سخنرانی آیة الله جنتی ریاست کنگره جهانی حضرت رضا

مشخصات کتاب

سخنرانی آیة الله جنتی ریاست کنگره جهانی حضرت رضا
آیة الله جنتی
بر گرفته از مجموعه آثار دومین کنگره جهانی حضرت رضا علیه‌السلام
مشخصات نشر: [مشهد]: کنگره جهانی حضرت رضا (ع) ، انتشارات، ۱۳ -
مشخصات ظاهری: ج
فروست: کنگره جهانی حضرت رضا (ع) ؛ ۲۲.
وضعیت فهرست نویسی: برون سپاری.
یادداشت: فهرست‌نویسی بر اساس جلد سوم، ۱۳۶۸.
یادداشت: ص. ع به انگلیسی: A collection of the articles presented at the second world congress of Imam Reza (p. b. u. h).
یادداشت: عنوان روی جلد: مجموعه آثار دومین کنگره جهانی حضرت رضا علیه‌السلام ۱۳۶۵ھ. ش.
یادداشت: کتابنامه
عنوان روی جلد: مجموعه آثار دومین کنگره جهانی حضرت رضا علیه‌السلام ۱۳۶۵ھ. ش.
موضوع: علی‌بن موسی (ع) ، امام هشتم، ۱۵۳؟ - ۲۰۳ق. - - کنگره‌ها
رده بندی کنگره: BP۴۷ / ک‌۹ ۱۳۶۵
رده بندی دیویی: ۲۹۷ / ۹۵۷
شماره کتابشناسی ملی: م‌۶۶ - ۵۴۱

سخنرانی آیة الله جنتی ریاست کنگره جهانی حضرت رضا

بسم الله الرحمن الرحیم
صحبتی که بنده داشتم اینست که باید محققین علمی اسلامی ما بسیج شوند و از مسائل زیر بنائی عقیدتی دفاع کنند و این از آن اصالت‌هایی است که این انقلاب یکی از آثار و نشانه‌های آن است. بنابراین برای سلامت ماندن این اصالت، عامل‌های بسیار زیادی است که اگر آنها حفظ بشود، آن اصالت ها حفظ می‌شود و شاخه‌ها همه محفوظ و شاداب می‌مانند. و اگر آن ریشه‌ها نروید دیگر شاخه‌ها نمی‌تواند رشد بکند. بنابراین در این کنگره ما انتظارمان این است که با توجه به امکانات موجود که قهراً نارسائی‌هائی هم دارد، بهره بگیریم، و این بهره‌گیری تجربه می‌شود برای آینده که مسائل با جدیت تلقی و تحقیق بشود درباره مسائل مربوط به امام هشتم علیه‌السلام و بسیاری از سؤالاتی که قابل تحقیق است خودمان تحقیق کنیم و خودمان برایش پاسخ پیدا بکنیم.
آمدن امام هشتم علیه‌السلام از مدینه به مرو حتما با اکراه بوده یا با اختیار خود او صورت گرفته؟ البته پیدا است که این سؤالاتی از پیش آماده شده است آیا باید اضطراراً جواب داد یا جوابش اختیاری است عرض کردم ممکن است بالاخره به جواب درست برسیم. نمی‌خواهیم آنرا نقض بکنیم. ولی باید این را محققانه‌تر جواب داد بیش از آنچه تا کنون درباره‌ی آن پژوهش کرده‌اند. مثلا سیاست امام هشتم علیه‌السلام در برخورد با اصحاب مأمون
[صفحه 96]
چطور بوده؟ چرا امام رضا (ع) خلافت را نپذیرفت علت چه بود آیا زمینه برای قبول کردن امور مسلمین نبوده؟ یعنی همان حکومتی که وظیفه امام هشتم علیه‌السلام است و حتی وظیفه فقه جامع‌الشرائط است که تشکیل بدهد و آیا این زمینه برای او موجود نبود اگر نبوده چرا؟ و اینکه ولایتعهدی چگونه قبول شد آیا واقعا آن هم با اجبار بود یا مسائلی در کار بود که آزادانه و با اختیار هم ممکن بود که امام هشتم علیه‌السلام این منصب را قبول بکند در این باره تحقیق باید از ولایت علی (ع) شروع شود و مسائل دیگری است که تا این حد از اهمیت نیز هست که باید در آن تحقیق شود آیا امام هشتم علیه‌السلام واقعا شهید شده‌اند یا به مرگ طبیعی از دنیا رفته‌اند؟ عرض کردم این مسائل همه برای ما جوابهای آماده‌ای دارد. اما ممکن است جوابهایی که ما را قانع می‌کند دیگری را قانع نکند این جوابها، باید معلوم شود یعنی اگر واقعاً کسی سر دو راهی قرار گرفت و مسأله کاملا برایش مبهم بود آیا اسناد تاریخی قابل اطمینان و اعتمادی هست که به او ارائه بدهیم؟ که امام هشت علیه‌السلام حتما مسموم شده است و مسائلی از این قبیل که باید در این کنگره طرح گردد. کمیسیونها نقش موثرتری را در تحقق این اهداف دارند اینجا سخنرانی می‌شود مطالب خوانده می‌شود و ارائه می‌شود در کمیسیون بررسی و تحلیل می‌شود سؤال باید مطرح بشود، در اطراف آن مقاله بنویسند، و در آن مقاله نقص ها و کمبودها گفته بشود و تحلیل بشود. پیشنهادها بدهند و بررسی شود حتی پس از گذشتن این چند روز و در پایان کار، کمیسیونها یک چیزی شبه قطعنامه ارائه بدهند. که بتواند برای آینده این کنگره و برای کنگره‌های مشابه و برای محققین که می‌خواهند درباره‌ی مطالب مربوط به امام هشتم (ع) مطالعه کنند، راه گشا باشد، و بتوانند گامهای دوم را بلندتر از گامهای اول بردارند. و لذا ما
[صفحه 97]
انتظارمان از دوستان این است که کمیسیونها را هر چه جدی‌تر تلقی بکنند حضور در کمیسیونها خیلی مهم است صورت مجلس را دیدم و حدس زدم در جمع کمیسیونهای دیروز حدودا 70، 60 نفر بیشتر شرکت نکرده‌اند. این خلاف انتظار و خلاف توقع است ما انتظار داریم محققان و دانشمندان همه با ما همکاری کنند. و ما باید جهاد انقلابی داشته باشیم و اگر نداشته باشیم قطعا شکست می‌خوریم دشمنان بسیج شده‌اند برای کوبیدن فرهنگ ما مگر نه این است که بعضی کتابهای (ضاله) چاپ و منتشر می‌شود من نویسنده‌ای را معرفی کردم و از شما خواهش کردم که بروید کتاب را بخوانید ببینید چه نوشته است. اینها قلم در دست دارند و مرتب می‌نویسند آنها بیکارند پول هم به آنها می‌دهند از استعدادهای بالائی هم برخوردارند. یک گوشه‌ای می‌نشینند و می‌نویسند همین طور که یک عده شان تند تند اعلامیه صادر می‌کنند در داخل یا خارج کشور هر گوشه‌ای که کسی هست بسر وقت او می‌روند توماری در دست گرفته‌اند که آقا بیا امضا بکن جنگ بهتر است یا صلح بهتر است، آدم کشی بد است یا خوب است و چنین و چنان. بعد آن طومار را با بوق و کرنا پخش کنند که بلی مثلا این عده از مردم فلان کشور اروپائی خواسته‌اند که ایران از جنگ دست بردارد یا این کشتار را محکوم کرده‌اند و امثال اینها. کار را چنین شروع می‌کنند و حرکتهای وسیع و گسترده‌تری هم به موازات آن درباره مسائل فرهنگی شروع شده که اگر با آنها مقابله نکنیم در انجام مقاصد خود موفق خواهند شد اگر اینان مثلا صد تا طومار را تهیه کنند بیست تا هواپیما بربایند 500 مصاحبه بکنند ده‌ها مقاله بنویسند در جراید چیز بنویسند، خودشان تشکیلات داشته باشند دهها نشریه داشته باشند چه خواهد شد؟ نشریه‌های ضد انقلابی آنها در خارج بنظر من دارای خطری
[صفحه 98]
نیست به شرطی که ما در بعد نظامی و سیاسی و فرهنگی بتوانیم نیرومند با دشمنانمان برخورد بکنیم حالا ملتی که در چنین وضعی بسر می‌برد. و مورد هجوم دشمنان است نمی‌تواند آرام و بی‌خیال و بی‌تفاوت بنشیند و مسائل را ساده بگیرد لذا کنگره‌های خیلی عظیمتر باید در مسائل توحیدی در مسائل نبوت تشکیل بشود شما دیدید که آنها در همین اواخر کتابی راجع به امام هشتم علیه‌السلام نوشته‌اند که این کتاب اسلام و پیامبر را زیر سؤال برده و در سطح زیادی در خارج و قسمتی هم در داخل منتشر شده است اینها آغاز کار است و اگر اقدام جدی نکنیم آینده برای ما موفقیت آمیز نخواهد بود من امیدوارم که ما جدی‌تر با مسائل برخورد بکنیم اما مسئله موضوع بحثم چون از وقت من بیست دقیقه دیگر نیز بیشتر نمانده بصورت فشرده عرض کنم که عبارت از اصل حکومت است در موضوع اصل حکومت باید گفت این هم مسئله عقلی است و هم مسئله شرعی بر صاحبان رسالت الهی و حاملان وحی خدائی و پاسداران ارزشهای مکتبهای الهی واجب است که به تشکیل حکومت به پردازند چون برای همین کار مبعوث شده‌اند در اولین فرصت بدین کار دست بزنند پیامبری که رسالت الهی را عهده‌دار است و امامی که قدرت بر تشکیل حکومت دارد نمی‌تواند سستی کند. برای اینکه مسئله اصولی است ریشه‌ای است. امکان حراست از وحی بدون قدرت نمی‌شود. قدرت اگر نبود دشمنان حمله می‌کنند. هم در جهات عقیدتی، هم در جهات اخلاقی، هم در جهات علمی و در جهات مختلف پیام رسالت را محو می‌کنند. و طبیعی است که دشمنی شان را اعمال کنند، و هر جا که بتوانند بی‌رحمانه صدمه زنند. پس باید ضد حمله آماده کرد. اگر قدرتی نباشد که دین را حراست کند دست آوردهای انبیاء از بین خواهد رفت. ما در طول تاریخ می‌بینیم هر وقت، قدرت نبوده اسلام ضعیف
[صفحه 99]
شده است و اگر چیزی هم مانده نامی بیشتر نیست امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام در آن اواخر خطبه شقشقیه به همین مطلب اشاره می‌کند که (لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ ) نشان می‌دهد که آنجا که ناصر باشد عَلَی الْعُلَمَاءِ أَنْ لَا یُقَارُّوا عَلَی کِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُوم
تشکیل حکومت وظیفه است بر عهده علماء درجه اول آنها هستند که باید تشکیل حکومت بدهند و از یک حکومتی که در مسیر حق قرار گرفته حمایت بکنند. پیغمبر اسلام در اولین سفری که به مدینه آمد جمع مسلمانان را متشکل کرد حکومت برقرار کرد نماز جمعه برقرار کرد تا اولین تشکیلات عبادی سیاسی اسلام بشود. و دنبالش همه شؤون را که حکومتها مسؤول اداره‌ی آن هستند شروع کرد. قاضی تعیین کرد و برای هر جائی که تحت نفوذ سیطره اسلام در آمده بود حاکم معین کرده لشکر کشی نمود فرماندهی لشکری عهده‌دار شد، همه کارها را بعهده گرفت، دفاع از مردم از وظائف اصلی ادیان و پیش تازان ادیان است و این بدون قدرت نمی‌شود، بدون حکومت نمی‌شود. جلوگیری از بدعت‌ها و تحریفها در دین بدون قدرت نمی‌شود، اگر قدرت دست دیگری باشد با بودن من و شما بدعت گذاران آزاد می‌مانند. کسی جلوی آنها را نمی‌گیرد. بدعتها و تحریفها شروع می‌شود. قرآن را تحریف می‌کنند، سنت را تحریف می‌کنند. می‌دانید آنزمان که قدرتها در دست خلیفه بود، خلیفه‌ها چیزی از اسلام نمی‌دانستند و اگر می‌دانستند دلشان به حال اسلام نمی‌سوخت لذا چه قدر بدعتها زیاد شد، و چقدر تحریفها بوجود آمد، که عالم اسلام پر است از این تحریفها و بدعتها. من فکر می‌کنم این مطالب آنقدر روشن است که احتیاجی به بحث ندارد. و اگر احتیاجی به بحث داشته باشد اینجا ما فرصتش را نداریم امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام هنگامی که مردم ریختند در خانه‌ی او و اعلام
[صفحه 100]
آمادگی کردند، و چنانکه خودش می‌فرماید: (لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ ) دستش را دراز کرد مردم با او بیعت کردند و او تشکیل حکومت داد. دوران حکومتی چهار الی پنج سال بر آن حضرت گذشت در 21 ماه رمضان سال چهلم هجرت به شهداء پیوست. امام حسن مجتبی علیه‌السلام برای ادامه همان حرکت و ادامه همان تشکیلات و حکومت آمادگی خود را اعلام کرد. و حدود شش ماه هم ایستاد و دعوت کرد و مقاومت کرد، و بعد بر اثر سستی و ضعف همراهان و آنان که از جنگهای صفین خسته شده بودند و حس تن‌پرور ی و راحت‌پروری و آسایش طلبی بر آنها غلبه کرده بود بناچار با معاویه آشتی کرد. بعد دوران امام حسین علیه‌السلام شروع شد. و باز مردم اعلام آمادگی کردند نامه‌ها نوشتند از کوفه ضمن آن طومارها و نامه‌ها اعلام آمادگی کردند برای مقابله با دشمن، در نتیجه صورت ظاهری از امکان دوباره دست یافتن به قدرت برای امام حسین علیه‌السلام پیدا شد، باز حکم وظیفه حضور حاضر و قیام (الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ ) ایجاب کرد تا حضرت حرکت کرد از مدینه به مکه، و از مکه بطرف کوفه، و آمادگی خودش را برای تشکیل یک حکومت بمنظور برانداختن حکومت بنی‌امیه اعلام داشتند. آنجا هم آن حرکت به آن صورت پایان یافت. این سه جریان بنظر من یک تجربه بسیار آموزنده شد برای آینده‌ها، یعنی با توجه به این نکته که یک حکومت اسلامی نمی‌تواند یک حکومت تحمیلی باشد حکومت اسلامی حکومتی است انسانی، مکتبی دارد. حکومتی که برای اراده افکار مردم می‌آید، حکومتی که برای اقامه‌ی عدل و قسط می‌آید، این حکومت نمی‌تواند با یک اقلیتی از مردم بر عمده مردم و بیشتر مردم تحمیل بشود. و به قهر برای تسلیم کردن مردم بجنگد و صغیر و کبیر مردم را مجبور کند که باید بیائید و تسلیم حکومت
[صفحه 101]
بشوید، یا در زندان بیفتید این اقدام با آن رسالت مکتبی و آن هدف حکومت الهی نمی‌سازد. حکومت در اسلام به عنوان وظیفه‌ای است برای رسیدن به آن هدف. حاکمیتی که بدست یک عده‌ای مثلا شاخه نظامی تشکیل بشود آن هدف‌های مقدس در درجه اول بدست خود این حکومت قربانی می‌شود. و لذا اگر بخواهد حکومتی در جامعه اسلامی پایدار بماند باید با استقبال قاطع مردم روبرو باشد البته مخالفت اقلیتهای ضعیف مطرح نیست زیرا هیچ حکومتی نمی‌تواند با نظر تمام مردم کاری کند، و قهری است که یک عده اقلیتهای ضعیف تسلیم اکثریت قوی بشود. این سه تجربه تاریخ در آغاز اسلام به ما نشان داد که مردم آمادگی برای پذیرفتن یک حکومت حق مطلق و عدل علی را ندارند. مقتدرترین حکومتها حکومت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام بود، که می‌بینید اختلافات داخلی با بروز سه جنگ بزرگ جلوه کرد. و نظامهای انسانی را درهم پیچاند. برای اولین بار تقریبا در تاریخ اسلام یک عده مسلمان آمدند در مقابل حکومت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام قد علم کردند و در هر مقطعی از این تاریخ چهار پنج ساله یک جنگی را شروع کردند و مدتها امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام را سرگرم این جنگها کردند. این طبیعی بود که امام نتواند به مسائل خارج از مسائل اسلام و مشرکین و کفار برسند و این دلیل بر این است که مسلمین هنوز آن آگاهی و آن عقل و درایت و آن آمادگی را برای پذیرفتن یک حکومت الهی اصیل نداشتند، حکمتی که مجدد عدالت مطلقه باشد و، بدون سازش با مجرمین باشد و، بدون تبعیض باشد مسلم است که اشرار مردم و کسانی که دارای تقوا نیستند، نمی‌توانند این حکومت را تحمل بکنند، و لذا امیرالمؤمنین علیه‌السلام در دوران خلفاء برای خودشان در این زمینه مسئولیت تشکیل حکومت را به دست نگیرد و پرداختند به وظیفه مهمی که
[صفحه 102]
در آن حالت می‌توانستند مسئولیت قبول بکنند یعنی تنها کاری که صاحبان رسالت در موقعی که از دوست برکنارند می‌توانند بکنند حرکت فرهنگی است و تقویم معارف اسلامی تربیت کردن انسانهای مخلص و مؤمن فقیه و عالم و مفسر و امثال اینها این کار را می‌توانند بکنند طبیعی است این کار را شروع کردند و من معتقدم که اگر این حرکت سازنده فکری و عقیدتی و اخلاقی ائمه علیهم‌السلام نبود امروز از اسلام خبری نبود با توجه به حرکتهای بسیار تنفر آور خلفاء، به آن صورتهای بی حد و نصاب با آن عیاشی ها و شهوترانی ها و آن همه کارها، کارهایی که در همه دربار‌های کثیف نظیر آن دیده می‌شد، حرکتهای اینها موجب انزجار مردم شد و مخصوصا مردم ایران که دنبال حق می‌گشتند. اینها سهمی در حکومت نداشتند گرایش ایشان به اسلام بعنوان مطالبه‌ی حق و جستجوی عدالت بود. انتظارشان هم این بود. آن وقت سخت‌ترین ظلمها به اینها می‌شد بقدری نسبت به ایرانی بدرفتاری شد که حد نداشت ازدواج با اینها ممنوع شد. اینها بعنوان خدمتگذاری معرفی شدند. برای گرفتن مالیاتها گاهی انسانها را با دست آویزان می‌کردند، به سقفها توی آفتاب‌های داغ نگه می‌داشتند، تا مالیات از آنها بگیرند. و چه جنایاتی که صفحات تاریخ اسلام را سیاه کرده است و با این وضعیتها اگر یک محور و مرکز برای معرفی اسلام اصیل نبود این اسلام نمی‌توانست بماند. گرچه بصورت یک نامی در تاریخ بود ولی برای یک فرد مسلمان چه نفعی داشت؟ چه جاذبه‌ای داشت؟ اما می‌بینید تاریخ علی ابن ابیطالب (ع) را و آن مبارزاتی که بر ضد حرکتهای الحادی کرد و آن حمایت‌ها که از همین بردگان و همین سیاهان و همین ایرانیها کرد و همه اینها را بعنوان اینکه انسان هستند که بعضی بر بعضی دیگر برتری نداشته باشند در یک صف نشاند و
[صفحه 103]
سهم مساوی به آنها داد و از ظلم هائی که به آنها می‌شد جلوگیری کرد این نمونه اسلام اصیل است علی ابن ابیطالب علیه‌السلام و اولاد علی بودند که کار را همانطور آغاز کردند و نشان دادند که اسلام دین حق است و این حرکت هائی که می‌شود اینها غیراسلامی است اسلام این نیست که دست اینهاست اگر آن حرکت علی ابن ابیطالب علیه‌السلام و اولاد علی ابن ابیطالب (ع) نبود، کاملا پذیرفته می‌شد که اسلام آنست که خلفاء عرضه می‌کنند. آنوقت دیگر چه کسی حاضر بود بیاید و دین را عرضه کند یا چه کسی حاضر بود به پیغمبر بگرود و به او ایمان بیاورد. آنچه آنها بنام اسلام معرفی می‌کردند منبع آلودگی بود خودشان هم بعنوان جانشین پیغمبر و خلیفه رسول الله می‌گفتند ما جانشین او هستیم پس اگر می‌خواهی او را ببینی بیا ما را ببین. و دیدن آن خلفا کافی بود که با آنچه که منسوب به پیغمبر است مخالف بشوند. ولی علی ابن ابیطالب علیه‌السلام و اولاد علی (ع) اصالت‌های اسلام را حفظ کردند و سبب شدند که اگر جوینده‌ای بخواهد اسلام را بشناسد و واقعا دنبال و طالب حق است بتواند اسلام را با معرفی اینها بشناسد پنج شش دقیقه از وقتم اضافه بگیرم چون پنج، شش دقیقه از اول وقتم گرفته شد و انشاءالله بیشتر نمی‌شود. درباره حضرت رضا علیه‌السلام باید گفت آن حضرت هم مسلم بر این عقیده بود که اعم از اینکه مأمون صادقانه خلافت را تحویل گرفت یا متقلبانه و سیاستمدارانه می‌خواهد بازی بکند و می‌خواهد مردم را سرگرم بکند بهرحال می‌دانست که ولایت امر و خلافت که مأمون عرضه می‌کند آن خلافت و حکومتی نیست که مردم حق طلب دنبالش بودند، یعنی یک حکومتی که مردم بتوانند بپذیرند و بتوانند از آن دفاع بکنند و بتوانند در مقابل دشمنان قیام بکنند نبود. مخالفان بنی‌عباس هم کم نبودند. عده زیادی از مسلمانان غیر
[صفحه 104]
ایران و عده زیادی در خود ایران هم مخالف آنان بودند. و خود ایرانیها هم بزرگترین طرف داران و حامیان اهل البیت علیهم‌السلام بودند، و حرکت زید علیه بنی‌امیه هم از آنجا شروع شد که مرد تاب تحمل حکومت آنها را نداشتند اینها دلشان می‌خواست که اولاد علی علیه‌السلام که امام و معصوم‌اند قیام کنند، در حدی که حکومت بنی‌عباس از بین برود. در حدی که این قدرت حاکم ظالم بر افتد.
اگر امام رضا (ع) ولایت عهدی مأمون را می‌پذیرفت، و کارها را بهمان صورت که بود وا می‌گذاشت، نمی‌شد و اگر می‌خواست به اصطلاح مو را از ماست بکشد و مردم را وادار بکند به آن صراط مستقیم الهی اینها تاب تحمل این حکومت را نداشتند. در اوائل دور او را می‌گرفتند، شعر زیاد می‌گفتند، هیاهو زیاد بود، چهار صباحی که می‌گذشت مسلم همانها هم خیلی بدتر از آن کاری که با امام علی علیه‌السلام و با نسل علی علیه‌السلام کردند، با او می‌کردند لذا حضرت هیچ مصلحت نمی‌دیدند برای حکومت اقدام بکنند، عرض کردم ولو اینکه صادقانه مأمون می‌آمد حکومت را تحویل می‌داد - که این حرف هم حرف درستی نیست - زیرا مأمون و همچنین پدرش دو شخصیت داشتند. البته من معتقدم که تشخیص شان این بود، که حق با آل علی علیه‌السلام است مثل بعضی خلفای اموی اما در عین حال مسئله حکومت و مسائل ملک به همان صورت که هارون گفت «الملک عقیم» واقعا هم همین بود که با علی علیه‌السلام تنها بر سر مسئله تشیع و تسنن جنگ نمی‌کردند دعوی بر سر مسئله اسلام و کفر بود یعنی اگر اصلا اسلام خطری می‌شد برای اینها همان اسلام را هم سرکوب می‌کردند، اینها اهمیت شان به ملک و به مقام خیلی بیشتر از مسائل اعتقادی و مکتبی بود. من دلم می‌خواهد که این
[صفحه 105]
مطلب دنبال بشود و من فقط یک مسئله را شروع کردم انتظارم این است که در کمیسیونها و در سخنرانیها و در مقالات و در خدمات مردم این مطلب به این شکلها دنبال بشود، و دو مسئله می‌ماند که قابل تحقیق است یک مسئله جهاد و حرکتهای ضد حکومت زمان عباسی که ائمه علیهم‌السلام هم از آن حمایت می‌کردند، آن می‌تواند نشانگر این باشد که ائمه علیهم‌السلام در فکر تشکیل حکومت بودند یا نه، و اگر بر این فکر بودند با این مسائلی که گفته شد چطور قابل جمع است که حکومت جمهوری اسلامی حاکم است ولی الآن شما می‌بینید که افرادی مخالف‌اند که با این مسائل اعتناء معینی ندارند خوب ما باید با همین حال مسائل را به افراد بتوانیم محققانه برخورد بکنیم نه از موضع قدرت بلکه از موضع تحقیق و با این امید که در محققان ما در این زمینه سرمایه‌گذاری بیشتری کنند. انشاءالله
من در خاتمه از خانواده‌های هفتاد و دو تن شهید هم که در جلسه حضور پیدا کرده‌اند سپاسگزارم و برای ما این هم بسیار موقعیت مهمی است که در این کنگره شرکت کرده‌اند، ارزش هائی که در این خانواده‌ها بسیار زیاد است و واقعا مایه حفظ انقلاب، حتی همان شهادتشان شد. و خانواده‌های محترم آنها برای ما گرامی هستند و خداوند انشاءالله ما را حافظ و نگهدار این ارزشها قرار بدهد.
«و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».