چهارده اختر تابناك :بخش زندگاني حجة بن الحسن العسكري (عج)

مشخصات كتاب

سرشناسه : احمدي بيرجندي احمد، 1377 - 1301 عنوان و نام پديدآور : چهارده اختر تابناك زندگاني چهارده معصوم عليهم السلام تاليف احمد احمدي بيرجندي مشخصات نشر : مشهد: آستان قدس رضوي موسسه چاپ و انتشارات 1364. مشخصات ظاهري : [256] ص فروست : (موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوي 14) شابك : بها:350ريال وضعيت فهرست نويسي : فهرستنويسي قبلي يادداشت : چاپ نهم 1372؛ 700 ريال يادداشت : چاپ دهم 1374؛ بهاآ: 2200 ريال يادداشت : چاپ هفتم 1369؛ بها: 400 ريال يادداشت : چاپ هشتم 1371؛ بها: 600 ريال يادداشت : عنوان روي جلد: زندگاني چهارده معصوم عليه السلام يادداشت : كتابنامه ص []256 عنوان روي جلد : زندگاني چهارده معصوم عليه السلام عنوان ديگر : زندگاني چهارده معصوم عليهم السلام موضوع : چهارده معصوم -- سرگذشتنامه شناسه افزوده : آستان قدس رضوي موسسه چاپ و انتشارات رده بندي كنگره : BP36/5 /‮الف 3چ 9 رده بندي ديويي : 297/95 شماره كتابشناسي ملي : م 64-1048

حضرت حجة بن الحسن العسكري

اشاره

اي حجت حق:صاحب الامري و منجي بشر مصلح كل چهره بگشاي كه اوضاع جهان گشت وخيمعهد كردي كه گشايي گره از مشكل ما اي شه دادرس از ياد مبر عهد قديمپرچم نصر من اللّه بر افراز و بيا كه به فرمان تو گردد همه عالم تسليمپرچم صلح و عدالت ز نو گردد بر پا پايه دين و فضيلت ز تو بايد تحكيمدكتر رساولادت حضرت مهدي صاحب الزمان (ع) در شب جمعه، نيمه شعبان سال 255 يا 256 هجري بوده است.پس

از اينكه دو قرن و اندي از هجرت پيامبر (ص) گذشت، و امامت به امام دهم حضرت هادي (ع) و امام يازدهم حضرت عسكري (ع) رسيد، كم كم در بين فرمانروايان و دستگاه حكومت جبار، نگراني هايي پديد آمد. علت آن اخبار و احاديثي بود كه در آنها نقل شده بود: از امام حسن عسكري (ع) فرزندي تولد خواهد يافت كه تخت و كاخ جباران و ستمگران را واژگون خواهد كرد و عدل و داد را جانشين ظلم و ستم ستمگران خواهد نمود. در احاديثي كه بخصوص از پيغمبر (ص) رسيده بود، اين مطلب زياد گفته شده و به گوش زمامداران رسيده بود.در اين زمان يعني هنگام تولد حضرت مهدي (ع)، معتصم عباسي، هشتمين خليفه عباسي، كه حكومتش از سال 218 هجري آغاز شد، سامرا، شهر نوساخته را مركز حكومت عباسي قرار داد.اين انديشه - كه ظهور مصلحي پايه هاي حكومت ستمكاران را متزلزل مي نمايد و بايد از تولد نوزادان جلوگيري كرد، و حتي مادران بي گناه را كشت، و يا قابله هايي را پنهاني به خانه ها فرستاد تا از زنان باردار خبر دهند - در تاريخ نظايري دارد. در زمان حضرت ابراهيم (ع) نمرود چنين كرد. در زمان حضرت موسي (ع) فرعون نيز به همين روش عمل نمود. ولي خدا نخواست. همواره ستمگران مي خواهند مشعل حق را خاموش كنند، غافل از آنكه، خداوند نور خود را تمام و كامل مي كند، اگر چه كافران و ستمگران نخواهند.در مورد نوزاد مبارك قدم حضرت امام حسن عسكري (ع) نيز داستان تاريخ به گونه اي شگفت انگيز و معجزه آسا تكرار شد.امام دهم بيست

سال - در شهر سامرا - تحت نظر و مراقبت بود، و سپس امام يازدهم (ع) نيز در آنجا زير نظر و نگهباني حكومت به سر مي برد.«به هنگامي كه ولادت، اين اختر تابناك، حضرت مهدي (ع) نزديك گشت، و خطر او در نظر جباران قوت گرفت، در صدد بر آمدند تا از پديد آمدن اين نوزاد جلوگيري كنند، و اگر پديد آمد و بدين جهان پاي نهاد، او را از ميان بردارند. بدين علت بود كه چگونگي احوال مهدي، دوران حمل و سپس تولد او، همه و همه، از مردم نهان داشته مي شد، جز چند تن معدود از نزديكان، يا شاگردان و اصحاب خاص امام حسن عسكري (ع) كسي او را نمي ديد. آنان نيز مهدي را گاه بگاه مي ديدند، نه هميشه و به صورت عادي». [1] .

شيعيان خاص مهدي را مشاهده كردند

در مدت 5 يا 4 سال آغاز عمر حضرت مهدي كه پدر بزرگوارش حيات داشت، شيعيان خاص به حضور حضرت مهدي (ع) مي رسيدند. از جمله چهل تن به محضر امام يازدهم رسيدند و از امام خواستند تا حجت و امام بعد از خود را به آنها بنماياند تا او را بشناسند، و امام چنان كرد. آنان پسري را ديدند كه بيرون آمد، همچون پاره ماه، شبيه به پدر خويش. امام عسكري فرمود: «پس از من، اين پسر امام شماست، و خليفه من است در ميان شما، امر او را اطاعت كنيد، از گرد رهبري او پراكنده نگرديد، كه هلاك مي شويد و دينتان تباه مي گردد. اين را هم بدانيد كه شما او را پس از امروز نخواهيد ديد، تا اينكه زماني

دراز بگذرد. بنابراين از نايب او، عثمان بن سعيد، اطاعت كنيد». [2] و بدين گونه، امام يازدهم، ضمن تصريح به واقع شدن غيبت كبري، امام مهدي را به جماعت شيعيان معرفي فرمود، و استمرار سلسله ولايت را اعلام داشت. [3] .يكي از متفكران و فيلسوفان قرن سوم هجري كه به حضور امام رسيده است، ابوسهل نوبختي مي باشد.باري، حضرت مهدي (ع) پنهان مي زيست تا پدر بزرگوارش حضرت امام حسن عسكري در روز هشتم ماه ربيع الاول سال 260 هجري ديده از جهان فرو بست. در اين روز بنا به سنت اسلامي، مي بايست حضرت مهدي بر پيكر مقدس پدر بزرگوار خود نماز گزارد، تا خلفاي ستمگر عباسي جريان امامت را نتوانند تمام شده اعلام كنند، و يا بدخواهان آن را از مسير اصلي منحرف كنند، و وراثت معنوي و رسالت اسلامي و ولايت ديني را به دست ديگران سپارند. بدين سان، مردم ديدند كودكي همچون خورشيد تابان با شكوه هر چه تمامتر از سراي امام بيرون آمد، و جعفر كذاب عموي خود را كه آماده نمازگزاران بر پيكر امام بود به كناري زد، و بر بدن مطهر پدر نماز گزارد.

ضرورت غيبت آخرين امام

بيرون آمدن حضرت مهدي (ع) و نماز گزاردن آن حضرت همه جا منتشر شد. كارگزاران و مأموران معتمد عباسي به خانه امام حسن عسكري (ع) هجوم بردند، امّا هر چه بيشتر جستند كمتر يافتند، و در چنين شرايطي بود كه براي بقاي حجت حق تعالي، امر غيبت امام دوازدهم پيش آمد و جز اين راهي براي حفظ جان آن «خليفه خدا در زمين» نبود؛ زيرا ظاهر بودن حجت حق و حضورش در بين مردم

همان بود و قتلش همان. پس مشيت و حكمت الهي بر اين تعلق گرفت كه حضرتش را از نظرها پنهان نگهدارد؛ تا دست دشمنان از وي كوتاه گردد، و واسطه فيوضات رباني، بر اهل زمين سالم ماند. بدين صورت حجت خدا، هر چند آشكار نيست، امّا انوار هدايتش از پس پرده غيبت راهنماي مواليان و دوستانش مي باشد. ضمنا اين كيفر كردار امت اسلامي است كه نه تنها از مسير ولايت و اطاعت اميرالمؤ منين علي (ع) و فرزندان معصومش روي برتافت، بلكه به آزار و قتل آنان نيز اقدام كرد، و لزوم نهان زيستي آخرين امام را براي حفظ جانش سبب شد.در اين باب سخن بسيار است و مجال تنگ، امّا براي اينكه خوانندگان به اهميت وجود امام غايب در جهان بيني تشيع پي برند؛ به نقل قول پروفسور هانري كربن - مستشرق فرانسوي - در ملاقاتي كه با علامه طباطبائي داشته، مي پردازيم: «به عقيده من مذهب تشيع تنها مذهبي است كه رابطه هدايت الهيه را ميان خدا و خلق، براي هميشه، نگهداشته و بطور استمرار و پيوستگي ولايت را زنده و پا بر جا مي دارد... تنها مذهب تشيع است كه نبوت را با حضرت محمّد - صلي اللّه عليه و آله و سلم - ختم شده مي داند، ولي ولايت را كه همان رابطه هدايت و تكميل مي باشد، بعد از آن حضرت و براي هميشه زنده مي داند. رابطه اي كه از اتصال عالم انساني به عالم الوهي كشف نمايد، بواسطه دعوتهاي ديني قبل از موسي و دعوت ديني موسي و عيسي و محمّد - صلوات اللّه عليهم -

و بعد از حضرت محمّد، بواسطه ولايت جانشينان وي (به عقيده شيعه) زنده بوده و هست و خواهد بود، او حقيقتي است زنده كه هرگز نظر علمي نمي تواند او را از خرافات شمرده از ليست حقايق حذف نمايد... آري تنها مذهب تشيع است كه به زندگي اين حقيقت، لباس دوام و استمرار پوشانيده و معتقد است كه اين حقيقت ميان عالم انساني و الوهي، براي هميشه، باقي و پا برجاست» [4] يعني با اعتقاد به امام حيّ غايب.

صورت و سيرت مهدي

چهره و شمايل حضرت مهدي (ع) را راويان حديث شيعي و سني چنين نوشته اند: «چهره اش گندمگون، ابرواني هلالي و كشيده، چشمانش سياه و درشت و جذاب، شانه اش پهن، دندان هايش براق و گشاد، بيني اش كشيده و زيبا، پيشاني اش بلند و تابنده، استخوان بندي اش استوار و صخره سان، دستان و انگشتهايش درشت، گونه هايش كم گوشت و اندكي متمايل به زردي - كه از بيداري شب عارض شده - بر گونه راستش خالي مشكين. عضلاتش پيچيده و محكم، موي سرش بر لاله گوش ريخته، اندامش متناسب و زيبا، هيأتش خوش منظر و رباينده، رخساره اش در هاله اي از شرم بزرگوارانه و شكوهمند غرق، قيافه اش از حشمت و شكوه رهبري سرشار. نگاهش دگرگون كننده، خروشش درياسان، و فريادش همه گير». [5] .حضرت مهدي صاحب علم و حكمت بسيار است و دارنده ذخاير پيامبران است. وي نهمين امام است از نسل امام حسين (ع) اكنون از نظرها غايب است. وليّ مطلق و خاتم اولياء و وصي اوصياء و قائد جهاني و انقلابي اكبر است. چون ظاهر شود، به كعبه

تكيه كند، و پرچم پيامبر (ص) را در دست گيرد و دين خدا را زنده و احكام خدا را در سراسر گيتي جاري كند. و جهان را پر از عدل و داد و مهرباني كند.حضرت مهدي (ع) در برابر خداوند و جلال خداوند فروتن است. خدا و عظمت خدا در وجود او متجلي است و همه هستي او را فرا گرفته است. مهدي (ع) عادل است و خجسته و پاكيزه. ذره اي از حق را فرو نگذارد. خداوند دين اسلام را به دست او عزيز گرداند. در حكومت او، به احدي ناراحتي نرسد مگر آنجا كه حدّ خدايي جاري گردد. [6] .مهدي (ع) حق هر حقداري را بگيرد و به او دهد. حتي اگر حق كسي زير دندان ديگري باشد، از زير دندان انسان بسيار متجاوز و غاصب بيرون كشد و به صاحب حق باز گرداند. به هنگام حكومت مهدي (ع) حكومت جباران و مستكبران، و نفوذ سياسي منافقان و خائنان، نابود گردد. شهر مكه - قبله مسلمين - مركز حكومت انقلابي مهدي شود. نخستين افراد قيام او، در آن شهر گرد آيند و در آنجا به او بپيوندند... برخي به او بگويند، با ديگران جنگ كند، و هيچ صاحب قدرتي و صاحب مرامي، باقي نماند و ديگر هيچ سياستي و حكومتي، جز حكومت حقه و سياست عادله قرآني، در جهان جريان نيابد. آري، چون مهدي (ع) قيام كند زميني نماند، مگر آنكه در آنجا گلبانگ محمدي: «اشهد ان لا اله الا اللّه، و اشهد ان محمّدا رسول اللّه،» بلند گردد.در زمان حكومت مهدي (ع) به همه مردم، حكمت و علم بياموزند، تا آنجا كه

زنان در خانه ها با كتاب خدا و سنت پيامبر (ص) قضاوت كنند. در آن روزگار، قدرت عقلي توده ها تمركز يابد. مهدي (ع) با تأييد الهي، خردهاي مردمان را به كمال رساند و فرزانگي در همگان پديد آورد...مهدي (ع) فريادرسي است كه خداوند او را بفرستد تا به فرياد مردم عالم برسد. در روزگار او همگان به رفاه و آسايش و وفور نعمتي بي مانند دست يابند. حتي چهارپايان فراوان گردند و با ديگر جانوران، خوش و آسوده باشند. زمين گياهان بسيار روياند آب نهرها فراوان شود، گنجها و دفينه هاي زمين و ديگر معادن استخراج گردد. در زمان مهدي (ع) آتش فتنه ها و آشوبها بيفسرد، رسم ستم و شبيخون و غارتگري برافتد و جنگها از ميان برود.در جهان جاي ويراني نماند، مگر آنكه مهدي (ع) آنجا را آباد سازد.در قضاوتها و احكام مهدي (ع) و در حكومت وي، سر سوزني ظلم و بيداد بر كسي نرود و رنجي بر دلي ننشيند. [7] .مهدي، عدالت را، همچنان كه سرما و گرما وارد خانه ها شود، وارد خانه هاي مردمان كند و دادگري او همه جا را بگيرد.

شمشير حضرت مهدي

شمشير مهدي، «سيف اللّه و سيف اللّه المنتقم» است. شمشيري است خدايي، شمشيري است انتقام گيرنده از ستمگران و مستكبران. شمشير مهدي شمشير انتقام از همه جانيان در طول تاريخ است. درندگان متمدن آدمكش را مي كشد، امّا بر سر ضعيفان و مستضعفان رحمت مي بارد و آنها را مي نوازد.روزگار موعظه و نصيحت در زمان او ديگر نيست. پيامبران و امامان و اولياء حق آمدند و آنچه لازمه پند دادن بود بجاي آورند. بسياري از

مردم نشنيدند و راه باطل خود را رفتند و حتي اولياء حق را زهر خوراندند و كشتند. امّا در زمان حضرت مهدي بايد از آنها انتقام گرفته شود.مهدي (ع) آن قدر از ستمگران را بكشد كه بعضي گويند: اين مرد از آل محمّد (ص) نيست. امّا او از آل محمّد (ص) است يعني از آل حق، آل عدالت، آل عصمت و آل انسانيت است.از روايات شگفت انگيزي كه مورد حضرت مهدي (ع) آمده است، خبري است كه از حضرت امام محمّد باقر (ع) نقل شده و مربوط است به 1290 سال قبل. در اين روايت حضرت باقر (ع) مي گويند:«مهدي، بر مركبهاي پر صدايي، كه آتش و نور در آنها تعبيه شده است، سوار مي شود و به آسمانها، همه آسمانها سفر مي كند».و نيز در روايت امام محمّد باقر (ع) گفته شده است كه بيشتر آسمانها، آباد و محل سكونت است. البته اين آسمان شناسي اسلامي، كه از مكتب ائمه طاهرين (ع) استفاده مي شود، ربطي به آسمان شناسي يوناني و هيئت بطلميوسي ندارد... و هر چه در آسمان شناسي يوناني، محدود بودن فلك ها و آسمانها و ستارگان مطرح است، در آسمان شناسي اسلامي، سخن از وسعت و ابعاد بزرگ است و ستارگان بي شمار و قمرها و منظومه هاي فراوان. و گفتن چنين مطالبي از طرف پيامبر اكرم (ص) و امام باقر (ع) جز از راه ارتباط با عالم غيب و علم خدايي امكان نداشته است. [8] .

غيبت كوتاه مدت يا غيبت صغري

مدت غيبت صغري بيش از هفتاد سال بطول نينجاميد (از سال 260 ه تا سال 329 ه) كه در اين مدت نايبان خاص، به

محضر حضرت مهدي (ع) مي رسيدند، و پاسخ نامه ها و سؤ الات را به مردم مي رساندند. نايبان خاص كه افتخار رسيدن به محضر امام (ع) را داشته اند، چهار تن مي باشند كه به «نواب خاص» يا «نايبان ويژه» معروفند.1 - نخستين نايب خاص مهدي (ع) عثمان بن سعيد اسدي است. كه ظاهرا بعد از سال 260 هجري وفات كرد. و در بغداد به خاك سپرده شد. عثمان بن سعيد از ياران و شاگردان مورد اعتماد امام دهم و امام يازدهم بود و خود در زير سايه امامت پرورش يافته بود.2 - محمّد بن عثمان: دومين سفير و نايب امام (ع) محمّد بن عثمان بن سعيد فرزند عثمان بن سعيد است كه در سال 305 هجري وفات كرد و در بغداد به خاك سپرده شد. نيابت و سفارت محمّد بن سعيد نزديك چهل سال به طول انجاميد.3 - حسين بن روح نوبختي: سومين سفير، حسين بن روح نوبختي بود كه در سال 326 هجري فوت كرد.4 - علي بن محمّد سمري: چهارمين سفير و نايب امام حجة بن الحسن (ع) است كه در سال 329 هجري قمري درگذشت و در بغداد دفن شد. مدفن وي نزديك آرامگاه عالم و محدث بزرگ ثقة الاسلام محمّد بن يعقوب كليني است.همين بزرگان و عالمان و روحانيون برجسته و پرهيزگار و زاهد و آگاه در دوره غيبت صغري واسطه ارتباط مردم با امام غايب و حل مشكلات آنها بوسيله حضرت مهدي (ع) بودند.

غيبت دراز مدت يا غيبت كبري و نيابت عامه

اين دوره بعد از زمان غيبت صغري آغاز شد، و تاكنون ادامه دارد. اين مدت دوران امتحان و سنجش ايمان و عمل مردم

است.در زمان نيابت عامه، امام (ع) ضابطه و قاعده اي به دست داده است تا در هر عصر، فرد شاخصي كه آن ضابطه و قاعده، در همه ابعاد بر او صدق كند، نايب عام امام (ع) باشد و به نيابت از سوي امام، ولي جامعه باشد در امر دين و دنيا.بنابراين، در هيچ دوره اي پيوند امام (ع) با مردم گسيخته نشده و نبوده است. اكنون نيز، كه دوران نيابت عامه است، عالم بزرگي كه داراي همه شرايط فقيه و داناي دين بوده است و نيز شرايط رهبري را دارد، در رأس جامعه قرار مي گيرد و مردم به او مراجعه مي كنند و او صاحب «ولايت شرعيه» است به نيابت از حضرت مهدي (ع). بنابراين، اگر نايب امام (ع) در اين دوره، حكومتي را درست و صالح نداند آن حكومت طاغوتي است، زيرا رابطه اي با خدا و دين خدا و امامت و نظارت شرعي اسلامي ندارد. بنابر راهنمايي امام زمان (عجل اللّه فرجه) براي حفظ و انتقال موجوديت تشيع و دين خدا، بايد هميشه عالم و فقيهي در رأس جامعه شيعه قرار گيرد كه شايسته و اهل باشد، و چون كسي - با اعلميت و اولويت - در رأس جامعه ديني و اسلامي قرار گرفت بايد مجتهدان و علماي ديگر مقام او را پاس دارند، و براي نگهداري وحدت اسلامي و تمركز قدرت ديني او را كمك رسانند، تا قدرتهاي فاسد نتوانند آن را متلاشي و متزلزل كنند.گرچه دوري ما از پناهگاه مظلومان و محرومان و مشتاقان - حضرت مهدي (ع) - بسيار دردآور است، ولي بهر حال - در اين

دوره آزمايش - اعتقاد ما اينست كه حضرت مهدي (ع) به قدرت خدا و حفظ او، زنده است و نهان از مرم جهان زندگي مي كند، روزي كه «اقتضاي تام» حاصل شود، ظاهر خواهد شد، و ضمن انقلابي پر شور و حركتي خونين و پر دامنه، بشريت مظلوم را از چنگ ظالمان نجات خواهد داد، و رسم توحيد و آيين اسلامي را عزت دوباره خواهد بخشيد.

اعتقاد به مهدويت در دوره هاي گذشته

اعتقاد به دوره آخرالزمان و انتظار ظهور منجي در دينهاي ديگر مانند: يهودي، زردشتي، مسيحي و مدعيان نبوت عموما، و دين مقدس اسلام، خصوصا، به عنوان يك اصل مسلم مورد قبول همه بوده است.

اعتقاد به حضرت مهدي منحصر به شيعه نيست

عقيده به ظهور حضرت مهدي (ع) فقط مربوط به شيعيان و عالم تشيع نيست، بلكه بسياري از مذاهب اهل سنت (مالكي، حنفي، شافعي و حنبلي و...) به اين اصل اعتقاد دارند و دانشمندان آنها، اين موضوع را در كتابهاي فراوان خود آورده اند و احاديث پيغمبر (ص) را درباره مهدي (ع) از حديثهاي متواتر و صحيح مي دانند. [9] .

قرآن و حضرت مهدي

در قرآن كريم درباره حضرت مهدي و ظهور منجي در آخرالزمان و حكومت صالحان و پيروزي نيكان بر ستمگران آياتي آمده است از جمله: «ما در زبور داوود، پس از ذكر (تورات) نوشته ايم كه سرانجام، زمين را بندگانشايسته ما ميراث برند و صاحب شوند». [10] .حضرت امام محمّد باقر (ع) درباره «بندگان شايسته» فرموده است:منظور اصحاب حضرت مهدي در آخرالزمان هستند.و نيز: «ما مي خواهيم تا به مستضعفان زمين نيكي كنيم، يعني: آنان را پيشوايان سازيم و ميراث براي زمين». [11] .«بسم اللّه الرحمن الرحيم. انا انزلناه في ليلة القدر...» ما قرآن را در شب قدر فرو فرستاديم، تو شب قدر را چگونه شبي مي داني؟ شب قدر از هزار ماه بهتر است. در آن شب، فرشتگان و روح (جبرئيل) به اذن خدا، همه فرمانها و سرنوشتها را فرود مي آورند. آن شب، تا سپيده دمان، همه اسلام است و سلامت.چنانكه از آيه هاي «سوره قدر» به روشني فهميده مي شود، در هر سال شبي هست كه از هزار ماه به ارزش و فضيلت برتر است. آنچه از احاديثي كه در تفسير اين سوره، و تفسير آيات آغاز سوره دخان فهميده مي شود، اين است كه فرشتگان، در شب قدر، مقدرات يك ساله را

به نزد «ولي مطلق زمان» مي آورند و به او تسليم مي دارند. در روزگار پيامبر اكرم (ص) محل فرشتگان در شب قدر، آستان مصطفي (ع) بوده است.هنگامي كه در شناخت قرآني، به اين نتيجه مي رسيم كه «شب قدر» در هر سال هست، بايد توجه كنيم پس «صاحب شب قدر» نيز بايد هميشه وجود داشته باشد وگرنه فرشتگان بر چه كسي فرود آيند؟ پس چنانكه «قرآن كريم» تا قيامت هست و «حجت» است، صاحب شب قدر هست و همو «حجت» است. «حجت» خدا در اين زمان جز حضرت ولي عصر (ع) كسي نيست.چندانكه حضرت رضا عليه السلام مي فرمايد: «امام، امانتدار خداست در زمين، و حجت خداست در ميان مردمان، و خليفه خداست در آباديها و سرزمينها...».فيلسوف معروف و متكلم بزرگ و رياضي دان مشهور اسلامي، خواجه نصيرالدين طوسي مي گويد:«در نزد خردمندان روشن است كه لطف الهي منحصر است در تعيين امام (ع) و وجود امام به خودي خود لطف است از سوي خداوند، و تصرف او در امور لطفي است ديگر، و غيبت او، مربوط به خود ماست. [12] .

طول عمر امام زمان

درازي عمر امام (ع) با در نظر گرفتن عمرهاي درازي كه قرآن بدان ها گواهي مي دهد، و در كتابهاي تاريخي نيز افراد معمر (داراي عمر دراز) زياد بوده اند، و در گذشته و حال نيز چنين كساني بوده و هستند، عمر زياد حضرت مهدي (ع) به هيچ دليلي محال نيست، بلكه از نظر عقلي و ديد وسيع علمي و امكان واقع شدن به هيچ صورت بعيد نيست. از اينها گذشته اگر از نظر قدرت الهي، بدان نظر كنيم، امري ناممكن نيست.

در برابر قدرت خدا - كه بر هر چيز تواناست - عمرهايي مانند عمر حضرت نوح (ع) و عمر بيشتر از آن حضرت و يا كمتر از كاملا امكان دارد. براي خدا قدير و حكيم، كوچك و بزرگ، كم و بسيار، همه و همه مساوي است. بنابراين حكمت كامل و بالغ او، تا هر موقع اقتضا كند بنده خود را در نهايت سلامت زنده نگاه مي دارد.پس طبق حكمت الهي، امام دوازدهم، مهدي موعود (ع) بايد از انظار غايب باشد و سالها زنده بماند و رازدار جهان و واسطه فيض براي جهانيان باشد تا هر وقت خدا اراده كند ظاهر گردد، و عالم را پس از آنكه از ظلم و جور پر شده، از قسط و عدل پر كند.

انتظار ظهور قائم

بر خلاف آنان كه پنداشته اند انتظار ظهور يعني دست روي دست گذاشتن و از حركتهاي اصلاحي جامعه كنار رفتن و فقط «گليم» خود را از آب بيرون بردن، و به جريانات اسلام ديني و اجتماعي بي تفاوت ماندن، هرگز چنين پنداري درست نيست... بر عكس، انتظار يعني در طلب عدالت و آزادگي و آزادي فعاليت كردن و در نپذيرفتن ظلم و باطل و بردگي و ذلت و خواري، مقاومت كردن و در برابر هر ناحقي و ستمي و ستمگري ايستادن است.«مجاهدات خستگي ناپذير و «فوران هاي خونين شيعه» در طول تاريخ، گواه اين است كه در مكتب، هيچ سازشي و سستي راه ندارد. شيعه در حوزه «انتظار» يعني، انتظار غلبه حق بر باطل، و غلبه داد بر بيداد، و غلبه علم بر جهل، و غلبه تقوا بر گناه، همواره آمادگي خود را براي مشاركت در

نهضتهاي پاك و مقدس تجديد مي نمايد، و با ياد تاريخ سراسر خون و حماسه سربازان فداكار تشيع، مشعل خونين مبارزات عظيم را بر سر دست حمل مي كند».اينكه به شيعه دستور داده اند كه به عنوان «منتظر» هميشه سلاح خود را آماده داشته باشد، و با ياد كردن نام «قائم آل محمّد (ص») قيام كند ناشي از همين آمادگي است. ناشي از همين قيام و اقدام است.پايان اين بحث را از نوشته زنده ياد آية اللّه طالقاني، عالم مبارز اسلامي بهره مي بريم كه مي گويد:«... توجه دادن مردم به آينده درخشان و دولت حق و نويد دادن به اجراي كامل عدالت اجتماعي، و تأسيس حكومت اسلام و ظهور يك شخصيت خدا ساخته و بارز، كه مؤ سس و سرپرست آن حكومت و دولت است، از تعاليم مؤ سس اديان است، و در مكتب تشيع، كه مكتب حق اسلام و حافظ اصلي معنويات آن است، جزء عقيده قرار داده شده... و پيروان خود را به انتظار چنين روزي ترغيب نموده، و حتي انتظار ظهور را از عبادات دانسته اند، تا مسلمانان حق پرست، در اثر ظلم و تعدي زمامداران خودپرست و تسلط دولتهاي باطل، و تحولات اجتماعي و حكومت ملل ماده پرست، اعم از شرقي و غربي، خود را نبازند و دل قوي دارند و جمعيت را آماده كنند.و همين عقيده است كه هنوز مسلمانان را اميدوار و فعال نگاه داشته است، اين همه فشار و مصيبت از آغاز حكومت دودمان دنائت و رذالت اموي، تا جنگهاي صليبي و حمله مغول، و اختناق و تعديهاي دولتهاي استعماري، بر سر هر ملتي وارد مي آمد،

خاكسترش هم به باد فنا رفته بود. ليكن ديني كه پيشوايان حق آن دستور مي دهند كه چون اسم صريح «قائم» مؤ سس دولت حقه اسلام برده مي شود، بپا بايستيد و آمادگي خود را براي انجام تمام دستورات اعلام كنيد، و خود را هميشه نيرومند و مقتدر نشان دهيد، هيچ وقت، نخواهد مرد... [13] .

پاورقي

[1] خورشيد مغرب، محمّد رضا حكيمي، ص 21 و 22 (مشخصات در مأخذ بيايد).

[2] خورشيد مغرب، ص 24 به نقل از ««منتخب الا ثر»» ص 355.

[3] خورشيد مغرب، ص 24 به نقل از ««منتخب الا ثر»» ص 355.

[4] مكتب تشيع، سالنامه 2 (ارديبهشت 1339 ه ش )، مصاحبات استاد علامه طباطبائي با پروفسور هانري كربن فرانسوي درباره شيعه، ص 20 - 21.

[5] خورشيد مغرب، ص 32، 34، با تلخيص و اندك تغيير.

[6] خورشيد مغرب، ص 32، 34، با تلخيص و اندك تغيير.

[7] مآخذ قبل، به نقل از «(المهدي الموعود)» با تلخيص و اندك تغيير.

[8] ر.ك: خورشيد مغرب، ص 46 به بعد.

[9] رجوع كنيد: خورشيد مغرب، از ص 76 به بعد.

[10] سوره نساء آيه 105.

[11] سوره قصص آيه 5 - در قرآن كريم آيات ديگري نيز آمده است. ر.ك: خورشيد مغرب از ص 140 به بعد.

[12] مأخذ قبل ص 195.

[13] خورشيد مغرب، محمّد رضا حكيمي ص 338، به نقل از مجله «مجموعه حكمت» شماره 1 و 2 و سال 3. مطالب اين فصل از كتاب بسيار پر ارزش «خورشيد مغرب» به اختصار نقل شده است.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109