نویسنده : مهدی سلطانی رنانی
ناشر : مهدی سلطانی رنانی
موضوع : امام هادی (ع)
یادداشت : مقاله
قرآن کریم در اندیشه، گفتار و کردار پیامبر اعظم و اهل بیت او، تجسم و عینیت تمام یافته و سیر کریمانه و سخنان حکیمانه ی آنان، مستقیم یا غیر مستقیم، روشنگر کتاب الهی در ابعاد گوناگون آن است. یکی از رسالت های مهم امامان معصوم، تبیین احکام و تفسیر قرآن بود. میراث قرآنی ارزشمندی که از حضرت امام هادی علیه السلام باقی مانده است، از ذخایر عظیم تفسیری معصومان علیهم السلام است. در این مقاله تفسیر برخی آیات را از منظر ایشان می آوریم. اما ابتدا به یکی از مباحث فکری و عقیدتی دوران امام هادی علیه السلام اشاره می کنیم. به گفته ی محققان، بحث در باب مخلوق بودن قرآن، از اواخر حکومت بنی امیه آغاز شد و نخستین بار، جعد بن درهم، معلم مروان بن محمد آخرین خلیفه ی اموی، این بحث را مطرح کرد. او این فکر را از ابان بن سمعان و ابان نیز از طالوت بن اعصم یهودی فرا گرفته بود. [1] گروه معتزله نیز که در مسائل عقیدتی کند و کاو عقلی بیش از حدی می کردند و این بحث را در صفات خدا مطرح ساخته بودند، با قدیم بودن قرآن که اشاعره و اهل حدیث از آن جانبداری می کردند، به مخالفت برخاستند. در زمان امام هادی علیه السلام سخت گیری ها و اصرار معتزله بر روی مخلوق بودن قرآن، سبب نفرت مردم از آنان شد و متوکل عباسی خود جانب اهل حدیث و اشاعره را گرفت و مسئله معروف به «محنه القرآن» را خاتمه داد، ولی بحث همچنان رونق داشت و تا مدت ها
در جامعه ی اسلامی مطرح بود. [2] امام هادی علیه السلام مصلحت را سکوت در برابر این بحث و جدال فکری دید و مسلمانان را از چنین مباحث بیهوده ای برحذر داشت. ایشان در پاسخ یکی از شیعیان بغداد نوشت: «بسم الله الرحمن الرحیم. خداوند ما و تو را از دچار شدن به این فتنه حفظ کند که در این صورت بزرگ ترین نعمت را بر ما ارزانی داشته است، و گر نه هلاکت و گمراهی است. به نظر ما بحث و جدال درباره ی قرآن که مخلوق است یا قدیم؟ بدعتی است که سؤال کننده و جواب دهنده در آن شریک اند؛ زیرا پرسش کننده دنبال چیزی است که سزاوار او نیست و پاسخ دهنده نیز بی جهت خود را به زحمت و مشقت می افکند که بیرون از توان او است. خالق، جز خدا نیست و به جز او همه مخلوق اند. قرآن نیز کلام خداست و از پیش خود اسمی برای آن قرار مده که از گمراهان خواهی گشت. خداوند ما و تو را از مصادیق سخن خود قرار دهد که می فرماید: متقیان کسانی هستند که در نهان از خدای خویش می ترسند و از روز جزا بیمناک اند». [3] .
یعقوب بن سکیت نحوی می گوید: امام هادی علیه السلام فرمود: «إن الله تعالی لم یجعله لزمان دون زمان و لالناس دون ناس، فهو فی کل زمان جدید، و عند کلَ قوم غض إلی یوم القیامه؛ خدای سبحان قرآن را برای زمان خاص بدون زمان دیگر، و برای مردمی خاص بدون مردم دیگر، قرار نداده است. از این رو، قرآن تا قیامت در هر زمان نو، و نزد هر ملتی تازه
است». [4] .
[بقره / 108.] حضرت امام حسن عسکری علیه السلام از امام هادی علیه السلام نقل می کند که فرمود: ام تریدون؛ یعنی بلکه ای کفار قریش و یهود! شما از پیامبر خود همان معجزات پیشنهاد شده ای را _ که نمی دانید آیا به صلاحتان است یا نه _ می خواهید که قبلاً آن را از موسی خواستند، و به ایشان پیشنهاد کردند، و گفتند که: لَن نُؤمِنَ لَکَ حتی نَرَی اللهَ جَهرَهً فأخَذَتْکُم الصاعِقَهُ [5] ؛ ما هرگز به تو ایمان نمی آوریم تا خدا را آشکارا ببینیم، پس صاعقه شما را فرا گرفت». و من یَتَبدلُ الکفر بالایمان؛ یعنی پس از پاسخ پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به ایشان که: آن درخواست پیشنهادی به خدا به مصلحتشان نیست، و اگر هم درست و مصلحت باشد، پس از آوردن آن معجزات از سوی خداوند «چنانچه کسی کفر را با ایمان عوض کرد»، یعنی به معجزات ایمان نیاورد یا چون فهمید به مصلحت نیست و باید به همان براهین و معجزات موجود اکتفا کند، قبول نکند و کفر را با ایمان عوض کند، لجاجت ورزد و حجت راستین حق را نپذیرد، فقد ضلَ سواء السبیل؛ یعنی از راهی که به بهشت می رسد، گمراه شده و در راهی که به دوزخ می رسد، گام نهاده است...». [6] .
ابراهیم بن عنبسه به امام هادی علیه السلام نوشت: چنانچه سرور و مولایم مصلحت بداند، بفرماید که مراد از «میسر» در آیه شریفه یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ [7] چیست؟ امام هادی علیه السلام در پاسخ نوشت: هر چه با آن قمار شود، مَیسِر است و هر مست کننده ای حرام است. [8]
.
«آیه مباهله در سوره آل عمران / 61 آمده است: فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نساءَنا وَ نِساءَکُمْ و أَنْفُسَنا وَ أنْفُسَکُمْ ثُمَ نََبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللهِ عَلَی الکاذبینَ.» عیاشی نقل کرده است امام هادی علیه السلام در تفسیر آیه شریفه مباهله فرمود: «و اگر می فرمود: بیایید مباهله کنیم و لعنت خدا را بر شما قرار دهیم، آنان برای مباهله نمی آمدند، و گرنه خدا می داند که پیامبرش پیام های او را به مردم می رساند و دروغگو نیست». [9] .
صدوق نقل می کند: محمد بن عیسی از امام هادی علیه السلام درباره آیه شریفه وَالأرضُ جمیعاً قَبْضَتُهُ و یَوْمَ القیامَهِ وَ السَماواتُ مَطْویاتٌ بیمینهٍ [10] پرسید. فرمود: خدای سبحان سرزنش کرده کسی را که او را به خلقش تشبیه می کند. آیا نمی بینی که در صدر آیه می فرماید: و ما قدروا الله حق قدره؛ «و خدا را چنان که شایسته است نشناخته اند» که می گویند: «تمام زمین در روز قیامت، در قبض اوست و آسمان ها پیچیده در دست راست او»؛ نظیر آنجا که خدای سبحان می فرماید: «و خدا را آن چنان که شایسته است، نشناخته اند که می گویند: خدا چیزی را بر بشری نازل نکرده است». سپس خدای سبحان خود را از قبضه و یمین منزه می شمرد و می فرماید: «خداوند پاک و برتر است از آنچه با وی شریک می گردانند». [11] .
[فتح / 2] استرآبادی نقل می کند: از امام هادی علیه السلام درباره آیه «تا خداوند از گناه گذشته و آینده تو درگذرد»، پرسیدند. فرمود: پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم کدام گناه گذشته و آینده ای دارد؟ این گناهان گذشته و آینده ی شیعیان علی علیه السلام است که خدا آن را بر دوش پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می نهد و از همه به خاطر او در می گذرد». [12] .
علامه مجلسی نقل می کند: به متوکل عباسی خبر دادند که امام هادی علیه السلام آیه شریفه یوم یعضُ الظالم علی یدیه یقول یا لیتنی... [13] را بر خلیفه اول و دوم تطبیق می کند. متوکل گفت: با او چه کار کنیم؟ گفتند: مردم را جمع کن و از او در حضور مردم بپرس. اگر همان پاسخ را داد، مردم به حسابش می رسند، و اگر غیر آن را گفت، نزد یاران خود رسوا می شود. متوکل هم قضات و بنی هاشم و یاوران خود را فراخواند و در جمع آنان از امام هادی علیه السلام پرسید. آن امام همان فرمود: اینان کسانی هستند که خدا با کنایه از ایشان سخن گفته است و بر ایشان منت نهاده و عیبشان را پوشانده است. آیا امیر می خواهد آنچه را خدا پوشانده، آشکار کند؟ متوکل گفت: نه، نمی خواهم. [14] .
[مسد / 1] مجلسی نقل می کند که متوکل روزی یک نویسنده ی نصرانی به نام ابا نوح را صدا کرد و اطرافیان باکنیه خواندن اهل کتاب را جایز نشمردند. متوکل استفتا کرد و پاسخ های گوناگون شنید. از امام هادی علیه السلام نیز آن را پرسید. امام علیه السلام در پاسخ نوشت: بِسْمِ اللهِ الرَحْمنِ الرَحیم تبَتْ یَدا أبی لَهَبً. متوکل فهمید که جایز است؛ زیرا خدا کافر را با کنیه خوانده است. [15] .
شیخ طوسی نقل می کند که علی بن عمر عطار گفت: در روز سه شنبه خدمت امام هادی علیه السلام رسیدم. فرمود: تو را دیروز ندیدم. عرض کردم: در روز دوشنبه حرکت به سوی مقصد را دوست ندارم. امام هادی علیه السلام فرمود: ای علی! هر که می خواهد خدا او را از شر روز دوشنبه حفظ کند، در رکعت اول نماز صبح آن، سوره هل أتی را بخواند. سپس امام هادی علیه السلام آیه ی: فَوَقاهُمُ اللهُ و شَرَ ذلکَ الْیَوْمِ وَ لقاهُمْ نَضْرَهً وَ سروراً [16] را خواندند. [17] .
شیخ طوسی با سند خود از عبید الله بن محمد تمیمی نقل می کند که گفت: در سامرا از سرورم ابوالحسن امام هادی علیه السلام شنیدم که می فرمود: اراذل و اوباش، قاتلان پیامبران اند، و عامه، نامی است که از عمی به معنای نابینایی گرفته شده است و خداوند نخواست ایشان را فقط به چارپایان تشبیه کند؛ از این رو، فرمود: بل هم اضل [18] ؛ «بلکه گمراه ترند». [19] .
[1] ر.ک: تاریخ تمدن اسلام، ترجمه علی جواهر کلام، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1336ش، ج3، ص214.
[2] برای آگاهی بیشتر درباره بحث خلق قرآن می توانید به منابع ذیل رجوع کنید: تاریخ الخلفاء، سیوطی، ص306 _ 312؛ ضحی الاسلام، احمد امین، ط7، قاهره، المکتبه المصریه، ج3، ص 155_ 207؛ بحوث الملل و النحل، جعفر سبحانی، ط2، قم، لجنه اداره الحوزه العلمیه، 1411ق، ج2، ص252_269.
[3] التوحید، صدوق، تهران، مکتبه الصدوق، 1387ه.ق، ص224، ح4؛ الأمام الهادی من المهد الی اللحد، ص156، ح19؛ انبیاء/ 49: الذینَ یَخْشَوْنَ رَبَهُمْ بِالْغَیْبِ وَ هُمْ مِنَ السَاعَهِ مُشْفِقُون.
[4] الامالی، شیخ طوسی، ص 580، ح1203؛ بحارالأنوار، ج92، ص15، ح9.
[5] بقره / 55.
[6] بحارالانوار، ج17، ص421، ح47؛ فرهنگ جامع سخنان امام هادی، ص120_124.
[7] بقره / 219.
[8] تفسیر العیاشی، ج1، ص105، ح311.
[9] تفسیر العیاشی، ج1، ص176، ح55؛ بحارالانوار، ج21، ص342، ح9.
[10] زمر / 67.
[11] التوحید، صدوق، ص160، ح1، معانی الأخبار، ص14، ح4.
[12] بحارالانوار، ج24، ص273، ح57؛ فرهنگ جامع سخنان امام هادی علیه السلام، ص152.
[13] فرقان / 27.
[14] بحارالانوار، ج30، ص246، ح113 و ج50، ص214، ح26.
[15] بحارالانوار، ج10، ص391، ح4؛ فرهنگ جامع سخنان امام هادی، ص154.
[16] انسان / 11.
[17] الأمالی، شیخ طوسی، ص224، ح389.
[18] فرقان / 44.
[19] الامالی، شیخ طوسی،
ص613، ح 1267؛ بحارالانوار، ج70، ص11، ح12.