وسیله الخادم الی المخدوم : در شرح صلوات چهارده معصوم (ع )قسمت مربوط به امام حسن مجتبی (ع)

مشخصات كتاب

سرشناسه : فضل الله بن روزبهان ، 860؟ - 925؟ق

عنوان قراردادی : [وسیله الخادم الی المخدوم ]

عنوان و نام پديدآور : وسیله الخادم الی المخدوم : در شرح صلوات چهارده معصوم (ع )/ فضل الله بن روزبهان خنجی اصفهانی ؛ به کوشش رسول جعفریان

وضعيت ويراست : [ویرایش 2؟]

مشخصات نشر : قم : موسسه انصاریان ، 1375.

مشخصات ظاهری : ص 315

شابک : بها:6500ریال ؛ بها:6500ریال

وضعیت فهرست نویسی : فهرستنویسی قبلی

یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس

عنوان دیگر : در شرح صلوات چهارده معصوم (ع )

موضوع : صلوات

شناسه افزوده : جعفریان ، رسول ، 1343 - ، مصحح

رده بندی کنگره : BP266 /ف 56و5 1375

رده بندی دیویی : 297/77

شماره کتابشناسی ملی : م 76-877

امام حسن

اللهم و صل و سلم علي الامام الثاني

اي بارخدايا صلوات ده و سلام فرست بر امام دوم.

از اينجا شروع در صلوات است بر حضرت امام دوم اميرالمؤمنين حسن عليه السلام و آن حضرت بعد از حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام امام به حق است و خلافت نبوت بدو ختم شده.و روايت كرده اند كه صباح آن شب كه حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام را دفن كردند حضرت اميرالمؤمنين حسن با برادران و اكابر قوم خود به مسجد كوفه فرمود و بر منبر رفت و فرمود: امشب مردي درگذشت كه هيچكس از سابقان بدو نرسيده و هيچكس از لاحقان بدو نرسند و هيچ درهم و ديناري ميراث نگذشت الا چند درهمي كه جهت آنكه خادم جهت اطفال بخرد مهيا داشته بود؛ بعد از آن عبدالله عباس در پايه ي منبر نشسته بود برخاست و خطبه كرد و مردمان را گفت بشتابيد و با امام خود و فرزند حضرت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم بيعت كنند.پس خلايق شتافتند و با آن حضرت بيعت كردند و خلقي بسيار از

لشكرهاي اسلام به بيعت آن حضرت درآمدند و كار خلافت و امامت تمام شد. [1]

[ صفحه 152]

صاحب ايات المناقب من المثاني

آن حضرت صاحب آيت هاي منقبت ها است از قرآن كه اسم آن مثاني است.

زيرا كه در آنجا جمع ميان وعده و وعيد شده.و اين اشارت است به آيات كه در مناقب آن حضرت و اهل بيت فرود آمده و آن بسيار است از جمله آيات «انما يريد الله» [2] الايه.و آيه «قل لا أسئلكم عليه أجرا الا المودة في القربي». [3] و «غير آنها» [4]

كاشف أسرار الحقائق و المعاني

آن حضرت كشف كننده ي اسرار حقيقت ها است.

و اين اشارت است به علم و معرفت آن حضرت و اشارت [به] حقايق كه آن حضرت كشف فرموده.زيرا كه هر يك از ائمه ي دوازده گانه محل اسرار علوم الهي و مستقر اسرار و حكمت نامتناهي بوده اند و جميع حقايق علوم از اشارت ايشان كشف شده.

حارز قصبات السبق في المرابع و المعاني

آن حضرت رباينده ي قصب هاي سبق است در منزلها و مقامها.

و عرب را عادت است كه چون اسب دوانند در منتهاي دوانيدن است ني ها را بر زمين فروبرند كه هر كس پيش تر برسد، آن را بربايد و آن را قصب السبق گويند و چون كسي در فضايل و كمالات بر همه كس سابق باشد، گويند؛ او قصب السبق از همه كس ربوده.و اين اشارت است به سبق آن حضرت در كمالات، چون اول اولاد «اميرالمؤمنين» [5] علي عليه السلام است.

الفائق بمنقبه: نعم الراكب علي السائر و الباري [6]

آن حضرت فايق است به منقبت فرموده: خوشا سواري كه

اوست بر هر كسي كه سير مي كند و هر كس كه ساكن است.

[ صفحه 153]

و آن اشارت است بدانچه در حديث وارد شده از روايت عبدالله عباس كه او گفت: حضرت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم اميرالمؤمنين حسن را بر دوش مبارك خود نشانده بود.مردي گفت: خوش مركبي كه تو سوار شدي اي پسر، آن حضرت فرمود: خوش سواري كه اوست؛ [7] و در اين فقره بدان سخن اشارت بود.

المتولعة الي جماله الحور الغوالي [8]

آن حضرت مشتاق و حريص است به سوي جمال او حوران بهشت كه ايشان بي نيازند از آرايش از بس كه آراسته و صاحب حسن اند.

و اين اشارت است به كمال حسن و «كمال» [9] جمال آن حضرت به غايتي كه حوران بهشت با وجود آن حسن و صفا مشتاق ديدار و حريص جمال آن حضرت بوده اند.روايت كرده اند كه حضرت بسيار ماننده بود به حضرت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم كسي در زمان آن حضرت ماننده تر به حضرت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم نبود و حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام فرمود كه، حسن به حضرت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم ماننده تر است از سينه تا شيب؛ [10] و روايت كرده اند كه آن حضرت زن بسيار مي كرده و از كمال جمال او، زنان بدو شيفته بوده اند و هر زن كه آن حضرت مي خواسته و طلاق مي گفته ديگر رجعت نمي نموده [11] و زنان را صداقها و متعه هاي وافي مي داده تا به رضا و طيب خاطر از او مفارقت كنند؛ و در اخبار آمده كه نوبتي

زني را طلاق داده و ده هزار درهم يا زيادت متعه ي او داده؛ چون مال آن متعه را پيش آن زن برده اند گفته: متاع قليل عن حبيب مفارق.يعني متاعي اندك از دوستي كه مفارقه كرده.اين سخن را بدان حضرت رسانيده اند فرمود: اگر من زني را

[ صفحه 154]

رجعت كردمي اين را رجعت مي كردم.

الفاتح لأبواب المنائح علي البائس و العاني [12]

آن حضرت گشاينده ي درهاي بخششهاست [13] و بر درويش و اسير.

واين اشارت است به كرم و عطاي آن حضرت.روايت كرده اند كه آن حضرت عطاي بسيار مي فرمود.و از كريمان مشهور بني هاشم آن حضرت است.و حكايت آن حضرت بسيار است.

التارك شوكة الخلافة تبرما من المتاع الفاني

آن حضرت ترك كننده است مر شوكت خلافت را از جهت سير برآمدن از متاع فاني دنيا.

و اين اشارت است بدانكه آن حضرت به اختيار ترك خلافت كرد. [14] چنانچه روايت كرده اند كه چون اهل كوفه با آن حضرت بيعت كرده اند و لشكرهاي بسيار از شيعه [با] آن حضرت بيعت كرده اند و شيعه ي آن حضرت و امراي عرب نزد آن حضرت جمع شدند، [15] عزم قتال شام فرمود با چهل هزار مرد آراسته از كوفه بيرون رفت و در مقدمه ي لشكر قيس بن سعد بن عباده را با دوازده هزار سوار روانه گردانيد وايشان به جزيره موصل آمدند و آن حضرت با برادران و لشكر به مداين آمدند و مدتي در قصر مداين ساكن شد و اعتماد بر وفاي كوفيان نداشت، زيرا كه مي دانست كه ايشان در باطن با آن حضرت راست نيستند و مكاتيب با اهل شام مي نويسند؛ و نيز انديشه

فرمود كه، مستولي شام، ترك ملك نمي كند و اهل شام با او موافقند؛ ديگر خون مسلمانان ريخته مي شود.پس كتابت به معاويه نوشت و با او صلح كرد.

الحافظ لجماجم عساكر الاسلام من القاصي و الداني

[ صفحه 155]

آن حضرت نگاه دارنده ي كله هاي سرلشكرهاي اسلام است، از دور و نزديك.

يعني هر دو لشكر را كه دوران و مخالفان و نزديكان و موافقان بودند، از قتل و هلاك نگاه داشت، و بر ايشان ترحم فرموده، خلافت را بگذاشت تا خون مسلمانان ريخته نشود.روايت كرده اند كه آن حضرت چون در مداين فرود آمد با آن حضرت لشكرها بود، همچو كوه و آن حضرت فرموده كه كله هاي سر عرب تمامي در دست من بود من آن را نگاه داشتم از براي خداي تعالي، و نگذاشتم كه ايشان هلاك شوند [16] و اين نهايت شفقت و مرحمت است كه كسي ملك و خلافت را بگذارد تا مؤمنان و بندگان خدا هلاك نشوند. و اين از كمال كرم و احسان اوست.

الراحم علي المسلمين برفع الموت الأحمر القاني

آن حضرت رحم كننده است بر مسلمانان به برداشتن مرگ سرخ.

سخت سرخ مراد از مرگ سرخ قتل و [از سخت] مبالغه در سرخي [است.] و آن اشارت است بدانكه خون بسيار در ميان مسلمانان شده بود و آن حضرت رحم فرمود و آن خون را از ميان ايشان برداشت بافكند [ن] صلح.

المصلح بين الفئتين العظيمتين لتأييد الدين و تشييد المباني

آن حضرت اصلاح كننده است ميان دو گروه بزرگ از براي تقويت دين و محكم گردانيدن بناهاي اسلام.

و اين اشارت است بدانكه آن حضرت اصلاح فرمود

ميان لشكرها.چنانچه در حديث صحيح وارد شده كه آن حضرت [پيغمبر] در بالاي منبر بود و حضرت اميرالمؤمنين حسن نزد آن حضرت نشسته بود، آن حضرت فرمود: اين پسر من سيد است و زود باشد كه خداي تعالي اصلاح كند به واسطه ي او ميان دو گروه بزرگ از مسلمانان. [17]

[ صفحه 156]

سيد شباب اهل الجنة، في الجنة ذات القطوف الدواني

آن حضرت سيد جوانان اهل بهشت است كه در آن بهشت خداوند خوشه هاست كه نزديكند از جهت چيدن آن خوشه ها.

و اين اشارت است به حديث صحيح كه حضرت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «حسن و حسين سيدان جوانان اهل بهشت اند در بهشت» و اين از مناقب آن دو حضرت است.

ابي محمد الحسن بن علي السيد الرضا السبط الزكي

كنيت آن حضرت ابومحمد است و آن حضرت را فرزندان بوده و بزرگتر ايشان حسن مثني نام داشته و ديگر زيد بن الحسن و فاطمه بنت حسين زوجه ي حسن مثني بوده؛ و اسم مبارك آن حضرت اول حرب بوده و حضرت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم او را حسن نام كرده چنانچه مذكور شد. [18] و از جمله ي القاب آن حضرت يكي سيد است و يكي رضا به واسطه ي آنكه كمال رضا و تواضع او را حاصل بوده و يكي ديگر سبط؛ زيرا كه آن حضرت سبط حضرت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم است و يكي ديگر زكي به واسطه ي كمال پاكي و طهارت كه آن حضرت داشته.اين القاب مشهور است

الشهيد بالسم النتيع، المدفون بالبقيع

آن حضرت شهيد است

به زهر پالوده ي خالص و دفن كرده شده است در بقيع.

و اين اشارت است به سبب شهادت آن حضرت؛ روايت كرده اند كه چون آن حضرت با اهل شام صلح كرد و خلافت را بگذاشت و با اهل جماعت و ساير اولاد اميرالمؤمنين علي عليه السلام به مدينه نقل فرمود و مدتي در آنجا ساكن شد، بعد از آن جعده بنت اشعث بن قيس كه زوجه ي آن حضرت بود، آن حضرت را زهر داد [19] و آن حضرت مريض شد.روايت كرده اند كه در مرض موت مي فرمود كه، مرا چند نوبت زهر دادن؛ اين نبوت اثر آن در رگ جان خود درمي يابم.چون مرض اشتداد يافت فرمود: فرش

[ صفحه 157]

مرا نقل كنيد به صحن خانه، شايد كه در ملكوت آسمان و زمين نظر كنم.بعد از آن وفات فرمود.ولادت آن حضرت در مدينه بود در شب نصف رمضان سنه ي اثنين از هجرت، و در بعضي روايت سنه ي ثلاث از هجرت؛ [20] و در مدينه وفات فرمود در بيست و هشتم صفر سنه ي خمسين از هجرت؛ و سن مبارك آن حضرت چهل و هفت سال و چند ماه بود و آن حضرت را در بقيع دفن كردند آنجا كه امروز قبه ساخته اند، منسوب بدان حضرت و به عباس بن عبدالمطلب است.اللهم و صل علي سيدنا محمد و آله سيما الامام المجتبي الحسن الرضا و سلم تسليما.

پاورقي

[1] كشف الغمه ج 1 س 538.

[2] احزاب(33)33.

[3] شوري(42)23.

[4] تنها در «غ» آمده.

[5] تنها در «غ» آمده.

[6] در «غ»: التاني.

[7] درباره ي طرق مختلف اين حديث، البته با عبارتهاي ديگر نك: ترجمة الامام الحسن في تاريخ مدينة دمشق، صص 96-93.

[8]

غوالي در اينجا جمع «الغلية» به معناي «امرأة السمينة»

[9] تنها در «غ» آمده.

[10] كشف الغمه ج 1 ص 522.

[11] بسياري از محققان بر اين باورند كه اين خبر از ساخته هاي مؤرخان اموي است كه مثل بسياري از موارد ديگر خواسته اند شخصيت امام مجتبي عليه السلام را با آن همه عبادت و زهد و تقوي و حج، چنين جلوه دهند.از اين جهت امام مجتبي عليه السلام بسيار مظلوم بوده است.

[12] در «غ»: العافي

[13] در اصل: بهشت ها.

[14] اين سخن راست نيست؛ ما در جاي ديگري بدان پرداخته ايم (تاريخ سياسي اسلام تا سال صد هجري، ص 19)؛ مطلب مزبور را ابن طلحه شافعي نيز در مطالب السؤول گفته و اربلي سخت او را مورد انتقاد قرار داده است.نك: كشف الغمه ج 1 صص 564-562.

[15] در «غ» و لشكرهاي بسيار را آراستند از شيعه ي آن حضرت و از امراي عرب...

[16] اين نقل را ابن سعد نيز آورده (ترجمه الامام الحسين از طبقات الكبري، نك: تراثنا، ش 11 ص 167 تحقيق: علامه سيد عبدالعزيز طباطبايي)؛ اما اين گزارش با تمامي نقلهايي كه مشكلات امام را براي جمع آوري سپاه بيان كرده مخالف و قطعا نادرست است.

[17] براي طرق آن نك: تاريخ دمشق ترجمة الامام الحسن؛ تحقيق:محمد باقر محمودي صص 132-125؛ لازم به ذكر است كه در برخي حراق فقط آمده: «فئتين عظيمتين» نك: همانجا ص 131 پاورقي، نقل از ترمذي.

[18] ما هم در پاورقي همانجا در آن خبر ترديد كرديم.

[19] مؤلف نامي از جنايتكار اصلي كه معاويه بوده و ريحانه ي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم را به شهادت رسانده نياورده است؛ گرچه در جاي ديگر او را كافر خوانده است.

[20]

قطعي است كه ولادت آن حضرت در سال سوم بوده است.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109