امام حسين(ع)در برابر معاويه

مشخصات كتاب

عنوان : امام حسين (ع) در برابر معاويه
پديدآورندگان : امام سوم حسين بن علي(ع)(توصيف گر)
عباس كوثري(پديدآور)
وضعيت نشر : قم: مؤسسه فرهنگي و اطلاع رساني تبيان، 1387
نوع : متن
جنس : كتاب
الكترونيكي
زبان : فارسي
توصيفگر : امامت معاويه
معاويه

مقدمه

امام حسن عليه‌السلام در اثر توطئه‌اي شوم كه از سوي معاويه تدارك ديده شد به شهادت رسيد و جلوه‌هاي شكوهمند امامت در ديگر يادگار فاطمه و علي ـ عليهماالسلام ـ متجلّي گشت. استبداد اموي جهت هدم امامت راستين و ياران دلباخته آن عزم را دو چندان كرد و با تهديد و ارعاب و ترفندهاي عوامفريبانه به نابودي مكتب و راه امام علي و فرزندانش ـ عليهم السلام ـ همت گماشت. بدين جهت، رهبري و هدايت امت شرايط دشوار و طاقت فرسايي يافت. دوران دهساله امامت ابي‌عبداللّه عليه‌السلام بيانگر مواضع و برنامه‌هاي آن حضرت در مقابل اين تحوّلات است كه پيامها و درسهاي ارزشمندي را فرا راه عاشقانش قرار مي‌دهد و از سوي ديگر، سيره اخلاقي ـ تربيتي آن بزرگوار را ازذخائر ازرشمند جهان اسلام و از بايسته‌هاي پژوهشي است كه بخش مهمّي از آن ظهور و درخشش همين دوران مبارك است. نوشته حاضر نگاهي است اجمالي به يكي از مواضع و ابعاد زندگي سياسي آن حضرت با عنوان «مبارزات امام حسين عليه‌السلام» در دوران معاويه كه محورهاي زير بيانگر جوانب آن مي‌باشد.

اعلام منشور ولايت در سرزمين مني

شيعيان امام علي عليه‌السلام روزهاي سختي را در حكومت معاويه سپري مي‌كردند. تعداد زيادي از آنان توسط معاويه به شهادت رسيده و بسياري ديگر فراري يا منزوي و در اضطراب و نگراني به سر مي‌بردند. در منابر و اجتماعات اهانت به امام علي عليه‌السلام به صورت رسمي رواج يافته بود و دلهاي عاشقان و دوستداران اميرمؤمنان را سخت جريحه دار كرده بود. اكنون ديدگان به سوي امام حسين عليه‌السلام دوخته شده و منتظر رهنمودها و دستورهاي آن حضرت است تا اين سكوت مرگبار را بشكند و راهي به سوي افقهاي حقيقت بگشايد. امام حسين عليه‌السلام همراه عبداللّه ابن عباس و عبداللّه ابن جعفر حجّ مي‌گذارد. در سرزمين مني فرصتي دست مي‌دهد تا امام عليه‌السلام از اصحاب پيامبرو شيعيان و نيك مردان انصار دعوت كند و حقايق را براي آنان بازگو كند. بيش از هفتصد تن گرد امام اجتماع مي‌كنند كه دويست نفر آنان از اصحاب پيامبرند. حضرت بپا خاست و پس از حمد وثناي الهي، فرمود: «اين تجاوزگر (معاويه) برما و شيعيان ما سختيها و ناملايماتي روا داشته است كه خود دانسته و ديده‌ايد يا به شما رسيده است. مي‌خواهم از شما درباره حقيقتي جويا شوم. اگر راست گفتم، آن را تصديق كنيد و در صورتي كه خلاف گفتم، مرا تكذيب كنيد. سخنم را بشنويد و گفتارم را بنويسيد. سپس هنگامي كه به سوي شهرها و قبايل خويش بازگشتيد، هر آن كس را كه مورد وثوق و اطمينان دانستيد به آنچه از حقوق ما مي‌دانيد، دعوت كنيد. من از آن مي‌ترسم كه حق ولايت از بين رود و مغلوب گردد، اگرچه خدا نور خويش را به رغم خواست كافران، غالب خواهد گردانيد.»سپس آنچه از قرآن و سنّت پيامبر صلي‌الله‌عليه‌و‌آله درباره پدر و مادرش و اهل‌بيت عليهم‌السلام بود، براي آنان قرائت كرد. همگي گفتند: «اللّهمّ نعم قد سمعنا و شهدنا»؛ همين طور است ما خود شنيديم و افراد مورد اعتماد براي ما آنچه فرموديد، نقل كردند.سپس حضرت فرمود: «شما را به خدا سوگند مي‌دهم آيا مي‌دانيد كه پيامبر صلي‌الله‌عليه‌و‌آله علي عليه‌السلام را در غدير خم به امامت منصوب كرد و مردم رابه ولايت او فرا خواند و دستور داد كه اين پيام را حاضران به غايبان برسانند؟» همگي گفتند: «بلي ما شنيديم.»بيش از هفتصد تـن گـرد امـام اجتـماع مي‌كنـند كـه دويست نفر آنان از اصحـاب پيامبرند.بدين ترتيب، امام عليه‌السلام در آن اجتماع بر حقيقت امامت تأكيد ورزيده و رسالت و مسؤوليت خواصّ را براي ترويج مكتب اهل‌بيت عليهم‌السلام و مبارزه با استبداد اموي ترسيم كرد. سخنراني حضرت در مسجد پيامبر صلي‌الله‌عليه‌و‌آله نيز در همين راستا است. مرحوم مجلسي مي‌نويسد: به معاويه گفتند: ديدگان به سوي حسين عليه‌السلام است. كاري كن كه او منبر رود و خطابه ايراد كند؛ از چشم مردم خواهد افتاد؛ زيرا توانايي خطابه ندارد. معاويه گفت: اين را درباره برادرش حسن‌ابن علي تجربه كردم، به رسوايي ما منجر شد.سرانجام اصرار زياد مردم باعث شد از امام‌حسين عليه‌السلام بخواهد به منبر رود و با مردم سخن بگويد. حضرت سخنراني خود را با حمد وثناي الهي آغاز كرد. دراين حال مردي گفت: كيست كه خطابه مي‌كند؟ حضرت فرمود: ماييم حزب پيروز الهي و عترت رسول خدا كه نزديكترين فرد به او هستند و اهل‌بيت پاكيزه او ويكي از دو چيز گرانبها كه عِدل قرآن قرار داده شده، همان كتاب كه باطلي از پيش رو و پشت سر او راه نمي‌يابد، آگاه به تأويل قرآن و روشنگر حقايق آن هستيم. ما را اطاعت كنيد كه اطاعت ما واجب است؛ زيرااطاعت ما مقرون به اطاعت خدا و رسول او گشته است. خداوند متعال مي‌فرمايد: «اطاعت كنيد خدا و رسول او و صاحب فرمان از خودتان را و هرگاه در چيزي نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد. اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد، اين براي شما بهتر و عاقبت و پايانش نيكوتر است.»و فرموده: «هنگامي كه خبري از پيروزي يا شكست به آنها برسد، آن را شايع مي‌سازند در حالي كه اگر آن را به پيامبر و پيشوايان ـ كه قدرت تشخيص كافي دارند.ـ بازگردانند از ريشه‌هاي مسايل آگاه خواهند شد و اگر فضل و رحمت خدا برشما نبود، جز عدّه كمي همگي از شيطان پيروي مي‌كرديد.»شما را برحذر مي‌دارم ازاين كه به نداي شيطان گوش فرادهيد؛ زيرا شيطان دشمن آشكار شما است. و در آن صورت از دوستان شيطان خواهيد شد. دوستاني كه شيطان به آنان مي‌گويد: امروز هيچ كس از مردم بر شما پيروز نمي‌گردد و من همسايه شما هستم اما هنگامي كه دوگروه (كافران و مؤمنان مورد حمايت فرشتگان در جنگ بدر) در برابر يكديگر قرار گرفتند، به عقب برگشت و گفت: من از شما بيزارم. كه در اين صورت «مثل كافران جنگ بدر» مورد ضربه شمشيرها و نيزه‌ها «از سوي ملائكه» قرار خواهيد گرفت و در آن هنگام ايمان فردي كه از پيش ايمان نياورده است يا كارنيكي را انجام نداده است نفعي به او نخواهد رساند.در اين موقع، معاويه گفت: «حسبك يا اباعبداللّه فقد ابلغتَ»؛ كافي است اي اباعبداللّه، حق سخن را ادا كردي.

اعتراض به ولايتعهدي يزيد

معاويه تصميم به ولايتعهدي يزيد گرفت. راهي حجّ شد؛ به مدينه آمد و از مردم براي او بيعت گرفت. سپس منبر رفت و يزيد را اين چنين ستود: يزيد دانا به سنّت و قرآن شناس است و حلم و بردباري‌اش برسنگهاي سخت افزون است. امام حسين عليه‌السلام برخاست و پس از ستايش خدا و درود بر پيامبر صلي‌الله‌عليه‌و‌آله فرمود: هرگز سخنوري هرچند سخن به تفصيل گويد نتوانسته است حق اندكي از صفات ممتاز پيامبر صلي‌الله‌عليه‌و‌آله را ادا كند. اي معاويه! از واقعيت دور مانده‌اي، سپيده صبح تاريكي شب را رسوا ساخته و نور خورشيد پرتو روشنايي چراغ را بي‌فروغ ساخته است. در برتري برخي سخن به زياده گفتي و در گزينش عده‌اي حق ديگران را ضايع كردي و از بيان فضيلت صاحبان آن بخل ورزيدي و بيش از حدّ ستم رواداشتي. نشد كه اندكي از فضيلت صاحبان حق را بپردازي و در همان حال شيطان بهره فراوان و نصيب كامل خويش را برنگيرد. دانستم آنچه درباره يزيد از سياستمداري و كمالش گفتي، مي‌خواهي مردم را با اين سخنان به اشتباه اندازي. گمان مي‌كني انساني ناشناس و دور از چشم مردم را تعريف مي‌كني و از آنچه فقط خودت به آن دست يافته‌اي، خبر مي‌دهي. «فخُذ ليزيد فيما اخذبه من استقرائه الكلاب المتهادشته عندالتّحادش و الحمام السّبق لاَِترابِهنَّ و القيناث ذوات المعازف و ضروب الملاهي تجده ناصراً»؛ وهمين كارهايي كه يزيد كرده، بگير؛ همين كه سگان را به حال پارس و گلاويزي مي‌خواند و كبوتران‌بازي را به سوي همقطارانش و نيز كنيزكان آوازه خوان و انواع بيهوده گري و هوس بازي‌هايش كافي است كه تو را در وصف خويش ياري كرده باشد.سپس فرمود: قصدي را كه براي ولايتعهدي يزيد داري فروگذار و رهاكن، چه نيازي داري كه افزون برهمه كارهاي بدي كه كرده‌اي با اين گناه نيز خدا را ملاقات كني.

افشاي جنايات معاويه

جهت ديگري كه بيانگر مبارزات آن حضرت است نامه‌اي است كه در آن جنايات معاويه و ستمگري‌هايش شمارش كرده، حكومت معاويه را فتنه‌اي سهمگين بر امت قلمداد مي‌كند. قسمتي از آن چنين است: مگر تو نبودي كه حُجر و ياران عابد و خاشع حق را كشتي، همانان كه از بدعت‌ها نگران و بي‌تاب مي‌گشتند و امر به معروف و نهي از منكر مي‌كردند؟ آنان را پس از تعهّدات محكم و تضمين‌هاي مطمئن به طرز ظالمانه و تجاوزكارانه كشتي، در برابر خدا گستاخي ورزيدي و عهد و پيمان الهي را سبك شمردي. مگر تو قاتل عَمْرو ابن الحَمِق نيستي، همان كه از زيادي عبادت صورت و پيشاني‌اش پينه بسته بود؟ او را پس از تعهدات و تضمين‌هايي كشتي كه اگر به حفاظت شدگان در كوهساران داده مي‌شد، از قله‌هاي آن فرود مي‌آمدند. مگر تونيستي كه زياد را در دوره اسلام به خويشتن منسوب گردانيدي و او را پسر ابي‌سفيان قلمداد كردي، با اين كه رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌و‌آله حكم كرده كه فرزند متعلق به بستر (پدر و مادر) است و پاداش مرد زناكار را سنگ است. آنگاه او را برمسلمانان مسلّط ساختي تا آنان را بكشد و دست و پايشان را قطع كند و بر تنه درخت به دارشان آويزاد؟ پناه برخدا، اي معاويه! گويا تو از اين امت نيستي و ايشان از تو نيستند. مگر تو آن خَضَرمي را نكشتي كه ابن زياد درباره او به تو گزارش داده بود داراي دين علي عليه‌السلام است؛ و دين علي عليه‌السلام همان ديني است كه پسر عمويش صلي‌الله‌عليه‌و‌آله برآن بود؛ همان ديني كه تو به نامش به اين مقام نشسته‌اي؛ و اگر دين او نبود، بالاترين افتخارات تو و اجدادت كوچهاي تابستاني و زمستاني آنان بود و خدا به واسطه ما براي اين كه نعمتي گران ببخشد، سختيهاي آن را از دوشتان برداشت. به من گفته‌اي كه اين امت را به فتنه مينداز. من فتنه‌اي سهمگين‌تر از حكومتت برامت نمي‌يابم؛ و نيز گفته‌اي: به مصلحت خويش و دين و امت محمد صلي‌الله‌عليه‌و‌آله بينديش. به خدا قسم، كاري بهتر از جهاد عليه تو نمي‌شناسم. بنابراين، هرگاه به انجام آن اقدام كنم، مايه تقرّب به پروردگار من است و در صورتي كه به انجامش نپردازم، از خدا براي حفظ دينم آمرزش مي‌طلبم و از او توفيق انجام آنچه او دوست مي‌دارد و مي‌پسندد، خواستارم.سپس حضرت در ادامه مي‌فرمايد: بدان كه خدا را ديواني است كه هركار كوچك و بزرگ به حساب مي‌كشد و شمارش مي‌كند. بدان كه خدا فراموش نمي‌كند كه تو به مجرّد گمان افراد را مي‌كشي و به محض وارد آمدن اتّهامي دستگير مي‌سازي و پسري را به حكومت نشانده‌اي كه باده مي‌نوشد و سگبازي مي‌كند، تو را مي‌بينم كه خويشتن به گناه و عذاب در انداخته‌اي و دينت را تباه كرده‌اي و رعيّت راضايع ساخته‌اي.

يادآوري رسالت‌ها

استبداد اموي جامعه اسلامي را دچار فسردگي و ركود كرده، زمينه تجاوز و ستمگريهاي بيشتر آنان گشته بود. هشدار به جامعه و يادآوري رسالتها و مسؤوليتهاي سنگين آنان از ضرورت‌هاي فوري آن بود؛ و چه فردي شايسته‌تر از ابي‌عبداللّه الحسين عليه‌السلام و چه موقعيّتي والاتر از حجّ.براين اساس، حضرت در اجتماع شكوهمند مردم در سرزمين مني به سخنراني پرداخت و وظيفه امر به معروف ونهي از منكر را به مردم و دانشمندان يادآور شد. حضرت در آغاز درباره اهتمام به امر به معروف و نهي از منكر فرمود: اي مردم! از آنچه خدا بدان اولياي خود را پند داده، پند گيريد مانند بدگفتن او از دانشمندان يهود، آنجا كه مي‌فرمايد: چرا دانشمندان نصاري و علماي يهود آنان را از گفتار گناه‌آميز و خوردن مال حرام نهي نمي‌كنند؟ چه زشت است عملي كه انجام مي‌دادند. و نيز فرموده است: كافران بني اسرائيل بر زبان داود و عيسي ابن مريم، لعن و نفرين شدند. اين به خاطر آن بود كه گناه وتجاوز مي‌كردند. تا آنجا كه فرمود: چه بدكاري انجام مي‌دادند.خداوند آنها را بدين خاطر نكوهش كرده كه از ستمكاراني كه ميان آنها بودند، كار زشت و فساد مي‌ديدند و آنها را نهي نمي‌كردند؛ زيرا در مال آنان طمع داشته و از قدرت آنان مي‌ترسيدند با اين كه خداوند مي‌فرمايد: از مردم نترسيد و از من بترسيد.سپس عالمان را مورد خطاب قرار داده، مي‌فرمايد: شما اي جماعت كه معروف به دانش و نامور به خوبي و معروف به خيرخواهي هستيد و به وسيله خدا در دل مردم مهابتي داريد؛ شرافتمند از شما حساب مي‌برد و ناتوان شما را گرامي مي‌دارد...

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».