رجعت در اندیشه شیعی

مشخصات کتاب

شماره کتابشناسی ملی : ایران۷۵-۹۱۸۳
سرشناسه : معرفت محمدهادی عنوان و نام پدیدآور : رجعت در اندیشه شیعی معرفت محمدهادی منشا مقاله : ، وقف میراث جاویدان ش ۱۳، (بهار ۱۳۷۵): ص ۱۰۸ ـ ۱۱۵.
توصیفگر : قرآن توصیفگر : احادیث توصیفگر : رجعت توصیفگر : تشیع‌

رجعت در اندیشه شیعی

رجـعـت یـکی از مسائل پیچیده مربوط به دوران ظهور حضرت مهدی (عج) است،بر اساس این عـقـیـده گروهی از مومنین به این جهان بازمی گردند تا ظهور دولت حق را مشاهده کنند و از شـکـوفـایـی آن لذت ببرند، و نیز گروهی از منافقین بازگردانده می شوند تا کیفر دنیوی اعمال ناشایست خویش را بچشند.
رجعت یکی از عقاید ویژه مذهب تشیع است که از دیرباز، شیعه امامیه بر آن بوده اند و بدان معروف گـشـتـه انـد و بـه واسطه اعتقاد به آن مورد طعن دشمنان قرارگرفته اند، بحثها و گفتگوهای فراوانی در این باره میان بزرگان شیعه و مخالفین آنهارخ داده که تاریخ آن را ثبت و ضبط نموده است. [1] در این زمینه روایات بسیاری از خاندان نبوت به دست ما رسیده است.
طبق گفته علامه مجلسی نـزدیـک بـه دویـسـت روایـت در این باب وجود دارد، وی بیشتر آنها رادر کتاب بحارالانوار باب رجعت گرد آورده است. [2] در قرآن مواردی وجود دارد که امکان رجعت را در این امت به ثبوت می رساند.
براساس قرآن کریم گروههایی با افرادی پس از مرگ زنده شده و تا مدتی به حیات مجدد خود ادامه داده اند.
در ادامه مقاله به این موارد اشاره خواهیم کرد.
البته اغلب این شواهد صرفا امکان قضیه را می رساند، ولی دو مورد در قرآن کریم صراحتارجعت اشاره دارد: در سوره نمل می خوانیم: ویوم نحشر من کل امه فوجا ممن یکذب بیاتنا (النمل، 27: 83).
روزی خواهد آمد که از هر گروهی دسته ای را برمی انگیزیم، از کسانی که آیات ما رامورد تکذیب قرار می دهند.
ایـن آیه صراحت دارد که دسته هایی از ستمکاران برانگیخته می شوند، نه همه آنها،و منظور از آن برانگیخته شدن در روز قیامت نیست، چون حشر قیامت، رستاخیزی همگانی است: وحشرناهم فلم نغادر منهم احدا (الکهف، 18: 47) آنها را برانگیختیم، هیچ کس را فروگذار ننمودیم و نیز در قرآن کریم آمده است: وکل اتوه داخرین همه نزد او آیند، در حالی که خوار و زبونند.
و همچنین آیه ربنا امتنا اثنتین و احییتنا اثنتین دلالت بر رجعت دارد، زیرا از دومرگ و دو زنده شدن خبر می دهد، میراندن نخست، پس از حیات نخست، ومیراندن دوم، پس از حیات در رجعت.

آرا دانشمندان شیعه درباره رجعت

شیخ ابوجعفر صدوق (متوفای 381 ه ق) در کتاب اعتقادات می گوید: عقیده ما درباره رجعت آن است که آن را حق می دانیم...
سـپـس شواهدی را بر امکان آن، از قرآن ارائه می کند و به داستان گروهی که از دیارخود بیرون شـدند تا به گمان خود، خود را از خطر مرگ (طاعون) رهایی دهند، امافرمان مرگ آنان رسید، و سپس زنده گردیدند اشاره می کند.
(البقره، 2: 243) و نـیـز به داستان مردن و زنده شدن عزیز اشارت دارد، که در آیه 259 همان سوره آمده است، و هـمـچـنـین به زنده شدن قوم موسی (ع) پس از آنکه صاعقه آنان رافراگرفت (البقره، 2: 56) و اصـحـاب کـهـف کـه زنده شدند و سپس به جایگاه خودبازگشتند (الکهف، 18: 18 تا 25) اشاره می کند.
پس از آن اضافه می کند: رجعت در امم سالفه نیز واقع گردیده و در این امت نیز واقع می گردد، چـنـانکه از پیغمبر اکرم (ص) روایت شده: هرآنچه در امتهای گذشته انجام گرفته، در این امت نیز انجام می گیرد.
صدوق به این آیات قرآنی نیز استدلال می کند: ویوم نحشر من کل امه فوجا ممن یکذب بیاتنا وحشرناهم فلم نغادر منهم احدا پـایـه اسـتدلال با قرآن درباره امکان و وقوع رجعت، بر همین اساس استوار است،چنانکه خواهیم آورد.
شیخ ابوعبداللّه مفید (متوفای 413 ه ق) در جواب پرسش از مساله رجعت می گوید: خـداونـد، پـیـش از روز رستاخیز، گروهی از این امت را بازمی گرداند و عقیده به رجعت یکی از ویـژگیهای مذهب اهل بیت به شمار می رود.. خداوند از روزرستاخیز بزرگ خبر داده: همگی را بـرمـی انگیزیم و هیچ کس را فروگذار نمی کنیم وحشرناهم فلم نغادر منهم احدا... ولی درباره رجعت می گوید: از هر گروهی دسته ای را برمی انگیزیم ویوم نحشر من کل امه فوجا. پس، چنانکه خداوند خبر داده دو رستاخیز اکبر و اصغر داریم...
و نـیـز خـداونـد از سـتـمـکاران گزارش می دهد که در روز قیامت گویند: خداوندا، دو بارما را میراندی و دو بار ما را زنده گردانیدی ربنا امتنا اثنتین و احییتنا اثنتین.
گروه ستمکاران از دو مرگ و دو زندگی سخن می گویند: آنها در این جهان بوده،می میرند و در رجعت زنده شده سپس می میرند، و برای روز رستاخیز زنده می گردند.
.. پس دو بار میرانده شده و دو بار زنده گردیده اند. ولی دیگران در تفسیر آیه دچار اشکال گردیده اند، زیرا مرگ نخست را پیش اززندگی این جهان گفته اند، در صورتی که نبود پیش از بود را میراندن نمی گویند. [11] سید مرتضی، علم الهدی (متوفای 436 ه ق) درباره حقیقت رجعت می گوید: آنـچـه شـیعه امامیه برآنند، آن است که خداوند، در موقع ظهور حضرت مهدی (عج)گروهی از مـومـنـان را برمی انگیزد تا از ظهور دولت حق بهره برده و به نصرت و یاری آن نائل گردند و نیز گروهی از دشمنان را برگردانده تا از آنان انتقام گرفته شود، ومومنان از آن لذت ببرند.
دلیل بر صحت این گفتار، همانا امکان آن و مقدور بودن آن برای خداوند است، زیراامری ممتنع و مستحیل نیست، چنانکه گروهی از مخالفین آن را مستحیل دانسته اند.
پس هرگاه، مساله رجعت امری ممکن باشد، دلیل بر اثبات آن، اجماع شیعه امامیه و اتفاق آرا آنان بر این مساله است.
و اتفاق آرا شیعه حکایت از رای معصوم دارد که هر آینه حق و صواب است.
البته، رجعت، با مساله اختیار در تکلیف منافات ندارد همانگونه که با ظهورمعجزات منافات ندارد، زیرا در هیچ کدام سلب اختیار نگردیده موجب الجانمی گردد.
برخی رجعت را تاویل برده، می گویند: مقصود از آن، بازگشت دولت حق، و حاکم شدن دین خدا بر خلق است، نه رجعت اشخاص پس از مرگ.
ایـن گروه از شیعه از این رو دست به چنین تاویلی زده اند که نتوانسته اند در مقابل انکار منکرین دلیل قاطع اقامه کنند، و شبهات آنان را در زمینه ممتنع جلوه دادن رجعت جواب گویند.
بـایـد گـفت: رجعت تنها با روایات که جنبه اخبار آحاد دارد ثابت نگردیده، بلکه باپشتوانه اجماع طائفه، این امر به اثبات رسیده است.
چنین امری، با این صراحت، قابل تاویل نیست. [12] عـلامه معاصر شیخ محمدحسین کاشف الغطا (متوفای 1373 ه.ق) در رد کسانی که مساله رجعت را از ارکان مذهب تشیع شمرده و بر آنان طعنه زده اند،می گوید: عـقـیـده بـه رجعت، لازمه مذهب تشیع نیست، انکار آن زیانی ندارد، گرچه این مساله برای آنان روشـن و بـدیـهـی است، ولی ملازمه ای میان تشیع و عقیده به رجعت وجودندارد... و این مساله هـمـانـنـد برخی از اخبار غیبی مشهور است که پیش از قیام قیامت صورت می گیرد، مانند فرود آمدن حضرت مسیح (ع)، و ظهور دجال، و خروج سفیانی، و نظائر آن که درباره نشانه های قیامت گفته اند.
این گونه امور، ربطی به اساس تدین ندارد، و از ریشه های اسلام به شمار نمی رود،انکار آن موجب خروج از دین نمی گردد، و نیز اعتراف به آن، صرفا موجب دخول در دین نمی باشد.
آیـا کـسـانی که بدین سبب بر شیعه طعن می زنند، می دانند رجعت چیست.
چه امتناعی دارد که خـداوند گروهی را پس از مرگ زنده گرداند، با آنکه چنین پیشامدهایی در زمانهای گذشته به وقوع پیوسته، و قرآن کریم از آنها یاد کرده است.
آیـا داسـتان حضرت حزقیل و زنده شدن کسانی را که از خانه هایشان بیرون رفتند و ازترس مرگ فرار کردند و دچار مرگ شدند نشنیده اند.
آیـا آیـه کـریمه: ویوم نحشر من کل امه فوجا را نخوانده اند، با آنکه در روز رستاخیزبزرگ تمامی گروهها و ملتها محشور می گردند... آری، مـسـالـه رجـعـت را، وسـیـلـه ای برای طعنه زدن به شیعه، قرار دادن، شیوه دشمنان بوده است. [11] دلائل و شواهد قرآنی 1 - آیه رجعت در سوره نمل، آیه 83 می خوانیم: ویوم نحشر من کل امه فوجا ممن یکذب بیاتنا روزی خـواهد آمد تا از هر گروهی دسته ای را برمی انگیزیم، از کسانی که آیات ما رامورد تکذیب قرار می دهند.
ایـن آیـه صـراحـت دارد کـه تـنـها دسته هایی از ستمکاران برانگیخته می گردند، وهمانگونه که گفتیم این آیه نمی تواند در مورد حشر روز قیامت باشد، چون درباره قیامت می خوانیم: ویوم نسیر الجبال وتری الارض بارزه.
وحشرناهم فلم نغادر منهم احدا.
وعرضواعلی ربک صفا لقد جئتمونا کما خلقناکم اول مره بل زعمتم ان لن نجعل لکم موعدا(الکهف، 18: 45 و 46).
روزی کـه کـوهـهـا بـه حرکت درآمده، و زمین رو شده است، و همه را برانگیختیم پس کسی را فـروگـذار نـنمودیم.
همه آنها در یک ردیف بر خداوند عرضه شده، به آنهاگفته می شود: اکنون هـمـگـی نـزد مـا آمـدیـد، هـمـانگونه که روز نخست شما را آفریدیم.
آری گمان داشتید چنین وعده گاهی نخواهید داشت.
و در آیه دیگر می خوانیم: ویـوم یـنـفخ فی الصور ففزع من فی السماوات ومن فی الارض الا من شا اللّه.
وکل اتوه داخرین (النمل، 27: 87) روزی که در صور دمیده می شود، تمامی کسانی که در آسمان و زمین هستند دروحشت و هراس فـرو مـی رونـد، مـگـر کـسانی که خدا خواسته مورد عنایت خاص اوباشند.
پس همگی در پیشگاه حضرت حق با فروتنی حضور دارند.
علامه طبرسی در ذیل آیه رجعت چنین می گوید: آن دسـتـه از امـامـیه که به رجعت عقیده دارند، به این آیه تمسک جسته، می گویند:من برای تـبعیض است، و بر آن دلالت دارد که برخی از ستمکاران برانگیخته می شوند.
.. و بر این امر روایات بـسـیـاری از ائمـه اهـل بـیـت (ع) وارد شده است که پس از ظهور حضرت مهدی (عج)، خداوند گروههایی از تبهکاران را زنده می کند تاعقوبت اعمال خویش را در همین جهان بچشند، و دچار خفت و خواری گردند،مومنین را بر آنان چیره سازد تا انتقام خود را بستانند... ولـی گـروهی از امامیه، این روایات را تاویل برده، می گویند: مقصود از رجعت،بازگشت دولت حق است به صاحبان اصلی خود، که همان ظهور حضرت مهدی (عج) است. آنـهـا مـی گـویند: رجعت اشخاص، با حکمت تکلف که همان آزمایش از روی اختیاراست منافات دارد، زیـرا رجـعـت مـوجب جبر و الجا در تکلیف است. اما چنین نیست، زیرا جبر و الجائی در کار نبوده و هرگونه اختیار در پذیرش و انجام دادن اعمال اختیاری باقی و پابرجاست، چون صرفا ارائه دلائل و آیات الهی، همانندمعجزات انبیا، مایه جبر و اکراه و سلب اختیار نمی گردد. [12] اما کسانی که دلالت این آیه را بر رجعت نپذیرفته اند می گویند: مـقـصود از این دسته ها، همان پیشتازان گروه های کفر ونفاق هستند که به عنوان سردمداران و مـسوولان مردم خویش، جوابگو خواهند بود، لذا آنان را جدا برمی انگیزند تا موضع خود را در میان ملتهای خویش روشن سازند. علامه طبرسی گوید: کسانی که آیه را مربوط به قیامت می دانند، می گویند: منظور آن است که دسته ای از روسا و پیشوایان گروه کافران، در قیامت برانگیخته و گردآورده می گردند، تا حجت، بر آنان تمام گردد. [11] فخر رازی می گوید: این آیه مربوط به اموری است که پس از قیام قیامت انجام می گیرد. [12] آلوسی می گوید: مراد از این حشر که نسبت به دسته هایی جدا انجام می گیرد حشرمجددی است کـه برای سرزنش کردن آنان، و عقوبت نمودن آنان انجام می گیرد، وپس از حشر اکبر، که شامل تمامی خلق است، انجام می گیرد. [11] ولـی آنـچـه از سـیـاق آیـات بـه دست می آید، آن است که این حشر اصغر پیش از حشراکبر انجام مـی گـیـرد، و در ذیل همین آیه، در مورد قیام قیامت گوید: ویوم ینفخ فی الصور ففزع من فی الـسـماوات ومن فی الارض (النمل، 27: 87) و اگر ترتیب نزول در آن رعایت شده باشد، نمودار آن است که حادثه رجعت دسته های مورد بحث پیش از نفخ صور انجام می گیرد. 2 - دو بار امامه و احیا در سوره مومن آیه 11 می خوانیم: قالوا ربنا امتنا اثنتین و احییتنا اثنتین، فاعترفنا بذنوبنا فهل الی خروج من سبیل. در روز واپـسین کافران گویند: خداوندا، دو بار ما را میراندی و دو بار زنده نمودی،پس اینک به گناهان خویش گردن نهادیم، آیا برای بیرون شدن از این گرفتاری راه چاره ای هست. در ایـن آیه، از دو بار میراندن سخن رفته، که هر میراندن، حیات سابقی را می رساند،همانگونه که دوبار زنده نمودن، مرگ پیشین را حکایت دارد. مـیـرانـدن نـخست، پس از حیات دنیوی، و مرگ دوم، پس از حیات در رجعت است،چنانکه احیا نخست، در رجعت، و احیا دوم در روز واپسین است. بـرخـی اماته اولی را همان حالت نطفه بودن دانسته اند، و اماته دوم را مرگ پس ازحیات دنیوی و حیات دوم را حیات اخروی. برخی دیگر حیات دوم را در قبردانسته اند که افراد برای پرسش زنده می شوند. و دلیل بر اینکه حالت نطفه را حالت موت فرض کرده اند، آیه 28 سوره بقره است که می فرماید: کیف تکفرون باللّه وکنتم امواتا فاحیاکم... که مقصود حالت پیش از دمیدن روح است. ولـی ایـن گفتار درست نیست، زیرا حالت پیش از دمیدن روح را، موات گویند، نه اماته بدین سـبـب که وصف موات، با هرگونه حالت فقد حیات موافق است، ولی اماته در صورتی است که از چیزی سلب حیات شده باشد. عـلاوه بـر این، بر فرض مزبور، باید بر انسان سه بار موت و حیات گذشته باشد، نه دوبار: موت به معنای فقد حیات پیش از دمیدن روح، موت پس از حیات دنیوی وموت پس از حیات برزخی. از ایـن گذشته اساسا تکرار موت و حیات، برای همه کس نیست. بازگشت در رجعت و نیز حیات برزخی در قبر و به طور مطلق پیش از روز رستاخیز برای همه کس نیست، بلکه صرفا برای کسانی است که دارای ایمان محض یا کفر محض بوده اند. بـیـشـتر مردم پس از حیات دنیوی، می میرند و برای روز رستاخیز زنده می شوند که آیه 28 سوره بقره بدان اشارت دارد: کیف تکفرون باللّه وکنتم امواتا فاحیاکم ثم یمیتکم ثم یحییکم ثم الیه ترجعون... شـما، مرده و فاقد حیات بودید، پس به شما حیات بخشید، سپس شما رامی میراند و دوباره برای روز محشر زنده می سازد. مومنان در بهشت نیز می گویند: افما نحن بمیتین الا موتتنا الاولی (الصافات، 37: 58 و 59) مگر نیست که ما دیگر نخواهیم مرد، جز یک مردن نخستین که بر ما گذشت. 3 - زنده شدن اصحاب کهف یکی از دلائل صحت و امکان رجعت در این امت، زنده شدن اصحاب کهف است که در سوره کهف به آن تصریح شده: وتحسبهم ایقاظا وهم رقود... وکذلک بعثناهم لیتسالوا بینهم (الکهف، 18: 18 و19) گمان می بری که آنان بیدارند، در حالی که آنان آرمیده اند... این چنین آنان رابرانگیختم تا میان خود گفتگو کنند. وکذلک اعثرنا علیهم لیعلموا ان وعداللّه حق وان الساعه لاریب فیها (الکهف، 18: 21) این چنین، دیگران را بر آنان دلالت نمودیم، تا بدانند وعده خداوند، درباره رستاخیز، حق است، و هنگامه قیامت هر آینه آمدنی است و جای شک در آن نیست. ولبثوا فی کهفهم ثلاث مائه سنین وازدادوا تسعا (الکهف، 18: 25). آنان در غارشان سیصد سال درنگ نمودند، و نه سال بر آن افزودند. و این بدان جهت است که سیصد سال قمری که متداول اعراب است، از سیصدسال شمسی نه سال کسر دارد، و چون آنان سیصد سال شمسی آرمیده بودند، لازم آمد که بر سال عربی افزوده گردد تا حساب درست آید. 4 - داستان عزیز او کـالـذی مر علی قریه وهی خاویه علی عروشها. قال انی یحی هذه اللّه بعد موتها.فاماته اللّه مائه عـام ثم بعثه. قال کم لبثت. قال لبثت یوما او بعض یوم. قال بل لبثت مائه عام. فانظر الی طعامک و شـرابـک لـم یـتـسنه. وانظر الی حمارک. ولنجعلک آیه للناس. وانظر الی العظام کیف ننشزها ثم نکسوها لحما. فلما تبین له قال اعلم ان اللّه علی کل شی قدیر (البقره، 2: 259) یا همانند کسی که از کنار یک روستای ویران شده عبور کرد، در حالی که سقفهای آن فروریخته بـود، و مـردم آن مرده و استخوانها پوسیده و پراکنده شده بود، با خودگفت: چگونه خدا، اینها را پـس از مـرگ زنـده مـی کند. در این هنگام، خدا او را یکصدسال میراند، سپس برانگیخت، و به او گـفت: (نوایی شنید) چه قدر درنگ کردی.گفت: یک روز یا پاره ای از روز، به او گفت: نه بلکه یـکصد سال درنگ کردی. پس نگاه کن به خوردنی و آشامیدنی خود که همراه داشتی، هیچ گونه فرسودگی در آن رخ نداده، ولی به الاغ خود نگاه کن که چگونه فرسوده و از هم گسیخته شده... که ماتو را - زنده شدن تو پس از یکصد سال مردن را - نشانه ای برای مردم قرار دهیم (ازتو شنیده باور کنند که زنده شدن مردگان حق است) اکنون به استخوانهای پوسیده واز هم گسیخته الاغ خـود نـگـاه کـن، تا چگونه آنها را فرآورده استوار می سازیم، سپس گوشت بر آن می پوشانیم. پس هـنـگامی که این حقایق بر او آشکار گردید، گفت: هرآینه می دانم خداوند بر همه کاری توانایی دارد. 5 - هفتاد هزار خانوار فراری از طاعون یکی دیگر از دلایل صحبت و امکان رجعت در این امت، داستان هفتاد هزار خانوارفراری از طاعون است که دچار مرگ ناگهانی شدند، و سپس با دعای پیغمبری -می گویند: حزقیل، سومین وصی حضرت موسی بوده - زنده شدند. در این باره چنین می خوانیم: الـم تـر الی الذین خرجو من دیارهم وهم الوف حذر الموت. فقال لهم اللّه موتوا ثم احیاهم. ان اللّه لذو فضل علی الناس ولکن اکثر الناس لا یشکرون (البقره، 2 :243). آیا ندیده ای - یعنی ندانسته ای - گروهی را که از ترس مرگ از خانه های خود بیرون شدند - و به بـهـانه بیماری طاعون از شرکت در جنگ و جهاد خودداری نمودند -خداوند فرمان مرگ آنان را صـادر نـمـود، سـپـس - بر اثر دعای پیغمبری عظیم الشان -آنان را زنده نمود. خداوند نسبت به بندگان خود بخشاینده است گرچه بیشتر مردم سپاس نمی دارند. گـویـنـد: اینان هفتاد هزار خانوار بودند که از ترس مرگ، بیماری طاعون را بهانه قراردادند، در جهاد شرکت نجستند، و از خانه هایشان بیرون شدند. آنگاه در راه، مرگ همگی فرارسید. و بر دست سومین وصی حضرت موسی (ع) زنده شدند، و اینان گروهی از بنی اسرائیل بودند. [12] 6 - ماجرای هفتاد نفری اصحاب موسی (ع) موسی (ع)، هفتاد نفر از قوم خود را انتخاب نمود و با خود به کوه طور برد، و آنان درخواست رویت نـمودند، که صاعقه آنان را در ربود، سپس با درخواست حضرت موسی (ع) زنده گردیدند تا شکر خدای را به جا آورند. واذ قـلتم یا موسی لن نومن لک حتی نری اللّه جهره فاخذتکم الصاعقه وانتم تنظرون. ثم بعثناکم من بعد موتکم لعلکم تشکرون (البقره، 2: 56) یاد بیاورید هنگامی را که به موسی گفتید: ایمان نمی آوریم، تا خدا را بالعیان ببینیم... پس صاعقه شـمـا را فراگرفت، در حالی که نظاره می کردید - در مقابل این عقوبت کاری نمیتوانستید انجام دهید - آنگاه شما را پس از مرگتان برانگیختیم باشد تا سپاسگزار باشید. عـلامـه طبرسی می گوید: گروهی از امامیه به این آیه تمسک جسته و رجعت را در این امت روا دانسته اند. [11] سپس در این زمینه به برخی اشکالات درباره رجعت اشاره دارد، که آنها را در جای خود می آوریم. 7 - داستان زنده شدن قتیل اسرائیلی کـشـتـه ای در مـیـان بـنی اسرائیل یافت شد که کشنده او شناخته نبود، و هر کس گناه آن را به گردن دیگری می افکند. دستور رسید، تا گاوی را سر ببرند، و بیخ دم او را به کشته بزنند تا زنده شود، و خود، قاتل خویش را رسوا سازد. واذا قـتلتم نفسا فاداراتم فیها، واللّه مخرج ما کنتم تکتمون. فقلنا اضربوه ببعضها،کذلک یحی اللّه الموتی ویریکم آیاته لعلکم تعقلون (البقره، 2: 72 و 73). بـه یـاد آورید هنگامی که فردی را کشتید و گناه کشتن او را به گردن یکدیگرمی افکندید، ولی خداوند آنچه را پنهان می ساختید آشکار می سازد. پس فرمان دادیم (تا گاوی را کشته) و قسمتی از آن را (کـه همان بیخ دم او باشد) به کشته بزنیدتا (با اذن خدا) زنده گردد. این چنین است که خداوند مردگان را زنده می کند، ودلائل خود را برای شما آشکار می سازد، باشد تا اندیشه کنید. 8 - بازگشت مسیح (ع) یـکـی از دلائل بـر صحت و امکان بازگشت به این جهان پیش از قیامت، بازگشت حضرت مسیح (ع) است که پس از رفتن از این جهان به جهان دیگر، بازمی گردد و باحضرت مهدی (عج)، بیعت کرده، در نماز به او اقتدا می نماید، و تمامی اهل کتاب به او ایمان آورده از او پیروی می کنند: وان من اهل الکتاب الا لیومنن به قبل موته، ویوم القیامه یکون علیهم شهیدا(النسا، 4: 159). تـمامی اهل کتاب - یهود و نصاری - پیش از مرگش به او ایمان می آورند... و در روزرستاخیز بر آنان گواه خواهد بود. بـازگشت حضرت مسیح (ع) رجعتی است که پیش از روز قیامت انجام می گیرد، وشاهد صدقی است بر صحت مدعای شیعه بر امکان رجعت. در ایـن زمـیـنـه، عـلی بن ابراهیم قمی از شهر بن حوشب [12] روایتی آورده گوید:حجاج بن یوسف ثقفی به من گفت: آیه ای در قرآن است که مرا بیچاره کرده، گفتم:کدام آیه. گفت: وان اهـل الـکـتـاب الا لـیومنن به قبل موته با ایمان گمان که ضمیرقبل موته به من اهل الکتاب بـازمی گردد، گفت: به خدا قسم که من دستور کشتن یهودی و نصرانی را می دهم، و چشم به او مـی دوزم تـا ببینم لب حرکت می دهد،ولی هرگز، بلکه بی حرکت می ماند، بدو گفتم: نه چنین نـیـسـت کـه گـمان برده ای.گفت: پس چگونه است. گفتم: عیسی (ع) پیش از قیام قیامت از آسـمـان فـرودمـی آیـد، آنـگـاه هـمه ملتهای یهود و نصاری و غیره به او ایمان می آورند، پیش از آنکه عیسی (ع) بمیرد، و در نماز به حضرت مهدی (عج) اقتدا می کند. گـفت: این را از کجا آوردی. گفتم: از امام محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب (ع). آنگاه گفت: جئت بها واللّه من عین صافیه آن را از چشمه زلالی دریافت کرده ای.

نمونه هایی از روایات رجعت

عـلامه مجلسی، پس از عرضه روایات رجعت می گوید: برای کسانی که به گفتار ائمه اطهار (ع) ایمان دارند، جای شک و تردید باقی نمی ماند که مساله رجعت، حق است، زیرا روایت وارده در این بـاب از ائمه اطهار (ع) در حد تواتر است، و نزدیک به دویست روایت وارد شده است که در این امر صـراحت دارند و این روایات راچهل و اندی از بزرگان علما و محدثین عالیقدر در بیش از پنجاه کـتـاب مـعـتـبـر روایـت کرده اند. آنگاه یک به یک نام این بزرگان را برمی شمرد، امثال صدوق، کـلـیـنـی،طـوسی، علم الهدی، نجاشی، کشی، عیاشی، قمی، مفید، کراجکی، نعماتی، صفار،ابن قـولـویه، ابن طاووس، طبرسی، ابن شهرآشوب و راوندی سپس از کتابهایی که درخصوص مساله رجعت نگاشته شده یاد می کند.
اکنون نمونه هایی از این روایات را در اینجا می آوریم: 1 - از امـام صادق (ع)، درباره آیه ویوم نحشر من کل امه فوجا سوال شد، فرمود:مردم درباره آن چـه مـی گـویند. گفتند: می گویند درباره قیامت است. فرمود: آیا در روزقیامت از هر گروهی دسـتـه ای برانگیخته می شوند، و بقیه وانهاده می شوند. نه،چنین نیست، این آیه مربوط به رجعت است، اما آیه قیامت آیه وحشرناهم فلم نغادر منهم احدا است. 2 - علی بن ابراهیم با سندی صحیح از امام صادق (ع)، روایت می کند که فرمود: ولا یرجع الا من محض الایمان محضا او محض الکفر محضا بازنمی گردد جز کسانی که خالصا ایمان آورده یا کفر ورزیده اند. 3 - آن حضرت درباره آیه ربنا امتنا اثنتین واحییتنا اثنتین فرمود: ذلک فی الرجعه. 4 - و نیز فرمود: لیس منا من لم یومن بکرتنا از ما نیست کسی که به بازگشت ما ایمان ندارد. 5 - خـلـیفه مامون عباسی، از امام علی بن موسی الرضا (ع)، پرسید: درباره رجعت چه می گویی. فرمود: رجـعـت حـق اسـت، در امتهای گذشته بوده، و قرآن از آن یاد کرده. پیغمبر اکرم (ص)فرموده: هـرآنـچـه در امـتهای پیشین واقع شده نظیر آن در این امت نیز واقع می شود.نیز فرموده: هنگام ظهور مهدی (عج)، عیسی (ع) از آسمان فرود می آید و به وی اقتدا می کند. بـاز فـرمـوده: اسـلام غـریب بود، و به غربت بازمی گردد، خوشا باد غریبان را.پرسیدند: آنگاه چه می شود. فرمود: حق به اهلش بازمی گردد. 6 - در بسیاری از زیارات، به مساله رجعت اشاره شده، از جمله زیارت جامعه،آنجا که می گوید: وجـعـلـنـی مـمـن یقتص آثارکم. ویسلک سبلکم. ویهتدی بهداکم. ویحشر فی زمرتکم.ویکر فی رجعتکم. ویملک فی دولتکم. ویشرف فی عافیتکم. ویمکن فی ایامکم. وتقر عینه غدا برویتکم. خداوند مرا از کسانی قرار دهد که پیرو آثار شما هستند، و در راه شما قدم برمی دارند، و به هدایت شما هدایت می شوند و در گروه شما محشور می شوند ودر رجعت شما بازمی گردند... و در دولت شـمـا بـه دولت می رسند و در سلامت وعافیت شما مشرف می گردند و در روزگار شما توانمند می گردند و فردا چشمانتان بادیدن شما روشن می شود. عـلامـه طـبـرسی - در ذیل ثم بعثناکم من بعد موتکم لعلکم تشکرون (البقره، 2:56) در مورد احیای هفتاد نفر از قوم موسی (ع) شبهاتی را از منکرین رجعت مطرح کرده و پاسخ داده است: 1 - زنـدگی در این جهان، همراه با تکلیف است، که لازمه آن، دارا بودن اختیاراست، تا هر مکلفی بـا اراده و اخـتـیـار خود، فرمانبردار باشد یا سرپیچی کند، نباید اورا تحت شرایطی قرار دهند که ناچار به قبول حق گردد. از سویی وقتی مرگ کسی فرامی رسد، حقایق برای او مکشوف می شود، و خـود را در مـقـابل امر واقع می بیند،به ناچار حقیقت را می پذیرد، اما با بازگشتن به این جهان، جـای انکار برای او باقی نمی ماند، زیرا پس از تجلی حقایق و آشکار شدن واقعیات، جای رد و انکار نخواهدبود. وجـات سـکـره الـموت بالحق ذلک ما کنت منه تحید... لقد کنت فی غفله من هذافکشفنا عنک غطاک فبصرک الیوم حدید (ق، 50: 19-22) و سـرانجام، بی هوشی مرگ، حق را برای تو آشکار ساخت و این حقیقت آشکار،همان بود که از آن رویگردان بودی... تو در حالت بی خبری وقت می گذراندی،اکنون پرده از جلوی روی تو برداشته گردید، و چشمان تو کاملا تیزبین می باشد. علامه طبرسی در جواب این شبهه می گوید: حالت مرگ برای این گونه افراد حالت بی خبری و بیهوشی است، مانند کسی که خواب رفته باشد، چـیـزی از حـقـایـق آن جـهـان بـر او آشـکـار نـگـشـتـه، دوبـاره بـه همان حالت پیش از مرگ برمی گردند. اسـاسـا سکرات موت چیزی را برای اینگونه افراد روشن نمی کند. بلکه با مردن درحالت بی خبری فرو می روند، و اما ذیل آیه سوره ق مربوط به روز قیامت است. علامه طبرسی در جای دیگر، ذیل آیه (ویوم نحشر من کل امه فوجا...می گوید: رجـعـت هیچ گونه منافاتی با صحت تکلیف ندارد، زیرا در رجعت چیزی که موجب الجا و جبر در قـبـول حـق باشد وجود ندارد، و هرگز چیزی وجود ندارد که مکلف رابر فعل واجب یا ترک حرام وادار کـنـد، زیـرا جـز ایـن نیست که برخی آیات و حقایق الهی بر او مکشوف افتاده، ولی مکشوف افـتـادن حـقـایـق، از وی سـلب اختیار نکرده واو همچنان بر قدرت اعمال اراده و اختیار خویش توانمند است. ایـنـگـونه کشف حقایق - از جمله در رجعت - بسان دیگر حقایقی است که بر دست انبیا به عنوان مـعـجـزات آشـکار می گردد، هرگز مایه جبر در تکلیف نمی گردد، وهمچنان قدرت اختیار در قبول حق و رد آن، برای مکلف باقی است. بـه عـلاوه، حـقـایـقی که در رجعت برای افراد روشن می شود، بیش از حقایقی نیست که در روز رسـتـاخـیـز بـزرگ بـرای افـراد آشـکـار مـی گردد. در آنجا خداوند خبر داده که اگرکافران را بـازگـردانیم، باز هم بر سر کفر خویش هستند و هرگز سر تسلیم فرودنمی آورند. در سوره انعام آیه 27 و 28 می خوانیم: ولو تری اذ وقفوا علی النار فقالوا یا لیتنا نرد ولا نکذب بیات ربنا ونکون من المومنین. بل بدالهم ما کانوا یخفون من قبل ولو ردو العادوا لما نهوا عنه و انهم لکاذبون. کـاش مـی دیدی هنگامی که اینان در برابر آتش دوزخ قرار می گیرند، می گویند: کاش بار دیگر بازگردانده می شدیم و آیات پروردگارمان را تکذیب نمی کردیم، و از زمره مومنان می بودیم. آری ایـنـان آنـچـه را پنهان داشته بودند امروز آشکار ساختند و اگربازگردند باز هم به همان اعمال پیشین خود که از آن نهی شده بودند بازمی گردند،اینان دروغگویانند. در سـوره مـومـنون، آیات 99 و 100 درباره کسانی که مرگ را با چشم دیده اند وآرزوی بازگشت می کنند، می خوانیم: حـتـی اذا جا احدهم الموت قال رب ارجعون لعی اعمل صالحا فیما ترکت. کلاآنهاکلمه هو قائلها ومن ورائهم برزخ الی یوم یبعثون. تـا زمـانـی کـه یـکـی از آنـان را مرگ فرارسد، گوید: پروردگارا مرا بازگردان، باشد تا آنچه را فروگذار کرده ام کار نیک انجام دهم، ولی چنین نیست، این سخنی است که او برزبان می راند، (و اگـر بـازگـردد کـارش هـمـچون گذشته است) و پشت سر آنان جهان میانه ای است (برزخ) تا هنگامه قیامت. پس آنچنان نیست که مخالفان رجعت گمان برده اند که کافران مورد نظر با آشکارشدن حقایق از نابکاری خود پشیمان شوند و سر به راه گردند، لذا جبر و الجائی نیزدر کار نخواهد بود. 2 - شـبـهـه دوم این است که: رجعت، چون یکی از آیات و دلائل صحت نبوت است، بایستی مانند دیگر معجزات، در زمان حیات پیغمبر (ص) رخ دهد. ولـی ضـرورت چنین ملازمه ای روشن نیست، و دلائل بر صحت نبوت، هرگاه که ضرورت ایجاب کند انجام می گیرد، خواه به دست پیغمبر واقع شود یا به دست اوصیای او. 3 - ابوالقاسم گفته: اعلام به رجعت درست نیست، زیرا مایه اغرا به جهل می گردد، و کسانی را وامی دارد که دست به گناه بزنند و توبه از آن را به بازگشت خودموکول کنند. ولی باید دانست که رجعت همگانی نیست، برخی از مومنان و منافقان بازمی گردند.و این مایه اغرا به جهل برای بیشتر مردم نمی گردد، زیرا هیچ کس به خود گمان بازگشت نمی دهد، یا آنکه به طور حتم، یقین به بازگشت خود ندارد و همین که نمی داند بازمی گردد یا نه، در بازداشتن وی از معاصی کفایت می کند، زیرا با این وصف نمی تواند توبه خود را به تاخیر بیاندازد. در فـهرست نجاشی حکایتی از مومن الطاق آورده، که یکی از مخالفین به وی گفت:آیا به رجعت عـقـیـده مـنـدی. گفت: آری. بدو گفت: پانصد دینار به من وام ده و دربازگشت، آن را بستان. مـومـن الـطـاق گفت: ضامنی بیاور تا ضمانت کند تو در آن حال به صورت یک انسان بازگشت کنی، تا بتوانم وام خود را از تو بستانم. شاید به صورت بوزینه بازگشت کنی.

پاورقی

[1] شـعرا و ادبا در این باره اشعار نغزی سروده اند. داستان سید اسماعیل حمیری با قاضی سیار در محضر منصور عباسی مشهور است: فصول مختاره شیخ مفیددر مصنفات مفید، ج 2، ص 92ـ95 و نیز بحارالانوار، ج 53، ص 107(داستان مومن الطاق و ابوحنیفه).
[2] بحارالانوار، ج 53، ص 39ـ144.
[3] رساله اجوبه... السرویه، مساله اولی رسائل، ص 207.
[4] رسائل شریف... مجموعه اولی، ص 125ـ126.
[5] اصل الشیعه و اصولها، ص 99ـ101.
[6] مجمع البیان، ج 7، ص 234ـ235.
[7] همان، ص 235.
[8] تفسیر کبیر، ج...، ص 218.
[9] تفسیر روح المعانی، ج 20، ص 23.
[10] مجمع البیان، ج 2، ص 346ـ247.
[11] همان، ج 1، ص 115.
[12] ابـوسـعـیـد شـهـر بـن حوشب اشعری از تابعین شمرده می شود.

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».