مديريت هزينه

مشخصات كتاب

عنوان و نام پديدآور:مديريت هزينه / www.modiryar.com

ناشر :www.modiryar.com

مشخصات نشر ديجيتالي:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان 1391.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه , رايانه

موضوع:مديريت - هزينه

مديريت هزينه

سازه اطلاعات سامان

پيشرفت سريع و شگرف فناوري همراه با افزايش روزافزون رقابت در بازارهاي جهان، مديران واحدهاي اقتصادي را ناگزير از توليد محصولاتي با كيفيت بالا، ارائه خدمات مطلوب به مشتريان و درعين حال با كمترين بهاي تمام شده كرده است. اين انتظارات، الزامات بيشتري را از لحاظ تامين اطلاعات موردنياز، براي سيستم حسابداري ايجاب مي كند. بسياري از واحدهاي اقتصادي بتدريج از ديدگاههاي حساب_____داري بهاي تمام شده سنتي فاصله مي گيرند و به ايجاد سيستم مديريت هزينه (COST MANAGEMENT SYSTEM) تمايل نشان مي دهند. سيستم مديريت هزينه نوعي سيستم برنامه ريزي و كنترل است كه هدفهاي زير را دنبال مي كند:1) اندازه گيري بهاي تمام شده منابعي كه در راه انجام فعاليتهاي اصلي2) تشخيص و حذف اقلامي از هزينه كه ارزش افزوده ايجاد نمي كنند؛3) تعيين كارايي و اثربخشي فعاليتهاي اصلي انجام شده در واحدهاي اقتصادي؛4) تشخيص و ارزيابي فعاليتهاي جديدي كه مي تواند عملكرد آينده سازمان را بهبود بخشد.تاكيد سيستم مديريت هزينه پر فعاليتهاي بنگاه اقتصادي است. اين تاكيد براي دستيابي به هدف توليد محصولات وخدمات با كيفيت، با حداقل بهاي تمام شده، حائزاهميت بسيار است. در اين سيستم، هزينه فعاليتهاي عمده بنگاه اقتصادي به كالاها و خدمات توليدي با توجه به نحوه استفاده از فعاليتها در توليد اين كالاها و خدمات تخصيص مي يابد .هدفهاي سازماني مديران بسيار متنوع است. برخي از هدفها كه به طور مكرر موردتاكيد قرار گرفته اند عبارتند از:سودآوري؛ رشد؛ خودكفايي مال______ي؛ حداقل

كردن بهاي تم__ام شده؛ تنوع بازار؛ كيفيت محصولات؛ مسئوليتهاي زيست محيطي؛ خدمات اجتماعي.وظيفه مديريت حصول اطمينان از دستيابي به هدفهاي تعيين شده، صرفنظر از اين هدفهاست. در كوششهايي كه به منظور دستيابي به هدفهاي فوق صورت مي گيريد، معمولاً مدي____ران با چهار نوع فعاليت اصلي درگير مي شوند:1) تصميم گيري2) برنامه ريزي3) رهبري فعاليتهاي عملياتي4) كنترلبراي انجام هريك از فعاليتهاي چهارگانه، مديريت نيازمند اطلاعات است. اين اطلاعات مي تواند از منابع مختلفي نظير اقتصاددانان، متخصصان مالي، كاركنان فروش و بازاريابي، كاركنان توليد وحسابداري به دست آيد.تحولات چندسال گذشته شامل آزادسازي اقتصاد، رونق مجدد بورس اوراق بهادار و نزديك شدن نرخ بهره به سطح نرخ تعادلي، باعث گرديده كه مباحث مختلف مديريت هزينه و كارايي بازار و بررسي آثار مالي تحولات اقتصادي بر بازارهاي مالي و بورس اوراق بهادار و چگونگي تاثير آنها بر ارزش و قيمت گذاري سهام موردتوجه قرار گيرد. زيرا درصورت كارابودن بازار سرمايه است كه قيمت اوراق بهادار عادلانه تعيين مي شود و تخصيص سرمايه كه مهمترين اركان توليد و توسعه اقتصادي است به صورتي مطلوب و موثر انجام مي گيرد.يكي از پيامدهاي رشد و توسعه، ظهور پيوند اقتصاد با اخلاق و تاثير متقابل مسائل اقتصادي و اخلاقي و ارزشهاي اجتماعي بر يكديگر است. بدين ترتيب، مديريت بنگاههاي اقتصادي ديگر صرفاً افزايش سودآوري يا توليد كالا را تنها هدف خويش ندانسته، بلكه موضوعهايي همچون پرداخت حقوق عادلانه به كاركنان، رعايت كيفيت و بهاي توليدات، آلودگي محيط زيست و ساير مسائل اخلاقي را نيز بايد رعايت كنند. بنابراين، واحدهاي اقتصادي به جاي داشتن عملكرد صرفاً اقتصادي، به صورت نهادهاي چندمنظوره درآمده اند و

بايستي با اين ويژگيها در بازارهاي سرمايه گذاري داخلي و خارجي شركت جويند و مطابق با ضوابط بازار به فعاليتهاي خود ادامه دهند، زيرا روند تغيير قيمت و الگوي رفتاري بازار تصادفي و غيرمنظم است(RANDOM WALK) . به عبارت ديگر، بازار حافظه ندارد، و از قيمتهاي دي__روز در مورد فردا نمي توان نتيجه گيري خاصي كرد.در بازارهاي كاراي سرمايه، مديران رقابتي و كارآفرين مي توانند با بهره گيري از عوامل متعدد بازار، بازارسازي كنند. زيرا در دنياي رقابتي، تعداد زيادي معامله گر و در كنار آن تعداد زيادي دلال و كارگزار و واسطه متخصص خريدوفروش سهام وجود دارد، كه از پختگي لازم برخوردارند و تاثير اطلاعات بر قيمت سهام را مي دانند. آنان همواره سعي بر آن دارند كه بازار به صورت دوطرفه عمل كند و در آن به طور مستمر عده اي خريدار و عده اي فروشنده باشند و ركود و كسادي مفرط بر بازار حاكم نگردد. از وظايف اساسي و مهم بازارهاي سرمايه، تامين مالي شركتها و بنگاههاي اقتصادي است.بازار سرمايه بايد اين قابليت و ويژگي را داشته باشد كه بتواند سرمايه شركتها و واحدهاي اقتصادي نيازمند را تامين كند.تخصيص هنگامي بهينه است كه بيشترين بخش سرمايه متوجه سودآورترين فعاليتها شود. پس تخصيص سرمايه هنگامي درست انجام مي شود كه شركتهايي كه فرصتهاي سرمايه گذاري بهتر دارند، سرمايه موردنياز خود را تامين كنند، و آن بخش از اقتصاد كه بازدهي كمتري دارد با محدوديت روبرو شود. اگر توزيع اعتبارات درجامعه، وابسته به درج اعتبار افراد، توازي خطر بازده طرحهاي سرم______ايه گذاري و ظرفيتهاي وام گيري و وام دهي واحدها باشد. روشن است كه

سرمايه محدود كشورها به طور بهينه تخصيص مي يابد و به پروژه هاي سودآور و مفيد سرمايه لازم اختصاص داده مي شود. در غير اين صورت كارايي مديريت هزينه و بازار سرمايه نامتجانس خواهدبود و نمي توانند در خدمت رشد و توسعه اقتصادي قرار گيرند. ؛ سازه اطلاعات سامان ( www.sis eg.com )

هفت گام مديريت هزينه و درآمد

راز ثروت آفريني بابك كريمي

همه چيز درباره رابرت كيوساكي ( نويسنده كتاب پرفروش : پدر پولدار , پدر بي پول و خالق بازي گردش پول )رابرت كيوساكي : " علت عمده اي كه باعث مي شود اغلب مردم در تنگناهاي مالي به سر ببرند اين است كه سالهاي زيادي از عمر خود را در مدارس مي گذرانند اما در خصوص پول چيزي ياد نميگيرند . نتيجه اين است كه مردم فقط ياد مي گيرند براي پول كار كنند اما هيچ گاه ياد نمي گيرند چه كنند تا پول برايشان كار كند . "رابرت در هاوايي به دنيا آمد وهمانجا بزرگ شد . او چهارمين نسل يك خانواده بزرگ دورگه ژاپني – آمريكايي بود . پدرش رييس آموزش و پرورش ايالت هاوايي بود . او پس از اتمام دوره دبيرستان در نيويورك به ادامه تحصيل پرداخت و پس از به پايان رساندن دانشگاه به نيروي تفنگداران دريايي آمريكا پيوست و به عنوان افسر و خلبان هليكوپترهاي سنگين و مسلح نظامي راهي ويتنام شد .در بازگشت از ويتنام زندگي مالي و تجاري رابرت آغاز شد . در سال 1977 او شركتي را بنيان نهاد كه نخستين كيف هاي پول مردانه اي كه مخلوطي از نايلون و ولكرو بود به بازار عرضه كرد .

كه اين محصول بعدها به يك فراورده مولتي ميليون دلاري جهاني تبديل شد . او و محصولاتش در مجلات معتبر جهاني حضور داشتند و دارند .با بازنشسته شدن در سن 47 سالگي در سال 1996 رابرت به سرمايه گذاري يعني آنچه بيش از همه مورد علاقه اش بود روي آورد .در اين سال رابرت در سه شركت سهامي عام كشف نفت , طلا و نقره سرمايه گذاري كرد كه شركت هاي نقره و طلا براي سرمايه گذارانش پول زيادي به ارمغان آورد . وي هنچنين در اين سال كتاب " پدر پولدا , پدر بي پول " با كمك شارون لچتر (يك حسابدار حرفه اي و تاجر) را نوشت . اين كتاب به مدت سه سال پرفروشترين كتاب نيويورك تايمز و وال استريت ژورنال بود .در اين كتاب رابرت در مورد دو پدر خود توضيح مي دهد . يكي بي پول و ديگري پولدار , اولي بسيار باهوش , تحصيلكرده و داراي مدرك دكترا از دانشگاه استنفورد و ديگري كه در اصل پدر دوستش بود و رابرت او را پدر خود مي خواند تا هشت كلاس تحصيل نكرده بود . هر دوي آنها در حرفه هايشان موفق بودند و تمام عمرشان را به سختي كار كرده بودند اما يكي وقتي مرد , ده ها ميليون دلار براي خانواده و سازمان هاي خيريه به جا گذاشت , حال آنكه ديگري پس ازمرگش مقروض بود .همچنين از ديگر مباحث بنيادي مطرح شده در اين كتاب تفاوت دارايي و بدهي است . از نظر رابرت اگر شما دست از كار بكشيد بايد دارايي هايتان , پول به جيب

شما وارد كند , در حالي كه بدهي هايتان , پول از جيب شما خارج مي كند . موفقيت كتاب "پدر پولدار , پدر بي پول " سبب شد تا شركت " پدر پولدار " تاسيس شود . اين شركت يك موسسه بين المللي آموزشي است كه به آموزش تجارت و سرمايه گذاري در هفت كشور جهان مشغلول است و ده ها هزار دانشجو دارد .در طول دهه اخير رابرت كتاب هاي زيادي را به رشته تحرير درآورد كه هريك به نوبه خود موفقيتي را براي اين شركت به همراه داشته است . به دليل نگراني فراواني كه رابرت از خلا در حال رشد ميان داراها و ندارها داشت , به خلق بازي " گردش پول " پرداخت كه به آموزش پول اختصاص دارد . بازي اي كه نيويوك تايمز درباره آن ميگويد : " گردش پول بازي جديداي است كه هدف آن آموزش سرمايه گذاري و كسب ثروت به افراد است و به سرعت طرفداران زيادي در سرتاسر جهان پيدا كرده است . "اين بازي در حقيقت بر پايه اصولي طراحي شده كه در كتاب هايش به آن اشاره مي كند . وي درباره خلق اين بازي ميگويد : " من در طول سالهاي تحصيلي ام به اين نتيجه رسيدم كه بهترين شيوه يادگيري , تمرين و تكرار است . پس به فكر طراحي بازي اي افتادم كه بتواند در كنار جذابيت و سرگرمي , مفاهيم مالي , سرمايه گذاري و حسابداري را به افراد بياموزد . آموزش چنين مفاهيمي با مطالعه كتاب و يا شركت در كلاس هاي آموزشي ممكن است كمي كسل

كننده و دشوار باشد ." هدف بازي گردش پول، آموزش مفاهيم پايه مديريت مالي، سرمايه گذاري و حسابداري در غالب يك بازي مي باشد. اين بازي در عين جذابيت در حقيقت مدلي ساده شده از زندگي مالي واقعي افراد مي باشد كه در محيط آن به بازيكنان فرصت داده مي شود تصميماتي بگيرند كه شايد در زندگي واقعي جرات تفكر در مورد آنها را هم نداشته باشند و در نهايت بياموزند كه چگونه مي توان با سرمايه گذاري پس اندازهاي ماهيانه خود، به استقلال مالي برسند. در بازي گردش پول 101 نوع مختلف سرمايه گذاري هاي معمول مانند بازار سكه و طلا، اوراق بهادار(شامل سهام و اوراق مشاركت)، املاك و مستغلات(شامل انواع خانه، زمين، آپارتمان و ...)، راه اندازي كسب و كارهاي كوچك و بزرگ(مانند راه اندازي شركت هاي پاره وقت، فروشگاه هاي مختلف، مشاركت با مسئوليت محدود و ...) ارائه شده و نحوه تصميم گيري در خصوص مناسب بودن آنها با بررسي قيمت ها، نرخ بازگشت، قيمت آينده و وام گيري آموزش داده مي شود. در اين بازي بازيكنان با وارد كردن صورت درآمدها و هزينه در صورت سود و زيان و همچنين محاسبه دارايي ها و بدهي ها در ترازنامه مالي با مفاهيم اوليه حسابداري اموال شخصي خود آشنا شده و مديريت گردش پول شخصي خود را فرا مي گيرند.در موسسه آموزشي او مهمترين چيزي كه تعليم داده ميشود , عشق و استقامت است . او اين آموزش را با كمك گرفتن از مردان بزرگي چون آنتوني رابينز , زيگ زيگلار و اگ مندينو انجام ميدهد .پيام رابرت آشكار است : " مسوليت

امور مالي ات را خود بر عهده بگير يا تا آخر عمر پذيراي دستورالعمل ها و فرمايشات ديگران باش . به دست خودت است كه ارباب پول باشي يا برده اش ."رابرت كلاس هايي دارد كه از يك ساعت تا سه روز طول مي كشد و به مردم درباره رموز ثروتمند شدن آموزش مي دهد . گرچه سوژه هاي كلاس او شامل " سرمايه گذاري با بالاترين بهره و كمترين ريسك " , " چگونه به فرزندانمان آموزش دهيم پولدار شوند " و " تاسيس شركت ها و واگذاري آنها " است , اما پيام تكان دهنده و استوارش چيز ديگري است . آن پيام چنين است : " نبوغ مالي را كه در وجودتان خوابيده است را بيدار كنيد . اين نبوغ و استعداد , آماده سربرآوردن است ."اين همان تعريفي است كه سخنران و نويسنده مشهور جهاني , آنتوني رابينز در مورد كار رابرت ابراز ميدارد . او ميگويد : " كار رابرت كيوساكي در امر آموزش , كاري نيرومند , عميق , شگرف و دگرگون ساز است . من در برابر تلاش هايش سر تعظيم فرود مي آورم و به تمام مردم , شركت در اين كلاس را توصيه مي كنم ."گزيده اي از سخنان رابرت كيوساكي در كتاب پدر پولدار , پدر بي پول* مردم كم درامد و اقشار مياني , براي پول كار مي كنند اما براي پولدارها , پول است كه براي آنها  كار مي كند .* اكثر مردم به دليل ترس و حرص در چرخه زندگي گرفتار مي شوند . چرخه اي كه شامل بيدار شدن , سركار

رفتن , بيدار شدن , سركار رفتن , پرداخت مخارج و ... است .* علت اصلي فقر و نابساماني مالي , ترس و جهل است نه اقتصاد و دولت و يا ثروتمندان .* اكثر مردم , تمام عمرشان را به دليل احساس ترس به دنبال شغل ثابت , كسب حقوق , افزايش درآمد و امنيت كاري مي گردند .* پولدارها دارايي مي اندوزند , حال آنكه بي پول ها و اقشار متوسط , بدهي مي اندوزند و به اشتباه تصور مي كنند كه دارايي است .* شانس به ذهن خلاق روي مي آورد .* مشكل اصلي ترس نيست , بلكه چگونگي مقابله با ترس است , مخصوصا ترس از دست دادن پول .* بازنده ها از شكست نااميد مي شوند و برنده ها الهام ميگيرند .

نقش مديريت هزينه در كاهش هزينه ها

نويسنده: ابوالقاسم فخاريان

مديريت هزينه در يك بيان ساده عبارت است از به كارگيري مطلوب و توام با كارآيي منابع سازمان در جهت ارزش آفريني براي مشتريان. اين تعريف بر اين نكته محوري تاكيد دارد كه سودآوري و رشد بنگاه از طريق خلق ارزش براي مشتريان تحقق مي يابد. منشا ثروت زايي بنگاه هاي اقتصادي و سازمان ها مشتريان هستند و تنها مشتريان رضايتمند و خشنود وفادار مي مانند و به صورت پايدار به ايجاد ثروت در سازمان ها ادامه مي دهند. رضايتمندي مشتريان نيز به آن بستگي دارد كه ما تا چه ميزان در مقايسه با رقبا محصول و خدمات ارزشمند و داراي كيفيت را با قيمت مناسب و در زمان مناسب به آنان عرضه مي كنيم.«مديريت هزينه» مفهومي است كه به ميزان زيادي تحقق هدف فوق را برآورده

مي سازد. مديريت هزينه فلسفه بهبود است زيرا مي كوشد راه هاي مناسب براي تصميم گيري هايي كه متضمن ارزش آفريني براي مشتريان، همراه با كاهش هزينه هاست را بيابد. مديريت هزينه بر اين نگرش استوار است كه هزينه ها به خودي خود ايجاد نمي شوند بلكه تمام هزينه هاي توليد و يا انجام خدمات محصول و نتيجه تصميم گيري هاي مديريت است كه عمدتاً معطوف به چگونگي استفاده از منابع محدود سازمان است. نگرش مديريت هزينه نقش مهمي در جهت دادن تصميمات مديران به سوي ايجاد ارزش براي همه ذي نفع ها (سهام داران، مشتريان، كاركنان و جامعه) به عهده دارد و مي كوشد بين منافع ذي نفع هاي مختلف تلفيق مناسب و خلاقانه ايجاد كند.فلسفه و نگرش «مديريت هزينه» متشكل از مجموعه اي از ابزار و تكنيك هاست كه مي تواند به تجزيه و تحليل جامع تصميمات مديريت بپردازد و در هر مورد تصميمات مديريت را پشتيباني كند.مجموعه ابزار و تكنيك هاي «مديريت هزينه» كه به پيشبرد اهداف و برنامه هاي ياري مي رساند «سيستم مديريت هزينه» ناميده مي شود. برخي از اين تكنيك ها را مي توان به قرار زير برشمرد: -هزينه يابي بر مبناي فعاليت كه ضمن آن فعاليت هاي ارزش زا و فعاليت هاي فاقد ارزش در سازمان شناخته مي شود و برپايه اطلاعات حاصله نسبت به حذف فعاليت هاي فاقد ارزش زايي و يا تجديد مهندسي در جهت بهبود فعاليت ها و فرآيندها اقدام مي شود. -هزينه يابي هدف كه ضمن آن فرض بر اين است كه قيمت فروش محصولات ما توسط بازار تعيين مي شود. سود مورد انتظار

سرمايه گذار نيز قطعي و از پيش _تعيين شده است.بنابراين سازمان بايد بكوشد قيمت تمام شده محصول از تفاضل قيمت فروش و سود مورد انتظار تجاوز نكند. در اين بررسي كوشش مي شود با مهندسي ارزش، هزينه ها را به گونه اي كاهش داد كه كيفيت نيز پابرجا بماند. -هزينه يابي بهبود مستمر (kaizen) كه ضمن آن هر ساله كاهش بهاي تمام شده توليد هدف گذاري مي شود و از مجموعه نيروهاي سازمان خواسته مي شود ابتكارات و پيشنهادات خود را براي تحقق اين هدف عرضه كنند و در جهت آن بكوشند البته از منافع حاصله برخوردار شوند. -تحليل هزينه و منافع كه به آن پرداخته شد و نهايتاً تراز سنجي (Beachmarking) كه به مفهوم مقايسه دايمي بنگاه با رقبا و تلاش در جهت پيشرو بودن و تبديل شدن به بهترين الگو در صنعت است. نكته حايز اهميت و قابل تاكيد آن كه پيشبرد مفهوم و نگرش «مديريت هزينه» مستلزم برخورداري سازمان از سيستم مناسب هزينه يابي و حسابداري صنعتي مناسب است كه متاسفانه اكثر قابل ملاحظه شركت ها و بنگاه هاي اقتصادي و همچنين دستگاه هاي دولتي ما از چنين سيستمي محروم هستند.با معرفي اجمالي مفهوم و نقش مديريت هزينه به شرح فوق، طرح سياست هاي كاهش هزينه در دستگاه هاي دولتي و شركت هاي وابسته دولت و تاكيدورزي بر صرفه جويي با نگرش سنتي مي تواند آثار منفي در برداشته باشد كه در نهايت به افزايش _قابل ملاحظه هزينه ها و هدر رفتن منابع بينجامد. تفاهم

مديريت هزينه در شرايط رقابتي، چرا و چگونه؟

محمد روشن مقدمه:پيشرفت سريع و شگرف تكنولوژي همراه با افزايش روز افزون رقابت در بازارهاي جهاني، مديران

واحدهاي اقتصادي از جمله بانكها را ناگزير به ارائه خدماتي مطلوب به مشتريان و در عين حال با كمترين بهاي تمام شده نموده است. اين انتظارات، الزامات بيشتري را از لحاظ تامين اطلاعات موردنياز مديران، براي سيستم حسابداري[1] ايجاب مي كند. فراهم نمودن اين اطلاعات مستلزم داشتن سيستمي كارآمد با نگاه به شرايط رقابتي و اوضاع اقتصادي، ممكن است. بسياري از واحدهاي انتفاعي، سيستم هاي سنتي هزينه يابي خود را با "سيستم هاي مديريت هزينه"[2] جايگزين مي كنند. در سيستم مديريت هزينه، هزينه هر يك از فعاليتها، اندازه گيري شده و هزينه هاي بدون ارزش افزوده، مشخص و زمينه تقليل و حذف آنها فراهم مي گردد. تاكيد بر سيستم مديريت هزينه موجب مي شود تا محصولات و خدماتي با كيفيت برتر و كمترين بهاي تمام شده ممكن توليد و ارائه گردد، در اين صورت توان رقابت واحدهاي انتفاعي افزايش خواهد يافت. در مقاله حاضر سعي گرديده ضمن معرفي مزاياي حسابداري مديريت، مديريت هزينه در شرايط رقابتي نيز بررسي گردد.در موسسات انتفاعي انجام توليد و ارائه خدمات مستلزم صرف هزينه هاي ثابت و متغير مي باشد، اينكه توليد كالاها و ارائه خدمات به چه قيمتي صورت گيرد تا ضمن حفظ سهم بازار، سودي معقول نيز براي موسسه كسب گردد سوالي است كه پاسخ به آن نيازمند شناخت روشهاي هزينه يابي است.بسياري از واحدهاي اقتصادي بتدريج از ديدگاه حساب_____داري بهاي تمام شده سنتي فاصله مي گيرند و به ايجاد "سيستم مديريت هزينه" تمايل نشان مي دهند. هدف اصلي از ايجاد مديريت هزينه، كاهش بهاي تمام شده خدمات (هزينه هاي ثابت و متغير) جهت كمك به افزايش سودآوري

است. اهداف مهمي مانند سودآوري، رشد سهم بازار، خودكفايي مال______ي، حداقل كردن بهاي تم__ام شده، تنوع محصولات و خدمات، افزايش كيفيت محصولات و خدمات ارائه شده و...... در موسسات انتفاعي كه به طور مكرر مورد تاكيد مديران و متخصصان مالي قرار مي گيرند به نحوي با مديريت هزينه در ارتباط مي باشند. يكي از ابزارهاي نوين جهت تحقق اهداف فوق سيستم محاسبه بهاي تمام شده كالاها و خدمات بر مبناي "هزينه يابي مبتني بر فعاليت" [3] است، اين سيستم از طريق بازنگري اطلاعات مالي (ترازنامه اي وسود و زياني) موسسه، شناسايي فعاليتهاي اصلي، تعيين هزينه عملياتي هريك از فعاليت ها، انتخاب عوامل ايجاد هزينه و محاسبه هزينه هاي عملياتي مربوط به هر يك از موضوعات هزينه، نسبت به ارائه اطلاعات به مديران اقدام مي كند. از طرف ديگر و بر خلاف گذشته كه از حسابداران به عنوان محاسبه كنندگان اعداد و ارقام ياد مي كردند، امروزه عدم وجود حسابداري مديريت در موسسات انتفاعي دور از ذهن بنظر مي رسد، بطوريكه ارائه راهكارهاي گوناگون جهت مديريت كردن هزينه ها به يكي از مهمترين وظايف آنها تبديل شده است. اهداف مديريت هزينهسيستم مديريت هزينه نوعي سيستم برنامه ريزي و كنترل است كه هدفهاي زير را دنبال مي كند: 1 - اندازه گيري بهاي تمام شده منابعي كه در راه انجام فعاليتهاي اصلي واحد اقتصادي مورد استفاده قرار مي گيرد.2 - تشخيص و حذف اقلامي از هزينه كه ارزش افزوده ايجاد نمي كنند.3 - تعيين كارايي و اثربخشي فعاليتهاي اصلي انجام شده در واحدهاي اقتصادي.4 - تشخيص و ارزيابي فعاليتهاي جديدي كه مي تواند عملكرد آينده سازمان را

بهبود بخشد. چون وظيفه مديريت، حصول اطمينان از دستيابي به هدفهاي تعيين شده است، در كوششهايي كه به منظور دستيابي به هدفهاي فوق صورت مي گيرد، معمولاً مدي____ران در چهار نوع فعاليت اصلي درگير مي شوند. 1- تصميم گيري2- برنامه ريزي3- رهبري فعاليتهاي عملياتي4– كنترل. براي انجام هر يك از فعاليتهاي چهارگانه، مديريت نيازمند اطلاعات است، اين اطلاعات مي تواند از منابع مختلفي نظير اقتصاددانان، متخصصان مالي، كاركنان بخش هاي فروش، بازاريابي، توليد، خدمات وحسابداران به دست آيد. ارائه اطلاعات فوق و مديريت هزينه جز با برقراري يك سيستم پيشرفته حسابداري مديريت كه شامل طراحي و استفاده از روشهاي مختلف حسابداري در داخل سازمان باشد، امكان پذبر نيست. حسابداري مديريت را نمي توان مجموعه اي از قواعد ثابت به حساب آورد بلكه روشهاي آن به منظور دستيابي به هدفهاي سازمان از طريق بهبود و تصميم گيري توسط مديران و كاركنان آن است. نياز به اطلاعات معمولاً نيروي محركه حسابداري مديريت محسوب مي شود. اطلاعات حسابداري مديريت براي دو منظور اصلي "تسهيل تصميم گيري" و " اثر بر تصميم گيري" فراهم مي آيد. چون در مقام مقايسه با حسابداري مالي، حسابداري مديريت رشته اي جديد در حسابداري است و با توجه به اختلافاتي كه بين موسسات اقتصادي وجود دارد، بايد خود را با ويژگي ها و نيازمنديهاي سازمان مربوطه تطبيق دهد. نظر به اينكه دو عامل اصلي تغييرات تكنولوژي و رقابتهاي جهاني بر عملكرد سازمانهاي امروزي اثري فوق العاده دارد و چنانچه سازماني خود را با اين دو عامل هماهنگ و همراه نكند در بلندمدت از رقبا عقب خواهد ماند، توجه اي ويژه به مديريت هزينه

جهت افزايش سودآوري و باقي ماندن در صحنه رقابت ضروري بنظر مي رسد. به اين جهت براي اينكه سازمان ها در چنين محيط هاي پويايي فعاليت نمايند به سيستم حسابداري مديريت نيازي مبرم داشته و درك مفاهيم آن نيز مستلزم شناخت سازمان و نيروهاي موثر آن است.اهداف حسابداري مديريت1- تامين اطلاعات موردنياز مديران براي تصميم گيري و برنامه ريزي.2- كمك به مديران در رهبري و كنترل فعاليتهاي عملياتي.3- انگيزش مديران و كاركنان براي فعاليت در راستاي اهداف سازمان.4- سنجش و ارزيابي عملكرد واحدهاي تابعه اطلاعات حسابداري مديريت غالباً از طريق وظيفه جلب توجه مي كند براي مثال فرض كنيد كه هزينه هاي ثابت و متغير ارائه خدمات به صورت دستي به نحوي چشمگير بيش از مبلغ بودجه باشد، به عبارتي ديگر انجام خدمات از اين طريق مقرون به صرفه نبوده و مي بايست راههايي جديد جستجو شود. اطلاعات حسابداري مديريت به مديران كمك مي كند كه ساختار تصميم را تعيين كنند، به اين ترتيب هزينه هاي ارائه خدمات از دو طريق "دستي" و "رايانه اي" محاسبه و جهت اخذ تصميم در اختيار مديريت قرار داده مي شود. اين شاخه از حسابداري از يك سو گذشته نگر و از طرف ديگر آينده نگر است، اينكه محصولات و خدمات به چه هزينه اي به بازار عرضه شوند تا ضمن رقابت با رقبا، سودي معقول نيز براي موسسه كسب گردد نشان از آينده نگري اين سيستم مي باشد. با توجه به اينكه بخش هاي خدماتي در اقتصاد فعلي كشور در حال رشد و گسترشي سريع است، به موازات آن تكنيكهاي حسابداري مديريت نيز بايد با توجه به نيازهاي

اطلاعاتي واحدهاي فعال در اين بخش مورد ارزيابي مجدد قرار گرفته و با اين نيازها هماهنگ شوند. تفاوت اساسي بين موسسات خدماتي و توليدي آن است كه اغلب خدمات همزمان با توليد به مصرف مي رسند، به بيان ديگر نمي توان خدمات را همانند كالاها در انبار نگهداري كرد، اما بسياري از تكنيكهايي كه براي اندازه گيري بهاي تمام شده و سنجش عملكرد واحدهاي توليدي ابداع شده، در بخش خدمات نيز با موفقيت بكار گرفته شده است، پس در راه توسعه روشهاي حسابداري مديريت، همواره بايد نيازمنديهاي واحدهاي مختلف بخشهاي خدماتي نيز مد نظر قرار گيرد. سيستم هاي اطلاعاتي حسابداري و ارتباط آن با مديريت هزينه امروزه با ايجاد تحول در سيستم هاي توليد و خدمات، مديريت با پيچيدگي و تغييراتي شديد روبرو شده بنحوي كه به تنهايي نمي تواند نسبت به محيط خود در سازمان شناختي كافي داشته باشد. به همين دليل ضرورت پيدا كرد كه سيستمي بوجود آيد كه مديريت را در امر شناسائي مشكل، تعيين اهداف، شناسايي دقيق مسئله، تعريف راه حلهاي ممكن، ارزيابي اين راه حلها، انتخاب يك راه حل بهينه، اجرا، كنترل و ارزيابي آن كمك كند. نقش حسابداري مديريت عبارت از تهيه و ارايه اطلاعات مرتبط و سودمند براي كمك به مديريت در برنامه ريزي فعاليتها، اعمال كنترل مديريت و تصميم گيري عقلائي در جهت تحقق اهداف سازمان است. البته صرف ارايه اطلاعات نمي تواند مديريت را در انجام وظايف خود ياري كند بلكه اطلاعات ارايه شده بايد داراي ويژگيهايي باشد كه مديريت از آن در فرآيند تصميم گيري استفاده كند. بنابراين سيستم اطلاعاتي حسابداري مديريت با هدف كمك به مديران در امر تصميم گيري

بوجود آمد و همگام با گسترش و پيچيده شدن سيستم توليد، و ارائه خدمات، رشد و گسترش پيدا كرده است . بديهي است تلفيق سيستم اطلاعاتي حسابداري با اهداف و روشهاي مديريت هزينه، روندي فزاينده در جهت كاهش هزينه ها و كمك به افزايش سودآوري را در پي خواهد داشت. نتيجه گيري:هم اكنون بسياري از افراد و موسساتي كه ارتباطي تنگاتنگ با مشتريان داشته و خواستار كسب سودي بيشتر مي باشند به اين نتيجه رسيده اند كه كاهش هزينه هاي توليد و ارائه خدمات، رابطه اي مستقيم با افزايش سودآوري دارد. يكي از راههاي كاهش هزينه هاي فوق، گذر از سيستم حسابداري سنتي به سوي حسابداري مدرن است، آنجايي كه حسابداران به عنوان متخصصين ارزش افزوده، خط دهنده اصلي سياست هاي مالي بوده و از روشهايي چون حسابداري مديريت و مديريت نمودن هزينه ها، مي توانند سهمي اساسي در افزايش سودآوري داشته باشند. از طرف ديگر امروزه مفهوم بازار محدود به يك منطقه خاص نبوده و جهاني محسوب مي شود. رقابت شديد در سطح بين المللي، اغلب موسسات توليدي و خدماتي از جمله شركتها، بانكها و.... را وادار مي سازد كه محصولات و خدمات خود را با كيفيت عالي و كمترين بهاي تمام شده به بازار عرضه كنند. علاوه بر اين الزاماتي جديد همانند موافقتنامه "سازمان تجارت جهاني مي تواند دليلي محكم جهت استفاده از روشهاي مديريت هزينه باشد.نويسنده : محمد روشنمنابع و مآخذ :1- شباهنگ، رضا. حسابداري مديريت. 1378. انتشارات سازمان حسابرسي.2- عالى ور عزيز و رضا شباهنگ- حسابدار صنعتى (برنامه ريزى و كنترل)، 1370. سازمان حسابرسى- جلد سوم3- رئيسي، ابراهيم. مديريت هزينه. ماهنامه

علمي آموزشي تدبير. شماره 136، شهريور ماه 1382

4- Cooper,Robin and Robert Sokaplan- Cost Management- Avilable in www.thomson.com/estore/detail. Financial Reporting Management.--------------------------------------------------------------------------------[1]. Accounting SystemCost Management System .[2][3]. Activity Based Costing

ضرورت مديريت هزينه

تدبير

پيشرفت سريع و شگرف فناوري همراه با افزايش روزافزون رقابت در بازارهاي جهان، مديران واحدهاي اقتصادي را به توليد محصولاتي با كيفيت بالا، ارائه خدمات مطلوب به مشتريان و در غايت كاستن از هزينه تمام شده كالا و خدمات ترغيب نموده است. از اين رو جهت تحقق اين انتظارات، تأمين اطلاعات مورد نياز به صورت جامع براي سيستم حسابداري يك ضرورت است و به همين علت بسياري از دست اندركاران امور اقتصادي به تدريج از ديدگاههاي سنتي مبتني بر حسابداري بهاي تمام شده فاصله مي گيرند و به ايجاد سيستم مديريت هزينه گرايش پيدا مي كنند. سيستم مديريت هزينه نوعي سيستم برنامه ريزي و كنترل است كه براساس اطلاعات جامع طرح ريزي مي گردد و اين اهداف را پي مي گيرد:1- برآورد و تعيين بهاي تمام شده منابعي كه در راه انجام فعاليتهاي اصلي واحد اقتصادي مورد استفاده قرار مي گيرد. 2- تشخيص و حذف اقلامي از هزينه كه ارزش افزوده ايجاد نمي كنند. 3- تعيين كارايي و اثربخشي فعاليتهاي اصلي انجام شده در واحدهاي اقتصادي. 4- تشخيص و ارزيابي فعاليتهاي جديدي كه مي تواند عملكرد آينده سازمان را بهبود بخشد. به طور كلي مي توان چنين نتيجه گرفت كه تأكيد سيستم مديريت هزينه بر روند فعاليتهاي بنگاه اقتصادي است. بدون شك در نظر گرفتن اين اولويت ها براي دستيابي به هدف توليد محصولات و خدمات با كيفيت بالا، با حداقل بهاي تمام شده، بسيار حائز اهميت است. در اين سيستم،

هزينه فعاليتهاي عمده بنگاه اقتصادي به كالاها و خدمات مربوط به توليد با توجه به نحوه استفاده از فعاليتها در توليد اين كالاها و خدمات تخصيص مي يابد. در اين راستا هدفهاي سازماني مديران بسيار متنوع است. برخي از هدفها كه به طور مكرر مورد تأكيد قرار مي گيرند عبارتند از: توجه به سودآوري و رشد، رسيدن به خودكفايي مالي، به حداقل رساندن بهاي تمام شده كالا، متنوع ساختن بازار، ارتقاء كيفيت محصولات مطابق با استانداردهاي بين المللي، رعايت ملاحظات زيست محيطي، همچنين انجام وظايف مربوط به خدمات اجتماعي. وظيفه مديريت در اين سيستم، كسب اطمينان از دستيابي به هدفهاي فوق الذكر به صورت جامع است و به منظور دستيابي به اين هدفها، مديران معمولاً فعاليت اصلي خود را بر چهار موضوع متمركز مي سازند. 1- تصميم گيري، 2- برنامه ريزي، 3- رهبري فعاليتهاي عملياتي، 4- كنترل و پيگيري كارهاي انجام شده. براي تحقق عيني هر يك از فعاليتهاي چهارگانه، مديريت نيازمند اطلاعات است. اين اطلاعات مي تواند از منابع گوناگوني نظير اقتصاددانان، متخصصان مالي، كاركنان فروش و بازاريابي، كاركنان توليد و حسابداري به دست آيد. تحولات چند سال گذشته شامل آزاد سازي اقتصاد، رونق مجدد بورس اوراق بهادار و نزديك شدن نرخ بهره به سطح نرخ تعادلي، باعث گرديده كه مباحث مختلف مديريت هزينه اهميت فراوان بيابد. زيرا هرگونه اقدام در جهت كاهش هزينه توليد كالا و خدمات مستقيماً بر قيمت سهام در بورس سهام تأثير مي گذارد. جذاب بودن سهام هر مؤسسه اقتصادي و توليدي نيز به نوبه خود مي تواند معياري در جذب و تخصيص سرمايه كه مهمترين اركان توليد و توسعه اقتصادي است تلقي گردد. يكي از

پيامدهاي رشد و توسعه همه جانبه پيدايش رويكردي جديد مبني بر پيوند توسعه و موفقيت اقتصادي با ملاحظات اخلاقي و تأثير متقابل مسائل اقتصادي و اخلاقي و ارزشهاي اجتماعي بر يكديگر است. در نتيجه، مديريت بنگاههاي اقتصادي ديگر نمي توانند صرفاً افزايش سودآوري يا افزايش توليد كالاي مرغوب را تنها هدف خود در نظر گيرند، بلكه موضوعهايي همچون پرداخت حقوق عادلانه به كاركنان، رعايت كيفيت بالا همراه با كاهش بهاي توليدات، كاستن از آلودگي محيط زيست و ساير مسائل اخلاقي را نيز بايد رعايت كنند. بنابراين، واحدهاي اقتصادي به جاي اينكه توجه خود را صرفاً به عملكرد اقتصادي معطوف نمايند، به صورت نهادهائي چند منظوره درآمده اند و با اين ويژگيها بايد در بازارهاي سرمايه گذاري داخلي و خارجي شركت نمايند و مطابق با ضوابط و استانداردهاي بين المللي به فعاليتهاي خود ادامه دهند. نكته ديگري كه بايد به آن توجه نمود اين واقعيت است كه روند تغيير قيمت و الگوي رفتاري بازار تصادفي و غير منظم است (RANDOM WALK)، به بيان ديگر بازار حافظه ندارد بنابراين از قيمتهاي ديروز در مورد فردا نمي توان نتيجه گيري خاصي كرد. در بازارهاي فعال سرمايه، مديران رقابتي و كارآفرين مي توانند با بهره گيري از عوامل متعدد، بازاريابي كنند. زيرا در دنياي رقابتي، تعداد زيادي معامله گر و در كنار آن تعداد كثيري دلال و كارگزار و واسطه متخصص خريد و فروش سهام وجود دارد، كه از تجربه كافي برخوردارند و تأثير اطلاعات بر قيمت سهام را مي دانند. آنان همواره سعي بر آن دارند كه بازار به صورت دو طرفه عمل كند و در آن به طور مستمر عده اي خريدار و عده اي فروشنده باشند

و ركود و كسادي بيش از حد بر بازار حاكم نگردد. از سوي ديگر وظايف اساسي و مهم بازارهاي سرمايه، تأمين مالي شركتها و بنگاههاي اقتصادي است. بازار سرمايه بايد اين قابليت و ويژگي را داشته باشد كه بتواند سرمايه شركتها و واحدهاي اقتصادي نيازمند را تأمين كند. تخصيص سرمايه هنگامي بهينه است كه بيشترين بخش سرمايه متوجه سودآورترين فعاليتها شود. پس تخصيص سرمايه هنگامي درست است كه شركتهايي كه فرصتهاي سرمايه گذاري بهتر دارند، به سهولت بتوانند سرمايه مورد نياز خود را تأمين كنند، و آن بخش از اقتصاد كه بازدهي كمتري دارد با محدوديت در سرمايه گذاري روبه رو شود. در نتيجه اگر ارائه تسهيلات مالي و وام دهي به مؤسسات اقتصادي و توليدي گوناگون و نيز توزيع اعتبارات بين آنها، بنابر ملاحظات جامع فوق الذكر و بازدهي شركتها صورت گيرد، بديهي است كه سرمايه محدود كشورها به طور بهينه تخصيص مي يابد و به پروژه هاي سودآور و مفيد سرمايه لازم اختصاص داده مي شود. درغير اين صورت كارايي مديريت هزينه و بازار سرمايه نامتجانس خواهد بود و نمي توانند در خدمت رشد و توسعه اقتصادي قرار گيرند. (برگرفته از تدبير شماره 136)

تحليل راهبردي هزينه، پارادايم كليديِ مديريت هزينه

دكتر غلامرضا گودرزي 

آنچه امروزه در رابطه با مؤسسات تجاري ، انتفاعي و حتي غيرانتفاعي، بيش از هر چيز ديگري نمود پيدا كرده، توجه به هزينه هاي متعدد سازمان و يا به تعبيري دقيق تر، مديريت هزينه است. زيرا در شرايط رقابتي امروز جهاني، سازمان هاي مختلف جهت حفظ بقا و توان رقابتي خود بايد نسبت به مقايسه هزينه هاي شان با رقباي بالفعل و حتي بالقوه آگاهي داشته و فعالانه در ميدان رقابت در بعد هزينه وارد عمل شوند. علي رغم اينكه

هر سازماني بر اساس نگرش هاي سنتي و ديرينه خود، به مديريت هزينه با هدف حفظ هزينه در پايين ترين سطح ممكن و بررسي نحوة كاهش آن مي پردازد، اما به اعتقاد بسياري از انديشمندان مديريت از جمله پورتر، آنچه ضامن نيل به اين مقصود در كوتاه مدت ( يعني كاهش سطح هزينه ها ) و بلندمدت ( يعني نيل به هزينه رقابتي ) مي شود، چيزي نيست مگر تحليل راهبردي هزينه.تحليل راهبردي در مديريت هزينه، گامي است فراتر از بررسي صِرف وضعيت موجود؛ بلكه فرايندي است مستمر و مؤثر براي مقايسه هزينه هاي دروني سازمان با ساير رقبا. به بياني ديگر، تحليل راهبردي هزينه، بر ارزيابي مستمر وضعيت سازمان در ارتباط با ساير رقبا تأكيد دارد. عموماً فعاليت هاي هر مؤسسه اي شامل انجام مجموعه اي از امور است مانند طراحي، توليد، بازاريابي، تحويل و خدمات پس از فروش كه هر يك داراي هزينه هاي متعددي هستند. تركيب مجموع اين هزينه هاي متنوع، نشان دهندة ساختار هزينه داخلي سازمان است. با اين تعريف، هزينة هر فعاليت در وضعيت مجموع هزينه هاي شركت و در ارتباط با هزينه هاي ساير رقبا تأثيري شگرف دارد. با توجه به اين مطلب، تأكيد اصلي تحليل راهبردي هزينه ، مقايسه هزينه فعاليت هاي مختلف سازمان با  هزينه هاي مشابه رقباي اصلي و نيز توجه به ضرورت تفكيك بين هزينه هاي رقابتي و غير رقابتي و عنايت به اين نكته است كه چه منابعي، منبع هزينه رقابتي و چه مواردي عامل هزينه هاي غير رقابتي هستند. موضوع حائز اهميت ديگر ، وضعيت هزينه هاي يك شركت است كه در توضيح آن بايد گفت: رابطة وضعيت يك شركت، تابعي از چگونگي هزينه مجموع فعاليت هاي مرتبط با عملكرد كاري شركت در

مقايسه با مجموع هزينه فعاليت هاي انجام شده از جانب ساير رقباست. زنجيره ارزش به اعتقاد ميكائيل پورتر، زنجيرة ارزش، ابزاري توانمند در بازشناسي فرايندها، فعاليت ها و عمليات گوناگون سازمان ها از طريق بررسي عواملي همچون طراحي و توليد، بازاريابي، تحويل، خدمات پس از فروش و غيره بوده و ابزاري مناسب در ارائه تحليلي راهبردي بشمار مي رود. زنجيرة ارزشي در سازمان نشان دهندة مجموعه حلقه هايي از فعاليت ها و عملياتي است كه در داخل آن صورت مي گيرد (شكل1). به كارگيري مفهوم زنجيره ارزش، در تحليل ها علاوه بر تبيين دقيق هزينه هاي لازم جهت انجام هر فعاليت منتهي به خلق ارزش، سود جزيي را نيز براي سازمان در پي خواهد داشت. همان طور كه در شكل 1  مشخص است، دو نوع فعاليت اصلي در زنجيره ديده مي شود كه نقش تعيين كننده اي در تحليل راهبردي هزينه دارند. از سويي ديگر، عدم انباشت و تراكم عمليات مؤسسه و تبديل آنها به فعاليت هاي راهبردي و مرتبط و نيز فرايندهاي تجارت، به عنوان عناصر اصلي در ساختار هزينه شركت مطرح است.زنجيرة ارزش در نگرش تحليل راهبردي هزينه از طريق تخصيص سرمايه و هزينه هاي عملياتي سازمان به فعاليت هاي مجزا در زنجيره، امكان تخمين هزينه براي هر فعاليت را فراهم ساخته و بدين ترتيب فرايند تخصيص، جذب و كنترل هزينه هاي سازمان را مشخص تر مي سازد.البته در شركت هاي توليدي بين فعاليت هاي ساري و جاري همواره پيوندي وجود دارد كه حاكي از تاُثير متقابل فعاليتي خاص در هزينة ساير فعاليت ها مي باشد؛ به طور نمونه، بنا بر تحقيقات هگرت و موريس، توليدكنندگان ويدئو در ژاپن توانستند سربزنگاه از طريق اجراي اولين مرحله در زنجيره ارزش، يعني طراحي محصول و نيز

آخرين گام در آن ( توليد)، هزينه هاي مربوط به توليد را از رقمي حدود 1300 دلار در سال 1977 ، به كمتر از 300 دلار در سال 1984 كاهش دهند و اين چيزي نيست مگر ميزان كاهش صورت گرفته در تعداد اجزا.مفهوم اصلي بخش:زنجيرة ارزش در شركت، كليه فعاليت هاي اساسي جهت ايجاد ارزش در مشتريان و فعاليت هاي حمايتي وابسته را شناسايي مي كند.                                                                                  شكل 1: مدل زنجيره ارزش سازمان:فعاليت هاي اوليه (پايه) و هزينه هافعاليت هاي پشتيباني و هزينه هافعاليت هاي اوليه1) تأمين ، تدارك  و حمل و نقل داخلي : در اين گروه، مجموعه اي از فعاليت ها، هزينه ها و دارايي هايي قرار مي گيرند كه با خريد سوخت، انرژي، مواد خام، قطعات، كالاها و عوامل مصرفي از فروشندگان، از جمله دريافت، انبارش و توزيع كالاهاي ورودي از تأمين كنندگان، بازرسي و مديريت موجودي انبار مرتبط هستند.2) عمليات توليدي : فعاليت ها و هزينه ها و دارايي هايي متشكل از تغيير مواد ورودي به محصول نهايي (توليد، مونتاژ، بسته بندي، نگهداري تجهيزات و وسايل، عمليات، تضمين كيفيت و حفظ محيط زيست).3) توزيع و حمل و نقل خارجي: فعاليت ها، هزينه ها و دارايي هايي كه در زمينة امور مربوط به توزيع و تحويل فيزيكي محصولات به خريداران است؛ از جمله انبارش كالاهاي كامل شده، سفارش هاي درگير در هر فرايند، سفارش هاي انتخاب شده و بسته بندي شده، بارگيري، عمليات حمل و تحويل، ثبت و نگهداري شبكه مربوط به واسطه ها و توزيع كنندگان.4) فروش و بازاريابي: فعاليت ها ، هزينه ها و دارايي هاي مرتبط با فعاليت هاي فروش، تبليغات و توسعه محصول، برنامه ريزي و تحقيقات بازار و حمايت از واسطه ها و توزيع كنندگان.5) خدمات: فعاليت ها ، هزينه ها و دارايي هايي متشكل از تاًمين تسهيلات براي خريداران؛ از قبيل

نصب و راه اندازي، تحويل قطعات اضافي، تعمير و نگهداري، تسهيلات فني، دريافت پيشنهادها و انتقادات خريداران.فعاليت هاي پشتيباني1)تحقيقات، فناوري و توسعه سيستم ها: فعاليت ها، هزينه ها و دارايي هاي مرتبط با تحقيق و توسعه محصول، فرايند تحقيق و توسعه محصول، فرايند طراحي، طراحي تجهيزات، توسعه نرم افزار و كامپيوتر، سيستم ارتباطات از راه دور، خدمات پشتيباني كامپيوتري، ايجاد قابليت هاي جديد بانك هاي اطلاعاتي و توسعه سيستم هاي پشتيباني كامپيوتري.2)مديريت منابع انساني: فعاليت ها، هزينه ها و دارايي هايي متشكل از استخدام و تجديد نيرو، اخراج، آموزش، توسعه و پاداش به كاركنان در كليه سطوح، فعاليت هاي مرتبط با كارگران، توسعه مهارت هاي علمي و قابليت هاي اساسي كاركنان.3)روابط عمومي: فعاليت ها، هزينه ها و دارايي هاي مرتبط با مديريت عمومي، امور مالي و حسابداري، فعاليت هاي نظارتي و قانوني، ايمني و امنيت شغلي، مديريت سيستم هاي اطلاعاتي، ايجاد و اتحاد راهبردي و تشريك مساعي با شركاي راهبردي و ساير فعاليت هاي بالادستي. با بررسي شكل 1 ، ممكن است زنجيرة ارزش سازمان هاي مشابه و رقيب يكسان فرض شود؛ به عنوان مثال، از آنجا كه ماهيت فعاليت كليه شركت هايي كه در صنعت خودروسازي مشغولند تا حد زيادي يكسان است، لذا تصور مي شود كه داراي زنجيرة ارزش يكساني نيز هستند؛ اما بايد گفت چنين تصوري درست نيست. به بيان پورتر، زنجيرة ارزش هر سازمان و روش انجام هر فعاليت، بيانگر ويژگي هاي خاص آن است و تحت تأثير عواملي نظير راهبردهاي سازمان، نگرش هاي لازم جهت اجرايي نمودن راهبرد هاي آن، منابع اقتصادي و ارزش هاي حاكم بر سازمان مي باشد. از آنجا كه هر يك از عوامل مذكور، از سازماني به سازمان ديگر متفاوت است، لذا شاهد تفاوت هايي اساسي در زنجيره ارزشي هر يك از شركت هاي رقيب خواهيم بود.مقايسه و

تشخيص ميزان تمايز زنجيرة ارزش رقبا، به انجام مطالعات و بررسي هاي متعددي در دامنه فعاليت هاي متنوع هر رقيب و در نظر گرفتن درجه همبستگي رقبا احتياج دارد. واضح است كه هزينه هاي داخلي براي سازنده اي كه كليه قطعات و اجزاي مورد نيازش را در داخل خود مي سازد، به مراتب بيشتر از موارد مشابه سازنده اي است كه اجزا و قطعات را از تأمين كنندگان خارج سازمان خريداري نموده و خود صرفاً مونتاژ مي كند.مديريت هزينهتعريف مديريت هزينه: اداره نمودن هزينه ها و مراكز هزينه (cost centers) به نحوي كه هزينه ها در روند ايجاد ارزش افزوده و منافع هر چه بيشتر سينرژيكي باشد.ضرورت مديريت هزينه و تعيين قيمت هدف1) تداوم اضافه ظرفيت• رشد ظرفيت سازي از ميانگين نرخ رشد سالانه 4/3 درصدي دهه 1990 ، به نرخ سالانه 4/1 درصد بين سالهاي 1998 تا 2006 كاهش مي يابد؛ اما همچنان 7/8 ميليون دستگاه ظرفيت جديد ايجاد خواهد شد.•  ظرفيت توليد از 80 ميليون در سال 2000 ، به 83 ميليون دستگاه در سال 2006 بالغ خواهد شد.• نرخ استفاده از ظرفيت در آينده بهبود خواهد يافت، ولي كافي نيست؛ لذا ظرفيت همچنان به صورت يك عامل بي ثبات كننده باقي خواهد ماند.• در شرايط نرخ رشد كنوني، مونتاژ جهاني خودرو نمي تواند تا سال 2020 ظرفيت موجود را به كار گيرد.بنابراين آثار اضافه ظرفيت را مي توان در بي ثباتي بازار، تشديد رقابت و ضرورت يافتن بازارهاي جديد برشمرد.2) افزايش ادغام ها•  به دليل رقابت بيشتر و بهره گيري از صرفه هاي ناشي از مقياس توليد، ادغام در صنعت خودرو روز به روز بيشتر مي شود.•  بر اثر ادغام 20شركت خودروساز رده اول،10 شركت 95% توليد را طي 2005 -

1998 برعهده خواهند داشت( يعني 50% از شركت هاي رده اول خودروساز جهاني در حدود 95% توليد جهاني را برعهده دارند).• ساير فعالان صنعت خودرو جهان نيز جهت مقابله با فشارهاي ياد شده، چاره اي جز ادغام ندارند.3) ضرورت مشتري مداري• به دليل مازاد ظرفيت جهاني، ضروري است تا خودروسازان ضمن حفظ مشتريان قبلي، مشتريان جديدي بيابند.• امروزه حفظ مشتري فعلي، مقدم بر كسب مشتري جديد است.حفظ مشتري نيازمند رعايت نكات زير است: كيفيت مطلوب قيمت مناسب تحويل مناسب خدمات پس از فروش مطمئن اطلاع از نظرات و خواسته هاي مشتري4) باقي ماندن بهترين ها در صحنه رقابت از جمع بندي نكات فوق در خواهيم يافت كه آنهايي مي توانند به رقابت ادامه دهند كه مشتري خود را به خوبي حفظ كنند و سپس به جذب مشتري جديد اقدام نمايند.يكي از مهمترين ابزارها جهت باقي ماندن در صحنه رقابت، توان كاهش هزينه ها به منظور كاهش قيمت هاست؛به عبارت ديگر، راز اساسي موفقيت در رقابت مشتري مداري است.روش هاي اصلي مديريت هزينهبا توجه به نكات فوق، روش هاي اصلي مديريت هزينه در اكثر شركت هاي خودروساز عبارتند از:1) هزينه يابي هدفمند( Target Costing )2) هزينه يابي كايزن( Kaizen Costing )3) ثابت نگه داشتن هزينه (Cost Maintenance )هزينه يابي هدفمند: در هزينه يابي هدفمند، تأكيد بر بررسي و كاهش هزينه ها در مرحلة طراحي و توسعه محصول مي باشد. قواعد كلي اين سيستم عبارت است از: طراحي محصول از نظر كيفي منطبق با نظر مشتري باشد. براي محصول جديد هزينه هاي هدف تعيين شود. جهت رفع نياز مشتري راهكارهاي اجرايي تدوين شود.هزينه يابي كايزن: در هزينه يابي كايزن، تأكيد بر مرحله ساخت است. در اين سيستم، نظام حسابداري مديريت و برنامه فعاليت هاي كايزن در سطح كف كارخانه اجرا

مي شود(مانندT QM, JIT  و غيره). هدف هزينه يابي كايزن عبارت است از پيگيري هاي سرسختانه فعاليت هاي كاهش هزينه در تمام مراحل ساخت به منظور حداقل فاصله بين اهداف سود شركت.ثابت نگه داشتن هزينه:  در سيستم ثابت نگه داشتن هزينه، هزينه هاي دوره قبل براي دوره جديد به عنوان استاندارد تلقي شده و سعي مي شود تا سطح آن در دوره جديد پايين تر آورده شود.از بين روش هاي ياد شده، مهمترين روش هزينه يابي هدفمند است؛ زيرا با سرعت نوآوري و افزايش رقابت همخواني بيشتري دارد.مراحل تعيين قيمت هدف1) توسعه يك محصول، نياز مشتري را تأمين كرده و رضايت او را جلب نمايد.2) انتخاب قيمت هدفي كه بر مبناي ارزش هاي مشتري قرار دارد.3) استخراج و تعيين هزينه هدف؛4) اعمال مهندسي ارزش(Value Engineering)   براي دستيابي به هزينه هاي هدف.بايد توجه داشت كه مهندسي ارزش ، عبارت است از ارزيابي نظام مند جنبه هاي كاركرد تجاري زنجيره ارزش با هدف كاهش هزينه ها همراه با تأمين نياز مشتري.تجربه شركت هاي خودرو ساز در اجراي مديريت هزينه•  تويوتا اولين شركتي بود كه سيستم هزينه يابي هدفمند و مديريت هزينه را اجرا نمود.•  فورد نيز تجارب مشابهي را در اين زمينه اندوخته است كه اهم فعاليت هاي انجام شده عبارتند از:1) تشكيل ستاد مركزي TCM (Total cost management)  با هدف مبارزه با اتلاف در تمامي زنجيره تأمين؛ مطالعات اين شركت نشان داد كه در هر فرايندي تا 30% اتلاف وجود دارد كه با حل آنها مي توان در هزينه صرفه جويي كرد.2) اعزام گروه هاي نجات و اجراي برنامه هاي PLAN BLITZ  در شركت هاي پيمانكار ، سراسر كارخانه ها و غيره براي يافتن فرصت هاي كاهش هزينه.3) صرفه جويي 2/2 ميليارد دلار در سال 1998 با استفاده از شيوه هاي فوق.4)

پياده كردن ايده توليد ناب ( Lean Production ) در كارخانه؛5) تأسيس مركز منابع علمي و تكنيكي توليد ناب (  Lean Resource Center)6) اجراي برنامه هاي نقد و بررسي كالا (Commodity Review )  جهت بررسي راهكارهاي كاهش هزينه؛7) ايجاد مركز يادگيري پيمانكاران.نگرش ساپكو در مديريت هزينهنگرش ساپكو در اين زمينه عبارت است از پيشگيري و اجتناب در ايجاد هزينه بدون ارزش افزوده و آمادگي جهت گذر از شرايط شبه انحصاري فعلي به شرايط رقابت كامل.اهم برنامه هاي ساپكو در جهت مديريت هزينه1- آموزش قطعه سازان در مورد مديريت هزينه و تعيين قيمت هدف از طريق برگزاري دوره هاي آموزشي و سمينارها2- اجراي پروژه هاي مستمر كاهش قيمت در قطعه سازان3- همكاري با مشتري (ايران خودرو) در تعريف قيمت هدف4- ثابت نگه داشتن قيمت ها طي سال 13805- كاهش قيمت ها تا قيمت هدف از سال 1381 به بعد6- ضرورت آشنايي با شيوه هاي نوين مديريت هزينه و تعهد به اجراي آن در كليه فرايندهاي شركت به اين ترتيب، منطقي است كه بگوييم زنجيرة ارزش و هزينه هاي متفاوت بين شركت هاست كه آنها را به سمت اتخاذ راهبرد«هزينه كمتر و در نهايت قيمت كمتر» ترغيب مي نمايد؛ به گونه اي كه ثمرة عملي آن، محصولاتي رقابتي با كيفيت و رفاهي مطلوب در بازار آتي مصرف مي باشد. در رابطه با هزينه پايين بنگاه مي توان گفت كه هزينه جزءجزء فعاليت هاي معين شركت در ارتباط با زنجيره ارزش شركت بايد ناچيز باشد . در اين زمينه، مؤسسات بايد جهت دستيابي به بازار هدف، براي اجراي اين گونه فعاليت ها با كيفيتي بالاتر و قابليت هاي بهتر، هزينه هاي بيشتري مصروف نمايند. توضيح اينكه مي توان علت اصلي تفاوت موجود بين مؤسسات رقيب را در انجام

فعاليت هاي تأمين كنندگان و يا شبكه هاي پيوسته توزيع محصولات به مصرف كنندگان نهايي جستجو نمود. تأمين كنندگان و فرايندهاي بعدي ممكن است به دليل وجود تفاوت هاي فاحش در ساختار هزينه هاي بالا و يا سود ناچيز ناشي از فعاليت هايشان ، هزينه رقابتي شركت را به مخاطره اندازند؛ حتي اگر اين هزينة رقابتي به لطف انجام برخي امور داخلي، رقابتي شده باشد. به عنوان مثال، هنگامي كه هزينه هاي رقابتي شركتM ichelin    در مقايسه با دو شركت رقيب آن  ( Good year و  Bridgestone ) در صنايع لاستيك سازي بررسي شود ، مفهوم مديريت هزينه در زنجيرة تأمين و هزينه رقابتي بيشتر درك مي شود. خريداران براي تهيه يك جفت لاستيك Michelin بايد مبلغي معادل 400 دلار بپردازند؛ در حالي كه براي خريد يك جفت لاستيك مشابه از دو شركت ديگر، كافي است تنها 350 دلار پرداخت نمايند. اين مابه التفاوت50 دلاري لزوماً ناشي از هزينه بالاي توليد نيست، بلكه به نوعي منعكس كنندة راهبرد رقابتي مديران آن در جهت ارائه محصولي با كيفيت بالاتر و قابليت هاي بيشتر است كه البته به نوبه خود به افزايش قيمت منجر مي شود. امّا بايد در نظر داشت كه علل ديگري نيز در اين تفاوت قيمت ها مطرح هستند؛ به عنوان نمونه مي توان به 2 عامل مهم اشاره نمود: اولاً تفاوت هر سه شركت در هزينه هايي است كه براي تأمين كنندگان مواد اوليه و قطعات مي پردازند؛ ثانياً كارايي فرايندهاي توليد، سطح هزينه ها و تفاوت هاي ناشي از قيمتِ عمده فروشي يا خرده فروشي توسط دلالان شركت Michelin در مقايسه با دو شركت مذكور. بنابراين براي تشخيص اينكه آيا هزينه ها و قيمت يك شركت از ديدگاه مصرف كنندة نهايي رقابتي

است يا نه، به همان نسبت كه بررسي هزينه هاي داخلي مهم هستند، توجه به فعاليت ها و هزينه هاي رقابتي مربوط به سازندگان و فرايندهاي بعدي آنها نيز با اهميت مي باشد. در واقع مديريت هزينه در زنجيرة تأمين، نسبت به مفهوم ديرينه هزينه يابي حسابداري، مفهومي كاربردي تر و عملي تر پيدا مي كند. نمونه ديگر از اهميت مديريت هزينه در زنجيرة تأمين را مي توان از روابط بين خودرو سازان و قطعه سازان داخلي يافت. شركت هاي ايران خودرو و سايپا به عنوان دو خودروساز بزرگ كشور، در حال حاضر از الگوهاي مديريت زنجيرة تأمين استفاده مي نمايند؛ به طوري كه شركت هاي ساپكو، سازه گستر و مگا موتور وظيفة تأمين و تدارك قطعات خودروهاي توليدي اين شركت ها را برعهده دارند. هر كدام از اين شركت هاي متوّلي تأمين و تداركات، با صدها سازنده قطعات خودرو مرتبط هستند. اهميت بحث كاهش قيمت خودرو و افزايش كيفيت آن و تعيين راهبرد نيل به قيمت رقابتي در زنجيره تأمين هر دو شركت ايران خودرو و سايپا و مذاكرات متعدد بين قطعه سازان و شركت هاي متولي تأمين و تدارك در مورد تحليل قيمت و تعيين قيمت هدف، از جمله مهمترين مباحث و مشكلات بين آنها مي باشد؛ به طوري كه در بسياري از مطالعات انجام شده، مباحث قيمت گذاري و هزينه يابي هدف از رئوس مشكلات بين آنها شناسايي شده است.طراحي مدل زنجيرة ارزش در ابعاد كلي صنعت همان گونه كه در دو مورد قبل مشخص شد، زنجيرة ارزش شركت، در حوزة وسيعتري تحت تأثير فعاليت هاي كليه بازيگران زنجيرة تأمين در آن صنعت قرار مي گيرد. مواردي از قبيل زنجيرة ارزش تأمين كنندگان رده هاي پايين تر، بالاتر و نيز مصرف كنندگان، نمايندگي ها، توزيع كنندگان و متوليان خدمات پس

از فروش به مصرف كنندة نهايي بايستي در يك افق وسيعتري ديده شود. در اينجا لازم است نگاهي به بحث زنجيرة تأمين نيز داشته باشيم.زنجيره تأمين و مديريت آنمحققان و نويسندگان مختلف، نگرش ها و تعاريف متفاوتي از زنجيره تأمين ارائه نموده اند. برخي زنجيره تأمين را در روابط ميان خريدار و فروشنده محدود كرده اند؛ چنين نگرشي تنها بر عمليات خريد رده اول در يك سازمان تمركز دارد. گروه ديگري به زنجيره تأمين ديد وسيعتري داده و آن را شامل تمام سرچشمه هاي تأمين ( پايگاه هاي تأمين) براي سازمان مي دانند. با اين تعريف، زنجيره عبارت خواهد بود از تأمين كنندگان رده اول، دوم، سوم و غيره؛ چنين نگرشي به زنجيرة تأمين، تنها به تحليل شبكه تأمين خواهد پرداخت. ديد سوم، نگرش زنجيره ارزش «پورتر» است كه در آن زنجيره تأمين شامل تمام فعاليت هاي مورد نياز براي ارائه يك محصول يا خدمت به مشتري نهايي مي باشد. با نگرش مذكور به زنجيره تأمين، توابع ساخت و توزيع به عنوان بخشي از جريان كالاها و خدمات به زنجيره اضافه مي شود. در واقع با اين ديد، زنجيرة تأمين شامل سه حوزه تدارك، توليد و توزيع مي باشد.بر طبق اين نظريه، زنجيره تأمين در يك تعريف ساده، شامل تمام فعاليت هاي مورد نياز براي ارائه يك محصول به مشتري نهايي بوده و مديريت زنجيرة تأمين در واقع، مديريت اين فعاليت ها در زنجيره تأمين مي باشد.مديريت زنجيره تأمين، يكپارچه سازي فرايند توليد و توزيع را در دستور كار خود قرار مي دهد. زنجيره تأمين         S  C به شبكه اي از تسهيلات و فعاليت ها اطلاق مي شود كه براي فراهم نمودن مواد اوليه، حركت مواد ميان تجهيزات، ساخت كالا، توزيع نهايي كالاي

قابل مصرف و پشتيباني پس از فروش مورد نياز است.به يكپارچه سازي اين فعاليت ها از طريق بهبود روابط اعضاي زنجيره كه براي كنترل و هدايت بهينه جريان كالا و خدمات صورت مي گيرد، مديريت زنجيره تأمين مي گويند.شكل زير روند نظارت مديريت زنجيره تأمين را نشان مي دهد: شكل 2به طور كلي، SCM عبارت است از مديريت مجموعه فعاليت هايي شامل مواد اوليه و تبديل آنها به كالاهاي واسطه اي يا نهايي و سپس توزيع آنها با استفاده از كانال هاي توزيع. در زنجيره تأمين 4 بازيگر اصلي وجود دارند كه عبارتند از:1) تأمين كننده 2) توليد كننده 3) توزيع كننده 4) مشتريانهر كدام از گروه هاي فوق، نقش و آثار مخصوصي در كارايي زنجيره تأمين يك محصول يا شركت ايفا خواهند كرد. از اين رو شناخت روابط بين گروه هاي نامبرده و تلاش به منظور بهينه سازي اين روابط، از موضوعات اساسي شركت ها مي باشد. مطالعات انجام شده در خصوص شاخص هاي مهم و مقايسه آنها بين شركت هاي واقعي و شركت هاي منتخب نشان مي دهد كه با استفاده از بهينه سازي زنجيرة تأمين، نتايج قابل قبولي در افزايش بهره وري سازمان ها به دست خواهد آمد.معمولاً شركت هاي مختلف بر افزايش كارايي روش زنجيرة تأمين رو به جلو (Forward Supply Chain ) تأكيد دارند؛ در حالي كه مي توان از زنجيره تأمين معكوس (Reverse Supply Chain ) نيز در افزايش بهره وري سازمان سود جست. فرايند زنجيره تأمين معكوس در نظر گرفتن نيازها، اطلاعات، خواسته ها، برنامه ها و مراحلي است كه از سوي مشتري به سوي توليد كنندگان و عرضه كنندگان جريان مي يابد.مديريت زنجيرة تأمين معكوس در زمان برگشت اعتبارات، ضمانت، معاوضات، تعميرات و غيره، يك فرايند و نگرش مناسبي را ارائه مي دهد كه

به كارگيري مديريت زنجيره تأمين رو به جلو، اين اثربخشي را ندارد؛ زيرا اين سيستم ها بر اساس نيازهاي خاصي طراحي شده اند كه با منطق زنجيره تأمين رو به جلو سازگاري ندارند. شكل 3 : مقايسه زنجيره تأمين رو به جلو و معكوسدر ميان شركت هاي متعدد خودروسازي در جهان، شركت هايي نظير فورد و جنرال موتورز و از ميان ساير شركت هاي معتبر جهاني، گروه هاي «اي.بي.ام» اين روش را به كار گرفته اند. مطالعات و تحقيقات انجام شده نشان مي دهد كه اگر زنجيره تأمين معكوس به صورت غير اثربخش اجرا شود، در حدود 35% درآمد خالص توليدكنندگان OEM را كاهش مي دهد؛ لذا در به كارگيري اين روش نيز بايستي از حساسيت هاي خاصي برخوردار بود.در واقع با توجه به مجموعة نكات فوق، معلوم مي شود كه تشخيص و ارزيابي صحيح رقابت سازمان ها در افق بلند مدت، مستلزم دو نكته مي باشد: آگاهي از اطلاعات مورد نياز زنجيرة ارزش داخلي سازمان ها و آگاهي مديران آنها از كل مجموعة زنجيره ارزش حاكم بر بازيگران فعال در فرايند ارائه كالا و خدمات به مصرف كننده نهايي. در واقع نظير زنجيرة ارزش سازمان، براي هر صنعت نيز زنجيرة ارزشي وجود دارد. در شكل 4 زنجيرة ارزش صنعت ترسيم شده است: زنجيره ارزش                      زنجيره ارزش                  زنجيره ارزش                زنجيره ارزش                                                   مرتبط با مشتريان            مرتبط با توزيع كنندگان              مؤسسه              مرتبط با تأمين كنندگانمنبع:COMPETETIVE ADVANTAGE /E. PORTER در شرايطي كه بازار رقابتي باشد، سازندگان براي فرايندهاي خود با استفاده از شيوه ها و روش هاي مختلف مديريتي و اقتصادي در زنجيرة ارزش خويش، صرفه جويي در هزينه ها را انجام داده اند؛ لذا زنجيرة ارزش اغلب آنها در ابعاد كيفيت و رقابت از تناسب بالايي برخوردار

است. با اين وجود تنها كاري كه شركت مي تواند در كاهش هزينه هاي مربوط به تأمين كنندگان و يا افزايش اثربخشي آنها انجام دهد، اين است كه محيط رقابتي آنها را حفظ كرده و گسترش دهد. البته در شرايط فعلي كشور، به دليل فقدان حاكميت محيط رقابتي، اين پيش فرض درست نيست و شركت بايستي بخشي از هزينه و زمان خود را صرف ارتقاي تأمين كنندگان نمايد. در اين خصوص مي توان به سرمايه گذاري عظيم  2.5 ميليارد توماني شركت ساپكو براي ارتقاي تأمين كنندگان طرف قرارداد خود اشاره نمود.نظير همين پروژه را شركت هاي سازه گستر و مگاموتور در مقياس هاي مختلف انجام داده اند و حتي مجبور شده اند جهت تأمين برخي از نيازمندي هاي خويش بعضاً اقدام به تأسيس شركت هايي نمايند كه ماهيت سازنده دارند. در واقع تأسيس شركت هاي سازندة اقماري زيرمجموعه ساپكو، سازه گستر و... به دليل فقدان محيط رقابتي و فقدان تأمين كننده واجد شرايط در زمينه هاي مورد نياز بوده است.از سوي ديگر، در محيط هاي رقابتي زنجيرة ارزشِ شبكه هاي بعدي نيز تناسب مذكور قابل مشاهده است. دليل اين امر دو نكته مهم است: يكي اينكه هزينه و سودهاي كم شركت هاي تأمين كننده در واقع در بخشي از قيمت پرداختني توسط مصرف كننده نهايي نمود پيدا مي كند و دوم آنكه اثر فعاليت هاي «شبكه همكاران بعدي» (خدمات پس از فروش، نمايندگي ها و غيره) در جهت رضايت مندي مشتري نهايي، افزايش مي يابد. بدين دليل، شركت ها بايد در جهت افزايش توان رقابتي و تجديد نظر در زنجيره ارزش شبكه همكاران بعدي، مشاركت نزديكي را با آنها برقرار سازند. در واقع، شركت از طريق تقليل فعاليت هايي غيرسودمند براي تمامي افراد، يعني زنجيره ارزش قبلي، زنجيره ارزش داخلي

و زنجيره ارزش مصرف كنندگان قادر به افزايش توان رقابتي خود خواهد بود. به عنوان نمونه، در بخشي از كتاب «داده هاي حسابداري در زنجيره ارزش»، اثر مشترك هگرت و موريس چنين آمده است: برخي از سازندگان قوطي هاي آلومينيومي، زمينه توليد براي توليدكنندگان نوشابه هاي الكلي را از طريق تأمين قوطي ها به صورت مستقيم بر روي خط توليد فراهم مي سازند؛ نتيجه اينكه ذخيره و صرفه جويي چشمگيري در برنامه زمانبندي توليد، حمل و نقل و صورتِ موجودي هزينه ها براي هر دو طرف، يعني سازندگان ظروف و سازندگان نوشابه هاي الكلي صورت مي پذيرد. بسياري از تأمين كنندگان با محرك هايي دروني، مكان هايي را در نزديكي محل مونتاژ، جهت تأمين بموقع امكاناتي از قبيل تحويل، كاهش انبارداري و هزينه هاي حمل و نقل و توسعه هر چه بيشتر همكاري اجزاي طراحي و توليد ايجاد نموده اند. در حومه ايالت كاليفرنيا كه اختصاص به توليد نوشابه هاي الكلي دارد، باغداران انگور، تجهيزات شركت هاي شستشو، تأمين كنندگان تجهيزات درو و جداسازي انگور و ساخت نوشابه الكلي، بنگاه هاي بشكه سازي، قوطي و درپوش سازي و برچسب هاي تبليغاتي و قيمت، همگي به صورت مجتمع در كنار يكديگر جمع شده اند تا بتوانند موارد مورد نياز قريب به 700 توليد كننده نوشابه هاي الكلي را فراهم سازند. به نظر پورتر، نكته آموزنده اينجاست كه مجموع هزينه هاي متعلق، موقعيت و وضعيت شركت و نيز ساير رقبا، با زنجيره ارزش كل صنعت و به همان نسبت با زنجيره ارزش مشتريان، مرتبط است. البته بديهي است كه زنجيره ارزش، هم در محصولات توليدي و هم در خدمات كاملاً متمايز مي باشد. به عنوان نمونه، عوامل اساسي زنجيره ارزش در صنايع كاغذسازي و ليتوگرافي (چوب هاي جنگلي، تخته و الوار،

مقوا، كاغذ سازي، چاپ و نشر) كاملاً با عوامل تشكيل دهنده زنجيره ارزش در صنعت لوازم خانگي (اجزا و قطعات توليدي، مونتاژ، عمده فروشي و خرده فروشي) و نيز با زنجيره ارزشِ صنعتي همچون نرم افزارهاي كامپيوتري (برنامه نويسي، بازاريابي، توزيع و پخش و بارگذاري فلاپي ديسك ها) قابل تمايز مي باشد.نكته ديگري كه در رقابتي بودن هزينه ها مطرح است، بحث كنترل مداوم و مستمر هزينه هاي كليدي هر سازمان است؛ به عنوان نمونه، مهمترين فعاليت هايي كه همواره يك عمده فروش بايد در رابطه با كنترل هزينه ها مد نظر داشته باشد، عبارتند از سه عامل خريد كالاها، حمل و نقل داخلي و حمل و نقل خارجي يا براي يك متصدي هتل، كنترل هزينه هاي مربوط به ميهمان، نگهداري و نظافت، سروِ غذا و خدمات مربوط به اتاق ها بسيار مهم است.به عنوان مثالي ديگر، در مورد يك مؤسسه حسابداري عمومي با دامنه فعاليت هاي جهان گستر، مهمترين اقدامات در زمينه كنترل هزينه، حول خدمات به مشتريان و مديريت منابع انساني از جمله استخدام و آموزش كاركنان رده بالاي سازماني دور مي زند. در مورد شركت Dominant pizza  ، سرويس رايگان حمل غذا، عملي مسلم و حتمي تلقي مي شود، در حالي كه در شركت Block buster  ، اين كار از اهميت چنداني برخوردار نيست. مثالي ديگر اينكه علي رغم توجه بارز مسؤولان كوكاكولا به امور بازاريابي و فروش، اين امر در شركت هاي انتقال خطوط لولة گاز بين ايالتي عقيم مانده است. در مورد شركت هاي خودروساز داخلي، هزينه هايي چون هزينه طراحي و تحقيق و توسعه، هزينه هاي تأمين قطعات و مواد اوليه، هزينه نيروي انساني، هزينه هاي ناشي از توقف خط و نارضايتي مشتري، از جمله مهمترين هزينه هايي هستند كه مرتباً بايستي كنترل شوند. به

عنوان جمع بندي، مي توان اشاره داشت كه زنجيرة ارزش صنعت، تنها بيانگر نگاهي كلي  به زنجيره ارزش بازيگران اصلي آن صنعت است، نه اينكه كاملاً منطبق بر واقعيت باشد و ممكن است در مورد شركتي خاص، متناسب با مقتضيات و شرايط آن سازمان تفاوت هايي در زنجيره ارزش وجود داشته باشد.مفهوم اصلي:هزينه هاي رقابتي يك مؤسسه تنها مختص به هزينه اجراي عمليات در زنجيرة ارزش داخلي نيست، بلكه به ميزان بسياري متأثر از هزينه هاي مربوط به زنجيرة ارزش تأمين كنندگان و فرايندهاي بعدي نيز هست.ضرورت توسعة شبكه داده ها براي تحليل راهبردي هزينه آنچه در مديريت هزينه، در زنجيره عرضه و همين طور تحليل راهبردي هزينه در زنجيره ارزش بسيار حائز اهميت مي باشد، توجه به اين نكته مهم است كه جهت اجراي هر گونه فعاليتي در تحليل راهبردي هزينه، اقدام ضروري، تفكيك اطلاعات و داده هاي حسابداري هزينه ها مي باشد. درجه اهميت اين داده ها، به تأثير اقتصادي هر يك از آنها بر فعاليت ها و ميزان ارزشمندي آن در مجموعه زنجيره ارزش بستگي دارد.عمده روش هاي حسابداري سنتي، هزينه ها را برطبق ماهيت آنها به انواع حقوق و دستمزد، مزاياي شغلي، تداركات، مسافرت، استهلاك، تحقيق و توسعه و ساير موارد تفكيك مي نمايد. در حالي كه روش هزينه يابي بر مبناي فعاليت (روشABC  )، به تفكيك هزينه ها بر مبناي فعاليت هاي ويژه به منظور اجرا و اظهار هزينه ها و اختصاص آنها به فعاليت هايي منجر مي شود كه براي سازمان هزينه ايجاد مي كنند. براي درك بهتر مسأله، توجه به هزينه كليه فعاليت هاي مرسوم در زنجيره ارزش يك صنعت، تخمين هزينه ها براي اجراي هر يك از فعاليت هاي رقيب و متناسب با سهم تأمين كنندگان و مصرف كنندگان، در زنجيره ارزش

و نيز توسعه آنها ضروري است. به منظور به كارگيري معياري براي بررسي وضعيت هزينه سازمان در مقايسه با ساير رقبا، بايستي هزينه هاي مربوط به فعاليت هاي مشابه براي هر رقيب تخمين زده شود. هر چند در نگاه اول شايد به كارگيري اين نگرش به دليل ضرورت تخمين هزينة فعاليت به فعاليت عمليات و امكان كاهش ميزان صحت و دقت برخي از آنها براي رقبا، سخت و دشوار به نظر آيد، اما مطالعات و بررسي هاي انجام شده نشان مي دهد كه در اثر بررسي خاص هزينه هاي عمليات و امور داخلي و نيز هزينه هاي رقابتي يك شركت در مقايسه با ساير رقبا، اين روش هزينه يابي، ابزاري توانمند جهت تحليل راهبردي هزينه به وجود آورده است. به عنوان نمونه، جدول زير نشان دهندة به كارگيري اين نگرش در صنعت موسيقي و لوح فشرده مي باشد. مهمترين نتيجه اي كه تحليل راهبردي هزينه و تحليل زنجيره ارزش مي تواند داشته باشد، اين است كه بين وضعيت هزينه هاي يك بنگاه در مقايسه با ساير رقبا بخوبي تمايز ايجاد مي نمايد.جدول : مقايسه هزينه هاي خريد با هزينه يابي به روش حسابداري بهاي تمام شده و روش سنتي با روش مبتني بر هر فعاليت منبع: ابزاري نوين در مديريت هزينه ها/مجله fortune june14/ پايان سخن اينكه ميزان هزينه هاي رقابتي و يا غير رقابتي يك مؤسسه مي تواند از هر مؤلفه تا مؤلفه هاي ديگر در خط توليد يا از يك گروه مشتريان تا گروهي ديگر (در صورتي كه شبكه هاي توزيع مختلفي استفاده شود) و از بازاري در يك منطقه تا منطقه اي ديگر(در صورتي كه اجزاي هزينه براي نواحي مختلف متنوع باشد)، متفاوت باشد. شايد بهتر باشد بگوييم كه تحليل راهبردي هزينه،

به مقايسه چگونگي انباشت هزينه هاي جزء به جزء فعاليت هاي هر بخشي از شركت در برابر رقباي كليدي آن مي پردازد و بدين ترتيب، اشاره به اين موضوع دارد كه عمليات داخلي شركت مي تواند عاملي براي ايجاد هزينه هاي رقابتي و يا غير رقابتي باشد.    از: دكتر غلامرضا گودرزيمهران رضوانيمنابع:1. مزيت رقابتي ، ميكائيل پورتر2. داده هاي حسابداري در تحليل راهبردي هزينه، هگرت و موريس3. گروهها و اقتصاد جديد رقابتي ، ميكائيل پورتر4. هزينه ها را با دقت اندازه بگيريد: آنگاه صحيح تصميم بگيريد، SHANKGOVINDARAJAN5. ابزاري نوين در مديريت هزينه ها ، مجله فورچون،14، ژوئن

مديريت درآمد در حمل و نقل ريلي مسافري

مديريت درآمد در حمل و نقل ريلي مسافريسعيد خدمتلو -ملودي خادم

مطالعات انجام گرفته به نظر استفاده از مديريت درآمد در سالهاي آتي به عنوان يك ضرورت مطرح گردد. اين بخصوص در مورد شركت هاي خصوصي كه در امر جابجايي مسافر در بخش ريلي فعال هستند نمود بشتري خواهد يافت. در نهايت در اين مقاله با نگاهي به آينده روند هاي مورد اجراء نيز به اختصار آورده شده است. مديريت درآمد فرايند پذيرش يا

سفارش است كه با بكارگيري تكنيك هاي مختلف قيمت گذاري و فروش ظرفيت، به كسب درآمد بيشتر مي پردازد تاكنون اين فرايند در صنايع خدماتي به ويژه حمل ونقل مسافر پيشرفت چشمگيري داشته است. در اين مقاله به لزوم به كارگيري مديريت درآمد در صنعت حمل و نقل ريلي اشاره شده است و راهكار ارائه آن مطرح مي گردد. با مطالعات انجام گرفته به نظر استفاده از مديريت درآمد در سالهاي آتي به عنوان يك ضرورت مطرح گردد. اين بخصوص در مورد شركت هاي خصوصي كه در امر جابجايي مسافر در بخش ريلي

فعال هستند نمود بشتري خواهد يافت. در نهايت در اين مقاله با نگاهي به آينده روند هاي مورد اجراء نيز به اختصار آورده شده است.تعريف «مديريت درآمد» ومعرفي تكنيك هاي به كار رفته:مديريت درآمد هنر بيشينه كردن سود حاصل از فروش ظرفيت محدودي از يك محصول، در طي يك افق مشخص زماني، بوسيله فروش هر واحد محصول، به مشتري مناسب در زمان مناسب با قيمت مناسب، است.در صنايعي كه خصوصيات زير را داشته باشند «مديريت درآمد» مفيد واقع مي شود:▪ بازار بر اساس تقاضا قابل بخش¬بندي باشد و حساسيت بر روي قيمت در بازار متفاوت باشد.▪ با گذشت زمان مشخصي، محصول ارزش خود را از دست بدهد.▪ هزينه يك واحد اضافي از ظرفيت موجود نسبت به قيمت فروش خدمت كم است.▪ موقعيت زماني براي ارزيابي قبول يا رد سفارشات به صورت پيشاپيش وجود دارد.استفاده از مديريت درآمد در صنعت حمل ونقل ريليمديريت درآمد براي اولين بار در سال 1990 در صنعت حمل ونقل ريلي و بخش مسافري به كار گرفته شد و از صنعت حمل ونقل هوايي به اين سمت سوق داده شد. تا آن زمان در راه آهن هاي دنيا مبناي محاسبه قيمت بر اساس شيوه سنتي و به ازاي مسافت طي شده محاسبه مي شد. در اين ميان شركت هاي حمل ونقل ريلي براي جذب مسافر با الهام از مديريت درآمد سيستم هاي فروش تخفيف دار را راه اندازي نمودند. در آن دوره اين سيستم به سرعت پيشرفت نمود و مخصوصا" در حمل ونقل سريع السير ريلي به يك رقيب براي حمل ونقل هوايي تبديل شد. اين سياست به سرعت در اروپا رشد

پيدا كرد.امروزه در اكثر كشورهاي اروپايي مسافران حمل ونقل ريلي برنامه هاي سفر خود را مخصوصا" سفرهاي تفريحي بر اساس برنامه هاي تخفيفي حركت قطارها تنظيم مي نمايند وكمتر تقاضايي بدون پاسخ مي ماند. در اين ميان شركت هاي حمل ونقلي بدون هزينه درآمد خود را بالا مي برند شركت هاي SNCF Eurostar بيش از ده سال است كه براي ارائه سرويس از مديريت درآمد استفاده مي كنند.● روندهاي مسافرتي براي مديريت درآمد ريلي و قيمت گذاريموفقيت حمل و نقل كنندگان ارزان(lcc) در كشورهاي اروپايي حمل و نقل كنندگان سنتي را وادارنمود تا قوانين بخش خود را بازنگري نمايند. بسياري از اپراتورها از جمله اپراتورهاي ريلي با ارائه خدمات متفاوت و طيف قيمتي متغير كه براي درجه هاي مختلف كرايه در نظر گرفته شده است بازار را كاملا" در اختيار گرفته اند. تمايز بين اين محصولات هم اكنون آسانتر شده است بطوريكه خريد زودهنگام و ساير شرايط جايگزين شرايط تعويض و استرداد كه بيشتر باعث انعطاف پذيري مي گرددبه راحتي قابل اجرا است. اين نوع شرايط مي تواند مسافران را بر حسب اولويتها و ترجيحاتشان طبقه بندي نمايد تا بين كاهش قيمتها، انعطاف پذيري و وفاداري مشتريان توازني برقرار شود.ساده سازي و حذف برخي قوانين و شرايط كرايه اي به آن معناست كه نقش مديريت درآمد بسيار حياتي است زيرا به طور مستقيم تخفيفها را كنترل مي نمايد كه به نوبه خود بر تقاضاي مسافري تاثيرگذار است. بهرحال، سيستمهاي سنتي مديريت درآمد، تقاضاي مستقلي را براي هر طبقه كرايه اي در نظر مي گيرند ( تركيب كرايه و قيمت). در حاليكه طبقه كرايه اي تنها

نقاط قيمتي متفاوتي براي يك محصول هستند. رزرو كردن تنها در برابر نقطه اي كه حداقل قيمت را دارد روي مي دهد. مديريت درآمد سنتي در برابر اين كاهش تقاضا براي كلاسهاي بالاتر محصول واكنش نشان داده و سطح حفاظتي را پايين تر مي آورد و بدين ترتيب قابليت دسترسي براي كلاسهاي پايين تر كرايه افزايش مي يابد. مشتريان مي توانند در نقطه قيمتي پايين تري رزرو كنند و اثر مارپيچي به سمت پايين روي مي دهد.در اين راستا» سيستم مديريت درآمد مي بايست حساسيت به قيمت را به همراه پيش بيني تقاضا استفاده نموده تا به يك سوال پاسخ بگويد: " چه نوع محصولاتي را مي بايست در اين نقطه قيمتي ارائه دهم؟" با فرض اينكه مشتريان بسيار به قيمتها حساس هستند، مي بايست قبل از پيش بيني تقاضاي قيمت بدون تاثير قيمت، داده ها را بر اساس قيمت نرمال سازي كرد. به اين معنا كه تاثير قيمت را بر سابقه تقاضا از بين برد. آنچه به همين اندازه اهميت دارد اين است كه پس از بررسي تاثير اين پيش بيني هاي بي تفاوت در برابر قيمت، تاثير نقاط قيمتي را بر پيش بيني ها را بررسي نمود و آنها را كمي كرد. اين پيش بيني حساس در برابر قيمت» مي بايست به فرآيند بهينه سازي قيمت وارد شده كه به نوبه خود مي تواند قيمت را براي روزهاي باقيمانده تا حركت وسيله نقليه تعيين نمايد.● روندهاي آتي در مديريت درآمد ريلي و قيمت گذاريبا در نظر گرفتن شرايط بيان شده در اينجا مي توان روندهاي آتي را در زمينه مديريت درآمد ريلي اين

گونه توصيف نمود:▪ اپراتورهاي ريلي شرايط تعرفه اي خود را ساده سازي مي نمايند تا تعداد محدودي محصول را در كلاسهاي قيمتي متفاوت عرضه نمايند. مشتريان حداقل پرداختي را براي افزايش انعطاف پذيري و استرداد و تغييرها متقبل مي شوند. پيش بيني ما اين است كه صنعت حمل و نقل ريلي، تمايل بيشتري نسبت به استفاده از تقاضاي حساس در برابر قيمت نشان خواهد داد.▪ همان طور كه شرايط كرايه اي آسانتر مي شوند، مديريت درآمد نقش بيشتري در سودآوري شركتها بازي خواهد نمود. پيش بيني هاي حساس در برابر قيمت، مي تواند تاثير تغييرات قيمت بر روي تقاضاي مشتريان را بررسي نمايد. بدين ترتيب مديريت درآمد با قيمت گذاري و حتي بازاريابي،زمان بندي و پذيرايي بيشتر عجين خواهد شد و بدين ترتيب راه حلهاي جمعي براي پيش بيني هاي تقاضا در نظر گرفته مي شود.▪ شركتها تقاضا را براي كل بازار و تمامي كلاسها و خدمات در نظر مي گيرند و تمامي سازمان مي كوشد تا از يك عدد پيش بيني تقاضا براي استفاده از توانمنديهاي مشترك درون سازماني بهره بگيرد. پيش بيني ما اين است كه شركتهاي ريلي بيشتر به دنبال حمايت و صحه گذاري بر فرآيند مالي خود خواهند بود و در اين راستا از پيش بيني هاي سيستم مديريت درآمد بهره مي گيرند.▪ شركتهاي ريلي با حمل و نقل كنندگان ارزان و ساير ارائه دهندگان خدمات مسافرتي رقابت فزاينده اي خواهند داشت. رقابت محدود بين شركتها ريلي نيز وجود خواهد داشت و بيشتر مي شود. در نتيجه، شركتهاي ريلي بيش از پيش بر روي دنباله روي از سياستهاي قيمتي رقبا متمركز

مي شوند. اين امر باعث مي شود تا داده هاي رقابتي به عنوان اطلاعات وارد سيستم مديريت درآمد شود و بدين ترتيب منجر به استخراج هشدارها و يا راه حلهاي ابتكاري مناسب گردد.▪ در نهايت پيش بيني مي شود كه ارائه دهندگان خدمات مسافرتي به سوي پيش بيني در سطح كل بازار روي مي آورند. اين رويكرد پيش بيني، گردش تقاضاها را براي گزينه هاي مختلف مسافرتي و سطوح مختلف قيمتها، دسترس پذيري، حساسيتهاي مشتريان به قيمت و شرايط وي ژه رقابتي ( قيمتها و برنامه ها) در بازار در نظر مي گيرد.▪ دست يابي به برتريهاي استرات ژيك، تاكتيكي و عملياتي● لزوم به كار گيري مديريت درآمد درصنعت حمل ونقل ريلي مسافري در ايرانيكي از اساسي ترين نتايج استخراج شده از استفاده مديريت درآمد در صنعت حمل ونقل ريلي مسافري توانمندسازي شركتها براي جابجايي تقاضا است بدين صورت كه با تغيير در قيمت ها وتعرفه به متوازن ساختن تقاضا مبادرت بورزند. وبه وسيله آن بسياري از تقاضا ها كه در شيوه سنتي بي پاسخ مي ماند يا از مدهاي ديگر حمل ونقل استفاده مي نمايند به سمت بازار جديد ايجاد شده هدايت شوند. در واقع سيستم قسمتي از تقاضاي دوران پيك مسافر را به ايام خارج از پيك منتقل مي سازد. هر چند در نگاه اول با توجه به اينكه هميشه بحث تقاضاي بالاي بخش مسافري ريلي مطرح بوده است به استفاده از اين متدها به نظر نيازي نباشد اين مسئله را مي توان اين گونه عنوان نمود هر چند راه آهن جمهوري اسلامي ايران تنها يك چهارم تقاضاي مسافري را پاسخ مي دهد

اما حدود 3 ميليون صندلي در سال 1385 به صورت خالي در سير است. اين مقدار حدود17% كل صندلي ها را شامل مي گردد در سيستمي كه تنها 25% نياز راپاسخ گو است اين رقم را مي توان قابل ملاحظه دانست اين در حالي است كه مقدار فوق در 6 ماه از سال به 23% از كل مي رسد. ودر مهرماه 33% صندلي هاي حمل ونقل ريلي به صورت خالي در سير هستند.بي ترديد شدت اين مسئله در قطارهاي لوكس تر و به نسبت گران تر بسيار بالاتر است. در بعضي از ايام سال براي اين قطارها كه عموما" در اختيار بخش خصوصي است مقدار ضريب اشغال صندلي هاي قطار به كمتر از نصف نيز تقليل مي يابد. لذا با توجه به هدف كسب درآمد بالا از جانب بخش خصوصي شدت نياز به استفاده از اين متدها چشمگيرتر باشد. هرچند نمونه هايي از اين نوع شيوه ها در شركت راه آهن شرقي بنياد به اجراء درآمده است اما به كارگيري چنين روش هايي براي ساير شركت هاي خصوصي با توجه افزايش تعداد وبحث رقابتي در سال هاي نه چندان دور آينده ضروري است.شروع كار مديريت درآمد دريك سيستم را در ابتدا مي توان با تخفيف روي قيمت ها وتعرفه هاي موجود آغاز نمود و در ادامه با تاكيد بر عوامل مختلف وبا به هم آميختن سرويس ها و گزينه هاي زماني انتخاب مشتري گسترش داد در واقع استفاده از مديريت درآمد براي بهينه كردن عوامل مختلف در راستاي بهترين متد كسب درآمد بيشتر است. اين عوامل با رشد نگرش انسان به زندگي و افزايش تمايلات

انسان، شركت هاي حمل ونقل ريلي خصوصي را در جهت ارائه گزينه هاي متفاوت با فكر به خدمات جديدتر متناسب با قيمت وتعرفه قادر مي سازد. اين توانمند سازي شركت هاي خصوصي براي در اختيار گرفتن سهم بيشتر بازار حتي جذب مسافر از بخش هوايي با توجه به افزايش 17% تعرفه پروازهاي داخلي بسيار حائز اهميت است.براي انجام كارآمد مديريت درآمد فهم وشناخت از تقاضاي قسمت هاي مختلف بازار، يكسان سازي تعرفه با نوع سرويس مورد نظر و نحوه ارائه ضروري است. از اين رو يكي از اساسي ترين نياز ها براي به كار گيري اين روش مطالعه دقيق بر روي بازار وپيش بيني دقيق تقاضا است. [12]● بهترين شيوه اجراء واطلاع رساني مديريت در آمد:در سال هاي اخير استفاده از شبكه اينترنت در كشور از يك سرگرمي صرف به تدريج دور مي شود و با گذشت ايام به تعداد كاربراني كه مايحتاج خود را از طريق شبكه هاي اينترنت تهيه مي كنند افزوده مي شود.مسافران حمل ونقل ريلي كه مشتريان اين بخش هستند در برابر تمايلات وسيعي كه از طرق مختلف به وجود مي آيند در امان نيستند مخصوصا" تبليغات وسيع رسانه اي و سايت هاي اينترنتي كه در راستاي جذب مسافر فعاليت مي كنند.مهمترين شيوه براي معرفي سيستم اينترنت است. اينترنت در اين زمينه مي تواند انقلاب بزرگي در جذب مشتري وفروش كالا ومحصولات و تبادل اطلاعات ميان هر دوطرف مشتري و صاحبان كالا داشته باشد. حمل ونقل نيز از اين امر مستثني نبوده است . در اين سيستم مسافر مي تواند انواع خدمات، قيمت ها، نوع خريد و.. را به صورت on

line مقايسه نمايد و اين website ها در سايت هاي حمل ونقلي و فروش محصول براي مشتري معرفي شوند به علاوه اعلام شرايط فروش و قسمت بندي بازار در فضايي به جز website براي مشتري بسيار گيج كننده و براي عرضه كننده چنين محصولي بسيار هزينه بر خواهد بود.از اين شيوه در كشورهاي ديگر استفاده شده است با استفاده از شبكه اينترنت علاوه بر اين كه انواع بليت وجذابيت آن را به طور كامل مي توان نشان داد بلكه خود اين روش به طور وسيع براي مسافران يك كلاس آموزشي به منظور داشتن سطح انتظارات متفاوت متناسب براي خود است.● جمع بنديبا مطالعه و بررسي دقيق وضعيت مسافري حمل و نقل ريلي بخصوص شركت هاي خصوصي كه وارد بخش جابجايي مسافر شده اند به راحتي مي توان نسبت به اهميت اين مسئله از جنبه هاي گوناگون مانند عدم توانايي در پاسخگويي تقاضا و متعاقب آن جابجايي تقاضا به روزهاي غير پيك و مسئله مهمتر براي شركت هاي خصوصي كه حمل و نقل مسافر انجام مي دهند مسئله اقتصادي و درآمد زايي براي آنها مي باشد.شركت هاي مديريتي فعال در بخش مديريت درآمد به عنوان ارائه دهنده خدمات مديريت درآمد و قيمت گذاري مي تواند به شركتهاي ريلي كمك كند تا توانمنديهاي خود را در محيط جديد صنعت مسافري ريلي شكوفا نمايند. وبا استفاده از آخرين سيستمهاي مديريت درآمد و قيمت گذاري، مزيتهاي عملياتي و استراتژيك گسترده اي را براي سازمان به ارمغان مي آورد.از لحاظ عملياتي اين سازمانها مي توانند درآمدها و منابع خود را در جهت افزايش درآمد به كار گيرند. از نظر سازماني

مي تواند به مشتريان بيشتر پاسخگو باشند و از لحاظ استراتژيك مي توانند موقعيت خود را در صنعت بهبود بخشند و با سرعت به تغييرات در سطح تقاضا و عرضه پاسخ دهند. علاوه بر همه اين موارد، مي توانند ارزش بيشتري بيافرينند. سعيد خدمتلو كارشناس ارشد حمل و نقل ريليملودي خادم ثامني كارشناس ارشد سيستم هاي اقتصادي اجتماعي  *مجله صنعت حمل و نقل

مديريت درآمد و بيشينه كردن سود

گروه اقتصادي

دارايي فناپذير (Perishable) يا فاسدشدني، نوعي از كالا است كه اگر تا موعد خاصي به فروش نرود، فاسد مي شود. يعني ديگر قابل فروش نيست و درآمد بالقوه حاصل از فروش آن از دست مي رود. به عنوان نمونه، مي توان به بليت هواپيما، رزرواسيون يك اتاق هتل در يك روز، ظرفيت توليد يك كارخانه در يك بازه زماني و... اشاره كرد كه همگي اگر تا زمان خاصي به فروش نرسند، درآمد آنها براي يك دوره زماني از دست مي رود.شركت هايي كه كالا يا خدمات فاسدشدني ارائه مي كنند، اغلب با اين مشكل روبه رو هستند كه چگونه ظرفيت ثابتي از محصول را طي يك افق زماني مشخص به فروش برسانند. در بسياري از موارد، اگر محصول تنها به يك قيمت فروخته شود، معمولا تنها طيف خاصي از مشتريان را به خود جذب مي كند كه شايد براي فروختن كل موجودي فاسدشدني كافي نباشد. اگر مشتريان موجود در بازار، تمايل داشته باشند كه قيمت هاي متفاوتي را براي محصول بپردازند، مي توان با تقسيم محصول به گروه هاي مختلف، آنها (مشتريان) را به بخش هاي مختلفي تقسيم بندي كرد. اين كار امكان آن را فراهم مي آورد كه محصول، با قيمت هاي متفاوت، به گروه هاي مختلف مشتريان فروخته شود و از كل موجودي كالاي فاسدشدني

استفاده شود. به طور مثال ممكن است در زمان هاي مختلف مبالغي به قيمت اصلي محصول اضافه شود يا اينكه براي سطوح خدمت دهي بالاتر، قيمت هاي بالاتري پيشنهاد شود. براي انجام چنين كاري بايد تصميم گيري شود و انجام اين گونه تصميم گيري ها هدف اصلي مديريت درآمد است.بحث مديريت درآمد از صنعت خطوط هوايي شروع شد و آن زماني بود كه در دهه 1970، آزادسازي قيمت ها در خطوط هوايي در آمريكا، منجر به ايجاد رقابت شديد در اين صنعت شد اين امر، زمينه هاي زيادي را براي مطرح شدن بحث مديريت درآمد ايجاد كرد. مساله مديريت درآمد خطوط هوايي، در طول ساليان گذشته توجه زيادي را به خود جلب كرده است و هم اكنون نيز تحقيقات زيادي بر روي آن انجام مي گيرد.مديريت درآمد (Reveneu Management) يا مديريت بازده (Yield Management) را مي توان به اين شكل تعريف كرد: هنر بيشينه كردن سود حاصل از فروش ظرفيت محدودي از يك محصول فاسدشدني، در طي يك افق مشخص زماني، به وسيله فروش هر واحد محصول، به مشتري مناسب در زمان مناسب و با قيمت مناسب.براي انجام چنين كاري، از سياست هايي چون فرق گذاشتن قيمت براي مشتريان مختلف و صرف نظر كردن از بعضي مشتريان به اميد به دست آوردن مشتريان پرسودتر، استفاده مي شود.كاربردهاي مديريت درآمدعلاوه بر كاربردهاي بسيار متنوع مديريت درآمد در صنايع خطوط هوايي، مي توان مديريت درآمد را در مورد كالاها و خدمات با مصرف زياد نيز به كار بست. طي سال هاي اخير، از مفاهيم مديريت درآمد در زمينه هاي متنوعي از جمله موارد زير استفاده فراواني شده است:خطوط هوايي، صنعت جهانگردي، صنايع توليد انرژي، موسسات كرايه خودرو، خطوط راه آهن مسافربري، پخش برنامه هاي راديو و تلويزيون، ISPها

(ارائه دهندگان خدمات اينترنتي)، فروشگاه هاي زنجيره اي و سوپرماركت ها، برنامه ريزي توليد و تخصيص ظرفيت در صنعت، خطوط كشتيراني و شركت هاي مسافربري دريايي و پذيرش و اقامت مسافران (هتل ها، مسافرخانه ها و...).علاوه بر اين بايد توجه كرد كه مديريت درآمد براي گروه هاي خاصي قابليت اجرايي شدن دارد. به طور مثال:فناپذير بودن محصول (خدمت)، تقاضا تصادفي بودن از سوي مشتري، آزاد بودن نحوه قيمت گذاري، محدوديت ظرفيت (موجودي) محصول، مدنظر بودن خريد يا پيش خريد محصول، دارا بودن كلاس هاي قيمتي مختلف براي محصول، از سوي ديگر نتوان با يك قيمت كل ظرفيت (موجودي) محصول را به فروش رساند. همچنين تقاضاي كل مشتريان از گروه هاي مختلف قيمتي از ظرفيت (موجودي) محصول بيشتر باشد.www.financialgroup.ir

كنكاشي در شيوه مديريت درآمد نفتي

علي سرزعيم

با درآمدهاي نفتي چه كار بايد كرد؟  بايد گفت كه پاسخي كه صددرصد مورد اجماع همه صاحب نظران باشد، وجود ندارد و تجربه هاي مختلفي وجود دارد و كشورها گزينه هاي گوناگوني را آزمون كرده اند. اخيرا چند اقتصاددان در دانشگاه آكسفورد روي اين مساله متمركز شده و معتقدند كه پاسخ قابل قبولي براي اين سوال دارند. ديدگاه آنها در دو مقاله

كولير و ونبل(1) (2008) و كولير، وندرپلوگ، اسپنس و ونبل (2)(2009) منعكس شده است كه در اينجا گزارشي از آن عرضه مي شود تا مورد توجه خوانندگان، دانش آموختگان اقتصاد، كارشناسان و تصميم گيران قرار گيرد. وقتي كشوري از مواهب طبيعي برخوردار است و از محل اين منابع، درآمدي كسب مي كند، با اين درآمد چه بايد كرد؟ چه مسيري بايد از حيث هزينه كرد و پس انداز بايد انتخاب و به كار گرفته شود؟ پاسخ به اين سوال مبتني براين فرض به دست مي آيد كه هدف

اصلي از انتخاب مسير مذكور افزايش بهزيستي افراد است كه آن را در حداكثر كردن مصرف خلاصه مي كنيم. بنابراين مساله به اين شكل در مي آيد كه كدام تركيب مصرف بين زماني را بايد انتخاب نمود. روشن است كه پاسخ به اين سوال منوط به نحوه ارزش گذاري مصرف در آينده است. از يك سو مي دانيم كه به دلايل مختلف، مصرف آتي براي انسان ها ارزش كمتري نسبت به مصرف حال دارد و بايد آن را با يك نرخ تنزيل اجتماعي تنزيل نمود تا با مصرف زمان حال قابل مقايسه گردد. حال اگر شما درآمد حاصل از منابع طبيعي را به جاي اينكه مصرف كنيد، در خارج از كشور يا در داخل كشور سرمايه گذاري كنيد، نرخ بازده در اثر اين سرمايه گذاري خواهيد داشت. روشن است كه اگر نرخ تنزيل اجتماعي بيش از نرخ بازده سرمايه گذاري (در خارج يا داخل) باشد، بهتر است كه درآمدهاي به دست آمده را همين امروز مصرف نمود تا اينكه آنها را سرمايه گذاري كرد به منظور اينكه فردا مصرف بيشتري به دست آورد.● چارچوب تصميم گيري بين مصرف و پس انداز بنابراين چارچوب تحليلي مورد استفاده بايد حداكثر كردن مطلوبيت تنزيل شده ناشي از مصرف باشد. از سوي ديگر مي دانيم كه نرخ تنزيل اجتماعي به دو عامل بستگي دارد: 1) نرخ ترجيح زماني، 2) تفاوت در درآمد سرانه بين دو مقطع زماني. يك ديدگاه معتقد است كه نرخ تنزيل مورد استفاده بايد عدد كوچكي باشد، زيرا مصرف نسل هاي آينده به اندازه مصرف نسل هاي فعلي اهميت دارد و بايد نسل هاي آينده را

نيز صاحب منابع طبيعي موجود دانست و به رغم اينكه نسل هاي آتي هنوز نماينده زنده اي ندارند تا از منافع آنها حمايت كند، ولي منصفانه اين است كه منافع آنها را نيز بايد در نظر گرفت. با اين حساب تنها دليلي كه موجب مي شود نرخ تنزيل را مثبت فرض كنيم اين است كه نسبت به تداوم جهان در آينده عدم قطعيت وجود دارد. ديدگاه ديگر معتقد است كه چون نسل آتي زندگي مرفه تري نسبت به نسل فعلي خواهند داشت، بايد ضرورتا وزن و اهميت بيشتري براي نسل فعلي كه در مقايسه با نسل بعد فقيرتر است، قائل شد. بنابراين بايد بر اساس فرمول رمزي، رشد مصرف را همراه با نگرش جامعه نسبت به نابرابري (در مصرف بين دو زمان) در تعيين نرخ تنزيل اجتماعي به كار گرفت. با اين ترتيب نرخ تنزيل اجتماعي چيزي بين 10 درصد در اقتصادهاي به سرعت در حال رشد تا 2 يا 3 درصد در اقتصادهاي جاافتاده اي كه نرخ رشد پايين تري دارند، خواهد بود. نرخ بازده سرمايه گذاري در خارج كشور را مي توان همان نرخ بهره جهاني در نظر گرفت. نرخ بازده سرمايه گذاري در داخل كشور در اكثر كشورهاي در حال توسعه بسيار بالاست؛ چرا كه در كشورهاي در حال توسعه سرمايه كمياب است و عموما كمتر از آنچه لازم است در آن سرمايه گذاري عمومي و خصوصي صورت گرفته است. اين نكته اصولا درست است؛ ولي بايد دو ملاحظه را نيز همراه با آن در نظر گرفت؛ نخست آنكه بازده سرمايه گذاري هاي خصوصي به دليل نبود زيرساخت ها كمتر از ميزان

مورد انتظار است. ملاحظه دوم اين است كه به دليل انتخاب نامناسب پروژه ها، عموما بازده سرمايه گذاري در كشورهاي در حال توسعه باز هم كمتر از ميزان مورد انتظار است. حال براي اينكه اثر ---------- هاي مختلف را بتوانيم ارزيابي كنيم، با يك مثال كار را ادامه مي دهيم. فرض كنيد يك بازه زماني 50 ساله را مي خواهيم تحليل كنيم. از سال 10 تا سال 30 مستمرا درآمد ثابتي از محل منابع طبيعي در اختيار كشور قرار مي گيرد. حال با اين درآمد چه الگوي مصرفي را بايد در طي زمان انتخاب نمود؟ در اينجا سه سناريوي مختلف را به بحث گذارده و اثرات آن را در شكل زير مشاهده مي كنيم. سناريوي اول: فرضيه درآمد دائمي) بر اساس اين فرضيه هدف بايد اين باشد كه مصرف همه نسل ها افزايش برابري را تجربه كنند؛ چرا كه منابع طبيعي متعلق به همه است و عدالت حكم مي كند كه چنين ترتيبي برقرار گردد. بر اساس اين فرضيه بايد درآمد مذكور بسان يك ثروت در نظر گرفت و مصرف از محل اين ثروت بايد در طول زمان هموار گردد. در شكل زير مسيري كه توسط PIH نشان داده شده نمايانگر اجراي اين سناريو است. همان طور كه ديده مي شود در ده سال اول كه درآمد نفت وجود ندارد نيز مصرف افزايش يافته كه معني آن اين است كه اگر افزايش درآمد از محل منابع طبيعي قابل پيش بيني باشد، كشور مي تواند منابعي را از خارج قرض كرده و صرف افزايش مصرف كند و وقتي درآمد مذكور را به دست آورد قرض هاي

خود را پس دهد. به نظر مي رسد كه اين سناريو بيشتر با وضعيت كشورهاي توسعه يافته سازگار باشد نه كشورهاي در حال توسعه. مفروض اين سناريو اين است كه كشور مي تواند به راحتي در نرخ بهره جهاني منابع مورد نيازش را قرض گرفته يا قرض بدهد. همچنين فرض شده كه درآمد مذكور به شكل دارايي هاي خارجي در مي آيد و وارد اقتصاد نمي شود و تركيب سرمايه به نيروي كار را تغيير نمي دهد؛ زيرا در غير اين صورت نرخ بازدهي داخلي كمتر از بهره جهاني خواهد شد. بنابراين اين درآمد تاثيري در درآمد ناشي از فعاليت هاي غيرنفتي نخواهد داشت و نرخ رشد مصرف تغييري نخواهد كرد. سناريوي دوم سناريويي محافظه كارانه است كه مي توان آن را با ضرب المثل سركه نقد به از حلواي نسيه(3) معرفي كرد. اين سناريو سناريويي فوق العاده محافظه كارانه است؛ به اين معني كه درآمدهاي مذكور را در صندوق يا حسابي در خارج از كشور انباشت كرده و صرفا از بهره يا سود اين منابع مصرف را افزايش مي دهيم. اين ---------- مصرف نسل هاي آتي را به مقدار قابل توجهي افزايش مي دهد؛ ولي مصرف نسل هاي فعلي مقدار كمتري افزايش مي يابند. كشور نروژ اين شيوه را انتخاب كرده و به نظر مي رسد مبنايي اقتصادي نمي توان براي آن درنظر گرفت. سناريوي سوم سناريويي است كه تلاش مي كند تا مسيري بهينه را با توجه به وضعيت خاص كشورهاي در حال توسعه پيشنهاد كند. در مورد كشورهاي در حال توسعه بايد توجه داشت كه اولا در اين كشورها سرمايه عامل كميابي

است و ثانيا نرخ بهره پيش روي اين كشورها بيشتر از نرخ بهره جهاني بوده و دسترسي آنها به بازار سرمايه جهاني محدود است و ثالثا در اين كشورها زيرساخت هاي عمومي به اندازه كافي وجود ندارد، رابعا شرايط سرمايه گذاري مشوق سرمايه گذاري بخش خصوصي نيست. اين نكات مويد آن است كه سرمايه گذاري در داخل كشور بازده بسيار بالايي خواهد داشت و اقتصاد را روي مسير رشدي قرار خواهد داد كه منجر به تعميق سرمايه شده و نرخ بازده به تدريج به سمت نرخ بهره جهاني ميل كند و همسو با آن دستمزد، مصرف و درآمد به سمت بالا افزايش يابد. علاوه بر نكته فوق بايد به اين مساله توجه داشت كه مصرف در سطح فعلي آن بسيار اندك است و بايد با افزايش مصرف فقر را امحا نمود. در اين حالت با انجام فروضي معقول مي توان به اين نتيجه رسيد كه نرخ رشد مصرف سرانه بايد مساوي نرخ بازده سرمايه گذاري در داخل شود. اگر اين معيار را در مورد آفريقا به كار گيريم مشاهده مي كنيم كه در خلال چند دهه گذشته نرخ رشد مصرف در آنجا بسيار پايين بوده ولي نرخ بازده سرمايه گذاري بالا بوده است و اين معيار محقق نشده است. همان گونه كه در شكل مشاهده مي شود در اين مسير مصرف از همان ابتدا افزايش مي يابد؛ ولي اين افزايش به اندازه سناريوي اول نيست و وقتي درآمدها به اقتصاد سرازير مي شود هم بدهي ها بازپرداخت شده و هم در زيرساخت ها سرمايه گذاري صورت خواهد گرفت. هر دوي اين عوامل موجب مي شود

تا سرمايه گذاري خصوصي به امر جذابي تبديل شود كه در نتيجه آن درآمد و دستمزد افزايش مي يابد. در نتيجه لازم نيست تا دولت عمده منابع را در زمان هاي بعد صرف مصرف كند و از اين رو پس از آنكه جريان درآمد بادآورده مذكور قطع مي شود، نرخ رشد مصرف اگرچه كماكان مثبت است؛ اما به سمت صفر شدن ميل مي نمايد. در واقع به جاي اينكه منابع صرف ايجاد صندوقي براي مديريت دارايي ها شود، صرف ايجاد توسعه اقتصادي كشور شده كه در اثر آن مصرف نيز در آينده افزايش خواهد يافت.● نوسانات و عدم قطعيت يكي از مسائلي كه درآمدهاي منابع طبيعي با آن روبه رو هستند، عدم قطعيت مربوط به ميزان اين درآمدهاست. راه حل مقابله با اين مساله بسيار ساده است كه همانا صندوق هاي ثبات ساز اقتصاد است. دليل وجودي اين صندوق ها اين است كه معمولا نرخ قرض دادن و قرض گرفتن از بازارهاي جهاني سرمايه يكي نيست و نرخ قرض گرفتن بالاتر است. اگر وضعيت اين گونه نبود ضرورتي براي وجود صندوق هاي ثبات ساز وجود نداشت؛ چرا كه اقتصاد در زمان كاهش درآمد از ميزان مورد انتظار مي توانست از بازارهاي جهاني قرض بگيرد و وقتي درآمدها از ميزان مورد انتظار بيشتر بود آن را پس دهد.● كارآيي هزينه كردن در داخل كشور حال كه گزينه پيشنهادي ما؛ يعني هزينه كردن در داخل كشور مطرح شد بايد به جزئيات آن پرداخت. اولين سوالي كه مطرح مي شود اين است كه آيا اقتصاد ظرفيت پذيرش اين حجم از هزينه كردن (اعم از مصرف يا سرمايه گذاري)

را دارد؟ در اين رابطه چند نكته وجود دارد كه بايد يك به يك مورد توجه قرار داد. نخست آنكه ما در كشورهاي در حال توسعه با اين واقعيت روبه رو هستيم كه نرخ بازده پروژه ها معمولا پايين است. يك دليل آن اين است كه براي انتخاب پروژه ها بايد روش هزينه فايده اجتماعي را به كار گرفت كه روشي پيچيده است و معمولا در اين كشورها متخصصاني كه بتوانند اين كار را به شكل مطلوب انجام دهند وجود ندارند. دليل ديگر اين است كه گاه انگيزه لازم براي انتخاب بهترين پروژه ها وجود ندارد كه اين مساله به فساد، رانت جويي و ضعف نهادهاي حكمراني بر مي گردد. اين مسائل در مورد درآمدهاي بادآورده نفتي حادتر است؛ چرا كه چنين درآمدهايي ناگهان افزايش مي يابد و سيستم اداره كشور آمادگي براي مواجهه با چنين رشدي را ندارد و از اين رو به شكل ناكارآيي هزينه ها را انجام مي دهد. بنابراين بهتر است تا هزينه كردن ها به شكل همواري صورت گيرد يعني اول رشد هزينه ها كم باشد و بعد افزايش يابد. نكته ديگر اين است كه ولو آنكه بايد مقدار مشخصي را پس انداز كرد ولي ممكن است دولت ها نگران آن باشند كه دولت بعدي دولت بي صلاحيت و فاسدي باشد كه بخواهد منابع تجميع شده را حيف و ميل كند. بنابراين خود پيشاپيش آن منابع را ميان شهروندان توزيع كنند و يا سرمايه گذاري نمايند. نكته دوم اين است كه تزريق منابع حاصل از منابع طبيعي تقاضا را در داخل افزايش مي دهد. اگر عرضه باكشش باشد، بدون هرگونه

تغيير نسبي و بدون ايجاد اثرات خنثي كننده (crowding out) عرضه زياد مي شود (همانند مدل كينزي) اما معمولا منحني عرضه افقي نيست و شيب دار است كه معني آن اين است كه در سطح كلان يا بخشي برخي فعاليت ها با برخي ديگر خنثي مي شوند. وقتي عرضه نمي تواند همپاي تقاضا افزايش يابد، قيمت ها افزايش مي يابد كه اين امر تا حدودي از اثرات هزينه كردن و سرمايه گذاري در داخل اقتصاد مي كاهد. معمولا اولين بخشي كه عرضه در آن با دشواري روبه رو مي شود بخش مسكن است. اين وضعيت موجب رونق شديد در بخش مسكن و افزايش قيمت نهادهاي غيرقابل مبادله مي شود. در نتيجه اين وضع قدرت خريد سرمايه گذاري هاي عمومي كاهش مي يابد. توصيه سياستي كه از دل اين تحليل بيرون مي آيد اين است كه با توجه به اين واقعيت كه تابع عرضه در بلندمدت نسبت به كوتاه مدت باكشش تر است، بهتر است هزينه هاي دولت از افزايش منابع طبيعي تدريجي افزايش يابد. تئوري بيماري هلندي به ما مي گويد كه يكي از فعاليت هايي كه در اثر سرمايه گذاري درآمدهاي نفتي مختل مي شود صادرات است و صادرات از اين حيث كه براي توسعه اقتصادي كاركرد خاصي دارد، اهميت ويژه اي پيدا مي كند. اينكه شيب منحني عرضه چقدر باشد به اموري مربوط است كه اصطلاحا ذيل تعبير «فضاي كسب و كار» مطرح مي شود. هرچه ميزان مقررات دولت بيشتر، عدم انعطاف بازار كار بيشتر، مهارت نيروها در بازار كار كمتر، هزينه هاي واردات تجهيزات بيشتر باشد شيب منحني عرضه بيشتر خواهد بود.

گزينه هاي مختلف براي سرمايه گذاري در داخل پس از اينكه به اين نتيجه رسيديم بهتر است درآمدهاي حاصل از منابع طبيعي را در داخل هزينه شود، به اين سوال مي رسيم كه اين منابع در داخل چگونه هزينه گردند؟ چهار شيوه براي اين مقصود مطرح شده است. 1) پول نفت ميان مردم توزيع شود يا هزينه هاي مالياتي مردم كاهش يابد، 2) هزينه هاي عمومي از طريق افزايش مخارج دولت جاري يا عمراني دولت افزايش يابد، 3) منابع مذكور به عنوان دارايي دولت باقي بماند اما به بخش خصوصي به عنوان وام واگذار شود يا صرف كاهش بدهي هاي عمومي دولت شود، 4) به عنوان دارايي هاي مالي دولت حفظ شود ولي به خارجيان وام داده شود يا صرف ايجاد صندوق ثروت ملي (4) شود. در حالت اول دولت پول را به مردم يعني شهروندان بر مي گرداند و اگر مي خواست مخارج دولتي را افزايش دهد از آنها ماليات مي گيرد. شبيه اين كار در آلبرتاي كانادا و آلاسكا صورت گرفته است. تقريبا در تمامي كشورهايي كه داراي منابع طبيعي هستند، ماليات كمتر از وقتي است كه اگر اين درآمدها وجود نداشت. حتي برخي تخمين زده اند كه هر 1 دلار افزايش در درآمدهاي نفتي موجب كاهش 20 سنتي در درآمدهاي مالياتي مي شود. اولين حسن آن اين است كه اثرات ضدانگيزشي ماليات را از بين مي برد ولي در عمل ديده شده كه همزمان ميزان سوبسيدهاي ناكارا افزايش مي يابد. حسن اين روش اين است كه پول نفت را به سرعت از دسترس دولت دور مي كند. اما مشكل اين كار اين

است كه در كشورهايي كه دولت هاي بدي محسوب مي شوند، حاضر به دادن اين پول به مردم نمي شود. در جاهايي هم كه دولت هاي خوبي بر سر كارند كه حاضرند اين پول را به مردم دهند، نيازي به دور كردن آن از دست دولت نيست. دليل ديگري كه به نفع اين گزينه مطرح مي شود اين است كه پاسخگو كردن دولت با وجود ماليات ستاني ممكن است. چانه زني هايي كه بين دولت و شهروندان صورت مي گيرد در واقع مبناي قراردادهاي اجتماعي است و اين امر پايه شكل گيري دموكراسي مي شود. مشكل اين روش اين است كه دو لايه بوروكراسي لازم است. يك لايه بوروكراسي براي اينكه پول نفت را ميان مردم توزيع كند و لايه ديگر براي اينكه از آنها ماليات را جمع كند. مزيت ديگري كه براي اين روش برشمرده مي شود اين است كه مردم اطلاعات خرد بهتري از دولت دارند و بهتر مي دانند كه چه پروژه هايي بايد به اجرا در آيد. در حالت عادي مردم معمولي دسترسي محدودي به بازار سرمايه دارند و نمي توانند منابع لازم را براي اجراي پروژه هايشان دست و پا كنند. حال وقتي پول نفت در اختيارشان قرار مي گيرد اين مشكل حل مي گردد. شاهدي كه براي اين مدعا عرضه مي گردد اين است كه وقتي قيمت محصولات كشاورزي افزايش مي يابد و از اين محل درآمدهاي بادآورده ايجاد مي شود نتيجه اقتصادي آن بهتر است از حالتي است كه درآمد نفت كه متعلق به دولت است افزايش مي يابد. در مقابل اين ديدگاه، اين نكته مطرح شده كه

آيا نسل فعلي مصالح نسل بعد را به ميزان لازم لحاظ خواهد كرد؟ مشكل ديگري كه در اين رابطه مطرح است اين است كه اگر بازار سرمايه وجود داشته باشد، منابع موجود در اختيار مردم صرف بهترين و پربازده ترين پروژه ها مي گردد در حالي كه اگر بازار سرمايه نباشد، اين امر محقق نمي شود. بنابراين بايد بخشي از درآمد صرف ايجاد بازار سرمايه گردد. در مجموع مي توان گفت كه بخشي از درآمد نفت بايد در اختيار مردم قرار گيرد. پيش از اين نيز گفتيم كه بايد مصرف مردم افزايش يابد در عين آنكه اين منابعي كه در اختيار مردم قرار گرفته موجب خواهد شد تا برخي سرمايه گذاري هاي پربازده انجام شود. در عين حال ريسك حيف و ميل كل منابع از دست مي رود و اين مبنا كه درآمد مذكور متعلق به مردم است و بايد به نفع آنها مصرف شود، مستقر مي شود. در عين حال انتخاب هاي فردي معمولا منجر به انتخاب بهينه مصرف و هزينه نمي شود و معمولا نيازهايي فوري براي هزينه هاي عمومي وجود دارد. گزينه دوم افزايش هزينه هاي دولت بود. معمولا اقتصادهاي رو به رشد نياز به هزينه هاي عمومي روي زيرساخت ها و توسعه نيروي انساني دارند. مشكلي كه در اين رابطه ديده مي شود اين است معمولا وقتي مخارج دولت زياد مي شود، سودآوري لابي كردن نيز افزايش مي يابد و تلاش هاي گروه هاي ذينفع براي دست اندازي به آن نيز زياد مي گردد. حال وقتي كه مردم حدس زنند كه نهايتا پول نفت توسط سياستمداران فاسد يا گروه هاي ذينفع

چپاول خواهد شد، دومين بهترين(5) گزينه را ترجيح خواهند داد كه معمولا سوبسيدهايي هستند كه تاثير قابل ذكري در رشد اقتصادي ندارند. مثلا روي بنزين سوبسيد داده مي شود يا حداقل دستمزد افزايش داده مي شود. در عين حال بايد در سطح كلان تعادلي بين مخارج عمومي و سرمايه گذاري برقرار كرد و مثلا از طريق هزينه هايي كه هزينه هاي توليد كالاهاي صادراتي را كاهش مي دهد يا واردات اين اقلام يا جايگزين آنها، با بيماري هلندي مقابله نمود. گزينه سوم كاهش بدهي هاي عمومي و يا قرض دادن به بخش خصوصي است. در كشورهاي آفريقايي بدهي دولت نسبت به توليدناخالص داخلي مقدار كمي است، ولي نسبت به سپرده هاي بانك هاي تجاري عدد قابل توجهي است (25 درصد). وقتي كه بدهي هاي دولت كم شود، بانك ها ناگزير مي شوند تا فرصت هاي وام دهي ديگري را جست وجو كنند. به لحاظ آماري مشاهده شده كه با كاهش بدهي هاي دولت، سرمايه گذاري هاي بخش خصوصي چندان افزايش نخواهد يافت. گزينه چهارم انباشت دارايي هاي خارجي است كه قبلا نيز گفتيم اين گزينه اولويت ندارد و اولويت با افزايش مصرف و سرمايه گذاري است.پاورقي:

1) Collier, Paul and Anthony J Venables, 2008, Managing Resource Revenues: Lessons fro low Income Countries, OXCarre Research Paper, no. 12, Oxford University. 2) Collier, Paul, van der Ploeg, Frederick, Spence, Michael and Anthony J. Venables, 2009, Managing Resource Revenues in Developing Economics, OXCarre Research Paper, No. 15,Oxford University. 3) Birds in hand 4) Sovereign Wealth Fund 5) Second best alternative

روزنامه دنياي اقتصاد ( e eqtesad.com )

اصلاح الگوي مصرف و لزوم مديريت هزينه

اصلاح الگوي مصرف

و لزوم مديريت هزينه

اكرم آزادي

مديران ارشد سازمان ها از ديرباز "مديريت هزينه" را موضوعي نامرتبط با راهبرد و رهيافت هاي كلان مي پنداشتند. از نظر آنان، مديريت هزينه  يك مبحث فرعي بود كه بايد در انتهاي فهرست موضوعات لازم براي بررسي در جلسات هيات مديره و مديران ارشد، قرار مي گرفت. مديران علاقمند به رشد و توسعه نيز نسبت به بحث "مديريت هزينه" احساس ناخوشايندي داشتند و به مطالبي كه در اين خصوص مطرح مي شد به ديده تحقير مي نگريستند. از نظر آنان مديريت هزينه صرفا در ملاحظات تنگ نظرانه صرفه جويي مالي از طريق كاهش و تعديل كاركنان سازمان و كاهش بودجه هاي تحقيقاتي و سرمايه گذاري خلاصه مي شد. اين طرز تلقي كه حتي امروزه نيز كم و بيش بين مديران سازمانهاي مختلف رايج است ناشي از عدم درك و شناخت صحيح مديريت هزينه در تعاريف جديد مي باشد.مديريت هزينه در تعريف جديد و ابزارهاي آندر تعريف جديد، مديريت هزينه عبارتست از مجموعه اقداماتي كه مديريت براي تامين رضايتمندي مشتريان، همراه با كنترل و كاهش مستمر هزينه هاي سازمان انجام مي دهد. بدين ترتيب نكته حايز اهميت اين است كه كاهش هزينه نبايد به قيمت كاهش رضايتمندي مشتريان و كاركنان سازمان باشد. در اين چارچوب جديد:1-سازمانها بر كاهش مستمر هزينه هاي خود سرمايه گذاري مي كنند تا برتري بر رقبا در حيطه قيمت حاصل شود.2-سازمان ها مديريت هزينه را به موضوعي فراگير در تمامي بخشهاي خود تبديل مي كنند تا از تعهد و پايبندي همگاني به آن مطمئن شوند.3-سازمانها هزينه ها را به عنوان پديده اي جامع و فراگير مديريت مي

كنند.پيشرفت سريع و شگرف فناوري همراه با افزايش روزافزون رقابت در بازارهاي پولي و مالي جهاني، مديران را ناگزير از ارائه خدمات مطلوب به مشتريان و در عين حال با كمترين قيمت كرده است. بسياري از واحدهاي اقتصادي به تدريج از ديدگاههاي حسابداري سنتي فاصله مي گيرند و به ايجاد سيستم مديريت هزينه تمايل نشان مي دهند. سيستم فوق نوعي سيستم برنامه ريزي و كنترل است كه هدف هاي زير را دنبال مي كند:1-اندازه گيري بهاي تمام شده منابعي كه در راه انجام فعاليتهاي اصلي واحدهاي اقتصادي مورد استفاده قرار مي گيرد.2-تشخيص و حذف اقلامي از هزينه كه ارزش افزوده ايجاد نمي كنند.3-تعيين كارايي و اثربخشي فعاليتهاي اصلي انجام شده در واحدهاي اقتصادي4-تشخيص و ارزيابي فعاليتهاي جديدي كه مي تواند عملكرد آينده سازمان را بهبود بخشد.مديريت هزينه فلسفه اي عام است كه به فعاليتها يا بخشهاي خاصي از يك سازمان محدود نمي شود و صرفا اقلام خاص يا غيرعادي را در بر نمي گيرد.به بياني ديگر، در چارچوب سيستم مديريت هزينه فقط اقلام هزينه اي كه به طور غيرمعمول زياد هستند، هدف كاهش هزينه قرار نمي گيرند بلكه از اين ديدگاه، هر هزينه اي قابل كاهش است و امكانات كاهش آن بررسي مي شود. شعار مديريت هزينه اين است: "هيچ فعاليتي نيست كه نتوان آن را با هزينه اي پايين تر از هزينه كنوني انجام داد". شايد ابتدا چنين به نظر برسد كه اين شعار از واقع گرايي به دور است، ولي با مرور تاريخچه ابداعات و نوآوري هايي كه انجام كارها را با هزينه و وقت بسيار كمتر از گذشته امكانپذير ساخته اند، در

مي يابيم كه به راستي همواره راه كم هزينه تري براي انجام دادن هر كاري وجود دارد.در هر بخشي از سازمان هاي بزرگ مي توان يك تيم كاركردي تشكيل داد و با توجه به دروندادها كه نياز مشتريان بيروني، ذينفعان و مراجعان دروني سازمان، اهداف سازمان، متخصصان در زمينه هزينه و... مي باشند فرآيند سيستم را ترسيم كرد. اين سيستم درگير فعاليتهايي است كه منجر به كاهش هزينه ها قبل از شناسايي سوق دهنده هاي هزينه (هزينه برها) و بهبود فرآيندها به منظور كاهش هزينه ها، بررسي نيازها و خواسته هاي مشتريان به طور دقيق و... مي شود. در نتيجه انجام اين فرآيند عرضه بهبود يافته، مشتريان راضي تر شده و نهايتا عملكرد سازمان ارتقا» مي يابد، تيم كاركردي براي كاهش هزينه از ابزار و فنون مختلفي مي تواند بهره ببرد كه در حوزه حسابداري مديريت ابداع شده است و در سازمان هاي موفق و اصطلاحا  "كلاس جهاني" در سطح وسيع استفاده مي شود. از جمله اين ابزارها و فنون مي توان به هزينه يابي بر مبناي فعاليت، هزينه يابي بر مبناي هدف و هزينه يابي كايزن و... اشاره نمود.نتيجه گيري:امروزه تامين نيازمنديهاي مشتريان با هزينه پايين و كيفيت بالا، نيازمند برنامه ريزي و كنترل موثر هزينه ها و يا به طور كلي مديريت اثربخش هزينه ها است. اين مهم  بدون در دستور كار قرار گرفتن و همكاري تمامي بخشهاي مختلف سازمان (اصطلاحا فرهنگ سازي) انجام نخواهد پذيرفت. براي مديريت موثر هزينه تكنيكها و مدلهاي مختلفي ارائه شده است. اعتقاد عمومي بر اين است كه براي دستيابي به برتري رقابتي و همچنين با توجه به

بحران مالي جهاني و مشكلات پيش روي كشور، سازمانهاي مختلف بايد برنامه استفاده از اين ابزارها  را در پيش بگيرند و براي رهايي از مشكلات پيش رو به بررسي آنها بپردازند.اكرم آزادي - اداره كارپردازيبانك تجارت

مديريت صحيح هزينه ها

كيهان

آيا تاكنون به اين پرسش اساسي انديشيده ايم كه چه عواملي لذت و شادي، نشاط و شادكامي را در خانواده ها به ارمغان مي آورد؟ در اين نكته شكي نيست كه مرد و زن به اختيار، اشتياق و اميدوار جاده زندگي مشترك خود را مي پيمايند؛ اما اين مسير توام با سختي ها و مشكلاتي است. البته تنها راهكار عبور از آن و حداقل كاهش دامنه مشكلات پيش رو همدلي و همراهي اعضاي خانواده و چگونگي اشراف و آگاهي والدين درباره مديريت صحيح هزينه هاست.هزينه هاي متنوع و متفاوتي بر دوش خانواده ها قرار مي گيرد. بخشي از آن ضروريات يك زندگي معتدل، مقتصد و آرام از هيجانات كاذب محيطي است و بخشي ديگر ناشي از نفوذ پديده هاي مذموم اسراف، تجملگرايي و برتري جويي هاست. بدون ترديد مديريت صحيح هزينه ها منافذ نفوذ اين گونه پديده ها را در خانواده مي بندد.اسلام به عنوان مكتبي انسان ساز بيشترين توجه را به تكريم، تنزيه و تعالي خانواده دارد و اين نهاد مقدس را كانون تربيت، مهد مودت و رحمت مي شمرد. لذا سعادت و شقاوت جامعه انساني را منوط به صلاح و فساد اين كانون مي داند و هدف از تشكيل خانواده را تامين نيازهاي مادي، عاطفي و معنوي انسان از جمله دستيابي به سكون و آرامش برمي شمارد. انسانها در خانواده به هويت و رشد شخصيتي دست مي

يابند و در خانواده هاي سالم و مبادي آداب اسلامي به تكامل معنوي و اخلاقي نائل مي شوند، لذا خانواده عامل كمال بخشي، آرامش و سكونت و همچنين بالندگي يكايك اعضاي خويش مي شود.حرص و آز بيماري خطرناك اخلاقيحجت الاسلام خليل منصوري نويسنده و محقق امور ديني- فرهنگي يكي از عوامل آرامش در خانواده را حفظ و تقويت روحيه قناعت افراد خانواده مي داند. وي در تعريف قناعت آن را حالتي براي نفس مي داند كه سبب اكتفاي افراد به ميزان حاجت و قدر ضرورت ها مي شود. وي با اشاره به اين كه طمع به عنوان يكي از صفات ناپسند اخلاقي در برابر قناعت قرار دارد مي گويد: «حرص و آز و طمع و فريفتگي به مال دنيا از جمله بيماريهاي خطرناك اخلاقي است كه مفاسد مادي و معنوي فراواني را در بردارد و انسان را به آلودگي ها و زشتي ها گرفتار مي كند.»در روان شناسي شخصيت به اين نكته تاكيد شده است كه اعتماد به نفس به معناي تكيه بر توانايي خود است و عزت نفس به معناي آن است كه در عمل و رفتار خويش برداشته هاي دروني و ذاتي اعتماد و تكيه باشيم، امام صادق«ع» درباره ارزش قناعت و ميانه روي در زندگي مي فرمايد: آيا گمان مي كني خداوند كسي را كه موهبتي بخشيد از كرامت اوست و يا آن را كه از موهبتي بازداشت از خواري اوست؟ نه ولي مال از آن خداوند است كه در نزد بنده امانت مي نهد و اجازه داده تا به ميانه روي بخورند و بپوشند و نكاح كنند و مركب گزينند و

بيش از آن را به مستمندان با ايمان بازگردانند.گويند حضرت موسي از پروردگار پرسيد بي نيازترين (داراترين) بندگان تو كيست؟ فرمود: قانع ترين آنها به آن چه كه او را عطا كردم. وي ادامه مي دهد:در روايات است كه ميانه روي و قناعت سرشارترين گنج است و در برخي از روايات نيز قناعت را مالي دانسته است كه پايان ندارد. بنابراين قناعت بهترين شيوه براي دست يابي به آرامش در زندگي خانوادگي است و هر كسي كه از قناعت دست بشويد و يا توازني ميان دخل و خرج او نباشد به اضطراب و تشويش دچار مي شود و بسترهاي تكاملي خود و خانواده را در معرض خطر قرار مي دهد.مديريت باورها و ارزش ها در خانوادهالهه سهرابي 36 سال دارد و كارمند يك شركت است و از اينكه توانسته مديريت صحيحي در هزينه منزل و خانواده اش داشته باشد، ابراز رضايت مي كند و مي گويد: « ابتدا بايد هزينه خرجهاي ثابت و اقساط ماهيانه را كنار گذاشت، هر فرد با درآمدي كه دارد بايد اولويت بندي كند. ما هزينه ها را به دو دسته ضروري و غيرضروري تقسيم كنيم ضمن اينكه بتوانيم پس انداز اندكي هم داشته باشيم و به اندازه جيبمان خرج مي كنيم.دكتر ابراهيم رزاقي استاد رشته اقتصاد با اشاره به اين كه در علوم مديريت به شعار «هرچه بهينه تر، مطلوبتر» توجه مي شود، مي گويد: براساس اين شعار مديريتي، هرچه هزينه ها كمتر و براي دستيابي به كيفيت مطلوب و مناسب صورت گيرد، بهتر است.»وي با اشاره به اينكه هزينه ها براي رفع نيازها در برابر درآمدها صورت مي گيرد

و لذا به دليل تنوع، طيف وسيعي را تشكيل مي دهند به هزينه ضروري، بلند مدت و كوتاه مدت اشاره مي كند و مي گويد: «در صورت اول شخص بدون آنها نمي تواند ادامه حيات دهد مثل غذا و پوشاك و… كه برحسب درآمد آنها را طبقه بندي مي كند اما در مورد هزينه هاي ديگر، به باور ما ارتباط دارد كه چه خرج هايي را جزو كدام دسته قرار دهيم و اين مسئله در خانواده ها متفاوت است و به درآمد آنها بستگي دارد. اما عليرغم دسته بندي هاي موجود، ما به عنوان انسان از طريق باورها بايد درآمدها را هزينه كنيم، فرقي نمي كند مسئول و مديريت اين هزينه زن باشد يا مرد دو طرف به دليل باور و استدلالي كه دارند هزينه ها رابه صورت كوتاه مدت بلند مدت و ضروري تقسيم مي كنند و محتواي مديريت اين است كه چگونه خرج كنيم كه منابع واقعي خانواده تامين شود و اين مديريت نياز به شناخت مباني ارزشي دارد.» وي مي گويد:«بحث مديريت هزينه ها به بحث مديريت باورها و ارزشها ارتباط دارد. و به دليل تنوع مجموع مديريت ها، اين اجازه به ما داده مي شود كه با خرد و منطق بيشتري هزينه ها را اداره كنيم.»دكتر رزاقي با اشاره به اين كه ضرورت مديريت هزينه براي اقشار كم درآمد حياتي تر است، مي گويد: «افرادي كه درآمد بالايي دارند، اگر در هزينه كرد درآمد، دچار خطا و اشتباه شوند امكان جبران اشتباهات را دارند، اما در قشر كم درآمد امكان جبران اشتباه سخت تر است.» وي ضمن مثبت خواندن نحوه مديريت

هزينه به شكل سنتي در ادامه چنين مي گويد: «در زمان گذشته اصول ساده زيستي و توجه به مباني ارزش هاي ديني در بسياري از خانواده ها رعايت مي شد و مردم زندگي راحتتري داشتند، اما متاسفانه امروزه به دليل ظهور پديده تجملگرايي و خانواده هاي نوكيسه،چشم و هم چشمي و مصرف گرايي به جاي ارزشهاي گذشته، خانواده ها و مخصوصاً قشر جوان با مشكلات زيادي حتي در همان شروع زندگي روبرو هستند.»چهره سازي با پوشش تجملاتيدكتر رزاقي نحوه هزينه كردها در امور زندگي را يكي از دلايل عدم مديريت صحيح هزينه در خانواده مي داند و مي گويد: «عده اي كه پولهاي باد آورده و بدون زحمت را يك شبه به دست آورده اند، امكان خريد بيشتري براي خود به وجود مي آورند تا بوسيله كالابراي خود شخصيتي به وجود آورند در نتيجه خود را پنهان مي كنند.» به اعتقاد اين اقتصاددان نوكيسه هاي جديد مديريت گذشته را قبول نداشته و مديريت بهينه را ضروري نمي دانند، اين عده براي خودنمايي، تحقير ديگران و درست كردن شخصيت دروغين هزينه مي كنند. اين افراد بر خلاف پولداران قديمي و گذشته، الگوهاي منفي به جامعه ارائه مي دهند.وي به نقش رسانه ها در فرهنگ سازي و ارائه الگوهاي بهتر و برتر براي رفع اين مشكل اشاره مي كند و مي گويد:« متاسفانه تبليغات تجملات و مصرف گرايي كه از طريق پخش سريال ها در صدا و سيما صورت مي گيرد، خانواده ها را سخت تحت تاثير قرار مي دهد، كه اين بزرگترين عامل گسترش مصرف و عدم مديريت هزينه بهينه است.»فراموشي رازهاي موفقيترويكرد برخي از خانواده

ها به چشم و هم چشمي و گرايش به تجملات به فراموشي تدريجي اين جمله مهم كه «بايد درعلم، كمالات، شعور و درك خود را با بالاتر از خودمان مقايسه كنيم و در شرايط زندگي با پايين تر از خودمان مقايسه كنيم و در شرايط زندگي با پايين تر از خود» منجر مي شود.حسن ضابطي كارشناش روانشناسي با اشاره به اينكه وقتي اين اصل فراموش شود گرايش به سوي مصرف زدگي، تجملات و چشم و هم چشمي بيشتر مي شود مي گويد: «دراين صورت ما همواره نگرانيم و خود را با ديگران دراين باره كه مثلاچه خانه لوكسي دارند، چه ماشيني سوار مي شوند و… مقايسه مي كنيم. وقتي اين فراموشي اتفاق مي افتد ما تا انتها در زندگي مشكل داريم و راه بسيار سختي را بايد طي كنيم.» وي معتقد است براي ايجاد راحتي و خوبي در زندگي خود بايد خوبي هاي ديگران را ديد و خوبي چيزي جز فهم، كمال و شعور، قدرت بيان و منش و رفتارنيست و ادامه مي دهد: «در بحث هزينه و مديريت آن اول بايد به جيب خودمان نگاه كنيم و ببينيم پايين تر از ما چگونه زندگي مي كنند و حسن اين نوع نگاه و بينش اين است كه ما از چگونگي زندگي ديگران مطلع مي شويم و راحتتر مي توانيم امور زندگي خود را براساس واقعيت هايي كه براي ما متصور است پيش ببريم.اما زيبايي براي عده اي شايد در لباس زيبا تجلي يابد و سعي در به دست آوردن آن نمايد و از طرف ديگر وقتي با كمبود هزينه براي تامين آن روبرو مي شود،

در زندگي دچار مشكل و اختلاف مي شود و از اين رو مديريت هزينه در خانواده هايي كه درآمد محدودتري دارند الزام آورتر است.»وي با تاكيد به اينكه مديريت در خانواده ها با توجه به شرايط فعلي جامعه سخت است و آنكه درآمد كمتري هم دارد درهمين جامعه زندگي مي كند و هزينه ها شامل حال او هم مي شود، مي گويد: «افراد بايد خود را با شرايط وفق دهند و براساس ميزان درآمد خود خرج كنند تا دخل و خرجشان با هم بخواند.البته بحث تدبير هزينه به ميان مي آيد كه چه مقدار، كجا و به چه ميزان و براي چه چيزي هزينه كنيم و از اين رو فرد دچار اسراف و ولخرجي و ديگر گناهان مي شود و بسيار ديده شده در خانواده هايي با درآمد بالاهر ساله مبلمان و سرويس منزل را كه تا سال ها كارآيي دارد، عوض كرده اند فقط به صرف اينكه از اين مدل و شكل آن ها خسته شده اند و يا از مد افتاده است.»وي به عوامل رواني و دروني اين مسئله در افراد اشاره مي كند و مي گويد: «انسان نياز به تنوع ديداري يا بصري دارد يك نواخت شدن وسايل خانه و چينش آنها باعث گرايش عده اي از افراد به سمت اسراف و ولخرجي هاي اضافه مي شود اما مي توان با يك تدبير صحيح جلوي هزينه هاي اضافي را گرفت و با تغيير دكوراسيون و جابه جايي همان وسايل محيطي شاد و صميمي را در خانواده به وجود آورد بدون اينكه مجبور شود هزينه اي را بپردازد.»ضرورت آينده نگري هامديريت اقتصادي خانواده

بايد براساس ميزان درآمدهاي هر يك از اعضاي خانواده و هزينه ها تنظيم شود و اين در ميان خانواده هايي موفق تر است كه در اين فرمول جايي را براي پس انداز درنظر بگيرند. دكتر شهلاميرزايي پور، جامعه شناس مي گويد: «به اعتقاد كارشناسان برابري هزينه ها و درآمد نشان از اين دارد كه خانواده براساس شرايط حال تصميم گيري كرده است، اما اگر در مديريت اقتصادي جايي نيز براي پس انداز درنظر گرفته شود، نشان از آينده نگري خانواده دارد كه معمولاً اين گونه خانواده ها كمتر دچار مشكلات مالي و اقتصادي مي شوند و در مشكلات و پيشامدهاي غير منتظره مستاصل نمي شوند.»وي مي گويد: «در شرايط غيرعادي و بحراني كه هزينه هاي خانواده به دلايل مختلف از جمله بيماري، بيكاري و… بيش از درآمد مي شود، مديريت بحراني مي تواند پيامدها و مشكلات ناشي از اين حادثه يا واقعه را كاهش دهد، در اين وضعيت خانواده هايي كه آينده نگري را پيشه خود كرده اند، راحت تر از اين گونه بحران ها مي گذرند.» به باور وي درحال حاضر به دليل گسترش پديده تجمل گرايي، مخارج اضافه، نداشتن قناعت و صرفه جويي و تبعيت از الگوهاي مصرف اسراف گونه بسياري از خانواده هاي ايراني مديريت اقتصادي را در خانواده خود اعمال مي كنند و نيمي از آنها نيز به دليل نداشتن مديريت بر دخل و خرجشان با مشكلات مالي روبه رو مي شوند.اين جامعه شناس مي گويد: «اگرچه تورم در جامعه كمي بالاست و هر روز هزينه هاي كالاهاي ضروري مسكن و… افزايش مي يابد، اما با رعايت مديريت اقتصادي مي توان

تا حدودي از بار مشكلات كاست. صرفه جويي، قناعت و پرهيز از تجمل گرايي و چشم و هم چشمي از ملزومات اجراي مديريت مالي است، بنابراين در اقتصاد خانواده بايد براساس داشته ها و درآمدها براي هزينه ها برنامه ريزي كرد و نه براساس خواسته ها، اين مسئله مهمترين اصل در مديريت اقتصادي خانواده است.» وي تاكيد مي كند: «با مديريت اقتصادي و مالي بر درآمدهاي خانوار همراه با صرفه جويي و پيشه كردن قناعت و فرهنگ سازي درباره آن آرامش، شادابي و نشاط در خانواده حاكم مي شود. چرا كه ديده شده است بسياري از خانواده هاي مرفه با وجود در اختيار داشتن امكانات مالي افسرده، مضطرب و از هم گسيخته هستند. بنابراين با تلفيق مديريت اقتصادي خانواده با آموزه هاي ديني مي توان به آرامش دست يافت.»روزنامه كيهان

مديريت هزينه روبات ها در فرايند توليد

غلامحسن تقي نتاج چكيده: واگذاري فعاليتهاي انسان به روبات همواره در زندگي بشر مطرح بوده و هست و گسترش فناوري روبات در محيطهاي توليدي موجب شده است كه دانش حسابداري به ويژه در حوزه حسابداري قيمت تمام شده (يا به تعبير متداول، حسابداري صنعتي) با چالشهاي جديدي مواجه شود. ميزان دخالت روبات در فرايند توليد، ميزان جابجايي دستمزد مستقيم و يا حذف آن در اثر جايگزيني روبات، طبقه بندي هزينه ها در محيطهاي صنعتي روباتيك، مديريت نيروي انساني و هزينه آن و الزامات هزينه اي مربوط به روبات، موضوعاتي است كه در اين مقاله بدان توجه شده است. ضمنا مفاهيم هزينه يابي فعاليت، هزينه يابي هدف و ساير مفاهيم هزينه يابي مورداشاره قرار گرفته است.مقدمهباتوجه به سير تحولات و پيشرفتهاي عظيم فناوري و نيازهاي وسيع اطلاعاتي، محاسباتي و

كيفيتي، استفاده از سيستم هاي خودكار به امري ضروري مبدل گشته است. و روزي نيست كه اخبار مربوط به سيستم هاي خودكار در حوزه نظامي، پزشكي، فضايي، صنعتي و... شنيده نشود. «ايجاد حركات مصنوعي و انجام يك سلسله عمليات از پيش برنامه ريزي شده توسط يك وسيله ساخت بشر به جاي بشر، همچون پرواز از گذشته دور جزو آرزوها و انتظارات وي بوده است. در اوايل دوران انقلاب صنعتي، اين امر با پيدايش روشهاي ابتدايي ذهني و سپس ظهور عيني، تحق يافت» اگرچه اين مدعا در جاي خود قابل نقد و بررسي است ولي درهرحال، در سده هاي اخير، سرعت تحقق اين آرزوها بسيار شديد بوده است و با گذشت زمان به صورت تصادفي درحال گسترش است. پيدايش روبات در جوامع صنعتي برمبناي انجام كارهاي دقيق، سريع، ارزان، بدون عوارض سياسي و اجتماعي، فرمان پذيري محض و قابليت انطباق براي برنامه ريزي هاي مختلف بوده است ولي هم اكنون گسترش اين سيستم در كارائيهاي مختلف و خصوصا كارهاي خطرناك و حساس به عنوان يك ضرورت اقتصادي و فني مطرح شده است.در بررسيهاي علمي و فني اين پديده به مجموعه كاملي از تخصص ها برمي خوريم، مسايل ديناميك، استاتيك، مقاومت مصالح، طراحي مكانيسم ها، آلياژهاي مناسب و مقاومتهاي موردنظر، متالورژي، كنترل، الكترونيك و مباني قدرت (برق)، اقتصاد مهندسي، رياضيات، فيزيك و حسابداري ازجمله مقولات موردبحث است. در اين مقاله بدوا مروري كلي بر مفهوم روبات وكاربرد آن در صنايع صورت مي گيرد و سپس موضوع حسابداري قيمت تمام شده در ارتباط با صنايع روباتيك موردبررسي قرار مي گيرد.لازم به ذكر است كه در قرن بيست و

يكم، جايگاه حسابداري نيز در راستاي چيرگي فناوري اطلاعات تغيير كرده است و به قول يكي از نويسندگان تغييراتي كه در اين قرن رخ خواهد داد بر حسابداري نيز تاثير خواهد گذارد. اين تغييرات عبارتند از 1 – جايگزيني بازار بسيار بزرگ به جاي مشتريان فعلي اطلاعات حسابداري 2 – نياز اين استفاده كنندگان به اطلاعات و مشاوره سريع اشخاص حرفه اي و 3 – ادغام حرفه ها و مقوله هاي موردبحث.تعريف روبات(1)لغت روبات (ROBOT) در اكثر زبانهاي زنده دنيا با همين تلفظ داراي معناي واحدي است. اين لغت اولين بار در خلال سالهاي 1920 تا 1930 در نمايشنامه اي كه توسط كارل كاپك نويسنده چكسلواكي نوشته شده بود و (ROSSUME UNIVERSAL ROBOT)R.U.R نام داشت، به كار برده شد. در اين نمايشنامه اشخاصي نقش موجوداتي مصنوعي وكوچك شبيه انسان را بازي مي كرده اند كه به طور مطلق تحت فرمان صاحب خود قرار داشته و دستورهايش را موبه مو اجرا مي كرده اند. اين موجودات، روبات ناميده مي شد كه منشا آن از لغت اسلاو ROBOTA به معناي كارگر اجباري است. در سال 19940، آيزاك آسيموف (ISSAC ASSIMOF) سه قانون ROBOTICS را بدين شرح تبيين كرد.يك روبات موجودي است كه:1 – نبايد به انسان آزار برساند و اجازه ندهد به چيزي ضرر برسد؛2 – بايد از انسان اطاعت كند مگراينكه با قانون اول مغايرت داشته باشد؛3 – بايد خود را در برابر خطر محافظت كند، مگراينكه با قانون اول و دوم مغايرت داشته باشد.موسسه روباتيك آمريكا (RIA) تعريف زير را ارائه داده است: روبات وسيله اي است با دقت عمل زياد كه قابل برنامه ريزي

مجدد بوده و توانايي انجام چند كار را دارد. اين وسيله براي حمل مواد، قطعات، ابزارها يا سيستم هاي تخصصي طراحي گرديده و داراي حركات مختلف و برنامه ريزي شده است هدف از ساخت روبات انجام وظايف گوناگون است.روبات از لحاظ تاريخي، چهار مرحله را طي كرده است كه در آخرين مرحله، روبات هاي هوشمند يا روبات هاي نسل سوم ناميده مي شوند.دسته بندي روبات ها(2)اتحاديه روبات هاي ژاپني JIRA روبات ها را به 6 دسته تقسيم كرده است: وسيله اي كه توسط دست كنترل مي شوند. يعني توسط عامل انساني كار مي كند؛ وسيله اي براي حمل اشيا كه مراحل متوالي وظيفه خود را برمبناي يك روش از پيش تعيين شده انجام مي دهد و تغيير و بهسازي آن مشكل است؛ روباتي كه براي كارهاي متوالي متغير كه مشابه دسته دوم است ولي تغيير و كارهاي آن راحت است؛ روبات مقلد: اپراتور در ابتداي امر به صورت دستي با هدايت يا كنترل روبات، كاري را كه بايد اجرا شود، انجام مي دهد و روبات مراحل انجام وظيفه را در حافظه خود ضبط مي كند و هر وقت لازم باشد مي توان اطلاعات ضبط شده را از روبات مجددا درخواست كرد و روبات مطابق درخواست، به صورت خودكار انجام وظيفه مي كند؛ روبات كنترل عددي: عامل انساني وظيفه روبات را توسط يك برنامه رايانه اي به او تفهيم مي كند و نيازي به هدايت دستي روبات نيست؛ روبات باهوش: روباتي است با توانايي درك محيط خود و تكميل موفقيت آميز يك وظيفه، اين روبات علي رغم ايجاد تغييرات مختلف در شرايط محيطي، بايد به وظيفه

خود عمل كند.موسسه روباتيك آمريكا فقط دسته هاي 3 تا 6 را، روبات محسوب مي كند.ساختمان عمومي يك روبات متشكل از سيستم مكانيكي مفصلي، تحريك كننده ها، سيستم هاي انتقال، سنسورها و مغز روبات (CPU) است و برنامه نويسي آن به دو طريق ON-LINE و OFF-LINE صورت مي گيرد كه البته با گذشت زمان، به علت عدم كارايي برنامه هاي ONLINE استفاده از برنامه هاي OFF LINE گسترش مي يابد.زبان برنامه نويسي روبات ها يك زبان رايانه اي است كه براي كنترل روبات طراحي شده است. چنين زباني علاوه بر دارا بودن دستورهاي موردنياز معمولي (مانند دستورهاي مربوط به عبارات شرطي) بايد داراي دستورهايي نيز باشد كه حركت و جابجايي روبات را كنترل مي كند. وجه تمايز يك برنامه مختص كنترل روبات ها با يك برنامه عمومي، همين دستورهاي كنترل است.هزينه هاي روباتمخارج و هزينه هاي مرتبط با روبات در بخشهاي زير قابل بررسي است: مخارج خريد و نصب روبات؛ مخارج ابزارهاي مخصوص جانبي روبات؛ هزينه نگهداري و سرويس متناسب روبات؛ هزينه هاي انرژي روبات؛ هزينه استهلاك روبات و ابزارهاي مخصوص جانبي.قيمت خريد روبات بسيار متغير است و هرچه پيچيدگي كنترل بيشتر باشد امكان تطبيق، براي انجام كارهاي مختلف و جديد بيشتر است. سيستم هاي پيشرفته تر و گران قيمت تر، ابزار كار و تعمير كمتري نياز دارند و خرج نصب آن نيز كمتر است. ابزار مخصوصي جانبي اين روبات ها نيز، سرمايه بر است به گونه اي كه بعضا بهاي برخي از اين ابزارها، گرانتر از قيمت روبات است.روباتها به نگهداري و سرويس، پياده وبازديد كردن به موقع شديدا نيازمند است و هزينه هاي مذكور

بعضا تا حدود 10 درصد درآمد سالانه آنهاست.بديهي است كه روبات ها نيز همانند ساير وسايل و ماشين آلات، داراي عمر مفيد معيني بوده و طي مدت مذكور، مستهلك مي شوندو نحوه استهلاك آنان از ديدگاه حسابداري مي تواند همانند استهلاك ماشين آلات به شكلهاي مختلفي صورت پذيرد كه البته ملاحظات مالياتي نيز در اين مقوله از اهميت بسزايي برخوردار است.منابع مالي روبات: در مقابل هزينه هاي گفته شده، منافع مالي قابل تصور براي به كارگيري روبات عبارتنداز:! بهبود كيفيت مخصوصا از بعد رعايت يكنواختي در كيفيت كارهاي انجام شده؛! افزايش بازدهي در مقياس زمان؛! صرفه جويي در به كارگيري عامل انساني.استفاده از تجهيزات توليد كالا كه عملا تحت كنترل و هدايت رايانه ها هستند نظير خطوط توليد روباتيك، دستگاههاي تراش خودكار و استفاده از خروجي سيستم هاي اطلاعاتي مديريت (مثلا برنامه ريزي توليد) به عنوان وروديهاي سيستم هاي كنترل توليد، از يك سو و استفاده از خروجي سيستم هاي ماشيني كنترل توليد، (آمار و ارقام بسيار جزيي و دقيق توليد و ساعات مصرفي براي كار و غيره) به عنوان ورودي سيستم هاي اطلاعاتي مديريت و حسابداري، ازسوي ديگر، نشان از فناوري ساخت و توليد محصول امروزي دارد. (3)حسابداري قيمت تمام شده و صنايع روباتيك: مطالعه در كتابهاي جديد حسابداري قيمت تمام شده (صنعتي) بيانگر ميزان توجه بسيار زياد به پديده خودكارسازي فعاليتها (و طبيعتا استفاده از روبات) و تاثير آن بر اين گرايش از حسابداري است.«بارفيلد»، «ري بورن» و «كيني» به مقايسه توليد سنتي و سيستم هاي توليد انعطاف پذير مدرن پرداخته اند كه جدول شماره يك حاصل مقايسه مذكور است.(4)«هانس و «موون» در

كتابي ديگر تحت عنوان مديريت قيمت تمام شده بيان مي دارند كه خودكارسازي (اتوماسيون)، شركتها را قادر ساخته است تا(5):موجودي و زمان پردازش را كاهش و ظرفيت توليد را افزايش دهد و همچنين كيفيت خدمات را بهبود مي بخشد.به بيان ديگر، خودكارسازي، مي تواند مزيت رقابتي را براي شركت به ارمغان آورد. استقرار توليد خودكار، معمولا توليد بهنگام (JUST IN TIME=JIT) را درپي دارد و به مرور افزايش كيفيت و كاهش زمان را به دنبال دارد. شركتها درحالي كه هرچه بيشتر، خودكار مي شوند مزيت رقابتي آنان نسبت به ساير شركتها افزايش مي يابد و براي بسياري از شركتهاي توليد، خودكارسازي (اتوماسيون) به معناي بقا است. شكل مدرن تر اين شركتها، سيستم توليد يكپارچه رايانه اي (CIM) است كه در آن محصولات با استفاده از رايانه، طراحي، تست، توليد و تمامي زيرسيستم ها و عناصر توليد با يكديگر هماهنگ مي شوند.يكي از انواع سيستم توليد يكپارچه رايانه اي، سيستم توليد انعطاف پذير (FMS) است كه توليد يك مجموعه از محصولات را از شروع تا پايان با استفاده از روبات ها و ساير تجهيزات خودكار، تحت كنترل يك سيستم رايانه مركزي امكان پذير مي سازد.اخيرا شركتهاي زيادي در كشورهاي مختلف براي ساخت محصولات خود از روشهاي رايانه اي استفاده مي كنند. استفاده از فناوري هاي جديد در توليد محصولات و ارائه خدمات، اثر عمده اي بر شيوه ها و تكنيك هاي حسابداري صنعتي (قيمت تمام شده) داشته است. مثلا روشهاي ساخت به كمك آدمهاي ماشيني (روبات ها) و رايانه ها جايگزين ساخت توسط انسان در پاره اي از صنايع شده است. هزينه دستمزد كه در گذشته بخش عمده اي

از هزينه هاي ساخت محصولات به شكل سنتي را تشكيل مي داد امروز در بسياري از شركتها كه محصولات خود را به شكل خودكار و با به كارگيري فناوري بالا توليد مي كنند، به درصد ناچيزي تقليل يافته است.(6)نگهداري اطلاعات مرتبط با هزينه هاي حقوق و دستمزد و رديابي اين هزينه ها با توليدات در سيستم هاي سنتي ساخت در مقايسه با سيستم هاي خودكار امروزي، نيازمند عمليات دفتري بيشتري بود. از همه مهمتر، در محيطهاي فوق العاده خودكار، تعيين علل رخداد هزينه هاي عمومي ساخت بسيار پيچيده تر از گذشته است چون محرك اين گونه هزينه هاي ساخت در چنين محيطهايي ديگر نمي تواند تنها به يك عامل، نظير هزينه دستمزد يا ساعات كاركرد نيروي انساني محدود شود.رقابتي شدن تجارت و تحولات فناوري سبب گرديده است كه مفاهيم جديدي در مباحث هزينه يابي و حسابداري قيمت تمام شده مطرح شود كه متفاوت از مفاهيم سنتي اين مقوله از حسابداري است. مفاهيمي چون هزينه يابي كيفيت، هزينه يابي كايزن، هزينه يابي هدف، فعاليتهاي واجد ارزش افزوده و بدون ارزش افزوده، هزينه يابي برمبناي فعاليت و... از اين جمله اند.(7)چون رقابت جهاني در تمامي صنايع روبه افزايش است. واحدهاي انتفاعي به منظور قيمت گذاري محصولات و خدمات خود به گونه اي كه قابل رقابت با محصولات و خدمات مشابه باشد ناگزيرند به سطوح بالايي از بهره وري دست يابند. از حسابداران صنعتي و مديريت خواسته شده است كه براي كمك به مديران به منظور فراهم كردن امكان حضور آنان در چالشهاي بين المللي ناشي از رقابت جهاني، شاخصهايي درخصوص بهره وري تدوين كنند.مديريت هزينهتغييرات شگرف در فناوري

همراه با رقابت جهاني در تجارت، مديران شركتها را وادار كرده است كه به توليد و عرضه محصولات و خدمات با كيفيت هاي بالا بپردازند. نيازهاي مشتريان را به سرعت تامين كنند و اين فعاليتها را با حداقل هزينه ممكن انجام دهند.(6)اين الزامات نياز به تجديدنظر در سيستم هاي سنتي حسابداري صنعتي را به منظور ارائه اطلاعات سودمند، ايجاب مي كند. توليد انبوه محصولات مشخص با ويژگيهاي معين و با فناوري ثابت، مبناي مدل هاي سنتي حسابداري صنعتي است اما با خودكار شدن توليد، نقش عامل دستمزد مستقيم در فرايندهاي ساخت، كاهش اما ساير هزينه ها، بويژه هزينه هاي سربار ساخت، افزايش مي يابد. زيرا، توليد مكانيزه نياز به سرمايه گذاري هنگفت در ماشين آلات و تجهيزات، طراحي مهندسي و فرايندهاي جديد ساخت دارد.در مدل هاي سنتي حسابداري صنعتي فرض بر اين است كه هر شركتي اقلام استاندارد شده معدودي را به شكل انبوه توليد مي كند و توليد انبوه، تنها راهكار اساسي براي صرفه جويي در هزينه ها محسوب مي شود. اما خودكار كردن توليد باعث كاهش هزينه تغيير توليد از محصولي به محصول ديگر مي شود و به شركتها اين امكان را مي دهد كه بسياري از دسته هاي كوچك محصولات گوناگون را در مدت زماني كوتاه، توليد كنند. چنين تغييراتي در شيوه توليد نياز به طراحي و استقرار سيستم هاي نوين حسابداري صنعتي دارد.هزينه هاي برآوردي محصولات بر تصميمات مرتبط با عرضه محصولات جديد، طراحي اين گونه محصولات و كوششهاي فروش و بازاريابي كه صرف هر نوع محصولي مي شود، اثر مي گذارد. علاوه بر اين، هزينه هاي برآوردي محصولات نقش بااهميتي در

قيمت گذاري آن محصولات ايفا مي كند.سيستم مديريت هزينه عبارت از سيستم برنامه ريزي و كنترل مديريت به منظور دستيابي به مقاصد زير است: اندازه گيري منابعي كه در راستاي اجراي فعاليتهاي عمده سازمان به مصرف مي رسد؛ شناسايي و حذف هزينه هاي بدون ارزش افزوده. هزينه هاي بدون ارزش افزوده به هزينه هايي اطلاق مي شود كه مي تواند حذف شود بدون اينكه كوچكترين خللي در كيفيت محصول و عملكرد يا ارزش موردانتظار، رخ مي دهد؛ تعيين كارايي و اثربخشي كليه فعاليتهاي عمده كه در سازمان انجام مي گيرد؛ شناسايي و ارزيابي فعاليتهاي جديدي كه مي تواند عملكرد آتي سازمان را بهبود بخشد.مديريت برپايه فعاليتها (6):امروزه اگر مديران واحدهاي انتفاعي بخواهند محصولاتي را توليد كنند كه در بازارهاي جهاني با محصولات مشابه قابل رقابت باشد. بايد نسبت به فعاليتهايي كه در ساخت محصولات نقش دارند و هزينه انجام اين گونه فعاليتها، به موقع آگاه شوند اين آگاهي از طريق شناسايي فعاليتها و تخصيص هزينه ها به فعاليتها به دست مي آيد. سيستم مديريت برپايه فعاليتها از اين باور سرچشمه مي گيرد كه محصولات، فعاليتها را مصرف مي كنند و فعاليتها، منابع را. حسابداران صنعتي و مديريت براي تعيين هزينه ساخت محصولات و خدمات، با حفظ تمركز بر فعاليتها، سيستمي را موسوم به سيستم هزينه يابي برمبناي فعاليت تدوين كرده اند. به كارگيري سيستم هزينه يابي برمبناي فعاليت، مديريت را در شناسايي حلقه ارتباطي و رابطه علت و معلولي بين فعاليتهاي عمده وهزينه ها كمك مي كند. در سيستم هزينه يابي مبتني بر فعاليت ابتدا هزينه ها به فعاليتها تخصيص مي يابد و سپس هزينه هاي

تخصيص يافته به فعاليتها، برمبناي ميزان برخورداري هريك از محصولات از فعاليتها، به محصولات تخصيص داده مي شود. سيستم مديريت برپايه فعاليتها، سيستم طرح ريزي هزينه ها با تاكيد بر فرايند مستمر بهسازي است در اين روش شناسايي فعاليتهاي ارزشمند از يك سو و شناسايي فعاليتهاي بي ارزش ازسوي ديگر، تشويق مي شود و براي حذف فعاليتهاي بي ارزش و عبث كوشش به عمل مي آيد. به بيان ديگر، سيستم مزبور را مي توان براي شناسايي و حذف فعاليتها به كار برد كه هزينه محصول را بالا مي برند بدون آنكه ارزش افزوده اي در محصول ايجاد كنند. هزينه يابي برمبناي فعاليت: باتوجه به سلسله مراتب هزينه هاي توليد، چهار فعاليت جداگانه درهزينه يابي برمبناي فعاليت وجود دارند كه عبارتند از: سطح فعاليتها براساس واحد محصول (دستمزد مستقيم، مواد، هزينه هاي ماشين آلات، انرژي و نظاير آن) كه سهم هزينه دستمزد مستقيم در صنايع روباتيك خيلي كاهش مي يابد؛ سطح فعاليتها براساس دسته محصولات (هزينه آماده سازي، انتقال مواد، سفارشهاي خريد و بازرسي)؛ فعاليتهاي نگهداري محصول (مهندسي فرايند، ويژگيهاي محصول و ارتقا محصول)؛ فعاليتهاي نگهداري كارخانه و تجهيزات مرتبط با محصولات (مديريت تاسيسات و تجهيزات، نگهداري ساختمان و محوطه، سوخت و روشنايي) (8).اين هزينه ها بايستي به صورت جامع و با درنظر گرفتن چرخه عمر محصولات و شامل سه دسته هزينه هاي زير موردشناسايي قرار گيرند:1 – هزينه هاي مراحل قبل از ساخت شامل هزينه هاي تحقيق و توسعه، هزينه هاي طراحي، نمونه سازي، آزمايش و ايجاد كيفيت در محصولات؛2 – هزينه هاي مرتبط با فرايند ساخت شامل هزينه هاي مستقيم و غيرمستقيم ساخت محصولات؛3

– هزينه هاي مراحل بعداز ساخت، شامل هزينه هاي فروش، بازاريابي، توزيع، بسته بندي، حمل، نمونه هاي رايگان، تبليغات، خدمات پس از فروش و تضمين عملكرد مطلوب محصولات.و در كنار اينها، توجه به هزينه يابي هدف از اهميت بسزايي برخوردار است.زنجيره ارزش نيز در كنار اين مقولات قابل توجه است. (شكل 1)هر فرايندي كه در زنجيره ارزش شركت نباشد جزء فعاليتهاي بدون ارزش افزوده در آن شركت قلمداد مي شود چراكه ارزشي براي مشتريان و محصول فراهم نمي آورد.تشخيص سطوح مختلف هزينه هاي موجود، انباشت هزينه ها در مخزن هزينه هاي ذي ربط و استفاده از محركهاي هزينه چندگانه براي تخصيص هزينه ها به كالاها و خدمات ، سه جزء اساسي هزينه يابي بر مبناي فعاليت است.(10) ويژگيهاي زير نيز موجب گرديده كه هزينه يابي بر مبناي فعاليت ، جذابيت بيشتري پيدا كند.1 - توليد محصولات و خدمات بسيار متنوع؛2 - بالا رفتن هزينه هاي سربار كه به تعداد يانوع محصول معيني مربوط نيستند؛3 - خودكار سازي گسترده فعاليتها كه به طور فزاينده اي ، تخصيص سربار به محصولات؛4 - حاشيه سودي كه توجيه آن بسيار مشكل است .(4)بايستي توجه داشت كه تغييرات صورت گرفته در حسابداري بهاي تمام شده ، صرفاً ناشي از روباتيك شدن صنايع نيست بلكه رقابتي شدن تجارت و تحولات فناوري، مشتركاً موجب اين تحولات شده اند. به هرحال شركتهائي در دنياي تجاري امروز موفقند كه محصول با كيفيت تر با قيمت نازلتر وتحويل به موقع تر به مشتريان عرضه كنند (مثلث بقا) . و همه اينها به كمك دانستن قيمت تمام شده و سود مطلوب ميسر است و بديهي است

كه ضمن توجه به زنجيره ارزش و مفاهيمي مانند هزينه يابي چرخه عمر محصول و هزينه هاي قبل ، حين و بعد از توليد، اجراي مديريت بر فرايند هزينه يابي هدف، امكان پذير مي شود و همچنين زمينه اجراي هزينه يابي كيفيت ، هزينه يابي كايزن و ... و در يك كلام، مديريت هزينه فراهم مي شود.نتيجه گيريمديران در خلال انجام فعاليتهاي حرفه اي خود در كليه سازمانها، ناگزير با سيستم حسابداري سرو كار دارند. مديران ، اغلب از سيستم هاي حسابداري براي دستيابي به اطلاعات لازم به منظور اتخاذ تصميمات مربوط به برنامه ريزي ، نظير اينكه چه نوع محصولاتي بايد ساخته شود و اين محصولات با چه قيمتي بايد عرضه شوداستفاده مي كنند. از سوي ديگر، سيستم هاي حسابداري را مي توان براي ارزيابي عملكرد و سنجش تاثير فعاليتهاي كاركنان بر عملكرد شركت ، نيز به كار گرفت .بنابراين، سيستم حسابداري مستقر در سازمانها از يك طرف ، يك منبع اطلاعاتي براي تصميمات برنامه ريزي است و از طرف ديگر ، جزء لاينفك مكانيسم كنترل سازمانها محسوب مي شود.استفاده از رويه هاي نوين حسابداري صنعتي به ويژه رويه هاي ناشي از محرك بازار ، شركتها را در برخورد موثر با پديده رقابت جهاني، مهياتر و آماده تر مي سازد.شيوه هايي نظير هزينه يابي بر مبناي فعاليت ، هزينه منابع مصرف شده را با فعاليتهاي مورد نياز براي توليد هر يك از محصولات ، رديابي مي كند. در شيوه هزينه يابي بر مبناي فعاليت ، فعاليتهاي فاقد ارزش ، يعني فعاليتهايي كه ارزشي به محصول اضافه نمي كنند. شناسايي مي شوند. شناسايي و حذف فعاليتهاي عبث

و ضايعات بر بهبود مستمر ودر نتيجه كاهش هزينه هاي محصول ، تمركز دارد.نكته بسيار جالب در مطالعه اين موضوع، دستيابي به شواهد فراوان نسبت به اين نتيجه گيري است كه مفاهيم اقتصادي مجددا با مفاهيم حسابداري نزديك مي شوند و طرح هزينه هاي واقعي مطابق با اطلاعات جاري بر مفاهيم حسابداري جان تازه اي مي بخشد .(11)به عنوان نمونه هزينه يابي بر مبناي فعاليت با مفاهيم ارزش افزوده اقتصادي مورد بررسي و توجه قرار مي گيرد.(12)بديهي است كه روباتيك شدن صنايع در مقابل تسهيلات و كارآمدي هايي كه فراهم مي آورد، چالشهايي را نيز براي سازمانها به همراه دارد. اهم اين چالشها به شرح زير قابل ذكر است:1 – خودكاركردن فعاليتها با استفاده از ماشين آلاتي كه به مرور نسبت به انسان، بي نياز يا كم نياز مي شوند، از لحاظ تعريف با ابهام مواجه است. نمونه اي از اين ابهام در اختلاف نظر بين تعريف انجمن آمريكايي و انجمن ژاپني مرتبط با روبات است. فعاليتهاي روبات مي تواند بسيار گسترده باشد. مثلا يك روبات مي تواند با يك مغز متفكر مركزي تمامي مراحل ساخت يك خودرو را انجام بدهد و روباتي نيز هست كه فقط بخش محدودي از فعاليت يك انسان را انجام مي دهد.2 – با به كارگيري روبات، هزينه مستقيم نيروي انساني به هزينه غيرمستقيم نوعي تكامل يافته از ماشين آلات تبديل شده و درنتيجه محاسبه بهاي تمام شده محصول را از وضعيت نسبتا دقيق و قابل رديابي به وضعيتي برآوردي و تخصيصي تبديل مي كند. چرا كه نيروي انساني در اين صنايع به حداقل، تقليل يافته و نقش مستقيم آن در توليد

محصول به نقش غيرمستقيم تغيير مي يابد.3 – باتوجه به اهميت حجم هزينه هاي مرتبط با روبات، بهتر است اين هزينه ها به عنوان يك قلم جداگانه در هزينه هاي توليد و گزارشهاي ذي ربط مطرح و منعكس بشوند تا مديريت هزينه، بهتر صورت گيرد.4 – نيروي انساني در صنايع روباتيك نبايد صرفا در يك حوزه محدود، تخصص داشته باشد بلكه بايد اين توانمندي را دارا باشد كه به عنوان يك نيروي چندمنظوره، كارآيي داشته باشد. از اين مهمتر، مديريت نيروي انساني در چنين محيطهايي (متشكل از نيروي انساني و روبات) متفاوت از محيطهاي سنتي است. درنتيجه مجموعه قراردادها در اين گونه محيطها متفاوت است. مثلا نيروي انساني خاص اين محيطها، حق الزحمه و پاداش بيشتري را مطالبه مي كند.5 – نظارت و بويژه كنترل هاي داخلي در اين محيطها مستلزم صرف هزينه هاي خاصي است كه بايد در مديريت هزينه موردتوجه قرار گيرد.در تمامي اين چالشها ممكن است نظرات و راهكارهاي مختلفي باتوجه به محيط مطرح شود كه انتخاب راهكار بهينه، مستلزم وضع مقررات تازه است، وظيفه اي كه به عهده مراجع حرفه اي ذي ربط از قبيل انجمن حسابداران رسمي، انجمن حسابداران مديريت و ساير مراجع مرتبط است.

منبع: ماهنامه تدبير-سال شانزدهم-شماره 166

منابع و ماخذ1 – دكتر عليرضا توكلي نيا و مهندس بهرام آسيابانپور «آشنايي با تكنولوژي روبات» موسسه فرهنگي طاهر 1377

2 – M.SHEIK MOHAMED, THE MANAGEMENT ACCOUNTANT, DECEMBER 2000, VOL.35 NO.12 THE INSTITUTE OF COST AND WORKS ACCOUNTANTS OF INDIA.

3 – دكتر عرب مازار يزدي، محمد، «تاثير فناوري نوين اطلاعات بر كنترلهاي داخلي»، نشريه حسابدار، اسفند 1380، شماره 146، انجمن حسابداران خبره

ايران

4 – JESSE T.BARFIELD, CECILY A.RAIORN, MICHAEL R.KINNEY, COST ACCOUNTING: TRADITION ANY INNOVATIONS, 2001, 4 THE EDITIONS, SOUTH – WESTERN.5 – DON R. HANSEN AND MARYANNE M.MOVEN, COST MANAGEMENT ACCOUNTING AND CONTROL, 2000, 3 THE EDITION, SOUTH – WESTERN COLLEGE PUBLISHING.

6 – عالي ور،عزيز، حسابداري صنعتي، مفاهيم و كاربردها در هزينه يابي جلد اول، سازمان حسابرسي، چاپ دوم، دي 1381، نشريه شماره 158

7 – R. NARAYANASWAMY AND PITABAS MOHANTY, CHANGING FORMS OF ACCOUNTING AND CONTROL SYSTEMS…, JOURNAL OF MANAGEMENT, VOLUME 24, 1995.8 – SOEMOM TAKAKUWA, THE USE OF SIMULATION IN ACTIVITY- BASED COSTING FOR FLEXIBLE MANUFACTURING SYSTEMS, PROCEEDINGS OF THE 1997 WINTER SIMULATION CONFERENCE.9 – CHARLES T. HORNGREN, GEORGE TOSTER, SRIKANT M.PATER, COST ACCOUNTING, A MANAGERIAL EMPHASIS, 1994, 8 TH EDITION, PRENTICE HALL, INC.10 – ZAKI MM, A DECISION SUPPORT SYSTEM FOR ADVANCE COMPOSITE MANUFACTURING COST ESTIMATION, IN ZAKI 97 HOTMAIL.COM, MULTIMEDIA UNIVERSITY, MALAYSIA.11 – Y. SHIOZAWA, ECONOMICS AND ACCOUNTING,… OSAKA CITY UNIVERSITY, JAPAN, ACCOUNTABILITY JOURNAL, VOL 12, NO 1, 1999, PP 19-38, MCB UNIVERSITY PRESS.12 – NARCYZ ROZTOCKI, THE INTERGRATED ACTIVITY – BASED COSTING AND ENCONOMIC VALUE ADDED SYSTEM, IN ROZTOCKN@MANTRIX..NEWPLATZEDU.

نهضت كاهش قيمت تمام شده از تئوري تا عمل

مولف: بهنام ميرزائي

مقدمه: امروزه درمحيط كسب وكار وتوليد كه لحظه به لحظه دستخوش تغييرات شده وبر پيچيدگي هايش افزوده  مي گردد،همراهي وغني سازي نهضت كاهش قيمت تمام شده كالاهاوخدمات بعنوان راهبردي مهم درجهت حفظ منافع ورقابت پذيري ودرمعناي عام ترموجبات بقاي بنگاههاي اقتصادي رافراهم خواهدنمود. آنچه مسلم است اينكه تجارت درمحيطي بازوغيرقابل پيش بيني

صورت مي پذيرد و شايسته است يك استمرارزماني درجهت ارائه راهكارهاي خلاق وپويا و اجرائي نمودن آنها بكارگرفته شود.اهميت موضوع:دركشورايران

با وجود هدفمندشدن يارانه حاملهاي انرژي ،توليدكنندگان باعزم بيشتري خود را بانهضت كاهش قيمت تمام شده همگام نموده اند كه البته  مي بايستي بانگاهي فرابخشي به موضوع پرداخت . بااندكي تأمل در مي يابيم نامگذاري سال 1390بنام سال جهاداقتصادي ازسوي رهبرمعظم  انقلاب توأم بابصيرت ودرايتي عظيم ومناسب با احوالات اقتصادي جامعه صورت پذيرفته كه درعين حال مشاركتهاي مردمي وبسياري ازموضوعات مهم تأثيرگذاردراقتصادبنگاهي وملي را شامل گرديده است.خوشبختانه تئوري ادغام دووزارتخانه بازرگاني وصنايع ومعادن بطوري ويژه تسهيل كننده پيشبرد اهداف نهضت كاهش قيمت تمام شده خواهدبود چراكه سابقا وزارت صنايع با تمركز بر نهضت مذكور وارائه بسته هاي حمايتي ووزارت  بازرگاني با تمركز برقيمت گذاري اصولي و بارويكرد صادرات محصولات اقدام مي نمودند كه اين ادغام مي تواند بسياري از مولفه هاي توليد وصادرات راباحركتي هماهنگ و به دور از موازي كاري و اتلاف هزينه و ازهمه مهمتر چابكي وزارتخانه صنعت،معدن وتجارت پيش برده وهدفمند نمايد.درتوليد كالا و خدمات ،همه بنگاههاي اقتصادي نيز سه وظيفه اصلي رادرجهت كسب سودو درعين حال افزايش GNP و GDP ضمن مدنظرقراردادن نهضت كاهش قيمت تمام شده بعهده دارندكه تحقق اهداف مذكوردرحوزه هاي زيرخلاصه مي گردد:بازاريابي :كه كشف وايجاد تقاضا وتأمين سفارش براي كالاوخدمات است.توليد/عمليات: كه شامل كليه فرآيندهاي توليد و درمعناي عام مديريت توليد گفته مي شود.مالي/حسابداري:كه موجبات ايجادبازخوردونهايتا اخذتصميم مقتضي جهت ادامه فعاليت بنگاه اقتصادي رافراهم   مي نمايد.يكي از دامهاي پيش روي مديران توليد بازمهندسي در فرايندها بدون درنظرگرفتن كيفيت محصول اصلي وبسته بندي كالاهاست كه اين صرفه جوئي ها اگرچه به ظاهر مطلوب بنظرمي رسد ولي دربلندمدت براي توليدكننده چه ازنگاه مصرف كننده داخلي و چه ازمنظر كلان

درحوزه صادرات موجبات كاهش صادرات را فراهم آورده وشانس ورود به بازارهاي بين المللي را ازدست خواهد دادكه البته امري نابجاست.مديران توليد مي بايستي كليه امورات مربوط به برنامه ريزي،ساماندهي،هماهنگي، رهبري وكنترل را توأما بكارگيرندكه انجام موارد مذكور نيازمند هزينه كردن بنگاههاي توليدي درحوزه هاي مختلف RD مي باشد.پيشرفت تكنولوژي، فضاي رقابتي ومحيط متلاطم تجارت وهمچنين وجود مجموعه هايي  همچونWTO ،سازمانهاي اقتصادي وعلي الخصوص توليدي را بمنظور بقاء وادار به تبعيت وهمراهي با دانش و فنون جديدتوليد وبازاريابي جهاني مي نمايد.افزايش كارائي واثربخشي درحوزه هاي كاهش قيمت تمام شده،كاهش ضايعات،استفاده حداكثري ازمنابع حداقلي و...ميتواندبامديريت بهينه توليد محقق گرددكه دراين رابطه توصيه مي شود واحدهاي توليدي ضمن بهره گيري ازروش كايزن (kaizen) توليدبهينه رابنحوي مستمردردستوركارقراردهند و اين شيوه معتقداست حتي يك روزهم نبايدبدون ايجادبهبودوخلاقيت درحداقل يكي از بخشهاي مجموعه سپري نمود.دراين رابطه مشتري گرايي،مديريت كيفيت فراگير(TQM)،بهره گيري ازهوش مصنوعي(AI)،تكنولوژي ربات، حلقه هاي كنترل كيفيت،سيستم نظام پيشنهادات،اتوماسيون،نظم ومقررات ورعايت رفتارسازماني،سيستم جامع نگهداري وتعميرات،توليدبه هنگام (jit)،توليدبدون نقص،فعاليتهاي گروهي درقالب خوشه هاي تخصصي جزيره اي (بنابه مورد)،خلاقيت درتوليدمحصول اصلي وبسته بندي،قيمت گذاري اصولي،نظام توزيع وبازاريابي صحيح ازاهم موضوعات قابل تأمل وبهره گيري است وتنها كساني نتيجه مي گيرندكه به اثربخشي موضوعات فوق ايمان داشته واعضاي مجموعه راملزم به عملياتي نمودن مواردمذكورنمايند البته بسياري ديگرازابزارهادرجهت كاهش قيمت تمام شده وجوددارندكه شايدنياز به تيزبيني ومهارتي خاصي دارد.كنترل كيفيت جامع يكي  ازروشهاي موثردرجهت ايجاد،نگهداري وبهبودكيفيت درواحدتوليدي وعاملي است كه موجبات رضايت حداكثري مصرف كنندگان رافراهم مي آورد.بسياري مواقع فقدان وياعدم بكارگيري نظام مديريت فراگيردرسازمانها ازجمله بنگاههاي اقتصادي،هزينه هاي سربارتوليد وفروش را براي بنگاه بهمراه داشته است كه چنانچه بخوبي بكارگرفته شودهماهنگي در

سيكل توليد،قيمت گذاري،توزيع وبازاريابي وفروش را بوجود آورده وكمك شاياني به سوددهي بنگاه اقتصادي مي نمايد.نظام توليدبه هنگام(jit) ازطريق برنامه ريزي توليدبرمبناي سفارش،تغييرطرح استقرار كارخانه بمنظورسهولت جريان ساخت وتوليد،مسئوليت دادن به كارگران وآموزش دادن و پرورش كارگران چندوظيفه اي وارتباط مناسب با    تأمين كنندگان مواداوليه دركاهش هزينه هاي توليد موثرخواهندبود.ازديگر نكته هاي مرتبط با توليد به هنگام توجه ويژه به هنربازاريابي معكوس مي باشدكه عوامل مذكورمجموعا كاهش مقاديرخريدوكاهش ميزان سرمايه گزاري مواداوليه وهمچنين كاهش هزينه هاي انبارداري را بدنبال خواهدداشت.ازديگرموضوعات قابل تمركزدرمسيركاهش قيمت تمام شده كالا،بررسي هزينه هاي ثابت ومتغيرفرآيندهاي آميخته بازاريابي (4P)مي باشد.هزينه كردن مي بايستي هدفمند وبانگاهي بلندمدت صورت پذيردودرعين حال مديران توليدضمن مشخص نمودن نقطه سربه سرهمواره ازايجادبازده نزولي جلوگيري نمايند.آنچه ازمنظرحسابداري درحوزه هزينه ها جاي بحث وبررسي بيشتر دارد اينكه در بسياري مواقع هزينه هاي استهلاك ماشين آلات وهمچنين نيروي انساني درنظرگرفته نمي شود.مديريت هزينه ها يكي ازمهمترين بخشها درحوزه توليد مي باشد چراكه رأسا قيمت تمام شده كالاوخدمات را تحت الشعاع قرارمي دهدكه دراين رابطه بهره گيري ازبازمهندسي دركليه فرآيندهاي توليدونيز تلفيق علم وتجربه توصيه مي گردد.دراين رابطه فنون مختلفي درعلم حسابداري تعريف شده كه بشرح زيراست:_ هزينه يابي برمبناي فعاليت (ABC)_ بودجه بندي برمبناي فعاليت (ABB)_ مديريت برمبناي فعاليت(ABM)اين روشها به نوعي تسهيل كننده وتغذيه كننده سيستم اطلاعاتي مديريت (MIS) جهت برنامه ريزي وتصميم گيري بهينه مي باشند.بررسي فعاليت هايي كه مستقيما درفرايندهاي عملياتي دخالت دارندكمك شاياني تخمين بهاي تمام شده وكاهش هزينه هاي سربارخواهد نمودوچه بهترآنكه دراين راستا نرم افزارهاي رايانه اي جهت افزايش سرعت و دقت به خدمت گرفته شوند.درمديريت هزينه هدف نهائي،حداكثراستفاده ازحداقل منابع مي باشدكه

به نوعي تعريف علم اقتصاد راشامل          مي گردد.سوالي كه ممكن است به ذهن بسياري مديران توليدخطورنمايد اين است كه ضمن تلاش درجهت كاهش قيمت تمام شده،چگونه،درچه سطح وحجم وباچه قيمتي توليدوعرضه كنيم تابه همان سودقبلي دست يابيم كه درعين حال شاخصه هاي كمي وكيفي نيزرعايت شوند؟ دراينجا مي بايستي نقطه سربه سر را درفرآيند توليد معين نموده كه اين امرنيزبابهره گيري ازفرمول امكان پذير خواهد بود:سودموردانتظار+اقلام ثابت بهاي تمام شده+اقلام متغيربهاي تمام شده= تعدادفروش*قيمت فروش يك واحدبابرنامه ريزي مناسب درخصوص ظرفيت توليدمي توان هزينه ها را به نحوچشمگيري كاهش داد.هرطرحي جهت افزايش ظرفيت توليدبايد قادربه تأمين برخي معيارهاي معقول اقتصادي باشد.معيارهاي عملكردمالي كه ازتجزيه وتحليل جريان نقدي حاصل مي شود،مي تواندبصورت ارزش يانرخ بازگشت سرمايه گذاري (ROA) براي ظرفيت جديدتعريف گردد.زماني كه درآمدوهزينه هاي پروژه تخمين زده شد،محاسبه چنين معيارهايي يكنواخت بوده و ميتواند توسط رايانه ،برنامه ريزي شودتابراي فرضيات گوناگون مجددا مورداستفاده قرارگيرد.افزايش ظرفيت توليدكارخانه موجب صرفه جويي ناشي ازمقياس خواهدشد. زيراهزينه هاي ثابت سرشكن شده ساختمان ،ماشين آلات ونيروي انساني وبعبارتي استهلاك كه درقبل بيان شدبراي توليد هرواحد محصول كاهش   مي يابد.ازآنجاكه هزينه هايي از قبييل بيمه،ماليات و....براي سطوح گسترده تري ازظرفيت توليد،ثابت               مي ماند باتوليدبيشتر،هزينه ثابت تخصيص يافته درهرواحدكاهش خواهديافت.برخي ازهزينه هاي متغيرازقبيل دستمزد،حمل ونقل،مواداوليه و...نيزدرحجم توليد بيشتر،سرشكن شده ومجموعا موجبات كاهش هزينه نهائي توليدرافراهم مي نمايد.شناسايي وبهره گيري از نمودارمسيربحراني (cpm) و توانايي تشخيص مسيرهاي بحراني بامدنظرقراردادن كاهش نيروي كاروتجهيزات اضافي بعنوان يك شاخص مهم دركاهش قيمت تمام شده مطرح     مي باشد.دراين رابطه تعيين بهترين مسيرفرآيندحركت مواد درواحدتوليدي حائزاهميت است كه دياگرامها ابزارهاي مناسبي دراين خصوص مي باشند.درحوزه هاي سخت افزاري،طراحي

صحيح نحوه استقرارماشين آلات وتجهيزات ضمن رعايت ارگونومي انساني   (با عنايت به اصل مطالعات هاثورن) نقش تعيين كننده اي دربازدهي بنگاه اقتصادي ازمنظركاهش هزينه ها دارد.باتوجه به واقعي شدن قيمت انواع حاملهاي انرژي يكي از موضوعاتي كه دربرنامه ريزي وصدورمجوزات جهت ايجادواحدهاي توليدي مي بايستي مدنظرقرارگيرد،نزديكي كارخانجات به محل تأمين مواداوليه است.تعيين مناسب محل كارخانه بطورقابل توجهي هزينه هاي ثابت و متغير راكاهش مي دهد. همچنين هزينه هاي مربوط به حمل ونقل وحقوق ودستمزدكه قبل ازهرچيزبرنامه ريزان مي بايستي وضعيت جذب نيروي بومي منطقه وتوقعات اقتصادي واجتماعي ايشان رامدنظرقراردهندحائز اهميت است.بعبارتي ديگر تعيين مكان مناسب جهت احداث كارخانه يك مزيت رقابتي مهم براي بنگاه اقتصادي تلقي مي گردد كه اين موضوع مي بايستي درهنگام تهيه طرح توجيهي واحدتوليدي جديدتجزيه وتحليل وويژگي هاي عمومي مناطق نيزموردتوجه قرارگيرد.درحوزه كارسنجي وزمان سنجي كه تبلورنيز درنظريه خود به آن اشاره نموده است،مي بايستي به فرآيندهاي عملياتي براي تبديل ورودي ها به محصولات توجه نمود.كار سنجي را ميتوان ثبت منظم وبررسي دقيق روشهاي انجام كارو پيشنهادهاي اصلاحي بمنظوركاهش هزينه ها و زمان سنجي كاربرد تكنيكهاي مختلف بمنظور تعيين زمان لازم براي يك كاربر واجد شرايط كه كار مشخصي را در سطح معيني از كارآيي انجام مي دهد تعريف مي گردد.رعايت اصول فوق،بهبودفرآيندجابجائي مواد،كاهش ميزان خستگي كاركنان،ارتقاء كيفيت كالاهاي توليدي وايجاد سيستمهاي تشويقي مناسب وعادلانه راشامل مي شود.بانگاهي اجمالي تكنيكهاي روش(كار) سنجي وزمان سنجي شامل نمودارهاي جريان كار،تجزيه وتحليل عمليات،تجزيه وتحليل  تربليگ(Tereblig)  واندازه گيري زمان و مقايسه با زمان نرمال مي باشد.دراين خصوص،بهره گيري ازسيستم توليديكپارچه كامپيوتري (CIM)به كاهش هزينه هاي حقوق و دستمزد وضايعات انساني كمك شاياني خواهد نمود.درسطحي بالاترازمديريت

توليد،مديريت پروژه وجود دارد بااين تفاوت كه فرآيند توليد به مجموعه فعاليتهايي اطلاق مي شودكه ابتداي آن مشخص ولي انتهاي آن نامشخص است و بعبارتي بيشترتوان وتمركزخودرابه كارآيي واثربخشي وبازخورد سيستم را تؤاما مدنظرقرارداده وبدنبال افزايش بهره وري كل سيستم مي باشد .درواقع مديريت پروژه پاسخگوي نهائي دريك واحدتوليدي درجهت توليدباقيمت تمام شده مناسب ومطابق ذائقه مصرف كننده است.پيشنهادها ونتيجه گيري:_ بمنظورتشويق توليدكنندگان و درجهت بهره گيري از روشهاي نوين كاهش قيمت تمام شده مشوق هاي مالي سريع الوصول و تسهيلات ويژه به تلاشگران اين عرصه مي تواند محركي جهت پيشبرداهداف كلي نهضت مذكورباشد._ يكي ازخلاء هاي موجود درنهضت كاهش قيمت تمام شده عدم اطلاع رساني وآموزش ويژه فعالان اقتصادي      مي باشدكه درابتداي امربافلسفه وجودي نهضت آشناشده،ايمان آورده و سپس مديران منابع انساني،توليدوعمليات را دراعتلاي آن بسيج نمايند كه دراين راستا شايسته است ضمن بهره گيري ازاساتيد علمي،سرمايه گذاري مكفي دراين زمينه صورت پذيرد._ تقويت وتمركز برشركتهاي پخش كالا وحمايت دولت از شركتهاي موصوف  كه بدليل داشتن سيستم هاي پخش چندگانه هزينه هاي پخش را به حداقل خواهند رساند._ در نظرگرفتن معافيتهاي مالياتي براي واحدهاي موفق درحوزه كاهش قيمت تمام شده_ ايجادخوشه ها ودسته هاي كاري تخصصي درمجموعه وچندمنظوره كردن كارگران وهمچنين سهيم كردن كاركنان درسودهاي انباشتي شركت كه ضمن كاهش هزينه هاي حقوق ودستمزد،به چابكي سازمان كمك خواهد شد._ برون سپاري برخي فعاليت ها كه انجام آن توسط واحدهاي اقتصادي اصلي توجيه حسابداري ندارد از اهم موضوعات قابل توجه مي باشد._ بهره گيري هرچه بيشتراز تجارت الكترونيك وبازاريابي B2B بخصوص درسيستم نظام توزيع ازديگرروشهاي كاهش هزينه است._ مكانيزه كردن خط توليدكه منجربه توليدباسرعت بيشتر

وحجم بالاترشده وهمچنين تغييردادن زمان فعاليت به زمان خارج از پيك مصرف برق بطورمقطعي ونه بلند مدت و مستمر و همچنين سرويس كاري ماشين آلات درفواصل زماني معين مي تواند دركاهش قيمت تمام شده كمك نمايد._ بروزرساني اطلاعات مديران توليدومنابع انساني ازوضعيت رقبا درسطح بخشي وفرامنطقه اي حائزاهميت بسيار   مي باشد._ بهسازي قوانين نظام پرداخت حقوق و دستمزدكارگري و تلفيق روشهاي گانت و هالزي جهت بهبود كيفي وكمي محصول توليدي ضمن ايجاد فضايي رقابتي بين كارگران_ ايجادسيستم نظام پاداش براي نيروهاي عملياتي و تشويق بمنظورفعاليت باسرعت بيشتروكيفيت بهترمي تواند بسياري از نيازهاي انگيزشي پرسنل راتأمين نمايد.شايان ذكراست مديريت هزينه هاي توليدبصورت اقتصادي وازيك بنگاه توليدي به بنگاه ديگر                          مي تواند متغيرباشدچراكه منابع اتلاف سرمايه(MUDA) مي تواندمتفاوت باشدكه هرواحداقتصادي يك طرح تجاري(business plan) مختص خود دارد كه البته ازلحاظ بازاريابي شايسته است اين طرح حداكثرهرسه سال يكباربه روزرساني گرددكه دراين رابطه متاسفانه بنچماركينگ(الگوبرداري)براي مديران توليدبه امري رايج تبديل شده است.اميدآنست بنگاههاي اقتصادي با همتي مضاعف به سازمانهايي يادگيرنده مبدل گشته تا علم وتجربه كنارهم بكارگرفته شود وزماني اين نهضت عملياتي و فراگيرخواهدشدكه محيط رقابتي عرصه فعاليت را براي واحدهاي سنتي محدود نموده تا مديران توليد اين نهضت را بعنوان تنها راه نجات وبقاء سيستم اقتصادي خودپذيرفته وبكارگيرندوبهتراينكه نهضت كاهش قيمت تمام شده به همه جامعه چه درنهادهاي دولتي وچه غيرانتفاعي تعميم داده شده واصلاح الگوي مصرف سرلوحه كارقرارگيرد. بهنام ميرزائي            مدرس دانشگاه و مشاورمديركل بازرگاني استان تهران تهيه و تنظيم: پايگاه مقالات علمي مديريت www.SYSTEM.PARSIBLOG.com

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109