مديريت انرژي

مشخصات كتاب

عنوان و نام پديدآور:مديريت انرژي / www.modiryar.com

ناشر :www.modiryar.com

مشخصات نشر ديجيتالي:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان 1391.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه , رايانه

موضوع:مديريت - انرژي

اصلاح الگوي مصرف در بخش انرژي كشور

روح الله تولايي

چكيده: امسال اولين سال از دهه ى چهارم انقلاب اسلامي مي باشد و به دليل آمادگي بسيار وسيع و عظيمي كه در كشور وجود دارد، به نام «دهه ى پيشرفت و عدالت» ناميده شده است.

از آن جا كه اقدام اساسى در زمينه ى پيشرفت و عدالت، مسئله ى مبارزه ى با اسراف، حركت در سمت اصلاح الگوى مصرف، جلوگيرى از ولخرجى ها و تضييع اموال جامعه مي باشد؛ سال 1388 از سوي رهبر فرزانه انقلاب به نام سال «اصلاح الگوي مصرف» نام گذاري شده است. اين مقاله به بررسي تطبيقي و توسعه اي راهكارهاي كاربردي غيرقيمتي اصلاح الگوي مصرف در بخش انرژي كشور مي پردازد.به طور كلي، اتخاذ سياست ها و راهكارهاي اصلاح الگوي مصرف در حوزه انرژي در 2 بخش عرضه انرژي و تقاضاي انرژي قابل بررسي و اجرا مي باشد. يافته هاي تحقيق حاضر نشان مي دهد در كشور ايران به دليل اينكه تقريباً تمام زنجيره تامين و عرضه انرژي در اختيار دولت مي باشد، دولت مي تواند با انجام تحقيقات علمي و هدفمند كردن سرمايه گذاري ها در بخش انرژي و به كارگيري فناوري هاي نوين در مدت زمان نسبتاً كوتاهي به ميزان قابل توجهي در كاهش مصرف انرژي موفق عمل نمايد. بخش تاثيرگذار ديگر در كاهش مصرف انرژي، مديريت تقاضاي انرژي مي باشد كه در اين بخش نيز راهبردهاي متعددي از جمله قيمت گذاري، آموزش، فرهنگ، پاداش، هنجار، سبك زندگي، استفاده از انرژي هاي نو و تجديدپذير، استفاده از تكنولوژي هاي جديد،

استفاده بهينه از مواد و بازيابي آن ها و... وجود دارد.مقدمه:كشور ايران داراي منابع و ذخاير بزرگ انرژي است. در حال حاضر بيش از 85 ميدان نفتي كشف شده در كشور وجود دارد و از لحاظ ذخاير گازي، ايران دومين مقام را در ميان كشورهاي جهان دارد. ذخاير گازي باقيمانده در ايران در حدود 2616 تريليون متر مكعب تخمين زده شده است. منابع ديگر انرژي مانند ذغال سنگ و… نيز در كشور به ميزان قابل توجهي وجود دارد.روند موجود رشد بي رويه مصرف انرژي در كشور، ايران را از يك كشور صادر كننده انرژي به يك كشور وارد كننده تا قبل از افق 1400 تبديل خواهد نمود. براي مقابله با اين تهديد، اجراي راهكارهاي بهينه سازي انرژي و اصلاح الگوي مصرف انرژي ضروري است. بدين ترتيب حضور ايران در بازارهاي بين المللي انرژي نيز براي بلند مدت تضمين خواهد شد. بهينه سازي انرژي يك صنعت پر سود و كم هزينه براي اقتصاد ملي است و ترويج آن اشتغال زايي گسترده اي را به دنبال دارد. ايجاد امنيت انرژي و كاهش آلودگي محيط زيست از ديگر مزاياي اجراي راهكارهاي بهينه سازي مصرف انرژي است.با توجه به افزايش مصرف انرژي در ايران، محدود بودن منابع طبيعي، حركت در راستاي طرح توسعه پايدار و حفظ محيط زيست بايد تا حد امكان از هدر رفتن و تلف شدن انرژي جلوگيري شود. براي اين منظور بايد در زمينه استفاده بهينه از منابع انرژي در كشور ضمن شناخت راهكارهاي مناسب براي كاهش مصرف انرژي قدم هايي برداشته شود. با توجه به نقش حياتي انرژي براي جوامع بشري و نقش بسيار تاثيرگذار

انرژي در پيشرفت و توسعه پايدار كشورها، امروزه استفاده بهينه از منابع انرژي جهت رفع نيازهاي جامعه انساني نيازمند روي آوري به مديريت انرژي و بهينه سازي مصرف آن است.مديريت انرژي عامل تأمين، مصرف بهينه و حفظ انرژي بوده و عبارت است از مجموعه اقداماتي كه در جهت كاربرد مؤثر از منابع انرژي موجود صورت مي گيرد كه اين اقدامات شامل: صرفه جويي انرژي، مصرف انرژي و جايگزيني منابع انرژي مي گردد. (محمدي اردهالي، 1382)ضرورت و اهميت:براي ارزيابي كارايي بهره برداري در مصرف انرژي كشورها، از يك آمار مقايسه اي استفاده مي شود كه در آن شدت مصرف انرژي در ايران، با چند كشور در حال توسعه و صنعتي جهان مقايسه شده است. آمارهاي داخلي و بين المللي در مورد شدت مصرف انرژي در ايران نشان مي دهد كه مصرف انرژي در بخش هاي مختلف اقتصادي ايران در سال هاي گذشته، روند فزاينده رو به رشدي را داشته است. بر اساس گزارشي كه انجمن جهاني انرژي (World Energy Council) در سال 2008 با عنوان "سياست هاي بهره وري انرژي در كشورهاي جهان" منتشر كرده است؛ اطلاعات مقدار توليد ناخالص داخلي انرژي و شدت مصرف انرژي در بازه زماني سال 1990 تا 2006 براي كشور هاي دنيا در يك نمودار ارائه شده است. (WEC, 2008) در اين نمودار كشور جمهوري اسلامي ايران بيشترين افزايش شدت مصرف انرژي را در بين كشورهاي دنيا دارا مي باشد كه ادامه اين روند در سال هاي آينده مي تواند براي اقتصاد كشور بسيار بحران آفرين باشد و كشور ايران را از يك كشور صادر كننده به يك كشور وارد كننده منابع انرژي تبديل

خواهد كرد.با توجه به اينكه متوسط شدت رشد انرژي در جهان حدود 4/0 مي باشد، اين رقم در كشور ايران بيش از 6/0 برآورد گرديده است؛ لذا مي توان گفت كه در كشور ما پتانسيل بالقوه در بهينه سازي و اصلاح الگوي مصرف انرژي در بخش هاي مختلف تا مرز يك سوم (33%) وجود دارد كه درآمد حاصل از اين امر سالانه حدود 5 ميليارد دلار كه معادل تمام بودجه عمراني كشور مي باشد، تخمين زده شده است. در حالي كه طي دو دهه اخير شدت مصرف انرژي الكتريكي در كشور ما ساليانه حدود 7/0 بوده است، مقايسه آماري نشان مي دهد كه شدت مصرف انرژي تقريباً 2 برابر شدت رشد انرژي در جهان است. بنابراين، اهميت مديريت انرژي و اصلاح الگوي مصرف در بخش انرژي كشور محرز و انكار ناپذير مي باشد.بدون شك مسئوليت خطيركارشناسان بخش انرژي در كشور، طراحي و معرفي راهكارهاي بهينه سازي مصرف انرژي است؛ به گونه اي كه بدون كاهش رفاه و برخورداري از خدمات انرژي تلفات انرژي كاهش يابد. اين مهم زماني حاصل مي شود كه نگاه به انرژي به مثابه سرمايه اي ملي باشد و برخورد علمي با آن جاي خود را به قضاوت هاي سليقه اي و بخشي ندهد. راهكارهاي اجرايي بهبود و ارتقاء كارآيي انرژي را مي توان در 2 بخش راهكارهاي قيمتي و راهكارهاي غيرقيمتي تقسيم بندي نمود. با توجه به اينكه راهكارهاي قيمتي و سياست هاي قيمتگذاري به دليل پيچيدگي هاي خاصي كه در اقتصاد ايران وجود دارد بسيار مشكل است و غالباً هم همراه با سعي و خطا بوده و تبعات اقتصادي فراواني را براي جامعه دارا مي باشد،

لذا شناسايي راهكارهاي غيرقيمتي اصلاح الگوي مصرف انرژي در ايران مي تواند گزينه مناسب تر و سهل الوصول تري باشد كه تبعات اقتصادي منفي كمتري را به همراه خواهد داشت.يافته هاي تحقيق:به طور كلي يافته هاي تحقيق حاضر در زمينه راهكارهاي كاربردي غيرقيمتي اصلاح الگوي مصرف انرژي در جمهوري اسلامي ايران در 5 بخش ارائه مي شود:1- راهكارهاي قوانين و مقرراتدولت مي تواند با وضع قوانين و مقررات خاص در بخش انرژي كشور به اصلاح الگوي مصرف انرژي دست يابد. بخش عمده اين قوانين كه در كشور هاي ديگر نيز مورد استفاده قرار مي گيرند، عبارتند از:تأسيس نهادهاي كارايي انرژي، برنامه هاي ملي كارايي انرژي، اعمال كدهاي ساختماني اجباري و اختياري و تهيه تأييديه هاي ساختماني الزامي، برچسب گذاري استانداردهاي كارايي براي وسايل و تجهيزات، اقدامات مالياتي، يارانه هاي تشويقي و محرك هاي پولي.2- راهكارهاي فرهنگ سازيفرهنگ عبارت است از مجموعه اي از نمادها، نهادها و روش ها در يك جامعه كه تعيين و تنظيم كننده رفتار انسان هاي آن جامعه مي باشد. البته اين نمادها ممكن است ناملموس باشند مانند تلقيات، باورها، ارزش ها و غيره. بهسازي فرهنگ مصرف انرژي در حالت كلي تابع موارد يا مؤلفه هاي زير است:2-1- ارتقاء آگاهي هاي عمومي مصرف كنندگان در مورد انرژي هاي اوليه.2-2- راهنمايي و هدايت مصرف كننده ها در جهت مصرف منطقي و بموقع انرژي.2-3- بهبود فرهنگ استفاده از وسايل و تجهيزات (دانش فني) مصرف كننده انرژي و رعايت اصول بهره برداري صحيح و نگهداري و تعميرات پيشگرانه وسائل مصرف كننده انرژي.2-4- آگاهي مصرف كنندگان از روش هاي صرفه جويي انرژي در جهت كاهش تلفات آن.2-5- سازمان هاي دولتي و غيردولتي (خصوصاً

سازمان هاي بزرگ) مديريتي به نام "مديريت صرفه جويي انرژي" را در واحدهاي خود ايجاد نمايند كه وظيفه اش بررسي نحوه مصرف انرژي در سازمان و كاهش اتلاف منابع انرژي با به كارگيري آموزش هاي تخصصي در سازمان مربوطه باشد.2-6- جايگزيني انرژي الكتريكي با ساير انرژي ها در محيط مصرف.2-7- ايجاد انگيزه و رغبت مصرف كنندگان در جهت باروري روحيه همبستگي، وفاق، مشاركت و احساس مسئوليت اجتماعي به عنوان تلقيات و باورهاي ارزشي در جامعه.2-8- ترويج اعتقادات ديني: به عقيده ي بسياري از صاحب نظران با توجه به نقش عمده فرهنگ و اعتقادات ديني در آموزش پذيري جامعه، راهكار نهايي پايان دادن به بهره برداري بي حد و حصر انسان از منابع طبيعي و ايجاد روحيه ي مسؤليت پذيري مشترك جهت حفاظت محيط زيست، احياء فرهنگ هاي اصيل ملل و رويكرد به تعاليم ديني و بهره گيري از رهنمودهاي اديان الهي است.2-9- افزايش آگاهي مصرف كنندگان در زمينه خريد وسائل مصرف كننده انرژي و مقدار مصرف آن ها.2-10- تعليم هنجارهاي رفتاري، ارتقاء رشد فكري مردم و اصلاح سبك زندگي مردم در جهت درك ارزش هاي منابع انرژي از طريق رسانه ها، در قالب برنامه ها با مقالاتي كه تحت نظر متخصصين با تجربه و آگاه تهيه شود و در عين حال سعي گردد اسراف منابع انرژي به عنوان رفتاري كوته فكرانه و غيرعقلايي به مردم شناسانده شود.3- راهكارهاي آموزشبه طور كلي راهكارهاي آموزش جهت اصلاح الگوي مصرف در بخش انرژي كشور به 2 بخش آموزش هاي عمومي و آموزش هاي تخصصي تقسيم مي شود.3-1- آموزش هاي عمومي: دولت بايد در يك برنامه گسترده در رسانه هاي گروهي و تبليغاتي

و دركتاب هاي درسي ميزان اتلاف منابع انرژي به اطلاع مردم رسانده شود و فرهنگ صرفه جوئي و تلف نكردن منابع انرژي در مردم و به ويژه در نوجوانان و جوانان پرورش داده شده و روش هاي استفاده صحيح از اين منابع به آنان آموخته شود.3-2- آموزش هاي تخصصي: با توجه به تجربيات كشورهاي موفق و پيشرو و نيز نتايج مطلوب ارزيابي دوره هاي آموزشي تخصصي برگزار شده مديريت انرژي براي كارشناسان و مديران انرژي در برنامه هاي پنج ساله دوم و سوم توسعه كشور، ضرورت استمرار و ارتقاء اين دوره هاي بنيادين به صورت آموزش هاي تخصصي و كاربردي مديريت انرژي در كشور به اثبات رسيده است. برخي از نتايج حاصل از برگزاري دوره هاي آموزشي تخصصي مديريت انرژي در كشور عبارتند از:•انتقال دانش و فرهنگ بهينه سازي انرژي.•انتقال دانش در خصوص تكنولوژي هاي نوين بهينه سازي انرژي در تمامي بخش هاي مصرف.•فرهنگ سازي در صنايع كشور به منظور استفاده بهينه از انرژي.•اجراي اقدامات بدون هزينه و كم هزينه فراوان كاهش مصرف انرژي در صنايع كشور.•كاهش مصرف ويژه انرژي (SEC) و هزينه هاي انرژي در صنعت كشور. (مركز ملي آموزش مديريت انرژي، 1385)4- راهكارهاي كاهش تلفات انرژيبخشي از انرژي داخلي كه استخراج گرديده و يا بدون پالايش و تبديل مورد استفاده قرار مي گيرند را انرژي اوليه (Primary Energy) مي گويند. به عبارت ديگر، ان رژي اوليه صورتي از انرژي است كه در طبيعت در دسترس مي باشد. انرژي اوليه شامل نفت خام، گاز طبيعي غني، مايعات گازي، زغال سنگ سخت، برق آبي، انرژي هسته اي، انرژي خورشيدي، انرژي زمين گرمايي و سوخت هاي سنتي

مي باشد.همچنين انرژي نهايي (Final Energy) بيانگر مصرف انرژي توسط مصرف كننده در بخش هاي مختلف است كه از بخش انرژي اوليه و انرژي ثانويه (Derived Energy) تامين مي گردد. به عبارت ديگر انرژي نهايي عبارت است از هر نوع انرژي (اعم از اوليه يا ثانويه ) كه پس از كسر تلفات توزيع و مقادير ذخيره شده، براي خريد در دسترس مصرف كننده قرار مي گيرد؛ مانند بنزين موجود در جايگاه هاي فروش يا برقي كه در دسترس خانوار قرار دارد. بنابراين رابطه زير بين انرژي اوليه و انرژي نهايي برقرار است:انرژي نهايي + تلفات تبديل (Transformation Losses) + تلفات انتقال و توزيع (Transmission and Distribution Losses) = انرژي اوليهدر تبديل انرژي نهايي، انرژي مورد نياز وارد فرآيندي مي شود كه بر اساس بازده تجهيزات و دستگاه هاي مصرف كننده، و براي انتقال انرژي بخشي از آن تلف شده و مابقي مورد استفاده قرار مي گيرد كه اين اتلاف انرژي تقريباً غير قابل اجتناب است؛ اما مي توان به كارگيري راهكارهايي اين اتلاف را كاهش داد. اگرچه ممكن است برخي از اين راهكارها هزينه هاي متوسط و بالايي داشته باشند؛ منتها با صرفه جويي كه در مصرف انرژي به همراه دارد، علاوه بر مزاياي ذكر شده براي چرخه اقتصاد كشور، طي يك دوره زماني مبلغ هزينه شده بازگشت داده خواهد شد و از آن به بعد هم داراي سود اقتصادي خواهد بود.براي مثال به دليل غير استاندارد بودن آسفالت اغلب بزرگراه ها و جاده هاي كشور، سالانه انرژي بسياري در بخش حمل و نقل به دليل استحكاك زياد وسايل نقليه تلف مي شود. در صورتي

كه با صرف هزينه بيشتر و ساخت آسفالت هاي استاندارد علاوه بر ماندگاري بيشتر به دليل استحكاك كمتر موجب كاهش مصرف سوخت و انرژي در وسايل نقليه مي گردد.همچنين براي مثال به دليل اينكه تلفات انرژي در انتقال گاز كمتر از تلفات انرژي در انتقال برق مي باشد، لذا چنانچه به جاي اينكه در مناطق نفت خيز جنوب كشور منابع گازي به برق تبديل شود و سپس جهت مصرف به شهرهاي بزرگ مانند تهران انتقال يابد، همان گاز توليدي به پالايشگاه هاي نزديك آن شهرهاي بزرگ منتقل شود و سپس از آن برق توليد گردد در انتقال انرژي تلفات بسيار كمتر خواهد شد.5- راهكارهاي بهره گيري از انرژي هاي تجديدپذيردر سال هاي آتي به دليل بحران هاي سياسي، اقتصادي و مسائلي نظير محدوديت دوام منابع تجديد پذير، نگراني هاي زيست محيطي، ازدياد جمعيت و رشد اقتصادي؛ تأمين تقاضاي انرژي از مباحث كلي مي باشد كه برنامه ريزان انرژي را در يافتن راه كارهاي مناسب جهت استفاده بيشتر از انرژي هاي تجديدپذير در صورت موجود بودن پتانسيل در منطقه و اقتصادي بودن استفاده از آن جهت كاهش مصرف انرژي هاي فسيلي، به اين امر سوق خواهد داد كه در برنامه هاي آتي به كارگيري اين نوع انرژي با تأمل بيشتري بررسي گردد. انرژي هاي نو شامل انرژي بادي، خورشيدي، بيوماس و بيوگاز، انرژي هيدروژني، زمين گرمايي، انرژي آبي و جزر و مد دريا مي باشند كه در ادامه وضعيت اين انرژي ها در ايران بررسي مي گردد:5-1- انرژي هاي باديايران كشوري با باد متوسط است كه برخي از مناطق آن باد مناسب و مداومي براي توليد برق دارد. از انرژي هاي بادي جهت توليد الكتريسته و نيز پمپاژ آب از چاه ها و

رودخانه ها، آرد كردن غلات، كوبيدن گندم، گرمايش خانه و مواردي نظير اين ها مي توان استفاده نمود. لكن هزينه غير اقتصادي استفاده از اين انرژي به خصوص در ماشين هاي بادي، به كارگيري از اين انرژي را محدود ساخته است.5-2- انرژي خورشيديبا توجه به اولويت هاي اقتصادي، تكنولوژي ساخت و مشخصه هاي خاص هر يك از نيروگاه هاي خورشيدي، عمدتاً دو نوع نيروگاه خورشيدي دودكش و سهموي خطي براي شرايط ايران مورد تحليل اقتصادي قرار گرفته است.كشور ايران روي كمربند خورشيدي جهان قرار گرفته است و يكي از كشورهايي است كه از تابش نور خورشيد با قدرت و توان مطلوب برخوردار مي باشد. با توجه به اينكه ايران كشور كوهستاني است و اكثر نقاط آن در ارتفاعي بالاتر از 1000 متر از سطح دريا واقع شده اند، توان دريافتي از تابش نور خورشيد آن بيشتر خواهد بود. طرح هاي خورشيديدر ايران شامل نيروگاه دريافت كننده مركزي، سهموي خطي و سيستم فتوولتاييك و آبگرمكن هاي خورشيدي مي باشند. (سازمان بهينه سازي مصرف سوخت كشور، 1382، ص68)5-3- بيوماس و بيوگاززيست توده، اصطلاحي در زمينه انرژي براي توصيف كليه محصولات ناشي از فتوسنتز در ميان انوع منابع تجديدپذير مي باشد كه برخي از آنها عبارتند از:5-3-1- محصولات و ضايعات كشاورزيسالانه مقدار زيادي محصولات كشاورزي توليد مي گردد و ضايعات آن نيز بسيار زياد مي باشد كه بسياري از آنها مجدداً استفاده نمي گردد. از يك لحاظ ضايعات كشاورزي را مي توان به دو دسته تقسيم كرد. ضايعات حاصل در مزارع يا كشتزارها و يا خارج از مزارع. ضايعات حاصل در مزارع به عنوان كود مورد استفاده واقع مي شوند؛ ولي فرآورده هاي انرژي زاي مهم كه از محصولات و ضايعات كشاورزي به دست مي آيند الكل و بيوگاز

مي باشند.5-3-2- ضايعات و فاضلاب هاي صنعتياين مورد شامل پساب هاي كارخانجات مختلف مثل صنايع نساجي، الكل سازي،چوب و كاغذ و پساب صنايع غذايي مانند آب پنير، ملاس و تفاله ميوه ها مي باشد. در پساب كارخانجات مذكور ميزان زيادي زيست توده وجود دارد كه از آنها براي توليد انرژي و غذاي دام مي توان استفاده كرد. در مورد توليد انرژي بيشتر مسئله توليد الكل از اين پساب مطرح است. در ايران مقادير زيادي تفاله و ضايعات ميوه توليد مي شود كه دفع آن مشكلات زيست محيطي فراواني را ايجاد كرده است.5-3- ضايعات جامد، فاضلاب ها و فضولات داميضايعات جامد شهري، زباله ها را شامل مي شوند كه شامل دو نوع، زباله هاي معمولي و ويژه مي باشند.الف) زباله هاي معمولي، مانند زباله هاي منازل، زباله هاي حجيم خانگي، زباله هاي غيرآلوده بيمارستاني، زباله باغ ها و گلخانه ها و زباله بخش كسبه و ادارات مي باشد.ب) زباله هاي ويژه، مانند زباله هاي صنعتي، نخاله هاي ساختماني، لاستيك هاي فرسوده، مواد راديواكتيو و زاله هاي آلوده بيمارستاني.بهترين روش براي حذف ضايعات جامد و استفاده بهينه از آنها تهيه كمپوست است كه توسط ميكروارگانيسم هاي مختلف در حضور رطوبت و گرما در شرايط هوازي صورت مي گيرد. با حجم بسيار زياد زباله شهرهاي بزرگ در ايران، روش كمپوست مقرون به صرفه خواهد بود. در كشورهاي مختلف از روش هاي گازي كردن و پيروليز جهت تبديل ضايعات جامد به گاز استفاده شده است. گاز ايجاد شده در ژنراتورها و توربين هاي بخار نهايتاً به برق تبديل شده و مورد استفاده قرار گرفته است. پسماندهاي آشپزخانه منبع مناسبي براي توليد بيوگاز هستند. بيوگاز حاصل، مي تواند جايگزين سوخت هاي فسيلي آشپزخانه گردد.5-4- انرژي زمين گرماييانرژي زمين گرمايي از حرارت حاصل از تجزيه مواد راديواكتيو، هسته مذاب كره، كوهزايي و

واكنش هاي درون زمين سرچشمه مي گيرد. موقعيت مخازن انرژي زمين گرمايي اكثراً بر كمربند زمين لرزه جهان منطبق مي باشند. بنابراين با توجه به اينكه ايران روي كمربند زلزله قرارداد پتانسيل قابل توجهي در اين زمينه برخوردار است. وجود كوه هاي آتشفشاني و چشمه هاي آب گرم در اكثر نقاط ايران، نشان دهنده پتانسيل زمين گرمايي ايران است.5-5- انرژي هيدروژنيالكتريسته و حرارت مورد نياز براي توليد هيدروژن به روش هاي متفاوت (الكتروليز، ترموشيميايي، فتوليز و ترموليز) به وسيله منابع انرژي تجديدپذير گوناگون قابل تهيه مي باشد. براي توليد هيدروژن انرژي به صورت الكتريسته و يا به صورت حرارت مورد استفاده قرار مي گيرد. از انرژي هيدروژني از طريق آب با استفاده از روش الكتروليز قليايي يا استفاده از ذخيره سازي مي توان به عنوان سوخت وسايل نقليه، سوخت نيروگاه ها و مصرف انرژي در بخش خانگي استفاده نمود. با استفاده از انرژي زمين گرمايي مي توان از انرژي هيدروژني توليدي از طريق الكتروليز پيشرفته از نوع بخار آب با درجه حرارت بالا جهت مصرف در بخش هاي حمل و نقل، صنعتي و گرمايش در بخش خانگي و تجاري استفاده نمود. به كارگيري انرژي خورسيدي جهت توليد انرژي هاي هيدروژني با استفاده از الكتروليز قليايي در بخش حمل و نقل به كار گرفته مي شود و همچنين با استفاده از هيدروژن آزاد شده از طريق پيل سوختي مي توان برق نيز توليد نمود.5-6- انرژي هسته ايدر ايران تاكنون جهت توليد برق از انرژي اتمي استفاده نشده است؛ در صورتي كه با توجه به تجديد پذير بودن انرژي هسته اي و مهيا بودن تمام مواد اوليه آن در ايران، امكان به كارگيري گسترده آن در شبكه برق كشور وجود دارد. از طرفي در مقايسه با

ديگر انرژي هاي تجديد پذير، در صورت وجود مواد اوليه و فناوري هاي مورد نياز، انرژي هسته اي مي تواند انرژي الكتريسته بيشتر و ارزان تري را وارد شبكه برق هر كشوري نمايد.6- احياء و به روز رساني شيوه هاي سنتي بهره مندي از انرژييكي ديگر از راهكارهاي برخواسته از فرهنگ بومي جهت اصلاح الگوي مصرف انرژي در كشور؛ استفاده از انرژي هاي پاك به روش روش هاي سنتي مي باشد. در فرهنگ بومي و ملي ايرانيان روش هاي متعددي جهت بهره برداري از انرژي هاي پاك ابداع شده است كه بازشناسي و به روز رساني آنها مي تواند در اصلاح الگوي مصرف انرژي در كشور مؤثر باشد.براي مثال احياء غنوات كه در گذشته بسيار مرسوم بوده است و مي توان بدون مصرف انرژي الكتريكي؛ زمين هاي كشاورزي را آبياري نمود. احياء آسياب هاي آبي؛ احياء سيستم هاي بادگيري خنك كننده در خانه هاي قديمي شهر يزد؛ استفاده از اختلاف سطح رودخانه ها و به كارگيري دينام در توليد الكتريسته و غيره از ديگر روش هاي استفاده از انرژي هاي پاك به روش سنتي مي باشند.جمع بندي و پيشنهادات:روند مصرف انرژي در كشورهاي در حال توسعه نشان مي دهد كه رشد جمعيت، توسعه فني، اقتدار سياسي، استقلال ملي و شكوفايي فرهنگي رابطه مستقيمي با مصرف انرژي دارد. اين در حالي است كه رشد مصرف انرژي و افزايش نياز به انرژي از يك سو و محدوديت هاي ذخاير و پايان پذير بودن منابع انرژي فسيلي و مشكلات زيست محيطي ناشي از مصرف اين منابع از سوي ديگر، دلايل قابل توجهي است كه ضرورت صرفه جويي مصرف انرژي در

جوامع بشري را يادآور مي شود.دركشور جمهوري اسلامي ايران با وجود اينكه بر اساس اعتقادات ديني جامعه صرفه جويي و دوري از اسراف يك امر پسنديده و واجب محسوب مي شود، منتها ارزان بودن قيمت حامل هاي انرژي و در دسترس بودن انواع منابع انرژي سبب شد تا جامعه ما با تاخير قابل توجهي به ضرورت بهينه سازي مصرف انرژي بيانديشد. با اين وجود آنچه مسلم است اتخاذ راهكارهاي مناسب براي جلوگيري از اتلاف و مصرف بي رويه انرژي و اصلاح الگوي مصرف در كشور نيز روز به روز بيشتر احساس مي شود، چرا كه جلوگيري از به هدر رفتن سوخت هاي فسيلي، علاوه بر دستيابي سريعتر به توسعه پايدار و حفظ منابع براي نسل هاي آينده،كاهش آلودگي محيط زيست كه يكي از معضلات اصلي جوامع امروز است را نيز در پي خواهد داشت و با توجه به اقدامات جهاني در زمينه كاهش آلاينده ها اين خود عامل ديگري براي تلاش هر چه بيشتر در اين زمينه بشمار مي رود.دستاوردهاي تحقيق حاضر مي تواند گامي مثبت در جهت اتخاذ سياست ها و راهكارهاي غير قيمتي اصلاح الگوي مصرف انرژي در ايران باشد كه براي تحقق اين امر مهم لازم است:1.راهكارهاي پيشنهادي كه در يافته هاي اين تحقيق بيان شده است، بطور جدي مورد توجه دستكاه هاي مربوطه قرار گيرد.2.با توجه به دستيابي ايران به انرژي هسته اي جهت بهره مندي از مناسب ترين انرژي تجديدپذير در ايران، ايجاد نيروگاه هاي هسته اي با اولويت در برنامه هاي دولت قرار گيرد.3.با توجه شرايط جغرافيايي و ميدان تابش آفتاب در ايران موضوع انرژي خورشيدي نيز با جديت دنبال گردد.4.با توجه به اعتقادات و باورهاي مذهبي و

پايبندي مردم به نظرات علما و مراجع ديني، توصيه هاي شرعي در مورد صرفه جويي در مصرف انرژي به مردم داده شود.5.دشواري توليد و عرضه انرژي اوليه و اهميت اصلاح الگوي مصرف انرژي و صرفه جويي در آن، در مدارس، دانشگاه ها و مراكز علمي و همچنين از طريق رسانه هاي جمعي بطور مرتب و با شيوه ها مناسب اطلاع رساني شود.6.اهميت حفظ سلامت انسان و محيط زيست كه با مصرف بي رويه انرژي به مخاطره افتاده و همچنين خطراتي كه با روند صعودي موجود مصرف انرژي متوجه مردم ايران است را از نظر اقتصادي، اجتماعي، سياسي و... به مردم اطلاع رساني شود.منابع و مآخذ:1.وزارت نيرو. (1385). "آمار و نمودارهاي انرژي ايران و جهان 1385" ، دفتر برنامه ريزي كلان برق و انرژي وزارت نيرو جمهوري اسلامي ايران2.عشقي ملايري، بهروز. (1384). "مجموعه مقالات دومين كنفرانس روش هاي پيشگيري از اتلاف منابع ملي" ، تهران: فرهنگستان علوم جمهوري اسلامي ايران، صص.613-618.3.سازمان بهينه سازي مصرف سوخت كشور. (1382). "اطلاعات انرژي كشور 1380" ، ايران، تهران: واحد توليد نشر ذره.4.محمدي اردهالي، مرتضي. (1382). "مفاهيم بهينه سازي مصرف انرژي"، مجله اقتصاد انرژي، شماره آبان 1381، ايران.5.مقدم، محمدرضا. (1383). "اصلاح سبد انرژي ايران تا سال 1400" ، ايران، تهران: انتشارات نگاه شرقي سبز.6.مركز ملي آموزش مديريت انرژي (NTCEM)، (1387). "معرفي مركز ملي آموزش مديريت انرژي در صنعت كشور"، معاونت امور برق و انرژي وزارت نيرو جمهوري اسلامي ايران.

7.ECO, (2001). ECO Regions Energy Conservation and Efficiency Workshop, Ankara, Turkey, October 20018.ERI (Energy Research Institute), (2000). “Thailand Energy Strategy and Policy”, Chulalongkom University, Bangkok, Thailand.9.NEPO, (2002) b. “Outcome of the Energy Conservation Program Implementation During the Fiscal Period 1995-1999”,

National Energy Policy Office: Office of the Prime Minister of Thailand10.RCEP, (1998). “Prospects for Energy Saving and Reducing Demand for Energy in the UK.”, Royal Commission Environmental Pollution.11.Soest D.van and E.H.Bulte, (2001). “Does the Energy-Efficiency Paradox Exist? Technological Progress and Uncertainty”, Environmental Resource Economics, 18(1), pp.101-112.12.Uyterlinde M.A., et.al, (1999). “Integrated Evaluation of Energy Conservation”, National Report for the Netherlands, Energy Research Center of the Netherlands, Report No. ECNC-99-005.13.World Energy Council(WEC), (2001) a. “Energy Efficiency Policies and Indicators”, a Report by the Word Energy Council, October 2001, London, United Kingdom.14.World Energy Council(WEC), (2008). “Energy Efficiency Policies around the World: Review and Evaluation Executive Summary”, a Report by the Word Energy Council, London, United Kingdom, ISBN: 0 946121 30 3.

*پايگاه مقالات مديريت

آموزش بهينه سازي مصرف انرژي در مدارس

سه عامل اصلي در مديريت انرژي

مفهوم مديريت انرژي:مديريت انرژي به مجموعه روش ها و اقداماتي گفته مي شود كه در سيستم هاي مختلف با هدف مصرف صحيح انرژي و حداكثر نمودن منافع يا حداقل سازي هزينه ها بدون كاهش كيفيت محصولات يا خدمات انجام مي شود.

مشتركين صنعتي به لحاظ دارا بودن شرايط خاص از جمله:- وجود ابزار كنترلي لازم جهت مطالعه و اجراي مديريت مصرف برق از قبيل كنتورهاي چند تعرفه، پرسنل متخصص و مديريت سيستمي حاكم بر مجموعه كه امكانات حركت برنامه ريزي شده را فراهم مي آورد.- داشتن ظرفيت بالاي مصرف و تاثير زياد بر قله پيك بار نسبت به ساير مشتركين- امكان مانور بر روي ساعات مصرف بارهاي عمده و جابجائي آن درطول ساعات شبانه روز- ارتباط مستقيم مديريت مصرف برق با قيمت تمام شده كالاهاي توليديلذا مديريت مصرف برق

در صنايع از جايگاه ويژه اي برخوردار است و فعاليت و عدم فعاليت آنها در اين رابطه در اصلاح منحني بار شبكه نيز دخيل مي باشد.چگونگي اعمال مديريت مصرف در بخش صنعت:•  حتي الامكان سعي شود تعطيلات سالانه و تعميرات دوره اي كارخانه به فصل پيك (تير، مرداد و شهريور) موكول گردد.ساعات كار چنان تنظيم شود كه در ساعت اوج مصرف سرشب، مصرف برق كارخانه حداقل باشد.•  در زمان احداث كارخانه در صورت امكان از ولتاژ بالاتري براي برقرساني استفاده شود.• با نصب ترانسفورماتور مناسب، از تلفات اضافي جلوگيري شود.•  با طراحي مناسب سيستم توزيع داخلي، سعي شود تلفات شبكه توزيع به حداقل ممكن كاهش يابد.• با نصب خازن مناسب، نسبت به بهبود ضريب توان اقدام گردد.• نگهداري و تعميرات بموقع، پاك كردن فيلترها و روغنكاري تجهيزات در تثبيت راندمان آنها موثر بوده و بازديد دوره اي از اتصالات الكتريكي تجهيزات برقي، جهت جلوگيري از بروز عيوب الكتريكي ضروري است.• امكان استفاده از موتورهاي با دور قابل تنظيم مورد بررسي قرار گيرد.• دقت شود كه موتورهاي الكتريكي با ولتاژ نامي كار كنند. از تنظيم كننده هاي ولتاژ تغذيه استفاده بعمل آيد، زيرا گاهي تغيير 3% در ولتاژ تغذيه باعث افزايش تلفات انرژي به ميزان 25% خواهد شد.• سعي شود بار موتورها به اندازه توان نامي آنها باشد و در صورتيكه به قدرت كمتري نياز است از موتورهاي با قدرت كمتر استفاده شود، زيرا موتورهاي بزرگ به راحتي موتورهاي كوچك قابل مانور كردن نيستند و تلفات آنها در حالت كم باري زيادتر است.• با توجه به اينكه موتورها در محيط خنك بهتر كار مي كنند، بايد

محيط كار آنها طوري در نظر گرفته شود كه گرماي ايجاد شده توسط موتورها به راحتي تهويه گردد. قابل ذكر است در صورتيكه گرماي محيط كار موتور از  ° C 27    به   C° 32     افزايش يابد به مقدار 2% به تلفات انرژي موتور افزوده مي گردد.• دقت شود كه موتورها با بار نامي كار كنند و با برنامه ريزي مناسب چه از لحاظ توان و چه از لحاظ زمان، از خاموش و روشن كردن بيش از حد موتورها جلوگيري بعمل آيد.• كاهش اصطكاك در سيستمهاي مكانيكي كه بوسيله موتورها به گردش در مي آيند مثل چرخنده ها، غلطكها، بلبرينگها، زنجيرها و . . . مد نظر قرار گيرد.• در صورت امكان حمل و نقل مواد با تسمه نقاله برقي به ساعات كم باري شبكه منتقل شود.• سعي شود كه از دستگاههاي حمل و نقل الكتريكي بيش از ظرفيت مجاز استفاده نشود و در ساعاتي كه استفاده نمي شوند، برق آنها قطع گردد.كوره هاي الكتريكي• امكان استفاده از سيستم هاي كنترل اتوماتيك و نصب تجهيزات مناسب كنترل مصرف برق در كوره ها مورد بررسي قرار گيرد.• در صورت امكان، طرحهاي جديد كوره هاي كم مصرف و پربازده بكار گرفته شوند.• افزايش مواد روان ساز به شارژ كوره مصرف برق آنرا كاهش خواهد داد.• روشهاي پيش گرمايش مواد بررسي و استفاده شوند.• با عايق بندي مناسب، تلفات تبادل حرارتي كوره با محيط كاهش داده شود.• با تنظيم جريان و ولتاژ مناسب در جهت افزايش راندمان الكتريكي كوره ها اقدام گردد.• با افزايش سرعت تخليه كوره و يا در مواردي شكستن سرباره، از اتلاف انرژي الكتريكي جلوگيري به

عمل آيد.سيستم سرمايشي و گرمايشي• در زمان طراحي سيستم هاي سرمايشي و گرمايشي با توجه به شرايط آب و هوايي، موقعيت جغرافيايي و جهت ساختمان از حداكثر نور و گرماي خورشيد و تهويه طبيعي استفاده شود.• امكان استفاده از سيستم هاي جذبي (Absorption) بجاي سيستم هاي سرمايشي تراكمي بررسي شده و در صورت كارآيي از سيستم جذبي استفاده گردد.• امكان عايق كاري ديوارها، كف و سقف سالنها و ساختمانها بخصوص در زمان ساخت بناهاي جديد بمنظور جلوگيري از اتلاف انرژي مد نظر قرار گيرد.• امكان استفاده از آب كندانسور بعنوان آب گرم مصرفي كارخانه بررسي شده و از اتلاف آب گرم در محيط كار جداً جلوگيري شود.• ظرفيت سيستم تهويه بايد با نياز واقعي منطبق باشد و سيستم هايي كه تنها با درصدي از ظرفيت خود كار مي كنند از مدار خارج شوند.• نسبت به تميز كردن و سرويس به موقع سيستم اقدام شده، از عايق كاري مناسب لوله ها و اتصالات استفاده شده و از نشتي آنها جلوگيري بعمل آيد.• در جهت تنظيم سرما و گرماي محيط از ترموستات استفاده كرده و با توجه به نياز فصل، درجه آن ثابت و غير قابل تغيير گردد.سيستم روشنايي• حتي الامكان نور طبيعي استفاده گردد و با نصب پنجره هاي مناسب و رنگ آميزي روشن ديوارها، از نياز به نور مصنوعي در روز كاسته شود.• ميزان روشنايي محل كار حدود 300  لوكس و در محيطهاي غير كاري 100 لوكس كافي است، لذا از نور مصنوعي در حد نياز استفاده شده و در صورت امكان روشنايي موضعي براي فرآيند توليد بكار گرفته شود.• امكان استفاده از لامپهاي فلورسنت

(بويژه همراه بالاست الكترونيكي) و يا ساير انواع لامپهاي پربازده و كم مصرف مورد بررسي و اقدام قرار گيرد.• نسبت به تميز كردن لامپها اقدام شود و لامپهايي كه بهره نوري آنها افت كرده، تعويض شوند.• استفاده از چشم الكترونيكي و تايمر براي روشنايي معابر و محلهايي كه نياز به نور دائم ندارند مورد بررسي و اقدام قرار گيرد.• تاثير حرارت لامپهاي پر وات در تهويه مد نظر قرار گيرد.• در مكانهايي نظير انبار، پاركينگ، راه پله، راهرو، محوطه بيروني و دستشويي و . . . از روشنايي در حد ضرورت استفاده شود. سه عامل اصلي در مديريت انرژي1– مديريت تحليل داده ها؛ به معني جمع آوري اطلاعات مصرف انرژي در كارخانه، اندازه گيري مصرف انرژي و توليد، تحليل فني و اقتصادي اطلاعات جمع آوري شده، تصميم گيري براي بهينه سازي مصرف انرژي و ارائه اطلاعات مصرف بهينه انرژي.2– آموزش افراد؛ به معني به كارگيري درست كليه ابزارهاي لازم براي استفاده از اطلاعات جمع آوري شده و اجراي مناسب تغييرات به وسيله افراد، مبتني بر ايجاد انگيزش در آنها.3– مديريت تغييرات فيزيكي؛ به معني تغيير و اصلاح يا نوسازي تجهيزات و ماشين آلات بايد توجه داشته باشيم كه اين مرحله، در مقايسه با ساير اقدامات مديريت انرژي نياز به سرمايه گذاري بيشتر و زمان طولاني تري دارد و تنها زماني امكان اجراي اين مرحله وجود دارد كه جمع آوري و تحليل اطلاعات، ارائه دستورالعملها و آموزش كاركنان به نحو مطلوب انجام شده باشد.معمولاً مواردي كه باعث مي شود كاركنان علاقه چنداني به امر مصرف منطقي انرژي از خود نشان ندهند عبارتند از: 1– عدم احساس

مسؤوليت در امر بهينه سازي مصرف انرژي2– نبود وقت كافي يا عدم اختصاص چنين وقتي به بهينه سازي مصرف انرژي3– در دسترس بودن هميشگي انرژي و نداشتن آگاهي نسبت به كمبودهاي احتمالي و عواقب آن4– نداشتن آگاهي نسبت به هزينه هاي انرژي5– وجود اين احساس كه مديريت عالي مؤسسه اهميتي به امر بهينه سازي مصرف انرژي نمي دهد.لزوم تشكيل واحدهاي مديريت انرژي در كشور براي كارخانجاتي با بيش از 5 مگاوات ديماند برق و يا 5 هزار متر مكعب سوخت مصرفي در سال، از سال ١375در برنامه دوم توسعه پيش بيني شد و خوشبختانه اين امر مورد استقبال اكثر كارخانجات و مؤسسات قرار گرفت و منجر به تشكيل واحدهاي مديريت انرژي گرديد. در برنامه سوم توسعه نيز طرحها و برنامه هايي پيش بيني شده است. يكي از اين برنامه ها كه بر اساس آئين نامه اجرايي بند الف تبصره 27 قانون بودجه سال 79 كشور پيش بيني شده است، طرحي است تحت عنوان اعطاي يارانه سود تسهيلات به صنايع براي كاهش شدت انرژي به عنوان يكي از طرحهاي مربوط به قانون بودجه كل كشور در كليه بخشهاي صنعتي. هدف از طرح مذكور ايجاد انگيزه و كمك مالي به صنايع و مؤسسات جهت سرمايه گذاري و بهبود شدت انرژي است. به هر حال اين امر براي ساير مؤسسات و كارخانجات نيز مفيد بوده و مي تواند با برنامه ريزي در زمينه ايجاد انگيزه در كاركنان، در كنار ساير فعاليتها، در بهينه سازي مصرف انرژي نقش بسيار مؤثري داشته باشد. آيا در مؤسسه شما انگيزه لازم براي بهينه سازي مصرف انرژي وجود دارد؟ 1- آيا در مؤسسه

خود واحد مديريت انرژي تأسيس كرده ايد؟2- آيا نظارت بر مصارف انرژي و تعيين هدف براي بهبود در مؤسسه شما انجام مي گيرد؟3- آيا كاركنان شما نسبت به هزينه هاي انرژي و اهميت آن آگاهي دارند؟4- آيا از كاركنان خود براي بهينه سازي مصرف انرژي نظرخواهي مي كنيد؟5- آيا به پيشنهادات رسيده به سرعت پاسخ داده و براي آنها پاداش مناسب در نظر مي گيريد؟6- آيا نتايج پيشنهادات مناسب كاركنان را به آنان و ساير كاركنان اعلام مي كنيد؟7- آيا دلايل عدم پذيرش پيشنهادات كاركنان را به آنها اطلاع مي دهيد؟8- آيا مسؤوليت هر يك از كاركنان را در مورد مصارف انرژي تعيين كرده ايد؟9- آيا از ابزارهاي آگاه سازي نظير بروشور، پوستر، برچسب، تابلوهاي اطلاعاتي براي ارائه دستورالعملهاي بهينه سازي مصرف انرژي به كاركنان خود استفاده مي كنيد؟فهرست بروشورهايي كه توسط معاون آگاه سازي و برنامه ريزي سازمان بهره وري انرژي ايران در سال ١382 منتشر شده است:آموزش بهينه سازي مصرف انرژي در مدارس (ويژه معلمان مقطع ابتدايي)آموزش بهينه سازي مصرف انرژي در مدارس (ويژه معلمان مقطع راهنمايي)آموزش بهينه سازي مصرف انرژي در مدارس (ويژه معلمان مقطع دبيرستان)بهينه سازي مصرف انرژي در ماشين لباسشوييبهينه سازي مصرف انرژي در يخچال و فريزربهينه سازي مصرف انرژي در كولر آبي و گازيآشنايي با برچسب مصرف انرژيطرح بهسامان در مدارسنقش انگيزش كاركنان

http://www2.irib.ir/amouzesh/d/page_sh.asp?key=8ov=79

جايگاه مديريت انرژي در صنعت كشور

محمد رضا اميدخواه-اميد شاكري

شركت كنندگان در ميزگردمحمدرضا اميدخواه: دكتراي مهندسي شيمي از دانشگاه منچستر انگلستان با تخصص بازيافت انرژي در صنعت و طراحي بهينه واحدهاي صنعتي، دانشيار دانشگاه تربيت مدرس، عضو هيات مديره انجمن اقتصاد انرژي. اميد شاكري: كارشناسي ارشد مهندسي سيستم هاي انرژي از دانشگاه

صنعتي شريف، رئيس پژوهش و فناوري سازمان بهينه سازي مصرف سوخت.بختيار ظهوري زنگنه: دكتراي برق از دانشگاه علم و صنعت، مدير دفتر برنامه ريزي فني شركت برق منطقه اي تهران، عضو هيات علمي دانشكده برق دانشگاه رازي.يونس محمدي: دكتراي توسعه و مديريت شهري از دانشگاه ULB بروكسل، مديرعلمي دوره مديريت شهري و مديريت توسعه در سازمان مديريت صنعتي، عضو هيات علمي ماهنامه تدبير.داود يوسفي: فوق ليسانس انرژي از دانشگاه بروكسل، داراي تجارب و مقالات فراوان در زمينه انرژي، عضو اتحاديه بين المللي گاز، كارشناس ارشد انرژي در شركت ملي گاز ايران.ا شارهدرپي صنعتي شدن كشورها و توسعه شهرنشيني و افزايش تقاضا براي مصرف انواع انرژي بويژه سوخت هاي فسيلي، انرژي به طور عام و نفت و گاز به طور خاص در استراتژي هاي توسعه ملي و جهاني و سياستگذاري هاي كلان جايگاهي بيش از گذشته پيدا كرده و درحقيقت به يك عامل كليدي و استراتژيك در حيات ملتها و دولتها تبديل شده است.باتوجه به تاثيرات انرژي در حوزه هاي گوناگون اقتصادي، صنعتي، سياسي، اجتماعي و زيست محيطي و ضرورت نگرش جامع و سيستماتيك به اين مقوله مهم حياتي، آنچه كه امروز نياز آن بيش از گذشته احساس مي شود، موقعيت و جايگاه مديريت انرژي در كشور است.بي ترديد روابط نزديك و تنگاتنگ انرژي و توسعه صنعتي و افزايش مصرف و بهاي انواع انرژي طي سالهاي اخير از يك طرف و نقش انرژي در بهاي تمام شده كالاهاي توليدي و صنعتي و نيز فشار اقتصاد و تجارت جهاني بر اقتصاد كشورها درجهت كاهش قيمت محصولات از سوي ديگر موجب شده است كه اهميت مديريت انرژي بيش از گذشته موردتوجه خاص قانونگذاران،

سياستگذاران و مديران بنگاههاي اقتصادي و صنعتي كشور قرار گيرد.مشكلات مختلف مانند توليد، توزيع و مصرف انرژي در سطح كشور، سيستم قيمت گذاري، مسايل سرمايه گذاري و كمبود اطلاعات انرژي تماما ناشي از ضعف مديريت انرژي و نبود يك نهاد قوي و يكپارچه براي تصميم گيري و سياستگذاري در حوزه انرژي است. بديهي است در خلاء چنين نهادي سياستهاي كلان انرژي كشور همچنان نامعلوم و كمرنگ بوده و بر مشكلات نيز افزوده خواهدشد.افزون بر اينها، رشد شدت انرژي در كشور بويژه در بخشهاي غيرمولد (حمل و نقل و مصارف خانگي) نسبت به توليد ناخالص داخلي (GDP) افزايش يافته، به طوري كه سهم صنعت در كشور ما از انرژي تنها 21 درصد است و اين رقم در كره جنوبي بيش از 52 درصد گزارش شده است.بالارفتن قيمت تمام شده سوختهاي فسيلي و ملاحظات زيست محيطي موجب شده است تا افزايش بازدهي انرژي موردتاكيد بيشتر قرار گيرد. ازسوي ديگر مساله افزايش بازدهي انرژي با كمترين هزينه، براي مدتي نامحدود امكان پذير نيست و بنابراين منطقي است كه نرخ شدت انرژي كاهش يابد.طبق پيش بيني هاي سازمان ملل متحد، در سال 2020 نزديك به 85 درصد از جمعيت جهان به كشورهاي درحال توسعه تعلق خواهدداشت. بديهي است با افزايش جمعيت، تقاضاي انرژي در كشور ما به عنوان يك كشور درحال توسعه به شدت بالا مي رود و درپي آن علاوه بر فشارهاي اقتصادي و تبعات اجتماعي، محيط زيست نيز دچار آلودگي بيشتر خواهدشد.تخريب محيط زيست و از بين رفتن منابع طبيعي يكي از نشانه هاي بارز مصرف نادرست انرژي است كه بي شك زيانهاي ناشي از آن در آينده به مراتب بيش از

هزينه هايي است كه امروز تحت عنوان يارانه به انواع انرژي تعلق مي گيرد.كاهش و يا تعديل يارانه هاي انرژي، تصحيح الگوي مصرف، كاهش شدت انرژي و استفاده بهينه از آن، قيمت گذاري صحيح، سرمايه گذاري اصولي و نه لزوما گران (خورشيد، باد و...)، بهره گيري از تكنولوژي هاي پيشرفته، تشويق به استفاده از انرژي هاي نو(تجديدپذير)، پرهيز از تصميمات بخشي و جزيره اي، فرهنگ سازي در حوزه مصرف و تأسيس يك نهاد قدرتمند و يكپارچه براي سياستگذاري نيازمند ايجاد و تقويت يك عزم قوي ملي است كه ضرورت آن باتوجه به تحولات سياسي و اقتصادي منطقه و جهان به شدت محسوس است.باتوجه به اهميت روزافزون مقوله انرژي و مديريت آن در كشور، اين بار ميزگرد تدبير به مسأله انرژي اختصاص يافته و طي آن چندتن از مديران و صاحبنظران نظرات و ديدگاههاي خود را درباره آن بيان كرده و براي حل مشكلات راهكارهايي نيز ارائه داده اند.حاصل ميزگرد در دو بخش تقديم علاقه مندان مي شود. بخش نخست در اين شماره و بخش پاياني در شماره آينده به اطلاع خوانندگان مي رسد. بخش آغازين را با هم مي خوانيم، با اميد به اينكه درحل تنگناها سودمند واقع شود.محمدي: در ابتداي جلسه، خدمت شركت كنندگان ميزگرد تدبير خوشامد مي گويم. بحث اين شماره ميزگرد تدبير«مديريت انرژي و نحوه كاربردي كردن آن» است. موضوع را به صورت كلي شروع مي كنيم با اين توضيح كه دوستان هر يك مدل و الگويي را براي اين موضوع باتوجه به ديدگاههاي خودشان طرح بفرمايند.اميدخواه: به نظر مي رسد كه در مبحث انرژي يكي از مهمترين تنگناها، كمبود مديريت انرژي است، مانند بسياري از موارد كه در مديريت آن مشكل

داريم، در بحث انرژي هم گرفتار همان مشكل هستيم. درحالي كه در بسياري از كشورها گرفتاري اصلي شان مديريت انرژي نيست، بلكه كمبود انرژي است. به عنوان مثال كره جنوبي، 92 درصد از انرژي خود را وارد مي كند و حتي ژاپن هم در همين حدود واردات انرژي دارد. بنابراين مشكل اصلي براي آنها تأمين انرژي است.همان گونه كه عرض شد ما در ايران نگراني تأمين انرژي و امنيت انرژي نداريم. خوشبختانه توان علمي متخصصان و صنعتگران ما آن قدر هست كه بتوانند به خوبي از تكنيك هاي انرژي و امنيت آن استفاده كنند. به نظر مي رسد كه ما در اينجا مولفه هاي استفاده صحيح از انرژي را در كشور داريم، اما مشكل ما بحث مديريت انرژي است.بحث مديريت انرژي را اگر ريز كنيم، شايد به مسائل ديگر از جمله نحوه توزيع انرژي در سطح كشور، اولويت بندي در توزيع انرژي، سيستم قيمت گذاري، سيستم تشويق و چگونگي گردش اطلاعات انرژي كشور بازگردد. اينها مباحث مرتبط با مديريت انرژي هستند كه ما در آنها ضعف داريم. لذا اگر مديريت انرژي در كشور ما ضعف دارد در حقيقت نماد هاي مديريتي آن از جمله توزيع انرژي دربخشهاي مختلف، اولويت دادن اقتصاد انرژي، سيستم قيمت گذاري صحيح انرژي است كه آنها را در اختيار نداريم واز اين جهت مشكل داريم.زنگنه: انرژي از جمله عوامل ضروري براي توسعه مي باشد، و مصرف آن منجر به كاهش ودر نهايت اتمام منابع انرژي مي شود. همچنين مصرف انرژي بخصوص سوخت هاي فسيلي ،مهمترين عامل آلودگي هواست. حال در ايران وكشورهايي كه از ذخاير انرژي قابل توجهي برخوردارند با توجه به مصرف بالا(نسبت به كشورهاي در حال توسعه)،توجه به مستقل نمودن توسعة

اقتصادي از مصرف انرژي همواره به عنوان يك هدف مهم در توسعة پايدار مطرح است. براي رسيدن به اين هدف، استفاده از بهينه سازي وبهبود روشهاي بهره برداري ، و تكنولوژي هاي جديد در انتقال وتبديل انرژي، ضروري و الزامي استشاكري: اميدوارم در فرصتي كه داريم با بازكردن زواياي مختلفي كه به اين مسئله برمي گردد بتوانيم دريچه اي را بازكنيم تا مديران واحدهاي صنعتي و بنگاهها بتوانند اين مسئله را دقيق تر كالبد شكافي كنند. امروزه راجع به مصرف انرژي در كشور بحث هاي زيادي مي شود و حتي در بعضي مواقع حالت هاي بحراني هم ايجاد كرده است. من مي خواهم بگويم كه مصرف بالاي انرژي در ذات خود پديده بدي نيست، چه بسا كشورهاي صنعتي، انرژي بيشتري مصرف مي كنند. آن چيزي كه محل اشكال است، بالا بودن شدت انرژي است. متاسفانه در كشور ما رشد مصرف انرژي خيلي بيشتر از رشد توليد ناخالص داخلي است و همين مطلب در حقيقت زنگ خطر را براي ما به صدا در مي آورد، يعني ما نتوانسته ايم از منابع مان استفاده بهينه كنيم. اينجاست كه شدت انرژي بالا و بحث مديريت انرژي مطرح مي شود. در يك كلام مي توان گفت ما بايد از منابع انرژي، به نحو احسن استفاده كنيم.يوسفي: از آن جا كه من در ارتباط تنگاتنگ با مساله انرژي هستم، بايد عرض كنم كه اين بحث در كشورهاي غربي طي دو دوره جنگ اعراب و اسرائيل آغاز شد و در دوره سوم هم با بحث انقلاب اسلامي همراه بوده است. غربيها خيلي زودتر اين زنگ خطر را حس كردند و در حقيقت با متنوع كردن منابع انرژي خودشان قدم بسيار مهمي را در اين زمينه برداشتند. درحالي كه آنها

در مقطعي شايد بيش از 80 درصد از وابستگي شان به انرژي فسيلي بود، در ابتدا به محض اينكه زنگ خطر را احساس كردند دو قدم در تنوع انرژي برداشتند؛ يكي انرژي هسته اي و ديگر انرژي هاي نو.همين جا بايد اين مطلب را عرض كنم كه ما الان در مقطعي قرارداريم كه بايد هرچه زودتر براي تنوع انرژي تصميم گيري كنيم. از مشكلات عمده اي كه در مورد مديريت انرژي در كشور ما مطرح است، بحث (Data gathering) آمارهاي پايه است و خوشبختانه مي توان گفت كه اين احساس خطر و نياز در كشور به وجود آمده است كه در مورد انرژي در سطح بالا تصميم گيري شود.محمدي: با تشكر از نظرات دوستان، بايد عرض كنم كه بحث نگرش به مديريت انرژي جدا از بحث مديريت توسعه صنعتي كشور و شهري شدن كشور و برنامه هاي استراتژيك دراز مدت آن نيست. به تازگي در سرمقاله شماره خردادماه تدبير (شماره 181)، راجع به نگرش هاي مختلف در رابطه با استراتژي هاي مختلف نسبت به انرژي مطالبي را اشاره كرده ايم كه ضرورتش به مناسبت جيره بندي انرژي برمي گشت . اينكه ما با چه الگوهاي ذهني با مسئله انرژي برخورد مي كنيم، چقدر برايش اهميت قائل شويم و از نظر سيستميك، مديريت انرژي در كجاي سيستم مديريت ما قرار مي گيرد، مطالبي در آن سرمقاله مطرح شده بود.الگوي ناقصمشكل، در نبود بانكهاي اطلاعاتي و اهميت انرژي و رابطه توسعه صنعتي با مصرف انرژي است، مشكل، عدم تعادل در اين رابطه هاست و ابزارهاي بهينه كردن انتقال و مصرف كه بايد جاي خاص خود را داشته باشند. در واقع مديريت انرژي در كشور، از يك الگوي ذهني كه ناشي از الگوي توسعه صنعتي و برنامه استراتژيك

دراز مدت ماست، تعريف مي شود و اين الگو است كه ناقص و بخشي است.اهميت انرژي در غرب براي كشورهاي اروپايي و آمريكاي شمالي و ژاپن با بحرانهاي سياسي و نظامي منطقه شروع شد و اينها زودتر شروع به حل مسئله كردند. دوستان اشاره كردند كه چون انرژي در كشور ما فراوان بوده در واقع مشكل تأمين انرژي براي ما مطرح نبوده، وارزاني آن هم به علت فراواني است. انرژي فقط در بنزين و گازوئيل خلاصه نمي شود، بلكه انرژي هاي گوناگون ديگر از جمله برق در بحث مديريت انرژي مطرح است. در نهايت نيازمند يك نهاد عمومي و بانك اطلاعاتي هستيم، تا دانش لازم براي تصميم گيري ها و راهبردهاي انرژي در كشور ايجاد و همزمان تعميق و تجهيز شود.اگر دوستان اجازه دهند، پس از اين مقدمه سوالات را مطرح كنيم. سوال اصلي اين است كه به چه دليل مديريت انرژي در كشور ما در مراحل جنيني و ابتدايي است و چه موانعي بر سرراه توسعه آن قرار دارد؟اميدخواه: از مشخصه هاي دقيق مديريت انرژي، داشتن اطلاعات كافي و همچنين يك مركز تصميم گيري كلان است. ما بايد منبع سياستگذاري يكپارچه داشته باشيم، چون انرژي يك موجود چند وجهي است كه با تمام بخش هاي كشور از جمله بخش هاي اقتصادي، سياسي، اجتماعي، رفاهي ارتباط دارد و مانند نخ تسبيح تمام اين بخشها را در كنار هم نگه مي دارد. اين طور نيست كه هر فرد يا قسمتي بخواهد براي خودش برنامه ريزي كند و تصميم بگيرد. مديريت انرژي بايد برمبناي سياست گذاريهاي كلان صورت بگيرد. بايد يك مجموعه مشخص اهداف استراتژيك انرژي كشور را تعيين كرده باشد و بعد مدير جزء يا مياني و يا

پائين تر بتواند برمبناي آن سياستهاي كلان، سياستهاي جزئي شركت يا موسسه خود را برنامه ريزي كند. اما چه كسي قرار است اين سياستهاي كلان و ملي را برنامه ريزي كند.در امريكا يكي از اقلامي كه كانديداها براي مبارزات انتخاباتي رياست جمهوري بايد روي ميز بگذارند، سياست انرژي است. بعلاوه اينكه در آن جا بحث سياسي هم دارند و آن جايگاه كارتل هاي نفتي است كه وقتي از كانديدايي حمايت مي كنند. مي خواهند بدانند كه برنامه او راجع به نفت و گاز چيست؟ بحث استراتژي انرژي از اجزاي اصلي يك Campaign انتخاباتي در آمريكاست.دوگانگي در تصميم گيريدر كشور ما وزارت نيرو متولي سياستگذاري انرژي در كشور است، اما با توجه به اينكه خود وزارت نيرو انرژي اصلي و اوليه اش را از وزارت نفت مي گيرد و براي نيروگاهها نياز به گاز و مازوت دارد، توان اينكه بخواهد سياستهاي كلان انرژي كشور را تدوين، ابلاغ و پيگيري كند ندارد. در حالي كه مطابق اساسنامه، وزارت نيرو متولي سياستگذاري انرژي كشور است. وزارت نفت هم نمي تواند براي وضعيت انرژي كشور تصميم گيري كند، چون بخش عظيمي از انرژي كشور توسط انرژي الكتريكي تأمين مي شود كه بر عهده وزارت نيرو است. به همين نحو است مسئله آب كه از مولفه هاي اصلي انرژي كشور است و برنامه ريزي آن در اختيار وزارت نيرو است.اين دوگانگي بين اينكه چه كسي بايد در چه بخشي تصميم بگيرد، مشكل زا است. بنده دو سال پيش در همايش ملي انرژي كه توسط وزارت نيرو برگزار مي شود به عنوان سخنران كليدي عرض كردم: «تا وقتي كه شوراي عالي انرژي در كشور تشكيل نشود و سياستهاي كلان انرژي كشور را برنامه ريزي نكند،

مشكل حل نمي شود». به عنوان مثال در ارتباط با مباحث علمي و فرهنگي، وزارت علوم و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي بايد برنامه هايشان را با شوراي عالي انقلاب فرهنگي هماهنگ كنند. بنابراين بايد مركزي به نام شوراي عالي انرژي به رياست رئيس جمهور تشكيل شود و دبيرخانه اش هم در رياست جمهوري باشد و در چنين سطحي تصميم گيري هاي كلان انرژي كشور صورت گيرد.سپس در گام بعدي وزارتخانه هاي نفت و نيرو مي توانند خودشان را با برنامه هاي شورا تنظيم كنند، سياستهاي كلان بخشي خودشان را برمبناي آن محورها بنويسند و بعد مديران پايين تر در صنايع و بخشهاي مختلف اقتصادي كشور خودشان را با آنها تنظيم كنند. اگر غير از اين باشد مديريتها، مديريتهاي موضعي و محلي خواهد بود و در نهايت حتي مي تواند به تعارضات بين بخشي تبديل شود.بايد عرض كنم حتي بودجه هاي تحقيقاتي و پژوهشي كه به سمت كارهاي مرتبط با انرژي سوق داده مي شود هيچ جهتي ندارند و گاهي اوقات بسيار موازي كاري انجام مي شود و يك پروژه در چند جا ي مختلف و به صورت موازي اجرا مي شود.اگر قرار است چرخهاي اين كشور، در بخشهاي اقتصادي، صنعتي، كشاورزي و رفاهي بچرخد، بايد بحث انرژي روشن باشد كه چه كسي بايد چه كند؟ و چگونه اين منبع اصلي حركت در كشور بايد مديريت شود؟در اين ارتباط، يكي از مشكلات آن است كه محوريت در تصميم گيري وجود ندارد و اين خودش يكي از بزرگترين مشكلات را ايجاد كرده است. نداشتن اين عامل كليدي باعث شده است كه اولويت انرژي در كشور شناخته نشود.ضرورت تعيين شاخصهاي اصليآقاي مهندس شاكري به درستي اعلام فرمودند كه رشد شدت انرژي

در كشور بيش از رشد توليد ناخالص داخلي است. مفهوم فيزيكي اين موضوع اين است كه ما انرژي را سوق نمي دهيم به جاهايي كه پول و ارزش براي كشور مي آورد. عمده انرژي در جاهايي صرف مي شود كه براي كشور بازده پولي و ارزش آفريني ندارد و اين يعني اينكه شما شدت انرژي را بالا مي بريد. حال اگر بخواهيم اين مشكل را رفع كنيم بايد ببينيم مديريت صحيح چه مي گويد و شاخص هاي اصلي كه توسط شوراي عالي انرژي كشور بايد گذاشته شود چه چيزهايي است؟ مي خواهيم سهم مصرف انرژي در سبد الگوي مصرفي كشور از سمت انرژي در بخش هاي غير مولد به سمت انرژي در بخشهاي مولد برود. در كشور ايران از سال 1355 سهم صنعت از مصرف انرژي حدود 21 تا 24 درصد است كه اين رقم منهاي حمل و نقلي است كه در خدمت صنعت است. اگر آن را هم به اين رقم اضافه كنيم مثلا به حدود 28 درصد خواهد رسيد. اين رقم يعني اينكه هنوز كمتر از يك سوم از انرژي كشور در بخش صنعت مصرف مي شود. در بخش كشاورزي كه ديگر بخش مولد كشوراست. آمار حدود 5 درصد را اعلام مي كند، يعني حدود 5 درصد از انرژي كشور در بخش كشاورزي صرف مي شود. جمع اين ارقام به 33 درصد مي رسد؛ (يك سوم انرژي كشور).در آمار سال 1996 كره جنوبي آمده بود كه بيش از 52 درصد از انرژي تنها در بخش صنعت مصرف مي شود. كره جنوبي 92 درصد از انرژي مصرفي خود را از خارج وارد مي كند، يعني اين كشور تماماً متكي به انرژي وارداتي است. و بابت قطره قطره آن پول

پرداخت مي كند، نتيجه اين مي شود كه براي سوق دادن اين انرژي به سمت بخش هاي مولد اقتصادي كشور برنامه ريزي مي شود و در نهايت محصولات شركتهايي مثل ال جي و سامسونگ دنيا را قبضه مي كند.گويا ما در ايران اولويت بندي مان در انرژي بخش صنعت نيست. به عنوان مثال در زمستانها كه با كمبود گاز مواجه هستيم، اولين جايي كه گازش قطع مي شود كارخانه هاي واقع در مسير است. افت فشار در خطوط گازي در فصل زمستان موجب مي شود كه كارخانه هاي واقع در مسير يا توليد خودشان را تا 50-60 درصد پائين بياورند يا اصلاً كارخانه را تعطيل كنند. بنابراين اولويت براي ما، مصارف خانگي است.در بحث قيمت گذاري هم لازم به ذكر است كه بدانيم ما تنها كشوري هستيم كه در دنيا قيمت برق صنعتي مان از برق خانگي گران تر است. متوسط قيمت برق خانگي ما در سال 1381، 13/85 ريال به ازاء هركيلو وات ساعت بوده و برق صنعتي مان 97/146 ريال، يعني ما تنها كشوري هستيم كه برق صنعتي مان 80 درصد به طور متوسط از برق خانگي گران تر است و برق عمومي 122 ريال به ازاء هر كيلو وات ساعت بوده كه بازهم 20 درصد از متوسط برق صنعتي ارزان تر است.طبق آمار سال 1992در فرانسه، بهاي برق صنعتي 7/3 سنت به ازاء هر كيلو وات ساعت است، در حالي كه برق خانگي آن 5/10 سنت است، يعني سه برابر. قيمت برق خانگي در همان سال در انگلستان 2 برابر برق صنعتي و در تركيه باهم برابر بوده است. در فنلاند قيمت برق صنعتي، نصف برق خانگي است. در آرژانتين قيمت برق با ايران

تقريباً برابر است، ولي قيمت برق صنعتي آن نصف برق خانگي است.به نظر من اين مشكلات ناشي از نداشتن اولويت در توزيع و مصرف انرژي است و موجب مي شود كه شدت مصرف انرژي بالاتر از رشد توليد ناخالص داخلي باشد.زنگنه: من معتقدم كه يك نهادفراگير در كل كشور بايد براي تمام حاملهاي انرژي تصميم گيري كند و بگويد كه در چه بخشي از كدام حامل انرژي استفاده شود. در بخش بهره برداري ،تبديل وانتقال انرژي، هزينه هاي زيادي داريم. به عنوان مثال ما در سال 1384 به ازاي هر كيلووات ساعت توليد ويژه برق ،حدود5/2285 كيلوكالري از انواع سوخت در نيروگاههاي كشور مصرف كرده ايم (كل انرژي حرارتي سوختهاي مصرف شده تقريبا” 389132 ميليارد كيلوكالري) بايستي به هزينه هايي كه عرض كردم هزينه ساخت ،كه به طور متوسط حدود 350 دلار به ازاءهر كيلووات است، اضافه كنيم .علاوه براين با توجه به دور بودن مراكز مصرف نسبت به مراكز توليد، هزينه هاي بالائي بابت انتقال وتبديل كردن به انرژي قابل استفاده به وسيلة مصرف كنندگان پرداخت مي شود. بنابراين يك چرخه پر از هزينه وجود دارد.رشد توليد و مصرف برقدر سال 1384،كل انرژي برق توليد شده در كشور حدود 178089 ميليون كيلووات ساعت با رشد حدود 7/6 درصد افزايش نسبت به سال قبل وكل برق مصرفي بالغ بر137229 ميليون كيلووات ساعت با رشد معادل 6/4 درصد بود. در اين ميان 6/23 درصد توليد ناويژه به عنوان مصارف داخلي در نيروگاهها وبه صورت گرما در شبكه هاي انتقال ،فوق توزيع وتوزيع تلف شده است. اين رقم نشان دهنده ضرورت وجود يك نهاد قوي و فراگير براي تصميم گيري هاي كلان

وپرهيز از تصميم گيري هاي بخشي است.بخش كشاورزي شامل برق مصرفي براي پمپاژ آب كشاورزي وپرورش آبزيان در آبهاي داخلي حدود 1/12 ، خانگي 1/32 درصد وبخش صنعت(صنايع با مصرف بالاي انرژي مانند آهن، فولادومس وپتروشيمي و..) با 5/34 درصد از كل برق مصرفي كشور را به خود اختصاص داده اند.اگرمتوسط بهاي برق را براساس خانگي، عمومي، كشاورزي، صنعتي و تجاري از سال 76 تا 84 مقايسه كنيم هميشه قيمت برق بخش خانگي نسبت به بخش صنعتي پائين تر بوده است. در سالهاي 1383و 1384 كه سياست تثبيت قيمت بر تعرفه هاي حاملهاي انرژي اعمال شد، متوسط قيمت برق در بخش خانگي 2/104 ريال و در بخش صنعتي 198 ريال بر هر كيلو وات ساعت تعيين شد. مصرف بالاي انرژي در برخي صنايع بزرگ كشور ،آنها را برآن داشته است كه براي تامين بخشي از انرژي مصرفي خود اقدام به ساخت نيروگاههاي اختصاصي كنند،كه در سال 84 توليد ويژه برق در نيروگا ههاي اختصاصي صنايع بزرگ حدود 4353 ميليون كيلووات ساعت بوده است،خود مصرفي اين نيروگاهها بالغ بر171 ميليون كيلووات ساعت شد. البته با توجه به كل برق مصرفي در بخش صنعت، وزارت نيرو حدود 91 درصد از نياز آنها را تامين كرده است، بنابراين حدود 9 درصد از نياز صنايع از بخش دولتي خريداري نشده است.نيروگاههاي خصوصيظرفيت اسمي نيروگاههاي وزارت نيرو در فاصله سالهاي 46 تا 84 حدود 41 برابر شده وبه حدود 41020 مگاوات رسيده وطبق برنامه ريزي هاي انجام شده تا سال 1392، 46367 مگاوات به آن اضافه خواهد شد.نكته قابل توجه در خصوص آماري كه عرض كردم، توجه وزارت نيرو به حركت

به سمت ايجاد فضاي سرمايه گذاري خصوصي است.در حقيقت از آنجا كه بنا به نظر بسياري از كارشناسان ،مقدار برق مورد نياز كشور با منابع مالي ودولتي به هيچ عنوان منطبق نبوده ودولت نيز براي سالهاي آتي توان تامين هزينه هاي آن را نخواهد داشت ،لذا بهره برداري از نيروگاههاي خصوصي به عنوان يك راهكار مناسب مورد توجه قراردارد. بنابراين يك بخشي از اين زحمت را بايد بخش صنعتي عهده دار شود. همان طور كه طبق آمار موجود اين كار را هم مي كند و نيروگاههاي خصوصي براي خود ايجاد مي كنند و بخشي از مصرف خود را تأمين مي كنند. بخش ديگر را هم با تعرفه هايي كه براي شان ايجاد كرديم از دولت مي خرند. بنابراين بايد نهادي در رأس اين مجموعه باشد كه تصميم بگيرد، وزن را به كدام بخش بدهد و سياستگذاري كند.در مورد شدت انرژي كه اشاره شد با توجه به آمار موجود براساس محاسبه توليد ناخالص داخلي به روش برابري قدرت خريد، اين شاخص تحت تاثير عواملي از جمله ساختار اقتصادي كه ارتباطي با مصرف بهينه انرژي ندارد نيز مي باشد. اگر قرار به حركت به سمت خودكفائي است، اين حركت ،مستلزم انرژي زيادي است .بنابراين بايستي افزايش مصرف انرژي در ايران را كه باعث افزايش شدت انرژي مي شود، در مقايسه با ديگر كشور ها در نظر گرفت.ايران به كشور هائي با ساختار مشابه مانند عربستان نزديك است، ولي در مقايسه با متوسط هند وتركيه وكشورهاي توسعه يافته بعد از سياستگذاري، در زمينه خود كفائي يا خريد تكنولوژي هاي جديد آن نهاد فراگيردر وهله اول بگويد چقدر زمان و فرصت داريم كه بتوانيم اين مسائل را در

كشورمان حل كنيم و به روند توسعة خود وكاهش شدت انرژي توجه بيشتري داشته باشيم . يعني پس ازبحث در ارتباط با چگونگي توليد انرژي ، بايد روي مسئله اهميت هر يك از حاملهاي انرژي، تعرفه هايي كه براي آنها اختصاص مي دهيم و سياستگذاري هاي كلان، توجه شود.محمدي: براي جمع بندي تا اينجا اضافه كنم كه به طور طبيعي هر نياز ضروري نيازمند يك نهاد تصميم گيري است كه داراي معايب تصميمهاي مقطعي، بخشي، حادثه اي و زماني نباشد، نهادي كه اقتدار لازم همراه با بودجه و كارشناس و نيروي متخصص براي سازگاركردن استراتژي انرژي كشور با جهت گيري هاي كلي و استراتژي هاي توسعه صنعتي كشور داشته باشد.آمار و ارقام مقايسه اي براي ما خيلي روشن گر است. آمار دوستان مرا به ياد سطوح توسعه يافتگي و ساختار اقتصادي كشورها انداخت. كشورهاي مختلف با توجه به درجه صنعت، كشاورزي و خدمات، تصميم گيري مي كنند. اين روزها به كرات گفته مي شود: در فرانسه سرانه مصرف سوخت يك اتومبيل 2 ليتر بنزين است در حالي كه در كشور ما 10-8 ليتر است. در كشورهاي ديگر وقتي آمار مي دهند، حمل و نقل هاي غيربنزيني ديگر مطرح است. به طور مثال مقدار مصرف بنزين براي 30 ميليون اتومبيل فرانسوي دركنار مصرف گازوئيل اتومبيل ها محاسبه مي شود. يعني 2 ليتر بنزين به اضافه X ليتر گازوئيل براي آن بخش از 30 ميليون كه گازوئيلي هستند.درمورد نسبت سرعت خدماتي شدن جوامع، ايران كشوري است كه با انفجار جمعيت و با تأخير توسعه نسبت به كشورهايي كه با استانداردها و بهره وري هاي بالا هستند، قراردارد در مقابل مثل آنها 70 درصد شهري شده ايم. معني اقتصادي اين سخن آن است كه در بخش خدمات،

مصرف انرژي ما بالاست، بخش خدمات به معني حمل و نقل، خدمات خانگي، خدمات عمومي، فروشگاهها، و انرژي رساني به مكانهاي جغرافيايي مختلف است.يكي ديگر از شرايط اين است كه ما بايد ببينيم كشور در چه مرحله اي است كه بتوانيم يك شاخص بهينه يا اهداف زماني براي متناسب بودن با اينجا طراحي كنيم. پس در ابتدا ضرورت آن نهاد مطرح است و دوم اينكه آن نهاد از نيروهايي تشكيل شود با توان كارشناسي مناسب كه بانك هاي اطلاعاتي داشته باشد تا بتواند نسبت و ارزش اين اعداد را براي تصميم گيري در دانش مديران و تصميم گيران ما روشن سازد.بالابودن شدت انرژيشاكري: در ادامه صحبت دور اول بايد بگويم ما يك ضريبي تعريف مي كنيم به نام ضريب انرژي كه عبارتست از نسبت رشد شدت انرژي به رشدتوليد ناخالص داخلي. اين عدد در كشور ما از سال 82 تا 84 از 7/0 به 84/1 افزايش پيداكرده است كه 84/1 در حقيقت 5/2 برابر متوسط جهان است. براي ملموس تر شدن بحث بايد اشاره كنم كه در كشورهاي پيشرفته و توسعه يافته كه از انرژي بهينه استفاده مي كنند اين شاخص زير 1 است، يعني وقتي توليد ناخالص داخلي، يك واحد افزايش پيدا مي كند، شدت انرژي كمتر از يك واحد افزايش پيدا كرده است؛ در حالي كه ما الان به آن سمت رفتيم كه اين رقم 84/1 است، يعني رشد شدت انرژي مان خيلي بيشتر از رشد توليد ناخالص داخلي است كه دليل آن را آقاي دكتر اشاره كردند. متاسفانه رشد مصرف انرژي در بخشهاي غيرمولد ما خيلي بيشتر است. اين بخش ها شامل بخش حمل و نقل و خانگي است و بخشهاي مولد اقتصادي؛ يعني صنعت و

كشاورزي هميشه باهم زير 30 درصد از مصرف نهايي بوده كه دراصل كليد كار است و دليل اين امر را نيز آقاي دكتر فرمودند كه تمام سياستگذاري هاي ما در جهتي است كه براي آنجا محدوديت بيشتري اعمال مي كنيم. و همين قدر كه تعرفه هاي حامل انرژي براي صنعت بيشتر است به معني اين است كه ما مي خواهيم شدت انرژي در بخشهاي غير مولد افزايش پيداكند.زنگ خطر دوممثال ديگر اينكه ما روزانه در حدود 4 ميليون بشكه نفت خام و معادل 8/2 ميليون بشكه نفت خام نيز توليد گاز طبيعي داريم. گاز طبيعي را تقريباً هرقدر توليد كنيم، مصرف مي كنيم در طول سال هم اگر تراز آن را نگاه كنيم يا صفر است و يا منفي، يعني اينكه حتي گاهي كم هم داريم. درخصوص نفت خام از 4 ميليون بشكه اي كه توليد مي شود يك ميليون و ششصد بشكه آن در همان لحظه وارد پالايشگاهها مي شود. با واردات بنزين و ساير فرآورده ها، تقريباً نفت خام توليدي نصف را خودمان مصرف مي كنيم و اينجا زنگ خطر دوم است. زيرا ما ازيك طرف در خصوص توليد نفت خام رشد صعودي نداريم و از آن طرف نيز مصرف مان درحال افزايش است، بنابراين بزودي به جايي مي رسيم كه چيزي براي صادرات نخواهيم داشت.برخي مي گويند در كشوري كه روي نفت و گاز نشسته اين بحثها چه جايگاهي دارد؟ جايگاهش اينجاست كه ما يك كشور عضو اوپك هستيم، سهميه اي كه اوپك تعيين مي كند روي توليد است، نه صادرات. ما حتي اگر اجازه توليد را هم داشتيم ولي به جايي برسيم كه هرچه توليد كنيم خودمان مصرف كنيم، يعني درآمد ارزي مان را از دست

مي دهيم. بنابراين پولي را كه مي تواند سرمايه در راه توسعه باشد خيلي راحت از بين مي بريم. و اين همان بحث انرژي در كشور ماست كه به يك بحران تبديل مي شود، و به اين ترتيب به جايي مي رسيم كه درآمد ارزي مان از فروش انرژي به صفر نزديك مي شود.بحث دوم در خصوص سهم حامل هاي انرژي است. در كل 99 درصد عرضه انرژي در كشور نفت خام و گاز طبيعي است و جايگاه انرژيهاي تجديدپذير بسيار ناچيز است. در بحث انرژي نهايي (با احتساب برقي كه در نيروگاهها توليد مي شود)، نزديك به 85 درصد فرآورده هاي نفتي و گاز طبيعي است و منابع فسيلي بيشتر در سبد انرژي ما قرار دارد.نگاه جزيره اينكته ديگر اينكه مسئله انرژي را كه الان به آن حساس شديم به عنوان يك پديده مجزا مورد تجزيه و تحليل قرار مي دهيم. يعني همان نگاه جزيره اي كه در مديريت داريم در روبرو شدن با مشكلات نيز داريم و مي خواهيم انرژي را جداي از ساير موارد بررسي كنيم. به عنوان مثال چند سال پيش سفري داشتيم براي بازديد از يك سري از كارخانجات كشور سوئد، يك كارخانه فولادسازي داشتند كه تكنولوژي اش مشابه ذوب آهن اصفهان، بود. آمار و ارقام را كه بيان مي كردند، انرژي مصرفي شان در حد تئوري مورد نياز بود، يعني همان قدر كه فرمول روي كاغذ مي گفت كه فرآيند به چقدر انرژي نياز دارد به آن رسيده بودند. ما فكر مي كرديم تشكيلات عريض و طويل مديريت انرژي پشت اين قضيه است، در صورتي كه اين طور نبود. در نهايت اين قضيه در كارخانجات ديگر هم تكرار شد و جوابي كه گرفتيم اين بود كه ما هيچوقت

مسائل را از هم تفكيك نمي كنيم، مسائل در اينجا در يك كلام خلاصه مي شود و آن هم در توليد رقابتي است، اينجا يك كشور رقابتي است و ما اگر نتوانيم در اين بازار باشيم و ارزش افزوده ايجاد كنيم و نتوانيم قيمت تمام شده را پائين بياوريم از گردونه رقابت حذف مي شويم. اگر وارد بحث بنگاهها شويم اين بحث در آنجا هم مطرح است.در كارخانه ها پاره اي اوقات بين واحد مديريت انرژي و واحد توليد درگيري پيش مي آيد. اولويت قسمت توليد در اين است كه توليد را افزايش دهد و گاهي اوقات با بحث مديريت انرژي، تقابل پيدا مي كند. در سطح كلان كشور هم همين طور است. ما نمي توانيم بگوييم فقط مي خواهيم به انرژي بپردازيم و به مسائل ديگر كيفيت و توليد بي توجهيم، بلكه بايد اين مسائل با هم ديده شود و دراصل يك Master plan كلي مي خواهد كه تك تك اين موارد جايگاهش در آن تعريف شده باشد.تمركز در سياستگذاريبا فرمايش دوستان موافق هستم كه ما بايد در سياستگذاري تمركز داشته باشيم، يك جايگاهي بايد باشد كه همه را كلان ببيند و جاي همه را تعيين كند. با اين حال هرچند اين موضوع لازم است، ولي كافي نيست. به عنوان مثال شوراي عالي استاندارد داريم، ولي ضعيف ترين چيزي كه در اين كشور وجود دارد اجراي استانداردهاست، داشتن شوراي عالي انرژي هرچند لازم است، ولي تضمين كننده نيست كه ما اگر شوراي عالي انرژي را داشته باشيم مشكلات مان حل شود. تا وقتي كه در تفكر تك تك آحاد جامعه بخصوص مديران و تصميم گيران با تمام وجود لمس نشود كه ما در اين قضيه مشكل داريم و تا

چند سال ديگر درآمد ارزي مان از انرژي صفر مي شود، راه به جايي نمي بريم.ما اگر نيروگاهها و پالايشگاهها و صنايع زير مجموعه وزارت نفت را كه صنايع تبديلي هستند در زير مجموعه بخش صنعت قراردهيم، در جمع معادل 470-480 ميليون بشكه نفت خام در سال مصرف اينهاست كه حدود نصف كل مصرف انرژي نهايي در كشور مي شود. از اين470 ميليون بشكه، 77 درصد آن مربوط به مصرف صنايع وزارت نفت و نيرو است. يعني نيروگاهها، پالايشگاهها و واحدهاي پتروشيمي 77 درصد را مصرف مي كنند. حال كه دولت خودش يكي از بزرگترين مصرف كنندگان انرژي است، چقدر به اين موضوع مي پردازد؟پائين بودن قيمت حامل هاي انرژي يكي از دلايلي است كه شدت مصرف انرژي در كشور ما را بالا برده است، منتهي بايد براي دولت ملموس باشد كه بحث انرژي، حياتي و بحراني است و درمباحث توسعه چقدر به اين بحث مي پردازند. در اين شرايط من نمي توانم به عنوان يك شهروند براي خودم توجيه كنم كه هرچند ما رشد مصرف برق داريم، ولي چرا بايد نيروگاههاي گازي در اين كشور ساخته شود. به هيچوجه نبايد دنبال نيروگاههاي گازي برويم، وقتي كه سيكل تركيبي با راندمان بالاي 50 درصد است. دولت ابتدا بايد در بحث كلان از خودش شروع كند و سپس آن را به ساير بخشها تسري دهد.يوسفي: در پايان ارديبهشت ماه يك همايش به نام بهره وري در مركز تحقيقات وزارت نيرو برگزار شد. همه ساله چنين همايشي مثل همايش انرژي برگزار مي شود. يكي از سخنرانها آقاي دكتر نيلي بودند كه اعداد و ارقام بسيار جالبي را ارائه مي دادند، فرمودند: در اوايل دهه 80، درآمد نفت ما 20

ميليارد دلار بود و رشد توليد ناخالص داخلي ما حدود 7 درصد بود. يعني رشد معقول و خوبي بود. ولي در حال حاضر كه با افزايش قيمت نفت درآمد نفتي به 60 ميليارد دلار رسيده است. اين رشد به 5 درصد كاهش يافته و امسال هم شايد به 5/4 درصد برسد. درحقيقت اين انرژي به طور كامل اتلاف مي شود، به جاي اينكه به توليد بپردازيم، توليد سير نزولي طي مي كند. براساس شاخص هايي كه در برنامه پنجساله چهارم تعريف شده است، ما يك رشد متوسط 10-11 درصد ديديم و ديگر هيچگاه اهداف تعريف شده تحقق پيدا نخواهد كرد. يعني ما روز به روز از اهداف تعريف شده كه بايد به آن برسيم فاصله مي گيريم و باعث مي شود كه ما هرچه مي گذرد، به سراغ ذخيره ارزي برويم. در كشور ما از برنامه پنجساله دوم اين احساس در كشور به وجود آمد كه با توجه به تبصره هاي متعدد متاسفانه مديريت انرژي همواره به عنوان يك مهره گم شده نتوانسته است، نقش مهم خود را ايفا كند.از شركت نفت مثال بگويم؛ به دنبال موظف شدن وزارتخانه ها در رابطه با ايجاد مديريت انرژي، وزارت نفت هم به دنبال آن موظف بوده مديريت انرژي را در آن سازمان ايجاد كند. صنايع بالاي 5 هزار متر مكعب سوخت كه 5 ميليون ليتر در سال مصرف انرژي شان است بايستي مديريت انرژي داشته باشند. در اين رابطه سازمانهايي درست شدند. از جمله در چهار شركت اصلي وزارت نفت چنين سازماني به جود آمد، ولي تنها يك چارت سازماني ايجاد شد كه در حقيقت يك واحد صوري است و هدفي كه بايد تحقق پيدا مي كرد، تحقق پيدا

نكرده است. اميدوارم با توجه به مسائلي كه راجع به شوراي عالي انرژي اشاره شد، اهداف تحقق پيدا كند و به نتيجه مطلوب برسد.رشد بخش گازاشاره اي هم به بخش گاز داشته باشم. رشدي كه در بخش گاز در حال اتفاق است، رشد بسيار چشمگيري است و گويي دقيقاً الگويي كه در بخش برق به آن اشاره شد، در بخش گاز هم اتفاق مي افتد. قيمت گاز براي صنايع 113 ريال، مصارف خانگي 8 تومان و نيروگاهها 3 تومان است، اين اختلاف قيمت سبب شده است كه در زمستانها اگر با مشكلي مواجه شديم، بلافاصله به سراغ صنايع دسته اول برويم. بنابراين، اين فاجعه است كه در حال حاضر گاز، 60 درصد بخش انرژي را تأمين مي كند، به نحوي كه در تابستانها 150 ميليون متر مكعب براي توليد برق گاز مي دهيم و برعكس در زمستانها اين رقم يكباره به 20 ميليون متر مكعب مي رسد. اگر بخواهيم قيمت حاشيه اي آن را هم محاسبه كنيم قيمت خيلي بالا مي رود.فرهنگ سازياز نكاتي كه بايد در بخش انرژي به آن پرداخت، بحث فرهنگ سازي است كه نكته بسيار مهمي است. در زمستان به محض اينكه مشكل پيدا مي كنيم، بودجه بسيار زيادي را براي تبليغ صرفه جويي انرژي در تلويزيون هزينه مي كنيم، كه مي تواند اثر بخش باشد. در الگوي مصرف، الان بالغ بر 33 درصد در بخش خانگي، 28-29 درصد در بخش صنايع و 36-35 درصد نيروگاهها گاز مصرف مي شود. اگر بخواهيم به اين روند ادامه دهيم در راستاي استراتژي درستي كه ما را به اهداف انرژي برساند، نخواهد بود و متاسفانه يك ابزار سياسي مي شود. به عنوان مثال، امسال كه سال

انتخابات نمايندگان مجلس است حجم عظيمي از كارها به اين امر تخصيص داده مي شود كه بحث گاز رساني به شهرها تمام شده و به گاز رساني به روستاها رسيده است و بحث اينكه جايگزين اين انرژي بايد چه و در كجا باشد و يا چه تركيبي داشته باشد، بحث مهمي است كه بايد به آن پرداخته شود. اميدواريم تصميمات بالا بيشتر به سمت اهداف تعيين شده حركت كند كه در راستاي توليد باشد.محمدي: در نتيجه گيري از بحث اينكه، ما در ضرورت چنين نهاد تصميم گيري و گردآوري دانش و اطلاعات تأكيد كرديم. حال در مورد فاجعه آميز بودن آثار مصرف زياد انرژي، كشورهاي در حال توسعه با قد و قواره ايران كشورهاي فاقد سيستم خوانده مي شوند. يعني تا چشم باز مي كنيم آواري از مسائل بر سرمان مي ريزد و چون سيستم ديرتر از مسئله پاسخ مي دهد، اكثر موضوعات به اين شكل رخ مي دهند. به عنوان مثال چون يارانه، زياد مي دهيم، يك مرتبه مسئله جدي مي شود؛ زيرا حجم مصرف داخلي، درآمد ارزي مان را تهديد مي كند. من فكر مي كنم علي رغم اينكه اين مسائل به شكل هشدار و آسيب شناسانه مطرح مي شود، مي تواند ما را به سوال جدي بعدي بكشاند. به راستي براي رسيدن به خواسته ا ي كه در بند اول ذكر شد، كدام راهكارها به ما كمك مي كند تا بتوانيم از مرحله اول آسيب شناسي عمومي و بخشي به سمت راه حل هاي جدي تر برويم؟ همان طور كه دوستان فرمودند بايد فرهنگ سازي شود، ما هيچ فرهنگ سازي در مورد انرژي خورشيدي نداريم. در حالي كه كشورمان از گرماي زياد رنج مي برد. يا انرژي باد، كه استفاده چنداني از آن نمي شود، و

يا اتلاف هايي كه اشاره شد، دستگاه گرم كننده و يا خنك كننده روشن است و پنجره را هم باز مي كنيم.اميدخواه: بحث ف__رهنگي و ايجاد يك فرهنگ در استف__اده صحيح از انرژي نكته بسيار كليدي است؛ ولي به نظ_ر من اين مسئله بايد به ايجاد يك ع__زم ملي گره زده شود. فرهنگ س__ازي در واقع يكي از راهه_اي عزم ملي است. به عنوان مثال، در مورد ان__رژي هسته اي يك كار فرهنگي صورت گ__رفته است و در دو سال اخير ما با استفاده از كلي___ه منابع رسانه اي، روزنامه، تلويزيون، سخنرانيهاي نماز جمعه، فيلم هاي سينمايي، سخنرانيهاي رئيس جمهور و ... يك عزم ملي در كشور بابت ضروري بودن استفاده از منبع انرژي و يك پايه قدرت به نام انرژي هسته اي ايجاد كرده ايم.فرهنگ سازي كليد ايجاد عزم ملي است، البته كار ما از فرهنگ سازي گذشته است، و بحث انرژي در ايران به جايي رسيده است كه بايد به عزم ملي تبديل شود و اين عزم ملي مي طلبد كه كليه دست اندركاران اصلي كشور اين امر را بالاي ليست اولويتهاي خودشان قرار دهند، درست مثل انرژي هسته اي. ما مي توانيم يك عزم ملي را در مدت زمان كوتاهي در مردم ايجاد كنيم، به شرطي كه همه دست به دست هم دهيم و از بالا تا پائين مردم را تهييج كنيم كه اين مسئله ضرورت دارد.اين اتفاق در يك رده پايين تري نسبت به انرژي هسته اي كه به رده هاي پائين اجتماع هم رسيد و عزم ملي ايجاد كرد، در بحث استفاده از گاز حاصل شد. ما در حال حاضر با يك عزم ملي بحث گاز را در كشور توسعه مي دهيم. ما و قطر يك منبع مشترك

در پارس جنوبي داريم كه بزرگترين منبع گازي جهان است اما قطر 10 سال جلوتر از ما شروع كرده و از آن برداشت مي كند و حق ما را هم تضييع مي كند. اگر ما از اين منبع مشترك گاز برداشت نكنيم، به پيش نمي رويم. ما ساليان سال، گاز را در سر چاهها ي نفت در مناطق نفتخيز جنوب مي سوزانديم و در حال حاضر هم مي سوزانيم گرچه خيلي كمتر شده است. منتهي يك طرح آماك گذاشتيم كه طرح جمع آوري گازهاي همراه در مناطق نفت خيز بود كه هيچوقت به صورت كامل و جدي انجام نگرفت، اما به دليل عزم ملي طرح پارس جنوبي در عسلويه انجام گرفت و هم اكنون حجم پولي كه ما در پارس جنوبي تزريق مي كنيم بسيار بالا است، و بر قيمت گاز در جهان تأثير گذاشته است، زيرا يك عزم ملي ايجاد كرديم.مي خواهم به اين نكته برسم كه كار فرهنگي تنها كافي نيست، كار فرهنگي سريع و پارتيزاني به طوري كه عزم ملي در مدت زمان 6 ماه تا يك سال ايجاد كند لازم است. اين كار هم مستلزم آن است كه تمام دستگاهها و شخصيتهاي مهم كشور همكاري كنند.دستگاههاي فرهنگ ساز ما كه بزرگترين آن صدا وسيماست بايد به اين مسئله توجه خاص كند. رسانه هاي ما بايد در مورد اهميت انرژي به همان شدت بحث انرژي هسته اي كار كنند، زيرا در وضعيت خطرناكي هستيم. ما فكر مي كنيم در امنيت تأمين انرژي هستيم، در حالي كه زمستانها در خصوص گاز ( با آنكه دومين منابع گاز را در جهان در اختيار داريم) مشكل تأمين داريم. اين كار فرهنگي لازم دارد. كار فرهنگي بايد به گونه

اي انجام شود كه عزم ملي ايجاد كند و نبايد به زدن چند پوستر و تبليغ ساده بسنده كرد.زنگنه: همانگونه كه اشاره شد،قدرت اسمي نيروگاههاي وزارت نيرو در سال 1384، 41 گيگاوات است، كه اختصاص 46 درصد به نيروگاههاي گازي وسيكل تركيبي ،7/14 درصد به نيروگاههاي آبي و3/1 درصد به نيروگاههاي ديزلي ،بادي وخورشيدي ... داده شده است . بايد به اين نكته توجه داشت در بسياري از طرحها ابتدا نيروگاه را به صورت گازي احداث مي كنيم ودر آينده با احداث بخش بخار در توسعه نيروگاه ، به سيكل تركيبي تبديل مي شود. در جايي كه آب وجود دارد بايد نيروگاه ايجاد كنيم و از آن آب جهت توليد انرژي الكتريكي استفاده شود و با خطوطي كه وجود دارد انرژي رابه نقاط مصرف هدايت نمائيم .16درصد انرژي تجديد پذير شامل آبي ، بادي و خورشيدي است كه انرژي تجديدپذير هستند و در صد تفكيكي اين سه مورد براي برق آبي كه اشاره شد در مورد خورشيدي 53 مگاوات ساعت توسط سيستم هاي فتوولتايي،ودر بخش بادي 92 عدد توربين بادي در انتهاي سال 84 به بهره برداري رسيده كه 6/47 مگا وات برق توليد مي كند.نيروگاههاي سيكل تركيبياين مقادير در برابر توليد نيروگاههاي گازي وسيكل تركيبي بسيار ناچيز است. زيرا به علت آسنكرون بودن ودائمي نبودن توليد ناشي از انرژي خورشيدي وبادي،دريك سري موقعيت هاي مكاني خاص، مي توانيم از آن استفاده كنيم. ما بيشترين راندمان را درنيروگاههاي سيكل تركيبي داريم كه رقم آن براي سال 1384 در وزارت نيرو 5/45 درصد گزارش شده است. در انرژي خورشيدي و بادي راندمان بسيار پائين تر است. همچنين بايد تجهيزات اضافي نيز

وجود داشته باشد و ساعتهايي كه نور خورشيديا انرژي باد قابل استفاده است، انرژي توليد و در جايي ذخيره شود. در ساعتهايي هم كه اين نوع انرژي مناسب نيست، منبع ذخيره كننده آن را در اختيار مصرف كننده قرار دهد. فقط در جاهايي كه بردن انرژي به آنجا خيلي پرهزينه است، مي توان از انرژي خورشيدي يا بادي استفاده كرد.شاكري: در بحث شوراي عالي انرژي گفتم كه شوراي عالي انرژي لازم است، ولي كافي نيست و اضافه كردم بايد عزم ملي ايجاد شود و تا زماني كه تك تك آحاد جامعه به اين باور نرسند هيچ اتفاقي نمي افتد.براي آنكه آن عزم ملي ايجاد شود بايد مقدار زيادي هزينه هم بدهيم. به عنوان مثال در مسئله بنزين يكي از نشريات با آقاي زنگنه وزير سابق نفت مصاحبه داشت. از ايشان پرسيده بود چرا شما در زمان وزارت خود پالايشگاه سازي نكرديد؟ ايشان فرموده بودند كه اگر اين كار را مي كرديم كشور اين بحران را درك نمي كرد و ما بايد اين هزينه را مي كرديم تا بفهميم مشكل بنزين داريم.صحبت ايشان درست است، چون الان تمام مسئله ما بنزين شده است. درصورتي كه وضع ما در مسئله گازوئيل بسيار بدتر است، زيرا مصرف بنزين و گازوئيل در كشور مساوي است و روزانه 80 ميليون ليتر بنزين مصرف مي كنيم و همين مقدار هم گازوئيل. كمترين دستاورد اين است كه بنزين را ليتري 100 تومان مي فروشيم، ولي قيمت فروش داخلي گازوئيل 16 تومان است؛ در حالي كه قيمت جهاني هر دو يكسان است. يعني دولت بابت گازوئيل به مراتب يارانه سنگين تري مي پردازد، ولي اسمي از گازوئيل در جايي نيست. تدبير

اهميت و ضرورت مديريت مصرف انرژي

مسيح محمديان روشن

الف) به لحاظ آموزه

هاي ديني و اخلاقي، اسراف در بهره برداري از منابع، يا به عبارت ديگر زياده روي در مصرف يا مصرف بيش از حد و اندازه، غيرمومنانه و غيرانساني و موجب غضب خداوند است (ان الله لايحب المسرفين)

ب) به لحاظ علمي و عقلي، اتلاف منابع موجود يا استفاده غيرعالمانه، بدون حساب و با كارآيي كم غيرمنطقي و غيرعاقلانه است. ج) به لحاظ فرهنگ انساني و عدل و انصاف، تصاحب و در اختيار گرفتن منابع توسط كساني يا نسلي خاص، غيرعادلانه و غيرمنصفانه، بلكه ظالمانه و تجاوزكارانه است (محمديان روشن / ص 4 - مرجع 1) بخصوص كه مصرف بي رويه و نادرست هر چيزي ( بويژه انرژي ) ، به دليل تلفات طبيعي گريزناپذير، اثرات مخرب و مضري بر محيط زندگي (محيط زيست و يا جنبه هاي ديگر زندگي ) انسان ها مي گذارد. بنابراين، راهي به جزء به كار گيري منابع و مصرف آنها بر اساس آموزه هاي درست (اعم از آموزه هاي علمي، فرهنگي، ديني و اخلاقي) باقي نمي ماند. در غير اين صورت، دير يا زود ، اثرات نامطلوب و مخرب آن بروز و عرصه را بر انسان تنگ خواهد كرد. چرا كه همه مخلوقات (نظير انرژي) اعم از مادي و غيرمادي، در ذات خلقت خود از نظر حد و اندازه و وسعت و گستره، محدودند (بخصوص در مورد انرژي ، اصل بقاي انرژي مطرح است) كه اين حد و محدوديت، خود به معني عدل و انصاف است و برخورد عادلانه و منصفانه را با خود مي طلبد (و وضع الميزان = و براي هر چيزي حد و ميزاني قرارداد، الاتطغوفي الميزان

= بهوش باشيد و از ميزان تجاوز نكنيد، واقيموالوزن بالقسط ولاتخسر والميزان = و وزن و اندازه را براساس قسط بنا داريد و در ميزان خسران نورزيد.) -5 ضرورت و اهميت ارتقاي كارايي يا بهينه سازي مصرف انرژي (محمديان روشن / ص 4 و 5 - مرجع 1) هيچ يك از اعمال انساني و دنيايي ، بازدهي صددرصد ندارند. از اين روست كه استفاده بهينه و ممانعت از هدر رفتن امكانات، يك بحث اوليه و اساسي است. اين موضوع آن گاه با اهميت تر و جدي تر مي شود، كه كار مايه انجام هر عملي، يعني انرژي، مورد بحث و مدنظر باشد. منظور از ارتقاي كارايي يا بهينه سازي (يا منطقي سازي ) مصرف انرژي ، انتخاب الگوها و اتخاذ روش ها و سياست هايي در مصرف انرژي است، كه از نقطه نظر اقتصاد ملي مطلوب باشند و استمرار وجود و دوام انرژي ، اين كار مايه حيات و در نتيجه ادامه حيات و حركت، تضمين شود. در اين چارچوب ، تعيين سهم صورت هاي مختلف انرژي در سبد انرژي هر جامعه، با توجه به امكانات درازمدت آن جامعه، همچنين به كارگيري پر بازده ترين شيوه استفاده از آنها، كه متضمن كاهش تخريب منابع انرژي و نيز كاهش تاثيرات سوء ناشي از استفاده ناصحيح از انرژي بر عوامل حيات و حركت باشد، مدنظر است. به جرات مي توان مدعي شد كه با توجه به محدوديت هاي ياد شده و اهميت نقش انرژي در ادامه حيات و حركت انسان و شواهد اثبات كننده فراوان ديگر، اعمال مديريت (بهينه سازي) مصرف و ارتقاي كارايي انرژي ، امري

اجتناب ناپذير و نيازي دائمي است. به عبارتي ديگر، مديريت (يا بهينه سازي ) مصرف و ارتقاي كارايي انرژي، به معني تنظيم برنامه و ايجاد ساختار و سازماندهي مناسب براي كنترل و نظارت دائم بر نحوه به كارگيري منابع انرژي همچنين بازنگري مرتب و مستمر در تعيين سهم صورت هاي مختلف انرژي براي مصرف، ارتقاي سطح تكنولوژي و اعمال اهرم هاي لازم براي افزايش كارآيي و اثربخشي و به بيان ديگر، نيل به بهره وري بالاتر ، در مصرف انرژي مي باشد كه امري گريزناپذير است. به عبارت ساده تر، بهينه سازي مصرف و ارتقاي كارايي انرژي ، به معني استفاده درست و به قدر نياز انرژي، براي تضمين توسعه پايدار و تامين انرژي براي همگان و براي همه نسل ها و نيز جلوگيري از مضرات زيست محيطي ناشي از مصرف نادرست و مسرفانه انرژي در حد مقدورات ، است. لازم به ذكر است كه بخصوص مصرف انرژي، به دليل تبديل بخش قابل ملاحظه اي از صورت هاي مختلف انرژي به انرژي گرمايي طي پروسه تبديلات، موجب بيشترين آثار سوء بر محيط زيست به دليل افزايش آنتروپي و در نتيجه ، كاهش راندمان انرژي جهاني مي شود. رسيدن به اهداف فوق الذكر، اتخاذ خط مشي هايي خاص و تدوين و تصويب قانوني مناسب و فراگير و جامع و جدي براي ارتقاي كارايي انرژي را مي طلبد. جالب است بدانيم كه «پروژه آينده انرژي » دانشگاه هاروارد در آمريكا، تخمين زده بود كه بالابردن راندمان استفاده از انرژي مي تواند40 % از مصرف انرژي آمريكا را بكاهد و بنياد علوم ملي عنوان نموده بود كه اگر

پشتكاري كه در راه استفاده بهتر از انرژي وجود دارد ادامه يابد، مصرف انرژي در سال 2010 حدودا كمتر از مصرف سال 1980 خواهد بود . (آندرسون / ص1) بدون توجه به اينكه انواع تكنولوژي جديد انرژي چيست ، صاحبان قدرت هم رايند كه صرفه جويي انرژي، يك هدف اصلي است ، چرا كه سريع ترين ، آسان ترين و ارزان ترين راه پاسخ به نيازهاي مربوط به انرژي محسوب مي شود. (مرجع -6 ص 231)

http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1792508

مديريت انرژي

محمد آقايي

هر چند موضوع منابع انرژي نو و انرژي هاي جايگزين، چندين دهه است كه مورد توجه قرار گرفته است، اما هم چنان انرژي هاي داراي منشاء فسيلي در رتبه نخست توجه قرار دارند.در اين ميان، كشور ما، ايران، جايگاه مناسبي در

اختيار دارد. طبق آمارهاي موجود به لحاظ منابع نفتي، ايران با دراختيار داشتن11 درصد منابع نفتي دنيا، در رتبه دوم قرار دارد، در ارتباط با گاز نيز كشورمان با دراختيار داشتن حدود 15 درصد منابع گاز دنيا پس از روسيه است. به همين دليل صاحب نظران توسعه، بر اين اعتقادند كه يكي از مزيت هاين نسبي ايران براي جذب سرمايه هاي خارجي، همين ارزان بودن انرژي در كشور است؛ اما در همين شرايط در دهه گذشته مصرف انرژي به شكل نگران كننده اي در كشور افزايش پيدا كرد.به صورت طبيعي افزايش مصرف انرژي نه تنها نگران كننده نيست، بلكه مي تواند شاخص خوبي براي پويايي اقتصاد باشد، اما منوط به آن كه اين منابع انرژي در راستاي افزايش توليدناخالص ملي مصرف مي شوند، اين در حالي است كه در اين سال ها افزايش مصرف انرژي بيش از هر چيز در بخش مصرفي بوده است، تا جايي كه آمارهاي پيش

از دوران سهميه بندي نشان مي داد كه در كشور روزانه 80 ميليون ليتربنزين مصرف مي شده است؛ مهم تر آن كه چون حجم قابل توجهي از اين بنزين به صورت وارداتي تامين مي شود، وابستگي به اين منبع علاوه بر آثار سوءاقتصادي، تبديل به مولفه اي تاثيرگذار بر امنيت ملي كشور شده بود و البته اين جريان هم چنان با كمي افت و خيز ادامه دارد.مديريت مصرف انرژي در كشور، به دليل پيوندهايي كه اين مساله با امنيت ملي كشور داشت، بيش از ساير حامل هاي انرژي موردتوجه قرار گرفت، اما بي ترديد اين پايان راه نيست، بلكه آغاز راه است، آغاز راهي كه مي گويد حتي كشورهاي داراي منابع غني فسيلي بايد با مديريت منابع انرژي زمينه هاي بهره برداري هرچه بهينه تر از منابع شان را فراهم آورند. مديريت مصرف انرژي در كشور، با بنزين شروع شده است، اما بي ترديد با همين موضوع خاتمه نمي يابد. آمارها نشان مي دهد كه مصرف سوختي مانند گازوئيل نيز در كشور بسيار بالاست، يعني روزانه حدود 80 ميليون ليتر گازوئيل در كشور مصرف مي شود و بدتر آن كه اگر بنزين با نرخ 80 يا 100 تومن عرضه مي شد، گازوئيل با نرخ 16 تومن عرضه مي شود، اين در حالي است كه نرخ منطقه اي گازوئيل نزديك به 500تومان است. مهم تر از آن كه صنعت كشور در بخش هاي مختلف، از جمله كشاورزي كه سهم قابل توجهي در توليدناخالص كشور دارد، به اين ماده سوختي وابستگي حياتي دارد و نكته قابل ذكر اين كه سال گذشته در كشور، يك ميليارد براي واردات گازوئيل هزينه شده است...در ارتباط با مصرف گاز طبيعي نيز همين روال ادامه دارد، هم اكنون حجم قابل توجهي از منابع گاز طبيعي در بخش مصارف خانگي مورداستفاده قرار مي گيرد و

محروميت صنعت تا بدان جاست كه در زمستان، به محض افت فشار در مناطق مختلف پيش از هر اقدام ديگري در گام نخست، گاز كارخانجات و واحدهاي صنعتي قطع مي شود.يكي از مشكلاتي كه مصرف انرژي را در كشور به شدت دامن زده است، غيراستاندارد بودن ماشين آلات يا خوردوهاست، يعني با بهينه كردن ماشين آلات مي توان حجم قابل توجهي از اين مصرف را كاهش داد. در اين شرايط وقتي سخن از مديريت استراتژيك انرژي مي گوييم، معني نخستين آن اين است كه شرايط درون و برون سازماني را تجزيه و تحليل كنيم، تا بتوانيم با بهره گيري از نقاط قوت مان، تهديدها را به فرصت تبديل كنيم يا اين كه آن ها را به حداقل برسانيم. در هر صورت صنايع ما از اين پس، علاوه بر تمام مسائلي كه پيش روي دارند، با مساله «مديريت انرژي» و «مديريت سوخت» نيز روبرو هستند و اگر مي خواهند آثار اين عامل را در بلندمدت به حداقل كاهش دهند، بايد از هم اكنون خود را براي روبرويي با شرايط جديد آماده سازند.شايد در بسياري موارد، نياز باشد كه صنايع، نسبت به جايگزيني ماشين آلات خود اقدام كنند، يا اين كه بتوانند با اصلاحاتي در درون همين ماشين آلات، سيستم سوخت را بهينه كنند. در هر صورت سهميه بندي بنزين، آغاز راهي است به نام مديريت انرژي كه در بسياري ابعاد، گريزناپذير است، به دليل اين كه علاوه بر عوامل اقتصادي، به لحاظ آثار و تبعات زيست محيطي كه مصرف سوخت هاي فسيلي برجاي مي گذارد، بايد مديريت بهينه تري نسبت به اين منابع انرژي صورت گيرد.هم چنين اگر به توسعه پايدار و اصول و مباني آن اعتقاد داريم، اين منابع بايد به گونه اي به كار گرفته شوند كه براي نسل هاي

باقي جامعه انساني نيز باقي بمانند. خلاصه اين كه، مديريت انرژي با سهميه بندي بنزين آغاز شده است، در بلندمدت اين موضوع در ارتباط با ساير حامل هاي انرژي نيز اعمال مي شود، بنابراين اگر صنعت مي خواهد مسيري باثبات را پشت سر بگذارد، بايد از هم اكنون به فكر مديريت اين موضوع باشد.محمد آقاييعضو هيات علمي موسسه مطالعات انرژي

http://www.modiriran.ir/modules/news/article.php?storyid=1523

اجزاي يك برنامه مديريت انرژي

بهسان صنعت پايدار

يك برنامه مديريت مديريت انرژي مي تواند به روش هاي مختلف سازماندهي شود، مثلا توسط يك فرد دلسوز، يا توسط رئيس يك شركت كه ناگهان متوجه بالا رفتن هزينه هاي سوخت مي شود و يا به دليل آنكه امكانات شهري در مورد عرضه سوخت به كارخانجات سخت گيري مي نمايد. انگيزه هاي حركت به سوي مديريت انرژي ، معمولا افزايش قيمت يا ميزان موجودي انرژي مي باشند، اما حتي شركت هايي كه با افزايش شديد قيمت انرژي مواجه نشده اند نيز به اين حقيقت پي برده اند كه استفاده از مديريت انرژي به نوبه خود مفيد و موجب از بين رفتن تلفات و كاهش هزينه ها مي شود. براي مثال مميزي انرژي نشان مي دهد، تجهيزاتي مشغول به كار هستند كه عملا نيازي به كار آنهانيست و يا فضايي مورد استفاده قرار نمي گيرد ولي سيستم روشنايي 24 ساعته دارد، يا اطاقهايي كه توسط كسي اشغال نشده اند ولي از سيستم سرمايش و گرمايش در آنها استفاده مي شود.بدون توجه به انگيزه هاي لازم، تا زماني كه مديريت رده بالاي يك شركت تعهدات لازم را نپذيرد، يك برنامه مديريت انرژي موفق نخواهد. به همين دليل جدول، اين مطلب را عنوان اولين قدم در مرحله ورود به فهرست انگيزه شان داده

است.جدول 1:برنامه مديريت انرژيالف)مرحله اوليه 1- تعهد مديريت 2- هماهنگ كننده مديريت 3- كميته مديريت انرژيب)مرحله مميزي و تجزيه و تحليل 1- بررسي عملكرد گذشته 2- مميزي انرژي 3- تجزيه و تحليل و شبيه سازي 4- ارزيابي اقتصاديج)مرحله تكميلي 1- اهداف 2- كاربرد اصول مديريت انرژي 3- سرمايه گذاري هاي بزرگ 4- پيگيري نامه براي جلب تعهد مديريت انرژي لازم است كه واقعيتها، آمارها، هزينه هاي مربوط به مصرف انرژي جاري ارائه گرديده و به همراه آن تخمينهايي را نيز در زمينه صرفه جويي هاي پيش بيني شده در آينده اعلام گردد. زماني كه تعهد مديريت گرفته شود.يك نفر به عنوان هماهنگ كننده مديريت انرژي انتخاب خواهد شد. اين شخص مي تواند يك عضو از مهندسين يك شركت بزرگ يا يك سرپرست تعميرات يا يك تكنسين برق و يا يك سركارگر باشد. در عمليات بزرگ، يك كميته مديريت انرژي نيز ممكن است به منظور هماهنگ نمودن فعاليتهايي كه بر روي تسهيلات و فرآيندهاي متفاوت تاثير مي گذارد، تشكيل گردد.اصول عمومياگر چه تكنولوژي استفاده از انرژي توسط مصرف كننده نهايي داراي تنوع بسيار زيادي است ولي به نظر مي رسد كه فرضيه هاي اوليه و اصول عمومي كه در مورد بسياري از كاربردها مصداق دارد، براي همه عموما يكسان هستند. مشخصات اصول بنيادي براي مديريت انرژي مفهوم جذابي است، به دليل آنكه يك تقريب بنيادي به مسئله را امكان پذير مي سازد. اين اصول به تنهايي كارايي مصرف را بهبود نمي بخشد، بلكه آنها مي توانند پايه و اساسي براي يك تقريب نسبي به منظور پيشرفت بيشتر پاسخهاي فني ويژه باشند.جدول زير خلاصه اي از اصول

عمومي را كه در محدوده وسيعي از موقعيتهاي مختلف تجزيه گرديده اند، نشان مي دهد.اين جدول همچنين به طور تقريبي ارزيابي با كيفيت بالا از هزينه نسبي، زمان اجرا، پيچيدگي ها و مزاياي مربوطه را فراهم مي آورد. جدول 2:اصول عمومي مديريت انرژياصول هزينه زمان نسبي انجام پيچيدگي نسبي مزاياي نسبي1.بررسي تاريخچه مصرف انرژي (بررسي اطلاعات گذشته) كم يكسال كم 10-5 درصد2.مميزي هاي انرژي(بررسي روش هاي جاري) كم يكسال كم 10-5 درصد3.تعميرات و نگهداري كم يكسال كم 10-5 درصد4.تحليل مصرف انرژي(تحليل مهندسي، شبيه سازي كامپيوتري، مطالعات دسترس پذيري) كم متمايل به متوسط سالها متوسط متمايل به زياد 20-10 درصد5.تجهيزات با كارآيي بيشتر متوسط متمايل به زياد سالها متوسط متمايل به زياد 30-10 درصد6.فرآيندهايي با كارآيي بيشتر متوسط متمايل به زياد سالها متوسط متمايل به زياد 30-10 درصد7.محتواي انرژي(بازيافت گرما و كاهش تلفات) كم متمايل به متوسط سالها متوسط متمايل به زياد 50-10 درصد8.مواد جايگزين كم متمايل به متوسط يكسال كم 20-10 درصد9.صرفه جويي در مواد(بازيافت مواد دور ريخته شده، بازيافت كالا و توليد مجدد آنها) كم يكسال كم 15-5 درصد10.انتخاب كيفي مواد(خلوص و خواص آنها) كم يكسال كم 10-5 درصد11.تجمع مصارف انرژي متوسط متمايل به زياد سالها متوسط متمايل به زياد 50-20 درصد12.توالي مصارف انرزي متوسط متمايل به زياد سالها متوسط متمايل به زياد 50-20 درصد13.منابع انرژي جايگزين(شكلي از انرژي يا جايگزيني سوخت) متوسط متمايل به زياد سالها متوسط متمايل به زياد 30-10 درصد14.تبديل انرژي متوسط متمايل به زياد سالها متوسط متمايل به زياد 30-10 درصد15.ذخيره انرژي متوسط متمايل به زياد سالها متوسط متمايل به زياد 30-10 درصد16.ارزيابي اقتصادي(هزينه، سود، نرخ بازگشت، هزينه دوره عمر

مفيد) كم يكسال كم 15-5 درصديك بحث خلاصه مي تواند به روشن شدن اين مطلب كه چگونه اين اصول در مورد مصرف كننده انرژي اجرا مي گردند كمك نمايد. براي مثال در يك واحد توليدي صنعتي. تعميم اين موضوع به تسهيلات صنعتي بزرگ ، ساختمانهاي تجاري يا حتي مناطق مسكوني بايد كاملا روشن باشند.اولين اصل، بررسي مصرف انرژي در گذشته است. اغلب اين سوال كه «چرا بايستي اينكار را بكنيم؟»و اين جواب كه«اين روشي است كه هميشه انجام داده ايم»پيش مي آيد و فورا اولين اصل صرفه جويي را مطرح مي نمايد و برخي مواقع تغييرات فصلي يا عدم ادامه برنامه هاي تعيين شده مشهود بوده، اما تشخيص داده نشده اند. بررسي مراحل مختلف، مطالب را روشن مي نمايد و راههايي را براي تركيب نمودن عمليات پيشنهاد مي نمايد و يا صرفه جويي را متاثر مي سازد. اما اطلاعات گذشته هرگز كافي نيستند، زيرا اين اطلاعات موضوع كلي را به تصوير مي كشند ولي جزئيات آن را نشان نمي دهند.مميزي هاي انرژي، وسايلي براي تحقيق در زمينه مصرف انرژي به وسيله فرآيندهاي ويژه و ماشين آلات مي باشند و نگرشي دروني به عمليات غير موثر را فراهم مي آورند.بهبود بخشيدن به وضعيت تعمير و نگهداري در آن كارخانه معمولا منجر به صرفه جويي انرژي مي شود. وسايل و تجهيزات روغنكاري شده باعث كاهش تلفات ناشي از اصطكاك انرژي مي شوند. نظافت سيستم هاي روشنايي باعث انتقال نور بيشتر مي شود.تعويض فيلترها افت فشار را كاهش مي دهد.تجزيه و تحليل دست در دست مميزي انرژي حركت مي كند تا ميزان كارآيي تجهيزات و وسايل ناشي از

تغيير يك متغير (كاهش جريان به ميزان 50%) يا شبيه سازي عمليات جايگزين شوند، براي مثال به منظور روشنايي محوطه از لامپهاي سديم يا متال هاليد به جاي لامپهاي جيوه اي استفاده شود. بسياري از انواع وسايل و تجهيزات صنعتي و خانگي/تجاري بر اساس نوع كارايي شان برچسب زده شده و طبقه بندي مي گردند. تفاوت هاي زيادي بين توليدكنندگان وجود دارد كه بستگي به اندازه، كيفيت، ظرفيت و هزينه اوليه دارد.فرآيندهايي با كارايي بيشتر، اغلب مي توانند بدون آنكه اثر زيان آوري بر روي كيفيت كالا داشته باشند، جايگزين گردند.مثال شاخصي از اين نوع، كارخانه نورد فولاد است كه از يك فرآيند پيوسته در جهت توليد محصولات فولادي استفاده مي نمايند تا از تلفات انرژي در سرمايش و باز گرمايش موجود در توليد ناپيوسته و گروهي پرهيز شود. راه ديگر براي كاهش انرژي فرآيند، استفاده از فلزكاري پودري به جاي روش ماشيني آن است.يكي ديگر از اين مثالها فرآيند خشك توليد كاغذ مي باشد كه مقدار انرژي مصرفي براي تخليه آب موجود در محصول نهايي را كاهش مي دهد. در مقايسه اجاقهاي پخت ماوراي بنفش، استفاده از اجاقهاي هواي ساكن مي تواند باعث كاهش انرژي مصرفي در خشك كردن رنگهاي با پايه حلال، بشود.محتواي انرژي در جستجوي راهي براي نگهداري انرژي، كاهش ميزان تلفات و بازيافت گرما مي باشد. مثالهايي در اين زمينه شامل تعمير وسايل براي جلوگيري از نشت بخار، عايق بندي بهتر ديگهاي بخار و لوله ها، نصب سيستم هاي سرمايشي و گرمايشي نيز نهايتا به تلفات انرژي منتهي مي شود.جايگزيني مواد نيز در برخي از مواقع مي تواند مفيد و مثمر

ثمر واقع گردد. براي مثال در مواردي كه درجه حرارت پايين باشد، مي توان آلياژهايي را كه داراي نقطه ذوب پايين مي باشند، جايگزين موادي كه نياز به درجه حرارت بالا دارند، نمود.مواد اوليه اي كه براي ماشينكاري آسان تر باشند و يا نياز به انرژي كمتري براي توليد داشته باشند، مي توانند جايگزين موادي كه در توليد، انرژي بيشتري را خود اختصاص مي دهند، گردند.در برخي از كاربردها، رنگهاي حاوي آب، بدون پختن مي توانند مورد استفاده قرار گيرند.اقتصاد مواد دلالت بر بازيافت زوايد، كاهش ميزان اتلاف انرژي و«طراحي براي مصرف مجدد آشغالها» دارد. براي مثال فلزكاري پودري كه در بالا قيد شد نيز از توابع همين اصل است.طراحي محصول، امكان بازيافت و مصرف مجدد قطعات موتورها و ديگر اجزاي با قابليت استفاده يا مجدد را مي دهد كه مثال ديگري از اين مقوله است . در حقيقت ساختار اين ماشين آلات مي تواند به گونه اي طراحي شود كه قابليت استفاده يا جايگزيني مجدد را داشته است.انتخاب كيفيت مواد از اهميت فوق العاده اي برخوردار است، چرا كه كيفيت نامناسب مواد تقريبا هميشه به معني هزينه بالاتر و اغلب مصرف انرژي بيشتر مي باشد. براي مثال، آيا آب مقطر مورد نياز است يا آب يونيزه نشده كفايت مي كند؟ خلوص مواد شيميايي جريان هاي فرآيندي اثرات بسيار زيادي بر روي ارزش انرژي دارد. تحقيق در مورد ناخالصي مواد در بسياري از كاربدها ممكن است اهميت چنداني نداشته باشد.تراكم مصارف انرژي در برخي از موارد معين مي تواند كارايي داشته باشد . براي مثال در يك كارخانه توليدي مي توان بعضي از قسمتهاي خط

توليد كالا را در مجاورت قسمتهاي ديگر خط توليد(مرحله بعدي) قرارداد و به اين وسيله هزينه هاي حمل و نقل مواد اوليه را به حداقل رسانيد.قرارگرفتن مراحل توليد به ترتيب صحيح مي تواند مصرف انرژي را كاهش دهد، براي مثال استفاده از گرماي حاصل در يك مرحله از توليد براي ايجاد گرماي اوليه مورد نياز در مرحله بعدي توليد، در مصرف انرژي صرفه جويي خواهد نمود.بالاخره، ارزيابي اقتصادي ابراز لازمي براي مديريت انرژي است. تجهيزات جديد، فرآيندهاي توليد يا انتخابها بايد براي تعيين ميزان هزينه ها و بازگشت سرمايه مورد مطالعه قرار گيرند. هزينه هاي عملياتي، اعتبارات مالياتي سرمايه گذاري، مالياتها، استهلاك و هزينه سرمايه گذاري بايد در يك تجزيه و تحليل واقع بينانه مدنظر قرار گيرند، بالاخص اگر قيمت هاي سوخت و انرژي مرتبا رو به افزايش باشند.انجام اين مفاهيم مي تواند در چندين سطح انجام پذيرد.مي توان وضعيت تجهيزات و امكانات را بهبود بخشيد و دوباره سازي نمود. اين گونه عمليات مي توانند بودجه عملياتي يا دلارهاي سرمايه اي را در برگيرند كه بستگي به اندازه و پيچيدگي پروژه در دست اقدام خواهد داشت.با امكانات جديد، طراحان كارخانجات فرصتهاي بسياري را براي افزايش كارايي در اختيار دارند و اين اغلب بدون افزايش هزينه هاي سرمايه گذاري انجام خواهد شد. بالاخره در ساختمان سازي، سازندگان مي توانند كاراترين تجهيزات و مواد اوليه را كه از نظر اقتصادي يا صرفه باشند، مشخص نمايند.وقتي كه هزينه هاي انرژي ناچيز باشد، غالبا هزينه تجهيزات با اهميت خاصي مورد توجه قرار مي گيرد. حالا اگر انتظار هزينه هاي عملياتي بالاتري را داشته باشيم، مي توان هزينه هاي بالاي

اوليه را توجيه نمود، البته در صورتي كه اين هزينه ها منجر به صرفه جويي در طول عمر آن پروژه گردد.برنامه ريزي براي مديريت انرژيپيش درآمددر فصل قبل، اجزاي مديريت انرژي مورد بحث قرار گرفت و نتيجه گيري شد كه برخي از اصول عمومي مشخص در مديريت انرژي بايد شناسايي شوند.اين فصل به بررسي برنامه ريزي لازم جهت ايجاد يك برنامه مديريت انرژي موثر و نيز بحث در مورد تجزيه نمودن برخي از مشكلات و همچنين راههاي فايق آمدن بر آنها مي پردازد.اين فصل مفصلا به بحث در مورد الگوهاي مصرف انرژي در گذشته مي نشيند و سپس نتايجي را كه عملا مي توان از چنين تجزيه و تحليلهايي به دست آورد، معين مي نمايد.طرح برنامه ريزيانگيزه شروع برنامه بايستي از جايي سرچشمه بگيرد.در يك مورد ممكن است مدير اجرايي شركت كه بر اساس اطلاعات بخش عرضه انرژي شركت، مواجه شدن با مشكلات راپيش بيني مي نمايد، باشد.در مورد ديگر ممكن است افزايش هزينه هاي انرژي، يك انگيزه مالي براي شروع يك برنامه باشد. در گروهي از بيمارستانهاي كاليفرنيا، مجتمع بيمارستاني به طور صحيح تشخيص داد كه يك برنامه مديريت انرژي مي تواند هزينه هاي عملياتي آنان را كاهش دهد. آنچه از شواهد برمي آيد، شامل دليل مهمتر تلاش بيمارستان ها براي كنترل هزينه ها، علي رغم آنكه هزينه هاي انرژي كسر كوچكي از كل هزينه هاي عملياتي آنها را تشكيل مي دادند، آن بود كه مي توانست پي آمدهاي مهم سياسي به همراه داشته باشد. هنوز هم امكان ديگري براي يك برنامه وجود دارد و آن بخش توليد يا نگهداري است كه مي تواند

كاركنان را از فرصت هاي صرفه جويي انرژي آگاه سازد.بگذاريد تصور كنيم كه زمان براي آغاز يك برنامه، بدون توجه به ايجاد انگيزه آن توسط مديريت رده بالا و يا پايين ترين رده عملياتي شركت مناسب باشد.از كجا بايد شروع كرد؟مرحله آغازبه محض آنكه تصميم به آغاز يك برنامه گرفته شد، مدير انرژي بايد گامهاي مشخصي در جهت اطمينان از پذيرش و موفقيت اين برنامه، بردارد.اولين قدم آن است كه بايد با توجه به اندازه و پيچيدگي شركت، كميته اي متشكل از نمايندگان هر يك از بخش هاي مختلف موسسه يا بخش مصرف كننده انرژي تشكيل داد. نماينده اي از بخش حسابداري مي تواند اقدام موثر ديگري باشد و در قدم بعدي، مدير انرژي بايد نياز به برنامه را براي مديران بخشها و سرپرستها از جوانب اقتصادي و عرضه انرژي توضيح دهد. كميته بايد گامهايي به ترتيب، در زمينه آگاه سازي كاركنان از نياز به انرژي، تاكيد به تلاش در كاهش ميزان تلفات به جاي«خاموش كردن چراغها»بردارد.براي مثال شكل (1) نمودار سازماني مديريت انرژي براي يك محيط صنعتي با سه بخش اصلي را نشان مي دهد. يك كميته مديريت انرژي، متشكل از يك هماهنگ كننده (كه توسط رئيس انتخاب شده است) و نماينده اي از هر سه بخش توليدي، بخش مهندسي، بخش تعميرات و نگهداري و بخش نيروگاه مركزي كارخانه مي باشد.هدف از تشكيل چنين كميته اي ، هماهنگي برنامه ها، ارائه عقايد و ديدگاههاي جديد، و حصول اطمينان از آنكه اقداماتي در يك بخش از كارخانه صورت مي پذيرند اثر نامطلوبي بر بخش ديگر نداشته باشد، مي باشد.روشي مشابه حتي مي تواند براي يك

شهر نيز به مورد اجزا درآيد.براي مثال در پي تحريم نفتي سال 1373، شهر لس آنجلس به دليل كمبود شديد سوخت مجبور به اجراي برنامه كاهش مصرف برق در بخش هاي مسكوني، تجاري و صنعتي شد. در ادامه مبارزه، شهر با مسائل ناشي از اين تغييرات، شهردار كميته اي به نام كميته حفظ منابع انرژي وابسته به ادارات داخلي را تشكيل داد. اين كميته به صورت دوره اي تشكيل جلسه مي داد و به بررسي و پيشنهاد قوانين و مقررات جديد، بنياد نهادن يك سيستم گزارش انرژي براي بخشهاي مختلف شهر، آغاز كردن مميزي هاي انرژي در ساختمانهاي عمومي و ايجاد ارتباط با گروهي ديگر از مفاهيم مديريت انرژي، مي پرداخت.مرحله مميزي و تجزيه و تحليلبعد از اينكه مرحله آغاز تكميل شد، مرحله بعدي مشخص نمودن محل و كيفيت استفاده انرژي را در بر مي گيرد. انجام اين مرحله نياز به اقدامات ذيل دارد:مرحله آغاز1. متعهدشدن مديريت در مقابل يك برنامه مديريت انرژي.2. انتخاب يك هماهنگ كننده مديريت انرژي.3. ايجاد يك كميته مديريت انرژي متشكل از نمايندگان بخشهاي اصلي كارخانه يا شركت.مرحله مميزي و تجزيه و تحليل1. مرور الگوهاي قبلي مصرف انرژي و سوخت.2. تسهيل مميزي ميان گذر.3. تجزيه و تحليل نمودن قبل از شروع كار، مروري بر نقشه ها، اوراق اطلاعات و مشخصات وسايل و تجهيزات.4. توسعه طرحهاي مميزي انرژي.5. اجزاي مميزي انرژي در كارخانه با : (الف) فرآيندها، (ب) امكانات و تجهيزات.6. محاسبه مصرف سالانه انرژي بر اساس نتايج مميزي.7. مقايسه با اطلاعات مربوط به گذشته.8. مرحله تجزيه و تحليل و شبيه سازي(محاسبات مهندسي، موازنه هاي گرما و جرم، محاسبات تئوري كارايي، تجزيه

و تحليل و شبيه سازي كامپيوتري)به منظور ارزيابي انتخابهاي ممكن در مديريت انرژي.9. تجزيه و تحليل اقتصادي از روش هاي انتخاب مديريت انرژي(هزينه هاي در طول عمر مفيد، نرخ بازگشت، بهره مندي، نسبت منفعت به هزينه).مرحله اجرا1. ايجاد اهداف موثر انرژي براي سازمان يا هر يك از واحدهاي مجزا.2. تعيين نيازهاي سرمايه گذاري و اولويتها.3. استقرار روش هاي اندازه گيري و ارائه گزارش نصب دستگاه هاي كنترل كننده و ثبات در صورت نياز.4. برقراري روش هاي ارائه گزارش روزانه(جدولهاي «پيگيري انرژي») براي مديران و اهداف تبليغاتي.5. ترويج آگاه سازي و حضور كاركنان در برنامه ها به طور مستمر.6. زمينه سازي براي ارزيابي و بررسي دوره اي در سرتاسر برنامه مديريت انرژي.كميته مديريت انرژيشكل 1-نمودار سازماني مديريت انرژي• مروري بر مصرف انرژي در گذشته.• مميزي هاي انرژي.• تجزيه و تحليل مهندسي.• تجزيه و تحليل اقتصادي.بگذاريد ابتدا نگاهي به روش ها و اهداف ناشي از تجزيه و تحليل مصرف انرژي در گذشته بياندازيم. بررسي اطلاعات گذشته مي تواند از صورتحسابهاي امكانات شهري، پرونده هاي كارخانه، آمارهاي توليد يا هر گونه منبع اطلاعاتي ديگر استخراج شود.هدف شناخت و درك روش هاي كوتاه مدت و بلند مدت مصرف انرژي است، به عنوان مثال:• چه مرجع اصلي در مصرف انرژي وجود دارد كه برنامه مديريت انرژي سعي در بهبود آن مي نمايد؟• همچنين الگوهاي قبلي مصرف انرژي چه نوع الگوهايي هستند و چه اهميتي براي برنامه مديريت انرژي دارند؟• مروري بر مصرف انرژي در گذشته.• مميزي هاي انرژي.• تجزيه و تحليل مهندسي.• تجزيه و تحليل اقتصادي. مراحل مديريت انرژيتوالي روشن و واضحي براي توسعه فعاليت هاي مديريت انرژي وجود دارد.هر

سازماني، از جمله مديريت انرژي لازم است كه مساعي خود را به مراحل مختلفي از رشد و پيشرفت تطبيق دهد. اين مراحل مي توانند به صورت مراحل متداخل تصور شوند.مرحله 1 اعمال كنترل بر روي مصرف انرژي .مرحله 2-سرمايه گذاري در ذخيره انرژي.مرحله 3-نگاهداري و حفظ كنترل روي مصرف انرژي.مرحله 1- اولين هدف مديريت انرژي بايد اعمال كنترل روي مصرف انرژي و هزينه آن باشد. اين عمل مي تواند با تعيين استفاده كنندگان عمده سازمان از انرژي و معرفي راههاي بدون هزينه براي جلوگيري از اسراف انرژي باشد.تعيين استراتژي – نوع سوخت و تعرفه را مورد بررسي قرار دهيد تا اطمينان حاصل شود كه مناسب ترين منبع انرژي را به كار گرفته ايد و اينها با قيمت معقول خريداري شده اند.نحوه عمليات سيستمهاي حرارتي، لامپها، تهويه و ساير لوازم و تجهيزات را مورد بازبيني قرار دهيد تا ا طمينان حاصل كنيد كه وسايل و تجهيزات و ماشينهاي موجود با حداكثر بازدهي كار مي كنند.اقدامات آموزشي و انگيزش – حدود دانش و آگاهي كاركنان را در مورد انرژي و برنامه هاي آموزشي مشخص و معين را مورد بررسي مجدد قرار دهيد تا اطمينان حاصل شود كه در مورد نحوه نگاهداري و استفاده از وسايل و تجهيزات به افراد و گروه هايي كه كارشان روي مصرف انرژي تاثير دارد، راهنماييهاي كافي در سرتاسر سازمان به عمل آمده است.مرحله 2-بعد از اينكه طرز كار تجهيزات (مولد انرژي) و ساختمان مورد كنترل قرار گرفت و مصرف بي مورد تحت نظارت درآمد، توجه شما مي تواند به ذخيره انرژي كه هزينه در بردارد، معطوف شود.اقدامات سرمايه گذاري-فرصتهاي سرمايه گذاريدر زمينه

افزايش بازدهي انرژي را بررسي كنيد و بر حسب هزينه، سرمايه لازم و پيش بيني درصد بازگشت آنها را اولويت بندي نماييد.برنامه كار را بر مبناي منابع موجود كه بازگشت سرمايه را به حداكثر مي رساند، تنظيم نماييد.مرحله 3- به محض اينكه مراحل دوم به جريان افتادند، شما بايد كنترلها را اعمال و از سرمايه تان محافظت كنيد. اين بدان مفهوم است كه يك سيستم اطلاعات مديريت انرژي به وجود آوريد.اطلاعات مديريت انرژي-روش هاي جمع آوري، پردازش و بازخور اطلاعات را مورد بازبيني قرار دهيد تا اطمينان حاصل كنيد كه اطلاعات به موقع در اختيار افرادي كه به آنان نياز دارند، قرار مي گيرد و تصميم گيري بر مبناي آن به عمل مي آيد. سازماندهيقلمرو مديريت انرژي بايد به تمام سازمان شمول يابد. مدير انرژي بايد به تمام قسمتهاي سازمان دسترسي داشته باشد، اما مديريت انرژي بايد در يك محل استقرار يابد. جايگاه مديريت انرژي ممكن است به اين شرح باشد:• اداره امور فني• اداره امور پرسنلي• اداره امور مالي• دفتر مديريت عامل سازمان• مشاور- خارج از سازمانجايگاه مديريت انرژيگرايشي وجود داشته باشد كه صرفه جويي در انرژي به عنوان يك فعاليت فني ديده شود و شما ممكن است فعلا در سازمانتان جزو يك قسمت فني باشيد. اين روش ممكن است در مرحله 1 برنامه مديريت انرژي خوب به نظر برسد و روي مصرف انرژي كنترل اعمال نمايد، اما براي آموزش يا فعاليتهاي اطلاعاتي مديريت انرژي، مناسب نباشد.اداره امور مالي ممكن است جاي مناسبي براي انگيزش و آموزش يا فعاليتهاي اطلاعاتي مديريت انرژي باشد. اداره امور مالي احتمالا در بلندمدت، مبناي خوبي براي اين عمل

خواهد بود و كنترل مالي و روش هاي حسابداري مورد لزوم مرحله 3 را فراهم نمايد. اما هر دو واحد محدوديت هايي از لحاظ حساسيت فني و اعتبار قابليت پذيرش ، در بردارند.دفتر رياست عاليه ممكن است سرعت ايجاد پيشرفت مديريت انرژي را در اولين كار تسهيل كند اما در بلند مدت اگر بخواهيم مديريت انرژي در جريان امور سراسر سازمان وارد شود ممكن است اين هم جايگاه خوبي نباشد.آخرين راه حل استفاده از مشاوران خارج از سازمان است. اين مشاوران مي توانند تجربه و تخصص لازم را در اختيار سازمان قرار دهند . روش مزبور ممكن است از لحاظ حمايتهاي فني براي كمك به كاركنان داخل سازمان مناسب باشد. ليكن شبكه ارتباطي و تماسهاي روزانه را كه براي مطلع نگاه داشتن و انگيزش كاركنان لازم است ، در بر نداشته باشد. در عمل ممكن است هيچ جاي منحصر به فرد مطلوبي نباشد و جاي مطلوب بايد با تغيير سازمان در طول زمان از يك مرحله مديريت انرژي به مرحله ديگر، تحول يابد.هر راه حلي مزايا و محدوديت هاي خودش را بر دارد. هر وضعيتي كه شما داشت ه باشيد بايد بر اساس آن ، محلسازمان را تعيين كنيد.سوالات مهمي كه در اين رابطه مطرح مي باشند، عبارتند از:• آيا تمام كاركنان مديريت انرژي بايد در يك واحد جمع باشند؟• آيا مي توان آنها را در سرتاسر سازمان پراكنده نمود؟از نقطه نظر مديريت ضعف در يك واحد در درون يك قسمت خاص، كوتاهترين زنجيره فرمان دهي را دارد و همچنين ممكن است موجبات وحدت و يكپارچگي (Esprit de corps) و انجام مقياس اقتصادي(Economics of scale)

را فراهم آورد. اما قسمتهاي پراكنده با مسئوليت هاي اعطا شده در داخل واحدهاي مختلف ممكن است در بلند مدت از لحاظ تاثير انرژي در فعاليت هاي مختلف سازمان مفيدتر باشد.كدام يك از اين راه حل ها مي تواند بهترين راه حل باشد؟ (نه در كوتاه مدت بلكه در بلند مدت) به شرايط خاص شما در سازمان بستگي دارد. اگر شما خودتان را در يك قسمت فني بدانيد در آن صورت مديريت انرژي را يك فعاليت فني تخصصي، محسوب خواهيد داشت، انرژي يك مساله مديريتي است نه فني-تخصصي، شما بايد:• اقدامي به عمل آوريد كه بهينه سازي انرژي يك مسئوليت مديريتي تلقي شود.• كاري بكنيد كه اين ايده جدي را بپذيرند و بدان عمل كنند و خودشان را پاسخگوي مصرف انرژي بدانند.ماتريس مديريت انرژي و جايگاه آن در برنامه ريزيبرنامه ريزي مهمترين عنصر كليدي در مديريت انرژي است. برنامه ريزي مرحله اي مهمتر از تصميم گيري است كه ايده و فكر صرفه جويي در انرژي را با توجه به محدوديت هاي سازمان تبديل به فعاليتهاي سازمان به صورت مجموعه اي منسجم و مرتبط به هم ديده شوند.يكي از راه هاي تعيين وضعيت موجود هر سازمان از نظر انرژي، معين كردن جايگاه سازمان در ماتريس مديريت انرژي است. سطرهاي اين ماتريس (از سطح 0 تا 4) نشاندهنده پيچيدگي و تكامل سازمان در قبال مديريت موثر انرژي و ستونهاي آن در ارتباط با موضوعات كليدي مديريت (سياست انرژي، سازمان دهي انرژي، انگيزه صرفه جويي در ميان كاركنان، سيستمهاي اطلاعاتي انرژي، بازاريابي و سرمايه گذاري در امر انرژي) مي باشد. نمودار زير ماتريس مديريت انرژي را نشان مي

دهد. استفاده از ماتريس مديريت انرژي به دودليل زير توصيه شده است.1. كمك به شناخت وضع موجود مديريت انرژي و سياستهاي جاري مديريت انرژي در سازمان.2. كمك به سازماندهي و بهبود مديريت انرژي در سازمان .ماتريس مديريت انرژي روشي ساده و سريع براي معين ساختن وضع موجود سازمان از نظر صرف انرژي است. براي استفاده از اين ماتريس لازم است موضوعاتي كه در سازمان مورد نظرتان نسبت به ساير مسائل، بحراني تر است رامعين كنيد.به طور خلاصه بايد:وضعيت و جايگاه سازمان خود را در ماتريس مديريت انرژي معلوم سازيد.روي ستون هايي كه مي توانيد بيشترين پيشرفت را داشته باشيد تكيه كنيد.موانع پيشرفت را معين كرده و راههاي غلبه بر آن مشكلات را توصيف كنيد.فرصت هاي بهبود را معلوم كرده و تصميم بگيرند كه چگونه مي توان از آن فرصت ها بهره برداري كرد.در جريان بهبود، همه كاركنان از مديران عالي تا كارگران ساده را درگير كنيد.با استفاده از ماتريس مديريت انرژي- سازمانها از نظر مديريت انرژي در چها ر سطح به شرح زير قرار مي گيرند:سطح صفر در اين سازمانها، واحدي تحت عنوان مدير انرژي وجود نداشته و سياست رسمي در قبال مصرف انرژي در سازمان موجود نيست.هيچ فردي يا واحدي مسئوليتي در قبال «مديريت» انرژي نداشته و هيچ نظراتي بر مصرف انرژي وجود ندارد. برنامه اي براي ايجاد و توسعه آگاهي دراستفاده از انرژي و بهينه سازي مصرف انرژي در داخل اين قبيل سازمانها وجود ندارد. جدول 3: ماتريس مديريت انرژيسطح 4 3 2 1 0 سرمايه گذاري تبعيض به نفع برنامه هاي «سبز» (حفظ زيست) با ارزيابي دقيق از سرمايه گذاريدر ايجاد ساختمانهاي

جديد و نوسازي. استفاده از دوره برگشت سرمايه براي همه سرمايه گذاري ها. سرمايه گذاري فقط با استفاده از معيار دوره برگشت در كوتاه مدت. فقط هزينه هاي پايين به حساب    مي آيد. هيچگونه سرمايه گذاري در افزايش كارايي انرژي انجام نمي شود. بازاريابي بازاريابي درباره ارزش كارايي انرژي و عملكرد مديريت انرژي چه در داخل سازمان و چه در خارج سازمان. برنامه آگاه كردن كاركنان و برقراري نشست هاي عمومي به طور منظم. برخي از افراد كه براي اين كار تعيين شده اند آموزش لازم را مي بينند. تماسهاي غير رسمي براي پيشبرد كارايي انرژي به كار مي رود. در كارايي انرژي هيچگونه پيشرفتي وجود ندارد. سيستمهاي اطلاعاتي سيستم جامعي اهداف را معين كرده. نواقص را معلوم مي سازد. مقادير صرفه جويي را به دست آورده و نحوه تخصيص بودجه را بررسي مي كند. گزارشات فني براي افراد بر اساس  اندازه گيري ارائه  مي شود لاكن ميزان صرفه جوي به طور موثر به استفاده كنندگان گزارش نمي شود. گزارشات نظارتي براي افراد بر اساس  اطلاعات عرضه ارائه مي شود.واحد انرژي مشاركت موقت در تعيين بودجه قرار دارد. هزينه گزارش دهي بر اساس داده هاي  فاكتورها مي باشد. مهندس گزارشات را براي استفاده داخلي در درون دپارتمان فني جمع آوري و منظم مي كند. هيچگونه سيستم اطلاعاتي وجود ندارد. درباره مصرف انرژي هيچ اطلاعاتي وجود ندارد. انگيزه از طريق مجاري رسمي و غير رسمي ارتباطي به طور منظم به وسيله مدير انرژي و كاركنان انرژي در همه سطوح سازماني استفاده مي شود. كميته انرژي به عنوان كانال اصلي بوده، همچنين تماس مستقيم با مصرف كنندگان

عمده مي باشد. از طريق كميته اي كه متشكل از مديران ارشد واحدهاست با مصرف كنندگان عمده تماس برقرار مي شود. تماسهاي غير رسمي في مابين مهندس انرژي وتعدادي از مصرف كنندگان وجود دارد. هيچگونه تماسي با استفاده كنندگان انرژي وجود ندارد. سازماندهي مديريت انرژي كاملا عجين با ساختار مديريت است. تفويض اختيار در مورد مصرف انرژي و مسئوليت ها كاملا روشن است. مدير انرژي در برابر كميته  انرژي كه مركب از همه مديران قسمتهاي استفاده  كننده به سرپرستي يكي از اعضا هيات مديره مي باشد مسئول است. پست سازماني مديريت انرژي وجود دارد كه به كميته موقت انرژي گزارش مي دهد اما مديران صف و اختيارت آنها روشن نيست. مديريت انرژي به صورت پاره وقت با اختيار محدود وجود دارد. در سازمان، مديريت انرژيو با هر فرد ديگري به عنوان مسئول صرفه جويي انرژي وجود ندارد. سياست انرژي سياست انرژي، برنامه عملياتي  ي تجديد نظر منظم از طرف مديران بالا به عنوان استراتژي شركت وجود دارد. سياستي درباره انرژي به طور رسمي وجود دارد اما از طرف مديران بالا هيچ تعهدي به طور فعال وجود ندارد. سياست انرژي به وسيله مدير انرژي يا مديران ارشدتر تعيين نشده است. مجموعه اي از خط مشي انرژي غير مكتوب  وجود دارد. هيچگونه سياست روشن و سريعي وجود ندارد.جدول 4: شكل گيري واحد انرژي شكل گيري واحد مديريت انرژي 1. سياستگذاري در زمينه مديريت انرژي 2. تشكيل سازمان و ساختار 3. ايجاد انگيزش 4. ايجاد نظام اطلاع رساني 5. ارزيابي فني- اقتصادي و گزارش به مديريت 6. سرمايه 1. Energy Policy2.Organization3.Motivation4.Information system5.Feed back Report6.Investment Energy Management تامين

نيروي انساني واحد مديريت انرژيتعداد كاركناني كه شما با ويژگيهاي مشخص نياز داريد به عوامل ذيل بستگي دارد:• مقدار انرژي كه مصرف مي كنيد• حدودي كه مصرف انرژي بايد در سازمان شما كاهش يابد• مرحله اي از پيشرفت كه در برنامه هاي مديريت انرژي دستيابي حاصل شده است.(در مورد مراحل قبلا صحبت شده است)عوامل ذيل، به نوبه خود حدودي را كه مصرف انرژي بايد كاهش يابد، تعيين مي كند:• تعداد مكانها، مولدها و تجهيزات سازمان• سطح بازدهي انرژي در وضعيت فعلي• وضعيت فعلي دانش و آگاهي كاركنان و حدودي كه آنها در امور نگاهداري و حفظ مناسب تاسيسات مربوط به انرژي درگير هستند.• كافي بودن سيستم اطلاعاتي فعلي در مورد انرژي، براي حمايت از تصميم گيري مديريت• مقدار بودجه اي كه براي بهبود مورد فوق موجود است.نكات فوق بدين معني است كه تعداد دقيق كاركنان مورد نياز بخش مديريت انرژي در طول زمان متغير است. در هر حال، با يك محاسبه سرانگشتي شما بايد حداقل تعداد كاركنان را داشته باشيد:تعداد كاركنان صرفا عامل مهمي نيست، رشته تخصصي و ميزان تجربه آنان نيز اهميت دارد. اگر تخصص و تجربه نداشته باشند. احتمالا بدون نظارت مستقيم شما كارآمد نخواهند بود. اين امر به نوبه خود موجب اتلاف وقت شما مي شود و نمي توانيد به اندازه كافي به تفكر استرتژيك، گزارشهاي داخلي، يا بالا بردن ارزش و اعتبار فعاليتهاي مديريت انرژي بپردازيد.در طول زمان، فعاليتهاي مديريت بايد به طور وسيع تخصصي شوند.معرفي مديريت انرژيهدف از مديريت انرژي به خصوص در بخش صنعت، كاهش و منطقي كردن مصرف انرژي است به نحوي كه توجيه اقتصادي داشته و در

سطح كيفيت و كميت توليد و سطح رفاه تاثير منفي نگذارد. در واقع هدف از انجام مديريت انرژي در يك صنعت خاص اولا بررسي انرژي مصرفي به منظور يافتن تلفات مختلف در آن صنعت به تفكيك ميزان و محل تلفات و ثانيا ارائه طرق قابل اجرا براي مقابله با اين تلفات در قالب اقدامات با توجيه فني و اقتصادي مي باشد كه براي هر كدام از اين طرق، انجام تحليلهاي اقتصاد مهندسي و برآورد زمان برگشت سرمايه الزامي است.در راستاي اجراي اصول مديريت انرژي كارا به كارگيري روش هاي زير الزامي است:1. كاهش مصرف انرژي از طريق صرفه جويي فردي يا اقدامات اجباري و وضع مقررات يا معيارهاي اقتصادي2. انتخاب و استفاده از فرآيندها يا تجهيزات با كارايي بيشتر كه اجراي چنين تغييراتي نيازمند تحليلها و توجيهات اقتصادي و فني است.3. افزايش نرخ بهره برداري از تجهيزات تا ظرفيت نامي به منظور جلوگيري از سرمايه گذاري هاي بي مورد در جهت توسعه واحدهاي توليدي4. بهبود وضعيت بار الكتريكي (از طريق اصلاح ضريب بار، ضريب توان، استفاده از سيستم هاي روشنايي بهينه و . . .5. امكان سنجي در جايگزيني حاملهاي انرژيانگيزه هاي اعمال مديريت انرژي معمولا در اثر افزايش قيمت حاملهاي انرژي، آلودگي روز افزون محيط زيست و تقاضاي فزاينده به فراورده ها و توليداتي است كه به طور مستقيم يا غير مستقيم حاصل استفاده از اين حامل هاي انرژي مي باشند. بديهي است كه داشتن يك مدير انرژي كارا مستلزم داشتن حمايتهاي لازم از جانب مديريت رده بالاي كارخانه است و جلب تعهد و ايجاد حساسيت در مديران رده بالا مستلزم تبيين نياز و

بازگشت هاي بالقوه اقتصادي، در نتيجه سرمايه گذاري زماني و مالي بر روي چنين برنامه هايي است.نتايج عملكرد واحد مديريت انرژي1. كاهش هزينه هاي انرژي و متعاقبا كاهش قيمت تمام شده كالا و افزايش سود كارخانه2. كاهش آلودگي محيط زيست3. افزايش طول عمر تجهيزات و سيستم ها به دليل استفاده بهينه از آنها4. افزايش بهره وري در سطح نيروي انساني و تجهيزات5. اطلاعات مديريت رده بالاي كارخانه از وضعيت انرژي و توليد در كارخانه، در گذشته، حال و احيانا برنامه ريزي هاي موجود براي دنبال كردن يك هدف در آينده6. ارتقاي سطح آگاهي پرسنلي7. افزايش انگيزه و فعاليت در پرسنل در اثر بالا رفتن ميزان دستمزد آنها به دليل افزايش سوددهي كارخانه8. امكان سرمايه گذاري بيشتر در جهت اعمال روش هاي مديريت انرژي و ايجاد سيستم هاي بازيافت در اثر سود بيشتر كارخانه و متعاقبا افزايش بيشتر سودنمونه شرح شغل مدير انرژيوظايف و مسئوليت هاي شما به عنوان مدير انرژي ممكن است به شرح ذيل باشد:1. نظارت بر فرمول بندي و اجراي خط مشي انرژي2. معرفي و نگهداري طرق مختلف تامين اطلاعات مديريت درباره صرفه جويي در انرژي و آلودگي محيط3. توزيع اطلاعات جمع آوري شده بين تمام كاركنان4. تهيه و تنظيم خط مشي ها و اقدامات مربوط به حفظ محيط زيست از لحاظ صرفه جويي در انرژي با جايگزيني سوختهايي كه آلودگي كمتري دارند.5. بالا بردن دانش و آگاهي كل سازمان در مورد انرژي6. معرفي و پيگيري در مورد روش هاي نگاهداري بهتر وضعيت انرژي در سراسر سازمان7. تعيين نيازهاي آموزشي سازمان براي مهارتهاي مربوط به انرژي و درك آنها8. تعيين طرق مختلف افزايش

بازدهي انرژي هاي گوناگون9. فرمول بندي برنامه سرمايه گذاري براي كاهش مصرف انرژي و تقليلآلودگي محيطاستراتژي مديريت انرژيبه طور كلي استراتژي مديريت انرژي طبق نمودار فوق مي باشد كه در نهايت هدف آن افزايش كارايي انرژي براي مصرف كنندگان نهايي و كاهش تقاضا براي سوخت مي باشد كه اين استراتژي شامل 6 مرحله به شرح ذيل مي باشد:1. بهبود وضعيت عمليات و روش هاي تعميراتي:شامل عملياتي از قبيل كاهش سطح روشنايي، به حداقل رساندن درجه حرارت ترموستات در ماههاي سرد سال و بالا بردن در ماههاي ديگر. و همچنين تهيه روش هايي جهت بهينه نمودن مصرف انرژي. از آنجاييكه اين روش ها در كوتاه مدت و بدون هزينه امكان پذير هستند لذا با حداقل آموزش پرسنل و داشتن دستور العمل هاي تعميراتي و سرويس و برنامه هاي پي گيرنده نتايج موثري دراستراتژي صرفه جويي حاصل مي شود.2. رعايت استانداردها در تاسيسات و تجهيزات:به ترتيب نوع درجه بندي در ساختمانها و منطقه بندي آب و هوايي با رعايت استانداردها در ساختمانهاي جديد الاحداث مي توان تا ميزان 50% درصد در مصرف كنوني ساختمانها و تجهيزات صرفه جويي نمود.3. اصلاح طراحيها در تاسيسات موجود:تعويض يا تغييرات در سيستمها، ساختار ساختمانها، تجهيزات ساختماني موجود در جهت كاهش مصارف انرژي. از جمله اين اصلاح طراحي مي توان نصب سيستمهاي روشنايي با كارايي بالا، گرمايش، تغيير در تجهيزات سيستمهاي تهويه مطبوع، تجهيزات بازيافت حرارت و عايقكاري را نام برد.4. ادغام فعاليت هاي گوناگون در يك مكان:با كنترل و بازرسي ساختمانهايي كه تقريبا مورد استفاده قرار نمي گيرند از قبيل تعطيل بودن ساختمان و يا تاسيسات آن محل مي توان به

ميزان قابل توجهي كاهش در مصرف انرژي به وجود آورد، يا به وسيله مجتمع نمودن فعاليت هاي مشابه در ساختمانهاي مختلف و انتقال آنها به يك ساختمان واحد مي توان اين كاهش را انجام داد.5. جانشيني منابع تجديدپذير:استفاده از انرژي خورشيدي در ساختمانهايي كه از انرژي خورشيدي فعالي برخوردار هستند براي آب گرم مصرفي و در بعضي مواقع براي گرمايش و سرمايش در ساختمان .استفاده از تكنولوژي هايي از قبيل:انرژي باد، زمين گرمايي، فتوولتائيك و سوختهاي بيوماس علي رغم اهميت و پتانسيلي كه در بعضي از موارد به خصوص دارند ولي انتظار نمي رود كه سهم بسزايي در اهداف كوتاه مدت و ميان مدت داشته باشند.6. آگاه سازي در زمينه انرژي:براي انجام يك برنامه موثر و مفيد در استراتژي مديريت انرژي، بايستي برنامه هاي آگاه سازي پرسنل در مورد مسائل انرژي را توسعه داد. براي جلب حمايت از برنامه هاي ديگر استراتژي مدژريت انرژي در جهت كاهش تقاضاي انرژي، آموزش پرسنل و القاي مسئله جدي بودن موقعيت انرژي بايد و ايجاد انگيزه در فرد، فرد پرسنل از جمله مسائلي است كه جهت صرفه جويي در انرژي بايد در همه اوقات دنبال شود.پس به طور كلي هدف از مديريت انرژي تامين انرژي مورد نياز كليه مصرف كنندگان انرژي در هر كجا و هر زمان به مقدار مورد نياز و با كمترين هزينه آن مي باشد. البته دسترسي به اين اهداف زماني تحقق پيدا مي كند كه اطمينان كافي در امر توليد و مسائل زيست محيطي هم لحاظ شده باشد.

لزوم تغيير سياستهاي مديريت انرژي در كشور

عليرضا پيمان پاك

امروزه نه تنها توسعه، بلكه ادامه زندگي نيز نيازمند انرژي است. در جهان امروز

تامين اين انرژي از طريق حاملهاي متنوع چون نفت، گاز (به صورتهاي مختلفي نظير LNG، CNG، LPG، خط لوله، هيدرات و غيره)، فرآورده هاي حاصل از

نفت و گاز، برق و انرژيهاي تجديدپذير صورت مي گيرد. تامين انرژي در كشوري مانند ايران با جغرافياي گسترده و شرايط فيزيكي متفاوت نظير تنوع ارتفاع، آب و هوا، مسائل اجتماعي و مباحثي از اين دست، در كنار بحث توجه به توسعه استانها و عدالت محوري در دولت جديد، نيازمند برنامه ريزي دقيق و علمي است. از اين رو طي برنامه هاي دهه گذشته تامين انرژي مناطق مختلف كشور خاصه تلاش براي جايگزيني فرآورده هاي نفتي با گاز طبيعي به منظور كاهش فشار يارانه هاي دولتي و مهار مصرف بي رويه فرآورده هاي نفتي، مهمترين مأموريت نهادها و بخش هاي تامين كننده انرژي كشور نظير شركت ملي گاز ايران، پالايش و پخش، سازمان بهينه سازي مصرف سوخت و وزارت نيرو رقم خورده است. اما تامين انرژي كشور (كه در حال حاضر با اختصاص سهم بالا به گاز طبيعي دنبال مي گردد) بدون در نظر گرفتن منافع ملي و ملاحظات مديريت بهينه انرژي در كشور نه تنها انتخاب صحيحي نبوده بلكه با رشد و توسعه اقتصاد ملي و منافع كشور نيز در تضاد و تعارض است. از اين رو مي بايست برنامه هاي انتقال حاملهاي انرژي و تأمين انرژي مورد نياز مناطق مختلف كشور مورد بازنگري و ارزيابي مجدد قرار گرفته و سياست پردازي و تصميم گيري ها در اين زمينه بهبود يابد.زيرا وجود منابع گاز و ارزان بودن قيمت آن در كشور، در كنار سياستهاي غلط مديريت انتقال و مصرف انرژي به بخشهاي مختلف كشور موجبات رشد فزاينده شدت مصرف گاز طبيعي در

كشور، آن هم در بخشهايي نظير مصرف خانگي و تجاري را موجب شده كه نسبت به بخشهاي توليد برق، صنايع انرژي بر و تبديلات گازي با ارزش افزوده و اشتغالزايي بالا، از اثرگذاري به مراتب كمتري در توسعه اقتصادي كشور برخوردارند. بر اساس آمارهاي موجود، ميزان شدت مصرف انرژي در كشور 17 برابر ژاپن، 4 برابر كانادا و 2 برابر چين است و اگر اين روند رشد مصرف انرژي در كشور ادامه يابد و مديريت صحيحي در خصوص توزيع و مصرف انرژي در كشور صورت نپذيرد در آينده اي نزديك با بحران روبرو خواهيم بود.طبق بررسي هاي كارشناسي بنا به دلايلي چون، محدود بودن ذخاير نفت و گاز، وابستگي عرضه انرژي الكتريكي به منابع هيدروكربوري، محدوديت در استفاده وسيع از انرژيهاي تجديد پذير در كوتاه مدت بدليل مسائل اقتصادي و محدوديت در استفاده از انرژي هسته اي در بلندمدت بواسطه ملاحظات زيست محيطي و هزينه، در كنار رشد سريع كشورهاي بزرگي چون چين، هند، پاكستان و توسعه زيرساختهاي اقتصادي در افريقا و آمريكاي لاتين، ارزش انرژي، خاصه منابع گازي تا چند برابر ارزش فعلي رقم خواهد خورد. اما سوال اينجاست؛ با چنين روند مصرفي لجام گسيخته، در آن زمان كه صاحبان بصيرت از چنين فرصتي در عرصه مبادلات انرژي جهان منفعت درو مي كنند، كشور ما همچنان نظاره گري خوشه چين خواهد بود؟ آمار و ارقام كه اين گونه بيان مي دارند و سياستها نيز آن چنان متفاوت نيست كه تغييري در اين روند ايجاد نمايد: ميزان توليد و واردات گاز كشور در سال 1385 حدود 417 ميليون متر مكعب و نياز مصرف كشور (مصرف داخلي، تزريق و صادرات به تركيه) 526 ميليون متر مكعب

در روز بوده، بدين معنا كه در فصول سرد سال 85 بيش از 109 ميليون مترمكعب كمبود گاز در كشور رخ داده است. طبق پيش بيني هاي كارشناسان با ادامه روند فعلي، بدون در نظر گرفتن مصارف جديد نظير صادرات به هند و پاكستان و افزايش نياز تزريق و همچنين بي توجهي كامل كشور به مقوله تبديلات گازي و صنايع انرژي بر، طي 5سال آتي توليد به 552 ميليون متر مكعب و مصرف به 744 ميليون متر مكعب خواهد رسيد. بدين معنا كه كشور ما در 5 سال آتي با سالانه 192 ميليون متر مكعب كسري گاز روبرو بوده و به احتمال بالا در 10 سال آينده به زمره كشورهاي وارد كننده گاز خواهد پيوست! اين نوع مصرف نه تنها فرصتهاي پيش روي صنعت گاز را از بين خواهد برد، بلكه دستيابي به چشم انداز 20 ساله در حوزه نفت را نيز دست نيافتني مي سازد. كمبود گاز طبيعي براي تزريق به ميادين نفتي (بحثي كه امروز نيز كشور ما با آن روبروست) دست يابي به توليد 7 ميليون بشكه در روز تا 20 سال آتي را نه تنها غير واقعي مي نماياند، بلكه احتمال كاهش بهره برداري و توليد از مخازن نفتي را قوت مي دهد. ظريف ترين نكته در اين بين، اختصاص بالترين ميزان مصرف انرژي در كشور جهت مصارف خانگي و تجاري است. همين مصرف بالا و آهنگ رشد روزافزون آن موجب شده تا نه تنها در فصول سرد سال گاز مورد نياز براي تزريق به مخازن به مصارف خانگي اختصاص يافته و كشور را با زياني ملي مواجه مي سازد، بلكه فرصتهاي پيش روي دومين دارنده منابع گازي جهان را در حوزه صادرات گاز

و توسعه صنايع وابسته به گاز طبيعي را يكي پس از ديگري ضايع مي سازد. مسلما نه تنها مسئولان كشور، بلكه آحاد مردم نيز سياست مصرف بي رويه و مديريت نشده انواع حاملهاي انرژي را در عمومي ترين نوع مصرف نخواهند پسنديد. سخنان مقام معظم رهبري در عيد فطر سال جاري مبني بر استفاده مسرفانه انرژي در كشور و لزوم بازنگري در اين روند مصرف خود شاهدي بر اين مدعاست. نگاهي به آمار و ارقام ساير مصرف كنندگان انرژي در جهان نيز نشان مي دهد، استفاده بي رويه انرژي خاصه گاز طبيعي در مصارف عمومي (خانگي و تجاري) در اولويت هاي پايين تري نسبت به مصرف در حوزه هاي تاثير گذار بر اقتصاد كشورها برخوردار است. نمودار زير بيانگر نوع مصرف در آمريكاست.اين نمودار نشان مي دهد مصارف صنعتي و نيروگاهي از اولويت بالاتري نسبت به مصارف عمومي برخوردار است. حتي در روسيه با منابع گازي حدود 2،5 برابر كشور ما، سياست گازرساني به كليه نقاط و مصارف بالاي خانگي ديده نمي شود. بلكه تامين انرژي مردم از طريق روشهاي مختلف مديريت شده تامين انرژي نظير سيستم هاي گرمايش مركزي (حتي در شهرهاي بزرگ و سردسيري چون مسكو) و يا با حاملهاي تجديدپذير و يا بعضا تامين برق، صورت مي پذيرد. از اين رو بازنگري سياستهاي توزيع و مصرف انرژي در كشور ضروري است. انجام اين مهم نيازمند مطالعات گسترده در اين حوزه در كنار ضرورت ترويج و فرهنگ سازي در خصوص نتايج حاصله (با توجه به تأثير نمايندگان مجلس، استانداران، هيأت دولت و غيره در تصميم گيري هاي وزارت نفت در اين حوزه) بوده و بازنگريهاي تخصصي در اين حوزه را به يكي از مهمترين پيش نيازهاي تدوين استراتژي انرژي كشور،

مبدل ساخته است. لذا بازنگري علمي برنامه هاي توزيع و مصرف حاملهاي انرژي خاصه گاز طبيعي و ارائه راهكار به منظور توزيع بهينه انرژي و مصرف صحيح در بخشهاي مختلف خاصه در بخش عمومي، ارائه راهكار به منظور بهبود مصرف گاز طبيعي در صنايع و نيروگاهها از طريق به كارگيري روشهاي نوين مصرف، منطقي سازي و بهبود روشهاي قيمت گذاري و فرهنگ سازي به منظور توزيع صحيح و مصرف بهينه گاز طبيعي كه خود نيازمند تعيين جايگاه و نقش اين حامل انرژي در ميان ساير حاملها نظير برق، فرآورده هاي نفتي و انرژيهاي تجديد پذير مي باشد از رئوس مهم تغيير برنامه انرژي كشور است.

http://naft.itan.ir/?ID=1346

مقايسه مديريت انرژي در ايران و ژاپن

مقايسه سياست گذاري و مديريت انرژي در ايران و ژاپن

صبا

آن چه كه در پي مي آيد، مقاله اي است درباره ي سياست گذاري و مديريت تكنولوژي در بخش انرژي ژاپن كه به مقايسه وضعيت مديريت انرژي در ايران و ژاپن مي پردازد. اين مقاله كه از سوي گروه نفت و گاز كانون تحليل گران تكنولوژي ايران(ايتان) در اختيار دفتر مطالعات ايسنا قرار گرفته است، حاصل بخشي از پژوهش هاي اين گروه درباره مديريت توليد، توزيع و مصرف انرژي است.اشاره:آن چه كه در پي مي آيد، مقاله اي است درباره ي سياست گذاري و مديريت تكنولوژي در بخش انرژي ژاپن كه به مقايسه وضعيت مديريت انرژي در ايران و ژاپن مي پردازد.اين مقاله كه از سوي گروه نفت و گاز كانون تحليل گران تكنولوژي ايران(ايتان) در اختيار دفتر مطالعات خبرگزاري دانشجويان ايران قرار گرفته است، حاصل بخشي از پژوهش هاي اين گروه درباره مديريت توليد، توزيع و مصرف انرژي است.سرويس مسائل راهبردي خبرگزاري دانشجويان ايران به دنبال بررسي موضوع فرآيند سياست گذاري انرژي در ايران اين

مقاله را به حضور خوانندگان گرامي تقديم مي كند.بررسي نحوه سياستگذاري و مديريت تكنولوژي در بخش انرژي ژاپن و الگوپذيري از آن :كشور ژاپن در زمينه كارائي انرژي و دارا بودن شدت پايين مصرف انرژي در زمره موفق ترين كشورهاي دنيا به حساب مي آيد. شدت مصرف انرژي در سال 2005 براي اين كشور حدود 6539 بي تي يو در ازاي هر دلار توليد ناخالص داخلي ( به قيمت هاي ثابت سال 2000 ) بوده است كه در مقايسه با متوسط جهاني حدود 19 درصد پايين تر مي باشد. از اين رو، شناسايي دلايل اين امر؛ مي تواند الگويي مناسب براي كشور در سياستگذاري بخش انرژي فراهم آورد.با توجه به رشد سريع تكنولوژي و صرفه جويي هاي بيشتر در بخش هاي مختلف اقتصادي، افزايش كارائي به ويژه در توليد برق و همچنين محدوديت هاي بيشتر براي مصرف كمتر و بهينه انرژي در كشور ژاپن، پيش بيني مي شود كه شدت مصرف انرژي در اين كشور در آينده كاهش يابد. بايد اشاره كرد، مهمترين نكته در ارتقاء كارايي انرژي كشور ژاپن، وجود زيرساخت هاي لازم سياست گذاري نظارت و برنامه ريزي منسجم در بكارگيري فناوري هاي جديد در جهت كاهش مصرف انرژي مي باشد. همانطور كه در گزارش ارائه شد؛ كليه سياست هاي كوتاه مدت، ميان مدت و بلند مدت بخش انرژي كشور ژاپن توسط وزارت تجارت و صنعت (METI) اين كشور وضع مي شود. علاوه بر اين موضوع، اين وزارتخانه بر كليه فعاليتهاي توليد؛ واردات؛ انتقال، توزيع و مصرف انرژي نظارت و راهبري دارد. در اختيار داشتن چنين ساختار منسجم، اجازه اجراي سياستهاي يكپارچه براي افزايش كاراني انرژي توسط اين كشور را فراهم مي

نمايد. متاسفانه اين نكته مهم در كشور ما هنوز خلاء بزرگي براي ارتقاء كارائي انرژي به شمار مي رود.بطور مثال در حوزه نفت كشور؛ فعاليتهاي وزارت نفت كشور عملاًٌ در فعاليتهاي شركت ملي نفت ايران خلاصه مي شود. شركت ملي گاز ايران؛ شركت مستقلي از شركت ملي نقت ايران با مكانيزم سياست گذاري متفاوت به توسعه بخش هاي پايين دستي مشغول مي باشد و شركت ملي نفت ايران عملاًً نظارتي بر فعاليتهاي بخش گاز و يا برنامه ريزي در آن را ندارد. وزارت نفت نيز به دليل دارا نبودن ساختار منسجم و مشخص عملاً از حوزه سياست گذاري جدا شده و نظارت چنداني بر روابط شركتهاي مختلف صنعت نفت و يا اجرايي نمودن سياستهاي بلند مدت انرژي ندارد. در چنين شرايطي سياستگذاري و يا اجراي الگوهاي ارتقاء كارائي انرژي و يا مديريت فناوري در جهت بهينه سازي مصرف انرژي با موفقيت روبرو نخواهد شد. بخصوص هنگامي كه يكي از بزرگترين و مهمترين صنايع انرژي (بخش برق) بطور كامل مستقل از صنعت نفت عمل مي نمايد. اين در حالي است كه در بسياري از كشورهاي دنيا عملاً شركتهاي فعال صنايع انرژي به صورت يكپارچه در هر سه بخش نفت، گاز و برق به فعاليت مي پردازند و يا وزارتخانه هاي انرژي كشورها در هر تمامي بخشهاي انرژي به سياستگذاري و يا نظارت مي پردازند.از طرف ديگر، استفاده از تكنولوژيهاي نوين و انرژي هاي تجديدپذير و گسترش آن در كشور تنها در فعاليت هاي سازماني به نام سازمان انرژيهاي نو خلاصه مي شود. بطور مثال، اين سازمان عملاً نقشي در راستاي سياستگذاري استفاده از فناوريهاي لازم در بكارگيري

انرژيهاي تجديدشونده براي كشور ندارد. حال چگونه با چنين ساختاري سياستگذاري و يا نظارت بر انجام سياستهاي فناوري در صنعت انرژي امكان پذير مي باشد؟ در پاسخ به اين مهم، ضرورت تشكيل وزراتخانه اي منسجم تحت عنوان وزارت انرژي و منابع را در كشور بيان مي نمايد. به نظر مي رسد، خروج وزارتخانه هاي نفت و نيرو از حوزه فعاليتهاي اجرايي و ادغام در يكديگر و تقويت نقش آنها در سياستگذاري براي بخش انرژي و همچنين واگذاري ساير سازمانهاي مرتبط به آنها از جمله سازمان انرژي هاي نو و يا سازمان بهينه سازي انرژي، عملاً الگوي بهتري براي اتخاذ سياستهاي يكپارچه انرژي در كشور فراهم نمايد.مثالهايي از تجربه موفق ژاپن در كارائي انرژي1- استفاده فناوري هاي نوين از بكارگيري انرژيهاي نو (تجديد شونده) و سعي در گسترش اين انرژي ها در سال هاي آتي:سياست كلي انرژي كشور ژاپن توجه خاصي به انرژي هاي نو مي نمايد. بايد اشاره نمود، كشور ژاپن پنجمين كشور دارنده نيروگاههاي برق زمين گرمايي (Geothermal ) مي باشد. در اين كشور حدود 18 نيروگاه زمين گرمايي به ظرفيت 526 مگاوات وجود دارد. بكارگيري فناوريهاي نوين در استفاده از انرژي هاي تجديد شونده از مباحث مهم سياستگذاري انرژي ژاپن به شمار مي رود. بايد اشاره نمود، سهم انرژي هاي تجديد شونده در تامين نيازهاي انرژي كشور ژاپن از 4/8 درصد در سال 2004 به حدود 5/8 درصد در سال 2020 خواهد رسيد.در كشور ايران به دليل تنوع شرايط آب و هوايي پتانسيل بزرگي در بكاريگري انرژيهاي تجديدپذير از جمله انرژي خورشيدي؛ انرژي زمين گرمايي و يا انرژي باد وجود دارد كه توجه چنداني به

آن ها نشده است و استفاده از فناوري هاي لازم در بكارگيري اين انرژي هاي تنها محدود به فعاليتهاي تحقيقاتي و يا اجراي طرحهاي بسيار كوچك بوده است.2- توجه خاص به فناوري هسته اي در تامين نيازهاي انرژي كشور :انرژي هسته اي مهمترين منبع تامين برق در ژاپن به شمار مي رود. ظرفيت توليد برق نيروگاههاي برق هسته اي كشور ژاپن در سال 2005 حدود 49 گيگاوات بوده است كه در نوع خود بيشترين ميزان ظرفيت برق هسته اي در آسيا به شمار مي رود. به دليل كاهش وابستگي به انرژيهاي تجديد ناپذير (نفت و گاز ) و همچنين وجود قوانين محدود كننده به منظور كاهش گازهاي گلخانه اي و از طرف ديگر سياستهاي امنيت انرژي در كشور ژاپن باعث گرديده است كه اين كشور بطور فزاينده اي استفاده از برق هسته اي را گسترش دهد. گرچه در ساليان گذشته، بروز ترديدهايي در زمينه آلودگيهاي ناشي از بكارگيري از اين انرژي مطرح بوده است. اما با توجه به افزايش قيمتهاي نفت و گاز در بازارهاي جهاني، بكارگيري فناوري هسته اي در توليد برق سر لوحه سياستگذاري بخش انرژي برخي از كشورهاي صنعتي از جمله ژاپن شده است. همچنين بايد اشاره نمود، ظرفيت سازي توليد برق هسته اي كشور ژاپن به گونه اي است كه امكان تامين بخش اعظم نياز برق كشور توسط برق هسته اي بدون نياز به ساير حاملهاي انرژي از جمله گاز و نفت در شرايط بحراني و كوتاه مدت وجود دارد. اين موضوع حاكي از توجه خاص به موضوع امنيت عرضه انرژي نيز مي باشد.متاسفانه موضوع امنيت عرضه انرژي در كشور ايران از نكات

مورد غفلت است. بطور مثال در مواقع خاص از جمله فصول سرد و يا قطع واردات گاز از تركمنستان؛ عملاً شرايط بسيار بحراني در عرضه انرژي كشور فراهم مي شود. اين امر، تاكيدي بر گسترش فناوري جايگزين در توليد انرژي مورد نياز از جمله فناوري هسته اي در تامين برق كشور مي باشد. ناتمام ماندن و تاخيرات بسيار طولاني در احداث يك نيروگاه نسبتاً كوچك هسته اي در مقايسه با ساير نيروگاههاي برق كشور (1100 مگاوات) و محدود نمودن كشور تنها به يك نيروگاه هسته اي از ضعف هاي سياستگذاري صحيح در استفاده از اين فناوري براي كشور بوده است.3- استفاده از فناوريهاي با بازده بالا در توليد انرژي به ويژه برق:در سال 2007؛ بازدهي توليد برق در نيروگاههاي حرارتي ژاپن به حدود 50 درصد رسيد كه نسبت به سال 2004 حدود 10 درصد افزايش نشان مي دهد. افزايش بازدهي توليد برق به نحو چشمگيري باعث كاهش سوخت (نفت و گاز) در بخش نيروگاهي شده است. همچنين بايد اشاره نمود، ميزان دي اكسيد توليد شده در بخش نيروگاهي ژاپن به حدود 425 گرم براي توليد هر كيلووات ساعت برق رسيده است كه نسبت به دهه 1970 حدود 30 درصد كاهش نشان مي دهد.   خاطر نشان مي سازد كه در حال حاضر بازدهي توليد برق در كشور ايران بطور متوسط حدود 30 درصد است كه در مقايسه با كشورهاي صنعتي مانند ژاپن به مراتب پايين تر مي باشد.2- استفاده از تكنولوژي بهتر براي كاهش مصرف انرژي در بخش حمل و نقل:شايد بتوان خودروهاي ساخت كشور ژاپن را در رده كم مصرف ترين وسائي نقليه در حال

حركت جاده هاي جهان به شمار برد. استفاده از سيستم هاي بهتر سوخت رساني در طراحي موتورهاي وسائط نقليه و نظارت حوزه هاي سياستگذاري در استفاده از اين فناوريها در كارخانجات ساخت وسائط نقليه باعث شده است كه مصرف سرانه سوخت بنزين و گازوئيل در بخش حمل و نقل ژاپن در مقايسه با ساير كشورهاي جهان به مراتب كمتر باشد.امروزه بسياري از شركتهاي خودروسازي ژاپني در ساخت اتومبيلهاي با مصرف سوخت كمتر به شدت با يكديگر در حال رقابت مي باشند. بطور مثال، موتور اين وسائط نقليه نه تنها قابليت هاي جديدتر و بهتري نسبت به ساير محصولات گذشته دارد، بلكه بسيار سبك است و مصرف بسيار اندكي دارد. همچنين از لحاظ آلايندگي كمترين مقدار را نسبت به نسل هاي پيشين دارد. در بسياري از خودروهاي جديد، موتورهاي جديد شامل يك كنترل كنندة كامپيوتري مرحله اي مي باشند كه قسمتي از گاز خروجي اگزوز را مجدداً به محفظه احتراق برگشت مي دهد. اين سيستم تا حدود زيادي به كاهش در ميزان آلاينده هاي نظير NOx كمك مي نمايد. از طرف ديگر، از مواردي كه اين شركت ها توانستند با تغيير و بهبود در ساخت آن، به مقدار قابل توجهي از مصرف سوخت صرفه جويي نمايند، طراحي قطعات موتور در خودروهاي جديد از جمله ميل لنگ مي باشد. ساخت قطعات داخلي موتور از جمله ميل لنگ با آلياژهاي سبكتر و وزن كمتر، مي تواند منجر به كاهش مناسبي در مصرف سوخت موتورها شود. سيستم كنترل سوخت در موتورهاي جديدتر براي خودروها، توسط كنترلگرهاي كامپيوتري هدايت ميشوند.برخي كارشناسان معتقدند توليدكنندگان داخلي خودرو با توجه به رشد مصرف بنزين در كشور و معضلات ناشي از مصرف انبوه آن، بايد به سمت توليد

خودروهايي بروند كه مصرف سوخت كمتر و آلايندگي اندكي دارند. استفاده از تكنولوژي هاي قديمي دهه هاي 70 و 80 و روي آوردن به توليد خودروهايي كه از نظر زيست محيطي و مصرف سوخت در حد استانداردهاي قابل قبول كنوني و جهاني نمي باشند، نبايد صورت پذيرد. توجه به مسالة بهبود تكنولوژي ساخت وسائط نقليه كم مصرف كمتر مورد توجه قرار گرفته و آنچه بيشتر در حال حاضر مطرح است، گازسوزنمودن خودروها است. گازسوزنمودن خودروها بايد در كنار پيشرفت تكنولوژي در زمينة ساخت وسائط نقليه با راندمان بالاتر، همزمان دنبال شود و توجه به يكي نبايد باعث غفلت از ديگري شود. برنامه ريزي توليد براي خودرويي كه 10 تا 20 سال از تكنولوژي جهاني و روز عقب است و تاكيد بر توليد آن، آن هم مثلاً براي 10 سال آينده و رسيدن به خودكفايي در ساخت آن چندان مطلوب به نظر نمي رسد. متاسفانه در حال حاضر براي ساخت خودرو از تكنولوژي قديمي تر كه منتج به مصرف بالاتر سوخت مي شود، استفاده مي گردد. سپس براي توجيه كردن در خصوص كاهش آلاينده ها و كاهش مصرف سوخت، آن را گازسوز مي نماييم. چنين سياستي منتهي به افزايش كارائي در بخش حمل ونقل نخواهد گرديد.3- استفاده از فناوريهاي نوين در تبديل انرژيكشور ژاپن از پالايشگران مهم نفت خام در منطقه آسيا به شمار مي رود. پالايشگاههاي اين كشور به گونه اي طراحي شده اند كه عموماً فراورده هاي با ارزش افزوده بالاتر و سبك تر را توليد مي نمايند. اين موضوع براي كشور ايران كه در حال حاضر قسمت اعظم نفت خام پالايش شده خود را تبديل به نفت كوره مي شود بسيار مهم مي باشد.4- نبود

هر گونه تلفات انرژي بويژه در خطوط انتقال نفت و گازدر كشور ژاپن تلفات انتقال انرژي بجز در بخش برق كه تقريباً غير قابل كنترل است؛ حدود صفر مي باشد. بطور مثال سيستمهاي گازرساني شهري و يا انتقال گاز شهري هيچ گونه تلفاتي ندارند. در كشور ايران با توحه به برخي آمارهاي موجود (CEDIGAZ) تلفات انتقال گاز طبيعي در قسمت پايين دستي حدود 3 تا 5 ميليارد متر مكعب در سال تخمين زده مي شود. بسياري از قسمتهاي شبكه گازرساني كشور بويژه در شهرهاي بزرگ از جمله شهر شيراز، خطوط فرسوده و قديمي و داراي نشت گاز مي باشند. با اتخاذ سياستهاي مديريت انرژي در اين بخش حداقل معادل نصف گاز توليدي يك فاز پارس جنوبي مي توان صرفه جويي به عمل آورد.5- بكارگيري الكوهاي منايب شهرسازي براي حداقل رساندن انرژي مصرفييكي از مهمترين مباحث مديريت انرژي مربوط به بخش ساختمان مي باشد. امروزه در بسياري از كشورهاي پيشرفته از جمله ژاپن كمتر ساختماني يافت ميشود كه تلفات انرژي در آنها مشابه ساختمانهاي موجود در كشور باشد. استفاده از الگوهاي مهندسي مناسب و ساخت اصولي بناهاي كشور و سعي در اجباري نمودن ساخت و سازها به رعايت الگوهاي مناسب و استاندارد شهري مي تواند تا حد زيادي تلفات انرژي در اين بخش را كاهش دهد. با توجه به برخي آمارهاي موجود، با بكارگيري الگوهاي بهينه ساخت، امكان صرفه جويي حدود 30 تا 40 درصد براحتي امكان پذير است.جمع بندي:خاطر نشان مي سازد، اتخاذ سياست هاي كاهش مصرف انرژي در دو بخش قابل اجرا مي باشد:1- بخش عرضه انرژي.2- بخش تقاضاي انرژي.متاسفانه نتيجه و اثر بخشي سياست هاي

كاهش مصرف انرژي در بخش تقاضا عموماً مستلزم سپري شدن زمان بلندتري نسبت به مديريت انرژي در بحث عرضه مي باشد. آموزش؛ آگاهي دادن عموم به استفاده از راهكارهاي كاهش مصرف انرژي و يا گسترش فناوريهاي بكاررفته در جهت كاهش انرژي در بخش تقاضا نيازمند برنامه ريزي هاي بلندمدتي مي باشد. اجراي سياستهاي كاهش مصرف انرژي در بخش عرضه به دليل آنكه دولت تقريباً تمام اين زنجيره را در اختيار دارد؛ شايد بتواند در زمان كوتاهتري به نتيجه برسد.متاسفانه در كشور به مديريت انرژي در بخش عرضه توجه كمتري مي شود. حال آنكه با مديريت بهينه در زمان كوتاه بدون استفاده از فناوري خاص و يا سرمايه گذاري سنگين در مصرف مقادير قابل توجهي سوخت مي توان صرفه جويي نمود.بطور مثال در حال حاضر؛ حدود 14 ميليارد متر مكعب گازهاي همراه توليد شده نفت بدون هيچگونه استفاده اي سوزانده مي شود. اين ميزان معادل 40 تا 45 درصد كل مصرف گاز در كشورهاي مصرف كننده بزرگ اروپايي از جمله اسپانيا، فرانسه، ايتاليا و نروژ مي باشد. مقدار مذكور، بطور متوسط نزديك به 13 درصد مصرف كل گاز كشور مي باشد. امروزه حتي گازهاي سوزانده شده در كشورهاي توليدكننده بزرگ نفت خام از جمله عربستان سعودي بسيار ناچيز و حدود صفر مي باشد. سهل انگاري در كاهش سوزاندن گازهاي همراه از موارد مهم در مديريت ناكاراي انرژي در بخش عرضه كشور مي باشد. اگرچه طرحهاي محدودي از جمله طرح جمع آوري گازهاي همراه (آماك) ويا طرح NGL خارگ در شركت ملي نفت در اين خصوص تعريف شده است. اما استحصال گاز در طرحهاي مذكور در مقايسه

با حجم بالاي گازهاي سوزانده شده در كشور بسيار اندك مي باشد.نكته قابل توجه مديريت بهينه در بخش انرژي، سياست هاي قيمت گذاري حاملهاي انرژي مي باشد. همانطور كه در تحقيق انجام شده بررسي گرديد. سياست قيمت گذاري بويژه در كشورهاي ژاپن و يا نروژ بگونه ايي مي باشد كه باعث هدر دهي انرژي نمي شود. در اين راستا، اگر قرار است يارانه خاصي براي حمايت به بخشهاي مختلف صنعتي ارائه شود. اين يارانه به صورت هدفمند به افزايش سوددهي بخش صنعت و يا ارتقاء كارائي انرژي مي گردد. اما بطور مثال در كشور سالانه مبالغ هنگفتي به عنوان يارانه انرژي به بخشهاي مختلف اقتصادي پرداخت مي شود وليكن نه تنها باعث افزايش كارائي نمي گردد بلكه به طور فزاينده اي سبب افزايش مصرف انرژي نيز مي گردد. در اين زمينه اتخاذ سياستهاي منسجم و مشخص براي قيمت گذاري انرژي و يا سعي در هدفمند نمودن يارانه انرژي بسيار مهم تلقي خواهد گرديد.ايسنا

مديريت مصرف انرژي

راههاي صرفه جوئي مقدمه: مديريت مصرف به مجموعه روش ها و اقداماتي گفته مي شود كه براي بهينه سازي مصرف به كار گرفته مي شود.اين روش ها معمولا ًبه سه گروه تقسيم مي شوند : گروه اول - روش هايي هستند كه هزينه اي نداشته باشند مثلاً استفاده درست از وسايل و دستگاه ها و مراقبت و نگهداري از آنها . گروه دوم - روشهايي هستند كه هزينه دارند اما اين هزينه ها چندان زياد نيست (روشهاي كم هزينه ) مانند تعمير و نگهداري وسايل ، اندازه گيري ميزان مصرف انرژي در دستگاههاي مختلف يك كارخانه و نظارت بر تغيير مصرف هر

دستگاه ، عايق كاري لوله ها و كانالها ، اجراي برنامه هاي آموزشي در خصوص روشهاي كاهش انرژي .گروه سوم - روشهاي پر هزينه هستند . در اين روشها بايد تغييرات اساسي جهت بهبود مصرف انرژي در دستگاهها ، تاسيسات و ساختمانها بوجود آورد مثلا اگر كارخانه اي كهنه و قديمي باشد بايد در صورت نياز و امكان صرفه جويي انرژي ، دستگاههاي آنرا با دستگاههاي نو تعويض كرد يا دستگاههاي تكميلي در جهت جلوگيري از اتلاف انرژي نصب نمود يا اگر ساختماني كهنه شده باشد بايد تمام تاسيسات گرمايش و سرمايش آنرا تعويض كرد .همه ما مصرف كننده انرژي هستيم و در خانه ، خيابان ، محل كار و رفت و آمدهاي خود از يكي ازانواع انرژي استفاده مي كنيم . براي آنكه بتوانيم مديريت مصرف انرژي را بهتر انجام دهيم لازم است بين اين مصرف كننده هاي گوناگون تقسيم بندي بوجود آوريم و آنان را به چند بخش تقسيم كنيم . اين بخشها عبارتند از :خانگيتجاريصنعتيكشاورزيعموميساير مصرف كنندگانهر يك از اين بخشها يكي از انواع انرژي را بيشتر مورد استفاده قرار مي دهند . در مديريت مصرف بايد هر كدام از آنها روشهاي مناسبي را كه براي مصرف كنندگان آنها مفيد است پيشنهاد كنيم .بخش هاي خانگي و تجارياين بخش به وسايل و مصرف كننده هاي انرژي كه در خانه و يا در مغازه ها و فروشگاههاي خانگي مثل يخچال ، فريزر ، تلويزيون ، ماشين لباسشويي ، جاروبرقي ، اجاق ، روشنايي و دستگاههاي گرمايش و سرمايش ، جزءمصرف كننده هاي اين بخش هستند . در اين بخش ، بيشتر از انرژي

برق استفاده مي شود و مهمترين مصرف آن براي گرمايش و سرمايش و روشنايي است . در كشور ما 34% از انرژي تقريبا يك سوم انرژي ، در اين بخش مصرف مي شود . بنابراين ، اعمال مديريت انرژي در اين بخش بسيار مهم است .اقدامات مديريت مصرف در اين بخش شامل موارد مختلفي ميشود . آگاه سازي و آموزش مصرف كنندگان اولين اقدام مهم به شمار ميرود . همانطور كه گفتيم همه افراد در هر موقيتي كه باشند مصرف كننده انرژي در بخشهاي خانگي و تجاري هستند . هم خود از وسايل انرژي بر استفاده مي كنند و هم خدمات مراكز تجاري و شبكه حمل و نقل بهره مي برند . به همين دليل آگاه سازي و آموزش مصرف كنندگان بايد در همه سنين و همه اقشار اجتماعي انجام بگيرد . آموزش راههاي درست استفاده از وسايل خانگي به وسيله معلمان و دبيران به دانش آموزان ، انتشار كتاب و جزوه براي كودكان و نوجوانان ، انتشار دفترچه هاي راهنماي استفاده صحيح از دستگاه ها و پخش برنامه هاي راديو و تلويزيوني ، روشهايي هستند كه مي توان براي مصرف بهينه انرژي از آنها استفاده كرد .روش ديگر مديريت انرژي در اين بخش آن است كه از توليد كنندگان بخواهيم دستگاههاو ساختمانهايي با مصرف بهينه انرژي بسازند . مي دانيم كه يخچالها و فريزرهاي ما ، بيشتر از استاندارد جهاني انرژي مصرف مي كنند . همينطور ساختمانها ، فروشگاهها و مغازه ها را مي توان طوري طراحي كرد كه مصرف انرژي كمتر بشود ، مثلا ميِ توان براي روشنايي ساختمان ، بيشتر از نور

خورشيد استفاده كرد يا ساختمان را خوب عايقكاري كرد تا سرما از بيرون به داخل ساختمان نفوذ نكند و گرما از داخل بيرون نرود .بخش صنايعمنظور از اين بخش ، مصارفي از انرژي است كه در كارخانجات به مصرف مي رسد تا انواع كالا ها توليد شود و در اختيار مصرف كنندگان قرار گيرد . تمامي كارخانجات ، مصرف كنندگان بزرگ انرژي هستند ، اما بعضي از آنها بيشتر از ديگران انرژي مصرف مي كنند . به اين گروه كارخانجات بسيار انرژي بر مي گويند . كارخانجات توليد سيمان ، فولاد و فلزات و همچنين نيرو گاهها يعني كارخانجات توليد برق ، انرژي زيادي به صورت برق يا مواد سوختني مصرف مي كنند . نوع انرژي مصرف شده در صنايع يكسان نيست و به نوع صنعت وابسته است . در صنايع شيميايي بيشتر از انرژي فسيلي (نفت و گاز)و در صنايع فلزي (با كوره هاي الكتريكي نظير صنايع فولاد ، آلومنيوم ، آهن ، مس) بيشتر از انرژي برق استفاده ميشود.در بعضي از صنايع هم مثل صنايع ساخت سيمان ، كاغذ سازي و صنايع غذايي (نظير صنايع قند و شكر) از هر دو نوع انرژي به ميزان تقريبا يكساني استفاده مي شود . در كشور ما تقريبا 27% يعني حدود يك سوم از كل انرژي در اين بخش مصرف مي شود . اما بايد توجه داشت كه مصرف انرژي در اين بخش - كه در حال حاضر كمتر از بخش خانگي و تجاري است -به سرعت افزايش مي يابد ، زيرا كشورمان در حال سازندگي است و تعداد كارخانجات روز به روز بيشتر مي شوند

. بنابراين ، اعمال مديريت مصرف در اين بخش نيز حايز اهميت است . اقدامات مديريت مصرف در بخش صنايع شامل چند رده مهم مي شود كه عبارتند از :آموزش و آگاه سازي ، مميزي انرژي ، مديريت بار و باز يافت انرژي .آموزش و آگاه سازينخستين اقدام ، اقدامات آموزشي و آگاه سازي هستند . تشكيل دوره هاي آموزشي و سمينارها ، انتشار كتابها و تهيه فيلمهاي آموزشي براي مديران و تكنسينهاي كارخانه ها ، راههاي استفاده درست از وسايل و روشهاي كنترل و نظارت و امكانات بهينه سازي مصرف انرژي را به آنها مي آموزد . تجربه كشورهاي مختلف نشان داده است كه برنامه هاي آموزش و آگاه سازي مي توانند نقش موثري در كاهش مصرف انرژي و بهينه سازي آن داشته باشند . برآورد ها نشان داده كه اقدامات انجام شده در اين زمينه تا 20 درصد انرژي را كاهش داده است . آموزش و آگاه سازي در هر يك از بخشهاي انرژي بر ، شكل خاصي دارد كه در هر مورد به آنها اشاره خواهيم كرد .مميزي انرژيمميزي انرژي به روشهايي گفته مي شود كه وضعيت يك كارخانه را از لحاظ مصرف انرژي مشخص ميكند. در اين روشها ، چند مرحله اساسي وجود دارد .مرحله اول آن فعاليتهاي كارخانه و محصولات آن ، نوع انرژيهايي كه بكار مي برد ، روشهايي كه براي توليد از آنها استفاده مي كند و همچنين دستگاهها و ماشينهايي كه در آن كارخانه مشغول بكار هستند ، مشخص مي شود كه چه مقدار انرژي با چه هزينه اي در كجاي كارخانه به مصرف مي رسد ،

آيا بخشي از اين انرژي تلف مي شود ؟ اگر چنين است ، دليل تلف شدن انرژي چيست ؟ در كجاي كارخانه يا در كدام دستگاهها و ماشينها اين اتلاف انرژي وجود دارد ؟ ميزان اتلاف چقدر است ؟دومين مرحله ، اندازه گيريهاي مختلف است . ساده ترين روش اندازه گيري آن است كه صورتحسابهاي برق و مواد سوختي كارخانه را بررسي كنيم و ببينيم در يك دوره زماني مشخص چقدر انرژي مصرف شده است ، سپس بايد حجم توليدات كارخانه را محاسبه كنيم و ببينيم در همان مدت ، چه مقدار محصول توليد شده و براي هر محصول چقدر انرژي مصرف كرده ايم ؟ نتيجه اين محاسبه ، يعني ميزان مصرف انرژي براي هر واحد توليد را شدت انرژي مي ناميم . مطالعات نشان داده است كه ميزان شدت انرژي در كشور ما تقريبا سه برابر بيشتر از ساير كشور هاست ، يعني ما براي آن كه محصول مشخصي را در مقايسه با ساير كشورها توليد كنيم سه برابر بيشتر از انرژي استفاده مي كنيم .سومين مرحله آن است كه اولويتها را براي انجام دادن اصلاحات تعيين كنيم ، يعني به مسئولان كارخانه نشان دهيم كه از كجا و از چه بخشهايي بهينه سازي مصرف انرژي را آغاز كنيم .چهارمين مرحله آن است كه هزينه هاي لازم براي انجام اصلاحات را بر آورد كنيم و تعيين كنيم كه اگر كارخانه در اين كار سرمايه گذاري كند چقدر در هزينه انرژي خود صرفه جويي خواهد كرد و در چه مدت سرمايه اش باز خواهد گشت . مجموعه اين موارد به صورت يك گزارش و دستورالعمل

مشخص به مسئول كارخانه ارائه مي شود تا اصلاحات لازم را انجام دهد .مديريت بارمنظور از بار ، بار الكتريكي است . يعني ميزان الكتريسيته اي كه هر مصرف كننده در هر زمان از شبكه برق مصرف مي كند . هر گونه مصرف برقي هر قدر هم كم باشد به همان نسبت بر شبكه برق فشار مي آورد ، اين فشار را بار الكتريكي مي گوييم . در همه بخشهاي انرژي بر ، زمانهايي در طول روز يا سال وجود دارد كه مصرف برق وارد مي شود يا اگر در كارخانه ، همه دستگاههاي برق با هم شروع به كار كنند فشار بر شبكه برق زياد مي شود . اين لحظه را اوج مصرف يا پيك مي گويند . مثلا مي دانيم كه در كشورمان بين ساعات 5 تا 9 بعد از ظهر ، يك اوج مصرف وجود دارد و فشار زيادي به شبكه وارد مي آيد ، چون همه مردم به خانه هايشان بر مي گردند و از وسايل برقي متعددي استفاده مي كنند . اين اوج مصرف را اوج مصرف شب مي گويند و به همه مردم سفارش مي كنند كه در اين ساعتها تا آنجا كه ممكن است از وسايل خانگي پر مصرف مثل جاروبرقي ، اتو و ماشين لباس شويي استفاده نكنند يك اوج مصرف هم در طول سال داريم ، مثلا در وسط تابستان ، يعني گرمترين فصل ، چون همه مردم كولرهايشان را روشن مي كنند ، يك اوج مصرف فصل تابستان بوجود ميآيد . در اين زمان گاه شاهديم كه خاموشيهايي هم اتفاق مي افتد . اين خاموشيها

به آن دليل صورت مي گيرد كه فشار مصرف بر شبكه برق بسيارزياد مي شود و اين شبكه قدرت تامين برق كافي را ندارد . در كارخانجات ، مديريت بار هم مثل مميزي انرژي با همان اقدامات يعني شناخت كارخانه و محصولات آن شناخت منابع انرژي ، اندازه گيريها ، تعيين كردن اولويتها و ارزيابي اقتصادي انجام مي شود با اين تفاوت كه اين كار با استفاده از ابزارهاي ديگري انجام مي شود و هدف پيدا كردن راههايي است كه نه توليد كارخانه كم شود و كار آن دچار توقف و اخلال و نه فشار زيادي به شبكه برق وارد شود .

http://eps.tce.ir/Menu.aspx?Id=6Menu=da0e0f36-deb4-4c82-b30d-279503927d80

چگونه انرژي مثبت را تقويت كنيم

؟

سيد سعيد وكيلي در اين مبحث سعي مي كنيم شما را با راهبردهاي كاربردي در جهت حفظ آرامش و رفع تشويش هاي دروني آشنا كنيم، پس بهتر است به اين پيشنهادات توجه كنيد:  راز اول؛ قضاوت خود را به تاخير بيندازيد:در اين جهان هيچ حادثه اي بر حسب تصادف نيست و در همه وقايعي كه روي مي دهد لطف و رحمت الهي نهفته است.تمام حوادث براي ما پيام هايي دارند كه سبب تكامل روحمان مي شوند. مثلا شما مي توانيد پيام آن حادثه به ظاهر بد را بعد از گذشت مدت زماني بفهميد و يا حتي ممكن است تا زماني كه زنده هستيد متوجه نشويد زيرا بسياري از اين وقايع، فراسوي درك ما و جزء اسرار الهي هستند و تلاش براي فهم حكمت خداوند، با هوش محدودمان مانند سنجش اقيانوس با پيمانه است. همچنين در ذهن الهي، هيچ از دست دادني وجود ندارد و اگر شما به ظاهر، چيزي را از دست مي دهيد معادل آن شيء و يا

حتي بالاتر از آن را به دست خواهيد آورد و تمام اين اشيا وسيله اي براي تكامل و زيبايي شما هستند. بياييد كاملا بپذيريم كه در هر موقعيت نامطلوبي، نيكي پنهاني براي همه وجود دارد."ساقي هر چه ريزد لطف اوست. راز دوم؛ صفت هاي مثبت خود را افزايش دهيد: از غيبت، تهمت و صفت هاي نسنجيده درباره افراد يا حوادث، حسادت، كينه، دروغ، جر وبحث كردن و رنجاندن ديگران به شدت پرهيز كنيد. زماني كه به ديگران خوبي و كمك مي كنيد تجمعي از نيروهاي مثبت به دور خودتان فراهم مي آوريد و اين نيروهاي مثبت باعث آرامش و شادي شما مي شوند.راز سوم؛ به دستورات اخلاقي احترام بگذاريد: از كنجكاوي كردن در زندگي ديگران دوري كنيد. از خواندن نامه هاي شخصي ودفتر خاطرات محرمانه ديگران و گوش دادن به مكالمات خصوصي آنها اجتناب كنيد.بدون در زدن واجازه گرفتن، وارد هر مكاني نشويد. سعي در اثبات درستي نظرات و عقايد خود به ديگران نداشته باشيد. تلاش نكنيد كه به زور افكار و عقايد ديگران را تغيير دهيد، زيرا در صورت رعايت نكردن اين دستورات، آرامش خود را بر هم مي زنيد. به پدر ومادر خود نيكي كنيد و با آنان با صداي بلند صحبت نكنيد. "بتيجي ايدي"مي گويد:"از زماني كه شما به درگاه خداوند دعا مي كنيد اين دعاها به صورت شعاع هاي نوراني به طرف آسمان بالا مي روند و فرشته ها براي اجابت به زمين مي آيند ولي در ميان اين شعاع هاي نوراني يكي از همه فوق العاده قطورتر و نوراني تر است و فرشتگان به محض مشاهده آن سريع به آن رسيدگي مي كنند. اين پرتو

قدرتمند و خيره كننده، مربوط به دعاي پدر ومادر در حق شماست. دعاي مادر خالصانه ترين دعاهاست. چه زيباست به والدين خود از صميم قلب احترام بگذاريد ونيازهاي آنان را تامين كنيد زيرا مهر و نيكي به آنان سبب آرامش و نشاط درشما مي شود راز چهارم؛ حس ها را از يكديگرجدا كنيد: اغلب ما به اين مسئله توجه چنداني نداشته ايم كه حواس پنجگانه خود را به صورت مجزا از يكديگر حس كنيم. ذهنتان را براي بالا بردن آگاهي حسي، پرورش دهيد. امروز بر بينايي تمركز كنيد، فردا بر مزه، روزبعد بر بويايي و...مثلا زماني كه در حال دوش گرفتن در حمام هستيد قطرات آب را روي بدن خود احساس كنيد واز اينكه باعث تميزي و آرامش شما مي شود، لذت ببريد. موقعي كه در حال غذا خوردن هستيد فقط به طعم و مزه غذا تمركز كنيد. وقتي در حال ريختن چاي در استكان هستيد به صداي ريزش آن گوش دهيد. به اين ترتيب، شروع به جدا كردن تجربيات حسي تان از يكديگر كنيد و از هر كدام لذت ببريد راز پنجم؛ ديد جديدي پيدا كنيد: پرهاي دم طاووس رنگارنگ هستند و هنگامي كه از زاويه اي خاص به آنها نگاه مي كنيد درخشش وزيبايي بي نظيري دارند. خيلي از مسائل در زندگي هنگامي ارزش خود را نشان مي دهند كه از زاويه درست ديده شوند، ولي نگرش هاي متشابه وكليشه اي، ديدن اين زيبايي ها را مشكل مي سازد. اگر به هر مسئله اي از زاويه اي درست نگاه كنيد در آن چيزهاي با شكوه و زيبايي خواهيد ديد. سعي كنيد همه چيز و

همه كس را با چشم هاي تازه اي ببينيد كه از طريق عادت، تيره وتار نشوند. با اين روش، شما مي توانيد ثروت هاي نامحدودي را كشف كنيد. به خاطر داشته باشيد كه اگر از زاويه اي درست به تمام چيزها و اشخاص نگاه كنيد هرشخص يا هرشيئي از طرف خالقتان براي شما ارمغان و پيام زيبايي به همراه خواهد داشت. راز ششم؛ وسايل اضافي را از محيط زندگي تان خارج كنيد: اشياي درون خانه تان را لمس كنيد و از خود بپرسيد آيا به اين وسايل احتياج دارم؟ كتاب ها را از درون قفسه بيرون بياوريد وببينيد آيا دوباره قصد خواندن اين كتاب ها را داريد؟ هرشيء يادگاري را بررسي كنيد واز خودتان بپرسيد "آيا هنوز لحظه اي را كه اين شيء به يادم مي آورد برايم مهم و با ارزش است؟ "لباس هايتان را باز كنيد و توجه كنيد كه آيا به تمام اين لباس ها احتياج داريد و از آخرين باري كه آنها را پوشيده ايد چه قدر زمان مي گذرد و آيا دوباره تصميم به پوشيدن آنها داريد؟ بعد از اين بررسي كاملي كه به عمل مي آوريد تمام وسايل و لباس هاي اضافي تان را به ديگران ببخشيد و يا آنها را حراج كنيد. زيرا كه هر شيئي انرژي خودش را دارد و اگربه كار نرود درخانه به آب راكد تبديل مي شود، همچنين جاي مناسبي براي جوندگان و پشه ها مي گردد. پس مراقب باشيد و بگذاريد انرژي آزادانه جريان يابد وآب جاري گردد. اگر كهنه اي را نگه داريد تازه ها جايي براي تجلي خويش نمي يابند.آفتاب يزد

مديريت مصرف انرژي در بوته فراموشي

3

مديريت مصرف انرژي ضرورتي در بوته فراموشي

مريم چهاربالش

«مديريت انرژي» در اين

ماهها، در راس تفسيرها و تحليلهاي افكار عمومي قرار داشته است. هر چند موضوع مديريت انرژي با سهميه بندي بنزين آغاز شد، اما بي ترديد اين آغاز راه است، به دليل اين كه رشد مصرف انواع حامل هاي انرژي در كشور بسيار بالاتر از ميزان استاندارد جهاني است و ادامه اين روند مي تواند كشور را با تهديدهاي جدي روبرو كند. نظر به اهميت موضوع مديريت مصرف انرژي، يكي از جلسات شهريور ماه خانه مديران سازمان مديريت صنعتي به بررسي اين مقوله پرداخت و محمد آقايي، از مديران سابق وزارت نفت و عضو هيئت علمي موسسه مطالعات انرژي ابعاد مختلف اين موضوع را مورد بررسي قرار داد.آقايي در اين جلسه به جايگاه مديريت انرژي در توسعه پرداخت و گفت: موضوع مديريت انرژي در هيچ جاي دنيا، از توسعه جدا نيست. يعني زماني كه ما از توسعه سخن مي گوييم، اين امر با كيفيت و كميت مصرف انرژي پيوند خورده است.وي سپس با بيان آمار و ارقام، روند رشد صعودي مصرف حامل هاي انرژي را مورد بررسي قرار داد و گفت: در سال 1357 ميزان مصرف حامل هاي انرژي ما حدود 113ميليون ليتر بوده است. (اين حامل ها عبارت بودند از: بنزين، گازوئيل، نفت سفيد، نفت كوره و گاز مايع). با لحاظ اين شرايط كه ميزان استفاده از گاز در سبد مصرف انرژي ما بسيار محدود بوده است، يعني تنها 27درصد سبد مصرف انرژي ما را گاز تشكيل مي داده است.سخنران، سپس به تشريح وضعيت كنوني پرداخت و گفت: در اين سالها با توجه به تغييراتي كه در سبد مصرف انرژي كشور رخ داده است، ميزان استفاده از گاز از 27درصد به 60درصد رسيده است و از آن

سوي ميزان مصرف بنزين، گازوئيل، نفت سفيد و نفت كوره نيز به 225ميليون ليتر رسيده است.آقايي سپس در ارتباط با مصرف گاز گفت: ما هم اكنون روزي 500ميليون متر مكعب مصرف گاز داريم كه اين رقم دائم هم در حال افزايش است و در زمستان سال گذشته بيشترين ميزان بحران خود را نشان داد. آمارها حاكي از آن است كه ما در فصل سرما با 100ميليون متر مكعب موازنه منفي روبرو هستيم. به عبارت بهتر آن چه كه هم اكنون گاز توليد مي كنيم در كشور به مصرف مي رسد و با ظرفيت كنوني هيچ درصدي را نمي توان به صادرات اختصاص داد و براي صادرات بايد ظرفيت هاي جديد ايجاد شود.وي سپس ادامه داد: ساير آمارها نيز نشان مي دهد كه موضوع بحران در مديريت انرژي منحصر به بنزين نيست، بلكه همان گونه كه ملاحظه كرديد مصرف گاز نيز به شدت در شرايط بحراني قرار دارد و گازوئيل نيز چنين شرايطي دارد. به عنوان نمونه ما امسال سومين سالي بود كه دوباره مجبور به واردات بنزين شديم؛ چون از سال 1371 ما ديگر در توليد گازوئيل خودكفا شده بوديم و حتي در برخي سال هاي برنامه سوم توسعه گازوئيل هم صادر مي كرديم، اما دوباره به واردكننده گازوئيل تبديل شده ايم، به طوري كه آمارها نشان مي دهد سال گذشته 5/1ميليارد دلار صرف واردات گازوئيل شده است.رشد مصرفاين تحليل گر انرژي در ادامه در ارتباط با استانداردهاي رشد مصرف حامل هاي انرژي در دنيا گفت: نسبت رشد مصرف انرژي در كشور ما 10درصد است كه بسيار بالاتر از استانداردهاي جهاني است. اين رقم در كشورهاي حاشيه خليج فارس، حدود 3-4درصد رشد دارد، در برخي كشورهاي اروپايي عليرغم اين كه دائم ميزان

محصولاتي كه نيازمند انرژي هستند، افزايش مي يابد، اما اين رشد منفي است. هم چنين اين رشد در چين با آن اقتصاد بزرگ كه وابسته به سوخت است، زير 4درصد است و در ژاپن نيز اين رشد منفي است.وي مهمترين دليل اين رشد مصرف را به اين شرح تبيين كرد: در اوايل سال 1385، ميزان خودروهاي بنزين سوز ما 7ميليون خودرو بوده است كه 5/3ميليون خودرو فقط در برنامه سوم توسعه اقتصادي- اجتماعي به چرخه حمل و نقل كشور وارد شده است. سال گذشته فقط 1250000خودرو داخلي وارد ناوگان حمل و نقل كشور شده است كه بيش از 50درصد اين تعداد در پايتخت به جريان افتاده است.آقايي در همين ارتباط تصريح كرد: هر روز خطي به مسافت 7كيلومتر، يعني از ميدان انقلاب تا ميدان آزادي، خودرو وارد شبكه حمل و نقل تهران شده است، در حالي كه ميزان خروج خودروهاي غيراستاندارد از شبكه حمل و نقل بسيار محدود بوده است. آمارها در اين ارتباط نشان مي دهد كه سالانه تنها بين 100-150هزار خودروي فرسوده از شبكه خارج شده است.سخنران در همين ارتباط ادامه داد: مهم ترين دليل غيراستاندارد بودن مصرف بنزين در كشور، همين وجود خودروهاي فرسوده است. آمارها نشان مي دهد كه 30درصد از خودروهايي كه هم اكنون تردد مي كنند، بيشتر از 20سال عمر دارند و حتي در بين اين خودروها، خودرو 40ساله نيز مشاهده مي شود و همين خودروها بيش از 50درصد مصرف بنزين را به خود اختصاص داده اند؛ در صورتي كه در اروپا خودروهاي بالاي 5سال از چرخه خارج مي شود.وي سپس با بيان آمار، به بررسي ميزان سوخت در خودروهاي مختلف پرداخت و گفت: متوسط مصرف جهاني بنزين در دنيا 8ليتر

در 100كيلومتر است. حال در برخي كشورها مصرف سوخت خودروها به 5/3-4كيلومتر هم مي رسد، در برخي خودروها نيز اين رقم بيشتر از 10ليتر در 100كيلومتر است. در كشور ما اگر وسايل حمل و نقل عمومي و تاكسي ها را ناديده بگيريم، 6ميليون خودروي شخصي موجود در كشور به صورت متوسط براي طي 100كيلومتر مسافت 15ليتر بنزين مصرف مي كنند كه دليل اين مساله هم همان بالا بودن متوسط عمر خودروها در كشور است، چون ميزان مصرف خودروهاي قديمي غيراستاندارد است.عضو هيئت علمي موسسه مطالعات انرژي گفت: متوسط مصرف خودروهاي ما قبل از سهميه بندي 5/8-9ليتر در روز بوده است، اين در حالي است كه اين رقم در مكزيك 8/7ليتر، در آمريكا 3/7ليتر، در كانادا 5/6ليتر، در انگليس 5/3ليتر، در آلمان 5/2ليتر و در فرانسه 9/1ليتر است. اين در حاليست كه در آلمان 55ميليون خودرو وجود دارد و با اين تعداد خودروي در جريان مصرف بنزين حدود 90ميليون ليتر در روز است و ما در كشورمان حدود 8-5/8ميليون خودرو در جريان است و قبل از سهميه بندي در روز حدود 5/82ميليون ليتر در روز مصرف كرده ايم_وي سپس به آسيب شناسي اين مساله پرداخت و گفت: يكي از دلايل اين امر، ضعف شديد در شبكه حمل و نقل عمومي كشور است كه در چند ماه گذشته، اين شبكه بهبود پيدا كرده است؛ اما فقدان فرهنگ استفاده از وسايل حمل و نقل عمومي همچنان مانع بزرگ بر سر راه كاهش مصرف سوخت خودنمايي مي كند. به عنوان نمونه، اگر يك نفر آلماني با خودرو شخصي به محل كارش برود، بسيار تعجب آور است، اما در ايران عكس اين شرايط است، اكر كسي با خودرو شخصي به

محل كارش نرود، موجب تعجب است.وي دليل ديگر را در ساختار صنعت خودروسازي كشور جستجو كرد و گفت: شبه انحصاري كه در صنعت خودرو حاكم است، نگران كننده است. هم اكنون خودروسازان ما خودرو گراني توليد مي كنند كه در مقايسه با انواع خارجي علاوه بر گران بودن، از كيفيت نازل تري هم برخوردار است. اين نشان مي دهد كه سياست كنوني مبتني بر سياست «خودرو گران، سوخت ارزان» بنا شده است، در صورتي كه در همه جاي دنيا برعكس اين شرايط عمل مي شود، يعني «خودروي ارزان، سوخت گران»سخنران، دليل سوم را استفاده از سيستم هاي سخت افزاري در مديريت انرژي عنوان كرد و گفت: سياست ما در اين سالها، مبتني بر مديريت عرضه بوده است و هيچگاه مديريت مصرف را مورد توجه قرار نداده ايم و البته اين مساله بي دليل نيست، چون مديريت مصرف نيازمند افزايش فرهنگ عمومي، جلب اعتماد سرمايه اجتماعي و بهبود بنيان هاي فرهنگي جامعه است كه بسيار كار پيچيده اي محسوب مي شود؛ به عبارت بهتر مديريت مصرف يك نوع مديريت نرم افزاري (Soft Ware) را مي طلبد كه كار مشكلي است، اما مديريت عرضه يك كار سخت افزاري است. يعني ما همواره در پي اين بوده ايم كه ميزان كمبودهاي مان را يا توليد كنيم يا از منابع خارجي وارد كنيم و وارد شبكه عرضه كنيم.مديريت مصرفوي بحث را با آينده نگاري ايران 1400ادامه داد و گفت: اگر ميزان مصرف ما به همين شكل ادامه مي يافت، در سال 1400، ما نه تنها صادركننده نفت نيستيم، بلكه براي تامين منابع داخلي مان مجبور به واردات نفت هم مي شويم، به دليل اينكه در بهترين پالايشگاه ها، از 100ليتر نفت خام سبك، تنها 25ليتر بنزين به دست مي آيد، كه اين حجم در

ارتباط با نفت سنگين كمتر هم است. يعني اگر يك پالايشگاه مي خواهد روزانه 10ميليون ليتر بنزين توليد كند، به روزي 200هزار بشكه نفت احتياج دارد و البته در نظر داشته باشيد كه چنين پالايشگاهي نياز به حداقل 3ميليارد دلار سرمايه گذاري دارد. در آن زمان ما حدود 260ميليون ليتر كمبود توليد خواهيم داشت، يعني بايد 26پالايشگاه 3ميليارد دلاري بسازيم كه هر كدام از اين پالايشگاه ها روزانه احتياج به 200هزار بشكه نفت خام دارد كه ضرب اين دو رقم بالغ بر 5ميليون و 200هزار بشكه در روز مي رسد؛ هم اكنون توليد نفت خام ما 4ميليون بشكه در روز است و ما در آينده براي تامين نياز داخلي خودمان علاوه بر اين كه بايد 80ميليارد دلار صرف سرمايه گذاري تاسيس اين پالايشگاه ها مي كرديم، بايد نفت خام هم وارد مي كرديم تا چرخ اين پالايشگاه ها بچرخد.آقايي در همين ارتباط تاكيد كرد: ما بايد مديريت مصرف را با مديريت عرضه عوض كنيم، مساله را نمي توان به شكل سخت افزاري حل كرد، توسعه توليد بايد در خدمت مديريت مصرف قرار گيرد، نه در خدمت مديريت عرضه.سخنران، سپس به بررسي تحولات مديريت انرژي در كشور پرداخت و گفت: اين موضوع مربوط به اين چند سال نيست، از سالهاي دهه هفتاد موردتوجه قرار گرفته است. در تبصره 19قانون برنامه دوم توسعه اقتصادي كشور، حداكثر رشد مصرف فرآورده ها 3درصد پيش بيني شده بود، اما در همان برنامه اين نرخ به بيش از 5درصد افزايش يافت. در برنامه سوم، در ماده 5به مجلس شوراي اسلامي پيشنهاد شد كه همه ساله نرخ سوخت بين 20-25درصد افزايش پيدا كند، تا در پايان برنامه سوم يارانه سوخت از بين برود و در

كنار آن توسعه ناوگان حمل و نقل عمومي و ريلي مورد توجه قرار گيرد و يارانه ها به آن سمت معطوف شود. اين موضوع در صحن علني مجلس بسيار مورد اعتراض قرار گرفت و آن را پاك كردند و تنها به اين نكته بسنده شد كه نرخ سوخت، سالانه 10درصد افزايش پيدا كند، اين در حالي است كه نرخ تورم در اين سالها بيش از 10درصد بوده است، يعني ما همواره سوخت را ارزان تر از سال قبل فروخته ايم و به همين دليل ميزان يارانه ما در بخش انرژي هر سال نسبت به گذشته افزايش پيدا كرده است.آقايي ادامه داد: همچنين در برنامه سوم توسعه بنا بود، بخش خصوصي در زمينه ساخت و نگهداري پالايشگاه ها وارد شود، كه متاسفانه اين امر نيز محقق نشد و به اجبار دولت خود وارد اين عرصه شد و افزايش توليد سوخت در اين سالها ناشي از سرمايه گذاري مستقيم وزارت نفت بوده است.سخنران افزود: موضوع انرژي در اين سالها، فراز و فرودهاي متعددي را طي كرده است. در برنامه چهارم توسعه اقتصادي مقرر شده بود كه تكليف مسائل قيمتي سوخت حل شود و فرآورده هاي سوختي به نرخ منطقه اي عرضه شود كه در آن سالها نرخ منطقه اي بنزين حدود 150تومان بود و هم اكنون با افزايش بهاي نفت اين مبلغ افزايش پيدا كرده است؛ اما در مجلس هفتم، چند بند از مفاد قانون برنامه چهارم توسعه اصلاح شد كه يكي از بندها همين بند افزايش بهاي حامل هاي نفتي بود و مجلس به تثبيت نرخ سوخت راي داد كه حاصل آن رشد 7/12درصدي مصرف بنزين بود.سخنران در بخش پاياني سخنان خود در ارتباط با كارت سوخت

گفت: در زماني كه كارت سوخت پيش بيني شد، اين كارت با اهداف زير تعبيه شد:- اعمال روش پلكاني-صعودي قيمت گذاري سوخت: يعني مثلاَ تا 100ليتر يك قيمت مشخص داشته باشد، تا 150ليتر قيمت مشخص و... كه اين امر در نهايت منجر به حذف يارانه سوخت در كشور شود.- گردآوري اطلاعات مصرف روزانه- به كارگيري كارت به عنوان كارت اعتباري: هم اكنون روزانه ده ها ميليارد تومان به عنوان هزينه سوخت در كشور به شكل پول جابه جا مي شود كه اسكناس يك ثروت و سرمايه ملي محسوب مي شود و جابه جايي آن به اين شكل، نگران كننده است.*تدبير

ضرورت مديريت مصرف انرژي

دكتر حسن مرادي *

مسئله  قطع گاز در برخي مناطق كشور بارديگر اهميت مسئله انرژي را در كشور در اولويت توجه نخست مردم و مسئولان كشورقرارداده است. بطور قطع رفع اين مشكل به همكاري عمومي نياز دارد واگر تنها ده درصد صرفه جويي درمصرف انجام شود مشكل تأمين گاز مورد نياز در سراسر كشور رفع مي شود.در همه كشورها كل انرژي و آب و

خدماتي اينگونه با كل هزينه اجاره يك منزل برابري مي كند و اين درحالي است كه درايران شرايط بسيار متفاوت است، متأسفانه مصرف گاز درايران روندي غير استاندارد دارد و مصرف 406 ميليون مترمكعب گاز در روز در دنيا بي نظيراست.اين امر بايد از سوي مقامات مسئول پيگيري شود كه مصرف انرژي با معيارهاي جهاني هماهنگ شود چرا كه با توصيه به صرفه جويي نمي توان مصرف را مديريت كرد. بي شك بايد دراين زمينه اهرم قيمت نيز مورد توجه قرارگيرد.قيمت هاي ارزان در بخش انرژي ايران عامل رشد لجام گسيخته مصرف دركشوراست. علاوه بر مردم، صرفه جويي از سوي نهادهاي دولتي و عمومي

نيز رعايت نمي شود. بايد با نظارت برمصرف دراين زمينه از وارد آمدن خسارت به اقتصاد كشور جلوگيري كرد.گاز با ارزش با هزينه اي بالا تهيه مي شود و شاهد هستيم كه شدت گرماي محيط در برخي نهاد ها بسياربالا است و دراين مراكز حتي در مجلس شوراي اسلامي و بسياري از ادارات دولتي دراثر شدن گرما پنجره ها را مي گشايند تا دما تنظيم شود.يكي از مشكلات مهم ديگردر كشور كاربرد گرم كنندهاي غير استاندارد است. ازجمله مصرف شومينه ها وديگر وسايل غير استاندارد درايران به شدت رواج دارد. اين توليدات وديگر وسايل گرم كننده با مصرف بالاي گاز خطرناك نيز مي باشد ولي دراين زمينه هيچ برنامه ريزي جدي براي جلوگيري از مصرف اين كالاها اجرا نمي شود.اين درحالي است كه  يارانه بالايي دربخش انرژي پرداخت مي شود وخانواده هاي محروم از اين يارانه سودي نمي برند.براساس يك محاسبه منتشرشده از سوي وزارت نيرودر يك خانواده محروم در بندرعباس حدود 600 هزارتومان درماه يارانه برق پرداخت مي شود ولي اگر كالاهاي مصرفي اين خانوادها استاندارد باشد ميزان مصرف به ميزان بسياربالايي درهزينه مصرف برق اين خانوارها صرفه جويي مي شود.علاوه براين افرادمحروم از يارانه پرداختي دراين بخش سودي نمي برند و اگر اين يارانه به صورت نقدي به آنان پرداخت شود براي معاش آنان مفيدتر خواهد بود. بي شك مسئله انرژي در ايران نياز به يك راه حل اساسي دارد و بايد همه دراين زمينه تلاش كنند تا اين معضل برطرف شود.* عضو هيأت رئيسه كميسيون انرژي مجلس شوراي اسلامي

http://www.modiryar.com/index.php?option=com_contentview=categoryid=146Itemid=206

عملكرد زنجيره تأمين دانش درطرحهاي انرژي

ارزيابي عملكردزنجيره تأمين وبهينه سازي آن درطرحهاي انرژي اسدالله نجفي-سيد محمد علي عبادي

چكيده: عليرغم اهميت زنجيره تامين

براي سازمان، درباره ابعاد ناملموس زنجيره هاي تامين مطالعات كمي انجام شده است و اطلاعات كمي در مورد چرائي متفاوت بودن عملكرد زنجيره هاي تامين نسبت به يكديگر وجود دارد. در اين مقاله سعي بر آنست تا ضمن بررسي زنجيره تامين دانشي، كاركرد مديريت دانش در قالب زنجيره تأمين دانش در طرح ها از طريق توسعه يك الگو ارزيابي شود. سپس الگوهاي ارزيابي عملكرد و دانش با يكديگر منطبق شده ويك رويكرد جديد براي ارزيابي دانش در قالب يك زنجيره تامين ارائه ميگردد. با توجه به اينكه دانش يك عامل كيفي مي باشد و كمي سازي آن نياز به استفاده از ابزار هاي حوزه مديريت دانش مي باشد لذا با بهره گيري از اين ابزار و همچنين ابزار حوزه مديريت زنجيره تأمين  و ديگر حوزه هاي مربوطه  سعي شده  تا الگوي مناسب اندازه گيري عملكرد زنجيره تامين دانشي ارائه گردد كه قابليت ارزيابي در سازمانهاي مختلف را داشته باشد. در نهايت الگوي مذكور در يك سازمان ايراني تست گرديده و نتايج آن تحليل مي گردد. واژه هاي كليدي: مديريت زنجيره تأمين، مديريت دانش ، ارزيابي عملكرد، طرح. مقدمه يكي از سئوالات هميشگي و پايه اي در ادبيات سازماني اين است كه چرا برخي از سازمانها عملكرد بهتري نسبت به سايرين دارند(Hitt et al., 2004 Vorhies Morgan., 2005).  بحث هاي زيادي بر روي دانش به عنوان مفهومي براي دستيابي به عملكرد برتر تمركز كرده اند. دانش تحت عناوين مختلف از قبيل يادگيري سازماني ، بازارگرايي و شركتهاي توليد كننده دانش مورد بررسي قرار گرفته است. بدون توجه به عنوان به كار رفته ،كارهاي انجام شده

، دانش را به عنوان يك منبع ناملموس استراتژيك به شمار آورده اند و از آن به عنوان يك فعاليت ضروري براي خلق ارزش از راههاي غير قابل انتقال و غير قابل تكرار و يكتا نام برده اند (Wernerfelt 1984 ,2005). از آنجا كه در سازمان هاي انرژي محور، اساس بر نحوه تامين انرژي در قالب يك زنجيره مي باشد بنابراين مي توان گفت تامين دانش در آن زنجيره نقش اساسي را در بقاي آن سازمان دارد، از طرفي ديگر سازمانها تشكيل شده از چندين طرح انرژي است كه مي بايستي سازمان ها به تامين دانش در طرح ها توجه اساسي داشته باشند. چراكه اساس رقابت امروزي سازمانها در آن مي باشد. با وجود اينكه تلاش بسياري براي درك علت تفاوت عملكرد بين سازمانها انجام گرفته است ، اما دانش كمي درباره ابعاد ناملموس اينكه چرا برخي از زنجيره هاي تامين عملكرد بهتري نسبت به بقيه دارند ، وجود دارد.زنجيره تامين عبارتست از "شبكه اي از امكانات و  فعاليت ها كه عمليات توسعه محصول ، تهيه مواد اوليه از تامين كنندگان ، جابجايي مواد بين دستگاهها ، توليد محصول ، توزيع كالاي نهايي بين مشتريان و پشتيباني پس از فروش را شامل مي شود.(Mabert Venkataramanan , 1998,p.538)ارتباط بين دانش (به عنوان يك منبع ناملموس)و خروجي هاي زنجيره تامين بايد به دقت مورد بررسي قرار گيرد چرا كه شركت و زنجيره تامين كاملا در هم تنيده اند . امروزه ، در عرصه رقابت شركتها از زنجيره هاي تامين به عنوان اهرم رقابتي در مقابل يكديگر استفاده مي نمايند(Ketchen Guinipero ,2004). نكته اساسي در زنجيره

تامين بحث اندازه گيري در آن مي باشد. از طيف هاي موجود براي اندازه گيري حافظه زنجيره تامين ،دانش پنهان،ميزان در دسترس بودن دانش،كيفيت دانش،دانش استفاده دانشي،چگالي دانش،ميزان پاسخگويي استفاده مي شود.ظرفيت يادگيري به وسيله طيفي كه بر اساس كار Grant(1996) و Hurley Hult (1998) اندازه گيري مي شود. تمامي عوامل فوق را مي توان در قالب ارزيابي عملكرد در زنجيره تامين مورد بررسي قرار داد ولي لازم است كه نحوه ايجاد يك سيستم مديريت عملكرد در زنجيره تامين مشخص گردد. ميلرمطالعاتي را بر روي چگوني ساخت يك سيستم مديريت عملكرد زنجيره تامين انجام داد و دو مدل طراحي را پيشنهاد نمود:يكي با ديدگاه استراتژيك  و يكي با ديدگاه حريان فرآيندي .رويكرد استراتژيك مبتني بر اين باور بود كه سيستم اندازه گيري  عملكرد باد از استراتژي هاي سازمان و زنجيره تامين مشتق شده و نهايتا از آنها پشتيباني نمايد.بر خلاف رويكرد ديدگاه علت –معلواي عمودي استراتژيك ، دادگاه جريان فرآيندي مبتني بر جريان محصول ، جريان وجوه نقدو جريان اطلاعات در زنجيره تامين است. در مدل مرجع عملياتي زنجيره تامين  كه توسط انجمن زنجيره تامين  توسعه داده شده است ، عملكرد اغلب فرآيندها را از پنج بعد اعتبار  ، پاسخگويي  ، انعطاف پذيري  ، هزينه  و دارايي  سنجيده مي شود. به طور مشابه Gunasekaran  يك سيستم اندازه گيري عملكرد فرآيند محور را پيشنهاد كرد.اين سيستم سنجش عملكرد فرآيند محوردر ارزيابي يكنواخت بوده ، در حاليكه به سختي مي توان يك ارزيابي جامع از يك سازمان رسيد. Beacon بيان داشت كه سيستم سنجش زنجيره تامين بايد بر روي سه بخش مجزاي اندازه گيري عملكرد تاكيد داشته

باشد: سنجش منابع  ، سنجش خروجي  ، سنجش انعطاف پذيري  . يك سيستم اندازه گيري عملكرد بايد هر يك از اين سه بخش (R , O ,F) را مورد شنجش قرار دهد، چراكه هر يك از اين سه بخش براي عملكرد موفقيت آميز زنجيره تامين ضروري هستند.Brewer و همكاران(3) چگونگي ساخت يك سيستم اندازه گيري عملكرد زنحيره تامين بر مبناي كارت امتيازي متوازن  مورد بررسي قرار دادند. در چهارچوب زنجيره تامين 2000  (2) ،سنجه هاي عملكرد بعد زمان (كارايي) ، كيفيت ، هزينه ، خدمت ، و دارايي را پوشش مي داد. كارت امتيازي متوازن عملكرد سازماني را از چهار بعد مورد ارزيابي قرار داده وبراي هر يك از آن ابعاد معيارهايي توسعه داده، سپس داده هاي را جمع آوري و تحليل نموده و سازمان را از چهار بعد مالي ، مشتري ، فرآيندهاي تجاري و يادگيري و رشد مورد ارزيابي قرار مي دهد .با توجه به اين ايده معيارها را به چهار دسته TQCF (زمان ، كيفيت ، هزينه و انعطاف پذيري ) تقسيم مي كند .بعد هزينه نشان دهنده  ديدگاه مالي  ، بعد كيفيت نشان دهنده ديدگاه مشتري ، بعد زمان و انعطاف پذيري نشان دهنده ديدگاه فرآيند هاي تجاري است.  در اقتصاد دانش بنيان ، تداركات و پشتيباني نقش استراتژيك مهمي را براي سازمان هايي كه مي خواهند همگام با تغييرات بازار و يكپارچگي زنجيره تامين پيش روند، ايفا مي كند. بيان مسئله در اين مقاله سعي شده است تا مديريت دانش در فضاي زنجيره تأمين  شناسايي شود،حوزه هاي اصلي مديريت دانش در مديريت زنجيره تأمين  بيان شود، زنجيره تامين دانش در

طرح ها شناسايي و ارزيابي گردند و الگوي مناسب ارزيابي عملكرد زنجيره تامين دانش در طرح ها بيان گردد.الگوي مذكور در يك سازمان ايراني تست و نتايج آن تفسير گردد. ضرورت و اهميت و اهداف مقاله مديريت دانش به عنوان يك موضوع مهم در عرصه  مديريت به شمار مي رود. اين موضوع نه تنها به عنوان يك "ابزار" يا يك "منبع" مد نظر بوده ، بلكه يك ساختار اجتماعي نيز به شمار مي رود. مي توان گفت كه فرايند حاصل از انتقال و جريان اطلاعات و آگاهي و ارتباطات دوجانبه و وابسته است.- يك پرسپكتيو اجتماعي، تكنيكي كه دوگانگي افراد و تكنولوژي را در هم ادغام مي كند. يكي از عوامل مهم تاثير گذار بر سازمان هاي دانش محور طرح هاي آن سازمان مي باشد. در طرح ها، شناسايي دانش و مديريت بر آن بسيار مهم مي باشد. مديريت دانش به عنوان عامل كمك¬كننده مهمي در بيشتر حوزه هاي تصميم گيري و كنترل مديريتي شناخته مي¬شود. در اين راستا هدف مقاله، ارائه الگوي مناسب ارزيابي عملكرد زنجيره تامين دانش در طرح ها مي باشد. سوالات مورد نظر نويسنده در اين تحقيق سعي بر آنست تا به سئوالات زير جواب داده شود: آيا مي توان عملكرد زنجيره تامين دانش را در سازمان ارزيابي نمود؟ آيا مي توان عملكرد زنجيره تامين دانش را در طرح ها بهينه نمود؟ فرضيه ها مهم ترين فرضيه اي كه وجوددارد اينست كه : بين تامين دانش طرحهاو عملكرد طرحها رابطه اي معني دار وجود دارد؟ فرضيه عملياتي را مي توان اينچنين بيان داشت: افزايش تامين دانش طرح هادر سازمان باعث افزايش

عملكرد مي شود. پيشينه موضوع و ادبيات آن در اين بخش سعي برآنست تا پيشينه تحقيق در موضوعهاي مرتبط به تحقيق بطور جداگانه بررسي گردد. • ... • مديريت دانش و عملكرد تصميمات مربوط به تغييرات در ساختار زنجيره تأمين و روابط آن مي بايستي دربرگيرنده تجزيه و تحليل و ارزيابي نتايج بالقوه مربوطه از نظر سود، هزينه ها و مخاطرات باشد. عملكرد و دانش با يكديگر مرتبط بوده و نيازمند اجراي سنجيده و سلامت مديريت دانش ابزارهاي مديريت تأمين و كنترل و افزايش عملكرد ضمن كنترل مخاطرات مربوطه مي باشند. ((Lonsadale and Cox, 1998. تعاريف بي شماري در مورد واژه دانش وجود دارد.دامنه تعريف ارائه شده درباره دانش ، از كاربردي تا مفهومي و فلسفي و از نظر هدف ، از محدود تا گسترده را شامل مي شود.برخي از تعاريف مربوط به دانش به شرح زير است: • دانش ، اطلاعات كاربردي و سازمان دهي شده براي حل مسائل است(ولف). • دانش ، اطلاعات سازماندهي و تجزيه و تحليل شده است كه مي تواند قابل درك و نيز كاربردي براي حل مسائل و تصميم گيري باشد(تورين). • دانش ، شامل حقايق و باورها ، مفاهيم و انديشه ها ، قضاوت ها و انتظارات ، متدولوژي يا علم اصول و نحوه انجام فنون است(ويگ). يك تعريف عمومي و تثبيت يافته از عملكرد كه مورد استفاده قرار مي گيرد، آن را از نظر ساختاري به  كارايي و اثر بخشي تقسيم مي كند. كارايي از نظر درون داد و برون داد منابع مورد بررسي قرار مي گيرد (براي مثال هرچه ميزان برون داد، براي ميزان درون داد

داده شده، بيشتر باشد پس كارايي بيشتر خواهد بود). اثر بخشي به ميزان تحقق نتايج برنامه ريزي شده اطلاق مي شود. دستيابي به سهم بازار هدف مي تواند به عنوان شاخصي براي اثربخشي مورد استفاده قرار گيرد، در حاليكه هزينه بالاي تبليغات مي تواند نشان دهنده عدم كارايي در دستيابي به اين هدف باشد. پس هر دو بعد عملكرد لزوما هماهنگي نيستند. يك تعريف فراگيرتر از عملكرد در مدل كارت امتيازي متوازن بيان شده است (Kaplan and Norton, 1992,1996) كه در برگيرنده ديدگاه مالي ، ديدگاه درون سازماني، ديدگاه مشتري، و ديدگاه نوآوري و يادگيري است. Melnyk و ديگران (2004,p.210) در مورد سنجه ها و اندازه گيري عملكرد اينطور پيشنهاد مي كند كه "سنجش عملكرد همچنان چالشي پيش روي مديران عملياتي و محققان مديريت عملياتي مي باشد". ما بدنبال توسعه چشم انداز وسيع تري در فضاي سنجش عملكرد و مديريت دانش هستيم. ماهيت و نوع تصميمات اثرگذار بر خروجي هاي عملكردي در زنجيره تأمين در ادامه مورد توجه قرار مي گيرند. مدل مفهومي مقاله در اين مقاله سعي بر آنست تا بر اساس مدلهاي مختلف، يك مدل مفهومي براي  اندازه گيري عملكرد زنجيره تأمين دانش در طرح ها  ارائه گردد، در ادامه به تفصيل بيان مي شود. اندازه¬گيري عملكرد دانش شركت را مي توان از طريق نقطه نظرات و ديدگاههاي مختلف مورد بررسي قرار داد. استينر و استينر (1998) هشت دسته بندي متفاوت از ذينفعان (از جمله : سهامداران، تأمين كنندگان، بستكانكاران، كاركنان، و مشتريان، رقبا، دولت و جامعه )را همراه با انتظارات آنها از كسب و كار شناسايي مي كند. اصل پايه¬اي عملكرد براي

اكثريت (اگر نگوييم همه ) اين ذينفعان مربوط به سود و دانشهاي مربوط به دستيابي به اين عملكرد مي باشد. Mathur and Kenyon 1997  نتايج و پيآمدهاي شكست و ورشكستگي را انحلال كسب و كار، از دست رفتن سرمايه گذاري و سرمايه سهامداران و سودهاي بالقوه براي همه سهامداران (بعنوان مثال دولت ، كاركنان) عنوان مي كنند.  بين ميزان سود دهي و اين موضوع كه "مي بايستي به نتيجه نهايي جامعه بهتر براي همگان منجر شود" چالش وجود دارد. Marsden 1997  از يك دورنماي بلند مدت در عوض يك ديدگاه و چشم اندازه كوتاه مدت كه معمولا با سنجه هاي عملكرد مالي نشان داده مي شود بحث مي كند اما مي پذيرد كه  سنجه هاي اندازه گيري عملكرد مالي همچنان بعنوان سنجه هاي غالب عملكرد طرح و سازمان باقي مي مانند.  چندين تن از پژوهشگران، مدلهاي عملكرد شركتي را كه در برگيرنده اندازه گيري دانش است توسعه و بسط داده¬اند كه در ادامه به معرفي آنها مي پردازيم. الف - روش MBO نظام مديريت بر مبناي هدف و زمينه پيدايش آن بر اين اساس است كه در ارزشيابي افراد، به جاي ارزشيابي ويژگيهاي شخصي و رفتاري آنها، عملكرد آنها بر اساس ميزان دستيابي به اهدافي كه تعيين شده است مورد ارزيابي قرار مي گيرد. در MBO ابتدا اهداف كلان سازمان تعيين مي شوند و سپس با بحث و مذاكره مديران سطوح مختلف و نهايتاً كاركنان، اين اهداف خرد مي گردند و در انتها به همه سازمان سرايت مي كنند. در نهايت نيز افراد بر اساس ميزان تحقق اهداف تعيين شده و بدون توجه به چگونگي تحقق آن ارزيابي مي شوند.

ويژگي هاي مهم MBO را مي توان چنين برشمرد: الف- در MBO تعيين و توزيع اهداف ( خرد كردن اهداف) در سازمان بر اساس گفتگو و ارتباطات دوبه دوي سطوح مختلف سازمان انجام مي شود و از هيچ قالب خاصي تبعيت نمي كند. ب- MBO بيشتر يك نظام مديريت نتيجه گراست نه مديريت روندگرا. به عبارتي در MBO اهميت حصول نتيجه بيشتر از اهميت فرايند رسيدن به نتيجه است. ج- تاكيدMBO بر اهداف كوتاه مدت است و تاكيد كمتري بر اهداف بلندمدت و استراتژيك مي شود. ب- روشTQM نظام مديريت كيفيت جامع TQM به عنوان يك نگرش و فلسفه است كه بر اساس آن مفهوم كيفيت و جلب رضايت مشتري در همه جاي سازمان جاري مي شود.TQM از ابزارهاي سنتي نظير فلوچارت، SPC، هيستوگرام، نمودار پارتو، نمودار علت و معلولي و نمودارهاي كنترل بهره مي گيرد كه تاكيد و محور همه آن ها كنترل و تجزيه و تحليل هاي آماري است، TQM مفاهيمي را ارايه مي دهد كه پياده سازي آن نيازمند برنامه ريزي استراتژيك و وجود انگيزه كافي در پرسنل مي باشد. به طوري كه مفاهيم آن بايستي در سراسر سازمان نهادينه شود و كليه پرسنل به آن معتقد شوند و در اجرا پايبند بمانند. ج- روشISO9000-2000 نظام مديريت كيفيت ايزو صرفاً به عنوان سيستمي براي ارزيابي جامع معرفي نمي گردد. اين نظام به چگونگي مديريت فرايندهاي موثر بر كيفيت پرداخته و الزاماتي را براي اين موضوع تعيين مي نمايد كه براي گرفتن گواهينامه آن بايد به نحو مقتضي كليه اين الزامات و نيازمندي ها برآورده شده باشند. از جمله اين نيازمندي ها اندازه گيري كارايي و اثربخشي فرايندهاست. مطابق اين استاندارد بايد به طور سيستماتيك كليه فرايندهاي موجود در سازمان شناسايي شده و اثر

بخشي و كارايي آنها اندازه گيري شود، به گونه اي كه اندازه گيري و تحليل اين شاخص ها منجر به بهبود در فرايندها شود. د- روش جايزه دمينگ اين جايزه در سال 1950 با توجه به سخنراني هاي آموزشي و نظرات آقاي دمينگ و توسط انجمن مهندسين و دانشمندان ژاپن جهت دستيابي به اهداف زير ايجاد شد: •        بهبود صادرات كشور ژاپن از طريق بهبود كيفيت محصولات •        ترويج كنترل كيفيت فراگيردر سطح شركت يا كنترل كيفيت جامعTQM در بين صنايع •        شناخت راهبردهاي موفقيت آميز در امر كيفيت و ارتقا آگاهي در خصوص اهميت و روش هاي مديريت كيفيت جايزه دمينگ در طول حيات خويش مورد بازنگري هاي متعددي قرار گرفته و اين بازنگري ها همچنان ادامه دارد. اين جايزه در سه مورد زير  اهدا مي گردد: افراد حقيقي كه نقش مهمي در گسترش و پياده سازي موفق كنترل كيفيت جامع با استفاده از روش هاي آماري داشته اند. جوايز كاربردي: اين جايزه به يك سازمان يا بخشي از يك سازمان كه با استفاده از روش هاي كنترل كيفيت فراگير در سطح شركت به بهبودهايي در عملكرد خود دست يافته تعلق مي گيرد. جايزه كنترل كيفيت ويژه كارخانجات: اين جايزه به كارخانجاتي اعطا مي گردد كه با پياده سازي كامل نظام كنترل كيفيت جامع به موفقيت ها و بهبودهاي ويژه اي دست يافته اند. حوزه هاي اصلي جايزه دمينگ  به شرح زير هستند: •        سياست و خط مشي •        سازماندهي •        آموزش و پرورش و اشاعه آن •        جمع آوري اطلاعات خارجي •        تجزيه و تحليل •        استانداردسازي •        كنترل ها •        تضمين كيفيت •        نتايج •        برنامه ريزي براي آينده جايزه دمينگ تاثير شگرفي بر توسعه مديريت و كنترل كيفيت در ژاپن داشته است.

شركت هاي درخواست كننده اين جايزه روش هاي موثري جهت مديريت كيفيت ايجاد كرده و ساختارهايي را براي اجرا بنيان نهاده اند. هدف اصلي اين مدل شناسايي و تشويق شركت ها و سازمان هايي است كه به طور پيوسته كنترل كيفيت فراگير در سطح شركت را كه بر پايه كنترل كيفيت آماري است، به كار مي برند و به يك سطح از استاندارد از نظر كيفيت رسيده اند. ه- روش جايزه ملي مالكوم بالدريج در اوايل دهه 80 ميلادي با توجه به كاهش شديد تراز تجاري آمريكا صاحب نظران اقتصادي اين كشور تلاش وسيعي را براي پي بردن به علت اين ناكامي ها معطوف نمودند و نهايتاً به اين نتيجه رسيدند كه عامل اصلي در كاهش تراز تجاري آمريكا مشكل كيفي محصولات توليد شده آن كشور نسبت به رقباي اصلي خود به خصوص ژاپن مي باشد. لذا گروه ويژه اي زير نظر وزارت بازرگاني آمريكا و زير نظر وزير وقت بازرگاني كه در آن زمان آقاي مالكوم بالدريج بود به بررسي علل توفيق ژاپن نسبت به آمريكا پرداختند و نهايتاً وجود و به كارگيري مكانيزم هاي تشويقي در امر كيفيت مانند جايزه كيفيت دمينگ و جايزه ملي كيفيت در ژاپن را عامل اصلي موفقيت آنها تشخيص دادند. به همين دليل و با توجه به تاكيد شديدي كه بر روي اين موضوع به عمل آمد، در يك كار كارشناسي بزرگ در سال 1987 جايزه ملي كيفيت آمريكا تهيه و با توجه به نقش آقاي بالدريج در تهيه آن و به پاس قدرداني از او به نام جايزه كيفيت ملي مالكوم بالدريجMBNQA نام گذاري شد. در واقع روش مالكوم بالدريج روشي است كه به پياده سازي مفاهيم TQM در سازمان

كمك مي نمايد. در اين روش هفت معيار و روش هاي اجرايي جهت پياده سازي TQM ارايه مي شود. هر سازماني كه در مميزي موسسه بالدريج امتياز بالايي را كسب نمايد برنده جايزه Molcolm Baldrige مي شود، در واقع ارزيابي هايي كه در اين روش انجام مي گيرد به منظور تعيين ميزان پياده سازي معيارهاي Baldrige كه همان مفاهيم TQM است مي باشد، است. اين ارزيابي ها مي تواند توسط خود سازمان ها به صورت خودارزيابي انجام شود ولي براي دريافت جايزه، مميزان وابسته به موسسه بالدريج بايد سازمان را ارزيابي نمايند. معيارهاي مدل روش بالدريج و امتيازات هر معيار •        رهبري(120 امتياز) •        برنامه ريزي استراتژيك(85 امتياز) •        مشتري گرايي و بازارمحور(85 امتياز) •        اطلاعات و تجزيه و تحليل آنها(90 امتياز) •        تمركز و تاكيد بر منابع انساني(85 امتياز) •        مديريت فرايندها(85 امتياز) •        نتايج مالي(450 امتياز) جمع كل امتيازات 1000 مي باشد. ه- روش Bettis يكي از مدلهاي مناسب كه در سال 1982 توسط Bettis ارائه شده است، عملكرد را به ويژگيهاي صنعت(IC)، تصميمات راهبردي (S) و دانش k مرتبط مي سازد . مدل مربوطه به عنوان مدل تحقيق انتخاب گرديد چراكه كاملا سازگار در جهت ارزيابي عملكرد طرح ها مي باشد و تمامي مدلها را پوشش مي دهد. =f(IC,S,k)عملكرد دانشي طرح زنجيره تامين دانشي را مطابق شكل زير در نظر مي گيريم . مطابق با فرمول P=f(IC,S,R)عملكرد دانش طرح  ميتوان عملكرد دانش طرح را در هر زنجيره محاسبه نمود. Pi = o1 * ICi + o2 * Si + o3* ki        ,  i=1,…,6 در فرمول فوق oj  ها (j=1,….3) وزن هاي پارامترها مي باشند. ?oj = 1 با توجه به مشخص بودن عملكرد در

هر زنجيره مي توان عملكرد دانش كل زنجيره تامين (PR)را درغالب يك طرح محاسبه نمود كه بشرح زير است. PR=t1 * P1 + t2 * P2 + t3* P3 + t4 * P4 + t5 * P5 + t6 * P6 در فرمول فوق ti  ها (i=1,….6) وزن هاي پارامترها مي باشند. ti=(oi * wi)^0.5   ,  ?ti = 1 در شكل بالا براي سهولت در بيان الگو ، ارتباطات دانشي سري در نظر گرفته شده است،در حاليكه اگر ساير تعاملات را نيز در نظر بگيريم همچنان مي¬توان با توسعه الگوي پيشنهادي براي عملكرد زنجيره تامين دانشي آنرا اندازه گيري كرد كه اين مي¬تواند بستري براي تحقيقات آتي قرار گيرد. متناسب با مدل مفهومي مقاله، بايستي از روشي براي اجرائي نمودن آن استفاده نمود كه بهينه باشد، در بخش بعدي به آن مي پردازيم. روش شناسي متناسب با مدل مفهومي كه بر پايه مدلهاي كاربردي مي باشد، عملكرد قابل اندازه گيري مي باشد در اين بخش مبتني بر روش مورد كاوي  الگويي براي ارزيابي  و بهينه سازي عملكرد زنجيره تامين طرح ها مبتني بر دانش ارائه مي شود. روش پژوهش مبتني برشش مرحله مي باشد كه در هريك از بخش ها متناسب با موضوع و متغيرهاي مربوطه از روشهاي كمي و كيفي جهت تحليل و بررسي استفاده شده است. عمده روشهاي تحقيق مبتني بر روشهاي آماري و روشهاي تصميم گيري مي باشد. جهت تحليل بهتر سعي شده تا از ابزار مناسب جهت اندازه گيري وگردآوري داده ها استفاده گردد. ابزاراندازه گيري وگردآوري داده ها شامل پرسشنامه و اسناد و مدارك و مصاحبه و مشاهده مي باشد

كه دو ويژگي روائي و پايايي لحاظ گرديده است، روش مورد استفاده جهت تامين روائي مبتني بر روش اعتبارسنجي محتوا مي باشد و براي پايايي از ضريب آلفاي كرونباخ استفاده گرديده است. تحقيق مذكور سعي شده در يك شركت ايراني تست و نتايج مورد بررسي قرارگيرد. روشهاي آماري مبتني بر آمار توصيفي و روشهاي تصميم گيري مبتني بر روش تحليل سلسله مراتبي مي باشد، لازم به ذكر است كه روشهاي تجزيه و تحليل داده ها در انتهاي بخش روش پژوهش آمده است. مراحل اصلي تحقيق بشرح نمودار شماره 2 مي باشد. لازم به ذكر است كه هر يك از بخشهاي الگوي مذكور را ميتوان براساس فرمولهاي ارائه شده ارزيابي نمود. براساس اين الگو ميزان عملكرد دانشي  در هريك از قسمت هاي زنجبره تامين طرح مشخص مي شود بدين ترتيب مي¬¬توان با حاصلجمع موزون آنها عملكرد كلي زنجيره تامين را استخراج نمود. همچنين مي توان در راستاي بهبود آن اقدامات اصلاحي به موقع را انجام داد. صحت اقدامات و ارزيابي بهينه زنجيره تامين بستگي به ميزان شناسايي دانش و محرك هاي آن در هريك از قسمت هاي زنجيره دارد. بهر حال سنجش در هريك از عوامل مبتني بر روش دلفي يا نظرات خبرگان براساس پرسشنامه مي باشد. جمع بندي و نتيجه گيري از ارزيابي ها در جهت ارزيابي بهينه مي توان از تكنيك هاي مختلفي كه مهمترين آن فرآيند تحليل شبكه اي مي باشد استفاده نمود. فرايند تحليل شبكه¬اي ANP يا Analytical Network Process)) ، يك تئوري عمومي سنجش نسبي است كه براي محاسبه اولويت¬هاي نسبي مركب، از اولويت¬هاي نسبي انفرادي به كار مي¬رود . اين

اولويت¬هاي انفرادي، اندازه¬هاي نسبي تاثير عناصري را كه با توجه به معيارهاي كنترلي با هم تعامل دارند، نشان مي¬دهند. روش ANP، از طريق ابرماتريس كه عناصر آن، خود از ماتريس¬هاي تقدم ستوني تشكيل يافته¬اند، پيامدهاي وابستگي و پس¬خوران در داخل و مابين خوشه¬هاي عناصر را دربرمي¬گيرد. گام¬هاي فرآيند تحليل شبكه¬اي • تشخيص سلسله مراتب كنترل؛ شامل معيارهاي آنها براي مقايسه خوشه¬هاي سيستم و زيرمعيارها براي مقايسه عناصر سيستم. چهار سلسله مراتب: اولي براي منافع، دومي براي هزينه¬ها، سومي براي فرصت¬ها¬ و چهارمي براي دانش¬ها. اگر در برخي موارد يك سلسله مراتب اعمال نمي¬شود، به اين دليل است كه همه معيارهاي آن كم¬اهميت هستند؛ در اين صورت سلسله مراتب را ناديده مي¬گيريم. براي منافع و فرصت¬ها بپرسيد: چه چيزي براي تاثير در تكميل آن معيار كنترلي بيشترين منافع را در اختيار ما مي¬گذارد يا بزرگترين فرصت¬ها را ارائه مي¬كند؟ براي مخارج و دانش¬ها بپرسيد: چه چيزي موجب بيشترين مخارج يا روياروئي با بزرگترين دانش¬ها مي¬شود؟ • براي هر معيار يا زير معيار، خوشه¬هاي سيستم را همراه با عناصر آنها مشخص كنيد. • براي سازماندهي هر چه بهتر توسعه مدل، براي هر معيار كنترل، خوشه¬ها و عناصر آنها را به يك طريق مناسب (شايد يك ستون) شماره¬گذاري و مرتب كنيد. براي بيان خوشه¬ها و عناصر در همه معيارهاي كنترلي از يك شماره شناسايي استفاده كنيد. • رويكردي را كه در تحليل هر خوشه يا عنصر به دنبال آن هستيد، مشخص كنيد. . اين كه آيا با توجه به يك معيار كنترلي خاص اين خوشه يا عنصر توسط خوشه¬ها يا عناصر ديگر متاثر مي¬شود يا بر روي آنها

تاثير مي¬گذارد، را مشخص كنيد. • براي هر معيار كنترل، جدولي با سه ستون بسازيد، و برچسب هر خوشه را در ستون وسط قراردهيد. در ستون سمت چپ، همه خوشه¬هائي را كه تأثير گذارند، و در ستون سمت راست، همه خوشه¬هائي را كه از اين خوشه تاثير¬پذيرند در يك سطر بياوريد. • با دنبال كردن هر قلم در جدول فوق، مقايسات جفتي روي خوشه¬ها ترتيب دهيد كه آيا با توجه به آن معيار، اين خوشه روي خوشه¬هاي ديگر تأثير مي¬گذارد يا از آنها تأثير مي¬پذيرد. وزن¬هاي بدست آمده، بعداً براي وزن¬دهي عناصر خوشه¬هاي ستون متناظر ابرماتريس، متناظر با معيار كنترلي به كار مي¬رود. زماني كه هيچ تأثيري وجود ندارد، از صفر استفاده كنيد. • مقايسات جفتي روي خود عناصر داخل خوشه¬ها، طبق تأثير آنها روي هر عنصري در خوشه¬اي ديگر كه به آنها متصل هستند (يا عناصري در خوشه خودشان) ترتيب دهيد. مقايسات با توجه به يك معيار يا زيرمعيار از سلسله مراتب كنترل صورت مي¬گيرد. • براي هر معيار كنترلي، ابرماتريس مربوطه را با چيدن خوشه¬ها، به ترتيبي كه شماره زده شده¬اند، بنا كنيد. براي اين كار همه عناصر داخل هر خوشه را هم به صورت عمودي در سمت چپ و هم به صورت افقي در بالاي ابرماتريس بياوريد. موقعيت تقريبي حق تقدم¬هاي بدست آمده از مقايسات جفتي را به صورت بخشي (زيرستوني) از ستون متناظر ابرماتريس  وارد كنيد. • حق تقدم¬هاي محدودكننده هر ابرماتريس را با توجه به اينكه كاهش¬ناپذير هستند يا كاهش¬پذير به يك ابرماتريس  با ريشه ساده يا چندگانه، و اينكه آيا سيستم داراي دور هست يا نه، محاسبه كنيد. •

حق تقدم¬هاي محدودكننده را با استفاده از وزن¬دهي هر ابرماتريس  محدودكننده با وزنهاي بدست آمده از وزن معيار كنترلي¬اش، و جمع كردن ابرماتريس¬هاي حاصله، سنتز كنيد. • تركيب هريك از سلسله مراتب كنترلي را تكرار كنيد. يكي براي منافع، يكي براي مخارج، يكي براي فرصت¬ها و يكي براي دانش¬ها. • نتيجه را از تقسيم حاصل¬ضرب منافع و فرصت¬ها به حاصل¬ضرب مخارج و دانش¬ها سنتز كنيد. آنگاه گزينه با بيشترين حق تقدم يا تركيب تركيب مطلوبي از گزينه ها را از روي آن بخوانيد. • البته بايد توجه داشت كه گام¬هاي 8 تا 12 را كه گام¬هاي محاسباتي هستند مي¬توان با كمك نرم¬افزار¬هاي تصميم¬گيري مانند Super decisions انجام داد كه عملا سختي روش ANP تا حدود زيادي رفع مي¬شود. متناسب باالگوي فوق وفرمول ارائه شده در قسمت قبل مي توان در يك سازمان عملكرد دانشي را در طرح ارزيابي نمود و بطور مداوم و بصورت شبكه اي بهبود داد. روشهاي تجزيه و تحليل داده ها براي كل تحقيق مبتني بر روش تحقيق انتخاب شده است، براي تجزيه وتحليل داده هاي جمع آوري شده از رويكرد توصيفي(ميانگين) استفاده شده است و براي قضاوت در خصوص سوالات از انحراف معيار و از طيف ليكرت شامل(خيلي كم، كم، متوسط، زياد و خيلي زياد) استفاده شده است. يافته ها الگوي مورد نظر در شركت آلوپن(فعاليت در زمينه آلومينيوم سازي) مورد آزمون واقع شد، با استفاده از آلفاي كرونباخ (مقدار آن بالاي 98.3 درصد بدست آمد) مورد اعتبارسنجي قرار گرفت و اعتبار آن هم علمي و هم توسط 50 درصد كارشناسان و 80 درصد مديران و مديرعامل مورد تائيد قرار گرفت. در

اين تحقيق 40 نفر كارشناس و 15 نفر مدير بطور مستقيم دخيل بوده اند. يافته هاي تحقيق در اين سازمان نشان دهنده عملكرد ضعيف زير 20 درصد تامين دانش در زنجيره تامين طرح هاي سازمان بوده است. در جهت بهينه سازي ان با استفاده از نرم افزار minitab در جهت ارتقاء عملكرد، عملكرد بهينه ميزان زياد يا بالاي 60 درصد مشخص شد. كه در اين راستا 12 اقدام اصلاحي ارائه گرديد كه سازمان موظف به اجراي ان گرديد. بين متغيرهاي  تامين دانش و عملكرد آناليز واريانس يكطرفه انجام گرديد كه نتايج نشاندهنده ارتباط معني دار در سطح آلفاي 5 درصدبه ميزان 98.23 درصد مي باشد. بنابراين فرضيه اصلي تحقيق كه ارتباط بين اين دو مي باشد ثابت مي شود. يعني مي توان گفت كه با افزايش ميزان تامين دانش، عملكرد طرح هاي انرژي را بالا برد. از طرف ديگر با بررسي هاي انجام شده و الويت بندي متغيرهاي پرسشنامه، نتايج زير اخذ گرديد: در اين نظرسنجي متغيرهاي منابع انساني، ساختار، تكنولوژي،خلاقيت و نوآوري داراي الويت اول و بالا بودند. بعبارتي ديگر با مديريت صحيح بر آنها مي توان به نتايج مناسب رسيد. لازم به ذكراست كه ميزان روائي پرسشنامه از اعتبارسنجي محتوا استفاده گرديد كه عمدتا مبتني بر نظرسنجي  مي باشد نتيجه نشاندهنده ميزان 97.784 درصد اعتبار درپرسشنامه ها بوده است. و جهت پايايي آن از ضريب آلفاي كرونباخ استفاده گرديد كه ميزان آن 98.586 درصد بوده است. اين نتايج بيانگر روائي و پايائي تحقيق عملي بوده است. جمع بندي و نتيجه گيري هدف اول از كنكاش پيرامون تعامل دانش و عملكرد در غالب يك

زنجيره تأمين از طريق در نظر گرفتن روابط كلي ميان دانش و عملكرد پيش از تمركز توجه روي تصميمات زنجيره تأمين و سنجه هاي ي عملكرد مربوطه مد نظر قرار گرفت.  بيان لايه و رشته هاي اصلي مديريت دانش درون مديريت زنجيره تأمين هدف دوم اين مقاله بود. از بررسي ها  مشخص مي شود كه  فشارهاي قابل توجهي در فضا و درون زنجيره اعمال مي شود و در برخي موارد اين فشارها ساختارها ، نوع عمليات و روابط را به شكل قابل ملاحظه اي تغيير مي دهند.  اين فرآيندهاي تغيير، شايد در عوض اينكه تكاملي باشند بيشتر تغيير دهنده هستند در نتيجه وضعيت روز افزون عدم قطعيت  و دانش را درون كليه مديران عمل كننده در سراسر مراحل مختلف زنجيره تأمين ايجاد مي كنند. اگرچه رويكردهاي مديريت دانش  در مديريت زنجيره تأمين مدت هاست كه نهفته مانده اند اما  به تازگي تلاشهايي براي مطالعه اين مهم به شكلي منطقي صورت پذيرفته است. پيشنهادات بررسي هاي آيند مي تواند به توسعه بيشتر و عمدتاً رفع سه چالش زير كمك كند: 1. شناسايي ، دسته بندي و ارزشيابي منابع مختلف دانش 2. پژوهش ، ارزشيابي شيوه هاي مديريت دانش كه در بخشهاي به كار گرفته مي شود زمينه مناسب و مهمي براي پژوهشهاي آينده در حوزه مديريت زنجيره تأمين مي باشد. 3. قابل سنجش كردن زمينه هاي مختلف استراتژي هاي مديريت زنجيره تامين از جوانب مهم بررسي مي باشند منابع و ماخذ فارسي وانگليسي 1. افرازه، عباس، "مديريت دانش، مفاهيم، مدل ها، اندازه گيري و پياده سازي"؛ انتشارات دانشگاه صنعتي اميركبير، 1384 2. زنجيراني فراهاني ، رضا.

مديريت زنجيره تامين .تهران، دانشگاه صنعتي امير كبير. 3.  راهنماي گستره دانش مديريت طرح (  2004 PMBOK Guide Edition )، احمدپور، مجتبي آقارضايي، ميثم.

4. Asian Productivity Organization.(2004) “Training Knowledge Workers”,Report of the APO Survey on In-Company Training Strategies for Knowledge Workers. 5. Benati.Luca (2006)“Drift and breaks in labor productivity” Journal of Economic Dynamics Control, Article in press. 6. Broadberry a.Stephen N.,Irwin.Douglas A. (2006) “Labor productivity in the United States and the United Kingdom during the nineteenth century” Explorations in Economic History. Vol. 43.pp. 257–279. ...

كاهش وابستگي اقتصادي ايران به قيمتهاي جهاني انرژي

دكتر فريدون وردي نژاد-مهندس ياسمن گرجي چكيده: امروزه با توجه به رشد تعاملات صنعتي و اقتصادي ميان كشورها، كه به شكلگيري شبكۀ پيچيده اي از ارتباطات و وابستگيهاي متقابل منجر شده، ضريب اثرگذاري يكي از عناصر اين شبكۀ جهاني بر ساير عناصر شدت و حدت بيشتري يافته است. به عنوان نمونه عواقب و پيامدهاي ناگزير بحران مالي اخير(سپتامبر2008) آمريكا كه ريشه در سياستهاي اقتصادي دولتمردان آن كشور دارد، بر ساير كشورهاي جهان، به خصوص كشورهاي داراي روابط اقتصادي مستمر و بنيادين با اقتصاد آمريكا، قابل مشاهده ميباشد.حتي كشور ما ايران، به عنوان يكي از معدود كشورهايي كه با اتخاذ سياست استقلال و عدم وابستگي به اقتصاد جهاني، داراي كمترين ميزان تعاملات اقتصادي با كشورهاي توسعه يافته به خصوص آمريكا ميباشد، به علت وابستگيهاي شديد درآمدهاي دولت به نفت از يك طرف و نقش انكارناپذير دولت در اقتصاد ايران از طرف ديگر، بي ترديد از آثار مخرب بحرانهاي مالي در امان نمي باشد. از آنجايي كه بر اساس سند چشم انداز 1404 ، در افق زماني برنامه ريزي شده همچنان

80 درصد از بودجۀ ايران از درآمدهاي نفتي تأمين ميشود و تدابير لازم جهت كاهش و از بين بردن معضل وابستگي در برنامه ها و سياست گذاريهاي تدوين شده توسط دولت بطور مشخص قابل مشاهده نميباشد، اين امر بر ضرورت پژوهش و بررسيهاي بيشتر در اين رابطه صحه ميگذارد. بررسي و تدوين راهكارهاي كاهش وابستگي اقتصادي ايران به قيمتهاي جهاني انرژي با به كارگيري مدلهاي TOPSIS و AHPدكتر فريدون وردي نژاد هيئت علمي دانشكدۀ مديريت – دانشگاه تهران

واژه هاي كليدي توسعۀ اقتصادي، بحران مالي آمريكا، وابستگي اقتصادي ، خصوصي سازي، TOPSIS و AHPچكيدهامروزه با توجه به رشد تعاملات صنعتي و اقتصادي ميان كشورها، كه به شكلگيري شبكۀ پيچيده اي از ارتباطات و وابستگيهاي متقابل منجر شده، ضريب اثرگذاري يكي از عناصر اين شبكۀ جهاني بر ساير عناصر شدت و حدت بيشتري يافته است. به عنوان نمونه عواقب و پيامدهاي ناگزير بحران مالي اخير(سپتامبر2008) آمريكا كه ريشه در سياستهاي اقتصادي دولتمردان آن كشور دارد، بر ساير كشورهاي جهان، به خصوص كشورهاي داراي روابط اقتصادي مستمر و بنيادين با اقتصاد آمريكا، قابل مشاهده ميباشد.حتي كشور ما ايران، به عنوان يكي از معدود كشورهايي كه با اتخاذ سياست استقلال و عدم وابستگي به اقتصاد جهاني، داراي كمترين ميزان تعاملات اقتصادي با كشورهاي توسعه يافته به خصوص آمريكا ميباشد، به علت وابستگيهاي شديد درآمدهاي دولت به نفت از يك طرف و نقش انكارناپذير دولت در اقتصاد ايران از طرف ديگر، بي ترديد از آثار مخرب بحرانهاي مالي در امان نمي باشد. از آنجايي كه بر اساس سند چشم انداز 1404 ، در افق زماني برنامه ريزي شده همچنان 80

درصد از بودجۀ ايران از درآمدهاي نفتي تأمين ميشود و تدابير لازم جهت كاهش و از بين بردن معضل وابستگي در برنامه ها و سياست گذاريهاي تدوين شده توسط دولت بطور مشخص قابل مشاهده نميباشد، اين امر بر ضرورت پژوهش و بررسيهاي بيشتر در اين رابطه صحه ميگذارد.با توجه به زنگ خطري كه با بحران مالي جهاني و تبعات آن براي كشورهاي وابسته به درآمدهاي نفتي و به تبع آن ايران در راستاي ميزان وابستگي سياستهاي دولت به اين درآمد گوش ميرسد، اين مقاله سعي در بررسي و تدوين راهكارهاي مؤثر در راستاي كاهش وابستگيهاي اقتصادي به درآمدهاي نفتي دارد. متدولوژي به كارگرفته شده در اين پژوهش، تدوين راهكارهاي مورد نظر با استفاده از ابزارهاي تصميم گيري چند شاخصه (MADM) مشتمل بر دو مدل فرآيند تحليل سلسله مراتبي (AHP) و تكنيك رده بندي ترجيحات بر اساس مشابهت با راه حل ايده آل (TOPSIS) بر پايۀ داده هاي بدست آمده از پرسشنامه هاي نظرسنجي آراي خبرگان در حوزۀ انرژي ميباشد.مقدمهامروزه در آستانه ي صد ساله شدن صنعت نفت ايران اهميت صنايع انرژي مبتني بر سوخت هاي فسيلي در نظام اقتصادي اجتماعي و سياسي كشور ما بر كسي پوشيده نيست، و به نوعي آينده مطلوب كشور ما با آينده انرژي پيوندي تعيين كننده دارد.ايران در جايگاه طبيعي خود و با كشف ميادين فوق بزرگ و بزرگ نفت و گاز دومين دارنده اين ذخاير در جهان مي باشد. 99/136 ميليارد بشكه ذخيره هيدروكربور مايع و 17/28 تريليون متر مكعب ذخيره گاز قابل استحصال در پايان سال 86 جايگاه ايران را در تأمين بخشي از نفت موردنياز جهان براساس سهميه بندي

سازمان اوپك در رتبه دوم قرار داده است. از نظر ميزان ذخاير گاز، ايران پس از روسيه مقام دوم را در جهان و رتبه اول را در اوپك دارد.]1[تاريخ تمدن بشر با شناخت نفت و كاربردهاي متنوع آن در عرصه هاي اجتماعي، صنعتي و اقتصادي جلوه اي نوين يافت و تحولات چشمگيري را تجربه كردو نقش نفت در تأمين انرژي و سرعت بخشيدن به پيشرفت تمدن بشري روز به روز فراگيرتر مي شود.اما در عصر جديد صنعت نفت با چالشهاي جديدي نظير تغيير جغرافيايي تقاضاي نفت، تغيير الگوي تقاضاي فرآورده هاي نفتي ، تمايل به سوي سوختهاي تميزتر و كاراتر، تحول اين نكته كه كجا و چگونه نفت توليد شود روبروست كه در دهه 60 و اوايل دهه هفتاد هرگز آنها را تجربه نكرده و اين چالش ها باعث شده كه بازار نفت امروزي جهان در مقايسه با دهه هاي گذشته تفاوت هاي اساسي داشته باشد. علاوه بر آن تبعات جهاني شدن و افزايش تعاملات كشورها كه تاثير پذيري آنها را از يكديگر افزايش ميدهد چالشي است كه در ابتدا به نظر جز مزيت همراه نداشت ليكن بحران اخير آمريكا و ركود اقتصادي فراگيري كه جهان را در بر گرفته بر بازار نفت هم سايه انداخته تهديد بزرگي براي اقتصاد كشورهاي نفت خيز شكل گرفته است.ايران كشوري سرشار نعمت ها و منابع خدادادي است.منابعي كه از سويي اهميت آنرا صد چندان مي سازد و از سوي ديگر وجود آن و درآمد هاي سرشار حاصل شده از آن و نداشتن برنامه اي صحيح براي استفاده ي مناسب از آن را ميتوان از عواملي كه منجر به توسعه نيافتگي كشور ما شده است برشمرد.

تعبير نفرين سياه براي نفت اشاره به وابستگي مالي و اقتصادي بيش از حد به دارد .كشور هاي در حال توسعه كه مايل به تحقق اهدافي چون ، توليد ثروت و ايجاد عدالت اجتماعي هستند ناگزير از اتخاذ استراتژي هاي مناسب توسعه به ويژه مطابق با شرايط فرهنگي ،اجتماعي و اقتصادي بومي شان هستند .در اين راستا لازم است منابع مادي و منابع انساني ،تامين گرديده و سياست هاي متناسب اقتصادي چه از لحاظ كمي و چه از لحاظ كيفي تدوين شود ]2[ و منابع انساني و منابع مادي در بستر امنيت ملي و تحت مديريت نظام سياسي كارآمد و مشاركت آحاد مردم در عرصه هاي اقتصادي تامين ميگردد.اقتصاد ما به دلايل متعدد كه عمدتاً به سياستگذاري مربوط مي شود، محصولات ناچيزي را در بخش هاي صنعت و كشاورزي توليد كرده و به دنياي خارجي صادر مي كند و براي تأمين نيازهاي وارداتي خود عمدتاً به صادرات نفت خام وابسته است. بيش از 80 درصد از منابع ارزي كشور و بيش از 70 درصد از منابع بودجه عمومي به طور مستقيم و غيرمستقيم، از محل بخش نفت تأمين مي شود. ]3[صنايع نفت و گاز به عنوان مهمترين صنايع كشور در تحقق ايراني توسعه يافته با جايگاه اول علمي، اقتصادي و فناوري منطقه (كه به عنوان آينده ي مطلوب در سند چشم انداز ترسيم شده است) نقش مهمي را ايفا خواهند كرد. ]4[ از اين رو ضرورت پايش مستمر محيط پويا و تحولات جهاني اتخاذ رويكرد پيش نگر به جاي انفعالي و انتخاب راهكار مناسب در مواجهه با مسائل پيش بيني نشده به خوبي محسوس است.بحران مالي سپتامبر 2008:در سال

2008 ميلادي اقتصاد جهان بدترين بحران طي 60سال اخير را تجربه كرد. در نيمه اول دهه حاضر فضاي حاكم بر اقتصاد به گونه اي بود كه سرمايه گذاران، بنگاه هاي توليدي و مصرف كنندگان انتظار آينده روشني را داشتند و ريسك فعاليت اقتصادي خود را بسيار پايين ارزيابي مي كردند در اين بازه زماني قيمت مسكن و ديگر كالاهاي سرمايه اي در جهان بسيار بالا بود. همين مساله سبب شد تا حجم فعاليت هاي اقتصادي و صنعتي انجام شده در جهان بيشتر از برآوردهاي گذشته شود و نرخ رشد اقتصاد جهان با سرعتي بيشتر از انتظار افزايش يابد. بحران زماني آغاز شد كه اين حباب ساختگي از بين رفت و كاهش قيمت مسكن و ديگر كالاهاي سرمايه اي در كشورهاي توسعه يافته و صنعتي آغاز شد هم اكنون بيشتر از يك سال است كه اقتصاد جهان با اين بحران دست و پنجه نرم مي كند. اثرات منفي بحران بر اقتصاد آمريكا، شاخص هايي نظير اشتغال و رشد اقتصادي را تحت تاثير قرار داده و در پي تعميق و توسعه آن، بحران هاي منطقه اي شكل گرفته و در مجموع رشد اقتصادي جهان رو به كاهش نهاده است.تقاضا براي نفت خام كه متاثر از رشد اقتصادي در آمريكا و جهان است نيز تحت تاثير اين پديده قرار گرفته و با كاهش رشد اقتصادي آمريكا و جهان ، تقاضاي نفت خام نيز روندي نزولي را در پيش گرفته و لذا بازار با شرايط مازاد عرضه مواجه گرديده و قيمت هاي نفت نيز به تبع آن به سرعت رو به كاهش گذاشته است. شكل 1 ميزان رشد تقاضا جهاني نفت بين سالهاي 2007-2009

را نمايش ميدهد. همان طور كه مشاهده ميشود دركشورهاي عضو OECD علي الخصوص آمريكا تقاضاي نفت روند كاهشي شديدي را تجربه ميكند. اگرچه در دراز مدت اين روند به كاهش عرضه و افزايش قيمت منجر ميشوداما در كوتاه مدت بنا به ارزيابي شماري از كارشناسان، در صورت تداوم بحران مالي بين المللي، قيمت جهاني نفت نيز همچنان به سير نزولي خود ادامه خواهد داد. بهاي هر بشكه نفت كه در ماه ژوئيه ي 2008 به بيش از 147 دلار افزايش يافت، در حال حاضر در محدوده 40 دلار نوسان ميكند. مهم ترين عواملي كه ميانگين قيمت نفت برنت را به 40 دلار در هر بشكه رساندند عبارت بودند از 1. عمق بحران و عدم اميدواري به بهبود اقتصاد جهاني در كوتاه مدت2. پيش بيني كاهش تقاضاي نفت بدليل وقوع ركود حاضر3. پيش بيني عدم پايبندي كامل اعضاي اوپك بر كاهش توليد رشد تقاضاي جهاني نفت به تفكيك منطقهاقتصاد ايران علي رغم استقلال نسبي از اقتصاد جهان از تداوم بحران در بازارهاي مالي بين المللي كه به كاهش بيشتر بهاي نفت مي انجامد به شدت آسيب خواهد ديد چرا كه 60 درصد درآمدهاي دولت ايران از راه فروش نفت تأمين مي شود. درآمدهاي مالياتي و گمرك و نظاير آن نيز مستقيم و غيرمستقيم به فعاليت هاي شركت ها و صنايع وابسته است. همچنين بنگاه هاي اقتصادي نيز كليه واردات مواد اوليه، تجهيزات، قطعات يدكي و ماشين آلات و ساير نيازهاي وارداتي خود را با دلارهاي حاصل از فروش نفت انجام مي دهند. لذا تقريبا تمامي متغيرهاي اقتصادي كشور به نوعي وابسته به درآمد نفت و قيمت آن مي باشند. بنا به برخي ارزيابي ها، درآمدها و هزينه هاي دولت

در سال 1387 بر اساس نفت بشكه اي 80 دلار تنظيم شده بود. لذا سقوط قيمت نفت به زير اين مبلغ به سرعت تأثيرات منفي خود را بر اقتصاد ايران نشان خواهد داد و دولت دچار كسري بودجه مي شود.با وجود تهديداتي كه وقوع بحران براقتصاد كشور تحميل مينمايد ضرورت تجديد نظر در سياستهاي كشور بيشتر نمود پيدا ميكند و با تفكر و نگاه استراتژيك و بهره مندي از نقاط قوت ايران ميتوان تهديدات را به فرصت تبديل نمود. اين پژوهش تلاش دارد با استفاده از متدولوژي هاي علمي تحقيق، در كاهش وابستگي اقتصاد كشور راهكارهايي پيشنهاد نمايد.متدولوژي:بي ترديد شناخت مشكلات و ارائه راهكار در هر حوزه اي مستلزم دقت نظر ، بينش عميق و بهره گيري از اساس اصول علمي و تجربيات در تحقيق ميباشد و حساسيت اين امر در مسائل اقتصادي و در سطح بين المللي كه به مراتب از پيچيدگي بيشتري برخوردارند افزايش ميابد .در اين پژوهش براي يافتن پاسخي مناسب براي مسئله تحقيق ،كاهش وابستگي اقتصادي ايران به قيمتهاي جهاني انرژي، از تكنيك سناريو نويسي استفاده شده است . سناريوها به دو دسته اكتشافي و آرمان تقسيم ميشوند. سناريوهاي اكتشافي با تمركز بر اينكه چه چيزي تحت شرايط مختلف اتفاق ميافتد؟ اين دسته از سناريوها با پرسش "چه مي شود اگر ... ؟ همراهند. مثلا "چه مي شود اگر استراتژي x را دنبال كنيم؟اما سناريوهاي آرماني بر اين امر تمركز دارند كه چگونه آينده هايي خاص مي توانند محقق و يا اجتناب شوند، كه اين رويكرد سناريو نويسي بدليل تطابق بيشتري با مسئله تحقيق انتخاب. و سه سناريو پيشنهاد گرديد. سپس به منظور

رفع نقيصه هاي وارد به روش سناريو نويسي همچون انتزاعي و فانتزي بودن اين متد به جهت ارتقا اعتبار و گزينش سناريوي منتخب از تكينك هاي MADM در تصميم گيري از بين آلترناتيوها با چندين معيار استفاده شده است. بدين ترتيب كه هر سناريو يك آلترناتيو در نظر گرفته ميشود و ارزيابي و انتخاب بهترين گزينه ها بر اساس معيارهاي تعريف شده در فرمهاي مربوطه مطابق اصول روش AHP و TOPSIS توسط خبرگان انجام ميپذيرد. جهت گزينش علمي و صحيح شاخص هاي مؤثر بر انتخاب راهكارهاي ممكن اجرايي، پرسشنامه اي مجزا شامل عوامل مؤثر بر كاهش وابستگي به درآمدهاي نفتي تدوين و جهت نظرسنجي در اختيار خبرگان صنعت نفت قرار گرفت. قريب 150 پرسشنامه توزيع گرديد كه از اين تعداد 100 نسخه تكميل و در پژوهش مورد استفاده واقع شد.مباني نظري توسعۀ اقتصادي:رشد اقتصادي يك كشور عبارت است از افزايش توليد ملي واقعي سرانه آن كشور در يك دوره بلند مدت. كلمه رشد در زبان فارسي به معناي بزرگ شدن است و اين بزرگ شدن بسته به مورد آن مي تواند جنبه طولي، وزني، سطحي، و يا حجمي داشته باشد به هر حال رشد داراي مفهوم كمي است.كلمه توسعه در لغت به معني گسترش و بهبود است اگر چه داراي بعد كمي مي باشد اما در اصل داراي ابعاد كيفي است. توسعه اقتصادي مفهومي فراتر از توليد بيشتر دارد و به بيان ديگر محيط بر رشد است توسعه اقتصادي فرآيندي است در آن يك سري تحولات و تغييرات بنيادي در ساختارهاي اقتصادي، اجتماعي ، فرهنگي و سياسي جامعه به وقوع مي پيوندد.]5[حلقه مفقوده توسعه نيافتگي

هر جامعه اي در همه عنصرها را بايد در نبود عنصر رقابت جستجو كرد براي ايجاد رقابت بايد شرايط و فرصت هاي برابر براي افراد در همه زمينه ها ايجاد شود تحقق اين امر نيز مستلزم قرار دادن انسان به عنوان محور مدار و هدف توسعه است. ]6[همراه با توسعه اقتصادي حتماً رشد اقتصادي اگر چه با تاخير زماني حاصل شود اما رشد اقتصادي ممكن است توسعه به بار نياورد. از آنجا كه توسعه اقتصادي شامل جنبه هاي كيفي نيز مي شود سطح توليد سرانه به تنهايي نمي تواند شاخص مناسبي براي اندازه گيري سطح توسعه اقتصادي يك جامعه باشد به همين جهت به منظور سنجش سطح توسعه يافتگي جوامع و مقايسه بين آنها از يك سري شاخص هاي ديگر اقتصادي ، اجتماعي ، سياسي و فرهنگي استفاده مي شود نمونه آن شاخص تركيبي توسعه اجتماعي است كه توسط موسسه تحقيقات براي توسعه سازمان ملل در سال 1970 تهيه شده است در اين كار از 73 شاخص جزئي اقتصادي اجتماعي با وزن هاي متفاوت استفاده شده است به عنوان مثال: مصرف سرانه پروتئين برق فولاد و انرژي اميد به زندگي در صد ثبت نام شدگان در مدارس به كل جمعيت درس تحصيل تيراژ روزنامه بر حسب هر هزار نفر جمعيت تجارت خارجي سرانه و ...]5[اختصاص درآمدهاي نفتي به سرمايه گذاري در برنامه هاي توسعه در ايران از همان اولين برنامه عمراني اين وظيفه خطير را به عهده گرفت . سازمان برنامه ريزي و اقتصاد برنامه اي ايران كه از سال 1327 به وجود آمد، فرايند عمران و توسعه اقتصادي و اجتماعي كشور از محل درآمد

حاصل از فروش نفت خام با نظارت سازمان برنامه، پايه گذاري شد . اين رويكرد در برنامه هاي عمراني هفت ساله و پنج ساله كشور تا آغاز دهه 1350 با تغييرات و نوساناتي ادامه پيدا كرد ولي طي اين دوره 30 ساله، به تدريج استفاده از منابع درآمدي حاصل ازفروش نفت خام براي تأمين بخشي از كمبودها و كسري هاي بودجه جاري دولت متداول شد كه تا به امروز نيز همچنان ادامه پيدا كرده است[7]. به نظر هيرشمن اجراي استراتژي رشد متعادل براي كشورهاي در حال توسعه زيان بار است زيرا پراكنده ساختن نيروي كار متخصص و سرمايه محدود ياعث كاهش بازدهي آنها و در نتيجه كاهش رشد اقتصادي اينگونه جوامع مي شود.منظور از رشد نامتعادل اولويت دادن و انتخاب بخشي از اقتصاد به عنوان بخش پيشتاز و تمركز سرمايه در آن است.استراتژي رشد نا متعادل داراي دو رويكرد زير مي باشد:1- انتخاب طرح هاي استراتژيك در سرمايه هاي اجتماعي بالاسري سودآوري طرح هايي مستقيماٌ مولد را افزايش داده و از اين طريق فعاليت هاي مستقيماٌ مولد به دنبال فعاليت هاي اجتماعي بالا سري كشيده شوند.2- طرح هاي استراتژيك مستقيماٌ مولد را انتخاب كنيم كه نتيجتاٌ كمبود طرح هاي اجتماعي بالا سري احساس خواهد شد و بدين ترتيب فعاليت هاي مستقيماٌ مولد فعاليت هاي اجتماعي بالا سري را به دنبال خود مي كشند.در حوزه اقتصاد، منابع طبيعي عموماً جزو عواما توليد هستندكه به توسعه و رشد اقتصادي كمك ميكنند. منابع طبيعي از اين بعد"طبيعي" خوانده ميشوند كه " هديه طبيعت" به حساب مي آيند. ادبيات مربوط به آثار اتكاي كشورها به صدور منابع معدني را

ميتوان در دو حوزه نظريه دولت رانتير و نظريه بلاياي منابع از يكديگر جدا كرد. كه در هر دو حوزه مباحث مبسوطي انجام شده است. جدا از آثار غير مستقيمي كه در چارچوب منازعات خشونت بار و ضعف نهادها مطرح ميشود كه در اين تحقيق تنها به اشاره گذرا به اين آثار اقتصادي – اجتماعي مستقيم وفور منابع اكتفا ميكنيم :1. منابع طبيعي به ديگر بخشهاي قابل تجارت و منابع رشد اقتصادي و توسعه آسيب مي زنند2. سبب پيگيري سيساستهاي اقتصادي غير عاقلانه ميگردند.3. اقتصاد كشور را در برابر شوكهاي خارجي آسيب پذير ميكند.بديهي است كه از منافع پيدايش نفت در رشد كشورهاي خاورميانه نمي توان چشم پوشي كرد همانطور كه جياكو مولوسياني در اين باب مينويسد : با پيدايش نفت در خاورميانه ، تفاوت پيشين در ساختارهاي دولت در منطقه تقريباً از ميان رفته است. امروزه مصر با داشتن پيشينه شش هزار ساله در زمينه وجود ساختار دولت متمركز و عربستان با نداشتن پيشينه هرگونه ساختار قدرت در شبه جزيره ، تفاوت چنداني با يكديگر ندارند. ]12[انتخاب شاخصهاي مؤثر در مدل:جهت گزينش علمي و صحيح شاخص هاي مؤثر بر انتخاب راهكارهاي ممكن اجرايي، پرسشنامه اي شامل عوامل مؤثر بر كاهش وابستگي به درآمدهاي نفتي تدوين و جهت نظرسنجي در اختيار خبرگان صنعت نفت قرار گرفت. قريب 150 پرسشنامه توزيع گرديد كه از اين تعداد 100 نسخه تكميل و در پژوهش مورد استفاده واقع شد. جهت سنجش تأثير و امكان وقوع هر يك از گزينه ها از سه معيار اهميت، احتمال وقوع و اطمينان پاسخ دهنده استفاده شد. به منظور انتخاب شاخصهاي نهايي ميانگين هندسي

معيارهاي فوق براي هر دسته از گزينه هاي مورد بررسي محاسبه و در نهايت 6 دسته از گزينه ها به عنوان شاخصهاي نهايي انتخاب شدند كه عبارتند از:جذب سرمايه هاي خارجي، مسائل مديريتي، ، تقويت شركتهاي داخلي، توسعۀ زير ساختها، ، ،تحقيق و توسعه و فناوري به ترتيب به عنوان مهم ترين شاخصهاي مؤثر بر رويكردهاي جايگزين كاهش وابستگي به درآمدهاي نفتي انتخاب ميشوند.انتخاب راهكارهاي كاهش وابستگي به درآمدهاي نفتي:براساس اصل 44 قانون اساسي، اقتصاد ايران به سه بخش دولتي، تعاوني و خصوصي تقسيم شده است . بخش دولتي شامل كليه صنايع بزرگ، صنايع مادر، بازرگاني خارجي، معادن بزرگ، بانكداري، بيمه، تأمين نيرو، سدها و شبكه هاي بزرگ آبرساني، راديو و تلويزيون، پست و تلگراف و تلفن، هواپيمائي، كشتيراني، راه و راه آهن و مانند اينها است كه به صورت مالكيت عمومي و در اختيار دولت است .بخش خصوصي شامل آن قسمت از كشاورزي، دامداري، صنعت، تجارت و خدمات مي شود كه مكمل فعاليتهاي اقتصادي دولتي و تعاوني است. مالكيت در اين سه بخش تا جايي كه با اصول ديگر مطابق باشد و از محدوده قوانين اسلام خارج نشود و موجب رشد و توسعه اقتصادي كشور گردد و مايه زيان جامعه نشود مورد حمايت قانون جمهوري اسلامي است.هدف از اجراي سياستهاي كلي اصل 44 در صنعت نفت ايران ارتقاي بهره وري و رشد و توسعه فناوري و نوآوري در راستاي دست يافتن به چشم انداز 20 ساله و منافع و مصالح ملي مي باشد.چشم انداز صنعت نفت جمهوري اسلامي ايران تا افق 1404عبارتست از تبديل شدن به: نخستين توليدكننده مواد وكالاهاي پتروشيمي در منطقه از

لحاظ ارزش دومين توليد كننده نفت دراوپك با ظرفيت 7 درصد از تقاضاي بازار سومين توليدكننده گاز درجهان با سهم 8 تا 10 درصد تجارت جهاني داراي جايگاه اول نفت و گاز در منطقهميزان سرمايه و منابع مالي مورد نياز صنعت نفت، گاز و پتروشيمي در ايران براي رسيدن به جايگاه آرماني اش، ارتباطي بسيار نزديك با چگونگي فرآيند اجراي سياست هاي اصل 44 در اين صنعت دارد. واقعيت نشانگر آن است كه تا سال 1404 (با فرض قيمت پايه سرمايه گذاري سال 2005) معادل 230 ميليارد دلار در بخش بالادستي (توسعه ميادين نفت وگاز) و در حدود 215 ميليارد دلار در بخش پايين دستي، سرمايه گذاري مورد نياز خواهد بود.بنابراين، همان طور كه در سياست هاي ابلاغي اصل 44 تصريح شده است، با واگذاري بخش پايين دستي نفت به بخش خصوصي و با حمايت بخش دولتي از حضور و فعاليت بخش خصوصي در عرصه صنعت نفت، گاز و پتروشيمي، دولت قادر خواهد بود فارغ از دغدغه سرمايه گذاري در بخش پايين دستي، نسبت به اجراي اهداف و برنامه هايش در توسعه بخش بالادستي اقدام نمايد و ميزان توليد نفت و ميعانات گازي را به سطح هدف گذاري شده 7 ميليون بشكه در روز در افق 1404 خورشيدي برساند.از طرف ديگر كمپاني هاي فعال در حوزه انرژي، بيش از اكثركسب و كارهاي ديگر، نيازمند در اختيار داشتن چشم اندازي در درازمدت هستند. به همين دليل كمپاني شل بيش از 30 سال است كه به تهيه سناريوهاي جهاني مي پردازد.در اين پژوهش با در نظر گرفتن تفاوتهاي بسياري كه در زمينه هاي مختمف بين كشور و يك سازمان مي تواند وجود داشته باشد همچون سياست

گذاريها در سطح كلان كشوري ، اختاف منافع و مطلوبيت ها با در نظر گرفتن سناريوي جهاني شل كه تا سال 2025 تدوين گشته شده، راهكارهايي با محوريت خصوصي سازي در كشور پيشنهاد شده است. در ابتدا به معرفي اجمالي اين سناريو پرداخته ميشود.در سناريوهاي پاياني شل كه تا سال 2025 را به تصوير مي كشد، از طريق ارائه ي سه دسته از نيروها يعني محرك هاي بازار، نيروي اجتماع و اعمال فشار مقررات و تشريح گزينش هر كدام از اين نيروها به سمت سه هدف اوليه و در واقع سه عامل محرك كارايي،انسجام اجتماعي و امنيت ،راهي براي عبور از اين پيچيدگي ارائه مي كند.هرچند جوامع معمولا هر سه هدف را دنبال مي كنند اما اين نيروها معمولا اثر متقابلي بر هم دارند و از اين رو براي پوشش دادن به كليه تعاملات نيروهاي سه گانه و موازنه ي گزينه هايي كه در درازمدت به شكل گيري فضاي كسب و كار اثر مي گذارند، كمپاني شل از سه سناريوي : جهاني شدن با اعتماد اندك ،درهاي باز و پرچم ها بهره مي گيرد. در ذيل به توضيحي مختصر درباره ي هريك از سناريو ها خواهيم پرداخت.سناريوهاي جديد در رئوس مثلث تعريف نمي شود بلكه براساس مناطقي از مثلث معضلات كه پذيرفتني ترين نوع توازن را بين اين اهداف متنوع و پيچيده ارائه مي دهند ،بنا مي شود. اين مناطق تحت عنوان «دو برد يك باخت » شناخته مي شوند كه در آنها نيروها به نوعي باهم تركيب شده كه بخش قابل قبولي از دومورد اهداف مذكور محقق شود .جهاني شدن با اعتماد اندك :يك

جهان قانون زده با شعار به من ثابت كن ،عدم حضور راهكارهاي بازاري براي بحران امنيت و اعتماد،تغييرات قانوني سريع ،هيات هاي قضايي متداخل و قوانين متضاد و مغاير با هم باعث شده اند كنترل بر بازار به صورت مداخله جويانه اي انجام شود ،بهينه سازي امور در كوتاه مدت در دستور كار قرار بگيرد و يكپارچگي به صورت عمودي دنبال شود.درهاي باز : جهاني پراگماتيك (عمل گرا )با شعارهايي چون مرا بشناس ،امنيت درون ساخته و مورد پذيرش ،هماهنگي نظارتي ،درك متقابل ،رسانه هاي مستقل ،ضوابط عملي داوطلبانه و ارتباط نزديك بين سرمايه گذاران و جامعه ي مدني باعث ايجاد يكپارچگي فرا مرزي و زنجيره ي ارزش مجازي مي شوند .مهارت هاي شبكه سازي و مديريت وجهه و اعتبار به صورتي فراگير كاملا ضروري مي باشد.پرچم ها : جهاني دوگماتيك (متعصب ) با شعار از من پيروي كن ،رويكردهاي تعصب آميز ،تجزيه و تقسيم حوزه هاي تحت نظارت ،اولويت هاي ملي و مناقشات مختلف در مورد ارزش ها و مسائل مذهبي براي افراد درون هر گروه مزيت هايي به همراه دارد و فرآيند جهاني شدن را متوقف مي كند .اجتماعات محدود و دربسته حمايت ها و استانداردهاي ملي ،تقسيم بندي حوزه هاي تحت نظارت را با مشكل مواجه مي كند . [8]با توجه به الگوي سناريوي مثلث معضلات شركت شل و اين نكته كه خصوصي سازي راه كاري گريز ناپذير در راستاي توسعۀ اقتصادي و تحقق اهداف سند چشم انداز 1404 مي باشد، سه راهكار زير به عنوان گزينه هاي موجود براي كاهش وابستگي به درآمدهاي نفتي در اين پژوهش مورد بررسي و اولويت

بندي قرار گرفته و در نهايت گزينش راهكار منتخب بر اساس شاخصهاي انتخاب شده از طريق مدلهاي AHP و TOPSIS صورت ميگيرد. شايان ذكر است در روشهاي تصميم گيري چند شاخصه عموماً براي افزايش اعتبار تصميم از دو روش همزمان استفاده ميشود به يك روش اكتفا نميكنند.راهكارهاي پيشنهادي جهت كاهش وابستگي اقتصادي به درآمدهاي نفتي:1) خصوصي سازي با درهاي باز : با تغيير سيساتها در تعاملات بين المللي و گشودن درهاي خصوصي سازي به روي سرمايه گذاران و شركتهاي بين المللي محقق ميگردد.2) خصوصي سازي با اعتماد اندك : حد واسط دو سناريو ديگر بوده در عين حفظ صيانت ملي گسترش تعاملات بين المللي با هدف جلب سرمايه هاي خارجي مورد نياز جهت تحقق اهداف سند چشم انداز و اصل 44.3) خصوصي سازي داخلي :كه با الويت هاي ملي گرايانه و به صورت مستقل از جهان وبه صورت ايزوله صورت ميگردد.معرفي ابزارهاي تصميم گيري چند شاخصه1. AHP:روش AHP توسط فردي عراقي الاصل به نام ساعتي ، در دهه 1970پيشنهاد شد. اين روش مانند آنچه در مغز انسان انجام ميشود، به تجزيه و تحليل مسائل ميپردازد.AHP تصميم گيران را قادر ميسازد اثرات متقابل و همزمان بسياري از وضعيت هاي پيچيده و نامعين را تعيين كنند.در اين مدل ابتدا با استفاده از مقايسات زوجي ضريب اهميت هر شاخص تعيين ميشود و سپس اين ضرايب بهنجار ميشوند در مراحل بعدي مقايسات زوجي گزينه هاي موجود بر اساس هر يك از شاخصها در ماتريسهاي مقايسات زوجي صورت ميگيرد، در مورد اين ماتريسها نيز بهنجارسازي از طريق روش بهنجارسازي ساده صورت ميگيرد. [9]در نخستين گام از مدل AHP جهت امتياز

دهي بر اساس مقايسات زوجي از نسبت امتيازات بدست آمده از شاخص اهميت در پرسشنامه هاي توزيع شده ميان خبرگان استفاده شده است. از آنجا كه مقايسات براساس مقايسۀ رديف به ستون ميباشد، امتياز بهنجار شده از تقسيم امتياز به جمع هر ستون بدست مي آيد. آنجه در رابطه با مقايسات زوجي شاخصها ذكر شد در رابطه با كليۀ ماتريسهاي مقايسات زوجي گزينه ها نيز صدق ميكند.مقايسات زوجي شاخصها و وزنهاي نسبيشاخصها جذب سرمايه هاي خارجي مسائل مديريتي تقويت شركتهاي داخلي توسعۀ زير ساختها تحقيق و توسعه فناوريجذب سرمايه هاي خارجي 035/1 072/1 082/1 086/1 106/1مسائل مديريتي 965/0 035/1 044/1 049/1 068/1تقويت شركتهاي داخلي 932/0 966/0 009/1 013/1 032/1توسعۀ زير ساختها 923/0 957/0 990/0 004/1 022/1تحقيق و توسعه 919/0 952/0 986/0 995/0 018/1فناوري 903/0 935/0 968/0 977/0 982/0جمع 68/5 92/5 054/5 109/5 136/5 248/5ماتريس بهنجار شدۀ مقايسات زوجي شاخصها و وزنهاي نسبيشاخصها جذب سرمايه هاي خارجي مسائل مديريتي تقويت شركتهاي داخلي توسعۀ زير ساختها تحقيق و توسعه فناوري ميانگينجذب سرمايه هاي خارجي 175/0 212/0 212/0 211/0 211/0 204/0مسائل مديريتي 170/0 205/0 204/0 204/0 204/0 197/0تقويت شركتهاي داخلي 164/0 163/0 197/0 197/0 197/0 184/0توسعۀ زير ساختها 163/0 162/0 196/0 195/0 195/0 182/0تحقيق و توسعه 162/0 161/0 195/0 195/0 194/0 181/0فناوري 159/0 158/0 192/0 195/0 191/0 178/0پس از تشكيل ماتريس بهنجار شدۀ مقايسات زوجي شاخصها و وزنهاي نسبي نوبت به مقايسه زوجي هر يك از راهكار ها بر اساس شاخص هاي منتخب ميرسد. ابتدا جذب سرمايه هاي خارجي كه مهم ترين شاخص از نظر خبرگان شناخته شده است . تعامل با دنياي خارج و بروز پديده جهاني

شدن موجب شد سرمايه، فناوري و مديريت، به عنوان كالايي فراملي از كشورهاي پيشرفته صنعتي به سوي كشورهاي در حال توسعه، كه داراي ظرفيت هاي خالي بسيار و نيروي كار ارزان بودند، به حركت درآيد. ورود سرمايه، ضعف تشكيل سرمايه را جبران كرد و ارتقاي فناوري، بهبود كيفيت نيروي انساني و مديريت، به بهره برداري كاراتر از ظرفيت هاي تازه منجر شد. اين امر در جهت بهبود سطح درآمد سرانه در كشورهاي در حال توسعه تاثير فراواني گذاشت.اگر در قبال اين جريان سياست مقابله و عدم بهره گيري از آن را در پيش بگيريم ، با اتكاء به درآمد نفت و سرمايه گذاري داخلي كه در حدود بيست درصد از GDP را شامل مي شود ناگزير از طي مسيري هستيم كه در آن درآمد سرانه كشور هر سي سال، صرفاً دو برابر شود. اما راه حل ديگر اتخاذ ديپلماسي فعال و كاملاً هوشيارانه، از نوع آنچه كه امروز در جهان در حال توسعه به كرات مشاهده مي كنيم است و مي تواند كشور را از حجم عظيمي از سرمايه و جرياني سريع از فناوري برخوردار سازد و رشد و رفاه را به ارمغان بياورد. راه حل اول، هر چند ساده ترين راه است، ليكن نمي تواند پاسخگوي نسل آينده باشد. [4]افزايش تعاملات بين المللي و كاهش فشارهاي اقتصادي و تحريم ها، افزايش جذب سرمايه گذاري خارجي و... اهدافي است كه در تحقق ايراني آباد و با عظمت آنچنان كه شايسته آن است ،تاثيري غيرقابل انكار خواهد گذاشت . در سند چشم انداز ايران تا افق 1404 بايد داراي تعامل سازنده و موثر با جهان براساس اصول عزت ،حكمت و مصلحت باشد . [10]تحقق

اهداف سند چشم انداز علي الخصوص در بخش انرژي مستلزم سرمايه گذاري هاي كلان مي باشد و در اين امر اذعان عمومي وجود دارد. تامين اين بودجه كلان از سه بعد: دولت ، بخش خصوصي و سرمايه گذاري خارجي امكان پذير ميباشد.وضعيت بحران مالي جهاني را از يك بعد ميتوان براي ايران فرصت تلقي كرد چرا كه علي الرغم لطمات وارد شده به اقتصاد كشور به دليل كاهش قيمت نفت و آسيبهاي غير مستقيم از نابساماني اقتصاد جهان تصويري كه از ايران در جامعه بين الملل آمده تصويري مثبت و امن تري از بعد مالي است . بخش خصوصي نيز براي سرمايه گذاري نيازمند تأمين امنيت سرمايه گذاري است .اتخاذ سياست صحيح در اين زمان و بهره گيري از تصوير موجود در جلب سرمايه كذاري هاي خارجي اهميت فزاينده پيدا كرده است. ماتريس مقايسات زوجي راهكارها بر اساس شاخص جذب سرمايه هاي خارجيجذب سرمايه هاي خارجي خصوصي سازي با اعتماد اندك خصوصي سازي با درهاي باز خصوصي سازي داخليخصوصي سازي با اعتماد اندك 1 5/0 3خصوصي سازي با درهاي باز 2 1 2خصوصي سازي داخلي 33/0 5/0 1جمع 33/3 2 6كليه ماتريسهاي مقايسات زوجي مطابق روند جدول 3 بايستي به هنجار شوند امتياز بهنجار شده از تقسيم امتياز به جمع هر ستون بدست مي آيد. ماتريس به هنجار شدۀ مقايسات زوجي راهكارها بر اساس شاخص جذب سرمايه هاي خارجيجذب سرمايه هاي خارجي خصوصي سازي با اعتماد اندك خصوصي سازي با درهاي باز خصوصي سازي داخلي ميانگينخصوصي سازي با اعتماد اندك 300/0 250/0 500/0 350/0خصوصي سازي با درهاي باز 601/0 500/0 333/0 478/0خصوصي سازي داخلي 099/0 250/0 167/0

172/0شاخص مسائل مديريتي بعنوان دومين ساخص مهم مورد بررسي قرار ميگيرد. در مبحث توسعه اقتصادي در بحث نيروي كار به عنوان يكي از عوامل رشد اقتصادي بحث اصلي به جاي كميت بر سر كيفيت نيروي كار است كيفيت نيروي كار داراي چنان اهميتي است كه به قول بعضي از اقتصاد دانان توسعه نظير كوزنتز تفاوت بين سطح رشد اقتصادي كشورها را مي توان با تفاوت در كيفيت نيروي كار در اين كشورها توجيح كرد.كوزنتز معتقد است كه سرمايه اصلي يك كشور توسعه يافته ابزار و ادوات صنعتي آن كشور نيست بلكه ظرفيت تكنيكي و كارداني نيروي كار آن كشور است. اگر چه مهارت فني نيروي كار يكي از مشخصه هاي نيروي كار مطلوب است اما منظور از كيفيت نيروي كار تنها دانش فني نيست بلكه شامل مفاهيمي نظير علاقه به محصول توليد شده داشتن روحيه كار دسته جمعي تمايل به صرفه جويي انضباط در كار تحرك در كار شوق به داشتن در آمد بيشتر نيز مي شود.به اعتقاد هيرشمن كمياب ترين عامل توليد در كشورهاي در حال توسعه عامل كارفرمايي است. از خصلت هاي بارزي كه براي كارفرمايان اقتصادي ذكر مي كنند مي توان به اين موارد اشاره كرد: پر انرژي و پرتحرك بودن، جسور و ريسك پذير بودن، توان روحي بالا داشتن، خوش برخورد بودن، باهوش و زيرك بودن، موقعيت شناس بودن، و بالاخره با پشتكار بودن.به دليل كمبود عامل كارفرمايي در كشورهاي جهان سوم اين كشورها سعي كرده اند با ايجاد تشكيلات و موسساتي جاي اين خلاء را پر كنند. ولي كارائي لازم را ندارند و نه تنها باعث توسعه نشده اند بلكه

مانع نيز هستند از جمله مشكلات اين سازمان ها:1- عدم تناسب تشكيلات با وظايف آنها يا بزرگي بيش از حد آنها2- نامشخص بودن وظايف و اهداف آنها به طور دقيق از طرف گردانندگان آنها مراجعين به آنها3- قابل انعطاف بودن قوانين در آنها در پرتو تبصره هاي فراوان يا به بيان ديگر وضع قوانين و آئين نامه هايي كه بتوان تفسيرهاي مختلفي از آنها كرد و در نتيجه امكان سوء استفاده به شكل پارتي بازي و رشوه خواري در آنها4- كمبود مديران لايق و كارآمد و شايد نبود شرايط براي ظهور استعدادهاي بالقوه در آنها .يكي از تنگناهاي كشورهاي در حال توسعه نيروي كار مطلوب است از طرف ديگر عاملي كه در ايجاد انتقال و حفظ و تكامل تكنولوژي نقش اساسي را ايفا مي كند باز هم انسان و يا در واقع نيروي كار جامعه است. [5] ماتريس مقايسات زوجي راهكارها بر اساس شاخص مسائل مديريتيمسائل مديريتي خصوصي سازي با اعتماد اندك خصوصي سازي با درهاي باز خصوصي سازي داخليخصوصي سازي با اعتماد اندك 1 2 3خصوصي سازي با درهاي باز 5/0 1 2خصوصي سازي داخلي 33/0 5/0 1جمع 83/1 5/3 6ماتريس به هنجار شدۀ مقايسات زوجي راهكارها بر اساس شاخص مسائل مديريتيمسائل مديريتي خصوصي سازي با اعتماد اندك خصوصي سازي با درهاي باز خصوصي سازي داخلي ميانگينخصوصي سازي با اعتماد اندك 546/0 571/0 500/0 539/0خصوصي سازي با درهاي باز 273/0 286/0 333/0 297/0خصوصي سازي داخلي 180/0 143/0 167/0 163/0يكي از بخشهاي بسيار مهم تسهيل روند خصوصي سازي و توسعه اقتصادي اصلاح ساختار سازماني شركتهاي مشمول واگذاري مي باشد كه مي بايست در شركتهاي پايين

دستي بطور مطلوب و مشخص انجام پذيرفته و سيستم مديريت مبتني بر توليد دانش براي اين شركتها پيش بيني گردد.ارتقاي سطح علمي نيروي انساني و حفظ اين نيروها ازطريق اعطاي انگيزه هاي لازم وانجام سرمايه گذاري در تأمين تجهيزات موردنياز در زمينه توسعه فناوري همچنين مستندسازي اطلاعات موجود جهت بكارگيري آنها و ايجاد و توسعه بانكهاي اطلاعاتي نيز از اهميت بالايي برخوردار مي باشد .ايجاد و ترغيب شركتهاي تامين كننده منابع مالي نظير الگوي NICO بمنظور حمايت از پيمانكاران -ايراني در مقابل رقباي خارجي توسط مقامات مسئول اقتصادي كشور ضروري است جهت برخورداري از استاندارد مطلوب اجراي پروژه هاي بزرگ توسط پيمانكاران داخلي نياز به سرمايه گذاري و تحمل آگاهانه مديريت توسعه نفت و انگيزه و تلاش شركتهاي داخلي براي ارتقاء توان مديريتي و نرم افزاري خود براي داشتن سهم در اين بازار مي باشد [11]. ماتريس مقايسات زوجي راهكارها بر اساس شاخص تقويت شركتهاي داخليتقويت شركتهاي داخلي خصوصي سازي با اعتماد اندك خصوصي سازي با درهاي باز خصوصي سازي داخليخصوصي سازي با اعتماد اندك 1 3 3خصوصي سازي با درهاي باز 33/0 1 2خصوصي سازي داخلي 33/0 5/0 1جمع 66/1 5/4 6ماتريس به هنجار شدۀ مقايسات زوجي راهكارها بر اساس شاخص تقويت شركتهاي داخليتقويت شركتهاي داخلي خصوصي سازي با اعتماد اندك خصوصي سازي با درهاي باز خصوصي سازي داخلي ميانگينخصوصي سازي با اعتماد اندك 602/0 667/0 500/0 590/0خصوصي سازي با درهاي باز 199/0 222/0 333/0 251/0خصوصي سازي داخلي 199/0 111/0 167/0 159/0ماتريس مقايسات زوجي راهكارها بر اساس شاخص توسعۀ زير ساختهاتوسعۀ زير ساختها خصوصي سازي با اعتماد اندك خصوصي سازي با درهاي باز خصوصي

سازي داخليخصوصي سازي با اعتماد اندك 1 2 3خصوصي سازي با درهاي باز 50/0 1 2خصوصي سازي داخلي 33/0 5/0 1جمع 83/1 5/3 6ماتريس به هنجار شدۀ مقايسات زوجي راهكارها بر اساس شاخص توسعۀ زير ساختهاتوسعۀ زير ساختها خصوصي سازي با اعتماد اندك خصوصي سازي با درهاي باز خصوصي سازي داخلي ميانگينخصوصي سازي با اعتماد اندك 546/0 571/0 500/0 539/0خصوصي سازي با درهاي باز 273/0 286/0 333/0 297/0خصوصي سازي داخلي 180/0 143/0 167/0 163/0در ايران نهادهاي تحقيق و توسعه در صنعت نفت در حوزه نشر دانش موثر و قدرتمند عمل نمي كنند و دانش توليد شده در اين مراكز در مجموعه صنعت نفت اين كشور انتشار نمي يابد. نهادي كه به صورت تخصصي وظايف مربوط به حقوق مالكيت صنعتي و فكري را در بدنه ي صنعت نفت ايران و بالاخص مراكز پژوهشي دنبال كند، وجود ندارد. ومهم تر از آن مراكز داراي كاركرد تحقيق و توسعه اغلب داراي رويكرد تجاري نبوده و اين امر منجر به هزينه بر شدن اين صنعت مي شود ماتريس مقايسات زوجي راهكارها بر اساس شاخص تحقيق و توسعه:تحقيق و توسعه خصوصي سازي با اعتماد اندك خصوصي سازي با درهاي باز خصوصي سازي داخليخصوصي سازي با اعتماد اندك 1 5/0 3خصوصي سازي با درهاي باز 2 1 3خصوصي سازي داخلي 33/0 33/0 1جمع 33/3 83/1 7ماتريس به هنجار شدۀ مقايسات زوجي راهكارها بر اساس شاخص تحقيق و توسعه:تحقيق و توسعه خصوصي سازي با اعتماد اندك خصوصي سازي با درهاي باز خصوصي سازي داخلي ميانگينخصوصي سازي با اعتماد اندك 300/0 273/0 429/0 334/0خصوصي سازي با درهاي باز 601/0 546/0 429/0 525/0خصوصي سازي

داخلي 099/0 180/0 143/0 141/0تكنولوژي عاملي است كه با به كار گرفتن آن و با استفاده از عوامل توليد به مقدار كمتر از قبل امكان توليدي برابر با قبل را به ما ارئه مي دهد. سطوح مختلف تكنولوژي عبارتند از:• سطح تكنولوژي علمي موجود در يك جامعه• تكنولوژي حاكم بر موسسات رده بالاي كشورها• تكنولوژي موجود در مورد استفاده در سطح عمومي جامعه.دلايل عدم گسترش تكنولوژي از سطح اول به دو سطح ديگر را مي توان در قالب علل زير بيان كرد:• جهل و بي اطلاعي از تكنولوژي برتر• هزينه بالا• محدوديت هاي قانوني نظير حق انحصار و وجود موسسات انحصاري• وجود استانداردهاي خاص در سليقه مصرف كنندگان• عدم تمايل به تغيير تكنيك به دليل حكومت آداب و سنن در جامعه• نامناسب بودن تكنيك براي ساير موسسات يا ساير جوامععقيده عمومي اكثر اقتصاد دانان جوامع جهان سوم بر اين است كه تكنولوژي پيشرفته وارداتي كه مترادف با تكنولوژي سرمايه بر است متناسب با شرايط اقتصادي كشورهاي در حال توسعه نمي باشد و اين كشورها بايستي از تكنولوژي كاربر استفاده كنند دليل اصلي چنين نظريه اي نيز منطبق با نظريه هايك بر پايه اختلاف در نسبت عوامل توليد (به طور مثال نسبت سرمايه بر نيروي كار) كشورهاي جهان سوم در مقايسه با كشور هاي توسعه يافته ذكر مي شود.بحث خصوصي سازي اگر در ارتباط مستقيم با توسعه ي فناوري نباشد روند توسعه ي فناوري را كند خوهد ساخت هر چند ديدگاه برخي از صاحب نظران وجود رقابت و بخش خصوصي را يكي از عوامل مهم در تو سعه ي صنعت نفت و گاز كشور مي داندماتريس

مقايسات زوجي راهكارها بر اساس شاخص فناوري:فناوري خصوصي سازي با اعتماد اندك خصوصي سازي با درهاي باز خصوصي سازي داخليخصوصي سازي با اعتماد اندك 1 5/0 3خصوصي سازي با درهاي باز 2 1 3خصوصي سازي داخلي 33/0 33/0 1جمع 33/3 83/1 7ماتريس به هنجار شدۀ مقايسات زوجي راهكارها بر اساس شاخص فناوري:فناوري خصوصي سازي با اعتماد اندك خصوصي سازي با درهاي باز خصوصي سازي داخلي ميانگينخصوصي سازي با اعتماد اندك 300/0 273/0 429/0 334/0خصوصي سازي با درهاي باز 601/0 546/0 429/0 525/0خصوصي سازي داخلي 099/0 180/0 143/0 141/0با اين همه اگر خصوصي سازي بدون توجه به توسعه ي فناور ي انجام شود با چالش هاي زير مواجه خواهيم بود :1. اولويت دادن شركت هاي خصوصي به سرعت و كم توجهي به دقت به عنوان عامل مهم ايجاد رقابت2. فقدان مستندسازي و تحليل هاي مدون تجربه خصوصي سازي در سطح خرد3. فقدان مستندات آكادميك؛ در داخل و خارج از كشور4. نبود فن آوريهاي به روز در شركتها در جهت رقابت در بازار آتي5. عدم توانايي در بازاريابيهاي بين المللي6. نبود پتانسيل هاي ارزيابي سرمايه گذاريها7. نبود پتانسيل هاي برنامه ريزي استراتژيك در شركتها8. نبود پتانسيل اداره شركت در شرايط بازار9. در دسترس نبودن سامانه هاي اطلاعات مديريت كارآمد [9]محاسبه وزن هر آلترناتيو204/0197/0184/0182/0181/0178/0فناوري تحقيق و توسعه توسعۀ زير ساختها تقويت شركتهاي داخلي مسائل مديريتي جذب سرمايه هاي خارجي334/0 334/0 539/0 590/0 539/0 350/0 خصوصي سازي با اعتماد اندك525/0 525/0 297/0 251/0 297/0 478/0 خصوصي سازي با درهاي باز141/0 141/0 163/0 159/0 163/0 172/0 خصوصي سازي داخلي500/0450/0176/0همانطور كه نتايج بدست آمده از ابزار تصميم گيري AHP نشان ميدهد

راهكار اول يعني خصوصي سازي با اعتماد اندك با احتساب وزن 5/0 در مقايسه با دو گزينه ديگر به عنوان بهترين و مؤثرترين راهكار انتخاب ميشود.2. روش TOPSISمدل TOPSIS توسط هوانگ و يو ن در سال 1981 ، پيشنهاد شد. اين مدل يكي از بهترين مدلهاي تصميم گيري چند شاخصه است و از آن استفاده هاي زيادي ميشود. در اين روش M گزينه بوسيله n شاخص مورد ارزيابي قرار ميگيرد.اساس اين تكنيك ، بر اين مفهوم استوار است كه گزينه ي انتخابي ، بايد كمترين فاصله را با راه حل ايده آل مثبت (بهترين حالت ممكن) و بيشتري فاصله را با راه حل آيده آل منفي ( بدترين حالت ممكن) داشته باشد . فرض بر اين است كه مطلوبيت هر ، به طور يكنواخت افزايشي يا كاهشي است. حل مساله با اين روش، مستلزم شش گام زير است :كمي كردن بي مقياس سازي ماتريس تصميم (N) : براي بي مقياس سازي، از بي مقياس سازي نورم استفاده ميشود.بدست آوردن ماتريس بي مقياس موزون(V) : ماتريس بي مقياس شده (N) را در ماتريس قطر وزنها ضرب ميكنيمتعيين راه خل ايده آل مثبت و راه حل ايده آل منفيبدست آوردن ميزان فاصله ي هر گزينه تا ايده آل منفي و مثبت: فاصله اقليدسي هر گزينه تا ايده آل مثبت و منفي طبق فرمول زير := : فاصله از ايده آل مثبت= : فاصله از ايده آل منفيتعيين نزديكي نسبي يك گزينه به راه حل ايده آل :رتبه بندي گزينه ها : هر گزينه اي كه CL بزرگتري داشته باشد گزينه بهتري است. [9]در مرحله اول ماتريس تصميم

گيري توسط خبرگان امتياز دهي ميشود. جدول 17.ماتريس تصميم گيريشاخصهاگزينه ها جذب سرمايه هاي خارجي مسائل مديريتي تقويت شركتهاي داخلي توسعۀ زير ساختها تحقيق و توسعه فناوريخصوصي سازي با اعتماد اندك 4 5 5 4 4 3خصوصي سازي با درهاي باز 5 3 2 2 5 4خصوصي سازي داخلي 1 2 3 3 3 1سپس ماتريس تصميم گيري بايد بي مقياس شود. در اين روش بي مقياس سازي با استفاده از نورم صورت ميگيرد. كه به صورت زير است := 0/617 ماتريس بي مقياس شده تصميم گيريشاخصهاگزينه ها جذب سرمايه هاي خارجي مسائل مديريتي تقويت شركتهاي داخلي توسعۀ زير ساختها تحقيق و توسعه فناوريخصوصي سازي با اعتماد اندك 617/0 811/0 811/0 742/0 565/0 588/0خصوصي سازي با درهاي باز 771/0 486/0 324/0 371/0 707/0 784/0خصوصي سازي داخلي 154/0 324/0 486/0 557/0 424/0 196/0مرحله بعد تشكيل ماتريس بي مقياس شده موزون است. بدين منظور ماتريس بي مقياس شده را در ماتريس مربعي كه عناصر قطر اصلي آن اوزان شاخص ها و ديگر عناصر آن صفر است ، ضرب ميكنيم.اين ماتريس ، ماتريس بي مقياس شده موزون نام دارد و با V نشان داده ميشود.(جدول 20)A معرف گزينه ها و C ها به جاي شاخص ها در جدول زير قرار گرفته اند. اين عمليات در زير آمده است :0/204 0 0 0 0 00 0/197 0 0 0 00 0 0/184 0 0 00 0 0 0/182 00 0 0 0 0/181 00 0 0 0 0 0/178 ماتريس بي مقياس شدهC1 C2 C3 C4 C5 C6A1 0/617 0/811 0/811 0/742 0/565 0/588A2 0/771 0/486 0/324 0/371 0/707

0/784A3 0/154 0/324 0/486 0/557 0/424 0/196ماتريس بي مقياس شده موزونC1 C2 C3 C4 C5 C6A1 0.126 0.160 0.149 0.135 0.102 0.105A2 0.145 0.096 0.060 0.068 0.128 0.140A3 0.031 0.064 0.089 0.101 0.077 0.035گام بعدي تعيين ايده آلهاي مثبت و منفي براي هر شاخص ميباشد. در اين مورد كه تمام شاخص ها جنبه مثبت دارند ، ايده آل مثبت بزرگترين مقدار v و همچنين ايده آل منفي براي شاخص مثبت ك.چكترين مقدار ماتريس v ميباشد.= : فاصله از ايده آل مثبت= : فاصله از ايده آل منفيو به همين ترتيب ساير مقادير مطابق با فرمول محاسبه ميشوند:در اين مرحله ، ميزان نزديكي نسبي هر گزينه به راه حل ايده آل ، محاسبه ميشود و از فرمول زير استفاده ميشود :مقدار CL ، عددي بين صفرو يك است. هرچقدر اين مقدار به يك نزديكتر باشد، راهكار به جواب ايده آل نزديكتر است و راهكار بهتري ميباشد. اين مقادير عبارتند از :با توجه به مقادير بدست آمده آلترناتيو اول بهترين راهكار با روش TOPSISشناخته شد. اين نتيجه مويد روش AHP نيز ميباشد .از آنجاييكه نتايج هر دو روش سازگار هستند راه حل اول يعني خصوصي سازي با اعتماد اندك بعنوان بهترين راه حل برگزيده و پيشنهاد ميشود.نتيجه گيري:در ايران، درآمدهاي نفتي همواره به عنوان سرمايه محسوب شده است و استفاده از آن براي امور جاري، با مخالفت روشنفكران و سياستمداران دلسوز رو به رو بوده است. بر اساس نظريه فشار بزرگ روزن اشتاين براي خروج از وضعيت سكون مي بايستي با يك حركت همه جانبه از طريق سرمايه گذاري هاي گسترده و همزمان به خصوص در طرح

هاي زير بنايي اين مهم تحقق يابد. در اين مقاله ضمن مرور بحران مالي اخير جهاني و تبعات آن بر اقتصاد متكي بر درآمدهاي نفتي ايران با استفاده از پرسشنامه شاخص هاي مهم تاثير گذار بر آينده انرژي ايران بر اساس نظر سنجي از خبرگان تعيين و در نهايت 6 دسته از گزينه ها به عنوان شاخصهاي نهايي انتخاب شدند كه عبارتند از: جذب سرمايه هاي خارجي، مسائل مديريتي، ، تقويت شركتهاي داخلي، توسعۀ زير ساختها، ، ،تحقيق و توسعه و فناوري به ترتيب به عنوان مهم ترين شاخصهاي مؤثر بر رويكردهاي جايگزين كاهش وابستگي به درآمدهاي نفتي انتخاب شدند.با توجه به اهداف سند چشم انداز ايران در صنعت و اهميت تامين مالي در اين صنعت راه حل خصوصي سازي اجنتاب نا پذير مينمايد. مطالعات و بررسي هاي انجام گرفته نشانگر اين واقعيت است كه در صورت واگذاري قسمتي از فعاليتهاي دولتي به بخش خصوصي مي توان نسبت به توسعه فناوري نيز اميد پيدا كرد. ا جراي صحيح خصوصي سازي، بخشهاي مختلفي از بازيگران فعال در موضوعات علوم و فناوري را به يكديگر و به جامعه پيوند مي دهد . اين فرآيند همچنين به نوبه خود در رويه تصميم گيري و مديريت نيز وارد شده و موجب مشاركت و همكاري هر چه بيشتر دانشمندان صنعت، سياستگذاران، بخش هاي دانشگاهي، مراكز تحقيقاتي و غيره خواهد شد . علي الرغم تعيين چارچوبهاي كلي خصوصي سازي پياده سازي اصل 44 با مشكلاتي مواجه است . در اين پژوهش با استفاده از روش سناريو نويسي آرماني بعنوان يكي كه از تكنيك هاي آينده پژوهي و با الهام از سناريو

شل كه نه تنها از كمپاني هاي معظم در حوزه انرژي ميباشد بلكه از پيشكسوتان سناريو نويسي محسوب ميشود سه راهكار زير با در نظر گرفتن شرايط ايران پيشنهاد گرديد : 1)خصوصي سازي با اعتماد اندك . 2) خصوصي سازي با درهاي باز . 3) خصوصي سازي داخلي.داده هاي حاصل از پرسشنامه هاي توزيع شده بين خبرگان جهت سنجش راهكار مناسب در مدلهاي تصميم گيري چند شاخصه AHP و TOPSISمورد سنجش قرار گرفتند. شايان ذكر است كه برآورد و ارزيابي سناريوها و انتخاب استراتژيك ترين سناريو با تكنيك هاي MADM توسط خبرگان ابتكاري نوين در اعتبارسنجي تكنيك سناريو نويسي ميباشد.همانطور كه نتايج حاصله در بخشهاي قبلي مقاله نشان ميدهند، هر دو روش تصميمگيري راهكار خصوصي سازي با اعتماد اندك را به عنوان راهكار برگزيده جهت كاهش وابستگي توسعۀ اقتصادي به درآمدهاي نفتي نتيجه ميدهند. علي الرغم اين مطلب كه شاخص جلب سرمايه گذاري خارجي بر اساس آرا خبرگان مهم ترين شاخص شناسايي شده و اين شاخص در سناريو خصوصي سازي با درهاي باز بالاترين امتياز را كسب كرد انتظار ميرفت شانس بيشتري داشته باشد. اما توسعه توانمديهاي مديرتي در سناريو دوم بهتر محقق ميگردد كه امري قابل پيش بيني ميباشد چراكه در درهاي باز تعامل سازنده اي كه بسترساز ارتقا مهارتها و يادگيري تكنيكهاي نوين مديريتي براي مديران ايراني باشد ايجاد نميشود همان طور كه خصوصي سازي داخلي با بستن درها اين امكان را سلب مينمايد. يكي از بخشهاي بسيار مهم تسهيل روند خصوصي سازي و توسعه اقتصادي اصلاح ساختار سازماني شركتهاي مشمول واگذاري مي باشد كه مي بايست در شركتهاي پايين دستي بطور مطلوب

و مشخص انجام پذيرفته و سيستم مديريت مبتني بر توليد دانش براي اين شركتها پيش بيني گردد. كه سناريو دوم در اين شاخص هم از نظرگاه خبرگان بالاترين امتياز را كسب نمود . اميد است كه سياستگذاران كلان كشور در تعاملات بين المللي ديپلماسي كشور را بگونه اي طراحي كنند كه منافع ملي كشور تامين و بستر تحقق اهداف سند چشم انداز و اصل 44 هر چه بهتر فراهم گردد.منابع و مراجع1. OPEC annual statistical bulletin ,20072. يعقوبي، محمود و غفاري، محمد مهدي- آينده نگري علم و فناوري ، همايش آينده پژوهي فناوري و چشم انداز توسعه خرداد 853. نيلي، مسعود- اقتصاد ايران و معماي توسعه نيافتگي. مؤسسه انتشارات علمي دانشگاه شريف چاپ اول، 13834. گروه آينده شناسي انرژي پژوهشكده فناوريهاي نو دانشگاه اميركبير- تدوين سناريوي آينده ي انرژي ايران با به كارگيري مثلث معضلات شل ، پائيز 13875. روزبهان ، محمود – مباني توسعه اقتصادي ، انتشارات تابان ، 13746. سن، آمارتيا ، ترجمه محمودي ، وحيد – توسعه به مثابه آزادي ، انتشارات دستان ، 13817. مردوخي، بايزيد - مديريت ثروت نفتي و حساب ذخيره ارزي در برنامه سوم توسعه،اقتصاد و جامعه، فصلنامه مؤسسه مطالعات دين و اقتصاد، سال دوم، شماره پنجم.13848. سناريوي جهاني شل تا سال 20259. مومني، منصور – مباحث نوين تحقيق در عمليات ، انتشارات دانشكده مديريت دانشگاه تهران ، چاپ اول 138510. متن سند چشم انداز توسعه ي جمهوري اسلامي ايران تا افق 140411. گرايش شركتهاي توانمند داخلي به حضور در بازار توسعه صنعت نفت و گاز و پتروشيمي: فرهاد فرماني، همايش چالش ها و فرصت هاي شركت هاي ايراني

در قراردادهاي نفت و گاز12. سعيد ميرترابي نفت ، سياست و دموكراسي ، نشر قومس ،1387

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109