امام عصر علیه السلام از منظر پروفسور هانری کربن

مشخصات كتاب

شماره کتابشناسی ملی : ایران 78-7697 سرشناسه : میرزایی امین عنوان و نام پديدآور : امام عصر علیه السلام از منظر پروفسور هانری کربن میرزایی امین منشا مقاله : ، موعود، ش 14 ، (خرداد، تیر 1378): ص 38 - 41. توصیفگر : کوربن هانری توصیفگر : ظهور منجی

امام عصر، از منظر پروفسورهانري كربن

تاريخ دانش شرق شناسي عموما با تحريفها، كتمان حقايق و نوعي بي انصافي همراه بوده است. اما در اين ميان گاهي برخي چهره هاي شاخص شرق شناسي، در مواجهه با منطق مستحكم برخي انديشه هاي شرقي، شيفته آنها شده، به آن گرايش و ميل باطني و ايمان قلبي يافته اند. مرحوم پرفسور هانري كربن ايران شناس مشهور فرانسوي از جمله اروپايياني است كه در دوران زندگي علمي خود، در پي گذر از انديشه هاي وجود شناختي انديشوراني همچون هايدگر و ادموند هوسرل با حكمت شرقي شيعي آشنايي حاصل كرده و به دنبال مطالعات چندين ساله، به وجود مبارك امام عصر، عجل الله تعالي فرجه الشريف، و معنويت بي بديل ساير ائمه شيعه، عليهم السلام، تمايل قلبي، و يقين عيني و عقلاني يافته است. در اين گفتار كوتاه بر آنيم تا با مروري سريع در برخي آثار او، ميزان عشق و علاقه او را به آن امام همام مورد بررسي قرار دهيم. پيش از ورود به محور اصلي بحث در اين نوشتار، يادآور مي شوم كه در چند سال گذشته و در پي انتشار يادنامه اي از كربن - از سوي يكي از شاگردان او در ايران و اروپا - برخي از انديشمندان داخلي نسبت به اين خاور شناس منصف اروپايي از در بي انصافي وارد شده و مع الاسف پاره اي اشتباهات وي را در آثاري كه از

خود به جا گذارده، بهانه حمله شديد به او قرار داده اند. غافل از اينكه صرف توجه كربن به مساله وجود امام عصر و تحليل شايسته او از وجه معنوي غيبت و ظهور آن امام همام، في نفسه داراي آثار ارزشمندي بوده كه از چشم اين گروه منتقدان به دور مانده است. في المثل در حالي كه در همين سال گذشته برخي روشنفكران غربگراي بومي، مفهوم ولايت باطني و هدايت تكويني ائمه اطهار، عليهم السلام، را زير سؤال برده، يا عنوان انسان كامل و قطب عالم امكان را براي حضرت قائم، عليه الصلوة والسلام، حاصل سرقت ادبي شيعيان از عارفان اهل سنت قلمداد كرده اند!! پرفسور كربن در كتاب تاريخ فلسفه اسلامي خود كه قريب سي و اندي سال پيش به رشته تحرير در آمده است، با ارائه تحليلي تاريخي، نحوه انتقال مفاهيم عرفاني را از لسان ائمه اطهار به آثار عرفاني اهل سنت مورد بررسي قرار داده و ثبوت نقش وساطت فيض را براي وجود مقدس امام غايب به اثبات مي رساند. مرحوم علامه سيدمحمدحسين طباطبايي، رضوان الله تعالي عليه، در مقدمه كتاب خود با عنوان ظهور شيعه كه در واقع متن گفتگوها و مكاتبات ايشان با پرفسور هانري كربن است به همين حساسيت ويژه كربن به حقايق مذهب تشيع اشاره كرده و ضمن ارايه متن گفتگوهاي خود با او از اين نكته ياد مي كند كه: در اين مجلس آقاي دكتر كربن، مذاكره را ادامه داده و گفتند كه امسال موقعي كه اروپا بودم، در ژنو كنفرانسي در موضوع امام منتظر به عقيده شيعه دادم و اين مطلب براي انديشمندان اروپايي كه حضور داشتند كاملا تازگي داشت. كربن خود در يكي از پرسشهايي كه از

محضر مرحوم علامه به عمل آورده به همين حقيقت براي بار ديگر اشاره كرده است. او خطاب به علامه مي نگارد: مطلب اساسي تصور امام غايب، چه اثري در تفكر فلسفي و اخلاق و روي هم رفته تمام زندگي معنوي شيعيان دارد؟ آيا با تعمق جديدي در اين تصور اساسي، مذهب تشيع نمي تواند در دنياي امروزه يك غذاي جديد روحي براي احياي فلسفه و مبدا نيرويي براي زندگي معنوي و اخلاق ببخشد. نيرويي كه تا كنون در تقدير مانده است؟ به اعتقاد كربن در كتاب ارزشمند تاريخ فلسفه اسلامي بي شك فكر شيعه از آغاز كار فلسفه اي را تقويت كرد كه از سنخ فلسفه نبوي بود و با دين نبوي انطباق كامل داشت. كربن بدرستي اين نكته را مورد توجه قرار داده كه فلسفه نبوي اصولا فلسفه اي مربوط به آخرالزمان است. به گفته او فلسفه نبوي مستلزم انديشه اي است كه نه به وسيله سابقه تاريخي محصور مي شود، نه با كلمات و الفاظي كه با تعليم و در قالب عقايد جزمي و تغيير ناپذير محصور باشد محدود مي گردد و نه در افقي كه منابع و قوانين و منطق استدلالي آن افق را حد بندي كند مشخص مي شود. آري! فكر شيعه متوجه انتظار است، اما انتظار نه از طريق ظهور شريعتي نو، بلكه از راه تجلاي كامل كليه معني پنهاني يا معني روحاني منزلات آسماني. انتظار اين ظهور، در انتظار، امام غايب (امام زمان) ممثل شده است. به عقيده كربن مفهوم ولايت در اين دوران طولاني انتظار، علي الاصول همان هدايت ارشادي امام است كه اسرار اصول عقايد را مي آموزد. اين مفهوم از سويي شامل مفهوم معرفت است

و از سوي ديگر واجد معني محبت; يعني معرفتي كه في نفسه متمركز و نيرومند است. اگر اين گفته كربن را بپذيريم، تشيع از اين زاويه ديد همان عرفان اسلام است. كربن در بخشهاي مختلف آثار خود بارها بر اين نكته تاكيد دارد كه اين مسائل، در اساس علم كلام اهل سنت مورد بحث قرار نگرفته، چرا كه از حيطه قدرت آن بالاتر بوده است. كربن بر خلاف بسياري از انديشمندان معاصر كه مفهوم انسان كامل يا ولايت، قطب و قطب الاقطاب را زاييده انديشه عارفاني همچون محي الدين عربي (ابن عربي) مي دانند، بر اين عقيده پا مي فشارد كه اگر از تفسير حقوقي يا فقهي محض شريعت پا را فراتر بگذاريم و به نوعي معراج باطني كه اساس تفكر شيعه است قائل شويم، گويي تشيع و تصوف دو نام براي يك حقيقتند. كربن در رساله اي خطاب به مرحوم علامه طباطبايي، رضوان الله تعالي عليه، به اين نكته اشاره دارد كه: فريدالدين عطار، در حالي كه هنوز سني بوده، تذكرة الاولياء خود را با شرح حال امام پنجم يعني حضرت باقر، عليه السلام، شروع كرده است. همچنان كه در كتاب تاريخ فلسفه اسلامي مي نويسد: در حقيقت از آغاز اسلام، صوفيان شيعي مذهب بودند: در گروه كوفه، شيعه اي به نام عبدك، نخستين كسي بود كه صوفي خوانده شد. بنا به تحقيقات عميق كربن درباره سخنان ائمه، عليهم السلام، - بويژه خطبه هاي توحيدي نهج البلاغه و جوامع روايي شيعه - مفهوم ولايت اصولا از طرف خود امامان شكل گرفته و مباني نظري عرفان از سوي ائمه، عليهم السلام، في الجمله مورد قبول بوده است. از اين نظر وقتي صفحات كتاب ابن عربي را مطالعه مي كنيم،

مطالبي مي بينيم كه گويي يك مؤلف شيعي مذهب نوشته است. كربن مي نويسد: همچنان كه مفهوم ولايت از شيعيان است، همچنان نيز ترديدي نيست كه در تصوف، اساس مفاهيم قطب و قطب الاقطاب از شيعيان مي باشد. بنابراين ملامتهايي كه از سوي ائمه شيعه نسب به غير شيعيان و صوفيان اهل سنت وارد شده است، در واقع اعتراضي است به غصب مقام ولايت و نقش شيخ كه نقش امام غائب را، غصبا تصرف كرده و نيز اعتراضي است به شيفتگي به لامذهبي كه كاهلي جاهلانه و فسق و هرزگي اخلاقي را تاييد مي كرده است. كربن در بخشي از كتاب تاريخ فلسفه اسلامي خود ضمن نقل روايتي مشهور از نبي مكرم اسلام، صلي الله عليه وآله،كه در آن آمده است: اگر تنها يك روز به پايان جهان باقي مانده باشد، خداوند آن روز را چندان طولاني خواهد كرد تا مردي از ذريه من كه نامش نام من و كنيه اش كنيه من خواهد بود ظهور كند. او زمين را از هماهنگي و عدل پر خواهد ساخت، چنانكه تا آن هنگام از خشونت و جور پر شده است. به تفسير اين روايت پرداخته و مي نويسد: روزي كه چنين طولاني خواهد شد، زمان غيبت است و اين حديث صريح، طنين خود را در همه قرون و در تمام مراتب شعور و ضمير شيعه منعكس ساخته است. كربن با باور به اين اعتقاد كه اين ظهور، واقعيت و پيروزي تاويل; يعني حقيقت دين را آشكار خواهد كرد و به نوع بشر مجال خواهد داد تا وحدت و يگانگي خود را به دست آورد، بر اين نكته تاكيد دارد كه ظهور امام، مستلزم قلب ماهيت دل مردمان است

و كمال روز افزون اين ظهور به ايمان پيروان امام وابسته و راه آن چگونگي عمل آنان مي باشد. البته انتقادي كه به كربن وارد است، غفلتي است كه از وجه مسلحانه و قيام بالسيف حضرت حجت از خود نشان داده است. ليكن اين حقيقت مورد اشاره او را هم نمي توان انكار كرد كه: جلوه يا عدم جلوه امام بر اشخاص، به شايستگي آنان بستگي دارد. كربن در تحليلي جالب توجه مي نويسد: جلوه ظهور او بر مردم، همان مفهوم تهذيب و تجديد عالم روحي آنان است و بالنتيجه همان مفهوم عميق انديشه اي است كه شيعه از غيبت و ظهور امام دارد. مردم شايستگي خود را براي ديدن امام از بين مي برند، آنگاه خود بين امام و خويشتن حجاب مي گردند، زيرا وسيله و آلت تجلي و مشاهده آن را; يعني معرفتي را كه از راه قلب حاصل مي شود از دست مي دهند، يا آن را فلج ساخته و از قدرت و كار مي اندازند. پس تا وقتي كه مردم مستعد شناسايي و معرفت امام نگردند، سخن گفتن از ظهور امام غايب هيچ معني نخواهد داشت. اگر گفته كربن را بپذيريم ديگر ظهور امام واقعه اي نيست كه روزي ناگهان به وقوع بپيوندد، بلكه امري است كه روز به روز در ضمير و وجدان شيعيان مؤمن رخ مي دهد. در اين حالت عقيده به عدم تحرك و مخالفت با ترقي كه در اسلام تشريعي - يعني فقه - غالبا مورد نكوهش قرار گرفته است در هم مي شكند و معتقدان به آن امام همام، در جنبش صعودي دوره ولايت كشيده مي شوند. در واقع كربن ظهور امام، عليه السلام، را به معرفت قلبي

شيعيان منوط مي داند. معرفتي كه از نوع معرفت شهودي و باطني است. همو در جاي ديگر - رساله عالم مثال - به نوعي ديگر به همين حقيقت اشاره دارد. موضوع بحث كربن در رساله عالم مثال جهان واسطه اي است كه مابين عالم مجردات تام و نفوس متعلق به ماده قرار مي گيرد. همان عالمي كه شهود عارفان و حكماي اشراق در آن عالم صورت مي گرفته است. او از جمله مي نويسد: حكايات سهروردي و قصص موجود در سنت شيعي كه حكايت نيل به سرزمين امام غائب را باز مي گويد، هيچ يك خيال واهي، غير واقعي و تمثيلي نيستند ; زيرا اقليم هشتم يا ناكجاآباد، همان چيزي نيست كه ما معمولا اوتوپيا مي ناميم. اقليم هشتم به مثابه عالمي است كه از حيطه كنترل و نظارت تجربي علوم ]جديد[ خارج است. عالمي فرا حسي است كه تنها به مدد ادراك مخيل مي توان آن را درك كرد و حوادثي را كه در آنجا به وقوع مي پيوندد، صرفا به ياري آگاهي مخيل مي توان تجزيه نمود. اجازه دهيد بار ديگر به اين نكته تاكيد كنم كه مراد از خيال در اينجا همان اصطلاح رايج در زبان امروزي ما نيست، بلكه، مقصود، ديدار باطني و خيال صادق است. پس به گفته كربن براي مشاهده امام غايب در دوران غيبت نيز مي بايد در افق وجودي امام غائب قرار گرفت. به عبارتي اين كلمات راز وجود ماوراي طبيعي امام غايب را در ذهن و آگاهي شيعيان بيان مي دارد; كسي كه در آن حال روحي نباشد، قادر به مشاهده او نخواهد بود. سهروردي در حكايت عقل سرخ خويش به همين نكته اشاره داشته و مقصود از جمله اي

كه در آغاز سخن از او نقل كرديم همين است: اگر خضر شوي، از كوه قاف آسان تواني گذشتن. كربن در بخش ديگري از كتاب تاريخ فلسفه اسلامي، شيعيان را ميان دو حد محصور مي داند. حد اول همان يوم الميثاق يا روز الست است، كه حيات مادي بشر به آن مسبوق بوده و حد دوم ظهور امام عصر، روحي فداه، است كه اينك در غيبت به سر مي برد: زمان فعلي كه به نام امام غائب است، زمان غيبت اوست. به همين جهت زمان اوبا رمز و علامتي ديگر مشخص مي شود و غير از آن زماني است كه براي ما علامت و رمز تاريخ محسوب مي گردد. كربن ضمن تشبيه قيام حضرت قائم به رستاخيز صغري به اين نكته اشاره مي كند كه پاره اي از نويسندگان شيعي - از جمله كاشاني و صدر آملي - امام دوازدهم يا امام منتظر را همان فاراقليط آمده در انجيل يوحنا مي دانند. كربن مي نويسد: سلطنت امام، مقدمه رستاخيز عظيم (قيامه القيامه) است. رستاخيز يا برخاستن مردگان به قول شمس لاهيجي شرطي است كه مجال مي دهد تا هدف و ثمره وجود موجودات محقق گردد به همين نسبت قيام عمومي حضرت حجت، مجال براي تحقق فلسفه وجودي بشر در حيات زميني خود است. به عبارتي معاد شيعه همچون معاد زرتشتي كه حتي سلطه تصوير سائوشيان (سوشيانس) و اصحاب او قرار گرفته، تحت تاثير قائم و اصحاب او قرار دارد. در عين حال اين تصور، انديشه قيامت صغري، يعني هجرت انفرادي را از انديشه قيامت كبري يعني فرا رسيدن دهر جديد جدا نمي سازد. كربن در بخش ديگري از نوشته هاي خود به بيان تفاوت عقيده مسيحيان به حضرت عيسي

بن مريم، عليهماالسلام، پرداخته و پس از اذعان به اين نكته كه امامان همه نور و حقيقت واحدي هستند كه در دوازده شخص متمثل شده اند مي نويسد: وقتي نسبت لاهوت و ناسوت را در شخص امامان در نظر بگيريم، مي بينيم مساله به هيچ روي شبيه به اتحاد اقنومي در طبيعت نيست. امامان، ظهورات و تجليات الهي هستند. قاموس فني زبان، كلمات (ظهور و مظهر) را پيوسته به مقابله با عمل آيينه باز مي گرداند. پس بدين گونه، امامان همچون ظهور الهي، بي هيچ كم و بيش اسماء الله مي باشند و به اين عنوان از دو مهلكه تشبيه و تعطيل مصونند. چنانكه در فحواي مقال نيز گفتيم، شايد مهمترين انتقاد به تحقيقات كربن، عدم توجه او به وجه اجتماعي ظهور حضرت حجت و قرار گرفتن دوران غيبت ميان دو حادثه بزرگ عاشورا و ظهور و قيام بالسيف مهدي، عليه الصلوه والسلام، است. اين درست است كه، قيام حضرت به مثابه پيروزي تاويل بر تنزيل و يا حقيقت بر شريعت است و رابطه شيعيان با امامشان رابطه اي نهاني و عاشقانه است، اما بي ترديد نمي توان در كنار عروج عرفاني شيعيان كه كربن بدرستي از آن به عنوان يكي از شروط اساسي توفيق ديدار معصوم ياد مي كند، از وجه اجتماعي و مبارزه فراگير آن امام با ظلم سياسي، اقتصادي و فرهنگي صاحبان زور و زر و تزوير چشم پوشيد و خروج عاشقانه امام شهيدان ابا عبدالله الحسين، عليه الصلوه والسلام، را براي اصلاح اجتماعي امت جدش كه فرهنگي فاسد در كالبد آن دميده شده بود به فراموشي سپرد و از عنصر سياسي اين هر دو قيام صدر و ذيل اسلام چشم غفلت فرو پوشيد.

سخن درباره گفته هاي عالمانه هانري كربن اندكي به درازا كشيد، گرچه نقل همه سخنان او در اين باره و در اين فرصت ميسر نشد. روحش به پاس كوششي كه در ترويج نام مقدس امام المسلمين بقيه الله الاعظم، روحي و ارواح العالمين له الفداء، از خود نشان داده قرين رحمت باد.آمين!

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109