نویسنده : میثم سنگچارکی
ناشر : ماهنامه کوثر، شماره 40
بدون تردید، علوم حضرات معصومین علیهم السلام اکتسابی نیست و آن چه از ذهن شفاف و نورانی آن بزرگواران انعکاس مییابد،اشعههایی از انوار الهی است که از پیامبر خاتم(ص) تا معصوم چهاردهم(عج) نسلی بعد از نسل، به یادگار مانده و زمینیان را بهرهمند ساخته است. اگر غیر از این بود، می بایست علوم آنها مقطعی و زودگذر باشد و جز در عصر خویش کاربردی آن هم در همه زمینهها، بدون کمترین تخلف نداشته باشد و در برخورد با شخصیتهای علمی هم عصر خود و عالمان قرون بعد، منفعل گردد.
جستجوی مفصل این نکته را به عهده خوانندگان محترم گذاشته و تنها مناظره زیر را که به علم پزشکی امام صادق(ع) اشاره دارد. نقل به مضمون میکنیم. روزی امام صادق(ع) به مجلس منصور دوانیقی وارد شد. طبیب هندی کنار خلیفه نشسته بود. او کتابهایی که در موضوع «علم طب» نگاشته شده بود را برای خلیفه می خواند تا ضمن سرگرم ساختن او بر معلومات خلیفه بیفزاید. امام صادق(ع) درگوشهی مجلس نشست. بارانی از هیبت و ابهت از چهره حضرت میبارید.مدتی گذشت. هنگامی که طبیب از خواندن کتابها فارغ شد، نگاهش به امام صادق(ع) دوخته شد. لحظاتی مشغول تماشای سیمای حضرت شد. ابهت و صلابت امام تنش را لرزاند. نگاهش را به سوی خلیفه برگرداند و با این سؤال سکوت را شکست: این مرد کیست؟ او عالم آل محمد(ص) است. آیا میل دارد از اندوختههای علمی من بهرهمند گردد؟ نگاه خلیفه روی امام قرار گرفت. قبل از این که چیزی بگوید،امام لب به سخن گشود: نه! طبیب که از پاسخ امام شگفتش زده بود، پرسید: چرا؟ چون بهتر از آنچه تو داری، در اختیار دارم. چه چیز در اختیار داری؟ گرمی را با سردی معالجه میکنم و سردی را با گرمی، رطوبت را با خشکی درمان میکنم و خشکی را با رطوبت و آنچه را که پیامبراسلام(ص) فرموده به کار میبندم و نتیجه کار را به خداوند وا میگذارم. سپس به سخن جدش رسول الله(ص) اشاره کرده، افزود: «معده خانه هر بیماری و پرهیز، سر هر درمان است.» طبیب هندی برای این که سخنان امام را سبک جلوه دهد، پرسید: مگر طب غیر از اینها است که گفتی؟! امام فرمود: گمان میکنی من مثل تو اینها را از کتابهای طبی آموختهام؟! حتماً، غیر از این، راهی برای فراگیری علم طب وجود ندارد. نه، به خدا سوگند، جز از خداوند، از دیگری نیاموختهام. اکنون بگو کدام یک از من و تو در علم طب داناتریم؟ کار من طبابت است و حتماً در طب از شما عالمترم. پس لطفاً به سوالهایم پاسخ گویید. بپرسید. چرا سر آدمی یک پارچه نیست و از قطعات مختلف به وجود آمده است؟ نمیدانم. چرا پیشانی مانند سر انسان از مو پوشیده نیست؟ نمیدانم. چرا بر روی پیشانی خطوط مختلفی نقش بسته است؟ نمیدانم. چرا ابروها در بالای دیدگان انسان قرار گرفته است؟ نمیدانم. چرا چشمهای انسان به شکل لوزی ساخته شده است؟ نمیدانم. چرا بینی میان دو چشم قرار گرفته است؟ نمیدانم. چرا سوراخهای بینی در زیر آن خلق شده است؟ نمیدانم. چرا لب فوقانی و سبیل در قسمتبالای دهان آفریده شده است؟ نمیدانم. چرا دندانهای جلوی، تیز و دندانهای آسیاب، پهن و دندانهایانیاب (نیش)، دراز آفریده شده است؟ نمیدانم. چرا کف دست و پا، مو ندارد؟ نمیدانم. چرا مرد ریش دارد ولی زن فاقد ریش است؟ نمیدانم. چرا ناخن و موهای سر انسان روح ندارند؟ نمیدانم. چرا قلب، صنوبری شکل آفریده شده است؟ نمیدانم. چرا ریه در دو قسمت آفریده شده و در جای خود متحرک است؟ نمیدانم. چرا کلیهها مانند لوبیا خلق شدهاند؟ نمیدانم. چرا کاسه زانوها رو به جلو قرار دارد؟ نمیدانم. چرا میان کف پا، گود است و با زمین تماس ندارد؟ نمیدانم. ای طبیب هندی! ولی من به فضل خداوند، به حکمت و پاسخ این سوالها آگاهم. طبیب که چارهای جز تسلیم شدن نداشت، گفت: پاسخها را بگویید تا بهرهمند گردم. آنگاه امام(ع) به ترتیب به یکایک سوالهای مطرح شده، چنین پاسخگفتند: به این جهتسر از قطعات مختلف تشکیل شده و شکافهایی برایش قرار داده شده است تا صداع (سردرد) آن را نیازارد. خداوند مو را بالای سر رویانده تا به وسیله آن روغن لازم به مغز برسد و بخار مغز از طریق موها خارج شود. همین طور، پوششی برای سرما و گرما باشد. ولی در پیشانی مو نیافریده تا چشمها مزاحمی نداشته باشند و بتوانند به راحتی نور بگیرند. ابروها را بالای چشم قرار داد تا به اندازه کافی به چشمها نور برسد و نیز از رسیدن نور زیاد جلوگیری کند. چون زیادی نور، چشم را آزار داده و زمینه معیوب شدن آن را فراهم میسازد. چشمها به شکل لوزی آفریده شده تا داروهایی که با سرمه استعمال میشود، به آسانی وارد چشم شده، چرک و مرض به آسانی از آن به وسیله اشک خارج شود. به این جهت بینی را میان دو چشم قرار داده است که بینی نور را به دو قسمت مساوی تقسیم میکند تا نور به طور اعتدال به چشمها برسد. سوراخهای بینی را در پایین آن آفریده تا چرکهای انباشته شده در مغز از این سوراخها بیرون شده و بوهای معطر که به وسیله هوا متصاعد میگردد، از آن، بالا رود. لب و سبیل را به این جهت روی دهان قرار داده است تا از ورود کثافات دماغ به داخل دهان جلوگیری کند. و نیز مانع آلوده شدن خوراکیها گردد. دندانهای جلو را تیزتر آفریده تا غذا را قطعه قطعه سازند. دندانهای آسیاب را پهن خلق کرده تا غذا به وسیله آنها کوبیده ونرم گردند. دندانهای انیاب را درازتر آفریده تا میان دندانهای آسیاب و دندانهای پیشین، چون ستونی استوار باشند. کف دست و پاها مو ندارند تا بتوانیم اشیاء را به وسیله آنها لمس نموده، از قوه لامسه به اندازه کافی استفاده نماییم. برای مرد ریش قرار داده تا به پوشاندن صورت محتاج نباشد ونیز از زن باز شناخته گردد. به مو و ناخنهای تن انسان روح نداده تا چیدن و بریدن آنها دردآور و ناراحت کننده نباشد. قلب، صنوبری شکل آفریده شده است تا هنگام آویختگی، نوک باریکش وارد ریه شده و از نسیم آن خنک گردد و نیز مغز سر از حرارت آن آسیب نبیند. ریه را در دو قسمت آفریده تا قلب میان فشارهای آن دو (هنگام باز و بسته شدن) داخل شده و هوا بگیرد. کلیهها مانند لوبیا ساخته شدهاند، برای این که «منی» ازکلیهها قطره قطره به سمت مثانه میچکد. اگر کلیهها کروی و یا به شکل چهارگوش بودند، قطرات منی که همواره در حال انبساط وانقباضند، به یکدیگر برخورد کرده و در نتیجه هنگام خروج، موجب التذاذ نمیشود. این که کاسه زانوها به سمت جلو قرار گرفته، به این جهت است که انسان رو به جلو حرکت میکند. سنگینی بدن انسان رو به جلواست. وقتی زانوها به عقب خم شوند، تعادل انسان حفظ شده، راه رفتن و حرکات انسان ناموزون و لرزان نمیشود. این که کف پاها را گود و قوسی مانند، خلق کرده به این جهت است که تمام کف پاها با زمین تماس پیدا نکند. زیرا اگر تمام کف پاها به زمین تماس پیدا کند، پا، چشم و اعصاب صدمه میبینند. طبیب که تاکنون سکوت کرده و به سخنان امام گوش میداد، با تعجب پرسید: اینها را از کجا میدانی؟! از پدرانم فراگرفتهام; پدرانم از رسول خدا(ص) آموختهاند; رسول خدا(ص) از جبرئیل و جبرئیل از خداوند متعال فرا گرفته است. طبیب هندی که چنین شخصیت علمی را در عمرش ندیده بود، به فکر فرو رفت. آنگاه در حالی که محو تماشای سیمای امام بود، چنین لب به سخن گشود: تصدیق میکنم و شهادت میدهم که جز خدای یگانه، خدایی نیست ومحمد(ص) فرستاده اوست. به خدا سوگند، تاکنون کسی را در طب،عالمتر از تو ندیدهام. [1] .
[1] طب الصادق، تحقیق علامه عسکری، ص 21، به نقل از بحارالانوار،ج 14، ص 478; مناظرات علمی بین شیعه و سنی، ص 98، به نقل از طبالصادق، محمدعلی خلیلی، ص 64.
بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بندهاى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او میفرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمتها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوستتر میداری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش میرَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچهای [از علم] را بر او میگشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه میدارد و با حجّتهای خدای متعال، خصم خویش را ساکت میسازد و او را میشکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بیگمان، خدای متعال میفرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».