توسل به پیامبر خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم و تبرک به آثار ایشان

مشخصات کتاب

سرشناسه : عسکری مرتضی - ۱۲۹۳
عنوان و نام پدیدآور : توسل به پیامبر خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم و تبرک به آثار ایشان مولف مرتضی عسکری مترجم محمدجواد کرمی مشخصات نشر : [تهران : مجمع علمی اسلامی ۱۳۷۸.
مشخصات ظاهری : ص ۳۲
فروست : (بر گستره کتاب و سنت‌۱۳)
شابک : 964-5841-59-3۱۰۰۰ریال یادداشت : عنوان اصلی التوسل بالنبی (ص و التبرک باثاره
یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس موضوع : توسل موضوع : تبرک موضوع : شفاعت موضوع : محمد (ص ، پیامبر اسلام ۵۳ قبل از هجرت - ۱۱ق -- مخلفات شناسه افزوده : کرمی محمدجواد، مترجم شناسه افزوده : مجمع علمی اسلامی رده بندی کنگره : BP۲۲۶/۶/ع‌۵ت‌۹۰۴۱ ۱۳۷۸
رده بندی دیویی : ۲۹۷
شماره کتابشناسی ملی : م‌۷۷-۱۵۴۴۳

توسل به پیامبرو تبرک به آثار او در حیات و ممات

اشاره

برخی از مسلمانان در بحث از صفات انبیا(ع) گویند:
تبرک جستن به آثار انبیا و عبادتگاه گرفتن محل قبر ایشان شرک است. بازسازی و بنای بر قبور آنان در حد شرک است. مجلس بزرگداشت تولد ایشان و تولد اولیا معصیت و بدعتِ حرام است. و در یک کلام، توسل به خدا به وسیله غیر خدا، در حد شرک است. و وسیله قرار دادن رسول خدا(ص) پس از وفات آن حضرت، مخالف شرع اسلام است.
مخالفان این گروه در پاسخ چنین استدلال می کنند که:

تبرک جستن به آثار پیامبر

اشاره

در همه کتب حدیثی با نقل متواتر آمده است که: صحابه رسول خدا(ص) در زمان حیات ایشان با مباشرت و خواسته خود آن حضرت به آثار او تبرک می جستند. چنانکه پس از وفات ایشان نیز، این روش را ادامه دادند. برخی از دلایل ایشان چنین است:

تبرک جستن به آب دهان پیامبر

در صحیح بخاری از سهل بن سعد روایت کند [1] که رسول خدا(ص) در جنگ خیبر فرمود: «فردا این پرچم را به دست کسی خواهم داد که خداوند خیبر را به دست او می گشاید، او دوستدار خدا و رسول خداست و خدا و رسول خدا دوستدار اویند.» راوی گوید: مردم آن شب را به سختی سپری کردند تا بدانند پرچم به دست کدامین آنها داده خواهد شد. بامدادان همگی به نزد رسول خدا(ص) آمدند و هر یک امید آن داشت که پرچم به او داده شود که رسول خدا فرمود: علی کجاست؟ گفته شد: یا رسول اللَّه او از درد چشمانش می نالد. پیامبر به دنبال او فرستاد تا حاضر شد، و دو چشم او را با آب دهان شفا بخشید، به گونه ای که گویا دردی وجود نداشته است...» تا آخر حدیث. [2] .
این روایت در صحیح مسلم از قول سلمه بن اکوع چنین است:
گوید: نزد علی آمدم و او را که دچار درد چشم بود با خود می کشیدم تا نزد رسول خدایش آوردم. آن حضرت با آب دهان چشمانش را شفا بخشید و پرچم را به دست او داد. [3] .

تبرک جستن به وضوی رسول خدا

در صحیح بخاری از انس بن مالک روایت کند که گفت:
«وقت نماز عصر فرا رسید و مردم برای وضو به جستجوی آب پرداختند و آن را نیافتند. پیامبر(ص) با ظرف وضو سر رسید و دست خود را در آن نهاد و به مردم فرمود وضو بگیرند. ناگهان دیدم آب از سر انگشتان آن حضرت همچون چشمه می جوشید و مردم تا آخرین نفر از آن وضو گرفتند.» [4] .
و در روایت دیگری از جابربن عبداللَّه گوید:
«من با پیامبر(ص) بودم که وقت نماز عصر فرا رسید و ما جز اندکی آب نداشتیم. آن را در ظرفی ریختند و نزد پیامبر(ص) آوردند. ایشان دست خود را در آن فرو بردند و انگشتان خود را باز کردند و فرمودند: وضوگیرندگان بشتابند که خداوند برکت افزاید. ناگهان دیدم آب از میان انگشتان آن حضرت می جوشید تا آنگاه که مردم وضو گرفتند و نوشیدند، و این معجزه چنان در من اثر کرد که دیگر دچار تردید نگشتم و دانستم که این عین برکت است. به جابر گفتند: شما در آن روز چند نفر بودید؟ گفت: یک هزار و چهارصد نفر! و در روایت دیگری، پانصد نفر.» [5] .

تبرک جستن به موی پیامبر

مسلم در صحیح خود روایت می کند که: «رسول خدا(ص) به مِنی آمد و پس از رمی جمرات و قربانی کردن، سر خود را تراشید و آن را به مردمان داد.»
و در روایت دیگری گوید: «آن حضرت سرتراش را فرا خواند و پس از تراشیدن موها، آنها را به اباطلحه داد. راوی گوید: او نیز آنها را میان مردم تقسیم کرد.» [6]
و نیز از انس بن مالک روایت کند که گفت:
«رسول خدا(ص) را دیدم که سر می تراشید و صحابه آن حضرت دور او را گرفته بودند تا هر مویی که فرو افتد در دست یکی از آنان قرار گیرد.» [7] .
و در کتاب اسد الغابه در شرح حال خالد بن ولید گوید:
«خالد بن ولید که در نبرد با ایرانیان و رومیان نقش ویژه و برجسته ای داشت به هنگام فتح دمشق در شب کلاهی که با آن می جنگید، تار مویی از رسول خدا(ص) را قرار داده بود که به برکت آن فتح و ظفر می جست و همیشه پیروز بود.»
همچنین در شرح حال او در اصابه و مستدرک حاکم گویند:
«خالد بن ولید در نبرد یرموک شب کلاه خویش را گم کرد و دستور داد آن را بجویند. ابتدا آن را نیافتند، ولی دوباره جستجو کردند و آن را یافتند و دیدند شب کلاهی کهنه و مندرس است. خالد گفت: رسول خدا(ص) در سالی عمره به جای آورد و سر تراشید. مردمان به جمع آوری موهای آن حضرت پرداختند و من در گرفتن موی پیشانی بر آنان سبقت گرفتم و آن را در این شب کلاه نهادم و اکنون در هیچ نبردی حاضر نمی شوم که این شب کلاه با من باشد مگر آنکه پیروزی نصیب من می گردد.» [8] .
و در صحیح بخاری روایت کند که: «تارهایی از موی پیامبر(ص) نزد ام سلمه زوجه رسول خدا(ص) بود که هرگاه کسی را چشم زخمی می رسید ظرف آبی خدمت ایشان می فرستاد تا آن موها را در آن فرو کند و آسیب دیده را شفا بخشد.» [9] .
عبیده گوید: «اگر یک تار موی پیامبر نزد من باشد از همه دنیا و هرچه در آن است نزد من محبوبتر است.» [10] .

تبرک جستن به لباس پیامبر

عبداللَّه خادم اسماء دختر ابوبکر گوید: «بانوی من اسماء جبه و روپوش بلندی با نشانهای سبز به من نشان داد و گفت: این جبه را رسول خدا(ص) می پوشید و ما آن را می شوییم و از آن شفا می گیریم.» [11] .
و در صحیح مسلم گوید: «این جبه رسول خدا(ص) است. سپس جبه ای بلند و خسروانه بیرون آورد که جادکمه ها و چاکهای آن از حریر و دیباج بود و گفت: این جبه نزد عایشه بود تا از دنیا رفت و پس از او به من رسید. پیامبر آن را می پوشید و ما آن را می شوییم تا بیماران به وسیله آن بهبود یابند.» [12] .

تبرک جستن به تیر و پیکان پیامبر

بخاری درباره صلح حدیبیه روایت کرده و گوید:
«رسول خدا(ص) با سپاهیان خود در انتهای حدیبیه بر سر چاهی کم آب فرود آمدند مردم به سوی آن شتافتند و با سرعت آب آن را کشیدند و اندکی بعد از تشنگی به رسول خدا شکوه کردند. پیامبر(ص) تیری از تیردان خود بیرون کشید و فرمود تا آن را در درون چاه قرار دهند. پس به خدا سوگند پیوسته جوشید و آنان را سیراب کرد تا از آنجا کوچ کردند.» [13] .

تبرک جستن به جای دست پیامبر

در کتاب اصابه و مسند احمد در شرح حال حنظله روایتی است که فشرده آن چنین است:
حنظله گوید: «جد من مرا خدمت پیامبر(ص) برد و گفت: من پسرانی بزرگ و کوچک دارم که این کوچکترین آنهاست. برای او دعا بفرمایید. پیامبر(ص) دستی بر سر او کشید و فرمود: «خداوند سعادتت افزاید. یا: او سعادتمند است.» راوی گوید: با چشم خود دیدم که بیمارانِ صورت باد کرده یا حیوانات پستان ورم کرده را نزد حنظله می آوردند و او بر دست خود آب دهان می زد و با «بسم اللَّه» آن را بر سر خود می کشید و می گفت: این جای دست رسول خدا(ص) است. سپس محل ورم کرده را مسح می کرد و به گفته راوی، ورم برطرف می شد.» [14] .
و در عبارت اصابه آمده است:
«حنظله بسم اللَّه می گفت و دستش را بر سر خود، که جای دست رسول خدا بود، می نهاد و آن را مسح می کرد و سپس بر محل ورم کرده می کشید و آماس آن برطرف می شد.»
باری، برکت و فرخندگی همچون نور خورشید و عطر شکوفه از رسول خدا(ص) به اطراف او پراکنده می شد؛ و در کودکی و بزرگی، در سفر و حضر، در شب و روز، هیچ گاه از آن حضرت جدا نگردید. چه آنگاه که در خیمه حلیمه سعدیه مادر رضاعی خود بود، و چه در سفر شام برای تجارت، یا در خیمه ام معبد در حال هجرت، یا در مدینه در کسوت قیادت و رهبری و حکومت. و بدیهی است که آنچه را ما در اینجا آوردیم نمونه ای از انواع است و ما هرگز در صدد آمار و احصاء نبوده ایم. زیرا، احصای همه در توان هیچ پژوهشگری نگنجد. و آنچه بیان شد برای دارندگان قلب سلیم و گوش شنوا و دل آگاه بسنده باشد.
در بخش بعد موضوع شفاعت خواهی و وسیله قرار دادن پیامبر(ص) به درگاه خدای متعال را بررسی کرده و سپس - به یاری خدا - به منشأ اختلاف درباره ویژگیها و امتیازات رسول خدا(ص) بر سایر مردمان می پردازیم.

توسل به رسول خدا

اشاره

معتقدان به جواز و مشروعیت توسل به رسول اللَّه(ص) و وسیله قرار دادن آن حضرت به درگاه خداوند متعال در همه دورانها، می گویند: اینگونه توسل پیش از خلقت رسول خدا و در زمان حیات و بعد از وفات آن حضرت با رضای الهی انجام گرفته است و همچنان تا روز قیامت نیز، به دلایل زیر، ادامه می یابد:

توسل به رسول خدا قبل از خلقت

گروهی از راویان حدیث از جمله حاکم نیشابوری در کتاب مستدرک خود از قول عمر بن خطاب روایت کنند که، «آدم(ع) هنگامی که دچار آن لغزش گردید، عرض کرد: پروردگارا! از تو می خواهم که به حق محمد و آل محمد مرا ببخشی. خداوند سبحان فرمود: ای آدم! تو محمد را چگونه شناختی در حالی که من هنوز او را نیافریده ام؟
عرض کرد: پروردگارا! هنگامی که مرا به دست قدرت خود آفریدی، و از روح خودت در من دمیدی، سر که برداشتم دیدم بر ستونهای عرش نوشته شده: لا اله الا اللَّه محمد رسول اللَّه.پس دانستم که تو نام کسی جز محبوب ترین آفریده ات را کنار نام خود قرار نمی دهی.
خداوند فرمود: راست گفتی ای آدم! او محبوب ترین آفریده های من است. مرا به حق او بخوان که تو را بخشیدم. و اگر محمد نبود تو را نمی آفریدم.»
این حدیث را طبرانی نیز در کتاب خود آورده و بر آن افزوده: «و او آخرین پیامبر نسل توست.» [15] .
و در تفسیر این آیه شریفه:
وَ لَمَّا جاءَهُمْ کِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ وَ کانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَی الَّذینَ کَفَرُوا فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَه اللَّهِ عَلَی الْکافِرین؛ [16] .
و هنگامی که از سوی خدا کتابی به سویشان آمد که تصدیق کننده کتاب آنان است، و آنها خود پیش از این - به نام آورنده آن - بر کفار پیروزی می جستند. حال که همان شناسای ایشان به سویشان آمده به آن کافر شدند. پس لعنت خدا بر کافران باد.
محدثان و مفسران در تفسیر این آیه روایت کرده اند که: یهود مدینه و خیبر پیش از بعثت هرگاه با همسایگان عرب و مشرک خود از قبیله اوس و خزرج و غیر ایشان، می جنگیدند، به نام رسول خدا(ص) که در تورات یافته بودند بر آنان پیروزی می جستند و پیروز می شدند و علیه کفار دعا می کردند و می گفتند: «پروردگارا! به حق نبیّ امّی از تو می خواهیم که ما را بر آنها پیروز گردانی.» یا می گفتند: «پروردگارا! به نام نبی خودت ما را بر آنها پیروز گردان.» [17] .
اما هنگامی که کتاب خداوندی، قرآن کریم و تصدیق کننده تورات و انجیل به وسیله کسی که او را به خوبی و بی تردید می شناختند، یعنی محمد، به سویشان آمد، بدان کافر شدند، زیرا او از بنی اسرائیل نبود. [18] .

توسل به پیامبر در حال حیات

احمد بن حنبل، ترمذی، ابن ماجه و بیهقی از عثمان بن حنیف روایت کنند که: مردی نابینا خدمت رسول خدا(ص) آمد و عرض کرد: از خدا بخواه مرا بهبود بخشد. پیامبر(ص) به او فرمود: «اگر خواستی دعا می کنم و اگر بخواهی صبر می کنی که برای تو بهتر است.» عرض کرد: دعا بفرمایید. پیامبر به او فرمود: «وضو بگیر، وضوی نیکو و این دعا را بخوان:
اللّهمّ إنّی أَسألکَ وَ أَتوجَّهُ إلیکَ بِنَبیّکَ مُحمّد نَبیِّ الرَّحْمه. یا مُحمَّد إنّی تَوجَّهتُ بکَ إلی ربّی فی حاجتی لِتُقضی لی. اللّهمَّ شفّعه فی.
پروردگارا! من به وسیله پیامبرت محمد پیامبر رحمت، به سوی تو می آیم و از تو درخواست می کنم. ای محمد! من برای درخواست حاجتم از خداوند نزد تو آمدم و تو را وسیله قرار دادم تا خواسته ام برآورده گردد. خداوندا! او را شفیع و وسیله من قرار ده.» [19] .
این روایت را بیهقی و ترمذی صحیح السند دانسته اند.

توسل به پیامبر بعد از وفات

طبرانی در معجم الکبیر از عثمان بن حنیف روایت کند که:
«مردی برای نیاز خویش نزد عثمان بن عفان آمد و شد می کرد ولی عثمان به او و خواسته او توجهی نشان نمی داد. آن مرد ابن حنیف را دید و از وضع موجود شکوه کرد. عثمان بن حنیف به او گفت: به وضوخانه برو وضو بگیر. سپس به مسجد درآی و دو رکعت نماز بگزار و بگو:
اللّهمَّ إنّی أسْألکَ وَ أَتوجَّهُ إلیکَ بِنَبیّنا مُحمّد نَبیِّ الرَّحمه. یا مُحمّد إنّی أتوجَّهُ بکَ لی ربّی لِتقضی حاجتی.» و تذکر حاجتک.
«پروردگارا! من به وسیله پیامبرمان محمد پیامبر رحمت، به سوی تو می آیم و از تو درخواست می کنم. ای محمد! من برای رفتن به سوی خدا نزد تو آمدم و تو را وسیله قرار دادم تا حاجتم برآورده گردد.» سپس خواسته ات را یادآور می شوی.
آن مرد رفت و آنچه به او گفته بود انجام داد. سپس به در خانه عثمان بن عفان آمد که ناگهان دربان خانه نزد او آمد و دستش را گرفت و وارد مجلس عثمان کرد. او نیز وی را روی زیرانداز کنار خود نشانید و گفت: خواسته ات چیست؟ او خواسته اش را بیان کرد و وی آن را برآورده ساخت. سپس به او گفت: تو تا این ساعت نیازت را یادآور نشده بودی. و گفت: هر نیاز و حاجت دیگری که داری بیان کن.» [20] .

توسل به قبر پیامبر

در سنن دارمی و وفاء الوفاء سمهودی از اوس بن عبداللَّه روایت کنند که گفت:
«مردم مدینه دچار قحطی شدید شدند و به عایشه شکوه کردند. عایشه گفت: به سوی قبر پیامبر(ص) بروید و دریچه ای از آن به سوی آسمان باز کنید تا میان قبر و آسمان سقفی نباشد.
راوی گوید: چنین کردند. پس از آن، چنان بارانی بر ما بارید که گیاهان روییدند و شتران فربه شدند.» [21] .

توسل به عباس عموی پیامبر

در صحیح بخاری است که:
عمر بن خطاب هرگاه قحطی می شد عباس بن عبدالمطلب را شفیع و وسیله قرار می داد و می گفت:
اللّهمَّ إنّا کنّا نتوسَّل إلیکَ بِنَبیّنا فَتسقینا و إنّا نتوسَّل إلیکَ بِعمِّ نَبیِّنا فَاسْقنا. قال: فیسقون.
پروردگارا! ما در گذشته با توسل به پیامبرمان به سوی تو می آمدیم و تو بارانمان می دادی و سیرابمان می کردی. و اکنون با توسل به عموی پیامبرمان به سوی تو می آییم. پس، بارانمان ده و سیرابمان کن.
راوی گوید: پس از آن باران می بارید و سیراب می شدند. [22] .

توسل به لباس پیامبر برای کاستن از فشار قبر

در کنزالعمال، استیعاب، اسدالغابه و اصابه در شرح حال فاطمه بنت اسد از ابن عباس روایت کنند که گفت: «هنگامی که فاطمه بنت اسد مادر امیرالمؤمنین، علی بن ابی طالب(ع) وفات کرد، رسول خدا(ص) پیراهن خود را بر او پوشانید و در قبر وی در کنار او خوابید.»
حاضران با تعجب گفتند: آنچه را که با این جنازه انجام دادی، تا به حال از شما ندیده بودیم! فرمود: «این برای آن است که هیچ کس - بعد از ابی طالب نسبت به من نیکوکارتر از او نبوده است. من پیراهن خود را بر او پوشاندم تا او از جامه های بهشتی بپوشد، و در قبر با او خوابیدم تا از فشار قبر در امان باشد.» [23] .
و در طبقات ابن سعد از سهل بن سعد روایت کند که گفت: «زنی با عبایی بافته شده حاشیه دار خدمت رسول خدا(ص) رسید و گفت: یا رسول اللَّه! من این عبا را با دست خود بافته و آن را آورده ام که بر شما بپوشانم. راوی گوید: رسول خدا(ص) که بدان نیاز داشت، آن را پذیرفت و پوشش خود قرار داد و روزی که بإ؛ظظس ذآن در جمع ما آمده بود، فلان بن فلان آن را برانداز کرد و گفت: یا رسول اللَّه! این عبا چقدر نیکوست! آن را بر من بپوشان! فرمود: باشد. پس، تا آنجا که خدا خواست در آن مجلس نشست و سپس مراجعت فرمود و چون به منزل رسید، آن را پیچید و نزد او فرستاد. مردم به او گفتند: کار خوبی نکردی، رسول خدا(ص) چون به آن نیاز داشت آن را پذیرفت و تو که می دانستی پیامبر هیچ سائلی را رد نمی کند آن را از او درخواست کردی! آن مرد گفت: به خدا سوگند، آن را برای پوشیدن بر خود نخواستم، بلکه او رااز پیامبر(ص) درخواست کردم تا کفن روز مرگم باشد. سهل گوید: آن عبا روز مرگ کفن او بود.» [24] .

پاورقی

[1] صحیح بخاری، کتاب المغازی، باب غزوه خیبر، ج 3، ص 35، و کتاب الجهاد و السیر، ج 2، ص 109، باب 102، و باب ما قیل فی لواء النبی، ج 2، ص 111، و باب فضل من اسلم علی یدیه رجل، ج 2، ص 115، و کتاب فضائل اصحاب النبی، باب مناقب علی بن ابی طالب، ج 2، ص 199؛ صحیح مسلم، کتاب فضائل الصحابه، باب من فضائل علی بن ابی طالب (رض)، حدیث 32 و 34، و باب غزوه ذی قرد و غیرها، حدیث 132؛ سنن ترمذی، کتاب المناقب، باب مناقب علی بن ابی طالب، ج 13، ص 172.
[2] صحیح بخاری، باب دعاء النبی الی الاسلام، ج 2، ص 107.
[3] صحیح مسلم، کتاب الجهاد و السیر، حدیث 132.
[4] صحیح بخاری، کتاب الوضوء، باب التماس الوضوء اذا کانت الصلاه، ج 1، ص 31.
[5] صحیح بخاری، کتاب الأشربه، باب شرب البرکه و الماء المبارک، ج 3، ص 219؛ سنن نسائی کتاب الطهاره، باب الوضوء من الاناء، ج 1، ص 25؛ مسند احمد، ج 1، ص 402؛ سنن دارمی، از قول عبداللَّه بن عمر، باب ما اکرم اللَّه النبی من تفجر الماء من بین اصابعه، ج 1، ص 15.
[6] صحیح مسلم، کتاب الحج، باب بیان ان السنه یوم النحران یرمی ثم ینحر ثم یحلق، حدیث 323 و 326؛ سنن ابوداود، کتاب المناسک، باب الحلق و التقصیر، حدیث 1981؛ طبقات ابن سعد، ج 1، ص 135؛ مسند احمد، ج 3، ص 111، 133، 137، 146، 208، 214، 239، 256، 287 و ج 4، ص 42؛ مغازی واقدی، ص 429.
[7] صحیح مسلم، کتاب الفضائل، باب قرب النبی من الناس و تبرکهم به، حدیث 74، ص 1812.
[8] مستدرک حاکم، کتاب معرفه الصحابه، باب مناقب خالد بن الولید، ج 3، ص 299. فشرده این روایت در منتخب کنزالعمال، در حاشیه مسند احمد، ج 5، ص 178 و تاریخ ابن کثیر، ج7، ص 113 نیز آمده است.
[9] صحیح بخاری، کتاب اللباس، باب ما یذکر فی الشیب، ج 4، ص 27، که ما فشرده آن را آوریم.
[10] طبقات ابن سعد، ج6، ص63؛ صحیح بخاری، کتاب الوضوء، باب الماء الذی یغسل به شعر الانسان،ج1، ص31.
[11] مسند احمد، ج 6، ص 348؛ طبقات ابن سعد، ج 1، ص 22، باب ذکر لباس النبی؛ تاریخ الاسلام ذهبی (السیره النبویه)، ص 503؛ السیره النبویه و الآثار المحمدیه، چاپ دوم، بیروت، دارالمعرفه، ج2، ص225.
[12] صحیح مسلم، ج3، ص161، کتاب اللباس و الزینه، باب تحریم استعمال اناء الذهب و الفضه، حدیث2069.
[13] صحیح بخاری، کتاب الشروط، باب الشروط فی الجهاد و المصالحه مع اهل الحرب، ج 2، ص 81، و کتاب المغازی، باب غزوه الحدیبیه؛ طبقات ابن سعد، ج 3، ص 29. و ج 1، قسمت اول، ص 118؛ مغازی واقدی، ص 247.
[14] مسند احمد، ج 5، ص 68. مشروح آن در شرح حال حنظله بن حذیم بن حنیفه در اصابه آمده است.
[15] مستدرک حاکم، ج 2، ص 615؛ مجمع الزوائد، ج 8، ص 253؛ تحقیق النصره، مراغی (ت816 هجری) ص 113 - 114، به نقل از طبرانی.
[16] سوره بقره، آیه 89.
[17] از این روایات چنین ظاهر می شود که آنها با امثال اینگونه دعاها خداوند جلیل را می خواندند؛ دعاهایی که دربردارنده توسل به رسول خداست.
[18] این روایات از حیث مضمون متواتر است و در کتابهای زیر آمده است:
دلائل النبوه، بیهقی، ص 343 - 345. تفسیر طبری در تفسیر آیه؛ تفسیر نیشابوری در حاشیه تفسیر طبری، ج 1، ص 333؛مستدرک حاکم، ج 4، ص 263؛ تفسیر سیوطی به نقل از دلائل النبوه ابونعیم، تفسیر محمد بن عبد حمید؛ تفسیر عبدالرحمان بن ابی حاتم بن ادریس رازی؛ تفسیر محمد بن ابراهیم بن المنذر نیشابوری (ت 318 هجری).
[19] مسند احمد، ج 4، ص 138؛ سنن ترمذی، کتاب الدعوات، ج 13، ص 80 - 81؛ سنن ابن ماجه، کتاب اقامه الصلاه و السنه فیها، باب ما جاء فی صلاه الحاجه، حدیث 1385، ص 441. ابن اثیر با سند خود در شرح حال عثمان بن حنیف در اسدالغابه، بیهقی بنابر نقل صاحب کتاب تحقیق النصره از او و تحقیق النصره، ص 114. ما عبارت احمد بن حنبل، امام حنابله، را از آن رو آوردیم که منکران شفاعت از پیروان ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب پیروان احمد بن حنبل اند.
[20] تحقیق النصره، ص 14 و 115، به نقل از معجم کبیر طبرانی.
[21] سنن دارمی، ج 1، ص 44-43؛ وفاء الوفاء، ج 2، ص 549.
[22] صحیح بخاری، کتاب الاستسقاء، باب سؤال الناس الامام الاستسقاء اذا قحطوا و کتاب فضائل اصحاب النبی، باب مناقب عباس بن عبدالمطلب، ج 2، ص 200 و ج 1، ص 124؛ سنن بیهقی، کتاب صلاه الاستسقاء، باب الاستسقاء بمن ترجی برکه دعائه، ج 3، ص 352.
[23] کنزالعمال، ج 12، ص 147، حدیث 34424؛ اصابه، ج 8، ص 160؛ اسدالغابه، ج 5، ص 517؛ استیعاب در حاشیه اصابه، ج 4، ص 328، چاپ مصر 1328 هجری؛ صفوه الصفوه، ج 2، ص 54، در شرح حال فاطمه بنت اسد؛ ذخائر العقبی، ص 55 و 56؛ فصول المهمه، ابن صباغ مالکی، ص 31 و 32؛ وفاء الوفاء، ج 3، ص 897 و 898؛ و ینابیع الموده.
[24] طبقات ابن سعد، ج 1، ص 222، باب ذکر لباس الرسول.

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».