مديريت پزشكي

مشخصات كتاب

عنوان و نام پديدآور: مديريت پزشكي/ www.modiryar.com

ناشر :www.modiryar.com

مشخصات نشر ديجيتالي:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان 1391.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه , رايانه

موضوع:مديريت - پزشكي

فيزيك هسته اي در عرصه پزشكي

... medical

پيشرفت تكنيك هاي فيزيك هسته ايمهدي عشقي يارعزيز

 

 

 

   

 

با وجود اينكه نقش شيمي و زيست شناسي در پزشكي به خوبي پذيرفته شده است نقش فيزيك در پزشكي به همان اندازه روشن نيست، چرا كه اكثر كساني كه در رشته پزشكي در حال تحصيل هستند دوره مقدماتي فيزيك را مي گذرانند اما آنان غالباً يا هيچگونه ارتباطي ميان فيزيك و پزشكي نمي بينند يا اين ارتباط را بسيار ناچيز مي دانند.    استفاده از پرتو در تشخيص و درمان بيماري و نيز استفاده از راديونوكلئيدها در پزشكي (پزشكي هسته اي) بخشي از كاربردهاي فيزيك از جمله فيزيك هسته اي در عرصه پزشكي است.    پيشرفت تكنيك هاي فيزيك هسته اي تجربي به طور موازي تصويربرداري پزشكي را هم گسترش داده است: دوربين هاي پرتوگاما، شتاب دهنده هاي مخصوص براي توليد ايزوتوپ هاي پزشكي و تكنيك هاي اعجاب انگيز براي به دست آوردن تصاوير اعماق مشخص بدن. اين شاخه تحقيقي را پزشكي هسته اي مي گويند كه مسئولان آن معمولاً متخصصان فيزيك هسته اي تجربي هستند كه در همكاري تنگاتنگ با پزشكان براي توسعه و كاربرد اين تكنيك ها كار مي كنند. به عنوان نمونه فيزيكداني كه در بخش راديوتراپي كار مي كند، سه وظيفه مهم بر عهده دارد:    1- تعيين ميزان تابش توليد شده با يك ماشين درماني در شرايط استاندارد، يعني واسنجي ماشين Calibration.    2- محاسبه دزي كه بايد به تومور و هر بافت طبيعي در بيمار داده شود.    3- تاييد اينكه مقدار صحيح تابش،

به درستي در نواحي مناسب به بيمار داده شده است.    حتماً شما هم تصوير يا عكس پرتورونتگن (پرتو ايكس) تشخيص از دندان ها يا ساير بخش هاي بدن را گرفته ايد. پرتو رونتگن در تشخيص بيماري ها كاربرد بسيار دارد. به گونه اي كه بيش از نيمي از مردم در سال حداقل يك تصوير پرتو رونتگن مي گيرند. كشف اين پرتوها مانند بسياري از دستاوردهاي مهم علمي، اتفاقي بود كه در سال 1895 از سوي وي.سي.رونتگن فيزيكدان آلماني در دانشگاه ورزبورگ در هنگام آزمايش با پرتوهاي كاتودي متوجه پرتوهاي ايكس شد. او پس از چند روز اولين تصوير پرتو رونتگن (X) را از دست همسرش گرفت.    از آنجا كه پرتو X به سادگي از بافت هاي نرم بدن عبور مي كند ولي در استخوان به طور قوي تضعيف مي شود. عكاسي با پرتو X اطلاعات جامعي از ساختمان اسكلت بدن به انسان به دست مي دهد و در نتيجه در روش تشخيص پزشكي كه منجر به ترميم استخوان هاي شكسته مي شود ارزش بسيار دارد چرا كه پرتوهاي (X) ايكس به طور يكسان جذب همه مواد نمي شوند. اگر چنين بود كاربرد مفيدي در تشخيص نداشتند.    راديواكتيويته طبيعي براي فيزيكدانان شگفت انگيزتر از پرتوهاي رونتگن بود زيرا براي توليد پرتوهاي رونتگن انرژي الكتريكي لازم بود. در حالي كه راديواكتيويته طبيعي منبعي ثابت از ذرات پرانرژي را براي مدت زمان نامحدود بدون نياز به انرژي تامين مي كرد. مادام كوري يكي از پيشگامان برجسته در اين زمينه است. وي كه از سال 1898 تا 1904 با همسرش پي ير كار مي كرد به جداسازي يك عنصر بسيار قدرتمند راديواكتيو،

يعني راديم از چندين سنگ كاني اورانيم پرداخت. اين عنصر نقشي بزرگ در درمان سرطان ايفا كرد و امروزه هنوز هم كاربرد دارد.    راديواكتيويته طبيعي كمك بزرگي به دانش ما درباره هسته اتم كرده و پاره اي از پژوهش هاي اوليه «رديابي» در پزشكي با به كارگيري عناصر راديواكتيو طبيعي انجام گرفته است. با اين وجود، نقطه عطف در كاربرد راديواكتيويته در پزشكي، ساخت راكتور هسته اي هنگام جنگ جهاني دوم درباره پروژه بمب اتمي بود. راكتور هسته اي توليد بسياري از راديونوكليدهاي مصنوعي را به مقدار زياد ممكن ساخت. از اين عناصر راديواكتيو در پزشكي براي پژوهش، تشخيص و درمان استفاده مي شود. در پايان دهه 40 ميلادي راديواكتيويته به دست آمده از راكتورها بيشتر در پژوهش هاي پزشكي كاربرد داشت تا تشخيص. مثلاً راديواكتيو براي بررسي چگونگي كار بسياري از اندام ها و نيز تغييرات شيميايي كه در بدن رخ مي دهد به كار رفته است.    مفيدترين راديونوكليدها در پزشكي هسته اي آنهايي هستند كه پرتوهاي گاماگسيل مي كنند چرا كه پرتوهاي گاما قابليت نفوذ بيشتري دارند. يك عنصر راديواكتيو گسيل كننده گاما را كه درون بدن است مي توان از بيرون بدن شناسايي كرد. به عنوان نمونه اكنون تكنيكي را بررسي مي كنيم كه براي ايجاد تصوير از قسمت هاي خاص بدن از ايزوتوپ هاي گاماگسيل استفاده مي كند. در اين روش با به كار بردن نقش پرتو گاماي گسيل شده مي توان تصويري از آن قسمت از بدن تهيه كرد.    يك كاربرد ساده و سريع اين تكنيك در اندازه گيري مقدار جذب يد در غده تيروئيد است.    يد راديواكتيو بلعيده مي شود و شمارشگر پرتو

گاما در نزديكي گردن ازدياد فعاليت را برحسب زمان، در حالي كه يد در غده تيروئيد متمركز مي شود، نشان مي دهد. در ابتدا يد 131 براي اين منظور به كار مي رفت كه يك محصول شكافت با نيمه عمر 8 روز است ولي از آنجا كه معمولاً زمان لازم براي مشاهده غده تيروئيد از مرتبه ساعت ها است. چنين طول عمري خيلي زياد است و در نتيجه فعاليت در بدن به درازا مي كشد و بيمار دز زيادي دريافت مي كند. اما اكنون يد 132 با نيمه عمر 13 ساعت به طور گسترده اي به كار گرفته شده است و نيمه عمر اين ايزوتوپ نيز ايده آل است زيرا براي آزمايش 24 ساعته كافي است. در ضمن به آن اندازه كم است كه بعد از آزمايش دز زيادي در بيمار باقي نمي ماند.    كار كليه نيز با استفاده از تركيبي با ايزوتوپ يد 131 نشان داده شده است (سديم يد و هيپوريت) از طريق تزريق وريدي مورد بررسي قرار گرفته است. يك آشكار ساز گاما هر كليه را زير نظر مي گيرد و با مقايسه آهنگ پذيرش يد131 و اختلاف آن در دو كليه چگونگي اختلال آنها را مشخص مي سازد. تازه بيماران دز نسبتاً كمي را دريافت مي كنند زيرا تركيب راديواكتيو بعد از يك دوره گردش كاملاً از خون خارج و از كليه دفع مي شود.    برخي تصور مي كنند كه پرتودرماني روشي موقت در درمان سرطان است كه سرانجام با يك «درمان سرطان» جايگزين آن خواهد شد. اما در حال حاضر به كارگيري مناسب پرتو درماني بهترين راه براي زنده ماندن مبتلايان به

سرطان است. پرتودرماني اگر در آغاز بيماري صورت گيرد، احتمال درمان بيش از 90 درصد است. اين شيوه درماني به اندازه جراحي شكل ظاهري بيمار را تغيير نمي دهد و از اين رو براي درمان سرطان هاي سر و گردن انتخاب مي شود.

*http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1649314

نقش محوري بهداشت حرفه اي در توسعه ي پايدار

... medical

از نظر سازمان جهاني بهداشت

 

 

 

 

 

طبق گزارش سازمان جهاني بهداشت زيان هاي اقتصادي ناشي از عدم رعايت بهداشت حرفه اي در جهان مجموعآ بيش از 10تا 15 درصد از CNP را به خود اختصاص مي دهد .

   

بنا بر اعلاميه كنفرانس بين المللي عالي ريو در سال 1992 ، توسعه پايدار به عنوان يك استراتژي براي برآورد نيازهاي جمعيت موجود دنيا ، بدون ايجاد آّثار سوء بر بهداشت و سلامت و محيط زيست و بدون به خطر انداختن منابع پايه جهاني و بالاخره بدون به خطر انداختن فابليتهاي توليد در آينده ، تبيين گرديد . بنابراين اعلاميه در نقش محوري انسان در توسعه پايدار تأكيد نموده و انسان را مستحفق برخورداري از يك زندگي بارور و سالم و هماهنگ با طبيعت مي داند. و بهداشت حرفه اي بعنوان عنصري پايه ، از اصل توسعه پايدار مي باشد .سازمان جهاني بهداشت به استناد قابليت هاي بهداشت حرفه اي به شرح ذيل ، نقش محوري آن را در توسعه پايدار مورد تأكيد قرار ميدهد :1- پيشگيري از حوادث و بيماريهاي شغلي و نتيجتْأ جلوگيري از كاهش منابع مادي و انساني2- كاهش فشارهاي رواني و استفاده بهينه از نيروي انساني موجود 3- به كارگيري ايمن ترين تكنولوژي همراه با مصرف انرژي كمتر ، توليد آلودگي كمتر و مواد زايد كمتر4- ايجاد انگيزه و

نشاط و سلامتي نزد نيروي كار كه منجر به افزايش كيفيت محصولات ، بهره وري و فرآيند مديريت مي گردد5- اغلب مخاطرات محيطي از صنعت، كشاورزي و حمل و نقل ناشي مي شود كه حضور بهداشت حرفه اي در مشاغل فوق ، مخاطرات محيطي ناشي از آنها را نيز به حداقل مي رساند6- بيش از 50% افراد بزرگسال در محيط كار خود به نحوي در معرض يكي از عوامل زيان آور شيميايي ، فيزيكي ، بيولوژيك ، ارگونوميك يا استرسهاي رواني و فشار كار بيش از حد قرار دارند ، بنابراين اعمال بهداشت حرفه اي مي تواند نقش اساسي در تأمين يك زندگي سالم وبارور را براي جوامع فراهم كند7- وضعيت كلي محيط زيست و اكوسيستم بطور مستقيم يا غير مستقيم بر روي بهداشت كارگران در مشاغل مختلف مانند كشاورزي ، معدن ، ماهيگيري و توليد تأثير مي گذارد بنابراين يك ارتباط دو جانبه بين ايمني و بهداشت حرفه اي از يك طرف و توسعه پايدار توأم با محيط سالم از طرف ديگر وجود دارد. 8- اختصاصأ در كشورهاي در حال توسعه بهداشت و رفاه خانواده در گرو سلامتي و بهره وري نيروي كار آن است ، در صورت فقدان امنيت اجتماعي و پايين بودن سطح بهداشت و كاهش توان كاري اين عضو كليدي، بحران شديدي در خانواده بوجود مي آيد كه بطور غير مستقيم سلامت ، رفاه و اقتصاد جوامع را تحت تأثير قرار مي دهد.

*http://markazsalamat.ir/acomps.php?

نقش سازمان جهاني بهداشت در اجراي برنامه هاي شهرسالم

نقش سازمان جهاني بهداشت در اجراي برنامه هاي شهرسالم ... WHO

روستاي سالم و رويكرد نيازهاي اساسي توسعه در كشور جمهوري اسلامي ايران  

 

پس از توافق كشورهاي عضو سازمان

جهاني بهداشت كه كنفرانس آلماتا براي دستيابي به هدف «سلامت براي همه (HFA)» ، دو اصل اساسي اين برنامه (همكاري بين¬بخشي و مشاركت مردمي) بدليل معضلات اجرائي پيگيري و اجرا نشد. از طرف ديگر با آشكار شدن تأثير عوامل اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و ... بر روي سلامت و لزوم همسو و همسان نمودن محورهاي مختلف توسعه با محوريت انسان سالم براي دستيابي به توسعه پايدار، سازمان جهاني بهداشت و دفتر منطقه اي مديترانه شرقي (EMRO) را برآن داشت تا برنامه اي را تحت عنوان «ابتكارهاي جامعه محور» Community Based Initiatives (CBI) طراحي و معرفي نمايد. اين برنامه بر محوريت دو اصل يادشده (هماهنگي بين بخشي و مشاركت مردمي) تنظيم شده و مشتمل بر برنامه هاي شهرسالم-روستاي سالم ، رويكرد نيازهاي اساسي توسعه (BDN) و مشاركت زنان در امر سلامت و توسعه (توانمندسازي زنان) است.با پيگيري فراوان و حمايت هاي بسيار خوبي كه از طريق سازمان جهاني بهداشت ، دفتر منطقه اي و دفتر نمايندگي سازمان در كشور جمهوري اسلامي ايران انجام شد، اين برنامه ها از سالهاي گذشته بمرحله اجرا گذارده شد. بدليل علاقمندي و پشتيباني بسيار خوب همكاران دفتر نمايندگي سازمان بخصوص جناب آقاي دكتر مبشر شيخ (نماينده محترم سازمان) نسبت به اين برنامه و حمايتهاي بيدريغ ايشان چه بعنوان مسئول برنامه CBI در EMRO در گذشته وچه بعنوان نماينده محترم سازمان در حال حاضر، باعث گرديد تا روند روبه رشد برنامه نسبت به ساير كشورهاي منطقه نمود بسيار بارزتري پيدا كند. درحال حاضر اين افتخار را داريم كه بعنوان يك فيلد آموزشي ، بطور مرتب مورد بازديد مشاورين محترم سازمان جهاني بهداشت و

كارشناسان كشورهاي منطقه قرار گرفته و براساس گزارشهائي كه به دفتر منطقه اي ارسال شده ، روش اجرائي برنامه CBI در ايران بعنوان الگ__وي خوبي براي ساير كش__ورهاي منطقه اعلام شده است.اين سايت نيز با پشتيباني و حمايت سازمان جهاني بهداشت راه اندازي شده و در نظر است تا كليه اطلاعات مربوط به مركز سلامت محيط و كار در اختيار علاقمندان و صاحبنظران قرار گيرد. http://markazsalamat.ir/acomps.php?op=modloadname=Newsfile=articlesid=59mode=thread%E2%88%A8der=0thold=0

سيستم هاي مديريت كيفيت ابزارپزشكي

– الزامات ... Requirements

كليه الزامات اين استاندارد اختصاصي است

   

 

1 دامنه كاربرد  (Scope)

1–1 كليات

اين اس_تاندارد بين المللي، الزام_ات(Requirements) ي_ك سيس_تم مديري_ت كيفي_ت را در م_واردي مش_خص مي كن_د ك_ه سازمان ب_ه اثب_ات توان__اي_ي خ__ود در اراي__ه ابزارهاي پزشكي وخدمات مرتبط كه بطور مستمر خ_واسته هاي مشتري و الزامات قانوني و مقرراتي مربوط به ابزارهاي پزشكي وخدمات مرتبط را ب_رآورده مي نماي_د نيازدارد.

هدف اوليه اين استاندارد بين المللي تسهيل نمودن هماهنگي هاي لازم الزامات ابزارپزشكي براي سيستم هاي مديريت كيفيت مي باشد. در نتيجه، برخي الزامات خاص براي ابزارهاي پزشكي به اين استاندارد اضافه وبرخي الزامات ايزو9001 كه بعنوان الزامات قانوني ومقرراتي كاربرد ندارند حذف مي شوند. بدليل اين گونه حذفيات، سازمان هايي كه سيستم مديريت كيفيت آنها با اين استاندارد بين المللي انطباق دارد، نمي توانند انطباق سيستم خود را با ايزو9001 اعلام نمايند، مگراينكه سيستم مديريت كيفيت آنها با تمامي الزامات ايزو 9001 تطابق داشته باشد. ( به پيوست ب رجوع شود.) 

1–2 كاربرد  (Application)

كليه الزامات اين استاندارد اختصاصي بوده وبوسيله تم_امي سازمان هايي كه ابزارهاي پزشكي توليدمي كنند ب_دون توجه به نوع يااندازه سازمان قاب_ل بكارگيري ميباشد.چنانچه الزامات قانوني، اجازه استثناء نمودن ( حذف) كنترل هاي

طراحي وتكوين را بدهد (به بند 7-3 رجوع شود)، اين مورد مي تواند بعنوان توجيهي براي حذف آنها از سيستم مديريت كيفيت بكار رود. اين قوانين مي توانند ترتيبات ديگري كه بايد در اين سيستم مديريت كيفيت اشاره شوند را ارائه دهد. حصول اطمينان از ادعاي انطباق با اين استاندارد بين المللي، با وجود حذف كنترل هاي طراحي وتكوين وظيفه سازمان مي باشد. (به بند 4-2-2 الف و 7-3 رجوع شود.)

هرگاه برخي الزامات بند 7 اين استاندارد بين المللي بدليل ماهيت ابزار(ها) پزشكي كه اين سيستم مديريت كيفيت براي آن استفاده شده، كاربرد نداشته باشد، سازمان نيازي به ذكر اين الزامات در سيستم مديريت كيفيت خود ندارد. (به بند 4-2-2 الف رجوع شود.)

فرآيندهايي كه دراين استاندارد بين المللي الزامي بوده، براي ابزار(ها) پزشكي مورد نظر كاربرد دارد و توسط سازمان بكار گرفته نمي شوند، جزء مسووليت سازمان مي باشند و بايد درسيستم مديريت كيفيت سازمان براي ذكر نشدن آنها دليل موجه وجود داشته باشد. (به بند 4-1 الف رجوع شود.) 

در اين استاندارد بين المللي اصطلاح "درصورت مقتضي" بارها به كار رفته است. هرگاه يك الزام بوسيله اين اصطلاح مطرح شود، فرض بر"مقتضي" بودن آن الزام مي باشد، تا زمانيكه سازمان بتواند توجيهي براي عدم بكارگيري آن مدون نمايد. هرالزامي كه براي يكي از موارد زير لازم باشد، بعنوان "مقتضي" درنظر گرفته مي شود:

الف) برآورده نمودن الزامات مشخص شده ، توسط محصول و / يا

ب) انجام اقدام اصلاحي توسط سازمان

2 مراجع الزامي  (Normative  references )

سندمرجعي ك_ه ن_ام آن درزي_رمي آي_د براي بكارگيري اين اس_تاندارد ضروري ميباشد. در مورد مراجع تاريخ دار، فقط نسخه ذكرشده كاربرد دارد.

براي مراجع روزآمد شده، آخرين نسخه مرجع (شامل هرگونه اصلاحات) معت_بر اس_ت.  

استاندارد ايزو 9000 –  سال 2000 –  سيستم هاي مديريت كيفيت –  مباني و واژگان

3 اصطلاحات و تعاريف  (Terms and definitions)

در اي_ن اس__تاندارد، اصطلاح_ات ب_ا تع__اريف مذك_ور در اس_تاندارد اي_زو 9000 ، بعلاوه موارد زير بك_ار رفت__ه اس_ت.اصطلاح_ات زي_ر ك_ه در اي_ن ويراي_ش اس_تان__دارد اي__زو 13485، ب_راي ت_شري__ح زنجيره تامين (Supply chain) بكار گرفت_ه ش_ده، ب_ه منظ_ور هم_اهنگي ب_ا واژگ_اني ك_ه اكن_ون بك_ار م_ي رود     { نس_بت به ويرايش س_ال 1996} تغي_ير يافت_ه اس_ت. 

          مشتري                               سازمان                                 تامين كننده

       (Customer)                          (Organization)                         (Supplier)

در اي_ن اس_تاندارد اصط_لاح “سازمان “ ج_ايگزين اصط_لاح “عرض_ه كنن_ده“ ك_ه قب_لاً در اس_تاندارد  اي_زو 13485 س_ال 1996 بك_ار رفت_ه اس_ت ش_ده و ب_ه واح_دي اط_لاق مي گ_ردد ك___ه اي_ن اس_تاندارد در آن ب_ه ك_ار گ_رف_ته مي ش_ود. هم_چنين اص__طلاح “ ت_امين كنن_ده“ ن_يز ج__ايگزين اصطلاح “ پيمانك_ار فرع_ي “ ش_ده اس_ت.در س_ر ت_ا س_ر اي_ن اس_تاندارد، ه_ر گ_اه اصط_لاح “محصول “ بكار مي رود، اين اصطلاح مي توان_د ب_ه معن_اي خدم_ت ن_يز باش_د.هرگاه الزامات "ابزارپزشكي" مطرح گردند، اين الزامات همچنين مي توانند جهت خدماتي كه توسط سازمان ارائه مي گردند نيز كاربرد داشته باشند.

تعاريف زير عمومي هستند، و با مفاهيم مطرح شده در قوانين ملي كشورها ممكن است اندكي متفاوت بوده واولويت آنها تغيير يابد. 

3-1 ابزارپزشكي كارگذاشتني فعال (Active Implantable Medical device)

ابزار پزشكي فعال كه به صورت كلي يا جزئي، از طريق جراحي در بدن انسان و يا با مداخله پزشكي در يكي از منافذ طبيعي انسان قرار داده مي شود و پس از كار گذاشته شدن در بدن

باقي مي ماند. 

3-2  ابزار پزشكي فعال (Active Medical device) 

ابزار پزشكي كه عملكرد آن وابسته به يك منبع انرژي الكتريكي يا هر منبع انرژي ديگر كه منشاء آن غير از نيروي توليد شده توسط بدن انسان يا جاذبه باشد. 

3-3 هشدار توصيه اي (Advisory Notice) 

هشدارهايي كه سازمان پس از تحويل ابزار پزشكي، جهت ارائه اطلاعات تكميلي يا اضافي و/ يا هشدار در مورد اعمالي كه بايد انجام بگيرد  جهت موارد زير صادر مي كند:

- استفاده از ابزار پزشكي.

- تغيير و تبديل ابزار پزشكي.

- بازگرداندن ابزار پزشكي به سازماني كه آنرا تأمين نموده است.

- انهدام ابزار پزشكي.

يادآوري- صدور هشدار توصيه اي ممكن است جهت انطباق با مقررات ملي يا منطقه اي نيز لازم باشد. 

3-4 شكايت مشتري (Customer Complaint)

مكاتبات وتماس هاي كتبي، الكترونيكي يا شفاهي كه نقائص مربوط به اصل و شناسايي، كيفيت، ماندگاري، قابليت اعتماد، ايمني يا عملكرد يك ابزار پزشكي كه وارد بازار شده است را ارائه نمايد. 

3-5 ابزار پزشكي كارگذاشتني (Implantable Medical device) 

ابزار پزشكي كه در موارد زير بكار مي رود:

- از طريق عمل جراحي، به طور كلي يا جزيي در داخل بدن انسان يا يكي از منافذ طبيعي وارد شود.

- ازطريق عمل جراحي، براي جايگزيني سطح پوششي يا سطح چشم بكار رود.

اين ابزار مي بايست حداقل 30 روز در بدن باقي مانده، خروج آن منوط به عمل جراحي يا مداخله پزشكي مي باشد.

يادآوري- اين تعريف براي ابزار پزشكي كارگذاشتني به غير از ابزار پزشكي كارگذاشتني فعال به كار ميرود. 

3-6  برچسب گذاري (Labeling)

موارد نوشته شده، چاپ شده يا طراحي شده كه

- بر روي ابزار پزشكي يا هريك از اجزاء يا

لفاف بسته بندي

- همراه ابزارپزشكي

و مربوط به شناسايي، توضيحات فني وكاربرد ابزار پزشكي بجز مدارك حمل باشند. 

3-7  ابزار پزشكي (Medical Device)

هرگونه وسائل، ادوات، دستگاه ها، ابزار، ماشين، تجهيز، قطعات كارگذاشتني، معرف هاي تشخيصي، كاليبراتور، نرم افزار مواد و موارد مشابه ومرتبط كه به تنهايي يا به صورت تركيبي بكار رفته وبراي مصرف انسان جهت اهداف زير استفاده دارد:

- تشخيص، پيشگيري، پايش، معالجه يا تسكين بيماري

- تشخيص، پايش، معالجه، تسكين يا ترميم آسيب ديدگي

- تحقيق، جايگزيني، اصطلاح يا پشتيباني ساختمان بدن(Anatomy)  يا يك فرآيند فيزيولوژيك

- حمايت و نگهداري زندگي

- كنترل جنين

- ضدعفوني كردن ابزارپزشكي

- آماده نمودن اطلاعات براي مقاصد پزشكي بوسيله آزمايش تشخيصي نمونه هاي بدست آمده از بدن انسان و آن ابزارهايي كه عمليات اصلي مورد نظر در داخل و خارج بدن انسان را از طريق وسايل و ابزارهاي داروشناسي، ايمني شناسي و متابوليك به انجام نمي رسانند. (اما اين سه گروه ابزار به اثربخشي عملكرد ابزارها كمك مي كنند.) 

3-8 ابزار پزشكي استريل (Sterile Medical Device)

آن گروه ازابزارپزشكي كه انتظار مي رود الزامات ستروني (Sterility) را برآورده نمايند.

يادآوري- الزامات ستروني ابزارپزشكي ممكن است بر طبق قوانين ملي يا منطقه اي باشند. 

*http://medicblog.blogfa.com/post-814.aspx

نانو غذاهاي ايمن و بي خطر

387 ، 17:19

نانو غذاهاي ايمن و بي خطر... Nanotechnology

اختراعات فناوري نانو در محصولات غذايي

ليلا زارع پور – فرزانه خوش نام

 

 

   

خلاصه

اختراعات فناوري نانو در محصولات غذايي منجر به ورود محصولات جديد و بديعي به بازار شده است.در طي چند سال اخير فناوري نانو به عنوان جزء مهمي از صنعت غذا تبديل شده است. شركت هاي مطرح در صنايع غذايي به تحقيق و توسعه در اين زمينه پرداخته اند و انتظار مي رود اولين موج

محصولات در آينده نزديك به بازار وارد شود. اين مقاله نگاهي به تلاش چند شركت در زمينه نانوغذاهاست كه خوانندگان را با قسمتي از پيشرفت هاي جديد در اين عرصه آشنا مي كند.

 

 

در طي چند سال اخير فناوري نانو به عنوان جزء مهمي از صنعت غذا تبديل شده است. شركت هاي مطرح در صنايع غذايي به تحقيق و توسعه در اين زمينه پرداخته اند و انتظار مي رود اولين موج محصولات در آينده نزديك به بازار وارد شود. البته اين تنها شروع است و يقيناً فناوري نانو در اين عرصه راهي طولاني در پيش خواهد داشت. بنابر يك پيش بيني اقتصادي به وسيله تحليل گران، بازار نانوغذاها از 6.2 ميليارد دلار فعلي به 7 ميليارد دلار در سال آينده و به 4.20 ميليارد دلار در سال 2010 خواهد رسيد . فناوري نانو مي تواند در خط توليد به منظور ايجاد ريزحسگرها و ماشين هاي تشخيص به كار رود و توليد غذاهاي فاقد آلودگي را تضمين كند. اين نانوابزارها در تشخيص ميكروب هاي مضر و تعيين زمان ماندگاري محصول نيز كاربرد دارند و به مديران در اتخاذ تصميمات راهبردي مانند انتخاب بهترين روش حمل و نقل و انبار محصولات كمك مي كنند. به گفته كامپرز، مدير برنامه بيو فناوري نانو در دانشگاه واخنينگن، استفاده از فناوري نانو به منظور تضمين كيفيت فرآورده هاي غذايي، يقيناً به نفع مصرف كننده است؛ البته نانوحسگرها و تشخيص دهنده هاي روبوتيك فعلاً فقط در مراكز تحقيقات به كار مي روند، اما پيش بيني مي شود اولين سري اين ماشين ها در طي 4 سال آينده در محصولات غذايي ظاهر شوند . در حال حاضر شركت هاي زيادي مانند Nestle، Food،Hershey، Keystone و Unilever مشغول كار روي نانوغذاها هستند.گزارش شده است Nestle و

Unilever امولوسيون هايي از نانوذرات را كشف كرده اند كه باعث يكنواخت تر شدن بافت غذا شده، و مي توان در توليد محصولاتي مانند بستني از آنها استفاده كرد. ديگر پروژه هاي اين شركت، كار روي نانوكپسول هايي حاوي غذاهاي غني شده است كه مواد مغذي و آنتي اكسيدانت ها را به تدريج به بخش هاي خاصي از بدن تحويل مي دهند. اين فناوري موادغذايي قديمي را به ذراتي در ابعاد نانو تبديل مي كند كه در داخل بدن رها شده و به خوبي جذب مي شوند. اين فناوري در غذاهاي جديد كاربرد زيادي خواهد داشت. يكي ديگر از شركت هاي پيشگام در توسعه نانوغذاها، شركت Kraft است كه با تأسيس كنسرسيوم نانوتك (Nanotek) در سال 2000 اولين گام هاي ورود فناوري نانو به صنعت غذا را برداشت. اين كنسرسيوم مجموعه اي از 15 دانشگاه و آزمايشگاه هاي تحقيقاتي ملي است و بيشتر در زمينه تهيه انواع غذاهاي تعاملي و فرآورده هاي نوشيدني فعاليت مي كند كه با ذائقه و نيازهاي فردي مصرف كننده سازگار باشد و دامنه وسيعي، از نوشيدني هاي تغيير رنگ دهنده تا غذاهاي جديد سازگار با حساسيت مصرف كننده (يا نيازهاي تغذيه اي او) را در برمي گيرد. فعاليت ديگر اين شركت، تهيه نانوفيلترهايي است كه مولكول ها را بيشتر بر اساس شكل و نه بر حسب اندازه غربال مي كنند، و اين مسئله تفكيك اجزاي خاصي از يك فرآوده، حتي در دست مصرف كننده را امكان پذير مي سازد. از ديگر اهداف اين شركت، كار روي بسته بندي هاي هوشمند غذايي است. از نانوحسگرهايي كه به رهايش مواد شيميايي ناشي از فساد غذاها حساس هستند مي توان در بسته بندي هاي هوشمند استفاده كرد، تا به محض شروع خراب شدن غذا، رنگ بسته بندي تغييركرده، به مشتري هشدار مي دهد. اين سيستم به مراتب

دقيق تر و مطمئن تر از فروش با تاريخ مصرف است . يكي ديگر از شركت هاي فعال در زمينه نانوغذا، NutraLease است كه روي فناوري غذاهاي غني شده تحقيق كرده و جهت افزايش رهايش زيستي (Biodelivery) مواد غذايي، از نانوكپسول ها استفاده مي كند. اين فناوري در نوعي روغن آشپزي به كار برده شده است كه از استرول هاي گياهي به منظور كاهش جذب كلسترول و كاهش خطر بيماري هاي قلبي استفاده مي كند. بر اساس گزارشي اين فرآورده باعث كاهش حدود 14درصد ازميزان كلسترول LDL مي شود. شركت Oil Fresh از اجزاي نانوسراميكي در تهيه ماهي تابه هاي رستوران ها استفاده مي كند كه باعث كاهش زمان سرخ كردن و مصرف روغن مي شود. استفاده از اين فرآورده به رستوران ها اجازه مي دهد كه از روغن هاي گياهي به جاي روغن هاي هيدروژنه استفاده كنند و در نتيجه ميزان چربي هاي ترانس كاهش يافته و غذاهاي سالم تري به دست مي آيد. شركت ديگري به نام Voridian از تركيباتImpern نانوكامپوزيت ها در ساخت بطري هاي پلاستيكي نوشيدني ها استفاده كرده است. Impern نوعي پلاستيك است كه با نانوذرات خاك رس آميخته و پلاستيك هايي به سختي شيشه ولي محكم تر را به وجود آورده است، كه نسبت به شيشه شكنندگي كمتري دارند. لايه نانوذرات به گونه اي طراحي شده كه فرار مولكول هاي دي اكسيدكربن از نوشيدني و نفوذ مولكول هاي اكسيژن به درون نوشيدني جلوگيري كرده، در نتيجه باعث حفظ تازگي و افزايش زمان ماندگاري محصول مي شود. يكي ديگر از شركت هاي فعال در اين زمينه Nanocor است. اين شركت مهم ترين توليدكننده نانوكامپوزيت هاي پلاستيكي است. اين پلاستيك ها ويژگي هاي ويژه اي از جمله ايجاد مانع بهتر براي جريان اكسيژن و دي اكسيدكربن دارد، كه منجر به افزايش زمان نگهداري محصولات نانوكامپوزيت پلاستيك مقاوم مي شود. همچنين

اين پلاستيك ها از پخش بو جلوگيري كرده، مانع جذب طعم يا ويتامين هاي موجود در غذا به وسيله بسته بندي مي شوند. به طور كلي طراحي مولكولي اين پلاستيك ها به گونه اي است كه مقاومت محصولات را در برابر آتش و ثبات ساختار آنها را در برابر حرارت بهبود مي بخشد. به عنوان مثال اين مواد در سبدهايي براي جوشاندن مواد غذايي و بسته بندي هايي براي استفاده در مايكروويو كاربرد دارد. نانوكامپوزيت هاي پلاستيكي در بسته بند ي هاي جديد مواد غذايي نيز قابل استفاده هستند . از ديگر محصولات كليدي، حسگرهاي بويايي الكترونيكي (بيني الكترونيكي) و هم خانواده جديدتر آنها حسگرهاي چشايي الكترونيكي (زبان الكترونيكي) هستند. اين وسايل از زبان و بيني انسان تقليد مي كنند با اين تفاوت كه نسبت به طعم ها و بوهاي ناچيز حساسيت بيشتري دارند. بيني الكترونيكي آرايه اي از حسگرهاي گازي در مقياس نانو است و سطح بالاي نانوذرات اجازه عبور بيشترين گاز ممكن از روي آنها را مي دهد. اين فناوري به همراه فناوري تشخيص الگويي، امكان ايجاد يك اثر انگشت ديجيتالي از هر بوي خاص را فراهم مي كند. اين محصولات در آزمايشگاه هايي از جمله NASA براي تشخيص مواد شيميايي در حد ناچيز استفاده شده اند؛ اما در حال حاضر در صنايع غذايي جهت كنترل بهترين سطح توليد شده غذاها به كار مي روند. اين محصولات همچنين در جهت تشخيص آلاينده ها و تجزيه كيفي و كلي غذا مؤثر هستند. در حال حاضر بعضي شركت ها نوعي زبان الكترونيكي را به كار مي برند كه شامل آرايه اي از حسگرهاي مايع (الكترودهاي پوشش داده شده با پليمرهاي هادي) به همراه فناوري تشخيص الگويي است كه قادر به تشخيص طعم هاي ويژه از هم مي باشد. از كاربردهاي مهم اين زبان،

آزمون چشايي نوشيدني ها مانند آب ميوه ها، شير، قهوه، آب معدني و نوشابه ها و همچنين توانايي چشيدن مواد شميايي در حد PPT است و هزينه توليد آن در حدود 50 سنت مي باشد. يقيناً اين زبان نقش حياتي خود را در مطالعات غذايي پيدا خواهد كرد. حسگر چشايي، در بسته بندي گوشت قادر به تشخيص اولين نشانه هاي فساد مواد غذايي بوده و با تغيير رنگ، فساد ماده غذايي را هشدار مي دهد. نوع ديگر فناوري حسگرها، نانوباركدها هستند كه به وسيله شركت Nanoplex Technologies توليد شده اند. نانوباركدها مدل مولكولي باركدهاي سنتي است و شامل نانوذرات فلزي مي باشند كه اثر انگشت شيميايي قابل شناسايي و خاصي دارند و مي توانند از طريق يك ماشين (احتمالاً يك لامپ UV يا ميكروسكوپ نوري) تشخيص داده شوند. اين نوع باركدها مي توانند براي حفاظت مارك و ارزيابي غذاهايي كه در حالت عادي نمي شود باركدهاي سنتي را روي آنها چسباند، استفاده شود. آنها همچنين براي تشخيص پاتوژن ها در غذا مانند E. coli مورد استفاده قرار مي گيرند. در حقيقت تشخيص پاتوژن ها از ديگر اهداف اصلي فناوري نانو در صنايع غذايي است. هانگ نيز روي نانو حسگرهاي زيست شناسانه كار كرده است. اين حسگرها قادرند مقادير اندك پاتوژن ها در غذا را تشخيص دهند. همچنين امكان استفاده از آنها در مراكز نگهداري و حمل و نقل غذا به منظور كنترل دقيق در مقياس مولكولي وجود دارد. وي همچنين روي غذاهايي كه ”عملكردي“ ناميده مي شوند كار كرده و نقش مواد مغذي كه موجب سلامت و مانع از بيماري مي شوند را كشف كرده است. هانگ مي گويد:«بسياري از غذا ها به صورت ذاتي قادر به جلوگيري از بيماري ها هستند مثل چاي سبز، هسته انگور و

زنجبيل؛ اما مسئله اين است كه مصرف مستقيم اين غذاها فايده اي براي بدن نداشته و بدن نيز به سختي آنها را جذب مي كند؛ بنابراين به يك سيستم تحويل نياز داريم كه دسترسي زيستي آنها را افزايش دهد.« او به خصوص به جلوگيري از ديابت و چاقي علاقه مند است و اين سؤال را مطرح مي كند كه چطور مي توان از غذاهايي مانند بستني و شكلات هاي خوش طعم استفاده كرد به صورتي كه موجب چاقي نشوند؟در جواب بايد گفت استفاده از مواد فيبري و كربوهيدرات ها به جاي چربي مي تواند به حل اين مسئله كمك كند و براي ديابت نيز بايد جايگزين هاي بهتري را براي شكر پيدا كرد. اگر هانگ يا ديگران بتوانند موفق به ايجاد غذاهايي خوش طعم ولي حاوي مواد جايگزين چربي شوند و يا با به كارگيري نانوذرات مانع از جذب و ذخيره سازي چربي و كالري به وسيله بدن گردند، هدف نهايي را در غذا به دست آورده اند. هانگ مي گويد:شركت هاي زيادي درباره غذايي كه شما را سير كند ولي تأثيري روي وزن نداشته باشد، تحقيق مي كنند ولي به دليل توافق هاي محرمانه هنوز جزئيات فاش نشده است . گرچه دسترسي به اين فناوري جديد آسان است، اما به دليل گران بودن محصولات، ورود آن به بازار به اين سرعت امكان پذير نيست. البته اين مشكلات قابل حل هستند و به زودي شاهد هجوم فرآورده هاي فناوري نانو از فرآورده هايي مؤثر براي ايمني و سلامت گرفته تا غذاهاي قابل برنامه ريزي و مطابق با سليقه افراد، به صنعت غذا خواهيم بودكه نتايج شگفت آوري را در بر خواهند داشت، فقط بايد اميدوار باشيم كه يك ترس عمومي مانع از موج ابداع نشود همان گونه كه

براي غذاهاي اصلاح شده ژنتيكي اين اتفاق افتاد.جمع بندي: در طي سه سال گذشته، تأثير عميق فناوري نانو در صنايع غذايي و بسته بندي به اثبات رسيده است. اكنون بيش از 300 فرآورده نانوغذايي در بازارهاي جهاني موجود است. اين موفقيت شگفت انگيز، منجر به سرمايه گذاري هاي هنگفتي در زمينه RD در نانوغذا شده است. امروزه فناوري نانو يك شايعه پوچ نيست، بلكه حقيقتي لازم الاجرا در صنايع غذايي است و هر شركتي كه بخواهد در صنايع غذايي پيشگام باشد، بايد كار با فناوري نانو را سريعاً شروع كند . در حال حاضر بيش از 400 شركت در سراسر دنيا در امر تحقيق، توسعه و توليد نانوغذاها فعاليت مي كنندكه در صدر آنها، ايالات متحده امريكا، ژاپن و چين قرار دارند. تا سال 2010، آسيا با 50 درصد جمعيت دنيا، به بزرگ ترين بازار نانوغذا تبديل مي شود و چين نيز در موقعيت پيشگام قرار خواهد داشت . پيشرفت بيشتر در رمزگشايي DNA و آناليز آن، صنايع را قادر به پيش بيني، كنترل و بهبود محصولات كشاورزي مي كند. تلفيق اين فناوري با فناوري دستكاري مولكول ها و اتم هاي غذا، روش قدرتمندي را در اختيار صنايع غذايي مي گذارد تا غذاهايي با قابليت بسيار بيشتر و هزينه اي كمتر را طراحي كنند.

*http://nano.ir/paper.php?PaperCode=418

اطلاعات يك سيستم جامع مديريت در بيمارستان

اطلاعاتي كه بايد در يك سيستم جامع اطلاعات مديريت يك بيمارستان بايد در نظر گرفت:

سيستم اطلاعات مديريت (پذيرش و مدارك پزشكي ترخيص "صورت حساب بيمار")الف) سيستم پذيرش*** پذيرش***

در اين سيستم كاربر مي تواند اطلاعات ذيل را در كامپيوتر ثبت نمايد.

1. نام و نام خانوادگي، تاريخ تولد، جنس، نام پدر، شهر محل زندگي، وضعيت تاهل، شغل، نحوه پرداخت مخارج( آزاد ، بيمه،...)، پيش پرداخت،نحوه پذيرش(بستري، سرپايي، اورژانس)،

تشخيص اوليه، وضعيت بيمار در هنگام مراجعه، آدرس، تلفن، مشخصات همراه و نسبت با بيمار، پزشك معالج، بخش بستري، علت بيماري، شماره تخت

2. امكان تصحيح كليه اطلاعات فوق در مورد بيمار3. امكان پذيرش مجدد بيماراني كه سابقه پذيرش قبلي را داشته اند4. امكان انتقال بيمار به بخش جديد در مورد بيماران انتقالي5. امكان چاپ در فرمهاي پذيرش (paste)6. امكان تصحيح شماره پرونده بيمار7. امكان حذف پرونده بخش و تخت بيمار8. امكان مشاهده وضعيت كلي تختها9. امكان ورود اطلاعات توضيحي براي بيمار10. امكان تهيه فايلهاي پشتيبان از اطلاعات برنامه*** ترخيص و تعيين هزينه***

1. امكان محاسبه مخارج و تعيين هزينه ( صورت حساب) بيمار با توجه به بيمه مربوطه و بخش مربوطه در مورد هر بيمار در اين قسمت بر اساس بخش بستري ، ليست هزينه هاي مربوط وارد مي گردد و سپس بر اساس آنكه بيمار آزاد باشد يا بيمه باشد بر اساس بيمه مربوطه تعيين هزينه با زدن كليد انجام مي شود.

2. امكان اعمال و در نظر گرفتن تخفيف و يا مخارج اضافي و پرداخت علي الحساب(پيش پرداخت)

3. در مورد بيماران انتقالي بين بخشها امكان صدور صورتحساب مخارج به تفكيك بخشها يا يكجا نيز وجود دارد.

4. امكان تكميل پرونده بيمار از نظر اطلاعات مربوطه نظير بيماري اصلي، بيماري فرعي اول و دوم، درمانهاي اختصاصي ، جراحي اصلي، جراحي فرعي اول و دوم، نتيجه درمان و...

5. امكان چاپ صورتحساب مخارج بيمار وجود دارد كه اطلاعات آن شامل هزينه ها ، سهم بيمار، جمع كل هزينه ها، باقيمانده، مبلغ دريافتي، پيش پرداخت، هزينه همراه و مخارج ويژه، مخارج اضافي و تخفيف مي باشد وصدور قبض نيز ميسر

است.

6. امكان تعريف هزينه هاي متعلق به پزشكان از قبيل ويزيت، آنژيو و...***جستجو***1. امكان جستجوي يك پرونده بر اساس نام و نام خانوادگي بيمار2. امكان جستجوي يك پرونده بر اساس شماره پرونده3. امكان جستجوي يك پرونده بر اساس نام پزشك معالج4. امكان باز نمودن مستقيم پرونده بيمار پس از جستجو5. امكان جستجو بر اساس بخش بيمار6. امكان جستجو بر اساس تاريخ بستري7. امكان جستجو بر اساس تاريخ ترخيص

***ساختار بيمه ها***

1. امكان تعريف سازمانهاي طرف قرارداد با درصد مربوطه (% سهم بيمار و % سهم سازمان)

2. امكان تعريف درصد پرداخت متفاوت در مورد هزينه هاي مختلف براي هر بيمه يا سازمان طرف قرارداد.

3. امكان Edit اطلاعات قبلي

4. امكان تعريف هزينه هاي مختلف براي بخشها و بيمه هاي مختلف

5. امكان تعيين قيمت تختها براي بيمه هاي مختلف

سيستم گزارش گيري

امكان ارائه گزارشات مالي و پزشكي و آماري

***گزارشات آماري و پزشكي***

1. امكان ارائه ليست بيماران پذيرفته شده در هر بخش بر اساس تاريخ

2. امكان ارائه ليست بيماران بستري در هر بخش بر اساس تاريخ

3. امكان ارائه ليست بيماران فوتي بر اساس تاريخ

4. امكان ارائه ليست بيماران انتقالي بين دو بخش بر اساس تاريخ5. امكان ارائه ليست بيماران انتقالي از اورژانس بر اساس تاريخ6. امكان ارائه ليست بيماران ترخيص شده بر اساس تاريخ7. امكان ارائه ليست بيماران بر اساس بيماري8. امكان ارائه ليست بيماران بر اساس پزشك معالج9. امكان ارائه ليست بيماران10. امكان چاپ و نمايش تمامي موارد فوق ، يا ذخيره به شكل فايل11. امكان ارائه آمار بخشها12. امكان ارائه آمار تخت در بيمارستان13. امكان ارائه آمار ماهانه به طور كلي

*** گزارشات مالي***1. امكان ارائه ليست صورتحساب سازمانهاي بيمه

و طرف قرارداد2. امكان ارائه ليست صورتحساب بيماران بر اساس بخش بستري3. امكان ارائه ليست صورتحساب جهت سازمان بيمه مربوطه4. امكان ارائه گزارش ليست اسامي بيماران هر بيمه بر اساس بخش5. امكان گزارش مقايسه اي بيمه هاي مختلف در بخشهاي مختلف بر اساس تاريخ6. امكان گزارش موارد تسويه تسويه نهايي

 

*http://managment86.blogfa.com/

آشنايي با رشته مديريت خدمات بهداشتي _ درماني

در كشور ما متوسط زمان پذيرش بيمار تا تعيين تكليف نهايي 219 دقيقه است؛ يعني از زمان پذيرش بيمار در بخش اورژانس تا تعيين تكليف نهايي او به طور متوسط سه ساعت و نيم طول ميكشد، زماني كه موجب صدمات جسمي، روحي و خسارات مالي غير جبراني ميگردد. بيشك يكي از مهمترين دلايل بروز اين مشكل و ساير مشكلات موجود در بيمارستانها، نبود مديريت قوي و توانمند است. مديريتي كه بتواند با تكيه بر دانش و تجربة لازم از امكانات موجود، بهترين بهره وري را داشته باشد و رضايت كاركنان و بيماران را تأمين كرده و بهترين خدمات را در كمترين زمان ارائه دهد امروزه چنين مديريتي نياز به دانش تخصصي دارد. دانشي كه در كشور ما در رشته مديريت خدمات بهداشتي _ درماني آموزش داده ميشود.در حقيقت از طراحي ساختمان تا برنامه ريزي براي ايجاد، اداره، توسعه و احتمالاً تعطيل يك بيمارستان نيازمند بهره گيري از انديشه متخصصان رشته مديريت خدمات بهداشتي _ درماني است. افرادي كه علاوه بر دانش مديريت در زمينه داروشناسي، مديريت اختصاصي واحدهاي مختلف بيمارستاني، استانداردهاي بيمارستاني، كاربرد كامپيوتر در مديريت بيمارستان، روابط درون بخشي و برون بخشي بيمارستان، سازمان و مديريت بهداشت و درمان در ايران، ارزيابي مراقبتهاي بهداشتي و درماني، برنامه ريزي و مديريت استراتژيك در نظام بهداشتي

و درماني و نظام بهداشتي و درماني تطبيقي اطلاعات لازم را دارند همچنين كلياتي درباره داروسازي، پرستاري، پزشكي و بهداشت بيمارستان ميخوانند.رشته مديريت خدمات بهداشتي _ درماني با بررسي دروس مديريت و تطبيق آن با دروس بهداشتي؛ نحوه اداره امور شاخه ها يا زيرمجموعه هاي مختلف نظام بهداشت و درمان را تعيين ميكند؛ يعني نحوه اداره شبكه هاي مختلف نظام بهداشت و درمان از خانههاي بهداشت گرفته تا مراكز بهداشتي _ درماني روستايي و شهري، بيمارستانهاي عمومي و تخصصي وابسته به مركز بهداشتي _ درماني شهري، درمانگاهها، دانشگاههاي علومپزشكي و بيمارستانهاي تخصصي و آموزشي وابسته به آنها و حتي وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي، به دانشآموختگان اين رشته در سه مقطع كارشناسي، كارشناسي ارشد و دكترا آموزش داده ميشود.تواناييهاي لازم :فارغ التحصيل رشته مديريت خدمات بهداشتي _ درماني به عنوان مدير بخش بهداشت و درمان عمدتاً با بيماران؛ يعني با ضعيفترين ، مظلومترين، نيازمندترين، حساسترين و ناشكيباترين انسانها روبرو است. و از سوي ديگر با استرس، اضطراب، كمبودها، نواقص، نارضايتي ها و برخوردهاي متنوع سروكار دارد؛ بنابراين بايد از پختگي، تحمل و شكيبايي برخوردار باشد. همچنين لازم است كه از نظر جسمي و روحي قوي بوده و در تصميمگيري قاطع باشد.در ضمن دانشجوي اين رشته بايد به دروس علوم تجربي مثل فيزيك، شيمي، رياضي، زيستشناسي و همچنين زبان انگليسي مسلط باشد.موقعيت شغلي در ايران :امروزه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي به اهميت رشته مديريت خدمات بهداشتي _ درماني و نياز جامعه به فارغ التحصيلان آن پي برده است و به همين دليل به رغم آن كه در تعدادي از رشته هاي علوم پزشكي

مانند پزشكي، پرستاري و مامايي با تعداد قابل توجهي فارغ التحصيل مازاد نياز روبرو هستيم؛ در كل ساختار مديريتي نظام بهداشت و درمان كشور، از وزارتخانه گرفته تا دانشگاههاي علوم پزشكي، شبكه هاي بهداشتي _ درماني و بيمارستانها به فارغ التحصيلان اين رشته در هر سه مقطع ليسانس، فوق ليسانس و دكترا نياز داريم. همچنين فارغالتحصيل اين رشته ميتواند در هلال احمر، سازمان تأمين اجتماعي و سازمان بيمه خدمات درماني فعاليت نمايد.

قانون مديريت پسماند

يبهشت 1388 ، 16:55

قانون مديريت پسماند     2- پردازش : كليه فرايندهاي مكانيكي ، شيميايي ، بيولوژيكي كه منجر به تسهيل در عمليات دفع گردد .د- منظور از آلودگي همان تعريف مقرر در ماده (9) قانون حفاظت و بهسازي محيط زيست _ مصوب 28/3/1353 _ است .تبصره1- پسماندهاي پزشكي و نيز بخشي از پسماندهاي عادي ، صنعتي و كشاورزي كه نياز به مديريت خاص دارند ، جزو پسماندهاي ويژه محسوب مي شوند .تبصره 2- فهرست پسماندهاي ويژه از طرف سازمان، با همكاري دستگاه هاي ذيربط تعيين و به تصويب شوراي عالي حفاظت محيط زيست خواهد رسيد .تبصره 3- پسماندهاي ويژه پرتوزا تابع قوانين و مقررات مربوط به خود مي باشند .تبصره 4- لجن هاي حاصل از تصفيه فاضلاب هاي شهري و تخليه چاه هاي جذبي فاضلاب خانگي در صورتي كه خشك يا كم رطوبت باشند در دسته پسماندهاي عادي قرار خواهند گرفت .ماده 3موسسه استاندارد و تحقيقات صنعتي ايران موظف است با همكاري وزارت بهداشت - درمان و آموزش پزشكي و ساير دستگاههاي حسب مورد ، استاندارد كيفيت و بهداشت محصولات و مواد بازيافتي و استفاده هاي مجاز آنها را تهيه نمايدماده

4دستگاه هاي اجرايي ذيربط موظفند جهت بازيافت و دفع پسماندها تدابير لازم را به ترتيبي كه در آيين نامه هاي اجرايي اين قانون مشخص خواهد شد، اتخاذ نمايند . آيين نامه اجرايي مذكور مي بايستي دربرگيرنده موارد زير نيز باشد :1- مقررات تنظيم شده موجب گردد تا توليد و مصرف ، پسماند كمتري ايجاد نمايد .2- تسهيلات لازم براي توليد و مصرف كالاهايي كه بازيافت آنها سهل تر است، فراهم شود و توليد و واردات محصولاتي كه دفع و بازيافت پسماند آنها مشكل تر است، محدود شود .3- تدابيري اتخاذ شود كه كه استفاده از مواد اوليه بازيافتي در توليد گسترش يابد .4- مسئوليت تامين و پرداخت بخشي از هزينه هاي بازيافت بر عهده توليدكنندگان محصولات قرار گيرد .ماده 5مديريت هاي اجرايي پسماندها موظفند بر اساس معيارها و ضوابط وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي ترتيبي اتخاذ نمايند تا سلامت ، بهداشت و ايمني عوامل اجرايي تحت نظارت آنها تامين و تضمين شود .

*http://eshiraz.ir/bazyaft/fa/ghanon,50003

سلامت ديجيتالي

وحيد نقشينه

در اين مقاله سلامت الكترونيك شرح داده مي شود. تعريف سلامت الكترونيك، تاريخچه سلامت ديجيتال، حوزه هاي سلامت ديجيتال، و زيرساخت هاي e-Health مباحث اين مقاله را تشكيل مي دهند. 1- مقدمه سلامت الكترونيك (e-Health) يك زمينه نوظهور از برخورد انفورماتيك، پزشكى، بهداشت عمومى و تجارت است كه از طريق شبكه جهانى وب (world wide web) و تكنولوژى هاى مرتبط با آن ارتقا و تكامل مى يابد. سلامت الكترونيك را نه تنها به عنوان يك توسعه فنى بلكه به عنوان حالتى روحى، طرز تفكر و يك حركت عمومى جهانى مى توان توصيف كرد. براى توصيف واژه سلامت الكترونيك بايد

از فناورى اطلاعات و ارتباطات (Information Comunication Technology) در بخش سلامت بهره برد. اطلاعات ديجيتالى در بخش سلامت و بهداشت براى مقاصد بالينى و آموزشى و مديريتى از طريق الكترونيكى، انتقال ذخيره و بازيابى مى شود. 2- تعريف سلامت الكترونيك سلامت الكترونيكى يك زمينه جديد و روبه رشد از تلاقى اطلاع رسانى پزشكى _ سلامت عمومى و مبادلات تجارى است كه به خدمات و اطلاعات سلامت ارائه شده و يا تقويت شده از طريق اينترنت و فناورى هاى وابسته اطلاق مى گردد. در مفهومى وسيع تر اين واژه نه تنها به توسعه فناورى اشاره مى كند بلكه زمينه اى جامع براى ارتقاى محلى _ منطقه اى و بين المللى مراقبت بهداشتى با استفاده از فناورى اطلاعات و ارتباطات است. 3- تاريخچه سلامت ديجيتال واژه e-Health ابتدا در دهه 90 ميلادى كلمه اى عمومى بود و به تمام مسائل مشترك ميان كامپيوتر و پزشكى اطلاق مى شد. اين كلمه در ابتدا بيشتر به وسيله بخش صنعت و تجارت مورد استفاده واقع مى شد و كاربرد علمى آن بسيار كم بود. در آن زمان تمام خدماتى كه اينترنت براى سلامت جامعه مى توانست ارائه دهد در اين حوزه قرار مى گرفت. به عنوان مثال شركت Intel از e-Health به عنوان تلاشى مشترك از سوى مسئولان بهداشت جهانى و فناورى ياد مى كند، اما با گسترش نفوذ اينترنت در جوامع و افزايش گرايش كاربران به استفاده از اينترنت، سلامت ديجيتال نيز دچار تحولى عظيم شد و از كاربردى عمومى خارج شده و تبديل به يك زيرشاخه از بهداشت عمومى شد. پس از آن كاربران و متخصصان فراوانى به

استفاده از e-Health روى آوردند و سلامت الكترونيكى به واژه اى علمى و آكادميك تبديل شد اما در ابتدا گروهى از دانشمندان و متخصصين با ورود اين واژه به لغات علمى و دانشگاهى مخالف بودند و آن را واژه اى صرفاً تجارى مى دانستند اما براثر توسعه دامنه كاربرد مجوز ورود صادر شد به گونه اى كه امروزه در بانك اطلاعات پزشكى دنيا (medline) صدها مقاله علمى مرتبط با حوزه سلامت الكترونيكى مى توان يافت. 4- حوزه هاى سلامت ديجيتال فوايد فراوانى از سلامت الكترونيكى مى توان به دست آورد اما بايد اين نكته را نيز در نظر داشت كه توسعه و گسترش خدمات بهداشتى و درمانى بدون استفاده از رايانه و تكنولوژى هاى مرتبط عملياتى نخواهد بود. لذا براى تبيين بيشتر اين كاربرد در 10 حوزه به شرح زير قابل تفسير است: 4-1- توانمندسازى به دليل در دسترس قرار گرفتن اطلاعات و دانش پايه و مورد نياز پزشكى و بهداشتى از سوى شبكه هاى اطلاعاتى براى همگان، راه هاى جديدى به سوى درمان بيمار محور در جامعه اطلاعاتى ايجاد مى شود. مردم جوامعى كه اطلاعات صحيح و كافى را نسبت به مراقبت از سلامت خود دارند، كمتر دچار بيمارى شده و در صورت ابتلا به بيمارى نيز مى دانند كه در چه زمانى به چه متخصصى رجوع كنند. بدين ترتيب از مراجعه هاى مكرر آن ها به مراكز غيرمرتبط جلوگيرى به عمل آمده و در نتيجه شاهد ترافيك هاى بيهوده در محيط هاى بهداشتى نخواهيم بود، افزون بر اين افراد بيمار مى توانند آموزش هاى مورد نياز خود را در مورد برخورد با بيمارى

و عوارض آن از طريق شبكه هاى اطلاع رسانى دريافت كنند. 4-2_ امكان تبادل اطلاعات ميان مؤسسات بهداشتى در اين حوزه از سلامت ديجيتال امكان تبادل اطلاعات و اسناد پزشكى ميان مؤسسات بهداشتى و درمانى فراهم خواهد شد به نحوى كه همواره از آخرين تغييرات دارويى، نسخه هاى درمانى، آموزش هاى پرستارى و مراقبتى و ديگر اطلاعات مورد نياز آگاه شوند، بانك هاى اطلاعاتى (Data Base) اين مؤسسات همواره به روز بوده و از آخرين تجربيات همكاران خود در هر گوشه از جهان مى توانند استفاده كنند. 4-3_ اصول اخلاقى سلامت الكترونيكى الگوهاى نوين ارتباطى ميان پزشك و بيمار؛ پزشك و پزشك را ايجاد خواهد كرد و چالش ها، تهديدها، تحولات ونيز فرصت هاى جديدى از جنبه اخلاق را به وجود مى آورد. از جمله اين چالش ها بحث اخلاق پزشكى در درمان هاى online، محرمانه ماندن اطلاعات بيماران، محرمانه نگه داشتن مهارت هاى تخصصى پزشكان و نيز رضايت پزشك و بيمار در درمان است. 4-4_ كارآيى خصوصياتى همچون حافظه، سرعت در پردازش و تحليل و توانايى انجام حجم زيادى از عمليات موجب خواهد شد كه مديريت خدمات بهداشتى و درمانى با استفاده از رايانه بتواند پيشرفت هاى قابل ملاحظه اى در راه توسعه و پيشرفت بردارد. براى تصميم گيرى در عرصه ارائه خدمات سلامت اصل نخست جمع آورى اطلاعات مناسب است. در زمان هاى گذشته در اثر يك مورد بيمارى جديد زمان زيادى را به خود اختصاص مى داد، اما امروزه به عنوان اقدامى فورى در بخش سلامت ديجيتال، قابل انجام است. 4-5-آموزش online يكى از حوزه هاى سلامت الكترونيكى كه ارتباط بسيار نزديك

و تنگاتنگى نيز با آموزش الكترونيكى learning_e دارد حوزه آموزش online سلامت است. در اين بخش از سلامت ديجيتال متون آموزش پزشكى، آموزش سلامت، اطلاعات بهداشتى و درمانى و نيز اطلاعات پيشگيرى از وقوع بيمارى ها به صورت online و به شكل متن، صدا، تصوير و فيلم بر روى شبكه جهانى وب (world wide web) قرار مى گيرد تا همه كاربران به آن دسترسى داشته باشند. همچنين جديدترين مسائل و يافته هاى پزشكى دنيا نيز بر روى شبكه جهانى قرار مى گيرد تا پزشكان و متخصصان با مراجعه به آن اطلاعات پزشكى و درمانى خود را به روز نگاه دارند. 4-6- ارتباطى جديد سلامت ديجيتال نوعى ارتباط جديد ميان بيمار و پزشك برقرار خواهد كرد . ارتباطى تمام وقت و 24 ساعته كه اين ارتباط در روزهاى غيركارى و تعطيل نيز قابل انجام است. بيمار از طريق آدرس اينترنتى كه پزشك معالجش در اختيار او قرار داده، مى تواند آخرين اطلاعات را درباره بيمارى خودبه دست آورده و با آخرين و جديدترين درمان ها آشنا شود. افزون بر اين مى تواند علايم و نشانه هاى جديد را كه خود مى بيند و دردهايى را كه در بدن خود احساس مى كند به صورت online در اختيار پزشك معالج خود قرار دهد و پزشك نيز راهنمايى هاى خود را به صورت online انجام دهد، بدون اين كه نياز به حضور فيزيكى هر يك از دو طرف در مطب و يا بيمارستان باشد. همچنين در صورت حاد شدن مشكل مريض مى تواند با ارسال درخواستى براى پزشك معالج خود، تقاضاى حضور فيزيكى ايشان را در منزل و

يا محل كار خود بنمايد. اين نوع از ارتباط كه شكل جديدى از ارتباط ميان پزشك و بيمار است به نوعى مشاركت تبديل شده و منجر به اتخاذ تصميمات مشترك نيز خواهد شد كه اين امر در بيمارى هاى جديد موجب افزايش سطح علمى پزشك و معالجه زودتر بيمار خواهد شد. 4-7- گستره جغرافيايى توسعه گستره مراقبت هاى بهداشتى به فراتر از مرزهاى جغرافيايى در مقوله سلامت الكترونيكى بيماران مفهوم جديدى است از پزشكان بى مرز. در حوزه e-Health مراقبت هاى درمانى به فراتر از مرزهاى قراردادى بشرى، پزشكان را قادر مى سازد تا به آسانى مراقبت هاى پزشكى خود را به صورت online از طريق اينترنت پيگيرى نمايند و نيز دسترسى بيماران را به دليل نبود حضور فيزيكى پزشك معالج، محدود نخواهد كرد. همچنين پزشكان قادر خواهند بود تا با حضور مجازى در كشورهاى عقب مانده به مشكلات بيماران اين كشورها رسيدگى كنند. بدون آن كه حضور فيزيكى خود را در كشورشان از دست بدهند. اين امر منجر به افزايش سطح جهانى سلامت بهداشتى خواهد شد. 4-8- افزايش كيفيت خدمات سلامت به دليل ثبت و نگهدارى اطلاعات پزشكان و مراكز بهداشتى در حافظه رايانه ها، مقايسه ميان ارائه كنندگان خدمات بهداشتى درمانى راحت تر خواهد بود. زمانى كه اين مقايسه صورت مى گيرد مشتريان به سوى مراكزى كه خدمات با كيفيت ترى ارائه مى دهند، هدايت خواهند شد و اين امر سبب ازدحام جمعيت در مراكز بهداشتى و لزوم نوبت دهى براى مراجعه، اعلام نتايج آزمايشگاهى و امكان بحث و بررسى راه هاى درمانى از طريق اينترنت را فراهم مى آورد و به دليل

استقبال مردم از مراكز درمانى با كيفيت تر، ديگر مراكز نيز به سمت تعالى پيش خواهند رفت. 4-9- مبتنى بر مدارك بودن معالجات در محيط e-Health بايد براساس مستندات صورت بگيرد به اين معنى كه اگر براى بيمار روش درمانى خاصى پيشنهاد شود اين روش بايد با يافته هاى علمى روز مطابقت داشته باشد همچنين پيش بينى يك روش درمانى نيز براساس آخرين اطلاعات و دانش پزشكى روز ميسر خواهد شد. البته در اين حوزه نياز به كار زيادى وجود دارد تا بسترهاى علمى آن فراهم شود. 4-10- افزايش دسترسى به خدمات تأمين عدالت استفاده از خدمات e-Health سبب خواهد شد كه افراد خدمات سرويس هاى بهداشتى درمانى مورد نياز خود را از ارائه دهندگان آن در هر نقطه از جهان دريافت كنند. اين خدمات مى تواند شامل مشاوره هاى ساده و ابتدايى تا معالجات پيچيده ترى در بيمارى هاى مزمن باشد. به اين ترتيب فردى كه تاكنون تنها امكان استفاده از خدمات بهداشتى را تنها در شهر خود داشته است اكنون توانايى استفاده از اين خدمات را در هر كجاى دنيا دارد و دسترسى استفاده كنندگان به مراكز بهداشتى راحت تر شده و بدين ترتيب امكان برقرارى عدالت فراهم خواهد شد. 5- زيرساخت هاى e-Health بحث سلامت الكترونيك رابطه نزديكى با زيرساخت هاى ديجيتالى هر كشورى و نيز فرهنگ ديجيتالى آن كشور دارد. براى برقرارى نظام سلامت ديجيتالى هر كشورى زيرساخت هاى مخابراتى و اينترنتى آن كشور نقش تعيين كننده اى دارد. درصد كاربران از اينترنت، ميزان نفوذ فيزيكى اينترنت در كشور، سايت هاى ارائه دهنده اطلاعات پزشكى و درمانى، سرويس دهندگان اينترنت و

غيره از عوامل مهم در توسعه سلامت الكترونيكى هستند. همچنين نقش وزارتخانه ها و سازمان هاى درگير در حوزه سلامت الكترونيكى مانند وزارت فناورى اطلاعات و ارتباطات (ICT ) و وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشكى و ديگر سازمان هاى مرتبط بسيار مهم خواهد بود. منبع : روزنامه ايران، يكشنبه 23 ارديبهشت 1386، سال سيزدهم، شماره 3636، صفحه 16.كليدواژه : سلامت الكترونيك ؛ e-Health ؛ سلامت ديجيتال

اصول مديريت اثربخش بيمارستان

مدير بيمارستان مجبور است با كاركناني كه در سازمان حضور دارند، كار كند. بنابراين بايد آنها، انگيزه ها و آرزوهايشان را بشناسد و آنها را به صورت يك گروه مرتبط سازماندهي نمايد. كاركنان سازمان چه كساني مي باشند؟، خواسته هاي آنها چيست آيا خواسته هاي آنها برآورده شده است اگر برآورده نشده است به چه علت هايي بوده است آيا كاركنان براي انجام درست وظايفشان سازماندهي شده اند؟

مديريت اثربخش براي اداره موثر بيمارستان به اصول زير نياز دارد: 1- درك موقعيت الف - اهداف   سازمان براي چه تأسيس شده است ؟ اهداف كدامند؟ آيا اهداف تغيير يافته اند؟ چرا اهداف تغيير يافته اند؟ آيا سازمان به اهداف دست يافته است اگردست نيافته است به چه علت هايي بوده است آيا مي توان به اهداف دست يافت احتياجات و نيازمندي ها كدامند؟ اولويتها كدامند؟ آيا همه كساني كه در بيمارستان كار مي كنند، از اهداف اطلاع دارند؟ ب -  كاركنان   مدير بيمارستان مجبور است با كاركناني كه در سازمان حضور دارند، كار كند. بنابراين بايد آنها، انگيزه ها و آرزوهايشان را بشناسد و آنها را به صورت يك گروه مرتبط سازماندهي نمايد. كاركنان سازمان چه كساني مي باشند؟، خواسته هاي آنها چيست

آيا خواسته هاي آنها برآورده شده است اگر برآورده نشده است به چه علت هايي بوده است آيا كاركنان براي انجام درست وظايفشان سازماندهي شده اند؟ ج - خدمات   هر بيمارستاني از طريق منابع سازماني به بيماران خدمات ارائه مي دهد. بيشترين نياز چيست بيشترين تقاضا چيست بيشترين امكانات چيست چگونه مي توان نيازها، خواهش ها و تقاضاها را برآورده ساخت چگونه مي توان خدمات بيمارستاني را بهبود بخشيد؟ 2- هماهنگي و يكپارچگي هيچ كدام از بخش هاي بيمارستان مستقل از ساير بخش ها نمي باشد، بلكه در ارتباط با يكديگر هستند. مدير به هنگام اعمال تغيير در سازمان بايد از خود بپرسد كه آيا اين تغيير و تحول منجر به توسعه و بهبود كل بيمارستان مي گردد يا خير؟ چه كساني از اين تغيير و تحول زيان يا منفعت مي برند؟علاوه بر اين وجود هماهنگي بين بيمارستان و ساير مؤسسات خدمات بهداشتي و درماني نيز ضروري است با توجه به نوع بيمارستان مدير بيمارستان قادر به پذيرش همه بيماران نمي باشد، بلكه بايد تعدادي از آنها را به مراكز و مؤسسات درماني ديگر ارجاع دهد و بالعكس سطح بندي مراقبت هاي بهداشتي و درماني منجر به افزايش درصد اشغال تخت خواهد شد. 3- رهبري يك رهبر خوب بايد داراي ويژگي هاي زير باشد: الف - صداقت    كاركنان وقتي از مدير خود صداقت ببينند، در كارهاي خودشان نيز صداقت خواهند داشت ب -  اعتماد به نفس   اگر مدير به خودش ايمان داشته باشد، براي رسيدن به اهداف بيشتر تلاش مي كند. ج - ابتكار:  مدير بايد خود خلاق فرصت ها باشد. هيچگاه نبايد منتظر باشد تا ديگران كارهاي

بزرگ را براي وي انجام دهند. د - جديت   مدير براي هر كاري كه مي خواهد انجام دهد بايد جديت به خرج دهد. علاوه بر اين بايد بتواند اهداف شخصي كاركنان را به اهداف سازماني تبديل كند. ه- همكاري   مدير مجبور است با افرادي كار كند كه تجارب   و آگاهي هاي مختلفي دارند. بنابراين بايد بتواند اهداف شخصي كاركنان را به اهداف سازماني تبديل كند. و - تصميم گيري   با توجه به اختياراتي كه به مدير داده شده است او بايد تصميم بگيرد، مشكلات را مشخص ، راه حلها را تعيين و بهترين راه حل را با توجه به موقعيت فعلي انتخاب كند. ز- دور ريختن ترس   مدير به هنگام بوجود آوردن تغيير و تحول در سازمان بايد آمادة رويارويي باخطرات و مشكلات باشد. به خصوص با وجود سازمان هاي غير رسمي كه همواره در مقابل تغيير و تحولات از خود مقاومت نشان مي دهند،اين مورد تشديدتر مي شود. مدير نبايد از شكست و انتقاد بترسد. شكست مقدمه اي براي پيروزي است شكست زمينه را براي پيروزي فراهم مي سازد. پيروزي در دامان شكست پرورش مي يابد. ح - انتخاب هدف   مدير بايد در مورد آنچه كه مي خواهد انجام شود، تصميم بگيرد و اهداف را مشخص كند. 4- تشكيل گروه تنها تلاشهاي گروهي مي تواند نتايج مطلوبي به همراه داشته باشد. مدير بايد هيأت مديره همكاران و زيردستان خود را به طور كامل بشناسد. كاركنان را به مشاركت در فرايند برنامه ريزي و به عهده گرفتن مسئوليت ها تشويق نمايد. نيازمندي هاي كاركنان را بشناسد و نسبت به رفتارهاي روزانه آنها بي تفاوت نباشد. 5- اطلاعات مهارتها و تجارب مدير بايد داراي اطلاعات

كافي در زمينه مديريت بيمارستان باشد. قوانين و مقرراتي وجود دارد كه بايدنسبت به آنها آگاهي به دست آورد و مهارت هاي خود را در زمينه مديريت توسعه دهد. نيازي نيست كه مدير در مورد هر چيزي اطلاعات داشته باشد و مجبور هم نيست كه اطلاعات دقيقي از همه چيز داشته باشد، ولي بايد داراي يك سري اطلاعات ضروري و كاربردي باشد. به عنوان مثال در مورد تجهيزات بيمارستاني بايد اطلاعاتي داشته باشد كه بتواند به اين سؤالات پاسخ دهد؛ از اين دستگاه چه انتظاراتي داريم آيا دستگاه مي تواند انتظارات ما را برآورده سازد؟ اين دستگاه به چه تعداد بيمار خدمات مي دهد؟ در صورت بروز عيب و مشكل باچه كسي بايد براي رفع عيب دستگاه تماس گرفت 6- خلاقيت و نوآوري براي توسعه و بهبود هر بيمارستان خلاقيت و نوآوري ضروري است مدير بايد خلاق و نوآور باشد؛ زيرا با شرايط جديد، فرصت هاي جديد، خطرات و تهديدهاي جديد مواجه خواهد شد. براي مقابله با اين موارد بايد كارهايي انجام دهد كه قبلاً انجام نمي شد. توانايي بيمارستان در ترويج نوآوري و خلاقيت اغلب موفقيت آن را به دنبال دارد. همه انسانها داراي خلاقيت و نوآوري مي باشند منتها با اندكي كم وزياد. انسان ها همواره سعي در مقاومت در مقابل پديده هاي ناشناخته دارند و از ايجاد تغييرات به علت عوارضي كه ممكن است در برداشته باشد، مي ترسند. *http://hcpm.blogfa.com/cat-13.aspx

چالش هايي براي مديريت بيمارستان

پس از پايان يافتن جنگ جهاني دوم شاهد رشد چشمگيري در علم و تكنولوژي بوده ايم علوم و تكنولوژي منابع سرشاري را به ما عرضه مي دارند، تا در حل مشكلات خود از آنها بهره گيريم و در عين

حال خود موجد مسائل تازه اي هستند، كه واقعيتي از عصر حاضر است

اين پديده اي را كه مورخان آينده از آن به عنوان ويژگي برجسته دوره ما ياد خواهند كرد، امروزه تعالي علمي ما را از دنياي بعد از جنگ جهاني دوم به طور محسوسي جدا ساخته است مديريت و چالش هاي وابسته به آن نيز در اين راستا به عنوان يك سلسله مسائل انساني و فني دستخوش تغيير وتحول شده است اقتصاد افزايش فزاينده هزينه هاي بيمارستاني نيازمند توجهات اساسي مديران و مشاوران مالي آنها در زمينه كارايي بيمارستان ها مي باشد. عدم كارايي بيمارستان ها مي تواند منتج از علل زير باشد: 1- استفاده نامناسب از درمانهاي مؤثر 2- استفاده از درمانهاي نامناسب 3- استفاده نامناسب از تجهيزات بهداشتي درماني 4- مدت اقامت نادرست بيماران در سازمان هاي بهداشتي درماني تكنولوژي تكنولوژي جديد منجر به كارايي و اثربخشي بيمارستان ها گرديده است به دلايل متعددي تكنولوژي پيشرفته مورد توجه بيمارستان ها مي باشد: 1-  تكنولوژي حامي علم پزشكي است تكنولوژي علم پزشكي را به عمل تبديل مي كند. 2-  استفاده از تكنولوژي جديد موجب افزايش سرعت كار و كاهش بي دقتي و سهل انگاري مي شود. 3-  جامعه استفاده از تكنولوژي را پذيرفته است بسياري از مردم دستگاه سنگ شكن را به جراحي باز ترجيح مي دهند. 4-  تكنولوژي جديد آموزش پزشكي را ساده و سريع مي نمايد. 5-  تكنولوژي جديد موجب كاهش هزينه هاي بيمارستاني خواهد شد. شاهراه هاي اطلاعاتي

مديران مسئول تجزيه و تحليل بسياري از چالش هاي سازماني اتخاذ استراتژي ها برنامه هاي عملياتي و حل مشكلات سازماني مي باشند. سيستم هاي اطلاعاتي يكي از ابزارهاي مديران در دسترسي به اطلاعات مورد نياز براي حل

مشكلات و انجام مسئوليت هاي فوق مي باشد. سيستم هاي اطلاعاتي در سازمانها ريشه دوانده اند و محصول و برايند ساختار سازماني فرهنگ سياست ها، جريان كار و فرايندهاي عملياتي استاندارد مي باشند. آنها ابزارهايي براي تغيير تحولات سازماني هستند. پيشرفت در سيستم هاي اطلاعاتي در حال تسريع روندها به سمت جهاني شدن اقتصاد مبتني بر دانش و ايجاد سازمانهاي غير متمركز، انعطاف پذير و يكنواخت مي باشند. فناوري سيستم هاي اطلاعاتي ديگر به رايانه ها محدود نمي شوند، بلبكه شامل مجموعه اي از فناوري ها مي باشند كه سبب مي شوند رايانه ها براي مبادله اطلاعات از طريق شبكه و از فاصله هاي بسيار دور و خارج از مرزهاي سازماني به هم متصل گردند. شاهراه اطلاعاتي   شبكه ارتباطات راه دور با سرعت بالا و در سطح ملي يا بين المللي است كه عموم مردم به آن دسترسي دارند و به سازمان خاصي محدود نيست فمينيسم مسأله فمينيسم در بهداشت و درمان از دو ديدگاه بايد مورد توجه مديران قرار گيرد: اول كاركنان زن شاغل در بيمارستان و دوم مسائل و مشكلات مرتبط با بيماران زن در جوامع گذشته زنان نقش اساسي را در مراقبتهاي بيمارستاني به عهده داشته اند. به موازات رشد جوامع اين نقش بيشتر به سمت مردها متمايل گشته است به نحوي كه برخي از مردم تصور مي كنند كه حرفه پزشكي مختص مردها مي باشد و زنها بايد خدمات كمكي را ارائه دهند. در اوايل قرن نوزدهم بين پزشكان و قابله ها(ماماهاي سنتي ) بر سر كنترل تولد نوزادان اختلاف زيادي بود. در اواخر قرن نوزدهم با جنبش هاي پرستاري زنان توانستند تا اندازه اي قابليت هاي خود را در حرفه پزشكي نشان دهند. با اين وجود هنوز تصور مرد سالاري

در حرفه پزشكي وجود دارد. به عنوان مثال در انگلستان كه شعار آزادي و تساوي حقوق زن و مرد را سر مي دهد، در سال 1995 ميلادي زنها تنها حدود يك دهم مشاغل مديريت ارشد  NHS  را به عهده داشته اند. در حرفه پزشكي بيشتر مرد سالاري و در حرفه پرستاري بيشتر زن سالاري    حكمفرماست در ساير تخصصهاي بهداشتي و درماني نيز مردها نقش بيشتري دارند.در سال 1900 ميلادي در ايالات متحده حدود 19 درصد زنان در بيرون از خانه كار مي كردند كه 4/4 درصد آنها پست مديريتي داشتند. اين رقم در سال 1950 ميلادي به 6/33 درصد و 6/13 درصد با پست مديريتي رسيد. در سال 1990 ميلادي زنان 6/45 درصد نيروي كار ايالات متحده را تشكيل مي دادند. با اين وجود، زنان بيشتر پست هاي مديريت عملياتي و مديريت مياني را به عهده دارند و تنها 5 درصد آنها پست مديريت عالي را به عهده دارند (1990 ميلادي . با اين حال عضويت زنان در عرصه مديريت منجر به ايجاد مفاهيم جديدي در اين تخصص شده است مرد سالاري بودن حرفه پزشكي موجب عدم درك نيازهاي بهداشتي و درماني زنان شده است زنان در تشريح بيماري هاي خود به خصوص بيماري هاي تناسلي براي پزشكان مرد اغلب با مشكل مواجه مي شوند. بسياري از زنان پس از درمان نيز با فشارهاي رواني روبرو مي گردند. به عنوان مثال برداشتن پستانها طي عمل جراحي توسط جراحان مرد نه تنها بعدها اثرات رواني بر بيشتر بيماران داشته بلكه موجب به وجود آمدن شكاياتي مبني بر عدم ارائه تسهيلات مشاوره اي و توضيحات كامل قبل از عمل جراحي شده است      بيماري هاي پزشك زابيماري هاي پزشك زا  

شامل بيماري هايي است ، كه توسط حرفه پزشكي (تشخيصي و درماني به وجود مي آيند. براي بيماري هاي پزشك زا مي توان سه بعد باليني اجتماعي و فرهنگي در نظر گرفت بيماري هاي باليني پزشك زا آن دسته از بيماري ها مي باشند كه به خاطر تشخيص و درمان توسط پزشكان يا متخصصان پزشكي به وجود آمده اند. بيماري هاي پزشك زاي باليني    شامل اشتباهات تشخيصي حوادث حين درمان و اثرات جانبي درمان مي باشد. مدارك زيادي در اثبات اين حقيقت وجود دارد. گزارش كميته رسيدگي محرمانه به مرگهاي عمل جراحي انگلستان در سال 1987 ميلادي بيانگر اين واقعيت بود كه ميزان مرگ و ميرهاي جراحي 7/0 درصد بوده است كه يك پنجم اين مرگ و ميرها قابل جلوگيري بودند. مداخلات جراحي بطور غير مستقيم مسؤل 30 درصد و بطور مستقيم مسؤل 7 درصد مرگ و ميرهاي جراحي بوده است كميته مرگ و مير دلايل اين مرگ و ميرها را اعمال جراحي نامناسب مراقبت نادرست قبل از عمل و در بعضي از موارد انجام عمل توسط پزشكان كم تجربه بيان نموده است علاوه بر اين 2 درصد مرگ وميرها به خاطر مشكلات مربوط به بيهوشي بوده است خصص پزشكي به حرفه هاي پزشكي اين قدرت را داده است كه در مورد بيماري ديگران قضاوت نمايند. به محض اينكه شرايط و وضعيت افراد تحت عنوان بيماري تعريف شد، آنها تحت قضاوت و كنترل حرفه پزشكي قرار مي گيرند. بيماري هاي پزشك زاي اجتماعي    نوعي از سلطه گري پزشكي است كه در آن پزشكان بيماري را هميشه در جنبه هاي زندگي فرد تعريف مي كنند. بدين ترتيب كه از فعاليت هاي اثربخش حل مشكلات جامعه و افراد

دور شده اند. به جاي تمركز بر فرد بايد فرد را در جامعه در نظر گرفت بسياري از بيماري هاي افراد ناشي از مشكلات اجتماع مي باشد.پزشكي به دنبال اين است كه درد را كاهش دهد، در صورتيكه درد و تحمل آن قسمت مهمي از تجربه انسان است   و با از بين بردن اين تجربه در حقيقت توانايي هاي شخصي افراد از بين مي رود. بيشتر دردها در جوامع صنعتي   ساخته دست بشر مي باشد، كه عوارض وسيع تري دارد. تسكين درد منجر به خنثي سازي عواملي مي شود، كه مي توانند علتهاي بيماري را از بين ببرند. بيماري هاي پزشك زاي فرهنگي    كه در جوامع صنعتي شيوع دارد، بيشتر به عوارض بيماري ها توجه مي كند. بسياري از مردم در مواقع بروز دردهاي خفيف مثل سردرد بدون معطلي به مصرف داروهاي مسكن مي پردازند. در صورتيكه تسكين موقتي درد مانع از پيگيري شخص در مورد علتهاي اصلي درد مي گردد. انقلاب بدون كاغذ سيستم هاي خدمات بهداشتي و درماني با توجه به روند تزايدي تكنولوژي اطلاعات بايد دوباره سازماندهي شوند. تكنولوژي اطلاعات جدا از تأثيري كه بر ساختار سازمان دارد، بر مسيري كه بيمارستان هاي فردا بايد طي كنند نيز مؤثر واقع مي شود. تبادل الكترونيكي اطلاعات مشتريان فروشندگان و توليد كنندگان را به طور مستقيم به هم مربوط مي سازد. اين تكنولوژي اطلاعاتي نقش بسزايي در انقلاب بدون كاغذ   دارد. فرمها و دستورهاي كتبي حذف خواهند شد، و اطلاعات مستقيماً وارد رايانه ها مي شود. رايانه ها به گونه اي طراحي مي گردند كه اطلاعات را تفسير مي كنند و تصميم هاي لازم اتخاذ مي شود. مبادله الكترونيكي داده ها   موجب حذف بعضي از شغلها مي شود، زمان انجام وظايف را كاهش و بهره وري و سود سازمان را

افزايش مي دهد.سيستم هاي خدمات بهداشتي و درماني بايد قادر باشند تا جمعيت تحت پوشش خود را براي ارائه درمان اثربخش و كارآمد با حداقل هزينه و خطرات احتمالي بشناسد. مديريت داراي دو ويژگي اساسي است ؛ پويايي و سرعت زمان نيمي از فلسفه مديريت را تشكيل مي دهد. هدف دستيابي به بهترين سطح بهره وري در حداقل زمان و هزينه مي باشد.براي توسعه سيستم خدمات بهداشتي و درماني مدارك پزشكي بيمار مبتني بر رايانه كه به عنوان پرونده پزشكي الكترونيك بيمار خوانده مي شود، الزامي است C.P.R     شامل كليه اطلاعات پزشكي فرد در مدت زندگي وي مي باشد، كه تمام اطلاعات ذخيره شده را در هر مكان و زماني در دسترس استفاده كنندگان قرار مي دهد.  C.P.R  در حقيقت اولين ابزار براي مديريت اطلاعات بيمار است كه معادل چارت هاي كاغذي موجود در پرونده بيمار بوده درمان بيماران را به صورت مقطعي دنبال كرده و استانداردهاي كيفي مراقبت را در سيستم بهداشت و درمان تضمين مي نمايد و در نهايت موجب كاهش هزينه ها و افزايش كارايي خدمات مي گردد. تقريباً 11 درصد تستهاي آزمايشگاهي به صورت تكراري انجام مي شود؛ زيرا نتايج آزمايشات در پرونده بيمار قيد نشده است علاوه بر اين حدود 38 درصد وقت پزشكان و 50 درصد وقت پرستاران صرف نوشتن چارتها و مدارك بيمار مي شود.كليه اطلاعات باليني فرد بدون توجه به مبدأ و منبع آن (ارائه دهنده بيمار و رايانه در  C.D.R   بر مبناي اطلاعات ذخيره مي شود. تسهيلات ذخيره اطلاعات موجب سهولت دسترسي و استفاده از آن اطلاعات براي اهداف مختلف مي گردد. با استفاده از تكنولوژي   C.D.R ،    با تولد هر شهروند كليه اطلاعات بهداشتي

و دموگرافيك وي در بانك اطلاعات بهداشتي ذخيره مي شود. كارت   C.D.R  بايد توسط فرد در طول عمرش نگهداري شود. به هنگام استفاده از خدمات بهداشتي   C.D.R  همراه وي با اطلاعات بيمارستان محل دريافت خدمات تكميل مي شود. اطلاعات موجود در  C.D.R  بايد ساده و كاربردي بوده و مشخصات فرد، عكس و اثر انگشت وي در آن ثبت گردد، تا فرد در هر نقطه اي از اين كره خاكي قابل شناسايي باشد. در موارد اورژانسي كه فرد ممكن است به هوش نباشد، با استفاده از كارت   C.D.R وي ،به راحتي مي توان به گروه خوني سابقه بيماري و ساير اطلاعات بهداشتي و پزشكي وي دسترسي پيدا كرد. بيو تروريسم در سال 1346 ميلادي سربازان مغول با استفاده از منجنيق عامل عفوني طاعون را از بالاي ديوار شهر به درون شهر كافه    منتقل نمودند و با اين روش پس از مدتها محاصره شهر مذكور را به تصرف در آوردند. در جنگ جهاني دوّم ژاپن نيز از عامل بيولوژيكي   Bubonic Plague  در چين و منچوري استفاده نمود. سياه زخم و آبله مرغان به آساني جمعيت زيادي را مبتلا مي سازد.بيمارستان ها به ويژه بيمارستان هاي آموزشي و پژوهشي به دليل اينكه با نمونه هاي خطرناك بيماريها سر و كار دارند، از اين جهت حائز اهميت هستند. به ويژه بخش آزمايشگاه بيمارستان بايد از لحاظ كنترل دقيق نمونه هاي خطرناك آزمايشگاه و محيط هاي كشت آنهامورد مراقبت و كنترل شديدي باشند. دسترسي افراد تروريست به هر كدام از اين نمونه ها مي تواند بحراني را براي جامعه بوجود آورد. تصور كنيد آلوده نمودن آب شهر به عامل بيماريزاي وبا چه فاجعه اي مي تواند ايجاد نمايد. در اين ميان مي توان به شيوع سياه

زخم بعد از حادثه يازده سپتامبر در ايالات متهده اشاره نمود. سايت هاي اينترنتي اگر چه از لحاظ نقل و انتقال اطلاعات بهداشتي و درماني نقش بسزايي را به عهده دارند و در امر آموزش و پژوهش ارائه دهندگان خدمات بيمارستاني و افزايش ميزان آگاهي مصرف كنندگان خدمات بسيار مفيد مي باشند، ولي سوءاستفاده از اين سايت ها مي تواند به ايجاد رعب و وحشت همگاني منتهي شود. اين داده هاي بيوتوريسم    موجب اعمال تنش هاي روحي و جسمي بسياري بر جامعه مي گردد. طبق گزارش مركز كنترل و پيشگيري بيماريها تنها در يك روز در نوامبر سال 2001 ميلادي بيش از يك ميليون نفر در معرض آسيب هاي اين وب سايت هاي بيوتروريسم قرار گرفتند كه منجر به ايجاد وحشت عمومي گرديده است بيمارستانها به دو صورت با حملات بيوتروريستي مقابله مي كنند: 1- حوادث و سوانح فوري مانند بمب گذاري ها كه تعداد زيادي از افراد را در زمان واحدي مصدوم مي كند يا از بين مي برد كه نياز به خدمات درماني اورژانسي دارند. 2- حوادث و سوانح تأخيري مانند انتشار سياه زخم كه طيف زماني وسيعتري را در بر مي گيرد و نياز به خدمات تشخيصي و درماني تخصصي دارد.

مقايسه كار مدير بيمارستان و پزشكپزشك براي درمان بيمار بايد با بيمار ارتباط برقرار نمايد و به معاينه جسمي او بپردازد. سپس به جمع آوري اطلاعات لازم و كافي مي پردازد و در مرحله سوم به درمان بيماري اقدام مي نمايد. اگر بخواهيم مدير را با پزشك مقايسه كنيم مدير در همه موارد به ايجاد ارتباط با كاركنان سازمان مي پردازد و از طريق اين ارتباطات رسمي و غير رسمي به جمع آوري اطلاعات لازم و كافي مي پردازد و

در نهايت به امر تصميم گيري براي حل مشكلات اقدام مي نمايد.مديران بيمارستان ها علاوه بر داشتن اطلاعات عمومي مديريت بايد در زمينه هاي حسابداري اقتصاد، مديريت منابع انساني اقتصاد بهداشت اصول خدمات بهداشتي و درماني حقوق اساسي حقوق پزشكي مديريت مالي روانشناسي طرح و تجهيز بيمارستان استانداردهاي بيمارستاني و... نيز اطلاعات كافي داشته باشد.

مدير موفق بيمارستان با توجه به پيشرفت علم و تكنولوژي و تغييرات سريع در ارزش هاي انساني و انتظارات آنها، تغييرات چشمگيري نيز در نقش هاي مديران بيمارستان ها بوجود آمده است مدير برنامه ريز و مجري خط مشي و استراتژي سازمان است . مدير بيمارستان مهمترين فرد سازماني در بيمارستان مي باشد و نقش اصلي را در حل مشكلات به عهده دارد. نقش هايي كه يك مدير موفق بايد در بيمارستان به عهده داشته باشد، عبارتند از: 1-  توانايي پيش بيني و برنامه ريزي در حاليكه اكنون مدير هستيد براي آينده برنامه ريزي كنيد. 2-  توانايي ارائه و پذيرش نظريه هاي جديد: همواره يك عامل تحول درسازمان باشيد. 3-  توانايي قبول خطرات براي رسيدن به نظريه هاي جديد: هرگز از به وجود آوردن تغييرات به علت خطرات احتمالي آن نترسيد. 4-  توانايي همكاري هماهنگي تشريك مساعي سازماندهي تخصيص منابع و كنترل به خاطر داشته باشيد انجام كارها توسط ديگران تنها از طريق هماهنگي و همكاري متقابل امكان پذير است 5-  توانايي تجزيه و تحليل اطلاعات دريافتي اطلاعات دريافتي شما بايد جامع مختصر و كامل باشد تا به هنگام تجزيه و تحليل اطلاعات وقت شما راتلف نكند. 6-  توانايي برقراري برابري و عدالت اجتماعي در

برخوردهاي داخل و خارج سازماني به خاطر داشته باشيد كه روابط عمومي 50 درصد مشكلات را برطرف مي سازد. هرگز خود را نسبت به همكارانتان برتر ندانيد. 7-  توانايي داشتن اطلاعات مهارت و تجربه كافي نيازي نيست كه شما اطلاعات تخصصي و كامل در هر زمينه اي داشته باشيد، چون به درد شما نمي خورد. داشتن يك سري كليات در هر زمينه مفيد مي باشد. سعي كنيد ازمشاوران تخصصي مورد اعتماد به هنگام تصميم گيري ها استفاده كنيد. 8-  توانايي تفويض كارها به ديگران تفويض اختيار به شما قدرت مي دهد. 9-  توانايي استفاده مطلوب از وقت خودتان و وقت ديگران توسط خودشان نگذاريد ديگران براي كارهاي جزيي وقت شما راتلف كنند. وقت طلايي است كه در هيچ طلافروشي يافت نمي شود. 10-  توانايي ايجاد انگيزه در كاركنان با آگاهي از انگيزاننده هاي شغلي كاركنان را براي انجام مطلوب كارها تشويق كنيد. به ياد داشته باشيد كه در بسياري موارد تشويق بهتر از تنبيه تاثير مي گذارد. 11-  توانايي كنترل و ارزيابي صحيح در مواقع ضروري هيچگاه كاركنان را بدون نظارت كافي رها نكنيد.

*http://hcpm.blogfa.com/cat-13.aspx

مديريت خطرات احتمالي در بهداشت و درمان

مديريت خطرات احتمالي در بهداشت و درمان

در سيستم هاي بهداشتي و درماني به خصوص در بيمارستان ها مسايل و مشكلات ناشي از سهل انگاري ها و عملكرد نامناسب كاركنان همواره دامنگير مديريت بوده است اين مشكلات شامل موارد زير مي باشند درمان اشتباه تشخيص نادرست قطع اشتباه عضو، صدمات عصبي به نوزادان به هنگام وضع حمل كاركرد نادرست تجهيزات درآوردن اشتباه يك عضو، جاي گذاشتن اسفنج در محل جراحي عفونت هاي مكتسبه بيمارستاني و...

سؤال هاي مهمي كه نياز به پاسخ دارد عبارتند از:

چرا؟ چگونه كجا؟ چه وقت چه كسي چه چيزي مديريت خطرات احتمالي براي سازمان هاي بهداشتي و درماني چيزي نيست كه تازه مورد توجه قرار گرفته باشد. حدود چهار هزار سال پيش حمورابي پادشاه بابل قوانين تنبيهي شديدي را براي پزشكاني كه موجب مرگ يا صدمه بيماران در اثر سهل انگاري مي شدند، در نظر گرفته بود. به عنوان مثال اگر پزشكي در اثر سهل انگاري موجب آسيب رساندن به چشم بيماري شود بايد انگشتان دست وي بريده شود.مديريت خطرات احتمالي برنامه اي براي كاهش وقوع و شيوع حوادث قابل پيشگيري مي باشد. مديريت خطرات احتمالي عبارتست از حصول اطمينان از اينكه بيماران خدمات مورد نيازشان را به صورت كافي نه زياد و نه كم در سطح مطلوب هزينه اثر بخشي از طريق كاهش يا حذف حوادث ناخواسته بدست مي آورند.مديريت خطرات احتمالي شامل طراحي سازماندهي هدايت و ارزيابي يك برنامه جامع براي تشخيص و تصحيح فعاليت ها در مقابل خطراتي است كه ممكن است باعث صدمه به بيمار، كاركنان و يا منابع سازمان گردد و يا باعث مسئوليت قانوني شود. هدف اين فعاليّت عبارتست از پيشگيري از مشكلات درمان نظير نتايج ناخواسته درمان اشتباه در تجويز دارو، كاربرد نادرست ابزار و تجهيزات سقوط بيمار، سرقت اشياء شخصي بيمار و... مي باشد.

مديريت خطرات احتمالي و كيفيت درمان سازمان هاي بهداشتي و درماني دولتي بايد در يك بازار رقابت آزاد با ساير سازمان هاي بهداشتي و درماني خصوصي به رقابت سالم بپردازند. چنين رقابتي موجب تشويق مديران و سهامداران سازمان هاي بهداشتي و درماني براي كاهش هزينه ها و جذب بيماران براي ارائه خدمات با كيفتي بهتر

مي گردد. مديريت خطرات احتمالي نيز به عنوان يك ابزار مكمل در عرصه مديريت بيمارستان ها كاربرد دارد. مديريت خطرات احتمالي تنها نبايد بر جنبه هاي مالي سازمان هاي بهداشتي و درماني تأكيد ورزد، بلكه اثربخشي آن بايد شامل ارائه خدمات كيفي به افراد نيازمند در زمان و مكان مناسب باشد. وظايف و مسئوليت هاي مدير خطرات احتمالي وظايف كلي مدير خطرات احتمالي عبارتست از: 1-   ايجاد هماهنگي و انجام فعاليت هاي   مديريت خطرات احتمالي در راستاي اهداف برنامه 2-   انتشار بيانيه هاي كتبي كه مؤيد حمايت و پشتيباني هيأت مديره و مدير اجرايي بيمارستان از برنامه هاي مديريت خطرات احتمالي مي باشد. 3-   تعيين خطوط گزارش دهي چارت مديريت خطرات احتمالي و تعيين روابط بين مدير خطرات احتمالي و ساير بخش هاي سازمان 4-   تعيين شرح وظايف و مسئوليت هاي مرتبط با مديريت خطرات احتمالي براي هر بخش 5-   بررسي و پيگيري حوادث مرتبط بابيماران 6-   همكاري با تضمين كيفيت براي تبادل داده هاي اطلاعاتي مرتبط با مراقبت از بيماران 7-   انجام اقدامات اصلاحي 8-   حصول اطمينان از محرمانه بودن كليه اطلاعات جمع آوري شده براي برنامه مديريت خطرات احتمالي

كميته مديريت خطرات احتمالي وجود كميته مديريت خطرات احتمالي براي اولويت بندي فعاليت ها، كاهش و يا حذف خطرات احتمالي و اتخاذ تصميمات كاربردي در اين زمينه لازم مي باشد. كميته مزبور به بررسي گزارشهاي وقوع حوادث و تجزيه و تحليل آن مي پردازد. با استفاده از نيروي فكري كاركنان باليني   وغير باليني عضو كميته مي توان به پيشنهادهاي مفيدي در مورد نحوه كاهش خطرات احتمالي دست يافت دعاوي و دادخواهي هاي بوجود آمده مورد بررسي قرار مي گيرد و اطلاعات لازم با وكيل دعاوي بيمارستان تبادل مي شود، كميته فوق نقش مهمي در

آموزش و پيشگيري از خطرات احتمالي به عهده دارد. وظايف كميته مديريت خطرات احتمالي عبارتند از: 1-  بررسي كليه گزارشات وقوع حوادث كه توسط مدير خطرات احتمالي جمع آوري و پيگيري شده است 2-  بررسي كليه شكايات و دعاوي صورت گرفته از جانب بيماران ملاقات كنندگان و همراهان 3- تعيين سياست ها و دستورالعمل هاي مديريت خطرات احتمالي و تجديد نظر ادواري آن 4-  نظارت بر كليه فعاليت هاي   خطرات احتمالي در داخل بيمارستان كميته به صورت ماهانه تشكيل جلسه مي دهد و گزارش هاي كميته بايد براي مدير بيمارستان و هيأت مديره ارسال شود.

*http://hcpm.blogfa.com/cat-13.aspx

خانواده درماني

مهين كوشك آباد

مقدمه : خانواده درماني واژه اي است كه به روش هاي كار با خانواده هاي داراي مشكلات زيستي ، رواني- اجتماعي اطلاق مي شود . خانواده درماني به ويژه در جوامعي كه فرهنگي خانواده – محور دارند ( مانند جامعه ايران ) مي تواند كاربرد وسيعي داشته باشد . همچنين وضعيت جامعه ما به عنوان جامعه اي كه فرآيند گذار را تجربه مي كند و در آن نقش ها در حال دگرگوني هستند توجه جدي به خانواده درماني را ضروري مي سازد . مفهوم خانواده و ارزش اين نهاد اجتماعي براي هر دولت و جامعه اي اساس كار تلقي مي شود و هر جامعه متناسب با ارزشهاي خود ابتدا به سراغ خانواده مي رود تا از درون آن شهروندان آتي خويش را بپروراند اين موضوع وقتي اهميت پيدا مي كند كه جامعه به خاطر تحولات ساختاري و زير بنايي به شهرونداني جديد با طرز فكري نو نياز داشته باشد به همين دليل است كه خانواده يكي از اولين نهادهايي است كه در

جامعه بايد تغبير كند و تغييري در آن حاصل نخواهد شد مگر از طريق درك و شناخت علمي از كاركردها با توجه به اهميت خانواده به عنوان اولين ساختار جامعه كه پايه و اساس تربيت و تعليم فرزندان و روابط رسمي و قانوني زن و مرد به شكل يك استاندارد مشروع و مقبول در آن بنيان نهاده مي شود ، اهميت توجه و حفظ چنين ساختاري با در نظر گرفتن نقش رواني و روحي عاطفي ، اجتماعي و رفتاري آن و الگو برداري فرزندان در يك محيط عاطفي كاملا مشهود است . نظر به اينكه در جوامع امروز درباره آينده خانواده و زندگي خانوادگي عقايد و نظريات متفاوتي ابراز مي شود ، بسياري معتقدند كه در آينده اي نه چندان دور خانواده به صورتي كه هم اكنون وجود دارد ، از ميان خواهد رفت . پيشرفت و رشد سريع تمدن ، تكنولوژي و زندگي ماشيني غالباً اثرات منفي بر نظام خانواده گذاشته و عوارض آن ميزان بالاي اضطراب افسردگي و... ديگر بيماريهاي روحي – رواني مي باشد كه آمار آن رو به افزايش است . توجه به نظام خانواده و تلاش براي حفظ پايه و اساس آن در جامعه امروزي همراه با بالا بردن سطح اطلاعات و آگاهي عموم در اين زمينه از امور اساسي به شمار مي رود . خانواده چيست ؟ در فرهنگهاي مختلف نظرات درباره ي اينكه يك خانواده چيست و ساختار آن بايد چگونه باشد متفاوت بوده است و همواره در تغيير . در آمريكا خانواده ها از زمان ورود اولين سكنه به سواحل دنياي جديد پيوسته در حال تغيير و

تحول بوده است . از نظر بعضي ها خانواده خويشاوندان تني را در بر      مي گيرد ، در حالي كه برخي ديگر بر اين باورند كه خانواده شامل افرادي است كه با يكديگر ارتباط عاطفي و رواني دارند و بعضي ديگر معتقدند كه خانواده مجموعه ي افرادي است كه در يك منزل يا يك محله زندگي مي كنند در حقيقت خانواده فاقد تعريف مشخصي است و از نظر گروه هاي فرهنگي مختلف تعاريف متفاوتي دارد . حصول به يك اتفاق نظر درباره ي ساختار متشكله ي يك خانواده ، دشوار است در تبين تعريف يك خانواده بايد هر دو رشته عوامل فراگير و انحصاري مد نظر قرار گيرد . برخي ها خانواده را به صورت گروهي متشكل از دو يا چند نفر كه از طريق تولد ازدواج و يا فرزند خواندگي با يكديگر مرتبط شده اند و در يك منزل با هم زندگي مي كنند . برخي ديگر خانواده را شامل افرادي كه هرگز ازدواج نكرده اند يا ازدواج كرده وليكن هرگز صاحب فرزندي نشده اند و يا آنهايي كه ازدواجشان به طلاق يا فوت انجاميده و بالاخره طيفي از خانواده ها را كه اصطلاحاً                     (( غير سنتي )) خوانده مي شوند در بر مي گيرد . خانواده هسته اي ( زن ، شوهر و فرزندان ) به طور سنتي به عنوان تامين كننده اصلي امكان تربيت اجتماعي فرزندان خردسال و نوجوان و حامي سنن فرهنگي تلقي مي شود همچنين خانواده هسته اي به عنوان يك گروه اجتماعي كه جامعه روابط جنسي را در آن تنها در حريم و چارچوب قانون مجاز      مي شمارد .

( گلادينگ 1382 ، 24-25 ) تاريخچه خانواده درماني خانواده درماني ثمره ي تلاش افرادي در طول تاريخچه التيام جراحت عاطفي است قدمت اولين نوشته ها راجع به نظام يكپارچه مداواي بيماري رواني به بيش از 2000 سال قبل باز مي گردد . خانواده درماني قبل از سال 1940 تاكيد بر فرد ، منابع اجتماعات و روان تحليلي است . مهارتهاي تربيت فرزند زندگي خانوادگي را ارنست گروفس ، آلفرد آدلر و موسسات همتراز خانه آموزش مي دادند . مشاوره ازدواج توسط آبراهام و هاناه استون ، اميلي مود ، پوپنوآغاز شد . شوراي ملي روابط خانوادگي در سال 1938 شروع به كار كرد .  1949-1940  انجمن مشاوران ازدواج آمريكا (AAMC  ) در سال 1942 تاسيس شد ميلتون اريكسون روشهاي درماني را رواج داد كه بعد ها از سوي خانواده درماني پذيرفته شد اولين اثر درباره زناشويي درماني همزمان توسط بلا ميتل من در سال 1948 منتشر شد . مطالعه ي خانواده هاي اسكيز و فرنيك توسط تئودور ليذر ولايمن و اين صورت گرفت . جنگ جهاني دوم براي خانواده ها استرس به ارمغان آورد . لايحه بهداشت رواني در سال 1946 در كنگره آمريكا به تصويب رسيد . 1959-1950 ناتان آكرمن رويكرد روان تحليلي را براي كار كردن با خانواده ها مطرح كرد گروه گريگوري بيتسون مطالعه الگوهاي ارتباط را در خانواده آغاز كردند موسسه تحقيقات رواني (MRI  ) توسط دان جكسون در سال 1959 شروع به كار كرد كارل ويته كر اولين كنفرانس را درباره ي خانواده درماني درسي ايسلند ، ايالت جورجيا در سال 1955 برگزار كرد . موري بوئن پروژه NIMH

را درباره مطالعه خانواده هاي داراي اعضاي اسكيزوفرنيك آغاز كرد . 1969-1960 : جي هيلي رويكردهاي درماني ميلتون اريكسون را پالايش و معرفي كرد . اولين نشريه در خانواده درماني به نام « فرآيند خانواده » منتشر شد (1961) شبكه ساز خانواده درماني شروع بكار كرد (1976) AAMFC در سال 1979 به انجمن طرفدار درمانگران ازدواج و خانواده (AAMFC) تغيير نام دارد . برنامه هاي ارتقاي پايه آن توسط دپارتمان بهداشت ، آموزش و رفاه بازبيني شد . انجمن خانواده درماني ( AFTA ) در سال 1977 شروع بكار كرد . كتاب اضداد و اضداد متقابل توسط گروه ميلان (1978) منتشر شد . نفوذ خانواده درمانگر خارجي در آمريكا آغاز شد . جي هيلي كتاب درمان نامتعارف (1973) و روان درماني خانواده (1976) را منتشر كرد . 1989-1980 : عضويت AAMFT به 14000 عضو افزايش يافت . نظريه پردازان فمنيست ، به رهبري راشل هار-موستين- مفروضه هاي خانواده درماني را به تدريج زير سوال بردند . بخش روان شناسي خانواده در انجمن روان شناسي آمريكا (APA  ) تاسيس شد ( 1984 ) انجمن بين المللي مشاوران ازدواج و خانواده IAMFC  در انجمن مشاوره آمريكا ACA  در سال 1986 تاسيس شد . رهبران جديدي در خانواده درماني ظهور كردند كه بسياري از آنها زن بودند . شيوه هاي تحقيق در خانواده درماني متدوال شد و مورد بازبيني قرار گرفت . حجم انتشارات در خانواده درماني چند برابر شد و نشريات ادواري شبكه رساني خانواده درماني به 50000 رسيد . ويرجينيا ستير در سال 1988 در گذشت. 1990 خانواده درمانيهاي متمركز بر راه حل دي شي زرو

ا.هانلون فراگير شدند . رشد عضويت متخصصان در AAMFA  و IAMFC  و AFTA  و بخش 43 انجمن روانشناسي آمريكا به رقم افزوده جديدي رسيد . مراقبت بهداشتي اصلاح شد و جايگاه فراهم كننده اصلي بهداشت رواني به طرز فضاينده اي اهميت پيدا كرد . ( كلادينگ ، 1382 ، 111-112 ) فرآيند خانواده درماني : درمان صرف نظر از رويكرد نظريه مشاور يك فراآيند قابل پيش بيني در خانواده درماني است       ( تمامي مكاتب خانواده درماني از حيث نظري متعهد هستند كه با فرآيند تعامل خانوادگي كار كنند ) بر خلاف ظواهر عيني سيستمهاي متفاوت خانواده درماني از حيث عمل به يكديگر شباهت بيشتري دارند تا به لحاظ نظريه هايي كه ارائه مي دهند . براي خانواده درمانگران مهم است كه از روشهاي فراگير كاركردن با خانواده آگاه باشند آنها با چنين آگاهي و اشرافي مي توانند با متخصصان گوناگون در ارتباط باشند . همچنين آنها بهتر مي توانند به بي نظير بودن نظريه هايي كه تحت الشعاع آنها كار مي كنند پي ببرند . چنين معرفتي امكان انعطاف پذيري و اتحاد با ديگران را در حرفه هاي ياورانه براي آنها فراهم مي كند . (گلادينگ1382 ، 113) منطق زير بنايي خانواده درماني : يك دليل براي خانواده درماني اين باور است كه اكثر مشكلات در زندگي بروز مي كند و مي توان در درون خانواده آنها را به بهترين نحوي مشخص كرد خانواده ها به عنوان نيروهاي قدرتمندي تلقي    مي شوند كه خواه به سود يا به زيان اعضاي خانواده بر سلامت يا ناسازگار بودن خانواده به عنوان يك كليت و اعضايش موثر است

. ( گلادينگ 1382 ، 82 ) رويكرد بنيادي : اصول رويكرد بنيادي زير بناي تمام الگوهاي درمان است و با عنوان خانواده درماني استفاده        مي شوند كه مي توان آنها را به صورت ذيل خلاصه كرد : -    افراد در خانواده پيوندهاي نزديك دارند و براي درك رفتارهاي مشكل دار و ايجاد تغيير در آنها تمركز در پيوندها و باورهاي اعضاي خانواده معتبرتر از تمركز بر ديدگاه درمان بر يك فرد است . -    افرادي كه نزديك يكديگر زندگي مي كنند الگوهاي تعاملي را بنا مي كنند كه از زنجيره هاي نسبتا ثابت گفتار و رفتار ساخته شده اند . -    الگوهاي تعاملي ، اعتقادات و رفتار را كه درمانگر مشاهده مي كند و با آنها درگير است     مي توان به عنوان زمينه مشكل شناخت و به صورت علت و معلول در نظر گرفت كه به شكل حلقه هاي بازخورد عمل مي كنند و ميان مشكل و خانواده پيوند ايجاد مي كند . -    مسايل موجود در الگوهاي زندگي خانوادگي غالباً مربوط به مشكلاتي در انطباق با بعضي از تاثيرات يا تغييرات محيطي هستند . رويكرد بنيادي در واكنش به تغييرات خانوادگي و اجتماعي ذاتاً در تغيير است و اصرار پيشگامان بر ملاقات همه اعضاي خانواده در يك اتاق جاي خود را به شناخت اهميت اين موضوع داده كه درمانگر همه خانواده را در ذهن داشته باشد و بپرسد كه افراد غايب در نظر افراد حاضر چگونه اند . اين شامل بسياري از افراد در شبكه اجتماعي دوستانه است كه در زمانهاي مختلف در نداي افكار ذهني              « گفتگوهاي دروني ، يا مولفه هاي

خود » سهيم بوده اند . اين افكار را از بسياري بافت هاي مختلف به وجود مي آيند كه بعضي از آنها با يكديگر در رقابت هستند . اصطلاح « گفتمان » معاني مشترك رويدادها در روابط گفتمانهاي اجتماعي يعني توصيفات مشترك ديگران از ما كه جنبه هايي از هويت ما را مي سازد ( بارنس – ص 15 – 17 ) رويكرد سيستمي : ( خانواده به عنوان يك سيستم ) اين عقيده كه خانواده يك سيستم است بر كار لود ويك برتا لانفي استوار است . برتا لانفي زيست شناسي بود كه پديده هاي جوهري زندگي را به صورت تماميتهاي فردي به نام « ارگانيسيم » مي ديد . وي ارگانيسم را به عنوان شكلي از زندگي ، مركب از اجزاء و فرايندهاي به هم وابسته اي كه در تعامل متقابل با هم هستندتعريف مي كنند . صاحب نظران اجتماعي بر اساس كار برتالانفي چنين استنباط كردند كه تمام سيستمهاي زنده ، از جمله خانواده ها طبق مجموعه اصول مشابهي عمل مي كنند يعني آنها از درون به هم مرتبط اند . بنابراين در خانواده ، اعضا پي در پي در تعامل هستند و متقابلاً بر همديگر موثرند . وقتي در هر يك از اعضاء تغيير يا حركتي صورت گيرد تمام جوانب خانواده متاثر مي شود خانواده يك ارگانيسم زنده است سلامت و توانايي آن براي انجام وظيفه متاثر از سلامت تمامي اعضايش است . از ديدگاه سيستمها ، خانواده ها دائماً در حال تغيير و جايگزين سازي خويش هستند « تلقي خانواده به عنوان يك سيستم مستلزم تشخيص اين نكته است كه

روابط شكل گرفته ميان اعضاي خانواده بيش از حد قدرتمند هستند و سرشار از ميزان قابل توجهي از رفتار ، هيجان ، ارزشها و نگرشهاي آدمي است (گلادينگ 1382 ، 82- 83 ) رويكردهاي درماني سيستمي در مقابل فردي : خانواده درمانگران در نتيجه آغاز رويكرد مشاوره سيستمي ، مداخلاتي متفاوت با متخصصان ياوري كه بر افراد متمركز مي شوند به عمل مي آورند ، عليت خطي فلسفه زير بنايي اكثر مشاوره هاي فردي است ( مثلاً الف علت ب است ) خانواده درماني بر عكس بر تفكر حلقوي استوار است ( مثلاً الف و ب بر رفتار يكديگر تاثير مي گذارند ) خانواده درماني بر « چطور » و « چه چيز » متمركز مي شوند .   مثلاً : چطور رفتار خاصي به خانواده كمك مي كند ؟ و چه چيزي بايد تغيير كند ؟ سومين تفاوتي كه خانواده درماني را از رويكردهاي فردي جدا مي سازد فرآيند در مقابل محتوا است . در خانواده درماني توجه قابل ملاحظه اي در كشف پوياييهاي تعاملي مي شود . حال اينكه در مشاوره فردي اغلب توجه به محتواي خاصي از مطلب و موضوع مربوط جلب مي شود . سرانجام اينكه خانواده درماني از همان ابتدا با موضوعات كنون – اينجايي سر وكار دارد در حالي كه بيشتر مشاوره هاي فردي بر اطلاعات تاريخچه اي تاكيد مي كنند . وقايع تاريخچه اي با موقعيت هايي مرتبط اند كه تحليل اين موضوعات در آن موقعيتها به ساخت شخصيت فرد منجر مي شود با اين حال در خانواده درماني اكثر موارد كانون توجه بر فراهم كردن تغيير في الفور

متمركز است . ( گلادينگ 1382- 84 ) رويكرد روانپويشي : ديدگاه روانپويشي كه منبعث از الگوي روانكاوي فرويد است ، تعامل نيروهاي متضاد درون انسان رامبناي انگيزه ها ، تعارضات و سرچشمه ي ناراحتي و اضطراب آدمي مي داند . ديدگاه اوليه فرويد در خصوص اشخاص روان رنجور ديدگاهي متعلق به اروپاي ميانه و انسان اوايل قرن بيستم بود . بر طبق اين ديدگاه روان رنجوري نتيجه ي تعارض دروني اميال يا خواسته هاي جنسي و پرخاشگري باوجدان كيفر دهنده و گناه ستيز است . ليكن همان گونه كه سندر خاطر نشان مي سازد نظريه ي روانكاوي در عين توجهي كه ظاهراً به رشد شخصيت بيمار دارد عميقاً به تعامل فرد و خانواده اش اهميت مي دهد . بااينكه فرويد بر نقش كليدي خانواده در تكوين شخصيت فرد تاكيد مي ورزيد . متفكران براين عقيده اند كه هر دو نيروي درون رواني و بين فردي به گونه اي متقابل و دو سويه عمل مي كنند . بسياري از خانواده درمانگرهاي پيشگام آموزش روانكاوي ديده بودند و هنگامي كه انديشه ي سيستمي را كشف كردند آراي روانكاوي رابه صورت عقايدي كهنه و منسوخ كه آسيبهاي افراد بزرگسال را مستقيماً و به گونه اي خطي با تعارضات رشدي دوران كودكي پيوند مي داد كنار گذاشتند . ديدگاه روانپويشي در حوزه ي خانواده به دنبال كشف نحوه ي پيوند متقابل زندگي دروني و تعارضهاي درون رواني اعضاي خانواده با يكديگر و چگونگي تاثير اين امور در اختلال رواني اعضاي خانواده است . چنين تلاش هايي عمدتاً تحت تاثير نظريه ي روابط فردي بوده است نوعي درمان روانپويشي

كه نخستين بار در دهه ي 1950 در بريتانيا پا گرفت و سعي داشت تانظريه ها و روشهاي درماني درون رواني و بين فردي را بايكديگر آشتي دهد همزمان با ارايه رويكردهاي مختلفي كه ديدگاه روانپويشي را منعكس مي سازند و هر كدام از آنها به طور همزمان در پي شناخت و مداخله در دو سطح از پديده هاي رواني هستند : اولي شامل انگيزه هاي ، تخيلات ، تعارضهاي ناهشيار و خاطرات واپس رانده ي هر عضو است و دومي ، دنياي پيچيده تر تعامل خانوادگي و پويه هاي خانواده را در بر        مي گيرد . ( گلدنبرگ ، 1385 – 141، 142 ) رويكرد خانواده درماني استراتژيك : تاكيد عمده خانواده درماني استراتژيك ، انعطاف پذيري آن به عنوان ابزار مهم كار با انواع     خانواده هاي مراجعه كننده است . كاربرد اين رويكرد در درمان خانواده ها و اعضايشان كه رفتارهاي ناكار سازي از قبيل بهم تنيدگي ، اختلالات خوردن و سوء مصرف مواد نشان مي دهند موفقيت آميز بوده است دومين تاكيد خانواده درماني استراتژيك اين است كه اكثراً درمانگراني كه خارج از اين رويكرد عمل مي كنند ، اكنون قوياً معتقدند كه تغيير واقعي در سطح فردي و دوتايي ممكن است و هميشه نياز نيست كه كل سيستم در تغيير مرتبه پايين تر درگير شوند . تغيير اساسي را مي توان بدون درگير شدن كل سيستم  در جلسات درمان ايجاد كرد . بنابراين فرصت ها براي كسب نتايج مطلوب افزايش پيدا مي كند سومين تاكيد خانواده درماني استراتژيك ، تمركز روي نوآوري و خلاقيت است . چهارمين تاكيد خانواده درماني استراتژيك

سهولت استفاده از آن همراه با ساير درمانها به ويژه مكاتب خانواده درماني ساختي و رفتاري است . دليل ديگري كه درمان استراتژيك غالبا با ساير رويكردها تركيب مي شود يكي از مروجان همكار آن يعني جي هي لي است كه در زمينه ساختي در كلينيك راهنمايي كودك در فيلادلفيا كار مي كند . دليل ديگرتمركز خانواده درماني رفتاري بر تعريف ، تصريح وتغيير دادن الگوهاي تعاملي خاص به روشي موازي با رويكرد استراتژيك است . يك جنبه از خانواده درماني استراتژيك كه آن را ازساير رويكرد متفاوت مي سازد تمركز آن بر يك مشكل است . اين كيفيت كه به ويژه در نخستين گروه MRI آشكاراست در اوايل تكامل خانواده درماني استراتژيك آن را از ساير روشهاي خانواده درماني جدا كرد . در اصل اين رويكرد به خانواده كمك مي كند كه در برخورد با مشكل معلوم به سرعت و با كارآرمد ي منابع اش را تنظيم كند . بعضي از مدل هاي خانواده درماني استراتژيك از قبيل آنهايي كه هي لي توصيه مي كند بر فنون قدرتمند و خبره بودن درمانگر تاكيد مي كند . جملگي بر خلاقيت درمانگر در يافتن راه حل براي خانواده تاكيد مي ورزد . ( گلادينگ ، 1382 ،281 -283 ) رويكرد غني سازي ارتباط رويكرد غني سازي ارتباط رويكردي است كه ديدگاههاي روان تحليلي رفتاري ارتباطات و سيستمهاي خانواده را در هم ادغام مي كند اين ديدگاه بر اهميت شناخت باورهاي افراد درباره علت بروز مشكلات تأكيد كرده و به مراجعان كمك مي كند كه مهارتهايي را ياد بگيرند كه آنها را قادر مي كند تا مشكلات

را حل كند بطور خلاصه در اين برنامه درمانگر ابتدا به مراجعان كمك مي كند احساس كنند دركشان كرده است و سپس به آنها كمك مي كند تا مشكلاتشان را بصورت روشن تر بشناسند و سپس پي ببرند كه يادگيري مهارتهاي خاص به آنها كمك مي كند تا با همكاري هم مشكلات را حل كنند . درمانگر و مراجع بر روي محدوده زماني دوره عمل توافق مي كند برنامه هاي غني سازي ارتباط خدماتي آموزشي هستند كه براي پيشبرد و غني كردن روابط بين افراد نزديك و صميمي مخصوصاً افراد خانواده طراحي شده اند . هدف برنامه افزايش رضايت روانشناختي و عاطفي موجود در روابط افراد نزديك است . اين برنامه ها رفاه شناختي عاطفي شركت كنندگان را افزايش مي دهد اين برنامه ها بحث و مفاهيم عقلاني و منطقي را شامل مي شود و در يك سطح شناختي بر روي مفاهيم و ايده ها عمل ميكنند .         ( نظري ، 1386 ، 153 – 154 ) باورهاي اساسي رويكرد غني سازي ارتباط يك باور اوليه غني سازي ارتباط اين است كه فقدان درك يا درك نادرست از خود و افراد نزديك عملكرد ما را تحليل مي برد متقابلاً درك خود و افراد نزديك به ما كمك ميكند تا بهتر عمل كنيم و يكي از اهداف اساسي رويكرد غني سازي افزايش اين درك است . بنابر رويكرد غني سازي ارتباط ، روابط غني روابطي هستند كه در آنها افراد ظرفيت زيادي را براي درك خود ايجاد كرده اند كه اين درك را انتقال دهند . هدف اين كار صرفاً افزايش ظرفيت درك كردن نيست بلكه

استفاده از آن براي بهبود صدمات گذشته عملكردن به صورتي موثر در زمان حال و مواجح شدن با شكستهاي زندگي در آينده است وقتي مهارت غني سازي ارتباط آموزش داده شده اند به صورت بخشي دائمي از گنجينه رفتاري فرد در مي آيند و در صورت لزوم مي توانند مورد استفاده قرار گيرند . اين رويكرد به انسانها كمك مي كند فراتر از تغيير دادن موقعيت عمل كنند آنها قابليت افراد را براي انجام كارهاي متفاوت تقويتمي كنند الگوهاي مهارتي رفتار بعد از يادگيري مهارتهاي غني سازي ارتباط تغيير كرده و روشهاي كارآمد تر جايگزين آنها مي شود . ارزش ها در رويكرد غني سازي ارتباط : دورتي و باس تاكيد مي كنند كه ارزشها و اخلاقيات زير بنايي همه فعاليتهايي است كه براي خانواده انجام ميشود همچنين ارزشها داراي عنصري ارزيابانه هستند ، يعني همچون اصولي براي انتخاب كردن بين حوزه هاي جايگزين فعاليت ، عمل مي كنند . مسئوليت درمانگر اين است كه اعتقادات زير بنايي رويكرد درماني غني سازي ارتباط را به اطلاع مراجعين برساند تا آنها بتوانند صادقانه و آزادانه مشاركت و همكاري كنند . پايه هاي اساسي رويكرد غني سازي ارتباط : رويكرد غني سازي ارتباط بر چهار پايه اساسي مبتني است كه عبارتند از : 1-    همدلي  2- زبان و رابطه  3- بيان عاطفي 4- پذيرش اين اصول در همه كاربردهاي غني سازي ارتباط پايدار بوده ويك هسته مركزي را فراهم مي كنند . مهارتهايي كه به مراجعان آموزش داده مي شود : صحبت كردن گويا ( شفاف ) و يا گوش دادن پذيرا . براي تبادل اطلاعات بايد

يك نفر بيان كننده و يك نفر دريافت كننده اطلاعات باشد و يا بر عكس اگر در يك زمان هر دو نفر بيان كندده و يا دريافت كننده باشند ممكن است هيچ ارتباطي صورت نگيرد زيرا رابطه به نتيجه صحبت وابسته است . عنصر ديگري كه در تعامل ظهور مي كند مهارت برگرداني است . اصل تعهد در مهارت برگرداني بيانمي كند كه از افراد بخواهيد بگويند احساسات شخص ديگر براي آنها چه معنايي دارد ؟ براي رسيدن به اين اهداف دوگانه دو مهارت اضافي آموزش داده مي شود كه عبارتند : تعميم و بقا . تعميم به افراد كمك مي كند تا مهارتهاي ارتباطي را به داخل زندگي روزمره ببرند . بقا به مراعان كمك مي كند تا بفهمند اگر مهارتهاي ارتباطي را تمرين نكنند ، بازگشت خواهند كرد . 5 عنصر هسته اصلي مهارتهاي غني سازي ارتباط دامي سازند : 1- مهارت صحبت كردن گويا  2- مهارت گوش دادن پذيرا 3- مهارت برگرداني(درگيري تعامل ) 4- مهارت تعميم 5- مهارت بقاء ( نظري 1386 ، 162 – 164 ) رويكرد روانكاوي و پويه هاي خانواده ( آكرمن) در دهه 1930 ناتان آكرمن در خلال جنبش راهنمايي كودكان به كار روانكاوي كودكان اشتغال داشت ، رفته رفته توجهش به خانواده جلب شد و آن را به سان واحدي اجتماعي وعاطفي دانست . آكرمن به مدت يك دهه به درمان افراد وخانواده ي آنان مي پرداخت و در1960 (موسسه خانواده ) را درنيويورك تاسيس نمود كه به مركز اصلي درمان و آموزش خانواده درماني در كرانه شرقي آمريكا مبدل شد . آكرمن كه گاهي اوقات

پدربزرگ خانواده درماني  ناميده مي شود ، خانواده را نظامي از شخصيت هاي در حال تعامل تصور مي كند ، هر فرد خرده نظام مهمي در داخل خانواده به حساب مي آيد همان طور كه خانواده زير مجموعه ي جامعه است . براي درك كاركرد خانواده مي بايست درون دادهاي وارده از ساير منابع مختلف مورد توجه قرار گيرد: شخصيت منحصر به فرد هر عضو خانواده پويه هاي خانواده در انطباق با نقش ها ، تعهد خانواده در قبال مجوعه اي از ارزش هاي انساني و رفتار خانواده در قالب يك واحد اجتماعي . در سطح فردي فرآيند تكوين و شكل گيري نشانه هاي اختلال را مي توان بر حسب تعارض درون رواني ، دفاع در برابر اضطراب ناشي از آن تعارض و رشد و پديدايي نشانه هاي روان رنجور درك كرد .در سطح خانوادگي ، نشانه مزبور قسمتي از يك الگلوي تعاملي تكراري و پيش بيني پذير تلقي مي شود كه به خاطر ايجاد تحريف در روابط خانوادگي بر هم مي زند . به نظر آكرمن ، تعادل حياتي بيانگر قابليت نظام خانوادگي در سازگاري با تغيير است تعادل چيزي بيش از بازگرداني نظام بر سطح تعادل قبلي يا سطح روزمره كاركرد آن به شمار مي آيد .رفتار بيمارگون فرد تعادل حياتي خانواده را بر هم مي زند و درهمان حال منعكس كننده ي تحريف هاي عاطفي در كل خانواده است . به قول آكرمن نارسايي در تكميل كنندگي خصيصه ي نقش هايي است كه اعضاي مختلف خانواده در برابر يكديگر ايفا مي كنند و تغيير و رشد و نمو در داخل نظام خانواده

محدود مي شود . نظر آكرمن به خانواده اي كه چنين اتفاقي در آن افتاده است بايد كمك كرد تا « با تجارت جديد منطبق شود و به سطوح جديدي از مكمل بودن در نقش هاي خانوادگي دست يابد . تعارض مي تواند در چند سطح رخ دهد – در درون يكي از اعضاي خانواده ميان اعضاي خانواده ي هسته اي ميان نسل هاي خانواده گسترده يا ميان خانواده وجامعه ي اطراف آن تعارض در هر سطحي كه باشد به سراسر نظام خانواده ريشه مي دواند . اگر تعارض ميان اعضاي خانواده وخيم شود خانواده به دسته بنديهاي مخالف با يكديگر دست       مي زنند و معمولاً كسي كه فرق زيادي با ديگران دارد به بلاگردان يا « تو سري خور » خانواده تبديل مي شود و اين شخص منزوي مي شود و به خاطر مقصر شناخته شدن دوباره دسته بنديهاي جديد در ميان خانواده ايجاد مي شود . در رويكرد درماني گستره ي آكرمن به شيوه اي خونسرد و طبيعي و ظاهراً خودماني و با استفاده از مجموعه اي از مصاحبه هاي رسمي و ديدار هاي خانوادگي مي كوشد يك برداشت تشخيصي راجع به روابط پويايي ميان اعضاي خانواده به دست آورد . او كه فردي سرزنده و با اعتماد به نفس بود و از طبيعي رفتاركردن و فاش ساختن احساس هايش ترسي به دل راه نمي داد و قادر بود همين ويژگي را در خانواده به راه اندازد . طولي نمي كشيد كه خانواده موضوعات سكس ، پرخاشگري و وابستگي را مطرح مي ساخت . همان موضوعاتي كه قبلاً به خاطر خطر و قدرت

تهديد كنندگي شان اجتناب مي كرد . در رويكرد آكرمن تشخيص و درمان درهم تنيده شده اند درمانگر به جاي آنكه از يك شيوه ي رسمي و الزامي تبعيت كند به مشاهده ي جدالهاي درماني خانواده پرداخته و به واقعيتهاي تاريخي اي ظاهر مي شود گوش فرا مي دهد . درمانگر از نقاب حفاظتي بيروني خانواده ، توافق هاي سري در مورد احتراز از سخن گفتن راجع به موضوعات خاص ، شخصيت هر يك از اعضا و سازش آنان با نقش هاي خانوادگي و حال و هواي عاطفي خانواده آگاهي دارد . معمولاً هفته اي يكبار به مدت يك ساعت با خانواده ملاقات مي شود . به اعتقاد وي درمانگر وظيفه دارد وارد فضاي خانوادگي شود تعامل ها را به راه اندازد به خانواده كمك كند تا تبادل هاي عاطفي معناداري داشته باشد و اعضا خودشان ، خودشان را بهتر بشناسند . از جنبه ي تشخيصي آكرمن سعي مي كرد جريانات عاطفي عميق تر خانواده – ترسها . بدگماني ها – احساسهاي نوميدي و ميل به انتقام را كاملاً درك كند و با استفاده از پاسخ هاي هيجاني شخصي حدس مي زد كه خانواده چه احساسي دارد به الگوهاي نقش هاي مكمل در خانواده پي مي برد و سرنخ تعارض هاي عميق تر و فراگيرتر خانوادگي را پيدا مي كرد . وقتي شناخت اعضاي خانواده از احساسها ، افكار و اعمالشان فزوني مي يافت آكرمن به آنها كمك مي كرد تا از ساير الگوهاي ارتباط خانوادگي آگاه شوند و بتوانند روشهاي جديدي براي كسب صميميت ، اشتراك نظر و همانند سازي پيدا كنند . (گلدنبرگ

، 1385، 142-149 ) رويكرد ميلان : چهارمين تاثير عمده بر نحوه آميزش كار نظري و باليني از رويكرد ميلان حاصل شد كه در دهه 1970 توسط چهار روانكاو ايتاليايي بنيانگذاري شد و آنها براي توسعه كار گروهي اصولي گرد هم آمده بودند . اين رويكرد چارچوبي ارائه مي كند كه در آن ها مي توان ادراك روان پويشي و بين نسلي را با رويكرد سيستمي در كار با خانواده ها آميخت . به طور خاص رويكرد ميلان راههاي مفيدي براي پرداختن به سيستمهاي معنايي پيچيده و غالباً متضاد كه افراد به كنشهاي خود نسبت مي دهند ، ارائه كرد . اين رويكرد به قدرت سيستمهاي اعتقادي توجه داشت كه هم افراد و هم خانواده ها ممكن است در طول زمان اسير آنها باشند يا عامل شكوفايي آنها محسوب شود . اين رويكرد روشي ارائه نمود كه درك فرآيندهاي بين نسلي ناآگاهانه كه روابط خانوادگي را در طول زمان كنترل مي كنند ، را به يك رويكرد سيستمي در مورد تغيير قواعد پنهان در الگوهاي ارتباطي تعاملي جاري خانواده ها پيوند مي دهد. روش رسمي كه رويكرد ميلان براي كارگروهي و براي تفكر سيستمي درباره وضعيت هاي دشوار باليني به متخصصان ارائه كرد – يعني استفاده مداوم از فرضيات براي هدايت سوالات درمانگر ، بررسي چرخه اي و نفوذ متقابل در فرايند درماني و نيز در فرايند خانواده ، و انديشه بي طرفي درمانگر نسبت به اعضا خانواده – همه در حوزه خانوادگي سه نسلي ايتاليايي ريشه دارد به چگونگي سازمان يافتن هويت خانواده پيرامون معاني اي كه غالباً بدون بررسي به ارث مي رسند

، مي پردازد . همچنين توجه درمانگران را به اسطوره هاي خانوادگي به عنوان نيرويي قدرتمند در زندگي دروني خانواده ها بازگزداند . تاكيد بر زمينه سازي به عنوان عامل اصلي در تعريف معاني موجود در الگوهاي روابط خانوادگي ، استفاده از سوالات مستقيم و غير مستقيم براي روشن كردن منظور و تحريك كنجكاوي خود اعضاي خانواده درباره ماجرا تاكيد بر چرخه اي بودن فرايند هاي نفوذ متقابل را كه به وضوح از رشته جداگانه رشد كودك به وجود آمده اند ، نيز مدنظر قرار دادند و راهي به درمانگران نشان دادند كه بدون تحريك احساسات شخصي در مورد سوء استفاده از قدرت و شخصيت درمانگر ، در الگوهاي پيچيده خانوادگي مداخله نمايند . همچنين لذت و فايده كار گروهي در تكامل اين الگو به عنوان كمكي در كار  با خانواده ها تأثير تعيين كننده اي داشته است بيشترين ارزش كارگروهي هنگام كار با خانواده هايي است كه قدرت پيوند آنها بيش از آن است كه يك درمانگر تنها بتواند ميان آن ها فرق بگذارد . بهرحال ، اين الگو با تشويق درمانگران به اينكه هميشه در رابطه با وضعيتهاي دشوار باليني چند موقعيت متفاوت را در نظر بگيرند نوعي آزادي ايجاد كرده ( ريمرز2000 كه سهم خاصي در كمك به درمانگران داشته است و صرف نظر از اينكه به يك گروه دسترسي دارند يه نه ، كار مفيدي انجام دهند . (بارنس 1383 ، ص 65-67 ) رويكرد تحليل گروهي نظامهاي باز (اسكينر) به نظر روانكاو بريتانيايي ، ا.سي.رابين اسكينر ( 1981) ، كه در مكتب ملاني كلاين آموزشهاي درماني را ديدده است ،

خانواده هايي كه در طي چند نسل به وجود مي آيند ، نقاط عطف تحولي مهمي دارند مادري كه از رفتارهاي مناسب مادرانه بهره نبرده است يا پدري كه در حد رضايت بخشي در حقش پدري نشده است ، وقتي قرار باشد به ايفاي نقشي بپردازد كه براي آن هيچ سر مشق دروني در اختيار ندارد ، رفتارهاي نا مناسب و ناهمخواني خواهد داشت . اسكينر با ارايه رويكرد مبتني بر روابط فردي معتقد است اشخاص بالغي كه مشكل ارتباط دارند ، در مورد ديگران نگرشهاي غير واقع بينانه اي به هم خواهند زد ، زيرا هنوز هم انتظارات – يا به قول اسكينر ، نظامهاي فرافكني اي – دارند كه در نتيجه كاستيهاي دوران كودكي در آنها باقي مانده اند . وقتي چنين اشخاصي همسري را برمي گزينند ، اين انتخاب را دست كم تا حدودي بر اساس ميزان « همتايي » دو جانبه نظامهاي فرافكني خويش با همسرشان انجام داده اند ، يعني ، زوجين هر كدام به فرافكني هايي مجهز هستند كه متعلق به مرحله اي است كه جنبه اي از رشد و تحول وي در خلال آن مسدوده شده بود  هر نفر به صورت ناهشيار از طريق ازدواج مي خواهد موقعيتي فراهم آورد تا بتواند به وسيله آن تجربه گمشده اش را ارضا كند . در سبك كار اسكينر ، خانواده درماني مستلزم شناسايي نظامهاي فرافكني و همچنين بر طرف سازي فرافكنيها نسبت به كودكي است كه حامل نشانه ، و احتمالاً بيمار آشكار است . اين فرافكنيها به زن و شوهر بازگردانده مي شوند و در آنجا ، راه حلهاي

سازنده تري جستجو مي شود . تصريح تبادل پيام و گفتگو ، كسب بينش راجع به انتظارات نا متناسب ، تغيير و اصلاح ساختار خانواده ، و آموزش مهارتهاي جديد به والدين همگي قسمتي از اقدامات درماني اسكينر به شمار مي آيند . اسكينر ( 1981 ) به فنون درماني خويش ، رويكرد « تحليل گروهي نظامهاي باز » مي گويد . او از طريق « نوعي حايل يا ارتباط نيمه تراوا » ، صادقانه با خانواده قاطي مي شود و اجازه تبادل اطلاعات شخصي ميان اعضاي خانواده و خويش را فراهم مي سازد . به نظر او شرط اصلي آن است كه درمانگر آگاهي عميقي از هويت خويش داشته باشد هويتي آن قدر قوي كه بتواند ( ولو به مدتي گذرا ) در برابر بر انگيختگي عاطفي توانكاه و طاقت فرساي خانوادگي كه در اثر مواجهه درماني به وجود مي آيد تاب بياورد اين برانگيختگي در مورد خانواده هاي عميقاً مختلي كه در پي بروني كردن آسيب رواني خويش هستند بسيار شديد است . براي اسكينر ، مواجهه و رويارويي درماني فرصتي است براي رشد و بالندگي خانواده و در مانگر به خاطر آنكه در برابر مشكلات كنوني خانواده و اعضا حالت مشتاق و پذيرا دارد ، تبادلها ونظامهاي فرافكني آنان را درك مي كند . در برخي موارد ممكن است بر اساس درك خود از پويه هاي خانواده عمل كند و حتي به ايفاي نقش بلاگردان بپردازد . در چنين مواردي او هشيارانه تمامي عواطفي را كه خانواده انكارشان مي كند ، به نمايش مي گذارد . با اينكه چنين حركتي با احتياط

– و فقط زماني كه ائتلاف درماني خوبي با خانواده برقرار شد – صورت مي پذيرد ، تأثير آن براي خانواده مي تواند بسيار تكان دهنده باشد . اسكينر با ابراز عواطفي كه اعضاي خانواده با تباني آن را انكار يا واپس رانده اند ، و با جذب نظام فرافكني خانواده ي پريشان ، معماي غامض خانوادگي را مستقيما تجربه مي كند : او با يافتن روشهاي فرار خويش ، راهي را تدارك مي بيند كه خانواده مي تواند از آن تبعيت كند . اسكينر در رويكرد درماني بسيار پذيراي خود ، اصول و فنون نظريه روابط فردي ، تحليل گروهي ، و ياد گيري اجتماعي   ( سر مشق دهي ) را با هم در مي آميزد و در عين حال ، باز هم مجموعاً خانواده را نظامي در حال تكوين مي داند كه محتاج باز سازي است ( گلدنبرگ 1385 ، 156-159) رويكرد خانواده درماني مبتني بر روابط فردي ( شارف و شارف ) بي ترديد ، وفاترين رويكرد خانواده درماني به نظريه روابط فردي منبعث از يك زوج روانپزشك به نام ديويد شاف و جيل سوج شاف است كه عضو « آموزشگاه عالي روانپزشكي واشينگتن » هستند . رويكرد درماني آنان اساساً روانكاوي است : مطالب نا هشيار بيرون كشيده مي شوند و مورد بررسي قرار مي گيرند براي خانواده تفسير صورت مي گيرد ، به كسب بينش اهميت داده مي شود و براي دستيابي و درك و رشد بيشتر ، در احساسهاي ناشي از انتقال و انتقال متقابل كند و كاو مي گردد . اين دونظريه پرداز مدعي هستند كه « نظريه

روابط فردي ، استفاده از رويكرد تحليلي(يا روانكاوانه ) نظامهاي خانوادگي را ميسر مي سازد ، زيرا نظريه مذبور نوعي نظريه روانكاوي درون رواني است كه از ديدگاه رشد بين فردي به وجود آمده است » . شارف ها ، هم چون ساير خانواده درمان گران ، خانواده را يك نظام بين فردي و مبتني بر دانش فرمانش مي دانند كه در سازگاري با يك مرحله انتقال تحولي دچار مشكل شده است . يك اختلاف اساسي در كار درمان آن است كه مطابق نظريه روابط فردي ، تفسيري كه درمانگر براي كسب بينش درمانجو ارائه مي كند ، موضوعي حياتي است . ليكن شيوه كار آنان بي طرفانه است و به اعضاي خانواده اجازه مي دهند كه مشكلات ناتمام خويش را به درمان گر فرافكني كنند – مبني بر اينكه درمانگر ناگزير به جزء لاينفكي از نظام خانوادگي مبدل مي شود – شارف ها معتقدند كه        مي توانند بيرون از نظام خانواده حركت كنند و لذا در موضعي قرار دارند كه علاوه بر اتفاقاتي كه در خانواده در حال رخ دادن است ، مي توانند بگويند در درون خودشان چه اتفاقي مي افتد . به عبارت ديگر آنها از پديده انتقال استفاده مي كنند : اين انتقال ميان اعضاي خانواده اعضاي خانواده و درمانگر ، و مخصوصاً ميان خانواده در قالب يك گروه با درمانگر اتفاق مي افتد . خانواده درمانگرهاي طرفدار نظريه روابط فردي در هنگام ائتلاف درماني با خانواده يك جو نوازشگر به وجود مي آورند و اعضاي خانواده در آن حال و هوا مي توانند اجزاي گمشده خانواده و همچنين شخصيت خودشان

را باز يابند . روابط فردي مشترك خانواده ، و همچنين مرحله رشد درماني – جنسي و نوع ساز و كارهاي دفاعي كه به كار مي رود ، مورد ارزيابي قرار مي گيرد . براي پيوند دادن اعضاي خانواده به يكديگر از اين روشها استفاده مي شود : مشاهده تعامل خانواده ، تشويق اعضاء به بيان ديگاههاي شخصي و همچنين توجه به ديدگاه ديگران ، كسب تاريخچه اي از « اشخاص » دروني شده از هر عضو ، و ارائه پسخوراند حاصل از مشاهدات و تفاسير درمانگر به خانواده بعداً ، براي اينكه خانواده الگوهاي خود را تغيير داده و ياد بگيرد كه برخوردشان با يكديگر متناسب با واقعيات كنوني باشد – و نه بر اساس روابط « فردي » ناهشيار متعلق به گذشته بايد به آنها كمك كرد تا الگوهاي تعاملي مزمن و همانند سازي هاي فرافكن خويش را حل و فصل كنند . توفيق درمان را با كاهش نشانه ها در بيمار معلوم نمي سنجند ، بلكه با افزايش بينش يا خود شناسي خانواده و بهبود قابليت آنان در غلبه بر فشارهاي رواني تحولي اندازه مي گيرند . يك هدف بنيادي براي اين قبيل درمانگران عبارت است تشويق خانواده به حمايت كردن از نياز به دلبستگي ، فرديت ، و رشد يافتگي در اعضاء ( گلدنبرگ ، 1385 ، 159-161 ) درمان بافت نگر اصول اخلاقي ارتباط و تراز پرداخت خانواده ( بوزورمني – نگي ) رويكرد پر نفوذ ديگري در خانواده درماني كه به الگوهاي پيوند چند نسلي درون خانواده عنايت دارد ، از كارهاي ايوان بوزورمني – نگي و همكارانش سر

چشمه مي گيرد . نگي خانواده را به عنوان يك نظام اجتماعي قبول دارد ، ليكن معتقد است كه مسئوليت هاي خانواده هاي كنوني بسيار پيچيده هستند و براي كسب تصوير جامعي از كاركرد آنان بايد از زنجيره تعاملهايي كه ميان اعضاي خانواده رخ مي دهند ، فراتر رفت . به نظر نگي ، الگوهاي ارتباطي خانواده كه از نسلي به نسل ديگر منتقل مي شوند ، كليد درك كاركرد افراد و خانواده به شمار مي آيند . عنصر بنيادي روابط اعتماد است ، و بسته به قابليت اعضاي خانواده در حفظ وفاداري و اداي دين خويش هنگام بده بستانهايي كه با هم دارند ، اين اعتماد مي تواند كاهش يا افزايش يابد درمانگر بافت نگر به جاي توجه به نشانه ي رفتاري يا آسيب خانوادگي ، منابع ارتباطي را در حكم اهرمي براي تغيير خانواده مي داند ؛ روابط زماني قابل اعتماد شمرده مي شوند كه امكان تبادل نظر راجع به دعاوي معتبر و مسئوليت هاي متقابل براي اعضاي خانواده فراهم آماده باشند . با اينكه كاهش فشار رواني هدف مهمي به شمار مي آيد ، ليكن هدف اصلي درمان بافت نگر بهبود قابليت ارتباطي اعضاي خانواده و متعادل سازي تراز پرداختهاي عاطفي و تبادلات اعضاي خانواده است . ويژگي خانواده هاي برخوردار از كاركرد كارآمد عبارت است از توانايي توافق و مذاكره بر سر نا برابري ها و خصوصاً توانايي حفظ احساس انصاف و مسئوليت در تعاملهايي كه با يكديگر دارند . با توجه به همين موضوع خانواده درماني بافت نگر « بافت » خانواده ، به ويژه به آن دسته از پيوندهاي

متقابل اخلاقي و پويا – در گذشته ، حال ، و آينده – نظر دارد كه خانواده ها را به هم گره  مي زند . معناي ضمني « بافت » عبارت است از گريز ناپذيري از پيامدهاي بين نسلي ؛ هيچ كس از عواقب ونتايج روابط خانوادگي خوب يا بد در امان نمي ماند ، و گرفتاريهاي متعلق به نسلهاي قبل در ساختار خانواده كنوني باقي مي ماند . همين طور « بافت » تلويحاً به معني وجود فرصت هاي ذاتي و دروني در روابط مهم براي تبديل و تغيير نتايج موجود است ( گلدنبرگ ، 1385 ، 161-162 ) نظريه و روال كار در رويكردهاي تجربه نگر / انسان گرا خانواده درماني تجربه نگر / انسان گرا ماحصل فنون پديدار شناختي ( گشتالت درماني ، نقش گذاري رواني يا پسيكو درام ، درمان درمانجو مدار ، و جنبش گروههاي رويارويي ) است كه در ميان رويكردهاي درماني انفرادي دهه 1960 شهرت خاصي يافته بودند . اين شگردهاي درماني به جاي حمايت از يك فن خاص روشهايي به شمار مي آيند كه بنا به تعريف – منحصراً با يك درمانجو يا خانواده خاص جور بودند . تمامي درمانگرهاي تجربه نگر / انسان گرا بر حق انتخاب ، اراده آزاد و مخصوصاً قابليت آدمي در عليت شخصي و خود شكوفايي تاكيد مي ورزند . اين درمانگران اشخاصي فعال و غالباً خود فاش كننده اند كه احتمالاً براي كمك به درمانجو جهت نيل هر چه بيشتر به احساسات ، حسها ، تخيلات ، و تجارب دروني شخصيشان از فنون و روشهاي تحريك كننده مختلفي استفاده مي كنند

. درمانجو در طول درمان تشويق مي شود تا نسبت به اينجا واكنون ، و تجارب فعلي زندگي اش حساس باشد ؛ انكار تكانه ها و فرو نشاني عواطف ، اموري نا كارآمد و مانع رشد تلقي مي شود . خانواده درمانگرهاي تجربه نگر رويكرد خود را با تعارضات و الگوهاي رفتاري يگانه هر خانواده متناسب مي سازند ، هر چند آنها در حد امكان دقت مي كنند كه هيچ گونه فرض نظري از پيش تعيين شده اي را به خانواده تحميل نكنند . درمانگرهاي تجربه نگر به جاي پرده برداري از گذشته فرد ، با زمان حال سر و كار دارند . تاكيد آنان بر اينجا و اكنون و موقعيتي است كه لحظه به لحظه ميان درمانگري فعال و دلسوز و خانواده جريان دارد . تعاملات اعضاي خانواده بايكديگر و با درمانگر تشويق مي شود تا كساني كه درگير اين تعاملها هستند بتوانند رفتارهاي رشد افزاتري در خود به وجود آورند . يعني فرصتي براي خود انگيختگي ، آزادي بيان ، و رشد شخصي اعضاي خانواده ، همين تاكيد برنفس تجربه بين فردي به جاي تكيه بر فنون است كه محرك رشد و كمال در رويكرد مزبور به شمار مي آيد .  ( گلدنبرگ 1385 ، 171-173 ) رويكرد گشتالت درماني خانواده ( كمپلر ) تمامي رويكردهاي خانواده درماني ، كم و بيش از ماهيتي وجودي ( هستي گرا ) برخوردارند . درمانهاي متاثر از وجود گرايي ، بيشتر نوعي نگرش براي درك رفتار انسان هستندتا مكتبي رسمي از روان درماني ، و علاقه مندند جهان را همان گونه درك كنند كه يكايك اعضاي

خانواده و همچنين خانواده در قالب يك كل كاركردي آن را تجربه مي كنند . اين درمانها مشتركاً بر معنايي كه بيمار براي وجود يابودن قايل مي شود ، تكيه دارند. در اين چارچوب فكري ، رواندرماني نوعي رويارويي بين دو يا چند نفر است كه دائماً در حال رشد و تحول ، تكامل ، و شكوفا سازي توان دروني خويش اند . فنون درمان اموري بي ارزش تلقي مي شوند تا بدين طريق از اين كه يك نفر طرف مقابل را به صورت يك شي ء مورد تجزيه و تحليل قرار دهد ، جلوگيري شود . بر خلاف اين باور رايج كه درك رفتار در اثر فنون مختلف حاصل مي آيد ، درمانگرهاي وجودي معتقدند كه فنون منبعث از درك رفتار هستند . اگر وجود گرايي به نحوه تجربه آدميان از وجود بلاواسطه خويش علاقه داشته باشد ، روانشناسي گشتالت بر نحوه ادراك آنان ازاين وجود تاكيد مي ورزد . فردريك ( فريتز ) پرلز با قبول تلويحات درماني وجود گرايي به علاوه بسياري از واژگان فني روانشناسي گشتالت ، باعث و باني جنبش گشتالت درماني در ايالات متحده به شمار مي آيد . نقش درمانگر در گشتالت درماني عبارت است از كمك به درمانجو براي كسب آگاهي از نحوه به كارگيري ناموثر منابع و امكانات شخصي و نشان دادن كارهايي كه باعث مي شود از دست يابي به اهداف باز بمانند وظيفه درمانگر آن نيست كه به درمانجو بگويد چرا آنها به اين شيوه عمل مي كنند . تبيين و تفسير رفتار خود شكن از طريق باز سازي خاطرات گذشته يا گزارشهاي تاريخچه

اي ، نقشي در تغيير اين الگوهاي رفتاري ناموثر ندارند . گشتالت درماني خانواده كوششي است براي تركيب اصول و روشهاي خانواده درماني و گشتالت درماني به منظور كمك به آدميان فرا رفتن از سطح بازيهاي خود فريب ، دفاع ها ، و ظواهر متعارف . در اينجا ، هدف هدايت و راهنمايي آنان براي آگاهي بيشتر از احساسها و رها سازي آنها است و فراوان اتفاق مي افتد كه اين امر با استفاده از رفتارهاي صريح شخص درمانگر صورت پذيرد ؛ به طور آرماني اعضاي خانواده از تاثيرات متقابل خويش بر يكديگر آگاه مي شوند ، نشانه هاي بيمار معلوم بر طرف مي گردد و خانواده روشهاي جديدي براي كار و زندگي با يكديگر فرا مي گيرد . در يك رويارويي موثر درماني بايد چهار شرط زير برآورده شوند : 1- آگاهي روشن و صريح راجع به اين كه در هر لحظه از زمان « من كه هستم » . اين امر مستلزم آگاهي از نيازهاي من در هر برهه از زمان است . 2- شناخت يا ارزيابي حساس از كساني كه من با آنها هستم و بافتي كه اين رويارويي در آن قرار دارد . 3- پرورش و استفاده از مهارتهاي ظريف من به گونه اي تا حد بضاعتم بتوانم به آنچه ازاين رويارويي نياز دارم ، دست يابم . 4- قابليت خاتمه دادن به رويارويي . ( گلدنبرگ 1385 ، 184-187 ) رويكرد مبتني بر فرآيند اعتبار يابي انسان ( ستير ) جايگاه محوري ويرجينيا ستير در تاريخ جنبش خانواده درماني موضع بي همتايي دارد ، چونكه تنها زن و يگانه مددكار

اجتماعي است كه در ميان روانپزشكان مذكر سفيد پوست به چشم مي خورد . در واقع ، شايد او از اكثر همتايان مذكرش زودتر به كار با خانواده ها پرداخته باشد . ستير به همراه آكرمن معمولاً در زمره اولين و پرجاذبه ترين رهبران اين حوزه به شمار مي آيد ، با اينكه ستير به خاطر پيوند آغازينش با MRI طرفدار رويكرد پيام رساني جلوه مي كرد ، كارش در اسالن كه مركزي رشدنگر بود ، او تشويق كرد تا چهارچوب انسان گرا را به رويكرد خويش اضافه كند و شماري از فنون رشد افزا (مثلاً آگاهي حسي ، رقص ماساژ ، و فنون رويارويي گروهي ) را به منظور تحريك احساسها و تصريح الگوهاي پيام رساني خانواده به كار گيرد . ستر (1986) در آخرين تاليفش رويكرد خود را « الگوي فرايند اعتبار يابي انسان » ناميد ؛ در اين رويكرد ، درمانگر و خانواده نيروي خود را به هم درمي آميزند تا فرايند ذاتي افزايش سلامت روان را در خانواده به تحريك درآورند . ستير خانواده را يك نظام متوازن مي دانست . مخصوصاً او مايل بود « بهايي » را كه نظام براي حفظ توازن كلي آن واحد «مي پردازد» تعيين مي كند ؛ يعني ، او نشانه هاي اختلال در هر عضو را علامتي دال بر وقفه رشد و كمال مي داند كه براي نظام خانوادگي ارزش تعادلي دارد ، چرا كه خانواده بايد اين انسداد و تحريف رشد را به شكلي در تمامي اعضاي آن به وجود آورد تا توازن آن حفظ شود . عامل مهم ديگر در رشد و

كمال فرد عبارت است از مثلث روان ، بدن ،و احساس . قسمتهاي بدن غالبا از معنايي استعاري برخوردارند ، هر قسمت معمولا ارزشي مثبت يا منفي دارد كه صاحبش ارزش آن را تعيين مي كند . برخي محبوب هستند ، ساير قسمتها نامحبوب اند ، و برخي را نيز بايد تحريك كرد . ستيز با استفاده از عملي كه آن را ضيافت اندامها مي نامند ، درمانجو را ترغيب مي كند تا از اين اجزا آگاهي يافته و ياد بگيرد كه از آن ها « به شيوه هماهنگ و يكپارچه » استفاده كند . )گلدنبرگ ، 1385-193-195 ( نظريه و روال كار در رويكرد ساخت نگر : به طور اخص ، سادگي اين نظريه درباره سازمان خانواده ، همراه با پژوهشهاي مستند و رويكردهاي خاص مداخله درماني كه سالوادور ميتوچين و همكاران وي كرده اند ، باعث شده است كه گروه كثيري از خانواده درمانگران طرفدار نظريه سيستمها ، ديدگاه ساختاري را انتخاب كنند . خانواده درماني ساخت نگر به خاطر تأكيد بر بافت خانواده در پديدايي مسائل و همچنين يافتن راه حلهاي درمان آن مشكلات با رويكردهاي ديگر نظامهاي خانواده وجه اشتراك دارد با وجود اين كاربرد استعارهاي فضايي و سازماني آن چه از لحاظ توصيف مشكلات و شناسايي راه حلها چه از لحاظ تأكيد بر رهنمودها و دستورات مستقيم و فعال درمانگر باعث منحصر به فرد بودن اين رويكرد مي شود . نظريه پردازان ساخت نگر بر : 1) كليت نظام خانواده ، 2) تاثير سازماني مرتبه اي خانواده            3) كاركرد به هم پيوسته ي نظام هاي فرعي آن تاكيد دارند و

آنها را تعيين كننده ي اصلي بهزيستي اعضا مي داند . اولين هدف درمانگران ساختاري عبارت است از تلاش فعالانه براي تغيير سازمان در خانواده ي بدكار و تصورشان بر اين است كه تغييرات رفتاري فردي و همچنين كاهش نشانه ها ، به دنبال تغيير بستر تبادلات خانواده حادث خواهند شد . وقتي نقش درمانگر ساختاري آن است كه شخصاً عامل تغيير باشند ، فعالانه با كل خانواده درگير شود چالش هايي به راه اندازد كه تغييرات انطباقي را به وجودمي آورند و هرگاه اعضاي خانواده بكوشند كه با پيامدهاي حاصله كنار آيند آنها را حمايت و رهبري كند .  (گلدنبرگ 1385 ، 233-234 ) مزاياي كاركردن با خانواده : مزاياي بي شماري براي كار با كل خانواده به عنوان يك واحد به عوض فقط كساني كه در آن زندگي مي كنند ، وجود دارد اولاً ، خانواده درماني به متخصصان اجازه مي دهد علل را به صورت حلقوي و نيز گاهي اوقات « خطي » ببينند . مزيت دوم خانواده درماني كه در كار با اعضاي خانواده و مسايل خانوادگي درمان مرجح است ، اين واقعيت است كه در اين روش درمان ، افراد مهم و واقعي جزيي از فرايند هستند . هيچگونه جانشيني كه ممكن است به عنوان افراد مهم در زندگي شخص رفتار كنند يا نكنند ، وجود ندارد . درمانگران راساً با اشخاص درگير سر و كار دارند . به تعبيري ، اكثر خانواده درمانگران به بازي نقش يا شبيه سازي نقش متكي نيستند . سومين مزيت به كارگيري خانواده درماني به عنوان شيوه درماني مرجح اين است كه در اين

فرآيند تمامي اعضاي خانواده پيام يكساني را دريافت مي كنند . با آنها همزمان در افتاده مي شود تا روي مسايل با هم كار كنند . اين رويكرد ، راز و رمزها را از بين مي برد و اساساً آنچه را نهان است ، آشكار مي كند . نتيجه گشايش ارتباط است . مزيت چهارم در استفاده از خانواده درماني آن است كه به عنوان يك قاعده ، مختصرتر از مشاوره فردي است . بسياري از خانواده درمانگران گزارش مي دهند كه طول مدت زماني كه آنها درگير كار با خانواده هستند مي تواند چند ماه باشد ، در واقع بعضي از رويكردهاي خانواده درماني ، به طور مشخص آنهايي كه با خانواده درماني استراتژيك مرتبط اند ، روي قرار داد با خانواده مراجع براي مدت زمان محدود تأكيد مي كنند . وضعيت پنجم در استفاده از خانواده درماني آن است كه رويكردهاي به كار رفته در كار با     خانواده ها به جاي توجه محض بر روابط درون شخصي به روابط بين اشخاصي توجه مي كند . آخرين وضعيت خانواده درماني بر ساير روشهاي ياوري اين واقعيت است كه شواهد مستندي وجود دارد مبني بر اين كه برخي رويكردهاي مناسب شرايط خاصي هستند . ( گلادينگ 1382، 85-86 ) به فعل درآوردن الگوهاي مراوده اي خانواده : با اينكه درمانگر بايد جايگاه رهبري خود را حفظ كند در عين حال بايد از خطر اين جايگاه ، يعني خطر مركزيت يافتن بيش از حد هم پرهيز كند خانواده با روي آوردن به درمان به دنبال كمك يك متخصص است آنها انتظار دارند وضع خود را براي

او توصيف و از او راهنمايي بگيرند . درمانگر به مشاهده ي نشانه هاي غير كلامي مي پردازد نشانه هايي كه در تأييد يا تضاد با گفتار خانواده است . بافت بين اشخاصي مراوده همواره ارتباط را تقويت ، تعديل يا نفي مي كند . حضور درمانگر همواره يك عامل تغيير زا است . با سوق دادن بعضي اعضاي خانواده به طرف تعامل با ديگري در يك چاچوب مشخص مي توان سناريوهاي خانواده را خلق كرد . تعليم ها بايد صريح باشد . بر انگيختن گفتگوها نسبتاً ساده است درمانگر مي تواند گوش به زنگ باشد تا يكي از اعضاي خانواده راجع به ديگري شروع به صحبت كند ، آنگاه سخنگو را سوق مي دهد به اينكه به عوض صحبت راجع به ديگري با خود آن فرد حرف بزند . وقتي خانواده براي اولين جلسه وارد مي شود طرز نشستن آنها مي تواند سر نخ اتحادها . ائتلافها محور بودن و يا منزوي بودن باشد . تغيير دادن مكان اشخاص در عين حال تكنيني براي ترغيب و تشويق گفتگو است . تغيير مكان مي تواند يك شيوه ي موثر در كار روي مرزها باشد اگر درمانگر بخواهد مرزي ايجاد كند يا آن را تقويت كند مي تواند اعضاي زير منظومه را به وسط اتاق بياورد و از ساير اعضاي خانواده بخواهد كه صندلي هاي خود را عقب بكشند طوري كه بتوانند ناظر باشند ولي نتوانند دخالت كنند . در يك خانواده ي بهم تنيده بايد مرزها به منظور تسهيل فرديت يافتن اعضاي خانواده تقويت شود . استقلال فردي را مي توان با قواعد ساده اي

كه به عنوان جزئي از قواعد كلي حاكم بر واحد درماني اعمال مي شود حفظ و تقويت كرد ( مينوچين ، 1373 ، 187-192 ) خانواده درماني رفتار و شناختي – رفتاري بر اساس يكي ازكامل ترين رويكردهاي تحقيق شده و بر كمك به خانواده ها يعني نظريه يادگيري استوار است . سرچشمه اين نظريه به اوايل قرن بيستم باز مي گردد . پيشگامان اوليه آن كساني همچون ايوان پاولف ، جان . ب.واتسون ،و ب.اف. اسكينر بوده اند . خانواده درماني رفتاري داراي چهار شكل اصلي تعليم رفتاري به والدين ، زناشويي درماني رفتاري ، درمان اختلال در عملكرد جنسي و خانواده درماني كاركردي است . اين تاكيدها غالباً از روشهاي شناختي – رفتاري استفاده مي كنند . همه آنها بجز رويكرد چهارم خطي هستند و بر روابط فردي يا دوتايي تاكيد مي ورزند . بسياري از مداخلات مورد استفاده در خانواده درماني رفتاري و شناختي – رفتاري همان مداخلاتي هستند كه در درمان فردي به كار مي روند. تقويت ، شكل دهي ، حذف كردن ، سر مشق دهي ، بازي نقش ، ايست فكري ، و خاموش سازي رايج هستند . با اين حال ، جنبه هاي خانواده درماني رفتاري و شناختي – رفتاري نيز شامل مواد عملي جديدي نظير قرار دادهاي مشروط      ( وابستگي ) ، قرار دادهاي يك جانبه ، و رفتارهايي است كه بر اصل رفتار نظير استوارند . در بهترين حالت ، رويكردهاي خانواده درماني رفتاري و شناختي – رفتاري عيني براي كمك به والدين ، زن و شوهرها ، و خانواده ها براي تغييركردن فوراً قابل كاربرد

هستند . شاخه اي از يكي از اين رويكردها ، يعني خانواده درماني كاركردي ، سيستمي است . مفاهيم اصلي كه درمان بر اساس آن استوار است در حد گسترده اي مورد تحقيق قرار گرفته اند . از ميان تمامي خانواده درمانيها رويكردهاي خانوادگي رفتاري و شناختي – رفتاري علمي ترين آنهاست. از طرفي ، رويكردهاي خانواده درماني رفتاري و شناختي – رفتاري در بيشتر اوقات هنوز هم به ميزان بسيار زيادي بر ديد خطي و محدود به خانواده ها تكيه مي كند .اين رويكردها قدر مسلم مي دانند كه اگر درمان براي يك واحد در خانواده و براي نشانه هاي مرضي مشكل به كار رود ساير جنبه هاي خانواده نيز تغيير خواهد كرد . منابع : 1-    بارنس ، گيل گوريل ، (1383 ) خانواده درماني در گذز زمان . ترجمه . فريده عباسي دلوئي ( مشهد : انتشارات ارسطو ) چاپ اول . 2-    گلادينگ ، ساموئل ، ( 1382 ) خانواده درماني ( تاريخچه ، نظريه ، كاربرد ) ترجمه : فرشاد بهاري و همكاران . ( تهران : انتشارات تزكيه ) چاپ اول . 3-    گلدنبرگ ، ايرنه – گلدنبرگ ، هربرت ، ( 1385 ) خانواده درماني . ترجمه : حميد رضا حسين شاهي برواتي و همكاران ( تهران : نشر روان ) چاپ دوم 4-    مينو چين ، سالوا دور ( 1373 ) خانواده و خانواده درماني . ترجمه : باقر ثنائي تهران : انتشارات امير كبير چاپ چهارم . 5- نظري ، محمد علي ( 1386 ) مباني زوج درماني و خانواده درماني ، تهران : نشر علم

، چاپ اول فهرست مطالب *مقدمه *خانواده چيست ؟ *تاريخچه خانواده درماني : *فرآيند خانواده درماني : * منطبق زير بنايي خانواده درماني : * رويكرد بنيادي * رويكرد سيستمي * رويكرد درماني سيستمي در مقابل فردي * رويكرد روانپوشي * رويكرد خانواده درماني استراتژيك * رويكرد غني سازي ارتباط * رويكرد روانكاوي وپويه هايي خانواده ( آكرمن ) * رويكرد ميلان * رويكرد تحليل گروهي نظام هاي باز ( اسكينر ) * خانواده درماني مبتني بر روابط فردي ( شارف و شارف ) * درمان بافت نگر ( اصول اخلاقي و تراز پرداخت خانواده ( بوزرمني – نگي ) * رويكرد تجربه نگر – انسان گرا * رويكرد گشتالت درماني خانواده ( كمپلر ) * رويكرد مبتني بر فرآيند اعتبار يابي انسان ( ستير ) * نظريه و روال كار در رويكرد ساخت نگر * مزاياي كار با خانواده ها * به فعل در آوردن الگوهاي مراوده اي خانواده * نتيجه گيري * منابع

افسردگي

شنبه ، 1 مرداد 1388 ، 17:26 افسردگي

جنسيت:به طور تقريبي 20-25٪ زنان و 12٪ مردان حداقل يك بار در طول زندگي اين بيماري را تجربه مي كنند. در ميان كودكان افسردگي به طور برابر ميان دختران و پسران وجود دارد. هرچند هنگامي كه دختران به سنين نوجواني مي رسند در ابتلاي به بيماري از پسران پيش مي افتند. اين تفاوت از باب جنسيت ادامه خواهد يافت.تئوري هاي متعددي وجود بالاتر افسردگي در زنان نسبت به مردان را تاييد مي كند:>زنان بيشتر از مردان براي درمان اقدام مي كنند، شايد براي آنكه آمادگي بيشتري براي پذيرش علائم احساسي افسردگي، بي ارزشي

و نااميدي دارند.>مردها شايد كمتر خواستار اطلاع از علائم احساسي خود هستندو گرايش بيشتري به سركوب افسردگي با استفاده از الكل يا مواد ديگر دارند. در چنين شرايطي، افسردگي پشت نقابي پنهان مي شود و بيشتر به عنوان اعتياد به مواد يا الكل خودنمايي مي كند تا افسردگي.>در جوامع كنوني كه زنان عهده دار نقش هاي گوناگون و متفاوتي هستند، مسئوليت هاي فراوان و برنامه زندگي شلوغي دارند. همچنين تاثير محتمل هورمون ها باعث مي شوند زنان بيشتر از مردان در معرض افسردگي قرار گيرند.وضعيت تاهل:زناني كه ناخواسته مجبور به ازدواج مي شوند و همجنين زنان مطلقه عده ي بيشتري از مبتلايان را شامل مي شوند. در حالي كه زناني كه با ميل باطني خود ازدواج مي كنند تعداد كمتري را شامل مي شوند.سن:>در حالي كه افسردگي باليني معمولا براي اولين بار در سنين 20-50 سالگي رخ مي دهد، افراد بالاتر از 65 سال هم امادگي ويژه اي دارند.دوره هاي قبلي:>اگر تا به حال افسردگي را تجربه كرده ايد، احتمال بروز دوباره آن بالاست. بر اساس محاسبات به طور تقريبي نيمي از افرادي كه به اين بيماري دچار شده اند، بروز آن را دوباره تجربه مي كنند.عوامل موروثي:>افرادي كه خويشاوندي با سابقه ي ابتلاي به اين بيماري دارند بيشتر در معرض خطر ابتلا قرار دارند همچنين ابتلاي فردي نزديك در خانواده به «اختلال دوقطبي» احتمال ابتلاي شخص به افسردگي حاد را تقويت مي كند.يك لحظه فكر كنيد: آيا احساس شادي مي كنيد؟شادي چيست؟ چيزي نيست كه در ماديات يا شباهت به ستاره هاي سينما يا يك حرفه يافت شود. محققاني كه در اين باره تحقيق مي كنند شادي را به عنوان

احساس رضايت عميق و پايدار تعريف مي كنند.آيا احساس رضايت مي كنيد؟ چگونه مي توانيد به حيطه رضايت خود راه يابيد؟تحقيقات نشان مي دهند كه درآمد يا وضعيت نا مساعد مادي يا حتي وضعيت تاهل شادي را تضمين نمي كنند. در عوض اين احساس تحت عواملي ست كه كمتر قابل لمسند، از جمله خودشناسي، داشتن احساس قدرداني از نكته هاي مثبت زندگي و قبول اين مسئله كه منفي ها را هم مثبت كند. چه كارهايي مي توانيد براي قدم برداشتن به سوي شادي انجام دهيد؟تعهد بدهيد تا شاد باشيد!هر روز تصميم بگيريد تا روزي خوب داشته باشيد. هرچند نمي توانيد عوامل ناخوشايند را دور كنيد اما مي توانيد انتخاب كنيد تا چه عكس العملي نشان دهيد يا چه برداشتي از مسائل داشته باشيد. بگذاريد مسائل منفي بگذرند.چگونه مي توانيد؛ يك روز خوب؛ انتخاب كنيد؟ساعت خود را 10 دقيقه زودتر روي زنگ بگذاريد. كاري را انجام دهيد كه از لحظه به لحظه آن لذت ببريد. قهوه تان را با آرامش خيال بنوشيد. قدم بزنيد. در دفتر روزانه خود بنويسيد. هرچند 10 دقيقه به نظر وقت زيادي نمي آيد اما براي نشان دادن به خودتان كه شادي و خوب بودن شما بر همه چيز ارجح است كافي ست.براي لحظه زندگي كنيد.ما معمولا براي چيزهايي ناراحتيم كه اتفاق افتاده اند يا قرار است اتفاق بيفتند. وقتي متوجه شديد در حالت نگراني درباره گذشته يا آينده قرار داريد كمي تامل كنيد و انتخاب كنيد تا در حال زندگي كنيد.30 دقيقه وقت بگذاريد تا درحال زندگي كنيد. سعي كنيد كمي قدم بزنيد يا روي نيمكت پاركي بنشينيد و فقط حال را احساس كنيد. به كارهايي كه قرار است انجام دهيد فكر نكنيد. در لحظه

حال تمركز كنيد. نفس عميق بكشيد. از محيط اطرافتان لذت ببريد.خود را در فعاليتي غرق كنيد.فعاليتي براي خودتان پيدا كنيد كه شما را از فكر كردن به موارد ديگر باز مي دارد. مثلا ورزش،نقاشي،نوشتن حتي تميز كردن خانه، فعاليتي كه شما را كاملا مجذوب خود كند. هر هفته براي اين فعاليت كمي وقت صرف كنيد.براي آنكه حيطه رضايت خود را بيابيد به كار و دقت نياز داريد. اين روش ها را تمرين كنيد و فعالانه به دنبال شادي باشيد. درخواهيد يافت كه شاد بودن آنقدرها هم سخت نيست.

نانو تكنولوژي در پزشكي

1388 ، 07:41 نانو تكنولوژي در پزشكي نگاه اجمالي: نانوتكنولوژي يا كاربرد فناوري در مقياس يك ميليونيم متر ، جهان حيرت انگيزي را پيش روي دانشمندان قرار داده است كه در تاريخ بشريت نظيري براي آن نمي توان يافت. پيشرفتهاي پرشتابي كه در اين عرصه به وقوع

مي پيوندد ، پيام مهمي را با

خود به همراه آورده است. بشر در آستانه دستيابي به تواناييهاي بسياري براي تغيير محيط پيرامون خويش قرار گرفته است و جهان و جامعه اي كه در آينده اي نه چندان دور به مدد اين فناوري جديد پديدار خواهد شد، تفاوتهايي بنيادي با جهان مانوس آدمي در گذشته خواهد داشت.عقايد مختلف در مورد نانوتكنولوژيمهمترين نكته درباره موقعيت كنوني فناوري نانو آن است كه اكنون دانشمندان اين توانايي را پيدا كرده اند كه در تراز تك اتمها به بهره گيري از آنها بپردازند و اين توانايي بالقوه مي تواند زمينه ساز بسياري از تحولات بعدي باشد. يك گروه از برجسته ترين محققان در حوزه نانوتكنولوژي بر اين اعتقاد هستند كه مي توان بدون آسيب رساندن به سلولهاي حياتي ، در درون آنها به كاوش و تحقيق پرداخت. شيوه هاي كنوني براي بررسي سلولها بسيار خام و ابتدايي است و دانشمندان براي شناخت آنچه كه در درون سلول اتفاق مي افتد ناگزيرند سلولها را از هم بشكافند و در اين حال بسياري از اطلاعات مهم مربوط به سيالهاي درون سلول يا ارگانهاي موجود در آن از بين مي رود.رابطه نانوتكنولوژي و بيوتكنولوژينانوتكنولوژي مجموعه اي است از فناوريهايي كه به صورت انفرادي يا باهم در جهت بكارگيري و يا درك بهتر علوم مورد استفاده قرار مي گيرند. بيوتكنولوژي جزء فناورهاي در حال توسعه مي باشد كه با بكارگيري مفهوم نانو به پيشرفتهاي بيشتري دست خواهد يافت. نانوبيوتكنولوژي به عنوان يكي از حوزه هاي كليدي قرن 21 شناخته شده است كه امكان تعامل با سيستمهاي زنده را در مقياس مولكولي فراهم مي آورد. بيوتكنولوژي به نانوتكنولوژي مدل ارائه مي دهد، در حالي كه نانوتكنولوژي با در اختيار گذاشتن ابزار براي بيوتكنولوژي آن را براي رسيدن

به اهدافش ياري مي رساند.شناسايي پروتئينهاي ترشح شده از سلولهايك گروه از محققان كه در گروهي موسوم به اتحاد سيستمهاي زيستي گرد آمده اند، سرگرم تكميل ابزارهاي ظريفي هستند كه هدف آن بررسي اوضاع و احوال درون سلول در زمان واقعي و بدون آسيب رساندن به اجزاي دروني سلول يا مداخله در فعاليت بخشهاي داخلي آن است. ابزاري كه اين گروه مشغول ساخت آن هستند رديف هايي از لوله ها يا سيمهاي بسيار ظريف هستند كه قادرند وظايف مختلفي را به انجام برسانند. از جمله آنكه هزاران پروتئيني را كه بوسيله سلولها ترشح مي شود شناسايي مي كنند.مهندسي بافت Tssue engeeringسطح استخوان از تركيباتي تشكيل شده است كه حدودا 100 نانومتر عرض دارند. اگر سطح يك عضو مصنوعي به استخوان طبيعي پيوند بخورد بدن آن را پس مي زند. دليل امر توليد بافت مصنوعي در محل استخوان طبيعي و سطح مصنوعي مي باشد. استئوبلاستها در بافت پيوندي استخوان وجود دارند و بخصوص در استخوانهاي در حال رشد داراي فعاليت چشمگيري هستند. با ايجاد ذراتي در اندازه نانو در سطح مفاصل و استخوانهاي مصنوعي احتمال دفع عضو جايگزين به دليل تحريك سلولهاي استئوبلاست كمتر مي شود. ايجاد اين ذرات با تركيب مواد پليمري ، سراميكي و فلزي چندي پيش توسط دانشمندان به اثبات رسيد.مواد مورد استفاده در ترميم استخوانتيتانيوم ماده شناخته شده اي براي ترميم استخوان است و به دليل تركيبات خاص و وزن زيادش جهت بالا بردن ميزان استحكام بطور وسيع در دندانپزشكي و ارتوپدي استفاده مي شود. ولي متاسفانه به دليل آنكه بخش چسبنده اي كه با Apatite (بخش فعال استخوان) پوشيده شده با تيتانيوم سازگار نيست فاقد فعاليت زيستي مي باشد. استخوان واقعي نانوكامپوزيتي از موادي

است كه از تركيب بلورهاي هيدروكسيد Apatite در ماتريكس آلي بوجود آمده و به حالت منفرد يافت مي شود. استخوان طبيعي از نظر مكانيكي ، ضخيم و در عين حال داراي الاستيسيته مي باشد و در نتيجه قابل ترميم است.ساخت يك دندانمكانيسم نانويي دقيقي كه منجر به توليد تركيباتي با خواص مفيد شود، همچنان مورد مطالعه و بررسي قرار دارد. اخيرا با استفاده از روش tribology يك دندان مصنوعي به صورت viscoelastic ساخته شده و داراي روكش نانويي مي باشد. از خواص منحصر به فرد اين دندان مصنوعي مي توان به عايق بودن آن در مقابل خراش و افزايش التيام دندان اشاره كرد.معالجه سرطان به روش فتوديناميكمعالجه سرطان با استفاده از روش فتوديناميك بر اساس نابودي سلولهاي سرطاني بوسيله ليزري است كه توليد اكسيژن اتمي مي كند. به اين طريق كه اكسيژن اتمي رنگ خاصي را توليد مي كند و سلولهاي سرطاني بيش از سلولهاهاي ديگر آن را جذب مي كنند. در نتيجه فقط سلولهاي سرطاني توسط اشعه ليزر نابود مي شوند. البته يكي از معايب اين روش آن است كه به دليل آب گريز بودن مواد رنگي ، اين مواد به سمت پوست و چشمها حركت مي كند و در صورتي كه شخص در معرض نور خورشيد قرار گيرد باعث حساسيت در پوست و چشمها مي شود.براي اين حل مشكل صورتهاي آب گريز مولكول رنگها را داخل ذرات نانويي متخلخل مثل ormosil nano partical كه داراي منافذي در حدود يك نانومتر مي باشند قرار مي دهند كه اين داراي دو مزيت است اولا از انتقال مواد رنگي به ساير نقاط بدن جلوگيري مي كنند و ثانيا امكان ورود و خروج آزادانه اكسيژن را مهيا مي سازد.

ساخت فيبر نوريگروههايي

از محققان در تلاشند تا ابزارهاي مناسب در مقياس نانو براي بررسي جهان سلولها ابداع كنند. يكي از اين ابزارها فيبر نوري است كه ضخامت نوك آن 40 نانومتر است و بر روي نوك آن نوعي پادتن جا داده شده كه قادر است خود را به مولكول مورد نظر در درون سلول متصل سازد. اين فيبر نوري با استفاده از فيبرهاي معمولي و تراش آنها ساخته شده و بر روي فيبر پوششي از نقره اندود شده تا از فرار نور جلوگيري به عمل آورد. نحوه عمل اين فيبر نوري درخور توجه است.از آنجا كه قطر نوك اين فيبر نوري ، از طول موج نوري كه براي روشن كردن سلول مورد استفاده قرار مي گيرد به مراتب بزرگتر است، فوتونهاي نور نمي توانند خود را تا انتهاي فيبر برسانند، درعوض در نزديكي نوك فيبر جمع مي شوند و يك ميدان نوري بوجود مي آورند كه تنها مي تواند مولكولهايي را كه در تماس با نوك فيبر قرار مي گيرند تحريك كند.به نوك اين فيبر نوري يك پادتن متصل است و محققان به اين پادتن يك مولكول فلورسان مي چسبانند و آنگاه نوك فيبر را به درون يك سلول فرو مي كنند.در درون سلول ، نمونه مشابه مولكول فلورسان نوك فيبر ، اين مولكول را كنار مي زند و خود جاي آن را مي گيرد. به اين ترتيب نور ساطع شده از مولكول فلورسان از بين مي رود و فضاي درون سلول تنها با نوري كه به وسيله ميدان موجود در فيبر نوري بوجود مي آيد روشن مي گردد. درنتيجه محققان قادر مي شوند يك تك مولكول را در درون سلول مشاهده كنند. مزيت بزرگ اين روش در آن است كه

باعث مرگ سلول نمي شود و به دانشمندان اجازه مي دهد درون سلول را در هنگام فعاليت آن مشاهده كنند.شناسايي مولكولهاي زيستينانوتكنولوژي همچنين به محققان امكان مي دهد كه بتوانند رويدادهاي بسيار نادر يا مولكولهاي با چگالي بسيار كم را مشاهده كنند. به عنوان مثال بلورهاي مينياتوري نيمه هاديهاي فلزي در يك فركانس خاص از خود نور ساطع مي كنند و از اين نور مي توان براي مشخص كردن مجموعه اي از مولكولهاي زيستي و الصاق برچسب براي شناسايي آنها استفاده كرد.

كنترل فعاليت درون سلولهامحققان اميدوار هستند كه در آينده اي نه چندان دور با استفاده از نانوتكنولوژي موفق شوند امور داخلي هر سلول را تحت كنترل خود درآورند. هم اكنون گامهاي بلندي در اين زمينه برداشته شده و به عنوان نمونه دانشمندان مي توانند فعاليت پروتئينها و مولكول DNA را در درون سلول كنترل كنند. به اين ترتيب نانوتكنولوژي به محققان امكان مي دهد تا اطلاعات خود را درباره سلولها يعني اصلي ترين بخش سازنده بدن جانداران به بهترين وجه كامل سازند.چشم انداز بحثبا توجه به پيشرفت سريع و دامنه گسترده بيوتكنولوژي زمينه هاي بروز انقالاب بيوتكنولوژي عصر جديدي در علوم مختلف مانند بيولوژي ، پزشكي ، فارماكولوژي و مهندسي ژنتيك فراهم گرديده است. به علاوه حوزه هاي ديگري مانند اقتصاد و سياست نيز از آن تاثير بسزايي پذيرفته است. هم اكنون از ديدگاه اخلاق زيستي در اين رابطه سوالات مهم و اساسي مطرح شده است كه علاوه بر اثرات بسزايي كه بر پيشرفتهاي علمي و ساير زمينه هاي علوم زيستي دارد، نسلهاي آينده بشر را نيز به صورت گسترده اي تحت الشعاع قرار مي دهد. در اين باره مشاركت مداوم دانشمندان كنجكاو و خردمندي مي تواند راه گشا بوده و

بايستي با در نظر گرفتن اين منابع و پيشرفتهاي جديد و با اميد به حل چنين مشكلات و مسائلي با فائق آمدن بر همه محدوديتها در جهت گسترش اين دانش فعاليت نمود.

http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D9%86%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%AA%DA%A9%D9%86%D9%88%D9%84%D9%88%DA%98%DB%8C+%D8%AF%D8%B1+%D9%BE%D8%B2%D8%B4%DA%A9%DB%8CSSOReturnPage=CheckRand=0

رشته مديريت خدمات بهداشتي _ درماني

معرفي رشته

در كشور ما متوسط زمان پذيرش بيمار تا تعيين تكليف نهايي 219 دقيقه است؛ يعني از زمان پذيرش بيمار در بخش اورژانس تا تعيين تكليف نهايي او به طور متوسط سه ساعت و نيم طول ميكشد، زماني كه موجب صدمات جسمي، روحي و خسارات مالي غير جبراني ميگردد. بيشك يكي از مهمترين دلايل بروز اين مشكل و ساير مشكلات موجود در

بيمارستانها، نبود مديريت قوي و توانمند است. مديريتي كه بتواند با تكيه بر دانش و تجربة لازم از امكانات موجود، بهترين بهره وري را داشته باشد و رضايت كاركنان و بيماران را تأمين كرده و بهترين خدمات را در كمترين زمان ارائه دهد امروزه چنين مديريتي نياز به دانش تخصصي دارد. دانشي كه در كشور ما در رشته مديريت خدمات بهداشتي _ درماني آموزش داده ميشود.در حقيقت از طراحي ساختمان تا برنامه ريزي براي ايجاد، اداره، توسعه و احتمالاً تعطيل يك بيمارستان نيازمند بهره گيري از انديشه متخصصان رشته مديريت خدمات بهداشتي _ درماني است. افرادي كه علاوه بر دانش مديريت در زمينه داروشناسي، مديريت اختصاصي واحدهاي مختلف بيمارستاني، استانداردهاي بيمارستاني، كاربرد كامپيوتر در مديريت بيمارستان، روابط درون بخشي و برون بخشي بيمارستان، سازمان و مديريت بهداشت و درمان در ايران، ارزيابي مراقبتهاي بهداشتي و درماني، برنامه ريزي و مديريت استراتژيك در نظام بهداشتي و درماني و نظام بهداشتي و درماني تطبيقي اطلاعات لازم را دارند همچنين كلياتي درباره داروسازي، پرستاري،

پزشكي و بهداشت بيمارستان ميخوانند.رشته مديريت خدمات بهداشتي _ درماني با بررسي دروس مديريت و تطبيق آن با دروس بهداشتي؛ نحوه اداره امور شاخه ها يا زيرمجموعه هاي مختلف نظام بهداشت و درمان را تعيين ميكند؛ يعني نحوه اداره شبكه هاي مختلف نظام بهداشت و درمان از خانههاي بهداشت گرفته تا مراكز بهداشتي _ درماني روستايي و شهري، بيمارستانهاي عمومي و تخصصي وابسته به مركز بهداشتي _ درماني شهري، درمانگاهها، دانشگاههاي علومپزشكي و بيمارستانهاي تخصصي و آموزشي وابسته به آنها و حتي وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي، به دانشآموختگان اين رشته در سه مقطع كارشناسي، كارشناسي ارشد و دكترا آموزش داده مي شود.

تواناييهاي لازم :فارغ التحصيل رشته مديريت خدمات بهداشتي _ درماني به عنوان مدير بخش بهداشت و درمان عمدتاً با بيماران؛ يعني با ضعيفترين ، مظلومترين، نيازمندترين، حساسترين و ناشكيباترين انسانها روبرو است. و از سوي ديگر با استرس، اضطراب، كمبودها، نواقص، نارضايتي ها و برخوردهاي متنوع سروكار دارد؛ بنابراين بايد از پختگي، تحمل و شكيبايي برخوردار باشد. همچنين لازم است كه از نظر جسمي و روحي قوي بوده و در تصميمگيري قاطع باشد.در ضمن دانشجوي اين رشته بايد به دروس علوم تجربي مثل فيزيك، شيمي، رياضي، زيستشناسي و همچنين زبان انگليسي مسلط باشد.

موقعيت شغلي در ايران :امروزه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي به اهميت رشته مديريت خدمات بهداشتي _ درماني و نياز جامعه به فارغ التحصيلان آن پي برده است و به همين دليل به رغم آن كه در تعدادي از رشته هاي علوم پزشكي مانند پزشكي، پرستاري و مامايي با تعداد قابل توجهي فارغ التحصيل مازاد نياز روبرو هستيم؛ در

كل ساختار مديريتي نظام بهداشت و درمان كشور، از وزارتخانه گرفته تا دانشگاههاي علوم پزشكي، شبكه هاي بهداشتي _ درماني و بيمارستانها به فارغ التحصيلان اين رشته در هر سه مقطع ليسانس، فوق ليسانس و دكترا نياز داريم. همچنين فارغالتحصيل اين رشته ميتواند در هلال احمر، سازمان تأمين اجتماعي و سازمان بيمه خدمات درماني فعاليت نمايد.

مديريت منابع در حوزه سلامت

معيار هاي انتخاب تكنولوژي پزشكي

معمولا مطالعات پيرامون مديريت، رفتار سازماني يا نوآوري و توسعه يك محصول جديد؛ با اين سوال آغاز مي شو د: تكنولوژي چيست؟  تكنولوژي به عنوان يك ساخت، تعريف گسترده اي از نقطه نظرات و ديدگاه هاي مختلف از نمود انساني است كه در مديريت، علم، سازمان ها و در واقع همه جوانب زندگي ما، جلوه مي يابد. بنابراين، تلاش  جهت تعريف تكنولوژي به عنوان يك ضرورت اجتماعي، اقتصادي و سازماني يك ديدگاه چند وجهي و چند خاصيتي است. از نظر جامعه شناسان، تكنولوژي مساوي با ايده ها و نوآوري هاي جديد است. انسان شناسان، تكنولوژي را يك محصول فرهنگي مي دانند كه مردم از آن براي مقابله با محيط استفاده مي كنند. نهايتا از ديدگاه مديريتي، محققان، تكنولوژي را اين گونه تعريف مي كنند:  اطلاعات اختصاصي ثابتي كه ويژگي ها و مناسبات اجرايي روند طراحي و توليد محصول را مورد توجه قرار مي دهد   تكنولوژي پزشكي تنها به عنوان قسمتي از تكنولوژي كه در برگيرنده همه موارد تسهيل كننده و تقويت كننده امر درمان و سلامت است، مورد بحث قرار مي گيرد 1 تعريف تكنولوژي پزشكيبنابراين تكنولوژي پزشكي را به عنوان همه يا هر يك  از موارد زير تعريف مي كنيم: دانش، سيستم، اطلاعات،

مواد، كالا، خدمات، رسوم، رويه ها و هر چيز ديگري كه توانمند كننده و  تسهيل كننده عملكردهاي حرفه اي مراقبت سلامت باشد و موجب دستيابي به اهداف شود 2    تكنولوژي پزشكي شامل موارد زير است 1]   o ابزارها و سيستم هاي پزشكي  o داروها و فرآورده هاي مشابه  o تكنولوژي اطلاعات  o وسايل يك بار مصرف  o خدمات و اعمال پزشكي و جراحي  o استراتژي و سياست هاي مرتبط با تكنولوژي o قوانين و روال كاري و اداري   o آموزش تكنولوژي از نظر فيزيكي، تكنولوژي پزشكي به معناي عام تكنولوژي است. در اين ديدگاه، تكنولوژي پزشكي به صورت ابزار، تجهيزات، سيستم ها، وسايل يك بار مصرف و داروهاي به كار رفته در عرصه كلينيكي بررسي مي شود كه همه اين ها، ابعاد فيزيكي دارند و مشتريان و خريداران اغلب با اين ها مواجهند. تكنولوژي پزشكي با اين تعريف، قابل ارزيابي و سنجش و قيمت گذاري مي شود. بنابراين، با اين تعريف كار سازمان هايي كه ارائه خدمات پزشكي را پشتيباني مي كنند (مانند بيمه گران شخص ثالث)      راحت تر مي شود، زيرا قادر خواهند بود تكنولوژي را مورد سنجش و ارزيابي و قيمت گذاري قرار دهند. اما هنگامي كه  تكنولوژي پزشكي فقط به صورت اهداف فيزيكي ديده شود، تنها يكي از ابعاد نقش  آن در سيستم مراقبت سلامت مورد بررسي قرار گرفته است. با چنين تعريف محدودي    نمي توان  درك دقيقي از اتفاقاتي كه در سيستم مراقبت سلامت مي افتد داشت . براي اين كه كسي قدرت اداره كردن را پيدا كند، بايد توانايي درك موقعيت سازمان

را داشته باشد. پس بايد ديدي وسيع تر نسبت به كار تكنولوژي داشته باشيم تا بتوانيم مديريتي معقول برقرار كنيم 1   ابزارها، سيستم ها و تجهيزات؛ محصولاتي هستند كه كاركنان بهداشتي و مجريان و مديران را جهت بهينه شدن عملكرد و اهداف حرفه اي شان توانمند مي كنند. اين تكنولوژي ها شامل تكنولوژي هاي تشخيصي مانند ماموگرافي، سي تي اسكن، سونوگرافي و پزشكي هسته اي و تكنولوژي هاي درماني  مانند شيمي درماني و راديوتراپي  و   تكنولوژي هاي قابل كاربرد در خانه  است 3    هسته تكنولوژيك سازمان مراقبت سلامت، تقابل بيمار با كاركنان بهداشتي است كه در اين تقابل تنها يكي از محصولات تكنولوژي مورد استفاده قرار مي گيرد؛ اما براي رسيدن به اهداف خاص بايد فرايندي چند مرحله اي را در نظر داشت كه تكنولوژي در تمامي اين مراحل حاضر است. فرايند ارائه مراقبت سلامت در قالب هسته تكنولوژيك در شكل1 نمايش داده شده است، اين شكل فرايندي عمومي را نشان مي دهد و بر روي نقش تكنولوژي پزشكي تاكيد دارد. در قلب اين شكل، خدمات كلينيكي قرار دارند كه در تقابل با جامعه و زيربناهاي آن هستند.  خدمات پشتيباني كلينيكي، مانند آزمايشگاه ها و داروخانه ها؛ خدمات اجرايي را تقويت مي كنند. نهايتا بقيه قسمت هاي فرايند را شبكه هاي صنعتي سازنده كالا و خدماتي مثل داروسازي و كامپيوترها و ... تشكيل مي دهند 1    جزء مديريتعبارت مديريت تكنولوژي ، جامع است و آن دسته از عملكرد ها و فعاليت هايي را كه در هدف "انجام شدن كارها" واقع شده اند مشخص مي كند 4    بنابراين تكنولوژي پزشكي منبع

و سرمايه اي براي تهيه كنندگان و نهادهاي پشتيبان مراقبت سلامت است. مديريت اين منبع به صورت كلينيكي، اجرايي، مديريتي و تنظيمي؛ جنبه غالب در مديريت تكنولوژي پزشكي MMT   است. مديريت تكنولوژي پزشكي MMT( ، كل سازمان مراقبت سلامت را به صورتي كه در شكل 1 نشان داده شده، تحت نظر دارد. براي اين كه MMT   بتواند به وظيفه اش عمل كند، بايد در زمينه آموزشي كه تجارت و موسسات پزشكي را به هم مرتبط مي كند، قرار گيرد 1 Your browser may not support display of this image.   MMT چيست مديريت تكنولوژي پزشكي،MMT ، يك قاعده پديدار و  ارتباطي بين تجارت و حوزه هاي قاعده مدار مراقبت سلامت است. در تلاقي قواعد تجارتي و علوم پزشكي (مشاغل پزشكي، پرستاري، داروسازي و غيره MMT ) به عنوان فضاي ذهني پديدار مي شود كه در آن قواعد اين دو حوزه به هم ملحق مي شوند [1]   وظايف و فعاليت هاي اصلي مديريت تكنولوژي پزشكي 1    o طراحي و يكپارچگي تكنولوژي  o پياده سازي تكنولوژي پزشكي  o نظارت، پايش و هوشمندي  o تجارتي كردن تكنولوژي پزشكي  o ارزيابي و سنجش  o بازاريابي تكنولوژي پزشكي  o بررسي بهره وري تكنولوژي   o مديريت منابع تكنولوژيك   o يكپارچگي مديريت تكنولوژي پزشكي با مديريت كل سازمان مراقبت سلامت  o ارزيابي فعاليتMMT   o طراحي و يكپارچگي تكنولوژي: اين فعاليت ها، فعاليت هاي طراحي هستند كه منجر به ايجاد طرحي براي تكنولوژي پزشكي مي شوند. تلاش هاي طراحي معمولا با شناسايي نيازهاي مصرف كننده بالقوه شروع مي شوند (مانند سازمان ارائه مراقبت سلامت.) مرحله بعدي، پيش

بيني چگونه به دست آوردن تكنولوژي پزشكي، تخصيص منابع و شناسايي مصرف كنندگان تكنولوژي در سازمان است. فعاليت طراحي از مراحل متعدد  مرتبطبه هم تشكيل شده است. o پياده سازي تكنولوژي پزشكي: شامل مراحلي است كه منجر به پذيرش، تطابق، و اجرا و پياده سازي تكنولوژي پزشكي مي شود. اين وظيفه نه تنها با محصولات فيزيكي و سيستم ها بلكه با دانش و اطلاعات نيز مرتبط است. كه البته ما دانش و اطلاعات را جزء كامل كننده تكنولوژي پزشكي مي دانيم. آموزش و توسعه، اجزاي حياتي اجرا و پياده سازي هستند. o نظارت، پايش و هوشمندي: اين فعاليت ها از دو كانون اصلي تشكيل مي شوند. كانون اول، نظارت داخلي بر تكنولوژي پزشكي است كه  پذيرش شده و به اجرا در آمده است. نظارت و ارزيابي هوشمندانه از روند تكنولوژي در داخل سازمان، جزء ضروري ارزيابي تكنولوژي پزشكي توسط مديران مراقبت سلامت است. كانون دوم نظارت و پايش تكنولوژي پزشكي در خارج از سازمان است. اين فعاليت ها، فعاليت هاي پويشي هستند و سازمان با اين فعاليت ها مي تواند با محيط پيرامون  خود  ارتباط برقرار كند و در واقع به نوعي "پنجره اي رو به جهان" هستند چنين نظارتي در عملكرد استراتژيك   سازمان هاي مراقبت سلامت نيز جز  ضروري است. اين پايش به آن ها اجازه مي دهد كه با جمع آوري اطلاعات براي يك تصميم گيري صحيح يا كسب تكنولوژي پزشكي معيني، در رقابت حضور يابند و سازمان را حفظ كنند. بنابراين، نظارت شامل تبادل داده ها با فروشنده ها، رقبا، مقالات پزشكي و ... در محيط خارجي مرتبط با سازمان      مي شود.

مسلم است كه هرچه محيط پويا تر باشد؛ فعاليت هاي نظارتي هم بايد پيشرفته تر و تطابق يافته تر باشند تا سازمان بتواند به بهترين نحو با محيط پيرامون  خود  مرتبط شود                                            o بررسي بهره وري تكنولوژي: شامل فعاليت هايي است كه ميزان بهره برداري ها از تكنولوژي پزشكي را مي سنجند. بهره برداري از تكنولوژي پزشكي بررسي روش مصرف تكنولوژي و نقش آن در ارائه مراقبت سلامت است. o مديريت منابع تكنولوژيك: فعاليت يا وظيفه اي است كه هدفش مديريت آن دسته از منابع است كه در سازمان ها براي استفاده از تكنولوژي پزشكي مورد نيازند. اين مديريت شامل منابع انساني (متخصصين و ساير پرسنل)، منابع مالي و تسهيلات و تجهيزات فيزيكي (علاوه بر تكنولوژي پزشكي) مي شود. ايجاد ارتباط بين مديريت اين منابع و مديريت تكنولوژي پزشكي اهميت بسياري دارد .MMT   در فضاي تهي عمل نمي كند؛ بلكه در كنار گروهي از منابع مديريت شده كه اجرا و عملكرد تكنولوژي پزشكي را تسهيل مي كنند، عمل مي كند. o يكپارچگي MMT  با مديريت كلي سازمان: اين فعاليت به ميزان يكپارچگي MMT   با مديريت جامع سازمان در سيستم ارائه مراقبت سلامت مربوط مي شود   o ارزيابي فعاليت MMT   اين فعاليت نيز، مشابه ارزيابي و بررسي اجزاي تكنولوژي پزشكي، تمام حوزه MMT   را بررسي و ارزيابي مي كند. اثربخشي مديريت تكنولوژي پزشكي، به وسيله سيستم نظارتي مبتني بر معيارهاي موفقيت، ارزيابي مي شود در واقع همانطور كه در شكل 2 نشان داده شده است MMT   با مديريت سيستم هاي مختلف ارتباط مستقيم دارد     در اصل MMT   ابزارهاي روش شناسي و نظري به كار گرفته

توسط MOT   را به حوزه اختصاصي از پزشكي و مراقبت سلامت توسعه مي دهد و فضاي ذهني در فاصله بين تجارت و پزشكي ايجاد مي كند Your browser may not support display of this image.   MMT  و سيستم هاي اطلاعاتي سيستم هاي اطلاعاتي و تكنولوژي اطلاعات در زمينه هاي پزشكي MMT   را به عنوان يك تخصص در اختيار دارند 1   1. سيستم هاي اطلاعاتي و تكنولوژي اطلاعات چگونه MMT  را در سازمان هاي پزشكي و موسسات پزشكي تحت تاثير قرار مي دهند؟  2. مديريت سيستم هاي اطلاعات  پزشكي و  تكنولوژي اطلاعات چگونه روي اثربخشي ارائه پزشكي تاثير مي گذارد؟  3. چگونه MMT  انتخاب سيستم هاي اطلاعاتي  و تكنولوژي اطلاعات`،  كاربرد آن ها و به كارگيري سودمند و موثر آن ها را درسازمان هاي پزشكي تحت تاثير قرار مي دهد   اين سوالات، به وسيله فيلتر MMT   نقطه اتصالي بين سيستم هاي اطلاعاتي به عنوان قاعده دانشگاهي و اثر آن روي محيط پزشكي ايجاد مي كنند. با اين حال، سيستم هاي اطلاعاتي به عنوان يك زمينه دانشگاهي، به مسائل ديگري كه تاكنون در حوزه هايي غير از پزشكي مراقبت سلامت به كار رفته توجه دارند. چنين كاربردها و حوزه هاي مسئله اي، امروزه، مي توانند با MMT   يكي شوند و به محيط پزشكي منتقل شوند. براي مثال، محققان سيستم هاي اطلاعاتي روي ساختار نرم افزاري، كارايي پروژه نرم افزار و ارتباط بين توليدكنندگان نرم افزار و مصرف كنندگان نهايي، تحقيق مي كنند. اين مسائل به طور تجربي در بخش هاي توليدي و خدمات مالي و كمتر در سازمان هاي مراقبت سلامت، مورد مطالعه قرار گرفته اند   MMT و بازاريابي MMT با قواعد

تجارتي قديمي نيز در ارتباط است. در واقع پارامترهاي ارتباط دهنده بسياري بين MMT   و بازار وجود دارند. بازاريابي، به عنوان يك قاعده تجارت، چنين پارامترهايي را از قبيل ارتقا، ارزش گذاري، خواص محصول، مديريت فروش و برخورد با مشتري بررسي مي كند. همه اين ها تا وقتي كه فضاي ذهني جديد با تكنولوژي پزشكي درگير است، مستقيما با MMT   ارتباط دارند. تكنولوژي پزشكي نيز مثل هر تكنولوژي ديگري در محيط مراقبت سلامت، توسط شبكه هاي صنعتي توليد، ارتقايابي و بازاريابي مي شود. محصولات، ابزارها، سيستم ها، داروسازي ها و خدمات قويا به سازمان هاي پزشكي، پزشكان  و متخصصين ديگر مراقبت سلامت عرضه مي شوند و بسياري از اين تكنولوژي ها توسط همين خريداران اداره مي شوند 1   بنابراين MMT   حوزه قاعده مداري است كه خود را متوجه جوانب بازاريابي تكنولوژي پزشكي مي كند و موضوعاتي را كه متوجه "چارچوب" قاعده مدار بازاريابي هستند   بررسي مي كند. اما MMT   به عنوان يك تخصص نيز در بازاريابي قابل بررسي است.MMT|    و بازاريابي نه تنها مورد توجه محققان بلكه مورد توجه كاركنان مشاغل در توليد  يا مصرف تكنولوژي پزشكي نيز هست. سازنده هاي تكنولوژي پزشكي (ابزارها، داروها و سيستم ها) بايد كاملا متوجه باشند كه تكنولوژي آن ها در سازمان هاي مراقبت سلامت چگونه كسب مي شود، چگونه مصرف مي شود و چگونه اداره مي شود. در سوي ديگر فرايند، مديران و متخصصان مراقبت سلامت نيز بايد متوجه ارتباط بين بازاريابي و تكنولوژي پزشكي باشند 1   برخي سوالات تحقيقي ايجاد شده در رابطه بين MMT   و بازاريابي در زير آورده شده است   1. چه ارتباطي بين بازاريابي تكنولوژي پزشكي توسط صنعت آن و

مديريت اين تكنولوژي توسط سازمان هاي مراقبت سلامت و متخصصين پزشكي وجود دارد   2. اثر بازاريابي تكنولوژي پزشكي روي موفقيت و بقاي بلند مدت سازمان هاي مراقبت سلامت چيست؟  محققين "چارچوب" قاعده مدار بازاريابي به ديگر موضوعات تحقيقي كه تا محيط پزشكي گسترده مي شوند، نيز علاقمندند. اين موضوعات شامل   موارد زير  هستند: ارتباط هاي بازاريابي و ساير حوزه هاي مالي مثلRD 2، منابع خارجي، بازاريابي و بازاريابي استراتژيك.   حوزه مهم و اصلي ديگر در تحقيقات اين "چارچوب" توسعه محصول جديد و بازاريابي آن است. بايد متوجه باشيم كه در مورد "چارچوب" بازاريابي، مثل ساير "چارچوب ها" ارتباط MMT   با "چارچوب"؛ محدود به كاربرد آن در مراقبت سلامت نمي شود. اين ارتباط از گسترش مشكلات تحقيقي تا كاربردهايشان در پزشكي فراتر رفته است. حتي  مشكلات بازاريابي و سوالات تحقيقي در MMT   ادغام مي شوند يعني سر و كار داشتن با موضوعات و مشكلاتي كه در محيط پزشكي اصلي و هميشگي هستند اين موضوع، به طور واضح در دومين سوال تحقيقي بالا ذكر شده است. ارتباط مطالعه شده، بين يك موضوع بازاريابي و موقعيت و بقاي سازمان مراقبت سلامت است. اين  موضوع     فقط محدود به بازاريابي تكنولوژي در سازمان هاي مراقبت سلامت و چگونگي اصلاح اين فرايند نمي شود. امروزه بيشتر  توجه به سمت اثرات بازاريابي (ارتقا، ارزش گذاري، كيفيت محصول و خواص ديگر بازارياب) روي سازمان ها يا متخصصان پزشكي است 1 تكنولوژي پزشكي چگونه خود را با اين محيط در حال تغيير وفق مي دهد؟ همكاري هاي تكنولوژي پزشكي از هزينه هايش بسيار مهم تر است. تكنولوژي پزشكي منجر به موسسه اي شدن

پزشكي، تخصص هاي پزشكي، نيروهاي اجتماعي قدرتمند كه توسعه آن را شكل مي دهند و به برخي تغييرات ساختاري كوچك (مثل پزشكي از راه دور) شده است. تكنولوژي پزشكي به طور سنتي، راه حلي براي هر آنچه كه مانع پزشكي بوده، است نه دليل اين موانع   مزايايي كه از تكنولوژي پزشكي حاصل   مي شو د ناشي از مديريت تكنولوژي پزشكي است. وقتي كه يك تكنولوژي پزشكي جديد به سازمان ارائه دهنده مراقبت سلامت معرفي مي شود، به خودي خود براي سازمان و بيمارانش ارزش توليد نمي كند. لازم است كه تكنولوژي تطابق يافته، مديريت شده و براي ايجاد ارزش جهت دهي شود. در عبارتي كلي تر، اين جنبه اثر بخشي كاربرد تكنولوژي است. اگر چه به طور همزمان، جوانب اطمينان يابي از كاربرد كارايي تكنولوژي نيز وجود دارد، مزاياي اقتصادي آن و بازگشت آن به سرمايه، نيز تعديل پذير و قابل محاسبه است.   منابع  

1"sesaC dnA ecitcarP ,yroehT ygolonhceT lacideM  fO tnemeganaM" ,relleH irO ,relsieG rezeilE-nodnoL/thcerdroD/notsoB srehsilbuP cimedacA rewulK 89912"ygolonhceT dna ecneicS ni tnetnoC dna stxetnoC ,ygolonhceT lacideM" ,snavE .T ,enaJtteggoD kraM, .AadnariM eD .A leahciM- 50023b nniF-?hcraM ,kramneD ,htlaeH fo draoB lanoitaN" kooB dnaH tnemssessA ygolonhceT htlaeH" dnumgiS agleH ,nesnetsirk mulr 8002‚2.noitide dn 

4- طارق خليل " مديريت تكنولوژي، رمز موفقيت در رقابت و خلق ثروت "   Management Of Technology -1 Research  Development -2

راهكارهاي بهبود مديريت منابع انساني در نظام سلامت

دكتر مهدي باسخا- دكتر ارشك مسائلي

چكيده: پيشرفت در توسعه منابع انساني در بخش بهداشت و درمان با چالش هاي بيشتري همراه است. با توجه به اهميت توسعه انساني و مطرح شدن انسان به عنوان محور توسعه كه نمود بارز آن را مي توان در

برنامه توسعه هزاره سازمان ملل ديد، مديريت منابع انساني در اين بخش از اهميت بالايي برخوردار خواهد بود.برنامه ريزي پيرامون توسعه نيروي انساني در بنگاه هاي سلامت و مزاياي ناشي از آن براي بنگاه ها، جذابيت روزافزوني را براي آنها به دنبال داشته است. مطالعه حاضر با دسته بندي مهمترين حوزه هاي تاثير گذاري بر مديريت منابع انساني در بخش سلامت، اقدامات اساسي لازم در هر بخش را مورد توجه قرار داده است.واژگان كليدي: مديريت منابع انساني، سلامت، بهره وري، مشاركت، رهبري، تامين مالي1-    مقدمهپيشرفت در توسعه منابع انساني در بخش بهداشت و درمان با چالش هاي بيشتري همراه است. با توجه به اهميت توسعه انساني و مطرح شدن انسان به عنوان محور توسعه كه نمود بارز آن را مي توان در برنامه توسعه هزاره سازمان ملل ديد، مديريت منابع انساني  در اين بخش از اهميت بالايي برخوردار خواهد بود.برنامه ريزي پيرامون توسعه نيروي انساني در بنگاه هاي سلامت و مزاياي ناشي از آن براي بنگاه ها، جذابيت روزافزوني را براي را براي آنها به دنبال داشته است.ميزان موفقت سيستم هاي سلامت ملي به طور قابل توجهي به نيروي كار شاغل در آنها بستگي دارد. مديريت منابع انساني متمركز و اهميت آن در خدمت رساني به بيماران در بسياري از مطالعات مورد توجه قرار گرفته است. اما اين موضوع در سال هاي اخير توجه سياست گذاران را به خود معطوف نموده و به منظور بهبود دسترسي به خدمات سلامت، توسعه نوآوري در خدمات و ايجاد مدل هاي نوين براي ارائه خدمات به همراه فراهم نمودن خدمات برپايه نيازهاي بيماران، سياست هاي مديريت منابع انساني متمركز پايه اصلاحات در اين بخش ها قرار گرفته است.2-    مديريت منابع انساني و نظام سلامتهمواره

نظريه پردازان مديريت به دنبال يافتن ارتباط نظري پيرامون راهكارهاي مديريت نيروي انساني و عملكرد سازمان بوده اند. مطالعات صورت گرفته نشان مي دهد كه ميان مديريت منابع انساني و عملكرد سازمان ارتباط گسترده اي وجود دارد. (West et al, 2002 Huselid, 1995 Arthur, 1994) اين موضوع در سيستم سلامت كشورهاي مختلف نيز مورد بحث قرار گرفته است. به عنوان مثال برخي معتقدند كه همكاري ميان مديران منابع انساني و مديران اجرايي بيمارستان ها، يكي از شاخص هاي اساسي در افزايش توانايي كاركرد موفق آنها خواهد بود. ((Whittaker and Marchington, 2003بيش از 320 هزار نفر شاغل در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي ايران وجود دارد كه اين بخش را به يكي از مهمترين بخش هاي خدماتي از نظر نيروي كار فعال تبديل نموده است.سيستم سلامت ملي يكي از پيچيده ترين ساختارهاي اقتصادي از نظر نيروي كار در هر كشور به شمار مي رود؛ اين سيستم در برگيرنده طيف وسيعي از افراد، شامل كاركنان بخش هاي اداري، تا پيچيده ترين تخصص هاي پزشكي مي باشد كه برنامه ريزي پيرامون نيروي انساني در اين بخش را با دشواري هاي بيشتري همراه مي سازد.سيستم ملي سلامت، به عنوان يك بخش دولتي، ويژگي هاي متمايزي را نسبت به ساير بخش ها دارد. مهمترين اين تمايزها را مي توان در محدوديت ها، تاثيرات سياسي، محدوديت هاي اعتباري، فعاليت جغرافيايي گسترده و موارد مشابه دانست.مديريت منابع انساني (HRM) امروزه در هر سازمان از ضروري ترين ابزارهاي لازم براي افزايش كارايي يكي از عوامل توليد، يعني نيروي انساني به شمار مي رود. اين اهميت در بخش هايي كه نيروي انساني نقش ويژه اي در توليد دارند، اهميت بيشتري خواهد داشت. بخش خدمات، به دليل نقش كاربردي نيروي انساني در فرايند توليد، اهميت بالايي را به

مديريت اين عامل توليد قايل خواهد بود. اهميت نيروي انساني در بخش هاي مختلف خدمات نيز يكسان نيست؛ با توجه اهميت يافتن بعد انساني توسعه در سال هاي اخير، تاكيد بسياري از كشورها در برنامه هاي توسعه خود بر روي سرمايه انساني بوده است. آموزش و بهداشت، به عنوان دو مورد از مهمترين جنبه هاي سرمايه انساني مطرح مي باشند. بنابراين مديريت منابع انساني در بنگاه هايي كه با اين دو سرمايه در ارتباط هستند، از اهميت بالايي برخوردار خواهد بود.در بنگاه هاي سلامت، متخصصين بهداشت و درمان، مهمترين سرمايه براي توليد به شمار مي روند؛ هنگامي كه اين بنگاه ها مديريت كارآمدي بر روي اين بخش از منابع خود داشته باشند، نتيجه افزايش كيفيت خدمات ارائه شده و حركت بنگاه به سمت رقابت پذيري بيشتر خواهد بود. با نگاهي به مشكلات مربوط به بنگا ه هاي سلامت، مشاهده مي شود كه مفهوم مديريت منابع انساني به صورت مناسبي در آنها به اجرا در نمي آيد. عليرغم اينكه بسياري از مديران مكرراً بر اهميت نيروي انساني تاكيد دارند، اما آنها غالباً از سيستم مديريتي، راهكارها و فرايند هايي كه براي حمايت از اين عامل مهم توليد نياز است، غافل هستند.مديريت منابع انساني در بخش سلامت بسياري از كشورهاي در حال توسعه بسيار ضعيف و چند پاره بوده و نبود انگيزه يكي از مهمترين مشكلات سيستم سلامت در غالب اين كشورها به شمار مي رود.    نيروي انساني يكي از مهمترين منابع نظام ارائه خدمات بهداشتي- درماني است چرا كه بهره گيري از تكنولوژي هاي بهداشتي در مديريت و تدارك خدمات به منظور ارتقاي سطح سلامت، به عهده اين بخش از سيستم بهداشتي - درماني است. از طرف ديگر هزينه پرسنلي معمولاً بين 60 تا 80 درصد

كل هزينه جاري صرف شده در بخش سلامت را تشكيل مي دهد. لذا با توجه به ماهيت اين بخش تربيت تعداد نامناسب نيروي انساني علاوه بر اتلاف منابع اثرات منفي بر سلامت جامعه خواهد داشت.3-    اركان مديريت منابع انسانيمديريت منابع انساني عبارتست از استفاده جامع از سيستم، سياست ها و تكنيك هاي مديريتي به منظور استخدام، حمايت و پرورش نيروي كار در راستاي نيل به اهداف مطلوب سازمان. (Armstrong, 2006)اين تعريف از مديريت منابع انساني بر يكپارچگي سه عنصر اساسي در سازمان تاكيد دارد كه هر كدام در جايگاه خود از اهميت بالايي برخوردار هستند. اين سه عنصر عبارتند از: سيستم؛ سياست ها و تكنيك هاي مديريتي و رهبري.يك سيستم مديريت منابع انساني خوب بايد از سياست هاي مناسب منابع انساني حمايت نمايد. سياست هاي مناسب در زمينه نيروي انساني، نيازمند سيستم جامع مديريت منابع انساني مناسب، و اين سيستم نيز نيازمند مديراني در سطوح متفاوت است كه داراي تجارب مناسب در اين زمينه بوده و در كنار احترام داشتن ارتباطات مناسب، مدافع نيازهاي كاركنان خود باشند. بعلاوه بايد در سطوح بالاي سازمان، بر اهميت وجود سيستم مديريت منابع انساني تاكيد گرديده و وجود آن براي سازمان لازم شناخته شده باشد. هنگامي كه مديريت منابع انساني كاركرد مناسبي در سازمان داشته باشد، سيستم با بهبود مهارت ها، رضايت شغلي و ايجاد انگيزش در كاركنان منجر به بهبود عملكرد سازمان خواهد شد.در جدول شماره (1) اجزاي لازم براي داشتن كاركرد مناسب در يك سيستم مديريت منابع انساني مورد اشاره قرار گرفته است.جدول شماره 1: اجزاي مديريت منابع انساني (HRM)ظرفيت HRM    بودجه HRMنيروي انساني HRMبرنامه ريزي HRM    رسالت و اهداف سازمانبرنامه ريزي منابع انسانيسياست هاي پرسنلي    سيستم طبقه بندي

مشاغلسيستم سود و جبران خدماتاستخدام، اجاره، انتقال و ترفيعبرنامه موقعيت يابيتوصيه هاي سياستيفرايند تاديب، فسخ قرار داد و شكايتساير سيستم هاي انگيزشيارتباطات اتحاديه ايقبول و اجراي قوانين كارداده هاي HRM    داده هاي نيروي كاركامپيوتري كردن داده ها (ديجيتالي كردن)ايجاد پرونده براي نيروي كارمديريت عملكرد    تعريف كارنظارت بر كاركنانبرنامه ريزي كاري و نظارت بر عملكردآموزش و كارآموزي    آموزش و كارآموزي كاركنانتوسعه مديريت و رهبري سازمان Hyde and et al., 2006با توجه به اينكه بسياري از سازمان ها، ظرفيت مديريت منابع انساني پاييني دارند، مديران غالباً از امكان دريافت سيستماتيك راهنمايي ها و سياست هاي پيشنهادي محروم هستند. عدم وجود سيستم هاي مديريت منابع انساني، تجارت شخصي مديران را عامل اساسي در اتخاذ تصميم پيرامون نيروي كار خواهد بود. مزاياي بسياري براي به كارگيري مديريت منابع انساني در سازمان ها مورد شناسايي قرار گرفته است. مهمترين مزاياي اين فرايند كه طي آن سازمان و نيروي كار منتفع مي شوند، به صورت خلاصه در جدول (2) بيان گرديده است.جدول شماره 2: مزاياي سيستم مديريت منابع انساني مناسببراي سازمان    براي نيروي كارافزايش قابليت بنگاه در حفظ نيروي كار مناسب براي نيل به اهداف بلند مدت سازمان    بهبود پاداش دريافتي نيروي كار و سطح پاسخگويي ويافزايش كاركرد نيروي كار    افزايش درك نيروي كار از ارتباط كار وي و اهداف سازماناستفاده بهينه از دانش و مهارت نيروي كار    ايجاد انگيزش بالاكاهش هزينه ها از طريق افزايش بهره وري و كارايي كاركنان    افزايش رضايت شغليبهبود توانايي هاي سازمان در مديريت تغييرات    تشويق انجام كار به صورت گروهي4-    چارچوب عملي براي منابع انساني بخش بهداشتموفقيت در تامين منابع انساني براي بنگاه هاي اقتصادي، با محوريت مديريت منابع انساني به عوامل مختلفي بستگي دارد. سياست هاي اشتغال مناسب، تامين منابع مالي كافي

براي نيروي انساني، همكاري با موسسات آموزش و كارآموزي براي كاركنان، مشاركت با شركت هاي خصوصي، نهاد هاي غير دولتي و غير انتفاعي را مي توان از جمله اين عوامل به شمار آورد.مديريت منابع انساني در اين فرايند به دليل اهميت و نقشي كه در ايجاد يكپارچگي اي مجموعه دارد، در مركز قرار گرفته است.شاخص هاي زيادي وجود دارد كه رضايت كاركنان يك بنگاه را تحت تاثير قرار مي دهد. افراد دوست دارند دستمزد عادلانه اي دريافت نمايند، اما مطالعات بسياري نشان داده است كه پول تنها عامل در رضايت شغلي به شمار نمي رود. با اين وجود، دستمزد عادلانه، نيروي كار را براي مشاركت در مسير نيل به اهداف بنگاه تشويق نموده و نيروي كار همواره به دنبال افزايش بهره وري خود از طريق به روز كردن دانش و توانايي هاي خود خواهد بود. به روز نگهداشتن دانش و توانايي هاي مهارتي، موضوع بسيار اساسي براي بنگا ه هاي سلامت به شمار مي رود؛ چراكه دانش پزشكي روز به روز در حال پيشرفت بوده و به روز بودن متخصصان اين رشته منابع فراواني را مي تواند نصيب بنگاه و جامعه نمايد. مرور مطالعات صورت گرفته در زمينه مديريت منابع انساني نشان مي دهد كه شاخص هاي گسترده اي را مي توان در اين زمينه مورد توجه قرار داد. با توجه به ساختار مورد بررسي (بخش سلامت)، طبقه بندي لازم از مهمترين عوامل موثر در فرايند مديريت منابع انساني را صورت گرفت.در نمودار (1) چارچوبي جامع منابع انساني بخش سلامت را كه بر اساس آن مي توان بهبود در وضعيت برونداد هاي بخش بهداشت را انتظار داشت طراحي شده است. اين چارچوب گذرگاهي را براي دولت و مديران بخش سلامت فراهم مي سازد تا استراتژي هايي كه عرضه

مناسب از نيروي كار آموزش ديده در اين بخش را به دنبال دارد را مورد استفاده قرار دهند. در اين چارچوب اجزاء لازم براي اطمينان از اين موضوع در بهترين مكان و بهترين زمان مورد توجه قرار مي گيرد. اين مدل به سياست گذاران و مديران در پنج حوزه براي فعاليت جايگاه قائل مي گردد. اين پنج حوزه كه بر اساس مطالعات صورت گرفته انتخاب و طراحي گرديده اند، عبارتند از سياست (Biscoe, 2001)، تامين مالي (Frosberg et al., 2001)، آموزش (Bosert et al. 2007)، مشاركت (Bennet and Franco, 2003) و رهبري (Lok and Crawford, 1999). نمودار شماره 1: چارچوب جامع مديريت منابع انساني در حوزه سلامت4-1- الزامات سياستيدر سطح ملي محيط سياسي براي تصميم گيري پيرامون منابع انساني به صورت پراكنده شكل گرفته است. اختيار لازم براي برنامه ريزي پيرامون جبران خدمات نيروي كار، استخدام، ترفيع، كارآموزي و مديريت نيروي انساني در ميان سازمان هاي مختلف توزيع شده است. هماهنگ نمودن اهداف و سياست هاي اتخاذ شده توسط هر كدام از اين سازمان ها براي بهبود وضعيت نيروي انساني در بخش سلامت بسيار اساسي مي نمايد. در زمينه الزامات  سياستي بايد دو نكته را مورد توجه قرار داد. اولاً سياست هاي پرسنلي نامناسب ممكن است كمبود نيروي انساني ماهر را براي بنگاه به دنبال داشته باشد. بعلاوه حقوق پايين مهاجرت نيروي كار ماهر را به دنبال خواهد داشت. بهترين مديران افرادي هستند كه بتوانند با استفاده از سياست هاي مناسب زمينه مقابله با اين محدوديت ها را تدارك ببينند. مهمترين اقداماتي كه مي توان در اين زمينه انجام داد، عبارت خواهد بود از: -    شناسايي محدوديت هاي مربوط به نيروي انساني-    اتخاذ سياست هاي مناسب و توسعه انگيزه لازم

براي جلوگيري از مهاجرت نيروي كار نخبه-    همتراز كردن فعاليت هايي كه كادر بنگاه سلامت توانايي انجام آن را دارند-    بهبود ساختار حقوق و مزايا. 4-2- الزامات تامين ماليمديريت مالي قوي در بنگاه هاي سلامت، از اركان مهم براي فعاليت نيروي انساني كارآمد مي باشد. مهمترين شاخصه مديريت مالي پويا در بنگاه، وجود سيستم بودجه ريزي پرسنلي مناسب مي باشد كه در نتيجه آن بنگاه توانايي تامين هزينه هاي لازم براي فعاليت و توسعه نيروي انساني ماهر در بخش سلامت را داشته باشد. نبايد از اين مهم غاقل بود كه افرادي كه در قبال تصميمات خود پاسخگو هستند، بايد از توانايي لازم براي ايجاد پوشش مالي براي تصميمات خود برخوردار باشند. در اين زمينه نيز بايد دو نكته اساسي را مورد توجه قرار داد؛ اول اينكه با توجه به اهميت مهاجرت نخبگان در بخش سلامت از اهميت بالايي برخوردار است، منابع لازم براي بازآموزش و افزايش توانايي هاي آنان از جمله عوامل مهم در حفظ اين دسته از نيروي كار به شمار مي رود. اين موضوع علاوه بر آنكه نيازهاي علمي نيروي كار را مرتفع مي سازد، توانايي بنگاه را نيز با افزايش توانايي هاي مهارتي آن افراد، به دنبال خواهد داشت. ثانياً تاخير زياد در زمينه جذب نيرو، منجر به كاهش بهره وري در سيستم سلامت را خواهد شد. محدوديت منابع مالي بايد اين امكان را به مديران بدهد تا فرايند جذب نيروي كار را در زمان مناسب به انجام برسانند. پيشنهاداتي كه براي مواجهه با اين دو موضوع مي توان ارائه داد عبات خواهد بود از: -    بررسي وضعيت حقوق و دستمزد-    ارزيابي نابرابر ي هاي موجود در حقوق و دستمزد -    ارزيابي نيازهاي كارآموزي و بازآموزي

كاركنان-    هدف گذاري هاي انگيزشي براي كاركنان. 4-3- بهبود آموزشيكي از گام هاي اساسي براي حصول اطمينان از اينكه بنگاه داراي نيروي كار مفيد و كارآمد مي باشد، ان است كه بنگاه توانايي آموزش مناسب براي كاركنان و مديران خود را در مراحل مختلف داشته باشد. تركيب سيستم آموزش پزشكي در وزارت بهداشت و درمان بسياري از كشورها، دغدغه هاي پيرامون آموزش نيروي كار لازم براي بخش سلامت را تا حدودي حل كرده است؛ اما در اين بين نبايد از كارآموزي و يا بازآموزي نيروي كار در بخش سلامت غافل بود، زيرا همانگونه كه گفته شد، بخش سلامت به دليل رشد سريع دانش در حوزه سلامت، اين دو موضوع تاثيري بسيار زيادي در افزايش بهره وري نيروي كار خواهد داشت. مهمترين اقداماتي كه در اين زمينه مي توان اتخاذ كرد عبارتند از:-    بررسي نقش تامين كنندگان (پروايدرها) خدمات سلامت و ارتباط آنها با نيازهاي سلامت در جامعه-    قانون گذاري در زمينه كارآموزي و بازآموزي-    در نظر گرفتن مشوق هاي آموزشي براي جلوگيري از فرار مغزها-    ايجاد ارتباط ميان آموزش مداوم و سيستم درآمد. 4-4- ايجاد مشاركتاگر اجراي برنامه هاي خاص در سيستم سلامت با مشكل كمبود نيروي انساني مواجه است، مي توان خدمات سلامت را با استفاده از ايجاد مشاركت ميان بخش سلامت و ساير بخش هاي جامعه مانند سازمان هاي غير دولتي، نهاد هاي مدني، نهاد هاي مذهبي و يا ساير سازمان هاي مشابه پيگيري نمود. ايجاد چنين ظرفيتي در نظام سلامت، علاوه بر پوشش كاستي هاي مربوط به نيروي انساني در اين بخش، قدرت رساندن خدمات بهداشتي و درماني را به سطوح مختلف جامعه افزايش خواهد داد. مهمترين اقدامات لازم براي ايجاد چنين ظرفيتي در نظام سلامت كشور را

مي توان در قالب فعاليت هاي زير دسته بندي نمود:-    ايجاد ساختارهاي نظير هيئت امناء در بيمارستان و كميته هاي سلامت اجتماعي-    تسهيل برنامه ريزي مشترك-    آموزش نيروي لازم براي جذب سرمايه و مديريت پروژه-    تشكيل تيم هاي مديريت سلامت منطقه اي-    افزايش انگيزه هاي مشاركت در جوانان و گروه هاي اجتماعي مختلف در برنامه هاي سلامت.4-5- شكل دادن رهبريرهبري نظري، در سطوح مختلف سلامت يكي از ضرويات لازم براي مواجهه با مشكلات سلامت و نيل به اهداف لازم در شرايط پيچيده به شمار مي رود. مديران بخش هاي مختلف مي توانند در ايجاد يك رهبري نظري پيرامون اهداف و برنامه هاي نظام سلامت با هم همكاري نزديك داشته باشند. در راستاي اين امر مهمترين اقدامات عملي را مي توان در قالب موارد زير بين داشت:-    تعيين شفاف وظايف كاركنان و دادن بازخورد هاي مناسب و حمايتي به آنان-    سهيم كردن كاركنان در فرايند تنظيم و نظارت بر اهداف بنگاه-    توسعه برنامه هاي نظارتي و حمايتي بر روي مديران جديد-    تمركز بر كار گروهي براي تشخيص و حل مشكلات. 5-    نتيجه گيريبا توجه به اهميت نيروي انساني در بخش سلامت، مهمترين جنبه هاي مديريت منابع انساني در اين بخش مورد توجه قرار گرفت. با مروري بر مطالعات صورت گرفته پيرامون مديريت منابع انساني در سازمان هاي سلامت، مدل مناسبي از اركان مديريت در بخش سرمايه انساني اين بخش مطرح گرديد. اين مدل مديريت منابع انساني را از پنج بعد الزامات سياسي، الزامات تامين مالي، بهبود آموزش، بهبود مديريت منابع انساني و ايجاد مشاركت مورد توجه قرار داد. در هركدام از اين بخش ها اقدامات اساسي موثر براي بهبود وضعيت منابع انساني ارائه گرديد.به طور كلي مي توان بيان نمود كه مديريت مناسب منابع انساني ارتباط مستقيمي

با بهره وري و عملكرد بنگاه هاي سلامت دارد. اين فاكتور مي تواند اين اطمينان را در نيروي كار ايجاد نمايد كه چه كاري بايد انجام دهد، بازخورد بموقع دريافت نمايد، احساي با ارزش بودن و احترام نمايد و در نهايت امكان افزايش توانايي ها و رشد در بنگاه را داشته باشد. مديريت منابع انساني تكه تكه و سياست زده و كمبود مديران منابع انساني دو محدوديت عمده براي داشتن سيستم مناسب براي مديريت منابع انساني به شمار مي روند. براي غلبه بر اين مشكل سياست هاي زير را مي توان مورد تاكيد قرار داد:-    تعيين مدير ارشد براي تصدي گري مديريت منابع انساني-    ايجاد دوره هاي مديريت منابع انساني براي مديران-    توسعه آموزش هاي حين خدمت و مهارت محور براي نيروي كار-    تقويت نظارت-    شناسايي نابرابري هاي مربوط به حجم كار و دستمزد و پاداش. 6-    منابع و مواخذ

1-    West, M., Boril, C., Dawson , J., Sculy, J., Carter , M., Anelay, S., Patterson , M. and Waring, J, ‘The link between the management of employees and patient mortality in acute hospitals’, International Journal of Human Resource Management, 13:8, 2002,1299–1310. 2-    Huselid, M. A., ‘The impact of human resource management practices on turnover, productivity and corporate financial performance’, Academic of Management Journal, 38(3), 1995, 635–72.3-    Arthur , J. B., ‘Effects of human resource systems on manufacturing performance and turnover’, Academy of Management Journal, 37, 1994, 670–687.4-    Whitaker, S. and Marchington, M., ‘Devolving HR responsibility to the line: Treat, opportunity or partnership?’ Employment Relations, 25(3), 2003, 245–261.5-    Armstrong, Michael, ‘A Handbook of Human Resource Management Practice’, 10th edition, London: Kogan Page, 2006.6-    Hyde P., Boaden

R., Cortvriend P. and Harris C., ‘Improving Health through Human Resource Management’ Chartered Institute of Personnel and Development and the Department of Health, 2006.7-    Biscoe G., ‘Human resources: the political and policy context’, Prepared for the Global Health Workforce Strategy Group, Geneva: World Health Organization 2001.8-    Forsberg E, Axelsson R, Arnetz B, ‘Financial incentives in health care, The impact of performance-based reimbursement, Health Policy 58, 2001, 243-262.9-    Bossert, T., Barnighausen T., Bowser D., Mitchell A. and Gedik G., ‘Assessing Fi¬nancing, Education, Management, and Policy Context for Strategic Planning of Human Resources for Health. Geneva’, World Health Organization, 2007.10-    Bennett S., Franco L., ‘Public sector health worker motivation and health sector reform: a conceptual framework’, Partnership for Health Reform. Bethesda: Abt Associates 1999.11-    Lok, P. and Crawford, J. ‘The relationship between commitment and organizational structure, subculture, leadership style and job satisfaction in organizational change and development’, Leadership Organizational Development Journal, 20(7), 1999, 365-73.

انگيزش:ضرورت نظام خدمات درماني كشور

26

مديريت انگيزشي: ضرورت نظام خدمات بهداشتي درماني كشورمحمودرضا هاشم ورزي

با توجه به اجراي برنامه طرح تكريم ارباب رجوع در نظام ارائه خدمات بهداشتي درماني و تاكيد مديران اجرائي سيستم برلزوم جلب رضايت مشتريان ( ارباب رجوع ) ، اگر بنا باشد حد قابل قبولي از مشتري مداري را در نظام ارائه خدمات بهداشتي درماني حفظ كنيم بايد تا همان حد به انگيزه ها و رضايت شغلي كاركنان نيز توجه داشته باشيم . مديران سيستم بايد كاركنان خود را بعنوان مشتريان داخلي تلقي نموده و به اين نكته مهم توجه داشته باشند كه آنها نيز نيارها و انتظاراتي دارند .اين امر با

درك مهمترين خواسته هاي كاركنان از فعاليت شغلي شان ، فراهم ساختن محيطي آرام همراه با اعتماد متقابل وتعهد نسبت به اهداف و ارزشهاي سازمان ميسر   مي شود .لذا يك مدير كار آمد بايد آنچنان شرايطي را براي كاركنان فراهم نمايد تا آنان صرف نظر از حقوق ومزايايي كه  مي گيرند با جان ودل در خدمت سيستم باشند .بنابراين ايجاد انگيزه شغلي در كاركنان براي ارائه بهترين خدمات سازماني به ارباب رجوع اساس مديريت مي باشد. از سوي ديگراساس انگيزه شغلي در كاركنان اين است كه به افراد آنچه را بدهيم كه واقعاً از كارشان انتظار دارند . يك مدير هر چه بيشتر بتواند آنچه را كه كاركنان نياز دارند در اختيارشان بگذارد همان قدر هم مي تواند آنچه را سيستم نياز دارد ، مانند بهره وري ،كيفيت ،خدمات و .. را از كاركنان خود انتظار داشته باشد . بررسيها غالباً حاكي از اين است كه كاركنان ، مايلند بهترين نمود شغلي و شيوه ارائه خدمات را ازخود به نمايش بگذارند ، ولي گاهاً احساس مي شود كه مديريت و سيستم مانعي بر سر راه آنهاست .بسياري از مديران ، عليرغم داشتن كمال حسن نيت ، آنچنان محيطي را براي كاركنان فراهم مي سازند كه موجب كاهش بازده كاري ، بهره وري كم وتزلزل روحي كاركنان مي شود. از طرفي عدم درك صحيح از شرائط كاركنان و نبود ارتباط موفق بين مديران و كاركنان موجب آن مي شود كه آنان غالبا بر ضد هم عمل نموده ، در اين ميان ، مشتري قرباني جنگ بين آنها شود . براي ارائه خدمات بهينه لازم است كاركنان احساس

خوشايند و دلپذيري نسبت به خود و كارشان داشته باشند . هنگامي كه به كاركنان و خدماتشان ارزش داده شود آنان با جان ودل كار خواهند نمود ، لذا براي شكوفايي و پيشرفت و مديريت كيفيت در عصر فن آوري و اطلاعات ، مديران سيستم بايد  براي كاركنان خود نيز آنچنان باشند كه مورد انتظار كاركنان كار آمد و توانمند است .در اجراي برنامه ها زماني كه نياز مند همكاري تيمي هستيم گاهاً به نظر مي رسد كه در جا مي زنيم ، برخي از كاركنان آنچنان عمل مي كنند كه گويي از كارشان طفره مي روند و يا كوشش چنداني از خود نشان نمي دهند .هرچند خوشبختانه ، علي رغم مشكلاتي كه در سيستم مديريتي برخي ادارات تابعه وجود دارد ، كاركنان كم كار و ناسازگاردر اقليتند .ولي با اين حال اين معدود كاركنان هم مي توانند بي نظمي و اختلال رادرسيستم اشاعه دهند .  مديران بايدبدانند چرا وچگونه كاركنان يك سيستم ناسازگار و كم كار مي شوند ؟ بيشتر كاركنان از ابتدا ناسازگار و كم كار نيستند ! بلكه سيستم مديريتي و فرايند موجود زمينه را براي كم كاري آنان فراهم مي آورد ،  بررسيهاي صورت گرفته توسط مؤسسه آمار گيري گالپ در همين زمينه حاكي از آن است كه : 88 درصد از كاركنان مي خواهند سخت كار كنند و بيشترين تلاش خود را در كارشان نشان دهند. 55 درصد اظهار داشتند كه يك احساس و احتياج دروني ، مشوق  استفاده از بهترين توان آنهاست ، صرف نظر از حقوق ومزايائي كه دريافت مي كنند.اما : 50 درصد گفته اند ، فقط

آنقدر تلاش مي كنند كه اخراج نشوند . 75 درصد بيان داشته اند : كه مي توانستند بطور قابل ملاحظه اي موثر تر كار كنند ، وقتي از آنها پرسيده شد پس چرا كوشا تر نيستيد؟ گفته اند : رئيس ما نمي داند چگونه ما را به كار وا دارد!! آنقدر حقوق نمي گيريم كه بهتر كار كنيم !!مديران ارجمند !  آيا اين جوابها به نظر شما آشنا نيستند ؟ آيا اين جوابها شما را ناراحت نمي كند؟لذا مي بينيم كه اكثر كاركنان مي خواهند كوشش كرده و  نياز هاي خود را از طريق كار برآورده سازند .در عين حال تامين باشند ، به خواسته هاي ارباب رجوع توجه داشته باشند ،  از كارشان راضي وخشنود باشند و مهارتهاي جديد را كسب نمايند .اما مي بينيم ،  غالباً آنچه كاركنان از كارشان توقع دارند آني نيست كه مديران سيستم در اختيارشان مي گذارند . غالب مديران ، ارائه خدمات شايسته با درد سركمترو موفقيت بيشتر را از كاركنانشان توقع دارند و خيلي كم به احتياجات واقعي كاركنان توجه مي كنند .از سوي ديگر ، با  پيشرفت تكنولوژي امروزه كاركنان به مهارتهاي بيشتري نياز خواهند داشت ،  لذا اداره افراد خلاق و توانمند ، حساسيت بيشتري را طلب مي كند . هر چه كاركنان از سطح علمي بالاتري برخوردار باشند ، انتظار دارند در محيط كار با آنها رفتار بهتري داشته باشند رفتار بهتر با كاركنان ، يعني يافتن روشهايي كه در آنها اشتياق بيشتري نسبت به كارشان ايجاد كنيم ! .مادامي كه رضايت كاركنان جلب مي شود ، اعتقادو اعتماد آنان به سازمان افزايش مي

يابد. فضاي كار تغيير مي كند ، توقعات جنبه مثبت تري بخود مي گيرد ، جريان كار سريعتر شده ، همچنين كاركنان با علاقه و ا شتياق بيشتري به انجام وظيفه مي پردازند .خلاصه آنكه : هر كارمند مي تواند نسبت به كاري كه انجام مي دهد ، احساس خوشايندي داشته باشد اگر مديران سيستم انگيزه و رضايت بيشتري را در آنان ايجاد نمايند . ويژگيهاي دهگانه اي كه كاركنان بيش از هر چيز از مديرانشان انتظار دارند در محيط كارشان حاكم باشد عبارتند از :1٫ براي مديران كارآمد كار كنند .2٫ خودشان انديشه كنند.3٫ نتيجه نهائي كار خود را ببينند .4٫ وظيفه خوشايندي به عهده آنان باشد .5٫  از جريان كار آگاه باشند6٫ نظراتشان شنيده شوند .7٫ مورد احترام باشند .8٫ از زحماتشان قدرداني شود.9٫ به چالش دعوت شوند.10٫ فرصتهايي براي بهبود مهارتهايشان داشته باشند .اميد است مديران نظام ارائه خدمات بهداشتي درماني در قبال زحمات صادقانه پرسنل خدوم عرصه بهداشت و درمان كشور آنچنان عمل كنند كه بايد .منابع :شيوه هاي ايجاد انگيزه در افراد نوشته :  تايلا دل  ترجمه : فرهاد احمدي نائينيمجموعه آموزشي فنون مديريت كيفيت در يك هفته  – هم افزايي (برنامه ريزي عصبي ، زباني ) NLPنوشته :  موشاپيرو  ترجمه وتدوين : گروه كارشناسان ايران

تهيه و تدوين با دخل و تصرف :محمودرضا هاشم ورزي– كارشناس ارشد روانشناسي باليني – MPH بهداشت روان – مدرس دانشگاه

' )

document.write( addy58494 )

document.write( '' )

//-->\n

آدرس ايميل جهت جلوگيري از رباتهاي هرزنامه محافظت شده اند، جهت مشاهده آنها شما نياز به فعال ساختن جاوا اسكريپت داريد

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109