شماره کتابشناسی ملی : ایران۸۲-۵۰۶۸۲
سرشناسه : پورامینی محمدباقر
عنوان و نام پدیدآور : نسل نو و امام صادق علیهالسلام پورامینی محمدباقر
منشا مقاله : ، زائر، ش ۱۰۸، (آذر ۱۳۸۲): ص ۴ - ۵.
توصیفگر : جوانی توصیفگر : جوانان توصیفگر : روابط بینفردی توصیفگر : جعفربنمحمد(ع ، امام ششم
نگاه مهربان امام صادق(ع) به جوانان، همراه با بزرگداشت شخصیت،تکریم استعدادها و صلاحیتها، احترام به نیازها و توجه به قلبهای پاک و زلال آنان بود و اقبال جمع جوانان به سوی امام(ع) فرایند عملکرد و رفتار متین، محبتآمیز، حکیمانه و سرشار از خلوص و عاطفه آن حضرت بود، بدان حد که سخنش بر اریکه دل آنان مینشست،زیرا گرایش جوان به خوبی، نیکی و زیبایی بیشتر و سریعتر از دیگران است. پدیدهای که امام بدان اشاره نموده می فرماید: «انهم اسرع الی کل خیر» [1] . جوانان زودتر از دیگران به خوبیها روی میآورند. رفتار و سخن امام صادق(ع) ترجمان حقیقی این گفته رسول خدا(ص)است که فرمود: «اوصیکم بالشبان خیرا، فانهم ارق افئده سفارش میکنم شما را که، با جوانان به خوبی و نیکویی رفتارکنید، چرا که آنان نازک دل و عاطفی ترند. امام ضمن توجه به روح لطیف و احساس آرمانی جوانان، یاران و نزدیکان خود را نیز به دقت و توجه در این نکات رهنمون میساخت. از جمله، یکی از یاران امام به نام «مؤمن طاق [2] برای پیام رسانی و تبلیغ دین، مدتی را در شهر بصره گذراند. وقتی که به مدینه بازگشت، خدمت امام صادق(ع) رسید، حضرت از او پرسید: به بصره رفته بودی؟ آری! اقبال مردم را به دین و ولایت چگونه دیدی؟ بخدا اندک است! میآیند ولی کم!! جوانان را دریاب، زیرا آنان به نیکی و خیر از دیگران پیشتازترند. [3] . گزیدهای از منشور جوان را در اندیشه صادق آل محمد(ص) مرورمینماییم:
جوانی «فرصت نیکو» و «نسیم رحمت است که باید به خوبی از آن بهره جست و با زیرکی، ذکاوت و تیزبینی آن نعمت خداداد را پاس داشت; زیرا که این فرصت، «ربودنی و «رفتنی است و ضایع ساختن آن، چیزی جز غم، اندوه و پشیمانی را برای دوران پس از آن به ارث نمی گذارد. زندگی کوتاه است و راه کار دراز و فرصت زود گذر! تنها سرمایه ی گرانبهای ما وقت است که بازگشتی ندارد، از این رو بزرگترین فن بهتر زیستن، بهره جستن از فرصتهای بی نظیری است که بر ما میگذرد;این سخن امام صادق(ع) را باید جدی گرفت: «من انتظر عاجله الفرصه مواجله الاستقصاء سلبته الایام فرصته،لان من شان الایام السلب و سبیل الزمن الفوت [4] . به هرکس فرصتی دست دهد و او به انتظار بدست آوردن فرصت کامل آن را تاخیر اندازد، روزگار همان فرصت را نیز از او برباید، زیرا کار ایام، بردن است و روش زمان، از دست رفتن.
آدمی با ورود به دوران جوانی به دنبال «هویت جدیدی میگردد;آن احساس نسبتاً پایدار از یگانگی خود، از این که: «من که هستم و که باید باشم؟» که دستیابی به آن، به فرد امکان میدهد که ارتباطات خود را با خویشتن، خدا، طبیعت و جامعه تنظیم دهد. در این مرحله هویتیابی نقش «آگاهی و بینش بسیار مؤثر و کارساز بوده، بر «رفتار و عمل پیشی دارد، در این دوران، ممکن است سرگردانی در هویت سبب گردد که جوان نسبت به کیستی خود و نقش اجتماعی خود دچار تردید گردد و این شک ضمن برهم زدن هماهنگی و تعادل روانی، او را به «بحران هویت بکشاند،بحرانی که جوان به پیرامون اهداف بلند مدت، انتخاب شغل،الگوهای رفاقت، رفتار و تمایل جنسی، تشخیص مذهبی، ارزشهای اخلافی و تعهد گروهی با تردید و شک خواهد نگریست. در شکل دهی هویت، «معرفت دینی نقش مهمی را ایفا میکند و درواقع، دین میتواند تکیه گاه جوان و رهایی دهنده او از این بحران باشد; البته «دانش ، «کار و تلاش نیز در ساماندهی هویت او کارساز است. [5] . بنابراین، جوان باید رنگ خدایی گیرد تا هویتش خدایی گردد،«دین همان «رنگ خدا» است که همگان را بدان دعوت میکنند: (صبغه الله و من احسن من الله صبغه) [6] ; رنگ خدایی (بپذیرید!) وچه رنگی از رنگ خدا بهتر است؟ امام صادق(ع) درباره ی آیه فوق میفرماید: «مقصود از رنگ خدایی همان دین اسلام است.» [7] . دین به انگیزه جوان در بنا و آراستن هویت او پاسخ میدهد، چرا که آدمی دارای عطشی است که فقط با پیمودن راه خدا فرو مینشنید [8] ; از این رو امام صادق(ع)، یادگیری بایدها و نبایدها و اندیشههای سبز دین را از ویژگیهای دوران جوانی میداند. [9] و گاه نسبت به آن دسته از جوانانی که «علم دین نمی دانند و درپی آن نمیروند، رنجیده خاطر میگردد. [10] .
دین اسلام، همان روش زندگی است که میان زندگی اجتماعی و پرستش خدای متعال پیوند میدهد و در همه ی اعمال فردی و اجتماعی برایانسان مسوولیت خدایی ایجاد میکند، که این مجموعه عقاید و دستورهای علمی، اخلاقی، سبب خوشبختی انسان در این سرا و سعادت جاوید در جهان دیگر می شود. فهم از دین چگونه است؟ و جوان دین خود را از که بجوید؟! آیا هرکس میتواند به فهمی از دین برسد؟! آیا هر فهمی از دین، صواب و پسندیده است؟! آیا «فهم دینی فهم نسبی است و هیچ فهم ثابتی وجود ندارد؟! [11] . و یا آن که یک تفسیر و قرائت رسمی از دین وجود دارد. پس از رحلت رسول اکرم(ص)، مکتباهلبیت(ع) به عنوان «ثقل اصغر» در جایگاه حقیقی دین خوش درخشید، و لیکن افراد و گروههایی نیز به عللی!! در برابر این اندیشه قرار گرفته، با طرح «قرائت مختلف از دین به مقابله با معارف معصومان علیهم السلام پرداختند و مع الاسف تاریخ فرهنگ و معارف اسلامی ما همیشه شاهد عرصه گردانی و فریب افکار عمومی از سوی خالقان دیدگاههای دینی بود. در عصر امام صادق(ع) فرای از رواج مکاتب الحادی و هجوم اندیشههای یونانی و ایجاد نهضت ترجمه، دیدگاهها و نظریات گوناگونی در چارچوب «قرائتهای دینی طرح گردید، حتی برخی از ارباب فرق که خود مدتی در محضر پیشوای ششم شاگردی کرده بودند،به طرح دیدگاه خویش و عنوان دیدگاه برتر و صواب پرداختند و در مقابل منادی، احیاگر و متولی قرائت حقیقی دین، امام صادق(ع)،ایستادگی کردند و گروهی را به سمت خود کشاندند. امام در برخورد با این دیدگاهها، خود به افشای آنها پرداخت و از سویی به تربیت شاگردان همت گمارد تا آنان در عرصههای مناظره و گفتگو به بافتههای ایشان پاسخ گویند. نکتهای که بسیار دل امام را میآزرد، توطئه جذب جوانان از سوی این فرقههای منحرف، اما مدعی اسلام بود، به عنوان نمونه، امام صادق(ع) جوانان را از گرایش به دو فرقه مطرح آن عصر، مرجئه [12] و غلاه [13] بر حذر می داشت. امام میفرمود: «بر جوانانتان از غلات برحذر باشید که آنها را به فساد نکشانند;زیرا غلات پستترین خلق خدا هستند، اینان ظمت خدای را کوچک میکنند و ادعای ربوبیت و خدایی را برای بندگان او قائل هستند.» [14] . امام با اصل قرار دادن پیشگیری، ارائه دقیق دین حقیقی وبرگرفته از مکتب اهلبیت علیهم السلام را به جوانان توصیه میکردند تا راه را بر راهزنان اندیشه جوانان سد نمایند، حضرت میفرمود: «جوانان را دریابید! به آنان حدیث و دین بیاموزید، پیش از آن که مرجئه بر شما پیشی گیرند.» [15] . امام صادق(ع) همچنین جوانان را مخاطب خود ساخته می فرماید: «یامعشرالاحداث! اتقوا الله و لاتأتوا الروساء، دعوهم حتی یصیروا اذنابا لا تتخذوا الرجال ولائج من دون الله، انا و الله خیر لکم منهم [16] . ای گروه جوانان! از خدا پروا کنید و نزد روسا(ی منحرف) نروید،واگذاریدشان تا (از جایگاه بافتنی خود بیفتند و) به دنباله رو تبدیل شوند، آنان را به جای خدا همدم خود نگیرید، به خدا سوگند که من برای شما از ایشان بهترم. آنگاه با دست خود به سینهاش زد.
دوست خوب یکی از سرمایههای بزرگ زندگی و از عوامل خوشبختی آدمیاست و انسان در انس با دوست احساس مسرت میکند و شادمانی و نشاط را در گرو همنشینی با رفیق میداند. «رفیق شایسته ، برای جوان جایگاه خاص خویش را دارد و اهمیت آن به گونهای است که در شکل دهی شخصیت او نقش بزرگی ایفا کرده،اولین احساسات واقعی نوع دوستی را در وی ایجاد می کند. جوان از یک سو به کشش طبیعی و خواهش دل، عاشق دوستی و رفاقت است و به ایجاد عمیقترین روابط دوستانه با یک یا چند نفر از همسالان خود هست و از طرف دیگر بر اثر احساسات ناسنجیده و عدم نگرش عقلانی ممکن است در دام رفاقت با دوستان نادان و تبهکارافتد [17] ; از این رو خطر وجود دوستان بد و ناپاک، این نگرانی را در جوان ایجاد میکند که «چگونه یک دوست خوب و یکدل را انتخاب کنم؟» امام صادق(ع) رفقا را سه نوع می داند: 1- کسی که مانند غذا به آن نیاز هست و آن «رفیق عاقل است. 2- کسی که وجود او برای انسان به منزله بیماری مزاحم و رنجآور است و آن «رفیق احمق است. 3- کسی که وجودش به منزله داروی شفا بخش است و آن «رفیق روشن بین و اهل خرد» است. [18] . شیوه انتخاب دوست در نگاه پیشوای ششم، این گونه است: «رفاقت، حدودی دارد، کسی که تمام آن حدود را دارا نیست، کامل نیست، و آن کس که دارای هیچ یک از آن حدود نیست، اساساً دوست نیست: 1- ظاهر و باطن رفیق، نسبت به تو یکسان باشد. 2- زیبایی و آبروی تو را جمال خود بیند و نازیبایی تو را نازیبایی خود بداند. 3- دستیافتن به مال یا رسیدن به مقام، روش دوستانه او رانسبت به تو تغییر ندهد. 4- در زمینه رفاقت، از آنچه در اختیار دارد، نسبت به تو مضایقه ننماید. 5- تو را در مواقع گرفتاری و مصیبت ترک نگوید.» [19] . «دوست آینه تمام نمای دوست است و دو دوست مثل دو دستاند که آلایش یکدیگر را می شویند و به فرموده امام صادق(ع): «کسی که ببیند دوستش روش ناپسندی دارد و او را باز نگرداند، با آنکه توان آن را دارد، به او خیانت کرده است.» [20] . امام صادق(ع) ضمن تاکید فراوان به انتخاب دوست خوب و پایداری در این دوستی، جوانان را از رفاقت با نادان و احمق پرهیزمی دهد: «کسی که از رفاقت با احمق پرهیز نکند، تحت تاثیر کارهای احمقانه وی قرار میگیرد و اخلاقش همانند اخلاق ناپسند او میشود.» [21] . در فرهنگ نورانی حدیثی ما، جوانان را از رفاقت با «بدنامان برحذر داشته، [22] آنان را به دوری از دوستان خائن و متجاوز و سخن چین ترغیب میسازند، امام صادق(ع) میفرماید: «از سه طائفه مردم کنارهگیری کن و هرگز طرح دوستی و رفاقت با آن مریز; خائن، ستمکار و سخن چین. زیرا کسی که برای تو به دیگری خیانت کند، روزی نیز به تو خیانت خواهد کرد و کسی که برای تو به دیگران ظلم و تجاوز کند، به تو نیز ظلم خواهد کرد و کسی که از دیگران نزد تو سخن چینی کند، علیه تو نیز نزد دیگران نمامی خواهد نمود.» [23] . راه و «رسم رفاقت در ثبات و پایداری دوستی مؤثر است، گوشهای از شیوه آن را در کلام امام صادق(ع) مینگریم: «کمترین حق آن است که: دوست بداری برای او چیزی که برای خود دوست میداری. کراهت داشته باشی در حق او، از آن چه برای خود کراهت داری. از خشم او بپرهیزی، به دنبال رضا و خشنودی او باشی. با جان و مال و زبان و دست و پایت او را کمک کنی. مراقب و راهنمای او و آیینه ی او باشی. سوگندش را قبول کنی، دعوتش را اجابت نمایی، هرگاه بیمارشد، به عیادتش بروی و هرگاه فهمیدی حاجتی دارد، قبل از این که بگوید، آن را انجام دهی، و وی را ناگزیر نکنی که انجام کار را از تو درخواست کند...» [24] .
سخنان و گفتههای نغز امام صادق(ع) روح و جان را قوت بخشیده،منشور دستورهای زندگی و سعادتمندی آن است. امید است جامعه جوان و پرنشاط، هندسه شخصیت و هویت خود را در پرتو معارف این امام(ع) ترسیم کرده، خود و جامعه را در سیره و منش، در مسیر تحقق آرمان جامعه دینی و مدینه آرمانی اهلبیت علیهم السلام،سمت و سو بخشند.
[1] بحارالانوار، ج23، ص236.
[2] محمد بن علی بن نعمان، معروف به «احول و «مؤمن طاق از بزرگان شیعه و از یاران دانشمند امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) بوده است. خاطره مناظرات او با ابوحنیفه زیبا و ماندگار است. همچنین امام صادق(ع) او را دوست می داشت. (رجال الشیخ، شیخ طوسی، انتشارات جامعه مدرسین، ص296; منتهی المقال، ابوعلی حائری، انتشارات آلالبیت، قم، ج6، ص 135 و136.).
[3] بحارالانوار، ج23، ص236 و237.
[4] همان، ج 78، ص 268.
[5] روانشناسی نوجوان، اسماعیل بیابانگرد، ص133 و123;روانشناسی رشد با نگرش به منابع اسلامی، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، ج 2، ص 998 - 992; جوان و رسالت حوزه، تعریف جوانی،میرباقری، کانون اندیشه جوان، ص 30.
[6] بقره، آیه 138.
[7] اصول کافی، ج 2، ص 14.
[8] نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، خطبه 124، ص 122.
[9] امام صادق(ع) میفرماید: «الغلام یلعب سبع سنین، یتعلم سبع سنین، یتعلم الحلال و الحرام سبع سنین ; فرزند، در هفتسال نخست بازی نماید، در هفت سال دوم آموزش یابد و در هفت سال سوم(جوانی) حرام و حلال را فراگیرد. (وسایل الشیعه، ج 15، ص 194.). [
[10] امام می فرماید: «لو اتیت بشاب من شاب الشیعه لایتفقه لا دبته ; (تحف العقول، حرانی، ص 302).
[11] امروزه «بحث قرائتهای مختلف از دین ریشه در نگاه نسبی گرایی به دین دارد که همان منشا هر منوتیکی است. یعنی بنابراین که در تفسیر متون و یا در کل فهم آدمی به نسبیت قائل شوند; در نتیجه هیچ فهم ثابت وجود نخواهد داشت و هرکس بدون ابزار و متد اجتهاد خود را در فهم از دین توانا خواهد دانست!.
[12] مرجئه در عصر امویان و با کمک آنان شکل گرفت. این فرقه نیت را اصل شمرده و گفتار و کردار را بی اهمیت دانستند، معتقد بودند همان گونه که عبادت کردن با کفر سودی ندارد، گناه کردن هم چیزی از ایمان نمی کاهد و خلیفه را هر چند که مرتکب گناه کبیره بود، واجب الطاعه میانگاشتند. (فرهنگ فرق اسلامی، جواد مشکور، ص406 401).
[13] «غلات فرقههایی هستند که درباره ائمه اطهار(ع) گزافه گویی کرده، آنان را به خدایی رسانیده و یا به «حلول جوهر نورانی الهی در امامان خود قائل شدند و یا به تناسخ و حلول روح خدایی به کالبد ائمه قائل شدند، ائمه اطهار(ع) گزافه گویی این طایفه شیاد را منع و از ایشان بیزاری میجستند. (همان، ص344 - 347.).
[14] سفینة البحار، ج 2، ص 324.
[15] المحاسن، برقی، ص 605.
[16] نورالثقلین، حویزی، ج 2، ص 191; بحارالانوار، ج 24، ص246.
[17] رابطه دوستی و محبت، احمد مطهری، ص 58.
[18] تحف العقول، ص223.
[19] الامالی، شیخ صدوق، ص397.
[20] سفینة البحار، ج 2، ص59.
[21] مستدرک الوسایل، نوری، ج 2، ص 64.
[22] وسایل الشیعه، ج3، ص206.
[23] تحف العقول، ص326.
[24] اصول کافی، ج 2، ص169.
بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بندهاى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او میفرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمتها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوستتر میداری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش میرَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچهای [از علم] را بر او میگشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه میدارد و با حجّتهای خدای متعال، خصم خویش را ساکت میسازد و او را میشکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بیگمان، خدای متعال میفرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».