غدير در سيره ي عملي امام هادي عليه السلام

مشخصات کتاب

سرشناسه:مرکز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان،1391

عنوان و نام پدیدآور:غدير در سيره ي عملي امام هادي عليه السلام/ محمد رضا شريفي.

مشخصات نشر دیجیتالی:اصفهان:مرکز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان ، 1391.

مشخصات ظاهری:نرم افزار تلفن همراه و رایانه

موضوع: امام هادی (ع) - غدیر

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحيم

مقدمه

در روز غديرخم پيامبر صلي الله عليه و آله علاوه بر معرفي سيدالاوصياء ، مولي علي عليه السلام ، ديگر ائمه معصومين عليهم السلام ، از جمله امام هادي عليه السلام را نيز، به امرالهي، براي خلافت و وصايت خود، معرفي كرده و در خطابه غدير فرمودند:

«ثُمَّ مِنْ بَعْدِي عَلِيٌّ وَلِيُّكُمْ وَ إِمَامُكُمْ بِأَمْرِ رَبِّكُمْ ثُمَّ الْإِمَامَةُ فِي ذُرِّيَّتِي مِنْ وُلْدِهِ إِلَى يَوْمِ تَلْقَوْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَه» (1)

«و پس از من علي عليه¬السلام ، به فرمان خداوند ، پروردگارتان ، صاحب اختيار، سرپرست و امام شما است، سپس امامت در ذريه¬ي من از فرزندان علي عليه¬السلام قرار خواهد گرفت تا روزي كه خدا و رسول او را ديدار كنيد».

بنابراين هركدام از اهل بيت عليهم¬السلام به نحوي به تبيين وظائف، شئون و اختيارات امام معصوم عليه¬السلام، در خطبه¬ها، نامه¬ها، زيارات و روايات پرداخته، و با طرح امامتِ منصوصي با ريشه¬ي قرآني، به عنوان حقي كه خداوند بر عهده¬ي امامان عليهم¬السلام گذاشته، به آن استشهاد نموده¬اند و به اشكال مختلف بر اساس واقعه¬ي مهم و تاريخي غدير، به رهبري الهي خود، در اين گفتمان، تصريح نموده¬اند، باتوجه به شرايط زماني و نياز مردم به تقويت عقائد در مورد امامت، امام هادي عليه¬السلام به نحو شايسته اي به ميدان آمده و علاوه بر معرفي خود، به عنوان خليفه و جانشين پيامبر صلي

الله عليه و آله و امام هدايتگر، براي مردم، با طرح زيارت غديريه و زيارت جامعه¬ي كبيره و اتمام حجت هايي در اين زمينه، جايگاه همه¬ي اهل بيت عليهم السلام را در بحث امامت تفسير و تبيين نموده¬اند.

بنابراين با دقت و تأمل در سيره¬ي عملي امام هادي عليه¬السلام، به اتمام حجت هايي قوي راجع به غدير و امامت مي¬رسيم كه با عنايات حضرات معصومين عليهم¬السلام به ويژه آن حضرت متذكر آنها مي شويم و با تقديم آن به محضر امام باقر عليه السلام ، در روز اول رجب ، خشنودي اهل بيت عليهم السلام ، خاصه امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف را خواستاريم و براي ظهور و فرج آن حضرت دست به دعا بر مي داريم.

رجب المرجب 1433ه.ق

غديرستان كوثر نبي (صلي الله عليه و آله)

محمد رضا شريفي

----------------------

1- احتجاج/ ج 1/ ص59.

بخش اول: اتمام حجتهاي حضرت امام علي النقي عليه السلام با غدير

اشاره

1- امام هادي عليه السلام در سالي كه معتصم عباسي آن حضرت را از مدينه به سامرا آورد، در روز غدير به كوفه آمدند و به زيارت قبر اميرالمؤمنين عليه¬السلام در نجف رفتند و زيارت مفصلي را كه شامل يك دوره¬ي كامل اعتقادي درباره¬ي فرهنگ غدير است خواندند و ماجراي غدير را ضمن آن چنين بيان فرمودند: پيامبر صلي اللَّه عليه و آله سنگيني سفر را بر خود هموار نمود و در شدت گرماي ظهر بپا خاست و خطابه¬اي ايراد كرد و شنوانيد و ندا كرد و رسانيد و... فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ...»، ولي جز عده ي كمي ايمان نياوردند.

2- اهل اهواز نامه¬اي به امام هادي عليه¬السلام نوشتند و سؤالاتي را مطرح كردند. حضرت در پاسخ آنان نامه

اي نوشتند و جواب سؤالاتشان را دادند و از جمله فرمودند: ما اين آيه را در قرآن مي¬يابيم كه «انما وليكم اللَّه و رسوله و الذين آمنوا...»، روايات متفق است كه اين آيه درباره¬ي اميرالمؤمنين عليه¬السلام است. بعد مي¬بينيم كه پيامبر صلي اللَّه عليه و آله علي بن ابي طالب عليه¬السلام را از بين اصحابش جدا كرد و اين عبارت را بكار برد: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ». از اين ارتباط مي¬فهميم كه قرآن به درستي اين اخبار و حقانيت اين شواهد گواهي مي دهد. (1)

پاورقي بخش اول

1- اسرار غدير/ ص 281.

بخش دوم: غدير در زيارت غديريه امام هادي عليه السلام

اشاره

روحِ اين زيارت زيبا و جامع كه امام حسن عسكري عليه السلام از پدر بزرگوارش امام هادي عليه السلام نقل مي كند، تولي و تبري است؛ با سلام بر پيامبر اسلام و انبياء و فرشتگان و بندگان صالح خدا و وارش علم انبياء اميرمؤمنان علي عليه السلام شروع مي شود، و با لعن قاتلان انبياء و اوصياي آنها و قاتل اميرمؤمنين عليه السلام و غاصبان حق او و جنگ كنندگان با او و قاتلان امام حسين عليه السلام و پيروان آنها، و صلوات بر پيامبر اسلام و سيد اوصياء علي عليه السلام و آل پاك او خاتمه مي يابد. و در اثناء به مناقب اميرالمؤمنين علي عليه السلام كه در آيات و روايات آمده، و نيز به اذيت ها و ظلم هاي وارد بر حضرت و غصب فدك و ظلم به حضرت صديقه طاهره سلام الله عليها و... اشاره شده است. (1)

يكى از جلوه هاى زيباى بزرگداشت غدير در زيارت مخصوص امام على عليه السلام در روز غديرمشاهده مى شود. كلمات آن زيارت زمزمه روح نواز امام هادى عليه السلام است و تاريخ صدور آن سالى است كه معتصم خليفه عباسى آن حضرت را به بغداد احضار كرد. در اين موقعيت، حضرت به زيارت اميرمومنان عليه السلام شتافت؛ حديث دلبرى و يادمان ارزشهاى راستين راتجلى ديگر بخشيد و ميراث ماندگارى از شكوه ولايت در خاطره ها به يادگار گذاشت.

در زمينه اتقان سند و استحكام صدور آن صاحب «هديه الزائرين » مى نويسد:

«شيخ جليل محمد بن المشهدى يكى از بزرگان علما است. درمزار كبير براى اين زيارت شريفه سند بسيار معتبرى ذكر نموده كه كمتر خبرى

به قوت سند او مى رسد؛ و عبارت او در اين مقام چنين است: خبر داد مرا فقيه اجل ابوالفضل شاذان بن جبرئيل قمى از فقيه عماد محمد بن ابى القاسم الطبرى از ابى على از پدرش محمد بن الحسن (شيخ طوسى) از شيخ مفيد محمد بن محمد بن نعمان از ابى القلسم جعفر بن قولويه از محمد بن يعقوب كلينى از على بن ابراهيم از پدرش ابراهيم بن هاشم از ابى القاسم حسين بن روح و عثمان بن سعيد عمرى از ابى محمد حسن بن على العسكرى از پدرش «امام هادى عليه¬السلام» و اين سلسله شريفه همه از اعيان علما و شيوخ طائفه و روساى مذهب اند و جناب ابوالقاسم حسين بن روح و عثمان بن سعيد هر دو از نواب امام عصر عليه السلام هستند و بعد از تامل معلوم مى شود كه در تمام زيارات ماثوره زيارتى به اين وجه از صحت واعتبار و قوت سند پيدا نمى شود.»

محتواى زيارت درباره فرهنگ غدير و زندگى شكوهمند امام علي عليه السلام است.

فرازهايي از زيارت غديريه

اشاره

فرازهايي از زيارت غديريه

در زيارت غديريه امام هادي عليه¬السلام به مناقب، فضائل، القاب، آيات ولايت در مورد حضرت اميرالمؤمنين علي عليه¬السلام اشاره شده است از جمله: 1- اختصاص لقب اميرالمؤمنين علي عليه¬السلام؛ 2- اعلميت اميرالمؤمينن عليه¬السلام؛ 3- سئوال و باز پرسي از ولايت؛ 4- ايمان اميرالمومنين و نخستين مسلمان بودن آن حضرت؛ 5- شجاعت اميرالمؤمنين عليه¬السلام؛ 6- عبادت اميرالمؤمنين عليه¬السلام؛ 7- علي يعسوب المؤمنين است؛ 8- علي قائد الغر المحجلين است؛ 9- اخوت پيامبر با علي عليه¬السلام؛ 10- آيات ولايت (ايه تبليغ، آيه اكمال، آيه ولايت، آيه سأل سائل بعذاب واقع) كه در ذيل به بعضي از آنها

به تفصيل اشاره مي¬نماييم.

الف- مناقب و القاب اميرالمؤمنين عليه السلام

الف- مناقب و القاب اميرالمؤمنين عليه¬السلام:

1)- عليٌّ اميرالمؤمنين.

2)- عليٌّ سيد الوصينن.

3)- عليٌّ وارث علم النبيين.

4)- عليٌّ ولي رب العالمين و مولي المؤمنين.

5)- عليٌّ امين الله في ارضه و سفيره هي خلقه.

6)- عليٌّ حجه الله البالغه علي عباده.

7)- عليٌّ دين الله القويم و صراطه المستقيم.

8)- عليٌّ النبأ العظيم.

9)- عليٌّ سيد المسلمين و يعسوب المؤمنين، و امام المتقين، و قائد الغر المحجلين.

10)- عليٌّ اخو رسول الله.

11)- عليٌّ وصي رسول الله و وارث علمه و امينه علي شرعه و خليفته في امته.

12)- عليٌّ اول من آمن بالله و صدق بما انزل علي نبيه.

13)- عليٌّ اولي بالمؤمنين من انفسهم.

14)- عليٌّ الذابّ عن دينه.

15)- عليٌّ الذي نطق القرآن بتفضيله.

16)- عليٌّ المخصوص بمدحه الله، المخلص لطاعه الله.

17)- عليٌّ سيد الوصيين ، و اول العابدين و ازهد الزاهدين.

18)- عليٌّ مطعم الطعام علي حبه مسكيناً و يتيماً و اسيراً لوجه الله.

19)- عليٌّ الكاظم للغيظ، و العافي عن الناس.

20)- عليٌّ الصابر في البأساء و الضرّاء و حين البأس.

21)- عليٌّ القاسم بالسويّه، و العادل في الرعيّه، والعالم بحدود الله من جميع البريّه.

22)- عليٌّ المخصوص بعلم التنزيل، و حكم التأويل، و نص الرسول.

23)- عليٌّ له المواقف المشهوده، و المقامات المشهوره، و الايام المذكوره، يوم بدر و يوم الاحزاب و يوم احد و يوم حنين و يوم خيبر.

24)- عليٌّ حائز درجه الصبر، فائز بعظيم الاجر.

25)- عليٌّ الحجه البالغه، و المحجه الواضحه، و النعمه السابقه، و البرهان المنير.

26)- عليٌّ شهد مع النبي صلي الله عليه و آله جميع حروبه و مغازيه.

27)- عليٌّ احسن الخلق عباده و اخلصهم زهاده، و اذبّهم عن الدين.

28)- عليٌّ لا تاخذه في الله لومه لائم.

ب- حقايق و فضائل حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام

ب- حقايق و فضائل حضرت اميرالمؤمنين عليه¬السلام

1)-

بسياري از صحابه پس از عهد و پيمان با پيامبر صلي الله عليه و آله و علي عليه¬السلام پيمان خود را شكستند: «فلعن الله جاحد حقك بعد الاقرار، و نامث عهدك بعد الميثاق»، « فما آمن بما انزل الله فيك علي نبيه الا قليل، و لازاد اكثرهم غير تخسير...»

2)- اشاره به ماجراي ليله¬المبيت (خوابيدن علي عليه¬السلام در بستر پيامبر): «اشهد انك و عمك و اخاك الذين تاجرتم بنفوسكم؛ فانزل الله فيكم: «ان الله اشتري من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه».

3)- اكمال دين با ولايت او در روز غدير: «ان العادل بك غيرك عاند عن الدين القويم، الذي ارتضاه لنا رب العالمين و اكمله بولايتك يوم الغدير».

4)- اشاره به ماجراي غديرخم و خطبه ي پيامبر صلي الله عليه و آله: «ان الله تعالي استجاب لنبيه صلي الله عليه و آله دعوته، ثم امره باظهار ما اولاك لامته اعلاء لشانك، و اعلاناً لبرهانك و دحضاً للاباطيل، و قطعاً للمعاذير؛ فلما اشفق من فتنه الفاسقين، و اتقي فيك المنافقين، اوحي اليه رب العالمين: «يا ايها الرسول بلغ ماانزل اليك من ربك».

5)- اشاره به منقبت تصدق اميرالمومنين علي عليه¬السلام در حال نماز: «انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاه و يؤتونالزكوه و هم راكعون.»

6)- اشاره به نزول سوره¬ي هل اتي درباره¬ي اهل بيت عليهم¬السلام: «انت مطعم الطعام علي حبه مسكيناً و يتيماً و اسيراً لوجه الله لا تريد منهم جزاء و لا شكوراً».

7)- اشاره به نزول آيه¬ي : «افمن كان مؤمناً كمن كان فاسقاً لا يستون» درباره-ي حضرت علي عليه¬السلام: «والله تعالي اخبر عما اولاك من فضله بقوله: «افمن كان مؤمناً...».

8)- اشاره به

دلاوري¬هاي اميرالمؤمنين عليه¬السلام در جنگ با كافران در كنار پيامبر صلي الله عليه و آله ، جنگ بدر، احزاب، احد، حنين، خيبر: «و لك المواقف المشهوده، و المقامات المشهوره، و الايام المذكوره، يوم بدر و احزاب ...».

9)- اشاره به نبردهاي اميرالمؤمنان علي عليه¬السلام با منافقان پس از شهادت پيامبر: جمل، صفين، نهراان: «واذ ماكرك الناكثان...»، «اقيمت حدودالله بسيفك، و فللت عساكر المارقين بسيفك ...»، «و لمارايت ان قتلت الناكثين و القاسطين و المارقين ...»

10)- اشاره به نزول آيه¬ي «وكونوا مع الصادقين» در حق اميرالمومنين علي عليه¬السلام: «وقد امر الله تعالي باتباعك، و ندب االمومنين الي نصرك، و قال عزوجل: «ياايها الذين آمنوا اتقوا اله و كونوا مع الصادقين».

11)- اشاره به شهادت عمار ياسر به دست فئه¬ي باغيه (تشكل معاويه): «وعمار يجاهد و ينادي بين الصفين ...».

12)- اشاره به غصب فدك و ظلم به حضرت زهرا عليهاالسلام: «والامر الاعجب و الخطب الافظع بعد جحدك حقك، غصب الصديقه الطاهره الزهراء...».

13)- اشاره به نزول آيه¬ي تطهير در حق اهل بيت عليهم¬السلام: «و قد اعلي الله تعالي علي الامه درجتكم، و رفع منزلكتم، و ابان فضلكم، و شرفكم علي العالمين، فاذهب عنكم الرجس و طهركم تطهيراً...»

14)- اشاره به ماجراي حكميت: «و كذلك انت لما رفعت المصاحف...»

15)- اشاره به شهادت اميرالمومنين علي عليه¬السلام به دست اشقي الاولين و الآخرين: «قلت: اما آن ان تخضب هذه من هذه، ام متي يبعث اشقاها..».

16)- اشاره به شهادت جانسوز امام حسين عليه¬السلام و ياران او: «اللهم العن ظالمي الحسين و قاتليه و المتابعين عدوه و ناصريه، و لراضين بقتله و خاذليه لعناً و بيلاً».

17)- اشاره به آيات فراواني كه در حق اميرالمؤمنين

علي عليه¬السلام نازل شده است.

18)- اشاره به روايات ديگري كه از پيامبر صلي الله عليه و آله كه درباره¬ي اميرالمؤمينن علي عليه¬السلام وارد شده است.

ج- تبري در زيارت غديريه

ج- تبري در زيارت غديريه

قابل توجه كساني كه لعن را جايز نمي¬دانند، يا از خواندن زيارت عاشورا و لعن كافران و منافقان هر چند مخفيانه نهي مي¬كنند، يا لعن كافران و منافقيان را بي فايده مي¬دانند! به اين فرازهاي زيارت توجه كنيد:

1)- «فلعن الله جاحد ولايتك بعد الاقرار، و ناكث بعد الميثاق».

2)- «فلعن الله مستحلي الحرمه منك، و ذائدي الحق عنك».

3)- «فلعن الله من ساواك بمن ناواك»

4)- «فعل ابي العاديه لعنه الله و لعنه ملائكته و رسله اجمعين، و علي من سل سيفه عليك، و سللت سيفك عليه يا اميرالمؤمنين، من المشركين و المنافقين الي يوم الدين ...».

5)- «اللهم العن قتله انبيائك، و اوصياء انبيائك بجميع لعناتك، و اصلهم حر نارك، و العن من غصب وليك حقه، و انكر عهده، و جحده بعد اليقين و الاقرار بالولايه له يوم اكملت له الدين، اللهم العن قتله اميرالمؤمنين و من ظلمه، و اشياعهم و انصارهم».

6)- «اللهم العن ظالمي الحسين و قاتليه، و المتابعين عدوه و ناصريه، و الراضين بقتله و خاذليه لعناًو بيلاً».

7)- اللهم العن اول ظالم ظلم آل محمد و مانعيهم حقوقهم، اللهم خص اول ظالم و غاصب لآل محمد باللعن، و كل مستن بما سن الي يوم القيامه».

د- آيه ي ولايت در مورد اميرالمؤمنين عليه السلام

د- آيه ي ولايت در مورد اميرالمؤمنين عليه¬السلام

در زيارت غدير از آيه ولايت ياد شده است كه مى فرمايد:

«انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاه ويوتون الزكاه و هم راكعون و من يتول الله و رسوله و الذين آمنوافان حزب الله هم الغالبون.»

سرپرست و ولى شما تنها خدا است و پيامبر او و آنها كه ايمان آورده اند، همانها كه نماز برپا مى دارند، و در حال ركوع زكات مى دهند؛ و

كسانى كه ولايت خدا و پيامبرش و افراد با ايمان رابپذيرند، پيروزند، زيرا حزب و جمعيت خدا پيروز است.

مفسران اهل سنت و شيعه در شان نزول اين آيه به نقل از ابوذر چنين مى نويسند: ابوذر گفت: من به دو چشم خويش ديدم و به دو گوش خود شنيدم و چنانچه خلاف آن را نقل كنم، نابينا و ناشنوا گردم. كه پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود:

«على قائد البرره و قاتل الكفره و منصور من نصره و مخذول من خذله؛ على پيشواى نيكان و قاتل كافران است. هر كس او را يارى كند، از ناحيه خداوند يارى مى شود و هر كس او را تنها بگذارد،خدا او را خوار مى سازد.»

بدانيد من روزى نماز ظهر را با پيامبر صلي الله عليه و آله خواندم. فقيرى كمك خواست؛ اما كسى چيزى به او نداد. در اين حال سائل دستهاى خويش را به آسمان بلند كرد و گفت: خدايا! تو شاهد باش كه من در مسجد پيامبر صلي الله عليه و آله كمك خواستم اما كسى به من كمك نكرد.

على عليه السلام كه در حال ركوع بود و انگشتر در دست راست خويش داشت. به سائل اشاره كرد. سائل به سوى حضرت رفت و خاتم از انگشتر حضرت بر گرفت. رسول گرامى اسلام كه اين منظره رامشاهده كرده بود.- پس از نماز خويش دست به دعا برداشت و فرمود:

خدايا، موسى از تو خواستار شرح صدر و آسانى كار و باز شدن گره زبان خويش براى فهماندن كلامش شد و از تو خواست برادرش هارون را وزير، پشتيبان و شريك در كارش قرار دهى و تو در پاسخ او فرمودى: «سنسد عضدك باخيك

و نجعل لكما سلطانا فلا يصلون اليكما بآياتنا» به زودى بازوان تو را به وسيله برادرت محكم و نيرومند مى كنيم و براى شما سلطه و برترى قرار مى دهيم و به بركت آيات ما بر شما دست نمى يابند.

خدايا، من محمد پيامبر و برگزيده تو هستم. خدايا، به من سعه صدر و آسانى در كار عطا كن و على را كه از اهل من است. وزير و پشتيبان من قرار بده.

پس سوگند به خدا هنوز كلام پيامبر صلي الله عليه و آله تمام نشده بود كه جبرئيل نازل شد و گفت: اى محمد! بخوان: «انما وليكم الله و رسوله... »

اين شأن نزول را علاوه بر محدثان و مفسران شيعه بسيارى ازاهل سنت نيز نقل كرده اند.(2)

استحكام اين روايت نزد اهل سنت به گونه اى است كه فاضل تفتازانى در كتاب شرح المقاصد (3) و مولى على قوشچى درشرح تجريد مى گويند: «انها نزلت باتفاق المفسرين فى على ابن ابى طالب عليه السلام حين اعطى السائل خاتمه و هو راكع فى صلاته.»

به اتفاق مفسران اين آيه در حق على ابن ابى طالب عليه¬السلام نازل گرديد، زمانى كه انگشترى را در حال ركوع به سائل بخشيد.

مرحوم علامه امينى (ره) شصت و شش سند براى اين حديث ذكر مى كند كه جويندگان مى توانند به آن مراجعه كنند حسان در اين باره سروده اى دارد كه در مدارك اهل سنت نيز نقل شده است:

«ايذهب مدحى و المحبين ضايعا و ما المدح فى ذات الاله بضائع فانت الذى اعطيت اذ انت راكع فدتك نفوس القوم يا خير راكع بخاتمك الميمون يا خير سيد و يا خير شار ثم يا خير بايع فانزل فيك الله خير ولايه و

بينها فى محكمات الشرايع»

آيا مدح من و ديگر دوستداران و عاشقان ضايع مى گردد؟! چنين نيست، مدحى كه در راه خدا باشد از بين نخواهد رفت. تو بودى اى اباالحسن كه در حال ركوع با انگشترى مبارك خود انفاق كردى.

جانهاى مردم فداى تو باد اى بهترين ركوع كننده و اى بهترين آقاو خيرخواه و اى بهترين فروشنده «مال خود به خدا».

سپس خداى درباره تو آيه ولايت «انما وليكم الله » را كه بهترين ولايت است. نازل فرمود و آن را در كتاب آسمانى و آيات روشن خويش بيان كرد.

امام هادى عليه السلام در نامه اى كه به اهل اهواز ارسال داشت بر آنچه در اين زيارت درباره آيه ولايت آمده تاكيد ورزيده، مى فرمايد: صحيح ترين خبرى كه قرآن به صحت آن نيز گواهى داده است حديثى است كه به اتفاق نقل شده است كه پيامبر گرامى اسلام فرمود: من دو جانشين و در تعبير ديگر دو چيز گرانبها براى شما باقى مى گذارم: كتاب خدا و عترت.

اگر به اين دو چنگ زنيد، هرگز گمراه نخواهيد شد و اين دو از يكديگر جدا نمى شوند تا در حوض كوثر بر من وارد شوند.

ما شواهد اين حديث را آشكارا در آيه «انما وليكم الله و رسوله...» مى بينيم. «ثم اتفقت روايات العلماء فى ذلك لاميرالمومنين عليه السلام انه تصدق بخاتمه و هو راكع» سپس روايات دانشمندان به اتفاق بيانگر آن است كه اين آيه شريف درباره اميرمومنان عليه¬السلام نازل شد آن هم زمانى كه حضرت در حال ركوع انگشترش را صدقه داد. سپس رسول گرامى آن را به روشنى بيان كرد و فرمود: هر كس من مولاى اويم على مولاى اوست. خدايا، هر

كس على را ولى باشد تو نيز او را ولى باش و هر كس با او دشمن باشد تو نيز او را دشمن باش؛ و در حديث ديگر مى فرمايد: على عليه السلام قرضهاى مرا پرداخت مى كند و او بعد از من خليفه شما است.

از اينها متوجه مى شويم كه قرآن بر درستى اين اخبار گواهى داده، امت بايد پذيراى آن باشد.

قراين زير نشان مى دهد مراد از «ولى » سرپرست و اولويت درتصرف است.

1- شأن نزول آيه ولايت

پس از اينكه پيامبر گرامى اسلام از خداوند خواست براى او وزيرى از اهل خويش همانند هارون وصى حضرت موسى عليه¬السلام قرار دهد، اين آيه براى برآوردن اين خواسته نازل شد و طبيعى است. آيه وقتى با خواست پيامبر صلي الله عليه و آله مطابق است كه ولايت به معناى سرپرستى و وصايت باشد؛ زيرا در اين صورت على عليه¬السلام وزير رسول خدا خواهد بود و خواسته آن حضرت اجابت شده است.

اگر ولايت به معناى «دوستدار» باشد، با خواست پيامبر هم آهنگ نيست.

2- مفرد بودن «ولى » و عدم تكرار آن

آيه همان ولايت خدا و پيامبر صلي الله عليه و آله را براى صدقه دهنده در حال ركوع نيز اثبات مى كند؛ زيرا ولى به صورت مفرد آمده و تكرارى صورت نگرفته است. با توجه به كلمه انما كه در كلام عرب بيانگر انحصار است. آيه شريفه مى فهماند كه اين ولايت در خدا و پيغمبر و شخصى كه در حال ركوع صدقه داده، منحصر است؛ و در اين صورت جز معناى سرپرستى و اوليت در تصرف معنايى نخواهد داشت؛ زيرا اگر ولى در آيه به معناى دوست باشد، نادرستى آن روشن است

و دوست مردم به اين سه منحصر نيست.

كيفيت انطباق آيه بر امام على عليه¬السلام

گروهى مى گويند: چگونه جمله «الذين آمنوا» در آيه ولايت بر امام على عليه-السلام منطبق مى شود در حالى كه جمع است و نمى تواند براى فرد خاص استعمال شود.

در پاسخ به اين اشكال گفته اند: «الذين امنوا» جمع است؛ امابراى تعظيم و بيان قدر و جلالت اميرمومنان على عليه¬السلام جمع به كار رفته است.

افزون بر اين، در بسيارى از آيات براى فرد خاص جمع به كار رفته. دو نمونه از اين آيات عبارت است از:

الف) مفسران در ذيل آيه «وآخرون اعترفوا بذنبهم خلطوا عملاصالحا و آخر سيئا عسى ان يتوب عليهم »؛ و گروهى ديگر به گناهان خود اعتراف كردند و كار خوب و بد را به هم آميختند، اميد مى رود كه خداوند توبه آنها را بپذيرد. گفته اند: آيه مزبور با آن كه جمع است. فقط درباره ابولبابه انصارى نازل شده است.

ب) در آيه «الذين قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لكم فاخشوهم فزادهم ايمانا؛ آنها كه مردم به آنان گفتند مردم براى «حمله به » شما اجتماع كرده اند، از آنها بترسيد. پس بر ايمانشان افزود.»

نوشته اند: گوينده اين سخن نعيم ابن مسعود اشجعى بود، اما آيه به صورت جمع نازل شده است.

مرحوم علامه امينى(ره) بيست آيه ذكر مى كند كه در آنها لفظ جمع برموردى خاص دلالت دارد.

رابطه پرداخت زكات وتوجه تام امام على عليه¬السلام در نماز گروهى نيز گفته اند: يكى از مقامات على عليه¬السلام اين است كه وقت نماز چنان به ذات باري تعالى توجه داشت كه هيچ چيز نمى توانست او را به خود مشغول سازد و حتى تير از پاى مباركش بيرون

آوردند. در اين صورت چگونه ممكن است به خواست سائل توجه كند و در حال ركوع انگشتر به او دهد؟!

بعضى پاسخ داده اند: شنيدن صداى سائل و به كمك او پرداختن توجه به خويشتن نيست بلكه عين توجه به خدا است؛ على عليه¬السلام در حال نماز از خود بيگانه بود نه از خدا؛ به عبارت ديگر، آنچه با روح عبادت سازگار نيست، توجه به مسائل مربوط به زندگى مادى و شخصى است و توجه به آنچه در مسير رضاى خدا است كاملاً با روح عبادت سازگار است. معناى غرق شدن در توجه به خدا اين نيست كه انسان بى اختيار احساس خود را از دست بدهد، بلكه با اراده خويش توجه خدا را از آنچه در راه خدا و براى خدا نيست بر مى گيرد.

پاسخ ديگر اين است كه حالات حضرت به حسب نافله و نماز واجب فرق مى كرد. در نماز واجب استغراق و حضور و خشوع چنان بود كه از همه چيز جز عظمت الهى غافل مى شد: اما در نماز نافله پرواز روحى اش اين اوج و معراج را در همه حالات آن نداشته است؛ و ممكن است حضرت در حال نماز نافله صدقه به سائل بخشيده است.

شان نزول و كيفيت نقل آن نيز بر درستى اين مساله گواهى مى دهد؛ زيرا نمازهاى واجب به امامت رسول گرامى اسلام خوانده مى شد و اين مجال براى سائل پديد نمى آمد كه تقاضايش را در حال نماز مطرح كند.

سومين پاسخ كه مطلب را بيشتر روشن مى كند در مطالعه و مشاهده حالات اولياى الهى نهفته است. آنان در سير و سلوك روحى و ميقات الهى خويش گاه چنان بى¬تاب و محو جمال ربوبى مى شدند

كه از همه آنچه در اطرافشان مى گذشت غافل بودند.

بى خود از شعشه پرتو ذاتم كردند باده از جام تجلى صفاتم دادند برقى از منزل ليلى بدرخشيد سحر وه كه با خرمن مجنون دل افكار چه كرد

در حالات حضرت يعقوب پيامبر آمده است: از او پرسيدند: چگونه از پيراهن يوسف جايگاهش را تشخيص دادى اما در چاه كنعان او رانديدى؟!

يكى پرسيد: زان گم گشته فرزند كه اى روشن ضمير پير خردمند ز مصرش بوى پيراهن شنيدى ولى در چاه كنعانش نديدى.

در جواب گفت: جذبه ها و حالات مختلف است و بر اين اساس، تجليات و درخشش ها نيز متفاوت.

بگفت احوال ما برق جهان است گهى پيدا گهى در زير خاك است.

از پيامبر گرامى اسلام نقل شده است كه فرمود: «لى مع الله وقت لا يسعها ملك مقرب و لا نبى مرسل».

مرا حالاتى است كه هيچ فرشته مقرب الهى و پيامبر مرسلى به آن نرسد.

براين اساس، مى توان گفت: آن زمان كه تير از پاى مبارك على عليه¬السلام بيرون آورده مى شد و حضرت هيچ التفاتى به آن نداشت، به اوج اين پرواز و قله متعالى فناى فى الله مربوط است. اما زمانى كه به سائل توجه مى كند، در حالى است كه اين پرواز و معراج روحى در آن اوج نيست.

البته دست ما خاكيان از سفر روحانى و درك شيوه و توجه تام حضرت به بارى تعالى كوتاه است و آن بزرگواران چنان است كه خودفرمود: «لا يرقى الى الطير» هيچ تيز پروازى بر ستيغ و بلنداى دانش و معنويت من دست نمى يابد.

مبالغه در قيمت انگشتر

انفاق انگشتر به وسيله اميرموؤمنان عليه¬السلام با حقايق تاريخى كه در منابع اسلامى فريقين وارد شده

است. اثبات مى شود. البته دراين ميان پيرايه هايى است كه بايد آن را از واقعيت اين رخداد جدا ساخت. از آن جمله مبالغه هايى است كه در قيمت انگشتر شده است. گروهى بهاى آن را معادل خراج و ماليات شام ذكر كرده اند.

اين قيمت به دلايل زير نمى تواند اساس درستى داشته باشد.

1- مستند اين تخمين ضعيف است و در روايات معتبر و صحيحى كه در شان نزول ذكر شده، اثرى از آن ديده نمى شود.

2- مطالعه در حالات و زندگى حضرت بيانگر آن است كه حضرت از اموال نفيس و گرانبها استفاده نمى كرد. آنچه در روايات مورد اتفاق و معتبر آمده اين است كه «و كان يتختم بها»؛ حضرت همواره از اين انگشتر استفاده مى كرد. بى ترديد اگر انگشتر از نظر ارزش در سطح بالايى بود، حضرت به صورت مستمر از آن استفاده نمى كرد آن هم با موقعيت طاقت فرساى مسلمين در مدينه. اين سخنان در قيمت انگشتر در ملاك ارزش بودن جاذبه هاى مادى ريشه دارد.

آنچه در اين فضليت، شخصيت امام على عليه¬السلام را آشكار مى سازد، اخلاص و ايثار در راه خداست نه ارزش مادى انگشتر. اين روح عبوديت است كه كار نيك را به سوى خدا رهنمون مى كند و موجب نزول آيات حق مى گردد.

در اين زمينه، آيات ديگرى نيز مورد استناد امام هادى عليه¬السلام قرارگرفته است. (4)

متن زيارت غديريه

متن زيارت غديريه

«السَّلَامُ عَلَى مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ، خَاتَمِ النَّبِيِّينَ، وَ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ، وَ صَفْوَةِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، أَمِينِ اللَّهِ عَلَى وَحْيِهِ، وَ عَزَائِمِ أَمْرِهِ، الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ، وَ الْفَاتِحِ لِمَا اسْتَقْبَلَ، وَ الْمُهَيْمِنِ عَلَى ذَلِكَ كُلِّهِ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ صَلَوَاتُهُ وَ تَحِيَّاتُهُ، السَّلَامُ عَلَى أَنْبِيَاءِ اللَّهِ وَ

رُسُلِهِ، وَ مَلَائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ، وَ عِبَادِهِ الصَّالِحِينَ.

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، وَ سَيِّدَ الْوَصِيِّينَ، وَ وَارِثَ عِلْمِ النَّبِيِّينَ، وَ وَلِيَّ رَبِّ الْعَالَمِينَ، وَ مَوْلَايَ وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، يَا أَمِينَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ، وَ سَفِيرَهُ فِي خَلْقِهِ، وَ حُجَّتَهُ الْبَالِغَةَ عَلَى عِبَادِهِ.

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا دِينَ اللَّهِ الْقَوِيمَ، وَ صِرَاطَهُ الْمُسْتَقِيمَ، السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبَأُ الْعَظِيمُ، الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ، وَ عَنْهُ يُسْأَلُونَ، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ.

آمَنْتَ بِاللَّهِ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ، وَ صَدَّقْتَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ مُكَذِّبُونَ، وَ جَاهَدْتَ وَ هُمْ مُحْجِمُونَ، وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ، صَابِراً مُحْتَسِباً حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ، أَلا لَعْنَةُ اللّهِ عَلَى الظّالِمِينَ.

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدَ الْمُسْلِمِينَ، وَ يَعْسُوبَ الْمُؤْمِنِينَ، وَ إِمَامَ الْمُتَّقِينَ، وَ قَائِدَ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ.

أَشْهَدُ أَنَّكَ أَخُو الرَّسُولِ وَ وَصِيُّهُ، وَ وَارِثُ عِلْمِهِ، وَ أَمِينُهُ عَلَى شَرْعِهِ، وَ خَلِيفَتُهُ فِي أُمَّتِهِ، وَ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ، وَ صَدَّقَ بِمَا أَنْزَلَ عَلَى نَبِيِّهِ، وَ أَشْهَدُ أَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ عَنِ اللَّهِ مَا أَنْزَلَهُ فِيكَ، وَ صَدَعَ بِأَمْرِهِ، وَ أَوْجَبَ عَلَى أُمَّتِهِ فَرْضَ وَلَايَتِكَ، وَ عَقَدَ عَلَيْهِمُ الْبَيْعَةَ لَكَ، وَ جَعَلَكَ أَوْلىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ كَذَلِكَ.

ثُمَّ أَشْهَدَ اللَّهَ تَعَالَى عَلَيْهِمْ فَقَالَ: أَ لَسْتُ قَدْ بَلَّغْتُ؟ فَقَالُوا: اللَّهُمَّ بَلَى، فَقَالَ: اللَّهُمَّ اشْهَدْ وَ كَفَى بِكَ شَهِيداً، وَ حَاكِماً بَيْنَ الْعِبَادِ، فَلَعَنَ اللَّهُ جَاحِدَ وَلَايَتِكَ بَعْدَ الْإِقْرَارِ، وَ نَاكِثَ عَهْدِكَ بَعْدَ الْمِيثَاقِ، وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ أَوْفَيْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ تَعَالَى وَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى مُوفٍ بِعَهْدِهِ لَكَ، «وَ مَنْ أَوْفىٰ بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً» وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ الْحَقُّ، الَّذِي نَطَقَ بِوَلَايَتِكَ التَّنْزِيلُ،

وَ أَخَذَ لَكَ الْعَهْدَ عَلَى الْأُمَّةِ بِذَلِكَ الرَّسُولُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ وَ عَمَّكَ وَ أَخَاكَ، الَّذِينَ تَاجَرْتُمُ اللَّهَ بِنُفُوسِكُمْ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِيكُمْ: «إِنَّ اللّهَ اشْتَرىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوٰالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرٰاةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ التّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السّائِحُونَ الرّٰاكِعُونَ السّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ» أَشْهَدُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَنَّ الشَّاكَّ فِيكَ مَا آمَنَ بِالرَّسُولِ الْأَمِينِ، وَ أَنَّ الْعَادِلَ بِكَ غَيْرَكَ عَادِلٌ عَنِ الدِّينِ الْقَوِيمِ، الَّذِي ارْتَضَاهُ لَنَا رَبُّ الْعَالَمِينَ، فَأَكْمَلَهُ بِوَلَايَتِكَ يَوْمَ الْغَدِيرِ.

وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ الْمَعْنِيُّ بِقَوْلِ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ: «وَ أَنَّ هذٰا صِرٰاطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ»، ضَلَّ وَ اللَّهِ وَ أَضَلَّ مَنِ اتَّبَعَ سِوَاكَ، وَ عَنَدَ عَنِ الْحَقِّ مَنْ عَادَاكَ.

اللَّهُمَّ سَمِعْنَا لِأَمْرِكَ، وَ أَطَعْنَا وَ اتَّبَعْنَا صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ، فَاهْدِنَا رَبَّنَا، وَ لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ الْهُدَى عَنْ طَاعَتِكَ، وَ اجْعَلْنَا مِنَ الشَّاكِرِينَ لِأَنْعُمِكَ.

وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ لَمْ تَزَلْ لِلْهَوَى مُخَالِفاً، وَ لِلتُّقَى مُحَالِفاً، وَ عَلَى كَظْمِ الْغَيْظِ قَادِراً، وَ عَنِ النَّاسِ عَافِياً، وَ إِذَا عُصِيَ اللَّهُ سَاخِطاً، وَ إِذَا أُطِيعَ اللَّهُ رَاضِياً، وَ بِمَا عَهِدَ اللَّهُ إِلَيْكَ عَامِلًا، رَاعِياً مَا اسْتُحْفِظْتَ، حَافِظاً مَا اسْتُودِعْتَ، مُبَلِّغاً مَا حُمِّلْتَ، مُنْتَظِراً مَا وُعِدْتَ.

وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ مَا اتَّقَيْتَ ضَارِعاً، وَ لَا أَمْسَكْتَ عَنْ حَقِّكَ جَازِعاً، وَ لَا أَحْجَمْتَ عَنْ مُجَاهَدَةِ عَاصِيكَ نَاكِلًا، وَ لَا أَظْهَرْتَ الرِّضَا بِخِلَافِ مَا يَرْضَى اللَّهُ مُدَاهِناً، وَ لَا وَهَنْتَ لِمَا أَصَابَكَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، وَ لَا ضَعُفْتَ وَ

لَا اسْتَكَنْتَ عَنْ طَلَبِ حَقِّكَ مُرَاقِباً.

مَعَاذَ اللَّهِ أَنْ تَكُونَ كَذَلِكَ، بَلْ إِذْ ظُلِمْتَ فَاحْتَسَبْتَ رَبَّكَ، وَ فَوَّضْتَ إِلَيْهِ أَمْرَكَ، وَ ذَكَّرْتَ فَمَا ذَكَرُوا، وَ وَعَظْتَ فَمَا اتَّعَظُوا، وَ خَوَّفْتَهُمُ اللَّهَ فَمَا يَخَافُوا.

وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ جَاهَدْتَ فِي اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ، حَتَّى دَعَاكَ اللَّهُ إِلَى جِوَارِهِ، وَ قَبَضَكَ إِلَيْهِ بِاخْتِيَارِهِ، وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَكَ الْحُجَّةَ، بِقَتْلِهِمْ إِيَّاكَ، لِتَكُونَ لَكَ الْحُجَّةُ عَلَيْهِمْ، مَعَ مَا لَكَ مِنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَةِ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِهِ.

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً، وَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ صَابِراً، وَ جُدْتَ بِنَفْسِكَ صَابِراً مُحْتَسِباً، وَ عَمِلْتَ بِكِتَابِهِ، وَ اتَّبَعْتَ سُنَّةَ نَبِيِّهِ، وَ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ، وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ، وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ مَا اسْتَطَعْتَ، مُبْتَغِياً مَرْضَاةَ مَا عِنْدَ اللَّهِ، رَاغِباً فِيمَا وَعَدَ اللَّهُ.

لَا تَحْفِلُ بِالنَّوَائِبِ، وَ لَا تَهِنُ عِنْدَ الشَّدَائِدِ، وَ لَا تُحْجَمُ عَنْ مُحَارِبٍ، أَفِكَ مَنْ نَسَبَ غَيْرَ ذَلِكَ وَ افْتَرَى بَاطِلًا عَلَيْكَ، وَ أَوْلَى لِمَنْ عَنَدَ عَنْكَ.

لَقَدْ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ الْجِهَادِ، وَ صَبَرْتَ عَلَى الْأَذَى صَبْرَ احْتِسَابٍ، وَ أَنْتَ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ، وَ صَلَّى لَهُ، وَ جَاهَدَ، وَ أَبْدَى صَفْحَتَهُ فِي دَارِ الشِّرْكِ، وَ الْأَرْضُ مَشْحُونَةٌ ضَلَالَةً، وَ الشَّيْطَانُ يُعْبَدُ جَهْرَةً.

وَ أَنْتَ الْقَائِلُ: لَا تَزِيدُنِي كَثْرَةُ النَّاسِ حَوْلِي عِزَّةً، وَ لَا تَفَرُّقُهُمْ عَنِّي وَحْشَةً، وَ لَوْ أَسْلَمَنِي النَّاسُ جَمِيعاً لَمْ أَكُنْ مُتَضَرِّعاً، اعْتَصَمْتَ بِاللَّهِ فَعَزَزْتَ، وَ آثَرْتَ الْآخِرَةَ عَلَى الْأُولَى فَزَهِدْتَ، وَ أَيَّدَكَ اللَّهُ وَ هَدَاكَ، وَ أَخْلَصَكَ وَ اجْتَبَاكَ.

فَمَا تَنَاقَضَتْ أَفْعَالُكَ، وَ لَا اخْتَلَفَتْ أَقْوَالُكَ، وَ لَا تَقَلَّبَتْ أَحْوَالُكَ، وَ لَا ادَّعَيْتَ وَ لَا افْتَرَيْتَ عَلَى اللَّهِ كَذِباً، وَ لَا شَرِهْتَ إِلَى الْحُطَامِ، وَ لَا دَنَّسَكَ الْآثَامُ، وَ لَمْ تَزَلْ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَ

يَقِينٍ مِنْ أَمْرِكَ، تَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ.

أَشْهَدُ شَهَادَةَ حَقٍّ، وَ أُقْسِمُ بِاللَّهِ قَسَمَ صِدْقٍ أَنَّ مُحَمَّداً وَ آلَهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ سَادَاتُ الْخَلْقِ، وَ أَنَّكَ مَوْلَايَ وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ، وَ أَنَّكَ عَبْدُ اللَّهِ وَ وَلِيُّهُ وَ أَخُو الرَّسُولِ، وَ وَصِيُّهُ وَ وَارِثُهُ، وَ أَنَّهُ الْقَائِلُ لَكَ:

وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ مَا آمَنَ بِي مَنْ كَفَرَ بِكَ، وَ لَا أَقَرَّ بِاللَّهِ مَنْ جَحَدَكَ.

وَ قَدْ ضَلَّ مَنْ صَدَّ عَنْكَ، وَ لَمْ يَهْتَدِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى وَ لَا إِلَي مَنْ لَا يُهْدَى بِكَ، وَ هُوَ قَوْلُ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ إِنِّي لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدىٰ» إِلَى وَلَايَتِكَ.

مَوْلَايَ فَضْلُكَ لَا يَخْفَى، وَ نُورُكَ لَا يُطْفَى، وَ إِنَّ مَنْ جَحَدَكَ الظَّلُومُ الْأَشْقَى، مَوْلَايَ أَنْتَ الْحُجَّةُ عَلَى الْعِبَادِ، وَ الْهَادِي إِلَى الرَّشَادِ، وَ الْعُدَّةُ لِلْمَعَادِ.

مَوْلَايَ لَقَدْ رَفَعَ اللَّهُ فِي الْأُولَى مَنْزِلَتَكَ، وَ أَعْلَى فِي الْآخِرَةِ دَرَجَتَكَ، وَ بَصَّرَكَ مَا عَمِيَ عَلَى مَنْ خَالَفَكَ، وَ حَالَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ مَوَاهِبِ اللَّهِ لَكَ.

فَلَعَنَ اللَّهُ مُسْتَحِلِّي الْحُرْمَةِ مِنْكَ وَ ذَائِدَ الْحَقِّ عَنْكَ، وَ أَشْهَدُ أَنَّهُمُ الْأَخْسَرُونَ، الَّذِينَ تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النّارُ، وَ هُمْ فِيها كالِحُونَ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ مَا أَقْدَمْتَ، وَ لَا أَحْجَمْتَ، وَ لَا نَطَقْتَ، وَ لَا أَمْسَكْتَ إِلَّا بِأَمْرٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ، قُلْتَ: وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَنَظَرَ إِلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، أَضْرِبُ قُدَّامَهُ بِسَيْفِي فَقَالَ: يَا عَلِيُّ أَنْتَ عِنْدِي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي، وَ أُعْلِمُكَ أَنَّ مَوْتَكَ وَ حَيَاتَكَ مَعِي وَ عَلَى سُنَّتِي، فَوَ اللَّهِ مَا كَذَبْتُ وَ لَا كُذِبْتُ، وَ لَا ضَلَلْتُ وَ لَا ضُلَّ بِي، وَ لَا نَسِيتُ مَا عَهِدَ إِلَيَّ

رَبِّي، وَ إِنِّي لَعَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي، بَيَّنَهَا لِنَبِيِّهِ، وَ بَيَّنَهَا النَّبِيُّ لِي، وَ إِنِّي لَعَلَى الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ، أَلْفِظُهُ لَفْظاً، صَدَقْتَ وَ اللَّهِ وَ قُلْتَ الْحَقَّ.

فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ سَاوَاكَ بِمَنْ نَاوَاكَ، وَ اللَّهُ جَلَّ ذِكْرُهُ يَقُولُ: «هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ»، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ عَدَلَ بِكَ مَنْ فَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَايَتَكَ.

وَ أَنْتَ وَلِيُّ اللَّهِ وَ أَخُو رَسُولِهِ، وَ الذَّابُّ عَنْ دِينِهِ، وَ الَّذِي نَطَقَ الْقُرْآنُ بِتَفْضِيلِهِ، قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: «وَ فَضَّلَ اللّهُ الْمُجاهِدِينَ عَلَى الْقاعِدِينَ أَجْراً عَظِيماً دَرَجاتٍ مِنْهُ وَ مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً وَ كانَ اللّهُ غَفُوراً رَحِيماً» وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى:

«أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرٰامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ جاهَدَ فِي سَبِيلِ اللّهِ لا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللّهِ وَ اللّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظّٰالِمِينَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ بِأَمْوٰالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوٰانٍ وَ جَنّاتٍ لَهُمْ فِيها نَعِيمٌ مُقِيمٌ خالِدِينَ فِيها أَبَداً إِنَّ اللّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ» أَشْهَدُ أَنَّكَ الْمَخْصُوصُ بِمِدْحَةِ اللَّهِ، الْمُخْلِصُ لِطَاعَةِ اللَّهِ، لَمْ تَبْغِ بِالْهُدَى بَدَلًا وَ لَمْ تُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّكَ أَحَداً، وَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى اسْتَجَابَ لِنَبِيِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِيكَ دَعْوَتَهُ.

ثُمَّ أَمَرَهُ بِإِظْهَارِ مَا أَوْلَاكَ لِأُمَّتِهِ، إِعْلَاءً لِشَأْنِكَ، وَ إِعْلَاناً لِبُرْهَانِكَ، وَ دَحْضاً لِلْأَبَاطِيلِ، وَ قَطْعاً لِلْمَعَاذِيرِ، فَلَمَّا أَشْفَقَ مِنْ فِتْنَةِ الْفَاسِقِينَ، وَ اتَّقَى فِيكَ الْمُنَافِقِينَ، أَوْحَى اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ» فَوَضَعَ عَلَى نَفْسِهِ أَوْزَارَ الْمَسِيرِ، وَ نَهَضَ فِي رَمْضَاءِ الْهَجِيرِ،

فَخَطَبَ فَأَسْمَعَ، وَ نَادَى فَأَبْلَغَ، ثُمَّ سَأَلَهُمْ أَجْمَعَ، فَقَالَ: هَلْ بَلَّغْتُ؟ فَقَالُوا:

اللَّهُمَّ بَلَى، فَقَالَ: اللَّهُمَّ اشْهَدْ، ثُمَّ قَالَ أَ لَسْتُ أَوْلىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ؟ فَقَالُوا: بَلَى، فَأَخَذَ بِيَدِكَ، وَ قَالَ: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ، اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ، وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ، وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ.

فَمَا آمَنَ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِيكَ عَلَى نَبِيِّهِ إِلَّا قَلِيلٌ، وَ لَا زَادَ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا تَخْسِيراً، وَ لَقَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى فِيكَ مِنْ قَبْلُ وَ هُمْ كَارِهُونَ:

«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرِينَ يُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذٰلِكَ فَضْلُ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللّهُ وٰاسِعٌ عَلِيمٌ إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ رٰاكِعُونَ، وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغالِبُونَ» رَبَّنا آمَنّا بِما أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنا مَعَ الشّاهِدِينَ، رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهّابُ.

اللَّهُمَّ إِنَّا نَعْلَمُ أَنَّ هَذَا هُوَ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِكَ، فَالْعَنْ مَنْ عَارَضَهُ وَ اسْتَكْبَرَ وَ كَذَّبَ بِهِ وَ كَفَرَ، وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، وَ سَيِّدَ الْوَصِيِّينَ، وَ أَوَّلَ الْعَابِدِينَ، وَ أَزْهَدَ الزَّاهِدِينَ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ صَلَوَاتُهُ وَ تَحِيَّاتُهُ.

أَنْتَ مُطْعِمُ الطَّعَامِ عَلىٰ حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً لِوَجْهِ اللَّهِ، لَا تُرِيدُ مِنْهُمْ جَزٰاءً وَ لا شُكُوراً، وَ فِيكَ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى: «وَ يُؤْثِرُونَ عَلىٰ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ

خَصاصَةٌ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» وَ أَنْتَ الْكَاظِمُ لِلْغَيْظِ، وَ الْعَافِي عَنِ النَّاسِ، وَ اللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ*، وَ أَنْتَ الصَّابِرُ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرّٰاءِ وَ حِينَ الْبَأْسِ، وَ أَنْتَ الْقَاسِمُ بِالسَّوِيَّةِ، وَ الْعَادِلُ فِي الرَّعِيَّةِ، وَ الْعَالِمُ بِحُدُودِ اللَّهِ مِنْ جَمِيعِ الْبَرِيَّةِ.

وَ اللَّهُ تَعَالَى أَخْبَرَ عَمَّا أَوْلَاكَ مِنْ فَضْلِهِ بِقَوْلِهِ: «أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُونَ أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فَلَهُمْ جَنّاتُ الْمَأْوىٰ نُزُلًا بِما كانُوا يَعْمَلُونَ» وَ أَنْتَ الْمَخْصُوصُ بِعِلْمِ التَّنْزِيلِ وَ حُكْمِ التَّأْوِيلِ، وَ نَصْرِ الرَّسُولِ، وَ لَكَ الْمَوَاقِفُ الْمَشْهُورَةُ، وَ الْمَقَامَاتُ الْمَشْهُورَةُ وَ الْأَيَّامُ الْمَذْكُورَةُ، يَوْمَ بَدْرٍ وَ يَوْمَ الْأَحْزَابِ:

«إِذْ زٰاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللّهِ الظُّنُونَا هُنالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزٰالًا شَدِيداً وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللّهُ وَ رَسُولُهُ إِلّا غُرُوراً وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَ يَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلّا فِرٰاراً وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: وَ لَمّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزٰابَ قالُوا هذٰا ما وَعَدَنَا اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زٰادَهُمْ إِلّا إِيماناً وَ تَسْلِيماً فَقَتَلْتَ عَمْرَوهُمْ وَ هَزَمْتَ جَمْعَهُمْ، وَ رَدَّ اللّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنالُوا خَيْراً وَ كَفَى اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتالَ وَ كانَ اللّهُ قَوِيًّا عَزِيزاً وَ يَوْمَ أُحُدٍ: إِذْ تُصْعِدُونَ وَ لا تَلْوُونَ عَلىٰ أَحَدٍ وَ الرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرٰاكُمْ»، وَ أَنْتَ تَذُودُ بِهِمُ الْمُشْرِكِينَ عَنِ النَّبِيِّ ذَاتَ الْيَمِينِ وَ ذَاتَ الشِّمَالِ، حَتَّى صَرَفَهُمَا عَنْكُمُ الْخَائِفِينَ، وَ نَصَرَ بِكَ الْخَاذِلِينَ.

وَ يَوْمَ حُنَيْنٍ عَلَى مَا

نَطَقَ بِهِ التَّنْزِيلُ: «إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئاً وَ ضاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ ثُمَّ أَنْزَلَ اللّهُ سَكِينَتَهُ عَلىٰ رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ» وَ الْمُؤْمِنُونَ أَنْتَ وَ مَنْ يَلِيكَ، وَ عَمُّكَ الْعَبَّاسُ يُنَادِي الْمُنْهَزِمِينَ: يَا أَصْحَابَ سُورَةِ الْبَقَرَةِ، يَا أَهْلَ بَيْعَةِ الشَّجَرَةِ، حَتَّى اسْتَجَابَ لَهُ قَوْمٌ قَدْ كَفَيْتَهُمُ الْمَؤُونَةَ، وَ تَكَفَّلْتَ دُونَهُمُ الْمَعُونَةَ.

فَعَادُوا آيِسِينَ مِنَ الْمَثُوبَةِ، رَاجِينَ وَعْدَ اللَّهِ تَعَالَى بِالتَّوْبَةِ، وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ جَلَّ ذِكْرُهُ: «ثُمَّ يَتُوبُ اللّهُ مِنْ بَعْدِ ذٰلِكَ عَلىٰ مَنْ يَشاءُ»، وَ أَنْتَ حَائِزٌ دَرَجَةَ الصَّبْرِ، فَائِزٌ بِعَظِيمِ الْأَجْرِ.

وَ يَوْمَ خَيْبَرَ إِذْ أَظْهَرَ اللَّهُ خَوَرَ الْمُنَافِقِينَ، وَ قَطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ، وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ*: «وَ لَقَدْ كانُوا عاهَدُوا اللّهَ مِنْ قَبْلُ لا يُوَلُّونَ الْأَدْبارَ، وَ كانَ عَهْدُ اللّهِ مَسْؤُلًا» مَوْلَايَ أَنْتَ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ، وَ الْمَحَجَّةُ الْوَاضِحَةُ، وَ النِّعْمَةُ السَّابِغَةُ، وَ الْبُرْهَانُ الْمُنِيرُ، فَهَنِيئاً لَكَ مَا آتَاكَ اللَّهُ مِنْ فَضْلٍ، وَ تَبّاً لِشَانِئِكَ ذِي الْجَهْلِ.

شَهِدْتَ مَعَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ جَمِيعَ حُرُوبِهِ وَ مَغَازِيهِ، تَحْمِلُ الرَّايَةَ أَمَامَهُ، وَ تَضْرِبُ بِالسَّيْفِ قُدَّامَهُ، ثُمَّ لِحَزْمِكَ الْمَشْهُورِ، وَ بَصِيرَتِكَ بِمَا فِي الْأُمُورِ، أَمَّرَكَ فِي الْمَوَاطِنِ، وَ لَمْ يَكُ عَلَيْكَ أَمِيرٌ، وَ كَمْ مِنْ أَمْرٍ صَدَّكَ عَنْ إِمْضَاءِ عَزْمِكَ فِيهِ الْتُّقَى، وَ اتَّبَعَ غَيْرُكَ فِي نَيْلِهِ الْهَوَى، فَظَنَّ الْجَاهِلُونَ أَنَّكَ عَجَزْتَ عَمَّا إِلَيْهِ انْتَهَى، ضَلَّ وَ اللَّهِ الظَّانُّ لِذَلِكَ وَ مَا اهْتَدَى.

وَ لَقَدْ أَوْضَحْتَ مَا أَشْكَلَ مِنْ ذَلِكَ لِمَنْ تَوَهَّمَ وَ امْتَرَى بِقَوْلِكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ: قَدْ يَرَى الْحُوَّلُ الْقُلَّبُ وَجْهَ الْحِيلَةِ، وَ دُونَهَا حَاجِزٌ مِنْ تَقْوَى اللَّهِ، فَيَدَعُهَا رَأْيَ الْعَيْنِ، وَ يَنْتَهِزُ فُرْصَتَهَا مَنْ لَا جَرِيحَةَ لَهُ فِي الدِّينِ، صَدَقْتَ وَ خَسِرَ الْمُبْطِلُونَ.

وَ إِذْ مَاكَرَكَ النَّاكِثَانِ فَقَالا:

نُرِيدُ الْعُمْرَةَ، فَقُلْتَ لَهُمَا: لَعَمْرِي لَمَا تُرِيدَانِ الْعُمْرَةَ لَكِنِ الْغَدْرَةَ، وَ أَخَذْتَ الْبَيْعَةَ عَلَيْهِمَا، وَ جَدَّدْتَ الْمِيثَاقَ فَجَدَّا فِي النِّفَاقِ، فَلَمَّا نَبَّهْتَهُمَا عَلَى فِعْلِهِمَا أَغْفَلَا وَ عَادَا، وَ مَا انْتَفَعَا، وَ كَانَ عَاقِبَةُ أَمْرِهِمَا خُسْراً.

ثُمَّ تَلَاهُمَا أَهْلُ الشَّامِ فَسِرْتَ إِلَيْهِمْ بَعْدَ الْإِعْذَارِ، وَ هُمْ لَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ وَ لَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ، هَمَجٌ رَعَاعٌ ضَالُّونَ، وَ بِالَّذِي أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ فِيكَ كَافِرُونَ، وَ لِأَهْلِ الْخِلَافِ عَلَيْكَ نَاصِرُونَ.

وَ قَدْ أَمَرَ اللَّهُ تَعَالَى بِاتِّبَاعِكَ وَ نَدَبَ إِلَى نَصْرِكَ، قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصّادِقِينَ» مَوْلَايَ بِكَ ظَهَرَ الْحَقُّ، وَ قَدْ نَبَذَهُ الْخَلْقُ، وَ أَوْضَحَتِ السُّنَنُ بَعْدَ الدُّرُوسِ وَ الطَّمْسِ، وَ لَكَ سَابِقَةُ الْجِهَادِ عَلَى تَصْدِيقِ التَّنْزِيلِ، وَ لَكَ فَضِيلَةُ الْجِهَادِ عَلَى تَحْقِيقِ التَّأْوِيلِ، وَ عَدُوُّكَ عَدُوُّ اللَّهِ، جَاحِدٌ لِرَسُولِ اللَّهِ، يَدْعُو بَاطِلًا، وَ يَحْكُمُ جَائِراً، وَ يَتَأَمَّرُ غَاصِباً، وَ يَدْعُو حِزْبَهُ إِلَى النَّارِ.

وَ عَمَّارٌ يُجَاهِدُ وَ يُنَادِي بَيْنَ الصَّفَّيْنِ: الرَّوَاحَ الرَّوَاحَ إِلَى الْجَنَّةِ، وَ لَمَّا اسْتَسْقَى، فَسُقِيَ اللَّبَنَ كَبَّرَ وَ قَالَ: قَالَ لِي رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ إِلَهَ: آخِرُ شَرَابِكَ مِنَ الدُّنْيَا ضَيَاحٌ مِنْ لَبَنٍ وَ تَقْتُلُكَ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ، فَاعْتَرَضَهُ أَبُو الْعَادِيَةِ الْفَزَارِيُّ فَقَتَلَهُ.

فَعَلَى أَبِي الْعَادِيَةِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ لَعْنَةُ مَلَائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ أَجْمَعِينَ، وَ عَلَى مَنْ سَلَّ سَيْفَهُ عَلَيْكَ وَ سَلَلْتَ عَلَيْهِ سَيْفَكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُنَافِقِينَ إِلَى يَوْمِ الدِّينِ، وَ عَلَى مَنْ رَضِيَ بِمَا سَاءَكَ وَ لَمْ يَكْرَهْهُ، وَ أَغْمَضَ عَيْنَهُ وَ لَمْ يُنْكِرْهُ، أَوْ أَعَانَ عَلَيْكَ بِيَدٍ أَوْ لِسَانٍ، أَوْ قَعَدَ عَنْ نَصْرِكَ، أَوْ خَذَلَ عَنِ الْجِهَادِ مَعَكَ، أَوْ غَمَطَ فَضْلَكَ، أَوْ جَحَدَ حَقَّكَ، أَوْ عَدَلَ بِكَ مَنْ جَعَلَكَ اللَّهُ أَوْلَى بِهِ

مِنْ نَفْسِهِ، وَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ سَلَامُهُ وَ تَحِيَّاتُهُ، وَ عَلَى الْأَئِمَّةِ مِنْ آلِكَ الطَّاهِرِينَ، إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ.

وَ الْأَمْرُ الْأَعْجَبُ وَ الْخَطْبُ الْأَفْظَعُ بَعْدَ جَحْدِكَ حَقَّكَ، غَصْبُ الصِّدِّيقَةِ الزَّهْرَاءِ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ فَدَكاً، وَ رَدُّ شَهَادَتِكَ وَ شَهَادَةِ السَّيِّدَيْنِ سُلَالَتِكَ وَ عِتْرَةِ أَخِيكَ الْمُصْطَفَى صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ، وَ قَدْ أَعْلَى اللَّهُ تَعَالَى عَلَى الْأُمَّةِ دَرَجَتَكُمْ، وَ رَفَعَ مَنْزِلَتَكُمْ، وَ أَبَانَ فَضْلَكُمْ، وَ شَرَّفَكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ، فَأَذْهَبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَكُمْ تَطْهِيراً، قَالَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ: «إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً إِذٰا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً وَ إِذٰا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً إِلَّا الْمُصَلِّينَ» فَاسْتَثْنَى اللَّهُ تَعَالَى نَبِيَّهُ الْمُصْطَفَى وَ أَنْتَ يَا سَيِّدَ الْأَوْصِيَاءِ مِنْ جَمِيعِ الْخَلْقِ، فَمَا أَعْمَهَ مَنْ ظَلَمَكَ عَنِ الْحَقِّ، ثُمَّ أَفْرَضُوكَ سَهْمَ ذَوِي الْقُرْبَى مَكْراً، أَوْ حَادُوهُ عَنْ أَهْلِهِ جَوْراً.

فَلَمَّا آلَ الْأَمْرُ إِلَيْكَ أَجْرَيْتَهُمْ عَلَى مَا أَجْرَيَا رَغْبَةً عَنْهُمَا بِمَا عِنْدَ اللَّهِ لَكَ، فَأَشْبَهَتْ مِحْنَتُكَ بِهِمَا مِحَنَ الْأَنْبِيَاءِ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ عِنْدَ الْوَحْدَةِ وَ عَدَمِ الْأَنْصَارِ، وَ أَشْبَهْتَ فِي الْبَيَاتِ عَلَى الْفِرَاشِ الذَّبِيحَ عَلَيْهِ السَّلَامُ، إِذْ أَجَبْتَ كَمَا أَجَابَ، وَ أَطَعْتَ كَمَا أَطَاعَ إِسْمَاعِيلُ صَابِراً مُحْتَسِباً، إِذْ قَالَ لَهُ:

«يا بُنَيَّ إِنِّي أَرىٰ فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذٰا تَرىٰ قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللّهُ مِنَ الصّابِرِينَ» وَ كَذَلِكَ أَنْتَ لَمَّا أَبَاتَكَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكُمَا، وَ أَمَرَكَ أَنْ تَضْطَجِعَ فِي مَرْقَدِهِ، وَاقِياً لَهُ بِنَفْسِكَ، أَسْرَعْتَ إِلَى إِجَابَتِهِ مُطِيعاً، وَ لِنَفْسِكَ عَلَى الْقَتْلِ مُوَطِّناً، فَشَكَرَ اللَّهُ تَعَالَى طَاعَتَكَ، وَ أَبَانَ عَنْ جَمِيلِ فِعْلِكَ بِقَوْلِهِ جَلَّ ذِكْرُهُ: «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ» ثُمَّ مِحْنَتُكَ يَوْمَ صِفِّينَ، وَ قَدْ رُفِعَتِ الْمَصَاحِفُ حِيلَةً وَ

مَكْراً، فَأَعْرَضَ الشَّكُّ، وَ عُرِفَ الْحَقُّ وَ اتُّبِعَ الظَّنُّ، أَشْبَهَتْ مِحْنَةَ هَارُونَ إِذْ أَمَّرَهُ مُوسَى عَلَى قَوْمِهِ فَتَفَرَّقُوا عَنْهُ، وَ هَارُونُ يُنَادِيهِمْ:

«يا قَوْمِ إِنَّما فُتِنْتُمْ بِهِ وَ إِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمنُ فَاتَّبِعُونِي وَ أَطِيعُوا أَمْرِي قالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَيْهِ عاكِفِينَ حَتّى يَرْجِعَ إِلَيْنا مُوسىٰ» وَ كَذَلِكَ أَنْتَ لَمَّا رُفِعَتِ الْمَصَاحِفُ قُلْتَ: يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنْتُمْ بِهَا وَ خُدِعْتُمْ، فَعَصَوْكَ وَ خَالَفُوا عَلَيْكَ، وَ اسْتَدْعَوْا نَصْبَ الْحَكَمَيْنِ، فَأَبَيْتَ عَلَيْهِمْ، وَ تَبَرَّأْتَ إِلَى اللَّهِ مِنْ فِعْلِهِمْ وَ فَوَّضْتَهُ إِلَيْهِمْ.

فَلَمَّا أَسْفَرَ الْحَقُّ وَ سَفِهَ الْمُنْكَرُ، وَ اعْتَرَفُوا بِالزَّلَلِ وَ الْجَوْرِ عَنِ الْقَصْدِ وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِهِ، وَ أَلْزَمُوكَ عَلَى سَفَهِ التَّحْكِيمِ الَّذِي أَبَيْتَهُ، وَ أَحَبُّوهُ وَ حَظَرْتَهُ، وَ أَبَاحُوا ذَنْبَهُمُ الَّذِي اقْتَرَفُوهُ وَ أَنْتَ عَلَى نَهْجِ بَصِيرَةٍ وَ هُدًى، وَ هُمْ عَلَى سُنَنِ ضَلَالَةٍ وَ عَمًى، فَمَا زَالُوا عَلَى النِّفَاقِ مُصِرِّينَ، وَ فِي الْغَيِّ مُتَرَدِّدِينَ، حَتَّى أَذَاقَهُمُ اللَّهُ وَبَالَ أَمْرِهِمْ، فَأَمَاتَ بِسَيْفِكَ مَنْ عَانَدَكَ، فَشَقِيَ وَ هَوَى، وَ أَحْيَا بِحُجَّتِكَ مَنْ سَعِدَ فَهَدَى، صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ غَادِيَةً وَ رَائِحَةً، وَ عَاكِفَةً وَ ذَاهِبَةً، فَمَا يُحِيطُ الْمَادِحُ وَصْفَكَ، وَ لَا يُحْبِطُ الطَّاعِنُ فَضْلَكَ.

أَنْتَ أَحْسَنُ الْخَلْقِ عِبَادَةً، وَ أَخْلَصُهُمْ زَهَادَةً، وَ أَذَبُّهُمْ عَنِ الدِّينِ، أَقَمْتَ حُدُودَ اللَّهِ بِجُهْدِكَ، وَ فَلَلْتَ عَسَاكِرَ الْمَارِقِينَ بِسَيْفِكَ، تُخْمِدُ لَهَبَ الْحُرُوبِ بِبَنَانِكَ، وَ تَهْتِكُ سُتُورَ الشُّبَهِ بِبَيَانِكَ، وَ تَكْشِفُ لُبْسَ الْبَاطِلِ عَنْ صَرِيحِ الْحَقِّ، لَا تَأْخُذُكَ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ.

وَ فِي مَدْحِ اللَّهِ تَعَالَى لَكَ غِنًى عَنْ مَدْحِ الْمَادِحِينَ وَ تَقْرِيظِ الْوَاصِفِينَ، قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضىٰ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِيلًا» وَ لَمَّا رَأَيْتَ قَدْ قَتَلَتْ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ، وَ

صَدَّقَكَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَعْدَهُ، فَأَوْفَيْتَ بِعَهْدِهِ، قُلْتَ: أَمَا آنَ أَنْ تُخْضَبَ هَذِهِ مِنْ هَذِهِ، أَمْ مَتَى يُبْعَثُ أَشْقَاهَا، وَاثِقاً بِأَنَّكَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَ بَصِيرَةٍ مِنْ أَمْرِكَ، قَادِماً عَلَى اللَّهِ، مُسْتَبْشِراً بِبَيْعِكَ الَّذِي بَايَعْتَهُ بِهِ، وَ ذٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ.

اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَنْبِيَائِكَ وَ أَوْصِيَاءِ أَنْبِيَائِكَ بِجَمِيعِ لَعَنَاتِكَ، وَ أَصْلِهِمْ حَرَّ نَارِكَ، وَ الْعَنْ مَنْ غَصَبَ وَلِيَّكَ حَقَّهُ، وَ أَنْكَرَ عَهْدَهُ، وَ جَحَدَهُ بَعْدَ الْيَقِينِ، وَ الْإِقْرَارِ بِالْوَلَايَةِ لَهُ يَوْمَ أَكْمَلْتَ لَهُ الدِّينَ.

اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ قَتَلْتَهُ، وَ أَشْيَاعَهُمْ وَ أَنْصَارَهُمْ، اللَّهُمَّ الْعَنْ ظَالِمِي الْحُسَيْنِ وَ قَاتِلِيهِ وَ الْمُتَابِعِينَ عَدُوَّهُ وَ نَاصِرِيهِ، وَ الرَّاضِينَ بِقَتْلِهِ وَ خَاذِلِيهِ، لَعْناً وَبِيلًا.

اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ مَانِعِيهِمْ حُقُوقَهُمْ، اللَّهُمَّ خُصَّ أَوَّلَ ظَالِمٍ وَ غَاصِبٍ لِآلِ مُحَمَّدٍ بِاللَّعْنِ وَ كُلَّ مُسْتَنٍّ بِمَا سَنَّ إِلَى يَوْمِ الدِّينِ.

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ، وَ اجْعَلْنَا بِهِمْ مُتَمَسِّكِينَ، وَ بِمُوَالاتِهِمْ مِنَ الْفَائِزِينَ الْآمِنِينَ، الَّذِينَ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا يَحْزَنُونَ، إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ.» .(5)

ترجمه متن زيارت غديريه

ترجمه ي متن زيارت:

مجلسي رحمه الله از شيخ مفيد نقل مي كند كه گفت:

امام حسن عسكري عليه السلام اين زيارت را از پدر بزرگوارش امام هادي عليه السلام نقل مي كند، و مي فرمايد: در روز غدير سالي كه معتصم او را احضار كرد، با اين زيارت، اميرمؤمنان عليه السلام را زيارت فرمود.

پس چون خواستي زيارت كني، بر آستانه ي حرم بايست، و اذن ورود بخواه، و با پاي راست داخل شو، و برو تا روبروي ضريح و پشت به قبله بايستي، و بگو:

سلام بر محمد پيامبر خدا خاتم

پيامبران، و سرور رسولان، و برگزيده ي پروردگار عالميان، امين خدا بر وحيش، و واجبات امورش، و پايان بخش آنچه پيش بود، و گشاينده ي آنچه مي آيد، و چيره و مسلط بر همه ي آن ها، و رحمت و بركات و صلوات و تحيات خدا [بر او باد]، سلام بر پيامبران و رسولان خدا، و بر فرشتگان مقرب، و بندگان صالح او.

سلام بر تو اي اميرمؤمنان! و سرور اوصيا، و وارث علم پيامبران، و ولي پروردگار عالميان، و مولاي من، و مولاي همه ي مؤمنان! و رحمت و بركات خدا [بر تو باد].

سلام بر تو اي مولاي من! اي اميرمؤمنان! اي امين خدا در زمين، و سفير خدا در ميان مردم، و حجت بالغه ي خدا بر بندگانش! سلام بر تو اي آئين استوار، و صراط مستقيم خدا! سلام بر تو اي خبر بزرگي كه در آن [مردم] با هم اختلاف دارند، و از او مي پرسند! سلام بر تو اي اميرمؤمنان! تو به خدا ايمان آوردي در حالي كه آنان مشرك بودند، و حق را تصديق كردي در حالي كه آنان تكذيب كردند، و جهاد كردي در حالي كه آنان از ترس پشت كردند، و خدا را با اخلاص دينت براي او، و بردبارانه و براي رضاي او عبادت كردي تا يقين برايت رسيد، هان كه لعنت خدا بر ستمگران باد.

سلام بر تو اي آقاي مسلمانان، و پيشواي مؤمنان، و امام پارسايان، و رهبر روسفيدان! و رحمت و بركات خدا [بر تو باد].

شهادت مي دهم كه تو برادر، و وصي رسول خدا، و وارث علم او، و امين او بر شريعتش، و خليفه ي او در امتش هستي، و

اولين كسي هستي كه به خدا ايمان آورد، و آنچه را بر پيامبرش فرستاد تصديق كرد، و شهادت مي دهم كه پيامبر، از جانب خدا آنچه را درباره ي تو نازل كرد رساند، و امر خدا را آشكارا اعلام كرد، و طاعت و ولايت تو را بر امت خود واجب كرد، و از ايشان براي تو پيمان گرفت، و تو را نسبت به مؤمنان، از خودشان سزاوارتر قرار داد، چنان كه خدا خود او را نسبت به مؤمنان سزاوارتر قرار داده بود، سپس خداي سبحان را بر ايشان گواه گرفت، و فرمود: آيا پيام خدا را نرساندم؟ گفتند: خدايا! چرا [رساندي].

و گفت: خدايا! گواه باش، و تو براي گواهي، و داوري ميان بندگان بس هستي، پس خدا لعنت كند آناني را كه پس از اقرار به ولايتت، آن را انكار كردند، و پس از پيمان با تو، آن را شكستند، و شهادت مي دهم كه تو به پيمان با خداي سبحان وفا كردي، و خداي سبحان نيز به پيمان با تو وفا كرد، «و هر كه بر آنچه با خدا عهد بسته وفادار بماند، به زودي خدا پاداشي بزرگ به او مي بخشد»، و شهادت مي دهم كه تو آن اميرمؤمنان به حقي كه قرآن، به ولايتت تصريح دارد، و پيامبر براي آن، از امتش پيمان گرفته است.

و شهادت مي دهم كه تو، عمو، و برادرت، كساني هستيد كه با خدا، با جان خود معامله كرديد، و خدا در شأن شما نازل كرد: «حقا كه خدا از مؤمنان، جان و مالشان را به بهاي بهشت خريده است، همان كساني كه در راه خدا مي جنگند، و مي كشند و كشته مي شوند،

اين به عنوان وعده ي حقي در تورات و انجيل و قرآن بر عهده ي اوست، و چه كسي از خدا بر عهد خويش وفادارتر است؟ پس به اين معامله اي كه با او كرده ايد شادمان باشيد، و اين همان كاميابي بزرگ است، [آن مؤمنان،] همان توبه كنندگان، عبادت كنندگان، سپاسگزاران، روزه داران، ركوع كنندگان، سجده كنندگان، وادارندگان به كارهاي پسنديده، بازدارندگان از كارهاي ناپسند، و پاسداران مقررات خدايند، و مؤمنان را بشارت ده».

شهادت مي دهم - اي اميرمؤمنان - كه شك كننده ي درباره ي تو، به پيامبر امين، ايمان نياورد، و روگردان از تو به غير تو، از دين استوار خدا - كه پروردگار عالميان براي ما پسنديد، و در غدير با ولايت تو كامل كرد - جدا گشت، و شهادت مي دهم كه تويي مقصود از فرموده ي خداي عزيز رحيم كه [فرمود]: «و اين است راه راست من، پس، از آن پيروي كنيد، و از راههاي ديگر كه شما را از راه وي پراكنده مي سازد پيروي مكنيد»،

سوگند به خدا! گمراه شده، و گمراه كرد هر كه جز تو را پيروي كرد، و از حق جدا شد هر كه با تو دشمني كرد.

خدايا! فرمان تو را شنيديم و اطاعت كرديم، و از راه راست تو پيروي نموديم، پس ما را هدايت فرما.

پروردگارا! پس از آن كه ما را به طاعتت هدايت كردي، دل هايمان را دستخوش انحراف مگردان، و ما را از سپاسگزاران نعمت هايت قرار ده.

و شهادت مي دهم كه تو پيوسته، مخالف هواي نفس، هم پيمان [و ملازم] تقوي، تواناي بر فرو بردن خشم، و بخشنده و خطاپوش مردم بوده اي، و چون خدا را معصيت كردند

خشم گرفتي، و چون اطاعتش كردند خرسند شدي، و به آنچه با تو قرار بستند عمل كردي، و به آنچه از تو حفظش را خواستند نگهدار بودي، و آنچه را در نزدت به امانت سپردند نگهباني كردي، و تكليفي را كه بر دوشت نهادند، [به مقصد] رساندي، و وعده اي را كه به تو دادند انتظار كشيدي.

و شهادت مي دهم كه تقواي تو از روي ذلت و ناتواني نبود [، بلكه براي اطاعت خدا بود]، و خودداري از ستاندن حقت، از روي بي قراري [در برابر ناگواري ها] نبود، و دست كشيدن از درگيري با عاصي [و نافرمان]ات، از روي ترس نبود، و در برابر آنچه خدا نمي پسندد، از روي سازشكاري، ابراز رضايت نكردي، و براي آن مصائبي كه در راه خدا به تو رسيد، سست نشدي، و از روي انتظار [و توقع منافع دنيوي]، از طلب حق خود، ناتوان و زبون نشدي، پناه بر خدا كه چنين باشي! بلكه چون ظلم ديدي، به حساب پروردگارت گذاشتي، و كار خود را به او سپردي، و به آنان يادآوري كردي، و نپذيرفتند، و اندرز دادي، و پند نگرفتند، و از خدا ترساندي، و نترسيدند.

و شهادت مي دهم كه تو - اي اميرمؤمنان! - خالصانه خدا را پرستش كردي، و بردبارانه در راه او به جهاد پرداختي و براي رضاي او جان خود را به خطر انداختي، و به كتاب خدا و سنت پيامبرش عمل كردي، و نماز را بپا داشتي، و زكات را پرداختي، و تا توانستي به كارهاي پسنديده واداشتي، و از كارهاي ناپسند بازداشتي، اين در حالي بود كه مقام عندالله را خواستار، و به وعده هاي

خدا مشتاق بودي، به پيشامدهاي ناگوار روزگار اهميت نمي دادي، و در سختي ها سست نمي شدي، و از [تعقيب و كيفر] محارب، دست نمي كشيدي، دروغ گفت آن كه غير اين ها را به تو نسبت داد، و افتراي باطل بر تو بست، و واي بر آن كه از تو جدا شد و به راه ديگري رفت، حقا كه تو حق جهاد در راه خدا را انجام دادي، و براي خدا در برابر آزارها صبر كردي، و تو نخستين كسي هستي كه به خدا ايمان آورد، و برايش نماز گزارد، و جهاد كرد، و در ديار شرك، سينه سپر كرد، در حالي كه زمين لبريز از گمراهي بود، و شيطان، آشكارا پرستش مي شد. و تويي كه مي گفتي: فراواني جمعيت اطرافم، بر عزتم نمي افزايد، و بيم و هراس، ايشان را از من جدا نمي سازد، و اگر همه ي مردم دست از من بردارند، زبوني و زاري نخواهم كرد، [آري] خدا را داشتي و عزيز شدي، و آخرت را بر دنيا برگزيدي و [از علائق] رهيدي، و خدا تو را تأييد، و هدايت، و خالص كرد، و برگزيد، از اين رو كارهايت، متناقض، و سخنانت، ناهمگون، و احوالت دگرگون نبود، و ادعاي دروغ نكردي، و دروغ بر خدا نبستي، و به دنياي فاني آزمند نشدي، و دامن به گناهان نيالودي، و پيوسته با [برهان و آيت و] حجتي از پروردگارت، و يقين در كارت، به حق، و راه راست هدايت كردي.

از روي حق شهادت مي دهم، و صادقانه به خدا سوگند ياد مي كنم كه محمد و آلش - كه صلوات خدا بر ايشان باد - سروران همه ي خلق اند، و تو مولاي من،

و مولاي مؤمناني، و تو بنده و ولي خدا، و برادر و وصيي و وارث رسول خدايي، و پيامبر در حق تو فرمود: سوگند به خدايي كه مرا به حق برانگيخت، هر كه به تو كفر ورزد به من ايمان نياورده، و هر كه تو را انكار كند، به خدا اقرار نكرده، و هر كه از تو باز دارد، گمراه شده، و هر كه به تو ره نيابد، به خدا، و به من ره نيافته است، و اين است فرموده ي خداي سبحان كه: «و من هر كه را توبه كند، و ايمان آورد، و عمل صالح انجام دهد، سپس [- به ولايت تو -] ره يابد، مي آمرزم».

مولاي من! برتري تو پنهان نمي ماند، و نور تو خاموش نمي شود، و هر كه تو را انكار كند، بسيار ستم پيشه و بدبخت است. مولاي من! تو بر بندگان خدا حجتي، و به راه رشد و كمال، هدايتگري، و براي معاد ذخيره اي. مولاي من! خدا در دنيا، رفعت منزلت، و در آخرت، علو درجه عطايت فرمود، و آنچه را كه بر مخالفان، و بر جدايي افكنان ميان تو و مواهب خداونديت پنهان ماند، بر تو نماياند، خدا حرمت شكنان و باز دارندگان حقت را لعنت كند.

و شهادت مي دهم كه ايشان آن زيانكارترينند كه آتش چهره ي آن ها را مي سوزاند در حالي كه در آنجا ترشرويند.

و شهادت مي دهم كه تو به انجام هيچ كاري شتاب نگرفتي، و باز نايستادي، و هيچ سخني را نگفتي و دست از آن نكشيدي مگر آن كه به فرمان خدا و پيامبرش بود، فرمودي: سوگند به خدايي كه جانم در دست اوست! رسول

خدا صلي الله عليه و آله به من نگريست كه پيشاپيش همه شمشير مي زنم [يا از ديرباز براي اسلام شمشير مي زنم]، فرمود: علي جان! منزلت تو نسبت به من همچون هارون نسبت به موسي است جز اينكه پس از من، پيامبري نيست.

و به تو اعلام فرمود كه: مرگ و زندگي تو با من، و بر سنت من است. [و فرمودي:] سوگند به خدا! دروغ نمي گويم و به من دروغ نگفته اند، گمراه نشدم و گمراهم نكرده اند، و پيمان خدا با خود را فراموش نكرده ام، من از خداي خود حجتي دارم كه آن را براي پيامبرش بيان كرد، و پيامبر نيز براي من بيان كرد، و من بر راه روشنم، كه به حق اين را مي گويم.

سوگند به خدا راست فرمودي، و حق گفتي، خدا لعنت كند كسي را كه تو را با دشمنت يكسان شمرد، در حالي كه خداي سبحان مي فرمايد: «آيا آنان كه مي دانند با آنان كه نمي دانند برابرند»؟ خدا لعنت كند كسي را كه تو را همسنگ كسي قرار داد كه خدا ولايت تو را بر او واجب فرمود، تو ولي خدا، و برادر رسول خدا، و حامي دين خدا، و كسي هستي كه قرآن در فضيلتش سخن مي گويد، خداي سبحان فرمود: «خدا مجاهدان را بر خانه نشينان، با پاداشي بزرگ برتري بخشيده است، [پاداش بزرگي كه] به عنوان درجات [مهمي] از ناحيه خداوند، و آمرزش و رحمت [نصيب آنان مي شود]، و خدا آمرزنده ي مهربان است»، و نيز فرمود: «آيا سيراب ساختن حاجيان و آباد كردن مسجدالحرام را همانند [كار] كسي پنداشته ايد كه به خدا و روز بازپسين ايمان آورده و در راه

خدا جهاد مي كند؟ [اين دو] نزد خدا يكسان نيستند، و خدا مردم ستمگر را هدايت نخواهد كرد، كساني كه ايمان آورده و هجرت كرده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداخته اند نزد خدا مقامي هر چه والاتر دارند و اينان همان رستگارانند، پروردگارشان آنان را از جانب خود به رحمت و خشنودي و باغ هايي [در بهشت] كه در آن ها نعمت هايي پايدار دارند، مژده مي دهد، جاودانه در آن ها خواهند بود، حقا كه نزد خدا پاداشي بزرگ است».

شهادت مي دهم كه تو مدح ويژه ي خدا داري، خالصانه خدا را اطاعت كردي، هيچ جايگزيني را در برابر هدايتش نخواستي، و هيچ كسي را در عبادت پروردگارت، شريك نساختي، و خدا دعاي پيامبرش را درباره ي تو اجابت كرد، سپس فرمانش داد تا ولايتي را كه به تو داد براي امتش آشكار نمايد، تا تو را عالي مقام، و حجتت را آشكار، و اباطيل [پوچ گويان] را نابود، و بهانه ها را قطع كند، پس چون از فتنه ي فاسقان، بيمناك شد، و براي تو از [كيد] منافقان ترسيد، پروردگار عالميان به او وحي فرمود: «اي پيامبر! آنچه از جانب پروردگارت به سوي تو نازل شده، ابلاغ كن، و اگر نكني پيامش را نرسانده اي، و خدا تو را از [گزند] مردم نگاه مي دارد»، پس بارهاي گران اين راه [مخوف] را بر [دوش] خود نهاد، و در گرماي سخت هنگام ظهر [دشت غدير] برخاست، و خطبه خواند و [همه را] شنواند، و ندا كرد و [پيام تو را به همه] رساند، سپس از همه پرسيد: آيا [پيام خدا را] رساندم؟ گفتند: خدا گواه است آري. و پيامبر گفت: خدايا!

شاهد باش.

سپس فرمود: آيا من از خود مؤمنان، به ايشان سزاوارتر نيستم؟ گفتند: آري. پس دست تو را گرفت و فرمود: هر كه را من مولايم، اين علي مولاي اوست، خدايا! هر كه با او دوستي كند دوستش باش، و هر كه با او دشمني كند دشمنش باش، و هر كه او را ياري كند ياريش كن، و هر كه او را رها كند رهايش كن.

پس به آنچه خدا درباره ي تو به پيامبرش نازل كرد، جز عده ي كمي ايمان نياوردند، و بيشتر ايشان را جز زيان نيفزود، و با اينكه آنان خوش نداشتند، قبلا نيز خداي سبحان در شأن تو نازل فرمود: «اي كساني كه ايمان آورده ايد، هر كس از شما از دين خود برگردد، به زودي خدا گروهي [ديگر] را مي آورد كه آنان را دوست مي دارد، و آنان نيز او را دوست مي دارند، اينان با مؤمنان، فروتن، [و] بر كافران، سرافرازند، در راه خدا جهاد مي كنند، و از سرزنش هيچ ملامتگري نمي هراسند، اين فضل خداست و آن را به هر كه بخواهد مي دهد، و خدا گشايشگر داناست، ولي شما، تنها خدا و پيامبر اوست و كساني كه ايمان آورده اند: همان كساني كه نماز برپا مي دارند، و در حال ركوع زكات مي دهند، و هر كس خدا و پيامبر او و كساني را كه ايمان آورده اند ولي خود بداند [پيروز است، چرا كه] حزب خدا همان پيروزمندانند».

«پروردگارا! به آنچه نازل كردي ايمان آورديم، و پيامبرت را پيروي كرديم، پس ما را از زمره ي شاهدان بنويس» و «پروردگارا! پس از آن كه ما را هدايت كردي، دل هايمان را دستخوش انحراف مگردان، و از جانب

خود، رحمتي بر ما ارزاني دار كه تو خود بخشايشگري».

خدايا! ما مي دانيم كه اين، همان حق از جانب توست، پس هر كه را با آن بستيزد، و كبر ورزد، و تكذيب و ناسپاسي كند، لعنت كن، «و آنان كه ستم كرده اند به زودي خواهند دانست به كدام بازگشتگاه برخواهند گشت».

سلام بر تو اي اميرمؤمنان! و سرور اوصياء! و اول عابدان! و زاهدترين زاهدان! و رحمت و بركات و صلوات و تحيات خدا [بر تو باد].

تويي كه براي رضاي خدا، طعام را - با اينكه مورد [نياز و] علاقه ات بود - به مسكين و يتيم و اسير خوراندي، و از ايشان هيچ پاداش و سپاسي را نخواستي، و خدا در شأن تو نازل فرمود: «آن ها را بر خودشان مقدم مي دارند، هر چند در خودشان احتياجي مبرم باشد، و هر كس از خست نفس خود مصون ماند، ايشانند كه رستگارانند».

و تو فروبرنده ي خشم، و بخشنده ي مردمي، و خدا نيكوكاران را دوست مي دارد، و تو در سختي و زيان، و به هنگام جنگ بردباري، و تو [اموال خدا را] برابر تقسيم مي كني، و در ميان مردم، عادلانه رفتار مي كني، و از همه ي مردم به حدود [و قوانين] خدا داناتري، و خداي سبحان از فضيلتي كه به تو بخشيده با اين فرموده ي خود خبر داده است كه: «آيا كسي كه مؤمن است چون كسي است كه نافرمان است؟ يكسان نيستند، اما كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده اند، به [پاداش] آنچه انجام مي دادند در باغ هايي كه در آن جايگزين مي شوند، پذيرايي مي گردند».

و تنها تو بودي كه علوم قرآن، و احكام تأويل آن، و

نص پيامبر را [در منزلت خود]، داشتي، و مواقف مشهود، و مقامات مشهور، و روزهاي ياد شده [ي در قرآن] از آن توست [، همچون] روز بدر، و روز احزاب: «آنگاه كه چشم ها خيره شد، و جان ها به گلوگاه ها رسيد، و به خدا گمان هايي [نابجا] مي برديد، آنجا بود كه مؤمنان در آزمايش قرار گرفتند، و سخت تكان خوردند، و هنگامي كه منافقان و كساني كه در دل هايشان بيماري است مي گفتند: خدا و پيامبرش جز فريب به ما وعده اي ندادند، و چون گروهي از آنان گفتند: اي مردم مدينه! ديگر شما را جاي درنگ نيست، برگرديد، و گروهي از آنان از پيامبر اجازه مي خواستند و مي گفتند: خانه هاي ما بي حفاظ است، ولي خانه هايشان بي حفاظ نبود، آنان جز گريز از جهاد چيزي نمي خواستند».

و خداي سبحان فرمود: و چون مؤمنان دسته هاي دشمن را ديدند، گفتند: اين همان است كه خدا و پيامبرش به ما وعده دادند، و خدا و پيامبرش راست گفتند، و جز بر ايمان و فرمانبري ايشان نيفزود».

پس عمرو [بن عبدود] را كشتي، و جمعشان را شكست دادي: «و خداوند آنان را كه كفر ورزيدند، بي آن كه به [مال و] خيري رسيده باشند، با غيظ [و حسرت] برگرداند، و خدا زحمت جنگ را از مؤمنان برداشت، و خداوند همواره نيرومند شكست ناپذير است».

و [همچون] روز احد: هنگامي كه [ياران پيامبر] در حال گريز، [از كوه] بالا مي رفتند، و به هيچ كس توجه نمي كردند، و پيامبر، ايشان را از پشت سرشان فرامي خواند، و تو از جانب راست و چپ، انبوه [1] مشركان را از پيامبر دور مي كردي، تا خدا [شر] ايشان را

- در حالي كه [از دلاوري تو] به هراس افتاده بودند - از پيامبر و تو برگرداند، و به وسيله ي تو آنان را كه پيامبر را تنها گذارده بودند نيز ياري كرد.

و [همچون] روز حنين: كه طبق فرموده ي قرآن: «آن هنگام كه شمار زيادتان شما را به شگفت آورده بود، ولي به هيچ وجه از شما دفع خطر نكرد، و زمين با همه ي فراخي بر شما تنگ گرديد، سپس در حالي كه پشت به دشمن كرده بوديد برگشتيد، سپس خدا آرامش خود را بر پيامبر خود، و بر مؤمنان فرود آورد».

و [مقصود از] مؤمنان، تو و نزديكان تو است، و عمويت عباس شكست خوردگان را ندا مي كرد: اي اصحاب سوره ي بقره! اي اهل بيعت شجره! [برگرديد]، تا اينكه مردمي برگشتند كه تو زحمت جنگ را از آنان برداشته بودي، و بدون ايشان ياري دين خدا را در اختيار گرفته بودي، آري [آن شكست خوردگان و فراريان]، نااميد از پاداش الهي،

و اميدوار به وعده ي توبه [پذيري] خداي سبحان برگشتند، و اين همان فرموده ي خداي سبحان است كه: «سپس خدا بعد از اين واقعه، توبه ي هر كه را بخواهد مي پذيرد»، در حالي كه تو [با پايداري و دلاوري خود]، به مقام [بلند] صابران دست يافته، و پاداش بزرگي را به دست آورده بودي.

و [همچون] روز خيبر: روزي كه خدا ناتواني منافقان را آشكار، و ريشه ي كافران را بركند، و ستايش براي خداوند، پروردگار جهانيان است: «با آن كه قبلا با خدا سخت پيمان بسته بودند كه پشت به دشمن نكنند، و پيمان خدا همواره بازخواست دارد».

مولاي من! تو حجت بالغه، و

راه روشن، و نعمت سرشار، و برهان فروزان خداوندي، گوارايت باد اين فضيلتي كه خدايت بخشيده، و نابود باد دشمن نادان تو، تو در تمام جنگ ها و غزوات پيامبر صلي الله عليه و آله حضور داشتي، پيشاپيش پيامبر پرچم [اسلام] را به دوش مي گرفتي، و در جلو روي او شمشير مي زدي، سپس به خاطر دورانديشي پرآوازه، و بصيرت [و مهارت] تو در كارها، همه جا تو را امير مي كرد، و كسي بر تو امير نبود، چه بسا كاري كه [مي توانستي انجام دهي، و] تقواي تو، از آن بازت داشت، ولي ديگري از هواي نفس خود پيروي كرد و آن را انجام داد، و نادانان پنداشتند كه تو از آن عاجز بوده اي، سوگند به خدا! آن كه اينگونه پندارد گمراه و ره نيافته است، و تو خود - كه صلوات خدا بر تو باد - همه ي شبهات متوهمان و شك كنندگان را با اين گفتار خود توضيح داده اي كه: بصير و كار آزموده، [ي راه خدا] راه چاره [و سياست در اين امور] را مي داند، ولي در پيش روي خود مانعي از تقواي الهي دارد، از اينرو آن راه چاره را با اينكه مي داند رها مي كند، و كسي كه در دينداري بي باك [و لا ابالي] است، فرصت را غنيمت مي شمرد [، و آن را مرتكب مي شود].

راست فرمودي، و باطل گويان زيان ديدند.

و چون آن دو پيمان شكن [طلحه و زبير]، مكرت ورزيدند، و گفتند: مي خواهيم به عمره برويم، به ايشان فرمودي: قطعا قصد عمره نداريد، بلكه قصد پيمان شكني داريد پس بيعت از ايشان گرفتي، و باز پيمانشان بستي، و آنان در نفاق خود

كوشيدند، و چون بر كار ناشايستشان، توجه دادي، غفلت ورزيدند، و [به كار ناشايست خود] برگشتند، و سود نبردند، و سرانجام كارشان زيان شد. پس از ايشان، شاميان شورش كردند، و تو پس از اتمام حجت، به سوي [نبرد ايشان] به راه افتادي، آنان به دين حق پايبند نبودند، و در [آيات] قرآن تدبر نمي كردند، گول [2] و فرومايه و گمراه بودند، و به خدايي كه در شأن تو آيه بر محمد صلي الله عليه و آله نازل كرد، كافر، و مخالفان تو را ياور بودند، با اينكه خداي سبحان به پيروي تو فرمان داده بود، و مؤمنان را به ياري تو فرا خوانده بود، و فرموده بود: «اي كساني كه ايمان آورده ايد تقواي خدا پيشه كنيد، و با راستگويان باشيد».

مولاي من! حق را كه مردم كنار گذاشتيد تو آشكار كردي، و سنت هاي الهي را پس از فرسودگي و محو شدن، تو نمايان ساختي، طبق تصديق قرآن، پيشتازي در جهاد [با كافران زمان پيامبر صلي الله عليه و آله]، از آن تو بود و طبق تأويل حقيقي قرآن فضيلت جهاد [با كافران پس از پيامبر صلي الله عليه و آله] براي تو بود، و دشمن تو، دشمن خدا، و منكر رسول خداست، كه به باطل دعوت مي كرد، و ظالمانه حكم مي راند، و غاصبانه فرمانروايي مي كرد، و دار و دسته ي خود را به آتش فرا مي خواند، و عمار [در ركاب تو] جهاد مي كرد، و در ميان دو صف فرياد مي زد: با آسودگي و شادماني [پيش] به سوي بهشت! و چون آب خواست، و شير به او دادند، تكبير گفت، و گفت: رسول خدا صلي

الله عليه و آله به من فرمود: آخرين نوشيدني تو از دنيا آب آميخته به شير است، و گروه سركش و ستمگر، تو را مي كشند، پس ابوالعاديه فزاري [، از دار و دسته ي معاويه]، راه را بر او بست، و او را كشت، تا روز قيامت، لعنت خدا و فرشتگان و همه ي پيامبرانش، بر ابوالعاديه باد، و نيز بر هر مشرك و منافقي كه شمشير بر تو كشيد، و تو بر او شمشير كشيدي اي اميرمؤمنان!

و نيز بر هر كه بر آنچه تو را مي آزرد خرسند بود و چشم خود را فرو بست، و رد نكرد، يا با دست و زبان خود به زيان تو قدم برداشت، و از ياري تو باز ايستاد، و از جهاد در ركاب تو دست كشيد، يا پاس فضل تو را نداشت، و حقت را [با اينكه مي شناخت] انكار كرد، يا تو را با كسي برابر شمرد كه خدا تو را نسبت به او شايسته تر از خود او قرار داد، و صلوات و رحمت و بركات و سلام و تحيات خدا بر تو، و بر امامان از خاندان پاكت باد، كه او ستوده ي بزرگوار است.

و واقعه ي عجيب تر، و رخداد زشت تر پس از انكار آگاهانه ي حق تو، غصب فدك صديقه ي طاهره، [فاطمه ي] زهرا، سرور بانوان عالم، و قبول نداشتن شهادت تو، و شهادت آن دو بزرگوار، و فرزندان تو و پيامبر صلي الله عليه و آله [، امام حسن عليه السلام، و امام حسين عليه السلام] است! با اينكه خداي سبحان، مقام شما را در امت، عالي، و منزلت شما را بالا، و فضل شما را آشكار فرمود، و بر

همه ي عالميان، شريفتان كرد، و پليدي شرك را از شما زدود، و پاكي ويژه اي به شما بخشيد، خداي سبحان مي فرمايد: «به راستي كه انسان، سخت آزمند [و بي تاب] خلق شده است، چون صدمه اي به او رسد عجز و لابه كند، و چون خيري به او رسد بخل ورزد، غير از نمازگزاران»، و اي سرور اوصياء! خداي سبحان، در ميان همه ي مردم، تنها پيامبر مصطفي صلي الله عليه و آله، و تو را استثنا فرمود، پس چه سرگردان [و بازمانده] از حق است هر كه به تو ستم كرد! سپس بخشي از سهم ذوي القربي را به تو مي دهند تا [مردم را] بفريبند، يا آن را از اهلش باز مي دارند تا ستم كنند.

و چون كار، در اختيار شما قرار گرفت، همان را كه شده بود تنفيذشان كردي، زيرا به فدك و سهم ذوي القربي بي ميل بودي، و به آنچه نزد خدا داشتي مشتاق، از اينرو آزمون تو با آن ها، همچون آزمون پيامبران، در هنگام غربت و بي كسي، بود و در شب كه بر بستر پيامبر صلي الله عليه و آله خوابيدي همچون اسماعيل ذبيح، بودي، كه همچون او اجابت كردي، و همچون او بردبارانه و براي رضاي خدا اطاعت كردي، ابراهيم به [فرزند خود] اسماعيل گفت: «من در خواب، چنين مي بينم كه تو را سر مي برم، پس ببين چه به نظرت مي آيد؟ گفت: پدر جان! آنچه را مأموري انجام ده، ان شاء الله مرا از شكيبايان خواهي يافت» و تو نيز چنين بودي، چون پيامبر صلي الله عليه و آله از تو خواست بيتوته كني، و فرمود تا برايش جانبازي كني و در بسترش بخوابي،

بي درنگ اجابت كردي، و براي كشته شدن آماده شدي، خداي سبحان نيز فرمانبري تو را سپاس گفت، و از اين فداكاري زيباي تو با فرموده ي خود پرده برداشت كه: «و از ميان مردم، كسي است كه جان خود را براي به دست آوردن خشنودي خدا مي فروشد».

و آزمون تو در نبرد صفين - كه قرآن ها از روي حيله و مكر، بر نيزه ها رفت، و شك پديدار گشت، و حق شناخته شد، و [باز] از گمان پيروي شد - همچون آزمون هارون بود، آن زمان كه موسي او را بر قوم خود امير كرد، و مردم از دور او پراكنده شدند، و هارون ايشان را ندا مي كرد و مي گفت: «اي قوم من! شما به وسيله ي اين [گوساله] مورد آزمايش قرار گرفته ايد، و پروردگار شما خداي رحمان است، پس مرا پيروي كنيد، و فرمان مرا پذيرا باشيد، گفتند، ما هرگز از پرستش آن دست بر نخواهيم داشت تا موسي به سوي ما بازگردد». و تو نيز چنين بودي، چون قرآن ها را بر نيزه ها كردند گفتي: اي قوم من! شما به وسيله ي اين ها مورد آزمايش، و فريب قرار گرفته ايد، ولي آنان سرپيچي كرده، با تو به مخالفت پرداختند، و از تو نصب حكمين خواستند، و تو نپذيرفتي، و از كار ايشان به خدا پناه بردي، و [سرانجام،] آن را به ايشان واگذار كردي، پس زماني كه حق، نمودار، و بطلان منكر، آشكار شد، و به لغزش ها، و انحراف از عدل، اعتراف كردند، باز اختلاف كردند، و تو را بر نادرستي [و نپذيرفتن] حكميتي كه تو نمي خواستي و ايشان مي خواستند، و تو باز داشتي، و ايشان روا شمردند و

مرتكب شدند، ملزم ساختند، با اينكه تو بر راه بصيرت و هدايت بودي، و ايشان بر راه هاي گمراهي و ناداني، آري پيوسته بر نفاق خود اصرار ورزيدند، و در گمراهي خود سرگردان بودند تا خدا كيفرشان را به ايشان چشاند، و با شمشير تو معاندان بدبخت و فرومايه ي تو را مي راند، و با حجت تو [دوستان] سعادتمند و ره يافته [ي تو] را زنده كرد، صلوات خدا - بامداد و شامگاه، ايستاده و رونده - بر تو باد، كه در وصف هيچ ستايشگري نگنجي، و نكوهش نكوهشگران، فضيلتت را از ميان نبرد، تو در عبادت، بهترين مردم، و در زهد، خالص ترين آنان، و در دفاع از دين، پايدارترين ايشان بودي، با تلاش خود حدود خدا را بپا داشتي، و با شمشير خود، سپاه بيرون شدگان از دين را به شكست و گريز كشاندي، [آري] با سرانگشتان [مردانه ي] خود، زبانه هاي سوزان جنگ ها را خاموش مي كردي، و با بيان [شيوا و مستدل] خود، پرده هاي شك و ابهام را مي دريدي، حق ناب را از باطل فريبا آشكار مي ساختي، و ملامت ملامتگران، از راه خدا بازت نمي داشت. و مدح خداي سبحان، تو را از مدح مادحان، و ستايش ستايشگران بي نياز مي كند كه فرمود: «از ميان مؤمنان مرداني اند كه به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا كردند، برخي از آنان به شهادت رسيدند، و برخي از آن ها در [همين] انتظارند، و [هرگز عقيده ي توحيدي خود را] تبديل نكردند».

و چون ديدي كه با ناكثان و قاسطان و مارقان جنگيدي، و وعده ي رسول خدا صلي الله عليه و آله عملي شد، و به پيمان خود وفا كردي، گفتي: آيا وقت آن

نرسيده كه محاسنم از خون سرم خضاب شود؟ يا چه زماني شقي ترينشان برانگيخته مي شود؟ [اين را در حالي گفتي كه] مطمئن بودي از جانب پروردگارت حجت داري، و در كار خود با بصيرتي، نزد خدا مي روي، و از معامله اي كه با خدا كرده اي شادماني، و اين است آن رستگاري بزرگ.

خدايا! قاتلان پيامبران و اوصياي پيامبرانت را با همه ي لعن هايت لعن كن، و حرارت آتشت را به ايشان بچشان، و كسي را كه حق وليت را غصب، و خلافت او را رد، و پس از يقين و اقرار به ولايتش در غدير، انكارش كرد لعنت كن.

خدايا! قاتلان اميرمؤمنان، و ستمگران به او، و پيروان و يارانشان را لعنت كن.

خدايا! ظلم كنندگان به [امام] حسين عليه السلام، و قاتلانش را، و پيروان و ياوران دشمنش را، و خرسندان به قتل، و تنها گذارندگانش را به لعنتي سخت گرفتار ساز.

خدايا! اولين ظالمي را كه به آل محمد صلي الله عليه و آله ظلم كرد، و ايشان را از حقشان بازداشت لعنت كن.

خدايا! اولين ظالم و غاصب به آل محمد صلي الله عليه و آله را، و نيز هر كه را كه به روش او عمل كرد، تا قيام قيامت به لعن ويژه ي خود گرفتار ساز.

خدايا! بر محمد و آل محمد، خاتم پيامبران، و بر سرور اوصياء و خاندان پاكش درود فرست، و ما را از چنگ زنندگان به [دامن] ايشان، و با ولايت ايشان، از رستگاران در اماني قرار ده كه هيچ خوف و حزني ندارند.

زيارت غديريه ديگر

زيارت غديريه ديگر از لسان امام هادي عليه¬السلام:

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ

أُورَمَةَ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنِ الصَّادِقِ أَبِي الْحَسَنِ الثَّالِثِ ع قَالَ يَقُولُ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللَّهِ أَنْتَ أَوَّلُ مَظْلُومٍ وَ أَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقَّهُ صَبَرْتَ وَ احْتَسَبْتَ حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ فَأَشْهَدُ أَنَّكَ لَقِيتَ اللَّهَ وَ أَنْتَ شَهِيدٌ عَذَّبَ اللَّهُ قَاتِلَكَ بِأَنْوَاعِ الْعَذَابِ وَ جَدَّدَ عَلَيْهِ الْعَذَابَ جِئْتُكَ عَارِفاً بِحَقِّكَ مُسْتَبْصِراً بِشَأْنِكَ مُعَادِياً لِأَعْدَائِكَ وَ مَنْ ظَلَمَكَ أَلْقَى عَلَى ذَلِكَ رَبِّي إِنْ شَاءَ اللَّهُ يَا وَلِيَّ اللَّهِ إِنَّ لِي ذُنُوباً كَثِيرَةً فَاشْفَعْ لِي إِلَى رَبِّكَ فَإِنَّ لَكَ عِنْدَ اللَّهِ مَقَاماً مَحْمُوداً مَعْلُوماً وَ إِنَّ لَكَ عِنْدَ اللَّهِ جَاهاً وَ شَفَاعَةً وَ قَدْ قَالَ تَعَالَى- وَ لا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى ).

ثم قال الكليني: روي محمد بن جعفر الرازي [الرزاز]، عن محمد بن عيسي بن عبيد، عن بعض أصحابنا، عن أبي الحسن الثالث عليه السلام مثله.(6)

ترجمه متن زيارت ديگر

ترجمه متن زيارت ديگر غديريه:

كليني با سند خود از امام هادي عليه السلام نقل مي كند كه فرمود:

[در زيارت اميرمؤمنان عليه السلام] مي گويي: سلام بر تو اي ولي خدا! تو اولين مظلوم، و اولين كسي هستي كه حقش غصب شد، صبر كردي و به حساب خدا گذاشتي تا يقينت فرا رسد، و شهادت مي دهم كه تو در حالي كه شهيد بودي خدا را ملاقات كردي، خدا قاتل تو را به انواع كيفرها كيفر دهد، و عذابش را تجديد كند، به زيارت تو آمدم در حالي كه به حق تو معرفت دارم، و از منزلت تو [نزد خدا] آگاهم، و با دشمنان و ستم كنندگان به تو دشمنم، به خواست خدا با همين حال خدا را ملاقات مي كنم.

اي ولي خدا! من گناهان بسيار دارم نزد پروردگارت شفيعم باش، زيرا تو نزد خدا مقام محمود

مشخصي داري، و نيز نزد او آبرو و شفاعت داري، و خداي سبحان مي فرمايد: «و جز براي كسي كه او رضايت دهد شفاعت نمي كنند».

پاورقي بخش دوم

(1) - زيارت غديريه، ترجمه و تحقيق: محمد حسن شفيعي شاهرودي.

(2) - نام گروهى از روايان اهل سنت اين شان نزول چنين است: طبرى؛ تفسيرطبرى، ج 6، ص 165؛ واحدى؛ اسباب النزول، ص 148؛ فخررازى؛ تفسير فخررازى، ج 3، ص 431؛ ابن صباغ مالكى؛ الفصول المهمه، ص 123؛ ابواسحاق ثعلبى؛ تفسير ثعلبى، ج 2، ص 52؛ گنجى شافعى؛ الكفايه، ص 106؛ خوارزمى؛ مناقب، ص 178؛ ابن حجر؛ الصواعق، ص 25.

(3) - شرح المقاصد ج 2، ص 288.

(4)- امام هادي عليه¬السلام و جلوه هاي غدير، عباس كوثرى

(5)- المزار الكبير (للمشهدي)، ص 264 - 282. مشهدى، حائرى، محمد بن جعفر، المزار الكبير (للمشهدي)، در يك جلد، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم - ايران، اول، 1419 ه ق.

(6)- كافي/ ج4/ ص569

بخش سوم: منشور امامت در زيارت جامعه كبيره امام هادي عليه¬السلام

اشاره

شناخت و معرفت به ائمه اطهار عليهم¬السلام ، وظيفه هر فرد با ايمان و مقدمه اي بر تبعيت و قبول ولايت آنان است كه در پي آن، اكمال دين و اتمام نعمت الهي را به همراه دارد.

چنين معرفتي مطمئنا شناخت ظاهري و شناسنامه اي نيست، بلكه شناختي عميق از آن گران مايه گان است. شناختي كه به انسان درس دين داري و دين باوري مي دهد و او را با معارف دين و خاستگاه هاي ديني آشنا مي گرداند و چنين آشنايي با خاندان وحي، فقط با تدبر در آيات قرآن و احاديث به واسطه معرفي خودشان حاصل مي گردد.

آنان خود بايد خود را به ما معرفي نمايند تا ما خاكيان بر ماهيت آن افلاكيان، شناختي هر چند گذرا و اجمالي يابيم و سپس بايد معارف دين را به ما بچشانند تا به مطالب دينمان آگاه شويم.

زيارت جامعه كبيره، در حقيقت علاوه بر اعلام سلام و درود بر ائمه طاهرين عليهم¬السلام ، شناختنامه

آنان است كه در قالب زيارت و ديدار ايشان، به تمجيد و معرفي آن يگانگان در عالم امكان، پرداخته است.

زيارت هايي كه از ائمه معصومين عليهم¬السلام به ما رسيده، گاهي زيارت خاص براي امام خاصي است (مانند زيارت اربعين و يا زيارت عاشورا) و گاه زيارت نامه اي است كه مي توان همه ائمه طاهرين عليهم¬السلام را با آن زيارت كرد و بر آنان درود فرستاد.

زيارت جامعه كبيره از همين باب است و لذا اين زيارت را جامعه مي گويند، زيرا اولاً تمامي ائمه عليهم¬السلام با آن زيارت مي شوند و ثانياً همه كمالات ائمه اطهار عليهم¬السلام ، در اين زيارت با بياني فصيح و بليغ از زبان امام هادي عليه¬السلام بيان شده است.

علامه محمدباقر مجلسي (ره) در كتاب گرانسنگ بحارالانوار، پس از نقل زيارت به شرح آن پرداخته و مي گويد: «اين زيارت از جهت سند صحيح ترين زيارت ها و از جهت عموميت، عمومي ترين زيارت است، از جهت الفاظ فصيح ترين و بليغ ترين زيارت ها و از نظر شأن و رتبه، از همه زيارات بالاتر مي باشد.» (1)

با چنين توصيفي كه حديث شناس زبردستي همچون علامه مجلسي (ره) از اين زيارت مي نمايد، جاي هيچ شبهه اي پيرامون صدور اين زيارت از امام معصوم باقي نمي ماند.

اين زيارت، خلاصه اي از تمام احاديث و رواياتي است كه در شأن و مقام ائمه طاهرين عليهم السلام وارد شده است.

تشرف سيد رشتي و زيارت جامعه كبيره

تشرف سيد رشتي و زيارت جامعه كبيره

در مفاتيح الجنان آمده است كه: شيخ ما در كتاب نجم الثاقب (محدث نوري) حكايتى نقل كرده كه از آن ظاهر مى شود كه بايد به اين زيارت مواظبت كرد و از آن غفلت ننمود و آن حكايت

چنين است جناب مستطاب تقى صالح سيد احمد بن سيد هاشم بن سيد حسن موسوى رشتى تاجر ساكن رشت أيده الله در هفده سال قبل تقريبا به نجف اشرف مشرف شد و با عالم ربانى و فاضل صمدانى شيخ على رشتى طاب ثراه كه در حكايت آينده مذكور خواهند شد إن شاء الله به منزل حقير آمدند و چون برخاستند شيخ از صلاح و سداد سيد مرقوم اشاره كرد و فرمود كه قضيه عجيبه دارد و در آن وقت مجال بيان نبود پس از چند روزى ملاقات شد فرمود كه سيد رفت و قضيه را با جمله از حالات سيد نقل كرد بسيار تاسف خوردم از نشنيدن آنها از خود او اگر چه مقام شيخ رحمه الله اجل از آن بود كه اندكى خلاف در نقل ايشان برود و از آن سال تا چند ماه قبل اين مطلب در خاطر بود تا در ماه جمادى الآخره اين سال از نجف اشرف برگشته بودم در كاظمين سيد صالح مذكور را ملاقات كردم كه از سامره مراجعت كرده عازم عجم بود پس شرح حال او را چنانكه شنيده بودم پرسيدم از آن جمله قضيه معهوده همه را نقل كرد مطابق آن و آن قضيه چنان است كه گفت در سنه هزار و دويست و هشتاد به اراده حج بيت الله الحرام از دار المرز رشت آمدم به تبريز و در خانه حاجى صفر على تاجر تبريزى معروف منزل كردم چون قافله نبود متحير ماندم تا آنكه حاجى جبار جلودار سدهى اصفهانى بار برداشت به جهت طرابوزن تنها از او مالى كرايه كردم و رفتم چون به منزل

اول رسيديم سه نفر ديگر به تحريص حاجى صفر على به من ملحق شدند يكى حاجى ملا باقر تبريزى حجه فروش معروف علماء و حاجى سيد حسين تاجر تبريزى و حاجى على نامى كه خدمت مى كرد پس به اتفاق روانه شديم تا رسيديم به ارزنة الروم و از آنجا عازم طربوزن و در يكى از منازل ما بين اين دو شهر حاجى جبار جلودار به نزد ما آمد و گفت اين منزل كه در پيش داريم مخوف است قدرى زود بار كنيد كه به همراه قافله باشيد چون در ساير منازل غالبا از عقب قافله بفاصله مى رفتيم پس ما هم تخمينا دو ساعت و نيم يا سه به صبح مانده به اتفاق حركت كرديم بقدر نيم يا سه ربع فرسخ از منزل خود دور شده بوديم كه هوا تاريك شد و برف مشغول باريدن شد به طورى كه رفقا هر كدام سر خود را پوشانيده تند راندند من نيز آنچه كردم كه با آنها بروم ممكن نشد تا آنكه آنها رفتند من تنها ماندم پس از اسب پياده شده در كنار راه نشستم و به غايت مضطرب بودم چون قريب ششصد تومان براى مخارج راه همراه داشتم بعد از تامل و تفكر بنا بر اين گذاشتم كه در همين موضع بمانم تا فجر طالع شود به آن منزل كه از آنجا بيرون آمديم مراجعت كنم و از آنجا چند نفر مستحفظ به همراه برداشته به قافله ملحق شوم در آن حال در مقابل خود باغى ديدم و در آن باغ باغبانى كه در دست بيلى داشت كه بر درختان مى زد كه برف از آنها بريزد

پس پيش آمد به مقدار فاصله كمى ايستاد و فرمود تو كيستى عرض كردم رفقا رفتند و من ماندم راه را نمى دانم گم كرده ام فرمود به زبان فارسى نافله بخوان تا راه را پيدا كنى من مشغول نافله شدم بعد از فراغ از تهجد باز آمد و فرمود نرفتى گفتم و الله راه را نمى دانم فرمود جامعه بخوان من جامعه را حفظ نداشتم و تا كنون حفظ ندارم با آنكه مكرر به زيارت عتبات مشرف شدم پس از جاى برخاستم و جامعه را بالتمام از حفظ خواندم باز نمايان شد فرمود نرفتى هستى مرا بى اختيار گريه گرفت گفتم هستم راه را نمى دانم فرمود عاشورا بخوان و عاشورا را نيز حفظ نداشتم و تا كنون ندارم پس برخاستم و مشغول زيارت عاشورا شدم از حفظ تا آنكه تمام لعن و سلام و دعاى علقمه را خواندم ديدم باز آمد و فرمود نرفتى هستى گفتم نه هستم تا صبح فرمود من حال ترا به قافله مى رسانم پس رفت و بر الاغى سوار شد و بيل خود را به دوش گرفت و فرمود به رديف من بر الاغ سوار شو سوار شدم پس عنان اسب خود را كشيدم تمكين نكرد و حركت ننمود فرمود جلو اسب را به من ده دادم پس بيل را به دوش چپ گذاشت و عنان اسب را به دست راست گرفت و به راه افتاد اسب در نهايت تمكين متابعت كرد پس دست خود را بر زانوى من گذاشت و فرمود شما چرا نافله نمى خوانيد نافله نافله نافله سه مرتبه فرمود و باز فرمود شما چرا عاشورا نمى خوانيد عاشورا عاشورا عاشورا سه مرتبه

و بعد فرمود شما چرا جامعه نمى خوانيد جامعه جامعه جامعه و در وقت طى مسافت به نحو استداره سير مى نمود يكدفعه برگشت و فرمود آن است رفقاى شما كه در لب نهر آبى فرود آمده مشغول وضو به جهت نماز صبح بودند پس من از الاغ پايين آمدم كه سوار اسب خود شوم و نتوانستم پس آن جناب پياده شد و بيل را در برف فرو كرد و مرا سوار كرد و سر اسب را به سمت رفقا برگردانيد من در آن حال به خيال افتادم كه اين شخص كى بود كه به زبان فارسى حرف مى زد و حال آنكه زبانى جز تركى و مذهبى غالبا جز عيسوى در آن حدود نبود و چگونه به اين سرعت مرا به رفقاى خود رساند پس در عقب خود نظر كردم احدى را نديدم و از او آثارى پيدا نكردم پس به رفقاى خود ملحق شدم .

تشرف علامه مجلسي (ره) و زيارت جامعه كبيره

تشرف علامه مجلسي (ره) و زيارت جامعه كبيره

بهترين زيارتي كه براي واسطه¬ي قرار دادن آن ذوات مقدس بسيار مفيد و مؤثر است، زيارت جامعه است. نقل شده است كه علامه مجلسي (پدر)، خدمت امام زمان (ارواحنافداه) رسيدند و مداحگونه زيارت جامعه را خطاب به آن حضرت خواندند. حضرت ولي عصر(ارواحنافداه) ميفرمايند بيا جلو.

مرحوم مجلسي (ره) ضمن اين كه متأثر از ابهت آن حضرت بوده، جلو ميرود و امام عصر(ارواحنا فداه) دست عنايتي روي شانه وي ميگذارند و ميفرمايند: «نعم الزّياره هذه»؛ يعني اين زيارت، خوب زيارتي است. آقاي مجلسي ميگويد: از جدتان امام هادي(سلام الله عليه) است؟ حضرت ميفرمايند: بله.

در حقيقت اين زيارت، زيارت بسيار زيبا و عجيبي است

و توسّل به ائمه¬ي طاهرين عليهمالسلام در آن بسيار است. خصوصاً در آخر كه ميفرمايد: «بِكُمْ فَتَحَ اللهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ، وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ، وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّمآءَ اَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ اِلاَّ بِاِذْنِهِ وَ بِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ يَكْشِفُ الضُّرَّ»؛ عبارات دقيق و پر محتوايي به كار گرفته شده است.

خطاب به ائمه¬ي طاهرين عليهمالسلام ميفرمايد: عالم وجود وابسته به شما است. اگر زمين و آسمان پا برجاست به واسطهي وجود شما است، اگر حاجتي از كسي برداشته ميشود و يا مهمي از كسي رفع ميشود، به بركت وجود شما بزرگواران است.

اين زيارت يكي از افتخارات شيعه است. انشاءالله كه همه بتوانند تحت لواي ائمه هدي عليهمالسلام به منزل سعادت راه پيدا كنند.

متن زيارت جامعه كبيره

متن زيارت جامعه كبيره

ايضا شيخ صدوق در فقيه و عيون روايت كرده از موسى بن عبد الله نخعى كه گفت: عرض كردم به خدمت حضرت امام على نقى عليه السلام كه يا ابن رسول الله مرا تعليم فرما زيارتى با بلاغت كه كامل باشد كه هرگاه خواستم زيارت كنم يكى از شما را آن را بخوانم فرمود كه چون به درگاه رسيدى بايست و بگو شهادتين را يعنى بگو

أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ* وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ

و با حال غسل باشى و چون داخل حرم شوى و قبر را ببينى بايست و سى مرتبه

اللَّهُ أَكْبَرُ

بگو پس اندكى راه برو به آرام دل و آرام تن و گامها را نزديك يكديگر گذار

پس بايست و سى مرتبه

اللَّهُ أَكْبَرُ

بگو پس نزديك قبر مطهر رو و چهل مرتبه

اللَّهُ أَكْبَرُ

بگو تا صد تكبير تمام شود و شايد چنانكه مجلسى اول گفته وجه تكبير اين باشد كه اكثر طباع مايلند به غلو، مبادا از عبارات امثال اين زيارت به غلو افتند يا از بزرگى حق سبحانه و تعالى غافل شوند يا غير اينها پس بگو

السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلَائِكَةِ وَ مَهْبِطَ الْوَحْيِ وَ مَعْدِنَ الرَّحْمَةِ وَ خُزَّانَ الْعِلْمِ وَ مُنْتَهَى الْحِلْمِ وَ أُصُولَ الْكَرَمِ وَ قَادَةَ الْأُمَمِ وَ أَوْلِيَاءَ النِّعَمِ وَ عَنَاصِرَ الْأَبْرَارِ وَ دَعَائِمَ الْأَخْيَارِ وَ سَاسَةَ الْعِبَادِ وَ أَرْكَانَ الْبِلَادِ وَ أَبْوَابَ الْإِيمَانِ وَ أُمَنَاءَ الرَّحْمَنِ وَ سُلَالَةَ النَّبِيِّينَ وَ صَفْوَةَ الْمُرْسَلِينَ وَ عِتْرَةَ خِيَرَةِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ السَّلَامُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ مَصَابِيحِ الدُّجَى وَ أَعْلَامِ التُّقَى وَ ذَوِي النُّهَى وَ أُولِي الْحِجَى وَ كَهْفِ الْوَرَى وَ وَرَثَةِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمَثَلِ الْأَعْلَى وَ الدَّعْوَةِ الْحُسْنَى وَ حُجَجِ اللَّهِ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولَى وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ السَّلَامُ عَلَى مَحَالِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ وَ مَسَاكِنِ بَرَكَةِ اللَّهِ وَ مَعَادِنِ حِكْمَةِ اللَّهِ وَ حَفَظَةِ سِرِّ اللَّهِ وَ حَمَلَةِ كِتَابِ اللَّهِ وَ أَوْصِيَاءِ نَبِيِّ اللَّهِ وَ ذُرِّيَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ السَّلَامُ عَلَى الدُّعَاةِ إِلَى اللَّهِ وَ الْأَدِلَّاءِ عَلَى مَرْضَاةِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَقِرِّينَ [وَ الْمُسْتَوْفِرِينَ ] فِي أَمْرِ اللَّهِ وَ التَّامِّينَ فِي مَحَبَّةِ اللَّهِ وَ الْمُخْلِصِينَ فِي تَوْحِيدِ اللَّهِ وَ الْمُظْهِرِينَ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْيِهِ وَ عِبَادِهِ الْمُكْرَمِينَ الَّذِينَ لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ

بَرَكَاتُهُ السَّلَامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ الدُّعَاةِ وَ الْقَادَةِ الْهُدَاةِ وَ السَّادَةِ الْوُلَاةِ وَ الذَّادَةِ الْحُمَاةِ وَ أَهْلِ الذِّكْرِ وَ أُولِي الْأَمْرِ وَ بَقِيَّةِ اللَّهِ وَ خِيَرَتِهِ وَ حِزْبِهِ وَ عَيْبَةِ عِلْمِهِ وَ حُجَّتِهِ وَ صِرَاطِهِ وَ نُورِهِ [وَ بُرْهَانِهِ ] وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ* وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ كَمَا شَهِدَ اللَّهُ لِنَفْسِهِ وَ شَهِدَتْ لَهُ مَلَائِكَتُهُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ مِنْ خَلْقِهِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ* وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ الْمُنْتَجَبُ وَ رَسُولُهُ الْمُرْتَضَى أَرْسَلَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ* وَ أَشْهَدُ أَنَّكُمُ الْأَئِمَّةُ الرَّاشِدُونَ الْمَهْدِيُّونَ الْمَعْصُومُونَ الْمُكَرَّمُونَ الْمُقَرَّبُونَ الْمُتَّقُونَ الصَّادِقُونَ الْمُصْطَفَوْنَ الْمُطِيعُونَ لِلَّهِ الْقَوَّامُونَ بِأَمْرِهِ الْعَامِلُونَ بِإِرَادَتِهِ الْفَائِزُونَ بِكَرَامَتِهِ اصْطَفَاكُمْ بِعِلْمِهِ وَ ارْتَضَاكُمْ لِغَيْبِهِ وَ اخْتَارَكُمْ لِسِرِّهِ وَ اجْتَبَاكُمْ بِقُدْرَتِهِ وَ أَعَزَّكُمْ بِهُدَاهُ وَ خَصَّكُمْ بِبُرْهَانِهِ وَ انْتَجَبَكُمْ لِنُورِهِ [بِنُورِهِ ] وَ أَيَّدَكُمْ بِرُوحِهِ وَ رَضِيَكُمْ خُلَفَاءَ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَجاً عَلَى بَرِيَّتِهِ وَ أَنْصَاراً لِدِينِهِ وَ حَفَظَةً لِسِرِّهِ وَ خَزَنَةً لِعِلْمِهِ وَ مُسْتَوْدَعاً لِحِكْمَتِهِ وَ تَرَاجِمَةً لِوَحْيِهِ وَ أَرْكَاناً لِتَوْحِيدِهِ وَ شُهَدَاءَ عَلَى خَلْقِهِ وَ أَعْلَاماً لِعِبَادِهِ وَ مَنَاراً فِي بِلَادِهِ وَ أَدِلَّاءَ عَلَى صِرَاطِهِ عَصَمَكُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ وَ آمَنَكُمْ مِنَ الْفِتَنِ وَ طَهَّرَكُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ أَذْهَبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَكُمْ تَطْهِيراً فَعَظَّمْتُمْ جَلَالَهُ وَ أَكْبَرْتُمْ شَأْنَهُ وَ مَجَّدْتُمْ كَرَمَهُ وَ أَدَمْتُمْ [أَدْمَنْتُمْ ] ذِكْرَهُ وَ وَكَّدْتُمْ [ذَكَّرْتُمْ ] مِيثَاقَهُ وَ أَحْكَمْتُمْ عَقْدَ طَاعَتِهِ وَ نَصَحْتُمْ لَهُ فِي السِّرِّ وَ الْعَلَانِيَةِ وَ دَعَوْتُمْ إِلَى سَبِيلِهِ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ بَذَلْتُمْ أَنْفُسَكُمْ فِي مَرْضَاتِهِ وَ صَبَرْتُمْ عَلَى مَا أَصَابَكُمْ فِي جَنْبِهِ [حُبِّهِ ] وَ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ* وَ آتَيْتُمُ الزَّكاةَ* وَ أَمَرْتُمْ

بِالْمَعْرُوفِ* وَ نَهَيْتُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ* وَ جَاهَدْتُمْ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ حَتَّى أَعْلَنْتُمْ دَعْوَتَهُ وَ بَيَّنْتُمْ فَرَائِضَهُ وَ أَقَمْتُمْ حُدُودَهُ وَ نَشَرْتُمْ [وَ فَسَّرْتُمْ ] شَرَائِعَ أَحْكَامِهِ وَ سَنَنْتُمْ سُنَّتَهُ وَ صِرْتُمْ فِي ذَلِكَ مِنْهُ إِلَى الرِّضَا وَ سَلَّمْتُمْ لَهُ الْقَضَاءَ وَ صَدَّقْتُمْ مِنْ رُسُلِهِ مَنْ مَضَى فَالرَّاغِبُ عَنْكُمْ مَارِقٌ وَ اللَّازِمُ لَكُمْ لَاحِقٌ وَ الْمُقَصِّرُ فِي حَقِّكُمْ زَاهِقٌ وَ الْحَقُّ مَعَكُمْ وَ فِيكُمْ وَ مِنْكُمْ وَ إِلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ أَهْلُهُ وَ مَعْدِنُهُ وَ مِيرَاثُ النُّبُوَّةِ عِنْدَكُمْ وَ إِيَابُ الْخَلْقِ إِلَيْكُمْ وَ حِسَابُهُمْ عَلَيْكُمْ وَ فَصْلُ الْخِطَابِ عِنْدَكُمْ وَ آيَاتُ اللَّهِ لَدَيْكُمْ وَ عَزَائِمُهُ فِيكُمْ وَ نُورُهُ وَ بُرْهَانُهُ عِنْدَكُمْ وَ أَمْرُهُ إِلَيْكُمْ مَنْ وَالاكُمْ فَقَدْ وَالَى اللَّهَ وَ مَنْ عَادَاكُمْ فَقَدْ عَادَى اللَّهَ وَ مَنْ أَحَبَّكُمْ فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ [وَ مَنْ أَبْغَضَكُمْ فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّهَ ] وَ مَنِ اعْتَصَمَ بِكُمْ فَقَدِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ أَنْتُمُ الصِّرَاطُ الْأَقْوَمُ [السَّبِيلُ الْأَعْظَمُ ] وَ شُهَدَاءُ دَارِ الْفَنَاءِ وَ شُفَعَاءُ دَارِ الْبَقَاءِ وَ الرَّحْمَةُ الْمَوْصُولَةُ وَ الْآيَةُ الْمَخْزُونَةُ وَ الْأَمَانَةُ الْمَحْفُوظَةُ وَ الْبَابُ الْمُبْتَلَى بِهِ النَّاسُ مَنْ أَتَاكُمْ نَجَا وَ مَنْ لَمْ يَأْتِكُمْ هَلَكَ إِلَى اللَّهِ تَدْعُونَ وَ عَلَيْهِ تَدُلُّونَ وَ بِهِ تُؤْمِنُونَ وَ لَهُ تُسَلِّمُونَ وَ بِأَمْرِهِ تَعْمَلُونَ وَ إِلَى سَبِيلِهِ تُرْشِدُونَ وَ بِقَوْلِهِ تَحْكُمُونَ سَعِدَ مَنْ وَالاكُمْ وَ هَلَكَ مَنْ عَادَاكُمْ وَ خَابَ مَنْ جَحَدَكُمْ وَ ضَلَّ مَنْ فَارَقَكُمْ وَ فَازَ مَنْ تَمَسَّكَ بِكُمْ وَ أَمِنَ مَنْ لَجَأَ إِلَيْكُمْ وَ سَلِمَ مَنْ صَدَّقَكُمْ وَ هُدِيَ مَنِ اعْتَصَمَ بِكُمْ مَنِ اتَّبَعَكُمْ فَالْجَنَّةُ مَأْوَاهُ وَ مَنْ خَالَفَكُمْ فَالنَّارُ مَثْوَاهُ وَ مَنْ جَحَدَكُمْ كَافِرٌ وَ مَنْ حَارَبَكُمْ مُشْرِكٌ وَ مَنْ رَدَّ عَلَيْكُمْ فِي أَسْفَلِ دَرْكٍ مِنَ الْجَحِيمِ أَشْهَدُ أَنَّ هَذَا سَابِقٌ لَكُمْ فِيمَا

مَضَى وَ جَارٍ لَكُمْ فِيمَا بَقِيَ وَ أَنَّ أَرْوَاحَكُمْ وَ نُورَكُمْ وَ طِينَتَكُمْ وَاحِدَةٌ طَابَتْ وَ طَهُرَتْ بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ خَلَقَكُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِينَ حَتَّى مَنَّ عَلَيْنَا بِكُمْ فَجَعَلَكُمْ فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَ جَعَلَ صَلَاتَنَا [صَلَوَاتِنَا] عَلَيْكُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وِلَايَتِكُمْ طِيباً لِخَلْقِنَا [لِخُلُقِنَا] وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْكِيَةً [بَرَكَةً] لَنَا وَ كَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا فَكُنَّا عِنْدَهُ مُسَلِّمِينَ بِفَضْلِكُمْ وَ مَعْرُوفِينَ بِتَصْدِيقِنَا إِيَّاكُمْ فَبَلَغَ اللَّهُ بِكُمْ أَشْرَفَ مَحَلِّ الْمُكَرَّمِينَ وَ أَعْلَى مَنَازِلِ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَرْفَعَ دَرَجَاتِ الْمُرْسَلِينَ حَيْثُ لَا يَلْحَقُهُ لَاحِقٌ وَ لَا يَفُوقُهُ فَائِقٌ وَ لَا يَسْبِقُهُ سَابِقٌ وَ لَا يَطْمَعُ فِي إِدْرَاكِهِ طَامِعٌ حَتَّى لَا يَبْقَى مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ وَ لَا صِدِّيقٌ وَ لَا شَهِيدٌ وَ لَا عَالِمٌ وَ لَا جَاهِلٌ وَ لَا دَنِيٌّ وَ لَا فَاضِلٌ وَ لَا مُؤْمِنٌ صَالِحٌ وَ لَا فَاجِرٌ طَالِحٌ وَ لَا جَبَّارٌ عَنِيدٌ وَ لَا شَيْطَانٌ مَرِيدٌ وَ لَا خَلْقٌ فِيمَا بَيْنَ ذَلِكَ شَهِيدٌ إِلَّا عَرَّفَهُمْ جَلَالَةَ أَمْرِكُمْ وَ عِظَمَ خَطَرِكُمْ وَ كِبَرَ شَأْنِكُمْ وَ تَمَامَ نُورِكُمْ وَ صِدْقَ مَقَاعِدِكُمْ وَ ثَبَاتَ مَقَامِكُمْ وَ شَرَفَ مَحَلِّكُمْ وَ مَنْزِلَتِكُمْ عِنْدَهُ وَ كَرَامَتَكُمْ عَلَيْهِ وَ خَاصَّتَكُمْ لَدَيْهِ وَ قُرْبَ مَنْزِلَتِكُمْ مِنْهُ بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي وَ أَهْلِي وَ مَالِي وَ أُسْرَتِي أُشْهِدُ اللَّهَ وَ أُشْهِدُكُمْ أَنِّي مُؤْمِنٌ بِكُمْ وَ بِمَا آمَنْتُمْ بِهِ كَافِرٌ بِعَدُوِّكُمْ وَ بِمَا كَفَرْتُمْ بِهِ مُسْتَبْصِرٌ بِشَأْنِكُمْ وَ بِضَلَالَةِ مَنْ خَالَفَكُمْ مُوَالٍ لَكُمْ وَ لِأَوْلِيَائِكُمْ مُبْغِضٌ لِأَعْدَائِكُمْ وَ مُعَادٍ لَهُمْ سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ مُحَقِّقٌ لِمَا حَقَّقْتُمْ مُبْطِلٌ لِمَا أَبْطَلْتُمْ مُطِيعٌ لَكُمْ عَارِفٌ بِحَقِّكُمْ مُقِرٌّ بِفَضْلِكُمْ مُحْتَمِلٌ لِعِلْمِكُمْ مُحْتَجِبٌ بِذِمَّتِكُمْ

مُعْتَرِفٌ بِكُمْ مُؤْمِنٌ بِإِيَابِكُمْ مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِكُمْ مُنْتَظِرٌ لِأَمْرِكُمْ مُرْتَقِبٌ لِدَوْلَتِكُمْ آخِذٌ بِقَوْلِكُمْ عَامِلٌ بِأَمْرِكُمْ مُسْتَجِيرٌ بِكُمْ زَائِرٌ لَكُمْ لَائِذٌ عَائِذٌ بِقُبُورِكُمْ مُسْتَشْفِعٌ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِكُمْ وَ مُتَقَرِّبٌ بِكُمْ إِلَيْهِ وَ مُقَدِّمُكُمْ أَمَامَ طَلِبَتِي وَ حَوَائِجِي وَ إِرَادَتِي فِي كُلِّ أَحْوَالِي وَ أُمُورِي مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وَ عَلَانِيَتِكُمْ وَ شَاهِدِكُمْ وَ غَائِبِكُمْ وَ أَوَّلِكُمْ وَ آخِرِكُمْ وَ مُفَوِّضٌ فِي ذَلِكَ كُلِّهِ إِلَيْكُمْ وَ مُسَلِّمٌ فِيهِ مَعَكُمْ وَ قَلْبِي لَكُمْ مُسَلِّمٌ وَ رَأْيِي لَكُمْ تَبَعٌ وَ نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّى يُحْيِيَ اللَّهُ تَعَالَى دِينَهُ بِكُمْ وَ يَرُدَّكُمْ فِي أَيَّامِهِ وَ يُظْهِرَكُمْ لِعَدْلِهِ وَ يُمَكِّنَكُمْ فِي أَرْضِهِ فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لَا مَعَ غَيْرِكُمْ [عَدُوِّكُمْ ] آمَنْتُ بِكُمْ وَ تَوَلَّيْتُ آخِرَكُمْ بِمَا تَوَلَّيْتُ بِهِ أَوَّلَكُمْ وَ بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ مِنَ الْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ الشَّيَاطِينِ وَ حِزْبِهِمُ الظَّالِمِينَ لَكُمْ [وَ] الْجَاحِدِينَ لِحَقِّكُمْ وَ الْمَارِقِينَ مِنْ وِلَايَتِكُمْ وَ الْغَاصِبِينَ لِإِرْثِكُمْ [وَ] الشَّاكِّينَ فِيكُمْ [وَ] الْمُنْحَرِفِينَ عَنْكُمْ وَ مِنْ كُلِّ وَلِيجَةٍ دُونَكُمْ وَ كُلِّ مُطَاعٍ سِوَاكُمْ وَ مِنَ الْأَئِمَّةِ الَّذِينَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ فَثَبَّتَنِيَ اللَّهُ أَبَداً مَا حَيِيتُ عَلَى مُوَالاتِكُمْ وَ مَحَبَّتِكُمْ وَ دِينِكُمْ وَ وَفَّقَنِي لِطَاعَتِكُمْ وَ رَزَقَنِي شَفَاعَتَكُمْ وَ جَعَلَنِي مِنْ خِيَارِ مَوَالِيكُمْ التَّابِعِينَ لِمَا دَعَوْتُمْ إِلَيْهِ وَ جَعَلَنِي مِمَّنْ يَقْتَصُّ آثَارَكُمْ وَ يَسْلُكُ سَبِيلَكُمْ وَ يَهْتَدِي بِهُدَاكُمْ وَ يُحْشَرُ فِي زُمْرَتِكُمْ وَ يَكِرُّ فِي رَجْعَتِكُمْ وَ يُمَلَّكُ فِي دَوْلَتِكُمْ وَ يُشَرَّفُ فِي عَافِيَتِكُمْ وَ يُمَكَّنُ فِي أَيَّامِكُمْ وَ تَقَرُّ عَيْنُهُ غَداً بِرُؤْيَتِكُمْ بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي وَ نَفْسِي وَ أَهْلِي وَ مَالِي مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِكُمْ وَ مَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْكُمْ وَ مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِكُمْ مَوَالِيَّ لَا أُحْصِي ثَنَاءَكُمْ وَ

لَا أَبْلُغُ مِنَ الْمَدْحِ كُنْهَكُمْ وَ مِنَ الْوَصْفِ قَدْرَكُمْ وَ أَنْتُمْ نُورُ الْأَخْيَارِ وَ هُدَاةُ الْأَبْرَارِ وَ حُجَجُ الْجَبَّارِ بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ [اللَّهُ ] وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ* وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ يَكْشِفُ الضُّرَّ وَ عِنْدَكُمْ مَا نَزَلَتْ بِهِ رُسُلُهُ وَ هَبَطَتْ بِهِ مَلَائِكَتُهُ وَ إِلَى جَدِّكُمْ

و اگر زيارت امير المؤمنين عليه السلام باشد بجاى و «إلى جدكم » بگو:

وَ إِلَى أَخِيكَ بُعِثَ الرُّوحُ الْأَمِينُ آتاكُمْ اللَّهُ ما لَمْ يُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمِينَ طَأْطَأَ كُلُّ شَرِيفٍ لِشَرَفِكُمْ وَ بَخَعَ كُلُّ مُتَكَبِّرٍ لِطَاعَتِكُمْ وَ خَضَعَ كُلُّ جَبَّارٍ لِفَضْلِكُمْ وَ ذَلَّ كُلُّ شَيْ ءٍ لَكُمْ وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِكُمْ وَ فَازَ الْفَائِزُونَ بِوِلَايَتِكُمْ بِكُمْ يُسْلَكُ إِلَى الرِّضْوَانِ وَ عَلَى مَنْ جَحَدَ وِلَايَتَكُمْ غَضَبُ الرَّحْمَنِ بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي وَ نَفْسِي وَ أَهْلِي وَ مَالِي ذِكْرُكُمْ فِي الذَّاكِرِينَ وَ أَسْمَاؤُكُمْ فِي الْأَسْمَاءِ وَ أَجْسَادُكُمْ فِي الْأَجْسَادِ وَ أَرْوَاحُكُمْ فِي الْأَرْوَاحِ وَ أَنْفُسُكُمْ فِي النُّفُوسِ وَ آثَارُكُمْ فِي الْآثَارِ وَ قُبُورُكُمْ فِي الْقُبُورِ فَمَا أَحْلَى أَسْمَاءَكُمْ وَ أَكْرَمَ أَنْفُسَكُمْ وَ أَعْظَمَ شَأْنَكُمْ وَ أَجَلَّ خَطَرَكُمْ وَ أَوْفَى عَهْدَكُمْ [وَ أَصْدَقَ وَعْدَكُمْ ] كَلَامُكُمْ نُورٌ وَ أَمْرُكُمْ رُشْدٌ وَ وَصِيَّتُكُمُ التَّقْوَى وَ فِعْلُكُمُ الْخَيْرُ وَ عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ وَ شَأْنُكُمُ الْحَقُّ وَ الصِّدْقُ وَ الرِّفْقُ وَ قَوْلُكُمْ حُكْمٌ وَ حَتْمٌ وَ رَأْيُكُمْ عِلْمٌ وَ حِلْمٌ وَ حَزْمٌ إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاهُ بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي وَ نَفْسِي كَيْفَ أَصِفُ حُسْنَ ثَنَائِكُمْ وَ أُحْصِي جَمِيلَ بَلَائِكُمْ وَ بِكُمْ أَخْرَجَنَا اللَّهُ مِنَ الذُّلِّ وَ فَرَّجَ عَنَّا غَمَرَاتِ الْكُرُوبِ وَ

أَنْقَذَنَا مِنْ شَفَا جُرُفِ الْهَلَكَاتِ وَ مِنَ النَّارِ بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي وَ نَفْسِي بِمُوَالاتِكُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعَالِمَ دِينِنَا وَ أَصْلَحَ مَا كَانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيَانَا وَ بِمُوَالاتِكُمْ تَمَّتِ الْكَلِمَةُ وَ عَظُمَتِ النِّعْمَةُ وَ ائْتَلَفَتِ الْفُرْقَةُ وَ بِمُوَالاتِكُمْ تُقْبَلُ الطَّاعَةُ الْمُفْتَرَضَةُ وَ لَكُمُ الْمَوَدَّةُ الْوَاجِبَةُ وَ الدَّرَجَاتُ الرَّفِيعَةُ وَ الْمَقَامُ الْمَحْمُودُ وَ الْمَكَانُ [وَ الْمَقَامُ ] الْمَعْلُومُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْجَاهُ الْعَظِيمُ وَ الشَّأْنُ الْكَبِيرُ وَ الشَّفَاعَةُ الْمَقْبُولَةُ رَبَّنا آمَنَّا بِما أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ كانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولًا يَا وَلِيَّ اللَّهِ إِنَّ بَيْنِي وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ذُنُوباً لَا يَأْتِي عَلَيْهَا إِلَّا رِضَاكُمْ فَبِحَقِّ مَنِ ائْتَمَنَكُمْ عَلَى سِرِّهِ وَ اسْتَرْعَاكُمْ أَمْرَ خَلْقِهِ وَ قَرَنَ طَاعَتَكُمْ بِطَاعَتِهِ لَمَّا اسْتَوْهَبْتُمْ ذُنُوبِي وَ كُنْتُمْ شُفَعَائِي فَإِنِّي لَكُمْ مُطِيعٌ مَنْ أَطَاعَكُمْ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاكُمْ فَقَدْ عَصَى اللَّهَ وَ مَنْ أَحَبَّكُمْ فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ وَ مَنْ أَبْغَضَكُمْ فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّهَ اللَّهُمَّ إِنِّي لَوْ وَجَدْتُ شُفَعَاءَ أَقْرَبَ إِلَيْكَ مِنْ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الْأَخْيَارِ الْأَئِمَّةِ الْأَبْرَارِ لَجَعَلْتُهُمْ شُفَعَائِي فَبِحَقِّهِمُ الَّذِي أَوْجَبْتَ لَهُمْ عَلَيْكَ أَسْأَلُكَ أَنْ تُدْخِلَنِي فِي جُمْلَةِ الْعَارِفِينَ بِهِمْ وَ بِحَقِّهِمْ وَ فِي زُمْرَةِ الْمَرْحُومِينَ بِشَفَاعَتِهِمْ إِنَّكَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ* وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ وَ سَلَّمَ [تَسْلِيماً] كَثِيراً وَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ

مؤلف گويد كه اين زيارت را شيخ نيز در تهذيب نقل كرده و بعد از اين دعاى وداعى نقل كرده اند كه ما به ملاحظه اختصار آن را ذكر ننموديم و اين زيارت چنانكه علامه

مجلسى فرموده بهترين زيارت جامعه است از جهت متن و سند و فصاحت و بلاغت و والد ماجدش در شرح فقيه فرموده كه اين زيارت احسن و اكمل زيارات است و من تا در عتبات عاليات بودم زيارت نكردم ائمه عليهم¬السلام را مگر به اين زيارت

پاورقي بخش سوم

(1)- بحارالانوار/ ج 102/ ص 144.

بخش چهارم: گفتارهاي نوراني از امام هادي عليه السلام

اشاره

1- فضيلت علماي شيعه

قال الامام العسكري عليه السلام : قال علي بن محمدعليهماالسلام: «لو لا من يبقي بعد غيبة قائمكم عليه السلام من العلماء، الداعين اليه، و الدالين عليه، و الذابين عن دينه بحجج الله، و المنقذين لضعفاء عبادالله من شباك ابليس و مردته، و من فخاخ النواصب، لما بقي أحد الا ارتد عن دين الله، ولكنهم الذين يمسكون أزمة قلوب ضعفاء الشيعة كما يمسك صاحب السفينة سكانها، أولئك هم الأفضلون عندالله عزوجل.»

امام عسكري عليه السلام از امام هادي عليه السلام نقل مي كند كه فرمود:

اگر پس از غيبت قائم آل محمد عجل الله تعالي فرجه الشريف، از عالمان كسي نمي ماند كه به سوي خدا دعوت، و راهنمايي كند، و با [براهين و] حجج الهي از دينش دفاع كند، و بندگان ناتوان خدا را از دام هاي ابليس و سركشان، و از تله هاي نواصب (1) برهاند، همه از دين خدا برمي گشتند، ولي ايشان زمام دل هاي شيعيان ناتوان را [در درياي توفاني جهل و ظلم]، همچون ناخداي سكان دار كشتي در دست دارند، ايشان نزد خداي سبحان برترين منزلت را دارند.

2- مال حرام

كليني با سند خود از داوود صرمي نقل مي كند كه گفت: امام هادي عليه¬السلام فرمود: داوود! حرام، رشد و فزوني ندارد، و اگر هم داشته باشد بركت ندارد، و آنچه از حرام انفاق شود، پاداش ندارد، و آنچه از حرام پس از انسان باقي مي ماند، توشه ي آتش او خواهد بود. (2)

3- قال عليه¬السلام: «مَنِ اتَّقَى اللَّهَ يُتَّقَى، وَ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ يُطَاعُ، وَ مَنْ أَطَاعَ الْخَالِقَ لَمْ يُبَالِ سَخَطَ الْمَخْلُوقِينَ، وَ مَنْ أَسْخَطَ الْخَالِقَ

فَقَمَنٌ أَنْ يَحُلَّ بِهِ سَخَطُ الْمَخْلُوقِين .» (3)

فرمود: كسي كه تقوي الهي را رعايت نمايد و مطيع احكام و مقررات الهي باشد، ديگران مطع او مي شوند. و هر شخصي كه اطاعت از خالق نمايد، باكي از دشمني و عداوت انسان ها نخواهد داشت؛ و چنانچه خداي متعال را با معصيت و نافرمان خود به غضب درآورد، پس سزاوار است كه مورد خشم و دشمني انسان ها قرار گيرد.

4- قال عليه¬السلام : «مِنْ أَنِسَ بِاللَّهِ اسْتَوْحَشَ مِنَ النَّاس، و علامة الأنس بالله الوحشة من الناس.»(4)

فرمود: كسي كه با خداوند متعال مونس باشد و او را أنيس خود بداند، از مردم احساس وحشت مي كند. و علامت و نشانه أنس با خداوند وحشت از مردم است - يعني از غير خدا نهراسيدن و از مردم احتياط و دوري كردن -.

5- قال عليه¬السلام: «السهر ألذ المنام، و الجوع يزيد في طيب الطعام.»(5)

فرمود: شب زنده¬داري، خواب بعد از آن را لذيذ مي گرداند؛ و گرسنگي در خوشمزگي طعام مي افزايد - يعني هر چه انسان كمتر بخوابد بيشتر از خواب لذت مي برد و هر چه كم خوراك باشد مزه غذا گواراتر خواهد بود -.

6- قال عليه¬السلام: « الْهَزْلُ فُكَاهَةُ السُّفَهَاءِ، وَ صِنَاعَةُ الْجُهَّال .» (6)

فرمود: مسخره كردن و شوخي هاي -بي مورد- از بي خردي است و كار انسان هاي نادان مي باشد.

7- قال عليه¬السلام: « النَّاسُ فِي الدُّنْيَا بِالْأَمْوَالِ وَ فِي الْآخِرَةِ بِالْأَعْمَال .» (7)

فرمود: مردم در دنيا به وسيله ثروت و تجملات شهرت مي يابند ولي در آخرت به وسيله اعمال محاسبه و پاداش داده خواهند شد.

8- قال عليه¬السلام: «مخالطة الأشرار تدل علي شرار من يخالطهم.»(8)

فرمود: همنشين شدن و معاشرت با افراد شرور نشانه پستي و شرارت تو خواهد بود.

9- قال عليه¬السلام: «يَأْتِي عُلَمَاءُ شِيعَتِنَا الْقَوَّامُونَ لِضُعَفَاءِ مُحِبِّينَا وَ أَهْلِ وَلَايَتِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ، وَ الْأَنْوَارُ تَسْطَعُ مِنْ تِيجَانِهِم .» (9)

فرمود: علماء و دانشمنداني كه به فرياد دوستان و پيروان ما برسند و از آن ها رفع مشكل نمايند، روز قيامت در حالي محشور مي شوند كه تاج درخشاني بر سر دارند و نور از آن ها مي درخشد.

10- قال عليه¬السلام: « اذْكُرْ مَصْرَعَكَ بَيْنَ يَدَيْ أَهْلِكَ- وَ لَا طَبِيبَ يَمْنَعُكَ وَ لَا حَبِيبَ يَنْفَعُك .»(10)

فرمود: به ياد آور و فراموش نكن آن حالت و موقعي را كه در ميان جمع اعضاء خانواده و آشنايان قرار مي گيري و لحظات آخر عمرت سپري مي شود و هيچ پزشكي و دوستي - و ثروتي - نمي تواند تو را از آن حالت نجات دهد.

11- قال عليه¬السلام: « الْحِكْمَةُ لَا تَنْجَعُ فِي الطِّبَاعِ الْفَاسِدَة.»

فرمود: حكمت اثري در دل ها و قلب هاي فاسد نمي گذارد.

12- قال عليه¬السلام: « مَنْ رَضِيَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السَّاخِطُونَ عَلَيْه .»

فرمود: هر كه از خود راضي باشد بدگويان او زياد خواهند شد.

13- قال عليه¬السلام: « الْمُصِيبَةُ لِلصَّابِرِ وَاحِدَةٌ وَ لِلْجَازِعِ اثْنَتَان .»

فرمود: مصيبتي كه بر كسي وارد شود و صبر و تحمل نمايد، تنها يك ناراحتي است؛ ولي چنانچه فرياد بزند و جزع كند دو ناراحتي خواهد داشت.

14- قال عليه¬السلام : « إِنَّ لِلَّهِ بِقَاعاً يُحِبُّ أَنْ يُدْعَى فِيهَا فَيَسْتَجِيبَ لِمَنْ دَعَاهُ، وَ الْحَيْرُ مِنْهَا.»

فرمود: براي خداوند بقعه هايي است كه دوست دارد در آن ها خدا خوانده شود تا آن دعاها را

مستجاب گرداند كه يكي از بقعه ها حائر و حرم امام حسين عليه¬السلام خواهد بود. 15- قال عليه¬السلام: «مَنْ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فَلَا تَأْمَنْ شَرَّه .»

فرمود: هر كس به خويشتن اهانت كند (كنترل نفس نداشته باشد) خود را از شر او در أمان ندان.

16- قال عليه¬السلام: «لَمْ يَزَلِ اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَيْ ءَ مَعَهُ، ثُمَّ خَلَقَ الْأَشْيَاءَ بَدِيعاً، وَ اخْتَارَ لِنَفْسِهِ أَحْسَنَ الْأَسْمَاءِ.»

فرمود: خداوند از أزل، تنها بود و چيزي با او نبود، تمام موجودات را با قدرت خود آفريده، و بهترين نام ها را براي خود برگزيد.

17- قال عليه¬السلام: «إِذَا قَامَ الْقَائِمِ يَقْضِي بَيْنَ النَّاسِ بِعِلْمِهِ كَقَضَاءِ دَاوُدَ عليه السلام وَ لَا يَسْأَلُ الْبَيِّنَة.»

فرمود: زماني كه حضرت حجت عجل الله تعالي فرجه الشريف قيام نمايد در بين مردم به علم خويش قضاوت مي¬نمايد؛ همانند حضرت داود عليه¬السلام كه از دليل و شاهد سؤال نمي فرمايد.

18- قال عليه¬السلام: «مَنْ أَطَاعَ الْخَالِقَ لَمْ يُبَالِ سَخَطَ الْمَخْلُوقِينَ وَ مَنْ أَسْخَطَ الْخَالِقَ فَقَمَنٌ أَنْ يَحُلَّ بِهِ سَخَطُ الْمَخْلُوقِين .»

فرمود: هر كس مطيع و پيرو خدا باشد از قهر و كارشكني ديگران باكي نخواهد داشت.

19- قال عليه¬السلام: «الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ كَرِيمَةٌ وَ الْآدَابُ حُلَلٌ حِسَانٌ وَ الْفِكْرَةُ مِرْآةٌ صَافِيَةٌ.»

فرمود: علم و دانش بهترين يادبود براي انتقال به ديگران است، ادب زيباترين نيكي ها است و فكر و انديشه آئينه¬ي صاف و تزيين كننده¬ي اعمال و برنامه ها است.

20- قال عليه¬السلام: « الْعُجْبُ صَارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ، دَاعٍ إِلَى الغَمْطِ وَ الْجَهْلِ.»

فرمود: خودبيني و غرور، انسان را از تحصيل علوم باز مي دارد و به

سمت حقارت و ناداني مي كشاند.

21- قال عليه¬السلام: « الْعِتَابُ مِفْتَاحُ الثِّقَالِ وَ الْعِتَابُ خَيْرٌ مِنَ الْحِقْد.»

فرمود: (مواظب باش كه) عتاب و پرخاش گري، مقدمه و كليد غضب است، ولي در هر حال پرخاش گري نسبت به كينه و دشمني دروني بهتر است (چون كينه، ضررهاي خطرناك تري را در بردارد).

22- قال عليه¬السلام: «إِنَّ لِشِيعَتِنَا بِوَلَايَتِنَا لَعِصْمَةً، لَوْ سَلَكُوا بِهَا فِي لُجَّةِ الْبِحَارِ الْغَامِرَةِ.»

فرمود: همانا ولايت ما اهل بيت براي شيعيان و دوستانمان پناهگاه أمني مي باشد كه چنانچه در همه¬ي امور به آن تمسك جويند، بر تمام مشكلات (مادي و معنوي) فايق آيند.

23- قال: سألته عن الحلم؟ فقال عليه¬السلام: «هو أن تملك نفسك و تكظم غيظك، و لا يكون ذلك الا مع القدرة.»

يكي از اصحاب از آن حضرت پيرامون معناي حلم و بردباري سؤال نمود

حضرت در پاسخ فرمود: اين كه در هر حال مالك نفس خود باشي و خشم خود را فرو بري و آن را خاموش نمائي و اين تحمل و بردباري در حالي باشد كه توان مقابله با شخصي را داشته باشي.

24- قال عليه¬السلام: «إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ الدُّنْيَا دَارَ بَلْوَى وَ الْآخِرَةَ دَارَ عُقْبَى، وَ جَعَلَ بَلْوَى الدُّنْيَا لِثَوَابِ الْآخِرَةِ سَبَباً وَ ثَوَابَ الْآخِرَةِ مِنْ بَلْوَى الدُّنْيَا عِوَضاً.»

فرمود: همانا خداوند، دنيا را جايگاه بلاها و امتحانات و مشكلات قرار داد؛ و آخرت را جايگاه نتيجه گيري زحمات، پس بلاها و زحمات و سختي هاي دنيا را وسيله¬ي رسيدن به مقامات آخرت قرار داد و اجر و پاداش زحمات دنيا را در آخرت عطا مي فرمايد.

پاورقي بخش چهارم

(1)- ابن ادريس حلي با سند خود از

محمد بن احمد... و موسي بن محمد... نقل مي كند كه گفت:

با نامه از امام هادي عليه¬السلام پرسيدم: آيا در آزمون ناصبي به بيش از اين نياز دارم كه ببينم جبت و طاغوت را مقدم مي دارد و به امامت ايشان باور دارد؟ در پاسخم نوشت: هر كه بر اين باور باشد او ناصبي است. (السرائر/ج 3/ص 583؛ وسائل/ج 6/ص 341/ح 14).

(2)- وسائل/ج 12/ ص 53/ ح 22042؛ كافي/ج 5/ص 125/ ح 7.

(3)- بحارالانوار/ ج 68/ ص 182/ ح 41.

(4)- عده الداعي/ ص 208.

(5)- بحارالانوار ج 84/ ص 172.

(6)- بحارالانوار/ ج 75/ ص 369/ ح 20.

(7)- اعيان الشيعه/ ج 2/ ص 39.

(8)- مستدرك الوسايل/ ج 12/ ص 308/ ح 14162.

(9)- بحارالانوار/ ج 2/ص 6/ ح 13.

(10)- اعلام الدين/ ص 311.

(11)- اعلام الدين/ ص 311.

(12)- بحارالانوار/ ج 69/ ص 316/ ح 24.

(13)- اعلام الدين/ ص 311/ س 4.

(14)- تحف العقول/ ص 357.

(15)- تحف العقول/ ص 383.

(16)- بحارالانوار/ ج 57/ ص 83/ ح 64.

(17)- بحارالانوار/ ج 50/ ص 264/ ح 24.

(18)- بحارالانوار/ ج 50/ ص 177/ ح 56.

(19)- مستدرك الوسايل/ ج 11/ ص 184/ ح 4.

(20)- بحارالانوار/ ج 75/ ص 369/ س 4.

(21)- نزهه الناظر/ ص 139/ ح 12.

(22)- بحارالانوار/ ج 50/ ص 215/ ح 1.

(23)- مستدرك الوسايل/ ج 2/ ص 304/ح 7.

(24)- تحف العقول/ ص 358.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109