پرتوی از رخدادهای عصر امام صادق (ع)

مشخصات کتاب

نویسنده : سید سعید روحانی
ناشر: ماهنامه کوثر، شماره 40

پرتوی از رخدادهای عصر امام صادق (ع)

1- ششمین اختر تابناک آسمان امامت حضرت امام جعفر صادق (ع) در روز جمعه 17 ربیع الاول سال 83 هجری در مدینه و در زمان عبدالملک بن مروان بن حکم دیده به جهان گشود. ما در آن حضرت «ام فروه دختر قاسم [1] بن محمد بن ابوبکر می‌باشد. ایشان در سال 148 هجری به دستور منصور عباسی به وسیله انگور زهرآلود مسموم و به شهادت رسید. مدفن مطهر آن حضرت در قبرستان بقیع و در جوار ائمه بقیع [2] قرار دارد. [3] . بعضی ولادت ایشان را روز سه شنبه هفتم رمضان و سال ولادت ایشان را نیز برخی سال 80 هجری ذکر کرده‌اند. [4] درباره زمان شهادت نیز گروهی ماه شوال و دسته‌ای دیگر 25 رجب را بیان کردند. [5] . 2- امام صادق (ع) مدت 12 تا 15 سال بنابر اختلاف با امام سجاد (ع) و بعد از شهادت جد بزرگوارش مدت 19 سال با امام باقر (ع) زندگی کرد و توانست به مقدار لازم از خرمن دانش این دو بزرگوار، خوشه چینی نماید. مدت امامت ایشان 34 سال به طول انجامید [6] که 18 سال در دوره اموی و 16 سال در دوره عباسی بوده است. [7] . 3- خلفای اموی معاصر امام جعفر صادق (ع) به ترتیب عبارتند از: هشام بن عبدالملک (114 - 125)، ولید بن یزید بن عبدالملک(126 - 125)، یزید بن ولید بن عبدالملک (126)، ابراهیم بن ولیدبن عبدالملک (2 ماه و 10 روز از سال 126) و مروان بن محمد معروف به مروان حمار(132 - 126). خلفای عباسی معاصر امام (ع) عبارتند از: ابوالعباس عبدالله بن‌محمد (137 - 132) و ابوجعفر منصور دوانیقی (137 - 148). 4- از امام جعفر صادق (ع) هفت پسر و سه دختر برجای ماند که‌عبارتند از: «اسماعیل ، «عبدالله و «ام فروه که مادرشان فاطمه بنت‌الحسین بن علی بن حسین (ع) است. «امام موسی کاظم ، «اسحاق و «محمد» که مادرشان حمیده خاتون می‌باشد. و «عباس ، «علی ، «اسماء» و «فاطمه که هر یک از مادری به دنیا آمده‌اند. [8] . 5- در یک دسته بندی، زندگانی امام جعفر صادق (ع) را می‌توان به سه دسته کلی تقسیم نمود: الف) زندگانی امام در دوره امام سجاد و امام باقر علیمهاالسلام که تقریبا نیمی از عمر حضرت را به خود اختصاص می‌دهد. در این‌دوره (83 - 114) امام صادق (ع) از علم و تقوی و کمال و فضیلت آنان در حد کافی بهره‌مند شد. ب) قسمت دوم زندگی امام جعفر صادق (ع) از سال 114 هجری تا 140 هجری می‌باشد. در این دوره امام از فرصت مناسبی که به وجود آمد، استفاده نمود و مکتب جعفری را به تکامل رساند. در این مدت، 4000 دانشمند تحویل جامعه داد و علوم و فنون بسیاری را که جامعه آن روز تشنه آن بود، به جامعه اسلامی ارزانی داشت. ج) هشت سال آخر عمر امام (ع) قسمت سوم زندگی امام را تشکیل می‌دهد. در این دوره، امام بسیار تحت فشار و اختناق حکومت منصور عباسی قرار داشت. در این دوره امام دائما تحت نظر بود و مکتب جعفری عملا تعطیل گردید. [9] . 6- در عصر امام صادق (ع) حکومت اموی منقرض شد. عواملی که منجر به انقراض سلسله اموی شد عبارتند از: 1- حکومت موروثی استبدادی. 2- تحریف حقایق توسط محدثان مزدور و روحانیون درباری. 3- مخالفت علنی و آشکار با سنت پیامبر (ص) و قرآن کریم. 4- اهانت به حرمین شریفین. 5- سوء استفاده از بیت المال مسلمین. 6- کامجویی و هوسرانی و میگساری و ساز و آواز. 7- گرایش به تجملات و زیور آلات. 8- تعصب عربی و تحقیر موالی (غیر اعراب). 9- اختلافات و درگیری‌های داخلی و نژادی. 10- قتل و غارت مسلمین خصوصا فرزندان بنی‌هاشم. 11- قیام مسلحانه شیعیان. 12- تعطیل شدن امر به معروف و نهی از منکر به سبب خشونت حکمرانان. 13- رواج شعارها و سنت‌های جاهلی. [10] . 7- بنی‌العباس در اواخر دوره بنی‌امیه از فرصت‌سیاسی که به وجود آمده بود، استفاده کردند و حکومت را در سال 132 هجری قمری به‌دست گرفتند. [11] و تا سال‌656 هجری قمری حکومت کردند. سیاست عباسیان تا زمان معتصم برمبنای حمایت از ایرانیان و تقویت علیه‌اعراب بود. صد ساله اول حکومت عباسی برای ایرانیان، عصر طلایی‌بود. چه آنکه برخی از وزرای ایرانی همانند برامکه و فضل بن سهل ذوالریاستین بعد از خلیفه، بزرگترین قدرت به شمار می‌رفتند. [12] . 8- روسای بنی‌هاشم اعم از عبدالله محض و پسرانش محمد و ابراهیم و همچنین بنی‌العباس به نام‌های ابراهیم امام، ابوالعباس سفاح، ابوجعفر منصور دوانیقی و عموهای اینها، در محلی به نام «ابواء» [13] نهضت ضد اموی را از سال 100 هجری آغاز کردند. و چون بنی‌العباس زمینه را برای خودشان مهیا نمی‌دیدند، با «محمدنفس زکیه [14] به عنوان مهدی امت بیعت کردند. [15] . 9- بعد از آنکه روسای بنی‌هاشم با محمد بیعت کردند، از امام جعفر صادق (ع) نیز دعوت نمودند که با محمد به عنوان مهدی امت بیعت کند ولی حضرت به آن‌ها فرمود که در نزد ما اسراری است. این‌پسر، مهدی امت نیست و وقت ظهور نیز فرا نرسیده است. حضرت در آن‌جلسه بیان داشتند که ابوالعباس سفاح و برادرانش به خلافت خواهند رسید و به عبدالعزیز بن عمران زهری فرمود که ابوجعفر منصور قاتل محمد و برادرش ابراهیم خواهد شد. [16] . 10- مبلغان بنی‌عباس در آغاز، مردم را با عنوان «الرضا من آل‌محمد» یا «الرضی من آل محمد» تبلیغ می‌کردند. دو تن از ماهرترین شان عبارت بودند از: «ابوسلمه خلال و «ابومسلم‌خراسانی . ابوسلمه که به وزیر آل محمد لقب گرفت، در کوفه مخفیانه تبلیغ می‌کرد و ابومسلم که به امیر آل محمد ملقب شد، در خراسان مردم را بر علیه دستگاه حاکمه اموی می‌شوراند. [17] . یکی از کارهای زشت ابومسلم این بود که نسبت به ابوسلمه حسادت می‌ورزید. نامه‌هایی به سفاح و عموهای سفاح نوشت و به آن‌ها اطلاع داد که ابوسلمه قصد دارد خلافت را از آل‌عباس به نفع آل ابی‌طالب‌تغییر دهد. ولی سفاح نپذیرفت و گفت: چیزی بر من ثابت نشده است. ابومسلم وقتی که فهمید ابوسلمه از توطئه او آگاه است، عده‌ای را مامور کرد که هنگام برگشت ابوسلمه از نزد سفاح، او را شبانه‌به قتل برسانند. [18] و چون قاتل یا قاتلین از اطرافیان سفاح‌بودند، خون ابوسلمه لوث شد و خوارج را به عنوان قاتل معرفی‌کردند. [19] . 11- مسعودی درمروج الذهب [20] می‌نویسد: ابوسلمه بعد از کشته‌شدن ابراهیم امام به این فکر افتاد که خلافت را از آل‌عباس به‌نفع آل‌ابی‌طالب تغییر دهد. نامه‌ای در دو نسخه برای امام جعفرصادق (ع) و عبدالله محض نوشت و به مامور گفت: این دو نامه را مخفیانه به امام جعفر صادق (ع) بده و اگر قبول کرد، نامه دیگر را از بین ببر و اگر نپذیرفت، نامه دوم را برای عبدالله ببر و طوری عمل کن که هیچ کدام نفهمند که برای دیگری نامه نوشتم. فرستاده، نامه را اول برای امام (ع) برد. ایشان قبل از آنکه نامه را مورد مطالعه قرار دهد، به آتش گرفت و آن را سوزاند و بیان داشت که ابوسلمه شیعه و طرفدار ما نیست. فرستاده، نامه دیگر را به عبدالله محض داد که بسیار خوشحال و مسرور گردید. صبح زود نزد امام صادق (ع) آمد و جریان را اطلاع داد. امام به او گفت که ابوسلمه عین این نامه را برای من نیز نوشته بود ولی آن را سوزاندم. به او گفت: ابوسلمه طرفدار ما نیست. از چه زمان اهل خراسان شیعه تو شده‌اند که می‌گویی شیعیان ما نوشته‌اند؟ آیا تو ابومسلم را به خراسان فرستادی؟ آیا تو به آن‌ها گفتی لباس‌سیاه بپوشند و آن را شعار خود قرار دهند...؟ عبدالله از این سخنان ناراحت‌شد و شروع به بحث با امام نمود. [21] . 12- در بررسی نامه ابوسلمه باید گفته شود که این جریان مقارن‌ظهور بنی‌العباس است و ابومسلم شدیدا در فعالیت است که ابوسلمه را از میدان به در کند و در این قضیه عموهای سفاح نیز او را تایید و تقویت می‌کنند. با این وصفی که مسعودی نوشته، معلوم می‌گردد که ابوسلمه مردی سیاسی بوده و سیاستش از این‌که به نفع آل‌عباس کار کند، تغییر می‌کند و چون هرکسی را نیز برای خلافت نمی‌توان معرفی نمود، سیاست مآبانه یک نامه را به هر دو نفر که از شخصیت‌های مبرز بنی‌هاشم‌هستند، از اولاد بنی‌الحسن «عبدلله محض و از اولاد بنی‌الحسین «امام صادق (ع » می‌نویسد که تیرش به هر جا اصابت کرد، از آن استفاده کند. بنابراین در کار ابوسلمه با توجه به وفاداریش به‌بنی‌عباس و تثبیت‌حکومت در خاندان آن‌ها و دعوت از دو نفر برای بیعت با آنان، نشان دهنده جدی نبودن دعوت و آمیخته بودن آن با تزویر و عدم آگاهی از نظام واقعی امامت است و فقط می‌خواسته کسی را ابزار قرار دهد. به علاوه این کار، کاری نبوده که به نتیجه برسد و بهترین دلیل آن، این است که هنوز جواب نامه به دست ابوسلمه نرسیده بود که غائله به کلی خوابید و ابوسلمه از میان رفت. [22] . 13- بعضی از کسانی که ادعای تاریخ‌شناسی دارند، با انکار و اعتراض می‌پرسند که چرا امام صادق (ع) در جواب نامه ابوسلمه چنان برخوردی داشته است؟ در جواب به این افراد، باید گفته شود که در این قضیه نه شرایط معنوی در کار بوده که افرادی با خلوص نیت چنین پیشنهادی را بیان کنند و نه شرایط ظاهری و امکاناتی فراهم بوده که بتوان به واسطه آن اقدام عملی نمود. [23] . علت خودداری و امتناع امام صادق (ع) از قبول درخواست ابوسلمه: اولا این بود که امام می‌دانست بنی‌عباس ساکت نخواهند نشست و امام را به شهادت می‌رسانند. بدون آنکه شهادت امام هیچ فایده و اثری برای اسلام و مسلمین داشته باشد. ثانیا در آن عصری که امام می‌زیست، آنچه که برای جامعه اسلامی بهتر و مفیدتر بود، رهبری نهضت علمی، فکری و تربیتی بود که اثر آن تاکنون هست؛ کما این که در عصر امام حسین آن نهضت ضرورت داشت که اثرش هنوز نیز باقی است. [24] . 14- از سال 129 هجری تا 132 هجری که عباسیان روی کار آمدند؛ چون بنی‌امیه رو به ضعف و سقوط می‌رفتند، فرصت اینکه امام (ع) را تحت فشار قرار دهند، نداشتند و از طرفی عباسیان نیز که شعار طرفداری از خاندان پاک پیامبر اکرم (ص) و گرفتن انتقام خون به ناحق ریخته آنان را می‌دادند، به امام فشاری وارد نمی‌آوردند. از این رو، این دوران، برای امام دوران آرامش و آزادی بود و فرصت بسیار خوبی برای فعالیت‌های علمی و فرهنگی به‌شمار می‌رفت، فرصتی که برای هیچ‌یک از امامان دیگر به غیر از امام باقر (ع) که اندکی از این فرصت‌برای ایشان به وجود آمد و فعالیت علمی را شروع کرده بود. و هم‌چنین برای امام رضا (ع) فراهم نگشت. ولی‌امام صادق (ع) هم عمر طولانی (حدود 70 سال) داشتند و هم محیط و زمان برای ایشان مساعد بود. [25] . 15- در زمان امام جعفر صادق (ع) در جامعه اسلامی شور و نشاط فوق‌العاده‌ای پیدا شد که منشاء جنگ عقاید گردید. به‌طور خلاصه می‌توان عوامل مؤثر در این نشاط را در چهار مورد بررسی کرد: الف) محیط آن دوره، محیط کاملا مذهبی و اسلامی بود و مردم تحت‌انگیزه‌های مذهبی، زندگی می‌کردند. تشویق‌های پیامبر به علم و دانش و تشویق و دعوت‌های قرآن کریم به علم و تعلم و تفکر و تعقل، عامل اساسی این نهضت و شور و نشاط بود. ب) نژادهای مختلفی که سابقه فکری و علمی داشتند، در دنیای اسلام وارد شدند و تحولاتی را در جامعه ایجاد کردند. «جهان وطنی اسلامی [26] عامل سومی بود که زمینه را مساعد می‌کرد. اسلام با وطن‌های آب و خاکی مبارزه کرده بود و وطن را «وطن اسلامی تعبیر می‌کرد که هرجا اسلام هست، آنجا وطن است و در نتیجه تعصبات نژادی تا حدود بسیار زیادی از میان رفته بود. به طوری که نژادهای مختلف با یکدیگر همزیستی داشتند. [27] . د) عامل دیگری که زمینه‌ی این جهش و جنبش را فراهم می‌کرد، «تسامح و تساهل دینی بود. [28] یعنی مسلمانان به خاطر همزیستی با اهل کتاب، آنها را تحمل می‌کردند و آن را برخلاف اصول دینی خود نمی‌پنداشتند. در آن زمان اهل کتاب، اهل علم و دانش بودند که وارد جامعه اسلامی شده بودند و مسلمین نیز مقدم آن‌ها را گرامی می‌شمردند. در نتیجه در همان عصر اول، معلومات آن‌ها را گرفتند و در عصر بعدی، خود در راس جامعه اسلامی قرار گرفتند. [29] . 16- امام صادق (ع) در عصری زیست که علاوه بر حوادث سیاسی، یک سلسله حوادث اجتماعی و پیچیدگی‌ها و ابهام‌های فکری و روحی پیداشده بود که اسلام را تهدید می‌کرد. ظهور متکلمان [30] ، صوفیه (خشکه مقدس‌ها) [31] ، زنادقه [32] ، مکتب‌ها و نحله‌های مختلف فقهی‌جبریه، مشبهه، تناسخیه و... [33] اختلاف قرائت، اختلاف در تفسیر، و رشد گروه خوارج و مرجئه از آن جمله بودند. [34] هر کدام عقاید خود را ترویج می‌کردند و به نحوی نظر می‌دادند. از این رو، تشنگی عجیبی به وجود آمده بود که لازم بود امام (ع) به آن‌ها پاسخ مناسب‌گوید. 17- امام صادق (ع) با تمامی این جریاناتی که وجود داشت، برخورد کرد. از نظر قرائت و تفسیر، یک عده شاگردان امام هستند. در باب نحله‌های فقهی هم که مکتب امام صادق (ع) قوی‌ترین و نیرومندترین مکتب‌های فقهی آن زمان بوده، به طوری که اهل تسنن هم اعتراف‌نمودند. ابوحنیفه [35] و مالک [36] شخصا از محضر امام استفاده کردند و مالک بارها از مدینه به خدمت امام می‌رسید و از وجود ایشان استفاده می‌برد. شافعی و احمد بن حنبل نیز از شاگردان شاگردان امام هستند. [37] . امام صادق (ع) با در نظر گرفتن نیاز شدید جامعه و آمادگی زمینه‌اجتماعی مناسب، دنباله نهضت علمی و فرهنگی پدرش را گرفت و حوزه علمی وسیعی به وجود آورد [38] و در رشته‌های مختلف، شاگردان بزرگی همچون «هشام بن حکم کندی ، «محمد بن مسلم ، «ابان بن‌تغلب ، «هشام بن سالم ، «معلی بن خنیس ، «محمد بن علی بن‌نعمان بجلی کوفی معروف به «مؤمن‌الطاق ، «مفضل بن عمر»، «ثابت‌بن دینار» معروف به «ابوحمزه ثمالی ، «زراره بن‌اعین ، «جابر بن یزید جعفی کوفی ، «صفوان بن مهران جمال‌اسدی کوفی معروف به «صفوان جمال ، «عبدالله بن‌ابی‌یعفور»، «حمران بن اعین شیبانی ، «حمزه طیار»، «بریدبن معاویه عجلی ، و... تربیت نمود. [39] . 18- در دوره امام صادق (ع)، شیعیان و طرفداران امام با نوعی پیوستگی فکری و عملی، تشکیلاتی را به وجود آورده بودند و امام‌صادق (ع) نیز با خلفا مبارزه مخفی می‌کرد. نوعی جنگ سرد در میان بود. معایب، مثالب و مظالم خلفای جور به وسیله امام (ع) در دنیا پخش شد. حتی امام (ع) به منظور تبلیغ ولایت و امامت‌خود، نمایندگانی به مناطق مختلف از جمله خراسان می‌فرستاد. [40] . فشار گسترده سیاسی حکام اموی و عباسی گویای این حقیقت است‌که یاران امام به خاطر مصون ماندن از گزند حکام زورگو، «تقیه می‌کردند. تاکیدهای مکرر امام بر «تقیه نشان دهنده فعال‌بودن این تشکیلات به طور مخفی و تصمیم جدی حکومت بر سرکوب کردن‌حرکت‌ها است. برخی از روایت‌های موجود نشان می‌دهد که شیعیان به‌شدت تحت فشار بودند. [41] و از ترس شمشیر برهنه منصور، راه تقیه را در پیش گرفتند. [42] . جاسوسان اموی و عباسی، مراقب رفت و آمدهای امام و اصحابشان بودند. اگر کسی تماسی برقرار می‌کرد، با کمال احتیاط این عمل را به انجام می‌رساند. زیرا دستگاه خلافت اگر فردی را می‌شناخت که بااهل‌بیت علیهم السلام اظهار محبت می‌کند، سرنوشت او با مرگ یا سیاهچال و زندان ابد، رقم می‌خورد. چنان که یکی از اطرافیان امام (ع) زیر شلاق جان سپرد. [43] به همین خاطر امام از بعضی از شیعیان روی بر می‌گرداند و حتی برخی را مورد سرزنش قرار می‌داد. [44] . 19- از رویدادهای دیگر زندگی امام صادق (ع) فوت فرزند بزرگش اسماعیل است که بسیار مورد علاقه امام بود. طبق روایات، امام در مرگ او بسیار بی‌تابی و بدون ردا و با پای برهنه دنبال جنازه او حرکت می‌کرد. [45] امام (ع) والی مدینه و جمعی انبوه از معاریف و مشایخ مدینه را حاضر کرد و از همگی آن‌ها دعوت نمود که خوب به چهره اسماعیل نگاه کنند که آیا مرده است یا زنده است؟ همگی به مرده بودن اسماعیل تصدیق کردند. این عمل چند بار انجام شد. سپس فرمود: خدایا! تو شاهد باش. و دست امام موسی کاظم (ع) را گرفت و فرمود: «هو حق و الحق معه و منه الی...»؛ او حق‌است و حق با اوست تا ظهور امام غایب. [46] اسماعیل در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. [47] فرقه اسماعیلیه منتسب به این فرزندامام می‌باشند. 20- از حوادث مهم دوره زندگی امام صادق (ع) که در زمان خلافت‌هشام بن عبدالملک، دهمین خلیفه اموی به وقوع پیوست، «جنبش مسلحانه زید بن علی(ع » است. زید فرزند بزرگتر امام سجاد (ع) است [48] که در روز جمعه سوم صفر سال 123 - 121 هجری قمری بنابر اختلافی که وجود دارد [49] در کوفه به همراهی 5000 نفر دست به قیام زد و پس از دو روز درگیری به شهادت رسید. یاران زید با تدابیر امنیتی شدیدی، پیکر بی‌جان او را دفن نمودند ولی با گزارش حفار، حاکم کوفه به گور دست‌یافت و بعد از جدا کردن سر از بدن، پیکرش را در محله «کناسه کوفه به مدت چهار سال به دارآویختند. [50] . درباره ادعا یا عدم ادعای امامت زید، گزارش‌های ضد و نقیضی نقل‌شده است. [51] در بعضی روایات که از امام صادق (ع) وجود دارد، آمده است که: «خدا زید را رحمت کند، او عالمی درست گفتاربود.» [52] «او مردی با ایمان، عارف، دانشمند و درستکار بود. و اگر زمام امور را به‌دست می‌گرفت، می‌دانست آن را به چه کسی‌بسپارد.» [53] «به خدا قسم عمویم زید راه شهدای حق را پیمود، راه شهیدانی که در کنار رسول خدا (ص)، علی و حسین علیمهاالسلام شربت شهادت نوشیدند.» [54] . فلسفه قیام زید در چند امر، خلاصه می‌گردد: الف- انتقام خون شهدای کربلا. ب- امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح وضع موجود. ج- تشکیل حکومت اسلامی و واگذاری آن به ائمه اطهار علیهم السلام. 21- از حوادث دیگر در دوره زندگی امام صادق (ع)، «قیام یحیی‌بن زید بن علی(ع » است که در سال 125 هجری در خراسان و در زمان حکومت هشام بن عبدالملک صورت گرفت و در همین سال به شهادت‌رسید. [55] . 22- «قیام محمد نفس زکیه از حوادث دیگر دوره امام صادق (ع) است. او در سال 145 هجری و به همراهی 250 نفر از اصحاب خود در ماه رجب به عنوان خروج بر منصور عباسی به مدینه آمد و شهر را در تصرف خود در آورد. سرانجام در درگیری با لشکر عیسی بن موسی‌در اواسط ماه رمضان همان سال در سن 40 سالگی به قتل رسید. [56] . ابراهیم برادر محمد نیز بعد ازقتل نفس زکیه، قیام کرد و در نزدیکی‌های کوفه کشته شد و بدین گونه پیش‌بینی امام صادق (ع) به وقوع پیوست. 23- در سال 136 هجری منصور دوانیقی دومین خلیفه عباسی، به خلافت رسید و تا سال 158 هجری حکومت کرد. دوران منصور یکی از پر اختناق‌ترین دوران‌های تاریخ اسلام است. به طوری که حکومت ارعاب و ترور، نفس‌های مردم را در سینه خفه کرده و وحشت، همه را فراگرفته بود. او برای استحکام پایه‌های حکومت خود، افراد زیادی را به قتل رساند که ابومسلم خراسانی را می‌توان یکی از این افراد دانست. [57] . مهم‌ترین مسئله‌ای که منصور را به رنج و زحمت می‌انداخت، وجود علویان که در راس آنان شخص امام جعفرصادق (ع) قرار داشت، بود. وی برای این که شخصیت و عظمت امام (ع) را بکاهد، شاگردان امام را رو در روی امام قرار می‌داد تا با آن حضرت به مباحثه برخیزند [58] و امام را مغلوب کنند ولی موفق نگردید. 24- از روزی که منصور به حکومت رسید تا روز شهادت امام جعفر صادق (ع) که 12 سال به طول کشید، با وجودی که بین امام و منصور فاصله زیادی وجود داشت، زیرا امام در حجاز بودند و منصور در عراق می‌زیست ولی به انواع مختلف، امام را مورد آزار و اذیت خود قرار می‌داد و چندین بار امام را نزد خود فراخواند تا او رابه شهادت برساند ولی موفق به انجام نیت شوم خود نشد. [59] . منصور درباره امام (ع) تعبیر عجیبی دارد. می‌گوید: جعفر بن محمد مثل یک استخوان در گلوی من است؛ نه می‌توانم بیرونش بیاورم و نه‌می‌توانم آن را فرو برم. نه می‌توانم مدرکی از او به دست آورم و کلکش را بکنم و نه می‌توانم تحملش کنم. [60] .

پاورقی

[1] قاسم با دختر عموی خود اسماء بنت عبدالرحمن بن ابی‌بکر ازدواج کرد. بنابراین، مادر امام (ع) از طرف پدر و نوه ابوبکراست.
[2] ائمه بقیع عبارتند از: امام حسن (ع)، امام سجاد (ع)، امام باقر (ع) و امام صادق (ع).
[3] الارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 271؛ کتاب الحجه، کلینی، باب مولد الامام ابی عبدالله؛ حیات الصادق، ص‌6؛ اعلام الوری طبرسی، ص 271؛ اصول کافی، ج 1، ص 472؛ بحارالانوار، ج‌47، ص 1.
[4] الفصول المهمه فی معرفه الاحوال الائمه (ع)، علی بن محمد بن احمد مالکی، ص‌223؛ کشف الغمه، ج 2، ص‌367.
[5] بیست گفتار، مطهری، ص 164؛ حبیب السیر، ج 2، ص 206؛ بحار، ج 11، ص 79؛ کفایه المطالب، ج‌3، ص 307؛ صفه الصفوه، ابن جوزی، ص‌94.
[6] سیری در سیره ائمه اطهار (ع)، استاد مطهری، ص 137؛ الارشاد، ص 249.
[7] تاریخ الامم و الملوک، ج 4، ص 375؛ الشیعه و الحاکمون، ص 137؛ مروج الذهب مسعودی، ج‌3، ص 233 به بعد؛ الکامل، ابن اثیر، ج 4، ص 465 به بعد.
[8] الارشاد، شیخ مفید، ص 284؛ مناقب آل ابی‌طالب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 280، اعلام الوری، فضل بن حسن طبرسی، ص 291؛ بحارالانوار، ج 47، ص 241، ح 2.
[9] الارشاد، شیخ مفید، ص 289. [
[10] سیری در سیره ائمه اطهار(ع)، ص‌117 - 118؛ الکامل، ج‌3، ص 201 به بعد؛ مقاتل الطالبیین، ص 70؛ الامامه و السیاسه، ج 1، ص 165؛ الغدیر، ج 10، ص 326؛ مروج الذهب، ج 3، ص 166.
[11] سیری در سیره ائمه اطهار(ع)، ص‌117.
[12] مجموعه آثار، ج 14، ص 584.
[13] ابواء مکانی است مابین مدینه و مکه. این مکان جایی است که آمنه (س) مادر پیغمبر اکرم (ص) در آنجا وفات یافت و حضرت امام‌کاظم (ع) به دنیا آمد. (ر.ک: معجم البلدان، یاقوت حموی، ج 1، ص‌79).
[14] محمدبن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی(ع).
[15] سیری در سیره ائمه اطهار (ع)، استاد مطهری، ص 131 - 132؛ مقاتل الطالبیین، ص‌173.
[16] سیری در سیره ائمه اطهار (ع)، ص 134 - 135.
[17] الفخری، ابن طقطقا، ص‌153؛ تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 352.
[18] مروج الذهب، مسعودی، ج 3، ص 284.
[19] سیری در سیره ائمه اطهار (ع)، ص‌123 - 124؛ بیست گفتار، ص‌180 - 179.
[20] ج 3، ص 269 - 268؛ الفخری ص 154 - 155؛ جهادالشیعه، ص 104.
[21] سیری در سیره ائمه اطهار (ع)، ص 129 - 124.
[22] همان، ص 130.
[23] همان، ص 131 - 130.
[24] بیست گفتار، مطهری، ص‌180 - 179.
[25] سیری در سیره ائمه اطهار (ع)، ص‌157 - 158.
[26] مجموعه آثار، مطهری، ج 14، ص 68 - 71؛ سوره تکویر، آیه 27؛ سوره سباء، آیه 28؛ سوره انبیاء، آیه 105؛ سوره اعراف، آیه 158؛ سوره انعام، آیه 89؛ نساء 133؛ مجمع البیان، ج 9، ص 164.
[27] مثلا یک غلام بربری مانند «نافع یا «عکرمه غلام عبدالله بن عباس در کرسی استادی می‌نشست و بسیاری از مسلمانان عراقی، سوری، حجازی، مصری، ایرانی و هندی در پای درس او شرکت می‌کردند.
[28] مسئله «تساهل و تسامح با اهل کتاب عامل فوق العاده‌مهمی بود. این مسئله ریشه حدیثی دارد. احادیثی همچون «خذواالحکمه ولو من مشرک و «الحکمه ضاله‌المؤمن، یاءخذها اینماوجدها» مضمونش همین است.
[29] سیری در سیره ائمه اطهار (ع)، ص 161 - 159.
[30] از بحث‌های داغ آن روز، بحث‌های کلامی بود. متکلمین در اصول عقاید و مسائل اصولی همچون خدا، صفات خدا، آیات مربوط به خدا، درباره نبوت و حقیقت وحی، درباره شیطان، توحید، ثنویت، قضا و قدر، جبر و اختیار و... بحث می‌کردند.
[31] ظهور متصوفه به طوری که طبقه‌ای را به وجود آورند و طرفداران زیادی پیدا کنند و در کمال آزادی، حرف‌های خود را بر زبان جاری سازند، در زمان امام صادق (ع) رخ داد. این گروه به عنوان نحله‌ای در مقابل اسلام سخن نمی‌گفتند، بلکه بیان می‌داشتند که اصلا حقیقت اسلام آن است که ما می‌گوییم. اینان روش خشکه مقدس عجیبی پیشنهاد می‌کردند که قابل تحمل نبود.
[32] از خطرناکترین طبقه‌های این عصر، ظهور زنادقه بود. زنادقه طبقه متجدد و تحصیل کرده آن عصر بودند. که با زبان‌های زنده آن‌روز سریانی، فارسی، هندی و... آشنا بودند. زنادقه و دهریینی از قبیل ابن‌ابی‌العوجاء، ابوشاکر دیصانی و حتی ابن‌مقفع وجود داشتند که با آن حضرت به محاجه برخاستند. احتجاجات بسیار مفصل و طولانی که در این زمینه باقی است به راستی اعجاب آور است. «توحید مفضل در اثر یک مباحثه با یک نفر دهری مسلک و رجوع مفضل به امام صادق (ع) پدید آمده است.
[33] مدینه، کوفه، بصره و حتی اندلس هر کدام مرکزی به شمار می‌رفتند که مالک ابن انس، ابوحنیفه و... رهبری آن را بر عهده داشتند.
[34] بیست گفتار، ص 180 - 184.
[35] نعمان بن ثابت بن زو طی بن مرزبان معروف به ابوحنیفه دو سال شاگرد امام بود. (امام الصادق و المذاهب الاربعه، حیدر اسد،ج 1، ص 70).
[36] مالک بن انس نیز نزد امام (ع) می‌آمد و به شاگردی آن حضرت افتخار می‌کرد. (همان، ج 1، ص‌53).
[37] سیری در سیره ائمه اطهار (ع) ص 151 - 147.
[38] حرکت‌های علمی دنیای اسلام، اعم از شیعه و سنی مربوط به امام صادق (ع) است. حوزه‌های سنی مولود تفکر امام (ع) است؛ چون در راس حوزه‌های سنی، جامع الازهر وجود دارد که در حدود 1000 سال‌پیش توسط شیعیان فاطمی تاسیس شد و تمام حوزه‌های دیگر اهل سنت، منشعب از این جامع است. (سیری در سیره ائمه اطهار (ع)، ص 164 - 163).
[39] رجال کشی، محمدبن حسن طوسی، ص 275؛ قاموس الرجال، محمدتقی‌تستری، ج‌3، ص 416؛ بحارالانوار، ج 47، ص 345.
[40] بحارالانوار، ج 47، ص 72.
[41] مستدرک الوسائل، حاج میرزا حسین نوری طبرسی، ج 12، ص 297 به بعد؛ وسائل الشیعه، حر عاملی، ج 9، ص 32.
[42] تاریخ الشیعه، ص‌43.
[43] حیاه الامام الباقر (ع)، ج 1، ص 256؛ المحاسن، ص 119.
[44] المناقب، ج 4، ص 248.
[45] الارشاد، شیخ مفید، ص 267.
[46] کتاب الغیبه، محمد بن ابراهیم نعمانی، ص 328؛ بحارالانوار، ج 47، ص 254.
[47] الارشاد، شیخ مفید، ص‌267.
[48] مقاتل الطالبیین، ص‌127؛ بحار، ج 46، ص‌208.
[49] تاریخ یعقوبی، ج 3، ص 67 - 70؛ مختصر تاریخ العرب،سید امیرعلی، ص 154؛ بحارالانوار، ج 46، ص 172؛ الاخبار الطوال، ص 345؛ مقاتل الطالبیین، ص‌137.
[50] الامالی، شیخ‌طوسی، ص 277 و شیخ صدوق، ص 392؛ تنقیح المقال، مامقانی، ج 1، حرف (ز).
[51] روایاتی که در نکوهش زید بیان گردیده به خاطر تقیه صورت‌گرفته است.
[52] الغدیر، ج 2، ص 221.
[53] تاریخ طبری، ج 8، ص 300.
[54] سیری در سیره ائمه اطهار (ع)، مطهری، ص‌117 - 118؛ تنقیح‌المقال، مامقانی، ج 1، حرف (ز)، ص 468؛ سفینه‌البحار، ج 1، ماده(ز).
[55] تاریخ طبری، ج 8، ص 300.
[56] تذکره‌الخواص، ابن‌جوزی، ص‌203 - 199.
[57] سیری در سیره ائمه اطهار (ع)، ص 197؛ تاریخ الخلفا، سیوطی، ص 208 و 209.
[58] الامام الصادق (ع)، محمد ابوزهره، ص 28؛ الامام جعفر الصادق رائد السنه و الشیعه، ص 19.
[59] مناقب آل ابی‌طالب (ع)، ج 4، ص 238؛ الامام الصادق (ع)، مظفر، ج 1، ص 111.
[60] سیری در سیره ائمه اطهار (ع)، ص 159 - 158؛ وسائل‌الشیعه، ج 12، ص 129؛ کشف الغمه، ج 2، ص 209 - 208؛ بحار، ج 47، ص 42.

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».