سرشناسه:مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان،1390
عنوان و نام پدیدآور:اجمالی از زندگینامه مرحوم آیة اللَّه حاج سیّد حسن فقیه امامی (ره)/ مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان
ناشر چاپی : بیت معظم له
مشخصات نشر دیجیتالی:اصفهان:مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان ۱۳90.
مشخصات ظاهری:نرم افزار تلفن همراه ، رایانه و کتاب
موضوع: زندگینامه
أعلی اللَّه مقامه الشریف
بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم
«العُلَماءُ باقُونَ ما بَقِیَ الدَّهْرُ، أعْیانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ أمْثالُهُمْ فِی القُلُوبِ مَوْجُودَةٌ»(1)
عالمان ربّانی تا جهان باقی است باقی و ماندگارند، جسم آنها در نقاب خاک از چشمها پنهان
عالم فقیه و مجتهد خبیر مرحوم آیة اللَّه حاج سیّد حسن فقیه امامی - أعلی اللَّه مقامه الشریف - در اوّل صفر المظفّر 1354 قمری برابر با سال 1313 شمسی، در خاندانی علمی و محلّهای مذهبی در جوار امام زاده عظیم الشأن ابوالحسن زین العابدین علی، معروف به «امامزاده درب امام»، پا به عرصه گیتی گذاشتند.
نسب شریف ایشان با سی واسطه به رئیس مذهب، حضرت امام جعفر صادقعلیه السلام میرسد، که بدین ترتیب است:
آیة اللَّه سیّد حسن فقیه امامی، فرزند آیة اللَّه حاج سیّد عطاء اللَّه فقیه امامی، فرزند عالم فاضل مدرّس سیّد محمّد امامی، فرزند عالم کامل حاج سیّد عبدالباقی(2)، فرزند سیّد میرزا، فرزند میر محمّد صادق، فرزند محدّث و فقیه متبحّر سیّد علی امامی عریضی، فرزند میر محمّد (مستوفی الأوقاف)، فرزند سیّد اسد اللَّه، فرزند میر ابوطالب، فرزند سیّد اسد اللَّه، فرزند شاه حیدر، فرزند عضد الدین، فرزند امیر حاج، فرزند شاه علی، فرزند جلال الدین جعفر، فرزند کمال الدین مرتضی، فرزند عضد الدین یحیی فرزند قوام الدین جعفر، فرزند شمس الدین محمّد، فرزند نظام الدین اشرف، فرزند قوام الدین جعفر، فرزند مجدالدین حسن، فرزند وجیه الدین مسعود، فرزند قوام الدین جعفر، فرزند شمس الدین محمّد(3)، فرزند ابوالحسن علی ملقّب به زین العابدین، فرزند نظام الدین احمد ابح (ابج)، فرزند شمس الدین عیسی ملقّب به رومی(4)، فرزند جمال الدین محمّد، فرزند علی عُرَیضی، فرزند امام جعفر صادقعلیه السلام.(5)
پدر: مرحوم آیة اللَّه حاج سیّد عطاء اللَّه فقیه امامی
معظّم له از علماء و مجتهدین بزرگ اصفهان مانند: آقا شیخ محمّد رضا مسجد شاهی، آقا سیّد محمّد باقر درچهای و آقا سیّد مهدی درچهای، و همچنین مراجع و اعلام حوزه علمیّه نجف: آقا ضیاء الدین عراقی، آقا سیّد محمّد فیروزآبادی، آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی کسب فیض نمود، و به مقام منیع اجتهاد نائل گردید.
ایشان مفتخر به کسب اجازه روایتی به تاریخ شب عید نوروز نهم شوّال 1347 ق، از مرحوم علّامه آقا شیخ محمّد رضا نجفی شدند، که در آن تصریح به اجتهاد ایشان شده و به تصدیق مراجع عظام: آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی، میرزا محمّد حسین نائینی، و حاج شیخ عبدالکریم حائری، نیز رسیده است.
در این اجازه مرحوم نجفی شاگرد را چنین توصیف میکند:
«...السیّد الأجلّ الشریف و العالم العامل الغطریف، حاوی فنّ الفقه مبتنیًا علی أصوله و مقنّن قوانینه و مفصّل فصوله، محیی مراسمه الخبیر بمسالکه و مستنبط مسائله من مدارکه الناظم فی سلک التحریر جواهر الکلام و المجتنی من ریاض المسائل زواهر الأحکام، الجامع من الحسب و النسب بین المنقبتین و من العلم و العمل بین السعادتین، ذا المرتبة العالیة الشامخة و الملکة القدسیّة الراسخة العصامیّ العظامیّ السیّد عطاء اللَّه الإمامیّ أعطاه اللَّه فی الدارین مبتغاه و بلّغه من أمله منتهاه...».(6)
مرحوم حاج سیّد محمّد علی مبارکهای ضمن شرح حال پدرِ مرحوم حاج سیّد عطاء اللَّه، از ایشان چنین یاد کرده:
فرزند ارجمندش مسمّی به آقا عطاء اللَّه نیز از جمله دانشمندان دینی و فضلای روحانی عصر است که در مدرسه نیم آورد به تدریس اشتغال دارد و به نماز جماعت در مسجد باغچه عبّاسی در ظهر و شب قیام مینماید و از برای ارشاد عوام زبانی سودمند دارد.(7)
از تألیفات این عالم فقیه میتوان به: تقریرات درس اصول مرحوم علّامه شیخ محمّد رضا نجفی، اشاره کرد.
وی سرانجام در 24 جمادی الأولی 1387 ه ق، دعوت حقّ را لبّیک گفته و در تخت فولاد اصفهان، تکیه فاضل سراب، به خاک سپرده شد.
مادر: مرحومه علویّه محترمه گوهر بیگم
دختر خطیب شهیر حاج سیّد محمّد حسین امامی العریضی معروف به «قوام المحدّثین» بوده است و از این بانو دو فرزند پسر یکی: مرحوم آیة اللَّه حاج سیّد احمد فقیه امامی، و دیگری مرحوم آیة اللَّه حاج سیّد حسن فقیه امامی، و چهار دختر باز ماند.
برادر: مرحوم آیة اللَّه حاج سیّد احمد فقیه امامی
عالم عامل و مجاهد بارع و فقیه جامع، استاد حوزه علمیّه و سنگردار آثار دینیّه، چهره درخشان خطابه و منبر، شمع فروزان مسجد و محراب، مرحوم آیت اللَّه حاج سیّد احمد فقیه امامی، در تاریخ 17 ربیع الاوّل 1352 قمری برابر با سال 1312 شمسی، همزمان با سالروز میلاد مبارک خاتم الأنبیاء حضرت محمّد بن عبد اللَّهصلی الله علیه وآله و هم چنین سالروز میلاد مبارک امام جعفر صادقعلیه السلام در خاندانی علمی و با ایمان، پا به عرصه این جهان گذاشتند.
در حوزه علمیّه اصفهان و قم تحصیل علم نمودند و در زادگاه خویش - شهر مذهبی و با ولایت اصفهان - به تدریس و تألیف و تبلیغ پرداخته و به عنوان عالمی بزرگ و پیشوائی نامدار و مجاهدی خستگیناپذیر، درخشیدند.
بعضی از تألیفات این فقیه عالیقدر عبارتند از: 1- رسالة فی البیع 2- رسالهای درباره معراج نبیّ أکرمصلی الله علیه وآله وسلم 3- رسالهای در معاد 4- رسالهای در اجتهاد و تقلید 5- شرح دعاء عرفه امام حسینعلیه السلام.
سرانجام ایشان در تاریخ دهم جمادی الثانیة 1414 قمری، با قلبی پر درد و دلی آکنده از غم، ولی نورانی به نور ولایت و دلباخته حقّ و خاندان عصمت و طهارت، بدرود حیات گفتند و در جوار امامزاده عظیم الشأن آقا ابوالعبّاس، از فرزندان و نسل پرچمدار بزرگ نهضت کربلا اباالفضل العبّاسعلیه السلام، مدفون گردیدند.(8)
متولّد حدود سال 1276 ق، از علماء معمّر و مشهور به زهد بوده که در مدرسه نیم آور به تدریس فقه و اصول اشتغال داشته است.
مرحوم حاج سیّد محمّد علی مبارکهای درباره وی مینویسد:
از سلسله امامیّه اصفهان است که معروف به سادات درب امام میباشد. آباء کرام و اجدادش در زمان صفویّه و بعد از آن از وجوه و بزرگان اهل علم و دانش و کمالات بودهاندو در خصوص نوشتن خطّ ثلث ممتاز بودهاند.
مشار إلیه از جمله دانشمندان و سادات عالی مقدار معاصرین است که الحال قریب هشتاد سال از مراحل زندگانی را به پایان رسانیده و در مطبوعات دینی زحمتی متحمّل شده و در تصحیح کتب دینیّه که اغلب به طبع رسیده، خدمات شایان نموده است. و در فنون ادبیّه از جمله کاملین است.(9)
این عالم پر تلاش سرانجام در 15 ذی القعده 1359 ق وفات یافت و با اجازه آیة اللَّه حاج سیّد علی نجف آبادیقدس سره در قبر جدّ مادری خود مرحوم پیشنماز عاملی، در تخت فولاد اصفهان تکیه آقا رضی الدین، دفن گردید.(10)
سیّد محمّد حسین فرزند عالم جلیل حاج سیّد عبدالباقی(11)، فرزند سیّد میرزا، فرزند میر محمّد صادق، فرزند سیّد علی امامی عریضی، برادر مرحوم آقا سیّد محمّد تولّدش ظاهرا قبل از سال 1296 ق بوده، زیرا وفات این واعظ جلیل در سال 1346ق اتّفاق افتاده که در آن تاریخ بیش از پنجاه سال از حیات پر فروغش گذشته بوده است.
مرحوم حاج سیّد محمّد حسین امامی، یکی از واعظان شهیر و محدّثانِ خبیر اصفهان بوده، که علاوه بر معلومات بسیار و احاطه بر آیات قرآن و روایات معصومینعلیهم السلام، در فنّ خطابه استادی بینظیر بوده، و چهره جذّاب و صدای زیبایی نیز داشته است .
شهرت او تا به جایی بود که مرجع نامدار مرحوم آقا شیخ محمّد تقی مسجد شاهی معروف به «آقا نجفی»، از وی برای سخنرانی در مجالس مهمّ دعوت به عمل میآورد.(12)
شهرت مرحوم حاج سیّد محمّد حسین خاصّ به شهر اصفهان نبوده، بلکه زمانی ایشان در شهر مقدّس مشهد در مسجد گوهرشاد به ایراد خطابه و سخنرانی میپردازد، که سخنان وی بسیار مورد توجّه مردم و به ویژه متولّی آن وقتِ آستان قدس رضوی قرار میگیرد(13)، و وی به ایشان ضمن لوح تقدیر نامهای، لقب «قوام المحدّثین» را اعطاء میکند، که از آن زمان به بعد مرحوم حاج سیّد محمّد حسین در نزد عامّه مردم به «حاجی قوام» معروف و مشهور میشود.
علاوه بر این، متولّی آستان قدس رضوی هر سال از مرحوم قوام برای سخنرانی در مسجد گوهرشاد دعوت به عمل میآورده است.(14)
سرانجام حاج میر محمّد حسین امامی العریضی، ملقّب به «قوام المحدّثین»، در روز نهم ماه شعبان المعظّم سال یکهزار و سیصد و چهل و شش هجری قمری(15)، در حالی که بیش از پنجاه سال از عمر پر برکتش گذشته بود، در اصفهان وفات یافت و در قبرستان تخت فولاد اصفهان در تکیه «فاضل سراب»(16) به خاک سپرده شد.
لازم به ذکر است مجموعه اوّل سخنرانیهای جذّاب ایشان در کتابی به نام «یادگاری از خطباء پیشین» که به همّت سبط ایشان مرحوم آیة اللَّه حاج سیّد حسن فقیه امامی به زیور طبع آراسته شده است.
مرحوم حاج سیّد أبوالفضل فرزند حاج محمّد حسین قوام المحدّثین، واعظ جلیل و خطیب فاضل، معروف به «مشکوة الواعظین»، دائی مرحوم آیة اللَّه حاج آقا حسن فقیه امامی بوده است.
وی در میان اهل منبرِ اصفهان از شهرت بسیاری برخوردار بوده؛ صدای زیبا و حُسن خُلق و چهره ملیح او نقش بسیاری در شهرت و موفّقیت او داشته است.
مرحوم قوام المحدّثین پدر مرحوم مشکوة، سال تولّد وی را با این عبارات زیبا ثبت کرده:
بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم، تاریخ تولّد نور چشم کرام چاکر آستان ملک پاسبان حضرت أبا عبداللَّه الحسین روحنا فداه آمیرزا ابوالفضل روز پنجشنبه چهاردهم شهر جمادی الأولی تقریبا نیم ساعت به ظهر مانده سنه 1317، خداوند قدمش را میمون و مبارک بگرداند، مع طول عمر و وسعت رزق، علم و عمل و فضل و شرف بحقّ محمّد و آله الأطهار.(17)
سرانجام این خطیب شهیر و توانا، و خدمتگزار با اخلاصِ آستان مقدّس حسینی، پس از هفتاد و پنج سال عمرِ پر خیر و برکت، در روز عید قربانِ سال یکهزار و سیصد و نود و دو هجری قمری جان به جان آفرین تسلیم گفت و سپس در قبرستان تخت فولاد در تکیه فاضل سراب به خاک سپرده شد.
وی از علماء مورد احترام بوده، و در مقامات علمی به مرتبهای بلند دست یافته، و مستجاب الدعوة بوده و دعایی که در مورد اولاد و نسل خود کرده به هدف اجابت رسیده است.
آن بزرگوار در حرم امام حسینعلیه السلام، بالای سرِ مطهّر (در فاصله تقریبًا پنج متری) دفن شده، و به شرف قرب به حریم حسینی نائل گردیده است.(18)
حکیم محقّق و فقیه متبحّر، یکی از مهمترین چهرههای علمی خاندان امامی، و از شاگردان محقّق نامدار و استاد الکلّ آقا حسین خوانساریرحمه الله، و نیز علّامه مجلسیقدس سره (19) بوده است.
بسیاری از علما او را ستودهاند، از جمله:
عالم محقّق مرحوم میرزا عبداللَّه أفندی، در کتاب معروف خود «ریاض العلماء و حیاض الفضلاء» از او چنین یاد میکند:
«السیّد علیّ بن السیّد محمّد المعروف بالإمامیّ الاصبهانی، فاضل معاصر، قد قرأ فی أوائل تحصیله علی الأستاد المحقّق، ثمّ سافر مع والده إلی الدیار الهندیة أو بالعکس، فلاحظ. و کان والده مستوفی الموقوفات العامّة» (20).
و مرحوم سیّد حسن صدر (ت 1354 ق) درباره وی مینویسد :
«السیّد علیّ بن السیّد محمّد بن السیّد أسداللَّه من السادة العریضیّة، ابن علیّ بن جعفر العریضیّ المعروفین فی اصفهان بالإمامیّة ...، کان من أعلام علماء عصر العلّامة المجلسیّ».(21)
همچنین مرحوم شیخ عبّاس قمّی از او چنین یاد کرده:
«علیّ بن محمّد بن أسداللَّه الاصفهانی المعروف بالإمامی - نوّر اللَّه مرقده السامی - سیّد فاضل کامل حسیب نسیب أدیب أریب تلمیذ علّامه مجلسیرحمه الله و صاحب کتاب تراجیح در فقه».(22)
او تألیفات و آثار علمی بسیاری از خود به جای گذاشته که بدین قرار است:
1 - الترجیحات در فقه، که چند جلد بزرگ بوده و در آن اقوال فقهاء و عبارات آنها را آورده است.(23)
2 - مجمع البحرین؛ موضوع این کتاب حدیث است که مؤلّف در مقدّمه دو کتاب خود: جنّة الفردوس و جنّة السلام، به نام این کتاب اشاره نموده، و مینویسد: در چهل و پنج مجلّد میباشد.(24)
3 - تذکره امامی؛ وی در این کتاب احکام فقهی فتوایی را از کتاب طهارت تا دیات به روش تقسیم بندی کتاب شرایع الإسلام، به جهت خواص و عوام به فارسی نگاشته است و گاهی به ادلّه نیز اشاره مینماید.(25)
4 - ثقة الإمامیّة؛ این کتاب به زبان عربی و در موضوع فقه نگاشته شده است.(26)
5 - جامع سلیمانی؛ کتابی است ارزشمند و منحصر به فرد که در آن احادیثی برگزیده در شرح احوال انبیاء و ائمّه طاهرینعلیهم السلام و اخلاق اسلامی آمده است.(27)
6 - کتاب هشت بهشت، که شرح و ترجمه هشت کتاب از کتابهای حدیث شیعه است.
سال وفات این عالم فاضل معلوم نیست، امّا مرحوم میرزا عبداللَّه افندی اصفهانی در کتاب «ریاض العلماء» در ضمن شرح احوال وی مینویسد: «... و مات هذا السیّد فی هذه الأعصار باصفهان»(28)؛ که شاید بعضی با توجّه به همین عبارتِ مرحوم افندی، درگذشت وی را حدود سال 1120 ه ق دانستهاند.(29)
مدفن این عالم ربّانی نیز متأسّفانه مشخّص نیست، ولی به گمان بعضی در صحن درب امام یا رواق آنجا میباشد.(30)
حکیم و فقیه پارسا، از شاگردان مرحوم میر سیّد احمد علوی عاملی (متوفّی قبل 1060 ق) داماد و پسر خاله مرحوم میرداماد، بوده که دروس فراوانی مانند: فقه و اصول و حدیث و کلام و حکمت را در محضر او فراگرفته و مفتخر به کسب اجازه از وی نیز گردیده ؛ امیر سیّد محمّد در این اجازه چنین توصیف شده:
«السیّد الأجلّ الفاضل ذا النسب الطاهر والحسب الباهر نتیجة دوحة الفضل و الافضال وثمرة شجرة العلم والکمال أعنی سامی الرتبة عالی المرتبة ینبوع الفضائل والمعالی متبوع الأعاظم و الأهالی کمال للسیادة و النقابة و النجابة و الهدایة و الافاضة أمیر سیّد محمّد الحسینیّ الإمامیّ».(31)
امیر سیّد محمّد علاوه بر مقام علمی، مدّتی دارای منصب مستوفی موقوفات عامّه(32) و نیز نقابت بوده است.(33)
مرحوم افندی اصفهانی مینویسد:
«ثمّ سافر مع والده إلی الدیار الهندیة أو بالعکس، فلاحظ. و کان والده مستوفی الموقوفات العامّة و کان یسکن باصفهان ثمّ عزل».(34)
جدّ اعلای میر سیّد علی امامی، از حکما و بزرگان عصر شاه طهماسب صفوی، و عهده دار تولیت آستانه و بقعه شریفه زین العابدین علی (امام زاده درب امام) بوده است.(35)
به نوشته صاحب کتاب «تاریخ عالم آرا» : او خود را در علوم عقلیّه و مباحث حکمت، مقدّم بر اقران خود میدانسته است.(36)
وی از امام زادگان بسیار معروف و محترم اصفهان (معروف به امام زاده درب امام) است، که در اوائل قرن پنجم و در اواخر حکومت بنی عبّاس میزیسته و به علّت ظلم و ستم بیش از حدّ آنها از مدینه منوّره به ایران و اصفهان مهاجرت کرد و به نشر علوم اسلامی مشغول شد و پس از وفات در قبرستان چملان در جوار آرامگاه امام زاده ابراهیم بطحا از نبیرههای حسن مثنّی فرزند امام حسن مجتبیعلیه السلام، دفن گردید.
مرحوم صاحب روضات الجنّات نسب ایشان را با چهار واسطه ذکر نموده و مینویسد: او جدّ سادات امامی است که در اصفهان شهرت دارند و مرقد و مزار او قبّهای عالی و صحنی وسیع در قبرستان معروف و قدیمی چملان دارد.(37)
ولی استاد همایی در کتاب زندگینامه آیة اللَّه چهارسوقی مینویسد:
«أقول: والصحیح فی نسبه (نسب امام زاده درب امام) هکذا: السیّد ابوالحسن زین العابدین علی بن نظام الدین احمد الابح النفاط بن أبی محمّد الحسن الدلّال بن محمّد بن علیّ بن محمّد بن احمد بن السید شمس الدین عیسی الرومی الکبیر النقیب بن جمال الدین أبی عبداللَّه محمّد الأکبر بن علیّ العریضی بن الإمام جعفر الصادقعلیه السلام».(38)
البته سخن درست درباره نسب خاندان امامی، به همان ترتیبی است که ما در آغاز آوردیم، چرا که ترتیب یاد شده در سندی که به تاریخ 11 ذی القعده 1259 ق میباشد عینًا آمده و به گواهی و تأیید حضرات آیات: حاج میرزا محمّد هاشم، و حاج میرزا محمّد صادق، و حاج میرزا محمّد باقر (صاحب روضات الجنّات) و حاج میرزا محمّد جعفر چهارسوقی خوانساریقدس سرهم و جمعی از شهود دیگر رسیده است.(39)
کرامتی روشن و قطعی
از استاد عظیم الشأن مرحوم آیة اللَّه حاج سیّد حسن فقیه امامی نقل شده که فرمودند:
در حدود چهل و پنج سال قبل (حدود 1370 ق) پسری بود به نام حیدر فرزند سیّد احمد متولّی امامی (نقّاش) که پای او کجی کامل داشت که عرفًا او را پاچنبری مینامند، روزی بعضی از بچّههای هم بازیش، به او زخم زبان زدند و پاچنبری خطابش کردند و او را سخت آزرده نمودند، او با دلی شکسته به داخل امام زاده رفت و مقداری از شمعهای امام زاده را به عنوان طلب شفا به پای خود مالید. من با چشمان خود دیدم که با پایی سالم از حرم امام زاده خارج شد.(40)
لازم به ذکر است که: امام زاده درب امام، مدفن سه نفر از امام زادگان عظیم الشأن به نامهای: 1 - امام زاده سیّد ابراهیم طباطبایی از نبیرههای حسن مثنّی فرزند امام حسنعلیه السلام 2 - سیّد حسن فرزند سیّد ابراهیم طباطبایی 3 - ابوالحسن علی ملقّب به زین العابدین، میباشد.(41)
وی یکی از مفاخر علمی و تقوایی در میان فرزندان ائمّهعلیهم السلام میباشد و در کتابهای رجال با عنوان «ثقه جلیل القدر» توصیف شده است.
از تألیفات او میتوان به: 1 - کتابی درباره حلال و حرام 2 - کتابی در مناسک 3 - کتاب مسائل که از امام هفتم موسی بن جعفرعلیهما السلام سؤالهایی پرسیده و پاسخها را ثبت نموده، اشاره کرد (البته دو کتاب نخست منسوب به اوست).
او در چهار فرسخی مدینه در محلّی به نام : «عُرَیض» که ملک امام باقرعلیه السلام بوده و امام جعفر صادقعلیه السلام به او بخشیدهاند، سکونت مینموده، و بدین مناسبت او را عریضی مینامند.
وفات علی بن جعفرعلیه السلام قبل از سال 220 ه ق بوده و در محلّ دفن او سه قول است: 1 - قم 2 - سمنان 3 - عریض، که از این میان، قول سوم مشهور و معروف است.(42)
مرحوم آیة اللَّه امامی - رضوان اللَّه تعالی علیه - در دامن پاک و با فضیلت مادری با ایمان و در زیر سایه تعلیم و تربیت پدر عالم و نمونه خود مرحوم آیة اللَّه حاج سیّد عطاء اللَّه فقیه امامی - قدّس سرّه الشریف - رشد و تکامل یافت و پس از به پایان رساندن تحصیلات ابتدایی، به سنّ شانزده سالگی در حدود سال 1370 قمری قدم به حوزه علمیّه اصفهان گذاشت.
ابتدا در محضر پدر دانشمند و بزرگوار خود دروس مقدّماتی حوزه، مانند: انموذج و شرح باب حادی عشر را آغاز نمود؛ سپس قسمتی از شرح الفیه سیوطی را نزد شاگرد عالم و فاضل پدرش مرحوم حاج سیّد محمّد حسین اخباری آموخت.
شرح نظّام را در محضر مرحوم حاج سیّد ابوالحسن درچهای؛ و قسمتی از سیوطی و مغنی و مطوّل را در مدرسه کاسهگران از محضر مرحوم آیة اللَّه میرزا محمّد علی معلّم حبیب آبادی(متوفّی 1396 ق) فرا گرفت.
باب اوّل و رابع مغنی را خدمت مرحوم حاج آقا یحیی فقیه ایمانی رسید و استفاده برد و مختصر المعانی، منظومه در حکمت و مبحث ارث شرح لمعه را نزد حکیمِ ادیب و منجّم، مرحوم آیة اللَّه حاج شیخ عباسعلی ادیب (متوفّی 1412 ق) خواند.
معالم را در محضر مرحوم آیة اللَّه حاج شیخ محمّد حسین فقیه آموخت و قوانین را از مرحوم حاج سیّد محمّد هاشمی بهره برد.
در مدرسه جدّه به درس عالم زاهد مرحوم آیة اللَّه حاج شیخ محمّد حسن نجف آبادی (متوفّی 1384 ق) حاضر شد و جلد نخست شرح لمعه را نزد وی آموخت. هم زمان با فراگیری این علوم و فنون، علم طب را از مرحوم آیة اللَّه حاج سیّد مرتضی موحّد ابطحی (متوفی 1413 ق) فرا گرفت و همچنین مدّتی قبل از نماز مغرب در مسجد نو بازار در درس هیئت مرحوم آیة اللَّه حاج شیخ مجدالدّین نجفی (متوفّی 1403 ق) حضور یافت و آموختههای خود را به صورت رسالهای در علم نجوم ثبت کرد.
سپس در زمره شاگردان مرحوم آیة اللَّه حاج شیخ احمد فیّاض (متوفّی 1407 ق) درآمد و جلد نخست «کفایة الأصول» و نیز بحث دلیل انسداد کتاب «فرائد الأصول» را به خوبی فرا گرفت؛ بحث برائتِ فرائد را نزد عالم زاهد مرحوم آیة اللَّه شیخ علی قدیری معروف به کَفرانی (متوفّی 1407 ق)، و بحث استصحاب و تعادل و تراجیح فرائد را در محضر استاد ماهر مرحوم آیة اللَّه حاج شیخ علی مشکوة سدهی (متوفّی 1410 ق) آموخت. سپس به مدّت دو سال در درس عالم زاهد و متّقی مرحوم آیة اللَّه سید علی اصغر برزانی (متوفّی 1405 ق) شرکت جست و جلد دوّم کفایه را به پایان رساند.
مکاسب را در محضر فقیه اصولی مرحوم آیة اللَّه حاج آقا حسین خادمیرحمه الله (متوفّی 1405 ق) استفاده نمود و بالاخره در محضر همو به مدّت پانزده سال دوره خارج فقه و اصول را سپری کرد و از وی بهره فراوان برد.
علاوه بر این تابستانها که مرجع و فقیه اصولی مرحوم آیة اللَّه العظمی حاج سیّد علی موسوی بهبهانی به اصفهان میآمدند، در درس خارج فقه و اصول ایشان شرکت میجست.
مرحوم آیة اللَّه امامی از همان سالهای آغازین به تدریس دروس مختلف در زمینههای ادبیات عرب، فقه، اصول، تفسیر، عقائد، اخلاق، درایه و رجال، پرداختند که گاهی به نُه درس در روز میرسید.
ایشان به امر تدریس اهتمام خاصّی داشت و شاگردان بسیاری را تربیت نمود که بسیاری از آنان در زمره علماء و فضلاء به شمار آمده و مشغول تبلیغ و ترویج دین میباشند.
پشتکار و جدیّت ایشان در امر تحصیل و تدریس برای طلّاب عزیز و دانشپژوهان بهترین الگوست؛ او حدود بیست سال در اصفهان به تدریس خارج فقه و مباحث اصول فقه اشتغال داشت.
وی کاستی حوزههای علمیّه را خوب شناخته بود، لذا به سه درس مهمّ تفسیر و عقائد و اخلاق، از ابتدای تأسیس مدرسه ذوالفقار اهتمام ویژهای داشت؛ روزهای شنبه و یکشنبه آیات شریفه قرآن را تفسیر مینمود و دو روز دوشنبه و سه شنبه را به بیان دروس در عقائد و روزهای چهارشنبه را به درس اخلاق اختصاص داده بود.
بسی جای شگفتی است که آن مرد بزرگ در روز قبل از وفات، آیات شریفه:
«إنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ؛ جَزاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها أبَدًا رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ لِمَنْ خَشِیَ رَبَّهُ».(43)
را تفسیر نمود که خود به درستی یکی از مصادیق این آیات مبارکه بود.
بی رنج و بی مرارت کس کام دل نیابد
آن کس که دین و دل یافت بگذاشت جسم و جان را
آیة اللَّه فقیه امامیقدس سره از برخی آیات عظام و مراجع معظّم تقلید اجازهنامه روایتی دریافت نموده که به ترتیب تاریخ صدور عبارتند از:
1 - حاج سیّد محمّد علی موحّد ابطحیرحمه الله (به تاریخ 23 شعبان 1410ق).
2 - حاج سیّد شهاب الدّین مرعشی نجفیرحمه الله (به تاریخ 24 رمضان 1410ق).
3 - حاج سیّد ضیاء الدین علّامهرحمه الله (به تاریخ جمادی الثانیة 1414ق).
4 - حاج سیّد محمّد باقر موحّد ابطحی دام ظلّه (بتاریخ 25 ربیعالاول 1414ق)
5 - حاج شیخ لطف اللَّه صافی گلپایگانی دام ظلّه (به تاریخ 6 محرم 1415ق).
6 - حاج شیخ محمّد فاضل لنکرانی قدّس سرّه (به تاریخ 7 شوال 1415ق).
7 - حاج سیّد محمّد علی روضاتی دام ظلّه (به تاریخ 27 رجب 1415ق).
8 - حاج سیّد حسن طباطبائی قمیقدس سره (به تاریخ شوال 1420ق).
9 - حاج سیّد محمّد شیرازیقدس سره (به تاریخ 22 شوال 1420ق).
10- حاج سیّد صادق شیرازی دامظلّه (به تاریخ 11 ذیالقعده 1422ق).(44)
دو نمونه از متن اجازه نامهها
الف - مرحوم آیة اللَّه حاج سیّد ضیاء الدین علّامه، از مرحوم آیة اللَّه امامی چنین یاد میکند:
«السیّد السند والثقة المعتمد العالم الفاضل الکامل صاحب الأخلاق المرضیّة و الصفات الحمیدة الساعی إلی التدریس و التحدیث
و ما یستوی المنطیق ذو العلم و الحجی
و أخرس بین الناطقین صموت
و هو دام عزّه الحاج آقا حسن الامامی کأخیه حاج آقا احمد، بدران فی سماء الفضل والعلم والعمل و هما ابنا السیّد السند الجلیل العالم التقیّ النقیّ صاحب المناقب الفاخرة الحاج آقا عطاء اللَّه الإمامی».(45)
ب - حضرت استاد علّامه محقّق آیة اللَّه آقای حاج سیّد محمّد علی روضاتی - أدام اللَّه تعالی أیّام برکاته - در اجازهنامه شگفت آورِ صد وچهل و یک صفحهای که مرقوم فرموده و «مِرآة الزَمن أو الوَجیزُ المُستحسن فی الإجازة لسیّدنا الفقیه الإمامی الحَسن» نام گذاشته، آیة اللَّه امامیقدس سره را با این اوصاف ستوده است:
«... سیّدنا العالم الفاضل الکامل الناسک صاحب الأخلاق المرضیّة و الصفات الممتازة الملکیّة القدسیّة، مدرّس الحوزات العلمیّة و مفیض أنواع من الخیرات و البرکات فی الملّة الشریفة الإسلامیّة، جامع المعقول و المنقول، حاوی الفروع و الأصول، هادی الخاصّ و العامّ بعلمه الجمّ و خلقه الحَسن و هَدیه المستحسَن الحاج السیّد حسن الفقیه الإمامی الإصفهانی».(46)
مرحوم آیة اللَّه فقیه امامی را باید از زمره دانشمندانی دانست که در امر تألیف و تصنیف بسیار موفّق بوده که از ایشان آثار علمی و تحقیقی بسیار مفیدی به یادگار مانده است؛ در اینجا به تعدادی از آن آثار اشاره میکنیم.
الف. آثار و تألیفات چاپ شده:
1 - پاسخ به شبهاتی پیرامون خمس (2 جلد)
2 - نقش عقل در احکام الهی
3 - آیا فهم قرآن آسان است؟!
4 - صراط مستقیم
5 - فتنهها از کجا آغاز میشود
6 - مباحثی پیرامون بهائیت
7 - شرح فرازهائی از خطبه حضرت زهراعلیها السلام (سخنرانیهای فاطمیّه 1425ق)
ب. آثار و تألیفات چاپ نشده:
8 - رساله درباره لقاء اللَّه
9 - سنن الهی
10 - رسالهای در امامت
11 - رسالهای پیرامون فدک
12 - مباحثی در اثبات وجود امام زمان أرواحنا فداه و رفع اشکالات مخالفین
13 - رسالهای پیرامون قیامت (عربی)
14 - شرح نبراس الهدی ملّا هادی سبزواری (قسمت حجّ)
15 - فلسفه حجّ
16 - تقسیم بندی مسائل حجّ به صورت نموداری
17 - تنظیم العروة (تا آخر کتاب الزکاة، به شکل آموزشی)
18 - الأمثال فی الروایات (أربعون حدیثًا)
19 - تفسیر سوره یوسف
20 - رسالهای راجع به صحابه
21 - رساله درباره امّ کلثوم
22 - پاسخ به استدلالیّه میرزا نعیم (ردّی بر بهائیّت)
23 - رسالهای در ردّ افکار بعضی از روشنفکران
24 - عرفان در اسارت شیطان
25 - تربیت در اسلام
26 - آیین نبرد در اسلام
27 - رسالهای در مقام شهید
28 - پاسخ به بعضی از شبهات (حدود سی شبهه)
29 - تقریرات درس هیئت مرحوم مجد العلماء نجفی
30 - رساله در شرح حال و زندگانی اساتید و مشایخ اجازه
31 - بیش از صد مقاله در موضوعات مختلف (فارسی و عربی)
* * *
آن فقید سعید علاوه بر تألیف، اهتمام و عنایت ویژهای به احیاء آثار مکتوب عالمان دینی داشت و در این راستا اقدام به جمع آوری و چاپ و نشر متون کهن علمی شیعه نمود، که میتوان به این موارد اشاره کرد:
1 - مطالع الأنوار (6 جلد) تألیف حجّة الإسلام حاج سیّد محمّد باقر شفتیقدس سره.
2 - الرسائل الرجالیّة، تألیف حجّة الإسلام حاج سیّد محمّد باقر شفتیقدس سره.
3 - فلسفه احکام (2 جلد) تألیف مرحوم ملّا احمد اهتمام.
4 - اللؤلؤة الغالیة فی أسرار الشهادة، تألیف: مرحوم آیة اللَّه سیّد أبوطالب قائینی.
5 - ترجمه منهج الرشاد، تألیف مرحوم علّامه شیخ جعفر نجفی (کاشف الغطاء).
6 - جامع الشواهد، تألیف مرحوم مولی محمّد باقر شریف.
7 - یادگاری از خطبای پیشین، تألیف مرحوم حجّة الإسلام و المسلمین میر محمّد حسین امامی العریضی (معروف به قوام المحدّثین).
8 - نگرشی بر صوفیّه و صوفیها (ترجمه جلد سیزدهم منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، تألیف مرحوم ملّا حبیب اللَّه خوییقدس سره ).
9 - ترجمه کتاب «صاحب الغار أبوبکر أم رجل آخر؟!» به نام: یار غار ابوبکر یا فردی دیگر؟ تألیف محقّق نجاح طائی.
10 - فهرست نسخههای خطّی کتابخانه شخصی آیة اللَّه فقیه امامیقدس سره، نگارش سیّد صادق حسینی اشکوری.
آیة اللَّه فقیه امامی - رضوان اللَّه تعالی علیه - در فنّ شعر بهره کافی داشت و اشعار زیادی به عربی و فارسی از ایشان به یادگار مانده که بعضی از آن به چاپ رسیده است. بسیاری از اشعار او در لابلای تألیفات و نوشتههایش پراکنده میباشد .
او در ساعتهای فراغت قصائد و ابیاتی میسرود؛ اشعار پر محتوایی که در آن علاوه بر اظهار تولّی نسبت به اهل بیتعلیهم السلام، اظهار تبرّی از دشمنان آن خاندان عصمت و طهارتعلیهم السلام نیز به چشم میخورد .
نمونهای از اشعار وی چنین است :
من آمدهام سروِ قَدِ یار ببینم
با شور و شعف چهره دلدار ببینم
مقصود من این است که تا در حرمِ اَمْن
بیپرده رُخِ سَیّدِ ابرار ببینم
هر سو نگرم ضمن طوافم به تحیّر
شاید بتوان محورِ پرگار ببینم
سعیم همه در عمره و در حجِّ تمتّع
آنست که آن قافله سالار ببینم
اندر عرفات آمده با دیده گریان
تا حشمت او با دلِ بیدار ببینم
امید چنین بود که تا در شبِ مَشْعَر
آن اختر زیبا به شبِ تار ببینم
در خیف و مِنی چشم به راهِ قدم دوست
تا از کرمش نعمتِ بسیار ببینم
من طالب آنم به بقیع و به مدینه
آن منتقم، آماده پیکار ببینم
امّا چه کنم دیده من لایق آن نیست
تا صورت آن مَطْلَعِ انوار ببینم
یا رب تو اگر پاک کنی لوحِ ضمیرم
ممکن شود آن مَخْزَنِ اسرار ببینم
صبرم شده لبریز خدایا مددی ده
یک بار جمالش منِ بیمار ببینم
سخت است خدایا بجهان در همه اقطار
در مَسندِ او حاکمِ جبّار ببینم
هست آرزویم آنکه به هنگامِ ظهورش
نابودی افرادِ ستمکار ببینم
یا ربّ بدهم عمر که تا پرچمِ عدلش
منصوب به هر کوچه و بازار ببینم(47)
* * *
ها عَلیٌّ بَشَرٌ کَیفَ بَشَر
خَصْمُهُ کَان مُسمَّی بِعُمَر
فِتْنَةُ الکَونِ وَ لَولاهُ لَمَا
کَان لِلْفِتْنَةِ عَینٌ و أَثَر
وَ بِهِ أُفْسِدَ مَا تَعْقِلُهُ
مِنْ عُقُولٍ وَ نُفُوسٍ وَ صُوَر
سَمَکٌ فِی شَرَکٍ فِیهِ فُجُور
خَلَفٌ عَنْ سَلَفٍ فِیهِ قَذَر
مَا رَمی قَطُّ عَدُوًّا فِی الغَزی
مَا غَزَی قَطُّ بَشِیرًا بِالظَفَر
أَغْمَدَ السَیْفَ مَتی قَاتَلَهُ
کُلُّ مَنْ جَرَّدَ سَیفًا وَ شَهَر
کَانَ فَظًّا حِینَما قَامَ وَ صَاح
فِی سَبِیلِ اللَّهِ مَا جَادَ وَ بَرّ
بُغْضُهُ مَبْدَءُ خُلدٍ وَ نَعِیم
حُبُّهُ مَنشَأُ نَارٍ وَ سَقَر
هُوَ لِلْکُفْرِ إِمامٌ فَاقْرَؤُا
سِیرَةَ الشَیْخَین فِی مَتْنِ السِیَّر
لَیْسَ مَنْ أَذنَبَ یَومًا بِإمَام
کَیْفَ مَنْ أَشرَکَ دَهرًا وَ کَفَر
کُلُّ مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یُبْغِضُهُ
مَوتُهُ مَوتُ حِمَارٍ وَ بَقَر
خَصْمُهُ بَشَّرَهُ اللَّهُ وَ لَو
شَرِبَ الخَمْرَ وَ غَنّی وَ فَجَر
خُلُّهُ أَبْغَضَهُ اللَّهُ وَ لَو
حَمِدَ اللَّهُ وَ أَثْنَی وَ شَکَر
مَن لَهُ شَاکِیَةٌ کَالزَّهرَاء
أو خَصِیمٍ کَشُبَیْرٍ وَ شُبَر
عَنهُ دِیوَانُ شُرُورٍ وَ بِدَع
فِیهِ آثَامُ کِبَارٍ وَ عِبَر
ذُو عِنَادٍ وَ أَحَادِیثُ النَبِیّ
عِندَهُ مِثْلُ سِفَالٍ وَ مَدَر
وَ هوَ النَارُ وَ مَنْ کَانَ مَعَه
کَظُلامٍ وَ دُخَانٍ وَ شَرَر
آیة اللَّه امامیرحمه الله همانند اجداد طاهرینش خلق و خوی نیکو داشت و بسیار پایبند به حفظ اصول و ارزشهای اخلاقی بود.
او یکپارچه اخلاص بود؛ سخنش، قلمش و اعمالش فقط برای خدا و در جهت تحصیل رضای او بود.
وی بسیار با کیاست و درایت و زیرک بود. آن فقیه درکی عمیق و شمّی تیز داشت و سیمای دشمن را از پسِ نقابهای مختلف میشناخت و نسبت به توطئهها و ترفندهای استعمار سخت حسّاس بود.
نسبت به علماء و طلّاب احترام زاید الوصفی قائل بود، و مشوّق طلّاب و حقیقتًا طلبه پرور بود.
درب منزلش همیشه به روی همه، از خُرد و کلان، فقیر و غنیّ، دوست و دشمن، عامّی و غیر عامّی، باز بود و از تشریفات و تجمّلات دست و پاگیر به شدّت پرهیز داشت.
او با نصب العین قرار دادن توقیع شریفِ:
«أرْخِصْ نَفْسَکَ وَ اجْعَلْ مَجْلِسَکَ فِی الدِهْلِیزِ وَ اقْضِ حِوائِجَ النَّاسِ نَحْنُ نَنْصُرُکَ» ؛ خود را در دسترس همه مردم قرار بده (اهل تشریفات نباش) و دالان خانهات را محلّ نشستن قرار بده (تا مردم به راحتی سراغت بیایند) حاجتهای مردم را برآورده کن، ما تو را یاری و کمک میکنیم.(48)
تمام عمر شریف خود را وقف خدمت به خلق خدا نمود .
یکی از صفات برجسته وی صبر و بردباری حیرتانگیزش بود که در مقابل مشکلات و ناملایمات زندگی بسیار از خود سعه صدر و حلم نشان میداد.
او به تأسّی از مولای خود امیر مؤمنان علیعلیه السلام سر بر آستان بندگی حقّ نهاده و لاجرم شکوهِ قدرتهای مادّی و دنیوی در چشمش رنگ باخته و هیبت او جان و دل زورمندان عصر را پر ساخته بود؛ به قول مرحوم حاج ملّا فتح اللَّه شوشتری متخلّص به وفایی عالم و شاعر هم روزگار شیخ انصاری (متوفّی حدود 1303 ق):
خلیل آسا چنان بشکست بتهای تمنّا را
که آتش در دو گیتی کشت ریحان و گلستانش
کلیم آسا چنان سر برد در طور عبودیّت
که خطّ بندگی دادند صد فرعون و هامانش(49)
او ارادت شدیدی نسبت به خاندان رسالت و ائمّه هدیعلیهم السلام داشت و در تمام احوال به آنها توسّل میجست و در همه افعال و اقوالش از آنها پیروی مینمود و از تعالیم الهی آن انوار مقدّسه بهره میگرفت.
به خصوص به حضرت صدّیقه طاهرهعلیها السلام و به هشتمین ستاره تابناک ولایت حضرت علیّ بن موسی الرضا - علیه آلاف التحیّة و الثناء - توجّه ویژهای داشت و در معرفت آن دو بزرگوار به مراحل و منازل والا و شامخی نایل آمده بود.
همیشه ذکر زبانی او کلمه شریفه: «یا رسول اللَّه» بود، در بیشتر اوقات خصوصًا زمانی که از رسیدگی به مراجعات زیاد مردم لختی فارغ میشد، آن ذکر شریف را زیر لب زمزمه میکرد و گویی از صاحب آن اسم یاری میطلبید.
آیة اللَّه امامیقدس سره قبل از تأسیس برنامه درسی مدرسه ذوالفقار، در مدرسه نیمآورد تعدادی از طلّاب را جمع نموده و برای آنان تدریس مینمودند ولی پس از گذشت سالهای خفقان حکومت پهلوی اوّل و سپری شدن دوران تهاجمهای ضدّ دینی حکومت پهلوی بر حوزههای علمیّه و شروع مجدّد حرکت علمی در بسیاری از مدارس دینی، نیاز به یک جنبش اساسی و فعّالیّت منسجم در حوزه علمیّه اصفهان احساس گردید.
به همین جهت توسط عدّهای از مدرّسین فعّال و پرتلاش اصفهان، آقایان مرحوم آیة اللَّه حاج سیّد حسن فقیه امامیقدس سره و آیة اللَّه حاج شیخ علی اکبر فقیهرحمه الله و حضرت آیة اللَّه حاج سیّد حجّة موحّد ابطحی و آیة اللَّه آقای حاج شیخ محمّد علی ابراهیمی - دامت برکاتهما - تصمیم بر این شد که برای اوّلین بار برنامه درسی منظّم و گسترده و پر تحرّکی به وجود آید تا طلّاب جوان را زیر پوشش قرار دهد و از نظر اخلاقی و تربیتی و درسی و انضباطی آنها را تحت مراقبت گیرد و نیروی جوان حوزه علمیّه را برای تکامل سریع و وسیع و مطلوب آماده سازد.
این اقدام مورد تأیید علماء بزرگ اصفهان در آن دوران قرار گرفت و به سرعت به نتیجه مطلوب رسید و به مناسبت اینکه شروع برنامه در مدرسه ذوالفقار بود به نام برنامه ذوالفقار شهرت یافت، گر چه تداوم و گسترش فعّالیّت این برنامه در مدرسههای: محمّدیّه، جوادیّه، الغدیر، خالصیّه، آیة اللَّه خادمی، امامیّه، امام هادیعلیه السلام، حکیمیّه (کاسه گران)، اسماعیلیّه، مسجد نو بازار و ... انجام گرفت و به تدریج طلّاب جوانِ تمام مدارس علمیّه را زیر نفوذ خود قرار داد و اکثر مدارس علمیّه اصفهان زیر پوشش برنامه ذوالفقار قرار گرفت.
گسترش فعّالیّت برنامه ذوالفقار تا جایی رسید که در یک زمان دروس: تعلیم قرآن، تجوید قرآن، حفظ قرآن، لغت، صرف، نحو، منطق، تاریخ اسلام، عقائد و کلام، اخلاق، تفسیر قرآن، بلاغت، اصول فقه، فقه، شرح و تفسیر نهج البلاغه، رجال، درایه، حدیث، و خارج فقه و اصول؛ تدریس میشد.
همچنین از فعّالیّتهای این برنامه، اعزام مبلّغ در سطحی وسیع به شهرها، روستاها، ادارات، کارخانجات، مدارس آموزش و پرورش و ... ؛ و نیز کوشش در جزوه نویسی و تهیّه مقالات و کتابهای دینی و انجام امتحانات متنوّع و متعدّد از طلّاب در زمینههای مختلف درسی میباشد.
و در یک کلام از ابتداء شروع برنامه ذوالفقار تا کنون، متجاوز از دوازده هزار نفر طلبه زیر پوشش این برنامه قرار گرفتهاند که عدّه زیادی از آنها پس از طیّ مراحلی از تحصیل، برای تکامل تحصیلی به حوزه علمیّه قم رفتهاند.
شمار بسیاری از آنها هم در حوزهها و شهرهای دیگر به تدریس و تربیت طلّاب و یا فعّالیّتهای دینی و تبلیغی و ارشادی اشتغال دارند، جمعی از آنها نیز تاکنون در زیر پوشش همین برنامه به ادامه تحصیل یا تدریس و تحقیق مشغول هستند. طلّاب یاد شده از اکثر قریب به اتّفاق استانها و شهرهای ایران و هم چنین از کشورهای افغانستان و عراق و پاکستان میباشند.(50)
از قسمتهای جالب در زندگی این بزرگمرد، مبارزات مستمرّی است که با فرقههای گمراه و مفسد از قبیل: بهائی، کمونیست، التقاطی، صوفی، روشنفکر مآب و وهّابی مسلکهای داخلی و خارجی داشتهاند و با بحثهای گسترده و مناظرههای مستدل در رسوا نمودن و محکوم کردن آنها نقش بسیار مؤثّری ایفا کردهاند.
همچنین در بنیان گذاری و یا تجدید بناء و تعمیر بسیاری از مدارس علمیّه اصفهان اقدام کرده و بدین وسیله خدمتی بزرگ به حوزه علمیّه و رشد و بالندگی آن نمودهاند؛ تعدادی از آن مدارس عبارتند از:
1 - تجدید بنای سه طرف جنوبی و شمالی و شرقی مدرسه ذوالفقار و تکمیل طرف غربی آن.(51)
2 - تأسیس مدرسه محمّدیّه در نزدیکی مدرسه ذوالفقار و تجدید بنای آن به صورت مفصّل و اساسی در سه طبقه.
3 - تجدید و تأسیس بنای مدرسه جوادیّه (متّصل به مدرسه محمّدیّه) در چهار طبقه.
4 - تأسیس مدرسه الغدیر(52) (واقع در انتهای خیابان مشیر انصاری) و تعمیرات و بازسازی آن.
5 - تکمیل مدرسه با شکوه مرحوم آیة اللَّه حاج آقا حسین خادمی(53) (معروف به مدرسه عربان واقع در نزدیکی امامزاده احمد).
6 - تجدید بنا و توسعه مدرسه خالصیّه(54) (واقع در نزدیکی مسجد سلام در محلّه قدیمی جماله).
7 - تعمیرات اساسی مدرسه امامیّه(55) (واقع در نزدیکی چهار راه ابن سینا و در مجاورت قبر باباقاسم).
8 - تعمیرات اساسی مدرسه نیم آور.(56)
9 - تعمیر مدرسه کاسه گران(57) (واقع در بازار ریسمان منشعب از بازار بزرگ، نزدیک مسجد جامع اصفهان).
10 - تعمیرات مدرسه میرزا حسین(58) (واقع در بازارچه بیدآباد).
و نیز میتوان به تعمیر و بازسازی مدارس دیگر مانند: مدرسه حاج شیخ محمّد علی نجفی معروف به ثقة الإسلام، مدرسه نوریّه، مدرسه امام هادیعلیه السلام (ترکها)، مدرسه میرزا حسن، مدرسه الماسیّه، مدرسه اسماعیلیّه، مدرسه درب کوشک و ... اشاره کرد.(59)
از دیگر خدمات شایسته آیة اللَّه فقیه امامیقدس سره میتوان به این موارد اشاره نمود: ساخت و تهیّه مسکن برای طلّاب علوم دینی، تأسیس و همکاری مداوم و گسترده با مؤسّسههای دینی مانند: تأسیس شبکه جهانی سلام، مجتمع فرهنگی مذهبی هیئت قائمیّه اصفهان ، مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیّه اصفهان ، موسسه غدیرستان کوثر نبی (ص) و ...، و نیز انجمنهای خیریّه مانند: انجمن خیریّه حضرت اباالفضلعلیه السلام (ویژه پیوند کلیه)، سازمان آموزشی ابابصیر، انجمن مددکاری امام زمان - عجّل اللَّه تعالی فرجه الشریف - صندوق قرض الحسنه امام حسن مجتبیعلیه السلام، صندوق قرض الحسنه اباصالح المهدیعلیه السلام، رادیولوژی و آزمایشگاه مهدیّه و ... .
در یک کلام او عالمی با عمل، استادی دلسوز و تربیت کنندهای مدبّر بود که با استفاده از علم و عمل و تقوی و مکارم اخلاق، نقش بسیار مهمّی در رشد و توسعه حوزه علمیّه اصفهان و در تعلیم و تربیت طلّاب و تبلیغ و ترویج دین و دفاع از حریم مکتب ولایت و امامت ایفاء نمود.
وی در تقویت و تکریم حوزه و روحانیّت شیعه و حفظ عزّت نفس و استقلال آن در برابر ارباب زر و زور، اهتمامی اکید میورزید. و نیز برای حفظ سلامت آن دو رکن رکین تشیّع از رخنه عناصر بدعتگذار و سنّت شکن، از بذل جان ذرّهای فروگذار نکرد و مراقب بود که خود پل پیروزی و نردبان صعود آنها نگردد، خود در جلسهای فرمود:
«... زمانی که به خانه خدا مشرّف شدم در مقام مستجار با حالت التجاء از صاحب آن بیت رفیع خواستم: بار پروردگارا! اگر این بنده ضعیف قدرت هدایت انسانها به دین تو را ندارم، ولی تو حافظ من باش تا مبادا خدای ناخواسته کسی به سبب من از صراط مستقیم منحرف نگردد».
او هیچ زمانی از خدمت صادقانه و بیشائبه نسبت به خلق خدا کوتاهی نکرد و وجوهی که به دستش میرسید را امانتی خطیر و سنگین میانگاشت که باید به دست اهل آن برسد و او تنها، واسطه اخذ و رساندن آنها به اهلش میباشد و در یک کلام سوزِ خدمت به خلق داشت و هیچگاه از اندیشه رفعِ مشکلات مسلمین در حدّ توان، فارغ نبود.
* * *
«قَالَ النَبِیُصلی الله علیه وآله: إذا ماتَ الْمُؤمِنُ انْقَطَعَ عَمَلُهُ إلّا مِنْ ثَلاثٍ:
صَدَقَةٍ جارِیَةٍ أوْ عِلْمٍ یُنْتَفَعُ بِهِ أوْ وَلَدٍ صالِحٍ یَدْعُو لَهُ».(60)
زبان و قلم عاجز است از بیان و نوشتن خدمات شایسته و ارزنده یک عالم ربّانی چون آیة اللَّه امامیقدس سره که بیش از پنجاه سال خالصانه در مسیر حقّ قدم برداشت و از هیچ کوششی در راه اسلام و مسلمین دریغ نورزید و چه بسیار خدماتی که غیر خدا کسی از آنها آگاهی ندارد؛ چرا که خلوص نیّت اجازه افشای آن را نمیداد. ولی آنچه که بر همگان مشهود میباشد، عبارت است از:
1 - تربیت هزاران عالم و مبلّغ دینی که بعضی از آنها اساتید بزرگ حوزههای علمیّه در سراسر کشور و بعض دیگر از چهرههای جهانی در نشر معارف اهل بیتعلیهم السلام و منشأ خدمات فراوان بوده و میباشند.
2 - دفاع از شعائر مذهبی؛ او به شعائر دین به عنوان برگ و بار درخت دین و حافظ کیان تشیّع، احترام تامّ مینهاد و در برابر توطئههایی که موجودیّت این شعائر را هدف میگرفت، سریع و قاطع واکنش نشان میداد.
3 - مبارزه با انحرافات عقیدتی.
4 - هدایت و ارشاد مردم در منابر و سخنرانیها و تألیفات مفید و روشنگر.
5 - دستگیری از فقرا و مستمندان و یاری مظلومان و ستمدیدگان.
6 - جمع آوری نسخ خطّی و احیاء آثار مکتوب علمای گذشته.
7 - قدردانی از صاحبان قلم و تبیین مقام آنان؛ او با توجّه به تأثیر ویژه قلم و کتابت در بیان و نشر معارف الهی بسیار از صاحبان آثار مکتوب تجلیل به عمل آورده و آنها را مورد عنایت خاصّ خود قرار میداد. چه بسیار از کتابهایی که آغاز آن مزیّن به تقریظ آیة اللَّه امامیرحمه الله شده است.
8 - احیاء موقوفات که بسیاری از آنها توسّط افراد سود جو غصب گردیده بود.
9 - احیاء و بازسازی قبور بسیاری از علماء مدفون در تخت فولاد و غیره.
10 - اهتمام ویژه به وضع مسکن و معیشت طلّاب حوزه علمیّه اصفهان.
آیة اللَّه امامیقدس سره دارای هفت فرزند بودند، سه پسر و چهار دختر. پسران: نخست حجّة الإسلام و المسلمین آقای حاج سیّد مهدی فقیه امامی در سال 1345ش در اصفهان متولّد و از همان روزهای اوّل زندگی تحت توجّه مستقیم والد ماجد خود پرورش یافته و بیشتر دروس خود را در محضر پدر آموخته، سپس در حوزه درس خارج فقه و اصول ایشان حاضر میشدند.
همچنین از اساتید دیگر ایشان میتوان به فقیه اصولی آیة اللَّه حاج شیخ حسن صافی اصفهانیقدس سره و مرحوم فقیه هَیَوی حاج شیخ عباسعلی ادیب اصفهانی و حضرت آیة اللَّه حاج سیّد حجّت ابطحی - دام ظلّه - اشاره نمود. وی سالیانی است در حوزه به تدریس سطوح عالیه، تفسیر و عقائد، درایة الحدیث و قواعد الفقهیّة اشتغال دارند.
فرزند دوّم: حجة الاسلام سیّد محمّد فقیه امامی در سال 1365ش متولّد گردید و هم اکنون در حوزه علمیّه به تحصیل و تدریس مشغول میباشند.
فرزند سوّم: حجّة الإسلام سیّد مجتبی فقیه امامی در سال 1368ش متولّد شد، وی در حال حاضر به تدریس دروس مقدّماتی و تحصیل در حوزه علمیّه اشتغال دارد.
و دامادهای ایشان حجّة الإسلام و المسلمین آقای حاج سیّد مهدی شفتی - سلّمه اللَّه - که عمده تحصیلات خود را از محضر ایشان استفاده برده و از اساتید سطوح عالیه حوزه و امام جماعت مسجد سیّد میباشند و آقای حاج سیّد علیرضا میرلوحی و آقای حاج مجتبی مرکبی اصفهانی و آقای حاج محمّد رضا گل احمد میباشند.
سرانجام عالم و فقیه اهل بیتِ عصمت و طهارت - علیهم صلوات اللَّه الملک العزیز -، مفسّر کبیر قرآن مجید، اسوه اخلاق و مجاهدت، صبر و تقوی احیاگر کوشای مدارس و زعیم راستین حوزههای علمیّه، پدر دلسوز طلّاب علوم دینیّه، ملجأ مستضعفان و ستم دیدگان آیة اللَّه حاج سیّد حسن فقیه امامی - أفاض اللَّه علی تربته المراحم الربّانیّة - پس از هفتاد و شش سال عمر پر برکت، در صبح روز یکشنبه غرّه ربیع الثانی سال 1432 ق، مطابق با 15 اسفند ماه سال 1389 ش، ندای «ارْجِعِی إلی رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً»(61) را لبّیک گفت و به ملکوت أعلی پیوست، و از این واقعه، ضربه بزرگ و جبران ناپذیری به پیکر اسلام و مسلمین وارد شد؛ فسلام علیه یوم ولد و یوم مات و یوم یبعث حیًّا.
مراسم تشییع پیکر آن فقید سعید در مراسمی بینظیر و به یادماندنی، در روز دوشنبه دوّم ربیع الثانی با حضور علماء اعلام و نمایندگان مراجع تقلید بر دوش مردم اصفهان تا مزار شریف امام زاده ابوالعبّاسعلیه السلام، انجام شد و در کنار قبر مادر و برادرِ فقیدش مرحوم آیة اللَّه حاج سیّد احمد فقیه امامی - أعلی اللَّه مقامه الشریف - به خاک سپرده شد؛ عاش سعیدًا و مات سعیدًا.
مرحوم آیة اللَّه حاج سیّد حسن فقیه امامی
رضوان اللَّه تعالی علیه
فرازهائی از وصیّت نامه مرحوم آیة اللَّه امامی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
الْحَمْدُ للَّهِِ الَّذِی جَعَلَنا مُسْلِمِینَ وَ بِالثِّقْلَیْنِ مُتَمَسِّکِینَ وَ لِأئِمَّةِ الْهُدی مِنْ أهْلِ بَیْتِ المُصْطَفی شِیعَةً وَ مُوالِینَ وَ وَفَّقَنا لِإتِّباعِ آثارِهِمْ وَ الْأخْذِ بِأقْوالِهِمْ فَلَمْ نَکُنْ لِمَعْرِفَتِهِمْ عَمِین وَ لا عَنْ صِراطِهِمْ ناکِبِینَ وَ رَزَقَنا البَرائَةَ مِنْ أعْدائِهِمُ الفَجَرَةِ أعْداءِ الإنْسانِیَّةِ وَ الدِّیْنِ، فَمِنْ عُلُومِهِمُ الإلهِیَّةِ اغتَذَیْنا وَ مِنْ مَعِینِهِمُ الصَّافِی ارْتَوَیْنا وَ بِسِیرَتِهِمُ المُحَمَّدِیَّةِ وَ سُنَّتِهِمُ السَّنِیَّةِ اهْتَدَیْنا إلی الصِّراطِ المُسْتَقِیمِ.
وَ الصَّلوةُ وَ السَّلامُ عَلی أشْرَفِ خَلْقِ اللَّهِ وَ أکْمَلِهِمْ وَ صَفْوَتِهِ مِنْ عِبادِهِ أجْمَعِینَ وَ أفْضَلِهِمْ سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ المُصْطَفی وَ آلِهِ أئِمَّتِنا المَعْصُومِینَ وَ قادَتِنا الْأکْرَمِینَ هُداةِ الخَلْقِ وَ الدُّعاةِ إلی الحَقِّ الَّذِینَ أذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِیرًا وَ فَرَضَ وِلایَتَهُمْ وَ مَوَدَّتَهُمْ فِی مُحْکَمِ کِتابِهِ عَلی جَمِیعِ المُسْلِمِینَ وَ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلی مَنْ أنْکَرَ فَضْلَهُمْ وَ جَحَدَ حَقَّهُمْ وَ اسْتَصْغَرَ شَأنَهُمْ فَکانَ مِنَ الضَّالِّینَ المُضِلِّینَ وَ سَیَصْلی فِی غَدٍ سَعِیرًا.
امّا بعد، آن چه از ائمّه هدی و رهبران الهی ما صادر شده، أعمّ از احکام شرعیّه و معارف دینیّه و عقائد الهیّه و آداب اجتماعیّه و فضائل نفسانیّه، همه و همه از پدرشان مولای متّقیان امیر مؤمنانعلیه السلام گرفته شده و او بلاواسطه از پسر عمّش رسول صادق امینصلی الله علیه وآله گرفته که او «ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی ؛ إنْ هُوَ إلّا وَحْیٌ یُوحی (62) و اوست که «عَلَّمَهُ شَدیدُ الْقُوی (63) و او خود میفرماید: «أنَا مَدِینَةُ العِلْمِ وَ عَلِیٌّ بابُها»(64) و شاهد صدق آن، آیه وافی هدایهای است که میفرماید: «وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الْأَقاوِیلِ لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْیَمِینِ ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِینَ».(65)
فعلی هذا آنچه آنها فرمودهاند از پیش خود نگفته و آنچه کردهاند به دلخواه نکردهاند و آنان همدوش کلام اللَّه اند که «ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ»(66) و قرآن کریم خود درباره رسول اکرمصلی الله علیه وآله فرموده: «الَّذی جاءَ بِالصِّدْقِ وَ صَدَّقَ بِهِ»(67) و در مورد أئمّه هدیعلیهم السلام به ما سفارش نموده که: «کُونُوا مَعَ الصَّادِقینَ»(68) علاوه که نری آثارَ الصِّدْقِ عَلی کَلِماتِهِمْ ظاهِرَة وَ البَراهِینَ عَلی صِحَّةِ أقْوالِهِمْ قائِمَة ؛ این است زیر بنای مذهب فرقه ناجیه یعنی شیعه اثنی عشریّه و سندی معتبرتر از این اسناد در هیچ فرقه و دار و دستهای وجود ندارد و بحمد اللَّه ما را در آن چه انسانها به آن نیاز دارند، چه در مسائل علمی، چه در مسائل عقیدتی و اخلاقی، چه در مسائل اقتصادی و اجتماعی، آنچنان اشباع کردهاند که احتیاج به مراجعه به غیر نداریم؛ زیرا پیغمبر خداصلی الله علیه وآله در آخرین خطبهاش فرمود: «مَا مِنْ شَیْءٍ یُقَرِّبُکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ وَ یُبَاعِدُکُمْ مِنَ النَّارِ إِلَّا وَ قَدْ أَمَرْتُکُمْ بِهِ وَ مَا مِنْ شَیْءٍ یُقَرِّبُکُمْ مِنَ النَّارِ وَ یُبَاعِدُکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ إِلَّا وَ قَدْ نَهَیْتُکُمْ عَنْه».(69) و قرآن کریم فرماید: «وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إلّا فی کِتابٍ مُبینٍ»(70)؛ ولی متأسّفانه امور تشریعی ما هم به همان سرنوشتی مبتلا است که امور تکوینی ما.
در کشور شیعه ایران خداوند معادنی قرار داده و سرمایه کلانی زیر زمین نهفته و گنجهای گران بهائی ذخیره فرموده که در کمتر کشوری این کفایت و جامعیّت وجود دارد، ولی ما همّت شناسایی و توفیق استخراج آن را نداریم؛ گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست؟!
ما را چه نیاز که در امور مادّی و معنوی به شرق و غرب رو آوریم؛ «وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ».(71)
خلاصه آن که صاحب مکتب و مذهب ما قائل «سَلُونِی»(72) است، نه گوینده «أقِیلُونِی».(73)
بیجهت نیست مرحوم فیض - رضوان اللَّه علیه - پس از سالیان دراز که در فنون مختلفه تبحّر پیدا میکند، بالأخره در رساله «الإنصاف» میگوید:
«نه متکلّمم، نه متفلسف و نه متصوّفم و نه متکلّف، بلکه مقلّد قرآن و حدیث و پیغمبرم و تابع اهل بیتعلیهم السلام».(74)
و باز میگوید:
أهل بیت مصطفی وجه اللّهند
روی دل را جانب ایشان کنم
سَر نِهَم در سیر قرآن و حدیث
کار جان را سر بسر سامان کنم(75)
این است معنی فرمایش امام باقرعلیه السلام به سَلَمَة بن کُهَیْل و حَکَمِ بن عُتَیْبَة: «شَرِّقَا وَ غَرِّبَا لَنْ تَجِدَا عِلْمًا صَحِیحًا إِلَّا شَیْئًا یَخْرُجُ مِنْ عِنْدِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ».(76)
امّا در مورد مدارس
ما که شاهد وضع مدارس علمیّه در دوران رضاخان بودیم و وضع نابسامان آنها ما را رنج میداد و مشاهده میکردیم که چگونه به مدارس بیتوجّهی شده، به طوری که حجرات تحتانی نَمور و تاریک و سقفهای حجرات فوقانی فرو ریخته و نظام حوزه هم از هم گسیخته و فاقد هر گونه امکانات بود، به طوری [که کسی رغبت به سکونت در آنها را نداشت و نه دولت به فکر تعمیر آنها بود و نه ملّت برای آبادی آنها چارهای میکردند و بعضی مدارس موقوفه نداشت، آنها هم که موقوفه داشت متأسّفانه در ید متولیّان بیدین و بیلیاقت و مستأجران بیرحم و بیدیانت و اوقاف مرده و بیحرکت بود و خواسته استعمارگران هم همین بود که از راه ضایع کردن موقوفات که محور اقتصادی مساجد و مدارس بود، دین و روحانیّت را تضعیف کنند.
به هر حال این وضع نابسامان ما را بر آن داشت در صورت امکان، هم مقداری به وضع ظاهری مدارس بپردازیم و هم برنامهای منظّم برای امور تحصیلی طلّاب فراهم سازیم و خداوند عنایت فرمود تا حدّ توان به این امر پرداختیم، گر چه مشکلات فراوان و مصیبتها زیاد بود ولی «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ؛ إنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا»(77) و «أفْضَلُ الْأعْمالِ أحْمَزُها».(78)
خداوند متعال خود میداند که جز رضای خدا هدفی را دنبال نمیکردم و اگر کارهای دیگری از من انتظار میداشتند - شاید هم به موقع بود - من رسیدگی به وضع حوزه و مدارس را بر همه چیز مقدّم میدانستم، ولی بعضی طلّاب جوان درد مرا احساس نمیکردند و هر چند صباحی بهانه جوئی میکردند و یا به وسیله بعضی عناصر مغرض تحریک میشدند، ولی بسیاری از آنان پس از گذشت زمان متنبّه میشدند.
در اینجا باز هم اشعار مرحوم فیض - رضوان اللَّه علیه - بسیار متناسب است، همان اشعاری را که به مرحوم فیّاض نوشته:
قلم گرفتم و گفتم مگر دعا بنویسم
دعا به یارِ جفاکار بیوفا بنویسم
شکایتی به لب آمد ز جورهای تو گفتم
به هیچ نامه نگُنجی تو را کجا بنویسم
دعا و شِکوه به هم در نزاع و من متحیّر
کدام را ننویسم کدام را بنویسم
خدای داند و بس جز خدا کسی نَبِداند
که گر سر گله را وا کنم چها بنویسم
اگر سر گله را وا کنم وفا ننماید
مداد بحر و بیاض زمین کجا بنویسم
همان به است که خاموش گردم از گله چون فیض
ز مدّعا نزنم دم همین دعا بنویسم(79)
در هر صورت اگر چه موفّق به اصلاح کلّی نشدم، ولی ما لا یُدْرَکُ کُلُّهُ لا یُتْرَکُ کُلُّه.
چرا باید این همه مدارس علمیّه که در شهر مذهبی اصفهان بوده، بسیاری از آنها به مدارس پسرانه و دخترانه یا خانههای ملکی تبدیل شده باشد و اثری از آثار آنها نباشد؟!
چرا باید مدارسی که بعضی از آنها در مراکز حسّاس واقع شده، مخروبه و غیر قابل سکونت باشد و یا میدان بازی بچّهها و جوانان باشد؟!
چرا باید موقوفات مدارس حیف و میل شود؟!
چرا باید در یک شهر مذهبی دهها هزار دانشجو در دانشگاههای مختلف از همه امکانات برخوردار باشند و ما باید وضع سه هزار طلبه را نتوانیم رسیدگی کنیم؟!
چرا باید طلّاب ما ناچار باشند قسمتی از شبانه روز خود را صرف کارهای دیگر کنند تا بتوانند هزینه زندگی خود را تأمین کنند؟!
گذشتگان ما با خلوصِ نیّت علّت مُحْدِثِه بودند برای ساختن این مراکز با برکت، بیایید ما اگر علّت مُحْدِثِه نیستیم لااقل علّت مُبْقیه باشیم. این مدارس متعلّق به حضرت بقیّة اللَّه است، باید آبرومندترین مکانها باشد، به خصوص در اصفهان که یک مرکز توریستی است و هر روز از گوشه و کنار دنیا به این شهر و دیار میآیند و با کوله باری از خاطرهها این کشور را ترک میکنند و احیانًا در سفرنامههای خود آنها را منعکس میکنند.
بدا به حال ما اگر از این مسیر لطمهای به حیثیّت تشیّع و اسلام وارد گردد. مردم دنیا عقلهایشان در چشمهای آنها است، ما نباید بگذاریم آنها دست خالی برگردند. ما باید معارف و علوم اسلامی را به آنها منتقل کنیم. درود به روان پاک بزرگ مردانی که این همه آثار چشم گیر از خود به جای گذاردند و تمام هنرهای خود را در راه ترویج مذهب به کار گرفتند و با پیاده کردن هنرهای خود، دین و اسلام و تشیّع را صادر کردند، همه آنها به جای خود، ولی ما نباید بگوییم چه داشتهایم، باید بگوییم فعلًا چه داریم.
این از نظر ظاهر و جنبه مادّی و امّا از نظر معنوی و دینی این مدارس پایگاه فرهنگ اسلام است و به مصداق آیه شریفه نفر: «لَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إذا رَجَعُوا إلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ»(80) باید برای تفقّه هجرت کرد، هجرت إلی اللَّه. در گذشته مراکز فرهنگی در مدارس دینی خلاصه میشد، ولی با راه پیدا کردن استعمار فرهنگی به کشورهای اسلامی حوزهها محدود شد و بسیاری از علوم به تدریج از برنامه حوزهها حذف شد، با این که در تفقّه به وجود آنها نیاز مبرم بود؛ مثل علوم ریاضی، هیئت، نجوم و غیره و دانشگاهها جای حوزهها را گرفت؛ حتّی در حوزه علم طب تدریس میشد که من خود چندین نفر از شاگردان آن مکتبها را درک کرده بودم.
بهتر است مطلب را خلاصه کنم، خوف آن هست که اگر حوزهها ابتکار عمل را از دست دهند، طولی نمیکشد که دیگر سرمایهای برای عرضه کردن به دنیا نخواهند داشت.
روزی دنیا دست نیاز به طرف ما دراز میکرد و ما بودیم که میبایست به آنها جهت میدادیم و امروز کشورهای شرقی و غربی هستند که برای ما معلّم میسازند و اسرائیل است که برای ما اسلام شناس میسازد، مخصوصًا در این اواخر، هر روز با مکتب جدیدی روبرو میشویم. باید بیدار باشیم که اگر لحظهای غافل شدیم، با دهها ایسم و صدها ژستِ روشنفکرانه همه چیز ما را میبرند و اگر از این راه موفّق نشدند، با زنده کردن مذاهب باطله و ترویج فرقههای ضالّه روابط مردم را با اسلام و تشیّع قطع میکنند، روحانیّین متعهّدند که در سنگر مبارزه با این گروهها مبارزه کنند و از دین و آیین و مذهب دفاع نمایند.
«بِالْإِسْنَادِ عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍعلیه السلام قَالَ: قَالَ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍعلیهما السلام: لَوْ لا مَنْ یَبْقَی بَعْدَ غَیْبَةِ قَائِمِنَاعلیه السلام مِنَ الْعُلَمَاءِ الدَّاعِینَ إِلَیْهِ وَ الدَّالِّینَ عَلَیْهِ وَ الذَّابِّینَ عَنْ دِینِهِ بِحُجَجِ اللَّهِ وَ الْمُنْقِذِینَ لِضُعَفَاءِ عِبَادِ اللَّهِ مِنْ شِبَاکِ إِبْلِیسَ وَ مَرَدَتِهِ وَ مِنْ فِخَاخِ النَّوَاصِبِ لَمَا بَقِیَ أَحَدٌ إِلَّا ارْتَدَّ عَنْ دِینِ اللَّهِ وَ لَکِنَّهُمُ الَّذِینَ یُمْسِکُونَ أَزِمَّةَ قُلُوبِ ضُعَفَاءِ الشِّیعَةِ کَمَا یُمْسِکُ صَاحِبُ السَّفِینَةِ سُکَّانَهَا أُولئِکَ هُمُ الْأَفْضَلُونَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ».(81)
و با یک اطّلاعات سطحی و محدود، حوزهها نمیتوانند جواب گوی این همه حملهها و هجمهها باشند؛ خصوصًا اگر افرادی در کسوت روحانیّت با استفاده از سلاح برّنده علم به جنگ اسلام بیایند که در تاریخ از این قماش عالمان فراوان بودهاند که علیعلیه السلام با آن قدرت علمی و با آن سعه صدر میفرماید:
«قَصَمَ ظَهْرِی عَالِمٌ مُتَهَتِّکٌ وَ جَاهِلٌ مُتَنَسِّکٌ فَالْجَاهِلُ یَغُشُّ النَّاسَ بِتَنَسُّکِهِ وَ الْعَالِمُ یَغُرُّهُمْ بِتَهَتُّکِهِ».(82)
کسانی را میبینیم که تحت تأثیر شرائط زمان قرار گرفتهاند و در مقام این هستند مطابق دلخواه مردم احکام الهی را تغییر دهند و قرآن و روایات را با خواستههای نفسانی مردم تطبیق دهند و خطر این دسته از همه کس برای اسلام بیشتر است و مبارزه با آنان از مبارزه با طبقات دیگر مشکلتر.
حضرت صادقعلیه السلام به عنوان بصری فرمودند:
«وَ اهْرُبْ مِنَ الْفُتْیَا هَرَبَکَ مِنَ الْأَسَدِ وَ لا تَجْعَلْ رَقَبَتَکَ لِلنَّاسِ جِسْرًا».(83)
و یکی از برنامههای حضرت بقیّة اللَّه - أرواحنا فداه - تغییر همین نظریّات است.
در نهج البلاغة آمده:
«یَعْطِفُ الْهَوَی عَلَی الْهُدَی إِذَا عَطَفُوا الْهُدَی عَلَی الْهَوَی وَ یَعْطِفُ الرَّأْیَ عَلَی الْقُرْآنِ إِذَا عَطَفُوا الْقُرْآنَ عَلَی الرَّأْیِ».(84)
خلاصه طلّاب عزیز بدانند که در پُست مرز داری قرار دارند واگر به خاطر ترس یا طمع به مال و ریاست یا تطمیع دیگران مرز را برای نفوذ اجانب خالی کردند، به لعنت خدا و رسول گرفتار خواهند شد.
«إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِی أُمَّتِی فَلْیُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ فَمَنْ لَمْ یَفْعَلْ فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ».(85)
و آن وقتی یک فرد میتواند مقاومت کند که با حربه بیسوادی و نداشتن تخصّص، او را از صحنه نتوانند خارج نمایند.
عزیزان مراقب باشید دشمن در کمین این است که چهره مقدّس اسلام را وارونه جلوه و او همان طور مولای ما علیعلیه السلام فرمود:
«لُبِسَ الْإِسْلامُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوبًا».(86)
شمایید که باید چهره واقعی اسلام را به مردم ارائه دهید و نگذارید اسلام را تحریف کنند.
چرا باید حوزه اصفهان ما با آن سوابق درخشان در ماه حتّی یک صفحه نشریه نداشته باشد؟
متأسّفانه بازسازی مدارس به من مجال نداد که در این زمینه کاری انجام دهم، اگر خداوند به من حیات و توفیق داد، به خواست خدا اقدام خواهم کرد(87) و إلّا از فرزندان عزیز و برادران روحانیم درخواست عاجزانه دارم که در این امر کوتاهی نکنند.
... در خاتمه دوست دارم وصیّت مرحوم علّامه را که به فرزند خود نوشته، ترجمه کنم و بنده هم به زبان او به شما وصیّت کنم.
ایشان در آخر کتاب «قواعد الأحکام» خطاب به فرزند خود فخرالمحقّقین میفرماید:
إعْلَمْ یا بُنَیَّ! أعانَکَ اللَّهُ تَعالی عَلی طاعَتِهِ وَ وَفَّقَکَ لِفِعْلِ الخَیْرِ وَ مُلازَمَتِهِ وَ أرْشَدَکَ إلی ما یُحِبُّهُ وَ یَرْضاه وَ بَلَغَکَ ما تَأمُلُهُ مِنَ الخَیْرِ وَ تَتَمَنَّاهُ وَ أسْعَدَکَ اللَّهُ فِی الدَّارَیْن وَ حَباکَ بِکُلِّ ما تَقِرُّ بِهِ العَیْنَ وَ مَدَّ لَکَ مِنَ العُمُرِ السَّعِیدِ وَ العَیْشِ الرَّغِیدِ وَ خَتَمَ أعْمالَکَ بِالصَّالِحات وَ رَزَقَکَ أسْبابَ السَّعاداتِ وَ أفاضَ عَلَیْکَ مِنْ عَظائِمِ البَرَکاتِ وَ وَقاکَ اللَّهُ کُلَّ مَحْذُورٍ وَ دَفَعَ عَنْکَ الشُّرُورَ ... .
تا آنجا که می فرماید:
تو را به ملازمت تقوی توصیه میکنم که آن سنّة قائمة و فریضه لازمه است و سپری نگه دارنده و ذخیرهای جاودانه است و سودمندترین چیزهایی که انسان میتواند آن را برای روزی که چشمها در آن روز بیحرکت میماند و در آن جا یاوری وجود ندارد، آماده کند.
بر تو باد به اطاعت از اوامر باری تعالی و انجام کارهایی که خداوند از آنها راضی است و اجتناب از کارهایی که مورد رضای او نیست و دوری جستن از نواهی پروردگار و این که عمر خود را در تحصیل کمالات نفسانی صرف نمایی و اوقات خود را در به دست آوردن فضائل علمی طیّ کنی و از حضیض نقصان، خود را به اوج کمال ارتقاء دهی و خود را به قلّه رفیع شناخت خدا و دیگر معارف برسانی و به بذل معروف و یاری برادران دینی پرداخته و در مقابل کسانی که به تو بدی میکنند، مقابله به احسان نمایی و از همنشینی مردم پست و معاشرت با جُهّال خود داری کنی که موجب آلوده شدن تو به اخلاق بد و ملکات پست و ناپسند میشود و پیوسته با دانشمندان همدوش و با فضلا مجالست نما که تو را برای تحصیل کمالات آماده میسازد و ملکه راسخهای در تو برای استنباط مجهولات به وجود میآورد و باید امروز تو، بهتر از دیروز باشد و پیوسته صبر و توکّل و رضا پیشه کن و هر روز و شب به محاسبه نفس بپرداز و زیاد استغفار کن و از نفرین مظلوم بپرهیز، خصوصًا یتیمان و پیره زنان، که خداوند نسبت به آن بیتفاوت نخواهد بود.
برتو باد به نماز شب که رسول خداصلی الله علیه وآله بر آن تأکید داشت و سفارش مینمود و فرمود:
«کسی که شب را با قیام به پایان برساند، بهشت بر او واجب میشود».(88)
و بر تو باد به صله رحم که موجب طول عمر میشود. و بر تو باد به حسن خلق که رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود:
«شما با اموال خودتان نمیتوانید به همه مردم برسید، پس لا اقل با اخلاق خوب با آنها برخورد کنید».(89)
و بر تو باد به رسیدگی به ذرّیّه پیغمبر خدا و سادات علوی که خداوند در مورد آنها تأکید فرموده و مودّت آنان را اجر رسالت قرار داده و فرموده:
«لا أسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أجْرًا إلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی .(90)
و پیغمبر خداصلی الله علیه وآله فرمود:
«من روز قیامت چهار گروه را شفاعت میکنم و لو مرتکب گناهان اهل دنیا شده باشند: 1 - مردی که مردی از ذرّیّه مرا یاری کند، 2 - و مردی که از مالش به ذرّیّه من بذل کند در موقع گرفتاری، 3 - و مردی که ذرّیّه مرا با قلب و زبان دوست داشته باشد، 4 - ومردی که برای برآوردن حوائج ذرّیّه من تلاش کند هنگامی که از جامعه رانده شود».(91)
و امام صادق فرمود:
«وقتی روز قیامت شود، منادی ندا کند که: ای خلائق! ساکت باشید که محمّدصلی الله علیه وآله با شما سخن میگوید، پس خلائق ساکت میشوند، پس پیغمبر خداصلی الله علیه وآله میایستد و میفرماید: برای کسی نزد من یدی هست (یعنی به من کمکی داده) یا بر من منّتی دارد یا کار خیری در حقّ من انجام داده، بایستد تا او را مکافات کنم و پاداش دهم.
همه در جواب میگویند: پدران و مادرانمان فدای شما گردند، ما چه کمکی به شما کردهایم و چه منّتی بر شما داریم و چه کار خیری در حقّ شما انجام دادهایم؟! بلکه خدا و رسولش به ما کمک دادهاند و بر ما منّت دارند و در حقّ ما خوبی کردهاند.
سپس آن حضرت میفرماید: هر کس یکی از فرزندان مرا پناه داده یا در حقّ آنها نیکی کرده یا آنها را از برهنگی نجات داده یا پس از گرسنگی آنها را سیر کرده، بایستد تا او را پاداش دهم. گروهی از کسانی که این کارها را انجام دادهاند میایستند، از جانب خداوند ندا میرسد: ای محمّد! ای حبیب من! من پاداش آنان را به تو واگزار کردم، پس ای پیغمبر خدا! آنان را در بهشت هر کجا میخواهی جای ده. پس آنها را در وسیله در جایی که بین آنها و محمّد و آل محمّدصلی الله علیه وآله حاجبی نباشد، جای میدهد».(92)
بر تو باد به تعظیم فقهاء و تکریم علما که رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود:
«کسی که فقیه مسلمانی را احترام کند، در روز قیامت خداوند را در حالی ملاقات میکند که خداوند از او راضی میباشد و کسی که به فقیه مسلمانی اهانت کند، روز قیامت در حالی که خدا از او غضبناک است خدا را ملاقات خواهد کرد».(93)
خداوند نگاه کردن به صورت عالم و نگاه کردن به در خانه عالم و همنشینی و مجالست با عالم را عبادت قرار داده.
و بر تو باد که در راه زیاد کردن علم و تفقّه در دین تلاش کنی، که امیر المؤمنین علیعلیه السلام به فرزندش فرمود:
«در دین تفقّه کن که فقها وارثان انبیاء هستند و برای خواستاران علم، کسانی که در آسمانها و زمین هستند طلب آمرزش میکنند، حتّی مرغان هوا و ماهیان دریا و ملائکه بالهای خود را برای طالب علم میگسترانند، زیرا از او خشنودند».(94)
از این که علم خدا را کتمان کنی بپرهیز و از کسانی که استحقاق آن را دارند که علم به آنها تعلیم داده شود، علم را از آنها منع مکن که خداوند متعال فرموده:
«إنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدی مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتابِ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللّاعِنُونَ».(95)
و پیغمبر خداصلی الله علیه وآله فرمود:
«هنگامی که بدعتها ظاهر و آشکار میشود، عالم باید علم خود را ظاهر کند و کسی که به این وظیفه عمل نکند، لعنت خدا بر او باد».(96)
و آن حضرت فرمود:
«حکمت را به غیر اهل آن ندهید که به حکمت ستم کردهاید و حکمت را از اهلش منع نکنید که به آنان ظلم کردهاید».(97)
بر تو باد به تلاوت قرآن عزیز و تفکّر در معانی قرآن و فرمان برداری از اوامر و نواهی قرآن و برتو باد به جستجو از اخبار نبویّه و آثار محمّدیّه و تحقیق و بحث از معانی آنها و دقّت نظر در مفاهیم آنها و من در این زمینه کتابهایی از خود به جای گزاردهام، این مطالب مربوط به تو بود.
امّا آن چه مربوط به من است و نفع آن به من میرسد، آن است که در بعضی اوقات با طلب رحمت از خدا در حقّ من، با من تجدید عهد کن و ثواب بعضی از عبادتهایت را برای من هدیه بفرست و از من کم یاد مکن که اهل وفا تو را به مکر نسبت خواهند داد و زیاد یاد مرا به زبان نیاور که مردمِ با همّت، تو را به عجز و ناتوانی نسبت میدهند، بلکه مرا در خلوتها و پس از نمازها یاد کن و بدهیهای واجبه مرا بپرداز و تعهّدات لازمی را که دادهام ادا کن و به مقدار امکان قبر مرا زیارت کن و بالای قبر من مقداری قرآن بخوان و کتابهایی را که عجل مهلت نداده تمام کنم، به اتمام برسان و اگر خلل و نقصان و یا خطا و نسیانی در آن مشاهده کردی اصلاح کن؛ هذه وصیّتی الیک و اللَّه خلیفتی علیک».(98)
و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته
سیّد حسن فقیه امامی
8/1/1375
شیعه را خاموش شد دیگر چراغ انجمن
تیره شد تنها نه چشم انجمن، چشم وطن
اهل علم و معرفت را عالِم آزاده رفت
اصفهان را ابر رحمت رفت از بر وای من
عالِم علم اصول و فقه و توحید کمال
نور چشم اهل دین عبد خدای ذوالمنن
مظهر حُسن و جمال و علم و تقوا و ادب
رو حسن، خلقش حسن، نامش حسن
دوستان را ارتحال این فقیه اهلبیت
رفت روح عزّت و ایمان و آزادی ز تن
گشته دار العلم در فقدان او بزم عزا
اصفهان گردیده در هجران او بیت الحزن
بر فراز دوش اهل اصفهانش دیدهاند
در حقیقت بر روی بال ملک بود این بدن
کاش جای پیکر نورانی آن جان پاک
پیکر رنجور ما پوشیده میشد از کفن
هر طرف رو کرد بر اهل فضیلت نور داد
هر کجا بگشود لب افشاند گوهر از دهان
پیکر نورانی او در کفن پیچیده شد
جسم جدّش زیر سم اسب از جور و فتن
در کنار قتلگه انگشت جدّش را برید
تا برد انگشتر او را به غارت اهرمن
خیز ای سیّد حسن از بهر جدّت گریه کن
گریه کن بر غربت جدّت چو شمع انجمن
در غم شخصی که عمری سوخت از بهر حسین
شیعه چون پروانه گردیده است کارش سوختن
از سرودههای شاعر با اخلاص اهل بیتعلیهم السلام
حاج غلامرضا سازگار
* * *
ای سرا پا مهربانی و وفا
ای وجودت وقف آل مصطفی
ای فقیه عالم اهل عمل
ای صبوری شما ضرب المثل
در مقام علم تو داد سخن
خود گواهی ده نباشد کار من
فقها باید سخنرانی کنند
علما باید دُر افشانی کنند
ای ز اخلاقت همه غرق عجب
اوستاد درس اخلاق و ادب
هم چو من صدها هزاران در جهان
شده مفتون شما و خُلقتان
شاهد این گفته من مردمند
مردمی که از غمت سر در گمند
دوست و دشمن همه حیران تو
در وداع رفتنت گریان تو
عمر خود را صرف قرآن کردهای
جان خود را ظرف جانان کردهای
ای مرام تو مرام اهل بیت
ظاهر و باطن غلام اهل بیت
بر مرامت پایداری کردهای
هم چو کوهی استواری کردهای
تو دفاع از خطّ زهرا کردهای
مشت خصم مرتضی وا کردهای
مانده در یاد همه رفتار تو
حکمت پنهان در گفتار تو
مانده از تو بهر یاران یادگار
حوزههایی با شرف چون ذوالفقار
خیریهها حوزهها مدیون تو
هر حسینی تا ابد ممنون تو
راه تو راه امیر المؤمنین
راه زهرا راه ختم المرسلین
راهتان را ارج والا مینهیم
بالیقین این ره ادامه میدهیم
تو فدائی ولایت بودهای
جز به یاحیدر لبت نگشودهای
تا به جایی که بگفتی با همه
دیده پر اشک بین زمزمه
هر که میخواهد که خوشحالم کند
مرهمی بر قلب رنجورم زند
وقت تشییع تن من دیده تر
سینه سوزان گیرد از عمق جگر
ذکر یاحیدر که من با حیدرم
کس نباشد غیر حیدر سرورم
رفتی و با رفتنت هر دل شکست
حسرت دیدار تو بر دل نشست
رفتی و باور ندارم رفتنت
بیخبر شعر جدایی خواندت
الوداع ای مهربان مثل پدر
از چه این گونه تو رفتی بیخبر
خسته و رنجور فرزندان تو
مات و حیرانند شاگردان تو
دوستانت قلبشان پز غم شده
در عزایت قامتشان خم شده
گر چه ما از رفتن تو سوختیم
از حضورش درسها آموختیم
دل شکسته از فراق روی یار
یادمان دادی تو درس انتظار
یادمان دادی با چشمان ترت
گریه را بر داغ زهرا مادرت
ای عطاء اللَّه بگرفته تو را
از عطای ضامن آهو رضا
با رضا آغاز و پایان تو بود
در کف او رشته جان تو بود
از سرودههای شاعر و مداح اهل بیت عصمت و طهارتعلیهم السلام
آقای علی پاکدامن
***
1) نهج البلاغه، حکمت 147.
2) در کتاب سیری در تاریخ تخت فولاد اصفهان: ص155، به اشتباه نوشته: سیّد محمّد حسین فرزند سیّد میرزا حسینی.
3) وی در شهر « رملة » در فلسطین اقامت میکرده است.
4) وی از چهرههای مهمّ علمی و اجتماعی عصر خویش بوده، برای همین منصب نقابت (یعنی سیّدی که از طرف دربار مأمور رسیدگی به امور علویان بوده) به او واگذار گردیده است (یادواره آیة اللَّه فقیه امامی: ص18).
5) مرحوم میرزا عبداللَّه افندی اصفهانی در کتاب «ریاض العلماء: ج4 ص187» در ذیل شرح حال مرحوم سیّد علی فرزند سیّد محمّد امامی اصفهانی، نسب وی را همان گونه که در اینجا ذکر نمودیم از حاشیه عالم معاصر خویش مولی ذوالفقار (فرزند علی سلطان اصفهانی، ملقّب به کمال الدین، از ازکیاء تلامیذ مرحوم علّامه مجلسی، صاحب کتاب الأربعین فی مطاعن المتصوّفین) بر کتاب المجدی فی الأنساب تألیف ابن صوفی، نقل نموده است.
6) تصویر این اجازه در کتاب: «فهرست نسخههای خطی کتابخانه مرحوم آیة اللَّه حاج سیّد حسن فقیه امامی: ج1 ص176»، به چاپ رسیده است.
7) دانشوران اصفهان: نسخه خطّی، برگ 120 .
8) یادواره آیة اللَّه فقیه امامی: ص 9.
9) دانشوران اصفهان: نسخه خطّی، برگ 120 .
10) ریشهها و جلوههای تشیّع و... : ج2 ص428 .
11) در کتاب سیری در تاریخ تخت فولاد اصفهان: ص155، به اشتباه نوشته: سیّد محمّد حسین فرزند سیّد میرزا حسینی.
12) یادواره آیة اللَّه فقیه امامی: ص31.
13) تاریخ دقیق سخنرانی به دست نیامد، ولی با در نظر گرفتن اینکه فرزند بزرگ آن مرحوم، یعنی مرحوم حاج سیّد ابوالفضل، در آن زمان همراه پدر مشرّف به بارگاه ملکوتی ثامن الحجج علیّ بن موسی الرضاء - علیه و علی آبائه آلاف التحیّة والثناء - بوده و حدود دوازده سال داشته و تولّد وی نیز سال 1317 ه ق بوده، به این نتیجه میرسیم که سخنرانی ایشان حدود سال 1329 ه ق ایراد شده، و در آن زمان متولّی آستان قدس مرحوم میرزا محمّد شفیع خان صدر الممالک، فرزند میرزا محمّد علی صدر قزوینی بوده است (شرح حال رجال ایران: ج 3 ص 409).
14) مصاحبه با جناب آقای سیّد جعفر امامی، فرزند کوچک مرحوم قوام المحدّثین.
15) در کتاب «سیری در تخت فولاد اصفهان: ص155»، و نیز کتاب «یادواره آیة اللَّه فقیه امامی: ص31» به اشتباه تاریخ وفات ایشان 1347 ه ق نوشته شده است.
16) از جمله تکایای عهد صفوی که بر مزار عالم فقیه ملّا محمّد بن عبدالفتّاح تنکابنی معروف به «فاضل سراب» متوفّی 1124 ه ق، در زمان سلطان حسین صفوی احداث گردید؛ این تکیه به نام «جویبارهای» نیز معروف میباشد، زیرا شماری از علماء و بزرگان محلّه جویباره، مانند مرحوم میرزا محمّد مهدی جویبارهای فرزند ملّا صالح متوفّی 1325 ه ق، در آن مدفون میباشند.
17) وی تاریخ تولّد فرزندان خویش را در برگ پایانی قرآنی که به سال 1286 ه ق چاپ سنگی شده، ثبت و ضبط نموده است.
18) یادواره آیة اللَّه فقیه امامی: ص24.
19) بحار الأنوار ج102 ص97 (رساله الفیض القدسیّ)؛ و تکملة أمل الآمل ج4 ص84.
20) ریاض العلماء ج4 ص186.
21) تکلمة أمل الآمل ج4 ص84.
22) الفوائد الرضویّة ج1 ص320.
23) ریاض العلماء: ج4 ص186.
24) فهرست کتب خطّی اصفهان: ج1 ص247.
25) فهرست نسخ خطی کتابخانه آیة اللَّه مرعشی: ج4 ص118 شماره1340.
26) فهرست کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی: شماره13 صفحه156، شماره نسخه7539م.
27) فهرست نسخههای خطّی سه کتابخانه اصفهان: ص67 شماره64 از کتابخانه مرحوم آیة اللَّه سیّد رضا ابوالبرکات؛ در یکی از صفحات این نسخه ارزشمند مهر بیضوی با نشان «لا إله إلّا اللَّه الملک الحقّ المبین سیّد علی حسینی» به چشم میخورد که ظاهرًا از مؤلّف کتاب است.
28) ریاض العلماء: ج4 ص187.
29) تلامذة العلّامة المجلسیرحمه الله : ص45.
30) زندگینامه علّامه مجلسی قدس سره: ج2 ص63.
31) ریاض القدس وحظیرة الأنس، للسیّد أحمد بن زین العابدین العلوی: مخطوطة مکتبة آیة اللَّه المرعشیقدس سره المرقّمة (12590)، و الإجازة بخطّ المجیز فی آخره، کتبها بعد قراءة المجاز الکتاب علیه، و الکتاب بخطّ المجاز.
32) مستوفی موقوفات عامّه، کسی بوده که سرپرستی و مسئولیّت امور اوقاف عامّه را، بر عهده داشته است.
33) ریاض العلماء ج4 ص186.
34) ریاض العلماء ج4 ص186.
35) ریاض العلماء: ج5 ص467.
36) تاریخ عالم آرای عبّاسی ج1 ص151 ؛ و ریاض العلماء ج5 ص467.
37) روضات الجنّات: ج4 ص212 .
38) زندگینامه آیة اللَّه چهارسوقی: ص174 در پاورقی .
39) تصویر سند مذکور در کتاب «فرهنگ و تاریخ گز برخوار: ص76» به چاپ رسیده است.
40) یادواره آیة اللَّه فقیه امامی: ص 19.
41) تاریخ اصفهان: ص124؛ گنجینه آثار تاریخی اصفهان: ص341 - 353.
42) تاریخ قم: ص 224 ؛ و مقدّمه کتاب مسائل علیّ بن جعفر علیه السلام.
43) بیّنه / 7 و 8 «کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته نمودهاند، اینانند که خود بهترین آفریدگانند ؛ پاداش آنان در نزد پروردگارشان بهشتهای همیشگی است که جویهایی از فرو دست آن جاری است و جاودانه در آنند، هم خداوند از ایشان خشنود است و هم آنان از او خشنودند، این از آنِ کسی است که از پروردگارش بترسد».
44) تصاویر تمامی اجازهنامهها در آخر کتاب: «فهرست نسخههای خطّی کتابخانه شخصی مرحوم آیة اللَّه حاج سیّد حسن فقیه امامی، دفتر اوّل صص 177 - 348 »، به چاپ رسیده است.
45) فهرست نسخههای خطّی کتابخانه آیة اللَّه حاجّ سیّد حسن فقیه امامی، دفتر اوّل، ص 195 و 196).
46) فهرست نسخههای خطّی کتابخانه آیة اللَّه حاجّ سیّد حسن فقیه امامی، دفتر اوّل، ص 209 الی 348.
47) این شعر در سفر حجّ سروده شده است.
48) به نقل از نواده مرحوم سیّد ابوالحسن اصفهانی؛ آیة اللَّه سیّد جواد میر سجّادی مندرج در کتاب «حیات جاودانی» صفحه 179 الی 182.
49) تراز سیاست، ابوالحسنی منذر ص96.
50) برگرفته از کتاب ریشهها و جلوههای تشیّع ج2 ص162.
51) طرف غربی مدرسه ذوالفقار را مرحوم آیة اللَّه حاج شیخ محمّد باقر زند کرمانی (متوفّای 1389 ق) تجدید بنا نمودند و به مرحله سفت کاری رساندند، ولی عمر ایشان پایان یافت و در سال 1349 شمسی (1390ق) پس از شروع برنامه منظّم و مفصّل درسی مدرسه ذوالفقار، مرحوم آیة اللَّه حاج سیّد حسن فقیه امامی تجدید بنای مدرسه را به سبک قدیم ادامه داده و با مقداری تغییر در ساختمان، بنای آن را با کاشی کاری و نماسازی به پایان رساندند. (ریشهها و جلوههای تشیع: ج2 ص161؛ یادواره آیه اللَّه فقیه امامی: ص27).
52) توضیحات بیشتر پیرامون این مدرسه را در کتاب: ریشهها و جلوههای تشیّع و حوزه علمیّه اصفهان: ج2 ص288 بخوانید.
53) توضیحات بیشتر در کتاب ریشهها و جلوههای تشیع و ... : ج2 ص174 - 177؛ آمده است.
54) ریشههای و جلوههای تشیع و...: ج 2 ص 153 - 159.
55) این مدرسه که بسیار خراب و متروکه گردیده بود، با همّت حضرت آیة اللَّه حاج سید حسن فقیه امامیقدس سره در حدود سال 1400ق تعمیرات اساسی مفصّلی در آن انجام گرفت و طلّاب حوزه علمیّه در آن اسکان یافتند. (ریشهها و جلوههای تشیع ج2 ص49).
56) ریشهها و جلوههای تشیع: ج2 ص209 - 219.
57) این مدرسه، حکیمیّه و شمسیّه نیز خوانده شده است (ریشهها و جلوههای تشیع ج2 ص179 - 185).
58) برای آگاهی بیشتر از این مدرسه بنگرید به کتاب ریشهها و جلوههای تشیع ج2 ص200 الی 203.
59) برای اطلاع بیشتر از خدمات شایسته مرحوم آیة اللَّه فقیه امامی در راه اندازی، بازسازی و اداره مدارس علمیّه حوزه اصفهان، و مشکلات پیش آمده در این راه، نگاه کنید به فصلنامه میراث جاویدان: سال پنجم، شماره 3 و 4، شماره مسلسل 19 و 20، ص 78 تا 85 «گفتگو با آیة اللَّه سید حسن فقیه امامی احیاگر کوشای مدارس علمیّه و موقوفات آن».
60) بحارالأنوار. علّامه مجلسی ج2 ص22 باب8 ح65.
61) فجر / 28.
62) نجم / 3 و 4.
63) نجم / 5.
64) بحارالأنوار، علاّمه مجلسی ج10 ص119 باب8 ح8.
65) حاقّه / 44 الی 46.
66) بقره / 2.
67) زمر / 33.
68) توبه / 119.
69) کافی، محدّث کلینی ج2 ص74 باب الطاعة و التقوی ح2.
70) انعام / 59.
71) آل عمران / 139.
72) قائل این کلام مولی الموحّدین امیرالمؤمنین علیعلیه السلام هستند. مرحوم علّامه مجلسی در کتاب شریف بحارالأنوار ج10 ص117 باب8 احادیثی تحت عنوان: «ما تفضل صلوات اللَّه علیه به علی النّاس بقوله سلونی قبل أن تفقدونی و فیه بعض جوامع العلوم و نوادرها» ذکر نمودهاند؛ در بخشی از حدیث اوّل این گونه آمده است: «ثُمَّ قَالَ: یَا مَعاشِرَ النَّاسِ سَلُونِی قَبْلَ أنْ تَفْقِدُونِی هذا سَفَطُ العِلْمِ، هذا لُعَابُ رَسُولِ اللَّهِصلی الله علیه وآله، هذا ما زَقَّنِی رَسُولُ اللَّهِصلی الله علیه وآله زَقًّا زَقًّا».
73) این کلام اشاره است به گفته ابوبکر که در احادیث ذکر شده است، از باب نمونه بخشی از حدیثی را از کتاب شریف بحارالأنوار، علّامه مجلسی ج10 ص26 باب1 ح14 یاد آور میشویم: «قَالَ فَعِنْدَ ذَلِکَ خَرَجَ أَبُو بَکْرٍ وَ رَقِیَ الْمِنْبَرَ وَ قَالَ: أَقِیلُونِی أَقِیلُونِی أَقِیلُونِی لَسْتُ بِخَیْرِکُمْ وَ عَلِیٌّ فِیکُم».
74) رسائل ملّا محسن فیض کاشانی، رساله الإنصاف ص189 و ترجمه عربی آن نیز در کتاب قرّة العین ص331 آمده است.
75) دیوان أشعار، ملّا محسن فیض کاشانی غزل شماره 586.
76) بحار الأنوار، علّامه مجلسی ج2 ص92 باب14 ح20.
77) سوره الشرح / 5 و 6.
78) بحارالأنوار، علّامه مجلسی ج67 ص191 باب53.
79) دیوان أشعار، ملّا محسن فیض کاشانی غزل شماره 642.
80) توبه / 122.
81) بحارالأنوار، علّامه مجلسی ج2 ص6 باب8 ح12.
82) بحارالأنوار، علّامه مجلسی ج2 ص111 باب15 ح25.
83) بحارالأنوار، علّامه مجلسی ج1 ص226 باب7 ح17.
84) نهج البلاغة ص195 خطبه138.
85) کافی، محدّث کلینی ج1 ص54 باب البدع و الرأی و المقاییس ح2.
86) نهج البلاغة ص156 خطبه108.
87) با توجّه به این که تاریخ تنظیم وصیّت نامه مربوط به سال 1375 میباشد، بحمد اللَّه موفّق به تألیفات متعدّد و چاپ و احیاء آثاری شدند که برخی در زندگینامه ایشان ذکر گردیده است، همچنین از زحمات تبلیغی این بزرگ مرد به تأسیس شبکه جهانی سلام که اوّلین شبکه فارسی شیعی میباشد، میتوان اشاره نمود.
88) من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق ج1 ص474 باب ثواب صلاة اللیل ح1373.
89) من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق ج4 ص394 ح5839.
90) شوری / 23.
91) کافی، محدّث کلینی ج4 ص60 باب الصدقة لبنی هاشم و موالیهم و صلتهم ح9.
92) من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق ج2 ص65 باب ثواب اصطناع علی العلویّة ح1727.
93) بحارالأنوار ج2 ص44 باب10 ح13.
94) من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق ج4 ص384 ح5834.
95) بقره / 159.
96) کافی، محدّث کلینی ج1 ص54 باب البدع و الرأی و المقاییس ح2.
97) بحارالأنوار، علّامه مجلسی ج2 ص78 باب13 ح69.
98) قواعد الأحکام، علّامه حلّی (حسن بن یوسف بن مطهّر أسدی، متوفی 726ق) ج3 ص714.
بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بندهاى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او میفرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمتها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوستتر میداری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش میرَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچهای [از علم] را بر او میگشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه میدارد و با حجّتهای خدای متعال، خصم خویش را ساکت میسازد و او را میشکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بیگمان، خدای متعال میفرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».