شماره كتابشناسي ملي : ايران۸۱-۴۹۸۷۲
سرشناسه : شيداييان حسين
عنوان و نام پديدآور : امام خميني و احياي نگرش سياسي به عاشورا و تشكلبخشي به شيعه شيداييان حسين
منشا مقاله : ، حكومت اسلامي ش ۲۷، (بهار ۱۳۸۲): ص ۴۱۹ - ۴۳۳.
توصيفگر : قيام عاشورا
توصيفگر : اصلاحات ديني
توصيفگر : انديشه سياسي امام خميني ره
توصيفگر : حكومت اسلامي
توصيفگر : ولايت فقيه
توصيفگر : حسينبنعلي ع ، امام سوم
توصيفگر : امام خميني ره
امامخميني كه فرهنگ عاشورا را گنجينه عظيم سياسي ديني و پشتوانه فرهنگ غني و انسان ساز اسلام ميدانست با بهرهگيري از آموزههاي عاشورايي، حماسه حسيني را اساس قيام و مبارزه خويش قرار داده به احياي دين پرداخت.نويسنده در اين مقاله با نگاه به نهضت امامخميني از دريچه الهامگيري از نهضت حسيني، احياي روح سياسي نهضت عاشورايي توسط حضرت امام را تحليل كرده است و گامهاي عملي ايشان در اين راستا را بر ميشمارد. وي تربيت شاگردان، طرح تئوري حكومت اسلامي و ولايت فقيه، بهرهبرداري صحيح از مناسبتهاي اسلامي در جهت هدايت و به كارگيري مردم و الگودهي منطبق بر آموزههاي قيام حسيني را به عنوان اقدامات عملي حضرت امام در تشكّل بخشي شيعه، مورد بررسي قرار ميدهد.وي در همين بستر تشكيل نظام جمهوري اسلامي را برخاسته از متن مكتب حسيني و استمرار آن را آمادگي براي ظهور وليّ مطلق الهي قلمداد ميكند.رمز و راز جاودانگي حادثه عظيم و حماسي عاشورا در گستره تاريخ بشريت، الهي بودن اين رويداد مهم تاريخي است هر چند در تاريخ پس از عاشورا با نگرشهاي متفاوت و از جنبههاي گوناگون درباره ابعاد و عظمت اين حماسه بزرگ سخن گفته شده است كه هر كدام به نوعي داراي نكات بديع است؛ اكنون نيز با هر رويكردي به نهضت عاشوراي حسيني، مشاهده ميگردد كه نكات ناگفته بسياري وجود دارد كه به تحقيق گسترده نياز دارد تا جوانب مختلف اين واقعه شناسانده شود. سؤالاتي كه از عنوان اين مقاله به ذهن متبادر ميشود و اين مقاله در صدد روشن ساختن و پاسخگويي به آنهاست عبارتند از:1. نگرش سياسي امام به عاشورا چيست و چگونه آن را احيا كرد؟2. امام با بهرهگيري از اين نگرش سياسي به چه شيوهاي به شيعه تشكل بخشيد؟3. تشكلبخشي شيعه به چه شكلي تبلور يافت؟در طول تاريخ شيعه و پس از غيبت كبري، بسياري از عالمان ديني و متعهد، با قيام و مبارزه احياي دين اسلام را وجهه همت خويش قرار دادند كه موفقترين و شگفتانگيزترين آنها، انقلاب اسلامي ايران به رهبري امامخميني است. امام با شناخت دقيق از سياستهاي استكبار جهاني در تحميل و حمايت رژيم پهلوي در ايران و مشابهتهاي فراوان اين رژيم باحاكمان اموي با الهام از فرهنگ احياگر عاشورا و بهرهگيري از دو عنصر تحركآفرين ديني، يعني «امر به معروف و نهي از منكر» و «تكليف الهي» كه شالوده و اساس شكلگيري حماسه عاشوراي حسيني را پايهريزي كردند؛ رژيم دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهي را فرو ريخت و مكتب انسانساز اسلام را حيات مجدّد بخشيد و غبار تحريف و بدعت را از چهره دين زدود. از مهمترين دلايل موفقيت امام در پيروزي انقلاب و تشكيل حكومت جمهوري اسلامي احياي نگرش سياسي ايشان به آموزههاي ديني و آميختگي دين با سياست بود.درباره سياست و تعريف آن، ديدگاههاي متفاوتي ارائه شده است؛ برخي از متفكران مغرب زمين سياست را معادل با «علم قدرت»، «علم به زير سلطه درآوردن»، يا «علم به اطاعت وا داشتن» ميدانند. هارولد.ژ.لاسكي موضوع سياست را بررسي نهادهاي رسمي كشور و دولت ميداند. مك آيور، سياست را به معني حكومت ميداند، موريس دو ورژه، استاد علم سياست دانشگاه پاريس در اين باره ميگويد: سياست وسيلهاي است براي تأمين نوعي نظم اجتماعي.متفكران و انديشمندان اسلامي هم تعريفهاي مختلفي در مفهوم سياست بيان نمودهاند:فارابي، رابطه فرماندهي و فرمانبري و خدمات حكومت را سياست ميداند. غزالي، سياست را به معناي اصلاح جامعه و مردم براي نجات دنيا و آخرت آنان بيان ميكند.ابن خلدون، جامعه شناس معروف اسلامي، سياست را معادل با قدرتِ حكومت ميداند.امامخميني در تعريف سياست ميفرمايد:«سياست اين است كه جامعه را هدايت كند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه را در نظر بگيرد و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگيرد و اينها را هدايت كند به طرف آن چيزي كه صلاحشان هست، صلاح ملت است و صلاح افراد است.»و در ادامه مطلب، مجريان صالح و شايسته اين «سياست» را معرفي مينمايد:«اين مختص به انبياست، ديگران اين سياست را نميتوانند اداره كنند، اين مختص به انبيا و اولياست و به تبع آنها به علماي بيدار اسلام.»مطلب ديگر پيوند دين و سياست است كه يكي از مباحث مهم در حوزه انديشه سياسي اجتماعي امروز به شمار ميرود. برخي با انكار هرگونه پيوند ميان اين دو مقوله، تداخل يكي از آنها را در امور ديگري موجب ناكارآمدي طرف مقابل ميدانند و به جدايي كامل و پرهيز از تداخل آنها براي حفظ حرمت هر يك توصيه مينمايند. انديشه سكولار مروّج چنين نظريهاي ميباشد. نقطه مقابل اين تفكر؛ نظريه رابطه ميان دين و سياست است، اما در نوع رابطه و قلمرو تداخل دين و سياست در ميان برخي از انديشمندان اسلامي اختلاف نظر وجود دارد.در انديشه سياسي امام آميختگي دين و سياست مطرح است، نه رابطه ميان اين دو. ايشان ضمن نقد نظريه تفكيك، معتقد بودند كه دين و سياست از يكديگر منفك و مجزا نيستند تا با استدلال يا بررسي نوع رابطه به چگونگي پيوند يا تعامل بين اين دو بپردازند ايشان دراينباره ميفرمايد:«ديانت اسلام يك ديانت عادي تنها نيست و فقط وظيفه عبد و خداي تبارك و تعالي، وظيفه روحاني تنها نيست؛ و همين طور يك مذهب و ديانت سياسي تنها نيست؛ عبادي است و سياسي، سياستش در عبادت مدغم است و عبادتش در سياست مُدغَم، يعني همان جنبه عبادي يك جنبه سياسي دارد.»ايشان در تحريرالوسيله نيز در بحث و مسأله خطبههاي نماز جمعه چنين مينويسد:«اسلام دين سياست است با همه شؤون سياست، و اين معنا براي كسي كه كمترين دقتي در احكام حكومتي و سياسي اجتماعي و اقتصادي اسلام بكند به خوبي و روشني ظاهر ميگردد، پس كسي كه خيال ميكند دين اسلام جداي از سياست است هم نسبت به معارف اسلام جاهل است و هم سياست را نميداند.»در انديشه امام«دين» خاستگاه و منشأ نظام سياسي اسلام است و كليه برنامهها و مباحث سياسي اسلام بر مبناي قوانين و احكام ديني پايه ريزي شده است و دليل توسعهيافتن و فراگير شدن حكومت اسلامي درنيمه اول قرن ظهور اسلام را آميختگي دين و سياست ميداند و ميفرمايد:«رسول الله(ص) پايه سياست را در ديانت گذاشته است».با توجه به آن چه كه بيان گرديد روشن شد كه در انديشه سياسي امام آموزههاي ديني داراي صبغه سياسي ميباشند، از اين رو يكي از ابعاد احياگري امام(ره) احياي روح سياسي نهضت عاشوراي حسيني با توجه به اهداف آن در ميان انديشمندان و شيعيان جهان است كه اثرات بسياري را در پيشبرد نهضت اسلامي به دنبال داشت، هر چند اين مسأله در طول تاريخ تحولات جامعه مسلمانان به فراموشي سپرده شده بود.در فضاي فرهنگي قبل از انقلاب و قيام امام هم ديدگاهها نسبت به نهضت عاشورا توجه بيشتر به اجر و پاداش معنوي عزاداري امام حسين(ع) بدون درك صحيح از فلسفه سياسي قيام امام حسين(ع) بود. يكي از نويسندگان درباره وضعيت سياسي فرهنگي عزاداري شيعيان قبل از انقلاب مينويسد:«افسوس كه شيعه بيشتر بر مصائب عاشورا گريست و كمتر در مسائل عاشورا انديشيد، شيعه عاشورا را نگه داشت ليكن درست نشناساند، آفرين بر او كه نگاه داشت و دريغا از او كه نشناساند.»در ميان برخي متفكران و صاحبان انديشه و قلم هم بيشتر به مباحثي پرداخته ميشد كه به بروز اختلاف در ميان پيروان حقيقي ولايت ميانجاميد و دستمايهاي براي بهرهگيري دستگاههاي امنيتي رژيم در ايجاد تنش و كشمكش ميان سخنرانان مذهبي در ايام محرم و جوانان متدين ميگرديد تا انديشمندان از تبيين فلسفه اصلي قيام عاشورا غفلت نمايند در نتيجه عملاً فرصتهاي مناسب ايام عزاداري به جنجالهاي بيهوده صرف ميشد.نگرش امام به حادثه عظيم عاشورا به عنوان يك ضايعه تاريخي نبود، بلكه ايشان در يك افق برتر قيام امام حسين(ع) را يك حركت هدفمند و برنامهريزي شده در جهت احياي اسلام ميدانست و ميفرمود:«او [امام حسين(ع)] ميدانست كه چه ميكند و كجا ميرود و هدفش چيست؟» «امام حسين(ع) با فداكاري بينظير و نهضت الهي خود واقعه بزرگي را به وجود آورد كه كاخ ستمگران را فرو ريخت و مكتب اسلام را نجات بخشيد.»ايشان فرهنگ عاشورا را گنجينه عظيم سياسي ديني و پشتوانه فرهنگ غني و انسانساز تشيع ميدانست و با بهرهگيري از آموزههاي عاشورايي به احياي دين پرداخت و حماسه حسيني را اساس قيام و مبارزه و تحول و بيداري قرار داد. نگرش امام به سياست و انديشه سياسي ايشان باعث شد تا نوع نگاه به مفهوم وكاركرد سياست در ميان مردم مسلمان و حتي انديشمندان اسلامي تغيير كند و شعائر ديني و مذهبي را آميزهاي از دين و سياست بدانند.امام با تفسيري جديد از مؤلفههاي فرهنگ عاشورا غبار بدعت و تحريف را از فرهنگ شيعه زدود و به برخي از نظريههاي ناصواب خط بطلان كشيد.«گريه» در مراسم عاشورا و عزاداري امام حسين در نظر بعضي از انديشمندان نشانه دلسوزي و ترحم بر حادثه عاشورا قلمداد ميشد و برخي آن را باعث عجز و ضعف روحي ميدانستند. امام با تفسير حديث «تباكي» به تأثيرات سياسي گريه در جامعه اشاره ميكند و ملت ايران را ملت «گريه سياسي» مينامد كه اين گريه نهال ايمان و جهاد را در قلوب مردم شكوفا ميسازد و يك ملت حماسهساز پديد ميآورد ايشان در اينباره ميفرمايد:«مسأله تباكي نيست، مسأله سياسي است.» «مجلس عزا نه براي اين است كه گريه بكنند براي سيدالشهداء اجر ببرند، البته براي اين هم هست...بلكه مهم آن جنبه سياسي است كه ائمه ما در صدر اسلام نقشهاش را كشيدهاند كه تا آخر باشد.»همچنين، حديث «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا» را استمرار نهضت حسيني در گستره تاريخ تشيع ميدانست و آن را سرلوحه زندگي شيعيان معرفي ميكرد كه در هر زمان و مكاني بايد حسينيان به مصاف يزيديان بروند. امام رويدادهاي انقلاب و دفاع مقدس را مصداقي از اين حديث ميدانست و حوادث آن را مكرر عاشورا و مخالفان و دشمنان انقلاب اسلامي را مكرر يزيديان تفسير ميكرد.و به بياني ديگر اين حديث را تصويرگر صحنه مقابله اسلام و كفر و رويارويي عدل و ظلم ميدانست كه يعني بايد روح حماسه همواره در جامعه شيعه زنده بماند. تأكيد ائمه معصومين عليهم السلام بر اقامه عزاي امام حسين(ع) و احياي عاشورا در جامعه بر همين نكات اشاره دارد.
بخش عظيم و مهم نگرش احياگرانه امامخميني به نهضت عاشوراي حسيني در سيره سياسي ايشان در قيام و مبارزه عليه ظلم و تشكلبخشي به جامعه شيعه تبلور مييابد. امام نهضت خود را به پيروي از قيام خونين امامحسين(ع) و بر پايه تجربه تاريخي و عبرتآموزي از نقاط ضعف و قوت قيامهاي شيعيان در طول تاريخ، خصوصاً مبارزات عالمان شيعي در سدههاي اخير استوار كرد و مسير مبارزه و اهداف و آينده انقلاب اسلامي را مشخص نمود.سيره عملي ايشان قبل از قيام و پس از آن مبيّن اين حقيقت است كه امام بر پايه فرهنگ انسانساز و عزتآفرين عاشورا، راهكارهايي را بستر تشكلبخشي به شيعه قرار داده است كه به مهمترين آنها اشاره ميشود.
حوزه درس امام به گونهاي بود كه يك طلبه واقعي تربيت ميكرد و فقط يك سلسله مباحث خشك علمي نبود، بلكه شاگرداني تربيت ميكرد كه براي آينده اسلام فايده داشته باشند. و هنگامي كه به درس خارج فقه ميپرداخت زمينه ظهور انقلاب اسلامي را مهيا ميكرد و در هر دوره شاگرداني بيشتر از دوره قبل تربيت مييافت و نسل جديد روحانيت با افكار انقلابي پديد ميآمد.
در دوراني كه در حوزههاي علميه و ميان انديشمندان هيچ گونه بحثي مستدل و جامع درباره حكومت اسلامي ارائه نميشد و اگر هم سخني از حكومت اسلامي به ميان ميآمد بيشتر با معيارهاي حكومت دمكراسي در غرب مطرح ميگرديد؛ امام در سال 48 در ايام تبعيد بحث مستدل و منظم حكومت اسلامي و ولايت فقيه را مطرح ساخت و با استشهاد به دلايل عقلي و نقلي مشروعيت و كارآمدي حكومت اسلامي را به مجامع علمي و فرهنگي معرفي كرد، و از روحانيون درخواست نمود تا براي معرفي اسلام و حكومت اسلامي، نهضتي «عاشورايي» بر پا كنند. امام با ترويج انديشه ايجاد حكومت اسلامي در صدد حاكميت دين و اجراي قوانين اسلامي در همه شؤون فردي و اجتماعي، سياسي و اقتصادي برآمد و بر اين باور بود كه تا اسلام حكومت نداشته باشد، نميتوان آن را از بدعتها و تحريفها حفظ نمود و اين اقدام امام بيانگر برنامهريزي و آيندهنگري براي تشكل بخشيدن به دين و شيعه است.در دوران فراگيري و شتاب انقلاب ايشان طي نامهاي به يكي از مراجع قم خواهان حمله به شخص شاه شده بود امّا پاسخ شنيد كه نميدانيم بعد از رفتن شاه چه خواهد شد امام گفتند: «من فكرش را كردهام».در انديشه و نگرش سياسي امام حكومت اسلامي برابر با تمام مفهوم سياست است. و معتقد بود كه امام حسين(ع) براي دستيابي به حكومت اسلامي قيام كرده است؛ ايشان ميفرمايد:«... آمده بود حكومت هم ميخواست بگيرد و اين يك فخري است و آنهايي كه خيال ميكنند كه حضرت سيدالشهداء(ع) براي حكومت نيامده، خير؛ اينها براي حكومت آمدند.»درباره فرستادن مسلم بن عقيل به شهر كوفه نيز ميفرمايد:«او مسلم را فرستاد تا مردم را دعوت كند به بيعت تا حكومت اسلامي تشكيل بدهد.»قدر مسلّم در پرتو ايجاد حكومت اسلامي است كه عدل و قسط در جامعه فرا گير ميشود و اجراي احكام مترقي اسلام تحقق ميپذيرد.
سيره سياسي امام در مبارزه با رژيم ستمشاهي و تشكيل حكومت هيچگاه بر مبناي فعاليت براي تشكيل يك حزب يا سازمان سياسي خاصي نبود، بلكه ايشان همانند سيره انبياء عظام برنامه اصلي خود را بر پايه آگاهي تودههاي ميليوني و مسلمان ايران بنا نهاد و با شناخت كامل از تأثيرات عميق روحي و روانيِ مناسبتهاي اسلامي خصوصاً ايام عزاداري امام حسين(ع) در جان و افكار مردم به هدايت سياسي آنان پرداخت.امام با نگرشي نو به ابعاد سياسي عاشورا و با توجه به انرژي متراكم و اثر بخش اما فراموش شده توده مردم به جهتدهي عزاداريهاي حسيني پرداخت؛ ايشان از آغاز نهضت به توانمنديهاي عظيم و كارساز مردم هدايت يافته معتقد بود و هنگامي كه در سالهاي اول نهضت برخي از عالمانِ غافل از قدرت سياسي كارآمدِ مردمِ آگاه و هدايتيافته به امام ميگفتند كه ما بمب نداريم كه بر سر شاه بزنيم، اين فقيه دورانديش و روشنضمير با توجه به قابليت هدايتيافتن مردم در پرتو زحمات و تلاشهاي روحانيّت متعهد در ايام عزاداري و حضور در صحنه مبارزه سياسي براي سرنگوني رژيم پهلوي فرمود:«ما نيرويي داريم كه به مراتب از بمب كارسازتر است».امام همواره به بهرهبرداري صحيح از ابعاد سياسي عاشورا در جهت تعميق معارف ديني و سياسي مردم همت ميگماشت و ميفرمود:«اين اجتماع در مجالس روضه را خيال نكنيد كه فقط اين است كه ما گريه كنيم براي سيدالشهدا، نه سيدالشهدا احتياج به اين گريهها دارد و نه اين گريه خودش في نفسه يك كاري از آن ميآيد...جنبه سياسي اين مجالس بالاتر از همه جنبههاي ديگري است كه هست».به سخنرانان و خطيبان هم فرمود:«اهل منبر ايدهم الله تعالي كوشش كنند در اينكه مردم را سوق بدهند به مسائل اسلامي و مسائل سياسي اسلامي».نقش مساجد و حسينيهها در احياي فرهنگ و ارزشهاي حماسي عاشورا بر هيچ كس پوشيده نيست. اجتماع مردم در اين مراكز بهترين فرصتي بود كه امام در جهت تحكيم مباني اعتقادي و سياسي مردم بهرهبرداري نمود و به گسترش انقلاب در جميع اقشار ملت و شهرهاي مختلف ايران انجاميد. نكته مهم ديگري كه در پرتو اين بهرهبرداري تبلور يافت وحدت و وفاق ملي است. با توجه به اكثريت قريب به اتفاق شيعه مذهب بودن ملت ايران، امام براي به حركت در آوردن مردم از مناسبتهاي ديني خصوصاً عاشورا در جهت وحدت و همدلي مردم استفاده ميجست.امام به محور وحدت جامعه اهميت فراواني قائل بود و با سيري در انديشه و آثار ايشان مطالبِ موضوع وحدت نسبت به ساير موضوعات از درصد بيشتري برخوردار است. ايشان با تأكيد بر حديث «يَداللهِ مع الجماعة» وحدت و همدلي را زمينهساز نزول عنايات و امدادهاي الهي در حل مشكلات سياسي اجتماعي ملت ميدانست و همواره اقشار مختلف مردم را به محورهاي وحدت توجه ميداد.يكي از مهمترين و فراگيرترين محورهاي وحدت كه كليه اقشار مردم را تحت يك پرچم به حركت خود جوشديني و مردمي وا ميداشت ايام محرم و عاشوراي حسيني بود.امام در اين باره ميفرمايد:«... [مكتب اسلام] روزهايي را پيش آورده است كه با خود اين روزها و انگيزه اين روزها تحكيم وحدت ميشود، مثل عاشورا و اربعين».امام عاشورا را به يكي از نمادهاي وحدت شيعه در جهان براي مبارزه با ظلم تبديل ساخت كه اقشار مختلف و احزاب سياسي با هر گرايش و سليقهاي بر اساس اين محور به وفاق و همدلي براي پيروزي بر دشمن تلاش نمايند؛ ايشان به اثرات و نتايج مهم اين وحدت در پيروزي انقلاب اسلامي اشاره مينمايد:«تمام اين وحدت كلمهاي كه مبدأ پيروزي ما شد، براي خاطر اين مجالس عزا و اين مجالس سوگواري و اين مجالسِ ترويج و تبليغ اسلام شد».مطلب ديگر سازمان يافتن مردم در مراسم عزاداريها براي مبارزه و منظم شدن برنامهها بدون دخالت هيچ حزب سياسي بود و اين امر بنا به رهنمودهاي امام توسط روحانيت كه پرچمدار مبارزه و رهبران معنوي مردم و پيشتازان عرصه انقلاب بودند در شهرهاي مختلف ايران صورت ميگرفت. چهار راهپيمايي عظيم و گسترده مردم در روزهاي تاسوعا، عاشورا، اربعين و بيست و هشتم صفر سال 57 كه سرنوشت انقلاب اسلامي را رقم زد و تعجب سياستمداران جهان را بر انگيخت و سردمداران استكبار جهاني را از ادامه حمايتهاي سياسي رژيم پهلوي مأيوس ساخت، دستاورد بهرهبرداري صحيح و مناسب از ايام الله عزاداري و جهت دهي به حركتهاي مردمي از سوي امام بود.
از بر جستهترين روشهاي سياسي امام از آغاز دوران رهبري تا پايان حيات طيبه و مباركشان توجه دادن مسؤولان نظام و مردم ايران به سيره ائمه معصومين عليهمالسلام بهخصوص تأسي به سيره امام حسين(ع) و الگوگيري از فرهنگ عاشورا بود. البته ايشان از سياست الگوسازي دو هدف مهم و راهبردي را دنبال ميكرد:ابتدا مشروعيت بخشيدن به اقدامات و برنامههاي مبارزاتي خود هنگام رويارويي با رژيم ستمشاهي و استكبار جهاني در احتجاج با مخالفان و منتقدان داخلي انقلاب اسلامي.دوم احياي انگيزههاي ديني و معنوي در مردمِ شيعه تا خود را شيعه واقعي قرار دهند و پيروي از ائمه(ع) را از لفظ به مرحله عمل آورند زيرا درانديشه امام تشيع همان اسلام اصيل است و خصلت ذاتي آن مبارزه عليه ظلم است.امام نهضت عاشورا را مناسبتترين الگو در تمام زمينههاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي ميدانست. ايشان با اين سيره ارزشهاي نهضت حسيني و فرهنگ عاشورا را در قالب نوين ارائه نمود و قيام امام حسين(ع) را به عنوان يك تابلو جامع ارزشهاي ديني براي راهنمايي شيعيان جهان معرفي كرد.دراين قسمت به مهمترين نمونههاي الگودهي امام از نهضت عاشورا ميپردازيم.1/4. مبارزه با ظلم؛ تأسي به سيره امام حسين(ع) در مبارزه با رژيم ستمشاهي به استناد حديث امام حسين(ع): «من رَأي سلطاناً جائراً مستحلاً لحرام الله...» امامخميني خطاب به ملت ايران ميفرمايد:«[امام حسين] تصريح ميكند كه اگر كسي ببيند كه حاكم جائري در بين مردم حكومت ميكند، ظلم به مردم ميكند بايد مقابلش بايستد و جلوگيري كند هر قدر كه ميتواند».و رژيم طاغوت را مظهر حكومت جائر معرفي ميكند و مردم را به مبارزه دعوت مينمايد.2/4. سازش ناپذيري در برابر ظلم؛ با مطرح ساختن شعار عاشورايي «هيهات منا الذلّة» هيچ گاه تلاشهاي سازشكارانه را بر نميتابيد و به ملت ايران نيز سفارش ميكرد كه به پيروي از شعار امام حسين(ع) كه فرمود: «اني لا اري الموت الا سعادة و لا الحياة مع الظالمين الا برما» به ملت ايران گوشزد نمود كه:«بايد با قدرت به پيش برويم و با قدرت با همه كساني كه به ما ميخواهند تجاوز و تعدي كنند مبارزه كنيم و زندگي آبرومند نداشتن و زير بار [ظلم] بودن هزار مرتبه [بدتر] از اينكه انسان بميرد، مردن بر او شرف دارد.»3/4. صبر در برابر مشكلات؛ امام با الهام از تحمل مصائب كربلا در فروردين سال 42 كه هجوم مزدوران رژيم به مبارزان اسلامي آغاز شده بود فرمود:«... شما پيرو پيشواياني هستيد كه در برابر مصائب و فجايع صبر و استقامت كردند كه آن چه ما امروز ميبينيم نسبت به آن چيزي نيست، پيشوايان بزرگوار ما، حوادثي چون روز عاشورا و شب يازدهم محرم را پشت سر گذاشتهاند و در راه دين خدا يك چنان مصائبي را تحمل كردهاند.»4/4. ايثار و فداكاري؛ امام با مطرح ساختن فداكاريهاي امام حسين ميان نهضت عاشورا و انقلاب اسلامي و دفاع مقدس پيوند بر قرار ميسازد:«در حالي كه شهادت حضرت سيدالشهدا از همه خسارتها بالاتر بود، ولي چون او ميدانست كه چه ميكند و كجا ميرود و هدفش چيست فداكاري كرد و شهيد شد و ما هم بايد روي آن فداكاريها حساب كنيم كه سيدالشهدا چه كرد و چه بساط ظلمي را به هم زد و ما هم چه كردهايم». «... [محرم] به ما تعليم ميدهد كه بايد همان نحوي كه مولاي شما حسين بن علي سلام الله عليه فداكاري كرد و همه چيز خودش را در راه اسلام فدا كرد، شما هم كه شيعيان او هستيد، محبان او هستيد بايد اقتدا به او كنيد و هر چه داريد بدهيد.»امام تمام ابعاد نهضت امام حسين(ع) را يك حركت كاملاً سياسي ميدانست و با احياي فرهنگ عاشورا و الگو ساختن معيارهاي عاشورايي، يك ملت حماسهساز پديد آورد كه با درسآموزي از مكتب امام حسين(ع) منشأ تحولات عظيمي در جهان اسلام گرديد و معجزه قرن را پديد آورد.عاشورا سمبل تجلي و تبلور ارزشهاي ناب اسلامي در تمام ابعاد سياسي، فرهنگي و اجتماعي آن است كه نقش مهمي در گسترش فرهنگ اسلامي در جامعه شيعه داشته است؛ از همين روي امام در باره مهمترين عامل موفقيت و پيروزي انقلاب اسلامي ميفرمايد:«اگر قيام حضرت سيدالشهدا سلام الله عليه نبود، امروز هم ما نميتوانستيم پيروز شويم.»زيرا از ديدگاه ايشان عوامل معنوي الهام گرفته از فرهنگ عاشورا در پيروزي نقش دارند:«افراد كم با بازوان قوي و قلب مطمئن و قلب متوجه به خداي تبارك و تعالي و عشق به شهادت و عشق به لقاءالله، اينهاست كه پيروزي ميآورد پيروزي را شمشير نميآورد، پيروزي را خون ميآورد.»
انقلاب اسلامي ايران، استمرار نهضتهاي شيعي در طول تاريخ است كه با شعارهاي آرمانخواهانه خود براي تحقق عدل اسلامي فراز و نشيبهايي را گذرانده است. امام به اين آرمانها در جمهوري اسلامي عينيت بخشيد و خطوط كلي انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي را بر اساس نهضت حسيني ترسيم كرد:«اين كشور ما كه قيام كرد از اول هم كه قيام كرد جمهوري اسلامي و استقلال كامل و نه شرقي و نه غربي را اعلام به دنيا كرد و از اول اعلام كرد به دنيا كه ما نه تحت حمايت آمريكا و نه تحت حمايت شوروي و نه تحت حمايت هيچ قدرتي نيستيم، ماييم و تحت عنايات خداي تبارك و تعالي و پرچم توحيد كه همان پرچم امام حسين(ع) است.»از مهمترين و برجستهترين نمودِ عيني تشكليافتگي شيعه توسط امامخميني، حاكميت دين در جامعه است كه پس از دوران حكومت پيامبر(ص) و حضرت علي(ع) كمسابقه يا بينظير است امام در عصر پيشرفت صنعت و تكنولوژي و فنآوري و افزايش نظريههاي جامعهشناسي و سياسي كارآمدي دين اسلام را هم در زمينه نظريهپردازي و هم در عرصه اداره جامعه و تشكيل حكومت اسلامي به منصه ظهور رساند.امام حكومت اسلامي را بر دو مبناي مستحكم ولايت فقيه (مشروعيت ديني) و مقبوليت مردمي (مردم سالاري ديني) پايه ريزي كرد و آن را قوام بخشيد و نهادهاي حكومتي را بر محور اين دو مبنا برقرار نمود:
پيروزي انقلاب اسلامي و حاكميت دين در جمهوري اسلامي جمله امام حسين(ع) «مجاري الأمور و الاحكام بأيدي العلماء بالله» را محقق ساخت و رهبري ديني را در جهان بشريت با تمام ابعاد و معيارها و مشخصاتي كه در احاديث ائمه معصومين(ع) در شأن و رسالت فقيه بيان شده است احيا نمود. و ولايت فقيه منشأ مشروعيت الهي و ديني نظام اسلامي گرديد تا اجراي تمام سياستهاي كلي نظام منطبق بر معيارهاي اسلامي باشد. نقش محوري رهبري در هدايت جامعه اسلامي و عزل و نصب و تنفيذ حكم مسؤوليت كارگزاران عاليرتبه نظام اسلامي در جهت اجراي احكام شرع مجوزي بر مشروعيت دستگاههاي اجرايي، قانونگذاري و قضايي است.امام درباره اين مبناي اسلامي ميفرمايد:«..فقهاي جامعالشرايط از طرف معصومين نيابت در تمام امور شرعي و سياسي و اجتماعي را دارند و تولي امور در غيبت كبري موكول به آنان است.»
با رويكردي به نهضتهاي پيشين عمدهترين علت شكست يا ناكامي رهبران آنها را فقدان پشتوانه قدرتمند و گسترده مردمي مشاهده ميكنيم و امام جهت نمونه علت ناكامي سيد جمالالدين اسدآبادي را نداشتن چنين پايگاهي بيان كرده است، از اين رو ايشان همان گونه كه با هدايت مردم ايران و تظاهرات ميليوني و حضور در صحنه مبارزه رژيم را ساقط نمود پس از پيروزي نيز يكي از پايههاي مستحكم حكومت راحضور و نقش مردم در شكلگيري نهادهاي مدني و انقلابي حكومت قرارداد.امام بر خلاف برخي سياستمداران غربي كه مردمسالاري مطلق يا دمكراتيكي غربي را ترويج ميكنند، ايشان بر حضور مردم مسلمان در چهارچوب احكام و قوانين كلي اسلام در جهت تحقق حاكميت دين كه منشأ مشروعيت سياسي در عرصه بينالمللي و استحكام نظام محسوب ميگردد تأكيد داشتند.امام هم بر اسلاميت و هم بر جمهوريت تأكيد داشتند و ميفرمودند:«حكومت از مردم جدا نيست.»نقش مردم پس از پيروزي انقلاب در تحقق و تثبيت نظام جمهوري اسلامي با بيعت و پذيرش دستورات امام و اجراي قانون در عرصههاي گوناگون به شكل شركت در راهپيماييها، رفراندوم، انتخابات مجلسين (شوراي اسلامي و خبرگان رهبري) انتخابات رياست جمهوري، حضور فعال در بسيج، حضور در جبهه براي دفاع از ميهن اسلامي و... ظاهر گرديد.تبلور اين دو ركن مهم نظام باعث استحكام و استمرار نظام اسلامي گرديد و يگانه نهضت شيعي موفق در تاريخ به ثبت رسيد.
انديشه و سيره سياسي امامخميني به تشكيل و تثبيت نظام جمهوري اسلامي محدود و بسنده نميشود، ايشان حكومت جمهوري اسلامي را مقدمهاي براي بيداري مسلمانان و مستضعفان جهان ميداند تا از زير يوغ بردگي مدرن رهايي يابند، از اين رو مظلومان جهان را به مبارزه با ستمگران و آماده ساختن جامعه براي ظهور ولي مطلق فرا ميخواند. ايشان با تفسير صحيح انتظار ظهور امام زمان(عج) و معرفي معيارهاي منتظران حقيقي در فرهنگ شيعه، به تحليلهاي غلط درباره انتظارات خط بطلان كشيد، و انتظار ظهور را استمرار اقتدار اسلام تبيين نمود:«ما همه انتظار فرج داريم، و بايد در اين انتظار خدمت بكنيم، انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است، و ما بايد كوشش كنيم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پيدا كند.»استمرار و گسترش حاكميت دين غبار بدعت و تحريف را از انتظار ظهور و آمادگي براي حكومت جهاني مصلح كل زدود و نسل انقلاب را به تلاش و پويايي در تهيه مقدمات ظهور مهدي موعود(عج) و فراگير شدن حكومت اسلامي در جهان فرا خواند. امام درباره مبارزه با ظلم و آماده ساختن جهان براي ظهور مهدي منتظر(عج) ميفرمايد:«... ارزش دارد كه انسان در مقابل ظالم بايستد و مشتش را گره كند و توي دهنش بزند و نگذارد كه اين قدر ظلم زياد بشود. ما تكليف داريم آقا! اين طور نيست كه حالا كه ما منتظر ظهور امام زمان سلام الله عليه هستيم پس ديگر بنشينيم در خانههايمان، تسبيح را در دست بگيريم و بگوييم عجّل علي فرجه، عجّل، با كار شما بايد تعجيل بشود، شما بايد زمينه را فراهم كنيد براي آمدن او.» «ما [اگر] بتوانيم جلوي ظلم را بگيريم، بايد بگيريم تكليفمان است، ضرورت اسلام و قرآن تكليف ما كرده است كه بايد برويم همه كار را بكنيم...فراهم كردن اسباب اين است كه كار را نزديك كنيم، كار را همچو بكنيم كه مهيا بشود عالم براي آمدن حضرت [مهدي] سلام الله عليه.»
بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بندهاى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او میفرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمتها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوستتر میداری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش میرَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچهای [از علم] را بر او میگشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه میدارد و با حجّتهای خدای متعال، خصم خویش را ساکت میسازد و او را میشکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بیگمان، خدای متعال میفرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».