سرشناسه:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان،1391 عنوان و نام پديدآور:پيامك هاي حضرت خديجه(س)/ واحد تحقيقات مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان مشخصات نشر:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان 1391. مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه و رايانه
من كيستم يگانه اميد محمدم
ناموس وحي و همسر والاي احمدم
ام الائمه مادر ام الائمه ام
يعني خديجه دختر پاك خويلدم
روح بزرگ خواجه اسراست در تنم
گلخان_ه ي بهشت رسول است دامنم
اي آنكه بر احمد وفاداري خديجه
اسلام را كردي علمداري خديجه
تو هست و بودت وقف عشق مصطفي شد
دين را خريدي و خريدارت خدا شد
شعب ابيطالب گواه همتت بود
پاكي ، زلالي ، مثل دريايي ، خديجه
تاج سر زنهاي دنيايي خديجه
تو همسر محبوب من بودي و هستي
همخانه ام در عرش اعلايي خديجه
من بارها با ديدن تو جان گرفتم
از بسكه آرام و شكيبايي خديجه
تو هستي خود را برايم خرج كردي
در آسمان عشق يكتايي خديجه
شايسته تر از تو زني بين عرب نيست
تو مادر ام ابيهايي خديجه
يك بار ديگر باز كن آغوش خود را
در بر بگير اين دختر خاموش خود را
مادر مظلومه ي من ميون بستر رمق نداري
با اين همه غصه و غم چرا بابامو تنها مي ذاري
كنار بسترت ببين نشسته ام پريشون
شاهد جون دادنتم با ديده هاي گريون
امشب دل تنگ مرا اشكم روايت مي كند
امشب خديجه با تو اي اسماء وصيت مي كند
اي آشنايم ، بشنو نوايم
آن مادري كه منشأ عصمت ز جوي اوست
آن بانويي كه بوي رسالت ز سوي اوست
گويي: ز شأن خديجه به من بگو
گويم: جهان ذره و جنت ز خوي اوست
آسمون بي تو به اشكش شعر بارون مي خونه
بعد تو ستاره اي تو آسمون نمي مونه
تو ديار بي كسي ها سر خاك قبر تو
بابا اسمتو با يه حال پريشون مي خونه
بيشتر روزا توي خونه ، تشنه يه گوشه
زانواشو مي گيره تو بغلش غريبونه
امشب پدر مي ديد كوثر گريه مي كرد
زهرا به روي قبر مادر گريه مي كرد
خاك مزار مادرش را مي گرفت و
با دست خود مي ريخت بر سر گريه مي كرد
اي دامنت دانشگه زهرا خديجه
اي همدم تنهايي طاها خديجه
نوشيده آب از چشمه ي چشم تو كوثر
اي باغبان شاخه ي طوبي خديجه
مادر دل بابام مي گيره، تو بي كسي اسيره
ميون بستر غم جون نداري
براي پر كشيدن بي قراري
مادر، تو كه داري مي ري به سفر
يه نيگا كن به حال پدر
بي تو خونمون غرق ماتمه، مادر
از غم تو هر چي بگم كمه، مادر
اي ز صد هاجرت درود و سلام
كرده مريم به محضر تو قيام
همسر مصطفي درود درود
مادر فاطمه سلام سلام
اي داده به عصمت شرف و نام خديجه
اي بسته به طوفت فلك احرام خديجه
اي همسر پيغمبر اسلام خديجه
اي عصمت حق فاطمه را مام خديجه
اي ختم رسل را ز شرف نور دو ديده
قبل از شب بعثت به پيمبر گرويده
مادر مرو كه فاطمه ات زار و مضطر است
هجر تو قاتل من غمديده دختر است
غصه مخور به حال پدر چونكه بعد تو
زهراي كوچك توبرايش چو مادر است
در سرزمين شعب ابي طالب از محن
اكنون ز اوج داغ و عزاي تو محشر است
آخر اي پرستوي شكسته پر
حالا كه ميري سفر منم ببر
بي تو تنها و غريب ميشه بابا
بي تو آتيش مي گيره دلاي ما
اي همه دلخوشيم ، از غمت مي كشيم
مرو اي مادر من مرو اي مادر من