شماره كتابشناسي ملي : IR(ايران) ۸۵-۱۷۹۷
سرشناسه : پديدآورمحيطياردكاني، احمد
عنوان و نام پديدآور : رسول خدا (ص) از نگاه امام صادق (ع)/احمد محيطياردكاني
منشا مقاله : (۲۴ فروردين ۱۳۸۵):ص ۶كيهان
توصيفگر : سيره نبوي
توصيفگر : محمد (ص)، پيامبر اسلام
توصيفگر : جعفربنمحمد (ع)، امام ششم
در طول تاريخ بشريت، كم تر انساني وجود دارد كه مانند پيامبراسلام تمام خصوصيات زندگي اش به طور واضح و روشن بيان و ثبت شده باشد.خداوند متعال در قرآن كريم كتابي كه خود حافظ اوست [1] و بدونهيچ تغييري تا قيامت باقي است با زيباترين عبارات و كاملترين بيانات، آن حضرت را معرفي نموده و با عاليترين صفات ستوده است.خداوند متعال ميفرمايد: «انك لعلي خلق عظيم : [2] اي پيامبر! تو بر اخلاقي عظيم استوار هستي.نيز ميفرمايد: «محمد رسولالله و الذين معه اشداو علي الكفار رحماء بينهم.» [3] محمد (ص) فرستاده خداست و كساني كه با اوهستند در برابر كفار سر سخت و در ميان خود مهربانند.محققان، تاريخ نويسان و دانشمندان در ابعاد گوناگون زندگي حضرت محمد (ص) سخن گفتهاند.اما ائمه عليهم السلام با نگاهي ژرف و دقيق سيماي آن شخصيت بينظير و در يكتاي عالم خلقت را به تماشا نشسته، به معرفي زندگي، مبارزات و آموزههاي آن حضرت پرداختند.در اين نوشتار بر آنيم تا گوشه هايي از زندگي و شخصيت حضرت محمد (ص) را از نگاه امام صادق (ع) به تماشا بنشينيم.
امام صادق (ع) به نقل از سلمان فارسي فرمود: پيامبر اكرم (ص) فرمود: خداوند متعال مرا از درخشندگي نور خودش آفريد [4] نيز امام صادق (ع) فرمود: خداوند متعال خطاب به رسول اكرم (ص) فرمود: «اي محمد! قبل از اين كه آسمانها، زمين، عرش و دريا را خلق كنم. نور تو و علي را آفريدم...». [5] .ثقهالاسلام كليني (ره) مينويسد: امام صادق (ع) فرمود: «هنگام ولادت حضرت رسول اكرم (ص) فاطمه بنت اسد نزد آمنه (مادر گرامي پيامبر) بود. يكي از آن دو به ديگري گفت: آيا ميبيني آنچه را من ميبينم؟ديگري گفت: چه ميبيني؟ او گفت: اين نور ساطع كه ما بين مشرق ومغرب را فرا گرفته است! در همين حال، ابوطالب (ع) وارد شد و به آنها گفت:چرا در شگفتيد؟ فاطمه بنت اسد ماجرا را به گفت. ابوطالب به او گفت: ميخواهي بشارتي به تو بدهم؟ او گفت: آري. ابو طالب گفت:از تو فرزندي به وجود خواهد آمد كه وصي اين نوزاد، خواهد بود [6] .
كلبي، از نسب شناسان بزرگ عرب ميگويد: امام صادق (ع) از من پرسيد: در قرآن چند نام از نامهاي پيامبر خاتم (ص) ذكر شده است؟گفتم: دو يا سه نام.امام صادق (ع) فرمود: ده نام از نامهاي پيامبر اكرم در قرآن آمده است: محمد، احمد، عبدالله، طه، يس، نون، مزمل، مدثر، رسول و ذكر.سپس آن حضرت براي هر اسمي آيهاي تلاوت فرمود. نيز فرمود:«ذكر» يكي از نامهاي محمد (ص) است و ما (اهلبيت) «اهل ذكر» هستيم. كلبي! هر چه ميخواهي از ما سؤال كن.كلبي ميگويد: (از ابهت صادق آل محمد (ع به خدا سوگند! تمام قرآن را فراموش كردم و يك حرف به يادم نيامد تا سؤال كنم. [7] .برخي چهار صد نام و لقب پيامبر (ص) كه در قرآن آمده است، را برشمردهاند. [8] .
جلوه نام محمد (ص) براي امام صادق (ع) به گونهاي بود كه هر گاه نام مبارك حضرت محمد (ص) به ميان ميآمد، عظمت و كمال رسول خدا (ص) چنان در وي تاثير ميگذاشت، كه رنگ چهرهاش گاهي سبز وگاهي زرد ميشد، به طوري كه آن حضرت در آن حال، براي دوستان نيز ناآشنا مينمود. [9] .امام صادق (ع) گاهي بعد از شنيدن نام پيامبر (ص) ميفرمود: جانم به فدايش. اباهارون ميگويد: روزي به حضور امام صادق (ع) شرفياب شدم. آن حضرت فرمود: اباهارون! چند روزي است كه تو را نديدهام.عرض كردم: خداوند متعال به من پسري عطا فرمود. آن حضرت فرمود:خدا او را براي تو مبارك گرداند چه نامي براي او انتخاب كردهاي؟ گفتم: او را محمد ناميدهام.امام صادق (ع) تا نام محمد را شنيد (به احترام آن حضرت) صورت مباركش را به طرف زمين خم كرد، نزديك بود گونههاي مباركش به زمين بخورد.آن حضرت زير لب گفت: محمد، محمد، محمد. سپس فرمود: جان خودم، فرزندانم، پدرم و جميع اهل زمين فداي رسول خدا (ص) باد! او رادشنام مده! كتك نزن! بدي به او نرسان! بدان! در روي زمينخانهاي نيست كه در آن نام محمد وجود داشته باشد، مگر اين كه آن خانه در تمام ايام مبارك خواهد بود.
بحار الانوار، ج17، ص 30.امام جعفر صادق (ع) فرمود: امام حسن (ع) از دائياش، «هند بن ابيهاله [10] كه در توصيف چهره پيامبر (ص) مهارت داشت، در خواست نمود تا سيماي دل آراي خاتم پيامبران (ص) را براي وي توصيف نمايد. هند بن ابي هاله در پاسخ گفت: «رسول خدا (ص) در ديدهها با عظمت مينمود، در سينهها مهابتش وجود داشت. قامتش رسا، مويش نه پيچيده و نه افتاده، رنگش سفيد و روشن، پيشانيش گشاده، ابروانش پرمو و كماني و از هم گشاده، در وسط بيني برآمدگي داشت، ريشش انبوه، سياهي چشمش شديد، گونه هايش نرم و كمگوشت. دندان هايش باريك و اندامش معتدل بود. آن حضرت هنگام راه رفتن با وقار حركت ميكرد. وقتي به چيزي توجه ميكرد به طور عميق به آن مينگريست، به مردم خيره نميشد، به هر كس ميرسيد سلام ميكرد، همواره هادي و راهنماي مردم بود.براي از دست دادن امور دنيايي خشمگين نميشد. براي خدا چنان غضب مينمود كه كسي او را نميشناخت. اكثر خنديدن آن حضرت تبسم بود، برترين مردم نزد وي كسي بود كه، بيشتر مواسات و احسان و ياري مردم نمايد...» [11] .سعدي با الهام از روايات، در اشعار زيبايي آن حضرت را چنين توصيف نمود:ماه فرو ماند از جمال محمد سرو نرويد به اعتدال محمد قدر فلك را كمال ومنزلتي نيست در نظر قدر با كمال محمد وعده ديدار هر كسي به قيامت ليله اسري شب وصال محمد آدم و نوح و خليل و موسي وعيسي آمده مجموع در ظلال محمد عرصه گيتي مجال همت او نيست روز قيامت نگر مجال محمد و آنهمه پيرايه بسته جنت فردوس بو كه قبولش كند بلال محمد شمس و قمر در زمين حشر نتابد نور نتابد مگر جمال محمد همچو زمين خواهد آسمان كه بيفتد تا بدهد بوسه بر نعال محمد شايد اگر آفتاب و ماه نتابد پيش دو ابروي چون هلال محمد چشم مرا تا بخواب ديد جمالش خواب نميگيرد از خيال محمد سعدي اگر عاشقي كني و جواني عشق محمد بس است و آل محمد [12] .
خداوند متعال در وصف پيامبر (ص) فرمود: «الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه كما يعرفون ابناءهم و ان فريقا منهم ليكتمون الحق و هميعلمون [13] .كساني كه كتاب آسماني به آنان داديم، او را همچون فرزندان خود ميشناسند: (ولي) جمعي از آنان، حق را آگاهانه كتمان ميكنند.امام صادق (ع) فرمود:«يعرفونه كما يعرفون ابناءهم زيراخداوند متعال در تورات و انجيل و زبور، حضرت محمد (ص)، مبعث، مهاجرت، و اصحابش را چنين توصيف نمود:«محمد رسولالله و الذين معه اشداء علي الكفار رحماء بينهم...»محمد (ص) فرستاده خداست: و كساني كه با او هستند در برابر كفار سرسخت و شديد و در ميان خود مهربانند. پيوسته آنها را در حال ركوع و سجود ميبيني، در حالي كه همواره فضل خدا و رضاي او راطلبند. نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمايان است. اين، توصيف آنان در تورات و توصيف آنان در انجيل است.... [14] .امام صادق (ع) فرمود: اين، صفت رسول خدا (ص) و اصحابش در تورات وانجيل است. زماني كه خداوند پيامبر خاتم (ص) را به رسالت مبعوث نمود اهل كتاب (يهود و نصاري) او را شناختند اما نسبت به اوكفر ورزيدند، همان گونه كه خداوند متعال فرمود: «فلما جاءهم ما عرجوا كفروا به [15] هنگامي كه اين پيامبر نزد آنها آمد كه (از قبل) او را شناخته بودند، به او كافر شدند. [16] .خداوند متعال در قرآن كريم، در وصف پيامبر (ص) ميفرمايد: «و ما ارسلناك الا رحمه للعالمين [17] ما تو را جز براي رحمت جهانيان نفرستاديم. قرآن نيز ميفرمايد: اشداء علي الكفار رحماء بينهم...»،در برابر كفار سرسخت و شديد و در ميان خود مهربانند. اين دوچگونه با هم جمع ميشوند؟توجه به اين آيه براي طرفداري انديشه تسامح و تساهل ضروري است.آيا ممكن است كاملترين انسان، كه با كاملترين كتاب آسماني براي هدايت تمام جهانيان مبعوث گرديده است در مقابل دشمنان دين هيچ عكس العملي جز مهرباني نداشته باشد؟!براي اداره جامعه ديني و بقاي آن بايد در مقابل دشمنان دين ايستاد شدت عمل نسبت به كافران و مبارزه با آنها براي از بين بردن موانع هدايت عين رحمت است.
حسين بن عبدالله ميگويد: به امام صادق (ع) عرض كردم: آيا رسول خدا (ص) سرور فرزندان آدم بود؟ آن حضرت فرمود: قسم به خدا، او سرور همه مخلوقات خداوند بود. خدا هيچ مخلوقي را بهتر از محمد (ص) نيافريد [18] .امام صادق (ع) در حديث ديگري فرمود: چون رسول خدا (ص) را به معراج بردند جبرئيل تا مكاني با وي همراه بود و از آن به بعد او را همراهي نميكرد. پيامبر (ص) فرمود: جبرئيل، در چنين حالي مرا تنها ميگذاري؟! جبرئيل گفت: تو برو. سوگند به خدا در جايي قدم گذاشتهاي كه هيچ بشري قدم نگذاشته و بيش از تو بشري به آن جا راه نيافته است [19] .معمر بن راشد ميگويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه فرمود: يك نفر يهودي خدمت رسول خدا (ص) رسيد و به دقت او را نگريست.پيامبر اكرم (ص) فرمود: اي يهودي! چه حاجتي داري؟ يهودي گفت:آيا تو برتري يا موسي بن عمران: آن پيامبري كه خدا با او تكلم كرد و تورات و انجيل را بر او نازل نمود، و به وسيله عصايش دريا را براي او شكافت و به وسيله ابر بر او سايه افكند؟پيامبر (ص) فرمود: خوش آيند نيست كه بنده خود ستايي كند ولكن (در جوابت) ميگويم كه حضرت آدم (ع) وقتي خواست از خطاي خود توبه كند، گفت: «اللهم اني اسالك بحق محمد و آل محمد لما غفرت لي ، خدايا! به حق محمد و آل محمد از تو ميخواهم كه مرا عفو نمايي.خداوند نيز توبهاش را پذيرفت. حضرت نوح (ع) وقتي از غرق شدن در دريا ترسيد گفت «اللهم اني اسالك بحق محمد و آل محمد لما انجيتني من الغرق : خدايا به حق محمد و آل محمد از تو در خواست ميكنم. مرا از غرق شدن نجات بدهي. خداوند نيز او را نجات داد.حضرت ابراهيم (ع) در داخل آتش گفت: «اللهم اني اسالك بحق محمد وآل محمد لما انجيتني منها»: خدايا! به حق محمد و آل محمد از تو ميخواهم كه مرا از آتش نجات دهي. خداوند نيز آتش را براي او سرد و گوارا نمود.حضرت موسي (ع) وقتي عصايش را به زمين انداخت و در خود احساس ترس نمود گفت: «اللهم اني اسالك بحق محمد و آل محمد لما امنتني : خدايا! به حق محمد و آل محمد از تو در خواست مينمايم كه مرا ايمن گرداني. خداوند متعال به او فرمود:«لاتخف انك انتالاعلي [20] نترس. مسلما تو برتري.اي يهودي، اگر موسي (ع) امروز حضور داشت و مرا درك ميكرد و به من و نبوت من ايمان نميآورد. ايمان و نبوتش هيچ نفعي به حال اونداشت.اي يهودي! از ذريه من شخصي ظهور خواهد كرد به نام مهدي (ع) كه زمان خروجش عيسي بن مريم براي ياري او فرود ميآيد و پشت سر اونماز ميخواند. [21] .
در عرف جهاني امروز «سياست را به معناي نيرنگ و دروغ براي كسب قدرت و سلطه بر مردم تعريف ميكنند، اما «سياست در لغت، به معناي «اداره كردن امور مملكت و حكومت كردن است . خداوند متعال پيامبر خاتم (ص) جانشينان بر حق او، ائمه معصومين را ازبهترين سياستمداران شمرده است در زيارت جامعه، در وصف ائمه عليهم السلام كه پرورش يافتگان مكتب نبوتند، آمده است: «وساسهالعباد».فضيل بن يسار ميگويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه به بعضي از اصحاب قيس ماصر فرمود: خداوند عزوجل پيغمبرش را تربيت كرد و نيكو تربيت فرمود. چون تربيت او را تكميل نمود، فرمود:«انك لعلي خلق عظيم : تو بر اخلاق عظيمي استواري. سپس امر دين و امت را به او واگذار نمود تا سياست و اداره بندگانش را به عهده بگيرد، سپس فرمود: «ما اتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا»، [22] آنچه را رسول خدا براي شما آورد، بگيريد، (و اجرا كنيد) و از آنچه نهي كرد، خود داري نماييد. رسول خدا (ص) استوار، موفق و مويد به روح القدس بود و نسبت به سياست و تدبير خلق هيچ گونه لغزش و خطايي نداشت و به آداب خدا تربيت شده بود،.... [23] .
حضرت محمد (ص) هرگز نسبت به دنيا و لذايذ زودگذر آن ميلي نشان نداد و به آن، توجهي نكرد. آن حضرت براي هدايت مردم و رساندن آنها به سعادت دنيا و آخرت وارد عرصه سياست شد.امام صادق (ع) ميفرمايد: روزي رسول خدا (ص) در حالي كه محزون بود، از منزل خارج شد فرشتهاي بر او نازل شد، در حالي كه كليد گنجهاي زمين را به همراه داشت. فرشته گفت: اي محمد (ص)، اين كليدهاي گنجهاي زمين است. پروردگارت ميفرمايد: اين كليدها را بگير و در گنجهاي زمين را باز كن و آنچه ميخواهي از آن استفاده نما. بدون اين كه نزد من ذرهاي از آنها كم شود.پيامبر (ص) فرمود: دنيا خانه كسي است كه خانه (واقعي) ندارد.كساني دور آن جمع ميشوند كه عقل ندارند.فرشته گفت: به آن خدايي كه تو را به حق مبعوث نمود! وقتي در آسمان چهارم كليدها را تحويل ميگرفتم، همين سخن را از فرشته ديگري شنيدم. [24] .ابن سنان ميگويد: امام صادق (ع) فرمود: مردي نزد پيامبر (ص) آمد، در حالي كه آن حضرت روي حصيري نشسته بود كه زبري آن بر بدن آن حضرت اثر گذاشته بود، و بر بالشي از ليف خرما تكيه نموده بود،كه بر گونههاي گلگونهاش نفوذ كرده بود. آن مرد در حالي كه جاهاي اثر كرده را مسح مينمود، گفت: كسري و قيصر (پادشاهانايران و روم) هرگز چنين راضي نميشوند و بر حرير و ديبا ميخوابند و تو (كه سرور مخلوقات خدايي) بر اين حصير!پيامبر (ص) فرمود: به خدا من از آنها برتر و گراميتر هستم. من كجا و دنيا كجا! مثال زورگذر بودن دنيا، مثال شخصي است كه بر درختي سايه دار عبور ميكند، لحظه هايي از سايه درخت استفاده ميكند و وقتي سايه تمام شد، از آن جا كوچ ميكند و درخت را رها ميكند. [25] .هيچ زمينهاي از زندگي پيامبر (ص) نيست، مگر اين كه امام صادق (ع) در آن زمينه سخناني با ارزش دارد.به عنوان حسن ختام، به ذكر خطبهاي از آن حضرت در توصيف پيامبر (ص) اكتفا ميكنيم.
برد باري، وقار و مهرباني خدا سبب شد تا گناهان بزرگ و كارهاي زشت مردم مانع نشود كه دوستترين و شريفترين پيغمبرانش، يعني محمد بن عبدالله (ص) را براي مردم بر گزيند.محمد بن عبدالله (ص) در حريم عزت تولد يافت: در خاندان شرافت اقامت گزيد، حسب و نسبش آلوده نگشت، صفاتش را دانشمندان بيان كردند و حكميان در وصفش انديشه نمودند، او پاكدامني بي نظير، هاشمي نسبي بي مانند و بي مانندي از اهل مكه بود.حيا صفت او بود و سخاوت طبيعتش، بر متانتها و اخلاق نبوت سرشته شده بود. اوصاف خويشتن داريهاي رسالت بر او مهر شده بود تا آنگاه كه مقدرات و قضا و قدر الهي عمر او را به پايان رسانيد و حكم حتمي پروردگار او را به سرانجامش منتهي ساخت. هر امتي، امت پس از خود را به آمدنش مژده داد. نسل به نسل از حضرت آدم تا پدر بزرگوارش، عبدالله، هر پدري او را به پدر ديگر تحويل داد اصل و نسبش به ناپاكي آميخته نشد و ولادت او با ازدواج نامشروع پليد نگشت. ولادتش در بهترين طايفه، گراميترين نواده (بنيهاشم)، شريفترين قبيله (فاطمه مخزوميه) و محفوظترين شكم باردار (آمنه دختر وهب) و امانت دارترين دامن بود.خدا او را برگزيد، پسنديد و انتخاب كرد سپس كليدهاي دانش وسرچشمههاي حكمت را به او داد. او را مبعوث نمود تا رحمت بربندگان و بهار جهانيان باشد.خداوند كتابي را بر او نازل كرد، كه بيان و توضيح هر چيزي در آن است و آن را به لغت عربي، بدون هيچ انحرافي قرار داد، به اميد اين كه مردم پرهيزكار شوند. آن را براي مردم بيان كرد ومعارف آن را روشن ساخت و با آن، دينش را آشكار ساخت و واجباتي را لازم شمرد و حدودي را براي مردم وضع نمود و بيان كرد. آنها را براي مردم آشكار نمود و آنها را آگاه ساخت. آن حضرت در آن امور، راهنمايي به سوي نجات و نشانههاي هدايت به سوي خدا ميباشد.رسول خدا (ص) رسالتش را تبليغ كرد، ماموريتش را آشكار ساخت، بارهاي سنگين نبوت را كه به عهده گرفته بود، به منزل رسانيد وبه خاطر پرورگارش صبر كرد و در راهش جهاد نمود.با برنامهها و انگيزههايي كه براي مردم پي ريزي نمود و منارههايي كه نشانههاي آن را بر افراشت، براي امتش خير خواهي كرد، وآنها را به سوي نجات و رستگاري فرا خواند و به ياد خدا تشويق و به راه هدايت دلالت كرد، تا مردم پس از او گمراه نشوند. آن حضرت نسبت به مردم دلسوز و مهربان بود.
[1] حجر، آيه9. «انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون .
[2] قلم، آيه 4.
[3] فتح، آيه29.
[4] مصباح الشريعه، ترجمه زين العابدين كاظمي، ص126.«خلقنيالله من صفوه نوره...».
[5] جلاء العيون. ص 11.
[6] همان، ص36.
[7] بحار الانوار، ج16، ص101.
[8] مناقب، ج 1، ص 150.
[9] سفينه البحار، ج 1، ص433.
[10] هند بن ابي هاله، فرزند حضرت خديجه (س) از شوهر قبلي اش بود كه در خانه پيامبر اسلام رشد و نمو نمود.
[11] بحار الانوار، ج16، ص 147148.
[12] كليات سعدي، فصل طيبات، ص533 532.
[13] بقره، آيه 146.
[14] فتح، آيه 29.
[15] بقره، آيه 89.
[16] تفسير نور الثقلين، ج 1، ص 138 و ج 5، ص 77.
[17] انبياء، آيه 107.
[18] اصول كافي، ترجمه سيد جواد مصطفوي، ج 2، ص 325.
[19] همان، ص 321.
[20] طه، آيه 68.
[21] بحار الانوار، ج16، ص366. به نقل از جامع الاخبار، ص 98.
[22] حشر، آيه 7.
[23] اصول كافي، ج 2 ص 5 و 6.
[24] بحارالانوار، ج 16 ص 266.
[25] بحارالانوار، ج 16 ص 282 و 283.
بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بندهاى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او میفرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمتها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوستتر میداری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش میرَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچهای [از علم] را بر او میگشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه میدارد و با حجّتهای خدای متعال، خصم خویش را ساکت میسازد و او را میشکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بیگمان، خدای متعال میفرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».