نوع: کتاب
پدیدآور: کوشا، محمدعلی1331-
عنوان و شرح مسئولیت: گزیده سخنان رسول اکرم [منبع الکترونیکی] / محمدعلی کوشا
ناشر:محمدعلی کوشا
توصیف ظاهری: 1 متن الکترونیکی: بایگانی HTML؛ داده های الکترونیکی (40 بایگانی: 48.1KB)
یادداشت: کتابنامه به صورت زیرنویس
موضوع: محمد(ص)، پیامبر اسلام، 53 قبل از هجرت - 11ق
م_ن سلک طریقا یطلب فیه علما سلک الله به طریقا ال_ی الجنه... و فضل العال_م عل_ی العاب_د کفضل القم_ر عل_ی س_ائر النج_وم لیله الب_در. [1] هرکه راهی رود که در آن دانش_ی ج_وید، خداوند او را به راهی که به س_وی بهشت است ببرد، و برتری عال_م بر عاب_د مانن_د برت_ری ماه در شب چهارده ب_ر دیگ_ر ستارگان است.
لو کان الدی_ن عند الثریا لذهب به رجل من فارس _ او قال _ م_ن ابناء فارس حتی یتناوله، [2] .اگ_ر دین به ستاره ثریا رس_د، ه_ر آینه م_ردی از س_رزمین پارس _ یا ای_ن که ف_رم_وده از ف_رزن_دان ف_ارس _ به آن دست خ_واهن_د ی_ازی__د.
اذا نزلت علیه (ص) س_وره الجمعه فلما قرا: و آخری_ن منهم لما یلحقوا ب_هم. [3] قال رجل م_ن هولاء یا رسول الله؟ فلم یراجعه النبی (ص) حتی سئله مره او مرتین او ثلاثا. قال و فینا سلمان الفارس_ی قال ف_وصع النب_ی یده علی سلمان ث_م قال: ل_و ک_ان الایم_ان عن_د الث_ری_ا لن_ا له رج_ال م_ن ه_ولاء. [4] وقت_ی که س_وره جمعه بر پیامب_ر اکرم (ص) نازل گردی_د و آن حضرت آیه و آخری_ن منهم لمایلحق_وا بهم را خ_وان_د. مردی گفت: ای پیامب_ر خ_دا مراد ای_ن آیه چه کسان_ی است؟ رس_ول خدا به او چیزی نگفت تا ای_ن که آن شخص یک بار،دوبار، یا سه بار سوال کرد. راوی می گ_وید: سلمان فارسی در میان ما بود که پیامبراکرم(ص) دست_ش را روی دوش او نهاد، سپ_س فرم_ود: اگر ایمان به ستاره ثریا برس____د هر آینه م_ردان_ی از س_رزمی_ن ای_ن م_رد به آن دست خ_واهن_د یافت.
انا الشفیع لهم یوم القیمه1_ معین اهل بیتی.2_ والق_اض_ی له_م ح_وائجهم عن_د م_ا اضط__روا الیه.3_ والمحب لهم بقلبه و لسانه.4_ والدافع عنهم بیده. [5] چهار دسته ان_د که م_ن روز قی_ام شفیع آنهاهست_م:1_ یاری دهنده اهل بیتم،2_ ب_رآورن_ده ح_اج_ات اهل بیت_م به هنگ_ام اضط_رار و ن_اچ_اری،3_ دوستدار اهل بیتم به قلب وزبان،4_ و دف_اع کنن_ده از اهل بیت_م با دست و عمل.
لایقبل قول الا بعمل و لایقبل ق_ول و لاعمل الا بنیه و لا یقبل ق_ول و لاعمل و لا نیه الا باصابه السنه. [6] .نزد خداوند سخنی پذیرفته نمی شود مگر آن که همراه با عمل باشد، و سخ_ن و عملی پذیرفته نم_ی ش_ود مگ_ر آن که همراه با نیت خالص باش_د. و سخ_ن و عمل و نیت_ی پذی_رفته نم_ی ش_ود مگ_ر آن که مط_ابق سنت ب_اش__د.
الا اخبر ک_م بم_ن تحرم علیه النارغدا؟ قیل بلی یا رس_ول الله. فقال: الهی_ن القریب اللین السهل. [7] .آیا کس_ی را که فردای قیامت، آت_ش بر او حرام است به شما معرفی نکن_م؟ گفتند:آری، ای پیامبر خدا. فرم_ود: کسی که متی_ن، خونگرم، نرمخ_و و آسانگیر باشد.
علامه الظالم اربعه:یظلم من فوقه بالمعصیه ویملک م_ن دونه بالغلبه و یبغض الحق و یظهر الظلم. [8] .نشانه ظالم چهار چیز است:1_ با نافرمانی به مافوقش ستم می کند،2_ به زی_ر دست_ش ب_ا غلبه ف_رم_ان_روای_ی م_ی کن_د،3_ حق را دشم_ن م_ی دارد،4_ و ست_م را آشک_ار م_ی کن_د.
انم_ا العل_م ثلاثه: آیه محکمه او فریضه عادله او سنه ق_ائمه و م_ا خلاه__ن فهو فضل. [9] .هم_ان_ا عل_م دی_ن سه چیز است، وغی__ر از اینها فضل است:1_ آیه محکمه (که منظور آز آن عل_م واص_ول عق___ائد است)،2_ ف_ریضه عادله (که منظور از آن عل_م اخلاق است)،3_ و سنت ق_ائمه (که منظور از آن عل_م احک_ام ش__ریعت است).
م_ن افت_ی الن_اس بغی_ر عل_م... فق_د هلک و اهلک. [10] .کس_ی که بدون صلاحیت علمی برای مردم فت_وا دهد، خ_ود را هلاک ساخته و دیگران را نیز به هلاکت انداخته است.
الص_ائم ف_ی عب_اده و ان ک_ان ف_ی ف_راشه م_ا ل_م یغتب مسلم__ا. [11] .روزه دار _ مادام_ی که غیبت مسلمان_ی را نکرده باشد _ هم_واره در عبادت است، اگر چه در رختخواب خود باشد.
شهر رمضان شهر الله عزوجل و ه_و شهر یضاعف فیه الحسنات و یمح_و فیه السیئات و هو شهر الب_رکه و هو شهر الانابه و هو شهر الت_وبه وهو شهر المغف_ره و ه_و شهر العتق من النار والفوزبالجنه،الا فاجتنب_وا فیه کل حرام و اکثروا فیه م_ن تلاوه القران... [12] .ماه رمضان ماه خداوند عزیز و جلیل است،و آن ماه_ی است که درآن نیکیهادوچندان و بدیها محو می شود، ماه برکت و ماه بازگشت به خدا و ت_وبه ازگن_اه و م_____اه آم_رزش و م_اه آزادی از آت_ش دوزخ و ک_امی_اب____ی به بهشت است. آگاه ب_اشی_د در آن ماه از ه_رح_رام_ی بپ_رهیزی_د و ق_رآن را زیاد بخ_وانی_د.
علامه الصابر فی ثلاث:اولها ان لایکسل و الثانیه ان لایضج_ر، والثالثه ان لایشک_و م_ن ربه عزوجل، لانه اذا کسل فقد ضیغ الحق، واذا ضجر ل_م ی_ود الشکر، واذا شکی م_ن ربه عزوجل فقد عصاه. [13] .علامت صابر در سه چیزاست:اول: آن که کسل نش_ود، دوم: آن که آزرده خاط_رنگردد، س_وم آن که از خ_داون_د عزوجل شکوه نکند، زیرا وقتی که کسل ش_ود، حق را ضایع می کند، وچ_ون آزرده خاطر گ_ردد شک_ر را به جا نم_یآورد، و چ_ون از پ_روردگارش شکایت کن_د در و واقع او را نافرمانی نموده است.
ان اهل النار لیتاذون م_ن ریح العال_م التارک لعلمه و ان اشد اهل النار ندامه و حسره رجل دعا عب_دا ال_ی الله فاستجاب له و قبل منه فاطاع الله فادخله الله الجنه و ادخل ال_داعی النار بترکه علمه. [14] .همانا اهل جهن_م از بوی گند عالمی که به علمش عمل نکرده رنج می برند، و از اهل دوزخ پشیمان_ی و حسرت آن ک_س سخت ت_ر است که در دنیا بن_ده ای را به س_وی خ_دا خ_وانده و او پذیرفته وخدا اطاعت کرده و خ_داوند او را به بهشت در آورده ول_ی خ_ود دعوت کنن_ده را به سبب عمل نک_ردن به علم_ش به دوزخ انداخته است.
اوح_ی الله ال_ی داود(ع) لاتجعل بین_ی و بینک عالما مفت_ونا بالدنیا فیص_دک عن طریق محبتی فان اولئک قطاع طرق عبادی المریدی_ن، ان ادنی ما انا صانع بهم ان انزع حلاوه مناجاتی عن قلوبهم. [15] .خداوند به داود(ع) وحی فرمود که:میان م_ن وخودت عال_م فریفته دنیا را واسطه قرار مده که تو را از راه دوستی ام بگرداند، زیراکه آنان، راهزنان بندگان ج_ویای م_ن اند، همانا کمتر کاری که با ایش_ان کن_م ای_ن است که شی_رین_ی من_اج_ات_م رااز دلش_ان ب_رکنم.
ل_و کنتم توقنون بخیر الاخره و شرهاکما ت_وقنون بالدنیا لاثرت_م طلب الاخره. [16] .اگر شما مردم یقین به خیر وش_ر آخ_رت م_ی داشتی_د، همان ط_ور که یقی_ن به دنیا داری_د البته در آن ص_ورت آخ_رت را انتخ_اب م_ی ک_ردی_د.
لاتزول ق_دم_ا عب_د ی_وم القیمه حت_ی یس_ئل عن اربع:عن عمره فیما افناه، و عن شبابه فیما ابلاه، و عن ماله م_ن این اکتسبه و فیما انفقه و عن جبنا اهل البیت. [17] هیچ بن_ده ای در روز قیامت قدم از ق_دم ب_ر نم_ی دارد تا از ای_ن چهار چیزاز او پرسیده شود:1_ از عم_رش که در چه راه_ی آن را ف_ان_ی نم_وده،2_ واز ج_وان_ی اش که در چه ک_اری ف_رس_وده اش س___اخته،3_ و از م_ال_ش که از کج_ا به دست آورده و در چه راه_ی ص_رف نموده،4_ و از دوستی ما اهل بیت.
ولک_ن الله یحب عب__دا اذا عمل عملا احکمه. [18] .پیامب_ر اک_رم (ص) وقت_ی که ب_ا دقت قب_ر سعد ب_ن معاذ را پ_وش_ان_د ف_رم_ود:می دان_م که قبر سرانجام فرو می ریزد و نظم آن بهم می خ_ورد، ول_ی خداوند بنده ای را دوست م_ی دارد که چ_ون به ک_اری پ_ردازد آن را محک_م واست_وار انج_ام ده_د.
الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا. [19] .م_ردم در خ_واب ان_د وقت_ی که بمی_رن_د، بی_دا م_ی ش_ون_د.
سبعه اسب_اب یکسب للعب_د ث_وابها بعد وف_اته:رجل غرس نخلا او حف_ر بئرا او اج_ری نهرا او بن_ی مسج_دا او کتب مصحفا او ورث علم_ا او خلف ول_دا ص_الح_ا یستغف_ر له بعد وف_اته. [20] .هفت چیز است که اگر کسی یکی از آنها را انجام داده باشد، پس از مرگ_ش پاداش آن هفت چیز به او می رسد:1_ کس_ی که نخل_ی را نش_ان_ده ب_اش_د (درخت مثم_ری را غرس ک_رده ب_اش_____د)،2_ یا چاهی را کنده باشد،3_ یانهری راجاری ساخته باشد،4_ یامسجدی را بنا نموده باشد،5_ یاقرآنی نوشته باشد،6_ ی_ا علم_ی را از خ_ود ب_ر ج_ای نهاده ب_اش_د،7_ یا ف_رزن_د ص_الح_ی را باق_ی گذاشته ب_اش_د که ب_رای او استغف_ار نم_ای_د.
ط_وب_ی لم_ن منعه عیبه عن عی_وب الم_ومنی_ن م_ن اخ_وانه ط_وب_ی لم_____ن انفق القص_د وبذل الفضل و امسک ق_وله عن الفض_ول و قبیح الفعل، [21] .خوشا به حال کسی که عیب_ش او را از عیوب برادران مومن_ش باز دارد، خوشا به حال کس_ی که در خرج کردن میانه روی کند و زیاده از خرج راببخشد و از سخنان زائد و زشت خودداری ورزد.
من مات علی حب آل محمد مات شهیدا.الا و م_ن م_ات عل_ی حب آل محم_د م_ات مغف_ورا له.الا و من مات علی حب آل محمد مات تائبا.الا و م_ن م_ات عل_ی حب آل محم_د م_ات م_ومن_ا مستکمل الایمان.الا ومن مات علی بغض آل محمد جاء یوم القیمه مکت_وب بی_ن عینیه مای_وس من رحمه الله.الا و م_ن م_ات عل_ی بغض آل محم_د لم یش_م رائحه الجنه. [22] .کس__ی که ب_ا دوست_ی آل محم_د (ص) بمی_رد شهی_د م_رده است.آگ_اه ب_اشی_د کس_ی که ب_ا دوست_ی آل محم_د (ص) بمی_رد آم_رزی_ده م__رده است.آگاه باشی_د کس_ی که ب_ا دوست_ی آل محم_د (ص) بمی_رد. ت_وبه ک_ار م_رده است.آگاه باشی_د کس_ی که با دوست_ی آل محم_د (ص) بمیرد، با ایمان کامل مرده است.آگاه باشی_د کس_ی که با دشمن_ی آل محم_د (ص) بمیرد، در حال_ی به صحرای قیامت م_یآی_د که ب_ر پیش_ان_ی اش ن_وشته ش_ده: ن_ا امی_د از رحمت خ_دا.آگاه باشید کس_ی که با دشمن_ی آل محمد (ص) بمیرد، ب_وی بهشت به وی نم_ی رس_د.
ایما امراه اذت زوجها بلسانها لم یقبل الله منها صرفا و لاعدلا ولاحسنه م_ن عملها حتی ترضیه و ان صامت نهارها قامت لیلهاو کانت اول م_ن یرد النار و کذلک الرجل اذا کان لها ظالما، [23] هر زن_ی که ش_وهر خ_ود را با زبان بیازارد خداوند هیچ جبران و عوض و نیک_ی از کارش را نمی پذیرد تا او را راضی کند، اگر چه روزش را روزه بگیرد و شب_ش را به عبادت بگذراند و چنین زنی اول کسی است که داخل جهن_م خ_واهد شد و همچنی_ن است اگر مرد به زنش ستم روا دارد.
ایما امراه لم ت_رفق بزوجها و حملته عل_ی ما لایق_در علیه و ما لایطیق ل_م تقبل منها حسنه و تلق_ی الله و ه_و ملیها غضبان، [24] .هرزن_ی که با ش_وهر خ_ود م_دارا ننماید واو را به کاری وادرا سازد که ق_درت و طاقت آن را ندارد، از او کاری نیک_ی قب_ول نم_ی ش_ود ودر روز قیامت، خدا رادر ح_الت_ی ملاق_ات خ_واه_دک_رد که ب_ر روی خشمگی_ن ب_اش_د.
اول ما یقضی یوم القیمه الدماء. [25] .اولی_ن کاری که در روز قیامت به آن رسیدگ_ی می ش_ود خ_ونهای به ناحق ریخته شده است.
اطلعت لیله اس_ری عل_ی النار فرایت امراه تعذب فسئلت عنها فقیل انها ربطت هره و لم تطعمها و ل_م تسقها و ل_م ت_دعها تاکل م_ن خش_اش الارض حت_ی ماتت فعذبها بذلک و اطلعت عل_ی الجنه ف_رای_ت ام_راه م_ومسه یعن__ی زانیه فسئلت عنها فقیل انهامرت بکلب یلهث م_ن العط_ش فارسلت ازارها فی بئر فعصرته ف_ی حلقه حت_ی روی فغف_ر الله لها. [26] .در شب م_عراج از دوزخ آگاه_ی ی_افت_م، زن_ی را دی_دم که درعذاب است، از گناهش سوال ک_ردم. پاسخ داده شد ک_____ه او گربه ای رامحک_م بست، درحالی که نه به آن حیوان خ_وراکی داده و نه آبی نوشاند و آزادش هم نکرد تا خود در روی زمین چیزی را ب_یاب_د و ب_خ_ورد و بااین حال ماند تا مرد. خداوند این زن را به خ_اطر آن گناه عذاب کرده است.و از بهشت آگاهی یافت_م، زن آل_وده امنی را دیدم و از وضعش س_وال کردم. پاسخ داده شد ای_ن زن به سگی گذر کرد، در حالی که از عطش و زبانش را از دهان بیرون آورده بود، او پارچه پیرهن_ش را در چاهی فرود برد، پ_س آن پارچه را در حلقوم سگ فشرد تا آن حی_وان سیراب ش_د خ_داوندگناه آن زن را به خاطرای_ن کار بخشید.
اذا کان ی_وم القیمه نادی مناد یسمع اهل الجمع این الذین کان_وا یعبدون الناس ق_وم_وا خذوا اج_ورک_م مم_ن عملت_م له فان_ی لااقبل عملا خالطه ش_یء م_ن ال_دنیا واهلها. [27] .چ_ون روز قی____امت ف_را رس_د، ن_دا دهن_ده ای ن_دا ده_د که همه م_ردم می شن_وند گ____وید: کجایند آنانکه مردم را می پرستیدند؟ [28] برخیزید و پاداشتان را از کس_ی ک___ه برای
او کار کردید بگیرید چ_ون م_ن عمل_ی را که چیزی از دنیا واهل دنیا با آن مخلوط شده باشد، قبول نمی کن_م.
لیجیئن اق_وام یوم القیمه واعمالهم ک_جبال تهامه فی_ومر بهم الی النار قال_وا یا رسول الله مصلین؟ قال نعم یصلون و یصومون ویاخذون هنا م_ن اللیل فاذا عرض لهم ش_یء م_ن ال_دنیا و ثب_وا عیله. [29] .در روز قیامت گروه_ی را ب_رای محاسبه م______یآورند که اعمال نیک آنان مانن_د ک_وههای تهامه بر روی ه_م انباشته است ام_ا فرمان می رسد که به آت_ش برده شوند ص_ح_اب_ه گفتند: ی_ا رسول الله آی_ا اینان نماز می خواندند؟ فرم_ود: بلی نماز می خ_واندند و روزه می گرفتند و قسمتی از شب را در عب_ادت ب__ه س_ر می بردند اما همی_ن که چیزی از دنیا به آنها ع____رضه می شد، پرش و جهش می کردند تا خود را به آن برسانند.
المرء مع من احب [30] .آدم_ی (در قی_امت) ب_اکس__ی است که او را دوست دارد.
م_ن سره ان یحیی حیاتی و یم_وت ممات_ی و یسک_ن جنه عدن غرسهارب_ی فلی_وال علیا من بعدی و لیوال ولیه و لیقتد بالائمه من بعدی فانهم عترتی و خلقوا م_ن طینتی رزقوا فهما و علما و ویل للمکذبین بفضلهم م_ن امتی القاطعی_ن فیهم ضلتی لا انا لهم الله شفاعتی. [31] .هر کس دوست داشته باشد که چون من زندگی کند وچون م_ن بمیرد و در باغ بهشتی که پروردگارم پرورده جای بگیرد. باید بعد از من علی را، و دوست او را دوست بدارد و به پیشوایان بعد از من اقتدا کند که آنان عترت م_ن هستند و از طینتم آفریده ش_ده اند و از درک و دان_ش برخ_وددار گردی_ده ان_د و وای بر آن گروه از امت م_ن که برتری آنان راانکار کنند و پیوندشان را با م_ن قطع نمایند که خداوند شفاعت مرا شامل حال آنان نخواهد کرد.
ف_و الذی بعثنی بالحق نبیا لو جاء احدک_م یوم القیامه باعمال کامثال الجبال و ل_م یج_یء ب_ولایه عل_ی ب_ن ابیط_الب لاکبه الله عزوجل ف_ی النار. [32] .س_وگن_د به خ_دای_ی که مرا به حق ب_رانگیخته اگر یک_ی از شما در روز قیامت با اعمالی همانن_د ک_وهها بیاید. اما فاق_د ولایت وقب_ول حاکمیت عل_ی ب_ن ابیطالب ب_اش_د، خ_داون_د او را به رو در آت_ش افکند.
اذا م_رض المسل_م کتب الله له کاحس_ن ما ک_ان یعمل ف_ی صحته و تس_اقطت ذن_وبه کمایتساقط ورق الشجر. [33] .وقتی که مسلمان، بیمار ش_ود، خ_داوند همانن_د بهتری_ن حسنات_ی که در حال سلامت انجام می داده در نامه عمل_ش می ن_ویسد و گناهان_ش همچ_ون برگ درخت فرو می ریزد.
من اصبح لایهت_م بامور المسلمین فلی_س منهم و م_ن سمع رجلا ینادی یا للمسلمی_ن فلم یجبه فلیس بمسلم. [34] .هر که صبح کند و به امور مسلمی_ن همت نگمارد، از آنهانیست ;و هرک_س بشنود که شخص_ی فریاد م_ی زن_د: ((ای مسلمانها به فریادم برسید)) ول_ی ج_واب_ش نگ_وید، مسلمان نیست.
قالت الرسول من الفرس لرسول الله (ص) الی من نح_ن یا رسول الله؟ قال انتم منا و الینا اهل البیت. [35] .فرستادگان باذان، پادشاه یم_ن، تحت الحمایه ایران که اصالتا ایرانی ب_ودند به حضور پیامبر اکرم(ص) آمدند و گفتند: ای رس_ول خدا: سرانجام ما فارسیان به نزد چه کسی خواهد بود؟حضرت فرم_ود: شما فارسیان از ما هستی_د و سرانجامتان به س_وی ما و خان_دان ما خواهد بود.قال اب_ن هشام: فبلغنی عن الزهری انه قال: فم_ن ث_م قال رسول الله: سلمان منا اهل البیت.اب_ن هشام از قول زهری گوید: و از همین جا بود که پیامبر فرمود: سلمان از اهل بیت ماست.
من تقدم علی المسلمین و هو یری ان فیهم م_ن هو افضل منه فقد خان الله و رسوله و المسلمین. [36] .کسی که بر مسلمانان پیش_ی گیرد، در حال_ی که می داند در میان آنها کس_ی افضل و بهتر از او وج_ود دارد، چنی_ن کسی به خدا و رسول_ش و همه مسلمانان خیانت کرده است.
لان یهدی الله بک رجلا واح_دا خی_ر لک مم_ا طلعت علیه الشمس. [37] .پی_امب_ر اک_رم (ص) خط_اب به حض_رت عل_ی (ع) ف_رم_ود:هدایت نم_ودن خداوند فردی را به وسیله تو از آنچه آفتاب بر آن بتابد برای ت_و بهتر و ارزنده تر است.
یات_ی علی الناس زمان تخبث فیه سرائره_م و تحس_ن فیه علانیتهم طمعا م_ن الدنیا، لایریدون به ما عن_د ربهم، یک_ون دینهم ری_اء لایخالطهم خ_وف، یعمهم الله بعقاب فی_دعونه دعاء الغریق فلا یستجیب لهم. [38] .زمانی بر مردم فرا م_ی رسد که برای طمع در دنیا، باطنشان پلید و ظاهرشان زیبا باش_د، علاقه ای به آنچه نزد پروردگارشان است نشان ندهند، دی_ن آنها ریا ش_ود و خ_وف_ی (از خ_دا) در دلشان آمیخته نش_ود، خ_داون_د همه آنها را به عذاب سخت_ی گ_رفتار کند، پ_س مانند دعایشخص غریق دعا کنند، ول_ی دعایشان را اجابت نکند.!
م_ااظلت الخض_راء و لااقلت الغب_راء م_ن ذی لهجه اص_دق م_ن اب__ی ذر. [39] .آسمان سایه نینداخته و زمی_ن در بر نگرفته، صاحب سخنی راستگوتر از ابوذر را.
س_ائل_وا العلم_اء و خ_اطب_وا الحکماء و ج_الس_وا الفق_راء. [40] .از دانشمن_دان بپ_رسی_د و با ف_رزانگان سخ_ن بگ_ویی_د و با فقی_ران بنشینی_د.
هذا تفعله الاعاج_م بمل_وکها و لست بملک انم_ا ان_ا رجل منک_م. [41] .مردی خواست تا بر دست رس_ول خ_دا (ص) ب_وسه زن_د، پیامبر دست خ_ود را کشی_د و فرمود: ای_ن کاری است که عجمها با پادشاهان خ_ود می کنند و من شاه نیست_م، م_ن مردی از خودتان هستم.
ما آمن ب_ی م_ن بات شبعان و جاره جائع و ما م_ن اهل ق_ریه یبیت و فیهم جائع لا ینظر الله الیهم یوم القیمه. [42] .به م_ن ایمان نیاورده کس_ی که سیر بخ_واب_د و همسایه اش گرسنه باش_د، و اهل یک آبادی که شب را بگذرانند و در میان ایشان گرسنه ای باشد، خ_داوند در روز قیامت به آنها نظر رحمت نیفکند.
[1] اصول کافی، ج 1، ص 42.
[2] صحیح مسل_م، ص 4ص 1972، کتاب فضائل الصحابه، ح_دیث 230، و همان، ج 2، ص 417 چاپ بولاق.
[3] سوره جمعه، آیه 3.
[4] صحیح مسلم، ج 4، ص 1972، کت_اب فض_ائل الصحابه.
[5] خص_ال ص_دوق، ب_اب اربعه، ص 215، ح_دیث 1.
[6] بحار الانوار ج 2، ص 174.
[7] ثواب الاعمال ص 381.
[8] تحف العقول. ص21.
[9] اصول کافی، ج 1، ص 37.
[10] اصول کافی، ج 1، ص 54.
[11] تهذیب الاحکام، ج 4، ص 190.
[12] بحار الانوار، ج 96، ص 340.
[13] همان، ج 71، ص 86.
[14] اصول کافی، ج 1، ص 55.
[15] همان، ج 1ص 58.
[16] تنبیه الخ_واط_ر و نزهه النواظر(معروف به مجم___وعه ورام)، ج 1، ص 134.
[17] خص_ال ص_دوق ص 253، و مشک_اه الان_وار، ص 171.
[18] امالی صدوق، ص 231.
[19] لئالی الاخبار، ص 386.
[20] مجموعه ورام، ج 2،ص 110.
[21] روضه کافی، ص 248.
[22] تفسیر کشاف زمخشری، ج 3،ص 467.
[23] امالی شیخ صدوق، ص 257.
[24] همان، ص 285.
[25] سفینه البح_ار، ماده قتل، ج 2، ص 407.
[26] جواهر الکلام، ج 31، ص 359.
[27] مشکات الانوار، ص 312.
[28] یعن_ی ب_رای چش_م م_ردم وخ_وش_این_د آن_ان ک_ار م_ی ک_رده ان_د.
[29] لئالی الاخبار،ص 465.
[30] سفینه البحار ماده حبیب، ص 201.
[31] حلیه الاولیاء، ج 1، ص 86.
[32]
امالی شیخ طوسی، ج 1،ص 314.
[33] مکارم الاخلاق، ص 195.
[34] اصول کافی، ج 3، ص 293.
[35] سیره ابن هشام، ج 1،ص 72.
[36] الغدیر، ج 8، ص 291.
[37] ش_رح نهج البلاغه اب_ن اب_ی اح_دی_د، ج 1،ص 342.
[38] اصول کافی، ج 3،ص 404.
[39] الغدی_ر، ج 8،ص 97، و ش_رح نهج البلاغه اب_ن اب_ی الح_دی____د، ج 2،ص 354.
[40] تحف العقول، ص 41.
[41] خیانت در گزارش تاریخ، ج 3،ص 271.
[42] اصول کافی، ج 4،ص 493.