با امام صادق (ع)در سايه قرآن

مشخصات كتاب

نويسنده : سيد عليرضا جعفري

ناشر : ماهنامه كوثر، شماره 24

اهل بيت ترجمان قرآن

مرحوم شيخ كليني در اصول كافي بخشي را به مسائل حجت و دليل شيعيان اختصاص داده و در يكي از اخبار آن بخش چنين نقل كرده: منصوربن حازم گويد: به امام صادق (ع) عرض كردم: خداوند بالاتر از آن است كه به وسيله مخلوقاتش شناخته شود بلكه اين مخلوقاتند كه به وسيله خدا شناخته مي گردند. امام صادق (ع) فرمود: راست گفتي. گفتم: كسي كه دانست براي او پروردگاري است، پس سزاوار است كه بداند براي آن پروردگار رضا و سخطي است كه جز از راه وحي و رسول شناخته نمي گردند، پس اگر به كسي وحي نشد سزاوار است كه دست به دامان رسولان خدا شود، پس اگر آنها را ملاقات كرد، خواهد ديد كه آنها حجت هستند و پيروي از ايشان واجب. آنگاه به امام صادق (ع) مي گويد كه از مردم در مورد حجت بعد از رسول خدا (ص) پرسيدم. آنها گفتند: قرآن، ولي من به آنها تذكر دادم كه قرآن بدون سرپرست و قيم كفايت نمي كند، چرا كه گروههاي مختلف از جمله مرجئه، قدريه و حتي زنادقه كه به قرآن ايمان هم ندارند براي سخن خويش به قرآن استدلال مي كنند و روي همين جهات است كه گفتم قرآن نياز به سرپرستي دارد كه هر چه در مورد آن بفرمايد حق باشد و در اين ميان كساني چون ابن مسعود و عمر و حذيفه به عنوان سرپرست معرفي شدند اما من سوال كردم كه آيا تمام قرآن را مي دانستند؟ در جواب گفتند: خير، تنها علي بود كه آگاه به تمام قرآن بود. من گفتم: پس شهادت

مي دهم كه علي (ع) قيم و سرپرست قرآن است و پيروي از او واجب و پس از رسول خدا (ص) حجت بر مردم است و آنچه در مورد قرآن ابراز عقيده كند حق است. امام صادق (ع) پس از شنيدن سخنان او و استدلال زيبا و محكم وي او را با گفتن «رحمك الله ستود و دعايش كرد. [1] . سخنان جناب منصور را ضميمه كنيد به فرمايش حضرت اميرالمومنين كه مي فرمايد: (ع) «اين قرآن جز خطوطي كه ميان دو جلد نگاشته شده، چيزي نيست، به زبان سخن نمي گويد، ناچار بايد ترجماني داشته باشد.» [2] . در همين زمينه يكي از اصحاب امام صادق (ع) مي گويد: شنيدم كه امام صادق (ع) مي فرمود: «نحن ولاة امر الله و خزنة علم الله و عيبة وحي الله.» (ما ولي امر «امامت و خلافت خدا و گنجينه علم خدا و صندوق وحي خدائيم) [3] . پدر گرامي آن حضرت، امام باقر نيز (ع) مي فرمايد: نحن تراجمة وحي الله (ما مترجمان وحي خدائيم.) [4] .

هرچه مي خواهي در قرآن بجوي

اشاره

در قرآن مي خوانيم: «و نزلنا عليك الكتاب تبيانا لكل شي ء...» [5] . امام صادق (ع) مي فرمايد: «خداوند در قرآن هر چيزي را بيان كرده است، به خدا سوگند آنچه كه مورد احتياج مردم بوده را كم نگذارده، تا كسي نگويد اگر فلان مطلب درست بود در قرآن نازل مي شد، آگاه باشيد همه نيازمنديهاي بشر را خدا در آن نازل كرده است.» [6] آري، قرآن كتاب تربيت و آدم سازي است. تمام آنچه براي رسيدن به تكامل و قرب الهي لازم است در قرآن آمده، باطن قرآن نيز ژرفائي دارد كه براي رسيدن

بدان علم اهل بيت لازم دارد و همچنين جزئيات احكام و مطالب مختلف در قرآن است كه همان علم خاندان وحي را مي طلبد. امام صادق (ع) مي فرمايد: «ما من امر يختلف فيه اثنان الا و له اصل في كتاب الله عزوجل و لكن لا تبلغه عقول الرجال (هيچ امري نيست كه دو نفر در آن اختلاف پيدا كنند مگر آنكه اصل و ضابطه اي در قرآن دارد و ليكن عقول مردم بدان نمي رسد.) [7] . در جاي ديگر امام فرمود: معناي اين روايت كه «هيچ آيه اي از قرآن نيست مگر آنكه ظهر و بطني دارد» اين است كه: ظهر قرآن تنزيل آن و بطن آن تاويلش مي باشد كه بخشي از آن سپري گشته و بخش ديگر هنوز نيامده ومانند خورشيد جريان دارد، آنچه از تاويل آمده همان گونه كه شامل مردگان مي گردد، زندگان را نيز شامل مي شود و خداوند مي فرمايد: «تاويل آن را جز راسخان در علم نمي دانند» و ما از تاويل آن آگاهيم. [8] . آن امام (ع) همچنين مي فرمايد: من به كتاب خداوند آگاهم و گوئي در كف دستم قرار دارد، در آن خبر آسمان و زمين و خبرهاي آينده و كنوني موجود است، خداوند مي فرمايد: «نزلنا عليك الكتاب تبيانا لكل شي ء» [9] .

اقسام ايمان در قرآن

اشاره

امام صادق (ع) مي فرمايد: «ايمان در قرآن چهارگونه مطرح گشته است:

اقرار زباني

خداوند مي فرمايد: «يا ايهاالذين آمنوا خذوا حذركم...» (اي كساني كه «ايمان آورده ايد با كمال دقت مراقب دشمن باشيد (تا غافلگيرنشويد) و در دسته هاي متعدد يا به صورت اجتماع، (براي مبارزه) به راه افتيد، در ميان شما افرادي (منافق) وجود دارند كه هم خودشان سست مي باشند و هم ديگران را به سستي مي كشانند، اگر مصيبتي به شما برسد مي گويند: خدا به ما نعمت داد كه با مجاهدان نبوديم تا شاهد صحنه هاي دلخراش گرديم. و اگر با خبر شوند كه مومنان واقعي پيروز شده اند و طبعا به غنائمي نيز دست پيدا كرده اند، همچون افراد بيگانه اي كه هيچ ارتباطي ميان آنها و مومنان نبوده، از روي حسرت مي گويند: اي كاش ما هم با مجاهدان بوديم و سهم بزرگي نصيب ما مي شد.) [10] . امام مي فرمايد: اگر اهل شرق و غرب اين سخن را بر زبان جاري مي ساختند از دايره ايمان بيرون مي رفتند. اما با اين حال چون اقرار زباني كرده بودند خداوند آنها را مومن ناميده و به همين جهت مومنان دعوت مي شوند كه ايمان آورند: «يا ايهاالذين «آمنوا»، «آمنوا» بالله و رسوله [11] كه خداوند به خاطر اقرار زباني آنها را مومن ناميده و به ايشان فرموده ايمان آوريد يعني تصديق هم بنمائيد.

تصديق قلبي

خداوندمي فرمايد: «الذين «آمنوا» و كانوا يتقون لهم البشري في الحياه الدنيا و في الاخره (آنها «اولياي خدا» كساني هستند كه ايمان آورده و «قلبا تصديق نمودند» و بطور مداوم تقوا و پرهيزكاري را پيشه خود ساخته اند، براي ايشان در زندگي دنيا و در آخرت بشارت است.) [12] . و همچنين در آنجا كه خداوند از قول بني اسرائيل چنين نقل مي كند كه: «يا موسي

لن نومن لك...» [13] يعني اي موسي ما هرگز به تو ايمان نمي آوريم (و تو را قلبا تصديق نمي كنيم) مگر آنكه خدا را (با چشم خود) آشكارا ببينيم! و همچنين در آيه «يا ايها الذين آمنوا» كه در قسمت اول گذشت.

انجام واجبات

خداوند مي فرمايد: «و ما كان الله ليضيع ايمانكم...» وقتي خداوند قبله پيامبرش را به طرف كعبه تغيير جهت داد، اصحاب رسول خدا (ص) گفتند: (واي بر ما) نمازهايي كه به سوي بيت المقدس اقامه كرديم باطل گشت! خداوند در پاسخ، آيه فوق را نازل كرد و فرمود: «خداوند ايمان (نمازهاي) شما را تباه نخواهد ساخت.» [14] .

تاييد و حمايت

خداوند مي فرمايد: «لا تجدقوما يومنون بالله و...» هيچ قوم و گروهي را كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد نمي يابي كه با دشمنان خدا و رسولش دوستي كنند، هر چند پدران يا فرزندان يا برادران يا خويشاوندان آنها باشند، ايشان كساني هستند كه خدا ايمان (يعني تاييد و حمايت خود) را بر لوح و صفحه قلوبشان نوشته و با روحي از جانب خودش آنها را تقويت فرموده...» [15] .

اقسام كفر در قرآن

اشاره

امام صادق (ع) مي فرمايد: در قرآن «كفر» به پنج معنا وارد شده است:

انكار (كه خود بر دوقسم است)

از روي ناداني

خداوند مي فرمايد: آنها (كفار نادان) گفتند: چيزي جز همين زندگاني ما در دنيا چيز ديگري نيست، گروهي از ما مي ميرند و گروهي زنده مي شوند (و به دنيا مي آيند و جاي آنها را مي گيرند) و چيزي جز گذشت زمان ما را هلاك نمي كند. «و مايهلكنا الا الدهر» در حالي كه آنها (كفار نادان) به اين سخن خود (كه معادي وجود ندارد) يقين نداشته و تنها گماني بي اساس دارند. «و مالهم بذلك من علم ان هم الا يظنون [16] و همچنين آنجا كه خداوند مي فرمايد: آنهايي كه (از روي ناداني) كافر گشتند براي آنها تفاوت نمي كند كه آنانرا از عذاب خدا بترساني يا نترساني ايمان نخواهند آورد. [17] .

از روي آگاهي

خداوند مي فرمايد: هنگامي كه از طرف خداوند كتابي (قرآن) به آنها (يهود) رسيد كه موافق نشانه هايي بود كه با خود داشتند، با اينكه پيش از اين جريان، خود را به ظهور پيامبر اسلام (ص) دلگرم مي كردند و اميد پيروزي بر دشمنان خود را داشتند، اما با ظهور وي (همه چيز را فراموش كردند و با آگاهي) به او (حضرت محمد«ص ) كافر گشتند. [18] . آري، چنين است كه هوا پرستي سبب مي گردد تا انساني كه سالها در پي حقيقت بوده، از درك آن باز بماند و جالب است كه در زمان ما نيز عده اي كه پس از پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي دم از ارزشها مي زدند اكنون وازده و جامعه غرب را به رخ جامعه اسلامي ما مي كشند و از اينكه بوي ادكلن آنها ما را مست نكرده و همچنان بر اصول خويش پا برجا مانده ايم تاسف مي خورند و غضبناكند و اينجاست كه بايد همان

سخن ارزشمند شهيد دين و سياست آيه الله دكتر بهشتي را گفت كه خطاب به ارباب آنها فرمود: «به امريكا بگوئيد از ما عصباني باش و از اين عصبانيت بمير.» «موتوا بغيظكم [19] .

بيزاري

خداوند از قول حضرت ابراهيم (ع) چنين نقل مي كند: شما غير از خدا براي خود بتهايي انتخاب كرده ايد كه در زندگي دنيا وسيله محبت و دوستي ميان شما گردند، اما بدانيد روز قيامت اين رشته علاقه و محبت گسسته گشته و هر يك از شما از ديگري بيزاري مي جويد «يكفر بعضكم ببعض و يكديگر را لعن و نفرين مي كنند... [20] .

ترك فرمان خدا

خداوند مي فرمايد: بر ذمه عموم مردم است كه آهنگ خانه او كنند، آنها كه توانائي رفتن به سوي آن را دارند، (حج بر كساني كه مستطيع باشند واجب است) و هر كس كفر ورزد (و فرمان خدا را ترك گويد و حج بجاي نياورد، تنها به خويشتن ضرر زده، چرا كه) خداوند از همه جهانيان بي نياز است. [21] .

كفران نعمت

خداوند از قول سليمان چنين نقل مي كند: «و هر كس خداي را شكر گذارد، به سود خويش شكر كرده و هر كس كفر ورزد (و كفران نعمتهاي خدا نمايد، فقط به خويش خسارت وارد كرده، چرا كه) پروردگار من بي نياز و كريم است. [22] .

رنگ خدايي

خداوند مي فرمايد: رنگ خدائي بپذيريد، و چه رنگي از رنگ خدايي بهتر؟! «صبغة الله و من احسن من الله صبغه [23] . امام صادق (ع) فرمودند: مراد از «رنگ خدايي اسلام است. [24] . آري، اگر مباني و تعاليم آسماني اسلام براي نسل جوان تبيين گردد آنان را شيفته خود كرده و روي از مكاتب ساخته دست بشر و برآمده از هوا و هوسهايش رهايي مي يابند و اثر جلوه گريهاي سراب گونه و سم كشنده فرهنگ فاسد غرب در قالب خط و خال خوشرنگ از بين خواهد رفت.

معناي خشم و غضب خدا

خداوند (پس از بيان جنايات فرعون و پيروانش و مغالطه كاريهاي آنها در برابر حضرت موسي (ع) و عدم پذيرش ارشادات و مواعظ آن حضرت) مي فرمايد: پس آن هنگام كه ما را به خشم آوردند، از ايشان انتقام گرفتيم و همه را غرق نموديم. «فلما آسفونا انتقمنا منهم فاغرقنا هم اجمعين) [25] . امام صادق (ع) مي فرمايد: خداوند مانند ما (انسانها) به خشم در نمي آيد بلكه براي خود، اوليا و دوستاني دارد كه آنها خشمگين و يا راضي مي گردند، و خداوند رضاي آنها را رضاي خود و خشم آنان را خشم خويش قرار داده، چرا كه آنان را راهنماي به سوي خود محسوب داشته و فرموده است: هر كس به دوست من اهانت كند، با من به جنگ برخاسته و مرا به جنگ دعوت كرده است و همچنين خداوند فرموده است: كسي كه از پيامبر (ص) پيروي كند خدا را پيروي كرده است. «من يطع الرسول فقد اطاع الله [26] همچنين فرموده است: كساني كه با تو بيعت مي كنند، در حقيقت با خدا

بيعت نموده اند «ان الذين يبايعونك انما يبايعون الله [27] .

چرا دعاهاي ما مستجاب نمي شود؟

خداوند مي فرمايد: اي رسول ما هنگامي كه بندگانم از تو درباره من سوال كنند بگو كه من نزديكم. دعاي دعا كننده را آن هنگام كه مرا مي خواند اجابت مي كنم. پس آنها بايد دعوت مرا بپذيرند و به من ايمان بياورند تا به سعادت راه يابند. [28] . مردي نزد امام صادق (ع) آمد و همين آيه را مطرح نمود و گفت: من خدا را مي خوانم ولي دعايم به اجابت نمي رسد. چرا؟ امام فرمود: زيرا شما به عهد و پيمان خدا وفا دار نيستيد، خداوند مي فرمايد: به عهد من وفا كنيد تا به عهد شما وفا كنم. «اوفوا بعهدي اوف بعهدكم.» [29] آنگاه چنين ادامه دادند: به خدا سوگند اگر شما به پيمان تان با خدا وفا دار باشيد (و فرامين او را اطاعت و نواهي او را ترك گوئيد) خدا به پيمان خود با شما وفا مي كند (و دعاهايتان را مستجاب و بهشت را نصيبتان مي گرداند.) [30] .

كمترين اهانت به پدر و مادر، ممنوع

خداوند مي فرمايد: پروردگارت فرمان داده جز او را پرستش مكنيد و به پدر و مادر احسان و نيكي نمائيد، هرگاه يكي از آنها، يا هر دو ايشان، نزد تو به سن پيري برسند، به آنها «اف مگو. (كلمه اهانت آميز به زبان نياور) «فلا تقل لهما اف و بر سر آنها فرياد مزن و گفتار كريمانه (لطيف و سنجيده) نثارشان گردان. امام صادق (ع) مي فرمايد: اگر چيزي كمتر از «اف وجود داشت، خدا از آن نهي مي كرد و اين (كلمه اف) حداقل مخالفت و بي احترامي نسبت به پدر و مادر مي باشد... [31] .

بهره هر كس از قرآن، به اندازه خويش

امام صادق (ع) مي فرمايد: معارف قرآن 4 دسته اند: عبارت، اشارت، لطائف و حقائق. آري، قرآن ظاهري دارد و باطني. دسترسي به ظاهر قرآن براي كساني كه با لغت عرب آشنايي دارند ميسور است. اما از اين مرحله كه بگذريم يعني اشارات و لطائف و حقائق قرآن در شعاع فكري هركسي نمي باشد و تنها عده اي مخصوص از آنها بهره مي برند.

هشدار به مدعيان دانش قرآن

امام صادق (ع) مي فرمايد: بدانيد! خداي رحمتتان كناد! هرگاه كسي از كتاب خدا، ناسخ و منسوخ، خاص و عام، محكم و متشابه، اسباب نزول،... آشكار و عميق، ظاهر و باطن، ابتدا و انتها،... قطع و وصل،... و سياق كلام و... نداند آگاه به قرآن و اهل آن نيست و اگر كسي چنين ادعايي (بدون دليل) كرد، دروغگو و اهل افترا و تهمت بر خدا و رسولش مي باشد و جايگاه وي جهنم خواهد بود و بد سرانجامي است. [32] .

پاورقي

[1] اصول كافي، ج 1، ص 168، حديث.

[2] دارالكتب الاسلاميه تهران.

[3] اصول كافي، ج 1، ص 192، حديث 1.

[4] همان، حديث 3.

[5] نحل، آيه 89.

[6] تفسير نور الثقلين، ج 3، ص 740.

[7] همان، ج 3، ص 75.

[8] بصائر الدرجات، ص 216.

[9] اصول كافي، ج 1، ص 229.

[10] نساء، 71 تا73.

[11] همان، آيه 136.

[12] يونس، آيات 63 و 64.

[13] بقره، آيه 55.

[14] همان، آيه 143.

[15] مجادله، آيه 22. تفسير قمي، ج 1، ص 30، چاپ نجف.

[16] جاثيه، آيه 24.

[17] بقره، آيه 6.

[18] همان، آيه 89.

[19] آل عمران، آيه 119.

[20] عنكبوت، آيه 25.

[21] آل عمران، آيه 97.

[22] نمل، آيه 40 و تفسير قمي، ج 1، ص 32، چاپ نجف.

[23] بقره، آيه 138.

[24] تفسير قمي، ج 1، ص 62.

[25] زخرف، آيه 55.

[26] نساء، آيه 80.

[27] فتح، آيه 10 و توحيد صدوق، ص 168.

[28] بقره، آيه 186.

[29] همان، آيه 40.

[30] تفسير قمي، ج 1، ص 46.

[31] جامع السعادات، ج 2، ص 258.

[32] همان، ج 93، ص 2 و3.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109