معرفي كتب مديريت

مشخصات كتاب

عنوان و نام پديدآور: معرفي كتب مديريت/ www.modiryar.com

ناشر :www.modiryar.com

مشخصات نشر ديجيتالي:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان 1391.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه , رايانه

موضوع:مديريت - كتب

مديريت در عرصه فرهنگها

: مباحث و ديدگاهها Managing Across Cultures : Issues and Perspectives نويسنده : پت جوينت ، ملكم وارنر ، مترجم : محمد تقي نوروزي نشر مشترك سازمان سمت و مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره(تعداد صفحه : 584 صفحه كتاب مديريت در عرصه فرهنگها مباحث و ديدگاهها حاصل كار شبكه اي بين المللي از دانشمندان مديريت در اقصي نقاط جهان (برزيل، كانادا، جمهوري چك، فرانسه، هنگ كنگ، آلمان، هلند، نروژ، لهستان، سوئد، انگلستان و ايالات متحده امريكا) و حتي دانشگاهها و دانشكده هاي بازرگاني است. ضمن اينكه بر تشريك مساعي قبلي دو ويراستار آن، كه در ويرايش قبلي با عنوان مديريت در فرهنگهاي مختلف منتشر شد استوار گرديده است. بيشتر مقالات مجموعه حاضر به طور خاص براي گنجاندن در اين كتاب سفارش داده شده است. برخي از مقاله ها نسخه هاي تجديد نظر شده مقاله هاي علمي اي است كه در همايشهاي سالهاي 1994 و 1995 در زمينه مديريت ميان فرهنگي عرضه گرديد. اين كتاب در سه بخش مقدمه كلي، مطالعات منطقه اي و مباحث ميان فرهنگي و در بيست و دو فصل تأليف و براي دانشجويان رشته مديريت در مقطع كارشناسي ارشد و دكترا به عنوان منبع اصلي درس «مديريت تطبيقي» به ارزش 4 واحد و كمك درسي براي دروس «مديريت بين الملل» و «رفتار سازماني پيشرفته» ترجمه شده است. براي اطلاع بيشتر در مورد هدف از ترجمه كتاب و ضرورت آن، پيشنهاد مي شود حتماً پيشگفتار مترجم را مطالعه نماييد.     فهرستپيشگفتار مترجم پيشگفتار مؤلف بخش اول: مقدمه كلي فصل

اول: مقدمه: رويكردهاي ميان فرهنگيفصل دوم: ايجاد شبكه ها و گذر از مرزها: پوياييهاي توليد دانش در جهان فرامليتيفصل سوم: فرهنگ: مرور نظريفصل چهارم: نقش علوم اجتماعي در مطالعه تحول اقتصادي و فرهنگيفصل پنجم: رهيافتهاي عمل گرا و كل گرا به مديريت در دموكراسيهاي ... فصل ششم: فرهنگهاي ملي و ارزشهاي كاركنان سازماني: زماني براي نگاهي ديگربخش دوم: مطالعات منطقه اي فصل هفتم: مديريت در امريكا: بازآفريني فرهنگ رقابت جوييفصل هشتم: وقتي جهان مي چرخد: تغييرات كوتاه مدت در دسته هاي بين الملليفصل نهم: تصويرهايي از اروپا: گذشتهۀ حال و آيندهفصل دهم: نگرشها، ارزشها و الزامات رهبري – مقايسه اي فرهنگي ... فصل يازدهم: حساسيت به فرهنگ اجتماعي در تصميم گيري مديريتي: مطالعه اي ... فصل دوازدهم: مقايسه نقشها، ادراكات و رفتار مديريتي در بريتانيا و آلمانفصل سيزدهم: توسعه مديريت: تضادها و تنگناهاي پديد آمده در بررسي ... فصل چهاردهم: مديريت در آسيا: ابعاد ميان فرهنگيفصل پانزدهم: ارزشهاي كاري در ژاپن: كار و انگيزش كاري در يك فضاي تطبيقيفصل شانزدهم: فرهنگ، آموزش و صنعت: مديريت مطالعات مديريتي در ژاپنفصل هفدهم: زير و رو شدن جهان: تجارت در آسيابخش سوم: مباحث ميان فرهنگي فصل هجدهم: در جستجوي مدل فراملي: مطالعه گزينه هاي ساختاري در شركتهاي... فصل نوزدهم: جابه جايي مديران اجرايي: تاكتيكهاي فردي و سازمانيفصل بيستم: كارآفرينان در محيطها و فرهنگهاي مختلف، در بريتانيا، نروژ و ... فصل بيست و يكم: فرهنگ، رفتار مصرف كننده و بخش بندي بازار جهانيفصل بيست ودوم: عوامل ميان فرهنگي مزيت رقابتي در داخل و خارجدر ابتداي هر فصل مقدمه و در پايان آن نتايج و منابع درج شده است

انتظار عدالت و عدالت در سازمان

مديريت رفتار سازماني پيشرفته  Anticipatory and Organizational Justice(Advanced Organizational Behavior Management) نويسنده : دكتر علي رضائيان ،  چاپ : اول ،

١٣٨٤ تعداد صفحه : 92 ص شابك : ٥-٩٧٠-٤٥٩-٩٦٤ كتاب ارزنده اي نوشته ي چهره ي ماندگار مديريت ايران استاد دكتر علي رضاييان مي باشد كه براي كليه  ي علاقمندان مديريت داراي مطالب قابل توجه و ارزشمندي مي باشد. فهرست : پيشگفتار فصل اول: ظهور انگيزش فصل دوم: نظريه هاي انگيزش فصل سوم: انگيزش از طريق برابري فصل چهارم: انگيزش از طريق عدالت فصل پنجم: عدالت رويه اي فصل ششم: عدالت مراوده اي فصل هفتم: انصاف جايگزين اعتماد منابع

روانشناسي پرورشي نوين

تاليف دكتر علي اكبر سيف

معرفي كتاب روانشناسي پرورشي نوين- روانشناسي يادگيري و آموزش- تاليف دكتر علي اكبر سيف ويرايش ششم چاپ اول- چاپ مكررچهلم پاييز1386 - 5150 نسخه - چاپ نيل مباحث مورد بحث:هوش و تفكرراهبردهاي يادگيري و مطالعه هوش نمي توان تعريفي مشخص از هوش بدست اورد كه مورد توافق همه ي روانشناسان باشد.اما عناصر هوش مورد توافق است. عناصر هوش: 1-توانايي پرداختن به امور انتزاعي:افراد با هوش بيشتر با امور انتزاعي در ارتباط هستند تا امور عيني(امور انتزاعي:انديشه ها نماد ها روابط مفاهيم اصول.)2-توانايي حل كردن مسايل:توانايي پرداختن به موقعيت هاي جديد3-توانايي يادگيري:به ويژه توانايي يادگيري انتزاعيات(برخي از روانشناسان به اين عنصر استعداد گفته اند.)الفرد بينه روانشناس فرانسوي به كمك دستيار خود سيمون به پيشنهاد يك شركت اموزشي نخستين ازمون عيني هوش را درست كرد. ازمون بينه و سيمون براي كودكان 3 تا 13 سال درست شد. به كمك اين ازمون براي هر كودك يك سن عقلي تعيين مي شد.بدين شرح كه از يك كودك سوال هايي پرسيده مي شود كه از تمام كودكان 6 ساله پرسيده مي شود.اگ كودك بتواند به اين سوال هل به طورصحيح

جواب دهد سن عقلي 6 به وي تعلق مي گيرد.حال كودك  مي تواند 6 سال داشته باشد يا 4 سال و يا 8 سال.با وجود اينكه روانشناسان هنوز نتوانسته اند تعريفي خاص از هوش بدست بياورند اما هوش را به 2 دسته تقسيم كرده اند: هوش يگانه وهوش چند گانه هوش يگانه از نظر وكسلر:يك توانايي كلي كه فرد را قادر مي سازد تا به طور منطقي بيانديشد فعاليت هدفمند داشته باشد و به طور موثر به كنش متقابل بپردازد. هوش يگانه از نظر اسپيرمن:معتقد به يك هوش كلي است و ان را باgنمايش مي دهد. هوش چند گانه از نظر 4 روانشناس مورد تحليل قرار گرفته است به نام هاي:ترستون/گيلفورد/استن برگ/گاردنرهوش چند گانه از نظر ترستون:درك كلامي(توانايي درك قياس هاي كلامي و خواندن و فهميدن متن)سيالي واژه(توانايي كار كردن با واژگان)سهولت عددي(سرعت و درستي محاسبات)تجسم فضايي(توانايي انجام كارهايي نظير چرخاندن اشيا در ذهن)حافظه تداعي(توانايي ياداوري كلمات ارايه شده به صورت جفت)سرعت ادراكي(توانايي يافتن دفعاتي كه يك كلمه در يك متن تكرار شده)استدلال(توانايي حل مسايل رياضي و منطقي)الگوي ساخت گيلفورد:1-عمليات:به فرايند هاي مهم هوش گويند.1-1شناخت(دانستن/كشف كردن/اگاه شدن)1-2حافظه و ياداوري1-3تفكر واگرا(توليد پاسخ هاي چند گانه)1-4تفكر همگرا(توليد يك پاسخ واحد قابل قبول)1-5ارزشيابي(داوري درباره ي خوبي)2-محتوا:همان اطلاعات ذهني است.2-1شكلي يا ديداري(تصاوير ذهني)2-2نمادي(اعداد)2-3معنايي(معني كلمات)2-4رفتاري(اطلاعات غير كلامي مانند هيجان)3-فراورده ها:محصول هاي عمليات بر روي محتوا است.3-1واحد ها3-2طبقات3-3روابط3-4نظام ها3-5تغييرات(دگرگوني اطلاعات)3-6تلويحات(برون يابي/پيش بيني بر اساس اطلاعات)به طور خلاصه محتوا چيزهايي اند كه مردم به انها فكر مي كنند عمليات ذهني چگونگي انديشيدن افراد را نشان مي دهند و فراورده به نتايج انديشه ي افراد گفته مي شود.هوش چندگانه ازنظر استن برگ:هوش تحليليهوش

افرينندههوش عمليهوش چندگانه ازنظر گاردنر:كلاميمنطقي-رياضيدرون فرديميان فرديطبيعت گرايانهموسيقياييبدني-جنبشيفضايينظريه ي هوش سه بخشي استن برگ:هوش از مجموعه اي از مهارت هاي تفكر و يادگيري تشكيل يافته كه در حل مسايل تحصيلي و زندگي روزانه مورد استفاده قرار مي گيرند.1-هوش تحليلي:به توانايي انسان در برخورد موثر با مسايل گفته مي شود و معرف توانايي كلامي تفكر انتزاعي پردازش اطلاعات و سازماندهي به مطلب است.(رويكرد خبر پردازي)2-هوش افريننده:توليد انديشه هاي تازه پيشنهاد دادن روش هاي نو برخورد متفاوت با مسايل و تركيب كردن اطلاعات به راههاي جديد.برخورد موثر و سريع با:1-موقعيت هاي تازه:بينش2-موقعيت هاي اشنا:خودكاري3-هوش عملي:توانايي پرداختن به مسايل و مشكلات زندگي روزانه را شامل مي شود.به فرد امكان تمرين كردن به كار بستن و استفاده از انچه را كه در موقعيت هاي رسمي يا غير رسمي ياد گرفته مي دهد. كساني كه داراي اين هوش هستند مي توانند با جنبه هاي متغير محيط خود سازگار شوند ودر صورت لزوم به تغيير محيط خود اقدام كنندتا ان را با نياز هاي خود هماهنگ كنند تا محيط زندگي بهتري براي خود درست كنند.برخي افراد در بعضي از اين هوس ها قوي اند در حاليكه بعضي ديگر ممكن است در همه ي هوش ها قوي باشند.غالب تكاليف اموزشگاهي نيازمند تركيبي از اين 3 هوش هستند.نظريه ي هوش هاي چند گانه گاردنر:شامل 8 نوع هوش است.زباني/موسيقيايي/منطقي-رياضي/فضايي/بدني-جنبشي/طبيعت گرايانه/ميان فردي/درون فردي.در اين نظريه چنين فرض شده كه در ميان افراد از لحاظ هوش هاي مختلف تفاوت وجود دارد.گاردنرواستن برگ هر 2 معتقدند كه هوش در فرهنگ هاي مختلف به صورت متفاوت ظاهر مي شود.كساني كه داراي هوش ميان فردي هستند معمولاداراي مشاغل معلمي

يا درمان گري هستند.ايراد بزرگ نظريه ي گاردنر:اجزاي هوش او همبستگي بسيار بالايي دارند و از هم مستقل نمي باشند.هوش هيجاني:( (EQ معادل با هوش ميان فردي در نظريه ي گاردنر مي باشد.هوشبهر:( (IQ  نمره ي فرد در ازمون هاي سنجش هوش را گويند.اين مبحث داراي يك نموداريست كه تقعر ان به سمت پايين است.درجه بنديه اين نمودار بين 70 تا 130 است.حدود 95%از افراد داراي هوش 70 تا 130 هستندو 2%كمتر از 70 و 2% بيشتر از 130. استثنايي بودن: نمره ي 70 مرز عقب ماندگي ذهني است.براي تصميم گيري تنها هوشبهر زير 70 كافي نيست بلكه بايد مهارت هاي سازگارانه ي او نيز در نظر گرفته شود. استثنايي پايين:عقب مانده ذهني استثنايي بالا:سرآمد(قريحه)دانش اموز سرامد كسي است كه در يك يا چند زمينه تحصيلي مانند علوم رياضيات زبان علوم اجتماعي داراي توانايي قابل ملاحظه ايي هستند و به راحتي قابل اموزش اند.قريحه:توانايي توليد عملكرد استثنايي اموزش هوش: كوشش هايي كه به منظور بالا بردن سطح هوش صورت گرفته ثمربخش بوده اند. يكي از روياهاي ديرينه اموزشي يافتن راهي براي باهوش كردن افراد است.منظور صرفا اطلاعات دادن و ايجاد مهارت هاي مختلف نبوده بلكه به طور كلي ايجاد توانايي يادگيري و كسب دانش ها و مهارت هاي تازه بوده. غني سازي موثر: يكي از برنامه هاي اموزشي معروف اموزش توانايي هاي هوشي يا ذهني است.در اين برنامه افراد يك رشته تكليف كتبي انجام مي دهند كه هدفشان ايجاد مهارت هاي ذهني است. تمرين سنجيده: بالا بردن قريحه ي افراد است و هدف اصلي ان ايجاد و گسترش مهارت است.شامل تمرين هايي براي توانايي هاي

شناختي و هم كاركرد هاي بدني است. راهبرد هاي يادگيري و مطالعه ي شناخت و فرا شناخت راهبرد: يك برنامه يا نقشه كلي است كه از مجموعه اي عمليات تشكيل مي يابد و براي رسيدن به يك هدف معين طراحي و اجرا مي شود. شناخت: فرايند ها يا جرياناتي كه به كمك انها يادگيري ياداوري و تفكر صورت مي پذيرد.(دانستن) فراشناخت: دانش فرد درباره ي چگونگي يادگيري خودش.دانش فرا شناختي:1-دانش مربوط به خود يادگيرنده:مانند اگاهي از رجحان ها و يا نقاط ضعف و قوت2-دانش مربوط به تكليف يا موضوع يادگيري:مانند اطلاعات مربوطه به سطح دشواري موضوع3-دانش مربوط به راهبرد هاي يادگيريفرا يادگيري:به تسلط فرد بر انچه در حال يادگيري اش است گفته مي شود و كلي تر از فراشناخت است. راهبرد هاي شناختي: اقداماتي هستند كه ما به كمك انها اطلاعات تازه را براي پيوند دادن و تركيب كردن با اطلاعات قبلي اموخته شده و ذخيره سازي انها در حافظه ي دراز مدت اماده مي كنيم. در 3 دسته كلي تقسيم مي شوند:تكرار/بسط/سازمان دهي 1-تكرار يا مرور: 1-1:موضوعات ساده و پايه(غير معني دار) از طريق:بخش بخش حفظ كردن/تمرين پراكنده 1-2:موضوعات پيچيده(معني دار) از طريق:انتخاب نكات مهم و كليدي/خط كشيدن زير نكات مهم/برجسته سازي يك كتاب درسي/رو نويسي هدف از تكرار يا مرور: نگهداري در حافظه ي فعال تا زمان استفاده از ان يا انتقال به دراز مدت.اين راهبرد ها يادگيرندگان را در انتخاب و كسب اطلاعات و دانش مورد نظر ياري مي دهند. 2-بسط و گسترش: 2-1:مطالب ساده و پايه(اتصال) از طريق:مكان هاسر واژه:(از طريق ان بين مواد اطلاعاتي نوعي ارتباط ايجاد مي شود مثل

سكوت)كلمه كليدي:(با استفاده از يك كلمه ي اشنا 2 كلمه به هم ربط داده مي شوند)واسطه:(ارتباط بين مطالب و مواد غير مرتبط)تصوير سازي:(بر قراري ارتباط معني دار بين مطالب از طريق ايجاد يك رابطه ذهني بين انها) 2-2:مطالب پيچيده از طريق:يادداشت برداري:(انتخاب و ثبت نكات مهم و كليدي هنگام خواندن يك مطلب يا گوش دادن يك سخنراني)شرح   نويسي:(علامت گذاري و حاشيه نويسي)قياس گريخلاصه كردن:(نوشتن عبارات كوتاه كه معرف انديشه هاي اصلي موضوع باشد) هدف از بسط يا گسترش: ياري فراگيران در ارتباط بين مطالب جديد با قديم.اين كار از راه افزودن جزييات بيشتر  به مطالب تازه خلق مثال ها و مواردي براي ان ايجاد تداعي بين ان و انديشه هاي ديگر و استنباط كردن درباره ي ان انجام مي شود. 3-سازماندهي: 3-1:مطالب ساده از طريق تقطيع:(دسته بندي) 3-2:مطالب پيچيده از طريق:تهيه ي سر فصل هاي كتاب درسي/تبديل متن به نقشه(نقشه ي مفهومي يا الگوي مفهومي)بهترين و كامل ترين نوع راهبرد هاي يادگيري و مطالعه سازماندهي است. براي معني دار ساختن يادگيري به مطالبي كه قصد يادگيري انها را داريم نوعي چهار چوب يا سازمان تحميل مي كنيم.اگر اين چهار چوب ويژه ي اطلاعات جديد باشد نوعي سازمان دروني به وجود مي ايد.اگر اين چهار چوب مطالب جديد را به دانش موجود ربط دهد چهار چوب بسطي به وجود مي ايد.يكي از راه هاي بسيار موفقيت اميز سازماندهي مطالب استفاده از نقشه ي مفهومي است.نقشه ي مفهومي:به يادگيرنده در سازمان دادن به مطالب در ذهن خود كمك مي كند.الگوي مفهومي:يادگيرنده را دردرك و فهم مطالب  ويادگيري معني دار كمك مي كند.هدف ان ايجاد يك بازنمايي ذهني

روشن و مفيداز انچه قرار است بياموزد است.يادگيرندگان را در ارايه ي راه حل هاي خلاق براي مسايل توانا تر مي سازد.كاربردهاي نقشه ها  و الگو هاي مفهومي:1-استفاده به عنوان پيش سازمان دهنده:ارايه معلم هنگام درس2-خوانندگان پس از خواندن فصلي يك نقشه مفهومي درست كنند.3-معلم با بررسي نقشه هاي مفهومي نقاط ضعف  قوت يادگيرندگان را تشخيص مي دهد.ويژگي هاي الگوي مفهومي:1-كامل بودن2-خلاصه بودن3-قابل فهم بودن4-عيني بودن:براي يادگيرنده اشنا باشد.5-مفهومي بودن6-مناسب بودن راهبردهاي فرا شناختي: راهبرد هاي شناختي راه هاي يادگيري هستند و راهبرد هاي فرا شناختي تدابيري هستند براي نظارت بر راهبرد هاي شناختي و كنترل و هدايت انها. راهبرد هاي فرا شناختي به 3 دسته تقسيم مي شوند: برنامه ريزي/نظارت و ارزشيابي/نظم دهي1-برنامه ريزي:A:تعيين اهدافB:پيش بيني زمان لازم براي مطالعهC:تحليل چگونگي برخورد با موضوع يادگيريD:تعيين سرعت مطالعهE:انتخاب راهبرد هاي شناختي2-نظارت و ارزشيابي::Aارزشيابي از پيشرفت B:نظارت بر توجه C:طرح سوال هنگام مطالعه D:بررسي زمان و سرعت مطالعه 3-نظم دهي:A:تعديل سرعت زمان B:اصلاح يا تغيير راهبرد شناختي روش هاي اموزش راهبردها:1-پس ختام2-روش كاپس3-روش مردر4-اموزش دو جانبه5-مطالعه ي مشاركتي6-اموزش هم شاگردي7-پرسيدن دو جانبهپس ختام:پيش خواني  previewسوال كردن  questionخواندن    readتفكر  refgeetاز حفظ گفتن  reciteمرور كردن  reviewپس خبا:پيش خواني  previewسوال كردن  questionخواندن  read به خود پس دادن  self-recitation ازمون كردن  test روش كاپس:شخصيت هاي داستان  characterهدف داستان  aimمشكل  problemراه حل  solveروش مردر:حال و هوا  moodدرك و فهم  undrestandياداوري  recallكشف و هضم  detectبسط و گسترش     digest exploreمرور و پاسخ   respond raxiewاموزش دو جانبه:سوال كردن/خلاصه كردن/توضيح دادن و روشن ساختن نكات پيچيده/پبش بيني رويداد هاي ايندهاين روش به صورت گروهي اجرا مي شود.در اصل اين روش براي بهبود خواندن و

فهميدن دانش اموزاني كه در اين زمينه مشكل داشتند ابداع شد. مطالعه ي مشاركتي: يادگيرندگان به صورت دو نفري با هم كار مي كنند به نوبت خلاصه دهي مي كنند.اموزش هم شاگردي:كسي كه بيشتر مي داند به كسي كه كمتر مي داند درس مي دهد.اموزش يك دانش اموز به وسيله ي يك دانش اموز ديگر.به صورت 2 نفره انجام مي گيرد.دانش اموزي كه با اين روش اموزش مي بيندمحتواي درسي را بهتر درك مي كند و سطح انگيزش بالا تري دارد و سريع تر ياد ميگيرد.دانش اموزي كه اموزش مي دهد گاهي بيشتر از ديگري سود مي برد.در اين روش سهم توضيح دهنده بيشتر از گوش دهنده است.پرسيدن 2 جانبه:بين معلم و دانش اموز صورت مي گيرد.هدف:افزايش تعداد و تنوع پرسشهاجالب ترين جنبه ي اين روش اين است كه نقش معلم و شاگرد را تغيير مي دهد.

مديريت توليد

تاليف: بابك كاظمي

انتشارات:پيام نورتلخيص : بهناز فاضل خورشيد فصل اول شناخت توليد و فعاليت هاي توليدي هدف هاي رفتاري1- آشنايي با مفاهيم مختلف توليد.2- آشنايي با عوامل توليد.3- آشنايي با عوامل توليد از نظر اقتصاددانان.4- آشنايي با عوامل انساني در توليد.5- آشنايي با ماشين آلات و وسايل در توليد.6- آشنايي با مواد خام و اوليه توليدي.7- شناسايي با تكنولوژي ، مراحل ايجاد و انواع تكنولوژي.8- آشنايي با سازمان توليدي.9- شناسايي شرايط محقق توليد به مفهوم صحيح ، جامع و كامل.10- شناسايي عوامل موثر در نظام توليدي.مقدمه :توليد يعني تغيير در منابع خام و تبديل آن به محصولات و ايجاد ارزش افزوده جهت ارضاي نيازها . براي توليد نياز به عوامل و سازمان توليدي است .توليد :توليد عبارت

است از : ساختن ، ايجاد كردن ، آفرينش ، صناعت و بوجود آوردن .توليد از نظر اقتصادي :تغيير در منابع خام جهت تبديل به محصولات و ايجاد ارزش اضافي به منظور ارضاي نيازهاي جامعه .ارزش افزوده :مبلغي كه به ارزش مواد خام براي تبديل به كالاي ساخته شده صرف شده و به آن اضافه مي شود .عوامل توليد : مجموعه اي از منابع مادي و انساني كه نيازمنديهاي مختلف اقتصادي را تامين مي كند . عوامل توليد از ديدگاه اقتصاددانان : 1- نيروي كار (Man) .2- ماشين آلات ، تجهيزات ، ابزار و وسايل (Machines) .3- مواد (Material) .4- روش ها و شيوه هاي كار (Methods) .5- مديريت (Management) .نيروي كار :به افرادي كه عمليات توليدي را طبق برنامه ارائه شده انجام مي دهند ، نيروي كار گفته مي شود .كار صنعتي :به اجراي يك وظيفه مشخص در نظام انسان – ماشين به وسيله تاثيرات مشترك انسان ، مواد و قطعه كار، كار صنعتي گويند . مهندسي عوامل انساني ( ارگونومي ) :بكارگيري علم زيست شناسي و تطابق آن با علوم فني و مهندسي جهت رسيدن به تعادل به كار و كارگر كه به اجراي صحيح كار منجر مي شود .مديريت:عبارت است از: طرح ريزي ، سازمان دهي ، رهبري و كنترل عمليات .وظيفه اساسي مديريت هماهنگ كردن ساير عوامل توليد است . ماشين:عبارت است از : تمام وسايل مادي كه در امر توليد مورد استفاده قرار مي گيرد .انواع ماشين : ماشين آلات ابزار و ادوات ماشين ابزارماشين آلات : تجهيزات و ابزاري كه با نيروي محركه مكانيكي يا الكتريكي كار مي كند

. ماشين آلات يا بصورت مستقل و يا به كمك انسان كار و توليد مي كنند .ويژگي هاي ماشين آلات :- جسم زياد- وزن زياد- قدرت زياد- سرعت زيادابزار يا افزار :به انواع وسايل مادي كه ساخته دست بشر است و كارگر در عمليات مختلف از آنها استفاده مي كند .انواع ابزار :- انواع بيلها- انواع آچارها- انواع اهرمها- انواع قيچيها- انواع انبردستها- و غيرهابزاردستي :به وسايلي مانند انبردست ، آچار ، بيل ، كلنگ و غيره اطلاق ميگردد كه كارگر از آنها در عمليات مختلف استفاده مي كند .ابزارآلات ماشيني :به وسايلي مانند تيغچه ها ، مته ها و . . . اطلاق ميگردد كه روي ماشين تامين شده و در امور مختلف از آنها استفاده ميگردد . انواع ماشين ابزار :- دريل برقي- ماشين سنگ زني- قيچي برقي- اره برقيمواد توليدي :مواد خام و اوليه اي كه در كارخانه تغيير شكل داده و به محصول تبديل ميگردد .مواد خام :موادي كه مستقيما از طبيعت استخراج شده و هيچگونه تغيير و تبديلي روي آن صورت نگرفته باشد .انواع مواد خام :- سنگ آهن- نفت خام- مواد معدني- پنبه- گندم- سبزي ها- غيرهمواد اوليه :موادي كه محصول كارخانه ها و عمليات توليدي ديگري است كه پس از تغيير و تبديل به محصول ديگر تبديل مي شود.انواع مواد اوليه :- چرم- آرد- گندم- پارچه- شمش طلا- شمش آهنمواد غير توليدي :موادي كه مستقيما در امر توليد دخالت نداشته ، ولي بطور غير مستقيم در خدمت توليد و اداره امور سازمان است .انواع مواد كمكي و مصرفي :- مواد سوختي- گازوئيل- مازوت- ذغال سنگ- گيريس-  روغن موتور- 

لوازم و ملزومات دفتري-  لوازم التحرير-  اثاثهتكنولوژي :مجموعه اي از تواناييهاي علمي و فني ، مهارتها ، ابزار و دانشهايي كه يك ملت براي عرضه خدمت يا ساخت كالا بكار مي برد.اجزاي تكنولوژي :1- ماشين2- نقشه ها و دانش استفاده از ماشينمراحل ايجاد و تكامل تكنولوژي :1- تحقيقات پايه اي و اساسي2- تحقيقات كاربردي و عملي ( ايجاد كارخانه )3- تحقيقات توسعه اي ( توليد انبوه )انواع تكنولوژي :1- سرمايه بر ( خودكار – استفاده از ماشينهاي اتوماتيك )2- مكانيزاسيون كامل( سرمايه بر- كاربر)3- مكانيزاسيون ناقص( كاربر- سرمايه بر)4- مكانيزاسيون دستي ( كاربر )سازمان :تركيب صحيح منابع انساني و مادي جهت رسيدن به اهداف از پيش تعيين شده را سازمان گويند .سازمان توليدي :واحد اقتصادي كه با طرح ريزي منظم و علمي و با تركيب بهينه عوامل توليد به قصد توليد كالاها و خدمات ايجاد مي شود .شرايط تحقق توليد :1- فراهم آوردن منابع توليد به اندازه لازم و كافي2- ايجاد سازمان توليد به نحو صحيح و منطقيشرايط تحقق توليد :فصل سومارزيابي طرح هاي صنعتي اهداف رفتاري :1- جنبه هاي مختلف اقتصادي در بررسيهاي اقتصادي تحليل  گردد.2- لزوم ارزيابي رقبا تشريح گردد.3- شرايط مناسب براي استفاده از روشهاي سرمايه بر و كاربر تشريح شود.4- اجزاي بررسيهاي فني تشريح گردد.5- عوامل مورد توجه در انتخاب روش توليد و تكنولوژي بررسي شود .6- كليات بررسي فني در كشور ما تشريح گردد.7- اهداف بررسي مالي شرح داده شود .8-هزينه هايي كه در بررسي مالي محاسبه مي شود بيان گردد .9- مواردي كه براي بررسي مالي بايد ارزيابي شود ، توضيح داده شود .10-ارتباط بررسيهاي مالي ، اقتصادي و

فني تحليل شود .11- ضرورت پيش بيني وضع طرح در سالهاي آتي بررسي شود .12-تفاوت به طرحهاي صنعتي تشريح گردد .13-بررسيهاي لازم در تعيين محل اجراي طرح توضيح داده شود .14- عوامل مربوط به بررسي جغرافيايي طرح تشريح گردد .15- علت انتخاب محلهاي نا مناسلب براي اجراي طرح شرح داده شود .16-مهمترين عوامل عيني براي انتخاب محل كارخانه تشريح گردد . مقدمه :قبل از سرمايه گذاري براي يك فعاليت صنعتي لازم است در مورد آن امكان سنجي گردد كه اين بررسيها در زمينه هاي  :1- اقتصادي  ،   2- فني    و   3- مالي     انجام مي شود.جنبه هاي مختلف مورد بررسي در بررسيهاي اقتصادي : 1- طراحي و انتخاب محل اجراي طرح 2- تعيين ميزان و تركيب محصول 3- برنامه ريزي 4- بازاريابي 5- تحليل آثار اجراي طرح در مورد ميزان اشتغال ، سطح قيمتها و ... شرط اول و لازم براي موفقيت يك طرح : وجود بازار مناسب وكافي داخلي و خارجي براي عرضه محصولات توليدي .شرايط مناسب براي استفاده از روشهاي سرمايه بر :درمواردي كه با كمبود كارگر مواجه ايم يا در مناطقي كه مزد كارگر  بسيار زياد است از روشهاي سرمايه استفاده ميگردد. شرايط مناسب براي استفاده از روشهاي كاربر :در كشورهايي مواجه با نيروي كار مازاد و عدم اشتغال كافي هستند ، استفاده از روش كاربر مناسب است .موارد مطرح در بررسيهاي اقتصادي :1- پيش بيني ميزان فروش. 2- قابليت دسترسي به نيروي انساني.3- برآورد كمي و كيفي نيروي انساني مورد نياز .4- بررسي كشش تقاضا .5- چگونگي قيمت گذاري .6- بررسي شيوه هاي بازاريابي و تبليغات .7- بررسي نظام توزيع . بررسيهاي

فني :بررسي امكانات ساخت محصول با مشخصات فني و كيفيت مورد نظر با توجه به دسترسي به وسايل و ماشين آلات ، نيروي انساني         و ... . اجزاي بررسيهاي فني :1- ماشين آلات فني لازم 2- نيروي انساني ماهر 3- مواد اوليه با توجه به مقدار و كيفيت مناسب 4- سوخت ، آب و برق 5- ساير عوامل و خدمات مورد نياز نكات مورد ارزيابي در بررسي فني :1- موجودي مواد اوليه 2- زمان نصب و استقرار كارخانه 3- زمان توليد آزمايشي و ورود به مرحله بهره برداري 4- روش توليد و تكنولوژي 5- زباله هاي ناشي از توليد6- ضايعات مواد7- آلودگي هاي صوتي عوامل فني موثر در روش توليد :1- نوع و بازده كار ماشين 2- درجه و لزوم نظارت يا خودكار بودن 3- انعطاف پذيري خط توليد در ايجاد تنوع در محصولات 4- مواد اوليه عوامل موثر در انتخاب روش توليد : 1- قابليت به كارگيري تكنولوِژي پيشنهادي 2- نيروي انساني ماهر3- تاثير تكنولوژي در سرمايه گذاري، نيروي كار و قيمت تمام شده 4- نحوه انتقال تكنولوژي5- درجه وابستگي به منابع خارجي6- امكان اخذ دانش فنيهدف بررسي مالي طرح :تعيين مطلوبيت اقتصادي طرح ازطريق تحليل هزينه ها و فايده هاي حاصل شده در طول عمر اقتصادي طرح .هزينه هايي كه در بررسي مالي پيش بيني و محاسبه مي گردد :1- هزينه هاي سرمايه اي ( ثا بت) .2- هزينه هاي بهره برداري .3- كل سرمايه گذاري در طرح .هزينه هاي سرمايه اي :1- دانش فني 2- هزينه هاي قبل از بهره برداري 3- فاضلاب صنعتي و انساني تفاوت بين تحليل هاي مالي و

بررسي هاي اقتصادي :تحليل هاي مالي به محاسبه ميزان بازده داخلي براي طرح ها مي پردازد ولي در تحليل هاي اقتصادي با توجه به وضعيت كل فعاليت هاي اقتصارن جامعه مورد توجه قرار مي گيرد . ضرورت پيش بيني وضع طرح در سالهاي آتي : ضروري است وضعيت طرح از نظر گسترش آينده نيز طوري پيش بيني گردد كه از انعطاف لازم برخوردار باشد تا در آينده جهت گسترش با مشكلات و هزينه هاي زيادي روبرو نگردد . برنامه ريزي اجرايي طرح هاي صنعتي :عمليات اجرايي هر طرح بايد به طور مداوم ، منظم ، هماهنگ و به كمك شيوه هاي جديد برنامه ريزي ( نظير پرت و سي . پي . ام ) اجراگردد ، به نحوي كه طرح در حداقل زمان به اجرا در آيد . نظارت بر طرح هاي صنعتي : منظور از نظارت اجراي طرح مطابق مشخصات فني تعيين شده و براي اين منظور، معمولا امر نظارت را با حق الزحمه مشخص به سازمان ديگري سپرده مي شود . عوامل موثر در موقعيت جغرافيايي :1- ميزان تقاضا و ظرفيت كارخانه 2- مواد اوليه 3- طراحي پروژه ، تكنولوژي و تجهيزات 4- هزينه هاي فروش و اداري5- نيروي انساني6- هزينه اجراي طرح7- تجزيه و تحليل ماديعوامل موثر در هزينه هاي مكان يابي : 1- برآورد نيروي انساني2- گزينش تكنولوژي مناسب عوامل عيني :1- دسترسي به مواد اوليه2- نزديكي به بازارهاي فروش 3- هزينه هاي زمين و ساختمان4- قوانين و مقررات 5- توسعه آتي 6- حمل و نقل7- آب ، برق ، ...8- نيروي انساني 9- ساير عوامل دلايل انتخاب نا مناسب محل

اجراي طرح :محل اجراي طرح تابع عوامل كيفي و ذهني مانند علايق شخصي ، جنبه هاي سياسي و سليقه مستقيم سرمايه گذار است كه بدون هيچگونه ضوابطي در انتخاب او تاثير مي گذارد. مسايل ناشي از نا مناسب بودن محل اجراي طرح :1- مشكلات مربوط به مواد اوليه2- مشكلات مربوط به تامين نيروي انساني 3- مشكلات مربوط به كيفيت محل  مشكلات مربوط به مواد اوليه :فاصله زياد مواد از محل اجراي طرح ، موجب ازدياد هزينه ها و همچنين باعث حيف و ميل مواد اوليه گردد .مشكلات مربوط به تامين نيروي انساني :نبود يا كمبود نيروي انساني ، پايين بودن سطح فكر كارگران محلي يا ساير موجب افزايش هزينه تامين نيروي انساني از محلهاي ديگر مي شود. مشكلات مربوط به كيفيت محل :آب و هواي نا مناسب ، فقدان آ ب ، برق ، ... ، عدم دسترسي به تعميركاران مجرب و ساير موجب لطمه به كالاي نيمه ساخته يا كالاي توليد شده مي گردد . فصل پنجمتعميرات و نگهداري اهداف رفتاري :1- ديدگاه فني تعميرونگهداري راشرح دهيد.2- مفهوم تعمير، تعويض وتجديد و نوسازي را توضيح دهيد.3- ديدگاه مالي را توضيح دهيد.4- عوامل مد نظردر ديدگاه مالي را شرح دهيد.5- تعميرات و نگهداري از ديد مديريت توضيح دهيد.6- تعميرات حفاظتي و اتفاقي را شرح دهيد.7- فوايد برنامه ريزي تعميرات و نگهداري را شرح دهيد.8- ارتباط برنامه ريزي توليد با نظام تعميرات و نگهداري را توضيح دهيد.9- مزاياي نظام تعميرات و نگهداري راشرح دهيد.10- دلايل بهبود تعميرات و نگهداري را شرح دهيد.11- ارزش و اهميت قطعات يدكي را توضيح دهيد .12- علت ضرورت شناخت منابع عرضه

قطعات يدكي را شرح دهيد. مقدمه :تعميرات و نگهداري صحيح يا ايمني محيط كار را به مقدار زيادي بالا برده و از ايجاد حوادث حين كار جلوگيري مي كند.ديدگاههاي مربوط به تعميرات و نگهداري : -    ديدگاه فني -     ديدگاه مالي-     ديدگاه مديريتيديدگاه فني :آشنايي با سه واژه تعمير ، تعويض و تجديد و نوسازي يا 3Rيا 3ت لازم و ضروري است.تعويض :در تعويض ، تقريبا تمام ماشين پياده شده و قسمتهاي اساسي كه خراب شده اند ، تعويض مي گردد .  درتعويض تعميرات اساسي و سنگين در مورد ماشين انجام مي شود.تجديد و نوسازي :درتجديد و نوسازي ابزار و ماشين آلات جديد با ظرفيت ، كيفيت و طرز كار جدا جايگزين ابزار و ماشين آلات فرسوده مي گردد . مالي :از ديدگاه مالي جزء هزينه هاي دوره مي باشد ولي تعويض وتجديد و نوسازي جزء كالاهاي سرمايه اي كه منافع آن براي چندين  سال استهلاك درنظر گرفته مي شود. ديدگاه مالي : تعمير جزءهزينه هاي دوره، ولي تعويض وتجديد و نوسازي جزء كالاهاي سرمايه اي است و منافع  آن  براي  چندين  سال است و استهلاك نيز براي آنها محاسبه مي گردد. عوامل مد نظر در ديدگاه مالي :-     دوره بازگشت سرمايه -     ريسك-     هزينه سرمايه گذاري-     ارزش فعلي-     ميزان بازگشت-     ساير عوامل ديدگاه مديريت :از ديدگاه مديريت تعمير عبارت است از : افزايش قابليت اعتماد وسايل و ماشين آلات . عمليات كه موجب افزايش قابليت اعتماد و اطمينان ماشين آلات مي گردد :-    اجراي تعميرات.-     ذخيره قطعات يدكي.-     تامين گروههاي تعميراتي. تعميرات حفاظتي :طبق برنامه زمان بندي شده براي تعميرات و نگهداري ، وقتي

كه عمر مفيد قطعات به پايان رسيد ، تعويض مي شوند . تعميرات اتفاقي :زماني تعميرات انجام مي شود كه ماشين خراب شده و احتياج به تعمير و تعويض قطعه دارد. فوايد برنامه ريزي تعميرات و نگهداري :1- افزايش عمرمفيد ماشين ها .2- كاهش هزينه تعميرات .3- سالم سازي محيط .4- پيشگيري از حوادث .5- تقليل زمان از كارافتادگي . مزاياي نظام تعميرات و نگهداري :-    حفظ سرمايه هاي مادي -     افزايش بازدهي -     افزايش عمرمفيد كارخانه -     افزايش امنيت شغلي كاركنان -     نظارت بهتر بر هزينه هاي تعميرات -     ايجاد محيطي امن براي كاركنان ارزش و اهميت قطعات يدكي :براي حفظ قدرت توليد و افزايش ضريب ايمني ، لازم است ماشين آلات در بهترين وضعيت باشند وقطعات و لوازم آنها درموعد مقرر تعويض شوند. روش تهيه قطعات يدكي :-    تنظيم شناسنامه براي ماشين آلات .-     تنظيم فهرست قطعات يدكي مورد نياز .-     تنظيم برنامه تعميرات و نگهداري.-     تنظيم به موقع سفارشات و دادن سفارش خريد .

معرفي و خلاصه كتاب مديريت رسانه

8:48 معرفي و خلاصه كتاب "مديريت رسانه" تهيه وتنظيم :غلامرضا خادمي

كتاب "مدريت رسانه" (Media Management: A Casebook Approache) نوشته پنج تن از اساتيد مطرح رشته مديريت رسانه دانشگاه هاي ايالات متحده (ژان لوبلان ويكس، جورج سيلوي، سي. آن هالبفيلد، استفن ليسي و آرديس برودريك سان) در سال 2004 به چاپ سوم خود رسيد. دكتر طاهر روشندل اربطاني كه امروزه به عنوان اولين فارغ التحصيل دوره دكتري مديريت رسانه به چهره شناخته شده اي در اين عرصه تبديل شده است، ترجمه اين كتاب را بر عهده داشته است. اين را در اصل مي توان اولين اثر جدي منتشر شده در اين حوزه

نوپا در ايران دانست؛ چرا كه كتاب ديگري در حوزه مطالعات مديريت رسانه ها به سبك و سياق و جامعيت اين كتاب وجود ندارد. مترجم در مقدمه اين اثر به اهميت وسايل ارتباط جمعي در جوامع امروز مي پردازد و مي نويسد: "هرچه بر اهميت وسايل ارتباط جمعي در جوامع افزوده شده، هم خود آنها و هم فرايند ارتباط جمعي بيشتر مورد توجه قرار گرفته است. رسانه هاي جمعي امروزه به عنصر جدايي ناپذيري از زندگي بشري مبدل شده اند كه در تمامي عرصه هاي آن از اقتصاد گرفته تا سياست و فرهنگ نقش بي بديلي ايفا مي كنند. آنها يكي از مهم ترين عاملان تغيير اجتماعي در جوامع محسوب شده اند، و همچنين در شكل گيري واقعيت هاي اجتماعي و مسلم و بديهي انگاشته شدن آنها مؤثرند".در اين ميان سازمان هاي رسانه اي با تبعيت از ساختار كلي جوامع، قواعد و مولفه هاي اصلي نظام بازار را دروني كرده اند. آنها لازم است كه در اين بازار عظيم از قواعد بازي تبعيت كنند تا بتوانند به دو هدف اصلي خود يعني كارايي و اثربخشي نايل شوند. اين نگاه نيازمند اتخاذ بينشي علمي و سيستماتيك به مديريت رسانه هاي مختلف است. بر اساس اين نگرش مترجم معتقد است:"بي ترديد رشد و گسترش رسانه ها در چند دهه اخير به لحاظ تعدد و تنوع، مسئله رقابت را براي سازمان هاي رسانه اي بيش از گذشته مطرح ساخت. اين سازمان ها در چنين شرايط پرفشار رقابتي نيازمند مديران، سياست گذاران و استراتژيست هايي بودند كه با تدوين و اجراي راهبردهاي رقابتي پيشتاز عرصه رقابت باشند. تحت چنين شرايطي توجه به بعد مديريتي سازمان هاي ارتباط جمعي در كانون توجه صاحب نظران قرار گرفت و بدين ترتيب رشته اي

آكادميك با عنوان مديريت رسانه ابتدا در ايالات متحده آمريكا و سپس به تدريج در بسياري از كشورهاي ديگر دنيا، تولد يافت".اما آيا مي توان حد و مرز رشته اي بنام مديريت رسانه را مشخص كرد؟ اين رشته چه نسبتي با ساير رشته ها دارد؟ بي شك در اين ميان مي توان به نسبت ميان دو علم مديريت و ارتباطات به عنوان مهم ترين مولفه هاي نشكيل دهنده ي مديريت رسانه اشاره كرد. بر اين اساس مي توان معتقد بود كه مديريت رسانه از تلفيق اين دو رشته حاصل مي شود. حال از يك منظر مي توان مديريت را در هسته اين حوزه قرار داد و ارتباطات و دانش رسانه اي را به عنوان متمم آن قرار داد و يا مي توان رويكردي متضاد اتخاذ كرد و ارتباطات را در هسته اين حوزه قرار داده و مديريت را به عنوان متمم آن در نظر گرفت. اين دو ديدگاه به عنوان دو نوع نگاه رايجي مطرح مي شود كه در بين انديشمندان اين حوزه در كشور ما رايج بوده است. اما اگر نگاه دقيق تري به اين حوزه مطالعاتي (و ساير حوزه هاي مشابه مانند مطالعات فرهنگي و يا حتي فلسفه رسانه ها) داشته باشيم به وضوح به خصلت بين رشته اي بودن اين حوزه هاي مطالعاتي اذعان خواهيم كرد؛ چرا كه نمي توان مرزهاي اين حوزه ها را دقيقا از يكديگر منفك كرد. مترجم به درستي اشاره مي كند كه "همانند ساير گرايش هاي مديريت، مديريت رسانه نيز از ويژگي ميان رشته اي بودن برخوردار است. ارتباطات، علوم سياسي، اقتصاد، روان شناسي اجتماعي، جامعه شناسي، مطالعات فرهنگي، تكنولوژي اطلاعات و چندين رشته

علمي و مطالعاتي ديگر در زمره رشته هايي اند كه در شكل گيري مديريت رسانه نقش داشته اند". بنابراين در بررسي مسايل موجود در اين حوزه لازم است ديدگاهي چندجانبه اتخاذ شود و  تاثير مولفه هاي مختلف مورد بررسي قرار گيرد.اما ذكر اين نكته هم لازم است كه براي بنانهادن حوزه مطالعاتي مديريت رسانه گرچه نمي توان مرزهاي دقيق براي آن مشخص كرد (و چه بسا تعيين مرزها و حدود آن مانند يك ديوار بتوني مانع رشد و پويايي اين حوزه مطالعاتي شود) اما لازم است تعاريف اوليه اي ارائه شود تا بتوان مسئله هاي مرتبط با اين حوزه مطالعاتي را مشخص كرد. دكتر روشندل معتقد است: "مديريت رسانه به عنوان يك رشته علمي و دانشگاهي به مطالعه سازمان هاي رسانه اي و مديريت و راهبري اين تشكيلات بزرگ و پيچيده مي پردازد. به مانند ديگر گرايش هاي مديريت در اينجا نيز بسياري از اصول و مفاهيم مديريت عمومي كاربرد دارند لكن مديريت سازمان هاي رسانه اي از برخي جهات تفاوت ها و پيچيدگي هاي خاصي به خود مي گيرد كه طبيعتاً از ماهيت اين سازمان ها ناشي مي شود. برخورداري از محيط فعاليتي پيچيده، متغير و نامطمئن در كنار برخي ويژگي هاي ديگر نظير دشواري در سنجش اثربخشي، كار مديريت را در اين سازمان ها دشوار مي سازد".كتاب حاضر در 10 فصل تنظيم شده است. در هر فصل ابتدا مفاهيم بنيادين مرتبط با هر فصل به شكل نظري مطرح مي شود و سپس مهمترين مزيت كتاب در قالب ارائه مطالعات موردي از سازمانهاي رسانه اي به عنوان تكمله اي بر مباحث نظري ارائه مي شود. اصل كتاب بر چارچوبي بنياد نهاده شده است كه بيشترين وزن و اهميت را به مباحث مديريتي مي دهد

و سعي دارد اين مفاهيم را در سازمان هاي رسانه اي عملي كند كه در اين راستا به خوبي از پس خواسته خود بر مي آيد.در ادامه به معرفي اجمالي عناوين و فصول اين كتاب مي پردازيم:فصل 1. تصميم گيري مديريتيفصل اول به موضوع تصميم گيري مديريتي مي پردازد كه در آن انواع تصميمات و سبك هاي تصميم گيري، فرايند تصميم گيري و موضوعات مرتبط با اين مفهوم مورد بحث و بررسي قرار مي گيرد. اين فصل با ارائه ي تعريف تصميم گيري شروع مي شود كه در ادامه مفاهيم پايه اي تشكيل دهنده اين تعريف از نقطه نظر نويسندگان مختلف (مانند تخصيص، كميابي، افراد و گروهها و هدف) مورد مداقه بيشتر قرار مي گيرد تا ابعاد نظري و عملي اين تعريف مشخص شود. در اين فصل مراحل تصميم گيري در قالب شش گزينه اساسي برشمرده مي شود. اين شش مرحله عبارتند از:تعريف مسئله، تعيين اهداف، توسعه راه حل ها، انتخاب راه حل، اجراي راه حل و نهايتا ارزيابي راه حل انتخاب شده.به شكل خلاصه مولفان، تصميم گيري را قلب مديريت مي دانند كه به دو شكل برنامه ريزي شده و يا برنامه ريزي نشده ارائه مي شوند و در يك دسته بندي ديگر به شكل گروهي يا فردي محقق مي شوند. بر اين اساس، فصل با بررسي هاي موردي در حوزه رسانه ها (مانند وب سايت ها و تبليغات) به پايان مي رسد.فصل 2. رهبري و نيروي كارفصل دوم به موضوع رهبري و نيروي كار اختصاص دارد كه در آن به موضوعات مختلفي در خصوص راهبري كاركنان و به ويژه چالش هاي مديران در رابطه با نيروهاي انساني توجه شده است.

در اين فصل به مسائلي مانند ويژگي هاي جمعيت شناختي در حال تغيير، تحول تكنولوژيك و آموزش به عنوان مفاهيم بنيادين مرتبط با نيروي انساني و نوع مديريت اشاره شده است. بر اين اساس لزوم اتخاذ استراتژي هاي منعطف در سبك هاي مديريتي و رهبري سازمان هاي رسانه اي به امري ضروري بدل شده است. رهبران لازم است كه از استراتژي هاي تيمي و مشاركتي در پيشبرد امور استفاده كنند. در انتها اين مباحث مولفان نشان مي دهند كه براي اجراي يك رهبري اثربخش، توجه به زمينه هاي فرهنگي (مانند زبان و سبك هاي ارتباطي) به اندازه مقوله هايي مانند طراحي اهداف سازمان و ميزان رضايت شغلي كاركنان اهميت دارد.فصل 3. انگيزشدر فصل سوم مباحث مربوط به انگيزش كاركنان مطرح است كه در اين رابطه تئوري هاي مختلف انگيزش در بافت سازمان هاي رسانه اي طرح شده است. مولفان در اين فصل به رابطه ميان اقتصاد جهاني و نيروي كار اشاره مي كنند و از خلال اين بحث مفهوم انگيزش به مثابه يكي از مهمترين مفاهيم در مديريت سازمانها (و بالتبع آن سازمان هاي رسانه اي) را مطرح مي كنند. براي مديريت اين مسئله بنيادين سازمان هاي رسانه اي لازم است مديران در وهله اول اطلاعات اساسي درباره زمينه كاري را بدست آورند تا رابطه ميان مديريت و اين مولفه مشخص شود و همچنين اينكه بررسي شود كه نگرش كاركنان بر چه اساسي بايد استوار شود تا بالاترين كارايي براي كل مجموعه و بيشترين رضايت براي كاركنان تامين شود. براي نيل به اين هدف لازم است كه اصل پذيرش "تنوع" به عنوان اصلي اساسي از سوي مديران مورد قبول

واقع شود و آنها اين اصل را نه به شكل تصنعي، بلكه به شكل جدي دروني كنند. پذيرش چنين نگاهي در دو سطح كلي و فردي سبب مي شود تا سازمان به راحتي به اهداف خود دست پيدا كند. از سوي ديگر، محيط سازمان هاي رسانه اي، محيطي به غايت پيچيده و متغير است و افرادي كه در اين سازمان ها فعاليت مي كنند بيشتر از آن كه توسط عوامل بيروني ارضا شوند بر اساس مولفه هاي شخصي و دروني انگيخته مي شوند. بر اين اساس لازم است مديران رسانه هاي ابزارهاي لازم براي شناخت و ارضاي خواسته ها و اهداف دروني افراد را تامين كنند تا آنها با بالاترين حد انگيزش به فعاليت خود بپردازند.فصل4. ساختار جهاني سازمان هاي رسانه ايفصل چهارم به ساختار جهاني سازمان هاي رسانه اي مربوط مي شود. انواع بخش بندي هاي متداول در سازمان هاي مختلف رسانه اي اعم از رسانه هاي پخشي يا چاپي از اهم موضوعات مطرح شده در اين فصل است. مولف اين فصل از كتاب مديريت رسانه، به درستي معتقد است كه سازمان هاي رسانه اي در آينده نزديك در يك محيط چندرسانه اي و چندمهارتي عمل خواهد كرد كه در آن، مديران سطوح پايين و زيردستان بخش اعظم وظايف (70 تا 80 درصد كل وظايف سازمان رسانه اي) را انجام خواهند داد. بر اين اساس، ساختارهاي رسمي و غيررسمي اين سازمان ها با تغييرات اساسي روبرو خواهد شد. زماني كه تقسيم كار بين مديريت سطوح بالا و سطوح پايين از چنين الگويي تبعيت كند لازم است رابطه ميان اين دو بخش مديريتي نيز به شكل جديدي صورتبندي شود. به اين معني كه در چنين

وضعيتي، مديران سطح پاييني هستند كه راه حل هاي اساسي را به مديريت سطوح بالا پيشنهاد مي كند و ميزان آزادي عمل مديريت سطح پايين به ميزان قابل توجهي افزايش خواهد يافت.بنابراين، توانايي در تلفيق نگرش ها به توانايي و اراده مديريت در ايجاد سازگاري با محيط متغير سازمان بستگي دارد. مديران اجرايي در شركت هاي مختلط رسانه اي، لازم است كه بينش و نگرش جديدي نسبت به محيط، كاركنان و اهداف خود داشته باشند.در ساختار جهاني سازمان هاي رسانه اي مالكيت از الگوهاي سنتي مالكيت تبعيت نمي كند چرا كه مديران در اين فضا لازم است رويكردهايي اقتضايي به كار ببندند تا بتواند متغيرهاي بيشمار دخيل در كارايي و اثربخشي سازمان را تحليل كرده و بهترين ساختار عمل و تصميم گيري را انتخاب كنند.فصل 5. تكنولوژي و آيندهدر فصل پنجم به تكنولوژي و آينده سازمان هاي رسانه اي پرداخته مي شود. در اين فصل علاوه بر طرح رويكردهاي مختلف به مقوله فناوري به تأثيرات مديريتي تكنولوژي و خصوصاً تأثير آن بر بازار مخاطبان توجه شده است. اما به راستي تكنولوژي چيست؟ چه نگرش هايي را مي توان در يك سازمان رسانه اي نسبت به اين مفهوم اتخاذ كرد؟ مولفان اين فصل از كتاب معتقدند كه در يك نگاه كلي، تكنولوژي ها تاثيرات داخلي و خارجي با خود به همراه مي آورند و مديران لازم است كه اولاً تكنولوژي را به عنوان يك مقوله بسيار مهم در سازمان خود بشناسند و ثانياً تعديلات و تغييرات لازم براي سودمند شدن آن در سازمان خود را اعمال كنند. پس مدير يك سازمان رسانه اي با بررسي اين مقوله، ساير مولفه

هاي كاري سازمان خود را مي چيند؛ او طبيعت كاري را بر اين اساس انتخاب مي كند و ساير مولفه هاي مديريت خود مانند برنامه ريزي، سازماندهي، تامين نيروي انساني، انگيزش و كنترل را با توجه به نوع و ميزان تاثيري كه از تكنولوژي مي گيرند تنظيم مي كند.از سوي ديگر، تكنولوژي با ويژگي برجسته اي با عنوان تغيير مداوم همراه است. ذات تكنولوژي تغيير است و بر اين اساس لازم است مدير رسانه خود را براي فعاليت در يك محيط كاملا متغير آماده كند. حال با توجه به تغييرات روزافزون تكنولوژي هاي رسانه اي و ارتباطي اين وظيفه دوچندان مي شود. ميزان موفقيت يك سازمان رسانه اي ارتباط تنگاتنگي با نوع نگرش و عمل مديريت و كاركنان آن سازمان در ارتباط با مقوله تكنولوژي دارد.فصل 6. مقررات و خودتنظيميفصل ششم به مسائل حقوقي و قانوني سازمان هاي رسانه اي پرداخته و در آن ضمن طرح موضوعاتي نظير حريم خصوصي، توهين و افترا، فريبكاري در تبليغات، رهنمودهايي در جهت انضباط و خودتنظيمي سازمان هاي رسانه اي ارائه مي شود. سوال محوري اين فصل از كتاب مديريت رسانه را مي توان اينگونه مطرح كرد: نسبت ميان رسانه ها و قوانين چيست؟ يك سازمان رسانه اي لازم است كه قوانين و نحوه مراوده با اين قوانين را بشناسد تا بتواند به حيات خود ادامه دهد  به اهداف خود برسد. در اين فصل سعي شده است با ارائه مثال هايي، اصول و اقداماتي را كه لازم است تمام مديران رسانه براي اجتناب از مشكلات قانوني رعايت كنند مطرح كرده و به مديران رسانه نحوه تعامل با قوانين و فضاهاي قانوني را نشان دهد.براي

نيل به اين هدف لازم است اشاره مديران رسانه با هوشياري و احتياط، اطلاعات لازم را جمع آوري كرده و مطالعه كنند و از مشاوره هاي مفيد استفاده كنند. آنها بايد هر لحظه در جريان قوانين متغير حرفه اي و قانوني باشند كه سازمان هاي رسانه اي را تحت تاثير قرار مي دهند.فصل 7. برنامه ريزيفصل هفتم به مبحث مهم برنامه ريزي در سازمان هاي رسانه اي اختصاص دارد كه در آن به انواع برنامه هاي راهبردي، ميان مدت و كوتاه مدت در سازمان هاي مزبور پرداخته شده است. اغلب گفته مي شود كه فرايند برنامه ريزي براي شركت هاي رسانه اي به يكي از اشكال برنامه ريزي استراتژيك، بلندمدت و يا كوتاه مدت عملي مي شود. در اين فصل ابتدا به ويژگي هاي اساسي هر يك از اين سه نوع برنامه ريزي اشاره مي شود و تفاوت ها و مشابهت هاي آنها با يكديگر عنوان مي شود.برنامه ريزي استراتژيك نوعي برنامه ريزي بلندمدت است كه معمولا سه تا پنج سال به طول مي انجامد. برنامه ريزي ميان مدت اغلب شش ماهه تا دو ساله است و برنامه ريزي كوتاه مدت از يك هفته تا يك سال طول مي كشد. ذكر اين نكته لازم است كه مشابهت هاي فراواني ميان برنامه ريزي و تصميم گيري وجود دارد. به عنوان مثال در تصميم گيري نگاه دقيق به تحولات جهاني و بيروني سازمان رسانه اي امري حياتي است. بر اين اساس، در شتاب جهاني شدن سريع و به طور فزاينده رسانه ها، مديران رسانه ها بايد از مهارت هاي زباني، دانش چندفرهنگي و چشم اندازي جهاني برخوردار باشند و بتوانند مسايل پيچيده مرتبط با مديريت سرمايه گذاري رسانه اي

را تجزيه و تحليل كرده و بهترين برنامه ريزي را انجام دهند.فصل 8 و 9. تحليل بازار و تحقيقات بازاريابيفصل هشتم به تحليل بازار و فصل نهم به تحقيقات بازاريابي اختصاص دارند كه بر پيش بيني، تحليل روند و همچنين مخاطب پژوهي تأكيد ويژه اي دارند، منابع تحقيقاتي خوبي را نيز بدين منظور معرفي كرده اند. در فصل هشتم تحليل بازار مطرح شده است. تحليل بازار عبارتست از بررسي دقيق و نقادانه عوامل و مولفه هايي كه بر موفقيت يا عدم موفقيت در يك محيط رقابتي موثر اند. اما چه مواقعي يك سازمان به تحليل بازار نياز دارد؟ تحليل بازار براي بررسي پتانسيل هاي يك سرمايه گذاري يا يك محصول جديد بكار مي رود. اينكه چه تهديدها و فرصت هايي در محيط متغير رسانه ها وجود دارد و مديران چگونه بايد آنها را در نيل به اهداف خود مديريت كنند اينها سوالاتي هستند كه در تحليل بازار مورد بررسي قرار مي گيرند. مولفان اين بخش از كتاب معتقدند كه مسائل و مباحث خاصي در هر تحليل بازار وجود دارد كه از پروژه اي به پروژه ديگر متفاوت است. اما يك تحليل بازار در نگاهي كلي، شامل بررسي شرايط خارجي، شرايط داخلي و وضعيت مالي سازمان است. نتايج بدست آمده از يك تحليل بازار به مديران كمك مي كند تا به نحو اثربخشي، محيط رقابتي فعاليت خود را زير نظر بگيرند، از مزاياي فرصت هاي جديد بهره مند شوند و با تهديدات نوظهور بهتر مواجه شوند.نسبت مستقيمي ميان تحليل بازار و تحقيقات بازاريابي وجود دارد. فصل نهم كتاب مديريت رسانه سعي دارد ابعاد مختلف تحقيقات بازاريابي در سازمان هاي رسانه

اي را مورد بررسي قرار دهد. مولفان معتقدند كه تمام مديران رسانه ها لازم است با ديدي وسيع به مقوله تحقيق نگاه كنند تا از آن به صورت ابزاري موثر و مفيد در پيشبرد امور سازمان رسانه اي استفاده كنند.برخي مقوله هاي تحقيق مانند تحقيقات اوليه، ثانويه، صنفي، اكتشافي، توصيفي و علي براي مديريت اثربخش رسانه حائز اهميت اند. برخي روش هاي تحقيق كاربردي شامل مخاطب پژوهي، موقعيت يابي، تحقيق تكويني و تلخيصي هستند.طرح هاي گردآوري داده ها نيز عباتند از: گروههاي كانوني، مصاحبه هاي عميق، پيمايش و آزمايش ها.مديران رسانه ها با جمع آوري اطلاعات مصرف كننده، تصميمات راهبردي آگاهانه تري اتخاذ كرده و ابزارهاي تبليغاتي را به نحو اثربخش تري براي تبليغات كنندگان بكار مي بندند.فصل 10. بودجه بندي و تصميم گيريفصل دهم به موضوع بودجه بندي در رسانه ها اختصاص پيدا كرده كه در  آن تلاش شده تا پيوند بين بودجه به عنوان يك برنامه و تصميم گيري هاي مديريتي روشن شود. اين فصل نيز مانند همه فصل هاي ديگر با طرح موردكاوي هايي در پايان فصل خاتمه مي يابد.مديران براي تصميم گيري از چندين نوع اطلاعات استفاده مي كنند. در اين فصل از كتاب سعي شده است نشان داده شود كه مديران رسانه ها چگونه از اطلاعات حسابداري براي برنامه ريزي و كنترل رفتار سازماني بهره مي گيرند. بدون اطلاعات حسابداري، مديران دچار فقدان اطلاعات ضروري براي برنامه ريزي و ارزيابي عملكرد مي شوند و سازمان (حتي اگر هدفي را سرلوحه فعاليت هاي خود قرار داده باشد) تعريفي ضعيف از اين اهداف خواهد داشت و در نهايت رشد سازماني براي چنين سازماني امري دور از دسترس خواهد بود.در يك نگاه كلي، فعاليت هاي حسابداري به

دو دسته تقسيم مي شود: مالي و مديريتي. حسابداري مالي اساساً مورد استفاده افرادي قرار مي گيرد كه خارج از سازمان قرار دارند و ترازنامه معرف اين نوع از حسابداري است. حسابداري مديريتي، با هدف تهيه اطلاعات مورد نياز براي تصميم گيري در اشكالي مانند بودجه ها و صورت هاي درآمدي تنظيم مي شوند. سازمان هاي رسانه اي لازم است از اين ابزارها به شكل موثري در برنامه ريزي ها و***مترجم در نوشته خود در باره امكاناتي كه اين كتاب براي مطالعات رسانه اي در كشورمان فراهم كرده است مي نويسد: "كتاب حاضر با محتواي يادشده قابليت استفاده در دروس مختلف رشته مديريت رسانه خصوصاً دروس مديريت رسانه (1) و مديريت رسانه (2) مقطع كارشناسي ارشد اين رشته را داراست. همچنين در ديگر درس هاي دوره نظير مديريت عمومي، مديريت ارتباطات و رفتار سازماني و مديريت استراتژيك نيز مي توان از مطالب آن بهره جست. استفاده از اين كتاب همچنين به تمامي مديران رسانه هاي كشور توصيه مي شود. بي ترديد مطالب اين كتاب افق هاي جديدي پيش روي آنها قرار خواهد داد و درك عميق تري از مديريت در سازمان هاي رسانه اي به آنها مي دهد".اميد است اين كتاب فتح بابي باشد در شكوفايي رشته نوپاي مديريت رسانه در ايران.منبع:لوبلان ويكس، ژان و سيلوي، جورج و هاليفيلد، سي. آن و ليسي، استفن و برودريك سان، آدريس (1387). مديريت رسانه، ترجمه طاهر روشندل اربطاني، تهران: دفتر پژوهش هاي فرهنگي.

نادر شاه افشار

مهدي ملايري

خلاصه كتاب:  نسيم مظفريان لائين- ديباچه: يكي از موضوع ها در تاريخ داستان نادر شاه است. نادر شاه نزديك به زمان مابوده. 200سال بيشتر از زمان اونگذشته. با اين حال تاريخش تاريك است. آنچه ما درباره نادرشاه

ميدانيم خبر هايي است كه ميرزا مهدي خان وبرخي كسان ديگر در آن زمان نوشته اند. براي مثال مي گوييم: يكي از بدي هاي نادر شاه آدمكشي هاي آخر عمر اورا شمرده اند.در زماني ايران در حالت بدي به سر ميبرد.در خاك دليرپرور ايران ستاره تازه اي درخشان گرديد و مرد نامداري كه در ميدان نبردش كسي ياراي نبردش نبود. در سال 1136 از دره جرمن از محل هاي باورد كه زادگاهش بود دامن همت بر كمر زده. پاي دليري سربه سروري برداشت وبه لشكركشي ودشن كشي شمشيربرميان بست. از روزي كه به جنبش آغازيد دمي نياسود تا دشمنان را از پا انداخت و دوست و دشمن را به يكديگر نزديك كرد. نخست مفتاح خاك خراسان را بدست گرفت و سركشان آنجا به فرمانش گردن نهادند و بد گوهران سر جاي خود نشستند.خلاصه شده ي: نقوي پاكباز و مهدي ملايريمقدمه: احمد كسرويناشر: دنياي كتابويراستار: علي اصغر عبدالهيتيراژ: 2000  نسخهنوبت چاپ: دومشابك:6_169_346_964چاپ: پيك ايرانتولد نادر:امامقلي پدر نادر در روستاي دسگرد (دستجرد)- در 2كيلومتري جنوب درگز- زندگي ميكرد. امامقلي از خانواده اي معمولي بود كه تعدادي گوسفند وجزئي زمين كشاورزي داشت.هاجر همسر امامقلي نادر رابه دنيا آورد و امامقلي نيز اسم اورا (ندر قلي) كه شبيه اسمش بود گذاشت كه بعد ها به نادر مشهور شد.پيدايش نادر شاه:در زماني ايران در حالت بدي به سر ميبرد.در خاك دليرپرور ايران ستاره تازه اي درخشان گرديد و مرد نامداري كه در ميدان نبردش كسي ياراي نبردش نبود. در سال 1136 از دره جرمن از محل هاي باورد كه زادگاهش بود دامن همت بر كمر زده. پاي دليري سربه سروري

برداشت وبه لشكركشي ودشن كشي شمشيربرميان بست. از روزي كه به جنبش آغازيد دمي نياسود تا دشمنان را از پا انداخت و دوست و دشمن را به يكديگر نزديك كرد. نخست مفتاح خاك خراسان را بدست گرفت و سركشان آنجا به فرمانش گردن نهادند و بد گوهران سر جاي خود نشستند.بازگشتن نادر به خراسان:خوانين خراسان كه به شمشير زني در جهان بنام بودند.از شكستي كه خورده بودند  سرافكنده گرديده بودند و از ترس باز خواست نادر.رضاقلي ميرزاراميانچي رسانيدن خبر ساختند. در اوايل ماه صفر اين خبر به دست چاپاران شاهزاده به نادر رسيد. نادر به آهنگ پاداش ناپاكي افغانها با لشكري فراوان شتابان به سوي خراسان راه نورديد و در روزهاي آخر ربيع الثاني به مشهد رسيد ومردم اندوهناك آنجارا به شادي رسانيد. در سرماي آن سال خواهر شاه طهماسب كه نامزد شاهزاده رضاقلي ميرزا شده بود در شب 15رجب حجله گاه رفت و مردم شادي ها نمودند.سگالش در صحراي مغان وبرگزيدن نادر به شاهي:چون خاندان  صفوي برافتاده وبايستي پادشاه بهتري به جاي آن بنياد يابد واز سويي نادر از روي بي نيازي سربه افسر پادشاهي فرود نمي آورد.براي شور ونيك انديشي دستور داد كه بزرگان كشور و سران سپاه وديگر شناختگان وكشور را از هرسوبه دربار خواندند وچون همگي حاضرشدند در صحراي مغان مجلس شوراي بزرگي به پاگرديد.نادر از انديشه بزرگان درباره ي پادشاهي جويا گرديد. همگي يك دل ويك زبان چنين گفتند كه ما جز فرمان تو را نخواهيم برد وبندگي تو بر ما واجب است و چون بر اين انديشه پايداري نمودند . خان بزرگ خطبه ي پادشاهي را اجرا نمود ونام

سلطنت را از شاه عباس منسوخ گشت وبه نادر رسيد ونادر پادشاهي را پذيرفت وپس از چند روز در 24شوال 1148 بزمي باشكوه بسيار بزرگي آراسته شد.نادر تاج پادشاهي را برسر گذاشت و برسر تخت فرمانروايي نشست. چند روز پياپي جنبش برپابود وشادي ها ميكردند.چنگ و چغانه مينواختند.دليران پاي ميكوبيدند دلاوران باده مينوشيدند. نادر جاهاي زيادي را در ابتداي كارش آباد كرد. از جمله اينكه بناهاي تاريخي را تعمير كرد جاهاي خراب را آباد كرد وجاهاي زيادي را فتح كرد(هرات.اروميه وتبريز.بخارا.مشهد.هندوستان و..كشور هندوستان:زماني كه نادر در قندهار بود نامه هاي دوستانه به محمد شاه شاه هندوستان فرستاد و از او درخواست كرد كه كابل وغزنين را كه زماني جرء خراسان بود را ب ايران واگذار كند اما محمد شاه جواب نامه ي نادر را نداد و فرستاده ي اورا نيز اسير كرد و خبر به گوش نادر رسيد و نادرناراحت شد ولشكري به آماده كرد وبه سمت هندوستان راه افتاد و در اين لشكر كشي اول غزنين را گشود و مردم آنجا را كشت وبعد به سراغ كابل رفت.مردم كابل از خود پايداري نشان مي دادند ونادر نيز با استفاده از هوش و ذكاوت خود ترفندي بكار برد كه آنها را شكست دهد و موفق هم شد. محمد شاه كه خيلي تر سيده بود از ميدان فرار كردو به پناهگاه كرنال پناهنده شد. به فرمان نادر چند هزار سوار دلاور گرداگرد اردوي او را گرفتند. محمد شاه پس از اين شكست نا اميد شد.نظام الملك را كه به كارهاي كشور هندوستان دانا بود به نزد نادر فرستاد كه پيمان بسته وبه جنگ پايان دهد.نظام الملك

به دربار نادر آمد وپيمان ها را بست وبه جنگ پايان داد.روز ديگر محمد شاه با بزرگان وسران دولت گوركانيان به دربار نادر شاه آمدند و شاهنشاه به پيشواز آنان شتافت وآنان را گرامي داشت. محمد شاه را درپهلوي خود بر سرير نشانيدو از او دلجويي كرد.روز يكم ذي الحجه 1151نادر آهنگ شاهجهان آباد پايتخت هندوستان نمود و روز نهم با همراهان ولشكريان به آنجا رسيد. محمد شاه به پذيرايي پرداخت و بزم شاهانه آراست و كليد خزانهء هندوستان را به نادر شاه داد. تخت هاي زرنگار به ويژه تخت طاووس كه در زيبايي مانند نداشت وجواهر شناسان بهاي آن را نمي دانند به نادر ارمغان گردانيد.شب دهم ذي الحجه كه آغاز برج  حمل(نوروز ايرانيان)و عيد قربان باهم دريك رز بودند وبا پيروزي سپاه نادر سه جشن به هم در هم آميخته بود.جشن بسيار باشكوهي گرفته شد و همه به شادي بي پايان پرداخته و آن روز را به خوشي گذراندند.كلات:كلات دژي است كه ديوارهاي بلند واستوتر دارد وبه درون آن جز از راه هاي ويژه نمي توان رسيد. در سوي جنوبي دژي بنام فرود(بند ارغوانشاه) استوار و آراسته است. كوهاي بلندش كه در استواري بي همتاست و نادر در آن زمان رخنه ها وشكاف ها ي ورودي كوه ها را با آهك و ساروج بست وروي آنها نازك كاري هايي انجام داد.كشته شدن نادر:چون نادر در ابتداي كار كه سرزمين ايران سالها پايمال لشكر بيگانه بود. به ياري يگانه يكتا دل بسته گياهان خودروي آن چمن را با داس پاداش درويد و هر جا مرد ناپاكي سربرفراشت از دم شمشيرش گذرانيد.پس از پيراستن سرزمين

ايران به جهانگيري پرداخت. هند-سند-توران و خوارزم را گرفته بساط داد گسترانيد و مرز هاي كشور را از خراش ناخن چيره دستي دشمن مكار ايمن ساخت. ايران را رشك بهشت برين گردانيد. بچارگان راپناهگاه و پاكان را پشتيبان بود چون خورشيد بر پست و بلند نور مي افشاند. دست و دلش با عطا تيز تدبيرش بي خطا مي بود.با ايرانيان و ديگران نيكو رفتار ميكرد ولي چون از سفر داغستان برگشت براثر پاره اي از پيش آمدها رفتارو كردارش عوض شد او رويه ي نيكوكاري را كنار گذاشت وشروع به مردم آزاري كرد. به دليل اينكه :(نادر شاه زماني كه هندوستان را فتح كرد ودر حال برگشتن به ايران بود پسرش لشكري آماده كرد كه براي تبريك به پيشواز از پدرش برود. اما يك نفر حريص و طمعكار به نادر خبر داد كه پسرت برعليه تو قيام كرده است و نادر نيز ناراحت شد وبه حلا جان دستور داد كه بروند وچشمان پسرش را دربياورند.)بعد از اين اتفاق نادر متوجه آشتباه خود شد و پشيمان شد. زماني كه از اصل ماجرا باخبر شد  يك حالت جنون به نادر دست داد وفكر ميكرد كه همه دشمنان اوهستند. از آن به بعد تمام مستخدمان را شكنجه ميكرد. تهمت زدگان را به زندان مي انداخت و سربازان را دستاويز از پا آويخته زر مي طلبيدند.برادران مهربان ودشمنان شخت روي بي شرم از اين شيوه به ستوه آمده و رو از او برتافتند. دولت خواهان از بوستان دولتش به وي ناميدي در يافتند. دولتش با آن كه سرو نوخيز بود چون چنار كهن سال از خويش آتش گرفت.علي قلي

خان برادر زاده اش كه در دامن مهرباني او پرورش يافته بود طبل دورويي را كه در زير گليم ميزد به نفير عام نواخت وبه كشتن او اشاره كرد.افشاريه نيز با او همكاري كرد و در فتح آباد خبوشان در شب شنبه 11جمادي اثاني 1160 گروهي از افشاريه كه پاسداران سراپرده ي شهرياري بودند.با دم شمشير خون از پيكرش فروريخت و زندگي نادر به پايان رسيد.اينك سخنس چند از خواص وصفات نادر:به عنوان يك سرباز يك سياستمدار ويك مرد بزرگ ميگوييم.جاي هيچ گونه شك و ترديد نيست كه نادر بيش از هر چيز استعداد نظامي داشت و صفت سربازان و سلحشوري و سرداري او مقدم بر تمام خواص وصفات ديگرش ميباشد. نادر در ايام جواني با حمله و مبارزه خو گرفته بود وهمان موقع  كه رئيس سپاهيان باباعلي پيگ شد. طريقه ي فرمان داري نظامي و حمله را به خوبي ميدانست وتجهيزات گرانبهايي در آن ايام به بدست آورد نادراز اسلول لشكر كشي و تاكتيك نظامي بهره ي كامل خدادادي داشت.بر ديسپلين شديد وتعلميات نظامي متعدد بود و از همه بالاتر آن كه ميتوانست روح اعنماد در سربازان خود را ايجاد كند و البته براي ايرانياني كه در جنگ هاي افغان آن طور شكست خورده بودند.همچين فرمانده اي قيمت زياد داشت.نادر سواره نظام و تفنگچي ها را به خوبي اداره ميكرد ملي مانن هانبيال و ولينگتن در فن محاصره چندان ماهر نبود. شايد براي اينكه وسايل محاصره ي وي آنقدرها كافي نبوده است.اگر چه نادر شخصا ذر هيچ جنگ دريايي شركت نكرده و بلكه سوار كشتي هم نشده است اما به نيروي دريايي اهميت ميداد

و ارزش آن راميدانست. چنان كه از فتح عمان به اين مطب مسلم گرديد. اما در قسمت سياست و كشور داري نادر چنان استعدادي نداشت و هرچه بنا ميكرد بي اساس و پايه بود. چنانكه امپراطوري وسيع وي در نتيجه ي همين ضعف تشكيلات پس از مرگش در هم پاشيد.نادر ميخواست امور كشوري راهم با نيروي نظامي اداره كند . البته درست در نمي آمد. ماليات سنگين و قشون كشي هاي متوالي نادر يكي از نقاط ضعف سياست داخلي او بود اما در قسنت سياست خارجي لياقت كامل از خود برز ميداد وبا روس ها و ترك ها به طرز عاقلانه اي رفتار نمود. اگرنادر پس از فتح هند غنايم و ثروتي كه بدست آورده بود براي اصلاح امور كشور صرف مي كرد از ماليات بندي و لشكر كشي هاي بي مورد چشم ميپوشيد. البته حال وروز ايران بزودي و خوبي اصلاح مي شد.در صنعت اداري نادر همان رويه صفويه را تعقيب مي كرد.به اين قسم كه مبيگر بيگي يا استاندار ايالات خراسان و فارس وآذر بايجان را اداره ميكردند وباقي شهرستانها به خان ها ويا فرمانداران كوچك سپرده شده بود و عده اي بازرس مامور رسيدگي به كار آنان مي شد گاه گاه هم خود ناد به سركشي مي رفت و اگر حساب ماليات عقب مي افتاد يا كم وكسري داشت مقصرين را به سختي مجازات ميكرد. در امور مذهبي نادر هيچ گونه تعصبي نداشت وشايد در ايام جواني به مذهب شيعه اعتقاد داشت ولي همين كه فرمانرا وسياست مدار گشت مذهب شيعه يا سني را فقط و فقط براي پيشرفت در سياست روز

بالا و پايين مي آورد و اگر چه در ايام سلطنت خويش در طلايي براي حضرت رضا(ع) بنا كرد اما آن هم نظر جلب توجه علماي شيعه و تزئين شهر مشهد بود كه ميخواست پايتخت دائمي وي باشد. محمد مهدي اصفهاني مداح عصر نادر (البته اين مهدي غير از مهدي خان مورخ ومنشي مشهور نادر  است)مي گويد: موقعي كه يكي از ملا ها از نعمت هاي بهشت براي نادر شرح و تفضيل ميداد كه چنين  و چنان است نادر پرسيد:-آيا در بهشت جنگ هم هست كه بر دشمنان خدا پيروز شويم؟ملا باگفت:-جنگ و جدال در بهشت روي نمي دهد.ونادر گفت:-پس چنين بهشتي لذت ندارد وبه درد ما نميخورد وبراي شما آخوند ها خوب است و......پاره اي از مورخان نادر را به اسكندر كبير و ناپلئون و امير تيمور تشبيه مي كند. ولي شباهت نادر به تيمور بيشتر از آن دو ديگري مي باشد. نادر هم مثل تيمور خواندن و نوشتن نمي دانست و فكر جهانگيري داشت. هر دو فرمانده لايقي بودندو از دشمنان به سختي انتقام مي كشيدند اتفاقا زن دوم نادر همنام عروس امير تيمور بود و گوهر شاد نام داشت.اما اين قضيه تصادف نبود كه نادراسم نوه خود راشاهرخ گذارد كه با اسم پسر تيمور يكي باشد و شايد در آن موقع نادر ميل داشت كه با تيمور برابري كند.عقيده ي دكتر لاكهارت در مورد نادر :-عقيده ي شخص م چنان كه در ضمن كتاب راجع به نادر اظهار داشته ام آن است كه مرد بزرگي بوده است و با وجود همه ي خطاها بايد او را جزء رجال بزرگ عالم دانست و

اگر چه اشخاص در ايران باره به من اعتراض دارند ولي معذالك من به طور قطع نادر را مرد بسيار بزرگي مي دانم. آيا مردي كه بدون كمك ويا نفوذ ديگران خود را از هيچ به مقام شامخ فاتح آسيا رسانيده است مرد بزرگي نيست؟  البته كه هست!

شما برنده به دنيا آمده ايد

پرمود باترا مقدمه: گاهي اوقات حس ميكنيم كه در زندگي، زير با غم و غصه هايمان خرد شده ايم. لحظات سختي پيش مي ايد كه دانايي،توانگري و درصد قدرت بودن مطلقاّ بي ارزش مي شود وهيچ كمكي به ما نميكند.در اينگونه موارد ثابت شده است كه يك چشم انداز مثبت به زندگي مي تواند ارزشمند ترين دارايي ما به حساب ايد. مهمترين موضوعي كه در زندگي وجود دارد نگرش ما نسبت به زندگي است. ذهن ما ميتواند مثبت يا منفي بينديش. كل كاري كه بايد انجام دهيد،زندگي توام با شور واشتياق، خوشي ،صداقت ودرست كاري است.اينها فقط جند عدداز سلاحهاي ضراد خانه مثبت انديشي هستند. نگرش هت هستند كه برنده و بازنده  را مانند گندم از پوسته جدا ميكند. اين كتاب پيشنهادي است تا به شما كمك كند تا با زير بم هاي زندگي با استواري رو به رو شويد. كارخانه مثبت انديشي را آغاز كنيد

سر شناسنامه: باترا، پرمود               عنوان ونام پديد اورنده:شما برنده به دنيا امده ايد/پرمود باترا /(مترجم: مامك بهادر زاده)مشخصات نشر:تهران:اوين،1386.مشخصات ظاهري:112 ص. :جدول ؛17*11   س  م.شابك:9-29-8148-964-978وضعيت فهرست نويسي:فيبا.موضوع:انديشه وتفكر خلاق.رده بندي كنگره:1386  2ك2ب/408 رده بندي ديويي:35/153شماره كتابخانه ملي:1037296طرح جلد:مهرنوش هاشميچاپ و صحافي: معراج خلاصه نويسي :سيد مرتضي رضوي

فهرست مقدمه..............................................................................................3 1.كارخانه مثبت انديشي را آغاز كنيد.......................................................4 2.افسردگي هايت را با خنده از خود دور

كن..............................................6 3.عاشق خودت باش..........................................................................7 4.دعا هاي يك دقيقه اي را انجام بده.......................................................8 6.وقتي منظورتان "نه" است نگوييد "بله" .................................................9 7.خونسرد باش..............................................................................10 8.به كاري كه مي كنيد عشق بورزيد.....................................................11 9.ايا شما يك فرد نيكو كاريد..............................................................12مقدمهگاهي اوقات حس ميكنيم كه در زندگي، زير با غم و غصه هايمان خرد شده ايم. لحظات سختي پيش مي ايد كه دانايي،توانگري و درصد قدرت بودن مطلقاّ بي ارزش مي شود وهيچ كمكي به ما نميكند.در اينگونه موارد ثابت شده است كه يك چشم انداز مثبت به زندگي مي تواند ارزشمند ترين دارايي ما به حساب ايد. مهمترين موضوعي كه در زندگي وجود دارد نگرش ما نسبت به زندگي است. ذهن ما ميتواند مثبت يا منفي بينديش.كل كاري كه بايد انجام دهيد،زندگي توام با شور واشتياق، خوشي ،صداقت ودرست كاري است.اينها فقط جند عدداز سلاحهاي ضراد خانه مثبت انديشي هستند. نگرش هت هستند كه برنده و بازنده  را مانند گندم از پوسته جدا ميكند.اين كتاب پيشنهادي است تا به شما كمك كند تا با زير بم هاي زندگي با استواري رو به رو شويد. كارخانه مثبت انديشي را آغاز كنيد

برنده به دنيا بياييد مراقب افكارتان باشيد ،گفتارتان خواهد شد،مراقب گفتارتان باشيد،كردارتان خواهد شد، مراقب كردارتان باشيد،عادتان خواهد شد،مراقب عادتان باشيد ،شخصيتتان خواهد شد. يك ذهن منفي نتيجه احساست سركش و نا فرمان است. وقتي از اين موضوع اگاه شويد مي توانيد اطمينان حاصل كنيد  كه چه چيزي برايتان خوب است. هرچه را بكاريم همان را درو ميكنيم، بدون شك حقيقت ان است كه بزرگ ترين دوست يا دشمن ما خودمان هستيم. ما در طي روز، مقداري نگراني، حسادت و رنجش اندخته

ميكنيم كه بايد از ذهنمان بيرون ريخته شود. اگر تمام اين اقلام را از ذهنمان بيرون نيندازيم، ذهنمان را مسموم خواهند ساخت. اين خوشكشويي روزانه ذهني به ما كمك ميكند 6 تا 9 درصد حجم مغزي خود را براي ورود افكار جديد خالي نگه داريم. اگر افكار شادي بخش داشته باشيم، شاد خواهيم بود. اگر افكار مصيبت بار داشته باشيم مصيبت زده خواهيم بود. اگر افكاري هراس اور داشته باشيم،هراسان خواهيم بود. مغز ما كارخانه انديشه سازي است و مي تواند هم افكار خوب و هم يد توليد كند. مغز ما مانند يك جريب زمين است كه مي توانيم در ان گل يا علف هرز بپرورانيم. متاسفانه طبيعت بشر اگر براي كاشتن و پروردن بذرهاي ذهني مثبت در وجود خود تلاش نكند،بيشتر گرايش به پروراندن علف هاي هرز دارد. افسردگي هايتان را با خنده از خود دور كنيد خنده نيرو بخش ترين داروي حيات است.يك خنده خوب در همه حال بلافاصله حال مارا بهبود       مي بخشد. كتاب هاي كمدي بخوانيد ، با ادم هاي شوخ نشست و برخاست كنيد. فيلم هاي خنده دار ببينيد،لطيفه هاي خوب بشنويد، از شركت در مجالسي كه زنان ومردانش لبخند زدن را فراموش كرده اند بپرهيزد. شوخ طبع باشيد،اگر نمي توانيد به لطيفه هاي خودتان نميخنديد،هرگز لطيفه نسازيد. اگر ما بتوانيم اراده كنيم و موجب شويم كه براي يك ساعت مشخص در سال همه دنيا بخندند، به گمان من در نلابودي تيرگي ها ، خشونت ها، حماقت هاو... كمك شايان توجهي كرده ايم. فقط يك خنده كوچك هم ميتواند زندگي را براي زيستن ارزشمند كند. خنده قدرتمندي مي اورد ،

امروزه حتي علم هم ثابت كرده است كه خنده يكي از مهم ترين و موثرترين داروهايي است كه بشر در اختيار مردم گذاشته است.عاشق خودت باش هرگز عزت نفست را از دست نده زيرا اگر ان را از دست بدهي،همه چيزت را از دست داده اي. كسي كه به خودش احترام نگذارد، نبايد انتظار احترام از جانب ديگران را داشته باشد . تفكر خلاقانه وقتي انجام ميگيرد كه عزت نفس و خود باوري شما دست نخورده و سالم باشد. عزت نفس و خود باوري خود را با كمك ديگر مردم وقتي شما را مورد پذيرش قرار نمي دهند، افزايش دهيد. اين شما نيستيد كه مورد پذيرش قرار نگرفته ايد  بلكه عمل يا رفتارتان است كه مورد پذيرش قرار نگرفته است. نگرش مثبت ،ارزشمند است. از يك حالت سنج براي ارزشيابي نگرش هتي خود استفاده كنيد. اين دستگاه وسيله اي است كه ميتواند فاكتور هاي مثبت يا منفيخود را ارزشيابي كنيد. مطمئن شويد كه به عوامل مثبت گرايش داريد. عواملي كه شما را بالا و بالاتر ميبرد.{كس نخوارد پشت من          جز ناخن انگشت من}دعا هاي يك دقيقه اي را انجام دهيدبه نيايش هاي مذهبي بپردازيد  از دانه هاي تسبيح براي كاهش استرس وعصبانيت استفاده كنيد. قصد گفتن حرف هاي خوب است حتي به خودمان.اين كاربه شما كمك ميكند كه مثبت بينديشيد.ببينيد چه چيزي مناسب شماست و دعايتان با شرايط خاص خودتان، خلاصه كنيد.مادامي كه در تلاش براي رسيدن به خواسته هاي خود هستيد، از آنچه در حال حاضر داريد لذت ببريد.اين يك سناريو است. شما ميتوانيد به سناريوهاي ديگري مطابق با شرايط خاص خودتان فكر كنيد.

هدف اين است كه حتي زماني كه در مرحله بسيار بدي از زندگي هستيد، مملو از تفكرات مثبت باشيد. به خاطر داشته باشيد كه گرچه سختي هاي بشر به اتمام نمي رسد،اما انسان هاي سخت تمام مي شوند.وقتي منظورتان "نه" است نگوييد "بله"وقتي "نه" گفتن را ياد بگيريد همچنين به پذيرفتن "نه" ديگران عادت كنيد، مديريت كارها اسان ميشود.هر كدام از ما توان انجام چند كار مشخص را داريم ، اين مطلب بايد درمغزها جاي گيرد كه، همه مردمي كه با انها سروكار داريم چه بالادستي وچه پايين دستي ها توان مندي هاي محدودي دارند.اگر خواهان كاهش استرس هايمان هستيم بايد اين واقعيت را چه در هنگام پذيرش كارها و چه در هنگام واگذاري كارها، اين موضوع را در نظر بگيريم . بگذاريد اين مطلب از يادمان نرود كه هر گاه توان انجام كاري كه به ما محول شد را نداشتيم ، با يك عقل سليم با گفتن "نه"رك و راست كدورتي كه بعداً به وجود خواهد امد از بين ببريم.  خون سرد باشدر قلاب كسي كه به شما توهين مي كند نيفتيد و خود را هم سطح او نكنيد. در جاگاه رفيع خود بايستيد، جايي كه از گزند سنگ ها در امان باشيد...وقتي ما عصباني يا از خود متشكر مي شويم،حرف هايمان به مانند تير هايي برگشت ناپذير است. انها به استرس ما ذامن ميزنند در حقيقت تك تك ما از اين نقيصه بشري رنج ميبريم.اتهامات بي فكرانه ،لا قيدانه يا عيب جويانه كه اغلب از روي حسادت انجام مي پذيرد،خالق مشكلات ما هستند. اگر شما ميبينيد كه كسي دارد اشتباه ميكند، در صورتي

كه خودتان خبره ان كار هستنيد اشكالي ندارد كه به ان اشاره كنيد، در غير اين صورت ساكت بمانيد.به كاري كه مي كنيد عشق بورزيد اگر خواهان شادي مادام العمر هستيد ياد بگيريد به كاري كه ميكنيد عشق بورزيد. اكنون سه سال است كه من با اين انديشه زندگي ميكنم، ودر طول اين مدت زندگي ام بسيار روشن تر وشفاف تر شده است. افكار من به طور معمول مثبت از افكار دوستانم استاگر تلاش هايت با شكست رو به رو شد، استاندارد هايت را پايين بيار....ايا شما يك فرد نيكو كاريد همه ميتوانند بزرگ باشند ، زيرا هر كس قادر به خدمت كردن است.«براي خدمت كردن نيازي نيست مدرك دانشگاهي داشته باشيد... لزومي ندارد افلاطون و ارسطو را بشناسيد... يا تئوري نسبيت انيشتين را بدانيد. براي خدمت گذاري فقط بايد قلبي سرشاراز عطوفط و گذشت و بزرگواري داشته باشيد ش ، روحي نشلت گرفته از عشق» از خداوند به خاطر اين كه مرا در موقعيتي قرار داد كه بتوانم به ياري ديگران بشتابم سپاس گزارم، زيرا با كمك به ديگران به خود نيز كمك كرده ام . شما متوانيد به همه خواسته ها يتان كه در زندگي داريد برسيد، به شرطي كه به ديگران در رسيدن به خواسته هايشان كمك كنيد. پايان

مديريت زندگي

نويسنده: جان ماكسول خلاصه كتاب: نرجس خاتون هاشمي- مقدمه: مديريت پروژه اي است چندين ده ساله در پيش روي هر يك از ما كه نياز به مديريتي درست و هوشمندانه دارد تا در پايان آن بتوانيم خود را مدير پروژه اي موفق بدانيم.مديريت زندگي يك هنر است . هنر زيبا آفريني تعريف كرده

اند و زيبايي را داشتن تناسب و هماهنگي دانسته اند. ما پروژه زندگي را توشه اي از سرمايه هاي فكري و هوشمندي ها وتوانايي ها و استعدادها يي براي خود آغاز ميكنيم. مديريت پروژه زماني هنرمندانه پيش خواهد رفت كه با رعايت توازن و تناسب و هماهنگي سرمايه و داشته هايمان را بكار بگيريم و شاهكاري خلق كنيم. نويسنده: جان ماكسول مترجم: شمس آفاق ياوري شناسنامه كتابنام كتاب: مديريت زندگينويسنده: جان ماكسولمترجم: شمس آفاق ياوريويراستار علمي: دكتر فريبا لطيفيصفحه آرايي: نرگس مير صانعطراح جلد: آزاده شيبانيفرايند چاپ: مصطفي تاجيكينوبت چاپ: اولشمارگان: 3000جلدشابك: 1-04-6092-600-978                    ISBN978-600-6092-04-1                       ناشر: فرامقدمه: مديريت پروژه اي است چندين ده ساله در پيش روي هر يك از ما كه نياز به مديريتي درست و هوشمندانه دارد تا در پايان آن بتوانيم خود را مدير پروژه اي موفق بدانيم.مديريت زندگي يك هنر است . هنر زيبا آفريني تعريف كرده اند و زيبايي را داشتن تناسب و هماهنگي دانسته اند. ما پروژه زندگي را توشه اي از سرمايه هاي فكري و هوشمندي ها وتوانايي ها و استعدادها يي براي خود آغاز ميكنيم. مديريت پروژه زماني هنرمندانه پيش خواهد رفت كه با رعايت توازن و تناسب و هماهنگي سرمايه و داشته هايمان را بكار بگيريم و شاهكاري خلق كنيم. ماكسول در اين كتاب تلاش كرده است تا اين هنر را به خوانندگانش بياموزد كه با تصميمات دوازده گانه و مديريت درست آن تصميمات تنها براي چند دقيقه در روز فرد را چنان قدرتمند ميسازد كه با تشخيص اولويتهاي خود به سمت موفقيت و يك زندگي كامل گام بردارد. در اين كتاب خواهيد آموخت كه برنامه كاري

خود را نظم ببخشيد خلاقيت و تفكر را پرورش ، پول خود را مديريت ، برقراري ارتباط درست و مناسب با ديگران و آموزه هاي ديگركه در راه زندگي ما را راهنمايي ميكند. زندگي هنر هم نفسي با غم هاست

زندگي هنر هم سفري با رنج است  زندگي هنر سوختن تا روشني آينده است  زندگي هنر ساختن پنجره در بيداري ست   زندگي هنر روزنه در تاريكي ست  زندگي گاهي آري به همين باريكي ستامروز خود را به شاهكار بدل كنيد شما زندگي خود را چگونه توصيف مي كنيد؟ آيا تمام امور زندگي خود را به انجام رسانيده ايد ؟ آيا خود را فرد موفقي ميدانيد؟ شما با اتخاذ چند تصميم كليدي و كاربردي و به كاربردن آنها در زندگي و در برنامه كاري خود موفقيت را از آن خود سازيد. شما ميتوانيد زندگي خود را به شاهكار بدل كنيد . آري ايده جالبي كه هيچ هزينه و پولي نمي خواهد براي هدف گذاري و رسيدن به هدف بايد دو عنصر تصميمات درست و انضباط روزانه در كنارهم و با هم باشند در غير اينصورت فاقد ارزش است.                           زمان كار فرمايي است كه در تمامي فرصتها يكسان عمل ميكند اما نوع برخورد ما با زمان يكسان نيست. ما ميتوانيم با توانايي هايمان و بكارگيري استعدادهايمان هنرمندي براي زندگي خود شويم تصميمات درست  –  انضباط روزانه  =  يك برنامه بي نتيجه    انضباط روزانه  –  تصميمات درست  =  گروه بندي بي نتيجه      تصميمات درست  + انضباط روزانه  =  يك شاهكار بالقوه       تصميمات درست امروز منادي فردايي بهتر هستند.اصول دوازده گانه روزانهماكسول يك فهرست دوازده گانه از موارد بسيار مهم

براي نيل به موفقيت را به صورت زير معرفي ميكند. وآنرا اصول دوازده گانه مي نامد.  1.طرز برخورد : انتخاب و نمايش درست هر روزه2.اولويتها : مصمم بودن و عمل به اولويتهاي مهم روزانه3.بهداشت : شناخت و پيروي از راهنماهاي بهداشتي هر روزه 4.خانواده : مراوده و مراقبت هر روزه از خانواده ام5.انديشيدن : تمرين وتوسعه خوش فكري هر روزه6.تعهد : خلق و حفظ تعهدات مناسب هر روزه 7.امور مالي : مديريت درست پولي هر روزه8.اعتقاد : عمق بخشي و بيان اعتقاد هر روزه9.ارتباطات : بنيان نهادن ارتباط محكم و سرمايه گذاري هر روزه برآنها10.سخاوت : برنامه ريزي و مدل سازي سخاوت هر روزه11.ارزش ها : پذيرش و كاربرد هر روزه ارزش هاي درست12.رشد : جستجو و تجربه بهتر شدن هر روزه با تصميم گيري درست در هريك از اين بخش ها و سپس مديريت كردن بر آنها خواهيد توانست مديريت را از آن خود كنيد.طرز برخوردطرز برخورد شما انتخاب خودتان است. اگر مايليد كه روزتان را به يك شاهكار بدل كنيد بايد برخوردتان را با ديگران اصلاح كنيد ، اگر فرد خوش برخوردي نيستيد ، بايد به تغيير آن دست بزنيد و ميتوانيد اينگونه تصميم گيري كنيد كه :•    تصميم گيري روزانه براي طرز برخورد درست•    مسئوليت طرز برخوردتان را بپذيريدهريك از انسانها وظيفه دارند تا مسوليت نحوه برخورد شان را برعهده بگيرند پس نحوه نگاهتان را به آن تغيير دهيد .         •    تصميم بگيريد تا نگرش بد خود را تغيير دهيد مواردي از زندگي مانند نژاد ويا والدين غير قابل تغييرند اما نگرش از آن جمله است كه قابل تغيير است وبخش هايي

از نحوه تفكر تقريبا همه آدمها قابل تغيير است.•    فكر ، رفتار ، صحبت و عملتان را شبيه فردي كنيد كه ميخواهيد مثل او باشيدبراي تغيير كار را از ذهن خود شروع كنيد بهبود را باور داشته و قبول كنيد تبديل به فردي شويدكه در آرزويش هستيد. زماني نحوه تفكر تغيير يابد هر چيز ديگر هم از آن متابعت خواهد كرد•    مردم را ارزشمند بشماريدنمي توان از ديگران بيزار بود و همزمان برخورد درستي با آنان داشت. تعامل شما با ديگران و با ارزش شمردن و رفتار درست با ديگران مانند شنيدن ملودي شيريني است.•    حس قدرداني از ديگران را در خود پرورش دهيدقدرداني ربطي به ذوق و سليقه يا دليل و برهان ندارد بلكه به چشم انداز فرد مربوط است.مديريت كردن طرز برخوردبراي حفظ نحوه برخورد درست ، تعديل را در زندگي هر روزه خود الزامي كنيد. اگر براي شما تازگي دارد و لابد ميپرسيد چگونه ميتوان آنرا اجرانمود. به راهنمايي هاي زير در اين امر به شما كمك ميكند توجه كنيد:•    تعديل براي طرز برخورد روزانه طرز برخورد به خودي خود پابرجا نميماند بايد به طور روزانه مورد مراقبت قرار گيرد ، هرچه نهاد بدگويي و عيب جويي شما بيشتر باشد طرز برخورد شما به توجه بيشتري نياز خواهد داشت سعي كنيد هر روز را با بررسي طرز برخورد خود آغاز كنيد مراقب خطري باشيد كه حاكي از خطرات احتمالي رفتار شماست.  •    يافتن موارد مثبت هر چيز در زندگي روزانه هرچند ممكن است كار سختي به نظر برسد ولي با كمي تلاش ميتوان در هر چيز حتي ميان وضعيت هاي دشوار هم

نكات مثبت را يافت.•    يافتن افراد مثبت در تمام وضعيتهابه دنبال يافتن افراد مثبت باشيد در برابر مشكلات از آنها كمك بگيريد و اگر آنها در مشكل قرار گرفتن به كمك آنها بشتابيد. دو فرد مثبت بهتر از يك نفر ميتواند با سختي و مشكلات بجنگند•    استفاده از كلمات مثبت در مكالماتتعريف وتمجيد ، قدرداني و قوت قلب دادن ، ستايش ، ترفيع و پاداش دهي به ديگران را صميمانه انجام دهيد بدانيد كاري است كه براي خودتان هم مانند ديگران لذت بخش خواهد بود.•    حذف كلمات منفي از حرفهاي روزانهشما هم ميتوانيد از چنين روشهايي بهره بگيريد كلمات منفي خود را بيابيد و دست به اصلاح آن بزنيد ، جستجو و پذيرش مداوم مثبت ها و حذف منفي ها به شما كمك ميكند تا مثبت انديشي را در زندگي هر روزه وارد كنيد.•    بيان سپاسگذاري هر روزه از خودتانوقتي تشكر كردن را بياموزيد به جاي تمركز بر بدي ها بر موارد خوب زندگي خود تمركز ميكنيد انديشيدن به موارد خوب به ما در سپاسگذار بودن كمك ميكند و موجب قرار گرفتن در فاز مثبت خواهد شد و اين مورد باعث تفكر به سمت موارد خوب به جاي بدي ها وا مي دارد.اولويتها    زمان با ارزش ترين سكه موفقيت در زندگي شماست تنها شما هستيد ميتوانيد نحوه خرج كردن آنرا تعيين كنيد مراقب باشيد و اجازه ندهيد ديگران آنرا خرج كنند.زندگي خودرا اولويت بندي نماييد و تمام تمركز و انرژي را صرف اموري نماييد كه بيشترين نتيجه را دارد از آن به بعد ديدتان نسبت به خود و شغلتان تغيير مييابد.تصميم گيري روزانه براي مصصمم

بودن واعمال و اولويتهاي مهم با رعايت موارد زير ميتوان از طريق تصميم گيري بر اساس اولويتها روش نگاه خود و اعمالتان را تغيير دهيد:-امروز را باز پس گيريدوقتتان را براي خود اختصاص دهيد اجازه ندهيد ديگران آن طور كه ميخواهند وقت شما را در اختيار بگيرندسه سوال از خود بپرسيد-چه انتظاري از من ميرود؟-بيشترين نتيجه مثبت از چه اعمالي ناشي ميشويد؟-بيشترين پاداش از چه اعمالي ناشي ميشود؟-توانايي هاي خود را حفظ كنيداز طريق آزمايش و خطا ، مشاوره با ديگران ، آزمون هاي شخصيتي و تجربه هاي شخصي از توانايي هاي خود مطلع شويد و البته بايد بدانيد براي رسيدن به موفقيت شكست را هم بايد بپذيريد.مديريت كردن انضباط اولويتها•    ارزيابي روزانه اولويتها اولويتهايتان را هر روزه مورد بررسي قرار دهيد چرا كه در هر روز اولويتها در زندگي تغيير ميكند •    برنامه ريزي دقيق براي وقتتاناگر ميخواهيد تاثير گذار باشيد بايد برنامه ريزي را در زندگي خود متحول سازيد.•    تعقيب برنامه هاي خودبدانيد به برنامه ريخته شده بايد عمل نمود و از انجام آن غافل نشويد و گرنه بازده كار و برنامه تان مانند كسي است كه برنامه نداشته و از اين اولويتها بي نصيب مانده است. •    استفاده از جايگزين در هر زمان•    سرمايه گذاري روزانه براي افراد واجد شرايط مواردي كه به هنگام ارزيابي سرمايه گذاري از وقتم به آنها توجه ميكنم از اين قرار است كه گروه را ارزشمند شمرده ، قابليت هاي ذاتي ، مسووليت ، زمان بندي ، پتانسيل و مربي گري صحيح و زماني كه براي ديگران صرف ميكنيد يك سرمايه گذاري عظيم است.سلامتي•    تصميم گيري روزانه

براي شناخت و تعقيب رهنمودهاي سلامتي •    يك هدف با ارزش براي زندگي خود تعيين كنيد تمايل به زندگي طولاني در شما•    به انجام كارهاي لذت بخش روي آوريد آنچه كه به شما انرژي ميبخشد•    سرعت مناسب حال خود را بيابيد اگر سرعت زندگي كمتر از ميزان توانايي باشد ممكن است موجب احساس سستي شود. و اگر سرعت بيش از توان فرد باشد ممكن است آزار دهنده باشد ، شما بايد حد تعادل خود را كشف كنيد. •    ارزش فردي خود را بشناسيد•    از همه مهمتر خنده را فراموش نكنيدمديريت كردن سلامتي•    تغذيه درست و مناسب•    ورزش•    در مقابل استرسها خود را نبازيدخانوادهساخت يك خانواده مستحكم به خودي خود ممكن نيست احتياج به تلاش سخت دارد براي رسيدن به موفقيتهاي ديگر اما نبايد خانواده را فدا كرد زيرا او يك موفق واقعي نيست. شعار هر روزتان و عمل به آن : براي جلب عشق و احترام نزديكانم هر روز سخت كار خواهم كرد•    تصميم براي ارتباط و توجه روزانه به خانواده•    اولويتهاي خود را مشخص كنيد خانواده-شهرت-مقام و...•    معنا بخشي به خانواده                                      •    ايمان بخدا                                               •    تداوم در رشدتوانايي فردي خود و فرزندان•    اعتماد به تجربيات•    اطمينان به خدا و خودمان و به ديگران•    همكاري در زندگي راهبرد حل مشكلاتتان را در خانه خويش بهبود بخشيد كه موجب پرورش سه چيز ميشود درك بهتر-تغيير مثبت-رشد ارتباطات.مديريت كردن انضباط خانواده اگر مايليد زندگي خود را تحكيم بخشيد و آنرا منبعي از پايداري كنيد انضباطهاي زير را اعمال كنيد•    در صدر قراردادن ازدواج سالم•    قرار دادن خانواده در اولويت اول•    حفظ سنتهاي خانوادگي•    يافتن راههاي مناسب و

حذف برنامه هاي تفريحي فردي و صرف وقت با خانواده•    بيان قدرداني از يكديگر•    حل هر چه سريع درگيري ها و مشكلاتنحوه تفكرتمام پيروزي ها و شكستهاي يك انسان در راه موفقيت از افكار او برميخيزد پس سعي كنيم به تمام چيزهايي كه به ارزش خود و ديگران مي افزايد بيانديشد و خوش فكري را با موارد زير بخشي از زندگي خود كنيد: - تصميم روزانه براي تمرين و پرورش خوش فكري ( بيشتر فكر كنيد ، ايده هاي ظاهر شده و بهتر ميشود به محض بهتر شدن بهبود هم خواهند يافت ). - فكر عالي زاييده خوش فكري است انواع مختلف تفكر را تشخيص دهيد ( مانند تفكر خلاق ، متمركز ، راهبردي ، واقع گرايانه ، مشترك و....) - توانايي خود را گسترش و ضعفتان را به كاركنان خود بسپاريدمديريت كردن انضباط تفكروضعيت هاي مختلف در زندگي و همچنين افراد ميتواند فكر ما را نسبت به زندگي مثبت و يا منفي كند بايد خودعهده دار انديشه خود باشيد اگر مايليد چنين عمل كنيد اين اعمال را از ياد نبريد:هر روز زماني را براي تفكر به خود اختصاص داده و مصممانه به موضوعات درست بيانديشيد. •    يافتن محلي براي تفكر •    تخصيص زماني براي تفكر به طور روزانه •    زمانيكه بهترين حال را براي تفكر داريد•    حفظ افكار•    به اجرا در آوردن سريع افكار •    تلاش هر روزه در جهت بهبود تفكر ( تمركز بر موارد مثبت ، گرد آوري اطلاعات درست ، وقت گذراني با خوش فكران )تعهدسرسختي در انجام خواسته ها و تصميم گيري براي پذيرش صميمانه تعهد در زندگي نيازمند كارهايي

است كه در زير به آن اشاره ميكنيم:•    اگر كاري ارزش انجام دادن دارد خود را متعهد به انجامش كنيد•    تصميم گيري روزانه براي ايجاد و حفظ تعهد•    در برابر تعهدات خود احساس مسووليت كنيد•    هميشه در تلاش به رسيدن كمال باشيدمديريت كردن انضباط تعهدهر روز تعهد خود را مورد بررسي قرار داده و به فوايد حاصله بيانديشيد .•    هر روز تعهد خود را مورد بررسي قرار داده و به فوايد آن بينديشيد•    پذيرش تعهد به عنوان يك تلاش•    متكي نبودن بر استعدادها•    تمركز بر انتخاب ها به جاي تمركز بر شرايط•    مصمم بودن•    انجام كار درست حتي در صورت عدم تمايلامور مالي اگر داشتن انتخابهاي متعدد يكي از آرزوهايتان است ، ولي در مورد درآمدزدايي و مديريت مالي روزانه خود دچار مشكل هستيد انجام كارهاي ذيل ميتواند به شما در اتخاذ تصميمات درست مالي كمك كند:•    امروز مان را براي داشتن انتخاب فردا قرباني نكنيم•    در تصميم روزانه براي كسب درآمد و مديريت مالي •    دورنمايي از ارزش هر چيز تصور كنيد•    دوره زندگي خود را بشناسيد ( يادگيري – كسب درامد )•    بدهي هاي خود را كاهش دهيد•    يك فرمول مالي براي زندگي خود تهيه كنيد•    فرمول مالي خود را به مرحله اجرا در آوريدمديريت كردن انضباط امور مالي•    هر روز بر برنامه مالي خود تمركز كنيم تا انتخاب هاي هر روزمان بيشتر و نه كمتر شود •    كسب در آمد براي سر و سامان بخشيدن به امور مالي •    هزينه ها را در نظر بگيريد و در اسرع وقت آنها را بپردازيد•    تمركز بر روي امور مالي خود•    سپاس گذاري هر روزه

در برابر آنچه كه داريد•    عدم مقايسه خود با ديگران•    بخشش تا حد امكانايمان و اعتقادايمان امري فردي است كه نمي شود از فرد به فرد منتقل و يا به شخص ارث برسد بلكه بايد فرد آن را باور و به آن عمل كند ، ايمان بيشتر از هر تصميم ديگري به زندگي شكل مي بخشد و جهان بيني را وسيع ميكند ، هنگامي كه در يك مشكل گير ميكنيد به ايمان خود روي مي آوريد و هر چه ايمان عميق تر باشد عبور از گذرگاه مشكلات راحتر ميشود. •    ايمان در وجود همه ما هست ...فقط بايد جايي برايش انتخاب كنيم •    تصميم روزانه براي عمق بخشي به ايمان و تداوم آن•    بدانيد كه در هنگام مشكلات به ايمان روي مي آوريد•    زماني كه ايمان را درك كرده باشيد توانايي اش در گذر مشكلات بيشتر ميشودمديريت كردن انضباط ايمان•    زندگي هر روز خود را مانند نيكان بگذرانيد •    اينكار امكان ندارد مگر به اينكه به سه توصيه براي مديريت انضباط ايمان توجه كرد•    1- خدا را در نظر داشته باشيد•    2- با مردم معتقد معاشرت كنيد•    3- ايمان خود را كشف كنيد و آنرا عمق ببخشيد و پرورش دهيد ارتباطاتانسانها در مورد روابطشان احساس مسووليت نمي كنند بايد اين نكته را بدانند براي برقراري روابط ناب شما بايد ذهنيت خود را تغيير دهيد. در زير روشهايي براي كمك به شما ذكر شده است ، به آنها توجه كنيد •    تصميم گيري روزانه براي پيش قدم شدن و سرمايه گذاري بر ارتباطاتي استوار•    پيش قدم شويد و بر ارتباطاتتان با ديگران سرمايه گذاري كنيد •   

براي ديگران ارزش قائل شويد •    سعي كنيد ديگران را درك كنيد•    بدون چشم داشت به ديگران احترام بگذاريد اما احترام ديگران را كسب كنيد•    افزودن به ارزش ديگران را جزو تعهدات خود قرار دهيدمديريت كردن بر انضباط برقراري ارتباطاز خود بپرسيد آيا امروز به فكر ديگران بوده ام؟ آيا آنها از كنار من بودن لذت برده اند؟ اگر ميخواهيد جواب اين سوالات مثبت باشد پس انجام اعمال زير را در خاطر داشته باشيد:•    هر روز ارتباطاتم را با ديگران با حسن نيت همراه كنيد•    اولويت دادن به ديگران •    با ديگران چنان رفتار كن كه مايلي با تو رفتار كنند•    عدم دخالت احساسات در روابط •    تخصيص وقت براي با ارزش ترين ارتباطات •    خشنودي از رفع مشكل ديگران•    بيان كردن عشق و قدر دانيسخاوتبخشش تابع درامد نيست- بلكه از دل برمي خيزد. بخشش درباره كمك به ديگران و يافتن راههاي افزودن به ارزش آنان است. راهي براي دستيابي به موفقيتهاي مهم در زندگي شماست. اگر ميخواهيد فردي سخي شويد سخاوت را بخشي از زندگي روزانه خود سازيد كارهاي زير را انجام دهيد: •    تصميم روزانه براي برنامه ريزي و نمونه سازي سخاوت•    از پول خود بخشش كنيد•    سعي كنيد اگر پولي براي بخشش نداريد از عمل و يا حرف محبت آميز دريغ نكنيدمديريت انضباط سخاوت•    با ديگران محترمانه صحبت كنيد•    گوش دادن به ديگران و تلاش جهت درك انها•    سعي كنيد بر ارزش خويش بيفزاييد زيرا تا چيزي نباشيد نميتوانيد ببخشيد•    كارهايي كه خداوند با ارزش شمرده را انجام دهيد•    براي سخاوت منتظر كاميابي نباشيد•    چه كاري بايد براي ديگران انجام دهيم•    چگونه

دست نيازمندان را بگيريمارزش ها    شما يكبارفقط زندگي مي كنيد اما اگر درست عمل كنيد همين يكبار كافي است. مردم چگونه مي توانند درست عمل كنند؟ با شناخت ارزشها و عمل هر روزه به آنها و بدانيد شما در اين كار با ندامت روبرو نخواهيد شد. توصيه هاي زير براي شروع كار به شما كمك ميكند•    تصميم روزانه براي پذيرفتن و اجراي ارزش پسنديده•    فهرستي از ارزش هاي پسنديده تهيه كنيد•    به توصيف ارزشها بپردازيد•    منفعت آنها را براي خود مشخص كنيد•    ارزشهاي پسنديده خود را بشناسيد•    براي كاربرد روزانه ارزشها تصميم بگيريدمديريت انضباط ارزشهاهر روز ارزشها مورد آزمايش قرار ميگيرند. افراد منفي ممكن است به خاطر رفتار مثبت شما را به ديده تحقير بنگرد و يا مثلاً افراد بي خانواده از خود گذشتگي شما را نسبت به خانواده درك نكنند و.... اين افراد سعي دارند تا شما را به تبعيت از خود راضي كنند. براي اين امر اتفاق نيفتد به راهنمايي هاي زير  توجه كنيد: •    هر روز ارزشهاي خود را بررسي كنيد و بازتاب آنرا ببينيد•    پذيرش روزانه ارزشها•    مقايسه ارزشهايتان با كارهاي روزانه•    پايداري بر ارزشها با حفظ احساساتتان•    ارزيابي هر روزه بر اساس ارزشهارشد انسانها اگر در محيط خشن و محدود قرار گيرند كوچك باقي خواهند ماند اما اگر بياييد و آنها را در محيطي قرار دهيد كه مشوق رشد است شاهد رشد و شكوفايي آنها تا نيل به تواناييهايشان باشيد. در زندگي يك برنامه رشد فردي تهيه و آنرا اعمال كنيد ، اگر آمادگي يافته ايد تا براي دنبال كردن رشد و تجربه بهبود هر روزه خود تصميم گيري كنيد

به توصيه هاي زير عمل نماييد. - تصميم گيري براي جستجو و تجربه روزانه رشد -از خود بپرسيد توانايي من در چه زمينه اي است؟ - براي تغيير متعهد تغييرات فردي در زندگي شويد - براي رشد اهدافي را تعيين كنيد - لذت بردن از مسير را بياموزيد - خود را در محيط رشد قرار دهيدمديريت انضباط رشد•    هر روز هدفمند و با يك برنامه به رشد خود ادامه دهيد•    هدف قرار دادن رشد به نحوي هر روزه•    اختصاص دادن وقت و برنامه ريزي براي رشد فردي به صورت هر روزه•    يادداشت مطالب جديد كه در آينده بكار آيد ( بايگاني كردن آموخته ها )•    بكار گيري مطالب يادداشت شده قبلي ( بكارگيري آموخته ها )ماحصلپياده سازي اين زمانها كار ساده اي نيست به همين جهت توصيه مي شود كه ابتدا دوازده تصميم درست را در زندگي خود بيابيد و با اين اصول و با توجه به اصول زندگي خود آنرا تعديل نماييد سپس بر تصميم گيري ها كار كنيد هر ماه تصميمي اتخاذ و نوع مديريت آنرا مشخص كنيد. بعد از يك سال از تمركزي كه بر زندگيتان حاكم شده و جريان يافتن در مسيري كه آرزويش را داشتيد شگفت زده خواهيد شد. با بهسازي امروز به بهسازي زندگي خود دست زنيد ، زيرا كه وقتي از امروزتان مراقبت ميكنيد ، فردا به خودي خود مراقب خواهيد بود. بدانيد برنامه ريزي براي كارهاي روزانه راز موفقيت شما در زندگي است

زندگي نامه ابن مسعود از مهدي سردار

تاليف:جواد محدثي

خلاصه كتاب زندگي نامه ابن مسعود از مهدي سرداركتاب:زندگي نامه ابن مسعودتاليف:جواد محدثيچاپ ونشر:دفتر نشر فرهنگ اسلاميتنظيم:برآباديتعداد:10000جلدتاريخ نشر:بهمن 59 فهرستپيش گفتار.........................................................................................................5ابن مسعود كيست؟...............................................................................................15تداوم

موضعگيري..............................................................................................29سخنان ابن مسعود................................................................................................46احاديثي درباره ابن مسعود.....................................................................................57ابن مسعود و قرآن...............................................................................................60آموزشها و تعاليم ابن مسعود....................................................................................73ابن مسعود در دوران خلافت ابوبكر و عمر ................................................................93ابن مسعود در دوره خلافت عثمان.........................................................................104پايان زندگي ابن مسعود.......................................................................................141منابع ومصادر..................................................................................................150پيش گفتار:در سرگذشت وقصه هاي آنان عيرت وتجربه اي براي خردمندان است....(سوره يوسف آيه 111)نسل ها نياز به الگو دارند. امت مسلمان ،براي تربيت اسلامي –انساني پيروان اسلام،نيازمند به نشان دادن الگوي تربيتي وارايه قهرمان ونمونه است.اين را به هيچ شكل وعنوان نميتوان انكار كرد .سخن از تربيت وسازندگي است .بحث از شكل دادن به وجود است.گفتگو از بارور كردن شخصيت انساني و به ثمررساندن هستي است .تنها دراين صورت است كه زندگي،هدف وجهت پيدا ميكند واز پوچي بيرون مي آيد زيرا زندگي ، زراعت وجودي انسان است وهر كسي دهقان بذر خويش.چگونه بايد بود ؟چگونه بايد زيست؟ چگونه بايد مرد؟انها سوالاتي است كه براي انسانهاي جوياي يقين پوياي راه ،كه به ارزش هاي اصيل و واقعي علاقمند هستند ،پيش مي آيد،چه بخواهند،چه نخواهند......هر مذهب يا مكتب اعتقادي  واخلاقي ،يك كارخانه سازنده انسان است.خصوصيات وارزش هاي واقعي يك كارخانه را از دو طريق مي توان شناخت:طريقه اول:كه به همان اندازه كه طولاني وپيچيده و دشوار است مشكوك و غير مطمين تيز هست اين است كه خود كارخانه رامستقيما مطالعه كنيم واصول فني ومكانيسم كار ووسايل وشعبه هاي مختلف و محاسبات رياضي وشيوه هاي تكنيكي آن را بررسي كنيم و بر اساس اصول علمي وتيوريك صنعت و قوانين مكانيك ورياضيات ،ارزشهاي آن را بسنجيم و درباره آن نتيجه گيري وقضاوت كنيم.اين كار در عين حال تنها از عده ي معدودي متخصص بر مي آيد.راه دوم :كه بر

عكس،به همان اندازه كه ساده و كوتاه است نتيجه اش مطمين وصريح وبسيار روشن است اين است كه ارزش فني و علمي وميزان توفيق ودرستي ادعاهاي آن را از روي چند نمونه كالايي كه ساخته ودر معرض ديد عموم قرار داده است ارزيابي مي كنيم وآنها را با نمونه هاي مشابهش كه از كارخانه هاي همانندش بيرون آمده است مقايسه نماييم چرا ابن مسعود:پيرامون خورشيد فروزان محمئ(ع)ستاره هاي تابناكي چونان علي(ع)،سلمان،ابوذر،ميثم،ياسر؛عمار،مقداد،بلالو......................مي درخشند وبراي هر كدام از اينان ،كتابها وجزوه هاي جداگانه نوشنه شده است وبيوگرافي اكثرشان معلوم مي باشد كه ميتوان شرح حال وزنگي نامه اينان را در آن كتابها ديد وخواند وبا سيماي درخشانشان آشنا شد. اما درباره ابن مسعود كه يكي از برجسته ترين ياران پيامبر و وبزرگترين شخصيت ها  و مصممترين چهره ها ي پيرامون رسول خداست ،كه تا زمان عثمان هم به زندگي مبارزاتي خود با ظلم وتبعيض وناحق ،مبتني بر عقيده وجهاد وايمان و عمل صالح ادامه ميدهد ودر پايان شهيد مي شود كتاب جداگانه ومستقلي در دسترس نيست واين صحابي مجاهد شهيد مخصوصا در ميان فارسي زبانان  گمنام وناشناخته باقي مانده است.ابن مسعود كيست:ملاك كار پايان آنست .و...............شريفترين مرگ ها ،كشته شدن ومرگ شهيدان است..........ابن مسعودعبدالله بن مسعود (مشهور به ابن مسعود)از مردم مكه واز قبيله هذيل بود.ششمين نفري بود كه مسلمان شدواز پيشگامان پيوستن به نهضت جديد اسلام بود.دوبار هجرت كرد.يكبار از مكه به حبشه،همراه جمعي ازمسلمانان.باردوم از مكه به مدينه در سيزدهمين سال بعثت پيامبر اسلام. دز زمان عمر به عنوان آموزگاري شابسته براي شناساندن دين اسلام به كوفه اعزام شد.كوتاه فد ولاغر بود.به حدي كه در

حال ايستاده به اندازه مردان بلند قد بود كه نشسته باشند.ميوي سرش تا پشت گوشش ميرسيد.منظم آراسته بود وهمواره خود را معطر مي ساخت.ساق پايش حيلي باريك بود.روزي پيامبر فرمانش داد كه از درختي بالا برود وميوه بچيند.اصحاب پيامبر به باريكي ساقش نگاه كرده خنديدند.پيامبر فرمود:براي چه مي خنديد؟............دو ساق ابن مسعود ،در هنگام سنجيدن ومقايسه و در ميزان ،از كوخ احد سنگين تراست . دو ساقي كه مدام در راه خدا راه رفته و فعاليت كرده وضربه ديده و آزرده شده است.به دو قبله نماز خواند(مسجدالاقصي وكعبه )وپيامبر بر بهشتي بودن او شهادت داد.جز كساني بود كه در نماز بر فاطمه زهرا(س)شركت داشن ونيز ابوذر غفاري پس از شهادتش در تبعيدگاه ((ربذه)) نماز خواند.در جواني پيش از مسلمان شدن گوسفندان غقبه بن ابي معيط را درمكه مي چرانيد.روزي پيامبر بر او گذشت وازاو شيري خواست: جوانك شير داري؟آري .اما امانت دار هستم و گوسفند وشير از آن ديگري است.پس يك گوسفند نر نديده اي بياور.ابن مسعود ،گوسفند مورد خواسته پيامبر را حاضر كرد.پيامبر دستي بر آن كشيد وپستانش پر از شير شد.مقدار فراواني از آن شير دوشيد و خودش خورد وبه همراهش نيز داد وسپس ابن مسعودرا دعا كرد.اين حادثه،موجب تمايل ابن مسعود به پيامبر وآيين اوشد وبعدا نسلمان گشت.سخنان ابن مسعود:1-پرهيزكاران ،سروران هستندوفقيهان پيشوايانند ونشست و بر خاست با آنها سبب فزوني است.2-يا معلم دانا باش يا فراگيرنده دانش.و جز اين دو در حالن ديگري مباش .واگر نتوانستي لااقل  دوستدار دانشمندان باش نه دشمن آنان.3-درس وبررسي ،خود،نماز است.4- راستترين سخن قرآن است وا ستوارترين دستگيره ها تقوااست.5-بدترين كوري،كوري دل است. بدترين پشيماني ،پشيماني

در قيامت است6-از حرف هاي زيادي بپرهيزيد.براي هر كس ،حرف زدن به مقدار نيازش ،كافي است.7-با منافقان با دستتانونيرهايتان پيكار كنيد .اگر آنرا نتوانستيد دست كم با چهره هاي در هم و خشمگين با آنها روبه رو شويد.8-اي مردمن علم آگاهي بدست آوريد .پس هر كس كه دانست به دانسته اش عمل كند.احاديثي درباره ابن مسعود:1-پيامبر فرمود : براي امتم آنچه را كه خداوند وابن مسعودبپسندد مي پسندم واز آنچه كه خداوند وابن مسعود از آن خشمناك وناخشنود شوند ،خشمناك وبيزارم.2-علي (ع) فرمود:ابن مسعود در قيامت ،هنگام سنجش در ميزان از كوح احد سنگين تر است.3-شبيه ترين مردم به پيامبر در روش و خضوع و وقار طمانينه ابن مسعود است.4-اصحاب محمد (ص)ميدانستند كه عبدالله ابن مسعود ،در روز قيامت از مقرب ترين بندگان به درگاه خداوند است .5-تميم ابن حرام گفته است :من با اصحاب رسول خدا همنشيني كردم در اين ميان ابن مسعود از همه بي رغبت تر نسبت به دنيا و مشتاق تر به آخرت بود.وبيشتر دوست داشتم كه در صلاح ونيكي شبيه او باشم.آموزشها وتعاليمابن مسعود:آموزشهاي ابن مسعود درباره :1-نشان دادن الگو 2-دعوت به اتحاد وهمبستگي3-دعوت به حفظ موضع ها4-كوبيدن روحيه جاهلي5-عفاف و پاكدامني6-مقابله با دنيا زدگيپايان زندگي ابن مسعود :سرانجام ابن مسعود در سال 32هجري  درگذشت وبه خاك سپرده شد.

مديريت با عشق

نويسنده: نوال المهيني انواع مديران : مدير مقتدر:او معمولا بدني نيرومند دارد با وزن زياد يا قد بلند با چهره اي جدي.راه رفتن او متوازن ايت و هنگام گام برداشتن شتاب نمي كند از گفتار خود مطمئن است تن صداي اشكاري دارد كم مي خندد كارمندان وظيفه شناسي دارد كه مورد

حمايت او هستند. كم كار است و در عين حال زياد دستور مي دهد.   •    مدير بلند پرواز: چنين مديري هميشه چه در رفتار و چه هنگام راه رفتن سرعت ويژه اي دارد و سرعت دستها و چشمهايش حتي در هنگام غذا خوردن و تفكر موجب احساس خستگي او مي شود.  •    مدير مردد:چنين مديري به سرعت قابل شناسايي است. براي شناخت ار يازي به كوشش در راه كشف رفتار او نبست و مي توان از حركاتش او را شناخت.  •    مدير عملياتي: همه چيز براي چنين مديري برنامه ريزي شده است. اتفاق در كارهاي او جايي ندارد شخصيت او تركيبي از هيبت و جديت در انجام كار است. وقتي براي بيكار ماندن و اتلاف وقت با ديگران ندارد.   •    مدير ضعيف: پيش كسوتي يا وساطت عامل رسيدن چنين مديري به منصب خود ميباشد. اين مدير ويژگي هاي يك مدير را ندارد حدود كار و صلاحيت خود را نمي شناسد تمام امور را به ديگر افراد واگذار ميكند و خود از جانب كارمندان اداره ميشود. نقش هاي اصلي مديران •    برنامه ريزي •    نظم بخشي •    نظارت •    جهت دادن •    اموزش نقشهاي ديگر مديران 1.    اينكه مدير فضاي كار سالمي ايجاد كند كه همه ي افراد اداره يا گروه او را در بر بگيرد .2.    مدير بايد مشاور و مرجعي براي تمام كارمندان تحت مديريت خود باشد در ميان كارمندان اعتماد بيافريند و كار و توانايي هاي انان را مورد تقدير قرار دهد .3.    مدير بايد توانايي اين را داشته باشد كه از يك مدير خشن و مقتدر به مديري انسان صفت و علاوه

بر ان به مديري بلند پرواز بدل شود . نبايد از ياد برد كه مدير بايد دوست و مرجعي انساني براي تمام كارمندان باشد .4.    از مهم ترين نقش هاي مدير توانايي رهايي هوشمندانه از مشكلات است .5.    داشتن ديدي بي طرفانه و عدم دخالت احساس و تعيين نقاط مثبت و منفي پيش امد و پس از ان مشورت با افراد اگاه و مورد اعتماد و در پايان تصميم گيري با در نظر گرفتن بعد انساني .6.    مدير بايد استعداد رهبري داشته باشد .7.    مدير همچنين بايد نسبت به تغييرات درون سازمان يا اداره ي خود تيزبين باشد .8.    هم چنين از خصوصيات ويژه مدير قابل تحول و پيشرفت بودن است چه از نظر فكري و چه از احاظ حسي و چه از لحاظ رفتاري .از جمله نقشهاي يك مدير عاشق اين است كه :•    اموزش همگاني و علاقه به كارهاي انان از طريق به كار بستن روشهاي موثر •    دوست داشتن موسسه و احساس مسوليت نسبت به ان •    عشق به كار و بهره گيري از ان •    احساس تعهد به موفقيت و جست و جوي ان •    عشق به كساني كه با انها كار ميكنند •    دوست داشتن محيط كار و سازگاري با ان ايا عشق مدير به كارمندان نيروي محرك كار انها ست يا دليلي بر عدم توانايي كنترل امور ؟برخي از رفتارهايي كه نشان از وجود رابطه ي ميان يك گروه دارند عبارتند از :•    پيش قدم شدن در ياري كردن يك ديگر •    پيشي گرفتن در احوال پرسي و جويا شدن سلامتي يكديگر •    پيشي گرفتن در اموزش •    پيشي

جستن در ارايه ي نصيحت سازنده و انتقاد بي طرفانه و هدف مند براي اصلاح •    پيش قدم شدن در حل مشكلات كار •    پيش قدم شدن در بالا بردن معنويات و رهايي از بحان هاي رواني مراحل تحول كار كارمند از مبتدي تا متخصص در دنياي مديريت با عشق •    خوش امد گويي به كارمند تازه وارد در اولين جلسه ي چرخشي •    نشستي ديگر با كارمند تازه وارد و شرح كامل وضعيت كار شيوه ي مديريت اداره نقش هاي او و ساير كارمندان •    تنظيم برنامه ي اموزشي براي كارمند تازه وارد •    گفت و گوي روزانه با او در مورد مطالب و نكاتي كه به ذهن او رسيده است •    نظر خواهي از همكاران در مورد اجراي كار كارمند جديد •    تشكيل جلسات توجيهي براي پيشرفت در انجام كار •    معرفي او به همكاران جديد از طريق تبادل اطلاعات ميان هر دو طرف و خوش امد گويي به او در حضور ديگر هم كاران •    نظر خواهي از او در اجراي كار و در خواست پيشنهاد براي پيشرفت كار و استفاده از ان •    تقويت كار او و بيان شيوه هاي ارتباط طبق مديريت با عشق •    نظر خواهي از هم كاران در مورد اوكارمند بي انضباط در مديريت با عشقكارمند بي انضباط مديريت با عشق را مديريتي ميداند كه ميتواند در ان هرگاه كه بخواهد از وقت خود لذت ببرد يا با كارمندان ديگر باشد و يا مشغول كار شود. او كارها را طبق مصلحت شخصي خود و نه در جهت مصلحت مشترك پيش ميراند.  انواع مديران عاشق •    مدير عاشق

هراسان: مدير عاشقي وجود ندارد كه در ارتباط خود با ديگران دوستانه رفتار ميكنند ام در بسياري مواقع مانند زمان تصميم گرفتن نوعي حالت ترس از اتخاذ تصميم در انها مشاهده ميشود.البته منظور ما ترديد و دودلي نيست. •    مدير عاشق زيرك: بسيار دلپذير است كه افراد با مديري عاشق و در عين حال زيرك كار كنند.او با نظر دقيقي به كارها مينگرد. براي مصلحت كار با همه ي وضعيت هاي اداري و انساني ارتباط برقرار مي كند.  •    مدير عاشق راهبر: اين مدير هميشه گروه كاري خود را خود انتخاب مي كند.به كارمندان كوشا پاداش ميدهد و مهارت هاي گوناگوني را به كار مي گيرد. •    مدير عاشق دقيق:صاحب نظر بوده و بدون توجه به موانع و سهل انگاري هاي ديگران گروه كاري خود را به سمت اهداف پيش ميبرد. •    مدير عاشق راهنما:به غني سازي كار و كارمندان از راه نصيحت كردن ايمان دارند. مديراني كه انديشه هاي بسيار و قابليت ايجاد تحول دايمي براي كار و كارمندان را دارا مي باشند. •    مدير عاشق مردد:بر كسي پوشيده نيست كه در شخصيت افراد مردد هم سادگي و هم ژرف نگري با هم نمايان است سادگي در گفتار و ترس واضح در ان و عمق در مفهوم سخن و جست و جوي اطمينان از موضع خود پيش از اظهار نظر يا تصميم. مديران عاشق مردد بسيار اندك اند.روابط خارج از كار طبق مديريت با عشق بناي گروه كار واحد پيشرو هماهنگ و بلند پرواز به فضاهاي سالمي نياز دارد كه اين فضااز راههاي مختلفي ساخته ميشود. از جمله:ايجاد رابطه در خارج از فضاي كار

و كامل كردن نتيجه ي رابطه درون دايره كار. چرا مديريت باعشق ازدشوارترين شيوه هاي مديريت است؟  از طريق ارتباط با كارمندان: •    ممكن است مدير عاشق در ابتداي كار خود شكار خوبي براي كارمند بي انضباط و نامنظم يا كارمند هميشه شاكي به نظر برسد.•    مدير چگونه ميتواند دو ويژگي را در ان واحد داشته باشد؟ اين هنري است كه مدير عاشق ميتواند ان را با تجربه ي زياد بدست اورد.•    مدير عاشق در مديريت خود افراد را دوستانه مورد انتقاد قرار ميدهد زيرا او با كارمندان خود به شيوه اي رفتار ميكند كه از نظر اداره ي كل سبب تباهي كار ميشود.چه كسي مي تواند محيط كار خوشي به وجود اورد كه فضايي سرشار از عشق داشته باشد ؟مدير اولين القا كننده چنين روشي است البته اگر ويژگي هاي زير را داشته باشد :1.    تجربه ي عملي در برقراري روابط انساني 2.    توانايي اداره يك بحث مثبت و هنر خوب شنيدن را داشته باشد 3.    در ارتباط خود با انواع كارمندان يا كارگران موسسه و محيط كار شجاعت داشته باشد 4.    شوخ طبع و شاد باشد 5.    حس مسوليت و توانايي و تاب تحمل رفتار كارمندان را داشته باشد 6.    داراي روح ماجراجويي و رقابت باشد 7.    توانايي پشت سر گذاشتن مراحل شكست را دارا باشد 8.    در شرايط گوناگون توانايي داوري داشته باشد ايا كار مدير يك مدال افتخار است يا يك مسوليت ؟واژه ي مدير به معناي سرپرست و گرداننده سازمان و كار است كه مسوليت موفقيت يا شكست كارمندان و اداره بر دوش او قرار دارد .مدير چه كسي است

؟مدير اولين و اخرين مسئول فضاي كار در سازمان است او طرح ريز نتايج و كشتي بان موفقيت در گستره ي سازمان است .مقوله هايي وجود دارند كه نيازمند بازنگري هستند :•     نخست اينكه : مدير رئيس و مهمتر اداره و حاكم بر كار كارمندان است. •    برداشت تلاش هاي ديگران تنها از ان مدير است •    مدير تنها در يافت كننده تشكر و قدر داني اداره ي كل به خاطر انجام كار است . •    مدير مي تواند سياست كار را يدون نياز به نظر كارمندان تعيين كند . •    مدير تنها كسي است كه حق غيبت و تاخير در كار و مرخصي و استراحت دارد بدون اينكه دليل انرا بيان كرده يا به احساسات كارمندان خود احترام بگذارد .تمام موارد ذكر شده مربوط به مديراني است كه حاكميتي خلاف مديريت با عشق را دارند .زندگي شخصي مدير عاشق عده ي زيادي اعتقاد دارند كه مدير تاقته اي جدا بافته است و انها حق راه يابي به سوي او و حتي اشانيي با او را ندارند و نمي توانند از زندگي شخصي مدير كوچكترين اطلاعي پيدا كنند .سرشت مدير عاشق در جذب ديگران و اگاهي او از برخي ويژگي هاي كار مندان شكل مي گيرد. لازم است در اداره تبادل اطلاعات خصوصي كارمندان و نظرات انان رواج داشته باشد و مدير بايد برخي از امور شخصي خود را با انان در ميان بگذارد و همه را در شادي هاي خود شريك سازد مواردي مانند تولد فرزند مدير يا فارغ التحصيل شدن با ازدواج يكي از فرزندان او .چرا در مديريت با عشق بر بعد

پاداش تاكيد مي ورزيم ؟از ان رو كه پاداش مشوق تلاشها و عامل اصلي تقويت كار و شناسايي نخبه گان است. ما تصور خود از بخشش و چه گونگي ارزش نهادن به تلاش ها را به ديگران عرضه مي داريم و فرد تلاش گر نيز به خاطر انتساب به چنين اداره يا مجموعه اي احساس افتخار مي كند . اداره اي كه تلاشها و زحمات او را مورد تقدير قرار داده و از او يك جست و جوگر دايمي و برتر مي سازد . از اين رو از اين ناكلامي ها و موانع زندگي معمولي گذشته دور شده و رشته ي اتصال تلاشهاي خود به اين موانع را از هم مي گسلد . اما اين پرسش مطرح است كه اگر كوتاهي در كار يا نقطه اي منفي در عملكرد كارمند مشاهده شد چه گونه مي توان اصل مجازات را در مديريت با عشق به اجرا در اورد ؟نخست اينكه : ايا واژه ي مجازات در اينجا به معناي منع رفتار منفي است يا تنبيه فرد و پشيماني او ؟ يا اينكه ما در صدد اصلاح عملكرد و تجديد تعهد به وظيفه و ياد اوري اين نكته هستيم كه هر رفتاري عكس العمل ويژه ي خود را دارد ؟ لازم به ياد اوري است كه مفهوم مجازات در مديريت با عشق به معناي بيان اشتباه و راهنمايي به سمت اجراي صحيح شرح راه هاي اصلاح  كار و تصحيح روال كار است و هم چنين اعطاي فرصت مناسب براي اصلاح و تقويت و سپس پي كيري تغيير دلخواه .مجازات در مديريت با عشق چرا؟مجازات مانند هر زمينه

ي كاري ديگر در مديريت با عشق به معناي رشد وجدان كاري و افزايش اگاهي و درك خدمات و رفتار فرد است.كارمندي كه داراي رفتار منفي است هنگامي كه احساس كند در اداره در برابر عمل كردهاي او چه مثبت و چه منفي رفتار متقابلي و خود دارد مراقب رفتار و كار خود خواهد بود.مدير عاشق رايحه ي عشق را در فضاي سازمان خود مي پراكند البته بدون تحمل ان بر ديگران مدير مي تواند محيط كوچك يا بزرگ كار يا سازمان خود را سرشار از عشق كند البته با اقدامات زير :•    توجه به كارمندان سلام كردن و دست دادن با انها و احوال پرسي از انان •    عنايت شخصي به مسايل انها و تلاشهاي پي گير براي بر طرف نمودن مشكلات كارمندان •    پيش دستي در خوش رويي و استقبال و احترام متقابل •    پشتيباني مثبت از طريق پيش رفت و جهت دهي به كارمندان •    پي گيري روند كار به شكلي ويژه و استفاده از سخنان مثبت براي تشويق كارمندان •    توانايي گوش فرا دادن به سخنان ديگران و داشتن هنر ايجاد رابطه ي دوستانه با انان •    توانايي فرو بردن خشم و استفاده نكردن از شيوه هاي استبداد فكري و تبعيض قايل نشدن ميان كاركنان از نظر نژادي يا نوع جنس (مرد يا زن ) پس براي ارتقاي كار و رسيدن به اهداف بايد او را مورد تشويق و حمايت قرار داد از طريق :1.    بيان اهداف موسسه و اهداف كاري كه مشغول انخام ان هستند .2.    شناسايي اهداف او و رابطه ي مستقيم تحقق اهداف شخصي از طريق اهداف عمومي

3.    ذكر اهميت نفش او در موفقيت كار 4.    تشويق كارمند هنگام پيش رفت كار او از طريق جلسلت خصوصي تشكر و تقدير يا نشر خبر موفقيت او در مرحله ي اموزش 5.    نوشتن تقدير نامه به صورتي كه پاداش تنها يك نوشته نباشد بلكه تشويقي عملي نيز باشد مانند تقديم تقدير نامه همراه با پاداشي مادي يا اينكه تقدير نانه يك بليت سفر باشد و يا دعوت رايگان از دو نفر براي صرف شام در يكي از بهترن رستورانهاي شهر 6.    تشويق به وسيله ي هداياي عيني يا نقدي 7.    اجراي گفت و گويي خصوصي با رييس اداره يا مسئول كار جهت دعوت از او براي نوشيدن چاي و صحنت با او در دفتر كارش 8.    دعوت از همسر كارمند براي تشويق و قدر دابي از او به خاطر پشتيباني و نقش فعال او در مهيا سازي محيط كاري كه سبب انجام كار به صورتي عالي شده است. تشويق در مديريت با عشق چگونه صورت ميگيرد؟ تشويق و پاداش انگيزه اي است براي پيشرفت. پاداش داراي دو جنبه است:مثبت و منفي. پاداش مثبت يعني پشتيباني نظر خواهي و هديه هاي معنوي و مادي كه همه پيش رفت در كار را مدنظر دارند. اين پاداش پيش از انجام كار يا در خلال ان و يا حتي پس از پايان كارها داده ميشود. شكست انواع مديريت ها در برابر مديريت با عشق 1.    مديريت ميانه رو :يك نوع مديريت كه معتقد به كاربرد انعطاف و شدت است و اين به رفتار كارمند بستگي دارد .2.    مديريت موضع گير : كه مديريتي است سهل انگار در كار

سخت گير انعطاف پذير و دوست دار و در كل شيوه ي مديريت را موضع كارمند تعيين مي كند .3.    مديريت كار محور : اين مديريت اعتقاد دارد كه ان چه او را به كارمند ربط مي دهد تنها قرار داد كار است .4.    مديريت مستبد : كه به خود رايي و ديكتاتوري ايمان دارد .5.    مديريت سست : مديريت مدير و دوست داران او با منطق حمايت از اطرافيان و وابستگان 6.    مديريت وقت مدار : كه به زمان بندي كار و دقيق بودن در وقت اعتقاد داشته 7.    مديريت نتيجه محور : مديريتي كه به معامله بر حسب نتيجه معتقد است . خانم ها دوست دارند در كار چگونه اداره شوند؟اين موضوع به مقوله هاي زيادي مربوط ميشود:سطح اجتماعي سطح اموزشي و فرهنگي سالهاي تجربه وضع اجتماعي سن و...هنگام برنامه ريزي براي شيوه مديريت خانم ها بايد بخشي را به اين موارد اختصاص داد.چه گونه ميتوان اصل مديريت با عشق را به اداره ي كل –اداره اي كه به قدرت اعتقاد دارد-القا كرد؟ پرسش را به شكل ديگري مطرح ميسازيم :ايا ميتوان صاحبان اصول تند را مقداري مورد تغيير قرار داد؟ بايد اهداف اداره ي كل را به هر موسسه و نظام كار انتقال دهيم تا بتوانيم ابتدا در مورد امكانات تغيير بحث كنيم.اصلا مساله به تغيير نياز دارد يا اينكه بايد همان گونه كه هست باقي بماند. داستانها و ماجراهاي واقعي كه بايد مورد تامل قرار گيرند هنگامي كه مديران كاركنان داخلي خود را از دست مي دهند از شيوه هاي رفتاري مديران-كه ان را در ارتباط با كارمندان موثر مي دانند-تعجب

ميكنم در حالي كه با اجراي ان گله و شكايت كارمند يا شكست و فرار او از محيط كار مشاهده ميشود و اين نوعي بي مسوليتي و ناتواني از اجراي خواسته هاي كار است . شناسنامه كتاب مديريت با عشق نويسنده: نوال المهيني مترجم: مريم حيدري ويرايش: متانت سعادتمند صفحه ارا: علي محمد كرامت حروف نگار: زهرا ابوالحسني چاپ و صحافي: عمران نشر: رسش

سه شنبه ها با موري

خلاصه كتاب: آسيه گل گلي

خلاصه كتاب: آسيه گل گلي: پيش درآمد: شايد روزگاراني پدربزرگ، مادربزرگ، معلم يا همكاري وجود داشته. پير دهر، بزرگتر صبور و عاقلي كه دركتان مي كرده، وزماني كه جوان بوديدو جستجوگر، كمكتان مي كرده كه جهان را ظرف ژرف تري تصوركنيد و با رهنمود هاي قاطعش ياري گر طي طريقتان در اين دنيا بوده. اين شخص  براي ميچ آلبوم كسي نيست جز موري شوارتز،استاد دانشگاهش- تقريبا از24سال پيش.

مرد پير، مرد جوانوبزرگترين درس زندگيميچ آلبومترجمه ي ماندانا قهرمانلو نشر قطره  سه شنبه ها با موري ميچ آلبومترجمه ماندانا قهرمانلوچاپ:هشتم1390چاپ :صفاتيراژ:2200نسخهعنوان اصلي : 

Tuesdays  withMorrie:     an    old   man  ,    a    yang     man,   and   life’s  greatest   lesson,    c  1997.

موضوع:خلاصه اي از كتاب سه شنبه ها با موريخلاصه كتاب: آسيه گل گلي پيش درآمد: شايد روزگاراني پدربزرگ،مادربزرگ،معلم يا همكاري وجود داشته.پير دهر،بزرگتر صبور و عاقلي كه دركتان مي كرده،وزماني كه جوان بوديدو جستجوگر،كمكتان مي كرده كه جهان را ظرفژرف تري تصوركنيد و با رهنمود هاي قاطعش ياري گر طي طريقتان در اين دنيا بوده. اين شخص براي ميچ آلبوم كسي نيست جز موري شوارتز،استاد دانشگاهش- تقريبا از24سال پيش.شايد شما نيز مثل ميچ،هنگام سيرو سلوك ،ردپاي مرشدتان را گم كرده،روشن

بينيتان را از دست داده ايدو جهان را سردتر و بي روح تر احساس مي كنيد.آيا مايليد بار ديگر مرشدتان را ملاقات كنيد،سؤالات مهمتري كه همچنان ذهنتان را تسخير كرده با او مطرح كنيدو كليد حل زندگي سرسام آور امروزتان را بيابيد؟همانند ايم قديم...                                                    بخت و اقبال ميچ آلبوم بلند بود و موفق شد دوباره موري پير را در آخرين ماه هاي زندگي اش كشف كند.با وجود اينكه از مرگش آگاه بود ،سه شنبه ها ميچ را در اتاق مطالعه اش ميديد.مثل دوران دانشگاهش.آن ها رابطه دوستانه شان را از سر گرفتند،رابطه اي كه در واقع آخرين كلاس درس بود:درس هايي درباب چگونه زيستن.                                      سه شنبه ها با موري تاريخ نگاري اعجاب انگيز لحظاتي است كه اين دو مرد با يكديگر صرف كردند و ميچ از طريق اين كتاب،هديه ماندگار موري را با جهان سهيم شده است.                  آشنايي با نويسندهميچ آلبوم ،روزنامه نگاراست.انجمن ناشران ورزشي امريكا تا سال1997 ، دو بار ميچ را بهترين مقاله نويس ورزشي تشخيص داده، ورتبه ي اول را به او اختصاص داده اند.وي علاوه بر روزنامه نگاري ،برنامه هاي راديويي ،و برنامه هاي تلويزيوني را نيز نويسندگي و اجرا مي كند.آلبوم سابق بر اين،نوازنده اي حرفه اي بود.                                             ميچ متولد فيلادلفيا ،فارغالتحصيل دانشگاه برانديز در رشته ي جامع شناسي ،و فوق ليسانس روزنامه نگاري و مديريت بازرگاني از دانشگاه كلمبياي نيويورك سيتي است.او نويسنده پرفروش ترين كتاب سال1997 در امريكا بوده،يعني كتاب سه شنبه ها با موري.*****بعداز ظهر شنبه اي شرجي،اواخر بهار1979.صدها نفر از ما دانشجويان كنار همديگر،به رديف،روي صندلي ها ي چوبي  نشسته ايم ،صندلي ها در محوطه ي

اصلي دانشگاه چيده شده اند،با بي حوصلگي به سخنراني هاي  طولاني گوش ميدهيم.به محض پايان مراسم ،كلاه هايمان را به هوا پرت ميكنيم ،و رسما از دانشگاه فارغ التحصيل مي شويم، دانشجويان فارغ التحصيل كارشناسي برانديز.چند لحظه بعد از پايان مراسم،استاد مورد علاقه ام ،موري شوارتز ،را پيدا،و به پدر و مادرم  معرفي مي كنم.به پدرو مادرم مي گويد كه من در تمام  كلاس هايش حضور داشتم .به آن ها مي گويد:«شما پسري كا ملا استثنايي داريد».پيش از خروج از دانشگاه ،هديه اي به استادم مي دهم،يك كيف دستي به رنگ قهوه اي روشن كه حرف اول نام استاد جلويش چسبانده شده .كيف را مي پسندد ،وبعد مرا محكم در آغوش مي گيرد .ازم مي پرسد كه آيا ارتباط ام را با او ادامه خواهم دادو من بي درنگ پاسخ  ميدهم :«البته».زماني كه به عقب گام بر ميدارم، متوجه مي شوم،اشك هايش سرازير شده.مدت ها بعد آن روز تابستاني  كه براي آخرين بار استاد فهيم و عزيزم را در آغوش كشيدم ،و قول دادم كه ارتباط ام را با او قطع نكنم.من ارتباط ام را قطع كردم.در حقيقت با تمام هم دانشكده اي ها و دوستان و آشنايان آن دوره قطع رابطه كردم.سال هاي بعد از فارغ التحصيلي،مرا تبديل به انساني خشك و جدي كرده بود ومن با آن ميچ مغرور تازه فارغ التحصيل عازم نيويورك (كه مي خواست استعدادهايش را تقديم دنيا كند )كاملا فرق كرده بودم.همان ايام بود كه اولين مرگ مهم زندگي ام را به چشم ديدم.دايي محبوب ام.... كسي كه موسيقي و رانندگي به من آموخت ،كسي كه مرا به ورزش

فوتبال علاقه مند كرد.اين آدم همان آدمي است كه مي خواهم،در بزرگي مثل او شوم...دايي محبوبم در چهل و چهار سالگي  بر اثر ابتلا به سرطان پانكراس از دنيا رفت.اين شد كه نوازندگي ،كاباره گري و آهنگسازي را براي هميشه كنار گذاشتم .دوباره در دانشگاه ثبت نام كردم،وفوق ليسانس روزنامه نگاري گرفتم.بلافاصله اولين كار به من پيشنهاد شد.نويسنده ي مقالات ورزشيبه جاي اينكه پي كسب شهرت براي خودم باشم،در مورد ورزشكاران مشهور مطلب مي نوشتم،و براي آن ها كسب شهرت مي كردم.در واقع برخلاف گفته خود،زير بار موفقيت هاي كاريام مدفون شدم...موفقيت،پشت موفقيت.اعتقاد داشتم كه با موفقيت هاي كاري فراوان قادر خواهم بود،اوضاع را تحت اختيار بگيرم،وتا ابد در شادي حاصل از اين موفقيت تازه محبوس شوم.تصميم داشتم ،پيش از اينكه بيمار شوم يا بميرم ،و يا مانند دايي ام تصور كنم كه تقديرم اين بوده ،به اين مرز برسم.واما درمورد موري؟گهگاهي به او فكر مي كردم،به درس هايي كه به من آموخته بود:انسانيت،رابطه با ديگران.اما  فقط به صورت خاطراتي از گذشته هاي دورگويي در زندگي ديكري،با او آشنا شده بودم.واگر شبي دير وقت تلوزيون را از كانالي به كانال ديگر نمي زدم، ممكن بود،اين روند تا ابد ادامه پيدا كند،اما آن شب صدايي به گوش ام رسيد....برنامه جمعه شب پخش شد. شروع برنامه با تصوير تد كاپل بود،«موري شوارتز كيست؟»و سر جايم ميخ كوب شدم.*****حكم مرگ استاد تابستان 1994 صادر شد.در شصت سالگي مبتلا به تنگي نفس پيشرفته شد،طوريكه نفسش به سختي بالا مي آمد.يك روز كه كنار رودخانه چارلز قدم مي زند ،ناگهان باد سرد شديدي مي وزد و راه تنفسي اش را

مسدود مي كند.بعد از انتقال سريعش به بيمارستان،به او آدرنالين تزريق مي كنند. چند سال بعد،در راه رفتن مشكل پيدا مي كند .يك بار در جشن تولد يكي از دوستان ،كه بدون علت مشخصيروي زمين مي افتد و بار ديگر در سالن تئاطر كه از پله ها پايين مي افتد .عاقبت روزي شرجي در اوت 1994 موري و همسرش،شارلوت،به مطب پزشك متخصصي رفتند.پزشك از آن ها خواهش كرد قبل از آگاهي از موضوع بنشينند.موري مبتلا شده بود به: تصلب بافت هاي بدن از نوع ثانوي آن.مرضي كشنده و لاعلاج ALS، بيماري در سيستم عصبي.پزشكان موري زمان مرگش را دو سال ديگر تخمين زده بودند.موري آگاه بود كه زمان مرگش زودتر فرا خواهد رسيد.اما استاد قديمي من وقتي از مطب دكتر بيرون آمد (در حالي كه شمشير آويخته شده به تار مويي را بالاي سرش احساس مي كرد )به يكباره آن روز را از نوع ساخت.با تمام وجود تصميمش را گرفته بود.از خود پرسيد،آيا مي خواهم ذره ذره پژمرده شوم و از بين بروم يا در زمان باقيمانده بهترين كاري را كه از دستم بر مي آيد انجام دهم؟او تصميم نداشت ذره ذره پژمرده شود .تصميم نداشت از مرگ خود شرمنده و متأسف باشد.بلكه برعكس قصد داشت،مرگ،موضوع آخرين پروژه تحقيقي اش باشد،موضوع مورد تمركز ايام بيماري.*****نيوتون غربي، حومه ي آرام در بوستون.هم چنان كه با اتومبيل كرايه اي دور محل زندگي موري مي چرخيدم،فنجاني قهوه در يك دست و تلفن همراهي بين گوش و شانه ام داشتم.مشغول صحبت با يكي از تهيه كنندگان تلويزيون بودم.ناگهان جلوي خانه قرار گرفتم.ترمز اتومبيل را فشار دادم،قهوه ام روي شلوارم

ريخت.مردي جوان و زني ميانسال،پيرمردي ريزنقش را از دو طرف گرفته بودند و روي صندلي چرخ دار مي گذاشتند. موري.به محض ديدن استاد قديمي اش شوكه شدم.شانزده سال بود كه موري را نديده بودم.موهايش كم پشت تر از قبل شده بود.تقريبا سفيد سفيد.صورتش هم نحيف شده بود.داشت به اتومبيل لبخند ميزد ،دستانش را روي دامن لباسش در هم فرو برده و منتظر بود كه پيش بروم. و پنج دقيقه بعد.موري مرا در آغوش خويش نگه داشته بود.موهاي كم پشتش گونه ام را نوازش مي داد.موري زير لب گفت:«دوست قديمي من بالاخره برگشتي؟»داخل منزل موري.پشت ميز ناهارخوري- ميزي از جنس چوب گردو- نشستيم،نزديك پنجره اي كه رو به منزل همسايه باز ميشد.موري آن قدر روي صندلي چرخ دارش جابجا شد تا بالاخره به راحتي و آسايشي كه دلش مي خواست،رسيد.كني،پرستار موري، كمي دارو روي ميز گذاشت.موري داروها را نگاه كرد و آهي كشيد.چشمانش نسبت به گذشته بيشتر تو گود رفته بود. استخوان هاي گونه اش هم بيشتر بيرون زده بود.موري به آرامي گفت:« ميچ،مي داني كه دارم ميميرم.»ميدانستم.«پس همه چيز رو به راه است.» «بگويم شبيه چيست؟» چه چيزي شبيه چيست؟ مردن؟ گفت:«بله.»همان لحظه اولين جلسه ي ترم آخرمان شروع شد،هرچند كه من از اين موضوع آگاه نبودم.*****آخرين كلاس درسشعاع هاي خورشيد از پنجره ي اتاق ناهارخوري به درون مي تابيد،وكف پوش چوبي اتاق را روشن مي كرد.احساس عجيبي داشتم .ناگهان موري گفت:«ميچ،مي داني،حالا كه دارم مي ميرم ،خيلي توجه مردم را به خودم جلب كرده امو نكته اينجاست كه مردم مرا به صورت پلي  مينگرند.من انسان زنده مطابق عادات گذشته ام نيستم،اما هنوز نمرده ام.من

نوعي از....حدفاصل ام.»«من مشغول انجام آخرين سفر بزرگم در اين دنيا هستم،ومردم مي خواهند ،بدانند،كوله بار سفرم چيست.»موري با شگفتي تمام ،داستان هاي دوران دانشگاه را تعريف مي كرد.انگار كه من فقط به تعطيلاتي طولاني مدت رفته بودم.چه بر من رفته؟به جاي وفاي عهد ده سال تمام بود كه در ديترويت ماندگار شده بودم .همان محل كار.همان بانك.ناگهان لقب موري را به خاطر آوردم و گفتم:«مربي»مري ناگهان لب به سخن گشود:«ميچ ،مرگ تنها چيزي است كه  مي شود ،درباره اش غمگين شد.اما زندگي بدون  دل خوش ،بحث ديگري است .خيلي از مراجعه كنندگان من دل خوش ندارند.»چرا؟«خب،اولين دليلش اين است كه فرهنگ و سنت حاكم بر روي ما اين ديد را به مردم القا  نمي كند كه نسبت به خودشان احساس خوبي داشته باشند.ما درس هاي اشتباه را آموزش مي دهيم.وتو بايد خيلي قوي باشي كه بتواني بگويي اگر سنت برايت كاربرد ندارد و به دردت نمي خورد،خوب ولش كن.سنت خودت را خلق كن.اكثر مردم قادر به انجام اين كار نيستند .آن ها از من هم غمگين ترند ،با وجود اين كه من اين شرايط را دارم.«ممكن است من بميرم،اما روح ها و جان هاي عاشق و مهرباني را احاطه كرده ام .چند نفر مي توانند چنين ادعايي داشته باشند؟»حرفي براي گفتن نداشتم ،به جز خب تو كه مي داني ،منظورم اين است.....كه ...تو كه نمي داني.موري چشم بر هم گذاشت.«مي دانم،ميچنبايد از مرگ  من بترسي.من زندگي خوبي داشتم،و همه مان مي دانيم كه بالأخره  اين اتفاق  مي افتد.ممكن است ،هنوز چهار ،پنج ماهي داشته باشم.»موقع خداحافظي كه موري را در آغوش گرفتم ،گفت:«براي ديدن

استاد قديمي ات باز هم به اين جا برگرد.»درحالي كه سعي مي كردم  ،به وعده ي قبلي ام نينديشم ،قول  دادم،اين بار به عهدم وفا كنم.يك هفته گذشت.عاقبت گوشي تلفن را برداشتم،و شماره ي منزل موري را گرفتم.موري جمله اي گفت كه بيشتر خبري بود تا پرسشي:«مي خواهي ،بيايي،من را ببيني.»خب ،بله اما مي توانم؟«سه شنبه چه طور است؟»گفتم ،سه شنبه خوب است،سه شنبه عالي است.*****اولين  سه شنبه(عشق)كني در را براليم باز كرد ،و مرا داخل خانه برد.موري روي صندلي چرخدارش كنار ميز آشخانه  نشسته بود.پاكت خريد  قهوه اي رنگي را بالا گرفتم ،و با صداي بلند گفتم،يك چيز هايي برايت آورده ام.سر راه از فرودگاه تا خانه ي موري جلوي فروشگاهي توقف كرده،چند تكه بوقلمون،سالاد سيب زميني،سالاد ماكاروني ،وچند قطعه نان حلقه حلقه شده  خريده بودم.مي دانستم كه در خا نه اش خيلي خوراكي دارد ،اما مي خواستم ،من هم در چيزي سهيم  باشم .بسيار ناتوان تر از اين بودم كه نوع ديگر به او كمك كنم .موري عاشق غذا خوردن بود.با هم دور ميز نهار خوري نشستيم و شروع به خوردن غذا كرديم .موري ،استاد عزيز من با آن اشتهاي وافرش ديگر قادر نبود آن همه غذارا يكجا بخورد.فقط كمي از غذاها را آن هم طي چهل و پنج دقيقه خورد،به اين ترتيب مدتي از فرصت ما صرف خوردن غذا شد.داشتم آماده ي رفتن مي شدم كه اين موضوع را به من يادآوري كرد.«ميچ تو درمورد توجه من به آدم ها سؤال كردي،آدم هايي كه حتي آنها را نمي شناسم؛اما من مي توانم،بزرگ ترين دستاورد بيماري ام را به تو بگويم؟دستاوري كه دارم

آن را ياد مي گيرم؟»آن چيست؟«مهم ترين چيز در زندگي اين است كه ياد بگيريم،يك،چهگونه امواج عشق را بيرون بفرستيم ،دو،چگونه پذيراي امواج عشق باشيم.»موري زمزمه وار تكرتر كرد :«پذيراي امواج عشق باشيم.ما فكر مي كنيم،استحقاق و ظرفيت عشق را نداريم.فكر مي كنيم،اگر اجازه دهيم،عشق در ما نفوذ كند خيلي حساس و مهربان خواهيم شد.اما خردمندي به نام لوين چه خوب اين مطلب را گفته كه:«عشق ،تنها عمل عقلاني - منطقي است.» موري مي گويد :«آيا درمورد كشش دو قطب متضاد با تو صحبت كرده ام؟»كشش دو قطب متضاد؟«بله،زندگي مجموعه اي است از پسروي ها  و پيشروي ها.تو مي خواهي،كاري انجام بدهي ،اما مجبورميشوي كه بزوركار ديگري انجام دهي.آسيب مي خوري،درحالي كه مي داني نبايست آسيب مي خوردي.در راستاي كسب منافع شخصي ات ،اعمال معيني را انجام مي دهي،آن هم زمان هايي كه مي داني ،نبايد  به فكر نفع  شخصي ات باشي .«كشش دو قطب متضاد ،مثل كش آمدن كش لاستيكي است.و اكثر ما در فضاي  مياني آن كش منزل كرده ايم.»سؤال ميكنم،واما كدام طرف برنده مي شود؟«عشق برنده مي شود.عشق هميشه برنده است.»سرم را به نشانه فهم مطلب تكان دادم ،مثل شاگرد خوب ها ،وموري بي رمق بازدمي را بيرون داد.بالاي سرش  خم شدم تا او را در آغوش اش بگيرم .زير لب گفت:«پس سه شنبه آينده بر مي گردي؟»*****دومين سه شنبه(عشق)سه شنبه بعد نزد موري برگشتمو هم چنين چندين  سه شنبه ي ديگر.بي صبرانه در انتظار ديدن موري بودم،بيش از حد تصور .ناگفته نماند كه هزاران كيلومتر هم پروتز مي كردم تا كنار موري رو به موتم بنشينم.ساعاتي كه كنار او بودم، احساس

مي كردم ،وارد تونل زمان شده ام و درگذشته و آينده سير مي كنم ،در دنيايي ديگر .اوضاع دفتر روزنامه در ديترويت ،بهتر كه نشده بود ،هيچ،در واقع به طرز وحشتناك وخيم تر هم شده بود،تنش و ناسازگاري شديد و توهين آميزي بين اعتصاب كنندگان و كارمندهاي جايگزين به وجود آمده بود.با اين اوصاف، احساس  مي كردم ،مرتباً به ديدار مردي مي شتافتم كه با عادات دير آشناي من كاملاً در تضاد بود،مردي ابر مهربان و ديدار هايي در راستاي پالايش مهر بشري.قبل از سومين ديدارم با موري،جلوي فروشگاهي ايستادم و پاكت ها را پر از غذاهايي هم چون سوپ رشته فرنگي با سيزيجات،سوپ هويچ،و كلوچه.وقتي وارد اتاق مطالعه ي موري شدم،پاكت ها را بالا بردم ،ومثلدزديكه تازه بانكي را زده باشد،هيجان زده فرياد كشيدم. «خوراكي فروش شدم!»موري لبخند زد. ودر اين اثنا ،من در پي يافتن علايم پيشرفته بيماري اش بودم.انگشتان اش به اندازه ي كافي خوب كار مي كردند.هنوز مي توانست ،با قلم بنويسد ،يا عينك اش را بالا نگه دارد،اما قادر نبود،دستان اش را بيش از حد سينه بالا بياورد.ديگر زمان هاي كمتري را در آشپزخانه يا اتاق نشيمن مي گذراند.از موري پرسيدم كه آيا دل اش به حال خودش مي سوزد.موري گفت:«بعضي وقت ها صبح ها عزا مي گيرم.بدن ام را لمس مي كنم،انگشتان ام را حركت مي دهم، دستان ام را....و هرجايي را كه هنوز مي توانم ،حركت مي دهم.بعد براي چيز هايي كه از دست داده ام ،عزا مي گيرم .براي مرگ آرام و تدريجي ام ماتم مي گيرم.اگرچه به اين حالت خاتمه مي دهم.»«اگر احتياج داشته باشم ،گريه

كنم،مفصل اشك مي ريزم .اما بعد،روي پديده هاي خوبي كه هنوز در زندگي دارم ،متمركز مي شوم:آدم هايي كه به ديدارم مي آيند،خبرهايي كه مي خواهم،بشنوم...و تو.اگر سه شنبه باشد.اخر ما سه شنبه اي هستيم.»«ميچ من به خودم اجازه نمي دهم ،بيش تر از اين به حال خودم دلسوزي كنم.چندين قطره اشك صبحگاهي؛فقط همين.»موري گفت:«اين بيماري وقتي فرا وحشتناك مي شود كه تو آن را اين گونه ببيني.بله،ديدن اندامي كه آرام آرام خشك،پلاسيدهو نيست و نابود مي شود،فرا وحشتناك است.اما در عين حال شگفت انگيز  هم هست.چون من همواره در حال خداحافظي ام.»او لبخند زد.«همه اين قدر خوش شانس نيستند.»وقت استراحت موري بود،و مي بايست به اتاق استراحتش برود.با كمك كني او را روي تختش منتقل كردم.با بوسه اي او را ترك كردم.*****سومين سه شنبه(افوس ها و حسرت ها)سومين سه شنبه هم طبق معمول با پاكت هاي خوراكي سررسيدم !ماكاروني با ذرت،سالاد سبيب زميني ،پاي سيب.نخستين باري كه موري  را در برنامه نايت لاين ديدم،از خودم پرسيدم،وقتي متوجه شده كه مرگ اش خيلي زود فرا مي رسد،حسرت چه چيزي را خورده.غم دوستان  از دست رفته؟ يا....اي كاش طور ديگري رفتار مي كرده ام؟خودخواهانه انديشيدم كه اگر من جاي او بودم .آيا غم و حسرت چيز هاي از دست رفته ام را مي خوردم،و خودم را از بين  مي بردم ؟آيا افسوس رازهاي نهان ام را مي خوردم؟وقتي اين افكارم را به موري گفتم،سرش را تكان داد.«طبيعي است كه آدم در وهله اول نگران اين طور چيزها بشود،مگر نه؟اگر امروز آخرين روز زندگي من روي كره ي زمين باشد،چه خواهد شد؟»موري به دقت به من خيره

شد؛شايد متوجه شك و ترديدم را در رابطه با انتخاب هايم شده بود.سرم را تكان دادم تا اين افكار از سرم بپرد.هيچ حرفي نزدم.اما موري متوجه تشويش و دودليام شده بود.گفت:«ميچ ،فرهنگ و سنت تا وقتي كه رو به موت نباشي ،تشويق ات  نمي كنند كه به اين مسايل فكر كني .ما به شدت گرفتار منيت،خودبيني،و خودخواهي شده ايم،شغل،خانواده ،پول كافي ،وام ،اتومبيل جديد...درگير ميليون ها كار كوچولو شده ايم ،آن هم فقط براي ادامه دادن زندگي و رفتن به سمت جلو.عادت نداريم،لحظه اي بايستيم،پشت سرمان را نگاه كنيم ،زندگي مان را  ببينيم، و به خودمان بگوييم،زندگي فقط همين است؟كل چيزي  كه مي خواهم ،فقط همين است؟آيا اين وسط چيزي گم نشده؟»موري لحظه اي مكث كرد.«تو به كسي نياز داري كه به اين سمت هل ات بدهد.خود به خود اتفاق نمي افتد.»منظورش را درك كردم .همه ي ما در زندگي نياز به مرشد و راهنما داريم .ومرشد من روبه رويم نشسته بود.حسابي تصميم خودم را گرفتم.اگر قرار است ،دانشجو باشم،بهترين دانشجويي مي شوم كه از دست ام بر مي آيد .موري هميشه مي گفت: «از من سؤال كن!»*****چهارمين سه شنبه(مرگ)موري لب به سخن گشود:«بگذار امروز را با طرح اين نظريه شروع كنيم:همه مي دانند كه خواهند مرد،اماآن را باور ندارند.»آن سه شنبه موري،فعال تر و با انرژي تر از هميشه به نظر مي رسيد.موضوع مورد بحث ،مرگ بود.موري دوباره تكرار كرد:«همه خواهند مرد ،اما آن را باور ندارند.اگر باور داشتيم،كارها را طور ديگري انجام  مي داديم.»گفتم پس در رابطه با مرگ به خودمان دروغ مي گوييم.«بله.اما راه بهتري هم وجود دارد.باور كردن مرگ ات،وآماده كردن

خودت براي آن،در هر لحظه.اين بهتر است.روشي كه به حق مي تواند،تو را در طول زندگي ات كاملاً درگير زيستن بكند.»چگونه مي تواني ،همواره براي مرگ آماده باشد؟«به آن چه كه بودايي ها انجام مي دهند،عمل كن.هر روز ،پرنده ي كوچكي را روي شانه هاات تصور كن كه مي پرسد:آيا امروز همان روز است؟آيا آماده ام؟آيا كل كارهايي را كه انجام مي دهم،واقعاً نياز دارم كه انجام دهم؟آيا همان انساني هستم كه مي خواهم،باشم؟»موري سرش را به طرف شانه اش بر مي گرداند.گويي پرنده آن جا بود.او پرسيد:«آيا امروز،روز مرگ من است؟»موري گفت :«ميچ ،حقيقت اين است كه اگر چه گونه مردن را ياد بگيري ،چه گونه زيستن را نيز فرا خواهي گرفت.»از او سؤال كردم ،آيا پيش از اين كه بيمار شوي هم تا اين حد به مرگ فكر مي كردي؟ موري لبخند زد:«نه،من هم مثل بقيه.حتي يك دفعه در اوج شادي و لذت به يكي از دوستان ام گفتم:من سالم ترين پير مردي هستم كه تا به حال ديده اي!»به زور لبخند زدم.«اموري كه زمان زيادي صرفشان مي كني- همه ي اين كارهايي كه انجام مي دهي- آن قدر ها هم مهم نيستند.كمي هم به معنويت بينديش.»معنويت؟«از اين واژه متنفري،نه؟معنويت. فكر مي كني،معنويت از آن دسته اعمال لطيف حسي-نوازشي است؟»«ميچ،من هم دقيقاً نميدانم ،مفهوم پيشرفت معنوي چيست.اما مي دانم،يك جورهايي فقدان ضروريات داريم.به شدت درگير مسايل مادي هستيم ،مسايلي كه راضي مان نمي كند.ما روابط عاشقانه و جهان اطراف مان را فقط براي نفع شخصي خودمان مي خواهيم.»ديگر براي يك بعد از ظهر برايم كافي بود و بيش تر از اين گنجايش نداشتم.

با اولين پرواز به ديترويت بر گشتم.*****پنجمين سه شنبه( پول)روزنامه را بالا نگه داشتم تا موري بتواند ،آن را بخواند:نمي خواهم ،روي سنگ قبرم نوشته شود:«هرگز صاحب يك شبكه تلوزيوني نبودم.»موري خنديد و سرش را تكان داد.جمله فوق نقل قولي بود ،از تد ترنر ،ميلياردر معروف تلوزيون،و مؤسس شبكه ي CNN. تدترنر شاكي بود كه چرا نتوانسته،با آن همه پول،شبكه CBCرا بخرد.آن روز من اين خبر را براي موري آوردم،زيرا در شگفت بودم كه اگر تد ترنر وضعيت استاد قديمي من را داشت،آيا واقعاً براي تملك يك شبكه ي تلوزيوني مي گريست؟موري گفت:«اين ها همه اش مربوط مي شود ،به همان مشكل قديمي ،ميچ.ارزش گذاري ها يمان اشتباه است.در نتيجه زندگي هاي مان پوچ و بي مفهوم  است .به نظرم بايد در اين مورد صحبت كنيم.»او روي اين موضوع متمركز شد.«در كل زندگي ام هر جا رفتم،انسان هايي را ديدم كه خواهان به دست آوردن كالاي جديدي بودند.خواهان خريد اتومبيل جديد،اسباب و اثاثيه ي جديد،آخرين مدل اسباب بازي.و تازه بعد هم مي خواهند،درموردش با تو حرف بزنند:حدس بزن ،چي خريدم؟حدس بزن ،چي خريدم؟«مي داني ،تفسير من از اين قضيه چيست؟اين افراد،به شدت تشنه عشق اند، اما به جاي به دست آوردن خود عشق،جايگزين هايي برايش تعيين كرده اند.آن ها ماديات را در آغوش كشيده اند،به اين اميد و انتظار كه ماديات هم آن ها را در آغوش بكشد.اما زهي خيال باطل! نمي تواني، اشياي مادي را جايگزين عشق،مهرو محبت ،و صميميت و رفاقت كني.«پول ،جاي خالي عشق و محبت را پر نمي كند. قدرت،جاي خالي عشق و محبت را پر نمي كند.چون در حال مرگ

ام،مي توانم،اين چيز ها را به تو بگويم ،وقتي نيازمند عشقي، نه پول مي تواند،اين احساس را بهت بدهد نه قدرت.اصلاً هم مهم نيست كه چه قدر پول و قدرت داشته باشي.»«واقعيت اين امر اين است كه با داشتن اين چيزها راضي نخواهي شد.مي داني،چه چيزي واقعاً بهت احساس رضايت مي دهد؟»چه چيزي؟«بايد آنجا را كه داري ،با ديگران سهيم شوي.»***** ششمين سه شنبه(ترس از پيري)بوته هاي انبوه برگ بو و درخت افراي ژاپني را پشت سر گذاشتم.از پله هاي سنگي منزل موري بالا رفتم.آن روز صبح از ديدن شارلوت خيلي شگفت زده شدم.شارلوت گفت:«امروز از آن روزهايي است كه موري حال اش خيلي بد بود.»پاكت هاي خريد را بالا گرفتم ،وبه شوخي گفتم،خوراكي هاي هميشگي ام.احساس كردم شارلوت  علي رغم لبخندش غمگين هم هست.درواقع لبخندي غم انگيز به چهره داشت.«هنوز هم كلي غذا از قبل مانده.موري از دفعه ي پيش تا حالا به هيچي لب نزده.»شارلوت در يخچال را باز كرد،و من ظرفهاي آشنايي را ديدم،ظرف هايي حاوي سالاد جوجه،سوپ رشته فرنگي ،سبزيجات.... همه خوراكي هايي كه براي موري خريده بودم.مختصر نشانه هاي بيماري رو به فزوني بود .سرانجام وقتي موفق شدم ،كنار موري بنشينم ،پشت سر هم سرفه كرد،بيش از حد معمول.مدتي صبر كردم و بعد موري از من كمك خواست تا بنشيند .دستم را زير پشتش گرفتم،او را بلند كردم و نشاندمش .وقتي اوضاع وحشتناك موري را ديدم،دوران جواني خود را مرور كردم.زماني را كه با غرور از سن ام ياد مي كردم،و كارهايي را كه در جواني انجام داده بودم.به خاطر اين كه نمي خواستم،سن ام را بقالا وبالاتر ببرم ،به

خاطر اين كه از چهل سالگي مي ترسيدم ،و متعاقب آن،از ناكارآمدي شغلي و از كار افتادگي.اما موري با ديد بهتري پير شده بود.گفت:«اعتقادي  به اين اهميت و تأكيد روي جواني  ندارم.گوش كن،من ميدانم،جوان بودن مساوي  با چه بدبختي هايي است ،پس به من نگو كه جواني دوره ي باشكوهي است.چه بسيار جوان هايي كه نزد من آمده اند،و از جنگ و دعواها،تضادها،بي لياقتي ها،و اسفباري زندگي شان حرف ها زده اند.به نظرشان گاهي زندگي به حدي بدو ناگوار بوده كه حتي خواستند،هم ديگر را نيز بكشند...«وعلاوه بر همه ي اين تفاسير اسفناك،جوان ها عاقل نيستند؛درك كمي از زندگي دارند.وقتي نمي داني،چه اتفاقي دارد مي افتد ،چه گونه مي تواني ،هر روز زندگي كني؟آن هم وقتي بعضي ها فريب ات مي دهند كه اين عطر را بخر،چون جذاب ترت مي كند،يا جين بپوش ،خوش تيپ تر شوي...وتو باورشان مي كني !چه حماقتي!»شؤال كردم تو هيچ وقت از پير شدن نترسيدي؟«ميچ ،من پيري را در آغوش كشيدم.به استقبالش رفتم.»*****آخرين سه شنبه(خداحافظي)آن روز هوا سردو نمناك بود .از پله هاي منزل موري بالا رفتم. تمام اشيا را با دقت هر چه تمام تر از نظر گذراندم،جزيياتي كه در عرض آن مدت هرگز متوجه شان نشده بودم.روز قبل،شارلوت تماس گرفته بود تا مرا از حال بد موري با خبر كند!مي خواست،به اين طريق اعلام كند كه واپسين روزها فرا رسيده.شارلوت گفت:«موري دلش مي خواهد،تو را ببيند،اما ميچ....»ازش پرسيدم،موري چه طور است؟كني فقط لب پايينش را حركت دادو گفت:«زياد خوب نيست.دلم نمي خواهد،در اين باره فكر كنم.او مردي مهربان و دوست داشتني است،مي داني كه؟»در اتاق نشيمن به انتظار

نشستم ،در حال خواندن روزنامه بودم كه شارلوت با مهرباني به من نزديك شد وبا مهرباني گفت:«بسيار خوب .او آماده است كه تو را ببيند.»موري در اتاق خوابش بود .مردد و دودل به اتاق خواب او رفتم،موري روي تختش دراز كشيده بود.جمله ي قصارش در گوش ام مي پيچيد:زماني كه روي تخت هستي،مرده اي بيش نيستي.دهان موري باز بود.رنگي به چهره نداشت.وقتي چشمان اش به طرف من چرخيد،كوشيد صحبت كند،اما آن چه شنيدم ،ناله اي ضعيف بود-بعد لبخند زد.بالأخره گفت:«دوست....عزيزم.....»تكرار كردم ،من دوست تو هستم.«امروز اصلاً....حال ام......خوب.....نيست.»به آرامي گفتم ،موري.كلام ام را تصحيح كرد:دستان ام را به طرف قلب اش برد.احساس  كردم،بغض در گلو دارم.مربي؟«هاآآآآآه»من خداحافظي بلد نيستم.دست ام را آرام و بي رمق فشار داد ،بعد آن را روي سينه اش نگه داشت.«ما ....اين طوري....خداحافظي.....ميكنيم...»آهسته نفس مي كشيد،دم و بازدم؛افت و خيز  قفسه ي سينه اش را مي ديدم .چشمان اش را به چشمان ام دوخت،وباصداي خش دارش چنين گفت:«دوست ات دارم...»من هم دوست ات  دارم....مربي.*****موري صبح سه شنبه روزي از دنيا رفت.سرانجام چهارم نوامبر دم و بازدم اش قطع شد.درست زماني كه  نزديكان مورد علاقه اش از اتاق بيرون رفته بودند؛يعني درست در اولين خلوت اش بعد از اغما.و او رفت.ايمان داشتم كه آگاه بود ،روي تخت اش دراز كشيده،وكتاب ها ويادداشت ها و گياه باميه نزديك اش بودند.او دل اش مي خواست،با آرامش از دنيا برود،و همين گونه رفت.به خواست او روي سنگ قبرش نوشته شد:معلمي تا مرز بي نهايت

21 راز موفقيت در لحظه هاي بحراني

مولف: برايان تريسي آرامش خود را حفظ كنيد: كسي كه قرار است برعوامل خارجي مسلط شود در ابتدا بايد بر احساسات دروني

اش مسلط باشد. از غمگين شدن يا عصباني شدن بپرهيزيد,با مطرح كردن سوال,گوش سپردن به پاسخ ديگران و انديشيدن به راه حل هاي ممكن,حساسيتهاي عاطفي خود را كم كنيد.انديشه هاي شما بسيار نيرومند هستند و سبب مي شوند كه غمگين يا شادمثبت يا منفي هيجان زده يا آرام باشيد.مشخصات كتاب--------------------------------------------------21 راز موفقيت در لحظه هاي بحرانيمولف: برايان تريسيمترجم: سيما فرجيصفحه ارا: الهه ايمنيطراح جلد: مهناز صبورناشر: نسل نوانديششمارگان: 3000جلدنوبت چاپ: دومسال چاپ:1388شابك     3_287_412_964_978ISBN: 978_964_412_287تلخيص:علي مودبآرامش خود را حفظ كنيدكسي كه قرار است برعوامل خارجي مسلط شود در ابتدا بايد بر احساسات دروني اش مسلط باشد.از غمگين شدن يا عصباني شدن بپرهيزيد,با مطرح كردن سوال,گوش سپردن به پاسخ ديگران و انديشيدن به راه حل هاي ممكن,حساسيتهاي عاطفي خود را كم كنيد.انديشه هاي شما بسيار نيرومند هستند و سبب مي شوند كه غمگين يا شادمثبت يا منفي هيجان زده يا آرام باشيد. انديشه هاي شما تعيين كننده ي احساسات شما هستند.وقتي خودتان را در موقعيتي بحراني مي بينيد, وقتي با بدبياري يا شكستي ناگهاني مواجه مي شويد,نخستين وظيفه شما اين است كه انديشه ها و احساسات خود را مهار كنيد تا اطمينان يابيد كه در آن موقعيت به بهترين شيوه عمل خواهيد كرد.دو احساس  منفي بسيار مهم كه به هنگام بروز بحران يا شكست به وجود مي آيد ترس  از شكست و ترس از طرد شدن است.اين احتمال وجود دارد كه هر يك از آن ها به بروز خشم,افسردگي يا بي تفاوتي منجر شود.ترس از شكست را زماني احساس مي كنيد كه در حال از دست دادن سرمايه,مشتري ها,شغل يا اعتبار خود هستيد.ترس از طرد شدن ارتباط

نزديكي با ترس از انتقال يا عدم تاييد دارد.به توانمندي هاي خود اعتماد كنيدشهامت همچون ارزشي است كه زندگي ان را از انسان دريافت مي كند تا به او آرامش بخشد.(اميليا ارهات)به خودتان ياد آوري كنيد كه در گذشته با موفقيت به همه ي مشكلات رسيدگي كرده ايد و اكنون نيز مي توانيد به خوبي به مشكل فعلي رسيدگي كنيد.شهامت پيشروي كردن داشته باشيدشهامت ودليري امري مسري است.وقتي يك انسان شجاع ازجاي خود بر مي خيزد،اغلب اوقات،ستون فقرات ديگران صاف و محكم مي شود.(بيلي گرام) بدبياري ها و شكست هاي غير منتظره.اغلب اوقات شما را  بهت زده مي كنند و سبب مي شوند واكنش جنگيدن يا فرار كردن را بر گزينيد.به جاي اين كه تسليم چنين احساساتي شويد به كارهايي ويژه بينديشيد كه مي توانيد آنها را انجام دهيد و موقعيت را بهبود ببخشيد.وقتي در حيطه ي شغلي با موقعيتي بحراني مواجه مي شويد.بايد بقا و ماندگاري سازمان خود را در اولويت قرار دهيد.موقعيت هاي نااميد كننده اغلب اوقات به اقدام هايي نااميد كننده منجر مي شود.شما بايد آماده باشيد تا اقدامات لازم را براي برطرف  كردن بحران و رهايي يافتن از آن موقعيت انجام دهيد. شهامت داراي دو شاخه است.نخستين شاخه به اقدام كردن,دست به كار شدن و با اطمينان گام برداشتن مربوط مي شود, بي آن كه تضميني براي موفقيت وجود داشته باشد.اين شاخه از شهامت بسيار مهم و بنيادين است و با تمرين كردن مي توانيد آن را در خودتان پرورش دهيد.دومين شاخه ي شهامت به استقامت ورزيدن و پشتكار داشتن در رويارويي با ناكامي ها و شكست هاي موقتي مربوط مي

شود.حقيقت اين است كه همه ي انسانها مي ترسند. همه ي ما ترسهاي گوناگوني به صورت كوچك و بزرگ يا نهان و اشكار داريم. "شهامت داشتن به معني نترسيدن نيست بلكه به معني مهار ترس يا تسلط بر ترس است."شما ،در لحظه هاي بحراني،بايد همه ي شهامت خود را به كار بگيريد تا تصميم هايي دشوار اتخاذ كنيد و اقدامات لازم را انجام دهيد وبه اين ترتيب سلامتي و ماندگاري انسانها و سازماني را تضمين كنيد كه به شما وابسته هستند.حقايق را بيابيدبهترين معيار سنجش شهامت اين است كه شكست را تحمل كنيم،بي آنكه دلسرد شويم.(رابرت اينگرسول)قبل از تصميم گيري زماني را در نظر بگيريد تا دقيقا پي ببريد كه چه اتفاقي افتاده است.شايد دليل اصلي دستيابي به موفقيت در زندگي اين است كه به وضوح روشن كنيد ماهيت واقعي شما چيست,چه خواسته اي داريد و جزئيات موقعيتي كه با آن روبه رو مي شويد چگونه است.هرچه درباره ي ماهيت دقيق بحراني كه با آن سر و كار داريد اطلاعات بيشتر و بهتري داشته باشيد, آرامش بيشتري خواهيد داشت و تصميم هاي بهتري اتخاذ خواهيد كرد.اختيار همه ي امور را دردست بگيريدشهامت همچون نردباني است كه همه ي فضيلتهاي ديگر روي آن رشد مي كند.(كلربوث لوس) مسئوليت رسيدگي كردن به مشكل يا بحران را به طور كامل بپذيريد. از بهانه آوردن يا سرزنش كردن ديگران بپرهيزيد به گذشته متمركز نشويد زيرا گذشته را نمي توان تغيير داد بر كارهايي متمركز شويد كه مي توانيد آن ها را در آينده انجام دهيد.اگر مي خواهيد در تغيير موضوع دادن مهارت پيدا كنيد و در موقعيت هاي بحراني

اختيار همه ي امور مربوط به سازمان يا شغل خود را به عهده بگيريد,نخست بايد مسئوليت كامل خودتان و همه ي رويدادهايي  را بپذيريد كه از اين دقيقه به بعد اتفاق مي افتد.مديران موفق مسئوليت را مي پذيرند و اقدام مي كنند.انسان هاي دنباله رو از پذيرش مسئوليت پرهيز مي كنند و آن را به ديگران مي سپارند.هرچه زودتر جلوي ضرر را بگيريدآماده ي فاصله گرفتن از موقعيت ها يي باشيد كه نمي توانيد آن ها را اصلاح كرد.(ساموئل جانسون).اشتياق شما براي اتخاذ تصميم هاي ضروري و دشوار در لحظه ي بحراني و متوقف كردن هر چه سريع تر خسارت ها, به طور كلي, ميزان موفقيت يا شكست شما را, هم در كوتاه مدت هم در بلند مدت تعيين ميكند.بحران را مهار  كنيدشهامت داشتن به اين معني است كه باوجود ترسيدن باز هم گام كوچكي به سوي جلو برداريم.(بورلي اسميت).اين زمان در حقيقت زمان آزمايش است.چنين آزمايشي در مسير مديران,  بزرگسالان و همه ي افرادي قرار ميگيرد كه به نوعي داراي مسئوليت هستند.مسئوليت را بر عهده بگيريد, برنامه ريزي كنيد و سرگرم برطرف كردن مشكل شويد.بحران در حقيقت يك مشكل يا شكستي  بزرگ است كه كاملا به صورت غير منتظره اتفاق مي افتد,آرامش تان را بر هم مي زند و نسبت به هر كاري كه  در آن لحظه انجام مي دهيد در اولويت قرار مي گيرد.بحران در حقيقت لحظه اي مهم است و زمان آزمايش ما محسوب ميشود.هر آنچه را تصميم مي گيريد انجام دهيد  يا در انجام دادن آن شكست مي خوريد بسيار حائز اهميت است و پيامدهاي مثبت و منفي مهمي در آينده

ي زندگي شغلي و شخصي شما دارد.پيوسته با ديگران ارتباط برقرار كنيدبهترين معيارسنجش شهامت ما ترسي است كه برآن غلبه كرديم.(نورمن اف. ديكسون). با همه ي افرادي صحبت كنيد كه بحران شما نيز بر آن ها تاثير گذار است. براي آن ها توضيح دهيد كه چه اتفاقي مي افتد,  موقعيت خود را براي افرادي  در داخل و خارج سازمان تان توضيح دهيد و از آن ها تقاضاي كمك كنيد. هشتاد و پنج درصد مشكلات شما, در زندگي شخصي و شغلي, به اين دليل به وجود مي آيند كه  نمي توانيد با انسانهاي مهم پيرامون تان به شيوه اي موثر ارتباط برقرار كنيد. در زمان بحران بايد به انسان هاي مهمي كه در حيطه ي شغلي شما يا خارج از آن قرار دارند خبر دهيد كه چه بحراني اتفاق افتاده است.چنين اقدامي تمايز بين موفقيت و شكست را به وجود مي آورد.موانع خودرا تعيين كنيدبزرگ يا كوچك به نظر رسيدن موانع سر راه تان براساس بزرگ يا كوچك بودن خودتان تعيين مي شود.(اوريسون سوئت ماردن).چنين مانعي عامل محدود كننده است كه سرعت شما را در دستيابي به هدف تان تعيين مي كند به از بين بردن اين مانع متمركز شويد.بين جايگاهي كه هم اكنون در آن قرار داريد و جايگاهي كه قصد داريد در آينده به آن برسيد هميشه عامل يا غالب اوقات عواملي وجود دارند كه مانع پيشروي شما مي شوند.براي اين كه بحران فعلي را به خوبي پشت سر بگذاريد و به اهداف شخصي و شغلي خود برسيد بايد موانع تان را تعيين كنيد.  اين موانع همان عواملي هستند كه شما را از پيشروي

كردن باز مي دارند.نيروي خلاق وجودتان را آزاد كنيددعا نكنيد كه مسؤليت هاي همسان باقدرت تان به شما اعطا شود دعا كنبد قدرتي همسان با مسؤليتهايي كه بر دوش داريد به شما اعطا شود.(فيليپس بروكس).شما مي توانيد براي هر مشكلي كه با ان روبه رو مي شويد راه حل پيدا كنيد. انديشه هاي خود را روي كاغذ بياوريد. تا آنجا كه ميتوانيد راه حل هاي احتمالي بسياري را براي  مشكل تان بيابيد و سپس اقدام كنيد.خلاقيت به عضله هاي بدن شباهت دارد. هر چه بيشتر از خلاقيت خود استفاده كنيد،نيروي خلاق وجودتان قوي تر ميشود هر چه راه حلهاي بيشتري را براي حل مشكلات و بهبود وضع زندگي خود پيدا كنيد، در اينده راه حلهاي بيشتري به ذهنتان خواهد رسيد. با استفاده از نيروهاي خلاق وجودتان به معناي واقعي توانايي پيدا مي كنيد تا وضعيت كار وزندگي خود را به شيوه هاي گوناگون بهبود بخشيد.بر بخشهاي پربازده تمركز كنيداين موقعيت ها نيستند كه انسان را مي سازد بلكه اين انسان است كه موقعيت زندگي اش را مي سازد.(فردريك. رابتسون). در هر شغل يا در هر سازمان فقط  پنج تا هفت بخش پربازده وجود دارد. اين بخشها شامل كارهايي مي شوند كه براي موفقيت شغلي خود بايد آن ها را به خوبي انجام دهيم.بر اولويتها متمركز شويدذهن ضعيف در رويارويي با بدبياري ها مغلوب مي شود،اما ذهن قدرتمند برآنه غلبه ميكند.(واشنگتون ايروينگ).قانون 20/80 را در همه ي كارها ي خود به كار ببريد. به خاطر داشته باشيد 80 درصد پيامها از 20 درصد فعاليت هاي شما نشات مي گيرد. تعيين كنيد كه چگونه مي توانيد از

هر لحظه ي خود بهترين بهره ها را ببريد و بي درنگ بر انجام دادن آن كار مهم  متمركز شويد. توانايي شما براي متمركز ماندن و مسلط عمل كردن در لحظه ها ي بحراني , ميزان موفقيت يا شكست تان را تعيين مي كند. شما نمي توانيد همه ي كارها را انجام دهيد , اما مي توانيد يك يا دو تا از مهمترين كارها بپردازيد و به آن ها ادامه دهيد تا به  شيوه اي رضايت بخش كامل شوند.چنين اقدامي براي عبور از لحظه هاي بحراني ضروري است.    چند مرحله وجود دارد كه با دنبال كردن آنها ميتوانيد بر برترين اولويتهاي خود متمركز بمانيد.نخست اينكه انديشه هايتان را روي كاغذ بياوريد. واجب است كه نكته هاي مهم را يادداشت كنيد تا بتوانيد به هنگام ضرورت يا در لحظه ي بحراني اختيار همه ي امور را در دست بگيريد.قبل از هر اقدامي،فهرستي از كارهايي تهيه كنيد كه براي حل مشكلات و عبور از بحران بايد انها را انجام دهيد.دست به ضد حمله بزنيدما ديگر عروسكهاي خيمه شب بازي نيستيم كه با نيروي قدرتمند بيروني مهار شويم،ما خودمان،همان نيروي قدرتمند هستيم.(ليوبوسكاليا). وقتي موقعيت را ارزيابي كرديد , اطلاعات لازم را بدست آوريد و  برنامه ريزي هاي لازم را انجام داديد, زمان آن فرا مي رسد كه پيشروي كنيد و دست به ضد حمله بزنيد.هدفي را تعيين كنيد كه براي برطرف كردن وپشت سر گذاشتن بحران بايد به ان برسيد و معمولا هدفي مالي محسوب مي شود.اطمينان پيدا كنيد كه اين هدف براي همه افراد گروه واضح و روشن است.خودتان را عادت بدهيد كه در ابتا قاطعانه بر

هدف اصلي متمركز شويد و از وسوسه شدن براي اصلاح امور جزيي بپرهيزيد.جريان نقدينگي سازمان تان راحفظ كنيدبشر آفريده ي موقعيت ها نيست،موقعيت ها آفريده بشر هستند.مامخلوقاتي با اراده آزاد هستيم وبشر بسيارقدرتمندتراز ماده است.(بنجامين ديسراييلي). بسياري از بحران هاي شخصي و شغلي به نحوي مسائل مالي مربوط مي شود نقدينگي براي هر سازمان مانند خون براي مغز است. اغلب اوقات , بحران به دليل ايجاد وقفه در جريان نقدينگي به وقوع مي پيوندد.اين امر بقاي سازمان    را به مخاطره مي اندازد.علت اصلي كاهش نقدينگي را معمولا بايد در بخش فروش جستجوكرد. گاهي , بعضي از كالاهايي كه بايد بقا و رشد سازمان تان فروخته شوند به دلايلي فروش نمي روند.به مشتريان خود احترام بگذاريدهيچ كار در برابر پشتكار ومهارت انسان غير ممكن نيست.كارهاي شگرف ثمره ي نيرو و قدرت انسان نيستند بلكه ثمره عزم راسخ وپشتكاراو محسوب مي شوند.(بروس بارتون). هدف از كسب و كاري اين است كه مشترياني كافي را جذب و حفظ كنيم تا ماندگاري و موفقيت سازمان مان تضمين شود. بسياري از مردم تصور مي كنند كه هدف ازهر كسب و كاري دستيابي به منفعت مالي است ,اما فقط در نتيجه ي جذب مشتري به شيوه اي سود آور مي توان به منفعت رسيد. مهم ترين معيار موفقيت در كسب و كار ميزان رضايت مشتري است. هر چي  بيشتر و بهتر در جلب رضايت مشتري بكوشيد , آن ها نيز بيشتر از شما خريد مي كنند و به دوستان شان هم توصيه مي كنند كه براي خريد نزد شما بيايند. بنابراين , جلب رضايت مشتري بايد مهمترين بخش فعاليت ها ي

شما را تشكيل دهد.معامله هاي بيشتري را جوش بدهيدفقط دراين مكان كه همان تماشا خانه ي ذهن تان است به پيروزي در جنگ دست خواهيد يافت.(ماركوس مالتوز).بايد فعالانه از مشتريان تان در خواست كنيد كه كالاها و خدمات شما را بخرند و بابت  آن ها پول بپردازند تا بتوانيد بحران مالي خود را پشت سر بگذاريد.همه ي امور را ساده كنيدپيچيده كردن امور كارآسان است،اما ساده كردن آنها كار پيچيده اي محسوب مي شود.(قانون ماير).آن دسته از كارهايي را تعيين كنيد كه قصد نداريد آن ها را انجام بدهيد اين كار عاملي مهمي در ساده كردن امور محسوب مي شود.   انرژي خود را حفظ كنيدبراي دستيابي به عالي ترين وشكوهمندترين موفقيتها بايد از آرامش ذهني وخرسندي ونشاط برخوردار باشيم.(ناپلؤن هيل).لحظه هاي بحراني , اغلب اوقات , انرژي عاطفي شما را از بين مي برد و شما را خسته و فرسوده مي كند به گونه اي كه ديگر نمي توانيد عملكرد عالي داشته باشيد. ميتوان گفت كه سطح انرژي عاطفي شما با ميزان انرژي يك باتري برابر است. هر چه بيشتر با بدبياري هاي عاطفي  روبه رو شويد , انرژي عاطفي شما بيشتر تحليل مي رود تا اين كه  سرانجام توانايي خود را براي اتخاذ تصميم هاي مناسب از دست مي دهيد. اجازه ندهيد چنين اتفاقي براي شما  بيفتد.ارتباط خود را باخالق هستي حفظ كنيدهركس به هويت راستين خود وبه يگانگي اش با آن قادر مطلق وداناي مطلق پي برده است،درحقيقت،اين امكان را فراهم مي كند تا قانون هايي بر اواشكارشوند كه فراتر از قدرت درك ذهن بشري درحالت عادي هستند.(رالف والدو ترين). وقتي به اين

نيروي عظيم  پناه مي بريد , همه ي مشكلات موجود در مسير هدف تان به طور پيوسته و طبيعي از بين مي روند فقط بايد هدف تان واضح و روشن باشد . شايد اهداف بلند مدت شما در موقعيت هاي آشفته و نابسامان, مانند لحظه هاي بحراني , مبهم و متناقض به نظر برسند. به همين دليل , براي كمك گرفتن از آن نيروي بيكران , در ابتدا بايد به آرامش ذهني برسيد و سپس در جستجوي راه حل هايي براي مشكلات خود باشيد.با دعا كردن، تفكر و تدبر مي توانيد قانون جذب را فعال كنيد. در اين وضعيت، ذهنتان را به آهنربايي تبديل مي كنيد كه فقط نگرشها ، انسانها،اطلاعات و منابع لازم را براي كمك به شما جذب مي كند تا مشكلات تان را حل كنيد و به اهدافتان برسيد.با هربار كمك گرفتن از اين نيروي بيكران و هميشه در دسترس، در حقيقت،برقراري ارتباط بعدي شما آسان تر مي شود واين نيرو نيز سريعتر به شما كمك مي كند.منش نيكو بسيارتاثير گذار استبا آرامش ونشاط كار كنيد وبدانيد كه انديشه هاي درست و تلاشهاي مناسب،بي ترديد،به پيامد هاي درست منجر مي شود.(جيمز الن).ارزشمندترين سرمايه شما در حيطه شغلي و شخصي نام نيك و اعتبار شما خواهد بود.نام نيك شما به اين موضوع مرتبط مي شود كه،وقتي حضور نداريد، ديگران در مورد شما چگونه مي انديشند وچه مي گويند.اعتبارتان در حقيقت ارزيابي كلي مردم درباره ي ويژگي ها وشخصيت شما خواهد بود.همه ي راهكارها را گرد آوري كنيدقاطعانه تصميم بگيريد با پشتكار به كارتان ادامه دهيد تا موفق شويد. تصميم شما براي تسليم نشدن

, به معناي واقعي , تضمين كننده ي موفقيت نهايي شما خواهد بود.در سراسر زندگي , پيوسته , با مشكلات و موانع بسياري مواجه خواهيد شد. اما اگر هر بار كه با مشكلي مواجه شديد , بر آن غلبه كنيد به انساني تبديل مي شويد كه شايستگي اش را داريد. در اين وضعيت , بي گمان رشد خواهيد كرد و اوج خواهيد گرفت.

روانشناسي رابطه ها

دكتر غلامعلي افروز

معرفي كتاب: زن ها و شوهر ها: رابطه زن و شوهر ،رابطه عاشق و معشوق،رابطه تن وتن پوش است،اين رابطه به قدمت خلقت آدم ،به عظمت گستره هستي و تجلي گر اولين تعامل حقه انسان هاست . همچنين اين رابطه جلوه اي از برترين هنر زندگي و كامل ترين شكل ارتباط انساني است. رابطه زن و شوهر ، معنايي از درس وفا، آيينه اي از مهر و صفا و تصويري از يكرنگي و دلدادگي است.بياني از حقيقت و ضرورت بناي خانواده و زنجيره جوامع انساني است،رابطه زن و شوهرانتخاب مطلوب ترين است ترسيم سعادت و رستگاري است ، بركت كارنامه اعمال است. رابطه زن و شوهر به فرموده خالق انسانها همچون رابطه قامت و لباس است و اين لباس گرما بخش جسم و جان ،معنا گر حيات و جلوه گر وحدت است رابطه زن و شوهر موفق به گونه اي است كه در آن زبان تهديد ،تنبيه ،تحقير و تخريب شخصيت جايي ندارد.هرچه هست زبان محبت ،صداقت و صميميت ، شجاعت و عدالت ،ايثار و احسان است. محور رابطه زن وشوهري كه در انديشه اداره و ادامه يك زندگي پويا ، مولد و پر بركت هستند ، همدلي و يكرنگي ،صبوري

و خويشتن داري و گذشت و ايثار است.زن و شوهر هاي موفق آنهايي هستند كه در پيوند ها و ارتباطات خانوادگي بيش از هر چيز به آرامش رواني ،آسودگي خاطر و احساس امنيت همديگر مي انديشند. رابطه زن ها و شوهر ها با مادر ، خواهر ، برادر ، پدر و ديگر نزديكان نه تنها نمي تواند كمترين اثر ناخوشايندي بر روابط في ما بين بگذارد بلكه به اعتماد متقابل و شيريني زندگي مشترك آنها مي افزايد. براي برقراري و استمرار رابطه اي پردوام ميان زن و شوهر و پيشگيري از ستيزه هاي خانوادگي هم زن و هم شوهر بايد به خاطر داشته باشند كه نمي توانند مانند دوران تجرد بخش قابل توجهي از وقت و فكر و احساس خود را به پدر و مادر ، خواهر و برادر و . . . اختصاص دهند. در يك زندگي موفق ، زن و شوهر سعي و تلاش خود را در جهت جلب رضايت خاطر يكديگرمبذول مي دارند و همچنين نسبت به خويشان خود نيز ابراز محبت دارند و ضمن محبت به ايشان به مسووليت خطير همسري انديشيده و همه مهر و محبت خود را در همه حال تقديم همسر مي نمايند. همسران موفق نبايد اجازه دهند رابطه با ديگران خدشه اي در رابطه آنها ايجاد كند،در اين نگرش فرزندان نيزمستثنا نيستند،بچه ها زماني مي توانند از رشدي هماهنگ و متعادل برخوردار شوند كه پدر و مادر خود را داراي زيباترين وصميمي ترين ارتباط ببينند . تربيت فرزندان ،باغباني وجود ايشان است ، فقط در آغوش گرفتن گل و حمايت از شكوفه ها نمي توانند زمينه رشد

متعادل آنها را به شايستگي آماده سازد. با كمال تاسف گاه مشاهده مي شود كه تولد فرزند باعث مي شود كه مادرخواسته يا ناخواسته بيشترين توجه خود را صرف كودك كرده و از همسر خود غافل شده  با وجود نياز فرزندان از دوران جنيني تا نوجواني و جواني به حمايت و هدايت مستمر والدين و بالطبع در دوران نوزادي و شيرخوارگي بيشترين مسووليت و توجه مداوم به فرزند به عهده مادر است ، اما مادر با وجود اين رسالت سنگين ، از ديگر مسووليت هاي خود غافل نمي شود .به عبارت ديگر ،زن هاي خردمند و با تدبير نمي گذارند كه با تولد فرزند حسن رابطه و پيوند عاطفي شان با همسر خود سست شود. و همچنين شوهر ها نيز مسووليت هاي در هنگامه هاي حساس ،مثل بارداري ، تولد و دوران شير خوارگي خود و .....دارند و سخن آخر آن كه با نگاه ي به زندگي پربركت و روابط همسري حضرت علي (ع) و حضرت فاطمه (ص)اولين دانش آموختگان مكتب اسلام،و برترين همسران جهان و با اعتدا به ايشان و الگوگيري از زندگي ايشان منظر وجود خود را در مسير برترين زن ها و شوهر هاي هستي قرار مي دهيم.پدر ها و پسرها در آغاز زندگي مشترك و پذيرش مسووليت هدايت كانون مقدس خانواده ،صلاحيت و كفايت همسري و لياقت و قابليت پدر و مادر بودن بايد به طورهمزمان توسط داوطلبان ازدواج و مشاوران ازدواج مورد توجه قرار گيرد. ترديدي نيست كه مسووليت عمده و اساسي تربيت فرزند در تمام مراحل اوليه رشد و تحول به عهده مادر است اما اين كار زماني امكان

پذير مي باشد كه خود از آرامش رواني و امنيت خاطر بر خوردار باشد. لازم به ذكر است كه پسر بچه ها دوست دارند كه در خانه و مدرسه از نزديك با ويژگي هاي اخلاقي و رفتاري ،آرمانها و انديشه ها ،هدف ها و برنامه هاي پدران و معلمان و مربيان مرد بيشتر آشنا شوند. نوجوانان پسر دوست دارند ونيازمند هستند كه اوقاتي از ساعات روز و شب خود را در حريم حمايتي وهدايتي پدر سپري كنند و اين نوجوانان به خاطر ارتباط صميمي و خوشايند كلامي كه با پدردارند از بيشترين مصونيت رواني و فرهنگي برخوردار هستند و در دوران جواني بابالاترين احساس خود ارزشمندي،اعتماد به نفس و صلابت شخصيت همراه مي شوند. آن دسته از كودكان و نوجوانان پسر كه از كمترين ارتباط خوشايند كلامي با پدر محروم هستند بيش از ديگرهمسالان خود ،وجودشان مستعد انواع آسيب پذيري هاي رواني ،فكري و اجتماعي خواهد بود.اينكه گاهي مشاهده مي كنيم جواني در يك خانواده متشخص و مذهبي دچار آسيب پذيري هاي اجتماعي و سياسي مي شود مي بايست پيش از هر چيز ريشه آن را دركمبود محبت و فقر پيوندهاي عاطفي و ارتباطات خوشايند و پرجاذبه كلامي بين پدر و فرزند در دوران كودكي و نوجواني جست وجو كرد.  پدري كه در طول حيات خود و در دوران و ايام اقتدار شخصيتي خويش لحظه اي از حسن رابطه و پيوند عاطفي با فرزندان خود غافل نبوده و صميمي ترين و صادقانه ترين ارتباط را با آنان داشته است ، در پيرانه سر نيز  بيش از هر زمان ديگر مورد مهر و محبت فرزندان

واقع مي شود. زيبايي و شكوه رابطه پدرها وپسرها تضمين كننده بهداشت روان وآرامش خانواده و هموارگر سعادت و تعالي جامعه است. خداوند منان خالق همه هستي ،جان آفرين پدرها و پسرها ،مادرها و دخترها ،در قرآن كريم ،كلام حياتبخش عرشي كه همواره بر فراز عصرها و نسلها جاودانه و تضمينگر سعادت و فلاح همه انسانهاي آزاده و وارسته است ،رفتار محبت آميز پسرها و دخترها را با پدرها و مادرها در كنار عبادت خود ذكر كرده و مي فرمايد پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستيد وبه پدر و مادر محبت و نيكي كنيد . هرگاه يكي از آن دو يا هردوي آنها ،به پيري برسند،هرگز سخني كه موجب رنجش آنها مي شود به زبان نياوريد و كمترين اهانتي به آنها روا مدار. و بر آنها فرياد مزن و با كلام لطيف و سنجيده و بزرگوارانه با آنها صحبت بكن. هميشه بالهاي تواضع و تكريم خويش را از محبت و لطف و مهربان ، در برابر آنان بگستران و بگو :پروردگار ا:به پدر و مادرم رحمت و مهرباني فرما ،آن گونه كه آنها مرا در كوچكي تربيت كردند. مادرها و دخترها مادر اين باغبان شكوفه  هاي حيات ، معناگر همه خوبي ها سرچشمه محبت اسوه صبوري وايثار ، هميشه دوست ميدارد دررابطه ها ، شمع وجودش گرمابخش حيات فرزند و روشنگر راه او باشد. مادر دوست دارد همه خوبي ها همه شايستگي ها وهمه كمالات را در وجود فرزندان خويش تجربه نمايد. مادر زماني مي تواند در حسن ايفاي نقش مادري و رسالت پرورشگري موفق باشد كه كانون خانواده اش از آفات زبان وآسيب

هاي روان ،چون:تحقير ،تهديدو توهين ،پرخاش و پرخاشگري مصون باشد. مادراني كه صميمي ترين و مطلوب ترين رابطه ها را با فرزندان دارند ،آناني هستند كه همسري فهيم و بصير و مهربان و منطقي دارندو يا فرزندشان از فيض وجود پدر محرومند و مادر نقش پدري را نيز بر عهده دارد. نقش مادر ، اين منبع حيات روان ،در تربيت فرزند فوق العاده مهم و تعيين كننده است اما رابطه مادر با دختر از ويژگيها،ظرافت ها و حساسيت هاي خاصي برخوردار استگاهي برخي از مادران به صورت ناخودآگاه و يا آگاهانه در جبران بعضي از محروميت ها و ناكامي هاي زندگي گذشته خود سعي مي كنند باورها و رفتارهاي قابل توجهي را در شخصيت در حال تحول و تكوين دختران خويش بارور و متبلور سازند،و گاهي در اين رهگذر ،چه بسا از حد اعتدال تجاوز كرده، از فرزندان خود انتظارات و توقعاتي دارند و يا وي را به طريقي تربيت و هدايت مي نمايند كه هيچ گونه تناسبي با ويژگيهاي سني ،بلوغ فكري ،نيازهاي رواني،ضرورت هاي شرعي و سازي يافتگي هاي اجتماعي ندارد. برجسته ترين ويژگي رابطه مادر و دختر در اين است كه همانند سازي دختر ها با مادران خود بيشتر و عميق تراز پسر ها با پدر هاست. مادران مهم ترين و غني ترين الگوي رفتاري براي دختران هستند. مادران انديشه مند و دلسوز به خوبي ميدانند كه همه انسانها ،اعم از كوچك و بزرگ ،پسرها و دخترها ،دوست دارند الگوهاي زندگي و بزرگسالان محبوبشان راهميشه در هياتي مقتدر و با صلابت ،گشاده رو و پر محبت نظاره نمايند و دخترها نيازمند و

دوستدار آنندكه مادرشان را همواره پرنشاط و با محبت ،آرام و با صلابت ،مطمئن و مصمم،محكم و استوار ،با اعتماد به نفس و فعال و پويا ببينند. دخترها هرگز نمي خواهند كه الگوي محبوبشان تهي از اعتماد به نفس ،مردد و دلواپس ،نگران و پر اضطراب ،منفعل و حقير باشد. مادران صبور و دور انديش نيك مي دانند كه زماني فرزندان خانواده به شايستگي با والدين خود همانند سازي مي كنند وپيروي از رهنمودهاي ايشان را نصب العين قرار مي دهند كه شخصيت آنها برايشان مطلوب و محبوب باشد. مادران فهيم و پدران بصير خوب مي دانند كه خانه همچون باغي است كه فرزندان ،گلهاو ميوه هاي آنند و مادر باغبان است و پدر سنگربان و دژبان است.مادراني كه به جاي زبان تاييد و قدرداني از شخصيت و ويژگيهاي مثبت و تلاش هاي ارزشمند پدر در خلوت خويش با دختر ،همراه زبان تكذيب و اعتراض گشوده ،شخصيت پدر را در ذهن دختر تضعيف و تحقير مي كنند،نه تنها فرزند خود را درتعارض رواني و دغدغه فكري قرار مي دهند، بلكه غالبا به طور مستقيم و غير مستقيم زمينه رويش و تكوين نگرش و باز خوردي منفي و نا خوشايند را در وجود دخترها نسبت به جنس مرد فراهم آورده ،بسياري از ايشان در سنين جواني و هنگامه انتخاب همسر با مشكل مواجه ميكنند. گاه برخي از مادران به لحاظ بعضي ويژگي هاي شخصيتي ، نيازهاي رواني ناشي از تجارب نه چندان رضايت بخش گذشته و محروميت ها و ناكامي هاي حاصل از زندگي مشترك و احساس نياز وافر به ترحم و دلسوزي در رابطه خود با

دخترانشان عموما زانوي غم بغل كرده با حالتي غمگين و محزون ،زبان شكوه وگلايه از روزگار گشوده ،قصه غصه هاي خود را بازگو مي كنند وفرصت هاي تنهايي با دختررا مغتنم دانسته ،در كنار هر صميميت و سخني ذكر مصيبتي نيز دارند اين مادران دوست دارند دل دخترشان به حالشان بسوزد كه اين كار گاها اشتباه مي باشد وادامه و استمرار چنين رابطه و تعاملي غبار غمزدگي وافسردگي را بر چهره نيازمند نشاط دختر مي نشاند و دلمردگي و حزن و افسردگي مادر را مضاعف مي كند. مادران بصير و آگاه در تمام مراحل رشد و تحول فرزند دختر خود به سعادت و خوشبختي او مي انديشند و همه تلاش خود را مبذول مي دارند. خواهرها و برادرها تلاش  براي تبيين ارتباط خواهرها و برادرها فقط با به تصوير كشيدن زيباترين رابطه ها در هاله اي از مهر و محبت و پرتوي از صفا و يكرنگي مقدور است و بس. به عبارت ديگر بحث درباره تعامل و ارتباط خانوادگي و اجتماعي خواهرها و برادرها ،سخن گفتن از گسترده ترين پيوند هاي عاطفي ميان انسانهاست. در نگرش كلي ، دامنه پيوند عاطفي و رواني برادرها و خواهرها بسيار وسيع تر و گسترده تر از ارتباط ميان والدين و فرزندان و يا زنها و شوهرهاست. رابطه خواهرها و برادرها عموما بسيار صميمي تر از رابطه برادرها با برادرها و خواهرها با خواهرهاست. عمده ترين نكته در اهميت و ويژگي قابل توجه رابطه خواهرهاو برادرها،همان تفاوت در جنسيت و ساختار خاص شخصيت در ايشان و انتظار متقابل است . محبت يك خواهر نسبت به برادرانش ،اگر بيش از

ده نفر هم باشند،با محبت يك خواهر به تنها برادرش نمي تواند تفاوت قابل توجهي داشته باشد. معنا و مفهوم دوستي محبت و ايثار را مي توان در پيوند هاي عاطفي ميان خواهرها و برادرها جست وجو كرد واگر در مواردي مشاهده مي كني ميان برخي از برادرها و خواهرها دوستي و الفت ،مهر و محبت وجود ندارد بدون ترديد علت آن را مي تواندر ضعف و كاستي در تعادل و تعالي شخصيت بيابيد. بدون شك نحوه رابطه پدر و مادر و نقش ،رسالت و منزلت هر يك در كانون خانواده ،تاثير قابل توجهي در پديدآيي نگرشهاي مختلف در اذهان برادرها و خواهرها نسبت به يكديگر مي تواند داشته باشد. به طور كلي فرهنگ و ارزشهاي حاكم بر جامعه به گونه اي ترسيم گر ساختار روابط اجتماعي و هدايتگر بازخوردها و نگرشها نسبت به جايگاه و منزلت مردان و زنان و تعيين كننده چگونگي روابط خواهرها و برادرهاست. قانون حاكم بر خلقت جهان هستي بر زوجيت استوار است و جز ذات اقدس خداوندي كه احد است و صمد،لم يلد است و لم يولد،و كفو و همتايي ندارد،همه پديده هاي جهان هستي و همه مخلوقات ،زوج آفريده مي شوند. همه انسانها نيز بر اساس زوجيت آفريده مي شوند ، براي همه پسرها كه نيمي از انسانها را تشكيل مي دهند ،دختراني زاييده مي شوند و هر پسر و دختري بايد با رسيدن به بلوغ جنسي دستيابي به قابليت هاي فكري و كفايتهاي اجتماعي ،كسب صلاحيت و پذيرش مسووليت فدر اولين فرصت زوج خود را برگزينند. بنابر اين در هوشمندي ، قدرت خلاقيت و نوآوري فكري ،هيچ گونه

تفاوتي ميان خواهرها و برادرها وجود ندارد. رابطه خواهرها و برادرها ،بسيار فراتر از يك ارتباط ساده قهري است. اين رابطه بر يكپارچگي وجود و شخصيت در حال رشد آنان تاثير خاص مي گذارد و علاوه بر آن مي تواند محور تغيير و تحول مطلوب در فرايند تكوين شخصيت خانواده و نزديكان باشد. همچنين عروس خانم دوست دارد و سخت مشتاق است كه فكر و روان همسر را در اختيار داشته باشد و با نظر مشورت او كانون خانواده را بيارايد و برنامه زندگي مشترگ را تنظيم و اجرا نمايد. دخالت مستمر مادرشوهرها در برنامه هاي زندگي زوجهاي جوان ،احضار پي درپي پسر و ارائه توصيه اي ويژه و نسخه هاي خاص،در اختيار گرفتن بخش قابل توجهي از اوقات او و قرار دادن وي در موقعيت دوگانگي احساس و تعارض رواني و بعضا بدخلقي ها ،سرديها و ستيزهاي ناشي از آن ،زمينه بدبيني وپيش  فرضهاي نادرستي را در اذهان بسياري از عروس خانمها ايجاد مي كند. حسادت ،بخل ورزي،خودنمايي،خودكامگي ،بدزباني،غيبتو تهمت،كينه توزي ،لج بازي و پرخاشگري از جمله بذرهاي ناميمون توسعه نگرشهاي ناخوشايند و تكوين شخصيت ناسالم و ويران كننده كانون مستحكم و مقدس خانواده در هر جامعه است. در حقيقت همان گونه كه اشاره شد ريشه نگرشهاي منفي نسبت به نزديكان و خويشان نسبي وسببي وتبلور رفتارهاي ناخوشايند ،در خودپرستي ها و خودخواهي ها ،ضعف شخصيت ،تعصبات غير معقول ومحدوديتهاي فكري ،بدآموزيهاو بي بهره بودن از شيوه هاي مطلوب تربيتي و روشهاي متعالي برقراري و تداوم ارتباط موثر ،مفيد،متقابل،پوياو رضايت بخش با ديگران و نزديكان است. مادر شوهرهاي دور انديش و با بصيرت نيك

مي دانند كه آرامش واقعي خانواده ها و زوجها ي جوان و راحتي خيال و سلامت روان ثسرشان در گرو نشاط درون ،نگرش مثبت و انگيزه غني حياتي عروسشان است و از اين رو حمايتهاي فكري و عاطفي عروس خانم و احترام عملي به استقلال فكري و سليقه هاي شخصي ايشان از برنامه اصلي مادر شوهرها در تنظيم روابط و تعامل با عروس عزيزشان خواهد بود. مادر ضوهرهاي مطلوب و نمونه باور دارند كه گفتار و رفتارشان در مقابل عروس خانم بايد به گونه اي باشد كه فرزندان ايشان (خواهر شوهرها و برادرشوهرهاي عروس خانم)نيز زبان تشويق و تاييد محبت و تكريم و رفتار منطقي و عطوفانه را بياموزند. عروس خانمهاي جوان نيز به نيكي آگاهند كه اغلب مادرشوهرها بر خلاف بسياري از نگرشها و باورهاي نادرست و ذهنيت هاي غلط،از شخصيتي والا و برجسته بر خوردار هستند و وجودشان همواره منبع خير و بركت و مهربان است. احترام به مادروپدر همسر و تكريم شخصيت ايشان توسط عروس خانم از اصول مهم زندگي مشترك و از معيار هاي اصلي حسن تدبير در حيات زوجهاي جوان است. احترام به برادر و خواهر و خويشان همسر و برخورداري از رفتارهاي معقول در برابرايشان ،با حفظ ارزشها و عنايت به دامنه محروميت ها، بيانگر كمال عروس خانواده است. اما آقا دامادها در يك نگاه بيشترين مسووليت را در تاليف قلوب ،تنظيم حسن روابط ،تعميم نيكي ها ومهرباني ها و تقويت پايه هاي استوار كانون پرنشاط خانواده برعهده دارند. آقا دامادها ،با بلندنظري و حسن تدبير خود مي توانند زداينده آفتهاي فكري و آسيبهاي رفتاري و فزاينده مهرباني ها

و محبت ها باشند. آقا دامادها هرگز گله هاي احتمالي مادر و خواهر خود را به همسرشان انتقال نمي دهند و در عوض ازتعريف و تمجيد آنان نسبت به شخصيت خوب عروسشان سخن مي گويند و اين خود زمينه پديدآيي نگرشهاي مثبت و رفتارهاي خوشايند نسبت به خانواده همسر در انديشه و عمل عروس خانم خواهد بود. آقا دامادهاي انديشه مند و عروس خانمهاي فهيم هرگز اجازه نمي دهند كه فرصتي فراهم شود تا جمعي زبان به غيبت گشوده ،شخصيت همسر و يا خانواده ايشان را مورد نقادي و تحقير قرار دهند.   بنابراين شايسته و بايسته آن است كه براي تنوير افكار و تغيير نگرشها و بازخوردهاي منفي به وضعيتي مثبت و مطلوب ،سازنده و مهرآفرين در روابط ميان عروسها و مادر شوهرها و دامادها و مادرزنها،همه عروس خانمها و آقا دامادها و همه مادر شوهرها و مادر زنها،در نيكي و مهرباني ،گذشت و ايثار ،صبوري و فداكاري از همديگر سبقت بگيرند و خانواده هايي الگو و نمونه باشند. بديهي است كه در اين ارتباط بيشترين رسالت و مسووليت براي اصلاح نگرشها و رفتارها ،اعتلاي ارزشها و ترويج مباني اخلاقي فردي واجتماعي ،زدودن آثار نگرشهاي منفي و باورهاي نادرست حاكم بر ارتباطات بين فردي و روابط خانوادگي ،همدلي عروسها و مادر شوهرها،دامادها و مادرزنها وتحكيم كانون مقدس خانواده، بر عهده صاحبان انديشه و قلم ، هنرمندان و به ويژه تهيه كنندگان، كارشناسان و مجريان برنامه هاي سينمايي،تلويزيوني و راديويي است. بر همه كارگزاران فرهنگي ،مديران و سردبيران مطبوعات و وسايل ارتباط جمعي فرض است كه در تدوين ، تنظيم و نشر مطالب و اجراي برنامه هاي راديويي،تلويزيوني

وسينمايي در جهت تعظيم شخصيت انسانها ،بالاخص تكريم بايسته منزلت عروسها و مادرشوهرها،دامادها و مادرزنها و ترويج فرهنگ صداقت و درستي ،گذشت و وفاداري و صميميت و صفا كوش باشند وارائه الگوهاي مطلوب رفتاري به دختران و پسران ،زنها و شوهرهاي آينده و زوجهاي جوان را اصلي ترين معيار كارهاي موفق خود بدانند.شابك 2-9930-03-964عنوان:روانشناسي رابطه هاتاليف:دكتر غلامعلي افروزناشر:موسسه انتشارات و جاپدانشگاه تهرانشمارگان:3000نسخهتاريخ انتشار : تابستان 1382(چاپ سوم)(چاپ اول ناشر)چاپ و صحافي: موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران

مديريت دانش در سازمان

Knowledge Management In Organization مؤلفان : دكتر سيد حسن ابطحي ، دكتر عادل صلواتي ضرورت بكارگيري مديريت دانش        عنوان : مديريت دانش در سازمان مؤلفان : دكتر سيد حسن ابطحي ، دكتر عادل صلواتي ناشر : پيوند نو محل انتشار : تهران سال انتشار :  1385 شمارگان : 2000 جلد       بررسي پيشينه نظري  آراء صاحب نظران نشان مي دهد كه ضرورت بكارگيري مديريت دانش در سازمان انكار ناپذير است . عواملي نظير جهاني شدن ، كوچك سازي دولت ها ، شهروند محوري و ضرورت مشاركت شهروندان مي طلبد كه توجه ويژه اي به مديريت دانش بعمل مي آيد . اين كتاب در پاسخ به اين سؤال به رشته تحريردرآمده كه چگونه مي توان دانش را به گونه اي اثربخش در سازمان هاي دولتي ايران مديريت كرد ؟  روش مناسب براي مديريت دانش در سازمان هاي دولتي ايران كدام است ؟ كتاب حاضر در سيزده فصل همراه با پرسش هاي هر فصل و داراي فهرست منابع و مآخذ فارسي و لاتين در پايان مي باشد . اين اثر تأليفي بيشتر در دو موضوع

:     1 -  مديريت دانش   2 -  آموزش سازماني ، ارائه مطلب دارد

پرورش راهبردي

12 دي 1387 ، 20:22   معرفي كتاب؛    پرورش راهبردي     Strategic Education       اين كتاب انديشه هاي نظريه پردازان معتبر را مورد بحث و تجزيه و تحليل قرار داده است       پرورش راهبردي منابع انساني ( ج 1 ) نوشته : والتون , جان 1944 – م مترجمان :  دكتر ناصر ميرسپاسي و داريوش غلام زاده انتشارات:  آهار تيراژ :  3000 نسخه كتاب « پرورش راهبردي منابع انساني » براي استادان , دانشجويان و متوليان مديريت , پرورش منابع انساني تأليف شده است و يكي از جامع ترين كتاب هايي است كه تا به حال در اين زمينه منتشر شده و به همين جهت مطالعه آن به همه دانشجويان رشته هاي مديريت , مديران و كارشناسان ارجمند سازمان توصيه مي شود . مجموعه حاضر در موضوع نيروي انساني با تفكرات و اقدامات جاري عرصه پرورش منابع انساني و راهبرد پرورش منابع انساني پرداخته است , حاوي موضوعات روز و جاري است كه در طرح هاي موجود قادر به تقويت عرصه علم و دانش كشور مي باشد اين مجموعه حاوي انديشه هاي نظريه پردازان معتبر را مورد بحث و تجزيه و تحليل قرار داده , اين اثر كتاب سال 1999 از سوي انجمن منابع انساني آمريكا معرفي شده كه بيانگر ارجحيت آن به ساير نتايج موجود  است . در كتاب حاضر نظرات و جنبه هاي كاربردي و نظري در هم آميخته شده اند و ابعاد علمي تئوري ها را تشريح كرده است ,

مطالب همراه با تصاوير  ( مدل ها ) , نمودارها و مثال هاي متعدد همراه مي باشد .                 لطفاً نظرات و پيشنهادات خود را با   مديريت سايت از طريق پست الكترونيكي؛

توانمند سازي كاركنان

: كليد طلائي مديريت انساني     اين مجموعه در موضوع توانمندي سازي كاركنان در سازمان گردآوري شده است.         عنوان:   توانمند سازي كاركنان : كليد طلائي مديريت انساني   تأليف :    بيژن عبدالهي ، عبدالرحيم نوه ابراهيم   ناشر :    ويرايش   تعداد صفحات :    168 صفحه   شمارگان :   3000 نسخه     اين مجموعه در موضوع توانمندي سازي كاركنان در سازمان گردآوري شده است ، توانمندسازي مفهوم جديدي است كه در دهه 1990 توجه بسياري از پژوهشگران ، دانشگاهيان ، صاحب نظران ، و دست اندركاران مديريت روان شناسي سازماني را به خود جلب كرده است . اين مفهوم تأثير زيادي بر كارآئي و اثربخشي مديريتي و سازماني داشته است . هدف اصلي اين كتاب تبيين مفهوم توانمند سازي ، توانمند سازي روان شناختي كاركنان و عوامل سازماني ، مديريتي و شخصيتي مرتبط با آن مي باشد . اين كتاب مي تواند منبع دروس « مديريت منابع انساني » و « رفتار سازماني » دوره هاي كارشناسي ارشد ودكترا و يا سمينارهاي توانمند سازي كاركنان باشد .           لطفاً نظرات و پيشنهادات خود را    با مديريت سايت از طريق پست الكترونيكي؛

نقش و حقوق كاركنان در سازمان ها

از ديدگاه امام علي (ع)       The roal of staff in organization     كتاب حاضر شيوه رفتار كاركنان و مديران سازمان هاي حكومت اسلامي را بررسي كرده است       عنوان :   نقش و حقوق كاركنان در سازمان ها از ديدگاه امام علي (ع)       نويسنده :    علي اصغر عطاران

طوسي       ناشر :    مؤسسه بوستان كتاب ( مركز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم )       شمارگان : 2000 نسخه     كتاب حاضر شيوه رفتار و نوع عملكرد كاركنان و مديران كه دردستگاه هاي اجرايي و سازمان هاي حكومت اسلامي ضامن بقا و تثبيت نظام هستند را بررسي كرده است در اين تأليف در باره كارمندان ، اخلاق حرفه اي كارمندان ، اخلاق اجتماعي و رفتار سازماني را مورد تجزيه و تجليل قرار گرفته است . با توجه به مطالب ياد شده هر چه تعامل نيروها و عوامل حكومتي در قبال مردم به آموزه هاي ديني نزديك تر باشد موفقيت و پيشرفت نظام بهتر تضمين خواهد شد . فرمان هاي امير مؤمنان علي (ع) به كارگزاران خويش بهترين ارمغان براي كاركنان در راستاي آشنايي بيشتر با نقش و جايگاه خويش و آگاهي بهتر از حقوق خود مي باشد . اين كتاب كه اولين نوشتار مؤلف از سلسله پژوهش هاي سازمان و مديريت اسلامي مي باشد به بررسي نقش و حقوق كاركنان در سازمان ها از ديدگاه امام علي (ع) پرداخته است .       لطفاً نظرات و پيشنهادات خود را    با مديريت سايت از طريق پست الكترونيكي؛

توسعه كاركنان

12 دي 1387 ، 20:27 معرفي كتاب؛      توسعه كاركنان     Development of human resource           عنوان :  توسعه كاركنان   نويسنده : ريموند اي – نوا   ترجمه و تأليف :  دكتر ناصر پور صادق ، سعيد عليميرزايي   ويراستار : سعيد شريعتي راد   شمارگان : 4000 نسخه  

سال انتشار :  1384     كتاب حاضر كه حاصل بررسي منابع مختلف و ترجمه اي روان و كامل از متون اصلي است ، فرصت مناسبي را براي محققان ، دانش پژوهان ، مديران و ساير علاقه مندان به مباحث علمي فراهم آورده و زمينه بهره برداري از تجربيات ارزشمند صاحب نظران در حيطه توسعه كاركنان را    امكان پذير ساخته است . اميد است برنامه ريزان آموزش كشور نيز وجود اين منبع علمي را غنيمت شمرده و در تهيه برنامه هاي آموزشي و درسي ، نهايت بهره برداري را از آن به عمل آورند .       لطفاً نظرات و پيشنهادات خود را    با مديريت سايت از طريق پست الكترونيكي؛

خلاقيت و نوآوري درانسانها و سازمانها

creatorship and innovation in human and organizations             عنوان :  خلاقيت و نوآوري درانسانها و سازمانها         تأليف : آقايي فيشاني تيمور         محل نشر :  تهران         انتشارات : ترمه         تاريخ انتشار :  1377         تعداد صفحه : 350         شمارگان :  5000 جلد                  كتاب حاضر حامل پيامي است كه توسعه و بالندگي انسان ، سازمان و جامعه را در گرو خلاقيت و نوآوري مي داند ، اگر اين پيام را به درستي درك كنيم با بهره جويي از فنون خلاقيت و نوآوري خواهيم توانست به طريقي كارآمد و اثربخش به اهداف خود برسيم و سازمان و جامعه اي توسعه يافته و پيشرو داشته باشيم ، خلاقيت و نوآوري لازمه

پيش درآمد توسعه و پيشرفت و تعالي يك سازمان و جامعه است و آگاهي از فنون و شيوه هاي آن ضرورتي اجتناب ناپذير براي مديران ، دانشجويان ، پژوهشگران و علاقه مندان مي باشد . اين تأليف با احساس نيازهاي جوامع رو به رشد از جمله جامعه ايران و با علم اين مطلب كه پايه انواع پيشرفت هاي اجتماعي و صنعتي را اختراعات و ابتكارات و نوآوري ها تشكيل مي دهد گردآوري شده است .           لطفاً نظرات و پيشنهادات خود را    با مديريت سايت از طريق پست الكترونيكي؛

هوش هيجاني

Exciting intelligence     بي اعتنائي نسبت به هيجان ها مي تواند هزينه هاي گزافي را براي انسان به دنبال داشته باشد           عنوان: هوش هيجاني   تأليف :  سيد محسن فاطمي   انتشارات :  سارگل   تعداد صفحات :  63 صفحه   شمارگان :  3000 نسخه   قيمت :  24000 ريال         هيجان ها بخش اعظمي از زندگي ما را در بر مي گيرند حضور مستقيم و غير مستقيم هيجان ها را مي توان در تارك قله هاي استدلال ، عقلانيت و براهين عقلاني مشاهده كرد . بي اعتنايي نسبت به هيجان ها ، عدم مديريت آنها ، و مسامحه و غفلت در بيان آنها مي تواند هزينه هاي گزافي را براي انسان به دنبال داشته باشد : مجموعه حاضر نقش مهم هيجان ها در رفتار را مورد توجه قرار مي دهد و به بررسي ، هوش هيجاني در ابعاد مختلف آن مي پردازد . مطالعات و پژوهش هاي نوين نشان مي دهند

كه فقدان هوش هيجاني مي تواند آثار مخربي را در زمينه هاي فردي و اجتماعي ايجاد كند و بر عكس ، تقويت و تحصيل آن زمينه ساز موفقيت هاي بزرگ خواهد بود آموزش هيجاني مي تواند بستر مناسبي را جهت اعتلاي فردي و اجتماعي در حوزه هاي مختلف و متنوع فرهنگ فراهم آورد . مطالب اين كتاب در سه بخش تدوين شده است .     بخش اوّل :  هوش هيجاني   بخش دوّم : تاريخچه هوش هيجاني   بخش سوّم : حال خوب و فكر خوب               لطفاً نظرات و پيشنهادات خود را    با مديريت سايت از طريق پست الكترونيكي؛

در مسير سرآمدي

آموزش تعالي سازماني ويژه كاركنان       آموزش ويژه براي كاركنان   Special education for HR       عنوان: در مسير سرآمدي آموزش تعالي سازماني ويژه كاركنان   مؤلف و مترجم: حميد سرايداريان   ناظر كيفي: مركز آموزش مديريت و رهبري ايرانيان   ناشر: قاصد سحر   تاريخ نشر اول: زمستان 1386   تيراژ: 2000   تعداد صفحات: 220 صفحه   ليتوگرافي: تصوير   چاپ: پارسا   صحافي: سپاهان نوين   قيمت: 3300 تومان   تلفن مركز پخش: 88983781-021 88970849-021   شابك: 3-12-7844-964-978               لطفاً نظرات و پيشنهادات خود را    با مديريت سايت از طريق پست الكترونيكي؛

اخلاق در مديريت

Ethics in mnagement       عنوان: اخلاق در مديريت   نويسنده: هازمر , لاروت__ون   مترجم: اعرابي، سيد محمد   ناظر كيفي: دفتر پژوهشهاي فرهنگي   ناشر: دفتر پژوهشهاي فرهنگي   تاريخ نشر اول: 1382   تيراژ: 3000   ليتوگرافي: تصوير   شابك: 964-6269-08-7  فهرست مطالب: فصل اول  اخلاق و مديريت                                       13  فصل دوم  اقتصاد و اخلاق مديريت                              50  فصل سوم قانون و اخلاق مديريت                                83  فصل چهارم  فلسفه هنجاري و اخلاق مديريت                 111  فصل پنجم تصميم گيري فردي و اخلاق مديريت             148                                                                        فصل ششمطرح سازماني و اخلاق مديريت                    160               لطفاً نظرات و پيشنهادات خود را    با مديريت سايت از طريق پست الكترونيكي؛

تيم سازي

Team making     تيم سازي؛  راهبردهاي عملي و تدوين رهبري اثربخش       عنوان:  تيم سازي؛ راهبردهاي عملي و تدوين رهبري اثربخش   گردآوري و تأليف :  دكتر خدايار ابيلي ، دكتر محمد ايازي   ويراستار :  سميه شريعتي راد   ناشر :  سارگل   محل نشر :  تهران   سال انتشار :  1386   شمارگان :  2000       مجموعه حاضر از زمره مباحث مديريت است كه در رابطه با گروه هاي كاري و موضوع رهبري گردآوري شده است . در اين كتاب ، ضمن مقايسه اجمالي كار گروهي با كار تيمي و الزامات موفقيت هر يك از آنها ، بخش عمده اي از مطالب به كار تيمي و الزامات شكل دهي و هدايت تيم كاري اختصاص يافته است كه در ارتقاي فرهنگ مشاركت و كار تيمي در سازمان ها و بهره گيري از اين رويكرد در تحقق سريع تر و

كامل تر اهداف آنها مفيد واقع خواهد شد .  لذا با توجه به بستر سازي و ترويج فرهنگ تفكر كار تيمي و تيم سازي در گروه و شركت هاي تابعه به عنوان يك ارزش سازماني تلقي شده است .

مديريت تحول در يك هفته

development management in a week       عنوان: مديريت تحول در يك هفته   نويسنده: هاردي - جورج   مترجم: گروه كارشناسان ايران   انتشارات:  يساولي    چاپ اول: 1380   محل چاپ: تهران   شابك: 964-93348-3-1   شنبه –  درك و شناخت تغيير و تحول ....................3     يكشنبه – مديريت طي دوران تحول.................18     دوشنبه –  استراتژي هاي مديريت تحول .....................34     سه شنبه –  مقاومت و مخالغت با تحول .................48     چهار شنبه – مقابله با مقاومت در برابر تحول ..............63     پنج شنبه –  آثار رواني تحول ...........81     جمعه –  معرفي و اعمال تحول ...................91                 لطفاً نظرات و پيشنهادات خود را    با مديريت سايت از طريق پست الكترونيكي؛

مديريت تحول استراتژيك

شكل دهي به استراتژيهاي اجرا و مديريت دوره گذر       strategic development management           عنوان: مديريت تحول استراتژيك نويسنده: جان هي زر مترجم: اسدالله كردنائيج - صبا سرمدي ناشر: كتاب مهربان نشر زبان كتاب:  فارسي تعداد صفحه:  380   اندازه كتاب:  وزيري    سال انتشار:  1384    دوره چاپ:  اول   قيمت كتاب:  38,000 ريال فهرست:فهرست جداول فهرست اشكال پيشگفتار مترجمين پيشگفتار مولف بخش اول  مفاهيم اصلي بخش دوم  شناخت و تشخيص نياز به تحول بخش سوم  مديريت موضوعات انساني بخش چهارم  شكل دهي به استراتژيهاي اجرا و مديريت دوره گذر بخش پنجم  مداخله ها بخش ششم  حفظ روند تغيير در مسير تعيين شده             لطفاً نظرات و پيشنهادات خود را   با مديريت سايت از

طريق پست الكترونيكي؛

مباني مديريت بازاريابي

marketing management       عنوان: مباني مديريت بازاريابي     نويسنده: فيليپ كاتلر   مترجم:  علي پارساييان   تعداد صفحه:  632   نشر: ترمه (15 فروردين، 1384)     شابك: 964-7893-43-4     قطع كتاب: رقعي   وزن:  1300 گرم   قيمت پشت جلد: 65000 ريال                     لطفاً نظرات و پيشنهادات خود را   با مديريت سايت از طريق پست الكترونيكي؛

مديريت پروژه

نويسندگان:   پائولو مارتين، كارن تيت.     مترجم:   محسن ذكايي.     قيمت پشت جلد:   23000 ريال       مشخصات كتاب:   تعداد صفحه:    296     نشر:    آدينه     تاريخ چاپ:  1382     شابك:   964-91126-8-5   قطع كتاب:   رقعي   وزن:    750 گرم                                         لطفاً نظرات و پيشنهادات خود را   با مديريت سايت از طريق پست الكترونيكي؛

اصول بازاريابي

... marketing principles       عنوان:   اصول بازاريابي       نويسندگان:   گري آرمسترانگ، فيليپ كاتلر.       مترجم:   علي پارساييان.     قيمت پشت جلد:     45000 ريال       مشخصات كتاب:     تعداد صفحه:   582       نشر:   جهان نو     چاپ:   19 فروردين، 1386     شابك:   964-6515-39-8     قطع كتاب:   وزيري     وزن:   1200 گرم                         لطفاً نظرات و پيشنهادات خود را   با مديريت سايت از طريق پست الكترونيكي؛

تئوري و مسائل اقتصاد مديريت

Theory and problems of management economy             عنوان:     تئوري و مسائل اقتصاد مديريت         نويسنده:     دومينيك سالواتوره         مترجم:     سيد جواد پور مقيم         قيمت پشت جلد:     38000 ريال         مشخصات:       تعداد صفحه:     384         انتشارات:     نشر ني         تاريخ نشر:     8 مرداد 1386         وزن:     850 گرم

روش تجزيه و تحليل تطبيقي در مديريت

Comparative analysis in management           عنوان: روش تجزيه و تحليل تطبيقي در مديريت   نويسنده: اعرابي سيد محمد   چاپ: دفتر پژوهش هاي فرهنگي   شابك: 964-6269-00-1   چاپ اول: 1376   فهرست موضوعي مطالب:   1 - نگرشهاي مختلف نسبت به مطالعات تطبيقي مديريت   2 - جايگاه مطالعات تطبيقي   3 - ضرورت و اهميت مدل براي تجزيه و تحليل تطبيقي   4 - الگوي تجزيه و تحليل تطبيقي در مديريت   5 - تجزيه و تحليل تطبيقي ابعاد  سازماني يك بيمارستان     پيوست : تجزيه و تحليل تطبيقي ويژگيهاي مديريت ژاپن و آمريكا                 لطفاً نظرات و پيشنهادات خود را با مديريت سايت از طريق پست الكترونيكي؛

مديريت ريسك

نويسندگان:   چسترآرتور ويليامز، ريچارد هاينز.     مترجمان:   داور ونوس حجت الله گودرزي .       قيمت پشت جلد:   45000 ريال       مشخصات كتاب:     تعداد صفحه:    472     نشر:    نگاه دانش     تاريخ چاپ:  29 مرداد، 1385     شابك:    964-7119-24-0     قطع كتاب:    وزيري     وزن:    950 گرم                                         لطفاً نظرات و پيشنهادات خود را   با مديريت سايت از طريق پست الكترونيكي؛

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109