نوع: مقاله
پدیدآور: مروجی طبسی، محمدجواد
عنوان و شرح مسئولیت: تحریف سیره و سنت پیامبر توسط معاویه [منبع الکترونیکی] / محمدجواد مروجی طبسی
توصیف ظاهری: 1 متن الکترونیکی: بایگانی HTML؛ داده های الکترونیکی (13 بایگانی: 27.5KB)
موضوع: محمد (ص)، پیامبر اسلام
از میان دشمنان اسلام تنها طایفهای که لحظهای دست از عداوت و دشمنی با پیامبر و مسلمانان برنداشت، طایفه بنی امیه بود. سرکرده این طایفه ابوسفیان بود؛ او کسی بود که تا پیش از فتح مکه، یکی از دشمنان سرسخت اسلام و مسلمانان به حساب میآمد. او کسی بود که جنگ بدر، احد و احزاب را به قصد نابودی اسلام راهاندازی کرد و تا فتح مکه لحظهای عقب ننشست و فرزندش معاویه ـ که در فساد، طغیان و بیدینی، کمتر از پدر خود نبود ـ از همان اول بنای مخالفت با پیامبر و اهل بیت او را گذاشت. پس از شهادت امیرمؤمنان علیهالسلام بدترین فشارها را علیه شیعیان و پیروان آن حضرت روا داشت.و میتوان گفت کسی که بیشترین لطمه را به پیکره اسلام و مسلمانان وارد کرد، معاویه بود؛ چرا که او طی پنجاه سالی که برمسلمانان مسلّط شده بود، نه تنها بسیاری از حُرمتها را شکست بلکه در تحریف سیره و سنت پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم تلاش زیادی کرد.امیرمؤمنان که بهتر از هرکس دیگری سابقه دیرینه این طایفه و علیالخصوص معاویه را میدانست، طینامهای به مردم عراق به این مسئله اشاره کرده و چنین خاطر نشان میسازد:«بدانید که شما مردم عراق با کسانی رو به رو شدهاید که طُلَقاء (آزاد شدگان) و فرزندان طلقاء هستند، و با گروهی میجنگید که به زور و به اکراه اسلام آوردهاند. آنان از دشمنان خدا و سنت پیامبر و قرآن مجید و پیروان احزاب و بدعتها میباشند.» [1] .و در خطبه دیگری به هنگام تشویق یاران خود به هنگام رفتن به جنگ علیه معاویه فرمود:«پیش به سوی دشمنان خدا و سنت و قرآن مجید؛ به سوی باقی ماندگان احزاب و قاتلان مهاجران و انصار.» [2] .
برخوردهای زشت و زننده معاویة بن ابیسفیان با راویان حدیث نبوی، نشان دهنده عمق کینه توزی و حقد و حسد او نسبت به پیامبر و یارانش میباشد.او گاهی با شنیدن حدیثی از پیامبر، با نشان دادن حرکات زشتی از خود، راوی و روایت را به باد مسخره و استهزاء میگرفت که نمونههای زیر بهترین گواه ما است:
علاّمه امینی از طبری از ابن أبینجیح نقل کرده: وقتی که معاویه جهت ادای مراسم حج به مکه آمده بود، پس از طواف به سوی دارالندوه رفت در حالی که سعد بن ابیوقاص او را همراهی میکرد.معاویه او را بر تخت در کنار خود نشانیده و شروع به دشنام دادن به علی علیهالسلام کرد. سعد گفت: مرا در کنار خود نشانیده و علی علیهالسلام را دشنام میدهی؟! به خدا سوگند اگر یکی از صفات علی علیهالسلام در من بود، برایم بهتر بود از آنچه که آفتاب بر آن بتابد... [3] .علاّمه امینی در ادامه این ماجرا، از ابن عایشه و دیگران نقل کرده: وقتی سعد چنین گفت، بلافاصله از جای خود برخاسته تا برود، معاویه بادی از خود خارج کرده و گفت: بنشین تا جواب خود را دریافت کنی، تاکنون در نزد من این گونه پست و فرومایه جلوه نکرده بودی. اگر چنین است که تو میگویی، پس چرا با او بیعت نکردی در حالی که اگر من چنین چیزی از پیامبر شنیده بودم تا زنده بودم خدمتگزارش میبودم.. [4] .
و آن روزی که معاویه وارد مدینه شد، ابوقتاده با او رو به رو گشت. معاویه گفت: ای ابوقتاده! به جز شما گروه انصار، همه مردم با من دیدار کردند. چه چیز مانع شد که به دیدنم نیایید؟ ابوقتاده گفت: چهارپایانمان همراه ما نبود. معاویه گفت: پس شتران شما چه شدند؟ ابوقتاده گفت: آنها را در آن روزی که در پی تو و پدرت در جنگ بدر بودیم، پی کردیم. سپس گفت: پیامبر به ما فرمود که ما پس از او سختیها و مشکلاتی خواهیم دید. معاویه گفت: در این صورت به شما چه دستوری داده است؟ابوقتاده گفت: ما را به صبر و شکیبایی دستور داده است.معاویه گفت: پس صبر کنید تا وی را ملاقات کنید. [5] .
روزی ابوبکره در مجلس معاویه حاضر شد. معاویه گفت: ای ابابکره! برای ما حدیث بگو. أبوبکره گفت: از رسول خدا شنیدم که میفرمود: سی سال، خلافت است و سپس، پادشاهی خواهد شد. عبدالرحمن بن ابیبکره گوید: من نیز در آن موقع همراه پدرم بودم، پس معاویه با شنیدن این حدیث، دستور داد تا با پس گردنی ما را از آن جا بیرون کردند. [6] .
از جمله کارهایی که معاویه در رابطه با منع و جلوگیری از احادیث رسول اللّه انجام داد، این بود که برخی از یاران رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را در صورت نقل روایت، به کشتن تهدید کرده بود.نصربن مزاحم مینویسد: معاویه کسی را به سراغ عبداللّه بن عمر فرستاده، به او گفت: اگر بشنوم که حدیثی را نقل کرده باشی، گردن تو را خواهم زد. [7] .
حقد و کینه دیرینه معاویه او را وامیداشت که به سخنان درربار پیامبر نیز نگاه دیگری کند، بدین جهت از همان اول بنا را بر این گذاشت که سخنان و سنت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را جعل و تحریف و تغییر و همچنین با تجاهل و تغافل و انکار بلکه اظهار رأی در برابر سنت پیامبر و دهها برنامه دیگر برای محو سنت، و تلاش مستمر و پیگیر برای از بین بردن سیره و سنت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم داشته باشد، به عنوان نمونه:
معاویه از کسانی بود که بر خلاف سنت رسول اللّه صلی الله علیه وآله وسلم، بازار رباخواری را در شام رواج داده بود و اگر فردی در این باره سخن میگفت، در برابرش سخت موضع میگرفت. و در برخی موارد از راوی میخواست تا از ذکر حدیث نبوی خودداری کند.آوردهاند که: عبادة بن الصامت در شام دید که که شامیان در داد و ستد خود ظرف نقرهای را با دو برابر با ظرف نقرهای دیگر میفروشند. به نزد آن ها رفته، اظهار داشت: ای مردم! هرکه مرا میشناسد که میشناسد و هرکه مرا نمیشناسد، من عبادة بن الصامت هستم؛ بدانید که در شب پنج شنبه در آخرین ماه رمضان از پیامبر شنیدم که میفرمود:«طلا باید با طلا به وزن یکدیگر بدون هیچ زیادی داد و ستد شود، پس هرچه زیاد باشد ربا میباشد...»مردم پس از شنیدن این حدیث از اطراف او پراکنده شده و رفتند. به معاویه خبر دادند که عباده چنین گفته است. معاویه پی او فرستاده و گفت: اگر تو پیامبر را همراهی و مصاحبت کردی، ما نیز از صحابه و یاران او بودیم و نیز از او شنیدیم.عباده گفت: من او را دیدم و همراهش بودم و از او شنیدم. معاویه گفت: این چه حدیثی بود که از او نقل کردی؟! عباده همان حدیث را که از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در باره ربا شنیده بود، نقل کرد. معاویه گفت: از این حدیث چشم پوشی کن و دیگر جایی آن را نقل ننما. عباده گفت: آری من این حدیث را نقل میکنم گرچه بر خلاف میل معاویه باشد. [8] .
وقاحت و بیشرمی معاویه به حدّی بود که اگر به چیزی که بر خلاف سنت رسول اللّه بود و او عمل میکرد، نه تنها به هیچ وجه حاضر نبود از کار خلافش دست بردارد بلکه با اظهار رأی خود در برابر سنت رسول اللّه صلی الله علیه وآله وسلم میگفت: به نظرم این کار اشکالی ندارد.نسائی در سنن خود از قتیبه از مالک از زید بن أسلم از عطاء بن یسار نقل میکند که معاویه ظرفی از طلا یا دیناری را به بیشتر از وزن خود فروخت، ابودرداء گفت: از پیامبرخدا صلی الله علیه وآله وسلم شنیدم که از همانند چنین چیزی نهی میکرد مگر به مثل خود (بدون هیچ کم و زیادی.) [9] .روشن نیست که نسائی فقط به همین قسمت اکتفا کرده یا بعدها بخشی از این گفت و گو از کتابش حذف گردیده است. زیرا علامه امینی از مالک و از نسائی همین مطلب را نقل کرده با اضافه مطلبی که در نسخه خطیّ سنن نسائی موجود نمیباشد.وی آورده است که وقتی ابودرداء این حدیث را از پیامبر نقل کرد، معاویه گفت: به نظر من این معامله اشکالی ندارد. ابودرداء گفت: چه کسی سخن من را درباره معاویه میپذیرد؟ (عجیب این است) که من از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به او خبر میدهم و او از رأی و نظر خود برایم میگوید! سپس اظهار داشت: هرگز در سرزمینی که تو در آن حکمرانی، زندگی نمیکنم... [10] .
بسیاری از یاران پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم از لبان مبارکش در باره عمار بن یاسر(ره) شنیده بودند که میفرمود: «أما انک ستقتلک الفئة الباغیة»در جنگ صفین که عمار به دست معاویه و هوادارانش به شهادت رسید، برخی از پیروان معاویه از جمله عمروبن عاص، وحشت زده به نزد معاویه رفته، معاویه پرسید: برای چه آمدی؟ عمرو خبر شهادت عمار را به او داد. معاویه گفت: حال چه شده؟ عمرو گفت: از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم شنیدم که میفرمود: «تقتله الفئةالباغیة»معاویه گفت: آیا ما او را کشتیم؟! بلکه این علی و یارانش بودند که او را کشتند. زیرا، عمار را به اینجا آورده و در برابر نیزهها و شمشیرهایمان قرارش دادند. [11] .عجیب این است که این مکّار و حیلهگر در چند نوبت از شکست حتمی در جنگ، نجات یافت از جمله وقت شهادت عمار بن یاسر بود که میرفت برخی از دوستان و همفکران و همرزمان خود را از دست بدهد که با تحریف فرمایش رسول اللّه صلی الله علیه وآله وسلم همفکران خود را فریب داد.شبلنجی در نورالابصار اضافه میکند: وقتی که این سخن به گوش علی علیهالسلام رسید، فرمود: اگر من قاتل عمار باشم با این بیان، پس باید پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم حمزه را کشته باشد هنگامی که او را به سوی کفّار فرستاده و در این راه کشته شد. [12] .آیةاللّه فیروزآبادی قدسسره پس از نقل این جریان، اظهار میدارد: اگر چنین باشد که علی علیهالسلام قاتل عمّار باشد چون او را به جنگ با معاویه فرستاده است؛ پس باید خداوند عدهای از پیامبران را کشته باشد چرا که آنها را برای ارشاد و هدایت کفار به سوی آنان فرستاده و در این راه کشته شدند. [13] .
از جمله خیانتهای معاویه نسبت به سیره و سنت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم این بود که اموال زیادی را از بیت المال برداشته و در جیب افرادی منحرف و کینه توز سرازیر میکرد تا با شأن نزول آیات که از زبان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم شنیده شده، بازی کرده و آنها را تغییر دهند.محدث قمی از ابوجعفر اسکافی نقل میکند که روایت شده: معاویه صدهزار درهم به سمرةبن جندب داد تا از پیامبر روایت کند که آیه «و من الناس من یعجبک قوله»در شأن علی علیهالسلام نازل شده و آیه «و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضاة اللّه»در شأن ابن ملجم ـ لعنة اللّه علیه ـ نازل شده است. پس او حاضر نشد که چنین روایتی را به دروغ از زبان رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل کند. معاویه برای این که او را به چنین کاری حاضر کند، مبلغ را افزوده و دویست هزار درهم به او پیشنهاد کرد. اما بازهم قبول نکرد. معاویه مبلغ سیصدهزار درهم را پیشنهاد کرد. اما بازهم نپذیرفت تا این که به مبلغ چهارصد هزار درهم راضی شد و دست به چنین جنایتی زد. [14] .
هرچیزی را که معاویه نمیپسندید و یا برخلاف ایدهاش بود، بیدرنگ آن را رد میکرد، و اگر آن چیز از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم رسیده و یا سنت و روش او هم بود، فوراً انکار میکرد که چنین چیزی از پیامبر نرسیده است.در گفت و گویی که میان عبادة بن الصامت و معاویه در باره فروش طلا به طلا و گندم به گندم و جو به جو... آمده است، وی با نقل حدیثی از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم این خرید و فروش را مگر به مساوی نهی کرد. معاویه در مقام انکار این حدیث به خشم آمده، اظهار داشت: چرا برخی از مردان، احادیثی را از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نقل میکنند در حالی که ما نیز از صحابه پیامبر بودیم ولی آنها را از او نشنیدهایم؟! عباده که این سخن را از معاویه شنید، از جای برخاسته باردیگر حدیث را نقل کرد و گفت: ما آنچه را که از پیامبر شنیدهایم، نقل خواهیم کرد گرچه برخلاف میل و رغبت معاویه باشد. [15] .
معاویة بن ابیسفیان در میراندن سنتهای نبوی و احیای بدعتها، اهتمام فراوانی داشت که تاریخ بخشی از آنها را به ثبت رسانده است.علامه امینی در کتاب الغدیر بر 27 مورد از آنها اشاره کرده است؛ از جمله:. معاویه اوّلین کسی بود که فساد و فحشا را در بین مسلمانان رواج داد.. اوّلین کسی بود که ربا را حلال کرد و خورد.. اوّلین کسی بود که نماز را در سفر تمام خواند.. اوّلین کسی بود که بدعت اذان را در نماز عیدین (فطر و قربان) پایه گذاری کرد.. اوّلین کسی بود که جمع بین دو خواهر را جایز شمرد.. اوّلین کسی بود که سنت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را در دیات، تغییر داد و آنچه که از سنت نبود، اضافه کرد.. اوّلین کسی بود که تکبیر گفتن را قبل و پس از رکوع، ترک کرد.. اوّلین کسی بود که در نماز عید خطبه را بر نماز مقدم داشت.. اوّلین کسی بود که حکم فرزندان نامشروع را نقض کرد.. اوّلین کسی بود که انگشتر را در دست چپ کرد.. اوّلین کسی بود که سبّ و دشنام به علی علیهالسلام را آغاز کرد و آن را به عنوان سنت برقرار کرد.. اوّلین کسی بود که بیت المال را صرف تحریف کتاب خدا کرد.. اوّلین کسی بود که شرط بیعت کردن با او را سبّ علی بن ابیطالب علیهالسلام قرار داد.. اوّلین کسی بود که سرمقدس صحابی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم عمروبن حمق را نزد او بردند.. اوّلین کسی بود که یاران عادل رسول اللّه صلی الله علیه وآله وسلم را به قتل رسانید.. اوّلین کسی بود که زنان پیروان اهل بیت پیامبر را به قتل رسانید.. اوّلین کسی بود که خلافت اسلامی را به پادشاهی تبدیل کرد.. اوّلین کسی بود که لباس ابریشم به تن کرد و در ظرف طلا و نقره آب نوشید.. اوّلین کسی بود که آواز و غنای حرام شنید و اموال را بر آن صرف کرد.. اوّلین کسی بود که بر شهر پیامبر حمله ور شد و مردم آن دیار را ترساند. [16] .
[1] شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 2، ص 32.
[2] الغدیر، ج 1، ص 257.
[3] الغدیر، ج 1، ص 257.
[4] همان، ص 258.
[5] تاریخ الخلفاء، ص 134.
[6] الغدیر، ج 10، ص 283.
[7] وقعة صفین، ص 220.
[8] الغدیر، ج 1، ص 185 و اسدالغابه، ج 3، ص 107.
[9] سنن نسائی، ج 7، ص 279. [
[10] الغدیر، ج 10، ص 184.
[11] سبعة من السلف، ص 284.
[12] نورالابصار، ص 89.
[13] سبعة من السلف، ص 289.
[14] سفینةالبحار، ج 1، ص 654.
[15] سنن نسائی، ج 7، ص 275.
[16] الغدیر، ج 11، ص 72.
بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بندهاى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او میفرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمتها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوستتر میداری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش میرَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچهای [از علم] را بر او میگشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه میدارد و با حجّتهای خدای متعال، خصم خویش را ساکت میسازد و او را میشکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بیگمان، خدای متعال میفرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».