخت و دشوار بود مانند آن كه كسي شيردهي يا سرپرستي و نگهداري او را بر عهده نگرفت و يا كسي جانشين مادر او نگرديد تا از سفر حج برگردد در اين صورت حج بر او واجب نيست

و الله العالم.

سؤال 109)

در صورتي كه دختري سن نُه سالگي قمري او به اتمام رسيده باشد يعني به حد بلوغ رسيده باشد و ساير شرايط حج براي او فراهم گردد، آيا حج بر او واجب مي شود با توجه و عنايت به اين موضوع كه رفتن او به حج بدون ولي و يا سرپرست نسبت به او كاري غير ممكن مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

براي اين دختر استطاعت محقق نمي شود مگر آن كه ولي يا سرپرست او، او را همراهي كند، كه با همراهي او آرامش و امنيت او فراهم گردد

و الله العالم.

سؤال 110)

سالها پيش همسرم پولي را براي ثبت نام من به يكي از كاروانها پرداخت كرده است و در حال حاضر نام من براي رفتن به حج در آمده است، اما همسرم مرده است و من نمي دانم آن پولي كه قبلاً براي ثبت نام من پرداخت كرده است خمسش را داده است يا نه؟ در حال حاضر وظيفه من چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

در فرض مذكور، پرداخت خمس بر شما واجب نمي باشد

و الله العالم.

سؤال 111)

اگر زني بر خود نترسد و بتواند به تنهايي به سفر حج برود، آيا شرط است كه محرمي را نيز به همراه خود ببرد و در صورتي كه بترسد و نتواند آرامش و امنيت خود را حفظ كند، در اين صورت آيا حج از او ساقط مي شود يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر زن در سفر حج بر خودش نترسد همراه نمودن محرم شرط نمي باشد.

اما اگر بر خودش بترسد بر او واجب است كه محرمي را با خود همراه كند، هر چند كه مجبور باشد مزد و اجرت او را نيز پرداخت نمايد و اگر نتواند مزد و اجرت او را پرداخت نمايد يا به همراه بردن محرم براي او فراهم نگردد حج بر او واجب نيست

و الله العالم.

سؤال 112)

من دختري هستم كه پيش از فرا رسيدن بلوغم به همراه مادرم به حج رفتم و برادرم همه اعمالي را كه خودم هم مي توانستم انجام بدهم به نيابت انجام داد و در حال حاضر مستطيع مي باشم و همچنين براي رفتن به حج هم استطاعت و توان دارم، آيا واجب است كه آن را ادا كنم؟ و در صورت واجب بودن، آيا واجب است كه ازدواج كنم؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر در حال حاضر مستطيع هستيد بر شما واجب است كه به حج برويد و در هر حال جايز است كه ازدواج هم بكنيد

و الله العالم.

مسائلي از حج بذلي:

سؤال 113)

اگر به شخصي همه هزينه هاي حج به جز هزينه و پول قرباني به صورت هديه پرداخت شود و خود او نيز نمي تواند قرباني را از پول خود خريداري كند، آيا بر او واجب است كه اين بذل و هبه را قبول كند يا نه؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر مي تواند به جاي قرباني روزه بگيرد بر او واجب است كه اين هبه را قبول كند وگرنه واجب نيست

و الله العالم.

سؤال 114)

آيا دادن چك به مقدار و مبلغي كه به اندازه هزينه و خرج حج است نوعي از بذل بشمار مي آيد، كه پذيرفتن آن واجب باشد يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

نوعي از بذل مي باشد و اگر آن مبلغ در بانك به صورت ذخيره موجود باشد واجب است كه آن را قبول كند

و الله العالم.

سؤال 115)

اگر به كسي مالي بخشيده شد تا با آن حج را به جا آورد اما وي پيش از رسيدن به ميقات فوت كرد، آيا بر بخشنده واجب است كه باقيمانده مالي را كه پيش آن شخص است، به ورثه اش پرداخت نمايد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر اين مال را به عنوان اذن در تصرف و يا به عنوان هبه و بخشش به شرط آن كه با آن به حج برود داده باشد مي تواند از آن باز گردد و پول را مطالبه نمايد

و الله العالم.

سؤال 116)

آيا بهتر و افضل آن است كه انسان حج مستحبي براي خودش به جا آورد و يا آن كه هزينه حج را به برخي از مؤمنان كه استطاعت مالي ندارند ببخشد و خودش به نيابت از ديگري حج را به جا آورد؟

*******بسمه تعالي:*******

براي خودش حج به جا آورد، افضل است

و الله العالم.

سؤال 117)

اگر همسرم هزينه و مخارج حج را به عهده گرفت اما من مي دانم كه خمس اموالش را پرداخت نمي كند و من خودم شخصاً از مال ويژه خودم هم هزينه حج را دارا نمي باشم تكليف من نسبت به آنچه كه مربوط به هزينه حج از رفت و برگشت و فراهم نمودن ارز و خريد لباس احرام و قرباني است چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

چيزهايي كه همسر شما به شما مي دهد اگر مي دانيد كه خمس به آن تعلق گرفته است و همسر شما موضوع تهيه و آماده نمودن آنچه كه خود شما براي حج بدان نيازمنديد را از آن اموال بر عهده شما نهاده است، در اين صورت، تصرف شما در آن اموال به عنوان وكالت جايز نيست. اما اگر خودش آنچه را كه شما براي سفر حج خود بدان نياز داريد خريده است و در اختيار شما قرار داده است و يا آن كه مالي را به شما پرداخت نموده تصرّف شما در آنچه كه او به شما داده است، جايز است و خمس آن بر عهده همسر شماست

و الله العالم.

سؤال 118)

اگر همسرم به هنگام عقد ازدواج به من وعده داده است كه يك بار مرا به همراه خود به حج ببرد، آيا حج بر ذمّه من مستقر شده است؟

*******بسمه تعالي:*******

به محض وعده حج، استطاعت محقق نمي شود، مگر آن كه همسر شما آن را در ضمن عقد بر خودش شرط كرده باشد و حاضر هم باشد كه به آن شرط عمل كند، هر چند حاضر بودن ايشان بعد از درخواست شما از ايشان باشد كه در اين صورت حج بر شما واجب مي شود

و الله العالم.

سؤال 119)

اگر به زني هزينه هاي حج پرداخت شود و مي داند كه بذل و بخشش كننده كه همان همسر اوست، بذل و بخشش او همراه با منّت است به گونه اي كه باعث ذلّت او مي گردد، آيا بر اين زن واجب است كه اين بذل و بخشش را قبول كند يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

در فرض مذكور اگر اين ذلّت و خواري كه گفته شده است از بافته هاي ذهني و اوهام و تخيّلات او نباشد و ذلّت و خواري او حقيقي باشد، حج بر او واجب نيست

و الله العالم.

سؤال 120)

من زني هستم كه فرزندم مي خواهد مرا به همراه خود به حج ببرد، با اين كه من استطاعت مالي هم ندارم و از سوي ديگر همسرم رضايت نمي دهد كه به حج بروم، وظيفه من چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

به محض بذل و بخشش استطاعت فراهم مي گردد و حج واجب مي شود و اجازه همسر معتبر نيست

و الله العالم.

مسائلي از اجازه همسر در حج:

سؤال 121)

من زني مستطيع مي باشم اما همسرم اجازه نمي دهد كه به حج بروم وظيفه من چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

در فرض سؤال، اجازه شوهر اعتباري ندارد

و الله العالم.

سؤال 122)

همسرم داراست و وضع مالي خوبي دارد، اما مرا از رفتن به حج باز مي دارد و راضي نمي شود كه مقداري از اموال ويژه خودم را نيز براي هزينه كردن سفر حج به فروش برسانم، در حال حاضر كدام يك مقدم است اطاعت همسر يا رفتن به حج؟

*******بسمه تعالي:*******

مجرد جلوگيري و ممانعت همسر مانع از وجوب حج نمي گردد

و الله العالم.

سؤال 123)

اگر يقين دارم كه رفتن من به حج بدون اجازه شوهرم مرا در معرض طلاق قرار خواهد داد و مشكل بزرگ و دشواري در زندگي من رخ مي دهد، آيا در اين صورت باز هم حج بر من واجب مي گردد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر رفتن شما به حج شما را به سختي و مشقّت دچار مي سازد در اين صورت حج بر شما واجب نمي گردد

و الله العالم.

سؤال 124)

اگر مردي همسرش را از رفتن به حج مستحبي نهي كرد اما همسرش اهميتي به اين نهي نداد و آن زن به حج رفت، آيا حج مستحبّي او صحيح مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر منافاتي با حق شوهرش داشته باشد، حج او صحيح نمي باشد بلكه بنا بر احتياط خارج شدن زن از منزل بايد به رضايت شوهر باشد حتي در صورتي كه منافاتي با حق شوهر نداشته باشد

و الله العالم.

سؤال 125)

آيا صحّت حج مستحبّي براي زن، متوقف و مشروط به اجازه شوهرش مي باشد حتي در مواردي كه حج او منافاتي هم با حقوق همسرداري او نداشته باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

چنانچه خارج شدن از منزل به اذن شوهر بوده و انجام حج مستحبي نيز منافاتي با حق شوهر نداشته باشد مثل اينكه با همراهي شوهر به حج رفته صحت حج مستحبي موقوف به اجازه شوهر نيست

و الله العالم.

سؤال 126)

اگر شوهري به همسرش اجازه داد كه به حج مستحبّي برود و همسرش با اجازه او به شهرهاي مقدّس مكه و مدينه سفر كرد، آيا شوهرش حق دارد بار ديگر او را پيش از احرام بستن و يا بعد از احرام بستن باز دارد و ممانعت كند؟

*******بسمه تعالي:*******

اين مسأله دو صورت دارد:

صورت اول:

اگر اين ممانعت و باز داشتن، پيش از احرام بستن باشد و زن پيش از تمام كردن حج بتواند به خانه و كاشانه اش برگردد، واجب است كه باز گردد.

صورت دوم:

اگر بعد از احرام بستن و يا قبل از آن باشد امّا نتواند پيش از تمام كردن حج به خانه و كاشانه خود باز گردد در اين صورت حج او صحيح است

و الله العالم.

«وصيت به حج»

سؤال 127)

كسي وصيت كرده است كه شخص ناقص العضو از طرف او حج به جا آورد و نقص عضو آن شخص به طور طبيعي براي به جا آوردن اعمال حج در حجة الاسلام و غير آن، تأثير دارد [ و نمي تواند آن را به طور صحيح به جا آورد ] آيا عمل به اين وصيت لازم است؟

*******بسمه تعالي:*******

براي حج غير واجب چنين كاري جايز است

و الله العالم.

سؤال 128)

شخصي بدون آن كه مشخص و معين كند وصيت به حج كرد و ورثه احتمال مي دهند كه حج بر او مستقر شده است، آيا بر آنها واجب است كه هزينه آن را از اصل اموال او خارج سازند يا نه؟

*******بسمه تعالي:*******

از ثلث اموال او خارج مي شود، مگر آن كه معلوم شود كه مستطيع بوده و شك دارند كه حج را انجام داده است يا نه [ كه در اين صورت از اصل اموال او خارج مي شود ]

و الله العالم.

سؤال 129)

شخصي وصيت كرد كه برخي از املاك مشخص و معين او پس از فوت او بفروش برسد و با پول آن از طرف او حج نيابتي به جا آورده شود و وقتي فروخته شد درآمد حاصل از آن به مقدار زيادي بيشتر از اجرت و هزينه حج نيابتي مي باشد، با اين مقدار زيادي چه بايد كرد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر وصيت به حجة الاسلام كرده است زياده آن اگر از ثلث اموال بيشتر و زيادتر نباشد، در كارهاي خير هزينه و مصرف مي شود و اگر حجة الاسلام در ذمه ميت نبوده و به غير حجة الاسلام وصيت كرده چنانچه قيمت آن ملك زايد بر ثلث نباشد پس از نائب گرفتن براي انجام حج از طرف ميت مقدار زيادتر نيز اگر وافي به حج باشد در حج ديگري براي ميت صرف مي شود و اگر وافي به حج ديگر نباشد در كارهاي خير براي ميت صرف مي شود و زايد بر ثلث ميت در هر دو صورت ملك ورثه است و نفوذ وصيت در آن احتياج به اجازه ورثه دارد

و الله العالم.

سؤال 130)

شخصي استطاعت مالي دارد و نامش را در سازمان حج و زيارت ثبت كرد و پيش از آن كه نوبت او فرا رسد و قرعه به نام او درآيد مُرد و وصيت كرده كه پسرش به نيابت از او حجة الاسلام را به جا آورد و در همان حال پسرش نيز مستطيع بود و يا آن بعد از فوت پدرش مستطيع گرديد اما راه براي او باز نبود و استطاعت طريقي نداشت اما در حال حاضر پس از فوت پدرش استطاعت طريقي براي او فراهم گرديد. آيا

حج خود را مقدم بدارد يا آن كه حج پدرش را بر اساس وصيت او مقدم بدارد؟

در حال حاضر وظيفه ي او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

از طرف خودش حج به جا آورد و از طرف پدرش براي حج بلدي نيابت بگيرد

و الله العالم.

سؤال 131)

اگر كسي به فرزند بزرگترش وصيت كرد كه پس از فوت او حج به جا آورد، اما پس از فوت پدر، از ارثي كه به او رسيده بود خود فرزند مستطيع گرديد، در اين حالت، آيا بر فرزند واجب است كه اول از طرف پدرش حج به جا آورد سپس از طرف خودش يا آنكه بر او واجب است كه حج خود را بر حج پدر مقدم بدارد؟

*******بسمه تعالي:*******

بر او واجب است كه حج خود را مقدم بدارد

و الله العالم.

سؤال 132)

شخصي وصيت كرد كه از ثلث او حج به جا آورند و يك شخصي را نيز براي اداي آن معين كرد اما ورثه شخص ديگري را براي حج به نيابت انتخاب كردند.

حكم حج او چگونه است و اجرت و هزينه او بر عهده كيست؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر آن شخص معين از رفتن به حج خود داري كرد يا نتوانست به حج برود چيزي بر ورثه نيست وگرنه اگر آنچه كه او وصيت كرده است، غير از حجة الاسلام است يعني حج واجب نيست بلكه حج مستحبي بوده است واجب است كه همان شخص معين را از ثلث ميت به نيابت انتخاب كنند و نائب گرفتن شخص ديگري براي حج كفايت نمي كند و اگر حج او حجة الاسلام باشد ميت بريء الذمّه مي گردد و واجب است كه مؤنه و هزينه حج در كارهاي خير مصرف شود و در اين دو فرض، اجرت و مزد حج شخص ديگر بر عهده كسيست كه آن شخص را براي انجام حج به نيابت از ميت تعيين كرده است و از تركه ميت و يا از ثلث او پرداخت نمي گردد

و الله

العالم.

سؤال 133)

اگر كسي وصيت كرد كه از طرف او حج به جا آورند و معلوم نبود كه آيا منظور او حج بلديست يا حج ميقاتي و يا اعم از هر دوي آنهاست، وظيفه وصي او در اين باره چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر آن را مقيد به بلدي نكرده است و مالي كه براي آن تعيين كرده به مقداري نيست كه ظاهر در حج بلدي باشد حج ميقاتي از طرف او كفايت مي كند

و الله العالم.

سؤال 134)

اگر كسي وصيت كرد كه از طرف او حج بلدي به جا آورند، اما شخصي به صورت تبرعي و داوطلبانه براي او از ميقات حج نيابتي به جا آورد با اين كار، آيا ميّت بريء الذمّه مي شود و آيا به مقتضاي وصيت ديگر نيازي به نيابت از او براي حج بلدي نيست؟

*******بسمه تعالي:*******

در مورد سؤال چنانچه ميت به حَجة الاسلام وصيت كرده بود و قبل از نايب گرفتن براي حج بلدي شخص ديگر تبرّعاً براي ميت حج انجام داده ذمه ميت بريء شده است و احتياج به نائب گرفتن براي حج بلدي نيست و بنا بر احتياط هزينه حج بلدي اگر زائد بر ثلث نباشد در خيرات براي ميت صرف مي شود و اگر زائد بر ثلث باشد فقط هزينه حج ميقاتي در خيرات براي ميت مصرف مي شود مگر اينكه ورثه نسبت به زائد هم اجازه كرده باشند كه در صورت اجازه آنها مقدار زائد نيز در خيرات براي ميت صرف مي شود.

و چنانچه حجي كه ميت به آن وصيت كرده غير از حجة الاسلام باشد بايد براي حج بلدي از طرف ميت نايب بگيرند البته در صورتي كه هزينه آن زائد بر ثلث

نباشد و اگر زائد بر ثلث باشد احتياج به اجازه ورثه دارد و اگر آنها اجازه ندهند براي حج ميقاتي از طرف ميت نايب مي گيرند

و الله العالم.

سؤال 135)

زني وصيت كرده كه از طرف او حج به جا آورند و مشخص نكرده كه حج بلدي يا ميقاتي به جا آورند. در حالي كه همسر او نيز فوت كرده است و كودكان خردسالي هم دارد اگر خواسته شود كه حج بلدي را از اموال او پرداخت كنند و ادا نمايند براي كودكان او مشكل و دشوار خواهد شد.

در حال حاضر وظيفه چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر آن زن حجة الاسلام را وصيت كرده بود در صورتي كه آن را مقيد به بلدي نكرده و مالي را كه براي آن تعيين كرده به مقداري نيست كه ظاهر در حج بلدي باشد حج ميقاتي از طرف او كفايت مي كند و چنانچه ظاهر وصيت حج بلدي باشد لازم است كه حج بلدي به جا آورده شود و در صورتي كه هزينه آن بيش از ثلث اموال اوست بخشي از سهم آنها برداشته شود تا هزينه آن تأمين شود. بدين صورت كه هزينه سفر از بلد تا ميقات از ثلث اموال و هزينه ميقات تا مراحل بعد از آن از اصل اموال او پرداخت شود و وجود كودكان خردسال تأثيري در اين حكم ندارد

و الله العالم.

سؤال 136)

اگر كسي از رفتن به حج عاجز و ناتوان باشد و وصيت كرده كه پس از فوت او حج به جا آورند و بعد خود وي كسي را نايب گرفته تا در زمان حيات او براي او حج انجام دهد در اين صورت، آيا لازم است كه به وصيّت سابق او عمل شود، يا آن كه وصيت او لغو مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر آنچه كه وصيت كرده بود حجة الاسلام باشد، وصيت او لغو مي شود

و

الله العالم.

سؤال 137)

اگر كسي براي خودش حج به جا آورده بود ولي وصيت كرد كه پس از فوت او نيز حج به جا آورده شود و معلوم نيست آنچه وصيت كرده است حجة الاسلام است مثل اينكه براي او آشكار شده است كه حج قبلي او باطل بوده و يا آن كه در آن زمان كه خودش انجام داد مستطيع نبوده است تا آن كه از اصل اموال او خارج شود و يا آن كه اين حج، احتياطي يا استحبابيست تا از ثلث اموال او خارج شود و در صورتي كه ثلث براي حج كافي نبود اجراي آن متوقف و مشروط به موافقت ورثه باشد.

در چنين مواردي چه بايد كرد؟

*******بسمه تعالي:*******

هزينه آن از ثلث خارج مي شود مگر آن كه معلوم شود كه پس از فراهم شدن استطاعت حجّش را به جا نياورده است كه در اين صورت، حج ميقاتي او از اصل اموالش خارج مي شود

و الله العالم.

سؤال 138)

اگر كسي براي انجام دادن حج براي سالهاي متعددي وصيت كرد و براي هر سال مبلغي را معين و مشخص كرد در حال حاضر آنچه كه وصيت كننده معين كرده است براي هزينه هاي حج كفايت نمي كند، آيا جايز است كه هزينه هاي دو سال را براي يك سال هزينه كنند؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر هزينه هاي دو سال براي يك سال كافي باشد هزينه و مصرف شود وگرنه بيش از دو سال نيز هزينه شود تا هزينه حج را تأمين كند

و الله العالم.

سؤال 139)

اگر شخصي فوت نموده و وصي دارد و وصي او به اجراي وصيّت او پرداخته و از جمله وصيتهاي او حج است و كسي را به عنوان نائب انتخاب كرد [ و نائب اعمال حج را بر اساس حكم قاضي عامه انجام داد و بدون آن كه خودش يقين داشته باشد ] و بدون آن كه هلال [ اوّل ماه ذي الحجه ] ثابت شود و احتمال ديد آن را هم داشته باشد، حج را به پايان رساند آيا اين حج او از ميت كفايت مي كند يا خير؟ و در صورتي كه اين حج كافي و مجزي نباشد، پولي كه وصي به نائب پرداخت كرده است و آنها را براي كرايه وسيله نقليه و قرباني هزينه كرده است، در اين صورت آيا نائب بايد پول را به وصي باز گرداند يا خير؟ در حالي كه نصف آن را براي زيارت ائمه بقيع و پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم هزينه و مصرف كرده است و اگر حتماً بايد همه پولها را يا آن كه باقيمانده آنها را باز گرداند در حاليست كه

نائب نمي تواند آنها را در عرض يك سال يا بيشتر باز گرداند و از خود وصي دربارهي مجاز بودن يا بخشش آن نيز سؤال كرده است، نظر حضرت عالي در اين باره چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر هلال ماه [ ذي الحجه ] ثابت نشده بود و احتمال ديدن آن را هم نمي داد در اين صورت حج او فاسد مي باشد و نائب ضامن است و چنانچه قرارداد اجاره مقيد به همان سال بوده، بر نائب واجب است هر آنچه كه براي اجرت زيارت پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و ائمه بقيع عَلَيْهمُالسَّلَام هزينه كرده است از آن استثنا كند و بقيه را به وصي برگرداند و اين كار، در صورتيست كه قرارداد اجاره به صورت مرسوم و متعارف باشد.

اما اگر فقط براي حج اجير شده بود، اجاره باطل مي شود و بر نائب واجب است كه تمام اجرت را برگرداند.

و اگر قرارداد اجاره به خود همان سال مقيد نشده بود بر نائب است كه در سال ديگري حج را به جا آورد و در صورتي كه وصي بخواهد او را از اين كار رها سازد بايد خودش متحمل آن گردد نه آن كه از مال ميّت آن را محاسبه كند [ و از اموال او هزينه كند ]. بلي، اگر نائب حج را به جا آورد و قصد قربت نيز از او به هنگام انجام دادن اعمال تحقق يافت مانند آن كه بعد از پايان يافتن حج متوجه شد و وصي و ورثه احتمال مي دهند كه حج او صحيح بوده زيرا احتمال مي دهند كه حكم قاضي عامه با واقع مصادف شده باشد در اين صورت تكليف

از او ساقط مي شود و بر آنها واجب نيست كه در سال ديگر نائب بگيرند و در اين صورت نائب مستحق تمام اجرت مي باشد

و الله العالم.

مسائلي دربارهي نيابت حج:

سؤال 140)

كسي كه توانمند و غني است اما نمي تواند به حج برود زيرا كه دولت از رفتن او جلوگيري مي كند يا نمي تواند ويزاي مكه را تهيه كند، آيا واجب است كه نائب بگيرد؟ اگر راه بسته بود و شخص غني و توانمند فوت كرد، آيا بر ورثه او واجب است كه نائب بگيرند؟

*******بسمه تعالي:*******

بنا بر احتياط واجب است كه نائب بگيرد و اگر نائب نگرفت تا آن كه فوت كرد بنا بر احتياط، واجب است كه ورثه كبار او از سهم خود هر چند از ميقات باشد براي او حج به جا آورند اگر به اندازه حج كافي باشد

و الله العالم.

سؤال 141)

كسي كه بر تقليد خود از آية الله العظمي خويي ( قدس سره ) باقي مانده است و در حال حاضر مبتلا به بيماري قند است و به هنگام راه رفتن مسافت طولاني احساس خستگي شديدي مي كند، از حضرت عالي چنين سؤالي را مطرح مي كند كه: آيا مي تواند كسي را به نيابت از خود به حج بفرستد با توجه به اينكه تا كنون به حج نرفته است و در حال حاضر در قيد حيات هم هست؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر مي تواند راه برود هر چند كه سواره هم باشد.

همانگونه كه در حال سعي و طواف چنين كاري صورت مي گيرد مثل اينكه مي تواند سوار بر ويلچر و كالسكه آنها را انجام دهد در اين صورت بايد خودش حج را انجام دهد و نايب گرفتن مجزي نيست

و الله العالم.

سؤال 142)

اگر ميّتي كه از جهت مالي قطعاً مستطيع بوده است اما در حال حياتش نمي دانسته است كه شرايط ديگر براي او فراهم بوده است يا نه، آيا واجب است كه از طرف او حج به جا آورند؟

*******بسمه تعالي:*******

آري، بنا بر احتياط، بر كبار ورثه او واجب است كه از سهم خود از ارث براي او نائب بگيرند

و الله العالم.

سؤال 143)

براي كسي كه به خاطر پيري و يا بيماري و مانند آنها جايز است كه براي حجة الاسلام خود، نائب بگيرد، آيا ترجيح داده مي شود كه خودش حج را با تحمّل سختي و مشقّت به جا بياورد و در مواردي كه توان انجام آن را ندارد نائب بگيرد، يا ترجيح داده مي شود كه براي همه اعمال نائب بگيرد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر بر او نائب گرفتن واجب شده است، در صورتي كه بخواهد با سختي و مشقّت خودش حج را به جا آورد، بعيد نيست مجزي باشد

و الله العالم.

سؤال 144)

اگر شخص مكلف به علت به دست آوردن مالي كه براي تحقق استطاعت كافي بوده است، مستطيع شود. اما به علت مانع شرعي مانند فراهم نشدن گذرنامه نتواند به حج برود، در صورتي كه فرض شود كه آن مال با همين مقدار، براي استطاعت در سالهاي ديگر كافي نباشد و ديگر چيزي ندارد كه استطاعت خود را كامل كند، در اين صورت، آيا حج، حتي اگر به سختي و زحمت هم باشد، بر او واجب مي گردد يا خير؟ و آيا مي تواند نسبت به آن مال جمع آوري شده چندان پايبندي نداشته باشد و آن را براي نيازهاي خود هزينه كند؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط استحبابي آن است كه كسي را به عنوان نائب در سال جاري انتخاب كند

و الله العالم.

سؤال 145)

اگر بر مكلف عمل جراحي بر مثانه او انجام شده باشد و در حال حاضر نتواند به صورت نشسته ادرار كند و باد معده نيز از او خارج مي شود و به صورت ايستاده ادرار مي كند، اگر از نظر مادّي مستطيع شد، آيا بر او جايز است كه كسي را به عنوان نائب به حج بفرستد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر براي او سفر كردن و به دست آوردن طهارت با كيفيت مطلوب در حق خودش براي به جا آوردن طواف و نماز آن، امكان دارد، بايد خودش به حج برود.

و اگر براي او سفر كردن امكان ندارد يعني براي او سخت و دشوار است بايد كسي را براي نيابت، آماده سازد و او را براي انجام حج نيابتي از طرف خود بفرستد و احتياط آن است كه نائب، صروره باشد [ يعني تا كنون به حج نرفته باشد ]

و الله

العالم.

سؤال 146)

آيا نائب شدن از شخص زنده براي عمره مفرده مستحب جايز است؟

مواردي كه در آنها نيابت از زنده جائز است غير از نماز و روزه كدام است؟

*******بسمه تعالي:*******

آري، نائب شدن از طرف شخص زنده در عمره مفرده مستحبي و طواف و زيارت ائمه اطهار عَلَيْهمُالسَّلَام و معروفين و شناخته شدگان از صالحان كه به اهل بيت عَلَيْهمُالسَّلَام منسوب هستند جايز است و همچنين حجة الاسلام در صورتي كه خود شخص مكلّف از انجام دادن آن عاجز و ناتوان باشد

و الله العالم.

سؤال 147)

برخي از خدمه كاروانها به نيابت از ديگران حج به جا مي آورند، اما بر اثر حجم بسيار كارها و آشفتگي خاطر ممكن است كه از نيابت غافل شوند و از طرف خودشان مُحرم شوند. آيا احرام آنها باطل مي شود و بر آنها واجب است كه احرام خود را تجديد كنند؟

*******بسمه تعالي:*******

نيّت اجمالي براي نيابت كافي مي باشد به طوري كه اگر از او سؤال شود كه از طرف چه كسي مُحرم مي شود، پاسخ دهد كه از طرف فلاني مُحرم مي شوم. اما اگر به طور كلي فراموش كند به گونه اي كه اگر از او سؤال شود، اشتباهي پاسخ مي دهد كه از طرف خودم مُحرم مي شوم در اين صورت احرام او از شخص ديگري [ منوب عنه ]واقع نمي شود

و الله العالم.

سؤال 148)

شخصي براي اداي اعمال حج از طرف ديگري نائب شد و از شهر و ديار خود به همين نيّت حركت كرد وقتي كه به ميقات رسيد و براي عمره تمتع محرم شد به طور كلي فراموش كرد، به طوري كه اگر از او سؤال مي شد كه چه مي كني پاسخ مي داد كه براي خودم مُحرم مي شوم و متوجه خطا و اشتباه خود نبود تا آنكه وارد مكه گرديد، در حال حاضر تكليف او چيست؟

و آيا جايز است كه از احرام خودش دست بردارد و آن را بار ديگر از طرف منوب عنه به جا آورد يا آن كه بر او لازم است كه حج را به نيّت خودش به جا آورد؟

*******بسمه تعالي:*******

جواب آن از مسأله قبلي مشخص شد و بر او واجب است كه حج را به نيت خودش به پايان برساند، واللّه العالم.

سؤال 149)

اگر كسي خود را به نيابت از ديگري اجير كرد يا آن كه قصد داشت كه به صورت تبرّعي از شخص ديگري نائب شود و براي عمره يا حج مُحرم شد ولي در حال حاضر شك دارد كه به هنگام احرام بستن، قصد و نيّت كرده است يا نه، تكليف او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

دو صورت دارد:

اگر به صورت تبرعي و هديه اي مُحرم شده است، حج را به نيّت واقعي آن كسي كه مُحرم شده است به پايان برساند و همچنين اگر براي انجام دادن اعمال حج نه در خصوص اين سال اجير شده بود به همان شكل اعمال را به پايان برساند و اين حج، از آن شخص ديگر مجزي نخواهد بود.

اما اگر مخصوص همان سال اجير شده باشد بعيد نيست

كه از طرف كسي كه اجير شده است احرام او واقع شود. پس از طرف او حج را به پايان مي رساند و از طرف آن شخص هم مجزي خواهد بود

و الله العالم.

سؤال 150)

كسي كه در حج نائب شده است، اگر به هنگام رسيدن به ميقات نيابت را فراموش كرد و براي خودش مُحرم شد، آيا اين احرام، از طرف خودش منعقد مي شود يا خير؟ و آيا عدول كردن او به عمره مفرده يا به عمره تمتع براي كسي كه از طرف او اجير شده است، مجزي مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

جواب اين مسأله نيز از مسأله قبلي آشكار شد و در هر حال جايز نيست به عمره مفرده و يا به عمره تمتع براي كسي كه او را اجير كرده است عدول كند

و الله العالم.

سؤال 151)

اگر كسي از طرف شخصي مثلاً زيد نائب شد و نيّت كرد ولي به خاطر غفلت از طرف كس ديگري مثلاً عمرو مُحرم شد، تكليف او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر نيّت او اين بوده كه از طرف كسي كه اجير شده است يا به صورت تبرّعي و هديه اي است، مُحرم شود و از روي اشتباه و خطا به جاي نام او نام شخص ديگري را برده است، اين احرام او، از طرف اجير كننده و يا كسي كه به صورت تبرّعي و هديه اي مُحرم شده است واقع مي شود

و الله العالم.

سؤال 152)

كسي كه در اعمال حج، از طرف شخص ديگري نائب شده است، اگر احرام عمره تمتع را از طرف خودش انجام داد و اعمال عمره يا برخي از اعمال آن را نيز از روي جهل و يا فراموشي انجام داد حكم و وظيفه او چيست؟

با توجه به اينكه اين شخص از طرف منوب عنه براي همين سال براي حج اجير شده است، آيا براي باقيمانده اعمال خود نيّت خود را به همان شخص برگرداند؟ و اگر چنين كاري مجاز است اعمال گذشته او كه نيّت آن از طرف خودش بوده است نه از طرف منوب عنه، حكم آن چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر قصد احرام از طرف خودش از باب اشتباه و خطا بوده است و نيّت اجمالي او اين بوده است كه از طرف ديگري مُحرم شود، همانگونه كه در برخي از پاسخهاي قبلي گذشت اين احرام از طرف منوب عنه واقع شده است و با همان نيّت آن را به پايان مي رساند و الا اگر براي حجة الاسلام به نيت خودش محرم شده در حالي كه

مكلف به حجة الاسلام نبوده آنچه از اعمال كه انجام داده رها مي كند و به ميقات بر مي گردد و از آنجا به نيت منوب عنه محرم مي شود

و الله العالم.

سؤال 153)

اگر كسي براي حج بلدي اجير شد، اما در ساعت حركت غافل شد كه نيّت آن را انجام دهد، آيا همان نيّت قبلي او كافي مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

در صورتي كه به نيّت مخالف ديگري عدول نكرده باشد، همان نيّت قبلي او كافي مي باشد

و الله العالم.

سؤال 154)

اگر كسي براي حج بلدي اجير شود و پيش از فرا رسيدن فصل حج، به سوي شهر متوفي حركت كرد سپس به سوي شهر خويش باز گشت و قصد داشت كه سفر حج را از همان جا شروع كند و از همان جا به سوي مكّه حركت كرد، آيا اين كار او مجزي مي باشد؟ و آيا حج او بلدي مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

چنانچه مورد اجاره حج بلدي در مقابل حج ميقاتي باشد همانطور كه در نايب فرستادن عاجز براي انجام حج از اين قبيل است در اين صورت نيت به هنگام خارج شدن از بلد نايب هم كفايت مي كند، اما اگر مورد اجاره حج از بلد ميت باشد بايد قصد شروع از بلد ميت باشد يعني بلد ميت مبدأ سفر به حج باشد و غير آن مجزي نيست

و الله العالم.

سؤال 155)

اگر شخص مكلّفي بخواهد از طرف ميّتي به صورت تبرّعي حج به جا آورد اما نمي داند كه آيا اين ميّت در زمان حيات خود حج به جا آورده است يا نه، آيا نيّت حجة الاسلام براي او در نظر داشته باشد يا چيز ديگري را؟

*******بسمه تعالي:*******

در مورد سؤال، نائب، حج را به نيت آنچه در زمان موت منوب عنه از او مطلوب بود به جا مي آورد

و الله العالم.

سؤال 156)

در مناسك حضرت عالي چنين فرموده ايد:

«اگر لباس طواف و پول قرباني او از مالي باشد كه حق شرعي بدان تَعَلُّق گرفته است، حج او صحيح نمي باشد» اگر مكلّف نمي داند هر آنچه كه از اموال در حال حاضر در دست اوست، خمس بدان تعلق گرفته است و يا آن كه خمس آن را به افرادي كه مستحق آن نبوده اند پرداخت كرده است و يا آن كه فقط سهم سادات آن را پرداخت كرده است، با همه اينها، حج خود را انجام داده است.

پس از فوت او مي خواهند به صورت نيابتي از طرف او حج به جا آورند، در حال حاضر باز هم حجة الاسلام را نيّت كنند و يا چيز ديگري را؟

*******بسمه تعالي:*******

صحيح نبودن حج در صورتيست كه لباس و قرباني خود را با عين همان مال خريداري كرده باشد.

اما اگر به ثمن كلي و در ذمه خريداري كرده باشد و پول آن را به عنوان وفاي به ثمن و اداء دين پرداخت كرده باشد، حج مذكور صحيح است و براي نائب همين مقدار كافيست كه نيّت كند آنچه كه از ميّت به هنگام فوت، مطلوب بوده است را انجام مي دهد، كه اگر حجة الاسلام بر

ذمّه او بود، از طرف او حجة الاسلام واقع مي شود و اگر حج مستحبّي بود از طرف او واقع خواهد شد

و الله العالم.

سؤال 157)

در فرض سؤال قبلي، آيا پيش از فوت بر او واجب است كه حج را بار ديگر به جا آورد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر پس از انجام دادن همه مناسك حج، براي او شك و ترديد پيش آمد اعتنايي به شك خود نكند و اعاده كردن آن بر او لازم نيست.

و اگر شك او در آغاز اعمال حج بود، در اينجا دو حالت دارد:

حالت اول:

آن چه كه در دست اوست يقين ندارد كه حق شرعي قبلاً به آن تعلق گرفته است كه در اينجا بنا بر عدم تَعَلُّق حق شرعي مي گذارد. حالت دوم:

يقين دارد كه حق شرعي بدان تَعَلُّق گرفته است، اما يقين به ادا و پرداخت آن ندارد و در اين حالت لازم است كه آن را ادا نمايد سپس آن را در مناسك و اعمال حج هزينه كند و در هر حال، حكم شرعي خريدن لباس احرام و قرباني با پولي كه خمس بدان تعلق گرفته است، در جواب سابق بيان شد

و الله العالم.

سؤال 158)

اگر شخصي براي نيابت از شخص ديگري اجير شد اما نائب و اجير كننده صيغه شرعي قرارداد را جاري نكردند و نائب اعمال حج را بر اساس وظيفه منوب عنه انجام داد، آيا در اين مورد اشكالي هست؟

*******بسمه تعالي:*******

در صورت مذكور عمل انجام شده، مجزي مي باشد و هيچ اشكالي ندارد و نائب مستحق اجرت مشخص و معين شده مي باشد

و الله العالم.

سؤال 159)

اگر شخص مكلّف قبلاً به حج نرفته باشد، آيا بر او جايز است كه به نيابت از ديگري حج را به جا آورد؟

*******بسمه تعالي:*******

در جايز بودن نيابت، شرط نيست كه نائب، به حج رفته باشد.

كسي كه در طول عمر خويش به حج نرفته است مي تواند براي انجام حج از طرف ديگران نائب شود بلكه كسي كه نمي تواند خودش شخصاً به حج برود احتياط آن است كه شخصي را كه تا كنون به حج نرفته است آماده و مهيا سازد و او را به نيابت به حج بفرستد

و الله العالم.

سؤال 160)

اگر فرزند، بدون اجازه پدر، كسي را براي نيابت از پدرش براي رفتن به حج اجير كرد، آيا حج نائب اجير شده صحيح مي باشد؟ و آيا مجزي از حج پدر خواهد بود يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

مجزي بودن حج نائب از طرف پدر، محل اشكال است

و الله العالم.

سؤال 161)

شخصي براي انجام دادن اعمال حج به مدينه منوره رفت و قصد داشت كه حجة الاسلام را به جا آورد و پيش از انجام دادن اعمال، فوت كرد، در اين حالت، همراهان او مي توانند از اموالي كه بجا نهاده است، كسي را به عنوان، نائب برگزينند بدون آن كه از حاكم شرعي يا از ورثه او اجازه بگيرند؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر حج بر او مستقر شده بود، بر همراهان اوست كه از اموال او كسي را نايب بگيرند كه از طرف او حج انجام دهد و احتياج به اجازه گرفتن از ورثه او يا از حاكم شرعي نيست

و الله العالم.

سؤال 162)

آيا انجام دادن حج يا عمره مفرده به نيابت از امام زمان يا يكي از معصومين عَلَيْهمُالسَّلَام جايز است؟

*******بسمه تعالي:*******

آري، جايز است

و الله العالم.

سؤال 163)

آيا نائب گرفتن شخص براي حج استحبابي، از طرف شخص زنده، جايز است؟

*******بسمه تعالي:*******

آري، جايز است

و الله العالم.

سؤال 164)

كسي كه براي خودش مُحرم به احرام عمره تمتع مستحبّي شده است، آيا مي تواند از آن عدول كند و براي پدرش حج به جا آورد؟

*******بسمه تعالي:*******

جايز نيست كه عدول كند و بر او واجب است كه از طرف خودش آن حج را به پايان برساند

و الله العالم.

سؤال 165)

كسي كه براي اداي عمره تمتع به نيّت خودش وارد شهر مكه شد و حج او مستحبي بود، آيا مي تواند دست از آن بردارد و خودش را براي اداي حج به نيابت از شخص ديگري اجير كند؟

*******بسمه تعالي:*******

خير، نمي تواند چنين كاري را انجام دهد

و الله العالم.

سؤال 166)

آيا جايز است كه بابت انجام دادن عمره مفرده نيابتي كه به نيّت رجاء است، اجرت و مزدي دريافت گردد؟

*******بسمه تعالي:*******

مانعي ندارد

و الله العالم.

سؤال 167)

كسي كه به مرحله اي در سن و سال است كه به درجه خرفتي رسيده است، آيا واجب است كه از طرف او حجّي به جا آورده شود؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر براي او حالت توجه و التفات رخ دهد و در همان حال، كسي را به نيابت از خويش براي اعمال حج انتخاب كند و يا براي اين چنين كاري اجازه دهد، حج نائب كه او را به نيابت انتخاب كرده و همچنين كسي كه به او اجازه چنين كاري داده است، مجزي خواهد بود، وگرنه حج از طرف او به صورت قضا به جا آورده نمي شود مگر پس از فوت او

و الله العالم.

سؤال 168)

كسي كه براي عمره تمتع از طرف خودش مُحرم شد و اولين سفر حج او هم نيست و پس از انجام دادن اعمال يا به هنگام انجام دادن اعمال حج بخواهد آن را به نيابت از شخص ديگري عوض كند، آيا اين كار او صحيح است؟

*******بسمه تعالي:*******

بر او جايز نيست كه چنين كاري را انجام دهد

و الله العالم.

سؤال 169)

حضرت عالي در مناسك فرموده ايد:

«نائب شدن معذورين در اعمال حج جايز نيست» آيا تفاوت است ميان عذري كه ناگهاني و در هنگام عمل پيش مي آيد با غير از آن يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

نيابت معذورين جايز نيست مگر آن كه عجز و ناتواني آنها به صورت اتفاقي و ناگهاني به هنگام انجام دادن اعمال رخ دهد

و الله العالم.

سؤال 170)

آيا نيابت عذرداران مانند كسي كه قرائت [ حمد و سوره او در نماز ]صحيح نيست جايز است و آيا تفاوت ميان حج واجب يا مستحبّي وجود دارد؟

*******بسمه تعالي:*******

حكم نيابت معذورين در حج واجب در جواب سابق بيان شد، امّا در حج مستحبي نيابت معذور از ديگري مانعي ندارد، بلكه اگر مستأجر عالم به حال باشد اجير شدن معذور در حج مستحبي و اجرت گرفتن نيز مانعي ندارد

و الله العالم.

سؤال 171)

اگر كسي در طواف نساء و نماز آن معذور باشد آيا جايز است كه به عمل او اكتفا شود و مجزي مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

آري، جايز است كه به حج او اكتفا شود و مجزي مي باشد.

اما طواف نساء و نماز آن بر عهده منوب عنه باقي مي ماند و اگر خودش عاجز و ناتوان بود كه آن را انجام دهد بر او واجب است كه نائب بگيرد

و الله العالم.

سؤال 172)

حكم در مورد جايز نبودن نائب گرفتن كسي كه عجز و ناتواني او معلوم است، آيا شامل معذور عام هم مي گردد همانگونه كه در زمان حاضر قرباني را در وادي محسّر ذبح مي كنند و همچنين آيا جايز است كسي را به نيابت انتخاب كنيم كه عذر عمومي او سالها و يا يك و يا دو سال ادامه داشته باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر مي تواند كه غير معذور را نائب كند، جايز نيست كه معذور را به نيابت انتخاب كند و اگر در سال جاري نتواند آن را انجام دهد، در صورتي كه مطمئن است كه در سالهاي آينده انجام مي دهد، مي تواند آن را به تأخير بيندازد وگرنه شخص معذور را به نيابت انتخاب كند و اگر بعد از آن توانست كه شخص ديگري را (يعني شخص سالم) بدون سختي و مشقّت انتخاب كند، بنا بر احتياط او را نائب كند

و الله العالم.

سؤال 173)

آيا حج نيابتي شخص همراه، كه زنان را براي رفتن از مشعر به مني پيش از طلوع فجر، همراهي مي كند به اميد آن كه پيش از طلوع آفتاب بار ديگر به مشعر الحرام برگردد اما پس از طلوع آفتاب به مشعر الحرام برگشته است مجزي مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر احتمال مي داد كه نمي تواند پس از طلوع فجر و پيش از طلوع آفتاب به مشعر الحرام برگردد مجزي بودن حج او اشكال دارد، بلكه حتي اگر مطمئن باشد كه مي تواند باز گردد و اتفاقاً هم نتوانست برگردد مجزي بودن حج او نيز خالي از اشكال نيست

و الله العالم.

سؤال 174)

كسي حدث او به صورت دائمي است، آيا جايز است كه خودش را براي حج نيابتي اجير كند؟

*******بسمه تعالي:*******

اين چنين كاري بر او جايز نيست و اگر پس از نيابت به اين درد مبتلا گرديد بر او واجب است در صورتي كه مي تواند نيابت را به كسي كه از طرف او نائب شده است باز گرداند، وگرنه بايد با اجازه حاكم شرعي يك شخص را كه معذور نيست به نيابت برگزيند

و الله العالم.

سؤال 175)

كسي كه باد معده او را امان نمي دهد، به گونه اي كه نمي تواند خود را كنترل كند و اين درد، هميشه در سفر براي او رخ مي دهد. آيا بر او جايز است كه نيابت از حج را بپذيرد؟ با علم و آگاهي به اين موضوع كه در حالت طواف باد معده او را در فشار قرار مي دهد و نمي تواند به انتظار بنشيند و نمي تواند آن را اعاده كند؟

*******بسمه تعالي:*******

جواب اين مسأله همانند مسأله قبليست

و الله العالم.

سؤال 176)

حضرت عالي در مناسك فرموده ايد:

«كسي را كه در ترك بعضي از اعمال حج يا در به جا نياوردن آن به طور صحيح معذور باشد، نمي توان اجير نمود بلكه اگر چنين شخصي تبرعاً به نيابت ديگري حج نمود اكتفاء كردن به عملش مشكل است».

حال اين سؤال مطرح مي شود:

اگر نائب و منوب عنه هر دو جاهل به حكم بودند، آيا ذمّه آنها بري مي شود؟ و اگر نائب به حكم آگاهي داشت و منوب عنه جاهل بود، آيا منوب عنه بري الذمّه مي شود؟ و در صورتي كه بريء الذمّه نگردد آيا حق دارد كه اجرت و مزدي كه به نائب داده است مطالبه نمايد؟ و همچنين اگر به حكم هم آگاهي داشت، باز هم مي تواند حق خود را مطالبه نمايد؟ و همچنين اگر نائب به حكم آگاهي نداشت، آيا جايز است كه مزد و اجرت داده شده مطالبه و درخواست شود؟

*******بسمه تعالي:*******

چنانچه عجز و ناتواني نائب در به جا آوردن عملي باشد كه صحت حج اختياري متوقف بر انجام اختياري آن عمل است در اين صورت ذمّه منوب عنه مبرّا نخواهد شد و همچنين نائب نيز مستحق چيزي نخواهد شد و

عمل او هدر خواهد بود، مگر آن كه كسي كه او را اجير كرده است به وضع و حال او آگاهي داشته است، كه در اين فرض بر او واجب است كه همه مزد و اجرت او را بپردازد.

و اگر عجز و ناتواني او در كاري باشد كه ترك عمدي آن ضرري به صحّت حج نمي رساند مانند رمي جمرات در روزهاي بيتوته [ روزهاي يازدهم و دوازدهم در مني ]ذمّه منوب عنه از اصل حج مبرّا مي شود.

اگر چه عملي كه نائب به صورت اختياري آن را انجام نداده بر عهده منوب عنه باقي مي ماند و اجير چنانچه براي فارغ كردن ذمه منوب اجير شده بود مستحق همه اجرت است و اگر اجير شده بود تا اعمال را انجام دهد نسبت به آنچه را كه به صورت اختياري انجام نداده مستحق اجرت نيست و در اين صورت مستأجر حق فسخ دارد و اگر فسخ كرد بر مستأجر لازم است اجرة المثل را در صورتي كه زايد بر اجرة المسمي نباشد به اجير بپردازد

و الله العالم.

سؤال 177)

در مواردي كه نيابت عاجز اشكال دارد اگر انسان از روي جهل به حكم يا موضوع شخصي را اجير كرد كه قدرت بر انجام عمل اختياري ندارد و بعد از تمام شدن اعمال متوجه اين امر شد آيا حجي كه عاجز انجام داده مجزي است؟

*******بسمه تعالي:*******

نسبت به مجزي بودن يا نبودن تفاوتي ميان عالم و جاهل نيست

و الله العالم.

سؤال 178)

اگر كسي خود را از طرف شخص ديگري اجير كرد اما هنگامي كه براي حج مُحرم شد فهميد كه احتياطاً اعمال او مجزي نمي باشد، در حال حاضر وظيفه او جيست؟

*******بسمه تعالي:*******

در مورد سؤال، نائب براي كسي كه مُحرم شده است اعمال حجّش را تمام كند و اگر حج او به نظر منوب عنه و بر اساس تقليد او صحيح واقع شده بود گر چه بر اساس تقليد خودش مجزي نباشد مستحق اجرت مي باشد اما با اجير كننده در مورد اجرت خودش مصالحه كند و اگر حج او به نظر منوب عنه اشكال داشت بر منوب عنه احتياط آن است كه شخص غير معذوري را به نيابت برگزيند

و الله العالم.

سؤال 179)

شخصي براي نيابت اجير شده و به هنگام عقد قرارداد اجاره از زمره معذورين نبود سپس به هنگام انجام اعمال حج، به طور ناگهاني از معذورين گرديد و در برخي از اعمال حج، مجبور و مضطر شد كه همانند معذورين برخي از اعمال را انجام دهد. حال: آيا منوب عنه بريء الذمّه مي شود؟ و آيا نائب مستحق اجرت هم مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

اين از موارد عذر طاري «ناگهاني و اتفاقي» است و ضرر و زياني به بري شدن ذمّه منوب عنه نمي رساند و نائب مستحق اجرت نيز مي باشد، همانگونه كه در پاسخهاي پيشين گذشت

و الله العالم.

سؤال 180)

اگر نائب، پس از پوشيدن جامه هاي احرام تمتع به گونه اي بيمار گرديد كه تاب و توان و قدرت او را در تمام اعمال عمره تمتع گرفت. در اين چنين حالتي آيا نيابت او باطل مي گردد؟

*******بسمه تعالي:*******

آري، نيابت او باطل مي گردد

و الله العالم.

سؤال 181)

اگر نائب به مقتضاي آن كه از خدمه كاروانهاي حج است پس از انجام دادن عمره تمتع مضطر و مجبور به خارج شدن از مكه مكرمه گرديد، آيا نيابت او صحيح است؟

*******بسمه تعالي:*******

آري، نيابت او صحيح است

و الله العالم.

سؤال 182)

آيا نائب زن از مرد، در حج تمتع، در موردي كه احتمال نمي داد به دليل رخ دادن ناگهاني حيض حج تمتع او به حج افراد، منقلب شود، در حالي كه چنين مشكلي براي او پيش آمد كرد، آيا اين حج او مجزي از حجة الاسلام از طرف منوب عنه خواهد بود؟

*******بسمه تعالي:*******

مجزي بودن آن اشكال دارد

و الله العالم.

سؤال 183)

اگر نائب، احتمال رخ دادن حيض يا بيماري را بر خود بدهد، آيا بر او جايز است كه اعمال حج را بر وقوفين و اعمال مني مقدم بدارد يا نه؟

*******بسمه تعالي:*******

آري مُقَدَّم نمودن براي او صحيح و جايز است و اگر حيض يا بيماري براي او رخ نداد احتياط آن است كه اعمال مكه را اعاده نمايد و چنانچه قبلاً مي دانست كه چنين مشكلي براي او رخ خواهد داد، نائب شدن او اشكال دارد

و الله العالم.

سؤال 184)

براي زن جايز است كه در مشعر الحرام وقوف اضطراري كرده و شبانه از آنجا خارج شود، همانگونه كه شب عيد نيز رمي كردن براي او جايز است، آيا جايز است كه زن (با اين شرايط) نائب شود؟

*******بسمه تعالي:*******

نائب شدن زن در مورد مذكور مانعي ندارد، حتي اگر بداند كه چنين كاري را انجام مي دهد

و الله العالم.

سؤال 185)

با عنايت به اينكه زنان چه بسا به هنگام انجام دادن اعمال حج، دچار عذرهايي مي شوند، آيا مي توانند براي اعمال حج از ديگران نيابت بگيرند؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر مي دانند و يا آن كه براي آنها اطمينان حاصل شد كه به عذرهايي دچار خواهند شد بنا بر احتياط بر آنها جايز نيست كه از ديگران نيابت بگيرند و در غير اين صورت، گرفتن نيابت از ديگران، مانعي ندارد

و الله العالم.

سؤال 186)

من زني هستم كه از شخصي نيابت گرفتم تا آن كه از طرف او حج به جا آورم، به محض رسيدن به مكه عادت ماهانه به طور ناگهاني برايم رخ داد و نتوانستم اعمال عمره تمتع را انجام دهم، در حال حاضر وظيفه من چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

در مورد سؤال اگر عادت ماهانه به هنگام احرام بستن يا اندكي پيش از احرام بستن رخ داد و به گونه اي بود كه وقت و فرصتي براي انجام دادن اعمال عمره تمتع نداشتيد، حج شما از حج تمتع به حج افراد منقلب مي شود كه در اين صورت بر شما واجب است اعمال حج افراد را انجام داده و پس از آن عمره مفرده انجام دهيد و احتياط مستحب آن است كه اگر با احرام عمره تمتع به شهر مكه وارد شده بوديد به ميقات برگشته و براي احرام حج افراد از ميقات تلبيه را گفته و قصد انشاء احرام را بر فرض عدم انعقاد احرام اولي داشته باشيد.

و اگر عادت ماهانه زن پس از احرام بستن رخ داد در اين صورت مخيّر است كه به حج افراد عدول كند همانگونه كه گذشت و يا آن كه بر عمره تمتع خود باقي

مانده و همه اعمال عمره تمتع را به جز طواف و نماز آن انجام دهد. به اين صورت كه سعي و تقصير نموده و سپس براي حج تمتع احرام بسته و به عرفات و مشعر و مني رفته وقتي اعمال مني را انجام داد و به پايان رساند به مكّه باز گردد و طواف عمره تمتع را قبل از طواف حج تمتع انجام دهد و اگر زن از همان آغاز بداند كه عادت ماهانه براي او رخ مي دهد احتياط آن است كه از طرف كسي نائب نشود

و الله العالم.

سؤال 187)

زني كه به نيابت از ديگري براي حج آمده است و نمي تواند رمي كند، آيا نيابت او از ديگري صحيح مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر قبلاً مي دانست كه از رمي كردن عاجز مي باشد، نيابت او محل اشكال است اما اگر پس از آن كه نائب شد عاجز و ناتوان گرديد هر شب به جاي آن روز يعني در شب قبل از آن روز رمي كند و اگر نتواند يعني حتّي از رمي نمودن شبانه هم ناتوان باشد، شخصي را براي رمي در روز به نيابت انتخاب كرده و با اجير كننده در رابطه با اجرت و پاداش حج نيابتي مصالحه كند

و الله العالم.

سؤال 188)

آيا زن مي تواند در اعمال حج از طرف مرد نيابت داشته باشد و همچنين بر عكس؟

*******بسمه تعالي:*******

مانعي ندارد

و الله العالم.

سؤال 189)

مردي وصيت كرد كه از طرف او حجّي (نيابتي) به جا آورده شود، آيا دخترش يا همسرش مي تواند از طرف او نيابت كند؟

*******بسمه تعالي:*******

با ملاحظه و مراعات شرايط، مانعي از اين كار نيست

و الله العالم.

سؤال 190)

زني، در حالي كه در عرفات بود به او حالت جنون دست داد و تا آخر وقت هشيار نگرديد، آيا جايز است كه براي باقيمانده اعمال حج، شوهرش كسي را به نيابت انتخاب كند و يا آنكه خودش به نيابت از او اعمال را انجام دهد؟

*******بسمه تعالي:*******

در مورد سؤال ظاهر اينست كه حج او باطل است و بر او واجب نيست و همچنين بر همسر او چيزي نيست و اگر پس از آن از جنونش هشيار گرديد و مستطيع گرديد حج بر او واجب مي شود

و الله العالم.

سؤال 191)

من زني هستم كه به خاطر ناتواني و كهنسالي توان انجام اعمال و وظايف حج را ندارم، آيا مي توانم كسي را به نيابت از خود به حج بفرستم با علم به اين موضوع كه در حال حيات و زندگي خويش هيچ اميدي به تجديد نيرو و قدرت براي رفتن به حج را ندارم.

*******بسمه تعالي:*******

اگر قبلاً حج بر شما مستقر شده بود، بر شما واجب است كه كسي را به نيابت از خود به حج بفرستيد، بلكه احتياط آن است كه چنين كاري را انجام دهيد، حتي اگر بر شما هم مستقر نشده باشد

و الله العالم.

سؤال 192)

آيا واجب است كه اعمال نائب در حج بر طبق تقليد خودش باشد، يا آن كه حتماً بايد مطابق با تقليد منوب عنه باشد و آيا تفاوتي ميان حج واجب و مستحبّي وجود دارد؟

و يا آن كه تفاوتي ميان آنها نيست و در عمره واجب يا مستحبي حكم آن چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر منوب عنه زنده است، واجب است كه تقليد منوب عنه مراعات شود و اما اگر مرده است بنا بر احتياط، تقليد ورثه و وصي او در صورتي كه ميت وصي دارد رعايت شود

و الله العالم.

سؤال 193)

در پرتو سؤال قبلي، آيا بر نائب جايز است كه در مسائل احتياطي از مجتهدي ديگر تقليد كند كه اين صورتها عبارتند از:

الف: اتحاد و يكي بودن نائب و منوب عنه در تقليد.

ب: اختلاف آنها (نائب و منوب عنه) در تقليد، بدين گونه كه مثلاً مقلَّد منوب عنه دربارهي جايز نبودن در مسأله اي مبنايش احتياط وجوب است و مقلَّد نائب در اين مسأله مبنا و نظرش جايز بودن آن است؟

*******بسمه تعالي:*******

تا زماني كه منوب عنه از آن مجتهد تقليد نمي كند، تقليد نائب هيچ اثري ندارد، چه نائب و منوب عنه در تقليد متحد باشند يا مختلف

و الله العالم.

سؤال 194)

اگر مقلّد نائب نظرش دربارهي كاري حرمت است و مقلد منوب عنه نظرش دربارهي همان كار، وجوب است در اين رابطه حكم چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

نيابت در مورد مزبور صحيح نيست

و الله العالم.

سؤال 195)

اگر منوب عنه تقليد ابتدايي از ميّت مي كرد و يا آن كه از غير اعلم تقليد مي كرد، آيا نائب بر فتواي مقلد ميت حج نيابتي را به جا بياورد و يا بر اساس فتواي مقلد خودش عمل كند؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر حج نيابتي را به صورت تبرّعي و هديه اي به جا مي آورد بر اساس فتواي مقلّد خود عمل كند و نه بر فتواي مقلّد ميّت، اما اگر خود ميّت وصيّت كرده بود كه پس از فوت او شخص خاصي از طرف او حج به جا آورد، در اين صورت بايد بر اساس فتواي مقلّد منوب عنه عمل كند البته اگر حجي كه وصيت كرده حجة الاسلام نباشد وگرنه احتياط آن است كه عمل را بر اساس تقليد ورثه و وصي انجام دهد و همينطور بايد به نظر خود نائب نيز صحيح باشد تا براي ورثه او جايز باشد كه در باقيمانده ميراث او تصرف كنند و همين حكم نيز در مورديست كه بدون معين و مشخص نمودن شخصي خاص، وصيت به حج بكند

و الله العالم.

سؤال 196)

نائب در حج، اگر از انجام دادن برخي از اعمال مانند طواف و رمي معذور و ناتوان گرديد و ديگري را به نيابت برگزيد، اين شخص چگونه نيّت كند؟

*******بسمه تعالي:*******

از منوب عنه اول نيّت كند

و الله العالم.

سؤال 197)

اگر منوب عنه صروره بود (يعني تا كنون به حج نرفته بود) و نائب صروره نبود، در اين صورت (در مني پس از قرباني كردن) بر او واجب است كه سرش را بتراشد يا آن كه مخيّر است كه حلق يا تقصير كند و اگر بر عكس بود، حكم او چگونه است؟

*******بسمه تعالي:*******

در هر دو فرض مخير است

و الله العالم.

سؤال 198)

اگر كسي به نيابت از زني حج به جا مي آورد پس از قرباني كردن در مني، آيا حلق يا تقصير كند؟ با علم به اين موضوع كه قبلاً نيز به حج آمده است و در صورتي كه تا كنون به حج نيامده باشد نيز حكم آنها چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

ميان حلق يا تقصير مخيّر است و ميان صرورة و غير صرورة هيچ تفاوتي نيست

و الله العالم.

سؤال 199)

اگر مكلف به نيابت از شخص ديگري عمره تمتع را به جا آورد و پيش از به جا آوردن اعمال حج متوجه گرديد كه به هنگام خارج شدن از شهر و ديار خويش مستطيع بوده است، در اين صورت آيا بر او واجب است كه حج نيابتي خود را به پايان برساند؟ يا آن كه براي خودش حج را به جا بياورد و اگر حج بر خود او واجب گرديد، از كجا براي عمره تمتع خود مُحرم شود و اگر پس از عمره تمتع نيابتي و پيش از اعمال حج تمتع مستطيع گرديد، حكم او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

اين مسأله دو صورت دارد:

صورت اول:

اگر وقت و فرصت داشت كه اعمال عمره تمتع را به نيّت خودش، گر چه با مُحرم شدن از غير ميقات هم باشد با همان تفصيلي كه در مناسك حج ذكر شده است و بدون آن كه مُسَمّاي وقوف در عرفه را از دست بدهد، به جا بياورد بر او واجب است كه عمره و حج را به نيّت خودش به جا بياورد و در اين حالت كشف مي شود كه اجير شدن او باطل بوده است.

صورت دوم:

اگر وقت و فرصت كافي براي اين كار نداشت حج نيابتي خود

را به پايان برساند و اجير شدن او صحيح مي باشد.

اين در صورتيست كه از استطاعت خود پيش از اين غافل بوده باشد.

همانگونه كه در مفروض سؤال آمده است و تفاوتي ميان استطاعت او قبل يا بعد از به جا آوردن عمره تمتع وجود ندارد

و الله العالم.

سؤال 200)

اگر پس از مُحرم شدن اجير معلوم شد كه منوب عنه مستطيع نبوده است، در اين صورت، وظيفه نائب چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

حج را به نيابت از منوب عنه به جا آورد و به پايان برساند و اين حج مستحبي خواهد بود

و الله العالم.

سؤال 201)

اگر كسي براي حج، از طرف ديگري اجير شد و برخي از مقدمات آن را به جا آورد و براي اين كار نيز مبلغي را هزينه كرد اما دولت او را از سفر به آن ديار مقدس باز داشت، آيا نائب مي تواند پولي را كه براي تهيه مقدمات هزينه كرده است، درخواست و مطالبه نمايد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر براي خود حج اجير شده باشد همانگونه كه از ظاهر سؤال بر مي آيد براي تهيه مقدمات آن مستحق هيچ چيزي نمي باشد

و الله العالم.

سؤال 202)

اگر ورثه شخصي را براي به جا آوردن حج در سال معيني و با مبلغ مشخصي، به نيابت از ميّت خويش اجير كردند، اما پيش از فرا رسيدن فصل حج هزينه اداي حج، به خاطر برخي از پيشامدهاي ناگهاني، فزوني يافت در اين صورت آيا بر اجير لازم است كه حج را با همان مبلغ مشخص قبلي به جا آورد و يا آنكه مي تواند اجاره را فسخ كند و يا آنكه از ورثه براي جبران كمبود و نقص آن مالي را درخواست نمايد؟

*******بسمه تعالي:*******

در مورد سؤال كه پس از قرارداد اجاره هزينه ها افزوني يافته است بر نائب واجب است كه با همان مبلغ حج را به جا آورد و حق مطالبه و درخواست بيش از آن را ندارد

و الله العالم.

سؤال 203)

اگر كسي براي اعمال حج به نيابت از ديگري اجير شد، آيا مي تواند شخص ديگري را براي اداي آن اجير كند؟

*******بسمه تعالي:*******

نمي تواند شخص ديگري را اجير كند، مگر آن كه قرارداد اجاره او اعم از انجام دادن حج توسط خودش يا ديگري باشد

و الله العالم.

سؤال 204)

كسي براي طواف عمره تمتع يا طواف حج يا نماز آن اجير شده است براي انجام دادن آنها آيا لازم است كه مُحرم شود؟

*******بسمه تعالي:*******

لازم نيست كه مُحرم شود

و الله العالم.

سؤال 205)

اگر باطل بودن حج استيجاري آشكار گرديد در صورتي كه براي ميت، ورثه اي باقي نمانده باشد و يا امكان دسترسي به آنها نباشد براي اعاده آن از طرف منوب عنه آيا واجب است از حاكم شرع اجازه گرفته شود؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر امكان دسترسي به ورثه او نبود و همچنين به كسي كه او را براي اعمال حج از طرف ميّت اجير كرده بود دسترسي نداشت، در اين صورت واجب است كه به حاكم شرع مراجعه كند

و الله العالم.

سؤال 206)

اگر در برخي از اعمال حج قبلي اشكالي پيش آمده بود و شخص بار ديگر حج را به جا آورده بود، در صورتي كه حج اول او حجة الاسلام و حج دوم او مستحبي باشد و يا آنكه اولي، عمره مفرده و دومي حج نيابتي بوده باشد و يا آن كه بر عكس بوده باشد، در اين صورت حكم او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

در مورد سؤال اگر آن اشكال باعث فاسد شدن حج اولي شده باشد حج دوم او و همچنين عمره او صحيح مي باشد و اگر آن اشكال باعث فاسد شدن حج او نشده بايد آن را تدارك و جبران نمايد و تفاوتي ميان حج واجب و مستحب وجود ندارد و اگر اولي عمره مفرده بود حتماً بايد آن اشكال را تدارك و جبران نمايد سپس حج را به جا آورد وگرنه صحت حج او اشكال دارد

و الله العالم.

سؤال 207)

كسي كه در حج نيابت از ديگري دارد، آيا تقصير يا حلق را به نيّت خودش يا به نيابت از منوب عنه به جا آورد؟

*******بسمه تعالي:*******

نائب همه اعمال حج و عمره را به قصد و نيّت منوب عنه به جا مي آورد به جز كفارات، كه اگر به آنها مبتلا گرديد بايد آنها را به نيّت خودش به جا آورد

و الله العالم.

سؤال 208)

كسي كه در حج نائب شده است، آيا لازم است كه طواف نساء و نماز آن را به نيت خودش يا به نيت منوب عنه به جا آورد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر نائب، طواف نساء را به نيابت از منوب عنه به جا آورد كافي مي باشد و احتياط آن است كه به قصد و نيّت آنچه كه وظيفه فعلي اوست آن را انجام دهد

و الله العالم.

سؤال 209)

وضو گرفتن براي طواف حج و نماز آن نسبت به نائب، آيا اين وضو را به قصد و نيّت خودش يا به نيّت منوب عنه انجام دهد؟

*******بسمه تعالي:*******

قصد و نيّت طهارت خود را داشته باشد

و الله العالم.

سؤال 210)

كسي كه به نيابت از ديگري به مدت طولاني و چندين سال حج يا عمره انجام داده و فعلاً براي او آشكار شده كه وضوي او باطل بوده است.

در حال حاضر چه وظيفه اي دارد؟

و در صورتي كه به خاطر پيري و مانند آنها از رفتن به حج عاجز و ناتوان مي باشد، آيا بر او واجب است كه مزد و اجرت را باز گرداند و اگر صاحبان آن اموال پيش او ناشناخته باشند و يا در حال حاضر در قيد حيات هم نباشند. حكم او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

آري، لازم است تا جايي كه امكان دارد جبران و تدارك شود، چه آنكه خودش آنها را جبران كند و يا آن كه نائب بگيرد، هر چند كه از ميقات باشد و اگر نمي تواند و براي او امكان ندارد كه به صاحبان اجرت دسترسي پيدا كند، بايد با اجازه حاكم شرع چنين كاري را انجام دهد

و الله العالم.

سؤال 211)

شخصي كه مي خواهد عمره مفرده اي را به نيابت از شخص ديگري انجام دهد كه از او درخواست كرده بود و اجرتي نيز براي اين كار دريافت كرده است آيا او در حالي كه در مكه است مي تواند براي عمره مفرده به نيابت از آن شخص مُحرم شود، يا آن كه بر او واجب است كه از جاي ديگري مُحرم شود و اگر چنين است آن جا و مكان كجاست و با علم به اين موضوع كه شخص منوب عنه از افراد مقيم در جدّه نيست بلكه او در خارج از حجاز اقامت دارد؟

*******بسمه تعالي:*******

مي تواند از ادني الحل مُحرم شود مگر آن كه اجيركننده معتقد باشد كه چون نائب نمي خواهد به

مكه برود براي انجام عمره از ميقاتهاي پنجگانه محرم مي شود كه در اين صورت بر او متعيّن مي شود كه احرامش را از يكي از ميقاتهاي پنجگانه به جا آورد

و الله العالم.

مسائل حج نذري:

سؤال 212)

كسي كه شرايط استطاعت را نداشته و در همان حال نذر كرده كه به حج برود، سپس استطاعت براي او حاصل شده و از جهتي نذر او مقيّد به سال معين و مشخص هم نبود در اين حالت، آيا حج نذري واجب را مقدم داشته و انجام دهد و يا آن كه حجة الاسلام مقدم است و اگر حج نذري او مقيّد و مشروط به همان سال استطاعت او بوده باشد حكم آن چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

حجة الاسلام را به جا آورد و با همان حج وفاي به نذر نيز انجام مي شود

و الله العالم.

سؤال 213)

اگر كسي، نذر كرد كه حج به جا آورد و به طور مطلق نذر كرده بود بدون آن كه قيد و شرط كند كه حجة الاسلام است يا غير آن، در حالي كه خودش مستطيع بود و يا آنكه پس از آن نذر، مستطيع گرديد، آيا بر او دو حج واجب شده است و يا آن كه به يك حج اكتفا كند؟

*******بسمه تعالي:*******

به يك حج اكتفاء مي كند

و الله العالم.

سؤال 214)

اگر نذر كرده كه حج به جا آورد، بدون آن كه مقيّد به مكاني باشد، سپس نذر ديگري كرد كه آن حج او كه با نذر واجب شده است از مكان معين صورت گيرد حال، اگر مخالفت كرد و از غير از آن مكان كه معين كرده بود به حج رفت در اين صورت آيا از حج نذري بريء الذمه مي گردد يا نه؟ و آيا كفاره بر او واجب مي شود يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر شروع حج از آن مكاني كه نذر كرده بود، ترجيح داشت نذر دوم منعقد مي شود و در صورتي كه با نذر مخالفت كرده باشد بايد كفاره مخالفت با نذر را بپردازد هر چند نسبت به حج نذري بريء الذمه شده است

و الله العالم.

سؤال 215)

اگر كسي نذر كرد كه حج به جا آورد و آن را در سال معيّني مشخص كرد، جايز نيست كه حج را از آن سال معيّن، به تأخير بيندازد و اگر از آن سال به تأخير انداخت، آيا قضاي آن به اضافه كفاره مخالفت با نذر بر او واجب مي شود يا خير؟ و در صورتي كه بميرد آيا قضاي آن بر او واجب مي شود يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

در مورد سؤال قضا واجب نيست چه در حال حيات شخص و چه بعد از فوت او و فقط كفاره مخالفت با نذر بر او واجب مي شود

و الله العالم.

سؤال 216)

اگر كسي نذر كرد كه از شهري مشخّص به حج برود سپس آن را از جاي ديگري نه آن شهري كه نذر كرده بود به جا آورد، آيا مجزي از حجة الاسلام مي باشد؟ و آيا در اين حالت، كفاره اي بر او واجب مي شود يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

حج او مجزي از حجة الاسلام مي شود اما كفاره به خاطر مخالفت با نذر بر او واجب مي شود

و الله العالم.

سؤال 217)

اگر كسي نذر كرد كه از جا و مكان معيني بدون آنكه مقيد كند سال معيني باشد، حج را به جا آورد، سپس از جاي ديگري غير از آن جايي كه در نذرش معين كرده بود حج را آغاز و به جا آورد، آيا از حج نذري خود بريء الذمه خواهد شد؟

*******بسمه تعالي:*******

خير بريء الذمه نمي شود

و الله العالم.

سؤال 218)

اگر كسي نذر كرد كه حج به جا آورد و توان و قدرت انجام آن را هم داشت اما به دليل مانعي، مانند بيماري و غيره از رفتن محروم گرديد، آيا بر او واجب است كه نائب بگيرد؟

*******بسمه تعالي:*******

نائب گرفتن واجب نيست

و الله العالم.

سؤال 219)

كسي كه فوت كرده است و بر ذمّه او هم حجة الاسلام است و هم حج واجب ديگري كه با نذر بر او واجب شده و ميراث او جز به يك حج وافي نيست كدام يك را مُقَدَّم مي دارد؟

*******بسمه تعالي:*******

حج واجبش يعني حجة الاسلام را مقدم كند

و الله العالم.

سؤال 220)

اگر نذر كرد كه يا حج به جا آورد يا آنكه به زيارت يكي از مشاهد مشرّفه برود و پيش از آن كه به نذرش وفا كند فوت كرد، آيا واجب است كه قضاي يكي از آنها به جا آورده شود و در صورتي كه هزينه و مزد آنها متفاوت بود، حكم آن چه خواهد شد؟

*******بسمه تعالي:*******

قضاي آن از طرف او واجب نيست مگر آن كه وصيت كرده باشد و اگر وصيت كرده بود، قضاي آنچه كه هزينه اش كمتر است، مجزي مي باشد

و الله العالم.

سؤال 221)

اگر كسي نذر كرد كه شخص معيّني را در سال مشخّصي به حج بفرستد و او در حالي كه مي توانست، مخالفت كرد و به نذرش وفا نكرد، آيا بر او قضا و كفاره واجب مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

قضاي آن بر او واجب نيست، ولي كفاره مخالف با نذر بر او واجب مي شود

و الله العالم.

سؤال 222)

اگر زني نذر كرد كه اگر همسرش فوت كند يا او را طلاق دهد حج انجام دهد، در صورتي كه يكي از اين دو برايش رخ دهد، آيا واجب است كه به نذر خويش وفا كند؟

*******بسمه تعالي:*******

در فرض سؤال چنانچه شوهر زن را اذيت مي كند و او را طلاق هم نمي دهد نذر مزبور منعقد مي شود و زن بايد به نذر خويش وفا كند، امّا اگر شوهر شخص صالح و متديني است نذر مزبور منعقد نمي شود

و الله العالم.

سؤال 223)

آيا بر من جايز است كه براي رفتن به حج بدون اجازه از همسرم نذر كنم؟ و آيا در اين صورت بر من واجب است كه به حج بروم؟

*******بسمه تعالي:*******

در صورت استطاعت لازم نيست كه از همسرتان اجازه بگيريد و در غير اين صورت، اگر همسرتان اجازه داد نذر شما صحيح مي باشد.

وگرنه در صورتي كه همسرتان اجازه ندهد، صحّت نذر شما محل اشكال است

و الله العالم.

سؤال 224)

اگر زني پيش از ازدواجش نذر كرده بود كه به حج برود و پس از نذر، ازدواج كرد، براي رفتن به سفر و انجام دادن حج نذري، آيا حتماً بايد از همسرش اجازه بگيرد؟ و آيا همسرش حق دارد كه او را از سفر حج باز دارد؟

*******بسمه تعالي:*******

در صورتي كه زن مستطيع نباشد يا حجة الاسلام را قبلاً انجام داده بود اگر همسرش از سفر او جلوگيري كرد جايز نيست كه به سفر حج برود، بلكه نذر كردن او بدون اجازه همسرش محل اشكال است

و الله العالم.

سؤال 225)

اگر همسرش اجازه داد كه براي رفتن به حج نذر كند و او هم نذر كرد، آيا جايز است كه بعد از آن از وفاي به نذر جلوگيري كند؟

*******بسمه تعالي:*******

پس از منعقد شدن نذر زن، باز داشتن همسرش اثري ندارد

و الله العالم.

سؤال 226)

آيا بهترين و بيشترين اجر و پاداش براي حج تمتع مستحبي آن است كه انسان آن را به نيت خودش به جا بياورد و يا آن كه به نيت شخص ديگري انجام دهد؟ زيرا گروهي آن را به نيّت امام زمان (عج) و گروهي ديگر آن را به نيّت دوستان انجام مي دهند؟

*******بسمه تعالي:*******

هيچ تفاوتي در اجر و پاداش نيست، چه آن را به نيت خودش و چه به نيت ديگري انجام دهد. بلي، اگر به نيّت و نيابت از ائمه عَلَيْهمُالسَّلَام باشد تقرب به خداوند به وسيله آنها به خودي خود عبادت است و اين زياده و فضيلت بر فضيلت حج كننده افزوده خواهد شد، انشاء الله تعالي.

سؤال 227)

كدام يك افضل است:

وقوف نمودن در عرفه در حج مستحبي يا زيارت امام حسين عَلَيْهِ السَّلَام در روز عرفه؟

*******بسمه تعالي:*******

ظاهر بسياري از روايات برتري دوم است

و الله العالم.

سؤال 228)

آيا براي مكلّف جايز است كه براي به جا آوردن حج مستحبي به مكه برود در حالي كه مي داند كه پس از مُحرم شدن مضطر به سايه انداختن مي گردد؟

*******بسمه تعالي:*******

آري، جايز است و ضرري به صحّت احرام نمي رساند

و الله العالم.

سؤال 229)

اگر مكلف به خاطر اشتباه و خطاي زيادي كه در حج قبلي براي او رخ داده است، شك كند و بخواهد بار ديگر حج را به جا آورد. چه نيّت كند، حجة الاسلام يا حج مستحبّي را نيّت كند؟

*******بسمه تعالي:*******

نيّت امتثال امر فعلي را كه خداوند از او خواسته است بكند و قصد حجة الاسلام يا حج مستحبي نكند و اگر آن را با همان نيّت به پايان برساند، از آنچه كه بر ذمّه او بوده است مجزي خواهد بود

و الله العالم.

سؤال 230)

اگر پدري، فرزندش را از عبادات مستحبّي همچون حج مستحبّي يا غير از آن باز دارد و براي فرزند محرز و قطعي نشود كه مخالفت با نهي پدر و انجام دادن آن طاعت مستحبّي، باعث آزار پدر خواهد شد، در اين حالت حكم او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

در مفروض سؤال، نهي او ضرري ندارد

و الله العالم.

مسائلي از عمره مفرده:

سؤال 231)

عمره مفرده در طول عمر انسان براي يك بار با شرايط خود، واجب مي شود. اگر عمره در ماه شعبان به جا آورده شود و يا در غير از ماه هاي حرام، به جا آورده شود، آيا از عمره ماه رجب، مجزي خواهد بود و انسان را بريء الذمّه خواهد كرد؟

*******بسمه تعالي:*******

عمره مفرده براي كسي كه از مكّه دور است و وظيفه او به هنگام استطاعت، حج تمتع است، واجب نمي گردد و اگر بر كسي واجب گرديد در هر ماهي كه آن را به جا بياورد، مجزي خواهد بود

و الله العالم.

سؤال 232)

اگر مكلف براي اداي حج در زمان آن مستطيع شد، اگر قبل از فرا رسيدن ماه هاي حج، عمره مفرده را به جا بياورد، آيا از او پذيرفته مي شود؟ با علم و آگاهي به اين موضوع كه براي حج مستطيع مي باشد و در صورتي كه جايز نباشد، آيا مي تواند از مكه خارج شود به اميد آنكه براي حج به آنجا باز نگردد؟ يا آنكه جايز نيست؟

*******بسمه تعالي:*******

به جا آوردن عمره مفرده و خارج شدن از مكّه پيش از فرا رسيدن فصل حج براي او مانعي ندارد و در صورتي كه از مكه خارج گرديد بر او واجب است كه براي اداي حج به آنجا باز گردد. اما اگر تا آغاز فصل حج در شهر مكه باقي ماند بر او واجب است كه حج را بر حسب وظيفه خود انجام دهد و اگر عمره مفرده خود را در ماه هاي حج انجام داده باشد مي تواند كه اين عمره مفرده را به جاي عمره تمتع خود قرار دهد و اگر وظيفه او حج تمتع است آن را جزء

حج خود قرار دهد

و الله العالم.

سؤال 233)

اگر شخص مكلّف براي اداي وظيفه حج به مكّه رفت، آيا جايز است كه عمره مفرده و حج تمتع را در همان سال انجام دهد يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

آري بر او جايز است كه عمره مفرده را پيش از عمره تمتع و يا پس از تمام شدن اعمال حج تمتع انجام دهد لكن بنا بر احتياط بايد فاصله معتبر ميان دو عمره راه (عمره تمتع و عمره مفرده) رعايت كند، اين در صورتيست كه عمره مفرده او پيش از عمره تمتع بوده باشد، اما اگر عمره مفرده اش را بعد از اعمال حج تمتع به نيّت رجاء به جا آورد اشكال ندارد. گر چه ماهي كه در آن براي عمره تمتع مُحرم شده است، نيز سپري نشده باشد.

همچنين به جا آوردن عمره مفرده ميان اعمال عمره تمتع و حج تمتع جايز نمي باشد

و الله العالم.

سؤال 234)

گفته شده است «كسي كه به حج نرفته است و در ماه هاي حج به عمره مفرده رفته باشد بر او واجب است كه تا حج در آنجا باقي بماند و عمره مفرده اش را به عمره تمتع تبديل كند» آيا اين سخن صحيح مي باشد؟ و بر فرض صحّت آن، حكم كسي كه جاهل به حكم است يا آن را فراموش كرده است، چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر براي حج مستطيع شده است و انجام دادن حج در آن سال، متوقف بر ماندن در مكّه و انجام دادن اعمال حج در همان سال است، در صورتي كه مي تواند در آنجا بماند، بر او واجب است كه در آنجا بماند و اگر عمره مفرده اش را در ماه هاي حج انجام داده همان عمره مفرده اش، عمره تمتع بشمار مي آيد

همانگونه كه در خود سؤال فرض شده است و اگر با اين وصف حج را انجام ندهد، حج بر او مستقر خواهد شد

و الله العالم.

سؤال 235)

اگر به نيّت عمره مفرده وارد شهر مكه شد و از همان آغاز قصد داشت كه حج را به جا نياورد سپس ميل و رغبتي در او براي حج تمتع پديدار شد و عمره مفرده اش را در ماه هاي حج انجام داده بود در اين صورت آيا براي او جايز است كه براي حج از ادني الحل مُحرم شود به خصوص با تنگي وقت و سختي و دشواري رفتن به ميقات؟

*******بسمه تعالي:*******

در مورد سؤال عمره مفرده اش به عمره تمتع منقلب مي شود و مي تواند حج را به جا آورد و نيازي به انجام دادن عمره ديگري براي تمتع هم ندارد

و الله العالم.

سؤال 236)

كسي كه براي عمره مفرده محرم شده است اما پس از بازگشت به شهر و ديار خويش و گذشت مدت زمان طولاني، معلوم شد كه وضويش باطل بوده است، حكم او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

در مورد سؤال اگر شخص بعد از بازگشت به شهر خود فهميد كه وضوي واجب او براي طواف چنين بوده است، در حال حاضر او هنوز به احرام خود باقي مي باشد لذا در صورتي كه مي تواند حتماً بايد به مكّه برگردد و عمره اش را تمام كند و از احرام خارج شود وگرنه، كسي را براي طواف و نماز و سعي و طواف نساء و نماز آن به نيابت برگزيند و قبل از طواف نساء خودش تقصير كند و اگر فهميد كه وضويش براي نماز طواف باطل بوده است و نسبت به طواف وضويش درست بود، او بر احرام خود باقي نمانده است بلكه فقط قضاي نماز طواف بر او واجب است و اگر بازگشت او به مكّه سخت و دشوار و

يا ضرر و زيان دارد در همان جايي كه هست آن را به جا آورد

و الله العالم.

سؤال 237)

كسي كه در عمره مفرده طوافش را به علت جهل و ناداني ترك و يا آن كه در برخي از واجبات آن اشتباه كرده است سپس به شهر و ديار خويش بازگشته، حكم او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر آنچه كه ترك كرده است خود طواف بوده است لازم است كه برگردد و آن را به جا بياورد سپس سعي و تقصير و طواف نساء خود را بار ديگر اعاده كند

و الله العالم.

سؤال 238)

اگر كسي به هنگام انجام طواف عمره مفرده ناگهان بيمار شود و او را به شهر و ديار خويش برگردانند تكليف او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

او همچنان بر احرام خويش باقي خواهد ماند تا آن كه به مكه برگردد و اعمال عمره مفرده اش را تمام كند اين، در صورتيست كه بتواند و چنين كاري براي او امكان داشته باشد.

اما اگر نمي تواند بايد نائب بگيرد همانگونه كه گذشت اما احتياط آن است كه طواف كامل را به قصد و نيّت آنچه كه از او خواسته شده است يعني ما في الذمة به جا آورد

و الله العالم.

سؤال 239)

آيا عمره مفرده با ترك كردن طواف يا سعي به صورت عمدي باطل مي شود؟ و آيا مكلّف از احرام خود خارج مي شود؟ و يا آن كه از احرام خود خارج نخواهد شد مگر آن كه همه مناسك و اعمال عمره را انجام دهد؟

*******بسمه تعالي:*******

از احرام خود خارج نخواهد شد مگر آن كه همه مناسك عمره را انجام دهد

و الله العالم.

سؤال 240)

شخص مكلّفي عمره مفرده مستحبي را انجام داده است، اما پس از گذشت سالها، آشكار شد كه غسل جنابت را به صورت صحيح انجام نمي داده است، آيا بر او چيزي واجب شده است؟

*******بسمه تعالي:*******

چنانچه غسل جنابتي كه انجام مي داده باطل بوده و غسل صحيح ديگري ولو غسل مستحبي مثل غسل احرام در آن زمان انجام نداده است بر او واجب است كه همه محرمات احرام را ترك و از آنها پرهيز كند تا آن كه يا خودش عمره مفرده را انجام دهد و يا در صورتي كه نمي تواند خودش انجام دهد، براي انجام اعمال عمره مفرده نائب بگيرد

و الله العالم.

سؤال 241)

نظر حضرت عالي دربارهي زني كه حيض شده است و مي خواهد عمره مفرده را انجام دهد و خودش مي داند كه وقت و فرصت كافي براي انجام طواف و نماز آن را ندارد كه خودش آنها را انجام دهد و همراهان به انتظار او نمي نشينند. در صورتي كه لباس احرام را به تن كرده باشد حكم او چيست؟

و آيا براي دو طواف و نمازهاي آن نائب بگيرد؟

*******بسمه تعالي:*******

مانعي ندارد و براي دو طواف و نماز آنها نائب بگيرد

و الله العالم.

سؤال 242)

اگر زني براي عمره مفرده مُحرم شد سپس خون ديد و پيش از آن كه خون او قطع گردد كاروان بازگشت و نتوانست كه اعمال عمره را خودش انجام دهد و نتوانست براي طواف و نماز آن هم نائب بگيرد، وظيفه او پس از بازگشت او به شهر و ديار خويش چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

بر احرام خود باقي مي ماند تا آن كه نائب بگيرد و نائب اعمال عمره را انجام دهد

و الله العالم.

سؤال 243)

اگر زني براي عمره مفرده مُحرم شد سپس ناگهاني عادت ماهانه براي او رخ داد و تا زماني كه در آنجا بود عادت او ادامه داشت. براي عمره مفرده خود چه كند و اگر هيچ كاري از اعمال عمره را انجام نداد و با همان حال احرام به شهر و ديار خويش باز گشت، وظيفه او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

در فرض سؤال، براي طواف عمره و نماز آن و همچنين طواف نساء و نماز آن نائب بگيرد و خودش سعي را انجام دهد و تقصير كند و اگر چنين كاري نكرد و به شهر و ديار خويش بازگشت، در صورت امكان لازم است كه برگردد و اعمال عمره مفرده را خودش انجام دهد و احتياط آن است كه به ميقات رفته و احرام بپوشد و تلبيه را به قصد و نيت اعم از انشاء و ابقاء به جا آورد. سپس اعمال عمره مفرده را به جا آورد و اگر نمي تواند خودش برود، بايد نائب بگيرد اما خودش بايد تقصير را انجام دهد

و الله العالم.

سؤال 244)

زني كه احتمال مي دهد حيض شود و سپس نتواند به مسجد الحرام داخل شود، با اين شرايط، آيا اين زن مي تواند براي عمره مفرده مستحبّي مُحرم شود؟ و هر آينه اگر خون ديد، آيا براي طواف و نماز بايد نائب بگيرد؟

*******بسمه تعالي:*******

احرام براي عمره مفرده در مورد سؤال مانعي ندارد و در صورتي كه محرم شد اگر مي تواند پس از سپري شدن روزهاي حيض خودش آنها را به جا آورد حتماً بايد خودش اعمال را انجام دهد و اگر نمي تواند خودش طواف و نماز آن را به جا آورد، بايد براي

آن نائب بگيرد و بقيه اعمال را خودش انجام دهد

و الله العالم.

سؤال 245)

كسي كه براي عمره مفرده مُحرم شده است، آيا جايز است كه در نيّت خود از عمره مفرده به عمره تمتع عدول كند؟

*******بسمه تعالي:*******

جايز نيست كه از نيّت خود عدول كند.

اما اگر در مكّه باقي ماند، در صورتي كه عمره خود را در ماه هاي حج به جا آورده باشد، عمره مفرده او به جاي عمره تمتع حساب مي شود

و الله العالم.

سؤال 246)

اگر كسي براي عمره مفرده مُحرم گرديد و پيش از انجام دادن طواف نساء از عمره مفرده به عمره تمتع عدول كرد، آيا بر او واجب است كه طواف نساء را به جا آورد؟

*******بسمه تعالي:*******

در فرض مذكور، اگر عمره مفرده او در ماه هاي حج بود واجب نيست كه طواف نساء را به جا آورد

و الله العالم.

سؤال 247)

در فرض پيشين، آيا مي تواند به همان عمره مفرده اكتفا كند و سپس حج را پس از آن به جا آورد يا آنكه حتماً بايد عمره تمتع ديگري انجام دهد؟

*******بسمه تعالي:*******

آري، مي تواند به همان اكتفا كند و حج را به جا آورد

و الله العالم.

سؤال 248)

آيا از نظر حكم تكليفي بر شخص جايز است براي عمره مستحبّي مُحرم شود در حالي كه مي داند كه به ارتكاب برخي از مُحرمات احرام مضطر مي گردد؟

*******بسمه تعالي:*******

آري، جايز است

و الله العالم.

سؤال 249)

كسي كه عمره تمتع را تمام كرده و از احرام درآمده است و براي عمره مفرده مُحرم شده است، اگر جاهل به حكم بود يا فراموش كرده بود يا به صورت عمدي بود، حكم او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

در مورد سؤال چنانچه عمره مفرده در همان ماهي انجام شده كه شخص عمره تمتع را در آن انجام داده بود، عمره مفرده صحيح نيست و ضرري به حج تمتع ندارد و اگر از مكه خارج شد و در ماه قمري ديگري با احرام از يكي از مواقيت عمره مفرده انجام داده عمره اش صحيح است و عمره تمتع حساب مي شود

و الله العالم.

سؤال 250)

كسي كه اعمال [ پنجگانه در حج تمتع ] در مكّه را در روزهاي دهم يا يازدهم يا دوازدهم، پيش از نفر از مني به جا آورده است، آيا بر او جايز است كه عمره مفرده اي را براي خودش يا به نيّت ديگري به جا آورد و در صورت جايز نبودن آن، حكم كسي كه آن را انجام داده است چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

عمره مفرده بعد از ايام تشريق مانعي ندارد، اما اگر احرام او براي عمره تمتع در ماه ذي الحجه بوده است، در اين صورت اگر هر دو عمره به نيّت يك شخص باشد براي عمره مفرده در همان ماه مُحرم نشود مگر به نيّت رجاء

و الله العالم.

سؤال 251)

كسي كه عمره مفرده را تا مرحله تقصير كردن به جا آورده است و از احرام خود هم درآمده است.

آيا براي او جايز است كه تا ادني الحل از مكه خارج شود و عمره ديگري را، (چه عمره مفرده و چه عمره تمتع)، پيش از به جا آوردن طواف نساء عمره اوّلي و نماز آن به جا بياورد، يا آن كه اين چنين كاري داخل كردن مناسكي در مناسك ديگر است و بر فرض جايز نبودن آن، اگر كسي جاهل به مسأله بود و آن را انجام داد حكم آن چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط در ترك آن است و اگر چنين كاري كرده است، احتياط آن كه طواف نساء عمره اوّلي را انجام دهد و اعمال عمره دوم را تمام كند، شخص مزبور براي اينكه در اعمالش اشكالي پيدا نشود ابتدا بايد طواف نساء و نماز آن را به جا آورده سپس براي عمره مفرده از ميقاتي

كه براي او مقرر شده است احرام ببندد و اعمال آن را انجام دهد

و الله العالم.

سؤال 252)

حضرت عالي در مناسك فرموده ايد:

«اگر كسي در عمره مفرده از روي علم و عمد پيش از فارغ شدن از سعي نزديكي كرد عمره اش فاسد مي شود و بر او واجب است كه آن را اعاده كند به اينكه تا ماه ديگر باقي بماند»، آيا وجوب آن بعد از آن هم باقي خواهد ماند يا نه؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر در ماه بعد انجام نداد وجوب آن پس از آن هم باقي خواهد ماند

و الله العالم.

مسائلي از دخول مكه و حرم:

سؤال 253)

آيا براي داخل شدن حرم در صورتي كه شخص قصد نداشته باشد به مكّه مكرمه داخل شود، آيا احرام بستن واجب است؟

*******بسمه تعالي:*******

واجب نيست

و الله العالم.

سؤال 254)

حضرت عالي در مناسك فرموده ايد:

«جايز نيست كسي بدون احرام به مكّه داخل شود مگر كسي كه مكرراً بايد رفت و آمد كند مانند هيزمكش و علاّف و امثال اينها» آيا صاحب وسيله نقليّه كرايه اي، كه ميان مكّه و مدينه و جدّه رفت و آمد زياد دارد، حكم او نيز چنين خواهد بود؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر از جمله افراديست مانند هيزمكش و كه بسيار تردد و رفت و آمد دارد، حكم آنها در مورد او جاري مي شود

و الله العالم.

سؤال 255)

كسي كه در مكّه مقيم است اگر رفت و آمد او در هر روز يا در هر هفته تكرار مي شود، آيا براي داخل شدن به شهر مكه احرام بستن براي او واجب است؟

*******بسمه تعالي:*******

تفاوتي ميان مقيم و غيره نيست

و الله العالم.

سؤال 256)

اگر كسي در حرم يا شهر مكّه بدون احرام به صورت عمدي يا به خاطر عذري داخل شد، آيا ماندن او در آن شهر حرام مي باشد تا خارج شدن فوري از آن بر او واجب باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

ماندن او در آنجا حرام نيست

و الله العالم.

سؤال 257)

اگر كسي با احرام عمره مفرده وارد شهر مكه شد و اعمال آن را به جا آورد سپس به طرف عرفات رفت مثلاً براي برخي از كارهايي كه مربوط به خدمه حجاج است و از شهر مكّه خارج شد و خواست بار ديگر به مكّه باز گردد، آيا بر او واجب است كه براي عمره مفرده ديگري مُحرم شود؟

*******بسمه تعالي:*******

آري، در صورتي كه ماهي كه در آن براي عمره مفرده مُحرم شده است، گذشته باشد لازم است كه مُحرم شود

و الله العالم.

سؤال 258)

حضرت عالي در مناسك چنين فرموده ايد:

«كسي كه بعد از تمام نمودن اعمال حج يا بعد از عمره مفرده از مكه خارج شده و بيرون رفته باشد چنين شخصي مي تواند پيش از گذاشتن همان ماه بدون احرام وارد مكه شود».

سؤال اينجاست كه آيا حكم مذكور در جايي كه عمره اي كه به جا آورده است براي خودش نبوده است بلكه به نيابت از ديگري بوده است، نيز جاري مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

هيچ تفاوتي ميان آنها نيست اگر چه احتياط اينست كه اگر احرام اول او به نيابت از ديگري بوده است براي وارد شدن به مكه بار ديگر نيز مُحرم بشود

و الله العالم.

سؤال 259)

اگر كسي از مكّه خارج شود اما از حرم خارج نشود، اگر از عمره قبلي او يك ماه گذشته باشد آيا بر او واجب است كه بار ديگر براي داخل شدن به شهر مكّه مُحرم بشود؟

*******بسمه تعالي:*******

بر او واجب نيست كه مُحرم شود گر چه احتياط مستحب آن است كه مُحرم شود

و الله العالم.

سؤال 260)

مردي از روي غفلت و به جهت شوق ماندن (نه اداء مناسك) بدون احرام وارد مكه شد، آيا مي تواند در مكه باقي بماند؟ يا آن كه بر او واجب است كه به خارج از حرم برود؟

*******بسمه تعالي:*******

بر او واجب نيست كه خارج شود

و الله العالم.

سؤال 261)

آيا گذشتن از فضا و هواي حرم بدون احرام حرام است؟

*******بسمه تعالي:*******

حرام نيست

و الله العالم.

سؤال 262)

اگر انسان با عمره مفرده اي در ماه ذيالقعده در شهر مكّه داخل شد.

سپس در مني باقي ماند و ماه ذي الحجه هم بر او گذشت و او هنوز در مني مانده بود، آيا مي تواند بدون احرام به مكّه باز گردد؟

*******بسمه تعالي:*******

آري، بر او جايز است كه بدون احرام به شهر مكّه باز گردد

و الله العالم.

سؤال 263)

اگر براي كاروانداران لازم باشد كه در آخر ماه ذيالقعده به مكه بروند و سپس اول ماه ذي الحجّه باز گرداند، آيا راهي براي رهايي از مُحرم شدن دوباره آنها وجود دارد، اين در صورتيست كه ميان عمره اولي و وارد شدن دومين بار آنها فاصله اي كمتر از ده روز باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر داخل شدن دومين بار آنها بعد از ماهي باشد كه در آن قبلاً مُحرم شده است، در اين صورت بر او واجب است كه مُحرم شود و ملاك و معيار [ در وجوب احرام بستن ] تعدد ماه است و نه روزها، پس در مثال ذكر شده در اين سؤال نياز به احرام مجدد دارد، بلي اگر كسي در اول ماه وارد شود و سپس از آن خارج شود و بخواهد در آخر همان ماه بار ديگر به شهر مكه داخل شود، در اين صورت نياز به مُحرم شدن ندارد

و الله العالم.

سؤال 264)

اگر شخص مكلف عمره تمتّعش را كامل كرد و از احرام خود خارج شد و در روز دوم يا سوم به خاطر ضرورت و نياز، مانند فراموش كردن گذرنامه يا پول خود و مانند آنها به جدّه يا طائف مسافرت كرد و در همان روز به مكّه بازگشت، آيا بر او چيزي واجب شده است؟

*******بسمه تعالي:*******

پس از تمام كردن اعمال عمره تمتع خارج شدن از مكّه جايز نيست مگر آن كه مُحرم به احرام حج شود و اگر بدون احرام از آن خارج شود، اگر معذور نباشد معصيت كرده است و اگر براي عمره تمتع خود در غير ماه ذي الحجه مُحرم شده بود و باز گشت او به

مكه در ماه ذي الحجه بود و به هنگام خارج شدن از آن بدون احرام بود بايد با احرام جديد داخل شهر مكه شود

و الله العالم.

سؤال 265)

كسي كه عمره اش را در ماه شعبان به جا آورده است و از افراد مقيم در شهر جدّه، مي باشد اگر بخواهد عمره ديگري را در همان ماه به اميد و رجاء مطلوب بودن انجام دهد، آيا مي تواند به شهر مكّه وارد شود و براي اين عمره دوم خود از مسجد تنعيم يا حديبيه مُحرم شود؟ يا آن كه بر او واجب است كه از محل اقامت خود در شهر جدّه مُحرم شود؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر مي خواهد به اميد و رجاء مطلوب بودن مُحرم شود از محل اقامت خود از شهر جدّه مُحرم شود و اگر مي خواهد بدون احرام وارد شهر مكّه شود مانعي ندارد

و الله العالم.

سؤال 266)

اگر كسي در آخر ذيالقعده براي عمره مفرده مُحرم شده و عمره اش را در همان ماه تمام كرد و مي خواهد در اول ماه ذي الحجه وارد شهر مكّه شود، آيا بر او واجب است كه مُحرم شود و اگر در پايان ماه ذيالقعده مُحرم شده و عمره اش را در ماه ذي الحجه كامل كرده، اگر بخواهد در ماه ذي الحجه وارد شهر مكّه شود، آيا بر او واجب است كه بار ديگر مُحرم شود؟ و اگر آنچه كه از اعمال عمره مفرده به تأخير افتاده، طواف نساء باشد در اين صورت حكم او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

در فرض اوّل بر او واجب است كه براي وارد شدن به شهر مكّه مُحرم شود و در فرض دوم نيز بنا بر احتياط بايد براي وارد شدن به شهر مكه مُحرم شود

و الله العالم.

سؤال 267)

كسي كه به صورت مكرر وارد شهر مكّه شده است و در هر بار عمره مفرده هم انجام نداده است و تا كنون ختنه هم نشده است كه همه اين كارها از روي علم و عمد بوده است، آيا بر او واجب است آنچه را كه تا كنون از دست داده است جبران نمايد و زنان بر او حرام مي شوند؟ يا آنكه فقط گناهكار است؟

*******بسمه تعالي:*******

در صورت مذكور بر او چيزي نيست بلكه بر او واجب است كه از اين گناه خود توبه و استغفار نمايد

و الله العالم.

سؤال 268)

اگر كسي عمره دوم خود را در يك ماه به اميد و رجاء مطلوب بودن انجام دهد سپس از مكّه خارج شود و بخواهد بار ديگر به مكّه باز گردد كدام تاريخ مورد نظر و محاسبه قرار گيرد تا آن كه بتواند در همان ماهي كه عمره اش را انجام داده است وارد مكّه شود؟ آيا تاريخ و زمان عمره اولي واجب خود را محاسبه كند، يا آن كه تاريخ و زمان عمره دوم خود را كه آن را به رجاء و اميد مطلوب بودن انجام داده است؟

به عبارت ديگر آيا براي او امكان دارد كه پس از گذشت يك ماه از تاريخ و زمان عمره اولي او و پيش از گذشتن يك ماه از تاريخ و زمان عمره دوم خود بار ديگر مُحرم شود؟

*******بسمه تعالي:*******

فقط مي تواند در همان ماهي كه در آن براي عمره اولي محرم شده است و پيش از گذشتن يك ماه از آن يعني پيش از آن كه ماه قمري سپري شود، بدون احرام وارد مكه شود مثلاً اگر روز بيست و

هشتم، روز احرام عمره اولي او بوده است و پس از انجام عمره اولي خود از مكه خارج شده است، در صورتي كه بخواهد روز اول از ماه بعدي وارد مكه شود وارد شدن او بدون احرام جايز نيست

و الله العالم.

سؤال 269)

نظر حضرت عالي چنين است كه «جايز نيست كسي وارد شهر مكّه شود مگر آن كه مُحرم شده باشد»، آيا مقصود از شهر مكّه، همان بخش قديمي آن است يا آنكه شامل آن بخشهايي كه توسعه پيدا كرده است و در حال حاضر هم نام مكّه بر آنها گذارده شده است مي باشد؟ يا آنكه مطلق حرم است؟

*******بسمه تعالي:*******

شامل مطلق حرم نمي گردد، اما بنا بر احتياط شامل مناطق و بخشهايي كه توسعه پيدا كرده است و به آنها اسم مكّه اطلاق مي شود مي گردد

و الله العالم.

سؤال 270)

اگر كسي به علت جهل و ناداني بدون احرام وارد شهر مكّه گرديد سپس به شهر و ديار خويش بازگشت، آيا لازم است كه براي انجام دادن اعمال عمره مفرده به مكّه باز گردد؟

*******بسمه تعالي:*******

بازگشت به شهر مكّه بر او واجب نيست

و الله العالم.

سؤال 271)

آيا حرمت وارد شدن به شهر مكّه بدون احرام بستن، آيا شامل مكّه قديم مي شود؟ يا آنكه بخشها و محلهايي كه جديداً به آن اضافه شده است مانند منطقه «عزيزيه» نيز مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط واجب آن است كه كسي به مكّه جديد هم بدون احرام داخل نشود

و الله العالم.

سؤال 272)

اگر كسي عمره مفرده اش را در ماه رجب به جا آورد و در مكّه قديمي باقي ماند تا آن كه ماه شعبان فرا رسيد و وي مثلاً به «جبل النور» رفت كه اين محلّه قطعاً از مكّه قديمي خارج است و شايد از حدود و مرزهاي جديد مكّه هم خارج باشد در اين رابطه اين سؤالها مطرح مي شود:

الف اگر بخواهد به محل سكونت خود كه در مكه قديميست باز گردد، آيا جايز است كه بدون احرام به آنجا وارد شود يا نه؟

ب در صورتي كه وارد شدن بدون احرام جايز نباشد، آيا مُحرم شدن از ادني الحل (مانند مسجد تنعيم) كفايت مي كند يا آنكه حتماً بايد به يكي از ميقاتها برود؟

ج در صورتي كه احرام بستن از ادني الحل كافي باشد، اگر بعد از اين عمره دوم از مكّه خارج شده باشد، آيا بر او جايز است كه بدون احرام وارد شهر مكّه شود؟ يا آنكه مجوز ورود به شهر مكّه بدون احرام، همان احرام بستن از ميقات مي باشد؟

د اگر از مكّه قديم و جديد خارج شود در حالي كه هنوز داخل در حرم است در اين صورت چنانچه بخواهد به محل سكونت خود كه مكّه قديم است برگردد، آيا بايد با احرام داخل شود يا نه؟

*******بسمه تعالي:*******

الف براي وارد شدن به مكه احرام جديد

لازم نيست هر چند احتياط مستحب آن است كه بدون احرام داخل نشود

و الله العالم.

ب آري احرام بستن از ادني الحل كفايت مي كند

و الله العالم.

ج آري بر او جايز است كه چنين كاري را انجام دهد

و الله العالم.

د در اين فرض اعاده كردن احرام احتياط مستحب است، همانگونه كه در صورت رفتن به سوي جبل النور نيز احرام براي وارد شده به مكه قديم احتياط مستحب است

و الله العالم.

سؤال 273)

حدود حرم از چهار طرف چيست و مسافت ميان آنها نسبت به مسجد الحرام چه مقدار است؟

*******بسمه تعالي:*******

حدود حرم به طور تفصيل ثابت نيست. اما آنچه كه يقيني است آن است كه مشعر الحرام جزء حرم مي باشد و همچنين مني نيز داخل حرم است، همچنان كه عرفات و ميقاتهايي كه براي عمره مفرده نسبت به كسي كه داخل شهر مكّه است تعيين شده است، يقيناً خارج از حرم مي باشد

و الله العالم.

سؤال 274)

اگر كسي در روز بيست و هفتم ماه رجب عمره اش را انجام داد و از مكّه خارج شد، اگر بخواهد بار ديگر به مكّه باز گردد و نمي داند كه آيا آغاز ماه شعبان فرا رسيده يا نه، آيا بايد با احرام وارد شهر مكه شود؟ يا آنكه استصحاب كند كه همچنان ماه رجب است و ادامه دارد؟

*******بسمه تعالي:*******

ادامه ماه رجب را استصحاب كند و براي او جايز است كه بدون احرام وارد شهر مكّه شود اما احوط استحبابي آن است كه به قصد رجاء با احرام وارد شهر مكه شود

و الله العالم.

سؤال 275)

كسي كه به نيابت از شخص ديگري با احرام عمره مفرده وارد شهر مكّه شد و پس از انجام دادن اعمال عمره مفرده، به طائف رفت و پس از آن بار ديگر در همان ماه [ كه عمره اش را انجام داده بود ] به شهر مكّه بازگشت، آيا جايز است كه با همان احرام بار ديگر به مكه باز گردد يا آن كه بر او واجب است كه بار ديگر براي خودش مُحرم شود؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر بخواهد به مكّه باز گردد و وارد شهر مكه شود احوط استحبابي آن است كه براي خودش مُحرم شود، كه در اين صورت بايد احرامش از قرن المنازل باشد و اگر هم از آن نگذشت از مواقيت چهارگانه ديگر مُحرم شود

و الله العالم.

سؤال 276)

اگر كسي با احرام عمره مفرده در يكي از ماه هاي هلالي (مثلاً آخر ماه ذيالقعده) وارد شهر مكه شد و در مكّه باقي ماند، سپس از آنجا به سوي مني يا عرفات يا مشعر الحرام خارج گرديد، آيا بر او جايز است كه پس از گذشت ماه ذيالقعده بدون احرام وارد شهر مكه شود؟ يا آنكه بر او لازم است براي وارد شدن بار ديگر مُحرم شود و بر فرض آنكه احرام بستن براي او لازم شود، آيا جايز است كه از سرزمين عرفات مُحرم شود؟

*******بسمه تعالي:*******

در صورتي كه از حرم خارج شده است لازم است كه بار ديگر مُحرم شود همانگونه كه گذشت و اگر بخواهد براي عمره مفرده مُحرم شود، مُحرم شدن او از ادني الحل مجزي مي باشد

و الله العالم.

سؤال 277)

كسي كه عمره تمتع را در حج مستحبّي به جا آورده است، اگر بخواهد يك روز قبل از رفتن به عرفات از حج خود عدول كند و به شهر و ديار خويش باز گردد، آيا مي تواند از عمره تمتع خود به عمره مفرده عدول كند و طواف نساء و نماز آن را به جا آورده از مكه خارج شود يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

جايز نيست كه به عمره مفرده عدول كند و همانگونه كه از اول نيّت كرده بود بر او لازم است كه اعمالش را با حج تمتع به پايان ببرد

و الله العالم.

سؤال 278)

كسي كه با عمره مفرده در ماه هاي حج وارد شهر مكه شد و سپس از آن خارج شد و قبل از گذشتن يك ماه از عمره اي كه انجام داده بود، به مكه بازگشت و تا آغاز فصل حج در مكه باقي ماند، اگر اين شخص بخواهد حج تمتع را انجام دهد، چه بايد انجام دهد؟ و اگر بر او لازم است كه عمره تمتع را به جا بياورد، از كجا براي آن مُحرم شود، آيا بايد از يكي از ميقاتها مُحرم شود، يا آنكه بر او جايز است كه از ادني الحل مُحرم شود؟

*******بسمه تعالي:*******

در صورتي كه ماهي كه در آن براي عمره مفرده مُحرم شده است نگذشته باشد عمره مفرده را عمره تمتع قرار مي دهد و نياز به احرام بستن مجدد براي عمره نيست

و الله العالم.

سؤال 279)

كسي كه وظيفه اش عمره تمتع بوده، اگر بدون احرام به صورت عمدي وارد شهر مكّه شود تا وقت به جا آوردن عمره تمتع تنگ شود، حال تكليف او چيست؟

و در صورتي كه معذور بوده، حكم او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر حج بر او واجب شده بوده است، بر او واجب است كه به خارج از حرم برود به طرف ميقاتي كه از آنجا احرامش را ترك كرده است و از آنجا مُحرم شود و با همين احرام داخل شهر مكّه شود و اعمال عمره تمتع را انجام داده سپس براي حج تمتع از خود مكّه مُحرم شود و در فرضي كه از خود ميقات محرم نشده احتياط آن است كه حج را نيز اعاده كند و در صورتي كه معذور هم بوده است، نيز چنين كاري را بايد

انجام دهد، اما تفاوت آن اينست كه نياز به اعاده كردن حج ندارد

و الله العالم.

سؤال 280)

اگر كسي به علت جهل و ناداني، يا فراموشي به جاي آن كه براي عمره تمتع مُحرم شود، براي عمره مفرده مُحرم شد، در اين صورت حكم او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

اشكالي ندارد و اعمال عمره تمتع را به جا آورد

و الله العالم.

سؤال 281)

به نظر حضرت آية الله العظمي خويي ( قدس سره ) دربارهي كسي كه ميان عمره تمتع و حج تمتع، با عمره مفرده فاصله انداخته است، آيا حج او باطل مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

حج او باطل نمي شود ولي اگر عمره مفرده در همان ماهي انجام شده كه عمره تمتع را در آن ماه انجام داده، عمره مفرده او باطل مي شود، وگرنه عمره او صحيح و عمره تمتع حساب مي شود

و الله العالم.

سؤال 282)

آيا فاصله انداختن ميان عمره تمتع و حج تمتع به وسيله عمره مفرده، آن عمره اولي را باطل مي كند؟

*******بسمه تعالي:*******

در صورتي كه ماه احرام عمره تمتع گذشته باشد جايز نيست كه ميان عمره تمتع و حج تمتع به وسيله عمره مفرده فاصله انداخته شود و با گذشتن يك ماه از آن در صورتي كه شخص از حرم خارج شده بايد با احرام ديگري وارد شود و عمره اولي او باطل نخواهد شد هر چند عمره دوم او عمره تمتع حساب مي شود و بنا بر احتياط بايد براي عمره اول طواف نساء را به جا آورد

و الله العالم.

سؤال 283)

كسي كه به هنگام انجام طواف عمره تمتع دچار سكته قلبي گرديده و به شهر و ديار خويش بازگشته، در حال حاضر تكليف او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط آن است كه يا خود او يا ولي او براي تمام كردن اعمال عمره مفرده او نائب بگيرد، گرچه اين كار، از حج واجب او مجزي نمي باشد

و الله العالم.

سؤال 284)

كسي كه سال اول حج او نبوده است اما براي عمره تمتع از طرف خودش يا نيابت از ديگري وارد شهر مكّه شده و پس از انجام اعمال عمره تمتع يا به هنگام انجام دادن آن بخواهد از آن به عمره مفرده عدول كند، زيرا كه به خاطر بيماري يا سختي و مشقّت و مانند آنها نمي تواند حج را انجام دهد، آيا اين چنين كاري جايز است؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر نمي تواند اعمال حج را انجام دهد يا آنكه براي او سخت و دشوار است، بر او جايز است كه آن را ترك كند و احتياط آن است كه عمره تمتع خود را، عمره مفرده قرار دهد و طواف نساء و نماز آن را نيز انجام دهد

و الله العالم.

مسائلي دربارهي خارج شدن از مكّه قبل از حج تمتع:

سؤال 285)

كسي كه براي عمره تمتع مُحرم شده و وارد شهر مكّه هم شده است، آيا جايز است كه پيش از انجام دادن اعمال عمره تمتع در حالي كه هنوز مُحرم است از مكّه خارج شود و به خارج از شهر مكّه مثلاً به مدينه منوره يا جدّه برود، سپس بار ديگر به مكه باز گردد و اعمال عمره تمتع را انجام دهد؟

*******بسمه تعالي:*******

بنا بر احتياط، جايز نيست كه پيش از انجام اعمال عمره تمتع خود، از شهر مكّه خارج شود

و الله العالم.

سؤال 286)

كسي كه عمره تمتع خود را به پايان رسانده است، آيا جايز است كه پيش از مُحرم شدن به احرام حج تمتع و قبل از رفتن به عرفات، به خارج از حرم يا برخي از روستاهاي شهر مكّه برود يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

مطلقاً نبايد از مكّه خارج شود مگر به خاطر عذري، كه در اين صورت در حالي كه مُحرم به احرام حج شده است، مي تواند خارج شود

و الله العالم.

سؤال 287)

اگر قصد داشت كه فقط به مني و عرفات برود، آيا باز هم بر او واجب است كه مُحرم شود؟ و آيا جايز است كه كسي بعد از عمره تمتع و پيش از احرام بستن براي حج تمتع به آنجا برود؟

*******بسمه تعالي:*******

پس از خارج شدن از احرام عمره تمتع جايز نيست كه بدون احرام حج تمتع از مكه خارج شده و به مكانهاي دور بلكه بنا بر احتياط حتي به مكانهاي نزديك برود به جز جاهايي كه از حومه نزديك شهر مكّه بحساب مي آيد و چنانچه بخواهد به خاطر نياز و كاري به جاهايي كه جزء حومه شهر مكّه بحساب نمي آيد سفر كند، اولاً:

بايد به احرام حج تمتع مُحرم شود، سپس اگر براي او امكان دارد كه بدون زحمت و مشقّت به مكّه باز گردد، بنا بر احتياط واجب بايد برگردد و سپس به عرفات برود وگرنه يكسره به عرفات برود

و الله العالم.

سؤال 288)

اگر كسي براي عمره تمتع مُحرم شد و به خاطر ضرورت و مانند آن پيش از آنكه از احرام تمتع درآيد از مكّه خارج گرديد سپس تصميم داشت كه به مكّه بار ديگر باز گردد، چه چيزي بر او واجب مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

چيزي جز تمام كردن عمره بر او واجب نيست، گرچه در صورتي كه يك ماه از احرام او گذشته باشد بار ديگر مُحرم شود و اعمالي را كه به جا آورده است، به نيّت رجاء اعاده كند، سپس باقيمانده اعمال خود را به جا بياورد

و الله العالم.

سؤال 289)

اگر كسي از اعمال عمره تمتع فارغ گرديد سپس ديد كه منزل مسكوني او در مكّه خارج از حرم واقع شده است، آيا مي تواند در آن سكونت كند يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

مي تواند در آن سكونت كند

و الله العالم.

سؤال 290)

اگر حاجي در جايي كه پانصد متر از مني فاصله دارد سكونت گزيد، آيا مي تواند پس از انجام دادن اعمال عمره تمتع به مني برود؟

*******بسمه تعالي:*******

آري، مي تواند كه به مني برود

و الله العالم.

سؤال 291)

حدود جغرافيايي شهر مكّه مكرمه و مدينه منوره اضافه شده است و عمران و آبادي آن توسعه يافته است، آيا تخيير در نماز براي كسي كه در آن جاهاي توسعه يافته مسكن گزيده است، باقي مي ماند؟ و آيا كسي كه در حال عمره است مي تواند به آن مناطق برود؟

*******بسمه تعالي:*******

تخيير بين قصر و تمام اختصاص به مكه و مدينه قديم دارد و شامل مناطق توسعه يافته و محلات جديد نمي شود و خارج شدن از مكه قديم به محلات جديد براي كسي كه براي عمره تمتع آمده است جايز مي باشد

و الله العالم.

سؤال 292)

اگر حاجي بدون احرام از مكّه به مني يا عرفات برود سپس به مكه بازگردد و اين كار چندين بار صورت بگيرد، چه حكم وضعي يا تكليفي به غير از گناه بر او بار مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

آنچه كه بر او بار مي گردد، فقط گناه است

و الله العالم.

مسائلي دربارهي حج تمتع:

سؤال 293)

اگر حاجي كه قصد انجام دادن حج تمتع را دارد، عمره تمتع خود را به جا آورد، سپس به خاطر عذري از عذرها نتواند كه اعمال حج تمتع را به جا بياورد و او را به شهر و ديار خوش باز گردانند، وظيفه او نسبت به طواف نساء چيست؟

و همچنين، وظيفه او نسبت به اعمال حج تمتع چگونه است؟

*******بسمه تعالي:*******

اما نسبت به طواف نساء، بنا بر احتياط واجب طواف نساء را به جا آورد و تا زماني كه طواف نساء را انجام نداده است، از نزديكي كردن پرهيز نمايد و اما وظيفه او نسبت به حج تمتع، اگر قبل از اين سال، حج بر او واجب شده بود بايد در سال آينده جبران نمايد بدينگونه كه عمره ديگري از نو به عنوان عمره تمتع به جا آورد سپس اعمال حج تمتع را به جا آورد زيرا كه اين دو عمل بايد در يك سال به جا آورده شود و اگر بر او مستقر نشده بود يا آن كه پيش از اين سال حجة الاسلام واجب خود را به جا آورده بود بر او چيزي نيست

و الله العالم.

سؤال 294)

كسي كه به غير از وظيفه خويش حج به جا آورده، مثلاً وظيفه او حج تمتع بوده، اما حج قرآن را به علت جهل و ناداني و يا فراموشي حكم به جا آورده حكم او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر وظيفه او حجة الاسلام بوده است، مجزي نمي باشد

و الله العالم.

سؤال 295)

شخصي از اعمال عمره تمتع فارغ گرديد سپس براي او حادثه اي ناگهاني رخ داد كه حتماً بايد از مكه به بيمارستان خارج از شهر مكه منتقل شود و در حال حاضر پزشك او را از بازگشت به مكّه براي احرام بستن از آنجا براي حج تمتع ممنوع كرده است، در صورتي كه مي تواند كه در عرفات و مشعر هم وقوف كند، تكليف او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر مي تواند از همان جايي كه هست مُحرم شود، از همانجا احرام را بسته و به عرفات و سپس به مشعر برود سپس اعمال باقيمانده را چه خودش به مباشرت و چه به صورت نيابت به جا آورد

و الله العالم.

سؤال 296)

كسي كه روز عيد، پس از قرباني كردن از احرام خود درآمده است، آيا جايز است كه به خاطر حاجت و نيازي كه دارد پيش از تمام كردن باقيمانده اعمال حج تمتع خود به جدّه يا طائف يا غير از آن مسافرت كند؟

*******بسمه تعالي:*******

بنا بر احتياط، جايز نيست

و الله العالم.

سؤال 297)

زماني كه حج تمتع در برخي از صورتها به عمره منقلب مي گردد مثلاً به خاطر وقوف نكردن در مشعر الحرام و خود حاجي، به شهر و ديار خويش برگشته است، اما قصد عمره نكرده و همچنين خارج شدن از احرام با آن عمره را نيّت نكرده بود، در حال حاضر حكم او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر ماه ذي الحجه باقيمانده بود بر او واجب است كه باقيمانده اعمال عمره مفرده را به جا آورد بلكه حتّي اگر ماه ذي الحجه هم گذشته بود بنا بر احتياط، باقيمانده اعمال عمره مفرده را به جا آورد

و الله العالم.

عدول كردن زن از اعمال حج تمتع به حج افراد:

سؤال 298)

زني كه احرام خود را به نيّت عمره تمتع بست و به عادت ماهانه دچار گرديد اما به علّت تنگي وقت از انجام دادن اعمال عمره تمتع ناتوان گرديد، وظيفه او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

اين مسأله دو صورت دارد:

صورت اول:

اگر به هنگام احرام بستن حيض شده بود، حج تمتع واجب او به حج افراد منقلب مي شود و با همان احرامي كه دارد، اعمال و مناسك حج افراد را انجام مي دهد و احتياط مستحبّي آن است كه به ميقات برگردد و نيّت احرامش را مجدداً به قصد اعم از انشاء احرام و تكرار كردن تلبيه به جا بياورد و پس از فارغ شدن از اعمال حج، در صورتي كه مي تواند عمره مفرده اي نيز به جا آورد.

صورت دوم:

اگر پس از احرام بستن عمره تمتع حيض شد مخيّر است كه حج افراد به جا آورد و يا آن كه بر عمره تمتع خود باقي بماند اما طواف عمره و نماز آن را به جا نياورد و پس از سعي كردن تقصير كند، سپس براي

حج تمتع مُحرم شود و پس از انجام دادن اعمال مني، طواف عمره تمتع و نماز آن را قبل از انجام دادن طواف حج تمتع به جا آورد سپس اعمال حج تمتع را انجام دهد

و الله العالم.

سؤال 299)

اگر زن مي داند كه نمي تواند به مكّه برسد مگر آن كه وقت آن گذشته باشد به گونه اي كه نمي تواند اعمال عمره تمتع خود را انجام دهد، حال وظيفه او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر براي انجام دادن عمره تمتع وقت آن تنگ شده باشد يا آن كه عادت ماهانه شده و احتمال مي دهد كه تا آخر وقتي كه ممكن است اعمال عمره تمتع خود را انجام دهد پاك نخواهد شد، در همه اين صورتها وظيفه او حج افراد است

و الله العالم.

سؤال 300)

اگر زني در عمره تمتع حيض شود و مي ترسد كه اگر تا وقت پاك شدن صبر كند، وقوف در عرفات را از دست بدهد، تكليف او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

در مورد سؤال چنانچه حيض شدن او پس از احرام بستن به عمره تمتع باشد در اين صورت زن مخيّر است كه:

به حج افراد عدول كند و حج اِفراد را به جا بياورد و پس از فارغ شدن از اعمال حج در صورت امكان بر او واجب است كه عمره مفرده به جا آورد.

و يا آن كه اعمال عمره تمتع را بدون طواف و نماز به جا آورد يعني سعي و تقصير را انجام دهد سپس براي حج تمتع مُحرم شود و پس از فارغ شدن از اعمال مني، قبل از به جا آوردن طواف حج تمتع، طواف عمره تمتع خود را قضا كند و در صورتي كه يقين دارد عادت ماهانه او ادامه خواهد داشت و نمي تواند حتّي پس از بازگشت از مني، طواف و نماز آن را به جا آورد، براي آنها نائب بگيرد، سپس خودش سعي را به جا بياورد و روزهايي كه بر او

واجب است، در آن استظهار كند، حكم روزهاي حيض را دارد

و الله العالم.

سؤال 301)

زني كه روزهاي عادت او هفت روز بوده است و در روز هفتم پاك شده است و غسلش را به جا آورده سپس عمره تمتع خود را نيز انجام داده، اما پس از گذشت يك روز بار ديگر خون ديد و بار ديگر غسل كرد و اعمال خود را بار ديگر انجام داد تا آن كه روز دهم از عادت ماهانه او به عرفات رفت سپس در روز يازدهم بار ديگر خون ديد، آيا حج او افراد است يا حج تمتع؟

*******بسمه تعالي:*******

در فرض مذكور حج او تمتع است و به حج افراد منقلب نخواهد شد و چيزي بر او نيست

و الله العالم.

سؤال 302)

زني در روز هشتم از ماه ذي الحجه خون ديد و گمان كرد كه حيض شده است، حج تمتع خود را به حج افراد عوض كرد، پس از آن كه به عرفات رفت فهميد خوني كه ديده است، خون استحاضه است و حيض نيست، وظيفه او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

در مورد سؤال چنانچه وقت براي برگشتن به مكه وسعت داشته باشد به گونه اي كه مُسَمّاي وقوف اختياري در عرفات را درك كند، بر او واجب است كه باز گردد و اعمال عمره تمتع خود را تمام كند سپس محرم به احرام حج شود و به عرفات برود و اگر وقت وسعت آن را نداشت اعمال خود را به نيّت اعم از حج افراد و عمره مفرده انجام داده و به پايان برساند و اگر بعد از آن، مستطيع شد بايد بار ديگر حج خود را اعاده نمايد

و الله العالم.

سؤال 303)

زني كه عادت ماهانه او شش روز است در حال عادت ماهانه براي عمره تمتع مُحرم شد و در روز هشتم از ماه ذي الحجه كه مصادف با روز ششم از عادت ماهانه او بوده است، پاك شد و غسل كرد و اعمال عمره تمتع را به جا آورد و براي حج تمتع كه مُحرم گرديد ظهر روز نهم در عرفات قطره خوني را ديد اما نمي داند كه آيا خون تا بعد از روز دهم از آغاز عادت ماهانه او ادامه خواهد داشت تا نسبت به اين خون حكم استحاضه را جاري ساخته و اعمال گذشته او صحيح باشد، يا آنكه اين خون قبل از ده روز از آغاز عادت قطع مي شود تا حكم حيض را

بر آن جاري سازد، وظيفه او چيست؟

همچنين اگر اين قطره خون را نيز در مشعر الحرام ديد، وظيفه او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

در مورد سؤال چنانچه خوني كه ديده است صفات حيض را نداشته باشد، اين زن مستحاضه است.

همچنين اگر در مشعر الحرام نيز خون زردرنگي را ديد حتماً بايد اعمال و شرايط مستحاضه را مراعات كند، سپس اعمال حج تمتع را به جا آورد.

و اگر اين خون صفات حيض را داشت، در اين صورت اگر نمي تواند براي بقيه اعمال عمره خود به مكه باز گردد همانگونه كه از ظاهر سؤال و فرض مذكور چنين بر مي آيد حتماً بايد اعمال حج خود را به قصد و نيّت اعم از افراد و تمتع به جا آورد و اگر خون او قبل از ده روز قطع گرديد كشف مي شود كه وظيفه او حج افراد بوده است و لذا بايد بعد از اعمال حج، عمره مفرده اي به جا آورد و اما اگر تا بعد از ده روز از ايام عادت او قطع نگرديد، در اين صورت اعمال عمره تمتعي كه انجام داده است، صحيح مي باشد

و الله العالم.

سؤال 304)

در فرض سؤال قبلي، اگر زن قطره خوني را در عرفات يا مشعر الحرام ديد و فهميد كه حيض مي باشد و معلوم شد كه قبلاً هم پاك نشده بوده است، حال با اين فرض كه وقت و فرصت براي وقوف اختياري يا اضطراري عرفات دارد، اما وقت و فرصت كافي ندارد كه براي انجام دادن اعمال عمره تمتع خود به مكّه باز گردد، وظيفه او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

در فرض مذكور كه زن در ايام عادت ماهانه خود احرام بسته است حتماً بايد حج

افراد به جا آورد و بعد از انجام دادن اعمال حج، عمره مفرده اي را نيز انجام دهد

و الله العالم.

سؤال 305)

اگر زني در حالي كه در ميقات بود يقين داشت كه نمي تواند اعمال عمره تمتع را انجام دهد و به اين جهت به نيّت حج افراد محرم گرديد، اما پس از گذشت چند روز از اقامت او در مكّه خلاف آن براي او ثابت گرديد، وظيفه او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

در مورد سؤال با همين احرام، اعمال عمره تمتع را به نيّت عمره تمتع به جا آورد. گرچه احتياط آن است كه تا جايي كه مي تواند به ميقات نزديك گردد و تلبيه خود را به قصد اعم از انشاء احرام و تكرار تلبيه، اعاده كند

و الله العالم.

سؤال 306)

زني به خاطر عادت ماهانه خود، اعمال عمره تمتع خود را به جا نياورد و در روز نهم در عرفات پاك گرديد اما نتوانست كه به مكّه باز گردد (يا به دليل ترافيك در راه يا نبودن همراه و يا هر علّت ديگري كه مانع از رفتن او به مكّه بود) در حال حاضر وظيفه او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

اعمال حج افراد را به جا مي آورد و پس از آن كه اعمال حج را به پايان رساند، عمره مفرده را به جا آورد

و الله العالم.

سؤال 307)

زني در شهر مدينه بود و پيش از مُحرم شدن، به طور كلي خون او قطع گرديد، به نيّت عمره تمتع مُحرم شد.

پس از گذشت يك يا دو روز بار ديگر خون ديد و اين خون ادامه داشت و احتمال مي داد كه اين خون ديدن او از ده روز بيشتر باشد و در زماني كه وظيفه اش استظهار بود اعمال عمره تمتع را به جا آورد، حكم عمره او در صورتهاي ذيل چگونه خواهد بود:

الف در صورتي كه خون در مدت ده روز قطع گردد.

ب اگر خون ديدن او از ده روز بگذرد و همچنين اگر وقت او تنگ باشد و بعد از به جا آوردن عمره نداند كه خون ديدن او ادامه خواهد داشت و يا آن كه در مدت ده روز قطع خواهد شد در حالي كه روز ترويه روز نهم يا روز دهم حيض او مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

در فرض سؤال كه زن اعمال عمره را در ايام استظهار به جا آورده چنانچه وقت ضيق نباشد صبر مي كند تا معلوم شود خوني كه بعد از ايام عادت به صفات حيض

مي بيند در مدت ده روز قطع مي شود يا اينكه از ده روز تجاوز مي كند چنانچه خون از ده روز تجاوز كرد يا در مدت ده روز قطع شد ولي خوني كه بعد از ايام عادت ديده خون زردرنگ بوده در اين صورت اگر اعمال عمره را بعد از ايام عادت انجام داده عمره او صحيح است و حج او حج تمتع مي باشد و اگر خون در ده روز قطع شد و خوني كه بعد از ايام عادت ديده واجد صفات حيض بوده در اين صورت اعمالي را كه انجام داده بايد اعاده كند و اگر وقت ضيق باشد و فرصت براي تدارك اعمالي كه فساد آن معلوم شده نباشد حج او به حج افراد منقلب مي شود و چنانچه زن نمي داند خون استمرار پيدا مي كند يا در ده روز قطع مي شود و فرصت براي صبر كردن نيست بايد رجاءً براي حج محرم شود و وقوفين را انجام دهد، بعد از آن اگر كشف شد كه اعمال سابق را در زماني به جا آورده كه حكم به حيض بودن در آن زمان مي شد، حج او منقلب به افراد مي شود و بايد اعمال حج را به پايان ببرد و بعد از آن عمره مفرده انجام دهد و اگر كشف شد كه اعمال سابق در زمان پاكي او واقع شده به اينكه خون از ده روز تجاوز كرده يا خوني كه بعد از عادت ديده به صفات حيض نبوده هر چند در ده روز قطع شده، عمره اش صحيح است و بايد اعمال حج را اتمام كند

و الله العالم.

سؤال 308)

زني پيش از مُحرم شدن به احرام عمره تمتع، حيض

شد و مي دانست كه پيش از وقوف در عرفات پاك مي گردد و به نيّت عمره تمتع محرم شد و يك روز پيش از وقوف در عرفات پاك شد و غسل كرد و اعمال عمره تمتع را به جا آورد و تقصير كرد و پس از آن كه به خانه برگشت خون ديد، با علم به اين موضوع كه عادت ماهانه او منظم نيست و يا بر فرض آنكه عادت ماهانه او هم منظم باشد، در اين صورت حكم او چيست؟

در حالي كه مي داند اگر تا پاك شدن خود منتظر بماند، وقوف در عرفات را از دست خواهد داد و يا آن كه همراهان و همسفرانش چشم انتظار او نخواهند ماند؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر خوني كه بعد از اعمال ديده است ويژگيها و خصوصيات خون حيض را نداشت و يا آن كه ويژگيهاي آن را هم داشت، اما تا بعد از ده روز پس از اولين روز خون ديدن ادامه داشت، در اين صورت، اين خون، استحاضه است و اعمال او صحيح مي باشد و حكم به حيض بودن او نمي شود و اگر خون ديده شده، ويژگيها و خصوصيات حيض را داشت و در ده روز قطع شد آشكار مي شود كه حج او افراد بوده است و بايد پس از انجام دادن اعمال حج، عمره مفرده اي را به جا آورد و مجزي خواهد بود

و الله العالم.

سؤال 309)

زني كه عادت او مضطربه بود، اگر قبل از احرام بستن خون ديد و نمي داند كه خون او قبل از روز عرفه قطع مي شود و مي تواند عمره تمتع را انجام دهد تا به نيّت عمره تمتع محرم شود، يا آن كه قطع

نمي شود، تا آن كه به نيّت حج افراد مُحرم شود، تكليف او در اين شرايط چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

احرام خود را به نيّت آنچه كه تكليف اوست، ببندد و مُحرم شود و حكم او از جهت اعمال و اينكه حج او حج تمتع است يا افراد در مسائل قبلي گذشت

و الله العالم.

سؤال 310)

زني كه در حال حيض است اگر پيش از احرام بستن مي داند كه حيض او تا پس از اعمال حج تمتع و يا عمره تمتع ادامه خواهد داشت و همراهان و همسفرانش چشم انتظار او باقي نخواهند ماند، آيا براي او جايز است كه براي عمره تمتع و حجة الاسلام مُحرم شود و براي طواف و نماز آن نائب بگيرد؟

*******بسمه تعالي:*******

بر اين زن واجب است كه از ميقات به نيّت حج إفراد محرم شود و در همان روزي كه حجاج راهي عرفات مي شوند، ايشان نيز با همان احرام راهي عرفات شود و در روز عرفه با آنها وقوف را انجام دهد و سپس همراه آنان به مشعر الحرام كوچ كند و همراه آنان وقوف واجب را به جا آورد و روز عيد نيز به سرزمين مني كوچ كند ولي قرباني كردن بر او واجب نيست، سپس تقصير كند و اگر بعد از برگشتن از مني هنوز پاك نشده و همراهان او در مكه نمي مانند براي طواف و نماز آن نائب بگيرد و خودش سعي را به جا آورد و خودش نيز رمي جمره ها را انجام دهد و هر وقت كه توانست، چه در همان سال و چه در سال بعد، عمره مفرده اي را به جا آورد

و الله العالم.

سؤال 311)

زني كه به خاطر حيض شدن ناگهاني از انجام دادن اعمال عمره تمتع به خاطر تنگي وقت ناتوان گرديد و از حج تمتع به حج افراد عدول كرد، آيا اين كار حج افراد مجزي از حج تمتعي كه بر او واجب بوده است، مي باشد يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر اعمال حج را بر اساس وظيفه خود انجام

داده باشد، مجزي از او خواهد بود و در صورتي كه بتواند، واجب است كه پس از آن عمره مفرده اي را نيز به جا بياورد

و الله العالم.

سؤال 312)

زني كه حيض شده است اگر بخواهد وارد شهر مكه شود و مي داند كه اگر مُحرم شود به خاطر ادامه داشتن عادت ماهانه او در تمام مدتي كه در مكّه حضور دارد، وقت و فرصت كافي براي انجام دادن اعمال عمره تمتع ندارد، آيا جايز است كه به نيّت عمره تمتع مُحرم شود و براي طواف و نماز آن، نائب بگيرد؟ و آيا اين حكم شامل سايرين كه عذر آنها مانع از انجام اعمال خود، توسط خودشان مي گردد نيز مي شود يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

در اين صورت حج او به حج افراد منقلب مي شود و پس از فارغ شدن از اعمال حج افراد، در صورتي كه بتواند، عمره مفرده اي نيز بر او واجب مي شود. اما ديگر معذورين، بايد براي طواف نائب بگيرند و در صورتي كه از خواندن نماز هم عاجز باشند براي نماز نيز نائب بگيرند و همچنين زني كه حيض شده است اگر بخواهد در غير ايام حج وارد شهر مكّه شود، وظيفه او آن است كه مُحرم شود و كسي را براي انجام طواف و نماز آن نائب بگيرد

و الله العالم.

سؤال 313)

زني قبل از احرام بستن براي عمره تمتع مي داند كه عادت ماهانه او ده روز ادامه خواهد داشت و مي داند كه نمي تواند اعمال عمره تمتع را انجام دهد. در عين حال با اين شرايط به نيّت عمره تمتع مُحرم گرديد. در حال حاضر براي عوض كردن عمره تمتع به حج افراد چه چيزي بر او لازم مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر گمان مي كرد كه وظيفه او محرم شدن به نيّت عمره تمتع است و به قصد آنچه كه وظيفه اوست، نيّت عمره تمتع را

كرد، در اين صورت، اگر متوجّه گرديد بايد نيّت حج افراد كند و با همان احرام، اعمال را انجام دهد گرچه احتياط آن است كه در صورت امكان به ميقات باز گردد و به قصد محرم شدن به حج افراد، بار ديگر مُحرم شود

و الله العالم.

سؤال 314)

دارويي وجود دارد كه زنان براي به عقب انداختن عادت ماهانه خود آن را مصرف مي كنند.

زني مي داند كه اگر اين دارو را مصرف نكند، پيش از رسيدن به ميقات حيض مي شود و نمي تواند عمره تمتع را به جا آورد، آيا لازم است كه اين دارو را مصرف كند تا عادت ماهانه او به عقب بيفتد؟

*******بسمه تعالي:*******

خير لازم نيست

و الله العالم.

سؤال 315)

اگر زني پيش از احرام بستن، حيض شد و نتوانست اعمال عمره تمتع خود را انجام دهد و حج او به حج افراد مبدّل گرديد، آيا بر او واجب است كه حج را انجام دهد، يا آن كه جايز است كه به شهر و كاشانه خود باز گردد و در سال آينده حج را به جا آورد؟

*******بسمه تعالي:*******

آري بر او واجب است به آنچه كه وظيفه او در حال حاضر است مُحرم شود و براي او جايز نيست كه بدون انجام اعمال حج، به شهر و ديار خويش باز گردد

و الله العالم.

سؤال 316)

در صورتي كه در فرض سؤال پيشين بر او احرام و اعمال حج واجب شود، آيا مجزي از حجة الاسلام مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

آري مجزي از حجة الاسلام مي باشد

و الله العالم.

سؤال 317)

كسي كه وظيفه اش حج افراد است، تا چه وقت مي تواند عمره مفرده خود را بدون عذر و بهانه به تأخير بيندازد؟

*******بسمه تعالي:*******

جايز است كه عمره مفرده را از حج تأخير بيندازد و لازم نيست كه فوراً آن را به جا آورد

و الله العالم.

سؤال 318)

اگر زني پيش از انجام اعمال عمره تمتع حيض شد و حج او به حج افراد منقلب شد و بر همين مبنا و اساس براي حج افراد رفت و قصد داشت كه بعد از اعمال حج، عمره مفرده اي را به جا بياورد اما در روز دوازدهم ذي الحجه قافله و كاروان او يكسره از مني به سوي مدينه منوره رفت و نمي توانست كه از آنها جدا شود، در اين صورت حكم او چيست، آيا كسي را به نيابت براي اعمال عمره مفرده به مكّه بفرستد و يا آن كه خودش در سال بعد، عمره را به جا بياورد؟

*******بسمه تعالي:*******

واجب شدن عمره مفرده در اين سال يا سال بعد در صورت مفروض محل اشكال است و در فرضي كه خودش مي توانست آن را انجام دهد اما سهل انگاري كرد تا وقت بر او تنگ شد، بر او واجب است كه در هر ماهي كه مي تواند، خودش عمره مفرده را انجام دهد و اگر براي خود او امكان نداشت كه عمره مفرده را انجام دهد بر او واجب است كه شخص ديگري را براي به جا آوردن به نيابت برگزيند

و الله العالم.

سؤال 319)

اگر روي ناخنهاي زني رنگ «لاك» بود و اعمال عمره تمتع را به جا آورد، اما نمي دانست كه اين رنگ مانع از رسيدن آب وضو يا غسل مي باشد، آيا اعمال او صحيح است يا خير؟ لازم به يادآوريست كه پس از گذشتن وقت عمره تمتع ملتفت اين مسأله شده است؟

*******بسمه تعالي:*******

در فرض مذكور، عمره او صحيح نيست و در صورتي كه وقت و فرصت داشت بر او واجب است كه آن را تدارك

و جبران نمايد و در صورتي كه وقت و فرصت نداشت اعمالش را به قصد اعم از حج افراد و عمره مفرده به پايان ببرد و اگر استطاعت او باقي مانده بود و يا آن كه بعداً مستطيع شد در سالهاي بعدي حج را بار ديگر به جا آورد

و الله العالم.

سؤال 320)

اگر كسي از اهل خود مكه بود سپس در خارج از آن (بالاتر از حد شرعي) اقامت گزيد. سپس مستطيع شد، در اين صورت حج افراد به جا آورد يا حج تمتع؟

*******بسمه تعالي:*******

اين مسأله دو صورت دارد:

صورت اول:

اگر قصد كرد كه در خارج از حد شرعي توطّن كند، سپس استطاعت براي او حاصل شد در اين صورت وظيفه او حج تمتع است.

صورت دوم:

اگر قصد نداشت كه در خارج از حد شرعي توطّن كند وظيفه او انجام حج افراد يا قرآن بنا بر احتياط است اگر اظهر نباشد

و الله العالم.

سؤال 321)

كدام يك بهتر است:

حج قِران يا اِفراد؟

*******بسمه تعالي:*******

حج قِران برتر است

و الله العالم.

سؤال 322)

كسي كه وظيفه اش حج تمتع بود و آن را به جا آورد و در سال بعد با احرام عمره مفرده وارد مكه شد سپس خواست كه حج افراد را به جا آورد، آيا مي تواند چنين كاري انجام دهد؟ در اين صورت، براي اين كار، از كجا محرم شود؟ از مكّه و يا جاي ديگر؟

*******بسمه تعالي:*******

مي تواند چنين كاري انجام دهد و اگر قبل از ماه هاي حج يا در ماه شوال وارد شهر مكّه گرديد، به طوري كه بر او صدق كند كه مجاور مكه شده است، از ادني الحل محرم شود، وگرنه بايد از يكي از ميقاتهاي پنجگانه مُحرم شود

و الله العالم.

سؤال 323)

كسي كه در خود مكه مكرمه است، اگر بخواهد حج افراد را به جا آورد، براي اين كار از كجا محرم شود؟

*******بسمه تعالي:*******

در صورتي كه مجاور در مكه باشد جايز است كه از ادني الحل مُحرم شود

و الله العالم.

سؤال 324)

آيا لازم است كه عمره مفرده را پس از حج افراد بلافاصله به جا آورد يا آن كه براي اداي آن جايز است كه تأخير شود؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر عمره مفرده با استطاعت بر او واجب شده باشد، لازم است كه بعد از حج بلافاصله به جا آورده شود. وگرنه جايز است كه آن را به تأخير بيندازد، همانگونه كه جايز است كلاً آن را ترك نمايد

و الله العالم.

مسائلي از ميقاتها:

سؤال 325)

آيا ميقاتها در ميقاتهاي پنجگانه (ذو الحليفه [ در مسجد شجره ] و جحفه و عقيق و قرن المنازل و يلملم) به مساجد آنها اختصاص دارد؟

يا آنكه از هر جاي آنها جايز است كه احرام بسته شود؟

*******بسمه تعالي:*******

جايز است كه از هر جاي اين ميقاتها احرام بست و حدود آن را از ساكنان و يا كساني كه در حومه هاي آن سكونت دارند و يا منزل كرده اند مي توان به دست آورد لكن در مسجد شجره احتياط واجب آن است كه از قسمت قديم مسجد يا محاذي آن از سمت راست يا چپ احرام ببندند

و الله العالم.

سؤال 326)

آيا احرام بستن از خارج از مسجد شجره آن هم به صورت محاذات مسجد جايز است؟

*******بسمه تعالي:*******

به صورتي كه در مناسك ذكر شده است جايز است

و الله العالم.

سؤال 327)

بنا بر توسعه جديدي كه در مسجد شجره داده اند و آثار و علائم مسجد اصلي مخفي و نابود شده است، آيا احرام بستن از هر جاي مسجد جديد جايز است؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط واجب اينست كه احرام از قسمت قديم مسجد شجره يا محاذي آن از سمت راست يا چپ باشد

و الله العالم.

سؤال 328)

براي كسي كه اصلاً از ميقات (پنجگانه) نمي گذرد چگونه مكان محاذي ميقات را كه از آن نقطه جايز است محرم شود مشخص و معين مي كند؟

*******بسمه تعالي:*******

ملاك و معيار آن، صدق عرفي محاذات ميقاتهاست

و الله العالم.

سؤال 329)

آيا اينكه محاذاتي غير از راست يا چپ ميقات وجود دارد، صحيح مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

خير صحيح نمي باشد

و الله العالم.

سؤال 330)

براي كسي كه براي حج تمتع آمده است و در خانه اي كه دور از حرم است سكونت دارد و گفته مي شود كه خارج از حدود مكه اصلي سكونت كرده است، آيا جايز است از اين جا و مكان براي حج تمتع، محرم شود؟ و همچنين آيا براي او جايز است كه در اين منطقه كه خارج از شهر مكه اصلي بشمار مي رود، استظلال كند؟

*******بسمه تعالي:*******

بنا بر احتياط واجب براي حج تمتع بايد از مكه قديمه محرم شود و استظلال (سايه برداشتن در حال حركت) براي شخص مزبور جايز نيست

و الله العالم.

سؤال 331)

آيا جايز است كه شخص براي حج تمتع از مكه جديده احرام ببندد و در صورتي كه جايز نباشد و قسمت توسعه يافته مكه، تابع مكه قديمه نباشد به اعتبار اين كه خارج از حرم است [ نسبت به كسي كه در مكّه حضور دارد ] آيا جايز است كه از آنجا براي عمره مفرده محرم شود؟

*******بسمه تعالي:*******

بنا بر احتياط واجب براي حج تمتع بايد از مكه قديمه محرم شود، اما براي احرام بستن براي عمره مفرده، كافيست كه به مسجد تنعيم برود و از آنجا محرم شود هر چند مسجد تنعيم در محدوده قسمت توسعه يافته مكه و جزء مكه جديد باشد

و الله العالم.

سؤال 332)

كسي كه عمره تمتع او باطل شده است، بار ديگر براي عمره دوم بايد از ادني الحل مثلاً مسجد تنعيم محرم شود يا آنكه بايد به يكي از ميقاتهاي ديگر برود مثلاً قرن المنازل؟

*******بسمه تعالي:*******

دو صورت دارد:

صورت اول:

اگر در وسعت وقت و فرصت زماني قرار داشت لازم است كه به يكي از ميقاتهاي دور برود (و از آنجا محرم شود ).

صورت دوم:

اگر وقت و فرصت نداشت به هر صورتي كه مي تواند محرم شود و بر اساس تفصيلي كه دربارهي تارك احرام از ميقات در مناسك ذكر شده است، عمل كند

و الله العالم.

سؤال 333)

اگر كسي عمره مفرده را انجام داد، سپس قصد داشت كه حج تمتع را به جا بياورد، براي احرام بستن عمره تمتع، آيا لازم است كه به يكي از ميقاتها برود و از آنجا محرم شود؟

*******بسمه تعالي:*******

بلي احرام عمره تمتع بايد از مواقيت معروفه باشد لكن كسي كه عمره مفرده او در يكي از ماه هاي حج صورت گرفته باشد مي تواند آن را عمره تمتع قرار دهد

و الله العالم.

سؤال 334)

اگر كسي بدون احرام چه به صورت جهل يا عمد وارد شهر مكه شد و مي خواهد براي عمره محرم شود، آيا احرام بستن او مثلاً از مسجد تنعيم صحيح مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر وقت و فرصت داشت، به همان تفصيلي كه در مناسك ذكر شده است بايد از يكي از ميقاتهاي دور محرم شود

و الله العالم.

سؤال 335)

اگر كسي بدون قصد و نيّت انجام حج، از ميقات گذشت تا آن كه به ادني الحل رسيد، ناگهان تصميم گرفت كه براي عمره مفرده محرم شود، از كجا محرم شود؟

*******بسمه تعالي:*******

واجب است كه به ميقات برگردد و از همانجا محرم شود و اگر امكان نداشت، از همان جايي كه هست محرم شود و در ادني الحل به قصد اعم، آن را تجديد كند

و الله العالم.

سؤال 336)

كسي كه با هواپيما به جدّه رسيده است و مي خواهد كه به مدينه منوّره برود اما به او اجازه چنين كاري را نمي دهند لذا با نذر از جده محرم مي شود و يا آن كه به جحفه رفت و از آنجا محرم شد سپس به او اجازه داده شد كه به مدينه منوره برود، آيا بر او جايز است كه از احرام خود اعراض كند و از مسجد شجره تجديد احرام كند يا خير و در صورتي كه جايز نباشد و او چنين كاري را كرده باشد، چه حكمي بر او جاري مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

رفتن او به مدينه اشكالي ندارد اما اگر از جحفه محرم شده است، بر احرام خود باقي خواهد ماند و اما اگر از جده با نذر محرم شده است احتياط آن است كه محرمات احرام را ترك كند، سپس در مسجد شجره تلبيه را به نيّت اعم از انشاء احرام و مجرد تكرار كردن تلبيه، بار ديگر به جا آورد

و الله العالم.

سؤال 337)

كسي كه به خاطر درس خواندن در دانشگاه جده چندين سال است كه ساكن اين شهر مي باشد، آيا از منزل خود كه در جده است محرم شود، يا آن كه حتماً بايد به يكي از ميقاتهاي معروف برود و از آنجا محرم شود؟

*******بسمه تعالي:*******

آري، مي تواند از منزل خود محرم شود

و الله العالم.

سؤال 338)

كسي كه ساكن شهر جده است در حالتهاي نامبرده ذيل، آيا مي تواند براي عمره مفرده يا عمره تمتع از آنجا محرم شود؟ اين حالتها عبارتند از:

الف اگر از مدت سكونت او سه سال گذشته باشد؟

ب اگر سه سال نگذشته باشد، اما نمي داند چه مدتي در آنجا سكونت خواهد كرد، آيا يك روز يا يك سال يا ده سال؟ همانگونه كه براي كاركنان ارتش پيش مي آيد. [ و نمي دانند كه چه مدتي در منطقه مي مانند ]؟

ج در صورتي كه در صدق اين عنوان، كه آيا جدّه منزل اوست (تا صدق كند كه از اهل جدّه است يا منزل او نيست) مكلف شك و ترديد داشته باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

الف اين مدت از سكونت براي احرام بستن از آنجا، كفايت مي كند.

ب حتماً بايد اين مدت به مقداري كه عنوان سكونت بر آن صدق كند، محرز شود و در غير اين صورت بايد به يكي از مواقيت برود و از آنجا محرم شود.

ج اگر در صدق عنوان [ سكونت در جدّه ] شك دارد، حتماً بايد به يكي از ميقاتها برود

و الله العالم.

سؤال 339)

كسي كه حج خانه خدا را به جا آورده است و پس از گذشت چندين سال در صحت حج خود در موارد ذيل شك كرده است، اين موارد عبارتند از:

الف از قرن المنازل محرم شده است اما در حال حاضر شك دارد از آن منطقه اي كه محرم شده است، آيا همان قرن المنازل است يا نه؟

ب براي حج تمتع از منطقه عزيزيه در شهر مكه مكرمه محرم شده است؟

ج در مسلخ قرباني خود را انجام داده است و معتقد بود كه آنجا جزء مني است

در حال حاضر شك دارد كه آيا اين مكان جزء مني بوده يا يقين دارد كه خارج از مني است؟

در اين موارد و صورتهاي نامبرده، آيا حج او صحيح و مجزي مي باشد و بر او چيزي نيست، يا آن كه مجزي نيست و بر او واجب است كه آن اعمال را اعاده كند و در صورتي كه حج او صحيح نباشد و بايد آن را اعاده كند، چنانچه در حال حاضر مستطيع نباشد وظيفه اش چيست؟

و در صورتي كه دولت، او را از سفر باز داشت، تكليف او چه خواهد شد؟

*******بسمه تعالي:*******

اما نسبت به احرام عمره اش، جستجو و تفحّص كند و از اهل خبره سؤال كند جايي كه محرم شده است، آيا همان قرن المنازل است يا خير، اگر ثابت شد كه همان مكان است، كه چيزي بر او نيست و احرام و عمره اش صحيح بوده است وگرنه احتياط آن است كه حج خود را اعاده كند.

اما نسبت به احرام حج او از مكّه مكرمه از محلاّت جديد آن، كه از روي جهل بوده است از اين جهت اشكالي ندارد. اما نسبت به قرباني كردن او، در صورتي كه ثابت نشود كه در مني صورت گرفته است، احتياط استحبابي آن است كه يا خودش يا نائبش قضا نمايد و ضرري به حج او نمي رساند. در صورت صحّت اعمال حج در صورتي كه احتمال مي دهد ايراد و اشكالي دارد اعاده كردن آن به نيّت رجاء مانعي ندارد و در صورتي كه فرض شود كه عمره اش باطل شده است همانگونه كه قبلاً گفته شده است در صورتي كه جهل او به مكان و جايگاه ميقات احرام، جهل قصوري

باشد اعاده كردن حج واجب نيست مگر آن كه بار ديگر مستطيع شود و اگر جهل او از روي تقصير باشد بر او واجب است كه آن را اعاده كند مطلقاً

و الله العالم.

سؤال 340)

ميقات اهل مصر و مغرب و ديگراني كه از راه دريا به جدّه مي آيند، كجاست؟

*******بسمه تعالي:*******

بر آنها لازم است كه به سوي يكي از ميقاتها رفته و از آنجا محرم شوند

و الله العالم.

سؤال 341)

اگر كسي به جدّه رفته و تصميم نداشت كه وارد شهر مكّه شود. اما پس از رسيدن به جدّه تصميم گرفت كه وارد شهر مكّه شود اگر بخواهد از ادني الحل محرم شود، آيا مجزي مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

كسي كه در جدّه مسافر است و تصميم دارد كه وارد شهر مكّه شود بايد به جحفه كه يكي از ميقاتهاست برود و از آنجا محرم شود. اما كسي كه در شهر جدّه اقامت دارد، از همان جاي خود محرم مي شود

و الله العالم.

سؤال 342)

كسي كه عمره مفرده اش را انجام داده است اگر بخواهد عمره ديگري را انجام دهد، آيا ميقات او مسجد تنعيم يا قرن المنازل است؟

*******بسمه تعالي:*******

ميقات او مسجد تنعيم است يعني احرام بستن او از ادني الحل همانند مسجد تنعيم و مانند آنها كفايت مي كند

و الله العالم.

سؤال 343)

كسي كه بخواهد از قرن المنازل محرم شود، اما جاي مسجد قديم را نمي داند كجاست، آيا مي تواند از مسجد جديد محرم شود؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر مسجد جديد به تشخيص اهل خبره قرن المنازل باشد، جايز است كه از آنجا محرم شود

و الله العالم.

سؤال 344)

اگر كسي از جايي محرم شد و معتقد بود كه همان مكان ميقات است و پس از انجام دادن نيمي از مناسك حج، چه مستحب و چه واجب، فهميد كه احرام او از ميقات نبوده است، آيا بر او واجب است كه بار ديگر به ميقات برگردد و در صورتي كه بازگشت او به ميقات مستلزم از دست دادن اعمال حج تمتع گردد، حكم او چگونه خواهد بود، همچنين اگر پيش از تمام كردن مناسك حج اين موضوع براي او آشكار شد (و فهميد كه احرامش از ميقات نبوده است) حكمش چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

در فرض سؤال در صورتي كه امكان دارد بر او واجب است كه به ميقات برگردد و احرام خود را مجدداً به جا آورد، اما در صورتي كه بازگشت او به ميقات باعث شود كه اعمال حج خود را از دست بدهد، بايد به هر مقداري كه باعث عقب افتادن يا از دست دادن اعمال حج او نگردد، به طرف ميقات برگردد و در صورتي كه اين كار هم باعث از دست دادن اعمال او گردد، از همان جايي كه هست بار ديگر محرم شود و اعمال خود را بار ديگر اعاده نمايد

و الله العالم.

سؤال 345)

براي كساني كه در جدّه مقيم هستند، در صورتي كه بخواهند به نيابت از ديگري براي اعمال حج يا عمره محرم شوند به اعتبار اين كه از ميقات نزديكتر است، آيا جايز است كه از آنجا محرم شوند؟ يا آن كه احرام بستن از جدّه فقط در مورديست كه بخواهند به نيّت خودشان و نه به نيابت از ديگران محرم شوند؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر نائب، از كساني است

كه در جدّه اقامت گزيده است همانگونه كه از ظاهر سؤال چنين برداشت مي شود جايز است كه از آنجا محرم شود، زيرا كسي كه منزل او پايين تر از ميقات است، احرام او از آنجا خواهد بود

و الله العالم.

سؤال 346)

اگر حاجي، بخواهد از راه هوا از مدينه خارج شود، آيا جايز است كه به مسجد شجره رفته و از آنجا محرم شده، سپس به مدينه بازگردد و از راه هوا مسافرت كند، يا آن كه بر او متعيّن است كه احرامش را با نذر به جا آورد؟

*******بسمه تعالي:*******

آري جايز است.

اما سوار شدن به چيزي كه مستلزم زير سايه رفتن است، جايز نيست مگر آن كه اضطرار به آن داشته باشد كه در اين صورت سوار شدن بر آن مانعي ندارد لكن بايد كفاره تظليل بپردازد

و الله العالم.

سؤال 347)

كسي كه در مدينه است اگر بخواهد براي عمره مفرده محرم شود و از مدينه به سمت طائف حركت كند و از قرن المنازل محرم شود، آيا اين چنين كاري جايز است؟

*******بسمه تعالي:*******

خالي از اشكال نيست

و الله العالم.

سؤال 348)

بر فرض آن كه شخص مذكور عمره اش، عمره تمتع بود كه پس از آن اعمال حج را هم به جا آورده است و به شهر و ديار خويش باز گشته است، آيا حج فعلي او مجزي از حجة الاسلام واجب كه بر ذمّه اوست، مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

در مورد سؤال چنانچه شخص مي توانست به مسجد شجره برود و احرام را از آنجا تجديد كند و اين كار را نكرد حجي كه انجام داده به عنوان حجة الاسلام واجب او محسوب نمي شود و بنا بر احتياط، بايد در سال بعد آن را اعاده نمايد

و الله العالم.

سؤال 349)

در هر دو فرض مذكور، آيا چيزي بر او لازم و واجب مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

چيزي از كفارات بر او نيست

و الله العالم.

سؤال 350)

برخي از مؤمنين با هواپيما براي انجام دادن عمره به طرف مكه رفتند و به اعتقاد خويش خواستند كه پيش از وارد شدن به شهر مكّه از هر جايي كه هست محرم شوند هنگامي كه به جدّه رسيدند محرم نبودند در ميان راه جدّه و مكّه وارد يكي از مساجد بين راهي شدند. در همان جا غسل كردند و از همان جا نيز محرم شدند و بدون آن كه به ميقات بروند به راه خود به سمت مكّه به حركت خود ادامه دادند و همه اعمال و مناسك را انجام دادند، در اين صورت حكم عمره آنها چيست و آيا بر آنها واجب است كه عمره را تصحيح كنند؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر مي توانستند كه به يكي از ميقاتها بروند، اين احرام آنها صحيح نمي باشد و در فرضي كه از روي جهل اين كار را كرده اند بنا بر احتياط عمره شان باطل شده است و در صورتي كه نمي توانستند (كه به يكي از ميقاتها بروند) احرام و عمره آنها صحيح مي باشد و در هر هر دو صورت، پس از آن چيزي بر آنها نيست و نيازي به درست كردن ندارد

و الله العالم.

سؤال 351)

كسي كه براي اعمال حج يا اعمال عمره مفرده از جدّه يا از جايي ديگر بعد از ميقات از روي جهل محرم شده است، حكم او چگونه خواهد بود؟

*******بسمه تعالي:*******

در صورتي كه معذور نباشد، عمره مفرده و حج او فاسد شده است

و الله العالم.

سؤال 352)

مراد و منظور از «ادني الحل» چيست؟

آيا «حل» در مقابل مكّه است؟

يا آن كه «حل» مقابل مكّه و مني و مزدلفه است؟

در صورتي كه به معناي اول باشد پس براي كسي كه داخل شهر مكّه است نه كسي كه خارج از آن است مي تواند براي عمره مفرده از مني محرم شود؟

*******بسمه تعالي:*******

حل در برابر حرم است و حدود حرم مشخّص و معلوم نيست، بلي مزدلفه داخل در حرم است و همچنين مني، نيز داخل در حرم است گرچه حدود آن هم از همه جهات معلوم و مشخّص نيست

و الله العالم.

مسائلي از نذر براي احرام بستن پيش از ميقات:

سؤال 353)

اگر نذر كننده پيش از رسدن به ميقات بگويد:

«نذرت للّه ان احرم للعمرة؛ براي خداوند نذر كردم كه براي عمره محرم شوم» آيا نذر او صحيح است و اگر به زبان ديگري غير از زبان عربي نذر كرد، نذرش چگونه است؟

*******بسمه تعالي:*******

در صحّت نذر او اشكال است، در صيغه مزبور نذر را براي خداوند تبارك و تعالي قرار داده است در حالي كه در نذر كردن شرط است كه كار را براي خداوند تبارك و تعالي نام ببرد و قرار دهد گرچه به زبان غير عربي باشد

و الله العالم.

سؤال 354)

آيا نذر كردن باين صورت صحيح است كه گفته شود «للّه علي نذر … براي به خدا بر من است نذري …» و اگر كسي بدين گونه براي احرام نذر كرده باشد، آيا احرام او صحيح است؟

*******بسمه تعالي:*******

در تحقق نذر با اين صيغه اشكال است، زيرا كه نذر به احرام تعلق نگرفته است بلكه به نذر به احرام تعلق گرفته است و مجزي بودن حجة الاسلام اشكال دارد و در صورتي كه استطاعت او باقي بماند احتياط آن است كه آن را اعاده كند

و الله العالم.

سؤال 355)

اگر كسي از همه شرايط وجوب حج برخوردار بود.

اما مي دانست كه به خاطر تنگي وقت احرام بستن از ميقات را درك نخواهد كرد در چنين حالتي، آيا مي تواند پيش از ميقات با نذر احرام ببندد؟

*******بسمه تعالي:*******

آري چنين كاري امكان دارد

و الله العالم.

سؤال 356)

آيا نذر كردن براي احرام پيش از ميقات براي كسي كه با اين نذر مجبور است كه مرتكب استظلال حرام گردد، (مانند نذر احرام بستن داخل هواپيما پيش از رسيدن به ميقات) صحيح مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

آري، صحيح مي باشد

و الله العالم.

سؤال 357)

كسي كه در عمره مفرده يا حج تمتع از طرف ديگري نائب شده است، آيا جايز است كه پيش از ميقات با نذر محرم شود، يا آن كه لازم است كه احرامش را از خود ميقات انجام دهد؟

*******بسمه تعالي:*******

فرق ميان نائب و غير او نيست، بلي، اگر ظاهر قرارداد اجاره بدينگونه بود كه بايد از يكي از ميقاتها محرم شود بايد به همان نحو كه ظاهر اجاره است احرام ببندد

و الله العالم.

سؤال 358)

مي دانيم كه احرام بستن با نذر پيش از ميقات صحيح است و همچنين اين كار در هواپيما نيز صحيح مي باشد، همانگونه كه اين موضوع از مناسك حج بدست مي آيد. اما برخي از علما در اين باره اشكال گرفته اند از جهت اينكه هنگامي كه نذر كننده مثلاً چنين مي گويد:

«براي خدا بر من است كه در اين مكان محرم شوم» هواپيما به سوي مكان ديگري پرواز كرده كه غير از آن مكان قبلي آن كه نذر در آنجا انجام شده. آيا اين اشكال درست است، در هر حال احرام بستن در هواپيما چگونه صحيح مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

اشكالي ندارد، زيرا كه قصد او محرم شدن از هنگام فارغ شدن از اجراي صيغه شرعي و از آن جاييست كه در آن لحظه، بدانجا خواهد رسيد

و الله العالم.

سؤال 359)

كدام يك بهتر است، احرام بستن از ميقات يا احرام بستن از جاي ديگر با نذر؟

*******بسمه تعالي:*******

احرام بستن از ميقات برتر است

و الله العالم.

سؤال 360)

اگر كسي در مكّه است و بخواهد كه عمره مفرده به جا آورد، آيا جايز است كه با نذر از همان جا از مكّه محرم شود؟

*******بسمه تعالي:*******

نه، جايز نيست و احرام بستن از آنجا مجزي نمي باشد و براي صحّت عمره در مورد مزبور بايد از ادني الحل محرم شود

و الله العالم.

سؤال 361)

كسي كه قبل از ميقات با نذر محرم شده است در صورتي كه از ميقات بگذرد، آيا تجديد نيّت و تلبيه مستحب مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

چنين كاري مستحب نمي باشد، هر چند كه از ميقات بگذرد مگر به نيّت رجاء مطلوبيت

و الله العالم.

سؤال 362)

اگر مكلف نذر كرد كه قبل از ميقات محرم شود اما مخالفت كرد و از خود ميقات محرم شد، آيا حكم به صحت احرامش مي شود يا آن كه حتماً بايد برگردد (و از جايي كه نذر كرده، محرم شود )؟

*******بسمه تعالي:*******

احرامش صحيح است، اما اگر عمداً چنين كاري كرده باشد كفاره مخالفت با نذر بر او واجب مي شود

و الله العالم.

سؤال 363)

آيا نذر كردن زن براي احرام بستن قبل از ميقات بدون اجازه همسرش، در موارد ذيل جايز است؟

الف اگر نذر كردن او منافاتي با حق همسرش به منظور كامجويي نداشته باشد.

مثلاً اگر در اين مدت، از همسرش فرسنگها دور باشد؟

ب اگر حج واجبي همچون حجة الاسلام باشد يا آن كه حج نذري و مانند آنها باشد كه قبل از ازدواج نذر كرده باشد؟

ج اگر عمره مفرده اي با نذري كه قبل از ازدواج كرده بر او واجب شده باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

الف اگر منافاتي با حق همسرش نداشته باشد اشكالي ندارد

و الله العالم.

ب اگر پس از خارج شدن به سوي سفر حج نذر كرده باشد اشكالي ندارد و همچنين در مورد حجّي كه با نذر واجب شده است، اگر منافاتي با حق همسرش نداشته باشد.

مثلاً اگر سفر كردن براي حج با اجازه او باشد

و الله العالم.

ج اگر نذر او قبل از ازدواج يا بعد از آن باشد و منافاتي با حق همسرش داشته باشد حتماً بايد از همسرش اجازه بگيرد

و الله العالم.

سؤال 364)

اگر زني بدون اجازه همسرش پيش از ميقات با نذر محرم شده باشد و اعمال عمره تمتع را نيز انجام داده باشد، آيا عمره او صحيح است؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر صحيح بودن اعمال حج واجب متوقف بر آن باشد و يا آن كه احرام بستن او پيش از ميقات منافاتي با حق همسرش نداشته باشد مثلاً همسرش با او در سفر همراه نباشد، مانعي ندارد

و الله العالم.

مسائلي دربارهي احرام با نذر از جدّه

سؤال 365)

آيا احرام بستن از جدّه براي حج يا عمره جايز است؟

*******بسمه تعالي:*******

احرام بستن از جدّه هر چند با نذر هم كه باشد جايز نيست مگر براي كسي كه منزلش در جدّه باشد كه در اين صورت احرام بستن از آن مطلقاً براي او جايز مي باشد

و الله العالم.

سؤال 366)

بر مبناي نظر مرحوم آية الله العظمي خويي ( قدس سره ) و حضرت عالي، آيا احرام بستن از جدّه با نذر جايز است و اگر جواب منفيست از حضرت عالي درخواست مي شود كه دليل علمي و كيفيت اشتغال ذمه و وجوب خارج شدن از آن را هر چند به صورت مختصر، بيان فرمائيد.

*******بسمه تعالي:*******

احرام بستن از جدّه جايز نيست و كسي كه نمي خواهد به يكي از ميقاتها برود لازم است كه پيش از جدّه و قبل از رسيدن به محاذي ميقات نذر كند كه محرم شود. مثلاً پيش از سوار شدن به هواپيما نذر كند كه محرم شود و اما پس از رسيدن به جدّه حتماً بايد به يكي از ميقاتها مانند جحفه برود زيرا كه تا كنون ثابت نشده است كه جدّه محاذي ميقات است و رأي مرحوم آية الله العظمي خويي ( قدس سره ) نيز چنين بوده است

و الله العالم.

سؤال 367)

حجاج، از لبنان يا كشورهاي ديگر كه با هواپيما (به جدّه) مي آيند. براي رفتن به جحفه زحمت و رنج بسياري را متحمل مي شوند و تقريباً دويست كيلومتر راه را طي مي كنند چه مانعي دارد كه از جدّه، يعني از خود فرودگاه جدّه با نذر محرم شوند و در ادني الحل آن را تجديد كنند.

چه اينكه مرحوم آية الله العظمي حكيم ( قدس سره ) چنين اجازه اي مي دادند، نظر حضرت عالي چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

چنين كاري جايز نيست. اما براي كسي كه وارد جدّه شده است امكان دارد كه بدون احرام به «رابع» كه در راه مدينه منوّره است، برود و با نذر از آنجا محرم شود زيرا كه اين جا پيش

از جحفه قرار گرفته است

و الله العالم.

سؤال 368)

آيا جايز است كه با نذر از جدّه محرم شد و كسي كه حكم را نمي دانسته و چنين كاري را كرده است و بعد از تمام شدن اعمال فهميده حكمش چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

در صورت اختيار، چنين كاري جايز نيست. زيرا معلوم نيست كه جدّه پيش از ميقات قرار دارد؛ بلكه احرام بستن در صورتي صحيح است كه با نذر قبل از ميقات محرم شود يا آن كه از خود ميقات محرم شود، اما در صورت اضطرار كه نتواند به ميقات برود و از آنجا محرم شود و با نذر از شهر و ديار خويش و يا در هواپيما پيش از رسيدن به جده محرم نشده بايد ميان احرام از جدّه با نذر و تجديد احرام در خارج از حرم، از ادني الحل احتياطاً جمع كند و در صورتي كه براي او بازگشتن به ميقات امكان نداشته باشد و احرامش را قبل از داخل شدن در حرم تجديد نكرده باشد همانگونه كه در سؤال آمده است و يا آن كه مي توانست به ميقات باز گردد اما برنگشت بلكه به احرام از جدّه اكتفا كرد، در اين صور احتياط واجب آن است كه حج را اعاده كند

و الله العالم.

سؤال 369)

ضرورتي كه اجازه مي دهد كه كسي از جدّه با نذر محرم شود، چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر براي كسي امكان ندارد كه به يكي از ميقاتها برگردد و از آنجا محرم شود، از جدّه با نذر محرم شود سپس در ادني الحل آن را تجديد كند

و الله العالم.

سؤال 370)

اگر حاجي مسافرت كرد و هنگامي كه به فرودگاه جدّه رسيد او را از رفتن به ميقاتها باز داشتند و او را مجبور به رفتن به مكّه كردند.

از فرودگاه كه ميقات نيست محرم شد، آيا اين احرام بستن از فرودگاه مجزي مي باشد؟ يا آن كه بر او واجب است كه براي تجديد احرام به ادني الحل برود؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط آن است كه در صورتي كه نتواند به يكي از ميقاتها برود همانگونه كه از ظاهر سؤال چنين برداشت مي شود در ادني الحل احرامش را تجديد كند

و الله العالم.

سؤال 371)

آيا به نظر حضرت عالي، احرام بستن از جدّه براي كسي كه مثلاً براي تجارت آمده است.

سپس ناگهان تصميم گرفت كه به عمره مفرده برود صحيح مي باشد؟ و در اين حالت آيا احرام بستن با نذر صحيح است؟

و نظر مرحوم آية الله العظمي خويي ( قدس سره ) در اين باره چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

در فرض مذكور چنانچه شخص نتواند به يكي از ميقاتها برود بايد بين احرام بستن از جدّه با نذر و تجديد احرام به نيّت رجاء به هنگامي كه به ادني الحل مي رسد، جمع كند

و الله العالم.

سؤال 372)

كسي كه به خاطر كاري، وارد شهر جدّه شد، سپس ناگهان تصميم گرفت كه عمره مفرده اي به جا آورد در همان هتل، بدون نذر محرم شد، آيا احرام او منعقد شده است؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر با همان احرام، عمره اش را به جا آورده است و بعد از آن كه از اعمال خود فارغ شد حكمش را فهميد چيزي بر او نيست و اگر قبل از انجام دادن عمره مفرده فهميد احتياط آن است كه به يكي از ميقاتها رفته و از آنجا محرم شود تا عمره اش به صورت صحيح صورت گيرد

و الله العالم.

سؤال 373)

اگر كسي قصد داشت كه عمره مفرده به جا بياورد و راه او از جدّه مي گذشت، آيا مي تواند با نذر از جدّه محرم شود؟ يا آنكه از ادني الحل محرم شود؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر براي او رفتن به ميقات امكان دارد واجب است كه به آنجا برود و از همان جا مُحرم شود يا اينكه با نذر احرام قبل از ميقات به جايي كه قبل از ميقات است مثل رابغ برود و از آنجا مُحرم شود و اگر رفتن به ميقات يا محلّي مثل رابغ جهت احرام قبل از ميقات با نذر براي براي او امكان ندارد، از جدّه با نذر محرم شود و احتياط واجب آن است كه در ادني الحل تلبيه را به نيّت و قصد اعم از ادامه يا وقوع آن اعاده كند

و الله العالم.

سؤال 374)

اگر مكلف با نذر از جدّه محرم گرديد حكم احرام و همچنين حج سابق او چگونه مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر احرام بستن او در زماني صورت گرفته بود كه مي توانست به ميقات باز گردد و از آنجا محرم شود و حج او حجة الاسلام بود بايد آن را بنا بر احتياط واجب اعاده نمايد

و الله العالم.

سؤال 375)

برخي از مراجع اجازه مي دهند كه با نذر از جدّه محرم شود، آيا تشخيص آنها كه جدّه در قسمت جنوب شرقي جحفه قرار گرفته است و احرام بستن از آنجا با نذر را نيز جايز مي دانند ( زيرا كه قبل از ميقات مي باشد ) بر مكلّف حجت است، يا آنكه اين مورد از موضوعات خارجيست و بر خود مكلّف واجب است كه آن را تشخيص دهد نه مراجع محترم؟

*******بسمه تعالي:*******

همانگونه كه گذشت محاذي بودن جدّه براي ميقات ثابت نشده است و مادامي كه براي مكلّف ثابت نشده است، به مقتضاي قاعده اشتغال، بايد از ميقات يا محاذات آن محرم شود و براي ثابت شدن محاذات ميقات، گفته ساكنان اطراف آن محل و مكان كه ميقات را مي شناسند حجت مي باشد

و الله العالم.

سؤال 376)

آيا براي مقلدين حضرت عالي جايز است كه به فتواي حضرت آية الله العظمي سيستاني «مد ظله» در مسأله جايز بودن احرام بستن از فرودگاه جدّه با نذر براي انجام اعمال و مناسك حج، عمل كنند و اگر كسي در سال گذشته بدين صورت (يعني به فتواي حضرت ايشان عمل كرده) محرم شده آيا احرام و همچنين حج او صحيح مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

به نظر ما، احرام بستن از جدّه كافي نمي باشد و احتياط در اين مسأله، از موارد احتياط در حكم شرعي نيست تا آنكه جايز باشد به فقيه و مجتهد ديگري رجوع شود بلكه احتياط در احراز موضوع است و ملاك و معيار در احراز موضوع «يعني محاذات عرفي براي ميقات» خود مردم آن سامان و مكان هستند كه در آنجا سكونت گزيده اند و از آنجا تردد مي كنند و ميقاتها را مي شناسند

و بدانها آگاهي دارند. اما حج سابق شخص نامبرده كه از جدّه محرم شده است در صورتي كه وقت و فرصت كافي نداشت كه به ميقات برود، در اين صورت حج او مجزي مي باشد.

وگرنه در صورتي كه استطاعت او باقي مانده باشد احتياط آن است كه حج خود را اعاده نمايد

و الله العالم.

سؤال 377)

كسي كه قبل از احرام براي احرام غسل كرد و سرش را از روي جهل و ناداني پوشاند، آيا غسل او باطل مي گردد؟

*******بسمه تعالي:*******

غسل او باطل نمي گردد

و الله العالم.

سؤال 378)

چه اموري با غسل كردن پيش از نيّت كردن احرام منافات دارد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر غسل كرد و پس از آن حدث اصغر از او سر زد يا آنكه چيزي خورد يا چيزي پوشيد، كه بر محرم حرام بوده است غسلش را اعاده نمايد

و الله العالم.

سؤال 379)

آيا در اعمال حج تلفظ نيّت واجب است؟

*******بسمه تعالي:*******

تلفظ نمودن نيّت در اعمال حج مستحب مستقل است و آنچه كه در نيت اعمال حج واجب شده است همان چيزيست كه در ديگر عبادات واجب است

و الله العالم.

سؤال 380)

آيا تأخير انداختن تلبيه تا «بيداء»، براي كسي كه احرامش را در خود مسجد منعقد نكرده است، جايز است؟

*******بسمه تعالي:*******

جايز نيست

و الله العالم.

سؤال 381)

اگر كسي به خاطر ندانستن به نام عمل و يا غفلت، به هنگام احرام بستن براي عمره تمتع نيّت كرد كه حج تمتع را به جا مي آورم، آيا عمره تمتع او صحيح مي باشد؟ و آيا حج او نيز صحيح مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

آري، اگر قصد و نيّت او انجام دادن و به جا آوردن وظيفه فعلي اوست، عمره و همچنين حج او نيز صحيح مي باشد

و الله العالم.

سؤال 382)

كسي كه قصد و نيّت او انجام دادن حج مستحبّي است، اما به هنگام احرام بستن اشتباه كرد و نيّت كرد كه حجة الاسلام را به جا مي آورم، در حال حاضر چه كند؟

*******بسمه تعالي:*******

حجش را تمام كند و به صورت مستحبي واقع مي شود

و الله العالم.

سؤال 383)

اگر كسي بعد از تلبيه شك كرد كه آيا نيّت عمره تمتع يا حج تمتع كرده است، حكم او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر قصد و نيّت او انجام دادن و به جا آوردن وظيفه فعليست همانگونه كه ساير مردم انجام مي دهند، اعتنايي به شك خود نكند و باقيمانده اعمال خود را به جا آورد

و الله العالم.

سؤال 384)

كسي كه وظيفه اش انجام دادن اعمال حج تمتع بود اما به خاطر جهل و ناداني به حكم از ميقات احرام حج تمتع را انشاء كرد و نمي دانست كه وظيفه اش اينست كه احرام را براي عمره تمتع انشاء كند، حكم او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

دو صورت دارد:

صورت اول:

اگر قصد و نيّت او امتثال امر فعلي بود و خيال مي كرد كه امر فعلي او به حج تمتع است، احرام عمره او صحيح مي باشد و اعمال و مناسك آن را انجام مي دهد و مجزي از اعمال عمره تمتع خواهد بود

و الله العالم.

صورت دوم:

اگر معتقد بود آنچه كه در حال حاضر بر او لازم و واجب است، احرام بستن براي اعمال حج تمتع است، بايد دوباره از اول احرام ببندد و از ميقات و يا از مكانهايي بعد از آن، محرم شود و همانگونه كه دربارهي تارك احرام در مناسك حج يادآوري كرده ايم عمل كند

و الله العالم.

سؤال 385)

اگر زني براي اعمال حج، به حدس و گمان آن كه وظيفه اش عدول كردن به حج افراد است محرم شد، سپس ملتفت شد كه خلاف آن براي او رخ داده است، آيا احرام قبلي او (كه به نيّت حج افراد بوده است) مجزي از احرام عمره تمتع خواهد بود؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر قصد و نيّت او به جا آوردن وظيفه فعلي است، قصد حج، ضرري به احرام او نمي رساند و با همان احرام، اعمال عمره تمتع را انجام دهد

و الله العالم.

سؤال 386)

در مناسك در مسأله 168 چنين فرموده ايد:

«براي كسي كه بخواهد حج يا عمره به جا بياورد و يا آنكه داخل مكه شود، جايز نيست كه به صورت اختياري از ميقات بدون احرام بگذرد» و همچنين در مناسك حج در مسأله 185 چنين فرموده ايد:

«كسي كه از راه مدينه به حج مي رود احتياط آن است كه تلبيه را تا بيداء به تأخير بيندازد» اگر كسي تلبيه را، كه با آن احرام بستن منعقد مي شود، به تأخير بيندازد، لازمه اش چنين مي شود كه شخص از ميقات بدون احرام گذشته باشد، چگونه ميان اين دو مسأله را جمع كنيم؟

*******بسمه تعالي:*******

جمع كردن بين اين دو مسأله بر اين اساس است كه: «بيداء» بعد از مسجد، جزيي از ميقات است و تا وقتي كه شخص از «بيداء» بدون احرام نگذشته گذشتن از ميقات بدون احرام صورت نمي گيرد، لكن احتياط واجب آن است كه تلبيه را در مسجد قديم يا محاذي آن از سمت راست يا چپ بگويند و تجديد تلبيه و بلند گفتن آن را به بيداء تأخير بيندازند نه اصل تلبيه را

و الله العالم.

سؤال 387)

آيا احرام بستن از مسجد شجره براي زني كه حيض يا نفاس شده است، در مسجد شجره در حال حركت گردشي و دايره اي جايز است؟

يا آن كه جايز بودن احرام بستن از مسجد شجره مخصوص حالت گذشتن و عبور كردن مي باشد بدين صورت كه از يك درب داخل شوند و از درب ديگر خارج شوند؟

*******بسمه تعالي:*******

اختصاص به حالت عبور كردن و گذشتن دارد

و الله العالم.

سؤال 388)

بر شخص جنب و زني كه حيض شده است، حرام است كه داخل مسجد شوند، حال اگر داخل مسجد رفتند و در همان مكان نيز محرم شدند، آيا احرام آنها صحيح مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

در صحت احرام، اشكال است

و الله العالم.

سؤال 389)

زني كه حيض شده است اگر به خاطر جهل و ناداني، يا شرم و حيا داخل مسجد محرم شد، حكم احرام او چگونه خواهد بود؟

*******بسمه تعالي:*******

احرام او اشكال دارد و بايد به قصد و نيّت احرام بستن بار ديگر تلبيه را انجام دهد و به جا آوردن تلبيه به قصد و نيّت امر فعلي، در خارج از مسجد نيز كفايت مي كند

و الله العالم.

سؤال 390)

كسي كه از مسجد محرم شده است، آيا جايز است كه از مسجد مثلاً براي سوار شدن وسيله نقليه خود حركت كند، هر چند كه آن وسيله پشت مسجد و پيش از ميقات قرار گرفته باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

مانعي ندارد

و الله العالم.

سؤال 391)

ممكن است كه خودرو براي دور زدن از ميقات به سمت و سويي كه مخالف مسير و جهت مكه است حركت كند و سپس به خياباني كه منتهي به مكه مي شود باز گردد، آيا اين چنين كاري ضرر و زياني به شخص محرم مي رساند؟

*******بسمه تعالي:*******

اين كار ضرر و زياني به شخص محرم نمي رساند

و الله العالم.

سؤال 392)

اگر شخص مكلّف در جايي كه ميقات نيست به گمان آن كه آنجا ميقات است از همان جا احرام بست و اعمال عمره را به صورت كامل به جا آورد و از احرام خود نيز در آمد و به شهر و ديار خويش بازگشت، آيا عمره او صحيح مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

صحت عمره او اشكال دارد، بلي، اگر عمره مفرده او مستحبي بود، چيزي بر او نخواهد بود

و الله العالم.

سؤال 393)

اگر شخص مكلّف احرام حج را فراموش كرد و يادش نيامد مگر بعد از وقوف در عرفات يا وقوف در مزدلفه يا بعد از حلق يا تقصير، حكم او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

در هر جايي كه هست [ و در هر مكاني كه يادش آمد ]نيّت احرام كند، سپس آنچه كه از اعمال و مناسك حج باقيمانده است را به جا آورد، حج او صحيح مي باشد.

اين در صورتيست كه قبل از حلق يا تقصير يادش آمده باشد.

اما اگر بعد از آن باشد نيّت احرام كردن و گفتن تلبيه واجب نيست و حج او صحيح مي باشد

و الله العالم.

سؤال 394)

اگر كسي احرام حج را فراموش كرد و يادش نيامد مگر بعد از حلق يا تقصير، وظيفه اش چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

در فرض مزبور گفتن تلبيه واجب نيست هر چند احتياط اينست كه تلبيه را رجاءً بگويد

و الله العالم.

سؤال 395)

اگر حاجي، در حج تمتع يا عمره مفرده از جدّه و يا از جاي ديگري كه بعد از ميقات قرار گرفته است از روي جهل محرم شود، حكم حج و عمره او چگونه است؟

*******بسمه تعالي:*******

اين شخص از كساني است كه احرام را از روي جهل ترك كرده است و حكم او در مناسك ذكر شده است

و الله العالم.

سؤال 396)

اگر كسي به خاطر عذري همانند فراموشي يا جهل و يا غير اينها احرام از ميقات را ترك كرد تا آن كه وارد شهر مكه گرديد، آيا لازم است كه به ميقات باز گردد و از آنجا محرم شود؟ هر چند كه به خاطر گراني هزينه نقل و انتقال (كه به حال او اجحاف و ستم مي شود ) بر او سخت و دشوار باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

در مورد سؤال از نزديكترين ميقاتها محرم مي شود و اگر باز هم بر او سخت و دشوار بود، از ادني الحل محرم شود، بلكه به هر مقدار كه مي تواند بدون زحمت و مشقّت از آن نقطه نيز دورتر رود بايد دورتر برود. اگر اين مقدار هم بر او سخت و دشوار بود، از همان جايي كه هست محرم شود و مجرد گراني هزينه نقل و انتقال عذر حساب نمي شود

و الله العالم.

سؤال 397)

اگر كسي براي عمره مفرده محرم گرديد و پيش از انجام دادن اعمال آن، فراموش كرد و احرام ديگري را براي عمره تمتع انشاء كرد، وظيفه او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

براي اين شخص پس از احرام اول، احرام دومي منعقد نخواهد شد و بايد به اداي اعمال احرام اول ادامه دهد

و الله العالم.

سؤال 398)

در فرض سؤال قبلي، اگر كار بر عكس شد، يعني شخص براي عمره تمتع محرم گرديد و فراموش كرد و بار ديگر براي عمره مفرده محرم شد؟

*******بسمه تعالي:*******

همانگونه كه در سؤال قبلي آمده است، عمل كند

و الله العالم.

سؤال 399)

در فرض سؤال قبلي، اگر آن شخص چنين كاري را از روي جهل به حكم انجام داده باشد، بدين صورت كه معتقد بود كه جايز است، حكم او چگونه خواهد بود؟

*******بسمه تعالي:*******

تفاوتي ميان علم به حكم و جهل به آن در دو مسأله قبلي نيست

و الله العالم.

سؤال 400)

كسي كه براي عمره تمتع انشاء احرام كرده است، سپس آشكار شد كه از احرام عمره مفرده خارج نشده است، زيرا كه در ماه پيشين عمره مفرده اي را كه انجام داده است، باطل بوده است، حكم او چگونه خواهد بود؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر از احرام اولي خود خارج نشده باشد، احرام دومي او باطل مي باشد

و الله العالم.

سؤال 401)

اگر كسي براي عمره تمتع محرم شد و يك سال قبل يا بيشتر، عمره مفرده اي را به جا آورده است، اما در حال حاضر براي او آشكار شد كه عمره او باطل بوده است، در حال حاضر، با احرامي كه الان به تن كرده است چه كند؟

*******بسمه تعالي:*******

در صورتي كه [ پوشيدن ] احرام قبلي او صحيح واقع شده باشد احرام فعلي او هيچ اثري نخواهد داشت، بلكه اين شخص، بر احرام عمره مفرده قبلي خود باقي مانده است و بر او واجب است كه اعمال و مناسك عمره مفرده را به جا بياورد تا آن كه از احرام درآيد و مُحل شود و بعد بتواند براي عمره تمتع محرم شود

و الله العالم.

سؤال 402)

آيا پوشيدن لباس احرام بر زنان همانند مردان واجب است هر چند كه روي لباسهاي [ دوخته ] او باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

لازم نيست كه چنين كاري انجام دهد

و الله العالم.

سؤال 403)

اگر لباس احرام زنان، نازك و شفّاف باشد به گونه اي كه بدن آنها را آشكار مي كند، آيا به حج آنها ضرري مي رساند؟

*******بسمه تعالي:*******

شرط است كه بدن در حال نماز و طواف پوشانده شود

و الله العالم.

سؤال 404)

آيا بر زن واجب است كه از لباسهاي دوخته خود در حال احرام پرهيز و دوري كند يا آن كه بر او جايز است كه در لباسهاي معمولي خود محرم شود؟

*******بسمه تعالي:*******

جايز است كه در لباسهاي عادي و معمولي خود محرم شود

و الله العالم.

سؤال 405)

اگر لباس احرام زن از حرير يا ابريشم خالص بود و يا آن كه مخلوطي از حرير و غيره و يا نخهاي طلا بود، آيا مي تواند در آن لباسها محرم شود و همچنين حكم لباسهاي رنگي يا پيراهن مشكي چگونه است؟

*******بسمه تعالي:*******

پوشيدن لباسي كه از حرير خالص است و همچنين پوشيدن لباس زينت، در حال احرام جايز نيست

و الله العالم.

سؤال 406)

آيا پوشيدن لباسهايي كه زمينه هايي براي زينت دارند و همچنين لباسهايي كه در بخشي از آنها به صورت «نور» و يا نقش و نگار به كار برده شده باشد، جايز است و همچنين براي ما مشخص فرمائيد كه آيا «مقنعه» جزء لباس احرام مي باشد يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر لباسهاي مزبور جزء زينت بشمار آيد جايز نيست و «مقنعه» نيز از پوشش شمرده مي شود

و الله العالم.

سؤال 407)

اگر لباس شخص محرم نجس شد، آيا بر او واجب است كه فوراً آن را پاك كند يا آن كه جايز است پاك كردن آن را تا يك ساعت يا دو ساعت به تأخير بيندازد؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط آن است كه فوراً اقدام به تبديل يا تطهير آن نمايد و بدون عذر از باقي ماندن آن بر بدن خود، خود داري نمايد. در عين حال مي تواند احرامي كه نجس شده است را دور انداخته و به يك قطعه ديگر آن اكتفا كند و يا در صورتي كه از ديد ناظر محترم در امان مي باشد، مي تواند هر دو قطعه احرامش را از خود دور نمايد زيرا ادامه پوشيدن لباس احرام و در بر داشتن آن در تمام حالات واجب نيست

و الله العالم.

سؤال 408)

مدير يا روحاني كاروان كه به مقتضاي كار خود، نياز دارد كه مدت زمان زياد و طولاني در كشتارگاه بماند، در صورتي كه لباس احرام او با خون يا چيز ديگري نجس شود آيا بايد فوراً اقدام به پاك كردن يا عوض كردن لباس احرام خود بنمايد؟

*******بسمه تعالي:*******

تا زماني كه كارش تمام نشده است واجب نيست كه اقدام نمايد

و الله العالم.

سؤال 409)

حضرت عالي در مناسك فرموده ايد كه در موردي كه ضرورت هم نيست جايز است كه لباس احرام را از خود دور نمايد، آيا اين حكم در مورد لُنگ نيز جاري مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

في نفسه مانعي ندارد

و الله العالم.

سؤال 410)

آيا كنار گذاردن رداء به مدت طولاني و زياد جايز است به گونه اي كه عرفاً گفته شود كه فقط لُنگ پوشيده است؟

*******بسمه تعالي:*******

آري جايز است

و الله العالم.

سؤال 411)

اگر خمس به عين لباس احرام تعلق گرفته باشد و خمس آن را خارج نكرده باشد، در حالي كه جاهل به حكم خمس بود يا به علت سهو و غفلت از پرداخت آن، با آن لباس حج خود را به جا آورد، آيا اعمال و حج او باطل شده است، چه قاصر باشد و چه مقصّر؟

*******بسمه تعالي:*******

در صورتي كه طواف و نماز او در غير از آن لباس بوده باشد، احرام بستن و اعمال حج او صحيح مي باشد و همچنين اگر با آنها نيز طواف و نماز آن را انجام داده باشد اما غافل بوده كه خمس بدانها تعلق گرفته است احرام و حج او صحيح مي باشد، اما در غير از اين موارد ذكر شده، احتياط واجب آن است كه حج خود را اعاده نمايد

و الله العالم.

سؤال 412)

اگر كسي با لباسي كه با مال غير مخمّس تهيه شده است، يا زكات آن پرداخت نشده است، محرم شود، آيا احرام او صحيح مي باشد يا نه؟ و بر فرض عدم صحّت احرام وظيفه او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

احرام او صحيح مي باشد اما اگر لباس احرام خود را با عين مالي كه خمس يا زكات بدان تعلق گرفته است و خمس و زكات آن پرداخت نشده خريده است، [ و با آنها اعمال حج خود را انجام داده باشد ]طواف و نماز او محل اشكال است

و الله العالم.

سؤال 413)

اگر كسي نمي داند كه لباسهاي احرام خود را از سودي كه سال بر آن گذشته و خمس بدان تعلق گرفته است خريداري كرده است يا آن كه آنها را از درآمد بين سال خريداري كرده است و يا آن كه آنها را با پولي كه اصلاً خمس به آنها تَعَلُّق نگرفته خريداري كرده است، در حال حاضر تكليف او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط آن است كه در خمس لباسهاي مزبور با حاكم شرع مصالحه نمايد

و الله العالم.

سؤال 414)

اگر به لباس احرام خمس تعلق گرفته اما فراموش كرده و در آنها محرم شده و طواف كرده آيا به صحّت طواف او ضرر مي رساند؟

*******بسمه تعالي:*******

چنانچه تعلق خمس به لباس احرام را مي دانست و در حال طواف آن را فراموش كرده صحت طواف او محل اشكال است

و الله العالم.

سؤال 415)

اگر كسي در لباس غير مخمّس محرم گرديد و اعمال عمره تمتع و حج را انجام داد. حكم عمره و حج او در صورتهاي علم و عمد و يا جهل و فراموشي چگونه است؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر از تعلق خمس به آنها غافل بوده است ضرري به حج او نمي رساند و در غير اين مورد احتياط واجب آن است كه حج را اعاده كند

و الله العالم.

سؤال 416)

اگر كسي اهل خمس نباشد و بارها به حج و عمره هم رفته باشد و لباسهاي احرام و قرباني او نيز از اموال غير مخمّس باشد، در حال حاضر حكم اعمال او چگونه خواهد بود و وظيفه او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر لباس احرام و قرباني خود را به ثمن كلي خريده و در وقت اداء از پول غير مخمس داده ( همانطور كه متعارف در خريد اجناس است) در اين صورت، حج و عمره او صحيح مي باشد و اگر قرباني خود را با عين همان مال غير مخمّس خريده باشد بايد قرباني را اعاده نمايد و اگر لباس احرام خود را با عين همان مال خريده باشد و با آنها نيز طواف كرده باشد، احتياط آن است كه آن را اعاده نمايد همانگونه كه در پاسخهاي قبلي نيز گفته شد

و الله العالم.

سؤال 417)

كسي كه مي خواهد به حج برود و مالي هم ندارد، از شخص ديگري كه اموالش مخمّس نيست پولي را قرض كرده و با همان اموال غير مخمّس به حج رفته، آيا بايد خمس مالي را كه به عنوان قرض گرفته است، پرداخت نمايد تا حج او صحيح شود يا نه؟

*******بسمه تعالي:*******

بر او واجب نيست كه خمس مالي كه قرض كرده است را پرداخت نمايد و حج او صحيح مي باشد

و الله العالم.

سؤال 418)

كسي كه تلبيه مي گويد اگر در بخش سوم از تلبيه چنين بگويد:

«ان الحمد» و ساكت شود سپس بگويد:

«و النعمه ي» و ساكت شود سپس بگويد:

«لك والملك» و ساكت شود سپس بگويد:

«لا شريك لك لبيك» آيا با اين كيفيت تلبيه گفتن، احرام او منعقد خواهد شد يا آن كه حتماً بايد آنها را به همديگر وصل نمايد و چنين بگويد:

«ان الحمد و النعْمة لك والملك» سپس بگويد:

«لا شريك لك لبيك»؟

*******بسمه تعالي:*******

تلبيه گفتن به صورت مذكور مانعي ندارد، اما احتياط آن است كه وصل شود

و الله العالم.

سؤال 419)

آيا احتياط در ترك وقف با حركت و همچنين وصل به سكون در تلبيه هاي احرام واجب جاري مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

در هر قرائت واجبي جاري مي شود اما اين احتياط به نظر ما لازم نيست

و الله العالم.

سؤال 420)

اگر زني تلبيه يا قرائت در نماز طواف را با صداي بلند به جا آورد، به گونه اي كه مرد نامحرمي صداي او را بشنود، آيا اين اعمال باطل مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

عمل او باطل نمي شود

و الله العالم.

سؤال 421)

آيا جايز است كه زن تلبيه خود را به هنگام احرام بستن با صداي بلند بگويد به گونه اي كه مرد نامحرم صداي او را بشنود و در صورتي كه جايز نباشد، آيا با اين كار احرام او باطل مي گردد؟

*******بسمه تعالي:*******

اين كار مانعي ندارد

و الله العالم.

سؤال 422)

براي كسي كه نمي تواند تلبيه را بگويد، آيا جايز است كه نائب بگيرد؟

*******بسمه تعالي:*******

نائب گرفتن اشكالي ندارد، اما بايد به هر مقداري كه مي تواند با تلفّظ و اشاره، خود او نيز بگويد

و الله العالم.

سؤال 423)

حضرت عالي در مسأله (180) فرموده ايد:

«شخص گنگ و لال با انگشت خود به تلبيه اشاره نموده و زبان خود را حركت دهد».

سؤال اين است، آيا منظور از اشاره به تلبيه با انگشت، فهماندن آن به شخص ديگريست كه اين شخص لال در حال ادا نمودن تلبيه همراه او مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

لازم نيست كه به ديگران فهمانده شود

و الله العالم.

سؤال 424)

در فرض مذكور، اگر شخص ديگري حاضر و موجود نبود، آيا شخص لال به تكان دادن زبان خود اكتفا كند؟ يا آن كه با اشاره اي كه به ديگران بفهماند كه در حال گفتن تلبيه است نيز بايد همراه باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

پاسخ اين مسأله از جواب مسأله قبلي معلوم شد در اين فرض نيز بايد با انگشت تلبيه اشاره نمايد

و الله العالم.

سؤال 425)

در فرض مذكور، آيا بايد اشاره ( انگشت او) همزمان با حركت زبان او باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط آن است كه همزمان با همديگر باشد

و الله العالم.

سؤال 426)

حضرت عالي فرموده ايد كه شخص لال براي تلبيه گفتن همزمان با حركت زبان خويش با انگشت خود نيز براي تلبيه اشاره كند.

كيفيتي كه بايد با انگشت خويش بدان اشاره كند چگونه مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

كيفيّت خاصي ندارد؛ بلكه لازم است كه اشاره او ابراز و اظهار آن چيزي باشد كه مردم عادي به هنگام تلبيه گفتن آن را اظهار مي دارند

و الله العالم.

سؤال 427)

همچنين نسبت به تذكيه (قرباني) شخص لال چگونه نام خدا را بر زبان جاري كند و همچنين نسبت به عقود و يا ايقاعات هنگامي كه شخص لال يكي از دو طرف معامله باشد چگونه است، چگونه مي توان ايجاب و قبول را از او به دست آورد و نسبت به آن مطمئن شد؟

*******بسمه تعالي:*******

ميزان اينست كه شخص لال باين صورت ديده شود كه همراه با اشاره كردن به آنچه قرينه مقاميه از آن حكايت مي كند و شخص، قصد وقوع آن را دارد از بيع يا نكاح يا طلاق و مثل آن زبانش را حركت دهد به همان صورت كه شخصي كه زبانش باز و آزاد است هنگام سخن گفتن حركت مي دهد

و الله العالم.

سؤال 428)

كسي كه در ميقات فراموش كرده است كه تلبيه را بگويد و يادش هم نيامده تا آن كه به مكّه مكرمه رسيده در اين صورت حكم او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

اين شخص از كساني است كه از روي فراموشي احرامش را ترك كرده است و حكم آن در پاسخ مسائل قبلي گذشت

و الله العالم.

سؤال 429)

اگر پس از وقوفين [ عرفات و مشعر الحرام ] مشخّص شد كه حاج، تلبيه را به صورت صحيح ادا نكرده است، حكم او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر تلبيه حج تمتع بوده بنا بر احتياط آن را اعاده كند

و الله العالم.

سؤال 430)

شخصي لباس احرام را پوشيد و نيّت عمره تمتع كرد اما تلبيه را به علّت فراموشي يا جهل به حكم ترك كرد و پس از طي كردن مسافتي و دور شدن از مسجد شجره ملتفت جهل و فراموشي خود گرديد، در اين صورت حكم او چگونه خواهد بود؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر از «بيداء» دور شده بود، در صورتي كه مي تواند به منطقه «ذو الحليفه» برگردد و از همان جا محرم شود بايد اين كار را انجام دهد و اگر نتواند به منطقه «جحفه» رفته و در آنجا تلبيه را به جا آورد

و الله العالم.

سؤال 431)

اگر كسي بعد از تمام شدن اعمال حج تمتع يادش آمد كه تلبيه را يا در احرام عمره تمتع يا در احرام حج تمتع فراموش كرده است و فرض بر اينست كه زماني اين موضوع را فهميد كه جبران كردن آن امكان ندارد؟

*******بسمه تعالي:*******

در مورد سؤال چنانچه تلبيه را در حج تمتع فراموش كرده حج او صحيح است و اگر در عمره تمتع فراموش كرده صحت حج او محل اشكال است

و الله العالم.

سؤال 432)

اگر فهميد كه تلبيه را عمداً در يكي از احرامها [ احرام عمره تمتع يا حج تمتع ] ترك كرده است، حكم او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

در فرض مزبور كه شخص عمداً تلبيه را ترك كرده عمره و حج او باطل است

و الله العالم.

سؤال 433)

اگر كسي تلبيه را ترك كرد، آيا او حكم كسيست كه احرام خود را به صورت عمدي يا از روي فراموشي ترك كرده است؟

*******بسمه تعالي:*******

حكم او حكم كسيست كه احرامش را ترك كرده است

و الله العالم.

سؤال 434)

اگر شخص مسلماني بعد از پوشيدن لباس احرام مرتد شد.

سپس توبه كرد و به دين خويش برگشت، آيا احرام او باطل مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

احرام او باطل مي شود

و الله العالم.

مسائلي دربارهي احرام زن حائض:

سؤال 435)

اگر زني حيض شد و نمي توانست كه صبر كند تا پاك شود و مجبور شد كه از مدينه به طرف مكه حركت كند، آيا با اين حالت مي تواند داخل مسجد شجره شود (و محرم شود و تلبيه را بگويد)؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر ورود او به مسجد به صورت عبور و گذشتن باشد بدين صورت كه از دربي داخل شود و از درب ديگري كه در كنار درب اولي هم نباشد خارج شود مانعي ندارد، وگرنه در خارج از مسجد محرم شود

و الله العالم.

سؤال 436)

زني كه حيض يا نفاس شده است، آيا مي تواند غسل احرام را به جا بياورد؟

*******بسمه تعالي:*******

غسل احرام بر آنها حائض و نفساء نيز مستحب مي باشد

و الله العالم.

سؤال 437)

اگر زني كه حيض شده است در خود مسجد شجره از روي عصيان و گناه، محرم شد، بدينگونه كه در خود مسجد ايستاد و احرام خود را در همان جا منعقد كرد و همانگونه كه ديگران محرم شده اند، او نيز محرم شد، آيا احرام او صحيح مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط آن است كه در خارج از مسجد نيز پس از خارج شدن از مسجد به قصد اعم از احرام و تكرار تلبيه، بار ديگر تلبيه را بگويد

و الله العالم.

سؤال 438)

در فرض سؤال قبلي اگر با همان احرام، اعمال عمره و حج خود را تمام كرد و به پايان رساند حكمش چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر غافل بوده است احرام او و همچنين ديگر اعمال او صحيح مي باشد.

وگرنه احتياط آن است كه حج خود را در سال آينده اعاده كند

و الله العالم.

سؤال 439)

زني كه حيض شده است، تصميم داشت كه از راه مدينه به مكه مكرمه برود و گمان داشت كه مي تواند در حال عبور از مسجد شجره محرم شود و به وظيفه خويش عمل كند، اما پس از رسيدن به منطقه مسجد ديد كه به خاطر ازدحام جمعيَّت و شلوغي، نمي تواند از آنجا محرم شود، لذا از همسرش كه همراه خود او بود اجازه گرفت كه در همان جا نذر كند و از همان جا محرم شود و از مسجد چند قدمي دور گرديد و احرام خود را با نذر بست. آيا اين چنين كاري كافي مي باشد يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

چنانچه در محاذي مسجد تلبيه را به قصد وظيفه فعليه تكرار نموده احرام او منعقد شده است

و الله العالم.

سؤال 440)

اگر زني [ حائض ] گمان مي كرد كه مي تواند در حال عبور از مسجد محرم شود لذا به محض آن كه داخل مسجد شد بلافاصله محرم گرديد و تلبيه را هم گفت و به طرف درب ديگري حركت كرد تا از آن جا خارج شود ناگهان ديد كه نمي تواند از آن جا خارج شود لذا برگشت و از همان دري كه وارد شده بود خارج گرديد كيفيت احرام او چگونه خواهد بود؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر معتقد بود كه به هنگام عبور امكان دارد كه محرم شود، در اين صورت احرام او صحيح مي باشد.

اما در غير اين صورت احتياط واجب آن است كه خارج از مسجد بار ديگر محرم شود و منظور از اعاده آن اينست كه بار ديگر تلبيه را به نيّت اعم از انشاء احرام و تكرار تلبيه به جا آورد بلكه احوط آن است كه احرام

را مطلقاً اعاده نمايد

و الله العالم.

سؤال 441)

اگر زني معتقد بود كه زن حائض نمي تواند داخل مسجد بشود و بدون احرام از ميقات هم گذشت سپس به هنگام رسيدن به مكّه ملتفت اشتباه و خطاي خود شد، وظيفه او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

واجب است كه به ميقات برگردد و از همان جا محرم شود و اگر نمي تواند خودش را به آنجا برساند تا هر جا كه امكان دارد خودش را به آنجا نزديك كند و از همان نقطه اي كه نزديكتر به ميقات است محرم شود

و الله العالم.

سؤال 442)

زنهايي كه ناگهان حيض شده اند و وارد شدن آنها به مسجد شجره مشكل است، آيا مي توانند قبل از ميقات با نذر محرم شوند؟

*******بسمه تعالي:*******

مي توانند چنين كاري كنند و احرام بستن از خصوص مسجد لازم نيست، بلكه احرام از محاذي مسجد از سمت راست يا چپ آن نيز كافيست

و الله العالم.

سؤال 443)

اگر زن حائض از مسجد شجره در حال عبور محرم گرديد (و تلبيه را گفت) آيا لازم است كه احرام خود را در محاذات جحفه تجديد نمايد؟

*******بسمه تعالي:*******

لازم نيست كه احرام خود را تجديد نمايد

و الله العالم.

مسائلي از محرّمات:

سؤال 444)

آيا گرفتن شكار و نگهداشتن آن براي محرم، در صورتي كه شكار ملك كس ديگري باشد و به عنوان امانت نزد محرم مي گذارد جايز است و آيا جايز است كه به دست كسي كه محرم نيست داده شود؟

*******بسمه تعالي:*******

جايز است كه پيش از احرام بستن آن را بدست كسي كه محرم نيست بسپارد اما پس از احرام نگهداري آن جايز نيست و احتياط آن است كه محرم آن را بدست كسي كه محرم نيست نيز ندهد

و الله العالم.

سؤال 445)

اگر كسي حيواني را شكار كرد و نزد كسي كه محرم نيست به صورت امانت سپرد، سپس خود شكارچي محرم گرديد در اين صورت آيا بر او واجب است كه به آن شخص غير محرم دستور دهد كه شكارش را آزاد كند يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

بر او واجب نيست كه دستور دهد كه شخص غير محرم شكارش را آزاد كند

و الله العالم.

سؤال 446)

شخصي كه محرم است اگر حيواني را در حرم شكار كرد و سپس او را به خارج از حرم برد، حال چه جاهل به حكم باشد يا عالم به آن، آيا بر او لازم است كه آن را به حرم باز گرداند؟

*******بسمه تعالي:*******

بر او لازم است كه آن را به حرم باز گرداند

و الله العالم.

سؤال 447)

آيا مارمولك و جيرجيرك و سوسك سياه و مورچه و مگس و غيره از حشراتي هستند كه كشتن آنها حرام مي باشد و بر فرض حرام بودن كشتن آنها، آيا كفّاره لازم مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

تا زماني كه آزار نرسانده اند كشتن آنها جايز نيست و در صورتي كه اذيت و آزار برسانند كشتن آنها اشكالي ندارد و در هر حال كشتن آنها كفاره ندارد

و الله العالم.

سؤال 448)

آيا كشتن آنها براي كسي كه محرم نيست در داخل حرم جايز است؟

*******بسمه تعالي:*******

بنا بر احتياط تا زماني كه آزاري نرسانده اند جايز نيست كه آنها را بكشند

و الله العالم.

سؤال 449)

حضرت عالي [ در مناسك حج ] فرموده ايد:

«كه براي كشتن يك ملخ، يك دانه خرما و در بيشتر از يك ملخ، يك مشت گندم و مانند آن و براي زياد آن يك گوسفند صدقه بدهند» حال اين سؤال مطرح مي شود:

آيا منظور از زياد، آنچه كه بيش از دو تاست يا آن چه كه در عرف به آن زياد گفته مي شود، مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

آنچه كه از نظر عرفي زياد و بسيار گفته مي شود مراد است

و الله العالم.

سؤال 450)

پس از آن كه حاجي، اعمال روز دهم از ذي الحجه را به پايان مي رساند و از احرام خود خارج مي شود. آنچه كه از زنش بر او حرام است، آيا فقط نزديكي است؟

يا دست زدن و بوسيدن نيز حرام است؟

*******بسمه تعالي:*******

فقط حرمت همبستر شدن و زناشويي باقي مي ماند

و الله العالم.

سؤال 451)

حضرت عالي در مناسك در مسأله 231 چنين فرموده ايد:

«محرم مي تواند به غير از آنچه گفته شد از همسر خود لذت ببرد بنا بر اظهر».

با اينكه بر محرم حرام است كه با همسرش نزديكي كند و همبستر شود يا او را ببوسد يا آن كه از روي شهوت به او دست بزند. پس چگونه و چطور براي شخص محرم، كامجويي حلال از همسرش تحقق پيدا مي كند؟

*******بسمه تعالي:*******

مثلاً با در بغل گرفتن او محقق مي شود

و الله العالم.

سؤال 452)

براي كسي كه از احرام درآمده است آيا جايز است از همسر محرمش به غير از همبستر شدن و دست زدن و بوسيدن، لذت ببرد؟

*******بسمه تعالي:*******

آري جايز است

و الله العالم.

سؤال 453)

اگر زني كه در حال احرام است، همسرش را از روي مهر و محبّت بدون شهوت ببوسد، آيا كفاره بر او واجب مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

نه بر او كفاره اي نيست

و الله العالم.

سؤال 454)

آيا با نگاه كردن شخص محرم به زن اجنبي از روي عمد، كفاره گوسفند بر او واجب مي شود، يا آن كه فقط حرام است و چيزي بر او واجب نمي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

چنانچه محرم به زن اجنبي نگاه كند هر چند از روي شهوت باشد و مني از او بيرون نيايد اگر چه كار حرامي به جا آورده ولي كفاره ندارد

و الله العالم.

سؤال 455)

مردي با همسرش كه در حال احرام بود از روي علم و عمد همبستر شد و با او نزديكي كرد در حالي كه هيچ يك از اعمال حج را هم به جا نياورده بود و از سويي ديگر همسرش نيز از اين كار راضي نبود، اما در اثناء عمل بدان رضايت داد در حال حاضر حكم عمره و حج او چگونه خواهد بود؟

*******بسمه تعالي:*******

عمره آنها فاسد نمي شود ولي احتياط آن است كه پس از تمام كردن اين اعمال، در صورت امكان آن را اعاده نمايند و در صورتي كه براي آنها امكان نداشت كه آن را در همان سال اعاده نمايند در سال آينده آن را اعاده نمايند و در فرض مذكور مرد بايد دو گوسفند كفاره بدهد و زن يك گوسفند كفاره بپردازد

و الله العالم.

سؤال 456)

مردي كه محرم است اگر با زنش كه او نيز محرم است، با زور و اجبار نزديكي كند، آيا اين چنين كاري بر احرام آنها تأثير دارد؟

*******بسمه تعالي:*******

در فرض مذكور، چيزي بر عهده زن نمي باشد و نسبت به وظيفه مرد صوري در مسأله وجود دارد كه تفصيل آن در مناسك بيان شده است

و الله العالم.

سؤال 457)

مردي كه از احرام درآمده است، آيا مي تواند همسرش را كه در حال احرام است از روي شهوت ببوسد؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط در ترك آن است

و الله العالم.

سؤال 458)

مردي كه در حال احرام است اگر به همسرش با لذّت نگاه كرد و مني از او خارج شد، آيا كفاره بر او و همچنين بر همسرش واجب مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

در مورد سؤال مرد بايد يك شتر كفاره بدهد و چيزي بر عهده زن نيست

و الله العالم.

سؤال 459)

مردي از احرام درآمده است و همسرش را كه در حال احرام است، از روي شهوت بوسيده است در حالي كه زن بدين كار راضي نيست حكم اين كار نسبت به مرد و زن چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

بر آن زن جايز نيست كه تمكين كند و احتياط آن است كه مرد از چنين كاري پرهيز كند

و الله العالم.

سؤال 460)

آيا نگاه كردن مرد به همسرش از روي شهوت در حال احرام جايز است و اگر چنين كاري حرام است، آيا كفاره بر او واجب مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

نگاه كردن از روي شهوت حرام است، اما تا زماني كه مني از او خارج نشده است كفاره ندارد و اگر مني از او خارج شد بر او كفاره واجب مي شود

و الله العالم.

سؤال 461)

دست زدن يا نگاه كردن مرد محرم به همسرش از روي شهوت جايز نيست. آيا عكس آن نيز چنين است؟

(يعني دست زدن و نگاه كردن زن به همسرش نيز چنين است)؟

*******بسمه تعالي:*******

دست زدن زن به همسرش و يا بوسيدن او حرام است همانگونه كه بر همسرش نيز چنين كاري حرام است، اما واجب بودن كفاره محل تأمل است

و الله العالم.

سؤال 462)

آيا عقد بستن زني كه در حال احرام است براي مردي كه از احرام در آمده است جايز است؟

*******بسمه تعالي:*******

خير جايز نيست

و الله العالم.

سؤال 463)

اگر مردي كه در حال احرام است با اين كه مي دانست كه عقد بستن در حال احرام حرام است، زني را به عقد خود درآورد، آيا اين عقد صحيح مي باشد و احكامي كه بر اين كار مترتب مي شود چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

اين عقد باطل است و موجب حرمت ابدي مي شود بلي اگر مرد جاهل بود و زن عالم به مسأله بود عقد باطل است ولي موجب حرمت ابدي نمي شود و همينطور اگر هر دو جاهل به مسأله بوده اند

و الله العالم.

سؤال 464)

براي كسي كه محرم نيست، آيا جايز است كه عقد زن و مردي كه در حال احرام هستند را به اجرا درآورد؟

*******بسمه تعالي:*******

اين عقد باطل است

و الله العالم.

سؤال 465)

در حال احرام آيا جايز است كه كسي به زني كه او را طلاق رجعي داده است باز گردد؟

*******بسمه تعالي:*******

اين كار، مانعي ندارد

و الله العالم.

سؤال 466)

در عمره مفرده، اگر كسي [ بعد از سعي ] تقصير كرد، آيا مي تواند كه عقد ازدواج و ديگر استفاده هاي جنسي به غير از زناشويي و همبستر شدن را انجام دهد؟

*******بسمه تعالي:*******

آري، بعد از تقصير و قبل از طواف نساء مي تواند به غير از همبستر شدن چنين كاري را انجام دهد

و الله العالم.

سؤال 467)

براي كسي كه طواف نساء را چه به صورت عمد يا جهل يا فراموشي به جا نياورده است آنچه كه به صورت ويژه حرام است، همبستر شدن است و نه ديگر كامجوييهاي جنسي، آيا چنين حكمي نسبت به زنان نيز جاري است؟

*******بسمه تعالي:*******

آري آنچه كه بر شخص مذكور به صورت مخصوص حرام است، همبستر شدن است، واللّه العالم.

سؤال 468)

بنا بر مشروع بودن عبادت بچّه مميّز، به ويژه در حج در صورتي كه طواف نساء را به جا نياورد آيا زن بر او حرام مي گردد يا آنكه اين حكم ويژه بالغين مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

آري، بنا بر احتياط اگر طواف نساء را ولو با نائب گرفتن انجام ندهد، زن بر او حرام مي گردد

و الله العالم.

سؤال 469)

مردي كه به حج رفته است به علّت جهل به خيال آن كه طواف نساء بر اشخاصي كه ازدواج نكرده اند واجب نيست آن را انجام نداده است و به شهر و د يار خويش بازگشته است و ازدواج كرده و پس از ازدواج فهميده كه طواف نساء بر او واجب بوده است، اما در عين حال از همسرش دوري نكرده و پس از گذشت يك سال و نيم به مكه رفته و طواف را به جا آورده، در حال حاضر حكم او و همچنين عقد ازدواج او چگونه خواهد شد؟

*******بسمه تعالي:*******

در فرض سؤال، عقد ازدواج او صحيح مي باشد اما [ پس از فهميدن ] بايد از همسرش فاصله مي گرفت تا آن كه طوافش را انجام دهد و اگر پس از آن كه فهميد كه از همبستر شدن و نزديكي كردن با همسرش ممنوع و محروم شده است، پيش از انجام دادن طواف نساء نزديكي كرده است، كفاره بر او واجب مي شود. اما نسبت به طواف نساء او، حتماً بايد به صورت مستقل و جداگانه براي حج قبلي خود به جا آورده و اين غير از طواف نساء حج بعدي اوست، وگرنه بار ديگر از زن محروم خواهد ماند تا آن كه طواف نساء ديگري را به جا بياورد

و الله

العالم.

سؤال 470)

آيا مصرف نمودن و به كار بردن هر چيزي كه بوي خوش دارد بر شخص محرم جايز است، مانند هِل و دارچين و همچنين صابون حمام و پودر لباسشويي و خمير دندان و شامپوي سر؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط استحبابي آن است كه از مصرف نمودن و بوئيدن آنها اجتناب نماييد

و الله العالم.

سؤال 471)

اگر كسي در حال احرام به خوردن پرتقال مشغول است، آيا بر شخص ديگري غير از خورنده واجب است كه بيني خود را براي جلوگيري از بوئيدن آن بگيرد؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط اولي آن است كه شخص ديگر نيز از بوئيدن آنها اجتناب كند

و الله العالم.

سؤال 472)

آيا خوردن پرتقال و سيب [ كه بوي خوش دارند ] جايز است و همچنين آيا مصرف نمودن صابوني كه بوي خوش دارد جايز است؟

*******بسمه تعالي:*******

خوردن سيب و پرتقال و همچنين به كار بردن صابون اشكالي ندارد گرچه احتياط آن است كه از به كار بردن آنها خود داري كند

و الله العالم.

سؤال 473)

حكم خود داري كردن از نفس كشيدن از بوهاي بد در حال احرام بدون گرفتن بيني چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

آنچه كه ممنوع است گرفتن بيني [ از بوي بد ] است و نه غير از آن

و الله العالم.

سؤال 474)

آيا جايز است كه شخص محرم عورت خود را براي جلوگيري از آشكار شدن آن با قطعه اي از پارچه ندوخته شده اضافه برد و قطعه اي كه پوشيده است، بپوشاند؟

*******بسمه تعالي:*******

اشكالي ندارد

و الله العالم.

سؤال 475)

آيا بر شخص محرم جايز است كه قمقمه آبي كه پوشش روي آن دوخته شده است را بر دوش خود بيندازد يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

مانعي ندارد

و الله العالم.

سؤال 476)

آيا بودن قطعه اي دوخته شده كوچك كه به احرام آويزان شده است ضرري به آن مي رساند و همچنين دوخته شدن اطراف احرام جايز است؟

*******بسمه تعالي:*******

اشكالي ندارد و ضرري به احرام نمي رساند و بر شخص محرم چيزي واجب نمي گردد

و الله العالم.

سؤال 477)

همياني كه براي نگهداري پول بكار گرفته شده است اگر دوخته شده باشد، آيا به كارگيري آن جايز است؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر شأن آن براي حفظ و نگهداري پول باشد مانعي ندارد

و الله العالم.

سؤال 478)

آيا پوشيدن همياني كه قطعه اي پوست همراه آن است كه از دولتهاي كافر وارد شده است، جايز است؟

همچنين آيا بر شخص محرم جايز است كه آن را براي حفظ و نگهداري پول خويش روي لباسهاي احرام بپوشد؟

*******بسمه تعالي:*******

آري جايز است، اما احتياط آن است كه شخص محرم آن را نپوشد

و الله العالم.

سؤال 479)

اگر شخص محرم هميان را براي جلوگيري از افتادن لُنگ و نه براي حفظ و نگهداري پول بپوشد، در صورتي كه هميان دوخته باشد، جايز است؟

*******بسمه تعالي:*******

آري، اشكالي ندارد

و الله العالم.

سؤال 480)

آيا پوشيدن صورت براي زن كفاره دارد؟

و اگر كفاره دارد، كفاره آن چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

آري، در صورت علم و توجه به آن كفاره دارد و كفاره اش بنا بر احتياط يك گوسفند است

و الله العالم.

سؤال 481)

پوشيدن قفازين براي زن در حال احرام جايز نيست، آيا پوشاندن كف دستها بر او واجب است؟

و اگر پوشاندن آن جز با فقازين امكان ندارد، آيا مجوز شرعي براي پوشيدن آن مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

پوشاندن آنها منحصر به قفازين نيست، بلكه مي تواند آنها را با لباس خود بپوشاند. ولي پوشاندن كف دستها احتياط استحبابيست

و الله العالم.

سؤال 482)

هنگام پوشيدن مقنعه براي سر، نسبت به زن در حال احرام، آيا جايز است كه با بيني و گونه ها و يا پيشاني تماس داشته باشد يا آنكه به هنگام پوشيدن آن در حال احرام جايز نيست كه با آنها تماس داشته باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

بر زنها، جايز نيست كه در حال احرام مقنعه را روي صورت خويش رها كنند و اگر آن را پوشيدند بايد آن را از صورت خود هر چند با دست خويش دور سازند، تا آن كه با گونه ها و بيني و پيشاني تماس نداشته باشد، واللّه العالم.

سؤال 483)

آيا لازم است زني كه در حال احرام است صورتش را باز بگذارد در جايي كه مرد نامحرمي هم وجود ندارد و آن را نپوشاند حتي پوشش مانند [ پوشيه ]كه روي صورت قرار گرفته است؟

حال چه به صورت چسبيده باشد و چه از آن فاصله داشته باشد و از آن دور باشد، به عبارت ديگر آيا پوشاندن صورت به صورت مذكور مطلقاً جايز است؟

يا آنكه مقيّد به بودن مرد نامحرم است؟

*******بسمه تعالي:*******

آنچه براي زن در حال احرام ممنوع است پوشاندن صورت با پوششيست كه به پوست صورت بچسبد حال چه در آن مكان، مرد بيگانه و نامحرمي باشد يا نباشد و در غير از آن [ كه به پوست صورت نمي چسبد ] مانعي ندارد

و الله العالم.

سؤال 484)

اگر مردي كه از نعوظ آلت خويش در حج در حال احرام نگران و مضطرب است، مي تواند لباسي را بپوشد كه از نعوظ كردن جلوگيري كند؟ و اگر چنين كاري را كرد و چيزي را زير لُنگ خود به همين نيّت پوشيد، چه حكمي دربارهي او جاري مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

در حال احرام پوشيدن چيز دوخته شده يا چيزي كه بحسب ظاهر در حكم چيز دوخته شده مي باشد جايز نيست و براي رفع اين مشكل مي توان كمربندي را روي عورت بست و روي آن را گره زد و گره زدن كمربند اشكالي ندارد. اما اگر چيزي غير از آن را پوشيد لازم است كه كفاره پوشيدن آن را بپردازد به همانگونه كه در مناسك ذكر شده است

و الله العالم.

سؤال 485)

كسي كه در حال احرام است اگر چند چيز دوخته را در يك وقت واحد بپوشد، آيا كفاره او نيز متعدد مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر آنچه كه از لباسهاي متعدد پوشيده است از انواع متعدد باشد مانند پيراهن و شلوار و براي هر نوع آن كفاره اي مجزا دارد و در صورتي كه از يك نوع باشد مانند پيراهن [ كه همه آنها از نوع پيراهن باشند ] كفاره متعدد نمي شود

و الله العالم.

سؤال 486)

برخي از احرامها مثلاً قطعه احرامي كه روي دوش مي اندازند عرض آن كم است، اگر دو قطعه از آن به همديگر دوخته شوند و از آن يك قطعه درست شود تا بتوان آن را مانند لباس روي دوش انداخت، آيا اين جزء دوخته شده ها بشمار مي آيد؟

*******بسمه تعالي:*******

آري، جزء دوخته شده بحساب مي آيد

و الله العالم.

سؤال 487)

حضرت عالي در مناسك حج در مسأله 190 چنين فرموده ايد:

«اگر در پيراهنش از روي جهل و يا فراموشي محرم شد سپس آن را از تنش بيرون كرد، احرام او صحيح است» سؤال اين است:

در چنين حالتي آيا كفاره بر او واجب مي شود يا نه؟

*******بسمه تعالي:*******

در فرض جهل و فراموشي، همانگونه كه از ظاهر سؤال برداشت مي شود، كفاره بر او واجب نمي شود

و الله العالم.

سؤال 488)

اگر شخص محرم در يك احرام لباس دوخته شده اي را به تن كرد و سپس آن را بيرون آورد و لباس ديگري را به تن كرد، آيا كفاره تكرار مي گردد؟ يا آن كه يك كفاره بر عهده اوست؟

*******بسمه تعالي:*******

كفاره تكرار مي گردد

و الله العالم.

سؤال 489)

كسي كه براي عمره تمتع محرم شده است از روي فراموشي لباس دوخته اي را به تن كرد مثلاً شورت كه عورت را مي پوشاند در همان حال لباس احرام را نيز به تن كرده بود و پس از شوط پنجم در طواف يادش آمد [ كه شورت پوشيده است ] اما در همان حال به طواف خود ادامه داد و طواف خود را كامل كرد و نماز طواف را هم خواند و به شهر و ديار خويش بازگشت، در حال حاضر حكم وضعي و تكليفي او چگونه خواهد شد؟

*******بسمه تعالي:*******

در حال حاضر هيچ تكليفي بر او نيست و طواف او و ديگر اعمال او صحيح مي باشد.

اما آنچه كه حكم وضعي اوست اينست كه به خاطر آن كه يادش آمد [ كه شورت پوشيده است ] ولي در همان حال نيز به طواف خود ادامه داده است بايد كفاره پوشيدن لباس دوخته را بپردازد و احتياط اينست اگر مستطيع شد حج را اعاده نمايد

و الله العالم.

سؤال 490)

معلوم است براي كسي كه در حال احرام است جايز نيست كه چيز دوخته شده اي را بپوشد.

اما اگر لباسي به گونه اي ساخته شده باشد كه دوختي در آن بكار نرفته باشد يا سنجاقي بكار گرفته نباشند، مثلاً كسي شلواري دوخته نشده را به پا كند كه لبه هاي آن با ماده اي چسبنده به هم چسبيده باشد، آيا پوشيدن اين چنين شلواري دوخته شده ناميده مي شود يا خير؟ و در صورتي كه براي ضرورت چنين كاري صورت گرفته باشد حكم آن چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

پوشيدن لباس مزبور جايز نيست و حكم لباس دوخته شده (حرمت و كفاره) بر آن جاري مي شود

و الله العالم.

سؤال 491)

اگر زني لباس حرير خالص يا مخلوطي را روي لباس احرام خود مانند عباي زنانه بپوشد جايز است؟

*******بسمه تعالي:*******

نسبت به حرير خالص بنا بر احتياط لازم جايز نيست

و الله العالم.

سؤال 492)

اگر مرد محرم، كفشي را بپوشد كه چيزي را به عنوان علامت مشخص روي آن گره زده اند جايز است؟

*******بسمه تعالي:*******

اشكالي ندارد

و الله العالم.

سؤال 493)

اگر لُنگش را گره بزند، آيا ضرري به احرامش مي رساند؟

*******بسمه تعالي:*******

ضرري به احرامش نمي رساند اما احتياط لازم آن است كه گره نزند

و الله العالم.

سؤال 494)

گره زدن لنگ احرام با سنجاق براي كسي كه از آشكار شدن عورت خود به خاطر وزش باد و غيره مي ترسد، چه حكمي دارد؟

و در صورتي كه جايز نباشد اگر كسي از روي جهل به حكم يا فراموشي چنين كاري كرده باشد حكم او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

بنا بر احتياط واجب ترك كردن آن لازم است و اين چنين كاري ضرر به احرام و اعمال او نمي رساند و مي تواند كه هر گوشه اي از لُنگ را به طرف مقابل همديگر بدون گره زدن دور كمر خود بپيچد و پوشيدن كمربند براي جلوگيري از افتادن لُنگ اشكالي ندارد

و الله العالم.

سؤال 495)

آيا گرفتن عكس و فيلمبرداري براي محرم جايز است؟

*******بسمه تعالي:*******

آري جايز است

و الله العالم.

سؤال 496)

براي شخص محرم آيا جايز است كه در خانه اي سكونت گزيند كه در هر سمت و سوي آن آيينه است به گونه اي كه احتمال مي دهد كه چشمش در هر لحظه به آنها بيفتد؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط ترك آن است

و الله العالم.

سؤال 497)

آيا پوشيدن پاپوشي كه نصف پاي مرد را در حال احرام مي پوشاند جايز است؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر پوشيدن پاپوش صدق كند، احتياط در ترك آن است

و الله العالم.

سؤال 498)

آيا پوشيدن چيزي كه بخشي از پاي مردان را مي پوشاند هر چند نصف يا بيشتر آن باشد جايز است؟

و آيا منظور از عبارت فقها كه پوشاندن تمام پا حرام است، منظور و مراد آنها پوشاندن كل پا در مقابل بخشي از آن است؟

*******بسمه تعالي:*******

مراد از عبارت فقها، حرمت پوشاندن تمام پشت يا و نه بخشي از آن است.

بلي اگر پوشيدن پاپوش يا جوراب صدق كند گرچه تمام پا را هم نپوشانده باشد بنا بر احتياط در حال اختيار چنين كاري جايز نيست

و الله العالم.

سؤال 499)

اگر مرد محرمي زير لنگ خويش به خاطر جهل به حكم، لباس دوخته اي را پوشيده باشد، آيا كفاره بر او لازم مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

در صورتي كه از روي جهل صورت گرفته باشد كفاره اي ندارد

و الله العالم.

سؤال 500)

آيا جايز است كه مرد محرم پاپوش دوخته اي را به پا كند با اين كه روي پا را نمي پوشاند؟

*******بسمه تعالي:*******

آري جايز است

و الله العالم.

سؤال 501)

آيا جايز است كه زن مُحرم جوراب و مانند آن را بپوشد كه روي پا را مي پوشاند؟

*******بسمه تعالي:*******

آري جايز است

و الله العالم.

سؤال 502)

در مسأله 256 از مناسك حج چنين فرموده ايد:

«زيوري كه پيش از احرام عادت به پوشيدن آن داشته مستثني است».

حال اين سؤال مطرح مي شود:

آنچه از زينت كه زن پيش از محرم شدن عادت به پوشيدن آن داشته است، مقدار آن اندك يا زياد باشد، آيا تفاوتي دارد؟

*******بسمه تعالي:*******

هيچ تفاوتي ميان اندك و يا زياد آن نيست

و الله العالم.

سؤال 503)

آيا اين استثنايي كه نامبرده شده، تفاوتي در آن نيست كه قصد زينت داشته باشد يا نداشته باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

هيچ تفاوتي ميان دو صورت مذكور نيست ولي نبايد آن را به شوهر خود و ديگر مردان نشان بدهد

و الله العالم.

سؤال 504)

آيا زينت كردن مطلقاً حرام است؟

حتي اگر از نظر عرفي صدق زينت كند اما خود شخص محرم چنين قصد و نيّتي هم نداشته باشد، يا آن كه فقط در صورتي كه قصد زينت داشته باشد حرام مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

زينت كردن حرام است حتي در صورتي كه قصد هم نداشته باشد

و الله العالم.

سؤال 505)

آيا آرايش «زينت كردن» در حال احرام جايز است؟

حكم رنگ مو غير از حنا چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

آرايش كردن در حال احرام به رنگ كردن مو جايز نمي باشد

و الله العالم.

سؤال 506)

آيا كندن و جدا كردن زينتي كه زن پيش از احرام به آن عادت كرده است، لازم است؟

و در صورتي كه لازم نباشد، آيا جايز است كه آنها را به محارم خويش نشان دهد؟

*******بسمه تعالي:*******

در فرض مذكور كندن و جدا كردن آن لازم نيست، اما جايز نيست كه آن را به محارم خويش نشان دهد

و الله العالم.

سؤال 507)

در اين زمان برخي از زنان به جاي سرمه از وسايل و ابزارهاي ديگر همانند سرمه استفاده مي كنند، مانند «قلم»، آيا اشكالي دارد؟

و در صورتي كه جايز نباشد، آيا [ با به كار بردن آن ] كفاره نيز واجب مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

در حكم آن تفاوتي نيست

و الله العالم.

سؤال 508)

در موارد ذيل آيا كفاره واجب مي شود:

الف: اگر شخص مُحرم با سرمه سياه رنگ به قصد زينت سرمه كشيد؟

ب: سرمه كشيدن با سرمه سياه رنگ ولي بدون قصد زينت؟

ج: سرمه كشيدن با سرمه غير سياه اما به قصد زينت؟

*******بسمه تعالي:*******

در همه فرضهاي ذكر شده بنا بر احتياط اولي يك گوسفند كفاره بدهد و اما اگر سرمه كشيدن با سرمه مشكي با قصد و نيّت زينت بوده باشد، حرام است و در دو فرض آخر، در حرمت آنها اشكال و تأمّل است و احتياط در ترك آن است

و الله العالم.

سؤال 509)

زني كه كمربندي را روي لباسهاي خود براي زينت دور كمر خويش ببندد، حكمش چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر پيش از اين كه محرم شود جزء لباس او نبوده باشد در حكم پوشيدن زينتيست كه افزون بر وضع عادي و طبيعي لباسهاي خود آن را پوشيده است.

اما اگر پوشيدن آن به صورت عادي بود و بدان عادت داشت نبايد آن را براي شوهرش و مردان ديگر ظاهر نمايد

و الله العالم.

سؤال 510)

آيا سوگند خوردن صادقانه حتّي اگر يك بار هم باشد در حال احرام حرام است؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط آن است كه قسم خوردن را مطلقا بهر صيغه اي كه باشد در حال احرام ترك كند

و الله العالم.

سؤال 511)

آيا روغن ماليدن پيش از احرام بستن، در صورتي كه اثر آن پس از غسل كردن و محرم شدن همچنان باقي بماند، جايز است؟

*******بسمه تعالي:*******

اشكالي ندارد

و الله العالم.

سؤال 512)

كسي كه پيش از احرام بستن مي خواهد روغن (بدون عطر و بوي خوش) را كه اثر آن تا بعد از محرم شدن نيز باقي خواهد ماند مثلاً براي پرهيز از حساسيت پوستي خود مصرف كند، چه حكمي دارد؟

با اين فرض كه اين بيماري و مشكل حساسيت پوستي او محقق نشده است، آيا چنين كاري جايز است؟

و در صورتي كه جايز باشد، آيا كفاره بر ذمّه او مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

اشكال ندارد

و الله العالم.

سؤال 513)

اگر شخص محرم روغن را به منظور درمان مصرف كند، آيا كفاره اي بر ذمّه او مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

كفاره اي بر ذمّه او نيست

و الله العالم.

سؤال 514)

اگر شخص محرم مجبور به مصرف نمودن روغن يا به كار بردن دارويي شود كه در تركيب و ساختار آن مادّه رو غني پُماد به كار رفته باشد، آيا جايز است كه چنين كاري بكند و آيا كفاره بر او لازم مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

در صورت ضرورت جايز است و كفاره اي بر ذمّه او نيست

و الله العالم.

سؤال 515)

به كار بردن كِرِمهاي خوشبو و يا بي بو براي «زينت و آرايش» به دست يا به صورت براي زنان محرم چه حكمي دارد؟

*******بسمه تعالي:*******

روغن مالي و زينت نمودن در حال احرام جايز نيست

و الله العالم.

سؤال 516)

اگر سر شخص محرم طاس و بي مو و يا زشت باشد كه از آشكار شدن آن خجالت مي كشد، آيا جايز است كه آن را بپوشاند؟ و آيا چيزي بر ذمّه او مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

تا وقتي كه تحمّل آشكار شدن آن حرجي نباشد [ و به مشقّت و زحمت نيفتد ] چنين كاري جايز نيست

و الله العالم.

سؤال 517)

آيا بر شخص محرم جايز است كه سرش را روي بالش بگذارد در حالي كه با اين كار، حتماً بخشي از سر او پوشانده مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

آري جايز است

و الله العالم.

سؤال 518)

براي شخص محرم به هنگام خوابيدن آيا جايز است كه تمام روي پاهايش را بپوشاند؟

*******بسمه تعالي:*******

آري جايز است

و الله العالم.

سؤال 519)

براي شخص محرم آيا جايز است كه سرش را با دستمال و مانند آنها خشك كند؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط، در ترك آن است.

اما خشك كردن با دست سپس خشك كردن دست با دستمال اشكالي ندارد

و الله العالم.

سؤال 520)

در صورتي كه جايز باشد كه به خاطر ضرورت، سر پوشانده شود، آيا شرط است كه دوخته نشده باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

در صورت ضرورت احتياط آن است كه دوخته نباشد

و الله العالم.

سؤال 521)

بر شخص محرم آيا جايز است كه جلوي سر خود را با گوشه هايي از لباس احرام، براي مسح كردن به هنگام وضو گرفتن خشك كند؟ و حكم كسي كه به گمان اين كه جايز است چنين كاري كرده است چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط در ترك آن است و اگر كسي چنين كاري را از روي جهل كرده است، بر ذمّه او چيزي نيست

و الله العالم.

سؤال 522)

اگر شخص محرم با كلاهي دوخته شده سرش را بپوشاند، آيا بر ذمّه او دو كفاره است؟

يا آن كه يك كفاره كافي مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

بنا بر احتياط بر ذمّه او دو كفاره است

و الله العالم.

سؤال 523)

بر زني كه مُحرم است، آيا جايز است كه صورتش را با دستمال كاغذي يا حوله پاك كند؟

*******بسمه تعالي:*******

بنا بر احتياط، چنين كاري جايز نيست

و الله العالم.

سؤال 524)

گاهي پيش مي آيد كه به هنگام شستن صورت در وضو گرفتن، روي قسمت جلوي سر انسان، آبي ريخته مي شود، آيا جايز است كه بعد از شستن دست راست، آن آب را با گوشه لباس احرام يا با دستمال كاغذي خشك كند؟ و در صورتي كه انسان مُحرم باشد، آيا چنين كاري صحيح است؟

آيا پوشاندن سر نيست؟

و در صورتي كه بدون قصد و عمد (گرچه احتمال آن داده مي شود ) به هنگام خشك كردن سر، چند تار مويي هم كنده شود، حكم آن چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

خشك كردن آن با دست خشك و غيره اشكالي ندارد و همچنين در صورتي كه چند تار مويي كنده شود و از روي قصد نبوده باشد اشكالي ندارد اما خشك كردن آن با گوشه لباس احرام يا با دستمال كاغذي بنا بر احتياط جايز نيست

و الله العالم.

سؤال 525)

پوشاندن صورت [ زن ] با چيزهاي غير معمولي و نامتعارف مانند برگ درختان نيز اشكال دارد؟

*******بسمه تعالي:*******

زناني كه محرم شده اند صورت خود را با چيزهاي غير متعارف نيز، بنا بر احتياط واجب نپوشانند

و الله العالم.

سؤال 526)

آيا گذاشتن صورت روي بالش [ براي زنان ] براي خوابيدن جايز است؟

*******بسمه تعالي:*******

مانعي ندارد

و الله العالم.

سؤال 527)

آيا براي زنان محرم، جايز است كه در وقت خوابيدن صورت خود را براي جلوگيري از گزيدن حشرات، با پارچه اي بپوشانند؟

*******بسمه تعالي:*******

جايز است

و الله العالم.

سؤال 528)

آيا پوشاندن بخشي از صورت زن در حال احرام در حكم پوشاندن همه صورت است يا نه؟

*******بسمه تعالي:*******

آري، در حكم پوشاندن تمام صورت است

و الله العالم.

سؤال 529)

آيا براي زناني كه در حال احرام هستند جايز است كه صورت خود را از نامحرمان با لباس يا غيره بپوشانند؟ و در صورتي كه آن لباس با صورت آنها تماس داشته باشد، آيا كفاره اي بر ذمّه آنها واجب مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

زني كه محرم شده است مي تواند آنچه را كه روي سر خود انداخته است همانند چادر و روسري و غيره، محاذات بيني و يا چانه خود پايين بياورد، اما با صورت او تماس نداشته باشد و در موردي كه عمداً به صورت او بچسبد و تماس داشته باشد و در همان حال نيز آگاه باشد كه اين كار حرام است، بنا بر احتياط يك گوسفند كفاره بدهد

و الله العالم.

سؤال 530)

آيا جايز است كه بخشي از صورت (زن محرم) به عنوان مقدمه براي اطمينان از پوشاندن واجب در نماز پوشانده شود يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

آري جايز است

و الله العالم.

سؤال 531)

با توجه به اين موضوع كه پوشاندن صورت زني كه احرام بسته است حرام است، آيا چانه از صورت بحساب مي آيد كه واجب است آشكار شود؟ و آيا مقنعه اي كه روي سر گذاشته مي شود، اگر چانه را تا لبها بپوشاند، آيا اشكال دارد؟

*******بسمه تعالي:*******

پوشاندن صورت [ براي زن احرام بسته ] به مقداري كه شستن آن در وضو واجب است، جايز نمي باشد

و الله العالم.

سؤال 532)

زناني كه در حال احرام مي باشند صورتشان به هنگام پوشيدن مقنعه يا كندن آن پوشانده مي شود چه حكمي دارند؟

*******بسمه تعالي:*******

واجب است كه [ به هنگام پوشيدن يا كندن ] آن را به صورت خود نچسبانند

و الله العالم.

سؤال 533)

اگر روي سر مرد محرم رطوبتي باشد كه اگر صبر كند تا براي وضو گرفتن سرش خشك شود وقت نماز از دست خواهد رفت، در اين صورت آيا مي تواند سرش را با چيزي همانند دستمال خشك كند؟

*******بسمه تعالي:*******

خشك كردن آن موقوف به استفاده از دستمال و مثل آن نيست و خشك كردن آن با دست نيز امكان دارد، همانگونه كه قبلاً گفته شد

و الله العالم.

سؤال 534)

آيا بر شخص محرم جايز است كه سرش را زير دوش حمام و غيره شستشو دهد؟

*******بسمه تعالي:*******

آري جايز است

و الله العالم.

سؤال 535)

بر مرد محرم جايز است كه زير آبشار باشد يا نه؟

*******بسمه تعالي:*******

آري، تا زماني كه عنوان ارتماس صدق نكند جايز است

و الله العالم.

سؤال 536)

احتياط آن است كه زن صورت خود را از نامحرم بپوشاند آيا اين احتياط حتي در حالت احرام نيز باقي مي ماند يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

پوشاندن صورت با پوشيه يا نقاب در حال احرام جايز نيست بلكه احتياط آن است كه آن را با هيچ پوششي نپوشاند، اما دور نگهداشتن از نامحرم با چيزي كه با صورتش تماس نداشته باشد اشكالي ندارد

و الله العالم.

سؤال 537)

آيا بر زن محرم جايز است هنگامي كه مرد نامحرمي نيست صورت خود را بپوشاند؟

*******بسمه تعالي:*******

هنگامي كه مرد نامحرمي نيست جايز نيست كه صورت خود بپوشاند، اما هنگام خوابيدن جايز است كه صورت خود را بپوشاند

و الله العالم.

سؤال 538)

بر زن محرم آيا جايز است كه عرق صورت خود را مثلاً با دستمال پاك كند؟ آيا اين چنين كاري از پوشاندن صورت شمرده مي شود يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط در ترك آن است

و الله العالم.

سؤال 539)

آيا چانه و زير چانه از صورت زن شمرده مي شود يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

چانه از صورت است اما زير چانه از صورت شمرده نمي شود

و الله العالم.

سؤال 540)

زني كه محرم است اگر بخواهد چادرش را بردارد اگر به هنگام برداشتن آن صورتش پوشيده شود، آيا با اين كار بر ذمّه او چيزي هست؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر به علّت غفلت بوده است، چيزي بر ذمّه او نيست

و الله العالم.

سؤال 541)

معلوم است كه بر مرد محرم جايز نيست كه در آب به طور ارتماسي فرو رود، حال اين سؤال مطرح مي شود:

منظور از ممنوعيت ارتماس، فرو بردن تمام سر در آب است يا حتي بخشي از آن؟

*******بسمه تعالي:*******

مراد از ارتماس، فرو بردن تمام سر در آب است

و الله العالم.

سؤال 542)

اگر شخص مُحرم شخص ديگري را آمپول بزند و آمپول زدن او مستلزم بيرون آمدن خون از بدن او باشد، آيا اين كار حرام مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر آن شخص مُحرم نباشد اشكالي ندارد، اما اگر آن شخص در حال احرام باشد، در صورتي كه مي داند خون از بدن او بيرون مي آيد جايز نيست كه چنين كاري كند مگر آن كه ضرورت باشد

و الله العالم.

سؤال 543)

اگر شخص محرم مي تواند خودش به خودش آمپول بزند كه باعث بيرون آمدن خون از بدن او مي گردد آيا جايز است؟

*******بسمه تعالي:*******

در صورتي كه بداند خون از بدن او بيرون مي آيد جايز نيست، مگر به خاطر ضرورت

و الله العالم.

سؤال 544)

بر شخص محرم آيا جايز است كه خونش را به ديگران هديه كند؟

*******بسمه تعالي:*******

جايز نيست مگر براي ضرورت

و الله العالم.

سؤال 545)

اگر كسي پيش از قرباني كردن به خاطر ضرورت يا بيماري موهايش را كوتاه كرد، آيا كفاره بر او واجب مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

كفاره بر او واجب نمي گردد

و الله العالم.

سؤال 546)

بر شخص محرم آيا جايز است كه ناخن شخص ديگري را كه يا در حال احرام است يا از احرام درآمده است كوتاه كند؟

*******بسمه تعالي:*******

اشكالي ندارد

و الله العالم.

سؤال 547)

بر شخص محرم آيا امكان دارد كه پوستهاي [ خشك و زائدي ] كه روي لبها و اطراف ناخنها وجود دارد را زايل سازد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر باعث خونريزي نشود، مانعي ندارد

و الله العالم.

سؤال 548)

بر شخص محرم آيا جايز است كه دندان شخص ديگري را كه او هم در حال احرام است، بكند؟ و اين كار مستلزم خون آمدن است.

*******بسمه تعالي:*******

در صورت ضرورت اشكالي ندارد

و الله العالم.

سؤال 549)

آيا اگر شخص مُحرم موي شخص مُحرم ديگري را پس از قرباني كردن كوتاه كند يا بتراشد جايز است يا نه؟

*******بسمه تعالي:*******

در صورتي كه محرم از احرام خارج نشده (گرچه به تقصير كردن باشد ) براي او جايز نيست كه موي محرم ديگر را بتراشد يا كوتاه كند

و الله العالم.

سؤال 550)

آيا همراه داشتن و حمل اسلحه كه بر شخص محرم حرام است بر چيزي مانند قيچي و چاقو كه به آنها نياز دارد، صدق مي كند؟

*******بسمه تعالي:*******

بر اين چيزها، اسلحه صدق نمي كند

و الله العالم.

مسائلي دربارهي زير سايه رفتن ( براي مردان)

سؤال 551)

آيا زير سايه رفتن در شب جايز است؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط واجب در ترك آن است

و الله العالم.

سؤال 552)

آيا زير سايه رفتن بين الطلوعين جايز است؟

*******بسمه تعالي:*******

به شب ملحق مي شود

و الله العالم.

سؤال 553)

به نظر حضرت عالي آيا زير سايه رفتن در مورد آفتاب و باد و گرما و سرما و غيره است؟

يا آن كه نسبت به برخي از آنهاست؟

*******بسمه تعالي:*******

شامل همه آنها مي گردد

و الله العالم.

سؤال 554)

آيا زير سايه رفتن حتي در وقتي كه گرما و سرما و آفتاب و باران و مانند آنها نباشد، جايز است؟

*******بسمه تعالي:*******

تفاوتي ميان اقسام و انواع آنها وجود ندارد

و الله العالم.

سؤال 555)

زير سايه چتر رفتن در صورت شك كه بودن يا نبودن آن يكسان است جايز است يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

نه جايز نيست

و الله العالم.

سؤال 556)

اگر بالاي خودرو شكاف و دريچه اي بود كه فقط به اندازه سر و شانه ها باز بود ولي بدن زير سقف خودرو قرار داشت، آيا در حال احرام سوار شدن در اين خودرو جايز است؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر پنجره هاي سمت راست و چپ با باز بودن شكاف و دريچه سقف همراه بود زير سايه رفتني كه بر شخص محرم حرام است، صدق نمي كند

و الله العالم.

سؤال 557)

نظر حضرت عالي در مورد مسأله زير سايه رفتن از سمت كناره ها و پهلوها چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط در ترك آن است

و الله العالم.

سؤال 558)

آيا رفتن زير سايه اي كه به وسيله كناره و بدنه خودرويي كه سقف آن باز است ايجاد شده، جايز است؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر چيزي همانند عمود در محمل باشد، اشكالي ندارد

و الله العالم.

سؤال 559)

به كار بردن چتر در مني و عرفات و داخل شهر مكه قديمي، جايز است يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

مشهور نزد فقها اينست كه جايز است و احتياط در ترك آن حتي در مكه قديميست مگر اينكه در اطراف منزل مسكوني خود باشد

و الله العالم.

سؤال 560)

بر شخص محرم آيا جايز است در مكه مكرمه و همچنين در عرفات و مشعر الحرام و مني هست در حال راه رفتن به وسيله چتر زير سايه قرار گيرد؟ و در صورتي كه در حال راه رفتن صحيح و جايز باشد، آيا در حال حركت در خودروي بي سقف، نيز صحيح و جايز مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط آن است كه در حال حركت از اين كار خود داري كند، حتي در مكه قديمي، بلي رفتن زير سايه منازل و اماكني كه در آنها سكونت مي كند يا در بين راه در آنها توقف مي كند مانعي ندارد

و الله العالم.

سؤال 561)

بر شخص محرم آيا جايز است كه در حال پياده روي به وسيله سايباني زير سايه قرار گيرد و يا آن كه در مكه و عرفات و مزدلفه و مني سوار خودروي سقف دار گردد؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط آن است كه به هنگام حركت كردن حتي اگر حركت و سير او به صورت سفر هم نباشد از زير سايه رفتن خود داري كند

و الله العالم.

سؤال 562)

بر شخص محرم آيا جايز است هنگامي كه از مدينه منوره به مكه مكرّمه منتقل مي شود، زير سايه برود؟ اگر پاسخ آن منفيست پس حكم محرمي كه به هنگام شب به وسيله خودروي خود از منطقه اي به منطقه ديگري جابه جا مي شود، در حالي كه شيشه هاي وسيله نقليه خود را باز مي گذارد به گونه اي كه فضاي بيرون آن يا همانند فضاي دروني خودرو مي گردد يا آن كه اندكي با آن تفاوت دارد، اگر فضاي دروني بيش از فضاي بيروني وسيله نقليه ناراحت كننده بود مانند فرض ذكر شده و اين ناراحتي ناشي از سرعت خودروييست كه اين تندباد را به وجود آورده، حكمش چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

بنا بر احتياط، زير سايه رفتن حتي در شب هم جايز نيست و اين حالت ذكر شده بنا بر احتياط واجب دليل و مجوّزي براي زير سايه رفتن مردان نمي شود

و الله العالم.

سؤال 563)

شخص محرمي سوار بر خودرويي سقف دار شد و پايبند به كفاره آن هم گرديد، حال اين سؤال مطرح مي شود:

آيا در اين صورت جايز است كه شيشه هاي سمت راست و چپ خود را ببندد و كولر آن را بكار بيندازد؟ با توجه به اينكه او مجبور به سوار شدن در خودروي سقف دار مي باشد، اما مجبور به بستن شيشه هاي آن نمي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

در فرض سؤال؛ زير سايه رفتن براي او جايز است، اما يك كفاره دارد، ولي احتياط آن است كه شيشه هاي ماشين را نبندد، ولي با بستن آنها كفاره متعدد نمي شود

و الله العالم.

سؤال 564)

حضرت عالي در مسأله 269 در مناسك چنين فرموده ايد:

«و زير سايه محمل رفتن هنگام سير … عيبي ندارد» اين سؤال مطرح مي شود:

اين «عيب نداشتن» آيا نسبت به كسيست كه سوار خودرو شده است اگر با استفاده از بدنه و كناره داخل خودرو زير سايه برود؟ يا آن كه نسبت به كسيست كه سوار خودرو نمي باشد اما اگر آن خودرو از كنار او بگذرد سايه اي از آن به وجود مي آيد كه سايه اش بر سر او مي افتد؟

*******بسمه تعالي:*******

منظور همان مورد دوم است

و الله العالم.

سؤال 565)

پس از رسيدن به مكه؛ آيا جايز است كه در خودرويي سقف دار سوار شود؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط آن است كه در حال نقل و انتقال داخل شهر مكه نيز آن را ترك كند

و الله العالم.

سؤال 566)

اگر حاجي در يكي از محله هاي جديد مكه مثلاً عزيزيه مسكن گزيند و در حال احرام بخواهد به سمت مكه قديمي برود، آيا جايز است كه در خودرويي سقف دار سوار شود؟ يا آن كه جايز بودن آن فقط مخصوص همان محله ايست كه در آن سكونت گزيده است؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط در ترك آن است حتي در خيابانهاي مكه قديمه

و الله العالم.

سؤال 567)

اگر آفتاب و گرما و سرما و باران و باد نباشد و زير سايه رفتن برابر و يكسان با نرفتن باشد، اما خودرو در حال حركت، تندبادي به وجود آورد، به گونه اي كه هوا و فضاي وسيله نقليه به علت سرعت آن دگرگون شود، در اين حالت آيا زير سايه رفتن جايز مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

در حالت اختيار جايز نيست و در صورت اضطرار براي زير سايه رفتن بايد كفاره بدهد

و الله العالم.

سؤال 568)

حضرت عالي در مناسك حج در مسأله 270 چنين فرموده ايد:

«منظور از زير سايه رفتن اينست كه بدين وسيله از آفتاب يا سرما يا گرما يا باران يا باد و مانند اينها جلوگيري كند و چنانچه هيچ كدام از اينها نباشد به طوري كه بود و نبود سايه بان يكسان باشد عيبي ندارد» آيا چنين چيزي ممكن است؟

يا آن كه تعليق به موضوع محالي شده است؟

و اگر سايه بان از آفتاب و سرما و يا باران جلوگيري نكند، آيا به كار بردن آن جايز مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

امكان داشتن آن بدين صورت است كه شب باشد و نه آفتاب و نه باران و نه باد باشد و چيزي را روي سر خود بگيرد كه در اين صورت اين كار اشكالي ندارد و بر ذمّه او چيزي نيست

و الله العالم.

سؤال 569)

آيا كسي كه در جايي متوقف است ولي قصد و نيت سير و حركت دارد حكم او در حرمت زير سايه رفتن مثل شخص در حال حركت است، مثلاً در راه براي گفتگو با كسي، يا نياز به دستشويي در جايي بنشيند يا آن كه خودرويي كه در آن سوار شده است، به خاطر شلوغي و ترافيك يا اشكال فني و يا سوختگيري و موارد ديگري در ميانه راه توقف كند، در همان حالي كه در آن سوار شده است، آيا جايز است كه سايه بان يا چتري را روي سر خود بگيرد؟

*******بسمه تعالي:*******

حرمت زير سايه رفتن مخصوص به حال حركت است

و الله العالم.

سؤال 570)

شخصي كه به وسيله هواپيما به جدّه آمده است، تصميم مي گيرد كه سوار خودروي سقف دار شود و از ميقات مُحرم گردد و باز هم در همان خودروي سقف دار به راه خود ادامه دهد و پس از آن گوسفندي را به [ عنوان كفاره ]قرباني كند، آيا چنين كاري جايز است؟

يا آن كه بايد بدنبال خودرويي بي سقف باشد و در صورتي كه چنين خودرويي را پيدا نكرد، آنگاه مي تواند سوار خودروي سقف دار گردد؟

*******بسمه تعالي:*******

بر شخص محرم واجب است كه بدنبال خودروي بي سقف باشد و اگر به دست آوردن آن امكان نداشت پس از احرام بستن مي تواند سوار خودروي سقف دار گردد و كفاره آن را نيز پرداخت نمايد

و الله العالم.

سؤال 571)

حجاج، از هتل در مكّه لباس احرام پوشيدند و سوار اتوبوسها شدند و به طرف مسجد جن [ مكه قديمي ] حركت كردند تا آن كه از آنجا محرم شوند [ و نيّت و تلبيه حج تمتع را در آنجا اجرا كنند ] و راهنما وارد خودروي زنان شد تا براي آنها نيّت را بگويد كه ناگهان پليس فرا رسيد و راننده را مجبور كرد كه حركت كند، در حالي كه راهنما در آن بود و زمان آن پيش از مغرب بود و وسيله نقليه تقريباً 200 متر حركت كرد و جابجا گرديد، آيا [ اين راهنما ] براي زير سايه رفتن واجب است كه كفاره بپردازد؟

*******بسمه تعالي:*******

در فرض سؤال بنا بر احتياط بايد كفاره بپردازد

و الله العالم.

سؤال 572)

پس از وارد شدن به [ چادرها ] در مني جايز است كه شخص براي رفتن به سوي جمرات يا كشتارگاه زير سايه برود؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط در ترك آن است

و الله العالم.

سؤال 573)

آيا به خاطر شِدَّت حرارت آفتاب از روي اضطرار جايز است كه زير سايه برود؟ در اين صورت، اگر زير سايه رفت، آيا لازم است كه كفاره بدهد؟

*******بسمه تعالي:*******

در صورت اضطرار جايز است كه زير سايه برود اما كفاره بر ذمّه اوست

و الله العالم.

سؤال 574)

اگر پليس حجاج را مجبور كند كه از روي سقف خودرو پياده شوند و به درون آن بروند در اين فرض آيا واجب است كه كفاره زير سايه رفتن را نيز بپردازند؟

*******بسمه تعالي:*******

آري در اين فرض نيز كفاره واجب مي شود

و الله العالم.

سؤال 575)

شخص محرم در مني اگر بخواهد از چادرها به سمت رمي جمرات برود، آيا جايز است كه زير سايه چيزي قرار بگيرد؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط در ترك آن است

و الله العالم.

سؤال 576)

در حال حاضر مسجد تنعيم جزء خانه هاي مكه شده است و خانه هاي مكه از آنجا هم فراتر رفته است، اگر مكلف در خود مكه باشد و بخواهد عمره مفرده انجام دهد و از اين مسجد محرم شود، حال اين سؤالها مطرح مي شود:

الف: آيا جايز است كه سوار خودروي سقف دار شود؟

ب: از كدام نقطه و مكان واجب است كه تلبيه را قطع كند؟ آيا به هنگام ديدن حرم؟ در حالي كه ممكن است در مسجد تنعيم، حرم را ببيند؟

*******بسمه تعالي:*******

حكم زير سايه رفتن گذشت و با ديدن خانه هاي مكّه قديم، تلبيه را قطع كند

و الله العالم.

سؤال 577)

اگر شخص محرم به اول صحراي عرفات رسيد و بدنبال جايي بود تا در آن وارد شود، آيا در اين صورت جايز است كه هنگام گشتن و قبل از مستقر شدن در چادر خويش با چتر و يا سوار خودروي مسقف شدن، زير سايه برود؟ و همچنين در مشعر الحرام يا مني هم مي تواند چنين كاري را بكند؟ و آيا بين اينكه محل استقرار او معلوم نباشد يا معلوم باشد اما به آنجا نرسيده باشد، تفاوتي وجود دارد يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

در اين موارد ذكر شده احتياط، در ترك آن است، مگر آن كه مجبور شود يا آن كه از ضرر و زيان آن بترسد كه در اين صورت جايز است، اما بنا بر احتياط، بايد كفاره بدهد

و الله العالم.

سؤال 578)

ميان مكه و مني تونلهايي وجود دارد كه براي حجاج رهگذر درست شده است و درازاي آن به طول يك كيلومتر است، آيا گذشتن شخص محرم از درون آن، زير سايه رفتن صدق مي كند؟ و اگر راهي غير از اين وجود داشته باشد يا نداشته باشد، حكم آن فرق مي كند؟

*******بسمه تعالي:*******

زير سقف و سايه تونل حركت كردن و زير هر سقف و سايه ثابت رفتن، جايز است و آنچه كه ممنوع است، سايه ايست كه همراه شخص باشد، مانند سقف خودروها و غيره

و الله العالم.

سؤال 579)

براي گريز از مشقّت و مشكلات و يا به منظور هماهنگي و وحدت در شعارها در مراسم اسلامي، آيا جايز است كه در خودروهاي معمولي سقف دار سوار شود؟ همانگونه كه عامه چنين مي كنند؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر مقصود رفتن روي سقف خودرو باشد في نفسه مانعي ندارد، امّا اگر مقصود سوار شدن در داخل خودرو سقف دار باشد عمل مزبور براي محرم جايز نيست مگر در صورت اضطرار

و الله العالم.

سؤال 580)

اگر شخص محرم در آسانسور برقي سوار شود، حكم آن چيست؟

و اگر در ميانه راه و پيش از رسيدن به مكّه مثلاً در جدّه چنين كاري كرده باشد، حكم آن چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

اشكالي ندارد، بلكه آنچه كه حرام است، زير سايه رفتن در حال حركت است

و الله العالم.

سؤال 581)

حكم سوار شدن در آسانسور كه در ساختمانها به كار برده شده است، در حال احرام چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

اشكالي ندارد، آنچه كه ممنوع است، زير سايه رفتن در حال حركت و سير است نه در حال منزل كردن

و الله العالم.

سؤال 582)

آيا بر شخص محرم جايز است كه در نقل و انتقال در حال سفر از خودروهاي بزرگ اتوبوس يا خط واحد كه سقفهاي آن را برداشته باشند استفاده نمايد، با توجه و عنايت به اين كه بدنه و كناره آنها به مقدار زيادي از وزش باد جلوگيري خواهد كرد ضمن اينكه هواي زياد نيز وجود دارد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر پنجره هاي آنها باز باشد اشكالي ندارد

و الله العالم.

سؤال 583)

وقتي حجاج، در كنار هم مي نشينند به گونه ايست كه گاهي سايه برخي بر برخي ديگر مي افتد، آيا بايد از سايه همديگر نيز پرهيز و خود داري نمايند؟

*******بسمه تعالي:*******

خود داري كردن از آن سايه واجب نيست

و الله العالم.

سؤال 584)

بر فرض كه طي كردن راه در روز باشد و آفتاب از يكي از دو طرف خودرو بتابد، به گونه اي كه ستونهاي پهلويي و بدنه خودرو از تابش قسمتي از نور آفتاب جلوگيري كند و سايه آن بر سر شخص محرم يا صورت او بيفتد، آيا بر او واجب است كه از چنين سايه اي پرهيز و خود داري نمايد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر شيشه هاي آن باز باشد، اشكالي ندارد

و الله العالم.

سؤال 585)

آيا بر شخص محرم جايز است كه خودرويي بي سقف سوار شود كه چهار گوشه دارد و ارتفاع دو گوشه آن از سر شخص مُحرم تقريباً 30 سانتي متر و ارتفاع دو طرف ديگر آن از سر شخص محرم تقريباً 70 سانتي متر مي باشد به طوري كه بر ذمّه او كفاره اي نباشد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر شيشه هاي خودرو باز باشد به گونه اي كه از ورود باد و يا آفتاب و مانند آن جلوگيري نكند، كفاره اي بر ذمّه او نيست

و الله العالم.

سؤال 586)

در مورد سؤال قبلي، چنانچه امر دائر باشد ميان سوار شدن در خودروي بي سقف يا سوار شدن در خودروي سقف دار، در اين صورت آيا براي شخص مُحرم جايز است كه سوار خودروي سقفدار شود؟

*******بسمه تعالي:*******

با فرض اين كه باز گذاشتن شيشه هاي خودرو امكان نداشته باشد و به گونه اي باشد كه بودن او در كنار بدنه اين خودرو و نبودن آن يكسان باشد و مجبور به زير سايه رفتن باشد احتياط در آن است كه سوار خودروي بي سقف گردد و كفاره را هم بپردازد

و الله العالم.

سؤال 587)

در وقت احرام بستن، معمولاً براي نقل و انتقال از خودروهاي بي سقف استفاده مي شود كه به هنگام نشستن روي كف اين خودروها، اطراف بدنه آن بالا مي باشد كه باعث زير سايه رفتن مي گردد و معمول چنين است كه به وسيله تخته چوبي، طاقچه اي را ساخته و از آن براي نشستن استفاده مي شود كه از سايه انداختن جلوگيري كند، اما اين كار باعث بروز برخي از مشكلات از طرف برخي مسؤولين مي گردد كه به هنگام بازرسي از حركت اين خودروها جلوگيري مي كنند و يا برخي از حرفها و سخنهاي رنج آور و توهين آميز را به مؤمنين مي گويند. اين جداي از خطرهاييست كه از خود راه متوجه ما مي گردد يا در توقف ناگهاني ممكن است رخ دهد، آيا جايز است كه در حالت احرام، به نشستن روي كف همين خودروها اكتفا شود؟

*******بسمه تعالي:*******

در فرض مذكور، جايز است كه روي كف اين خودروها بنشينند اما بنا بر احتياط، كفاره هم واجب مي شود

و الله العالم.

سؤال 588)

راهنما يا روحاني، جز زنها كسي همراه او نيست، آيا بر او جايز است كه همراه آنها در خودروي سقف دار سوار شود، زيرا كه نمي تواند آنها را تنها بگذارد و ترك كند؟

*******بسمه تعالي:*******

جايز است، لكن بايد كفاره بپردازد

و الله العالم.

سؤال 589)

اگر براي شخص محرم، وسيله نقل و انتقال شرعي [ خودروي بي سقف ] فراهم نگردد، آيا جايز است كه يكسره با خودرويي مجهز و راحت [ كولردار ] سفر كند؟ يا بر او واجب است كه براي به دست آوردن وسيله نقليه به صورت تدريجي و مرحله اي عمل كند؟ حتي اگر واجد همه شرائط نباشد؟

*******بسمه تعالي:*******

واجب نيست كه براي فراهم نمودن وسيله اي كه شرايط آن فراهم نشده است به صورت تدريجي و مرحله اي عمل كند و در صورتي كه وسيله نقليه مطلوب فراهم نشده باشد، جايز است كه يكسره به وسيله نقليه راحت و مجهز منتقل گردد و يك گوسفند براي هر احرام قرباني كند، گرچه بيش از يك بار هم در آن خودرو سوار شده باشد

و الله العالم.

سؤال 590)

در مناسك حج (مسأله 269) به طور خلاصه چنين آمده است:

«مردان مُحرم هنگام سير نبايستي زير سايه متحرك رفته يا سايباني مانند چتر بر سر بگيرند و احوط بلكه اظهر آن است كه زير سايه چيزي كه روي سر نباشد نيز نرود» سپس در ادامه چنين فرموده اند:

«زير سايه محمل رفتن هنگام سير اشكالي ندارد» مراد و منظور از اين عبارتها چيست؟

و آيا شامل سايه خودرو نيز مي گردد يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

مراد و منظور از زير سايه محمل رفتن كه اشكالي ندارد، آن است كه خود محمل حركت كند و او نيز به صورت منفصل و در كنار آن و همراه آن برود و حركت كند اما با سايه به وجود آمده از آن و مانند آن، زير سايه قرار گيرد و همچنين در صورتي كه سوار خودرويي شده باشد كه بي سقف باشد و شيشه هايش از

اطراف آن باز باشد كه در اين صورت هم جايز است كه زير سايه خودروي ديگري كه در حركت است حركت كند و براه خود ادامه دهد

و الله العالم.

سؤال 591)

آيا بر حاجي جايز است كه با وسيله نقليه سقف دار سفر كند در حالي كه براي او امكان دارد كه وسيله نقليه بي سقف كرايه كند، اما به خاطر هزينه مالي چنين كاري انجام نمي دهد. آيا براي زير سايه رفتن بايد كفاره دهد؟

*******بسمه تعالي:*******

سوار شدن بر خودروي سقف دار جايز نيست مگر در صورتي كه تحمل آن خسارت براي او حرجي باشد كه در اين صورت مي تواند سوار خودروي سقف دار شود لكن بايد كفاره بپردازد

و الله العالم.

سؤال 592)

آيا حرمت زير سايه رفتن با احرام بستن تزاحم دارد و در صورتي كه تزاحم پيش آيد كدام يك مهمتر است و همين سؤال در ساير محرّمات غير از زير سايه رفتن نيز مطرح است؟

*******بسمه تعالي:*******

حرمت زير سايه رفتن و ديگر محرمات احرام با احرام بستن تزاحمي ندارد و چنانچه شخص محرم شد و اضطرار به ارتكاب بعضي از محرمات احرام مثل زير سايه رفتن يا غير آن پيدا كرد ارتكاب آن جايز است لكن در بعضي از محرمات احرام مثل زير سايه رفتن در صورت ارتكاب آن از روي اضطرار نيز بايد كفاره بپردازد

و الله العالم.

سؤال 593)

آيا عنوان «راننده» در حرمت زير سايه رفتن مستثني است؟

ممكن است كه راننده بخواهد با ماشين سقف دار به مكه برود در حالي كه جايگزيني هم مي تواند داشته باشد، آيا جايز است كه اين كار را انجام بدهد؟

*******بسمه تعالي:*******

كسي به عنوان راننده مستثني نمي شود و حال و شرايط او همانند افراد ديگر است

و الله العالم.

سؤال 594)

ممنوعيت زير سايه رفتن از سمت پهلو براي شخص محرم در حال حركت، فتويست يا احتياط وجوبي؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط در پرهيز از زير سايه رفتن از سمت پهلوست

و الله العالم.

سؤال 595)

وسيله هاي نقليه پنجره هايي دارد كه گاهي بزرگ و گاهي كوچك مي باشند، آيا سوار شدن در اين خودروها زير سايه رفتن صدق مي كند؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر پنجره ها كوچك باشد به گونه اي كه كسي كه در كنار آنها نشسته باشد از آنها استظلال مي كند، سوار شدن در چنين خودروهايي، محل اشكال است.

اما اگر پنجره ها بزرگ باشد و محرم در وقت سوار شدن بر خودرو آنها را باز كند مانعي ندارد

و الله العالم.

سؤال 596)

اگر شخص محرم در يك وقت و زماني مجبور به زير سايه رفتن گردد، آيا جايز است كه در وقت و زماني غير ضروري زير سايه برود؟

*******بسمه تعالي:*******

در وقت غير ضروري جايز نيست، اما كفاره آن تكرار نمي گردد؛ مگر آن كه يكي از آنها در يك احرام و ديگري در احرامي ديگر باشد

و الله العالم.

سؤال 597)

اگر شخص محرم شبانه در خودرويي سقف دار سوار گردد در حالي كه خواب باشد و پس از طلوع آفتاب وارد شهر مكّه شود و به منزل و محل سكونت خود برسد، آيا كفاره بر او واجب مي شود؟

*******بسمه تعالي:*******

آري كفاره بر او واجب مي شود

و الله العالم.

سؤال 598)

اينجانب مقلد حضرت آية الله العظمي خويي ( قدس سره ) بوده ام و نظر ايشان چنين بود كه زير سايه رفتن حرام است و كفاره زير سايه رفتن بر ذمّه ام بوده است، سپس در اين مسأله به حضرت عالي برگشتم، آيا باز هم كفاره اي بر ذمّه ام مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

در اين مسأله فتوايي برخلاف نظر حضرت ايشان ( قدس سره ) ندارم

و الله العالم.

سؤال 599)

نظر و رأي حضرت آية الله العظمي خويي ( قدس سره ) در مورد زير سايه رفتن پهلو و كنار محمل قرار گرفتن چيست؟

آيا نظر ايشان فتواست يا احتياط؟ زيرا كه در چاپ مناسكهايي كه در اختيار ماست، تفاوتهايي مي باشد.

در برخي از آنها فتوا به «اظهر» است و در برخي ديگر از آنها «احتياط» است، ما را راهنمايي فرماييد. از شما سپاسگزاريم.

*******بسمه تعالي:*******

آنچه از نظر و رأي ايشان ( قدس سره ) مي دانيم فتواست

و الله العالم.

سؤال 600)

كسي كه رمي جمرات [ روز عيد ] و همچنين قرباني را فقط انجام داده باشد، آيا مي تواند كه از تابش آفتاب زير سايه برود و اگر زير سايه رفت، آيا كفاره اي بر ذمّه او هست؟

*******بسمه تعالي:*******

شخص محرم پس از قرباني كردن و سر تراشيدن يا تقصير كردن از احرام خارج مي شود، ولي پس از قرباني كردن و پيش از سر تراشيدن يا تقصير كردن از احرام خارج نشده است و حكم آن حكم زير سايه رفتن محرم است

و الله العالم.

سؤال 601)

اگر امر دائر شود ميان آن كه فقط زير سايه پهلو و كناره قرار گيرد و يا آنكه مطلقاً زير سايه قرار گيرد، در اين صورت اگر كسي مقلد مجتهدي باشد كه فتوا به حرمت زير سايه رفتن پهلو و كناره مي دهد آيا براي او جايز است كه مطلقاً زير سايه قرار گيرد يا آنكه فقط زير سايه رفتن پهلو و كنار كه مجبور به آن شده است جايز مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

جايز نيست كه استظلال مطلق را مرتكب شود، اما در صورت اضطرار، استظلال پهلويي و كناره جايز مي باشد

و الله العالم.

سؤال 602)

اگر شخص در هنگام احرام بايد همسر خود را همراهي كند به دليل اينكه خوف بر همسر خود دارد و در اين صورت مجبور است ماشينهاي مسقف سوار شود آيا جايز است يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

آري، اگر تحمّل آن سخت و دشوار بود جايز است كه زير سايه برود اما كفاره آن بر ذمّه اوست

و الله العالم.

سؤال 603)

آيا بر شخص مكلف جايز است كه براي انجام دادن اعمال عمره مفرده مستحبي به مكه برود در حالي كه مي داند پس از احرام بستن مجبور مي شود ماشين مسقف سوار شود؟ و همچنين براي حج مستحب، آيا جايز است كه به اين صورت عمل كند؟

*******بسمه تعالي:*******

آري جايز است و ضرري به صحّت احرام او چه در عمره مفرده يا حج تمتع چه واجب و چه مستحب نمي رساند

و الله العالم.

سؤال 604)

اگر شخص مكلف جاهل به حكم سوار شدن به ماشين مسقف در حال احرام بود و يا آن كه به حرمت آن از جهتي ديگر جاهل بود مانند آن كه گمان كرده بود كه مسجد تنعيم جزء شهر مكه است و از مسجد تنعيم مُحرم شد، حكم او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

در صورت جهل، كفاره اي بر ذمّه او نيست

و الله العالم.

سؤال 605)

اگر شخص مُحرم مجبور به استفاده از ماشين مسقف شود در اين صورت سوار شدن بر خودروي سقف دار جايز است؟

*******بسمه تعالي:*******

سوار شدن در خودروي سقف دار در حال احرام جايز نيست، مگر در صورت اضطرار كه در اين صورت سوار شدن مانعي ندارد لكن بايد كفاره بپردازد

و الله العالم.

مسائلي دربارهي كفارات:

سؤال 606)

اگر شخص مُحرم، يكي از محرّمات احرام را مرتكب شد، مثلاً در هنگام احرام ماشين مسقف سوار شد و بخواهد گوسفندي را قرباني كند، براي چه كساني اين گوسفند هزينه و تقسيم شود؟

*******بسمه تعالي:*******

همانند ديگر كفارات ميان فقرا و مستمندان مؤمنين تقسيم شود

و الله العالم.

سؤال 607)

كفاره زير سايه رفتن، آيا ملحق به كفارات است كه جز مستمندان و فقيران جايز نيست كسي از آنها چيزي بخورد يا نه؟ و در صورتي كه خوردن آن براي ديگران جايز باشد، آيا كسي كه كفاره آن بر ذمّه او بوده است، جايز است از آن بخورد يا نه؟

*******بسمه تعالي:*******

اين هم همانند ديگر كفارات است، كه به فقرا داده مي شود، ولي جايز است كه اندكي از آن را بخورد و قيمت آن چه كه خورده است به فقير بپردازد

و الله العالم.

سؤال 608)

اگر بر حاجي از جهت كفاره قرباني كردن گوسفند واجب شده باشد، آيا مي تواند آن را تا رسيدن به شهر و ديار خويش به تأخير بيندازد؟ زيرا كه گوسفند در مني و مكّه گران مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

آري، جايز است

و الله العالم.

سؤال 609)

اگر در مني يا مكّه قرباني كرد و در آنجا فقير و مستمندي نبود تا آن كه قرباني را به آنها صدقه بدهد و آن را رها كرد تا آنكه تلف شد، آيا بر فقرا و مستمندان ضامن مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر توان آن را داشت كه پيش از قرباني كردن از فقير وكالت بگيرد احتياط آن است كه ضامن مي باشد

و الله العالم.

سؤال 610)

در صورتي كه به صورت مطلق كفاره يك گوسفند بر ذمّه او باشد اگر به جاي آن، يك شتر يا يك گاو قرباني كند مجزي مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

قرباني، شامل گوسفند و گاو و شتر مي باشد و در كفاره اي كه خصوص گوسفند نام برده شده است، بنا بر احتياط خصوص آن لازم است كه قرباني شود

و الله العالم.

سؤال 611)

حضرت عالي در مناسك چنين فرموده ايد كه: «مصرف كفارات فقرا و مستمندان مي باشد» اگر حاجي، فقيري را در مكّه يا در مني پيدا نكرد تا بتواند صدقه را به او بدهد لازم است كه در آنجا قرباني كند؟ و در صورتي كه قرباني كرد با گوشت قرباني چه كند؟

*******بسمه تعالي:*******

قرباني كردن در مكّه يا مني واجب نيست مگر در روز عيد كه واجب است در آن روز قرباني كند و گوسفندي كه از جهت كفاره واجب شده مي تواند آن را در شهر خود ذبح كند و به فقراء بدهد

و الله العالم.

سؤال 612)

كسي كه به خاطر زير سايه رفتن بر ذمّه او قرباني واجب شده است، اگر خودش فقير بوده مي تواند آن را به خودش بدهد؟

*******بسمه تعالي:*******

جايز نيست

و الله العالم.

سؤال 613)

آيا وكيل فقير مي تواند گوشت كفاره واجب را كه به هنگام اعمال حج بر ذمّه آنها واجب شده است (البته منظور از آنها، غير از قرباني روز عيد است) خودش آنها را بخرد و به جاي آن به فقير، قيمت آن را بپردازد؟

*******بسمه تعالي:*******

با گرفتن وكالت از فقير براي اين كار اشكالي ندارد

و الله العالم.

سؤال 614)

آيا جايز است كه قيمت كفاره زير سايه رفتن و ديگر كفارات را به فقير داد؟ يا آن كه حتماً بايد خود گوشت قرباني به او پرداخت شود؟

*******بسمه تعالي:*******

در كفارات احرام حتماً بايد قرباني سر بريده شود و خود گوشت قرباني به فقير پرداخته شود

و الله العالم.

سؤال 615)

برخي از كاروانداران عادت كرده اند كه هنگام اعمال حج، كفارات حجاج را كه بر آنها كفاره زير سايه رفتن و غيره از كفارات واجب شده است گرفته و سر بريده و به خورد خود حجاج كه همراه او هستند مي دهد، آيا چنين كاري جايز است؟

*******بسمه تعالي:*******

اين چنين كاري جايز نيست

و الله العالم.

سؤال 616)

اگر بر شخص مُحرم، به خاطر ارتكاب بعضي از محرمات احرام كفاره واجب شده باشد، در اين صورت آيا جايز است كه خود او نيز از آن مثلاً اگر گوسفند بود چيزي بخورد؟ يا آنكه واجب است كه همه آن را به فقير بدهد؟ و آيا شرط است كه فقير مؤمن باشد يا آن كه مي توان آن را به مطلق فقير داد؟ آيا جايز است كه كشتن قرباني را تا يك سال يا بيشتر به تأخير بيندازد؟

*******بسمه تعالي:*******

واجب است كه تمام آن را حتي پوست آن را به فقير مؤمن بدهد. براي هر مُحرم جايز است مقداري از آن را بخورد و قيمت آنچه را كه خورده است به فقير بدهد و در صورتي كه سستي و اهمالي در كار نباشد، تأخير انداختن آن مانعي ندارد

و الله العالم.

سؤال 617)

كسي كه يك كفاره اي مثلاً يك گوسفند بر ذمّه او واجب شده است اگر گوسفند ذبح شده اي را خريداري نمود و گوشت آن را پخش كند، مجزي مي باشد؟ يا آن كه بر او واجب است كه گوسفند زنده اي خريداري نمايد؟[ و آن را ذبح كند ].

*******بسمه تعالي:*******

كافي نيست مگر آن كه به نيت كفاره ذبح شود و ميان فقرا پخش شود

و الله العالم.

سؤال 618)

لفظ مسكين در كفارات اطعام شامل فقير نيز مي گردد، آيا چنين نيست؟

*******بسمه تعالي:*******

آري شامل فقير هم مي گردد

و الله العالم.

سؤال 619)

از حجاج، بهاي 30 كفاره زير سايه رفتن را جمع كردم و از طرف همه آنهايي كه مرا وكيل كرده اند بدون آن كه هنگام ذبح كردن قرباني، مشخص و معيّن كنم، همه را به نيّت كلّي و اجمالي از طرف آن كه وكيلم كرده است، خريداري كرده و قرباني كردم، آيا مجزي مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر هنگام سر بريدن قرباني قصد تعيّن كردي گرچه به صورت اجمال هم باشد، بدين صورت كه گوسفند اولي از طرف اولين شخص و دومين گوسفند از طرف دومين شخص و همچنين … مجزي مي باشد، وگرنه اشكال دارد

و الله العالم.

مسائلي دربارهي طواف:

سؤال 620)

حضور ذهني نيّت و تلفظ نمودن آن پيش از رسيدن به ركن حجر الاسود براي ادامه دادن آن كافي مي باشد؟ يا آن كه حتماً بايد به هنگام رسيدن به ركن حجر الاسود مجدداً نيّت و حضور ذهني تكرار گردد؟

*******بسمه تعالي:*******

حضور ذهني آن واجب نيست

و الله العالم.

سؤال 621)

آيا لازم است كه روحاني و راهنما در حج، نيّت حج يا نيّت وقوف در عرفه را براي حجاج به طور كلّي و دسته جمعي، يك بار براي همه بخواند يا آن كه نيّت را براي تك تك آنها بگويد؟

*******بسمه تعالي:*******

يكبار خواندن [ براي همه ] كافي مي باشد

و الله العالم.

سؤال 622)

اگر كسي طواف عمره تمتع و حج تمتع را انجام داد و همه اعمال حج تمتع را انجام داد سپس آشكار شد كه مانعي روي پوست او يا برخي از اعضاي بدن او بوده است به گونه اي كه آب به پوست نمي رسيده است، حكم همه اعمال نامبرده شده او چگونه است؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط اعاده كردن طواف و نماز است گرچه با نائب گرفتن هم باشد سپس در صورت استطاعت، حج را اعاده نمايد

و الله العالم.

سؤال 623)

اگر كسي پس از سعي فهميد كه وضويش باطل بوده است، آيا اعاده سعي نيز واجب مي شود؟ يا آن كه اعاده طواف و نماز آن كافي مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط در اعاده كردن آن است

و الله العالم.

سؤال 624)

حكم كسي كه اعمال حج را بدون وضو انجام داده است چگونه خواهد بود؟

*******بسمه تعالي:*******

پاسخ آن از برخي از جوابهاي مسائل قبلي مشخص و معلوم شده است

و الله العالم.

سؤال 625)

كسي كه غسل جنابت را فراموش كرده است و عمره مفرده يا حج تمتع را انجام داده است و پس از تمام شدن اعمال آنها يادش آمد، در حال حاضر وظيفه او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

چنانچه شخص مزبور بعد از جنب شدن غسل واجب ديگر يا غسل مستحبي كه استحباب آن ثابت است مثل غسل جمعه يا غسل احرام انجام داده در اين صورت اعمالي را كه به جا آورده صحيح است و تدارك آن لازم نيست و در غير اين صورت بايد كمبود و نقصان در عمره مفرده يا حج را در صورت باقي بودن ماه ذي الحجّه جبران كند، بلكه در حج، احتياط آن است كه آن را مطلقاً تدارك كند، سپس حج را در صورت استطاعت اعاده نمايد

و الله العالم.

سؤال 626)

اگر طواف و نماز را به جا آورد اما بدون طهارت ( وضو) بود و جاهل به حكم هم بود و به شهر و ديار خويش بازگشت، در اين باره حكم او چگونه خواهد بود؟ آيا حكم او حكم تارك طواف است؟

يا حكم كسيست كه طواف را فراموش كرده است؟

*******بسمه تعالي:*******

حكم او حكم كسيست كه طواف را عمداً ترك كرده است

و الله العالم.

سؤال 627)

اگر كسي طواف حج تمتع را عمره انجام داد و پس از تمام كردن اعمال حج يا عمره فهميد كه به خاطر بودن مانع و حايلي [ روي پوست او و جاي وضو ] وضويش باطل بوده است و اگر نفهميد تا آن كه به شهر و ديار خويش بازگشت، آيا حج او باطل مي شود؟ يا آن كه در صورت اعاده طواف و نماز، مجزي مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر در مكّه بود و وقت همچنان باقي بود اعمال را اعاده نمايد و اگر وقت آن گذشته بود يعني ماه ذي الحجه گذشته بود، احتياط آن است كه طواف نمايد و نماز آن را قضا نمايد و حج را نيز اعاده نمايد و در اين صورت فرقي نيست كه شخص در مكه باقي باشد يا اينكه به شهر و ديار خودش بازگشته باشد

و الله العالم.

سؤال 628)

كسي كه براي عمره مفرده به مكّه رفته بود، پس از بازگشت به وطن خويش، فهميد كه وضويش، كه با آن طواف كرده است، باطل بوده است، حكم او چيست؟

آيا لازم است كه بار ديگر به مكّه برگردد؟ يا آن كه عمره او باطل شده ولي در حال حاضر چيزي بر ذمّه او نيست؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر عمره او عمره مفرده بوده است لازم است كه آن را جبران نمايد و با سستي و سهل انگاري باطل نمي شود

و الله العالم.

سؤال 629)

اگر شخصي مكلّف دچار بيماري خارج شدن باد معده بود به گونه اي كه نمي توانست بيش از دو يا سه شوط وضويش را نگه دارد، چه حكمي دارد؟

*******بسمه تعالي:*******

بر او واجب است كه آنچه وظيفه او در نماز است آن را در اينجا نيز مراعات كند و آنچه كه به نمازش ضرر نمي رساند به طواف او نيز ضرر نمي رساند

و الله العالم.

سؤال 630)

اگر زني به حج رفت و پس از بازگشت به وطنش، معلوم شد كه اعمالش كه از جمله آنها طواف نساء است باطل شده است، زيرا كه يقين دارد كه غسل او «غسل جنابت» باطل بوده است حال اين سؤالها مطرح مي شود:

اولاً:

حكم اين زن در رابطه با همسرش چگونه است؟

ثانياً:

اگر مردي پس از انجام دادن اعمال حج بدين صورت اشتباهي ازدواج كرد و پس از فرزنددار شدن، آشكار شد كه اعمال حج او يقيناً باطل شده است، حكم او با همسرش چگونه خواهد شد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر طواف حج واجب بدين خاطر به علت بطلان غسل جنابت باطل بود و علت آن به خاطر جهل به حكم شرعي آن بود، حج او نيز باطل مي باشد و اگر به خاطر جهل به موضوع طواف حج باطل بوده باز بنا بر احتياط حج او باطل مي باشد و چنانچه طواف حج صحيح بوده فقط طواف نساء باطل بوده است بايد با تمكن برگردد و طواف نساء را خودش انجام دهد ولو در غير ماه هاي حج و چنانچه تمكن ندارد بايد براي طواف نساء نايب بگيرد و قبل از انجام آن از نزديكي با همسر خود داري كند و بعيد نيست عقد ازدواج صحيح باشد

و الله العالم.

سؤال 631)

اگر زني لاك ناخن را كه از رسيدن آب به ناخن جلوگيري مي كرد، به كار برده بود و حج خود را به جا آورد و نمي دانست كه بودن لاك، مانع از صحت وضو است، چه حكمي دارد؟

*******بسمه تعالي:*******

بنا بر احتياط بايد طواف و نماز آن را تدارك كند و حج را نيز در صورت استطاعت اعاده نمايد

و الله العالم.

سؤال 632)

كسي كه طواف نساء را انجام مي دهد، اما نه به قصد طواف نساء بلكه به همان صورت كه مردم طواف مي كنند او هم طواف كرد يا همانگونه كه روحاني يا راهنما گفته است طواف را انجام مي دهد، آيا طواف او مجزي از طواف نساء خواهد بود؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر قصد اجمالي او اين بوده است كه به وظيفه فعلي خود عمل كند همانطور كه در سؤال فرض شده است، مجزي خواهد بود

و الله العالم.

سؤال 633)

اگر حاجي لكه هايي از خون را ديد كه در دايره طواف و نزديك به كعبه روي زمين ريخته است و سپس ديد كه برخي از خدمه حرم، آب را به گونه اي روي آنها مي ريزند كه سبب انتقال نجاست به همه مطاف و بخشهاي بسياري از مسجد مي شود و به صورتي گرديد كه پرهيز از آن نجاست، اگر غير ممكن نباشد، حتماً بسيار سخت و دشوار مي باشد كه شخص مكلف را در سختي و زحمت و مشقّت مي اندازد و اين به جهت بودن رطوبتهايي در مكانهاي مختلف داخل مسجد و قسمت مطاف است و از سويي ديگر طهارت و پاك بودن از نجاست در لباس و بدن طواف كننده شرط شده است و فرض هم اينست كه او نمي تواند داخل مسجد و مطاف آن به خاطر ترس از ضرر و زيان كفش بپوشد، در اين حالت، هنگامي كه مي خواهد طواف كند، تكليف او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

آنچه كه دربارهي انتقال نجاست از شستن لكه هاي خون و سرايت آن به همه جاي مطاف نوشته شده است بسيار بعيد به نظر مي رسد اما پرهيز از آلودگي براي كسي كه يقين به نجاست دارد بسيار ساده است

كه آن هم با پوشيدن سرپائي هاي ابري و مانند آنها امكان دارد چه بسا كه براي جلوگيري و پرهيز از حرارت و سوزش گرماي زمين مطاف آنها را به پا مي كنند و بر فرض بسيار بعيد، اگر چنين كاري امكان نداشت، ضرورت مجوز براي ارتكاب محذورات خواهد شد

و الله العالم.

سؤال 634)

اگر بر ذمّه شخص مكلّف غسل مس ميّت بود، اما غسل را فراموش كرد و به حج رفت و همه اعمال و مناسك حج را انجام داد و پس از فارغ شدن از اداي واجبات آنها به وطن خويش بازگشت و پس از بازگشت، يادش آمد كه غسل مس ميّت بر ذمّه او بوده است، ولي آن را انجام نداده است، حال اين سؤالها در اين رابطه مطرح مي شود:

الف آيا حج او صحيح مي باشد يا نه؟

ب افعال و اعمالي كه بعد از حج صورت گرفته است از عقد ازدواج و يا زناشويي كه از او سر زده است صحيح يا باطل است؟

ج در صورتي كه در ميان اعمال حج يا قبل از آنها، غسل مستحبّي كرده باشد مي توان حكم به صحّت اعمال حج او داده شود؟

*******بسمه تعالي:*******

در مفروض سؤال، اگر غسل مستحبّي كه استحباب آن شرعاً ثابت شده مثل غسل احرام يا غسل جمعه قبل از طواف عمره انجام داده باشد حج او صحيح است و اشكالي ندارد و اگر بعد از آن انجام داده باشد بنا بر احتياط حج او باطل شده است و احتياط آن است كه قضاي طواف را به جا آورد و آنچه كه متوقف بر حلال بودن آنهاست، از ارتكاب آنها خود داري كند، سپس حج را در صورت

استطاعت در سال آينده اعاده نمايد

و الله العالم.

سؤال 635)

زني كه غسل مس ميّت بر ذمّه او واجب شده است، ناگهان حيض گرديد و غسل نكرد و پس از پاك شدن غسل مس ميّت را فراموش كرد و فقط غسل حيض را انجام داد، سپس همه اعمال مناسك حج را هم انجام داد و پس از آن يادش آمد كه غسل مس ميّت بر ذمّه اش واجب شده بوده است، حكم اعمال او چگونه خواهد بود؟

*******بسمه تعالي:*******

غسل حيض، از غسل مس ميّت مجزي مي باشد و همه اعمال او صحيح مي باشد

و الله العالم.

سؤال 636)

اگر كسي به هنگام طواف كردن مجروح گرديد و نمي تواند طواف خود را قطع نموده و آن را پاك نمايد، آيا طواف او صحيح مي باشد؟ در حال حاضر چه چيزي بر او واجب شده است؟

*******بسمه تعالي:*******

طوافش را تمام كرده سپس بنا بر احتياط اعاده نمايد

و الله العالم.

سؤال 637)

كسي گمان مي كرد كه خون اگر كمتر از يك درهم باشد در طواف معفو عنه مي باشد.

با همان حال طواف كرد ولي پس از بازگشت به وطنش متوجه شد [ معفو عنه نيست ] در حال حاضر وظيفه او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

حج او صحيح مي باشد و چيزي بر او نيست

و الله العالم.

سؤال 638)

آيا مراعات طهارت خبثي در طواف مستحبّي واجب است؟

*******بسمه تعالي:*******

واجب نيست گرچه احتياط آن است كه مراعات شود

و الله العالم.

سؤال 639)

اگر طواف كننده در حال طواف احساس رطوبت در لباس احرام خود كرد، ولي پس از آن كه به خانه بازگشت نجاستي را در آن ديد يقين كرد اين همان رطوبتيست كه به هنگام طواف كردن آن را احساس كرده است، حكم اعمال و مناسك او چگونه خواهد شد؟

*******بسمه تعالي:*******

طواف او صحيح است

و الله العالم.

سؤال 640)

اگر كسي به كرّات وارد شهر مكّه شد و عمره اي هم به جا نياورد و ختنه هم نشده بود و همه اينها از روي علم و عمد بود، آيا در اين صورت آنچه كه از او فوت شده است بر او واجب است كه به جا بياورد و آيا زن بر او حرام خواهد شد تا آن كه آن را انجام دهد، يا آن كه فقط گناه كرده است؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر بدون احرام وارد شهر مكّه شده است، فقط گناهكار است و تدارك اعمال عمره لازم نيست

و الله العالم.

سؤال 641)

كودكي كه ختنه شده است اما حشفه او به طور كامل آشكار نشده است، آيا حج او بعد از بلوغ صحيح مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

حج او صحيح مي باشد

و الله العالم.

سؤال 642)

مردي كه بعد از گذشتن و انجام دادن اعمال و مناسك حج فهميد كه ختنه شدن او به طور كامل صورت نگرفته است بلكه بخشي از آن كه كمتر از ثلث حشفه نيست پوست و پوشش روي آن، برداشته نشده است، حكم حج او چگونه خواهد بود؟

*******بسمه تعالي:*******

حج او صحيح مي باشد

و الله العالم.

سؤال 643)

اگر كسي پس از ختنه شدن شك در صحّت ختنه بودن خود كرد در اين حالت، اگر حج را انجام دهد مجزي از حجة الاسلام خواهد شد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر بخشي از سر حشفه با بريدن پوشش و پوست روي آن خارج و آشكار شود، انسان از حالت اغلف بودن يعني اين كه پوششي و پوستي روي آلت اوست خارج مي شود و در اين صورت طواف او اشكالي ندارد

و الله العالم.

سؤال 644)

آيا بر شخص مكلف با قطع نظر از وجوب حج لازم است ختنه بودن خود را احراز كند؟

*******بسمه تعالي:*******

ختنه بودن به خودي خودش واجب است و اين كار جداي از وجوب حج است كه بر ذمّه است

و الله العالم.

سؤال 645)

بر شخص مكلف آيا جايز است كه فقط با لُنگ طواف كند؟ با توجه به اين موضوع كه از ناف تا زانو پوشيده شده است؟

*******بسمه تعالي:*******

اشكالي ندارد و اولي آن است كه لباس ديگرش را نيز ترك نكند

و الله العالم.

سؤال 646)

پوشاندن عورت شرط طواف مي باشد.

كسي كه در حال طواف به خاطر شلوغي و ازدحام جمعيّت و غيره كشف عورت كرد و اگر بر خلاف آنچه كه بدان مأمور و مكلّف شده است، عمل كند حكم او چيست؟

يعني اگر لازم بود كه آن گامها و قدمها يا طواف خود را اعاده كند اما به وظيفه خود عمل نكرد چه چيزي لازم است انجام دهد؟

*******بسمه تعالي:*******

در فرض مزبور بنا بر احتياط آن طواف را بعد از ستر عورت و تدارك تمام كند و نماز طواف را بخواند و بعد طواف و نماز آن را اعاده نمايد

و الله العالم.

سؤال 647)

مراد و منظور از عورت زن نسبت به طواف چيست؟

آيا همانند نماز است؟

*******بسمه تعالي:*******

آري، بنا بر احتياط همانند آن است

و الله العالم.

سؤال 648)

آيا حجاب زن در طواف همانند حجاب او از نامحرم است؟

*******بسمه تعالي:*******

حجاب او در هر حال يكسان است اين در زماني است كه در حال طواف باشد اما در حال احرام نباشد مانند احرام حج تمتع، اگر آن را بر وقوفين به خاطر ترس از حيض و غيره جلو نينداخته باشد اما اگر طواف او در حال احرام بوده [ مثلاً احرام عمره تمتع ] در اين صورت جايز نيست كه چيزي كه روي صورتش را مي پوشاند بكار گيرد، مانند آن كه نقاب يا پوشيه بپوشد.

بلي، جايز است كه آنها را [ از روي صورتش ]بيندازد به طوري كه به صورت نچسبد

و الله العالم.

سؤال 649)

آيا طواف زني كه پوشش او به مقدار واجب، حفظ نشده است، صحيح مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط آن است كه طواف او باطل مي باشد

و الله العالم.

سؤال 650)

از حضرت عالي نقل شده است كه مراد و منظور از ستر عورت در طواف نسبت به زن، اينست كه: در مقايسه با زنان در قديم عريان نباشد، زيرا كه در زمان امير المؤمنين زني به طور عريان طواف مي كرد كه اين خبر به حضرت رسيد، دستور فرمودند كه كسي به صورت عريان طواف نكند، پس زني كه لباسها و عبايش را پوشيده است گرچه چهره و صورت و موها و پاهايش آشكار شده باشد گرچه از جهتي حرام است اما هيچ ربطي به طواف ندارد و ضرري ندارد و همچنين از حضرت عالي نقل شده است كه فرموده ايد:

«مراد و منظور از عورت، بنا بر احتياط واجب، همان عورت در نماز است، حال اين سؤالها در اين رابطه مطرح مي شود:

الف كدام يك از نقل قولها به نظر حضرت عالي صحيح مي باشد و بر كدام يك از آنها عمل كردن به آنها واجب مي باشد؟

ب زني كه به نقل قول اول از حضرت عالي اعتماد و اطمينان كرده است و پاها و موهايش را در حال طواف آشكار كرده است حكم تكليفي و وضعي او چگونه خواهد بود؟

*******بسمه تعالي:*******

بنا بر احتياط پوشش زن در حال طواف همانند پوشش او در حال نماز است و در فرض سؤال در مناسك حج احتياط كرده ايم يا اينكه در اين موارد به غير از ما مراجعه نمايد و يا آن كه طوافش را اعاده نمايد

و الله العالم.

سؤال 651)

اگر قسمتي از بدن زن، كه پوشاندن آن در حال طواف واجب شده است در يك شوط يا جزيي و بخشي از يك شوط از روي غفلت يا سهو يا جهل آشكار

شد، حكم او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر در حال طواف ملتفت و متوجه شد آن شوط يا اجزايي از آن شوط را اعاده نمايد و اگر بعد از فارغ شدن از طواف متوجه شد اگر از روي غفلت يا سهو بود ضرري ندارد و چنانچه شخص جاهل به حكم بود و موالات نيز از بين رفته بود طواف خود را از اول احتياطاً اعاده نمايد

و الله العالم.

سؤال 652)

كسي كه طواف خود را از درب كعبه مشرفه يا از حجر اسماعيل عَلَيْهِ السَّلَام يا ركن يماني از روي جهل و ناداني به حكم شروع كرده باشد و نفهميد و متوجه نگرديد مگر در مني و آن هم پس از تمام كردن وقوفين [ وقوف عرفات و مشعر الحرام ] حكم حج او چيست و چه چيزي بر ذمّه اوست؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر حج او واجب بوده است، بايد حج خود را به نيّت اعم از حج يا عمره مفرده تمام كند و حج خود را در سال بعد اعاده نمايد

و الله العالم.

سؤال 653)

آيا در طواف دقت كردن واجب است؟

به گونه اي كه شانه طواف كننده موازي اضلاع خانه خدا باشد كه به هنگام رسيدن به ركن به صورت غير متعارف منحرف نشود.

*******بسمه تعالي:*******

به اين شكل و صورت دقت كردن واجب نيست

و الله العالم.

سؤال 654)

آيا مقيّد بودن به برابر شدن شانه با حجر الاسود و آغاز نمودن طواف از همان خط هندسي كه در مسجد الحرام مقابل حجر الاسود «سنگفرش خط كشي شده روي زمين» وجود دارد واجب است؟

يا آن كه در اين رابطه توسعه هست؟

به ويژه كه اگر دايره مطاف به دورتر از بيست و شش ذراع و نيم توسعه يابد به گونه ايست كه اگر از سنگفرش خط كشي شده هم شروع نشود، با علم و توجه به اين موضوع كه پيش از رسيدن به آن خط كشي يا پس از آن به مقدار چند گام است طواف كننده محاذي و مقابل حجر الاسود ديده مي شود آيا در اين صورت اگر از نقطه اي شروع كند و به همان جا به پايان برساند كافي است؟

*******بسمه تعالي:*******

بنا بر احتياط قبل از رسيدن به حجر الاسود نيّت طواف را مي كند و چنين قصد مي كند كه از بخش محاذات و مقابل حجر الاسود طوافش را شروع مي كند

و الله العالم.

سؤال 655)

برگشتن سر يا گردن به طرف كعبه در حال طواف كردن با حفظ و نگهداري شانه سمت چپ، آيا به طواف ضرري مي رساند؟

*******بسمه تعالي:*******

ضرري به طواف نمي رساند

و الله العالم.

سؤال 656)

اگر كسي از حال و وضعيت صحيح خود در حال طواف دور كعبه منحرف شد، اما جاي دقيق آن را نمي داند، آيا جايز است كه برگردد و قبل از جايي كه شك دارد كه از آنجا منحرف شده است، طواف خود را از همان نقطه شروع و ادامه دهد؟ و اين مقدار زيادي را از باب مُقَدَّمه علمي جزء طواف قرار دهد، جايز است؟

*******بسمه تعالي:*******

تدارك طواف با نيت مزبور مانعي ندارد

و الله العالم.

سؤال 657)

به علّت شلوغي و ازدحام جمعيّت چه بسا ممكن است كه بدون اختيار شخص طواف كننده برگردد و كمي به سمت جلو حركت كند، حكم طواف يا شوط آن طواف چگونه خواهد بود؟

*******بسمه تعالي:*******

راه رفتن به سوي جلو بدون اختيار مجزي مي باشد، اما اگر برگشت، بر او واجب است آن مقداري كه در آن برگشته است اعاده نمايد

و الله العالم.

سؤال 658)

اگر طواف كننده به علت ازدحام جمعيَّت و شلوغي هُل داده شد، يا آن كه همه طواف كننده ها همانند يك گروه و جمعيّت با همديگر طواف مي كنند و نيّت آنها نيز قطع نشده است، حكم طواف آنها چگونه است؟

*******بسمه تعالي:*******

در فرض مزبور طواف صحيح است و مجزي مي باشد

و الله العالم.

سؤال 659)

اگر طواف كننده در از دست دادن اختيار يا انحراف خود از خانه در حال طواف كردن شك كند، آيا اعاده كردن آن به او واجب مي شود يا نه؟

*******بسمه تعالي:*******

اعاده كردن آن بر او واجب نيست

و الله العالم.

سؤال 660)

آيا دست زدن به ديوار كعبه مشرفه در حال طواف كردن اشكال دارد؟

*******بسمه تعالي:*******

بنا بر احتياط اولي ديوار كعبه را در حال راه رفتن در طواف دست نزند

و الله العالم.

سؤال 661)

آيا اين مطلب صحيح است كه علت اين كه جايز نيست كه هنگام طواف كردن داخل حجر اسماعيل عَلَيْهِ السَّلَام شده و يا آن كه جايز نيست ديوار آن را دست زد، آن است كه جزيي از كعبه مشرفه بوده است اما برخي از پادشاهان پس از خراب كردن آن، آن را از كعبه جدا كرده اند؟

*******بسمه تعالي:*******

ظاهراً اين مطلب صحيح نيست بلكه ممنوعيّت و جايز نبودن اين عمل تعبدي مي باشد

و الله العالم.

سؤال 662)

اگر شخص مكلّفي طواف عمره تمتع را انجام دهد و در يكي از دورها ديوار حجر اسماعيل عَلَيْهِ السَّلَام را با دست خود لمس كرد و اعمال خود را دنبال كرد و تا مرحله تقصير به پايان رساند سپس فهميد كه دست زدن به حجر اسماعيل عَلَيْهِ السَّلَام به طواف او ضرر مي رساند طواف و بقيه اعمال خود را تكرار كرد، آيا كفاره اي بر ذمّه اوست يا خير؟

*******بسمه تعالي:*******

در فرض مذكور در سؤال كفاره اي بر ذمّه او نيست و دست گذاشتن بر ديوار حجر در حال طواف مانعي ندارد هر چند احتياط مستحبي ترك آن است

و الله العالم.

سؤال 663)

كسي در يكي از سالها حج را به جا آورد و هنگام طواف عمره تمتع صورت خودش را به سوي كعبه در حال راه رفتن برگرداند و نمي دانست كه چنين كاري جايز نيست مگر آن كه ايستاده باشد، حكم آن چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

چنانچه در وقت راه رفتن در حال طواف با تمام بدن رويش را به طرف كعبه قرار داد بنا بر احتياط طواف باطل است، اما اگر برگشتن او تنها با چهره و صورت باشد، اشكالي ندارد و طواف او صحيح است

و الله العالم.

سؤال 664)

اگر كسي در حال طواف كردن از سمت شاذروان به ديوار كعبه دست زد، حضرت عالي در مناسك چنين فرموده ايد:

«احتياط اينست كه هنگام طواف دست خود را از طرف شاذروان به ديوار كعبه يا اركان آن دراز ننمايد»، آيا اين احتياط وجوب است يا نه؟ و اگر احتياط وجوبي بود تكليف كسي كه چنين كاري كرده است و به وطن خويش بازگشته است، آيا بر ذمّه او چيزي هست كه آن را جبران كند يا نه؟

*******بسمه تعالي:*******

بر او چيزي نيست و طواف او صحيح مي باشد و احتياط مزبور استحبابيست

و الله العالم.

سؤال 665)

گاهي طواف كننده مجبور مي شود كه بدنش با ديوار حجر اسماعيل عَلَيْهِ السَّلَام تماس داشته باشد، آيا به اعمال او ضرري مي رساند يا نه؟

*******بسمه تعالي:*******

در مفروض سؤال، ضرري به طوافش نمي رساند

و الله العالم.

سؤال 666)

كسي كه در حال طواف كردن به خاطر جهل و ناداني به حكم، وارد حجر اسماعيل عَلَيْهِ السَّلَام شد و هنگامي كه به وطن خويش بازگشت حكم آن را فهميد، حكم او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

حج خود را در سال آينده اعاده نمايد

و الله العالم.

سؤال 667)

آيا قطع كردن طواف يا سعي به صورت اختياري سپس شروع كردن آن از اول جايز است؟

*******بسمه تعالي:*******

جايز بودن آن بعيد نيست لكن احتياط اينست كه اين كار را نكند

و الله العالم.

سؤال 668)

اگر طواف را به صورت اختياري قطع كرد، آيا جايز است كه طواف ديگري را بلافاصله شروع كند؟

*******بسمه تعالي:*******

در صورتي كه به قصد اعم از تمام و اتمام باشد جايز است

و الله العالم.

سؤال 669)

اگر پس از شوط چهارم در طوافش حدثي از او سر زد از مطاف خارج شده و پس از وضو گرفتن به خاطر جهل و ناداني بار ديگر براي طواف آمد و طواف كاملي به جا آورد، آيا طواف او صحيح مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

در مورد سؤال چنانچه شخص طواف دوم خود را به قصد اعم از تمام و اتمام به جا آورد اشكالي ندارد و اگر بخواهد آن را به قصد شروع مجدد و آغاز به جا بياورد، احتياط آن است كه طواف اول را تمام نموده سپس نماز آن را بخواند و طواف خود را اعاده نمايد

و الله العالم.

سؤال 670)

در فرض قبلي، اگر مي خواست كه به تكليف خود به كامل كردن طواف خود بپردازد، آيا جايز است كه بيش از آن وقتي كه براي وضو گرفتن لازم است تأخير كند؟ به عبارت ديگر، آيا شرط موالات ميان شوطها، حتي در اين صورت فرض شده هم، باقي خواهد ماند؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر تأخير او براي اتمام طواف بيش از مدّت و مقتضاي وضو گرفتن باشد در اين صورت، احتياط آن است كه شوطهاي باقيمانده طواف را به جا بياورد سپس طواف كاملي را به نيّت رجائاً به جا بياورد و يا آن كه طواف كاملي را به قصد اعم از تمام و اتمام به جا بياورد

و الله العالم.

سؤال 671)

اگر برگزاري نماز جماعت طواف را در نيمه شوط سوم يا پس از آن، قطع كند و طواف كننده از جايي كه طوافش قطع شده است جابجا گرديد و به مكان ديگر رفت تا نماز خود را بخواند، يا براي وضو گرفتن مجدد، رفته باشد، در اين صورت حكم طواف او چگونه خواهد شد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر قطع شدن آن به خاطر برگزار نمودن نماز باشد در صورتي كه از مطاف خارج نشده باشد و بلافاصله پس از نماز خواندن از همان جايي كه قطع كرده است، به طواف خود مشغول شود، ضرري به طوافش ندارد و طوافش صحيح است و اگر عذرهاي ديگري [ باعث قطع شدن طواف او شده باشد ] حكم قطع كردن و دست برداشتن از طواف، در مناسك حج ذكر شده است، به آنجا مراجعه شود

و الله العالم.

سؤال 672)

كسي كه نماز جماعت طوافش را قبل از گذشتن از نصف و يا بعد از گذشتن از نصف قطع كرده است با علم به اين موضوع كه از جايي كه طوافش قطع شده است تكان نخورده و جابجا نشده است حكم آن چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

در مفروض سؤال، بعد از تمام شدن نماز جماعت، از همان جايي كه قطع شده است ادامه دهد و آن را تمام كند

و الله العالم.

سؤال 673)

اگر نماز جماعت هنگام طواف كردن برگزار شد همانگونه كه در خانه خدا مرسوم است و هنگام نماز شوط اول را انجام داده بود يا آن كه شوط دوم يا سوم يا چهارم خود را تمام كرده بود، حكم او چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

طواف خود را از همان جايي كه به خاطر برگزاري نماز جماعت قطع كرده است، ادامه داده و آن را تمام كند

و الله العالم.

سؤال 674)

كسي كه يك شوط يا بيشتر از طواف را انجام داد اما از نصف آن تجاوز نكرد كه ناگهان نماز جماعت برگزار شد براي استراحت از مطاف خارج شد يا آن كه به خاطر ازدحام جمعيّت از مطاف خارج شد.

سپس بازگشت حكم او چگونه خواهد بود؟ آيا لازم است كه شوطهاي خود را بار ديگر اعاده كند يا آن را از همان جايي كه قطع كرده است ادامه دهد و تمام كند؟ و بر فرض كه بر خلاف آن عمل كرد «يعني آن را تمام كرده سپس اعاده نمايد» وظيفه او چيست؟

و حكم او چگونه خواهد بود؟

*******بسمه تعالي:*******

در فرض سؤال بنا بر احتياط طواف را از همان جايي كه قطع كرده است تمام كند سپس طواف را اعاده نمايد و اگر در مورد سؤال شخص طواف را تمام كرد و آن را به قصد و نيّت وظيفه فعلي خود تكرار نمود، مجزي خواهد بود

و الله العالم.

سؤال 675)

كسي كه چهار شوط يا بيشتر را انجام داده است سپس به خاطر حاجت و نيازي مانند تجديد وضو يا استراحت و يا چيزهايي همانند آنها طواف خود را قطع كرد و از مطاف به مقدار يك ساعت يا بيشتر خارج شد و بار ديگر براي طواف بازگشت و طواف خود را دوباره از سر گرفت و به نيّت و گمان خويش طواف قبلي را باطل كرده است، آيا چنين كاري صحيح مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر معتقد بود كه وظيفه او شروع كردن آن از نو بوده است، اشكالي ندارد

و الله العالم.

سؤال 676)

آيا براي شخص مختار كه عذري ندارد جايز است كه طواف واجب خود را پشت مقام ابراهيم عَلَيْهِ السَّلَام به جا آورد به گونه اي كه مقام ابراهيم عَلَيْهِ السَّلَام ميان طواف كننده و كعبه قرار گيرد؟

*******بسمه تعالي:*******

در صورتي كه هنگام طواف كردن ازدحام و شلوغي نباشد، احتياط واجب آن است كه طواف خود را پيش از مقام به جا آورد، ولي در مواردي كه ازدحام و شلوغي جمعيّت باشد، جايز است كه پشت مقام طواف كند

و الله العالم.

سؤال 677)

با وجود ازدحام و شلوغي كه معرّف حضور حضرت عالي است، آيا جايز است كه طواف پشت مقام ابراهيم عَلَيْهِ السَّلَام صورت گيرد؟ گرچه بسيار هم فاصله داشته باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

در مفروض سؤال، طواف كردن پشت مقام ابراهيم عَلَيْهِ السَّلَام جايز است

و الله العالم.

سؤال 678)

آيا فاصله افتادن نماز جماعت در مسجد الحرام در طواف باطل كننده آن است؟

با توجه به اين نكته كه گاهي تقريباً نيم ساعت از وقت را فرا مي گيرد و آيا تفاوتي ميان آن كه پيش از شوط چهارم يا بعد از شوط چهارم، قطع شود؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر پس از تمام شدن نماز جماعت، به طواف خود مشغول شود، اشكالي ندارد و در اين حكم بين اينكه قطع طواف قبل از شوط چهارم باشد يا بعد از آن فرقي نيست

و الله العالم.

سؤال 679)

اگر نماز جماعت طواف كسي را قطع كرد و معتقد شد كه طوافش باطل شده است و به خاطر جهل و ناداني بار ديگر از اول طواف خود را به جا آورد، آيا اين طواف مجزي مي باشد؟ يا آن كه حتماً بايد طواف قطع شده خود را تمام نمايد؟ و همچنين در سعي اگر چنين شده، آيا تفاوتي دارند يا نه؟

*******بسمه تعالي:*******

وظيفه او اين بوده است كه از همان جايي كه قطع شده است آن را ادامه داده و تمام مي كرد. وليكن با فرض اعتقادش كه بايد آن را از سر مي گرفت، آنچه كه انجام داده است، صحيح مي باشد و همين حكم در مورد سعي نيز جاريست

و الله العالم.

سؤال 680)

براي شخص طواف كننده جايز است كه براي زيارت يك بيمار يا گره گشايي از كار خود يا يكي از برادرانش از مطاف خارج شود، سؤال اين است:

آيا جايز است كه كسي از مطاف به صورت اختياري غير از مواردي كه در مسأله ذكر شده است خارج شود و طواف خود را قطع نموده سپس آن را اعاده نمايد؟

*******بسمه تعالي:*******

جايز بودن آن بعيد نيست اما احتياط آن است كه اين كار را ترك كند و در هر حال اگر آنچه كه انجام داده است سه شوط يا بيشتر بود احتياط آن است كه طواف خود را تمام كرده سپس آن را اعاده نمايد و اگر كمتر از سه شوط بود طواف خود را اعاده نمايد

و الله العالم.

سؤال 681)

كسي كه به خاطر عذري كه مانع از ادامه دادن و تمام كردن طواف بود از مطاف خارج شد و عذرش عقلايي بود و در حالي كه كمتر از چهار شوط يا بيشتر طواف كرده بود و پس از گذشت يك روز يا دو روز آمد، وظيفه او چيست؟

آيا طواف خود را تمام نموده يا اينكه آن را اعاده نمايد و آنچه كه طواف كرده است لغو نمايد و در صورتي كه در سعي يا در رمي جمره ها چنين كاري انجام دهد، در حكم آنها تفاوتي خواهد بود؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط اتمام سپس اعاده آن است و همچنين همين حكم نيز در سعي جاريست و اما در رمي كردن، واجب است كه رمي در همان روز خودش صورت گيرد و تأخير آن تا روز بعد جايز نيست و اگر تأخير كرد حتماً بايد آن را قضا نمايد

و الله

العالم.

سؤال 682)

اگر كسي در حال طواف خانه خدا كه شرف آن افزون باد كاري كه مخل طواف است انجام داد مانند روبرو شدن يا پشت كردن به كعبه يا راه رفتن روي شاذروان و آن مقدار از خطاها را نيز اعاده نكرد و نماز خواند و سعي [ و تقصير ]نمود و همچنين طواف نساء و نمازش را هم به جا آورد، سپس متوجه خطاي خود گرديد، از آنجايي كه جاهل قاصر يا مقصّر بود يا فراموش كرده بود، در اين صورت حكم طواف و اعمالي كه در پي آن است، چگونه خواهد شد و همچنين اگر اين اشتباه و خطا در طواف عمره تمتع بود، اعمال حج تمتع او چگونه خواهد شد؟

*******بسمه تعالي:*******

اگر فراموش كرده بود و پس از رسيدن به وطن خود يادش آمد و نمي توانست خودش مستقيماً آن را جبران كند، در اين صورت بايد كسي را به نيابت برگزيده تا از طرف او طواف كند و اگر جاهل بود چنانچه امكان جبران كردن داشت بايد آن را جبران نمايد و همچنين اعمال مترتب بر آن را بنا بر احتياط بايد اعاده نمايد وگرنه در صورت استقرار حج بر او از قبل بايد حج خود را در سال آينده اعاده نمايد

و الله العالم.

سؤال 683)

زني در حالي كه شوهرش در حال انجام دادن شوط دوم طواف خود بود، او را ملاقات كرد، وقتي كه او طوافش را كامل كرد، آن زن شش شوط خود را تمام كرده بود و شوط آخرش را به جا نياورد تا طوافش را كامل كند، بلكه بار ديگر طواف خود را از اول شروع كرد، حكم طواف

اول و دوم او چگونه خواهد شد؟

*******بسمه تعالي:*******

در فرض تحقق قصد قربت از آن زن طوافي را كه انجام داده صحيح است

و الله العالم.

سؤال 684)

اگر شخص مُحرمي از احرام خود در آمد و ناخنهاي خود را كوتاه كرد، سپس معلوم شد كه عمره او به خاطر باطل بودن طوافش مثلاً باطل شده است، در اين صورت چه چيزي بر او واجب مي گردد؟

*******بسمه تعالي:*******

بر او واجب است كه طواف و همچنين سعي خود را نيز جبران نمايد بلكه تقصير خود را نيز اعاده نمايد

و الله العالم.

سؤال 685)

امسال شلوغي و ازدحام جمعيَّت بسيار زياد بود در اين حالتها، آيا حد و مرزي براي طواف و نماز وجود دارد، با توجه به اين نكته كساني كه عاجز و ناتوان از طواف كردن بودند و سوار بر كالسكه يا ويلچر شده بودند، مسؤولين حرم [ براي طواف دادن ] آنها را به طبقه بالا فرستاده بودند حكم طواف اين افراد چگونه است؟

*******بسمه تعالي:*******

طواف كردن در طبقه بالا مجزي نمي باشد ولي در صورت ازدحام جمعيَّت طواف در طبقه همكف تا هر جا كه امكان دارد مجزي مي باشد همچنان كه نماز طواف را نيز بايد پشت مقام تا هر جا كه امكان داشت بخواند

و الله العالم.

سؤال 686)

شك در تعداد شوطها باطل كننده طواف است، آيا گمان نيز باطل كننده طواف مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

گمان تا زماني كه به مرحله اطمينان نرسيده است محكوم به حكم شك است

و الله العالم.

سؤال 687)

اگر طواف كننده هنگام طواف كردن در عدد طواف خود شك كند و در عين حال به طواف خود ادامه داد شوط يا قسمتي از آن را انجام داد سپس براي او به عدد آنها علم حاصل شد و يقين كرد، آيا طواف او صحيح است؟

*******بسمه تعالي:*******

احتياط آن است كه بعد از نماز طواف، آن را اعاده نمايد

و الله العالم.

سؤال 688)

اگر در حال طواف كردن ميان شوطهاي طواف او شك به وجود آمد و در همان حال شك طواف خود را ادامه داد سپس شك او برطرف شد و طوافش را تمام كرد يا آن كه طواف خود را با همان حال شك ادامه داد و هفت شوط احتمالي را انجام داد و نمازش را نيز پشت مقام خواند و از دوستانش پرس و جو كرد، آنها نسبت به طواف او اطمينان دادند و تأكيد كردند، آيا به همين طواف خود اكتفا كند يا نه؟

*******بسمه تعالي:*******

در هر دو صورت ذكر شده، احتياط آن است كه آنها را اعاده نمايد

و الله العالم.

سؤال 689)

كسي كه به باطل بودن طواف خود در صورتهاي ذيل آگاه شد حكم او چيست؟

الف پس از فارغ شدن از اعمال عمره تمتع با بودن وقت؟

ب پس از فارغ شدن از اعمال عمره تمتع با تنگي وقت؟

ج اگر پس از وقوف در عرفات فهميد؟

د اگر در عمره مفرده بود؟

ه اگر طواف خود را اعاده نمود، آيا واجب است كه اعمال پس از آن را نيز اعاده نمايد؟

و اگر طواف او طواف حج بود و پس از تمام شدن اعمال حج فهميد حكم آن چيست؟

ز اگر طواف او طواف عمره مفرده بود و پس از بازگشت به وطنش فهميد در هر دو صورت كه امكان بازگشت به مكه را دارد يا ندارد، حكم آن چيست؟

ح اگر طواف او طواف حج تمتع بود و پس از بازگشت به وطنش فهميد كه باطل شده است، حكمش چيست؟

*******بسمه تعالي:*******

الف)

طواف و نمازش را اعاده نمايد سپس سعي و تقصير را بنا بر احتياط اعاده نمايد

و الله

العالم.

ب و جِ)

عمره اش باطل مي شود و بايد حج خود را در سال بعد اعاده نمايد ولكن احتياط آن است كه رجائاً به حج افراد عدول كرده و به قصد اعم از آن و عمره مفرده آن را تمام كند

و الله العالم.

د)

ظاهراً بر احرام خود باقي مانده است و در صورتي كه براي او امكان دارد بايد خودش اين كمبود و نقص را جبران نمايد و در صورتي كه خودش نمي تواند با نيابت آن را جبران نمايد

و الله العالم.

ه)

بلي بنا بر احتياط اعمال پس از طواف را نيز بايد اعاده كند

و الله العالم.

و)

چنانچه ماه ذي الحجه باقي باشد بايد طواف خود را جبران نمايد و اگر ماه ذي الحجه سپري شده حج او باطل مي شود

و الله العالم.

ز)

در صورتي كه مي تواند خودش آن را جبران نمايد وگرنه با نيابت بايد جبران نمايد

و الله العالم.

ح)

چنانچه تا وقتي ماه ذي الحجه سپري نشده نتوان آن را جبران كند حج او محكوم به بطلان است

و الله العالم.

سؤال 690)

اگر كسي طواف خود را فراموش و به وطن خود بازگشت و با همسرش نزديكي كرد بايد قرباني خود را به مني بفرستد، اين كار در صورتيست كه طواف فراموش شده است طواف حج تمتع باشد اما اگر طواف فراموش شده طواف عمره باشد بايد قرباني خود را به مكه بفرستد «همه اين حكمها در مسأله 323 از مناسك حج ذكر شده است» اين سؤال در اين رابطه مطرح مي شود:

آيا فرستادن قرباني بايد از وطن خودش و مستقيماً صورت گيرد يا آن كه نائب گرفتن در اين كار نيز مجزي مي باشد؟

*******بسمه تعالي:*******

نائب گرفتن كفايت مي كند

و الله العالم.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109