نويسنده : واحد تحقيقات ماهنامه کوثر
ناشر : ماهنامه کوثر : آبان 1376، شماره 8
ص: 1
ص: 2
قصه نيايش زهرا (س) در آينه عبارت نگنجد. در اين بخش ده حديث زيبا از زبان حضرات معصومين (ع) در ترسم سيماي عبادي فاطمه (س) به خوانندگان گرامي ماهنامه كوثر تقديم مي شود
ص: 3
سالت عن اباعبدالله (ع) عن فاطمة لم سميت الزهرا؟ فقال: لانها كانت اذا قامت في محرابها و هو نورها لاهل السماء كما تزهر - تزهو - نورالكواكب لاهل الارض.
علل الشرايع، ج 1: ص 215.
راوي مي گويد:
از حضرت صادق (ع) علت نامگذاري حضرت فاطمه (س) را به - زهرا - پرسيدم. فرمود: چون وقتي كه در محراب عبادتش به نماز مي ايستاد فروغ نورش براي ساكنان آسمان مي درخشيد همانگونه كه نور ستارگان آسمان براي زمينيان مي درخشد.
ص: 4
سميت فاطمة بالبتول لانقطاعها الي عبادة الله تعالي مستدرك عوالم، ج 1: ص 80-81.
حضرت فاطمه (س) به اين جهت «بتول ناميده شد كه از همه بريده و دل به خدا بسته بود.
ص: 5
عن الحسن البصري:
ما كان في هذه الامة اعبد من فاطمة (س) كانت تقوم حتي تورم قدماها.
مناقب، ج 3: ص 341.
حسن بصري مي گويد:
در ميان امت اسلام، كسي خداپرست تر از فاطمه نبود. آنقدر در نماز مي ايستاد كه قدم هايش ورم مي كرد.
ص: 6
كانت فاطمة (س) تنهج في صلاتها من خوف الله تعالي.
ارشاد القلوب: 105.
حضرت فاطمه (س) در نمازش از ترس خدا نفس نفس مي زد و - گريه در گلويش مي شكست -.
ص: 7
قال علي (ع):
و كانت فاطمة (س) لا تدع احدا من اهلها ينام تلك الليلة - ليلة القدر - و تداويهم بقلة الطعام و تتاهب لها من النهار و تقول: محروم من حرم خيرها.
دعائم الاسلام، ج 1: 282.
حضرت علي (ع) فرمود:
فاطمه (س) نمي گذاشت كسي از اهل خانه در شبهاي قدر به خواب رود به آنان غذاي كم مي داد و از روز قبل براي احياي شب قدر آماده مي شد و مي فرمود: محروم كسي است كه از بركات اين شب محروم باشد.
ص: 8
قال موسي بن جعفر (ع):
كانت فاطمة (س) اذا دعت تدعوا للمؤمنين و المؤمنات و لا تدعوا لنفسها فقيل لها يا بنت رسول الله (ص) انك تدعين للناس و لا تدعين لنفسك فقالت: الجار ثم الدار. علل الشرايع، ج 1:216.
حضرت موسي بن جعفر از پدرانش نقل مي كند: هرگاه حضرت فاطمه (س) دعا مي كرد براي زنان و مردان مؤمن دعا مي كرد و براي خود دعا نمي كرد، به او گفته شد: چرا شما براي مردم دعا مي كنيد اما براي خودتان دعا نمي كنيد؟ فرمود: اول همسايه آنگاه خانه.
ص: 9
عن فاطمة (س) قالت: سمعت النبي (ص) يقول: ان في الجمعة لساعة لا يراقبها رجل مسلم يسال الله عز و جل فيها خيرا الا اعطاه... و قال هي اذا تدلي نصف عين الشمس للغروب... و كانت فاطمة (س) تقول لغلامها:
اصعد علي الضراب - الظراب - فاذا رايت عين الشمس قد تدلي للغروب فاعلمني حتي ادعو.
معاني الاخبار:399.
حضرت فاطمه (س) گويد: شنيدم پيامبر (ص) فرمود: غروب روز جمعه ساعتي است كه هر كس آن را مراقبت كند و در آن لحظه دعا كند دعايش مستجاب شود. - حضرت زهرا - براي درك آن ساعت - به خدمتكارش مي گفت: بر فراز بلندي برو و هر گاه ديدي نيمه خورشيد غروب نمود مرا خبر كن تا دعا كنم.
ص: 10
قال ابوعبدالله الصادق (ع):
كان لامي فاطمة صلاة تصليها علمها جبرئيل، ركعتان تقرء في الاولي: الحمد مرة و: انا انزلناه في ليلة القدر، ماة مرة و في الثانية: الحمد مرة و ماة مرة: قل هو الله احد، فاذا سلمت سبحت تسبيح الطاهرة عليها السلام.
جمال الاسبوع:173.
امام صادق (ع) فرمود:
مادرم فاطمه (س) همواره دو ركعت نماز را مي خواند كه جبرئيل به او آموخته بود، در ركعت اول آن پس از حمد صد بار سوره قدر و در ركعت دوم پس از حمد صد بار سوره توحيد را مي خواني، و پس از سلام نماز تسبيحات حضرتش را نيز مي گويي.
ص: 11
ان علي بن ابيطالب (ع) امر فاطمة (س) تستخدم رسول الله (ص) فقالت: يا رسول الله انه قد شق علي الرحي - و ارته اثرا في يديها من اثر الرحي - فسالته ان يخدمها خادما، فقال: اولا اعلمك خيرا من الدنيا و ما فيها؟ اذا آويت الي فراشك فكبري اربعا و ثلاثين تكبيرة و ثلاثا و ثلاثين تحميدة و ثلاثا و ثلاثين تسبيحة.
كنزالعمال 2:57.
اميرالمؤمنين (ع) به حضرت زهرا گفت تا برود و از پيامبر خادمي بخواهد، او نيز رفت و ضمن نشان دادن پينه هاي دستش گفت: آسياب كردن مرا به زحمت انداخته است و آنگاه درخواست خادمي كرد. پيامبر در پاسخ فرمود: آيا نمي خواهي - به جاي خادم - هديه اي به تو دهم كه از همه دنيا ارزشمندتر باشد؟ هنگامي كه براي خواب آماده شدي سي و چهار بار «الله اكبر» و سي و سه بار «الحمدلله و سي و سه بار «سبحان الله بگو.
ص: 12
ان فاطمة بنت رسول الله كانت مسبحتها من خيوط صوف مفتل معقود عليه عدد التكبيرات فكانت عليهاالسلام تديرها بيدها تكبر و تسبح الي ان قتل حمزة بن عبدالمطلب فاستعملت تربته و عملت التسابيح فاستعملها الناس.
وسائل الشيعه، ج 4:1033.
امام صادق (ع) فرمود:
تسبيح حضرت فاطمه (ع) نخي بود كه بر آن به تعداد تكبيرات - 34 عدد گره زده بود و آن را در دستش مي چرخانيد و تكبير و تسبيح مي گفت تا وقتي كه حمزه شهيد شد تسبيحي از تربت او ساخت. و از آن پس ساختن تسبيح در ميان مردم رواج يافت.
ص: 13