زكات

مشخصات كتاب

سرشناسه : قرائتی محسن - 1324 عنوان و نام پديدآور : زکات محسن قرائتی مشخصات نشر : تهران ستاد اقامه نماز، 1381. مشخصات ظاهری : 129 ص 5/9 x 20س م شابک : 964-7309-33-3 2000ریال ؛ 964-7309-33-3 2000ریال یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس موضوع : زکات شناسه افزوده : ستاد اقامه نماز رده بندی کنگره : ‮ BP188/4 /ق 36ز8 1381 رده بندی دیویی : ‮ 297/356 شماره کتابشناسی ملی : م 81-45392

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين

الذين ان مكناهم فى الارض اقاموا الصلوه و آتوا الزكوه و امر و ابالمعروف و نهوا عن المنكر ولله عقبه الامور

سوره حج ، آيه 41 .

( مؤ منان ) كسانى كه ( هستند ) كه اگر در زمين به آنان قدرت بخشيديم ، نماز را بر پا مى دارند و زكات مى دهند و امر به معروف و نهى از منكر مى نمايند و پايان همه كارها از آن خداست .

همين كه در سال 57 حكومت شاهنشاهى با اراده الهى و به رهبرى امام خمينى و پيروى مردم ايران سرنگون گشت و با بيش از 98 آرا مردم ، جمهورى اسلامى برقرار شد ، حركت هاى فرهنگى زيادى رونق گرفت . مثلا در بدنه نظام دانشگاه ها ، كتابخانه ها ، مدرسه سازى ها ، سوادآموزى ، رشد مؤ سسات تحقيقاتى ، انتشارات ، روزنامه ها ، شبكه هاى صدا و سيما توسعه يافت و در كنار نظام ، رشد حوزه هاى علميه ، نمازجمعه ها ، نمازعيدها ، توجه به قرآن و احكام و مسائل دينى

و پيدا شدن تشكل هاى مذهبى در مدارس و دانشگاه ها و انجمن هاى اسلامى در وزارت خانه ها و كارخانه ها و حضور طلاب و فضلا در پادگان ها و دانشگاه ها و . . . مشهود شد .

اما با گذشت ده سال از انقلاب اسلامى ، مشاهده شد هنوز كارهاى واجب ، ميليونى و فرهنگى متعددى انجام نشده است كه بنده افراد دلسوزى را پيدا كنم و آن كارها دنبال نمايم ( دست خط ايشان موجود است ) .

يكى از آن كارها توجه ويژه به نماز بود . گرچه امت اسلامى نماز را در مساجد بر پا مى داشت ، ولى اقامه نماز در مدارس ، دانشگاه ها ، جاده ها ، ظهر تاسوعا و عاشورا ، زمين هاى ورزشى ، ادارات و . . . جلوه اى نداشت .

با لطف خداوند ستاد اقامه نماز تشكيل شد و هر سال اجلاس با شكوهى در يكى از استان ها با پيام رهبر عزيز انقلاب و حضور شخصيت هاى سياسى فرهنگى برگذار گرديد و مسائل نماز دنبال شد .

بيش از صد عنوان كتاب توسط ستاد اقامه نماز درباره نماز منتشر شد ، بيش از صد مسجد در جاده ها ساخته شد ، بيش از هزار قطعه شعر سروده شد و بيش از پنجاه هزار نماز جماعت در مدارس برگذار شد . هزاران جوان آثار قلمى و هنرى خود را درباره نماز ارائه دادند و بيش از ده هزار طلبه جوان در مدارس به اقامه نماز پرداختند .

بعد از نماز به سراغ مسئله امربه معروف و نهى از منكر رفته و در اين باره نيز افرادى

را به همكارى دعوت كردم و كتاب هايى نوشته شد و كارهاى مثبتى انجام گرفت . پس از آن به سراغ مسئله زكات رفته و كارهايى انجام شد ، از جمله : حدود سى سفر به استان ها رفتم و نامه ها و ناله هايى را به ائمه محترم جمعه نوشتم . متاسفانه تا آن موقع كتابى فارسى براى ترويج و تبيين موضوع زكات در جامعه نداشتيم . بعد از آنكه اولين گردهمايى زكات در استان خوزستان برقرار كرديم ، كم كم مسئله زكات مطرح شد و آية الله محسنى گركانى امام جمعه اراك و دانشمند عزير آقاى دهقان دو كتاب درباره زكات ( اين واجب فراموش شده ) نوشتند . برادر دانشمند ديگر جناب آقاى مجتبى كلباسى مقالاتى را كه در زمينه زكات نوشته شده بود بررسى و جمع آورى كردند و به نام زكات در انديشه ها چاپ و منتشر شد .

آرى با كمال تاسف بعد از بيست و دو سال انقلاب اسلامى گذشت ، سه يا چهار جلد كتاب زكات نوشته شد ، ولى باز هم زكات از فراموشى بيرون نيامد . اينجانب با لطف و توفيق الهى چند شب جمعه در برنامه تلويزيونى ( درسهائى از قرآن ) مسئله زكات را دنبال كردم و يادداشت هايى در اين باره آماده شد . دو نفر از فضلا هم چند روزى از قم به تهران آمده و اين يادداشت ها را تكميل كردند و بنده آنها را بازنويسى كردم و اين كتاب پيش روى شما قرار گرفت .

محور كتاب آيات و روايات و پاسخ به بعضى شبهات درباره زكات است . اميدوارم كه

مفيد واقع شود و ذخيره قبر و قيامت همه ما باشد .

در ده ها سفرى كه براى زكات داشتم ، طرح ما اين بود كه ستادهاى زكات با تركيب اين اعضا : علم منطقه ، استاندار يا فرماندار يا بخشدار ، كميته امداد ، جهاد كشاورزى ، تعاونى روستا ، شوراى استان و افرادى كه در ميان مردم محبوبيت دارند تشكيل شود و شيوه كار اين گونه باشد كه مسئله زكات طرح و تبليغ شود و مردم زكات خود را نزد افراد مورد اطمينان جمع آورى كنند و زير نظر عالم منطقه در همان منطقه و در راه هايى كه قرآن فرموده ، هزينه شود .

در بعضى از مقررات جمهورى اسلامى چنين آمده كه اگر مردم منطقه اى ( بخصوص روستاها ) بودجه اى جمع آورى كردند ، دولت نيز به همان اندازه به آن بودجه اضافه كند و در نيازهاى مشروع همان منطقه مصرف شود . اين حمايت دولت خود ميتواند تشويقى براى انجام كار باشد . گرچه مردم مسلمان خود ميدانند كه انجام تكليف شرعى و بهره گيرى از بركات دنيوى و اخروى زكات نبايد مشروط بر حمايت هاى اين و آن باشد . يعنى حتى اگر دولت كمك نكرد ما بايد به وظيفه خود عمل كنيم .

به هر حال ما هنوز در آغاز كاريم و از كوتاهى هايى كه شده است عذرخواهى مى كنيم .

از خداوند عذر ميخواهم كه چرا مسئله زكات را آن گونه كه بايد تبليغ نكردم . اگر ما همان گونه كه براى دفاع مقدس تبليغ كرديم و بر اثر آن مردم جوانان خود را به جبهه ها فرستادند

، مسئله زكات را جدى مى گرفتيم ، بسيارى از مسلمانان به راحتى زكات مال خود را مى پرداختند .

از فقرا و مساكين و همه گرفتارانى كه مى توانستند مشكلات خود را از طريق زكات حل كنند عذرخواهى مى كنم .

از قرآن كه با آن همه عنايت مسئله زكات را تذكر داد و من بى اعتنا بودم ، عذر خواهى مى كنم . خداوندا ! من غافل شدم و فكرم را در بسيارى از مسائل غير واجب صرف كردم ، ولى واجبات كه جزو اركان اسلام بود ، مورد غفلتم واقع شد .

خدايا ! مى توانستم با دعوت از هنرمندان ، فيلم ها و سرودهايى درباره چگونگى حل مشكلات مناطق محروم از طريق زكات بسازم ولى غافل شدم . مى توانستم به محضر علما بروم و با اصرار از آنان بخواهم كه مسئله زكات را از نظر علمى و فقهى مورد بحث و دقت قرار دهند و مسئله زكات را در حوزه هاى علمى رونق ببخشم ولى غافل شدم .

خدايا ! تو مى دانى كه اگر مردم به مسئله زكات و خمس ايمان بيشترى داشتند و عمل مى كردند ، ما از بركات زيادى محروم نمى شديم . به هر حال رسما استغفار و عذرخواهى مى كنم و از خداوند آرزوى جبران غفلتهاى گذشته و از همه عاشقان براى انجام اين مهم استمداد مى كنم .

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاتة

زكات در ساير اديان الهى

1 زكات مخصوص اسلام نيست بلكه در اديان پيشين نيز بوده است ، يعنى زكات ( و نماز ) از مشتركات همه اديان آسمانى است .

حضرت عيسى ( عليه السلام ) در گهواره

به سخن آمد و گفت : اوصانى بالصلوة و الزكوة ( 1 )

حضرت موسى ( عليه السلام ) خطاب به بنى اسرائيل مى فرمايد : اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة ( 2 )

قرآن درباره حضرت اسماعيل ( عليه السلام ) مى فرمايند : كان يامر اهله بالصلوة و الزكوة ( 3 )

همچنين درباره عموى پيامبران آمده است :

و جعلنا هم ائمة يهدون بامرنا و اوحينا اليهم فعل الخيرات و اقام الصلوة و ايتا الزكوة ( 4 )

و با توجه به آيه و ما امروا الا ليعبدوا الله . . . و يؤ توا الزكوة و ذلك دين القيمة ( 5 ) مشخص مى شود كه در تمام اديان آسمانى قرين و همتاى نماز ، زكات است .

2 - علامه طباطبائى در مبحثى پيرامون زكات مى گويد : هر چند قوانين اجتماعى به آن صورت كاملى كه اسلام آورده است ، سابقه نداشته و از ابتكارات اسلام بود ، زيرا فطرط بشر به طور اجمال آن را در مى يافت . لذا در آيين هاى قبل از اسلام ، از قبيل شريعت حمورابى و قوانين روم قديم ، جسته و گريخته چيزهايى درباره اجتماع ديده مى شود . بلكه مى توان گفت كه هيچ سنت قومى در هيچ عصرى و در ميان هيچ طايفه اى جارى نبوده ، مگر آن كه در آن حقوقى مالى براى اجتماع رعايت مى شده است . بنابراين مجتمع هر جور كه بود در قيام و رشدش نيازمد به هزينه مالى بوده است . ( 6 )

در سوره هاى مكى فراوانى به مسئله زكات اشاره شده است ، از جمله سوره

هاى اعراف آيه 156 ، نمل آيه 3 ، لقمان آيه 4 ، فصلت آيه 7 و . . . پيرامون اين آيات ميان مفسران اختلاف نظر وجود دارد . برخى اين آيات را مخصوص زكات مستحب مى دانند ( 7 ) و برخى ديگر مى گويند : حكم زكات در مكه نازل شد ، اما به علت كمى مسلمانان و اندك بودن پول زكات ، مردم خودشان زكات مى پرداختند . ( 8 )

پس از تشكيل حكومت اسلامى در مدينه ، مساله گرفتن زكات از مردم و واريز كردن آن توسط حاكم اسلامى مطرح شد خذ من اموالهم صدقة ( 9 )

اين آيه در ماه رمضان سال دوم هجرى در مدينه نازل شد و پيامبر دستور داد تا ندا دهند كه خداوند زكات را نيز همچون نماز واجب ساخت . پس از يك سال نيز فرمان داد كه مسلمانان زكاتشان را بپردازند . ( 10 )

در واقع پس از تشكيل حكومت اسلامى و تاسيس بيت المال ، زكات تحت برنامه مشخصى قرار گرفت و نصابها و مقدارهاى معينى براى آن قرار داده شد . ( 11 )

برخى بر اين باورند كه پس از ماموريت پيامبر ( صلى الله عليه و آله ) به اخذ زكات ، مصارف زكات به طور دقيق در آيه 60 سوره توبه بيان گرديد و جاى تعجب نيست كه تشريع اخذ زكات در آيه 103 همين سوره و ذكر مصارف آن كه مى گويند در سال نهم هجرت نازل شده است در آيه 60 ، زيرا مى دانيم آيات قرآن برطبق تاريخ نزول جمع آورى نشده ، بلكه به فرمان

پيامبر ( صلى الله عليه و آله ) هر كدام در محل مناسبى قرار داده شده است . ( 12 )

تفاوت زكات در اسلام با اديان ديگر

با بررسى آيات و روايات در مى يابيم كه زكات در اسلام مانند زكات در ديگر اديان الهى صرفا يك نوع وصيت و سفارش اخلاقى و موعظه نيست كه فقط مردم رغبت به بر و نيكى پيدا كنند و از بخل و امساك بپرهيزند ، بلكه فرضيه اى الهى است و بى اعتنايى به آن فسق است و منكر وجوب آن ، كافر محسوب مى شود .

در اسلام نصاب حدود ، مقدار ، مصرف ، شرايط و زمان پرداخت زكات و كيفيت اداى آن به طور دقيق مشخص شده است و دولت اسلامى براى كسانى كه از پرداخت زكات امتناع ورزند ، كيفرهايى قرار داده است و مى تواند با متمردين از پرداخت آن در صورتى كه منجر به انكار ضرورى دين گردد ، مقابله كند . ( 13 )

معناى زكات

زكات در لغت به معناى رشد و پاكيزگى است . آرى دلسوزى براى محرومين و كمك به آنها سبب رشد معنوى است و پرداخت زكات هم سبب پاك شدن مال از حق محرومين و پاك شدن روح از بخل و حرص و تكاثر است .

و زكات در اصطلاح فقهى پرداخت مقدار معينى از مال است .

زكات در قرآن معناى عامى دارد و به كمك هاى واجب و مستحب گفته مى شود و گاهى براى كمك به محرومين به جاى لفظ زكات ، لفظ انفاق ، صدقه ، ايتا مال آمده است . همان گونه كه كلمه زكات گاهى به معناى پاكيزگى آمده است ( نه پرداخت مال وكمك به محرومين ) . و حنانا من لدنا و زكاة و كان تقيا ( 14 )

چنانكه خداوند

مى فرمايد : به حضرت يحيى از ناحيه خود رحمت و محبت بخشيديم و پاكى ( روح و عمل ) و او پرهيزكار بود .

چرا در جامعه فقير وجود دارد ؟

فقر انواعى دارد :

1- گاهى به خاطر تن پرورى است .

2- گاهى به دليل نادانى است .

3- گاهى به جهت حقارت و خود كم بينى است .

4- گاهى به طور طبيعى است .

5- گاهى فقر انتخابى است .

آنجا كه ريشه فقر ، تن پرورى ، جهل ، حقارت ، استعمار و استثمار باشد ، اسلام به شدت از آن انتقاد كرده است ، ولى در جايى كه فقر انتخابى است ، يعنى انسان زندگى ساده و زاهدانه اى را انتخاب مى كند تا گرفتار ثروت اندوزى ، جمع مال و حفظ مال و حسادت ديگران و بخل و حرص نشود ، در نظر اسلام اين فقر ارزش است .

آنچه مربوط به بحث زكات مى شود ، فقر طبيعى است . مثلا دو نفر ماهيگير در كنار دريا مشغول صيد ماهى مى شوند ، و در تور يكى از آنان ماهيان زيادى مى افتد و در تور ديگرى ماهى نمى افتد . در اينجا يكى ثروتمند و ديگرى فقير مى شود و اين فقر بر اساس تن پرورى ، جهل ، حقارت ، استعمار و استثمار نيست . در اينجا فقر طبيعى و يك آزمايش الهى براى فقير و غنى است . اسلام براى حل اين نوع فقر دستوراتى از قبيل پرداخت خمس ، زكات ، انفاق ، صدقه و . . . داده است .

بنابراين كسى نمى تواند بگويد كه نظام دينى ، جامعه را به دو قطب فقير و

غنى تقسيم مى كند و سپس سفارش به انفاق و خمس و زكات مى نمايد ، بلكه اين نظامى حكيمانه و طبيعى است كه در آن بر اساس تفاوت استعدادها ، ابتكارات و گاهى مقدرات حكيمانه الهى جامعه به دو گروه تقسيم ميشود ، ولى اين تفاوت ها با دستورات واجب يا مستحب جبران مى شود .

چه كنيم كه مردم خمس و زكات مال خود را بپردازند ؟

ابتدا بايد به سراغ ريشه هاى اعتقادى و فكرى و فرهنگى آن رفت :

اگر كسى باور كند كه مالى كه در اختيار او است ، امانت و هديه خدايى است ،

اگر باور كند امتيازى بر ديگران ندارد و همه با هم برادرند ،

اگر باور كند ارزش جذب دل محرومان ، بيش از ارزش جمع مال است ،

اگر باور كند دعاى محرومان مشكل هاى او را حل مى كند ،

اگرباور كند ممكن است فردا خودش يكى از محرومان جامعه باشد ،

اگر باور كند كه خدا جاى انفاق را با جمله فهو يخلفه ( 15 ) پر مى كند ،

اگر باور كند انفاق او همچون دانه اى است كه تبديل به خوشه هاى متعدد و صدها دانه مى شود ،

اگر باور كند فقير مال و كمك او را براى قيامتش حمل مى كند ،

اگر باور كند سير شدن فقرا براى تو يك لذت معنوى و آرامش درونى به همراه خواهد آورد ، اگر باور كند كمك امروز او به صورت چهره زيبايى در برزخ مونس او خواهد بود ،

اگر باور كند حل مشكل مسلمين ، حل مشكل رسول خدا ( صلى الله عليه و آله ) است ،

اگر باور كند بى تفاوتى نسبت به محرومان جامعه ممكن است سبب انفجار

و انقلاب و از دست دادن كل هستى او شود ،

اگر به آثار و بركات و پاداش هاى كمك به ديگران ايمان داشته باشد ،

و اگر خطرات بى تفاوتى ، كنز اندوزى ، بخل و حرص را بداند و با تاريخ ثروتمندان بى تفاوت آشنا شود ، خود را براى پرداخت خمس و زكات و انفاق و . . . آماده مى كند . اگر بدانيم كه خدا از ما قرض خواسته و فرموده است : من ذا الذى يقرض الله قرضا حسنا ( 16 )

در حالى كه خزينه هاى آسمان و زمين به دست او است ، خواهيم فهميد كه مراد از اين قرض دادن در حقيقت شكوفايى روحيه سخاوت و انسان دوستى در انسان است . ( 17 )

اگر ما همچون حضرت سليمان داده هاى الهى را از فضل خداوند بدانيم ، نه در اثر زرنگى خود و بگوييم : هذا من فضل ربى ( 18 ) ، هرگز هرگز در پرداخت خمس و زكات مال خود بخل نمى كنيم .

اگر ما نعمت هاى خداوند را تنها وسيله ى رفاه و غفلت و سر مستى ندانيم ، بلكه همان گونه كه قرآن مى فرمايد : ليبلونى اشكرام اكفر ( 19 ) ، آنها را وسيله آزمايش خود بدانيم كه آيا با بكارگيرى صحيح آنها شكر عملى نعمتهاى خدادادى را بجا مى آوريم و يا كفران نعمت مى كنيم ،

اگر همان گونه كه امام رضا ( عليه السلام ) فرمود ، بدانيم كه خداوند مسئوليت افراد زمين گير را به عهده متمكنين قرار داده است ،

اگر بدانيم هستى ما و فكر و علم و

قدرت و ابتكار و توفيقى كه داريم ، از خداوند است و حتى در كشاورزى نقش ما تنها بذرافشانى و آبيارى است ، اما جذب آب توسط زمين و شكوفايى بذر در درون آن ، دورى از آفات ، جذب نور و هوا ، شكفتگى زمين و خروج خوشه ها از خداست و به تعبير قرآن : انتم تزرعون ام نحن الزارعون ( 20 ) هرگز بخل نخواهيم كرد .

اگر بدانيم دريافت كنندگان كمك هاى ما در ظاهر فقرا هستند ، ولى در واقع خداوند است كه صدقات را تحويل مى گيرد ، ياخذ الصدقات ( 21 ) به راحتى كمك مى كنيم ( و همان گونه كه در روايت ها آمده ) دست خود را نيز مى بوسيم .

اگر بدانيم بى اعتنايى به فقرا ما را به سرنوشت قارون ها گرفتار مى كند كه خود و خانه ( و سرمايه هايش ) يك جا به زمين فرو رفتند ، فخسفنا به و بداره اين همه بخل در كار نخواهد بود . قارون مى گفت : سرمايه من از خدا نيست ، بلكه به وسيله علم و تخصص و ابتكار و نبوغى كه خودم دارم ، آن را بدست آورده ام ( 22 )

اگر به داستان باغى كه سوخت توجه كنيم ، خواهيم ديد كه چگونه باغ كسانى كه تصميم گرفتند فقرا را از نعمتهاى الهى محروم كنند ، يك جا سوخت . ( 23 )

اگر بدانيم بى توجهى به يتيمان ممكن است سبب يتيم شدن فرزندان خود ما شود .

اگر بدانيم كمك هاى امروز ما در مواردى ده برابر و در مواردى هفتصد برابر

مى شود و به ما بر مى گردد ، هرگز بخل نخواهيم كرد .

اگر به سخن امام صادق ( عليه السلام ) ايمان داشته باشيم كه فرمود : خداوند مهم تر از زكات چيزى را بر مردم سخت نگرفته است و بسيارى از مردم به خاطر نپرداختن آن هلاك شده اند ( 24 ) هرگز بخل نخواهيم كرد . اگر بدانيم آن كه ما را از فقر آينده مى ترساند ، شيطان است الشيطان يعدكم الفقر ، هرگز از وسوسه هاى تهديد آميز شيطان نمى ترسيم .

اگر بدانيم ما جانشين خدا هستيم ، و حيف است تنها به ماديات راضى باشيم ، هرگز به ماديات دلخوش نمى شويم ارضيتم بالحيوة الدنيا ( 25 )

اگر بدانيم ريشه جمع مال ، پندار باطل ابدى بودن آن است ، الذى جمع مالا وعدده يحسب ان ماله اخلده ( 26 ) هرگز از پرداخت خمس و زكات طفره نمى رويم .

اگر بدانيم هر چه بيشتر داشته باشيم ، مسئوليت ما بيشتر است ( خداوندى كه به پيامبرش كوثر و خير كثير مى دهد ، براى او ذبح گوسفند را كافى نمى داند ، بلكه بايد شترى نحر نمايد ) ( 27 ) آرى كسى كه بيشترين دريافت را دارد ، بايد كمك او نيز بيشتر باشد .

اگر بدانيم با پرداخت زكات ، سلام و صلوات پيامبر را دريافت مى كنيم ، به راحتى زكات خواهيم داد ( قرآن به پيامبر مى فرمايد : زكات مردم را بگير و بر آنها درود بفرست ) . ( 28 )

اگر بدانيم در 27 جاى قرآن زكات در كنار نماز آمده است و

اگر بدانيم حضرت امير ( عليه السلام ) انگشتر خود را در نماز به فقير داد ، ( حتى صبر نكرد نماز تمام شود ) و اگر بدانيم ارزش كمك به محرومان همچون بوسيدن كعبه و حجرالاسود است ، هرگز آن را به ديگرى واگذار نمى كنيم و حتما مسئوليت آن را خودمان به عهده خواهيم گرفت . ( گاهى ياران امام از امام مى خواستند كه حمل غذا به خانه فقرا را به آنان واگذار نمايد ، ولى امامان معصوم ما نمى پذيرفتند ) .

اگر بدانيم سفارش كمك به محرومان بايد هم دائمى باشد و هم از درون خانواده شروع شود ، و كان يامر اهله بالصلوة و الزكوة ( 29 ) بيشتر به عظمت آن پى خواهيم برد .

اگر بدانيم از اولين وظائف حكومت صالحان رسيدگى به فقرا است ، جايگاه زكات را خواهيم دانست . الذين ان مكناهم فى الارض اقاموا الصلوة و اتوا الزكوة ( 30 )

اگر بدانيم كه دوزخيان در پاسخ بهشتيان مى گويند : يكى از عوامل سقوط ما به دوزخ بى تفاوتى نسبت به فقرا بوده است ، ولم نك نطعم المسكين ( 31 ) نسبت به آنان احساس مسئوليت خواهيم كرد .

پيامبر اكرم ( صلى الله عليه و آله ) فرمود : قيامت بر پا نمى شود مگر در زمانى كه مردم زكات را خسارت و ضرر بدانند . ( 32 )

اگر باور كنيم كه رسول خدا ( صلى الله عليه و آله ) فرمود روزى براى شما فرا خواهد رسيد كه شما از هركس محتاجتر خواهيد بود ، هرگز بخل نخواهيم كرد . ( 33 )

اگر

باور كنيم كه حضرت زينب ( سلام الله عليها ) فرمود : خداوند زكات را واجب كرد تا رزق شما را زياد كند ،

اگر باور كنيم سخن خدا را كه فرمود : افراد بخيل گمان مبرند كه اموالشان براى آنان خير است ، بلكه براى آنها شر است ، ( 34 )

اگر باور كنيم كه قرآن ميفرمايد آنچه نزد شماست ، نابود ميشود و آنچه براى خدا و در راه او داده مى شود ، باقى مى ماند ، ( 35 )

اگر باور كنيم كه امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : خداوند فقرا را در اموال اغنيا شريك قرار داده است و نبايد حق فقرا در غير آنان هزينه شود ، ( 36 )

اگر باور كنيم كه خداوند از بنده اش مى پرسد : آيا نسبت به فرمان من بخل مى كنى ؟ ! يا مرا متهم ميكنى ؟ ! يا گمان ميكنى كه من از جبران آنچه انفاق كرده اى عاجزم ؟ ! ، خود را براى كمك به محرومان آماده تر خواهيم كرد . ( 37 ) اكنون كه با چهل اگر آشنا شديم به سراغ آثار و بركات و اهميت زكات برويم : اگر بدانيم كه امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : نپرداختن زكات از گناهانى است كه سبب ندامت و حسرت مى شود ( 38 ) و لحظه مرگ انسان از خداوند مى خواهد كه به دنيا برگردد و حق فقرا را بدهد ، ( 39 )

اگر بدانيم كه زكات ندادن انسان را از مدار ايمان و اسلام خارج مى كند ، ( 40 )

اگر بدانيم كه

پيامبر اكرم ( صلى الله عليه و آله ) در سايه كعبه مى فرمود : كسانى از همه زيانكارترند . ابوذر پرسيدن چه كسانى زيانكارترند ؟ فرمود : كسى كه زكات نمى دهد ( 41 )

اگر بدانيم هر روز هزار فرشته ثروتمندى را كه زكات نمى دهند به آتش بشارات مى دهند ، ( 42 )

اگر بدانيم رسول خدا ( صلى الله عليه و آله ) كسانى را كه پرداخت زكات را خسارت مى پندارند به انواع قهرهاى الهى ( باد سخت ، زلزله و دگرگونى چهره ) تهديد فرموده است ، ( 43 )

اگر بدانيم كه حضرت مهدى ( عليه السلام ) با كسانى كه زكات مال خود را نمى پردازند مانند زناكاران همسردار برخورد انقلابى خواهد نمود و گردنشان را مى زند ، ( 44 )

اگر بدانيم كه رسول خدا ( صلى الله عليه و آله ) سوگند ياد كردند كه نپرداختن زكات خيانت به خدا و شرك است ، ( 45 )

اگر بدانيم كه خداوند نام كسانى كه زكات نمى دهند را ميان نام مشركان و كافران قرار داده است ، ( 46 )

اگر بدانيم كه زكات از ضروريات دين و انكار آن به منزله كفر است ، ( 47 )

اگر بدانيم كه در زمان ابوبكر با گروهى كه زكات نمى دادند برخورد نظامى شد و بر عليه آن افراد لشگركشى شد و حضرت على ( عليه السلام ) نيز در آن جبهه شركت فرمودند ( 48 ) و نام اين گروه در تاريخ به نام اصحاب رده معروف شد ، اگر بدانيم كه امام صادق ( عليه السلام ) فرمودند :

هر كس حتى اگر مقدار كمى از زكات خود را ندهد ، به دين يهودى يا نصرانى مى ميرود ، ( 49 )

اگر بدانيم رسول خدا صلى الله عليه و آله دو بار فرمود : مالى كه زكات آن پرداخت نشده است ، ملعون است ، ملعون ، ( 50 )

اگر بدانيم كه امام صادق ( عليه السلام ) به كسى كه زكات نمى دهد لقب سارق دادند ، ( 51 )

اگر بدانيم دست كسانى كه زكات نمى دهند در قيامت به گردنشان بسته مى شود و با سخت ترين كلمات مورد توبيخ فرشتگان قرار مى گيرند ، ( 52 )

اگر بدانيم و باور كنيم كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و اهل بيت معصومش ( عليه السلام ) صحنه هايى از شكنجه تاركان زكات را در قيامت اين گونه بيان كرده اند كه مار بزرگى به گردن آنان آويخته و او را مى گزد و اين همان است كه قرآن مى فرمايد :

سيطوق ما بخلوا همان مالى كه بخل شد در قيامت طوق مى شود ، ( 53 )

اگر باور كنيم كه قرآن مى فرمايد : روز قيامت اموال كنز شده را داغ مى كنند و بر پيشانى و پهلو و كمر كسانى كه زكات آنها را نداده اند مى گذارند و با توبيخ به آنان گفته مى شود : اين همان است كه در دنيا كنز قرار داديد و حق محرومان را نپرداختيد ،

اگر باور كنيم كه نپرداختن زكات از گناهان كبيره اى است كه خداوند در مقابل آن وعده عذاب داده است ،

آرى اگر اين باورها را داشته باشيم ،

لحظه اى در پرداخت حق الهى درنگ نخواهيم نمود .

اگر بدانيم كه زكات در برزخ در كنار نماز تجسم يافته و مونس انسان مى شود ، به راحتى آن را خواهيم پرداخت . ( 54 )

اگر بدانيم كه با پرداخت زكات پاداشهاى چندين برابرى را ( كه تعداد و عمق آن را كسى جز خدا نمى داند ) دريافت خواهيم كرد ، ( 55 ) هرگز بخل نخواهيم كرد .

اگر بدانيم كه با پرداخت زكات درهاى بهشت را به روى خود باز مى كنيم ، ( 56 ) هرگز بخل نخواهيم كرد .

اگر بدانيم كه در قيامت از كسى كه زكات مال خود را كامل مى پردازد و در جاى خود مصرف مى كند ، نمى پرسد كه اموال خود را از كجا آورده اى ، ( 57 ) انگيزه پرداخت زكات زياد خواهد شد . اگر بدانيم كه پرداخت زكات در امروز ، كليد دريافت رحمت الهى در روزى است كه از همه محتاج تريم و نپرداختن امروز ، كليد بيشترين خسارت است ، ( 58 ) لحظه اى در پرداخت آن درنگ نخواهيم كرد .

اگر بدانيم پاداش هر دانه گندم و جو و امسال آن كه به قصد زكات داده شود ، قصرهايى از طلا ، نقره ، لؤ لؤ ، زبرجد ، جواهر و نور است ( 59 ) لحظه اى در پرداخت آن دريغ نخواهيم كرد .

اگر بدانيم كه زكات عاشقانه كفاره گناهان است ( 60 ) در پرداخت آن شتاب خواهيم كرد .

اگر بدانيم زكات دهنده در هر يك از آسمان هاى هفت گانه به نام مقدسى خوانده مى شود

، مثلا در آسمان اول به نام سخى در آسمان دوم جواد در آسمان سوم معطى و در آسمان ديگر مبارك ، محفوظ ، منصور و مغفور ناميده مى شود ( 61 ) هرگز اين نام نيك را به آسانى از دست نخواهيم داد .

اگر بدانيم سير كردن فقرا ، رمز سير بودن در قيامت و سيراب كردن تشنگان ، رمز سيراب شدن در قيامت و پوشاندن فقرا ، رمز پوشيده بودن در رستاخيز است ( 62 ) تا آنجا كه مى توانيم با پرداخت خمس و زكات به گرسنگان و تشنگان و برهنگان خدمت خواهيم كرد .

آثار فردى زكات

1- درمان بخل :

بخل عيبى است كه عيوب ديگرى را به دنبال خواهد آورد : بى اعتنايى به مردم ، سنگدلى ، عذرتراشى ، دروغ پنداشتن ادعاى فقرا ، از دست دادن دوستان خوب ، گاو صندوقى براى وارثان ، تنگ گيرى نسبت به خود و بستگان ، سوظن به وعده هاى خداوند ، تحقير شخصيت خود در جامعه ، به جاى توكل داشتن بر خدا توكل نمودن بر مال خود ، گوشه اى از آثار بخل است .

افرادى كه به فكر خودسازى و اصلاح خود هستند ، بايد خود را از اين عيب دور بدارند : و من يوق شح نفسه فاولئك هم المفلحون ( 63 )

يكى از امامان معصوم را ديدند كه از اول شب تا صبح در حالى كه مشغول طواف كعبه بود ، تنها يك دعا مى كرد و آن اين بود كه خدايا ! مرا از بخل دور بدار . ( 64 )

شايد مراد از آيه 103 سوره توبه كه به پيامبر

اسلام ( صلى الله عليه و آله ) دستور مى دهد : خذ من اموالهم صدقه . . . تطهرهم و تزكيهم ، زكات اموال مردم را بگير و آنان را پاك كن ، مراد پاك كردن مردم از مرض بخل و حب دنيا باشد .

امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : هر كس زكات مال خود را بپردازد ، قطعا از بخل حفظ شده است . ( 65 )

زكات ؛ وسيله تقرب انسان به خداوند است ( 66 ) زكات ؛ پل اسلام است ( 67 ) زكات ؛ بعد از شناخت دين و نماز ، بالاترين ارزشهاست ( 68 ) زكات ؛ نشانه بندگى خداست ( 69 ) زكات ؛ موجب رستگارى است قد افلح من تزكى .

2- زكات كليد بركت و زياد شدن رزق است :

هر يك از كلمات زكات و بركت و واژه هاى مربوط به آن 32 بار در قرآن آمده است و اين نشانه آن است كه زكات ، مساوى بركت است . ( آرى بريدن شاخه هاى درخت انگور ، در ظاهر كوتاه كردن درخت است ، ولى در واقع سبب رشد آن مى شود ) .

در قرآن مى خوانيم : يمحق الله الربا و يربى الصدقات . ( 70 ) خداوند ربا را محو مى كند ، ولى صدقات را رشد مى دهد .

در روايات زيادى مى خوانيم : الزكوة تزيد فى الرزق . ( 71 ) زكات روزى انسان را زياد مى كند .

3- زكات بيمه كردن مال است :

امام كاظم ( عليه السلام ) فرمود : اموال خود را از طريق زكات بيمه كنيد

. ( 72 )

امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : اگر حق خدا را بپردازيد ، من ضامن هستم كه اموال شما در دريا و خشكى تلف نشود . ( 73 )

4- پرداخت كننده زكات محبوب ترين فرد نزد خداوند است :

امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : محبوب ترين فرد نزد خداوند ، سخاوتمندترين آنان است و سخاوتمندترين مردم كسى است كه زكات مال خود را بدهد و از آنچه كه خداوند در مال او واجب نموده است ، در مورد مؤ منين بخل نكند . ( 74 )

5- زكات وسيله ى تقرب به خداوند است :

امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : خداوند زكات را همراه با نماز وسيله ى تقرب مسلمين به خود قرار داد . ( 75 )

6- راه رسيدن به رحمتهاى خاص الهى است :

در قرآن مى خوانيم : رحمت پروردگار بر هر چيزى گسترده است ، ولى دريافت قطعى آن مخصوص كسانى است كه اهل تقوى و ايمان و زكات باشند . ( 76 )

خداوند مى فرمايد : اگر شما نماز را به پا داريد و زكات را پرداخت كنيد و به پيامبران من ايمان آوريد ، قطعا من با شما هستم . ( 77 )

7- وسيله باز شدن گره ها است :

قرآن مى فرمايد : و اما من اعطى و اتقى و صدق بالحسنى فسنيسره لليسرى هر كس بخششى نمايد و پرهيزگار باشد و حقيقت را تصديق نمايد ، ما كارهاى مشكل او را آسان مى كنيم .

8- مايه فرونشاندن غضب الهى و كفاره گناهان است :

حضرت على ( ع ) مى فرمايد : الله

الله فى الزكوة ، فانها تطفى غضب ربكم شما را به خدا ، شما را به خدا درباره زكات ( دقت كنيد ) كه البته زكات غضب پروردگار را فرو مى نشاند ( 78 )

خداوند مى فرمايد : اگر نماز به پا داريد و زكات بپردازيد ، من بدى هاى شما را مى پوشانم . ( 79 )

9- انسان خدايى مى شود :

همان گونه كه خداوند رحمت خود را بر همه گسترانده است ، زكات دهنده لطف خود را بر فقرا سرازير مى كند و بدين گونه اخلاق خدايى را در خود شكوفا مى كند و مظهر رحمانيت پروردگار مى شود .

10- شرط رهايى از كفر است :

كفار ، با توبه و نماز و زكات مى توانند خود را برهانند :

قرآن مى فرمايد : و ان تابوا و اقامو الصلوة و اتوا الزكوة فخلوا سبيلهم ( 80 )

11- سبب گشايش براى مردگان است :

شخصى به امام صادق ( عليه السلام ) گفت : برادرم از دنيا رفته است و زكات زيادى به عهده اش بود ، من آنها را پرداخت كردم ، امام فرمود : با اين عمل مشكل او بر طرف مى شود . ( 81 )

12- سبب استجابت دعا است :

در روايتى مى خوانيم : هر كس مى خواهد دعاى او مستجاب شود ، لقمه خود را حلال كند و يكى از راههاى حلال كردن لقمه ، پرداخت حق خدا ( خمس و زكات ) است . امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : اگر حق آنچه را كه خداوند رزق شما كرده است بپردازيد ، باقيمانده آن براى شما طيب و

حلال است . ( 82 )

13- سبب قبولى نماز است :

پيامبر ( صلى الله عليه و آله ) فرمود : زكات اموال خود را بپردازيد تا نمازتان قبول شود . ( 83 )

14- مايه ى جاودانگى است :

چون پرداخت زكات در حقيقت ذخيره قيامت مى شود ، بنابراين مال فانى را جاودانه مى كند . كاميابى هاى احتمالى و موقت و پر دردسر دنيا را مى توان از طريق پرداخت زكات به كاميابى هاى قطعى و دائمى و بى دردسر تبديل نمود .

15- سبب زندگى شيرين است :

امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : اگر مردم حقوق خود را ادا كنند ، قطعا در زندگى شيرينى به سر خواهند برد : لو ان الناس ادوا حقوقهم لكانوا عايشين بخير ( 84 )

16- خواب راحت :

به امام گفتند : فلانى در خواب به مشكلات و ناگوارى هايى بر مى خورد ، امام فرمود : اين به خاطر آن است كه زكات خود را در راه صحيح مصرف نمى كند . ( 85 )

17- نشانه بى نقص بودن و كمال اسلام و ايمان است :

تمام اسلامكم ادا الزكوة ( 86 )

. . . سبعة من كن فيه فقد استكمل حقيقة الايمان . . . و ادى الزكوة ماله ( 87 )

پيامبر اسلام ( صلى الله عليه و آله ) به حضرت على ( عليه السلام ) فرمود : علامت و نشانه مؤ منان و شيعيان ما سه چيز است : نماز ، روزه ، و زكات . ( 88 )

18- نشانه قوام و استوارى مكتب است :

در سوره بينه پس از آن كه نام نماز و

زكات را مى برد مى فرمايد : و ذلك دين القيمة ( 89 )

19- پرداخت زكات ، شكر نعمت الهى است كه زكات دهنده با پرداخت زكات خود ، نگرانى از اين كه خودش مثل فقرا بشود را برطرف مى كند : ( 90 )

قرآن مى فرمايد : هو سماكم المسلمين فاقيموا الصلوة و اتوا الزكوة خدا شما را برگزيد و در دين خود بر شما سختى و حرج قرار نداد . او شما را مسلمان ناميد . پس ( به شكرانه آن برگزيدگى و سهل بودن دين و نامگذارى به اسلام ) ، نماز به پا داريد و زكات بپردازيد .

اهميت زكات

علماى اسلم زكات را از ضروريت دين و منكر آن را كافر دانسته اند .

روزى امام صادق ( عليه السلام ) آداب و نحوه گرفتن زكات را كه در نامه 25 نهج البلاغه نيز آمده است ، از قول حضرت على ( ع ) نقل فرمود . سپس گريه كرد و فرمود : به خدا سوگند حرمت ها را شكستند و به كتاب خدا و سنت پيامبرش عمل نكردند . ( 91 )

زكات ، درمان دردهاى اقتصادى جامعه است و همان گونه كه اگر براى عضوى از بدن كسى ناراحتى پيش بيايد او را از حركت مى اندازد ، در جامعه نيز اگر گروهى با مشكلات روبرو شوند ، حركت آن جامعه فلج مى شود و زكات براى حل مشكلات جامعه است .

امام رضا ( عليه السلام ) فرمود : خداوند به من نعمتهايى داده است كه دائما نگران آن هستم تا حقوقى را كه خداوند نسبت به آنها بر من واجب كرده

است پرداخت كنم . سوال شد : شما نيز با آن مقام بزرگى كه داريد به خاطر تاخير زكات از خدا مى ترسيد ؟ فرمود : بله . ( 92 )

امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : خداوند بر اين امت چيزى را سخت تر از زكات واجب نكرده است و اكثر هلاكت هاى امت ها به خاطر نپرداختن آن است . ( 93 )

همچنين قرآن مى فرمايد : هنگامى كه صالحان به حكومت برسند ، اولين برنامه آنان اقامه نماز و پرداخت زكات و امر به معروف و نهى از منكر است . ( 94 )

رسول خدا ( عليه السلام ) سوگند ياد كرد كه جز مشرك كسى در مورد پرداخت زكات خيانت نمى كند . ( 95 )

و نيز فرمود : يا على ! ده گروه از امت من كافر مى شوند كه يكى از گروهها كسانى هستند كه زكات نمى پردازند .

رسول خدا ( صلى الله عليه و آله ) در آخرين خطبه خود فرمود : اى مردم ! زكات اموال خود را بپردازيد . پس هر كس زكات نپردازد ، براى او نه نمازى است و نه حجى و نه جهادى . ( 96 )

در روايات متعددى زكات به عنوان يكى از پايه هاى دين اسلام شمرده شده است و فرموده اند : بناى دين اسلام بر پنج چيز استوار شده است : بر نماز ، حج ، زكات ، روزه و ولايت .

آثار اجتماعى زكات

برادرى

قرآن مى فرمايد : تمام مؤ منان با يكديگر برادرند : انما المومنون اخوة ( 97 ) و در جايى ديگر مى فرمايد : هر گاه

مخالفان شما توبه كنند و نماز بپا دارند و زكات بپردازند ، آنها هم در جامعه برادر دينى شما هستند : فان تابوا و اقاموا الصلوة و اتوا الزكوة فاخوانكم فى الدين ( 98 ) بنابراين شرط برادر شدن در كنار توبه و نماز ، پرداخت زكات است .

ايجاد يا تعميق روابط

در آداب دوستى ، صدها روايت به چشم مى خورد كه آنچه سبب ايجاد دوستى يا تعميق و حفظ و توسعه آن مى شود ، خوش نيتى ، خوش رفتارى ، انصاف ، كرم ، ايثار ، سخاوت ، احسان ، محبت ، زهد ، صله رحم ، هديه دادن ، تفقد از يكديگر مى باشد و در پرداخت زكات همه آثار ياد شده به روشنى نهفته است .

كينه زدايى :

با پرداخت زكات ، كينه محرومان بر طرف و به محبت و دوستى تبديل مى شود و اين محبت و دوستى در تعاون و يارى يكديگر و توليد بهتر و بيشتر و حفاظت از دستاوردهاى جامعه اسلامى نقش مهمى دارد .

به صحنه كشاندن و اماندگان

فقر و گرسنگى ، انسان را به انزوا و گوشه گيرى و بدبينى و نااميدى و حقارت پذيرى مى كشاند ، اما زمانى كه با پرداخت خمس و زكات و ساير انفاقات مشكلات اقتصادى مردم حل شود ، تلاش نشاط ، دلسوزى و حضور مردم در صحنه هاى مختلف بيشتر مى شود .

تقويت بنيه دينى مردم

امام رضا ( عليه السلام ) فرمود : فلسفه و دليل پرداخت زكات ، قوت فقرا و . . . و تقويت آنان و كمك رسانى در امور دينى آنها است . ( 99 )

از

محل زكات جمع آورى شده مى توان مدارس ، كتابخانه ها ، مساجد و ساير مراكز دينى و فرهنگى را ايجاد نمود و يا آنچه را كه قبلا احداث شده است ، توسعه داد و با دعوت از كارشناسان دينى و علما و اساتيد مناطق ديگر ، پايگاه علمى و اعتقادى مردم را تقويت نمود .

كم شدن مفاسد اجتماعى

با پرداخت زكات و تامين اجتماعى ، فقر مردم بر طرف مى شود و قهرا بخشى از مفاسد اجتماعى كه برخاسته از فقر حاكم بر جامعه است ، از بين خواهد رفت .

بسيج براى حل مشكلات

پرداخت زكات ، دلها را به هم نزديك مى كند و جامعه را براى حل همه مشكلات آماده مى سازد . آرى ، اگر فقرا خود را در سود اغنيا شريك بدانند ، در برابر نابسامانى ها و مشكلات و آفات با تمام توان به پا خواهند خواست و تا آنجا كه بتوانند در حل مشكلات كوشش خواهند نمود .

آزمايش مردم

زكات دهنده علاوه بر كسب رضاى خداوند و بركات معنوى و اخروى ، دل هاى ديگران را نيز به سوى خود جذب مى كند و به خاطر همين محبوبيتى كه در جامعه پيدا مى كند ، دير يا زود از حمايت هاى مردمى در امور مختلف برخوردار مى شود .

آرى بعضى از افراد سرمايه خود را با خريد جمادات ( خانه ، ماشين ، مزرعه ، فرش ، لباس و . . . ) هزينه مى كنند تا شايد بتوانند دلهاى مردم را جذب كنند ، ولى از آنجا كه دلهاى مردم در اختيار خداوند است ، اين دسته افراد معمولا در

جامعه منفور ديگرانند ، اما كسانى كه بخشى از سرمايه خود را ( به جاى جمادات ) در راه نجات انسان ها ، رشد استعدادهاى فراموش شده تامين هزينه ازدواج و مسكن و كارآموزى به افرادى كه صاحب حرفه اى نيستند ، صرف مى كنند ، هم در تمام ارزشها و پاداشهايى كه بر اثر آن كمك هاى خالصانه به دست مى آيد خود را شريك مى كنند و هم محبت و حمايت مردم را در اختيار خواهند داشت . در اينجا بايد ببينيم آيا گروه اول عاقلند كه با صرف هزينه در خريد جمادات خود را منفور خلق و خالق مى كنند ، يا بندگان خالص خدا كه با پرداخت حقوق الهى ، خود را محبوب خالق و خدا مى نمايند .

آرى اغنيا مى توانند عقل و لياقت مال خود را با انتخاب يكى از اين دو راه بيازمايند . امام صادق ( عليه السلام ) فرمودن زكات ، وسيله آزمايش اغنيا است .

تاثير در نسل آينده و جامعه فردا

در بسيارى از كتابهاى تربيتى و روان شناسى ، به هسته مركزى تربيت كه انتخاب همسر و لقمه حلال است ، كمتر توجه شده است . اسلام براى تربيت نسل آينده ، قبل از آميزش جنسى به مسئله انتخاب همسر و بعد از آن به نقش لقمه حلال بسيار توجه و تاكيد دارد .

پرداخت زكات ، سبب پاك و حلال شدن رزق است و لقمه ها را از حق محرومان پاك مى كند و نقش لقمه پاك در جامعه و نسل آينده از طريق گرايش به خوبى ها و كمالات و تنفر از بدى ها

بر كسى پوشيده نيست .

دفع بلا از امت

در قرآن مى خوانيم و لو دفع الله الناس بعضهم ببعض لفسدت الارض و لكن الله ذوفضل على العالمين

امام صادق ( عليه السلام ) ذيل اين آيه فرمود : قطعا خداوند به خاطر كسانى از شيعيان ما كه زكات مى دهند ، انواع بلاها و خطرات را از سايرين نيز دفع مى كند و اگر زكات اين گروه نبود ، همه يكجا نابود مى شدند . ( 100 )

فقر زدايى

يكى از مسايل مهم جامعه ، وجود فقر و گرسنگى و ساير كمبودها است كه يكى از راههاى مبارزه با آن ، توجه جدى به مسئله پرداخت خمس و زكات و انفاقات است .

امير المومنين ( عليه السلام ) فرمود : هيچ فقرى گرسنه نمى ماند مگر به خاطر آن كه توانمندى حق خدا را نمى پردازد و خداوند در روز قيامت توانمند را به همين دليل بازخواست خواهد كرد . ( 101 ) در روايات متعددى مى خوانيم : اگر مردم زكات مال خود را بپردازند ، مسلمان فقيرى باقى نمى ماند ( 102 ) امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : هيچ محتاج و گرسنه و برهنه اى در جامعه وجود نخواهند داشت ، مگر به خاطر گناهان اغنيا ( 103 )

ايجاد اشتغال

يكى از مسائل مهم جامعه ، وجود بيكارى است كه زمينه ساز انواع انواع فسادهاست . اگر مردم خمس و زكات خود بپردازند ، چرخهاى اقتصاد به گردش درمى آيد و بخش مهمى از افراد بيكار شاغل خواهند شد . همان گونه كه گاهى از طريق مضاربه يا قرض الحسنه مى توان ايجاد اشتغال

كرد ، از طريق پرداخت خمس و زكات و يا بخشش هاى بلاعوض ويا از طريق ايجاد زمينه هاى تحصيل براى بيسوادها و كم سوادها و آموزش فن و حرفه و تاسيس و توسعه مراكز فرهنگى و احداث جاده ها و پلها و آبادانى ها ديگر نيز مى توان ايجاد اشتغال كرد . بنابراين در احياى خمس و زكات ، حل مسئله اشتغال و توسعه اقتصادى و فرهنگى و پر كردن ايام فراغت و جلوگيرى از مفاسدى كه در اثر بيكارى به چشم مى خورد ، نهفته است . به علاوه كار و اشتغال سبب دلگرمى به مكتب ، به امت ، به نظام اسلامى و سبب شكوفايى استعدادها و نبوغ ها و مانع انواع افسردگى ها فرد و جامعه است و در مقابل آن بيكارى باعث تبهكارى ، افسردگى ، سو ظن ، ركود ، ايجاد عقده و زمينه ساز انواع فتنه ها و آشوبها است كه اگر شعله آن برافروخته شود ، همه را در خود مى سوزاند . شايد به همين دليل باشد كه در قرآن جمله لا تلقوا با يديكم الى التهلكة يعنى خودتان را با دست خود به هلاكت نيندازند ، بعد از دستور انفاق مطرح شده است .

آرى اگر در جامعه ، مردم در قالب خمس و زكات و ساير كمك ها دست از انفاق بردارند و بر فقرا فشار وارد شود ، اين فشارها تبديل به آشوب و فتنه اى مى گردد كه فقير و غنى در آن ميسوزند .

وسيله اقتدار امت اسلام

اگر كمبودها از طريق ماليات هاى اسلامى و خمس و زكات تامين شود و افراد جامعه

به يك نوع رفاه نسبى دست يابند ، دلها نسبت به هم مهربان مى شود ، نيروها متمركز مى گردند و همه پشتيبان يكديگر خواهد بود . چنين جامعه اى داراى صلابت و اقتدار خواهد بود و در مقابل هر وعده و وعيد و يا هر تهديد و تطميعى بيمه مى شود . بخصوص كه در پرداخت خمس و زكات قصد قربت در كار است و هيچ گونه تحقير و منتى روانيست و اين پرداخت از طريق عالم ترين و با تقواترين و پارساترين فردى كه جانشين امام زمان ( عجل الله تعالى فرجه ) و مرجع تقليد امت اسلامى است ، صورت مى گيرد .

آرى ، جبران كمبودها از طرف پرداخت كنندگان مخلص و اجراى اين كار الهى از طريق مراجع دينى محبوب و متقى ، سبب آرامش و دلگرمى و اتصال به علماى ربانى خواهد شد كه اين امر خود وسيله ى اقتدار و عزت ملى و اسلامى است .

البته ممكن است مؤ سسات خيريه يا افراد نيكوكار از طريق صندوق ها و بانك ها كمك هايى به محرومان اختصاص دهند ، اما مگر تنها هدف اسلام ، علاوه بر رسيدگى به فقرا آثار و اسرار زيادى نهفته است ، از جمله اينكه :

اولا كمك كنندگان صد در صد نيت خالص داشته باشند و هيچ گونه ريا ، خودنمائى ، شهرت طلبى در آنها وجود نداشته باشد و انتظار مدح و ستايش و جبران از كسى نداشته باشند .

ثانيا : مالى كه مى پردازند از جنس مرغوب و عالى و حلال و بى منت باشد .

ثالثا : نحوه پرداخت آگاهانه ، عاشقانه ،

آزادانه باشد . واسطه پرداخت بايد مرجع تقليد باشد كه در عمرش گناهى براى او سراغ نداشته باشيم .

اين شرايط در تربيت افراد مؤ ثر است و اتصال آنان را به عالم ربانى كه مرزبان مكتب اسلام است ، روشن مى كند و سبب يك اقتدار معنوى مى شود زيرا هم سروكار پرداخت كنندگان و هم سروكار گيرندگان با علماى ربانى خواهد بود .

كم شدن مفاسد اجتماعى

هم ازدياد سرمايه زمينه ساز فساد است كه با پرداخت خمس و زكات ثروت ها تعديل و مفاسد مهار مى شود و هم فقر ممكن است زمينه وقوع سرقت ، دريافت رشوه ، خيانت و امثال آن شود كه دريافت خمس و زكات و . . . اين زمينه را مى خشكاند و از بين مى برد .

بنابراين پرداخت خمس و زكات ، در مهار مفاسد اجتماعى نقش مهمى دارد .

حفظ آبرو

در بسيارى از موارد فقر آبروى انسان را در جامعه در معرض خطر قرار مى دهد و خمس و زكات ، فقر را از بين مى برد و آبروى انسان ها راحفظ ميكند . از امام صادق ( عليه السلام ) پرسيدند : شخصى كه در خط فكرى ما نيست از دنيا رفته و اطفال فقيرى را به جا گذاشته است ، آيا مى توانيم از زكات به آنها بدهيم ؟

فرمود : بله ، آن اطفال گرسنگانى هستند كه تقصيرى ندارند و در راه پدر منحرف خود حركت مى كنند و بايد آبرو و موقعيت آنان در جامعه حفظ شود و زندگى آنها تا رسيدن به حد بلوغ و رشد لازم تامين گردد . اما ، اگر اين

اطفال بالغ شدند و حق را فهميدند ولى با لجاجت دست از آن كشيدند ، از زكات به آنها ندهيد . ( سزاوار نيست زكات از افراد مؤ من گرفته و به منحرفين لجوج داده شود ) . ( 104 )

تعديل ثروت

خمس و زكات ، گامى براى مهار كردن ثروت ها است .

اسلام از يك سو دست افرادى قوى ، مبتكر ، پركار و خلاق را در مالكيت بازگذاشته تا مانع رشد آنان نشود و از سويى درآمدهايى از قبيل سرقت ، دريافت رشوه ، اختلاس و . . . را ممنوع دانسته است و از سوى ديگر به مالكين درآمدهاى حلال اجازه نمى دهد تا درآمد خود را هر گونه خواستند مصرف كنند و آنان را از اسراف و تبذير و ثروت اندوزى نهى فرموده است و از طرف ديگر با واجب نمودن خمس و زكات و كفارات و سفارش اكيد به انواع كمكها و عشق و ايمان براى حل مشكلات طبقه محروم گرفته است .

جذب ديگران

اسلام ، مصرف زكات را براى هشت گروه لازم دانسته است كه يكى از آنان افرادى از رؤ سا و سرشناسانى هستند كه اگر حمايت هاى مالى از آنان به عمل آيد ، ابتدا خودشان و سپس قبيله آنان به اسلام جذب ميشود .

البته اين جذب ، مقدمه گرايش هاى فكرى ، فرهنگى و اعتقادى است ، همچون جاذبه هايى كه براى فرزندان در روزهاى اول مدرسه آشنا مى كنند و سپس رشته علمى و فكرى آنان در مدرسه و دانشگاه تامين مى شود .

پيامبر اكرم ( صلى الله عليه و آله ) سهمى از زكات را به

رؤ ساى قبايل مى دادند و در هر زمان ولى امر مسلمين مى تواند اين كار را انجام دهد . ( 105 )

از همين سهم كه به نام المؤ لفة قلوبهم در قرآن مطرح شده است ، مى توان مقدارى به مسلمانان ضعيف الايمانى پرداخت كرد كه اگر به حال خود رها شوند ، تبعات و وسوسه هاى دشمنان در آنان ايجاد شك مى نمايد . اسلام براى پايدارى آنان در دين ، مشكلات اقتصادى آنان را حل مى كند و اين كار مقدمه اى براى انس بيشتر با عمق و استدلال هاى مكتب خواهد بود . ( 106 )

آثار اقتصادى نپرداختن زكات

تلف شدن اموال

امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : هيچ مالى در خشكى يا دريا ضايع و تلف نمى شود مگر به خاطر آنكه زكات آن پرداخت نشده باشد ( 107 ) و آن حضرت در حديث ديگرى فرمودند : اموال خود را از طريق پرداخت زكات بيمه كنيد و اگر بعد از پرداختن زكات مالى تلف شد ، من ضامن آن هستم . ( 108 )

انتقام دو برابر

در روايات مى خوانيم : كسى كه حق خدا را نپردازد و در راه حق مال خود را صرف نكند ، دو برابر آن مقدار را در راه باطل صرف خواهد كرد . ( 109 )

هزينه شدن اضطرارى مال در راه اشرار

رسول خدا ( صلى الله عليه و آله ) فرمود : كسى كه مال خود را از مصرف در راه خوبان با اختيار خود باز دارد ، خداوند مال او را در راه اشرار با اجبار صرف خواهد نمود . ( 110 )

هزينه شدن مال

در راه گناه

امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : آگاه باشيد ، كسى كه مال خود را در راه اطاعت خداوند صرف نكند ، به هزينه كردن آن در راه معصيت خداوند گرفتار مى شود و هر كس در حل مشكلات ولى خدا گامى برندارد ، خداوند او را بر تلاش و حركت در راه حل مشكلات دشمن خدا گرفتار مى كند . ( 111 )

كمبود و قحطى

رسول خدا ( صلى الله عليه و آله ) فرمود : امت من تا مادامى كه يكديگر را دوست بدارند و اهل نماز و زكات باشند در خير و سعادت به سر مى برند ، ولى اگر اين گونه نباشند ، گرفتار قحطى مى شوند . ( 112 )

محروم شدن از توليت و تعمير مراكز دينى

در سوره توبه مى خوانيم : كه مشركان حق تعمير مساجد را ندارند ، بلكه تعمير و آباد كردن مساجد تنها سزاوار كسانى است كه اهل نماز و زكات و شجاعت باشند . ( 113 )

بى بركتى

رسول خدا ( صلى الله عليه و آله ) فرمود : اذا منعت الزكوة منعت الارض بركاتها ( 114 ) هر گاه زكات پرداخته نشود ، زمين بركات خود را از مردم باز مى دارد و در حديث ديگرى مى خوانيم : اگر توانگران زكات مال خود را نپردازند ، خداوند باران رحمت خود را از مردم باز مى دارد . ( 115 )

و در حديث ديگرى از امام باقر ( عليه السلام ) مى خوانيم : اگر زكات پرداخته نشود ، بركت از كشاورزى و ميوه ها و معادن برداشته مى شود . ( 116

)

گسترش فقر

هر گاه مردم زكات ندهند نياز مردم جلوه مى كند ( 117 ) و حال فقرا بد مى شود . ( 118 )

مرگ چهار پايان

امام رضا ( عليه السلام ) فرمود : هر گاه زكات پرداخت نشود ، چهارپايان مى ميرند . ( 119 )

محروم شدن از رحمت

امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : كسى كه حق خداوند را از مالش نپردازد ، سزاوار است كه خداوند رحمت خود را از او دريغ كند . ( 120 )

اخراج از مسجد

امام باقر ( عليه السلام ) فرمود : روزى پيامبر اكرم ( صلى الله عليه و آله ) وارد مسجد شدند و با جمله قم يا فلان ، قم با فلان ، قم يا فلان پنج نفر رااز مسجد اخراج كردند و فرمودند : شما كه زكات نمى دهيد از مسجد بيرون برويد . ( 121 ) آرى نمازگزار واقعى بخيل است . اذا مسه الخير منوعا الاالمصلين .

علامت نفاق

در آيه 67 سوره توبه كه سيماى منافقان رابيان مى كند ، مى فرمايد :

آنان دست خود را از كمك به ديگران مى بندند و ( اين گونه ) خدا را فراموش مى كنند ، خداوند نيز با آنان رفتار فرانوش شدگان را انجام مى دهد . ( 122 )

قبول نشدن نماز و عبادت

در روايات مى خوانيم : قبولى تمام اعمال ، وابسته به قبولى نماز است و قبولى نماز وابسته به پرداخت زكات است . ( 123 )

امام رضا ( عليه السلام ) فرمود : خداوند نماز و زكات را همتا و مقرون يكديگر قرار داد و نماز بى زكات پذيرفته نيست . (

124 )

حضرت موسى ( عليه السلام ) جوانى را ديد كه نماز با حالى مى خواند ، به خداوند گفت : چه نماز زيبايى دارد ! به او وحى شد نماز او زيباست ولى اين جوان بخيل است و زكات نمى پردازد و تا زمانى كه زكات ندهد ، نمازش قبول نيست . ( 125 )

رسول خدا ( صلى الله عليه و آله ) فرمود : نماز كسى كه زكات نمى پردازد همچون لباس كهنه در هم پيچيده و به صورت نمازگزار پرتاب مى شود . ( 126 )

همرديف ربا خواران

حضرت على ( عليه السلام ) فرمود : مانع الزكوة كاكل الربا كسى كه زكات ندهد همچون كسى است كه رباخوار است . ( 127 )

پرداخت نكردن زكات ، نوعى سرقت است . در حديث مى خوانيم : سه نوع دزد و سارق داريم كه يكى از آنان كسى است كه زكات نمى دهد . ( 128 )

نپرداختن زكات ، خيانت و شرك به خداوند است . ( 129 )

گيرندگان و مصرف زكات

مصرف زكات نيز بايد دقيق و به جا و در مواردى كه دستور خداوند است باشد . در روايات مى خوانيم : اگر زكات در جاى خود مصرف نشود ، انسان ضامن است . ( 130 )

قرآن بعد از آنكه موارد هشتگانه مصرف زكات را در آيه 60 سوره توبه بيان مى كند ، در پايان مى فرمايد : فريضة من الله و الله عليم حكيم . در هر يك از كلمات فريضه ، عليم ، حكيم ، نكته اى نهفته است :

فريضه است يعنى تقسيم زكات واجب است و بايد آن را جدى بگيرد

.

عليم حكيم يعنى خداوند مى داند كه حل مشكلات فقرا و نابسامانى ها در سايه انجام صحيح واجبات الهى و تقسيم صحيح زكات است ، بنابراين مصارفى كه در قرآن براى زكات آمده عالمانه و حكيمانه است و اگر زكات در جاى خود مصرف نشود ، بر خلاف علم و حكمت است .

در برخى روايات آمده است : اگر زكات در جايى مصرف شود كه مورد نهى خداوند باشد ، پروردگار آن را قبول نخواهد كرد . ( 131 )

بهتر است كه ما سر سفره قرآن بنشينيم و موارد مصرف زكات را از متن وحى بياموزيم :

قرآن مى فرمايد : **انما الصدقات للفقرا و المساكين و العاملين عليها و المؤ لفة قلوبهم و فى الرقاب و الغارمين و فى سبيل الله و ابن السبيل فريضة من الله و الله عليم حكيم ( 132 )

با توجه به اين آيه ، زكات در هشت مورد قابل مصرف است :

اول و دوم : فقرا و مساكين

امام صادق ( عليه السلام ) در معناى فقير و مسكين فرمودند : فقير كسى است كه از ديگران درخواست كمك نمى كند ، ولى مسكين ( كه در شرايط سخت زندگى مى كند ) كسى است كه بخاطر فشار فقر ، از مردم درخواست كمك مى كند . ( 133 )

نا گفته نماند شرط فقير و مسكين بودن بيكارى نيست ، چه بسا افرادى داراى شغل و كار و سهم يا سهامى باشند ، ولى درآمد آنان كفايت مخارج زندگى آنها را نمى كند .

قرآن درباره آن كشتى كه حضرت خضر آن را سوراخ كرد ، مى فرمايد : صاحبان كشتى جمعى

از مساكين كارگر بودند . **واما السفينة فكانت لمساكين يعملون فى البحر ( 134 )

فقر زدايى

اسلام فقر زدايى را در راس مصارف زكات قرار داده است . اگر نگاهى به آيات و روايات و سيره پيامبر اسلام و اهل بيت معصومش ( عليه السلام ) بياندازيم ، اهميت مسئله را بهتر و بيشتر درك خواهيم كرد . به چند نمونه توجه كنيم :

بى اعتنايى به گرسنگان سبب سرنگونى در دوزخ است . قرآن مى فرمايد : در قيامت بهشتيان از دوزخيان مى پرسند چه چيز سبب دوزخى شدن شما شد ؟ آنان در پاسخ مى گويند : ما به فكر گرسنگان نبوديم . ( 135 )

حتى اگر انسان مال و ثروتى ندارد ، نمى تواند در برابر نيازمندان بى تفاوت باشد ، بلكه بايد ديگران را به كمك كردن تشويق و وادار كند و گرنه مورد توبيخ واقع مى شود ( 136 ) قرآن رسيدگى به گرسنگان و فقرا را طى كردن گردنه هاى آزمايش مى داند . ( 137 )

توجه به گرسنگان اختصاص به گرسنگان مسلمانان ندارد ، بلكه بايد همه مردم جامعه سير باشند . حضرت ابراهيم پس از بنا كردن خانه كعبه ، در دعاى خود گفت : پروردگارا از مردم مكه هر كس ايمان دارد او را روزى ده . ( 138 ) خداوند فرمود : من كفار گرسنه را نيز رزق مى دهم . ( 139 )

سير كردن گرسنگان عبادتى است كه امامان ما و اهل بيت ( عليه السلام ) شخصا انجام مى دادند و براى اين كار كسى را نايب نمى گرفتند . در تاريخ مى خوانيم كه

براى كيفر و جريمه كفار سخاوتمند ، تخفيفى داده مى شد . نه تنها انسان ها كه به حيوانات و گياهان نيز بايد رسيدگى شود تا آنجا كه در حديث مى خوانيم : سيراب كردن درخت تشنه همچون سيراب كردن مسلمان تشنه است .

در اسلام ، توجه به گرسنگان تا آنجا مهم است كه اگر گرسنه اى نان مردم را سرقت كرد ، به عنوان دزدى دستش قطع نمى شود .

و اگر شخصى غذاى مردم را در انبار خود احتكار نمود و با تذكرات حاكم اسلامى بيدار نشد ، حكومت اسلامى مى تواند با او برخورد انقلابى كرده و گندم و غذاهاى مردم را از انبار او خارج كند .

سوم : والعاملين عليها

يكى از مصارف زكات ، پرداخت بخشى از زكات به كسانى كه براى زكات ( جمع آورى ، تقسيم و حفظ اموال زكاتى ) تلاش مى كنند ( 140 ) . آرى همان گونه كه زندگى قاضى بايد تامين شود تا به فكر گرفتن رشوه نيفتد ، زندگى دست اندركاران مسئله زكات نيز بايد به نحوى تامين شود و حتى اگر بى نيازند بايد سهمى از زكات به آنان پرداخت شود ( 141 ) و بدين و سياه مورد تشويق و محبت ديگران قرار گيرند تا به خاطر توسعه در زندگى به فكر رفتار ناروا نيفتند .

پاداش معنوى دست اندركاران زكات

حضرت على ( عليه السلام ) پس از سفارشاتى كه به كارگزاران مسئله زكات مى كنند ، مى فرمايد : اگر به اين سفارشات عمل كنيد ، قطعا به پاداش بزرگترى خواهيد رسيد و به تكاملى كه در شان شماست نزديك خواهيد شد

، زيرا خداوند به اموال زكاتى و به شما كارگزاران امر زكات و به تلاش و دلسوزى كه نسبت به حاكم اسلامى و فقراى تحت پوشش او داريد ، نگاه لطف و مرحمتى دارد و هر كس كه مورد نظر و لطف خداوند قرار بگيرد ، در بهشت ( رفيق اعلى ) با ما خواهد بود . ( 142 )

چهارم : و المؤ لفة قلوبهم

سهمى از زكات بايد در راه تثبيت عقائد مردم از راه ايجاد روابط حسنه و جذب قلوب آنان مصرف شود . از قديم گفته اند هر گردوئى گرد است ، ولى هر گردى گردو نيست ، هر مؤ منى مسلمان هست ، ولى هر مسلمانى مؤ من نيست . بسيارند كسانى كه مسلمان هستند ، يعنى از شرك دورند و در مدار توحيد قرار دارند ، اسلام براى آنكه دست اين افراد را بگيرد و به مراحل بالاتر ببرد ، راه هايى را مطرح كرده است از جمله :

1- احترام به مال و جان و آبرو و ناموس آنان و اينكه همه مردم بايد حقوق يك برادر دينى را در حق آنان مراعات نمايند .

2- مشورت با آنان ، دفاع از آنان ، تعليم آنان ، رفت و آمد با آنان و ديدار و زيارت آنان .

3- يكى از راه هاى جذب اين افراد همين است كه سهمى از زكات براى كمك يا توسعه در زندگى آنان صرف شود تا با اين عمل معرفت و شناخت در جان آنان تثبيت شود . كسانى كه با اسلام داغ شده اند ، بايد با محبت ها پخته شوند ، ديگر خام نمى شود

.

كسانى كه به امروز فقط به اسلام شده اند يدخلون فى دين الله ، با اين گونه رفتارها و محبت ها ، اسلام در درون و جان آنان جاى مى گيرد . آرى ، فرق است ميان كسانى كه داخل در اسلام شده اند يا اسلام و ايمان در روح آنان داخل شده باشد .

امام باقر ( عليه السلام ) فرمود : مراد از مؤ لفة قلوبهم گروهى هستند كه توحيد را پذيرفته و از مدار شرك خارج شده اند ، ولى هنوز معرفت محمد ( صلى الله عليه و آله ) در قلبشان رسوخ نكردن است . پس پيامبر اسلام و بعد از آن حضرت مؤ منان بايد سهمى از زكات را صرف اين گونه افراد نمايند تا محبت و معرفت در آنان تثبيت شود . ( 143 ) صد حيف كه ابر قدرت ها با فرستادن كتاب ها ، كشيش ها ، داروها ، كارشناس ها ، دعوت نامه ها ، بورسيه ها ، هيئت هاى علمى و فنى و صدها راه ديگر براى توسعه فكر غلط خود ، يا فروش اجناس خود ، يا خودنمائى و يا سلطه گرى ، سايه شوم خود را بر كشورها گسترش داده اند ، هجرت ها كرده اند ، كنگره ها گرفتند ، توطئه ها كردند ، افرادى را با زور پول ، تهديد ، وعده و وعيد خريدند ، به اسم جهانگرد وجب به وجب سرزمينهاى ما را گشتند و به اسم كارشناس فنى ، اقتصاد ما و به اسم كارشناس نظامى ، قواى مسلح ما را زير نظر گرفتند و بدتر از همه اينكه

از بودجه خود ما عليه خود ما كاركردند ، ولى متاسفانه مسلمانان با داشتن ده ها فرمان به سير و سفر ، به هجرت و تبليغ ، به فراگيرى علوم از شرق و غرب از گهواره تا گور و از زمين تا ثريا در خواب غفلت فرو رفته اند .

فراموش نكنيم كه حضرت على ( عليه السلام ) در روزهاى آخر عمر مباركشان با ناله مى فرمود : مبادا ديگران در عمل به اسلام از شما جلو بيفتند .

اگر ما امروز با پرداخت حق الهى دل افراد ضعيف را جذب كنيم ، تمام توطئه ها و تبليغات و تهاجمات دشمن را خنثى خواهيم كرد .

پنجم : و فى الرقاب

سهمى از زكات براى آزاد سازى بردگان است . در طول تاريخ تضاد ، درگيرى ، جنگ ، قتل و اسارت وجود داشته است . آنچه مهم است بررسى سرچشمه ها ، هدف ها ، اخلاق و آداب و نتايج اين تضادها است . اسلام انگيزه جنگ ها را رفع فتنه و دفاع و دعوت به حق مى داند و براى زمان و مكان و كسانى كه درگيرند و از جمله اسيران ، برنامه ها و آداب بسيار عالى و حكيمانه دارد .

اسير در اسلام

اسيران معمولا كسانى هستند كه در جبهه جنگ با مسلمانان ، اسير شده اند كه درباره آنان چند طرح را مى توان تصور كرد :

1- تمام اسيران را يكجا بكشيم كه اين كار با عاطفه و عقل و رافت اسلام سازگار نيست .

2- تمام آنان را يكجا آزاد كنيم . اين عمل سبب مى شود كه آنان پس از آزادى دوباره تجديد قوا

كنند و به جنگ ما بيايند .

3- آنان را در اردوگاه ها نگهدارى كنيم . اين كار سبب ركود فكرى ، اقتصادى و تحمل هزينه زياد است .

4- اسرا را در ميان مسلمين تقسيم كنيم و پس از مدتى به تدريج آزاد نمائيم كه اين طرح متعلق به اسلام و داراى امتيازاتى است . از جمله :

الف : در اين طرح هزينه اسرا در ميان مسلمين تقسيم مى شود و فشارى بر نظام وارد نمى گردد .

ب : اسرا در ميان توده امت اسلامى با برنامه هاى اسلام آشنا مى شوند و بسيارى از آنان دست از كفر و شرك برمى دارند . در تاريخ نام بسيارى از بردگان مسلمان شده كه منشا آثار و بركات و بدست گرفتن مسئوليت هاى حساس شده اند ، آمده است تا آنجا كه مادر شش امام معصوم ما ، از جمله كنيزان بوده اند و فرزندان بسيارى از بردگان در زمره نوابغ قرار گرفته اند .

ج : كفاره روزه خوردن و يا بسيارى از اعمال نارواى ديگر ، آزاد كردن برده قرار داده شده است .

د : سهمى از زكات مسلمين براى خريد بردگان و آزاد سازى آنان اختصاص داده شده است .

ششم : والغارمين

سهمى از زكات براى بدهكارانى است كه توان پرداخت بدهى خود را ندارند . آرى ، بر امام و حاكم اسلامى است كه بدهى كسانى را كه بدهكارند و بدهى آنان به خاطر اسراف و فساد نيست ، از سهم زكات پرداخت نمايد و در غير اين صورت گناهكار است . ( 144 )

چه بسيارند افراد آبرومندى كه به خاطر بدهى ، گرفتار وام

هاى با بهره ( ربا ) مى شوند و هر روز بدهى آنان اضافه مى گردد و به تدريج ورشكست شده و به فروش خانه و مغازه و ماشين خود مجبور مى شوند و آبروى چندين ساله آنان يكجا فرو مى ريزد و فرزندانشان تحقير مى شوند . اگر هر يك از احكام الهى درست عمل شود ، تمام مشكلات جامعه حل مى شود . خداى عليم و حكيم از علم و حكمت بى نهايت خود دستور داد تا بخشى از سهم زكات صرف پرداخت بدهى بدهكاران شود . بدهكارى كه امروز گيرنده زكات است ، همچون پيچ و مهره ى زنگ زده اى است كه اگر كمى روغن به آن برسد ، دوباره به حركت در مى آيد و فعاليت هاى اقتصادى خود را از سر گرفته و چه بسا در فاصله كمى ، خودش هم از زكات دهندگان مى شود .

هفتم : و فى سبيل الله

يكى از مصارف زكات ، هر كارى است كه رنگ الهى داشته باشد ، يعنى خدا پسند و به مصلحت عموم مردم باشد . از ساخت مدارس ، مساجد ، مسكن براى محرومان ، درمانگاه ها ، پل ها گرفته تا برطرف كردن فتنه ها و كمك به ازدواج ، زلزله زده ها ، جنگ زده ها ، كتابخانه ها ، انجام تبليغات اسلامى ، تعظيم شعائر اسلامى ، رسيدگى به يتيمان و فقرا ، انجام امور دينى ، اصلاح و آشتى دادن مسلمين و ايجاد اشتغال براى كسانى كه تخصص ندارند و ده ها نمونه ديگر . ( 145 )

يكى از امتيازات دين اسلام آن است كه

هرگز بن بست ندارد و در كنارهاى مشخص و رسمى ، انواع كارهاى داوطلبانه و آزاد را نيز قرارداده است :

1- اگر هفده ركعت نماز واجب و رسمى داريم ، بيش از سيصد نوع نماز مستحبى داوطلبانه داريم ،

2- اگر سفر حج در ايام مخصوص است ، سفر عمره در هر ماه جايز است .

3- اگر خواندن سوره حمد در نماز واجب است ، بعد از آن خواندن بيش از صد سوره ديگر آزاد است .

4- اگر روزه در ماه رمضان رسمى است ، در تمام ايام سال ( غير از عيد فطر و قربان ) روزه گرفتن داوطلبانه و اختيارى است .

5-اگر خمس و زكات به مقدار معينى واجب شده است ، پرداخت انواع صدقات و انفاقات بستگى به اراده پرداخت كننده و شرائط ديگر دارد .

6- اگر در مصرف زكات نامى از بدهكاران ، بردگان ، فقرا و كارگذاران مسئله زكات آمده است ، عبارت فى سبيل الله دست همه را باز گذاشته است كه هر كار خدا پسندانه ديگر را نيز مى توان انجام داد .

ممكن است در زمانى كار خدا پسند ساختن آب انبار باشد و در زمان ديگر خريد كامپيوتر . اگر در زمانى چاپ كتاب راه خداست ، ممكن است در شرايط و زمان ديگر كار خداپسندانه امر ديگرى باشد . بنابراين عبارت فى سبيل الله هر كار خيرى را در بر مى گيرد .

هشتم : ابن السبيل

ابن السبيل يعنى فرزندان وابسته به راه ، كسى كه گر چه در وطن خود فقير نيست ، ولى در منطقه ديگر به خاطر تصادف ، دزدى ، بيمارى ، تحصيل ،

گرانى و . . . نياز به كمك دارد كه اگر مورد حمايت قرار نگيرد ، جان يا آبروى او در معرض خطر قرار مى گيرد و نياز مالى از يك سو و احساس غربت از سوى ديگر ، فشار روحى و روانى خاصى بر او وارد مى كند . مكتب زنده اسلام كه در تمام برنامه هايش به مسئله جان و مال و آبرو و شخصيت افراد توجه خاصى دارد ، در اينجا نيز با اختصاص دادن سهمى از زكات ، هم آبروى آنان را حفظ مى كند و هم دغدغه آنان را بر طرف مى نمايد .

آداب پرداخت زكات

براى كمك به فقرا ، آداب فراوانى ذكر شده است كه مراعات آنها ارزش كار را بالا مى برد از جمله :

ادب سياسى

بايد كمك ها زير نظر ولايت و امامت باشد ( نه سليقه اى و خود سرانه ) ، حضرت على ( عليه السلام ) مى فرمايد :

مخفى كردن زكات از حاكم اسلامى ، نوعى نفاق است . ( 146 )

معناى مخفى كردن ، گريز از پرداخت است ، نه اينكه مخفيانه پرداخت كند .

ادب روانى

پرداخت زكات بايد برخاسته از رضايت قلبى و طيب خاطر باشد . رسول خدا ( صلى الله عليه و آله ) فرمود : هر كس زكات مال خود را عاشقانه بدهد در برابر هر دانه گندم و جو و . . . قصرى در بهشت دريافت مى كند . ( 147 )

حضرت على ( عليه السلام ) فرمود : اگر پرداخت زكات با رضايت قبلى نباشد ، گرفتار پشيمانى طولانى و از دست دادن پاداش و انحراف عمل خواهد شد

. ( 148 )

نكته ديگر اين كه زكات دهنده توجه داشته باشد كه هر چه دارد از خداوند است و پرداخت زكات ، او زا به خودپسندى و غرور كه سبب نابودى عمل اوست نكشاند . لذا قرآن درباره آباد كنندگان مساجد كه اهل نماز و زكاتند مى فرمايد : فعسى اولئك يكونوا من المهتدين ( 149 ) اميد است هدايت شده باشند . شايد كلمه اميد است به خاطر آن باشد كه گاهى عبادات انسان ، به خاطر غرور و عجت نابود مى شود و انسان را به كمال مطلوب نمى رساند .

ادب اجتماعى

گر چه در ظاهر زكات به شخص فقير پرداخت مى شود ولى در حقيقت اين خداوند است كه زكات را دريافت مى كند . ( 150 )

آرى پيامبر و امام و فقير ، نماينده و دست خدا هستند و لذا بايد كمال احترام به آنان گذاشته شود .

امام صادق ( عليه السلام ) از يكى از ياران خود ( اسحاق ) پرسيد : زكات مال خودت را چه مى كنى ؟ گفت : فقرا به نزد من مى آيند و من به آنها پرداخت مى كنم . امام فرمود : اين كار تو سبب ذلت فقرا است و هر كس دوست خدا را ذليل كند ، گويا در كمين جنگ با او نشسته است . ( 151 ) آرى به جاى آنكه فقرا براى دريافت زكات به خانه تو آيند ، تو بايد زكات را به منزل آنان ببرى . در حديث ديگرى مى خوانيم : اگر گيرنده زكات از كلمه زكات رنج مى برد ، زكات را به او بدهيد

ولى نگوييد كه اين زكات است و مؤ من فقير را ذليل نكنيد . ( 152 )

در حديث ديگرى مى خوانيم : اگر شخصى احساس كند كه بهتر است به جاى پرداخت پولى به فقرا ، براى آنان لباس و جنس ديگرى خريدارى كند ، مى تواند به جاى پرداخت نقدى ، لباس و . . براى فقرا خريدارى كند . ( 153 )

اسلام براى حفظ آبروى فقير مى فرمايد : كمتر از پنج درهم به او ندهيد . ( 154 )

امام خمينى ( رحمة الله عليه ) مى فرمايد : اگر شخصى از گرفتن زكات شرمنده مى شود ، مستحب است هنگام پرداخت در قلب نيت زكات كنيد ، ولى در عمل آن را به عنوان هديه قلمداد نماييد . ( 155 )

نه تنها هنگام پرداخت زكات بايد حفظ آبروى مردم را مراعات كرد ، بلكه بعد از پرداخت آن نيز نبايد با منت گذاشتن ، گيرنده زكات تحقير شود ، زيرا قرآن ميفرمايد : منت و آزار ، سبب بطلان پاداش مى شود . ( 156 )

اگر بدانيم كه فقير مامور الهى است تا مال ما را پاك كند و آن را براى قيامت حمل كند ، با او برخورد كريمانه اى خواهيم داشت .

در اسلام احترام گذاشتن به فقرا قدرى مهم است كه در تاريخ مى خوانيم : جنس كمى را نزد پيامبر ( صلى الله عليه و آله ) آوردند . حضرت آن مقدار كم را به بعضى از فقرا داد ، ولى نگران شد كه مبادا در دل ديگران كدورتى ايجاد شود . نزد ساير فقرا آمد و رسما عذرخواهى

كرد كه چون مال كم بود به همه نرسيد و فرمود : به كسانى دادم كه حساسيت آنان بيشتر بود . ( 157 )

ادب زمانى

رسول خدا ( صلى الله عليه و آله ) به على ( عليه السلام ) فرمود : از اخلاق مؤ منين ، سرعت در پرداخت زكات است ( 158 )

سرعت در پرداخت زكات بركاتى دارد از جمله : الف : نشانه عشق و علاقه نسبت به انجام تكاليف است .

ب : فقير در اثر تاخير پرداخت ، آبروى خود را با سؤ ال و درخواست نمى ريزد .

ج : راه را به روى وسوسه هاى شيطان و افراد بخيل يا پيش آمد حوادثى كه ممكن است مانع پرداخت شوند ، مى بندد .

د : فقرااز اضطراب و دغدغه و دلهره ، زودتر نجات مى يابند .

امام صادق ( عليه السلام ) به مناسبت آيه و آتوا حقه يوم حصاده فرمود : قبل از آنكه محصولات را به خانه ببريد ، زكاتش را بدهيد تا به سخاوت نزديك تر باشيد . ( 159 )

پرداخت علنى

نكته ديگر در آداب پرداخت زكات آن است كه علاوه بر كمك هاى مخفيانه اى كه نشانه اخلاص و حفظ آبروى گيرندگان است ، بايد گاهى از اوقات پرداخت ها آشكار باشد تا هم ديگران تشويق شده و كمك كردن به ديگران جز فرهنگ جامعه شود و هم انسان به بخل و بى تفاوتى متهم نشود .

امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : هر چه را خداوند واجب نموده است ، علنى انجام دهيد . ( 160 )

بوسيدن دست

حضرت على ( عليه السلام ) فرمود : هر

گاه با دست خود به فقيرى كمك كرديد ، همان دست را ببوسيد چون در حقيقت خداوند كمك شما را دريافت كرده است . ( 161 )

درخواست دعا از گيرنده

در روايات مى خوانيم كه چون دعاى فقير در حق كسى كه به او كمك مى كند مستجاب مى شود ، از فقير تقاضا كنيد تا در حق شما دعا كند . ( 162 )

تمام اموال خود را ندهد

امام صادق ( عليه السلام ) در تفسير آ يه و آتوا حقه يوم حصاده و لا تسرفوا . . . فرمودند : شخصى از ياران پيامبر اكرم ( صلى الله عليه و آله ) تمام اموال خود را در راه خدا داد ولى خود و همسر و فرزندانش محروم ماندند ، خداوند اين نحوه پرداخت را اسراف مى داند . ( 163 )

مكان پرداخت

همين كه اموال ياران رسول خدا ( صلى الله عليه و آله ) به مقدار نصاب مى رسيد ، زكاتشان را به مسجد مى آوردند و حضرت در همان مكان زكات جمع شده را ميان فقرا تقسيم مى فرمودند . ( 164 )

بعد از پرداخت

رسول خدا ( صلى الله عليه و آله ) فرمودند : هر كس زكات مال خود را به مستحق بدهد و نمازش را با شرايط و حدود معين شده انجام دهد و بعد از نماز و زكات گناهى كه سبب بطلان عملش شود انجام ندهد ، در روز قيامت همه به او غبطه مى خورند . ( 165 )

از حلال باشد

خداوند پاك و طيب است و جز مال پاك را نمى پذيرد ( 166 ) گروهى قبل از اسلام در

آمدهاى ناحقى داشتند ، همين كه اسلام آوردند خواستند آن اموال نامشروع را صدقه بدهند كه اسلام اجازه نفرمودند . ( 167 )

امام حسين ( عليه السلام ) فرمود : صدقه ى دل پسند صدقه اى است كه انسان با عرق پيشانى و غبار صورت آن را بدست آورد و به فقرا بپردازد . ( 168 )

از مال مرغوب باشد

قرآن مى فرمايد : لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون . به نيكى نمى رسيد مگر آنكه از چيزى كه دوست داريد ، در راه خدا انفاق كنيد .

قرآن از مشركانى كه در تقسيم مال خود بخش هاى ناپسند را سهم خداوند قرار مى دادند ، انتقاد مى فرمايد . ( 169 )

آرى اين عمل يك نوع بى ادبى نسبت به مقام پروردگار است . ( 170 )

قرآن مى فرمايد : از اجناس دل پسندى كه بدست آورده ايد و يا ما براى شما از زمين بيرون آورده ايم ، به ديگران انفاق كنيد و هرگز به فكر انفاق از مال نا مرغوب نباشيد . ( 171 )

در حديث مى خوانيم : در زمان رسول خدا ( صلى الله عليه و آله ) گروهى بدترين نوع خرما ( 172 ) را به فقرا مى دادند و قرآن با جمله و لا تيمموا الخبيث منه آنان را از اين عمل باز داشت . ( 173 )

برداشت محصول در برابر چشم مردم باشد

امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : محصولات كشاورزى خود را شبانه برداشت نكنيد ، سپس اين آيه را تلاوت فرمودند و آتوا حقه يوم حصاده ( 174 ) يعنى حق محرومان را همان

روز برداشت بدهيد و فرمود : اگر شما محصول خود را شبانه برداشت كنيد ، فقرا اطلاع پيدا نمى كنند و گرسنه مى مانند و شما از بركات پرداخت زكات محروم مى مانيد . ( 175 )

مقدار دريافت زكات چه قدر باشد ؟

1- امكانات نسبى مانع گرفتن زكات نيست ، به چند حديث توجه كنيد :

شخصى به امام صادق ( عليه السلام ) گفت : فلانى منزلى دارد كه چهار هزار درهم ارزش دارد ، شترى دارد كه هر روز دو تا چهار درهم علاوه بر هزينه علف سود دارد ، به علاوه همسر و غلام دارد . امام فرمود : آيا از من مى خواهى كه او را وادار كنم منزلى كه زادگاه و سبب عزت اوست يا غلام و شترى كه وسيله زندگى اوست بفروشد ؟ ! هرگز ، او مى تواند زكات بگيرد و لازم نيست خانه و شتر و غلامش را بفروشد . ( 176 )

2- به امام صادق ( عليه السلام ) گفتند : عيسى بن اعين به نيازمندى چنين گفت : چون ديدم كه تو گوشت و خرما خريدى پس فقير نيستى و با اينكه زكات دارم به تو نمى دهم . هر چه فقير عذر آورد كه خريد گوشت و خرما دائمى نبوده است ، بر عيسى بن اعين اثر نكرد . امام براى مدتى دست مباركشان را بر پيشانى گذاشتند سپس سر بلند كرده و فرمودند : خداوند عنايتى به اموال غنيا و سپس توجهى به اموال فقرا فرمود ، پس در اموال اغنيا سهمى كه براى فقرا كافى باشد قرار داد . ( 177 )

3- از امام صادق ( عليه السلام

) پرسيدند : از سهم زكات تا صد درهم به فقير بدهم ؟ حضرت فرمود : بله .

پرسيدند : از سهم زكات تا دويست درهم به فقير بدهم ؟ فرمود : بله .

پرسيدند : از سهم زكات تا سيصد درهم بدهم ؟ فرمود : بله .

پرسيدند : از سهم زكات تا چهار صد درهم به فقير بدهم ؟ فرمود : بله .

پرسيدند : از سهم زكات تا پانصد درهم به فقير بدهم ؟ فرمود : بله آن قدر بده تا او را بى نياز كنى . ( 178 )

4- امام صادق ( عليه السلام ) از حضرت على ( عليه السلام ) نقل مى فرمايد كه : زكات براى كسانى است كه نه مقام حكومتى دارند و نه ساختمانى و نه ثروت و تجارتى ، و نه براى اجير شدن آشنايى با حرفه اى دارند و نه توان بدنى براى كارهاى ساده ، پس خداوند در اموال اغنيا سهمى را براى اين افراد واجب فرموده است ، به مقدارى كه در زندگى فلج نباشند و بتوانند روى پاى خود بايستند . ( 179 )

از امام پرسيدند : زندگى شخصى از طريق پدر يا عمو و يا برادرش در حد ساده تامين مى شود . آيا مى تواند براى توسعه زندگى زكات بگيرد ؟ امام فرمود : مانعى ندارد . ( 180 )

در حديث ديگرى مى خوانيم : حتى براى ازدواج كردن مى تواند زكات بگيرد . ( 181 )

در حديث ديگرى آمده است كه مى تواند به قدرى بگيرد كه بتواند صدقه نيز بدهد . ( 182 )

در بعضى روايات مى خوانيم : فقير مى

تواند زكات بگيرد و زندگى خود را تامين نمايد و حتى اگر حج نرفته است ، با آن به مكه نيز برود . ( 183 )

البته با توجه به اينكه فقير تا مرز يك زندگى عادى مى تواند از زكات استفاده كند ، رفتن به حج در آن زمان از مدينه يك هزينه استثنائى به حساب نمى آيد ( و الله العالم ) .

نكاتى كه بايد گيرندگان خمس و زكات و غيره به آن توجه كنند

گيرندگان خمس و زكات و انفاقات نيز بايد به نكاتى توجه نمايند

1- آنچه مى گيرد در موارد ضرورى صرف كند .

2- از پرداخت كننده تشكر و در حق او دعاكند .

امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : خدا لعنت كند كسى را كه راه خير را به روى ديگران مى بندد . يعنى از كمك كنندگان تشكر نمى كند و آنان را با بى اعتنايى و كفران خود ، از اين كه به ديگرى كمك كنند ، دلسرد مى كند . ( 184 )

3- نه پرداخت كننده را تحقير كند و نه آنچه را مى گيرد .

كسانى كه مال اندك خود را خالصانه براى كمك به جبهه به رسول خدا ( صلى الله عليه و آله ) مى دادند ، مورد تحقير بعضى از افراد قرار مى گرفتند و قرآن اين تحقير را به شدت نكوهش مى كند . ( 185 )

اموال شبهه ناك را نگيرد

گاهى از اوقات ، افرادى براى اهداف نابجا اموالى رابه نام هديه ، چشم روشنى ، عيدى ، سوغاتى و غيره به ديگران مى دهند تا دل آنان را به سوى خود جذب كنند و بستر را براى رسيدن به اهداف خود آماده نمايند

. جالب آنكه هيچ مقامى از تيررس و شكار ايشان مصون نيست . اين قبيل افراد از بردن هدايايى در دل شب به در خانه حضرت على ( عليه السلام ) نيز دريغ ندارند . ( 186 )

5- بيش از نياز خود نگيرد .

6- ضمن تشكر از پرداخت كننده ، خدا را سرچشمه لطف بداند و مردم را به عنوانواسطه فيض بيشتر تلقى نكند . ( 187 )

گيرندگانى كه اولويت دارند

1- والدين

در قرآن مى خوانيم : هر چيزى كه مى دهيد قبل از هر كس ، والدين و بستگان خود را در نظر بگيرد . ( 188 )

حتى اگر وصيت مى كنيد ، قبل از هر كس به نفع والدين و بستگان خود وصيت كنيد . ( 189 )

شعار اسلام اين است كه لا صدقة و ذورحم محتاج ( 190 ) اگر بستگان محتاج باشند كمك شما به ديگران ارزش ندارد .

2- مكتبى بودن

از امام صادق ( عليه السلام ) پرسيدند : زكات حق كيست ؟ فرمود : طرفداران ما . پرسيدند : اگر زياد آمد ، فرمود : به همان افراد اضافه بدهيد و اين سؤ ال را چند بار تكرار كردند ، باز امام فرمود : به طرفداران مكتب اهل بيت ( عليه السلام ) اضافه بدهيد و سؤ ال را تكرار كردند . امام صادق ( عليه السلام ) با كلمه لا و الله فرمود : به غير طرفداران ما ندهيد ، مگر در شرايط حساسى كه نياز به ترحم باشد كه در اين صورت به حداقل پرداخت اكتفا كنيد . سپس امام براى بيان حداقل ، انگشت شست خود را روى چهار انگشت

گذاشتند . ( 191 )

البته اكتفا به حداقل در مواردى است كه مخالفان در برابر اهل بيت ، سرسختى كنند ولى اگر مخالفتشان بر اساس لجاجت نباشد و يا احتمال جذب و گرايش آنان به مكتب اهل بيت وجود داشته باشد ، شايد بتوان از باب مؤ لفة قلوبهم سهم چشم گيرى از زكات به آنان پرداخت كرد .

بنابراين جايگاه اصلى مصرف زكات ، طرفداران مكتب اهل بيت در چهار چوب اصول و نظريه فقها عمل شود .

ايمان و عقل و تقوى

در روايات مى خوانيم ، نسبت به مؤ منين با 000 . 10 ( درهم و دينار ) بخشيده شود ، ولى نسبت به نا اهل و فاجر به مقدار حداقل . زيرا مومن كمك را در راه اطاعات خدا و فاجر در راه معصيت خدا صرف مى كند . ( 192 )

پيامبر اسلام ( صلى الله عليه و آله ) فرمود : جزا افراد با تقوى غذاى تو را نخورند . ( 193 )

آرى ، كمك رسانى به افراد متقى ، گامى در توسعه خير و بركت و صلاح است و كمك رسانى به نا اهل ، گامى در گسترش فساد و تباهى ، و انسان بايد بوسيله پرداخت زكات خود علاوه بر سير كردن گرسنگان ، مكتب حق و راه صلاح را گسترش دهد . كمك به اهل علم ، توسعه فرهنگ است .

از امام باقر ( عليه السلام ) پرسيدند : چگونه مال خودم را به ديگران عطا كنم ؟ فرمود : براساس فقه ، عقل و سابقه هجرت . ( 194 )

4- آبرومندانى كه از سوال كردن خجالت مى كشند

قرآن

مى فرمايد : ( انفاق شما مخصوصا بايد ) براى نيازمندانى باشد كه در راه خدا در تنگنا قرار گرفته اند ( و توجه به آيين خدا آنها را از وطن هاى خويش آواره ساخته و شركت در ميدان هاى جهاد و مشابه آن به آنان اجازه نمى دهد تا براى تامين هزينه زندگى ، دست به كسب و تجارت بزنند ) ، نمى توانند مسافرتى كنند و از بس اهل صبر و حيا هستند ، بى خبران آنها را بى نياز مى پندارند ، اما آنها را از چهره هايشان مى شناسى ( كه صورت خود را با سيلى سرخ نگه مى دارند ) و هرگز با اصرار چيزى از مردم نمى خواهند . ( 195 )

بر همين مبنا در رساله مراجع تقليد نى خوانيم : مستحب است در پرداخت زكات ، كسانى را كه اهل سؤ ال نيستند ، بر اهل سؤ ال مقدم بداريد .

امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : به فقرايى كه در جامعه عزيزبر و داراى منش و جلوه اى هستند ، گاو و گوسفند و شتر را ( به قصد زكات ) هديه كنيد ، اما به فقراى معمولى درهم و دينار را به عنوان زكات بدهيد .

از حضرتش پرسيدند : دليل اين تفاوت چيست ؟ فرمود : در جامعه فقرايى هستند كه زندگى زيبايى داشته اند و از گرفتن صدقه خجالت مى كشند . بننابراين بايد در پرداخت ، به زيباترين نوع با آنان برخورد شود . يدفع اليهم اجمل الامرين عند الناس ( 196 ) نكته مهم و قابل توجه اينجاست : كه امام با

اين كه فرمود براى افراد با شخصيت گاو و شتر بفرستيد ، لكن در پايان حديث ، زيبايى كار را به مردم واگذار كرد . اجمل الامرين عند الناس زيرا ممكن است در شرايطى و در مناطقى هديه كردن گاو و گوسفند سبك و اهداى طلا و نقره سنگين تر باشد .

بنابراين ملاك در پرداخت زكات ، آن است كه ما حالات و شرايط گيرنده را با شرايط حاكم بر جامعه و افكار عمومى در نظر بگيريم و هر كدام زيباتر است ، همان را هديه كنيم . ( 197 )

5- كسانى كه نياز بيشترى دارند .

رسول خدا ( صلى الله عليه و آله ) عطاهاى خود را بر اساس نياز افراد در نظر مى گرفتند . ( 198 )

6- ثروتمندان ديروز

كسانى كه در گذشت خود اهل بذل و بخشش و پرداخت زكات بوده اند ، ولى امروز محتاج به گرفتن زكات هستند ، سزاوار است در اولويت زكات قرار گيرند . ( 199 )

6- اهل منطقه

در روايات مى خوانيم : رسول خدا ( صلى الله عليه و آله ) زكات باديه نشينان را به باديه نشينان و زكات شهر نشينان را بين شهر نشينان تقسيم مى فرمود . ( 200 )

امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : نه ، صدقه مهاجرين براى اعراب حلال است و نه صدقه اعراب براى مهاجرين . ( 201 ) البته اين در صورتى است كه در منطقه فقير وجود داشته باشد ، اما اگر در منطقه اى نيازمند نبود ، انتقال زكات به غير بلامانع است . ( 202 )

شيوه پرداخت

آيا بهتر است زكات را مردم با

دست خود و مستقيما به فقرا بدهند يا از طريق حكومت اسلامى و حاكم پرداخت شود ؟

شايد از آيات و روايات بتوان استفاده كرد كه اصل و قانون آن است كه زكات از طريق حاكم اسلامى جمع آورى و حفظ و تقسيم شود زيرا :

1- خداوند پيامبرش را مامور گرفتن زكات مى كند ، خذ من اموالهم صدقة ( 203 ) اگر گرفتن رسول خدا واجب است ، پس پرداختن مردم به پيامبر عزيزش نيز واجب مى باشد .

در حديثى پيامبر اكرم ( صلى الله عليه و آله ) فرمود : من مامورم كه از اغنيا زكات بگيرم و به فقرا بدهم ( 204 ) پس از پيامبر اسلام ، امامان معصوم ( ع ) مسئول اين كارند .

شخصى مى گويد از امام رضا ( عليه السلام ) پرسيدم كه زكات فطره براى كيست ؟ فرمود : براى امام است ، گفتم اين خبر را نقل كنم ؟ فرمود : بله ( 205 )

2- پيامبر اسلام براى زكات ، كارگزارانى تعيين كرده بود كه در قرآن از آنان به نام عاملين ياد شده است ، اين افراد از طرف حضرت مسئول جمع آورى زكات بودند . ( 206 ) از جمله :

شخصى به نام رافع را به سوى قبيله ى جهينه بسر را به سوى قبيله بنى كعب

وليد بن عقبه را به سوى قبيله بنى المصطلق و مردى از بنى سعد را به سوى قبيله بنى سعد فرستاد . ( 207 )

3- حضرا على ( عليه السلام ) افرادى را به عنوان عاملين زكات مى فرستاد و در نهج البلاغه حدود 20 دستور براى برخورد

آنان با مردم بيان شده است . ( 208 )

4- در قرآن مى خوانيم : بعضى از منافقان به نحوه تقسيم زكات به پيامبر ( صلى الله عليه و آله ) اعتراض مى كردند و نيش مى زدند ، اگر جمع آورى و تقسيم زكات مربوط به پيامبر نبود ، دليلى براى تحمل اين همه نيش نبود . بگذريم كه قرآن مى فرمايد :

انتقاد و سرزنش اين منافقان برخاسته از عقده و منافع شخصى آنهاست و هر گاه كمى از زكات به آنها داده شود ، ديگر انتقاد نمى كنند . ( 209 )

5- در قراان كريم سهمى از زكات براى جذب دلها اختصاص داده شده است ( مولفة قلوبهم )

رسول خدا ( صلى الله عليه و آله ) براى جذب روساى قبائل چيزهايى به آنها مى داد و شكى نيست كه رئيس قبيله جذب افراد عادى نمى شود ، ولى جذب رئيس حكومت مى شود . پس بايد زكات نزد حاكم اسلامى جمع آورى و با نظرات او تقسيم شود تا بتوان افرادى رابه اسلام جذب نمود .

6- در روايات براى حاكم اسلامى وظايفى تعيين شده است ، از جمله اينكه بدهى بدهكارانى را بپردازد . ( 210 )

و در بعضى روايات مى خوانيم كه حاكم بايد بخشش هايى داشته باشد . ( 211 )

بنابراين مكتبى كه براى امام و حاكم اسلامى هزينه تعيين مى كند بايد منبع درآمد هم معين نمايد . پس زكات بايد در دست حاكم اسلامى باشد .

7- در روايات مى خوانيم : پنهان كردن زكات از امام ، نشانه نفاق است . ( 212 )

اگر پنهان كردن زكات نشانه

نفاق است ، پس بايد زكات ها به طور روشن نزد امام المسلمين جمع آورى و توسط او تقسيم شود .

8- در صدر اسلام افرادى كارشناس و متخصص در تخمين مبلغ زكات بودند و از طرف رسول خدا و حضرت على ( عليه السلام ) به مناطق اعزام مى شدند . آرى اگر پرداخت زكات از وظائف فردى باشد و از وظائف رسمى نظام اسلامى نباشد ، نيازى به فرستادن گروه تخمين و ارزيابى از طرف حكومت نبود .

9- حضرت على ( عليه السلام ) به مخنف بن قيس كه مسئول زكات بود ، فرمود : هر كس از پيروان ما از مردم جزيره و كوفه و شام پرداخت كرده است ، درست نيست زيرا نيروى سواره و پياده ما از او حمايت مى كرده است و سزاوار نيست كه افرادى در مناطق از خدمات ما بهره مند شوند ، ولى زكات اموالشان را به دشمنان ما بدهند . ( 213 )

از اين حديث معلوم مى شود كه زكات بورجه حكومت است و بايد به حاكم داده شود تا امنيت منطقه را با تدبير و استفاده از قواى مسلح بوجود آورد .

10- حضرت على ( عليه السلام ) در نامه هاى 25 ، 26 ، 51 و 67 به مسئول زكات سفارشاتى مى كنند كه نشان مى دهد بايد اختيار زكات به دست حاكم اسلامى باشد ، نمونه آن عبارتند از اين كه مى فرمايد :

مال زكات را بايد به حاكم اسلامى برسانند تا او تقسيم نمايد .

مال زكات را فورى نزد ما آوريد ، تا بر طبق كتاب خدا و سنت پيامبرش تقسيم كنيم

.

حضرت على ( عليه السلام ) به مامور خود مى گويد : سپس به مردم بگو ! اى بندگان خدا ، ولى خدا مرا نزد شما قرستاده است تا حق خدا را كه در اموال شماست بگيرم ، پس آيا براى خداوند در اموال شما حقى هست تا آن را به ولى خدا برسانم يا نه ؟ ( 214 ) و به همين دليل ابوبكر با گروهى كه زكات نمى دادند برخورد نظامى و لشكر كشى كرد و در تاريخ نام آن گروه به نام اصحاب رده معروف شده است .

11- دليل پرداخت زكات حل مشكلات فقر است و اگر قدرت حكومت نباشد ، بسيارى از مردم زكات نمى دهند و فقرا در فقر مى سوزند . بنابراين بايد حاكم اسلامى در مسئله زكات بقش فعال و قهار داشته باشد .

12- اگر هر كس با دست خود زكات مال خود را به افراد مستحق بدهد و نظارت حاكم اسلامى در كار نباشد ، افراد زيادى سو استفاده و از چند نفر زكات مى گريرند .

13- در تامين زندگى فقرا از طريق حاكم اسلامى ، ذلت و خوارى و تحقيرى نيست . ولى اگر فقير مستقيم از دست افراد كمك بگيرد ، احساس حقارت مى كند . بنابراين براى حفظ كرامت و آبرو و شخصيت فقرا بايد زكات نزد حاكم عادل اسلامى جمع آورى و تقسيم شود .

14- امام خمينى ( ره ) در تحرير الوسيله مى نويسند : بهتر است كه زكات را در زمان غيبت حضرت مهدى ( عليه السلام ) به فقيه و حاكم اسلامى بدهند ، به ويژه اگر دستور بدهد .

زيرا او به جايگاه و محل مصرف آن آگاه تر است و اگر فقيه و حاكم اسلامى بنابر مصلحت اسلام يا مسلمانان حكم كند كه مردم زكات مال خود را به او بپردازند ، پيروى از وى هر چند كه از او تقليد نكنند ، واجب است . ( 215 )

سوال : با توجه به اين همه قوانين و دلائل ، پس چرا گروهى از بزرگان فقها بر اين عقيده اند كه مردم خودشان زكات مالشان را بپردازند ؟

پاسخ : شايد دليل اين بزرگان حديثى باشد كه مى فرمايد : زكات را از مال خود خارج كن و هر گونه مصلحت مى دانى خرج كن . ( 216 )

البته ممكن است كه اين روايات در زمان تقيه صادر شده باشد كه دست امامان معصوم عليهم السلام در آن هنگام بسته بوده است و قدرتى براى جمع آورى زكات نداشتند و اگر اموالى را جمع آورى و تقسيم مى كردند ، كينه و حسادت حاكمان ستمگر را بر مى انگيختند و براى طرفداران وفادارى كه براى رساندن زكات به آن بزرگواران مراجعت مى كردند ، ايجاد زحمت مى كردند . به همين دليل امامان معصوم براى حفظ جان طرفداران خود ، دستور دادند كه نزد من نامى از زكات نبريد و ( بدون سر و صدا ) هر كس به شما زكات داد ، بگيرد و هر كس نداد كارى به او نداشته باشيد . من با هر چيز كه سبب شهرتم شود مخالفم . ( 217 )

نا گفته پيداست كه اكثر مراجع تقليد ( حفظهم الله ) به پرداخت كنندگان اجازه پرداخت زكات را مى

دهند .

شيوه گرفتن

حضرت على ( عليه السلام ) در نامه بيست و پنجم نهج البلاغه دستوراتى به دست اندركاران دريافت زكات مى دهد كه چون آن دستورات امروز براى همه كسانى كه از طرف دولت اسلامى براى انجام ماموريتى به سراغ مردم مى روند است ، آن نامه را نقل و ترجمه مى كنم :

1- انگيزه تو براى گرفتن زكات ، تقواى خداوند يكتا باشد ( نه رياست ، نه امرار معاش و . . ) انطلق على تقوى الله وحده . . . .

2- هيچ مسلمانى را مترسان ( فكر نكن كه چون مامور حكومت هستى بايد مردم از تو حساب ببرند و تو متكبرانه و با ژست بر آنان وارد شوى ) . لا ترو عن مسلما

3- در صورت كراهت مردم ، حق ندارى وارد زمين و مزرعه و باغ آنان شوى : لا تجتازن عليه كارها .

4- بيش از حق خدا ( زكات ) نگير : لا تاخذن منه اكثر من حق الله .

5- هر گاه بر قبيله اى وارد شدى ، به منزل مردم نرو بلكه كنار چشمه و چاه و قنات آبى فرود آى . انزل على ماهم من غير ان تخالط البياتهم . ( مهمان شدن كارمندان آفاتى دارد ، از جمله ممكن است به خاطر پذيرايى ، قلب كارمند جذب صاحبخانه شود و در گرفتن حق خدا از او سهل انگارى كند و ممكن است مردم ميزبان را واسطه قرار دهند تا مامور كمتر بگيرد ، يا ممكن است ميزبان در قبيله خود افتخار و از ميزبانى خود سو استفاده كند . )

6- با آرامش و وقار بر

مردم وارد شو . ( بوق و كاروان و اسكورت و هيئت همراه لازم نيست ) ثم امض اليهم بالسكينة والوقار .

7- تو بر مردم وارد شو و بر آنان سلام كن ، ( نه انتظار سلام از مردم داشته باش و نه اتظار اينكه مردم گرد تو جمع شوند ) تقوم بينهم فتسلم عليهم .

8- از احترام به مردم فروگذار مكن . و لا تخرج بالتحيه حركت به سوى مردم و گفتگو با مردم همراه با تانى باشد ( نه دست پاچگى ) ثم امض اليهم بالكسينة ثم تقول ( 218 )

9- در گرفتن زكات ، خدا محورى را فراموش مكن و به مردم بگو : شما بنده خدا هستيد ( عباد الله ) و من فرستاده و مامور خدا هستم ( ارسلنى اليكم ولى الله ) و سهمى كه مى دهيد حق خداست ( لا خذ منكم حق الله )

10- در گرفتن زكات از مردم پيش داورى نكن ، بلكه از خود مردم سوال كن كه آيا در مال شما حق الهى هست يا نه ؟ اگر هست ، حق خدا را به ولى خدا بدهيد **فهل لله فى اموالكم من حق فتودوه الى وليه

11- به مردم اعتماد كن و اگر كسى گفت حق الهى در مال من نيست ، گفتارش را بپذير و دوباره به او مراجعه نكن . ( فان قال لا فلا تراجعه ) .

12- چون كسى كه زكات مى دهد به تو لطف مى كند ( فان انعم لك منعم ) همراه او حركت كن ( فانطلق معه ) و در مسير راه او را مترسان ، تهديد مكن

، سخت نگير **من غير ان تخيفه او توعده او تعسفه او ترهقه

13- هر چه از طلا و نقره داد بگير و چانه نزن . ( فخذ ما اعطاك ) اگر شتر و گوسفند دارد چون سهم او بيش از سهم زكات است ، بدون اجازه او وارد بر آنها مشو **فان كان له ماشية او ابل فلاتد خلها الا باذنه فان اكثرها له

14- همين كه وارد شدى و گاوها و گوسفندها و شتران را ديدى ، قيافه نگير و سخت گيرى نكن و صاحبش را مرنجان . ** لا تدخل عليها دخول متسلط عليه . . . ولا تسوان صاحبها

15- حيوانات را رم نده و آرامش آنها را نگير لا تنفرون تهميمة و لا تفزعنها .

16- در تمام مراحل حال مردم را مراعات كن . گله و دام را دو بخش كن . هر بخش را صاحبش اراده كرد ، بر دارد وشما بخش ديگر را انتخات كن . بار دوم بخشى كه سهم تو است به دو قسمت تقسيم كن ، باز هم هر قسمت را كه او خواست بردارد آزاد است و اين بخش كردن را آنقدر تكرار كن تا سهم زكات در آخرين تقسيم تو روشن شود .

17- پشيمانى مردم را در انتخاب بخشى كه برداشته است ، بپذير . فان استقالك فاقله

18- حيوان پير و از كار افتاده ، دست و پا شكسته و عيب دار را مگير ( 219 ) ** لا تاخذن عودا و لا هرمة و لا مسكورة و لا مهلوسة و لا ذات عوار ( 220 )

19- سهم خدا را به كسى بسپار كه به دين

و دلسوزى او نسبت به مال مسلمين اطمينان داشته باشى . **و لا تامنن عليها الا من تثق بدينه رافقا بمال المسلمين

20- سهمى كه جمع آورى شده بايد بدست ولى مسلمين برسد و او آن را ميان فقرا تقسيم كند و كسى كه حيوانات زكاتى نزد ما مى آورد ، بايد شخصى مهربان و درستكار باشد ، درشتى نكند ، آنها را به سختى نراند ، خسته نكند **لا توكل بها الا ناصحا شفيقا امينا حفيظا غير معنف و لا مجحف و لا ملعب و لا متعب

21- شترى كه به عنوان زكات گرفته مى شود از بچه اش جدا نشود . ( لا يحول بين ناقة و بين فصيلها )

22- تمام شير آن را ندوشد و مقدارى از شير براى بچه اش در پستان باقى بگذارد . ( و لا يمصر لبنها فيضر ذلك بولدها )

23- با سوار شدن بر حيواناتى كه به عنوان زكات گرفته شده اند ، آنها را خسته نكند . ( لا يجهدنها ركوبا )

24- در دوشيدن شير و سوار شددن عدالت را ميان شتران مراعات كند ، ( مبادا يك شتر را يك ساعت سوار شود و يك شتر را دو ساعت ) ( و ليعدل بين صواحباتها )

25- اگر حيوانى در مسير راه خسته شد ، بايد به او استراحت دهد ( و ليرفه على اللاغب ) ، حيوانى را كه پايش سائيده شده ( نقب ) و حيوانى كه به خاطر درد لنگان و كج مى رود ( ظالع ) با آرامش براند ( و ليستان بالنقب و الظالع ) ، در مسيرى كه حيوانات زكاتى را مى

برد اگر به محل هاى آب رسيد ، آنها را وارد كند ( وليوردها ما تمر من الغدر ) ، مسير حيوانات را از جاده هاى سر سبز به مناطق بى گياه تبديل نگند و لا يعدل بها عن نبت الارض الى جواد الطريق ) ، ( جواد منطقه بى علف است ) ، به حيوانى كه خسته شد استراحت دهد ( وليمهلها عند النطاف و الاعشاب ) . همه اين دستورات براى آن است كه حيواناتى كه سهم فقرا است فربه و پر مغز ( 221 ) نزد ما جمع شود و ما آنها را طبق كتاب خدا و سنت پيامبر تقسيم ( صلى الله عليه و آله ) كنيم ، البته مراعات اين دستورات در ماموريتى كه دارى پاداش تو را بزرگتر و رشد معنوى تو را ان شا الله بيشتر مى نمايد .

در اين چند سطر نهج البلاغه ، آوردن اين همه دستور براى انجام يك ماموريت نشان دهنده جامعيت و دقت و لطافت اسلام است . راستى اگر همين يك نامه را براى اهل توحيد بخوانيم ، خدا محورى آن همه را جذب مى كند . اگر براى حقوقدانان و كسانى كه دم از بشر دوستى مى زنند بخوانيم ، همه بايد در برابر اين نامه سجده كنند . اگر براى نويسندگان حقوق حيوانات بخوانيم ، از ادعاهاى خود دست بر مى دارند . زيرا در اين نامه ، هم خداوند محور همه چيز است و هم به مردم در عالى ترين سطح احترام گذاشته شده است و هم حق حيوانات مراعات شده و هم . . .

اما محوريت خدا در

كلماتى از قبيل : تقوى الله ، عباد الله ، ولى الله ، حق الله ، كتاب الله ، سنة رسول الله ، امر الله ،

ان شا الله به چشم مى خورد .

اما احترام مردم در اين نامه در جملاتى از قبيل :

1- امنيت مردم در جامعه ( لا تروعن مسلما )

2- امنيت مردم در مسكن و باغ و مزرعه ( من غير ان تخالط ابياتهم )

3- رفتن ميان مردم ( تقوم بينهم )

4- سلام بر مردم ( فتسلم عليهم )

5- سوال از مردم ( فهل لله فى اموالكم )

6- اعتماد به مردم ( فان قال لا فلا تراجعه )

7- نرمى با مردم ( من غير ان تخيفه ، توعده ، تعسفه ، ترهقه )

8- آزار ندادن مردم ( لا تسون صاحبها )

9- آزاد دادن به مردم ( ثم خيره )

10- عذر پذيرى مردم ( فان استقالك فاقله )

11- اجازه گرفتن از مردم ( لا تدخلها الاباذنه )

به چشم مى خورد . در اين نامه مراعات حقوق حيوانات در عالى ترين سطح مطرح است ، مثلا حيوان را نترسان ، تمام شيرش را مدوش ، آن را از فرزندش جدا مكن ، خسته مكن ، به خسته ها رفاه بده ، در جاده خشكيده حركت مده ، در بهره گيرى عدالت داشته باش و امثال آن . . .

بعد از نگاهى گذرا كه به نامه 25 نهج البلاغه حضرت على ( عليه السلام ) به كارگزاران و دست اندركاران حكومت براى گرفتن زكات داشتيم ، به چند حديث ديگر نيز توجه كنيم :

امام صادق ( عليه السلام ) از رسول خدا ( صلى الله عليه

و آله ) نقل مى كند كه فرمود : در گرفتن زكات خشونت ، قهر ، كتك ، سخت گيرى ، تحميل بيش از طاقت ممنوع است ( 222 )

و در حديث ديگر از اينكه مردم را وادار به سوگند كنيم كه زكات داده اند ، نهى فرمود . ( 223 ) اگر برخورد ما اسلامى باشد ( و همان گونه كه در نامه 25 گذشت ) مردم بدانند كه حاكم اسلامى به خاطر وظيفه الهى به سراغ مردم رفته يا افرادى را براى گرفتن زكات اعزام مى كند ، انگيزه تقوى و سير كردن فقرا است ، داه و روش كتاب خدا و سنت پيامبر است ، تمام مردم ( جز افراد لجوج و مريض ) با آغوش باز اسلام را خواهند پذيرفت .

اگر مردم از نحوه جمع آورى و تقسيم آگاه باشند ، به پرداخت زكات گرايش بيشترى خواهند داشت . در زمان رسول خدا ( صلى الله عليه و آله ) زكات در مسجد جمع آورى مى شد و همين كه محل جمع آورى پر مى گشت ، شخص پيامبر اكرم ( صلى الله عليه و آله ) آنها را تقسيم مى فرمود . ( 224 )

اگر در شيوه گرفتن زكات به قرآن عمل شود كه گيرنده زكات كه پيامبر اكرم است ، بر پرداخت كننده صلوات و درود مى فرستاد ( 225 ) و صلوات او براى آنان آرام بخش بود و سنگينى گذشت از مال را از دوش آنان بر طرف مى كرد و مردم با طيب خاطر زكات خود را خواهند پرداخت .

در حديث مى خوانيم : اول كسى

كه زكات خود را نزد پيامبر اكرم ( صلى الله عليه و آله ) آورد شخصى به نام ابواوفى بود . حضرت زكات او را گرفت و فرمود : اللهم صل على ابى اوفى و آل ابى اوفى ( 226 ) خداوند بر ابى اوفى و خاندان او درود بفرستد .

اگر هنگام گرفتن زكات ، دهنده آنرا آزاد بگذاريم كه اگر خواست جنس بدهد و اگر آن را خريدارى كند و قيمت آن را پرداخت نمايد ، اين آزادى نيز نوعى تشويق عملى است . ( 227 )

توافق عادلانه

يكى از مسائلى كه پرداخت زكات را براى مردم آسان تر مى كند ، توافق كردن گيرنده با پرداخت كننده است . در حديث مى خوانيم : اگر گيرنده زكات آن حيوانى را كه مشمول زكات است نيافت ، مى تواند با دهنده زكات توافقى عادلانه داشته باشد ، يا شتر بزرگترى بردارد و ارزش اضافه آن را به صاحبش بپردازد و يا حيوان كوچكترى بردارد و صاحبش مبلغى كه ما به التفاوت است همراه شتر به گيرنده زكات رد كند . ( 228 )

تسهيلات در زكات گيرى

براى تشويق مردم بايد ما به سراغ آنان برويم ، مثلا وسيله حمل و نقل گندم و جو و . . . را به سرزمين ببريم ، زيرا تهيه وسيله و حمل محصول براى دولت آسان و براى مردم مشكل است .

از امام صادق ( عليه السلام ) پرسيدند : آيا ما مردم را جمع كنيم و زكات مالشان را بگيريم يا اينكه ما به سراغ مردم برويم ؟ فرمود : شما به سراغ چشمه هاى آب آنان برويد (

229 )

به چه كسانى زكات ندهيم ؟

قرآن براى مصرف زكات هشت مورد را تعيين فرموده است و در اين بحث با توجه به روايات ، كسانى كه حق گرفتن زكات ندارد ، معين شده اند . از جمله :

1- كسانى كه مى توانند بدون مشقت حرفه اى بياموزند و از طريق آن امرار معاش كنند ، لازم است آن حرفه را فرا گيرند . ( 230 )

امام باقر ( عليه السلام ) فرمود : افراد تندرست و قوى ، نبايد زكات بگيرند و نبايد به آنها زكات داد . ( 231 )

آرى ، در جامعه افرادى با اين كه قدرت بر كاركردن دارند ، به خاطر تن پرورى خود را مشمول زكات مى پندارند .

2- به كسى كه شارب خمر است ، زكات ندهيد . ( 232 )

3- به كسانى كه سر سختانه و با علم و آگاهى با مسلمين عناد مى ورزند و نسبت به اهل بيت پيامبر ( صلى الله عليه و آله ) كينه و لجاجت دارند ، زكات ندهيد . ( 233 )

4- در روايت مى خوانيم : به افراد ناصبى نيز زكات ندهيد ، مگر آن كه از زبان او بترسيد و از طريق زكات بتوانيد دين و آبروى خود را حفظ كنيد . ( 234 )

در روايات كمك به نا اهلانى كه از طريق شعر و تهمت و امثال آن آبروى ديگران را مخدوش مى كنند ، نيز سفارش شده است . ( 235 )

5- امام رضا ( عليه السلام ) فرمود : به كسانى كه انحراف آنان نسبت به اهل بيت روشن و شناخته شده است ، زكات ندهيد . ( 236

)

6- به كسانى كه واجب النفقه هستند ، زكات نمى رسد . ( 237 )

7- به افراد غنى ، زكات پرداخت نمى شود . ( 238 )

8- به صاحبان حرفه زكات نمى رسد . ( 239 )

9- به كسانى كه انحرافات عقيده دارند ، مثلا براى خداوند جسم پذيرفته اند ، يا مردم را در اعمال خود مجبور مى پندارند و يا واقفيه و هفت امامى هستند ، زكات پرداخت نمى شود . ( 240 )

البته پرداخت كمى از زكات به گروهى كه در راه حق نيستند ولى با حق هم لجاجت ندارند ، بلامانع است . ( 241 )

تفاوت خمس و زكات با ماليات

بعضى مى پرسند ما كه ماليات به دولت اسلامى مى دهيم ، پرداخت خمس و زكات براى چيست ؟

ما در اينجا به بعضى تفاوت ها فهرست وار اشاره مى كنيم :

1- برآورد خمس و زكات و تخمين حساب و كتاب آن بر اساس اعتمادى است كه به خود پرداخت كننده مى شود و هيچ نيازى به بازرسى و نظارت ديگرى نيست . در حالى كه ماليات مبلغى است كه دولت تعيين و محاسبه و دريافت مى كند .

2- گيرندگان زكات ، پيامبر اكرم ( صلى الله عليه و آله ) و جانشينان آن بزرگوار و كسانى هستند كه از طرف حضرت اجازه داشته باشند ، ولى در ماليات اينگونه نيست .

3- خمس و زكات بايد بر اساس عقيده و ايمان و با قصد قربت و رضاى خداوند متعال پرداخت شود . تا آنجا كه اگر مسائل عاطفى ، اجتماعى ، سياسى ، قبيله اى يا كسب شهرت و عزت در نظر باشد ، گويا حق

خداوند پرداخت نشده است ولى در پرداخت ماليات اين ايمان و قصد قربت و اخلاص لازم نيست .

4- خمس و زكات از افرادى گرفته مى شود كه توان مالى دارند ، ولى ماليات اين گونه نيست و گاهى بر پارچه و كاغذ و ماشين و سيگار ماليات بسته مى شود ، خواه مصرف كنندگان فقير باشند يا غنى .

5- خمس و زكات را مردم با اراده و اختيار به كسانى مى دهند كه محبوب آنها هستند ، ولى در ماليات نه دهنده اختيارى دارد و نه گيرنده آن محبوبيت و قداستى .

6- ماليات نوعا براى هزينه هاى شخصى زندگى خود ماست ولى خمس و زكات براى كمك به ديگران است . توضيح اينكه همان گونه كه انسان داخل منزل را موزائيك مى كند ، مبلغى به عنوان ماليات مى پردازد كه بيرون خانه او آسفالت شود و همان گونه كه درهاى داخل منزل را قفل مى زند ، مبلغى ماليات مى دهد كه پليس بيرون خانه را محافظت نمايد .

براى داخل خانه كپسول آتش نشانى مى خرد ، مبلغى مى دهد تا دولت ماشين آتش نشانى به صورت آماده باش در بيرون او تهيه كند . هزينه اى براى باغچه منزل مى دهد و هزينه اى به دولت براى احداث پارك و بوستان مى پردازد .

بنابراين انسان دو نوع هزينه دارد : هزينه هايى كه مستقيما براى داخل منزل تهيه مى كند و هزينه هايى كه از طريق دولت براى رفاه و خدمات بيرون منزل به واسطه ماليات دريافت مى كند ، پس ماليات بخشى از هزينه هاى شخصى انسان است .

لذا كسانى كه خمس

مى دهند بايد مخارج زندگى خود را از درآمد كم كنند و مالياتى را كه مى دهند جز مخارج زندگى آنها حساب مى شود . مثلا اگر شخصى در سال دو ميليون تومان درآمد دارد و يك مليون تومان خرج زندگى اوست و صد هزار تومان ماليات پرداخت مى كند ، اين شخص به هنگام حساب سال بايد صد هزار تومان را مثل يك مليون تومان جز زندگى خود قرار دهد و نهصد هزار تومان را پس انداز و سود خود حساب كند و خمس همان نهصد هزار تومان را بپردازد .

بنابراين زكات و خمس براى خدمت به ديگران است ، ولى ماليات براى دريافت خدمات دولتى براى خود ماست .

7- در زمان امامان معصوم حكومت ها از مردم مالياتهايى به نام خراج و عشريه مى گرفتند ، ولى باز هم مردم خمس و زكات خود را به امامان عزيز مى دادند و آن بزرگواران مى گرفتند و نمى فرمودند شما كه خراج مى دهيد ، لازم نيست خمس و زكات بدهيد .

8- حاكم اسلامى و فقيه جامع الشرايط مى تواند در شرايطى ميزان ماليت پرداختى مردم را كم و زياد نمايد و اكنون ولايت فقيه علاوه بر خمس و زكات ، دستور پرداخت ماليات را نيز داده اند .

9- در تمام كشورهاى دنيا علاوه بر ماليات ، صندوق هاى خيريه و موسسات عام المنفعه اى وجود دارد و تمام خدمات را بر دوش دولت نمى گذارند .

امام مهدى ( عليه السلام ) و زكات

پيامبراكرم ( صلى الله عليه و آله ) فرمودند : قبل از ظهور حضرت مهدى ( عليه السلام ) فرهنگ اقتصادى مردم به نحوى است كه حرام

خوارى ارزش و غنيمت ، ولى پرداخت زكات خسارت شمرده مى شود . ( 242 )

در آن زمان كسى را مى بينى كه ثروت زيادى نزد اوست و از آغاز مالكيت ، هرگز زكات نداده است . ( 243 )

در آن روزگار كه امام مهدى ( عليه السلام ) ظهور كند ، ثروتمندان بايد حق خدا را بدهند و اگر ممانعت كنند ، گرفتار قهر ولى الله قرار خواهند گرفت . ( 244 )

آرى روز ظهور روز پايان گرسنگى و فقر است گر چه به بهاى محو ثروتمندان بى درد و مرفهان بى تفاوت باشد . در آن روز تبعيض ها از بين خواهد رفت و اموال عمومى به طور مساوى در ميان مردم تقسيم خواهد شد و در آن روز كسى را كه نيازمند به زكات باشد ، مشاهده نخواهى كرد . ( 245 )

پاسخ به چند سوال :

1- آيا زكات بايد به هشت قسمت مساوى تقسيم شود ؟

در آيه شصت سوره توبه براى زكات هشت مصرف نام برده شده كه عبارتند : از فقرا ، مساكين ، دست اندركاران دريافت زكات ، هزينه جذب دلها ، خريدن و آزاد كردن بردگان ، كمك به بدهكاران ، هزينه كردن در كارهاى خدا پسند و عام المنفعه ، كمك به مسافرانى كه در راه به مشكلات بر مى خورد . در اينجا سوالى مطرح است و آن اينكه آيا بايد زكات در اين موارد يكسان هزيه شود ؟

پاسخ را از امام صادق ( عليه السلام ) مى شنويم : امام از شخصى به نام عمرو بن عبيد مى پرسد : زكات مال خود را چگونه تقسيم مى كنى

؟ گفت به هشت جز مساوى . امام فرمود : ممكن است تعدد يك صنف ( مثلا فقرا ) ده هزار نفر ، ولى تعداد صنف ديگر چند نفرى بيشتر نباشد . گفت : بله ، ولى تقسيم من يكسان است . امام فرمود : اين عمل تو خلاف راه و روش پيامبر اكرم ( صلى الله عليه و آله ) است . پيامبر عزيز اسلام در تقسيم زكات ، مصلحت انديشى مى فرمودند . ( 246 )

آرى ، زكات از بودجه هاى حكومت است و بايد دست حاكم اسلامى در نحوه مصرف آن باز باشد .

چه مالى زكات دارد ؟

تقريبا تمام فقها در رساله هاى خود فرموده اند كه زكات مربوط به نه چيز است . همان چيزهايى كه مورد توليد و مصرف عموم مردم آن زمان بوده است . ( گندم و جو ، خرما ، كشمش ، گوسفند ، گاو ، شتر ، طلا و نقره مسكوك ) البته براى اين نه چيز شرايطى است كه فقهاى بزرگوار در رساله هاى خود آورده اند . و آن شرايط عبارتند از :

1- شرايطى براى پرداخت كننده .

2- شرايطى براى گيرنده .

3- شرايطى براى آن مالى كه مورد زكات است . از نظر وزن ، قيمت و سكه طلا و نقره رايج باشد .

4- تغييراتى كه در گندم و جو و . . مى باشد كه اگر از چاه آبيارى شد مقدار كمترى زكات مى پردازد ، ولى اگر از طريق ديم بدست آمد زكات بيشترى دارد ، يا گاو و گوسفندى زكات دارد كه در چراگاه بچرد و صابش براى تامين علوفه آنها

هزينه اى نپردازد . به هر حال شرايط آن در رساله هاى عمليه مطرح شده است و ما وارد آن ميدان نمى شويم و هر كس بايد به مرجع تقليد خود مراجعه و به فتواى او عمل كند تا در قيامت بر او و خدا حجت باشد .

در كنار نظريه اكثريت

در كنار نظريه قرين بخ تنفتق مراجع تقليد ، بعضى از علما و دانشمندان نظر ديگرى دارند كه به آن اشاره مى كنيم . اين افراد ميگويند : دليل وجوب زكات فقر زدايى است و تا فقر هست بايد زكات را از اجناس ديگر نيز بگيريم تا فقر به كلى ريشه كن شود و در پرداخت زكات ، تفاوتى ميان گندم و جو و ساير اجناس نيست ، بلكه آنچه مهم است ، ريشه كنى فقر است .

اين افراد شواهدى نيز براى سخن خود مى آورند از جمله در روايات مى خوانيم : اگر مشكل فقرا حل نمى شد ، خداوند در مال اغنيا سهم بيشترى براى فقرا قرار مى داد ، پس محور زكات حل مشكل فقرا است و چون با پرداخت زكات نه چيز اين مشكل حل نمى شود ، بايد از اجناس ديگر نيز زكات گرفته شود .

در روايات ميخوانيم رسول خدا ( صلى الله عليه و آله ) زكات را از غير اين نه چيز عفو فرمود . كلمه عفو نشان مى دهد كه دامنه زكات در ابتدا گسترده بوده است ، ولى در زمان پيامبر اكرم ( صلى الله عليه و آله ) چون با پرداخت زكات نه چيز مشكل فقرا حل مى شد ، حضرت زكات باقى اجناس را

عفو كردند و اين عفو حكومتى ، تنها براى زمان خاصى است و لذا بعد از پيامبر اكرم ( صلى الله عليه و آله ) حضرت على ( عليه السلام ) براى اسب ها زكات تعيين كرد . بنابراين دست حاكم اسلامى براى كم و زياد كردن اقلام مشمول زكات باز است و هر گاه تعداد فقرا زياد شد ، حاكم اسلامى مى تواند بر چيزى زكات قرار دهد و اگر مشكل فقرا حل شد ، مى تواند زكات جنسى را عفو كند .

ما به همين مقدار اشاره اكتفاو دامنه اين بحث را جمع مى كنيم و بررسى آن را به حوزه هاى علميه واگذار مى كنيم و همين قدر مى گوئيم كه :

اولا : حل مشكل فقر ، تنها از راه گرفتن زكات نيست ، بلكه راههاى ديگرى نظير خمس ، انفاقات ، كفارات ، قرض الحسنه ، ايجاد شركت هاى تعاونى ، اشتغال ، مضاربه و امثال آن نيز هست .

ثانيا : بايد فرهنگ ساده زيستى و زهد و قناعت و صرفه جويى و مصرف صحيح در مردم زنده شود تا ميليون ها نفر به خيال فقر ناله نزنند و توقع نداشته باشند كه از كار كم ، نان زياد بخورند .

سوال : آيا مصرف زكات تنها در هشت مورد ذكر شده است ؟

در آيه 58 سوره توبه ، منافقان پيامبر عزيز را در مورد نحوه مصرف زكات سرزنش مى كردند و مى گفتند كه چرا زكات جمع آورى شده را فقط در موارد خاص مصرف مى كند . خداوند مى فرمايد : انتقاد و كنايه زدن آنان بر اساس منافع شخصى است

، اگر مقدارى از زكات به آنان داده شود راضى مى گردند و اگر داده نشود ، عصبانى مى شوند . ( 247 )

و در آيه بعد مى فرمايد : اگر اين منافقان ( به جاى انتقاد و انتقام ) ، به آنچه خدا و رسول به آنان عطا كرده بود ، راضى بودند و مى گفتند خداوند ما را كفايت مى كند ، و در آينده خدا و رسول از فضلش به ما لطف خواهند كرد ، برايشان بهتر بود .

سپس در آيه 60 همين سوره با صراحت و قاطعيت مصرف زكات را در هشت مورد منحصر كرده است كه ما اين آيه را به صورت يك تقسيم رياضى ترسيم مى كنيم كه جمله صدقات ، مقسوم و هشت مورد مصرف ، مقسوم عليه باشد و اينك ما بايد شاهد خارج قسمت باشيم كه جمع خارج قسمت چهره نظام اسلامى است .

يك بار ديگر با دقت به اين تقسيم نگاه كنيم ، اگر نظام اسلامى مقدارى از اموال اغنيا و پر در آمدها را بگيرد و در مصارف هشت گانه اى كه ذكر شده است مصرف كند ، جامعه اسلامى به جامعه اى تبديل مى شود كه در آن زندگى فقرا تامين مى شود ، كارگزاران را تشويق مى كند ، دلها را جذب و نيروهاى اسير را آزاد مى كند ، مهره هاى فلج و ورشكسته را به حركت در مى آورد ، انواع كارهاى خدا پسندانه را ترويج مى كند و گرفتاران و در راه ماندگان را نجات مى دهد .

سپس در جمله پايانى آيه به دو نكته مهم اشاره مى شود

: يكى اين كه تقسيم زكات بر هشت گروه از طرف خداوند واجب شده است : ( فريضة من الله ) و در چيزى كه واجب شود ، جايى براى چانه زدن نيست .

دوم اينكه سرچشمه اين قانون و اين نحوه تقسيم ، علم و حكمت الهى است : ( و الله عليم حكيم ) .

آرى ، اگر مبناى قانون ، اطلاعات محدود بشرى ، خواسته ها ، يافته ها ، بافته ها ، عادات ، و رسوم ، شرايط سياسى و اجتماعى ، قبيله اى و قومى باشد ، جاى ترديد و اظهار هست كه چرا زكات در هشت مورد مصرف شود ولى قانونى كه برخاسته از علم و حكمت بى نهايت الهى است و مطابق با عقل و فطرت و نيازهاى واقعى بشر در تمام عصرها و نسل هاست ، بايد با عشق پذيرفته شود و همان گونه كه در انجام دستورات پزشك متخصص چون و چرا نمى كنيم ، بايد در انجام فرامين الهى نيز تسليم باشيم .

** سوال

ممكن است گفته شود نيازهاى افراد يا جوامع در شرايط مختلف تفاوت دارد ، آيا بهتر نبود مصرف زكات را خود انسان تعيين كند ؟

** پاسخ

در آيه اى كه موارد هشت گانه مصرف زكات مطرح شده است ، عبارت فى سبيل الله بكار رفته است كه معناى آن اين است كه زكات را مى توان در راه خدا مصرف كرد و اين راه خدا در هر زمان مى تواند مصداق و جلوه اى داشته باشد . گاهى مصداق راه خدا تامين امكانات ازدواج براى افراد بى همسر است و گاهى هم فراهم كردن زمينه

براى تحصيل و . . . بنابراين تامين نيازهاى واقعى فرد و جامعه از هر نوع كه باشد ، مصداق فى سبيل الله به حساب مى آيد .

گستردگى زكات

در اسلام زكات داراى معناى گسترده اى است و براى هر چيز زكاتى تبيين شده است ، مثلا :

زكات داشتن آبرو ، حل مشكلات مردم است و حضرت على ( عليه السلام ) فرمود : همان گونه كه اداى زكات مال واجب است ، اداى زكات آبرو نيز واجب است .

عاريه دادن زيور و زينت آلات ، زكات آنهاست . ( 248 )

امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : بر هر عضوى زكاتى واجب است . بلكه بر هر لحظه اى ، پس :

زكات چشم ، نگاه كردن با عبرت و چشم پوشى از گناهان است .

زكات گوش ، شنيدن و گوش دادن به علم و حكمت و قرآن است .

زكات زبان ، نصيحت كردن مسلمين و بيدار كردن غافلين و تسبيح خداست .

زكات دست ، نوشتن علوم و بخشش مال است . زكات پا ، تلاش و سعى در راه جهاد ، تحصيل ، اصلاح ميان مردم ، وعيادت و زيارت خوبان است .

زكات علم ، نشر آن است .

زكات قدرت ، انصاف است .

زكات زيبايى ، عفت است .

زكات پيروزى ، احسان است .

زكات شجاعت ، جهاد است .

زكات سلامتى ، سعى در اطاعت او امر و نواهى الهى است .

زكات حكومت ، كمك رسانى به درماندگان است .

و زكات عقل ، تحمل كردن بى خردان است . ( 249 )

پي نوشت ها

1 تا 141

1سوره مريم ، آيه 31

2سوره بقره ، آيه 43

3سوره بينه ، آيه 55

4سوره انبيا ، آيه 73

5سوره بينه ، آيه 5

6الميزان ، ج 9 ، ص 408

7تفسير نمونه ، ج 8 ، ص 9

8تفسير نور ذيل آيه 60 سوره توبه

9تفسير نور

، ج 5 ، ص 87

10تفسير نور ، ج 5 ، ص 137

11تفسير نمونه ، ج 14 ص 197

12تفسير نمونه ، ج 8 ، ص 9

13فقه الزكات ، دكتر يوسف القرضاوى ، ج 1 ص 86-85 .

14سوره مريم ، آيه 13

15سوره سبا ، آيه 39

16سوره بقره ، آيه 245

17نهج البلاغه ، خطبه 183

18 سوره نحل ، آيه 40

19سوره نحل ، آيه 40

20سوره واقعه ، آيه 40

21سوره توبه ، آيه 104

22 انما اوتيته على علم عندى سوره قصص ، آيه 78

23 فاصحت كالصريم سوره قلم آيه 20

24 ما فرض الله على هذه الامة شيئا اشد عليهم من الزكوة و فيها تهلك عامتهم وافى ، ج 10 ص 33

25 سوره توبه ، آيه 38

26 سوره همزه ، آيات 2-3

27سوره كوثر ، آيات 1-2

28سوره توبه ، آيه 103

29سوره مريم ، آيه 55

30 سوره حج ، آيه 41

31 سوره مدثر ، آيه 44

32 لا تقوم الساعة حتى . . . الزكوة مغرما - جامع الاحاديث / ج 9 / ص 35

33 جامع الاحاديث / ج 9 / ص 32

34 سوره آل عمران ، آيه 180

35 ماعندكم ينفد و ما عندالله باق

36 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 243

37 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 325

38 جامع الاحاديث / ج 9 / ص 58

39 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 58

40 من منع قيراطا من الزكوة فليس بمؤ من و لا مسلم جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 58

41 مستدرك ، ج 1 ، ص 508

42 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 43

43 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 57

44 جامع الاحاديث ، ج

9 ، ص 44

45 بحار ، ج 96 ، ص 29

46 و ويل للمشركين الذين لا يوتون الزكوة و هم بالاخرة هم كافرون ( فصلت 7 )

47 مبسوط شيخ طوسى جلد 1 صفحه 190

48 تفسير نمونه ، ج 8 ، ص 11

49 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 63

50وافى ، ج 10 ، ص 44

51 وافى ، ج 10 ص 44

52 وافى ، ج 10 ، ص 40

53 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 39

54 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 46

55 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 53

56 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 45

57 جامع الاحاديث ، ج 9 ص 33

58 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 32

59 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 32

60 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 33

61 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 34

62 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 684

63 سوره حشر ، آيه 9 ، و سوره تغابن ، آيه 16

64 نو الثقلين ، ج 5 ، ص 346

65 من ادى الزكوة . . . فقد و قى من الشح جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 48

66 الزكوة جعلت مع الصلوة قربانا لاهل الاسلام وسائل ، ج 6 ، ص 6

67 الزكوة قنطرة الاسلام امالى طوسى ، ج 2 ، ص 136

68 ما من شيى ء بعد المعرفة و الصلاة يعدل الزكوة فروع كافى ، ج 4 ، ص 62

69 للعابد ثلاث علامات الصلوة و الصوم و الزكوة بحار ، ج 96 ، ص 62

70 سوره بقره ، آيه 276

71 جامع الاحاديث ، ج 9

، ص 52 و 69

72 حصنوا اموالكم بالزكوة . جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 49

73 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 50

74 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 65

75 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 33

76 و رحمتى و سعت كل شى ء فساكتبها للذين يتقون و يؤ تون الزكوة . . . سوره اعراف ، آيه 156 و سوره توبه ، آيه 71

77 انى معكم لئن اقمتم الصلوة و اتيتم الزكوة و امنتم برسلى سوره مائده ، آيه 12

78 وسايل ، ج 6 ، ص 10

79 سوره مائده ، آيه 12

80 سوره توبه ، آيه 5

81 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 223

82 يطليب الله لكم بقيته جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 53

83 زكوا امواالكم تقبل صلاتكم جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 29

84 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 70

85 همان ، ص 273

86 كنز العمال ، ج 6 ، ص 96

87 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 45

88 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 35

89 سوره بينه ، آيه 5

90 وافى ، ج 10 ، ص 51 ، و جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 65

91 وافى ، ج 10 ، ص 156

92 جامع الاحاديث ، ج 9 ص 42

93 وافى ، ج 10 ، ص 33

94 سوره حج ، آيه 41

95 بحار ، ج 96 ، ص 29

96 مستدرك ، ج 1 ، ص 507

97 سوره حجرات ، آيه 9

98 سوره توبه ، آيه 11

99 وافى ، ج 10 ، ص 51

100 جامع الاحاديث ، ج 9 ،

ص 56

101 سفينة البحار ، ج 3 ، ص 474 . فما جاع فقير الا بما منع غنى و الله سبحانه و تعالى سائلهم عن ذلك

102 وافى ، ج 10 ، ص 50

103 وافى ، ج 10 ، ص 50

104 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 285

105 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 24

106 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 24

107 ما ضاع مال فى البر و لا البحر الابتضييع الزكوة جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 50

108 حصنوا اموالكم بالزكوة و انا ضامن لكل ما يتوى فى بر او بحر بعد اداء حق الله فيه جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 50

109 من منع حقا لله انفق فى باطل مثليه وافى ، ج 10 ، ص 42 . جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 58

110 من منع ماله من الاخيار اختيارا صرف الله ماله فى الاشرار اضطرارا بحار ، ج 96 ، ص 130

111 و اعلم انه من لم ينفق فى طاعة الله ابتلى بان ينفق فى معصية الله و من لم يمش فى حاجة عدوالله وسائل ، ج 6 ، ص 25

112 لا تزال امتى بخير ما تحابوا و اقاموا الصلوة و اتوا الزكوة فذالم يفعلوا ذلك ابتلوا بالقحط و السنين جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 48

113 سوره توبه ، آيه 18

114 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 52

115 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 52

116 كافى ، ج 2 ، ص 374

117 اذا منعت الزكوة ظهرت الحاجة جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 58

118 اذا منعت الزكوة ساءت حال الفقير جامع

الاحاديث ، ج 9 ، ص 43

119 اذا حسبت الزكوة ماتت المواشى جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 53

120 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 57

121 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 31

122 المنافقون و المنافقات بعضهم من بعض . . . يبقضون ايديهم نسوا الله فنسيهم سوره توبه ، آيه 67

123 ايها الناس ادوا زكاة اموالكم فمن لا يزكى لا صلوة له و من لا صلوة له لا دين له و من لا دين له لا حج و لا جهاد له جامع الاحاديث ، ج 9 ص 30

124 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 30 و33

125 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 30و33

126 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 30 و 33

127 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 63

128 تهذيب ، ج 10 ، ص 153 . وسائل ، ج 21 ، ص 268

129 ما خان الله احد شيئا من زكاة ماله الامشرك بالله بحار ، ج 96 ، ص 29 ، مستدرك ، ج 7 ، ص 24

130 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 347

131 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 347

132 سوره توبه ، آيه 60

133 الفقيرالذى لا يسئل و المسكين الذى اجهد منه الذى يسئل وافى ، ج 10 ، ص 1640 . شايد دليل آنكه فقير كسى است كه سوال نمى كند آيه 273 بقره باشد كه مى فرمايد : للفقراء الذين احصروا فى سبيل الله . تا آنجا كه مى فرمايد : يحسبهم الجاهل اغنياء من التعفف : فقراهمان كسانى هستند كه به خاطر عفت و سوال نكردن از ديگران

، بى خبران آنان را اغنيا مى پندارند .

134 سوره كهف ، آيه 79

135 و لم نك نطعم المسكين سوره مدثر ، آيه 44

136 و لا تحاضون على طعام المسكين ، سوره فجر ، آيه 18 ، سوره الحاقه ، آيه 34 سوره ماعون ، آيه 3

137 سوره بلد ، آيه 11

138 وارزق اهله من الثمرات من آمن منهم سوره بقره ، آيه 126

139 و من كفر فامتعه قليلا همان آيه

140 وافى ، ج 10 ، ص 165

141 تحرير الوسيله ، امام خمينى ره

142 تا 241

142 فان ذلك اعظم لا جرك و اقرب لرشدك ينظر الله اليها و اليك و الى جهدك و نصحك لمن بعثك و بعثت مى حاجته فان رسول الله قال : ما ينظر الله الى ولى له يجهد نفسه بالطاعة و النصيحة له و لا مامه الا كان معنا فى الرفيق الا على وافى ، ج 10 ، ص 156

143 و هم قوم و جدوا الله و خرجوا من الشرك و لم تدخل معرفة رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) قلوتهم و ما جاء به فتالفهم رسول الله و تالفهم المؤ منون بعد رسول الله لكيما يعرفوا جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 242

144 پيامبر ( صلى الله عليه وآله ) فرمود : ايما مؤ من او مسلم مات و ترك دينا لم يكن فى فساد و لا اسراف فعلى الامام ان يقضة فان لم يقضه فعليه اثم ذلك سپس آيه را تلاوت فرمود جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 259

145 تحرير الوسيله ، امام خمينى ( بااضافاتى ) .

146 نهى ان يخفى المرء زكاته على امامه و

قال ان اخفاء ذلك من النفاق بحار ، ج 96 ، ص 27

147 من اعطى زكاة ماله طيبة بها نفسه اعطاه الله بكل حبة منها قصرا فى الجنة من ذهب . . . جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 32

148 فان من اعطاها غير طيب النفس . . . مغبون الاجر ضال العمل طويل الندم جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 34

149 سوره توبه ، آيه 18

150 يقبل التوبة على عباده و ياءخذ الصدقات سوره توبه ، آيه 104

151 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 351

152 اعطه و لا تسم له و لا تذل المؤ من جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 351

153 . . . اشترى لهم ثيابا و طعاما و ادى ان ذلك خير لهم لا باءس وسائل ، ج 6 ، ص 115

154 لا يعطى احد اقل من خمسة دراهم بحار ، ج 96 ، ص 79

155 تحريرالوسيله ، ج 1 ، ص 391

156 لا تبطلوا صدقاتكم بالمن و الاذى سوره بقره ، آيه 264

157 اتى النبى ( صلى الله عليه وآله ) شيى ء فقسمه فلم يسمع اهل الصفة فخص بها اناسا منهم فخاف ان يدخل قلوب الاخرين شى ء فخرج اليهم و قال معذرة الى الله و اليكم يا اهل الصفة انا او تينا بشى ء فاردنا ان نقسمه بينكم فلم يسعكم فخصصت به اناسا منكم خشينا جزعهم و هلعهم جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 312

158 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 49

159 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 195

160 كلما فرض الله عليك فاعلانه افضل من اسراره جامع الاحاديث ، ج

9 ، ص 240

161 اذا ناولتم السائل فليرد الذى ناواه يده الى فيه فيقبلها فان الله تعالى ياءخذ قبل ان تقع فى يده . محجة البيضاء ج 12 ، ص 93

162 زكات در انديشه ها ، ص 22

163 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 200

164 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 86

165 من ادى الزكوة الى مستحقها و اقام الصلوة على حدودها و لم يلحق بهما من الموقبات ما يبطلها جاء يوم القيامة يغبطه كل من فى تلك العرصات جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 33

166 محجة البيضاء ، ج 3 ، ص 89

167 جامع الاحاديث ، جلد9 ، ص 184

168 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 186

169 يجعلون لله ما يكرهون سوره نحل ، آيه 62

170 محجة البيضاء ، ج 2 ، ص 89

171 انفقوا من طيبات ما كسبتم و مما اخرجنا لكم من الارض و لا تيمموا الخبيث منه سوره بقره ، آيه 267

172 خرمايى بود كه هسته آن بزرگ ولى گوشت آن كم بود .

173 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 184

174 سوره انعام ، آيه 141

175 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 196

176 وافى ، ج 10 ، ص 172 . قيل امام صادق : جعلت فداك له دار تساوى اربعة الاف درهم وله جارية و له غلام يستسقى على الجمل كل يوم ما بين الدرهمين الى الاربعة سوى علف الجمل و له عيال اله ان ياءخذ الزكوة ؟

فقال ( عليه السلام ) : نعم . قال السائل و له هذه العروض ؟ ! فقال ( عليه السلام ) : يا ابا محمد فتاءمرنى ان

امره ان يبيع داره و هى عزة و مسقط راءسه او يبيع جاريته التى نقية الحر و البرد و تصون و جهه و وجه عياله او امره ان يبيع غلامه و جمله و هى معشته و قوته ؟ ياءخذ الزكوة فهى له حلال و لا يبيع داره و لا غلامه و لا جمله

177 وافى ، ج 10 ، ص 177

178 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 306

179 انما هى ( زكات ) لا قوام ليس لهم فى الامارة نصيب و ال فى العمارة حظ و لا فى التجارة مال و لا فى الاجارة معرفة و قدرة ففرض الله فى اموال الاغنياء ما يقوتهم و يقوم باودهم جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 236

180 عن الرجل يكون ابوه او عمه او اخوه يكفيه مؤ نته اياءخذ من الزكوة فيتوسع به ان كانوا لا يوسعون عليه فى كل ما يحتاج اليد ؟ فقال لا باءس جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 254

181 1-وافى ، ج 10 ، ص 177

182 وافى ، ج 10 ، 175

183 وافى ، ج 10 ، ص 177

184 قال الصادق ( عليه السلام ) : لعن الله قاطعى سبيل المعروف فكيكفره فيمنع صاحبه من ان يصنع ذلك الى غيره . محجة البيضاء ، ج 2 ، ص 91

185 الذين يلمزون المطوعين من المؤ منين فى الصدقات . . . سوره توبه ، آيه 79

186 در نهج البلاغه با واژه طارق ( كسى كه شب پيدا مى شود ) از اين قبيل افراد نام برده شده است .

187 محجة البيضاء ، ج 2 ، ص 90 .

188 قل ما انفقتم من

خير فللو الدين و الاقربين سوره بقره ، آيه 215

189 ان ترك خيرا الوصية للو الدين و الاقربين سوره بقره ، آيه 180

190 بحار ، ج 77 ، ص 59

191 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 277 .

192 يعطى المؤ من ثلاثة آلاف ثم قال او عشرة آلاف و يعطى الفاجر بقدر لان المؤ منون ينفقها فى طاعة الله عزوجل و الفا فى معصية الله عزوجل وافى ، ج 10 ص 203

193 محجة البيضاء ، ج 2 ، ص 90

194 قلت لا بى جعفر ( ع ) : انى ربما قسمت الشى ء بين اصحابى اصلهم به فكيف اعطيهم ؟ فقال اعطهم على . . . و الفقه . . . و العقل و الهجرة وافى ، ج 10 ، ص 203

195 للفقراء الذين احصروا فى سبيل الله لا يستطيعون ضربا فى الارض يحسبهم الجاهل اغنياء من التعفف تعرفهم بسيماهم لا يسئلون الناس الحافا سوره بقره ، آيه 273

196 وافى ، ج 10 ، ص 205

197 فراموش نمى كنم كه براى تبليغ به روستايى رفتم . مرددم آنجا شير حيوانات خود را در روز عاشورا در ديگ هاى بزرگى كه در وسط كوچه هاى روستا بود مى ريختند و شير عاشورا را هديه امام جماعت و روحانى منطقه مى كردند . آنگاه آن شيرهاى زياد را ماست و پنير كرده و بعد از عاشورا به جاى پول به او مى دادند . من كه در آن زمان تازه داماد بودم و نياز به پول داشتم ، ظرفهاى پنير را از روستا به شهر آوردم و در كنار خيابان شهر به خاطر بى پولى فروختم

و اين خاطره تلخ را بعد از سى سال فراموش نكرده ام . اگر مردم آن منطقه كه عاشق امام حسين ( عليه السلام ) و مخلص بودند و به قصد خدمت اين عمل را انجام مى دادند ، به حديث فوق نيز توجه مى كردند و آن نيت خالصانه با رفتارى همراه مى گشت كه گيرنده كمك هاى مردم به دردسر نيفتد و روحانى تازه داماد مجبور به پنير فروشى كنار خيابان نشود .

198 كان النبى يعطى العطاء على قدر عيله محجة البيضاء ، ج 2 ، ص 92

199 محجة البيضاء ، ج 2 ، ص 91

200 كان رسول الله يقسم الصدقه اهل الوادى فى اهل الوادى و صدقة اهل الحضر فى اهل الحضر بحار ، ج 100 ، ص 20

201 وافى ، ج 10 ، ص 202

202 اذا لم تجدوا اهل الولاية فى مصر تكونون فيه فابعثوا بالزكوة المفروضة الى اهل الولاية من غير اهل مصركم جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 385

203 سوره توبه ، آيه 103

204 امرت ان اخذ الصدقه من اغنياءكم فاردها فى فقراءكم جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 239

205 سئلت الرضا عن الزكوة الفطرة لمن هى ؟ قال : للامام ، قلت : فاخبر اصحابى ؟ قال نعم . . .

206 وسائل ، ج 6 ، ص 3

207 برگرفته از مغازى ترجمه ى مهدوى دامغانى ، ج 3 ، ص 740

208 و من عهده عليه السلام الى بعض عماله و قد بعثه على الصدقة جامع الحاديث ، ج 9 ، ص 331

209 و منهم من يلمزك فى الصدقات فان اعطيوا منها رضوا سوره توبه ، آيه

58

210 فعلى الامام ان يعطيه جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 259

211 فعلى الامام ان يعطيه جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 265

212 مستدرك الوسائل ج 7 ، ص 123

213 ليس له ان ينزل بلادنا و يؤ دى صدقة ماله الى عدونا مستدرك الوسائل ، ج 7 ، ص 107

214 ارسلنى اليكم ولى الله و خليفته حتى اخذ منكم حق الله فى اموالكم . فهل فى اموالكم من حق فتؤ دوه الى وليه نهج البلاغه ، نامه 25

215 تحرير الوسيله ، ج 1 ص 343

216 اخرجها من مالك . . . ثم اعطها كيف شئت وسائل ، ج 6 ، ص 213

217 واقبض مما دفع لها و امسك عن من لم يدفع

218 كلمه ثم كه به معناى تانى است تكرار شده است .

219 نهج البلاغه از قطب راوندى نقل مى كند كه ظاهر سخن امام است كه اول حيوانات معيوب و پير را از گله جدا كنيم ، بعد حيوانات سالم را دو بخش و هر بخش را باز به دو بخش تقسيم كن تا آنكه در آخرين بخش سهم زكات روشن شود .

220 كلمه عود به معناى پير و كلمه مهلوسه به معناى لاغر و كلمه عوار به معناى معيود . آرى اگر تمام حيوانات هم لاغر و يا پير بودند و يا نقصى داشتند ، مانعى ندارد . تحرير الوسيله ، امام خمينى .

221 كلمه نطاف به معناى محل آب و كلمه اعشاب به معناى منطقه علف زار است .

222 جامع الاحاديث ، ج 9 : ص 335

223 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 101

224 ياتون بصدقاتهم و يضعونها فى

المسجد فاذا ملى ء المكان قسمهارسول الله ( صلى الله عليه وآله ) جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 186

225 سوره توبه ، آيه 104

226 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 336

227 ان ارادها صاحبها فهو احق بها و ان لم يردها فليبعها جامع الحاديث ، ج 9 ، ص 333

228 اذا لم يجد السن الذى تجب اخذ مسنا فوقها و رد على صاحب المال فضل ما بينهما او اخذ دونها و صاحب الابل فضل ما بينهما جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 334

229 جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 334

230 تحرير الوسيله

231 ان الصدقه لا تحل . . . لذى مرة سوى قوى وافى ، ج 6 ، ( ص ) 174

232 سئلته عن شارب الخمر يعطى من الزكوة شيئا ؟ قال لا وافى ، ج 6 ، ص 192

233 فان المتصدق على اعدائنا كالسارق فى حرم ربنا عز و جل و حرمى جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 280

234 فاذا عرفته بالنصب فلا تعله الا ان تخاف لسانه فتشترى دينك و عرضك منه جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 279

235 كالشعراء و الوقاعين فى الاعراض تكفونهم فهو محسوب لكم فى الصدقات جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 280

236 و لا يجوز عن يعطى الزكوة غير اهل الولاية المعروفين جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 77 2

237 و كل من هو فى نفقتك فلا تعطه جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 267

238 لا تحل الصدقه لغنى وافى ، ج 10 ، ص 160

239 ان الصدقة لا تحل لمحترف وافى ، ج 6 ، ص 174

240

جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 287 و 288 و 279

241 قيل يا رسول الله : فالمستضعفون من المخالفين الجاهلين لا هم فى مخالفتنا مستبصرون و لا هم لنا معاندون . قال : فيعطى الواحد من الدرهم مادون درهم و من الحوض مادون الرغيف جامع الاحاديث ، ج 9 ، ص 280

242 تا 249

242 حتى ترون الحرام مغنما و الزكوة مغرما بحار ، ج 52 ، ص 263

243 رايت الرجل عنده المال كثير لم يزكه منذ ملكه منتخب الاثر صفجه 430

244 و مانع الزكاة يضرب عنقه . وسائل ، ج 6 ، ص 19

245 امام باقر ( عليه السلام ) فرمود : يسوى بين الناس حتى لا ترى محتاجا الى الزكوة بحار ، ج 52 ، ص 390

246 كيف تقسمها ؟ قال على ثمانية اجزاء . . . قال و ان كان صنف منهم عشرة الاف و صنف منهم رجلا واحدا او رجلين او ثلاثة اجعلت الواحد مثل ما جعلت لعشرة الاف ؟ ! قال نعم قال ( عليه السلام ) فقد خالفت رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) فى سيرته فان رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) لا يقسمها بينهم بالسويه و انما يقسمه على قدر ما يحضره منهم . كنز الدقائق ، ج 5 ، ص 480

247 و منهم منيلمزك فى الصدقات فان اعطوا منها رضوا و ان لم يعطوا منها اذا هم يسخطون .

248 بحار ، ج 74 ، ص 333

249 غرر الحكم ، ميزان الحكمة .

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109