قرآن و پايان تاريخ

مشخصات كتاب

شماره کتابشناسی ملی : ایران 82-6749 سرشناسه : معموری علی عنوان و نام پديدآور : قرآن و پایان تاریخ معموری علی منشا مقاله : ، موعود، ش 36، (بهمن و اسفند 1381): ص 44 - 49. توصیفگر : قرآن توصیفگر : دین توصیفگر : ظهور منجی توصیفگر : پیشگوییهای قرآن توصیفگر : صلح

قرآن و پايان تاريخ

بشر به مقتضاي حُب ذات و طبيعت جست وجوگر خود همواره به سرانجام دنيا مي انديشد و اكنون كه فقر و فساد، ظلم و ستم، تبعيض و ناجوانمردي، استعمار و استثمار، انحصارطلبي قطب سلطه گر و صدها و هزاران پديده نا ميمون فرهنگي، سياسي و اقتصادي و اجتماعي به صورت وحشتناكي بر جوامع بشري چنگ انداخته و عرصه را بر انسان هاي آزاديخواه و طالب حداقل حقوق انساني تنگ نموده، اين سؤال كه آينده جهان و پايان تاريخ چگونه خواهد بود از اهميت ويژه برخوردار است.و اهميت بيشتر آن زماني روشن تر مي گردد كه به اين نكته توجه داشته باشيم كه بشر در دوران اوج شكوفايي علمي، صنعتي و تكنولوژي است و اين همه رشد و ترقي نه تنها مشكلي از بشر خسته از جنگ ها و خونريزي ها، اضطراب ها و تشويش ها، نامردمي ها و تبعيض ها برطرف نساخته، كه مايه تورّم مشكلات و تشديد دردهاي او گرديده است.اكنون بايد بگوييم اين حق آدمي است كه بداند بشر در سير قهقرايي به گرداب فلاكت و بدبختي افكنده خواهد شد يا با آينده اي روشن و عصري طلايي كه آدمي به حقوق انساني خود مي رسد و به سعادت و فلاح دست مي يابد مواجه مي شود. دانستن هر يك از اين دو پاسخ فقط رفع يكي

از مشكلات فكري او نيست بلكه نوع جهت گيري او را در زندگي معين خواهد كرد و او را از خمودگي و سستي، يأس و افسردگي، اضطراب و پريشاني، انحطاط و سقوط خارج ساخته به انساني پرتكاپو و فعال، اميدوار به آينده، صبور، مقاوم و ترقي خواه تبديل خواهد كرد.همه اديان الهي و بيشتر مكاتب بشري، درباره پايان تاريخ، اظهار نظر كرده اند. در همه پيش گويي هاي [1] مربوط به آخرالزمان، خبرهاي وحشتناك و نگران كننده اي وجود دارد؛ ولي اغلب بر اين امر اتّفاق نظر [2] است كه پايان كار بشر، روشن و سعادت آميز است. در تمام فرقه ها و [3] مذاهب اسلامي، كم و بيش سرانجام سعادت مند بشر پيش بيني شده است. [4] در متون زرتشتي (از آيين هاي باستان) به صراحت از دوره طلايي بشر در پايان جهان ياد شده كه به آشوب ها و بلاهاي بسيار مسبوق خواهد بود و با ظهور واپسين منجي (سوشيانس) محقّق مي شود. در آيين هندوان نيز هر [5] دوره انساني به چهار قسمت تقسيم شده كه قسمت چهارم آن، مظهر غروب و افول تدريجي معنويت اوّليه است و از آن، به عصر ظلمت (Kali Yuga) تعبير مي شود؛ سپس منجي بشر ظاهر شده و با فروپاشي جوامع انساني و ازبين رفتن شرارت ها، دوره اي نو آغاز مي گردد. در متون بودايي نيز از اين [6] دوره، سخن به ميان آمده است. در [7] اديان ابراهيمي، بيش از آيين ها و مكاتب ديگر بر دوره طلايي بشر در پايان تاريخ، تأكيد شده است. در عهد عتيق، برقراري سعادت و عدالت در سرتاسر جهان پيش بيني شده كه به وسيله «مشيح» محقّق مي شود. در [8] عهد جديد نيز به اين مطلب پرداخته

شده و مكاشفه يوحنا به طور كامل به [9] حوادث ناگوار آخرالزمان، اختصاص يافته و در پايان آن، به برقراري صلح و آرامش جهان تحت حاكميت مؤمنان اشاره شده است. در ميان مكاتب [10] بشري، پيش بيني «ماركس» از مدينه كمونيستي همراه با كمون نهايي ايجاد شده، تصويري از جامعه بي طبقه و بي نياز از دولت را ارائه مي دهد. [11] .پيش بيني هاي «رنه گنون» (عبدالواحد يحيي) از افول و فروپاشي تمدّن مادّي غرب و ظهور مجدّد حقّ و حقيقت كه با نظر به داده هاي آيين هاي باستان و اديان ابراهيمي ارائه شده خبر مي دهد. نظريّه پايان تاريخ [12] «فوكوياما» پيروزي نهايي نظام غربي و حاكميّت ابدي آن بر سرتاسر جهان را پيش بيني كرده است و نظريّه [13] «برخورد تمدّن ها» از «هانتينگتون»، جنگ جهاني تمدّن ها و نظم جهاني نوين براساس مرزهاي تمدّني را در پايان اين دوره از جهان، پيش بيني مي كند. [14] .

ديدگاه كلي قرآن درباره پايان تاريخ

ديدگاه قرآن درباره سرانجام بشر، ديدگاهي خوش بينانه بود و پايان دنيا، پاياني روشن و سعادت آميز دانسته شده است. سرانجامِ سعادت مند جهان، همان تحقّق كامل غرض آفرينش انسان ها است كه چيزي جز عبادت خداوند نخواهد بود:«و مَا خَلَقتُ الجِنَّ والإِنسَ إِلَّا لِيَعبدونَ.» (ذاريات (51)، 56).عبوديّت الهي در سطوح گوناگون فردي و اجتماعي آن، براساس برنامه ريزي خداوند و در چارچوب اصل اختيار واقع شده و غالب انسان ها از آن بهره مند مي شوند:«وَعدَ اللَّهُ الَّذينَ ءَامَنوا مِنكُم وعَمِلوا الصَّلِحتِ لَيَستخلِفنَّهُم فِي الأَرضِ... ولَُيمَكِّننَّ لَهُم دِينَهُم الَّذِي ارتَضي لَهُم و لَيُبدِّلنَّهُم مِن بَعدِ خَوفهِم أَمناً يَعبُدونَنِي لَايُشرِكونَ بِي شَيئاً» (نور (24)،55).«هُو الَّذِي أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدي وَدِينِ الحَقّ لِيُظهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ.» (توبه (9)،33؛ فتح (48)،28؛ صف (61)،9) [15] .آيات ناظر به آينده جوامع انساني، بر

عنصر خوش بيني در جريان كلّي نظام طبيعت و طرد عنصر بدبيني درباره پايان كار بشر تأكيد ورزيده، به نوعي فلسفه تاريخ براساس سير صعودي و تكاملي آن اشاره دارد. از [16] نگاه اسلام، دين با پشت سر گذاشتن مراحل مختلف، در كامل ترين شكل خود به بشر عرضه شده:«اَليَومَ أَكمَلتُ لَكُم دِينَكُم و أَتمَمتُ عَليكُم نِعمَتي و رَضيتُ لَكُم الإِسلمَ دِيناً» (مائده (5)،3).و همواره با انتقال از جامعه اي به جامعه ديگر شكوفاتر مي گردد:«مَنْ يَرتدَّ مِنكُم عَن دِينِه فَسوفَ يأتِي اللّهُ بِقَومٍ يُحِبُّهم و يُحِبّونَه». (مائده (5)،54) [17] .خداوند از پيامبران گذشته، پيمان گرفته كه به پيامبر خاتم (ص) ايمان آورده، به او ياري رسانند (آل عمران (3)،81) بنابراين، تمام نبوت ها و شرايع پيشين، مقدمه و پيش درآمد شريعت ختميّه اند. از ظاهر برخي [18] آيات، چون:«والسَّبقونَ السَّبقونَ - أُولئِكَ المُقرَّبونَ... - ثُلَّةٌ مِن الأَوَّلينَ - وَ قَليلٌ مِن الأَخِرين» (واقعه (56)،10 - 13 و 14).و نيز بعضي روايات برمي آيد كه [19] پيشينيان از مردم آخرالزمان، فضيلت و مرتبه بالاتري داشته اند؛ امّا اهل [20] تفسير، سبقت گرفتگان را پيامبران و اصحابشان دانسته و سبقت را فضيلتي براي اقوام گذشته نشمرده اند؛ زيرا طبيعي است كه اصحاب پيامبر (ص)، نسبت به تمام پيامبران ديگر و اصحابشان بسيار كم تر باشند؛ البته [21] رواياتي نيز حاكي از نسخ آيه مزبور نقل شده كه درست به نظر [22] نمي رسد؛ و به دليل سطح بالاي [23] معرفت مردم آخرالزمان معجزات حسّي اقوام گذشته، جاي خود را در اسلام به معجزه عقلي و علمي (قرآن) داده و وحي قرآني، با سخن از قرائت [24] و علم و قلم، آغاز مي شود:«اِقرَأ بِاسمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ - خَلَقَ الإِنسنَ

مِن عَلَقٍ - اِقرَأ و رَبُّكَ الأَكرَمُ - الَّذِي عَلَّمَ بِالقَلمِ - عَلَّمَ الإِنسنَ ما لَم يَعلَم». (علق (96)، 1 - 5).و قرآن، از دوره ماقبل اسلام، به عنوان عصر جاهليت در مقابل عصر علم و خرد ياد مي كند:«الجَهِليَّةِ الأُولَي» (احزاب (33)،33). [25] .از اين رو، طبق روايات، سوره توحيد و شش آيه آغازين سوره حديد، براي اقوامي در آخرالزمان نازل شده كه در كاوش هاي ديني، از اقوام پيشين ژرف انديش تر و دقيق ترند. در [26] روايات متعدد ديگر نيز دوره آخرالزمان و مردم آن، به رغم وقوع فتنه ها و آشوب هاي بسيار، بهترين زمان و بهترين مردم شناسانده شده اند؛ بنابراين، ميان ديدگاه [27] خوشبينانه اسلام درباره پايان تاريخ و ظهور آفت هاي اجتماعي بسيار در آن دوره، هيچ گونه تنافي وجود ندارد. برخي از پيامبران نيز به دليل فضيلت مردم آخرالزمان، از خداوند خواسته اند كه نام و راهشان در ميان آنان جاويد بماند. (شعراء (26)،84) قرآن، امت [28] پيامبر را معتدل ترين و در نتيجه كامل ترين:«و كَذلِكَ جَعلنكُم أُمَّةً وَسَطاً» (بقره (2)،143). [29] .و بهترين امّت:«خَيرَ أُمَّةٍ اُخرِجَت لِلنَّاسِ» (آل عمران (3)،110).معرفي مي كند؛ بر همين اساس، [30] خوارق عادت در آخرالزمان به كمترين ميزان رسيده و خداوند از طريق سنت هاي طبيعي تاريخ، جوامع بشري را با آزمايش هاي مختلف به حدي از بلوغ، شعور و تجربه مي رساند كه زمينه حكومت جهاني صالحان مهيا شود و بر اساس سنّت هميشگي [31] خويش، مؤمنان را بر همه موانع چيره ساخته، به فتح و پيروزي پايدار مي رساند:«إِنَّهُم لَهمُ المَنصُورونَ - و إِنَّ جُندَنا لَهُم الغَلِبون». (صافات (37)،172 و 173). [32] .از مجموعه مباحث گذشته مي توان نتيجه گرفت كه دوره اسلامي، همان دوره آخرالزمان

است كه تحقق كامل ديدگاه مثبت اسلام درباره پايان تاريخ، در عصر ظهور امام مهدي (عج) به وقوع خواهد پيوست.

نشانه ها و رخدادهاي مهم آخرالزمان

ختم نبوت و نزول واپسين شريعت كه با ظهور پيامبر اسلام تحقق يافت، نخستين نشانه پايان تاريخ به شمار مي رود؛ لذا مفسران، مقصود [33] ازنشانه هاي قيامت رادر آيه ذيل، بعثت پيامبر (ص) دانسته اند كه نسبت به عمر جهان، فاصله بسيار كمي تا قيامت دارد: [34] .«فَهَل يَنظُرونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَن تَأتِيَهُم بَغتَهً فَقَد جَاءَ أَشراطُها». (محمد (47)،18)در آخرالزمان وقايع فراوان ديگري نيز پيش بيني شده كه بيشتر به دوره پاياني آن (مقارن با ظهور حضرت مهدي) مربوط مي شود:1. بحران معنويّت: پيش از ظهور امام زمان (عج) جوّ حاكم بر جهان، جوّ ستم، گناه و فساد خواهد بود:«اِقتَربَ لِلنَّاسِ حِسابُهُم و هُم فِي غَفلَةٍ مُعرِضون.» (انبياء (21)، 1).در اين آيه، مردم آخرالزمان، به غفلت و اعراض از خداوند، متّصف شده اند. در روايات نيز منظور از [35] اشراط الساعة كه در آيه 18 سوره محمد (47) به آن اشاره شده، رواج بيش از حدّ كفر، فسق و ظلم دانسته شده و موارد متعدّدي از آن بر شمرده شده است. [36] .2. وقوع اختلاف ها و درگيري هاي بسيار: يكي از نشانه هاي آخرالزمان، اختلاف ها و درگيري هاي فراوان ميان گروه هاي گوناگون است:«فَاختَلفَ الأَحزابُ مِن بَينهِم فَويلٌ لِلَّذينَ كَفَروا مِن مَشهَدِ يَومٍ عَظِيم.» (مريم (19)، 37) روايات، اين آيه را به ظهور فرقه هاي مختلف در جهان اسلام مربوط دانسته اند كه در آخرالزمان پديد آمده، موجب اختلاف هاي بسيار خواهند شد. آيه «يَلبِسَكُم شِيَعًا و يُذِيقَ [37] بَعضَكُم بَأسَ بَعض» (انعام (6)، 65) نيز به وقوع اختلاف ها و قتل و كشتار در آخرالزمان تفسير شده است. بر

[38] اساس روايتي، آيه «ولَنبلونَّكم بشي ءٍ مِن الخَوف و الجُوع و نَقصٍ من الأَمولِ و الأَنفُس...» (بقره (2)،155) به ترس و ناامني، گرسنگي و قحطي و فقر و كشتار در آخرالزمان اشاره دارد. [39] .3. ظهور دجّال: درهرسه دين آسماني يهود، مسيحيت واسلام، ظهورفاسدترين ومخرّب ترين جريان منحط در طول تاريخ، پيش بيني و از خطر آن پرهيز داده شده است. دجّال [40] كه تجسّم كفر، فريب و گمراهي است، در آخرالزمان ظاهر شده، مردم را به پرستش خويش مي خواند. برخي از مفسّران، تفسير آيه «لَخلقُ السّموتِ والأرض أكبرُ مِن خَلقِ النّاسِ» (غافر (40)،57) را به ظهور دجّال ناظر دانسته اند كه درديد مردم، عظيم ترين موجود جلوه مي كند؛ در حالي كه [41] خداوند، او را از بسياري مخلوقات ديگر كوچك تر مي شمارد. سرانجام اين [42] پديده به دست عيسي (ع) محو و نابود خواهد شد. [43] .4. وقوع مصائب: برخي از آيات عذاب بر كافران و گنه كاران آخرالزمان كه نزول عذاب را انكار مي كنند؛ تطبيق داده شده است:«إن أتكُم عَذابُهُ بَيَتاً أَو نَهاراً مَا ذَا يَستَعجِلُ مِنهُ الُمجرِمونَ». (يونس (10)،50) «فَإِذا نَزلَ بِسَاحَتهِم فَساءَ صَباحُ المُنذرين». (صافات (37)،177). [44] .با استفاده از آيه 65 انعام (6)، برخي از اين عذاب ها بدين شرح گزارش شده اند: صدايي هراسناك و دود در آسمان و حاكمان ستمگر:«قُل هُو القادِرُ عَلي أَن يَبعَثَ عَليكُم عَذاباً مِن فَوقِكُم»، فرو رفتن برخي انسان ها در زمين.«أَو مِن تَحتِ أَرجُلِكُم»، اختلافات بسيار در دين، «أَو يَلبِسَكُم شِيَعاً» قتل و كشتار «و يُذِيقَ بَعضَكُم بَأسَ بَعض». در اين دوره زماني، ترس و ناامني، [45] گرسنگي و قحطي و فقر و كشتار نيز بسيار رخ خواهد داد:«وَ لَنبلُونَّكُم بِشَي ءٍ

مِنَ الْخَوفِ والْجُوعِ و نَقصٍ مِن الأَمولِ وَالأَنفُس....». [46] .5. خروج سفياني: بيشتر مفسّران، از ظهور لشكري طغيانگر كه در «آخرالزمان در كشورهاي اسلامي به ستم و تعدّي پرداخته، سرانجام در صحرايي بيرون از مكّه، گرفتار عذاب الهي مي شوند»، خبر داده و آيه «ولَو تَري إِذ فَزِعُوا فَلَا فَوتَ و أُخِذوا مِن مَكانٍ قَرِيب» (سبأ (34)،51) را درباره آن لشكر دانسته اند. در روايات شيعه و سنّي، نام رهبر اين لشكر، سفياني ذكر شده است. آيه «أَفأَمِنَ الَّذينَ مَكَروا السَّيَِّاتِ [47] أَن يَخسِفَ اللّهُ بِهِمُ الأَرضَ....» (نحل (16)، 45) نيز كه توطئه گران را به فرو رفتن در زمين تهديد مي كند، بر لشكر سفياني تطبيق داده شده است. آيه [48] «...ءَامِنوا بِما نَزَّلنا مُصَدِّقًا لِما مَعَكُم مِن قَبلِ أَن نَطمِسَ وُجوهًا فَنَرُدَّها عَلي أَدبارِهَا» (نساء (4)، 47) نيز درباره بازماندگان لشكر سفياني تأويل شده كه صورت هايشان معكوس گشته، پشت سرشان قرار مي گيرد. [49] .6. نداي آسماني: بنابر روايات شيعه، جبرئيل نخستين كسي است كه با امام زمان (عج) بيعت كرده و با صدايي بلند به گونه اي كه به گوش همه جهانيان برسد، اين آيه را تلاوت مي كند:«أَتي أَمرُ اللّهِ فَلَا تَستَعجِلُوهُ؛ فرمان خدا رسيد؛ پس ديگر شتاب مكنيد». (نحل (16)، 1). [50] .آيه «وَاستَمِع يَومَ يُنادِ المُنادِ مِن مَكانٍ قَريبٍ - يَومَ يَسمَعونَ الصَّيحَةَ بِالحَقِّ ذلِكَ يَومُ الخُروجِ» (ق (50)،42-41) نيز به اين حادثه، تأويل شده است. [51] .7. ظهور منجي بزرگ بشر: مهم ترين رخداد آخرالزمان، ظهور دوازدهمين امام شيعيان براي رهايي انسان هاست: «جَاءَ الحَقُّ و زَهقَ البطِلُ إِنَّ الباطِلَ كانَ زَهوقًا.» (اسراء (17)، 81) اين آيه كه از پيروزي چشمگير حق بر باطل سخن مي گويد، در روايات به ظهور

مهدي (عج) تأويل شده است. [52] «أَينَ ما تَكونُوا يَأتِ بِكُمُ اللّهُ جَمِيعًا» نيز بر ياران نخستين مهدي (عج) كه خداوند آنان را گرداگرد حضرت حاضر مي سازد، تطبيق داده شده است. آيه «فَإِن يَكفُربِها هؤُلَاءِ فَقَد وَكَّلنا [53] بِها قَومًا لَيسوا بِها بِكفرين» [54] (انعام (6)،89) نيز چنين است.8. نزول عيسي (ع): يكي از رخدادهاي آخرالزمان، فرود آمدن عيسي (ع) از آسمان است: «و إِنَّه لَعِلمٌ لِلسَّاعَةِ فَلاتَمتَرُنَّ بِها» (زخرف (43)، 61)، «وإِن مِن أَهلِ الكِتبِ إِلَّا لَيُؤمِنَنَّ بِه قَبلَ مَوتِهِ.» (نساء (4)، 159) مفسّران با استفاده از اين آيات، ظهور دوباره عيسي (ع) در آخرالزمان راپيش بيني كرده اند و در روايات نيز تصريح [55] شده كه وي در بيت المقدّس به نماز جماعت امام زمان (عج) اقتدا و در جنگ هاي ايشان نيز شركت خواهد كرد. براساس اين تفسير، فرود آمدن [56] عيسي (ع) از آسمان، يكي از نشانه هاي نزديكي قيامت شمرده شده و از ايمان آوردن همه اهل كتاب به حضرت عيسي (ع) در آخرالزمان كه يكي از فرماندهان امام زمان به شمار مي رود، خبر داده شده است.9. خروج جنبنده اي از زمين: قرآن با رمز و ابهام از خروج جنبده اي حكايت مي كند كه هنگام رويگرداني مردم از معنويّت،از زمين خارج شده، با مردم سخن مي گويد. «و إِذا وَقعَ القَولُ [57] عَلَيهِم أَخرَجنا لَهُم دابَّةً مِنَ الأَرضِ تُكَلِّمُهُم أَنَّ النَّاسَ كَانوا بَِايتِنا لَايُوقِنون». (نمل/27، 82) در تفاسير، مطالب بسياري درباره اين موجود شگفت بيان شده كه تا حدّ [58] بسياري غير واقعي و بي اساس به نظر مي رسد و در ظاهر برگرفته از منابع [59] اسرائيلي است. [60] .10. هجوم يأجوج و مأجوج: قومي وحشي و فاسد با تخريب سدّ

ذوالقرنين، در اندك زماني سرتاسر جهان را پر از ظلم و فساد خواهد كرد تا آن كه بنابر روايات، در عصر ظهور مهدي، به طور كلّي از بين خواهد رفت: «حَتَّي إِذا فُتِحَت يَأجوجُ و مَأجوجُ و [61] هُم مِن كُلِّ حَدَبٍ يَنسِلون.» (انبياء (21)،96) برخي، يأجوج و مأجوج را يكي از نژادهاي انساني، با صفات ظاهري خاص يا موجوداتي خارق العاده دانسته اند كه از پشت مانعي مادّي خارج شده، به كشتار مردم و تخريب منابع طبيعي خواهند پرداخت. برخي [62] ديگر نيز آنان را نمادي از يك تمدّن مادّي مخرّب شمرده اند كه سدّ معنويِ ساخته شده به دست پيامبران را منهدم و حيات طبيعي و معنوي را بر كره زمين تهديد خواهد كرد؛ در هر حال، [63] بيش تر مفسّران با استناد به آيه «وَ تَرَكنَا بَعضَهُم يومَئِذٍ يَموجُ فِي بَعضٍ و نُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعنهم جَمعًا» (كهف (18)، 99) كه بنابر قول مشهور، به هجوم آنان اشاره داشته و بي درنگ از قيامت سخن به ميان آورده، آن را از نشانه هاي متّصل به قيامت شمرده اند و سخن از بازگشت برخي اقوام گذشته را هنگام خروج يأجوج و مأجوج مربوط به قيامت دانسته اند: «و حَرَامٌ عَلي قَريَةٍ أَهلَكنها [64] أَنَّهُم لَايَرجِعونَ - حَتَّي إِذا فُتِحَت يَأجوجُ و....» (انبياء (21)، 95 و 96) برخي ديگر، اين حادثه را به استناد روايات بسيار، به دوران ظهور مربوط دانسته و اشاره [65] به بازگشت برخي اقوام را به مسأله «رجعت» ارتباط داده اند. [66] .11. رجعت: در آخرالزمان برخي از نيكوكاران و بدكاران زمان هاي گذشته، دوباره زنده مي شوند. «وَ يَومَ نَحشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوجاً مِمَّن يُكَذِّبُ بَِايتِنا.» (نمل (27)، 83) اين

آيه فقط به برانگيخته شدن عدّه اي از مكذّبان و نه همه آن ها اشاره كرده؛ بدين جهت، روايات و مفسّران شيعه، ميان مصداق اين آيه و قيامت، تفاوت قائل شده و آيه را به آخرالزمان مربوط دانسته اند كه عدّه اي از نيكوكاران و بدكاران اعصار گذشته، زنده شده، هر يك نتيجه دنيايي اعمال خويش را خواهد ديد. مرگ و زندگي [67] دوباره: «رَبَّنا أَمَتَّنا اثنَتَينِ و أَحيَيتَنَا اثنَتَينِ» (غافر (40)، 11)، عذاب پيش از عذاب [68] بزرگ: «و لَنُذيقَنَّهُم مِنَ العَذابِ الأَدنَي دُونَ العَذابِ الأَكبَر» (سجده (32)، 21)، [69] .ظهور بندگان پيكارجو پيش از قيامت: «فَإِذا جاءَ وَعدُ أُولهُما بَعَثنا عَلَيكُم عِباداً لَنا أُولِي بَأسٍ شَديد» (اسراء (17)،5)، ميثاق [70] پيامبران با خداوند براي ايمان آوردن و ياري رساندن به پيامبراسلام: «و إِذ أَخَذَ اللّهُ مِيثقَ النَّبِيّينَ... لَتُؤمِنُنَّ بِه و لَتَنصُرنَّهُ» (آل عمران (3)،81) و منّت الهي بر [71] مستضعفان تاريخ: «و نُريدُ أَن نَمُنَّ عَلَي الَّذينَ استُضعِفوا فِي الأَرضِ و نَجعلَهُم أَئِمَّةً و نَجعَلَهُم الورِثين.» (قصص (28)،5) [72] .همگي به رجعت، تفسير و تأويل شده اند؛ با اين حال در تفسير آيات پيشين، آراي ديگري نيز گفته شده است. [73] .12. صلح و آرامش پايدار در سرتاسر جهان: پس از پيروزي حضرت مهدي (عج) و يارانش، آرامش و معنويّت بر جهان حاكم خواهد شد:«وَعَدَ اللّهُ الَّذينَ ءَامَنوا... وَ لَيُبدِّلَنَّهُم مِن بَعدِ خَوفِهِم أَمناً....» (نور (24)، 55)، «إِنَّ الأَرضَ لِلّهِ يُورِثُها مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ و العقِبَةُ لِلمُتَّقين» (اعراف (7)،128)، «و قتِلوهُم حَتَّي لَاتَكونَ فِتنةٌ و يَكونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّه» (انفال (8)، 39)، «لِيُحِقَّ الحَقَّ و يُبطِلَ البطِلَ.» (انفال (8)، 8) اين آيات و آيات ديگر كه از ميراث بري

صالحان و مستضعفان و جانشيني آنان در زمين ياد مي كند (انبياء (21)،105؛ اعراف (7)، 137؛ قصص (28)، 5) همگي بيان گر اين واقعيّتند كه سرنوشت اين جهان، پس از جهادي الهي به امامت امام زمان (عج)، سرانجام به دست مؤمنان افتاده و جهانيان همگي در سايه حكومت حضرت در صلح و معنويّت به سرخواهند برد. افزون بر اين، تحقّق [74] كامل آيات «وَ لَه أَسلَمَ مَن فِي السَّموتِ و الأَرضِ» (آل عمران (3)، 83) و «يُحيِ الأَرضَ بَعدَ مَوتِها» (حديد (57)،17) و «اليَومَ يَئِسَ الَّذينَ كَفروا مِن دِينِكُم فَلاتَخشَوهُم وَ اخشَون» (مائده (5)، 3) و «يَومئذٍ يَفرُح المؤمِنونَ - بِنَصرِاللّهِ...» (روم (30)، 4و 5) نيز در اين دوره زماني دانسته شده است. در آن هنگام، همه [75] نعمت هاي آسمان و زمين بر آن ها نازل و از آسايش و سعادت كامل بهره مند خواهند شد: «لَفَتحنَا عَليهِم بَركتٍ مِنَ السَّماءِ والأَرضِ....» (اعراف (7)، 96) [76] .چون اين مردم در سايه حكومت حضرت مهدي به بالاترين حدّ رشد و بلوغ مي رسند، بدين ترتيب، خلافت انسان بر زمين به كامل ترين حدّ خود خواهد رسيد؛ در عين حال، وجود مقدّس امام معصوم (امام مهدي يا امامان ديگر هنگام رجعت) تا قيامت در دنيا حضور داشته، جامعه انساني هيچ گاه از حضورشان بي نياز نمي شود. [77] .

پاورقي

[1] نجات بخشي در اديان، ص 13 و 14؛ علي و پايان تاريخ، ص25-15.

[2] هزاره گرايي، ص 25.

[3] نجات بخشي در اديان، ص 13 و 14.

[4] قيام و انقلاب مهدي، ص 5.

[5] اوستا، گاهان، يسنه 46، ب 3 و يَشتها، ارديبهشت، ب 10 - 17 و فروردين، ب 129؛ نجات بخشي در اديان، ص 3 - 71.

[6] بحران دنياي متجدّد، ص 1 و

اوپانيشاد، ص 772 - 774 و 737.

[7] بودا، ص 518 و 519؛ علي و پايان تاريخ، ص 23.

[8] كتاب مقدّس، اشعياء 11 و 12، يوئيل 3 و 4، زكريا 9، دانيال 2: 44، و 7: 13 و 27.

[9] كتاب مقدّس، متي 24: 15 - 44، و رسل 2: 17 - 21. [

[10] كتاب مقدّس، مكاشفه يوحنا 4 - 22؛ نجات بخشي در اديان، ص113 - 133.

[11] ماركس و ماركسيسم، ص 91 - 94.

[12] بحران دنياي متجدّد، ص 2، 20، 55، 105، 154 و 186؛ علائم آخرالزمان، ص 188 - 199، 200 و 318.

[13] «پايان تاريخ و آخرين انسان ها» مجله اطلاعات سياسي واقتصادي، ص 22.

[14] برخورد تمدّن ها و بازسازي نظم جهاني، ص 485 و 516.

[15] تاريخ الغيبة الكبري، ص 233 - 239؛ تاريخ ما بعدالظهور، ص33.

[16] قيام و انقلاب مهدي، ص 6 و 14.

[17] فلسفه تاريخ، ص 251-247.

[18] نهج البلاغه، ص 20؛ خاتميّت، ص 21.

[19] صحيح بخاري، ج 4، ص 228 و 229.

[20] بيضاوي، ج 5، ص 284؛ من وحي القرآن، ج 21، ص 329.

[21] نهج البيان، ج 5، ص 135؛ نمونه، ج 23، ص 207.

[22] الدرّالمنثور، ج 8، ص 8.

[23] الكشاف، ج 4، ص 459.

[24] الاتقان، ج 2، ص 252.

[25] خاتميت، ص 39-36.

[26] الكافي، ج 1، ص 91.

[27] بحارالأنوار، ج 52، ص 124 و 125؛ كتاب الغيبه، نعماني، ص206.

[28] البرهان، ج 4، ص 174.

[29] خاتميت، ص 19.

[30] نمونه، ج 23، ص 208.

[31] تاريخ الغيبه الكبري، ص 244-242.

[32] في ظلال، ج 5، ص 3002.

[33] الفرقان، ج 26 و 27، ص 109.

[34] مجمع البيان، ج 9، ص 154؛ قرطبي، ج 16، ص 159.

[35] التفسير الكبير، ج 22،

ص 140؛ التحريروالتنوير، ج 17، ص 9.

[36] تفسير قمي، ج 2، ص 279 - 282؛ نورالثقلين، ج 5، ص 37.

[37] تفسير عيّاشي، ج 1، ص 64؛ البرهان، ج 3، ص 712.

[38] تفسير قمي، ج 1، ص 232.

[39] نور الثقلين، ج 1، ص 142.

[40] كتاب مقدّس، عهد قديم، زكريا 9: 6 و 7 و دانيال 7: 19 - 27 و عهد جديد، متّي 24: 15 - 25 و نامه اول يوحنا 4: 1 - 6 و مكاشفه يوحنا 13: 11 - 17؛ سفينةالبحار، ج 2، ص 162 و 163.

[41] تاريخ مابعدالظهور، ص142-139؛ علائم آخرالزمان،ص303 - 316.

[42] كشف الأسرار، ج 8، ص 482 - 484.

[43] همان، ج2، ص141 - 143؛ الدرّالمنثور، ج5، ص674 و 675.

[44] بحارالانوار، ج 9، ص 213 و 232، ج 52، ص 185؛ ج 53، ص56.

[45] تفسير قمي، ج 1، ص 232.

[46] نورالثقلين، ج 1، ص 142.

[47] جامع البيان، مج 12، ج 22، ص 129؛ الدرّالمنثور، ج 6، ص712 - 714؛ عيّاشي، ج 2، ص 57.

[48] البرهان، ج 1، ص 352 و 354.

[49] همان.

[50] تفسير عيّاشي، ج 2، ص 254.

[51] نورالثقلين، ج 5، ص 118 و 119.

[52] البرهان، ج 3، ص 576.

[53] مجمع البيان، ج 1، ص 426؛ البرهان، ج 1، ص 347 - 355.

[54] البرهان، ج 2، ص 448.

[55] جامع البيان، مج 3، ج 3، ص 394 - 396؛ مج 4، ج 6، ص 25 - 30؛ مج13، ج25، ص115 و 116؛ كشف الأسرار، ج 9، ص 74 و ج 2، ص 143؛ ابن كثير، ج 1، ص 589 و 590.

[56] مجمع البيان، ج 3، ص 211؛ نورالثقلين، ج 1، ص 571؛ روح المعاني، ج 14، ص 147.

[57] الميزان، ج 15،

ص 396.

[58] جامع البيان، مج11، ج20، ص20-18؛ كشف الأسرار، ج7، ص258-256؛ قرطبي، ج 13، ص 156 - 158.

[59] الميزان، ج 15، ص 396.

[60] كتاب مقدّس، مكاشفه يوحنا 13.

[61] جامع البيان، مج 10، ج 17، ص 115 - 121؛ تاريخ مابعدالظهور، ص 146 - 150.

[62] كشف الاسرار، ج5، ص743- 746؛ الدرّالمنثور، ج 5، ص677-674؛ الميزان، ج 13، ص 336 - 398.

[63] تاريخ ما بعد الظهور، ص 151؛ علائم آخرالزمان، ص200 - 202؛ الفرقان، ج 15 و 16، ص 213 - 223.

[64] مجمع البيان، ج 7، ص 102؛ كشف الأسرار، ج 6، ص 306 و 307؛ الميزان، ج 14، ص 326.

[65] الفرقان، ج 16 و 17، ص 362 - 365.

[66] تاريخ ما بعدالظهور، ص 150؛ الفرقان، ج 16 و 17، ص 365-362.

[67] مجمع البيان، ج 7، ص 366؛ البرهان، ج 4، ص 228 - 231؛ الميزان، ج 15، ص 397 و 398.

[68] بحارالأنوار، ج 53، ص 56.

[69] همان.

[70] نورالثقلين، ج 3، ص 138 - 140.

[71] تفسير عيّاشي، ج 1، ص 181.

[72] نورالثقلين، ج 4، ص 107.

[73] تاريخ ما بعدالظهور، ص 632 - 639، 647.

[74] مجمع البيان، ج 7، ص 106؛ عيّاشي، ج 1، ص 183 و ج 2، ص50 و 56 - 61؛ نورالثقلين، ج 2، ص 57.

[75] تفسير عيّاشي، ج 1، ص 183 و 292؛ نورالثقلين، ج 5، ص 242 و 243؛ البرهان، ج 4، ص 336.

[76] نورالثقلين، ج 2، ص 52.

[77] الايقاظ من الهجعه، ص 392 - 405؛ علي و پايان تاريخ، ص92-82.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109