بدارآ، یا، محو و اثبات الهی

مشخصات کتاب

سرشناسه : عسکری مرتضی - ۱۲۹۳
عنوان و نام پدیدآور : بدارآ، یا، محو و اثبات الهی مرتضی عسکری مشخصات نشر : [تهران : مجمع علمی اسلامی ۱۳۷۷.
مشخصات ظاهری : ص ۳۹
فروست : (بر گستره کتاب و سنت‌۸)
شابک : 964-5841-50-x۱۰۰۰ریال ؛ 964-5841-50-x۱۰۰۰ریال یادداشت : کتابنامه به‌صورت زیرنویس عنوان دیگر : محو و اثبات الهی موضوع : بداآ
رده بندی کنگره : BP۲۱۸/۴۴/ع۵ب۴ ۱۳۷۷
رده بندی دیویی : ۲۹۷/۴۲
شماره کتابشناسی ملی : م‌۷۷-۹۱۴۱

معنای لغوی بداء

بدا در لغت دو معنی دارد:
1. «بَدَاُ الأمرُ بُدُوّاً و بَداءً»، یعنی: این موضوع آشکار واضح شد. پس، یکی از معانی «بَداء» آشکار شدن و وضوح است.
2. «بَدا لَهُ فِی الْأمر کَذا»، یعنی: در این موضوع چنین رأیی برایش پیدا شد؛ رأی تازه ای پیدا کرد.

معنای بداء در اصطلاح علمای عقاید اسلامی

علمای «عقاید اسلامی» گفته اند: «بداء» درباره خداوند، آشکار کردن چیزی است که بر بندگان مخفی بوده و ظهورش برای آنان تازگی دارد.
بنابراین، کسانی که پنداشته اند مقصود از «بداء» درباره خداوند این است که برای حق تعالی نیز، همانند مخلوقات، رأی تازه ای -غیر از آنچه پیش از «بداء» داشته- پیدا می شود، سخت در اشتباهند، راستی راکه خداوند برتر وبالاتراز آن است که می پندارند.

بداء در قرآن کریم

الف) خدای متعال در دو موضع از سوره رعد، آیات 7 و 27 می فرماید:
وَ یَقُولُ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَه مِنْ رَبِّه...؛
کسانی که کافر شدند می گویند: چرا آیت و معجزه ای از پروردگارش بر او نازل نشده؟...
سپس در آیات 38 -40 همان سوره می فرماید:
... وَ ما کانَ لِرَسُولٍ أَنْ یَأْتِیَ بِ آیَه إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ لِکُلِّ أَجَلٍ کِتاب یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتاب وَ إِنْ ما نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِنَّما عَلَیْکَ الْبَلاغُ وَ عَلَیْنَا الْحِساب؛
هیچ پیامبری را نشاید که آیت و معجزه ای بیاورد مگر به فرمان خدا. هر دورانی را سرنوشتی است. خداوند هر چه را بخواهد محو و نابود، و هر چه را بخواهد اثبات و برجای می گذارد، و ام الکتاب [لوح محفوظ] نزد اوست. و اگر پاره ای از آنچه را که به آنان وعده می دهیم به تو نشان دهیم، یا تو را [پیش از موعد] بمیرانیم، در هر حال، آنچه بر عهده توست تنها تبلیغ و رساندن است، حساب [آنان] برماست.
شرح کلمات
1. آیه
آیه در لغت علامت و نشان آشکار است. چنانکه این شاعر گفته است:
و فی کُلِّ شَی ءٍ لَهُ آیهتَدُلُّ عَلی أَنَّه واحِدٌ
در هر چه که بنگری نشانه آشکار وجود خداوند و دلیل روشن یکتایی او است.
معجزات انبیا از آن رو «آیت» نام گرفته که نشان درستی آنان، و دلیلی بر قدرت الهی است. همو که ایشان را توان آوردن چنان معجزاتی مانند عصای موسی و ناقه صالح بخشیده و در آیات 67، سوره شعرا و 73 سوره اعراف بدان اشارت فرموده است.
قرآن کریم، همچنین انواع عذابها را که خداوند بر امتهای کافر نازل فرموده، «آیت» نامیده است. چنانکه در سوره شعراء درباره قوم نوح می فرماید:
ثُمَّ أَغْرَقْنا بَعْدُ الْباقین إِنَّ فی ذلِکَ لَآیَه [1] ...؛
سپس بر جای ماندگان را غرق کردیم. راستی را که در آن آیت و نشانه ای است.
و درباره قوم هود می فرماید:
فَکَذَّبُوهُ فَأَهْلَکْناهُمْ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیَه [2] ؛
آنان پیامبرشان هود را تکذیب کردند، ما هم نابودشان کردیم. راستی را که در آن آیت و نشانه ای است.
و درباره قوم فرعون در سوره اعراف فرموده:
فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمُ الطُّوفانَ وَ الْجَرادَ وَ الْقُمَّلَ وَ الضَّفادِعَ وَ الدَّمَ آیاتٍ مُفَصَّلات [3] ؛
پس، طوفان و ملخ و آفت گیاهی و قورباغه و خون را - که آیات و نشانه های جدا جدا بودند - بر آنان فرستادیم.
2. اَجَل
أجل یعنی: مدت، وقت و زمان محدود، سرانجام و پایان کار. اینکه گفته می شود: فلان کس اجلش فرا رسید، یعنی: مرد و مدت عمرش به سر آمد. و اینکه گفته می شود: برای آن اجلی تعیین شده، یعنی: برای آن وقت محدودی قرار داده اند.
3. کتاب
برای کتاب معانی متعددی است و مقصود از آن در اینجا «مقدار نوشته شده یا مقدر» است، و معنای: «لِکُلِّ أجَلٍ کِتاب» که در آیه آمده این است که: زمان آوردن معجزه به وسیله پیامبر(ص) از پیش تعیین شده، یعنی: هر دورانی را سرنوشتی معین است.
4. یَمْحُو
یمحو یعنی: محو می کند، زایل می گرداند. «محو» در لغت به معنای باطل کردن و از بین بردن است. همان گونه که خدای متعال در سوره اسراء، آیه 12 می فرماید:
فَمَحَوْنا آیَه اللَّیْلِ وَ جَعَلْنا آیَه النَّهارِ مُبْصِرَه؛
پس نشانه شب را محو کرده و نشانه روز را روشنی بخش قرار دادیم.
و در سوره شوری، آیه 24 می فرماید:
وَ یَمْحُ اللَّهُ الْباطِلَ وَ یُحِقُّ الْحَقَّ بِکَلِماتِه؛
خداوند باطل را محو و نابود و حق را به فرمان خود ثابت و استوارمی دارد.
یعنی آثار باطل را از بین می برد.
تفسیر آیات
خدای سبحان در آیات گذشته می فرماید: کفار قریش از رسول خدا(ص) درخواست کردند تا برای آنان معجزاتی بیاورد، خداوند نوع درخواست آنان را نیز در سوره اسراء بیان داشته و فرموده است:
وَ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی تَفْجُرَ لَنا مِنَ الْأَرْضِ یَنْبُوعاً... أَوْ تُسْقِطَ السَّماءَ کَما زَعَمْتَ عَلَیْنا کِسَفاً أَوْ تَأْتِیَ بِاللَّهِ وَ الْمَلائِکَه قَبیلاً؛ [4] .
و گفتند: ما هرگز به تو ایمان نمی آوریم تا آنکه چشمه جوشانی از این سرزمین برای ما بیرون آوری...یاقطعات آسمان را-آنگونه که می پنداری- بر سر ما فرود آوری، یا خداوند و فرشتگان را در برابر ما بیاوری.
و در آیه 38 سوره رعد می فرماید: «وَ ما کانَ لِرسُولِ اَنْ یَأتِیَ بِآیه» هیچ پیامبری حق ندارد معجزه ای را - که از او خواسته اند - بیاورد «الاّ باذن اللَّه» مگر به فرمان خدا. زیرا، هر کاری در تقدیر مکتوب الهی زمان ویژه ای دارد.
خداوند در آیه بعد، بدون فاصله، استثنای از تقدیر مکتوب را بیان داشته و می فرماید: «یَمْحُو اللَّهُ ما یَشاء» خداوند هر چه را بخواهد محو می کند، یعنی: دست خدا بسته نیست و هر جا که خواست رزق و اجل و سعادت و شقاوت را در این مکتوب مقدر، تغییر می دهد. «و یُثْبِتُ» و هر چه را بخواهد - از نانوشته ها - در آن جای می دهد. زیرا «وَ عِنْدَهُ اُمُّ الْکِتاب» اصل کتاب تقدیر و سرنوشت یعنی «لوح محفوظ» که هیچ گونه تغییر و تبدیلی در آن نیست، نزد خداست.
بدین خاطر بعد از آن می فرماید: «وَ إِنْ ما نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذی نَعِدُهُم» و اگر پاره ای از مجازاتها را که به آنان وعده می دهیم [در زمان حیات] به تو نشان دهیم، «اَوْ نَتَوَفَّینَّک» یا تو را [پیش از آن] بمیرانیم، «فَإِنَّما عَلَیْکَ الْبَلاغ» در هر حال، تو تنها ابلاغ کننده ای و بس.
طبری و قرطبی و ابن کثیر در تفسیر این آیه روایتی آورده اند که مؤید گفتار ماست و فشرده آن چنین است:
خلیفه دوم عمر بن خطاب پیرامون خانه خدا طواف می کرد و می گفت:
اَللَّهُمَّ اِنْ کُنْتَ کَتَبْتَنی فی اَهْلِ السَّعادَه فَأثْبِتْنی فیها، وَ إنْ کُنْتَ کَتَبْتَنی فی اَهْلِ الشَّقاوَه وَ الذَّنب فَامْحِنی وَ أثْبِتْنی فی اَهْلِ السَّعادَه وَ الْمَغْفِرَه، فَإنَّکَ تَمْحُو ما تَشاءُ وَ تُثْبِتُ وَ عِنْدَکَ اُمُّ الْکِتاب؛
خدایا: اگر مرا در زمره سعادتمندان قرار داده ای، در آن استوارم دار، و اگر از شقاوتمندان و گناهکارانم نوشته ای، نامم را از آن محو و در میان سعادتمندانم جایگزین بفرما. زیرا، تو هر چه را بخواهی محو یا برقرار می داری.
و از قول صحابی پیامبر ابن مسعود روایت شده که می گفت:
اَللَّهُمَّ اِنْ کُنْتَ کَتَبْتَنی فِی السُّعَداءِ فَأثْبِتْنی فیهِم، وَ إنْ کُنْتَ کَتَبْتَنی فِی الْأشْقِیاءِ فَامْحِنی مِنَ الْأشْقِیاءِ وَ اکْتُبْنی فِی السُّعَداء، فَإنَّکَ تَمْحُو ما تَشاءُ وَ تُثْبِتُ وَ عِنْدَکَ اُمُّ الْکِتاب؛
خدایا: اگر مرا در زمره سعادتمندان قرار داده ای، در بین آنان استوارم دار، و اگر در زمره شقاوتمندانم نوشته ای، از میان اشقیایم محو و در بین سعادتمندانم جایگزین فرما. زیرا، تو هر چه را بخواهی محو یا برقرار می داری، و کتاب اصلی نزد توست.
و از قول ابی وائل آورده اند که بارها می گفت:
اَللَّهُمَّ اِنْ کُنْتَ کَتَبْتَنا أشْقِیاء فَامْحُ وَ اکْتُبْنا سُعَداء، وَ إنْ کُنْتَ کَتَبْتَنا سُعَداء فَأثْبِتْنا، فَإنَّکَ تَمْحُو ما تَشاءُ وَ تُثْبِتُ وَ عِنْدَکَ اُمُّ الْکِتاب؛
خدایا: اگر ما را در زمره بدبختان قرار داده ای، از بین آنان محو و در زمره نیک بختانمان جایگزین فرما، و اگر در زمره نیک بختان قرارمان داده ای در آن استوارمان دار. زیرا، تو هرچه را بخواهی محو یا برقرار می داری، و کتاب اصلی نزد توست. [5] .
در بحارالانوار آمده است:
وَ إنْ کُنْتُ مِنَ الأشْقِیاءِ فَامْحنی مِنَ الأشْقیاءِ وَ اکْتُبْنی مِنَ السُّعداء، فَانَّکَ قُلْتَ فی کِتابِکَ الْمُنزَل عَلی نَبِیِّکَ صَلَواتُک عَلَیْه وَ آله: یَمْحُو اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ اُمُّ الْکِتاب؛
و اگر از بدبختانم، مرا از زمره آنان محو و در بین نیک بختان جایگزین فرما. زیرا، تو در کتاب خود که بر پیامبرت(ص) نازل شده فرموده ای: خداوند هر چه را بخواهد محو یا برقرار می دارد و کتاب اصلی نزد اوست [6] .
قرطبی نیز، در ذیل روایتی که از صحیح بخاری و مسلم آورده، بر این معنی استدلال کرده است، روایت می گوید:
رسول اکرم(ص) فرمود:
مَنْ سَرَّهُ أنْ یُبْسَطَ لَهُ فی رِزْقِه وَ یُنْسَأَلُه فی أثَرِه - أجَلِهِ - فَلْیَصِلْ رَحِمَه؛
کسی که از وسعت روزی و زیادتی عمر خشنود می گردد، به خویشاوند خود نیکی نماید. [7] .
و از ابن عباس نقل کرده که او در جواب کسی که پرسید: چگونه در عمر و اجل زیادتی می شود؟ گفت: خدای عز و جل فرموده:
هُوَ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ طینٍ ثُمَّ قَضی أَجَلاً وَ أَجَلٌ مُسَمًّی عِنْدَهُ؛ [8] .
او کسی است که شما را از گل آفرید، سپس مدتی مقرر داشت، و اجل حتمی نزد اوست.
ابن عباس گفت: «اجل اول در آیه اجل بنده از تولد تا مرگ است، و اجل دوم -یعنی آنچه نزد خداست - از زمان مرگ تا قیامت است که در برزخ به سر می برد، و کسی جز خدا آن را نمی داند. پس، اگر بنده ای از خدا بترسد و صله رَحِم به جای آورد، خداوند هر چه بخواهد از عمر برزخی او کاسته و به عمر اولش می افزاید، و اگر نافرمانی کند و قطع رحم نماید، خداوند هر چه بخواهد از عمر دنیایی اش کاسته و به عمر برزخی اش می افزاید [9] ...»
ابن کثیر بر این استدلال افزوده و سخنی گفته که فشرده آن چنین است: این سخن با روایتی که احمد و نسائی و ابن ماجه آورده اند هماهنگ می نماید، آنان آورده اند که رسول خدا(ص) فرمود:
إنَّ الرَّجُلَ لَیُحْرَمُ الرِّزقَ بِالذَّنبِ یُصیبُهُ وَ لا یَردُّ القَدَرَ إلّا الدُّعاء وَ لا یَزیدُ فِی العُمْرِ إلاّ البِّر؛
انسان گاهی به خاطر گناه از روزی محروم می گردد، و چیزی جز دعا بلا و سرنوشت را بازنمی گرداند، و چیزی جز نیکی عمر را نمی افزاید. [10] .
و در حدیث دیگری فرموده:
إنَّ الدُّعاءَ وَ القَضاءَ لَیَعْتَلِجانِ بَیْنَ السَّماءِ وَ الأرضِ؛ [11] .
دعا و سرنوشت در میان آسمان و زمین با هم مبارزه می کنند.
آنچه آوردیم یکی از چند وجهی بود که در معنای این آیه گفته اند، وجوه دیگری نیز در معنای آیه آورده اند، مانند این سخن که: «مراد از «محو و اثبات» در آیه: محوحکمی و اثبات حکم دیگر است.» یعنی نسخ احکام شریعت، و درست تر آن است که بگوییم: «مقصود در آیه همه را شامل است.» چنانکه قرطبی نیز این را برگزیده و گفته است: «...این آیه عام است و شامل همه چیز می گردد، و این اظهر است و خدا داناتر [12] »
طبری و سیوطی از قول ابن عباس آورده اند که او درباره این آیه: «یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتاب» گفته است: «خداوند امور هر سال را در شب قدر تقدیر و برنامه می کند جز نیک بختی و بدبختی را [13] ...»
ب) خدای سبحان در سوره یونس می فرماید:
فَلَوْ لا کانَتْ قَرْیَه آمَنَتْ فَنَفَعَها إیمانُها إِلاَّ قَوْمَ یُونُسَ لَمَّا آمَنُوا کَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیاه الدُّنْیا وَ مَتَّعْناهُمْ إِلی حین [14] ؛
چرا هیچ یک از مردم شهرها و آبادیها ایمان نیاوردند تا ایمانشان سودشان دهد؟ مگرقوم یونس که چون ایمان آوردند،عذاب ذلت وخواری را در زندگی دنیا از آنان برداشتیم، و تا مدتی آنان را برخوردار ساختیم.
شرح کلمات
1. کَشَفْنا: زایل کردیم، از بین بردیم، برداشتیم.
2. خِزْی: خواری، رسوایی.
3. حین: وقت و زمان نامعلوم که بیش و کم آن مشخص نیست.
تفسیر آیه
فشرده داستان یونس(ع) آنگونه که در تفسیر طبری و قرطبی و مجمع البیان آمده، چنین است: «قوم یونس(ع) در نینوا از اراضی موصل می زیستند و بت می پرستیدند. خداوند یونس(ع) را به سوی ایشان فرستاد تا آنان را به اسلام فرا خوانده و از بت پرستی بازدارد. ایشان سرباز زدند، دو نفر از آنان یکی عابد و دیگری عالم، یونس(ع) را پیروی کردند، عابد از یونس(ع) خواست تا بر علیه آن قوم نفرین کند و عالم او را از این کار نهی کرد و گفت: بر اینان نفرین مکن، زیرا خدا دعایت را مستجاب می کند ولی هلاکت بندگانش را دوست ندارد! یونس(ع) سخن عابد را پذیرفت و نفرین کرد، خداوند فرمود: عذاب در فلان ماه و فلان روز نازل می گردد. یونس(ع) آن را به آنان خبر داد، وقت عذاب که نزدیک شد یونس(ع) به همراه آن عابد از میان ایشان بیرون رفت، ولی آن عالم در میانشان باقی ماند. قوم یونس(ع) با خود گفتند: ما تا به حال از یونس(ع) دروغی را ندیده ایم، مواظب باشید اگر او امشب در بین شما باقی ماند که عذابی در کار نیست، ولی اگر بیرون رفت بدانید که که صبح فردا عذابتان قطعی است. شب که به نیمه رسید یونس(ع) آشکارا از بینشان بیرون رفت. آنان که این را دانستند و آثار عذاب را مشاهده و به هلاکت خود یقین کردند به نزد آن عالم رفتند، او به ایشان گفت: به سوی خدا زاری کنید که او به شما رحم می کند و عذاب را از شما برمی دارد: به سوی بیابان بیرون شوید و زنان و کودکانتان را از هم جدا کنید و بین حیوانات و بچه هاتان جدایی افکنید، سپس دعا کنید و بگریید! آنان چنین کردند، با زنان و کودکان و چهارپایان خویش سر به صحرا نهادند، لباس پشمینه پوشیدند و اظهار ایمان و توبه کردند و نیت خود را خالص نمودند و میان همه مادران و بچه های آدمی و حیوانات جدایی افکندند سپس نالیدند و فریاد زاری سر دادند. صداها که در هم پیچید و فریادها که آمیخته شد با ناله و اندوه به سوی خدای عز و جل توجه نموده و گفتند: [پروردگارا] ما به آنچه یونس آورده بود ایمان آوردیم، خداوند آنان را بخشید و دعایشان را پذیرفت و عذابی را که بر سرشان سایه گسترده بود از ایشان برطرف ساخت و...»
خداوند، بدین گونه عذاب را از قوم یونس - بعد از آنکه توبه کردند - محو و برطرف کرد. آری، خداوند هرچه را بخواهد محو کرده یا برقرار می دارد.
ج) خداوند سبحان در سوره اعراف می فرماید:
وَ واعَدْنا مُوسی ثَلاثینَ لَیْلَه وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَه؛ [15] .
ما با موسی سی شب وعده گذاشتیم، و آن را با ده شب دیگر تکمیل کردیم تا میقات پروردگارش چهل شب تمام شد.
و در سوره بقره فرموده:
وَ إِذْ واعَدْنا مُوسی أَرْبَعینَ لَیْلَه ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ؛ [16] .
و [به یاد آورید] هنگامی را که با موسی چهل شب وعده گذاریم، و شما بعد از او - در حالی که ستمکار بودید - گوساله را برگزیدید.

بداء در روایات مکتب خلفا

طیالسی و احمد و ابن سعد و ترمذی روایتی دارند که فشرده آن با عبارت طیالسی چنین است:
قالَ رَسُولُ اللَّه(ص): إنَّ اللَّهَ اَری آدَمَ ذُریَّته فَرأی رَجُلاً اَزْهَر ساطِعاً نُورُه، قالَ: یا رَبِّ مَنْ هذا؟ قالَ: هذا أبنُک داود! قالَ: یا رَبِّ فَما عُمْرُه؟ قالَ: سِتُّونَ سَنَه! قالَ: یا رَبِّ زِدْ فی عُمرِه! قالَ: لا اِلاّ اَنْ تَزیدَهُ مِنْ عُمرِک! قالَ: وَ ما عُمری؟ قالَ: ألف سَنه! قالَ آدَمُ: فَقَد وَهَبْتُ لَهُ أربَعینَ سَنَه مِن عُمری... فَلَمَّا حَضَرَهُ الْمَوتُ وَ جاءتْهُ المَلائکه قالَ: قَد بَقِیَ مِنْ عُمْری أرْبَعُونَ سَنَه. قالُوا: إنَّکَ قَدْ وَهَبْتَها لِداود؛
رسول خدا(ص) فرمود: خداوند نسل آدم(ع) را به او نشان داد، آدم در میان آنان مردی را دید با چهره ای نور افشان، عرض کرد: خدایا! این کیست؟ فرمود: این فرزند تو داود است! عرض کرد: خدایا عمر او چقدر است؟ فرمود: شصت سال! عرضه داشت: خدایا در عمر او بیفزای؟ فرمود: نمی شود مگر آنکه از عمر خودت به او بیفزایی! عرض کرد: عمر من چقدر است؟ فرمود: هزار سال! آدم گفت: من چهل سال از عمرم را به او بخشیدم... هنگام وفات او که فرا رسید و فرشتگانِ قبض روح به بالینش آمدند گفت: هنوز چهل سال از عمر من باقی است! گفتند: تو خودت آن را به داود بخشیدی! [17] .
این روایت به اضافه آنچه در گذشته، درباره آثار «صِلَه رَحِم» و همانند آن، از روایات مکتب خلفا آوردیم از مصادیق «یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتاب» است.
امامان اهل بیت(ع) «محو و اثبات» را «بداء» نام نهاده اند که - به یاری خدای متعال - در بخش پنجم آن را بررسی می نماییم.

بداء در روایات امامان اهل بیت

در بحار از امام صادق(ع) آورده است که فرمود:
ما بَعَثَ اللَّهُ عَزَّوجلَّ نَبِیّاً حَتّی یَأخُذَ عَلَیْهِ ثَلاثَ خِصالٍ: ألإقرار بِالعُبودِیَّه، وَ خَلْع الْأنداد، وَ أنَّ اللَّه یُقَدِّمُ ما یَشاءُ وَ یُؤَخِّر ما یَشاء؛
خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرده مگر آنکه سه چیز را از او خواسته است: اقرار به بندگی خدا، نفی هر گونه شریک و همتا برای او، و اینکه خداوند هر چه را بخواهد مقدم داشته و هرچه را بخواهد وا پس می دارد [18] .
امام صادق(ع) همین معنی را در بیان دیگری با لفظ «محو و اثبات» آورده وفرموده:
ما بَعَثَ اللَّهُ نَبِیّاً قَطّ حَتّی یَأخُذَ عَلَیْهِ ثَلاثاً: ألإقرار بِالعُبودیَّه، وَ خَلع الأنداد، وَ أنَّ اللَّه یَمْحُو ما یَشاء وَ یُثْبِت ما یشاء؛
خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرده مگر آنکه سه چیز را از او خواسته است: اقرار به عبودیت خدا، نفی هر گونه شریک و همتا برای او، و اینکه خداوند هر چه را بخواهد محو کرده و هرچه را بخواهد برقرار می دارد [19] .
و در روایت سومی «محو و اثبات» را «بداء» نامیده که فشرده آن چنین است:
ما تَنَبَّأ نَبیٌّ قَطٌّ حتّی یُقرَّ للَّهِ تَعالی... بِالْبَداء...؛
هیچ پیامبری هرگز نشان پیامبری نگیرد مگر آنکه برای خدای متعال به این امور اعتراف نماید:... یکی از آنها اعتراف به «بداء» است [20] .
از امام رضا(ع) روایت کرده اند که فرمود:
ما بَعَثَ نَبِیّاً قَطٌّ اِلاّ بِتَحْریم الخَمر، وَ أنْ یُقرّ لَهُ بِالبَداء؛
خداوند هرگز پیامبری را نفرستاده مگر با حرمت شراب و اینکه به «بداء»[محو و اثبات] در حق خدا اعتراف نماید [21] .
و در روایت دیگری، امام صادق(ع) از زمان «محو و اثبات» نیز خبر داده و فرموده:
إذا کانَ لَیْلَه القَدر نَزَلَتِ الْمَلائکه وَ الرُّوحُ وَ الْکَتَبَه إلی سَماءِ الدُّنیا فَیَکْتُبُونَ ما یَکُونُ مِن قَضاءِ اللَّه تَعالی فی تِلْکَ السَّنه فَإذا أرادَ اللَّه أنْ یُقَدِّمَ شَیْئاً أوْ یُؤخِّرَهُ أوْ یَنْقُصَ شَیْئاً أمَرَ الْمَلک أنْ یَمْحُو ما یَشاءُ ثُمَّ أثْبَتَ الَذی أرادَ؛
شب قدر که می شود فرشتگان و روح و نویسندگان به آسمان دینا فرود می آیند و هر چه را خدای متعال در آن سال مقرر فرموده می نویسند، و اگر خدا بخواهد چیزی را پیش انداخته یا واپس بدارد، یا چیزی را بکاهد، به فرشته مأمور فرمان می دهد آن را همان گونه که خواسته «محو و نابود» یا «برقرار» بدارد. [22] .
امام باقر(ع) نیز در بیان دیگری از آن خبر داده که فشرده آن چنین است:
تَنَزَّلُ فیهَا الْمَلائِکه وَ الکَتَبَه إلَی السَّماء فَیَکتُبون ما هُوَ کائنٌ فی أمْرِ السَّنَه وَ ما یُصیبُ العِبادَ فیها. قالَ: وَ أمرُ مَوْقُوفٌ للَّهِ تَعالی فیه المَشیئه یُقدِّمُ مِنْه ما یَشاءُ وَ یُؤخّر ما یَشاء وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعالی: یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتاب؛
در شب قدر فرشتگان و نویسندگان به آسمان دنیا فرود می آیند و هر چه را که در آن سال شدنی است و هر چه در آن به بندگان می رسد، همه را می نویسند. فرمود: و کارهایی است که وابسته به مشیت الهی است، هر چه را بخواهد مقدم داشته و هر چه را بخواهد واپس می دارد، و این معنای سخن خدای متعال است که فرموده: یَمْحُو اللَّه ما یَشاءُ وَ یُثبت وَ عِنده اُمُّ الکتاب. [23] .
امام باقر(ع) در حدیث دیگری درباره این آیه: «وَ لَنْ یُؤخِّرَ اللَّهُ نَفْساً إذا جاء اَجَلُها»، خداوند هرگز مرگ کسی را - هنگامی که اجلش فرا می رسد - به تأخیر نمی اندازد. فرمود: «زمانی که اجل فرود آید و نویسندگان آسمان آن را بنویسند، این اجل را خداوند به تأخیر نمی اندازند. [24] «
علامه مجلسی در این بابِ از بحار همان داستانی را که آدم(ع) چهل سال از عمر خود را به داود بخشید و ما آن را در روایات مکتب خلفا آوردیم، آورده است. [25] .
این، معنای «بداء» در روایات امامان اهل بیت بود. اما «بداء» به این معنی که، «برای خداوند رأی جدید و تازه ای در کار پیدا شود که پیش تر آن را نمی دانسته» - معاذ اللَّه - این دیدگاه در مکتب اهل بیت منکر و مردود است، و ما از آن به خدا پناه می بریم. دیدگاه امامان اهل بیت(ع) در این باره همان است که مجلسی از امام صادق آورده، امام(ع) فرموده:
مَنْ زَعَمَ أنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَبْدُو لَهُ فی شَی ءٍ لَمْ یَعْلَمْهُ أمس فَابْرَؤا مِنْه؛
هر کس بگوید برای خدای عزوجل در چیزی، رأی تازه و جدیدی پیدا می شود که پیش تر آن را نمی دانسته، از او بیزاری بجویید. [26] .

اثر اعتقاد به بداء

اگر کسی معتقد گردد که، برخی از انسانها که در زمره نیک بختان قرار گرفته اند هرگز حالشان عوض نگردد و هیچ گاه در ردیف بدبختان قرار نمی گیرند، و برخی از انسانها که در زمره بدبختان قرار گرفته اند هرگز حالشان عوض نشده و در ردیف نیک بختان درنمی آیند، و قلم از تغییر سرنوشت انسانها خشکیده و بازمانده است، اگر چنین تصوری در کار باشد، یقیناً گناهکار از گناه خویش توبه نمی کند که هیچ، بلکه به کار خود ادامه می دهد، زیرا می پندارد که شقاوت و بدبختی سرنوشت حتمی اوست وامکان تغییر در آن نیست! از طرف دیگر، شیطان، بنده نیکوکار رإ؛ب ب ثوسوسه می کند که، تو از نیک بختانی و در زمره اشقیای بدبخت نخواهی رفت، و همین وسوسه کافی است که او را به سستی در عبادت و اطاعت بکشاند و با او آن کند که نباید.
برخی از مسلمانان که معانی آیات و روایات وارد درباره «مشیّت» را به وضوح و کمال درنیافته اند به دو گروه تقسیم شده اند: گروهی چنین پنداشته اند که، «انسان بر آنچه می کند مجبور است»، و گروه دیگر معتقد شده اند: «همه کارها به انسان تفویض و واگذار شده است.» ما در بحث آینده «جبر و تفویض و قضا و قدر» - به یاری خدا - این موضوع را بررسی کرده و راه حق و صواب در این باره را بازمی شناسیم.

پاورقی

[1] سوره شعرا، آیات 120 - 121.
[2] سوره هود، آیه 139.
[3] سوره اعراف، آیه 133.
[4] سوره اسراء، آیات 90 - 92.
[5] هر سه حدیث را طبری در تفسیر آیه آورده است. ابو وائل شقیق بن مسلمه اسدی کوفی است، شرح حال او در تهذیب التهذیب، ج 10، ص 354، چنین است که: ثقه است و مخضرم [جاهلیت و اسلام را درک کرده است] در زمان صحابه و تابعین حضور داشته و در خلافت عمر بن عبدالعزیز در سن یکصد سالگی از دنیا رفته است.
[6] بحارالانوار، ج 98، ص 162.
[7] صحیح بخاری، ج 3، ص 34؛ کتاب الادب باب 12 و 13، و صحیح مسلم، ص 1982، حدیث 20 و 21 از باب صله رحم و مسند احمد، ج 3، ص 247 و 266 و ج 5، ص 76.
[8] سوره انعام، آیه 2.
[9] تفسیر قرطبی، ج 9، ص 331-329.
[10] مقدمه سنن ابن ماجه، باب 10، حدیث 90.
[11] تفسیر ابن کثیر، ج 2، ص 519.
[12] تفسیر قرطبی، ج 2، ص 329.
[13] تفسیر طبری، ج 13، ص 111 و تفسیر سیوطی، ج 4، ص 65. عبارت از طبری است.
[14] سوره یونس، آیه 98.
[15] سوره اعراف، آیه 142.
[16] سوره بقره، آیه 51.
[17] مسند طیالسی، ص 350، حدیث 2692، مسند احمد، ج 1، ص 251، 298 و 371؛ طبقات ابن سعد، چاپ اروپا، ج 1، قسمت اول ص 7 - 9؛ سنن ترمذی، ج 11، ص 196 و 197، در تفسیر سوره اعراف. در کتاب بحارالانوار، ج 4، ص 103-102 نیز با اختلافی اندک، از امام باقر(ع) آورده است.
[18] بحار، ج 4، ص 108، به نقل از توحید صدوق.
[19] بحار، ج 4، ص 108، به نقل از توحید صدوق.
[20] بحار، ج 47، ص 108، به نقل از توحید صدوق.
[21] بحار، ج 4، ص 108، به نقل از توحید صدوق.
[22] بحار، ج 4، ص 99، به نقل از تفسیر علی بن ابراهیم.
[23] بحار، ج 4، ص 102، به نقل از امالی شیخ مفید.
[24] همان.
[25] بحار، ج 4، ص 102، به نقل از علل الشرایع.
[26] بحار، ج 4، ص 111، به نقل از اکمال الدین صدوق.

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».