مديريت تربيت بدني

مشخصات كتاب

عنوان و نام پديدآور: مديريت تربيت بدني/ www.modiryar.com

ناشر :www.modiryar.com

مشخصات نشر ديجيتالي:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان 1391.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه , رايانه

موضوع:مديريت - تربيت بدني

جنگ كفش هاي ورزشي

مرتضي شأني اين موردكاوي، ماجراي دو رقيب اصلي در صنعت كفش ورزشي را كه دامنه صنعت آنها ازحد كفش فراتر رفته است، نشان مي دهد. در اواخر دهه 70 و اوايل دهه 80 شركت نايك رتبه اول را در صنايع كفش ورزشي به دست آورد و آديداس را پشت سر گذاشت. اين شركت از المپيك سال 1936 يعني موقعي كه آقاي «اونس» كفشهاي آديداس را پوشيد و درجلو هيتلر، ملت آلمان و جهان، مدالها را تصاحب كرد، پيروز محسوب مي گرديد. در اوايل دهه 80 شركت ري بوك به عنوان رقيب اصلي ظاهر شد و با رشد بي نظير، رتبه اول را در صنايع كفش ورزشي به دست آورد. سه سال بعد نايك مجدداً موقعيت خود را در رتبه بالا كسب كرد و حريف را در نيمه دوم دهه كنار زد.سابقه ري بوكپيشينه ري بوك به دهه 90 قرن نوزدهم برمي گردد كه شخصي به نام جوزف ويليام فاستر خود را به عنوان اولين سازنده كفشهاي ورزشي ميخدار معرفي كرد. تا سال 1895 كفشهاي او به صورت دست دوز براي دوندگان مشهور ساخته مي شد، ولي به زودي كمپاني فلدينگ، فاستر و پسران، كفشهاي خود را به كليه ورزشكاران سرتاسر جهان عرضه كرد. در سال 1958 دو نوه بنيانگذار كفش دوزي، شركتي را ايجاد و نام آن را با الهام از يك غزال آفريقايي، ري بوك ناميدند كه درنهايت با كمپاني فاستر و پسران ادغام گرديد.در سال 1981، جمع فروش

5/1 ميليون دلار بود و نقطه عطف در سال بعد به وجود آمد كه ري بوك اولين كفش ورزشي طراحي شده براي بانوان را عرضه كرد. كه به نام كفشهاي فري استايل معروف گرديد. در سال بعد به طور غيرمنتظره با بيش از سه برابر افزايش به 919 ميليون دلار در سال 1986 رسيد. ميزان فروش در سال 1987 به 4/1 ميليارد دلار و در سال 1991 به 7/2 ميليارد دلار بالغ گرديد و به عنوان بهترين و نوآورترين شركت سازنده وسايل ورزشي در جهان شناخته شد.جابه جايي موقعيت رقابتي ري بوكدر سال 1987 در صنعت كفشهاي ورزشي ارزش سهام ري بوك از رقيب اصلي خود يعني نايك به لحاظ فروش 4/1 ميليارد دلاري نسبت به ميزان فروش 900 ميليون دلاري نايك بالاتر رفت. سپس سرعت رشد فروش ري بوك كم شد و در سال 1990 شركت نايك با فروش حدود 23 ميليون دلار در مقابل فروش حدود 22 ميليون دلار از آن جلوتر افتاد. در اين زمان ناگهان ري بوك شروع به از دست دادن تدريجي موقعيت خود در بازار كرد، و زمينه نگراني سهامداران را فراهم ساخت.بخشي از جابه جايي موقعيت رقابتي ري بوك به لحاظ سرمايه گذاري سنگين نايك در تبليغات و استفاده از دوستاره ورزشي گران قيمت نظير مايكل جردن و پته سامپراس بود.تهاجم ري بوكفايرمن ابتدا به جبهه بسكتبال شركت نايك حمله كرد. سهم نايك در كفشهاي بسكتبال تقريبا"50 درصد و سهم بازار 15 درصد بود. در اين زمان، مايكل جردن در بسكتبال بازنشسته شد و در غياب مايكل جردن كه در فروش كفشهاي نايك تاثير زيادي داشت، ري بوك با

ستاره معروف يعني شاكيلا – اونيل قراردادي امضا و شروع به تخريب استيلاي نايك در بازار كرد.فشار روي نايك در جريان مسابقات NBA فوريه1994 و عرضه كفشهاي طرح جديد و بدون بند و قابل شارژ به وسيله گاز كربنيك ري بوك افزايش يافت. قيمت اين كفشها 130 دلار بود كه بسيار معقول تعيين شد و فايرمن انتظار داشت كه با اين نوآوري سهم بازار را 10 درصد در طول سه سال افزايش دهد. او همچنين به جبهه قوي ديگري از نايك در رابطه با كفشهاي بنددار حمله كرد كه 80 درصد فروش نايك را تشكيل مي دهد. در ژانويه 1993 ري بوك كفشهاي بنددار مخصوص را، براي ورزشكاران دبيرستان عرضه كرد. فايرمن پيش بيني كرد كه با سه برابر افزايش ميزان فروش آن به 45 ميليون بالغ شود. او همچنين در سال 1994 در بازار هاكي با 12 نوع كفش و انتظار فروش 100 ميليون دلار وارد شد.نتايجمتاسفانه تلاشهاي گسترده فايرمن براي نوسازي شركت براي مقابله با شركت نايك و نيل به پيشگامي در بازار با اقبال مواجه نشد و پاره اي مشكلات ظاهر گرديد. مثلاٌ در رابطه با قرارداد با شاكيلا اونيل كفشهاي مدل شاك آتاك مقبول نوجوانان واقع نشد و موجب پاره اي نارسائيها گرديد. به طور مثال، اين كفشها داراي رنگ سفيد با حاشيه و خطوط آبي،130 دلار قيمت داشت درصورتي كه در آن زمان كفش سياه مدروز بود و بخش بزرگي از نوجوانان قادر به پرداخت 130 دلار براي كفش ديگر نبودند. در شش ماهه اول 1993 نيز كفشهاي بسكتبال علي رغم تبليغات شاكيلا 20 درصد كاهش يافت. تا سال 1995

هزينه هاي عملياتي شركت به32/7 درصد فروش در مقابل با 24/4 درصد سال 1997 يعني فراتر از 27 درصد ميانگين صنعت افزايش يافت. ري بوك پذيرفت كه بخشي از افزايش هزينه ها ناشي از عقد قرارداد با ستارگان ورزشي و پرداخت پاره اي هزينه هاي مسابقات است. به طور مثال، برخلاف چهار سال قبل و به جاي 400 نفر ري بوك با 3000 ورزشكار براي پوشيدن كفشهاي ري بوك در جريان المپيك 1996 آتلانتا قرارداد منعقد كرد. ازطرف ديگر با مسئولان سان فرانسيسكو و فدراسيون هاي تيم ها و ستارگان بسكتبال براي پوشيدن كفش ري بوك قراردادهاي جداگانه بست.تلاش براي پيروزيتا سال 1995 «وول ورت» با 2800 فروشگاه بزرگترين فروشنده كفشهاي ورزشي بود. اين كمپاني از بازار 5/6 ميليارد دلاري 5/1 ميليارد دلار سهم يعني حدود 23 درصد را داشت. شركت نايك توانسته بود كه با 300 ميليون دلار در مقام بعدي و ر ي بوك نيز با كسب 228 ميليون دلار در رده سوم قرار گيرد. دو سال بعد فروش كفشهاي نايك به 750 ميليون دلار افزايش يافت ولي ري بوك 122 ميليون دلار به دست آورد.مشكل ديگر ري بوك نوع مشتريان كفاشي ها بود كه عمدتا" نوجوان كه حاضر به پرداخت 80 تا 90 دلار بودند درصورتي كه قيمت اقلام ري بوك براي مشتريان قديمي پذيرفتني بود و نوجوانان و افراد معمولي قادر به پرداخت قيمت بالا نبودند.سوابق نايكاولين ظهور كفشهاي نايك در مسابقات مقدماتي رقابتهاي المپيك 1972 بود كه به ورزشكاران در تمرينات آزمايشي كفشهاي جديد ارائه شد و اين كفشها پس از انجام مسابقات دربين هفت مورد مقام چهارم را كسب كرد، و آديداس

نيز اول شد.در صبح يكي از روزهاي يكشنبه در سال 1975 «باورمن» شروع به آزمون تركيب آهن متخلخل با لاستيك اوره اي كرد و در جريان آزمايش، به لاستيك خاصي دست يافت كه علي رغم ضخامت كم داراي خاصيت جهندگي بيشتر نسبت به اقلام مشابه در بازار بود. «نايت» و «باورمن» با اين لاستيك مخصوص شانس جديدي را تصاحب كردند و ميزان فروش خود را از دو ميليون دلار در سال 1972 به 14 ميليون دلار افزايش دادند.شركت نايك به اتكاي تلاش زياد و تحقيق و توسعه دقيق به پيشگام در صنعت كفش سازي و ارائه مدلهاي جديد تبديل گرديد.در پايان دهه، اين شركت داراي 100 نفر پرسنل در قسمت تحقيق و توسعه بود و بيش از 140 مدل مختلف توأم با نوآوري و فناوري پيشرفته در بازار عرضه كرده است. اين تنوع شامل طراحي مدلهاي مختلف براي انواع پاها، وزنها، سرعتهاي دو، برنامه هاي تمرين، زن، مرد و مهارتهاي مختلف مي شود.تا سال 1981 نايك هدايت بازار كفش قهرماني را با تصاحب 50 درصد دراختيار داشت و سهم بازار كفش آديداس با چندين دهه قدمت به كمتر از سهم نايك كاهش يافت.در سال 1980 نايك وارد بورس شد و «نايت» ميليونر توسط مجله فوربس به عنوان شاخص در بين 400 سهام آمريكايي با ثروت تقريبي كمتر از 300 ميليون دلار اعلام گرديد. «باورمن» نيز در 70 سالگي اكثر سهام خود را واگذار و دو درصد سهام شركت به ارزش 9/5 ميليون دلار را تصاحب كرد.در چهارم ژانويه 1982 فوربس درگزارش خود تحت عنوان گزارش سالانه صنايع آمريكا، نايك را ازنظر سودآوري حائز رتبه اول در

طرح پنج سال گذشته و جلوتر از ساير صنايع معرفي كرد. اما، متعاقب دهه 80 ، ري بوك به عنوان رقيب اصلي نايك ظاهر، و آن را تهديد كرد. دليل عمده آن بهادادن نايك به توانايي رقيب بود. درنتيجه در بازار روبه توسعه، فرصت از دست رفت و ري بوك با عرضه كفشهاي نرمشي، بازار كشور را قبضه كرد.تحليلاين موردكاوي، ماجراي دو رقيب اصلي در صنعت كفش ورزشي را كه دامنه صنعت آنها ازحد كفش فراتر رفته است، نشان مي دهد. نايك ابتدا آديداس كهنه كار را از ميان برد و در نيمه دوم دهه 80 با ري بوك مواجه شد و از فرصت جديد بهره برداري نكرد. به هرحال، نايك مجددا" قوي تر از قبل ظاهر شد و دلايل آن به اشتباه ري بوك و عملكرد مناسب نايك بعداز تلخكامي موقتي برمي گردد.بزرگترين فاكتور قابل كنترل در موقعيت بي نظير نايك، شيوه برخورد با مشتريان است. نايك تمام مشتريان بويژه عاملان بزرگ نظير كفش فروشي ها را غني ساخت در صورتي كه ري بوك در ايجاد روابط مناسب نه تنها تلاش نكرد بلكه با آنها برخورد خودپسندانه داشت. واقعاٌ اين اشتباه بزرگي است كه يك شركت سازنده خود را سلطان درنظر بگيرد و نسبت به مشتريان و عاملان خود مستبدانه و خودسرانه برخورد كند.اما، دنياي مد مي تواند زودتر از اين، وضعيت را نابود سازد و برنده امسال را در سال ديگر در انتهاي ليست قرار دهد. مشابه آنچه درمورد كفشهاي شاك – آتاك و تاييديه هاي ستاره گران قيمت ورزشي اونيل شاهد هستيم.عامل ديگر در موفقيت شركت نايك، استفاده از ورزشكاران موفق تازه به

دوران رسيده، و استفاده بهتر از شعار معروف «JUST DO IT» است، كه مورداستقبال جوانان قرارگرفت.چه چيزي مي توان ياد گرفت؟هيچ كس از اشتباه مصون نيست و هر موفقيت، تداوم آن را تضمين نمي كند. بعضي از مديران خود را گول مي زنند و فكر مي كنند كه هر موفقيت، موفقيت ديگر را به دنبال مي آورد. اين طور نيست، هيچ شركتي اعم از پيشگام يا معمولي نمي تواند به تحولات محيط و تهاجمات رقباي كوچك بي اعتنا باشد. آديداس همانند شركت كامپيوتري IBM بر صنعت كفش ورزشي در بازار تسلط داشت اما توسط رقيب تازه واردي به نام نايك از ميدان به در رفت. زيرا آديداس سپر خود را در لحظات حساس زمين گذاشت. به طريق مشابه نايك از تهاجم تازه وارد ديگر غفلت كرد و با كم بهادادن به آن در عرضه كفشهاي نرمشي، از رقيب عقب ماند.اهميت جلب مشتريان عمده. هر شركت بايد شيوه هاي جلب رضايت مشتريان بويژه مشتريان بزرگ و طرف حسابهاي اصلي را كه اهميت حياتي دارند، پيدا كند. نمونه بارز اثربخشي و يا عدم اثربخشي و جلب رضايت مشتريان اصلي را مي توان در نحوه برخورد ارتباطي ري بوك و نايك با زنجيره فروشندگان كفش شاهد بود. هرگاه توليدكننده، خواسته مشتريان اصلي را برآورده نسازد بايد آنها را مجاب و يا بخشي از بازار خود را به ديگران واگذار كند.آيا تناسبي براي بهره گيري از ورزشكار در تبليغ وجود دارد؟ امروزه ورزشكاران پولهاي هنگفت براي تبليغ كالا درخواست مي كنند. آيا پرداخت چنين مبالغ ارزش دارد؟ بايد قراردادهاي استفاده از ورزشكاران براي بهره برداريهاي تبليغاتي محدود شود زيرا استفاده از

ورزشكاران حتي مايكل جردن ديگر تضمين ندارد. برخي از شركت نايك انتقاد دارند كه در استفاده از ورزشكاران براي تبليغات خود فراتر رفته و هزينه هاي زيادي را پرداخت كرده است. بايد توجه داشت استفاده بيش از حد از ورزشكاران براي تبليغ كالا ضمن اتلاف پول ممكن است با تبعات منفي همراه باشد زيرا رفتار خارج از شئونات همان ورزشكار مي تواند اثر منفي روي فروش آن به وجود آورد.آيا نقش مديريت عالي كليدي است؟ آيا احياي مجدد شركت نايك و تنزل ري بوك به لحاظ برتريهاي «فيل نايت» نسبت به «فايرمن» است؟ آيا موفقيت يك شركت تقريبا" به تواناييهاي مدير آن بستگي دارد؟ چنين پرسشهايي بستر بحثهاي طولاني توسط خبرگان است. چندين مؤلفه در اين رابطه حائزارزش است. مورد عدم صلاحيت كاملا" آشكار و غيرقابل تشخيص است. هر مدير شركت بزرگ ممكن است گرفتار وضعيت دشوار باشد و درچنين صورت به عنوان يك فرد صلاحيت دار با اتخاذ تصميمات لازم از سازمان خود دفاع كند. سوالي كه در اين ميان مطرح است فرق و تمايز بين صلاحيت و عدم صلاحيت است. ارزيابي درست از آينده، آگهي و تبليغات و شعار صحيح و پيداكردن موردهاي ناب جهت روند جديد از ويژگيها و صلاحيت يك مدير است.ما مي دانيم كه «نايت» موفقيت زيادي را كسب كرده است. بعد از مغلوب ساختن آديداس، نايك را به عنوان بزرگترين سازنده كفشهاي ورزشي براي دومين بار در جايگاه بالاي بازار قرار داد. آيا تواناييهاي او به عنوان مديرعالي شركت نايك بيشتر از «فايرمن» است؟ آيا غيبت او به فروپاشي نايك منجر خواهدشد؟ممكن است سوال اساسي اين باشد كه آيا يك شخص

مي تواند متمايز باشد؟ شايد اگر شخص مصون از خطا باشد. اما «نايت» مصون از خطا نبود. او در اواسط دهه 80 خطاهايي داشت.      

*منبع: تدبير

زمينه هاي جامعه شناسي مديريت ورزش در ايران

" به بحث گذاشت كه طي آن، دكتر محمد احساني عضو هيات علمي گروه علوم ورزشي دانشگاه تربيت مدرس به سخنراني پرداخت. وي در ابتداي سخنان خود يادآور شد: روان شناسي، جامعه شناسي و حركت شناسي ورزش به صورت آكادميك، مدرن و مدون از سال 1960 ظهور پيدا كرده و به حدي پيشرفت كرده اند كه اكنون دانشي مانند جامعه شناسي ورزش جزئي از ورزش شناخته مي شود. به تعبير ديگر، از آنجا كه در شرايط فعلي، ورزش جدا از زندگي فرهنگي – اجتماعي نيست، ضرورت توجه مديران به اين مباحث دو چندان شده است.

احساني با تاكيد بر اينكه جامعه شناسي ورزش بيشتر بر فعاليت ها و الگوهاي سازماني و گروهي و نه فردي تمركز دارد، گفت: در دنيايي كه در آن مديريت مدرن بر اساس مباحث نرم افزاري است، اكنون مديريت منابع انساني از جمله مهم ترين اركان اين علم در سطوح مختلف شناخته مي شود و از آنجا كه اساس جامعه شناسي ورزش نيز بر الگوهاي مشاركت متمركز شده، مدير ورزشي حتماً بايد هم از جامعه خود و هم از ورزش شناخت حرفه اي داشته باشد و بديهي است كه در چنين شرايطي، مدير سياسي در عرصه ورزشي به دليل عدم شناخت حرفه اي نسبت به اين دو مقوله نمي تواند موفق عمل كند.

وي همچنين با اشاره به نفوذ زياد ورزش در دنياي امروز و سلطه آن بر رسانه ها و نيز قدرت آن براي جابه جايي منابع مالي وسيع در سطح جهان، تصريح كرد: در حالي كه در

چنين شرايطي مدير ورزشي بايد مسائل داخل و بيرون زمين ورزش را به خوبي بشناسد، متأسفانه عدم آگاهي مسئولان نسبت به اين مسائل در ايران، باعث شده كه امروزه در كشور خود با مشكلات فراواني در اين زمينه مواجه باشيم.

احساني در عين حال ورزشكاران را به عنوان الگوهاي جامعه معرفي و خاطرنشان كرد كه الگوهاي در دسترس به عنوان يكي از تأثيرگذارترين مراجع آموزشي در جامعه شناخته شده و بديهي است كه در اين وضعيت، برنامه ريزي و الگوسازي درست يكي از مهم ترين وظايف مدير ورزشي شناخته مي شود و بايد در نظر داشت كه هيچ پديده اجتماعي نمي تواند مانند ورزش، افراد مختلف را از طبقات گوناگون و با ايده ها و افكار متفاوت به سوي خود جلب كند.

وي همچنين افزود: ورزش در صورت مديريت صحيح مي تواند از تنش هاي اجتماعي بكاهد اما اين در حالي است كه در جامعه ما مشاهده مي شود كه عدم مديريت مناسب اين پديده اجتماعي باعث گسترش تنش در فضاهاي عمومي شده است.

دكتر احساني در بخش ديگري از سخنان خود، به برخي جنبه هاي مثبت و منفي ورزش اشاره كرد و مواردي مانند مصرف مواد مخدر و نيروزا به دليل غلبه جنبه هاي برد و باخت بر هدف اصلي ورزش، سوء استفاده از كودكان، نوجوانان و جوانان به اشكال مختلف در سطح جهان و اعمال فشار بر آنها با تمرين هاي سنگين به بهانه آماده سازي براي قهرماني و همچنين به وجود آمدن اختلالات تغذيه اي در ورزش حرفه اي را از جمله جنبه هاي منفي اين پديده اجتماعي معرفي كرد و ضمن تاكيد بر لزوم شناخت مديران نسبت به اين موارد، ضرورت تقويت برنامه هاي آموزشي ورزشي در

رسانه ها و فراهم كردن ساز و كارهاي مناسب تر براي ورزش بانوان به منظور تقويت سلامت بيش نيمي از اعضاي جامعه و همچنين نسل هاي بعدي را مورد توجه قرار داد. او در اين زمينه، فراهم كردن فضاي رشد براي مديران ورزشي خانم را از جمله مواردي معرفي كرد كه به توسعه ورزش بانوان در كشور كمك خواهد كرد.

وي همچنين لزوم توجه مديران ورزشي به مسائل و جرايم مربوط به تماشاگران را از جمله موضوعات بسيار مهم در اين حوزه دانست و مسئولان مربوطه را دعوت كرد كه با آگاهي و شناخت نسبت به اين موضوع و بهره گيري از محققان، در راستاي كاهش اين گونه مسائل و آسيب هاي اجتماعي گام بردارند.

عضو هيات علمي دانشگاه تربيت مدرس، در عين حال گفت كه معتقد است با توجه به شرايط فرهنگي- اجتماعي و وضع كلي ورزش در كشور ما، جامعه شناسي مديريت ورزش بايد بومي شده و بتواند ضمن بهره گيري از مطالعات غربي، مسائل مربوط به ورزش ايراني را به خوبي تشخيص دهد؛ چرا كه تنها در چنين شرايطي و با برنامه ريزي هاي دقيق در اين زمينه است كه مسئولان جامعه مي توانند با كمك ورزش بر بسياري از مسائل اجتماعي غلبه كنند.

احساني در بخش پاياني سخنان خود، از جمله مهم ترين وظايف مديران ورزشي را بر اساس دستاوردهاي جامعه شناسي ورزش، لزوم شناخت مردم و نيازهاي آنها در طبقات اجتماعي گوناگون و برنامه ريزي بر اساس آن دانست. او در خاتمه تاكيد كرد كه اشاعه ورزش در جنبه هاي مختلف آن، نوعي سرمايه گذاري اجتماعي بوده و هزينه كردن براي آن نوعي پيشگيري در جنبه هاي مختلف محسوب مي شود كه قطعا مفيدتر از درمان خواهد بود. بنابراين مديران

ورزش بايد با خلاقيت و حساسيت و شناخت ارزش ها و سودمندي هاي ورزش در تمامي ابعاد آن، به صورتي هدفمند در راستاي ترويج ورزش در تمامي سطوح جامعه گام برداشته و در مراحل بعد براي ورزش حرفه اي و قهرماني نيز برنامه ريزي كنند و براي اين دستيابي به اين مهم، از علومي مانند جامعه شناسي بهره گيرند.

*http://www.isa.org.ir/node/1577

مأموريت ، اهداف و وظايف مركز مديريت ورزشي آكادمي ملي المپيك

داف و وظايف مركز مديريت ورزشي آكادمي ملي المپيك و پارالمپيك

به كارگيري دانش مديريت در سازمانهاي ورزشي

olympic

  مركز مديريت ورزشي، تحت نظر آكادمي ملي المپيك و پارالمپيك به منظور به كارگيري دانش مديريت در سازمانهاي ورزشي و گروه هاي هدف آكادمي در سال 1386 ( 2007 ) تآسيس گرديد . مأموريت :

1. كمك به تحقق مأموريت آكادمي ملي المپيك و پارالمپيك از طريق ارائه راهكارهاي مديريتي به سازمانهاي ورزشي

2.بهبود نگرش و ارتقاء سطح دانش و مهارتهاي مديريتي منابع انساني گروههاي هدف آكادمي اهداف : ·          تلفيق علم و عمل در عرصه مديريت ورزشي گروههاي هدف ·          ارائه راهكارهاي مديريتي در زمينه جذب ، نگهداري و ارتقاء منابع انساني فدراسيونها و سازمانهاي ورزشي ·          ارتقاء دانش و مهارت مديريتي مديران آكادمي و سازمانهاي ورزشي هدف ·          ايجاد مركز مديريت ورزشي به عنوان مركز آموزشهاي مديريتي خاورميانه و غرب آسيا ·          ارتقاء مهارتهاي مديريتي سازمان تيم هاي ملي كشور ·          كمك به بهبود كيفيت خدمات سازمانها و فدراسيون هاي ورزشي وظايف : Ø ايجاد نظام آموزش منابع انساني ورزش در مشاغل مختلف Ø جذب صاحبنظران و انديشمندان عرصه مديريت ورزشي از داخل و خارج كشور Ø برگزاري همايش ها ، كارگاهها و دوره هاي آموزشي مديريت ورزشي Ø ارائه مشاوره هاي مديريتي به

سازمانهاي ورزشي و گروه هاي هدف Ø تدوين كتب علمي – كاربردي ويژه مديران و مربيان ورزشي Ø كمك به بهبود روند برنامه ريزي و نظارت استراتژيك در سازمانهاي ورزشي Ø برقراري ارتباط و همكاري متقابل با سازمانهاي داخلي و خارجي Ø ايجاد نظام داوطلبي ورزشي در عرصه ورزش كشور Ø كمك به بهبود ساختار و مهارتهاي مديريتي مديران باشگاه هاي ورزشي كشور *http://www.nopasmc.com/index.php?option=com_contenttask=viewid=5Itemid=6

المپيك و مديريت اجرايي ورزش

10:51

المپيك و مديريت اجرايي ورزش ... sport

ضعف در مديريت ورزش

امير حسين سرافرازيان

بازيهاي المپيك تموم شد و به قول هادي ساعي رو سياهيش به زغال موند. و باز هم همه ديدند كه مسوولين ورزشي ما از يه برنامه ريزي ساده عاجز بودند چه برسه به برنامه ريزي استراتژيك چهارساله.  مديران درك درستي از همكاري تخصصهاي مختلف براي آماده كردن ورزشكار ندارند. منتقدان ما تنها نقدهاي احساسي به ماجرا دارند كه هر ايراني بالاي 14 سال قبلا حتما اين حرفها رو بي كم و كاست در مسابقات ديگه اي مثل المپيك يا جام جهاني يا آسيايي شنيده، ورزشكار ما وسط زمين گيج بود و كاملا بي روحيه كه نشون مي داد بدون آمادگي رواني يه دفعه وارد گود شده و ...

چرا ما گرفتار اين دور باطل در ورزش هستيم؟ جواب: ضعف در مديريت ورزش

ورزش ما در يك حركت پاندولي بين دو تز استفاده از مديران كاملا ورزشي و به كارگيري مديران غير ورزشي در حركته و هر كدام از اين نظريه ها طرفداران خودشون رو دارند. كدام نظريه صحيحه؟

آيا يه مدير دولتي يا صنعتي موفق مدير ورزشي موفقي هم خواهد بود؟

از يك نظر ورزش هم يك سيستم اقتصادي اجتماعيه يه سري وروديها داره، فرايندهاي خاص

خودش و البته خروجي كه يكي از اين خروجيها مدال و افتخار مليه، درون اين سيستم ذي نفعان وجود دارند كه مي بايست منافعشون تامين بشه، بخشهاي اداري، مالي، بازاريابي و روابط عمومي و ... كه در هر كسب و كاري وجود داره در ورزش هم وجود داره، چرا نبايد يك مدير حرفه اي موفق كه شايستگيهاي خودش رو ثابت كرده نتونه در ورزش هم موفق باشه؟

جوابش اينه كه ورزش هم يك تخصصه مثل مهندسي، پزشكي، هنر  و همانطور كه هركدام از اين زمينه ها مي تونن سر منشاء يك كسب و كار باشند. مثل يه شركت مهندسي، يه كلينيك درماني، يه نمايشگاه و گالري هنري و يا يه شركت طراحي و گرافيك، ورزش هم مي تونه زمينه يك كسب و كار و حتي در سطح كلان زمينه ساز يه صنعت باشه

حال كه پذيرفتيم ورزش يك تخصصه و در عين حال يك سيستم اقتصادي-اجتماعي و از همه مهمتر يك كسب و كار و صنعت مي بايست به ديدگاه ورزشيهاي ما كه معتقدند مدير  ورزشي ما مي بايست از جنس ورزش باشه صحه بگذاريم و بپذيريم كه اصل بر ورزشي بودن مديران خواهد بود و مديران ورزشي موفق يك استثناء خواهند بود مثل نمونه هاي موفق مديراني كه از صنعتي به صنعت ديگه اي رفته و موفق هم بوده اند. اما در عين حال نمي شه از نداشتن سواد و مهارتهاي عمومي مديريت مديران صد در صد ورزشي گذشت.

اينجاست كه لزوم ايجاد MBA ورزشي احساس مي شه، دوره هايي اختصاصي براي  مديران 100% ورزشي ما  كه در كنار تخصص ورزشي در جهت ايجاد و ارتقاء سواد و مهارت مديريتي گام بردارند.

مثل دوره هاي مديريت بيمارستاني، مديريت حمل و نقل، مديريت شهري و ...

در اين صورت مدير ما مي دونه كه براي موفقيت در المپيك مي بايست تفكر استراتژيك داشته باشه و برنامه ريزي استراتژيك 4 ساله داشته باشه، مربي ورزشي ما ديگه نمي گه ورزشكار ما جيگر نداشت كه باخت بلكه مي دونه كه ورزشكارش به عنوان يك منبع با ارزش انساني از لحاظ آمادگي رواني و فكري به اندازه آمادگي جسمي آماده نشده بوده و براي موفقيت ورزشكار ما تيمهاي مختلفي مثل بخشهاي مختلف يك سازمان تجاري با هم همكاري كنند. مدير ورزشي ما در اين صورت از حداقل قوانين حقوقي و بين المللي باخبر خواهد بود و تيمي كه يك سال زحمت كشيده تا قهرمان شده رو به راحتي با دست خودش از حضور در مسابقات بين المللي حذف نمي كنه. و اين همه مسابقات تداركاتي به علت اينكه بلد نبوديم يه قرارداد جامع و كامل و بدون اشكال تنظيم كنيم لغو نميشن. مدير ورزشي با تحصيلات مرتبط مي دونه كه چطور مجموعه تحت مديريت خودش رو به سودآوري برسونه و ورزش تنها گوش شكسته و بازي توي زمين خاكي و خاطرات امجديه و عرق پيراهن نيست.

از نظر بنده يك مدير ورزشي علاوه بر اينكه مثلا در مورد فوتبال  تخصص داره ، نياز به آگاهي از حوزه هايي مثل برنامه ريزي و تفكر استراتژيك، حقوق، مديريت مالي و حسابداري، سازماندهي، مهارتهاي رهبري و هدايت، روانشناسي، زبان خارجي و بالاخره بازاريابي برخوردار باشه و دوره هاي MBA ورزشي حول اين حوزه ها بايد بچرخند.

*http://mbairan.persianblog.ir

مكمل هاي بدن سازي

فند 1387 ، 12:45

مكمل هاي بدن سازي... sport

تغذيه ورزشي اين روزها بيشتر

جوانان به پرورش عضلات و ماهيچه هاي بدن خود علاقمند شده اند و بسياري از آنها بدون مشورت با پزشك يا متخصص تغذيه، مكملهاي غذايي مصرف مي كنند. در اين نوشته سعي مي كنيم شما را با انواع آنها آشنا كنيم، اما تاكيد مي كنيم مصرف آنها نبايد بدون مشورت با متخصص صورت بگيرد.اولين نكته اي كه بايد مورد توجه شما قرار داشته باشد آنكه است كه يك ورزشكار لزومآ نبايد از مكمل هاي غذايي براي پرورش عضلات و ماهيچه هاي خود استفاده كند، هر چند استفاده از آنها مي تواند به او كمك كند تا اين كار را با سرعت خيلي بيشتري انجام دهد.

مكمل ها در يك تعريف ساده ابزارهايي براي افزايش توانايي ساختن ماهيچه در بدن ورزشكار هستند. در غالب موارد، افراد با مولتي ويتامين ها، پروتئين و كراتين مصرف آنها را شروع مي كنند. (كراتين نوعي از اسيدهاي آمينه است كه منبع انرژي براي بدن محسوب مي شود كه راجع به آن توضيح خواهيم داد.) چندين نوع مكمل غذايي وجود دارد كه مي تواند به رشد، ترميم و بازسازي ماهيچه ها كمك كند، كه در اينجا فهرستي از بهترين انواع اين مكمل هاي غذايي ارائه مي شود : Protein Creatine Glutamine Multi-Vitamin HMB Prohormones Flavones (Methoxy, Ecdysterone) ZMA حال اجازه دهيد توضيح مختصري راجع به هر كدام از اين مكمل ها ارائه كنيم. پروتئين :منشاء پروتئين آمينو اسيدها هستند و آمينو اسيد اساسي ترين ركن ساختماني ماهيچه است، بنابراين پروتئين ضروري ترين عنصر در ساختمان ماهيچه محسوب مي شود و بدون آن بدن نمي تواند ماهيچه سازي كند. يك فرد معمولي روزانه

حدود 2-1 گرم پروتئين براي هر يك پوند (حدود 450 گرم) از وزن بدنش نياز دارد؛ بنابراين يك فرد متوسط با وزن تقريبي 70 كيلوگرم، بايد روزانه بين 150 تا 300 گرم پروتئين مصرف كند. پودرهاي پروتئيني كه با آب يا شير مخلوط مي شوند معمولآ از انواع مناسبي هستند كه كيفيت بالايي داراند و شما مي توانيد از آنها استفاده كنيد. اما نكته مهم آن است كه چندين نوع پروتئين وجود دارد و بايد ديد كه هريك به چه كاري مي آيند، Whey (مثل پروتئيني كه در كشك وجود دارد)، Soy (پروتئين سويا)، Egg (پروتئين تخم مرغ) و Casein (ماده پروتئين شير) و … سئوال اينجاست كدام يك از آنها بهتر است؟

كاملآ بستگي به اين دارد كه شما كي و چگونه مي خواهيد از آنها استفاده كنيد. اساسآ پروتئين هاي مايه پنير يا همان Whey در بين مكمل هاي غذايي براي استفاده بعد از تمرين مناسب نيستند، چرا كه آنها در زماني كه بدن شما بيش از هر وقت ديگري به پروتئين نياز دارد استفاده مي شوند. اين نوع پروتئين بسيار سريع هضم مي شود (حدود 30 دقيقه) و 100% بهينه عمل مي كند و يكي از بهترين محصولات مكمل غذايي است. Casein يا همان ماده پروتئين شير بسيار دير هضم مي شود (بالاي 2.5 تا 5 ساعت) به اين معني كه استفاده اين پروتئين به عنوان يك مكمل غذايي قبل از خواب بسيار خوب است چون در هنگام خواب بدن شما يك مدت طولاني را بدون پروتئين در طول شب سپري مي كند. پروتئين تخم مرغ (سفيده آن) به شيوه متوسطي هضم

مي شود (بين 1.5 تا 3 ساعت) و براي همه زمانها پروتئيني بسيار مفيد است و مي تواند براي ترشح مداوم آمينو اسيدها در بدن كمك كند. پروتئين Soy يا همان سويا دوست خوبي براي گياه خواران است چون اين پروتئين تنها پروتئيني است كه منبع آن از گياهان است. سويا يك پروتئين خوب و كامل است، اگر چه به تاثير گذاري پروتئين هاي ديگر مثل شير و سفيده تخم مرغ نيست. علاوه بر اين سويا يك ماده بسيار مفيد براي سلامت خانم ها شناخته شده است. مكملهاي پروتئيني يا بطور مستقيم همين پروتئين هايي كه ذكر كرديم هستند و يا بصورت تركيبي از اين پروتئين ها ساخته مي شوند. اما آن چه چيزي است كه يك پروتئين تركيبي مي تواند ارائه دهد ولي پروتئين هايي كه از آنها نام برديم به تنهايي نمي توانند؟ پاسخ، تفاوت در سرعت هضم پروتئين است. در واقع پروتئن هاي تركيبي در هر زماني مي توانند مصرف شوند، براي هضم هاي سريع، متوسط و يا جذب طولاني مدت در بدن. كراتين :آمينو اسيد كراتين براي حجم دادن به ماهيچه ها بسيار خوب عمل ميكند. اين واقعه بطور طبيعي در بدن اتفاق مي افتد و بسيار بي خطر و موثر براي همگان است مخصوصا اگر شما تا به حال از آن استفاده نكرده باشد. نكته اساسي كه در كراتين وجود دارد اين است كه كراتين قابليت افزايش ATP (منبع اصلي انرژي ماهيچه ها) را دارد، بنابراين شما با مصرف صحيح آن مي توانيد تعداد حركات، ست ها و وزنه هاي ورزشي خود را افزايش دهيد و به تبع آن بافت

هاي ماهيچه خود را بيشتر رشد دهيد. كراتين بايد در يك چرخه زماني مشخص و درست مصرف شود، بسياري از افراد نتايج خوب را از مصرف اين مكمل براي حدود 4 هفته گرفته اند. كراتين انواع مختلف دارد، كراتين خالص مونوهيدرات، پودر كراتين مثل پودر كراتين HDT، … و فرمولهاي خاص كراتين براي مصرف در مواردي ورزشكار انسولين مصرف مي كند و … خب اما كدام يك براي مصرف مناسب تر هستند؟ مكمل هاي غذايي كراتين كه داخل آن دكستروز، آمينوها و ديگر مواد مناسب وجود دارد معمولآ در حالت كلي نتيجه بهتري حاصل مي كنند. فراموش نكنيم كه ارزش تاثير گذاري يك پودر كراتين خوب همراه با آب انگور مي تواند بهتر باشد. نكته ديگر اينكه كراتين را بهتر است بعد از ورزش مصرف كنيد.

گلوتامين :گلوتامين بيشترين آمينو اسيد موجود در بافت ماهيچه است. اين ماده از كم كاري ماهيچه ها جلوگيري مي كند و ترميم آنها را بهبود مي بخشد. در واقع پس از ورزش هر چه بهتر و سريعتر به حالت اوليه خود برگرديد بهتر و قوي تر ميتوانيد به ورزش ادامه دهيد. گلوتامين را نبايد همزمان با كراتين استفاده كرد، چون در اين حالت آنها با هم در جذب شدن رقابت مي كنند. گلوتامين را قبل از ورزش و كراتين را پس از ورزش مصرف كنيد. مولتي ويتامين ها :هرگزنبايد مولتي ويتامين را فراموش كرد. با وجود آنكه معمولآ آنها را خيلي ساده بحساب مي آورند، ولي بسيار بسيار مهم هستند. اگر شما كمبود يك ويتامين يا مينرال (ماده معدني) داشته باشيد اين موضوع حتما مانع پيشرفت شما در ورزش

خواهد شد. مولتي ويتامين هاي خوب براي پيشرفت در حجم دادن به ماهيچه هايتان بسيار ضروري است علاوه بر اينكه براي سلامتي شما نيز مي توانند مفيد باشند. يكي از انواع ضعيف و مورد علاقه عموم، مولتي ويتامين Eclipse’s Complex 24 است و يك نوع قوي تر آن Multi-Pro 32X است. شما بايد پس از مشورت با متخصص و پزشك، نوع مناسب بدنتان را حتما در رژيم غذايي خود قرار دهيد. اگر روزانه مقدار زيادي ميوه و سبزيجات استفاده مي كنيد نوع ضعيف آن براي شما مناسب خواهد بود. هر چند نوع قوي تر آن براي آنكه ديگر مطمئن شويد كه هرآنچه نياز داريد به بدنتان ميرسد، مي توانيد استفاده كنيد. به علاوه ورزشكاران و كساني كه تمرينات سخت بدنسازي انجام مي دهند به ويتامين ها و مواد معدني بيشتري نياز دارند. HMB :HMB يك مكمل غذايي بسيار خوب است. HMB ماده اي است كه بر اثر سوخت و ساز اسيدهاي آمينه در بدن بوجود مي آيد و تاثير عميقي بر افزايش ماهيچه ها و محافظت از آنها دارد و حتي مي تواند در از بين بردن چربي ها نيز به بدن كمك كند. پروهورمونها :تكنولوژي تهيه هورمون هاي مختلف سالهاست كه در حال پيشرفت است. پروهورمون ها اساسا براي افزايش هورمونهاي آنابوليك (فرآيند متابوليكي كه به سنتز مواد منتهي مي شود) در بدن بكار مي روند. پروهورمونها براي خانم ها و نوجوانهاي زير 18 سال توصيه نمي شود و بهترين انواع رايج آنها عبارتند از : Ergopharm 1-AD Higher Power Megabol-X Higher Power Anabol-X Higher Power 4-Diol 300 Ergopharm Nor-Andro Spray Syntrax FUZU آنابوليك

فلاون (متوكسي ، اكديسترون و غيره … ) :فلاون ها به دسته اي از مواد تعلق دارند كه منشا گياهي داشته و جزو مواد غذايي نيستند اما در سلامت انسان تاثير بسزايي دارند. در اين ميان متوكسي فلاون و اكديسترون آخرين و پيشرفته ترين مكمل هاي غذايي براي بهبود آنابوليك هستند. آنها فلاون هاي غير هورموني هستند كه بطور طبيعي تركيب پروتئين ها، نگهداري نيتروژن و رشد ماهيچه ها را افزايش مي دهند. تركيب آنها با پروتئين بسيار خوب عمل مي كند چون جذب پروتئين را افزايش مي دهند. براي استفاده از اكديسترون ضعيف Syntrax Syntrabol انتخاب خوبي است. بعضي از كمپاني ها پروتئين را با متوكسي تركيب مي كنند. ZMA :آخرين و مطمئنا كوچكترين مكمل غذايي در اين ليست ZMA است. ZMA مخفف Zinc Magnesium Aspartate به معني روي منيزيم و اسپارتيت (نوعي اسيد آمينه) است، در واقع ZMA تركيب روي، منيزيم، اسپارتيت و ويتامين B6 است. اين مكمل غذايي شامل ويتامين و مينرال ها، براي افزايش نيرو، تستوسترون و پيشرفت ترميم و خواب بسيار سودمند است.

*http://sport13.persianblog.ir/post/12/

مديريت ورزش

... sport

مديريت ورزش يكى از رشته هاى تخصصى در حوزه تربيت بدنى است

 

  مديريت ورزش يكى از رشته هاى تخصصى در حوزه تربيت بدنى است كه اين حوزه علمى مى تواند نقش مهم و كليدى در رشد و توسعه ورزش ملى، محلى و خصوصى در ابعاد مختلف داشته باشد. در سال هاى اخير توجه نسبتاً خوبى به اين گرايش علمى در حوزه تربيت بدنى شده است. راه اندازى گرايش مديريت ورزشى در سطوح كارشناسى ارشد و كارشناسى دانشگاه هاى مختلف، نويدبخش اين امر خواهد بود كه در آينده اى نزديك افراد زيادى به عنوان مدير

ورزشى به صورت علمى تربيت خواهند شد. هرچند توقع نمى رود كه همه اين گروه مدير ورزشى باشند ولى تلاش و تفكر آنها مى تواند در بسيارى از تصميم گيرى ها و تصميم سازى ها نقش مهمى داشته باشد. خوشبختانه در سال هاى اخير، همايش هاى علمى تخصصى در حوزه مديريت ورزشى نيز در كشور راه اندازى شده است. در همايش هاى تخصصى مديريت ورزشى كه درچند سال اخير برگزار شده است به خوبى مى توان شاهد رشد اين گرايش بود. زمانى براى برگزاركنندگان اوليه اين همايش تخصصى، دغدغه اصلى ارائه مقاله هاى مرتبط با مديريت ورزش به اندازه كافى بود اما در آخرين همايشى كه چهارشنبه و پنج شنبه هفته گذشته در آكادمى ملى المپيك برگزار شد بنا به گزارش دبير علمى اين همايش آقاى دكتر حبيب هنرى از متخصصان اين رشته، تعداد مقالات ارسال شده به قدرى زياد بود كه تا به حال سابقه نداشته است. گزارش دبير اجرايى همايش دكتر عليرضا الهى نيز حاكى از استقبال كم نظير حاضران در اين همايش بود كه در مقايسه با ساير همايش هاى مشابه، حضور برترى را نشان مى داد. در مجموع تمامى قراين حكايت از رشد كمى و كيفى جايگاه تخصصى مديريت ورزشى به صورت علمى در كشور دارد كه اميد مى رود با تخصصى و كاربردى تر شدن مطالعات و برگزارى همايش هاى تخصصى تر در رشته ها و امور اجرايى ورزش، اين گونه رويدادها به عنوان بسترساز، تصميم گيرى هاى مناسب در امور اجرايى ورزش باشد. اين مسأله پيشنهادى بود كه حتى رييس سازمان ورزش در مراسم افتتاحيه و دبيركل كميته ملى المپيك در مراسم اختتاميه به عنوان متولى اصلى همايش به رييس آكادمى ملى المپيك كشورمان آقاى دكتر حميدى پيشنهاد كردند. به هر حال رويداد

هفته گذشته گام بسيار اميدبخشى براى تمام كسانى است كه با عشق و علاقه در رشته مديريت ورزشى تحصيل مى كنند. نتايج اين همايش اين اميد را تقويت كرد كه به زودى رشته مديريت ورزشى و تحصيلكردگان آن بتوانند نقش مؤثرى در توسعه ورزش كشور ايفا كنند.

*http://sport13.persianblog.ir

چالش هاي فرهنگي ورزش و شكست المپيك

... sport

ايراني جماعت از ديرباز اسطوره ساز بوده

سعيد فائقي

ايراني جماعت از ديرباز اسطوره ساز بوده و در همه ادوار گذشته اسطوره زمان خود را خلق كرده و همين امر موجب شده قهرمانان در كنار آيين ها و نمادها و ارزش ها از پايه ها و ستون هاي فرهنگي اين مرز و بوم قرار گيرند و به همين علت پهلواني ريشه در تاريخ ما دارد و همواره سرنوشت جامعه ما با سرنوشت پهلوانان گره خورده و همواره با آنها و خاطرات آنها زندگي مي كنيم و اين علاقه مندي يا بهتر بگوييم عشق به اسطوره موجب شده هر گاه ناكامي داشته ايم روان جامعه به درد آمده و جامعه ايراني دچار افسردگي شده و همين امر شرايطي فراهم آورده است كه مديران و مسوولان ارشد كشور هر آنگاه كه رويداد بزرگي در عرصه قهرماني صورت مي گيرد، از اين عشق و علاقه نهايت استفاده را بكنند و در سال هاي اخير به نوعي سرنوشت خود را به سرنوشت قهرماني ها گره زده اند. هنگام برگزاري انتخابات ها عملكرد و امضا و... قهرمانان زينت بخش پوسترها و تراكت ها و... تبليغاتي مي شود و هر گروه و دسته و حزبي تمام تلاش خود را جذب قهرمانان براي تبليغ به كار مي گيرد و چون قهرمانان مورد قبول مردمند، براي رونق

انتخابات اين عزيزان در تيررس احزاب و گروه ها و دسته ها قرار مي گيرند. به همين دليل حزب و گروه و دسته حاكم تلاش در استفاده بيشتر از اين موضوع دارد و به اين علت در گزارش هاي مسوولان اجرايي ورزش و قهرماني يكي از پارامترهاي مهم تلقي مي شود و در كنار آن جامعه رسانه بسيار قدرتمندي در اين حوزه به دليل مردمي بودن آن و نيز علاقه مندي سياستمداران و كارگزاران اجرايي شكل گرفته است. از آنجايي كه قرار نيست در حوزه فرهنگ - كه اتفاقاً ورزش هم در آن حوزه قرار دارد- يك مهندسي تمام عيار صورت گيرد و ارزش ها و آيين ها و نمادهاي مثبت نهادينه شوند و البته جامعه به لحاظ قهرماني در جايگاه اصيل فرهنگي خود قرار گيرد، مسائل معروضه در بالا چالش هاي جدي فرهنگي را موجب مي شود كه هنگام ناكامي و شكست علائم آن بروز مي كند و جامعه دچار آسيب جدي مي شود و تازه در اين زمان فرار از زيربار شكست و آثار ناشي از آن شروع مي شود و هر كسي به نوعي به فكر تبرئه كردن خود مي افتد «و كي بود كي بود؟ من نبودم» مي شود اصل. و فراموش مي كنيم كه چرا چنين شده و تا زماني كه در اين امر غور نكنيم و ريشه يابي نشود وضع به همين منوال خواهد بود. اميدوارم بتوانم در سرفصل هاي كلي مشكلات را معروض بدارم.

الف- چالش رويا: اعتقاد به اسطوره، ما ايرانيان را به رويا مي برد. اين امر همه ما را شامل مي شود از جمله در مورد

ورزش. اگر يكي، دو ماه قبل از شروع بازي هاي المپيك دچار درشت نمايي شده بوديم، از همين چالش نشأت مي گيرد. مخصوصاً بعد از بازي هاي آسيايي قطر ما دچار غلو شديم و شعارهايمان تا حد كسب مقام سومي آسيا ارتقا پيدا كرد. ملاحظه بفرماييد سال هاست همه عادت كرده ايم حرف خوب زياد مي زنيم و بيشتر در آرمان هايمان غوطه وريم.

در دنياي برنامه ريزي از آرمان هدف مي سازند، از هدف به ماموريت ها مي پردازند و سياست اجرايي را مشخص مي كنند و منشور تدارك مي بينند و نهايتاً برنامه كوتاه يا ميانه يا بلندمدت را مدنظر قرار مي دهند و به اجرا مي پردازند. اما ما چون رويايي هستيم، فقط در آرمان متوقف مي مانيم و اگر امروز در المپيك نتيجه نگرفته ايم، ريشه در همين امر دارد و مسوولان ارشد ورزش كشور در خيالات و آرزوهايشان بودند و براي كسب نتيجه كمتر به امور ديگر پرداخته اند و متاسفانه شد آنچه نبايد مي شد.

ب- چالش احساس: ورزش در حوزه احساس قرار دارد و توليد احساس مي كند و ما ايرانيان كه انسان هايي احساسي هستيم، توليد احساس توسط ورزش، احساسات ما را تشديد مي كند. باز مديران هم مستثني از اين امر نيستند و احساس توليدشده در ورزش آنها را به شدت تحت تاثير قرار مي دهد و موجب مي شود احساسي عمل كنند و غفلت كنند از اينكه قهرمانان براي اخذ نتيجه نياز دارند در تعادل سه سطحي قرار گيرند و جسم و خرد و روان شان بايد در شرايط مسابقه قرار گيرد. احساسي شدن مديران به لايه

هاي پايين سرايت مي كند و تعادل سه سطحي را بر هم مي زند يعني در حقيقت در بعضي موارد مديران ناخواسته مبادرت به اعمالي مي كنند كه با دست خود اخذ نتيجه را با چالش مواجه مي سازند. حوزه ورزش در حوزه شهرت است و شهرت تيغ دولبه اي است كه هم محبوبيت به همراه دارد و هم منفوريت. ما در خيلي موارد به خاطر شهرت ورزشي اعمالي را انجام مي دهيم كه منجر به نفرت مي شود.

حوزه رسانه اي ورزش حوزه قدرتمندي است و مديران ورزش در معرض دائمي حوزه رسانه اند و براي تحريك احساس با رسانه هم احساسي برخورد مي كنند و خود اين برخورد احساسي به جامعه تزريق مي شود و به تدريج اثرات خود را بر جا مي گذارد و چون به اوج مي رسد، همراه با مشهوريت، منفوريت را تزريق مي كند و در نتيجه ناكارآمدي به سرعت خود را نشان مي دهد. شايد در ساير حوزه ها اينچنين به سرعت مديران تخريب نشوند. مثلي در ورزش است كه مي گويند مديريت در ورزش عبور از لوله بخاري است؛ سفيد وارد مي شوي و سياه خارج مي شوي. اگر قدري منصف باشيم، بايد اذعان كنيم كه ارزيابي عملكرد مديران در حوزه ورزش هم احساسي است.

ج- چالش عقل: چالش احساس و رويا عقلانيت را به حداقل كاهش مي دهد و ورزش پديده مدرن و زاييده جهان صنعتي است. امروز نمي توان با ديدگاه سنتي ورزش را اداره كرد. اگر به چارت تشكيلاتي و ساختار سازمان ورزش ما دقت شود، ملاحظه خواهد شد كه به طور سنتي اداره مي شود

و عقل جمعي در آن كمتر به كار گرفته شده و مي شود. حرفه اي گري در پايين ترين سطح و لايه قرار دارد يا به عبارت جامع تر اصلاً جامعه ما طبقه توليد ندارد كه لايه ورزش در درون آن طبقه شكل گرفته باشد. اگر صاحبان رتبه در المپيك پكن را نگاه كنيم، در رديف يك تا 20 صاحبان سكو و مدال به جز يكي، دو مورد استثنا، كشورهاي توسعه يافته و صنعتي را ملاحظه خواهيم كرد. ما تا زماني كه از توسعه نيافتگي رنج مي بريم، نبايد انتظار داشته باشيم كه ورزش ما در اوج باشد. حجم كوچك اقتصاد ما توان حرفه اي شدن در ورزش را ندارد و به همين علت هستي ورزش را در دولت جست وجو مي كنيم. گرچه در سال هاي اخير با تدوين برنامه جامع و راهبردي در ورزش گام اول را برداشته ايم اما متاسفانه مديران سنتي طرح را به محاق فراموشي سپردند و با بازگشت به عقب خواستند دوباره ورزش را با عقل فردي اداره كنند. در دنياي فوتبال اين امر برتابيده نشد و منجر به محروميت فوتبال ما شد و ناچار مدرنيته و عقل جمعي را پذيرفتيم اما اتفاقاً همين موجب تضعيف مديريت كميته ملي المپيك ما شد چرا كه دبيركل ما رئيس فدراسيون هم شد. هر اندازه ما در اين بخش غور كنيم، بيشتر نقاط ضعف ما نمايان خواهد شد. از سوي ديگر از سال 1948 كه در المپيك پكن حضور پيدا كرده ايم، كمتر در جهت مدرن كردن مديريت گام برداشته ايم. گرچه كلاس هاي مديريت سوليداريتي را در سطوح مختلف برگزار كرده

ايم، اما هيچ گاه نحوه مديريت مان را با مديريت المپيك هماهنگ نكرده ايم. فقط در دوره اي در زمان رياست جناب مهندس هاشمي طبا اين اتفاق به وقوع پيوست كه تحمل نكرديم و با كنار زدن ايشان سمت و موقعيت خود را هم از دست داديم.

د- چالش علم و زمان: ورزش پديده اي فراعلمي است و حداقل نگاه علمي به ورزش داشتن متدولوژي براي مديريت زمان است به لحاظ فرهنگي. ما هيچ فرصتي را براي زمان سوزي از دست نمي دهيم و باز به لحاظ فرهنگي روش علمي را كمتر به كار گرفته ايم، علي الخصوص در ورزش. و بدتر از همه اينكه نيازهايمان به علم در ورزش تعريف نشده است. با اينكه طرح جامع ورزش را تدوين كرده ايم ولي نقشه علمي جامع ورزش خود را فراموش كرده ايم. عادت كرده ايم زمان را از دست بدهيم. امروز همه به نقد نتيجه المپيك نشسته ايم اما دو ماه ديگر همه چيز به دست فراموشي سپرده خواهد شد و باز تا چهار سال ديگر در همين نقطه توقف خواهيم كرد.

اينكه عرض مي كنم مديريت علمي را كمتر به كار مي بريم، ملاحظه بفرماييد ميزان تحصيلات علمي روساي فدراسيون هاي كشتي ورزش اول كشور و مدال آورترين ورزش المپيك ما در 30 سال گذشته ميانگين از ديپلم بالاتر نرفته است. اين امر را به سطوح تخصصي پايين تر هم اگر اشاعه دهيم، وضع بسيار بدتر خواهد بود. مستندات كتابخانه اي، تطبيقي، آماري و... را در مجموعه ورزش مان يا نداريم يا كمتر داريم. اگر دنياي امروز مديريت هوشمند را در ورزش به كار گرفته است،

ما اهميتي به تخصص در ورزش نمي دهيم. براي مثال اين حقير چهار سال رئيس فدراسيون وزنه برداري بودم و هشت سال معاون ورزشي سازمان تربيت بدني و تحصيلاتم مهندسي مكانيك بوده است و بعد از 12 سال تجربه تازه ياد گرفته بودم كه بايد با ورزش خداحافظي مي كردم. امروز وضع بسيار بدتر از آن روز است و مديريت دست كساني است كه بيگانه تر از دوران ما با ورزش هستند.دفتر ملي مديريت و توسعه ورزش كشور داريم، سال هاست مدارس عالي ورزش و دانشكده هاي ورزشي تا سطح درجه دكترا در كشورمان است اما چرخه ارتباطي مناسبي بين سطوح اجرايي و علمي وجود ندارد. و سخن خلاصه كنيم؛ تا اين چالش ها وجود دارند و تا مديريت كم كارآمد در ورزش هست، بهتر از اين نمي توان نتيجه گرفت. ان شاءالله به خود آييم و از رويا و احساس به در آييم و با علم و عقلانيت ورزش را به سرمنزل مقصود برسانيم. *http://www.sarmayeh.net/ShowNews.php?14530

جودو ورزش ماندن مقابل رقباي بزرگ

1

جودو ورزش ماندن مقابل رقباي بزرگ... sport

كاربرد جودو در صنايع و بازار

دكترحميد رضا سعيد نيا- مهدي بني اسدي چكيده:

شركتها براي دستيابي به موقعيت بهتر در ابعاد جهاني و محلي، با توجه به شرايط پيراموني و وضعيت همتايان خود و مهمتر از همه قابليتها و ظرفيتهاي خود در بازار بايد با ديدي عميقتر به فعاليت بپردازند . در اين زمينه ورزش جودو و تكنيك هايش چند سالي است كه نظر محققان و كارشناسان بازاريابي را به خود جلب كرده است . در اين مقاله سعي شده تا به كاربرد اين ورزش در صنايع و بازار پرداخته شود.مقدمه ورزش «جودو»

يكي از ورزشهاي قديمي در كشور ژاپن و بنيانگذار آن استاد «كانو» است. واژه «جودو» از تركيب دو كلمه "جو" به معناي ملايمت ، و واژه "دو" به معني اصل و يا روش است .لغت"جو" از ورزش «جوجيتسو» مشتق شده كه توسط سامورائي ها مورد استفاده قرار مي گرفت . پس جودو را تحت عنوان "روش ملايمت" ترجمه كرده اند. استاد كانو، جودو را آميزه اي ا ز قدرت و هنر توصيف كرد كه در آن به شما مي آموزد، چگونه از قدرت رقبا عليه خود آنها استفاده كنيد و جودوكار ياد مي گيرد چگونه درصدد اجراي حمله به موقع در طول مدت مسابقه باشد . جودوكار در حين مسابقه مي آموزد به دنبال نقاط ضعف حريف بوده و آماده باشد كه با تمام قوا به اوحمله كند. البته نكته اصلي در طول مسابقه، به كارگيري مقدار صحيح قدرت مورد نياز است.در اين ورزش يك آدم ضعيف و سبك وزن با استفاده از فنون جودو مي تواند يك هركول قدرتمند را بر زمين بزند و بر او غلبه كند يعني يك فرد كوچك اندام با استفاده از اصول "ياوارا" مي تواند مرد قوي هيكلي را پرتاب كند ويا به نحو موثري از قدرتش براي خنثي كردن قدرت يك مرد قوي هيكل استفاده كند . اين اصول و تاكتيك ها باعث شد كه محققان بازاريابي از جودو به عنوان يك پديده ورزشي در بازار استفاده كنند و به شركتهاي كوچكتر رمز بقا و غلبه بر حريفان قدرتمند را بياموزند، به گونه اي كه در مقابل آنان زانو نزده، و به جنگ تن به تن با آنها بپردازند . پيشينه موضوعچندين سال پيش زماني كه يوفي

و مري كواك (Yoffie Mary Kwak) استادان دانشگاه هاروارد به كشور ژاپن رفتند، آقاي Yoffie درآنجا به سختي به تب مخملك مبتلا شد و در رختخواب افتاد و در طول مدت بيماري، بدون اينكه بتواند كاري انجام دهد به تماشاي تلويزيون پرداخت. همزمان در يكي ا ز شبكه هاي تلويزيون مسابقاتي پخش مي شد كه در آن مرداني كه به ورزش جودو و كشتيsumo مي پرداختند، كيسه هاي سنگين 300 پوندي را بر روي شانه هاي خود گذاشته، و به هم تنه مي زدند، و هر كدام كه قويتر بود تعادل خود را حفظ مي كرد و به زمين نمي خورد. اين اتفاق ذهن پروفسور را به تكاپو انداخت و شروع به مطالعه جدي و عميق، درباره ورزشهاي رزمي در كشور ژاپن پرداخت و تصميم گرفت كه از اين ورزشها به عنوان يك استعاره در تجارت استفاده كند به نحوي كه در آن نيرو و قدرت رقيب به عنوان يك مزيت براي ما محسوب مي شود. جودو بر حركات ساده و ابتدائي متمركز است، ولي داراي يك فلسفه قوي و قدرتمند است كه براي شكست رقبا، از قدرت و اندازه رقيب، براي غلبه بر او استفاده مي كند. محققان و انديشمندان معاصر، براي نشان دادن اينكه چگونه يك مديرمي تواند اصول و قوانين شركت را با تمركز بر روي مهارت، براي موفقيت شركت گسترش دهد، از شركتهاي بزرگ و كوچك استفاده كرده اند. جودو مي تواند جعبه ابزار مفيدي را از نظر چگونگي و زمان استفاده از تكنيك هاي مربوطه براي مديران فراهم سازد. هدف از كاربرد جودو در تجارت فقط به دست آوردن بخش كوچكي از بازار نيست، بلكه هدف اصلي

آن رشد مستمر و دائمي شركت است. اصول جودو در جودو 2 نوع مهارت كلي وجود دارد :-1 فنون تكنيكي : مجموعه حركات دقيق كه براي غلبه برحريف در پي هم مي آيند.-2 فنون تاكتيكي : خلق شرايطي كه مي توان تحت آن شرايط، فنون تكنيكي را به خوبي به كار برد. فنون مذكور بر اساس 3 اصل مهم قرار دارد كه به شرح هركدام از آنها مي پردازيم :اولين اصل، اصل حركت: در جودو مهمترين نكته برهم زدن آرامش فكري حريف و سپس قراردادن خود در بهترين موقعيت براي حمله است و لازمه اين امر حركت دادن حريف به روي تاتامي (تشك مخصوص جودو) و ايجاد موقعيت دلخواه خود است. زيرا بي ثباتي و از بين بردن مركز ثقل و ايجاد تزلزل در حريف كليد رمز پيروزي در اجراي يك تكنيك صحيح و قوي است. بدن حريف را بايد در يكي از جهات اصلي و يا فرعي از تعادل خارج كرد. حريف را به وسيله حركت دادن بدن خود بكشيد و يا هل دهيد، اگر حريف مقاومت كرد، مقاومت نكنيد وبا او حركت كنيد. در دنياي كسب وكار تجارت از اين مطلب اين گونه استفاده مي شود: حركت به سمت رقبا، براي از بين بردن مزيتهاي ابتدائي آنها . نمونه آن شركت سوني - اريكسون است كه براي اجراي اين اصل از رويه هاي زير استفاده كرد.! حركت سريع به زمينه هاي غير رقابتي و دوري جستن از تعارضا تي كه به سرشاخ شدن با رقبا منجر مي شود، و براي اين منظور شركت به سمت محصولات جديدي حركت كرد كه درفضاي رقابتي شركت تعريف شده بود؛!

حركت به سمت مدل هاي قيمت گذاري جديد كه رقبا قادر به تقليد نبودند؛! نوآوري در سيستم توزيع كه با رقبا متفاوت بود. همچنين اين شركت در سال 1999 به محض ورود به بازار چين اجراي برنامه هاي استراتژيك خود را بااستفاده از تاكتيك هاي جودو دنبال كرد كه عبارت بودند از:*خلق و افزايش تقاضاي محلي؛*بومي كردن محصولات؛ *توليد محصولاتي با قيمت كم و متوسط تا اكثر افراد توانائي خريد داشته باشند؛ *تمايز نام تجاري شركت به طور واضح از ساير رقبا، و تاكيد بر ويژگيهاي منحصربه فرد تمامي كالاها و ايجاد يك كانال فشرده فروش و خلق بازار هدف براي هر نام تجاري.دومين اصل، اصل انعطاف پذيري و يا تعادل: به مثابه درختي است كه در طبيعت با وزش بادي قوي از ريشه كنده نمي شود، بلكه با جريان باد هماهنگ مي شود. فرض كنيد مردي با قدرت جسماني عدد 10 در مقابل شما ايستاده است و قدرت شما نيز 7 است. اگر او شما را به شدت هل دهد، مطمئنا به عقب مي رويد و به زمين مي خوريد، اما اگر به جاي مخالفت با قدرت حريف، تا حدي در مقابل هل دادن او مقاومت نكرده و خود را به عقب بكشيد، مي توانيد تا اندازه اي تعادل خود را حفظ كنيد. در اين حالت مسلما تعادل او به هم خواهد خورد. حريف كه بر اثر عمل ناشيانه خود تعادلش به هم خورده است، ديگر قادر به استفاده از قدرت خود نبوده و قدرتش به 7 كاهش مي يابد. از آنجا كه شما تعادل خود را حفظ كرده ايد، قدرت شما در عدد 7 باقي مي ماند واكنون قوي تر از حريف

هستيد. حفظ تعادل خود و ندادن فرصت به حريف با حركات ظريف و تغيير محل دادن به موقع در روي تاتامي و حمله كردن به طور منظم و پيگير از نكات اصلي در اين مرحله است. شركت مي تواند ضمن حركت و درگيرشدن با رقبا، تعادل و موقعيتش را حفظ نمايد پس بايد به اين نكات توجه داشته باشد :*از تكنيك هاي جودو زماني استفاده شود كه رقبا قويتر و بزرگتر از شما هستند؛ *حركات زيركانه ي رقيب را به دقت دنبال كنيد؛ *انعطاف پذيري را همه جا داشته باشيد و تعديل تاكتيكي را با يك استراتژي بلند مدت تركيب كنيد.سومين اصل، استفاده از قدرت اهرمي : اين اصل بلافاصله پس از برهم خوردن تعادل حريف با استفاده از نيروي خود او و با به كاربردن فني كه شگرد شماست انجام مي شود زيرا هنگامي كه حريف تعادل خود را از دست داد، قادر نخواهد بود از نيروي خود استفاده كند و تحت كنترل قرار مي گيرد. استفاده همزمان از اين سه اصل به مدير كمك مي كند كه بدون توجه به اندازه شركتهاي رقيب، به نبرد و مقابله با آنها بپردازد. پس در اين مورد مي توان به نكات زير اشاره كرد :*از تعهد و التزام استراتژيك رقبا به نفع خود استفاده كنيد؛ *با شركتهايي كه مورد تهديد رهبران و چالشگران بازار قرار گرفته اند و كالاهايي نظير شما توليد مي كنند همكاري نزديكي داشته باشيد. به عنوان مثال شركت فولكس واگن براي تحقق اين امر در سال 1985 وارد بازار چين شد و با شركت صنعتي خودرو سازي شانگهاي تشكيل يك تيم را داده و با هم متحد شدند.

قدم بعدي براي شركت سرمايه گذاري حدود 2/3 ميليون دلار در بازار چين بود كه توانست در حدود 40درصد بازار را به دست آورد. تاكتيك بعدي شركت اين بود كه خود را آماده كرد تا به محض ملحق شدن به سازمان تجارت جهاني با رقباي جديد به مبارزه بپردازد و براي اين منظور واحد تحقيق و توسعه خود را در شانگهاي گسترش داد و در كنار آن سيستم توزيع بسيار وسيعي ايجاد كرد و خدمات را در حد بسيار بالايي گسترش داد.در اينجا جودو مي تواند 4 نكته قابل توجه براي مديران فراهم مي كند :-1 تمركزي عميق و دقيق بر روي هسته تجاري خود داشته باشيد.-2 روحيه تهاجمي داشته باشيد ولي از حمله مستقيم اجتناب ورزيد. -3 داراي برنامه بوده و در جهت حركت روي محور اصلي و اساسي، آمادگي داشته باشيد. -4 به دنبال استفاده از قدرت اهرمي در نقاط قوت باشيد. استعاره ها در تجارت بسيار فراگير هستند چرا كه به يك جرقه ذهني آني منجر مي شوند. در نگاه اول، جودو شبيه ديگر استعاره ها و پديدهاي دنياست كه مي تواند در نظريه هاي تجاري و تجزيه وتحليل و استراتژي هاي شركت به كار گرفته شده و براي شركتهاي كوچكي كه به دنبال راهي براي غلبه بر رقباي قدرتمند هستند، درسهاي مفيد و آموزنده اي را اشكار مي كند . به عنوان مثال در سال 1994 شركت «نت اسكيپ» با هدف ايجاد و خلق ارتباط جهاني بر روي شبكه هاي اينترنتي تاسيس شد. موسسان شركت با استفاده از فنون جودو سعي در بودن و ماندن در بازار و حتي تهديد و تنه زدن به شركت

مايكروسافت كردند. در استفاده از اولين اصل جودو، يعني "حركت سريع به سمت محصولات و بازارها"، جنگ شركت نت اسكيپ با رقبا زماني گرمتر شد كه شركت محصولاتي، متفاوت از رقبا به بازار روانه كرد وحتي شركت از طريق تلفن، شروع به توزيع كالا به مشتريان و حتي خرده فروشان كرد . استراتژي و قدم بعدي شركت اين بود كه جنگ را به سمت موضوعهاي غيررقابتي ببرد.هدف ورزش جودو اين است كه باعث چرخش نيروهاي رقبا به سمت ايجاد يك مزيت نسبي براي شركت باشد و به مديران كمك مي كند كه ياد بگيرند چگونه مي توانند به صورت كاراتر با رقباي بزرگتر و قويتر به رقابت بپردازند. اين موضوع براي شركتهاي مطرحي كه توجهي به اندازه و چرخه عمر سازمان ندارند، يك چالش بزرگ است.پيام اصلي ورزش جودو براي شركتهايي كه رقبايي قوي و جدي دارند، اين است كه از درگيريها و نزاعهايي كه به اصطلاح جودوكارها به سرشاخ شدن با آنها منجر مي شود پرهيز كنند، چرا كه اين امر باعث كاهش قدرت سازمان و از بين رفتن منابع مادي و انساني آن مي شود. و به جاي آن بايد با ايجاد سرعت در كار پرسنل و ايجاد يك فكر خلاق و استراتژيك در بين آنها، رقابتي پويا را شكل داد كه از روبه رو شدن با رقباي بزرگ و اصلي دوري جويد.در ورزش جودو سعي مي شود از قدرت حريف عليه خود او استفاده شود. در عرصه سياست ولاديمير پوتين رئيس جمهور روسيه شايد بهترين مثال عيني اين موضوع باشد ، اوكه تربيت شده كا.گ .ب، بود به خوبي با جودو آشنا بود و تكنيك هاي

جودو را هنگام انتخابات رياست جمهوري براي شكست رقبا استفاده كرد و پيروز ميدان شد. جودوكار ماهر مي تواند برتريها و نقاط قوت رقيب را در ثانيه هاي اول مسابقه درك وتحليل كرده واز آن اشتباهات به نفع خود استفاده كند. همانطور كه در ابتدا گفته شد جودو وتكنيك هاي آن در بازار نيز مي تواند به كار گرفته شود، با بررسي تمامي جوانب و اصول و تكنيك هاي شرح داده شده مي توان موارد ذيل را مورد توجه قرار داد : الف - هرگز شما آغازگرحمله نباشيد؛ جودوكاران مبتدي كه تجربه زيادي در مسابقات ندارند، امكان دارد با ديدن سالن مسابقه و يا سرو صداي طرفداران به وجد آمده و بي محابا و بدون فكر به حريف حمله كنند، اين لحظه طلائي يك موقعيت مناسب براي حريف مقابل و با تجربه است، تا او را به حمله بدون فكر تشويق كند و از اين موقعيت سود ببرد. جودوكار كم تجربه و ضعيفتر بايد با سياست و با برنامه حمله را آغاز كند .در دنياي تجارت مي توان گفت كه اگرشما نسبت به رقبا از موضع ضعيف تري برخوردار هستيد بايد با زيركي خاصي از تحريك كردن رقباي بزرگ و جدي پرهيز كنيد، چرا كه در غير اين صورت به گوشمالي شما ا زطرف آنها منجر مي شود. به عنوان مثال، اگر شما توان ارائه كالا با قيمت پايين و تحمل ضرر كوتاه مدت را به خاطر نداشتن توان مالي قوي را نداريد بي دليل با رقباي اصلي به جنگ قيمت نپردازيد.ب - چارچوب و فضاي رقابتي خود را معلوم كنيد؛ اگر شركت بتواند به تعريف و تعيين چارچوب و فضاي رقابتي خود بپردازد، ديگر داشتن

سهم و اندازه كم از بازار، به عنوان يك عيب براي شركت مطرح نيست. آنها يك بخش كوچك را كه براي رهبران و يا چالشگران بازار چندان مفيد فايده نيست انتخاب كرده و در آن به فعاليت مي پردازند و شركت مي تواند از اين مزيت نسبي خود، نسبت به ديگر رقبا با مانوردادن وحركت كردن به سمت رقابت در مسيري كه براي ديگررقبا دشوار است استفاده كند و پيشگام معركه باشد. به عنوان مثال گاهي اوقات شركتي مي تواند كالاهاي خود را به دليل دسترسي به كانالهاي ارتباطي قوي ، و يا نفوذ در مراكز تصميم گيري كلان و ملي، و يا رانت اطلاعاتي، فناوري خاص و يا نيروي كار ارزان، كالاهايي با قيمت تمام شده كمتري به نسبت رقبا توليد كند كه اين يك مزيت براي او مي تواند عامل رقابت در بازار باشد.ج - به سرعت انجام كار را دنبال كنيد؛ جودو ورزش ثانيه هاست ودر آن لحظه ها، تعيين كننده پيروزي و يا شكست است. با تعريف و مشخص كردن قلمرو رقابتي، شما مي توانيد براي شركت يك چتر امنيتي فراهم كنيد. شركت نوكيا تلاش مي كند كه مدل هاي مختلفي از موبايل را به سرعت روانه بازار كند تا بتواند سهم خود را حفظ كند. بعضي از شركتها نيز با استفاده از سيستم هايless paper less pen تلاش مي كنند تا كليه كارها اداري مربوط به مذاكرات وفروش از ابتدا تا انتها درحداقل زمان و با سرعت زياد صورت دهند. د - به رقيب خود بچسبيد؛ يك جودو كار مسلط در طول مسابقه با چسبيدن به حريف، مانع از اجراي تكنيك توسط حريف شده و به دنبال يك موقعيت خوب مي گردد

تا بااجراي فنون اصلي و شگرد خود، به روي حريف مقابل به برتري دست يابد .هدف از چسبيدن به رقبا بايد اين باشد كه از موقعيت شركت دفاع، و آن را تقويت كنيد. شراكت با رقبا، اين امكان را فراهم مي كند كه با نيرويي بسيار قوي از موضع شركت دفاع كرده وگاهي اوقات زودتر ازآنها اقدام كنيد و فرصت پيروزي را افزايش دهيد .نمونه آن شركتهاي نفتي هستند كه تشكيل يك كارتل نفتي را مي دهند. يعني باايجاد يك وحدت رويه سعي مي كنند كه يك همدلي بين خود ايجاد كنند. همه شركتها همچنان كه به منافع ملي و سازماني خود توجه مي كنند، نيم نگاهي نيز به وضعيت بازارو مقدار تقاضا دارند و گاهي اوقات يكي از آنها براي كسب منافع بيشتر اتحاد كارتل را مي شكند وديگران را رها مي سازد. پس بهتر است كه شما فضا را براي رقابت محدود كنيد، ولي توجه داشته باشيد كه با نزديك شدن به رقبا شما بايد از محدوده شخصي شركت نيز دفاع كنيد.نمونه آن شر كت كداك بود كه بعد از ورود به بازارچين به دنبال به دست آوردن اهداف زير بود :ابتدا به شناسايي همه استوديوهاي فيلمبرداري بزرگ و اصلي چين و ارزيابي سهم آنها پرداخت و با بزرگترين آنها يك شركت مشترك به وجود آورد .بدين ترتيب موفق شد:*در 6 ماهه اول سال 1999 با محصولات خود (فيلم هاي رنگي) 70 درصد بازار را تسخير كند؛*حدود يك ميليون دوربين عكاسي و فيلمبرداري در بازار چين بفروشد؛*حدود 5000 استوديو در 120 شهر تا سال 2002 ايجاد كند و تا سال 2004 هدف آينده اش را تاسيس 10هزار استوديو در چين قرارداد؛*هزينه

بالايي براي افزايش كارايي در سيستم كانال توزيع، هزينه كرد.ه - از مقابله به مثل كردن دوري بجوئيد؛ در مواردي شما مي توانيد به راحتي بر رقبا غلبه كرده و خود يكه تاز ميدان باشيد مشروط برآنكه وارد يك مبارزه تلافي جويانه و فرسايشي نشويد. نمونه آن آغاز جنگ سرد بين روسيه و امريكا بود. كه فكر سياستمداران روس مستقر در كاخ كرملين را صرف ساختن تسليحات نظامي كرد و از ديگرحركات رقيب غافل ماند. گاهي اوقات در تجارت بايد از مبارزات تلافي جويانه و يا جنگهايي كه باعث از بين رفتن منابع مادي و معنوي شركت مي شود دوري كرد. يعني به جاي اينكه درگير نزاعهاي فرسايشي گرديد، حالت حمله و تهاجمي داشته باشيد و نسبت به جايگاه خود در بازار واكنش نشان دهيد.و – هنگامي كه توسط حريف كشيده مي شويد ، حريف را هل دهيد؛ جودوكاران هنگام اجراي فنون در مسابقه سعي مي كنند كه هريك ديگري را به سمت خود كشيده، تعادل اورا بر هم زده و اورا به سمت خود بكشد، واز نيروي رقيب به نفع خود استفاده كند. چرا كه اگر حريف مقابل به سمت شما بيايد، اجراي تكنيك بسيار راحت وساده است. در اين مورد بايد گفت كه در دنياي تجارت شركت مي تواند با افزودن انتخابهاي جديد به محصولات و خدمات، خود نظاره گر شكست رقبا و يا تغيير استراتژي آنها باشد. به عنوان مثال يك شركت توليدي لوازم نوزاد در آمريكا توانست با ارايه محصولاتي با قيمت پايين تر و كيفيت بالاتر، با رقباي اصلي خود به رقابت بپردازد. در حقيقت او به ارائه اين محصولات قسمتي از سهم بازاررقبا را به دست آورد.نتيجه گيرياز ويژگيهاي جهان

امروز مي توان به جهاني شدن اقتصاد ،رقابت برمبناي زمان و افزايش دانش و اطلاعات نزد پرسنل سازمانها وشركتها اشاره كرد. و همه اينها بيانگر يكپارچگي بازارهاي جهاني و پويائي محيط سازمانهاست .درچنين فضائي بايد از خود پرسيد كه شركتهاي كوچكتر چگونه مي توانند در دنياي پر از رقابت زنده و ماندگار باشند. امروزه رشد روزافزون شركتهاي داخلي وخارجي و رقابت تنگاتنگ آنان براي داشتن سهم بيشتري از بازار باعث ايجاد فضاي رقابتي بسيار سنگيني شده است. جودو به خاطر استفاده از نيروي رقيب بسيار موثر است و از شركتهاي بسيار كوچك تا شركتهاي غول آسا همگي در جست وجوي بسط اين سبك به آن سوي مرزهاي شركت خود هستند. جودو نياز به نظم، خلاقيت و انعطاف پذيري دارد.منابع وماخذ-1 تدبير، 1384، شماره 155-2 كيهان، محمد، (1380) "آموزش جودو"، تهران چاپ اول 3 - Yoffie Mary Kwak. 2001.JUDO STRATEGY WRITTEN BY HARVARD UNIVERSITY.

*تدبير

علوم ورزش

علم ورزش ، علمي است كه در آن به مسائل علمي و تخصصي ورزش پرداخته مي شود و هدف از اين علم آن است كه علاقه مندان به ورزش از اين طريق پي به كليه مسائل مربوط به علوم ورزش برده و آن را بكار بندند  تا كمتر دچار آُسيب شده و همچنين از طريق علم ورزش مهارت خود را در هر رشته ورزشي افزايش دهند .آدمي در مراحل تمدن به درجات عالي رسيده و انديشه و فكر او بسيار تابناك شده و حاصل كار و انديشه و هوشمندي انسان يعني علوم و معارف بشري نيز روز به روز وسعت يافته است . هر يك از دانش ها و فروغ معرفت هاي انساني در

قرن بيستم به صورت درياي پهناور در آمده است به طوري كه در هر يك از رشته هاي علوم بايد سال ها وقت صرف كرد تا در آن تخصص يابد و به مقام شامخي برسد ، نه تنها ناگزير است از برگزاري مسابقه آن علم يا فن در جهان آگاه گردد و از بزرگان آن رشته تاسي جويد و پيش برود ، بلكه همين فرد بايد علاقمند به اين رشته هم باشد و همين موارد لزوم داشتن اطلاعات كافي و يا معلومات عمومي را ايجاب مي كند . امروزه هيچ كس حتي كساني كه فقط ورزش را بخاطر ورزش نه بخاطر اهداف قهرماني در رقابت هاي رسمي انجام مي دهند ، نمي توانند منكر ارزش روش هاي علمي در بالا بردن سطح تكنيك ، تاكتيك و بطور كلي كيفيت تيم ها در هر نوع ورزشي باشند . در ورزش اجراي صحيح مهارت ها وابسته به رعايت اصول و قوانيني علمي متكي بر اصول مكانيكي و بيومكانيكي است .وقتي رقابت ها در سطح حتي صدم ثانيه ها كشيده مي شود صرف نظر از تلاش شخصي ورزشكار در پيروزي ، به طور دقيق ارزش تمرينات و نحوه ي استفاده حداكثر از قدرت و توان ورزشكار در تمرينات توسط يك مربي آگاه و با استفاده از روش هاي علمي و ساير خصوصياتي كه يك مربي موفق بايد داشته باشد از جمله اصول علمي تربيت بدني ، برنامه ريزي صحيح تمرينات به نحوي كه ورزشكار در روز مسابقه در حداكثر كيفيت بدني و توان مسابقه باشد به طور كامل روشن و غير قابل انكار است .اگر ما ادوار گذشته

را مورد مطالعه قرا دهيم در مي يابيم كه در مسير عمومي تاريخ زندگاني انسان ، فرهنگ ها و تمدن هاي بسياري بوجود آمده است و پيدايش اجتماعات و حركت آنان اگر چه به ظاهر مستقل بوده ولي به حقيقت در يكديگر تاثيرات متقابل داشته و تاريخ عمومي بشر را از جنبه هاي حركت دروني و بيروني به وجود آورده است .نقش اساسي علوم ورزشياگر چه علوم ورزشي و نقش اساسي آن در بين تمامي ملل هنوز به مراحل كمال نرسيده ولي بدين نتيجه نهايي رسيده است كه اولا: اجتماع انساني چون تشكل الكتروني و پروتوني و تجمع منظومه هاي شمسي پيوسته متحرك و متكامل بوده و از مراحل مختلفي گذشته است و در ثاني : تحول و حركت افراد اجتماع نه فقط از جنبه هاي معنوي و دروني مورد مطالعه بوده بلكه براي تطابق حركات روحي و جسمي انگيزه هاي علمي را مورد توجه قرا داده و دوام حيات و زندگي خويشتن را در اين يافته است كه جسم و روح خود را مبتني بر تحول زمان و نظام خلقت هماهنگ ساخته تا با توازن اين دو پديده ي محسوس و معقول سزاوار عدل آفرينش و محق به ادامه ي زندگي سالم و متعالي باشد .ورزش محتوي زندگي نيست بلكه نوايي است كه زندگي را همراهي مي نمايد . حفظ سلامت ملل و ايجاد تحول در جوامع مختلف ، همان قدر براي سرنوشت و زندگي بشري هم بوده است كه اكتشافات و اختراعات صنعتي بوده اند .همه ي اين تلاش ها ، تحقيق ها ، تفسير ها و تجربيات و آزمايش هاي علمي در

اين مدت بيش از دو قرن باعث شدند تربيت بدني به صورت علم جداگانه اي درآمده و انجام ورزش براي مردم جوامع صنعتي جنبه ي حياتي پيدا كند براي اين كه احتياج جوامع كنوني ، به نيروي انساني سالم بيش از هر زمان ديگر قابل لمس است ، در جوامعي كه نارسائي هاي كمي و كيفي ورزش وجود دارد عقب افتادگي آن جامعه نيز چشم گير است و از اين روست كه ورزش امروز در جوامع مترقي دنيا علاوه بر اثرات بهداشتي و نقش مهم آن در سلامت يك ملت به عنوان يك پديده ي اجتماعي و عامل مهم اقتصادي مورد مطالعه و پژوهش علمي قرار مي گيرد به اين دليل كه ترقي دانش و فنون و پيشرفت تمدن مسائل تازه اي به وجود آورده است كه در گذشته يا مورد نظر نبوده و يا آن كه چندان توجهي به آن نمي شد .بررسي هاي عملي ورزش و تربيت بدني در جوامع صنعتي امروز جدا از پژوهش هاي پزشكي ، آموزش و پرورش ، روانشناسي ، بهداشت ، جامعه شناسي ، اقتصاد و تاريخ نبوده بلكه با همه ي علوم فوق رابطه مستقيم دارد .تربيت بدن فرصت را به كودك ، نوجوان و جوان مي دهد كه استعداد هاي خود را بيازمايد و به پرورش خود با راهنمايي مربي آگاه همت ورزد . نوجوان و جوان امروزي فقط در محيط ورزش حاضر است نظم را بپذيرد ، چرا كه در آن محيط همه مانند او به دستورها و مقررات مربوط احترام مي گذارند و مسئله تبعيض مطرح نيست همسالان و همراهان ديگرش هم مجبورند به

دستورهاي مربي عمل كنند .

*http://daneshnameh.roshd.ir

Sport Science Sport Science is a discipline that studies the application of scientific principles and techniques with the aim of improving sporting performance. Human movement is a related scientific discipline that studies human movement in all contexts including that of sport.The study of sports science traditionally incorporates areas of physiology, psychology, motor control and biomechanics but also includes other topics such as nutrition and diet, sports technology, anthropometry kinanthropometry and performance analysis.Sports scientists and performance consultants are growing in demand and employment numbers, with the ever-increasing focus within the sporting world on achieving the best results possible. Through the study of science and sport, researchers have developed a greater understanding on how the human body reacts to exercise, training, different environments and many other stimuli.

برنامه پنجم توسعه و يكپارچگي نظام مديريت ورزش كشور

مسائل فرهنگي در ورزش

sport management

محمد جوادي پور  

   

دبير كارگروه تدوين برنامه پنجم توسعه در سازمان تربيت بدني با بيان اينكه كار تدوين برنامه پنجم در اين سازمان به پايان رسيده است، اعلام كرد : اين برنامه، نظام مديريت ورزش كشور را يكپارچه خواهد كرد.

محمد جوادي پور روز جمعه در گفت وگو با خبرنگار ايرنا افزود: در تدوين برنامه پنجم تلاش شده است هماهنگي و انسجامي بين سازمان تربيت بدني، تربيت بدني وزارت علوم، وزارت آموزش و پرورش، نيروهاي مسلح ، كارگران و ...

ايجاد شود.

وي افزود: با عملي شدن چنين برنامه اي نه تنها نظام مديريت ورزش كشور يكپارچه خواهد شد بلكه دغدغه مشترك تمام مسوولان ورزش كشور در بخش هاي مختلف رفع مي شود.

وي با بيان اينكه در تدوين برنامه پنجم توسعه تلاش

شده است كه سازمان ها و نهادهاي مختلف در جهت تحقق سند چشم انداز كشور حركت كنند، اظهار داشت: در اين برنامه همه دستگاه هاي ورزشي داراي برنامه جامع ارتقا ورزش در دستگاه خود خواهند شد چرا كه برنامه پنجم توسعه همه دستگاه ها را مكلف مي كند كه برنامه اي جامع براي خود ترسيم كنند.

جوادي پور يكي ديگر از دغدغه هاي مسوولان ورزش كشور را مسائل فرهنگي در ورزش عنوان كرد و گفت: در قسمت هاي مختلف برنامه ، لزوم توجه به مسائل فرهنگي و اقدامات مورد نياز در اين زمينه در نظر گرفته شده است.

وي با بيان اينكه مباحث فرهنگي در ورزش در برنامه پنجم به عنوان يكي از اولويت هاي كاري مسوولان در آمده است، اظهار داشت: تلاش شده مشكلات و كاستي هاي فرهنگي در پايان برنامه پنجم توسعه به حداقل خود برسد.

جوادي پور با بيان اينكه در برنامه تلاش شده است به ورزش وزارت آموزش و پرورش، نيروهاي مسلح، وزارت علوم، بانوان و بخش خصوصي در اجراي اصل ‪44 قانوني اساسي، كمبود منابع و اعتبارات ، امكانات و ... توجه ويژه شود ، اظهار داشت: تلاش شده نحوه نگاه به دستگاه ها به شكلي باشد كه بتوان در راستاي اجراي برنامه پنجم مشكلات را رفع كرد.

مديركل دفتر ملي مديريت و توسعه ورزش كشور اظهار داشت: كميته تدوين تلاش كرده است كه در اين برنامه منابع مورد نياز ورزش نيز ديده شود به طوري كه همه بخش ها بتوانند به نحوي به ورزش در اين حوزه كمك كنند.

جوادي پور گفت: كمك به بخش خصوصي، ارايه زمين رايگان و تسهيلات كم بهره و يا بدون بهره در قالب

اجراي اصل ‪ 44 قانون اساسي از جمله اهداف برنامه پنجم است.

وي گفت: زمينه هاي خوبي براي توسعه ورزش در برنامه ايجاد شده است تا بخش اعظم فعاليت ها در برنامه به بخش خصوصي واگذار شود.

مديركل دفتر ملي مديريت و توسعه ورزش كشور به ورزش طلاب و مد نظر قرار دادن آن در برنامه پنجم توسعه نيز اشاره كرد و گفت: براي نخستين بار در برنامه توسعه بخشي همانند ورزش داشجويان به ورزش طلاب اختصاص يافته است كه در آن منابع، احكام و امكانات مورد نياز اين قشر در ورزش نيز مشخص شده است.

جوادي پور به برنامه هاي ترسيم شده در ورزش همگاني نيز اشاره كرد و گفت: تلاش شده در اين بخش الزاماتي براي سازمان ها و نهادهاي مختلف ورزشي ايجاد شود تا در اين زمينه گام هاي بلندي بردارند.

وي به ورزش در وزارت آموزش و پرورش نيز اشاره كرد و گفت: افزايش كلاس هاي ورزش در مدارس از دو ساعت به چهار ساعت كه هنوز به اجرا در نيامده، يكي ديگر از اهداف تعيين شده در برنامه پنجم است.

جوادي پور اظهار داشت: بررسي ها بيانگر آن است كه به دليل كمبود منابع هنوز اين امر ميسر نشده است و در برنامه تلاش شده است كه به نوعي اين كمبود برطرف شود.

وي افزود: البته در كنار تزريق منابع تلاش شده است الزاماتي نيز ايجاد شود تا منابع تزريق شده در اين جهت در آموزش و پرورش هزينه شود.

دبير كارگروه تدوين برنامه پنجم توسعه در سازمان تربيت بدني افزود: آموزش و پرورش در اين حوزه دغدغه هايي همچون كمبود سالن ورزشي و مربي ورزش نيز دارد كه

براساس برنامه تدوين شده ساير دستگاه ها و سازمان ها بايد با در اختيار قرار دادن سالن هاي ورزشي خود و حتي مربيان مورد نياز به اين وزارتخانه كمك كنند.

وي گفت: در شاخص، اهداف و احكام تلاش شده است كه نگاه ويژه اي به فرهنگ ورزش شود به طوري كه مشكلات و مسائل فرهنگي در ورزش كاهش يابد.

جوادي پور در ادامه يادآور شد: براي تحقق برنامه پنجم، تمهيداتي نيز صورت خواهد گرفت، بطوري كه در هر سال از برنامه بايد يك تقويم اجرايي تدوين شود تا مسوولان بتوانند ميزان تحقق برنامه ها در هر سال را سنجيده و در رفع موانع و مشكلات تدابير لازم را اتخاذ كنند.

وي در ادامه با بيان اينكه از مهر ماه سال جاري عمليات تدوين برنامه پنجم توسعه در سازمان تربيت بدين آغاز و در اسفندماه سال جاري به پايان رسيد، اظهار داشت: كميته تدوين تلاش خود را كرده است كه اشكالات موجود در برنامه چهارم در تمام بخش هاي ورزش را استخراج كرده و در قالب چارچوب مشخصي براي آنها چاره انديشي كند.

جوادي پور با بيان اينكه در تدوين برنامه پنجم توسعه از نظرات صاحبنظران و دست اندركاران در بخش ها و سازمان هاي مختلف بهره گرفته شده است، گفت:

  گمان مي رود همگرايي و همراهي خوبي در برنامه پنجم بوجود آمده است و اين برنامه توانسته نيازهاي همه بخش هاي ورزش را در نظر بگيرد.

*http://www1.irna.ir/fa/news/view/menu-154/8712238741172051.htm

شرح وظايف اداره كل تربيت بدني

نمونه اي از شرح وظايف - مورد؛ دانشگاه پيام نور

اهم فعاليت هاي اداره كل تربيت بدني عبارت اند از:1. ارائه خدمات ورزشي به دانشجويان، كاركنان و اساتيد2. برگزاري مسابقات قهرماني درسطح مراكز استاني دانشگاه جهت شناسايي استعدادهاي ورزشي

و تشكيل تيم هاي قهرماني در رشته هاي مختلف.3. شركت تيم هاي مختلف ورزشي دانشگاه در مسابقات قهرماني و همگاني داخل و خارج از كشور با الويت كشورهاي اسلامي.4. برنامه ريزي جهت القاء ارزشهاي اسلامي به وسيله فعاليتهاي ورزشي در ورزشكاران تحت پوشش.5. اعزام تيم هاي ورزشي دانشگاه به مسابقات بين المللي و دوستانه با اولويت كشور هاي اسلامي به ويژه براي بانوان.6. نظارت و ارزشيابي عملكرد مسئولان، مديران و فعاليت هاي ورزشي مراكز استاني دانشگاه پيام نور.7. برقراري ارتباط مستمر با سازمان تربيت بدني،اداره كل تربيت بدني وزارت علوم وساير ارگان ها و نهادهاي ورزشي.8. برگزاري همايش ها و كلاس هاي مربيگري و داوري جهت افزايش شناخت ورزشي دست اندركاران دانشگاه9. تهيه و توزيع بروشور و سي دي هاي مربوط به ورزش همگاني جهت افزايش انگيزه ورزشي در بين دانشجويان، كاركنان و اساتيد.10. تشكيل شوراي عالي ورزش دانشگاه و ارائه گزارش ساليانه به اين شورا.11. تهيه و تدوين آيين نامه ها، بخشنامه ها و دستورالعمل هاي مربوط به تربيت بدني و ورزش هاي همگاني و قهرماني بالاخص ويژه بانوان12. برگزاري مراسم ساليانه تجليل از مديران، مربيان و قهرمانان ورزش دانشگاه13. برگزاري اردوهاي فرهنگي _ ورزشي براي دانشجويان، كاركنان ، اساتيد.14. تهيه وتوزيع جزوات،وسايل و امكانات ورزشي براي مراكز استاني دانشگاه پيام نور.15. ايجاد ايستگاه هاي تندرستي و كلينيك هاي حركت درماني جهت ارزشيابي و ارائه نسخه حركتي و افزايش آمادگي جسماني دانشجويان، كاركنان و اساتيد.16. تدوين بودجه اداره كل تربيت بدني ، سرانه ورزشي دانشجويان سراسر كشور و نظارت بر حسن هزينه شدن آنها.17. عقد تفاهم نامه با صدا وسيما و ساير موسسات تبليغي و رسانه اي جهت ارسال اخبار ورزشي دانشگاه پيام نور.18. عقد تفاهم نامه با سازمان ها و موسسات فرهنگي، ورزشي جهت استفاده از

امكانات و تاسيسات ورزشي آنها.19. تلاش در جهت اخذ اعتبارات مالي از اداره كل تربيت بدني وزارت علوم، تحقيقات و فناوري، سازمان تربيت بدني ، فدراسيون هاي ورزشي و اسپانسرها و هزينه بهينه آنها.20. پيگيري مستمر جهت احداث اماكن و تأسيسات ورزشي دانشگاه پيام نور در سراسر كشور با الويت به مراكزي كه دانشجويي رشته تربيت بدني دارند.21. ايجاد تسهيلات براي ادامه تحصيل قهرمانان ، مديران و خبرنگاران ورزشي.ساختار اداره كل تربيت بدني در سطح سازمان مركزي دانشگاه پيام نور ·          اداره ورزش هاي همگانياهم فعاليت هاي اداره ورزش هاي همگاني عبارت اند از:1. تدوين برنامه جشنواره هاي ورزش همگاني در دانشگاه پيام نور2. تعيين بودجه موردنياز ورزش همگاني دانشگاه3. تهيه و توزيع سي دي و بروشورهاي لازم جهت ايجاد انگيزه ورزشي در دانشجويان، كاركنان.4. برگزاري مسابقات ورزش هاي همگاني بين مراكز استاني دانشگاه5. اعزام تيم هاي ورزش همگاني به مسابقات دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالي كشور و خارج كشور6. ايجاد ايستگاه هاي دو و ورزش صبحگاهي در مراكز دانشگاه پيام نور7. برگزاري كلاس هاي آموزش ورزش از ديدگاه علم واعتقاد براي دانشجويان ، مديران، كاركنان.8. نظارت برفعاليت هاي ورزش هاي همگاني (آقايان و بانوان در مراكز دانشگاه پيام نور سراسر كشور)9. برگزاري همايش ها و جشنواره هاي مربوط به ورزش هاي همگاني جهت افزايش شناخت ورزشي10. پيگيري جهت احداث ايستگاه هاي تندرستي11. پيگيري جهت ايجاد كلينيك هاي پزشكي _ ورزشي12. تهيه و تدوين آيين نامه ها و بخشنامه هاي مورد نياز13. برگزاري المپياد هاي ورزش همگاني14. برنامه ريزي و اجراي تورهاي ورزشي در داخل و خارج كشور15. تهيه و توزيع وسايل و تجهيزات ورزشي جهت دانشگاههاي پيام نور سراسر كشور·           اداره ورزش هاي قهرمانياهم فعاليت هاي اداره ورزش هاي قهرماني عبارت اند از:1. تدوين برنامه مسابقات ورزشي

دانشگاه پيام نور براساس برنامه تنظيمي اداره كل تربيت بدني وزارت علوم، تحقيقات و فناوري2. برگزاري المپياد هاي ورزشي ويژه دختران و پسران دانشجو3. تشكيل و تداركات لازم جهت انتخاب تيم هاي ورزشي و شركت در مسابقات قهرماني دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالي و فدراسيون هاي ورزشي4. پيشنهاد و تدوين بودجه ورزشي مورد نياز سالهاي آتي5. اعزام تيم هاي ورزشي براي شركت در مسابقات كشوري و بين المللي داخل و خارج از كشور6. تهيه و توزيع وسايل ورزشي موردنياز دانشگاه7. برگزاري كلاس هاي مربيگري و داوري براي مربيان ورزشي دانشگاه8. نظارت بر تمرين تيم هاي ورزشي دانشگاه9. پيگيري در تأمين تأسيسات ورزشي مورد نياز دانشگاه10. تهيه و تدوين آيين نامه ها و بخشنامه هاي موردنيازاداره ورزش هاي اساتيد و كاركناناهم فعاليت هاي اداره ورزش هاي اساتيد و كاركنان عبارت است از:1. برنامه ريزي ساليانه جهت برگزاري فعاليت هاي ورزشي اساتيد و كاركنان.2. تهيه امكانات و تأسيسات ورزشي به صورت رايگان و يا ارزان قيمت.3. برنامه ريزي جهت استفاده از تورهاي ورزشي _ تفريحي در داخل و خارج كشور.4. تهيه وسايل ورزشي ارزان قيمت براي اساتيد و كاركنان سراسر كشور با استفاده از تسهيلات ويژه دانشگاه.5. برگزاري برنامه هاي سخنراني و همايش هاي علمي جهت افزايش شناخت ورزشي در بين دانشجويان6. برگزاري مسابقات ورزشي همگاني و قهرماني.7. ايجاد كلينيك هاي پزشكي _ ورزشي و تشكيل پرونده آمادگي جسماني و انجام تست هاي لازم براي تمام اساتيد ، كاركنان و ارائه نسخه حركتي براي آنها8. پيگيري در جهت تدوين آيين نامه هاي تشويقي جهت ارتقاء افرادي كه حضور بيشتر و مقام بالاتر ورزشي را كسب نموده اند.9. برنامه ريزي جهت افزايش حضور مديران ، اساتيد ، كاركنان در برنامه هاي منظم ورزشي.10.تهيه و ارسال جزوات ، بروشور وCD جهت

آموزش و اجرايي فعاليتهاي ورزشي در منازل توسط دانشجويان.11.برگزاري و شركت مديران، اساتيد، كاركنان در مسابقات ورزشي مربوطه در داخل و خارج كشور

*http://www.pnu.ac.ir

كنكور كارشناسي ارشد مديريت ورزشي

دروس     ضرايب زبان عمومي و تخصصي     3 فيزيولوژي و تغذيه ورزش     1 آمار ، سنجش و اندازه گيري در تربيت بدني     3 يركت شناسي و بيومكانيك ورزشي     1 رشد و يادگيري يركتي     2 يركات اصلايي و آسيب شناسي ورزشي     1 مديريت سازمانها و مسابقات ورزشي     4 دانشگاههاي ارائه دهنده و ظرفيت پذيرش در رشته تربيت بدني و علوم ورزشي – مديريت ورزشي __________________________ دانشگاه     سال 87 روزانه     شبانه تربيت مدرس 4 - تربيت معلم تهران (كلاسها در كرج) 8 - تهران 5 6 علامه طباطبايي 12 13 رازي كرمانشاه 3 3 شهيدباهنر كرمان 2 2 اصفهان 7 5 تبريز 6 4 اروميه 7 7 شهيدچمران اهواز 7 3 گيلان 6 3 مازندارن 2 3 ساير دانشگاهها دانشگاه     ظرفيت نيمه يضوري اروميه 12 پيام نور مركز تهران(وايد ري) 8 وايد بين الملل كيش دانشگاه تهران 10 غيرانتفاعي و غيردولتي شمال - آمل 15

تغذيه ورزشي

تقي نساجي

مقدمه:  رژيم غذايي يك ورزشكار بايد در يك مطلب اساسي با رژيم غذايي فرد عادي تفاوت داشته باشد .ورزشكاران علاوه بر احتياجات زندگي روزمره ،نياز به سوخت براي تمرين و مسابقه دارند غذاسوخت لازم براي ورزشكاران را تأمين مي كند ولي اغلب ورزشكاران از سوختي كه در مخازن خودميريزند غافلند . پروتئين ، چربي و كربوهيدراتها سوخت بدن ( انرژي ) شما هستند . همه غذاها تركيب يكساني از نظر محتوا ندارند .همانگونه كه ماشينهاي مسابقه نياز به بنزين با درجه اكتان بالا دارند. ورزشكاران نيز نياز به مواد غذاييداراي درجه كربوهيدرات بالا دارند . يك ورزشكار نوجوان ( به خصوص

فردي كه در حال رشد است ) نسبت به هر زمان ديگري از زندگي نيازبيشتري به كالري دارد .

انرژي مورد نياز همچنينبه نوع ورزش تخصصي و برنامه تمرين شما بستگيدارد . يك دختر نوجوان با جثه متوسط كه داراي فعاليت متوسط و هنوز در حال رشد است به حدود 2200 كالري در روز نياز دارد ، حال آنكه يك دختر 15ساله با جثه كوچك كه رشدش كامل شده به حدود 1800كالري يا كمتر نياز دارد . پسران نوجوان بالاخصنياز بسياري به كالري دارند . يك پسر نوجوان درحداكثر رشد ممكن است به 4000 كالري در روز احتياج داشته باشد . ميزان كالري كه در ورزش نيز مي سوزدمتفاوت است تمرين پيش از يك فصل در يك تيم فوتبال ممكن است در روز 500 كالري يا بيشتربسوزاند. ورزش و مكملهاي غذايي بيشتر متخصصين تغذيه معتقدند كه غذا بهترين منبع مواد مغذي است.در صورتي كه غذاهاي متنوعي ازغلات، سبزيجات، ميوه جات،لبنيات و گوشت مصرف كنيد،به قرص هاي ويتامين و مواد معدني نياز پيدا نمي كنيد.با اين وجود در صورتي كه نوعي بيماري يا نيازهاي تغذيه اي خاصي داريد كه با منابع معمول غذايي قابل رفع نيست يا اينكه اصولاً از يك نوع مواد غذايي خاص استفاده نمي كنيد(مثلاً از شير تا ساير محصولات لبني مصرف نمي كنيد). ممكن است مكمل براي شما سودمند باشد شزايط زير احتمالاً نياز به مكمل دارد: كمبود لاكتات:افراد مبتلا به كمبود لاكتات قادر به هضم شير و برخي فرآورده هاي شير نيستند درصورتي كه اين افراد به اندازه كافي از ساير موادغذايي محتوي كلسيم فراوان (نظير اسفناج،كلم وباقلا)استفاده نكنند،مصرف يك مكمل كلسيمي

مفيدخواهد بود.به طور مشابه افرادي كه آلرژي به شير دارند يا از شير و محصولات آن خوششان نمي آيد نيزاحتمالاً از مكمل كلسيمي سود خواهند برد.رژيم گياهخواري، ويتامين B12،آهن،روي و مكمل هاي كلسيمي ممكن است مورد نياز باشند. كمبود ويتامين يا مواد معدني: در صورت تشخيص كمبود ويتامين يا يك ماده معدني بخصوص ،استفاده از مكمل در درمان اين كمبود كمك كننده مي باشد. اما چگونه ميتوانيد بفهميد كه نيازهاي خاصداريد يا اينكه رژيم غذايي شما فاقد مواد مغذي كليدي است؟ به عنوان يك ورزشكار شما از ارزيابي تغذيه اي براي بررسي عادات غذايي اخيرتان،تشخيص مواردي كه به طور مناسب رعايت مي كنيد،براي نشان دادن راههاي بهبود و شناسايي نياز خود به مكمل ها سود خواهيد برد.تجربه نشان ميدهد ورزشكاران ازمكملهايي استفاده ميكنند كه رژيم غذايي آنها بطور كامل اين نيازها را تأمين نموده و در موردمواد مغذي كه كمبود دارند از مكمل مناسب استفاده نمي نمايند يك ارزيابي تغذيه اي ميتواند خلاءهاي تغذيه اي شما را پركند. بسياري از ورزشكاران حرفه اي ادعا مي كنند كه ازمصرف مكملها سود برده اند مع الوصف در موردادعاي اين ورزشكاران دو نكته را بايد به خاطر داشت:نخست آنكه بسياري از اين ورزشكاران حرفه اياز طريق انجام فعاليت هاي بسيار شديد و طاقت فرسا به بدنشان فشار مي آورند.ممكن است در برخي مراحل تمرين خود به مواد مغذي اضافي نياز داشته باشند.بسياري از تبليغاتي كه براي مكمل ها ميشوند،اغواكننده و فريبنده هستند و فوايدي براي آنها ذكر ميشود شايد مصرف يك قرص از اينكه در روز سه ليوان شير بنوشيد و يك ظرف لوبيا بخوريد،ساده تر به نظر

برسد ولي مصرف مكملها يك راه حل ساده نيست.قسمت دشوار در ارزيابي دعوي سازندگان مكمل اين است كه بر خلاف داروها و مواد غذايي لازم نيست كه سازندگان مكمل به طور قانوني بي خطر بودن يا موثر بودن مصرف آنها را اثبات نمايند.اين بدان معني است كه شما به عنوان يك مصرف كننده بايد در اينكه از مكمل استفاده كنيد يا خير،بسيار محتاط باشيد آيا مصرف مكمل براي ورزشكاران ضروري است ؟ با وجودي كه مكمل ممكن است قانوني،بي خطر و موثر باشد(به عنوان بهبود دهنده كارآيي)لازم است تعيين كنيد كه آيا واقعاً به آن نياز داريد.به عنوان مثال در بسياري از دوندگان مسافتهاي طولاني زن ذخاير آهن پايين است و ميتوانند از مكمل آهن بهره ببرند،ولي در صورتي كه ذخاير شما طبيعي باشند،اين مكمل براي شما ضروري نميباشد.كراتين ممكن است براي ورزشكاران درگير در ورزشهاي قدرتي تا حدي ارزشمند باشد ولي در صورتي كه يك ورزشكار استقامتي هستيد نياز به آن نداريد و عوارض جانبي احتمالي آن توجيه پذير نيست.اين مطلب را هميشه در نظر داشته باشيد كه هيچ رژيم غذايي وجود ندارد كه موجب قهرماني يك ورزشكار عادي گردد.فقط رژيم غذايي صحيح و منطقي،شرايط را براي حداكثر آمادگي جسماني و انجام مطلوبي فعاليت مهيا ميكند. ميزان مصرف مايعات در ورزشكاران ورزشكاران لازم است كه آب يا ساير نوشابه ها راقبل،در طي وبعد از ورزش مصرف كنند.قبل از ورزش:يك يا دو ليوان مايعات را دو ساعت قبل از مسابقه يا تمرين بياشاميد تا اطمينان حاصل كنيد كه بخوبي هيدراته شده ايد.پانزده دقيقه قبل از شروع ورزش يك ليوان ديگر نيز بنوشيد. در طي ورزش:در

طي ورزش براي جايگزيني مايعات ازدست رفته و اجتناب از گرماي بيش از حد هر20- 15 دقيقه ،180-120 سي سي مايعات بنوشيد،مايعات سرد بهتر است چرا كه به سرعت جذب مي شوند و حرارت مركزي بدن را سريعتر پايين مي آورند. پس از ورزش:اين نكته كه پس از انجام ورزش به مصرف مايعات ادامه دهيد حائز اهميت است كه جبران كم آبي بدن زمان ميكيرد.براي اطمينان از اينكه به اندازه كافي آشاميده ايد،خودتان را قبل و بعد ورزش توزين كنيد.به ازاي هر 5/0 كيلوگرم كاهش وزن حداقل 500 سي سي آب مصرف نماييد.اين اشتباه را نكنيد كه وزن كاهش يافته در ورزش مربوط به چربي است،چرا كه چربي بتدريج از دست ميرود و در مقياس چند روز،مشخص نخواهد شد.تقريباً تمام كاهش وزن طي ورزش از منشاً آب مي باشد. تهيه وتنظيم :تقي نساجي منبع: اينترنت

 

به نقل از http://www.drhadi.net/web/readarticle.php?article_id=277

برنامه ريزي و مديريت زمين هاي ورزشي

مهم ترين معيار برنامه ريزي زمين هاي ورزشي، توجه به نظم سلسله مراتبي اين فضاهاست. بنابراين، توزيع تعداد متناسبي از فضاهاي ورزشي كوچك و متوسط در سطح شهر بهتر ازآن است كه يك يا تعداد اندكي فضاي ورزشي

بزرگ فقط در يك يا چند نقطه شهر ايجاد شونديكي از وظايف شهرداري ها برنامه ريزي فضاهاي تفريحي _ فرهنگي است، چون بخش مهمي از زمان فراغت درون شهر در فضايي خارج از منزل سپري مي شود.فضاهاي گذران اوقات فراغت در شهر به مديريت خاص خود نياز دارد و همان طور كه نظام حمل و نقل شهروندان در داخل شهر بدون اعمال مديريت، منسجم و بسامان نخواهد شد فضاها و مؤسسات گذران فراغت نيز بايد به شكل يك نهاد اجتماعي با تشكيلات و مقررات ويژه عمل كند تا

اين بخش از فعاليت هاي شهري كه مي تواند به صورت بالقوه موجب غناي فرهنگي جوامع شهري باشد با كيفيت بهتري انجام گيرد.نقش و وظيفه شهرداري در برنامه ريزي و مديريت ورزشگاه هابراساس بند 21 از ماده 55 قانون شهرداري ها _ احداث ورزشگاه يكي از وظايف شهرداري به شمار مي رود، اما به موجب قانون تاسيس سازمان تربيت بدني (مصوب خرداد 1350) و تغييرات بعدي آن سرپرست اصلي ورزش كشور، سازمان تربيت بدني قلمداد شده است. مفاد اين قانون نشان مي دهد وظيفه احداث ورزشگاه توسط شهرداري ملغي نشده است. به موجب ماده يك اين قانون سازمان تربيت بدني ايران به منظور پرورش نيروي جسماني و تقويت روحيه سالم در افراد كشور و توسعه و تعميم ورزش و هماهنگ ساختن فعاليت هاي تربيت بدني و تفريحات سالم و همچنين ايجاد و اداره مراكز ورزشي تاسيس مي شود. بنابراين ملاحظه مي شود كه وظيفه اين سازمان در وهله اول ايجاد هماهنگي در امور تربيت بدني و در مرحله بعدي احداث و اداره اين گونه مراكزهاست. از بدو تاسيس اين سازمان نيز سياست سازمان، بهره گيري از مشاركت مردم و ساير سازمان ها در احداث و اداره مراكز ورزشي بوده است.آيين نامه تاسيس باشگاه هاي ورزشي (موضوع تصويب نامه شماره 9960_ 31/4/1352 هيات وزيران) و قانون اجازه تاسيس باشگاه ورزشي و ورزشگاه توسط مردم با نظارت دولت (مصوب 18 دي 1369) با اين سياست همسو هستند. لذا اين قانون وظيفه ساخت و اداره ورزشگاه ها را در انحصار سازمان تربيت بدني نمي داند و وظايف قانون شهرداري ها در اين زمينه به قوت خود باقي است. شهرداري ها موظف هستند با هماهنگي سازمان تربيت بدني به اين وظايف مصوب عمل كنند.مركز ورزشي شهرمركز ورزشي شهر تقريبا

همه فضاهاي ورزشي مورد نياز شهروندان را در بردارد. اگر چه احداث برخي از اين فضاها مانند پيست اسكي قايق راني و مسير كوه نوردي به شرايط اقليمي و محيطي شهر بستگي دارد و در بعضي از شهرها امكان احداث اين فضاها وجود ندارد ساير رشته هاي ورزشي در تمام شهرها قابل اجرا هستند. اندازه، شعاع عملكرد، جمعيت تحت پوشش و ظرفيت اين مركز ورزشي به جمعيت و اندازه شهر بستگي دارد و بسته به مورد؛ تعيين مي شود. مهم ترين معيار در مكان يابي فضاهاي ورزشي، آساني دسترسي است. اما ضوابط تحقق اين معيار در سطوح گوناگون متفاوت است. به عنوان مثال: دسترسي آسان در مركزهاي ورزشي ناحيه و بالاتر، مستلزم برخورداري اين مركزها از شبكه دسترسي مناسب و با ظرفيت بالاست؛ زيرا برخلاف ساير فضاهاي فرهنگي و تفريحي (مثل كتابخانه ها، فضاهاي بازي و مانند آنها كه پيشتر بررسي شدند) مراجعان به اين فضاها، افزون بر بهره برداران شامل تماشاچيان نيز مي شود. بنابراين هنگام برگزاري مسابقه ها تقاضاي سفر براي مراجعه به اين مركزها افزايش مي يابد و در صورت نبود شبكه دسترسي مناسب اختلال ترافيكي گسترده اي در اطراف مركز ورزشي به وجود مي آيد.يكي ديگر از معيارهاي مكان يابي اين فضاها حفظ آسايش شهروندان است. اين فضاها بايد در جايي از شهر واقع شوند كه سبب اختلال در آسايش شهروندان نشوند. استفاده از فضاي سبز، سرپوشيده كردن فضاهاي ورزشي و به كارگيري ساير راه هايي كه براي كاهش آلودگي صوتي به كار مي آيد، به تحقق اين معيار كمك مي كند.شيب كم زمين از ديگر معيارهاي مكان يابي براي بيشتر رشته هاي ورزشي است. به جز رشته هايي مثل كوه نوردي و اسكي كه به شيب زياد نياز دارند. ديگر رشته هاي

ورزشي در زمين هاي كم شيب انجام مي گيرند.همجوار بودن زمين هم بايد مورد توجه قرار گيرد و انتخاب زمين بايد پس از بررسي كاربري زمين هاي همجوار و تعيين ميزان سازگاري يا ناسازگاري آنها با فعاليت هاي ورزشي انجام شود.معيارهاي برنامه ريزي زمين هاي ورزشيمهم ترين معيار برنامه ريزي زمين هاي ورزشي، توجه به نظم سلسله مراتبي اين فضاهاست. بنابراين، توزيع تعداد متناسبي از فضاهاي ورزشي كوچك و متوسط در سطح شهر بهتر از اين است كه يك يا تعداد اندكي فضاي ورزشي بزرگ فقط در يك يا چند نقطه شهر ايجاد شوند.سطح سرانه پيشنهادي براي زمين ورزش واحد همسايگي 2 متر مربع به ازاي هر نوجوان، براي مركزهاي ورزشي محله 4/1 متر مربع به ازاي هر نفر و براي مركزهاي ورزشي ناحيه 2/1 متر مربع به ازاي هر نفر است.مركزهاي ورزشي واحد همسايگي فاقد فضاي بسته اند و 100 درصد آنها به فضاي آزاد اختصاص دارد.احداث مجموعه هاي ورزشي بزرگ، بايد در قالب طرح هاي توسعه شهري و در چارچوب نظام كلي كاربري ها انجام گيرد._ اصول مديريت زمين هاي ورزشييكي از اقدام هاي موثر شهرداري ها در تعميم ورزش، احداث زمين هاي كوچك ورزشي در مقياس واحد همسايگي يا محله است. شهرداري ها مي توانند افزون بر زمين هايي كه كاربري ورزشي دارند و توسط سازمان تربيت بدني يا شهرداري تملك شده اند، زمين هاي بلاتكليف و بي مالك را كه در بعضي موارد به دليل تجمع نخاله ساختماني، زباله و زايدات، موجب آلودگي محيط زيست نيز شده اند؛ شناسايي كنند و آنها را به فضاي ورزشي تبديل كنند. بديهي است، اگر مالكان اين زمين ها شناسايي شدند، توافق آنها براي تملك زمين و تغيير كاربري آن به زمين ورزشي جلب مي شود و در صورت عدم توافق بر

سر مالكيت زمين توسط شهرداري، زمين ياد شده به صاحب آن عودت داده مي شود (با توجه به اين كه سازه هاي احداث شده در اين زمين ها به سادگي برچيده مي شوند، مشكلي در اين تغيير و تحول به وجود نمي آيد).براي نظارت بر اين زمين هاي كوچك و تنظيم مواردي مانند ساعت هاي كاري زمين، گروه هاي استفاده كننده، استفاده هاي مجاز يا غيرمجاز و نگهداري از تاسيسات آن بايد از علاقه مندان به ورزش و ورزشكاران يا از معتمدان و پيشكسوتان محل، فرد يا افرادي از طرف شهرداري انتخاب شوند و عهده دار مديريت اين زمين ها شوند.اگر شهرداري تنها به فضاسازي ورزشي بپردازد و فضاها را بعد از احداث در اختيار تربيت بدني قرار دهد، به ايجاد مديريت يا سازماني ويژه، براي اداره امور ورزشي در شهرداري نيازي نيست، اما اگر شهرداري خود عهده دار اداره اين مركزها شود بايد سازماني در شهرداري اداره امور را به عهده گيرد.براي اداره ورزشگاه هاي بزرگ، ملاحظه الگوهاي فعاليتي و كاربري اراضي پيرامون ورزشگاه و پيشگيري از ناسازگاري هاي احتمالي با فضاهاي همسايه و ملاحظه جوانب ايمني و امنيتي ضروري است.يكي از اقدام هاي مهم در گسترش ورزش بين همه گروه هاي اجتماعي، احداث ورزشگاه هاي ويژه بانوان است.با استفاده نوبتي از ورزشگاه ها، در فضاهاي ورزشي صرفه جويي شود و امكانات ورزشي به طور مساوي در اختيار زنان و مردان يك شهر قرار گيرد. بدين طريق مي توان از احداث ورزشگاه هاي تكراري براي زنان و مردان در يك محله يا ناحيه دوري كرد

http://www.karajsport.ir/farsi/news/detail.asp?id=704

استراتژي هاي منابع انساني در ورزش

دكتر فريدون وردي نژاد

سازمانها ، شركت ها و بنگاه هاي گوناگون در هر جامعه اي براي پاسخگويي به رخدادهاي محيطي و بكارگيري امكانات سازماني نيازمند استراتژي و راهبرد مناسب هستند . تعيين استراتژي

براي هر مجموعه و نهادي نيازمند شناخت نقاط قوت و ضعف و اشراف بر فرصت ها و تهديدهاي محيطي است.در هر سازماني ، از جمله سازمانهاي ورزشي، دستيابي به اهداف،

در گرو روز آمد نمودن برنامه ها و تعيين شيوة حركتي و نقشة راه ، مبتني بر روشهاي نوين و كار آمد است. با توجه به اهميت نيروي انساني در سازمانهاي نوين ، ايجاد يكپارچگي ميان استراتژي هاي منابع انساني با استراتژي كل سازمان يكي از چالشهاي مديريت امروزين است . در مديريت نوين ، نيروي انساني منبع اصلي فرآيند افزايش كارآيي به حساب مي آيد و به همين دليل مي بايست مجموعة نيروي انساني به مثابه يك سيستم تلقي شده و با استراتژي كلي سازمان مرتبط و هماهنگ گردد. به تعبير روشن تر، نيروي انساني، نحوة تأمين، نگهداري، هدايت و بكارگيري آن جزئي از استراتژي سازمانها و بنگاه ها قلمداد مي شود. به طور كلي اگر استراتژي كلان سازماني مبتني بر « نوآوري و برجستگي » باشد؛ استراتژي منابع انساني آن سازمان « توجه به نيروي انساني و كمك به خلاقيت كاركنان » خواهد بود . اگر استراتژي سازمان ، توليد و عرضة انبوه ، استاندارد و گسترده باشد، ( استراتژي كاهش هزينه ) استراتژي نيروي انساني تحت تأثير ارزشهاي فني است و كارآيي و شاخص هاي فني، اصل خواهد بود. شركتي كه داراي « استراتژي تدافعي » است ، داراي بازار محدود و با ثبات براي كالا و خدمات خود است . اين بنگاه از بعد نيروي انساني ، بر « كارآيي » تأكيد دارد و از سهم بازار خود دفاع مي كند. مجموعه اي كه « استراتژي تهاجمي » دارد ، از طريق كالا

و بازار در پي خلق فرصت هاي جديد است . اين گونه سازمانها منابع انساني را صرف « نوآوري و دستيابي به شايستگي ها و هم افزايي» مي نمايد و به درون سازمان كمتر توجه دارد. سيستمي كه داراي « استراتژي تحليل گر » است، همزمان در « بازار با ثبات و پويا » فعاليت مي نمايد و اغلب در بازارهايي كه حاضر است ، "پيشرو" مي باشدمديريت ورزشي ، نظير ساير سازمانهاي توليدي و خدماتي وظيفة برنامه ريزي ، سازماندهي ، تخصيص منابع ، رهبري و هدايت و كنترل را در عرصة ورزش بعهده دارد. در عرصه ورزش و تندرستي ، به يقين نيروي انساني ، ورزشكاران برجسته ، مربيان و كادر فني و پشتيباني اين حرفه ، دارايي محسوب شده و به عنوان « مزيت رقابتي » منظور مي شوند در اين عرصه ، براي يافتن « استراتژي هاي مناسب منابع انساني » نخست بايد در شيوه اي تطبيقي با ساير سازمانها ، استراتژي كلي نهاد ورزشي كشور مورد توجه و عنايت قرار گيرد.همانگونه كه از « نگاه پورتر » سازمان ها مي توانند « استراتژي تمايز و يا « حداقل هزينه » را برگزينند، سازمان و تشكيلات مسؤول امور ورزش كشور مي تواند در چارچوب رسالت و مأموريت سازمان ، براي دستيابي به اهداف تعيين شده ، استراتژي كلي سازمان خود و فدراسيون ها و شاخه هاي مختلف را تعيين و اجراء نمايد . در اين مسير شايد محوري ترين سؤالي كه در قدم اول به چشم مي خورد اين است كه « مديريت ورزش كشور » در عرصة رقابت و حركت ورزشي كشور بدنبال « استراتژي ورزش همگاني » است، يا استراتژي مطلوب اين سازمان و بخشهاي

تابعه و پيراموني اين نهاد، « استراتژي ورزش قهرماني » است؟اگر بخواهيم از استراتژي هاي مشهور سازمانها در اين عرصه بهره ببريم ، تقسيم بندي پورتر مي تواند تا اندازه زيادي در اين مسير راهگشا باشد. با اين فرض ، به نظر مي رسد كه تناسب معناداري ميان « استراتژي تمايز » با « استراتژي ورزش قهرماني » و نيز « استراتژي كاهش هزينه » واستراتژي ورزش همگاني » وجود دارد. دراين فرآيند، اگر نحوة نظارت و كنترل و هدايت سازمان تربيت بدني ، كنترل رفتار و چگونگي تعامل كاركنان بوده و نيروي كار خود را از داخل سازمان تهيه نمايد (ساخت و آموزش نيروي انساني)، استراتژي منابع انساني سازمان « استراتژي پدرانه » خواهد بود. در استراتژي انساني پدرانه به بازار و توان داخلي نيروي سازمان تربيت بدني مراجعه مي شود و توجه روي دستمزدها خواهد بود و به توان بالقوه افراد، و نه شايستگي فعلي آنان ، توجه مي شود و در شاخص هاي كاري و مأموريتي به شغل عنايت مي شود. اگربراي تربيت بدني ، نتيجة كار ، پيروز شدن در ميدانهاي رقابت، پيروزي و سبقت جويي و قهرماني مورد توجه باشد ، در اصل سيستم كنترل سازمان و نظارت و هدايت روي نتايج و دستاوردها متمركز خواهد بود و اگر تكية نيروي انساني بر توان داخل سازمان استوار باشد استراتژي نيروي انساني سازمان ، « استراتژي متعهدانه » خواهد بود. در اين استراتژي ، با توجه به اينكه سيستم نيروي انساني متكي بر بازار كار داخلي است و افراد حقوق بگير هستند ، توجه مديريت سازمان و بخشهاي گزينشي ان به آينده است و تلاش مي شود كه افراد در

سازمان ماندگار شوند. اگر سازمان تربيت بدني و مديريت ورزش كشور ، در بخش نيروي انساني بر بازار كار خارجي ( خارج از سازمان ) تمركز نمايد ، شكل كنترل ، ارزيابي و نظارت و هدايت اين سازمان، استراتژي منابع انساني را به سمت « استراتژي پيمانكارانه » يا « استراتژي ثانويه » سوق خواهد داد. در استراتژي پيمانكارانه كه نيرو از خارج سازمان و كنترل هم بر بازده و خروجي و نتايج و نشان ها تمركز دارد، استراتژي پيمانكارانه شكل خواهد گرفت . در اين استراتژي ، فرآيند كار و رفتار كاركنان داراي برنامة قبلي است ، بنابراين به توانايي بالقوه و آيندة افراد توجه نمي شود و شايستگي بالفعل و كنوني و عملي افراد و اعضاي جامعة ورزشي مورد توجه است و تلاشي براي آموزش و بهبود و توسعه نيروي انساني به عمل نخواهد آمد. در حالي كه در استراتژي ثانويه( تأمين نيرو از خارج سازمان و كنترل برفرآيند كار و رفتار كاركنان )، شغل ها داراي برنامة قبلي هستند و به رفتار ، آداب ، نحوه تعامل و چگونگي برخورد كاركنان و انجام كار توجه جدي مي شود. در جامعه ورزشي كه روحية جوانمردي ، قهرماني، گذشت ، ايثار و از خود گذشتگي رواج دارد ، انتخاب استراتژي مناسب براي جامعة ورزشي و در پرتو اين استراتژي، انتخاب راهبرد مناسب منابع انساني ، از اهميت بالايي برخوردار است.بر اين اساس ، چگونگي پرداخت پاداش و نحوة تقدير و سپاس از عملكرد اعضاي جامعة ورزش در استراتژي هاي گوناگون، ميزان اثر بخشي هر يك از استراتژي ها را تعيين مي نمايد.در هر صورت در جامعه ورزشي ايران، علاوه بر موضوع

ارزيابي، پاداش و پرداخت، چگونگي روابط انساني و مسايل فرهنگي، اخلاقي و ارزشي هم مورد توجه و تأثير گذار است. بدين معنا كه افراد علاوه بر تشويق هاي مادي و پولي انتظار دارند كه ارزشهاي مشترك و تعهد متقابل جامعه ورزشي در شكلي متوازن، حمايت گر و پشتيبان آنان باشد و بشدت از حالت داد و ستدي و ابزاري گريزان هستند. آنان، بويژه كساني كه قهرمانان ميدانهاي نشان آور بوده اند، علاقه مند هستند كه « شخصيت و جايگاه» آنان در جامعه ورزشي و در سطح ملي مورد عنايت باشد و در « تصميم سازي » هاي مربوط به ورزش و استراتژي هاي مورد عنايت به شكلي حضور ، بروز و تأثير داشته باشند.

http://www.verdinejad.com/VisitorPages/show.aspx?IsDetailList=trueItemID=14622,8

مديريت سازمان هاي ورزشي

389 ، 07:41 مديريت  سازمان هاي ورزشي دكتر مهرزاد حميدي استاديار مديريت ورزشي دانشگاه تهران

خلاصه كتاب- تلخيص : ريحانه نوروزي- تاريخچه: مطالعه تمدن هاي پيشين بيانگر اين واقعيت است كه مديريت و سازمان اداري پديده نوظهوري نيست. در نوشته هاي متفكران دوران باستان مباحثي از قبيل منشا حكومت و چگونگي ايجاد سازمان هاي دولتي رابطه حكومت با فرد ضرورت پاداش و مجازات تقسيم كار ميان بخش ها و طبقات مختلف سازمان اجتماعي و غيره ديده مي شود. ايرانيان يونانيان هنديان چيني ها و مصري هاي باستان در عمل تجارب مفيدي را در زمينه اداره امور كشور داري كسب نموده بوده اند. و بررسي نطام هاي دوران گذشته اولا مي تواند تجربه هاي زيادي را در اختيار گذارد و موجب گسترش ديدگاه هاي تاريخي و تحليلي مديران گردد ثانيا بيانگر اين واقعيت است كه مديريت دانش ايجاد شده توسط يك قوم يا ملت خاص نيست بلكه توسط

ملل مختلف و به صورت تدريجي پديد آمده و در كنار هم قرار گرفته و تكامل يافته است. انقلاب صنعتي سبب ايجاد و دگرگوني و تغييرات در نظام كهنه و قديمي گرديد و با خود فراورده هاي صنعتي و تكنولوژي را به جامعه بشري عرضه نمود در واقع باعث ظهور دانش مديريت به مفهوم امروزي شد. تا اواخر قرن نوزدهم دانش مديريت مانند ساير علوم در قلمرو فلسفه قرار داشت اما در اوايل قرن بيستم مانند ساير علوم در شمار يكي از علوم مستقل درآمد و در دانشگاه ها  مراكز پژوهشي معتبر دنيا دانش پژوهاني به شناخت اصول و مفاهيم ناشناخته اين علم برانگيخته شدند. در اين فصل به علت تنوع بسيار نظريات مديريت دسته بندي گوردن جويت را مورد بررسي قرار مي دهيم1 نظريات سازماني( كلاسيك)2 نظريات انساني(نئوكلاسيك)3 نظريه سيستم هاي اجتماعي نظريات سازماني( كلاسيك):منظور از نظريات سازماني نظرياتي است كه بيشتر متوجه ساخت و تركيب سازمان تقسيم كار كنترل عملكردها و تخصصيكردن وظايف تاكيد دارد. برخي از نظريات و نظريه پردازان موثر در اين بخش عبارتند از: بروكراسي ماكس وبر : ماكس وبر اولين كسي بود كه نظريه هاي سازمان اجتماعي و اقتصادي را نوشت. واژه بروكراسي نزد مردم به معناي ديوان سالاري و كاغذ بازي و عدم كارايي است اما از ديدگاه وبر به سازمان بزرگي اتلاق مي شود كه داراي تشكيلاتي منظم و مرتب است كه در آن كليه اعضا و روابط آنها با يكديگر از روي برهان هاي عقلاني و منطقي مشخص گرديده است.ب) تئوري مديريت علمي : اين تعوري در مباحث مديريت با نام تيلور آميخته شده. در اين

تعوري از نيروي انساني به عنوان يك انرژي ماشيني و مكانيكي در تكنولوژي جديد استفاده مي شود. در واقع انسان با روح يك ماشين بي روح تلقي مي شود به همين دليل است كه به اين تعوري تعوري ماشين نيز گفته مي شودبه طور خلاصه مي توان تعوري مديريت علمي با مديريت كلاسيك را چنين تعريف كرد: عبارت است از: اداره امور يك گروه انساني براي رسيدن به هدف سازماني با سرعت هرچه بيشتر در اجراي فعاليت ها اراعه مزد و همچنين پاداش متناسب در قبال آنها.ج) تركيب سازماني هنري فايول : نام فايول بهد از تيلور هميشه به عنوان پيشرو مكتب مديريت كلاسيك يا مديريت علمي مدنظر خواهد بود. او معتقد بود كه مدير يا رعيس بايد داراي استعداد مديريت و احاطه كامل در اجراي امور را داشته باشد تا بتواند برنامه هاي سازماني را با حداقل هزينه و ظرف كمترين مدت با داشتن حداكثر كارايي انجام دهد.2- نظريات انساني : كه بشتر بر روي وجود انساني و ويژگي هاي شخصيت انساني پايه گذاري گرديده است. تئورسين هاي نئوكلاسيك معتقدند كه مديران سازماني بايد بتوانند سازگاري اجتماعي اعضا را با كارشان و با ديگران بنحو صحيح بوجود آورند. سازگاري اجتماعي اعضا با كارشان از طريق ايجاد انگيزش تحقق مي يابد.3- نظريه سيستم هاي اجتماعي : سيستم به مجموعه اي از اجزاي وابسته اطلاق مي شود كه پيوسته در حال كنش و واكنش متقابلند و برنامه ريزي سيستمي متضمن بررسي جميع موقعيت ها و روابط موجود ميان آنهاست و به اجزاي سازماني بصورت جداگانه توجه ندارد.سازمان به عنوان يك سيستم پويا بطور دائم در حال

دريافت انرژي يه شكل منابع جديد مانند نيروي انساني مواد و وسايل اعتبار و يا اطلاعات از محيط مي باشد. اين انرژي جديد به نام درون داد به سيستم وارد مي شود سيستم به تغيير يا دگرگوني روي درون داد مي پردازد كه فرايند ناميده مي شود. با بهره گيري از فرايند سيستم مي تواند برون داد يا محصول خود را ارائه كند. تعريف سازمان تعاريف مختلفي در مورد سازمان توسط صاحبنطران ارائه شده است كه برخب از آنها بدين شرح مي باشد1)    سازمان زاييده فعاليت هاي گروهي است كه افراد گروه براي رسيدن به يك هدف معين و مشترك دور هم جمع مي شوند2)    سازمان ها عبارتند از سيستم هاي اجتماعي پايدار كه فعاليت هاي اعضاي آن براي رسيدن به هدف هاي محدود و مشخص هماهنگ شده است. يكي از مشهورترين انواع دسته بندي سازمان تفسيم بندي آن به سازمان رسمي و غير رسمي مي باشد مديريت ذاتي است يا اكتسابي اكثر علما مديريت را به عنوان مجموعه اي از توانايي هاي ذاتي و اكتساب ها يا آموزش ها تلقي كرده اند به عبارت ديگر وجود يك زمينه ذاتي يا استعداد در ايفاي وظيفه مديريت ضروري است كه بايد به مدد اكتساب ها و آموزش ها رشد و توسعه يابد فصل 2 برنامه ريزي در تربيت بدني و ورزشدر اين فصل دانشجو با اهميت برنامه ريزي و انواع آن و شيوه كاربرد آن در تربيت بدني و ورزش آشنا مي شوند تعريف برنامه ريزي :  برنامه ريزي شامل تعيين و انتخاب هدف ها در قالب خط مشي تبديل هدف به صورت برنامه عمليات و

پيشبيني چگونگي اجراي آنها مي باشد در واقع برنامه ريزي بر اساس پيش بيني و دور نگري درباره اينكه براي رسيدن به هدف معيني چكاري چگونه در طي چه مدت زمان و به وسيله چه افرادي بايستي انجام شود استوار است اهمين برنامه ريزي : برنامه ريزي از مهمترين وظايف مديران است در واقع برنامه ريزي تعيين كندده جهت است و امكانات و نيروهاي انساني را در مسيري وحدت بخش بكار مي اندازد. معمولا فقدان برنامه با فقدان جهت همراه ست طبقه بندي يا ابعاد مختلف برنامه ريزي : 1 بعد زماني كه به سه دسته بلند مدت ميان مدت و كوتاه مدت تقسيم مي شود2 قلمرو 3 سطح4 استمرار يا عدم استمرارفرايند برنامه ريزي جامع 1 تعيين و تدويين اهداف آينده سازمان 2 شناخت اهداف و استراتژي هاي موجود سازمان3 تجزيه و تحليل شرايط محيطي سازمان4 تجزيه و تحليل منابع و امكانات سازمان 5 شناخت وضع موجود سازمان 6 تعيين تغييرات مورد لزوم در استراتژي ها7 تصميم گيري در مورد استراتژي مطلوب8 اجراي استراتژي جديد 9 كنترل و سنجش استراتژي جديد در عملبرنامه ريزي عملياتي مديران و مسئولان سطوح پايين تر سازمان با الهام از برنامه ريزي جامع سازمان و اهداف كلي سازمان مي بايست با برنامه ريزي عملياتي تحقق بخش اهداف جزئي در واحد خود باشند. برنامه ريزي عملياتي به شيوه هاي مختلفي صورت مي گيرد كه در اساس داراي مشتركات و مشابهت هايي هستند. كه در اينجا به 4 نوع متداول از برنامه ريزي عملياتي و كاربرد آن در فعاليت هاي ورزشي اشاره مي كنيم كه عبارتند از: 1 جدول زمان بندي

عمليات مدير ورزشي در طول ماه 2 برنامه ريزي عملياتي از طريق جدول كارنما3 كاربرد جدول كارنما در برنامه ريزي عملياتي ورزشي 4 كاربرد جدول كارنما در رويدادهاي ورزشي فصل سوم سازمان دهي در تربيت بدني و ورزش سازمان دهي از عناصر و وظايف مهم مديريت است و عبارت است از: تقسيم كار ضروري بين واحدهاي سازماني و مشاغل مشخص براي تحقق هدف هاي معين و ايجاد هماهنگي لازم براب اطمينان از اين كه واحدها و مشاغل متناسب با هم عمل خواهند كرد.سازمان دهي هدف نيست بلكه وسيله اي موثر براي رسيدن به هدف است و علاوه بر تقسيم كار تعيين شرح وظايف و طبقه بندي آنها را بر حسب افراد با واحد هاي مختلف سازمان شامل مي شود فرايند سازمان دهي : سازمان دهي فرايندي است كه انرژي متمركز انسان و مادي برآمده از برنامه ريزي را جهت رسيدن به اهداف سازمان به تحرك وا مي دارد.تشكيل هر سازمان مستلزم تقسيم كار طبقه بندي و وظايف و تفويض اختيارات است6گام براي سازماندهي در نظر گرفته شده است  كه عبارتند از: 1 اسقرار هدف هاي سازمان2 تعيين و تشكيل هدف هاي پشتيباني خط مشي ها و برنامه ها 3 تشخيص و طبقه بندي فعاليت هاي ضروري براي تحقق آن4 دسته بندي فعاليت ها 5 واگذاري فعاليت ها به سرپرست هر گروه 6 ارتباط و هماهنگ نمودن بخش هاسازمان دهي رويداد ورزشي بايد توجه داشت كه سازمان دهي و تعيين ساختار سازماني يك رويداد ورزشي خود هدف نيست بلكه وسيله اي است براي اجراي بهينه و موفق آن رويداد. لذا سرپرست برگزري مي تواند نمودار مناسبي

را با توجه به هدف رويداد سطح برگزاري نيروي انساني موجود نحوه انجام فعاليت ها اعتبارات و امكانات در دسترس طراحي نمايد.و در آخر هم برخي از ضرب المثل ها و پيام هاي مربوط به مديريتعلاج واقعه قبل از وقوع بايد كرداولين اشتباه آخرين اشتباه استتجربه را تجربه كردن خطاستعينك ها قابل تعويض هستند ولي چشم ها نهانسام مي تواند از 3 طريق زير از حوادث پيشگيري كند:1 از طريق تجربه ( از همه تلخ تر)2 از طريق تفكر و تعقل ( از همه عالي تر) 3 از طريق تقليد ( از همه سهل تر)پيشگيري امروز را به علاج فردا موكول نكنيد

خلاصه كتاب مديريت در سازمانهاي ورزشي

7:20 مديريت در سازمانهاي ورزشي اثر روبن آگوستاو هرناندز

خلاصه كتاب: تلخيص: عليرضا رئيس الساداتي وعلي بازوبندي- بافت اجتماعي ورزش معاصر: وضعيت اجتماعي در نيمه دوم فرن نوزدهم ميلادي و در آغاز عظيم ترين نهضت ورزشي تاريخ معاصر چنين بود اين نهضت ارزشهاي سلامتي و تندرستي فردي را احيا و جوانان را براي پرداختن به فعاليتهاي ورزشي مطابق با اصول تربيت بدني –علم ورزش – ورزش رقابتي- وآرمانهاي امروزي المپيك تشويق كرد .امروزه اصول آرمان گرايانه در وضعيت بحراني قرار دارد .مادي گرايي و منفعت مالي در اولويت قرار گرفته است جوانان امروزي غرق در چنين محيط مادي گرايانه اي در جستجوي مسير خود هستند و در اين جستجو به دنبال شيوه هاي جديدي از رهبري و هدايت مي گردند آنچه جوانان امروزي ميخواهند رهبراني هستند كه احساس تعهد داشته باشند كساني كه از ريا كاري و تظاهر دوري كنند ودر راه پيشبرد ورزشي كشور تمام توان و قدرت خود را به كار بندند.روند

هاي جديد در ورزش زمانه تغيير كرده همان طور كه نگرشها و رفتار افراد تغيير كرده است در نتيجه بافت يا مضمون اجتماعي ورزش دستخوش تغيير بسياري شده است امروزه علاوه بر احتراميوتقدير و تشكر عمومي پاداشهاي جديدي نيز در انتظار قهرمانان است كه عبارتند از :آوازه و شهرت –افتخار –پول وشان اجتماعي .برد مهمترين هدف است و برنده گان مسابقات بدون توجه به موقعيت حقوقي – اصول آموزشي يا ارزشهاي اجتماعي به خاطر متافع تجاري و دستاوردهاي مادي تبديل به بتهاي جديدي با اسامي دهن پر كن شده اند .سازمانهاي ورزشي در سطوح ملي و بين المللي در حال ترك آوردگاههاي ورزش رقابتي و سپردن فعاليتهاي ورزش حرفهاي به دستان تجار ورزشي وترتيب دهندگان مسابقات اند اين سازمانها به طور هم زمان در معرض فشارهاي وارده از سوي نگرشهاي سياسي –تجاري و قدرت طلبانه قرار گرفته اند . دير يا زود همه اين آشفتگيهاي ساختارهاي كنوني ورزش را تهديد به تباهي ميكشد و فدراسيونهاي ملي را وا ميدارد يا صحنه هاي ورزشي را ترك كنند يا به جاي خوش خدمتي به شكل تماشاگراني منفعل "بدون ايفاي نقشي مهم "با قي بمانند بد ترين دشمن يك سازمان ورزشيبد ترين دشمن يك سازمان ورزشي امروزي نه سازمانهاي ورزشي ديگر – نه ورزشهاي ديگر – نه محيط اجتماعي – نه ورزشكاران و نه حتي منتقدان و مخالفانند .دشمن شماره يك هر سازمان ورزشي ساختار سازماني خود  آن سازمان ورزشي است سازمانهاي ورزشي به دليل بي كنشي در معرض خطر از دست دادن متخصصان خود و جذب آنان توسط سازمان دهندگان حرفه اي مسابقات قرار دارند .كساني كه

حاضرند فرصتهاي بهتر كسب و كار را در اختيار اين متخصصان قرار دهند .بي كنشي هنگامي كه با فقدان ساختار سازماني – عدم رويه هاي اجرايي و بي لياقتي مديران همراه شود نه تنها خود سازمان ورزشي را بلكه نهضت ورزش امروزي را به ويراني خواهد كشاند .اصول و عملكرد هاي يك سازمان ورزشي افرادي كه خواهان ايجاد يك باشگاه- انجمن- كميته ...ومانند آن هستند اول بايد ساختار اوليه و توسعه آتي آنرا ترسيم كنند.اصول اساسي آن را تعريف كرده و روشي را براي ارتباط با اعضاء بر قرار سازندسوألات اساسي اساسنامه عملياتي پس از تعريف شرح وظايف سازمان*  اعضاي بالقوه سازمان دقيقا چه كساني ويا چه نهادهايي هستند.*  اهداف سازمان چيست .*  اولويتهاي سازمان چيست .*  بدنه تصميم گيري سازمان را چه كساني تشكيل ميدهند و قدرتشان را از كجا به دست مي آورند .*  هر سطحي از سازمان چه اختياراتي دارد .*  ارتباطات بين بخشهاي سازمان چگونه است .**** در نهايت شما تصميم ميگيريد كه چه ساختار اداري باعث ميشود كه اين بخشها به بهترين وجه به فعاليت بپردازند .****جلساتاغلب اوقات گروهي از افراد براي بحث در مورد برقراري و ايجاد يك سازمان به گفتگو با يكديگر مي نشينند در اين زمان است كه آنها اهداف اولويتها و عملكرد بخشهاي تصميم گيري را پيشنهاد ميدهند اما در جلسات بعدي مواردي چون مجاري ارتباطي – ساز وكار آتي براي رسيدن به اهداف و اولويتها و افراد در بخشهاي ساختاري مد نظر قرار ميگيرد .اطمينان حاصل كنيد كه همه موارد مذكور در دستور جلسات شما گنجانده شده است . جلسات مقدماتي سازمانجلسات براي تشكيل يك

سازمان ورزشي بايد يه پيروي از اصول بنيادي باشد با اين اصول است كه از برقراري جلسات موفق و نهايتا دسترسي به اهداف سازمان اطمينان حاصل ميشود اين اصول شامل تعريف رونوشتي از اهداف – آگاهي كامل افراد از آن اهداف – داشتن اطلاعات كلي قبلي در مورد اهداف جلسه – وآشنايي قبلي سازمان دهندگان جلسه با تمامي شركت كنندگان است .اهداف جلسه*جلسه يك هدف وموضوع به وضوح تعريف شده داشته باشد .*شخصي كه با شركت كنندگان در جلسه ارتباط بر قرار ميكند كاملا از تمام جزييات مرتبط با اهداف جلسه آگاه باشد وبتواند به خوبي آنها را توضيح دهد .*افرادي به جلسه دعوت شوند كه به خوبي از اهداف جلسه مطلع بوده و آن را درك كرده باشند *فردي كه جلسه را سازماندهي ميكند اسامي كليه افراد دعوت شده را به منظور رسيدن  به حضورآنان بداند.جلسات تداركاتيچنين جلساتي براي گروههاي كوچكي از افراد تشكيل ميشود كه نيازمند برقراري جلسات متوالي براي ارايه پيشنهاداتي در خصوص موضوعات و اساسنامه سازمان هستند هنگامي كه جلسات تداركاتي به نتيجه رسيد جلسه نهايي برقرار ميشود كه در آن اعضاي دعوت شده بر سر ايجاد سازمان و اصول اساسي آن به توافق ميرسند همچنين در اين جلسات موضوع تقاضا براي ثبت قانوني و تاييد رسمي آن سازمان از سوي مراجع ورزشي وسياسي كشور مورد بررسي و توافق قرار ميگيرد جلسات سازماني از زماني كه يك سازمان ورزشي شروع به كار كرد جلسات ميتوانند در سطوح مختلفي برگذار شوند .مهمترين سطوح در يك سازمان ورزشي كه جلسات بايد به طور منظم در آن سطوح برگذار شوند عبارتند از :* سطح

عملياتي* سطح اجرايي* سطح تصميم گيريسطح عملياتي : جلسات  در اين سطح كاركنان مربوط به اداره برنامه هاي جاري سازمان –اجراي تصميمات وسياستها – افراد فعال در برنامه ها –طرح هاي سطح عملياتي يا اجرايي سازمان - را در بر ميگيرداين جلسات عملياتي سازمان    درون حوزه ها – بخشها – واحدها ي مختلفي تقسيم شده اند سطح اجرايي:معمولا به گروهي از افراد كه مربوط به اداره و هماهنگي فعاليتها و دستيابي به اهداف تعيين شده در اساسنامه واجراي تصميمات مجمع عمومي اند كميته اجرايي اطلاق ميشود .سطح تصميم گيري :گروهي كه متصدي نظارت بر وظايف مديريتي محول شده به كميته اجرايي و رييس سازمان است مجمع عمومي اطلاق ميشود .مجمع عمومي بيشترين اختيار رادارد وبالاترين مرجع تصميم گيري در سازمان است اين مجمع بايد به منظور نظارت بر اينكه تصميمات اتخاذ شده به صورت كامل اجرا شده است يا خير  به صورت منظم تشكيل جلسه دهد .جلسات مجمع عمومي ميتواند به صورت فوق العاده و خارج از زمانهاي معمول تعيين شده نيز بر گذار گردد.در چنين مواقعي رييس مجمع عمومي بايد :*چرايي برگذاري جلسه را كاملا توجيه نمايد و اهداف آنرا به طور شفاف تصريح كند *از انتظاراتي كه از جلسه مذكور ميرود به طور كامل آگاه باشد .*اطمينان حاصل كند كه اين جلسه تنها يا بهترين راه دستيابي به هدف جلسه است .*ديگر گزينه هاي بر آورده ساختن هدف جلسه نظير هم فكري از طريق مكاتبات با افراد براي رايزني با آنها و مكالمات تلفني را بررسي كرده باشد .اثر بخش ساختن جلساتبراي تسهيل كار اداري و كمك به اداره موثر و آسان سازمان

از نظر مديريتي بايد از چند اصل زير پيروي كنيد .اين اصول به سازماندهي هر چه پربارتر جلسات كاري و جلسات مجمع عمومي ياري ميرساند و به سازمان كمك ميكند تا مسيري روشن و صريح براي فعاليتها و برنامه هايش تعيين كند در صورتي كه رييس و دبير جلسه آمادگي كافي نداشته باشند هيچ جلسه اي نميتواند به اهداف خود دست يابد چنين آمادگي اي نيازمند سه چيز است :آمادگي شخصي – لوازم و تجهيزات – دانش چگونگي اداره جلسه انواع سازمان دهي :شركتهاي تجاري ممكن است اشكال مختلفي از سازمان دهي را دنبال كنند اما سازمانهاي ورزشي بايد اين موضوع را به ياد داشته باشند كه بنابر دلايل زير متمايز از ديگر سازمانها هستند: اولا: بنابر حدود اخيارات و وظايف تفويض شده ثانيا:بر مبناي الگوهاي مختلف تصميم گيريانواع سازماندهي بر مبناي فرماندهي خطي :اين گونه سازماندهي ها از طريق اختيارات و وظايف تفوبض شده مشخص ميشود كه شامل ساختارهاي فرماندهي  وظيفه اي (بر مبناي تقسيم كار)- و منطقه اي هستند .سازماندهي فرماندهي وظيفه اي :اختيار و وظايف در فرماندهي خطي بر روي يك شخص متمركز شده است كه ممكن است مدير يا رييس سازمان باشد .دستورات از سوي اين شخص به افراد پايين دست و تحت فرمان صادر ميگردد .سازماندهي منطقه اي :  سازماندهي منطقه اي هماهنگي و سرپرستي در درون هر منطقه جغرافيايي را بهبود مي بخشد . قدرت اجرا :اعمال از حرفها رساترند (گزنوفون 428-354 ق م )سازمانهاي ورزشي درست مانند ورزش كاران داراي سطوح عملكرد اجرايي مختلفي هستند كه از آمادگي –آموزش – تعهد آنها به ساختار قدرت و توان در

واحدهاي مديريتي كه برنامه ها يا رويدادهاي ورزشي زا اجرا ميكنند بستگي دارد ودر مورد ورزشكاران به عضلات و بخشهايي از مغز كه درگير حركات جسماني مورد نظر فعاليت ورزشي هستند بستگي دارد .عملكرد اجرايي سازمانهاي ورزشي با عملكرد رقابتي ورزشكاران مطابقت دارد . براي هر دو آنها يادگيري و درك از طريق تمرين وتجربه يه دست مي آيد ((سعي كن .در صورت شكست دوباره سعي كن ))كليد هاي موفقيت :مردان بزرگ بلنديها پيموده اند و اين كار صعودي ناگهاني به دست نمي آيد بلكه آنها در حالي كه رقبايشان خوابيده بوده اند .شب هنگام براي صعود تلاش كرده اند .مهمترين كليد موفقيت در شعار بالا نمايان است بنا بر اين مديريت ورزشي موفق به سازمانهاي ورزشي اي نياز دارد كه به كار كردن باتلاش زياد علاقه مند باشند روز وشب به وظايف خود عمل كنند و به طور مستقل براي – خود شكوفايي –تلاش كنند . ارتباطات :براي موسسات و سازمانهاي ورزشي جديد شامل دو مفهوم اساسي ارتباط خارجي  و ارتباط سازماني است .اين دو پايه ضروري براي موفقيت هر موسسه يا سازمان ورزشي به شمار ميروند چرا كه سطح درك سازماني بين سازمان و محيط خارج را ارتقاء ميبخشند .ارتباط شفاهي :اين نوع ارتباطات يكي از متداوب ترين روشهاي مورد استفاده در گردهمايي ها وجلسات و كنگره ها است كه مستلزم سخنراني از جانب فرستنده براي گيرنده است .ارتباط شفاهي بهترين وسيله براي انتقال يك انديشه به شخص ديگر و بهترين روش براي مذاكره در مورد تعهد نامه ها يا دستيابي افراد به يك هدف است .اين روش به هنگامي كه غرد با

شخص ديگري روبرو ميشود روش بسيار مواثري است اما دامنه دسترسي آن بسيار محدود است .اين روش براي تعداد زياد مخاطبان پيشنهاد نمي شود .ارتباط نوشتاري : اين نوع ارتباط روشهاي متنوعي را در بر مي گيرد و داراي اثرات طولاني مدت است تعداد گيرنده ها نا محدود بوده و آنها بدون واسطه مجذوب محتواي پيام ميشوند . روزنامه ها –مجلات و بولتن هاي خبري از روشهاي بسيار مواثر ارتباط نوشتاري به شمار مي آيند .ارتباط شنيداري و ديداري :اين روش ارتباطات با پيدايش تلويزيون – امواج راديويي –مخابرات و شبكه هاي ماهوارهاي گسترش پيدا كرد ه است اين شيوه از روشهاي بسيار پيشرفته و پر هزينه ارتباطات است كه ارزش و تاثير كذاري آن نسبت به ساير روشها بيشتر است آنها بر اذهان دريافت كنندگان غير فعال تاثير مستقيم دارند و داراي اثر رواني زيادي هستند .ارتباط الكترونيكي :اين نوع ارتباط جزو جديد ترين روشهاي ارتباطات محسوب ميشود و روزي به پيشرفته ترين شكل خود در خواهد آمد . سخت افزار ها و نرم افزارهاي خاصي مورد نياز كاربران هستند .پست الكترونيكي ميتواند به دو شكل بين سازمانهاي مختلف و درون يك سازمان مورد استفاده قرار گيرد .كار كردن با رسانه ها:همكاري با رسانه ها فقط از طريق فعاليتهاي روابط عمومي به منظور كمك به ايجاد برداشتي مناسب در ميان روزنامه نگاران  اصحاب تلويزيون و راديو و ساير اشكال رسانه اي مواثر است اين موضوع نيازمند آن است كه شما در مورد نيازهاي رسانه اي  وفعاليتهاي روابط عمومي از شناخت و درك مناسب بر خوردار باشيد.برقراري ارتباط رسانه هابه منزله يك اولويت :شما بايد

ارتباطات نزديكي با رسانه ها بر قرار كنيد و هر چيزي را كه باعث دور شدن از آنها ميشود كنار بگذاريد چرا كه توسعه و تقويت يك رابطه اي حرفه اي با رسانه ها جزو اولويتها و نياز هاي اصلي يك فدراسيون ملي ميباشد.مديران ورزشي بايد دانش ومهارتهاي مورد نياز براي ايجاد چنين رابطه اي را توسعه دهند و بارسانه ها همكاري داشته باشند .اخبار چيست :اخبار هنگامي رخ ميدهند كه مردم كا ر مهمي ميكنند يا به چيز با ارزشي دست مي يابند .اندازه جامعه تاثير قابل ملاحظه اي بر وسعت گزار خبري رويدادهاي خاص دارد علاوه بر اين سازمانهاي كوچك مجبورند سازمانهاي ورزشي بزرگ وورزشهاي حرفه اي براي يافتن مكاني در مطبوعات و رسانه هاي الكترونيكي رقابت كنند .رويارويي با رسانه ها:مديران ورزشي بايد چگونگي مواجهه با رسانه ها – توجه خاص به آنها و برخورد با مطبوعات را ياد بگيرند در رويارويي با رسانه ها بايد به رفتارهاي مطلوب و نامطلوب زير توجه كرد :رفتارهاي مطلوب با رسانه ها :از طريق تلفن ياري رسان ودر دسترس باشيد . هميشه زماني را براي مطبوعات در نظر بگيريد حتي اگر برنامه زماني شلوغي داشته باشيد خودتان شخصا به روزنامه نگاران خبر بدهيد .نماينده هاي رسانه ها را دعوت وبا آنها ملاقات كنيد تا در يابيد كه به چه چيزي و چه موقع نياز دارند .با روزنامه نگاران به طور صحيح – صادقانه –و عادلانه رفتار كنيد و در پاسخگويي به هر سوال بيشترين تدبير خود را به كار ببريد.هم خبرهاي مثبت و هم جنبه هاي منفي را ذكر كنيد فقط اخبار خوب راگزارش نكنيد

.تصاوير مناسب اطلاعات درست و موضوعات جاري را براي مطالب خبري فراهم كنيد رفتارهايي كه در برخورد با مطبوعات بايد از آنها اجتناب كرد :اظهارات ناشي از سهل انگاري و بي احتياطي    اعمال اغتشاش جويانه و جنجالي بيان اظهارات محرمانه و خصوصي در خواست از يك شخص براي مطالب خبري  درون تهديد مطبوعات به وسيله خود داري از حمايت وپشتيبانياستفاده از ترفندهاي تبليغاتي كه مطبوعات را گمراه كند ترويج موضوعات بي اهميت –مصدود كردن خبرها با طغره رفتن –سانسور فشار يا نيرنگ بازاريابي ورزشي بازار يابي ورزشي بر روشهاي مورد استفاده براي فروش يا توزيع خدمات ورزشي يا توليدات ورزشي براي كسب پول نقد يا ارزش غير نقدي اطلاق ميشود .در خلال زقابتهاي واليبال جهاني در سال 1998 در توكيو صاحبان بازيها در خواست اين مجوز را كردنند كه لباسهاي بازيكنان را بارنگ كشورها و نام بازيكنان توليد كنند و در معرض فروش قرار دهند .شناخت دقيق بازار يابي ورزشي براي رهبران ورزشي امري ضروري است زيرا آنها را قادر ميسازد درك بهتري از نيازهاي ورزشكاران حرفه اي براي هدايت بازاريابي مسابقات آنها داشته باشند .حمايت مالي شركتي :اين حمايت رويكردي در بازاريابي ورزشي است كه بر مشاركت چندين شركت تجاري براي حمايت مالي از رويداد ورزشي تاكيد ميكند اين روش استفاده از ورزشكاران –رويدادهاي ورزشي يا برنامه هاي مختلف ورزشي را در فعاليتهاي بازاريابي و تبليغ براي يك شركت تجاري شامل ميشود .اين روش بر اساس ديدگاه شركتي به وجود مي آيد .براي مثال بعد از 1988 كميته بين المللي المپيك برنامه شركتهاي المپيكي را براي حمايت مالي از بازيهاي المپيك تدوين كرد .چگونه

يك مدير ورزشي باشيم .اصول اساسي در مديريت ورزشي :در دراز مدت ارزش يك سازمان به ارزش  افراد تشكيل دهنده آن بستگي دارد .سازمانهايي كه به منظور در اختيار داشتن افراد به آنها به منزله وسيله مينگرد و آنها را تحقير ميكند و كوچك ميشمارد بلاخره ميفهمد كه با افراد كوچك هيچ چيز بزرگي به دست نخواهد آورد .براي اينكه بخواهيد يك مدير ورزشي اثر بخش باشيد بايد اصول كلي را راجع به مديريت بدانيد چگونگي سازگاري اين اصول را با عرصه ورزشي در كنيد و سپس آنها را در سازمان خود به كار بنديد .شما در سراسر دوران حرفه اي خود به كرات با اين اصول اساسي كار خاهيد داشت مفاهيم مديريت :وظايف مديريتي اساسا در راستاي برنامه ريزي – سازماندهي هماهنگي و كنترل جهت يافته اند يك مدير خوب هم نياز مند اي مهارتها و هم نيازمند قابليت تصميم گيري است .در جهان در زماني كه فكر ميكنيم در حال هدايت كردن خود در حال هدليت شدنيم . (لرد بايرون )مديريت سنتي : اساسا با اين تفكر به وجود آمده كه هر مديري بايد از سطوح بالايي از مهارتهاي برخوردار و علاوه بر آن داراي قابليت در برنامه ريزي –سازماندهي هماهنگي و كنترل باشد اين تفكر ميتواند در مورد كار با كاركنان و همكاران  سازمانهاي محلي و منطقه اي اعضاي باشگاهها ليگ ها و ساير سازمانهاي وابسته مورد استفاده قرار گيرد .مفهوم مديريت سنتي با تعاريف زير ارتباطي تنگاتنگ دارد .برنامه ريزي :برقراي اهداف كلان اهداف راهبردي سازماندهي : انتخاب و گروه بندي فعاليتهاي مناسب براي دسترسي به راهبردهاي يازمان و طرح ريزي

ساختاري مناسب براي دستيابي به اهداف كلان سازمان هماهنگي :برقراري ارتباطات و تعاملات بين افراد و بخشهاي سازمان به منظور اطمينان از اينكه هر بخش سازمان با درنظر گرفتن كل سازمان به فعاليتهاي خود ميپردازد و فعاليتهاي آن بخش در راستاي اهداف كلان سازمان شكل ميگيرد .كنترل : نظارت برسلسله فعاليتهاي سازمان اجراي كامل طرحها برنامه ها و اصلاح اشتباهات .مديريت رفتاري بر مبناي اصل انگيزش افراد استوار است كه فراتر از برنامه ريزي سازماندهي هماهنگي و كنترل است بهره وري افراد هماهنگي كه آنها به اندازه كاغي بانيازها اميال و آرزوهايشان برانگيخته شده باشند بسيار ارتقا مي يابد و در اين حالت بيشتر به اهداف خود نزديك ميشود .برخورد احترام آميز و با ملاحظه با اشخاص باعث ميشود آنها همه جا خود را همراه با سازمانشان معرفي نكنند .مديريت سيستمها : مفهوم مديريت سيستمها بر مبناي هماهنگي تمامي كاركردهاي مديريت استوار است به طوري كه اين كاركردها بتوانند به خوبي به همراه يكديگر همچون نظامي يكپارچه عمل كنند .هر چه اين كار كردهاي مديريتي بهتر با يكديگر هماهنگ شوند مديريتي موفق به وجودخواهد آمد هر سازمان به مثابه يك سيستم است كه از اجزاي مرتبط به هم تشكيل شده است بنابراين مديران بايد اطمينان حاصل كنند كه تمامي اعضا به منزله يك كل يكپارچه براي برآورده ساختن اهداف كلان سازمان در حال فعاليتند .مديريت در محيط ورزشي : محيط سازمانهاي ملي ورزشي از عوامل دروني و بيروني تشكيل شده است عوامل بيروني عواملي هستند كه در حارج از سيستم قرار دارند و شامل شرايط اقتصادي سياسي فرهنگي هستند كه رودر روي افراد شركت كننده

در فعاليتهاي ورزشي قرار دارند عوامل دروني نيز شرايط كاري و فعاليتهاي اداري درون يك سازمان ورزشي را شامل ميشوداين گونه عوامل در دسترس سازمان هستند .عوامل دروني : عوامل دروني يك سازمان ورزشي با فعاليتهاي اداري كاركنان  اعضا برنامه هاي ورزشي و امكانات مرتبط است اين عوامل در دسترس سازمان و مديران است ومدير ميتواند بر آنها تاثير گذار باشد از مديران ورزشي انتظار ميرود كه :ساختار اداري خود را با كاركنان و تجهيزات مناسب هماهنگ سازند تا برنامه هاي راهبردي به طور موثر اجرا شوند .كاركنان شايسته را استخدام كنند و عمل كرد آنها را مورد نظارت قرار دهند .به منظور دسترسي و استفاده از امكانات ورزشي به دقت برنامه ريزي كنند .با در نظر گرفتن عوامل درون سازماني و باتوجه به سطوح مديريتي و نيز موقعيتهاي كه مديران با آن روبرو ميشوند ميتواند نقشها يا وظايفي را بپذيرند كه به صورت ذيل است : تصميم گيري             اجرايي                  اطلاعاتي عوامل بيروني :شايد عوامل بيروني براي ورزش امروزي حتي از اهميت بيشتري برخوردار باشد ولي معمولا مديران ورزشي اين گونه عوامل را ناديده ميگيرند .محيط بيرون يك سازمان ورزشي تشكيل شده از پيش رفتهاي فني در ارتباطات و امور اداري جو سياسي محيط اجتماعي ورزش ثبات اقتصادي حاميان مالي وجود ديگر فعاليتهاي ورزشي جذاب ادراك عمومي در مورد ورزش تمايلات و گرايشهاي جوانان در مدارس دانشگاهها و....مديران عالي در هنگام استخدام كاركنان شايسته (به كار گيري حاميان مالي پر تلاش براي به دست آوردن حمايت سياسي بايد از توانايي بسيار بالايي در مذاكره برخوردار باشند .آنها بايد چشم اندازي كلي از سازمان و ساختار

آن اهداف و ظرفيتهاي آن را براي خود متصور كنند .

تعريف ورزش و مديريت ورزشي

گردآورندگان: اعظم زشكي-گلپري اكبري مقدمه: مديريت ورزشي يكي از مديريتهاي جديدي است كه از چند دهه پيش در دانشگاههاي معتبر جهاني به عنوان يكي از گرايشها و تخصص هاي رشته تربيت بدني و علوم ورزشي در سطوح مختلف كارشناسي ، كارشناسي ارشد و مقطع دكتري جايگاه ويژه اي براي خود يافته است. امروزه نگرش دانشگاهي و علمي به اين گرايش دستاوردها و يافته هاي پژوهشگران و متخصصان اين رشته مي باشد . مديريت ورزشي بيان سازماندهي ، برنامه ريزي ، هدايت و كنترل فعاليتهاي ورزشي است و ورزش به عنوان پديده اجتماعي در ابعاد مختلف تاثير گذار است . فلسفه وجودي مديريت در تربيت بدني بيانگر اين حقيقت است كه مقوله تربيت بدني و ورزش به عنوان يك تشكيلات گسترده و در عين حال پيچيده نياز به داشتن مديران ماهر و كارآمد در سطوح مختلف دارد . پس بنابراين وجود مديراني كارآمد و اثر بخش براي سازمانها و بويژه سازمانهاي ورزشي امري بديهي و اجتناب ناپذير است . هدف از اين تحقيق آشنايي با فرآيند مديريت در حيطه تربيت بدني و ورزش مي باشد .فهرست مقدمه .................................................................................تعريف ورزش و مديريت ورزشي .............................................تعريف كاربرد ورزشي ..............................................................مديريت ورزشي ......................................................................تاريخچه ورزش حرفه اي .............................................................مهارتهاي مديريت ...................................................................نظريه هاي عمومي در مديريت و رهبري ....................................سبكهاي مديريت و رهبري .......................................................مديريت بين المللي ...................................................................مديريت ورزشي از ديذگاه جهاني ..............................................حرفه اي شدن مديريت ورزشي ..................................................نتيجه گيري .................................................................................منابع و ماخذ ..............................................................................مقدمه مديريت ورزشي يكي از مديريتهاي جديدي است كه از چند دهه پيش در دانشگاههاي معتبر جهاني به عنوان يكي از گرايشها و

تخصص هاي رشته تربيت بدني و علوم ورزشي در سطوح مختلف كارشناسي ، كارشناسي ارشد و مقطع دكتري جايگاه ويژه اي براي خود يافته است .امروزه نگرش دانشگاهي و علمي به اين گرايش دستاوردها و يافته هاي پژوهشگران و متخصصان اين رشته مي باشد . مديريت ورزشي بيان سازماندهي ، برنامه ريزي ، هدايت و كنترل فعاليتهاي ورزشي است و ورزش به عنوان پديده اجتماعي در ابعاد مختلف تاثير گذار است . فلسفه وجودي مديريت در تربيت بدني بيانگر اين حقيقت است كه مقوله تربيت بدني و ورزش به عنوان يك تشكيلات گسترده و در عين حال پيچيده نياز به داشتن مديران ماهر و كارآمد در سطوح مختلف دارد . پس بنابراين وجود مديراني كارآمد و اثر بخش براي سازمانها و بويژه سازمانهاي ورزشي امري بديهي و اجتناب ناپذير است . هدف از اين تحقيق آشنايي با فرآيند مديريت در حيطه تربيت بدني و ورزش مي باشد .    تعريف ورزش     بيشتر مردم با تجربه و تمرين به معناي ورزش پي برده اند همچنين از ديدگاه اكثر مردم ، ورزش به مفهوم تفريح كردن است ولي در عين حال ممكن است نوعي كار ( براي ورزشكاران حرفه اي ) راهي براي استخدام شدن ( تورهاي ورزشي ) و يا نوعي تجارت ( آژانسهاي بازاريابي ورزشي ) به شمار آيد . •    شنايدر و اشپرايترز (1989) ورزش را فعاليت جسمي آدمي كه تحت عنوان قوانين مدون انجام مي گيرد تعريف كرده اند . •    نظر لوئي (1998) ديدگاه نوعي را با اين تعريف ارائه كرد كه ورزش بايد :* سرشت بازي داشته باشد            * شامل پاره

اي عناصر رقابتي باشد * مبتني بر دلاوري جسمي باشد      * شامل عناصري از مهارت ، تدبير و بخت باشد * نتيجه آن ناآشكار باشد •    تعريف كاربردي ورزش : پيتر فلونيگ و ميلر با اين تعريف ورزش كه عبارت است از : هرگونه فعاليت ، تجربه ، فعاليتهاي شركتهاي تجاري در جهت ايجاد تناسب اندام تفريح فعاليتهاي قهرماني يا اوقات فراغت ، تعريفهاي پيشين ورزش را گسترش داده و جامعتر ساختند . از ديدگاه انها ورزش رقابتي است كه بر قوانين يا تجهيزات ويژه اي نياز ندارد ، ورزش شامل فعاليتهايي مانند تمرين بدني ، دويدن و حركات موزون كه در اينجا نيز به همان معنا به كار مي رود ، است . يعني طيف گسترده اي از فعاليتهاي جسماني و فعاليتهاي تجاري مرتبط با ان را در بر مي گيرد  •    تعريف مديريت ورزشي :مديريت ورزشي عبارت است از فرآيند تنظيم برنامه ها و نظارت بر فعاليتهاي ورزشكاران . اداره فعاليتهاي ورزشي سرگرم كننده و امكاناتي كه اين فعاليتها در آنها انجام مي شود نيازمند تواناييها و مهارتهايي است . سمتهاي اين بخش براي افرادي است كه بتوانند مسابقات را برنامه ريزي كنند ، نحوه كاركرد امكانات ورزشي را بدانند ، بر بودجه امكانات ورزشي نظارت كنند . از مهارتها و تواناييهاي بسياري كه در حوزه هاي تخصصي ساير رشته ها وجود دارد استفاده كنند .•    مديريت ورزشي به 3 حوزه تقسيم مي شود :1-    مديريت مسابقه ورزشي 2-    مديريت خطرات 3-    مديريت مكانهاي ورزشي 1-    مديريت مسابقه ورزشي رويدادها در اين حيطه مي تواند يك رقابت يك رقابت ورزشي ، اجراي يك

سيرك يا اجراي يك اثر هنري مانند نمايشنامه ، اجراي يك قطعه طولاني موسيقي يا برنامه حركات موزون ساز و آواز باشد . هر رويداد در اين حيطه موجوديت نمايشي خاص است .* مديريت موفق هر مسابقه نيازمند توجه به نكات زير است : - استخدام و آموزش كاركنان                         - برنامه ريزي جهت ارائه خدمات پزشكي و اورژانس - مديريت خطرها                                             - اجازه امكانات لازم  - مديرت آموزش و نحوه استفاده از نوشيدنيها        - مديريت دفتر صندوق و امور مربوط به بليط - مديريت خدمات غذايي                                     - حفظ و نگهداري ساختمانها - بازرگاني تبليغ و ارتباط عمومي                           - حفظ صحيح اجازه نامه ها و گواهيها- گفتگو جهت عقد قراردادها با حمايت كنندگان     - بازاريابي و فروش اقذام تازه - مديرت جمعيت                                                 - مديريت پاركينگ جمعيت - ارزشيابي نتيجه نهايي1-1 برنامه ريزي زمان مسابقه :برنامه ريزي اين قسمت در بر دارنده تعيين نوع رويدادها ، محل برگزاري و زمان برگزاري مي باشد .هدف از ايجاد امكانات نوع و رويدادي كه در آن برنامه ريزي مي شود را تعيين مي كند ممكن است در يك مجموعه چندين فضاي فعاليت وجود داشته باشد . كه در اين شرايط امكان برنامه ريزي چند رويداد در يك محل و در يك زمان را فراهم مي سازد . بنابراين افراد مسئول برنامه ريزي بايد به جزئيات توجه داشته باشند  و ياداشتهاي دقيقي از محل تهيه كنند .1-2 گفتگو و عقد قراردادها :هنگامي كه يك رويداد به طور رسمي برنامه ريزي شد اين رويداد ثبت مي شود . تا در زمان تعيين شده به اجرا در آيد . در اين مرحله گفتگو

هاي مقدماتي هماهنگ كننده و حمايت كننده يا نماينده مسابقات انجام مي شود . در اين گفتگوها موضوع قرارداد مانند هزينه اجاره ، امكانات و قيمتهاي بليطها تعيين مي شود . 1-3 ايجاد هماهنگي لازم :پس از عقد قراردادها ، هماهنگ كننده مسابقات طرح انجام فعاليتهاي اجرائي و ترتيب انجان آنها را براي هر يك از كاركنان طراحي خواهند كرد . اين روش وسيله طرح اجراي مسلبقات است . هدف ديگر اين روش ساختن ترتيب انجام كارها و مشخص ساختن زمان لازم براي انجام وظيفه يا كار مشخص است . با اين روش پيشرفت كارها با مشكلات با توجه به قرارداد اصلي روشن خواهد بود . در اين روش شرايط اغلب با مرور قرارداد و شرح وظايف مشكلات مرتفع مي شود . 1-4 اجراي مسابقه :پس از برنامه ريزي و پيش بيني اقدامات روز مسابقه از راه رسيده در ساعات تعيين شده روز برگزاري درها باز ميشود و جمعيت به داخل مي آيند و مسابقه شروع مي شود در اين زمان هماهنگ كننده رويداد متوجه ميشود كه او در برنامه ريزي و همهنگي وقايع و مواردي مانند پاركينگ ، توزيع جمعيت و روشهاي ارائه نوشيدنيها و كنتال جمعيت موفق بوده و مؤثر عمل كرده است 2 – مديريت خطر مديريت خطر يك عنصر پيوسته با هر عمل مرتبط با مديريت امكانات است و ما نمي توانيم اهميت وجود يك مدير خطر را ناديده بگيريم و مديريت خطر مدتهاست كه در صنعت بازرگاني مورد توجه است فهرست زير حيطه هايي را روشن مي كند كه مديران خطر در ورزش و مكانهاي اجتماع عمومي روزانه در آنها

حضور دارند :•    هدايت منطقه برنامه هاي آموزشي : از علائم ساده و قابل فهم براي اعلام سياستهاي استفاده از امكانات توسط هواداران استفاده شده است •    براي كاهش مسئوليتهاي احتمالي همه چيز ثببت شده است •    از انجام فعاليتهايي كه خلل زياد و فايده اندك دارند خودداري گرديده است •    تمام امكانات و وسايل بازي بازرسي شده است •    اطمينان يابد كه نظرات كافي و صحيح انجام شده است •    اطمينان يابد تمام كاركنان آموزش ويژه و توانا هستند •    پيش بيني انجام اقدامات اضطراري و پزشكي صورت گرفته است •    راههاي تخليه اضطراري جمعيت مهيا و آماده استفاده است •    گزارش حوادث افراد صدمه ديده و نحوه تخليه جمعيت نوشته شده است نكته : مديران مسابقات و مكانهاي ورزشي از يك  مدير خطر تمام وقت استفاده مي كنند .2-    مديريت مكانهاي ورزشي :مديريت مكانهاي ورزشي فرآيند برنامه ريزي اجرا ، هماهنگي و ارزشيابي عمليات روزانه يك مكان ورزشي است . مفهوم مهم در مديريت امكانات درك چگونگي انجام موفق اين رويدادهاست كه بستگي به مالكيت امكاتات دارد . بسياري از امكانات ورزشي داراي مالكيت خصوصي هستند كه توسط يك فرد يا شركت اداره مي شود . نمونه اينگونه مكانهاي ورزشي در اكثر نقاط جهان وجود دارد . وظايف عمومي مديريت ورزشo    مكاتبات  * مديريت اطلات نگارش   * پيش برد اطلاعات  *  نگه داشتن يادداشتهاي بازي و آمارها                        * مصاحبه      *  تشويق        * تبليغ            *  تامين بودجه  o    سخنراني در مجامع :* دانش علم و تمرين و ورزش راهناميي تمرينها          *  امتحان و ارزشيابي          *  تجويز تمرين * طراحي            *  برنامه هاي فعاليت       * 

پايش برنامه هاي فعاليت                     * مربيگري بدن سازي          * هماهنگ سازي ورزش     *  مشاوره  o    ثبت مدارك ارتباط جمعي :* مديريت سازمان بودجه بندي     *  حسابداري               *   همانگ سازي  *  مديريت پرسنل          *  مديريت امكانات                        *    كنترل* هدايت            *  ارزشيابي          *   راهنمايي•    تاريخچه ورزش حرفه اي ريشه هاي ورزش حرفه اي را ميتوان از يونان باستان دنبال كرد جايي كه بازيهاي المپيك در سال 776 قبل از ميلاد آغاز شد . در آن زمان گروهي از ورزشكاران حرفه اي به نام « اتلتاي » وجود داشت اين ورزشكاران مرداني بودند كه حقوق خوبي دريافت مي كردند و از ميان سربازان ارتش به خدمت گرفته و به طور اختصاصي براي مسابقات خشن وجدي آن زمان تربيت مي شدند . ورزشكاران درقبال شركت در رقابت و برنده شدن اغلب پاداشهايي به شكل جوايز يا پول دريافت مي كردند . بيس بال اولين ورزشي است كه رشته ورزشي تيمي است كه حرفه ها را به كار گرفت . بعد از بيس بال حاكي و بعد از ان فوتبال و بعد از آن بستكبال به وجود آمد ورزش حرفه اي تيمي بيش از صد سال است كه بوجود امده است آغاز فعاليت حرفه اي زنان 100 سال است كه بوجود امده است . جنبه هاي خاص ورزش حرفه اي 4 ويژگي خاص دارد كه ان را از ساير منابع جدا مي سازد :1- وابستگي يكديگر                          2- ساختار تشكيلات ارتباطهاي كار 3- مديريت                                        4- نقش تلويزيون از جمله اين ويژگيهاست •    مهارتهاي مديريت مقوله مديريت در قلمرو ورزش داراي نقش حساس تر و مهمتر از موقعيت مربيگري است مدير لايق

و كارآمد شخصي است كه مافوق قدرت قانوني خود مي تواند بر افراد تاثير بگذارد . مدير يعني فردي كه از ورزشكاران خود بيش از حد انتظار دارد . چرا كه او با تاثير گذاري بر ورزشكاران موجب مي شود كه انها سخت تر و فعال تر تلاش كنند مربي در مقام و موقعيتي قرار دارد كه مي تواند براي ورزشكاران خود تصميمات ميژه اي اتخاذ كند به بيان ديگر مربي فردي است كه براي اداره تيم داراي قدرت قانوني است اما اين موضوع بيانگر اين حقيقت نيست كه شخص به صرف مبي بودن به طور خودكار مديري مؤثر و شايسته نيز باشد . نكته : يك مربي در صورتي يك مدير شايسته خواهد بود كه مهارتهاي لازم براي مديريت و رهبري ورزشكاران را داشته باشد . در اين حالت متوجه خواهد شد كه پيشرفت قابل توجهي در اثر بخشي و كيفيت مربيگري خود كسب كرده است . •    نظريه هاي عمومي در مديريت و رهبري 1- نظريه مبتني بر خصايص مديريت رهبري بر اساس باورهاي عمومي يك مدير يا رهبر مي بايد داراي خصيصه هوشي و ذكاوت ، قاطعيت ، جذبه ، شجاعت و قدرت و اعتماد به نفس و از هر لحاظ كامل باشد نظريه مبتني بر خصوصيات مديريت به دليل محدوديتها ي ذاتي علل نامبرده ذيل موقعيت خود را از دست داده است . * اين خصوصيات احتياجات ورزشكاران يا افراد پيرو را ناديده ميگيرد * اين خصوصيات اهميت نسبي ويژگيهاي ديگر را نمي تواند به روشني بيان كند *خصوصيات مورد نظر عوامل موقعيتي را ناديده مي گيرد 2- نظريه هاي رفتاري

مديريت و رهبري در اين نظريه 2 ساختار مورد بحث است :ساختار اوليه                   عامل تجربه * ساختار اوليه : در حوزه مربيگري زماني است كه مربي در تلاش براي دستيابي به يك هدف ، نقش تشكيلاتي خود را مشخص و آن را اجرا كند . او هنگامي مي تواند پايه اوليه را پايه گذاري نمايد كه طرحهاي تمريني خود را سازماندهي كرده باشد ، مسئوليتها را واگذار كرده باشد ،راهبردهاي تهاجمي و تدافعي تهيه و تنظيم كرده باشد و به طور كلي هدفهاي فردي و گروهي را بهبود و توسعه داده باشد . *  عامل توجه : به قابليت شما در حيطه مربيگري با وجود توقعات و انتظارات بالاي ورزشكاران در عين حال احترام ، به عقايد و احساسات آنها گفته مي شود . •    بهترين نكته اي كه در رابطه با نظريه هاي رفتاري مديريت مي توان گفت اين است كه اين تئوريها در مورد رفتارها ، ايده هايي را به ما مي دهد كه ديگران در ارزيابي خود را از مديريت ، خيلي مهم مي دانند 3-    نظريه اقتصادي در مديريت و رهبري براي افرادي كه ساهاست در زمينه مديريت مطالعه و تحقيق مي كنند اين موضوع روشن شده است كه پيشبيني مديريت و رهبري موفق ، پيچيده تر از بررسي چند خصيصه رفتاري يا رفتار قابل ترجيح است . در هر صورت اين موضوع به نتايج ثابتي دست نيافته و منجر به تمركز نوري عوامل وضعي گرديد .    سبكهاي مديريت و رهبري1-    سبك مديريت دستوري وجه تمايز اصلي سبك مديريت دستوري از ديگر سبكها در اين است كه مربي ساختار اوليه وظايف

و فعاليتهاي ورزشكاران را تعيين و آنها را براي نيل به هدفهاي وظيفه راهنمايي مي كند . اين نوع مديريت و رهبري بسيار بر « وظيفه مداري » و  « وظيفه گرايي » تاكيد دارد و نتيجه نهايي آن توسعه و بهبود مهارتهاي ورزشي است . در اين سبك به عقايد و احساسات ورزشكاران كمتر عنايت مي شود . * مربياني كه اين سبك را به كار مي برند معولا تمايل دارند كه :-  هدفهاي اجرايي و ورزشكاران با تيمها را مشخص نمايند - واگذاري مسئوليتها به ورزشكاران براي عملكرد ورزشي - برقراري يك سلسه مراتب به طرز مفيد و مناسب - هر ورزشكار را به صورت فردي و به منظور اجراي حركات ورزش آموزش دهند - تمامي اطلاعات و آموزشهاي ضروري را تهيه و تدارك نمايند - از دو روش تشويق و تنبيه جهت كنترل رفتار ورزشكاران استفاده نمايند 2-    مديريت و رهبري حمايتي اين سبك مديريت يا رفتار دوستانه ، در دسترس و با ملاحظه توصيف شده است . مربي در اين روش مردم گرا مي باشد و سعي دارد كه ورزشكاران خود را با روحيه شاد و با نشاط نگهدارد . در اين سبك وظايف و فعاليتهاي اختصاصي بويژه توسعه مهارتها كمتر توجه مي كند . نظريه هاي رفتاري و رهبري اينگونه مديران را به عنوان مدير « پر توجه » توصيف و مشخص نموده است مربياني كه از سبك مديريت و رهبري استفاده مي كنند تمايل دارند كه :-    علاقه قلبي خود را به ورزشكاران نشان مي دهند -    با ورزشكاران در ضمن كار بيشتر مشورت مي كنند -    سعي مي

كنند هماهنگي را در درون تيم برقرار سازند -    با ورزشكاران دوستانه رفتار مي كنند و در دسترس آنها باشند -    ورزشكاران را به ابراز احساسات و علايق خود تشويق نمايند -    بيشتر تاكيد بر ياداشتهاي مثبت داشته باشند تا عامل نتيجه3-    مديريت و رهبري مشاركتي :اين سبك مديريت و رهبري را  « مديريت تيمي » مينامند زيرا مربي نيز مانند ورزشكاران در قبول مسئوليتها شريك و سهيم است . دراين شيوه مربي با به كاربردن سبك دموكراتيك تلاش مي كند تا از اطلاعات و توان فكري ورزشكاران در روند اتخاذ تصميم استفاده نمايد . مربياني كه از سبك مديريت و رهبري مشاركتي استفاده مي كنند كه تمايل دارند :-    به اعضاي تيم اجازه مي دهند تا در تعيين هدفها نظرات خود را ابراز كنند -    به ورزشكاران اجازه مي دهند تا در خصوص چهارچوب تمرينات عقايد خود را بين نمايند -    در ارتباط با مشكلات و اختلافات نظرات ورزشكاران به بحث و مذاكره مي پردازند -    شرايطي را ايجاد مي كنند كه ورزشكاران به ميزان پيشرفت فعاليتهاي ورزشي خود نظارت داشته باشند -    از سيستم تشويق كه چگونگي ان را تيم مشخص مي كند ( و نه مربي به تنهايي ) استفاده مي كنند -    در موفقيتها و شكستهاي تيم خود را شريك مي دانند a.    مديريت بين المللي ورزش بين المللي چيست ؟ براي تعيين بين المللي بودن يك ورزش حداقل بايد 2 عامل مد نظر قرار گيرد :الف : سطح يا ساختار : اقدامي است كه يك سازمان انجام مي دهد ودر آن به بين المللي بودن فعاليتها تاكيد مي كند .

ب- محيطي كه در ان فرد يا سازمان در درون يك تشكيلات ورزشي مشغول فعاليت هستند     تاريخ ورزش بين الملل برخي معتقدند كه بازيهاي المپيك تابستاني سال 1973 تولد انقلابي جديد در بازيهاي بين المللي است چندين رويداد مهم در اين سال خاص به وقوع پيوست كه اثر هميشگي بر صنعت و و ميعادگاههاي ورزش بين الملل باقي گذارد كشته شدن 9 شركت كننده در بازيها در دهكده المپيك حركت تازه اي را در برپايي مسابقات ورزش بين المللي ايجاد كرد و موجب شد شيوه هاي امنيتي مسابقات المپيك و ساير بازيهاي بين المللي برا هميشه دستخوش تحول شود قوانين و تحولات پس از فروريختن ديوار برلين در سال 1989 تاثير گسترده اي برتعريف تازه حوزه ورزش بين المللي گذاشته است . فروپاشي اتحاد شوروي و آلمان شرقي بطور واقعي تعدادي از قوي ترين ماتهاي بازيهاي المپيك را از گردونه بازيها خارج ساخت و تعداد قابل ملا حظه اي از ملتهاي جديد را به خانواده المپيك اضافه كرد .    مديريت ورزشي از ديدگاه جهاني دانشگاهها و كالج ها هم اكنون در حال تدوين برنامه هاي درسي براي مديريت ورزش در بازارهاي خارجي هستند اين كار را مي توانيد با برنامه مديريت ورزشي خود هماهنگ ساخته و يا آن را با شركت در برنامه معادلات بين المللي كه از سئوي دانشگاه ها ممكن است برگزار شود هماهنگ سازيد ديگر اينكه نقش ورزش در بازارهاي اروپا با توجه به تغييرات گسترده اي كه در بازار ورزش اروپائي در حال روي دادن است هر روز اهميت بيشتري مي يابد فلسفه مديريت و تدابيري كه در ورزش امريكاي

جنوبي بكار گرفته مي شود شايد در خلق الگويي جديد در ورزش اروپا مؤثر باشد     حرفه اي شده مديريت ورزشي همانند ساير رشته ها مانند حقوق ، آموزش ، پزشكي و تربيت بدني ،مديريت ورزشي نيز كماكان فرآيند حرفه اي شدن را طي مي كند . فرآيند رشد و پيشرفت هر حرفه اي شامل شامل 3 برنامه مجزا است :* مرحله اول : كسب مباني نظري مربوط به ان حرفه است كه اين خود شامل :تصميم گيري براي انجام پژوهشهاي تجربي و تخصصات علمي ، طي دوره هاي تخصصي دانشگاهي در بخشهاي تخصصي و سمتهاي دانشگاهي و ارائه مدارك پيشرفته علمي است *  مرحله دوم :مستلزم ايجاد خرد فرهنگي متمايز است . اين كار مشتمل است بر اجتماعي ساختن يا آموزش دادن كارشناسان آينده مانند خود شما * مرحله سوم :حرفه اي سازي ، شناسايي آن حرفه به وسيله جامعه است اين مرحله در بر گيرنده اين واقعيت است كه بسياري از افراد خارج از حرفه ، يا كلا در سطح جامعه از وجود چنين حرفه اي آگاهي دارند كه شما بايد كارشناسان را در آن جامعه شناسايي نماييد     نتيجه گيري در جامعه كنوني ما متاسفانه به مقوله ورزش عنايت چنداني نشده است . اميد است روز به روز اين شناخت و آگاهي در اين زمينه رشد يابد و اهميت و ضرورت ان بر و بخصوص مسئولان رده فوقاني نظام آشكار گردد تا نابسامانيها و نارسايي ها بر طرف گردد در حال حاضر متاسفانه در زمينه مديريت ورزش منابع چنداني وجود ندارد و مي طلبد كه استادان و صاحب نظران مديريت ورزشي هر

چه سريعتر آستين همت را بالا بزنند و كتابهايي را در اين زمينه تاليف و ترجمه نمايند  كه تا اندازه اي جبران مافات شود و اين خلع چشمگير تا اندازه اي پر شود منابع و ماخذ     مديريت ورزش معاصر      نوشته : جانت بي پاركي ، بورلي آركي زنگر مترجمان : سيد محمد حسين رضوي ، محسن بلوريان     مديريت معاصردر ورزش       نوشته : جانت بي پاركي بورلي آركي زنگر ، جرومه كواتر من مترجم : دكتر محمد احساني     مديريت ورزش            نوشته لاري ام ليت مترجم : دكتر هاشم كوزه چيان

كنشهاي ورزشي و كنشهاي اجتماعي

پي ير بورديو

اين گونه مي انديشم كه بدون تحريف و مخدوش ساختن واقعيت مي توان كل دامنه فعاليتها و سرگرميهاي ورزشي را، مثل راگبي، فوتبال، شنا، دووميداني، تنيس، گلف و غيره، در مقام «عرضه»اي كه در برابر يك «تقاضا»ي اجتماعي قرار دارد، مورد بررسي قرار داد. اگر چنين الگويي به خدمت گرفته شود، دو دسته پرسش پيش رو قرار خواهد گرفت: اول آن كه، آيا حوزه توليدي كه برخوردار از منطق و تاريخ خاص خود باشد تا در آن «محصولات ورزشي» توليد شوند، بدين معنا كه آيا چيزي به عنوان عالم فعاليتها و سرگرميهاي ورزشي وجود دارد كه از نظر اجتماعي درك شود و در برهه معيني از زمان، قابل دسترسي باشد؟ دوم آن كه، در چه شرايط اجتماعي، امكان دستيابي به «محصولات ورزشي» مختلفِ در حال توليد، چيزهايي مثل گلف بازي، خواندن مجله «لوكيپ»، اسكي روي چمن و يا مشاهده مسابقات جام جهاني در تلويزيون، فراهم مي شود؟ به بيان ديگر، چگونه اين تقاضاي «محصولات ورزشي» توليد مي شود، چگونه مردم

به «سليقه»اي ورزشي مي رسند حال چه در مقام فعاليت و چه در مقام چيزي تماشايي و ورزشي را بر ورزش ديگر ترجيح مي دهند؟ قطعاً از رويارويي با اين پرسش گريزي نيست مگر آن كه انسان معتقد باشد كه اصولاً نيازي طبيعي نه فقط در جهت صرف انرژي عضلاني بلكه دقيقتر بگويم در جهت انجام اين يا آن زورورزي و تلاش هست كه به يك اندازه در همه زمانها، مكانها و محيطهاي اجتماعي فرهنگي جريان دارد. (براي ذكر گوياترين نمونه در اثبات تز «نياز طبيعي»؛ مي دانيم كه شنا، كه احتمالاً اغلب مربيان هم به لحاظ كاركرد اصيلش يعني «نجات يك زندگي» و هم به لحاظ تأثيرات فيزيكي اش از آن به عنوان ضروريترين فعاليت ورزشي ياد مي كنند، و هرازگاهي هم مورد بي مهري و غفلت واقع شده، به ويژه در اروپاي قرون وسطي، حتي امروزه نيز بايد به لطف «رقابتهاي» ملي ارضاء و در واقع تحميل مي شود.) به بيان دقيقتر، بر طبق چه اصولي عاملان و كنشگران اجتماعي در لحظه اي معين از زمان، ميان فعاليتها يا سرگرميهاي ورزشي به عنوان نمونه هايي ممكن كه به آنها پيشنهاد شده، دست به انتخاب مي زنند؟توليد عرضهبه نظرم مي رسد كه در ابتدا لازم است كه با شرايط اجتماعي و تاريخيِ امكان ظهور پديده اي اجتماعي كه همواره آن را بديهي و مسلّم فرض مي كنيم، آشنا شويم: «ورزش مدرن». به بيان ديگر، چه شرايط اجتماعي، پي ريزي مجموعه اي از موءسسات و نهادهاي ورزشي را ممكن مي سازند كه به طور مستقيم يا غيرمستقيم، به وجود فعاليتها و سرگرميهاي ورزشي وابسته اند؟

اين نظام، مجموعه اي از «انجمنهاي ورزشيِ» خصوصي يا عمومي را در بر مي گيرد كه كاركردشان، ارائه و تأمين علائق اهالي ورزشي خاص و وضع و تعيين معيارهاي حاكم بر آن فعاليت است، يعني توليدكنندگان و توزيع كنندگان كالاها (تجهيزات، ابزار و لباسهاي ورزشي و ديگر وسايل...) و خدمات لازم براي رواج و اشاعه ورزش (معلمان، مدرسان، مربيان، پزشكان ورزشي، روزنامه نگاران مطبوعات ورزشي و ديگران...) و همچنين توليدكنندگان و توزيع كنندگان سرگرميها و كالاهاي مربوطه (تي شرت، عكس ستارگان عالم ورزش و...). حال بايد پرسيد چگونه اين سياهه متخصصان، كه مستقيم يا غيرمستقيم از طريق ورزش امرارمعاش مي كنند، رفته رفته شكل گرفت؟ (سياهه اي كه حتي جامعه شناسان و مورخان ورزش نيز در آن جاي دارند اين مسأله احتمالاً به طرح اين پرسش كمكي نمي كند.) به بيان دقيقتر، از چه زماني اين نظام عاملان و موءسسات ورزشي در اين حوزه، به عنوان «عرصه رقابت» و محل برخورد ميان عاملاني كه بسته به موقعيتشان در درون اين عرصه از علائقي خاص برخوردارند، به كار افتاد. اگر مسأله، همان طور كه سوءالات من حاكي از آن اند، اين باشد كه نظام عاملان و موءسساتي كه علائقشان در گرو ورزش است، گرايش دارد كه همچون يك ميدان يا حيطه عمل كند، پس نمي توان به طور بي واسطه از طريق مرتبط ساختن پديده هاي ورزشي به شرايط اقتصادي و اجتماعي يك كشور، دريافت كه اين پديده ها در لحظه معيني از زمان و در يك محيط اجتماعي معين، به واقع چيستند. تاريخ ورزش، تاريخ نسبتاً مستقلي است كه حتي وقتي با وقايع مهم تاريخي

و اقتصادي و اجتماعي رقم بخورد، باز ضرباهنگ، قوانين تكاملي، بحران و خلاصه سخن آن كه گاه شماري ويژه خود را داراست. يكي از وظايف عمده تاريخ اجتماعي ورزش، پي ريزي بنيانهاي واقعيِ مشروعيت نوعِ علم اجتماعيِ ورزش به عنوان يك موضوع علمي متمايز است (كه اصلاً خود آشكار و بديهي نيست) آن هم از طريق تعيين اين مسأله كه با شروع از چه لحظه و از چه مجموعه شرايط اجتماعي، مي توان به معناي واقعيِ كلمه، از ظهور پديده ورزش سخن گفت (آن هم در تقابل با انجام ساده انواع بازيها معنايي كه هنوز در لغت انگليسيِ sport وجود دارد، اما همين واژه در كشورهاي غيرآنگلوساكسوني، در همان زمان، به معناي كلمه ايِ مصرف كنشهاي اجتماعي جديد و راديكالي رواج يافت) چگونه اين عرصه با منطق خاص خود و در حكم محل بُروز كنشهاي اجتماعي كاملاً خاصي پي ريزي شد؟ كنشهايي كه خود را در دل تاريخ خاصي تعريف كرده اند و تنها در نسبت با همين تاريخ خاص مي توان آنها را دريافت. (به عنوان نمونه، تاريخ قوانين ورزشي يا تاريخ ركوردهاي ورزشي، واژه جالبي كه يادآور نقش مورخاني است كه بر اساس رسالت ضبط و ثبت و تجليل از فتوحات برجسته، در ساخت حوزه اي خاص با فرهنگي اسرارآميز مشاركت دارند.)تكوين حوزه نسبتاً مستقلي از توليد و گردش محصولات ورزشيبه نظر مسلّم و قطعي است كه تحول از فرم بازي به ورزش، به معناي دقيق كلمه، در تشكيلات آموزشِ مهياشده براي «نخبگان» جامعه بورژوايي يعني مدارس خصوصي انگلستان، رخ داد. اين مدارس، محل تربيت فرزندان خانواده هاي اشراف يا قشرهاي فوقاني بورژوازي

و آشنايي آنها با بازيهاي مردمي يعني مبتذل بودند و به طور همزمان معنا و كاركرد اين بازيها را تغيير مي دادند، دقيقاً به همان شكل كه حوزه موسيقي علمي، رقصهاي محلي را دستخوش تغيير ساخت و آنها را در زمره فرمهاي ناب هنري مثل «سوئيت» گنجاند: رقصهايي محلي مثل «بوري»1، «سارباند»2، «گه وات»3 و غيره. در توصيف مختصر ويژگيهاي اين دگرديسي يعني در مورد «اصل» و جوهره آن مي توان گفت كه تمرينهاي بدنيِ نخبگان از اعياد اجتماعي معمولي كه در آنها بازيهاي محلي برگزار مي شد، جدا مي شوند (براي نمونه از جشنهاي كشاورزي) و بدين ترتيب از كاركردهاي اجتماعي خاصي محروم شدند (كه پيش از هر چيز، كاركردهايي مذهبي بودند) كه هنوز با شماري از بازيهاي آئيني پيوند داشتند (مثل بازيهايي آئيني كه در تعدادي از جوامع پيشا سرمايه داري در مواقع خاصي از سال زراعي برگزار مي شدند). مدرسه، محل تحصيل و فراغت، جايي است كه در آن كنشهاي بهره مندشده از كاركردهاي اجتماعي و ادغام شده در تقويم جيبي به صورت «تمرينهاي بدني» درمي آيند، فعاليتهايي كه في نفسه، به نوعي، هدف اند، نوعي «هنر براي هنر جسماني»، كه با قوانيني خاص اداره مي شوند و ابداً به هيچ ضرورت كاركردي تقليل پذير نيستند و در يك تقويم خاص جاي مي گيرند. مدرسه نمونه اعلاي عرصه تحقق چيزي است كه به آن «فعاليت الكي» مي گويند، جايي كه فرد در آن، موضع گيري يا نگرشي دور و خنثي نسبت به زبان و جهان اجتماعش اتخاذ مي كند؛ ژيمناستيك استفاده اي از تن را در نظر دارد كه درست همانند استفاده

مدرسي از زبان، نوعي هدف في نفسه است. (همين قضيه بي شك نشان مي دهد كه به چه علت فعاليت ورزشي، كه شدّت تناوبش همراه با سطح آموزش افزايش مي يابد، هرگاه سطح تحصيلات فرد بالاتر باشد، همچون كنشهاي فرهنگي، با گذشت عمر آهسته تر تنزل مي يابد. مشخص شده است كه اغلب در ميان طبقات كارگر، انصراف از ورزش فعاليتي كه خصلت بازي گونه اش به نظر مي آيد آن را به طور مشخص امري مناسب حال نوجوانان ساخته غالباً مصادف با ازدواج و ورود به دايره مسئوليتهاي جدّي دوره بزرگسالي است.) آن چه در خلال تجربه مدرسه و از آن به دست مي آيد، نوعي كناره گيري از جهان و دوري از عمل واقعي است، امري كه مدارس شبانه روزي بزرگِ طبقه «نخبگان»، شكل كاملاً پيشرفته آن را نمايش مي دهند و آن گرايش به عملي بي هدف است، و اين گرايش، خود يك جنبه بنيادي از منش «نخبگان طبقه بورژوا» است، كساني كه همواره به صفت «بي غرض بودنِ» خود مي بالند و خود را با اتخاذ فاصله اي خودخواسته كه هم در هنر و هم در ورزش جلوه مي نمايد از علائق مادي مشخص مي سازند. «بازي منصفانه» به عنوان شكلي از بازي، ويژگي بازي كردن آنهايي است كه آن چنان در كار بازي غرق مي شوند كه فراموش مي كنند اين فقط يك بازي است؛ آنهايي كه «فاصله نقش اجتماعي»شان را همواره حفظ مي كنند، و همان طور كه گافمن4 به آن اشاره دارد: اين صفت در همه نقشهاي اجتماعي كه براي رهبران آينده جامعه طراحي شده نهفته است. مستقل

ساختن حوزه ورزش، همچنين با فرآيند «عقلاني سازي» همراه است، همان طور كه وبر بيان مي كند، غايت اين فرآيند فارغ از مسأله تفاوتهاي محلي و خاص گرايي، تضمين دو عنصر محاسبه پذيري و پيش بيني پذيري است. راهي آسان براي تشكيل فهرستي از قوانين ويژه و ارگانهاي تخصصي هم تصميم گيرنده كه دست كم در آغاز اعضايشان از ميان «بچه هاي قديمي» همان مدارس خصوصي برگزيده مي شوند. ضرورت و نياز تنظيم فهرستي از قوانين ثابت و كاربست پذير در سراسر جهان، درست زماني حس مي شود كه «مبادلات ورزشي» ميان موءسسات آموزشي مختلف و سپس ميان نواحي مختلف برپا شود. استقلال نسبي حوزه ورزش، تقريباً به شكل روشني در دو قوه «خودگرداني» (self-administration) و «قانون گذاري» تثبيت مي شود؛ قوايي كه بر سنتي تاريخي استوار است يا توسط دولت تضمين مي شود و موءسسات ورزشي اجراي اين قوانين را به عهده مي گيرند. اين نهادها واجد اين حق هستند كه معيارهاي اداره و برگزاريِ بازيها و مراسم را وضع كنند و با برخورداري از حق كاربرد «قدرت تنبيهي» (توقيف، جريمه و غيره) از رعايت قوانين ويژه اي كه نهاده اند اطمينان حاصل كنند. افزون بر اين، آنها عناوين و القاب خاصي مثل «قهرمان مسابقات سراسري» در انگليس و مقام «مربي» را به افراد و تيمها اعطاء مي كنند. پي ريزي حوزه اي از كنشهاي ورزشي، با گسترش و توسعه نوعي فلسفه ورزش كه الزاماً فلسفه اي سياسي هم هست، در ارتباط است. نظريه «آماتوريسم»، در واقع، يك جنبه از فلسفه آريستوكراتيك ورزش به عنوان كنشي بي قصد و غرض است، كنشي در حكم

نوعي فرجامِ بدون غايت، نظير كنش هنري، كه در جهت تعيين فضائل مردانه رهبران آينده جامعه حتي شايسته تر از هنر است. (هميشه در باب هنر رگه اي زنانه وجود دارد: به پيانو و نقش آبرنگ، بانوهاي نجيب و جوان همان دوره دقت كنيد.) ورزش به عنوان سازوكاري آموزشي در جهت تقويت حس شجاعت و مردانگي شناخته مي شود، سازوكاري براي «شكل دادن به شخصيت» و القاي «اراده معطوف به برون»، كه نشانه يك رهبر حقيقي است؛ البته اراده معطوف به بردن در چارچوب قوانين. اين همان «بازي منصفانه» است كه به عنوان نگرشي آريستوكراتيك شناخته مي شود كه بالكل به تعبير عوامانه «پيروزي به هر قيمتي» مي تازد. به نظرم آنچه در اين بحث (كه پا به محدوده هايي فراتر از ورزش مي گذارد) محل نزاع است، تعريفي از تعليمات بورژوايي است كه با تعريف آكادميك و خرده بورژوايي در تضاد است: «انرژي»، «شجاعت»، «قوه اراده» فضائل پيشتازان و رهبران (نظامي يا صنعتي)، و شايد بيش از همه اينها، خلاقيت فردي و جسارتها(ي شخصي)، جملگي در تقابل با دانش، فضل و فرمانبرداري «مدرسي» قرار مي گيرند كه نماد آنها مدارس نظام فرانسوي و قوانين انضباطي آنهاست. خلاصه آن كه اشتباه است اگر از ياد ببريم تعريف مدرن ورزش، بخشي ذاتي از يك «آرمان اخلاقي» است؛ يعني همان منش اخلاقي اقشار مسلط طبقه مسلط كه در مدارس خصوصي معظم به ثمر مي نشيند، آن هم اساساً براي فرزندان روءساي صنايع خصوصي مثل مدرسه «اكول دو روشه»5 كه سرمشق اصلي تحقق اين آرمان است. بها دادنِ بيشتر به آموزش علمي در برابر آموزش حرفه اي، به

منش فردي يا قوه اراده در برابر هوش، به ورزش در برابر فرهنگ، در عالم آموزش و تربيت، وجود سلسله مراتبي را تأييد مي كند كه تقليل پذير به سلسله مراتبِ دقيقاً مدرسه اي (كه از قطب دوم تقابلهاي فوق طرفداري مي كند) نيست. و اين مسأله، به بياني، يعني بي قدر و اعتبار كردن ارزشهايِ اقشار ديگرِ طبقات غالب يا طبقات ديگر جامعه (به ويژه اقشار روشنفكر طبقه خرده بورژوا و «فرزندان معلمان» كه رقيبان جدّي فرزندان بورژوازي در عرصه استعداد سرشار تحصيلي هستند)؛ يعني پيش كشيدن معيارهايي ديگر براي «موفقيت» و اصول ديگري براي مشروعيت بخشيدن بدان به عنوان آلترناتيوهايي براي «موفقيتهاي آكادميك». تجليل از ورزش به عنوان «بستر تربيتي شخصيت» و غيره، همواره متضمن نوعي ضدروشنفكرگرايي مشخص است. اگر به ياد آوريم كه قشر مسلط طبقه مسلط همواره مايل است تا رابطه اش را با قشر تحت مسلط همان طبقه روشنفكران، هنرمندان، اساتيد برحسب تقابل ميان زن و مرد و محكم و ظريف تصور كند، كه بسته به هر دوره تاريخي معنايي متفاوت دارد (مثلاً موي كوتاه / موي بلند، فرهنگ اقتصادي سياسي/ فرهنگ ادبي اشرافي و غيره در روزگار ما)، آن گاه درمي يابيم كه يكي از مهمترين معاني و دلالتهاي اعتلا و رواج ورزش و به ويژه اعتلاي ورزشهاي «مردانه»اي مثل راگبي چيست و خواهيم ديد كه ورزش مثل هر كنش ديگر، موضوع كشمكش ميان اقشار طبقه مسلط و همچنين ميان طبقات اجتماعي است.در اينجا فرصت را غنيمت مي شمارم تا در اشاره اي گذرا بر اين نكته تأكيد كنم كه تعريف اجتماعي ورزش محل مناقشه است. حوزه كنشهاي ورزشي،

آوردگاهي است كه در آن، آنچه بيش از همه مورد منازعه است، ظرفيت و قابليت انحصارطلبانه در تحميل تعريف مشروع و كاركرد مشروع فعاليتهاي ورزشي است: آماتوريسم در برابر حرفه اي گرايي، ورزش به عنوان عرصه مشاركت در برابر ورزش به عنوان عرصه تماشا، ورزشِ نخبه پسند در برابر ورزشِ عامه پسند. اين حوزه، في نفسه، بخشي از حوزه وسيعترِ كشمكشهايي بر سر تعريف «تن مشروع» و «استفاده مشروع از تن» است، منازعاتي كه علاوه بر عاملان درگير در كشمكش بر سرِ تعريفِ كاربردهاي ورزشي تن، اشخاص ديگري را نيز شامل مي شود نظير اخلاق گرايان و به ويژه روحانيان، پزشكان (به ويژه متخصصان سلامت جسماني)، معلمان در وسيعترين معناي كلمه (يعني حتي مشاوران راهنماي مسائل ازدواج و غيره) و حتي پيشتازان عرصه مد و سليقه عمومي (طراحان لباس و غيره). نهايتاً بايد اين مسأله تبيين شود كه آيا منازعات جاري بر سرِ قدرت انحصاري در تحميل تعريف مشروع طبقه اي خاص از كاربردهايش و كاربردهاي ورزش، واجد ويژگيهاي ثابت و لايتغير است يا خير. براي نمونه، مي توان به تقابل ميان حرفه ايهاي امر آموزش جسماني (مربيان ژيمناستيك، ورزشكاران ژيمناستيك و غيره) و پزشكان اشاره كرد، به ويژه از لحاظ ارائه تعريف مشروع از تمرين ورزشي؛ تقابلي كه ميان دو گونه خاص از اقتدار يا اتوريته (تعليمي در برابر علمي) كه در ارتباط با دو گونه «سرمايه» خاص هستند، برقرار است. و يا مي توان به تقابل هميشگي ميان دو فلسفه آنتاگونيست در زمينه كاربرد تن اشاره كرد. فلسفه زاهدانه اي كه با عبارت متناقض «فرهنگ جسماني» physique) (culture بر فرهنگ ضد جسم (antiphysis)

، ضد طبيعت، رفع انحراف، صداقت و تلاش و... تأكيد مي كند و فلسفه «هدونيستي» ديگري كه طبيعت، جسم (physis) را متمايز مي شمرد و فرهنگ را به تن و فرهنگ جسم را به نوعي فرهنگِ «هرچه باداباد» ( "laiser-faire" )6 تقليل مي دهد. به عنوان نمونه، امروزه مكتب «بيان جسماني» ضد ژيمناستيك كه به هوادارانش مي آموزد كه قوانين انضباطيِ زائد و موانعي را كه به همراه قوانين و از طريق ژيمناستيك معمول وضع و تحميل مي شود برنتابند.از آنجا كه استقلال نسبي حوزه كنشهاي بدني، بنا به تعريف، متضمن نوعي وابستگيِ نسبي است، درخواهيم يافت كه افزايش گرايش به سوي يكي از دو قطب (يعني قطب زهدگرايي يا قطب لذت طلبي) درون حوزه كنشهاي اجتماعي تا حد زيادي مبتني بر وضعيت مناسبات قدرت در درون حوزه مبارزه براي تعريف انحصاري «تن مشروع» و به صورتي گسترده تر در حوزه مبارزه ميان اقشار طبقه مسلط و طبقات اجتماعي بر سر اخلاقيات است. لذا پيشرفت حاصله در هر آنچه كه به «بيان جسماني» تعبير مي شود تنها مي تواند در رابطه با پيشرفت زمينه هايي چون روابط والدين و فرزند و از آن هم شايعتر كل مسائل تربيتي فهميده شود، يعني پيشرفتِ سنخ جديدي از اخلاقيات بورژوايي و نوعي آزاديخواهي در امر پرورش كودك و روابط پايگاني و جنسيت كه از سوي اقشار رو به رشدِ طبقه بورژوا (و خرده بورژوا) به عنوان جانشيني براي سختكوشي زاهدانه (كه عاملي سركوبگر به شمار مي رود) تبليغ مي شود.مرحله اشاعه در ميان عوامناگزير بوديم در اولين مرحله خطوط كلي بحث را ترسيم كنيم كه به نظرم تعيين

كننده است، چرا كه در عرصه هاي مختلفِ اين حوزه، كه مع الوصف كاملاً با هم تفاوت دارند، ورزش هنوز نشانه هاي خاستگاههايش را با خود دارد. ايدئولوژي آريستوكراتيك ورزش به عنوان فعاليتي بي قصد و غرض كه از دورنمايه هاي آئيني گفتار تجليلي discourse) (celebratory تغذيه مي كند نه فقط به پنهان سازي سرشت حقيقيِ سهمِ رو به گسترش كنشهاي ورزشي كمك شاياني مي كند، بلكه ورزشهايي مثل تنيس، سواركاري، قايقراني و گلف، بي شك امروزه نيز بخشي از محبوبيتشان را درست مثل روزهاي آغازين مرهون كاركرد متمايزكننده و، دقيقتر بگويم، مرهون دستاوردهايي هستند كه در زمينه ايجاد تمايز به بار مي آورند. (اتفاقي نيست كه اكثريت برگزيده ترين يا غيرعامي ترين باشگاهها، گرداگرد فعاليتهايي ورزشي سازمان يافته اند كه به منزله دستاويز يا كانوني براي تجمع برگزيدگان عمل مي كنند.) حتي مي توان گفت كه فوايد متمايز در زماني افزايش مي يابند كه تمايز ميان كنشهاي تحسين برانگيز و اشرافي كنشهاي متمايز و شاخصي مثل «ورزشهاي زيبا» و كنشهاي «مبتذل»ي كه محصول مردمي و عاميانه شدن شماري از رشته هاي ورزشي اند كه در آغاز ويژه «نخبگان» بودند، مثل فوتبال (و تا حد كمتري راگبي، كه شايد تا مدتها منزلت دوگانه و عضوگيري اجتماعي دوگانه خود را حفظ كند) با تقابل روشنتري تركيب شود، يعني تقابل ميان مشاركت در ورزش و مصرف صِرف سرگرميهاي ورزش. مي دانيم كه احتمال انجام يك ورزش پس از دوره بزرگسالي (دقيقاً بعد از آغاز مردانگي يا در پيري) همزمان با تنزل فرد در سلسله مراتب پايگان اجتماعي اش كاهش مي يابد (همان طور كه احتمال پيوستن به

يك باشگاه ورزشي نيز)؛ حال آن كه احتمال تماشاي به اصطلاح محبوبترين برنامه هاي ورزشي در تلويزيون، مثل فوتبال يا رگبي (البته پديده حضور در استاديوم، از قوانين پيچيده تري تبعيت مي كند) همزمان با ارتقاي فرد در سلسله مراتب پايگان اجتماعي وي، به طوري چشمگير كاهش مي يابد.هرچند هرگز نبايد از اهميت مشاركت در ورزش به ويژه ورزشهاي گروهي مثل فوتبال در ميان طبقه كارگر و جوانان طبقه پايينِ متوسط غافل بود. ليكن نمي توان اين واقعيت را ناديده گرفت كه ورزشهايِ به اصطلاح مردم پسند مثل دوچرخه سواري، فوتبال يا راگبي نيز واجد كاركرد نمايشي اند (و بخشي عظيم از محبوبيت خود را مديون مشاركت خياليِ مخاطب هستند كه بر تجربه قبلي از كنش و مشاركت واقعي استوار است). اين رشته ها «محبوب»اند، اما بدين مفهوم كه اين صفت جا مي افتد كه به محصولات مادي يا فرهنگيِ توليد انبوه اطلاق شود: ماشين، اسباب و اثاثيه منزل يا ترانه هاي موسيقي. خلاصه آن كه، ورزش، اين فرزند بازيهاي حقيقتاً مردمي يعني بازيهايي كه توسط مردم خلق شده اند مثل «موسيقي محلي»، به شكل برنامه هايي نمايشي كه براي مردم ساخته شده اند نزد آنان بازمي گردند. از اين رهگذر مي توانيم ماهيت ورزش به عنوان يك برنامه نمايشي در هيأت يك محصول توليد انبوه را روشنتر درك كنيم. همچنين سازماندهي سرگرميهاي ورزشي به عنوان شاخه اي از «صنعت شو» ميان برنامه هاي نمايشي نظير بوكس حرفه اي يا شوهاي تلويزيوني و شماري از وقايع ورزشي معتبر مثل رقابتهاي متنوع فوتبال اروپايي يا مسابقات اسكي بيشتر كمّي است تا كيفي. اين امر به ويژه

زماني تحقق مي يابد كه ارزشِ جمعي منتسب به رشته هاي ورزشي رايج به مخفي كردن مصرف و مشاركت در ورزش و نتيجتاً پنهان كردن كاركردهاي مصرف انفعاليِ صرف كمك نكنند. مي توان به صورت گذرا اين پرسش را مطرح كرد كه آيا برخي تحولات اخير در حوزه كنشهاي ورزشي، بعضاً نتيجه سيري تكاملي نيستند كه من به سرعت خطوط كلي آن را ترسيم كردم. در نهايت، هر فرد بايد به همه ابعاد مضمر در اين واقعيت بينديشد كه ورزشي مثل راگبي (در فرانسه هرچند همين امر در مورد وضعيت فوتبال آمريكايي در آمريكا نيز صدق مي كند) از طريق تلويزيون به يك برنامه نمايش توده اي تبديل شده كه براي افراد بيرون از محفل مشاركان ديروز و امروز پخش مي شود، يعني براي مردمي كه به شكلي نيم بند و ناقص از صلاحيت و استعداد ويژه لازم براي رمزگشايي درست آن برخوردارند. مخاطب «خبره» و آگاه، از آن ميزان درك و فهم بهره مند است كه بتواند آنچه را يك «آدم عادي» قادر به ديدن آن نيست، ببيند؛ آنجا كه آدم بيگانه و خارج از گود، تنها خشونت و آشفتگي را مي بيند، فرد خبره وجود ضرورت را تشخيص مي دهد و بدين ترتيب در بطن صحت و درستي يك حركت، اجتناب ناپذيري غيرقابل پيش بيني يك آرايش موفق يا اركستراسيون معجزه آسياي يك استراتژي تيمي و لذتي به همان ميزان عميق و فرهيخته كسب مي كند كه يك عاشق موسيقي از اجراي مشخصاً موفقيت آميز يك قطعه محبوب خويش. هرچه ادراك سطحي باشد، از تعمق در نمايش، در خود و براي خود، لذت

كمتري دستگير فرد مي شود و ما بيشتر به سوي جستجوي «هيجان» و كيش فتوحات بديهي و مهارت عريان رانده مي شويم و مهمتر از همه از اين طريق ادراك ما به صورتي انحصاريتر به آن بُعد ديگر نمايش ورزشي يعني «تعليق و اضطراب در مورد نتيجه» معطوف مي شود و از اين رهگذر، بازيكنان و به ويژه سازمان دهندگان مسابقه، به كسب پيروزي به هر قيمتي ترغيب مي شوند. به بيان ديگر، همه چيز نشان از آن دارد كه در ورزش نيز، مثل موسيقي، گسترش حيطه مخاطبان همگي به وراي حلقه آماتورها، موجب تقويتِ حكومت حرفه ايهاي تمام عيار مي شود.در واقع، پيش از طرح هرگونه تحليلي از تأثيرات، بايد به شكلي دقيقتر علل و عوامل تعيين كننده تحولي را شناسايي كنيم كه به موجب آن ورزش، به عنوان نوعي كنش نخبه گراي ويژه آماتورها، به نمايشي بدل شد كه از سوي حرفه ايها براي مصرف توده ها توليد مي شود. و در اين راه، صرفِ به كار بستنِ منطقِ نسبتاً مستقل حوزه توليد كالا و خدمات ورزشي كفايت نمي كند، منطقي كه به بيان دقيقتر عبارت است از رشد و بسط صنعتِ سرگرميهاي ورزشي در محدوده اين حوزه كه غايت آن افزايش كارآيي و درآمد در عين كاستن از خطرات و تهديدهاست. اين امر به طور خاص به ضرورت بهره گيري از كاركنان اجرايي يا متخصص و فنون علمي مديريت منجر مي شود، كه به شكلي عقلاني تربيت و نگهداري سرمايه جهاني بازيكنان حرفه اي را سازمان مي دهد. براي نمونه مي توان به فوتبال آمريكايي اشاره كرد كه در آن تعداد خدمه

و گروه مربيان و پزشكان و اعضاي روابط عمومي تيم از تعداد گروه بازيكنان بيشتر است، و تقريباً همواره به عنوان رسانه اي تبليغاتي براي تبليغ تجهيزات ورزشي و صنعت خدمات ورزشي عمل مي كند.در عمل، توسعه فعاليتهاي ورزشي، حتي در ميان اعضاي جوانتر طبقه كارگر، بي ترديد، خود تا حدي از اين واقعيت ناشي مي شود كه ورزش از قبل گرايش داشت تا، در مقياسي بس بزرگتر، دقيقاً همان كاركردهايي را تحقق بخشد كه در پس امر «ابداع» ورزش در مدارس خصوصي انگلستان اواخر قرن نوزدهم نهفته بودند. حتي پيش از آن كه آنها ورزش را، در راستاي باور ويكتوريايي، راهي براي «بهبود شخصيت فردي» تلقي كنند، دبيرستانهاي خصوصي، يا در اصطلاح گافمن «نهادهاي تام»، كه بايد در طول شبانه روز و هفت روز هفته به وظيفه نظارتي خود عمل كنند، ورزش را در حكم «راهي براي پُر كردن وقت» و راهي بصرفه و اقتصادي براي سرگرم كردن نوجواناني تلقي مي كردند كه تربيت آنان مسئوليت تمام وقت اين مدارس بود. وقتي شاگردان در زمينهاي ورزش اند، نظارت بر آنها كاري ساده است. آنها مشغول فعاليتي سالم اند و بيش از آن كه ساختمانها را تخريب كنند و يا معلمانشان را از پا بيندازند، خشم و خشونتشان را بر سر هم خالي مي كنند. بدين سبب است كه يان ويبرگ7 نتيجه مي گيرد: «ورزش سازمان يافته، تا وقتي مدارس خصوصي وجود دارند، به حياتش ادامه خواهد داد.» اگر اين نكته را درنيابيم كه اين «شيوه بي اندازه اقتصاديِ» بسيج كردن، مشغول ساختن و كنترل جوانان، از قبل واجد اين گرايش بود كه به ابزاري

و همچنين هدفي در مبارزات ميان همه نهادهايي بدل شود كه، كلاًّ يا جزئاً، توجه به بسيج و تسخير نمادين توده ها و در نتيجه رقابت براي تسخير نمادين جوانان سازماندهي شده اند؛ در اين صورت از فهم اين مسأله نيز درمي مانيم كه محبوبيت ورزش و رشد موءسسات ورزشي كه بدواً بر پايه مشاركت «داوطلبانه» نباشد چگونه تدريجاً تصديق و شناسايي شدند و سپس از كمك مراجع عمومي بهره مند شدند.نهادهاي مذكور شامل احزاب سياسي، اتحاديه ها و كليساها، و البته روءساي پدرسالار صنعتي مي شود، كه با هدف تضمين مهار پيوسته و كاملِ جمعيت شاغل، نه تنها براي كارمندانشان، بيمارستان و مدرسه، بلكه استاديوم و تسهيلات ورزشي ديگر را فراهم كردند (شماري از بازشگاههاي ورزشي با كمك و تحت نظارت كارفرمايان خصوصي تأسيس شدند، كما اين كه از نامِ شماري از استاديومها چنين برمي آيد). ما با رقابت و جدال بي وقفه در عرصه هاي مختلف سياسي بر سر مسائل ورزشي آشنا هستيم، جدالي كه از سطح روستا گرفته (كه با چشم و هم چشمي ميان كلوپهاي مذهبي و سكولار، و حتي در نمونه تازه تر آن، با بحث و مناظره بر سر اولويت بندي تسهيلات ورزشي، كه البته خود يكي از مقولات موردبحث در كشمكشهاي سياسي در مقياس شهري آن است، همراه است) تا سطح كشور، در مقام يك كل، در جريان است. (براي نمونه، به تقابل ميان «فدراسيون ورزش فرانسه» كه توسط كليساي كاتوليك اداره مي شود و «فدراسيون امور ورزشي و تربيت بدني توروويل» كه توسط احزاب دست چپي اداره مي شود، توجه كنيد.) مسلّماً همزمان با افزايش اعتبار و

يارانه هاي دولتي و بيطرفي ظاهري باشگاههاي ورزشي و مقامات رسمي آنها، ورزش در هيأتي مبدل به موضوع مبارزه سياسي بدل مي شود. اين رقابت يكي از مهمترين عوامل در توسعه نيازي اجتماعي يا مبتني بر كشمكشهاي اجتماعي است، يعني نياز به كنشهاي ورزشي و همه تجهيزات و وسايل لازم و كاركنان و خدماتِ همراه با آنها. در نتيجه تحميل نيازهاي ورزشي در نواحي روستايي از همه جا آشكارتر است، يعني ظهور تيمها و تسهيلات ورزشي، تغيير وضع «باشگاههاي جوانان» و باشگاههاي «سالمندان»8 در اين دوره و زمانه، تقريباً همواره نتيجه عملكرد خرده بورژواري يا بورژوازي روستايي است، طبقه اي كه در اين جا فرصتي مي يابد تا خدمات سياسي خود در زمينه سازماندهي و رهبري را بر همگان تحميل كند و سرمايه سياسي مبتني بر «شهرت» و «افتخار» را، كه همواره به شكلي بالقوه قابل تبديل به قدرت سياسي است، انباشت يا حفظ كند.ترديدي نيست كه مردمي و عوامانه شدن مدارس «نخبگان» گرفته (جايي كه مقام ورزش اكنون از سوي مشغوليات «روشنفكري» كه خود محصول مقتضيات رقابت اجتماعي است زير سوءال رفته) تا موءسسات ورزشي توده مردم، با تغيير كاركردهايي كه ورزشكاران و مديران آنان به عمل ورزشي منسوب كرده اند، ضرورتاً همراه است و همچنين با نوعي دگرديسي در منطق كنشهاي ورزشي كه با دگرديسي سطح توقعات و تقاضاهاي عموم در رابطه با استقلال فزاينده برنامه هاي ورزشي در مقايسه با وضعيت كنوني يا پيشين متناظر است. ستايش از «مردانگي» و كيش «روح تيمي» كه به بازي راگبي مرتبط اند بگذريم از آرمان آريستوكراتيكِ «بازي منصفانه» معنا و كاركرد متفاوتي در مورد جوانان

اشرافزاده و بورژواي مدارس خصوصي انگلستان و پسران روستائيان و كارمندان جنوب غربي فرانسه دارد. دليل اين امر صرفاً آن است كه براي نمونه، يك حرفه ورزشي، كه عملاً از خط سير قابل قبول براي يك بچه بورژوا خارج است و البته جداي از تنيس و گلف يكي از چند مسير حركت رو به رشدي است كه جامعه پيش روي بچه هاي طبقات تحت سلطه مي نهد. بازارهاي ورزشي براي سرمايه جسمانيِ اين پسران همان نقشي را ايفا مي كنند كه نظام ملكه زيبايي براي سرمايه جسماني دختران. خاستگاه كيش كارگريِ ورزشكاراني كه اصالتاً از طبقه كارگرند، بي شك بعضاً با اين واقعيت توضيح داده مي شود كه اين «قصه هاي موفقيت»، تنها مسير سازمان يافته منتهي به شهرت و ثروت را براي جوانان طبقه كارگر نمادپردازي مي كنند. همه چيز بيانگر آن است كه علايق و منافع و ارزشهايي كه اهالي ورزش در طبقات كارگر و متوسط پايين، به حوزه اخلاقيات ورزش مي آورند، با ملزومات امرِ حرفه اي سازي (كه البته مي تواند با اشكال مختلفِ آماتوريسم نيز همزيستي داشته باشد) هماهنگ اند و همچنين با «عقلاني كردن» امر آمادگي و اجراي فعاليتهاي ورزشي اين فعاليتها به واسطه جستجوي حداكثر كارآيي (كه ميزان آن معيارهايي مثل «بردها» و «عناوين» و «ركورد»هاست) و به حداقل رساندن ميزان ريسك و خطر تحميل مي شوند. (و اين به حداقل رساندن خود با بسط يك صنعت توليد سرگرميهاي ورزشي خصوصي يا دولتي در ارتباط است.)منطق تقاضا: نقش كنشها و سرگرميهاي ورزشي در وحدت بخشيدن به شيوه هاي زندگيدر اين بخش از گونه اي «عرضه» سخن خواهيم گفت،

يعني تعريف خاص كنش و سرگرمي ورزشي كه در برهه خاصي از زمان، در جواب يك تقاضا، طرح مي شود؛ يعني آرزوها و علايق و ارزشهايي كه عاملان يا كنشگران وارد حوزه ورزش كرده اند و در نتيجه برخورد و تعديل پيوسته ميان عرضه و تقاضا، كنشها و سرگرميهاي ورزش تكامل مي يابند. البته هر عضو جديد اين حوزه بايد يك وضع معين تقسيم فعاليتها و سرگرميهاي ورزشي و نحوه توزيع آن در ميان طبقات اجتماعي را در نظر داشته باشد، وضعي كه فرد تازه نمي تواند آن را تغيير دهد، وضعي كه نتيجه تمامي تاريخ پيشين منازعات و رقابتهاي ميان عاملان و موءسسات دست اندركار حوزه ورزش است. براي نمونه، ظهور يك ورزش جديد يا راهي جديد براي انجام يك ورزشِ از پيش موجود (في المثل «ابداع» شناي كرال توسط تراجن9 در سال 1898) موجب تجديد ساختار فضاي كنشهاي ورزشي و ارائه يك تعريف جديدِ تقريباً سراسري از معناي منتسب به كنشهاي گوناگون خواهد شد. اما با اين كه واقعيت اين است كه عرصه توليد، در اين جا هم مثل هر جاي ديگري، به توليد تقاضاي محصولاتش كمك مي كند، با وجود اين، منطقي كه از طريق آن، عاملان به سوي اين يا آن كنشِ ورزشي كشيده مي شوند دريافته نخواهد شد مگر از طريق ادغام مجدد مواضع و نگرشهاي آنان نسبت به مواضعي كه خود مبين يكي از ابعاد رابطه اي خاص با بدن هستند در نظام وحدت يافته مواضع و نگرشها، يا همان «منش» (habitas) ، نظامي كه شيوه هاي زندگي از دل آن برمي آيند. اگر كسي سعي داشته باشد تا

اعمال ورزشي را بدون قرار دادن مجدد آنها در جهان كنشهايي كه با اين كنشهاي ورزشي گره خورده اند مطالعه كند دچار اشتباه خواهد شد (و در مورد كنشهاي ورزشي اين اشتباه احتمالاً عميقتر از ساير موارد خواهد بود، زيرا مبنا و موضوع آنها بدن آدمي است، همان عامل تركيب كننده تمام عياري كه همه عناصري را كه در بر مي گيرد منسجم و متحد مي كند). بنياد يا خاستگاه مشترك همه كنشها، چه ورزشي و چه غير ورزشي، نظام علايق و ترجيحاتي است كه منش يك طبقه را شكل مي بخشد. (براي نمونه مي توان به سادگي همگوني و همخوني ميان رابطه با بدن و رابطه با زبان را، كه خاص يك طبقه يا قشرند، اثبات كرد.) مادامي كه «بدن براي ديگران» معادل تجلي آشكار فرد و «شخصيت» و «تصور از خود» (يعني ارزشها و قابليتهاي او) باشد، فعاليتهاي ورزشي كه هدفشان شكل دادن به بدن است، مبين صوري از تحقق نوعي زيباشناسي و نوعي اخلاق عملي و روزمره اند. كاركرد يك «هنجار» مربوط به رفتار بدن، نظير راست ايستادن (راست بايست)، دقيقاً مثل نگاه مستقيم يا مدل موي كوتاه، واجد كاركرد نمادين ساختن مجموعه كاملي از «فضايل اخلاقي» مثل صداقت، درستكاري، وقار (رودررويي چهره به چهره براي طلب احترام) و همچنين نمادين ساختن فضايل فيزيكي مثل سلامتي و قدرت و زورمندي است. يك الگوي وصفي كارآمد و توضيح دهنده نحوه توزيع اعمال ورزشي در ميان اقشار و طبقات جامعه، بايد عوامل مثبت و منفي را به وضوح در نظر بگيرد؛ عواملي كه مهمترين آنها «وقت آزاد» (شكل تغييريافته سرمايه اقتصادي)، «سرمايه اقتصادي» (كه

بسته به رشته ورزشي امري كم وبيش الزامي است) و «سرمايه فرهنگي» (كه آن هم بسته به رشته ورزشي امري كم وبيش الزامي است) هستند. با اين حال چنين مدلي هم اگر وارياسيونهاي معنا و كاركرد منتسب به اعمال مختلف طبقات و اقشار متنوع جامعه را در نظر نگيرد، در درك و دريافت اساسيترين عوامل شكست خواهد خورد. به بيان ديگر، در بررسي پراكندگي و توزيع اعمال ورزشي متنوع ناشي از طبقات اجتماعي، بايد وارياسيونهاي موجود در معنا و كاركرد ورزشهاي مختلف در ميان طبقات اجتماعي را به طور جدّي مدّ نظر قرار داد؛ براي مثال وارياسيونها يا تغييرات مشهود در شدّت و حدّت رابطه آماري ميان كنشهاي مختلف و طبقات اجتماعي مختلف.نشان دادن اين مسأله چنان دشوار نيست كه طبقات اجتماعي مختلف بر سر موضوع آثار احتمالي تمرينهاي بدني با هم توافقي ندارند، چه در سطح بيروني بدن (bodilyhexis) مثل قدرتِ قابل روءيت عضلات برآمده و يا برعكس ظرافت و وقار و زيبايي بدن، و چه در داخل بدن مثل سلامتي و تعادل ذهني و غيره. به بيان ديگر، وارياسيونهاي طبقاتي اين اعمال نه فقط از وارياسيونهاي عواملي ناشي مي شود كه تأمين هزينه هاي فرهنگي يا اقتصادي را ممكن يا ناممكن مي سازند، بلكه همچنين بر وارياسيونهايي در نحوه كسب و افزودن بر سودهاي فوري يا به تأخير افتاده اي استوار است، سودهايي كه از اعمال ورزشي متفاوت عايد مي شود. (از قضا مي توان ديد كه متخصصان قادرند با بهره گيري از اقتدار مبتني بر شأن و منزلت اجتماعي شان، شكل خاصي از كسب و افزايش را به منزله يگانه شكل مشروع

مطرح كنند، آن هم در تقابل با شيوه هاي كسب و افزايشي كه توسط موضعگيريهاي مبتني بر نوعي منش طبقاتي ساختار و شكل مي يابند. منظورم طرحها و برنامه هاي ملي براي تحميل يك رشته ورزشي خاص مثل شناست كه، علي الظاهر، بالاتفاق از سوي متخصصان تأييد گشته و به بهانه كاركردهاي دقيقاً «فني» اين رشته بر آناني كه «فايده اي برايش قائل نيستند» تحميل مي شود.) در مورد سودهايي كه عملاً كسب مي شوند، ژاك دوفرانس15 به طور متقاعدكننده اي نشان مي دهد كه ژيمناستيك مي تواند براي دو هدف به كار گرفته شود: توليد بدني قوي كه واجد نشانه هاي بيروني قدرت است، يعني هدف موردنظر طبقه كارگر كه توسط ورزش بدن سازي تأمين مي شود، يا توليد «بدني سالم» كه هدف موردنظر طبقه بورژواست كه توسط ژيمناستيك و يا ورزشهاي ديگري كه كاركردشان اساساً «بهداشتي» است تحقق مي يابد.امّا اين همه ماجرا نيست. منش طبقاتي معناي منتسب به فعاليت ورزشي را تعريف مي كند و همچنين عوائدي را كه از آن انتظار مي رود. از جمله اين عوائد، ارزشي اجتماعي است كه از پيگيري ورزشهاي خاص ناشي مي شود، آن هم به لطف انحصاري و دور از دست بودن اين ورزشها كه محصول توزيع طبقاتي آنهاست. خلاصه آن كه بايد به فهرست عوائد «ذاتي» ورزش (عوائد واقعي يا تخيلي، كه البته فرق چنداني با هم ندارند) براي بدن، بايد عوائد اجتماعي را هم افزود، عوائدي كه از هر كنش متمايزي حاصل مي شود و به طور غير يكسان توسط طبقات مختلف كسب و افزون مي شود (طبقاتي كه به صورتي نابرابر به

اين عوايد دسترسي دارند). براي نمونه مي توان ديد كه گلف، علاوه بر كاركردهاي مشخصاً «سلامت بخش» خود همانند خاويار يا ويسكي از يك معنا و «دلالت توزيعي» برخوردار است (يعني همان معنايي كه كنشها از نحوه توزيع خويش در ميان عاملان توزيع شده در طبقات اجتماعي كسب مي كنند). يا مي توان ديد كه وزنه برداري، كه قرار است تنها عضلات را تقويت كند، سالهاي سال، به ويژه در فرانسه، ورزش محبوب طبقه كارگر بود. اين از سر تصادف نيست كه سالها به طول مي انجامد تا مسئولان برگزاري رقابتهاي المپيك، وزنه برداري را به رسميت بشناسند، ورزشي كه در نظر موءسسات اشرافي ورزش مدرن، تنها نمايش و نمادي از قدرت و توحش و فقر ذهني و خلاصه نمادي از طبقه كارگر بود.حال مي توانيم نحوه توزيع اين كنشها را در ميان اقشار و طبقات اجتماعي بررسي كنيم. احتمال انجام ورزشهاي متفاوت، البته در مورد هر ورزش به ميزاني متفاوت، اساساً به عوامل ذيل بستگي دارد: اولاً به سرمايه اقتصادي و ثانياً به سرمايه فرهنگي و وقت آزاد. اين احتمال همچنين به سنخيت ميان موضع گيريهاي زيباشناختي و اخلاقي خاص هر طبقه يا قشر و ظرفيتهاي عيني كمال اخلاقي و زيباشناختي اي بستگي دارد كه در هر ورزش وجود دارد يا به نظر مي آيد وجود داشته باشد. ارتباط ميان ورزشهاي متفاوت و سن آدمي پيچيده تر است، چرا كه اين رابطه، تنها در چارچوب رابطه ميان يك ورزش و يك طبقه تعريف مي شود، يعني از طريق شدت تلاش جسمانيِ مقتضي و موضع گيري نسبت به اين تلاش، كه خود جنبه اي از

منش طبقاتي است. مهمترين ويژگي «ورزشهاي مردمي» آن است كه آنها به طور ضمني در ارتباط با جواني اند. جواني به صورت خودانگيخته و ذهني واجد نوعي «جواز موقت» قلمداد مي شود، جوازي كه در قالب شيوه هاي گوناگون از جمله تلف كردن مازادِ انرژي فيزيكي (و جنسي) تجلي مي يابد. اين ورزشها خيلي زود كنار گذاشته مي شوند (معمولاً در لحظه ورود به دوره بزرگسالي و از طريق ازدواج). در مقابل، ورزشهاي بورژوايي كه عمدتاً به خاطر كاركرد حفاظت جسماني و منفعت اجتماعي حاصله انجام مي شوند، همواره واجد اين حقيقت مشترك اند كه محدوده سني آنها در فراسوي محدوده جواني قرار دارد و احتمالاً هر چه اين ورزشها اعتبار و انحصار بيشتري داشته باشند، مرز سني متناظر با آنها نيز جلوتر مي رود (براي نمونه گلف). و اين بدان معناست كه انجام آن ورزشهايي كه، چون فقط به «قابليت»هاي جسماني و استعدادهاي بدني متكي هستند و شرايط دوره آموزش مقدماتي آنها به طور يكسان ميان همه توزيع شده است، بي شك در محدوده وقت آزادِ همه به يكسان محتمل است. و در مرحله بعدي، انرژي فيزيكي موجود هم بي شك با ارتقاي فرد در سلسله مراتب اجتماعي افزايش مي يابد؛ البته اگر دغدغه تمايز و سنخيت اخلاقي زيباشناختي يا «ذوق و علاقه» به اين ورزشها، اعضاي طبقه مسلط را، برحسب منطقي كه در حوزه هاي ديگر هم ديده مي شود (مثلاً عكاسي) دلزده نكند. بدين طريق، اغلب ورزشهاي تيمي، مثل بسكتبال، راگبي، هندبال و فوتبال، كه در ميان كارمندان اداره، تكنسينها و دكانداران رايج اند، و همچنين نمونه وارترين ورزشهاي فردي طبقه كارگر،

مثل بوكس يا كشتي، همه دلايل را براي دلزدگي طبقات بالاتر گرد مي آورند. از جمله اين دلايل، تركيب اجتماعي تماشاگران اين ورزشهاست كه موجب تقويت ابتذال منتسب به مردمي شدن آنها و ابتذال نهفته در ارزشها و فضائل خاص اين ورزشها مي شود (يعني قدرت، استقامت، گرايش به خشونت، روح «فداكاري»، فرمانبرداري و اطاعت از نظام جمعي: آنتي تز مطلقِ نظريه «فاصله نقش اجتماعي» كه در نقشهاي اجتماعي بورژوازي نهفته است) و رقابت و تخاصم را ستودني جلوه مي دهد. اگر هدف ما درك چگونگي رواج يافتن متمايزترين ورزشها مثل گلف، سواركاري، اسكي، تنيس و حتي ورزشهاي معمولتر مثل ژيمناستيك يا كوهنوردي باشد، صرف بسنده كردن به تغييرات سرمايه اقتصادي يا فرهنگي يا وقت آزاد مشكل ساز است. اولاً به اين سبب كه سنّت خانوادگي و تربيت اوليه و هم چنين نوع پوشش، رفتار و فنون جامعه پذيري (sociability) ، دقيقاً مثل موانع اقتصادي در حكم شرايط ورودي پنهاني هستند كه اين ورزشها را از دسترس طبقه كارگر و افرادي برآمده از قشر پايينِ طبقه متوسط و حتي اقشار بالاي اين طبقه دور مي كنند؛ و ثانياً، به اين سبب كه فشارها و الزامات اقتصادي، حوزه احتمال و عدم احتمال را تعريف مي كنند و بدون آن كه در درون اين حوزه جهت گيري مثبتي براي كنشگران به سوي اين يا آن شكل خاص كنش تعيين كنند. در عمل، فارغ از اين كه بخواهيم وجوه تمايز را جستجو كنيم، رابطه هر كس با بدن اوست كه يك جنبه بنيادين از نظام منش طبقاتي به شمار مي آيد كه طبقات كارگر را از طبقات محروم

مشخص مي سازد، دقيقاً همان طور كه در همين طبقات محروم هم اقشاري را كه به واسطه كل سبك زندگيشان از ديگر اقشار جدا شده اند متمايز مي سازد. در يك طرف، رابطه ابزاري با بدن است كه طبقات كارگر در همه كنشهايي بروز مي دهند كه حول محور بدن مي گردند چه در مراقبت از زيبايي و چه در رژيم غذايي، چه در نسبتشان با بيماري و درمان و اين رابطه در عين حال در قالب انتخاب ورزشهايي نمود مي يابد كه متضمن سرمايه گذاي عظيم كار و كوشش، با درد و رنج (مثل بوكس) و قمار كردن با بدن (موتورسواري، سقوط آزاد، ورزشهاي رزمي و غيره) است.در طرف ديگر، گرايش طبقات ممتاز قرار دارد كه با بدن به مثابه يك «غايت في نفسه» رفتار مي كنند، غايتي كه مي تواند شكلهاي مختلفي به خود گيرد، بسته به اين كه تأكيد ما بر بدن در مقام يك ارگانيسم باشد، كه به نوعي كيش ميكروبيوتيك پرستش سلامتي منجر مي شود، يا بر تجلي تن به عنوان يك «پيكربندي محسوس» يعني «بدن براي ديگران». همه چيز نشان از آن دارد كه دغدغه پرورش بدن، در بدويترين شكل خود، در شكل كيش پرستش سلامتي نمايان مي شود كه غالباً متضمن نوعي ستايش زاهدانه آرامش و «مراقبت غذايي» است، به ويژه در ميان طبقات پايينِ متوسط، يعني در ميان مأموران دون پايه، كارمندان امور دفتري در خدمات موءسسات درماني و خصوصاً معلمان دبستان، كه همگي با شدّت و حدّت خاصي به ورزش ژيمناستيك مي پردازند، يعني عاليترين ورزش پارسايانه كه نهايتاً در نوعي «پرورش به خاطر پرورش» خلاصه

مي شود.ژيمناستيك يا ورزشهايي كه محدود به مسأله سلامتي اند، مثل پياده روي يا دوِ آهسته، كه برخلاف ورزشهايِ با توپ هيچ گونه حس «رقابتي» را در بر ندارند، فعاليتهايي شديداً سازمان يافته و عقلاني اند. اولاً بدين سبب كه پيشفرض آنها ايماني راسخ به عقل و منافع آتي و غالباً نامحسوس عقل است، منافعي كه عقل وعده آنها را مي دهد (مثل جلوگيري از كهولت سن، موهبتي مجرد و بي فايده كه تنها به واسطه ارجاع به يك مرجع نظري وجود دارد)؛ ثانياً به اين علت كه اين ورزشها فقط به واسطه ارجاع به يك معرفت كاملاً نظري و تجريدي در مورد تأثيرات يك فعاليت معنا مي يابند؛ فعاليتي كه خود غالباً، همچون در ورزش ژيمناستيك، به مجموعه اي از حركات تجريدي تقليل مي يابد كه از طريق ارجاع به يك هدف، كه از نظر فني كاملاً مشخص است، سازمان يافته و ترتيب داده مي شوند و اين فعاليت در تقابل با كليت حركات روزمره است كه اهدافي عملي را دنبال مي كنند، درست همان طور كه رژه رفتن نقطه مقابلِ قدم زدن عادي است. بنابراين فهم اين نكته كاملاً روشن است كه اين فعاليتها صرفاً در نگرشهاي زاهدانه افراد جاه طلبي ريشه دارند كه حاضرند ارضاي خود را در نفس تلاش بيابند و به ارضاهاي به تعويق افتاده اي تن سپارند كه نهايتاً ايثار كنوني آنان را پاداش خواهند داد اين كل معناي هستي چنين افرادي است. در ورزشهايي مثل كوهنوردي (و تا حد كمتري، پياده روي) كه اغلب در ميان مربيان دانشگاه و دبيرستان متداول اند، كاركرد «تأمين سلامتي» و كنترل بدن

در تمامي ارضاهاي نماديني ادغام مي شود كه جزئي از انجام هر فعاليت كاملاً متمايز محسوب مي شود. اين مسأله به فرد، حسي از «تسلط بر بدن خويش» و تملك اختصاصي و آزادِ چشم اندازي را مي بخشد كه براي عوام غيرقابل دسترسي است. در واقع، كاركردهاي «تأمين سلامتي»، كم وبيش هميشه، با آنچه «كاركردهاي زيباشناختي» ناميده مي شود، مرتبط است (كاركردهايي به ويژه براي زنان كه در قياس با ديگران، نياز هرچه بيشتري به رعايت هنجارهايي دارند كه مشخص مي كند بدن نه در پيكربندي قابل فهمش بلكه در نوع حركت و خرامش چگونه بايد باشد). بي شك در ميان حرفه ها و كسب و كار جاافتاده بورژوازي است كه كاركردهاي «تأمين سلامتي» و «زيباشناختي» با كاركردهاي اجتماعي در هم مي آميزند و در آن وقت، ورزش در كنار بازيهاي خانگي و بده بستانهاي اجتماعي (شام، پذيرايي، ...) و در كنار فعاليتهاي «بي غرض» و «بي فايده» كه انباشت سرمايه اجتماعي را ممكن مي سازند قرار مي گيرد. اين واقعيت كه فعاليت ورزشي، به ويژه در شكلهاي افراطي آن نظير گلف، تيراندازي و چوگان، صرفاً بهانه اي براي ملاقاتهاي برگزيده يا، به زباني ديگر، تكنيكي براي معاشرت (مثلاً بريج يا رقص) است، نكته فوق را تأييد مي كند. في الواقع، فارغ از كاركرد «اجتماعي كردن»، رقصيدن، در ميان همه عملكردهاي بدن، عملكردي است كه در آن با بدن همچون يك «نشانه» رفتار مي شود، نشانه اي از آسايش و وقار آدمي، يا تسلط آدمي بر بدن خويش؛ و اين امر معرف عاليترين شكل تحقق كاركردهاي بورژوايي بدن است. اگر اين شكل از هدايت بدن

به موفقيت آميزترين شكل در رقص تثبيت مي شود، براي آن است كه رقص پيش از هر چيز توسط ضرباهنگش مشخص مي شود، يعني توسط آن كُندي حساب شده و متكي به نفسي كه در عين حال مشخصه كاربرد بورژوايي زبان است، آن هم در تقابل با صراحت لهجه طبقه كارگر و بي قراري طبقه بورژوا.يادداشتها :1.«بوري» (bourée) ، نوعي رقص دونفره فرانسوي و يك تركيب مشخص موسيقايي همراه با رقص، متعلق به قرن هفدهم، كه در آن رقصنده با گامهاي سريع و كوبيدن پاشنه چوبي كفش بر زمين توليد صدا و ريتم مي كند.2.سارْباند يا ساراباند (saraband) ، ريشه فرانسوي ساراباند و ريشه اسپانيايي ساراباندا، نوعي رقص جمعي متداول در قرن هفدهم و هجدهم با ريتمي كُند كه شباهت بسياري به رقص آهسته «مينوئت» دارد.3.«گه وات» (gavotte) ، از لغت فرانسوي ميانه در زبان قديمي «پرووانسال» (ژاواتو) رقصي محلي است كه در آن روستاييان رقصنده پاهايشان را بلند مي كنند، پا بر زمين نمي لغزد و بند نمي شود. اين نوع رقص با موسيقي اي با ميزان ضربي 44 اجرا مي شود. اين رقص تباري فرانسوي دارد. در قرن 17 و 18 در فرانسه و انگليس به رقصي درباري تبديل مي شود.4.اروينگ گافمن (Erwing Goffman) .5.اكول دو روشه (Ecole de Roches) .6.laisser-faire ، اصطلاحي است به مفهوم «بگذاريد بشود» يا «مانع نشويد» و يا حكم «فضولي موقوف» و سپس حكم «هرچه بادا باد» است. اين اصطلاح پس از رنسانس در مقابل دخالت كليسا و حكومتها به ميان آمد و در قرن هفده و هجده (توسط فيزيوكراتها) و در قرن هجدهم صراحتاً توسط آدام اسميت

(1790-1723 م) معروف شد. هدف از به كار بردن آن تأكيد بر آزادي عمل در معاملات، توليد، توزيع و مصرف (در اقتصاد) و آزادي انديشه و تفكر بود.7.يان ويبرگ (Ian Weiberg) .8.«باشگاه شهروندان سالمند» (The Senior Citizen Club) .9.تراجن (Trudgen) .10.ژاك دو فرانس (Jacque de france) .

مراجع :

Carey, J. (1992) The Intellectuals and the Masses: Pride and Prejudice among the Literary Intelligentsia 1880-1939. London: Faber Faber.Menzies-Lyth, I. (1989) `The driver's dilemma', in The Dynamics of the Social, London: Free Association Books, pp. 124-41.Richards, B. (1985) `Reproductive technology and Left morality', New Statesman 2833, pp. 23-5.Walsh, M. (1990) `Motor vehicles and the environment: a research agenda'. Paper presented at international conference on Automotive Industry and the Environment, Geneva, November 1990.Williams, H. (1991) Autogeddon. London: Cape.

منابع مقاله: مجله ارغنون، شماره 20، پي ير بورديو / ترجمه محمّدرضا فرزاد؛

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109