عنوان : امام حسين (ع) در بيان رسول خدا با تكيه بر منابع اهل سنت [منبع الكترونيكي]
شرح پديدآور : غلامحسن جعفري
پديدآورندگان : جعفري، غلامحسن ( سرشناسه)
وضعيت نشر : قم: مؤسسه فرهنگي و اطلاع رساني تبيان، 1387
نوع منبع : مقاله
فرمت : Text
زبان : فارسي
توصيفگرها : سيد شباب اهل الجنة ( لقب امام حسين ( ع ) )- اخبار به شهادت حسين ( ع )- سيره رسول ( ص )- حسين بن علي (ع), امام سوم, 4-61ق.-
امسال دو عاشورا و دو محرم داريم و مردم امسال دوبار به روح بلند امام حسين (ع) و ياران آن بزرگوار ارادت و وفاداري خود را نشان ميدهند. و چه خوب نام گذاري شد از سوي رهبر معظم انقلاب براي اين سال البته اين كه اين تقارن چه راز و رمز و چه پيام و بياني دارد، شايد جوابش خيلي واضح نباشد گرچه از جهات و زوايايي روشن و پيداست و چه خوب تدبيري از سوي مجمع جهاني اهل بيت (ع) انديشيده شد كه به اين مناسبت كنگره عظيم و گستردهاي را تدارك ديدهاند.هنگام ديدن فراخوان مقاله براي اين كنگره بر آن شدم كه من هم سهمي هر چند اندك داشته باشم شايد انشاء اللهكم ما هم توسط اولياي الهي پذيرفته شود.از ميان موضوعات متعدد و فراواني كه براي قلم زدن پيشنهاد شده بود؛ موضوع امام حسين (ع) از ديدگاه معصومين توجهم را به خود جلب كرد و چنين تصميم داشتم كه امام حسين (ع) را از نظرگاه همه معصومين (ع) بررسي كنم ولي ديدم موضوع بسي گسترده و مفصل است كه در خور چند جلد كتاب است نه يك مقاله لذا به جست جويي در مورد امام حسين از ديدگاه رسول خدا (ص) پرداختم و از ميان روايات و نقلهاي فراوان و زيادي كه وجود داشت پارهاي از روايات را برگزيدم و خداوند را از صميم قلب شاكرم كه اين نوشتار بهانهاي شد تا منابع فراواني را ببينم و به ويژه آنچه در كتابها و منابع اهل سنت وارد شده كه در اين نوشته نيز بيشتر موارد از آن منابع استفاده كرده و عمدتاً متكي به نقل هايي است كه در كتابهاي معتبر آنها ذكر شده است البته برخي از محققان اقدام به جمع آوري آنها در سطح گستردهاي كردهاند، ولي افسوس كه به دلايلي ناشناخته مانده و چندان مناسب عرضه نشدهاند.امام حسين (ع) نامي آشنا براي عموم مسلمانان و بلكه همه دردمندان است اين شخصيت وصفناپذير چنان مورد توجه رسول خدا (ص) بوده كه به نظر ميرسد فلسفه اينعنايت و توجه در آن عصر براي جماعت زيادي روشن نبوده و تا حدودي هم شايد حق داشتهاند، چون هيچ كس نميتواند فراواني گفتهها و توجهات پيامبر اسلام (ص) به اين بزرگوار را يك امر عاطفي برخواسته از رابطه پدر و فرزندي بداند، زيرا همه حركات و گفتههاي رسول خدا (ص) به طور قطع و يقين بسيار فراتر از اين حوزه است چيزي كه واقعيتهاي تاريخي آن را اثبات ميكند.رسول خدا (ص) كه تمام گفتهها و حركات او با پشتوانه الهي سرچشمه ميگيرد:(و ما ينطق عن الهوي هرگز سخنان بلند و معنا داري در مورد امام حسين به صرف رابطه فرزندي ايراد نكرده و حكمتهاي بيشماري در اين برخورد و نگاه رسول خدا (ص) وجود داشت كه بسياري از آنها به مرور زمان آن هم زماني نه چندان طولاني به گونهاي كه برخي ياران رسول خدا آن زمان را درك كردند، روشن شد.در اين مقال كوشيديم كه برخي موارد مورد اتفاق تمام مسلمانان كه به فراواني در كتابهاي فرقههاي مختلف اسلامي آمده يادآور شويم و نشان دهيم كه جايگاه امامحسين (ع) و موقعيت آن بزرگوار در نزد رسول خدا (ص) به چه اندازهاي بوده و لذا ما به توضيحات و گفتههاي اضافي نپرداختيم و بهتر آن ديديم عين همان گفتهها را در چهارده مورد ذكر كنيم اميد است مورد عنايت امام حسين (ع) قرار گيرد.
روايتهاي فراواني كه هم از طريق اهل سنت و هم در منابع شيعه ذكر شده تصريح دارند كه نامگذاري اين مولود مبارك به وسيله رسول خدا (ص) بوده كه البته دربرخي از آنها چنين آمده كه حضرت فرمودهاند: اين نام گذاري به دستور جبرئيل و در نقل ديگر به دستور خداوند بوده است به چند نمونه توجه كنيد:الف «ذخائر العقبي از اسماء بنت عميس روايت كرده كه حضرت زهرا (ص) فرزند بزرگوارش حسن (ع) را به خانه من آورد، درست همين لحظه پيامبر اكرم (ص) تشريف آوردند و فرمود: اي اسماء! فرزندم را بياور امام حسن (ع) را در پارچهاي زرد رنگ نهاده بودم و به حضور مباركش بردم رسول خدا (ص) فرمود: مگر به شما نگفتم كودك را در پارچه زرد رنگ نپيچيد بلافاصله كودك را در پارچه سفيدي گذاشتم و به حضورش بردم رسول خدا (ص) كودك را از من گرفت و در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفت آن گاه از علي (ع) پرسيدند: اين فرزند را چه ناميدهايد؟ علي (ع) گفت من بر شما پيشي نميگيرم رسول خدا (ص) فرمود: من هم در نام گذاري او، بر خدا سبقت نميجويم در اين هنگام جبرئيل نازل شد و گفت اي محمد! پروردگار سلام ميرساند و ميفرمايد: موقعيت علي در نزد تو، مانند منزلت هارون به موسي است با اين تفاوت كه پيامبري پس از تو مبعوث نميشود، اسم فرزند را حسن نام گذاري كن پس از يك سال امام حسين (ع) متولد شد. پيامبر اكرم (ص) به خانه اسما آمد و جريان را آن سان كه بيان كرديم به وي گفت و قصه نام گذاري را متذكر شد تا آن جا كه «جبرئيل گفت نام اينكودك را حسين بگذار.مشابه همين حديث در منابع شيعه ذكر شده است ب مرحوم صدوق با اسناد خودش از امام رضا (ع) و ايشان هم از پدران بزرگوارش از امام زين العابدين از اسماء بنت عميس روايت كرده كه وقتي امام حسين (ع) به دنيا آمدند رسول خدا (ص) به علي (ع) فرمودند:«اسم فرزندت را چه گذاشتي » علي (ع) گفتند: من در نام گذاري او از شما پيشي نميگيرم .. رسول خدا (ص) فرمود: من هم در نام گذاري او از خدا پيشي نميگيرم آن گاه جبرئيل فرود آمد و گفت اي محمد خداي علي اعلي به تو سلام ميرساند و ميگويد:جايگاه علي نزد تو همانند جايگاه هارون نسبت به موسي است و اين فرزند را به اسم فرزند هارون نام گذاري كن رسول خدا (ص) فرمودند: اسم پسر هارون چه بوده جبرئيل گفت شبير. رسول خدا (ص) فرمودند: زبان من عربي است و جبرئيل در جواب گفت نام او را حسين بگذار...»البته روايات با اين مضمون فراوان نقل شده چه در كتابهاي اهل سنت و چه شيعه گرچه برخي مطالب ديگر در تعدادي از آن روايات وجود دارد كه قابل بحث ميباشد، ولي آن چه از مجموع اين روايات برمي آيد اين كه نام گذاري اين مولود شريف به وسيله رسول خدا (ص) بوده و ايشان هم به امر خداوند اين كار را انجام دادهاند. كمتر ديده شده و يا شايد سابقه نداشته باشد كه نام گذاري كسي با اين ترتيب و تشريفات خاص و الهي انجام گرفته باشد و اين نشان از عظمت و بزرگي اين وجود مقدس دارد.
حاكم نيشابوري از ابورافع و او نيز از پدرش روايت كرده كه رسول خدا (ص) را ديدم كه هنگام تولد امام حسين (ع) در گوش او اذان گفت همين مضمون در روايات ديگر بنابه نقل منابع اهل سنت و شيعه وارد شده است
ابن حجر عسقلاني در «تهذيب التهذيب از اسحاق بن ابي حبيبه و او از ابوهريره روايت ميكند كه گفت گواهي ميدهم كه همراه رسول خدا (ص) حركت ميكرديم كه ناگهان رسول خدا (ص) صداي حسنين را شنيد كه ميگريستند و مادر ايشان هم همراه آنان بود، پيغمبر (ص) با سرعت به سوي آنها شتافت و پرسيد: چرا اين دو فرزندم ميگريند؟ فاطمه (س) پاسخ داد: از تشنگي رسول خدا (ص) به سراغ مشك كهنهاي كه با آب آن وضو ميگرفت رفت ولي آن روز آب بسيار كم بود و مردم هم به دنبال به دست آوردن آب بودند.رسول خدا (ص) فرياد زد: آيا كسي از شما آب همراه دارد؟ هيچ كس آبي به همراه نداشت آن گاه رسول خدا (ص) خطاب به فاطمه (س) فرمودند: يكي از آن دو فرزند را به من بده فاطمه (س) يكي از آنها را از زير چادرش بيرون آورد و پيامبر اكرم (ص) او را در حالي كه ميگريست به سينه چسبانيد و زبان مباركش را در ميان دهان او فرو برد. او زبان مبارك رسول خدا (ص) را ميمكيد تا سيراب شد و از گريه باز ايستاد و همين رفتار را با فرزند ديگرش هم انجام داد.
بخاري نقل ميكند كه محمد بن ابي يعقوب ميگويد: من شنيدم كه ابن ابي نعم از عبدالله بن عمر درباره مُحرِم سؤال ميكرد (حكم كشتن پشه را ميپرسيد) ابن عمرگفت مردم عراق از خون پشه سؤال ميكنند، در حالي كه پسر دختر رسول خدا (ص) را كشتند و پيامبر (ص) فرمود: حسن و حسين گلهاي خوش بوي من هستند كه از دنيابرگرفتهام نسائي در كتاب خصائص اميرالمؤمنين (ع) به سند خود از «انس بن مالك روايت ميكند كه بعضي اوقات ـ و يا بارها ميشد ـ كه به حضور مبارك رسول خدا (ص) وارد ميشدم حسن و حسين (ع) را ميديدم كه روي سينه و شكم پيامبر (ص) جست و خيز ميكردند و پيامبر (ص) ميفرمود: «دسته گل خوش بوي امت من هستند».در ذخائر العقبي بابي را عنوان كرده با اين موضوع «ذكر ما جاء انهما ريحاتناه من الدنيا» و در اين باب چهار روايت را كه از پيامبر اسلام (ص) ميباشند آورده كه پيامبر فرمودهاند: حسن و حسين (ع) دو گل خوش بوي من از دنيا ميباشند.
در ذخائر العقبي روايت كرده كه يزيد بن ابي زياد نقل كرده كه پيامبر اسلام (ص) از خانه عايشه بيرون آمدند و از كنار خانه فاطمه عبور كردند، كه ناگهان صداي گريه امامحسين (ع) به گوشش رسيد، رسول خدا (ص) فرمودند: مگر نميداني (اي فاطمه كه گريه حسين مرا آزار ميدهد.
ترمذي در باب مناقب حسنين به سند خود از انس بن مالك روايت ميكند كه از رسول خدا(ص) پرسيدند: كدام يك از خاندانتان نزد شما محبوبتر است فرمود:«حسن و حسين و به (حضرت فاطمه (س)) ميفرمودند: دو فرزندم را صدا بزن و آنان را بهسينه ميفشرد و ميبوييد.
ابن عساكر از يعلي روايت كرده همراه رسول خدا (ص) براي مهماني دعوت شده بوديم بيرون آمديم كه امام حسين (ع) با بچهها بازي ميكرد... و گاهي اين طرف و گاهي به طرف ديگر فرار ميكرد و رسول خدا (ص)... او را گرفت و يك دست بر پشت امامحسين (ع) و دست ديگر زير چانه او گذاشتند و دهان را در دهان او گذاشت و او را بوسيد.طبراني با سند خود از انس بن مالك روايت كرده هنگامي كه سر مبارك امامحسين (ع) در برابر عبيدالله بن زياد قرار دادند او با چوب دستي كه در دستداشت لبهاي مبارك امام حسين (ع) را ميزد و آن گاه دندانهاي مطهر آن جناب را توصيف ميكرد، من با خود گفتم كه خدا تو را به بيچارگي گرفتار سازد، من خود شاهد عيني جريان بودم كه رسول خدا (ص) جايي را كه اكنون چوب ميزني ميبوسيد!و نيز ابن حجر هيثمي از ابن ابي الدنيا روايت ميكند كه زيد بن ارقم در مجلس ابن زياد حضور داشت كه ديد ابن زياد با چوب دستي به لب و دندان آن حضرت ميزند، به وي گفت چوب دستي را از لب و دندان امام حسين (ع) بردار، به خدا سوگند همواره ميديدم كه رسول خدا (ص) ميان اين دولب را ميبوسيد. آن گاه «زيد بن ارقم گريست و ابن زياد ناراحت شد و گفت «خدا ديدگان تو را بگرياند، اگر پيرمرد خرفت و بي عقلي نبودي گردنت را ميزدم زيد بن ارقم از جاي خود برخاست خطاب به مردم گفت «اي مردم شما از امروز به بعد مردگاني بيش نخواهيد بود، براي اين كه پسر فاطمه (س) را شهيد كرديد و پسر ابن مرجانه را بر خود امير قرار داديد. به خدا سوگند طولي نميكشد نيك مردانِ شما را ميكشند و بدسيرتان را به شما ميگمارند».
ترمذي و طبراني و ذهبي از علي (ع) روايت كردهاند كه آن حضرت نقل كردهاند كه رسول خدا (ص) دست حسن و حسين را گرفتند و گفتند:«كسي كه مرا و اين دو را و نيز پدر و مادر آنها را دوست بدارد، روز قيامت هم مرتبه من است .طبري در ذخائر العقبي از رسول خدا (ص) روايت كرده كه آن حضرت فرمودند:«اولين كساني كه وارد بهشت ميشوند من و فاطمه و حسن و حسين ميباشيم از رسول خدا (ص) سؤال شد: اي رسول خدا دوستان چه گفتند: پشت سر شما[فاطمه و حسنين ».
ترمذي در جامع الكبير به سند خود از اسامه بن زيد روايت كرده است كه در يكي ازشبها، براي انجام حاجتي به خانه رسول خدا رفتم پيامبر اكرم (ص) بيرون آمد، در حالي كه چيزي زير عبا داشت كه نميتوانستم آن را تشخيص بدهم بعد از مطرح ساختن حاجتم و برآورده شدن آن عرض كردم يا رسول الله چه چيز زير عبا داري حضرت عبا را كنار زد، ديدم حسن و حسين را بالاي ران خود نهاده است آن گاه فرمود: اين دو، فرزندان من و فرزندان دختر من هستند. خدايا من دوستشان دارم تو هم آنها را و دوستدارانشان را دوست بدار.ابن عساكر از ابوهريره روايت كرده كه ميگويد از رسول خدا (ص) شنيدم كه ميفرمود: كسي كه حسن و حسين (ع) را دوست بدارد، مرا دوست داشته است و كسي كه دشمن بدارد آنها را، مرا دشمن داشته است
ترمذي با سند خودش از ابوسعيد خُدري روايت كرده كه رسول خدا (ص) فرمودند:«حسن و حسين دو سرور جوانان بهشت اند». ولي بعد از نقل اين حديث ميگويد: هذا حديث حسن صحيحٌ.اين حديث در منابع مختلف و متعددي از اهل سنت ذكر شده است ابوحاتم در صحيحش و ابن عساكر در تاريخش و ابن كثير در البدايه و النهايه و احمد در مسندش اين را نقل كردهاند.طبراني روايت كرده از حذيفه كه گويد: چهره رسول خدا (ص) را شادمان ديديم و فرمود: «چگونه خوشحال نباشم و حال آن كه جبرئيل به من بشارت داد كه حسن و حسين سرور جوانان اهل بهشت هستند و پدرشان از آنها برتر ميباشد».همين حديث را متقي هندي و ابن عساكر نقل كردهاند. و ابن عساكر در كتاب تاريخش اين حديث را با بيش از بيست سند ذكر كرده است
ترمذي در صحيحش از يعلي بن مُرّه نقل كرده كه رسول خدا (ص) فرمودند: حسين از من است و من از حسينم خداي دوست بدارد كسي كه حسين را دوست داشته باشد.امام بخاري در الادب المفرد به اسناد خود از يعلي بن مره روايت كرده در يكي ازروزها پيامبر اكرم ص) همراه اصحابش به منزلي دعوت بودند، در مسير ايشان امام حسين (ع) بازي ميكرد؛ پيامبر جلوتر از اصحاب بود و دست گشود كه حسين (ع) رابگيرد. حسين از اين طرف به آن طرف ميرفت و پيامبر هم خنده كنان او را دنبال ميكرد تا اين كه حسين (ع) را گرفت آن گاه دستي بر زير چانه كودك و دست ديگر بر پشت او گذاشت .. و گفتند: «حسين از من و من از حسين هستم خداوند دوست بدارد كسي كه حسين را دوست داشته باشد».
طبراني از ابوهريره روايت كرده كه نماز عشا را با رسول خدا (ص) ميخوانديم و چون به سجده ميرفت حسن و حسين (ع) بر پشت حضرت ميپريدند و هنگامي كه سر از سجده برمي داشت آنها را با ملايمت ميگرفت و به زمين مينهاد. بار ديگر كه سر به سجده ميگذاشت همين عمل از آنها سر ميزد، پس از آن كه پيامبر (ص) سلام نماز ميدادند، آنها را بر زانوانشان ميگذاشت در اين هنگام عرض كردم يا رسول الله اجازه ميفرماييد اين كودكان را نزد مادرشان ببرم فرمود: نه در همين لحظه برقي جهيد؛رسول خدا (ص) به آن دو بزرگوار فرمودند: اكنون با جهش اين برق نزد مادرتان برويد. آنها همراه با آن برق حركت كردند تا وارد منزل شدند.
طبراني از عايشه نقل كرده كه گفت رسول خدا (ص) فرمودند:«جبرئيل به من خبرداد كه فرزندم حسين در سرزمين «طف كشته خواهد شد و اين تربت از آن جا آورد و خبر داد كه قبرش آن جا است .حاكم از ام فضل دختر حارث نقل كرده كه رسول خدا (ص) فرمودند:«جبرئيل نزد من آمد و به من خبرداد كه امتم فرزندم حسين را خواهند كشت و براي من از تربت سرخ او نيز آورد.و نيز طبراني و ديگران چنين نقل كردهاند: انس بن مالك از رسول خدا (ص) نقل كرده كه فرشتهاي به نام «قطر» از پروردگارش اجازه خواست تا مرا زيارت كند، به او اجازه داده شد. آن روز در منزل ام سلمه بودند بعد فرمودند: اي ام سلمه مواظب باش كسي وارد اتاق نشود، در اين هنگام امام حسين (ع) وارد شد و بر روي پيامبر (ص) پريد و حضرت او را گرفت و ميبوسيد و ميبوييد، آن گاه ملك گفت آيا دوستش داري فرمود: آري گفت به زودي امت تو او را خواهند كشت اگر ميخواهي قتلگاه او را نشانت بدهم آن گاه مشتي از ريگ يا خاك آورد و ام سلمه آن را برداشت و در ميان لباسش قرار داد.و باز در همان جا از ام سلمه روايت كرده كه امام حسن و امام حسين در برابر رسول خدا (ص) مشغول بازي بودند، در اين هنگام جبرئيل نازل شد و گفت اي محمد پس از تو امتت اين فرزند را (و اشاره كرد به امام حسين (ع)) شهيد ميكنند. رسولخدا (ص) گريستو حسين (ع) را به سينهاش چسبانيد، سپس رسول خدا (ص) تربتي را نزد او گذاشت و فرمود: «اين امانتي است نزد تو و پيامبر آن را بوييد و گفت اي واي (كرب و بلا) رسول خدا (ص) فرمود: اي ام سلمه هرگاه اين تربت به خون مبدل گرديد، فرزندم حسين بهشهادت رسيده است ام سلمه آن را در شيشهاي ريخت و هر روز به آن مينگريست و ميگفت اي خاك روزي كه به خون تبديل گردي آن روز، روز عظيمي است ابن حجر هيثمي از ام سلمه نقل كرده روزي كه امام حسين (ع) شهيد شد به آن شيشه نگاه كردم ديدم آن خاك به شكل خون در آمده است طبراني و ذهبي از عبدالله بن نجي و او از پدرش نقل كرده كه با علي (ع) به مسافرت رفتيم هنگامي كه به «محاذات نينوا» رسيديم گفتند: اي ابو عبدالله صبر كن صبر كن بر شط فرات من گفتم چرا؟ گفتند: روزي بر رسول خدا (ص) وارد شدم در حالي كه دو چشمان آن حضرت پر از اشك بود. عرض كردم ميبينم چشمانت گريان است آيا كسي شما را ناراحت كرده است رسول خدا (ص) فرمودند: جبرئيل از نزد من بلند شد و به من خبرداد كه امت من فرزندم حسين را ميكشند، آن گاه گفت آيا از تربت او به تو نشان دهم گفتم آري پس مقداري به من داد و چون آن را ديدم نتوانستم خود را نگه دارم و چشمانم پر از اشك شد.
ابن اثير در شرح حال انس بن حارث مينويسد: از اشعث بن سحيم از پدرش نقل ميكند كه از رسول خدا (ص) شنيد كه فرمود: پسرم حسين (ع) در زميني در حوالي سر زمين عراق به شهادت ميرسد كسي كه او را در آن حال درك كند بايد او را ياري دهد.انس بن حارث وقتي فهميد امام حسين (ع) عازم كربلا شده است بي درنگ بهسوي كربلا رفت و در آن سرزمين در ركاب امام حسين (ع) به شهادت رسيد.
بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بندهاى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او میفرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمتها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوستتر میداری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش میرَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچهای [از علم] را بر او میگشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه میدارد و با حجّتهای خدای متعال، خصم خویش را ساکت میسازد و او را میشکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بیگمان، خدای متعال میفرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».