شميم رحمت

مشخصات كتاب

سرشناسه : حسيني شيرازي صادق - 1320

عنوان و نام پديدآور : شميم رحمت صادق حسيني شيرازي [به اهتمام موسسه رسول الاكرم صلي الله عليه واله و سلم

مشخصات نشر : قم : ياس زهرا عليها السلام ، 1424 ه ق = 1382.

مشخصات ظاهري : ص 64

شابك : 964-8185-17-42000 ريال

وضعيت فهرست نويسي : فهرستنويسي قبلي يادداشت : چاپ دوم يادداشت : پشت جلد به لاتيني شده Sadagh Shirazi. Shamim - e Rahmat .

يادداشت : عنوان ديگر: شميم رحمت سيره حكومتي امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف .

يادداشت : كتابنامه بصورت زيرنويس عنوان ديگر : شميم رحمت سيره حكومتي امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف .

عنوان ديگر : شميم رحمت سيره حكومتي امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف

عنوان ديگر : سيره حكومتي امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف

موضوع : محمدبن حسن (عج ، امام دوازدهم ق 255

موضوع : مهدويت -- انتظار

موضوع : محمدبن حسن (عج ، امام دوازدهم 255ق -- رويت شناسه افزوده : موسسه رسول اكرم (ص

رده بندي كنگره : BP224/4 /ح 573ش 8 1382

رده بندي ديويي : 297/462

شماره كتابشناسي ملي : م 84-10590

روش امام مهدي در تشكيل حكومت

متأ سفانه، ذهنيت رايج مسلمانان آن است كه امام مهدي (عج) با چهره اي خشن ظهور مي كند و با تكيه بر شمشير و قتل و كشتارِ مخالفان خود، موفق به برپايي حكومت و كسب قدرت مي شود. اين ذهنيت در رواياتي ريشه دارد كه در اين باره موجود است و در كتاب ها و بر روي منبرها براي مردم بازگو

مي گردد. برپايهِ پاره اي از اين روايات، امام مهدي (عج) به هنگام ظهور، چنان با خشونت و درشتي با مردم رفتار مي كند كه بيش تر آنان آرزو مي كنند كه كاش هرگز او را نبينند، عدهِ زيادي از آنان نيز در نسب او به ترديد مي افتند و او را از آل محمد (ع) نمي دانند.

روايات دروغين و محمد بن علي الكوفي

تعداد اين روايات به بيش از پنجاه مورد مي رسد. از اين تعداد، سند نزديك به سي مورد از آن ها به شخصي به نام محمدبن علي الكوفي مي رسد كه فردي بدنام و دروغ گو است و تمام علماي رجال بر بي اعتباري روايات او حكم كرده اند. اين شخص، در زمان امام حسن عسكري (ع) مي زيسته و از معاصران جناب فضل بن شاذان بوده است.فضل بن شاذان از اعاظم روات و بزرگان شيعه است كه هيچ شكي در جلالت و قدر و منزلت وي وجود ندارد، تا جايي كه امام عسكري (ع) در مدح و توصيف او مي فرمايد:اِني ا غبط اهل الخراسان لمكان الفضل.به خاطر آن كه فضل، خراساني است، من آرزو داشتم كه از اهل خراسان مي بودم.حال، فضل بن شاذان در وصف محمدبن علي كوفي مي گويد: «رجلٌ كذّاب؛ مردي بسيار دروغ گوست».و در جايي ديگر اظهار داشته است:«كدت ا قنت عليه؛ نزديك بود در قنوت نماز لعن و نفرينش كنم».اكنون به چند نمونه از اين دست روايات اشاره مي كنيم:روايت نخست: روايتي است كه بيش از يك صفحه از بحارالانوار را به خود اختصاص داده است، در اين روايت آمده است:حضرت مهدي (عج) پس از ظهور، عده اي از مسلمانان را مورد تعقيب قرار مي دهد، آنان نيز فرار كرده به نصاراي روم پناه مي برند. نصارا به آنان مي گويند اگر مي خواهيد به شما

پناه دهيم، بايد صليب بر گردن بياويزيد و مسيحي شويد. اين گروه نيز از ترس امام زمان مسيحي مي شوند. حضرت اين مسلمان هاي فراري را از چنگ نصراني ها بيرون مي آورد، مردان آن ها را مي كشد و شكم زنان باردار آن ها را پاره مي كند؛ «فيقتل الرجال و يبقر بطون الحبالي».بايد دانست كه امام زمان (عج)، داراي مقام امامت است و بهتر از هر كسي احكام اسلام را مي داند.در دين اسلام اگر زن بارداري مرتكب جنايتي گردد و حدّ بر او واجب شود، به عنوان مثال اگر زنا دهد و چهار شاهد عادل بر زنا دادن او شهادت دهند و بنا شد كه او را حدّ بزنند، مادامي كه اين زن باردار است جاري كردن حد بر او حرام است؛ بايد صبر كنند تا فارغ شود و بعد حدّ را بر او جاري سازند. با اين همه، آيا حضرت ولي عصر (عج) شكم زن باردار را پاره مي كنند؟! آيا اين روايت جَعل و دروغ نيست؟روايت دوم: در بحارالانوار [1] ، از كتاب غيبه نعماني به اين سند ذكر شده:عن علي بن الحسين (ع) عن محمد العطار عن محمدبن الحسن الرازي (مجهول الهويّه) عن محمدبن علي الكوفي عن البزنطي عن ابن بكير عن ابيه عن زُراره عن ابي جعفر (ع): «ا يسير (الحجه) بسيره النبي (ص)؟» فقال: هيهات انّ رسول اللّه سار في اُمّته باللين والغائب يسير بالقتل.آيا امام مهدي (عج) بر طبق روش رسول خدا (ص) عمل خواهد كرد؟ فرمود: هرگز، رسول خدا (ص) با نرمي با امّتش رفتار كرد، در صورتي كه امام مهدي (عج) از روش قتل و كشتار استفاده خواهد كرد.اين روايت علاوه بر آن كه ضعف سند

دارد با روايات صحيحه اي كه دربارهِ شباهت رفتار امام عصر (عج) با رفتار پيامبر اكرم (ص) وجود دارد و بعداً ذكر خواهد شد در تعارض است.روايت سوم: [2] باز با همان سند قبلي است: «عن محمدبن علي الكوفي عن البزنطي عن العلاء».در اين سند مغيره بن سعيد نيز آمده كه حضرت صادق (ع) در مورد او فرموده است:لعن اللّه المغيره بن سعيد ا نّه دسّ في ا حاديث ا بي كثيراً.خدا لعنت كند مغيره بن سعيد را همانا كه او در روايات پدرم بسيار دست مي بُرد (آن ها را تغيير مي داد).در اين روايت همانند روايات قبلي، باز مسئله كشتار مطرح شده است. و اين سخن را به امام نسبت مي دهند كه: سمعت ا با جعفر (ع) يقول:لو يعلم الناس ما يصنع الغائب اِذا خرج لا حبّ ا كثرهم ان لايروه ممّا يقتل الناس.اگر مردم مي دانستند مهدي (عج) پس از ظهور چه مي كند بيش تر آن ها دوست نداشتند او را ملاقات كنند به دليل كشتار مردم توسط او.چنين سخني از طرف يك آدم دروغ گو به امام معصوم نسبت داده شده و به هيچ وجه قابل پذيرش نيست؛ چرا كه انسان عاقل اگر سخن انسان دروغ گويي را مبني بر شراب خواري فلان مؤ من بشنود باور نخواهد كرد و به خود اجازه نقل اين سخن را نخواهد داد چه برسد در مورد امام معصوم. در دنباله اين روايت چنين آمده است كه:يقول كثير من الناس ليس هذا من آل النبي لو كان لرحم.آن قدر كشتار مي كند كه مردم مي گويند، او از آل پيامبر (ص) نيست؛ چرا كه اگر از آل پيامبر بود رحيم و مهربان بود و كشتار به راه نمي انداخت.اين سخن در مورد كيست؟! آيا در

مورد حجاج بن يوسف ثقفي نيز چنين سخني گفته مي شود؟!روايت چهارم: به دنبال همين روايت شماره 114؛ عن محمدبن علي الكوفي عن البزنطي عن عاصم بن حميد الحناف عن ا بي بصير قال ا بو جعفر (ع):«ليس شأ نه اِلاّ بالسيف لايستتيب ا حداً؛ سر و كار مهدي جز با شمشير نيست و توبهِ كسي را نمي پذيرد».آيا اين شبيه سيرهِ رسول اللّه (ص) است؟نكته مهم اين است كه محمد بن علي كذّاب روايات خود را نوعاً به افراد ثقه نسبت مي داده تا رواياتش صحيح جلوه كند؛ همان طور كه در اينجا نام حناف در سلسله سند آمده كه او از ثقات است.روايت پنجم: اين بار از ابن محبوب (از اصحاب اجماع) عن البطائني عن ا بي بصير عن ا بي عبداللّه (ع)، مي گويد: از امام پرسيدم: مهدي كي ظهور مي كند؟ فقال:ما تستعجلون بخروج الغائب فواللّه ما هو اِلاّالسيف والموت تحت ظلّ السيف. [3] .چرا براي ظهور غايب (امام زمان) عجله مي كنيد، به خدا قسم او فقط با شمشير سر و كار دارد و قتل و كشتار.روايت ششم: از علي بن ابي حمزهِ بطائني شيخ الواقفيه كه قائل به خاتميت امامت به موسي بن جعفر (ع) است؛ او مي گويد ايشان «امام موسي بن جعفر (ع)» امام غايب است و اصلاً قائل به امام دوازدهم نيست. در روايتي از امام رضا (ع) نقل شده است كه پس از دفن اين شخص فرمود: نكير و منكر عمودي از آتش بر او زدند كه: «امتلا قبره ناراً اِلي يوم القيامه» الان حدود هزار و دويست سال است كه در قبرش مي سوزد. به هر حال روايت اين است؛عن ابن ا بي بطائني عن ا بيه عن ا بي بصير

عن ا بي عبداللّه (ع) قال:اذا خرج الغائب لم يكن بينه و بين العرب و قريش اِلاّ السيف ما يأ خذ منها اِلاّ السيف. [4] .چون آن غايب بيايد، ميان او و قريش شمشير حاكم است و بس و از قريش غير از شمشير چيزي دريافت نمي كند.اين ها تنها چند نمونه از رواياتي است كه در اين زمينه وارد شده است.صرف نظر از محمدبن علي كوفي، عده اي از راويان ديگر اين روايات نيز به هيچ وجه مورد اعتبار نبوده و رواياتشان قابل پذيرش نيست.گذشته از اشكالات سندي، اين دسته از روايات، از جهت دلالت نيز ناتمامند و قابل پذيرش نمي باشند؛ زيرا مفاد بسياري از آن ها با ضروريات مذهب و شريعت در تعارض است و به هيچ عنوان نمي توان آن ها را توجيه كرد.اصولاً امام مهدي (عج) مي آيد كه عدالت را بياورد و بساط جور و جفا و ستم را برچيند. بنابراين، امكان ندارد كه بخواهد از راه ظلم به عدل برسد و يا با ايجاد بدعت، سنت جدش حضرت محمد (ص) و اميرالمؤ منين علي (ع) را زنده كند. سنت رسول خدا (ص) آن بود كه اجازه نمي داد هيچ زن بارداري را حد بزنند و يا قصاصش نمايند، ولي بر اساس آن چه محمدبن علي كوفي نقل كرده است، امام مهدي (عج) شكم زنان بارداري را كه از ترس و براي حفظ جان خود مسيحي شده اند پاره مي كند!!

روايات صحيح

دليل ديگر بي اعتباري اين گونه روايات، احاديث صحيح و معتبري است كه بر مفهوم مقابل آن ها دلالت دارد و صراحتاً گوياي اين مطلبند كه روش حكومتي حضرت ولي عصر (عج)، همانند همان روش حكومتي رسول خدا (ص) و اميرمؤ منان (ع) است. به

چند نمونه از اين روايات توجه فرماييد:1. روايت نخست:در بحارالانوار روايت موثق و حسنه اي از كتاب غيبه نعماني ذكر شده است:عن ابن عقده عن علي بن الحسن (ابن فضّال) عن ا بيه عن رفاعه عن عبداللّه بن عطاء قال: سئلت ا با جعفر الباقر (ع): «فقلت اِذا قام الحجّه بأ يّ سيره يسير في الناس؟ فقال (ع) يهدم ما قبله كما صنع رسول اللّه و يستأ نف الاًسلام جديداً. [5] .راوي از امام باقر (ع) سؤ ال مي كند كه حضرت حجت (عج) پس از ظهور، چه سيره و روشي در حكومت خواهد داشت؟ امام پاسخ مي دهد همان طور كه رسول خدا (ص) پس از بعثت تمام آن چيزهايي را كه پيش از ايشان به عنوان دين مطرح بود، مثل يهوديت، نصرانيت و مجوسيت، همه را بي اعتبار اعلام كرد، مهدي (عج) نيز پس از ظهور آن چه كه به نام اسلام بر دنيا حاكم است، امّا با اساس اسلام مخالف است، از ميان خواهد برد و اسلام واقعي را دوباره برپا خواهد كرد.پيامبر اكرم (ص) به فرمودهِ قرآن [6] با نرمي و عدم خشونت باورها و عقايد پيش از خود را بي اعتبار كرد. اين سيرهِ پيامبر با همهِ مردم بود و حتي با كافران هم اين گونه رفتار مي كرد و تنها اختصاص به مسلمان ها نداشت. امام زمان (عج) نيز درباره كافران هم همان سيره و همان نرمي و لطافت را به خرج خواهد داد، كه سيره رسول اللّه بود، مسلمانان كه جاي خود دارند.2. روايت دوم:عن ابن عباس عن النبي (ص) قال: «التاسع منهم [من ا ولاد الحسين (ع)] من ا هل بيتي و مهدي ا مّتي، ا شبه الناس بي في شمائله و ا قواله

و ا فعاله. [7] .شاهد ما لفظ «ا فعاله» است؛ يعني مهدي (عج) علاوه بر اين كه شمايل و اقوالشان شبيه رسول خداست، كارهايش نيز شبيه رسول خداست.3. روايت سوم:در بحارالانوار [8] حدود يك صفحه از سخنان شيخ طبرسي [9] در اعلام الوري به عنوان تذييل اين روايت آمده است كه قسمتي از آن چنين است:اگر دربارهِ چگونگي حكومت حضرت ولي عصر (عج) سؤ ال شود كه چگونه است؟ آيا با شدت و عنف، خواهد بود؟ بايد گفت: «فاِن كان ورد بذل خبر فهو غير مقطوع به.» هرگز حكومت آن حضرت با شدّت و عنف نخواهد بود و حتي اگر روايتي در اين مورد [اعمال خشونت در حكومت حضرت] پيدا شد، صحيح نيست، و روايت صحيحي وجود ندارد كه آن حضرت با شدت و عنف رفتار خواهند كرد.طبرسي از حديث شناسان معروف و خبرهِ فن بوده است، تمام رواياتي كه در اين باب وارد شده را با اين جملهِ «اِن كان...» زير سؤ ال برده و مي گويد اگر روايتي در اين زمينه [اعمال خشونت در حكومت حضرت] پيدا شود، نه مدلولش معتبر است و نه حجّيت دارد.4.روايت چهارم:در بحارالانوار [10] ، روايتي از كتاب كافي با اين عبارت نقل شده است:كليني عن العده عن البرقي عن ابيه عن محمدبن يحيي عن حماد بن عثمان عن الصادق (ع) اِذا قام الحجّه سار بسيره ا ميرالمؤ منين علي (ع).يعني هنگامي كه امام مهدي ظهور كند دقيقاً مانند سيرهِ اميرالمؤ منين (ع) عمل خواهد كرد.سند اين روايت صحيح و هيچ شك و شبهه اي در آن نيست؛ چرا كه راويانش يكي از ديگري بهترند و متن آن نيز موافق سيرهِ معصومين (ع) است.مدلول اين روايات آن است

كه چون امام مهدي ظهور كند، عموم مردم، از خرد و كلان، و پير و جوان به او عشق مي ورزند و از صميم قلب دوستش دارند. از رسول خدا (ص) نقل است كه فرمود:شما را به مهدي، مردي از قريش بشارت مي دهم كه ساكنان آسمان و زمين از خلافت و فرمانروايي او خشنودند. [11] .هم چنين از آن حضرت روايت شده است كه فرمود:شما را به مهدي (عج) بشارت مي دهم كه به سوي مردم برانگيخته مي شود... و ساكنان زمين و آسمان از او خشنود مي گردند. [12] .نيز در روايتي ديگر از رسول خدا (ص) آمده است:مردي از امت من قيام مي كند كه مردم زمين و آسمان او را دوست دارند. [13] .و از حضرت علي (ع) نيز نقل شده است كه فرموده است:چون مردي از فرزندانم ظهور كند چنان گشايشي در كار مردم ايجاد مي شود كه حتي مُردگان به ديدار يكديگر مي روند و ظهورش را به هم مژده مي دهند. [14] .

جمع روايات

در جمع بين روايات متعارض خود ائمه (ع) توصيه هاي لازم را فرموده اند. البته دو روايت مخالف وقتي با هم در تعارض قرار مي گيرند كه شروط لازم را در باب تعارض داشته باشند؛ به اين صورت كه اولاً، سند هر دو معتبر باشد؛ نه آن كه يك طرف محمد بن علي الكوفيِ دروغ گو باشد و طرف ديگر علي بن ابراهيم و محمدبن مسلم، كه از ثقات و معتمدين ائمه (ع) هستند.مقايسهِ بين اين دو عقلاً و شرعاً جايز نيست. پس ما در همين پله اول كه بحث سَند باشد مشكل داريم؛ چرا كه رواياتي كه از محمدبن علي كوفي نقل شده، امام زمان را يك آدم

كش معرفي مي كند كه در زمان او هرج و مرج خواهد بود، و فقها مي گويند: حتي احكام شرعي، اگر باعث هرج و مرج شوند ساقط مي گردند و ديگر واجب نخواهند بود، حال آيا امام زمان (عج) كه خودشان صاحب اين دين و احكام آن هستند، باعث هرج و مرج خواهند بود؟!پس در همين مرحله اول، بحث تعارض منتفي است؛ چرا كه يك آدم دروغ گو نمي تواند معارض بزرگان حديث و ثقات باشد.از اين مرحله كه بگذريم بر فرض صحت سند، نوبت به ملاحظهِ تراجيح بين دو روايت متعارض مي رسد، در اين مرحله، آن ها با روايات صحيح ديگر و سنت و سيره و كتاب (قرآن)، مقايسه مي شوند و هر كدام موافق آن ها بود، معتبر است. از اين جهت نيز رواياتي كه تشابه سيرهِ امام زمان (عج) با سيره اميرمؤ منان (ع) و رسول خدا (ص) را بيان مي كند داراي رجحان هستند؛ چرا كه با سيرهِ معصومين (ع) سازگار است و قراين صدق بسيار دارد.پس از اين مرحله بر فرض آن كه هر دو مطابق كتاب و سيره باشند و به اصطلاح متكافي باشند، نوبت به دلالت و ظهور مي رسد، اين كه آيا هر دو روايت از لحاظ ظهور و دلالت با هم مساوي هستند يا نه.در اين مرحله اگر يكي از روايات متعارض، از لحاظ دلالت صريح تر بود، آن را بر مي گزينيم. در صورتي كه از لحاظ دلالت هم يكسان باشند، نوبت به تساقط مي رسد و هر دو روايت از اعتبار مي افتند؛ گويا اصلاً روايتي وارد نشده است. اين مبناي فقهي در باب تعارض روايات است.

سيره امام زمان همان سيره رسول اللّه

بنابر آن چه گفته شد، سيرهِ امام زمان (عج) دقيقاً همان سيره

و روش رسول خدا (ص) است. حتي شمايل آن حضرت هم، مانند شمايل و سيماي نوراني پيامبر اكرم (ص) است؛ چنان كه روايات بسياري از شيعه و سني و حتّي تاريخ نگاران مسيحي آمده است كه چهرهِ رسول خدا (ص) به قدري جذّاب بود كه حتّي دشمن ترين دشمنان آن حضرت، وقتي چشمش به چهرهِ منوّر ايشان مي افتاد به گونه اي مجذوب آن حضرت مي شدند كه تمام هم و غمشان را فراموش مي كردند. چهرهِ امام زمان (عج) نيز چنين است.علاوه بر تاريخ و روايات، مهم ترين سندي كه در خصوص سيره و سلوك رسول خدا (ص) در دست است، قرآن كريم مي باشد. تابلويي كه قرآن كريم از چهرهِ رسول خدا (ص) ترسيم مي كند چنين است:فبما رحمه من اللّه لنت لهم، و لو كنت فظّاً غليظ القلب لانفضوا من حولك [15] .به (بركت) رحمت الهي، در برابر آنان [مردم] نرم و مهربان شدي و اگر خشن و سنگدل بودي، از اطراف تو، پراكنده مي شدند.و يا در جاي ديگر مي فرمايد:لقد جائكم رسول من انفسكم، عزيزٌ عليه ما عنّتم حريص عليكم بالمؤ منين روِ فٌ رحيم. [16] .خداي متعال از ميان شما، فردي را به رسالت فرستاد كه فقر و پريشاني و جهل و فلاكت شما بر او گران است و براي نجات و آسايش شما حرص مي ورزد و خودخوري مي كند و نسبت به مؤ منان بسي دل رحم و مهربان است.شفقت و محبت رسول خدا (ص) نسبت به مردم به حدي بود كه حتي عده اي همين مسئله را به وسيله اي براي آزار ايشان تبديل كرده بودند:و منهم الذين يؤ ذون النبي و يقولون هو ا ذنٌ قل ا ذن خير لكم يؤ من باللّه و يؤ من للمؤ منين

و رحمه للذين آمنوا منكم [17] .از آن ها كساني هستند كه پيامبر را آزار مي دهند و مي گويند: او آدم خوش باوري است! بگو: خوش باور بودن او به نفع شماست، (ولي بدانيد) او به خدا ايمان دارد و تنها مؤ منان را تصديق مي كند و رحمت است براي كساني كه ايمان آورده اند. و آن ها كه رسول خدا را آزار مي دهند، عذاب دردناكي دارند.در تفسير اين آيه آمده است كه يكي از منافقان، رسول خدا (ص) را به سخره مي گرفت، جبرئيل نازل شد و عرض كرد، يا رسول اللّه، فلان منافق را احضار كنيد و از او بپرسيد چرا اين كارها را مي كند.اين مورد يك استثنا بود و هيچ مورد ديگري پيدا نمي كنيد كه پيامبر كسي را به خاطر مسخره كردن خود بطلبد. اين مورد هم بنا بر مصلحت بوده و پيامبر (ص) دستور داشته اند.در همين قضيه پيامبر آن شخص را طلبيد و از او توضيح خواست. او عرض كرد: يا رسول اللّه، هر كسي اين حرف را زده دروغ گفته، من چنين كاري نكرده ام. پيامبر (ص) چيزي نفرمود و ساكت شد اين منافق نيز، چنين برداشت كرد كه رسول خدا (ص) حرف او را باور كرده است. در صورتي كه محال است پيامبر (ص) حرف اين منافق را كه بر خلاف سخن خداوند و جبرئيل بود باور كند، اما پيامبر (ص) نخواست با او حتي ترش رويي كند.اين بار به ميان مردم رفت و گفت عجب پيامبري است! جبرئيل از يك گوش به او مي گويد من مسخره اش كرده ام، باور مي كند، از گوش ديگر من مي گويم چنين كاري نكرده ام باز باور مي كند، اين پيغمبر اُذن است؛ يعني هر

سخني كه به او بگويند باور مي كند.خداوند در پاسخ به اين ياوه سرايي ها، در قرآن فرموده است: (قل اُذن خير لكم) [18] ؛ اين گوش (باور كردن حرف شما) براي شما خوب است و به نفع شماست.اين فعل و عمل رسول خداست و مهدي شبيه ترين مردم به رسول خداست.پيامبر (فبما رحمه من اللّه لنت لهم) [19] است.پس مهدي (عج) نيز چنين خواهد بود. او با كافران به نرمي رفتار خواهد كرد، چه رسد به مسلمانان.اصولاً امام مهدي (عج) براي برقراري عدل مي آيد و عدالت يك خواستهِ طبيعي و فطري انسان هاست. بنابراين امكان ندارد به گونه اي رفتار نمايد كه مردم آرزو كنند اي كاش او را نبينند و يا به خاطر بي رحمي هايي كه انجام مي دهد، بگويند او از آل محمد (ص) نيست و ارتباطي با اهل بيت پيامبر (ص) ندارد.هم چنين وقتي حضرت علي (ع) مي فرمايد:محال است كه من از راه ستم بخواهم به پيروزي دست پيدا كنم و به وسيلهِ جور در طلب نصرت برآيم. [20] .يقيناً امام مهدي (عج) نيز از همين روش پيروي خواهد كرد و امكان ندارد كه از راه ستم بخواهد حكومت بر مردم را به دست گيرد.

پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 52، ح 109، ص 353.

[2] همان، ح 113، ص 353.

[3] الخرايج، ج 3، ص 155؛ غيبه الطوسي، ص 459، ذكر طرف من العلامات الكائنه قبل الخروج.

[4] شيخ طوسي، الغيبه، ص 459؛ الخرايج، ج 3، ص 155.

[5] بحارالانوار، ج 52، ح 112، ص 353.

[6] آل عمران/ 159.

[7] بحارالانوار، ج 52، ح 187، ص 379.

[8] همان، ح 187، ص 379.

[9] امين الدين امين الاسلام ابو علي فضل بن حسن بن فضل (-548 ق) فقيه،

محدث، مفسر و لغوي امامي معروف به شيخ طبرسي، از برجسته ترين علماي شيعه در قرن ششم هجري كه خود و پسرش حسن بن فضل صاحب مكارم الاخلاق و نوه اش علي بن حسن صاحب مشكاه الانوار همگي از علماي بزرگ هستند. روضات الجنات،ج 5،صص 342 - 349؛ طبقات اعلام الشيعه، قرن 6، صص 216 و 217. [

[10] بحارالانوار، ج 47، ص 54.

[11] ينابيع الموده، ص 431، اثبات الهداه، ج 2، ص 524.

[12] جامع احاديث الشيعه، ج 1، ص 34.

[13] احقاق الحق، ج 19، ص 663.

[14] صدوق، كمال الدين، ج 2، ص653؛ مجلسي، بحارالا نوار، ج 52، ص 328.

[15] آل عمران/ 59.

[16] توبه/ 128.

[17] همان/ 61.

[18] همان.

[19] آل عمران/ 159.

[20] نهج البلاغه.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109