علم غيب پيامبر (ص)

مشخصات كتاب

جعفر سبحاني

شماره بازيابي : 85-40847

عنوان و نام پديدآور :علم غيب پيامبر اعظم (ص)

منشا مقاله : شما ،ش 481 ، 8 مهر 1385: : ص 12

توصيفگر :محمد (ص)، پيامبر اسلام

توصيفگر :غيب گويي

مقدمه

قرآن پيامبر گرامي را انسان آگاه از غيب معرفي مي كند، به طور مسلم اين آگاهي از درون ذات او نجوشيده بلكه مانند ديگر علوم و آگاهي هاي او، از برون بر او القا شده؛ و به وسيله وسائل، از پس پرده غيبت - به اذن الهي - گزراش مي دهد.از آنجا كه گروهي از بي خبران از مقام اولياء آگاهي پيامبر از غيب، يك نوع الوهيت تصور كرده اند و چنين وانمود مي كنند كه آگاهي از غيب ازآن خدا است و كسي در اين وصف شريك و همتاي او نيست، لازم است قدري در اين مورد به صورت موجز سخن بگوييم تا حقيقت روشن گردد ولي اجمالاً يادآور مي شويم: آنچه كه از آن خدا بوده و نشانه الوهيت است علم نامحدود و بي پايان اوست، نه علم محدود و مكتسب از ديگري! و علوم اولياي الهي از مقوله دوم است نه از مقوله اولي.نخست به توضيح سه شاهراه معروف مي پردازيم:به طور مسلم هر زندگي بشري از ناآگاهي شروع شده و كم كم وارد به محيط آگاهي مي گردد و به تدريج روزنه هايي به دنياي خارج از ذهن پيدا مي كند.نخست از طريق حواس ظاهري به حقايقي دست مي يابد، سپس بر اثر تكامل دستگاه تعقل و تفكر، كم كم با حقايقي كه از قلمرو حس و لمس بيرون مي باشد آشنا مي گردد، و در نتيجه يك فرد عقلاني و استدلالي گشته و از يك رشته

حقايق كلي وقوانين علمي آگاه مي شود.گاهي ازميان افراد بشر «اَبَر آگاهاني» پيدا مي شوند كه از طريق الهام، ازمطالبي آگاه مي گردند كه هرگز از طريق استدلال راهي به كشف آنها وجود ندارد از اين جهت دانشمندان، ادراك بشر را به سه نوع ادارك تقسيم كرده اند: «ادراك توده مردم»، «ادراك استدلال گران و متفكران» و «ادراك عارفان وروشن بينان».تو گويي ظاهر بينان به كمك حس، متفكران به مدد استدلال، و روشن بينان به ياري الهام و اشراق از جهان بالا، به كشف حقايق مي پردازند.نوابغ جهان، فيلسوفان و دانشمندان تأييد مي كنند كه يافته ها و ساخته ها و پرداخته هاي بي سابقه آنان، بيشتر بر اثر جرقه هاي روشني بخش و الهام آميز، به ذهن آنان خطور كرده و سپس آنها به ياري شيوه هاي تجربي و يا روش استدلالي به پرورش و تكميل و تحقيق آنها مبادرت جسته اند.

شاهراه هاي سه گانه معرفت

از اين بيان استفاده مي شود كه بشر براي نيل به مقصود، سه شاهراه در اختيار دارد، توده مردم غالبا از طريق نخست،و گروهي از راه دوم، و افراد انگشت شماري بر اثر تكامل روحي از راه سوم استفاده مي كنند:1- راه تجربي و حسي: مقصود از اين قسم، آن رشته ادراكاتي است كه از طريق حواس بروني وارد قمرو ذهن مي گردند مثلاً هر يك از ديدنيها و چشيدنيها و بوئيدنيها و... از طريق ابزار ويژه خود، در محل اداركات ما قرار مي گيرند و امروز اختراع تلسكوپ و ميكروسكوپ و راديو و تلويزيون و... كمك هاي شايان تقديري به ادراكات بشر نموده و او را بر دو ر و نزديك مسلط ساخته است.2- راه استدلالي و تعقلي: متفكران جهان با به كار انداختن دستگاه تعقل وانديشه، از

يك رشته مقدمات بديهي و روشن و ثابت در علوم، يك سري قوانين كلي خارج از حس را كشف مي كنند و قله هائي از معرفت و كمال را تسخير مي نمايند.قوانين كلي علوم به قيد كليت، مسائل فلسفي و آگاهي هاي مربوط به خدا و صفات و افعال او و مسائلي كه در علم عقائد و مذاهب مطرح مي گردد، همگي مولود دستگاه تفكر و نتيجه به كار افتادن نيروي عقل انساني است.3- راه الهام و اشراق: اين راه، واقعيت شناسي سومي است كه در وراي دستگاه حس و تعقل قرار دارد، يك نوع واقعيت شناسي خاصي است كه امكان آن از نظر علم و دانش قابل انكار نيست، البته نظام جهان بيني محدود مادي، نمي تواند يك چنين ادراك غير حسي و تعقلي را بپذيرد، اما ازنظر اصول علمي راهي براي انكار آن وجود ندارد.به گفته يكي از روان شناسان: جنبه هاي تجربي به وسيله حواس شناخته مي شود و جنبه هاي عقلاني به واسطه انديشه منطقي و رياضي به مرحله ادراك مي رسد و سرانجام بر اثر اشراق و الهام، جلوه هائي از جنبه هاي ماوراي حس و استدلال - روشن بيني هاي برق آسا، و جرقه هاي روشنگر كه ذهن حساس نوابغ از آنها برخوردار است - به مقام رؤيت مي رسند.پرفسور «سوروكين» روانشناس معروف يكي از آن افرادي است كه وجود سه شاهراه حقيقت شناسي را به روشني تصديق كرده و براي ادراك عرفاني و به اصطلاح الهام، مقام و منزلتي ويژه قائل است و صريحاً مي گويد:«نمي توان اين راه را تخطئه و تحقير نمود، مگر مي توان آموزش گسترده اديان بزرگ را يك سره به تقليد كوته بينان نظام مادي ناچيز و بي حكمت شمرد و

براي آن ارزشي قائل نگشت؟!».بنا بر اين مي توان معرفت هاي سه گانه را به شرح زير نام گذاري كرد:1- راه حس يا حس آگاهي.2- راه عقل يا خرد آگاهي.3- راه الهام يا دل آگاهي.امروز علم روانشناسي، الهام رابه صورت يك واقعيت رواني پذيرفته و آن را چنين توصيف مي كند: «ادراك ناگهاني، آگاهي بخش توضيح دهنده يكباره و بدون مقدمه كه چون برقي لامع در صفحه ذهن مي درخشد بي آن كه حتي غالباً پيشاپيش درباره آن انديشيده باشد.»اهميت و نفوذ الهام در اكتشافات علمي مورد تأييد دانشمندان قرار گرفته است «البرت اينيشتين» (1879 - 1955م،) با بسياري از فلاسفه و عرفا هم آهنگ گشته و بسان برخي از دانشمندان اسلامي كه الهام را كليد معارف مي دانند، وي الهام را عامل پر ارج در اكتشافات علمي مي داند.در سال 1931 م دو دانشمند شيمي دان امريكايي به نام يلات و پيكر پرسش نامه اي براي تحقيق درباره اهميت الهام در كشف و حل مشكلات علمي، ميان گروهي از دانشمندان شيمي پخش كردند و نتايج بسيار ارزنده آن را منتشر كردند.يكي از دانشمندان، مورد سؤال را اينطور پاسخ داده است: «درباره حل مسأله اي كار و فكر مي كردم ولي در اثر اشكالات و ابهامات فراوان آن، تصميم گرفتم كه ديگر به كلي آن كار و تمام افكار مربوط به آن را كنار بگذارم، فرداي آن روز در حالي كه سخت مشغول كاري ديگر بودم يك باره فكري ناگهاني مانند جهش برق، در خاطرم خطور كرد و آن همان حل مسأله اي بود كه مرا به كلي مأيوس كرده بود.»نظيراين گزارش ازهانري يوانكاره (1912 - 1854 م) رياضي دان نامي فرانسه و بسياري ديگر از دانشمندان

طبيعي، رياضي و فيزيك نقل شده است.جالب توجه اين است كه بسياري از الهام هاي علمي كه سبب كشف واقعيتي پرارج شده است نه تنها با اشتغال و تمركز فكري دانشمندان در زمان فعاليتشان ارتباط نداشته است، بلكه حتي با رشته تخصصي آنان نيز داراي رابطه نزديك نبوده است شاهد گوياي اين مطلب اين است كه مثلاً لوئي پاستور (1822 - 1895 م) با اينكه متخصص در علم شيمي بوده، با اين حال بيشتر اكتشافات و خدمات ارزنده او به جامعه بشريت، در زمينه علم زيست شناسي و پزشكي بوده است!.

الهام و الكسيس كارل

ازميان دانشمندان معاصر آقاي «الكسيس كارل» از جمله افرادي است كه براي الهام، ارزش خاص قائل شده است و معتقد است كه روشن بينان بدون استفاده از اعضاي حس خود، افكار ديگران را درك مي كنند، و حوادث دور - از لحاظ مكان و زمان - را كم و بيش مي بينند، و آن را يك موهبت استثنائي مي داند كه جز افراد معدودي از آن برخوردار نيستند، اين دانشمند نامي كوشيده است كه در اين بحث مطالب علمي و يقيني را از احتمالات جدا كند، و انسان را مجموعه اي از مطالعات و تجربياتي كه در تمام اعصار و همه كشورها شده، در نظر بياورد و توانسته است بسياري از شكل هاي فعاليت هاي انساني را مطالعه كند، در اينجا براي اين كه خوانندگان گرامي با نظريه اين دانشمند درباره الهام بيشتر آشنا شوند خلاصه گفتار او را مي آوريم:«به يقين اكتشافات علمي تنها محصول و اثر فكر آدمي نيست، و نوابغ علاوه بر نيروي مطالعه و درك قضايا، از خصائص ديگري چون اشراق برخوردارند؛ با اشراق چيزهايي را كه بر

ديگران پوشيده است مي يابند و روابط مجهول را بين قضايايي كه ظاهراً با هم ارتباط ندارند، مي بينند، و وجود گنجينه هاي مجهول را به فراست در مي يابند، تمام مردان بزرگ از موهبت اشراق برخوردارند و بدون دليل و تحليل، آنچه را كه دانستنش اهميت دارد مي دانند، يك مدير واقعي احتياجي به محك هاي هوش و اوراق اطلاعاتي براي انتخاب مرئوسين خود ندارد، يك قاضي خوب بدون توجه به جزئيات مواد و تبصره هاي قانون، و حتي گاهي به گفته «كاردوزو» با در دست داشتن ادعا نامه غلط مي تواند حكم صحيح بدهد، يك دانشمند بزرگ، خود به خود به سوي راهي كه منجر به كشف تازه اي خواهد شد كشانده مي شود اين همان كيفيتي است كه پيشتر، الهام ناميده مي شد».«دانشمندان را مي توان به دو دسته تقسيم كرد: يكي منطقي و ديگري اشراقي، ترقي علوم مرهون اين هر دو دسته است، در علوم رياضي كه اساس و پايه كاملاً منطقي دارد نيز اشراق سهم بسزايي دارد ميان رياضي دانان هم اشراقي مي توان يافت و هم منطقي «هر ميت» و «ايرشتراس» اشراقي، «برتران» و «ريمان» منطقي، بودند. روشن بينان بدون استفاده از اعضاي حس خود، افكار ديگران را درك مي كنند و حوادث دور از لحاظ زمان و مكان را كم و بيش مي بينند و از بعضي اشيا و قضايا اطلاعات مطمئن تري از آنچه با اعضاي حس درك مي شود، مي دهند، براي فرد روشن بين، خواندن افكار شخصي ديگران، به اندازه توصيف چهره وي آسان است ولي كلمات «ديدن» و «حس كردن» براي بيان آنچه در شعور وي مي گذرد كافي نيست چون چيزي را نمي بيند در جاي جستجو نمي كند، بلكه فقط مي داند».«در

بسياري از موارد هنگام مرگ يا هنگام مواجه شدن با يك خطر بزرگ، بين فرد با فرد ديگر ارتباطي برقرار مي شود و كسي كه در بستر مرگ افتاده و يا قرباني حادثه اي شده است براي يك لحظه، به شكل عادي خود، به نظر يكي از دوستان نزديكش مي رسد، اغلب اين شبح خيالي، خاموش و ساكت مي ماند وگاهي نيز سخن مي گويد، و مرگ خود را خبر مي دهد، و نيز گاهي، روشن بين از فاصله بعيد مي تواند منظره يا شخص يا صحنه را ببيند و آن را با دقت ترسيم و توصيف كند، و چه بسيار كساني كه در حال عادي روشن بين نيستند ولي در طول عمر خود يكي دوبار اين قبيل ارتباطات را تجربه كرده اند».«به اين ترتيب گاهي شناسائي دنياي خارج، از راه هاي ديگري به جز اعضاي حسي، براي ما ميسر مي شود. شكي نيست كه فكر مي تواند حتي از فواصل دور، دو فرد انساني را مستقيماً با هم مربوط كند اين قضايا كه مطالعه آنها در عهده علم جديد «متاپسيشيك» است بايد همان طوري كه هست پذيرفته شود زيرا حقايقي دربر دارد و جنبه اي از وجود انساني را كه هنوز خوب شناخته نشده است معرفي مي كند و شايد بتواند علت روشن بيني فوق العاده برخي ها را براي ما روشن سازد. [1] .بنابراين، ادارك حسي و تعقلي دو وسيله است براي روح انساني كه تسلط او را بر قسمتي از جهان خارج تأمين مي كند ولي در عين حال براي روح انسان وسيله توصيف نشدني ديگري وجود دارد كه ارتباط او را با جهان خارج برقرار مي نمايد و نتيجه آن امور زير است كه مورد تصديق همه

دانشمندان مي باشد:1- اكتشافات علمي محصول و اثر تنها فكر آدمي نيست و نوابغ علاوه بر نيروي مطالعه و درك قضايا از نيروي الهام نيز برخوردارند.2- روشن بينان بدون استفاده از اعضاي حسي خود افكار ديگران را درك مي كنند تا آنجا كه براي فرد روشن بين خواندن افكار شخص ديگر، به اندازه توصيف چهره وي آسان است.3- هنگام مرگ يا پيش آمدن خطر، ما بين فرد و فرد ديگر، ارتباطي برقرار مي شود و كسي كه در بستر مرگ افتاده، براي يك لحظه به شكل عادي خود به نظر يكي از دوستانش مي رسد.4- روشن بين مي تواند از فاصله بعيد، منظره يا شخص يا صحنه اي را ببيند و آن را با دقت ترسيم و توصيف كند.

شهود و فلسفه برگسن

در ميان دانشمندان مغرب زمين، برگسن (1859 - 1941 م) بيش از افراد ديگر به شهود اهميت داده تا آنجا كه مخالفان مكتب وي، او را مظهر ضد عقلاني و استدلالي معرفي كرده و گروهي او را از ايده آليستها خوانده اند و اين نوع حق كشي ها در تاريخ علم فراوان است، او ديگر بسان دانشمندان شهود را در مقابل حس، و عقل را جزو منابع معرفت قرار داده است.

غرور بي جا

انكار الهام و آگاهي هاي غيبي، معلول غرور بي جايي است كه دامنگير جمعي از مادي هاي قرن هجدهم و نوزدهم شده است، آنان تصور مي كردند كه همه چيز را فهميده اند و در دائره هستي براي آنان مجهولي باقي نمانده است و بر تمام پيچيدگيهاي جهان دست يافته و علل طبيعي پديده ها را كشف كرده اند و دريافته اند كه هر حادثه اي علت مادي دارد.نتيجه يك چنين غرور علمي، اين است كه به همه چيز بي اعتنا شده و به آنچه از پيشينيان به يادگار مانده است، با ديده شك و ترديد و احياناً انكار بنگرند.اين غرور علمي كه در قرن بيستم درهم شكست و يا از حرارت و شدت آن كاسته شد، كم كم بشر را آگاه ساخت كه بسياري از رموز خلقت هنوز در پس پرده جهل مانده، و هنوز بيش از اندكي از اسرار شگفت آور جهان آفرينش، براي بشر فاش نشده است.مردان محقق، و شخصيت هاي بارز علمي، فريب پيروزي هاي جزئي را در ميدان علم و دانش نخورده و با جرأت و جسارت به انكار آنچه كه هنوز درستي يا نادرستي بودن آن ثابت نشده و در رديف علوم قرآن نگرفته است، برنمي خيزند.

دريچه هائي به سوي جهان اسرار آميز غيب

اشاره

خدا به خاطر لطف و مرحمتي كه نسبت به بندگان خود دارد، دريچه هايي را به سوي جهان غيب باز گذارده است تا همگان بدانند كه آگاهي از غيب يك امر محال و غير ممكن نيست، بلكه تسلط انسان بر غيب امري است صددرصد ممكن، كه جاي هيچ شك و ترديد در آن وجود ندارد.

وحي به حيوانات

كارهاي شگفت انگيز حيوانات كه در كتاب هاي حيوان شناسي، جانور شناسي و حشره شناسي به طور مفصل پيرامون آنها بحث شده است نمونه واضحي از وجود الهام در حيوانات است.كارهاي محير العقول جانداران از قبيل تقسيم كار، انتخاب وظيفه، ساختن عضو مفقود و آشنائي به كليه نيازمنديهاي زندگي را نمي توان از راه تعقل و تفكر توجيه نمود زيرا بديهي است كه حيوان، فاقد دستگاه تفكر و تعقل است؛ همچنانكه نمي توان آنها را معلول نظم داخلي و ارگانيزم وجود خارجي جانداران دانست زيرا تركيب خواص فيزيكي و شيميايي يك موجود براي انجام امور ابتكاري وابداعي مانند تقسيم كار، انتخاب وظيفه، تجديد ساختمان عضو مفقود، و انطباق با محيط، كافي نمي باشد.يك ماشين حساب ممكن است آنچنان منظم ساخته شود، كه اعمال جمع و تفريق و ضرب و تقسيم را دقيقاً انجام دهد اما هرگز ماشين حساب قادر به ابداع و ابتكار يا قاعده رياضي نيست، يك ماشين ترجمه مي تواند دقيقا سخنان يا نوشته يك نفر را ترجمه كند ولي هرگز نظم دقيق آن ماشين قادر به تصحيح اشتباه گوينده نمي باشد.چون در زندگي حيوانات كارهاي ابداعي و ابتكاري بي سابقه ديده مي شود جز اين كه آنها را معلول الهام از جهان بالا بدانيم توجيه ديگري ندارد قرآن مجيد نام اينگونه الهام راوحي نهاده است.

[2] .

روشن بيني و تله پاتي

دانشمندان مي گويند در نهاد انسان استعداد مرموزي وجود دارد كه به مدد آن مي تواند افكار ديگران را بخواند و از حوادثي كه در نقاط دور دست رخ مي دهد با نيروي مافوق حس، آگاهي پيدا مي كند مبادله افكار و احساسات از راه دور به واسطه حس مخصوص كاملا يك امر عملي است هر چند از طريق وسائل فني نوين از قبيل تلويزيون، راديو، تلفن و تلگراف،افكار را مبادله مي كنند ولي دانش، براي چنين مبادله اي راه ديگري به نام «تله پاتي» و يا «حس روشن بيني» معتقد است.فرق «تله پاتي» با روشن بيني اين است كه روشن بيني همان قدرت درك اتفاقي است از فاصله هاي دور زماني و مكاني، آن هم بدون وسائل حسي ولي «تله پاتي» كيفيتي است كه به وسيله آن افكار و هيجانات و احساسات از مغزي به مغز ديگر بدون وسيله حس منتقل مي شود و در حقيقت روشن بيني و تله پاتي دور روي يك سكه هستند و هر دو نام مناسبي مي باشند براي ديد دوم انسان چه درخواب و چه در بيداري.امروز «پوگيسم» در اين زمينه به وسعت نظر بيشتري قائل شده است و زندگي را «موج» مي داند و براي آن امواج گيرنده و فرستنده مي شناسد و معتقد است كه امواج را همچنان كه با سيم مي توان گرفت با انديشه نيز مي توان گرفت، انديشه را موجي مي شناسد كه بعد ازآفريده شدن به ارتعاش مي آيد و در صورت وجود گيرنده قابل گرفتن است.

ارتباط با ارواح

ارتباط با ارواح به صورت هاي مختلفي انجام مي گيرد كه صورت روشن و قابل اعتماد آن اين است كه استاد ماهر اين فن، شخصي را كه براي اين كار

آمادگي دارد، با نگاه و تلقين خواب مي كند و روح او به سؤالات استاد پاسخ مي دهد و گاهي در اين تماس از اسرار نهفته پرده برداشته مي شود.تماس با ارواح به صورت «علمي» از جهات گوناگون قابل مطالعه مي باشد، در اين زمينه كتابها و رساله هاي فراواني به وسيله دانشمندان شرق و غرب نگارش يافته و صفحات زيادي از برخي دائرةالمعارف هاي علمي را به خود اختصاص داده است.دانشمندان اين فن و كساني كه ساليان دراز در اين راه كوشيده اند اظهار مي دارند كه توانسته اند با مجاهدتهاي پي گير و آزمايشهاي فراوان از روي گوشه اي از جهان مرموز و ناشناخته ارواح، پرده بردارند و كارهاي خارق عادت و حيرت انگيزي را كه به وسيله آنها انجام مي شود از نزديك مشاهده نمايند، نويسنده دائرة المعارف قرن بيستم در جلد چهارم كتاب خود، درباره روح، جدولي از اسامي دانشمندان مشهور را كه به واقعيت اين علم اعتراف كرده اند، ارائه مي دهد در اين جدول نام چهل و هفت نفر از دانشمندان بزرگ فرانسه، انگلستان، ايتاليا، آلمان و آمريكا آمده است.البته بايد دانست كه ارتباط با ارواح به طور اجمال مطلبي است صحيح، ولي هرگز نمي توان گفتار هر مدعي را در اين باره پذيرفت بلكه بايد با قرائن و علائم راستگويان را از دروغگويان تميز داد.

الهام به افراد

گاهي ممكن است مطلبي به قلب القا شود و انسان يك مرتبه خود را بر مطلبي واقف و آگاه ببيند، به اين نوع القاء در اصطلاح، الهام مي گويند.اين گونه الهامات به قدري در هر زمان و مكان فراوان است كه بايد آن را در رديف حوادث معمولي قرار داد حتي منشأ بسياري از اختراعات و اكتشافات علمي و

ابتكارات و مضامين عالي شعري همين الهام است.قرآن مجيد نمونه اي در اين مورد نقل مي كند و مي فرمايد:«و اوحينا الي ام موسي ان ارضعيه...» (قصص /7)«به مادر موسي الهام كرديم كه كودك خود را شير ده...»

خواب هاي راستين

خواب، انواع و اقسامي دارد كه يك نوع آن مورد نظر ما است و آن خواب هايي است كه از يك واقعيت جدا از انديشه و ذهن، از واقعيتي محكم و استوار و پابرجا گزارش مي دهد اين نوع خواب هاي الهي است كه ما را با جهان خارج از خود مربوط مي سازد و از روحي حقايقي دور از محيط ذهن و انديشه پرده بر مي دارد و اين قبيل خواب ها به اندازه اي زياد است كه هرگز نمي توان آن را انكار كرد و قرآن نمونه هاي پيچيده اي در سوره«يوسف» نقل مي نمايد.پيامبر گرامي اسلام درباره اين نوع خواب ها فرموده است:«ان الرويا الصادقة جزء من النبوة: [3] رؤياي صادق، بخشي از نبوت است».

ابر آگاهي و فلاسفه اسلام

1- شيخ الرئيس ابوعلي سينا در كتاب «اشارات» در «نمط هشتم» مي گويد:اگر عارفي از غيب خبر داد و آينده، درستي آن را ثابت كرده او را تصديق كن و به او ايمان بياور زيرا چنين آگاهي اي يك رشته اسباب طبيعي دارد.و نيز در تنبيهات اين نمط، به برهان اين مطلب اشاره كرده و مي گويد:وقتي اشتغالات روح از طريق حواس كم شد، براي روح انسان فرصتي دست مي دهد كه خود را از دست قواي طبيعي خلاص كرده و به جانب قدس پرواز كند و صورت هايي را در آنجا ببيند و اين حالت گاهي در خواب و در حال بيماري به انسان عادي نيز رخ مي دهد.و نيز در جاي ديگر مي گويد:اگر به تو گفتند كه فلان عارف كاري انجام مي دهد و يا به جسمي حركت مي بخشد يا خود حركتي مي كند كه از توانايي ديگران بيرون است اين سخن را انكار مكن زيرا براي اين كار يك سلسله اسباب، وجود دارد كه

اگر تو نيز از آن راه وارد شوي به همان مقصد مي رسي.و باز مي گويد:تجربه و آزمايش به روشني ثابت كرده است كه انسان در موقع خواب مي تواند با جهان خارج تماس بگيرد و اطلاعاتي كسب كند، اكنون چه مانعي دارد كه انسان در موقع بيداري داراي چنين قدرتي باشد و تجربه وآزمايش نيز اين حقيقت را ثابت كرده است. [4] .2- شيخ شهاب الدين سهروردي كه در فلسفه الهي و رياضات نفساني عملي، كم نظير بود درباره آگاهي انسان از غيب، چنين مي گويد:هر وقت شواغل حواس ظاهري كاهش يافت در اين وقت، نفس انسان از دست قواي طبيعي رهايي جسته و بر يك سلسله امور غيبي تسلط مي يابد سپس مي گويد:اگر انسان هاي كامل مانند پيامبران و اوليا از غيب خبر مي دهند، به خاطر نوشته هايي است كه مي بينند و يا امواج و يا صداهاي دل انگيز و هولناكي است كه مي شنوند و يا صورت هايي است كه مشاهده مي كنند و با آنان سخن مي گويند، و سپس از غيب خبر مي دهند. [5] .3- صدرالمتألهين در تعاليق خود بر «حكمت اشراق» امكان آگاهي از غيب را به گونه اي مشروح مورد بحث قرار داده و مي گويد: «نفس بر اثر اتصال با جهان عقل، و يا عالم مثال (جهان صور اشياء)، آگاهي هايي كسب مي كند» سپس مطلب را با براهين عقلي روشن مي سازد.هدف از نقل اين كلمات اين است كه روشن گردد دانشمندان و پي افكنان علوم بشري از گذشته و حال، آگاهي از غيب را براي بشريك امر ممكن، بلكه واقع شده تلقي مي كنند، جايي كه آگاهي از غيب براي بشر معمولي ممكن، بلكه واقع شده باشد در امكان آن براي پيامبران

و امامان معصوم جاي شك و ترديدي باقي نخواهد ماند.در پايان اين بخش لازم است نكته اي را تذكر دهيم:هدف از نقل سخنان دانشمندان ديروز و امروز اين است كه بدانيم علوم بشري موضوع آگاهي از غيب را، يك امر ممكن بلكه محقق، تلقي كرده است و با چنين تصديق و توصيفي، نبايد در امكان آن شك و ترديد داشته باشيم.ولي بايد توجه داشت كه آگاهي پيامبران و امامان معصوم برغيب، از طريقي است، غير از طريق هاي عادي كه در اين بخش پيرامون آنها سخن گفتيم، و اشتراك در نتيجه، گواه بر اتحاد در راه نيست.و نيز اگر ما در اين بخش ازكشف و شهود و اشراق و يا ارتباط با ارواح سخن گفتيم و به آنها استشهاد كرديم، نه به اين معني است كه گفتار هر مدعي كشف و اشراق را بپذيريم، يا به تصديق هر مدعي ارتباط با ارواح، صحه بگذاريم بلكه هدف تصديق اجمالي است؛ و اما حدود و خصوصيات آنها چيست فعلاً از قلمرو بحث ما بيرون مي باشد.

چند نمونه از آيات قرآن درباره علم غيب پيامبر

اكنون وقت آن رسيده با آياتي كه بر آگاهي پيامبر (ص) از پشت پرده غيب گواهي مي دهند آشنا شويم. و در اين مورد به ذكر چند آيه بسنده مي كنيم.1- «عالم الغيب فلا يظهر علي عيبه احد الامن ارتضي من رسول فانه يسلك من بين يديه و من خلفه رصداً» (جن /26-27)«خدا داناي غيب است پس هيچ كس را بر غيب خويش آگاه نمي كند مگر بندگاني كه مورد رضايت او باشند و آن بندگان عبارتنداز: فرستادگان او، و خدا براي فرستادگان خود از جلو و پشت سرشان، نگهبان قرار مي دهد».مفاد آيه بسيار روشن است و

به خوبي مي فهماند كه علم غيب، ازخدا است و او فرستادگان خود را از غيب آگاه مي كند. [6] .2- «و ما صاحبكم بمجنون و لقد راه بالافق المبين و ما هو علي الغيب بضنين» (تكوير /22 - 24)«محمد (ص) ديوانه نيست و فرشته را در افق روشن ديده است و او بر غيب بخيل نيست (علم غيب را كه بر او القاء مي شود اگر صلاح باشد به شما مي گويد و بخل نمي كند و از شما پوشيده نمي دارد».بنابراين به خوبي از آيه بر مي آيد كه خداوند رسول گرامي خود را توسط فرشته وحي بر غيب آگاه كرده است.3- «و اذَ اسّر النبي الي بعض ازواجه حديثا فلماَ نّباَتْ به و اظهرة الله عليه عَرّفَ بعضه و اعرض عن بعض فلماَ نبّاهَا به قالت من اَنبَاَك هذا قال نَبّانَي العليم الخبير...» (تحريم /3).پيامبر گرامي اسلام، رازي را به يكي از همسران خود گفت (و به او سفارش كرد كه آن راز را فاش نكند) ولي او، راز پيامبر را به ديگري گفت، خدا پيامبر را از جريان آگاه ساخت و به او خبر داد كه همسرش، راز او را به ديگري گفته است پيامبر با اين كه آگاه شد همسرش همه راز را به ديگري گفته است اما به قسمتي از آن اشاره كرد و به قسمت ديگر اشاره نكرد يعني به همسرش گفت رازي را كه به تو سپردم، فاش ساخته اي،همسرش او را تصديق كرد و پرسيد چه كسي تو را از اين جريان آگاه ساخت. پيامبر (ص)، فرمود: نباني العليم و الخيبر.خداي دانا و آگاه مرا آگاه ساخت.دقت در مجموع آيه، بخصوص جمله آخر:

«نباني العليم الخبير» به روشني گواهي مي دهد كه خداوند او را از غير راه وحي قرآني از پس پرده غيب آگاه كرده است.از آياتي كه تا اينجا نقل شد، به خوبي استفاده مي شود پيامبر گرامي (ص) بسان ديگر پيامبران الهي چون آدم، نوح، يعقوب، يوسف، صالح، داوود، سليمان و عيسي، از غيب، خبر مي داد.

آگاهي ازغيب منحصر به پيامبران نيست

در خاتمه، برخي از آيات كه دلالت مي كند كه افرادي از غير پيامبران هم از غيب آگاهي داشته اند نقل مي شود تا واضح گردد كه آگاهي از غيب منحصر به پيامبران الهي نيست، بلكه خدا به هر يك از بندگان خاص خود كه بخواهد چنين عنايتي مي كند و او را با غيب اين جهان آشنا مي سازد:«اذ قالت الملائكة يا مريم ان الله يبشرك بكلمة منه اسمه المسيح عيسي ابن مريم وجيهاً في الدنيا والاخرة و من المقربين ويكلم الناس في المهد و كهلاً و من الصالحين» (آل عمران /45-46)«هنگامي كه فرشتگان به مريم گفتند: اي مريم خدا تو را به فرزندي نويد مي دهد كه نام وي مسيح عيسي فرزند مريم است، در دنيا و آخرت آبرومند و از مقربان درگاه خداست و در گهواره با مردم سخن مي گويد و از صالحان است».اين نه تنها مريم است كه از طريق غيب از يك رشته رويدادهاي آينده آگاه شده است بلكه در اين مورد همسر ابراهيم و مادر موسي نيز با او همراه مي باشند. قرآن درباره همسر ابراهيم چنين مي گويد:«و لقد جائت رسلنا ابراهيم بالبشري قالوا سلاماً... و امراته قائمة فضحكت فبشرنا ها باسحق و من ورآء اسحق يعقوب» (هود /69 و 71)«فرستادگان ما (فرشتگان) با مژده به نزد ابراهيم رفتند و گفتند: سلام

بر تو... و همسر وي كه ايستاده بود خنديد، او را به اسحاق و پس از اسحاق به يعقوب بشارت داديم»قرآن درباره مادر موسي كه از طريق غيب از سرنوشت فرزند خود آگاه شده است چنين مي فرمايد:«و اوحينا الي ام موسي ان ارضعيه فاذا خفت عليه فالقيه في اليم ولا تخافي و لا تحزني انا رادوه اليك و جاعلوه من المرسلين» (قصص /7).«به مادر موسي وحي كرديم كه موسي را شير بده آنگاه كه بر او ترسيدي، او را به دريا بيفكن و نترس و غمگين مباش، ما او را به تو باز مي گردانيم و از پيامبران مرسل قرارش مي دهيم»به طوري كه مشاهده مي كنيد: در اين آيات كساني كه از طبقه پيامبران نيستند از طريق غيب از حوادث آينده آگاه شده اند.

پاورقي

[1] انسان موجود ناشناخته، ص 135 - 137.

[2] سوره نحل، آيه 68، مشروح اين بحث را مي توانيد در كتاب «راه خداشناسي» تأليف نگارنده، ص 245 - 262 بخوانيد.

[3] بحارالانوار، ج 14، ص 635، چاپ قديم - اين نوع خواب ها كه به طور مستقيم با آينده سروكار دارد، نه با گذشته نمي تواند علت مادي داشته باشد و هرگز نمي توان پرونده اين خواب ها را در گذشته جستجو نمود بلكه اين نوع خواب ها فاقد پرونده است و ما، در كتاب «راز بزرگ رسالت» پيرامون اين نوع خواب ها سخن گفته ايم.

[4] اشارات، ج 3، ص 397 و 399 و 407 و 314.

[5] حكمت اشراق، مقاله پنجم.

[6] به تفسير تبيان، ج 3، ص 63 و مجمع البيان، ج 2، ص 545 و تفسير ابوالفتوح رازي، ج 3، ص 268 و الميزان، ج 4، ص 79 مراجعه شود.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109