خاطرات سفر

مشخصات كتاب

سرشناسه : قاضي عسكر، علي، 1325 -

عنوان و نام پديدآور : خاطرات سفر: خاطرات سفر آيت الله ري شهري به كشورهاي عربستان، كنيا ، سودان/علي قاضي عسكر .

مشخصات نشر : تهران: مشعر، 1386.

مشخصات ظاهري : 288 ص :مصور(رنگي)، جدول.

شابك : 15000 ريال 978-964-540-082-6

وضعيت فهرست نويسي : فيپا

يادداشت : كتابنامه.

موضوع : محمدي ري شهري، محمد، 1325 - -- سفرها -- آفريقا

موضوع : محمدي ري شهري، محمد، 1325 - -- سفرها -- عربستان.

موضوع : سفرنامه هاي ايراني .

موضوع : آفريقا -- سير و سياحت .

موضوع : عربستان -- سير و سياحت .

رده بندي كنگره : DT12/25/ق16خ2 1386

رده بندي ديويي : 916/049

شماره كتابشناسي ملي : 1178488

ص: 1

فصل اوّل: حرمين شريفين

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

ص: 8

ص: 9

ص: 10

ص: 11

آغاز راه

همه ساله در ايام عمره، نماينده محترم ولى فقيه و سرپرست حجاج ايرانى، همراه با هيأتى عالى رتبه از مسؤولان سازمان حج و زيارت و بعثه مقام معظم رهبرى، به منظور بررسى روند امور اجرايى و فرهنگى عمره، به ديار نور سفر مى كنند تا از نزديك با مسائل و مشكلات زائران آشنا شده، نقاط قوت و ضعف را شناسايى كنند و پس از آن، امور مثبت را تقويت و علل و عوامل كاستى ها را بررسى و براى آن چاره انديشى كنند.

چهارشنبه مورخ 1/ 6/ 85

ساعت 20/ 9 دقيقه صبح آيةاللَّه رى شهرى به پاويون فرودگاه آمدند و آقايان محمد شريف مهدوى معاون بين الملل بعثه، سيد على قاضى عسكر معاون آموزش و پژوهش، محمد صادق عرب نيا معاون امور روحانيون، مجيد آخوندزاده معاون اجرايى بعثه، مدينه نگاه و ناصرى نيز به همراه ايشان سوار هواپيما شدند و سفر آغاز گرديد.

هواپيما سينه آسمان را شكافت و مشتاقان ديار محبوب را از زمين جدا

ص: 12

ساخت. آقاى رى شهرى همچون هميشه، ساك پر از كتاب و دفتر خود را باز كرده و به قرائت و تصحيح كارهاى در دست اقدامِ دارالحديث مشغول شدند. اين بار متنى را كه در دست مطالعه داشتند، درس هاى اخلاقى بود كه براى دوره آموزش مجازى دانشكده علوم حديث تدريس كرده بودند. اين دروس به همت برخى از دانشجويان از نوار پياده و تايپ شده بود و ايشان در حال تصحيح نهايى آن بودند تا آن را براى چاپ آماده كنند.

كاروانى كه همراه ما در هواپيما بودند، يكى از كاروان هاى دانشجويى بود؛ همه جوان، با نشاط، خندان و خرسند از اين كه خداوند در بهترين دوران زندگى، آنان را به ميهمانى فراخوانده است و توفيق لقاى يار را نصيب آنها كرده است.

اعزام دانشجويان به عمره چند سالى بيش نيست كه آغاز شده است.

شايد در آغازين روزهاى اين حركت، كمتر كسى تصور مى كرد، اين نهال نوپا روزى به درخت تنومندى تبديل شود كه جوانان اين مرز و بوم را در چتر حمايت خود قرار داده، آنان را از تهاجم و شبيخون فرهنگى دشمن مصون بدارد، اما امروز با نظرسنجى هاى علمى صورت گرفته، بر همگان آشكار شده است كه بيش از 85% دانشجويانى كه به عمره مشرف شده و از اين سفر نورانى بهره گرفته اند، باورهاى دينى در وجودشان تقويت گرديده و ناراحتى ها و اضطراب هاى روحى پيش از سفر آنها كاهش پيدا كرده است و نسبت به آينده خويش اميدوارتر شده اند.

اينجانب براى آماده شدن دانشجويان جهت احوال پرسىِ آقاى رى شهرى، كنار ميكروفون هواپيما آمده، دقايقى براى آنها صحبت

ص: 13

كردم. اهميت سفر و لزوم هوشيارى براى بهره ورى از عمره را يادآورى نموده و اهداف سفر آقاى رى شهرى را برشمردم. سپس نماينده محترم ولى فقيه برخاسته و با حركت در راهرو هواپيما از نزديك با دانشجويان صحبت و از آنان احوالپرسى كردند. آقاى رى شهرى مقابل هر رديف از صندلى هاى دانشجويان كه قرار مى گرفتند آنان از جاى خود برخاسته، اظهار علاقه مى كردند. بعضى از آنها عكس و برخى هم فيلم مى گرفتند.

عده اى التماس دعا مى گفتند و عده اى ديگر براى بهره بردارى هرچه بهتر و بيشتر از اين سفر نورانى رهنمود مى خواستند. تعدادى از آنان مشكلات خود را برشمرده مى گفتند: چرا امسال وام دانشجويى براى اين سفر داده نشد؟ چرا جلسات پيش از سفر كم است؟ و ....

به هرحال ديدارى زيبا، جذاب و همراه با معنويت بود. اميد است نسل جوان ما با چنين سفرهايى، خود را بيمه كنند و اين چهره هاى نورانى و مصمّم كه علم را با ايمان پيوند زده اند و آن دو را چونان دوبال پرواز، براى رسيدن به كمال قرار داده اند، آينده سازان اين مرز و بوم باشند.

ساعت 55/ 11 دقيقه هواپيما در فرودگاه جده به زمين نشست و پس از چند دقيقه در جايگاه مخصوص ايستاد و همه براى پياده شدن آماده شدند.

آقاى مرتضايى فر سركنسول جمهورى اسلامى ايران همراه با چند نفر از همكارانشان به استقبال آمده بودند، ولى حضرات حجج اسلام كشكولى و حسينى شريف و ديگر عزيزان ستاد و بعثه چون كمى با تأخير حركت كرده بودند، به فرودگاه نرسيدند و آنان را در كنسولگرى جمهورى اسلامى ايران در جده ملاقات كرديم.

ص: 14

آقاى زرهانى رياست محترم وقت سازمان نيز كه پيش از آقاى رى شهرى به عربستان آمده بودند، نزديك ظهر به كنسولگرى آمدند و پس از اذان، نماز جماعت به امامت آيةاللَّه رى شهرى اقامه شد. نزديك نماز ظهر خبر رسيد چند كارتن كتاب، از تأليفات آقاى رى شهرى كه براى اهدا به شخصيت هاى سودان و كنيا همراه هيأت آورده بودند توسط مأموران فرودگاه جده توقيف شده است. آقاى رى شهرى نيز دستور دادند كتاب ها را با همان هواپيما به ايران برگردانند و از ايران به سودان ارسال شود. گروه خبر سيماى جمهورى اسلامى ايران پس از نماز جماعت مصاحبه اى با آقاى رى شهرى انجام داده و اهداف سفر و نيز نكات مهم و برجسته عمره 85 را جويا شدند. ايشان در پاسخ اظهار داشتند:

تا كنون نزديك 480 نفر از زائران عزيز ما به عمره مشرف شده اند و بررسى هاى سال گذشته و تصميماتى كه گرفته شد، موجب گرديد تا شرايط ما در سال جارى، هم از نظر اجرايى و هم از نظر فرهنگى نسبت به سال گذشته بهتر باشد.

ايشان در رابطه با حج سال 85 ه. ش نيز اظهار داشتند:

دولت عربستان قول مساعد داده تا سهميه حج در حدود 5000 نفر افزايش يابد، ولى اين وعده تاكنون تحقق نيافته است، اما اميدواريم در موعد مقرر آن را اعلام كنند تا بتوانيم براى آن برنامه ريزى كنيم.

ايشان افزودند:

از آن جا كه امسال را رهبر معظم و فرزانه انقلاب، به نام سال «پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله» اعلام نموده اند، لذا كليه فعاليت هاى

ص: 15

فرهنگى حج 85 نيز براساس همين محور انجام و برنامه ريزى خواهد شد.

پس از گفتگوى آقاى رى شهرى با خبرنگار صدا و سيما، همه براى صرف ناهار دعوت شدند. پس از آن، عزيزانى كه براى استقبال آمده بودند به مكه بازگشتند و ما همراه با هيأت پس از كمى استراحت، ساعت 30/ 5 دقيقه بعد از ظهر به وقت عربستان، به سمت جحفه حركت كرديم.

پيش از پرواز تصميم بر اين بود كه پس از ورود به جده براى محرم شدن، به ميقات «قرن المنازل» برويم، ولى در بين راه معلوم شد كه نماينده ولى فقيه به دليل اين كه همه ساله ابتدا به مدينه آمده و سپس از آن جا عازم مكه مى شدند، هميشه از مسجد شجره محرم شده اند و فرصت رفتن به جحفه و احرام بستن از آن جا را پيدا نكرده اند، از اين رو قرار بر اين شد تا از جحفه محرم شويم و ايشان نيز از نزديك در جريان تغييرات ايجادشده در اين منقطه قرار گيرند.

فاصله جده تا جحفه حدود 180 كيلومتر است. بنده به ياد دارم در سال 59 كه براى اولين بار به حج مشرف شده بودم، براى احرام بستن و محرم شدن به جحفه آمديم. آن زمان در منطقه رابغ و جحفه امكانات مناسبى وجود نداشت. راننده اتوبوس، ابتدا به رابغ آمد و فردى را به عنوان راهنما كه به وى «بلد» مى گفتند سوار كرد. جاده رابغ به جحفه نيز خاكى و شنى بود. با چه زحمتى به جحفه رسيديم. چند منبع آب و تعدادى آفتابه آن جا گذاشته بودند و آب را به زائران مى فروختند. معمولًا راننده ها، در اين منطقه جاده را گم مى كردند و زائران با دشوارى زياد به جحفه مى آمدند.

ص: 16

اما امروز بحمداللَّه مسير آسفالت شده و امكانات خوبى از قبيل حمام و دستشويى ايجاد كرده اند.

نزديك مغرب به جحفه رسيديم، پس از نماز مغرب و عشا، نيت كرده، احرام بستيم. لحظه عجيب، شكوهمند و تحول آفرينى است. انسان در اين لحظات معنوى و روحانى، احساس مى كند در محضر خداوند ايستاده است، خداوندى كه نهان و آشكار او را به خوبى مى داند و با همه بدى ها و ندانم كارى هايى كه داشته است، اين انسانِ به ديارِ حق آمده را از سر لطف مى پذيرد. و به آنان كه پيمان شكسته، اما پشيمان به درگاه خدا آمده اند نيز لطف ويژه اى مى كند و آنها را در ضيافت خويش مى پذيرد.

ما نيز خداوند را به خاطر اين همه بزرگى و لطف و گذشت سپاس گفته، لباس گناه و معصيت را از تن خارج كرديم و با الگوى لباس قيامت يعنى «احرام»، در محضر خداوند، روبه قبله ايستاده و با چشمانى اشكبار و در كمال شرمندگى گفتيم:

لبيك اللهم لبيك، لبيك لا شريك لك لبيك، إنّ الحمد والنّعمة لك والملك، لا شريك لك لبيك.

خداوندا! من كجا و صاحب اين خانه كجا؟ با اين كه هيچ نقطه روشنى در خود نمى بينم، ليك مرا به لطف خود دعوت نمودى و به سوى خويش فراخواندى و بر خوان رحمتت نشاندى. تو را به خاطر اين همه نعمت سپاس مى گويم و عاجزانه از تو مى خواهم مرا بپذيرى و كمكم كنى تا از شيطان دورى گزينم و براى هميشه تو را محور زندگى قرار دهم؛ يا غفّارالذنوب، يا ستارالعيوب ويا ارحم الراحمين، إرحمنا في الدنيا والآخرة.

ص: 17

هنگام نماز، جوانى با موهايى بلند كه روى شانه هايش ريخته بود و لباس احرام نيز بر تن داشت، در محراب ايستاد و بقيه به وى اقتدا كردند. ما نيز به امامت آقاى رى شهرى نماز مغرب و عشا را خوانديم و هركس در گوشه اى با خداوند خلوت و در حال و هواى خويش بود.

ساعت 30/ 7 دقيقه از مسجد بيرون آمده به طرف مكه حركت كرديم.

آن چه نظر من را به خود جلب كرد چند مغازه بود كه به تازگى ايجاد شده و در آن ها وسايل احرام و لوازم خوراكى مى فروختند. تعدادى خانه هم در نزديكى مسجد ساخته شده است كه احتمالًا مربوط به كارگران و افرادى است كه در اين جا كار مى كنند.

غدير خم نيز در فاصله حدود 5 كيلومترى جحفه قرار دارد، اما متأسفانه در چند سال گذشته، توفيق ديدار آن را پيدا نكرده ام.

به هرحال به سوى مكه حركت كرديم. به دليل شرايط ويژه به وجود آمده در عربستان و درگيرى هاى القاعده با حكومت، پليس مراقبت هاى ويژه اى دارد. نقاط تفتيش گسترش يافته، و به شدّت اتومبيل ها را كنترل مى كنند. پس از ورود به مكه، در نزديكى مسجدالحرام ما را به هتل «سوفيتل» كه نزديك مروه واقع شده، هدايت كردند.

در لابى هتل با آقاى دكتر زاهدى وزير علوم و فناورى برخورد كرده، سلام و احوالپرسى كرديم و پس از آن، هريك از آقايان به اطاق هاى خود رفتند. من نيز وضو گرفته، همراه با آقاى مهدوى به مسجدالحرام آمديم. مسجد نسبتاً خلوت بود و ما توانستيم تا حدود 30/ 12 دقيقه اعمال عمره را انجام داده به هتل بازگرديم.

ص: 18

پنج شنبه 2/ 6/ 85

حضرات حجج اسلام كشكولى، حسينى شريف، و عسكرى به حضور نماينده محترم ولى فقيه رسيدند و گزارش مبسوطى از فعاليت هاى خود در ايام عمره را به استحضار ايشان رساندند. آقاى رى شهرى نيز از خدمات آقايان تشكر كردند.

نزديك ظهر براى اقامه نماز، به مسجدالحرام آمديم و پس از اقامه نماز براى ديدار با دانشجويان به هتل «قرطبه» محل استقرار آنان آمديم.

آقاى زاهدى وزير علوم، آقاى زرهانى رياست محترم وقت سازمان حج و زيارت و جمعى ديگر از آقايان، آقاى رى شهرى را همراهى مى كردند.

شرايط هتل و امكانات موجود قابل قبول بود و معمولًا دانشجويان اظهار رضايت مى كردند، فضاى صميمى خوبى حاكم بود و ما پس از صرف ناهار و ديدار با دانشجويان به هتل محل استقرار خويش بازگشتيم.

در ساعت 30/ 4 دقيقه بعد از ظهر در هتل شرايتون مكّه جلسه اى با حضور مديران ثابت هتل ها برگزار گرديد. در اين جلسه آقاى خدرنژاد مسؤول ستاد مكه عمره سعادت گزارشى از وضعيت موجود ارائه كرد و گفت:

تاكنون حدود 480000 زائر به عمره آمده اند. در سال جارى تعداد ده هزار تخت جديد به ظرفيت هتل ها اضافه شده است. در بخش حمل و نقل تاكنون 747 پرواز ايران اير به جده و تعداد 190 پرواز به مدينه داشته ايم. (1)


1- بيشتر پروازهاى مدينه توسط هواپيمايى سعودى انجام مى شود.

ص: 19

در شبكه حمل و نقل ما حدود 800 دستگاه اتوبوس، مينى بوس و كاميون بارى مشغول به كار هستند.

وى افزود:

خوشبختانه با بهره گيرى از تجربيات گذشته و شناسايى مشكلات و اقدام به موقع، در عمره سال جارى ما كمترين مشكل را داشته ايم. فعاليت هاى فرهنگى مديران امسال توسعه يافته است. هرماه با شركت هاى طرف قرارداد در عربستان تسويه حساب صورت مى گيرد و اميد است تا پايان عمليات بتوانيم به خوبى به وظايف خويش عمل كرده رضايت زائران را فراهم سازيم.

سپس آقاى امينيان مسؤول دفتر نمايندگى سازمان حج و زيارت در عربستان گزارشى از عمليات عمره ارائه داد و در بخشى از سخنان خويش گفت: «بحمداللَّه در پرتو هماهنگى هاى ايجادشده، ما امسال مشكلات كمترى داشته ايم».

آن گاه مديران ثابت، هريك مشكلات و پيشنهادات خود را مطرح كردند. پس از استماع نظريات، آقاى زرهانى رياست وقت سازمان در سخنان كوتاهى اظهار داشت:

در ابتداى عمليات عمره، بنده همراه با آقاى قاضى عسكر نماينده حضرت آيةاللَّه رى شهرى در عمره، ديدارى از مكه و مدينه داشتيم. مشكلات شناسايى شد و دستورالعمل هايى صادر گرديد و بحمداللَّه امروز مشخص است كه سطح مشكلات كاهش چشمگيرى يافته است.

هم اكنون نيز مشكلات باقيمانده را يادداشت و براى حل آن

ص: 20

برنامه ريزى خواهيم كرد تا در سال آينده بتوانيم بهتر از امسال عمره را سازماندهى كنيم.

در پايان نيز آقاى رى شهرى براى حاضران سخنرانى كردند. ايشان ضمن تبريك اعياد ماه هاى رجب و شعبان به حاضران اظهار داشتند:

خدمت به زائران خانه خدا يكى از خوب ترين و نورانى ترين كارها است. از خداوند مى خواهم تا شما عزيزان، هم از نورانيت و معنويت خدمت به زائران خانه خدا بهره مند شويد و هم در فرصت هايى كه در مكه و مدينه پيدا مى كنيد از اين فضا بهترين بهره ها را ببريد. بهترين بهره از اين سرزمين، بهره كيمياى محبت حضرت حق است. تا انسان عاشق صاحب اين خانه نشود، از گناه مصون نخواهد ماند.

ايشان افزودند:

به دليل ارتباط مستقيم حج و عمره با رهبرى، اين تشكيلات اهميت ويژه اى دارد و به همين جهت بايد خدمتگزاران به زائران خانه خدا، اهتمام بيشترى داشته باشند تا رضايت آنان را جلب كنند. اين رضايت تأثير مستقيمى در رضايت مردم از نظام دارد و اگر هر نفر زائر با 5 نفر در ارتباط باشد، خواهيد ديد كه تأثير اين سفر چه اندازه خواهد بود. ما همه بايد تلاش كنيم و با نهايت توان بكوشيم تا زائر راضى باشد و از اين فضاى نورانى معنويت بيشترى كسب كند.

نكته مهم ديگر اين است كه رضايت زائران، تأثير مستقيمى در بهره گيرى معنوى آنها از عمره و حج دارد. و بحمداللَّه گزارش هاى رسيده نشان مى دهد كه شرايط روبه بهبود است و

ص: 21

مشكلات نسبت به گذشته كمتر شده است. من از همه عزيزان و دست اندركاران تشكر و سپاسگزارى مى كنم.

شب جمعه مصادف شد با اول شعبان 1427 ه. ش. در هتل يمامه مراسم دعاى كميل با حضور آقاى زاهدى وزير علوم برگزار گرديد. در اين مراسم حجةالاسلام والمسلمين آقاى سيد مهدى طباطبايى سخنرانى كرده و آقاى حيدرزاده از مداحان قم، پس از مرثيه سرايى، دعا را قرائت كرد.

ديدار با وزير علوم

روز جمعه ساعت 45/ 8 دقيقه آقاى زاهدى وزير محترم علوم به اطاق آقاى رى شهرى آمده و با ايشان ديدار كردند. ساعت 20/ 9 دقيقه نيز اعضاى محترم بعثه حضرت آيةاللَّه العظمى سيستانى به ديدار ايشان آمدند.

جلسه با مديران راهنما

سپس به هتل «كريستال اصيل» آمده، در جلسه مديران راهنماى كاروان هاى عمره شركت كرديم. آقاى خدرنژاد در ابتداى جلسه اظهار داشت: «تاكنون حدود 3800 مدير راهنما داشته ايم كه تا پايان عمليات به 4500 نفر خواهند رسيد».

آقاى زرهانى نيز در سخنان كوتاهى به فلسفه وجودى اين جلسه اشاره كرده اظهار داشت:

«هدف، استماع نظرات مديران راهنماست، لذا از عزيزان حاضر در

ص: 22

جلسه مى خواهم تا كوتاه و گويا نقطه نظرات خويش را بيان كنند».

آن گاه مديران راهنما به ترتيب پشت ميكروفون آمده در فضايى كاملًا باز و صميمى نظرات خويش را بيان كردند. برخى از مشكلات مطرح شده در همان جلسه توسط مسؤولان مربوطه پاسخ داده شد و نكات باقيمانده ياداشت گرديد تا در تهران بررسى و كارشناسى شود و سپس براى حل آنها اقدام گردد.

آقاى زرهانى در پايان از حاضران تشكر نموده، از نماينده محترم ولى فقيه دعوت كردند تا براى حاضران سخنرانى كنند. آيةاللَّه رى شهرى در بخشى از سخنان خود فرمودند:

بايد از ظرفيتى كه براى اعزام دانشجويان و دانش آموزان عزيز به عمره فراهم گرديده، براى ايجاد تحول روحى و اخلاقى در جوانان به خوبى بهره بردارى كنيم. همه تلاش كنيم تا هر مقدار مى توانيم از حجم مشكلات بكاهيم و راه را براى بهره بردارى هرچه بيشتر معنوى و اخلاقى زائران هموار سازيم.

بازديد از ستاد مكه

پس از نماز جمعه، در ساختمان افق واقع در ابتداى شارع امّ القرى حضور يافتيم. ابتدا آقاى رى شهرى از بخش هاى مختلف بازديد كردند، بيشتر نيروهايى كه در ستاد مشغول به كار مى باشند آزادگان و ايثارگرانى هستند كه سال ها در زندان هاى رژيم بعثى عراق گرفتار بوده و با سربلندى و افتخار به ميهن اسلامى بازگشته اند. اين عزيزان با نظم خاصّ و با اخلاص كامل امور مربوط به عمره گزاران را سامان مى دهند. ناهار را ميهمان اعضاى ستاد بوديم و پس از آن به محل اسكان خود بازگشتيم.

ص: 23

ديدار با دانش آموزان

آيةاللَّه رى شهرى و همراهان بعد از ظهر روز جمعه مورخ 3/ 6/ 85 در «فندق العباس» محل اسكان دانش آموزان عمره گزار حضور يافته، با آنان ديدار و گفتگو كردند. هنگام ورود، گروه سرود دانش آموزان استان گلستان، سرودى با نام بقيةاللَّه الأعظم عجل اللَّه تعالى فرجه الشريف قرائت كردند. سپس از محل استقرار دانش آموزان بازديد و آن گاه همراه با مسؤولان عمره دانش آموزى و همراهان به سالن اجتماعات هتل آمديم.

گروه سرود ديگرى، برنامه اجرا كرد و پس از آن آقاى همدانى گزارشى از روند امور اجرايى عمره دانش آموزى ارائه داد. و آن گاه نماينده محترم ولى فقيه براى دانش آموزان سخنرانى كردند. ايشان در بخشى از اظهارات خود فرمودند:

خداوند را بايد شاكر باشيد كه در بهترين دوره زندگى خود به اين سفر نورانى مشرف شده ايد، اگر خداوند شما را دوست نمى داشت، در دوران جوانى به اين ديار نمى آمديد.

سپس افزودند:

اين سفر براى زندگى مادى و معنوى شما بركات زيادى دارد، لذا سعى كنيد در اين مدت باقيمانده تا مى توانيد از اين فضاى معنوى استفاده كنيد. شما ميهمانان پاك خدا هستيد و از خداوند بخواهيد تا شما را براى خودش بسازد و درست كند همانگونه كه خداوند به موسى خطاب كرده و مى فرمايد: «وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسي»؛ من تو را براى خود ساختم و پرورش دادم. از خداوند بخواهيد به گونه اى شما را تربيت كند كه ديدار ولى او نصيبتان شود و هميشه در خدمت آن حضرت باشيد.

ص: 24

ايشان سپس فرمودند:

خداوند در اين سفر نورانى عنايات فراوانى به شما داشته است، سعى كنيد اين نورانيت در وجود شما خاموش نشود و نه تنها خود گرد گناه نگرديد بلكه ديگران را هم از گناه كردن بازداريد، و آنها را با خدا آشتى دهيد.

آنگاه در ميان شور و نشاط دانش آموزان، با آنان خداحافظى كرده، براى خواندن نماز مغرب عازم مسجدالحرام شديم.

ديدار با روحانيون عمره

روز شنبه مورخ 4/ 6/ 85، آيةاللَّه رى شهرى و همراهان با روحانيون عمره ديدار كردند. در ابتداى اين ديدار حجةالاسلام آقاى حسينى شريف مسؤول دفتر نمايندگى بعثه در مكه مكرمه، گزارشى از برنامه هاى فرهنگى بعثه و عملكرد روحانيون در عمره ارائه دادند. سپس آقايان روحانيون به ارائه نقطه نظرات خود و برخى مشكلات موجود در كاروان ها پرداختند و در پايان نماينده محترم ولى فقيه براى حاضران سخنرانى كردند. ايشان در بخشى از سخنانشان اظهار داشتند:

در طول سال هايى كه بنده در خدمت زائران- از سال 1370 تاكنون- بوده ام، بحمداللَّه امروز كمترين مشكل را از زبان روحانيون بزرگوار شنيدم و اين نشانگر آن است كه خوشبختانه بسيارى از مشكلات اساسى برطرف گرديده و اميدواريم مشكلاتى هم كه باقيمانده به زودى مرتفع گردد.

طبيعى است كه عملياتى با اين حجم وسيع و گسترده، مشكلاتى

ص: 25

هم داشته باشد، ليكن بايد تلاش كرد همين مقدار هم حل شود و نبايد به وضع موجود قانع باشيم.

ايشان به حاضران وعده دادند تا مطالب مطرح شده توسط آنان را در ايران پيگيرى نمايند.

پس از اين ديدار به هتل الجزيره آمديم تا از نزديك با فعاليت هاى دفتر نمايندگى بعثه در مكه مكرمه آشنا شده، در يك گفتگوى صميمانه نقطه نظرات و پيشنهادات كاركنان را استماع و درضمن به آنها خسته نباشيد بگوييم. پس از بازديد از بخش هاى مختلف، حجةالاسلام والمسلمين آقاى حسينى شريف گزارشى از برنامه هاى جارى بعثه و فعاليت هاى فرهنگى همكاران خود به اطلاع نماينده محترم ولى فقيه رساندند.

بعضى از حاضران نكات جالب و شنيدنى داشتند، يكى از آنها مى گفت:

در مدينه با يك پزشك الجزايرى روبه رو شدم و پس از سلام و احوالپرسى كمى درباره احاديث طبى كه از زبان ائمه معصومين عليهم السلام نقل شده با وى صحبت كردم و پس از آن كه فهميد من ايرانى هستم اظهار داشت: چندى پيش در خواب رواقى را ديدم كه قبرى در آن وجود دارد و كسى به من مى گويد: زُر هذا الإمام الرّضا.

پس از شنيدن مطالب حاضران، آيةاللَّه رى شهرى ضمن تشكر از آنها، رهنمودهايى به آنان ارائه دادند و به هتل بازگشتيم.

آيةاللَّه آقاى حاج سيد حسن امامى از علماى اصفهان نيز براى ديدار با آقاى رى شهرى در اين جلسه حضور داشتند.

ص: 26

حركت به سمت مدينه

عصر شنبه مورخ 4/ 6/ 85 عازم مدينه منوره شديم، ساعت 11 شب به مدينه رسيديم و ما را در هتل موفنبيك اسكان دادند. روز يكشنبه ساعت 10 صبح اولين جلسه را با مديران ثابت هتل ها در سالن اجتماعات موفنبيك داشتيم، ابتدا آياتى چند از كلام اللَّه مجيد تلاوت شد، سپس آقاى فرهمند مسؤول ستاد مدينه گزارشى از روند اجرايى عمره مربوط به مدينه منوره را به استحضار رساند. وى در بخشى از اظهارات خود گفت:

با پيگيرى مواد قراردادهاى فيمابين شركت هاى سعودى و عمره سعادت و دفاع از حقوق زائران، امسال توانسته ايم خدمات بهترى را نسبت به سال گذشته ارائه دهيم. در زمينه پخت متمركز نيز با بهبود كيفيت سعى كرده ايم رضايت زائران را بيشتر جلب كنيم و اميدواريم با توجه به امكانات موجود و تجربيات گذشته و نيز با فداكارى و اخلاص دوستان و همكاران در آينده خدمات شايسته ترى را ارائه نماييم.

سپس آيةاللَّه رى شهرى از مديران ثابت كاروان ها خواستند تا نظرات و پيشنهادات خود را در رابطه با امور جارى عمره ارائه كنند كه تعدادى از آنها با وقت قبلى به بيان نقطه نظرات خود پرداختند. آقاى يزدان پناه از ستاد عمره دانشجويى درضمن سخنان خويش اظهار داشت:

در بين دانشجويان، دانشجوى دختر نابينايى داشتيم كه مستمرى بگير كميته امداد بود. ايشان و خواهرش تصميم مى گيرند حقوق خود را جمع نموده و يكى از آن دو به عمره مشرف شوند كه قرعه به نام اين خواهر نابينا درآمده بود. ما نيز تصميم گرفتيم پول عمره را به وى برگردانيم تا خواهر

ص: 27

ديگرش هم بتواند مشرف شود.

دانشجوى ديگرى داشتيم كه از خانواده اى مذهبى نبود، ليكن پس از آمدن به مدينه و تحولى كه در وى ايجاد شده بود به عشق پيامبر صلى الله عليه و آله بسيارى از نقاط مدينه را با پاى پياده طى كرده بود و با حال خوشى كه داشت اين شعر را زمزمه مى كرد:

نفس در سينه ساكت باش كه امشب يار مى آيد صداى نغمه پايش چه خوش آواز مى آيد

در پايان اظهارات مديران، آقاى زرهانى رياست وقت سازمان، طى سخنانى اظهار داشت:

در سال هاى اخير، از جمله اقشار صميمى و پركار در حوزه عمره، مديران ثابت هتل ها هستند. به كمك اين برادران و تشكيل كميته هاى كارشناسى بايد از حجم مشكلات بكاهيم و راه را براى ارائه خدمات بهتر فراهم سازيم. تحولاتى نيز كه در حوزه دانش آموزى و دانشجويى در حال انجام است، طليعه مباركى است كه بايد توسعه پيدا كند.

در پايان آيةاللَّه رى شهرى مطالبى براى حاضران ايراد داشتند. ايشان در بخشى از سخنان خود فرمودند:

ميلاد فرخنده حضرت اباعبداللَّه الحسين عليه السلام را به شما خدمتگزاران خانه خدا تبريك مى گويم.

يكى از دعاهايى كه در زيارت امام حسين عليه السلام داريم اين است كه «اللّهمَّ اجْعلني عِنْدَكَ وَجِيهاً بِالْحُسين- عليه السلام- في الدنيا والآخرة»؛ (1) خداوندا كارى كن كه من به وسيله حضرت امام


1- بحارالأنوار، ج 98، ص 393؛ البلد الأمين، ص 269

ص: 28

حسين عليه السلام نزد تو آبرو داشته باشم، هم در دنيا و هم در آخرت.

طبيعى است كه اگر انسان نزد خدا و در دنيا و آخرت آبرومند باشد، نزد بندگان او هم آبرومند خواهد بود.

ايشان افزودند:

زمينه آبرومندى نزد خداوند به وسيله حسين بن على عليه السلام را ما خود بايد فراهم كنيم تا خداوند رحمتش را بر ما نازل فرمايد.

يكى از امورى كه اين زمينه را فراهم مى آورد، سنخيت يافتن با حسين بن على عليه السلام و اهل بيت عليهم السلام است. پاسدارى از ارزش هاى اسلام و قرآن اين سنخيت را ايجاد مى كند.

ما نيز اگر بخواهيم كسب آبرو كنيم بايد بهتر و بيشتر و افزون تر از گذشته به زائران خانه خدا خدمت كنيم.

ايشان در پايان سخنان خود از همه مديران و كارگزاران عمره صميمانه سپاسگزارى كردند.

جلسه با مديران راهنما

بعد از ظهر روز يكشنبه ساعت 5 بعد از ظهر در هتل موفنبيك ديدارى با مديران راهنما داشتيم. آقاى فرهنمد در ابتداى جلسه طى سخنان كوتاهى اظهار داشت: تاكنون حدود پانصد هزار زائر ايرانى به عمره مشرف شده اند و ما عملًا در ماه هاى پايانى عمليات عمره قرار داريم و براى اين كه مديران راهنما فرصت بيشترى براى بيان نظرات و ديدگاه هاى خود داشته باشند، صحبت خود را كوتاه مى كنم. پس از ايشان مديران راهنما هريك به ارائه نقطه نظرات خود پرداختند.

سپس هريك از معاونان و مسؤولان بعثه و سازمان و نيز عمره سعادت

ص: 29

در رابطه با برخى نظرات ارائه شده، توضيحاتى را مطرح كردند و در پايان آيةاللَّه رى شهرى سخنانى براى آنان نيز ايراد نمودند. ايشان در بخشى از سخنانشان اظهار داشتند:

من از زبان امير مؤمنان على عليه السلام به دو نكته مهم اشاره مى كنم؛ اول اين كه على عليه السلام فرمود: «من استعان بالضعيف أبان عن ضعفه»؛ (1) هركس از افراد ضعيف كمك بخواهد، در واقع ضعف و ناتوانى خود را اظهار كرده است.

يكى از معيارهايى كه مى تواند نشان دهد، تشكيلاتى خوب اداره مى شود، همكاران لايق و توانمندى هستند كه با آن تشكيلات و يا آن مدير كار مى كنند. داشتن همكاران قوى، سالم و پاك، علامت مديريت قوى است و همكاران ضعيف و ناتوان نشانه ضعف مديريت سطوح بالاتر است.

ما نيز در ارتباط با مديريت كردن حج و زيارت چه در بُعد فرهنگى و چه در بُعد اجرايى بايد ببينيم همكارانمان چگونه هستند؟ آيا از قوت لازم برخوردارند؟

نكته دوم كه در بيان مولى عليه السلام آمده اين است كه فرمود: «انظر العمل الّذي يَسُرّك أن يأتيك الموت وأنت عليه»؛ (2) دقت كن و ببين چه كارى را دوست دارى كه در حال انجام آن از دنيا بروى؟ سپس فرمود: «فافعله الان»؛ پس همان را هم اكنون انجام بده.

خدمت به زائران خانه خدا هم براى شما بهترين كار است البته


1- على بن محمد الليثى، عيون الحكم والمواعظ(عربى)، ص 445
2- ابن أبي الحديد، شرح نهج البلاغة، ج 20، ص 346

ص: 30

شرط آن اخلاص در همه كارها است.

اميدوارم خداوند زحمات و تلاش هاى شما را قبول كند و بتوانيد با تمام ظرفيت و با دل و جان به زائران خانه خدا خدمت كنيد.

شب دوشنبه به مناسبت ميلاد با سعادت حضرت حسين بن على عليه السلام سالار و سرور شهيدان و نيز حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام علمدار رشيد و سرافراز كربلا در هتل انوارالمدينه مجلس جشنى با حضور گسترده زائران ايرانى برگزار گرديد كه آقاى رى شهرى و همراهان نيز در آن شركت كردند. حجةالاسلام والمسلمين آقاى اوسطى در اين جلسه براى حاضران سخنرانى كردند.

ديدار با روحانيون كاروان ها

صبح روز دوشنبه 6/ 6/ 85 روحانيون كاروان هاى حاضر در مدينه در هتل «انصارالجديده» با نماينده محترم ولى فقيه و سرپرست حجاج ديدار كردند. در آغاز اين ديدار حجةالاسلام والمسلمين آقاى كشكولى بخشى از فعاليت هاى بعثه مقام معظم رهبرى را در سال جارى بيان داشت. سپس روحانيون محترم كاروان ها به ترتيب نقطه نظرها و پيشنهادها و انتقادهاى خويش را مطرح كردند. برخورد نامناسب وهابيان با روحانيان و زائران، توزيع كتب ضد شيعه در سطح گسترده، تداخل وظايف كارگزاران عمره در پاره اى موارد، مراعات ننمودن حجاب توسط معدودى از بانوان، نبود سالن مناسب براى جلسات سخنرانى كاروان ها و ... بخشى از نظرات آنان را تشكيل مى داد. آنگاه آقايان عرب نيا، قاضى عسكر و زرهانى در رابطه

ص: 31

با نكات مطرح شده توضيحاتى ارائه دادند و در پايان آيةاللَّه رى شهرى مطالبى به اين شرح ايراد كردند:

«الهى لم يكن لي حول فانتقل به عن معصيتك إلّافي وقت ايقظتنى لمحبتك ...» (1)

اعياد شعبانيه و خصوصاً ميلاد با سعادت حسين بن على عليه السلام را خدمت كارگزاران فرهنگى و اجرايى عمره تبريك مى گويم و اميدوارم به بركت اين ذوات مقدسه، همه ما بتوانيم بيش از پيش خود را به صاحب اين خانه و ولى نعمت هاى خويش نزديك كنيم و به كيمياى محبت حضرت حق دست يابيم. تا انسان به كيمياى محبت خدا دست پيدا نكند نمى تواند در اين سفر معنوى بهره بردارى لازم را داشته باشد. از اين رو لازم است سمت و سوى حركت ما در زمينه هاى فرهنگى، نزديك كردن مردم به كيمياى محبت حق باشد.

ايشان سپس افزودند:

در گزارشى كه يكى از مديران روز گذشته ارائه كرد، از دانشجويى سخن گفت كه به اين جا آمده و عاشق خدا گرديده و پياده در مدينه به حدى راه رفته كه پاهايش آبله كرده است. با اين كه خانواده وى نيز خيلى مذهبى نبوده اند.

يكى از راه هاى دستيابى به كيمياى محبت الهى، دستيابى به ذوات مقدسه معصومين عليهم السلام خصوصاً حضرت حسين بن على عليه السلام است. با توسل به آنها مى توان اين راه را پيمود و به خدا دست يافت؛ «من أراد اللَّه


1- مناجات شعبانيه؛ اقبال الأعمال، ج 3، ص 298.

ص: 32

بدأ بكم». (1)

ايشان سپس افزودند:

از مجموع نكاتى كه آقايان مطرح كردند، معلوم مى شود كه مشكلات نسبت به سال هاى گذشته خيلى كمتر شده و ما امسال بهترين عمره را داشته ايم. طبيعى است كه كارى در اين حجم، مشكلاتى را هم به دنبال خواهد داشت، اما در عين حال بايد تلاش كنيم تا همين مشكلات باقيمانده نيز مرتفع گردد.

شما عزيزان اگر در ايران هم بخواهيد ششصد هزار نفر را جابه جا كنيد قطعاً دچار مشكل خواهيد شد، تا چه رسد به خارج كشور كه به طور طبيعى مشكل افزون تر است. خداوند همه ما را در انجام هرچه بهتر وظايف موفق و مؤيد بدارد.

ديدار با آقاى عمرى

ظهر روز دوشنبه آيةاللَّه رى شهرى و همراهان به حسينيه شيعيان در مدينه آمده و با آقاى عمرى پيشواى روحانى شيعيان مدينه ديدار و گفتگو كردند.

پيرمردى كه با سن بالا همچنان در خدمت پيروان اهل بيت عليهم السلام است.

ايشان با همان لحن شيرين فارسى آميخته به عربى خود خاطره زيبايى را نقل كرد:

پدرم مرا براى تحصيل به نجف فرستاد. چند روز مانده به اربعين با


1- كلينى، كافى، ج 4، ص 576

ص: 33

قطار به كربلا آمدم. در آن زمان در كربلا زائر بسيار كم بود. من نيز به همراه فردى به نام شيخ مبارك، كنار فرات آمده، غسل كرديم. سپس لباس پوشيده خود را معطر ساختيم و كنار قبر مولى حسين بن على عليه السلام آمديم.

خيلى خلوت بود و زيارت بسيار دل چسبى كرديم كه تاكنون چنين زيارتى نصيب من نشده بود. سپس بيرون آمده عازم نجف شديم.

حدود هشت ماه در نجف ماندم. يك شب خواب ديدم، مثل اين كه مى خواستم به منزل سيد بحرالعلوم بروم. هنگام خروج از مدرسه، ديدم اميرمؤمنان على عليه السلام در غرفه اى حصيرى كه حصيرى نيز كف آن پهن بود نشسته اند. حضرت دم در نشسته بودند و فرمودند: من آمده ام تا شيخ رجب زائر فرزندم حسين را ببينم. شيخ رجب طلبه اى بود تبّتى و در آن مدرسه حجره داشت. البته وى الان فوت شده است. سپس حضرت از من پرسيدند: شما به مدينه مى روى؟ گفتم ممكن است. فرمودند: اگر به مدينه رفتى سريعاً برگرد. پرسيدم: چرا؟ فرمود: يصيح الويل.

من از خواب بيدار شدم، وضو گرفتم و به زيارت اميرمؤمنان على عليه السلام رفتم و تا طلوع آفتاب در حرم ماندم. پس از مراجعت سه نفر از نجفى ها منتظر من بودند و به من خبر دادند كه پدر شما فوت كرده است. من متأثر شدم. مجلس ختمى هم در حسينيه اصفهانى ها گذاشتيم. پس از نماز مغرب و عشا، مرحوم آيةاللَّه العظمى سيد ابوالحسن اصفهانى خبر پيدا كرده بودند، ايشان هم دستور دادند مجلس ختمى براى پدر من گذاشته شود و من به دليل مشكلاتى كه داشتم، بعد از حدود چهار ماه به سمت مدينه حركت كردم. هنگام حركت مرحوم آقاى سيد ابوالحسن اصفهانى به من فرمودند: وقتى مدينه رفتى با عجله برگرد. به هرحال به مدينه آمدم.

ص: 34

آن گاه پس از برگزارى مراسم و برنامه هايى كه به مناسبت فوت پدرم داشتيم، به نجف برگشتم و تا سال 72 در نجف ماندم.

ايشان در بخش ديگرى از خاطرات خويش اظهار داشت: دوماه پيش خواب ديدم كه در اطاقى خوابيده ام. كسى آمد و در حالى كه جاى پاى او و مسير حركتش در روى زمين مشخص بود گفت: موكب امام زمان عليه السلام از مدينه به طرف مكه حركت كرده است و ان شاءاللَّه به شما هم خبر خواهيم داد تا همراه ما بياييد. به هرحال ديدار بسيار خوب، معنوى و صميمانه اى بود. پس از صرف ناهار به هتل بازگشتيم.

بعد از ظهر روز دوشنبه جشن باشكوهى در سالن اجتماعات قصرالدخيل برگزار گرديد، در اين جلسه جمعى از فرهيختگان زائر حضور داشتند.

صبح روز سه شنبه مورخ 7/ 6/ 85 در نشستى با كارگزاران عمره، مسائل و مشكلات مطرح شده در جلسات مختلف جمع بندى و تصميمات لازم گرفته شد.

آيةاللَّه رى شهرى و همراهان، ساعت 11 صبح در هتل محل استقرار بعثه حضور يافته و از نزديك با خدمتگزاران ضيوف الرحمان ديدار كردند. حاضران در جلسه هريك مشكلات و نارسايى هاى موجود و پيشنهادات خود را مطرح كردند كه همه آنها يادداشت شد و مقرر گرديد بلافاصله پس از سفر پيگيرى و اقدامات لازم به عمل آيد. در پايان نيز آيةاللَّه رى شهرى در سخنان كوتاهى فرمودند:

من از جناب آقاى كشكولى و ديگر عزيزانى كه در بعثه زحمت كشيده و تلاش مى كنند تشكر مى كنم. برنامه هاى جديدى امسال به اجرا درآمده

ص: 35

كه قابل تقدير است، ليكن بايد توجه داشت كه كارها با كيفيت بهترى انجام گردد هرچند از كميت آنها كاسته شود.

بودجه كارها را نيز از ابتدا پيش بينى كرده و در سطح بودجه تعيين شده هزينه كنيد تا مشكل خاصى پيش نيايد.

از خداوند متعال مى خواهم تا همه عزيزان در ارائه خدمات هرچه بهتر و بيشتر به ميهمانان خانه خدا موفق و مؤيد باشند.

بعد ازظهر سه شنبه، جشن باشكوهى به مناسبت ولادت باسعادت حضرت زين العابدين عليه السلام در قصرالدخيل با شركت گسترده دانشجويان و حضور نماينده محترم ولى فقيه برگزار گرديد. در اين مراسم، ابتدا آياتى از كلام اللَّه مجيد تلاوت شد. سپس آقاى يزدان پناه، نماينده عمره دانشجويى گزارشى از چگونگى حضور دانشجويان در حرمين شريفين ارائه و از سازمان و بعثه به خاطر امكانات بهترى كه نسبت به سال گذشته براى آنها فراهم شده است تشكر و قدردانى كرد.

وى سپس اظهار داشت:

دانشجويان گنجينه استعدادهاى فراوان اند و در اين سفر به دنبال معنويت و تحقق آن در زندگى خويش اند. من با داشتن 28 سال سابقه كار فرهنگى رسماً اعلام مى كنم كه در تاريخ عمر خود هيچ حركت فرهنگى را بهتر و ثمربخش تر از اين سفر نديده ام.

پس از سخنان آقاى يزدان پناه، آيةاللَّه رى شهرى بياناتى خطاب به دانشجويان ايراد كردند. ايشان در بخشى از سخنرانى خود فرمودند:

حقيقتاً زيباترين صحنه معنوى را من امروز در برابر ديدگان خود مجسم مى بينم. چهره هاى نورانى و جوانان مخلص و پاكى كه براى احرام

ص: 36

كوى دوست و درحقيقت براى ديدار صاحبخانه و حضور در ميهمانى حضرت حق آماده مى شوند. پيش از اين كه وارد اصل مطلب بشوم، ابتدا يك ارزيابى از عمره دانشجويى سال گذشته را ارائه كنم تا مقدمه اى باشد براى بهره بردارى هرچه بهتر شما عزيزان از اين سفر نورانى و معنوى.

آمارها نشان مى دهد كه در سفر عمره، باورهاى دينى حدود 88% از دانشجويان تقويت شده است. عمره مى تواند در خواندن نماز، توبه و بازگشت به سوى خداوند، آرامش روانى، انس با قرآن احترام به پدر و مادر نقش داشته باشد.

حدود 70% از دانشجويان در اين سفر با قرآن مأنوس بوده و نزديك به 20% آنها در هواى گرم مكه و مدينه موفق شده اند روزه بگيرند. اين آمارها نشانگر رشد معنويت در بين دانشجويان عمره گزار است و من اميدوارم اين حركت در سال جارى تقويت شود.

ايشان افزودند:

حال اين سؤال مطرح مى شود كه ما چه كنيم تا از اين سفر نورانى بهره بيشترى ببريم؟ در پاسخ بايد عرض كنم كه اولين شرط دستيابى به اهداف معنوى اين سفر، معرفت است. معرفت نسبت به اهداف و آسيب ها و آفت هاى سفر. آفت سفر را امام باقر عليه السلام اينچنين بيان فرموده اند: «ما يُعْبَأ مَنْ يسْلُكُ هذا الطريق إذا لم يكن فيه ثلاث خصال: ورع يحجزه عن معاصى اللَّه، وحلم يملك به غضبه، وحسن الصحبة لمن صحبه». (1)

سپس افزودند:

اگر دنيا و آخرت مى خواهيد، براساس نقل روايت «فعند اللَّه


1- كافى: ج 4، ص 286، ج 2

ص: 37

ثوابُ الدنيا والآخرة ...» دنيا و آخرت نزد خدا است، از او بگيريد. در دعاها، همت بلند داشته باشيد. در نماز خواندن و دعا كردن به كيفيت آن بيشتر توجه كنيد. يك تصميم جدى براى خداخواهى بگيريد. خدا را براى حاجت نخواهيد، بلكه خود حضرت حق را طلب كنيد و بدانيد اگر كسى خداجو شد و خدا را خواست، خداوند نيز دنيا و آخرت را به او عنايت خواهد كرد.

جلسه جمع بندى

ساعت 9 صبح روز چهارشنبه جلسه اى با حضور معاونان و همراهان نماينده محترم ولى فقيه و نيز كارگزاران عمره تشكيل و مسائل مطرح شده در جلسات مختلف جمع بندى و خدمت آيةاللَّه رى شهرى ارائه گرديد.

ساعت 30/ 10 دقيقه صبح نماينده محترم ولى فقيه در يك مصاحبه تلويزيونى شركت كرده نتايج سفر را تشريح كردند. ايشان در بخشى از مصاحبه خود فرمودند:

ما در اين سفر، جلساتى با روحانيون، مديران ثابت، مديران راهنما، دانش آموزان و دانشجويان اعضاى بعثه و ستاد داشتيم كه حاصل اين جلسات جمع بندى شد و حدود 40 مصوبه داشتيم تا با اجراى آنها بتوانيم در سال آينده گام هاى بهترى براى خدمت رسانى به زائران در زمينه هاى فرهنگى و اجرايى برداريم.

ايشان افزودند:

آمار عمره گزاران از آغاز انقلاب تا سال 1382 ه. ش. حدود يك ميليون نفر بوده است، اما از سال 82 تا سال جارى(يعنى 1385 ه. ش.)

ص: 38

آمار به دوميليون نفر افزايش يافته است. طبيعى است كه اداره كردن اين جمعيت از نظر اجرايى و فرهنگى جز با يك مديريت قوى ممكن نيست.

ايشان افزودند:

خدمات ارائه شده در سال جارى به عمره گزاران، نسبت به سال هاى گذشته از كيفيت بهترى برخوردار است و ما به دنبال آن هستيم تا بدون كاسته شدن از كيفيت، كميت را هم افزايش داده و اگر كارشناسى ها پاسخ دهد، عدد عمره گزاران را به هشتصد هزار نفر برسانيم.

پس از انجام مصاحبه، با بدرقه مسؤولان و كارگزاران عمره در مدينه، اين شهر را ترك وبه سوى جده حركت كرديم. نماز ظهر را دريكى از مساجد بين راه به امامت آيةاللَّه رى شهرى اقامه كرديم و بعد از ظهر وارد جده شده و باتوجه به دعوت قبلى جناب آقاى مرتضايى فر سركنسول محترم جمهورى اسلامى ايران در جده، مستقيماً به كنسولگرى آمديم و با توجه به اين كه پرواز ما به نايروبى پايتخت كنيا حدود ساعت 3 بامداد بود، لذا چندساعت باقيمانده را در كنسولگرى بوديم و حدود ساعت 30/ 1 دقيقه بامداد روز پنجشنبه مورخ 9/ 6/ 85 به سمت فرودگاه جده حركت كرديم.

آقايان مرتضايى فر، سركنسول محترم جمهورى اسلام ايران در جده، آقاى امينيان مسؤول دفتر نمايندگى سازمان حج و زيارت در عربستان، آقاى رضايى مسؤول ستاد حمل و نقل و جمعى ديگر از آقايان ما را تا فرودگاه بدرقه كردند.

آقايان عرب نيا و آخوندزاده نيز در فرودگاه جده با ما خداحافظى كردند تا روز بعد به ايران بازگردند و آيةاللَّه رى شهرى همراه با آقايان:

مهدوى، قاضى عسكر و مرتضى مدينه نگاه عازم نايروبى شدند.

ص: 39

فصل دوّم: كنيا

عزيمت به سوى نايروبى

ص: 40

ص: 41

ميهمان دار هواپيما، مدت زمان پرواز از جده تا نايروبى را سه ساعت و نيم اعلام كرد. بخش زيادى از صندلى هاى پرواز خالى بود. شماره صندلى ما در رديف 31 قرار داشت. باتوجه به خستگى قبلى، كمى استراحت كرديم. پس از رسيدن وقت نماز، در هواپيما نماز را اقامه كرديم و عقربه ساعت 40/ 6 دقيقه بامداد را نشان مى داد كه هواپيما در فرودگاه نايروبى بر زمين نشست.

در فرودگاه آقاى رئيسى سفير محترم جمهورى اسلامى ايران در كنيا، آقاى على مددى رايزن محترم فرهنگى و چند نفر از همكاران آنها به استقبال ما آمده بودند. آقاى شريف مهدوى مدت شش سال در كنيا سفير بوده اند و در آن دوره، نقش خوبى را در زمينه ايجاد روابط بين دو كشور و تداوم آن ايفا كرده اند.

سفارت ايران در كنيا، شش نفر نيروى رسمى دارد و تعدادى نيز كارمند محلى در آن جا كار مى كنند. آقاى رئيسى در گذشته مدتى در

ص: 42

فيليپين سفير بوده اند و آخرين سمت ايشان نيز مدير كل تشريفات وزارت امور خارجه بوده است.

فرودگاه نايروبى، كوچك و قديمى، اما هوا بسيار لطيف و عالى بود.

پس از طى مراحل تشريفات فرودگاه عازم سفارت شديم.

جمهورى كنيا در يك نگاه

اطلاعات كلى سياسى، اقتصادى و فرهنگى

نام كشور: جمهورى كنيا.

موقعيت: كنيا در نيمكره شرقى واقع شده و خط استوا از آن مى گذرد.

همچنين اين كشور در شرق آفريقا و در كنار اقيانوس هند قرار دارد.

همسايگان: از ناحيه شرق و شمال شرقى سومالى، از شمال با اتيوپى، از شمال غربى با سودان، از جنوب شرقى با اقيانوس هند، از غرب با اوگاندا و درياچه ويكتوريا و از جنوب با تانزانيا هم مرز است.

مساحت: 646/ 582 كيلومتر مربع

جمعيت: 056/ 218/ 32 نفر

پايتخت: نايروبى كه جمعيت آن با حومه 3 ميليون نفر است.

نرخ رشد جمعيت: 14/ 1 درصد

جمعيت شهرنشين: 25 درصد را شامل مى شود و بقيه مردم در روستاها سكونت دارند.

پرچم كنيا: به رنگ سياه، سرخ و سبز با سپرى در ميان آن مى باشد.

(سياه رنگ آفريقا، سفيد رنگ صلح و موفقيت، سرخ نماد خونى كه در خلال مبارزات مائو براى آزادى كنيا ريخته شد و سپر مبارزين بيانگر

ص: 43

افتخار و سنت كنيا و حفاظت از تماميت ارضى كشور است).

اميد به زندگى: 52 سال

نرخ با سوادى: 85%(در ميان مردان 6/ 90 درصد و در ميان زنان 7/ 79 درصد).

بيمارى ايدز: 7/ 6 درصد جمعيت كشور يعنى 000/ 200/ 1 نفر مبتلا به بيمارى ايدز مى باشند. كنيا از جهت ابتلا به بيمارى ايدز در رتبه پنجم جهان قرار دارد.

بيمارى هاى رايج: مالاريا، تيفوئيد، مننژيت، هپاتيت و ايدز.

زبان رسمى و ادارى: انگليسى.

زبان بومى و ملى: سواحلى(مردم نواحى مختلف به زبان هاى بومى خود تكلم مى كنند و زبان عربى به جهت حضور چندصد ساله اسلام و اعراب در شرق كنيا براى اكثر مسلمانان شناخته شده است).

شايان ذكر است آفريقا از نظر زبان و تنوع زبانى، مقام اول را در جهان دارا است و حداقل آمار آن به 800 زبان و براساس برخى نقل ها به دوهزار زبان نيز مى رسد.

نژاد: نژاد اصلى مردم اين كشور سياه است كه از مناطق مختلف قاره آفريقا به كنيا مهاجرت نموده اند. اقليت هايى از نژادهاى آسيايى، اروپايى، عرب و ايرانى نيز در اين كشور حضور دارند.

رسم الخط: انگليسى

واحد پول: شيلينگ(به طور متوسط هر 76 شيلينگ معادل يك دلار است).

روز ملى كنيا: كنيا در دوازدهم دسامبر سال 1963 از كشورهاى

ص: 44

مشترك المنافع مستقل گرديد و داراى حكومت فرماندارى به نخست وزيرى «جومو كنياتا» شد. همچنين «جوموكنياتا» در تاريخ 12 دسامبر 1964 عهده دار پست رياست جمهورى شد و اين روز به نام روز جمهورى و ملى كنيا تعيين شد.

تعداد قبايل: چهل و دو قبيله و گروه فرهنگى تاكنون در كنيا مورد شناسايى قرار گرفته اند كه مهم ترين آنها عبارتند از كيكويو، لوا، لويه، كامبا، كالنجين و ماسايى.

شهرهاى مهم: نايروبى، مومباسا و كيسومو، «الدورت و ناكورو» نيز از شهرهاى كوچك ولى مهم مى باشند).

بندر اصلى: مومباسا(بزرگ ترين بندر شرق آفريقا كه اكثر ساكنان آن مسلمان مى باشند).

تقسيمات كشورى: كشور به هشت استان تقسيم مى شود. شمال شرقى(وجير با 99% ساكنان مسلمان)، ساحلى(مومباسا با اكثريت ساكنان مسلمان)،(نايروبى)، غربى(كاكامگا)، مركزى(نيرى)، نيانزا(كيسومو)، ريفت ولى(ناكورو)، استان شرقى(امبوماچاكوس)

نوع حكومت: جمهورى.

سيستم حكومتى: پارلمانى با فعاليت احزاب مختلف.

رئيس حكومت و اختيارات: آقاى كيباكى داراى قدرت كامل اجرايى كه رئيس دولت نيز مى باشد.

پارلمان: داراى 222 نماينده مى باشد كه از اين ميان 26 نفر مسلمان اند.

در حال حاضر رياست پارلمان برعهده آقاى فرانسيس كوله كابارو مى باشد.

ص: 45

نحوه انتخابات: انتخاب رئيس جمهور و نمايندگان مجلس از طريق رأى مستقيم مردم مى باشد.

قوه قضائيه: از رئيس و 11 قاضى دادگاه عالى كه داراى اختيارات قانونى كامل مى باشد تشكيل يافته است. قضات از سوى رئيس جمهور برگزيده مى شوند. در حال حاضر آقاى آموس واكو رئيس دستگاه قضايى كنيا مى باشد.

احزاب سياسى: تعداد دقيق احزاب سياسى مشخص نيست، ولى هم اكنون 50 حزب در پارلمان كنيا نماينده دارند. احزاب مهم عبارتند از، كانو، نارك(شامل سيزده حزب سياسى كه احزاب مهم آن LDP، فورد كنيا و DP مى باشد) فورد اصلى.

سياست خارجى: سياست خارجى اين كشور، غربى و وابسته به آمريكا و انگلستان مى باشد. البته در حال حاضر كنيا نقش بسيار محورى در منطقه بحران زده شرق آفريقا دارد و در انجام گفتگوهاى صلح سومالى و سودان بسيار فعال است. ضمناً بيشترين درصد پناهندگان در اين كشور را سوماليايى ها، سودانى ها و اتيوپيايى ها تشكيل مى دهند.

عضويت در سازمان هاى بين المللى: كنيا تقريباً در تمامى سازمان هاى بين المللى عضو و فعال است و به همين دليل بسيارى از آنها، كنيا را به عنوان مقر آفريقايى خود انتخاب نموده اند، از جمله مقر آفريقايى سازمان ملل متحد، هم اكنون در نايروبى با 12000 پرسنل مستقر است.

سازمان اسكان پناهندگان، يونسكو، يونيسف، فائو، و يونف نيز داراى دفتر در كنيا مى باشند.

مذهب رسمى: مسيحيت است، ولى كنيا به عنوان يك كشور

ص: 46

غيرمذهبى معرفى شده است. البته حاكميت سياسى با مسيحيان است.

مسيحيان 60% جمعيت كشور را تشكيل مى دهند.

اقليت هاى مذهبى: برطبق آمار رسمى پس از مسيحيت كه 78% جمعيت كشور(شامل 45% پروتستان و 32% كاتوليك) را دارا مى باشد، مسلمانان داراى 10% جمعيت(مسلمانان معتقدند كه رقم واقعى 30% است)، پيروان اديان بومى بدوى 10% و غيره 2% مى باشد.

مسلمانان: اكثريت جامعه مسلمانان را سنى هاى شافعى مذهب تشكيل مى دهند. جامعه شيعيان شامل بهره ها، اسماعيلى ها و اثنى عشرى ها و شيعيان بومى المهدى است.

تعداد دانشگاه ها: داراى 6 دانشگاه دولتى و 17 دانشگاه خصوصى است. دانشگاه هاى دولتى شامل، نايروبى، كنياتا، مويى، جومو كنياتا، ايگرتون و ماسنو مى باشند.

سيستم آموزشى:(4- 4- 8) هشت سال ابتدايى، چهارسال متوسطه و چهارسال دانشگاه است.

شخصيت هاى برجسته فرهنگى مسلمان: حمد محمد كاظم المزروعى(قاضى عالى مسلمانان)، شيخ عبداللهى ناصر(عالم برجسته شيعى)، شى على شى(عالم برجسته اهل تسنن)، محمد مسلم(مفتى وهابى).

سازمان هاى اسلامى مهم: سوپ كم(شوراى عالى مسلمانان كنيا به رياست پروفسور البوسيدى)، شوراى ائمه جمعه و جماعات و وعاظ كنيا به رياست آقاى شيخ على ماوى، انجمن معلمان مدارس دينى كنيا به رياست آقاى محمد عبداللَّه بوانا. مجمع جهانى اهل بيت عليهم السلام، مؤسسه بلال مسلم ميشن وابسته به كنفدراسيون شيعيان خوجه.

ص: 47

شخصيت هاى مذهبى: كاردينال اتونگا(كليساى كاتوليك)، موتافا موسيم(رئيس كليساى پروتستان كنيا و آقاى انجو(رئيس كليساى مومباسا).

نويسندگان برجسته: انگوگو و اتيناگو، اوگرت، موانگى.

شخصيت هاى دانشگاهى: پروفسور مزروعى، پروفسور كيمانى انجوگو(زبان سواحيلى)، پروفسور اوديامبو(علوم)، پروفسور حسن على، پروفسور مرى گيتويى.

رسانه هاى نوشتارى: در كنيا 5 روزنامه منتشر مى شود كه در اين ميان ديلى نيشن با تيراژ 120000 در رتبه نخست و روزنامه استاندارد در رتبه بعدى قرار دارد. ضمناً روزنامه كنيا تايمز وابسته به دولت است و بيشتر اخبار آن به انتشار ديدگاه ها و نقطه نظرات دولتى اختصاص دارد.

رسانه هاى صوتى و تصويرى: در كنيا 8 كانال تلويزيونى و 18 ايستگاه راديويى قابل دريافت است كه در اين ميان فقط كانال راديويى و تلويزيونى KBC با حمايت دولت به شكل خصوصى و دولتى اداره مى شود و كل كشور را تحت پوشش قرار مى دهد.

انتشارات: در كنيا حدود 120 مؤسسه انتشاراتى به ثبت رسيده است كه از ميان آنها تنها تعداد محدودى از آنها در زمينه نشر كتاب به صورت چشمگير فعاليت مى نمايند. براساس آمار سال 2003 تعداد 1384 عنوان كتاب در زمينه هاى مختلف انتشار يافته است.

كتابخانه هاى مهم: كتابخانه ملى كنيا، كتابخانه هاى بخش فرهنگى سفارت خانه هاى انگلستان، آمريكا، آلمان و جمهورى اسلامى ايران، كتابخانه مك ميلان(وابسته به شهردارى نايروبى) و آرشيو ملى كنيا.

ص: 48

اماكن تفريحى، توريستى: پارك هاى ملى نايروبى، ناكورو، ماسايى مارا، امبوسلى، سواحل مومباسا، درياچه ويكتوريا(غرب كنيا)، چهارده آبشار، دو آبشار، موزه حيات وحش نايروبى، آب گرم بولگاريا(حوالى كريچو)، خط استوا(نزديك ناكورو)، مركز زرافه ها، بومس كنيا و اوهورو پارك كه ساليانه قريب يك ميليون نفر خارجى از آنها بازديد مى نمايند.

اختلاف ساعت با ايران: در شش ماه اول سال 5/ 1+ ساعت و در شش ماه دوم سال 5/ 0+ ساعت اختلاف وجود دارد.

اوقات شرعى: اذان صبح 30/ 5 تا 45/ 5، اذان ظهر 15/ 1 و اذان مغرب 45/ 6 دقيقه.

تعطيلات رسمى: هفت روز در طول سال است.

ايرانيان مقيم: ايرانيان مقيم در اين كشور چند خانواده بيشتر نيستند.

موافقتنامه فرهنگى: يادداشت تفاهم همكارى هاى فرهنگى بين ج. ا. ا و جمهورى كنيا در تاريخ 21/ 4/ 71 به امضاى وزارت فرهنگ دو كشور رسيده است.

ارگان هاى ج. ا. ا در كنيا: سفارت ج. ا. ا.، رايزنى فرهنگى ايران و سازمان هلال احمر ج. ا. ا با 2 كيلينيك در شهر نايروبى.

روابط سياسى: ايران و كنيا در آبان ماه 1350 با صدور اعلاميه مشتركى زمينه برقرارى روابط ميان دو كشور را فراهم كردند و در سال 1351 سفارت ايران در نايروبى داير شد.

رواديد: براى كشورهاى بعضاً اروپايى رواديد در فرودگاه و براى ساير كشورهاى جهان بايد از مبدأ تقاضا شود.

ميزان جمعيت زير خط فقر: 50 درصد.

ص: 49

نرخ بيكارى: 40 درصد.

محصولات كشاورزى: چاى، قهوه، ذرت، گندم، نيشكر، ميوه، سبزيجات، محصولات لبنى، گوشت قرمز، خوك، طيور و تخم مرغ.

كالاهاى صادراتى: چاى، قهوه، محصولات باغى، توليدات پتروشيمى، ماهى و سيمان.

منابع طبيعى ارزآور: حيات وحش، انرژى هاى آبى و جنگل.

بدهى خارجى: 7/ 5 ميليارد دلار.

تلفن هاى ضرورى:

سفارت: ج. ا. ا 2711257- 2710873- 2715338

رايزنى فرهنگى سفارت ج. ا. ا: 214352- 318833

كلينيك هلال احمر ج. ا. ا: شماره 1 گنگرود 76093؛ شماره 2 پاركرود 863313

پليس، آمبولانس و آتش نشانى: 999

توجه:

كد كنيا 00254 و كد نايروبى 20 مى باشد. ضمناً براى تماس با ايران بايستى شماره 0098+ كدشهرستان گرفته شود. (1)

حركت به سمت فرودگاه

از فرودگاه تا سفارت حدود نيم ساعت با اتومبيل طول كشيد. ساعت هشت و سى دقيقه صبح روز سه شنبه مورخ 9/ 6/ 85، در رزيدانس


1- اين اطلاعات از رايزنى فرهنگى جمهورى اسلامى ايران در كنيا دريافت گرديد.

ص: 50

سفارت صبحانه خورديم و به دليل خستگى تا نزديك ظهر استراحت كرديم.

بعداً معلوم شد آقاى رى شهرى با اين كه شب را نتوانسته بودند استراحت كنند، خوابشان نبرده و مقدارى در محوطه رزيدانس قدم زده و بخشى را هم به مطالعه مشغول بوده اند.

نزديك ظهر همه آماده اقامه نماز جماعت شديم و پس از اذان، نماز را به امامت آيةاللَّه رى شهرى اقامه كرديم.

حجةالاسلام والمسلمين آقاى مرتضى مرتضى از علماى لبنانى مقيم كنيا هم به ديدن آقاى رى شهرى آمدند. مقدارى با ايشان گفتگو كرديم و پس از ناهار و نماز، برنامه كارى هيأت آغاز شد.

ديدار از رايزنى فرهنگى

ساعت 30/ 2 دقيقه بعد از ظهر به ساختمان رايزنى فرهنگى جمهورى اسلامى در كنيا كه در يكى از محله هاى خوب نايروبى بود آمده و از نزديك با فعاليت هاى آن جا آشنا شديم.

آقاى على مددى حدود سه سال و ده ماه است كه به عنوان رايزن جمهورى اسلامى ايران در اين كشور فعاليت دارند و از آن جا كه مأموريت ايشان خاتمه يافته، تا حدود يك ماه ديگر به ايران بازخواهند گشت. ايشان فردى خوش صحبت و خونگرم و فعال در عرصه فرهنگى است. سفارت رژيم اشغالگر قدس نيز در نزديكى رايزنى واقع شده است.

در بين راه از ايشان خواستم تا اطلاعاتى در زمينه اين كشور به ما ارائه كنند، ايشان هم نكاتى را بيان داشتند كه به برخى از آنها اشاره مى كنم:

ص: 51

- بعضى ها معتقدند كنيا حدود ده ميليون مسلمان دارد، ولى در آمارها آنها را سه ميليون نفر برمى شمرند و دليل آن هم اين است كه تعداد جمعيت مسلمانان را كم جلوه دهند.

- وهابى ها در كنيا فعاليت زيادى دارند، ليكن اكثر اهل سنت، با آنها مخالفند و اختلافات شديدى با وهابى ها دارند.

- 75% شهر مومباسا مسلمان اند. اين شهر مركز ترويج اسلام در قاره سياه بوده است.

- در گذشته، تعدادى از شيرازى ها و عده اى از بلوچ هاى ايرانى به كنيا آمده و در اين كشور حضور داشته اند كه هنوز هم تعدادى از آنها هستند.

دو تاجر ايرانى هم در اين جا سكونت دارند، كلينيك هلال احمر نيز در اين جا وجود دارد.

- مردم كنيا يا فقير هستند و يا ثروتمند؛ طبقه متوسط در اين جا كمتر وجود دارد.

- ما حدود 700 نفر شيعه از خوجه هاى هندوستان در نايروبى داريم.

شيعيان اسماعيلى هم در اين جا فعال هستند كه به آنها بهره مى گويند.

- اغلب مردم كنيا مسيحى اند؛ 36% پروتستان و 24% كاتوليك هستند.

مسيحى ها فعاليت فراوانى دارند و به دليل فقر حاكم در اين كشور متأسفانه برخى مسلمان ها را هم به سوى خود جذب كرده اند. آنان تعدادى از جوان هاى با استعداد را شناسايى و آنها را بورسيه كرده، به خارج مى فرستند و با توجه به دوره هايى كه براى آنها درنظر گرفته اند پس از آن كه تحصيلات عالى پيدا كردند، مسيحى شده به كشور برمى گردند و در خدمت مسيحيان قرار مى گيرند.

ص: 52

- رژيم اشغالگر قدس نيز از اين گونه فعاليت ها بى بهره نيست. حدود دو هزار نفر از جوانان كنيا را در سال به اسرائيل مى برد، كارهاى فنى را به آنان مى آموزد و پس از يافتن تخصص به كنيا بازگشته، سمپاتى آنان را برعهده مى گيرند و عملًا براى اين رژيم كار مى كنند.

فقر و نادارى در كنيا بسيار زياد است. برخى كارمندان بومى و محلى سفارت ها 200 تا 300 دلار حقوق مى گيرند. پول رايج اين كشور شيلينگ است و هم اكنون هر 72 شيلينگ برابر با يك دلار است.

- بهترين مزارع مربوط به كشت زيتون و چاى و پرورش گل، دست اسرائيلى ها است.

- در نايروبى، شيعيان تنها دو مسجد دارند، اما مسلمانان ديگر داراى 84 مسجداند.

حجةالاسلام والمسلمين آقاى مرتضى مرتضى نيز در بخشى از سخنان خود اظهار مى كردند:

- در بعضى از قبايل موجود در كنيا، آن گاه كه مرد خانواده از دنيا مى رود، همسرش به ارث به برادر متوفى مى رسد و فرزندانش از آن پس به پدر دوم منتسب مى شوند.

- در اين جا ازدواج هست، ولى طلاق نيست. اگر بخواهند زن و مرد از يكديگر جدا شوند، فراق ايجاد مى شود، ليكن طلاق نمى دهند!

- مسلمانان از نظر فرهنگى بسيار فقيراند، خيلى درخواست قرآن مى كنند، اما متأسفانه بسيار كم است.

- مردم در اين جا به فكر فرداى خود نيستند، كم تحرك و غير حساس اند. ناامنى و فقر و بدبختى مشكل اساسى آنها است.

ص: 53

- نايروبى شهر گرانى است. هفت دانشگاه دولتى و سه دانشگاه خصوصى دارد كه اين سه دانشگاه خصوصى متعلق به يك كليسا است.

- موزه اى در نايروبى وجود دارد كه اسكلت قديمى ترين انسان روى كره زمين در آن جا است.

- از آن جا كه كنيا در خط استوا واقع شده، در تمامى فصول سال آب و هوايى معتدل دارد.

ديدار با رئيس و اعضاى شوراى مسلمانان كنيا

ساعت 30/ 3 دقيقه بعد از ظهر به يكى از محله هاى فقيرنشين نايروبى آمديم تا با آقاى پروفسور عبدالغفار بوسيدى از اساتيد دانشگاه و رئيس شوراى عالى مسلمانان كنيا ديدار داشته باشيم. پس از ورود ما به ساختمان معلوم شد پسرعموى چهل ساله ايشان در حادثه اى فوت شده و ايشان نمى توانند در جلسه حضور داشته باشند، لذا سرپايى به نامبرده تسليت گفته شد و ايشان ضمن عذرخواهى خداحافظى كرد و رفت.

آقاى شريف حسين رئيس حج كنيا، آقاى «حسن النادو» رئيس شوراى جوانان و آقاى شريف حسين العمر الحامد نائب رئيس شوراى مسلمانان در اين ديدار حضور داشتند. آقاى محمد شريف مهدوى ضمن تشكر از حاضران، به زبان انگليسى سوابق دينى، علمى و سياسى آيةاللَّه رى شهرى را برشمرد و ايشان را به حاضران معرفى كرد. سپس آقاى شريف حسين گزارشى از چگونگى شكل گيرى اداره حج و زيارت اين كشور ارائه داد. وى در بخشى از گزارش خود گفت:

در سال 1996 ميلادى، پس از نابسامانى ايجادشده در امور

ص: 54

مربوط به حجاج كنيايى، سفير وقت كنيا در عربستان، نامه اى به وزارت امور خارجه كنيا نوشت و خواستار تأسيس سازمان يا مؤسسه اى براى رسيدگى به امور حجاج و ساماندهى امر حج در اين كشور شد.

وزارت امور خارجه به دنبال آن، نامه اى به شوراى عالى مسلمانان كنيا نوشت و از آنها خواست تا سازمان يا مؤسسه اى در اين زمينه تأسيس كنند. شوراى عالى مسلمانان كنيا هم با حضور آژانس هاى مسافرتى، خوجه ها و ديگر افراد مرتبط با امر حج، مؤسسه اى به نام «مؤسسه حج كنيا» زير نظر شوراى عالى مسلمانان ايجاد كرد. هدف از تشكيل اين مؤسسه، ايجاد هماهنگى هاى لازم براى اعزام حجاج، رفع مشكلات آژانس هاى مسافرتى، ايجاد ارتباط مستمر ميان سفير كنيا در عربستان با مسؤولان مربوطه در آن كشور، اعزام چند نفر از اعضاى مؤسسه حداكثر تا يك هفته پيش از مراسم حج، به منظور بررسى وضعيت هتل ها، تأمين مواد غذايى براى حجاج و ديگر تداركات مورد نياز بود.

سهميه حج كنيا همه ساله 2000 نفر بود كه به دلايل مختلف از جمله فقر مالى مردم، به طور ميانگين همه ساله حدود 1500 نفر به حج اعزام گرديده اند. و بيشترين آمارى كه در رابطه با اعزام زائر به حج داشته ايم 1800 نفر بوده است.

از سه سال پيش، دولت عربستان سالانه بين يكصد تا يكصد و پنجاه نفر را به حج دعوت كرده است كه در سال جارى اين برنامه منتفى شده است و از آن جا كه پس از حوادث يازده سپتامبر دولت عربستان، اقامت حجاج در اماكن عمومى مكه و

ص: 55

مدينه را ممنوع كرده و از آنان خواسته است تا در هتل ها و منازل مستقر گردند، لذا هزينه حج افزايش يافته و به همين دليل تعداد حجاج كاهش پيدا كرده است.

براى سهميه اختصاص يافته به كنيا، تنها براى چهل نفر از عوامل ويزا صادر مى كنند و به همين دليل امكان خدمت رسانى به حجاج در سطح مطلوب وجود ندارد.

هزينه حج هر زائر بدون غذا حدود 1500 دلار است. البته برخى آژانس ها هم حدود 2000 دلار از زائران دريافت مى كنند.

محل سكونت حجاج كنيايى در مكه، منطقه «مسفله» و «جعفريه» است و خيمه هاى حجاج كنيايى در منى همه ساله نزديك خيمه هاى ايرانى ها است يك سال هم مشكل داشتيم كه دولت عربستان، چند خيمه از خيمه هاى ايرانى ها را به ما واگذار كرد!

تلاش ما اين است تا كسانى كه امكانات مالى كمترى دارند به حج مشرف شوند.

شيعيان اثنى عشرى ساكن در كنيا در گروه هاى 200 تا 300 نفرى و با هزينه 2000 دلار به حج مى روند كه غذا و پزشك و مسكن نيز داخل در همين هزينه است.

آقاى شيخ محمد شيبانا يكى از شركت كنندگان در جلسه، فارغ التحصيل ليبى بود، ليكن بيشتر روحانيان كنيايى در سودان و مدينه منوّره تحصيل كرده اند.

آقاى ادَن واچو دبير كل شوراى علماى كنيا هم كه در جلسه حضور داشت، به بيان ساختار اين تشكّل پرداخت و گفت:

وهابى ها تلاش هاى زيادى در كنيا دارند و طلابى كه در

ص: 56

عربستان تحصيل كرده اند مشكلاتى جدى براى ما ايجاد كرده اند، مثلًا در موسم حج به حاجيان كنيايى توصيه مى كنيم ظهر روز دوازدهم براى رمى نروند، اما آنها مى گويند بايد بروند، ما براى ولادت نبى اعظم اسلام جشن مى گيريم آنها مخالفت مى كنند و در حالى كه ائمه جمعه و جماعات ما، ماهيانه حدود 50 دلار حقوق مى گيرند، وهابى ها به روحانيون وابسته به خود حدود 500 دلار حقوق مى پردازند.

وى همچنين اشاره كرد كه براى برگزارى برخى همايش ها از بعضى NGO ها و كشورهاى غربى كمك دريافت مى كنند. دو نفر از شيعيان و يك نفر از بُهره ها هم در تشكل ما حضور دارند كه به همين دليل مورد اعتراض وهابى ها و وابستگان به آنها نيز قرار گرفته ايم.

سپس آيةاللَّه رى شهرى طى سخنانى ضمن اظهار خرسندى از اين ديدار، اظهار اميدوارى كردند اين گونه ملاقات ها در نزديك كردن امت اسلامى به يكديگر موثر واقع شود.

ايشان فرمودند:

امروز دشمنان اسلام از تفرقه ملل اسلامى، به شدت بهره مى گيرند اگر مسلمانان با هم بودند و وحدت كلمه داشتند، چند ميليون صهيونيست تا اين اندازه به مسلمانان ظلم نمى كردند، يكى از نكات مهمى كه هميشه حضرت امام خمينى قدس سره و رهبر معظم انقلاب آيةاللَّه خامنه اى روى آن تأكيد داشته و دارند، وحدت مسلمانان خصوصاً در حج است.

امام مى فرمودند: كليد حل مشكلات جهان اسلام وحدت امت اسلامى است كه بايد با تبليغ دامنه دار خصوصاً در موسم حج

ص: 57

تحقق يابد.

متأسفانه امروز عده اى از مسلمانان آگاهانه و يا ناآگاهانه در خدمت اهداف دشمنان اسلام قرار گرفته اند و با اقدامات تفرقه افكنانه خود نمى گذارند، مسلمانان از اين اجتماع عظيم بهره بگيرند.

ايشان سپس اظهار اميدوارى كردند تا در موسم حج سال بعد، با علماى كنيايى حاضر در حج ديدار داشته، با يكديگر تبادل نظر كنند.

سپس افزودند: بسيار مايل بودم تا از نزديك با آقاى پروفسور عبدالغفار بوسيدى گفتگو داشته باشم كه متأسفانه به دليل حادثه اى كه براى يكى از بستگان ايشان پيش آمد موفق نشديم، لذا سلام گرم ما را به ايشان ابلاغ نماييد.

آيةاللَّه رى شهرى در پايان ضمن معرفى مؤسسه علمى فرهنگى دارالحديث به حاضران، از آقاى پروفسور و برخى از شخصيت هاى حاضر در جلسه دعوت كردند تا از اين مؤسسه ديدار و از نزديك با فعاليت هاى آن آشنا شوند.

آن گاه افزودند:

بهترين روش براى جذب پيروان ديگر اديان به اسلام، تبليغ عملى است، اگر مسلمانان به دستورات نورانى اسلام عمل كنند، ديگران به طور طبيعى به اسلام گرايش پيدا مى كنند.

آقاى شريف حسين نيز بار ديگر از حضور آقاى رى شهرى و هيأت همراه تشكر كرد و پس از خداحافظى اين ديدار خاتمه يافت.

نكته جالبى كه آقاى عبداللَّه معاون پروفسور ابراز مى داشت اين بود

ص: 58

كه مى گفت:

من از منطقه اى به نام «ريفت ولى» آمده ام كه منزل رئيس جمهور سابق كنيا هم در آن جا است. تمامى مردم آن منطقه مسيحى بودند و به واسطه حضور تعدادى از مبلغان عرب زبان، جمع زيادى به اسلام گرايش پيدا كردند و اسلام را برگزيدند.

اين اظهارات به خوبى بيانگر آن است كه اگر افراد مسلّط به زبان و آگاه به مسائل دينى، در اين كشور حضور يافته، اسلام را به مردم عرضه كنند، جمعيت زيادى اسلام اختيار خواهند كرد.

وى در پايان سخنانش گفت:

گرچه آمريكا و ديگر كشورهاى غربى در جنگ با شما هستند و نمى خواهند بگذارند ايران رشد كند، ليكن ما براى شما و حزب اللَّه لبنان دعا مى كنيم و از خداوند موفقيت و پيروزى شما را مسئلت داريم.

ديدار با شيعيان در مسجد پاكرود

پس از خداحافظى با اعضاى شوراى مسلمانان كنيا و مسؤولين حج اين كشور، عازم مسجد پاكرود شديم تا با اعضاى كميته شيعيان بومى المهدى كنيا ديدار كنيم.

در گذشته اين مسجد اختصاص به خوجه ها داشته و چون آنها به جاى ديگرى منتقل شده اند، آن را به شوراى جوانان شيعه كه سياه پوست مى باشند داده اند و هم اكنون مورد استفاده آنها است.

در آغاز ورود به مسجد، رئيس شوراى جوانان شيعه، به آيةاللَّه رى شهرى خير مقدم گفت و اظهار داشت:

ص: 59

از سوى مسؤولان اين جمعيت مفتخرم كه به شما ميهمانان از جمهورى اسلامى ايران خيرمقدم بگويم و متأسفانه ديدار شما در زمانى واقع شده كه اين جا تعطيل است. آن گاه همكاران خود را معرفى كرد.

اين جمعيت حدود 70 خانواده و نزديك به 280 نفر عضو مستقيم دارد، نام اين جمعيت انصارالمهدى است و يكى از طلاب درس خوانده در حوزه علميه قم نيز آن جا را اداره مى كند.

سپس افزود: اين مركز را ما به صورت موقت از خوجه ها گرفته ايم و نمى دانيم تا چه زمان در اختيار ما است. اين مجموعه داراى مسجد و حسينيه به صورت جدا از هم است و نزديك به 1500 متر وسعت دارد و گروه انصارالمهدى نيز در اين جا دفتر دارد.

آقاى على مددى در حاشيه اين ديدار اظهار داشت:

چند سال پيش، آقايان خوجه ها مى خواستند اين جا را بفروشند تعدادى از وهابى ها براى خريد پيش قدم شدند، ليكن از محضر مراجع استفتا كردند و اجازه فروش داده نشد. در كنار اين مسجد 20 اطاق وجود دارد كه مى توان آنها را اجاره داد و از درآمد آن، مسجد را اداره كرد.

هم اكنون سه طبقه ساختمان در بالا خالى است و تنها يكى از خانم ها كه فقه و مسائل شرعى به بانوان تعليم مى دهد در اين جا سكونت دارد.

ايشان اظهار مى داشتند كه متأسفانه خوجه ها، شيعيان بومى را به مساجد خود به دلايل امنيتى راه نمى دهند و همين امر موجب فاصله گرفتن اين دو گروه از همديگر شده است. رئيس شوراى جوانان، بار

ص: 60

ديگر خطاب به آقاى رى شهرى گفت:

ما آثار شما را فراوان مطالعه كرده ايم و برخى از قسمت هاى آن را هم به زبان كنيايى ترجمه كرده ايم. شما در حج موفقيت هاى زيادى داشته ايد و اگر بتوانيد فرصت را براى بهره بردارى جوانان شيعه ما از ظرفيت حج فراهم آوريد بسيار سپاسگزار خواهيم شد.

ما در اين جا صندوقى به نام امام صادق عليه السلام تأسيس كرده ايم و نياز به كمك و مساعدت داريم.

پس از خاتمه سخنان ايشان، آقاى سيد رياض امام جماعت مسجد كه از روحانيون هندى و تحصيل كرده قم است دعوت كرد تا براى پذيرايى به منزل ايشان كه در جنب مسجد قرار داشت برويم. اطاقى كوچك اما با صفا، سفره اى به رسم هندى ها انداخته بود و با چاى و ميوه و بعضى غذاهاى هندى از حاضران پذيرايى كرد.

سپس از مسجد و مجموعه بازديد كرده عازم ديدار از مجموعه متعلق به خوجه ها با نام «جعفرى كلوپ» شديم.

ديدار از «جعفرى كلوپ»

اين مجموعه متعلق به شيعيان خوجه است. حدود هفت هكتار زمين دارد. منطقه اى وسيع داراى يك زمين فوتبال، مراكز تفريحى، سالن بدن سازى، رستوران، پاويون، مسجد و مدرسه است.

جعفرى كلوپ را فردى به نام «نوشاد مهر على» كه طبق اظهارات حاضران هيجدهمين ثروتمند جهان است ساخته است و جمعيت

ص: 61

خوجه ها نيز حدود هفتصد و پنجاه نفر است. البته تعداد اينها بيش از اين 1500 نفر بوده كه به دلايلى نيمى از آنها به كشورهاى ديگر مهاجرت كرده اند.

عجيب اين بود كه سالن بدن سازى به صورت مختلط اداره مى شد و منطق سازنده آن هم اين است كه از اين طريق مى توان افراد را به مذهب شيعه علاقمند كرد. اين منطق را از كجاى مذهب تشيع گرفته بود نفهميدم!

آقاى اصغر آقا كه خود از خوجه ها است مى گفت: در مراسمى كه اين جا برگزار مى گردد اگر شام باشد همه مى آيند؛ معلوم مى شود اين سنت فراگير شده و به كنيا هم رسيده است!

مقدارى كنار چمن اين مجموعه قدم زديم و نزديك مغرب به مسجد آمده و نماز را به امامت آيةاللَّه رى شهرى اقامه كرديم. مسجد جعفرى نايروبى بسيار تميز بود. در ابتداى ورود به مسجد حوضچه اى وجود داشت كه پاهاى خود را در آن قرار داده، مى شستند و سپس وارد مسجد مى شدند.

پس از اقامه جماعت كه با رسوم خاصى هم همراه بود و بلافاصله پس از نماز آياتى از قرآن تلاوت مى شد و سپس دعا مى كردند، از ما خواستند تا به حسينيه برويم. شب جمعه بود. حجةالاسلام والمسلمين آقاى مرتضى مرتضى از روحانيون فاضل لبنانى مقيم كنيا هم در آن جا حضور يافتند. اول از اين جانب خواسته شد تا سوره يس را قرائت كنم. سپس دعاى كميل توسط آقاى مرتضى مرتضى خوانده شد و پس از آن آقاى محمد شريف مهدوى به زبان انگليسى سخنرانى كرد و پس از آن نيز سفره انداخته و همگى شام خوردند و ما با حاضران خداحافظى كرده به

ص: 62

محل اقامت خود برگشتيم.

خوجه ها افرادى منظم، دقيق و داراى موقعيت خوب و توان بالاى اقتصادى هستند و در كشورهاى آفريقايى از نفوذ خاصى برخوردارند.

حركت به سمت مومباسا

صبح روز جمعه 10/ 6/ 85 پس از آن كه نماز صبح را در رزيدانس سفارت اقامه كرديم و پس از صرف صبحانه آقاى على مددى هم به جمع ما پيوستند و ساعت 30/ 6 دقيقه صبح به طرف فرودگاه حركت كرديم تا عازم مومباسا شويم. خوشبختانه مسير خلوت بود و هنوز مردم به خيابان ها نيامده بودند. نيم ساعت در راه بوديم. جلو سالن فرودگاه، جمعيت زيادى در صف بودند و منتظر بازرسى و اذن ورود! و گرچه به هيأت پيشنهاد دادند خارج نوبت داخل شوند، ليكن آقاى رى شهرى اظهار داشتند كه ضرورت ندارد، ما هم در صف قرار مى گيريم.

بازرسى ها سخت و حساب شده بود، دليل آن هم انفجارهايى بوده كه چند سال قبل در كنيا صورت گرفت و محل سفارت آمريكا در اين كشور ويران شد. به همين دليل و نيز دلايل امنيتى ديگر مراقبت هاى امنيتى شديدى در فرودگاه ها و ديگر مراكز دولتى اعمال مى شود.

پس از بازرسى و عبور از گيت وارد سالن فرودگاه شديم. كارت پرواز را دوستان قبلًا گرفته بودند و زمان سوار شدن به هواپيما فرا رسيد و ما را به بيرون سالن هدايت كردند. عجيب اين بود كه ماشين براى سوار شدن نبود و مسير سالن تا محل پارك هواپيما را پياده طى كرده، سوار هواپيماى 747 كنيا شديم.

ص: 63

افراد زيادى كه بخش عظيمى از آنها توريست بودند، پيش از ما داخل هواپيما آمده بودند و پس از جلوس سرنشينان، ساعت 45/ 7 دقيقه به وقت محلى، هواپيما به طرف مومباسا كه از شهرهاى مهم و مسلمان نشين كنيا مى باشد حركت كرد.

در آستانه سوار شدن به هواپيما خبر يافتيم كه آقاى شيخ سليم رئيس هيأت امناى مسجد «پومانى» قديمى ترين مسجد «مومباسا» از دار دنيا رفته است. وى از كسانى بوده كه رسماً اعلام كرده تا زنده است، نخواهد گذاشت وهابى ها به مساجد مسلمانان راه يابند. سعودى ها نيز براى خريد او، بارها پول هاى قابل توجهى فرستاده بودند، اما او هرگز قبول نكرد و همچنان ضد وهابى ماند و با افتخار مُرد.

مومباسا شهرى بندرى است و سواحل بسيار زيبايى دارد. توريست ها از گوشه و كنار دنيا براى بهره گيرى از سواحل زيباى آن همه ساله به اين منطقه سفر مى كنند 90% آنها مسلمان اند و بيشترين جمعيت هاى اسلامى كنيا در اين شهر زندگى مى كنند و حدود يك ميليون نفر هم جمعيت دارد.

آقاى «طيب على طيب» شهردار قبلى مومباسا از علاقمندان به حضرت امام خمينى بوده و در دوران دانشجويى هميشه تصوير امام را در اطاق خود داشته، تا مرتب آن را نگاه كند، به ياد امام باشد و با ياد امام شب ها بخوابد.

پس از ورود به شهر مومباسا با اتومبيل به منزل آقاى «سهيل» يكى از شيعيان اين شهر آمده، ايشان را سوار كرديم و سپس به مقصد «ماتوگا» و شهر «كواله» كه مدرسه علميه اميرالمؤمنين عليه السلام در آن جا است حركت كرديم، حدود دو ساعت رفت و برگشت آن طول كشيد.

ص: 64

آقاى سهيل پيش از اين از تجار اين شهر بوده، امّا متأسفانه به دلائلى فعلًا زندگى اش از رونق افتاده است، ليكن على رغم مشكلاتى كه پيدا كرده، به امور دينى و توسعه حوزه علميه بسيار علاقمند است.

با اتومبيل كنار دريا رسيديم. كشتى بزرگى كنار ساحل در حال پهلوگرفتن بود تا مسافران را با اتومبيل به آن طرف ببرد. جمعيت زيادى هم بدون وسيله نقليه ايستاده و منتظر بودند. كشتى در كنار ساحل پهلو گرفت تا افراد قبلى را پياده كند، جمعيت به حدى زياد بود كه حركت آنها به يك راهپيمايى بزرگ شبيه بود!

منطقه بسيار زيبا و توريستى است و اگر اين جاذبه ها را اروپايى ها در اختيار مى داشتند قطعاً استفاده هاى بهترى از آن مى كردند.

پس از انتقال به آن سوى ساحل، به طرف مقصد حركت كرديم. حدود يك ساعت طى مسير شد تا به مدرسه اميرالمؤمنين عليه السلام رسيديم.

اين حوزه علميه تعداد 110 نفر طلبه مرد و 45 طلبه دختر دارد. آقاى سهيل در توضيحات خود چنين گفت:

شهر مومباسا از نظر سياسى و تاريخى در منطقه شرق آفريقا موقعيت ويژه اى داشته است و اين چنين گفته مى شود كه در آن زمان كه ظلم اموى ها نسبت به اهل بيت عليهم السلام توسعه يافت، جمعى از آنها به اين شهر آمده اند و اطلاعاتى كه در اختيار ما قرار دارد نشان مى دهد كه از نوادگان امام زين العابدين عليه السلام و امام رضا عليه السلام در اين منطقه حضور داشته اند، ليكن متأسفانه فعلًا نشان و آثارى از آنها در دست نيست.

ص: 65

وى افزود:

ما سه نوع شيعه در اين جا داريم:

گروه اول خوجه ها هستند.

گروه دوم كسانى هستند كه پس از تحقيق از تسنن به تشيع گرويده اند.

گروه سوم كسانى كه تلاش مى شود با توجه به ريشه و اصل آنها، به تشيع گرايش يابند.

آقاى سهيل افزود:

با توجه به نكات فوق، من و آقاى «شيخ عبداللهى ناصر» مشورت و تبادل نظر كرديم و تصميم گرفتيم اين مدرسه دينى را ايجاد كنيم. نگرش آقاى عبداللهى ناصر اين است كه ما بايد براى هر منطقه و شهرى قاضى مسلمان داشته باشيم.

طرح اوليه ايشان اين بود كه دانش آموزان، پس از اخذ ديپلم به اين مدرسه بيايند، درس بخوانند و پس از فارغ التحصيل شدن به قوه قضائيه كشور بپيوندند. اما متأسفانه افرادى با اين خصوصيات و شرايط كمتر پيدا مى كنيم.

هم اكنون برنامه ما اين است كه براى همه كسانى كه علاقمند به تحصيل در اين مدرسه هستند، يك دوره سه ماهه بگذاريم و پس از آن افرادى كه در گذراندن دوره موفق بوده اند، گزينش شده، به دوره دوساله بعدى هدايت شوند و پس از طى آن دوره، افراد برتر به مدارس ديگر راه يافته و به جاى ديگر اعزام مى شوند.

براى دوازده نفر از كشيشان مسيحى كه علاقمندند اسلام را بشناسند نيز كلاس گذاشته ايم و بايد بگوييم اين جا زمينه براى اسلام بسيار فراهم است.

ص: 66

ما هم اكنون حدود سه هزار دلار در ماه در اين جا هزينه جارى داريم كه اگر بخواهيم اهداف خود را محقق سازيم اين رقم به ده هزار دلار خواهد رسيد.

غذا و آموزش توسط مدرسه صورت مى گيرد و براى اين كه افراد تحتِ آموزش، نوعى تعهد داشته و بهتر درس بخوانند مبلغ 150 شيلينگ هم از آنها شهريه مى گيريم.

به دليل فقر مالى حاكم بر مردم، اينها دو روز در هفته يعنى روزهاى دوشنبه و پنج شنبه روزه مى گيرند و سحرى و افطارى را ما مى دهيم.

روزهاى ميلاد پيامبر و ائمه عليهم السلام به تمامى اهالى اين دهكده غذا مى دهيم.

و در يك جمله عرض كنم كه اگر در چهل سال آينده حكومت اسلامى و دينى بخواهد تشكيل شود كه شيعيان در آن نقش داشته باشند، قطعاً مديون اين مدرسه خواهد بود.

سپس آيةاللَّه رى شهرى اظهار داشتند:

كار بسيار مهمى را انجام مى دهيد. سعى كنيد به جوان هاى با استعداد بيشتر بها بدهيد. اگر افراد با استعداد گزينش شوند و برنامه ريزى و اهداف شما نيز درست تحقق يابد، مطمئن باشيد به موفقيت هاى بزرگى نائل خواهيد شد.

خداوند پدر شما را كه چنين ايده خوبى داشته، رحمت كند و شما هم كه انگيزه بالايى در ادامه راه ايشان داريد در تحقق نيت خيرتان موفق بدارد.

آقاى رى شهرى سپس تعدادى از كتاب هاى خودشان را به كتابخانه مدرسه و حوزه علميه اميرالمؤمنين عليه السلام اهدا كردند.

ص: 67

آقاى سهيل گفت: ان شاء اللَّه در آينده تلاش مى كنيم تا ميزان الحكمة را به زبان سواحلى ترجمه كنيم، البته بخشى از آن نيز هم اكنون ترجمه شده است و ما آماده ايم تا كتاب هاى دارالحديث را ترجمه نموده و در اين منطقه توزيع كنيم.

آقاى رى شهرى از اين پيشنهاد استقبال كرده و گفتند ما هزينه ترجمه را مى دهيم، شما نيز هزينه نشر آن را برعهده بگيريد آقاى سهيل از اين پيشنهاد استقبال كرد و مقرر گرديد كتاب هاى بيشترى براى اين مدرسه ارسال و آنان نيز نسبت به ترجمه اقدام كنند.

سپس نزد طلاب پسر و دختر رفته آقاى رى شهرى براى آنها كمى صحبت كردند و مبلغى در حدود يك هزار و پانصد دلار به آقاى سهيل دادند تا در بين طلاب پسر و دختر تقسيم كنند. نام اين جا را «مهدى تراست» گذاشته اند و مجموعه را وقف كرده اند.

بعضى جوانان نارگيل هاى تازه را كه از درخت جدا كرده بودند با شيوه خاصى آماده كرده براى نوشيدن شيره داخل آن هديه مى دادند و اين پذيرايى آنان از هيأت بود.

واقعاً شرايط زندگى در آن جا سخت و دشوار است. امكانات كم، نبود بهداشت مناسب، نداشتن امكانات لازم، همه از مشكلاتى است كه بايد چاره انديشى شود تا بتوان در اين گونه مناطق مكتب اهل بيت عليهم السلام را رواج داد.

اهميت مسأله زمانى روشن تر مى شود كه بدانيم شهر «مومباسا» با همه موقعيتى كه دارد به دليل مسلمان بودن شديداً محروم نگه داشته شده است.

ص: 68

پس از بازديد از مدرسه و خداحافظى با طلاب، به سوى شهر مومباسا حركت كرديم. آن چه در بين راه و در اطراف مشاهده مى شد، فقر و محروميت و سوء تغذيه و نبود امكانات رفاهى بود. با اين كه منطقه بسيار حاصلخيز است، ولى استعمارگران بلايى به سر مردم آورده اند كه ديدن آن هر انسانى را متأثر و غمگين مى كند.

آقاى على مددى مى گفتند:

معمولًا غذاى اين مردم ظهرها كمى ذرت است. گاهى يك عدد ذرت رانصف كرده و دو نفر مى خورند و اگر كمى وضع آنها بهتر باشد از سيب زمينى سرخ شده استفاده مى كنند.

پس از طى مسير، بار ديگر كنار دريا رسيديم و همان برنامه صبح تكرار شد؛ داخل كشتى چهار رديف اتومبيل كنار هم قرار مى گيرند و طبقه دوم كشتى هم مخصوص كسانى است كه بدون اتومبيل سوار مى شوند.

جمعيت انبوهى از مردم سوار بر كشتى شده بودند. حدود بيست دقيقه طول كشيد تا به آن طرف ساحل رسيديم. جالب اين بود كه افراد بدون ماشين، مجانى جابه جا مى شدند، ليكن براى هر اتومبيل حدود يكصد شيلينگ دريافت مى كردند.

از كشتى پياده شده و براى شركت در نماز جمعه به مسجد شيعيان خوجه ها رفتيم. جمعيت خوبى آمده بود. يكى از روحانيون به نام حجةالاسلام آقاى شهيدى، كه تحصيل كرده قم بود امامت جمعه آن جا را به عهده داشت، ايشان پس از ورود هيأت، در خطبه هاى خود از جمهورى اسلامى ايران تجليل كرد و به آقاى رى شهرى و هيأت همراه

ص: 69

نيز خير مقدم گفت.

پس از پايان نماز، مردم با علاقه زياد سراغ آقاى رى شهرى و هيأت همراه آمده و با دست دادن علاقه خويش را ابراز مى كردند. فضايى بسيار صميمى و جالب توجه بود.

ديدار با قاضى القضاة و جمعيت علماى مومباسا

پس از شركت در نماز جمعه، براساس برنامه قبلى براى ديدار با آقاى «چيف قاضى» قاضى القضاة كنيا و نيز ديگر علماى اهل سنت شهر به محل «جمعيت علماى مومباسا» آمديم. سفير كنيا در تهران نيز در جلسه حضور داشت. در ابتدا آقاى پروفسور عبدالقادر محمد، رئيس بنياد خيريه و رئيس دانشكده اسلامى مومباسا با مزاح سخن خود را آغاز كرد و گفت:

بهترين راه براى خراب كردن اين مجلس اين است كه من اين جا صحبت كنم!

وى سپس اظهار داشت:

از فرصتى كه براى ما پيش آمده، تا شما را در جمع خود ديدار كنيم و آقاى «چيف قاضى» قاضى القضاة كنيا نيز از سوى همه ما اين ميهمانى را ترتيب داده اند خرسند و خوشحالم.

وى خطاب به آقاى رى شهرى گفت:

كارى را كه شما در گسترش فرهنگ دين انجام مى دهيد كار بسيار ارزشمندى است. از خداوند مى خواهيم تا شما را در اين راه بيش از پيش موفق بدارد.

ص: 70

آقايان: على عباس سفير كنيا در تهران، آقاى قاضى احمد، آقاى صالح شيخ حسن رئيس هيأت امنا، آقاى عبدالقادر محمد رئيس دانشگاه و رئيس جمعيت اصلاحى در كنيا، حسين احمد حسين از اداره اوقاف، عبداللَّه خطيب على محمد، محمد خيبر پروفسور و استاد دانشگاه، آقاى زبير حسين، آقاى محمد احمد عبدالرحمان، آقاى حسن على مدرس مدارس دينى، آقاى عبدالرحمان ندوى، آقاى على ديرانى قاضى و مدرس، آقاى خميس عبداللَّه، و آقاى عبدالحميد عضو شوراى عالى مسلمانان و شهردار سابق مومباسا جمعى از حاضران در جلسه بودند.

ص: 71

ص: 72

ص: 73

آن گاه آقاى «چيف قاضى» قاضى القضاة به آقاى رى شهرى و همراهان خير مقدم گفت و از حضور ايشان و هيأت همراه اظهار خرسندى كرد و نكاتى را در زمينه اسلام، مسلمانان و لزوم همكارى متقابل با يكديگر بيان داشت. سپس آقاى رى شهرى مطالبى را بدين شرح بيان داشتند:

بنده از اين كه توفيق يافتم در جمع علما، قضات و اساتيد حضور پيدا كنم و با آقاى «چيف قاضى» ديدار داشته باشم، خرسند و خوشحالم و اميدوارم اين ديدارها مقدمه تقويت هرچه بيشتر روابط سياسى و فرهنگى دو كشور باشد.

در حال حاضر جهان اسلام نياز فراوانى به وحدت كلمه دارد و اگر امروز ملل مسلمان با يكديگر متحد باشند، كارهاى بسيار بزرگى را مى توانند براى جهان اسلام انجام دهند.

دشمنان اسلام از ديرباز تلاش كرده اند تا ميان مسلمان ها تفرقه ايجاد كنند و از اين طريق منافع خود را تأمين كنند. متأسفانه عده اى هم ناآگاهانه و بعضى آگاهانه در خدمت اين هدف شوم قرار گرفته اند و آب به آسياب دشمن مى ريزند. اگر مسلمانان، امروز وحدت داشتند، مردم مظلوم فلسطين اين چنين تحت فشار ظلم اسرائيل قرار نمى گرفتند.

شما در روزهاى اخير مشاهده كرديد كه جمع كوچكى از مسلمانان به نام حزب اللَّه لبنان چگونه در برابر قدرت شيطانى اسرائيل ايستادند و پيروز شدند و به اسلام و مسلمانان آبرو بخشيدند.

امام خمينى قدس سره بارها فرمودند: كليد حل مشكلات جهان اسلام وحدت كلمه و وحدت امت اسلامى است و اگر اين مشكل حل

ص: 74

شود، همه مشكلات فرهنگى، اقتصادى و سياسى جهان اسلام قابل حل خواهد بود.

ايشان سپس گزارشى از چگونگى فعاليت هاى مؤسسه علمى فرهنگى دارالحديث به حاضران ارائه داده و از آقاى چيف قاضى و حاضران بار ديگر تشكر كردند.

پس از سخنان ايشان آقاى پروفسور اظهار داشت:

ما بايد ارتباط بين خودمان را حفظ كنيم و اين يك امر مهم و حياتى است، آن چه شما درباره وحدت كلمه بيان كرديد من به عنوان رئيس دانشكده اسلامى مومباسا به خوبى درك مى كنم و اميدوارم ارتباطى قوى ميان اين دانشكده و مؤسسه علمى فرهنگى دارالحديث ايجاد شود و آقاى على عباس سفير كنيا در تهران هم موضوع را پيگيرى و دنبال كنند.

آن چه من در اين دانشكده دنبال مى كنم، گزينش دانشجويان از ميان نيروهاى مستعد همه مذاهب اسلامى است تا با ارائه دروس مقارنه اى، زمينه را براى ايجاد وحدت فراهم سازم.

ما مى دانيم كه غرب در تلاش است تا از اسلام انتقام بگيرد و به همين منظور كوشش مى كند تا يك چهره منفى از اسلام به جهان ارائه نمايد، شما خوب مى دانيد آن زمانى كه اروپا در توحش بود ما مدارس و دانشگاه هايى در اسپانيا و قرطبه داشتيم، يهودى ها و مسيحى ها روزى بايد بفهمند كه تا چه حد به اسلام و مسلمانان بدهكارند و مديون آنها هستند. علم و دانش از اسلام شروع گرديد و سپس به خارج رفت.

وى سپس مزاح كرده و گفت: من مى توانم دو ساعت ديگر صحبت كنم، اما چون ناهار آماده است، شما را براى غذا دعوت مى كنم.

ص: 75

پس از پايان صحبت ايشان، همگى ناهار را ميل نموده، كتب اهدايى آقاى رى شهرى به آقاى «چيف قاضى» تقديم گرديد و با آرزوى روابط خوب و بهتر و تشكر مجدد از حاضران، خداحافظى كرده، به منزل آقاى سهيل آمديم.

ديدار با شيخ عبداللهى ناصر

در منزل آقاى سهيل پذيرايى مختصرى از حاضران به عمل آمد.

سپس اقاى عبداللهى ناصر كه از خطبا و علماى مهم اهل سنت مومباسا بوده و در سال 1975 ميلادى شيعه شده است، به ديدار آقاى رى شهرى آمد. اين پيرمرد عالم، در سال 1975 ميلادى شيعه شده، لكن ناچار بوده تا سال 1977 ميلادى تشيع خود را پنهان كند. اما از آن به بعد رسماً تغيير مذهب خود را اعلام كرده است. وهابى ها و مراكز وابسته به آنها در عربستان فعاليت هاى زيادى بر ضدّ او انجام داده اند و از راه تطميع و تهديد تلاش كرده اند وى را برگردانند كه موفق به اين كار نشده اند.

ايشان در زمينه دليل گرايشش به تشيع گفت:

من با فضايل امير مؤمنان على عليه السلام آشنا شدم و بعد آن را با ديگر صحابه مقايسه كردم و اين شبهه براى من ايجاد شد كه چرا با وجود اين همه امتياز از وجود على بن ابى طالب عليه السلام براى رهبرى امت اسلامى كمتر استفاده شد؟ به تدريج احساس كردم على بن ابى طالب عليه السلام اولين است، نه چهارمين. از يك عالم سنى مسأله را پرسيدم، ولى پاسخ خود را نيافتم. مدتى بعد كتاب الغدير مرحوم علامه امينى به دستم رسيد. جلد اول آن را كه خواندم به حقانيت

ص: 76

شيعه پى بردم. سپس به مسجد شيعيان رفتم و پس از آن هم كتاب هاى زيادى خواندم و بالاخره شيعه شدم.

ايشان يك دوره هم نماينده مجلس و امام جمعه مسجد جامع مومباسا بوده است. مردى بسيار دوست داشتنى بود و اين ديدار هم از خاطره انگيزترين ديدارهاى سفر. ملاقات پايان يافت و ما براى برنامه بعدى كه ديدار از باغ تمساح ها بود حركت كرديم.

ديدار از باغ تمساح ها

فضاى وسيعى را به صورت بركه بركه ايجاد كرده اند كه در هر قسمت تعدادى تمساح براساس سن آنها نگهدارى مى شود. از تمساح هاى يك تا دوساله تا تمساحى كه گفته مى شد يكصد سال عمر دارد! نام اين تمساح را «بيگ ددى» يعنى پدربزرگ گذاشته بودند. كمى كه جلوتر رفتيم، گفته شد الان زمان غذا دادن به تمساح ها است. مرد رنگين پوست قوى هيكلى بالاى سكويى كه روى يكى از اين بركه ها ساخته شده بود قرار گرفت و يك مرغ مرده اى را با قلاب سر يك نخ آويزان كرده، آن را نزديك آب مى آورد. تمساح ها هم براى خوردن آن از آب بالا آمده، حمله مى كردند و بالاخره يكى از آنها گوى سبقت را ربوده و آن مرغ را مى گرفت و مى خورد.

منظره اى زيبا، ديدنى و هيجان انگيز بود. از جمله اطلاعاتى كه درباره تمساح ها ارائه مى دادند يكى اين بود كه بزرگ ترين تمساح موجود در اين مجموعه يكصد سال عمر، هشتصد كيلو وزن دارد و دو تمساح ماده به عنوان همسر او را همراهى مى كنند و او از خطرناكترين نوع

ص: 77

تمساح ها است.

معمولًا تمساح هاى نر عمر طولانى پيدا مى كنند، اما تمساح هاى ماده بين 35 تا 40 سال بيشتر عمر نمى كنند. تمساح هاى ماده هر بار 36 تخم مى گذراند كه دوبرابر تخم مرغ معمولى است و جالب اين كه تمساح ها زبان ندارند!

نيم ساعتى را در اين باغ بوديم، سپس به طرف فرودگاه حركت كرديم.

مغرب بود كه به فرودگاه رسيديم. همان جا كنار چمن، حصيرى پهن كرده، نماز را به امامت آقاى رى شهرى خوانديم و وارد سالن فرودگاه شديم.

در فرودگاه بازرسى ها شديد بود. بعضى از مردم پس از گذشتن از گيت بازرسى، مجبور مى شدند كفش و كمربند خود را نيز درآورند و تفتيش بدنى شوند.

پس از بازرسى از گيت اول، براى ورود به سالن انتظار يك بار ديگر بازرسى صورت مى گرفت. از آن جا هم گذشتيم و پياده به سمت هواپيما حركت كرديم. با گذشتن از اين هفت خان، ساعت 30/ 8 دقيقه به مقصد نايروبى حركت كرديم و يك ساعت بعد وارد فرودگاه اين شهر شديم.

از فرودگاه تا رزيدانس حدود نيم ساعت راه بود. نزديك ساعت 10 وارد رزيدانس شده و پس از خوردن كمى غذا به استراحت پرداختيم تا خداوند فردا را براى ما چگونه مقدر كرده باشد؟

شنبه 11/ 6/ 85

ساعت 30/ 9 دقيقه صبح روز شنبه به طرف رايزنى فرهنگى جمهورى اسلامى ايران حركت كرديم. رايزنى در طبقه يازدهم ساختمانى مرتفع

ص: 78

واقع شده و در زمينه هاى مختلف فرهنگى فعاليت دارد، در نيم طبقه هم كف نيز كتابخانه خوبى ايجاد كرده اند كه افراد براى مطالعه مراجعه مى كنند. نمايشگاه مختصرى هم از كتب آقاى رى شهرى برگزار كرده بودند.

از طبقه يازدهم بسيارى از مراكز اطراف از جمله دانشگاه نايروبى كاملًا پيدا بود.

رايزنى فعاليت خوبى دارد؛ مجله اى با نام «GUIDE» كه به معنى راهنما است منتشر مى كند. آقاى على مددى مأموريتشان پايان يافته و آقاى فرحناك به جاى ايشان آمده اند.

ساختمان اجاره اى است و همه ماهه حدود 2000 دلار اجاره مى دهند. نزديك به 1900 دلار هم هزينه هاى شارژ وغيره دارد. 20 بچه يتيم را هم تحت پوشش قرار داده اند كه ماهيانه هزار شلينگ به آنها مى دهند.

از آن جا به سفارت جمهورى اسلامى ايران رفتيم. ساختمانى دوطبقه و نسبت به ساختمان ديگر سفارتخانه ها متوسط بود. حدود 4000 متر مساحت دارد. حجةالاسلام والمسلمين آقاى محمد شريف مهدوى كه چند سال در كنيا سفير بوده اند با ورود به ساختمان، خاطرات گذشته خود را مرور كرده، اطاق ها را نشان مى دادند كه در آن اطاق واحد كنسولى مستقر بود، در اين سالن قرائت قرآن جمعى داشتيم و ...

پس از آشنا شدن با كاركنان سفارت به سوى حوزه علميه رسول اكرم صلى الله عليه و آله حركت كرديم.

ص: 79

حوزه علميه رسول اكرم صلى الله عليه و آله

اين حوزه به نام زيباى رسول اكرم صلى الله عليه و آله نامگذارى شده و حجةالاسلام والمسلمين آقاى «مرتضى مرتضى» يكى از فضلاى لبنانى و برادر مورخ بزرگ و نامى شيعه، علامه جعفر مرتضى هستند. ايشان سال هاست كه در كنيا حضور دارند و اين حوزه را اداره مى كنند. قبلًا اين مجموعه حالت حوزوى داشته، ليكن فعلًا حالت آكادميك پيدا كرده است. اين حوزه در منطقه اى به نام «لانگاتا» در حومه نايروبى واقع شده است. مساحت آن حدود 32000 متر مربع و 280 نفر طلبه دارد. بيش از 70% آنها علوم دينى را همراه با دروس ديگر فرامى گيرند. و پس از چهار سال تحصيل مى توانند در دانشگاه هاى ديگر و يا حوزه علميه قم ادامه تحصيل دهند.

اين مجتمع مجهز به آموزشگاه هاى بيولوژى و فيزيك است. كلاس ها تميز و مجهز است. خوابگاه خوبى دارد. همه دانش آموزان پسر هستند.

خوابگاه ها به نام شيخ مفيد و امام خمينى قدس سره نامگذارى شده و در هر اطاق شش نفر استراحت مى كنند. تخت هاى دونفره در اطاق ها گذاشته اند كه براى خواب از آنها استفاده مى شود.

هزينه مؤسسه در سال، نزديك 5 ميليون شيلينگ يعنى حدود 120 هزار دلار است كه 60% را از محصلين مى گيرند و 40% را خودشان تأمين مى كنند. اين بنا حدود 17 سال است ساخته شده و در طبقه فوقانى آن خوابگاه و كتابخانه قرار دارد. سالن سخنرانى خوبى دارد. كتابخانه دارد، اما غنى نيست. فعلًا نزديك به 3500 جلد كتاب بيشتر ندارد كه بخشى از آنها هم كتب درسى است. در ابتداى كار نزديك به يك ميليون دلار هزينه احداث اين بنا شده كه بخش قابل توجهى از هزينه ها را ايرانيان

ص: 80

نيكوكار پرداخت كرده اند.

اين مجموعه با 32 نفر پرسنل اداره مى شود. مسجد خوب و تميزى هم با نام حضرت فاطمه عليها السلام در وسط مجتمع ساخته اند كه نماز جمعه توسط آقاى «مرتضى مرتضى» در همين مسجد روزهاى جمعه اقامه مى شود.

آقاى مرتضى مرتضى تصميم دارند در محل سابق خوجه ها كه به زودى به ايشان واگذار مى شود، مدرسه اى هم براى دخترها ايجاد كنند و جالب اين كه شيعه و سنى در اين مدرسه در كمال صميميت با يكديگر درس مى خوانند و زندگى مى كنند.

سال تحصيلى را در سه ترم سه ماهه برگزار مى كنند و سه ماه هم تعطيلى دارند. هزينه تحصيل در هر ترم حدود 25000 شيلينگ است كه شامل كتاب و دفتر و غذا و خوابگاه مى شود. كلنگ اين مدرسه را آيةاللَّه توسلى از اعضاى محترم دفتر حضرت امام خمينى قدس سره زده اند و آقاى شريف مهدوى هم در كمك به آن نقش قابل توجهى داشته اند.

نزديك اذان ظهر يكى از مدرسان جوان مدرسه همراه با دخترخانمى كه لباس عروسى به تن داشت وارد مجتمع شدند. آقاى «مرتضى مرتضى» به وكالت از طرف داماد و آقاى رى شهرى به وكالت از طرف عروس خانم صيغه عقد را جارى كردند. مبلغ مهريه حدود ده هزار شيلينگ بود.

عروس خانم «زهوره بنت رجب» و داماد «سليمان چيتالا» نام داشتند و هركدام يكصد دلار يعنى معادل كل مهريه از آيةاللَّه رى شهرى هديه گرفتند و اين عروس و داماد خوش شانس كه عقدشان در مسجد خوانده شد به خانه بخت رفتند.

پس از اقامه نماز به باغى كه روبه روى حوزه قرار داشت آمديم و ناهار

ص: 81

را در فضايى زيبا و باصفا خورديم و به رزيدانس بازگشتيم. بعد از ظهر شنبه 11/ 6/ 85 طبق برنامه به منطقه معروف به چهارده آبشار كه در 50 كيلومترى نايروبى واقع شده رفتيم. ترافيك مسير بسيار سنگين بود، اما اطراف آن همه جا سرسبز و زيبا و پر از درخت هاى گوناگون.

در طول مسير، مناطقى با نام «كبيرا» به چشم مى خورد كه كپرنشين ها در شرايطى بسيار سخت و دردناك آن جا زندگى مى كردند. حلبى آبادها، كلبه هاى محقر و كوچك وفاقد امكانات رفاهى.

در سمت راست جاده يك استاديوم ورزشى كه توسط چينى ها ساخته شده بود وجود داشت. اين استاديوم با بيگارى از زندانيان احداث گرديده و هم اكنون نيز چينى ها فعاليت هاى گسترده اقتصادى در كنيا دارند و رفته رفته بسيارى از مراكز اقتصادى اين كشور را در اختيار گرفته اند. كمى جلوتر دانشگاه «كنياتا» قرار داشت كه در آن 24000 دانشجو مشغول به تحصيل اند. در ميانه راه آيةاللَّه رى شهرى از آقاى رئيسى سفير محترم جمهورى اسلامى ايران در كنيا پرسيدند بهترين صفتى كه در مردم كنيا سراغ داريد چيست؟ و ايشان پاسخ داد: بهترين صفت اين مردم قانع بودن آنها به آن چيزى است كه دارند.

در طول مسير، مزارع زيباى آناناس و چاى فراوان به چشم مى خورد.

آناناس هم برخلاف تصور مردم كه آن را ميوه درختى مى دانند، به صورت بوته اى در زمين كاشته مى شود. شايان ذكر است كه اين مزارع بيشتر دست اروپايى ها است و مردم بومى منطقه از آن بى بهره اند.

در وسط راه منطقه اى بود كه چهار آبشار در كنار هم با ارتفاعى حدود ده متر قرار داشت و در محوطه چمن آن، در چند چادر سفيدرنگ مراسم

ص: 82

عروسى برپا بود. آقايى هم به زبان سواحيلى براى حاضران جُك تعريف مى كرد تا شركت كنندگان در عروسى را شادمان كند.

سپس براى بازديد از 14 آبشار حركت كرديم. ليكن متأسفانه به دليل گم كردن راه و على رغم جستجو و پرسش از رهگذران، نتوانستيم آن را پيدا كنيم و به ناچار برگشتيم!

از خاطرات شيرين اين مسير اين بود كه دوستان همه از آقاى مهدوى مى پرسيدند پس اين 14 آبشار كه مى گفتيد كجاست؟ آيا اصلًا چنين جايى وجود دارد؟ واقعاً احتمال نمى دهيد 14 آبشار را درخواب ديده باشيد و ...

به هرحال مزاح در سفر عاملى است كه هم سفران را از خستگى نجات داده، سفر را شيرين مى كند. در ميانه راه از آقاى على مددى خواستم تا برخى نكات مهم مربوط به كنيا را تعريف كنند. ايشان اظهار كردند:

در منطقه لامو كه مسلمان نشين است، از طريق توريست ها مردم به اعتياد و فحشا كشيده شده اند. ايدز در آن جا بيداد مى كند.

زمين هاى حاصلخيز منطقه را ارزان از مسلمانان خريدارى مى كنند و منطقه اى كه حدود 90% مسلمان داشته، هم اكنون به 60% تقليل پيدا كرده اند و ...

يكشنبه ساعت 45/ 8 براى بازديد از باغ وحش نايروبى حركت كرديم.

خيابان منتهى به رزيدانس يكى از زيباترين مناظر را داراست. درجه حرارت نيز حدود 17 درجه سانتيگراد است.

با گذشت حدود نيم ساعت به باغ وحش رسيديم. 740 شيلينگ براى توريست ها و 300 شيلينگ براى افراد مقيم ورودى مى گيرند.

ص: 83

محوطه بسيار قشنگ و زيباست و در هر بخشى حيوانى نگهدارى مى شود. حيواناتى كه ما در اين باغ وحش ديديم به ترتيب عبارت بودند از:

اسب آبى، شترمرغ، گوزن، گاو وحشى، كفتار، ميمون هاى كلمبيايى(يك ميمون با دو زن)، گورخر، كرگدن، شير، گوزنى كه در نزاع شاخش شكسته شده بود، پلنگ چيتا و تمساح.

اين باغ وحش در نزديكى «نَشنال پارك» نايروبى واقع شده كه در جهان مشهور است، ليكن متأسفانه به دليل كمى وقت، هيأت امكان ديدار از آن را نيافت و اين كمبودى بود كه در سفر احساس كرديم كه به دليل نداشتن زمان ناچار به پذيرش آن شديم!

در بين راه مسجدى بود به نام مدينه سِنْتر نايروبى كه مربوط به بلوچ هاى ايران است. البته بسيارى از اينها شايد زبان بومى خود را فراموش كرده باشند، زيرا حدود 600، 700 سال قبل به اين كشور مهاجرت كرده اند.

آنها در ابتدا به مومباسا آمده اند، ولى بعد در كشور پخش شده اند، البته آداب و رسوم بلوچ هاى ايران را حفظ كرده اند. پيرمردها هنوز بلوچى مى دانند، ولى جوان ها فقط انگليسى و سواحيلى بلد هستند. در مومباسا خيابانى به نام بلوچى ها وجود دارد. رئيس اين ها آقاى مراد بلوچى است.

سپس به منطقه «كبيرا»، منطقه فقيرنشين نايروبى كه اغلب مسلمان هستند رفتيم. منطقه اى بسيار غمبار است. شيعه هم دارند. ايدز و فساد نيز در اين جا بيداد مى كند. در وسط اين منطقه كليساهاى متعددى درست

ص: 84

كرده اند. عده اى از مبشرين مسيحى ميان اينها آمده و در بين آنها زندگى مى كنند و آنان را به مسيحيت دعوت مى كنند. اين منطقه بسيار ناامن است.

معمولًا از بعد از ظهر كسى جرأت نمى كند در اين بخش حضور يابد.

دولت نيز به ديپلمات ها توصيه مى كند در اين مناطق حضور پيدا نكنند. هر كليسا يك مدرسه، يك مهدكودك و يك درمانگاه هم دارد.

درست در همسايگى «كبيرا» منطقه اعيان نشين شهر است و منطقه كاخ نشين و كوخ نشين دقيقاً همين جا تحقق پيدا كرده است. مناطق فقيرنشين در قلب شهر قرار دارد. پس از ديدار از اين منطقه براى خريد چاى به يكى از فروشگاه هاى شهر رفتيم. اجناس نسبت به ايران و برخى كشورهاى منطقه گران تر است و ما فقط قدرى چاى خريدارى كرده، به سمت رزيدانس برگشتيم. نماز ظهر و عصر را خوانده، ناهار را همراه با دوستان ميل كرده و كمى استراحت كرديم و براى حركت آماده شديم.

ساعت 40/ 3 دقيقه بعد از ظهر از رزيدانس به طرف فرودگاه حركت كرديم. ساعت نزديك چهار بعد از ظهر بود كه به فرودگاه رسيديم. قبل از آمدن ما آقايان على مددى و مدينه نگاه زحمت كشيده، ساك ها را تحويل داده و كارت هاى پرواز را گرفته بودند، لذا وقتى رسيديم بدون معطلى همراه با آقاى رئيسى سفير محترم و برخى از دوستان سفارت وارد سالن بازرسى شده و تا ساعت پنج به گفتگو پرداختيم. آن گاه با آقايان خداحافظى كرده به سالن انتظار آمديم و ساعت 30/ 5 دقيقه وارد هواپيماى بوئينگ 767 «كنياايرويز» گرديده و با 15 دقيقه تأخير يعنى ساعت 45/ 5 دقيقه به سمت سودان حركت كرديم.

هواپيماهاى كنيايى، تميز و جديد و از امكانات خوبى برخوردار است

ص: 85

و در چند پروازى كه ما داشتيم تأخير قابل توجهى نداشتند.

به هرحال عمر چهار روزه سفر به پايان رسيد و با توكل بر خداوند سفرى ديگر را به يك كشور آفريقايى ديگر آغاز خواهيم كرد.

جمع بندى سفر به كنيا

اين سفر در چهار روز و دو شب انجام شد و ما تقريباً سه روز فرصت داشتيم، چون صبح روز اول تا ظهر استراحت كرديم و عصر روز چهارم هم در راه بازگشت بوديم.

نكات قابل توجه:

در اين سفر هشت ديدار علمى و فرهنگى به شرح ذيل انجام شد:

1- ديدار با شوراى مسلمانان نايروبى؛

2- ديدار با جمعى از جوانان شيعه انصارالمهدى؛

3- بازديد از مدرسه اميرالمؤمنين عليه السلام در مومباسا و ديدار با طلاب پسر و دختر اين مدرسه؛

4- حضور در نماز جمعه مسجد شيعيان و خوجه ها در مومباسا؛

5- ديدار با آقاى عبداللهى ناصر، عالم و خطيب معروف مومباسا كه قبلًا سنى مذهب بوده و اكنون به مذهب اهل بيت عليهم السلام گرويده است؛

6- ديدار با قاضى القضات و جمعى از علما و فرهيختگان مومباسا؛

7- ديدار از مدرسه رسول اكرم صلى الله عليه و آله و آقاى مرتضى مرتضى؛

8- بازديد از مجموعه فرهنگى مذهبى آموزشى خوجه ها در نايروبى.

خواندن عقد ازدواج زُهُورا و سليمان در مدرسه رسول اكرم صلى الله عليه و آله.

ملاحظه: شوراى مسلمانان نايروبى افراد روشن فكر و ضد وهابى و

ص: 86

علاقمند به جمهورى اسلامى ايران هستند.

شيعيان خوجه نايروبى افراد نسبتاً ثروتمندى هستند. اگر عالم قوى و باتدبيرى داشته باشند مى توانند تحول آفرين باشند.

شيعيان غيرخوجه هم نياز زيادى به هدايت و رهبرى دارند.

اقدام متفكرانه اقتصادى در جهت ايجاد اشتغال براى شيعيان فقير و ديگر مسلمانان امرى ضرورى و لازم است

برنامه ريزى فرهنگى توأم با تفكر و دقت خصوصاً اگر همراه با ايجاد اشتغال باشد مى تواند تحول فرهنگى عظيمى در اين منطقه در پى داشته باشد.

تلاش براى تأسيس راديو اهل بيت عليهم السلام در نايروبى از اهم واجبات است كه صدا و سيما بايد براى آن اقدام كند.

مدرسه رسول اكرم صلى الله عليه و آله در نايروبى كه توسط آقاى سيد مرتضى مرتضى اداره مى شود يك اقدام زيربنايى و اساسى است كه بايد حتماً تقويت شود و در تمام كنيا شعبه داشته باشد.

مدرسه علميه اميرالمؤمنين عليه السلام از هر جهت نياز به تقويت دارد، وضع نظافت و بهداشت اين مدرسه فوق العاده تأسف بار است. بعيد است طلاب اين مدرسه از استعداد قابل توجهى برخوردار باشند، لذا در اين زمينه هم بايد فكرى كرد.

ديدار با آقاى عبداللهى ناصر بسيار مفيد بود. تحولى كه در ايشان دراثر مطالعه كتاب الغدير و ديگر كتب به وجود آمده نشان مى دهد كه مسؤوليت ما در انتقال فرهنگ اهل بيت عليهم السلام بسيار سنگين است.

قاضى القضات كنيا هم زمينه خوبى براى همكارى دارد.

ص: 87

در مجموع زمينه براى گرايش به مذهب اهل بيت عليهم السلام در كنيا فراهم است نياز به برنامه ريزى و تدبير دارد.

آقاى سهيل اعلام آمادگى كرد كه در زمينه فروش و توزيع كتب دارالحديث و نيز ترجمه آنها به زبان سواحيلى اقدام كند. به ايشان گفته شد هزينه ترجمه آن را مى دهيم، مشروط بر اين كه چاپ كتب با خود آنها باشد.

چند دوره از منشورات دارالحديث بايد براى كتابخانه هاى مدرسه رسول اكرم صلى الله عليه و آله، رايزنى فرهنگى و مدرسه اميرالمؤمنين عليه السلام ارسال گردد.

تعدادى كتاب مناسب و در خور توجه براى قاضى القضات ارسال شود.

نايروبى و مومباسا مناظر زيبا و ديدنى فراوانى دارد. اگر به آنها رسيدگى شود، كمتر از آفريقاى جنوبى نيست. گرچه هواى برخى مناطق آن از آفريقاى جنوبى بهتر است. البته اين قضاوت مربوط به آن چيزى بود كه در اين فصل سال ديديم.

آزادى مذهبى فرصت خوبى براى فعاليت هاى سالم فرهنگى است.

اگر از اين فرصت استفاده نكنيم بى ترديد در قيامت مؤاخذه خواهيم شد.

بيشترين بهره را هنوز در اين كشور فقير، مستكبران بى درد انگليسى و اروپايى مى برند و فحشا و مواد مخدر و عقب ماندگى فرهنگى را به اين منطقه ثروتمند بالقوه و فقير بالفعل صادر مى كنند.

اقدام براى ترجمه آثار دارالحديث به زبان سواحيلى يك اقدام لازم و ضرورى است.

ص: 88

ص: 89

فصل سوم: سودان

آغاز سفر به سودان

ص: 90

ص: 91

ساعت 30/ 2 دقيقه بعد از ظهر روز يكشنبه 12/ 6/ 85 وارد فرودگاه شهر خارطوم پايتخت سودان شديم. آقاى ازهرتجانى وزير ارشاد و اوقاف سودان، آقاى محمد حسن رئيس بعثه حج و عمره سودان، آقاى عامرى سفير محترم جمهورى اسلامى ايران در سودان، حجةالاسلام والمسلمين آقاى انصارى رايزن محترم فرهنگى و جمعى ديگر از مسؤولان سودانى از آيةاللَّه رى شهرى و همراهان به گرمى استقبال كردند.

پس از خروج از فرودگاه در حالى كه توسط يك موتور سوار پليس اسكورت مى شديم، ما را به سالن ورزشى هاشم ضيف اللَّه هدايت نمودند. در اين سالن مسابقه كاراته ويژه جشنواره انتظار در حال برگزارى بود.

پس از استقرار در جايگاه، چند نفر از مربيان به حاضران و به ويژه آيةاللَّه رى شهرى و همراهان خير مقدم گفتند. آقاى عامرى سفير محترم

ص: 92

جمهورى اسلامى ايران نيز چند دقيقه اى به زبان عربى براى حاضران سخن گفت. سپس ورزشكاران به جايگاه دعوت شدند تا جوايزشان را از نماينده محترم ولى فقيه دريافت كنند. كاراته كاران جوان به ترتيب در جايگاه حضور يافته، مدال هايشان را دريافت كردند و در پايان نيز جام «النصر والانتظار» به برندگان اين مسابقه اهدا گرديد.

پس از خاتمه مراسم از سالن بيرون آمده تا به هتل محل اقامت خود برويم. در محوطه پاركِ مقابل سالن ورزشى، مراسم عروسى برپا بود و اين رسمى است كه در برخى كشورها از جمله هند و پاكستان وجود دارد كه در بخشى از چمن پارك ها، چادر مى زنند و مراسم جشن عروسى را برپا مى كنند و بعد از پايان مراسم چادرها را جمع مى كنند و از اين رهگذر زوج هاى جوان كمتر هزينه مى كنند!

سپس همراه با اسكورت به «هاليدى هتل» كه در كنار رود نيل واقع شده و توسط مالزيايى ها اداره مى شود آمديم و چون در هواپيما غذا خورده بوديم، از فرصت استفاده كرده و باتوجه به خستگى راه، به استراحت پرداختيم.

آقاى مدينه نگاه پس از ترخيص بار متوجه شده بود كه دو بسته چاى يك كيلويى را كه از كنيا خريدارى كرده بوديم، در فرودگاه از داخل كارتن برداشته اند! و اين مشكلى است كه متأسفانه در برخى كشورها، خصوصاً كشورهاى توسعه نيافته وجود دارد و گاهى هم اتفاق مى افتد كه ساك همراه مسافر را مى دزدند و ديگر پيدا نمى شود!

ص: 93

سودان در يك نگاه

اطلاعات عمومى

جمهورى سودان با مساحت 2505810 كيلومتر مربع از نظر مساحت دهمين كشور دنيا و بزرگترين كشور قاره آفريقاست كه در منطقه شرق و شاخ آفريقا و در همسايگى نُه كشور آفريقايى مصر، ليبى، چاد، آفريقاى مركزى، كنگو، اوگاندا، اتيوپى و اريتره واقع گرديده و در شمال شرق خود داراى 800 كيلومتر ساحل در درياى سرخ است.

برآورد جمعيت اين كشور براساس آخرين سرشمارى، بالغ بر 35 ميليون نفر و با تركيب 70% مسلمان و 30% مسيحى و آنيميست و متشكل از 597 قبيله از تيره هاى عرب و آفريقايى مى باشد. قبايل عرب عمدتاً در شمال و شرق و تيره هاى آفريقايى در جنوب و غرب سودان متمركز هستند. ميانگين عمر در مردان 57 سال و در زنان 60 سال است. بيش از 40 درصد از مردم سودان زير خط فقر زندگى مى كنند.

مسلمانان اين كشور اكثراً مالكى مذهب و بخش قابل توجهى از آنان تابع فرقه هاى تصوف و مقيد به آداب و رسوم آنان مى باشند. وجود خلاوى قرآن يا همان مكتب خانه هاى قرآنى كه به كودكان خردسال، تلاوت و حفظ قرآن را آموزش مى دهند، از ويژگى هاى جامعه سنتى و مذهبى سودان شمرده مى شود.

زبان و پول رايج

زبان رسمى كشور عربى و زبان انگليسى به عنوان زبان دوم در بخش هاى ادارى و آموزشى كشور رايج مى باشد. زبان رسمى ايالت هاى

ص: 94

جنوبى، انگليسى است.

واحد پول سودان، دينار است و هر دلار آمريكا در حال حاضر 213 دينار مى باشد. هر دينار نيز به 10 جنيه سودانى تقسيم مى شود(هر دلار آمريكا معادل 2130 جنيه است) و على رغم آن كه واحد پول رسمى كشور دينار است، ولى مردم كوچه و بازار و مغازه ها، قيمت هاى خود را به جنيه عرضه مى كنند. براساس موافقت نامه صلح جنوب، در آينده نزديك، واحد پول سودان تغيير خواهد كرد.

تقسيمات جغرافيايى

سودان داراى 26 ايالت است و آن چه به عنوان جنوب سودان شناخته مى شود، شامل 10 ايالت از مجموع 26 ايالت است كه حدود 14 مساحت اين كشور را دربرگرفته و داراى جمعيتى بالغ بر 10 ميليون نفر است كه بيش از 3 ميليون نفر از جنوبى ها به دنبال كار و نيز بر اثر جنگ داخلى گذشته، به شمال سودان كوچ كرده و عمدتاً در حاشيه شهر خارطوم ساكن شده اند. بخش زيادى از مردم جنوب، آنيميست و تعدادى ديگر نيز كه طبقه تحصيل كرده را تشكيل مى دهند مسيحى هستند. مسلمانان نيز در جنوب سودان به عنوان اقليت، از ديرباز ساكن بوده اند.

آب و هوا

آب و هواى سودان در شمال كه پايتخت نيز در آن واقع شده، خشك و گرم و سوزان و تنها دوماه از سال در آن بارندگى محدود وجود دارد، ولى جنوب سودان داراى آب و هواى معتدل استوايى و پوشيده از مناطق

ص: 95

سرسبز و جنگلى است و 6 ماه از سال نيز در آن بارندگى جريان دارد.

موسم بارندگى در سودان از ماه آوريل تا ماه سپتامبر است و نصيب شمال از اين بارندگى نسبت به جنوب آن بسيار كمتر است. آب و هواى خارطوم از اواخر مردادماه تا اوائل اسفند، معتدل بوده، ولى از اسفند تا تيرماه، گرم ترين فصل سال است.

رود نيل بيشترين بستر و درازاى خود را در سرزمين سودان مى پيمايد و پس از آن به سوى مصر روانه مى شود. دو رود نيل آبى و نيل سفيد در ادامه مسير خود در شهر خارطوم به همديگر پيوسته و ادامه مسير خود را در يك بستر مى پيمايند و از اين رو برخى از صاحبنظران سودانى بر اين باورند كه آيه مباركه «مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ» ناظر به برخورد دو رود بزرگ نيل در شهر خارطوم است و به راستى در فصل بارندگى كه ارتفاع رود نيل به بالاترين سطح آن- يعنى عمقِ حدود 20 متر- مى رسد، به دريايى روان مى ماند.

رودخانه نيل، محل تلاقى فرهنگ هاى مختلف قبايل آفريقايى مى باشد و نيل نه تنها قبايل نزديك به خود، بلكه از كشورهاى دوردست خود نيز، قبايل مختلفى را دور خود جمع كرده است؛ حتى قبايل عرب جزيرةالعرب نيز از ديرباز براى رسيدن به نيل، درياى سرخ را پشت سر گذاشته و در اطراف اين رودخانه مأوى گزيده اند.

رسانه هاى سودان

علاوه بر راديو ملى سودان كه بر روى موج هاى MW و FM، پخش مى شود، هفت راديو ديگر بر روى امواج FM به نام هاى قرآن، رابعه،

ص: 96

مانگو، كوثر، اقتصادى(خارطوم اف ام)، قوات مسلحه و ام درمان 100 FM پخش مى گردد. تقويت و پخش راديو مونت كارلو فرانسه، راديو بى بى سى لندن و راديوى DW آلمان در پايتخت بر روى موج FM تنوع ويژه اى به موج FM داده است. سه شبكه تلويزيون دولتى به نام هاى سودان، نيل الازرق و ايالت خارطوم وجود دارد و در اين ميان كانال السودان بر روى ماهواره هاى عربسات، نيل سات و هاتبرد، قابل دريافت است. اخبار سراسرى تلويزيون سودان به وقت محلى در ساعت هاى 10 صبح، 16، 19 و 22 بعد از ظهر پخش مى شود.

16 روزنامه صبحگاهى و بعضاً با تيراژ 50 هزار نسخه به زبان عربى منتشر مى شود كه عبارتند از: الرأى العام، الصحافه، الحيات، اخبار اليوم، الأيام، الوفاق، الوطن، الخرطوم، السودانى، رأى الشعب، الوان، الشارع السياسى، الأضواء، القوات المسلحة و سودان اليوم، الخبر؛ همچنين دو روزنامه به زبان انگليسى به نام هاى خارطوم مانيتور و سودان ويژه منتشر مى شود. روزنامه چاپ عصر در خارطوم وجود ندارد.

براساس گزارش شوراى ملى مطبوعات و رسانه هاى سودان، براى هر 88 نفر سودانى يك روزنامه چاپ مى شود.

بازار و مراكز سياحتى سودان

سودان نيز همانند مصر، داراى اهرام هايى است كه در بخش شمالى آن در منطقه «مروى» و «بجراويه» واقع شده است كه بازمانده فراعنه مصر قديم است كه گستره آن، بخش هايى از سودان را نيز دربرمى گرفت. در پايتخت، موزه اى در ام درمان است كه به بيت الخليفه(منزل

ص: 97

عبداللَّه التعايشى رهبر مبارزات مردم سودان عليه استعمار انگليس در اواخر قرن 18 ميلادى) معروف است و ادوات جنگى آن دوره به نمايش گذاشته شده است. موزه ملى سودان واقع در شهر خارطوم و موزه تاريخ طبيعى واقع در دانشگاه خارطوم، از ديگر مراكز ديدنى مى باشد. رود نيل هم با وجود قايق ها و زورق هاى مختلف براى جابه جايى مسافرين، مناظر زيبايى براى تفرج و ديدن دارد. محل تلاقى دو رود بزرگ نيل آبى و سفيد هم ديدنى مى باشد.

شايان ذكر است پايتخت سودان از سه شهر و منطقه بزرگ و جداى از هم تشكيل شده است: ام درمان، خارطوم بحرى و شهر خارطوم كه دو رود بزرگ نيل آبى و نيل سفيد حد فاصل اين سه بخش پايتخت را تشكيل مى دهد. فرودگاه بين المللى و نيز مراكز دولتى در شهر خارطوم و تنها ساختمان مجلس ملى سودان(پارلمان) نيز در شهر ام درمان واقع شده است.

مراكز خريد پايتخت را بازارهاى ام درمان، بحرى، سوق الشعبى و سوق العربى و شارع جمهورى در خارطوم و نيز مركز بزرگ تجارى عفرا تشكيل مى دهند. كالاهاى چينى، بازارهاى سودان را فراگرفته است.

صنايع دستى سودان شامل ساخته هايى از عاج فيل، استخوان شتر و چوب آبنوس در شكل هاى مختلف تزيينى همچون تسبيح و عصاى آبنوس و نيز كيف هاى دستى زنانه ساخته شده از پوست مار، تمساح و سوسمار است. چاى ترش مكه كه در سودان به چاى كركدى معروف و از كيفيت بى نظيرى برخوردار است بهترين سوغاتى سودان محسوب مى شود كه به صورت فله و بسته بندى شده به وفور يافت مى شود.

ص: 98

در بازار ميوه بيش از 30 نوع مانگو(انبه) در فصل هاى مختلف سال يافت مى شود. ميوه هاى موز، گريب فوروت، پرتقال، جفافه و ميوه هاى صيفى سودان از كيفيت بالايى برخوردار است و موز ارزان ترين ميوه در بازار است كه هركيلو آن 1200 جنيه مى باشد.

خارطوم از مراكز تفريحى قابل ذكرى برخوردار نيست. دو پارك بزرگ در سطح شهر وجود دارد كه ورودى آن دو دلار است. هتل هاى قديمى پالاس، هيلتون، مريدين و ويلا هتل از بهترين هتل هاى شهر خارطوم است كه كيفيت هتل هيلتون به عنوان پنج ستاره و گران ترين هتل، در حد يك هتل درجه سه در بحرين است. هزينه تماس با ايران در سودان دقيقه اى 160 دينار(75 سنت آمريكا) است كه اين هزينه در هتل از 20% افزايش برخوردار است.

تاريخ سياسى

تاريخ سياسى سودان را مى توان به سه دوره حاكميت عثمانى ها، استعمار انگليس و حاكميت مشترك انگليس و مصر و دوره پس از استقلال تقسيم نمود. سودان در سال 1956 از حاكميت مشترك انگليس و مصر بر اين كشور، استقلال يافت و روز اول ژانويه به عنوان روز ملى و سالروز استقلال، رسماً جشن گرفته مى شود. دوره هاى حاكميت از زمان استقلال سودان تاكنون عبارتند از:

حكومت اسماعيل الأزهرى(حزب اتحاد دموكراتيك) 1956- 1958، حكومت ژنرال ابراهيم عبود 1958- 1964، حاكميت احزاب 1964- 1969، حكومت ژنرال جعفر نميرى 1969- 1985،

ص: 99

كودتاى ژنرال سوارالذهب در 1985 و تشكيل دولت انتقالى توسط وى تا 1986، حاكميت احزاب(حزب امت) 1986- 1989 و كودتاى نجات ملى انقاذ(جنبش اسلامى سودان) توسط ژنرال عمر حسن احمد البشير و به قدرت رسيدن نظاميان در 30 ژوئن 1989 و اداره شورايى كشور تا سال 1993 م و منصوب شدن ژنرال عمر البشير از سوى شوراى نجات ملى به عنوان رييس جمهور در سال 1993 م؛ كه ادامه رياست جمهورى البشير يك بار در سال 1996 م و بار ديگر در سال 2000 م با برگزارى انتخابات رياست جمهورى و كسب اكثريت آراء ادامه يافت. به دنبال امضاى موافقتنامه صلح با جنوب، طرفين صلح توافق كردند تا البشير تا پايان دوره شش ساله انتقالى تا سال 2009 م، رياست جمهورى را همچنان برعهده داشته باشد.

با نگاهى به دوره هاى حاكميت درمى يابيم كه قدرت در سودان همواره ميان نظاميان و احزاب سياسى در گردش بوده است و اين پديده، ويژگى تاريخ سياسى سودان را تشكيل مى دهد. كودتاهاى صورت گرفته در اين كشور، معمولًا بدون خون ريزى و يا بازداشت هاى گسترده، همراه بوده است.

نظام سياسى و ساختار حاكميت

براساس موافقتنامه صلح جنوب معروف به موافقت نامه «نيواشا» كه ميان حزب كنگره ملى به عنوان حزب حاكم و جنبش مردمى آزادى بخش سودان(SPLA) به رهبرى جان گارانگ در نهم ژانويه 2005 م به امضا رسيد، حاكميت در سودان با اختصاص 52 درصد به حزب موتمر ملى

ص: 100

(حزب حاكم)، 28 درصد به جنبش جنوب، 14 درصد به احزاب سياسى شمال و 6 درصد باقيمانده به احزاب و گروه هاى جنوبى تقسيم شده است.

براساس اين موافقتنامه، نوع حكومت همچنان جمهورى است. امضاى اين موافقتنامه كه به موجب آن، جنگ داخلى 21 ساله ميان دولت و شورشيان جنوب پايان يافت، مهم ترين تحول سياسى سودان طى سال هاى اخير تلقى مى شود.

رييس جمهور داراى دو معاون است؛ معاون اول رئيس جمهور كه براساس صلح نامه جنوب، رييس جنبش آزاديبخش مردمى سودان است و در حال حاضر بعد از مرگ «جان گارانگ»، «سالواكيير ميارديت» مرد شماره دو جنبش، عهده دار اين منصب مى باشد، ضمن آن كه وى همزمان، رييس حكومت جنوب نيز محسوب مى شود. ديگر معاون رييس جمهور از شمالى ها انتخاب مى شود كه در حال حاضر آقاى على عثمان محمد طه مى باشد.

به دنبال امضاى موافقتنامه صلح دارفور معروف به موافقتنامه ابوجا، «منى آركوميناوى» رييس جنبش آزاديبخش سودان در دارفور، كه طرف دولت در صلح دارفور است، به عنوان دستيار ارشد رييس جمهور كار خود را اخيراً آغاز كرده است. دولت وحدت ملى، به رياست ژنرال البشير، داراى 30 وزير فدرال و 34 وزير مشاور است كه 9 تن از وزراى فدرال، جنوبى بوده و 3 تن نيز، از تجمع ملى دموكراتيك(به رياست محمد عثمان ميرغنى) هستند.

براساس توافقنامه صلح جنوب، قانون اساسى جديد كه براى دوره 6 ساله انتقالى، تدوين و به تأييد كميسيون قانون اساسى در ماه جولاى

ص: 101

2005 م رسيده است؛ كشور در دو سطح ايالتى و فدرالى با 26 ايالت در دو بخش شمال و جنوب اداره مى شود. بخش جنوب با 10 ايالت، داراى حكومت خودمختار فدرالى و نيز قانون اساسى مستقل است. هر ايالت داراى يك والى، چندين وزير و يك مجلس مستقل است. والى و وزراى ايالتى در شمال از سوى رييس جمهور و در جنوب از سوى رييس دولت جنوب كه معاون اول رييس جمهور است، با مشورت رييس جمهور برگزيده مى شود. در حال حاضر بودجه جنوب توسط وزارت دارايى شمال، براساس پروتكل تقسيم ثروت تعيين مى شود. شعبه اى از بانك مركزى سودان در جنوب راه اندازى شده كه با سيستم بانكدارى اسلامى شمال متفاوت مى باشد. قرار است واحد پول جديد هم در كشور رايج گردد.

پارلمان

براساس قانون اساسى دوره انتقالى، اين كشور داراى يك مجلس ملى با 450 كرسى است، كه اعضاى آن براساس سهميه بندى موافقتنامه صلح در بخش حاكميت از ميان حزب حاكم، جنبش جنوب و ديگر احزاب سياسى معرفى و تشكيل شده است. مدت دوره مجلس فعلى تا زمان برگزارى انتخابات آزاد پارلمانى دوره انتقالى است كه زمان برگزارى آن تاكنون مشخص نشده است. آقاى احمد ابراهيم الطاهر رياست مجلس ملى را برعهده دارد.

احزاب مخالف دولت سودان تماماً از انجام صلح جنوب كه به 21 سال جنگ خانمان سوز داخلى خاتمه داد، استقبال كردند، اما در مورد برخى

ص: 102

توافقات صورت گرفته و نيز مشاركت در تأييد قانون اساسى دوره انتقالى و همچنين مشاركت در ساختار قدرت، داراى مواضع مختلف مى باشند.

تحولات اقتصادى

دولت سودان با اعلان برنامه اصلاحات اقتصادى در سال 1992 م، اقتصاد كشور را آزاد و خصوصى سازى را به اجرا درآورد. پس از پايان جنگ جنوب، دولت با اتخاذ سياست هاى اقتصادى و مالى جديد، در كنار صدور نفت و جذب سرمايه گذارى هاى خارجى، توانست راهى براى غلبه بر مشكلات پيدا نمايد و درنتيجه، نرخ تورم طى سال هاى 2003 و 2004 م به ترتيب به 4/ 7 و 7/ 8 درصد رسيد.

اقتصاد سنتى سودان بر پايه كشاورزى و دامدارى استوار بوده و سهم بخش كشاورزى در توليد ناخالص داخلى 6/ 38 درصد است كه بخش زيادى از نيروى فعال كار را به خود جذب كرده است. بخش صنعت، طى چند سال اخير مورد توجه ويژه قرار گرفته و تلاش شده است تا كارخانجات صنايع سبك و نيمه سنگين فعال و راه اندازى گردد. صنايع عمده اين كشور شامل نفت، سيمان و صنايع تبديلى مى باشد.

عمليات توليد و صدور نفت در سال 1999 م با صدور روزانه 150 هزار بشكه نفت خام آغاز و منشأ تحول بزرگى در اقتصاد سودان شده است. در حال حاضر شركت هاى چينى، هندى، مالزيايى و برخى ديگر از كشورها با سرمايه گذارى در بخش اكتشاف، توليد و صادرات نفت سودان مشغول به كار هستند. هم اكنون توليد نفد سودان حدود 500 هزار بشكه در روز است كه با ورود حوزه هاى جديد به چرخه توليد، اين رقم در حال

ص: 103

افزايش است و از اين رو برخى مذاكرات اوليه براى پيوستن اين كشور به سازمان اوپك در جريان است. علاوه بر نفت، سودان يكى از كشورهاى غنى در زمينه منابع و معادن زيرزمينى از جمله طلا، كروم، نيكل، منگنز و مس محسوب مى شود.

به غير از طلا كه فرانسوى ها مدت هاست به استخراج آن اشتغال دارند، از ساير منابع و معادن طبيعى بهره بردارى چندانى تاكنون به عمل نيامده است. در بخش صنايع تبديلى، اقداماتى از قبيل ساخت شهرك صنعتى جياد وابسته به سازمان صنايع نظامى اين كشور شامل بخش هاى خودروسازى، تراكتور سازى، ساخت ماشين آلات كشاورزى، كابل برق، باترى خودرو و ماشين آلات ديگر، دستگاه هاى الكترونيكى، ظروف پلاستيكى و غيره صورت گرفته است.

از جمله صنايع سبك، صنايع شكر، داروسازى، نوشابه سازى، يخچال سازى، روغن و صابون سازى، پوست، سيمان، رنگ سازى و نساجى را مى توان نام برد. جذب سرمايه گذارى خارجى در كشور به عنوان يك سياست اصولى در اقتصاد سودان همواره مورد توجه دولتمردان قرار گرفته است. دولت با تدوين قوانينى از جمله قانون تشويق سرمايه گذارى در سال 2003 كه امتيازات و تسهيلاتى را براى سرمايه گذار خارجى درنظر گرفته شكل اجرايى ترى به اين سياست خود داده است.

براساس اعلام منابع رسمى، ميزان سرمايه گذارى خارجى تا سال 2005 م بالغ بر 9 ميليارد دلار مى باشد كه عمدتاً در زمينه نفت هزينه شده است.

سودان در ميان كشورهاى آفريقايى، بالاترين حجم در جذب سرمايه گذارى خارجى را داشته است. مجموع اين شرايط موجب گرديده

ص: 104

تا هيأت هايى از كشورهاى مختلف جهت بررسى زمينه هاى سرمايه گذارى وارد سودان شوند و انتظار مى رود اين كشور در آينده شاهد حضور بيشتر سرمايه گذاران خارجى به ويژه از كشورهاى اروپايى و حتى شركت هاى آمريكايى باشد.

دانستنى هاى اقتصادى

ارقام ذيل مربوط به آمار سال 2005 ميلادى مى باشد:

رشد توليد ناخالص داخلى: 2/ 7%

درآمد سرانه: 2100 دلار

نرخ تورم: 7/ 8%

ميزان صادرات: 8/ 4 ميليارد دلار

صادرات نفتى و فرآورده هاى آن: 1/ 4 ميليارد دلار

اهم كالاهاى صادراتى: نفت، پنبه، دام، گوشت، پوست، صمغ عربى، فول سودانى(بادام زمينى)، شكر، طلا، كنجد و ذرت.

اهم كالاهاى وارداتى: كالاهاى صنعتى، ماشين آلات، خودرو، فرآورده هاى پتروشيمى، آرد و گندم، منسوجات، فرآورده هاى نفتى، چاى، توتون، قهوه، مواد اوليه صنايع.

ميزان واردات: 75/ 6 ميليارد دلار

بدهى هاى خارجى: 27 ميليارد دلار

نرخ تبديل دينار به دلار: 213 دينار(برابر 2130 جنيه)/ 1 آمريكا؛ شايان ذكر است نرخ دينار دربرابر دلار از بيش از يكسال گذشته شاهد افزايش بوده است.

ص: 105

روابط دوجانبه جمهورى اسلامى ايران و جمهورى سودان

سياسى: ميان جمهورى اسلامى ايران و جمهورى سودان باتوجه به جايگاه ويژه آن در سياست خارجى كشورمان، با انجام ديدارهاى متقابل به صورت متناوب بين مقامات و مسؤولين دو كشور و انجام هماهنگى و حمايت متقابل از مواضع يكديگر در مجامع منطقه اى و بين المللى، از سطح خوبى برخوردار مى باشد. كميته اى به نام كميته سياسى مشترك، به رياست معاونين وزارت خارجه دو كشور تشكيل شده كه نشست آن سالى يك بار به صورت دوره اى در دو كشور برگزار مى شود.

اين كميته تاكنون شش اجلاس برگزار نموده و قرار است اجلاس هفتم پس از ماه مبارك رمضان در تهران برگزار شود. رؤساى دو كشور تاكنون چندين ديدار متقابل داشته اند كه آخرين آن، ديدار آقاى خاتمى رييس جمهور پيشين از خارطوم در مهرماه 1384 و ديدار آقاى عمر البشير از تهران در ارديبهشت سال 1385 مى باشد.

فرهنگى: باتوجه به زمينه هاى مشترك فراوان بين دو كشور، همكارى هاى خوبى در زمينه فرهنگى بين دو كشور برقرار مى باشد و تاكنون برنامه هاى متنوع و متعدد فرهنگى همچون هفته فرهنگى جمهورى اسلامى ايران در خارطوم، حضور ساليانه قاريان ايرانى در ماه مبارك رمضان، برگزارى نمايشگاه هاى كتاب و آثار هنرى ايران و نيز حضور شخصيت هاى دينى، فرهنگى و دانشگاهى و نيز چهره هاى هنرى كشورمان در مناسبت هاى مختلف در سودان و متقابلًا حضور شخصيت هاى دينى، فرهنگى و سياسى سودان در مناسبت هاى مختلف در ايران و امضاى چند توافق همكارى ميان دو كشور در زمينه هاى

ص: 106

فرهنگى، آموزشى و ميراث فرهنگى شايان صورت گرفته است.

12 دانشجوى ايرانى در دانشگاه هاى سودان در رشته هاى زبان عربى و حقوق در مقاطع گوناگون مشغول به تحصيل هستند و متقابلًا نيز، تعدادى دانشجوى سودانى در دانشگاه هاى كشورمان به تحصيل اشتغال دارند.

روابط و همكارى هاى اقتصادى

روابط و همكارى هاى اقتصادى دو كشور با اختصاص اعتبارات جديد بانك توسعه صادرات به آن دسته از شركت هاى ايرانى كه تمايل به سرمايه گذارى در سودان دارند، از تحرك جديدى برخوردار شده است.

قراردادهاى مختلفى جهت ساخت تأسيسات زيربنايى و صدور كالاهاى سنگين صنعتى و خدمات فنى و مهندسى منعقد شده است كه برخى از اين قراردادها، وارد مراحل مقدماتى اجرا شده است. ارزش اين قراردادها بيش از ده ها ميليون دلار است.

حجم تبادل تجارى ميان دو كشور حدود 35 ميليون دلار است كه عمده آن را صادرات ايران تشكيل مى دهد. به عبارت ديگر موازنه تجارى كاملًا به نفع كشورمان مى باشد. افزايش حجم مبادلات تجارى با مشكلاتى روبه رو است كه تلاش مى شود با برداشتن موانع و مشكلات، اين رقم افزايش يابد. نهمين اجلاس كميسيون مشترك اقتصادى دو كشور در خردادماه 1385 در تهران به رياست وزير جهاد كشاورزى ايران و وزير همكارى هاى بين المللى سودان تشكيل گرديد.

براساس آمار گمرك سودان، ميانگين صادرات جمهورى اسلامى

ص: 107

ايران به اين كشور حدود 35 ميليون دلار بوده است. پيش بينى مى شود در صورت رفع برخى موانع موجود، اين ميزان در آينده، افزايش قابل ملاحظه اى داشته باشد. (1)

همايش ذكر و ذاكرين

صبح روز دوشنبه ساعت 45/ 7 دقيقه در رستوران هتل حضور يافته صبحانه خورديم سپس برنامه هاى سفر را هماهنگ كرده و ساعت 30/ 9 دقيقه به طرف محل برگزارى همايش سراسرى «الذكر والذاكرين» (2) حركت كرديم.

اتومبيل هاى تشريفات دولتى با اسكورت ويژه ما را به محل اجلاس هدايت كردند. پيش از ورود به سالن اجلاس كه آن را «قاعة الصداقة» مى ناميدند، در محوطه بيرونى، جمعيت عظيمى ايستاده و گروهى نيز با لباس هاى سبزرنگ در حال خواندن سرود بودند و برنامه هايى شبيه هوسه عربى، اما بسيار پرشور اجرا مى كردند. اشعارى را نيز هم خوانى كرده و طبل مى زدند. گروه تشريفات، آيةاللَّه رى شهرى و هيئت همراه را از لابه لاى جمعيت به سالن هدايت كردند. هنگام ورود، سالن مملو از جمعيت بود. رديف اول اختصاص به وزرا و مسؤولان عالى رتبه سودان و


1- اطلاعات ذكرشده از جزوه رايزنى فرهنگى جمهورى اسلامى ايران در سودان اخذ گرديده است.
2- تشكيلات هيئة الذاكر والذاكرين حدود 15 سال قبل با هدف ايجاد ارتباط و رسيدگى به شؤون علما و مشايخ طرق صوفيه، توسط آقاى عمر البشير رئيس جمهور سودان تأسيس گرديده است.

ص: 108

ميهمانان اجلاس داشت كه آيةاللَّه رى شهرى و آقاى عامرى سفير محترم جمهورى اسلامى ايران را به قسمت جلو جايگاه راهنمايى كردند و ديگر افراد هيأت نيز در رديف بعد نشستند. با اين كه سالن همايش زيبا و بزرگ بود، اما به دليل كثرت جمعيت، تعدادى در اطراف سالن ايستاده بودند و بعضى از حاضران نيز براى تردّد، از فضاى پشت تريبون استفاده مى كردند.

عنوانى كه در پلاكارد پشت تريبون براى اين همايش انتخاب كرده بودند اين بود:

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

وزارة الإرشاد والأوقاف

المجلس القومى للذكر والذاكرين

الأمانة العامة

مؤتمر دورة الإنعقاد الأولى

تحت شعار «ألا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ القُلوبُ»

برعاية المشير/ عمر حسن البشير- رئيس الجمهورية

قاعة الصداقة الإثنين 11 شعبان 1427 ه. الموافق 4 سبتمبر 2006

وزير ارشاد و اوقاف سودان ساعت 10 صبح در جايگاه مستقر شد.

نداى اللَّه اكبر و لا إله إلّااللَّه حاضران فضا را پر كرد و قارى قرآن كه نامش «محمد مختار» بود با سبك ويژه سودانى ها، تلاوت كلام اللَّه مجيد را آغاز كرد. وى در ابتدا گفت: بسم اللَّه نبدأ وعليه نتوكّل و ... و در پايان نيز با جمله «آمنت باللَّه وصدق اللَّه العظيم» تلاوت خود را به پايان رساند.

مدير جلسه آقاى دكتر «عمر الإمام» بود كه با درود بر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و

ص: 109

پسوند «امام المجاهدين و سيّد الذاكرين» سخن خود را آغاز كرد و اظهار داشت: اين دومين كنگره بين المللى است كه با عنوان «الذكر والذاكرين» برگزار مى گردد.

سپس آقاى عثمان بشير الكباشى دبير كل هيئة الذكر والذاكرين به جايگاه آمد و به سخنرانى پرداخت و با گفتن خير مقدم به آقاى رى شهرى به عنوان نماينده مقام معظم رهبرى، يكباره جمعيت فرياد اللَّه اكبر و لا إله إلّااللَّه سرداد. سخنران نيز «لا إله إلّااللَّه»، «سيفٌ ومصحفٌ» و «حقٌ وقوّةٌ» را با احساس بيان مى كرد و حاضران تكرار مى كردند.

گزيده سخنان آقاى كباشى دبير كل هيأت الذكر والذاكرين:

بسم اللَّه الرحمن الرحيم والصلاة والسلام على رسول اللَّه وعلى أهل بيته وأصحابه أجمعين. الأخ على عثمان طه نائب الرئيس الجمهورية الأخ الدكتور ازهرى تجاني وزير الإرشاد، الإخوة ضيوفنا الكرام، ضيفنا الشّرف آيةاللَّه محمدى رى شهرى ممثل مرشد الثورة الإسلامية من إيران(صداى تكبير حضار)، عضد الإسلام الّذي نجتمع معهم في خندق واحد لصالح الأمة الإسلامية والذي نجتمع معهم ضد أعداء الإسلام، وعبر ضيننا إلى شعب إيران وإلى مرشده وإلى قادته.

امروز در اين مجلس مبارك و با حضور علماء و بزرگان سودان جمع شده ايم براى تجديد عهدمان با خداوند تبارك و تعالى بر صدق و راستى و دفاع از سودانمان و دينمان. ما جمع شده ايم تا مجدداً موضع خودمان را اعلام كنيم كه به هيچ وجه دخالت

ص: 110

بيگانگان را نخواهيم پذيرفت. ما ذلت را نخواهيم پذيرفت. ما در اين گردهمايى برنامه اى را ارائه خواهيم نمود براى اصلاح خلاوى و مساجد از نظر فعاليت. درآمد و اداره نمودن صحيح آن. ما در اين گردهمايى براى فعاليت هاى دينى با محوريت قرآن و سنت پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت و اصحاب او اظهار نظر مى كنيم.

ما در نيل به اهداف و موفقيت نياز به همكارى علما و مشايخ داريم تا همانند اسلاف خود در گسترش و دفاع از اسلام اهتمام ورزند. ما خواهان ايفاى نقش بارز علمى خلاوى قرآن در نشر اعتقادات اسلامى در سودان هستيم.

علما و متصوفه سودان در طول تاريخ خودشان به تنهايى و به دور از حمايت سلاطين، به دفاع از دين پرداختند. و اكنون به برادرم معاون رئيس جمهور مى گويم، اين علما و مشايخ با حكومت شما همراه هستند و از آن پشتيبانى مى كنند چون شما از دين و قرآن حمايت مى كنيد درنتيجه در حال حاضر اين دو قدرت نقطه مشترك دارند. الآن حكومت سودان، دين و قرآن را «روش و منهج كارى خود انتخاب كرده و الآن ما با دولت همراهيم چون آنان با دين همراه هستند.

دشمنان ما مى خواهند كه علما به مسائل اجتماعى كارى نداشته باشند آنها فقط به فكر ظاهر مسجد و خلوت و قرآن باشند.

درمقابل حكومتيان نيز با دين و مسجد كارى نداشته باشند، ولى ما الحمد للَّه خدعه دشمن را شناخته ايم. ما عالم و مسجد و قرآن را از يك سو و حكومت و سياست را از سوى ديگر، اين هردو را براى خدمت به دين و سودان مى خواهيم و مطمئنيم كه در اين صورت سودان در امان خواهد ماند. سودان به واسطه علما و دين در امان است ما نيرنگ دشمنان را به خودشان

ص: 111

برمى گردانيم و اعتقاد داريم كه شمشير و قرآن از همديگر جدا نمى شوند. شمشير نماد اقتدار و مجاهدت است كه ما همه به آن اعتقاد داريم و هميشه آماده ايم و قرآن نماد ارشاد و فكر و علم است قرآن كتاب دين و زندگى ماست.

سودان قبل از آن كه از نظر سياسى مورد غضب باشد از نظر دين مغضوب دشمنان است. الآن دين ما مورد هدف است، اما دشمنان بدانند كه اين ملت و اين مشايخ، سابقه مجاهدت و رشادت در زمان مهديه سودان دارد كه در آن جا ثابت كردند قرآن و شمشير از هم جدا نمى شوند(شعار حضار: لا إله إلّااللَّه- سيف و مصحف- تكرار چندين بار)

در اين هنگام يكى از مشايخ حاضر در جلسه از جاى خود برخواست، عصاى خود را به دست گرفت و جلو تريبون آمد و فرياد اللَّه اكبر سرداد و حاضران نيز او را همراهى كردند.

سپس گروه سرود وطنى، تواشيحى را اجرا كردند و هم زمان با آن مشايخ و پيرمردها، عصا به دست جلو تريبون آمده، هوسه كنان با گروه تواشيح همراهى مى كردند.

پس از گروه تواشيح جوان ديگرى اشعارى در مدح رسول اكرم صلى الله عليه و آله قرائت كرد كه با عكس العمل مثبت حاضران همراه بود. پيرمردى جلو تريبون آمد و سه مرتبه لا إله إلّااللَّه گفت، آن گاه گريه وى را امان نداد، او را آرام كرده، بردند. سپس يكى ديگر از مشايخ سخنرانى كرد و آرام آرام، جمعيت به حدى زياد شد كه تمام راهروها و سالن هاى اطراف سالن برگزارى همايش مملو از جمعيت شد.

آيةاللَّه رى شهرى را به محل استقرار هيأت رئيسه دعوت كردند. آقاى

ص: 112

دكتر عثمان محمد طه معاون رئيس جمهور رياست جلسه صبح را برعهده گرفت، سپس آقاى رى شهرى را به حاضران معرفى كردند و ايشان سخنرانى خود را به عربى قرائت كردند. متن فارسى سخنرانى به اين شرح است:

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

السلام عليكم ورحمة اللَّه وبركاته

خرسندم كه در جمع شما انديشمندان و فرهيختگان، ضمن ديدار با شما عزيزان لحظاتى پيرامون نقش ذكر در زندگى فردى و اجتماعى انسان صحبت كنم.

ياد خدا، رمز خودسازى و سازندگى و كليد ارتقاء به كمالات و مقامات انسانى است.

ياد خدا، بهترين سرمايه تأمين رفاه فردى و اجتماعى، مادى و معنوى، دنيوى و اخروى است.

و در يك جمله: ياد خدا ياد خويش است و فراموشى او فراموشى خود.

اين حقايق مهم و ارزشمند به تفصيل در قرآن و احاديث اسلامى بيان شده، در اين باره من كتابى تهيه كرده ام با نامِ «نهج الذكر» كه إن شاء اللَّه در آينده نزديك در سه جلد منتشر خواهد شد. در اين فرصت كوتاهى كه در محضر شما عزيزان هستم تنها به چند نكته كوتاه اشاره مى كنم:

1- جامع ترين بركات ذكر

خداوند متعال وعده قطعى داده است كه اگر كسى او را ياد كند، او نيز متقابلًا يادكننده خود را ياد مى نمايد:

ص: 113

«فَاذْكُرُوني أَذْكُرْكُمْ»؛ (1)

ياد خدا از يادكننده خود، جامع ترين آثار و بركات «ذكر» است.

همه آثار و بركات «ذكر» در جمله «أَذْكُرْكُمْ» خلاصه شده است.

بى ترديد ياد كردن خداوند متعال از يادكننده خود، به معناى توجه علمى به او نيست، چرا كه توجه علمى او به همه چيز و همه كس يكسان است. بلكه مقصود ياد كردن به رحمت و رضوان است، چنان كه در تفسير آيه مذكور از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله روايت شده:

قال سبحانه: «فَاذْكُرُوني أَذْكُرْكُمْ» بنعمتى، واذكروني بالطاعة والعبادة أذكركم بالنعم والإحسان والرحمة والرضوان. (2)

براين اساس هرچه «ذكر» عميق تر و گسترده تر باشد، بركات الهى بيشتر و آثار فردى و اجتماعى آن افزون تر است.

2- بزرگ ترين بركات ذكر

ياد خدا بركات فراوانى براى زندگى انسان در همه زمينه ها دارد، ولى بزرگ ترين بركت آن محبت خداوند متعال است. ذكر در نخستين گام، ذاكر را از آلودگى هاى اخلاقى و عملى پاك مى كند و زمينه نزديك شدن او به بساط قرب الهى را فراهم مى سازد و در گام دوم انسان را به پروردگار خود نزديك مى كند و به تدريج انسان با خدا انس مى گيرد و به او عشق مى ورزد. و در گام سوم با محبت حقيقى زمينه كمال معرفت و ديدار قلبى خداوند متعال كه مقصد اعلاى عارفان است فراهم مى گردد و بدين سان انسان به خير دنيا و آخرت دست مى يابد.


1- بقره: 152
2- عدة الداعى: ص 238

ص: 114

اين حقيقت عرفانى بلند در صحيفه سجاديه از امام على بن الحسين زين العابدين عليه السلام بدين گونه آمده كه ايشان در پايان دعاى موسوم به «دعاى مكارم الاخلاق» خطاب به خداوند متعال مى فرمايد:

ونبهنى لذكرك في أوقات الغفلة واستعملني بطاعتك في أيام المهلة وانهج لي إلى محبّتك سبيلًا سهلة أكمل لي بها خيرالدنيا والآخرة. (1)

اين سخن نورانى بدين معنا است كه اگر بيمارى غفلت در انسان درمان شود و ياد خدا در دل تداوم يابد، تسليم مطلق حق تعالى مى شود و با امدادهاى الهى به آسانى به كيمياى محبت او دست مى يابد و بدين سان خير دنيا و آخرت ذاكر به طور كامل تأمين مى گردد.

3- حقيقت ذكر

نكته مهمى كه بايد مورد توجه قرار گيرد اين است كه كدام ذكر داراى اين آثار و بركات است؟ و آيا با ذكر زبانى مى توان به بركاتى كه اشاره شد دست يافت؟ و بالاخره حقيقت ذكر چيست؟

پاسخ اين است كه حقيقت ذكر احساس حضور در محضر حق است و نخستين ثمره اين احساس اطاعت الهى است، چنان كه از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله روايت شده كه مى فرمايد:

من أطاع اللَّه فقد ذكر اللَّه وإن قلّت صلاته وصيامه وتلاوته ومن عصى اللَّه فقد نسي اللَّه وإن كَثُرت صلاته وصيامه


1- الصحيفة السجادية، ص 98

ص: 115

وتلاوته للقرآن. (1)

همان طور كه در اين حديث اشاره شده، اطاعت خدا تنها نماز و روزه و تلاوت قرآن نيست بلكه خداوند اوامرى مهم تر از اينها هم دارد، چنان كه از امام على عليه السلام روايت شده است است:

الأمر بالمعروف أفضل أعمال الخلق. (2)

و در حديث نبوى صلى الله عليه و آله آمده است:

ما أعمال العباد كلّهم عند المجاهدين في سبيل اللَّه إلّاكمثل خطّاف أخذ بمنقاره من ماء البحر. (3)

بر اين اساس، اطاعت بيشتر از خداوند متعال خصوصاً در اوامرى مانند جهاد و نهى از منكر نشانه ذكر افزون تر است و هركس بيش از ديگران حقيقتاً ياد خدا باشد، بيش از ديگران در همه زمينه ها اطاعت خواهد كرد.

نمونه بارز اين گونه اهل ذكر در عصر ما، مجاهدين حزب اللَّه لبنان هستند كه با مقاومت دليرانه خود دشمن صهيونيزم و درواقع آمريكا را به زانو درآوردند و براى همه جوامع اسلامى و امت عرب افتخار آفريدند.

الحمد للَّه الّذي صدق وعده ونصر حزبه وهزم الأحزاب وحده والسلام عليكم ورحمةاللَّه وبركاته

فريادهاى اللَّه اكبر، لا إله إلّااللَّه ولا نعبد إلّاإياه، مخلصين له الدين ولو كره المشركون، «جاهزون، جاهزون إلى دارفور جاهزون»، «جاهزون،


1- بحارالانوار، ج 90، ص 156؛ معانى الأخبار، 399
2- غرر الحكم: 1977
3- متقى هندى، كنزالعمال، ج 4، ص 316

ص: 116

جاهزون، نحن الذاكرون»، هرازگاهى در تأييد سخنان ايشان فضاى جلسه را پر مى كرد.

گروهى با پرچم و بيرقى شبيه پرچم هاى عزادارى ايرانيان، و با لباس و كلاه سبزرنگ هوسه كنان وارد سالن شدند و چون جا براى نشستن نبود، گشتى زده و از در ديگر خارج مى شدند.

پس از صحبت آقاى رى شهرى، آقاى ازهرتجانى با شعار لا إله إلّااللَّه ولا نعبد إلّاإيّاه وجاهزون جاهزون، نحن الذاكرون سخن خود را آغاز كرد.

وى به آقاى رى شهرى خير مقدم گفت و به تمجيد از انقلاب اسلامى ايران پرداخت. آن گاه از حاضران تمجيد كرد و آنان را اهل قبله و اهل قرآن ناميد و از آنها خواست تا در اين مسير كه به زمان رسول خدا صلى الله عليه و آله و امام على بن ابى طالب عليه السلام منتهى مى گردد پايدار و ثابت قدم باشند.

ايشان ايرانيان را به دليل دارا بودن تشكيلات و برنامه و نظم كارى ستود و در ادامه مطالبى را در زمينه موضوع جلسه براى حاضران بيان داشت.

پس از سخنرانى وزير ارشاد و اوقاف سودان، گروه تواشيح برنامه اى اجرا كرد و مشايخ عصاها را روى دست بلند كرده جلو تريبون مى آمدند و با يكديگر شعار مى دادند. در جمع حاضران بيرقى با رنگ سبز و قرمز نظر مرا به خود جلب كرد كه روى آن نوشته شده بود:

لا إله إلّااللَّه، محمد رسول اللَّه، على ولى اللَّه.

آن گاه آقاى دكتر عثمان محمد طه، معاون رئيس جمهور به ايراد سخنرانى بپرداخت. وى بسيار آگاهانه و اديبانه سخن مى گفت و در خلال

ص: 117

سخنرانى او حاضران بارها فرياد تكبير و تهليل سر دادند.

وى اظهار داشت: مجلس ذكر بايد يك شعار استراتژيك براى خود تعريف كند تا ديگران از آن تبعيت كنند و آن شعار «خلقه القرآن» است كه ويژگى رسول اكرم صلى الله عليه و آله بود. سپس افزود:

ذكر، ضد غفلت و آگاهى كامل است، بر علما و مرشدين لازم است به مردم در زمينه غفلت هايى كه دارند تذكر دهند و آنها را آگاه كنند.

ما بايد به مردم توجه دهيم كه تمدن به داشتن سازمان ملل و مادى گرايى نيست. آلودگى هاى غربى ها را به مردم بفهمانيم و آنها را آگاه كنيم و بگوييم كه تمدن و فرهنگ غربى ما را مورد هجوم خود قرار داده است، چرا كه ما اهل هدايت هستيم.

فرهنگ غربى، تاريكى و ظلمتى است كه اصرار دارد بر ملت هاى مسلمان سايه افكند.

فرهنگ غرب با زور و سلاح و هيمنه وارد نمى شود، بلكه با فريب و نيرنگ و با زرق و برق دنيا از پنجره غفلت ما سوء استفاده كرده، وارد مى شود و ما را منحرف مى سازد.

برادران و خواهران؛ ما شعار گفتگو را مطرح كرديم چون مى خواستيم مردم و ملت ها را از تاريكى به روشنايى هدايت كنيم. هنوز هم آماده ايم، اما غرب و قدرت هاى استكبارى به گفتگو اهميت نمى دهند، آنها به دنبال نفوذ و سيطره بر ما هستند.

اگر اهل گفتگوى صادقانه باشند، ما به خاطر تعاليم دينى و گذشت و انسانيتى كه براساس آن تربيت شده ايم مى پذيريم و اگر اهل جنگ باشند كه تاكنون اين چنين نشان داده اند، بدانند كه

ص: 118

ما فرزندان شهدا هستيم و در راه خدا از جان مى گذريم و هرگز در اين راه عقب نشينى نخواهيم كرد.

در اين هنگام حاضران شعار مى دادند «جاهزين جاهزين لحماية الدين». وى ادامه داد:

برادران و خواهران؛ كمرهاى خود را محكم ببنديد و صفوف خود را متحد و نيت هاى خود را خالص كنيد و بدانيد كفر شما را آزاد نمى گذارد و با نيرنگ و خدعه، سينه خيز به سوى شما مى آيد تا شما را از پاى درآورد.

شما نيز با تير ايمان و توكل و با اقتدارِ «واعدوا لهم مااستطعتم من قوة» (1)

آنان را هدف قرار دهيد.

دشمنان ما همواره القا مى كنند، كه رسالت اسلام دوره اش گذشته و مربوط به يكهزار و چهارصد سال قبل است و ديگر كهنه شده است! ليكن شما سراسر زمين را مسجد قرار دهيد «جعلو الأرض كلّها مسجداً وطهوراً». ماه رمضان در پيش است، بايد از اين ماه بهره بگيريم و با صله رحم، اخلاق قرآنى و تراحم با يكديگر زمينه را براى تحقق اهداف اسلامى فراهم كنيم.

اگر دشمن نخواست تا شما به اهدافتان برسيد «فارموهم بِسَيْفِ عَلى وحزمه» آنها را با شمشير على بن ابيطالب و درايت او هدف قرار دهيد و از سر راه خود برداريد. همان گونه كه مقاومت اسلامى در لبنان عمل كرد. مقاومت ثابت كرد كه اگر با توكل بر خدا و صبر و استقامت به پيش رويم موفق خواهيم شد.


1- انفال: 60

ص: 119

آن گاه ادامه داد: ذكر اختصاص به مردان ندارد؛ زنان را نيز شامل مى شود: «أنّي لا أضيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى» (1)

بنابراين همگان اعم از زن و مرد بايد در اين مسير حركت كنند و به پيش روند.

دين ما به ما وعده پيروزى داده و هرگز در تحقق آن ترديد به خود راه ندهيد: «يا أيّها الّذينَ آمنوا اصبِرُوا وَصابِرُوا ورابِطُوا». (2)

پس از سخنان ايشان، حاضران با شعار «اللَّه اكبر ولا إله إلّااللَّه» مطالب بيان شده را تأييد مى كردند.

ساعت 30/ 12 دقيقه مراسم خاتمه يافت و ما به هتل برگشتيم و پس از اقامه نماز به دعوت سفير محترم جمهورى اسلامى ايران آقاى عامرى به ساختمان سفارت آمديم.

آقاى عامرى و آقايان:

1- پروفسور محمد عثمان صالح از دانشگاه «ام دورمان الإسلامية»؛

2- آقاى دكتر حسن مكّى رئيس مركز تحقيقات و مطالعات آفريقا؛

3- آقاى عبدالرحيم على، عضو شوراى عالى مجمع التقريب؛

4- اقاى دكتر ازهرتجانى وزير ارشاد و اوقاف؛

5- آقاى محمد حسن رئيس بعثه حج و عمره سودان؛

6- آقاى عبداللَّه خضر بشير سفير سودان در تهران

در اين جلسه حضور داشتند.


1- آل عمران: 195
2- آل عمران: 200

ص: 120

در اين ديدار مطالب و موضوعات مختلفى مطرح شد. برخى از اين آقايان، مكرر به ايران سفر كرده و اطلاعات خوبى از كشور ما داشتند.

ناهار را در محيطى صميمى با آنان خورده و سپس به هتل بازگشتيم.

بعد از ظهر روز دوشنبه 13/ 6/ 85 از بازار صنايع دستى سودان و برخى محافل ذكر بازديد كرديم.

در كنار گورستانى در شهر، جمعى از مردان و زنان سودانى دور هم نشسته و اشعارى را با هم زمزمه مى كردند. رئيس اين جمعيت كه شالى مشكى به سر بسته بود، از هيئت استقبال و ما را به اطاق پذيرايى دعوت كرد، داخل اطاق تصويرى از سيد حسن نصراللَّه گذاشته بود و به اهل بيت عليهم السلام و ايران نيز بسيار اظهار علاقه مى كرد.

نزديك مغرب بود كه براى نماز به هتل برگشتيم.

ساعت 30/ 20 دقيقه شب مراسم پايانى «المجلس القومى للذكر والذاكرين» با حضور رئيس جمهور سودان آقاى عمر حسن البشير در «قاعة الصداقة» برگزار شد.

با حضور هيأت، آقاى ازهرتجانى وزير ارشاد و اوقاف سودان، آقاى رى شهرى را براى حضور در هيئت رئيسه دعوت كرد. سالن مملو از جمعيت بود و تعداد زيادى نيز در بيرون اجلاس جمع شده و منتظر آمدن رئيس جمهور بودند. صداى گوش خراش طبل و دُهُل نيز گوش ها را آزار مى داد و يك نفر هم با صدايى گوش خراش مشغول خواندن شعر بود؛ خيلى متفاوت با مدّاحان كشور عزيزمان ايران اسلامى.

هيأت ايرانى را نيز در رديف جلو، جايى كه تابلو «السادة الوزراء» گذاشته شده بود جاى دادند. هيچ گونه تفتيش بدنى و يا بازرسى ويژه اى

ص: 121

هم هنگام ورود به جلسه وجود نداشت.

ساعت نزديك به 21 شب آقاى حسن البشير به جايگاه وارد و مارش ملى سودان نواخته شد و همه سرپا ايستادند. آن گاه آياتى از كلام اللَّه مجيد تلاوت شد و سپس آقاى دكتر سامى جعفر، لبخند بر لب پشت تريبون قرار گرفت و با شعار اللَّه اكبر، حاضران را به وجد آورد و جلسه آغاز شد.

اولين سخنران آقاى شيخ طيب ودّ البشير، شيخ يكى از طريقه هاى سودان بود. همزمان با سخنرانى او، گروهى طبل زنان با شعار لا إله إلّااللَّه و همچون دسته جات عزادارى ما در ايران، به صورت دسته جمعى وارد جلسه شدند و پس از چند دقيقه گردش، آنها را به بيرون سالن هدايت كردند.

سخنران علاوه بر رئيس جمهور به هيأت ايرانى نيز خير مقدم گفت و مطالبى را بيان داشت. فضاى عمومى جلسه و سخنرانى ها اظهار وفادارى به آقاى حسن البشير و مخالفت با آمريكا بود.

در جايگاه هيأت رئيسه، آقاى حسن البشير رئيس جمهور، آقاى رى شهرى، آقاى ازهرتجانى وزير ارشاد و اوقاف و آقاى عثمان الكبّاشى حضور داشتند.

پس از سخنرانى آقاى شيخ طيب، يك نفر پشت تريبون قرار گرفت و اشعارى در مدح رسول خدا صلى الله عليه و آله قرائت كرد. سپس آقاى عثمان الكبّاشى رئيس و مقرّر جلسه، گزارش جلسات گذشته را ارائه داد و بيانيه پايانى را قرائت كرد. هم زمان با قرائت بيانيه، مجرى جلسه از حاضران خواست تا بايستند و با شعارهاى كوبنده تكبير، تهليل و نيز شعارهاى ضد آمريكايى

ص: 122

شور خاصى در جلسه ايجاد شد.

آنگاه آقاى عثمان الكبّاشى به قرائت بيانيه پايانى پرداخت. در اين بيانيه نيز، از مقاومت اسلامى در لبنان به عنوان يك الگو ياد گرديده بود و اين خود بيانگر تأثير شگرف و معجزه آساى حزب اللَّه لبنان در جهان اسلام بود.

در پايان قرائت بيانيه، يكى از حاضران بدون هماهنگى قبلى پشت تريبون آمد و سخنانى ايراد كرد. وى در سخنان خود كه به نوعى گلايه آميز بود، از رئيس جمهور خواست تا مطالب تفرقه انگيزى كه بر ضد تصوف در كتب درسى چاپ شده، از اين كتاب ها حذف و به اين گروه بيشتر توجه شود.

سپس اظهارداشت: حدود 30 نفر از اعضاى گروه ما را دستگير كرده اند. از آقاى رئيس جمهور مى خواهم دستور دهند آنها آزاد شوند. تعجب آور اين كه پس از خاتمه سخنان وى، اكثر حاضران خواسته هاى او را تأييد كردند و يك پارچه براى وى دست زدند و اين اولين بار بود كه دراين همايش به جاى اللَّه اكبر و لا إله إلّااللَّه دست زده شد.

اين حركت در نوع خود جالب بود كه شخصى درحضور رئيس جمهور بدون هماهنگى قبلى برخيزد و سخنان انتقادآميزى را بيان دارد و حاضران او را تشويق كنند.

سپس آقاى ازهر تجانى وزير ارشاد و اوقاف سودان، با شعار لا اله الا اللَّه و لا نعبد الا اياه مخلصين له الدين ولو كره المشركون، ولو كره الكافرون، ولو كره المجرمون سخن خود را آغاز كرد. وى در بخشى از

ص: 123

سخنان خود گفت:

وزارت ارشاد و اوقاف، به عموم مردم تعلق دارد و حقوق همگان را رعايت مى كند و تفاوتى ميان فرق مختلف قائل نيست. ان شاء اللَّه همه با هم متحد خواهيم بود و ... فردى از ميان جلسه فرياد كشيد: آن چه مى گوييد شدنى نيست!

به هرحال آقاى وزير، سخنان خود را با شعار:

جاهزون جاهزون نحن نحن الذاكرون

يا بشير قسمك مبرور لا تدخل فى الدافور

خاتمه داد.

آن گاه آقاى عمر حسن البشير، رئيس جمهور سودان پشت تريبون قرار گرفت و مطالب خود را از روى نوشته قرائت كرد.

از نكات قابل توجه اين بود كه در بين سخنرانى رئيس جمهور، مجرى جلسه ايشان را كنار زد و مردم را به دادن شعار دعوت كرد. هنگام سخنرانى رئيس جمهور، حدود ده نفر از محافظين وى با فاصله و در جلو و اطراف جايگاه ايستاده و از وى حفاظت مى كردند.

رئيس جمهور در سخنان خود هيچ اشاره اى به انتقادهاى سخنران قبلى نكرد و با پايان يافتن سخنان وى، همايش نيز خاتمه يافت و ساعت 30/ 22 شب به هتل بازگشتيم.

ديدار از مركز حج و عمره سودان

صبح روز سه شنبه مورخ 14/ 6/ 85، براساس برنامه پيش بينى شده به محل ساختمان حج و عمره سودان آمديم. فاصله از هتل تا آن مركز نسبتاً

ص: 124

طولانى بود. تعدادى از مسؤولان «منظمة الحج والعمرة السودانية» در قسمت ورودى ساختمان به استقبال آمده بودند. سپس به اطاق جلسات راهنمايى شديم و پس از معارفه، ابتدا يكى از آقايان حاضر در جلسه به آقاى رى شهرى و همراهان خير مقدم گفت. سپس مدير تشريفات آياتى از كلام اللَّه مجيد را تلاوت كرد و بعد از آن اظهار داشت:

آقاى محمد حسن عبدالصمد رئيس منظمه، كه فردى فاضل و دانشمند است بسيار تمايل داشت تا در اين ملاقات، با جنابعالى و همراهان ديدار داشته باشد، ليكن متأسفانه به دليل تصادفى كه روز گذشته اتفاق افتاد و چند تن از ميهمانان همايش ذكر و ذاكرين از دار دنيا رفتند، ايشان به نمايندگى از طرف وزير ارشاد و اوقاف براى تسليت گويى به خانواده هاى درگذشتگان، به مسافرت رفتند.

وى سپس ادامه داد:

ما در موسم حج، نظم و انضباط و شور و نشاط دينى و انقلابى خاصى را در ميان زائران ايرانى مى بينيم و بسيار علاقه منديم تا در تمامى زمينه ها با جمهورى اسلامى ايران روابط داشته باشيم و خصوصاً در رابطه با حج و عمره با يكديگر تبادل تجارب كنيم.

برادران ارجمند، در قلب و فكر من سخن فراوان است. ما همه برادريم و اسلام و قرآن نقطه اتصال و ارتباط ما با يكديگر است.

وى سپس گزارشى از تعداد حاجيان و عمره گزاران سودانى ارائه داد و گفت:

ص: 125

همه ساله حدود 32500 نفر به حج و تعداد 50 تا 70 هزار نفر نيز به عمره مشرف مى شوند. شيوه حج گزارى سودانى ها و مجموعه تشكيلات آنان به اين شرح است:

اهل سودان از زمان ورود اسلام به اين سرزمين و آشنايى با مناسك حج، سفر به سرزمين حجاز با هدف به جا آوردن حج را آغاز كردند. در آن روزگار حجاج مناطق مختلف سودان، سوار بر چهارپايان تا «پورت سودان»، واقع در كناره درياى سرخ سفر مى كردند و از آن جا با كشتى عازم حجاز مى شدند.

كاروان هاى حج سودان، «تايه» نام داشت كه در زبان عاميانه به معناى گروه و دسته است. «تايه» ها براساس پيوندهاى خانوادگى و خويشاوندى شكل مى گرفت و حج گزارى در سودان، تا قرن گذشته كم و بيش به همان روش انجام مى شد.

در پى ايجاد تحول در عرصه ارتباطات و حمل و نقل و افزايش شمار حجاج، دولت سودان در سال 1971 م اداره امور اجرايى حج را به وزارت امور دينى و اوقاف اين كشور محول كرد و اين وزارتخانه تا سال 1991 م عهده دار امر برگزارى حج بود.

در سال 1992 م امور اجرايى حج به بعثه حج سودان واگذار گرديد. اين بعثه از دو بخش اصلى تشكيل مى شد: نخست، بخش ادارى و نظارتى؛ كه تابع اداره حج و عمره وزارت ارشاد بود و ديگرى دايره اسكان و حمل و نقل كه تحت نظارت شوراى اوقاف اسلامى سودان فعاليت مى كرد. اين روند تا سال 1994 ادامه يافت.

تشكيل شوراى عالى حج و عمره

در سال 1995 م(1374 ش)، دولت سودان با تصويب لايحه اى، تشكيل «شوراى عالى حج و عمره» در وزارت برنامه ريزى

ص: 126

اجتماعى اين كشور را در دستور كار خود قرار داد تا امور اجرايى حج و عمره به اين شورا محول گردد. دوسال پس از آن، در سال 1997 م بخشنامه موقت ويژه تشكيل اين شورا صادر شد كه در بخشى از آن چنين آمده بود:

«... شورايى موسوم به شوراى عالى حج و عمره تشكيل خواهد شد كه ماهيت حقوقى دارد و مقر اصلى آن در خارطوم واقع است. اين شورا با موافقت وزير متبوع مى تواند دفاتر و اداراتى در داخل يا خارج از كشور داير كند».

ساختار تشكيلاتى شوراى عالى حج و عمره عبارت است از:

الف- شوراى ادارى: كه با انتخاب وزير و بر مبناى مصوبه هيأت وزيران تشكيل مى شود.

ب- اداره مركزى: كه زيرنظر مدير كل و معاون وى فعاليت مى كند. روند اجرايى امور مالى، ادارى و فنى شورا برعهده اين اداره است.

ج- ادارات تابعه، شامل اداره حج و عمره، اداره امور مالى و توسعه انسانى، اداره اطلاع رسانى و روابط عمومى، اداره ارشاد و آموزش، اداره سرمايه گذارى و دفتر هماهنگى امور حج و عمره مستقر در جده.

ضوابط و شرايط اعزام به حج

الف- ضوابط مالى: هزينه هاى امور ادارى به طور نقدى از داوطلبان دريافت مى گردد و هزينه هاى اعزام به حج شامل هزينه اسكان، حمل و نقل و خدمات ديگر، به ريال سعودى و در قالب دو فقره چك دريافت مى شود.

ب- استطاعت بدنى و مقررات شرعى: توانايى جسمى براى

ص: 127

انجام سفر حج در مردان، و همراه بودن يكى از محارم براى بانوان زير 45 سال ضرورى است.

ج- ضوابط و مقررات ادارى: شامل مقررات خروج از كشور، تابعيت، اخذ گذرنامه و رواديد، كه داوطلبان بايد از شرايط عمومى برخوردار باشند. انجام آزمايش هاى پزشكى براى تمامى داوطلبان و اخذ مرخصى براى كارمندان دولت ضرورى است.

سهميه مناطق

در سال 1420 ه. ق(2000 م)، بنابر مصوبه هيأت وزيران و به منظور تمركززدايى و سهولت در انجام امور ادارى، كشور به سه ناحيه شرقى، مركزى و غربى تقسيم شد. براساس اين تقسيم بندى، ناحيه شرقى ايالت هاى درياى سرخ، كسلا، قضارف، الجزيره و نيل ازرق را شامل مى شود. ايالت هاى خارطوم و نهرالنيل در ناحيه مركزى قرار دارند و ايالت هاى كردفان(شمالى، شرقى و غربى)، دارفور(شمالى، شرقى و غربى)، نيل ابيض و همچنين ايالت هاى جنوبى در ناحيه غربى واقع شده بودند. باتوجه به ويژگى هاى خاص مناطق جنوبى، در سال 2002 ناحيه ديگرى به اين نواحى سه گانه اضافه شد كه تمامى ايالت هاى جنوبى را دربرمى گيرد.

بعثه حج سودان

بعثه حج سودان از دو بخش تشكيل شده است:

1- بخش نظارت و برنامه ريزى

2- بخش امور مربوط به نواحى مختلف، كه اجراى برنامه ها را برعهده دارد.

ص: 128

شرايط اعزام به عمره

ضوابط و شرايط كلى براى اعزام به سفر عمره، با مقررات و ضوابط اعزام به حج تفاوتى ندارد. البته از سال 1422 ق، وزارت اوقاف و ارشاد باتوجه به مصوبه دولت عربستان، بخش خصوصى را نيز در ارائه خدمات عمره مشاركت داده است.

موقوفات در خدمت حجاج

در عربستان سعودى و سودان، زمين ها و املاك وقفى متعددى وجود دارد كه درآمد حاصل از آنها براى خدمت رسانى به حجاج درنظر گرفته شده است. موقوفات قديمى بيشتر در شهر جده واقع هستند و در سال هاى اخير، موقوفه هايى در شهرهاى مكه و مدينه نيز به آنها افزوده شده است.

سند چشم انداز 25 ساله شوراى عالى حج و عمره

اين طرح كه در فاصله زمانى 1423 تا 1448 ه. ق(2002 تا 2027 م) و در چهار مرحله(سه دوره 5 ساله و يك دوره 10 ساله) به اجرا درمى آيد، با هدف ايجاد تحول در برگزارى مراسم حج و عمره و پربارتر شدن اين سفرهاى معنوى آغاز شده است. از جمله برنامه هاى شوراى عالى حج و عمره كه در سال هاى آينده به اجرا درخواهد آمد، مى توان به موارد ذيل اشاره كرد:

1- طرح پس انداز براى حج: براساس مصوبه هيأت وزيران و با بهره گيرى از تجربه موفق كشور مالزى در برگزارى حج و عمره، اجراى طرح «پس انداز براى حج» در دستور كار شوراى عالى حج و عمره قرار گرفته و پس از رايزنى با مراجع ذى ربط در مالزى، تفاهم نامه اى در اين زمينه با طرف مالزيايى به امضا

ص: 129

رسيده تا براساس آن، «پس انداز مالى» به عنوان يك راهكار موفق و همگانى براى اعزام به حج به اجرا درآيد.

2- احداث ساختمان مركزى شوراى عالى حج و عمره: اين مركز باتوجه به ضرورت همكارى و هماهنگى ميان ادارات و سازمان هاى مرتبط با امور حج و عمره احداث خواهد شد. هريك از ادارات و سازمان هاى مربوطه مانند اداره گذرنامه، اداره بهداشت و ... در اين ساختمان دفتر نمايندگى تأسيس خواهند كرد.

3- كارخانه توليد لوازم احرام و ملزومات حج: اين كارخانه محصولات خود را با قيمت ارزان و كيفيت مناسب در اختيار حجاج و معتمرين قرار خواهد داد. بدين ترتيب علاوه بر صرفه جويى در هزينه ها و جلوگيرى از خروج ارز از كشور، سود حاصل از محل فروش محصولات نيز به پيشبرد اهداف شورا كمك مى كند.

4- احداث درمانگاه هاى ويژه حجاج: مراكز درمانى ويژه حجاج با هدف ارائه خدمات بهداشتى و درمانى با هزينه اندك و كيفيت مطلوب احداث خواهد شد و درآمدهاى حاصل از اين مراكز درمانى نيز در تحقق اهداف شوراى عالى حج و عمره نقش مؤثرى خواهد داشت.

روند فعاليت هاى شوراى عالى حج و عمره

الف- برنامه ساليانه: اين شورا باتوجه به سياست هاى ابلاغ شده از سوى هيأت وزيران و سند چشم انداز 25 ساله، برنامه فعاليت هاى سالانه خود را پيش بينى و اجرا مى كند. اين برنامه ها براساس يك دوره ساليانه(از محرم تا ذى حجه) به اجرا درمى آيد و به كارگيرى روش هاى بهينه سازى و افزايش

ص: 130

بهره ورى همواره در دستور كار شورا قرار داشته است.

ب- دوره هاى آموزشى: شورا همواره به ارتقاء سطح علمى و آموزشى كاركنان توجه دارد و هريك از آنان با توجه به سطح معلومات و نوع وظيفه اى كه برعهده دارند، در دوره هاى آموزشى ويژه مشاركت مى كنند.

سياست هاى كلى شوراى عالى حج و عمره

- افزايش تعداد حجاج و عمره گزاران در دوره اجراى سند چشم انداز 25 ساله به منظور رسيدن به بالاترين سقف ظرفيت.

- تشويق به سرمايه گذارى در امر حج و عمره و افزايش درآمدهاى شورا، متناسب با روند افزايش تعداد حجاج و معتمرين.

- ارتقاء سطح آگاهى حجاج و همراهى آنان با روند بيدارى اسلامى.

- كاهش هزينه ها از طريق افزايش سرمايه گذارى.

- ايجاد صندوق اعتبارى و پس انداز در تمامى سازمان هاى دولتى و غيردولتى به منظور ايجاد زمينه حضور افراد كم درآمد در حج.

راهكارهاى اجراى مرحله نخست سند چشم انداز

(5 ساله اول، 1423 تا 1427)

- تصويب ساختار تشكيلاتى و شرح وظايف اجرايى شورا و تعيين هيأت نظارت بر روند اجراى آن.

- فعال كردن دفاتر نمايندگى شورا در ايالت هاى مختلف.

- احداث ساختمان مركزى شوراى عالى حج و عمره.

- ايجاد صندوق پس انداز حج و عمره.

ص: 131

هزينه هاى سفر حج در سودان

حجاج سودان از دو مرز هوايى و دريايى، از طريق فرودگاه هاى جده و مدينه و نيز بندر جده عازم عربستان مى شوند. هزينه ثابت سفر براى حجاج اعزامى از همه مناطق سودان، برابر با 750 دلار است كه با احتساب هزينه هاى اجرايى، حمل و نقل، اسكان و ... كل هزينه سفر حج از راه هوايى برابر با 1600 دلار(6100 ريال سعودى) و از طريق دريا برابر با 1200 دلار(4500 ريال سعودى) است.

تعداد حجاج سودانى در موسم حج سال 1425 ه. ق برابر با 25569 نفر و سهميه اختصاص يافته به هريك از ناحيه هاى اين كشور به شرح ذيل بوده است:

- ناحيه خارطوم و جنوب: 10988 نفر؛

- ناحيه مركزى: 3519 نفر؛

- ناحيه شرقى: 3946 نفر؛

- ناحيه غربى: 4677 نفر؛

- ساير سهميه ها: 2549 نفر؛

- جمع كل: 25569 نفر.

حدود 52% از حجاج از طريق دريا و 48% نيز از مرزهاى هوايى عازم عربستان شده اند. 70% از حجاج سودان، «مدينه قبل» و 30% نيز «مدينه بعد» بوده اند.

گزارش حج 1425 ه. ق

سهميه كشور سودان 26000 نفر

هزينه هر نفر هوايى 1634 دلار(6130 ريال سعودى)

زمينى 1209 دلار(4535 ريال سعودى)

ص: 132

* مبادى ورودى به عربستان

بندر جده: 11350 نفر

فرودگاه جده 4350 نفر

فرودگاه مدينه 7312 نفر

جمع 23020 نفر

اعضاى بعثه و ... 1000 نفر

اتباع خارجى و ويزاهاى شخصى 1549 نفر

جمع كل: 25569 نفر

تعداد پرواز 35(مدينه قبل)(هواپيمايى سودان 18 پرواز و هواپيمايى سعودى 17 پرواز)

محل اسكان در مدينه: مناطق الاجابه، العوالى والمصانع.

تعداد آپارتمان ها و منازل مسكونى در مدينه: 68 باب ساختمان

محل اسكان در مكه: مناطق ريح بخش، فلكه كُدى و خيابان هاى المنصور، الزاهر، عزيزيه و اجياد.

تعداد ساختمان هاى اجاره شده در مكه: 26 باب

تعداد چادرهاى اختصاص يافته به حجاج سودان در منى: 1941 چادر

* بهداشت و درمان

تعداد مراجعين به درمان گاه ها

مراجعات بسترى بسترى تعداد كوتاه مدت فوت شدگان

مرحله اول 15678500

مرحله دوم 2023715741

جمع 21797814241

ص: 133

* ارزيابى عملكردها در حج 1425 ه. ق

الف) نقاط قوت:

- آغاز زودهنگام عمليات اجرايى حج كه در 16 رمضان و يك ماه زودتر از سال هاى گذشته آغاز گرديد.

- موفقيت شركت هاى حمل و نقل دريايى و هوايى در اجراى جدول زمان بندى سفرها براساس برنامه از پيش تعيين شده.

- سازمان دهى مناسب روند ورود حجاج به عربستان با حضور فعال و مؤثر مسؤولان پذيرش بعثه در مبادى ورودى(فرودگاه ها و بندر جده) و ملبّس بودن آنها به لباس متحدالشكل كه ورود حجاج را سرعت بخشيده بود.

- موفقيت كارگزار خدمات حجاج در اجراى بندهاى قرارداد كه برخى از آنها براى نخستين بار به طور كامل اجرا شد و عبارت بود از:

1- پرداخت مبلغ 70 ريال به جاى وعده هاى غذايى به هر زائر كه كاملًا كافى به نظر مى رسيد.

2- اجراى برنامه انتقال حجاج به مشاعر(عرفات، مشعر، منى) براساس زمان بندى كه ضمن انتقال همه حجاج در روز حركت، به ميزان 15% در هزينه هاى اتوبوس ها صرفه جويى شد كه بيش از حد پيش بينى شده بود.

- برگزارى جلسه مشاوره با موسسات عربستان براى ارزيابى عملكرد بعثه در مدينه منوره پيش از ديدار با مديران وزارت حج(شاخه مدينه)

- موفقيت روش برپايى و حراست از چادرها توسط نيروهاى اعزامى پليس سودان كه موجب جلوگيرى از ورود افراد متفرقه

ص: 134

(از جمله بازماندگان موسم عمره و حجاج غيرسودانى) به چادرها گرديد و مشكلاتى را كه در اين خصوص در سال هاى گذشته پيش آمده بود، برطرف كرد.

- مشاركت بخش آموزش و ارشاد در افزايش آگاهى زائران و انجام هرچه بهتر مناسك توسط آنان ...

- ارائه خدمات درمانى در مراكز مجهز و با حضور پزشكان ماهر و گروه هاى درمانى باتجربه.

- پايبندى شركت هاى حمل و نقل هوايى و دريايى به جدول زمان بندى سفر و انعطاف پذيرى كامل در ارائه خدمات درخصوص «رزرو با تأخير» براى افراد داراى شرايط خاص(بيماران- سالمندان- افراد داراى مسؤوليت هاى خاص)، به ويژه توسط خطوط هوايى سودان.

- همكارى و هماهنگى مطلوب ميان افراد.

- تقسيم زائران مناطق مختلف كشور به 6 ناحيه كه از مشكلات ادارى كاسته است.

- پرواز مستقيم به مدينه منوره(بيش از 30 پرواز)

ب- نقاط ضعف:

- عدم رعايت ضوابط در انتخاب ساختمان ها توسط برخى از كارگزاران نواحى، به گونه اى كه پس از مشخص شدن اشكالات ساختمان ها به جاى آن كه مطابق با قرارداد، خواهان اصلاح و رفع مشكل شوند، قرارداد را ملغى تلقى كرده و بدون هماهنگى با بعثه و واحد نظارت، اقدام به شكايت از مسؤول يا پيمانكار نموده اند كه در مواردى موجب بروز تأخير در اسكان حجاج برخى نواحى گرديد.

ص: 135

- دورى نسبى برخى از ساختمان هاى مكه از حرم كه موجب افزايش استفاده از اتوبوس گرديد و مشكلات خاص خود از جمله بى نظمى رانندگان را در پى داشت و عده اى از حجاج ناگزير به پياده روى به سوى حرم شدند كه مشكلاتى را به وجود آورد.

- اخلال در انتقال به موقع حجاج از مدينه به مكه ...

- مشكلاتى كه به سبب دقيق نبودن برخى قراردادهاى اجاره ساختمان ها پيش آمد و در آنها جزئيات لازم درج نشده بود.

عدم تطبيق شرايط اسكان در منى با مفاد قرارداد، قديمى و كهنه بودن اتوبوس ها و بى تجربگى برخى رانندگان، كيفيت پايين برخى از غذاها در منى، عدم وصول چك هاى تضمينى از مكتب وكلاء موحد سودان كه موجب تأخير در اجازه ورود به برخى از زائران در فرودگاه مدينه شد، و نوسان نرخ ارز كه موجب افزايش بهاى خدمات گرديد از ديگر مشكلات و نقاط ضعف به شمار مى آيد.

* نظرسنجى از حجاج

براى آگاهى از نظرات حجاج در مورد كيفيت و نحوه ارائه خدمات در حج، نظرسنجى هايى براساس روش هاى علمى و با سه شيوه صورت گرفت:

- پرسش نامه؛

- گفتگوى مستقيم با شمارى از زائران در چادرهاى منى كه به صورت تصادفى انتخاب شده بودند.

- گفتگو با برخى از حجاج و زائران صاحب نظر و با تجربه.

پس از بررسى نتايج با استفاده از رايانه، خلاصه نظرسنجى ها

ص: 136

بدين شرح استخراج گرديد:

1- افزايش ميزان رضايت حجاج از نحوه اسكان در چادرهاى منا كه به 64% بالغ گرديده است. اين نسبت در سال هاى گذشته حدود 20% بود و اين تفاوت، نشانگر موفقيت نيروهاى پليس سودان در برقرارى نظم بوده است.

2- بيش از دوسوم حجاج رضايت خود را از نظم و انضباط در حمل و نقل ابراز داشته اند كه تفاوت زيادى با گذشته دارد، زيرا در سال هاى قبل تنها يك سوم از حجاج از اين خدمات رضايت داشتند.

3- 75% از حجاج، از سرعت در انتقال از مدينه به مكه راضى بوده اند و 25% باقيمانده را كسانى تشكيل مى دهند كه تا آخرين فرصت در مدينه مانده اند.

4- عموم زائران از بهبود كيفيت خدمات در سال جارى- خصوصاً اقامت و خدمات رفاهى در مدينه منوره- ابراز رضايت كرده اند.

5- نظرسنجى ها نشانگر آن است كه افزايش ميزان رضايت حجاج از خدمات رفاهى، منوط به برنامه ريزى دقيق ادارى است.

6- براساس نظرسنجى ها مشخص شد كه سطح آگاهى عمومى حجاج ارتقا يافته و آنان نسبت به عملكرد بعثه و نيروهاى پليس و ... توجه دارند. ضمناً گزارشى مبنى بر عدم صحت اعمال حج زائران دريافت نشده است.

* چشم انداز آينده

باتوجه به تجربيات سنوات گذشته و پس از جلسات متعدد شوراى مشورتى بعثه كه رؤساى ادارات حج نواحى مختلف

ص: 137

كشور در آن شركت داشته اند، چشم انداز آينده امور حج بدين صورت تدوين شده است:

1- لزوم آغاز زودهنگام عمليات اجرايى حج در هر موسم.

2- تثبيت حضور نيروهاى پليس سودان براى ايجاد نظم در چادرهاى منا با افزايش تعداد آنها و ارائه آموزش هاى لازم.

3- گسترش و تحول روش هاى آموزش و ارتقاء سطح آگاهى حجاج با بهره گيرى از مبلّغان و خطباى داوطلب همكارى.

4- تأكيد بر رعايت ضوابط تعيين مديران گروه ها و اين كه تعداد مديران جديد در هر سال از 20% تجاوز نكند.

5- تسريع در احداث «مدينةالحجاج» در بندر سواكن تا زمان تكميل پروژه، منطقه اى در اين بندر به حجاج اختصاص مى يابد تا رسيدگى به امور آنان ممكن گردد.

6- تسريع در ايجاد مركز پژوهش هاى حج تحت نظارت شوراى راهبردى حج و عمره.

7- محاسبه هزينه سفر به مدينه منوره و بازديد از محل هاى زيارتى آن در هزينه كلى سفر حج و اختصاص وسايل نقليه براى انتقال حجاج به مدينه و پيش گيرى از بروز مشكلات دراين خصوص.

8- سرشمارى زود هنگام براى آگاهى از تعداد حجاج «متعجّل» و «متأخّر» براى تسهيل در رفت و آمد آنان.

9- تلاش براى انتقال همه حجاج از مدينه به مكه تا پيش از روز پنجم ذى حجه براى سهولت در انجام اعمال.

10- بررسى ميزان رعايت مفاد قراردادها از سوى كارگزاران و شركت هاى خدماتى.

ص: 138

* جدول زمان بندى و هزينه هاى اجرايى حج 1425 ه. ق

ر عنوان مجرى تاريخ اجرا هزينه(دينارسودان)

1 آموزش كارگزاران امور ادارى و محرم تا ذى قعده-/ 550/ 698/ 5 نيروى انسانى

2 منشورات و پژوهش ها اداره پژوهش و ربيع الاول تا شعبان-/ 000/ 000/ 8

برنامه ريزى

3 اطلاع رسانى، سخت افزارو ... اداره اطلاع رسانى محرم- ذى حجه-/ 979/ 884/ 7

4 ارزيابى حج 1424 و اداره حج و عمره شعبان- ذى قعده-/ 000/ 805 آمادگى براى حج 1425

5 هزينه هاى بعثه مركزى و اداره حج و عمره ذى قعده--/ 750/ 791/ 139 حق مأموريت ها ذى حجه

* هر دلار آمريكا تقريباً معادل 260 دينار است.

پس از ارائه گزارش، آيةاللَّه رى شهرى مطالبى به اين شرح بيان داشتند:

بنده بسيار خرسندم كه امروز در جمع مسؤولان حج و عمره سودان حضور يافتم. من پيش از آمدن به كشور شما، گزارش هايى در زمينه علاقمندى مردم و مسؤولان سودانى به جمهورى اسلامى ايران و همكارى و هم فكرى دولت و ملت سودان با ايران شنيده بودم، ليكن آن چه كه در اين چند روز مشاهده كردم، بيش از آن چيزهايى بود كه پيش از اين شنيده بودم. اميدوارم با اين علاقه و تمسكى كه مردم سودان با قرآن و خاندان رسالت دارند، روز به روز به پيشرفت هاى بهتر و بزرگ تر نائل آيند و بتوانند بر دشمنان خود پيروز شوند.

ص: 139

دولت و ملت ايران نيز در همه زمينه ها در كنار دولت و ملت سودان خواهند بود و ما آمادگى آن را داريم تا در همه زمينه ها و از جمله حج و عمره با يكديگر همكارى كنيم.

ايشان افزودند:

در جمهورى اسلامى ايران، حج و عمره جايگاه ويژه اى دارد.

همه ساله حدود 600 هزار نفر به عمره و يكصد هزار نفر به حج مشرف مى شوند. در طول سال هاى پس از پيروزى انقلاب اسلامى ايران تا سال 1382 ه. ش يك ميليون نفر به عمره مشرف شدند، ليكن از سال 82 تاكنون، اين رقم به دوميليون نفر افزايش يافت و اين به دليل برنامه ريزى هاى جديدى بود كه صورت گرفت و زمينه براى تشرف افراد بيشتر فراهم شد.

سپس ادامه دادند:

حضرت امام خمينى قدس سره اهميت ويژه اى براى حج قائل بودند.

ايشان در يكى از سخنان خود فرموده اند: حج به سان قرآن است كه همه مردم مى توانند از آن استفاده كنند، بعضى از عبارات قرآن، بعضى با قرائت قرآن و بعضى با فهم قرآن از اين كتاب آسمانى بهره مى گيرند، اما بعضى در مراحل بالاترى قرار مى گيرند كه همچون غوّاصان به عمق درياها رفته، گوهرى ناب پيدا مى كنند. حج نيز اين چنين است و استفاده افراد از آن متفاوت است.

امام خمينى قدس سره مى خواستند به ما بفهمانند كه ظرفيت هاى فرهنگى حج فوق تصور ما است و هرچه ما از آن بهره بردارى كنيم باز كم بهره گرفته ايم.

ص: 140

امام بارها مى فرمودند: كليد حل مشكلات جهان اسلام، وحدت كلمه امت اسلامى است كه بايد با تبليغ گسترده از كنار خانه توحيد آغاز شود.

همين مبارزه با استكبار جهانى و در رأس آنها آمريكا هم بايد از كنار خانه خدا آغاز شود و به همين دليل جمهورى اسلامى ايران مراسم برائت از مشركان را به عنوان يك واجب سياسى در حج مطرح كرده است.

امروز نيز خلف صالح امام، رهبر معظم انقلاب اسلامى حضرت آيةاللَّه خامنه اى، همان مسير را ادامه مى دهند و ما همه ساله در عرفات مراسم با شكوهى داريم و حجاج ايرانى به صورت جمعى برائت خود از مشركان را اعلام نموده، فرياد مرگ بر آمريكا و مرگ بر اسرائيل سرمى دهند و تعدادى از حجاج ديگر كشورها هم در اين مراسم حضور مى يابند.

مدير سودانى با شنيدن اين كلمات با صداى بلند «اللَّه اكبر اللَّه اكبر» مى گفت و شديداً تحت تأثير قرار گرفته بود.

آيةاللَّه رى شهرى سپس ادامه دادند:

امور اجرائى حج را سازمان حج و زيارت و امور فرهنگى را حوزه نمايندگى مقام معظم رهبرى در امور حج و زيارت برعهده دارند. ما براى گسترش فرهنگ حج در جامعه، چند سالى است كه در ايام عمره حدود 22000 نفر دانش آموز و دانشجو را سازماندهى كرده و به عمره مى فرستيم. آمارها نيز نشان مى دهد كه اين حركت در زمينه رشد ديندارى نسل جوان و تقويت بنيه دينى آنان بسيار مؤثر بوده است.

ص: 141

ما در زمينه امور فرهنگى تاكنون حدود پانصد اثر منتشر كرده ايم؛ دو مجله پژوهشى يكى به زبان فارسى و ديگرى به زبان عربى داريم و من از شما دعوت مى كنم تا هيأتى را به ايران بفرستيد تا از نزديك با فعاليت هاى فرهنگى و اجرايى حج در ايران آشنا شوند و از تجربيات ما بتوانند استفاده كنند.

با پايان يافتن سخنان آقاى رى شهرى بار ديگر از استقبال صميمانه مسؤولان حج و عمره سودان تشكر نموده با آنان خداحافظى كرديم و براى ديدار بعدى عازم «جامعة القرآن الكريم والعلوم الإسلامية» شديم.

بازديد از دانشگاه جامعة القرآن الكريم والعلوم الإسلامية

سه شنبه 14/ 6/ 85، ساعت 11 صبح به دانشگاه «جامعة القرآن الكريم والعلوم الإسلامية» كه يكى از دانشگاه هاى معتبر اين كشور است آمديم.

رياست اين دانشگاه را پروفسور سليمان محمد عثمان برعهده دارند.

ايشان داراى انديشه هاى سلفى گرى بوده و تا چندى پيش، هيچ گونه تمايلى به ايجاد ارتباط و مذاكره با دستگاه هاى وابسته به جمهورى اسلامى ايران نشان نمى داده است. ولى پس از تماس، رايزنى فرهنگى با ايشان و اعزام سه نفر از اساتيد اين دانشگاه به تهران، نگرش آنها نسبت به جمهورى اسلامى ايران تغيير يافته و راه براى ايجاد رابطه فرهنگى هموار شده است.

آقاى عبدالمنعم رئيس دانشكده علوم قرآنى با آقاى محمد بشير الهادى و چند نفر ديگر از اساتيد اين دانشگاه نيز در اين ديدار حضور داشتند. آقاى عامرى سفير محترم نيز به جمع حاضران پيوستند.

ص: 142

آقاى پروفسور سليمان ابتدا به آقاى رى شهرى و هيأت همراه خير مقدم گفت و توضيحات مبسوطى در رابطه با شيوه ورود و ادامه تحصيل در اين دانشگاه ارائه كرد. وى گفت:

دانشكده علوم قرآنى در سال 1400 ه. ق تأسيس گرديده و دانشجويان پيش از ورود به دانشكده بايد حافظ قرآن باشند. اما در بخش دراسات اسلاميه(قسم الدراسات الإسلامية) اگر ده جزء قرآن را حافظ باشند مى توانند وارد دانشكده شوند، ليكن براى فارغ التحصيلى حتماً بايد بقيه اجزاء قرآن را حفظ كرده باشند.

در «كلية الشريعة» فقه و اصول تدريس مى شود، و بخشى نيز به شريعت و قانون اختصاص دارد.

در كلية الدعوة والأعلام بخش هاى مختلفى دارد كه عبارتند از «قسم الدعوة، قسم الاذاعة والتلفزيون، قسم الصحافة، قسم العلاقات و ...

همچنين كلية التربية داريم كه شعبه هايى در ولايات سودان دارد.

عدد دانشجويان در خارطوم پايتخت سودان و ديگر ولايات حدود 12000 نفر است كه 50% آنها مرد و 50% ديگر زن هستند.

مركزى هم به نام «البحوث القرآنية والسنة النبوية» داريم كه سيصد دانشجوى دكترا در آن جا مشغول به تحصيل اند. هزينه تحصيل در دانشكده براى كارشناسى حدود يكصد دلار، كارشناسى ارشد يكهزار دلار و دكترا حدود سه هزار دلار است.

دانشكده نزديك به دو ميليون دلار براى آنها هزينه مى كند و حدود يك ميليون دلار هم از طريق شهريه دانشجويان تأمين مى شود. دانشگاه هاى سودان از نظر غذا و خوابگاه هيچ گونه

ص: 143

تعهدى ندارند.

از فارغ التحصيلان اين دانشكده در مساجد، تعليم امور دينى و امثال آن استفاده مى شود.

حقوق اساتيد به طور متوسط 450 تا 500 دلار است كه براى اساتيد برتر به 700 دلار هم مى رسد.

پس از گزارش آقاى دكتر سليمان عثمان، آقاى رى شهرى از ايشان و ديگر اساتيد تشكر نموده، همراه آقايان به محل مسجد دانشگاه آمديم.

اين مسجد در موقعيت بسيار عالى و مشرف بر رود نيل ساخته شده كه دو رود نيل ابيض و ازرق، در جلو مسجد با يكديگر تلاقى مى كنند و سپس از سودان به كشور مصر مى رسند.

نيل ازرق به دليل گل آلود بودن به اين نام معروف شده كه از اتيوپى به سودان مى رسد و نيل ابيض از اوگاندا مى آيد.

اين مسجد كه در زمان جعفر نميرى ساخته شده، بسيار زيبا و در موقعيتى بسيار عالى قرار گرفته است. (1) پس از ديدار از مسجد، به معهد قرآن كريم رفتيم. در آن جا يك استوديو تلويزيونى ساخته اندكه از اين محل برنامه هاى قرآنى براى مردم پخش مى شود. ابتدا يك فيلم كوتاه در معرفى اين مركز و خدمات آن براى حاضران پخش كردند، سپس توضيحات مختصرى توسط رئيس معهد داده شد. آن گاه با اساتيد خداحافظى كرده به هتل بازگشتيم.


1- مساحت مسجد و اطراف آن دوازده هزار متر مربع است كه 2500 متر در آن بنا ايجاد شده و 2500 متر مكعب نيز گودبردارى شده است.

ص: 144

ديدار با آقاى عثمان بشير الكباشى

ساعت 30/ 13 بعد از ظهر به دفتر آقاى شيخ عثمان الكباشى دبير كل جديد هيئة الذكر والذاكرين رفته با ايشان ديدار كرديم.

وى با گرمى از آيةاللَّه رى شهرى و همراهان استقبال كرد و گفت:

ايران تنها يك كشور و مكان جغرافيايى خاص نيست، بلكه قلب ما و قلب جهان اسلام است. ارتباط ميان ما و انقلاب اسلامى ارتباطى صميمى و قديمى است.

وى افزود:

آن زمان كه انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمينى پيروز شد من دانشجو بودم و از همان زمان به ايشان ارادت و علاقه پيدا كردم. زمانى كه پيروزى حاصل شد، تمام مردم در مساجد و كوچه و بازار از اين پيروزى شادمان و خرسند شدند.

مردم سودان اهل محبت اند. علاقمندى به اهل بيت عليهم السلام جايگاه خاصى در بين مردم سودان دارد و ما نيز درحقيقت تابع مسير و راهى هستيم كه ايران آن را پيموده و مى پيمايد.

آنگاه از نظم و انضباط ايرانيان در حج و مظلوميت اهل بيت عليهم السلام در بقيع سخن به ميان آورد و ايرانيان را ستود.

آقاى شيخ مرزوق امين ولايات و عضو مجلس وطنى، و برخى ديگر از همكاران ايشان نيز در اين ديدار حضور داشتند.

آقاى كباشى در پايان اظهار علاقه كرد تا ميان مجلس ذكر و ذاكرين با مؤسسات علمى و دينى ايران ارتباطات دوستانه برقرار و از تجارب يكديگر بهره گيرى شود.

ص: 145

سپس آقاى شيخ مرزوق خرسندى خود را از حضور در جلسه ابراز داشت. آقاى عمر الشريف كه از شرفاى سودان است گفت:

پيروزى انقلاب اسلامى در ايران غبار را از چهره دين زدود و ما اميدواريم اين انقلابى كه در حمايت از اهل بيت عليهم السلام به وجود آمده ادامه يابد و به ديگر مسلمانان هم در رسيدن به اهدافشان كمك كند. وى سپس شادمانى خود را از پيروزى حزب اللَّه كه با اتكال به خداوند توانست اسرائيل را به ذلت بكشاند ابراز داشت و اظهار اميدوارى كرد تا اسرائيل هرچه زودتر نابود شود. او در پايان گفت: من معتقدم اينگونه ديدارها، موانع به وجود آمده از سوى استعمارگران را برمى دارد و ما را به يكديگر نزديك مى كند.

آن گاه آيةاللَّه رى شهرى ضمن تشكر از ميهمان نوازى و استقبال گرم آقايان فرمودند:

من به خيلى از كشورها سفر كرده ام، اما در هيچ كشورى تحقيقاً اين گونه حكمت آميخته با محبت را نديده ام. من پيش از اين فكر مى كردم لقمان حكيم كه اهل سودان بوده، داراى چه حكمتى بوده است؟ پاسخ سؤال خود را در اين سفر به دست آورده و فهميدم كه اين منطقه حكمت خيز است. كشور سودان، مردمى مسلمان و انقلابى دارد و اميدوارم اينگونه ديدارها باعث تقويت روابط فرهنگى دو كشور شود.

يكى از ايده هايى كه حضرت امام خمينى قدس سره داشتند و امروز نيز رهبرى معظم انقلاب حضرت آيةاللَّه خامنه اى دارند، بيدارى و وحدت امت اسلامى است و ما در سودان به خوبى مشاهده كرديم كه اين فكر، در حال تحقق است. ما در اين جا بسيارى از

ص: 146

شعارهاى خودمان را در حال پياده شدن ديديم.

ايشان خطاب به آقاى الكباشى اظهار داشتند:

سخنرانى ديروز شما و مطالبى را كه بيان كرديد بسيار خوب و جالب بود. شما «ذكر و ذاكر» را از آن چه كه برخى از متصوفه تحريف كرده اند، تفكيك كرديد و با اين حركتى كه مشايخ شما و رئيس جمهور شما دارند، ان شاءاللَّه در برخورد با دشمنان موفق خواهيد شد.

من در همايش، خطاب به آقاى عمر البشير اين آيه را خواندم: «إن تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لا يَضُرّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً». (1)

ايشان افزودند:

از آغاز انقلاب اسلامى در ايران، دشمنان اين نهضت پيوسته مى گفتند حكومت ايران پس از شش ماه سقوط مى كند، ولى با عنايت الهى هم اكنون حدود 28 سال است كه ادامه يافته و ما اميدواريم به حكومت امام زمان عليه السلام منتهى گردد. سلاح ما ايمان به خدا است و ما هيچ نيازى به سلاح اتمى نداريم، اما به علم آن نيازمنديم و استكبار هم از اين خوف دارد كه ما به اين علم دست پيدا كنيم.

بنده از شما دعوت مى كنم به ايران بياييد و از نزديك با كارهاى دارالحديث آشنا شويد. و بسيار علاقمندم كه همكارى ميان ما و شما استمرار داشته باشد.

پس از پايان يافتن سخنرانى آقاى رى شهرى، با بدرقه گرم آقاى كباشى و همكارانشان، با ايشان خداحافظى كرده و برگشتيم.


1- آل عمران: 120

ص: 147

جولة نيلية

پس از ملاقات آقاى كباشى، به دعوت وزير ارشاد و اوقاف سودان كنار رود نيل آمده و با يك لنچ تفريحى، بر روى رود نيل «جَولة نيليّة» داشتيم. آقاى سيد احمد، قائم مقام وزير حج و جمعى از مقامات «منظمة الحج والعمرة السودانية» ما را همراهى مى كردند. پس از فاصله گرفتن از ساحل، از كنار جزيره اى به نام «توتى» گذشتيم كه گفته مى شد حدود ده هزار نفر جمعيت دارد. عمق آب در بعضى جاها 19 متر است. غذا به صورت سلف سرويس سرو گرديد، سپس به ساحل بازگشتيم.

شب چهارشنبه ساعت 30/ 20 دقيقه براى شركت در «مهرجان النصر والانتظار» به محل برگزارى اين همايش آمديم. در تابلويى كه پشت جايگاه نصب شده بود اين عنوان به چشم مى خورد:

مهرجان النصر والانتظار

ليلة ثقافية مادراما- مسرح- مدايح نبوية- شعر

المستشارية الثقافية لسفارة الجمهورية الإسلامية الإيرانية بالخرطوم

زمان: 12 شعبان المعظم 1427 ه.

مكان: مسرح هيئة إذاعة والتلفزيون ولاية الخرطوم

هنگام ورود به جلسه، با سرود لا اله الا اللَّه، از آيةاللَّه رى شهرى و همراهان استقبال شد.

آقاى مقصودى معلم مدرسه ايرانى ها، آياتى از كلام اللَّه مجيد تلاوت كرد، سپس مجرى جلسه، ميهمانان را معرفى كرد. سپس حجةالاسلام والمسلمين انصارى، رايزن فرهنگى جمهورى اسلامى ايران در سودان به حاضران خيرمقدم گفته، فلسفه تشكيل جلسه را بيان داشت و در ادامه

ص: 148

جناب حجةالاسلام والمسلمين آقاى نجم الدين طبسى از همراهان آقاى رى شهرى، در زمينه امام زمان عليه السلام و شرايط قبل و بعد از ظهور مطالبى را بيان داشت. جلسه هنوز ادامه داشت كه اينجانب همراه با آيةاللَّه رى شهرى به هتل بازگشتيم.

همايش مهدويت

چهارشنبه 15/ 6/ 85 برابر با 13 شعبان 1427 ه. ق ساعت 30/ 9 دقيقه صبح، همراه با اسكورت، خيابان هاى سودان را پشت سر نهاده به «قاعة الشهيد الزبير للمؤتمرات» رسيديم. در اين سالن با همكارى رايزن جمهورى اسلامى ايران همايشى با نام «فِكْرَةُ المُخلّص والمهدي في الفكر الديني والإنساني» با حضور جمعى از شخصيت هاى علمى، فرهنگى و سياسى سودان برگزار گرديده است.

تعدادى هم از كشيشان مسيحى در اين جمع حضور داشتند. ابتدا آياتى از كلام اللَّه مجيد تلاوت شد. سپس حجةالاسلام آقاى انصارى در سخنان كوتاهى به حاضران خير مقدم گفت و اهداف همايش را تشريح كرد. سپس استاد عبدالحافظ عبدالرؤوف كه از فرهيختگان سودانى است، سابقه تأسيس اين مركز و اهداف اين همايش را بيان داشت. آنگاه از آيةاللَّه رى شهرى دعوت شد تا مطالب خود را بيان كنند. آقاى رى شهرى ضمن تشكر از برگزاركنندگان همايش اظهار داشتند:

روابط دو كشور دوست و برادر- سودان و جمهورى اسلامى ايران- روابط عميق و مستحكمى است. آن چه موجب شده تا اين روابط قوى و مستحكم باشد، مشتركات فرهنگى- اجتماعى دو

ص: 149

ملت با فرهنگ ايران و سودان است. جمهورى اسلامى ايران براى روابط با آفريقا و توسعه آن اهميت ويژه اى قائل است و به همين دليل تلاش مى شود تا روزبه روز اين روابط توسعه يابد. از سوى ديگر استكبار جهانى و دشمنان اسلام توطئه هاى فراوانى را تدارك ديده اند تا تماميت ارضى كشورهاى اسلامى را به خطر انداخته و با ايجاد اختلافات مذهبى و فرقه اى، ملت هاى اسلامى را با يكديگر درگير كنند تا بتوانند منابع و ثروت هاى غنى خدادادى آنها را به يغما ببرند و براى رسيدن به اين خواسته ها همواره از بيرون مرزها و با كمك عوامل و مزدوران داخلى خود تلاش مى كند تا تماميت ارضى كشورهاى مسلمان را به خطر بياندازد.

كشور دوست و برادر سودان نيز هم اكنون گرفتار چنين توطئه اى است. جمهورى اسلامى ايران از تماميت ارضى سودان حمايت مى كند و ما اميدواريم مشكلات موجود اين كشور در چارچوب منافع ملى به زودى مرتفع و دولت و ملت سودان بتوانند مراحل رشد و ترقى فرهنگى، اقتصادى و اجتماعى را يكى پس از ديگرى پشت سر بگذارند.

پس از اظهارات فوق، آيةاللَّه رى شهرى مقاله خود را با عنوان «المهدي المنتظر في المذهب الشيعي» قرائت كردند. متن مقاله چنين بود:

«هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» (1)

السلام عليكم ورحمةاللَّه وبركاته

توفيق بزرگى است براى اين جانب كه در اولين سفرم به سودان،


1- توبه: 23، صف 9

ص: 150

در اين محفل علمى و فرهنگى حضور پيدا مى كنم و خرسندم كه در محضر انديشمندان اين كشور مهم اسلامى، يكى از مهم ترين مسائل اعتقادى و سياسى جهان اسلام، يعنى مسأله مهدويت مورد بحث و بررسى قرار مى گيرد. اين مسأله از زاويه هاى مختلف قابل بحث و بررسى است. ما در مؤسسه علمى- فرهنگى دارالحديث در شهر قم چندين سال است كه مشغول تهيه موسوعه اى در اين زمينه هستيم. اين دانشنامه، مسايل مربوط به مهدويت را از زواياى گوناگون مورد بحث قرار مى دهد و اميدوارم در سال آينده آماده طبع گردد. در اين فرصت كوتاهى كه در محضر شما عزيزان هستم درباره سه موضوع به طور مختصر عرايضى را تقديم مى كنم:

1- مشتركات عقيده به مهدويت در جهان اسلام

2- مختصات عقيده به مهدويت از نگاه پيروان اهل بيت عليهم السلام

3- زمينه سازى براى حكومت امام مهدى عليه السلام

الف: مشتركات عقيده به مهدويت

1- فراگير شدن اسلام در جهان به وسيله امام مهدى عليه السلام

نخستين وجه مشترك عقيده به مهدويت اين است كه از ديدگاه همه مذاهب اسلامى حضرت مهدى همان كسى است كه به وسيله او اسلام بر سراسر جهان حكومت خواهد كرد. قرآن در سه آيه با صراحت وعده داده كه اسلام بر همه اديان غلبه خواهد كرد:

«هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» (1)

براساس احاديث صحيحه و متواتره، حضرت مهدى عليه السلام همان


1- توبه: 33؛ صف: 9

ص: 151

كسى است كه در آخرالزمان اين وعده الهى را تحقق خواهد داد.

2- انتساب به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله

براساس احاديث صحيحه، همه مذاهب اسلامى معتقدند كه امام مهدى عليه السلام از خاندان رسالت، از نوادگان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله، و از فرزندان امام على عليه السلام و حضرت فاطمه زهرا عليها السلام است. براى نمونه به يكى دو روايت اشاره مى كنم:

در سنن ابن ماجه از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نقل شده:

المهدي منّا أهل البيت يصلحه اللَّه في ليله. (1)

و در حديثى ديگر آورده:

المهدي من ولد فاطمة. (2)

3- هم نام بودن با پيامبر خدا صلى الله عليه و آله

بر پايه احاديث صحيحه مورد قبول همه مذاهب اسلامى، امام مهدى عليه السلام هم نام پيامبر خدا صلى الله عليه و آله است.

سنن ترمذى روايت كرده كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

لا تذهب الدنيا حتى يملك العرب رجل من أهل بيتي يواطى ء اسمه اسمي؛ (3)

همچنين شيخ صدوق در كتاب كمال الدين از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نقل كرده:

المهدي من ولدي، اسمه اسمي وكنيته كنيتي، أشبه الناس بي


1- سنن ابن ماجه: 1367
2- محمد بن سليمان الكوفي، مناقب الإمام أميرالمؤمنين عليه السلام، تحقيق محمد باقر المحمودي، ص 112؛ مسند أحمد بن حنبل؛ سنن ابن ماجه: 4085
3- ابن البطريق، العمدة، ص 436؛ سنن ترمذى، ج 3، 343

ص: 152

خلقاً وخلقاً؛ (1)

براساس احاديث صحيحه كه اهل سنت و پيروان اهل بيت از رسول خدا روايت كرده اند، پس از قيام امام مهدى عليه السلام حضرت عيسى از آسمان فرود مى آيد و به آن حضرت اقتدا مى كند.

در صحيح بخارى از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله روايت شده كه فرمود:

كيف أنتم إذا نزل ابن مريم فيكم وامامكم منكم. (2)

همچنين شيخ صدوق در كتاب كمال الدين از آن حضرت چنين روايت كرده است:

«لو لم يبق من الدنيا إلا يوم واحد لطوّل اللَّه ذلك اليوم حتى يخرج فيه ولدي المهدي فينزل روح اللَّه، عيسى بن مريم فيصلى خلفه وتشرق الأرض بنوره و يبلغ سلطانه المشرق والمغرب.» (3)

4- فراگير شدن عدالت به وسيله امام مهدى عليه السلام

چهارمين وجه مشترك عقيده به مهدويت در همه مذاهب اسلامى، اعتقاد به فراگير شدن عدالت در جهان به وسيله آن حضرت است كه در بسيارى از احاديث بر اين نكته تأكيد شده و در توصيف امام مهدى عليه السلام آمده:

يملأ الأرض قسطاً وعدلًا بعد ما ملئت ظلماً وجوراً. (4)

همچنين در مورد شمارى از علايم ظهور امام مهدى عليه السلام، و بركاتى كه در ايام حكومت آن حضرت جهان را فراخواهد گرفت


1- ميرزا محمد تقى اصفهانى، مكيال المكارم، ص 112
2- متقى هندى، كنزالعمال، ج 14، ص 334
3- شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ص 280
4- اويس كريم محمد، المعجم الموضوعى لنهج البلاغة، ص 113

ص: 153

و سياست هاى اقتصادى آن حضرت احاديث مشتركى وجود دارد كه به دليل ضيق وقت از ذكر آنها صرف نظر مى كنم.

ب: مختصات عقيده به مهدويت از نگاه شيعه

و اما در مورد ويژگى هاى عقيده به مهدويت از نگاه پيروان اهل بيت عليهم السلام بايد گفت تفاوت اصلى عقيده شيعه با اهل سنت اين است كه آنها براساس مبانى خود فرد خاصى را به عنوان امام مهدى معرفى مى كنند كه اكنون زنده است و اهل سنت بر اين باورند كه در آينده متولد خواهد شد.

از منظر پيروان اهل بيت عليهم السلام انتساب امام مهدى به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و فاطمه زهرا عليها السلام بدين ترتيب است: محمد بن حسن بن على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسين- بن فاطمة بنت رسول اللَّه صلى الله عليه و آله- بن على بن ابى طالب عليه السلام.

پيروان اهل بيت عليهم السلام معتقدند آن چه در احاديث صحيحه اهل سنت آمده كه پيامبر تصريح مى كند كه پس از او دوازده نفر جانشين او هستند جز با اين دوازده نفر قابل انطباق نيست.

پيروان اهل بيت عليهم السلام معتقدند كه امام مهدى در سال 255 هجرى متولد شده و به دليل فراهم نبودن زمينه لازم براى تشكيل حكومت جهانى اسلام، تاكنون از ديده ها پنهان است و هنگامى كه زمينه لازم فراهم شود ظاهر خواهد شد و زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد.

به نظر ما با تأمل در حديث متواتر ثقلين كه صحت آن مورد اتفاق امت اسلامى است نيز مى توان امامت امام مهدى عليه السلام و نيز غيبت آن حضرت را مطابق عقيده پيروان اهل بيت عليهم السلام اثبات نمود. من اين مطلب را در رساله اى مستقل توضيح داده ام كه در اختيار عزيزان قرار خواهد گرفت و اگر تذكرى نسبت به آن چه در اين

ص: 154

رساله آمده يا به ساير مطالبى كه در اين جلسه عرض كردم دارند، بعداً براى اين جانب بنويسند، به صورت مكتوب پاسخ خواهم داد.

گفتنى است كه برخى مسايل جزيى ديگر هم هست كه به دليل نبودن فرصت از آن صرف نظر مى كنم. همچنين نسبت هاى دروغى به پيروان اهل بيت عليهم السلام در مورد عقيده به مهدويت داده مى شود؛ مانند اين كه آنان معتقدند امام مهدى در سردابى در سامراء زندگى مى كند، يا از آن جا ظهور خواهد كرد، يا هر شب در آن جا جمع مى شوند و پس از نوميدى از ظهور وى متفرق مى گردند و ... كه كذب محض است و كسانى كه از نزديك با عقايد شيعه آشنا هستند مى دانند كه دشمنان، اين اكاذيب را جعل كرده اند.

ج: زمينه سازى براى حكومت امام مهدى عليه السلام

و اما موضوع سوم، يعنى زمينه سازى براى حكومت امام مهدى عليه السلام؛ اين مسأله در عصر حاضر از اهميت ويژه اى برخوردار است، صرف نظر از مباحث علمى كه بدان اشاره شد، آن چه امروز براى علماى متعهّد جهان اسلام فوق العاده مهم است، مسأله زمينه سازى براى حكومت جهانى امام مهدى با تكيه بر مشتركات اعتقادى است.

دشمنان اسلام مى خواهند با بزرگ كردن نقاط اختلاف مذاهب، سيطره خود را بر جوامع اسلامى تقويت كنند و تداوم دهند.

مصلحت اسلام و امت اسلامى اقتضا مى كند كه فرهيختگان جهان اسلام درست، عكس آنها عمل كنند. يعنى با كوچك كردن نقاط اختلاف و تكيه بر مشتركات، براى تحقق وعده الهى و تشكيل حكومت جهانى اسلام به رهبرى امام مهدى

ص: 155

زمينه سازى نمايند.

اگر امت اسلامى متحد بودند، گروه اندكى به نام صهيونيزم با حمايت آمريكا و غرب نمى توانست اين گونه مردم مظلوم فلسطين و لبنان را به خاك و خون بكشند و در فاجعه قانا كودكان معصوم را قتل عام كنند.

جوانان مقاوم حزب اللَّه لبنان نشان دادند كه با تكيه به ايمان و مقاومت، مى توان بر سلاح هاى مدرن استكبار جهانى فايق آمد.

پيروزى حزب اللَّه لبنان درس عبرتى بود براى همه دولت مردان مسلمان و عرب.

خداوند متعال با پيروزى حزب اللَّه لبنان حجت را بر همه مسلمانان تمام كرد كه مى توانند در برابر طاغوت هاى نوين جهان امروز بايستند و بر سلاح هاى مدرن و توطئه هاى پيچيده آنان فايق آيند و زمينه را براى گسترش فرهنگ اسلام در جهان فراهم سازند.

رسيدن به اين هدف بلند تنها يك شرط دارد و آن اتحاد كلمه جهان اسلام است و مسؤوليت اصلى تحقق اين شرط به عهده علما و فرهيختگان امت اسلامى است. به اميد آن روز و تشكيل حكومت جهانى اسلام به رهبرى امام مهدى.

والسلام عليكم ورحمةاللَّه وبركاته

پس از ارائه مقاله آقاى رى شهرى، آقاى صادق المهدى رئيس جمهور سابق سودان كه با لهجه فصيح عربى سخن مى گفت، مقاله خود را با عنوان «ايدئولوجية المهدية، تركيزاً على التجربة السودانية» قرائت نمود.

سپس جمعى از حاضران از جمله آقاى پروفسور حسن مكى رئيس

ص: 156

پژوهشگاه و مركز تحقيقات آفريقا، پروفسور عبدالرحيم على، رئيس دانشكده ادبيات دانشگاه بين المللى آفريقا و عضو شوراى عالى مجمع التقريب بين المذاهب الإسلامية، شيخ عبدالمحمود ابو، رئيس هيأت شئون انصار المهدى سودان، دكتر امين بنانى محقق و رئيس انجمن دوستى ايران و سودان، دكتر عوض الطيب، رئيس دانشكده اعتقادات دانشگاه خارطوم، به اظهار نظر پرداختند. آقاى «تارح حرّان» كه خود كشيش مسيحى بود و استاد تاريخ در دانشگاه خارطوم است نيز نظرات خويش را پيرامون مسأله مهدويت ابراز داشت.

مقالات ديگر ارائه شده در اين همايش به اين شرح است: المخلّص في الفكر الديني المسيحى نوشته آقاى اسقف حمويل جوك، البعد الفلسفي لمفهوم المخلّص في الفكر الإنساني، نوشته آقاى دكتر قيصر موسى الزين، المهدي في المذهب السنّى نوشته آقاى دكتر عصمت محمود، ترجمه متن مقالات ارائه شده در پايان همين كتاب خواهد آمد.

پس از طرح نقطه نظرات توسط شخصيت هاى حاضر در جلسه، تنفس اعلام شد و آقاى رى شهرى و همراهان در اطاقى جنب سالن همايش، با آقاى صادق المهدى و آقاى پروفسور مكى و برخى از حاضران به گفتگوى صميمانه پرداختند و با چاى و شيرينى و ميوه پذيرايى به عمل آمده و چون ديدارى از اداره اوقاف سودان داشتيم، لذا آقاى رى شهرى از حاضران خداحافظى نموده و به ديدار آقاى شيخ حسن الطيار الكباشي رئيس اداره اوقاف سودان رفتيم.

ليكن حضرات حجج اسلام والمسلمين آقايان محمد شريف مهدوى و نجم الدين طبسى در همايش ماندند و به پاره اى از شبهات و سؤالات

ص: 157

حاضران در زمينه حضرت مهدى- عجل اللَّه تعالى فرجه- پاسخ دادند كه بازتاب مثبتى بين حاضران داشت.

در مجموع اين همايش كه با همكارى «هيئة الأعمال الفكرية» كه يكى از مؤسسات علمى معتبر سودان است تشكيل گرديد، آن هم با موضوع مهدويت، بسيار مثبت ارزيابى گرديد. خصوصاً كه حاضران و ارائه كنندگان مقالات نيز از سطح علمى مطلوبى برخوردار بودند.

اميد آن كه اين گونه حركت ها تداوم يابد و بتوان فكر مهدويت را در تمامى كشورها رايج ساخت.

آيةاللَّه رى شهرى پيشنهاد كردند به منظور استمرار اين حركت ارزشمند، كليه سخنرانى ها و پرسش هاى مطرح شده از نوار استخراج و در فرصت مناسبى در ايران به سؤال ها پاسخ داده شود و مجموع آن به شكل كتاب چاپ و در اختيار شركت كنندگان در جلسه قرار گيرد.

ساعت 11 صبح به اداره اوقاف سودان آمديم. ساختمانى ساده و قديمى داشت. آقاى شيخ حسن الطيار الكباشى رئيس اوقاف، خانم عاتكه مدير العلاقات العامة، آقاى احمد عبيد مدير خدمات و تنى چند از ديگر مسؤولان اوقاف به گرمى از آيةاللَّه رى شهرى، آقاى عامرى سفير محترم و ديگر همراهان استقبال كردند.

آقاى حسن طيار ضمن اظهار خرسندى از حضور هيأت ايرانى و عرض خير مقدم، گزارشى از چگونگى موقوفات و نحوه اداره آنان در سودان ارائه داد. وى در بخشى از سخنان خود گفت:

وقف با اسلام به سودان وارد شده و دوره هايى را پشت سر گذاشته است:

ص: 158

دوره اول: مرحله «عفْويّة» بوده كه افراد چيزى را وقف مى كردند، ولى اوراق رسمى ثبت شده نداشته اند و عملًا سندى به جاى نمانده است، و درنتيجه اداره اوقافى هم نبوده است.

در دوره دوم، وقف تابع امر قضا و قضاوت گرديده است و اداره اوقاف وابسته به قضات بوده است.

در دوره سوم، اداره اوقاف به عنوان يك اداره تابعه در مجموعه وزارت ارشاد سودان بوده است.

در دوره چهارم، وقف مستقل گرديده و با مديريت فعلى و تشكيلات كنونى در حال اداره شدن است.

وى سپس افزود:

ما چند هدف را در اداره اوقاف داريم:

1- تقويت و گسترش وقف؛

2- احيا و نشر فرهنگ وقف در جامعه؛

3- به كارگيرى وقف در كارهاى عمرانى و يا به تعبير ديگر عمران وقف؛

4- استفاده از وقف در راستاى مبارزه با فقر اجتماعى و فرهنگى.

وى سپس اظهار داشت:

اوقاف قانون خاص و اداره ويژه دارد. در شمال و جنوب سودان و ديگر ولايات، اداره اوقاف در سطح رئيس اداره، امور اوقافى را پيگيرى و اداره مى كند. بخشى از موقوفات ما نيز در مكه و مدينه و جده هست كه يك نفر مسؤول سودانى آن كه در جده سكونت دارد آن را اداره مى نمايد.

75% از درآمد موقوفات طبق نظر واقف مصرف مى شود و 25% نيز براى امور ادارى و مسائلى از اين قبيل هزينه مى شود كه ما

ص: 159

در تلاش هستيم تا 100% طبق نظر واقف عمل شود.

ما از طريق راديو، تلويزيون و نشر كتاب در تلاش هستيم تا فرهنگ وقف را در جامعه گسترش دهيم.

از كارهاى ديگرى كه اوقاف در سودان انجام مى دهد، چاپ قرآن است. كارهاى اقتصادى هم داريم، مثلًا در ولايات شمالى سودان درخت نخل كاشته و نخلستان ايجاد كرده ايم. بخشى از موقوفات نيز اختصاص به طلاب علوم دينيه دارد و ساختمانى هم در دست احداث داريم كه در آينده به آن جا منتقل خواهيم شد.

اوقاف با مردم به شكل مضاربه اى نيز قرارداد بسته، كار اقتصادى مى كند و درآمد حاصله، نيمى از آنِ اوقاف و نيم ديگر نيز به كننده كار اختصاص مى يابد.

در بانك تعاون اسلامى 9 ميليون دلار سرمايه گذارى كرده ايم و تفاهم نامه هايى نيز با برخى از كشورهاى عربى داريم تا از تجربيات يكديگر بهره بگيريم.

درمجموع موقوفات سودان حدود 7 ميليون دلار درآمد دارد كه نسبت به حجم بالاى موقوفات بسيار كم است و ما اگر بتوانيم تمامى موقوفات را احيا كنيم اين رقم به يك ميليارد دلار هم خواهد رسيد.

پس از ارائه اين گزارش، آيةاللَّه رى شهرى ضمن تشكر از استقبال گرم آقاى رئيس اوقاف و همكارانشان اظهار داشتند:

امروز بسيار خرسندم كه در اين مكان با شما عزيزان ديدار مى كنم. بنده علاوه بر مسؤوليت هاى ديگرى كه دارم، بخشى را در شهررى با نام آستان مقدس حضرت عبدالعظيم الحسنى عليه السلام مديريت مى كنم كه مرتبط با وقف و موقوفات است. توليت اين

ص: 160

مكان شريف حدود 15 سال پيش، از سوى رهبر معظم انقلاب اسلامى به اين جانب واگذار گرديد. در طول اين مدت، كارهاى عظيمى صورت گرفته و تجربيات گرانسنگى به دست آورده ايم كه مى توانيم آنها را در اختيار شما قرار دهيم.

ايشان سپس به تشريح وضعيت اداره موقوفات در ايران پرداخته و مطالبى را براى حاضران بيان كردند كه براى آنها بسيار جالب و جذاب بود و اظهار علاقه نمودند تا به ايران سفر نموده، از نزديك با اين تلاش ها آشنا شوند.

بعد از ظهر چهارشنبه 15/ 6/ 85 آماده حركت به منطقه «ام ذئبان» كه معروف به قم سودان است شديم. آقاى شيخ احمد العبيد الجعفرى كه يكى از روحانيون سودانى و وابسته به خاندان هاى بزرگ اين منطقه است، از طريق رايزنى فرهنگى، آيةاللَّه رى شهرى و همراهان را براى ديدار از اين منطقه دعوت كرده بود.

دقايقى قبل از حركت خبر يافتيم كه مدير روزنامه الوفاق كه فردى طرفدار انقلاب اسلامى و علاقمند به مكتب اهل بيت عليهم السلام بوده توسط گروه هاى وابسته به القاعده ترور گرديده و با قساوت تمام سر وى را از بدن جدا كرده اند!

به دنبال اين حادثه تلخ، مقامات سودانى ميزبان توصيه كرده بودند كه سفر به منطقه ام ذئبان لغو شود كه آقاى رى شهرى با آن موافقت كرده از رفتن منصرف شديم.

صبح روز پنج شنبه 16/ 6/ 85 ساعت 30/ 6 دقيقه صبح، آقاى مرتضى مدينه نگاه و يكى از نيروهاى رايزنى فرهنگى عازم فرودگاه شدند تا بارها

ص: 161

را تحويل داده، كارت پرواز بگيرند.

ساعت 30/ 7 دقيقه صبح براى خوردن صبحانه به رستوران هتل هاليدى آمديم. آقاى انصارى هم به هيأت پيوستند و ساعت 30/ 9 دقيقه همراه با اسكورت ويژه به فرودگاه آمديم.

رئيس دفتر وزير ارشاد و اوقاف، رئيس بعثه حج سودان و جمعى از ديگر مسؤولان سودانى با گرمى آيةاللَّه رى شهرى و همراهان را بدرقه كردند. لوح هاى يادبود سفر كه نام هريك از اعضاى هيأت روى آن نوشته شده بود را به عنوان يادبود تقديم نموده و ساعت 15/ 10 دقيقه با هواپيمايى سعودى به مقصد جده حركت كرديم.

چند نكته خواندنى

حجةالاسلام آقاى انصارى رايزن فرهنگى جمهورى اسلامى ايران در سودان اظهار مى داشتند علاقمندى به اهل بيت عليهم السلام در سودان ريشه هاى عميقى دارد و نشانه هاى آن هم بسيار است از جمله:

1- در هر قبيله اى هنگام رفتن عروس به خانه داماد اين شعر خوانده مى شود:

يا فاطمة بنت نبي قومي روحي بيت علي

2- هنگام گرفتن ماه، افراد زانو زده دست ها را بر زمين مى زنند و مى گويند:

حبّينا حبّينا فاطمة بنت نبينا

3- هيچ دوقلوى پسرى در سودان به دنيا نمى آيد مگر اين كه نامشان را حسن و حسين مى نهند.

ص: 162

4- در بسيارى روستاها، وقتى كسى مورد ستم واقع مى شود مى گويد:

ظلموني ظلمَ الحسن والحسين، بدون اين كه سابقه مسأله را بدانند.

5- منطقه اى در سودان به نام كَربلاء، وجود دارد كه به احتمال قوى برگرفته از كربلاى معلّى است.

6- طايفه اى در سودان به نام جَعافره وجود دارد كه مدعى هستند از فرزندان امام جعفر صادق عليه السلام هستند.

7- وقتى كسى مى خواهد به مسافرت، خصوصاً سفر حج برود براى او دف زده و مى گويند: برو؛ پيامبر از جلو و على از پشت سر تو را حمايت كرده و حافظ شما مى باشند!!

پايان راه

از آنجا كه در روز پايانى سفر و فرداى آن پرواز مستقيم از سودان به تهران وجود نداشت، لذا بار ديگر به جدّه بازگشتيم تا بعداز ظهر روز بعد به تهران برگرديم، از اين رو توفيق يافتيم تا از جدّه به يلملم رفته و از آنجا براى عمره مفرده محرم شويم و يكبار ديگر در ضيافت الهى حضور يابيم؛ خداوند را بر اين نعمت سپاس مى گوييم.

صبح روز بعد به جدّه بازگشتيم و روز 17/ 6/ 85 با هواپيماى جمهورى اسلامى ايران- هما- عازم تهران شده به وطن مراجعت نموديم.

پايان

ص: 163

فصل چهارم: مقالات همايش مهدويت

ايدئولوژى مهدويت

اشاره

ص: 164

ص: 165

ايدئولوژى مهدويت (1)

(با تأكيد بر تجربه سودان)

بقلم: الصادق المهدي

برخى عقايد الهى(لاهوتى) يافت مى شوند كه مسأله را به صورت كلى «ocentric The/ خدامحورى» قرار مى دهند و انسان را صرفاً به عنوان موجودى دريافت كننده مى دانند، همچنين عقيده هاى ديگرى وجود دارد كه جنبه مادى(ناسوتى) اصل مى دانند(Anthropocentric/ انسان محورى) كه انسان را معيار همه چيز تلقى مى كند، در حالى كه ايدئولوژى اسلامى اين افراط و تفريط را قبول ندارد، زيرا خداوند خالق عالم هستى است و در عين حال بارقه اى از روح خود در وجود انسان قرار داده و او را برخلاف ساير موجودات عالم، انتخاب گر و مسؤول آفريده است.

اساساً جدا كردن لاهوت از ناسوت كارى است بيهوده و صحيح آن است كه اين دو به هم پيوسته اند، آن چنان كه در آيه كريمه آمده است:

«وَفِي اْلأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ وَ فِي أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ»؛ (2)

«در


1- مقالات همايش بيان كننده ديدگاه نويسندگان آنها است، و درج مقالات به معناى تأييد محتوا نمى باشد. «مؤلّف»
2- ذاريات: 20 و 21

ص: 166

زمين آيات و نشانه هايى براى اهل يقين وجود دارد، همچنين در وجود خود شما(نيز آياتى است) آيا نمى بينيد؟».

آدمى نيازمندى هاى فطرى فراوانى دارد و دين به اين نوع نيازها پاسخ مى گويد، از اين رو هيچ جامعه انسانى را نمى توان يافت كه تهى از اعتقادات دينى باشد، تا آن جا كه انديشه سكولاريسم مبتنى بر اين حقيقت است كه دين ساخته و پرداخته دست بشر است كه براى برطرف كردن احتياجات خود، آن را به وجود آورده، در حالى كه درست آن است كه از طريق اين حقيقت به وجود خالق متعال پى ببرند، براى اين كه اوست كه انسان را آفريد و آن فطرت را در وجود او قرارداد: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ»؛ (1)

«پس روى خود را متوجه آيين خالص پروردگار كن. اين فطرتى است كه خداوند، انسان ها را بر آن آفريده، دگرگونى در آفرينش الهى نيست، اين است آيين استوار، ولى اكثر مردم نمى دانند.»

اينك ايده خودم را پيرامون موضوع مهدويت(با تأكيد بر تجربه اى كه در سودان داشتيم)، از طريق هفت محور ارائه مى دهم:

در محور اول پيرامون وضعيت بشر و نياز به منجى را بررسى خواهم كرد؛ و در محور دوم درباره نياز انسان به دين در جوامع بشرى سخن خواهم گفت؛ و در محور سوم راجع به منجى در اديان ذكر خواهم كرد؛ و در محور چهارم موضوع مهدويت در اسلام را مورد بررسى قرار خواهم


1- روم: 30

ص: 167

داد كه خود شامل: ضرورت ها، ريشه هاى تاريخى و منابع نقلى است؛ و در محور پنجم درباره حداقل ده مكتب مهدويت در اسلام سخن خواهم گفت:(مكتب هاى شيعى، سنى، صوفى، فلسفى و ...)؛ و در محور ششم، سخنان مبسوطى پيرامون مكتب امام مهدى در سودان و سيماى ايدئولوژى آن ذكر خواهم كرد؛ و در محور هفتم تلاش خواهم كرد طرح و نقشه اى براى برقرارى يك تعامل حكيمانه، با وجود اختلافات پيرامون موضوع نجات دهنده به صورت عام و درباره مهدويت در درون اسلام به صورت خاص مطرح كنم.

محور اول: وضعيت بشر و نياز به منجى

اين نياز از چهار عامل برمى خيزد:

الف: عوامل روانى؛ كه خود به سه بخش تقسيم مى شود:

- عدم پذيرش روانى كه از شدت بدى اوضاع در عالم واقع، ناشى مى شود كه درنهايت روان آدمى همه بدى ها را رد مى كند.

- آزردگى روانى كه سيطره باطل به وجود مى آيد تا آن جا كه اميد و آرزو دارد كه باطل قطعاً زايل خواهد شد.

- تمامى موجودات براساس قوانين طبيعت استقرار يافته اند مگر انسان كه فرق بين آن چه بايد باشد و آن چه هست را درك مى كند، آن گاه دچار خوف و نگرانى مى شود، لذا تلاش مى كند اين فاصله را مهار كند.

ب: عوامل اجتماعى؛ كه خود به دو قسمت تقسيم مى شود:

- در هر جامعه اى، بين اصولى كه دعوت به اصلاح مى كنند و آن چه در عالم خارج تحقق مى يابد تفاوت وجود دارد، آن گاه ميان اصل دعوت و

ص: 168

نتايج آن در عالم واقع خلأ به وجود مى آيد.

- هر نظام اجتماعى هدف و غايتى دارد كه آن را مطالبه مى كند.

ج: در زمينه انسان شناسى:

بين فرهنگ آرمانى جوامع انسانى و فرهنگ واقعى آنان نيز فرق است.

د: اساساً انسان از نظر فلسفى، چشم به يك قانون اخلاقى دوخته است كه اعتقاد به قطعيت پيروزى حق و عدالت را دربر دارد.

محور دوم: نياز انسان به دين

دين در تمامى جوامع انسانى عموميت پيدا كرده چون احتياجات و نيازمندى هاى بشر را در بيشتر زمينه ها پاسخ گفته كه مهم ترين آنها عبارتند از:

الف: به پرسش هاى انسان، از آغاز تا فرجام پيرامون نظام هستى كه خاطر انسان را به خود مشغول كرده پاسخ مى دهد.

ب: به بحث بين عالم غيب(لاهوت) و عالم شهادت(ناسوت) پاسخ مى دهد.

ج: براى بحث بين وحدت و تنوع در عالم تفسير خاصى ارائه مى كند.

د: قوانين اخلاقى را تحت پوشش قرار مى دهد.

ه: به انسان نااميد و بيزار از حال كنونى خود، اميد مى بخشد.

و: اقناع فكر بشر كه به طور مستمر صورت آرمانى اوضاع عالم را در ذهن خود مى پروراند.

ز: نياز به منجى، خواسته هاى بشر در زمينه هاى مختلف را برآورده مى سازد.

ص: 169

محور سوم: بحث منجى در اديان

اغلب اديانى كه داراى كتاب و شريعت نيستند، دربرگيرنده عقايد و ديدگاه هايى است كه بعداً در اعتقادات اديان كتابى وارد شده و اين بدان سبب است كه علم و اطلاع ما نسبت به رسالت و كتب انبيا محدود است، در حالى كه تعداد آنها بيش از آن چيزى است كه مى دانيم: «وَ رُسُلًا قَدْ قَصَصْناهُمْ عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَ رُسُلًا لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ»؛ (1)

«ما داستان رسولان گذشته را بر تو- اى پيامبر- حكايت كرديم و رسولانى بودند كه ما داستان هاى آنان را بر تو حكايت نكرديم». يا اين كه نفس بشرى حقيقت را عيناً كشف مى نمايد، به همان سبكى كه ابن طفيل در حكايت «حى بن يقظان» آورده كه خود پديده اى است شناخته شده در ميراث فرهنگ عرب قبل از اسلام، نظير امية بن ابى الصلت و ...

البته در تمدن هاى بشرى مانند: دوران فرعون ها و سومريان و بابليان و آشوريان و كورشيان و هنديان، عقايد و اصولى وجود دارد كه بعدها در اديان داراى كتاب ظاهر شد.

نقش هندوئيسم را در اديان بزرگ ابراهيمى، به خصوص در ارتباط با عقيده به منجى، نمى توان انكار كرد، چراكه هندوئيسم مى گويد: در شرايط بحران و آشوب، روح عالم(برهما) در انسانى حلول مى كند كه هم او منجى بشريت است. يهوديت نيز براساس همين شيوه استوار است، زيرا پيامبران پى درپى در شرايط سخت و دشوار ظاهر شدند تا مردم را نجات دهند. در يهوديت عقيده اى هست پيرامون آمدن مسيح كه به دست


1- نساء: 164

ص: 170

او رهايى نهايى انجام مى گيرد.

مسيحيت را مى توان از آغاز به عنوان يك طايفه يهودى به شمار آورد كه به عيسى مسيح به عنوان نجات دهنده ايمان آورد، و لذا مسيحيت باور دارد كه مسيح دوباره برمى گردد تا مملكت آسمان را برپا كند و حق پيروز شود و باطل به طور نهايى شكست بخورد.

برخى از مسلمان ها آن گونه به اسلام نگاه مى كنند كه گويى مستقل و قائم به ذات است و لذا هيچ گونه ارتباطى بين اسلام و اديان ديگر قائل نيست، در حالى كه كتاب خدا(قرآن كريم) در اين باره صريح و روشن بيان مى كند كه اسلام آخرين حلقه زنجيره رسالت ها به شمار مى آيد و به عنوان رابط و واسطه اتصال بين آنهاست. خداوند متعال مى فرمايد:

«قُلْ ما كُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ وَ ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ»؛ (1)

«بگو، من پيامبر نوظهورى نيستم، و نمى دانم با من و شما چه خواهد شد».

و نيز مى گويد: «شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى وَ عِيسى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ»؛ (2)

«آيينى را براى شما تشريع كرد كه به نوح توصيه كرده بود، و آن چه را بر تو وحى فرستاديم و به ابراهيم و موسى و عيسى سفارش كرديم اين بود كه: دين را برپا داريد و در آن تفرقه ايجاد نكنيد».


1- احقاف: 9
2- شورى: 13

ص: 171

چرا كه اسلام همچون يك كوكب وابسته به منظومه دينى بزرگ است، و هرگز از آن جدا نيست، ضمن اين كه خصوصيات خاص خود را دارد، زيرا اسلام براى تمامى عالم بشريت است «للناس كافة» و به عنوان آخرين رسالت الهى، كليه اقوام و ملل را مورد خطاب قرار مى دهد، از اين گذشته مسأله ختم نبوت و رسالت، اصلًا به معناى قطع ارتباط با وحى و اتصال معنوى نيست، خداوند مى فرمايد: «اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ»؛ (1)

«تقواى الهى پيشه كنيد و به رسولش ايمان بياوريد تا دو سهم از رحمتش به شما ببخشد و براى شما نورى قرار دهد كه با آن(درميان مردم و در مسير زندگى خود) راه برويد و گناهان شما را ببخشد، و خداوند آمرزنده و مهربان است».

همچنين در حديث قدسى آمده است كه: «ما يَزالُ عَبْدي يَتَقَرَّبُ إلَيَّ بِالنَّوافِلِ حَتّى احِبَّهُ فَإذا أحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعُهُ الَّذي يَسْمَعُ بِهِ وَبَصَرَهُ الَّذي يُبْصِرُ بِهِ وَيَدَهُ الَّتي يَبْطِشُ بِها وَرِجْلَهُ الَّتي يَمْشي بِها وإنْ سَألَني لأَعْطِيَنَّهُ وَلَئِنْ اسْتَعَاذَني لأُعِيذَنَّهُ»؛ (2)

«بنده ام پيوسته از طريق عبادت هاى مستحبى به من نزديك مى شود، تا آن جا كه من او را دوست مى دارم، پس اگر او را دوست داشتم، گوش او مى شوم كه با آن مى شنود و چشم او مى شوم كه با آن مى بيند و دست او مى شوم كه با آن مى كوبد و پاى او مى شوم كه با آن راه مى رود، و هرگاه از من چيزى بخواهد، به او مى بخشم و چنان چه به من


1- حديد: 28
2- به روايت صحيح بخارى.

ص: 172

پناه آورد، پناهش مى دهم».

در احاديث نبوى نيز فرازهاى روشنى در اين زمينه وجود دارد كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «اتَّقُوا فِراسَةَ الْمُؤْمِنِ، فَإِنَّهُ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّه، ثُمَّ قَرَأَ: «إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتِوَسّمِينَ»»؛ (1) «از نگاه و خيره شدن مؤمن بپرهيزيد، زيرا او با نور خدا نگاه مى كند، آن گاه اين آيه را خواند: يقيناً در آن نشانه هايى است براى آنان كه دقت نظر دارند».

ضمناً بخارى در صحيح خود، به نقل از ابى هريره، از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل مى كند كه فرمود: «إِنَّهُ قَدْ كانَ فِيما مَضى قَبْلَكُم مِنَ الأُمَمِ مُحَدَّثونَ، وَإِنَّهُ إن كانَ في أُمَّتي هذِهِ مِنْهُم، فَإِنَّهُ عُمَرُ بْنُ الْخطَّابِ»؛ (2)

اينان همان هايى هستند كه محدَّث اند، يعنى از طرف عالم غيب با آنها سخن گفته مى شود.

امام قرطبى مى گويد: «محدَّث، اسم مفعول است به معناى كسى كه به او الهام مى شود و يا صادق الظن باشد، و آن كسى است كه در خود نوعى الهام و مكاشفه احساس مى كند كه از طرف «ملأ اعلى» صورت مى پذيرد و يا او كسى است كه راستى و درستى ناخودآگاه بر زبانش جارى است و يا اين كه فرشتگان- بدون اين كه پيامبر باشد- با او سخن مى گويند، يا اين كه هرگاه عقيده اش را ابراز كند، درست مى گويد، مثل اين است كه براى او اتفاق افتاده و يا اين كه از عالم ملكوت در ضمير و وجدانش تلقين مى شود، از اين رو به گونه اى اظهار مى كند كه گويى براى او رخ داده است».


1- به روايت صحيح ترمذى از ابن سعيد خدرى؛ حجر/ 75
2- اين روايت را بخارى به نقل از ابى هريرة و مسلم و ترمذى و احمد بن حنبل و نسائى و حاكم به نقل از عايشه آورده اند.

ص: 173

محور چهارم: مهدويت در اسلام

مسأله مهدويت در اسلام، قبل از هر چيز نظر به منجى دارد، صرف نظر از دلايل نقلى آن، كه ما بعداً به آن خواهيم پرداخت، زيرا براى نجات و رهايى، ضرورت هايى وجود دارد كه فورى ترين آنها، واقعيت كنونى اسلام است.

ضرورت هاى اسلامى موضوع منجى

در قرآن كريم آياتى وجود دارد كه بر اين مطلب دلالت دارد كه برخى مردم وظيفه دارند به امر هدايت عمومى و مبارزه با گمراهى ها مبادرت ورزند، خداوند مى فرمايد: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي اْلأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ»؛ (1)

«خداوند به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده اند وعده مى دهد كه قطعاً آنان را حكمران روى زمين خواهد كرد، همان گونه كه به پيشينيان آنها خلافت روى زمين را بخشيد و دين و آيينى را كه براى آنان پسنديده، پابرجا و ريشه دار خواهد ساخت، و ترسشان را به امنيت و آرامش مبدل مى كند،(آن چنان) كه تنها مرا مى پرستند و چيزى را شريك من نخواهند ساخت. و كسانى كه پس از آن كافر شوند، آنها فاسقانند».

ابن كثير در تفسير آيه فوق از صحيح مسلم، از ابن ابى عمر سفيان، از


1- نور: 55

ص: 174

عبدالملك بن عمر، از جابر بن سمرة روايت مى كند كه گفت: شنيدم رسول خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد: «لا يزال أمر الناس ماضياً ما وليهم اثنا عشر رجلًا»، آن گاه رسول خدا صلى الله عليه و آله كلمه اى را بر زبان راند كه من مفهوم آن را نفهميدم، لذا از پدرم پرسيدم، او پاسخ داد: «كلّهم من قريش»؛ ترجمه:

«همچنان كارهاى مردم رو به راه و مطلوب است، مادامى كه اولياء امر آنها دوازده مرد هستند كه همگى از قريش مى باشند». همين مطلب را بخارى نيز از شعبه، از عبدالملك، از عمير نقل كرده است، و ابن كثير مى افزايد كه: «در اين حديث دلالتى هست كه ثابت مى كند كه خلفا بايد عادل و دوازده تن باشند. البته اينان همان امامان شيعه نيستند، چرا كه بسيارى از آنان به ولايت امر نرسيدند، ضمن اين كه الزامى ندارد پى درپى يكديگر باشند، بلكه بايد درميان امت به صورت پيوسته و يا گسسته باشند، آن گاه مى توان به خلفاى چهارگانه راشدين اشاره كرد كه بعد از آنها وقفه و فاصله اى افتاد. آن گاه منطبق با اين مشخصات مى توان افراد زيادى را يافت، همچنين ممكن است كسانى از آنان ظاهر شوند در زمانى كه فقط خدا مى داند و به آن احاطه دارد و از جمله آنها مهدى است كه نامش مطابق نام رسول خدا صلى الله عليه و آله و كنيه اش نيز همان كنيه پيامبر است، او زمين را پر از عدل و داد مى كند، همان طور كه پر از ظلم و جور شده بود». (1) آيات ديگرى در اين رابطه وجود دارد كه مى فرمايد: «وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً»؛ (2)

«كسى كه خدا و پيامبر را


1- تفسير ابن كثير، ج 3، ص 30
2- نساء: 69

ص: 175

اطاعت كند،(در روز رستاخيز) همنشين كسانى خواهد بود كه خدا، نعمت خود را بر آنان تمام كرده، از پيامبران و صدّيقان و شهدا و صالحان، و آنها رفيق هاى خوبى هستند».

فخر رازى دراين باره مى گويد: منظور از شهيد در اين آيه، آن نيست كه به دست كفار كشته شده باشد، بلكه شهيد بر وزن فعيل به معناى فاعل(شاهد) است كه بر صحت دين خدا شهادت دهد كه گاه با حجت و بيان و گاه با شمشير و نيزه ها، پس مقصود از شهدا همان قائمان به قسط و برپادارندگان عدالت مى باشند.

شيخ محمدرشيدرضا در تفسير المنار، پيرامون آيه: «لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ»؛ (1)

«تا شما شاهدان بر مردم باشيد»، مى گويد: يقيناً شهادتى كه حجت اهل حق درمقابل اهل باطل بدان استوار است، به واسطه قول و عمل و اخلاق و احوال مى باشد، زيرا كه شاهدان، به واسطه رفتار و كردار خوبشان، درواقع حجت هاى خداوند متعال بر اهل باطل در دنيا و آخرت هستند. همچنين شيخ، حديثى را از على بن ابى طالب عليه السلام در اين رابطه نقل مى كند كه امام عليه السلام فرمود: «الأرض لا تخلوا من قائم للَّه بالحجة»؛ «زمين، هرگز خالى از حجت خدا نمى شود»، و در آيه ديگرى خداوند مى فرمايد: «فَلَوْ لا كانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِكُمْ أُولُوا بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ»؛ (2)

«چرا در امت هاى گذشته دانشمندان صاحب قدرتى نبودند كه


1- بقره: 143
2- هود: 116

ص: 176

از فساد در زمين جلوگيرى كنند». و نيز فرمود: «وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ»؛ (1)

«بايد از ميان شما جمعى دعوت به نيكى و امر به معروف و نهى از منكر نمايند». همچنين مى فرمايد: «وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ اْلأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ»؛ (2)

«در زبور بعد از ذكر(تورات) نوشتيم بندگان شايسته ام وارث(حكومت) زمين خواهند شد». و نيز فرمود: «الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي اْلأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ اْلأُمُورِ»؛ (3)

«كسانى كه اگر به آنها در زمين قدرت دهيم، نماز را به پا مى دارند و زكات را مى پردازند و امر به معروف و نهى از منكر مى كنند و عاقبت همه كارها از آن خداست»؛ و فرمود: «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ»؛ (4)

«تو- اى پيامبر- فقط هشداردهنده و بيم دهنده اى و براى هر گروهى هدايت كننده اى است»؛ و فرمود: «مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ»؛ (5)

«هركس از شما از دين خود بازگردد،(به خدا زيانى نمى رساند) خداوند جمعيتى را مى آورد كه آنها را دوست دارد و آنان نيز او را دوست دارند، دربرابر مؤمنان متواضع».

اين آيات صراحت دارند بر اين كه تكليف و وظيفه افراد هدايت شده و رشديافته چيست.


1- انبياء: 105
2- آل عمران: 104
3- رعد: 7
4- حج: 41
5- مائده: 54

ص: 177

روند اصولى و تاريخى طرح منجى

الف: در سراسر ميراث بشرى، مى توان تفاوت و تباين بين اصول آرمانى مطلوب، و مسائل عملى به اجرادرآوردن همان اصول را احساس كرد، در زمينه ميراث اسلامى نيز، از همان ابتداى صدر اسلام، برخى از صحابه اين مسأله را رفته رفته لمس كردند كه بين اصول نظرى منصوص در سور قرآن كريم و سنت رسول خدا صلى الله عليه و آله از يك طرف و عمل به آنها از طرف ديگر تفاوت وجود دارد: به عنوان نمونه، خليفه سوم؛ عثمان بن عفان، در همان ابتدا، متهم شده بود كه عدالت را اجرا نمى كند و امور مملكت را به فاميل و اقوام خود سپرده و از آنها حمايت مى كند، تا آن جا كه صحابى معروف ابوذر غفارى، به عنوان يكى از معترضين و دشمنان عثمان، در همين رابطه شده بود، و لذا خليفه بر او خشم گرفت و تبعيدش كرد.

البته با پيدايش دوران بنى اميه، شكاف اين تفاوت ميان عدالتى كه شرع آن را واجب مى دانست و حكومت امويان، هرچه بيشتر زياد مى شد، اين جا بود كه دايره مظالم اجتماعى گسترده تر شد و حكومت زير تيغ خشم منتقدان قرار گرفت تا آن جا كه شاعر اموى مى گويد:

مهر الفتاة بألف ألف كامل وتبيت سادات الجنود جياعا

لولا أبى حفظ أقول مقالتي واقصّ ما سأقصكم لارتاعا

ترجمه: «مهريه يك دختر هزارهزار [دينار] تمام است در حالى كه بزرگان سپاه گرسنه مى خوابند اگر مطمئن بودم پدرم مصونيت دارد، هرآينه سخنم را مى گفتم و داستانهايى را بازگو مى كردم كه همگان وحشت كنند».

ص: 178

ب: با گذشت زمان، حكومت اسلامى رنگ و بوى حكومت هاى پادشاهان ايران و قيصران روم را پيدا كرد، و اهل سنت در آن زمان براى خليفه و امام مسلمانان، شرايطى را قائل بودند كه او بايد عالم به احكام الهى باشد و آنها را به اجرا درآورد، مجتهد باشد نه مقلد، و براى اقامه احكام عادل باشد و از قلمرو اسلام دفاع كند، اما اوضاع خلافت، پس از صدر اسلام رو به وخامت گذاشت، تا آن جا كه بر آن وليد بن يزيد چيره شد كه راويان و تاريخ نويسان به حق و يا باطل، در به تصوير كشيدن شهوترانى ها و بى بندوبارى هاى او از يكديگر پيشى مى گرفتند، در همين راستا روايت كرده اند كه او(وليد) روزى قرآن را باز كرد و ناگاه آيات وعده عذاب اخروى را در آن يافت، از اين رو قرآن را مورد اصابت تير قرارداد و اين گونه سرود:

أتوعد كل جبار عنيد وها أنا ذاك جبار عنيد

إذا ما جئت ربك يوم حشر فقل يا ربّ مزقني الوليد!!

ترجمه: «آيا تو به هر سركش و معاند وعده عذاب مى دهى؟! پس بدان كه من همان سركش و معاندم و اگر روز قيامت، نزد پروردگارت بار يافتى به او بگو: اى پروردگار، وليد مرا پاره پاره كرد!!

و اين چنين بود كه شكوه و عظمت مملكت دارى از بين رفت، مگر عده اندكى از خلفاى بنى اميه، مانند خليفه با تقوا، عمر بن عبدالعزيز و عبدالملك بن مروان.

حال و روز خلفاى بنى عباس نيز بر اين منوال بود كه خشم و غضب مردم را برمى انگيخت، مگر تعداد اندكى از آنها كه اينچنين نبودند، و در زمينه اشاره به فاصله هولناك بين عدالتى كه اسلام در احكام مى خواست

ص: 179

و واقعيتى كه آنان به اجرا درآوردند. دعبل خزاعى شاعر، خشم خود را نسبت به برخى خلفاى عباسى، اين گونه بيان مى كند:

خليفة مات، لم يحزن له أحد وآخر قام لم يفرح به أحد

فمرّ ذاك ومرّ الشؤم يتبعه وقام ذا فقام النحس والنكد

ترجمه: «خليفه اى مُرد و هيچ كس براى او محزون نشد و ديگرى به خلافت رسيد و هيچ كس براى او خوشحال نشد، آن كه مُرد تلخ بود و آن كه در پى او آمد نيز شوم و تلخ بود و اين يكى حكومت كرد، پس نحوست و بدبختى برپا شد».

و نيز گفته است:

أنّى يكون وكيف ذاك كائن يرثُ الخلافة فاسق عن فاسق

ترجمه: «كجا و چگونه چنين كارى رخ داده است؟! كه خلافت را فاسق از فاسق ديگرى به ارث برد».

و اين چنين بود كه خلفا، كار خودشان را انجام مى دادند و خلافتشان را ادامه مى دادند و پيوسته سپاهيان و سربازان را به خدمت مى گرفتند تا از تاج و تختشان محافظت كنند، آنان رعيت را از حق شور و مشورت محروم مى كردند و سلطنت را از يكديگر به ارث مى بردند، و مردم جهت به راه آوردن حاكمان هيچ راهى نمى يافتند. با گذشت زمان، رفته رفته اميران و وليعهدان كاملًا از مردم كناره گرفتند و در درون سرسراى كاخ ها و سايه سار باغ ها بزرگ شده و پرورش يافتند و لذا اين تصور براى آنها از همان اوان كودكى به وجود آمد كه ولايت كردن بر مردم امرى است طبيعى و به ارث بردن ملك و مملكت، جزء سنت هاى زندگى است، لذا هيچ تلاشى براى خودسازى خودشان نكردند، نه از نظر علم و نه از جهت

ص: 180

ديانت و فضيلت، حتى هيچ كوششى را براى استمالت مردم به سوى خودشان به انجام نرساندند، آن چنان كه اسلافشان مى كردند، همان هايى كه اين سلطنت را براى آنها به وجود آوردند و به ارث گذاشتند!!

همين كه اين نسل جديد از خلفاى بنى عباس به قدرت رسيدند، دشنه هاى طعن و انتقادهاى گزنده به سويشان سرازير شد، تا آن جا كه شاعر عباسى، بنى اميه را مورد خطاب قرار مى دهد و احوال خليفه را اين گونه توصيف مى كند:

ضاعت خلافتكم يا قوم فالتمسوا خليفة اللَّه بين الزق والعود

ترجمه: «اى بنى اميه! خلافت از دست شما رفت، پس شما سعى كنيد خليفه را درميان مَشك شراب و آهنگ عود پيدا كنيد!».

ج: افزون بر اين زشتى ها و نارسايى هاى سياسى و اقتصادى و اجتماعى، بايد حالت تفرقه و ازهم گسستگى را- كه قبلًا به آن اشاره كرديم- نيز به اين اوضاع اضافه كرد، تا از اين رهگذر بتوان به علل تاريخى طرح يك رهبر منجى منتظر پى برد كه به مسلمانان روحيه بدهد، به آنان كه اعتقاد دارند يأس و نوميدى، معادل كفر است، چراكه خداوند مى فرمايد: «إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ»؛ (1)

«هيچ كس از رحمت خداوند مأيوس نمى شود مگر مردمان كافر».

همچنين اين جماعت سخت معتقدند كه وجود آنان منبع خير و نيكى است در جهان تا روز قيامت، پس آيا ممكن است اين امت، اين چنين فريفته و شيفته باطل باقى بماند و هيچ منجى منتظرى هم نداشته باشند؟!


1- يوسف: 87

ص: 181

منابع و مآخذ نقلى موضوع نجات دهنده

احاديثى وجود دارد كه از يك خليفه عادل يا فردى كه احياگر دين است نام مى برد، همچنين بعضى از روايات پيامبر صلى الله عليه و آله نام مهدى را خصوصاً ذكر مى كند، و عده اى از بزرگان دين، اين احاديث را نقل كرده اند، از جمله: ترمذى و ابوداود و البزاز و ابن ماجه و الحاكم و طبرانى و ابويعلى موصلى، آن گاه اين احاديث را به برخى از صحابه نسبت داده اند كه از طريق پيامبر صلى الله عليه و آله نقل كرده اند، از جمله مى توان صحابه زير را ذكر كرد: على بن ابى طالب عليه السلام، ابن عباس، طلحه، ابن مسعود، ابوهريره، انس بن مالك، ابو سعيد خدرى، ام حبيبه، ام سلمة، ثوبان، قرة ابن أياس، على الهلالي، و عبداللَّه بن الحارث.

احاديث روايت شده از رسول خدا صلى الله عليه و آله در مورد مهدى، در كتب اين بزرگان به صدها حديث مى رسد، لذا برخى ناقدان متعرض اين احاديث شدند و برخى از آنها را «ضعيف» و بعضى ديگر را «حسن» دانستند و برخى احاديث را مشروط به نقل از طرف شيخين(ابوبكر و عمر) قملداد كردند، در اين ميان ابن خلدون به عنوان پيشقراول منتقدان مطرح شد؛ او در مقدمه خود اغلب اين احاديث را مورد نقد و بررسى قرار داده و در صحت سنديت آنها تشكيك مى كند، اما در عين حال به استوارى بعضى از آن احاديث مستند، اعتراف كرده است، مانند حديث زير:

حاكم از طريق عوف اعرابى، از ابى الصديق النجى، از ابو سعيد خدرى، از رسول خدا صلى الله عليه و آله كه فرمود: روز قيامت برپا نمى شود، مگر اين كه زمين پر از ظلم و جور و دشمنى شود، آن گاه يكى از اهل بيتِ من خروج مى كند و هم اوست كه زمين را پر از عدل و قسط مى كند، بعد از آن كه پر از

ص: 182

ظلم و جور شده باشد. حاكم دراين باره مى گويد: اين روايت صحيح است به شرط نقل شدن از طرف شيخين، در حالى كه اين حديث از طرف آن دو نقل نشده است». (1) و بسيارى از علما بر اين عقيده اند كه احاديث مهدى به حد تواتر معنوى رسيده و از جمله آنها: قاضى علامه محمد بن على الشوكاني در رساله اى به نام «التوضيح في تواتر ماجاء في المهدي المنتظر والدجّال والمسيح» كه در آن مى گويد: «احاديثى كه درباره مهدى رسيده و امكان دسترسى به آن وجود دارد بالغ بر پنجاه حديث از نوع صحيح و حسن و ضعيفِ قابل قبول است، لذا بدون ترديد و شبهه به حدّ تواتر رسيده، بلكه به كمتر از آنها در اصطلاحات نوشتارى پيرامون اصول، صفت متواتر اطلاق مى شود، و اما آثارى كه از صحابه نقل شده و به صراحت از مهدى سخن گفته نيز زياد است كه حكم انتساب دارد و راهى براى اجتهاد در موارد مشابه آن وجود ندارد».

مهم ترين احاديث نبوى درباره مهدى عليه السلام

1- «إنّ اللَّه ليبعث لهذه الأمة، على رأس كل مئة سنة مَن يجدد لها دينها»؛ «يقيناً خداوند، در ابتداى هر صدسال براى اين امت، كسى را مى فرستد تا دين را احيا كند». اين حديث از رسول خدا صلى الله عليه و آله در «سنن ابى داود» به نقل از ابوهريره آمده است. الحاكم والبيهقى والطبرانى نيز اين حديث را نقل كرده اند.


1- مقدمه ابن خلدون، ص 563

ص: 183

2- «يخرج قوم من قبل المشرق، فيوطئون للمهدي سلطانه»؛ «مردمانى از طرف مشرق زمين خارج مى شوند تا حكومت مهدى را استحكام ببخشند». اين حديث نيز در «المعجم الأوسط» طبرانى آمده است. همچنين در «سنن ابن ماجه» به نقل از عبداللَّه بن مسعود اين گونه آمده است كه روايت كرده: در حالى كه ما نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله بوديم، جوانانى از بنى هاشم وارد مجلس شدند، همين كه رسول خدا صلى الله عليه و آله آنها را ديد، چشمانش پر از اشك شد و رنگش پريد، من به پيامبر صلى الله عليه و آله گفتم: ما همچنان در سيماى شما چيزى را مى بينيم كه از آن ناراحت هستيم، فرمود:

«ما اهل بيت، خداوند براى ما آخرت را برگزيده و آن را برتر از دنيا دانسته، و لذا اهل بيتم پس از من با مصيبت و آوارگى و راندن مواجه خواهند شد، تا اين كه مردمى از سوى مشرق بيايند و پرچم هاى سياه با خود حمل مى كنند، آن گاه خير را از خداوند طلب مى كنند و وقتى خير به آنها مى رسد، مى جنگند و پيروز مى شوند، آن گاه هرآن چه خواسته بودند، به آنها داده مى شود، و به محض اين كه آن را مى پذيرند، به مردى از اهل بيتم تحويل مى دهند كه عالم را پر از عدل و قسط مى كند، همان طور كه مملو از ظلم و جور شده بود، پس هركه آن زمان را درك كند، بايد همراه آنها شود ولو اين كه بر روى برف ها و يخ ها سينه خيز روند».

البته موضوع(خروج از سمت مشرق) را عبداللَّه بن مسعود و سهل بن حنيف و عبداللَّه بن حارث نقل كرده اند كه ابن ماجه و احمد بن حنبل و طبرانى و بيهقى در كتب خود آورده اند.

3- «يخرج رجل من عترتي» و «المهدي من عترتي»؛ «مردى از

ص: 184

خاندان من خروج مى كند» و «مهدى از خاندان من است»، و حديث ديگرى كه حاكم از طريق اسد بن موسى از حماد بن سلمة، از مطر الوراق، از ابى الصديق الناجى، از نه نفر ديگر «فيملأ الأرض عدلًا وقسطاً كما ملئت جوراً وظلماً»، در حالى كه ابوداود، حديث «المهدي من عترتي» را از ام سلمة نقل مى كند كه گفت: از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه فرمود:

«المهدي من عترتي، من ولد فاطمة»؛ «مهدى از خاندان من و از فرزندان فاطمه است. همچنين ابوداود از على بن ابى طالب عليه السلام نقل مى كند كه امام عليه السلام به فرزندش حسن نگاه كرد و گفت: «إن ابني هذا سيّد كما سمّاه النّبي صلى الله عليه و آله وسيخرج من صلبه رجل يسمّى باسم نبيكم، يشبهه في الخُلْق، ولا يشبهه في الخَلْق- ثم ذكر قصة- يملأ الأرض عدلًا»؛ «اين پسرم سيد است، همان طور كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را ناميد و از نسل او مردى به وجود مى آيد كه به نام پيامبرتان ناميده مى شود و از جهت خلق و خوى به او شباهت دارد، اما از نظر صورت و سيما شبيه به او نيست- آن گاه داستانى را ذكر كرد- و او زمين را پر از عدل مى كند».

4- دوازده خليفه: در سنن ابى داود، از جابر بن سمرة نقل شده است كه گفت: شنيدم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد: «لا يزال هذا الدين قائماً حتى يكون عليكم اثنا عشر خليفة، كلهم تجتمع عليه الأمة»؛ «اين دين- اسلام- همچنان برپا و استوار مى ماند تا اين كه دوازده خليفه شما را رهبرى كنند، و امت بر همه آنان متفق و مجتمع خواهند بود»، آن گاه پيامبر صلى الله عليه و آله سخنى گفت كه من متوجه آن نشدم، لذا به پدرم گفتم: پيامبر صلى الله عليه و آله چه مى گويد؟ پدرم گفت: «كلّهم من قريش»؛ يعنى همه آنها از قريش هستند.

ص: 185

احاديث خلفاى دوازده گانه اساس اعتقادات شيعه اثنى عشريه را تشكيل مى دهد، اما همان طور كه قبلًا در ارتباط با سخن ابن كثير گفتيم، او موضوع را به گونه ديگرى مى بيند، زيرا به نظر او آنان(دوازده خليفه) متصل به هم و پى درپى نبودند و از جمله آنها مهدى است.

اين احاديث را به نقل از جابر بن سمرة، مسلم در صحيح خود و ابوداود در سنن خود و حاكم در المستدرك على الصحيحين و ابن حبّان در صحيح خود و ابو عوانه در المستخرج خود آورده اند.

5- در توصيف مهدى كه او(أجلى و أقنى) است: در مسند احمد بن حنبل: به نقل از ابى سعيد الخدرى آمده است كه گفت: پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:

«لا تقوم الساعة حتى يملك رجل من أهل بيتي أجلى أقنى يملأ الأرض عدلًا كما ملئت قبله ظلماً، يكون سبع سنين»؛ «روز قيامت برپا نمى شود مگر اين كه مردى از اهل بيتم كه پيشانى روشن و درخشان و بينى برگشته و عقابى دارد حكومت كند و زمين را پر از عدل نمايد، همان طور كه پيش از او پر از ظلم شده بود و او هفت سال فرمانروايى خواهد كرد».

و در سنن ابى داود، به نقل از ابى سعيد الخدرى كه گفت: پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «المهدي منى، أجلى الجبهة، أقنى الأنف، يملأ الأرض قسطاً و عدلًا كما ملئت جوراً وظلماً يملك سبع سنين»؛ «مهدى از من است، او پيشانى درخشنده و بينى عقابى دارد و زمين را پر از عدل و داد مى كند، همان طور كه مملو از ظلم و جور شده بود».

و نيز در كتاب حاكم: «المستدرك على الصحيحين»، به نقل از ابى سعيد [الخدري]، از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل مى كند كه فرمود: «مهدى از ما اهل بيت است، بزرگ و والا مقام است و بينى معكوف و برگشته اى دارد و پيشانيش

ص: 186

روشن و درخشنده است، زمين را پر از عدل و داد مى كند، همان طور كه پر از ظلم و جور شده بود و اين قدر زندگى مى كند»، آن گاه پيامبر صلى الله عليه و آله دست چپ و دو انگشت از دست راستش را كه با آن تسبيح مى گفت و انگشت ابهام را گشود و سه انگشت ديگر را بست.

6- مردى از اهل بيتم بر مردم عرب حكومت مى كند: در سنن ترمذى به نقل از عبداللَّه بن مسعود، به نقل از پيامبر صلى الله عليه و آله كه فرمود: «لا تذهب الدنيا حتى يملك العرب رجل من أهل بيتي، يوطي ء اسمه اسمي»؛ «دنيا از بين نمى رود مگر اين كه مردى از اهل بيتم بر اعراب حكومت كند كه نام او همنام من است». البته همين روايت از على بن ابى طالب و ابوسعيد الخدرى و ام سلمة و ابى هريره نيز نقل شده است.

حديث «يملك العرب رجل من أهل بيتي» از صحابه يادشده روايت شده كه ابوداود و البزاز والطبرانى آن را استخراج كرده اند.

7- در صفت مهدى كه «يواطى ء اسمه اسمي»: در سنن ابى داود آمده است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «لو لم يبق من الدنيا إلّايوم لطوّل اللَّه ذلك اليوم حتى يبعث فيه رجلًا من أهل بيتي، يواطى ءُ اسمه اسمي، واسم ابيه اسم أبي، يملأ الأرض قسطاً وعدلًا كما ملئت ظلماً و جوراً»؛ «اگر از دنيا به جز يك روز باقى نماند، خداوند آن يك روز را آن چنان طولانى مى كند تا اين كه در آن مردى را از اهل بيتم مبعوث كند كه نام او همنام من و نام پدرش، همنام پدرم است، و او زمين را پر از عدل و داد مى كند، همان طور كه پر از ظلم و جور شده بود».

صدها روايت و حديث ديگر يافت مى شود كه علماى حديث به آنها دست يافتند كه در آن تعبير همنام بودن نام مهدى با پيامبر صلى الله عليه و آله وجود

ص: 187

دارد كه از طرف صحابه اى چون: على بن ابى طالب و ام سلمه و ابى سعيد الخدري وابوالدرداء و عبداللَّه بن مسعود و ثوبان و ديگران روايت شده، و از ائمه صحاح نه گانه: ابوداود والترمذي و ابن ماجه و احمد بن حنبل و همچنين الحاكم والبزاز و البيهقي آنها را استخراج كرده اند.

8- شما را به مهدى بشارت مى دهم: در مسند احمد بن حنبل به نقل از ابى سعيد الخدري آمده است كه: پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «أبشركم بالمهدي، يُبعثُ في امتي على اختلاف من الناس وزلازل، فيملأ الأرض قسطاً وعدلًا، كما ملئت ظلماً وجوراً، ويرضى عنه ساكن السماء، وساكن الأرض، ويملأ اللَّه قلوب امة محمد غنىً، فلا يحتاج أحد إلى أحد»؛ «شما را به مهدى بشارت مى دهم، خداوند او را در ميان مردم كه با يكديگر اختلاف دارند و در زمانى كه زلزله ها حاصل مى شود، مبعوث مى كند، آن گاه او زمين را پر از عدل و داد مى كند پس از آن كه پر از ظلم و جور شده باشد، ساكنان آسمان و زمين از او راضى مى شوند، و خداوند قلوب امت محمد صلى الله عليه و آله را پر از بى نيازى مى كند، تا آن جا كه كسى به ديگرى احتياج پيدا نكند».

9- مهدى خليفه خداست: در مسند احمد بن حنبل به نقل از ثوبان آمده است كه از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل مى كند كه فرمود: «إذا رأيتم الرايات السود قد جاءت من خراسان، فأتوها فإن فيها خليفة اللَّه المهدي»؛ «هرگاه پرچم هاى سياه را كه از طرف خراسان مى آيد، مشاهده كرديد، به سمت آن برويد كه خليفه خدا؛ مهدى در آن است».

10- مهدى همان حق است: در كتاب «المستدرك» حاكم آمده است كه ام سلمه گفت: از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيدم كه مهدى را ذكر مى كند و مى فرمايد:

ص: 188

«نعم، هو حق وهو من بني فاطمة»؛ «آرى، او حق است و او از فرزندان فاطمه است».

11- على بن ابى طالب عليه السلام مهدى را توصيف مى كند: در كتاب «المستدرك» حاكم به نقل از محمد بن الحنفية آمده است كه گفت: ما نزد على عليه السلام بوديم كه مردى از او در مورد مهدى پرسيد، على عليه السلام گفت:

«هيهات، ثمّ عقد بيده سبعاً، فقال: ذاك يخرج في آخر الزمان، إذا قال الرجل: اللَّه اللَّه قُتل، فيجمع اللَّه تعالى له قوماً قزعاً كقزع السحاب، يؤلف اللَّه بين قلوبهم، لا يستوحشون إلى أحد ولا يفرحون بأحد، يدخل فيهم على عدّة أصحاب بدر، لم يسبقهم الأولون ولا يدركهم الآخرون، وعلى أصحاب طالوت الذين جاوزوا معه النهر»؛ «هرگز، آن گاه هفت انگشت خود را بست و فرمود: او در آخرالزمان خروج مى كند، زمانى كه اگر مردى بگويد: اللَّه اللَّه، كشته مى شود، خداوند متعال براى او قومى را فراهم مى آورد كه همچون ابرها پراكنده اند، اما خداوند دلهايشان را به هم الفت مى دهد و از هيچ كس احساس دلتنگى و غربت نمى كنند و به خاطر هيچ كس خرسند نمى شوند، مهدى ميان آنان وارد مى شود، در حالى كه تعدادشان به عدد اصحاب بدر است، نه پيشينيان مى توانند از آنها سبقت بگيرند و نه متأخران قادرند به آنها برسند، آنان به تعداد اصحاب طالوت خواهند بود كه با او از رود گذشتند».

12- او در آخرالزمان امتم خروج مى كند: در كتاب «المستدرك» حاكم آمده است، به نقل از ابى سعيد الخدرى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

«يخرج في آخر امتي المهدي، يسقيه اللَّه الغيث، وتخرج الأرض نباتها ويعطى المال صحاحاً، وتكثر الماشية وتعظم الأمة، يعيش سبعاً أو ثمانية»؛

ص: 189

«مهدى در آخرالزمان امتم خارج مى شود، خداوند به واسطه باران او را سيراب مى كند و زمين گياهان خود را بيرون مى آورد و اموال را صحيح و دقيق مى دهد و چهارپايان فراوان مى شوند و امت به بزرگى و عظمت مى رسند، او هفت يا هشت سال زندگى مى كند».

محور پنجم مكاتب مهدويت در اسلام

در انديشه اسلامى، ده مكتب در مورد مهدى و مهدويت وجود دارد:

الف: سه مكتب شيعى، به شرح زير:

- مكتب شيعه اثنى عشريه كه قائل به سلسله امامانى هستند كه بر امت واجب است- پس از پيامبر صلى الله عليه و آله- از آنها پيروى كنند و آنان: على بن ابى طالب، حسن بن على، حسين بن على، على بن الحسين(زين العابدين) محمد الباقر، جعفرالصادق، موسى الكاظم، علىّ الرضا، محمد التقى، على النقى، الحسن العسكري و امام دوازدهم كه فرزند امام عسكرى است كه همان محمد المهدى است كه هم اينك در غيبت است، سپس در زمان رسيدن ظهورش برمى گردد.

- مكتب شيعه هفت امامى كه فاطميون به آن منتسب هستند كه اينان معتقدند مهدى امام هفتم است و همان اسماعيل پسر امام جعفر صادق عليه السلام مى باشد.

- مكتب شيعه زيديه كه منسوب به زيد بن على بن الحسين، زين العابدين است كه معتقدند هر فاطمى(كه جده اش فاطمه زهرا باشد) و عالم باشد و به دين اسلام پايبند و براى اصلاح خروج كند، همان مهدى است و لازم است از او پيروى كنند.

ص: 190

ب: چهار مكتب اهل سنت:

- كسانى كه قائل به مهدى منتظر هستند كه پيش از آخرالزمان ظاهر مى شود.

- كسانى كه قائلند به اين كه مهدى؛ همان امام هر عصر است، مطابق مصداق اين حديث: «إن اللَّه يبعث لهذه الأمة على رأس كل مئة سنة من يجدد لها دينها»؛ «يقيناً خداوند در آغاز هر صد سال كسى را مى فرستد تا دين را تجديد و احيا كند».

در حديث شريف نصّ عامى وجود دارد كه فرمود: «عليكم بسنتى و سنة الخلفاء الراشدين المهديين بعدي»؛ «بر شما باد پيروى كردن از سنتم و سنت خلفاى راشدين و مهديين بعد از من».

امام احمد بن حنبل مى گويد: عمر بن عبدالعزيز از جمله خلفاى راشدين مهديين بود، و همين موضوع باعث شد توقع ظهور مهدى ها در آينده امت پيدا شود كه عملًا منجر به پيدايش دو مكتب پيرامون اين گرديد:

- مكتب ابن كثير كه درباره تفسير او در مورد آيه 55 سوره نور سخن گفتيم كه اين حديث معروف را نقل مى كند كه: «لا يزال أمر الناس ماضياً ما وليهم اثنا عشر رجلًا»؛ «كار مردم همچنان روبه راه و خوب است، مادامى كه اولياى امرشان دوازده مرد هستند». و به نظر ايشان مهدى از جمله آنان است.

- مكتب فخر رازى كه به تفسير او پيرامون آيه 69 سوره نساء اشاره كرديم و گفتيم كه او معتقد است منظور از شهيد در آيه همان شاهد بر صحت دين است و شهدا نيز همان كسانى هستند كه «قائم بالقسط»

ص: 191

مى باشند كه سخن خود را با كلام على عليه السلام مستند كرده كه «أن الأرض لا تخلو من قائم للَّه بالحجة» و اين مطلب را مورد تأكيد قرار داديم كه فخر رازى «قائم بالقسط» و يا «القائم للَّه بالحجة» را به عنوان مهدى معرفى نكرد، اما نقش او مفيد همان معنى است.

ج: دو مكتب صوفى:

- كسانى كه قائل به اين موضوع هستند كه مهدى همان فريادرس زمان يا خاتم بزرگان و سالاران جهانند.

- به گفته ابن عربى كه مهدى پايان بخش سلسله بزرگان و اقطاب و بازوى راست نورمحمدى است كه قوام و دوام جهان به اوست.

د: مكتب فلسفى: فارابى، فيلسوف معروف در كتاب بلند آوازه خود كه پيرامون «مدينه فاضله» اتوپيايى است كه اوضاع سامان يافته اى دارد و در رأس آن رهبر و پيشوايى است با صفات آرمانى كه به نظر او همان مهدى است، با ديدگاه و سيماى فلسفى.

محور ششم: مكتب امام مهدى در سودان

كتابخانه اسلامى كه در سودان، در عهد فونگ والفور و حكومت تركان مصرى رواج داشت، كتابخانه بسيار محدودى بود كه از برخى تفاسير قرآن و حديث و كتب فقه تجاوز نمى كرد، اما كتب صوفيه بسيار بود و در ميان منابع و مآخذ اسلامى كه در سودان شناخته شده بودند، هيچ كتابى در مورد تشيع به معناى معروف آن نبود. در حالى كه مردم مسلمان سودان، در ميان ملت هاى اسلامى، در گذشته و حال بيشترين عشق و ارادت را نسبت به پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيتش داشته و دارند، چنان عشقى كه در

ص: 192

اشعار و سروده ها و منقبت هايشان موج مى زند، با اين همه تاريخ سودان نشانگر اين است كه در اين كشور اعتقاد به مهدويت، نظير آن چه در ميان شيعه رواج دارد، وجود ندارد.

درست است كه انديشه هايى پيرامون مهدويت در سودان پيدا شد و رواج پيدا كرد، اما تمامى اين افكار و انديشه ها از اصول مذهب اهل سنت و گرايش هاى صوفى نشأت مى گيرد، مهم ترين آبشخورهاى انديشه مهدويت در سودان، عبارتند از:

1- طريقه «السمانية» كه خود شعبه اى است از صوفيه و جدا شده از خلوتيه كه موفقيت چشمگيرى را در سودان كسب كرد، به خصوص در مركز سودان، معروف به «وادى النيل»، لذا دكتر مكى شبيكه در فصل اول كتاب خود «السودان والثورة المهدية» سودان و انقلاب مهدى، منابع و مآخذ متعدد «سمانيه» را كه در مورد مهدى و مهدويت سخن مى گويند خلاصه كرده و اين مذهب(گرايش) را به «شيخ سمّان» نسبت داده است و نويسنده معتقد است كه او گفته است كه وزير مهدى است و براى زمان ظهور او زمينه سازى مى كند، (1) همچنين برخى از آن منابع به اين مطلب اشاره دارند كه مهدى در صف پيروان سمانيه خواهد بود. (2)


1- مكى شبيكة، السودان عبر القرون، ص 13 و 14
2- رجوع شود به: يحيى محمد ابراهيم، تاريخ التعليم الديني في السودان، ص 329؛ در آن جا روايات متعددى وجود دارد پيرامون نزديكى ظهور مهدى و از جمله آنها اين كه گروهى از شيخ الطيب البشير، در مورد زوال حكومت تركان پرسيدند، به آنها خبر داد كه آن مصادف خواهد بود با ظهور مهدى، و گفته مى شود كه دستنوشته اى از او يافت شده، به اين مضمون كه مهدى از ماست و اين مطلب را خداوند به من خبر داده، آن چنان كه به شكوه و عظمت او نگاه كنم.

ص: 193

2- طريقه «الختمية» كه به «سيد محمد عثمان الميرغنى(الختم)» منتسب است، از مهدى زياد سخن گفته و معتقد است كه مقام «ختم» در مرتبه سوم پس از پيامبر صلى الله عليه و آله و مهدى قرار مى گيرد، و مؤلف كتاب «الإجابة والإبانة» بسيارى از اقوال «الختم» را در اين رابطه ذكر كرده است، همچنين برخى متون از وى در كتاب «الرسائل الميرغنية»- كه مجموع مقالاتى است به قلم سيد محمد عثمان و تعدادى از نوه هايش- ذكر شده است. (1) 3- طريقه اسماعيليه و مؤسس آن «سيد اسماعيل الولى» مى باشد كه از «ختمية» منشعب شده و بيشترين نفوذ آن در غرب ميانى، در «كردفان» صورت گرفته است. يوسف احمد محمد عوض السيد آورده است كه سيد اسماعيل الولى كتابى دارد پيرامون مهدى منتظر به نام «جامع الكلم وأوجز النظم في معرفة سيدي الإمام المهدي المنتظر والختم». (2) 4- شيخ محمد شريف نورالدائم كه خود نوه شيخ احمد الطيب البشير، مؤسس طريقه سمانيه در سودان مى باشد، سخنانى را در همين ارتباط بر زبان آورده است: «بارها از شما شنيده ام كه مى گفتى: اين امدادهايى كه به ما مى رسد، از انفاس مهدى است، پس اگر بدان آگاهى دارى، هرگز نبايد از رشد و بالندگى متوقف شوى». (3)


1- ابوسليم، الحركة الفكرية في المهدية، ص 7
2- همان مدرك.
3- ابوسليم، الآثار الكاملة للإمام المهدي؛ در نامه اى از المهدى لمحمد شريف، ج 3، ص 78، و نيز به همين موضوع اشاره شده است. همچنين در سال 1300 ه. ق كه به او مى گويد: به طور كلى، در موضوع مهدويت خداوند تو را با آن آشنا كرد، پيش از همه عرفاى زمانت، و تو مرا و ديگران را از آن مطلع ساختى، آن چنان كه بيش از يك فرد مرا از آن مطلع كردند، ج 1، ص 423

ص: 194

اين حقايق انتشار انديشه مهدى را در مركز سودان وادى النيل و غرب ميانى روشن مى سازد، اما غرب سودان و قسمت هاى پايين دست آن نيز عرصه اى بود براى انتشار اين انديشه، جهت توضيح بيشتر به نكات زير اشاره مى كنيم:

الف: شيخ عثمان دان(ابن) فوديو(الفقيه)، در غرب سودان، به سال 1804 م خلافت اسلامى را تأسيس كرد، وى مردى فقيه، مجاهد، دولتمرد، نويسنده و شاعر بود، او در كتاب خود «الخبر الهادي في امور الإمام المهدي» آورده است كه: نام مهدى، همنام پيامبر صلى الله عليه و آله است و نام پدرش نيز با نام پدر پيامبر صلى الله عليه و آله مطابقت دارد و او در مشرق زمين ظاهر خواهد شد، و من اگر زنده باشم از او پيروى خواهم كرد و بر مؤمنان واجب است او را تأييد و براى نصرت او هجرت كنند.

ب: محمد بيلو بن عثمان دان فوديو در كتاب خود: «الجفر والخوافي» نوشته است كه امام مهدى در سال 1280 ه. ق ظاهر خواهد شد، و هم او در كتاب ديگرى به نام «القول المختصر» گفته است كه مدت بين وفات «شيخ عثمان دان فوديو» و ظهور مهدى 57 سال است؛ يعنى اين كه ظهور او به سال 1289 ه. ق خواهد بود.

ج: و همين شيخ عثمان دان دخترى داشت به نام «مريم بنت الشيخ» بانويى بود فقيه و كتابى را به رشته تحرير درآورده كه در آن مراحل هجرت به سوى شرق را تا سرزمين نيل، آن چنان كه از پدرش شنيده قيد كرده است، (1) همچنين محمد بيلو جمله اى شبيه روايت از پدرش نقل


1- الطيب، عبدالرحيم الفولاني والمهدية.

ص: 195

مى كند كه گفته است: اين جهاد ما به پايان نمى رسد، مگر به دوران مهدى منتهى شود. (1) اين نوع بشارت ها عده زيادى از ساكنان غرب سودان را به اعتقاد پيدا كردن به انديشه مهدويت و باور داشتن به نزديك شدن زمان ظهورش سوق داد، لذا به سمت شرق مهاجرت كردند تا او را ببينند، و از بين مهاجرين به سوى شرق سودان، يكى پدر خليفه عبداللَّه است، جد خليفه عبداللَّه كه نامش «على الكرار» بود به خانه «تعايشه» آمد و در آن مستقر شد و همان جا ازدواج كرد و خداوند پسرى به او عنايت كرد به نام «محمد» كه به شايستگى و صلاح مشهور بود و لقب «تورشيل» را به او دادند.

محمد به همراه خانواده و پسرش عبداللَّه در خانه «قبيلة الجمع» سكونت گزيد، در همان جا پدرش وفات يافت و پسرش كار او را ادامه داد. (2) اين گونه سخنان و حقايق و نظاير آنها كه به شيخ قرشى منسوب شده، و


1- محمد بيلو، اتفاق الميسور في تاريخ التكرور، ص 105؛ قابل ذكر است آن چه محمد بيلو آورده، آن را به پيشگويى پدرش نسبت نداده، گرچه به او بشارت نزديكى ظهور مهدى را داده بودند، بلكه به اين مطلب اشاره داشته است كه مهدى در مشرق زمين ظاهر مى شود، اما هرگز وقت ظهور را ابداً مشخص نكرده است، بلكه احاديثى كه براى ظهور مهدى وقت معين مى كند، با استناد به منطق رد و تكذيب كرده، زيرا تاريخ هجرى مورد استفاده قرار نگرفت، مگر در عصر عمر بن خطاب. و او در قصيده فولانيه خود مى گويد: «بنقارى المهدي» يعنى: «شأن مهدى برتر باد»، و رها كنيد مسأله تعيين وقت براى ظهور مهدى را، چون پيامبر صلى الله عليه و آله چنين نكرد، تنها وظيفه شما اين است كه به آمدن مهدى اعتقاد داشته باشيد. در اين ارتباط، نگاه كنيد به: دكتر الأمين ابومنقة، العلاقات السودانية النيجرية في اطار المهدية، مجلة دراسات افريقية، دسامبر 1991 م.
2- احمد محمد الحاج، الحركة المهدية في غرب السودان، ص 179

ص: 196

به نقل از «ودّالزين»، از مهدى، در مورد نزديك شدن زمان ظهور ذكر شده، بر اين موضوع تأكيد دارد كه انديشه مهدى در سودان بخش وادى النيل و غرب سودان انتشار يافته و روشن مى سازد كه منابع و مآخذ اين انديشه در مناطق مختلف سودان ريشه سنّى و صوفى دارد، لذا دكتر مكى شبيكة، اين جوّ سرشار از انديشه مهدى و مهدويت را با اين كلام خلاصه مى كند: «مردم سودان پيوسته نجات از ظلم و ساختن زندگى برتر را مطمح نظر خود قرار مى دادند، لذا هر وقت مردى را مى ديدند كه هم صالح و شايسته است و هم صاحب عقل و درايت و نسبت به دين و خانواده اش، غيرت و حميت دارد، گمان مى كردند كه او مهدى است». (1) مفهوم مهدويت از ديدگاه «صاحب الدعوة» در سودان

قبلًا اشاره كرديم كه در انديشه اسلامى ده مكتب پيرامون مهدى و مهدويت وجود دارد و دانستيم كه اين انديشه در مركز سودان، وادى النيل و غرب كشور رواج پيدا كرد كه خود زمينه اى براى دعوت به مهدويت، به رهبرى شيخ محمد احمد، به سال 1881 م را فراهم ساخت، اما به راستى جوهر و محتواى اين دعوت چه بود و به كدام يك از مكاتب يادشده منتسب بود؟

اين موضوع از طرف مخالفان و موافقان آن در معرض تحريف و تغيير فراوان قرار گرفت، چراكه مسأله «دعوت» به مقدار كافى، از تجزيه و تحليل و نقد و بررسى و گفتگو برخوردار نبود، از اين رو اشتباه و پيچيدگى


1- مكى، شبيكة، السودان عبرالقرون.

ص: 197

بر آن چيره شد، ناگزير نگارنده(صادق المهدي) خود اين مبحث را قبلًا در چند نوشته مورد مطالعه و تجسس قرار داده ام كه مهم ترين آنها از اين قرار است:

«يسألونك عن المهدية/ 1975 م»، «أيديولجية المهدى/ 1986 م» و «عبدالرحمن الصادق، امام الدين/ 1996 م»، كه دلايل خودم را از طريق شواهدى تحت عناوين: هشدارها، نوشته ها، احكام، سخنرانى ها و دروس امام المهدى، به صورت تحقيقى وعلمى جالب و دقيق به چاپ رسانيده ام. (1) اگر با ديدگاهى عميق به آن منابع و مآخذ نظر شود، همگان به اين مسأله پى خواهند برد امام المهدى در موضوع مهدويت، داراى مكتب مستقلى است كه با مكاتب ده گانه قبلى تفاوت دارد و لذا مى توان آن را به عنوان مكتب يازدهم دانست كه به شرح مختصر آن مى پردازيم:

1- تعيين زمان معين «توقيت» و همچنين ذكر مكانى خاص براى ظهور امام مهدى صحيح نيست، لذا ايشان(الشيخ محمد احمد المهدي/ صاحب الدعوة) در سخنرانى خود به سال 1300 ه. ق در اين باره گفته است:(پيامبر هرگز زمانى را براى ظهور تعيين نكرده، بلكه فرموده است:

«كذب الوقّاتون»؛ «توقيت كنندگان دروغ مى گويند»، همچنين در جاى ديگرى از اين خطابه آورده است: «بدان و اگرچه بر تو مخفى نيست، كه علم به ظهور مهدى مانند علم به روز قيامت، هيچ كس از حقيقت آن اطلاع ندارد، مگر خداى متعال)، آن چنان كه محققانى چون «سيد احمد ابن ادريس» نيز گفته است كه: «در مبحث مهدويت چهارده كتاب از كتب


1- محمد ابراهيم ابوسليم، الآثار الكاملة للإمام المهدي، دار جامعة الخرطوم للنشر، 7 جزء پى درپى منتشر شد، از سال 1990 م تا 1994 م.

ص: 198

اهل اللَّه به دروغ درمورد مهدى سخن گفته اند». و نيز افزود: «مهدى از جهتى خروج مى كند كه كسى از آن اطلاع ندارد و لذا مورد انكار قرار مى گيرد». (1) 2- جايز نيست كسى دنبال نشانه ها و شروط ظهور مهدى باشد، و اين مطلب در منشور دعوت كه در تاريخ شوال 1298 ه. ق منتشر شده، آمده است: «عطاى خالق متعال بستگى به علم مخلوق ندارد، بلكه خداوند برتر از آن است كه علم او مقيد به ضابطه قوانين يا علوم اهل فن باشد)، و در اين رابطه نيز آمده است: «مكاشفه ممكن است عقب بماند و به جاى آن، خداوند امر ديگرى را تثبيت مى كند»، خداوند نيز در قرآن كريم مى فرمايد: «وَيَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ»؛ (2)

«و خداوند چيزهايى را مى آفريند كه شما نمى دانيد» و «عِنْدَهُ مَفاتِيحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إلّاهُوَ»؛ (3)

«كليدهاى غيب، تنها نزد اوست، و جزاو، كسى آنها را نمى داند». البته خداوند آن چه را اراده كند، انجام مى دهد: «وَ لا يُحِيطُونَ بِشَيْ ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِما شاءَ»؛ (4)

«و كسى به علم او احاطه ندارد، مگر آن مقدار كه خداوند بخواهد». (5) 3- رواج ظلم و فساد و تفرقه مسلمانان و تسليم آنها در مقابل حكّام اجنبى، باعث شد آنان تن به ذلت دهند، و همين امر مسلمان باغيرت و


1- همان مدرك، ج 1، ص 337
2- نحل: 8
3- انعام: 59
4- بقره: 255
5- الآثار الكاملة، ج 1، ص 97

ص: 199

حميت را جهت دفاع از دين و نابودى منكر سوق مى دهد، لذا ايشان در همين زمينه گفته است: «آن جا كه از دين چيزى باقى نماند، جز اسم آن، و از قرآن جز رسم آن، غيرت برانگيخته مى شود، و غيرتِ مؤمن بر حريم خداوند شديدتر از غيرت او بر حريمش است». (1) 4- زنده شدن دوباره اسلام و اصلاح اوضاع مسلمانان انجام نمى گيرد مگر از طريق احياى كتاب و سنت كه فعلًا مدفون شده اند، لذا در اين زمينه گفت: «اينك من به شما خودم توصيه مى كنم تا تقواى خدا را درنظر بگيريد و از سنت رسول خدا تبعيت كنيد، و بدانيد كه مسأله مهدويت به اين دو موضوع بستگى دارد». (2) 5- آن بيعتى كه مهدى به عنوان رشته پيوند، بين خودش و اصحابش قرار داده، وظايف آنان را به نحو زير مشخص كرده است: «با خداوند و رسول او بيعت كرديم و با تو بر طاعت خدا نيز بيعت كرديم كه دزدى نكنيم و مرتكب زنا نشويم و افترا و بهتان نزنيم و از فرمان تو، در امر به معروف و نهى از منكر، سرپيچى نكنيم، با توبيعت كرديم كه نسبت به دنيا زهد داشته باشيم و آن را ترك كنيم و از جهاد نگريزيم و به آن چه نزد خداوند است راغب و علاقمند باشيم.

6- او(محمد احمد) تلاش فراوان مى كرد براى احياى دين و برپا داشتن سنت هاى پيامبر صلى الله عليه و آله و مى گفت: «و من خودم را دور مى دانم از اين كه ولى امر باشم، يعنى همان كسى كه نجات و رهايى به دست اوست، اما من منتظر او هستم تا كمك كار و خدمتكار او باشم» ... «تا اين كه


1- همان مدرك، ص 69
2- همان مدرك.

ص: 200

برخلافت بزرگ از جانب خدا و رسول يورش بردم و آن گاه به من خبر دادند كه من مهدى منتظر هستم». (1) 7- از اقوال و افعال مهدى به وضوح مى توان دريافت كه ظهور او در آخرالزمان نيست، چراكه امت اسلام، پس از او باقى خواهند بود، به جهت اين كه او از ميان اصحابش خلفايى را برگزيد تا جانشين خلفاى رسول خدا صلى الله عليه و آله باشند. هرچند كسى بگويد كه اين منصب ها مناسب پس از وفات آنهاست. و دليل ديگر مبنى بر اين كه او معتقد به استمرار امت پس از ظهور مهدى مى باشد، اين است كه او معيارى را براى جنبش اصلاح دينى، اين گونه مطرح كرده كه: «براى هر وقت و مقامى، حال و وضعى خاص است، و براى هر زمان و دورانى مردانى بايد باشد».

با وجود گفته ها و نوشته هاى بسيار امام مهدى، او از نزديك يا دور، اشاره اى به ظهور حضرت عيسى نداشته، آن چنان كه در متون اسلامى آمده است كه ظهور مهدى اول است، سپس ظهور عيسى، در شرايط آخرالزمان، همچنان كه در هيچ يك از نوشته هاى فراوان او، اين مطلب وارد نشده كه كلامش خاتم و پايان بخش است، و يا اين كه او در زمان خاتم آمده است.

خلاصه: دعوت امام مهدى، از منظر تعليمات او:

- جدايى قائل شدن بين مهدويت و توقيت هاى آخرالزمان.

- عدم قبول شرايط و علامت هايى كه ديگران در آن متبحر شدند.


1- الآثار الكاملة، ج 1، ص 97

ص: 201

- ارتباط قائل شدن بين دعوت و نياز مبرم براى پر كردن خلأ رهبرى، از طريق جلوس بر اريكه خالى خلافت، به جاى پيامبر صلى الله عليه و آله.

- اين گونه الزامات و ضرورت هاى موضوعى، توأم شده با يك تجربه درونى، در مورد صدور امر غيبى به او كه وى ملزم به انجام آن وظايف مى شود و امت را نيز به شدت ملزم به اطاعت از خويش كرده تا آن وظايف را به انجام رساند، و آن حسب الزام عام قرآن كريم است: «وَاتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنابَ إليّ»؛ (1)

«از راه كسانى پيروى كن كه توبه كنان به سوى من آمده اند».

تعاليم امام مهدى در مورد مهدى و مهدويت خود مكتب جديدى را به عنوان مكتب يازدهم در روند سير مكاتب مهدويت اسلامى، به وجود آورده است كه تنها اثر منحصر به فرد و بادوام در زمينه دعوت به مهدويت است كه مى تواند اساس همگرايى اهل قبله(مسلمانان) را به وجود آورد، و اين دعوت در هفت نكته خلاصه مى شود:

1- دعوت به مهدويت بر اين موضوع متمركز است كه احياى دين اسلام بستگى دارد به احياى كتاب و سنت كه اين خود به عنوان حمايت و پشتيبانى از مهم ترين اصل نزد اهل سنت است.

2- دعوت اين مطلب را مورد تأكيد قرار داده است كه تكليف ها و احكام اسلامى داراى ريشه هاى روحى و معنوى، به عنوان پشتيبانى از اصل اول تصوف است.

3- همچنين دعوت بر نقش امامت در رهبرى دينى پافشارى مى كند


1- لقمان: 15؛ المهدى در الآثار الكاملة، ج 1، ص 137 به آن استشهاد و استناد كرده است.

ص: 202

كه اين به نوبه خود با مهم ترين اصول شيعه موافقت دارد، گرچه مسأله امامت را مرتبط ساخته به شايستگى و كارآمدى، نه به نسب و پيوندهاى خونى: «هركه به دين ملتزم باشد و احكام آن را گردن نهد و دل هاى مسلمين تمايل به او پيدا كنند، هم او امام است»؛ مطابق عقيده اباضيه.

4- دعوت بر اين نكته تأكيد دارد كه حركت در فقه اسلامى بايد براساس اين منطق باشد كه «براى هر وقت و مقامى، وضع و حال خاصى وجود دارد، و براى هر زمان و دورانى بايد مردانى خاص باشند». البته اين اصلى است كه علماى عقايد اسلامى بر آن اصرار دارند.

5- اين دعوت، فريضه جهاد را احيا كرد؛ يعنى همان اصلى كه مسلمانان انقلابى بر آن تأكيد دارند.

6- دعوت، پيروى و وفادارى را صرفاً براى امور قطعى وحى مى داند كه از دايره پايبندى به فِرَق و مذاهب فراتر است، اما در مورد مسائل غيرقطعى، بايد از طريق اجتهاد و شورى، به حل و فصل آنها پرداخت كه اين اصلى از اصول بيدارگران اسلامى است.

7- تلاش براى طرد نقش هاى ايستا و غيرفعال از مهدويت و مرتبط دانستن آن به وظيفه احياى دين، كه اين معنى همان چيزى است كه «احمد العوّام» از رهبران انقلاب عربى مصر، آن را مقرر ساخت و او جزء كسانى بود كه اشغالگران انگليسى آنها را به سودان تبعيد كردند، لذا او پيامى را درباره دعوت به مهدويت به نگارش درآورد كه در پايان آن، از مسلمانان خواست تا امام مهدى را كمك نمايند، اين پيام تحت عنوان:(نصيحت عوام، براى افراد خاص و عام، از برادران اهل ايمان و اسلام) بود و در آن اين عبارات آمده است: «اوضاع و احوال جهان اسلام، مستلزم كسى است

ص: 203

كه به امر دين قيام كند، لذا از خداوند مسألت مى نماييم تا دين اسلام را كه خود براى ما پسنديد، استوار و حاكم گرداند، تا به عنوان وفادارى باشد نسبت به وعده صادق او و تصديقى نسبت به سخنان رسول او، چه به واسطه امام مهدى عليه السلام است كه ستارگان اقبالش ظاهر و بارقه هاى وجودش نمايان گشتند و چه بسا به واسطه ديگر بندگان صالحش باشد»، وقتى امام مهدى بر اين رساله و پيام مطلع شد، آن را مجاز دانست و دستور داد چاپ شود.

دكتر عبدالودود شلبى در مورد مهدويت در سودان، مى گويد:

«جنبشى بود كه تمامى جنبش هاى اصلاحى عصر خود را مجسم مى كرد» (1) كه اين خود مفهوم وجوب تلاش براى اجراى اصلاحات را افاده مى كند، و اساساً مكتب يازدهم مهدويت در سودان بر اعتقاد به مهدويت تأكيد دارد، اما آن را از سلسله محكم خويشاوندى كه در مكاتب شيعى به چشم مى خورد با توقيتات قاطع مكاتب اهل سنت، جدا مى سازد.

محور هفتم: تعامل با ديگر مكاتب، با وجود اختلاف در عقايد و ديدگاه ها

برخى مسلمانان، به دلايلى كه خود ذكر كرده اند، مى خواهند از اعتقاد به مهدويت، به شكل نهايى، صرف نظر شود، در حالى كه ديدگاه، با وجود دلايل محكم و استوار ديگران، سودمند نيست، اما دعوت مسؤولانه امام


1- دكتر عبدالودود شبلى، الاصول الفكرية لحركة المهدي السوداني ودعوته، دارالمعارف، القاهرة 1979 م، ص 248.

ص: 204

مهدى در سودان، درواقع نمايانگر همان اصلاح و تجديد دين در هر صد سال مى باشد و همچنين با ديدگاه فخر رازى و ابن كثير و فارابى به عنوان فيلسوف در(مدينه فاضله) و موضوع «غوث الزمان» از نظر صوفيه، مطابق آن چه قبلًا به تفصيل آن پرداختيم، هماهنگى دارد.

اختصاص دادن موضوع مهدويت به خود و از منظر كسانى كه به آن اعتقاد دارند، از جهت پايبندى هر فرقه به اعتقادات شخصى خود و نيز از جهت رهبران آن فرقه ها، عملًا موجب اختلاف بين مسلمين مى شود، اما اگر از مسأله نسب و خويشاوندى و جزميت در توقيت دست برداشته، به سوى گرايش مسوولانه گام برداريم، وحدت و نزديكى بين فرقه ها و مكتب هاى اسلامى به وجود مى آيد و بدين ترتيب مقوله امام محمد احمد المهدى در سودان را بارور خواهد كرد.

همان طور كه عقيده به مهدويت موجب اختلاف بين فرق و مكتب هاى مسلمانان شده، اعتقاد به مسيحيت نيز مايه اختلاف بين كل اهل كتاب است، چون يهودى ها داراى نوعى اعتقاد و مسيحيان داراى اعتقادى ديگر و مسلمانان پيرامون اين موضوع عقايد خاصى دارند.

صرف نظر از اين گونه اختلافات- چه بين مسلمانان، در مورد انديشه مهدويت، يا پيرامون مسيحيت و يهوديت- ولى به هرحال انسان مى تواند از موارد منفى آن چشم پوشى كند، آن هم نه از طريق يكسان سازى ديدگاه هايشان و يا ناديده گرفتن اختلافاتشان، بلكه از طريق تأمين حداقل توافق پيرامون مجموعه اى از مفاهيم كه تعامل حكيمانه را- با وجود آن اختلافات- محقق مى سازد كه عملًا و پيوسته ديدگاه و عقايد انسان ها را بارور و بالنده مى كند، بدون اين كه بخواهد باعث منازعات خونين شود و

ص: 205

يا اين كه موجب كارشكنى روند تفاهم بين همه گردد كه ممكن است در يك جامعه واحد و يا بين تمدن هاى مختلف باشد.

قوانين طبيعى

انديشه انسانى به شناخت قوانين طبيعى راه يافت، كه اين خود ديدگاهى را به وجود مى آورد كه احتمال دارد، مورد قبول همگان واقع شود و آن اين كه عالم سنت هاى طبيعى دارد و وظيفه انسان اين است كه آنها را كشف كند و براى اهداف و اغراض خويش آنها را- از طريق عقل و تجربه- به كار گيرد و مورد استفاده قرار دهد.

قوانين معرفتى

همچنين انتظار مى رود انديشه دينى- فلسفى انسانى به قوانين معرفتى مورد توافقى برسد كه دربرگيرنده و پذيرنده وسايل چهارگانه شناخت و معرفت باشد كه عبارتند از: وحى، الهام، عقل و تجربه؛ و براى هر بخش لازم است حوزه مشروع و قابل قبولى اختصاص يابد، در اين صورت مناقشه بين دين و لائيسم فيصله پيدا مى كند.

قوانين اخلاقى

آن چه را بايد انتظار داشت، اين است كه مردم بر اصول و منابع قوانين اخلاقى اتفاق نظر داشته باشند كه از ويژگى هايى نظير: همانندسازى، كلى نگرى و از خودگذشتگى برخوردار باشد، در اين صورت درگيرى هاى موجود پيرامون علم اخلاق(Axiology) پايان مى پذيرد.

ص: 206

حقوق بشر

اميدواريم كه مردم متفقاً منشور حقوق بشر را- كه بر آزادى، عدالت، كرامت، برابرى و صلح استوار است- بپذيرند. و آن چه را مؤمنان انتظار دارند، از قبيل پيروزى نهايى حق و شكست قاطع باطل تحقق يابد و لذا موضوع فيصله دادن اين گونه قضايا، جوهره اين انتظار را تشكيل مى دهد.

ما در فرازهاى پيشين شيوه تعامل برتر و ايده آل را در زمينه حل و فصل اختلافات مربوط به مهدويت توضيح داديم، اما در ارتباط با مسيحيت، اختلافات موجود پيرامون اين مكتب استمرار دارد، به جهت اين كه متون ملل مختلف با يكديگر متفاوت است و لذا شأن اين موضوع به خداوند متعال بازمى گردد: «فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ»؛ (1)

«خداوند، بين آنان، در روز قيامت درباره آن چه، پيرامون آن اختلاف داشتند، داورى مى كند».

هرگز نمى توان به ديدگاه واحدى از طريق گفتگو پيرامون مهدويت رسيد، اما مى توان از طريق گفتگوى اديان و تمدن ها و نظاير اين ها كه از ابزارهاى همبستگى به شمار مى آيد، چشم انتظار وضع انسانى برتر، آزاد و عادلانه باشيم. و از دلايل اين كه اسلام مى تواند دين انسانيت باشد، اين است كه شريعت اسلام قادر است اين نگرش انسان، به سوى يك سرنوشت نورانى را تحت پوشش خود قرار دهد.


1- بقره: 113

ص: 207

بعد فلسفى مفهوم رهايى بخش در انديشه انسانى

مفهوم نجات دهنده (رهايى بخش):

دكتر قيصر موسى الزين

نجات دهنده در ادبيات مفهوم تاريخى را در برخى حالات و مفهوم اسطوره اى (1) را در حالات ديگر نشان مى دهد، همچنان كه در بسيارى از حالات مفهوم دوگانه اى را بيان مى كند كه مفهوم تاريخى و اسطوره اى در آن آميخته مى شود.

و طبق معمول ادبيات- يا هر آن چه به نگارش درآمده است- دربرگيرنده تمامى موضوع «نجات دهنده» نيست، زيرا نمى تواند همه مسائل متداول شفاهى را زير چتر خود قرار دهد، چه از نظر مناطق جغرافيايى و يا در طول نسل هاى مختلف.

و «نجات دهنده» فردى است كه مجموعه معينى از مردم را از اوضاع رقت انگيز و مصيبت بار، به گونه اى شبيه به اعجاز، نجات مى دهد و هيچ فرد ديگرى نمى تواند به اين مهم قيام كند و جايگزين او شود، بنابراين و با


1- فراس السواح- دين الإنسانية- ص 55 و صفحات بعد.

ص: 208

اين توصيف، «نجات دهنده» نشان دهنده آن روى سكه و يا مخالف اوضاع رقت بار و آميخته با شكست جمعى از افراد است كه در يك مكان خاص فراگرفته اند.

لذا مى توان گفت كه «نجات دهنده» همان شخص «مرتَقَب» يا «مُنْتَظَر» است كه تجسم بخش اميدى است كه در آينده به سوى حاضرى كه تاريك است روى خواهد آورد، از اين رو «نجات دهنده»- مانند اوضاع و احوال فاجعه انگيز و مصيبت بار مردم- نشانگر يك پديده قابل تكرار است و اين گونه نيست كه صرفاً يك واقعه اى باشد كه ممكن است سپرى گردد و ديگر برنگردد، به همين خاطر بايد آن را جزء يك روال(pattern) دانست، و نبايد آن را به عنوان يك پديده انسانى كه مختص جامعه يا فرهنگ خاص است تلقى نمود و اساساً از پايين ترين و محصورترين سطوح فردى شروع شده و رفته رفته به سطوح گسترده تر در چهارچوب امت ها و ملت ها و با يك معيار تاريخى، توسعه پيدا مى كند كه با مقياس قرن ها سنجيده مى شود.

اساساً «نجات دهنده» در انديشه هاى انسانى صورتى از صور «قهرمان» را نشان مى دهد و موضوع «قهرمان» از مفهوم «نجات دهنده» گسترده تر است، زيرا «قهرمان» ممكن است با اوضاع مصيبت بار در ارتباط باشد و يا نباشد، از اين گذشته «قهرمان» مطابق تخيلات و اميد و آرزوهاى مجموعه اى از بشر ظاهر مى شود كه در اثر آرزوهاى لجام گسيخته و يا نيازهاى شديد و همراه با اصرار به وجود مى آيد.

با اين كه مفهوم قهرمان در همان چارچوب «نجات دهنده» قرار مى گيرد، اما در عين حال ممكن است در ابتدا به صورت يك تخيل جمعى

ص: 209

محسوب شود، اما اين گونه تخيلات، مى تواند تأثير نيرومندى بر واقعيت داشته باشد، چرا كه اين موضوع قدرت تلقين و تأثير بر افراد را دارد، به ويژه بر كسانى كه ساختار خاص روانى آنها آنان را به ايفاى نقش «نجات دهنده» يا «قهرمان» سوق مى دهد كه عملًا پاسخ دهنده به نيازهاى روانى آنان، در جهت به دست آوردن منزلت اجتماعى و يا نائل آمدن به يك نوع خاطره جاودانه در كتاب تاريخ است.

مفهوم «نجات دهنده» در دو تفسير اعتقادى و اجتماعى

موضوع «نجات دهنده» به جنبه هاى اعتقادى و ايمانى ارتباط دارد، كه خود نشانگر يك نوع عقيده است كه ممكن است دينى و يا غيردينى باشد، و همچون ساير عقايد، تفسيرهاى مكتبى و مسلكى نسبت به اصول و منابع آن متفاوت است، در حالى كه مكتب هاى مادى (1) تلاش دارند تا هرگونه غرابت يا پيچيدگى يا تقدس را از آن مفهوم نفى كنند، زيرا اين مسائل ساخته و پرداخته جامعه است براى تحقق اهداف منفعت طلبانه و عملى خود، از اين رو داراى ارزش اعتقادى خاصى نيست، ولى داراى نوعى ارزش منفعت طلبانه و عملى است و اين تلقى، با ديدگاه هاى مكتب بشرى(مادى) كه حقيقت متافيزيك را انكار مى كند يا لااقل آن را، چه در سطح فلسفى(از حيث ساختار منطقى) و يا در سطح علم جامعه شناسى شايسته بحث نمى داند، منطبق است.


1- مانند آن موردى كه «دوركيم» در كتاب خود «صورت هاى اوليه حيات معنوى» نشان مى دهد.

ص: 210

اما در ارتباط با انديشمندان درون نظام هاى معرفتى و اعتقادى، بايد گفت كه اينان ديدگاه مادى را قبول نمى كنند، چراكه «نجات دهنده» از طرف عالم غيب مى آيد و اين غيب را، تحت عنوان «علم غيب» قبلًا مى توان شناخت و منبع اين نوع معرفت، خود صبغه غيبى دارد، مانند:

پيشگويى هايى كه پيشينيان آورده اند كه در قدرت آنان بر شناخت «غيب» نمى توان ترديد داشت، و از اين جاست كه مفهوم «نجات دهنده» با ميراث متداول خبرهاى غيبى پيرامون آينده و حوادث جهان وابسته به همان مفهوم «نجات دهنده» و پيروزى هايى كه بايد تحقق بخشد، ارتباط دارد البته اين ديدگاه مبتنى بر ايمان و يقين، در تضاد با ديدگاه تشكيك انتقادى و يا غير انتقادى است، ضمن اين كه يقين و ايمان سطوح متعددى دارد كه نخستين آن با مسأله مبدأ مرتبط مى باشد، پس كسانى كه مبدأ را قبول دارند، در مورد زمان ظهور «نجات دهنده» و محل ظهور و شخص او اختلاف دارند و غالباً بحث پيرامون بررسى روايات گذشته و يا در مورد بازسازى روايات جديدى است كه مبتنى بر شناخت نوين نسبت به افرادى است كه به اين موضوع ايمان ندارند كه باب اتصال به نيروهاى ماورايى بسته شده است و كسانى كه به درستى خواب و رؤيا و نداهاى غيبى و نظاير آن اطمينان دارند در همين راستا قرار مى گيرند.

اما واقعيت اين است كه مكتب هاى مادى(بشرى)- با درنظر گرفتن مراحل مختلف آن- نمى تواند قدرت معرفتى و عقيدتى، خارج از مسلك شكر داشته باشد كه ديدگاه غيبى مورد اشاره را رد كند و هرگونه تلاش از طرف آن، جهت عبور از آن حد و مرز، يقيناً آن را وارد يك نوع تضاد منطقى مى كند، لذا در آن صورت، اين نظريه(مادى) نسبت به ديدگاهى

ص: 211

(متافيزيك) كه نمى تواند به واسطه متد خود با آن تعامل داشته باشد و از روش جزمى و قطعى استفاده كند احكامى صادر خواهد كرد، درحالى كه نظريه غيبى، به جهت محال بودن طرح تشخّص در اين جا و امكان ناپذير بودن خروج از فضاى ذهنى و روانى كه پديده الهام خاص از آن صادر مى شود، در برابر كسانى كه تلاش مى نمايند شناخت غيبى را براساس جزم و يقين پايه ريزى كنند نمى تواند از دايره خودشناسى خارج گردد.

«نجات دهنده» و مقوله دين

همان طور كه اشاره شد، مفهوم «نجات دهنده»، منحصر به تفكر دينى نيست، بلكه در حوزه هايى يافت مى شود كه حقيقت هيچ ديانتى را قبول ندارد، تا آن جا كه مفهوم قهرمان(نجات دهنده) در تجربه كشورهاى كمونيستى كه به تفسير مادى تاريخ اعتقاد دارند، و مقوله متافيزيك را اساساً منكر هستند نيز ظاهر شده است.

در اين ميان به افرادى نظير: لنين و مائو تسنغ و هوشى منا برمى خوريم كه همگى خطاب شاعرانه و خيال پردازانه را براى بالا بردن آمال و آرزوهاى توده هاى مردم از طريق تحريك تخيلات آنان و القا كردن خطاب جزمى غيبى به ملت هايشان جهت ايجاد باور و اعتماد نسبت به آينده و بالا بردن روحيه مقاومت و پايدارى در بين آنان- بر اين اساس كه پيروزى قطعاً حاصل خواهد شد- به كار گرفتند. لذا تعبيرهايى مثل «عظمت» و «جاودانگى» را، هنگام سخن گفتن پيرامون «شهدا» ى راه «پيروزى» كه بشارت آن را مى دهند، به كار مى برند، البته اين مورد تنها يك مثال بود، بلكه موارد زيادى وجود دارد كه در آن «نجات دهنده» در

ص: 212

مسيرى مخالف دين حركت مى كند.

اما طبق معمول و در اغلب موارد مقوله «نجات دهنده» با تفكر دينى ارتباط پيدا مى كند، بلكه اين انديشه عمدتاً وابسته به دستگاه روحانى و دينى خاصى است كه مسؤوليت تعيين مشخصات و زمان ظهور «منجى» را برعهده دارد و چه بسا شامل ترسيم ويژگى هاى فردى او جهت بهره بردارى از آن در تفسير كتاب هاى دينى يا متون كتب مقدس و يا براى اثبات ادعاى تحقق مسأله راه يافتن به شناخت دينى و توانايى دريافت وحى الهى از آسمان مى شود.

چنان چه با يك نگرش كلى به اديان بزرگ بشر نگاه كنيم، درمى يابيم كه بر انديشه «خدا» يا «پيامبر» مجتمع و هماهنگ نمى شوند، اما بر تفكر و انديشه «معلم» كه ممكن است پيامبر باشد يا نباشد، (1) اتفاق نظر دارند.

آورده اند كه روزى از بودا سؤال شد: آيا به خدا ايمان دارى؟ گفت: من آن را نگفته ام، لذا به او گفتند: بنابراين تو به خدا ايمان ندارى! گفت: اين را نيز نگفته ام!

حال منبع شناخت دينى چه پيامبر باشد يا معلم(مرشد) به جهت اين كه پيامبر(نبى) ابعاد معلم و بيش از آن را دربر مى گيرد، لذا بيشتر اديان به طور ضمنى ايده(منجى) را مطرح مى كنند، چرا كه آن آموزگار بزرگ يا پيامبر، ضرورتاً همان «منجى» را در عصر خود نشان مى دهند، با اين تفاوت كه قوت يا ضعف انديشه «منجى» در هريك از اديان ممكن است فرق كند كه اين خود منعكس كننده اختلاف درجات قوت يا ضعف


1- بودا قبل از آن كه نماد الوهيت پيدا كند، يك معلم بود.

ص: 213

انديشه متافيزيك و اغراق اديان مختلف در موضوع غيبيات است كه البته معمولًا اين موضوع را درميان اديان نزديك به طبيعت مادى(Natural Religions) ضعيف تر مى يابيم، تا آن جا كه اندك اندك به مبحث نفى انديشه الهى و يا تضعيف آن نزديك مى شود، آن چنان كه در مكتب «كنفوسيوسيسم» مشاهده مى شود، در حالى كه موضوع «منجى» در برخى اديان مثل مسيحيت بسيار قوى مطرح مى گردد، با اين فرق كه هر دينى نسبت به ميزان پايبندى آن به ايده «منجى» مذاهب متفاوتى دارد.

«نجات دهنده» و ايده «بشارت»

درميان همه اديانى كه به ايده «نجات دهنده» اعتقاد دارند، عنصر مشتركى را مى توان يافت كه همان مژده و بشارت است، بدين معنى كه شيوع پيش بينى ظهور «منجى» يا تولد او مطرح مى گردد و مثال هاى فراوانى را مى توان براى آن در اديان يافت، مثل: يهوديت، مسيحيت يا اسلام، در اين جا مى توان به بودائيسم اكتفا كرد كه خلاصه روايات بودايى (1) در اين ارتباط، اشاره به اين موضوع دارد كه مادر بودا قبل از تولد پسرش، در خواب مى بيند كه يك فيل سفيدِ خوش تركيب، با دندان هاى زرين و سرى برّاق كه داراى شش اسلحه بود، از سمت راست وارد رحم او مى شود. همين كه پدر بودا- كه پادشاه بود- قصه خواب را از زبان همسرش شنيد، كاهنان بزرگ را جمع كرد تا براى او اين رؤيا را تعبير كنند، آن گاه آنان براى فرزندش(بودا) بزرگى و عظمت را پيش گويى كردند و


1- فالح مهدى- البحث عن منقذ(جستجوى يك منجى)- ص 60 و صفحات بعد.

ص: 214

اين كه او مردم را به سوى رهايى و نجات هدايت خواهد كرد.

منابع و مآخذ مكتب بودايى نيز اين مطلب را ذكر مى كنند كه به هنگام ولادت او، نور درخشنده اى در آسمان ظاهر شد كه باعث شد لال ها به سخن درآيند و كرها بشنوند و لنگ ها بر پاى خويش بايستند، و خود بودا نيز در موقع تولد سخن گفته و اعلام كرده است كه او سرور كائنات خواهد بود.

همچنين اين منابع ذكر كرده اند كه يكى از مرتاضان و زاهدان ساكن در كوه هاى هيمالايا هيچ اطلاعى از تولد بودا نداشت، اما در عين حال در آسمان جشنى را مشاهده كرد كه از طرف ملائكه برپا شده بود، از اين رو او از موضوع تولد «منجى» اطلاع پيدا مى كند و از طريق تشعشع نور از جانب بودا، محل او را پيدا نموده و به آن سو رفت تا به او رسيد و به پدر و مادر او بشارت داد كه او آينده درخشانى خواهد داشت.

در اين جا مفهوم بودايىِ «نجات دهنده» به نوع خاصى از مقوله رهايى اشاره دارد كه هيچ ارتباطى با موضوع نجات و رهايى از اوضاع اجتماعى وخيم و فاجعه بار ندارد، بلكه به مقوله رهايى روحى محض منحصر مى شود، تحت اين عنوان كه جوهر مشكل انسان ها در متن زندگى دنيوى؛ با همه غم ها و شادى هايش، نهفته است.

البته اين نوع «نجات دهنده» مخالف آن نوعى است كه «نجات دهنده» در آن نقش مثبتى را جهت رهايى و نجات مردمش از ظلم و جور و بدبختى و رنج ايفا مى كند، همان طور كه در نمونه هاى دين يهود و اسلام ديده مى شود كه براساس «امت» استوارند نه «فرد»، ضمن اين كه زمان را به دو بخش دنيوى و اخروى- با وجود اين كه مفهوم اخروى حيات نزد

ص: 215

يهوديان ضعيف و نارساست و به رغم اين كه حكاياتى از مسأله بشارت در اكثر دستگاه هاى دينى وجود دارد- تقسيم مى كنند. اما به ترتيب عناصر كليدى نظام ساختار آنها بايد با فلسفه دينى خود هماهنگ و درنهايت پيوند تنگاتنگى با فرهنگ آن مجموعه كه نظام دينى و فلسفه آن وابسته به آن است داشته باشد. از اين رو در خواب مادر بودا كه به آن اشاره رفت، اين قضاضا ملاحظه شده است، مثلًا فيل سفيد نشانگر بالاترين مراتب تعين و تجسم در دستگاه اعتقادى تناسخ يا تعدد ولادت ها در انديشه بودايى- هندى(بودائيسم- هندوئيسم) است.

ذكر برخى نمونه ها از «نجات دهنده» در تمدن هاى قديم مصر و يونان

آن چه در اين جا به آن اشاره مى كنيم، صرفاً به عنوان مثال هايى است كه مى توان نظير آن را در ديگر تمدن هاى بشرى يافت، مثلًا در تاريخ قديم فراعنه مصر، هرچه فشارهاى اقتصادى و سياسى بر مردم زيادتر مى شد، به همان نسبت پيشگويى ها و توقعات ظهور يك پادشاه منجى (1) بيشتر مى گرديد، و معمولًا اين مسأله تحقق پيدا مى كرد. در راستاى يك مرحله جديد از تاريخ فرعونى كه معروف به ثبات و استمرار است، اين مورد با «مينا» كه يك پارچه كننده مصر براى اولين بار و بنيان گذار نخستين خاندان در آن جا است، ظاهر شد و اين پديده در پايان عصر خاندان چهارم، به علت افزايش نارضايتى و احساس ظلم و اجحاف درميان مردم


1- همان مأخذ، ص 9 و صفحات بعد.

ص: 216

در اثر ساختن اهرام ثلاثه بزرگ در دوران خاندان سوم و چهارم تكرار گرديد.

در اين مقطع يك پيش گويى پيدا شد كه مى گفت همسر يكى از كاهنان معبد «هليوبولس» كه وابسته به خداى «رع» مى باشد، مولودى به دنيا خواهد آورد كه او از بزرگ ترين كاهنان در معبد خداى «رع» شده و سپس يكى از فراعنه خواهد شد و بدين وسيله او سلطنت را به يك خاندان جديد كه همان خاندان پنجم است، منتقل خواهد كرد.

هنگامى كه دولت قديم فراعنه رو به ضعف و ناتوانى گذاشت و آشوب و آشفتگى كشور را فراگرفت، پيشگوى ديگرى پيدا شد و گفت كه پادشاهى از جنوب، از يك زن متعلق به سرزمين «نوبه»(بربرهاى شمالى آفريقا) متولد مى شود كه همان «أمنحات» است كه دوازدهمين خاندان فراعنه مصر را پايه گذارى مى كند و همين موضوع با «أحمس» نيز تكرار مى گردد، كه او قوم «هكسوس» تجاوزگر را از سرزمين مصر بيرون مى كند و دولت جديد مصر را در تاريخ فراعنه مصر بنيانگذارى مى نمايد.

در توصيف «أمنحات»، پيش از ظهورش، اين گونه ذكر كرده اند كه:

«پادشاهى از جنوب خواهد آمد، نامش «مينى» يا «مينا» مى باشد كه پسر زنى است كه اصالتاً از سرزمين «نوبه» است، او از سر به دنيا آمده و تاج سفيد را تحويل خواهد گرفت، آن گاه مملكت را يكپارچه كرده و صلح و دوستى را در زمين مى گستراند و مردمان او را دوست مى دارند و او آنها را خرسند و خوشحال خواهد كرد. و كارى خواهد كرد كه پسر انسان جاودان باقى خواهد ماند، در حالى كه افراد شرور، دسيسه گر و توطئه چين و فتنه آفرين، دهان خود را از فرط ترس و وحشت از او بسته و آسيايى ها نيز

ص: 217

با شمشير او كشته خواهند شد و لوبى ها(ليبيايى ها) با آتش و لهيب او آتش خواهند گرفت». (1) البته اين پيشگويى تصويرى را از «منجى» ارائه مى دهد كه خيلى نزديك است به آن چه در كتب يهودى وجود دارد، او مردى است جنگجو و دلاور، اما در عين حال عدل و صلح را از طريق جنگ برپا مى كند و اين صلح صرفاً مخصوص امت خويش- مردم مصر- است كه اسطوره ها آنها را به عنوان «اهل زمين» معرفى كرده اند.

از اين گذشته، چهره ديگرى از «منجى» در تمدن يونانى، همراه با ظهور اسكندر (2) آشكار مى شود، اما مصر عملًا، پس از حكومت فراعنه، در ترسيم و تكميل اين چهره، تاحدود زيادى سهيم بود. خودِ اسكندر نيز در دوران پرآشوب سياسى و اجتماعى كه بر عشيره بدوى او نيز در مقدونيه كشور يونان سايه افكنده بود، ولادت يافت و اين دوره توأم با رواج كشتار و بى بند و بارى جنسى و اخلاقى در بين آنان بود، تا آن جا كه موضوع صحتِ نسب و انتساب او به پدرش «فيليپ» شك و ترديدهاى زيادى به وجود آورد، در عين حال مادرش «اولمبياس» مدعى شد كه پدر حقيقى اسكندر همان خداى آمون است كه معتقد بود شوهرش مى باشد و اين موضوع را مدام به اسكندر تلقين مى كرد، لذا هنگامى كه اسكندر وارد مصر شد، كاهنان خداى آمون، تلاش كردند اين توهم را در روح و روان اسكندر راسخ كنند.


1- سليم حسن- مصر القديمة- ج 2، ص 173 و 174
2- ابراهيم نصحى- تاريخ مصرفى عهد البطالمة- ج 1، ص 5 و صفحات بعد+ ج 2، ص 13 و صفحات بعد.

ص: 218

ضمناً در سيره اسكندر داستان هايى ذكر شده كه نشانگر صحت تولد اوست، مانند آن مشعلى كه در آن شب، در يكى از گوشه هاى زمين افروخته شد، همچنين گفته پيشگويان و منجمان كه او(اسكندر) تماى مشرق زمين را شكست خواهد داد، (1) و گفته مى شود كه يكى از چشم هاى اسكندر به رنگ آبى زلال و ديگرى سياه تيره بوده است.

گرچه طرح سيما و نمونه اسكندر درميان اقوام يونانى خود، بيشتر به همان الگوى قهرمان به طور عام نزديك مى شود، اما در عين حال دربرگيرنده ابعاد يك «نجات دهنده» است، زيرا او آنان را از آشوب و نابسامانى و وحشى گرى و بى بندوبارى نجات داد، چراكه اين آسيب ها متضاد با درس هايى بود كه از معلمان كارآزموده خود در فلسفه يونان فراگرفته بود، و او براى ملت هاى ديگر نيز كه كشورشان را فتح كرد «منجى» به شمار مى آمد و قبل از همه مصر كه او را به عنوان نجات دهنده از ايرانيان اشغالگر مى دانستند.

لذا طبيعى بود كه سبك و سياق «منجى» در ميراث يونان، با طبيعت و ريشه هاى مادى آن تناسب داشته باشد و متأثر از گرايش اسطوره اى خام بت پرستانه، به جاى اغراق كردن در مباحث پيچيده متافيزيك كه اديان شرقى بدان متصف هستند باشد، و بدون شك مطالعه و بررسى نمونه هاى ديگرى مثل «كرشنا» در هندوئيسم و «زردشت» در تمدن ايرانيان، خود اين نتيجه را آشكار مى كند كه به رغم وجود عناصر مشترك در آن حالت هايى كه سبك و سياق «منجى» را تحقق مى بخشد، اما هريك از


1- فالح مهدي- مصر- ص 34

ص: 219

آنها خصوصيات خاص خود را دارد كه اين ويژگى ها از فلسفه همان تمدن و يا جغرافياى فرهنگى همان منطقه كه به آن تعلق دارد برخاسته است.

شخصيت «منجى» در اديان ابراهيمى

منظور از اديان ابراهيمى همان دين يهوديت، مسيحيت و اسلام است، و مهم ترين نوع «منجى» نمونه اى است كه به مسيح معروف شد، و به حكم ترتيب ظهور تاريخى، اين نمونه در چارچوب تفكر يهودى تأسيس يافت كه به «ملت» اهميت فوق العاده اى مى بخشد كه كمتر از خود آن دين نيست، البته اين ملت كه در تعدادى از قبايل عبرانى(عبرى) نمايانگر است، به صورت بدوى زيسته و پرورش يافته و گرايش به جنگ و نبرد دارد و در عين حال چشم به معرفت شناسى و نگرش سياسى دوخته است كه مهم ترين اميد و آرزويش اين بود كه يك مملكت نيرومند بسازد، آن گاه بر ديگران مستولى شود، اما او دربرابر قدرت و چيرگى نيروهاى جهان شكست خورد و هرآن چه در مملكت ساخته و پرداخته بود، ويران كرده و از بين بردند، و اين پديده يك بار به دست بابلى ها و بار ديگر به دست روميان انجام پذيرفت، اين جا بود كه ملت به اسارت و ذلت درآمد و ناگزير شد ظلم و ستم را بپذيرد، در آن شرايط فاجعه بار و دشوار بود كه رؤياى «پادشاه منجى» شكل گرفت تا او بيايد و دوباره معبد ويران شده سليمان را بپا دارد و يك بار ديگر سرزمين گمشده را بازگرداند، و آن پادشاه منتظر كسى نيست جز مسيح(و واژه مسيح در زبان عبرى به معناى كسى كه او را روغن مالى كرده باشند، يعنى همان پادشاه،

ص: 220

زيرا روغن مالى كردن او جزء رمز و راز و آداب تاجگذارى اوست.

وقتى انتظار به طول كشيد و مسيح ظهور نكرد و ظلم و ستم نيز به پايان نرسيد، انديشه اى درون جامعه مركزى آنان در شهر «اورشليم» و تحت اشغال رومى ها پديد آمد، بدين مضمون كه مسيح ضرورتاً لازم نيست هويت مادى داشته باشد، همچنين لازم نيست مأموريت رهايى بخشى ايشان در ارتباط با آزاد كردن ملت از سيطره اشغالگران باشد بلكه بيشتر يك مأموريت معنوى به شمار مى آيد كه درباره نجات انسان از اسارت گناه خلاصه مى شود، و آن مملكت و سرزمين گمشده و از دست رفته(مدينه فاضله) كه قرار است برپا شود و به وجود آيد، سرزمينى است آسمانى و ماورايى نه زمينى و خاكى، البته عده اندكى اين افكار و انديشه ها را كه از طرف مردى از شهر ناصره به نام يسوع(مسيح) مطرح شده بود، پذيرفتند و غالباً از مستضعفان يهود به شمار مى آمدند.

ناگفته نماند كه سير پيشرفت اين نمونه، با همه ابعاد تاريخى واضح و روشن آن، جدا از داستان متولد شدن عيسى عليه السلام از بانوى باكره به نام مريم عليها السلام(مادر مسيح)، بدون اين كه ازدواج و يا زناشويى صورت گرفته باشد كه اين خود عامل مهمى بود در تحول يك ديالكتيك لاهوتى پيرامون طبيعت وجودى عيسى مسيح، و از همين رهگذر بود كه مفهوم سه اقنوم در مسيحيت به وجود آمد: پدر، پسر و روح القدس، از اين رو ماجراى «به صليب كشيده شدن مسيح» به عنوان قربانى بشريت، تفسير شد و لذا مفهوم «نجات» و رهايى بخشى كه منجى به آن قيام مى كند، مورد بازسازى قرار گرفت، اين بود كه موضوع تبديل شد به خلاصى و رهايى از «گناه»، ضمناً لازم به ذكر است كه منظور از گناه اوليه نزد مسيحيت، همان

ص: 221

گناه حضرت آدم عليه السلام است.

البته اين سبك و سياق و نمونه اى كه در رابطه با شخصيت مسيح (1) مطرح شده بود و از درون دين يهود برخاسته بود، صرفاً به عنوان انديشه هاى لاهوتى و يا افكار فلسفى نبود، بلكه جزء لاينفك نوعى عمل سياسى به شمار مى آمد كه به فعل و انفعالات بزرگى انجاميد كه عملًا از محدوده يهوديت و يهوديان اندك گذشت و به سطح وسيع انسانيت رسيد، و لذا طرح اين نمونه باعث شد، موجوديت حلزونى و بسته يهوديت شكسته شود و به يك ساختار جهانى درحد پويايى و فعاليت در كليه سطوح معنوى و سياسى و اقتصادى منتهى گردد، لذا ديانت يهود منظومه «منجى» مسيحيت را با اصل و فرع آن رد كرد، در حالى كه اسلام برخى از عناصر آن را پذيرفت و برعهده گرفت، و اولين مورد آن نبوت حضرت عيسى عليه السلام و منتفى دانستن گناه براى حضرت مريم عليها السلام و اذعان به اعجاز شيوه ولادت مسيح عليه السلام بود، اما در عين حال موضوع به صليب كشيده شدن او و همچنين مبحث نجات و رهايى و قربانى شدن او را نپذيرفت. و درنهايت پذيرش حضرت مسيح را در چارچوب توحيدى و اسلامى قرارداد.

از اين گذشته اسلام به حضرت مسيح عليه السلام نقش مهمى را در روزگاران بعد عطا كرد، چرا كه او همان «منجى» خواهد بود كه ظلم و ستم را در جهان از پاى درمى آورد، آن گاه كه آخرالزمان فرا برسد، (2) البته برخى


1- رجوع كنيد به: فراس السواح- سيماى ديگر مسيح.
2- نگاه كنيد به: سعيد ايوب- المسيح الدجّال- ص 305 و صفحات بعد.

ص: 222

طوايف و يا فرق اسلامى، نمونه هاى ديگرى از سيماى منجى را عرضه كرده اند كه از مهم ترين آنها مى توان به نمونه مهدى اشاره كرد كه در فرهنگ و تمدن اسلامى دو چهره دارد: يكى سيماى مهدى از منظر شيعه و ديگرى از ديدگاه صوفيه است.

خاتمه

از مجموع بحث هاى گذشته، اين مطلب به دست مى آيد كه مفهوم يا نمونه «منجى» نشان دهنده وجود پديده اى مشترك بين تمدن ها و اديان مختلف است كه در هريك از آنها جزئيات و طبيعتِ نمادين آن، با ديگرى فرق مى كند و اين فرق ناشى از اختلاف فلسفه هر دين يا تمدن مى باشد.

و معمولًا اين «نمونه» صرفاً متعلق به گذشته و حوادث طى شده نيست، بلكه نشانگر توانمندى هاى تجديدپذيرى است كه داراى فعاليت بزرگى براى ايجاد تغيير و دگرگونى هاى اجتماعى است كه عملًا مى تواند با فراهم شدن برخى شروط، در عالم خارج و به طور واقعى تحقق پيدا كند، البته اين بُعد هدفدارى اجتماعى، به معناى نفى يا اثبات ابعاد معرفتى و شناختىِ متصل به اين نوع از اعتقادات يا معرفت هاى ايمانى نيست، بلكه بايد به هردو بُعد قضيه، با زاويه ديد مختلف و برگزيدن متد مناسب آن براى بررسى هريك از جوانب، نگريست.

ص: 223

منابع و مآخذ

1- ابراهيم نصحى- تاريخ مصر في عهد البطالمة- القاهرة، بدون تاريخ نشر.

2- سعيد ايوب- المسيح الدجّال/ قراءة سياسية- دارالاعتصام، القاهرة، 1989 م.

3- سليم حسن- مصر القديمة، القاهرة، بدون تاريخ نشر.

4- فالح مهدي- البحث عن مُنقذ، دار ابن الرشد، بيروت، بدون تاريخ نشر.

5- فراس السواح- دين الإنسانية، دار علاءالدين، دمشق، بدون تاريخ نشر+ الوجه الآخر للمسيح- دار علاء الدين، دمشق 2004 م.

ص: 224

خوانندگان محترم توجّه فرمايند:

آنچه در اين مقاله آمده، ديدگاه يك كشيش مسيحى است كه از زاويه ديد خود به موضوع پرداخته، و در بخشى از آن، به مطالبى استناد نموده كه از ديدگاه اسلام پذيرفتنى نيست، و تنها به دليل آشنا شدن خوانندگان عزيز با نظرات برخى از مسيحيان پيرامون موضوع مهدويت، آن را آورده ايم. بنابراين مسؤوليت محتوا با نويسنده مقاله است.

نجات دهنده در انديشه دينى مسيحيت

مقدمه:

نوشته: كشيش ساموئل ژوك

نجات دهنده در مسيحيت، خود علمى است مستقل به نام «سيتريولوژى») SOTERIOLOGY(، يعنى علم نجات و رهايى يا علم كلام مرتبط با مبحث نجات (1) و اين موضوع طبعاً ارتباط مستحكم و تنگاتنگى با انترپولوژى(ANTHEROPOLOGY) يا همان علم انسان شناسى و هرآن چه كتاب مقدس در مورد اصل انسان و طبيعت و سرنوشت او مى گويد دارد. (2) اين علم مى گويد كه هر انسانى، از نظر سرشت و طبيعت خود، در مقابل خداوند، فاسد و تبهكار و گناهكار است و تحت عقوبت مرگ قرار دارد. (3) اما علم سيتريولوژى(نجات) كه در حال مطالعه و بررسى آن هستيم، بيشتر ناظر به بررسى تدبير موضوع رهايى از جانب خداوند است. و علم نجات و رهايى يكى از مهم ترين موضوعات كتاب مقدس محسوب


1- علم اللاهوت النظامى، ص 735
2- دائرةالمعارف الكتابية، ج 1، ص 428
3- هنرى ثيسن، محاضرات فى علم اللاهوت النظامى، ص 339

ص: 225

مى شود و دربرگيرنده همه اعصار و دورانهاست و متعلق به تمامى بشريت است. البته اين موضوع پيامدهايى هم، در عالم ملكوت دارد كه حول محور شخصيت عيسى مسيح متمركز مى شود. (1)

مفهوم رهايى و نجات در عهد عتيق

رهايى در مفهوم عام آن، ممكن است به معناى رهايى از بيمارى باشد (2) و يا نجات از تنگنا و سختى، (3) و يا رهايى از دشمنان. (4) و در بيشتر حالات، مشاهده مى كنيم كه خداوند خود پيشواى خلاص و رهايى است (5) و يا نجات از بدى و ضرر و خطر (6) كه فقير و مسكين و بيچاره و ذليل را نجات مى دهد و رهايى مى بخشد و اساساً معرفت خداوند همان معرفت و شناخت نجات بخش است. (7) تا آن جا كه دو واژه «اللَّه» و «نجات بخش» مترادف با هم تلقى مى گردد. (8)

جلب رضايت الهى، هنگام خشم خدا نسبت به انسان

حقيقت غضب الهى آشكار مى كند نياز به تسكين خشم و يا جلب


1- چارلز رارى، اللاهوت الأساسي، ص 314
2- اشعياء 38: 5، 20
3- ارميا 30: 7
4- 2 صامئول 3: 18
5- سفر خروج 34: 22
6- قاموس الكتاب المقدس، ص 344
7- هوشع 13: 4
8- دائرةالمعارف الكتابية، ج 3، ص 317

ص: 226

رضايت، حسب كتاب مقدس.

1- در عهد عتيق: بيش از 20 كلمه كه نشان گر خشم و غضب الهى است وجود دارد كه حدود 580 بار نيز تكرار شده، (1) و اصولًا هرجا گناه و نافرمانى وجود داشته باشد، موجبات خشم و غضب الهى نيز فراهم مى گردد. و بت پرستى، به طور خاص غضب الهى را برمى انگيخت. (2) و نتيجه غضب الهى شامل مبتلا شدن عموم مردم به بلاهايى مثل وبا، كشتار، ويرانى، خرابى، تسليم شدن در مقابل دشمنان، قحطى و بيماريهاى صعب العلاج و به اسارت درآمدن و كمبود مواد غذايى و گرسنگى و ... و راه هاى درپيش گرفته شده جهت دورى از غضب الهى شامل: پاك شدن از گناه است (3) و توبه كردن و توسل جستن و اظهار لابه و تضرع. همچنين اراده و عمل خداوند براى از بين بردن گناهان. (4) در آن وقت است كه خداوند به گونه اى ترسيم مى شود كه عاشق و مشتاق رابطه با انسانى است كه بر صورت خود او را آفريده است.

2- در عهد جديد: به رغم اين كه مبحث غضب الهى به طور مكرر ذكر نشده است، همانند آن چه در عهد عتيق آمده، اما در عين حال به عنوان يك ايده اصلى براى جلب رضايت خدا مطرح مى شود. و بيان كننده خاص دشمنى خدا و عداوت الهى نسبت به گناه است و آرام كردن آن نقمت و خشم الهى، به عنوان تلاش براى از بين بردن نقمت و غضب الهى


1- چارلز رارى، اللاهوت الأساسي، ص 329
2- سفر تثنيه 6: 14
3- سفر تثنيه 13: 15- 17
4- مزمور 78: 38؛ اشعياء 48: 9

ص: 227

نيست، بلكه جلب رضايت براى عدالت است، چرا كه در مسيحيت، اساس و پايه نجات و رهايى و راه ورود به آن، خود عيسى مسيح- به عنوان «كرسى رحمت»- مى باشد و اين موضوع را مى توان متمم اعلان تدريجى خداوند دانست كه لحظه اى پيش از راندن و بيرون كردن انسان(آدم و همسرش حواء) از بهشت عدن، شروع شد، يعنى همان جايى كه خداوند وعده داده بود كه نجات دهنده خواهد آمد، (1) البته انسان نسبت به اخطار قبلى خداوند در مورد دورى كردن از خوردن ميوه ممنوعه، آشنا بود، (2) و خداوند پروردگار به آدم سفارش كرد كه: «تو مى توانى از ميوه تمامى درختان بهشت استفاده كنى و بخورى، اما از ميوه درخت- ممنوعه- شناختِ خير و شر نخورى، زيرا اگر از آن بخورى حتماً مى ميرى».

همه طوايف و فرق مسيحيت ايمان دارند كه مرگ بر همه انسان ها عارض مى شود و آن عبارت است از به اجرا درآمدن و تنفيذ مطلبى كه خداوند، انسان را در مورد آن هشدار و توجّه داده بود و آن، «عدالت خداوند» است. (3) البته به اجرا درنيامدن و تنفيذ نكردن عقوبت مرگ بر انسان، خود تناقضى در ذات و شخص خداوند به وجود مى آورد كه اين هم به دور از شأن اوست.

انواع مرگ

با استناد به آن چه قبلًا گفته شد، سه نوع مرگ در مفهوم مسيحيت


1- سفر تكوين 3: 15
2- سفر تكوين 2: 16
3- Wayne Grudem. Systematic Theology, p 756

ص: 228

به دست مى آيد:

اولًا مرگ روحى(ادبى): كه درنتيجه گناه انسان يا تمرد و عصيان او درمقابل خداوند است كه كتاب مقدس آن را به عنوان جدايى كامل بين خداوند و انسان، مى داند، از اين رو نمى تواند به او نزديك شود، زيرا آيه مى گويد: «گناهانتان موجب جدايى شما از خدايتان شده و معصيت هاى شما، چهره او را از شما پوشاند تا صداى شما را نشنود». (1) ثانياً مرگ جسمى: كه نتيجه و سرنوشتى است كه همه فرزندان آدم با آن سرو كار دارند، آن گاه كه خداوند به او گفت: «براى اين كه تو ... از درختى خوردى كه به تو سفارش كرده بودم تا از آن نخورى، اما به سبب عمل تو زمين نفرين شده گرديد، تا آن زمان كه به زمين برگردى، همان جايى كه از آن گرفته شده اى، براى اين كه تو از خاك هستى و به خاك برمى گردى. (2) و عهد جديد نيز بر آن تأكيد دارد، چراكه «جزاى گناه مرگ است»، (3) كتاب مقدس با صراحت اعلام مى كند كه آدم علت حقيقى وجود مرگ است: «مثل اين است كه به واسطه يك انسان(آدم)، گناه به عالم وارد شد و به واسطه گناه، مرگ به وجود آمد و به اين ترتيب مرگ به همه انسان ها سرايت كرد، چراكه همگان مرتكب خطا و گناه شدند». (4) ممكن است كسى بگويد: چه رابطه اى بين گناه اوليه آدم و بقيه افراد بشر وجود دارد؟ آيا عادلانه است كه خداوند تمامى بشر را به واسطه


1- اشعياء 59: 2
2- سفر تكوين 3: 17 و 19
3- روميه 6: 23
4- روميه 5: 12

ص: 229

تجاوز و تعدى يك انسان مورد محاسبه و مؤاخذه قرار دهد؟ پاسخ اين است كه خداوند، طبيعت گنهكارى را عقوبت مى كند كه مدام به سوى گناه و عصيان رهنمون مى شود. لذا كليه فرزندان آدم وارث طبيعتِ گنهكارانه اى شدند كه به طرف تمرد و عصيان قدم برمى دارد.

ثالثاً مرگ ابدى: كه همان سرنوشت حتمى روح است، در درياچه اى كه به واسطه آتش و گوگرد(كبريت) روشن و گدازان شده قراردارند كه شامل «... غيرمؤمن و ناپاكان و قاتلان و زناكاران و جادوگران و بت پرستان و كليه دروغ گويان- است- پس سهمشان اين خواهد بود كه در همان درياچه اى باشند كه به واسطه آتش و كبريت افروخته شده است ...». (1) نتيجه نهايى تمامى گفته هاى سابق، نشانگر اهميت وجود نجات دهنده است. خداوند به واسطه موسى كليم اللَّه، شريعت منظمى را وضع كرده كه در ده بند خلاصه و توصيه شده، تا انسان را به سوى رهايى راهنمايى و هدايت كند و رابطه اش را با خداى خويش حفظ نمايد:

1- من همان پروردگار و خداى تو هستم.

2- هيچ يك از خدايان ديگر را در برابر من سجده مكن.

3- هرگز نام من را به باطل بر زبان جارى نساز.

4- قداست روز شنبه را محترم شمار.

5- پدر و مادرت را گرامى بدار تا عمرت طولانى شود.

6- كسى را به قتل نرسان.

7- زنا نكن.


1- رؤيا 21: 8

ص: 230

8- دزدى نكن.

9- شهادت به ناحق و بى جا نده.

10- به آن چه متعلق به نزديكانت است، چشم طمع مدوز. (1) زيرا خداوند از انسان نمى خواهد بخشى از كلامش را رعايت كند، چرا كه مى فرمايد: «هركه از همه سفارش هايى كه در شريعت موسى وارد شده اطاعت كند و تنها با يكى از آنها به مخالفت برخيزد، آن دستورات گناهكار مى شود، همچون كسى كه با همه آن دستورات مخالفت كرده باشد. (2) چگونه انسان در مقابل عدالت خداوند نجات مى يابد؟ در حالى كه كتاب مقدس مى گويد: «براى اين است كه خشم الهى از طرف آسمان، در برابر همه فسق و فجور و گناهان مردم، آشكارشونده است. (3) در اين جا، عنصر اساسى كه همان محبت است آشكار مى شود، و براى اين كه خداوند خود مظهر محبت است، و كتاب مقدس در اين رابطه مى گويد: «چون خداوند اين گونه عالم را دوست مى دارد تا آن جا كه پسر يگانه اش را فدا كرد تا ايمان آورندگان به او هلاك نشوند، بلكه حيات ابدى را به دست خواهند آورد»، (4) اما به علت گناه انسان و عجز و ناتوانى او، ضرورت داشت فرد ديگرى مداخله و وساطت كند و به او كمك نمايد تا قبولى و پذيرش الهى را به دست آورد و با خداى قدوس(اللَّه)


1- سفر خروج 20: 1- 17
2- الشريعه.
3- روميه 1: 18
4- انجيل يوحنا 3: 16

ص: 231

مشاركت داشته باشد و از اين رهگذر استحقاق نيكى پيدا خواهد كرد در آن چه به موضوع نجات و رهايى بستگى دارد. (1) موضوع رهايى و نجات در مفهوم مسيحيت، يعنى به دست آوردن آن از طريق نعمت؛ يعنى اين كه پاداشى است رايگان كه خداوند به واسطه مسيح به همه بشر عطا كرده است، «براى اين كه شما به واسطه نعمت الهى، نجات و رهايى مى يابيد و آن براى كسى كه خود عطيه الهى باشد، يا اين كه به واسطه اعمال بشر باشد، نيست، تا كسى به واسطه آن فخر نفروشد و مباهات نكند» (2) اما چرا مسيحيان به اين مسأله اعتقاد و يا ايمان دارند كه مسيح تنها نجات دهنده است؟ كليسا پاسخ مى دهد كه مسيح روح و كلمه خداوند است؛ يعنى با همان جوهر با او درآميخته و تجسم او به صورت بشر، به عنوان يك تدبير الهى براى نجات بشريت از خشم و غضب الهى و پستى هاى حتمى دنيوى، پس از آن كه بشر در جلب رضايت خداوند و حفظ شريعت الهى شكست مى خورد مى باشد. در همين جا يوحنا(يحيى ابن زكريا) در مورد مسيح مى گويد: «او بره خداوند است كه آمده تا گناهان عالم را بردارد». (3)

مسيح به عنوان منجى بشريت

كليسا ايمان و اعتقاد دارد كه مسيح همان منجى و همان ذات


1- چارلز رارى، اللاهوت الأساسي، ص 310
2- اف 2: 8- 9
3- انجيل يوحنا 1: 29

ص: 232

تجسم يافته و قربانى كننده خويش است و او دقيقاً مثل يك پيامبر يا كاهن و يا پادشاه وظيفه دارد كه به واسطه او خداوند گنهكاران را به توبه و استغفار دعوت كند و آن را به وسيله روح القدس كه نفس را تازه مى كند، تثبيت مى نمايد. (1) و مهم ترين نقشى كه او ايفا مى كند اين است كه واسطه مى شود بين خدا و مردم. مجموع ويژگى ها و صفاتى كه بايد در واسطه باشد به شرح زير است:

1- او بايد از جنس انسان باشد: لذا مسيح حالت و طبيعت بشرى پيدا مى كند نه فرشته اى، تا بتواند خود را براى انسان ها فدا كند.

2- او بايد دور از گناه باشد: و مطابق شريعت موسى قربانى بايد بى نقص و عيب باشد و بايد آن كه مى خواهد خود را به عنوان قربانى به جاى بشريت تقديم كند، خالى از خطا و گناه باشد، و اين چنين بود مسيح. (2) 3- او بايد جنبه الوهيت داشته باشد: و مسيح روح و كلمه خداست، و او وجودش را از بدو تولد- مثل ديگران- آغاز نكرده. او به يهوديان مى گويد: «قبل از آن كه پدرتان ابراهيم باشد، من وجود داشتم» (3) و نيز گفته است: «پدرتان ابراهيم خوشحال بود تا روزگار مرا ببيند، و او ديد و خشنود شد». (4)


1- علم اللاهوت النظامى، ص 735
2- عبرانيها 7: 26
3- يوحنا 8: 58
4- يوحنا 8: 56

ص: 233

پيشگويى هاى عهد عتيق پيرامون آمدن مسيح نجات دهنده

دكتر جوش مكداويل مى گويد كه با فرارسيدن سال 450 پيش از ميلاد مسيح، همه اسفار عهد عتيق، از نظر كتابت به پايان رسيده كه شامل همه پيشگويى هاى ويژه به مسيح(يسوع) (1) كه شامل حدود 333 پيشگويى است و اغلب آنها در مورد مسيح به عنوان منجى صحبت مى كند؛ مثلًا كتاب اشعياى نبى پيش گويى مى كند كه مسيح مولود شگفت انگيزى خواهد بود و خداوند زعامت و رهبرى را بر دوش او قرار داده و او پيشقراول صلح و دوستى است(اشعياء 619)، همچنين پيشگويى ديگرى كه از اشعياء نقل مى شود، اشاره دارد به اين كه مسيح داراى جسد خواهد بود و اين خدا از شكم دخترى باكره به دنيا خواهد آمد و نام او امانوئل(به معناى خدا با ماست) است. (2) در حالى كه ميخاى نبى، پيشگويى مى كند كه مسيح فردى مدبر خواهد بود و اين كه او در شهر بيت لحم متولد خواهد شد. (3)

تعليمات مسيح در مورد خودش به عنوان نجات دهنده

شخصيت مسيح، از بدو تولد تا به امروز، مورد بحث و جدل واقع شده و سؤال هايى كه دائم مطرح مى شود، شامل: او كيست؟ و حتى خود او از شاگردانش پرسيد: كدام يك مى گويد كه من خودم هستم (4) و يك بار


1- جوش مكداويل، برهان جديد يتطلب قراراً، ص 189
2- اشعياء 7: 14
3- ميخا 5: 2
4- انجيل متى 16: 13

ص: 234

ديگر از آنها سؤال كرد- هنگامى كه سخن ديگران را تكرار كردند-: اما شما، كدامتان مى گوييد من همان خودم هستم؟ (1) مسيح در تعليمات خود بر عبارت: من خودم هستم تأكيد مى كرد، و اين تعبير معمولًا در زمانى به كار مى رود كه كسى داراى سلطه و سلطنت باشد، مثلًا مى گويد:

1- من همان نان زندگى هستم، هركه آن را قبول كند، به من روى مى آورد، پس ديگر گرسنه نخواهد شد و هركه به من ايمان آورد، هرگز تشنه نمى شود. (2) 2- من همان در هستم و هركه وارد من شود، نجات مى يابد. (3) 3- من آمده ام تا زندگى از آنِ آنها باشد و آن چه برتر است متعلق به آنان باشد(انجيل يوحنا 10: 10)

4- من همان چوپان صالح هستم، و چوپان صالح كسى است كه جانش را فداى گوسفندان مى كند(انجيل يوحنا 10: 11).

5- من همان نور جهانم، هركه از من پيروى كند و راه مرا دنبال نمايد، ديگر در تاريكى راه نمى رود، بلكه نور زندگى از آنِ او خواهد بود. (4) 6- من همان روز رستاخير و زندگى ام، و هركه به من ايمان آورد، حتى اگر بميرد، زنده خواهد شد و هركه زنده باشد و به من ايمان آورد، ديگر هرگز نخواهد مرد. (5)


1- انجيل متى 16: 15
2- انجيل يوحنا 6: 35
3- انجيل يوحنا 10: 9
4- انجيل يوحنا 8: 12؛ 9: 5
5- انجيل [يوحنا] 11: 25

ص: 235

7- من همان راه و همان حق و زندگى هستم، هيچ كس نمى تواند به سوى پدر بيايد مگر از طريق من. (1)

نتايج رهايى و نجات

1- كفاره گناهان: نه تنها مرگ مسيح به نيابت از بشر، از بزرگ ترين فوايد به شمار مى رود، بلكه به عنوان يك عقيده اساسى محسوب مى شود كه متمايز است مانند ديانت نعمت و ايمان كه هردو، سنگ زاويه هستند.

پاك كردن يعنى اين كه خداوند اعلام كند كه اين شخص پاك و مبرا شده است، «زيرا كه ما به واسطه ايمان، پاك و پالايش شده ايم و ما با خداوند درود و سلام داريم، به واسطه پروردگارمان، مسيح آرامش مى دهد. (2) «فرزندانم! براى شما مى نويسم تا به خطا و اشتباه نرويد، و اگر يكى از افراد بشر خطا كند، پس ما نزد پدر شفيع داريم كه همان عيسى مسيح؛ فرزند گرانقدر و صالح خداوند، كه او كفاره گناهانمان است، نه تنها براى گناهان ما، بلكه براى گناهان همه عالم». (3) 2- مجازات اخروى فرد گنهكار: و آن اين است كه مؤمن يعنى همان كسى كه مسيح او را پاك و منزه كرده- با مسيح يكى بشود و به هنگام مرگ اتحاد پيدا كند، پس [مسيح] او را از دايره قديم زندگى در شر، منتقل مى كند به دايره زندگى نوين، و اين همان است كه مرگ از گناه و زندگى براى خداوند ناميده مى شود.


1- انجيل يوحنا 14: 6
2- روميه 5: 1 و 2
3- انجيل يوحنا 2: 1 و 2

ص: 236

مسيح به عنوان دين گذار

مسيح به شاگردانش تعليم داد كه او در عالم دنيا بر زنده ها و مرده ها سلطنت و حاكميت دارد و كتاب مقدس را در عالم دنيا كه همان عرش مسيح است، به مردم تعليم مى دهد. پدر به هيچ كس عاقبت روز جزا را تعليم نمى دهد، بلكه همه وظيفه دين گذارى را به پسر عطا كرده است ... و به او سلطنت و حاكميت دين را نيز عنايت فرمود، براى اين كه او پسر انسان است. (1) همه ما در پيشگاه مسيح خواهيم ايستاد تا در مورد آن چه بدنمان از خير و شر انجام داده است حساب پس دهيم. (2)

گواهى شاگردان مسيح درمورد او

«تو همان مسيح، پسر خداى زنده هستى، (3) آن گاه كه قوم يهود از او متنفر شدند و بسيارى از آنان از او برگشتند و مرتد شدند، او به شاگردان دوازده گانه اش گفت: «شايد شما نيز بخواهيد برويد؟ گفتند: اى پروردگار، به سوى كه برويم، در حالى كه سخن ابدى زندگى نزد توست؟ و ما به تو ايمان آورديم و تو را شناختيم كه تو همان مسيح پسر خداى زنده هستى». (4) همان طور كه پولس، مسيح را اين گونه معرفى مى كند كه او «صورت ناديدنى خداوند است»، (5) مسيح داراى اسماء و القاب و صفات خداوند است، به عنوان نجات دهنده:


1- انجيل يوحنا 5: 22، 27
2- روميه.
3- انجيل متى 16: 16
4- انجيل يوحنا 6: 68
5- كولوسى 1: 15

ص: 237

جدول؟؟؟؟(4 صفحه)

1

2

3

4

ص: 238

ص: 239

ص: 240

ص: 241

معجزات مسيح و ارتباط آن با موضوع نجات و رهايى

عيسى مسيح به واسطه آوردن معجزات، شهرت يافت و به پيروانش آگاهى داد كه او داراى قدرت و سلطنت است و اگر كسى به او ايمان آورد، مى تواند بيش از اين معجزه كند.

اينك ليست معجزات عيسى مسيح به شرح زير ذكر مى شود:

2

ص: 242

ص: 243

اعتراف كليسا به «مسيح به عنوان منجى و دين گذار»

موضوع نجات و رهايى به واسطه مسيح، يكى از نكات مهم و جوهرى در تاريخ كليسا به شمار مى آيد و بر اين موضوع تأكيد شده است كه او مولود است اما مخلوق نيست. (1) و بعضى ها معتقدند كه اين عقيده در راستاى اعترافات پطرس در «قيصيريه» است كه مسيح همان پسر (2) خداست، (3) البته اين اقرار و اعتراف مورد قبول كليه طوايف مسيحى كاتوليكى مى باشد كه به عنوان يك عقيده جامع و يا در مذهب ارتودكس(راست گفتاران) و يا مذهب پروتستانيسم(انجيليان) همه قبول دارند كه او(مسيح) كليدى است براى آزمون ايمان و درستى عقيده هريك از طوايف مسيحى منشعب شده يا تازه تأسيس يافته به شمار مى آيد، آن چنان كه دقيقاً كتاب مقدس تعليم مى دهد. (4)

نجات و رهايى و مراحل آن

همه مسيحيان به طور قاطع اعتقاد دارند كه خداوند راه حلى براى مشكل گناه بشر به آنها عنايت كرده و آن درنتيجه نجاتى است كه خداوند به واسطه مسيح آن را مطرح كرده، و مى توان مضمون آن را در سه مرحله- آن چنان كه دكتر اسحاق كامل در كتاب خود به نام «حقايق معنوى مجسم» آورده- خلاصه نمود:


1- حنا الخضرى، تاريخ الفكر المسيحى، ص 638
2- ايريل كيرنز، المسيحية عبرالعصور، ص 134
3- متى 16: 16
4- ر. ك. سبرزك و نسيم سلامة، حقائق وأساسيات الإيمان المسيحي، ص 85

ص: 244

1- نجات و رهايى فرد مؤمن از عقوبت واپسين گناه و مرگِ معنوى، و اين امر در زمان گذشته همراه با مرگ مسيح بر صليب انجام گرفته است (1). (2) 2- نجات و رهايى فرد مؤمن از سلطه گناه، و اين امر در زمان حال، همراه با حيات مسيح در زندگى فرد مؤمن و با نيروى روح القدس (3) كه از طريق نماز به او مدد مى رسد انجام گرفته است. (4) 3- نجات و رهايى فرد مؤمن از تجسم گناه كه در آينده به واسطه نيروى بازگشتش انجام خواهد گرفت. (5)

منابع و مآخذ

1- دائرةالمعارف الكتابية، ج 1 و 3، زير نظر ويليام وهبه، قاهره، ناشر:

دارالثقافة المسيحية، 1988 م.

2- برهان جديد يتطلب قراراً، مكداويل، جوش، قاهره، ناشر:

دارالثقافة المسيحية، 2004 م.

3- لاهوت المسيح، حيات المحبة، مكداويل، جوش.

4- عبدالنور، منيس، مكداويل، جوش.

5- علم اللاهوت النظامى، القاهرة، ناشر: دارالثقافة المسيحية، 1971 م.

6- قاموس الكتاب المقدس، به قلم عده اى از كشيشان مسيحى.


1- يو 3: 16، 18؛ مر 16: 16
2- اسحاق كامل بولس، حقائق روحية مصورة.
3- عب 7: 25، غلا 5: 16 ن رو 8: 2
4- أف 3: 14- 18
5- فى 3: 2، 21

ص: 245

7- اللاهوت الأساسى، رايرى، چارلز كالدويل، عمان، الأردن.

ناشر: الهيئة الأنجيلية الثقافية، 2005 م

8- محاضرات في علم اللاهوت النظامي، ثيسن، هنرى، القاهرة، ناشر:

دارالثقافة المسيحية، 1978 م

9- حقائق و اساسيات الإيمان المسيحى، ترجمه نيكلس سلامه، قاهره، ناشر: مكتبة المنارة، 2000 م.

10- معجم اللاهوت الكتابي، ترجمه زير نظر آنتويوس نجيب، بيروت، ناشر: دارالمشرق، 1986 م.

11- اللاهوت النظامى، جرودم وانى/ برنامه آموزش لاهوت به طور مستمر، 1994 م

12- تاريخ الفكر المسيحى، الخضرى، حنا، قاهره، ناشر: دارالثقافة المسيحية، 1981 م

13- المسيحية عبرالعصور USA، كيرنز، ايرل، كوكب الصبح، 1992 م. (1)


1- شايان ذكر است مقالات همايش توسط آقاى ميرزا جان به فارسى ترجمه گرديده است كه بدينوسيله از ايشان تشكر مى شود.

ص: 246

ص: 247

تصاوير

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109