جامع الفتاوي مناسك حج با روشي جديد مطابق بافتاواي ده تن از مراجع عظام تقليد

مشخصات كتاب

سرشناسه : موسوي شاهرودي مرتضي عنوان و نام پديدآور : جامع الفتاوي مناسك حج با روشي جديد مطابق بافتاواي ده تن از مراجع عظام تقليد/ تهيه و تنظيم مرتضي موسوي شاهرودي مشخصات نشر : تهران : مشعر، 1384.

مشخصات ظاهري : 236 ص نمونه شابك : 964-7635-96-615000 ريال :

يادداشت : فهرستنويسي براساس اطلاعات فيپا

عنوان ديگر : مناسك حج با روشي جديد مطابق با فتاواي ده تن از مراجع عظام تقليد

موضوع : حج موضوع : فقه جعفري -- رساله عمليه رده بندي كنگره : BP183/9/م 883ج 2 1384

رده بندي ديويي : 297/3422

شماره كتابشناسي ملي : م 84-33533

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

ص: 8

ص: 9

ص: 10

ص: 11

ص: 12

پيشگفتار

ص: 13

الحمد للَّه و صلى اللَّه تعالى على محمد و آله الطاهرين لا سيما مولانا بقية اللَّه عجل اللَّه تعالى فرجه الشريف و ارواحنا له الفداه

مناسك و احكام حج، در مقايسه با احكام ساير واجبات، ويژگى هايى دارد؛ از آن جمله، كثرت مسائل و پيدايش مسائل جديد آن است. ويژگى ديگرش آن است كه بر هر انسان مكلّفى، تنها يك مرتبه در طول عمر واجب مى شود و اين خود به حساسيت اين فريضه مى افزايد. و از اين رو است كه معمولًا انگيزه و جوش و خروش زيادى براى فراگيرى آن، در زمان نزديك شدن حج، براى همه محسوس است.

بنابراين، حساس بودن خودِ مناسك حج و شرايط جنبى آن از سويى و اختلاف فتاوى از سوى ديگر و متعدد بودن مراجع تقليد از ديگر سوى، به مشكلات كار مى افزود و بايد اعتراف كرد كه پاسخگويى مسائل به زائران توسط روحانيون محترم، بسيار مشكل بود؛ زيرا به دست آوردن فتاواى مراجع به جهت اختلاف آراء آنها، كارى دشوار مى نمود، ليكن چاره اى جز اين نبود و بايد آن را تحمّل مى كردند. اين آرزوى همه عزيزان روحانى بود كه اين اشكالات به گونه اى رفع شود تا بهتر بتوانند پاسخگوى مردم باشند و آنان را، از سردرگمى كه عمدتاً به خاطر نقل اختلاف فتاوى بود، برهانند. گرچه تهيه و تنظيم مناسك محشّاى مراجع بزرگوار تقليد، منتشر شده توسط بعثه مقام معظم رهبرى، گامى بزرگ در جهت آگاهى و آموزش فتاواى مراجع بزرگوار محسوب مى گردد و لازم است در اينجا از همه آن عزيزان تقدير و تشكر نمايم، ليكن با اين همه، خود شاهد پاورقى هاى فراوان آن هستيد!

ص: 14

به هر حال، حل اين مشكل آرزويى بود كه سالها در ذهن خود مى پروراندم تا اينكه راههاى مختلفى به ذهنم رسيد كه شايد بيشتر يا همه آن راه ها به ذهن همه عزيزان روحانى نيز رسيده باشد ولى پيداست كه بايد چاره اى انديشيده مى شد كه از نظر فتاواى مراجع نيز به مشكل برخورد نكند.

با مطالعه دقيق مناسك حج سرانجام به اين نتيجه رسيدم كه اگر بتوانيم احتياطات را از مناسك جدا كنيم و تنها فتاوى را در اختيار قرار دهيم، كه با اين كار شايد بيش از نيمى از راه را پيموده باشيم. فلذا اين شيوه را با بعضى از بزرگواران آشنا به مسائل و اهل فن، مطرح نمودم كه آنها نيز معتقد بودند از نظر عملى كار مشكلى است و پيگيرى لازم دارد، ولى اگر به نتيجه برسد، بسيارى از مشكلات حل مى شود.

با استعانت از خداوند، چند نفر از فضلا را دعوت به همكارى نمودم، آنها نيز با داشتن مشاغل زياد درسى، بذل محبّت كرده، آماده همكارى شدند كه بدين وسيله با ذكر نام آنها از همه اين عزيزان تقدير و تشكر مى نمايم:

حجج اسلام آقايان مسيح اللَّه آصفى، قدير على شمس، محمد عسكرى و رضا محققيان.

جزوه حاضر كه با تلاش فراوان اين عزيزان به انجام رسيد، داراى ويژگى هاى زير است. اميدوارم مورد توجّه و عنايت امام زمان قرار گيرد.

؟؟؟ صلي الله عليه و آله و سلم روف الفب الحمد لله؟؟؟ 1- مطابق است با فتاواى ده نفر از مراجع بزرگوار تقليد كه عبارتند از: مرحوم امام خمينى قدس سره، مرحوم حضرت آيةاللَّه العظمى خوئى و مرحوم آية اللَّه العظمى گلپايگانى (قدس اللَّه اسرارهم) و حضرات آيات عظام بهجت، تبريزى، سيستانى، صافى گلپايگانى، فاضل لنكرانى، خامنه اى و مكارم شيرازى (متع اللَّه المسلمين بطول بقائهم الشريف).

2- در اين جزوه احتياط واجب با توجّه به اينكه قابل رجوع به فتواى فالأعلم است، جمع آورى شده و فتواى مشهور بين اين ده مرجع ذكر شده است؛ زيرا يا فتوا در مسأله دارند يا احتياطى كه قابل رجوع به فتوى است. بنابراين، مقلدين مراجع فوق الذكر مى توانند به متن اين جزوه با ملاحظه پاورقى عمل نمايند يا از جهت اينكه فتواى مرجع

ص: 15

تقليد آنان است و يا از اين جهت كه مرجع تقليد آنان در مسأله فتوا ندارد و احتياط كرده.

و متن موجود فتواى مرجعى است كه مقلّد آنان مى تواند به آن عمل نمايد.

3- عبارت متن مطابق است با فتواى اكثر مراجع فوق و چنانچه هركدام از اين بزرگواران فتوا به خلاف داشته باشند در پاورقى آمده است.

4- در مواردى اندك، احتياط در مسأله ذكر شده و اين به خاطر آن است كه فتوا در مسأله نبوده و همه احتياط فرموده اند.

5- اگر در مسأله اى دو فتواى مختلف بوده و بعضى نيز احتياط كرده اند، فتواى اكثر با ارجاع احتياط به آن در متن و تنها فتواى ديگر در پاورقى آورده شده، جز آنكه اختلاف ميان اقليّت و اكثريت كم باشد، كه در اين صورت فتواى مطابق احتياط در متن آورده شده است.

6- مسائلى كه در بخش مسائل متفرقه و استفتاءات مناسك منتشر شده، از سوى بعثه مقام معظم رهبرى آمده، در اينجا به جاى مناسب خود و استفتاءات جزئى به صورت مسائل كلّى به هر قسمتى منتقل شده است.

7- در مواردى كه بعضى از مراجع عظام متعرّض فرعى شده اند و ديگران متعرّض نبوده اند، آن فرع از ديگران نيز استفتا شده و نظر آنان هم منعكس گرديده كه اين خود باعث تكميل جزوه و تقليل بعضى پاورقى ها شده است.

8- در فهرست و ترتيب محرمات احرام تغييراتى داده شده؛ مثلًا مسائل صيد كه كمتر مورد ابتلا است، در آخر و مسائل مربوط به روابط زن و مرد، به جهت برخى ملاحظات، در ابتداى محرمات آورده نشده است.

در پايان از سرورانى كه با راهنمايى هاى خود، در هرچه بهتر شدن اين مجموعه ما را يارى نمودند خصوصاً از جناب مستطاب عماد الاخيار آقاى حاج سيّداحمد موسوى كه در به ثمر رسيدن اين اثر سهم بسزائى داشتند كمال تشكر و قدردانى را دارم و اميدوارم بخشى از مشكلات، با مراجعه به اين جزوه حل گردد.

در خاتمه ثمره همه اين تلاش ها را به پيشگاه باعظمت قطب عالم امكان امام زمان (عج) تقديم نموده، عرض مى كنيم أيّها العزيز مسّنا واهلنا الضر وجئنا ببضاعة

ص: 16

مزجاة فاوف لنا الكيل وتصدّق علينا ان اللَّه يجزى المتصدّقين وآخر دعوانا ان الحمد للَّه رب العالمين.

و السلام عليكم و رحمة اللَّه وبركاته

سيّد مرتضى موسوى شاهرودى

نيمه شعبان المعظّم 1426 هجرى قمرى

مقدمه چاپ دوّم

ص: 17

با سپاس فراوان از درگاه ايزد منان براى توفيق تدوين رساله بديع «جامع الفتاوى»، كه به اذعان اهل پژوهش، گامى بلند در دستيابى آسان به احكام و مناسك حج و زيارت به شمار مى آيد، ديگر بار بر آن شديم تا با مداقه اى بيشتر به تكميل آن بپردازيم.

ضمن بازنگرى مجدد و مطابقت با فتاواى جديد مراجع عظام تقليد، نظر عزيزانِ اهل دقت و تحقيق را به ويژگى چاپ جديد معطوف مى داريم:

* در مسائلى كه بعضى مراجع عظام فتوى داده اند و بعضى احتياط نموده اند، ولى فتوى به خلاف آن وجود ندارد، اين نوع احتياطات در متن كتاب به فتواى مشهور ارجاع داده شده و ديگر نامى از آن برده نشده است.

* در مسائلى كه دو فتواى مخالف يكديگر وجود دارد و بعضى از مراجع عظام، احتياط كرده اند و شيوه كتاب بر آن بوده كه فتواى مشهور در متن و فتواى به خلاف، در حاشيه آمده و احتياطات در متن ارجاع داده شده و ديگر نامى از آن برده نشده بود، در پژوهش جديد اين گونه موارد احتياطات نيز به صورت «*» علامتگذارى و در آخر كتاب آورده شده است تا كسانى كه مى خواهند بدانند مرجع تقليدشان فتوى دارد يا احتياط، با شناخت احتياط مرجع تقليدشان، به فالأعلم مورد نظر خود مراجعه نمايند.

ص: 18

در پايان بار ديگر از تمامى همكاران و كسانى كه مشوق ما بوده اند و در مقدمه نخست از آنها ياد كرديم اكنون نيز براى قبول زحمت مكررشان تقدير و تشكر مى كنيم.

والسلام عليكم و على من اتبع الهدى

مقدّمه

ص: 19

حجّ از واجبات مهمّ دين مبين اسلام است بلكه از ضروريات آن است و ترك آن از گناهان كبيره است.

خداوند متعال در قرآن مجيد مى فرمايد: وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ. (1)

ترجمه: براى خدا بر مردم است كه آهنگ خانه (او) كنند. آنهائى كه توانائى رفتن سوى آن دارند. و هر كس كفر ورزيد (و حج را ترك كند، به خود زيان رسانده) خداوند از همه جهانيان بى نياز است.

و همچنين مرحوم شيخ كلينى در روايت معتبرى از امام صادق عليه السلام نقل كرده كه فرموده است هر كس از دنيا برود و حجة الاسلام بجا نياورد بدون اين كه او را حاجتى ضرورى باشد يا بجهت بيمار شدن از آن باز بماند يا آنكه پادشاهى از رفتن آن جلوگيرى نمايد چنين كسى در حال مردن به يهوديت يا نصرانيت از دنيا خواهد رفت.

نظر به اين كه اين مناسك براى فارسى زبانان مى باشد و تكليف آنها عمره و حج تمتع است به بيان احكام آنها اكتفا شده است.

اين كتاب در سه بخش و چند فصل تنظيم گرديده است و قبل از بيان واجبات و مناسك، مسائلى مربوط به وجوب حج و برخى مسائل نيابت و وصيت به حج، ذكر مى گردد.


1- 1. آل عمران 97.

ص: 20

بخش اوّل: وجوب حج

فصل اوّل: «شرائط وجوب حجة الاسلام»

اشاره

ص: 21

بخش اوّل: وجوب حجّ

ص: 22

ص: 23

مسأله 1- حج در شريعت اسلام در تمام عمر بيش از يك مرتبه بر شخص مستطيع واجب نمى گردد و به اين حج حجة الاسلام مى گويند.

مسأله 2- وجوب حج بر شخص مستطيع فورى (1) است، يعنى واجب است در سال اول استطاعت به جا آورد و تأخير آن جايز نيست (2) و در صورت تأخير، واجب است در سال بعد انجام دهد و همچنين ...

فصل اوّل: «شرائط وجوب حجة الاسلام»

با چند شرط حج واجب مى شود و بدون وجود تمامى آنها حج واجب نيست:

اول و دوم: بلوغ و عقل، پس بر كودك و كسى كه وقت انجام اعمال حج ديوانه است، حج واجب نيست.


1- 1 آية اللَّه سيستانى: عقلًا و از باب احتياط تا منجر به ترك واجب نگردد و لذا اگر مطمئن نيست كه بعداً مى تواند بياورد و حج را تأخير انداخت و موفق به انجام آن شد تجرّى نموده و اگر موفق نشد مرتكب گناه بزرگى شده است.
2- 2. بلكه بنا بر فتواى جماعتى از مراجع عظام از گناهان كبيره است.

ص: 24

مسأله 3- اگر غير بالغ حج بجا آورد صحيح است هر چند از حجة الاسلام كفايت نمى كند.

مسأله 4- اگر كودك نابالغ قبل از محرم شدن در ميقات بالغ شود چنانچه از همانجا مستطيع باشد بايد حج بجا آورد و حج او حجة الاسلام است.

مسأله 5- اگر كودك مميز براى حج محرم شود و در وقت درك مشعر الحرام (1) بالغ باشد. از حجة الاسلام كفايت مى كند (2) و همچنين اگر مجنون قبل از درك مشعرالحرام عاقل شود. (3)*

مسأله 6- كسى كه گمان كرده بالغ نشده و لكن به قصد انجام حجى كه فعلًا خداوند متعال از او خواسته حج بجا آورد حج او از حجة الاسلام كفايت مى كند هر چند تصور نموده كه اين حج استحبابى است.

مسأله 7- اگر شخصى بعد از احرام عمره تمتع يا حج ديوانه شود لازم نيست كه همراهان او به نحوى اعمال باقى مانده او را تكميل كنند و آن شخص در احرام باقى مى ماند. (4)

«حجّ كودك»

مسأله 8- بر ولىّ واجب نيست كودكى را كه همراه خود به مكه مى برد براى حج يا


1- 1 آية اللَّه بهجت: كفايت ادراك آنچه با آن حج ادراك مى شود اگر چه اضطرارى مشعر باشد با انجام واجب از اضطرارى عرفه، خالى از وجه نيست.
2- 2 آية اللَّه بهجت: با وجود ساير شرايط و استطاعت از زمان بلوغ بمقدار انجام باقى واجبات حج. آيات عظام گلپايگانى، صافى، خوئى و تبريزى: از حجة الاسلام كفايت نمى كند در مناسك آية اللَّه خوئى و آية اللَّه تبريزى تفصيلى است كه براى اطلاع به مناسك آنها مراجعه شود.
3- 3 آية اللَّه تبريزى: اگر مجنون قبل از فوت زمان عمره تمتع عاقل شود، بر فرض استطاعت محرم شده و اعمال را انجام مى دهد و در غير اين فرض اتمام حج بر او واجب نيست.
4- 4 آيات عظام: خوئى، تبريزى، فاضل: احرام و حج او باطل است. آية اللَّه سيستانى: اگر احتمال بهبودى و درك وقوفين در او نيست، نيازى به نيابت نيست، و حج و احرام او باطل است.

ص: 25

عمره محرم كند، ولىّ اگر او را محرم كرد بايد وظائف و اعمال را مطابق آنچه در مناسك ذكر شده انجام دهد. وگرنه در بعضى صور، طفل در احرام باقى مى ماند و تا تدارك نكند نمى تواند ازدواج نمايد.

مسأله 9- انجام حج براى كودك مميّز مستحب وصحيح است اگر چه ولىّ او اذن ندهد. (1)* البته براى تصرف در اموالش اذن ولىّ لازم است.

مسأله 10- مستحب است ولىّ كودك غيرمميّز اورامحرم كندبه اين صورت كه لباس احرام به او بپوشاند و نيت كند كه اين طفل را محرم مى كنم براى حج، يا اين طفل را معتمر ميكنم به عمره تمتع و اگر مى شود تلبيه را به او تلقين كند و الّا خودش به عوض او بگويد.

مسأله 11- قدر متيقن از ولىّ در اين امر نسبت به كودك غير مميز ولىّ شرعى است مانند پدر يا جدّ و مادر نيز در اينجا ملحق به ولىّ شرعى است. (2)

مسأله 12- بعد از آنكه كودك محرم شد يا او را محرم كردند بايد ولىّ، او را از محرمات احرام باز دارد و اگر مميز نيست خود ولىّ او را از محرمات حفظ كند. (3)

مسأله 13- بعد از اين كه كودك محرم شد، اگر محرمات احرام را به جا آورد يا ولىّ، او را از آنها باز نداشت كفّاره ندارد (4) مگر در صيد كه كفّاره بر ولىّ است. (5)*

مسأله 14- گوسفند قربانى كودك (6) بر عهده ولىّ اوست. (7)


1- 1. آية اللَّه سيستانى: بعيد نيست كه در صحت آن اذن ولى معتبر باشد.
2- 2. در غير ولىّ شرعى و همچنين غير ما در نظر مراجع عظام مختلف است.
3- 3. آيات عظام خوئى، سيستانى، بهجت: اين حكم در مورد احجاج صبى غير مميز است. آية اللَّه تبريزى: اين حكم در مورد احجاج صبى است.
4- 4. آية اللَّه بهجت: فداء صيد مولىّ عليه بر ولىّ است كه با مباشرت او عمل مولى عليه صحيح است و كفاره موجب هدى بر ولى است در آنچه عمد و خطا كفاره دارد بلكه در آنچه عمد فقط كفاره دارد و كودك عمداً مرتكب شد ثبوت كفاره بر ولى كه سبب است خالى از وجه نيست.
5- 5. آيات عظام خوئى، سيستانى، بهجت: ثبوت كفّاره در صيد مختص به احجاج كودك غير مميز است.
6- 6. آيات عظام خوئى، تبريزى، سيستانى، بهجت: غير مميز.
7- 7. در فرض عدم تمكن ولىّ از قربانى برخى از مراجع عظام تفصيلى دارند كه براى اطلاع به مناسك آنها مراجعه شود.

ص: 26

مسأله 15- بر ولىّ كودك لازم است او را وادار كند تا تمام اعمال حج و عمره را بجا آورد. (1)

سوم: حرّيت كه به دليل عدم ابتلاء غالب مردم از توضيح آن صرف نظر شد.

چهارم: استطاعت از جهت مال و صحت بدن و توانائى و باز بودن راه، آزادى آن و وسعت وقت و كفايت آن.

«استطاعت مالى»

مسأله 16- استطاعت از جهت مال يعنى داشتن هزينه هاى سفر از جمله هزينه رفت و برگشت (2) تا جائى كه قصد بازگشتن به آنجا را دارد و كافى است مالى داشته باشد كه بتواند با آن هزينه هاى مذكور را تأمين كند.

مسأله 17- شرط است در وجوب حج، علاوه بر مصارف رفتن و برگشتن، داشتن ضروريات زندگى (3) و آنچه را در معيشت به آن نياز دارد، مثل خانه مسكونى خواه ملكى باشد يا اجاره اى كه با شؤون او سازگار باشد و اثاث خانه و وسيله سوارى و غير آن، در حدى كه مناسب با شأن او باشد. (4) و چنانچه عين آنها را ندارد، پول يا چيزى كه بتواند آنها


1- 1. آية اللَّه بهجت: و در تمام افعال آنچه در غير نيّت مى تواند انجام دهد، ولىّ متصدّى نيّت مى شود.
2- 2. آية اللَّه بهجت: هرگاه كسى هزينه حج را در اختيار نداشته باشد، ولى وضع او بگونه اى است كه دربين راه يا مثلًا خود مكه معظمه با شغلى كه در شأن اوست، مى تواند آن را تهيه نمايد بنابر اظهر، حج بر او واجب مى شود، و همچنين است اگر از كسى طلبى دارد كه در راه يا در مقصد، وصول مى شود. آيات عظام تبريزى، سيستانى، خوئى: داشتن هزينه بازگشت هنگامى معتبر است كه مكلّف قصد بازگشت به وطن خود يا جائى كه دورتر از وطن نباشد را داشته باشد ولى اگر قصد رفتن بجائى دورتر از وطن خود را داشته باشد، داشتن هزينه برگشت به وطن كافى است البته مقصود جايى است كه از نرفتن به آن جا به حرج نمى افتد.
3- 3. آية اللَّه بهجت: ضرورت شخصيه يا شأنيه.
4- 4. آية اللَّه سيستانى و آية اللَّه صافى: ... و نداشتن آن موجب حرج باشد.

ص: 27

را تهيه كند، داشته باشد.

مسأله 18- كسى كه استطاعت مالى ندارد اگر ضروريات زندگى يا پول آنها را در حج صرف كند از حجةالاسلام كفايت نمى كند. (1)

مسأله 19- اگر ترك ازدواج موجب مشقّت (2) يا ناراحتى در زندگى وى (3) شود در صورتى شخص مستطيع است كه علاوه بر مخارج حج، مصارف ازدواج را هم داشته باشد. (4)

مسأله 20- كسى كه از ديگرى طلب دارد و بقيه شرائط استطاعت را نيز دارا است در موارد ذيل مستطيع است و بايد به حج برود:

1) اگر وقت طلب او رسيده ياحالّ است ومى تواند بدون واقع شدن درحرج و مشقت از راه مشروعى طلب خود را وصول كند در اين صورت مستطيع است و بايد به حج برود.

2) اگر وقت طلب او نرسيده ولى مديون خود مى خواهد بدهى اش را بپردازد يا با مطالبه حاضر به پرداخت مى شود و در مطالبه محذورى ندارد. (5)


1- 1. آية اللَّه خوئى: به پاورقى مسأله بعد مراجعه شود.
2- 2. آية اللَّه خامنه اى: اگر ترك ازدواج موجب مشقت غير قابل تحمل يا موجب حرام و يا وهن او باشد. آية اللَّه گلپايگانى و آية اللَّه صافى: اگر مستلزم حرج باشد، بنحوى كه عرفاً بگويند مستطيع نيست.
3- 3. امام خمينى، آية اللَّه مكارم: كافى است به ازدواج نياز داشته باشد و مطابق شأن او باشد.
4- 4. آية اللَّه بهجت: اگر در ترك نكاح مشقت غير قابل تحمّل به حسب عادت بود يا خوف مرض يا خوف وقوع در حرام بود، اظهر جواز صرف در نكاح است و همچنين اگر قبل از رسيدن وقت سير كاروان حج، صرف در نكاح كند. اما بعد از رسيدن وقت سير نمى تواند صرف در نكاح نمايد، به نحوى كه متمكّن از حج در آن سال نمى شود نه در صورت تمكن از جمع بين آن دو. كتاب حج، ص 12. آية اللَّه خوئى: بلى اگر قصد داشته باشد كه آن مال را در نياز خود صرف نكند حج بر او واجب مى شود.
5- 5. امام خمينى، آية اللَّه سيستانى، آية اللَّه خامنه اى: اگر خود نمى خواهد بپردازد مطالبه در اين فرض لازم نيست و شخص مستطيع نمى باشد آية اللَّه سيستانى اضافه فرمودند: اگر مهلت داشتن قرض به نفع بدهكار باشد چنانكه معمولًا چنين است.

ص: 28

3) هر گاه بتواند طلب خود را به ديگران بفروشد، بمقدارى كه پول آن ولو با ضميمه ساير اموالش وافى به حج باشد و در اين كار مشقتى (1) بر او نيست.

مسأله 21- استطاعت به قرض حاصل نمى شود (2) مگر آنكه (3) قدرت پرداخت آن را بدون مشقت بعد از حج داشته باشد.

مسأله 22- بدهى مدت دارى كه اطمينان از اداى آن در وقتش هست مانع استطاعت نيست و نيز دَينى كه وقت اداء آن رسيده لكن طلبكار راضى به تأخير آنست و در غير اين دو صورت حج واجب نيست. (4)

مسأله 23- داشتن پول قربانى در تحقق استطاعت شرط نيست (5) بنابراين كسى كه ساير مخارج حج را دارد مستطيع مى باشد و بجاى قربانى روزه مى گيرد.

مسأله 24- كسى كه خمس و زكات بر مالش يا بر ذمه اش تعلّق گرفته است (6) در


1- 1. آية اللَّه سيستانى: اجحافى در حق او نباشد. آية اللَّه فاضل: يا ضررى.
2- 2. امام خمينى، آية اللَّه تبريزى، آية اللَّه مكارم: هر چند بتواند بعداً بسهولت پرداخت كند.
3- 3. آية اللَّه بهجت: مگر آنكه در وقت قرض گرفتن مالى داشته باشد كه بتواند با فروش آن قرض خود را ادا نمايد. آية اللَّه سيستانى: مگر آنكه وقت پرداخت قرض آنقدر دور باشد كه اصلًا عقلًا به آن توجه نكنند.
4- 4. آية اللَّه خوئى: بلى اگر دين خود را ادا نكند حج بر او واجب است و به هر حال اگر چنين فردى حج بجا آورد مجزى از حجةالاسلام مى باشد. آية اللَّه سيستانى: اگر بدهى به مقدارى باشد كه اگر مقدار قرض برداشته شود باقى مانده آن وافى به هزينه حج نباشد حج واجب نيست. آية اللَّه فاضل: يعنى مخير است بين انجام حج و اداء دين و در صورت انجام حج كفايت از حجة الاسلام مى كند.
5- 5. آيات عظام خوئى، فاضل، گلپايگانى، صافى: شرط مى باشد.
6- 6. آية اللَّه بهجت: يا كفاره يا نذر.

ص: 29

صورتى مستطيع است كه علاوه بر آن مقدار مخارج حج را نيز داشته باشد. (1)

مسأله 25- تحصيل مقدماتى كه سفر حج متوقف بر آنهاست مانند تهيه گذرنامه، ويزا، وديعه و مانند اينها واجب است و هزينه اين امور جزء استطاعت مى باشد بنابراين اگر استطاعت اين نحو مخارج را نداشته باشد مستطيع نيست.

مسأله 26- بالا بودن هزينه هاى سفر حج مانند اجرت ماشين و هواپيما و قيمت اجناس در سال استطاعت دليل بر جواز تأخير حج نمى شود (2) و بايد در همان سال استطاعت به حج برود مگر (3) آنكه به قدرى بالا باشد كه موجب حرج و مشقت در زندگانى شود. (4)

مسأله 27- اگر شخصى زايد بر ضروريات زندگى و نيازهاى معيشت، مالى دارد كه مى تواند با فروش آن مصارف حج را تأمين كند مستطيع است و بايد حج برود هر چند كه بواسطه ى نداشتن مشترى به كمتر از قيمت معمولى بفروشد مگر اين كه فروش به اين نحو موجب حرج و مشقت (5) براى او شود (6).

مسأله 28- اگر شك كند مالى كه دارد به اندازه استطاعت است يا نه واجب است كه تحقيق كند و فرقى نيست در وجوب تحقيق، ميان آن كه مقدار مال خود يا مقدار مخارج


1- 1. آيات عظام گلپايگانى، خوئى، تبريزى، صافى: حكم ساير ديون را دارد، الا اين كه عين مال متعلق خمس و زكات باشد كه مقدم بر ساير ديون است.
2- 2. آية اللَّه بهجت: اگر به حدّ غير عقلائى نرسد.
3- 3. آية اللَّه گلپايگانى: مگر آنكه ضرر به نحوى باشد كه عرفاً بگويند مستطيع نيست.
4- 4. آية اللَّه مكارم: به طورى كه در عرف بگويند مستطيع نيست.
5- 5. آية اللَّه خوئى، آية اللَّه تبريزى: يا موجب ضرر عمده اى شود. آيات عظام سيستانى، گلپايگانى، صافى: يا اجحاف در حق او باشد. آية اللَّه صافى و آية اللَّه گلپايگانى اضافه فرمودند: اجحاف و ضرر بحدّى باشد كه عرفاً بگويند مستطيع نيست. آية اللَّه بهجت: يا ضرر.
6- 6. آية اللَّه مكارم: بطورى كه در عرف بگويند مستطيع نيست.

ص: 30

حج را نداند. (1)

مسأله 29- اگر اعتقاد دارد كه مستطيع نيست و به قصد انجام وظيفه اى كه فعلًا دارد حج بجا آورد و بعد از اعمال يا در اثناى آن معلوم شود مستطيع بوده حج او صحيح و كفايت از حجة الاسلام مى كند هر چند تصور مى كرده حجش استحبابى است.

مسأله 30- كسى كه در راه حج براى خدمت اجير شود، به اجرتى كه با آن مستطيع ميشود حج بر او واجب مى شود هر چند اجير شدن بر او واجب نبوده، ولى بعد از آن مستطيع مى شود و بايد حج بجا آورد.

مسأله 31- كسى كه براى حج نيابى اجير شد و بعد در همان سال استطاعت مالى پيدا كرد، سه صورت دارد:

اول: براى همان سال اجير شده و استطاعت به سبب اجاره حاصل شده باشد كه در اين صورت بايد حج نيابى را بجا آورد و چنانچه استطاعت او باقى ماند حج خودش را در سال بعد انجام دهد. لكن اگر براى خودش حج به جا آورد حج او صحيح است ولى به خاطر مخالفت با اجاره معصيت كرده است.

دوم: براى همان سال اجير شده و استطاعت از راه ديگرى حاصل شده. (2) در اين صورت اجاره باطل است. (3) و بايد براى خودش حج انجام دهد.

سوم: اجاره مقيد به سال معينى نبوده و بعد از آن استطاعت مالى پيدا كرد كه بايد حج خود را مقدم بدارد. (4) حتى اگر استطاعت به سبب مال الاجاره حاصل شده باشد. (5)


1- 1. آيات عظام بهجت، تبريزى، خويى: لازم نيست فحص و تحقيق كند.
2- 2. آيات عظام امام خمينى، فاضل، مكارم، بهجت: حكم صورت قبل اول را دارد.
3- 3. آية اللَّه سيستانى: مگر اين كه وثوق داشته باشد كه در سال آينده مى تواند براى خود حج بجا بياورد كه در اين صورت اجاره صحيح است و بايد به مقتضاى آن عمل نمايد.
4- 4. آية اللَّه سيستانى: مگر اين كه اطمينان داشته باشد كه مى تواند در سالهاى آينده حج خود را انجام دهد كه در اين صورت واجب نيست حج خود را مقدم بدارد.
5- 5. آية اللَّه تبريزى: اگر بر او محرز باشد كه مى تواند حج نيابتى را در سالهاى بعد انجام دهد و الا بايد حج نيابى را مقدم بدارد.

ص: 31

مسأله 32- شرط است در استطاعت كه مخارج عائله اش را تا برگشت از حج، داشته باشد هر چند عائله واجب النفقه او نباشند. (1)*

مسأله 33- كسى كه واجد شرائط حج باشد و فرزند و نوه اى دارد كه نياز به همسر دارد كه اگر ازدواج نكند به حرام مى افتد حج خودش مقدم است مگر اين كه ازدواج شان از مخارج عرفى (2) او محسوب شود و ترك تزويج آنها براى اين شخص حرجى باشد. (3) و با صرف مال نتواند هم براى او همسر بگيرد و هم حج برود در اين صورت حج بر او واجب نيست.

مسأله 34- با وجوه شرعيه، مثل سهم امام عليه السلام و سهم سادات و منافع آنها شخص مستطيع مى شود (4) واگر حج بجا آورد كفايت از حجة الاسلام مى كند.

مسأله 35- شرط است در استطاعت، رجوع به كفايت يعنى به واسطه رفتن به حج فقير يا فقيرتر از قبل نگردد بنابراين اگر وضع زندگى او بواسطه رفتن به حج تفاوتى نكند حج بر او واجب مى شود. (5)


1- 1. آيات عظام تبريزى، خوئى، سيستانى: داشتن مخارج عائله غير واجب النفقه شرعى شرط نيست مگر اين كه با ترك انفاق بر آنها خودش به حرج بيفتد. آية اللَّه صافى و آية اللَّه گلپايگانى: و عرفاً ملتزم به پرداخت نفقه آنها شده باشد، مثل خواهر و برادر.
2- 2. آية اللَّه سيستانى، آية اللَّه گلپايگانى: ايشان قيد مخارج عرفى را ندارند.
3- 3. آيات عظام: امام خمينى، فاضل، خامنه اى، مكارم: قيد حرج را ذكر نكرده اند.
4- 4. امام خمينى: با وجوه شرعيه مثل سهم امام و سادات مستطيع نمى شود ولى با منافع آن مستطيع مى شود. آية اللَّه خامنه اى: در صورتى كه بعد از حج زندگى او ولو از وجوه شرعيه اداره شود مستطيع است. آية اللَّه فاضل: چنانچه به عنوان شهريه يا از روى استحقاق و خدمات دينى از طريق حاكم شرع به او داده شده، مالك مى شود و اگر به مقدار حج باشد مستطيع است و بايد حجةالاسلام بجا آورد. آية اللَّه سيستانى: اگر سهم امام از سوى حاكم شرع به او تمليك شده باشد.
5- 5. آيات عظام امام خمينى، خامنه اى: بلكه پس از بازگشت براى زندگى به شدت و حرج نيفتد ولو اين كه قدرت بر كسب و كارى داشته باشد كه لايق شأنش باشد. امام خمينى قدس سره اضافه فرمودند: و تأمين زندگى از وجوه شرعيه مثل خمس و زكات كافى نيست و در اين جهت فرقى نيست كه تمام زندگى از وجوه شرعيه باشد يا بعض آن.

ص: 32

مسأله 36- زن اگر شوهرش از دنيا رفته است، نمى تواند مخارج حج را از اموال اطفال صغير خود بردارد و در صورتى كه سهم ارث خودش براى حج كافى بوده و ساير شرائط را دارد مستطيع است و بايد حج بجاآورد.

مسأله 37- اگر چند نفر در مالى شريك باشند در صورتى كه سهم هر كدام وافى به هزينه هاى حج باشد او مستطيع است با داشتن ساير شرائط استطاعت مانند پدرى كه با فرزندانش درآمدشان را يكجا ريخته و خرجشان را از آن بر مى دارند بنابراين اگر مجموع سهام وافى به حج بعض شركاء باشد هيچكدام مستطيع نيستند.

مسأله 38- كسى كه سرمايه يا ابزار كارى دارد كه اگر مقدارى از آن را كه وافى به هزينه هاى حج است بفروشد مى تواند با باقيمانده آن بدون زحمت زندگى كند از نظر مالى مستطيع است. (1)

مسأله 39- كسى كه ملكى دارد كه قيمت آن وافى به هزينه هاى حج است و الآن ملك درآمد ندارد لكن صاحب آن اطمينان دارد كه وقتى ملك درآمد پيدا كند او هم از كار افتاده شده و بايد از درآمد آن امرار معاش كند و به غير از آن درآمد ديگرى نخواهد داشت مستطيع نيست.

مسأله 40- اگر كسى منزل گران قيمتى دارد و در صورتى كه آن را بفروشد و منزل ارزانتر بخرد و با تفاوت آن بتواند به حج برود، چنانچه منزلى كه دارد زايد بر شؤون او نباشد (2) لازم نيست آن را بفروشد (3) و با اين فرض مستطيع نيست و اگر زائد بر شؤون او باشد، با وجود ساير شرائط، مستطيع است. (4)


1- 1. آية اللَّه مكارم: در صورتى كه فروختن آن مخالف شؤون او نباشد.
2- 2. آية اللَّه بهجت: يا مورد ضرورت شخصيه او باشد.
3- 3. آيةاللَّه خوئى، آيةاللَّه سيستانى: اگر فروش خانه سبب حرج ومشقت او نيست حج براوواجب است.
4- 4. آية اللَّه بهجت: ولى اگر تبديل كردن حرجى يا ضررى باشد مستطيع نيست.

ص: 33

مسأله 41- اگر كسى زمين يا چيز ديگرى را بفروشد و قصدش اين باشد كه منزل مسكونى تهيه كند در صورت نياز به منزل مسكونى مستطيع نمى شود هر چند (1) پولى كه بدست آورده براى مخارج حج كافى باشد.

مسأله 42- هر گاه زنى با كسب مى تواند مخارج خويش را متكفل شود و مخارج حجش را نيز دارد و در صورت رفتن او به حج، شوهرش براى مخارج به زحمت مى افتد، اگر به زحمت افتادن شوهر، موجب حرج براى زن نباشد (2) مستطيع است و بايد به حج برود و به زحمت افتادن شوهر مانع استطاعت زن نمى شود.

مسأله 43- كسى كه در محل خودش مستطيع نيست، واجب نيست به حج برود هر چند استطاعت حج ميقاتى را داشته باشد، ولى اگر رفت و وقتى به ميقات رسيد استطاعت حج از آنجا را با همه شرايط ديگر از جمله رجوع به كفايت (3) به معنائى كه گذشت را داشت مستطيع مى شود و كفايت از حجة الاسلام مى كند.

مسأله 44- خدمه و روحانيون كاروانهاى حج كه همراه كاروان به سفر حج مى روند اگر ساير شرائط استطاعت را دارند و انجام حج تفاوتى در زندگى آنان ايجاد نمى كند.

مستطيع هستند و بايد حجة الاسلام بجا آورند (4) و در غير اين صورت حج آنان استحبابى


1- 1. آيات عظام بهجت، خوئى، سيستانى: در صورتى كه صرف آن پول در راه حج سبب ناراحتى ومشقت در زندگى وى شود حج بر او واجب نمى شود و چنانچه سبب ناراحتى نشود واجب مى شود. آية اللَّه خامنه اى: اگر در نزد عرف، داشتن خانه ملكى از شؤون عرفى او باشد يا سكونت در غير خانه ملكى براى او باعث مشقت و ناراحتى شود و يا موجب تحقير او گردد، مستطيع نمى شود.
2- 2. آية اللَّه سيستانى: به حدّى كه تحمّلش براى او مشكل باشد. آية اللَّه صافى، آية اللَّه گلپايگانى: به نحوى كه زندگى او مختل شود.
3- 3. آية اللَّه مكارم: اگر چنانچه انجام حج در اين شرايط تأثير چندانى در وضع و حال او نداشته باشدحج او صحيح است و رجوع به كفايت شرط نيست.
4- 4 امام خمينى: در صورتى كه بعد از بازگشت، زندگى آنها به نحوى مناسب از غير وجوه شرعيه تأمين شود. آية اللَّه خامنه اى: اگر زندگى آنان بعد از مراجعت تأمين باشد ولو از طريق وجوه شرعيه آية اللَّه مكارم: چنانچه زندگى خانواده آنها در همان مدت تأمين باشد و تأمين زندگى آنها بعد از بازگشت شرط نيست ..

ص: 34

است و چنانچه بعداً مستطيع شدند بايد حج بجا آورند.

مسأله 45- زنى كه مهريه اش وافى براى مخارج حج هست و آن را از شوهر خود طلبكار است اگر شوهرش تمكن از اداى آن را ندارد، زن حق مطالبه نداردو مستطيع نيست و اگر تمكن دارد و مطالبه آن براى زن مفسده اى ندارد، با فرض اين كه شوهر نفقه و مخارج زندگى زن را مى دهد لازم است زن مهريه را مطالبه كند و به حج برود و چنانچه براى او مفسده دارد مثل اين كه ممكن است مطالبه به نزاع(1)

و طلاق منجر شود كه براى زن مفسده دارد، مستطيع نشده است.

مسأله 46- كسى كه براى حج نيابى اجير شد و بعد در همان سال استطاعت مالى پيدا كرد سه صورت دارد: اول: براى همان سال اجير شده و استطاعت به سبب اجاره حاصل شده باشد كه در اين صورت بايد حج نيابى را به جا آورد و چنانچه استطاعت او باقى ماند حج خودش را در سال بعد انجام دهد. لكن اگر براى خودش حج به جا آورد حج او صحيح است ولى به خاطر مخالفت با اجاره معصيت كرده است. دوّم: براى همان


1- 1. آيةاللَّه بهجت: ولى اگر مطالبه مهر موجب دردسر و ناراحتى براى وى شود و يا مراجعه به حاكم باعث منقصت شأن او گردد مطالبه لازم نيست. آية اللَّه تبريزى: اگر مطالبه مهريه موجب ناراحتى هايى شود كه زن در زندگى اش به حرج و مشقت بيافتدحج بر او واجب نيست آية اللَّه سيستانى: اگر به حدى باشد كه براى زن تحملش مشكل باشد. آية اللَّه خوئى: يعنى مطالبه بر او حرجى يا در آن خوف ضرر باشد حج بر او واجب نيست. آية اللَّه گلپايگانى: مجرد طلاق باعث عدم وجوب حج نيست، بله اگر صرف مهريه در حج موجب شود كه زندگى او مختل شود حج بر او واجب نيست. آية اللَّه مكارم: حتى اگر منجر به طلاق نشود ولى مشكلات مهمى در زندگى او حاصل گردد حج لازم نيست.

ص: 35

سال اجير شده و استطاعت از راه ديگرى حاصل شده (1) در اين صورت اجاره باطل است (2) و بايد براى خودش حج انجام دهد. سوّم: اجاره مقيّد به سال معينى نبوده و بعد از آن استطاعت مالى پيدا كرد كه بايد حج خود را مقدّم بدارد (3) حتى اگر استطاعت به سبب مال الاجاره حاصل شده باشد. (4)

مسأله 47- مسلمين بعضى كشورهاى غيراسلامى كه براى تشرّف به حج بايد مبلغ زيادى به حكومت بپردازند، اين پول جزء هزينه سفر حج آنان مى باشد (5) و با داشتن آن و ساير شرائط مستطيع مى شوند (6) اگرچه اين پول صرف در تقويت حكومت غيراسلامى گردد (7) و بنابراين حج برايشان واجب و مجزى از حجةالاسلام مى باشد.

مسأله 48- اگر براى امورى مانند زيارت مشاهد مقدسه سوريه و امثال آن ثبت نام كرد و بعد از آن استطاعت مالى براى حج پيدا كرد در صورتى كه واجد شرايط باشد واجب است به حج برود.

«استطاعت بذلى»


1- 1. آيات عظام: امام خمينى، فاضل، مكارم، بهجت: حكم صورت قبل را دارد.
2- 2. آية اللَّه سيستانى: مگر اين كه وثوق داشته باشد كه در سال آينده مى تواند براى خود حج به جاآورد كه در اين صورت اجاره صحيح است و بايد به مقتضاى آن عمل نمايد.
3- 3. آية اللَّه سيستانى: مگر اين كه اطمينان داشته باشد كه مى تواند در سالهاى آينده حج خود راانجام دهد كه در اين صورت واجب نيست حج خود را مقدم بدارد.
4- 4. آية اللَّه تبريزى: اگر براى او محرز باشد كه مى تواند حج نيابى را در سالهاى بعد انجام دهد و الّا بايد حج نيابى را مقدم بدارد.
5- 5. آية اللَّه تبريزى، آية اللَّه خوئى: اگر بذل اين مال امرى متعارف باشد. آية اللَّه سيستانى: اگر نسبت به حال اين شخص ضرر زيادى نداشته باشد.
6- 6. آية اللَّه بهجت: اگر ضرر مالى مجحف و موجب عسر باشد مانع از استطاعت شرعيه است.
7- 7. آية اللَّه خوئى: اگر موجب فساد بر مسلمين باشد جايز نيست. آيةاللَّه صافى: اگر موجب تقويت كفر در برابر اسلام محسوب شود كه عرفاً آن بر ضرر اسلام و خلاف مصلحت مسلمين شمرده شود استطاعت حاصل نيست ولى اگر پول را پرداخت و استرداد آن ممكن نبود پس از پرداخت، اگر چه معصيت كرده، استطاعت حاصل مى شود و بايد به حج برود.

ص: 36

مسأله 49- اگر به شخصى كه هزينه هاى حج را ندارد گفته شود حج بجا آور و مخارج تو و عائله ات (1) بر عهده من حج بر او واجب مى شود به شرط (2) اين كه اطمينان به وفا و عدم رجوع باذل داشته باشد و اين حج را بذلى مى گويند و در آن رجوع به كفايت شرط نيست بلى اگر قبول بذل و رفتن به حج موجب اخلال در امور زندگى او شود (3) واجب نمى شود.

مسأله 50- اگر مقدارى از مصارف حج را داشته باشد و بقيه را به او بذل كنند استطاعت او استطاعت مالى است (4) و شرائط استطاعت مالى مثل رجوع به كفايت در او شرط است.

مسأله 51- اگر مالى كه وافى به مصارف حج است به او ببخشند سه صورت دارد:

اول: مال را به او مى بخشند براى اين كه حج به جا آورد كه در اين صورت بايد قبول كند و حج بجا آورد. (5)

دوم: به او اختيار دهند كه مال را در حج يا در غير آن صرف كند كه در اين صورت نيز قبول واجب است.

سوم: مال را به او ببخشند و هيچ نامى از حج نبرند كه در اين صورت قبول


1- 1. آية اللَّه فاضل: تعهد نسبت به نفقه عائله شرط نيست. آيات عظام بهجت، تبريزى، خوئى: اگر چه حج برود و چه حج نرود نمى تواند نفقه عائله را تأمين كند بذل نفقه عائله شرط وجوب حج نيست. آية اللَّه سيستانى: اضافه فرمودند: و همچنين اگر نفقه عائله اش را تا زمان برگشت داشته باشد.
2- 2. آية اللَّه فاضل: اطمينان به وفا و عدم رجوع شرط نيست. آية اللَّه خوئى و آية اللَّه تبريزى اضافه فرمودند: ولى اگر وثوق و اطمينان به رجوع و عدم وفاء باذل دارد حج واجب نمى شود.
3- 3. آية اللَّه مكارم: يا مستلزم منّت و هتك او باشد.
4- 4. آيةاللَّه مكارم: استطاعت او بذلى است.
5- 5. آية اللَّه بهجت: واجب نيست قبول كند ولى اگر قبول كرد استطاعت بذليه است كما اين كه در دو صورت بعدى اگر قبول كرد استطاعت ماليه محقق است.

ص: 37

واجب نيست. (1)

مسأله 52- باذل مى توانداز بذلش رجوع كند ولى اگر در بين راه باشد بايد نفقه بازگشت را بدهد (2) و اگر بعد از احرام رجوع كند (3) بايد نفقه اتمام حج را نيز بدهد. (4)*

مسأله 53- پول قربانى در حج بذلى بر عهده باذل است (5) پس اگر پول قربانى را بذل نكند حج واجب نمى شود (6) مگر در صورت وجود شرايط ديگر استطاعت.

مسأله 54- در حج بذلى كفارات بر عهده باذل نيست. (7)*

مسأله 55- در مواردى كه نهاد يا ارگانى شخصى را به حج بفرستد بدون اين كه او


1- 1. آية اللَّه مكارم: بلكه قبول واجب است به شرط اين كه هنگام بازگشت زندگى او تأمين باشد آية اللَّه تبريزى، آية اللَّه خوئى، آية اللَّه سيستانى: در دو صورت اخير قبول واجب نيست.
2- 2. آية اللَّه بهجت: بنابر اظهر نفقه بازگشت از محل اعلام رجوع كه زايد بر نفقه وطن است بر باذل است. آية اللَّه تبريزى: باذل ضامن نفقه برگشتن او نيست همان طور كه در صورت رجوع بعد از احرام نفقه اتمام حج را هم ضامن نمى باشد گر چه اتمام بر او واجب است مطلقاً.
3- 3. آية اللَّه بهجت: اظهر عدم جواز رجوع است.
4- 4. آية اللَّه خوئى: در صورتى كه اتمام آن بر مبذول له واجب باشد و آن در جايى است كه آنچه تاكنون به او بذل شده و او صرف نموده، با ضميمه به اموال خود موجب استطاعت او باشد. آية اللَّه سيستانى: اگر بعد از احرام باذل رجوع كند، مبذول له بايد حج را تمام بكند، اگر بر او حرجى نباشد هر چند فعلًا مستطيع نباشد و باذل ضامن مصرف اتمام حج او و بازگشتش مى باشد.
5- 5. آيةاللَّه گلپايگانى و آيةاللَّه صافى: اگر مبذول له از كسانى باشد كه به لحاظ داشتن تمكن مالى، هدى بر آنها واجب است، پول قربانى برعهده باذل است والّا تبديل به صوم مى شود.
6- 6. آية اللَّه تبريزى: مگر در صورتى كه بتواند بدون حرج بدل قربانى روزه بگيرد. آية اللَّه سيستانى: در وجوب حج بر گيرنده، در اين صورت اشكال است، مگر اين كه بتواند قربانى را از مال خود بخرد و در پرداخت قيمت قربانى حرج و مشقت نباشد. آية اللَّه فاضل: حج واجب است ولى پول قربانى بر باذل است.
7- 7. آية اللَّه گلپايگانى و آية اللَّه صافى: در صورتى كه از روى عمد باشد و اما اگر از روى فراموشى يا جهل يا اضطرار و ناچارى باشد چنانچه مبذول له متمكن از اداء كفاره باشد و كفاره يافت شود پول آن بر عهده باذل است و الا مبذول له بايد به وظيفه غير متمكن از كفاره عمل نمايد.

ص: 38

را ملزم به كارى نمايد با فرض مشروعيت، حج او حج بذلى است.

مسأله 56- كسى كه استطاعت مالى ندارد و توانايى انجام حج را نيز حتى در آينده ندارد چنان چه مخارج حج به او بذل شود واجب نيست قبول نمايد و براى حج نائب بگيرد.

«استطاعت بدنى»

مسأله 57- در وجوب حج علاوه بر استطاعت مالى استطاعت بدنى نيز شرط است بنابراين بر شخص مسن يا مريضى كه قدرت انجام حج را ندارد يا بر او حرج و مشقت زياد دارد واجب نيست حج بجا آورد ولى اگر اميد به بهبودى و تمكن از حج ندارد واجب است نايب بگيرد هر چند حج بر او مستقر نشده باشد (1) و وجوب آن فورى است.

مسأله 58- اگر مستطيع در اثناى راه قبل از احرام يا بعد از عمره تمتع و قبل از احرام حج مريض شود بطورى كه نتواند مناسك عمره و حج را، حتى به نحو اضطرارى انجام دهد حج بر او واجب نيست و حكم نايب گرفتن در فرض يأس از بهبودى در مسأله قبل گذشت.

«استطاعت از جهت راه»

مسأله 59- يكى از شرايط وجوب حج باز بودن راه است، بنابراين بر كسى كه راه براى او باز نيست حج واجب نيست.

مسأله 60- كسى كه بتواند بر اساس ضوابط شرعى ارث، از نوبت حج متوفى استفاده كرده و براى خودش حج بجا آورد چنانچه ساير شرايط استطاعت را داراست واجب است براى خودش حج بجا آورد و در موارد لزوم نيابت، براى متوفى نايب بگيرد. (كه در مسائل مربوط به نيابت خواهد آمد)


1- 1. آيات عظام امام خمينى، فاضل، خامنه اى، مكارم: اگر از قبل مستقر نشده باشد استنابه واجب نيست.

ص: 39

مسأله 61- هر گاه كسى وصيت به حج بلدى را پذيرفته و اكنون خود از هر جهت استطاعت پيدا كرده جز استطاعت طريقى، و راهى براى سفر حج ندارد جز، استفاده از فيش وصيت كننده بايد حج از طرف ميت را انجام دهد. (1)

مسأله 62- هرگاه پدرى ثبت نام كرده و فوت نموده و به يكى از فرزندان كه مستطيع است وصيت كرده باشد كه از طرف او حج به جا آورد اگر راه براى پسر باز نبوده و از جهت نوبت پدر و نيابت از او راه برايش باز شده بايد براى پدرش حج به جا آورد، (2) مگر اين كه تبرعاً و بدون اجاره به نيابت پدر آمده باشد كه در اين صورت مستطيع شده و بايد براى خودش حج به جا آورد. (3)

«نام نويسى براى حج»

مسأله 63- با اعلام نام نويسى براى حج از طرف دولت براى چند سال، در فرض حصول ساير شرايط استطاعت شركت در نام نويسى لازم است. (4) مگر اين كه بتواند از راه مشروع ديگرى به حج برود و اگر مسامحه نمود و ثبت نام نكرد حج بر او مستقر مى شود كه مسايل آن خواهد آمد.

مسأله 64- كسى كه با وجود استطاعت مالى سعى در رفتن به حج داشته و در نام نويسى براى حج شركت كرده ولى از جهت اين كه قرعه به نامش اصابت نكرده و راه مشروع ديگرى نيز براى رفتن به حج نبوده، نتوانسته به حج برود مستطيع نشده و حج بر او


1- 1. آية اللَّه تبريزى: در فرض مزبور براى خود حج بجاآورد و براى حج بلدى ميت نايب بگيرد. آية اللَّه گلپايگانى: با فرض استطاعت در ميقات نيابت صحيح نيست.
2- 2. آيات عظام: تبريزى، صافى، گلپايگانى: بايد براى خود حج به جا آورد و براى پدر نايب بگيرد.
3- 3. آية اللَّه سيستانى، آية اللَّه فاضل: در اين صورت نيز براى پدرش حج به جا آورد.
4- 4. آيات عظام: امام خمينى، فاضل، بهجت: اگر احتمال بدهد كه در همان سال او را به حج ببرند. آية اللَّه سيستانى: در صورتى كه عروض مانع ديگرى در سالى كه او را به حج مى برند متوقع باشد نام نويسى لازم نيست. آيةاللَّه مكارم: اگر يقين داشته در سال اول، قرعه به نامش اصابت مى كند، حج مستقر مى شود.

ص: 40

واجب نيست.

مسأله 65- كسى كه حج بر او مستقر نشده چنانچه بعد از حصول استطاعت براى حج ثبت نام كرد ولى بعد از آن احتياج به پول سپرده شده پيدا كرد مى تواند پول خود را پس بگيرد. (1) و مستطيع نيست اگر چه در همان سال يا سالهاى بعد قرعه به نام او اصابت نمايد.

مسأله 66- كسى كه براى حج ثبت نام كرده اگر ساير شرايط استطاعت را دارد نمى تواند نوبتش را به شخص ديگرى مانند همسرش واگذار نمايد ولى اگر نوبتش را به ديگرى داد حج ديگرى صحيح است.

«تصرف در مال و از بين بردن استطاعت»

مسأله 67- در صورتى كه استطاعت محقق شده باشد چنانچه رفتن به حج متوقف بر حفظ مال و صرف آن براى حج باشد تصرف در آن مال به نحوى كه نتواند حج بجا آورد جايز نيست هر چند موسم حج نرسيده باشد (2) و چنانچه تصرف كند حج بر او مستقر مى شود و در اين حكم فرقى نيست كه مال را در كارهاى خير و عام المنفعه صرف كند يا در ساير مسائل.

مسأله 68- اگر از نظر مالى استطاعت دارد و لى از جهت توانايى بدنى يا بازبودن راه استطاعت براى او در سالهاى آينده حاصل مى شود نمى تواند در مال تصرف كند و خود را از استطاعت خارج كند. (3)

مسأله 69- كسى كه از جهت مالى مستطيع است ولى از جهت بسته بودن راه يا عدم


1- 1. آية اللَّه تبريزى: اگر در سال اول قرعه به نام او اصابت كند نمى تواند پول را بگيرد مگر اين كه درحرج بيفتد. آية اللَّه سيستانى و آية اللَّه خويى: اگر نفقه لازم باشد يا از ترك انفاق به حرج بيفتد.
2- 2. آية اللَّه بهجت: مى تواند قبل از وقت حركت قافله مال را در مصارف خود خرج كند ولو ديگر نتواند به حج برود
3- 3. آيات عظام امام خمينى، فاضل، بهجت، مكارم: تصرف و خارج كردن خود از استطاعت جايز است.

ص: 41

توانايى بدنى اميدى ندارد حج را ولو در سالهاى آينده بجا آورد بايد نايب بگيرد (1) و وجوب آن فورى است و چنانچه نايب گرفتن متوقف بر حفظ آن مال باشد حفظ آن لازم است.

مسأله 70- اگر از نظر مالى استطاعت دارد ولى هنوز از طرف دولت وقتى براى ثبت نام اعلام نشده و راه مشروع ديگرى نيز ندارد چنانچه بداند كه در همين سال ثبت نام خواهد شد (2) حق ندارد در مال تصرف نموده و خود را از استطاعت بيندازد و در غير اين صورت مستطيع نيست و نگهدارى آن مال لازم نيست. (3)

«مزاحمت ساير تكاليف با حج»

مسأله 71- اگر رفتن حج موجب ترك واجب يا فعل حرامى مى شود (4) بايد ملاحظه اهميت حج با حرام و واجب را كرد، اگر اهميتش بيشتر است بايد برود و الّا نبايد برود (5) لكن اگر رفت و حرامى بجا آورد يا واجبى را ترك كرد معصيت كار است ولى حج او صحيح است.


1- 1. آيات عظام: امام خمينى، آية اللَّه مكارم، آية اللَّه فاضل: لزومى ندارد و مى تواند در مال تصرف كند.
2- 2. آيةاللَّه تبريزى: و اطمينان دارد كه با ثبت نام مى تواند در همين سال به حج برود.
3- 3. آية اللَّه خوئى: بهرحال بايد آن را تا زمان ثبت نام حفظ كند. آية اللَّه سيستانى: اگر احراز كند كه در سال بعد واجد شرائط خواهد شد لازم است پول را نگه دارد.
4- 4. آية اللَّه صافى، آية اللَّه گلپايگانى: و يا موجب از بين رفتن مال معتد به قابل توجه بدون عوض شود.
5- 5. آية اللَّه تبريزى: اگر فقط احتمال اهميت در حج باشد حج مقدم است وگرنه بايد حرامى را كه حج بر آن توقف دارد ترك كند و چنانچه ارتكاب حرام بعد از شروع در حج باشد مجزى از حجة الاسلام نيست و اگر حج متوقف بر ترك واجب باشد نظر ايشان موافق نظر آية الله خويى است. آيةاللَّه خويى: در فرض تساوى و يا احتمال اهميت در هر يك مخير بين آن هاست و اگر در يكى از آن ها احتمال اهميت مى دهد آن مقدم است. آية اللَّه سيستانى: در صورت تساوى مخير است.

ص: 42

مسأله 72- اگر شخصى نذر كند كه در روز عرفه كربلاى معلّى يا يكى از مشاهد ديگر را زيارت كند چنانچه مستطيع بوده يا در همان سال نذر مستطيع شود نذرش (1) منحل است و عمل به آن واجب نيست و مخالفتش كفاره ندارد بلكه بايد به حج برود.

«مسائل متفرقه استطاعت»

مسأله 73- شخص معتادى كه مستطيع است و شرائط وجوب حج را دارد ولى طبق مقررات كشورى نمى تواند به سفر حج برود اگر بتواند با ترك اعتياد يا از راه مشروع ديگرى به حج برود رفتن به حج بر او واجب است و الّا بايد نائب بگيرد. (2)

مسأله 74- اگر مرد در موقع ازدواج به همسرش وعده سفر حج بدهد در صورتى كه مهر او قرار داده يا شرط در ضمن عقد كرده باشد عمل به آن واجب است.

مسأله 75- اگر شخص وصيت به حج را قبول كند بدون آن كه اجير شود و بعد مستطيع شود واجب است براى خود حج بجاآورد، (3) و قبول وصيت مانع از استطاعت نيست و فرض اجير شدن و حكم آن گذشت.

مسأله 76- در صورتى كه زن مستطيع شود اذن شوهر شرط نيست و حتى اگر اذن ندهد زن بايد به حج برود و شوهر نيز نمى تواند زن را از انجام حج واجب منع نمايد.

مسأله 77- اگر كسى به تصور اين كه مستطيع است به قصد عمره تمتع محرم شد و بعد از تمام شدن اعمال معلوم شد مستطيع نبوده است فعلًا محرم نيست و هرگاه مستطيع شد بايد حجة الاسلام انجام دهد.

مسأله 78- مستطيع بايد خودش به حج برود و حج ديگرى از طرف او كفايت


1- 1 امام خمينى، آية اللَّه فاضل: نذر مانع از حج نمى شود و اگر نرفت حج بر او مستقر مى شود و بايد به نذر عمل كند و اگر حج رفت تخلف از نذر موجب كفاره نمى شود ولى اگر هر دو را ترك كرد كفاره نذر را بايد بدهد
2- 2 آيات عظام: امام خمينى، فاضل، خامنه اى، مكارم: اگر از قبل مستقر نشده باشد استنابه واجب نيست.
3- 3 آية اللَّه مكارم: بلكه لازم است به وصيت عمل كند و مستطيع نيست.

ص: 43

نمى كند مگر در مورد مريض يا پير به شرحى كه گذشت.

مسأله 79- كسى كه مستطيع است نبايد از طرف ديگرى براى حج نايب شود و يا حج استحبابى بجا آورد ولى اگر حج نيابى و استحبابى بجا آورد صحيح است. (1)*

استقرار حج

مسأله 80- اگر با وجود شرايط استطاعت حج را ترك كند حج بر او مستقر مى شود (2) و بايد بعداً به هر نحوى كه مى تواند به حج برود. (3)

مسأله 81- اگر بعد از حصول استطاعت و وجوب حج در تهيه اسباب و مقدمات آن كوتاهى كرد و به حج در آن سال نرسيد حج بر او مستقر مى شود.

مسأله 82- كسى كه حج بر او مستقر شد و بجا نياورد تا فوت شد، بايد از تركه او برايش حج بدهند و حج ميقاتى كفايت مى كند و تا حج او را ندهند، ورثه نمى توانند در تركه تصرف نمايند (4) و لازم است در همان سال فوت حج را ادا نمايند و تأخير از آن جايز


1- 1. امام خمينى، آية اللَّه خامنه اى: باطل است. آيات عظام تبريزى، سيستانى، مكارم: حج استحبابى او حجة الاسلام محسوب مى شود. آية اللَّه تبريزى اضافه فرمودند: بله در صورت علم به استطاعت خود و عدم صحت حج استحبابى حج او باطل است. نسبت به بطلان اجاره در بعض كتب مناسك تفصيلى است مراجعه شود.
2- 2 آية اللَّه فاضل: به شرط اينكه تا پايان اعمال شرايط استطاعت باقى باشد. آيات عظام: سيستانى، خويى، تبريزى: مگر در صورت جهل يا غفلت عذرى.
3- 3. آيات عظام تبريزى، سيستانى، فاضل، خويى: مگر اين كه حرجى باشد و در اين صورت واجب نيست و در اين حال از خودش ساقط است لكن بايد از تركه او ولو از ميقات نايب بگيرند يا شخصى تبرعاً حج او را انجام دهد.
4- 4 آية اللَّه بهجت، آية اللَّه مكارم: مگر آن كه قصد بر اداى حج او داشته باشند. آية اللَّه خويى، آية اللَّه تبريزى: مگر آنكه تركه خيلى زياد باشد و ورثه ملتزم بر اداى حج شوند. آية اللَّه سيستانى: تصرفى كه منافى با قضاى حج ميت از ميراث باشد. آية اللَّه فاضل: بلى اگر تركه بيشتر از مخارج حج باشد بهتر است تصرف نكنند.

ص: 44

نيست، و چنانچه در آن سال استيجار ممكن نباشد مگر از بَلَد لازم است (1) از بلد اجير بگيرند و از اصل تركه خارج مى شود (2) و همچنين اگر در آن سال از ميقات نتوانند اجير بگيرند مگر به زيادتر از اجرت متعارف، لازم است اجير بگيرند و تأخير نياندازند (3) و اگر وصى يا وارث اهمال كنند و تأخير بيندازند و تركه از بين برود ضامن اند بلى اگر ميت تركه نداشته باشد بر وارث حج او واجب نمى شود.

مسأله 83- كسى كه در حال حيات همه شرائط استطاعت را داشته باشد و به حج نرفته تا از دنيا رفته است هزينه حج او از اصل تركه خارج مى شود هر چند معاش زن و فرزندان او از درآمد همين تركه تأمين شود و در ورثه صغار باشد و چنانچه وصيت نكرده باشد هزينه حج ميقاتى از اصل تركه خارج مى گردد.

مسأله 84- كسى كه بعد از حصول استطاعت و وجوب حج از دنيا رفته اگر سال اول استطاعت او بوده حج از عهده او ساقط است و ورثه نيز تكليفى ندارند. (4) و اگر حج قبلًا بر اومستقر شده چنانچه بعداز احرام ودخول حرم از دنيارفته از حجةالاسلام كفايت مى نمايد و در غير اين صورت بايد از اصل تركه او برايش نائب بگيرند و حج ميقاتى كافى است. (5)

فصل دوّم: نيابت

اشاره


1- 1 آية اللَّه سيستانى: ولى در اين صورت مازاد بر اجرت حج از ميقات را از سهم صغار ورثه بحساب نياورند.
2- 2 آيات عظام: سيستانى، خامنه اى، مكارم: مگر اين كه وصيت كرده باشد كه از ثلث خارج شود و ثلث كافى باشد و الا مازاد آن از اصل تركه تكميل گردد.
3- 3 آية اللَّه بهجت: دين مقدم است حتى بر وصيت ولى در زايد بر اجرت متعارف بايد با اجازه ورثه باشد. آية اللَّه سيستانى: ولى مازاد بر اجرت متعارف را از سهم صغار ورثه به حساب نياورند.
4- 4 آية اللَّه خوئى: اگر قبل از احرام يا دخول حرم بميرد ظاهراً قضا از او واجب شود.
5- 5. آية اللَّه مكارم: اگر بعد از احرام فوت شود حج از او ساقط است خواه بعد از دخول حرم و يا قبل از دخول حرم باشد.

ص: 45

مسأله 85- در نائب امورى شرط است:

1- بلوغ در حج واجب

2- عقل

3- ايمان (يعنى اعتقاد به امامت دوازده امام عليهم السلام)

4- معرفت نائب به افعال و احكام حج ولو با ارشاد كسى در حال عمل.

5- ذمه نائب، مشغول به حج واجبى (1) در آن سال نباشد. (2)

6- در ترك بعض افعال (3) حج معذور نباشد، البته اگر بعداً عذرى پيدا شد كه با انجام وظيفه معذور حج صحيح است نيابت او نيز صحيح مى باشد. (4) هرچند عذر قبل از احرام عارض شده باشد.


1- 1. آيات عظام: خوئى، تبريزى، سيستانى، بهجت: واجب منجّزى در آن سال نباشد و اين شرط صحت اجاره است بنابراين اگر غافل از استطاعت بوده اجاره او هم صحيح است.
2- 2. آية اللَّه فاضل، آية اللَّه مكارم: اگر ذمه او مشغول باشد نيابت او صحيح است هرچند گناه كرده است.
3- 3 آية اللَّه سيستانى، آية اللَّه صافى: در خصوص كارهايى كه ترك عمدى آنها موجب بطلان حج است لذا معذور بودن بيتوته در منى ضررى به نيابت نمى زند.
4- 4 امام خمينى: در اين فرض نيز نيابت صحيح نيست. آية اللَّه خامنه اى: در صورتى كه عذر منجرّ به نقص در اعمال شود نيابت صحيح نيست.

ص: 46

مسأله 86- ايمان نائب در نيابت در اجزاء معتبر است و فقط در ذبح تفصيلى است كه خواهد آمد.

مسأله 87- لازم است اطمينان حاصل شود كه نائب عمل را انجام مى دهد، (1) و در صورت شك در صحت، حكم به صحت مى شود و نائب گرفتن صحيح است هرچند شك او قبل از عمل باشد.

مسأله 88- در منوب عنه امورى شرط است:

اول: اسلام (2)

دوّم: در حج واجب شرط است كه منوب عنه فوت شده باشد و يا اگر زنده است خودش از جهت عذرى نتواند حج برود (3) كه تفصيل آن در مسائل گذشته بيان شده است.

مسأله 89- در منوب عنه بلوغ و عقل شرط نيست. (4)*

مسأله 90- نيابت زن از مرد و بالعكس صحيح است.

مسأله 91- كسى كه تاكنون به حج نرفته و مستطيع نيست مى تواند از طرف ديگرى نائب شود.

«نيابت معذور»

مسأله 92- كسانى كه مجازند اعمال مكه را بر وقوفين مقدم بدارند مى توانند نائب شوند و نيابتشان صحيح است.

مسأله 93- خانمها كه مجازند در شب عيد قربان بعد از درك وقوف اضطرارى مشعر به منى بروند مى توانند از ديگرى نيابت در حج نمايند امّا نيابت ضعفاء مثل پيرمرد


1- 1 آية اللَّه خوئى، آية اللَّه تبريزى: اگر نائب مورد اطمينان باشد خبرش كافى است.
2- 2. آية اللَّه فاضل: در منوب عنه، اسلام و ايمان شرط است پس حج به نيابت كافر و مخالف صحيح نيست.
3- 3. آيات عظام: امام خمينى، خامنه اى، فاضل، مكارم: و حج بر او مستقر شده باشد.
4- 4. آية اللَّه فاضل: شرط هست ولى اگر حج قبل از جنون بر او مستقر شده عقل شرط نيست. و در صورت يأس از بهبودى يا بعد از فوت او بايد از مالش ولو از ميقات براى او استنابه كنند.

ص: 47

صحيح نمى باشد. (1)

مسأله 94- كسانى كه مانند خدمه كاروانها بايد نيمه شب از مشعرالحرام براى انجام كارهاى لازم يا همراه ضعفاء به منى بروند با توجه به اين كه از معذورين هستند نيابت آنان صحيح نيست، (2) مگر اين كه بتوانند براى درك مسمّى وقوف اختيارى به مشعر برگردند يا عذر آنان طارى باشد. (3)

مسأله 95- كسى كه در وقت اجاره از معذورين نبوده و در شب عيد با غفلت از لزوم وقوف اختيارى بعنوان راهنما با زنها و مريضها وقوف اضطرارى نموده و به منى رفته است، (4) حج نيابى او صحيح است.

مسأله 96- افرادى كه شب دهم بايد با زنها و ضعفاء همراهى كنند و به منى بروند اگر با جهل به مسأله شرعى نائب شوند نيابت آنهاصحيح نيست وازمنوب عنه كفايت نمى كند. (5)

مسأله 97- منظور از معذورى كه نمى تواند در حج نائب شود كسى است كه نتواند اعمال اختيارى حج را انجام دهد. (6)


1- 1. آيةاللَّه خوئى، آيةاللَّه تبريزى: نيابت ضعفا كه مى توانند به وقوف شب در مشعر اكتفا كنند صحيح مى باشد. آية اللَّه سيستانى، آية اللَّه مكارم: همچنين ساير ذوى الاعذار چون وقوف ركنى را درك كرده اند نيابت آنان صحيح است.
2- 2 آية اللَّه مكارم، آية اللَّه سيستانى: نيابت آنان صحيح است.
3- 3. امام خمينى: فرقى بين عذر طارى و غيرطارى نيست به هر حال اگر نتواند برگردد به مشعر براى مسمّى وقوف ركنى نيابت صحيح نيست.
4- 4. آيات عظام امام خمينى، خامنه اى: عمل مزبور مجزى از حج نيابتى استيجارى نيست.
5- 5. آية اللَّه سيستانى، آية اللَّه مكارم: در فرض مسأله، نيابت صحيح است. آية اللَّه تبريزى: اگر در وقت دانستن مسأله امكان برگشتش به مشعر و درك وقوف نبود حج نيابى آنها صحيح است.
6- 6. آية اللَّه سيستانى: در خصوص اعمالى كه در صحت حج مدخليت دارند ولى اگر در صحت حج دخالت ندارند مانند طواف نساء و بيتوته در منى معذور بودن در آنها مضرّ به نيابت نيست و همين طور اگر در وقوف بيش از مقدار ركن معذور باشد نيابت او صحيح است.

ص: 48

مسأله 98- كسى كه قرائت نمازش صحيح نيست و نمى تواند آن را تصحيح نمايد از معذورين است و نبايد نائب شود و چنانچه به نيابت از غيرمحرم شود نيابت او باطل است (1) ولى بايد عمل را تمام نمايد، و اگر مى تواند قرائتش را تصحيح كند نيابتش صحيح است و بايد قرائت خود را تصحيح نمايد. (2)

مسأله 99- نيابت شخص معذور صحيح نيست و كفايت از منوب عنه نمى كند خواه مستنيب و منوب عنه در هنگام نيابت بدانند كه او معذور است يا ندانند.

مسأله 100- كسى كه به ناچار بايد در بين عمره و حج تمتع از مكه خارج گردد از معذورين نيست و مى تواند از غير نيابت نمايد.

مسأله 101- نائب گرفتن كسى كه به جهت ضيق وقت قادر بر انجام حج تمتع نيست و وظيفه او عدول به افراد است براى كسى كه وظيفه او حج تمتع است صحيح نيست ولى اگر در سعه وقت او را به نيابت گرفت و بعد وقت ضيق شد نائب به حج افراد عدول مى كند و اين حج از منوب عنه مجزى است.

مسأله 102- كسى كه زمان كافى براى حج تمتع را دارد ولى احتمال قوى مى دهد كه بعداً نتواند اعمال را بنحو عادى انجام دهد و ممكن است حج تمتع را مبدّل به افراد كند مى تواند نائب شود و اگر وظيفه او عدول به افراد شد و حج افراد بجاآورد از منوبٌ عنه كفايت مى كند. (3)*

«فوت نائب»


1- 1 آيات عظام: امام خمينى، فاضل، خامنه اى: نيابت و احرام او باطل است. آية اللَّه بهجت: اگر احتياطاً در موارد عذر نائب بگيرد تا عمل را صحيحاً بجا آورد و خود نيز آن عمل را انجام دهد، نيابتش صحيح است هرچند از اول نمى توانسته نائب شود.
2- 2. آية اللَّه فاضل: گرچه به تلقين شخص ديگرى باشد كه آن بخواند و نائب هم با او بخواند.
3- 3. آية اللَّه صافى: اگر وضع به طورى است كه نايب عند العرف استطاعت حج تمتع را دارد از حج منوب عنه مجزى است و الّا در صورت عدول، مجزى از منوب عنه نيست.

ص: 49

مسأله 103- ذمه منوب عنه فارغ نمى شود مگر به اين كه نائب عمل را صحيحاً انجام دهد بلى اگر نائب بعد از احرام و دخول حرم بميرد (1) مجزى از منوب عنه است. (2)* و در اين حكم بين حجةالاسلام و غير آن و نيز بين نيابت تبرعى و اجاره فرقى نيست.

«وظائف نائب»

مسأله 104- نائب در حج بلدى لازم نيست به شهر منوب عنه برگردد مگر آن كه در عقد اجاره شرط شده باشد.

مسأله 105- نائب بايد در عمل قصد نيابت نمايد و منوب عنه را در نيت تعيين نمايد (3) ولو اجمالًا و شرط نيست اسم او را ذكر كند گرچه مستحب است.

مسأله 106- لباس احرام و پول قربانى در حج نيابى براجير است مگر در صورتى كه شرط شده باشد كه مستأجر بدهد و همچنين اگر اجير موجبات كفاره را انجام دهد كفاره بر عهده خود او است نه مستأجر.

مسأله 107- نائب در طواف نساء نيز بايد قصد منوب عنه نمايد و احتياط استحبابى آن است كه به قصد ما فى الذمه بجاآورد.

مسأله 108- نائب در حج و عمره مفرده اگر طواف نساء را صحيحاً انجام ندهد زن بر او حلال نمى شود و بر منوب عنه چيزى نيست.

مسأله 109- نائب بايد اعمال حج و عمره را مطابق فتاوى مرجع تقليد خود انجام دهد (4)* و اگر اجير شده كه به كيفيت خاصى عمل كند بايد طورى عمل نمايد كه مراعات


1- 1 آية اللَّه فاضل: در حرم بميرد.
2- 2. آية اللَّه خوئى، آية اللَّه تبريزى: و همچنين اگر بعد از احرام و قبل از دخول حرم بميرد.
3- 3 آية اللَّه بهجت: با تعدّد نيابت و در صورت اتّحاد كافى است قصد نيابت واجبه مثلًا.
4- 4 آية اللَّه خوئى، آية اللَّه تبريزى: اگر منوب عنه زنده باشد و يا وصيت كرده باشد كه حج براى اوبجاآورند بايد مراعات تقليد او شود و در غير اين دو صورت مراعات تقليد او لازم نيست. آية اللَّه سيستانى: بايد طبق تقليد خودش عمل كند ولى اگر اجير شده باشد كه طبق نظر منوب عنه يا مستأجر عمل كند، چه با صراحت ذكر شده باشد و چه اطلاق منصرف به آن باشد، بايد به همان نحو عمل كند مگر در صورت يقين به فساد عمل.

ص: 50

وظيفه خودش و كيفيت ذكر شده بشود.

مسأله 110- كسى كه اجير شده براى حج تمتع، مى تواند اجير ديگرى شود براى طواف يا ذبح يا سعى يا عمره مفرده بعد از عمل حج، چنانچه مى تواند براى خودش طواف و عمره مفرده به جا آورد.

«نائب گرفتن»

مسأله 111- در دو مورد نائب گرفتن واجب است:

اوّل: كسى كه از دنيا رفته و حج واجب خود را انجام نداده در اين صورت بر ورثه واجب است براى او نائب بگيرند اگر كه تركه وافى باشد مگر اين كه يكى از ورثه يا شخص ديگرى حج ميت را انجام دهد ولو تبرعاً.

دوّم: اين كه كسى قبلًا حج بر او مستقر شده باشد يا فعلًا مستطيع است و به جهت عذرى نمى تواند حتى در آينده خودش به حج برود كه بايد فوراً نائب بگيرد (1) و نائب گرفتن ديگرى كفايت نمى كند. مگر از او وكالت داشته باشد. (2) و در هر دو مورد فوق حج ميقاتى كفايت مى كند.

مسأله 112- هرگاه مريض فقط قادر به انجام طواف و سعى نباشد و بتواند وقوفين را درك كند و بقيه اعمال را نائب بگيرد جايز است ديگران را در طواف و سعى و اعمال ديگر نائب قرار دهد.


1- 1 آيات عظام: امام خمينى، خامنه اى، مكارم، فاضل: اگر حج بر او مستقر نشده نائب گرفتن واجب نيست.
2- 2 آية اللَّه بهجت: چنانچه احراز رضايت شود و شاهد حال هم بر رضايت بود به طورى كه اگر او بفهمدراضى است نيابت صحيح است با مراعات ساير جهات.

ص: 51

مسأله 113- كسى كه در نائب گرفتن از طرف ديگرى اختيار دارد مى تواند براى او نائب بگيرد خواه اختيار او در خصوص مورد نيابت باشد و يا به نحو مطلق كه شامل نائب گرفتن نيز بشود اما اگر در خصوص اموال اختيار تام دارد كفايت نمى كند. (1)

مسأله 114- كسى كه حج بر او مستقر شده لكن قبل از احرام و شروع در اعمال ديوانه شده تا زنده است نمى شود براى او نائب گرفت و يا تبرعاً براى او حج به جا آورد.

و اگر عاقل نشد تا از دنيا رفت بايد از تركه او برايش نائب بگيرند.

«احكام نيابت»

مسأله 115- در يك سال حجةالاسلام براى بيش از يك نفر واقع نمى شود بنابراين نمى توان حجةالاسلام را به نيابت از طرف دو نفر و يا براى خود و ديگرى بجاآورد اما انجام حج استحبابى و عمره مستحب به نيابت از چند نفر مانعى ندارد. همانگونه كه انجام يك حج يا عمره مستحبى به نيت خود و ديگران صحيح است.

مسأله 116- عمره مفرده استحبابى و طواف مستحب را مى توان به نيابت از چند نفر انجام داد و بايد اعمال آن از جمله طواف نساء را به نيت همه انجام دهد.

مسأله 117- كسى كه براى حج نيابى به ميقات آمده و از نيابت غافل شده و مُحرم شده است اگر ارتكازاً قصد منوب عنه را داشته به طورى كه اگر كسى مى پرسيد جواب مى داد براى منوب عنه حج بجا مى آورم كفايت مى كند و حج نيابى او صحيح است و اگر به كلى غافل باشد كه اگر از او پرسيده شود جواب مى دهد براى خود احرام مى بندم بايد حج را به نيت خود تمام كند مگر اين كه احرام او باطل باشد مثل اين كه حج بر او واجب


1- 1. آية اللَّه بهجت: با احراز رضايت او اشكال ندارد و تبرّع از حىّ در حج واجب با عدم قدرت او اظهر جواز آن است و با اذن باشد احوط است در تفريغ ذمه. آية اللَّه گلپايگانى: اجير گرفتن از مال او بدون اطلاع او صحيح نيست بلى در صورتى كه مبلغ اجاره را از مال خود تبرعاً بپردازد در فرضى كه او عاجز از انجام حج است مانعى ندارد و مجزى از حجةالاسلام اوست.

ص: 52

نبوده و نيت حجةالاسلام كرده باشد. (1)

مسأله 118- بعد از اين كه شخص بر احرام صحيحى محرم شد بايد عملش را به همان نيت تمام كند و نمى تواند نيت خود را عوض كند يا دوباره با نيت ديگر محرم شود هرچند به نيت حج يا عمره استحبابى محرم شده باشد مثلًا اگر براى خود محرم شد نمى تواند نيت خود را به نيت نيابى عوض كند يا دوباره براى ديگرى محرم شود.

مسأله 119- در نيت، خطور لازم نيست پس اگر نائب بعد از احرام شك كند كه نيت نيابت كرده يا نه، اگر انگيزه او در حال احرام، نيابت بوده عمل را به نيابت انجام دهد، و اگر در داعى و انگيزه هم شك دارد بايد اعمال را به نيت اجمالى (همان نيت در احرام) تمام كند (2) و در نيابت به آن اكتفا نمى شود. (3)

مسأله 120- كسى كه خود در حال بجاآوردن حج و يا عمره است مى تواند در برخى اعمال مانند طواف و سعى از ديگران نائب شود.

مسأله 121- اگر نائب بعد از عمره تمتع از انجام حج عاجز شد نمى تواند بقيه اعمال را به ديگرى واگذار نمايد.

مسأله 122- در اجاره بر اعمال حج لازم نيست اجير و مستأجر از يكديگر سؤال كنند كه مقلّد چه كسى هستند و اجير مطابق تقليد خودش عمل مى كند. (4)*


1- 1. آية اللَّه سيستانى، آية اللَّه مكارم: در اين مثال احرام او صحيح است.
2- 2. آية اللَّه خوئى، آية اللَّه تبريزى: اگر احتمال بدهد كه نه قصد خود و نه قصد ديگرى را كرده احرام او باطل است مگر اين كه در حال طواف مثلًا نيت معينى دارد كه به همان نيت اعمال را تمام مى كند.
3- 3. آية اللَّه سيستانى: اگر احتمال مى دهد در ميقات به كلى از ذهنش نيت نيابت از غير پاك شده بوده بنا مى گذارد كه احرامش براى خودش بوده و اگر اين احتمال را نمى دهد همان طور كه متعارف است در كسى كه عازم بر نيابت بوده است بنا مى گذارد كه احرامش براى غير بوده است. آية اللَّه بهجت: در صورتى كه قصد انجام وظيفه داشته، مخلّ به نيابت نيست و عمل مجزى است.
4- 4. آية اللَّه خوئى: اگر اجير بتواند اعمال را به نحوى انجام دهد كه بداند مطابق تقليد منوب عنه واقع مى شود. و در صورتى كه عمل طبق فتواى مقَلَّد منوب عنه به نظر نايب باطل باشد بايد عمل به احتياط كند.

ص: 53

مسأله 123- پدرى كه از دنيا رفته و يكى از فرزندان خود را براى نيابت حج از خود معين نموده چنانچه آن فرزند مستطيع شد هرچند با ارث پدر بايد حج خود را بجاآورد و بايد براى پدر نايب بگيرد يا بعداً براى پدر حج بجاآورد. (1)

مسأله 124- بعد از آن كه نائب عمل را به جا آورد، حج از معذور ساقط مى شود و لازم نيست خودش حج كند اگرچه عذرش برطرف شود (2)، و امّا اگر قبل از اتمام حج عذر برطرف شد چه قبل از احرام يا بعد، بايد خودش حج برود. (3)

مسأله 125- كسى كه حج بر او مستقر شده است ولى به هيچ وجه نمى تواند حج برود و اميد برطرف شدن مانع نيز وجود ندارد بايد براى حج نائب بگيرد.

مسأله 126- نيابت از طرف شخص زنده اى كه حج از قبل بر او مستقر شده و اكنون بجهت عدم توانايى مالى نمى تواند به حج برود صحيح نيست هرچند نيابت تبرعى باشد.

مسأله 127- حج به نيابت حضرت ولى عصر سلام اللَّه عليه وارواحنا له الفداء جايز است. (4)

مسأله 128- مستحب است از طرف ائمه معصومين عليهم السلام و همچنين از طرف خويشاوندان يا غير آنها تبرعاً حج به جا آورد چه زنده باشند و چه مرده و نيز طواف از


1- 1. آية اللَّه سيستانى: مگر اين كه وصيت شده باشد كه حج را همان سال استطاعت انجام دهد در اين صورت اگر مطمئن باشد كه سال بعد مى تواند حج خود را انجام دهد به وصيت عمل كند وگرنه در آن سال حج خود را انجام دهد و حج از جانب پدر را سال بعد انجام دهد. آية اللَّه صافى، آية اللَّه گلپايگانى: اگر حج واجب بر عهده پدر بوده در همان سال نايب بگيرد تا تأخير در انجام وصيت نشود. آية اللَّه مكارم: اگر ميت شرط مباشرت كرده نمى تواند نايب بگيرد.
2- 2 آية اللَّه صافى: در صورتى كه حج بر او مستقر بوده با تمكن بايد خودش حج بجاآورد، و همچنين اگر مستقر نبوده ولى استطاعتش باقى باشد بايد حج بجاآورد.
3- 3. آية اللَّه گلپايگانى: مگر اين كه در اثناء عمل بعد از احرام عذر برطرف شود ولى منوب عنه تمكن از انجام عمل كامل نداشته باشد كه در اين صورت حج نائب مجزى است.
4- 4. آية اللَّه مكارم: برجاء مطلوبيت.

ص: 54

طرف آنها و غير آنها مستحب است به شرط آنكه در مكه نباشند يا معذور باشند.

مسأله 129- كسى كه براى حج اجير مى شود نمى تواند شرط كند براى طواف نساء (1) يا عمل ديگرى كه نيابت بر دار است نائب مى گيرم مگر براى ذبح كه اشكال ندارد.

فصل سوّم: حج استحبابى

اشاره


1- 1 آية اللَّه سيستانى: در عملى مانند طواف نساء كه صحت حج بر آن متوقف نيست، اگر از ابتداء هم عذر او معلوم باشد نيابت صحيح است.

ص: 55

مسأله 130- انجام حج براى كسى كه شرائط وجوب حج مثل بلوغ و استطاعت و مانند آن را ندارد و يا حج واجبش را انجام داده استحباب دارد بلكه مستحب است تكرار حج در هر سال و مكروه است 5 سال متوالى آن را ترك كند و مستحب است در وقت خارج شدن از مكه نيت برگشتن نمايد و مكروه است قصد برنگشتن داشته باشد. (1)

مسأله 131- كسى كه استطاعت مالى ندارد مستحب است قرض كند و به حج برود در صورتى كه مى تواند قرض را ادا كند.

مسأله 132- در وقت شروع به حج استحبابى يا بعد از انجام آن مى تواند ثواب آن را به ديگران هديه كند.

مسأله 133- كسى كه مال ندارد تا با آن حج به جا آورد مستحب است ولو با اجاره دادن خودش و نيابت از ديگرى به حج برود.

«استيجار در حج»

مسأله 134- اگر در وسعت وقت اجير شود كه حج تمتع به جا آورد بعداً اتفاقاً وقت


1- 1. آية اللَّه مكارم: ولى اگر انجام حج هاى مستحبى پى درپى سبب محروميت انجام دهندگان حج واجب شود بهتر است مجال را به آنها بدهند.

ص: 56

ضيق شد و حج خود را مبدّل به افراد كرد چنانچه اجاره بر انجام عمره و حج تمتع باشد استحقاق اجرت را نخواهد داشت و اگر اجاره بر تفريغ ذمه منوب عنه بوده (1) اجرت را مستحق خواهد بود.

مسأله 135- اگر اجير بعد از احرام و داخل شدن در حرم (2) بميرد چنانچه اجاره بر تفريغ ذمه منوب عنه باشد. (3) مستحق تمام اجرت مى باشد و اگر براى انجام اعمال حج اجير شده فقط نسبت به اعمالى كه انجام داده استحقاق اجرت دارد مگر اين كه اعمال را به نحوى انجام دهد كه در عرف گفته شود عمره و حج را انجام داده در اين صورت مستحق تمام اجرت است اگرچه بعض اعمال را كه مضرّ به صحّت حج نيست و محتاج به اعاده نيست نسياناً ترك كرده باشد. (4)*

مسأله 136- اگر اجير قبل از احرام و يا دخول حرم بميرد چنانچه اجاره بر تفريغ ذمه (5) منوب عنه باشد مستحق چيزى نخواهد بود (6) و اگر براى انجام اعمال اجير شده مستحق اجرت آنچه از اعمال حج انجام داده مى باشد و اگر مقدمات هم جزء اجاره باشد اجرت مقدماتى را هم كه انجام داده مستحق است. (7)

مسأله 137- شخصى كه در وقت اجير شدن براى حج يا عمره از معذورين نبوده و بعداً عذرى براى او پيش آمد و طبق وظيفه معذور عمل نمود عمل نيابى او صحيح و


1- 1 آيات عظام: خامنه اى، مكارم، بهجت: كه ظاهر در اجاره هم همين است.
2- 2 آية اللَّه فاضل: اگر در حرم بميرد.
3- 3 آيات عظام: مكارم، بهجت، خامنه اى: كه ظاهر در اجاره همين است.
4- 4. آية اللَّه خوئى، آية اللَّه سيستانى: در اين صورت هم فقط به مقدار اعمالى كه انجام داده مستحق اجرت است.
5- 5 آيات عظام: بهجت، خامنه اى، مكارم: كه ظاهر اجاره همين است.
6- 6 آية اللَّه خوئى، آية اللَّه تبريزى: اگر بعد از احرام بميرد مستحق تمام اجرت است.
7- 7. آية اللَّه بهجت: اگر قبل از احرام مرده بعيد نيست اجرت مقدار راهى كه پيموده مستحق باشد.

ص: 57

مستحق تمام اجرت خواهد بود. (1)

مسأله 138- اگر شخص براى حج بلدى نائب شد و قصد داشت كه حج را از شهر خاصى بجاآورد چنانچه با غفلت از نيابت از آن شهر حركت كند لازم است برگردد. (2) و سفر حج را از آن شهر شروع كند ولى اگر بر نگشت حج نيابى او صحيح است و بالنسبه استحقاق اجرت دارد. (3)

فصل چهارم: اقسام حج

اشاره


1- 1. امام خمينى، آية اللَّه خامنه اى: نيابت صحيح نيست و از جهت اجرت بايد به اجيرگيرنده مراجعه نمايد و يا در صورتى كه اجاره موقت به زمان مخصوصى كه منقضى شده نباشد دوباره عمل نيابتى صحيح بجاآورد. آية اللَّه تبريزى، آية اللَّه صافى: در اجرت با اجيركننده تراضى كنند.
2- 2 آية اللَّه بهجت: لازم نيست برگردد. آية اللَّه مكارم: مگر اين كه نيت در اعماق ذهنش وجود داشته باشد.
3- 3. آية اللَّه سيستانى: حج او صحيح است مطلقاً، ولى اگر اجاره بر حج بلدى به نحو تقييد باشد مستحق اجرت نيست و اگر شروع از بلد منوب عنه جزو عمل مورد اجاره باشد مستحق اجرت مى باشد ولى مستأجر مى تواند اجرت المثل آن قسمت را كه به جا نياورده از او بگيرد و مى تواند اجاره را فسخ كند ولى بايد اجرت المثل حج او را بدهد، و اگر شروع از بلد از باب شرط ضمن عقد باشد مستأجر فقط مى تواند اجاره را فسخ كند و در اين صورت اجرت المثل او را بايد بدهد.

ص: 58

حج سه قسم است: تمتع، قران (1)، افراد

مسأله 139- كسى كه مى خواهد حجةالاسلام انجام دهد چنانچه فاصله محل زندگى او با مكه (2) 48 ميل- 16 فرسخ (3)- يا بيشتر باشد بايد حج تمتع بجاآورد (مگر در بعض فروض كه وظيفه او بدل به افراد مى شود كه تفصيل آن خواهد آمد)

و در غير اين صورت بايد حج افراد يا قران بجاآورد امّا در غير حجةالاسلام بين اقسام سه گانه حجّ مخيّر است.

«حج افراد»

براى انجام حج افراد بايد در ميقات به نيت حج افراد محرم شود و مثل سائر حجاج وقوف در عرفات و مشعر نموده اعمال منى و مكه و بيتوته در منى و اعمال ايام تشريق را انجام دهد ولى قربانى بر او واجب نيست.

مسأله 140- كيفيت افعال حج افراد از احرام و وقوفين و اعمال منى و اعمال مكّه


1- 1. با توجه به اين كه حج قران و مسائل مربوط به آن مورد ابتلا نيست از ذكر آن خوددارى مى شود.
2- 2 آية اللَّه خوئى، آية اللَّه تبريزى: با مسجدالحرام.
3- 3. آية اللَّه مكارم: يعنى حدود 86 كيلومتر.

ص: 59

مانند حج تمتع است.

«حج تمتع»

حج تمتع از دو عمل تشكيل شده است يكى عمره تمتع و ديگرى حج آن و عمره تمتع مقدّم بر حج است.

اعمال عمره تمتع:

1- احرام 2- طواف خانه خدا 3- نماز طواف 4- سعى بين صفا و مروه 5- تقصير

«اعمال حج تمتع:»

1- احرام

2- وقوف در عرفات

3- وقوف در مشعر

4- رمى جمره عقبه

5- قربانى

6- حلق يا تقصير

7- طواف زيارت

8- نماز طواف

9- سعى بين صفا و مروه

10- طواف نساء

11- نماز طواف نساء

12- ماندن در منى شبهاى يازدهم و دوازدهم و نيز شب سيزدهم براى بعض اشخاص.

13- رمى جمرات سه گانه در روز يازدهم و دوازدهم و نيز رمى روز سيزدهم براى كسى كه شب سيزدهم در منى بماند.

آنچه ذكر شد صورت اجمالى اين دو عمل است كه تفصيل آنها خواهد آمد.

ص: 60

مسأله 141- دانستن اين اعمال ولو بطور اجمالى قبل از شروع در عمره و حج لازم نيست بلكه كافى است كه نيّت كند عمره تمتع را، يعنى عبادتى را كه خداوند بر او واجب كرده و همين طور حج تمتع را به نحوى كه واجب است بر او و كيفيت و تفصيل هريك را از رساله در وقت عمل ياد بگيرد و عمل كند، ولى يادگرفتن اجمالى آن بهتر و موافق احتياط است.

مسأله 142- در عمره تمتع طواف نساء واجب نيست.

مسأله 143- اگر بعد از مشغول شدن به حج تمتع، شك كند كه عمره تمتع را بجاآورده يا نه، يا شك كند كه صحيح بجاآورده يا نه، اعتنا نكند و عملش صحيح است.

مسأله 144- اگر در هر يك از اعمال عمره يا حج شك كند بعد از آن كه وارد عملى كه مترتب بر آن است شده به شك خود اعتنا نكند چه شك او در انجام دادن عمل باشد و چه در صحت آن.

مسأله 145- عمره تمتع و حج تمتع بايد در يك سال واقع شوند، پس اگر در يك سال عمره تمتع بجا آورد و در سال ديگر حج تمتع صحيح نمى باشد.

مسأله 146- بايد عمره تمتع و حج تمتع، هر دو در ماه هاى حج واقع شود و ماه هاى حج: شوال و ذى قعده و ذى حجه است. پس اگر كسى در شوال يا ذى قعده عمره تمتع بجاآورد و در موقع حج، حج تمتع بجاآورد صحيح است. و اگر قبل از شوال بخواهد عمره تمتع بجاآورد صحيح نيست، اگرچه بعضى اعمال عمره قبل از شوال واقع شود و بقيه در شوال يا ساير ماه هاى حج.

بخش دوّم: اعمال عمره تمتع

فصل اوّل: ميقات

اشاره

ص: 61

بخش دوّم: اعمال عمره تمتع

ص: 62

ص: 63

1- احرام: احرام عمره تمتع بايد در محل خاصى كه (ميقات) ناميده مى شود انجام شود.

فصل اوّل: ميقات

براى احرام عمره تمتع پنج ميقات وجود دارد.

1- مسجد شجره كه آن را ذوالحليفه مى نامند و آن ميقات كسانى است كه از مدينه منوره به مكه مى روند.

مسأله 147- تأخير احرام از اين ميقات تا جحفه در صورت ضرورت جايز است مانند بيمارى.

مسأله 148- احرام بستن از داخل مسجد شجره لازم نيست بلكه از بيرون مسجد به طورى كه از محاذى آن از طرف راست يا چپ باشد كافى است (1) هرچند از داخل مسجد


1- 1 آية اللَّه خامنه اى، آية اللَّه بهجت: احرام بستن از خارج مسجد كفايت نمى كند. آية اللَّه گلپايگانى، آية اللَّه صافى: و همينطور احرام بستن از پشت ديوار مسجد صحيح است. آية اللَّه خوئى: احرام در منطقه ذوالحليفه صحيح است.

ص: 64

مستحب است و در داخل مسجد فرقى بين قسمت قديمى و قسمتهاى توسعه يافته نيست.*

مسأله 149- جنب و حائض مى توانند در خارج مسجد به تفصيلى كه در مسأله قبل گذشت (1) محرم شوند و چنانچه بخواهند در داخل مسجد محرم شوند بايد در حال عبور باشد (به اين صورت كه از درى وارد و از درب ديگر خارج شوند) و اگر توقف كنند معصيت كرده اند هرچند احرام آنها صحيح است.

2- جحفه

مسأله 150- كسانى كه فعلًا از راه جده به مكه مى روند مى توانند از اين ميقات محرم شوند.

مسأله 151- ميقات در جحفه خصوص مسجد نيست و از هر جاى آن مى توان محرم شد.

3- وادى عقيق: كه اوائل آن را مسلخ و اواسط آن را غمره و اواخر آن را ذات عرق مى گويند كه محل احرام عامه است و آن ميقات كسانى است كه از راه عراق و نجد به


1- 1 آية اللَّه سيستانى، آية اللَّه مكارم: براى حايض و نفساء احرام بستن در خارج مسجد هر چند درمحاذى آن صحيح است آقاى آية اللَّه مكارم حكم جنب را نيز همين دانسته اند. تذكر: براساس فتواى آيةاللَّه بهجت و آيةاللَّه خامنه اى و احتياط امام و آيةاللَّه فاضل و آيةاللَّه سيستانى مبنى بر لزوم احرام از درون مسجد اگر جنب نتواند در حال عبور از مسجد احرام ببندد و از انجام غسل معذور باشد و نتواند تا رفع عذر صبر نمايد، بايد تيمم نموده و داخل مسجد احرام ببندد و همين طور حائض و نفسائى كه پاك شده و غسل نكرده اند. و اما حائض و نفسائى كه هنوز پاك نشده اند اگر نمى توانند در حال عبور محرم شوند بايد صبر كنند تا پاك شوند و از داخل مسجد به تفصيلى كه گذشت محرم شوند و در غير اين صورت از نزديك مسجد محرم شوند و در محاذى مسجد جحفه نيز تجديد احرام نمايند. آيةاللَّه فاضل: تجديد احرام لازم نيست آيةاللَّه خامنه اى: بايد از جحفه يا محاذى آن محرم شوند

ص: 65

مكه مى روند.

4- قرن المنازل: و آن ميقات كسانى است كه از راه طائف به مكه مى روند.

5- يلملم: كه نام كوهى است و آن ميقات كسانى است كه از راه يمن به مكه مى روند.

«احكام مواقيت»

مسأله 152- كسى كه مى خواهد از ميقات احرام ببندد بايد يقين يا اطمينان به رسيدن ميقات پيدا نمايد و يا حجت شرعيه داشته باشد. (1) و گفته راهنما يا حمله دار كافى نيست مگر از گفته او اطمينان حاصل شود. (2)

مسأله 153- كسانى كه با هواپيما براى حج يا عمره به جدّه مى روند و نيز شاغلين (3) ايرانى و غيرايرانى در جده، نمى توانند از جدّه يا حديبيه محرم شوند بلكه بايد به يكى از مواقيت مثل جحفه (4) بروند و از آنجا محرم شوند و اگر از مدينه بروند بايد از مسجد شجره محرم شوند و در اين حكم فرقى بين عمره تمتع يا مفرده نيست. (5)


1- 1 آية اللَّه تبريزى: گفته كسانى كه در آنجا زندگى مى كنند حجت شرعيه محسوب مى شود. امام خمينى، بهجت، خامنه اى، صافى، گلپايگانى: اگر علم و بيّنه ممكن نشد مى تواند به ظن حاصل از گفته كسانى كه اهل اطلاع به آن مكانها هستند اكتفا كند.
2- 2. آية اللَّه تبريزى، آية اللَّه خوئى: يا اين كه آنها ثقه باشند و مستندشان اخبار عرف محل باشد.
3- 3 آية اللَّه خوئى: اگر حدود سه سال در جدّه مى ماند كه صدق مقر و منزل بر آن بكند مى تواند از جده محرم شود.
4- 4 آية اللَّه بهجت: يا محاذات آن آية اللَّه سيستانى: از جدّه با نذر محرم شود زيرا جنوب شرقى آن محاذى با جحفه است. ولى در صحت احرام به نذر براى كسى كه مى داند مجبور به تظليل مى شود اشكال است.
5- 5. آيات عظام: صافى، گلپايگانى، فاضل، بهجت: در عمره مفرده احرام از ادنى الحل كفايت مى كند اگر چه عبور از ميقات بدون احرام گناه است. آية اللَّه مكارم: در عمره مفرده بايد در حديبيه يا يكى از مواقيت پنج گانه محرم شود و احرام در مواقيت پنج گانه افضل است.

ص: 66

مسأله 154- شخصى كه در مكه است اگر بخواهد عمره تمتع بجاآورد بايد به يكى از ميقات هاى پنجگانه برود و چنانچه به عللى از رفتن به ميقات معذور باشد لازم است به خارج حرم برود (1)* و از آنجا محرم شود و احرام از ادنى الحل كافى است.

مسأله 155- كسى كه وظيفه اش احرام در ميقات هاى معروفه است اگر در جاى ديگرى مانند جدّه محرم شود احرام او صحيح نيست و محرمات احرام بر او حرام نمى شود و در اين حكم فرقى بين عالم و جاهل و ناسى نيست.

مسأله 156- احرام در مواقيت يا ادنى الحل لازم نيست در مساجد اين اماكن واقع شود بجز مسجد شجره به تفصيلى كه گذشت.

مسأله 157- كسى كه در يكى از ميقات ها محرم شد مى تواند برخلاف جهت مكه از ميقات فاصله بگيرد و سپس با همان احرام از ميقات يا محاذى آن عبور كند مثل اين كه از مسجد شجره به مدينه برگردد و پس از يك يا چند روز از همان راه يا راه ديگر به مكه برگردد.

مسأله 158- كسى كه در يكى از ماه هاى قمرى عمره مفرده انجام داده در ماه ديگر نمى تواند بدون احرام از ميقات عبور كند.

مسأله 159- كسى كه قبل از رسيدن به ميقات ديوانه شد واجب نيست او را محرم كنند و ورود او بدون احرام به مكه مانعى ندارد.

مسأله 160- كسى كه براى احرام عمره تمتع به ميقات رفته اگر بعد از خروج از ميقات در بين راه متوجه شود كه تلبيه را نگفته يا نيت نكرده يا به جهت ديگر احرامش درست نبوده و بازگشت به ميقات براى او ممكن نيست مگر اين كه به مكه بيايد، بايد براى دخول مكه از ادنى الحل به نيت عمره مفرده محرم شود و عمره مفرده انجام دهد و براى احرام عمره تمتع بايد به يكى از مواقيت پنجگانه برود.

«احرام قبل از ميقات»


1- 1. آية اللَّه صافى، آية اللَّه گلپايگانى: هر قدر مى تواند به طرف ميقات برود محرم شود.

ص: 67

مسأله 161- احرام بستن پيش از رسيدن به ميقات جايز نيست و اگر احرام بست احرام او صحيح نمى باشد مگر با نذر كه مسائل آن خواهد آمد.

«احرام از محاذى ميقات»

مسأله 162- هرگاه از راهى برود كه از هيچ يك ميقاتها عبور نكند بايد از محاذاة ميقات احرام ببندد هر چند در مسير خود به محاذى ميقات ديگرى نيز برخورد كند. بلكه اگر ميقات ديگرى در پيش داشته باشد نيز تأخير احرام تا آن ميقات جايز نيست. (1)

مسأله 163- مراد از محاذات آن است كه كسى كه به طرف مكه مى رود، به جايى برسد كه ميقات به طرف راست يا چپ او واقع شود به خط راست به طورى كه اگر از آنجا بگذرد ميقات متمايل پشت او شود.

مسأله 164- رسيدن به محاذات مانند رسيدن به ميقات بايد براى مكلّف به يكى از راه هايى كه در مسأله 152 گذشت (2) اثبات گردد.

مسأله 165- اگر ثابت نشود كه رابغ محاذى جحفه است احرام از آن جايز نيست. (3)

«تأخير احرام از ميقات»


1- 1. آيةاللَّه سيستانى: در هردو فرض مخير است از هركدام محرم شود گرچه احتياط مستحب احرام از محاذى اولى است. آيةاللَّه فاضل: در فرض اخير تأخير احرام تا ميقاتى كه در پيش دارد جايز است اگرچه احتياط مستحب احرام از محاذى اول است. آيةاللَّه بهجت: اقرب جواز عدول اهل مدينه است از مرور به ذوالحليفة براى احرام از جحفه اختياراً.
2- 2. آيات عظام: امام خمينى، خامنه اى، صافى، گلپايگانى، بهجت: در اثبات محاذات قول كسانى كه اهل خبره هستند و از روى قواعد علميه محاذات را تعيين مى كنند اگر موجب گمان باشد ظاهراً كافى است.
3- 3. آيات عظام: تبريزى، خوئى، سيستانى: نظر به اين كه رابغ قبل از جحفه است احرام با نذر از آنجا صحيح است.

ص: 68

مسأله 166- اگر مستطيع از روى علم و عمد احرام را از ميقات تأخير بيندازد و بواسطه عذرى نتواند به ميقات برگردد و ميقات ديگرى در پيش نداشته باشد حج او باطل است و بايد سال ديگر حج بجاآورد. (1)

مسأله 167- كسى كه به واسطه فراموشى يا ندانستن مسأله يا عذر ديگر بدون احرام يا با احرام باطل از ميقات عبور كند چهار فرض دارد:

1- اين كه بتواند به ميقات برگردد به طورى كه به اعمال عمره برسد در اين فرض بايد به ميقات برود و در ميقات محرم شود هرچند داخل حرم شده باشد. (2)

2- اين كه نتواند به ميقات برگردد و هنوز داخل حرم نشده است در اين فرض از همانجا محرم مى شود و احتياط مستحب اين است كه هرقدر مى تواند به طرف ميقات برگردد و آنجا محرم شود. (3)

3- اگر داخل حرم شده و امكان بازگشت به ميقات را ندارد ولى مى تواند از حرم خارج شود بايد از حرم خارج شود و محرم شود.

4- اين كه داخل حرم شده و امكان بازگشت به خارج حرم را نيز ندارد در اين فرض بايد از داخل حرم محرم شود و احتياط مستحب اين است كه هرقدر مى تواند به طرف


1- 1. فتواى آيةاللَّه خوئى در اين مسأله اين است كه اگر بر طبق آنچه در مسأله آينده در معذور خواهد آمد عمل كند حج او صحيح است. آية اللَّه سيستانى: اگر از ميقات ذوالحليفه عبور كرده و مى تواند به جحفه برود بايد در جحفه محرم شود و حج او صحيح است.
2- 2. آيةاللَّه سيستانى: اين حكم در غير مسجد شجره است پس كسى كه از آن عبور كند هرچند عمدى باشد مى تواند از جحفه محرم شود هرچند گناه كرده. آية اللَّه مكارم: بازگشت به ميقات لازم نيست و مى تواند در خارج حرم محرم شود.
3- 3. آيات عظام گلپايگانى، صافى: اگر از ميقات ديگرى عبور مى كند از ميقات بعدى محرم شود و اگر ميقات ديگرى در مسير نيست به مقدارى كه مى تواند به طرف ميقات برگردد و اگر هيچ يك از اين طرق ممكن نيست از همان محل محرم شود.

ص: 69

خارج حرم برگردد و آنجا محرم شود.

مسأله 168- گرانى بيش از حدّ كرايه براى بازگشت به ميقات عذر محسوب نمى شود مگر موجب حرج باشد.

مسأله 169- زن حائض اگر به مسأله آگاه نبود و عقيده داشت كه نبايد از ميقات محرم شود و احرام نبست حكمش همان است كه در مسأله قبل گذشت. (1)

مسأله 170- اگر بدون احرام (2) از ميقات عبور كرد واجب است در صورت امكان برگردد و از آن ميقات محرم شود هرچند ميقات ديگرى هم در پيش داشته باشد. (3)

مسأله 171- كسانى كه براى عمره مفرده به مكه مشرف مى شوند بايد به يكى از مواقيت معروفه بروند و نمى توانند بدون احرام از ميقات عبور كنند و در صورت عبور (4) واجب است به ميقات برگردند و از آنجا محرم شوند و اگر نمى توانند در خارج از حرم محرم شوند.

«احرام با نذر»

مسأله 172- اگر نذر كند كه از محلى پيش از ميقات احرام ببندد جايز است و بايد از همان جا محرم شود مثلًا اگر نذر كرد از شهر خود يا در مدينه منوره محرم شود بايد به نذر خود عمل كند و بهتر آن است كه به ميقات يا محاذات ميقات كه رسيد احرام را تجديد كند و در اين حكم فرقى بين حج يا عمره واجب و يا مستحب نيست. خواه از طرف خود باشد يا به نيابت از ديگرى.


1- 1. آية اللَّه مكارم: اين زن اگر مى تواند بايد به ميقات برگردد.
2- 2 آية اللَّه فاضل: بدون عذر آية اللَّه بهجت: در حال اختيار
3- 3. آية اللَّه سيستانى: مگر كسى كه بدون عذر از ذوالحليفه گذشته و به جحفه رسيده باشد كه بنابر اظهر كافى است از جحفه احرام ببندد هر چند گناه كرده است. آية اللَّه مكارم: در اين فرض مى تواند از ميقات دوم محرم شود.
4- 4 آيات عظام: فاضل، بهجت، صافى، گلپايگانى: احرام از ادنى الحل كفايت مى كند

ص: 70

مسأله 173- نذر براى احرام مثل ساير نذرها بايد با صيغه شرعيه انجام شود مثلًا در احرام عمره تمتع بگويد: للَّه علىّ أن احرم لعمرة التمتع من المدينة الطيبة و يا ترجمه آن را به زبان ديگر بگويد مانند اين كه به فارسى بگويد: براى خدا بر من است كه از مدينه طيبه محرم شوم براى عمره تمتع.

مسأله 174- نذر زن براى احرام بايد به اذن شوهر باشد مگر اين كه با حق او منافات نداشته باشد. (1) بنابراين اگر بدون اذن شوهر نذر كرد و قبل از ميقات محرم شد و با اين حال از ميقات گذشت احرامش باطل است. و حكم كسى را دارد كه بدون احرام از ميقات عبور كرده است.*

فصل دوّم: واجبات احرام

«نيّت»


1- 1 آيات عظام: امام خمينى، فاضل، گلپايگانى، صافى: اذن شوهر مطلقاً معتبر است. آيات عظام: خويى، سيستانى، تبريزى: يا اين كه صحت حج بر آن متوقف باشد.

ص: 71

فصل دوّم: واجبات احرام

مسأله 175- واجبات در وقت احرام سه چيز است:

1- نيت 2- تلبيه 3- پوشيدن جامه احرام

«نيّت»

در نيت چهار امر معتبر است:

اوّل: قصد قربت.

دوّم: همزمان بودن نيت با شروع در احرام.

سوّم: تعيين عملى كه براى آن محرم مى شود كه حج است يا عمره و نوع آنها و قصد نيابت اگر احرامش نيابى است.

چهارم: بايد قصد انجام چيزى كه احرام را باطل مى كند نداشته باشد. (1)

مسأله 176- لازم نيست نيت احرام را بر زبان جارى كند يا در ذهن خود بگذراند.

مسأله 177- عمره و حج و تمام اجزاى آنها از عبادات است و بايد با نيت خالص براى خداوند تعالى بجاآورد.

مسأله 178- اگر حج را به نيت خالص به جا نياورد و به ريا و غير آن باطل كند بايد


1- 1. آيات عظام گلپايگانى، بهجت، مكارم، صافى: بلكه قصد ترك جميع محرمات احرام لازم است.

ص: 72

سال ديگر عمره و حج را اعاده كند.

مسأله 179- اگر بعضى از اركان عمره يا حج را به نيت خالص نياورد و به ريا و غير آن باطل كند و نتواند آن را جبران كند، پس در عمره حكم بطلان عمره را دارد و در حج حكم بطلان حج را، ولى اگر محل جبران باقى است و جبران كرد، عملش صحيح مى شود، گرچه معصيت كار است.

مسأله 180- اگر به واسطه ندانستن مسأله يا جهت ديگر، به جاى نيت عمره تمتع، حج تمتع را قصد كرد، پس اگر در نظرش آن است كه همين عمل را كه همه بجا مى آورند او هم به جا آورد و گمان كرده جزء اول از دو جزء حج، اسمش، حج تمتع است ظاهراً عمل او صحيح است و عمره او تمتع است و بهتر آن است كه نيت را تجديد كند.

مسأله 181- اگر بواسطه ندانستن مسأله يا عذر ديگر گمان كند كه حج تمتع بر عمره تمتع مقدم است و نيت حج تمتع كند با اين قصد كه بعد از احرام به عرفات و مشعر برود و اعمال حج را انجام دهد و بعد از آن عمره انجام دهد احرامش باطل است و بايد در ميقات تجديد احرام كند و اگر از ميقات گذشته بر اساس آنچه در مسأله 166 و 167 گذشت عمل كند.

مسأله 182- كسى كه با وجود استطاعت خيال مى كرده مستطيع نيست و به نيت استحباب محرم شده چنانچه قصدش امتثال امرى بوده كه فعلًا متوجه به اوست، احرامش صحيح و براى حجةالاسلام واقع مى شود. (1)

مسأله 183- غيرمستطيع اگر به تصوّر اين كه مستطيع است به نيت انجام حجةالاسلام محرم شود احرامش صحيح نيست مگر اين كه قصدش امتثال امرى باشد كه فعلًا متوجّه اوست كه در اين صورت احرام او براى حج استحبابى واقع مى شود.

مسأله 184- كسى كه وظيفه اش عمره تمتع بوده و ندانسته به نيت عمره مفرده محرم شده چنانچه قصد انجام وظيفه فعلى را داشته و اشتباهاً آن را بر عمره مفرده تطبيق كرده احرامش براى عمره تمتع واقع مى شود و الا احرام عمره مفرده محسوب مى شود.


1- 1. آيةاللَّه سيستانى: بلكه مطلقاً حج او از حجّةالاسلام كفايت مى كند.

ص: 73

مسأله 185- كسى كه قبلًا حج واجب خود را انجام داده يا بدليل نداشتن شرائط استطاعت حج بر او واجب نيست و مى خواهد حج استحبابى انجام دهد اگر از روى ناآگاهى يا فراموشى در نيت احرام عمره، احرام عمره تمتع از حجةالاسلام را نيت نمايد احرامش صحيح است و براى حج مستحبى واقع مى شود.

مسأله 186- كسى كه احتمال مى دهد حجى كه در سالهاى قبل انجام داده صحيح نبوده يا مستطيع نبوده و فعلًا شرايط استطاعت را دارد و بخواهد احتياط كند مى تواند قصد امتثال مطلق امر متوجه به خود را كند و يا قصد حجة الاسلام احتياطى نمايد.

مسأله 187- خدمه اى كه بواسطه وظائفى كه دارند نمى توانند در عرفات و منى در حالت احرام باشند مى توانند براى ورود به مكه عمره مفرده انجام دهند و براى حج محرم نشوند ولى كسى كه مستطيع است نبايد اين كار را قبول كند و بايد عمره و حج تمتع بجاآورد.

مسأله 188- پس از اين كه شخص به طور صحيح براى حج يا عمره محرم شد نمى تواند احرام خود را به هم بزند و اگر لباس احرام را هم از تن درآورد و قصد بيرون آمدن از احرام را نيز بكند باز در احرام خود باقى است و محرمات احرام بر او حلال نمى شود و اگر كارى كه موجب كفاره است انجام دهد بايد كفاره بدهد.

مسأله 189- قصد ابطال عمره يا حج يا بعض اجزاء آن مبطل نمى باشد.

«تلبيه»

مسأله 190- دوم تلبيه: يعنى لبيك گفتن به اين صورت كه بگويد:

«لَبَّيْكَ، اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ لا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْكَ» با گفتن اين جملات شخص محرم مى شود و مستحب است پس از آن بگويد: «انَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَكَ وَ الْمُلْكَ، لا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْك» بلكه موافق احتياط است و نيز مستحب است بعد از آن بگويد: «لَبَّيْكَ ذَا الْمَعارِج لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ داعياً إلى دارِ السَّلامِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ غَفّارَ الذُّنُوبِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ أهْلَ التَّلْبِيَةِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ ذَا الجَلالِ وَ الْاكْرامِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ تُبْدِئُ وَ الْمَعادُ إلَيْكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ تَسْتَغنِي ويُفْتَقَرُ إلَيْكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ مَرْهُوباً وَ مَرْغُوباً إلَيْكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ إلهَ الْحَقِّ لَبَّيْكَ،

ص: 74

لَبَّيْكَ ذَا النَّعْماءِ وَ الْفَضْلِ الْحَسَنِ الْجَمِيلِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ كَشَّافَ الْكُرَبِ الْعِظامِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ عَبْدُكَ وَابْنُ عَبْدَيْكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ يا كَرِيمُ لَبَّيْكَ».

مسأله 191- واجب در لبيك بيش از يك مرتبه نيست ولى مستحب است تكرار آن و زياد گفتن آن هر چه مى تواند و براى هفتاد مرتبه گفتن ثواب زيادى ذكر شده است و لازم نيست آنچه را در حال احرام بستن گفته شد تكرار كند بلكه كافى است بگويد «لبّيك اللّهمّ لبّيك» يا تكرار كند «لبيك» را فقط.

مسأله 192- واجب است صحيح گفتن قدر واجب از لبيك را كه گذشت، همان طور كه صحيح گفتن تكبيرة الاحرام در نماز واجب است.

مسأله 193- اگر تلبيه را به قدر واجب كه ذكر شد، نداند بايد آن را ياد بگيرد و يا كسى او را در وقت گفتن تلقين كند، يعنى كلمه كلمه آن شخص بگويد و شخصى كه مى خواهد احرام ببندد دنبال او به طور صحيح بگويد.

مسأله 194- كسى كه لال است بايد با انگشت به تلبيه اشاره كند و زبانش را هم حركت دهد (1) و بهتر است نائب هم بگيرد.

مسأله 195- كسى كه به هر دليلى نمى تواند تلبيه را صحيح بگويد اگرچه با تلقين بايد به هر نحوى كه مى تواند بگويد و كفايت مى كند اگر عرفاً تلبيه بر آن صدق كند، و الّا بنابر احتياط علاوه بر آنچه مى تواند، ترجمه تلبيه را بگويد و اگر اصلًا نمى تواند بگويد اكتفا به ترجمه، خالى از وجه نيست.

مسأله 196- اگر نتواند ياد بگيرد يا وقت ياد گرفتن نداشته باشد و با تلقين هم نتواند


1- 1. آية اللَّه سيستانى: اگر در اثر عارضه اى لال شده و الفاظ تلبيه را مى داند. به مقدارى كه مى تواند تلفظ كند و اگر نتواند زبان و لب را به آن حركت دهد و همراه با آن در قلب اخطار نمايد و با انگشت به آن اشاره كند و اگر لال و كر مادرزاد است و مانند آن، پس زبان و لب را مانند كسانى كه تلفظ مى كنند حركت دهد و با انگشت اشاره كند. آية اللَّه صافى، آية اللَّه گلپايگانى: اگرچه به گفتن ترجمه آن باشد و نائب هم بگيرد رجاءً كه ازطرف او به طور صحيح بگويد.

ص: 75

بگويد حكم مسأله قبل را دارد.

مسأله 197- تأخير تلبيه واجب از ميقات جايز نيست و اگر تأخير انداخت محرم نشده كه حكم آن در مسأله 166 و 167 گذشت.

مسأله 198- اگر كسى لبيك واجب را نگفت، چه به واسطه عذرى و چه بدون عذر، چيزهايى كه بر محرم حرام است بر او حرام نمى شود و اگر آنچه در احرام موجب كفاره مى شود به جا آورد كفّاره ندارد و همچنين اگر لبيك را به ريا باطل كند.

مسأله 199- اگر بعد از گفتن لبيك واجب در ميقات، شك كند كه نيّت عمره تمتع كرده يا نيت حج تمتع، بنا بگذارد كه نيت عمره تمتع كرده و عمره او صحيح است و همچنين اگر بعد از لبيك گفتن در روز هشتم كه بايد براى حج تمتع بگويد شك كرد كه لبيك را براى حج گفت يا براى عمره، بنا بگذارد كه براى حج تمتع گفته و حج او صحيح است. (1)

مسأله 200- ترجمه تلبيه واجب اين است كه بگويد: «اجابت مى كنم دعوت تو را خدايا. خدايا! اجابت مى كنم دعوت تو را، اجابت مى كنم دعوت تو را، شريكى نيست مر تو را، اجابت مى كنم دعوت تو را» و اگر كلمه «دعوت» را هم نگويد كفايت مى كند درمواردى كه بايد ترجمه را بگويد.

«قطع تلبيه»

مسأله 201- كسى كه براى عمره تمتع محرم شده بايد وقتى كه خانه هاى مكه پيدا مى شود لبيك را ترك كند و ديگر لبيك نگويد و مراد از خانه هاى مكه خانه هايى است كه در زمانى كه عمره به جا مى آورد جزو مكه باشد هرچند مكه بزرگ شود (2) و كسى كه احرام حج بسته لبيك را تا ظهر روز عرفه بيشتر نگويد.


1- 1. آية اللَّه تبريزى، آية اللَّه خوئى: در هر دو صورت اگر داخل در عمل مترتب مثل طواف عمره تمتع يا وقوف به عرفات شده، حكم به صحت مى شود و در غير اين صورت بايد اعاده نمايد.
2- 2 آيات عظام: بهجت، تبريزى، خوئى، سيستانى: بلكه مراد خانه هاى مكه قديم است.

ص: 76

مسأله 202- كسى كه براى عمره مفرده محرم شده اگر از خارج مكه به سوى آن مى آيد هنگام داخل شدن به حرم لبيك را قطع نمايد و اگر از مكه براى احرام به خارج حرم رفته است هنگام مشاهده كعبه لبيك را قطع كند.

«پوشيدن جامه احرام»

مسأله 203- سوّم پوشيدن دو جامه احرام براى مردان كه يكى «لنگ» است و ديگرى «رداء» كه بايد آن را بر دوش بيندازد و لازم است كه اين دو جامه را قبل از نيّت احرام و لبيك گفتن بپوشد و اگر بعد از لبيك پوشيد احتياط مستحب آن است كه لبيك را دوباره بگويد.

مسأله 204- لنگ بايد به اندازه اى باشد كه از ناف تا زانو را بپوشاند و رداء نيز بايد به قدرى باشد كه شانه ها را بپوشاند به گونه اى كه رداء صدق نمايد.

مسأله 205- در پوشيدن دو جامه احرام ترتيب معتبر نيست همانطور كه كيفيت خاصى نيز معتبر نمى باشد بلى بايد يكى را بهر كيفيتى كه مى خواهد لنگ قرار دهد و ديگرى را به هر كيفيتى كه مى خواهد رداء قرار دهد.

مسأله 206- لباس احرام بايد دو جامه جدا باشد و در حال اختيار نمى توان به يك جامه بلند كه مقدارى از آن لنگ و مقدارى رداء قرار داده شده اكتفا نمود.

مسأله 207- پوشيدن جامه احرام، عملى عبادى است و در آن نيت و قصد قربت لازم است واحتياطمستحب آن است كه در كندن جامه دوخته هم نيت و قصد قربت داشته باشد.

مسأله 208- شرائط لباس نمازگزار در دو جامه احرام معتبر است بنابراين جامه حرير و جامه نجس به نجاستى كه در نماز از آن عفو نشده كفايت نمى كند.

مسأله 209- جامه اى را كه لنگ قرار مى دهد نبايد به قدرى نازك باشد كه بدن نما باشد ولى در رداء اين شرط معتبر نيست. گرچه موافق احتياط است.

مسأله 210- در حال احرام هرگاه اين دو جامه نجس شود بايد آن را تطهير يا تبديل كند (1) ولى اگر تطهير و تبديل ننمايد ضرر به احرامش نمى زند و كفاره هم ندارد. امّا تطهير


1- 1 آية اللَّه صافى، آية اللَّه گلپايگانى: بنابر احتياط مستحب

ص: 77

بدن لازم نيست مگر براى نماز و طواف.

مسأله 211- لباس احرام مى تواند از غير منسوج مانند پوست يا نمد باشد اگر عرفاً به آن جامه گفته شود.

مسأله 212- لازم نيست جامه احرام را هميشه در بر داشته باشد بلكه مى تواند آن را عوض كند و براى شستن، استحمام و مانند آن بيرون آورد ولى اگر جامه را عوض كرد افضل آن است كه براى طواف همان جامه اى را كه در آن محرم شده بپوشد.

مسأله 213- شخص محرم مى تواند براى حفظ از سرما و يا غرض ديگر بيش از دو جامه احرام بپوشد (1) مثل دو يا سه رداء و دو يا سه لنگ.

مسأله 214- محرم مى تواند براى آشكار نشدن عورت يا اغراض ديگر قطعه اى پارچه زير لنگ بسته آن را از ميان دو پا عبور دهد.

مسأله 215- وصل نمودن قسمتى از لباس احرام به قسمت ديگر با سنجاق و گيره و مانند آن جايز است (2)* و نيز گره زدن لباس احرام اشكال ندارد وليكن نبايد آنچه را لنگ قرار داده به گردن گره بزند ولى اگر از روى جهل يا فراموشى گره زد بايد بنابر احتياط فوراً آن را باز نمايد ولى اگر باز نكرد يا از ابتداء عمداً گره زد به احرامش ضرر نمى زند و چيزى بر او نيست.

«لباس احرام بانوان»

مسأله 216- دو جامه ذكر شده كه بايد محرم بپوشد مخصوص به مرد است ولى زن مى تواند در لباس هاى عادى خود به هر نحو كه هست محرم شود چه دوخته باشد و چه


1- 1. آية اللَّه فاضل: ولى همه آنها بايد شرائط لباس احرام را داشته باشد.
2- 2 آية اللَّه صافى، آية اللَّه گلپايگانى: سنجاق زدن و گره زدن حوله احرام و سنگ گذاشتن بين دوطرف حوله به نحوى كه حوله به صورت يقه پيراهن درآيد جايز نيست و نيز نبايد پارچه احرام را چاك داده و مانند پيراهن بپوشد، بلى قرار دادن سنگ كوچك، در جامه احرام براى آن كه آن را سنگين كرده و رداء را حفظ نمايد مانعى ندارد. آية اللَّه خامنه اى: مادامى كه از صدق رداء و لنگ خارج نشود.

ص: 78

نباشد بلى شرائط ذكر شده در دو جامه احرام در آن معتبر است حتى از حرير خالص نيز نباشد.

«تعلّق خمس به لباس احرام»

مسأله 217- پوشيدن لباس احرام غصبى جايز نيست و همين طور است لباسى كه

متعلّق خمس باشد يا با عين پولى كه متعلّق خمس است آن را بخرد.

مسأله 218- اگر شك داشته باشد كه لباس احرام او متعلق خمس شده يا نه، يا شك دارد پولى كه با آن لباس احرام را خريده متعلّق خمس بوده يا نه، تخميس آن واجب نيست و پوشيدن آن براى احرام جايز و طواف و نماز در آن صحيح است.

«احكام احرام»

مسأله 219- براى احرام بستن طهارت از حدث اصغر و اكبر لازم نيست.

مسأله 220- اگر بعد از آن كه محرم شده است پيراهن بپوشد لازم است كه پيراهن را شكاف دهد و از طرف پائين بيرون آورد ولى اگر در پيراهن محرم شود لازم نيست شكاف دهد و از پايين بيرون آورد و همين قدر لازم است آن را بكند و لباس احرام بپوشد و در هر دو صورت احرامش صحيح است.

مسأله 221- اگر در هنگام احرام بستن لباس احرام را عمداً يا از روى عذر نپوشد يا لباس دوخته را از تن بيرون نياورد احرامش صحيح است هرچند در صورت عمد معصيت كرده است و همين طور است احرام در جامه اى كه شرائط لازم را ندارد.

مسأله 222- اگر بواسطه عذرى، مثل مرض، نتواند لباس دوخته خود را بكند و لباس احرام بپوشد، بايد در ميقات يا محاذات آن نيت عمره و يا حج كند و لبيك بگويد و كافى است، و هر وقت عذرش برطرف شد جامه دوخته را بكند و اگر لباس احرام نپوشيده، بپوشد. و لازم نيست به ميقات برگردد، ولى براى پوشيدن لباس دوخته يك گوسفند قربانى كند.

مسأله 223- اگر از روى علم و عمد اعمال عمره تمتع را بدون احرام صحيح انجام

ص: 79

دهد آن اعمال باطل است و در صورتى كه امكان تدارك آنها با احرام صحيح نباشد نمى تواند حج تمتع بجاآورد و اگر وظيفه او حجةالاسلام بوده حج بر او مستقرّ مى شود.

مسأله 224- اگر از روى فراموشى يا ندانستن مسأله احرام نبست يا احرامش را باطل انجام داد و با اين وجود اعمال عمره تمتع را بجاآورد چنانچه امكان تدارك آن اعمال را با احرام صحيح دارد بايد با رعايت آنچه در مسأله 167 گذشت محرم شود و اعمال را تدارك نمايد و اگر امكان تدارك وجود ندارد عمره او صحيح است خواه بعد از عمره (1)* متوجه شود يا در اثناء حج يا بعد از آن.

مسأله 225- اگر تلبيه احرام عمره تمتع را غلط بگويد حكم دو مسأله قبل را دارد.

«مستحبات احرام»

مسأله 226- مستحبات احرام چند چيز است: (2)

1- بدن خود را پاكيزه نموده و ناخن و شارب خود را بگيرد، و موى زير بغل و عانه را با نوره ازاله نمايد.

2- كسى كه قصد حج دارد از اول ماه ذى القعده و شخصى كه قاصد عمره مفرده است پيش از يك ماه موى سر و ريش را رها كند.

3- پيش از احرام در ميقات غسل احرام بنمايد و اين غسل از زن حايض و نفساء نيز صحيح است (3) و تقديم اين غسل به خصوص در صورتى كه خوف آن باشد كه در ميقات آب يافت نشود جايز است و در صورت تقديم، اگر در ميقات آب يافت شد مستحب


1- 1 آية اللَّه فاضل: در اين صورت نيز عمره او باطل است و بايد حج افراد انجام دهد و اين حج ازحجةالاسلام كفايت مى كند. آيةاللَّه خامنه اى: نظر معظم له در صحت عمره به دست نيامد.
2- 2. آية اللَّه سيستانى، آية اللَّه مكارم: پاره اى از مستحبات و مكروهاتى كه اينجا ذكر شده مبتنى بر قاعده تسامح است پس بايد رعايت آن به قصد رجاء باشد نه ورود.
3- 3 آية اللَّه بهجت: اين غسل با خوابيدن باطل نمى شود ولى اعاده آن شبيه به مستحب در مستحب است.

ص: 80

است غسل را اعاده نمايد و بعد از اين غسل، اگر مكلف لباسى را پوشيد يا چيزى را خورد كه بر محرم حرام است باز هم اعاده مستحب است و اگر مكلف در روز غسل نمود از غسل تا آخر شب آينده كفايت مى كند و همچنين اگر غسل در شب نمود تا آخر روز آينده كافى است ولى اگر بعد از غسل و پيش از احرام به حدث اصغر محدث شد غسل را اعاده نمايد.

4- آن كه دو جامه احرام از پنبه باشد.

5- لباس احرام سفيد باشد.

6- احرام را به ترتيب ذيل ببندد:

در صورت تمكن بعد از فريضه ظهر و در صورت عدم تمكن بعد از فريضه ديگر. (1) و در صورت عدم تمكن از آن، بعد از شش يا دو ركعت نماز نافله، در ركعت اول بعد از حمد سوره توحيد و در ركعت دوم سوره جحد را بخواند و شش ركعت افضل است و بعد از نماز حمد و ثناى الهى را به جا آورد و بر پيغمبر و آل او صلوات بفرستد، آنگاه بگويد: «أللَّهُمَّ إنِّي أسْأَ لُكَ أنْ تَجْعَلَنِي مِمَّنِ اسْتَجابَ لَكَ، وَ آمَنَ بِوَعْدِكَ، وَ اتَّبَعَ أمْرَكَ، فَانِّي عَبْدُكَ، وَ في قَبْضَتِكَ، لا اوْقى إلَّا ما وَقيتَ، وَ لا آخُذُ إلَّا ما أعْطَيْتَ، وَقَدْ ذَكَرْتَ الْحَجَّ، فَأسْألُكَ أنْ تَعْزِمَ لِي عَلَيْهِ عَلى كِتابِكَ، وَ سُنَّةِ نَبِيِّكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِه، وَتُقَوِّيَنِي عَلى ما ضَعُفْتُ، وَ تُسَلِّمَ لِي مَناسكي في يُسْرٍ مِنْكَ وَ عافِيَةٍ، وَ اجْعَلْنِي مِنْ وَفْدِكَ الّذي رَضِيتَ وَ ارْتَضَيْتَ وَ سَمَّيْتَ وَ كَتَبْتَ. أللَّهُمَّ إنِّي خَرَجْتُ مِنْ شُقَّةٍ بَعيدَةٍ، وَ أنْفَقْتُ مالِي ابْتِغاءَ مَرْضاتِكَ. أَللَّهُمَّ فَتَمِّمْ لِي حَجَّتِي وَ عُمْرَتِي. أللَّهُمَّ إنّي اريْدُ التَّمَتُّعَ بِالْعُمْرَةِ إلَى الْحَجِّ عَلى كِتابِكَ، وَ سُنَّةِ نَبِيِّكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، فَانْ عَرَضَ لِي عارِضٌ يَحْبِسُنِي، فَخَلِّنِي حَيْثُ حَبَسْتَنِي بِقَدَرِكَ الَّذي قَدَّرْتَ عَلَيَّ. أللَّهُمَّ إنْ لَمْ تَكُنْ حَجَّةً فَعُمْرَةً، أحْرَمَ لَكَ شَعْرِي وَ بَشَرِي وَ لَحْمِي وَ دَمِي وَ عِظامِي وَ مُخّي وَ عَصَبِي مِنَ النِّساءِ وَ الثِّيابِ وَالطِّيْبِ، أبْتَغِي بِذلِكَ وَجْهَكَ وَ الدارَ الْآخِرَةَ».


1- 1 آية اللَّه بهجت، آية اللَّه فاضل: در صورت عدم تمكن از فريضه اداء بعد از فريضه قضا محرم شود.

ص: 81

7- هنگام پوشيدن دو جامه احرام بگويد:

«الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِي رَزَقَنِي مَا اواري بِهِ عَوْرَتي، وَ اؤَدِّي فِيْهِ فَرْضِي، وَ أعْبُدُ فِيْهِ رَبِّي، وَ أنْتَهِي فِيْهِ إلى ما أمَرَنِي، الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِي قَصَدْتُهُ فَبَلَّغَنِي، وَ أردْتُهُ فَأعانَنِي وَ قَبِلَنِي وَ لَمْ يَقْطَعْ بِي، وَ وَجْهَهُ أرَدْتُ فَسَلَّمَنِي فَهُوَ حِصْنِي وَ كَهْفِي وَ حِرْزِي وَ ظَهْرِي وَ مَلاذِي وَ رَجائي وَ مَنْجايَ وَ ذُخْرِي وَ عُدَّتِي في شِدَّتِي وَ رَخائِي».

8- تلبيه ها را در حال احرام تكرار كند، خصوصاً در موارد ذيل:

الف: وقت برخاستن از خواب.

ب: بعد از هر نماز واجب و مستحب.

ج: وقت رسيدن به سواره.

د: هنگام بالا رفتن از تلّ يا سرازير شدن از آن.

ه: وقت سوار شدن يا پياده شدن.

و: آخر شب.

ز: اوقات سحر

زن حايض و نفساء (1) نيز اين تلبيه ها را بگويند. و شخص متمتع، تلبيه گفتن او در عمره مستمر خواهد بود تا آن كه خانه هاى مكه را ببيند و امّا تلبيه حج تا ظهر روز عرفه مستمر است. (2)

«مكروهات احرام»

مكروهات احرام چند چيز است:

1- احرام در جامه سياه، و افضل احرام در جامه سفيد است.

2- خوابيدن محرم بر رختخواب و بالش زرد رنگ.


1- 1 آية اللَّه بهجت، آية اللَّه فاضل: ... و جنب.
2- 2. آية اللَّه بهجت: و همچنين مستحب است بر مردان تلبيه را بلند بگويند.

ص: 82

3- احرام بستن در جامه چركين و اگر جامه در حال احرام چرك شود بهتر است كه مكلف مادامى كه در حال احرام است آن را نشويد.

4- احرام بستن در جامه راه راه. (1)

5- استعمال حنا، (2) پيش از احرام، در صورتى كه اثر آن تا حال احرام باقى بماند.

6- حمام رفتن و اولى آن است كه محرم بدن خود را با كيسه و مثل آن نسايد.

7- لبيك گفتن محرم در جواب كسى كه او را صدا نمايد.

فصل سوّم: محرّمات احرام

«نگاه كردن در آينه»


1- 1. آية اللَّه سيستانى: احرام بستن در جامه نقشه دار و مانند آن.
2- 2. آية اللَّه مكارم: اگر قصد زينت داشته باشد اشكال دارد و فرقى ميان حنا و رنگ هاى امروز نيست.

ص: 83

مسأله 227- نگاه كردن در آينه، به جهت زينت، حرام است و به غير اين جهت اشكال ندارد. (1)* و در اين حكم تفاوتى ميان زن و مرد نيست.

مسأله 228- نگاه كردن به آب صاف و اجسام صيقلى كه خاصيت آينه را دارد، اشكال ندارد. (2)*

مسأله 229- نگاه به اشيا از پشت شيشه اتاق يا عينك (3) و مانند آن مانعى ندارد و همچنين است نگاه در دوربين، حتى اگر در آن آينه باشد.

مسأله 230- بودن در مكانى كه در آن آينه هست و مى داند كه گاهى سهواً نگاهش به آن مى افتد اشكال ندارد، گرچه احتياط مستحب است كه آن را بردارد يا چيزى رويش بيندازد.


1- 1- آية اللَّه گلپايگانى و آية اللَّه صافى: نظر در آينه مطلقاً جايز نيست چه به قصد زينت باشد و چه نباشد.
2- 2- آيةاللَّه سيستانى: نگاه به اجسام صيقلى كه خاصيت آينه را دارد، مثل نگاه در آينه است. آيةاللَّه خامنه اى: به قصد زينت جايز نيست.
3- 3- حكم عينك زدن، در مسائل مربوط به حرمتِ زينت خواهد آمد.

ص: 84

مسأله 231- نگاه كردن در آينه (1) كفاره ندارد ولى مستحب است بعد از نگاه، لبيك بگويد.

«پوشيدن لباس دوخته براى مرد»

مسأله 232- جايز نيست پوشيدن لباسهاى دوخته؛ مثل پيراهن و زيرجامه و شبيه به دوخته مانند لباس هاى بافتنى و نمدى.

مسأله 233- استفاده از فتق بند و كمربند و بند ساعت و دمپايى دوخته مانعى ندارد و همينطور است هميانى كه در آن پول مى گذارند.

مسأله 234- اگر به لباس دوخته و مانند آن احتياج پيدا كرد، جايز است بپوشد ولى بايد يك گوسفند كفاره بدهد.

مسأله 235- گره زدن لباس احرام و وصل كردن قسمتى از آن به قسمت ديگر با سوزن و سنجاق و سنگ گذاشتن و نخ بستن مانعى ندارد، مگر آن كه ردا صدق نكند و همچنين نبايد آنچه را لنگ قرار داده به گردن گره بزند. (2)

مسأله 236- پوشيدن انواع لباس دوخته براى زنان، مانعى ندارد، جز دستكش كه جايز نيست.

مسأله 237- جايز است محرم هنگام خوابيدن با لحاف و پتو و مانند آن از چيزهاى دوخته تن خود را، جز سر بپوشاند.

مسأله 238- اگر با علم و عمد لباس دوخته و مانند آن بپوشد بايد يك گوسفند كفاره بدهد.

مسأله 239- اگر چند لباس از يك نوع بپوشد، مانند چند پيراهن (3) يا يك لباس را


1- 1- آية اللَّه گلپايگانى، آية اللَّه صافى: كفاره اش استغفار است.
2- 2. تفصيل نظر مراجع عظام در مسأله 214 گذشت.
3- 3- آية اللَّه فاضل: چنانچه چند لباس از يك نوع را يك دفعه يعنى پشت سر هم و بدون فاصله بپوشد يك كفاره كافى است. آية اللَّه گلپايگانى، آية اللَّه صافى: براى پوشيدن جنس دوخته در احرام عمره يك كفاره و در احرام حج يك كفاره كافى است.

ص: 85

چند بار بپوشد كفاره متعدّد مى گردد.

مسأله 240- اگر از روى اضطرار لباسهاى متعدد بپوشد كفاره ساقط نمى شود. (1)

مسأله 241- اگر محرم چند قسم لباس دوخته بپوشد؛ مثل پيراهن و كت، بايد براى هر كدام يك كفاره بدهد حتى اگر آنها را داخل در هم كرده باشد و يكدفعه بپوشد. (2)

«پوشاندن تمام روى پا براى مردان»

مسأله 242- پوشيدن كفش و جوراب و مانند آن، كه تمام روى پا را بپوشاند براى مرد جايز نيست اما پوشيدن دمپايى و مانند آن، كه تمام روى پا را نمى پوشاند اشكال ندارد.

مسأله 243- انداختن حوله احرام يا پتو روى پا؛ به طورى كه پوشيدن آن به حساب نيايد اشكال ندارد.

مسأله 244- اگر مرد از روى ناچارى چيزى بپوشد كه تمام روى پا را مى پوشاند، مى تواند آن را بپوشد و شكاف دادن آن لازم نيست.

مسأله 245- پوشيدن آنچه روى پا را مى گيرد كفاره ندارد.

«پوشانيدن سر براى مرد»

مسأله 246- جايز نيست مرد سر خود را با چيزى بپوشاند حتى با مثل حنا و گل و غير اينها ولى پوشانيدن با بعض بدن خود؛ مثل دست ها، جايز است.

مسأله 247- احتياط واجب آن است كه چيزى بر سر نگذارد كه سر به وسيله آن پوشيده شود؛ مثل بار براى حمل.


1- 1- آية اللَّه مكارم: مگر اينكه موجب عسر و حرج شود.
2- 2- آية اللَّه گلپايگانى، آية اللَّه صافى: نظر ايشان در پاورقى قبل گذشت.

ص: 86

مسأله 248- در حكم سر است بعض سر، پس نبايد بعض سر را نيز بپوشاند. گوشها هم از سر محسوب مى شود اما صورت از سر نيست و پوشاندن آن عيبى ندارد.

مسأله 249- محرم مى تواند براى سردرد، دستمال به سرببندد و كفاره هم ندارد. (1)*

مسأله 250- گذاشتن سر روى بالش و مانند آن براى خوابيدن مانعى ندارد. ولى پوشاندن سر موقع خوابيدن جايز نيست و اگر بدون توجه يا از روى فراموشى پوشانيد واجب است آن را فوراً بردارد.

مسأله 251- اگر پارچه اى را روى چيزى بيندازد بنحوى كه بالاى سر باشد و سر را زير آن كند، مانعى ندارد و همينطور رفتن در پشه بند.

مسأله 252- اگر سر را شست نبايد با پارچه و حوله آن را خشك كند و بعض سر در حكم همه آن است. (2)

و اگر وقت نماز تنگ باشد و نتواند سر را براى مسح ولو با دست خشك كند احتياط جمع بين وضو با اين حال و تيمم است. (3)

مسأله 253- نبايد محرم (4) سر خود را زير آب فرو برد، حتى بعض سر را (5) بلكه جايز نيست زير مايع ديگرى مثل گلاب و سركه و غير آن هم فروببرد و لكن زير دوش رفتن مانعى ندارد.

مسأله 254- اگر عمداً و با علم به مسأله سر يا بعضى (6) از آن را بپوشاند بنحوى از انحا؛


1- 1- آيات عظام گلپايگانى، بهجت و صافى: كفاره دارد.
2- 2- آيات عظام گلپايگانى، صافى، بهجت، خامنه اى، مكارم: خشك كردن به نحوى كه سر پوشانده نشود اشكال ندارد نظر اين آقايان نسبت به بقيه مسأله همينجا معلوم شد. آيةاللَّه خوئي: فتواى معظم له در دست نيست.
3- 3- آية اللَّه سيستانى: در اين فرض مى تواند با كنار حوله به مقدار مسح، سرش را خشك كند.
4- 4- آية اللَّه مكارم: و ظاهر كلام امام خمينى: اين حكم مختص مردان است و شامل زنان نمى شود.
5- 5- آية اللَّه سيستانى، آية اللَّه تبريزى: فرو بردن بعض سر را زير آب جايز است.
6- 6 آيةاللَّه فاضل و آيةاللَّه خامنه اى: پوشاندن بعض سر كفاره ندارد. آيةاللَّه خامنه اى اضافه فرموده اند: مگر اين كه عرفاً صدق كند كه سر را پوشانده است؛ مثل اين كه كلاه كوچكى كه فقط قسمت وسط سر را مى پوشاند، بر سر بگذارد.

ص: 87

كفاره آن يك گوسفند است اما پوشاندن بعض سر كفاره ندارد.

مسأله 255- اگر سر را پوشانيد و گوسفند را براى كفاره ذبح كرد و دوباره سر را پوشانيد بايد مجدداً كفاره بدهد (1) ولى اگر قبل از كفاره دادن چند بار سر را پوشانيد كفاره متعدد نمى شود. (2)*

مسأله 256- اگر محرم سر خود را با چيز دوخته اى كه پوشيدنش موجب كفاره است (مثل كلاه) بپوشاند، بايد دو كفاره بدهد (3) جز در صورت جهل و فراموشى.

مسأله 257- پوشانيدن سر از روى اضطرار ظاهراً كفاره دارد. (4)

«پوشانيدن صورت براى زن»

مسأله 258- زن نبايد روى خود را با نقاب و پوشيه و مانند اينها، حتى با بادبزن بپوشاند (5) واحتياط واجب آن است كه به چيزهاى غير متعارف مثل گل و دارو نيز نپوشاند.

مسأله 259- بعض صورت در حكم همه آن است بنابراين نبايد آن را بپوشاند اما زير چانه از صورت محسوب نمى شود. (6)


1- 1- امام خمينى: كفاره مجدد احتياط مطلوبى است گرچه واجب نيست. آية اللَّه سيستانى: بعيد نيست كفايت يك كفاره.
2- 2- آية اللَّه گلپايگانى و آية اللَّه صافى: كفاره متعدد مى شود.
3- 3- آية اللَّه سيستانى، آية اللَّه تبريزى: ظاهراً كفاره متعدد نمى شود.
4- 4- آيات عظام: امام خمينى، گلپايگانى و صافى: فرض اضطرار را براى عدم لزوم كفاره استثنا نفرمودند. آيات عظام: خوئى، تبريزى، سيستاني: كفاره ندارد.
5- 5- آيةاللَّه بهجت: در غيرحال ضرورت؛ مانندتحفّظاز مگس ومانندآن، درحال خوابيدن، اشكالى ندارد.
6- 6- آية اللَّه خامنه اى: بر زنان حرام است پوشاندن صورت و مانند آن؛ به آنگونه كه عادتاً براى حفظ حجاب انجام مى دهند. امّا پوشاندن گوشه هايى از بالا يا پايين صورت يا دو طرف آن؛ به طورى كه پوشاندن صورت صدق نكند مانع ندارد چه در نماز يا غير آن. آية اللَّه مكارم: پوشيدن بعض صورت؛ به طورى كه نقاب و برقع به آن نگويند اشكالى ندارد.

ص: 88

مسأله 260- زن مى تواند كمى از اطراف صورت را مقدمتاً براى پوشش واجب نماز بپوشاند، لكن بعد از فراغ از نماز بايد آن را فوراً باز كند. (1)

مسأله 261- گذاردن دست بر روى صورت و همچنين گذاشتن صورت بر بالش و پوشاندن صورت هنگام خوابيدن مانعى ندارد.

مسأله 262- خشك كردن صورت با حوله و پارچه اگر تدريجاً و به نحوى باشد كه صورت پوشيده نشود مانعى ندارد. (2)*

مسأله 263- زن بايد مواظب باشد كه هنگام پوشيدن و يا درآوردن مقنعه و مانند آن صورتش پوشيده نشود (3). لكن اگر از روى علم و عمد پوشيده نشود مانعى ندارد.

مسأله 264- جايز است براى روى گرفتن از نامحرم چادر يا جامه را كه به سر انداخته پايين بيندازد تا محاذى بينى بلكه چانه و بلكه در صورت احتياج تا گردن، چيزى بر او نيست. (4)

مسأله 265- بهتر آن است كه آن چيزى را كه در موقع حاجت از سر پايين مى اندازد با دست يا چيز ديگر از صورت دور نگهدارد تا به صورت نچسبد. (5)*

مسأله 266- در پوشاندن صورت، به هر نحو كه باشد، كفاره نيست. (6)*

«استفاده از بوى خوش»


1- 1- نظر آية اللَّه خامنه اى و آية اللَّه مكارم از پاورقى مسأله قبل روشن مى شود.
2- 2- آيات عظام خوئى، تبريزى و فاضل: زن نبايد صورت خود را با حوله خشك كند. آيةاللَّه خامنه اى: اگر حوله را روى همه صورت بيندازد، اشكال دارد والا مانع ندارد.
3- 3- آية اللَّه مكارم: اين مقدار پوشيدن مانعى ندارد.
4- 4- آية اللَّه گلپايگانى: متعرض فرع اخير نشده اند.
5- 5- آية اللَّه گلپايگانى و آية اللَّه صافى: بايد با دست يا چيز ديگر از صورت دور نگهدارد.
6- 6- آية اللَّه گلپايگانى و آية اللَّه صافى: بايد يك گوسفند كفاره بدهد.

ص: 89

مسأله 267- استعمال عطرها مانند مشك، عود، عنبر و زعفران جايز نيست. (1) چه استعمال به بوييدن باشد يا خوردن يا ماليدن به لباس و بدن و همينطور پوشيدن لباسى كه بوى عطر مى دهد، گرچه قبلًا عطر به آن ماليده شده باشد.

مسأله 268- اگر در غذا و مانند آن چيز خوش بويى مانند زعفران باشد خوردن آن جايز نيست.

مسأله 269- بوييدن چيزهاى خوش بو حرام است و چنانچه ناچار به پوشيدن لباس يا خوردن غذايى كه بوى خوش مى دهد گردد، بايد بينى خود را بگيرد كه بوى خوش به آن نرسد.

مسأله 270- اجتناب از گلها يا سبزيهايى كه بوى خوش مى دهد لازم است مگر بعضى انواع صحرايى؛ مانند بومادران، درمنه و خزامى كه مى گويند خوش بوترين گلها است. (2)

مسأله 271- اجتناب از ميوه هاى خوش بو؛ مانند سيب و به، لازم نيست و خوردن و بوييدن آنها مانع ندارد (گرچه احتياط ترك آن است).

مسأله 272- بر محرم لازم نيست از بوى خوشى كه در كعبه است اجتناب كند.

مسأله 273- گرفتن بينى از بوى بد حرام است ولى فرار كردن از آن به تند رفتن مانعى ندارد.

مسأله 274- خريد و فروش عطرها اشكال ندارد ولى نبايد آنها را براى امتحان بو كند يا استعمال نمايد.

مسأله 275- استعمال شامپو و صابون و خمير دندان، اگر صدق بوى خوش كند،


1- 1- آية اللَّه تبريزى: در غير از اين چهار چيز و ورس احتياط استحبابى است از اينجا نظر ايشان درمسائل بعدى روشن مى شود.
2- 2- آية اللَّه مكارم: البته سبزى هايى مانند ريحان و نعناع اشكالى ندارد.

ص: 90

جايز نيست (1).

مسأله 276- كفاره خوردن چيزى كه در آن بوى خوش به كار رفته، در صورتى كه از روى علم و عمد باشد، يك گوسفند است.

«سرمه كشيدن»

مسأله 277- سرمه سياه كشيدن اگر براى زينت باشد، حرام است هر چند قصد زينت نكند.

مسأله 278- سرمه غير سياه كشيدن، اگر زينت حساب شود حرام است هرچند قصد زينت نكند. (2)

مسأله 279- اگر سرمه بكشد به چيزى كه بوى خوش داشته باشد داخل در مسأله استعمال بوى خوش مى شود كه حكم آن گذشت.

مسأله 280- در حرمت سرمه كشيدن، تفاوتى ميان زن و مرد نيست.

مسأله 281- سرمه كشيدن به چيزى كه در آن بوى خوش (3) نباشد كفاره ندارد.

مسأله 282- سرمه كشيدن در صورتى كه ناچار باشد اشكال ندارد.

«زينت كردن»

مسأله 283- محرم بايد از هر چيزى كه زينت حساب مى شود اجتناب كند، هر چند قصد (4) او زينت نباشد.

مسأله 284- انگشتر به دست كردن به جهت زينت جايز نيست اما براى استحباب يا غرض ديگر مانعى ندارد. (5)*


1- 1- آية اللَّه تبريزى: بلكه جايز است.
2- 2- آيات عظام: خوئى، تبريزى، بهجت: اگر قصد زينت نكند جايز است.
3- 3- آيةاللَّه فاضل: يا بوى خوش آن هنگام سرمه كشيدن قابل استشمام نباشد.
4- 4- آية اللَّه فاضل: اگر قصد زينت آنها را نداشته باشد مانعى ندارد.
5- 5- آية اللَّه مكارم: انگشتر زينتى به هر قصد باشد حرام است.

ص: 91

مسأله 285- حنا بستن در حال احرام، اگر زينت حساب شود، جايز نيست ولو قصد زينت نداشته باشد و در غير اين صورت مانعى ندارد و همينطور حنا بستن قبل از احرام مانع ندارد هر چند به قصد زينت باشد و اثرش تا زمان احرام باقى بماند.

مسأله 286- عينك زدن اگر (1) زينت نباشد اشكال ندارد، ولى اگر زينت محسوب شود جايز نيست. (2)

مسأله 287- پوشيدن زيور براى زن محرم به جهت زينت حرام است بلكه اگر زينت باشد حرمت آن بدون قصد زينت نيز خالى از قوت نيست. (3)

مسأله 288- زيورهايى را كه زن عادت به پوشيدن آن قبل از احرام داشته، لازم نيست براى احرام بيرون بياورد (4). ولى (5) نبايد آنها را به مرد (6) نشان دهد حتى به شوهر خود.

«روغن ماليدن»

مسأله 289- ماليدن روغن و پماد چرب (7) حرام است، اگر چه بوى خوش نداشته باشد.

مسأله 290- اگر در روغن بوى خوش باشد، چنانچه بوى خوش آن تا وقت احرام باقى بماند قبل از احرام نيز نبايد استعمال كند.

مسأله 291- روغن ماليدن به جهت ضرورت و احتياج عيبى ندارد. (8)


1- 1 آيةاللَّه بهجت: اگر به قصد زينت نباشد، بنابر اقوى عيبى ندارد.
2- 2. آيةاللَّه فاضل: در صورتى كه به قصد زينت استفاده كند.
3- 3- آية اللَّه فاضل: بدون قصد زينت احتياط مستحب در ترك است.
4- 4- آية اللَّه فاضل: اگر قصد زينت آنها را نداشته باشد.
5- 5- آية اللَّه مكارم: بايد آنها را بپوشاند.
6- 6- آية اللَّه سيستانى: بنابر احتياط مستحب آنها را براى مَحرَم خود هم ظاهر نسازد.
7- 7- آية اللَّه مكارم: بلكه مطلقاً حرام است ولو چرب نباشد.
8- 8- آية اللَّه سيستانى: محرم مى تواند روغنى كه بوى خوش ندارد براى مداوا استعمال كند و جايز است در حال ضرورت استعمال روغنى كه خوش بو است يا بوى خوش در آن است.

ص: 92

مسأله 292- خوردن روغنى كه در آن بوى خوش مثل زعفران نباشد مانعى ندارد.

مسأله 293- اگر در روغن بوى خوش نباشد ماليدن آن كفاره ندارد و اگر در آن بوى خوش باشد (1) كفاره اش يك گوسفند است هر چند از روى اضطرار باشد. (2)

«گرفتن ناخن»

مسأله 294- جايز نيست محرم ناخن دست يا پاى خود را بگيرد حتى بعض آن را و فرقى نيست با ناخن گير باشد يا هر وسيله ديگر بلكه زائل كردن ناخن با دندان يا سوهان نيز جايز نيست.

مسأله 295- گرفتن ناخن ديگرى عيبى ندارد گر چه ديگرى نيز محرم باشد بنابراين محرم مى تواند ناخن محرم ديگرى را براى تقصير بگيرد.

مسأله 296- اگر بقاى ناخن موجب اذيت و آزار باشد مثل اينكه بعض آن جدا شده و بعض ديگر مانده و موجب ناراحتى مى شود گرفتن آن جايز است لكن بايد (3) كفاره بدهد.

مسأله 297- براى هر ناخن دست تا به ده نرسيده بايد يك مد طعام بدهد و همينطور است در ناخن هاى پا.

مسأله 298- اگر تمام ناخن هاى دست ها و پاها را در يك مجلس بگيرد بايد يك گوسفند كفاره بدهد.

مسأله 299- اگر تمام ناخن هاى دست را در يك يا چند مجلس بگيرد و در مجلس ديگر يا چند مجلس ديگر تمام ناخن پاها را بگيرد بايد دو گوسفند كفاره بدهد.

مسأله 300- اگر تمام ناخن دستها را بگيرد و ناخن پاها را كمتر از ده تا بگيرد يك


1- 1- آية اللَّه خامنه اى: اگر روغن را معطّر كرده باشند مانند كرمهاى معطر و امثال آن بعيد نيست كه كفاره نداشته باشد.
2- 2- آية اللَّه فاضل: در حال اضطرار كفاره ثابت نيست.
3- 3- آية اللَّه فاضل: مى تواند براى هر ناخن يك كف طعام بدهد.

ص: 93

گوسفند براى ناخن دستها و براى هر يك از ناخن هاى پا يك مد طعام بدهد و همچنين است اگر تمام ناخن پاها را بگيرد و ناخن دست ها را كمتر از ده ناخن بگيرد (1).

مسأله 301- اگر كسى كمتر از ده ناخن داشت و همه آنها را گرفت براى هر ناخن يك مد طعام بدهد. (2)

«زائل كردن مو»

مسأله 302- بر محرم حرام است زائل كردن موى خود يا ديگرى هر چند ديگرى محرم نباشد و در اين حكم فرقى نيست ميان موى كم و زياد بلكه (3) زايل كردن بعض از يك مو نيز حرام است.

مسأله 303- در ازاله مو، فرقى ميان تراشيدن يا كندن يا قيچى كردن يا استفاده از موبر نيست، همانطور كه فرقى ميان اعضاى بدن نيست.

مسأله 304- ازاله مو اگر از روى ضرورت باشد جايز است مثل مويى كه چشم را اذيت مى كند.

مسأله 305- اگر در وقت غسل يا وضو يا تطهير، (4) مويى بدون قصد كنده شود اشكال ندارد و كفاره هم ندارد.

مسأله 306- كفاره زايل كردن موى سر، به جهت ضرورت، دوازده (5)(6) مد طعام است


1- 1- آية اللَّه فاضل: در هر دو فرض غير از گوسفند كفاره اى ثابت نيست.
2- 2- آية اللَّه فاضل: براى مجموع ناخن ها يك گوسفند كفاره بدهد. آيةاللَّه خوئى متعرض اين فرع نشده اند.
3- 3- آية اللَّه مكارم: اين مقدار حرام نيست.
4- 4 آيةاللَّه خامنه اى، آيةاللَّه سيستانى: يا تيمم آيةاللَّه سيستانى اضافه فرموده اند: يا ازاله مانع ازرسيدن آب وضو و غسل و مانند آن.
5- 5- آية اللَّه بهجت و آية اللَّه گلپايگانى: اطعام ده مسكين به هر كدام يك مد داده شود. آيةاللَّه بهجت اضافه فرموده اند: بنابر احتياط به هركدام به مقدارى كه سير شوند بدهد، اگرچه بيش از يك مد طعام داده شود. احتياط در رعايت اكثر از مد و اشباع است.
6- 5- آية اللَّه بهجت و آية اللَّه گلپايگانى: اطعام ده مسكين به هر كدام يك مد داده شود. آيةاللَّه بهجت اضافه فرموده اند: بنابر احتياط به هركدام به مقدارى كه سير شوند بدهد، اگرچه بيش از يك مد طعام داده شود. احتياط در رعايت اكثر از مد و اشباع است.

ص: 94

كه بايد به شش مسكين بدهد يا سه روز روزه بگيرد يا يك گوسفند قربانى كند و يك مد تقريباً ده سير است.

مسأله 307- كفاره زايل كردن موى سر، بدون ضرورت، يك گوسفند است. (1)

مسأله 308- كفاره ازاله موى زير هر دو بغل يا يك بغل يك گوسفند است. (2)

مسأله 309- ازاله مو از ديگرى، محرم باشد يا غير محرم، حرام است لكن كفاره ندارد. (3)

مسأله 310- اگر عمداً به سر يا ريش خود دست كشيد و يك مو يا بيشتر افتاد، بايد يك كف طعام صدقه بدهد. (4) هر چند التفات به افتادن مو نداشته باشد و حكم جدا شدن مو در موقع وضو و مانند آن گذشت.

«سايه قرار دادن (براى مردان)»

مسأله 311- سايه قرار دادن بر سر، براى مردان جايز نيست ولى براى زنان و كودكان اشكالى ندارد.

مسأله 312- حرمت سايه قرار دادن بالاى سر، مختص به زمان طى مسافت است.

پس در حاليكه در محلى منزل كرده در منا باشد يا غير آن، زير سايه رفتن و با چتر و مانند آن سايه بر سر قرار دادن مانع ندارد اگر چه در حال راه رفتن باشد. بنابراين، مانعى ندارد در منا از چادر تا محلى كه رمى جمرات را انجام مى دهد با چتر برود و نيز جايز است. بعد از آنكه محرم به منزل رسيد ولو در محله هاى جديد مكه براى رفت و آمد به مسجد الحرام در ماشين هاى سقف دار سوار شود يا زير سايه برود.


1- 1- آية اللَّه بهجت: حكم آن مانند مسأله قبل است.
2- 2- آية اللَّه بهجت: كفاره ازاله موى يك بغل آن است كه سه مسكين را اطعام دهد.
3- 3- امام خمينى: ظاهر كلام ايشان اين است كه فرقى ميان ازاله مو از خود يا ديگرى، در لزوم كفاره نيست.
4- 4- آية اللَّه خامنه اى: اين كفاره گر چه مطابق احتياط است و لكن وجوبش معلوم نيست.

ص: 95

مسأله 313- قرار گرفتن در سايه چيزى كه بالاى سر نباشد؛ مانند ديواره اتومبيل، مانعى ندارد. (1)*

مسأله 314- در حرمت زير سقف رفتن، تفاوتى ميان سواره و پياده نيست.

مسأله 315- حكم مزبور اختصاص دارد به سايه متحركى كه با انسان حركت مى كند؛ مثل چتر و سقف ماشين و مانند آن و شامل سايه هاى ثابت مانند پلها (2) و تونلها و پمپ بنزين نمى شود لذا عبور از زير آنها اشكال ندارد.

مسأله 316- نشستن در زير سقف، در حال طى منزل در شب و بين الطلوعين اشكال ندارد. (3)* بنابراين جايز است نشستن محرم در ماشينى كه سقف دارد و شب حركت مى كند.

مسأله 317- نظر به اين كه مسجد تنعيم جزو مكه شده و مكه منزل است، كسى كه از مسجد تنعيم براى عمره محرم شده است. مى تواند سوار ماشين سقف دار شود يا زير سايه ديگرى برود.

مسأله 318- كسانى كه در مسجدالحرام براى حج محرم مى شوند تا عرفاً در منزل و


1- 1- آية اللَّه خوئى: اظهر حرمت است.
2- 2- آيات عظام امام خمينى و صافى: زير سايه ثابت رفتن هم جايز نيست ولى اگر ماشين از زير پل يا تونل عبور كند و بناچار محرمين از زير پلها عبور كنند. و يا درمحل پمپ بنزين متوقف شوند اشكال ندارد.
3- 3- آية اللَّه مكارم: مگر در شب هاى بارانى كه بايد كفاره بدهد. آية اللَّه خوئى: مراد از استظلال تحفظ از آفتاب و سرما و گرما و باران و باد است پس اگر هيچ يك از آنها نباشد به طورى كه وجود و عدم سايبان يكسان باشد اشكال ندارد و در اين حكم فرقى بين شب و روز نيست. آية اللَّه سيستانى: در شبهاى بارانى بايد كفاره بدهد.

ص: 96

مكه هستند و در حال سير براى خارج شدن از مكه نيستند مى توانند استظلال كنند. (1)

مسأله 319- سايه قرار دادن به غير سر، مانند شانه و ديگر اعضاى بدن مانعى ندارد.

مسأله 320- محرم به محض رسيدن به مكه مى تواند استظلال نمايد هر چند هنوز به محل سكونت نرسيده باشد.

مسأله 321- سايه قرار دادن براى عذرى مثل شدت گرما يا شدت سرما يا بارندگى اشكالى ندارد ولى كفاره ساقط نمى شود.

مسأله 322- اقوى كفايت يك گوسفند است در احرام عمره هر چند بيش از يك مرتبه سايه قرار داده باشد و يك گوسفند است در احرام حج هر چند بيش از يك مرتبه استظلال كرده باشد.

مسأله 323- كفاره سايه قرار دادن در حالِ طى منزل، يك گوسفند است؛ چه با عذر سايه قرار داده يا بدون عذر.

مسأله 324- اگر در اثر فراموشى يا ندانستن مسأله، سوار اتومبيل سقف دار شد و بعد از توقف اتومبيل و پياده شدن متوجه شد كفاره ندارد ولى اگر در حال حركت متوجه شد براى مقدارى كه تا زمان ايستادن اتومبيل بناچار زير سقف قرار دارد بايد كفاره بدهد. (2)

«عقد كردن»

مسأله 325- ازدواج در حال احرام جايز نيست؛ خواه خودش صيغه عقد را بخواند يا به ديگرى وكالت دهد، خواه عقد دائم باشد يا موقت و در اين حال اگر عقد بخواند عقد او باطل است. همچنين است اگر محرم براى ديگرى صيغه عقد بخواند گرچه او محرم نباشد.

مسأله 326- اگر زنى را در حال احرام براى خود عقد كند، با علم به محرم بودن، آن زن بر او حرام ابدى مى شود.


1- 1- آية اللَّه مكارم: در مكه مانعى ندارد هر چند در حال حركت به سوى عرفات باشند.
2- 2- آية اللَّه مكارم: در اين صورت هم كفاره ندارد.

ص: 97

مسأله 327- اگر كسى عقد كند زنى را براى محرمى و محرم دخول كند، پس اگر هر سه عالم به حكم و موضوع باشند بر هر يك از آنها يك شتر كفاره است. و اگر دخول نكند كفاره نيست، و در اين حكم فرقى نيست بين آن كه زن و عاقد محلّ باشند يا محرم و اگر بعضى از آنها عالم باشند و بعضى جاهل بر عالم كفاره است.

مسأله 328- جايز نيست محرم در مجلس عقد ازدواج براى شاهد بودن حضور پيدا كند ولى جايز است (1)* براى انجام عقد ازدواج شهادت دهد.

مسأله 329- اگر زنى احرام بسته باشد و مردى كه محرم نيست او را به عقد خود درآورد، اين عقد باطل است و چنانچه زن عالم بوده، موجب حرمت ابدى نيز مى شود.

مسأله 330- خواستگارى در حال احرام جايز است، گرچه احتياط استحبابى در ترك آن است.

مسأله 331- رجوع كردن به زنى كه طلاق رجعى داده است مانعى ندارد.

«نگاه كردن به همسر از روى شهوت»

مسأله 332- جايز نيست محرم به همسر خود از روى شهوت نگاه كند. (2)

مسأله 333- اگر محرم به همسر خود از روى شهوت نگاه كند و منى از او خارج شود كفاره اش يك شتر است ولى اگر منى خارج نشود (3) يا از روى شهوت نگاه نكند و منى بيرون بيايد كفاره ندارد.

مسأله 334- اگر محرم به زن اجنبى نگاه كند (4) و منى از او خارج شود كفاره اش يك شتر است اگر متمول باشد و اگر متوسطالحال باشد يك گاو بدهد و اگر فقير است يك گوسفند كفاره بدهد.

«لمس كردن»


1- 1- آيات عظام: گلپايگانى، صافى: شهادت بر عقد جايز نيست، اگرچه پيش از احرام شاهد شده باشد.
2- 2- آية اللَّه سيستانى: در صورتى كه موجب خروج منى شود.
3- 3- آية اللَّه مكارم: اگر از روى شهوت نگاه كند يك گوسفند كفاره دارد.
4- 4- آية اللَّه سيستانى، آية اللَّه بهجت: در صورتى كه نگاه او حرام باشد.

ص: 98

مسأله 335- محرم نمى تواند زن خود را با شهوت لمس كند و كفاره اش يك گوسفند (1)* است اگر چه منى از او خارج نشود.

مسأله 336- اگر محرم با زن خود ملاعبه كند و منى از او خارج شود بايد يك شتر كفاره بدهد.

«بوسيدن زن»

مسأله 337- جايز نيست محرم زن خود را از روى شهوت ببوسد و چنانچه بوسيد لازم است يك شتر كفاره بدهد. (2) واگر از روى شهوت نباشد كفاره اش يك گوسفند است. (3)

مسأله 338- شخص مُحلّ مى تواند (4) همسر محرم خود را ببوسد ولى اگر فرد محرم لذت ببرد نبايد اجازه بدهد.

«جماع كردن»

نزديكى با زن در حال احرام حرام است.

مسأله 339- اگر كسى در حال احرام عمره تمتع از روى علم و عمد با زن، چه در قبُل و چه در دبُر جماع كند (5) عمره و حجش صحيح است و نياز به اعاده ندارد،* ولى بايد


1- 1- آية اللَّه گلپايگانى و آية اللَّه صافى: كفاره، در صورت خروج منى، يك شتر است.
2- 2- آيات عظام: تبريزى، فاضل، سيستانى: اگر منى خارج نشود كفاره اش يك گوسفند است.
3- 3- آية اللَّه فاضل: بوسيدن بدون شهوت حرام نيست و كفاره هم ندارد- آية اللَّه گلپايگانى: بوسيدن حتى بدون شهوت يك شتر كفاره دارد.
4- 4- آية اللَّه سيستانى: جايز نيست.
5- 5- آيات عظام گلپايگانى، صافى، بهجت: اگر قبل از سعى باشد عمره اش باطل است و لكن بايد عمره را تمام كند و دوباره اعاده نمايد. لزوم اتمام به نظر آية اللَّه گلپايگانى و آية اللَّه صافى احتياطى است و اگر وقت براى اعاده تنگ باشد حج او مبدل به افراد مى شود و بايد بعد از حج، عمره مفرده بجاآورد و احوط اعاده حج است در سال آينده.

ص: 99

كفاره بپردازد و كفاره اش يك شتر است. (1)*

مسأله 340- اگر در احرام حج، قبل از وقوف در مشعرالحرام از روى علم و عمد جماع نمايد بايد حجش را تمام كند و در سال بعد دوباره حج بجاآورد، اگر چه حجش مستحبى بوده است و نيز بايد يك شتر كفاره بدهد و در صورت عجز از شتر يك گوسفند كافى است (2).

مسأله 341- اگر اين عمل بعد از وقوف به مشعرالحرام باشد لازم نيست دوباره حج بجا آورد لكن بايد همان كفاره را بدهد. مگر اين كه اين عمل بعد از شوط پنجم طواف نساء (3) باشد كه در اين صورت كفاره نيز ندارد اگر چه گناه كرده است.

مسأله 342- در احكام مذكور فرقى ميان زن و مرد نيست مگر آنكه مرد زن را مجبور به جماع كرده باشد كه در اين صورت بر زن چيزى نيست و كفاره او بر مرد است.

مسأله 343- اگر كسى از روى علم و عمد در عمره مفرده جماع نمايد (4) بايد يك شتر كفاره بدهد و اگر نمى تواند (5) يك گوسفند كافى است و چنانچه اين عمل پيش از سعى باشد بايد آن عمره را تمام كند و تا ماه قمرى (6) بعد در مكه بماند سپس به يكى از مواقيت


1- 1- آيةاللَّه تبريزى و آيةاللَّه فاضل: يك گوسفند كافى است. آيةاللَّه خوئى: اگر متوسط الحال باشد و نتواند شتر تهيه كند يك گاو و اگر معسر باشد و نتواند گاو تهيه كند يك گوسفند كافى است.
2- 2- آيةاللَّه بهجت: در فرض عجز از شتر يك گاو و در صورت عجز از گاو يك گوسفند كافى است. آيات عظام: امام خمينى، خامنه اى، صافى، گلپايگانى براى كفاره يك شتر ذكر كرده اند و فرض عجز را ذكر نكرده اند.
3- 3- بعضى از فقها بعد از شوط سوم و بعضى ديگر بعد از شوط چهارم كفاره را واجب نمى دانند.
4- 4 آيات عظام: امام خمينى، خامنه اى، گلپايگانى، صافى متذكر اين مسأله نشده اند.
5- 5- آية اللَّه بهجت: اگر نمى تواند يك گاو و اگر نمى تواند يك گوسفند كفاره بدهد. آيةاللَّه فاضل و آيةاللَّه مكارم متعرض فرض عجز از شتر نشده اند.
6- 6- آية اللَّه بهجت: ماندن در مكه تا ماه قمرىِ بعد را قيد نفرموده اند.

ص: 100

پنجگانه رفته (1) و احرام ببندد و عمره قبل را اعاده نمايد و اگر بعد از سعى باشد عمره اش صحيح است.

«استمنا»

مسأله 344- استمنا با عضو تناسلى حرام و حكم آن از نظر كفاره و لزوم تكرار حج و عمره حكم جماع است.

مسأله 345- اگر استمنا به وسيله بازى كردن يا بوسيدن يا نگاه يا لمس يا فكر و خيال چنين صحنه هايى باشد و مَنى خارج شود حرام است و كفاره (2) دارد. (3) ولى تكرار حج و عمره لازم نيست.

«كندن دندان»

مسأله 346- كندن دندان اگر موجب خون آمدن شود جايز نيست. (4) و بدون خونريزى مانعى ندارد (5).*

مسأله 347- كندن دندان ديگرى گر چه موجب خون آمدن شود مانعى ندارد.

مسأله 348- كندن دندان كفاره ندارد.

«بيرون آوردن خون از بدن خود»


1- 1- آية اللَّه فاضل: محل احرام عمره دوم در صورتى كه در عمره اول از يكى از مواقيت معروفه محرم شده همانجاست والّا از ادنى الحلّ كافى است. آية اللَّه مكارم و آية اللَّه بهجت: و براى اعاده عمره، رفتن به ادنى الحل كفايت مى كند.
2- 2- آية اللَّه سيستانى: كفاره استمنا در اين فرض همان كفاره بوسيدن زن و دست زدن و ملاعبه و نگاه كردن است كه گذشت.
3- 3- آية اللَّه سيستانى: با فكر و خيال و نحو آن باشد كفاره لازم نيست.
4- 4- آيات عظام خوئى، سيستانى و تبريزى: جايز است. آية اللَّه مكارم: مكروه است.
5- 5- آية اللَّه گلپايگانى و آية اللَّه صافى: بر محرم حرام است دندان خود را بكند هر چند خون نيايد.

ص: 101

مسأله 349- بيرون آوردن خون از بدن خود براى محرم حرام است. (1) همچنين جايز نيست به مثل خاراندن بدن و مسواك نمودن(2)

خون بيرون آورد.

مسأله 350- بيرون آوردن خون از بدنِ ديگرى؛ مثل حجامت كردن او يا دندان او را كشيدن، حرام نيست.

مسأله 351- خون درآوردن از بدن در موارد ضرورت يا رفع ناراحتى؛ مثل حجامت براى درمان يا تزريقات يا بيرون آوردن خون دُمَل مانعى ندارد.

مسأله 352- خون درآوردن از بدن كفاره ندارد.

«جدال: يعنى گفتن «لا واللَّه» و «بلى واللَّه»»

مسأله 353- گفتن كلمه «لا» و كلمه «بلى و در ساير لغات مرادف آن مثل «نه» و «آرى» دخالتى در جدال ندارد. (3) بلكه قسم خوردن در مقام اثبات مطلب يا ردّ غير، جدال است. (4)

مسأله 354- قسم اگر به لفظ «الله» باشد يا مرداف آن مثل «خدا» در زبان فارسى (5) جدال است. و اما قسم به غير خدا به هر كس كه باشد جدال نيست.

مسأله 355- قسم خوردن به ساير اسماء الله مثل رحمن و رحيم جدال محرّم محسوب مى شود. (6)


1- 1- آية اللَّه مكارم: مكروه است.
2- 2- آية اللَّه تبريزى، آية اللَّه سيستانى: مسواك كردن عيبى ندارد گر چه بداند خون خارج مى شود.
3- 3- آية اللَّه فاضل: ظاهراً در جدال محرّم لفظ «لا» و «بلى» دخالت دارد.
4- 4. سيستانى: به گفته بعضى از فقهاء جدال با قسم راست محقق نمى شود مگر اين كه سه بار پى درپى باشد و اين گفته خالى از وجه نيست گرچه احتياط ترك آن است حتى يك بار.
5- 5- آية اللَّه فاضل: مرادف «اللَّه» به هر زبانى كه باشد جدال محرّم نمى باشد.
6- 6- آيةاللَّه بهجت: جدال محسوب نمى شود.

ص: 102

مسأله 356- در مقام ضرورت براى اثبات حقى يا ابطال باطلى قسم خوردن جايز است. (1)

مسأله 357- اگر مراد قسم خوردن نباشد بلكه قصدش اظهار محبت يا تعظيم باشد مثل اينكه بگويد (تو را به خدا زحمت نكشيد) اشكال ندارد.

مسأله 358- اگر در جدال راستگو باشد در كمتر از سه مرتبه چيزى بر او نيست ولى بايد استغفار كند و در سه مرتبه يا بيشتر (2) يك گوسفند كفاره بدهد مگر اينكه بعد از سه مرتبه كفاره داده باشد كه در اين صورت اگر سه مرتبه ديگر جدال كند بايد يك گوسفند ديگر كفاره بدهد. (3)

مسأله 359- اگر جدال و قسم خوردن بر دروغ باشد در همان مرتبه اول يك گوسفند كفاره بدهد و در مرتبه دوم يك گاو و در مرتبه سوم يك شتر بدهد. (4)

مسأله 360- اگر يكبار قسم دروغ خورد و كفاره داد سپس دوباره قسم دروغ خورد بعيد نيست (5) كفاره آن يك گوسفند باشد. (6)


1- 1- آية اللَّه سيستانى: از حرمت جدال استثنا مى شود موردى كه ترك آن مستلزم ضررى بر مكلف باشد؛ مثلًا حق او را پايمال كنند.
2- 2- آية اللَّه بهجت، آية اللَّه سيستانى: اگر سه مرتبه پى در پى باشد والّا كفاره ندارد. آيةاللَّه گلپايگانى: متعرض اين فرع نشده اند.
3- 3- آية اللَّه سيستانى: اگر سه مرتبه پى در پى جدال بكند و پس از فاصله سه مرتبه ديگر يا بيشتر پى در پى جدال بكند براى هر سه مرتبه پى در پى يك گوسفند كفاره بدهد. آية اللَّه خوئى: در جدال راست از مرتبه سوّم به بعد هر بار كه جدال مى كند يك گوسفند بايد بدهد معتمد جلد 4، 117
4- 4- آيات عظام خوئى، تبريزى و سيستانى: در دومرتبه دو گوسفند ودر سه مرتبه دروغ يك گاو بدهد. آيةاللَّه بهجت: در سه مرتبه تخيير بين گاو و شتر خالى از وجه نيست.
5- 5- آية اللَّه مكارم: بعيد است.
6- 6- آية اللَّه فاضل: كفاره آن يك گاو است. نظر آيةاللَّه گلپايگانى در اين مسأله و مسأله بعد در دست نيست.

ص: 103

مسأله 361- اگر در جدال به دروغ دو مرتبه جدال كرد و كفاره آن را داد و بعد يك مرتبه ديگر به دروغ جدال كرد (1) ظاهراً يك گوسفند كافى است. (2) و اگر بعد از ذبح كفاره دو مرتبه ديگر به دروغ جدال كرد كفاره دو مرتبه جدال كردن را دارد كه گذشت. (3)

«فسوق (دروغ گفتن و دشنام دادن و فخر نمودن)»

مسأله 362- دروغ گفتن و دشنام دادن در همه حال حرام است ولى در حال احرام بخصوص نهى شده است و همچنين محرم بايد از فخر كردن به ديگران اجتناب نمايد. (4)

مسأله 363- فسوق كفاره ندارد ولى بايد استغفار كند و مستحب است چيزى كفاره دهد و بهتر است گاو ذبح كند.

«كشتن جانوران و حشرات»

مسأله 364- كشتن حشرات مانند پشه و مگس و شپش و امثال آن جايز نيست بلكه جايز نيست هيچ جنبنده اى را به قتل برساند. (5)

مسأله 365- كشتن مگس و پشه و حشرات خاكى اگر اذيت كنند مانعى ندارد.


1- 1- آية اللَّه خوئى: در جدال دروغ از مرتبه سوّم به بعد براى هر بار يك گاو بايد بدهد و فرقى نمى كند كه بين آن كفاره داده باشد يا نه معتمد جلد 4، ص 117.
2- 2- آية اللَّه فاضل: بعيد نيست كفاره آن شتر باشد.
3- 3- آية اللَّه فاضل: بعيد نيست كفاره آن دو شتر باشد. آية اللَّه مكارم: مانند مسأله سابق است.
4- 4- آيات عظام سيستانى، خوئى، تبريزى، بهجت: فخر كردن در صورتى كه مستلزم اهانت و تحقير ديگران نباشد حرام نيست.
5- 5- امام خمينى و آية اللَّه فاضل: كشتن مارمولك و از اين قبيل جانوران از محرمات احرام محسوب نمى شود. آية اللَّه مكارم: مگر اينكه مايه آزار او شوند، يا حيوانات موذى و خطرناك مثل مار و عقرب و مانند آنها باشد.

ص: 104

مسأله 366- انداختن شپش و كك و نقل آنها از مكانى كه محفوظ است به جاى ديگرى از بدن كه ساقط شود و بيفتد يا به محلى كه در معرض افتادن است جايز نيست و اما نقل آنها به محل ديگرى از بدن كه در معرض افتادن نيست جايز است. (1)*

مسأله 367- بعيد نيست در كشتن يا نقل اين حشرات كفاره نباشد، ولى احتياط آن است كه يك كف از طعام صدقه بدهد، بله در قتل زنبور بايد چيزى از طعام صدقه بدهد. (2)

«شكار كردن حيوانات صحرايى»

مسأله 368- شكار كردن حيوانى كه در اصل وحشى است، هر چند فعلًا اهلى شده باشد، چه حلال گوشت باشد و چه حرام گوشت و همينطور كشتن و مجروح ساختن بلكه هر نوع اذيت آن حرام است.

مسأله 369- جايز نيست شكار كردن و كشتن حيوانات وحشى مگر در صورت ترس از آزار آنها.

مسأله 370- خوردن گوشت شكار بر محرم حرام است، چه خودش شكار كند يا غير خودش، چه محرم شكار كند يا غير محرم.

مسأله 371- نشان دادن شكار به شكار كننده و هر گونه كمك ديگر به او نيز از محرمات احرام است.

مسأله 372- احكام مذكور شامل حيوان دريايى، مانند ماهى نيست.

مسأله 373- ذبح و خوردن حيوانات اهلى، مثل مرغ خانگى و گاو و گوسفند و شتر مانع ندارد.


1- 1. آيات عظام خوئى، تبريزى: به طور مطلق فرموده اند نقل آنها اشكالى ندارد. آيات عظام گلپايگانى، صافى: نبايد آنها را از محلى به محل ديگر از بدن نقل داد اگر مكان او محفوظتر باشد.
2- 2. كفاره قتل زنبور را فقط آيات عظام خوئى، تبريزى و سيستانى متعرض شده اند.

ص: 105

مسأله 374- پرندگان، جزو شكار صحرايى هستند و ملخ نيز در حكم شكار صحرايى است.

مسأله 375- كشتن ملخ براى محرم جايز نيست، بنابراين اگر از راهى بگذرد كه ملخ در آن است، چنانچه مى تواند راه خود را تغيير دهد و اگر نمى تواند بايد مواظب باشد ملخ ها را پايمال ننمايد ولى در صورت ناچارى و مشقت و عسر و حرج اشكال ندارد.

مسأله 376- هر شكارى كه حرام است جوجه و تخم آن نيز حرام است.

مسأله 377- نگهداشتن صيدى كه با خود آورده، حرام است، اگر چه خودش مالك آن باشد.

«سلاح در برداشتن»

مسأله 378- دربرداشتن سلاح مثل شمشير و تفنگ و مانند آنها، از وسايل جنگى، جايز نيست مگر براى ضرورت.

«بعضى از محرمات حرم الهى»

مسأله 379- كندن و بريدن درخت يا گياهى كه در حرم روييده، جايز نيست حتى براى غير محرم، مگر درخت هاى ميوه و درخت خرما (1) و گياه اذخر كه گياه معروفى است (حكم درخت ها و گياهانى كه در منزل شخصى است، نظر به اين كه مورد حاجت حجاج ساير كشورها نيست ذكر نشد).

مسأله 380- اگر به طور متعارف راه برود و گياهى از راه رفتن او قطع شود اشكال ندارد.

مسأله 381- اگر درختى را كه كندنش جايز نيست از بيخ بكند كفاره اش قيمت همان


1- 1- آية اللَّه فاضل: ميوه ها و شاخه هايى از آن ها را كه در كيفيت و كميت ميوه تأثير مى گذارد مى تواندقطع كند اما خود آنها را نمى تواند قطع كند. آية اللَّه مكارم: قطع درختان ميوه اگر خودرو باشند خالى از اشكال نيست.

ص: 106

درخت است و اگر مقدارى از آن را قطع كند كفاره اش قيمت همان مقدار است.

مسأله 382- در قطع گياهان كفاره نيست بجز استغفار.

مسأله 383- شكار كردن حيوان صحرايى در حرم و كشتن آن جايز نيست و در اين حكم فرقى ميان محرم و غير محرم نيست.

«ارتكاب محرمات احرام به جهت جهل يا فراموشى»

مسأله 384- كفاره محرمات احرام در صورتى واجب است كه آن حرام، با علم و عمد انجام شود ولى اگر به جهت جهل به مسأله يا فراموشى يا غفلت باشد كفاره ندارد مگر در موارد ذيل:

1- صيد كه در هر صورت كفاره دارد.

2- كسى كه طواف عمره يا حج را فراموش كند و با زن نزديكى نموده چنانچه در مسأله 838 مى آيد.

3- كسى كه در عمره تمتع مقدارى از سعى را فراموش كند و به تصوّر اين كه سعى او تمام شده براى تقصير ناخن بگيرد يا جماع نمايد (تفصيل اين حكم و نظر آيات عظام در مسأله 607 مى آيد)

4- كسى كه دست به سر و ريش خود بكشد و يك مو يا بيشتر بيفتد. (1)

«مستحبات ورود به حرم»

1- همين كه حاجى به حرم رسيد، پياده شده و به جهت ورود به حرم، غسل نمايد.

2- از براى تواضع و فروتنى نسبت به حضرت حق- جلّ و علا- پابرهنه شده و كفش هاى خود را در دست گرفته داخل حرم شود و اين عمل ثواب زيادى دارد.

3- وقت ورود به حرم اين دعا را بخواند:

«اللّهُمَّ إنَّكَ قُلْتَ فِي كِتابِكَ وَقَوْلُكَ الْحَقُّ: وَأَذِّنْ فِى النّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالًا


1- 1 نظر آيات عظام در محرّمات احرام، زائل كردن مو، گذشت.

ص: 107

وَعَلى كُلّ ضامِرٍ يَأْتينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَميقٍ. اللّهُمَّ إنّي ارْجُو انْ اكُونَ مِمَّنْ اجابَ دَعْوَتَكَ، وَقَدْ جِئْتُ مِنْ شُقَّةٍ بَعيدَةٍ وَفَجٍّ عَميقٍ سامِعاً لِنِدائِكَ وَمُستَجِيباً لَكَ مُطيعاً لِأمْرِكَ وَكُلُّ ذلِكَ بِفَضْلِكَ عَليَّ وَاحْسانِكَ إِلَيَّ فَلَكَ الْحَمْدُ عَلى ما وَفَّقْتَنِي لَهُ أبْتَغِيْ بِذلِكَ الزُّلْفَةَ عِنْدَكَ وَالْقُرْبَةَ إلَيْكَ وَالْمَنْزِلَةَ لَدَيْكَ وَالْمَغْفِرَةَ لِذُنُوبِي وَالتَّوْبَةَ عَلَيَّ مِنْها بِمَنِّكَ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَحَرِّمْ بَدَنِي عَلَى النَّارِ وَآمِنِّي مِنْ عَذابِكَ وَعِقابِكَ بِرَحْمَتِكَ يَا أرْحَمَ الرَّاحِمِينَ».

4- وقت ورود به حرم مقدارى از گياه مخصوصى به نام اذخر گرفته و بجود.

«مستحبات ورود به مكه معظمه»

مسأله 385- براى ورود به مكه معظمه نيز مستحب است مكلّف غسل نمايد و هنگامى كه وارد مكه مى شود با حالت تواضع وارد شود و كسى كه از راه مدينه مى رود، از بالاى مكه وارد شده و وقت بيرون آمدن از پائين آن بيرون آيد.

«آداب ورود به مسجدالحرام»

مسأله 386- مستحب است مكلّف براى ورود به مسجدالحرام غسل نمايد. (1) و همچنين مستحب است با پاى برهنه و با حالت سكينه و وقار وارد شود و هنگام ورود از در «بنى شيبه» وارد شود و گفته اند كه باب بنى شيبه در حال كنونى مقابل باب السلام است بنابراين بهتر آن است شخص از باب السلام وارد شده و مستقيماً بيايد تا از ستون ها بگذرد.

و مستحب است بر در مسجدالحرام ايستاده و بگويد:

«السَّلامُ عَلَيْكَ أَ يُّها النَّبِيُّ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ، بِسْم اللَّه وَبِاللَّهِ وَما شاءَ اللَّهُ، السَّلامُ عَلى أ نْبِياءِ اللَّهِ وَرُسُلِهِ، السَّلامُ عَلى رَسُولِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلى إبْراهِيمَ خَلِيْلِ اللَّهِ، وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِ الْعالَمِينَ».


1- 1 آية اللَّه سيستانى: استحباب اين غسل ثابت نيست. مگر براى طواف باشد.

ص: 108

و در روايت ديگرى وارد است كه نزد در مسجد بگويد:

«بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ وَمِنَ اللَّهِ وَإلَى اللَّهِ وَما شاءَ اللَّهُ وَعَلى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَخَيْرُ الْأسْماءِ للَّهِ، وَالْحَمْدُ للَّهِ وَالسَّلامُ عَلى رَسُولِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلى مُحَمَّدْ بِنْ عَبْداللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَ يُّهَا النَّبِيُّ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ، السَّلامُ عَلى أنبِياءِ اللَّهِ وَرُسُلِهِ، السَّلامُ عَلى خَلِيْلِ اللَّهِ الرَّحْمنِ، السَّلامُ عَلَى الْمُرسَلِينَ وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ، السَّلامُ عَلَيْنا وَعَلى عِبادِ اللَّهِ الصَّالِحينَ، أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّد وَبارِكْ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد كَما صَلَّيْتَ وَبارَكْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلى إبْراهِيمَ وَآلِ إبْراهيمَ إنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيْدٌ، أللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَرَسُو لِكَ، أللَّهُمَّ صَلِّ عَلى إبْراهِيْمَ خَلِيلِكَ وَعَلى أ نْبِيائِكَ وَرُسُلِكَ وَسَلِّمْ عَلَيْهِمْ، وَسَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ، أللَّهُمَّ افْتَحْ لِي أبْوابَ رَحْمَتِكَ وَاسْتَعْمِلْنِي في طاعَتِكَ وَمَرْضاتِكَ وَاحْفَظْنِي بِحِفْظِ الْإِيمانِ أبَداً ما أبْقَيْتَني جَلَّ ثَناءُ وَجْهِكَ، الْحَمْدُ للَّهِ الَّذي جَعَلَني مِنْ وَفْدِهِ وَزُوّارِهِ وَجَعَلَني مِمَّنْ يَعْمُرُ مَسَاجِدَهُ، وَجَعَلَني مِمَّنْ يُناجِيهِ، أللَّهُمَّ إنِّي عَبْدُكَ وَزائِرُكَ في بَيْتِكَ وَعَلى كُلِّ مَأتِيٍّ حَقٌّ لِمَنْ أتاهُ وَزارَهُ، وَأ نْتَ خَيْرُ مَأتِيٍّ وَأكْرَمُ مَزُورٍ فَأَسْأَ لُكَ يا اللَّهُ يا رَحْمنُ بِأَ نَّكَ أنتَ اللَّهُ لا إلهَ إلّاأ نْتَ وَحْدَكَ لا شَرِيكَ لَكَ بِأ نَّكَ واحِدٌ احَدٌ صَمَدٌ لَمْ تَلِدْ وَلَمْ تُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ (لكَ خ ل) كُفُواً أحَدٌ، وَأنَّ مُحَمَّداً عَبْدُكَ وَرَسُولُكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَعَلى أهْلِ بَيْتِهِ يا جَوادُ يا كَرِيمُ يا ماجِدُ يا جَبَّارُ يا كَريمُ أسْأَ لُكَ أنْ تَجْعَلَ تُحْفَتَكَ إيّايَ بِزِيارَتي إيَّاكَ أوَّلَ شي ءٍ تُعْطِيَنِي فَكاكَ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ».

پس سه مرتبه بگويد: «أللَّهُمَّ فُكَّ رَقَبَتي مِنَ النَّارِ».

پس مى گويد: «وَأوْسِعْ عَلَيَّ مِنْ رِزْقِكَ الْحَلالِ الطَّيِّبِ وَادْرَأْ عَنِّي شَرَّ شَياطِيْنِ الْجِنِّ وَالْانْسِ وَشَرَّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ».

فصل چهارم: طواف و احكام آن

اشاره

ص: 109

دوم از واجبات عمره طواف است.

كسى كه محرم شد به احرام عمره تمتع يا مفرده و وارد مكه معظمه شد اول چيزى كه از اعمال عمره بر او واجب است آن است كه طواف كند به دور خانه كعبه براى عمره.

مسأله 387- طواف يعنى هفت مرتبه دور خانه كعبه گرديدن، به نحوى كه خواهد آمد و هر دورى را شوط مى گويند پس طواف هفت شوط است.

مسأله 388- طواف از اركان عمره است بنابراين كسى كه آن را در عمره تمتع از روى عمد ترك كند تا وقت آن فوت شود عمره او باطل است عالم به مسأله بوده يا جاهل باشد.

مسأله 389- چنين كسى كه عمره خود را باطل كرد (1) احرامش نيز باطل مى شود و بايد در سال بعد حج واجب خود را اعاده نمايد و لازم نيست در اين سال حج افراد و عمره مفرده بجاآورد. هر چند موافق احتياط است.*

كسى كه جهلًا طواف عمره را ترك كند تا وقت آن فوت شود بايد يك شتر


1- 1 آية اللَّه گلپايگانى، آية اللَّه بهجت: حج او مبدّل به افراد مى شود و در سال بعد هم بايد حج را قضاكند.

ص: 110

قربانى كند (1).

مسأله 390- وقت فوت طواف، وقتى است كه اگر بخواهد آن را با بقيه اعمال عمره به جا آورد نتواند وقوف به عرفات كند. (2)

مسأله 391- اگر سهواً طواف را ترك نمايد لازم است آن را انجام دهد هر وقت كه باشد (3) و اگر به وطن خود برگشته و نتواند به مكه بازگردد يا مشقت داشته باشد بايد شخص مورد اطمينانى را نائب بگيرد و در اين صورت اگر با زن نزديكى كرده بايد يك گوسفند در مكه قربانى كند.

مسأله 392- در فرض سابق بايد بعد از انجام طواف سعى را اعاده نمايد (4) مگر اين كه بعد از گذشتن وقت عمره متذكر شود كه در اين صورت اعاده سعى لازم نيست.

مسأله 393- اگر طواف عمره را فراموش كند يا ناقص انجام دهد و بعد از وقت و در اثناء اعمال حج متوجه شود واجب نيست فوراً آن را تدارك كند بلكه مى تواند بعد از اعمال منى آنرا تدارك كند.

مسأله 394- اگر كسى طواف عمره تمتع را فراموش نمايد و بعد از وقت آن متوجه شود (5) مى تواند آنرا در غير ماه هاى حج قضا نمايد.

مسأله 395- اگر مشغول سعى بين صفا و مروه شد و يادش آمد كه طواف را به جا نياورده، بايد رها كند و طواف نمايد و پس از آن سعى را اعاده كند.


1- 1. آيات عظام تبريزى، خوئى، مكارم: لازم نيست.
2- 2. آية اللَّه بهجت: ميزان در تنگى وقت ... بيم از دست رفتن وقوف اختيارى عرفات است. آيات عظام: تبريزى، خوئى، فاضل: يعنى نتواند خود را به اندازه درك مقدار ركن از وقوف- مسمّاى وقوف اختيارى- به عرفات برساند. آية اللَّه سيستانى: آخر زمان آن وقتى است كه بتواند اعمال عمره را تا ظهر روز عرفه تمام كند.
3- 3 آية اللَّه تبريزى، آية اللَّه خوئى: اگر قبل از فوت وقت طواف متذكر شود، بايد تا وقت نگذشته قضاكند.
4- 4 آية اللَّه مكارم: اگر بعد از سعى متذكر شود اعاده سعى لازم نيست.
5- 5. آيات عظام: سيستانى، فاضل، گلپايگانى، صافى: اگر بعد از ذى الحجه متوجه شود.

ص: 111

مسأله 396- اگر محرم به واسطه بيمارى يا پيرى نتواند طواف كند و تا وقت تنگ شود توانايى پيدا نكند بايد خود او را طواف دهند (1) هرچند با به دوش گرفتن يا بر تخت گذاشتن باشد و اگر ممكن نشود بايد براى او نائب بگيرند.

مسأله 397- شرائط و احكام طواف بايد در بيمار و پيرى كه او را طواف مى دهند تا جايى كه ممكن است رعايت شود.

مسأله 398- در طواف كردن هر طور برود مانع ندارد، مى تواند آهسته برود و مى تواند تند برود و حتى بدود ليكن بهتر است ميانه روى را مراعات كند.

مسأله 399- در طواف لازم نيست پياده طواف نمايد بنابراين مى تواند سوار بر صندلى چرخدار طواف نمايد به شرط آنكه اگر معذور نيست خودش آنرا حركت دهد.

«شرائط طواف»

«اوّل: نيت»

«شرائط طواف»

اوّل: نيت

دوم: طهارت

سوّم: مختون بودن

چهارم: ستر عورت

پنجم: شروع طواف از حجرالاسود و ختم به آن

ششم: بودن كعبه در طرف چپ طواف كننده.

هفتم: داخل كردن حجر اسماعيل در طواف.

هشتم: رعايت محدوده طواف

نهم: طواف نكردن روى شاذروان

دهم: موالات.

يازدهم: انجام هفت دور نه كمتر نه بيشتر


1- 1 آية اللَّه صافى، آية اللَّه گلپايگانى، به طورى كه پاهايش بر زمين كشيده شود و اگر ممكن نشود او رابه دوش گرفته يا با چيز ديگر طواف دهند و اگر ممكن نشود نائب بگيرند.

ص: 112

«اوّل: نيت»

يعنى انجام طواف براى خداوند متعال با قصد خالص

مسأله 400- در طواف بايد تعيين كند كه براى عمره است يا حج و يا طواف مستحب است و قصد نيابت كند اگر طوافش نيابى است.

مسأله 401- به زبان آوردن نيت و گذراندن آن به قلب لازم نيست بلكه همين كه بنا دارد اين عمل را به جا آورد و با اين بنا به جا آورد كفايت مى كند و به عبارت ديگر، نيت در عبادت و كارهاى ديگر، در اين جهت فرق ندارد پس همان طور كه انسان با قصد آب مى خورد و راه مى رود عبادت را اگر همانطور به جا آورد با نيت به جا آورده.

مسأله 402- اگر در به جا آوردن طواف يا ساير اعمال عمره و حج كه عبادى است رياء كند، يعنى براى نشان دادن و به رخ ديگرى كشيدن و عمل خود را خوب جلوه دادن باشد علاوه بر معصيت طواف او و همين طور هر چه را اين طور به جا آورده باطل است.

مسأله 403- اگر در عملى كه براى خدا مى آورد، رضاى ديگر را هم دخالت دهد و خالص براى خدا نباشد عمل باطل است.

مسأله 404- رياء بعد از عمل و تمام كردن طواف يا ديگر اعمال باعث بطلان عمل نمى شود.

مسأله 405- در صحيح بودن عمل كافى است آن را براى خدا بياورد يا اطاعت امر او يا ترس از جهنم يا رسيدن به بهشت و ثواب. (1)

«دوّم: طهارت»
اشاره

يعنى طهارت از حدث اكبر مثل جنابت و حيض و نفاس و از حدث اصغر به اينكه با وضو باشد و همين طور پاك بودن لباس و بدن.

مسأله 406- در طواف واجب طهارت از حدث اكبر و حدث اصغر شرط است چه


1- 1. آية اللَّه سيستانى: در عبادت معتبر است كه براى تذلّل و كرنش در پيشگاه خداوند انجام داده شود.

ص: 113

طواف عمره باشد يا طواف حج يا طواف نساء حتى در عمره و حج مستحب كه پس از احرام بستن واجب است آن را تمام كند.

مسأله 407- طهارت از حدث اكبر و اصغر در طواف مستحبى شرط نيست (1)* ليكن كسى كه جنب يا حايض است جايز نيست در مسجدالحرام وارد شود، ولى اگر غفلتاً يا نسياناً (2) طواف مستحب كرد صحيح است.

مسأله 408- اگر شخصى كه حدث اكبر يا اصغر داشته طواف واجب كند، باطل است چه از روى عمد باشد يا از روى غفلت يا نسيان يا ندانستن مسأله باشد.

مسأله 409- كسى كه وظيفه او وضو يا غسل جبيره اى هست مى تواند براى طواف و نماز آن به همان اكتفا كند.

مسأله 410- اگر از انجام طواف واجب با وضو يا غسل، معذور باشد بايد بدل از وضو يا غسل تيمّم كند.

مسأله 411- كسى كه فعلًا از وضو يا غسل معذور است اگر بداند كه عذرش برطرف مى شود و مى تواند طواف را با وضو يا غسل بجاآورد بايد صبر كند تا عذرش برطرف شود يا از برطرف شدن آن مأيوس شود. و اگر احتمال مى دهد عذرش تا آخر باقى باشد لازم نيست (3)* صبر كند و مى تواند به تيمم اكتفا نمايد ولى اگر بعداً معلوم شود كه مى تواند با وضو يا غسل طواف را در وقت بجاآورد بايد آن را اعاده كند.

مسأله 412- اگر تيمم كرد بدل از غسل و حدث اصغر عارض شد، براى حدث اكبر لازم نيست تيمم كند، بلكه براى حدث اصغر بايد طهارت تحصيل كند و تا حدث اكبر براى او حاصل نشده و عذرش باقى است همان تيمم اول كافى است، ليكن احتياط


1- 1 آيةاللَّه تبريزى: طهارت از مثل حدث جنابت و حيض و نفاس لازم است.
2- 2. آية اللَّه فاضل: يا جهلًا.
3- 3 آية اللَّه سيستانى: در اين فرض نيز بايد صبر كند مگر اين كه احتمال بدهد كه اگر صبر كند از تيمم هم عاجز مى شود. آية اللَّه خوئى: اگر عذرش نبود آب است بايد فحص كند به تفصيلى كه در رساله عمليه آمده است.

ص: 114

مستحب آن است كه تيمم بدل از غسل هم بكند. (1)*

مسأله 413- اگر در اثناى طواف حدثى عارض شود طواف باطل است و بايد پس از تحصيل طهارت آن را اعاده نمايد مگر اين كه حدث بعد از تمام شدن شوط چهارم باشد كه در اين صورت طواف را قطع و پس از تحصيل طهارت از همان جا طواف را تمام كند و صحيح است. (2)*

مسأله 414- اگر در اثناء طواف بيهوش شود و پس از مدتى به هوش آيد حكم مسأله قبل را دارد.

مسأله 415- اگر حدثى كه عارض شده حدث اكبر باشد مانند جنابت و حيض بايد فوراً از مسجد خارج شود و به تفصيلى كه در مسأله قبل گفته شده عمل نمايد و اگر وقت براى حايض تنگ باشد به طورى كه پس از پاك شدن نتواند بقيه اعمال عمره را انجام دهد احكام خاصى دارد كه در مسائل طواف حايض خواهد آمد.

مسأله 416- اگر با وضو بوده و شك كند كه حدث عارض شده است يا نه، بنابر وضو داشتن بگذارد و لازم نيست وضو بگيرد و همچنين اگر از حدث اكبر پاك بوده و شك كند كه حدث عارض شده.

مسأله 417- اگر مُحدِث به حدث اصغر يا اكبر بوده و شك كند كه وضو گرفته يا نه يا غسل كرده يا نه، بايد در فرض اول وضو بگيرد و در فرض دوم غسل كند.


1- 1. آية اللَّه تبريزى: اگر بدل از غسل جنابت، تيمم كرد و بعد حدث اصغر عارض شد، چنانچه عذرش باقى است، بايد بدل از غسل تيمم كند و احتياط مستحب آن است كه بين تيمم و وضو جمع كند و اگربراى حدث اكبر ديگر غيراز جنابت تيمم كرد و بعد حدث اصغر عارض شد بايد بدل از غسل تيمم كند و بنابر احتياط وضو هم بگيرد و اگر متمكن از وضو هم نبود بايد تيمم ديگرى بدل از وضو بنمايد. آية اللَّه خوئى: لازم است تيمم بدل از غسل كند.
2- 2 آية اللَّه بهجت: و همين طور است اگر پس از نصف و قبل از تمام شدن شوط چهارم حدث از روى سهو و غفلت باشد. آية اللَّه خامنه اى: و همينطور اگر بعد از نصف و قبل از تمام شدن شوط چهارم باشد و موالات بهم نخورد.

ص: 115

مسأله 418- اگر بعد از تمام شدن طواف شك كند كه آن را با وضو به جا آورده يا نه يا شك كند كه آن را با غسل به جا آورده (1) يا نه، طواف او صحيح است، ليكن براى اعمال بعد بايد طهارت تحصيل كند.

مسأله 419- در تمام صورتهايى كه در شك گفته شد كه «بنابر طهارت بگذارد» يا «طوافش صحيح است» بهتر آن است كه تجديد وضو كند و رجاءاً غسل به جا آورد، چون ممكن است كه بعد معلوم شود وضو يا غسل نداشته و اشكال پيدا مى شود.

مسأله 420- اگر در اثناى طواف شك كند كه طهارت از حدث داشته يا نه، اگر سابقه طهارت داشته به شك خود اعتنا نكند و الّا واجب است تحصيل طهارت نموده و طواف را از سر بگيرد. (2)*

مسأله 421- هر گاه در اثناى طواف شك كند كه غسل كرده است از جنابت يا حيض يانفاس يا نه، اگر امكان تيمم باشد وتيمم كردن كمتر از خارج شدن از مسجد وقت مى گيرد بايدتيمم كند و سپس خارج شود و اگر بيشتر وقت مى گيرد بايد فوراً از مسجد خارج شود و پس از طهارت طواف را از سر بگيرد چه قبل از شوط چهارم باشد و چه بعد از آن. (3)*

مسأله 422- اگر سهواً يا غفلتاً يا جهلًا طواف را بى وضو بجا آورد طوافش باطل است و همينطور اگر با حال جنابت يا حيض و نفاس بجا آورد.

«طهارت بدن و لباس»

مسأله 423- لباس و بدن كسى كه مى خواهد طواف كند واجب است پاك باشد حتى از خون كمتر از درهم نيز بايد اجتناب شود بلى نجس بودن چيزهايى كه نمى تواند به


1- 1 آية اللَّه خوئى: اگر بعد از حدث اصغر شك كند در اين كه قبل از طواف غسل كرده يا نه، بايد غسل كرده و طواف را اعاده كند و براى اعمال آتيه وضو بگيرد.
2- 2. امام خمينى، آية اللَّه سيستانى: اگر بعد از تمامى دور چهارم باشد طواف را رها نموده تحصيل طهارت نمايد و از همانجا بقيه طواف را بجاآورد.
3- 3. آية اللَّه سيستانى، امام خمينى: اگر بعد از تمامى دور چهارم باشد طواف را رها كند و تحصيل طهارت نمايد و از همان جا تتمه طواف را بجاآورد.

ص: 116

تنهايى ساتر در نماز باشد مانند جوراب و عرقچين و انگشتر مانعى ندارد.

مسأله 424- تطهير از خون قروح و جروح اگر مشقت داشته باشد لازم نيست و مى توان با آن طواف نمود ولى اگر با تأخير در طواف بتواند بدون مشقت تطهير نمايد احتياط واجب است كه تأخير اندازد به شرط آن كه وقت تنگ نشود.

مسأله 425- خون قروح و جروح، تا آن اندازه اى كه مى شود تطهير كرد و لباس را عوض كرد احتياط واجب آن است كه تطهير كند يا جامه را عوض كند.

مسأله 426- اگر بعد از طواف آگاه شود كه در حال طواف بدن يا لباسش نجس بوده است طوافش صحيح است و همين طور اگر نجاست را فراموش كند و بعد از طواف يادش بيايد. (1)*

مسأله 427- اگر شك داشته باشد كه لباسش يا بدنش نجس است، مى تواند با آن حال طواف كند و صحيح است، چه بداند كه پيش از اين پاك بوده يا نداند، ليكن اگر بداند كه قبلًا نجس بوده و نداند كه تطهير شده است، نمى تواند با آن حال طواف كند بلكه بايد تطهير كند و طواف كند.

مسأله 428- اگر در اثناء طواف بدن او نجس شود چنانچه تطهير آن بدون رها كردن طواف ممكن نباشد بايد آن را رها كند و پس از تطهير، طواف را از همانجا تمام نمايد و طوافش صحيح است خواه قبل از تكميل شوط چهارم باشد يا بعد از آن (2)* و همينطور است اگر لباس او نجس شود و تعويض و تطهير آن همانجا ممكن نباشد.

مسأله 429- اگر در بين طواف نجاستى در بدن يا لباس خود ببيند و احتمال بدهد كه در اين حال نجاست حاصل شده حكم مسأله قبل را دارد و همين طور است اگر در بين طواف علم پيدا كند كه لباس يا بدنش نجس بوده يا نجاست را فراموش كند و در اثناء


1- 1. آية اللَّه گلپايگانى: در فرض فراموش كردن نجاست، بايد طواف اعاده شود.
2- 2 آية اللَّه صافى، آية اللَّه گلپايگانى: اگر به سه دور و نيم نرسيده طواف باطل است و بايد بعد ازتطهير آن را از سر بگيرد.

ص: 117

طواف يادش بيايد. (1)*

مسأله 430- همراه داشتن چيز نجس در حال طواف مانع ندارد.

«سوم: مختون بودن»

مسأله 431- طواف افراد ذكور اگر ختنه نشده باشند باطل است حتى اگر بالغ نباشند. (2)

مسأله 432- اگر بچه ختنه شده به دنيا بيايد طواف او صحيح است.

مسأله 433- شخص مستطيع كه ختنه نشده اگر بتواند ختنه كند هر چند با تأخير حج تا سال آينده بايد اين كار را بكند (3) و اگر اصلًا متمكن از ختنه نباشد يعنى براى او ضرر و مشقت دارد لازم است حج را همان سال بجا آورد ليكن احتياط اين است كه در عمره و حج شخصاً طواف نموده و براى طواف نائب نيز بگيرد (4) ولى خودش نماز طواف را بجا آورد و در صورتى كه هر دو طواف با هم صورت بگيرد خودش يك نماز بخواند كافى است.

«چهارم: ستر عورت»
«طواف در لباس غصبى و غير مخمس»

«چهارم: ستر عورت»

مسأله 434- طواف بدون ساتر عورت باطل است.

مسأله 435- لباس طواف كننده بايد مباح باشد پس طواف در لباس غصبى باطل است هرچند ساتر عورت نباشد. (5) بلكه احتياط آن است كه همه شرائط لباس نمازگزار مراعات شود.


1- 1. آية اللَّه گلپايگانى: در صورت فراموشى نجاست بايد طواف را اعاده نمايد حتى اگر بعد از شوط چهارم يادش بيايد.
2- 2. آيةاللَّه سيستانى: در غير مميز اعتبار ختان مبنى بر احتياط استحبابى است.
3- 3. آيات عظام: امام خمينى، فاضل، مكارم: اگر در سال استطاعت نتواند ختنه كند بايد حج به جاآورد. فتواى آيةاللَّه خامنه اى به دست نيامد.
4- 4. آية اللَّه مكارم: نائب گرفتن لازم نيست.
5- 5 آية اللَّه سيستانى، آية اللَّه فاضل: غير ساتر اگر غصبى باشد طواف صحيح است.

ص: 118

مسأله 436- زن بايد در حال طواف تمام بدن خود را به جز صورت (1) و دستها تا مچ از نامحرم بپوشاند و اگر عمداً اين مقدار را نپوشاند معصيت كرده لكن طواف او صحيح است.

«طواف در لباس غصبى و غير مخمس»

مسأله 437- كسى كه سال خمسى براى خود قرار نداده اگر از درآمد كسب، پولى دارد كه معلوم نيست ربح بين سال است يا سال بر آن گذشته است بدون تخميس آن حكم غصب را دارد بنابراين اگر با آن پول لباس احرام يا قربانى تهيه كند، طواف و قربانى او صحيح نيست مگر آنكه همانطوريكه متعارف است بذمه خريدارى كرده باشد كه در اين صورت طواف و قربانى او صحيح است.

مسأله 438- اگر انجام طواف و نماز در لباسى كه با عين پول غصبى يا غيرمخمس تهيه شده از روى علم و عمد نباشد طواف و نماز صحيح است مگر اين كه جاهل مقصر باشد كه بايد تدارك نمايد (2).

مسأله 439- پولى كه معلوم نيست متعلق خمس است يا نه؟ لازم نيست تخميس شود و مى توان آنرا در حج صرف نمود.

مسأله 440- همراه داشتن مال غصبى مثل پول خمس نداده موجب بطلان طواف نمى شود (3).

«پنجم: شروع از حجرالاسود و ختم به آن»

مسأله 441- طواف بايد از مقابل حجرالاسود شروع شود و از هر جاى حجرالاسود كه شروع كند به طورى كه در عرف گفته شود از حجرالاسود شروع كرده كافى


1- 1. آية اللَّه مكارم: و صورتش را با نقاب نپوشاند.
2- 2. آية اللَّه بهجت: اگر قصد قربت از او محقق نشده باشد.
3- 3. آية اللَّه گلپايگانى، آية اللَّه صافى: در صورتى كه طواف موجب حركت اضافى نشود.

ص: 119

است. (1) چه از ابتداء آن شروع كند چه از وسط يا آخرش ولى از هركجا شروع كرد بايد در دور هفتم به همان جا ختم كند.

مسأله 442- براى شروع از حجرالاسود مى تواند قبل از رسيدن به حجرالاسود قصد كند كه طواف را از مقابل حجرالاسود شروع مى كنم و زايد بر آن مقدمه علميه است و همچنين در دور آخر مى تواند قدرى از حجرالاسود بگذرد با اين قصد كه زيادى مقدمه علميه باشد.

مسأله 443- در طواف همان طورى كه مسلمين طواف مى كنند از محاذات حجرالاسود بدون دقت هاى صاحبان و سوسه شروع كند و در دورهاى ديگر لازم نيست مقابل حجر الاسود توقف نمايد و تجديد نيت كند. بلكه مى تواند بدون توقف دور بزند تا هفت شوط تمام شود.

مسأله 444- كارى كه بعضى افراد نادان انجام مى دهند كه مقابل حجر الاسود مى ايستند وبراى رعايت محاذات عقب وجلو مى روند موجب اشكال وگاهى حرام است.

مسأله 445- اگر اشتباهاً طواف را از غير حجر الاسود مانند ركن يمانى شروع كند طوافش باطل است هر چند دور آخر را به حجر الاسود ختم نمايد (2) و همينطور اگر دورهاى طواف را از حجر الاسود شروع كند ولى به موضعى قبل از حجر الاسود مانند ركن يمانى ختم نمايد.

«ششم: قرار دادن كعبه درطرف چپ»

1- 1 آية اللَّه گلپايگانى و آيةاللَّه صافى: طواف بايد از اول جزء حجرالاسود شروع شود و چون تحقق آن معنى بر وجه حقيقت متعسّر و بلكه متعذّر است، در تحقق آن اكتفا مى شود به اين كه پيش از رسيدن به حجرالاسود نيت كند و قصد كند كه ابتداى طواف در هر دور از محاذى اولين جزء حجر باشد و انتهاى آن همان موضعى كه واقعاً انتهاى دور است باشد و زايد، از باب مقدمه علميه باشد. و اين نيت را در ذهن باقى بدارد تا وقتى كه محاذى حجر شود و اين كافى خواهد بود و با همين نيت هفت دور طواف كند.
2- 2 آية اللَّه سيستانى، آية اللَّه فاضل: اگر قصد و شروع از موضع معتبر شرعى است ولى در تطبيق اشتباه كرده است در صورتى كه كسرى دور آخر را به قصد طواف تمام كند صحيح است.

ص: 120

مسأله 446- در طواف بايد سمت چپ طواف كننده به طرف كعبه باشد و اگر سمت راست يا پشت يا روبروى او به كعبه باشد و در اين حال طواف كند صحيح نيست.

مسأله 447- معيار در شرط مذكور اين است كه طورى طواف كند كه در عرف گفته شود كعبه در طرف چپ اوست و لازم نيست در تمام حالات طواف حقيقتاً كعبه در سمت چپ او باشد بنابراين در موقع دور زدن حجر اسماعيل و گوشه هاى كعبه به نحو متعارف اگر سمت چپ او از محاذات كعبه خارج شود بلكه خانه متمايل به پشت او شود اشكالى ندارد.

مسأله 448- اگر به هر علتى مقدارى از طواف بر خلاف متعارف انجام شود مثلًا رو به كعبه يا پشت به آن يا عقب عقب طواف كرد بايد برگردد و آن مقدار را جبران كند و اگر نمى تواند برگردد بدون قصد طواف دور بزند (1) تا جائى كه بايد طواف را از آنجا تدارك كند برسد و از آنجا جبران نمايد.

«هفتم: داخل نمودن حجر اسماعيل عليه السلام در طواف»

مسأله 449- حجر اسماعيل محلى است كه متصل به خانه كعبه است و بايد طواف كننده از بيرون آن طواف كند.

مسأله 450- اگر دور حجر اسماعيل نگرديد و از داخل آن طواف كرد، طوافش باطل است و بايد اعاده كند پس اگر اينكار عمدى باشد حكم ابطال عمدى طواف را دارد و اگر سهوى باشد حكم ابطال سهوى را دارد كه حكم آن دو خواهد آمد.

مسأله 451- اگر در بعضى از شوطها از داخل حجر اسماعيل دور زد، بايد آن شوط را اعاده كند و اعاده طواف لازم نيست.

مسأله 452- كسى كه يك شوط طواف را از درون حجر اسماعيل عليه السلام انجام داده و


1- 1 آيةاللَّه سيستانى و آيةاللَّه فاضل: و تا حجرالاسود برود و آن شوط را كاملًا اعاده نمايد.

ص: 121

بقيه طواف را ادامه داده بايد يك شوط ديگر بجا آورد (1) و اگر نماز و بقيه اعمال را انجام داده آنها را نيز اعاده نمايد (2).

مسأله 453- اگر پس از داخل شدن در حجر اسماعيل متوجه مسأله شد و بجاى اعاده آن شوط آنرا از آنجايى كه وارد حجر شده تكميل نموده طوافش باطل نيست و بايد آن شوط را اعاده نمايد.

مسأله 454- اگر كسى در بعضى از دورها از روى ديوار حجر اسماعيل عليه السلام برود اعاده همان مقدار از شوط كافى است.

مسأله 455- در حال طواف، دست گذاشتن روى ديوار حجر اسماعيل عليه السلام جايز است و به طواف ضرر نمى رساند گر چه احتياط مستحب در ترك است.

«هشتم: رعايت محدوده طواف»

مسأله 456- بهتر است طواف بين كعبه و مقام حضرت ابراهيم عليه السلام انجام شود و اين مسافت كه تقريباً 5/ 26 ذراع است در همه اطراف كعبه مراعات شود (3) ولى طواف خارج


1- 1. آيات عظام: خوئى، تبريزى، سيستانى: اگر موالات فوت نشده و اما اگر موالات فوت شده طوافش باطل است و بايد آنرا و اعمال مترتب بر آنرا تدارك نمايد و اگر وقت تدارك گذشته حجش باطل است آيةاللَّه سيستانى اضافه فرمودند: ولى در فرض سهوونسيان اعاده يك شوط واعمال مترتبه كافى است. آية اللَّه گلپايگانى، آية اللَّه صافى: اگر چهار شوط را تمام كرده و داخل حجر شده هر وقت فهميد ناقص را تمام كند و نماز طواف و اعمال مترتبه را ب جا آورد و اگر قبل از سه شوط و نيم بوده شوطهاى گذشته باطل است و بايد طواف را از سربگيرد و بعد از آن نماز طواف و سعى و تقصير را بجا آورد و اگر از سه شوط و نيم گذشته و به چهار نرسيده آن را تمام كند با دو ركعت نماز و بعد يك هفت شوط طواف و نماز و سعى و تقصير را بجا آورد. آداب و احكام حج، م 560
2- 2 امام خمينى، آية اللَّه خامنه اى: اگر به اعتقاد صحت بقيه اعمال را انجام داده اعاده آن شوط و نماز كافى است.
3- 3 آيات عظام امام خمينى، فاضل: واجب است طواف در محدوده مذكور انجام شود مگر در صورتيكه حتى در وقت خلوت نتواند در اين محدوده طواف كند كه در اين صورت طواف خارج از اين حد با مراعات الاقرب فالاقرب جايز است. آية اللَّه فاضل اضافه فرمودند: همينطور اگر ضرورت عرفى اقتضاء كند كه خارج از محدوده طواف كند.

ص: 122

اين حد تا هر كجا كه (1) طواف خانه صدق كند جايز است خصوصاً در مواردى كه طواف در محدوده مذكور ممكن نباشد يا مشقت داشته باشد.*

تذكر: بنابر نظر امام خمينى و آية اللَّه فاضل اگر شخصى در طواف از محدوده لازم خارج شد بايد آن مقدار را اعاده كند و همين طور بنابر نظر آيةاللَّه گلپايگانى و آيةاللَّه صافى اگر در محدوده اى طواف كند كه اتصال به جمعيت نداشته باشد بايد آن مقدار را اعاده كند.

مسأله 457- محدوده مذكور در مسأله قبل در قسمتى كه حجر اسماعيل عليه السلام وجود دارد از كعبه حساب مى شود و با كاسته شدن مقدار حجر تقريباً از مطاف 5/ 6 ذراع باقى مى ماند. (2)

تذكر 2: بنابر نظر مراجع مذكور اگر به جهت نظافت مسجد و مانند آن از انجام طواف در محدوده ممانعت شود اگرامكان دارد كه در محدوده طواف كند بايد صبر نمايد و در محدوده طواف كند و اگر خارج آن طواف كند صحيح نيست آية الله فاضل اضافه فرمودند: اگر در چنين حالاتى ضرورت عرفيه اقتضاء كند كه خارج از محدوده طواف كند و صبر كردن براى طواف در محدوده مستلزم عسر و حرج باشد در خارج حد با رعايت الاقرب فالاقرب صحيح است.

تذكر 3: بنابر نظر مراجع مذكور زنى كه قادر به طواف كردن نيست اگر كسى حتى


1- 1 آية اللَّه گلپايگانى و آيةاللَّه صافى: تا جمعيت طواف كننده متصل به يكديگر مشغول طوافندصحيح است.
2- 2 آيات عظام: گلپايگانى، صافى، فاضل: در طرف حجر اسماعيل محدوده طواف ضيق نمى شود و از حجر اسماعيل به مقدار 5/ 26 ذراع محدوده طواف است.

ص: 123

نامحرم حاضر شود او را بدوش بگيرد و در محدوده طواف دهد نمى تواند به طواف با تخت روان در خارج از محدوده اكتفا كند.

تذكر 4: كسى كه در محدوده طواف است اگر شك كند كه از محدوده خارج شده يا نه؟ طوافش صحيح است ولى اگر در ابتدا طواف شك كند كه طوافش در محدوده است يا نه؟ نمى تواند به آن اكتفا نمايد.

تذكر 5: يقين به اين كه در حال طواف او را بى اختيار مى برند مجوز طواف در خارج حد نيست و بايد همان مقدار را كه بى اختيار شده تدارك كند، و همينطور يقين به برخورد با نامحرم براى طواف خارج محدوده عذر محسوب نمى شود.

«نهم: طواف نكردن روى شاذروان»

مسأله 458- در اطراف ديوار خانه، يك پيش آمدگى است كه آن را «شاذروان» مى گويند و طواف بر روى آن صحيح نيست.

مسأله 459- اگر كسى در بعضى از احوال به واسطه كثرت جمعيت يا غير آن روى شاذروان برود و دور بزند آن مقدار كه دور زده باطل است و بايد آن را اعاده كند.

مسأله 460- دست به ديوار خانه كعبه گذاشتن، در آن جائى كه شاذروان است جايز است و به طواف ضرر نمى رساند گر چه احتياط مستحب در ترك است.

«دهم: موالات»

مسأله 461- مراعات موالات عرفيه در طواف لازم است (1) يعنى بايد هفت دور آن پشت سر هم آورده شود و در بين آن بقدرى فاصله نشود كه از صورت يك طواف خارج گردد.

تذكر: موارد استثناء اين شرط در مسائل مربوط به قطع طواف خواهد آمد.

مسأله 462- جايز است در بين طواف براى رفع خستگى و استراحت بنشيند يا دراز


1- 1. آية اللَّه مكارم، آية اللَّه فاضل: اين شرط در طواف مستحب لازم نيست.

ص: 124

بكشد و بعد، از همانجا اتمام كند ولى نبايد آنقدر طول دهد كه موالات عرفيه به هم بخورد والا طوافش باطل است و بايد طواف را اعاده كند (1).

«يازدهم: انجام هفت دور نه كمتر نه بيشتر»

«كم كردن دورهاى طواف»

مسأله 463- اگر طواف كننده از ابتداء عمداً قصد كند كه كمتراز هفت دور طواف كند طوافش باطل است اگر چه هفت دور بزند (2) ولى اگر از روى جهل يا سهو يا غفلت باشد و به هفت دور تمام كند طوافش صحيح است.

مسأله 464- اگر از روى جهل به مسأله بيش از هفت دور طواف كند طوافش باطل است (3) و بايد طواف و نماز و اعمال بعد از آن را اعاده كند. (4)

مسأله 465- اگر در اثناى طواف از قصد هفت دور زدن برگردد و قصد كند كمتر بياورد آنچه با اين قصد آورده باطل است (5) و بايد اعاده كند.

مسأله 466- اگر عمداً از طواف واجب يك دور يا كمتر يا بيشتر از آن كم كند اگر پيش از فوت موالات عرفيه آنرا تكميل نمايد طوافش صحيح است (6)* و اگر تكميل ننمايد تا موالات فوت شود حكم قطع عمدى طواف را دارد كه خواهد آمد.


1- 1. آية اللَّه خامنه اى: ولى اگر بعد از نصف دور چهارم باشد مى توان به اتمام همان طواف اكتفا نمود.
2- 2 آيات عظام: تبريزى، خويى، سيستانى: در فرضى كه هفت دور بزند با تحقّق قصد قربت طوافش صحيح است.
3- 3. آية اللَّه سيستانى، آية اللَّه فاضل: مگر اين كه جاهل قاصر باشد كه در اين صورت طوافش صحيح است.
4- 4. امام خمينى، آية اللَّه خامنه اى: اگر با اعتقاد صحت بقيه اعمال را آورده اعاده طواف و نماز كافى است.
5- 5. آيات عظام: تبريزى، خوئى، سيستانى: اگر قصد قربت مختل شود طواف اشكال پيدا مى كند.
6- 6. آية اللَّه سيستانى: اگر بى دليل قبل از تمام شدن شوط چهارم از مطاف خارج شده و مشغول كارى شده كه عرفاً صدق كند كه طوافش را قطع كرده طواف باطل است.

ص: 125

مسأله 467- در فرض مسأله قبل اگر طواف را تكميل نكرد تا موالات فوت شد بايد آنرا اعاده كند (1)* و اگر آنرا اعاده نكند حكم ترك عمدى طواف را دارد كه در مسائل قبل گذشت و در اين مسأله و مسأله قبل فرقى بين عالم و جاهل نيست.

مسأله 468- اگر سهواً از طواف كم كند چنانچه پيش از فوت موالات آنرا تكميل نمايد طوافش صحيح است و همينطور است اگر بعد از فوت موالات متذكر شود و مقدار فراموش شده سه شوط يا كمتر باشد و اما اگر بعد از فوت موالات متذكر شود كه بيش از سه شوط كم كرده بايد طواف را اعاده نمايد. گر چه تكميل طواف و اعاده آن در تمام موارد مذكور موافق احتياط است.

مسأله 469- اگر در حال سعى يادش آمد كه طواف را ناقص به جا آورده بايد برگردد و طواف را از همانجا كه ناقص كرده تكميل كند و برگردد تتمه سعى را بجا آورد و طواف و سعيش صحيح است و احتياط مستحب آن است كه اگر كمتر از چهار دور بجا آورده طواف را تمام كند و اعاده نمايد و همچنين اگر سعى را كمتر از چهار بار انجام داده تمام كند و اعاده نمايد.

«زياد كردن دورهاى طواف»

مسأله 470- اگر طواف كننده از ابتدا عمداً قصد كند كه بيش از هفت دور طواف كند طوافش باطل است هر چند به هفت دور اكتفاكند (2) ولى اگر از روى جهل يا سهو يا غفلت باشد و به هفت دور تمام كند طوافش صحيح است.

مسأله 471- انجام يك دور يا بيشتر بقصد احتياط، زياده در طواف محسوب نمى شود و جبران نقص احتمالى را نيز نمى كند

مسأله 472- اگر در اثناء طواف از قصد هفت دور زدن برگردد و قصد كند زيادتر


1- 1. آية اللَّه گلپايگانى: اقوى آن است كه در اين صورت اگر چهار دور به جا آورده باشد طواف را تمام كند و بعداً احتياطاً اعاده نمايد.
2- 2. آيات عظام: تبريزى، خوئى، سيستانى: با تحقق قصد قربت طوافش صحيح است.

ص: 126

بياورد آنچه با اين قصد آورده باطل است و بايد اعاده كند (1) و اگر با اين قصد زيادتر از هفت دور انجام دهد اصل طواف باطل است (2)

مسأله 473- اگر از اول قصد كند كه هشت دور به جا آورد، ليكن قصدش آن باشد كه هفت دور آن طواف واجب باشد و يك دور قدم زدن دور خانه براى تبرك يا مقصد ديگر باشد طواف او صحيح است.

مسأله 474- اگر گمان كند كه يك دور نيز مستحب است همانطور كه هفت دور مستحب است و قصد كند كه هفت دور واجب را بياورد و يك دور مستحب هم به دنبال آن بياورد طواف او صحيح است خواه آن يك دور را انجام دهد يا انجام ندهد.

مسأله 475- اگر بعد از هفت دور طواف واجب عمداً يك شوط يا كمتر يا بيشتر به آن اضافه نمايد به قصد اين كه زياده جزء آن طواف باشد، طواف او باطل مى شود و بايد اعاده كند.

مسأله 476- اگر سهواً زياد كند بر هفت دور پس اگر كمتر از يك دور است قطع كند آن را و طوافش صحيح است و اگر يك دور يا زيادتر است احوط (3) آن است كه هفت دور ديگر را تمام كند به قصد قربت، بدون تعيين مستحب يا واجب و دو ركعت نماز طواف واجب را قبل از سعى بخواند و احتياط مستحب آن است كه بعد از سعى دو ركعت نماز براى طواف مستحب به جا آورد.

مسأله 477- اگر قسمتى از شوط را كه صحيح بوده به تصور اين كه باطل انجام داده اعاده نموده، طوافش صحيح است.

«قِران در طواف»

مسأله 478- قران در طواف (يعنى دو طواف پشت سر يكديگر بدون انجام نماز


1- 1 آيات عظام: تبريزى، خوئى، سيستانى: اگر قصد قربت مختل شود اصل طواف باطل مى شود.
2- 2. آية اللَّه بهجت: آنچه با قصد زياده آورده باطل است.
3- 3. آية اللَّه گلپايگانى، آية اللَّه صافى: اين احتياط مستحب است.

ص: 127

طواف بين آن دو) در طواف واجب حرام است ولى طواف اول صحيح است (1) مگر آن كه از ابتداء يا در اثناء طواف اول قصد قران كرده باشد. بلى قران در طواف مستحب، مكروه است.*

مسأله 479- اگر بعد از انجام طواف و قبل از نماز طواف يك شوط يا كمتر يا بيشتر بياورد بقصد اين كه آنرا جزء طواف ديگر قرار دهد داخل در قِران بين دو طواف است كه حكمش در مسأله قبل گذشت (2).

مسأله 480- اگر طواف واجبى را كه به فتواى مجتهدش صحيح است قبل از خواندن نماز به قصد احتياط اعاده نمايد و سپس نماز طواف را بخواند عملش صحيح است هر چند به واسطه قِران (3) معصيت كرده است.

«قطع طواف»

مسأله 481- قطع طواف يعنى رها كردن آن به طورى كه موالات عرفيه فوت شود (4)، بدون عذر در طواف مستحب جايز و در طواف واجب مكروه است (5).*

مسأله 482- اگر بدون عذر طواف را قطع كند باطل است و بايد آنرا اعاده نمايد چه قبل از شوط چهارم باشد يا بعد از آن (6) ولى اگر طواف را رها كند و قبل از فوت موالات


1- 1 آيات عظام: سيستانى، خوئى، تبريزى: طواف باطل است.
2- 2. آيات عظام: تبريزى، خوئى، سيستانى، بهجت: اگر طواف دوم را به اتمام نرساند نه قران است و نه زياده در طواف.
3- 3. آيات عظام: بهجت، تبريزى، خوئى، سيستانى: اين عمل قران محسوب نمى شود.
4- 4. آية اللَّه سيستانى: يا قبل از اتمام شوط چهارم از مطاف خارج و مشغول كارى شود كه عرفاً گفته شود طواف را قطع كرده است.
5- 5. آيات عظام: صافى، گلپايگانى، خويى: در طواف واجب جائز نيست.
6- 6. آية اللَّه گلپايگانى: اقوى آن است كه در اين صورت اگر چهار دور به جا آورده باشد، طواف را تمام كند و بعد احتياطاً اعاده كند.

ص: 128

برگردد و آنرا تمام نمايد طوافش صحيح است. (1)

مسأله 483- اگر بعد از تمام شدن شوط چهارم طواف را به جهت عذرى مانند مرض و حيض قطع نمايد و بعد از رفع عذر طواف را از همانجا كه قطع كرده كامل كند صحيح است. ولى اگر قبل از تمام شدن شوط چهارم باشد آنرا اعاده نمايد. (2)

مسأله 484- اگر شخصى به جهت عذرى طواف را قطع كند و تا وقت تنگ شود از انجام طواف عاجز باشد پس اگر ممكن است او را حمل كنند و طواف دهند. تا طوافش را تكميل نمايد يا اگر قطع قبل از اتمام شوط چهارم بوده اعاده نمايد و اگر ممكن نيست برايش نائب بگيرند كه به تفصيل مذكور عمل نمايد. (3)

مسأله 485- اگر در اثناء طواف به جهت برپا شدن نماز جماعت يا نظافت مسجد و مانند آن، شخص از ادامه طواف معذور شد حكم مسأله قبل را دارد

«قطع طواف جهت نماز»

مسأله 486- اگر در اثناى طواف وقت نماز واجب تنگ شود واجب است آنرا رها كند و نماز بخواند و سپس طواف را از همانجا كه قطع كرده تمام كند (4) و صحيح است مگر اين كه قبل از تمام شدن شوط چهارم باشد و بقدرى فاصله شود كه موالات عرفيه به هم بخورد. كه در اين صورت بايد طواف را اعاده كند.

مسأله 487- قطع طواف براى رسيدن به نماز جماعت يا درك وقت فضيلت نماز واجب، جايز بلكه مستحب است و بعد از نماز از همانجا كه طواف را قطع كرده ادامه دهد و طوافش صحيح است گر چه احتياط مستحب آن است كه به تفصيل مسأله قبل عمل نمايد.

«شك در طواف»


1- 1. نظر آيات عظام امام خمينى، خوئى، تبريزى، صافى، خامنه اى ذيل مسأله 467 گذشت.
2- 2. آية اللَّه سيستانى: بجز طواف مستحب كه مى تواند تكميل نمايد مطلقاً.
3- 3. آية اللَّه گلپايگانى، آية اللَّه صافى: بعيد نيست گفته شود كه نائب بايد در هر صورت همه طواف را انجام دهد.
4- 4. آية اللَّه فاضل، آية اللَّه خامنه اى: و مى تواند طواف را از اول شروع نمايد.

ص: 129

مسأله 488- اگر بعد از طواف شك كند كه آن را صحيح به جا آورده يا نه، مثلًا احتمال بدهد كه از طرف راست طواف كرده يا محدث بوده يا از داخل حجر اسماعيل عليه السلام طواف كرده، اعتناء نكند، و طوافش صحيح است اگر چه باز در محل طواف باشد و از آنجا منصرف نشده يا مشغول كارهاى ديگر نشده باشد، در صورتى كه هفت دور بودن معلوم باشد بى زياده و نقيصه.

مسأله 489- اگر در اثناء طواف شك كند كه طواف را به نيت منوب عنه شروع كرده يا براى خود، نمى تواند به اين طواف اكتفا كند و مى تواند صبر كند تا موالات فوت شود سپس آنرا از سر بگيرد. (1)

مسأله 490- اگر بعد از تمام شدن طواف و انصراف از آن شك كند كه هفت دور آورده يا بيشتر به شك خود اعتناء نكند و همينطور است اگر شك كند در اين كه هفت دور آورده يا كمتر (2).

مسأله 491- اگر در آخر دور كه به حجر الاسود ختم شد شك كند كه هفت دور زده يا هشت دور يا زيادتر، اعتنا به شك نكند و طوافش صحيح است.

مسأله 492- اگر در طواف در عدد شوطها شك نمود و با اين حال و باميد اين كه شك او را از بين برود طواف را ادامه داد و پس از آن يقين كرد كه هفت دور را كامل كرده طوافش صحيح است.

مسأله 493- اگر قبل از رسيدن به حجر الاسود و تمام شدن دور، شك كند كه آنچه را دور مى زند دور هفتم است يا هشتم طوافش باطل است. (3)*


1- 1. آية اللَّه بهجت: مى تواند طواف را به نيت منوب عنه تمام كند. آية اللَّه سيستانى: و بايد طواف را به نيت نيابت از سر بگيرد.
2- 2. آية اللَّه تبريزى، آية اللَّه خوئى: اگر قبل از مشغول شدن به نماز چنين شكى كند بايد طواف را اعاده كند.
3- 3. آية اللَّه فاضل، آية اللَّه مكارم: آن دور را تمام كند و طوافش صحيح است.

ص: 130

مسأله 494- اگر در آخر دور يا اثناى آن شك كند ميان شش و هفت و هر چه پاى نقيصه در كار است، طواف او باطل است. (1)

مسأله 495- در مواردى كه شك در دورهاى طواف موجب بطلان طواف است اگر طواف ديگرى شروع كرد و در اثناء آن يقين به دورهاى طواف اول برايش حاصل شد، طواف دوم صحيح است.

مسأله 496- اگر در طواف مستحب شك كند در عدد دورها، بنابر اقل بگذارد و طوافش صحيح است.

مسأله 497- كسى كه در عدد دورهاى طواف كثير الشك است به شكش اعتنا نكند (2) و بنابر اكثر بگذارد، مگر اين كه بنابر اكثر موجب بطلان طواف باشد كه در اين صورت به احتمال اكثر اعتناء نكند و احتياط مستحب آن است كه كثير الشك كسى را وادار كند كه عدد را برايش حفظ كند.

مسأله 498- معيار در كثير الشك (3) در طواف اين است كه عرفاً بگويند در طوافش زياد شك مى كند.

مسأله 499- گمان در عدد دورها اعتبار ندارد (4) و حكم شك را دارد.

بطلان طواف يا بعض آن

مسأله 500- اگر پس از انجام حج تمتع متوجه شود كه چند شوط از طواف عمره تمتع، يا حج را سهواً باطل انجام داده مثل اين كه از داخل حجر اسماعيل طواف كرده


1- 1. آيات عظام خوئى، تبريزى، سيستانى: اگر شك در پايان شوط بين شش و هفت باشد و بنا را بر شش گذاشت و از روى جهل به مسأله طواف را تمام كرد و متوجه مسأله نشد تا وقت اعاده گذشت طوافش صحيح است.
2- 2. آية اللَّه خوئى: اگر به حد وسواس نرسيده بايد به شك خود اعتنا كند.
3- 3 آية اللَّه سيستانى: معيار اين است كه شكى كه براى او حاصل مى شود، نسبت به كسانى كه درموجبات حواس پرتى مانند او هستند، به مقدار معتنا به بيشتر باشد.
4- 4. آية اللَّه بهجت: گمان در دورهاى طواف معتبر است و بايد به آن عمل شود.

ص: 131

چنانچه مقدارى كه باطل انجام داده سه شوط يا كمتر باشد همان مقدار را اعاده نمايد با نماز طواف و اگر بيشتر باشد بايد اصل طواف را اعاده نمايد و در هر دو صورت اعمال عمره و حج او صحيح است و اگر از روى جهل به حكم، و در عمره تمتع بوده، عمره و حج او باطل است و بايد در سال بعد آنرا اعاده نمايد. (1)* و اگر در حج بوده طواف او باطل است و احكام آن در مسائل حج خواهد آمد.

مسأله 501- اگر در عمره تمتع بعد از تقصير متوجه شود كه طوافش را سهواً باطل انجام داده است مثل اين كه بدون وضو طواف كرده يا وضويش باطل بوده پس اگر قبل از گذشتن وقت يادش آمد بايد طواف و نماز و سعى و تقصير را اعاده كند و تا اعمال را انجام نداده از محرمات احرام اجتناب نمايد و اگر بعد از گذشتن وقت تدارك متوجه شود اعاده طواف و نماز كافى است (2).

مسأله 502- اگر از روى جهل به مسأله طواف عمره تمتع را باطل انجام دهد چنانچه قبل از تنگى وقت متوجه شود بايد طواف و نماز آنرا اعاده نمايد و اگر سعى و تقصير كرده آنها نيز بايد اعاده شود و تا اعاده ننموده در احرام باقى مى ماند و اگر بعد از وقت تدارك متوجه شود حج او باطل است. (3)*


1- 1. آية اللَّه گلپايگانى، آية اللَّه صافى: اگر از روى جهل در عمره بوده حج او بدل به افراد شده بايد عمره مفرده بجا آورد و در سال بعد نيز حج تمتع را انجام دهد. آيات عظام امام خمينى، فاضل، خامنه اى: اگر با اعتقاد به صحت اعمال را تمام كرده عمره و حج او صحيح است و از احرام خارج شده و فقط بايد طواف و نماز آن را اعاده كند.
2- 2. آيات عظام: خوئى، تبريزى، سيستانى: اگر بعد از وقت تدارك يادش بيايد حجش باطل است. آيات عظام: امام خمينى، خامنه اى، فاضل: در هر دو صورت اعاده طواف و نماز كافى است و شخص با تقصير از احرام خارج شده است.
3- 3. آية اللَّه گلپايگانى، آية اللَّه صافى: حج او مبدل به افراد مى شود و بايد احتياطاً پس از آن عمره مفرده انجام دهد و سال بعد دوباره عمره و حج تمتع را بجا آورد. آيات عظام: امام خمينى، فاضل، خامنه اى: در هر دو صورت اگر با اعتقاد به صحت اعمال را تمام كرده از احرام خارج شده و عمره و حج او صحيح است و فقط بايد طواف و نماز را تدارك نمايد.

ص: 132

مسأله 503- در فرض مذكور در مسأله قبل اگر بعد از آن حج، عمره يا حج ديگرى انجام داده و در آن خللى ايجاد نكرده باشد آن عمره و حج محكوم به صحت است.

«رها كردن طواف و از سر گرفتن آن»

مسأله 504- كسى كه در اثناء طواف آنرا رها مى كند و از سر مى گيرد طوافش صحيح است خواه قبل از اكمال شوط چهارم آنرا رها كند يا بعد از آن (1) و اگر طواف دوم را هم رها كند و طواف سومى را انجام دهد همين حكم را دارا است.*

«نيابت در طواف»

مسأله 505- اگر كسى از ابتدا بداند كه حتى با كمك ديگرى قادر بر انجام بعضى از شوطهاى طواف نيست بايد براى طواف كامل نائب بگيرد و همينطور اگر قبل از اتمام شوط چهارم عاجز شود، ولى اگر بعد از آن باشد مى تواند براى بقيه نائب بگيرد. (2)*

مسأله 506- انجام طواف به نيابت از ديگرى قبل از طواف عمره يا حج يا طواف نساء جايز است.

«طواف با لباس دوخته»

مسأله 507- اگر محرم طواف و سعى خود را با لباس دوخته انجام دهد، طواف و


1- 1. امام: اگر قبل از شوط چهارم بوده بايد يك طواف ديگر بجا آورد. آية اللَّه خوئى، آيةاللَّه تبريزى: در فرض اعتقاد به جواز از سرگرفتن طواف، طواف مذبور مجزى است. آية اللَّه صافى، آية اللَّه گلپايگانى: اگر بعد از شوط چهارم بوده واجب است نقصان طواف قطع شده را بجا آورد و نماز آنرا نيز بخواند.
2- 2. آيات عظام: صافى، گلپايگانى، مكارم: در تمام صور بايد براى طواف كامل نائب بگيرد. امام خمينى، آية اللَّه بهجت: بعضى از دورهاى طواف قابل نيابت است مطلقا.

ص: 133

سعى او صحيح است هر چند بواسطه پوشيدن لباس دوخته (در غير موارد عذر) معصيت كرده است.

«طواف حائض و مستحاضه»

مسأله 508- زن اگر در ايام عادت خون ديده و سپس پاك شده و مجدداً خون ديده چناچه قبل از ده روز پاك شود آن خون محكوم به حيض است (1) و اگر در فاصله اى كه پاك بوده طواف و نماز را انجام داده بايد آنها را اعاده نمايد. (2)

مسأله 509- زن اگر به جهتى مانند استفاده از قرض نظم عادت ماهانه اش بهم خورده چنانچه يقين دارد خونى كه مى بيند سه روز استمرار دارد هر چند به اين نحو كه پس از خروج خون تا سه روز در باطن فرج آلوده باشد حكم حيض را دارد وگرنه بايد به وظائف مستحاضه عمل نمايد. (3)

مسأله 510- زن اگر براى عمره تمتع محرم شده اگر به واسطه حيض نتواند طواف كند بايد صبر كند و پس از پاك شدن طواف و اعمال ديگر را انجام دهد و اگر بترسد كه نتواند در وقت، اعمال عمره را انجام دهد از موارد عدول به افراد است (4) كه مسائل آن خواهد آمد.

مسأله 511- اگر زن در اثناء طواف قبل از اتمام شوط چهارم حايض شود طوافش باطل است پس اگر وقت دارد صبر مى كند تا وقتى كه پاك شد طواف و نماز و بقيه اعمال


1- 1. آية اللَّه خوئى، آية اللَّه تبريزى: اگر خون دوم به صفات حيض باشد.
2- 2. آية اللَّه مكارم: اعاده طواف و نماز لازم نيست.
3- 3. آيات عظام: خويى، تبريزى، سيستانى: اگر به صفات حيض باشد يا در ايام عادت، احتمال استمرار كافى است و حيض محسوب مى شود. آيةاللَّه سيستانى اضافه فرموده اند: اگر به صفات حيض نباشد و در ايام عادت هم نباشد بايد جمع كند بين تروك حائض و اعمال مستحاضه.
4- 4 آيات عظام: خوئى، تبريزى، خامنه اى، سيستانى: اگر بعد از احرام حايض شد مخير است بين عدول و بين اين كه سعى و تقصير را انجام دهد و پس از حج تمتع و قبل از طواف آن قضاى طواف و نماز عمره تمتع را بجا آورد.

ص: 134

را انجام دهد و اگر وقت ندارد مورد عدول به افراد است. (1)*

مسأله 512- اگر زن در اثناء طواف بعد از اتمام دور چهارم (2) حايض شد چنانچه وقت دارد صبر كند و پس از پاك شدن تحصيل طهارت كرده و بقيه طواف و ساير اعمال را انجام دهد و اگر وقت تنگ باشد سعى و تقصير را انجام دهد و براى حج تمتع محرم مى شود و بعد از حج قبل از طواف آن (3) بقيه طواف عمره تمتع و نماز آن را انجام مى دهد (4)

مسأله 513- اگر زن پس از اين كه متوجه شد كه طواف عمره را باطل انجام داده حايض شد و تا آخر وقت عذرش باقى است (5) سعى و تقصير را انجام مى دهد (6) و براى حج محرم مى شود و پس از حج و برطرف شدن عذر، طواف و نماز آن را انجام مى دهد.

مسأله 514- زن مستحاضه چنانچه استحاضه اش قليله باشد بايد براى هر يك از طواف و نماز جداگانه وضو بگيرد و اگر متوسطه باشد بايد علاوه بر اين، يك غسل براى


1- 1. آية اللَّه خامنه اى: اگر قبل از سه شوط و نيم باشد مورد عدول به افراد است و اگر بعد از آن باشد حكم مسأله بعد را دارد. آيات عظام: خوئى، بهجت، سيستانى: مخير است بين عدول و بين اتمام عمره تمتع به اين صورت كه سعى و تقصير را انجام مى دهد و براى حج تمتع محرم مى شود و بعد از حج و قبل از طواف آن، طواف عمره تمتع و نمازش را به جا مى آورد. آية اللَّه خوئى: فرمودند: طواف عمره را به قصد اعم از تمام و اتمام انجام دهد.
2- 2. آية اللَّه خامنه اى: بعد از سه شوط و نيم.
3- 3. آيات عظام: امام خمينى، خامنه اى، مكارم: يا بعد از آن. آية اللَّه گلپايگانى، آية اللَّه صافى: بايد بعد از اعمال مكه بقيه طواف و نماز عمره را بجا آورد.
4- 4. آية اللَّه خوئى: و مى تواند عدول به افراد كند مانند مسأله قبل.
5- 5. آية اللَّه سيستانى: در اين فرض مخير است بين عدول و انجام حج تمتع به نحوى كه در مسأله قبل گذشت.
6- 6. امام، آية اللَّه خامنه اى: اگر بعد از تقصير متوجه شد كه طوافش باطل است لازم نيست سعى و تقصير را اعاده نمايد.

ص: 135

طواف و نماز انجام دهد. (1) و اگر كثيره باشد يك غسل ديگر هم براى نماز انجام دهد. (2) اين در صورتى است كه خون مستمر باشد و اگر از وقت وضو يا غسل براى طواف تا آخر نماز خون قطع باشد طهارتى كه براى طواف تحصيل كرده كافى است.

مسأله 515- اگر زن در اثناء طواف مستحاضه شد، حكم حدث در اثناء طواف را دارد كه در مسأله 413 گذشت.

مسأله 516- زن مستحاضه اگر پاك شد و وضو گرفت و غسل كرد و مشغول طواف شد و در اثناء طواف مجدداً خون ديد حكم مسأله قبل را دارد ولى اگر خون مستمر است و به وظيفه اش عمل كرده با تحفظ از خروج آن طواف او صحيح است.

مسأله 517- مستحاضه پس از تحصيل طهارت براى طواف و نماز آن بايد مبادرت به عمل نمايد و اگر با رفتن به منزل نتواند مبادرت كند بايد وضو و غسل خود را نزديك مسجد الحرام انجام دهد.

مسأله 518- اگر مستحاضه در اثناء طواف بجهت اقامه نماز و مانند آن نتواند به طوافش ادامه دهد بايد مجدداً براى طواف تحصيل طهارت نمايد و طواف را اعاده نمايد. (3)*

مسأله 519- زن غير سيده (4) خونى كه بعد از تمام شدن پنجاه سال قمرى مى بيند حكم


1- 1. آية اللَّه مكارم: اگر مستحاضه متوسطه و كثيره وظيفه غسل خود را براى نمازهاى يوميه انجام دهد غسل ديگرى براى طواف و نماز لازم ندارد.
2- 2. آيةاللَّه سيستانى، آيةاللَّه فاضل: غسل ديگر لازم نيست. آية اللَّه خوئى: در كثيره اگر محدث به حدث اصغر نباشد احتياجى به وضو نيست.
3- 3. آية اللَّه تبريزى: در فرضى كه نماز جماعت برگزار شده و مستحاضه نمازش را خوانده فرمودند بعيد نيست تمام كردن همان طواف سابق كافى باشد و همچنين آية اللَّه سيستانى در اين فرض فرمودند اگر قطع پس از پايان شوط چهارم بوده اتمام همان طواف كافى است.
4- 4. آية اللَّه مكارم: فرقى بين سيده و غير سيده نيست ملاك تمام شدن پنجاه سال قمرى است. آية اللَّه سيستانى: يائسگى در مسأله حيض در سيّده و غير سيّده با اتمام شصت سال قمرى شروع مى شود.

ص: 136

استحاضه را دارد هر چند به صفات حيض باشد و تا وقتى كه رسيدن به سن مذبور براى زن اثبات نشده حكم زنان غيريائسه را دارد.*

مسأله 520- زنى كه حايض شده اگر با استفاده از دار و كارى كند كه خون كاملًا قطع گردد بطورى كه در باطن فرج هم خون سه روز استمرار پيدا نكند آن خون حكم استحاضه را دارد و با تحصيل طهارت مستحاضه، مى تواند طواف و نماز خود را انجام دهد.

مسأله 521- شخصى كه بعد از اعمال عمره يا حج متوجه مى شود كه غسل واجبى مانند غسل مس ميت يا غسل نفاس بر عهده اش بوده است چنانچه پس از وجوب آن غسل، غسل واجب يا مستحبى (كه استحباب آن ثابت است مانند غسل احرام يا جمعه) انجام داده كفايت مى كند و عملش صحيح است والا حكم كسى را دارد كه طواف خود را باطل انجام داده كه در مسائل قبل گذشت. (1)*

«دائم الحدث»

مسأله 522- بيمارى كه حدث (بول، غائط، ريح) پى در پى از او خارج مى شود اگر فرصتى دارد كه مى تواند در آن طواف را با وضو و طهارت بدن انجام دهد بايد پس از وضو و طهارت بدن طواف را در آن وقت انجام دهد و اگر چنين فرصتى ندارد تا وقتى حدث متعارف از او سر نزده يك وضو براى طواف و يك وضو براى نماز كافى است. (2)*


1- 1. آيات عظام امام خمينى، خامنه اى، صافى: اگر غسل جنابت انجام داده كفايت مى كند و الا كفايت نمى كند. آيةاللَّه فاضل: اگر غسل واجبى انجام داده كفايت مى كند والّا كفايت نمى كند.
2- 2. امام خمينى: اگر مشقت ندارد بايد هر بار كه از او حدث سرمى زند تجديد وضو نمايد هر چند با بردن آب همراه خود در طواف و نماز باشد، و طواف و نمازش صحيح است. نظر آيةاللَّه خامنه اى در حدث بول مانند نظر امام است و در مورد حدث غائط و ريح نظر ايشان در دست نيست. آية اللَّه بهجت: اگر حدث بول يا ريح است خود طواف مى كند و اگر مشقت ندارد هر بار كه حدث از او سرمى زند وضو را تجديد كند كافى است و اگر حدث غائط است براى طواف نائب بگيرد. آية اللَّه گلپايگانى، آية اللَّه صافى: اگر حدث بول است چنانچه مى تواند بايد براى هر بار كه حدث سرمى زند تجديد وضو كند. آية اللَّه گلپايگانى اضافه فرمودند: و اگر اين را هم نمى تواند، وضو بگيرد و چهار شوط آن را بجا آورد و سپس تجديد وضو نموده و بقيه طواف را بجا آورد و اگر حدث ريح يا غائط باشد براى طواف نائب بگيرد و احتياطاً خودش هم طواف كند.

ص: 137

مسأله 523- كسى كه بول يا غائط پى در پى از او خارج مى شود واجب است تا آنجا كه مى تواند از سرايت نجاست به بدن و لباس خود جلوگيرى كند به همان كيفيتى كه در نماز انجام مى دهد.

مسأله 524- اگر حدث از غير مجراى طبيعى بطور پى در پى خارج مى شود حكم حدثى را دارد كه از مجراى طبيعى بطور پى در پى خارج مى شود كه در دو مسأله قبل گذشت.

«طواف مستحب»

مسأله 525- طواف يعنى هفت شوط كامل و انجام يك يا چند شوط استحبابش ثابت نيست. (1)

مسأله 526- طواف عملى است مستحب و ثواب آن براى غيرمقيم از ثواب نماز مستحبى بيشتر است و سزاوار است زائران هر چقدر مى توانند طواف كنند اما تلاش كنند مزاحم افرادى كه مشغول طواف واجب هستند نشوند.

مسأله 527- انجام طواف مستحب براى بانوان با علم به اين كه نگاه آنان بى اختيار به نامحرم مى افتد و در فشار جمعيت قرار مى گيرند اشكالى ندارد ولى بهتر است در موارد ازدحام مراعات نمايند.

مسأله 528- شرائطى كه در طواف واجب ذكر شد به جز طهارت از حدث (2) در


1- 1. آيةاللَّه سيستانى: يك شوط نيز از خود يا از غير مستحب است.
2- 2. آية اللَّه مكارم، آية اللَّه فاضل: و موالات.

ص: 138

طواف مستحب نيز معتبر است.

مسأله 529- انجام طواف مستحب قبل از اعمال عمره تمتع و مفرده و پس از محرم شدن براى حج تمتع و قبل از رفتن به عرفات و پيش از طواف حج يا طواف نساء اشكالى ندارد گر چه احتياط مستحب در ترك آن است.

مسأله 530- هر شوط از طواف مستحب را نمى توان به نيت يك نفر انجام داد ولى انجام يك طواف به نيابت از چندين نفر اشكالى ندارد. (1)

«مسائل متفرقه طواف»

مسأله 531- واجب نيست در حال طواف روى طواف كننده طرف جلو باشد بلكه جايز است به يمين و يسار نگاه كند و صفحه صورت را برگرداند بلكه به عقب نگاه كند و مى تواند طواف را رها كند و خانه را ببوسد و برگردد از همانجا اتمام كند.

مسأله 532- اگر معاذ اللَّه در حال طواف معصيتى مانند تماس عمدى با بدن نامحرم انجام شود طوافش باطل نمى شود.

مسأله 533- پا گذاردن روى احرامى ديگران و اشيائى كه از افراد در مطاف مى افتد مانند ساعت و غير آن موجب بطلان طواف نمى شود.

مسأله 534- اگر از قسمتى از شوط را نادرست انجام دهد و در وقتى كه مى خواهد تدارك كند محل دقيق آن مشخص نباشد، براى تدارك بايد از چند قدم جلوتر شروع كند با اين قصد كه طواف او از همانجائى كه نادرست بوده ادامه پيدا كند و بقيه مقدمه علميه باشد.

مسأله 535- در مواردى كه احتياط اقتضا مى كند كه طواف را تكميل كند و نماز را بخواند سپس آنرا با نمازش اعاده كند، مى تواند يك طواف كامل به قصد تمام و اتمام


1- 1. آية اللَّه سيستانى: نيابت در يك شوط نيز صحيح است ولى در اين صورت نبايد مجموع هفت شوط را به عنوان يك طواف انجام دهد. آية اللَّه مكارم: و نيز مى تواند ثواب هر شوط را به يك نفر اهدا كند.

ص: 139

بجا آورد (يعنى چنانچه آن مقدار انجام شده باطل بوده تمام هفت شوط طوافش باشد و چنانچه صحيح بوده از طواف دوم بمقدار نقصان طواف اول، طواف باشد) و بعد دو ركعت نماز بخواند اين عمل كافى است. (1)*

مسأله 536- اگر كسى مريض يا طفلى را حمل كند و طواف دهد و خودش نيز قصد طواف كند طواف هر دو صحيح است.

مسأله 537- در حال طواف تكلم كردن و خنده نمودن و شعر خواندن اشكال ندارد لكن كراهت دارد و مستحب است در حال طواف مشغول دعا و ذكر خدا و تلاوت قرآن باشد.

مسأله 538- اگر در طواف بى اختيار او را ببرند اعاده آن مقدار لازم است (2) و بايد طواف را صحيح انجام دهد و خودش به اختيار طواف كند و چنانچه ممكن نيست بايد در وقت خلوت طواف نمايد ولى بايد دانست كه منظور از بى اختيار شدن اين نيست كه در اثر فشار جمعيت تندتر برود بلكه در اين صورت اگر قدمها را به اختيار خود برمى دارد ضرر ندارد و طوافش صحيح است. (3)

مسأله 539- هر گاه چند قدم از طواف اشكال پيدا كند مثل اين كه بى اختيار انجام شود به نحوى كه در مسأله قبل گذشت اگر بتواند بايد برگردد و آن مقدار را اعاده نمايد وگرنه بدون نيت طواف، دور بزند تا به محلى كه طوافش اشكال پيدا كرده برسد و از آنجا طواف را ادامه دهد و اگر از حجر الاسود شروع كند اشكال دارد (4).


1- 1 آيات عظام: امام خمينى، گلپايگانى، صافى: اين عمل صحيح نيست و ترديد در نيت است.
2- 2 آية اللَّه تبريزى، آية اللَّه خوئى: مجرد بردن جمعيت موجب بطلان نمى شود مادامى كه سايرشرائط موجود باشد. آيات عظام مكارم، خامنه اى: چون از اول نيت مى كند كه خود را در وسط جمعيت قرار دهد و طواف كند هرچند او را ببرند، اعاده لازم نيست.
3- 3 آيةاللَّه سيستانى: بى اختيار شدن به اين است كه نه بتواند توقف كند و نه از مطاف خارج شود.
4- 4 آية اللَّه سيستانى، آية اللَّه فاضل: اگر نتواند برگردد و جبران كند مى تواند تا حجر الاسود برود و آن شوط را اعاده نمايد و جايز نيست بدون قصد طواف، تا جايى كه طوافش نادرست بوده برود و از آنجا ادامه دهد.

ص: 140

مسأله 540- اگر قسمتى از يك شوط طواف نادرست انجام شود و شخص بخواهد آنرا تدارك كند لازم نيست از همان مكانى كه طواف اشكال پيدا كرده آنرا ادامه دهد بلكه مى تواند از محاذى آن در طرف راست يا چپ آن مكان طواف را تدارك كند و همينطور است مواردى كه طواف در نقطه اى قطع مى شود و شخص مى خواهد آنرا تكميل نمايد.

مسأله 541- اگر از روى جهل به مسأله به جاى تدارك آن مقدار از شوط كه اشكال پيدا كرده آنرا رها كند و شوط ديگرى بجا آورد طوافش صحيح است.

مسأله 542- در مواردى كه قسمتى از شوط را صحيح انجام نداده اگر جهلًا بدون تدارك آن قسمت به طواف ادامه دهد زياده اى كه انجام داده طواف را باطل نمى كند و چنانچه قبل از فوت موالات آن قسمتى كه خلل پيدا كرده تدارك كند طوافش صحيح است.

مسأله 543- در عدد دورهاى طواف و سعى و عدد سنگهاى رمى در صورتى مى توان به ديگرى اعتماد كرد كه اطمينان به عدد حاصل شود. (1)

مسأله 544- نائب در طواف حج يا عمره لازم نيست محرم باشد يا لباس احرام در بر داشته باشد بلكه مى تواند طواف نيابى را در غير احرام و با لباس دوخته انجام دهد.

مسأله 545- كسى كه از احرام خارج شده و مى خواهد طواف و نماز را اعاده كند لازم نيست طواف را با لباس احرام انجام دهد.

مسأله 546- كسى كه در بين طواف شخصى را از زمين بلند مى كند يا چيزى را بر مى دارد و در آن حال بدون توجه به طواف يك يا چند قدم به جلو بر مى دارد چنانچه در وقت پيمودن اين مسافت قصد طواف را داشته ولو اجمالًا كفايت مى كند و اگر شك دارد چنين قصدى داشته يانه به شك خود اعتنا نكند.


1- 1. آية اللَّه خوئى، آية اللَّه تبريزى: يا آن شخص ثقه باشد. آية اللَّه سيستانى: در خصوص طواف مى تواند به كسى كه يقين به عدد دورها داشته باشد اعتماد كند.

ص: 141

مسأله 547- اگر قسمتى از طواف اشكال پيدا كرد بايد همان مقدار تدارك شود و ادامه طواف بدون تدارك آن، موجب اشكال در طواف است و آوردن آن قسمت از طواف بقصد احتياط پس از اتمام طواف اشكال را برطرف نمى كند.

«مستحبات طواف»

«مستحبات طواف» (1)

مسأله 548- در حال طواف، مستحب است بگويد:

«أللَّهُمَّ إنِّي أسْأَ لُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي يُمْشى بِهِ عَلى طَلَلِ الْماءِ كَما يُمْشى بِهِ عَلى جُدَدِ الأَرْضِ وَأسْأَ لُكَ بِاسْمِكَ الّذِيْ يَهْتَزُّ لَهُ عَرْشُكَ وَأسْأَ لُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي تَهْتَزُّ لَهُ اقْدامُ مَلائِكَتِكَ وَأسْأَ لُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي دَعاكَ بِهِ مُوسى مِنْ جانِبِ الطُورِ فاسْتَجَبْتَ لَهُ وَأ لْقَيْتَ عَلَيْهِ مَحَبَّةً مِنْكَ وَأسْأَ لُكَ بِاسْمِكَ الّذي غَفَرْتَ بِهِ لِمُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَما تَأخَّرَ وأتْمَمْتَ عَلَيْهِ نِعْمَتَكَ أنْ تَفْعَلَ بِي كَذا وَكَذا».

و بجاى كذا و كذا حاجت خود را بخواهد.

و نيز مستحب است در حال طواف بگويد:

«أللَّهُمَّ إنِّي إلَيْكَ فَقِيْرٌ وَإنِّي خائِفٌ مُسْتَجِيْرٌ فَلا تُغَيِّرْ جِسْمِي وَلا تُبَدِّلْ إسْمِي».

و صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد بخصوص وقتى كه به در خانه كعبه مى رسد و اين دعا را بخواند:

«سائِلُكَ، فَقِيْرُكَ، مِسْكِيْنُكَ بِبابِكَ، فَتَصَدَّقْ عَلَيْهِ بِالْجَنَّةِ، ألَّلهُمَّ الْبَيْتُ بَيْتُكَ وَالْحَرَمُ حَرَمُكَ وَالْعَبْدُ عَبْدُكَ وَهذا مَقامُ الْعائِذِ بِكَ الْمُسْتَجِيرِ بِكَ مِنَ النَّارِ فَأعْتِقْنِي وَوَالِدَيَّ وَأهْلِي وَوُلْدِي وَإخْوانِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنَ النَّارِ يا جَوادُ يا كَريمُ».

و وقتى كه به حجر اسماعيل رسيد رو به ناودان و سر را بلند كند و بگويد:


1- 1 آية اللَّه مكارم: اين مستحبّات را به قصد رجاء بجا آورد.

ص: 142

«أللَّهُمَّ أدْخِلْنِي الْجَنَّةَ وَأجِرْنِي مِنَ النَّارِ بِرَحْمَتِكَ وَعافِنِي مِنَ السُّقْمِ وَأوْسِعْ عَلَيَّ مِنَ الرِّزْقِ الْحَلالِ وَادْرَأْ عَنِّي شَرَّ فَسَقَةِالجِنِّ وَالْإنْسِ وَشَرَّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ».

و چون از حجر بگذرد و به پشت كعبه برسد، بگويد:

«يا ذَا الْمَنِّ وَالطَّوْلِ ياذَا الْجُودِ وَالْكَرَمِ إنَّ عَمَلِي ضَعِيفٌ فَضاعِفْهُ لِي وَتَقَبَّلْهُ مِنِّي إنَّكَ أ نْتَ السَّمِيْعُ الْعَلِيْمُ».

و چون به ركن يمانى برسد دست به دعا بردارد و بگويد:

«يا أللَّهُ يا وَلِيَّ الْعافِيَةِ وَخَالِقَ الْعافِيَةِ وَرَازِقَ الْعافِيَةِ وَالْمُنْعِمُ بِالْعافِيَةِ وَالْمَنّانُ بِالعافِيَةِ والمُتَفَضِّلُ بِالْعافِيَةِ عَلَيَّ وَعَلى جَمِيعِ خَلْقِكَ يا رَحْمنَ الدُّنْيا وَالآخِرَةِ وَرَحيْمَهُما صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَارْزُقْنَا الْعافِيَةَ وَتَمامَ الْعافِيَةِ وَشُكْرَ الْعافِيَةِ في الدُّنْيا وَالآخِرَةِ يا أرْحَمَ الرَّاحِمِيْنَ».

پس سر به جانب كعبه بالا كند و بگويد:

«الْحَمْدُ للَّهِ الَّذي شَرَّفَكِ وَعَظَّمَكِ، وَالْحَمْدُ للَّهِ الَّذي بَعثَ مُحَمَّداً نَبِيّاً وَجَعَلَ عَليّاً اماماً. أللَّهُمَّ اهْدِ لَهُ خِيارَ خَلْقِكَ وَجَنَّبْهُ شِرارَ خَلْقِكَ».

و چون ميان ركن يمانى و حجر الأسود برسد، بگويد:

«رَبَّنا آتِنا في الدُّنيا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النَّارِ».

و در شوط هفتم وقتى كه به مستجار (1) رسيد مستحب است دو دست خود را بر ديوار خانه بگشايد و شكم و روى خود را به ديوار كعبه بچسباند و بگويد:

«أللَّهُمَّ الْبَيْتُ بَيْتُكَ وَالْعَبْدُ عَبْدُكَ وَهذا مَكانُ الْعائِذِ بِكَ مِنَ النَّار».


1- 1 مستجار در پشت كعبه در نزديك ركن يمانى برابر در خانه كعبه قرار دارد.

ص: 143

پس به گناهان خود اعتراف نموده و از خداوند عالم آمرزش آن را بطلبد كه ان شاء اللَّه تعالى مستجاب خواهد شد، بعد بگويد:

«أللَّهُمَّ مِنْ قِبَلِكَ الرَّوْحُ وَالْفَرَجُ وَالْعافِيَةُ. أللَّهُمَّ إنَّ عَمَلِي ضَعيْفٌ فَضاعِفْهُ لِي وَاغْفِرْ لي مَا اطَّلَعْتَ عَلَيْهِ مِنِّي وَخَفِيَ عَلى خَلْقِكَ أسْتَجِيرُ بِاللَّهِ مِنَ النَّارِ».

و آنچه خواهد دعا كند و ركن يمانى را استلام كند و به نزد حجر الأسود آمده و طواف خود را تمام نموده و بگويد:

«أللَّهُمَّ قَنِّعْنِي بِما رَزَقْتَني وَبارِكْ لِي فِيما آتَيْتَني».

و براى طواف كننده مستحب است در هر شوط، اركان خانه كعبه و حجر الأسود را استلام نمايد و در وقت استلام حجر بگويد (1):

«أمانَتي أدَّيْتُها وَمِيثاقي تَعاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ لِي بِالْمُوافاةِ».

فصل پنجم: نماز طواف


1- 1 آية اللَّه مكارم: انجام بعضى از اين مستحبات در زمان ما و در ازدحام جمعيّت براى بسيارى از مردم غير ممكن است، بنابراين آنچه را ممكن است انجام مى دهد و آنچه را نمى توان انجام داد، هرگاه نيّت انجام آن را داشته باشد، خداوند مطابق نيّتش پاداش به او خواهد داد، بنابراين اصرار بر مزاحمت ديگران نبايد داشته باشد.

ص: 144

سوم از واجبات عمره تمتع نماز طواف است.

مسأله 549- واجب است بعد از تمام شدن طواف عمره دو ركعت نماز طواف مانند نماز صبح بخواند.

مسأله 550- در اين نماز سوره خاصى واجب نيست گر چه مستحب است در ركعت اول بعد از حمد سوره توحيد (قل هو الله احد) و در ركعت دوم سوره كافرون قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ بخواند.

مسأله 551- نماز طواف را مى توان مثل نماز صبح بلند يا مثل نماز ظهر آهسته خواند.

مسأله 552- اين نماز در احكام مانند نمازهاى يوميه است بنابراين شك در ركعات، آنرا باطل مى كند و گمان در ركعات، معتبر است ولى در افعال، گمان، حكم شك را دارد. (1)*

مسأله 553- بايد پس از طواف به نماز آن مبادرت نمايد (2) به طورى كه به نظر عرف بين آن دو فاصله نشود ولى فاصله انداختن به مقدار چندين دقيقه براى استراحت و يا پيدا


1- 1. آية اللَّه بهجت: در افعال نيز گمان معتبر است و حكم يقين را دارد.
2- 2 آيةاللَّه فاضل: و در صورتى كه عالماً عامداً اخلال به فوريت كند، ظاهراً طواف باطل مى شود و اگرتدارك نكند و وقت بگذرد حج نيز باطل است.

ص: 145

كردن جاى مناسب اشكالى ندارد و اگر به قدرى فاصله انداخت كه موالات عرفيه بهم بخورد معصيت كرده ولى طواف و نمازش صحيح است. (1)*

مسأله 554- انجام نماز مستحبى يا عبادت ديگر بين طواف و نماز آن تا وقتى كه موالات عرفيه بهم نخورده مانعى ندارد.

مسأله 555- واجب است اين نماز نزد مقام ابراهيم عليه السلام و در پشت آن خوانده شود بطورى كه مقام بين او و خانه كعبه واقع شود و هر چه به مقام نزديكتر باشد بهتر است ولى نه بطورى كه با سائرين مزاحمت كند.

مسأله 556- در اين كه نماز طواف نزد مقام و پشت مقام باشد ملاك نظر عرف است يعنى بايد بطورى باشد كه عرفاً بگويند نماز را نزد مقام و پشت مقام خوانده است و حد مشخصى ندارد.

مسأله 557- اگر نتواند نماز را پشت مقام در نزد آن بخواند بايد آنرا در نزديكى مقام در طرف راست يا چپ آن بجا آورد (2) و اگر اين هم ممكن نشد نماز در پشت مقام كافى است. ولى هر چه مى تواند به مقام نزديكتر بايستد. و چنانچه تا بعد از فوت موالات عرفيه عذرش باقى باشد اعاده آن نماز واجب نيست هر چند بتواند آنرا در پشت مقام و نزد آن بجا آورد.*

مسأله 558- اگر با علم و عمد نماز طواف را ترك كرد يا آنرا باطل انجام داد و سعى و تقصير نمود بايد طواف و نماز آن و سعى و تقصير را اعاده نمايد و اگر در وقت اعاده ننمود حج تمتع او باطل است. (3)


1- 1. آية اللَّه خوئى: طواف باطل است و بايد در وقت، طواف و نماز را اعاده نمايد.
2- 2. آية اللَّه تبريزى، آية اللَّه خوئى: نماز بايد پشت مقام باشد و اگر نتواند نزد آن بخواند در نقطه دورترى پشت مقام بجا آورد و بنابر احتياط هر چه مى تواند به مقام نزديكتر بايستد. آية اللَّه خامنه اى: اگر نتواند پشت مقام نزد آن بخواند در هر نقطه اى كه صدق كند پشت مقام است كافى است بلكه در اين صورت در هر جاى مسجد الحرام كه باشد صحيح است.
3- 3. آيةاللَّه بهجت: اگر كسى عمداً چنين كند عمره و حجش باطل نيست و وظيفه دارد كه به دستور ترك سهوى نماز طواف عمل كند.

ص: 146

مسأله 559- اگر نماز طواف فراموش شود بايد هر وقت كه يادش آمد نماز را در مسجد الحرام به همان ترتيبى كه در مسائل قبل گذشت انجام دهد (1) و اگر برگشتن به مسجد الحرام برايش مشكل باشد بايد هر جا كه يادش آمد بجا آورد هر چند در شهر ديگرى غير از مكه باشد و بازگشتن به حرم واجب نيست گر چه آسان باشد (2) و اگر نماز مذكور نماز طواف نساء باشد تا وقتى آنرا انجام نداده همسرش بر او حرام است.

مسأله 560- اگر نماز را فراموش كرد و در اثناء سعى متوجه شد بايد آنرا رها كند و برگردد و نماز را انجام دهد و سپس سعى را از همانجا كه رها كرده بپايان رساند (3) و اگر بعد از سعى و تقصير متوجه شود اعاده آنها لازم نيست.

مسأله 561- در احكام ذكر شده جاهل به مسأله با ناسى مشترك است.

مسأله 562- اگر كسى اين نماز را بجا نياورد و بميرد بر پسر بزرگ او واجب است كه آنرا قضا كند به همان تفصيلى كه در رساله عمليه در مسائل نماز قضا ذكر شده و اگر ديگرى بجا آورد كافى است.

مسأله 563- حمد و سوره و ذكرهاى واجب نماز طواف بايد به صورت صحيح خوانده شود و اگر مكلف نتواند بطور صحيح بخواند در صورت امكان بايد آنرا ياد بگيرد.

مسأله 564- اگر نتواند قرائت و ذكرهاى واجب نماز را ياد بگيرد هر مقدار كه خود مى تواند بخواند كافى است (4).*


1- 1. آيةاللَّه خامنه اى: اين در صورتى است كه از مكه دور نشده باشد والا برگشتن به مسجد الحرام لازم نيست.
2- 2. آية اللَّه فاضل: اگر در منى باشد مخير است بين خواندن نماز در منى و استنابه والا در هر جا كه هست همانجا نماز بخواند گرچه جواز نائب گرفتن هم بعيد نيست.
3- 3. آية اللَّه صافى، آية اللَّه گلپايگانى: در صورت تجاوز از نصف بقيه سعى را و در كمتر از نصف همه آنرامجدداً بجا آورد.
4- 4. آية اللَّه بهجت: اگر قرائت او صحيح نيست به شخص عادلى اقتدا كند و اگر نتواند به جماعت بخواند عمل به وظيفه نمازهاى يوميه كافى است.

ص: 147

مسأله 565- كسى كه حمد و سوره نمازش را نمى تواند بطور صحيح تلفظ كند اگر براى عمره تمتع يا عمره مفرده و يا حج محرم شد اگر وقت دارد و مى تواند با تأخير طواف، قرائت خود را تصحيح كند و در تأخير آن عسر و حرجى نيست، لازم است طواف را تأخير بياندازد (1) و قرائت را تصحيح نمايد ولى چنانچه زودتر طواف نمايد و قبل از فوت موالات عرفيه نتواند غلطهاى خود را تصحيح نمايد به هر نحوى كه مى تواند بخواند كافى است (2) هر چند معصيت كرده است.*

مسأله 566- نماز طواف را در همه اوقات مى شود خواند مگر آنكه مزاحمت كند با وقت نماز واجب، كه اگر نماز طواف بخواند موجب فوت نماز يوميه شود، پس بايد اول نماز يوميه را بخواند.

مسأله 567- اگر نماز طواف را در غيرموضعى كه بايد بجا آورد انجام داد مثل اين كه در حجر اسماعيل عليه السلام نماز خواند و بعد از آن متوجه شد بايد نماز را اعاده نمايد ولى اعاده ساير اعمال لازم نيست.

مسأله 568- اگر زن بعد از طواف و قبل از انجام نماز طواف حائض شد چنانچه وقت وسعت دارد صبر مى كند تا پاك شود و پس از تحصيل طهارت نماز طواف و بقيه اعمال را انجام دهد و اگر وقت تنگ باشد سعى و تقصير مى كند و براى حج تمتع محرم مى شود و پيش از طواف حج، نماز طواف عمره را قضانمايد.

مسأله 569- اگر زن نماز طواف را فراموش كرد يا به جهت جهل به مسأله يا سهواً آنرا باطل انجام داد و پس از آنكه متوجه شد حايض گرديد در وسعت وقت پس از پاك شدن، نماز طواف را بجا مى آورد و در ضيق وقت قبل از طواف حج نماز طواف عمره را قضا كند. و در هر دو صورت اگر بعد از انجام سعى يا تقصير متوجه شده كه نماز را ترك كرده يا باطل انجام داده اعاده سعى و تقصير لازم نيست.


1- 1. امام خمينى، آية اللَّه گلپايگانى: تأخير طواف لازم نيست. آية اللَّه بهجت: يا نماز را به جماعت بخواند.
2- 2. آيةاللَّه بهجت: اگر نتواند در مقام به جماعت بخواند عمل به وظيفه يوميه كافى است.

ص: 148

مسأله 570- انجام نماز طواف به جماعت كافى نيست (1) ولى اگر كسى كه حمد و سوره اش درست نيست بخواهد براى احتياط نماز طوافش را به جماعت بخواند مى تواند در طواف واجب به شخص عادلى كه نماز طواف واجبش را مى خواند اقتدا كند (2) هر چند طواف امام غير طواف مأموم باشد مثل اين كه در نماز طواف حج به نماز طواف نساء اقتدا كند و مانند اين كه كسى كه نائب نيست به نائب اقتداكند.

مسأله 571- كسى كه نمى تواند حمد و سوره و ذكرهاى واجب نماز را بطور صحيح تلفظ كند جايز نيست از طرف ديگرى، براى حج يا عمره نيابت كند هر چند نيابتش تبرعى باشد و اگر نائب شد احرامش باطل است (3)* بلى كسى كه مى تواند ذكرهاى واجب را تصحيح كند نيابتش جايز است (4) و اگر نائب شد بايد حمد و سوره و ذكرهاى واجب را تصحيح كند و عمل نيابى را صحيح انجام دهد تا از احرام خارج شود.

مسأله 572- اگر بعد از نماز طواف متوجه شود كه حمد و سوره يا ذكر واجب را صحيح ادا نكرده است چنانچه احتمال نمى داده است كه آنچه ادا كرده غلط بوده است


1- 1. آية اللَّه بهجت: كافى بلكه مستحب است.
2- 2. آية اللَّه صافى، آية اللَّه گلپايگانى: اگر امكان نداشت به نماز طواف واجب اقتدا كند مى تواند به رجاء مطلوبيت به نماز يوميه اقتدا كند.
3- 3. آية اللَّه سيستانى: احرامش صحيح است و بايد حج را به نيت منوب عنه تمام كند هرچند احتياطواجب مجزى از منوب عنه نيست. آيةاللَّه بهجت: شخصى كه قرائتش درست نبوده يا از جهت ديگرى معذور بوده و بدون توجه به اين مطلب از طرف ديگرى محرم شده و در وسط اعمال يا بعد از عمره تمتع متوجه شده احتياطاً در موارد عذر نائب بگيرد و خود نيز آن عمل را انجام دهد؛ در اين صورت نيابتش صحيح است، هرچند از اول نمى توانسته نايب شود.
4- 4 آية اللَّه فاضل: اگر هنگام قبول نيابت، احتمال تصحيح قرائت را مى داده و امكان آن نيز وجودداشته باشد با تصحيح قرائت و انجام اعمال از احرام خارج مى شود و الّا اصل احرام باطل بوده است و در صورت بطلان احرام نيابى، مى تواند براى خودش محرم شود.

ص: 149

نمازش صحيح است. (1) وگرنه بايد آنرا اعاده كند.

مسأله 573- كسى كه حمد و سوره و ذكرهاى واجب را صحيح ادا نمى كند مى تواند جهت انجام عمره يا حج براى خودش محرم شود هر چند حجش استحبابى باشد و بر او لازم است اگر مى تواند حمد و سوره و ذكرهاى واجب را تصحيح و بطور صحيح ادا نمايد

مسأله 574- اگر در حال قرائت يا اداء ذكر واجب او را حركت دادند بطورى كه استقرار از بين برود بايد آن مقدارى را كه بدون استقرار بوده مجدداً اعاده نمايد و اگر در حال تكرار نيز از استقرار خارج شد باز بايد آنرا اعاده كند و اما اگر حركت به حدى نباشد كه به استقرار معتبر در نماز ضرر بزند نبايد آنچه در حال حركت گفته اعاده نمايد مگر به قصد احتياط به شرط آنكه وسوسه نباشد.

مسأله 575- در نماز طواف لازم نيست مرد جلوتر از زن بايستد يا بين آن دو فاصله اى باشد بلكه اگر در كنار هم نيز نماز بخوانند صحيح است (2).

مسأله 576- در مواردى كه مكلف مى ترسد اگر نماز طواف شروع كند در اثناء او را حركت دهند و نمازش را قطع كنند اگر به اميد اين كه بتواند آنرا بطور صحيح انجام دهد شروع كند و نماز را بپايان برساند نمازش صحيح است.

فصل ششم: سعى بين صفا و مروه

اشاره


1- 1. آيات عظام: گلپايگانى، صافى، بهجت: نماز باطل است و بايد اعاده شود آية اللَّه خوئى: اگر جاهل قاصر باشد صحيح است. آية اللَّه سيستانى: اگر در اشتباه خود معذور بوده نمازش صحيح است والا اعاده نمايد.
2- 2. آيةاللَّه خويى، آية اللَّه خامنه اى: اگر بين آنان فاصله باشد ولو بمقدار يك وجب رعايت تقدم لازم نيست در غير اين صورت لازم است. آية اللَّه فاضل: بايد رعايت عدم تقدم زن از مرد و عدم محاذى بودن آنان بشود. بلى چنانچه زن از اهل سنت باشد يا تأخير نماز طواف موجب موالات عرفيه شود يا مستلزم عسر و حرج باشد رعايت اين شرط لازم نيست.

ص: 150

چهارم از واجبات عمره تمتع سعى است.

مسأله 577- بعد از انجام نماز طواف، واجب است بين صفا و مروه كه دو كوه معروفند سعى كند يعنى فاصله ميان اين دو كوه را بپيمايد.

مسأله 578- سعى بين صفا ومروه بايد هفت مرتبه باشد كه به هر مرتبه شوط مى گويند به اين معنى كه رفتن از صفا به مروه يك شوط و بازگشت از مروه به صفا شوط ديگر است.

مسأله 579- واجب است سعى را از صفا شروع كند و در دور هفتم به مروه ختم نمايد، پس اگر از مروه شروع كند سعيش باطل است و بايد آنرا اعاده كند و اگر در اثناء متوجه شد از سر بگيرد (1).

مسأله 580- همه فاصله بين دو كوه بايد سعى شود يعنى از اولين جزء پائين كوه صفا تا رسيدن به اولين جزء پائين كوه مروه پيموده شود و براى احراز آن مى توان بر قسمتى ازكوه صفا و كوه مروه بالا رفت و بطور متعارف سعى نمود و بايد توجه داشت كه هم اكنون قسمتى از دو كوه سنگ فرش شده و بالا رفتن بر آن كافى است و لازم نيست به سنگهايى كه از كوه باقى مانده برسد.


1- 1. آية اللَّه مكارم: اگر آن دور را كه از مروه شروع كرده ناديده بگيرد و بقيه را تكميل نمايد بعيد نيست كفايت كند.

ص: 151

مسأله 581- حركت بر قسمتى از كوه صفا و مروه در پايان شوط و آغاز شوط بعد بصورت هلالى شكل يا مستقيم چنانچه متعارف است ضررى به سعى نمى زند.

مسأله 582- رفت و برگشت بين صفا و مروه بايد از راه متعارف باشد پس اگر از راه غيرمتعارف سعى كند باطل است.

مسأله 583- سعى بين صفا و مروه را مى توان حتى در حال اختيار سواره انجام داده ولى راه رفتن افضل است.

مسأله 584- طهارت از حدث و خبث و ستر عورت و ختان در سعى معتبر نيست گر چه با طهارت از حدث موافق احتياط است.

مسأله 585- اگر زن حجاب واجب خود را در سعى مراعات نكند سعى او صحيح است هر چند بواسطه ترك حجاب معصيت نموده است.

مسأله 586- سعى را بايد پس از طواف و نماز آن انجام داد و اگر سعى را قبل از آنها بجا آورد بايد پس از طواف و نماز، سعى را اعاده نمايد خواه مقدم نمودن آن عمدى باشد يا بجهت فراموشى يا جهل به مسأله. بلى اگر طواف عمره تمتع را فراموش كند و پس از گذشت وقت عمره تمتع متوجه شود يا طواف حج را فراموش كند و پس از ذى الحجه متوجه شود اعاده سعى لازم نيست

مسأله 587- نظر به اين كه طبقه دوم سعى بين دو كوه صفا و مروه نيست سعى در آن كفايت نمى كند. (1)

مسأله 588- اگر براى مسعى طبقه زيرزمينى درست شود و سعى در بين ريشه دو كوه واقع شود كافى است گر چه احتياط در سعى در طبقه همكف مى باشد.

مسأله 589- در وقت رفتن به مروه واجب است متوجه به مروه و در بازگشت به صفا متوجه به صفا باشد پس اگر عقب عقب برود يا به پهلو حركت كند باطل است ولى نگاه


1- 1. آية اللَّه بهجت: سعى در طبقه دوم با توجه به اين كه از بالاى كوه صفا شروع و به بالاى كوه مروه ختم مى شود، در صورتى كه احراز شود كه سعى بين صفا و مروه مى شود كفايت مى كند.

ص: 152

كردن به چپ و راست بلكه گاهى به پشت سر اشكالى ندارد. (1)

مسأله 590- اگر قسمتى از سعى را عقب عقب يا به پهلو برود بايد آن مقدار را تدارك نمايد و نبايد بدون تدارك آن قسمت به سعى خود ادامه دهد.

مسأله 591- در فرض مسأله قبل اگر به جهت عدم توجه به مسأله بدون تدارك آن قسمت به سعى ادامه داد و سپس متوجه شد برگردد و از همان جا كه سعيش اشكال پيدا كرده سعى را تمام كند مگر اين كه در شوط اول بوده و موالات فوت شده كه در اين صورت سعى را از سر بگيرد.

مسأله 592- نشستن يا خوابيدن بر صفا يا مروه يا بين آنها براى استراحت و رفع خستگى جايز است هر چند عذر خاصى نداشته باشد، ولى اگر در بين شوط اول است بنابر احتياط نبايد بقدرى فاصله شود كه موالات عرفيه بهم بخورد.

مسأله 593- تأخير سعى از طواف و نماز آن تا شب جايز است هر چند عذرى نداشته باشد ولى نمى تواند آنرا بدون عذرى مانند بيمارى تا روز بعد تأخير اندازد و اگر به روز يا روزهاى بعد تأخير انداخت معصيت كرده (2) ولى طواف و نمازش صحيح است.*

مسأله 594- كسى كه مى خواهد در شب طواف و نماز آن را انجام دهد اگر بداند كه براى انجام سعى پيش از اذان صبح وقت ندارد مى تواند طواف و نماز را انجام دهد و پس از اذان و در روز سعى نمايد و اما اگر قبل از اذان صبح وقت براى انجام سعى داشته باشد نبايد سعى را تأخير بيندازد.

مسأله 595- سعى از عبادات است و بايد آن را با نيت خالص براى خداوند متعال بجا آورد. (3)


1- 1. آية اللَّه صافى، آية اللَّه گلپايگانى: در صورتى كه سينه و شانه ها در حال رفتن به مروه به طرف مروه و در حال رفتن به صفا رو به صفا باشد و يا در حال توقف به پشت سر برگردد.
2- 2. آية اللَّه خوئى، آية اللَّه تبريزى: تأخير انداختن به روز يا روزهاى بعد تكليفاً جايز است ولى بايد طواف و نماز را اعاده كند.
3- 3. آية اللَّه سيستانى: بايد براى تذلل و كرنش در پيشگاه خداوند انجام شود.

ص: 153

مسأله 596- سعى مانند طواف ركن است و حكم ترك عمدى و سهوى آن همان است كه در طواف گذشت.

مسأله 597- اگر عمداً بيش از هفت مرتبه سعى نمايد سعى او باطل است به تفصيلى كه در طواف گذشت.

مسأله 598- اگر سهواً بيش از هفت دور سعى نمايد سعيش صحيح است خواه مقدار زياده يك شوط باشد يا كمتر يا بيشتر، و بهتر است زائد را رها كند گر چه بعيد نيست بتواند آنرا به هفت مرتبه برساند. (1)

«كم كردن سعى»

مسأله 599- اگر سعى را سهواً ناقص انجام دهد سپس چنانچه يك شوط يا بيشتر آورده و بقيه را ترك كرده بايد باقيمانده را هر وقت يادش آمد هر چند بعد از فراغت از اعمال حج تدارك نمايد و همينطور اگر كمتر از يك شوط انجام دهد و قبل از فوت موالات متوجه شود بقيه سعى را انجام دهد كافى است و اما اگر بعد از فوت موالات متوجه شد احتياط آن است كه سعى را از سر بگيرد و در موارد مذكور اگر به وطن خود مراجعت كرده چنانچه مشقت ندارد بايد برگردد و اگر نمى تواند يا مشقت دارد نائب بگيرد كه سعيش را تكميل كند و اگر كمتر از يك شوط آورده يك سعى كامل برايش بجا آورد.

«شك در سعى»

مسأله 600- اگر پس از تقصير شك كند كه سعى را انجام داده يا نه، بنا مى گذارد كه سعى كرده و همينطور اگر در روز بعد از انجام طواف و نماز شك كند كه سعى كرده (2) يا نه


1- 1. آيات عظام: خوئى، سيستانى، بهجت: اگر يك شوط يا بيشتر انجام داده مستحب است آن را به هفت مرتبه برساند.
2- 2. آية اللَّه فاضل: چنان چه شك دارد كه با عذر تأخير انداخته يا نه، وجهى براى بناگذارى بر اين كه آورده شده نيست.

ص: 154

و اما اگر قبل از اين وقت و پيش از تقصير چنين شكى نمايد بايد سعى را انجام دهد.*

مسأله 601- اگر در حال سعى در عدد شوطهاى آن شك كند و به اميد اين كه شك او مبدل به يقين شود به سعى خود ادامه دهد و سپس يقين كند كه هفت مرتبه سعى نموده سعيش صحيح است.

مسأله 602- اگر پس از پايان سعى يا شوطى از آن، شك كند كه آنرا درست انجام داده يا نه، به شك خود اعتنا نكند و سعيش صحيح است و همينطور اگر در اثناى يك شوط شك كند كه قسمت قبلى را درست انجام داده يا نه به شك خود اعتنا نمى كند.

مسأله 603- اگر در مروه شك كند هفت شوط آورده يا بيشتر به شك خود اعتنا نكند و سعيش صحيح است هر چند شك او قبل از تقصير باشد و اما اگر قبل از رسيدن به مروه شك كند كه اين شوط هفتم است يا نهم سعى باطل است و بايد از سربگيرد.

مسأله 604- اگر پس از تقصير شك كند كه هفت شوط از سعى را آورده يا كمتر به شك خود اعتنا نكند و سعى او صحيح است و اما اگر پيش از آن چنين شكى نمايد سعيش باطل است خواه پس از فراغت از سعى و انصراف از آن باشد (1) يا قبل از آن و همينطور است هر شكى كه به كمتر از هفت تعلق بگيرد مثل يك و سه و يا دو و چهار.

احكام سعى

مسأله 605- اگر به تصور اين كه مجموع رفت و برگشت يك شوط است چهارده مرتبه بين صفا و مروه سعى نمود سعى او صحيح است و اگر در اثناء متوجه شد چنانچه قبل از انجام هفت شوط باشد آنرا تا هفت شوط كامل نمايد و اگر بيشتر از هفت شوط انجام داده است و سپس متوجه شده حكم زياده سهويه را دارد كه گذشت و در هر


1- 1. آية اللَّه بهجت، آية اللَّه مكارم: در اين صورت به شك خود اعتنا نكند امام خمينى، آية اللَّه فاضل: در اين صورت احتياط آن است كه آنچه را احتمال مى دهد نياورده انجام دهد و سعى او صحيح است بلكه در فرضى كه احتمال مى دهد كه براى حاجتى عمداً سعى را ناقص گذاشته وجوب اتمام بعيد نيست.

ص: 155

صورت سعيش صحيح است.

مسأله 606- با تمام نمودن سعى محرمات احرام بر او حلال نمى شود.

مسأله 607- كسى كه در عمره تمتع قبل از تمام شدن سعى به تصور اين كه هفت شوط آن تمام شده و از احرام خارج شده جماع كرد بايد علاوه بر تكميل سعى يك گاو (1) براى كفاره ذبح كند بلكه اگر براى تقصير ناخن گرفته بايد كفاره مذبور را بدهد هر چند جماع نكرده باشد (2) و اما در غير عمره تمتع كفاره واجب نيست و همينطور (3)* در عمره تمتع اگر موى خود را چيده و جماع ننموده است.

مسأله 608- هر گاه در اثناء سعى متوجه شود كه طوافش بيش از هفت شوط بوده مى تواند اين گونه احتياط كند كه سعى را تمام نمايد (4) و بعد از فوت موالات بين شوط زائد طواف و مقدار باقى مانده آن تا چهارده شوط، طواف و نماز و سعى را اعاده نمايد و بعد تقصير كند.

مسأله 609- اگر در اثناء سعى براى نوشيدن آب از مسير خود منحرف شد بايد سعى را از همان نقطه كه قطع كرده يا محاذى آن ادامه دهد ولى اگر بدون قطع سعى و با نيت آن به طرف محل آب خوردن برود پس از نوشيدن آب سعى را ادامه دهد مانعى ندارد.

مسأله 610- با توجه به اين كه محل سعى مسجد نيست زنان حايضى كه مجبورند براى طواف نائب بگيرند سعى را بايد خودشان پس از اين كه نائب طواف و نماز را بجا آورد انجام دهند.

مسأله 611- در زمان حاضر كه مسير رفت و برگشت و محل ويژه حركت چرخها از


1- 1. آية اللَّه بهجت: كفاره آن كفاره جماع است.
2- 2. امام خمينى: اگر جماع نكرده كفاره ندارد.
3- 3. آية اللَّه خوئى: در عمره تمتع اگر به غيرناخن هم تقصير نمود كفاره مذبور را بايد بدهد.
4- 4. آية اللَّه سيستانى: احتياط آن است كه برگردد به مسجد الحرام و شوط اضافى را تا يك طواف كامل به قصد قربت مطلقه تكميل نمايد و براى آن نماز طواف بخواند، سپس سعيش را تمام كند و احتياط مستحب اين است كه آنرا اعاده نمايد. آية اللَّه فاضل: احتياطاً سعى را رها كند تا موالات عرفيه از بين برود پس از آن همه را اعاده كند.

ص: 156

هم تفكيك شده اگر سعى را در محل عبور چرخها، بر خلاف جهت سائر سعى كنندگان سعى نمايد اشكال ندارد ولى نبايد مزاحم ديگران شود.

مسأله 612- زيادى در سعى از روى جهل سعى را باطل نمى كند و حكم زيادى سهوى را دارد.

مسأله 613- اگر كسى در حال سعى بعد از گذشتن از مكان هروله به گمان اين كه هروله لازم بوده برگردد و مقدارى را كه به صورت عادى سير كرده با هروله تكرار كند سعى او صحيح است.

مسأله 614- اگر در حال سعى به جهت كنترل همراهان و مانند آن چند قدمى به عقب برگردد و بدون توجه آن مقدار را مجدداً سعى نمايد سعيش صحيح است.

مسأله 615- شخصى كه نمى تواند بدون استفاده از صندلى چرخدار سعى كند اگر امكان تهيه آنرا دارد هر چند با فروش بعضى از اجناسى كه براى سوغاتى تهيه كرده و در اين كار حرج و مشقتى نيست بايد آنرا تهيه كند و خود سعى نمايد و نائب گرفتن جائز نيست.

مسأله 616- اگر كسى سعى خود را رها كرده و از ابتدا يك سعى كامل انجام داده سعى او صحيح است.

مسأله 617- اگر پس از سعى متوجه شود كه طواف را باطل انجام داده بايد پس از انجام طواف و نماز آن سعى را اعاده نمايد و اگر در اثناء سعى متوجه شد آنرا رها كند و پس از طواف و نماز آن سعى را اعاده نمايد.

مسأله 618- افرادى كه بر روى چرخ و امثال آن سعى مى نمايند بايد در حال سعى بيدار باشند.

فصل هفتم: تقصير

اشاره

ص: 157

پنجم از واجبات عمره تمتع تقصير است:

مسأله 619- بعد از انجام سعى واجب است تقصير كند يعنى قدرى از ناخن يا موى سر يا شارب و يا ريش خود را بچيند و تراشيدن سر كافى نيست بلكه حرام است و همينطور است كوتاه كردن موى زير بغل و مانند آن.

مسأله 620- در تقصير كندن مو كافى نيست بلكه بايد آنرا كوتاه كند و با هر وسيله اى كه باشد صحيح است.

مسأله 621- تقصير از عبادات است و بايد آنرا با نيت خالص براى خداوند انجام بدهد و اگر در آن ريا كند تقصيرش باطل و كار حرامى انجام داده است.

مسأله 622- اگر تقصير را عمداً ترك كند و براى حج محرم شود عمره او باطل مى شود و حج او به افراد مبدل مى گردد و چنانچه بر او واجب بوده بايد پس از اتمام حج، عمره مفرده بجا آورد و بنابر احتياط واجب (1) حج را در سال بعد اعاده كند و در اين حكم فرقى نيست كه عالم به مسأله باشد يا جاهل.

مسأله 623- اگر عمداً تقصير خود را باطل انجام داده مثل اين كه بجاى كوتاه كردن مو، آنرا بكند حكم مسأله قبل را دارد.


1- 1. آية اللَّه مكارم: اين احتياط مستحب است.

ص: 158

مسأله 624- اگر تقصير را فراموش نمود و براى حج احرام بست عمره اش صحيح است و مستحب است يك گوسفند فديه بدهد بلكه مطابق احتياط است.

مسأله 625- پس از تقصير همه محرمات احرام حتى نزديكى با همسر حلال مى گردد بلى سر تراشيدن جايز نيست (1)

مسأله 626- كسى كه تقصير را سهواً يا از روى جهل به مسأله باطل انجام داده و محرمات احرام غير از صيد را مرتكب شده كفاره ندارد.

مسأله 627- اگربعد ازتقصير شك كند كه تقصيرش صحيح است يا نه. چنانچه به مسأله آگاه بوده و احتمال مى دهد در حين انجام تقصير التفات داشته به شك خود اعتنا نكند. (2)

مسأله 628- كسى كه تقصير عمره مفرده را انجام نداده يا تقصيرش باطل بوده است و براى عمره تمتع يا عمره مفرده ديگرى محرم شده احرامش باطل است و بايد با تقصير از احرام عمره مفرده خارج شود و در اين حكم فرقى نيست كه ترك تقصير يا باطل انجام دادن آن عمدى باشد يا سهوى.

مسأله 629- تقصير عمره مفرده يا تمتع را لازم نيست بلافاصله پس از سعى انجام دهد بلكه در وسعت وقت مى تواند آنرا با تأخير و در هر جائى كه خواست انجام دهد بنابراين كسى كه تقصير عمره مفرده را فراموش كرده و در وطن يادش آمد در همانجا تقصير كند ولى براى طواف نساء (3) اگر نمى تواند برگردد يا مشقت دارد نائب بگيرد.

مسأله 630- لازم نيست تقصير را بدست خود انجام دهد بلكه مى تواند توسط ديگرى تقصير كند و لازم نيست ديگرى شيعه باشد.

مسأله 631- كسى كه هنوز از احرام خارج نشده مى تواند ناخن ديگرى را براى


1- 1 آية اللَّه سيستانى، آية اللَّه فاضل: تراشيدن سر نيز جايز است. آية اللَّه تبريزى، آية اللَّه خوئى: اگر عمره تمتع را در ماه شوال انجام داده تراشيدن سر تا سى روز از عيد فطر گذشته جايز است.
2- 2 آية اللَّه بهجت، آية اللَّه سيستانى: در هر صورت به شك خود اعتنا نكند.
3- 3 آية اللَّه بهجت: اگر طواف نساء را قبل از تقصير بجهت ضرورت يا نسيان يا جهل مقدم داشته مجزى است.

ص: 159

تقصير بگيرد ولى چيدن موى او جايز نيست و از تقصير كفايت نمى كند. (1)

مسأله 632- كسى كه از روى فراموشى ياندانستن مسأله بعداز طواف و نماز آن تقصير كرد چيزى بر او نيست ولى بايد بعد از سعى تقصير را اعاده نمايد تا از احرام خارج گردد.

مسأله 633- اگر سعى را ترك كند يا آنرا ناقص انجام دهد يا سعيش باطل باشد و با اين حال تقصير نمايدبايد پس از انجام سعى يا تدارك آن تقصير را اعاده كند و تا تقصير نكرده از محرمات احرام اجتناب كند و حكم كفاره تقصيرى كه انجام داده قبلًا گذشت و در مسأله فرقى بين عالم و جاهل و ناسى نيست. (2)

مسأله 634- اگر پس از تقصير بفهمد طواف يا بعضى از دورهاى آنرا باطل انجام داده بايد پس از انجام طواف و نماز و سعى تقصير را نيز اعاده كند. (3)

«احكام خاص بين عمره تمتع و حج»

در بين عمره تمتع و حج آن بايد از كارهايى اجتناب شود كه عبارتند از:

1- انجام عمره مفرده

2- خروج از مكه

3- تراشيدن سر، و تفصيل آنها در مسائل آتى بيان خواهد شد.

مسأله 635- انجام عمره مفرده بعد از عمره تمتع و قبل از حج جايز نيست و صحيح


1- 1 امام خمينى، آية اللَّه بهجت: كفايت مى كند.
2- 2 امام خمينى، آية اللَّه خامنه اى: اگر اين كار بجهت جهل يا فراموشى بوده تقصيرش صحيح است و از احرام خارج شده.
3- 3 امام خمينى، آية اللَّه خامنه اى: اگر با اعتقاد به صحت تقصير كرده تقصيرش صحيح است و فقط بايد طواف و نماز را تدارك كند. آية اللَّه فاضل: اگر بطلان طواف در اثر فراموشى بعضى از شروط يا بجهت جهل به برخى از شرائط و خصوصيات باشد تقصيرش صحيح و از احرام خارج شده است و فقط بايد طواف و نماز را تدارك كند.

ص: 160

نيز نمى باشد ولى اگر انجام داد عمره تمتع و حج آن باطل نمى شود. (1)*

مسأله 636- كسى كه عمره تمتع بجا آورده اگر مطمئن است كه با خارج شدن از مكه حج از او فوت نمى شود و مى تواند به موقع برگردد و براى حج محرم شود جايز است بدون احرام از مكه خارج شود (2)* و در غير اين صورت جايز نيست خارج شود مگر براى ضرورت يا حاجتى كه در اين فرض بايد براى حج تمتع محرم شود و سپس خارج شود. از آنچه ذكر شد وظيفه خدمه كاروانها و كارگزاران حج كه عمره تمتع انجام داده اند و مى خواهند براى انجام وظائف به منى و عرفات و امثال آن بروند روشن شد.

مسأله 637- رفتن به محله هاى جديد مكه بلكه اطراف و توابع (3)* آن مانند غار ثور پس از انجام عمره تمتع اشكالى ندارد.

مسأله 638- كسى كه پس از عمره تمتع بدون اين كه براى حج محرم شود از مكه خارج شود چنانچه در همان ماهى كه در آن براى عمره تمتع محرم


1- 1. آية اللَّه تبريزى: عمره مفرده بين عمره تمتع و حج تمتع مشروع نيست مگر اين كه از حرم خارج شود و در ماه ديگر غير از ماهى كه محرم براى عمره تمتع شده با احرام عمره مفرده داخل مكه شود كه در اين صورت عمره مفرده او صحيح است و عمره تمتع او تبديل به عمره مفرده مى شود. آية اللَّه سيستانى: اگر در بين عمره تمتع و حج، عمره مفرده بجا آورد، ظاهر اين است كه موجب بطلان عمره تمتع خواهد شد و لازم است كه آن را اعاده نمايد. ولى اگر تا روز هشتم ذى الحجه در مكه بماند و قصد حج كند عمره مفرده اش تمتع به حساب مى آيد و مى تواند براى حج محرم شود. آية اللَّه فاضل: اين در صورتى است كه عمره مفرده را در همان ماهى كه عمره تمتع انجام داده بجا آورده شود اما اگر در ماه ديگر انجام داده، عمره تمتع او باطل شده و اگر تا هشتم ذى الحجه در مكه بماند اين عمره مفرده، عمره تمتع محسوب مى شود و حج تمتع او با همين عمره صحيح خواهد بود.
2- 2 آيات عظام خوئى، گلپايگانى، تبريزى: خروج جايز نيست مگر آنكه براى حاجتى باشد و بيم آن نرود كه اعمال حجش فوت گردد كه در اين صورت واجب است براى حج خود از مكه احرام حج را بسته و براى كارى كه دارد از مكه بيرون رود.
3- 3 آيةاللَّه گلپايگانى: خروج از مكه جايز نيست. آيةاللَّه فاضل: رفتن به اطراف شهر مكه با توجه به توسعه آن تا جايى كه صدق كند از مكه است مانعى ندارد.

ص: 161

شده (1) بازگردد مى تواند (2) بدون احرام به مكه مراجعت نمايد خواه پس از خروج از مكه از ميقات عبور كرده باشد يا نه و همينطور است اگر در ماه بعد بازگردد و از ميقات عبور نكرده (3) و اما اگر در ماه بعد بازگردد و پس از خروج از مكه از ميقات عبور كرده بايد مجدداً از ميقات براى عمره تمتع محرم شود.

مسأله 639- تراشيدن سر بعد از تقصير عمره تمتع جايز نيست (4) ولى ماشين كردن آن مانعى ندارد و اگر سر را بتراشد كفاره ندارد.

مسأله 640- تراشيدن صورت پس از تقصير عمره تمتع مانند تراشيدن آن در اوقات ديگر است و حكم خاصى ندارد.

«تبدّل حج تمتع به افراد»

مسأله 641- شخصى كه براى عمره تمتع محرم شده اگر بواسطه عذرى، زمانى وارد مكه شد كه مى داند يا ترس دارد كه اگر بخواهد عمره تمتع بجا آورد وقت وقوف به عرفات مى گذرد بايد به حج افراد عدول كند و چنانچه حج واجب را انجام مى دهد پس از آن بايد عمره مفرده بجا آورد و حج او صحيح و از حجة الاسلام كفايت مى كند و اگر حج او مستحبى است انجام عمره مفرده لازم نيست.

مسأله 642- اگر زنى محرم به احرام عمره تمتع شود ولى به واسطه حيض يا نفاس نتواند طواف بجا آورد و اگر بخواهد بماند تا پاك شود ترس آن را دارد كه وقت وقوف به عرفات بگذرد بايد به دستورى كه در مسأله قبل گفته شد عمل نمايد. (5)


1- 1. آية اللَّه خوئى: ماهى كه در آن عمره را انجام داده.
2- 2. آيات عظام: خوئى، تبريزى، سيستانى: بايد بدون احرام به مكه مراجعت نمايد.
3- 3. آية اللَّه سيستانى، آية اللَّه فاضل: در اين فرض بايد براى عمره تمتع محرم شود مانند فرض بعد.
4- 4. نظر آيات عظام: خوئى، تبريزى، سيستانى، فاضل: در مسأله 622 گذشت.
5- 5. آيات عظام: خوئى، تبريزى، سيستانى: اگر بعد از احرام حايض شود مخير است بين عمل به دستور مسأله قبل و بين اين كه سعى و تقصير را انجام داده و پس از بازگشت از منى و قبل از طواف حج طواف عمره و نماز آن را قضا كند.

ص: 162

مسأله 643- كسى كه بواسطه عذرى بدون احرام وارد مكه شده و وقت براى عمره تمتع ندارد حكم مسأله قبل را دارد.

مسأله 644- اگر زن در ميقات مى داند يا احتمال مى دهد كه بواسطه حيض يا نفاس متمكن از عمره تمتع در وقت خود نيست مى تواند به قصد ما فى الذمه محرم شود (قصد كند محرم مى شوم به احرامى كه وظيفه من است خواه تمتع باشد يا حج افراد) پس چنانچه قبل از گذشتن وقت عمره تمتع پاك شود عمره تمتع بجا آورد و اگر پاك نشد حج افراد بجا آورده و پس از آن بايد عمره مفرده انجام دهد و حج او صحيح است و از حجة الاسلام كفايت مى كند و اگر حج او استحبابى است انجام عمره مفرده لازم نيست.

مسأله 645- اگر زن بداند بواسطه حيض يا نفاس متمكن از عمره تمتع در وقت خود نيست و با اين حال براى عمره تمتع محرم شد چنانچه قصدش انجام وظيفه فعليه بوده و خيال مى كرده كه وظيفه اش عمره تمتع است احرامش صحيح است و بايد حج افراد انجام دهد. (1)

مسأله 646- اگر زن قبل از طواف خون ديد و چون خيال مى كرد حيض است و وقت براى انجام عمره تمتع ندارد عدول به حج افراد كرد و بعد در عرفات فهميد حيض نبوده اگر وقت براى عمره تمتع باقى نمانده (2) و تأخيرش عمدى نبوده حج افراد را تمام كند و اگر حج واجب است يك عمره مفرده نيز انجام دهد. (3)


1- 1. آيات عظام: خوئى، تبريزى، سيستانى: اگر بعد از احرام حايض شود مخير است بين اين كه عدول كند به حج افراد و بعد از حج اگر حجش واجب است عمره مفرده بجا آورد و بين اين كه سعى و تقصير را انجام دهد و پس از بازگشت از منى و قبل از طواف حج، طواف عمره و نماز آن را قضا كند.
2- 2 آية اللَّه خويى، آية اللَّه تبريزى: اگر وقت نداشته باشد به قصد اعم از حج افراد و عمره مفرده اعمالش را تمام مى كند و چنانچه استطاعتش باقى بود يا بعد از آن مستطيع شد بايد در سالهاى آينده حج بجا آورد.
3- 3. آية اللَّه سيستانى: اگر وقت عمره تنگ باشد، پس اگر اعتقاد او به حيض از روى موازين شرعيه باشد، مثلًا خونى كه ديده در ايام عادتش بوده، ولى قبل از سه روز قطع شود، در اين صورت احتياط واجب آن است كه اعمال حج افراد را تمام كند و اگر حج در ذمه او مستقر بوده و يا اگر مستقر نبوده، بعداً مستطيع شود احتياطاً بايد دوباره حج نمايد، ولى اگر مستقر نبوده و مستطيع هم نشود، چيزى بر او نيست و اگر اعتقاد به حيض از روى موازين شرعيه نبوده، حج و احرام او باطل است و بايد اعاده نمايد. آيةاللَّه فاضل: اگر با علم به حائض شدن تأخير نيانداخته.

ص: 163

مسأله 647- كسى كه وظيفه اش حج تمتع است چنانچه در وقت احرام بداند براى انجام عمره تمتع وقت ندارد مى تواند براى حج افراد محرم شود و پس از آن عمره مفرده انجام دهد و حج او صحيح است. (1)

مسأله 648- محرمى كه حائض بوده اگر بعد از گذشتن ايام عادتش پاك شود و پس از غسل اعمال عمره تمتع را انجام دهد و احرام حج بسته به عرفات و مشعر برود و آنجا قبل از گذشتن ده روز از اول حيضش لك ببيند پس اگر بداند حيض است و تمكن از تدارك عمره تمتع ندارد بايد عدول به افراد نمايد ولى اگر نداند كه آيا ادامه دارد تا بعد از ده روز تا اين مازاد بر عادتش استحاضه باشد يا قطع مى شود تا حيض باشد بايد (2) احتياط كند پس اعمال بعدى را به قصد ما فى الذمه و بدون تعيين تمتع يا افراد انجام دهد و احتياطاً در منى قربانى نموده و بعد از اعمال حج يك عمره مفرده انجام دهد و چنانچه قصد تمتع نمايد و بعد از انجام بعض اعمال كشف خلاف شود اكتفا به اين حج نكند مگر


1- 1. آيات عظام: خوئى، تبريزى، سيستانى، فاضل: وظيفه اش مبدل به افراد نمى شود و اگر حج تمتع بر او مستقر شده يا استطاعتش باقى باشد بايد در سال بعد حج تمتع انجام دهد بلى جايز است فعلًا براى عمره مفرده يا حج استحبابى محرم شود. آيةاللَّه گلپايگانى: بايد حج افراد به جا آورد و بعد عمره مفرده و بنابر احتياط واجب در سال بعد حج تمتع به جا آورد.
2- 2. آية اللَّه تبريزى، آية اللَّه خوئى: چنانچه آن لك به وصف حيض نباشد زن مذبور مستحاضه است. آية اللَّه مكارم: چنانچه كاملًا پاك شده باشد، عمره او صحيح است و ديدن لك بعد از آن ضررى به آن نمى زند، زيرا طهر متخلل بنابر اقوى حكم حيض را ندارد، بنابراين منظور ازده روز، مجموع دو خون است نه با ضميمه كردن طهر واقع در ميان دو خون و اگر ديدن لك نشانه ادامه مستمر خون باشد به دستور متن عمل كند.

ص: 164

اين كه قصد انجام وظيفه فعلى داشته كه كافى است، بلى پس از گذشت ده روز از اول حيض وظيفه اش روشن مى شود كه اگر از ده روز تجاوز نكرد و خون قطع شد حج بدل به افراد شده والا استحاضه بوده و حج تمتع او صحيح است.

مسأله 649- كسى كه عمداً عمره تمتع خود را باطل كند مثل اين كه احرام را تأخير انداخت تا وقت تنگ شد حج او باطل است و از موارد عدول (1) به افراد نيست.* البته مى تواند براى عمره مفرده يا حج افراد استحبابى احرام ببندد.

مسأله 650- كسى كه حج تمتع او مبدّل به افراد شده بايد بعد از حج فوراً (2) عمره مفرده انجام دهد ولى اگر به هر دليل عمره را تأخير انداخت و در وقت ديگر انجام داد صحيح و مجزى است حتى اگر عمره را در سال بعد و بعد از حج و عمره ديگر انجام دهد به صحت حج و عمره ضرر نمى زند.

«تبديل عمره مفرده به عمره تمتع»

مسأله 651- كسى كه عمره مفرده را در ماه هاى حج بجاآورده و اتفاقاً تا وقت حج در مكه باقى مانده (3) مى تواند عمره مفرده خود را عمره تمتع قرار داده و حج بجاآورد و در اين حكم فرقى بين واجب و مستحب نيست. (4)*


1- 1. آية اللَّه بهجت: اين شخص گرچه بواسطه ابطال عمره معصيت نموده است ولى بايد به حج افرادعدول كند و سپس عمره مفرده انجام دهد و احتياطاً در سال بعد حج تمتع بجا آورد. آية اللَّه گلپايگانى: حج او مبدل به افراد مى شود و در سال بعد هم بايد حج را قضا كند.
2- 2 آيةاللَّه سيستانى: فوريت عمره مانند فوريت حج است.
3- 3 آية اللَّه سيستانى: اگر تا روز هشتم ذى الحجه در مكه بماند و قصد حج كند عمره اش تمتع محسوب مى شود. آيةاللَّه تبريزى: كسى كه از يكى از مواقيت معروفه نه مسجد تنعيم محرم به عمره مفرده شده و اعمال آن را بجاآورد هر چند از اول قصد تبديل داشته باشد تبديل به عمره تمتّع مى شود.
4- 4. آيات عظام گلپايگانى، صافى، مكارم: اين حكم در مورد حج مستحبى است آية اللَّه صافى و آية اللَّه گلپايگانى اضافه فرمودند: و عمره مفرده اى كه انجام داده بر او واجب نبوده

ص: 165

مسأله 652- كسى كه قصد بيرون رفتن از مكه را داشت به همين جهت از اول در ميقات به نيت عمره مفرده محرم و وارد مكه شد و عمره مفرده را بجاآورد بعداً از خروج از مكه منصرف شد حكم مسأله قبل را دارد.

مسأله 653- كسى كه در غير ماه هاى حج عمره مفرده انجام داده نمى تواند براى حج تمتع به عمره انجام شده اكتفا نمايد و بايد عمره تمتع بجاآورد.

مسأله 654- در موارد مذكوره در مسائل قبل اگر بخواهد عمره تمتع انجام دهد بايد به يكى از مواقيت پنج گانه برود و نمى تواند از ادنى الحل مانند تنعيم محرم شود.

مسأله 655- اگر قبل از خارج شدن از احرام عمره مفرده به تقصير، براى عمره تمتع محرم شود احرامش صحيح نيست و همچنان در احرام عمره مفرده باقى مى ماند و بايد اعمال آن را تمام كند و براى احرام عمره تمتع مجدداً به ميقات برود مگر اين كه عمره مفرده اش در ماه هاى حج همان سالى كه مى خواهد حج به جا آورد واقع شده باشد كه در اين صورت مى تواند آن را عمره تمتع خويش قرار دهد به تفصيلى كه گذشت و اگر اعمال عمره اتفاقاً تا وقت حج در مكّه باقى بماند كه مى تواند آن را عمره تمتع خويش قرار دهد.

و اگر اعمال عمره مفرده را انجام داده و فقط طواف نساء را ترك كرده احرام او براى عمره تمتع صحيح است و بايد پس از انجام عمره تمتع يا قبل از آن طواف نساء عمره مفرده را انجام دهد.

«ساير موارد عدول»

مسأله 656- كسى كه به احرام عمره تمتع وارد مكه شد در صورتى كه حج او فوت شده قصد عمره مفرده كند و به همان احرامى كه بسته عمره مفرده بجا آورد و از احرام خارج شود و اگر حج بر او مستقرّ بوده يا سال ديگر شرائط استطاعت را دارا باشد بايد به حج برود.

مسأله 657- كسى كه حج افراد بر او واجب و متعيّن بوده و به همين نيّت در يكى از مواقيت محرم شده نمى تواند عدول به حج تمتع يا عمره مفرده بنمايد.

«پايان وقت عمره تمتع»

ص: 166

مسأله 658- وقت عمره تمتع كه در مسائل گذشته به آن اشاره شد تا وقتى باقى است (1) كه با انجام دادن عمره تمتع خوف نرسيدن (2) به وقوف اختيارى عرفه (كه از ظهر روز نهم ذى الحجة است تا غروب آن) نداشته باشد.

بخش سوّم: اعمال حج تمتع

فصل اوّل: احرام حج:

اشاره


1- 1. آية اللَّه سيستانى: كه بتواند قبل از زوال روز عرفه اعمال عمره را تمام كند.
2- 2. آيات عظام: خوئى، تبريزى، فاضل: به جزء ركنى از وقوف اختيارى عرفه را نداشته باشد.

ص: 167

بخش سوّم: اعمال حج تمتع

ص: 168

ص: 169

فصل اوّل: احرام حج:

اول از واجبات حج احرام بستن است.

مسأله 659- واجب است پس از اتمام عمره تمتع براى حج تمتع احرام ببندد.

مسأله 660- كيفيت احرام بستن براى حج تمتع و گفتن لبيك و واجبات احرام همانگونه است كه در احرام عمره تمتع گذشت با اين تفاوت كه در احرام حج قصد مى كند احرام حج تمتع را.

مسأله 661- تمام چيزهايى كه در محرمات احرام بيان شد در اين احرام نيز حرام است و آنچه از محرمات كه كفاره داشت به همان ترتيب ذكر شده كفاره دارد.

مسأله 662- كسى كه به واسطه فراموشى يا ندانستن مسأله براى حج محرم نشد و پس از خروج از مكه يادش آمد يا مسأله را ياد گرفت سه صورت دارد:

1- قبل از وقوف به عرفات يادش بيايد يا مسأله را ياد بگيرد كه در اين صورت بايد برگردد و در مكه محرم شود مگر آنكه بواسطه تنگى وقت يا عذر ديگر امكان بازگشت نداشته باشد كه بايد در همانجا محرم شود.

2- بعد از وقوف به عرفات يا در اثناء اعمال قبل از حلق يا تقصير يادش آمد يا مسأله را ياد گرفت كه در اين صورت (1) بايد فوراً در همانجا محرم شود


1- 1. آية اللَّه مكارم: در عرفات يا مشعر يا منى قبل از رمى جمرات و ذبح، ولى اگر بعد از آن متوجه شود وقت احرام گذشته و حجش صحيح است.

ص: 170

3- بعد از حلق يا تقصير يادش آمد يا مسأله را ياد گرفت كه در اين صورت عملش صحيح است و لازم نيست تلبيه بگويد.

«زمان احرام»

مسأله 663- جايز است احرام حج تمتع را تا وقتيكه بتواند بعد از آن وقوف اختيارى عرفات را درك كند تأخير اندازد و تأخير بيش از اين مقدار جايز نيست (1) و مستحب است روز هشتم ذى حجه كه به آن يوم ترويه گفته مى شود محرم شود بلكه موافق احتياط است.

مسأله 664- كسى كه مى خواهد پس از عمره تمتع براى حاجتى از مكه خارج شود و مطمئن نيست (2) كه بتواند براى احرام حج به مكه بازگردد بايد قبل از خروج براى حج تمتع محرم شود و با همان احرام اعمال حج را انجام دهد هر چند خروج او قبل از يوم الترويه باشد.

«مكان احرام حج»

مسأله 665- محل احرام حج تمتع شهر مكه است و در تمام مناطق شهر مى توان محرم شد مگر اين كه خارج حرم باشد مثل تنعيم و افضل آن است كه در مسجد الحرام نزد مقام ابراهيم عليه السلام يا در حجر اسماعيل عليه السلام محرم شود.

مسأله 666- احرام در مناطق جديد الاحداث مكه كه در محدوده حرم است اگر عرفاً جزء شهر مكه است جايز مى باشد هر چند به توسط رشته كوهها و مانند آن از ساير قسمتهاى شهر جدا باشد ولى در جائى كه مشكوك است كه جزء مكه است يا نه نمى توان محرم شد.


1- 1. آية اللَّه سيستانى: براى كسى كه مى تواند وقوف اختيارى عرفه را درك كند.
2- 2. نظر آيات عظام خوئى، تبريزى، گلپايگانى و احتياط آيات عظام امام و صافى ذيل مسأله 636 گذشت.

ص: 171

مسأله 667- اگر احرام را از روى علم و عمد ترك كند تا وقت وقوف اختيارى عرفات فوت شود، حجش باطل است و اگر به مقدار ركن از وقوف را درك كند، حجش صحيح است اگرچه گناه كرده است.

مسأله 668- اشخاص معذورى كه اعمال مكه را بر وقوفين مقدم مى دارند بايد اين اعمال را بعد از محرم شدن براى حج انجام دهند و اگر قبل از احرام انجام دهند كفايت نمى كند و بايد بعد از احرام حج، قبل يا بعد از وقوفين آن اعمال را اعاده نمايند.

مسأله 669- كسى كه عمره تمتع انجام داده نبايد براى حج افراد محرم شود و چنانچه در احرام حج قصد حج افراد نمود پس اگر از مكه خارج شده و در ميقات محرم به احرام حج افراد شده بعيد نيست (1)* صحت حج او، ولى تمتع واقع نمى شود ولى اگر در مكه احرام بسته حج او صحيح نيست مگر اين كه از باب اشتباه در تطبيق بوده باشد كه حج او صحيح است و تمتع واقع مى شود.

مسأله 670- كسى كه نمى دانسته بايد براى احرام حج افراد به يكى از مواقيت معروفه برود و در حرم محرم شده چنانچه ممكن نيست به ميقات برود و در آنجا محرم شود و به وقوف برسد در همان محلى كه هست محرم شود (2) و اعمالى كه امكان تدارك آن با احرام هست تدارك كند و چنانچه تمام اعمال را با همان احرام انجام داده و بعد متوجه شده حج او صحيح است.

«مستحبات احرام حج تا وقوف به عرفات»

«مستحبات احرام حج تا وقوف به عرفات» (3)

مسأله 671- امورى كه در احرام عمره مستحب بود، در احرام حج نيز مستحب است و پس از اين كه شخص، احرام بسته و از مكه بيرون آمد، همين كه بر ابطح مشرِف شود به آواز بلند تلبيه بگويد و چون متوجه منى شود بگويد:


1- 1. آية اللَّه سيستانى: عدول جايز نيست ولى اگر از باب اشتباه در تطبيق باشد اشكال ندارد.
2- 2. آية اللَّه سيستانى، آية اللَّه مكارم: و اگر مى تواند به خارج حرم برود و از آنجا محرم شود.
3- 3. آية اللَّه مكارم: اين مستحبات را به قصد رجاء بجا آورد.

ص: 172

«أللَّهُمَّ ايّاكَ أرْجُو وَايّاكَ أدْعُو فَبَلِّغْني أمَلِي وَأصْلِحْ لي عَمَلي».

و با تن و دل آرام با تسبيح و ذكر حق تعالى برود و چون به منى رسيد بگويد:

«ا لْحَمْدُ للَّهِ الَّذي أقْدَمَنِيها صالِحاً في عافِيَةٍ وَبَلَّغَني هذا الْمَكانِ».

پس بگويد:

«أللَّهُمَّ هذِهِ مِنى وَهِيَ مِمّا مَنَنْتَ بِهِ عَلَيْنا مِنَ الْمَناسِكِ فَأَسْأَ لُكَ أنْ تَمُنَّ عَلَيَّ بِما مَنَنْتَ عَلى أَ نْبِيائِكَ فَإنَّما أَ نَا عَبْدُكَ وَفي قَبْضَتِكَ».

و مستحب است (1) شب عرفه را در منى بوده و به اطاعت الهى مشغول باشد و بهتر آن است كه عبادات و خصوصاً نمازها را در مسجد خيف به جا آورد و چون نماز صبح را خواند تا طلوع آفتاب تعقيب گفته پس به عرفات روانه شود و اگر خواسته باشد بعد از طلوع صبح روانه شود مانعى ندارد، ولى سنت (2) آن است كه تا آفتاب طلوع نكرده از وادى مُحَسِّر رد نشود و روانه شدن پيش از صبح (3) مكروه است و چون به عرفات متوجه شود اين دعا را بخواند:

«اللَّهُمَّ الَيْكَ صَمَدْتُ وَايّاكَ اعْتَمَدْتُ وَوَجْهَكَ أرَدْتُ أسْأَ لُكَ أنْ تُبارِكَ لِي في رِحْلَتي وَأنْ تَقْضِيَ لِي حاجَتي وَأنْ تَجْعَلَني مِمَّنْ تُباهي بِهِ اليَوْمَ مَنْ هُوَ أفْضَلُ مِنّي».

فصل دوّم: وقوف به عرفات

اشاره


1- 1 آية اللَّه مكارم: انجام بعضى از اين مستحبات در حال حاضر ممكن نيست يا مشكل است، بنابراين نبايد اصرارى بر آن داشته باشد و دردسر براى خود و ديگران ايجاد كند، هرگاه نيّتش انجام آن باشد خداوند به فضل خود به او ثواب مى دهد.
2- 2 آيات عظام: بهجت، صافى، گلپايگانى: بلكه احوط.
3- 3 آية اللَّه صافى، آية اللَّه گلپايگانى: بلكه خلاف احتياط است مگر از جهت ضرورتى مثل بيمار و ياخائف از ازدحام.

ص: 173

دوم از واجبات حج وقوف به عرفات است.

مسأله 672- پس از احرام بستن براى حج تمتع واجب است وقوف در سرزمين عرفات كه محلى است معروف با حدود شناخته شده و اين وقوف، چون ساير عبادات بايد با قصد قربت و نيت خالص آورده شود.

مسأله 673- مقصود از وقوف، بودن در آن مكان است به هر حالى كه باشد خواه در حال حركت باشد يا ساكن، سواره باشد يا پياده، يا نشسته يا خوابيده.

مسأله 674- اگر در تمام وقت بيهوش يا خواب باشد (1) وقوف او باطل است ولى اگر بعد از داخل شدن وقت وقوف نيت كند و سپس بخوابد يا بيهوش شود اشكال ندارد.*

مسأله 675- حدودى كه براى عرفات و مزدلفه و منى با تابلوهاى مخصوص مشخص شده اگر موجب اطمينان يا تصديق اهل محل باشد معتبر است. (2)


1- 1. آية اللَّه تبريزى: اگر قبل از خواب قصد وقوف كرده ولو در هنگام وقوف خواب باشد مانعى ندارد آية اللَّه مكارم: هرگاه قبلًا به عرفات آمده و نيت كرده باشد صحيح است. آية اللَّه صافى، آية اللَّه گلپايگانى: ولى اگر پيش از وقت در عرفات باشد و قصد وقوف كند و به همين قصد بخوابد و اتفاقاً در تمام وقت بيدار نشود صحت وقوف او بعيد نيست.
2- 2. آية اللَّه سيستانى: اگر اين حدود دست به دست از قديم اخذ شده باشد معتبر است مادام كه اطمينان در خطاى آن پيدا نشود. آية اللَّه مكارم: معمولًا مورد قبول اهل محل است. بنابراين تابلوها يا علاماتى كه گذارده اند معتبر است.

ص: 174

مسأله 676- جبل الرحمه جزء موقف عرفات است ولى وقوف بر آن كراهت دارد (1) اما در غيرحال وقوف كراهت ندارد.

«وقوف اختيارى عرفه»

مسأله 677- در حال اختيار بايد از ظهر روز عرفه تا غروب شرعى (2) كه وقت نماز مغرب است در عرفات وقوف نمايد و از ظهر شرعى تأخير نيندازد بلى تأخير به مقدار خواندن نماز ظهر و عصر پشت سر هم و مقدمات آن (3) مانعى ندارد.

مسأله 678- توقف در تمام مدت مذكور در مسأله قبل گر چه واجب است ولكن تمام آن ركن نيست كه با ترك آن حج باطل شود بلكه آنچه ركن است مسماى وقوف است بنابراين اگر مقدار كمى هم در عرفات بماند كه عرفاً گفته شود قدرى در عرفات بوده هر چند يك يا دو دقيقه باشد و سپس خارج شود يا مثلًا دقائقى پيش از غروب به عرفات بيايد و وقوف كند حج او صحيح است هر چند اين كار با علم و عمد انجام شود.

مسأله 679- اگر با علم و عمد(4) وقوف ركنى را ترك كند يعنى از ظهر تا غروب هيچ در عرفات نباشد حجش باطل است و وقوف در شب عيد كه وقوف اضطرارى عرفه است براى او كفايت نمى كند.

مسأله 680- اگر پيش از غروب از عرفات كوچ كند و از محدوده آن خارج شود بايد


1- 1. آية اللَّه سيستانى: جبل الرحمه جزء موقف است ولى افضل ايستادن در دامنه كوه از طرف چپ آن است.
2- 2. آية اللَّه سيستانى: تا غروب آفتاب.
3- 3. آية اللَّه سيستانى: و يك غسل. آية اللَّه خوئى، آية اللَّه تبريزى: تأخير تا يك ساعت مانعى ندارد.
4- 4. آية اللَّه سيستانى: ياجهل تقصيرى.

ص: 175

مجدداً مراجعت نمايد و تا غروب وقوف نمايد هر چند خروجش از عرفات سهوى باشد.

مسأله 681- اگر پس از آنكه خارج شد مجدداً به عرفات باز نگردد چنانچه خروجش از روى علم و عمد بوده بايد يك شتر در منى (1) روز عيد قربانى كند و اگر از قربانى متمكن نباشد بايد هيجده روز روزه بگيرد و لازم نيست اين هيجده روز پشت سرهم باشد و اگر خروجش سهوى بوده كفاره ندارد هر چند بواسطه عدم مراجعت معصيت كرده است

«وقوف اضطرارى عرفه»

مسأله 682- اگر كسى بواسطه عذرى مانند فراموشى و تنگى وقت (2) و مانند آن (3) از ظهر روز نهم تا غروب شرعى در عرفات نباشد و هيچ جزئى از اين زمان را درك نكند كافى است كه مقدارى از شب عيد تا طلوع فجر (4) را هر چند اندك در عرفات باشد (5) و اين زمان را وقت وقوف اضطرارى عرفه مى گويند.

مسأله 683- كسى كه بواسطه عذرى روز عرفه را در عرفات وقوف نكرد اگر عمداً و بدون عذر شب دهم را در عرفات وقوف نكند حج او باطل مى شود هر چند وقوف مشعر را درك كند.

مسأله 684- اگر بواسطه عذرى مانند فراموشى يا غفلت وقوف اختيارى و اضطرارى


1- 1. امام خمينى، آيةاللَّه خامنه اى: در هر جائى مى تواند قربانى كند مرحوم امام مقيد به روز عيد هم نكرده اند. آية اللَّه فاضل: اگر قربانى صرف فقراء مومنين نمى شود جايز است در وطن قربانى نمايد.
2- 2. آية اللَّه سيستانى: همچنين جاهل قاصر.
3- 3. آية اللَّه فاضل: مثل جهل به موضوع يا حكم يا مريضى يا شدت گرما و سرما.
4- 4. آية اللَّه خويى، آية اللَّه تبريزى: تا طلوع آفتاب.
5- 5. آية اللَّه سيستانى: و اگر خوف اين باشد كه با درك وقوف اضطرارى عرفه وقوف مشعر قبل از طلوع آفتاب از او فوت بشود واجب است اكتفا كند به وقوف مشعر و حجش صحيح است.

ص: 176

عرفه را با هم ترك كند ولى وقوف اختيارى مشعر را درك كند حج او صحيح است چنانچه خواهدآمد

«مستحبات وقوف به عرفات»

«مستحبات وقوف به عرفات» (1)

در وقوف به عرفات چند چيز مستحب است:

1- با طهارت بودن در حال وقوف.

2- غسل نمودن و بهتر آن است كه نزديك ظهر باشد.

3- آنچه موجب تفرق حواس است از خود دور سازد تا آنكه قلب او متوجه جناب اقدس الهى گردد.

4- نسبت به قافله اى كه از مكه مى آيد، وقوفِ شخص در طرف دست چپ كوه واقع گردد.

5- وقوف او در پايين كوه و در زمين هموار بوده باشد و بالا رفتن كوه مكروه است. (2)

6- در اول وقت، نماز ظهر و عصر را به يك اذان و دو اقامه بجا آورد.

7- قلب خود را به حضرت حق جلّ و علا متوجه ساخته و حمد الهى و تهليل و تمجيد نموده و ثناى حضرت حق را بجا آورد، پس از آن، صد مرتبه «اللَّهُ أكْبَرُ» و صد مرتبه سوره «توحيد» را بخواند و آنچه خواهد دعا نمايد و از شيطان رجيم به خدا پناه ببرد و اين دعا را نيز بخواند:

«أللَّهُمَّ رَبَّ الْمشَاعِرِ كُلِّها فُكَّ رَقَبَتي مِنَ النَّارِ وَأوْسِعْ عَلَيَّ مِنْ رِزْقِكَ الْحَلالِ وَادْرَأْ عَنِّي شَرَّ فَسَقَةِ الْجِنَّ وَالْانْسِ، أللَّهُمَّ لا تَمْكُرْ بِي وَلا تَخْدَعْني وَلا تَسْتَدْرِجْني يا أسْمَعَ السَّامِعينَ وَيا أبْصَرَ النَّاظِرينَ وَيا أسْرَعَ الْحاسِبِينَ وَيا أرْحَمَ الرَّاحِمينَ أسْأَ لُكَ أنْ تُصَلّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأنْ تَفْعَلَ بي كَذا وَكَذا».


1- 1. آية اللَّه مكارم: اين مستحبّات را به قصد رجاء انجام مى دهد.
2- 2. آية اللَّه سيستانى: وقوف در پايين كوه افضل است.

ص: 177

و بجاى كذا و كذا حاجت خود را نام ببرد پس دست به آسمان بردارد و بگويد:

«أللَّهُمَّ حاجَتي إلَيْكَ الَّتي انْ أعْطَيْتَنِيها لَمْ يَضُرَّني ما مَنَعْتَني وَإنْ مَنَعْتَنيها لَمْ يَنْفَعَني ما أعْطَيْتَني، أسْأَ لُكَ خَلاصَ رَقَبَتي مِنَ النَّارِ أللَّهُمَّ إنّي عَبْدُكَ وَمِلْكُ ناصِيَتي بِيَدِكَ وَأجَلي بِعِلْمِكَ، أسْأَ لُكَ أنْ تُوَفِّقَني لِما يُرْضيكَ عَنِّي وَأنْ تُسَلِّمَ مِنِّي مَناسِكِيَ الَّتي أرَيْتَها خَلِيلَكَ ابْراهيمَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَدَلَلْتَ عَلَيْها نَبِيِّكَ مُحَمَّداً صلى الله عليه و آله أللَّهُمَّ اجْعَلْني مِمَّنْ رَضِيتَ عَمَلَهُ وَأطَلْتَ عُمْرَهُ وَأحْيَيْتَهُ بَعْدَ الْمَوْتِ».

8- اين دعا را بخواند:

«لا إلهَ إلّااللَّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ يُحْيي وَيُمِيتُ وَهُوَ حَيٌّ لا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَهُوَ عَلى كُلِّ شَي ءٍ قَدِيرٌ، اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ كَالَّذي تَقُولُ وَخَيْراً مِمّا نَقُولُ وَفَوْقَ ما يَقُولُ الْقائِلُونَ، أللَّهُمَّ لَكَ صَلاتي وَنُسُكي وَمَحْيايَ وَمَماتي وَلَكَ تُراثي (بَراءَتي خ ل) وَبِكَ حَوْلي وَمِنْكَ قُوَّتي، أللَّهُمَّ إنّي أعُوذُ بِكَ مِنَ الْفَقْرِ وَمِنْ وَساوِسِ الْصُّدورِ وَمِنْ شَتاتِ الأمْرِ وَمِنْ عَذابِ الْقَبْرِ، أللَّهُمَّ إنّي أسْأَ لُكَ خَيْرَ الرِّياح وَأعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ ما يَجي ءُ بِهِ الرِّياحُ وَأسْأَ لُكَ خَيْرَ اللَّيْلِ وَخَيْرَ النَّهارِ، اللَّهُمَّ اجْعَلْ في قَلْبي نُوراً وَفي سَمْعي وَبَصَري نُوراً وَفي لَحْمي وَدَمي وَعِظامي وَعُرُوقِي وَمَقْعَدي وَمَقامي وَمَدْخَلي وَمَخْرَجي نُوراً وَأعْظِمْ لي نُوراً يا رَبِّ يَوْمَ أَ لْقاكَ إنَّكَ عَلى كُلِّ شَي ءٍ قَديرٌ».

و در اين روز تا مى تواند از خيرات و صدقات كوتاهى نكند.

9- آنكه رو به كعبه نموده و اين اذكار را بگويد:

«سُبْحانَ اللَّهِ» صد مرتبه «اللَّهُ أكْبَرُ» صد مرتبه «ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إلّابِاللَّهِ» صد مرتبه «أشْهَدُ أنْ لا الهَ الّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَيُمِيتُ وَيُحْيي وَهُوَ حَيٌّ لا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَهُوَ عَلى كُلَّ شَي ءٍ قَدِيرٌ» صد مرتبه.

پس، از اولِ سوره بقره ده آيه بخواند، پس سوره توحيد سه مرتبه و آية الكرسى را

ص: 178

بخواند تا آخر پس اين آيات را بخواند:

«انَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَالْأَرْضَ في سِتَّةِ أيّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأمْرِهِ الا لَهُ الْخَلْقُ وَالامْرُ تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ* ادْعُوا رَبَّكُمُ تَضَرُّعاً وَخُفْيَةً انَّهُ لا يُحِبُّ المُعْتَدِينَ* وَلا تُفْسِدُوا فِى الْارْضِ بَعْدَ اصْلاحِها وَادْعُوهُ خَوْفاً وَطَمَعاً انَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الُمحْسِنينَ».

پس سوره «قُلْ أعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَق» و سوره «قُلْ أعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ» را بخواند.

پس آنچه از نعم الهى بياد داشته باشد، يكايك ذكر نموده و حمد الهى نمايد و همچنين بر اهل و مال و ساير چيزهايى كه حضرت حق به او تفضل نموده، حمد بنمايد و بگويد:

«اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلى نَعْمائِكَ الَّتي لا تُحْصى بِعَدَدٍ وَلا تُكافَأُ بِعَمَلٍ».

و به آياتى از قرآن، كه در آنها ذكر حمد شده است، خدا را حمد نمايد و به آياتى كه در آنها ذكر تسبيح شده است خدا را تسبيح نمايد و به آياتى كه در آنها ذكر تكبير شده است خدا را تكبير نمايد و به آياتى كه در آنها ذكر تهليل شده است خدا را تهليل نمايد و بر محمد و آل محمد عليهم الصلاة و السلام زياد صلوات بفرستد و به هر اسمى از اسماء اللَّه كه در قرآن موجود است خدا را بخواند و به آنچه از اسماء الهى كه در ياد دارد خدا را ذكر كند و به اسماء الهى كه در آخر سوره حشر موجود است خدا را بخواند و آنها عبارتند از:

«اللَّهُ عالِمُ الْغَيْبِ وَالشّهادَةِ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ الْمَلِكُ الْقُدّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ الخالِقُ الْبارئُ الْمُصَوِّرُ».

و اين دعا را بخواند:

ص: 179

«أسْأَ لُكَ يا اللَّهُ يا رَحْمنُ بِكُلِّ اْسْمٍ هُوَ لَكَ وَأسْأَ لُكَ بِقُوَّتِكَ وَقُدْرَتِكَ وَعِزَّتِكَ وَبِجَميعِ ما أحاطَ بِهِ عِلْمُكَ وَبِجَمْعِكَ وَبِأرْكانِكَ كُلِّها وَبِحَقِّ رَسُو لِكَ صَلواتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَبِاسْمِكَ الْاكْبَرِ الاكْبَرِ وَبِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الَّذي مَنْ دَعاكَ بِهِ كانَ حَقّاً عَلَيْكَ أنْ لا تُخَّيِّبَهُ وَبِاسْمِكَ الْاعْظَمِ الْاعْظَمِ الَّذي مَنْ دَعاكَ بِهِ كانَ حَقّاً عَلَيْكَ أنْ لا تَرُدَّهُ وَأنْ تُعْطِيَهُ ما سَأَلَ أنْ تَغْفِرَ لِي جَميعَ ذُنُوبي في جَميع عِلْمِكَ فِيَّ».

و هر حاجت كه دارى بخواه و از حق سبحانه و تعالى طلب كن كه توفيق حج بيابى در سال آينده و هر سال. و هفتاد مرتبه بگو:

«أسْأَ لُكَ الْجَنَّةَ» و هفتاد مرتبه «أسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّي وَأتُوبُ الَيْهِ».

پس بخوان اين دعا را:

«أللَّهُمَّ فُكَّنِي مِنَ النَّارِ وَأوْسِعْ عَلَيَّ مِنْ رِزْقِكَ الْحَلالِ الطَيِّبِ وَادْرَأْ عَنِّي شَرَّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَالْانْسِ وَشَرَّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ».

10- آنكه نزديك غروب آفتاب بگويد:

«أللَّهُمَّ انِّي أعُوذُ بِكَ مِنَ الفَقْرِ وَمِنْ تَشَتُّتِ الْامُورِ وَمِنْ شَرِّ ما يَحْدُثُ بِاللَّيْلِ وَالنَّهارِ أمْسى ظُلْمِي مُسْتَجِيراً بِعَفْوِكَ وَأمْسى خَوْفي مُسْتَجيراً بِأمانِكَ وَأمْسى ذُنُوبي مُسْتَجِيرَةً بِمَغْفِرَتِكَ وَأمْسى ذُلِّي مُسْتَجِيراً بِعِزِّكَ وَأمْسى وَجْهِي الْفانِيَ الْبالِي مُسْتَجيراً بِوَجْهِكَ الْباقي يا خَيْرَ مَنْ سُئِلَ وَيا أجوَدَ مَنْ أعْطى جَلِّلْنِي بِرَحْمَتِكَ وَأَ لْبِسْني عافِيَتَكَ وَاصْرِفْ عَنِّي شَرَّ جَمِيعِ خَلْقِكَ».

و بدان كه ادعيه وارده در اين روز شريف بسيار است و هر قدر كه ميسور باشد خواندن دعا مناسب است و بسيار خوب است كه در اين روز دعاى حضرت سيد الشهداء عليه السلام و دعاى حضرت زين العابدين سلام اللَّه عليه را كه در صحيفه كامله است خوانده شود و بعد از غروب آفتاب بگويد:

ص: 180

«أللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ هذا الْمَوْقِفِ وَارْزُقْنِيهِ مِنْ قابِلٍ أبَداً ما أبْقَيْتَني وَاقْلِبْنِيَ الْيَوْمَ مُفْلِحاً مُنْجِحاً مُستَجاباً لِي مَرْحُوماً مَغْفُوراً لِي بأفْضَلِ ما يَنْقَلِبُ بِهِ الْيَوْمَ أحَدٌ مِنْ وَفْدِكَ وَحُجّاجِ بَيْتِكَ الْحَرامِ وَاجْعَلْنِيَ الْيَوْمَ مِنْ أكْرَمِ وَفْدِكَ عَلَيْكَ وَأعْطِني أفْضَلَ ما أعْطَيْتَ أحَداً مِنْهُمْ مِنَ الْخَيْرِ وَالْبَرَكَةِ وَالرَّحْمَةِ والرِّضْوانِ وَالْمَغْفِرَةِ وَبارِكْ لِي فِيما أرْجِعُ الَيْهِ مِنْ أهْلٍ أوْ مالٍ أوْ قَلِيلٍ أوْ كَثيرٍ وَبارِكْ لَهُمْ فِيَّ».

و بسيار بگويد:

«أللَّهُمَّ أعْتِقْنِي مِنَ النَّارِ».

فصل سوّم: وقوف به مشعرالحرام

اشاره

ص: 181

سوم از واجبات حج تمتع وقوف به مشعر الحرام است.

مسأله 685- بعد از آنكه از وقوف به عرفات در مغرب شب دهم فراغت حاصل شد بايد كوچ كند به مشعر الحرام كه محل معروفى است و حدود معينى دارد.

مسأله 686- پس از حركت از عرفات واجب است شب عيد (1) را تا صبح در مشعر الحرام با نيت خالص و قصد قربت بماند.

مسأله 687- از طلوع فجر روز دهم تا طلوع آفتاب وقت وقوف اختيارى (2) مشعر الحرام است پس بايد در تمام اين مدت با قصد قربت و نيت خالص از ريا و خودنمائى وقوف نمايد بلى كوچ كردن از مشعر كمى قبل از طلوع آفتاب اگر بنحوى باشد كه قبل از طلوع آفتاب از وادى محسّر نگذرد جايز (3) بلكه مستحب است و اگر بگذرد گناه كرده ولى كفاره ندارد.

مسأله 688- وقوف در مشعر در مدت مذكور در مسأله قبل گر چه واجب است ولى


1- 1. آية اللَّه سيستانى: مقدارى از شب عيد. آية اللَّه خويى، آية اللَّه تبريزى: بيتوته در مشعر را در شب عيد قبل از طلوع فجر واجب نمى دانند.
2- 2. آية اللَّه سيستانى: وقوف اختيارى مشعر مقدارى از شب و بين الطلوعين است.
3- 3. آية اللَّه خوئى، آية اللَّه مكارم: جايز نيست. آية اللَّه مكارم اضافه فرمودند: و كفاره آن يك گوسفنداست.

ص: 182

تمام آن ركن نيست بلكه ركن وقوف مقدار كمى از اين زمان است هر چند يك دقيقه باشد.

مسأله 689- زنان و بچه ها و پيرمردان و اشخاص ضعيف و بيماران و ديگر معذورين و كسانى كه لازم است همراه آنان باشند جايز است قدرى از شب عيد را در مشعر وقوف كنند و سپس به سوى منى حركت كنند هر چند قبل از نيمه شب باشد. (1)

مسأله 690- صاحب عذرى كه مى تواند اكتفا به وقوف شبانه مشعرالحرام نمايد كسى است كه عذر براى خودش حاصل شده باشد اگر چه بواسطه اطمينان از گفته ديگرى مثل مدير كاروان باشد.

مسأله 691- كسى كه وقوف به عرفه را درك كرده و شب دهم يا مقدارى از آن را در مشعر بوده اگر قبل از طلوع فجر از مشعر خارج و تا طلوع آفتاب برنگردد حجش صحيح است. (2) بلى اگر عمداً و بدون عذر چنين كرده معصيت كرده و بايد يك گوسفند كفاره بدهد. (3)*

«وقوف اضطرارى مشعرالحرام»

مسأله 692- براى مشعر الحرام دو وقوف اضطرارى وجود دارد


1- 1. آية اللَّه خوئى، آية اللَّه تبريزى: كسانى كه همراه معذورين هستند بايد قبل از طلوع آفتاب به مشعر برگردند و اگر اتفاقاً نتوانستند تا قبل از طلوع آفتاب برگردند، قبل از ظهر روز عيد به آنجا برگردند و لحظاتى قصد وقوف اضطرارى نمايند. آية اللَّه فاضل: بلى لازم است همراهان معذورين و كسانى كه عذر آنها برطرف شده در صورت امكان براى درك وقوف اختيارى به مشعر برگردند.
2- 2. آية اللَّه خوئى، آية اللَّه تبريزى: حجش باطل است و مبدّل به عمره مفرده مى شود بلى اگر جاهل به حكم بوده و پس از علم ممكن نباشد ولو تا قبل از ظهر روز عيد به مشعر برگردد حجش صحيح است و بايد يك گوسفند كفاره دهد.
3- 3. آية اللَّه فاضل: بايد حج را تمام كند و يك گوسفند كفاره دهد و بنابر اقوى سال ديگر حج را اعاده نمايد.

ص: 183

1- وقوف در شب عيد (1) براى معذورين كه در مسأله 686 گذشت

2- وقوف در روز عيد از طلوع آفتاب تا ظهر

مسأله 693- از آنچه گذشت معلوم شد كه عرفات و مشعرالحرام داراى وقوف اختيارى و اضطرارى است و درك بعض اين مواقف براى مكلف صورى دارد كه آنچه مورد ابتلاء است از اين صور بيان مى شود:

1- وقوف اختيارى عرفات و مشعرالحرام هر دو را درك نمايد كه بدون شك حج او صحيح است.

2- هيچ يك از دو موقف را درك نكند نه اختيارى و نه اضطرارى آنها را و در اين صورت حج او بدون شك باطل است و بايد با همان احرام عمره مفرده انجام دهد و اگر گوسفند همراه داشته باشد آن را ذبح نمايد و لازم نيست نيت عدول به عمره مفرده نمايد گرچه مطابق احتياط است و در اين احكام فرقى نيست كه درك نكردن دو وقوف به واسطه عذر باشد يا بدون عذر. بلى اگر درك نكردن موقف از روى عذر بوده باشد اعاده حج در سال بعد بر او واجب نيست مگر اين كه شرائط استطاعت او باقى بماند يا حج از قبل بر او مستقر شده باشد و اگر بدون عذر و از روى تقصير بوده حج بر او مستقر مى شود و بايد در سال بعد اعاده نمايد حتى اگر شرائط استطاعت را نداشته باشد.

3- وقوف اختيارى عرفه و اضطرارى شب مشعر را درك كند كه در اين صورت حجش صحيح است هرچند وقوف اختيارى مشعر را بدون عذر ترك نموده باشد. بلى در اين فرض بايد يك گوسفند كفاره بدهد. (2)*

4- وقوف اختيارى عرفه و اضطرارى روز مشعر را درك كند پس اگر اختيارى مشعر را عمداً ترك كرده حج او باطل (3) و الّا صحيح است.


1- 1. آية اللَّه سيستانى: اين وقوف اختيارى است.
2- 2. نظر آيات عظام: خوئى، تبريزى، فاضل: در ذيل مسأله 681 گذشت.
3- 3. آية اللَّه سيستانى: چون اختيارى مشعر بخشى از شب است تا طلوع آفتاب، اگر بين الطلوعين را عمداً هم ترك كند حجش صحيح است ولى در صورت علم يك گوسفند كفّاره است.

ص: 184

5- فقط وقوف اختيارى عرفه را درك كرده باشد كه در اين صورت حج او باطل و به عمره مفرده مبدّل مى شود (1) هرچند كه وقوف مشعر را با عذر ترك كرده باشد. (2)*

6- وقوف اضطرارى عرفه با اختيارى مشعر را درك نمايد در اين صورت حجش صحيح است مگر اين كه وقوف اختيارى عرفه را عمداً و بدون عذر ترك كرده باشد.

7- اضطرارى عرفه و اضطرارى شب مشعر را درك كند پس چنانچه اختيارى عرفه را عمداً و بدون عذر ترك كرده حج او باطل است و در غير اين صورت حج او صحيح است بلى اگر وقوف اختيارى مشعر را بدون عذر ترك كرده باشد بايد يك گوسفند كفاره بدهد. (3)

8- اضطرارى عرفه و اضطرارى روز مشعر را درك كرده باشد پس چنانچه وقوف اختيارى عرفه يا مشعر را عمداً و بدون عذر ترك كرده حجش باطل است وگرنه بعيد نيست حجش صحيح باشد گرچه احتياط آن است كه اگر شرائط استطاعت باقى باشد آن را در سال بعد اعاده نمايد.

9- فقط اضطرارى عرفه را درك كند كه در اين صورت حجش باطل مى شود و بايد عمره مفرده بجا آورد تا از احرام خارج گردد.

10- فقط اختيارى مشعر را درك نمايد كه حجش صحيح است مگر اين كه وقوف به عرفات را عمداً و بدون عذر درك نكرده باشد.

11- فقط اضطرارى شب مشعر را درك كند كه در اين صورت اگر وقوف عرفات را عمداً ترك نكرده و از كسانى است كه وقوف شب مشعر براى آنها كافى است مانند زنان و بيماران، حج او صحيح است (4)* وگرنه باطل است.


1- 1. آية اللَّه سيستانى: مگر اين كه هنگام عبور از عرفات به منى در مشعر در وقت اختيارى از شب تا طلوع آفتاب گذشته باشد و ذكر خدا گفته باشد كه در اين صورت حجش صحيح است. هرچند به جهت جهل قصد وقوف نكرده باشد.
2- 2. آيات عظام: بهجت، گلپايگانى، مكارم: اگر از روى عذر بوده حجش صحيح است.
3- 3. نظر آيات عظام تبريزى، خوئى، فاضل در ذيل مسأله 691 گذشت.
4- 4. آيةاللَّه سيستانى: بلكه هرچند از صاحبان عذر نباشد.

ص: 185

12- فقط اضطرارى روز مشعر را درك كند كه در اين صورت حج او باطل است. (1)*

مسأله 694- اگر كسى به جهت اغماء يكى از وقوفين را ترك كند (2) پس اگر از مواردى است كه ترك آن از روى عذر ضررى به حج نمى زند (كه در مسائل قبل گذشت) بايد پس از به هوش آمدن اعمال حج را تمام كند و اگر از مواردى است كه حج او باطل شده بايد عمره مفرده انجام دهد و در صورتى كه پس از مراجعت به وطن به هوش آمده بايد براى انجام عمره بازگردد يا اگر مشقت دارد نائب بگيرد.

مسأله 695- اگر در محلّى به تصور اين كه موقف عرفات يا مشعر است وقوف نمود و پس از گذشت وقت وقوف يقين به خلاف پيدا كرد حكم ترك وقوف از روى عذر را دارد كه در مسائل قبل گذشت.

مسأله 696- اگر بواسطه ندانستن مسأله وقوف را ترك كند چنانچه در يادگيرى مسأله كوتاهى نكرده عذر محسوب مى شود و حكم ترك وقوف با عذر را دارد كه گذشت مثلًا كسى كه بواسطه ندانستن مسأله وقوف اختيارى مشعرالحرام را ترك كرده و وقوف اضطرارى آن را انجام داده چنانچه جهل او قصورى و عذرى بوده حج او صحيح است.

مسأله 697- كسى كه وقوف به عرفه را درك كرده و در شب دهم قدرى در مشعر بوده و سپس براى انجام كارى به منى رفته بايد براى درك وقوف اختيارى به مشعر بازگردد و اگر به جهت عذرى نتواند به مشعر برگردد چنانچه مقدارى كه در مشعر بوده قصد وقوف داشته كفايت مى كند وگرنه بايد اضطرارى مشعر را درك كند.

مسأله 698- كسى كه حج او به واسطه ترك وقوفين باطل شده و باقى اعمال را


1- 1. آيات عظام: فاضل، خوئى، تبريزى، صافى: حجش صحيح است اگر معذور باشد.
2- 2 آية اللَّه فاضل: در فرضى كه بعد از درك وقوف اختيارى عرفه بيهوش شده و تا بعدازظهر روز عيدبه هوش نيامده فرموده اند: رمى روز عيد را نيابتاً از طرف او انجام دهند و پس از به هوش آمدن بقيه اعمال را خودش انجام دهد و بنابر احتياط واجب عمره مفرده اى بجاآورد و اگر حج بر او مستقر بوده و يا استطاعتش تا سال بعد باقى مانده حج را اعاده كند.

ص: 186

بجاآورده به احرام باقى است و بايد براى خروج از احرام، عمره مفرده انجام دهد (1) و اگر به وطن بازگشته و نمى تواند برگردد نائب بگيرد.

«مستحبات وقوف به مشعرالحرام»

«مستحبات وقوف به مشعرالحرام (2)»

مسأله 699- مستحب است با تن و دلى آرام از عرفات به سوى مشعر الحرام متوجه شده و استغفار نمايد و همين كه از طرف دست راست به تلّ سرخ رسيد بگويد:

«اللَّهُمَّ ارْحَمْ (3) تَوَقُّفِي وَزِدْهُ في عَمَلي وَسَلِّمْ لِي دِيني وَتَقَبَّلْ مَناسِكي».

و در راه رفتن ميانه روى نمايد و كسى را آزار ندهد و مستحب است نماز مغرب و عشاء را تا مزدلفه به تأخير اندازد اگرچه ثلث شب نيز بگذرد و ميان هر دو نماز به يك اذان و دو اقامه جمع كند و نوافل مغرب را بعد از نماز عشا بجا آورد و در صورتى كه از رسيدن به مزدلفه پيش از نصف شب مانعى رسيد، بايد نماز مغرب و عشا را به تأخير نيندازد و در ميان راه بخواند و مستحب است كه در وسط وادى، از طرف راست راه نزول نمايد و اگر حاجى صروره باشد مستحب است كه در مشعر الحرام قدم بگذارد (4) و مستحب است كه آن شب را به هر مقدار كه ميسور باشد به عبادت و اطاعت الهى به سر برد و اين دعا را بخواند:

«أللَّهُمَّ هذِهِ جُمَعُ، اللَّهُمَّ انِّي أسْأَ لُكَ أنْ تَجْمَعَ لِي فِيها جَوامِعَ الْخَيْرِ، اللَّهُمَّ لا


1- 1 آية اللَّه سيستانى: طواف و سعى حج، به جاى عمره او كافى است پس بايد تقصير كند و طواف نساء انجام دهد و اگر رفتن براى او مشكل است براى طواف نائب بگيرد پس از آنكه نائب طواف نساء را بجا آورد و خود منوب عنه هر كجا كه هست نماز طواف را بخواند.
2- 2. آية اللَّه مكارم: اين مستحبّات را به قصد رجاء بجاء بياورند.
3- 3. آية اللَّه بهجت: اللهمّ ارحم موقفى و زد في عملى.
4- 4 آية اللَّه مكارم: اين حكم در روايات متعددى آمده است و احتمالًا منظور از آن با پاى برهنه قدم گذاشتن در سرزمين مشعر است.

ص: 187

تُؤْيِسْني مِنَ الْخَيْرِ الَّذي سَأَلْتُكَ أنْ تَجْمَعَهُ لِي في قَلْبي وَأطْلُبُ الَيْكَ أنْ تُعَرِّفَني ما عَرَّفْتَ أوْلِياءَكَ في مَنْزِلِي هذا وَأنْ تَقِيَني جَوامِعَ الشَّرِّ».

و مستحب است بعد از نماز صبح با طهارت حمد و ثناى الهى را بجا آورد و به هر مقدارى كه ميسور باشد از نعم و تفضلات حضرت حق ذكر كند و بر محمد و آل محمد صلوات بفرستد آنگاه دعا نمايد و اين دعا را نيز بخواند:

«أللَّهُمَّ رَبَّ الْمَشْعَرِ الْحَرام فُكَّ رَقَبَتي مِنَ النَّارِ وَأوْسِعْ عَلَيَّ مِنْ رِزْقِكَ الْحَلالِ وَادْرَأْ عَنِّي شَرَّ فَسَقَةِ الْجِنَّ وَالْانْس، أللَّهُمَّ أَ نْتَ خَيْرُ مَطْلُوبٍ الَيْهِ وَخَيْرُ مَدْعُوٍّ وَخَيْرُ مَسْؤُولٍ وَلِكُلِّ وافِدٍ جائِزَةٌ فَاجْعَلْ جائِزَتي في مَوْطِني هذا أنْ تُقِيلَني عَثْرَتي وَتَقْبَلَ مَعْذِرَتي وَأنْ تُجاوِزَ عَنْ خَطِيئَتي ثُمَّ اجْعَلِ التَّقْوى مِنَ الدُّنيا زادِي».

و مستحب است سنگ ريزه هايى را كه در منى رمى خواهد نمود، از مزدلفه بردارد و مجموع آنها هفتاد دانه است (1) و مستحب است وقتى كه از مزدلفه به سوى منى رفته و به وادى محسِّر رسيد، به مقدار صد قدم مانند شتر تند رود و اگر سواره است سوارى خود را حركت دهد و بگويد:

«أللَّهُمَّ سَلِّمْ لي عَهْدي وَاقْبَلْ تَوْبَتي وَأجِبْ دَعْوَتي وَاخْلُفْني فِيمَنْ تَرَكْتُ بَعْدي».

فصل چهارم: اعمال منى

«رمى جمره عقبه»


1- 1 آية اللَّه مكارم: ولى از آنجا كه در شلوغى جمعيت غالباً بعضى از سنگها اصابت نمى كند بهتر است بيشتر جمع آورى كند.

ص: 188

چهارم از واجبات حج رمى جمره عقبه است.

مسأله 700- واجب است پس از وقوف در مشعرالحرام هفت سنگريزه به جمره عقبه كه در منى واقع شده است بزند و غير سنگ مثل كلوخ و خزف و اقسام جواهرات كافى نيست و امّا اقسام سنگها حتى سنگ مرمر مانع ندارد.

«شرائط سنگ ريزه»

مسأله 701- در سنگى كه مى خواهد به جمره بزند چهار شرط معتبر است:

1- به قدرى باشد كه به آن ريگ گفته شود.

بنابراين سنگ ريزه هاى كوچك كه به آن شن مى گويند و سنگهاى بزرگ كه ريگ به آن صدق نمى كند كافى نيست.

2- از منطقه حرم باشد و سنگ خارج حرم كافى نيست و در حرم از هر موضعى كه بردارد كافى است حتى از منى و مكه مگر از مسجدالحرام و مسجد خيف. بلكه ساير مساجد بنابر احتياط واجب. و مستحب است از مشعرالحرام بردارد.

3- بكر باشد يعنى خودش يا شخص ديگر هرچند در سالهاى قبل، از آنها براى

ص: 189

رمى صحيح (1) استفاده نكرده باشد.

4- مباح باشد پس با سنگ غصبى يا آنچه كه ديگرى براى خودش حيازت كرده كافى نيست. (2)

مسأله 702- اگر شك كند كه سنگ را ديگرى براى رمى استفاده نموده يا نه مى تواند با آن رمى كند. (3)

مسأله 703- سنگى كه در حرم است اگر احتمال بدهد از خارج حرم آورده شده مى تواند با آن رمى كند.

مسأله 704- سنگ ريزه هايى را كه معلوم است از خارج مشعر به آنجا آورده شده است اگر طورى است كه عرفاً جزء مشعر محسوب مى شود مى توان از آن براى رمى استفاده كرد و در غير اين صورت بايد احراز شود كه از حرم آورده شده و الّا نمى توان با آن رمى نمود.

مسأله 705- سنگى كه معلوم نيست به آن ريگ گفته مى شود يانه براى رمى كافى نيست.

مسأله 706- سنگى كه به جمره مى زنند لازم نيست پاك باشد.

«زمان رمى»

مسأله 707- وقت رمى جمره عقبه از طلوع آفتاب روز عيد تا غروب آن است و چنانچه به جهت جهل يا فراموشى يا عذر ديگر در روز عيد رمى نكرد بايد تا روز


1- 1. در عبارت آيات عظام: خوئى، گلپايگانى، مكارم قيد «صحيح» موجود نمى باشد.
2- 2. آية اللَّه تبريزى، آية اللَّه خوئى: اگر اعتقاد داشت سنگها غصبى نيست و يا غصبى بودن آنها را فراموش كرد و خودش غاصب نبود رمى صحيح است و در غير آن بايد اعاده شود. آية اللَّه سيستانى: مگر آن كه نداند غصبى است يا فراموش كرده باشد و خود غاصب نباشد يا حرمت را فراموش كرده باشد يا جاهل قاصر باشد.
3- 3. آية اللَّه سيستانى: مگر اين كه در جايى باشد كه علم داشته باشد بعضى از سنگهاى آنجا استعمال شده است و احتمال بدهد كه سنگ مورد نظر هم يكى از آنها باشد كه در اين صورت بايد احتياط كند.

ص: 190

سيزدهم به تفصيلى كه در مسائل رمى جمرات سه گانه مى آيد جمره را رمى كند و در صورتى كه به مكه آمده لازم است براى انجام رمى به منى برگردد و اگر پس از روز سيزدهم عذرش برطرف شد بايد در سال بعد اگر مى تواند خودش و اگر نمى تواند نائبش آن را قضا كند. (1)*

مسأله 708- زنها و مراقبين آنها و افراد ضعيفى كه مجازند شب عيد از مشعرالحرام به منى بروند اگر از رمى در روز معذورند مى توانند همان شب يا شب بعد از آن (2)* هر وقت كه باشد رمى كنند بلكه زنها مى توانند بدون عذر در شب عيد رمى نمايند. (3)

«واجبات رمى»

مسأله 709- در رمى شش امر واجب است:

1- نيّت: يعنى قصد كند هفت سنگ به جمره بزند براى خداوند تعالى با نيت خالص.

2- سنگريزه ها بايد پرتاب شوند و گذاشتن آنها بر جمره كافى نيست.

3- سنگها را با دست بياندازد و اگر با پا يا دهان بياندازد كافى نيست ولى بعيد نيست با فلاخن كافى باشد.

4- با انداختن او، سنگ به جمره برسد (4) بنابراين اگر سنگ را انداخت و سنگ


1- 1. آية اللَّه سيستانى: اگر بعد از روز سيزدهم عذرش برطرف شد همين حكم را دارد مگر پس از خروج از مكه مانع برطرف شود كه در اين صورت لازم نيست برگردد و احتياط مستحب آن است كه در سال بعد خود يا نائبش رمى كند.
2- 2 آيات عظام: خوئى، تبريزى، سيستانى: بايد در شب عيد رمى نمايند و شب بعد كافى نيست.
3- 3. آية اللَّه مكارم: زنان و پيران مى توانند در شب رمى كنند و همچنين كسانى كه روزها گرفتار كار حجاج هستند و فرقى نمى كند در شب قبل يا شب بعد.
4- 4 آية اللَّه مكارم: در مورد رمى جمرات فتواى اخير ما اين است كه اصابت به ستون ها لازم نيست بلكه كافى است سنگ را به دايره اطراف جمرات پرتاب كنند و در مسائل آينده نيز به همين صورت عمل شود.

ص: 191

ديگران به آن خورد و به واسطه آن يا كمك آن به جمره رسيد يا سنگ به جايى خورد و كمانه كرد و به جمره رسيد كافى نيست. (1)

5- هفت سنگ به جمره بزند

6- سنگها را به تدريج و يكى پس از ديگرى بزند و در اين صورت اگر با هم به جمره بخورد مانعى ندارد و اگر همه يا چند سنگ را با هم بياندازد كافى نيست و يك رمى محسوب مى شود هرچند با هم به جمره نرسد.

مسأله 710- اگر سنگى كه انداخت به جمره نرسيد بايد دوباره بياندازد (2) اگرچه در وقت رمى گمانش آن بوده كه رسيده است.

مسأله 711- رمى را مى تواند سواره و پياده انجام دهد. (3)

مسأله 712- رمى در طبقه دوم جمرات نيز كافى است و لازم نيست در طبقه اول رمى كند.

مسأله 713- در موقعيت فعلى كه جمرات توسعه يافته به هر جاى آن رمى شود كفايت مى كند. (4)

مسأله 714- در انداختن سنگها طهارت از حدث و خبث شرط نمى باشد.

«شك در رمى»


1- 1. آية اللَّه بهجت: ظاهر اين است كه اگر سنگريزه در راه به چيزى برخورد نموده و سپس به جمره برسد كافى باشد با بقاى صدق رمى در ابتدا و انتهاى آن. امام خمينى، آية اللَّه سيستانى: در صورت اخير ظاهراً كافى است.
2- 2 آية اللَّه مكارم: همان گونه كه گفتيم كافى است سنگ به دايره اطراف جمره بيفتد.
3- 3. آية اللَّه فاضل، آية اللَّه سيستانى: مستحب است در حال رمى پياده باشد.
4- 4. آيات عظام: تبريزى، سيستانى، خويى: اگر ديوار موجود مشتمل بر ستون سابق باشد و تشخيص آن هر چند با كمك اهل خبره قبل از رمى ميسور باشد بايد همان قسمت را رمى كند و اگر ميسور نباشد به احتياط واجب بايد رمى را تكرار كند مگر مقدارى كه مستلزم عسر و حرج يا ضرر است.

ص: 192

مسأله 715- اگر وقتى كه مشغول رمى است شك كند كه چند سنگ زده بايد آن قدر بزند كه مطمئن شود هفت سنگ زده است و همين طور اگر شك كند، سنگى كه زده به جمره رسيده يا نه بايد مجدداً بزند تا مطمئن شود كه به جمره رسيده است.

مسأله 716- اگر شك كند كه هفت سنگ زده يا بيشتر به شك خود اعتنا نكند و رمى او صحيح است.

مسأله 717- اگر پس از رمى و انصراف از محل آن و قبل از ذبح و حلق يا تقصير شك كند كه هفت سنگ زده يا كمتر (1) بايد برگردد و مقدارى را كه احتمال مى دهد نزده تكميل نمايد.

مسأله 718- اگر پس از ذبح و يا حلق و يا تقصير يا پس از فرارسيدن شب شك كند كه رمى كرده يا نه يا اين كه هفت سنگ زده يا كمتر به شك خود اعتنا نكند.

مسأله 719- اگر پس از رسيدن سنگى به جمره شك كند كه رمى آن صحيح بوده يا نه مثل اين كه نداند سنگ مستعمل زده يا غير آن به شك خود اعتنا نكند و همين طور اگر پس از فراغت از رمى شك كند كه سنگ ريزه ها به جمره خورده (2) يا نه، بلى اگر در رسيدن آخرين سنگ به جمره شك نمايد بايد آن را اعاده كند. (3)

مسأله 720- ظن به رسيدن سنگ و عدد آن اعتبار ندارد.

«مستحبات رمى جمرات»


1- 1 آية اللَّه بهجت: به شك خود اعتنا نكند. آية اللَّه سيستانى: اگر بعد از صدق عرفى فراغ باشد اعتنا نكند و اگر قبل از آن است بايد تدارك نمايد.
2- 2 آية اللَّه خوئى: اگر شك كند سنگريزه به جمره رسيد يا نه بنابر نرسيدن گذاشته و سنگ ديگر بزندمگر آن كه شك وى در وقتى باشد كه به واجب ديگرى مشغول شده يا پس از فرارسيدن شب باشد.
3- 3. آية اللَّه بهجت: اگر از محل رمى منصرف شده به شك خود اعتنا نكند. آية اللَّه سيستانى: اگر بعد از صدق فراغ باشد عرفاً اعتنا نكند مطلقاً آية اللَّه فاضل: لازم نيست اعاده نمايد.

ص: 193

«مستحبات رمى جمرات (1)»

مسأله 721- در رمى جمرات چند چيز مستحب است:

1- با طهارت بودن در حال رمى.

2- هنگامى كه سنگها را در دست گرفته و آماده رمى است، اين دعا را بخواند:

«أللَّهُمَّ هذِهِ حصَيَاتي فَأحْصِهِنَّ لِي وَارْفَعْهُنَّ في عَمَلي».

3- با هر سنگى كه مى اندازد تكبير بگويد.

4- هر سنگى را كه مى اندازد اين دعا را بخواند:

«اللَّهُ أكْبَرُ، أللَّهُمَّ ادْحَرْ عنِّي الشَّيْطانَ أللَّهُمَّ تَصْدِيقاً بِكِتابِكَ وَعَلى سُنَّةِ نَبِيِّكَ أللَّهُمَّ اجْعَلْهُ لِي حَجّاً مَبْرُوراً وَعَمَلًا مَقْبُولًا وَسَعْياً مَشْكُوراً وَذَنْباً مَغْفُوراً».

5- ميان او و جمره در جمره عقبه ده يا پانزده ذراع فاصله باشد و در جمره اولى و وسطى كناره جمره بايستد.

6- جمره عقبه را رو به جمره و پشت به قبله رمى نمايد و جمره اولى و وسطى را رو به قبله ايستاده رمى نمايد.

7- سنگريزه را بر انگشت ابهام گذارده و با ناخنِ انگشتِ شهادت بيندازد.

8- پس از برگشتن به جاى خود در منى اين دعا را بخواند:

«أللَّهُمَّ بِكَ وَثِقْتُ وَعَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ فَنِعْمَ الرَّبُ وَنِعْمَ الْمَوْلى وَنِعْمَ النَّصِيرُ».

«ذبح (قربانى)»

پنجم از واجبات حج تمتع قربانى است.

مسأله 722- كسى كه حج تمتع انجام مى دهد واجب است پس از رمى جمره عقبه يك شتر يا گاو و يا گوسفند قربانى نمايد و ذبح شتر افضل و پس از آن ذبح گاو بهتر است


1- 1. آية اللَّه مكارم: اين مستحبات را بقصد رجاء بجا آورد.

ص: 194

و غير از اين سه نوع حيوان كافى نيست مگر گاوميش كه گفته اند كراهت دارد.

مسأله 723- قربانى كردن از عبادات است و بايد با قصد قربت و نيت خالص انجام شود.

مسأله 724- كمتر چيزى كه براى قربانى كافى است يك گوسفند است و هرچه بيشتر ذبح كند افضل است و در روايت است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله صد شتر همراه آوردند، سى وچهار شتر براى حضرت امير عليه السلام نحر كردند و شصت و شش شتر را براى خودشان نحر كردند.

مسأله 725- تأخير قربانى از روز عيد تا آخر روز سيزدهم جايز است و احتياط مستحب آن است كه از روز عيد تأخير نيندازد.

مسأله 726- هر حاجى بايد مستقلًا يك قربانى ذبح نمايد و نمى تواند در آن با ديگرى شريك گردد مگر در حال ضرورت.

مسأله 727- واجب است مقدارى از قربانى را به فقير مؤمن (1) صدقه دهد (2) و مستحب است قسمتى از آن را هديه بدهد و قدرى از آن را خودش* بخورد و بهتر است هريك از صدقه و هديه كمتر از ثلث قربانى نباشد. (3)

مسأله 728- اگر سهم فقير را صدقه ندهد بنابر احتياط واجب ضامن است. (4)

مسأله 729- فروش يا هبه سهم فقير قبل از قربانى و بدون قبض آن باطل است بنابراين، عمل بعضى كه به ادعاى فقر يا وكالت از فقير سهم فقير را از قربانى به خود حاجى مى فروشند يا هبه مى كنند صحيح نيست. بلى مى تواند از فقير وكالت در قبول و تصرف بگيرد و بعد از قربانى از طرف او قبول و قبض كرده و تصرف نمايد هرچند به


1- 1 آية اللَّه سيستانى: صدقه به فقير مسلمان كافى است. آية اللَّه مكارم: قيد ايمان را ذكر نكرده اند.
2- 2. امام خمينى، آية اللَّه فاضل: صدقه دادن واجب نيست بلكه مستحب موافق احتياط است.
3- 3. آية اللَّه گلپايگانى، آية اللَّه صافى: هديه دادن مقدارى از قربانى و خوردن مقدارى از آن واجب است.
4- 4. نظر امام خمينى، آية اللَّه فاضل: از مسأله قبل فهميده مى شود.

ص: 195

اعراض از آن باشد.

مسأله 730- قربانى بايد در منى انجام شود (1) ولى اگر نتواند تا آخر ذى حجه (2) در منى قربانى كند يا اين كه موجب عسر و حرج (3) يا خوف ضرر باشد قربانى در خارج منى در وادى محسِّر و غير آن كافى است.

مسأله 731- قربانى در شب كفايت نمى كند مگر براى خائف. (4)

مسأله 732- مُحرم مى تواند قبل از حلق يا تقصير بلكه قبل از قربانى براى خود، قربانى ديگرى را ذبح كند.

مسأله 733- قيمت قربانى را بايد از مال حلال بپردازند و در غير اين صورت قربانى كفايت نمى كند مگر اين كه به ثمن كلى خريده باشد بنابراين اگر با عين مال غيرمخمّس قربانى را خريدارى نمايد اين قربانى كفايت نمى كند ولى اگر همان گونه كه متعارف است


1- 1 امام خمينى، آية اللَّه خامنه اى: ولى اگر در مسلخ هاى خارج منى قربانى كند كافى است. آية اللَّه سيستانى: در صورت زياد بودن حجاج و گنجايش نداشتن منى براى همه آنها در وقت اراده ذبح، بعيد نيست كشتن در وادى محسِّر نيز جايز باشد، اگرچه احوط ترك آن است مگر آنكه بداند كه نمى تواند در منى تا روز سيزدهم قربانى كند. و چنانچه ذبح در منى يا وادى محسر تا آخر ايام تشريق ميسور نبود در هر كجاى حرم بخواهد مى تواند ذبح كند و جواز اكتفاء در حال اختيار به ذبح در مكانى كه مشكوك است از منى يا وادى محسر مى باشد به علت شك در صحت علائم منصوبه در آن مكانها محل اشكال است.
2- 2. آية اللَّه مكارم: تا پايان روز سيزدهم. آية اللَّه سيستانى: رجوع به حاشيه قبل شود. آية اللَّه فاضل: اگر در روز عيد در منى نتوانست قربانى كند مى تواند در همان روز در خارج منى در مذابح جديد قربانى كند.
3- 3 آية اللَّه بهجت: عسر و حرج نوعى.
4- 4. امام خمينى: اگر ذبح را از روز عيد عمداً يا جهلًا تأخير انداخت ذبح در شب كفايت مى كند. آية اللَّه بهجت: در صورتى كه به دلائلى نتواند تا غروب روز عيد قربانى كند بعد از اذان مغرب هم مى تواند قربانى كند.

ص: 196

به ثمن كلى بخرد كفايت مى كند. اگرچه با مال فوق الذكر قيمت آن را بپردازد لكن ضامن خمس است.

مسأله 734- ذبح با كارد استيل صحيح (1) و كافى است.*

مسأله 735- هر گاه در حج تمتع قربانى را فراموش كند يا به ديگرى نيابت دهد و او فراموش كند و سپس حلق يا تقصير و اعمال مترتبه را انجام دهد حج او صحيح است پس اگر در ماه ذى حجه فهميد قربانى را انجام دهد و اگر بعد از ذى حجه فهميد در سال آينده قربانى كند.

مسأله 736- كسى كه به جهتى مثل اعتقاد به اين كه گوشت قربانى تلف مى شود قربانى را انجام نداده و اعمال مترتبه را با اعتقاد صحت انجام داده است حج او صحيح و از احرام خارج شده است (2) ولى قربانى بر ذمه اش باقى است (3) كه بايد در سال آينده در منى انجام دهد و اگر در ماه ذى حجه فهميد بايد در صورت امكان در همان ماه قربانى كند.

مسأله 737- كسى كه به اعتماد نائب خود در رمى، ذبح و سپس تقصير يا حلق نموده و بعد از آن بفهمد كه نائب از جانب او رمى نكرده است، ذبح و حلق يا تقصير او صحيح و كافى است.

مسأله 738- اگر بعد از ذبح شرعى قربانى رگ نخاع او در حالى كه هنوز زنده است


1- 1. آيات عظام: امام خمينى، آية اللَّه گلپايگانى، آية اللَّه صافى: صحيح نيست مگر اين كه محرز شود كه استيل آهن است.
2- 2 آية اللَّه فاضل، آية اللَّه سيستانى: از احرام خارج نشده و لازم است محرمات احرام را ترك كند و اگرتا قبل از پايان ايام تشريق ذبح كند حجش صحيح است و الّا بنابر احتياط حج او باطل است.
3- 3. آيةاللَّه مكارم: اگر قربانى در منى از بين مى رود وبه هيچ وجه قابل استفاده نيست بايد پول آن را كنار گذارده و در شهر خودش قربانى كند در ماه ذى حجه آن سال و اگر نتوانست در سال بعد در ايام تشريق. آية اللَّه بهجت: قربانى كند و بعد تقصير نمايد و كفاره ازاله شعر را بدهد.

ص: 197

قطع نمايد كار حرامى كرده (1) ولى قربانى حلال و كافى است.

مسأله 739- رو به قبله بودن حيوان فقط در حال ذبح (بريدن چهار رگ) لازم است و بعد از آن اگر از قبله برگردد يا برگردانيده شود اشكال ندارد.

مسأله 740- قربانى كردن در محله هاى جديدى از مكه كه محرز باشد از منى است كافى است ولى در صورت شك در اين كه جزء منى مى باشد يا نه كفايت نمى كند. (2)

«شرائط قربانى»

مسأله 741- در قربانى چند امر شرط است و بايد مراعات شود.

1- قربانى اگر شتراست بايد سن آن كمتر از پنج سال نباشد و داخل در شش سال شده باشد واگر گاو يابُز است بنابر احتياط كمتر از دو سال نباشد و داخل در سه سال شده باشد (3) و در گوسفند غير از بُز بايد هفت ماهش تمام و داخل در هشت ماه شده باشد و كمتر از آن كافى نيست.

2- نبايد بيمار باشد. (4)

3- بايد خيلى پير نباشد. (5)

4- ناقص نباشد. بنابر اين حيوانى كه يك چشم يا دو چشم او كور باشد يا لنگ «6» يا گوش بريده باشد و يا دم بريده باشد كافى نيست و همين طور حيوانى كه شاخ داخل او شكسته باشد و امّا اگر شاخ خارجى اش (كه شاخ سخت يا سياهى است كه به منزله غلاف


1- 1. آية اللَّه مكارم، آية اللَّه بهجت: اين كار حرام نيست ولى بهتر است اين كار را نكند. آية اللَّه بهجت اضافه فرمودند: اگر عمداً چنين كرد استفاده از گوشت آن مكروه است.
2- 2. آية اللَّه تبريزى: با فرض شك نيز قربانى كفايت مى كند.
3- 3 آية اللَّه فاضل: اگر داخل در دو سال شده باشند كفايت مى كند ولى بهتر است كمتر از دو سال نداشته باشند.
4- 4. آيات عظام: تبريزى، خوئى، سيستانى: بنابر احتياط مستحب.
5- 5 آيات عظام: تبريزى، خوئى، سيستانى، خامنه اى: احتياط مستحب نبايد پير باشد. 6 آية اللَّه مكارم: لنگى مختصر مانع ندارد.

ص: 198

براى شاخ داخل كه سفيد است)، شكسته باشد اشكال ندارد. و همين طور شكاف داشتن گوش و سوراخ بودنش اشكال ندارد.

5- بايد عرفاً لاغر نباشد و اگر در گرده او پيه باشد كافى است. (1)

6- بايد خصّى نباشد يعنى بيضتين او را بيرون نياورده باشند و بهتر است بيضه او را نكوبيده و نتابيده باشند.

7- در اصل خلقت بدون بيضه نباشد ولى اگر در اصل خلقت بدون دم يا بى شاخ يا بى گوش باشد مانع ندارد. (2)*

مسأله 742- اگر بعد از ذبح بفهمد سن حيوان كمتر از حد نصاب بوده خواه قبل از انجام اعمال مترتبه يا بعد از آن بايد دوباره قربانى نمايد.

مسأله 743- اگر احتمال دهد كه حيوان بيمار يا معيوب است لازم نيست تحقيق نمايد و مى تواند آن را ذبح كند هرچند عيب از عيب هايى باشد كه محتمل است از حال تولد وجود داشته باشد ولى در شرائط ديگر مثل سن حيوان لازم است يقين يا اطمينان حاصل نمايد. (3)

مسأله 744- اگر بعد از ذبح احتمال دهد كه قربانى شرائط لازم را نداشته چنانچه آگاه به مسأله بوده و احتمال بدهد كه شرائط را احراز كرده باشد به شك خود اعتنا نكند. (4)

مسأله 745- اگر تا آخر روز سيزدهم فقط قربانى ناقص يافت شود بعيد نيست كه


1- 1. آية اللَّه خوئى: پيه داشتن گرده ملاك نيست. آية اللَّه مكارم: اگر بر كليه او مقدارى چربى باشد كافى است.
2- 2. آية اللَّه خامنه اى: فقدان اعضايى كه در همه اصناف اين حيوان وجود دارد و نقص محسوب مى شود مانع اجزاء است مانند بيضه و گوش و در غير آنها مانند شاخ و دم اگر در اين صنف از حيوان معمولًا وجود دارد فقدان آن نقص محسوب مى شود و مانع است و الّا نه.
3- 3. آيات عظام: خوئى، تبريزى، مكارم: اگر بايع اهل خبره بوده و از سن هدى خود خبر داد مى توان به قول او اعتماد نمود.
4- 4. آية اللَّه سيستانى، آية اللَّه بهجت: مطلقاً به شك خود اعتنا نكند. آية اللَّه خويى: با احتمال احراز شرائط به شك خود اعتنا نمى كند هر چند جاهل به مسأله باشد.

ص: 199

بتوان به آن اكتفا كرد (1) چه نقص به جهت خصى بودن باشد يا غير آن.*

مسأله 746- اگر تا آخر روز سيزدهم قربانى يافت نشد (2) قيمت آن را نزد شخص امينى بگذارد كه در بقيه ذى حجه براى او در منى قربانى نمايد و در اين سال اگر ممكن نشد در سال بعد براى او قربانى كند.*

مسأله 747- اگر عمداً يا به جهت فراموشى يا عذر ديگر تا پايان روز سيزدهم ذبح نكرد يا آن را باطل انجام داد بايد در بقيه ذى الحجه قربانى كند (3) و كافى است و حكم ترتيب بين ذبح و ساير اعمال خواهد آمد.

مسأله 748- اگر حيوانى را به گمان آن كه صحيح و سالم است ذبح كند بعد معلوم شد كه مريض يا ناقص بوده كافى نيست و بايد دوباره ذبح كند. (4)

مسأله 749- اگر حيوانى را به گمان چاقى ذبح كرد و بعد معلوم شد لاغر است كافى است. (5)

مسأله 750- اگر حيوانى را به گمان لاغرى خريد و به اميد آن كه چاق درآيد براى اطاعت خداوند و رجاءاً ذبح كرد و بعد معلوم شد چاق است كافى است.

مسأله 751- اگر احتمال نمى داد كه حيوان چاق است يا احتمال مى داد لكن از روى


1- 1. آية اللَّه تبريزى، آية اللَّه خوئى: كسى كه نتواند قربانى را ولو با صبر كردن تا آخر ذى حجه به اين شرائط تهيه كند هرچه ممكن باشد كافى است.
2- 2 آية اللَّه سيستانى: بعيد نيست كفايت روزه.
3- 3 آية اللَّه سيستانى: اگر عمداً ذبح را از ايام تشريق تأخير بيندازد حجش باطل است و اگر معذورباشد بايد روزه بگيرد و احتياط مستحب اين است كه ذبح در بقيه ذى حجه را نيز انجام دهد.
4- 4. آيات عظام: تبريزى، خوئى، سيستانى: چنانچه قربانى را به عقيده اين كه سالم است خريدارى نمود و قيمتش را پرداخت و بعد معلوم شد كه عيبى دارد، ظاهر اين است كه مى تواند به آن اكتفا نمايد و لازم نيست قربانى ديگرى بنمايد. آية اللَّه خامنه اى: در صورت تمكّن.
5- 5. آية اللَّه سيستانى: اگر حيوانى را به گمان چاقى خريد و سپس معلوم شد لاغر است كافى است هرچند قبل از ذبح معلوم شود.

ص: 200

بى مبالاتى ذبح كرد نه به اميد موافقت امر خداوند، كافى نيست. (1)

مسأله 752- اگر معتقد بود كه حيوان لاغر يا ناقص است و لكن به واسطه جهل به مسأله براى اطاعت امر خداوند قربانى كرد و بعد معلوم شد شرائط را داشته كفايت مى كند.

«نيابت در قربانى»

مسأله 753- نائب گرفتن براى قربانى جائز است و در اين صورت بايد علاوه بر نيت نمودن صاحب قربانى و استمرار آن تا وقت ذبح، ذابح نيز نيت نمايد. (2)

مسأله 754- ذابح اگر مسلمان باشد كافى است و لازم نيست شيعه باشد. (3)

مسأله 755- هرگاه براى خريدارى و ذبح قربانى نائب گرفت و بعد از ذبح نائب شك كرد كه نائب به شرائط لازم عمل كرده يا نه به شكش اعتنا نكند.

مسأله 756- هرگاه براى قربانى نائب بگيرد بايد اطمينان پيدا كند كه نائب عمل كرده است و گمان كافى نيست. (4)

مسأله 757- اگر نائب عمداً يا به جهت جهل يا اشتباه، حيوانى را ذبح كند كه شرائط لازم را نداشته باشد يا شرائط ذبح را مراعات نكند بايد قربانى ديگرى ذبح شود و نائب


1- 1. آيات عظام: تبريزى، خوئى، سيستانى، مكارم: اگر اجمالًا قصد اطاعت امر الهى داشته است كافى است.
2- 2. آيات عظام: خوئى، تبريزى، مكارم: ذابح لازم نيست نيت كند.
3- 3. آيات عظام: امام خمينى، فاضل، خامنه اى: اعتبار ايمان در ذابح خالى از قوّت نيست بنابراين اگر قربانى به دست غير شيعه انجام گيرد بايد دو مرتبه قربانى كند هرچند در وقت قربانى متوجه نشود كه ذابح شيعه نيست يا جاهل به مسأله باشد آية اللَّه فاضل و آية اللَّه خامنه اى اضافه فرمودند كه اين در صورتى كه ذابح را در انجام قربانى نائب كرده باشد و اما اگر از او خصوص ذبح را خواسته باشد لازم نيست مؤمن باشد و خودش بايد قصد قربانى و قربت را انجام دهد و اگر بعد از قربانى و اعمال مترتبه بفهمد كه ذابح مؤمن نبوده فقط ذبح را اعاده نمايد و اعمال مترتبه صحيح است.
4- 4. آية اللَّه خوئى، آية اللَّه تبريزى: اگر نائب ثقه باشد و خبر دهد از ذبح كافى است.

ص: 201

ضامن است و بايد غرامت بدهد. (1)*

مسأله 758- كسى كه نائب در حج است مى تواند براى قربانى شخص ديگرى را وكيل نمايد و وكيل بايد نيت كند آن قربانى را كه بر موكّلش واجب است.

مسأله 759- كسى كه از طرف جمعى نائب شده براى آنها قربانى نمايد اگر پول قربانى را از ايشان گرفته و روى هم گذاشته و با آن به تعداد آن جمع قربانى خريده و هر حيوان را از طرف يكى از ايشان ذبح نمايد چنانچه صاحبان پول راضى به اين كار باشند (2) اشكال ندارد و كافى است اگرچه همه به يك اندازه پول داده باشند و قربانى ها متفاوت باشند.

مسأله 760- اگر بدون اين كه ديگرى او را وكيل در قربانى كرده باشد از طرف او قربانى كند كفايت نمى كند اگرچه بداند كه او راضى به اين عمل است. بنابراين قيمت آن بر عهده خود قربانى كننده است مگر اين كه غرورى در بين باشد.

مسأله 761- اگر نائب در ذبح شك كند كه قربانى كرده يا نه بايد قربانى نمايد.

مسأله 762- اگر حاجى به كسى وكالت در قربانى داد و بعد از آن ديگرى را وكيل قرار داد هر كدام از دو وكيل براى او قربانى كنند صحيح و كافى است مگر اين كه او را قبل از ذبح عزل نموده باشد و مجرد وكيل قرار دادن دومى عزل اولى محسوب نمى شود.

مسأله 763- اگر كسى را وكيل در قربانى نمود در صورتى كه مباشرت را شرط نكرده باشد وكيل مى تواند به ديگرى وكالت دهد كه قربانى را انجام دهد.

مسأله 764- اگر لباس حاجى در قربانگاه نجس شود بايد در صورت امكان آن را تطهير يا تعويض نمايد و اگر تطهير و تعويض نكرد به احرام و ذبح او ضرر نمى زند و در


1- 1. آية اللَّه مكارم: اگر مقصر بوده ضامن است. آيةاللَّه بهجت: اگر خلاف موجب عدم اجزاء شود در هر صورت ضامن است و اعاده لازم است. امام خمينى: اگر نيابت تبرعى باشد ضمان معلوم نيست.
2- 2 آية اللَّه گلپايگانى صافى: و ذابح وكالت در افراز هم داشته باشد. آيةاللَّه خوئى، آيةاللَّه تبريزى: اگر صاحبان پول اجازه داده باشند مانعى ندارد، ولى رضايت قلبى كافى نيست.

ص: 202

هر صورت اگر در حج نائب باشد نيابت او صحيح است هرچند او به اين امر آگاه بوده است.

«بدل قربانى»

مسأله 765- كسى كه نمى تواند قربانى كند بايد به جاى آن ده روز به تفصيلى كه بيان مى شود روزه بگيرد.

مسأله 766- مراد از قادر نبودن از قربانى اين است كه نه قربانى را داشته باشد و نه پولش را و اگر مى تواند بدون زحمت و مشقت قرض نمايد و در مقابل آن مالى دارد كه مى تواند با آن قرضش را ادا كند بايد قرض كند و ذبح نمايد و همين طور اگر زائد بر مخارج سفر مالى دارد كه مى تواند با فروش آن قربانى تهيه كند بايد قربانى تهيه و ذبح نمايد. (1)

مسأله 767- براى تهيه قربانى لازم نيست كسب كند ولى اگر كسب كرد و تهيه نمود بايد آن را ذبح نمايد.

مسأله 768- سه روز از ده روزى كه واجب است به جاى قربانى روزه بگيرد بايد پى درپى و در ماه ذى حجه و بعد از احرام عمره تمتع باشد اگر چه مُحل شده باشد و جايز است آن را از ابتداء ذى حجه بگيرد ولى بهتر است روز هفتم و هشتم و نهم ذى حجه باشد و زودتر از آن نگيرد.

مسأله 769- اگر نتوانست روز هفتم روزه بگيرد بايد روز هشتم و نهم روزه بگيرد. و يك روز ديگر را پس از بازگشت از منى بگيرد (2)* و احتياط مستحب آن است كه بعد از روز سيزدهم باشد.


1- 1. امام خمينى، آية اللَّه فاضل: لباس را لازم نيست بفروشد هرچه باشد ولى اگر فروخت ظاهراً بايد ذبح كند و احتياط مستحب آن است كه روزه هم بگيرد.
2- 2 آية اللَّه گلپايگانى، آية اللَّه صافى: بايد اين سه روز يا كاملًا قبل از عيد قربان قرار گيرد. هفتم، هشتم، نهم و يا پس از بازگشت از منى و تا آخر ذى حجة.

ص: 203

مسأله 770- جايز نيست اين سه روز را در ايام تشريق يعنى يازدهم، دوازدهم، سيزدهم ذى حجه در منى روزه بگيرد بلكه در ايام تشريق روزه در منى براى همه حرام است حتى كسى كه حج بجا نمى آورد.

مسأله 771- اگر روز هشتم را روزه نگرفت، روز نهم را هم نگيرد و بعد از مراجعت از منى سه روز دنبال هم بگيرد.

مسأله 772- جايز است اگر از هشتم روزه تعويق افتاد تا آخر ذى حجه هر وقت بخواهد اين سه روز را روزه بگيرد، اگرچه احتياط آن است كه بعد از ايّام تشريق فوراً بگيرد.

مسأله 773- اين سه روز را در سفر مى تواند روزه بگيرد و لازم نيست در مكه قصد اقامت كند، بلكه اگر براى ماندن سه روز در مكه مهلت نيست بين راه هم جايز است بگيرد.

مسأله 774- اگر سه روز روزه را گرفت و بعد از آن متمكن از هدى شد لازم نيست ذبح كند ليكن اگر قبل از تمام شدن سه روز متمكن شد بايد ذبح كند.

مسأله 775- اگر اين سه روز روزه را نگرفت تا ماه ذى حجه تمام شد بايد قربانى (1) را در سال آينده خودش يا نائبش در منى ذبح كند (2)* و روزه فايده ندارد.

مسأله 776- اگر در مكه متمكن از سه روز روزه نشد در صورتى كه ماه ذى حجه باقى است بايد سه روز روزه را بگيرد هرچند در وطن خود باشد ليكن با هفت روز روزه فاصله بيندازد (3) و اگر ماه گذشته باشد به دستور مسأله قبل عمل نمايد.

مسأله 777- هفت روز باقيمانده را بايد بعد از مراجعت از سفر حج روزه بگيرد و احتياط مستحب آن است كه پى درپى باشد.

مسأله 778- جايز نيست اين هفت روز را در مكه يا در راه روزه بگيرد، مگر آن كه


1- 1 آية اللَّه بهجت: بايد يك گوسفند در سال آينده.
2- 2. آية اللَّه صافى: در ذى حجه سال آينده.
3- 3. آية اللَّه بهجت: فاصله لازم نيست.

ص: 204

بناى اقامت در مكه داشته باشد، در اين صورت اگر مدتى بگذرد كه در آن مدت مى توانست به وطن خود مراجعت كند جايز است بجاآورد و همچنين جايز است اگر يك ماه بماند.

مسأله 779- در اين ايام كه با هواپيما سفر مى كنند بعيد نيست براى كسى كه در مكه اقامت كرده جايز باشد به مقدارى كه هواپيما اشخاص را به محل مى رساند (1) صبر كند و سپس روزه بگيرد ولى بايد بين سه روز و هفت روز روزه فاصله بيندازد (2) گرچه به يك روز باشد.

مسأله 780- اگر قبل از مراجعت به وطن در محل ديگرى غير از مكه چه در بين راه و چه در شهر ديگرى اقامت كرد نمى تواند هفت روز روزه را بگيرد (3) گرچه به مقدارى صبر كند كه اگر راه مى پيمود به وطن مى رسيد ولى پس از بازگشت به وطن لازم نيست در همان جا روزه بگيرد بلكه اگر در جاى ديگر قصد اقامت نمود مى تواند روزه بگيرد.

مسأله 781- اگر از روزه گرفتن متمكن شد و قبل از آن كه روزه بگيرد وفات نمود بر ولى واجب است آن سه روز را قضا (4) نمايد ولى قضاى هفت روز ديگر واجب نيست. (5)*

مسأله 782- كسى كه وظيفه او در قربانى مبدّل به روزه گرديده مى تواند در روز عيد حلق يا تقصير نمايد اگرچه هنوز چيزى از روزه ها را نگرفته باشد.

«مستحبات قربانى»


1- 1 آيات عظام: خوئى، مكارم، سيستانى: ملاك آن است كه هم سفران او به وطن برسند.
2- 2 آية اللَّه بهجت: فاصله لازم نيست.
3- 3 آية اللَّه بهجت: مانعى ندارد در بلد ديگر روزه بگيرد، البته آن قدر كه مى توانست به وطن برسد صبركند.
4- 4. آية اللَّه سيستانى: قضاء هيچ كدام واجب نيست.
5- 5. آية اللَّه بهجت: واجب است هفت روز را هم قضا كند. نظر آيةاللَّه خوئى در اين مسأله به دست نيامد.

ص: 205

مسأله 783- مستحبات هدى چند چيز است (1):

1- در صورت تمكن، قربانى شتر باشد و در صورت نبودن آن، گاو و در صورت نبودن آن، گوسفند باشد.

2- قربانى بسيار فربه باشد.

3- اگر قربانى شتر يا گاو است از جنس ماده انتخاب كند و اگر گوسفند يا بز است از جنس نر انتخاب كند.

4- شترى كه مى خواهند او را نحر كنند، ايستاده و از سر دستها تا زانوى آن را ببندند و شخص در جانب راست او بايستد و كارد يا نيزه يا خنجر به گودال گردن او فرو برد

5- در وقت ذبح يا نحر اين دعا را بخواند:

«وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَالْارْضَ حَنِيفاً مُسْلِماً وَما أَ نَا مِنَ الْمُشْرِكينَ انَّ صَلاتِي وَنُسُكي وَمَحْيايَ وَمَمَاتِي للَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ لا شَرِيكَ لَهُ وَبِذلِكَ امِرْتُ وَأنا مِنَ الْمُسْلِمِينَ، أللَّهُمَّ مِنْكَ وَلَكَ بِسْمِ اللَّهِ وَاللَّهُ أكْبَرُ، أللَّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنِّي».

6- اين كه خود قربانى را بكشد و اگر نتواند، دست خود را بالاى دست كشنده بگذارد.

«حلق يا تقصير»

ششم از واجبات حج تقصير يا حلق است.

مسأله 784- هر مكلفى مختار است كه بعد از ذبح كردن يا سر بتراشد و يا از ناخن يا موى خود قدرى بچيند گرچه حلق افضل است مگر چند طائفه كه مخيّر نيستند:

1- زنها كه بايد از مو يا ناخن خود قدرى بچيند و تراشيدن سر براى آنها كفايت نمى كند بلكه جايز نيست.


1- 1. آية اللَّه مكارم: به قصد رجاء و اميد ثواب بجاآورد.

ص: 206

2- كسى كه موى سر خود را به عسل يا صمغ يا مثل آن براى رفع شپش و مانند آن چسبانيده باشد بايد سر بتراشد و همچنين است كسى كه موى خود را جمع كرده و گره زده و در هم پيچيده و بافته است. (1)

3- خنثاى مشكل اگر از اين دو دسته اخير نباشد بايد تقصير كند و سر نتراشد و اگر از اين دو گروه اخير است بايد هم تقصير كند و هم سر بتراشد احتياطاً. (2)*

مسأله 785- كسى كه وظيفه او سر تراشيدن است جايز نيست ابتدا موى سر را كوتاه كند و بعد آن را بتراشد و در صورتى كه با علم و عمد اين كار را انجام دهد كفاره دارد.

مسأله 786- كسى كه حلق را اختيار نموده نمى تواند قبل از تراشيدن تمام سر چيزى از موى خود را بچيند يا كوتاه نمايد مگر به قصد تقصير كه در اين صورت با تقصير از احرام خارج شده است.

مسأله 787- هرگاه كسى كه وظيفه اش حلق بوده به جاى آن تقصير نمايد يا اگر وظيفه او تقصير بوده به جاى آن حلق نمايد كافى نيست و بايد آنچه وظيفه او است از حلق يا تقصير انجام دهد و در صورت عمد كفاره نيز بدهد.

مسأله 788- كسى كه سال اول حج اوست نيز مى تواند به جاى حلق تقصير كند ولى احتياط مستحب آن است كه حلق را اختيار كند.

مسأله 789- براى حلق بايد سر را بتراشد و ماشين كردن آن كافى نيست هرچند از ته بزند. (3)

مسأله 790- كسى كه وظيفه او حلق است اگر از آن معذور باشد بايد تقصير نمايد و كافى است.


1- 1. آيةاللَّه بهجت: سرتراشيدن براى چنين اشخاصى مستحب مؤكّد است.
2- 2. آية اللَّه گلپايگانى، آية اللَّه صافى: خنثى در حكم زن است و تقصير بر او متعين است. آية اللَّه سيستانى: بايد اول تقصير نمايد و آنگاه بنابر احتياط حلق نمايد. آيةاللَّه بهجت: سر تراشيدن براى خنثاى مشكل جايز نيست.
3- 3. آية اللَّه سيستانى: اگر با ماشين ته زن بزند از حلق كفايت مى كند.

ص: 207

مسأله 791- كسى كه حلق مى كند بايد تمام سر را بتراشد و تا تمام سر را نتراشيده در احرام باقى است.

مسأله 792- براى تقصير كافى است قدرى از موى سر يا ريش يا شارب و يا از ناخن خود بگيرد با هر وسيله اى كه باشد و بهتر است هم مقدارى از مو و هم مقدارى از ناخن را بگيرد.

مسأله 793- سرتراشيدن و تقصير از عبادات است و بايد با قصد قربت و نيت خالص انجام شود و اگر به غير از اين واقع شود باطل است و با آن چيزى بر او حلال نمى شود.

مسأله 794- حلق يا تقصير ديگرى قبل از اين كه محرم خودش حلق يا تقصير نمايد جايز نيست و كفايت نمى كند (1) ولى مى تواند ناخن ديگرى را براى تقصير بگيرد.

مسأله 795- حلق يا تقصير را مى تواند خودش انجام دهد يا توسط ديگرى بجاآورد و در اين صورت بايد خودش نيت كند و بهتر آن است كه آن شخص نيز نيت كند.

مسأله 796- كسانى كه مخيّر هستند ميان تراشيدن سر و گرفتن موى ريش يا شارب و گرفتن ناخن، اگر سرشان مو نداشت بايد تقصير كنند و اگر هيچ مو نداشت حتى موى ابرو (2)* بايد ناخن بگيرند و اگر آن را هم نداشتند تيغ را به سر بكشند كافى است.

مسأله 797- كسى كه به جهت جهل (3) يا غفلت يا فراموشى حلق يا تقصير را در غير منى انجام دهد كفايت مى كند و از احرام خارج مى شود (4) ولى اگر از روى علم و عمد باشد از احرام خارج نمى شود و اگر اعمال مكه را انجام دهد صحيح نيست همان طور كه


1- 1. آية اللَّه بهجت، امام خمينى: كفايت مى كند.
2- 2. آية اللَّه مكارم: كوتاه كردن موى ابرو دليلى ندارد.
3- 3 آية اللَّه فاضل: قصورى.
4- 4 آيات عظام: امام خمينى، خامنه اى، بهجت، خوئى، تبريزى: كفايت نمى كند و از احرام خارج نمى شود و اگر اعمال مترتبه را انجام داده نيز صحيح نيست و اگر بعد از آن عمره يا حج ديگر بجاآورد صحيح نيست. البته آية اللَّه خامنه اى متعرض حكم عمره يا حج ديگر نشده اند و آية اللَّه خوئى اعاده اعمال مترتبه را لازم نمى دانند. آية اللَّه مكارم: فقط حلق يا تقصير را در منى در صورت امكان اعاده نمايد.

ص: 208

اگر بعد از آن محرم به احرام عمره يا حج ديگر بشود احرامش منعقد نمى گردد.

مسأله 798- تراشيدن ريش از تقصير كفايت نمى كند.

مسأله 799- براى تقصير چيدن موى زير بغل يا عانه كافى نيست.

مسأله 800- محل تراشيدن سر و تقصير نمودن منى است مگر براى كسى كه متمكن از رفتن به منى براى حلق يا تقصير نباشد كه هر جا هست بايد حلق يا تقصير كند و موى خود را به منى بفرستد. (1)

مسأله 801- زمان حلق يا تقصير از روز عيد تا پايان روز سيزدهم است (2) اگر چه احتياط استحبابى آن است كه در روز عيد باشد.

مسأله 802- كسى كه بعد از وقوفين مجبور شده براى اعمال منى نايب بگيرد چنانچه بتواند بايد براى حلق يا تقصير به منى برود و اگر نتواند بايد حلق يا تقصير را خارج منى انجام داده و موى خود را به منى بفرستد (3) و ترتيب بين اعمال بايستى مراعات شود.

مسأله 803- حلق يا تقصير را مى توان در شب يازدهم و دوازدهم و سيزدهم انجام داد. (4)

مسأله 804- اگر عمداً يا سهواً يا از روى فراموشى يا ندانستن مسأله در منى حلق يا تقصير نكرد و از آنجا كوچ كرد بايد برگردد و در منى حلق يا تقصير نمايد هرچند به وطن خود برگشته باشد و اگر نمى تواند برگردد هر جا كه هست حلق يا تقصير نموده و موى خود را در صورت امكان به منى بفرستد. (5)

«ترتيب دراعمال منى


1- 1. آية اللَّه گلپايگانى، آية اللَّه صافى: فرستادن مو به منى مستحب است.
2- 2 آية اللَّه سيستانى: بعيد نيست تأخير آن تا آخرين زمانى كه بتواند اعمال حج را در ماه ذى حجه بجاآورد.
3- 3. آية اللَّه گلپايگانى، آية اللَّه صافى: فرستادن مو به منى مستحب است.
4- 4. آية اللَّه سيستانى: حلق در شب عيد جايز نيست مگر براى خائف و به احتياط مستحب از روز عيد تأخير نشود ولى بعد از عيد در شب هم كافى است.
5- 5. آية اللَّه گلپايگانى، آية اللَّه صافى: فرستادن مو به منى مستحب است.

ص: 209

مسأله 805- بايد در منى اول رمى جمره عقبه و بعد از آن ذبح و پس از آن حلق يا تقصير نمايد (1) ولى اگر اين ترتيب را رعايت نكرد اعاده لازم نيست (2) هرچند معذور نبوده باشد، بلى در اين صورت معصيت كرده است.*

مسأله 806- اگر به هر جهت قربانى را از روز عيد تأخير انداخت مى تواند در روز عيد حلق يا تقصير نمايد و با اين كار از احرام خارج مى گردد ولى اعمال مكه را بايد پس از قربانى كردن انجام دهد.

مسأله 807- اگر حاجى براى قربانى به كسى وكالت دهد تا وكيل او قربانى نكرده، نمى تواند حلق كند ولى اگر با اعتقاد به اين كه وكيل او براى او قربانى كرده حلق كرد بعد معلوم شد كه وكيل او هنوز قربانى نكرده، حلق مزبور كافى است (3) و اگر بعد از حلق اعمال مكه را هم انجام داده باشد كفايت مى كند و لازم نيست آنها را اعاده كند.

مسأله 808- كسى كه از رمى در روز عيد عاجز است نمى تواند قبل از رمى حلق كند و رمى را بعداً انجام دهد. (4)

«خروج از احرام با حلق يا تقصير»

مسأله 809- بعد از آن كه محرم حلق يا تقصير نمود تمام چيزهايى كه بواسطه احرام


1- 1 آية اللَّه سيستانى: در صورتى كه قربانى را در منى تهيه كرده مى تواند قبل از ذبح حلق يا تقصيركند ولى تا ذبح نكند مُحل نمى شود.
2- 2. آية اللَّه گلپايگانى: در صورت علم و عمد و امكان بايد اعاده نمايد. ظاهر مناسك آية اللَّه خويى، آية اللَّه تبريزى: اين است كه اگر ذبح را از روى علم و عمد قبل از رمى انجام دهد بايد اعاده كند. و در غير اين مورد اگر از روى علم و عمد بوده درصورت امكان احتياط را ترك نكند.
3- 3 آية اللَّه سيستانى: ولى او هنوز محرم است و بايد لباس دوخته را بيرون آورد و از ساير محرمات احرام اجتناب كند و با ذبح مُحل مى شود و همچنين در قسمت بعد مسأله.
4- 4. آية اللَّه مكارم: لازم است بقيه اعمال خود را روز عيد انجام دهد.

ص: 210

حج بر او حرام شده حلال مى شود مگر زن و بوى خوش به تفصيلى كه خواهد آمد. امّا شكار كردن اگر در خارج حرم باشد بعيد نيست جواز آن (1)* و اما در حرم حرمت آن باقى است و فرقى بين محرم و غير محرم نيست.

«مستحبات حلق»

مسأله 810- در حلق چند چيز مستحب است:

1- آنكه از جانب راست پيش سر ابتدا كند و اين دعا را بخواند:

«أللَّهُمَّ أعْطِني بِكُلِّ شَعْرَةٍ نُوراً يَوْمَ الْقِيامَةِ».

2- آنكه موى سر خود را در منى در خيمه خود دفن نمايد و اولى اين است كه بعد از حلق، از اطراف ريش و شارب خود گرفته و همچنين ناخنها را بگيرد. (2)

فصل پنجم: واجبات بعد از اعمال منى

اشاره


1- 1 آية اللَّه گلپايگانى، آية اللَّه صافى: حرمت صيد خارج حرم نيز باقى است تا بعد از نماز طواف نساء.
2- 2. آية اللَّه بهجت: و مستحب است در وقت سر تراشيدن رو به قبله كند ... و احوط آن است كه از اطراف سروريش و شارب مو بگيرد و ناخنهارا بگيرد مناسك شيخ، ص 79.

ص: 211

واجب است پس از رمى و قربانى كردن و حلق يا تقصير در منى به مكه بازگردد و اعمال ذيل را انجام دهد.

1- طواف حج كه به آن طواف زيارت نيز مى گويند.

2- نماز طواف زيارت.

3- سعى بين صفا و مروه

4- طواف نساء

5- نماز طواف نساء.

مسأله 811- وقت اعمال مذكور تا آخر ذى حجه ادامه دارد به اين معنى كه مى تواند روز آخر ذى حجه به مكه بيايد و اين اعمال را انجام دهد ولى بهتر است از روز يازدهم تأخير نيندازد و مستحب است در روز عيد قربان انجام دهد و چنانچه گذشت بايد پس از اعمال منى يعنى رمى و قربانى كردن و حلق يا تقصير باشد.

مسأله 812- طواف نساء اختصاص به شخص خاصى ندارد بلكه بر زن و خنثى و كسى كه به جهت پيرى يا عنين بودن توانايى جنسى ندارد يا قصد ازدواج ندارد و بچه مميز نيز لازم است كه اگر طواف نساء نكنند زن به همان تفصيلى كه سابق گفته شد بر آنها حلال نمى شود و نيز اگر زن آن را ترك كند مرد بر او حلال نمى شود بلكه طفل غير مميز، اگر ولىّ او را مُحرم كرد بايد او را طواف نساء بدهد تا بعد از بالغ شدن استمتاع از همسر بر

ص: 212

او حلال شود. (1)

مسأله 813- طواف نساء و نماز آن اگرچه واجب است ولى ركن نيست و ترك عمدى آن موجب بطلان حج نمى شود.

مسأله 814- خروج از مكه براى كسى كه از منى برگشته ولى هنوز اعمال مكه را انجام نداده جايز است. (2)*

مسأله 815- قبل از حلق يا تقصير جايز نيست طواف و سعى را انجام دهد و اگر انجام داد بايد پس از حلق يا تقصير آن را اعاده كند و در اين حكم فرقى نيست كه تقديم طواف و سعى با علم و عمد بوده يا به جهت جهل يا فراموشى (3) بلى در صورتى كه با علم و عمد طواف را مقدم كرده بايد يك گوسفند كفاره بدهد ولى اگر سعى تنها را مقدم نموده كفاره ندارد.

مسأله 816- اگر پس از طواف حج و سعى و طواف نساء متوجه شود كه حلق يا تقصيرش باطل بوده بايد پس از اعاده حلق يا تقصير اعمال مذكور را نيز اعاده نمايد. (4)

مسأله 817- كسى كه حلق يا تقصير را فراموش كرده و به وطن خود بازگشته بايد برگردد و پس از حلق يا تقصير، اعمال مترتبه را اعاده كند. (5) و اگر نمى تواند خودش به مكه برگردد در وطن خود حلق يا تقصير كند و موى خود را به منى بفرستد (6) و براى اعمال


1- 1. آية اللَّه خوئى، آية اللَّه تبريزى: تا جماع بر او حلال شود. آية اللَّه فاضل، آية اللَّه گلپايگانى: مجنون را نيز اگر محرم كرده اند طواف نساء بدهند تا در صورت افاقه، زن يا مرد بر آنها حلال شود. آية اللَّه فاضل اضافه فرمودند و همين طور است مغمى عليه.
2- 2. آية اللَّه خويى: جايز نيست.
3- 3 آيات عظام خوئى، تبريزى، سيستانى: اعاده طواف و سعى در فرض جهل و نسيان و سهواحتياط استحبابى است.
4- 4. آيات عظام خوئى، تبريزى، سيستانى: در فرض جهل و سهو و نسيان اعاده اعمال مترتبه لازم نيست.
5- 5 آيات عظام خوئى، تبريزى، سيستانى: اعاده اعمال مكه لازم نيست.
6- 6 آية اللَّه گلپايگانى، آية اللَّه صافى: فرستادن مو به منى مستحب است.

ص: 213

مكه نائب بگيرد.

مسأله 818- كيفيت طواف حج و نماز آن و سعى و طواف نساء و نماز آن، به همان نحو است كه در طواف عمره و نماز آن و سعى گذشت، بدون هيچ تفاوت، مگر در نيت كه اينجا بايد به نيت طواف حج و سعى آن و طواف نساء بجا آورد.

مسأله 819- آنچه با احرام حج بر محرم حرام شده بود به تدريج با سه عمل بر او حلال مى گردد.

اول: حلق يا تقصير در منى كه با آن همه چيز براى او غير از بوى خوش و زن (1)* حتى عقد كردن و شاهد شدن بر آن حلال مى شود.

دوّم: طواف زيارت و نماز آن و سعى بين صفا و مروه كه با آن بوى خوش بلكه عقد كردن و شاهد شدن بر آن نيز حلال مى شود.

سوم: طواف نساء و نماز آن كه با آنها استمتاع از همسر نيز حلال مى شود.

«تقديم اعمال مكه بر وقوفين»

مسأله 820- مقدم داشتن اعمال مكه بر وقوفين و اعمال منى جايز نيست مگر براى چند گروه كه مى توانند بعد از احرام حج و قبل از رفتن به عرفات اين اعمال (2)* را انجام دهند.

اول: زنهايى كه مى ترسند كه در برگشتن حائض يا نفساء شوند و پاك نشوند و نتوانند بمانند تا پاك شوند.


1- 1 آية اللَّه صافى، آية اللَّه گلپايگانى: و صيد. آية اللَّه سيستانى: عقد و شهادت بر آن با حلق يا تقصير جايز مى شود.
2- 2 آية اللَّه خوئى، آية اللَّه تبريزى: تقديم طواف نساء و نماز آن براى اشخاصى كه ذكر مى شود جايزنيست و اگر نتوانند پس از اعمال منى آن را انجام دهند بايد بنابر احتياط واجب نائب بگيرند مگر كسى كه از رفتن به مكه بر جان خود مى ترسد كه چنين كسى مى تواند طواف نساء و نماز را مقدم بدارد. آية اللَّه خويى: و تقديم سعى نيز جايز نيست.

ص: 214

دوم: پيرمردان يا پيرزنانى كه نتوانند (1) به مكه مراجعت نمايند يا به جهت ازدحام جمعيّت نتوانند طواف كنند.

سوم: اشخاص مريضى كه بترسند در وقت ازدحام طواف كنند يا از آن عاجز باشند. (2)*

چهارم: كسانى كه مى دانند(3)

تا آخر ماه ذى الحجه، به جهتى براى آنها طواف و سعى ممكن نمى شود ولى اگر ترس آن را داشته باشند كه پس از مراجعت در اثر ازدحام نتوانند طواف كنند و يا به مشقّت بيفتند نمى توانند اعمال مكه را مقدّم نمايند. (4)

مسأله 821- نائب اگر از اشخاصى باشد كه در مسأله قبل گذشت مى تواند اعمال مكه را بر وقوفين مقدم بدارد و نيابتش صحيح است.

مسأله 822- كسى كه طواف حج را به جهت جهل به مسأله انجام نداده و به وطن خود بازگشته بايد حج را اعاده و يك شتر قربانى نمايد هرچندبا زن نزديكى نكرده باشد.

مسأله 823- كسى كه مى تواند اعمال مكه را بر وقوفين مقدم بدارد نمى تواند سعى را تأخير انداخته و بعد از بازگشت از منى انجام دهد. (5)*

مسأله 824- كسى كه اعمال مكه را بر وقوفين مقدم مى كند مى تواند طواف نساء را


1- 1 آية اللَّه فاضل: و نتوانند صبر كنند تا ازدحام تمام شود يا صبر كردن مستلزم عسر و حرج باشد. آية اللَّه سيستانى: يا براى آنان دشوار باشد.
2- 2. آية اللَّه سيستانى: مريض يا معلول و هر كسى كه بازگشت به مكه براى او مشكل باشد، يا طواف مشكل باشد در اثر ازدحام و مانند آن. آية اللَّه فاضل: و نتوانند تا رفع ازدحام در مكه بمانند يا با عسر و حرج مواجه شوند.
3- 3 آية اللَّه سيستانى: كسانى كه مى ترسند براى آنها بازگشت به مكه ميسّر نشود.
4- 4. آية اللَّه بهجت: تقديم اعمال مكه براى كسى كه پس از بازگشت از مِنى از ازدحام جمعيت مى ترسد جايز است.
5- 5. آيةاللَّه خوئى: در گروه اول و دوم تقديم سعى جايز نيست و بايد آن را در محل خود انجام دهد.

ص: 215

پس از وقوفين و اعمال ديگر انجام دهد. (1)*

مسأله 825- تقديم اعمال مكه بر وقوفين در مواردى كه گذشت، جايز است و لازم نمى باشد. (2)

مسأله 826- كسانى كه اعمال مكه را بر وقوفين مقدم مى دارند لازم نيست در نزديك ترين زمان به وقوفين آن اعمال را انجام دهند.

مسأله 827- كسى كه پس از بازگشت از منى نمى تواند خودش طواف كند و بايد او را با تخت روان و مانند آن طواف دهند اگر با مقدم كردن اعمال مكه بر وقوفين بتواند خودش طواف كند مى تواند اعمال يادشده را مقدم بدارد ولى اگر در هر صورت بايد او را طواف دهند و عذر ديگرى نيز ندارد نمى تواند مقدم بدارد.

مسأله 828- در مواردى كه اعمال مكه مقدم مى شود اگر بدون اين كه براى حج احرام ببندد اعمال مكه را انجام داد كفايت نمى كند و بايد پس از احرام قبل از وقوفين يا بعد از آن، آن اعمال را اعاده نمايد.

مسأله 829- كسى كه مى تواند با تأخير، اعمال مكه را خودش انجام دهد نمى تواند براى آنها نائب بگيرد.


1- 1. آية اللَّه مكارم: بايد آن را هم مقدم نمايد. آية اللَّه خويى، آية اللَّه تبريزى: چنانچه گذشت طواف نساء را نمى تواند مقدم بدارد مگر كسى كه از بازگشت به مكه از جان خود مى ترسد. آية اللَّه خويى: و نيز گذشت كه تقديم سعى مجزى نيست.
2- 2. آية اللَّه تبريزى: مگر اين كه بدانند يا اطمينان داشته باشند چنانچه اعمال مكه را بر وقوفين مقدم نكنند بعد امكان انجام آن را ندارند كه در اين صورت واجب است طواف و نماز آن را مقدم كنند و بنا بر احتياط مستحب سعى را نيز مقدم و بعد اعاده كنند. آية اللَّه گلپايگانى و آية اللَّه صافى: مگر براى كسى كه يقين دارد بعد از برگشتن از منى و تا آخر ذى الحجه امكان انجام آن را ندارد كه در اين صورت تقديم واجب است. آية اللَّه سيستانى: اگر زن مى داند بعداً حيض مى شود و نمى تواند اعمال را انجام دهد بايد قبل از وقوف انجام دهد.

ص: 216

مسأله 830- كسى كه اعمال مكه را بر وقوفين مقدّم داشته اگر نتوانست طواف نساء (1) را مقدم بدارد مثل اين كه زن بعد از طواف و سعى حائض شد نمى تواند نائب بگيرد بلكه وظيفه اش آن است كه طواف نساء را بعد از بازگشت از منى انجام دهد.

مسأله 831- معيار در اين كه شخص از كسانى است كه تقديم اعمال مكه بر آنها جايز است تشخيص خود اوست نه ديگران.

مسأله 832- سه طائفه اول اعمالى را كه جلو انداخته اند كافى است اگرچه بعد خلاف آن ظاهر شود مثلًا زن حايض نشود و مريض خوب شود و ازدحام چندان نباشد كه موجب مزاحمت شود پس بر اينها لازم نيست اعاده اعمال گرچه احوط است.

مسأله 833- طائفه چهارم كه عقيده داشت نمى تواند اعمال بجاآورد اگر از جهت مرض (2) و پيرى و عليلى بود باز مجزى است و امّا اگر از جهت ديگر بود مثل آن كه اعتقاد داشت سيل مانع مى شود وبعد خلافش ظاهر شد بايد اعاده كند (3) اعمال را، بعد از رجوع. (4)

مسأله 834- كسانى كه به واسطه عذر مثل پيرى و خوف حيض طواف زيارت و طواف نساء را مقدم داشتند بوى خوش و زن بر آنها حلال نمى شود و تمام محرمات بعد از تقصير يا حلق حلال خواهد شد.

«ترتيب اعمال مكه»

مسأله 835- ترتيب بين اعمال مكه در حال اختيار معتبر است بنابر اين مقدم داشتن


1- 1 آية اللَّه خويى و آية اللَّه تبريزى: گذشت كه غير از كسى كه از بازگشت به مكه بر جان مى ترسدنمى تواند طواف نساء را مقدم كند.
2- 2 آية اللَّه صافى: اگر بعد از مراجعت خلاف يقينى كه داشت ظاهر شد اعاده لازم است بدون تفاوت بين صور مذكوره. آية اللَّه فاضل: و اگر احتمال حدوث مرض را مى داد و بعداً مرض حادث نشد مجزى نيست.
3- 3 آيات عظام: بهجت، سيستانى، گلپايگانى: اعاده لازم نيست.
4- 4. نظر آيةاللَّه خوئى در اين مسأله به دست نيامد.

ص: 217

سعى بر طواف زيارت يا مقدم داشتن طواف نساء بر طواف زيارت يا بر سعى جايز نيست و اگر مقدم داشت بايد اعاده نمايد تا ترتيب حاصل شود مگر اين كه سهواً يا به جهت ندانستن مسأله، طواف نساء را بر سعى مقدم كند كه در اين صورت طواف و سعيش صحيح است اگرچه احتياط مستحب آن است كه طواف نساء را اعاده نمايد.

مسأله 836- در حال ضرورت مقدم نمودن طواف نساء بر سعى جايز است مانند اين كه زن بترسد حايض شود و نتواند تا زمان پاك شدن در مكه بماند ولى احتياط مستحب آن است كه نائب بگيرد كه بعد از آن بجاآورد.

«ترك طواف»

مسأله 837- اگر طواف نساء را عمداً يا به جهت عذرى مانند فراموشى ترك نمايد و به وطن خود مراجعت نمايد بايد اگر مى تواند برگردد و خودش انجام دهد و اگر نمى تواند يا مشقت دارد، نائب بگيرد و تا طواف و نماز آن را خودش يا نائبش به جا نياورده استمتاع از همسر بر او حلال نمى شود (1) و در هر صورت حج او باطل نمى شود و به جهت ترك طواف نساء كفاره بر او نيست.*

مسأله 838- كسى كه طواف زيارت را فراموش كرده و به وطن بازگشته و با زن نزديكى نموده بايد يك هدى در مكه قربانى كند (2) و گوسفند كافى است و اگر مى تواند خودش بازگردد و طواف و نماز آن را انجام دهد و چنانچه ذى حجه نگذشته سعى را نيز اعاده نمايد و اگر نمى تواند يا مشقّت دارد نائب بگيرد.

«بطلان طواف حج»

مسأله 839- كسى كه طواف حج را باطل انجام داده مثل اين كه آن را بدون وضو يا با


1- 1 آيات عظام امام، بهجت: اگر پس از بازگشت با زنش نزديكى كرده يك هدى در مكه قربانى كند. آيةاللَّه فاضل: اگر با استمرار فراموشى با زن نزديكى كرده كفاره ندارد والّا كفاره دارد.
2- 2 آية اللَّه فاضل: اگر با استمرار فراموشى با زن نزديكى كرده كفاره ندارد. آية اللَّه مكارم: قربانى كردن گوسفند و اعاده سعى احتياط مستحب است.

ص: 218

وضوء باطل بجاآورده چنانچه اين كار سهوى بوده بايد طواف و نماز آن را اعاده كند و اگر نمى تواند نائب بگيرد و حج او صحيح است هرچند پس از گذشتن ذى حجه متوجه شده باشد و اگر اين كار به جهت جهل به مسأله بوده چنانچه ماه ذى حجه باقى است بايد طواف حج و سعى و طواف نساء و نماز آنها را تدارك كند و حج او صحيح است و اگر ماه ذى حجه گذشته حج و احرامش باطل است و چنانچه حج بر او واجب بوده بايد در سال بعد اعاده نمايد.

«احكام طواف نساء»

مسأله 840- كسى كه چند عمره مفرده يا حج انجام داده و در هيچ كدام طواف نساء مستقل به جا نياورده بايد براى هركدام يك طواف نساء مستقل انجام دهد. (1)

مسأله 841- نائب بايد طواف نساء را نيز به نيّت منوب عنه بجاآورد و احتياط مستحب آن است كه به نيّت ما في الذّمه انجام دهد.

مسأله 842- فاصله انداختن بين سعى و طواف نساء جايز است.

مسأله 843- اگر قصد كند طوافى را كه پس از انجام طواف و سعى بر مكلّف واجب است انجام دهد طواف او صحيح است هرچند نداند كه عنوان او طواف نساء است بلكه خيال كند عنوان ديگرى دارد مثل اين كه تصوّر كند طواف واجب بر زن طواف رجال است.

مسأله 844- تا طواف نساء و نماز آن انجام نشده حرمت استمتاع از همسر باقى است ولى اگر پس از شوط چهارم (2)* با همسرش مواقعه كند كفاره ندارد و در اين حكم فرقى بين طواف نساء حج و عمره مفرده نيست.

مسأله 845- اگر شك كند طواف نساء را در حج يا عمره انجام داده يا نه بايد


1- 1. آيات عظام: امام خمينى، مكارم، گلپايگانى: يك طواف نساء براى تمام آنها كفايت مى كند. آية اللَّه خامنه اى: ولى حصول تحلّل با يك طواف نساء بعيد نيست.
2- 2 آية اللَّه تبريزى، آية اللَّه خوئى: شوط پنجم.

ص: 219

طواف نساء را انجام دهد (1) و اگر به وطن بازگشته و نمى تواند برگردد يا مشقّت دارد نائب بگيرد. (2)

مسأله 846- نائب در حج يا عمره مفرده اگر طواف نساء را ترك كند استمتاع از همسر براى او حلال نمى شود و بر او واجب است تا زنده است خودش آن را انجام دهد و اگر نمى تواند نائب بگيرد.

مسأله 847- اگر طواف نساء را در عمره مفرده يا حج ترك كند و براى عمره تمتع يا مفرده يا حج محرم شود احرام جديد او صحيح مى باشد ولى بايد طوافى را كه ترك نموده قبل يا بعد از اعمال احرام جديد انجام دهد و اگر تأخير بيندازد طواف نساء احرام دوم از آن كفايت نمى كند. (3)

«مستحبّات طواف حج و نماز آن و سعى»

«مستحبّات طواف حج و نماز آن و سعى (4)»

مسأله 848- مستحباتى كه در طواف عمره و نماز آن و سعى ذكر شد اينجا نيز جارى است و مستحب است شخصى كه به جهت طواف حج مى آيد، در روز عيد قربان بيايد و بر درب مسجد بايستد و اين دعا را بخواند:

«أللَّهُمَّ اعِنّي عَلى نُسُكِكَ وَسَلِّمْني لَهُ وَسَلِّمْهُ لي أسْألُكَ مَسْألَةَ الْعَليلِ الذَّلِيلِ الْمُعْتَرِفِ بذَنْبِهِ أنْ تَغْفِرَ لي ذُنُوبي وَأنْ تُرْجِعَني بِحاجَتَي، أللَّهُمَّ انِّي عَبْدُكَ وَالْبَلَدُ بَلَدُكَ وَالبَيْتُ بَيْتُكَ جئْتُ أطْلُبُ رَحْمَتَكَ وَأؤُمُّ طاعَتَكَ مُتَّبِعاً لِأمْرِكَ راضِياً بِقَدَرِكَ أسْألُكَ مَسْألَةَ الْمُضْطَرِّ إلَيْكَ الْمُطِيعِ لِأمْرِكَ الْمُشْفِقِ مِنْ عَذابِكَ الْخائِفِ لِعُقُوبَتِكَ أنْ


1- 1 آية اللَّه خويى و آية اللَّه تبريزى: اگر شك بعد از عمل مواقعه با زوجه برايش حاصل شده به آن اعتناننموده و بنا بر انجام آن گذارد.
2- 2. آيات عظام: مكارم، گلپايگانى، صافى: در فرضى كه التفات به وجوب آن داشته و پس از مراجعت از مكه شك كند طواف نساء را انجام داده يا نه فرمودند انجام طواف نساء لازم نيست.
3- 3. آيات عظام: امام خمينى، مكارم، گلپايگانى: كفايت مى كند.
4- 4. آية اللَّه مكارم: اين اعمال را به قصد رجا و اميد مطلوبيت بجا آورد.

ص: 220

تُبَلِّغَني عَفْوكَ وَتُجِيرَني مِنَ النَّارِ بِرَحْمَتِكَ».

پس به نزد حجر الأسود بيايد و استلام و بوسه نمايد و اگر بوسيدن ممكن نشد، دست به حجر ماليده و دست خود را ببوسد و اگر آن هم ممكن نشد مقابل حجر ايستاده و تكبير بگويد و بعد آنچه در طواف عمره بجا آورده بود بجا آورد.

فصل ششم: بيتوته در منى

ص: 221

مسأله 849- حاجى بايد شب يازدهم و شب دوازدهم ذى الحجه را در منى بيتوته نمايد يعنى از اول شب تا بعد از نيمه شب يا از قبل از نيمه شب تا طلوع فجر در منى بماند. (1) و اين بيتوته از عبادات است و بايد با قصد قربت و با نيت خالص انجام شود.

مسأله 850- چند گروه بايد در شب سيزدهم نيز در منى بيتوته نمايند:

1- كسى كه در احرام عمره تمتع يا حج شكار كرده هرچند او را نكشته باشد ولى اگر غير از شكار كردن چيزهاى ديگرى از شكار كه بر محرم حرام است مثل خوردن گوشت آن انجام دهد بيتوته شب سيزدهم بر او واجب نيست.

2- كسى كه در احرام عمره تمتع يا حج با زن خود يا اجنبيه در قُبُل يا دُبُر نزديكى كرده باشد ولى به خاطر غير جماع و لمس، بيتوته شب سيزدهم واجب نمى شود. (2)

3- كسى كه روز دوازدهم كوچ نكرد و غروب شب سيزدهم را در منى درك كرد. (3)

مسأله 851- چند گروه هستند كه واجب نيست در شبهاى يازدهم و دوازدهم و


1- 1 آيات عظام: بهجت، امام، گلپايگانى، صافى: بيتوته در منى از غروب آفتاب است تا نصف شب. آيةاللَّه بهجت فرمودند تا بعد از نيمه شب.
2- 2. آية اللَّه گلپايگانى، آية اللَّه صافى: كسى كه از استمتاع از زنها اجتناب نكرده بايد شب سيزدهم بيتوته نمايد
3- 3. آية اللَّه سيستانى: كه در اين صورت بايد تا طلوع فجر در منى باشد.

ص: 222

سيزدهم در منى بمانند:

1- بيماران و پرستاران آنها و همين طور كسانى كه ماندن در منى برايشان مشقت داشته باشد به هر عذرى كه باشد.

2- كسانى (1) كه مى ترسند اگر شب در منى بيتوته نمايند مال قابل توجهى از آنها در مكه از بين برود.

3- چوپان هايى كه حيوانات آنان احتياج به چرا در شب دارند. (2)

4- كسانى (3) كه شب را از مغرب تا طلوع فجر در مكه بيدار و مشغول عبادت باشند و كار ديگرى انجام ندهند مگر كارهاى ضرورى از قبيل خوردن و آشاميدن به قدر احتياج و تجديد وضو (4).

5- كسانى كه در مكه متكفل آب دادن به حجاج هستند. (5)

مسأله 852- اگر حاجى قبل از غروب آفتاب شب سيزدهم از منى خارج شده و بعد از غروب به منى مراجعت كرده، واجب نيست شب را بماند (6) و رمى روز سيزدهم بر او


1- 1 آية اللَّه سيستانى: كسى كه در صورت بيتوته نمودن در منى بر جان يا مال يا آبروى خود بترسد.
2- 2. آية اللَّه خوئى، آية اللَّه سيستانى: اين مورد و مورد بعد مستثنى نيست. آية اللَّه مكارم: به طورى كه ترك آن موجب ضرر يا زحمت شديد باشد.
3- 3 آية اللَّه خوئى، آية اللَّه تبريزى: كسى كه در مكه تمام شب و يا باقيمانده از شب اگر بعد از دخول درشب از منى خارج شده و مشغول به عبادت بوده، بجز حاجت ضرورى، مانند خوردن و آشاميدن و تطهير و امثال آنها كار ديگرى نداشته. آية اللَّه سيستانى: كسى كه از منى، اول شب يا پيش از آن بيرون رفته و در مكه در تمام مدت نيمه دوم شب تا طلوع فجر، بجز اندك زمانى كه براى حوائج ضرورى مانند خوردن و آشاميدن و امثال آن لازم است، مشغول به عبادت شده و اشتغال به آن او را از برگشتن به منى بازداشته است.
4- 4. آية اللَّه بهجت: و از امور ضروريه نوم غالب است.
5- 5. آية اللَّه مكارم: يا متكفل ساير كارهاى لازم براى حجاج هستند.
6- 6 آية اللَّه فاضل: و نيز كسى كه بعدازظهر دوازدهم كوچ كند و قبل از غروب براى كارى به منى برگرددوتا غروب بماند واجب نيست شب سيزدهم را بماند و همچنين رمى روز سيزدهم بر او واجب نيست.

ص: 223

واجب نمى شود.

مسأله 853- كسى كه نيمه اول شب يا مقدارى از آن را در منى نبود واجب است قبل از نيمه شب به منى برگردد و تا طلوع فجر در منى بماند.

مسأله 854- نيمه شب در بيتوته منى را بايد از غروب آفتاب تا طلوع فجر حساب كنند. (1)

مسأله 855- اشتغال به عبادت لازم نيست در مسجدالحرام يا مساجد ديگر باشد بلكه هر جاى شهر مكه باشد كافى است.

مسأله 856- اشتغال به عبادت در غير مكه كافى نيست مگر براى كسى كه بعد از طواف خانه خدا در عبادت خود باقيمانده سپس از مكه بيرون رفته و از عقبه مدنيين گذشته باشد چنين شخصى مى تواند در راه بيتوته كند و لازم نيست خود را به منى برساند.

مسأله 857- كسى كه بيتوته در منى را در شبى كه واجب است بماند ترك كند بايد براى هر شب آن يك گوسفند قربانى كند و در اين حكم فرقى نيست كه ترك بيتوته از روى علم و عمد باشد يا به خاطر فراموشى يا جهل به حكم يا موضوع، مانند اين كه در مكانى به اعتقاد اين كه از منى است بيتوته كند و بعد خلاف آن ثابت شود.

مسأله 858- گروه هايى را كه گفته شد كه بيتوته در منى بر آنها واجب نيست بايد براى ترك بيتوته در منى يك گوسفند قربانى كنند مگر كسانى كه در مكه تا صبح به عبادت مشغول بوده اند و در منى بيتوته نكرده اند و همچنين كسانى كه از مكه بيرون رفته و از عقبه مدنيين گذشته و در راه بيتوته نموده اند (2) كه بر آنها نيز قربانى واجب نيست.

مسأله 859- كسى كه شب را در مكه به عبادت مشغول است و خواب بر چشمان او غالب مى شود، (3) چنانچه به قدرى كم باشد كه با وجود آن صدق كند كه تمام شب را به


1- 1. آية اللَّه گلپايگانى، آية اللَّه صافى: از مغرب تا طلوع فجر حساب كنند.
2- 2. نظر آيات عظام امام خمينى، گلپايگانى، خامنه اى، مكارم، صافى، فاضل در فرض اخير نسبت به كفاره يافت نشد.
3- 3 آية اللَّه بهجت: كفاره ندارد.

ص: 224

عبادت مشغول بوده كافى است و كفاره لازم نيست.

مسأله 860- اگر مسؤول كاروان براى بيتوته اشتباهاً حجاج را در غير منى ساكن كند و بعد متوجه شود بايد براى ترك بيتوته خودش كفاره بدهد ولى اعلام به ديگران واجب نيست و اگر متوجه شدند كفاره بر عهده خود آنان است ولى چنانچه مسؤول كاروان اجير آنها شده و اجرت عمل صحيح و عملى كه انجام شده تفاوت دارد در مقدار تفاوت بايد رضايت حجاج تحصيل شود.

مسأله 861- هرگاه حاجى در محلى كه احراز كرده جزء منى است بيتوته نمايد و پس از آن شك كند كه بيتوته در منى بوده يا نه كفاره اى بر او نيست مگر اين كه يقين كند كه بيتوته اش خارج منى بوده است.

مسأله 862- گوسفندى را كه بايد براى كفاره قربانى كنند لازم نيست در محل خاصى مثل منى ذبح كنند بلكه مى توانند پس از مراجعت به محل خود قربانى كنند و همين طور لازم نيست شرائط قربانى در حج را داشته باشد.

مسأله 863- كسى كه فقط قسمتى از نيمه اول شب را يا فقط قسمتى از نيمه دوم را يا فقط قسمتى از نيمه اول و بخشى از نيمه دوم را در منى مانده بايد كفاره بدهد (1) و كفاره در ناسى و جاهل مبنى بر احتياط است.

مسأله 864- حاجى مى تواند بعدازظهر روز عيد براى انجام اعمال مكه از منى خارج شود هرچند بداند به واسطه اين كار ساعاتى از اول شب براى بيتوته به منى نمى رسد. (2) ولى در اين صورت لازم است نيمه دوم شب را در منى بيتوته كند.

فصل هفتم: رمى جمرات سه گانه

اشاره


1- 1 آية اللَّه گلپايگانى، آية اللَّه صافى: كسى كه براى انجام اعمال به مكه آمده و نتوانسته خود را تاگذشت قسمتى از شب به منى برساند، بر او كفاره واجب نيست، اگرچه بعد از نيمه شب به منى رسيده باشد. و در مسأله 938 آداب حج مى فرمايند: در صورت عذر كفاره واجب نيست.
2- 2 امام خمينى: خارج شدن از منى در فرض مذكور مانع ندارد ولى براى تأخير بايد كفاره بدهد.

ص: 225

روزهاى يازدهم و دوازدهم ذى حجه حاجى بايد جمرات سه گانه (جمره اولى، وسطى، عقبه) را رمى كند و همين طور است روز سيزدهم براى كسى كه بايد شب آن را در منى بيتوته نمايد ولى چنانچه رمى را در روزهاى مذكور ترك كند حج او صحيح است و در صورتى كه بدون عذر ترك كرده معصيت نموده است.

مسأله 865- تعداد سنگريزه هايى كه بايد هر روز به هريك از جمرات سه گانه بزند هفت سنگ است و كيفيت رمى و شرائط و واجبات آن همان گونه است كه در رمى جمره عقبه گذشت.

مسأله 866- وقت رمى از اول طلوع آفتاب تا غروب آفتاب روزى است كه شب آن را بيتوته نموده است.

مسأله 867- حاجى مى تواند رمى جمرات سه گانه در ايام تشريق را قبل از ذبح و حلق يا تقصير انجام دهد.

مسأله 868- رمى در شب كفايت نمى كند مگر براى كسى كه از رمى در روز معذور باشد. (1) مانند بيمار و عليل و شبان و كسى كه از چيزى مثل ازدحام جمعيت مى ترسد و اين


1- 1 آية اللَّه سيستانى: واجب است رمى جمرات در روز باشد و از اين حكم چوپانان و هر كسى كه ازماندن روز در منى معذور است به علت ترس يا مرض يا چيز ديگرى استثناء مى شود كه براى آنان جايز است رمى هر روزى را در شب آن روز انجام دهند و اگر اين را هم نتوانند جايز است رمى همه روزها را در يك شب جمع كنند و امّا زنان، ضعفاء، مريضها و مثل آنان كه در روز به خاطر كثرت جمعيت يا چيز ديگر نمى توانند رمى كنند، بايد براى رمى در روز نائب بگيرند.

ص: 226

افراد بايد رمى (1) را در شب آن روز يا شب بعد آن انجام دهند* و نائب گرفتن كافى نيست. (2)

مسأله 869- حاجى بايد به ترتيب ابتدا جمره اولى و سپس جمره وسطى و در آخر جمره عقبه را رمى نمايد و اگر عمداً يا به جهت فراموشى بر خلاف اين عمل نمايد بايد رمى را به طورى اعاده كند كه ترتيب حاصل شود. مثلًا اگر ابتدا جمره وسطى را رمى كرد و بعد اولى را بايد دوباره جمره وسطى را رمى نمايد و تكرار رمى جمره اولى لازم نيست.

مسأله 870- اگر چهار سنگ ريزه به يك جمره بزند و به جهت فراموشى (3) يا ندانستن مسأله* آن را رها كرده و جمره بعد را رمى نمايد لازم نيست رمى جمره سابق را اعاده نمايد بلكه اگر سه ريگ باقى مانده را به آن جمره بزند كافى است.

مسأله 871- بعد از رمى هر سه جمره اگر يقين كند كه يك يا دو يا سه سنگ به يكى از سه جمره نزده و نداند كه كدام جمره را ناقص گذارده بايد مقدارى را كه انجام نداده در هر سه جمره تكرار كند.

مسأله 872- كسى كه بعد از رمى سه جمره يقين كند به يكى از آنها كمتر از چهار


1- 1 آية اللَّه گلپايگانى، آية اللَّه صافى: بايد رمى هر روز را در شب آن روز انجام دهند و اگر اين را هم نتوانند جايز است رمى همه روزها را در يك شب جمع كنند. آية اللَّه خوئى، آية اللَّه تبريزى: چنين كسانى رمى را شب آن روز انجام دهند.
2- 2. امام خمينى: مى توانند در روز نائب بگيرند.
3- 3. در عبارت آية اللَّه بهجت اين حكم مقيد به جهل و فراموشى نشده است. آية اللَّه خوئى آية اللَّه تبريزى: اين حكم در خصوص كسى است كه به جهت فراموشى رمى را ناقص گذارده.

ص: 227

سنگ زده چنانچه مقدارى را كه ناقص گذارده به جمره عقبه بزند اكتفا به آن بعيد نيست. (1)*

مسأله 873- جمرات را از هر طرف مى توان رمى نمود ولى مستحب است در اولى و وسطى رو به قبله بايستد و رمى كند و در جمره عقبه پشت به قبله بايستد و رمى كند.

«نيابت در رمى»

مسأله 874- كسى كه به واسطه بيمارى يا عذر ديگر نتواند رمى نمايد چنانچه از برطرف شدن عذر مأيوس باشد بايد براى رمى نائب بگيرد و اگر از نائب گرفتن نيز معذور است مثل بيهوش و طفل كوچك ولىّ او يا شخص ديگرى (2) براى او رمى مى كند و اگر پس از رمى عذر برطرف شد اعاده رمى لازم نيست و چنانچه اميد آن باشد كه عذر برطرف شود نيابت جايز است ولى اگر عذر برطرف شد بايد رمى توسط خودش اعاده شود.

مسأله 875- نيابت از طرف معذور بدون اذن او كافى نيست (3) مگر اين كه از نائب گرفتن معذور باشد مثل بيهوش و طفل.

مسأله 876- اگر عذر منوب عنه در اثناء رمى نائب برطرف شد بايد خودش رمى را از سر بگيرد و اكتفا كردن به مقدارى كه نائب عمل كرده مشكل است.

مسأله 877- بهتر است اگر ممكن است شخص معذور را به محل رمى ببرند و در حضور او رمى كنند و اگر مى شود سنگ را در دست او قرار دهند و رمى كنند. (4)*


1- 1. آية اللَّه سيستانى: اگر بعد از غروب آفتاب شك كند جايز است اكتفا به كسرى جمره آخرى و اگر قبل از آن باشد بايد كسرى همه را به ترتيب جبران كند. آية اللَّه گلپايگانى، آية اللَّه صافى: در اين صورت بايد رمى هر سه جمره را به ترتيب از سر بگيرد.
2- 2 آية اللَّه مكارم: در سال بعد هم نائب بگيرد.
3- 3 امام خمينى، آية اللَّه فاضل: با يأس از برطرف شدن عذر كفايت مى كند.
4- 4. آية اللَّه گلپايگانى، آية اللَّه صافى: اگر ممكن است مريض سنگها را با دست بگيرد و ديگرى براى او رمى كند.

ص: 228

مسأله 878- كسى كه در هنگام صبح از رمى معذور است ولى مى داند بعدازظهر عذر او برطرف مى شود نمى تواند نائب بگيرد.

مسأله 879- كسى كه از رمى معذور است نمى تواند شخصى را كه از رمى در روز عاجز است نائب بگيرد تا در شب براى او رمى كند بلكه در صورت امكان بايد كسى را نائب كند كه در روز براى او رمى نمايد و اگر ممكن نشد بنابر احتياط واجب خودش رمى را در روز بعد قضا كند و اگر نتوانست (1)* نائب بگيرد.

مسأله 880- كسى كه براى رمى جمرات نائب مى شود لازم نيست اول براى خودش سه جمره را رمى نمايد و سپس به نيابت ديگران، بلكه مى تواند هر جمره را براى خود و به نيابت ديگران رمى نمايد.

مسأله 881- مردى كه براى رمى از طرف زن نائب شده بايد رمى را در روز انجام دهد و در شب كافى نيست.

مسأله 882- اگر زن احتمال دهد كه رمى باعث قاعدگى او مى شود (2) نمى تواند براى آن نائب بگيرد مگر اين كه در اثر آن به مشقّت بيفتد. (3)*

«شك در رمى»

مسأله 883- اگر شك كند كه رمى روز قبل را انجام داده يا نه به شك خود اعتنا نكند.

مسأله 884- اگر پس از رمى شك كند كه آن را صحيح انجام داده يا نه به شك خود اعتنا نكند.

مسأله 885- كسى كه مشغول به رمى جمره اى از جمرات است و شك كند كه جمره


1- 1. آية اللَّه فاضل: نائب گرفتن كسى كه از رمى در روز عاجز است صحيح است.
2- 2 آية اللَّه تبريزى: قاعدگى مجوز استنابه براى رمى نيست و اگر قبل از وقوف به عرفه مى ترسد كه رمى باعث قاعدگى شود و نتواند طواف كند بايد طواف و نماز آن را مقدم بدارد.
3- 3. آية اللَّه سيستانى: مجرّد احتمال وقوع در مشقّت مجوّز استنابه نيست.

ص: 229

سابق را رمى نموده يا نه به شك خود اعتنا نكند.

مسأله 886- اگر قبل از مشغول شدن به رمى جمره بعد شك كند به جمره اى كه رمى كرده هفت سنگ زده يا كمتر بايد مقدارى را كه احتمال مى دهد ناقص گذارده بياورد تا يقين كند هفت سنگ زده است هرچند اين شك پس از انصراف از عمل و مشغول شدن به كارهاى ديگر باشد. (1)

مسأله 887- اگر بعد از مشغول شدن به جمره بعدى در عدد آن شك نمايد به شك خود اعتنا نكند.

مسأله 888- كسى كه در عدد سنگها شك دارد اگر رمى را از سر بگيرد و هفت سنگ بزند كافى است.

«زياده در رمى»

مسأله 889- كسى كه از ابتداء قصدش اين باشد كه بيش از هفت سنگ به جمره بزند رمى او صحيح نيست (2) و بايد اعاده كند ولى اگر پس از زدن هفت سنگ قصد كند كه چند سنگ ديگر اضافه بزند رمى او باطل نمى شود.

«قضاء رمى جمرات»

مسأله 890- كسى كه در يكى از روزها رمى را با علم و عمد يا به جهت جهل يا فراموشى ترك نمايد بايد در روز بعد آن را قضا كند و همين طور اگر رمى را در دو روز ترك كند بايد هر دو روز را قضا نمايد.

مسأله 891- اگر بعد از گذشتن روزى كه بايد رمى كند يقين پيدا كند كه يكى از سه جمره را رمى نكرده ولى نداند كداميك است رمى جمره عقبه كافى است.


1- 1. آية اللَّه مكارم، آية اللَّه بهجت: در فرض اخير اعتنا نكند. آية اللَّه سيستانى: اگر شك بعد از انصراف و صدق فراغ باشد عرفاً اعتنا نكند.
2- 2 آيات عظام خوئى، تبريزى، سيستانى: در فرض تحقق قصد قربت رمى صحيح است.

ص: 230

مسأله 892- اگر روز سيزدهم يقين كند رمى را در يكى از سه روز قبل (روز دهم، يازدهم، دوازدهم) ترك كرده و نداند كدام است قضاى رمى جمره عقبه كافى است.

مسأله 893- قضاء هر روز را بايد بر اداء مقدم كند (1) پس اگر در روز يازدهم بخواهد قضاى روز عيد را بجاآورد بايد ابتدا قضاى روز عيد را و بعد رمى روز يازدهم را انجام دهد و همچنين بايد در قضاى دو روز يا بيشتر ترتيب را رعايت كند. پس اگر در روز سيزدهم بخواهد قضاى روز عيد و روز يازدهم و دوازدهم را بجاآورد بايد به ترتيب ابتداء رمى روز عيد و سپس رمى روز يازدهم و در آخر رمى روز دوازدهم را قضا كند.

مسأله 894- اگر يك يا دو جمره از جمرات را در روزى كه بايد رمى كند رمى نكرد بايد در روز بعد و پيش از اداى وظيفه آن روز قضاء روز قبل را انجام دهد.

مسأله 895- كسى كه مى خواهد قضاى رمى جمرات دو يا سه روز را انجام دهد نمى تواند پيش از اتمام رمى سه جمره براى قضاى روز سابق، مشغول قضاى رمى روز بعد شود. بنابراين اگر هفت سنگ براى قضاى روز اول به جمره اولى زد نمى تواند هفت سنگ ديگر براى قضاى روز بعد بزند و سپس مشغول جمره وسطى شود. (2)

مسأله 896- اگر در روز بعد فهميد كه جمرات روز قبل را به خلاف ترتيب رمى نموده بايد به طورى قضا كند كه ترتيب حاصل شود و بعد وظيفه اين روز را به جا آورد.

مسأله 897- كسى كه به يك يا چند جمره چهار سنگ زده و در روز بعد متوجه شده بنا بر احتياط واجب بايد باقيمانده روز قبل را قضا كند و بعد وظيفه آن روز را بجاآورد.

مسأله 898- اگر رمى جمرات سه گانه را فراموش كند و پس از اين كه از منى خارج شد و به مكه آمد متوجه شود بايد براى قضاى آن به منى بازگردد هرچند پس از ايام تشريق متوجه شده باشد (3)* و اگر پس از خروج از مكه متوجه شود بايد در سال بعد در


1- 1 آية اللَّه مكارم: در غير فرض عمد تقديم قضاء واجب نيست بلكه افضل است و از اينجا حكم مسائل بعد نيز روشن مى شود.
2- 2. آية اللَّه سيستانى: رمى به اين نحو هم صحيح است.
3- 3 آيات عظام: مكارم، گلپايگانى، صافى: اگر ايام تشريق بگذرد سال بعد خودش يا نائبش انجام دهد.

ص: 231

ايام تشريق خودش يا نائبش آن را قضا كند. (1)

مسأله 899- اگر رمى بعضى از جمرات را فراموش كرد يا در رمى همه جمرات يا بعضى از آنها كمتر از هفت سنگ زد حكم مسأله قبل را دارد.

مسأله 900- شخصى كه در روز سيزدهم متوجه شده كه رمى جمره عقبه را در روز عيد انجام نداده يا باطل انجام داده بايد رمى روز عيد را قضاء كند ولى اعاده رمى روز يازدهم و دوازدهم واجب نيست.

«كوچ كردن از منى

مسأله 901- كسانى كه جايز است براى آنها كوچ كردن در روز دوازدهم، بايد بعد از ظهر كوچ كنند و جايز نيست قبل از ظهر، ولى كسانى كه در روز سيزدهم كوچ مى كنند مختارند هر وقت را بخواهند كوچ كنند.

مسأله 902- افرادى كه حج به جا مى آورند ووظيفه آنان بيتوته در منى مى باشد نمى توانند قبل از ظهر روز دوازدهم از منى كوچ كنند مگر ماندن آنها در منى حرجى باشد.

مسأله 903- اگر حاجى صبح دوازدهم از منى خارج شد بايد قبل از ظهر برگردد (2) براى تحقق كوچ كردن بعد از ظهر.

مسأله 904- پس از انجام مبيت در شب دوازدهم، جايز است كه حاجى از منى خارج شود. ولى بايد روز دوازدهم براى رمى قبل يا بعد از ظهر به منى برگردد و چنانچه پيش از ظهر به منى آمد نبايد قبل از ظهر از منى كوچ كند چنانچه گذشت.

«مستحبات منى»


1- 1. آية اللَّه سيستانى: اگر پس از خروج از مكه يادش بيايد قضا در سال بعد احتياط مستحب است. آية اللَّه گلپايگانى، آية اللَّه صافى: قبل از گذشت ايام تشريق بايد براى رمى به منى برگردد هرچند از مكه خارج شده باشد.
2- 2 امام خمينى، آية اللَّه صافى: اگر در روز دوازدهم پس از رمى جمرات خارج شده واجب نيست برگردد.

ص: 232

«مستحبات منى» (1)

مسأله 905- براى حاجى مستحب است كه روز يازدهم و دوازدهم و سيزدهم را در منى بماند و حتى به جهت طواف مستحب از منى بيرون نرود و تكبير گفتن در منى بعد از پانزده نماز و در غير منى بعد از ده نماز كه اول آنها نماز ظهر روز عيد است مستحب مى باشد و بعضى آن را واجب دانسته اند و بهتر در كيفيت تكبير آن است كه بگويد:

«أللَّهُ أكْبَرُ، اللَّهُ أكْبَرُ، لا إلهَ إلّااللَّهُ وَاللَّهُ أكْبَرُ، اللَّهُ أكْبَرُ وَللَّهِ الْحَمْدُ، اللَّهُ أكْبَرُ عَلى ما هَدانَا، اللَّهُ أكْبَرُ عَلى ما رَزَقَنا مِنْ بَهِيمَةِ الْأنْعامِ، وَالْحَمْدُ للَّهِ على ما أبْلانا».

و مستحب است مادامى كه در منى اقامت دارد نمازهاى واجب و مستحب را در مسجد خيف بجا آورد و در حديث است كه صد ركعت نماز در مسجد خِيف، با عبادت هفتاد سال برابر است و هركس در آنجا صد مرتبه «سُبْحانَ اللَّهِ» بگويد ثواب آن برابر ثواب بنده آزاد كردن است و هركس در آنجا صد مرتبه «لا إلهَ إلّااللَّهِ» بگويد ثواب آن برابر است با ثواب كسى كه احياى نفس كرده باشد و هركس در آنجا صد مرتبه «ألْحَمْدُ للَّهِ» بگويد، ثواب آن برابر است با ثواب خراج عراقين كه در راه خدا تصدّق نمايد.

«مستحبات ديگر مكه معظمه»

مسأله 906- آداب و مستحبات ديگر در مكه معظمه از اين قرار است:

1- زياد ذكر خدا نمودن و خواندن قرآن.

2- ختم نمودن قرآن.

3- خوردن از آب زمزم و بعد از خوردن، اين دعا را بخواند:

«أللَّهُمَّ اجْعَلْهُ عِلْماً نافِعاً، وَرِزْقاً واسِعاً، وَشِفاءً مِنْ كُلِّ داءٍ وَسُقْمٍ».

و نيز بگويد: «بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ وَالشُّكْرُ للَّهِ».


1- 1. آية اللَّه مكارم: مناسب است اين مستحبات و مستحبات آينده بقصد رجاء انجام گيرد.

ص: 233

4- نظر نمودن به كعبه و بسيار تكرار كردن آن.

5- در هر شبانه روز ده مرتبه طواف نمودن (1)؛ در اول شب سه طواف، در آخر شب سه طواف، پس از دخول صبح دو طواف و بعدازظهر دو طواف.

6- هنگام توقف در مكه، به عدد ايام سال؛ يعنى سيصد و شصت مرتبه طواف نمايد و اگر اين مقدار نشد پنجاه و دو مرتبه و اگر آن هم ميسور نشد هر مقدارى كه بتواند.

7- به خانه كعبه داخل شود؛ (2) خصوصاً كسى كه سفر اول او است و مستحب است قبل از دخول غسل بنمايد و در وقت داخل شدن بگويد:

«أللَّهُمَّ إنَّكَ قُلْتَ وَمَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً فَآمِنِّي مِنْ عَذابِ النَّارِ».

پس دو ركعت نماز بين دو ستون بر سنگ قرمز بگذارد. در ركعت اول بعد از حمد، «حم، سجده» و در ركعت دوم بعد از حمد، پنجاه و پنج آيه از ساير جاهاى قرآن بخواند.

8- دو ركعت نماز خواندن در هر يك از چهار زاويه كعبه، و بعد از نماز اين دعا را بخواند:

«أللَّهُمَّ مَنْ تَهَيَّأ أوْ تَعَبَّأ أوْ أعَدَّ أوِ اسْتَعَدَّ لِوِفادَةٍ إلى مَخْلُوقٍ رَجاءَ رِفْدِهِ وَجائِزَتِهِ وَنَوافِلِهِ وَفَواضِلِهِ فَالَيْكَ يا سَيِّدِي تَهْيِئَتِي وَتَعْبِئَتِي وَإعْدادي وَاسْتِعْدادي رَجاءَ رِفْدِكَ وَنَوَافِلِكَ وَجائِزَتِكَ، فَلا تُخَيِّبِ الْيَوْمَ رَجائِي يا مَنْ لا يَخِيبُ عَلَيْهِ سائِلٌ وَلا يَنْقُصُهُ نائِلٌ فَانِّي لَمْ آتِكَ الْيَوْمَ بِعَمَلٍ صَالِحٍ قَدَّمْتُهُ وَلا شَفاعَةِ مَخْلُوقٍ رَجَوْتُهُ وَلكِنِّي أتَيْتُكَ مُقِرّاً بِالظُّلْمِ وَالْإساءَةِ عَلى نَفْسِي فَانَّهُ لا حُجَّةَ لِي وَلا عُذْرَ فأسْأَلُكَ يا مَنْ هُوَ كَذلِكَ أنْ تُصَلِّي عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَتُعْطِيَنِي مَسْأَلَتِي وَتَقْلِبَني بِرَغْبَتي وَلا تَرُدَّنِي مَجْبُوهاً مَمْنُوعاً وَلا خائِباً يا عَظِيمُ يا عَظِيمُ يا عَظِيمُ أرْجُوكَ لِلْعَظِيمِ، أسْأَ لُكَ يا


1- 1- آية اللَّه مكارم: ولى در مواقعى كه ازدحام جمعيت براى طواف واجب است، بهتر است طواف هاى مستحب را ترك كنند و مجال را به كسانى كه طواف واجب دارند بدهند.
2- 2- آية اللَّه مكارم: اينگونه امور در حال حاضر معمولًا امكان ندارد و هرگاه كسى نيّت آن را داشته باشد، خداوند به لطفش به او ثواب آن را مى دهد.

ص: 234

عَظِيمُ أنْ تَغْفِرَ لِيَ الذَّنْبَ الْعَظِيمَ لا إلهَ إلّاأَنْتَ».

و مستحب است هنگام خروج از كعبه، سه مرتبه «اللَّهُ أكْبَرُ» بگويد، پس بگويد:

«أللَّهُمَّ لا تَجْهَدْ بَلاءَنَا رَبَّنا وَلا تُشْمِتْ بِنا أعْداءَنا فَانَّكَ أنْتَ الضَّارُّ النَّافِعُ».

بعداً پايين آمده و پله ها را دست چپ قرار داده كعبه را استقبال نمايد و نزد پله ها دو ركعت نماز بخواند.

«استحباب عمره مفرده پس از حج»

مسأله 907- بعد از فراغت از حج، مستحب است در صورتى كه ميسور باشد عمره مفرده بجاآورد و كيفيت عمره مفرده خواهد آمد.

«طواف وداع»

مسأله 908- براى كسى كه مى خواهد از مكه بيرون رود، مستحب است طواف وداع نمايد و در هر شوطى حجرالاسود و ركن يمانى را، در صورت امكان، استلام نمايد و چون به مستجار رسد مستحباتى كه قبلًا براى آن مكان ذكر شد بجا آورد و آنچه خواهد دعا نمايد، بعداً حجرالأسود را استلام نموده و شكم خود را به خانه كعبه بچسباند يك دست را بر حَجَر و دست ديگر را به طرف درب گذاشته و حمد و ثناى الهى نمايد و صلوات بر پيغمبر و آل او بفرستد و اين دعا را بخواند:

«أللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَرَسُولِكَ وَنَبِيِّكَ وَامِينِكَ وَحَبِيبِكَ وَنَجِيِّكَ وَخِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ، أللَّهُمَّ كَما بَلَّغَ رِسالاتِكَ وَجاهَدَ في سَبِيلِكَ وَصَدَعَ بِأَمْرِكَ وَاوذِي في جَنْبِكَ وَعَبَدَكَ حَتّى أتاهُ الْيَقِينُ، أللَّهُمَّ أقْلِبْني مُفْلِحاً مُنْجِحاً مُسْتَجاباً بِأفْضَلِ ما يَرْجِعُ بِهِ أحَدٌ مِنْ وَفْدِكَ مِنَ الْمَغْفِرةِ وَالْبَرَكَةِ وَالرَّحْمَةِ وَالرِّضْوانِ وَالْعافِيَةِ».

و مستحب است وقت بيرون آمدن از باب حناطين، كه مقابل ركن شامى است،

ص: 235

بيرون رود و از خداوند متعال توفيق مراجعت را بطلبد و وقت بيرون رفتن به مقدار يكدرهم خرما خريده و آن را بر فقرا تصدّق نمايد.

«عمره مفرده»

مسأله 909- عمرده مفرده بر كسانى كه شانزده فرسخ شرعى يا بيشتر از مكه دور هستند مثل ايرانيان واجب نيست مگر در موارد تبديل حج تمتع به حج افراد كه مسائلش گذشت.

مسأله 910- بر كسى كه مى خواهد داخل مكه شود (1) واجب است با احرام وارد شود و براى احرام بايد نيّت عمره يا حج داشته باشد و اگر موسم حج نيست و يا نمى خواهد حج انجام دهد واجب است عمره مفرده انجام دهد واز اين حكم چند گروه مستثنى هستند:

1- كسانى كه به اقتضاى شغلشان زياد وارد مكه و از آن خارج مى شوند.

2- كسانى كه پس از اعمال عمره مفرده از مكه خارج شده و در همان ماه (2) به مكه برگردند. (3)

3- كسانى كه بعد از اعمال حج تمتع از مكه خارج شوند (4) و در همان ماهى كه به عمره تمتع محرم شده اند مراجعت نمايند.

مسأله 911- تكرار عمره مفرده مانند تكرار حج مستحب است

مسأله 912- كسى كه مى خواهد عمره مفرده انجام دهد در يك ماه قمرى نمى تواند بيش از يك عمره براى خود يا ديگرى انجام دهد (5) ولى انجام بيش از يك عمره در يك


1- 1 آية اللَّه سيستانى: بلكه در حرم.
2- 2 آية اللَّه بهجت: در ماه خروج.
3- 3. امام خمينى: بايد به قصد رجاء محرم شود اگر در بازگشت از ميقات بگذرد.
4- 4 امام خمينى: و بازگشت آنان قبل از گذشتن يك ماه از احرام عمره تمتع باشد. آية اللَّه خوئى: و در همان ماه قمرى كه عمره تمتع انجام داده اند مراجعت نمايند.
5- 5 آية اللَّه گلپايگانى، آية اللَّه بهجت: فاصله انداختن بين دو عمره مفرده لازم نيست بلكه در يك روزمى تواند چند عمره مفرده بجاآورد. آية اللَّه بهجت اضافه فرمودند: اگرچه افضل در عمره ثانيه آن است كه در ماه ديگرى غير ماه عمره سابقه باشد يا فاصله ده روز بين دو احرام باشد.

ص: 236

ماه به صورتى كه هر عمره براى يك نفر باشد جايز است مثل اين كه يك عمره براى خود و يكى براى ديگرى يا دو عمره براى دو نفر متفاوت انجام دهد. و در اين فرض اگر از طرف ديگران اجير بر عمره مفرده شده باشد مستحق اجرت است.

تذكر: انجام بيش از يك عمره در يك ماه براى خود يا ديگرى به قصد رجاء و اميد مطلوبيت اشكال ندارد.

مسأله 913- كسى كه مى خواهد حج تمتع به جا آورد مى تواند قبل از عمره تمتع و يا بعد از اتمام اعمال حج تمتع عمره مفرده به جا آورد اگرچه اين عمره با عمره تمتع از يك نفر بوده و در يك ماه قمرى بوده باشد.

مسأله 914- كسى كه حج بر او واجب نيست يا حج واجب خود را قبلًا انجام داده و در ايّام حج مى خواهد وارد مكه شود مثل كارگزاران و خدمه حج لازم نيست حج تمتع انجام دهد بلكه مى تواند با احرام عمره مفرده وارد مكه شود يا حج افراد استحبابى به جا آورد.

«كيفيت و احكام عمره مفرده»

مسأله 915- صورت عمره مفرده آن است كه محرم شود به عمره مفرده و به مكه آمده و طواف و نماز طواف را به نيت عمره مفرده انجام دهد سپس سعى بين صفا و مروه را انجام داده و تقصير كند و يا سر بتراشد و بعد از آن طواف نساء و نماز آن را بجاآورد.

مسأله 916- اعمال عمره مفرده و كيفيت انجام آن مانند عمره تمتع است مگر در چند چيز:

1- در عمره تمتع بايد تقصير كند يعنى از مو يا ناخن خود بگيرد و سرتراشيدن جايز نيست بلكه مجزى نيز نمى باشد ولى در عمره مفرده مخيّر است بين سرتراشيدن و تقصير.

ص: 237

2- در عمره تمتع طواف نساء ندارد ولى در عمره مفرده دارد.

3- كسى كه در مكه باشد و بخواهد عمره مفرده بجاآورد مى تواند از ادنى الحل محرم شود اگرچه جايز است از يكى از مواقيت پنجگانه احرام ببندد ولى ميقات عمره تمتع خصوص مواقيت پنجگانه است.

4- عمره تمتع بايد در ماههاى حج (شوال- ذى القعده و ذى الحجه) واقع شود ولى عمره مفرده را مى توان در تمام ماه ها انجام داد و افضل آنها ماه رجب است.

مسأله 917- محل احرام بستن عمره مفرده براى كسى كه در مكه است ادنى الحل و افضل مواضع آن جعرانه و حديبيه و تنعيم مى باشد و براى كسى كه از بيرون مى آيد يكى از مواقيت پنجگانه است با تفاصيلى كه در مسائل مواقيت ذكر شده است.

مسأله 918- بعد از آن كه شخص براى عمره مفرده محرم شد تمام چيزهايى كه بر محرم حرام است بر او نيز حرام مى شود و بعد از تقصير و سرتراشيدن حلال مى شود مگر زن كه آن هم بعد از طواف نساء و نماز آن حلال مى گردد.

مسأله 919- طواف نساء را در عمره مفرده بايد بعد از تقصير و يا سرتراشيدن به جا آورد و اگر به جهت فراموشى و يا به هر دليل ديگرى آن را مقدم كرد بايد بعد از تقصير يا سرتراشيدن آن را اعاده كند (1) و اگر خودش نمى تواند آن را انجام دهد مثل اين كه به وطن برگشته بايد براى طواف نائب بگيرد.

مسأله 920- كسى كه در عمره مفرده تقصير را عمداً يا از روى جهل و نسيان ترك نمود و طواف نساء را انجام داد بايد تقصير نموده و طواف نساء را اعاده نمايد و چنانچه به وطن برگشته مى تواند در همان جا تقصير نمايد و براى طواف نساء در صورت تمكن نداشتن از مراجعت نائب بگيرد.

مسأله 921- كسى كه عمره مفرده بجا مى آورد مى تواند قبل از انجام طواف نساء به ميقات رفته و براى عمره تمتع محرم شود و بعد از انجام عمره تمتع طواف نساء را انجام دهد.


1- 1 آية اللَّه بهجت: در صورت ضرورت يا نسيان و يا جهل اعاده طواف لازم نيست.

ص: 238

مسأله 922- كسى كه در اثناء عمره مفرده بيمار شده و نتوانسته عمره را تمام كند و او را به وطن بازگردانيده اند و فعلًا بهبود يافته بايد به مكه برگردد و اعمال را تمام كند و اگر نمى تواند برگردد بايد براى انجام اعمال نائب بگيرد ولى خودش تقصير كند (1) و ترتيب بين آن و سائر اعمال مراعات شود و تا اعمال انجام نشده آنچه به وسيله احرام بر او حرام شده بر او حلال نمى شود.

تذكر: اتمام اعمال به وسيله خود شخص و يا نائب در بعض فروض مستلزم اعاده اعمال سابق است كه تفصيل آنها در احكام عمره تمتع گذشت.

مسأله 923- اگر زن بعد از احرام بستن براى عمره مفرده حيض شود و تا وقتى كه در مكه است پاك نشود بايد براى طواف و نماز آن نائب بگيرد و بقيه اعمال را خودش انجام بدهد و چنانچه بدون آن كه اعمال را انجام دهد به وطنش برگشته، حكم آن مانند حكم مسأله قبل است.

مسأله 924- طواف در عمره مستحبى حكم طواف واجب را دارد و بايد نماز آن پشت مقام ابراهيم عليه السلام خوانده شود.

مسأله 925- عمره مفرده را مى توان در ماه هاى حج قبل از عمره تمتع انجام داد و در اين مسأله فرقى بين صرورة و غير آن نيست.

مسأله 926- وجوب عمره مفرده اى كه بعد از حج در موارد تبدّل به افراد انجام مى شود فورى است (2) و بنا بر احتياط بايد مبادرت نمايد عرفاً.

مسأله 927- كسى كه مى داند بعد از احرام بستن براى عمره مفرده به علت مرض يا حدوث حيض نمى تواند اعمال خود را انجام دهد يا تكميل نمايد مى تواند براى عمره مفرده احرام ببندد و اگر وظيفه او نائب گرفتن شد، نائب بگيرد.

مسأله 928- كسى كه عمره مفرده انجام داده اگر بخواهد در همان ماه قمرى مجدداً از ميقات عبور كند و به مكه برود لازم نيست دوباره محرم شود.

«مكان ذبح كفارات عمره و حج»


1- 1 آية اللَّه سيستانى: و نيز نماز طواف را بايد خودش در محل خودش بجاآورد.
2- 2. آية اللَّه سيستانى: فوريت عمره مانند فوريت حج است.

ص: 239

مسأله 929- كفاراتى را كه در عمره و حج بر محرم واجب مى شود مى تواند پس از بازگشت از حج يا عمره در هر جايى كه خواست بكشد به جز كفاره صيد كه اگر در عمره بود، جاى كشتن آن مكه و اگر در حج بوده منى است. (1)*

«معتبر نبودن شرائط قربانى در كفارات»

مسأله 930- حيوانى كه براى كفاره مى كشند لازم نيست كه شرائط قربانى حج را داشته باشد بنابراين ذبح گوسفند خصىّ و معيوب كافى است.

مسأله 931- حيوانى كه براى كفاره يا به جهت ديگر واجب مى شود (غير از قربانى حج) بايد تمام آن به مصرف خود برسد و كفاره دهنده نمى تواند از آن بخورد (2) و اما از قربانى مستحبى مى تواند بخورد.

«مصرف كفارات»

مسأله 932- مصرف كفارات فقراء* و مساكين است (3) و نمى توان آن را به كسانى كه نفقه آنها بر كفاره دهنده واجب است داد.

«محصور و مصدود و احكام آنها»

«محصور و مصدود و احكام آنها» (4)

مسأله 933- به كسى كه براى عمره يا حج محرم شود و سپس از انجام اعمال وى


1- 1. آية اللَّه گلپايگانى، آية اللَّه صافى: فرقى بين صيد و غير آن نيست و در صورت تمكن كفارات احرام را بايد در مكه بكشد و كفارات احرام حج را در منى و در صورت عدم تمكن مالى يا پيدا نشدن فقير مؤمن بايد در شهر خود يا جاى ديگر كفاره را بكشد.
2- 2 آية اللَّه خوئى، آية اللَّه تبريزى: جايز است مقدارى از آن را خودش بخورد و قيمت آن را براى فقراءبه عهده بگيرد.
3- 3 آيات عظام: خوئى، تبريزى، فاضل: بايد فقير شيعه باشد.
4- 4. آية اللَّه خامنه اى متعرض احكام آنها نشده اند.

ص: 240

جلوگيرى شود مصدود مى گويند و اگر در اثر بيمارى و مانند آن مثل كسى كه دچار شكستگى اعضاء يا ضعف ناشى از خونريزى شده و قادر به انجام اعمال نشود وى را محصور مى گويند.

مسأله 934- كسى كه محرم شد به احرام عمره يا احرام حج، واجب است عمره و حج را تمام كند و اگر نكند به احرام باقى خواهد ماند. (1)

مسأله 935- كسى كه براى عمره محرم شده اگر از رفتن وى به مكه جلوگيرى شد و راه ديگرى ندارد مى تواند در همان جا يك شتر يا گاو يا گوسفند قربانى كند و از احرام خارج شود و بنابر احتياط واجب حلق يا تقصير نيز بنمايد و در اين صورت همه چيز حتى زن بر او حلال مى شود. (2)

مسأله 936- كسى كه با احرام عمره وارد مكه شد و ديگرى او را از انجام عمره يا خصوص طواف يا سعى ممانعت نمود حكم مسأله قبل را دارد. (3)

مسأله 937- كسى كه به جهت بدهكارى كه قدرت بر پرداخت آن را ندارد يا به ناحق او را حبس كنند حكم سابق را دارد.

مسأله 938- اگر پس از احرام، براى رفتن به مكه يا اجازه انجام اعمال از او پولى درخواست كنند چنانچه بتواند آن را بپردازد و براى او حرجى نيست بايد پرداخت نمايد و در غير اين صورت حكم مصدود را دارد.

مسأله 939- اگر از يك راه مصدود شد ولى راه ديگرى هست و مخارج رفتن از آن


1- 1. آيات عظام تبريزى، خوئى، سيستانى، فاضل: بقاء احرام او در بعضى صور محل منع است.
2- 2. آية اللَّه سيستانى: حكم مذكور در مورد عمره مفرده است و همچنين عمره تمتع اگر از اعمال حج نيز منع شود ولى اگر فقط از آمدن به مكه قبل از وقوفين منع شود وظيفه او به حج افراد تبديل مى شود.
3- 3. آية اللَّه بهجت: معتمر به عمره تمتّع مصدود مى شود به منع از دخول مكّه يا از انجام افعال بعد از دخول و متحلّل به هدى مى شود در صورت عدم امكان استنابه در همان سال، اگر چه بعد از طواف مصدود از سعى بشود و همچنين اگر ممنوع شد در عمره مفرده از خصوص طواف نساء بعد از اتيان به ساير اعمال و تقصير.

ص: 241

راه را دارد در احرام باقى است و لازم است از آن راه برود و اگر رفت و حج از او فوت شد بايد عمره مفرده بجا آورد و از احرام خارج شود و اگر بترسد با رفتن از راه ديگر حج از او فوت شود نمى تواند با انجام وظيفه مصدود از احرام خارج شود بلكه بايد به راه ادامه دهد و اگر حج از او فوت شد با عمره مفرده از احرام خارج شود.

مسأله 940- مصدود شدن در حج به آن است كه به هيچيك از وقوف اختيارى و اضطرارى عرفات و مشعر نرسد بلكه اگر به چيزى كه با ترك آن بدون علم و عمد حج باطل مى شود- و تفصيل آن سابقاً گذشت- نرسد مصدود محسوب مى شود بلكه كسى كه پس از وقوفين از انجام اعمال (1) مكه ممانعت شود و نتواند نائب بگيرد (2) مصدود است بلى در صورتى كه اعمال مكه را انجام داده و از بازگشت به منى براى بيتوته و انجام اعمال تشريق ممانعت شده مصدود نيست و حج او صحيح است و بايد براى انجام اعمال ايام تشريق در اين سال نائب بگيرد و اگر نشد در سال ديگر، و همچنين كسى كه از خصوص اعمال منى منع (3) شود كه بايد براى رمى و قربانى نائب بگيرد و خودش حلق يا تقصير نموده و از احرام خارج شود و سپس بقيه مناسك و اعمال را بجاآورد و چنانچه نتواند (4) نائب بگيرد پول قربانى را نزد كسى بگذارد كه براى او قربانى كند (5) و خودش حلق يا تقصير كند و بقيه اعمال را انجام دهد و بنا بر احتياط در سال بعد رمى نمايد.


1- 1 آية اللَّه تبريزى، آية اللَّه خوئى: و اگر از اعمال مكه ممانعت شود و نتواند نائب بگيرد حكم صد رادارد بلكه اگر از دخول مكه ممانعت شود مى تواند به وظيفه مصدود اكتفا كند هرچند بتواند نائب بگيرد. آية اللَّه تبريزى اضافه فرمودند: و همينطور است اگر از اعمال قبل از وقوفين منع شود.
2- 2. ظاهر عبارت مناسك آية اللَّه گلپايگانى و آية اللَّه صافى اين است كه اگر پس از وقوفين هم از اعمال منى و هم از داخل شدن به مكه و اداء مناسك حج تا آخر ذى حجه منع شده باشد حكم مصدود را دارد هرچند متمكن از نائب گرفتن باشد.
3- 3 امام خمينى، آية اللَّه مكارم: حكم مصدود را دارد.
4- 4 آية اللَّه بهجت: اگر همان سال نتوانست نائب بگيرد سال بعد نائب بگيرد و بعيد نيست كه به وسيله قربانى در همين سال از احرام خارج شود هرچند بايد در سال بعد نائب بگيرد و حج او صحيح است.
5- 5 آية اللَّه سيستانى: اگر نتواند نائب بگيرد لازم نيست قربانى كند. و به جاى آن روزه بگيرد.

ص: 242

مسأله 941- مصدود در حج با انجام وظيفه اى كه ذكر شد از احرام خارج مى شود و چنانچه حج بر او مستقر شده يا در سال ديگر مستطيع است و حج واجب خود را بجانياورد. پس از رفع منع بايد دوباره به حج برود و اعمالى كه انجام داده از حجةالاسلام كفايت نمى كند.

مسأله 942- كسى كه مصدود است مى تواند به دستورى كه گفته شد از احرام خارج شود هرچند اميد بلكه گمان برطرف شدن مانع را داشته باشد.

مسأله 943- اگر پس از محرم شدن به احرام عمره مفرده يا عمره تمتع به واسطه بيمارى و مانند آن نتواند به مكه برود (1) و بخواهد از احرام خارج شود بايد قربانى يا قيمت آن را به مكه بفرستد. (2) و قرار بگذارد كه در وقت معيّن آن را ذبح كنند و پس از آن كه وقت معين رسيد با تقصير (3) از احرام خارج شود و با اين كار تمام محرمات احرام غير از زن (4) بر او حلال مى شود و اگر نتواند قربانى يا قيمت آن را بفرستد، در همان جا قربانى كند و با تقصير از احرام خارج شود.

مسأله 944- كسى كه پس از احرام بستن براى حج بواسطه بيمارى و مانند آن نتواند به عرفات و مشعر برود (5) بايد يك قربانى يا پول آن را به منى بفرستد و قرار بگذارد كه در روز عيد (6) براى او قربانى كنند (7) و در آن وقت تقصير نمايد و با اين كار تمام محرمات


1- 1 آية اللَّه گلپايگانى، آية اللَّه صافى: بايد نائب بگيرد.
2- 2 آيات عظام: تبريزى، فاضل، خوئى: در عمره مفرده مخير است بين آن وقربانى كردن درمحل خود.
3- 3 آية اللَّه سيستانى: يا حلق.
4- 4 آيات عظام: تبريزى، بهجت، خوئى: در عمره تمتع زن نيز حلال مى شود. آية اللَّه مكارم: زن هم بر او حلال مى شود.
5- 5 آيةاللَّه گلپايگانى، آيةاللَّه صافى: اگر در موقع احرام باخداوند قرارگذاشته كه اگرمحصورشد خداونداو را مُحل گرداند بدون فرستادن قربانى به منى خود به خود مُحِل مى شود. حتى نسبت به زن.
6- 6 آية اللَّه خوئى، آية اللَّه تبريزى: مواعده روز عيد لازم نيست. آية اللَّه مكارم: مواعده تا روز سيزدهم جايز است.
7- 7. آية اللَّه گلپايگانى: پس از ذبح در منى نسبت به همه محرمات احرام بجز زن مُحِل مى شود.

ص: 243

احرام به جز زن بر او حلال مى شود.

مسأله 945- محصورى كه با انجام وظيفه خود از احرام خارج شده (1) چنانچه حج واجب انجام مى داده و محصور شده براى حلال شدن زن بايد در سال بعد خودش اعمال حج و طواف نساء را انجام دهد و اگر نمى تواند بيايد بعيد نيست نائب گرفتن كافى باشد و پس از اين كه نائب، حج را انجام داد زن بر او حلال مى شود و اگر حج او استحبابى بوده بعيد نيست كه نائب گرفتن براى طواف نساء جهت حلال شدن زن كفايت كند (2) و احتياط مستحب آن است كه در صورت امكان خودش طواف نساء را انجام دهد.

مسأله 946- اگر كسى كه با او قرار گذارده كه برايش قربانى كند در وقت مقرّر قربانى ننمود و شخص محرم بر اساس قرار از احرام خارج شد و با زن نزديكى نمود معصيت نكرده و كفاره هم ندارد ولى بايد باز قربانى يا پول آن را بفرستد و قرار بگذارد و از وقتى كه هدى يا پولش را مى فرستد از زن (3) اجتناب كند.

مسأله 947- تحقق محصور بودن، مثل تحقق مصدود بودن است كه گذشت.

مسأله 948- اگر بيمار و مانند آن بهبودى يافت به طورى كه توانائى رفتن به مكه را داشت (4) بايد به مكه رود هرچند بهبودى او پس از هدى يا پول آن باشد و چنانچه محرم به احرام عمره مفرده شده وقتى به مكه رسيد با انجام اعمال آن، از احرام خارج مى شود


1- 1 آيات عظام خوئى، تبريزى، سيستانى: براى حلال شدن زن اگر طواف و سعى و طواف نساء را درحج يا عمره مفرده اى انجام دهد كافى است و فرقى بين حج واجب و استحبابى نيست البته بنا بر نظر آيات عظام خوئى و تبريزى در عمره تمتع با انجام وظيفه محصور زن هم حلال مى شود.
2- 2 آية اللَّه فاضل: و همچنين است كسى كه حج او نيابتى تبرّعى يا استيجارى بوده يا حج او واجب بوده و سال اول استطاعت بوده و استطاعت تا سال بعد استمرار نداشته باشد و كفايت نيابت در صورتى است كه رفتن براى خود او حرجى باشد.
3- 3. آية اللَّه فاضل، آية اللَّه سيستانى: از همه محرمات اجتناب كند. نظر آيات عظام خوئى و گلپايگانى به دست نيامد.
4- 4 آية اللَّه سيستانى: موضوع اين حكم كسى است كه در احرام عمره پس از فرستادن هدى ياقيمتش يا قبل از آن حالش بهبود يابد به طورى كه بتواند قبل از ذبح يا نحر هدى به مكه برسد.

ص: 244

و اگر براى عمره تمتع محرم شده و به موقع رسيد اعمال عمره و حج را بجا آورد و اگر وقت تنگ شد به طورى كه اگر بخواهد عمره و حج را بجا آورد وقت وقوف به عرفات فوت مى شود بايد به عرفات رود و حج افراد انجام دهد. و اگر حج بر او واجب بوده پس از آن عمره مفرده بجا آورد و از حجة الاسلام كافى است و اگر وقتى برسد كه حج از او (به تفصيلى كه در مسائل وقوفين گذشت) فوت شده عمره تمتع او به عمره مفرده مبدّل مى شود (1) كه بايد آن را بجاآورد و از احرام خارج شود و اگر حج بر او مستقر شده يا در سال بعد شرائط وجوب حج را پيدا كند حج بجاآورد.

مسأله 949- مصدود به دشمن، در حكمى كه براى مريض در مسأله پيش ذكر شده مانند اوست.

مسأله 950- زمانى كه براى قربانى قرار مى گذارند در احرام حج روز دهم (2) ذى حجه است ولى در احرام عمره تمتع يا عمره مفرده زمان معينى ندارد.

مسأله 951- در آن چه گفته شد نسبت به محصور و مصدود فرقى نيست كه براى خود محرم شده باشد يا به نيابت از طرف ديگرى به نحو اجاره يا تبرّع.

مسأله 952- اگر بعد از انجام عمره تمتع به جهت بيمارى و مانند آن يا ممانعت شخص ديگرى نتواند حج تمتع بجاآورد حكم محصور و مصدود را ندارد و از احرام خارج است ولى از حجةالاسلام كفايت نمى كند و چنانچه سال اول استطاعت اوست


1- 1 آية اللَّه خوئى، آية اللَّه تبريزى: در صورتى كه قربانى اش ذبح يا نحر نشده باشد وگرنه تمام محرمات بجز زن بر او حلال شده است و براى حلال شدن زن بنابر احتياط واجب بايد طواف حج و سعى و طواف نساء و نماز آنها را بجا آورد. آية اللَّه بهجت: در صورتى كه قبل از فوت حج يا ذبح يا نحر قربانى كه فرستاد، از احرام خارج نشده باشد. آية اللَّه سيستانى: اگر قبل از رسيدن او قربانى او را كشته باشند حلق يا تقصير مى كند و همه چيز جز زن بر او حلال مى شود و براى حلال شدن زن بايد طواف و سعى را در عمره يا حجى انجام دهد.
2- 2 آية اللَّه مكارم: تا روز سيزدهم جايز است. آية اللَّه خوئى، آية اللَّه تبريزى: در احرام حج نيز وقت معينى ندارد.

ص: 245

حج بر او واجب نشده است.

مسأله 953- كسى كه بعد از بيمارى و مانند آن محرم شود احرام او صحيح است و اگر بتواند عمره و حج را انجام دهد اگرچه با استنابه در طواف و سعى حج او صحيح است و اگر نمى تواند حكم محصور را دارد.

مسائل متفرقه

«شركت در نماز جماعت اهل تسنّن»

ص: 246

مسأله 954- شايسته است زائرين خانه خدا نمازهاى واجب يوميّه خود را با جماعت اهل تسنّن بخوانند و پس از برپاشدن جماعت آنها از جماعت تخلّف نكنند و خارج نشوند (1) بلكه اگر اين كار موجب وهن مذهب تشيّع و بدبينى به آن باشد جايز نيست.

مسأله 955- نمازى كه با جماعت اهل تسنّن خوانده مى شود صحيح است و نياز به اعاده ندارد. (2)

مسأله 956- اقامه نماز جماعت در هتل هاى مكه و مدينه اگر مفسده اى داشته باشد


1- 1 آيات عظام: امام خمينى، خامنه اى، فاضل، مكارم فرموده اند: وقتى كه نماز جماعت درمسجدالحرام يا مسجدالنبى صلى الله عليه و آله تشكيل شد مؤمنين نبايد از آنجا خارج شده و نبايد از جماعت تخلّف كنند.
2- 2. آيات عظام خوئى، بهجت، تبريزى، سيستانى: در صورتى كه حمد و سوره را براى خود آهسته قرائت كند و اگر نمى شود به نحو حديث نفس بخواند و در نماز جمعه بعد از فراغ بايد آن را اعاده كند. آية اللَّه گلپايگانى، آية اللَّه صافى: اگر ضرورت باشد آية اللَّه صافى اضافه فرمودند: و همچنين اگر موجب تأليف قلوب آنها و دفع اتهام به شيعه باشد.

ص: 247

مثل اين كه موجب بدبينى به مذهب شود جايز نيست. (1)

مسأله 957- نمازى كه با اهل تسنن خوانده شده اگر معلوم نيست با نظر اهل تسنن هم موافق باشد مثل اين كه در آن به پشت نمازگزاران صف جلو سجده شود و يا اتصال صفوف به نحوى كه آنان لازم مى دانند مراعات نشود بايد نماز را اعاده كند.

مسأله 958- در نماز جماعت اهل تسنن در مسجدالحرام كه صفهاى آن دائره اى شكل است زائرين در جائى بايستند كه روبروى امام جماعت يا جلوتر از سمت راست يا چپ او نباشد. (2)

مسأله 959- مواردى كه نماز در جماعت اهل تسنن صحيح است (3) لازم نيست اتصال صفوف به نحوى كه شيعه آن را معتبر مى داند مراعات شود (4) بلكه اگر جماعت بنظر اهل تسنن صحيح باشد كافى است.

«مالى كه در حرم پيدا شده»

مسأله 960- برداشتن چيزى كه در حرم پيدا مى كند كراهت شديد دارد بلكه احتياط


1- 1. امام خمينى، آية اللَّه خامنه اى: به طور مطلق فرموده اند جايز نيست. آية اللَّه فاضل: اگر خلاف تقيه ولو تقيه مداراتى باشد نماز را به جماعت نخوانند. آية اللَّه مكارم: نماز جماعت هاى كاروانى و بزرگ اشكال دارد ولى نماز چند نفرى اشكال ندارد.
2- 2. امام خمينى: با وضع فعلى هر جاى صفوف بايستند اشكالى ندارد. آيات عظام بهجت، تبريزى، خوئى، سيستانى: چون اقتدا صورى است با رعايت وظيفه منفرد به نحوى كه در پاورقى مسائل قبل گذشت نماز در صفوف مقابل امام نيز كافى است. آية اللَّه فاضل: اگر به جهت تقيه در صفهاى مقابل امام ايستاده اعاده لازم نيست و در غير تقيه استداره جايز نيست.
3- 3. نظر آيات عظام در تعيين اين موارد در مسائل قبل گذشت.
4- 4 آية اللَّه مكارم: در صورت امكان بايد مراعات شود. آية اللَّه فاضل: اگر هنگام اقامه جماعت اتفاقاً در جايى بود كه اتصال برقرار نيست همان جا اقتدا كند و صحيح است ولى اختياراً و با وسعت وقت به آنجا نرود و نماند و در اين مسأله فرقى بين مردان و بانوان نيست.

ص: 248

مستحب آن است كه آن را برندارد.

مسأله 961- چيزى را كه در حرم پيدا كرده اگر ارزش آن از يك درهم كمتر باشد مى توان آن را به قصد تملك براى خودش برداشته و مصرف نمايد و ضامن صاحبش نيست و اگر قبل از مصرف و تلف شدن مالكش پيدا شد بايد بنابر احتياط آن را به صاحبش بازگرداند و اگر قصد تملك نكرده و در دست او تلف شد ضامن نيست مگر اين كه در نگهدارى آن كوتاهى كرده باشد.

مسأله 962- چيزى كه در حرم پيدا كرده اگرارزش آن يك درهم يا بيشتر باشد چنانچه آن را بردارد بايد يك سال اعلام كند و از صاحب آن جستجو كند. پس اگر بعد از يك سال صاحب آن يافت نشد (1) مى تواند آن را براى صاحبش نگهدارى نمايد و در اين صورت اگر بدون كوتاهى كردن تلف شد ضامن نيست و مى تواند آن را براى صاحبش صدقه بدهد ولى اگر صاحب آن پيدا شد و به صدقه دادن راضى نشد بايد عوض آن را به او بدهد (2) و جايز نيست آن را تملك نمايد و اگر تملك كند مالك نمى شود و ضامن هم مى شود.

«سجده بر فرش و مانند آن»

مسأله 963- در مسجدالحرام و مسجدالنّبى صلى الله عليه و آله و ساير مساجد اگر زائرين بتوانند بر روى سنگ يا حصير يا چيز ديگرى كه سجده بر آن صحيح است و از طرف مخالفين ممانعتى از سجود بر آن نيست و موجب وهن و انگشت نماشدن نمى باشد سجده نمايند جايز نيست بر فرشها سجده كنند (3) ولى اگر ضرورت (4) باشد سجده بر فرشها جايز است و


1- 1 آية اللَّه مكارم: هرگاه احتمال قابل توجه در مورد پيدا شدن صاحبش نمى دهد صدقه بدهد.
2- 2 آية اللَّه گلپايگانى: و همچنين مى تواند آن را تحويل حاكم شرع بدهد.
3- 3 امام خمينى: سجده روى فرشها مانع ندارد و مهر گذاشتن جايز نيست و لازم نيست در جايى كه سنگ است نماز بخواند يا با خود حصير و مانند آن ببرد.
4- 4 آية اللَّه خوئى: اگر در آن مكان امكان سجود بر آنچه سجده بر آن صحيح است را ندارد سجده بر فرش صحيح است. آية اللَّه سيستانى: اگر تقيه اقتضاء كند و در همان جا چيزى كه سجده بر آن صحيح است نباشد سجده بر فرش صحيح است و لازم نيست به جاى ديگر منتقل شود.

ص: 249

كفايت مى كند.

مسأله 964- در حكمى كه در مسأله قبل ذكر شد فرقى نيست كه نمازش را همراه با جماعت اهل تسنن بخواند يا فرداى و پس از اتمام نماز آنان.

مسأله 965- سجده كردن بر تمام اقسام سنگها حتى سنگهاى مرمر يا سياه معدنى صحيح است.

مسأله 966- سجده كردن بر پشت دست صحيح نيست بنابراين كسى كه در مسجدالحرام و مسجدالنبى صلى الله عليه و آله و ساير مساجد به تصور اين كه سجده بر پشت دست صحيح است بر آن سجده نمود بايد نمازهاى خود را اعاده كند (1) و اگر نماز طواف را نيز به اين كيفيت خوانده حكم كسى را دارد كه نماز طواف را ترك كرده كه در مسائل نماز طواف گذشت.

«احكام مسجدالحرام و مسجدالنبى صلى الله عليه و آله»

مسأله 967- در مسجدالحرام و مسجدالنبى صلى الله عليه و آله حايض و جنب نمى توانند از قسمت هاى توسعه يافته (2) نيز عبور نمايند.

مسأله 968- كسى كه در مسجدالحرام يا مسجدالنبى صلى الله عليه و آله جنب شده اگر امكان تيمم باشد و تيمم كردن كمتر از خارج شدن از مسجد وقت مى گيرد بايد براى خروج تيمم بدل از غسل جنابت كند و سپس خارج شود، و اگر بيشتر وقت مى گيرد بايد فوراً از مسجد خارج شود.

مسأله 969- برداشتن قرآنهاى مسجدالحرام بدون اين كه آنها را از متصدى مربوطه


1- 1 آيات عظام: امام خمينى، فاضل، سيستانى، مكارم: مگر اين كه جاهل قاصر باشد كه در اين صورت نمازهاى او و نمازهاى طوافش صحيح است.
2- 2 آية اللَّه بهجت: اين قسمتها حكم ساير مساجد را دارند و احكام خاصى ندارند.

ص: 250

بگيرند جايز نيست هرچند بر روى آن علامت وقف نباشد و چنانچه برداشتند بايد برگردانده شود.

مسأله 970- در مسجدالحرام در وضع فعلى كه براى تطهير به ريختن مقدارى آب قليل اكتفا مى كنند علم به نجاست همه مسجد حاصل نمى شود و با فرض شك محكوم به طهارت است.

مسأله 971- در مسجدالحرام و مسجدالنبى صلى الله عليه و آله، و ساير مساجد اگر نماز مغرب را با جماعت اهل تسنن بخواند كافى است (1) هرچند حمره مشرقيه زائل نشده باشد (2)* و مى تواند بلافاصله بعد از آن نماز عشاء را بخواند ولى اگر وقت عشاء داخل نشده (3) بايد صبر كند.

«ساير مسائل متفرقه»

مسأله 972- در وقت نماز صبح فرقى بين شبهاى مهتابى و غير آن نيست.

مسأله 973- برداشتن سنگهاى صفا و مروه جايز نيست (4) ولى اگر برداشت لازم نيست آن را بازگرداند و امّا برداشتن سنگ و خاك از ساير مشاعر مثل مشعرالحرام و منى و عرفات مانعى ندارد.

مسأله 974- اگر هزينه سفر حج يا عمره شخصى را كسى بدهد كه اهل پرداخت خمس نيست چنانچه آن شخص بداند كه در همان مال خمس وجود دارد نمى تواند بدون پرداخت خمس، در آن مال تصرف كند. (5)


1- 1. نظر آيات عظام: خوئى، تبريزى، سيستانى، بهجت، گلپايگانى، صافى در رابطه با كفايت نمازجماعت با اهل تسنن در مسائل قبل گذشت.
2- 2 آيةاللَّه سيستانى: اگر قبل از دخول وقت نماز با آنها بخواند كافى است.
3- 3 آية اللَّه بهجت، آية اللَّه مكارم: وقت داخل شده چون استتار قرص كافى است.
4- 4 آية اللَّه سيستانى: شكستن سنگهاى صفا و مروه جايز نيست ولى برداشتن آنچه از آنجا جدا شده مانعى ندارد.
5- 5 آيات عظام: خويى، تبريزى، سيستانى: تصرف در مال مزبور مانعى ندارد.

ص: 251

مسأله 975- اگر قاضى اهل تسنن در مكه حكم كند كه فلان روز عيد است بايد در وقوف به عرفات و مشعر و اعمال منى از او متابعت نمود هرچند علم به خلاف آن باشد (1) و در اين حكم فرقى بين يك روز يا دو روز اختلاف نيست.

«تخيير بين قصر و تمام در مكه و مدينه»

مسأله 976- مسافر مى تواند نمازهاى چهار ركعتى را در تمامى دو شهر مكه و مدينه حتى در محله هاى جديد آن تمام و يا شكسته بخواند. (2)

مسأله 977- نماز در عرفات و مشعر و منى شكسته است مگر اين كه شخصى قبلًا در مكه قصد اقامت ده روز را داشته و در سفر به اين اماكن مسافت شرعى را طى نكرده باشد يا طى مسافت شرعيه مشكوك باشد كه در اين صورت بايد نماز را در اماكن مذكور و شهر مكه تمام بخواند بلى اگر پس از مراجعت از عرفات قصد رفتن به وطن را دارد و آمدنش به مكه از اين جهت است كه در راه او واقع شده در مسير بازگشت در مشعر و منى و مكه حكم مسافر را دارد و وظيفه او نسبت به تخيير بين قصر و تمام در مكه گذشت.

«مقصود از حرج»

مسأله 978- مقصود از حرج و مشقت كه در بعض مسائل اين كتاب آمده است حرج و مشقت شخصى است مگر تصريح به خلاف آن شده باشد.

«ديوانه شدن محرم»


1- 1 آية اللَّه خوئى، آية اللَّه تبريزى: با علم به خلاف وقوف با آنها كافى نخواهد بود و در اين حال اگرمكلف تمكن از عمل به وظيفه را داشته باشد ولو به وقوف اضطرارى در مزدلفه بدون محذور حتى محذور مخالف تقيه، بايد عمل به وظيفه نمايد و در غير اين صورت جحش بدل به عمره مفرده شده و حجى نخواهد داشت و چنانچه استطاعتش از همين سال بوده و براى سالهاى بعد باقى نماند وجوب حج از او ساقط خواهد بود مگر اين كه استطاعت تازه اى پيدا كند كه در اين صورت دوباره حج مى نمايد.
2- 2 آية اللَّه خوئى، آية اللَّه تبريزى: اين حكم مختص به مكه و مدينه قديم است. امام خمينى، آية اللَّه بهجت: در خارج از مسجدالحرام و مسجدالنبى صلى الله عليه و آله بايد شكسته بخواند.

ص: 252

مسأله 979- كسى كه بعد از احرام عمره تمتع ديوانه شده است همچنان در احرام باقى (1) مى ماند. و نيابت كردن ديگران براى او در اعمال كافى نيست و اگر در اين رابطه مالى را مصرف كنند نمى توانند از كسى بگيرند مگر از كسى كه موجب غرور آنان شده است.

احتياطات


1- 1 آيات عظام تبريزى، خوئى، فاضل: احرام او باطل مى شود. آية اللَّه سيستانى: اگر احتمال بهبودى در او نيست نيازى به نيابت نيست و حج و احرام او باطل است.

ص: 253

* م 5- آيةاللَّه مكارم: در هردو صورت بنابر احتياط از حجةالاسلام كفايت نمى كند.

* م 9- آيةاللَّه بهجت: در صورتى كه مستلزم تصرف در مال باشد، بنابر احتياط اذن ولىّ در صحت حج او معتبر است.

* م 13- آيات عظام امام خمينى، گلپايگانى، صافى، فاضل: و همچنين در غير صيد بنابر احتياط واجب.

* م 32- آيةاللَّه بهجت: بنابر احتياط واجب داشتن مخارج عائله غير واجب النفقة شرعى شرط نيست، مگر اين كه با ترك انفاق بر آنها خودش به حرج بيفتد.

* م 52- آيات عظام گلپايگانى، صافى، مكارم: بعد از احرام احوط ترك رجوع است و آيات عظام گلپايگانى و صافى نسبت به رجوع به عين مبذوله تفصيلى در مناسك عربى دارند.

* م 54- آيةاللَّه مكارم: احتياط در غير عمد آن است كه باذل بپردازد.

* م 79- آيات عظام گلپايگانى، صافى: در صحت آن اشكال است و احتياط ترك نشود، عالم باشد يا جاهل.

ص: 254

* م 89- آيةاللَّه بهجت: در غير صبى مميّز مشكل است.

* م 89- آيات عظام گلپايگانى، صافى: در نيابت از مجنون اشكال است مگر آن كه به قصد رجاء آورده شود.

* م 89- آيةاللَّه مكارم: نيابت از بچه و ديوانه اى كه حج بر او مستقر نشده خالى از اشكال نيست.

* م 102- امام خمينى: بنا بر احتياط منوب عنه نبايد به آن اكتفا كند.

* م 103- آيات عظام خامنه اى، مكارم، سيستانى: اگر بعد از احرام و قبل از دخول حرم بميرد محل اشكال است.

* م 109- آيةاللَّه بهجت: در نيابت از ميّت به وظيفه خودش عمل مى كند و در نيابت صحيح از زنده فى الجملة احتياط مى كند.

* م 109- آيةاللَّه تبريزى: و بنابر احتياط مراعات تقليد منوب عنه را بنمايد و بنابر احتياط لازم است آن عمل بنا به تقليد وصىّ و ورثه هم صحيح باشد.

* م 122- آيةاللَّه بهجت: در نيابت از ميت به وظيفه خودش عمل مى كند و در نيابت صحيح از زنده فى الجمله احتياط مى كند.

* م 122- آيةاللَّه تبريزى: بنابر احتياط مراعات تقليد منوب عنه را بنمايد.

* م 135- آيات عظام خامنه اى، سيستانى، مكارم: اگر بعد از احرام و قبل از دخول حرم بميرد در استحقاق تمام اجرت اشكال است.

* م 148- آيات عظام امام خمينى، سيستانى، فاضل: احتياط واجب آن است كه از درون مسجد شجره محرم شوند.

* م 148- آيةاللَّه تبريزى: جايز است در طرف راست يا چپ مسجد قديم محرم شود، ولى احتياط واجب اين است كه از قبل از آن محرم نشود.

ص: 255

* م 154- آيات عظام بهجت، تبريزى: احوط اين است كه هر مقدار ممكن است به طرف ميقات برود و محرم شود.

* م 174- آيةاللَّه خامنه اى: اگر شوهر حضور دارد بايد بنابر احتياط نذر زن با اجازه او باشد.

* م 215- آيات عظام بهجت، خوئى، تبريزى، سيستانى: احوط اين است كه ازار (لنگ) خويش را به گردن خود بلكه مطلقاً گره نزند، ولو بعضى از آن را به بعض ديگر، و با چيزى مانند سنجاق آن را به هم وصل نكند. و احوط اين است كه رداء نيز گره زده نشود، ولى فرو كردن سوزن يا سنجاق در آن عيبى ندارد.

* م 224- آيات عظام: بهجت، تبريزى، خوئى، سيستانى: صحت عمره او محل اشكال است و احتياط ترك نشود.

* م 227- آيات عظام: امام خمينى، فاضل: بنابر احتياط براى غير زينت نيز نگاه نكند.

* م 228- آيةاللَّه مكارم: هرگاه براى تزيين و اصلاح خود باشد اشكال دارد.

* م 249- آيةاللَّه مكارم: بنابر احوط كفاره دارد.

* م 255- آيات عظام: بهجت، تبريزى، خامنه اى، مكارم: بنابر احتياط كفاره متعدد مى شود.

* م 262- امام خمينى: احتياط مراعات شود.

* م 262- آيةاللَّه سيستانى: بنابر احتياط خشك كردن صورت با حوله يا دستمال جايز نيست، هرچند همه صورت را نپوشاند ولى تمييز كردن بينى و مانند آن اشكال ندارد.

* م 265- آيةاللَّه تبريزى و آيةاللَّه خوئى: احوط آن است كه از صورت دور نگاه دارد.

* م 266- آيات عظام: تبريزى، خوئى، بهجت: بنابر احتياط يك گوسفند كفاره بدهد.

* م 284- آيةاللَّه خامنه اى: اگر زينت محسوب شود، بنابر احتياط جايز نيست، اگرچه

ص: 256

قصد زينت نكند.

* م 313- آيات عظام بهجت، تبريزى: حرمت و ثبوت كفاره مبنى بر احتياط است.

* م 313- آيةاللَّه سيستانى: براى سواره احوط ترك آن است مگر اين كه سايه كوتاه باشد كه سر و سينه را فرانگيرد.

* م 316- آيةاللَّه گلپايگانى: احتياط آن است كه به اختيار خود، روز از آن تونل هايى كه صدق رفت و آمد در منزل نمى كند نرود.

* م 316- آيةاللَّه تبريزى: بنابر احتياط در حرمت استظلال فرقى بين شب و روز نيست.

* م 316- آيةاللَّه خامنه اى: احتياط به ترك تظليل در شب هاى بارانى و سرد ترك نشود مگر اين كه اين احتياط موجب حرج شود.

* م 328- آيات عظام: تبريزى، بهجت، مكارم، خوئى: بنابر احتياط گواهى بر عقدى كه قبلًا واقع شده نيز بر محرم حرام است.

* م 335- آيةاللَّه فاضل و آيةاللَّه مكارم: اگر انزال شود بنابر احتياط يك شتر كفاره بدهد.

* م 339- آيةاللَّه سيستانى: اگر قبل از سعى باشد احتياط واجب اين است كه عمره را تمام كند و پس از آن حج به جا آورد و در سال آينده هردو را دوباره به جا آورد.

* م 339- آيةاللَّه سيستانى: كفاره اش بنابر احتياط يك شتر و يا يك گاو است.

* م 346- آيات عظام امام و فاضل: كندن دندان جايز نيست، هرچند خون نيايد على الأحوط.

* م 366- آيةاللَّه مكارم: احتياط اين است كه از محل محفوظتر نقل نشود.

* م 389- آيات عظام امام خمينى، خامنه اى، صافى، فاضل، مكارم: اين احتياط ترك نشود.

* م 407- آيةاللَّه سيستانى: بنابر مشهور شرط نيست.

ص: 257

* م 411- آيات عظام امام خمينى، تبريزى، صافى، فاضل، مكارم: بنابر احتياط بايد صبر كند.

* م 412- آيةاللَّه بهجت: احوط جمع بين وضو يا تيمم بدل از آن و تيمم بدل از حدث اكبر است.

* م 412- آيةاللَّه خامنه اى: بنابر احتياط بايد بار ديگر تيمم بدل از غسل كند.

* م 413- اگر حدث بعد از سه شوط و نصف و قبل از تمام شدن شوط چهارم باشد آيات عظام امام خمينى، گلپايگانى، صافى فرموده اند: بنا بر احتياط طواف را بعد از تحصيل طهارت تمام كند و نماز بخواند و سپس آن دو را اعاده كند.

* م 413- آيات عظام خوئى، تبريزى: احتياط اين است كه پس از تحصيل طهارت يك طواف كامل به قصد اعم از تمام و اتمام انجام دهد.

* م 420- آيةاللَّه مكارم: احتياط واجب آن است كه اگر بعد از شوط چهارم باشد بعد از تحصيل طهارت طواف را تكميل و سپس اعاده نمايد.

* م 421- آيةاللَّه مكارم: بنابر احتياط در صورتى كه بعد از شوط چهارم باشد، پس از تحصيل طهارت طواف را تكميل و سپس اعاده نمايد.

* م 426- آيات عظام امام خمينى، صافى، خامنه اى: در فرض فراموشى نجاست احتياط واجب اعاده است.

* م 428- آيات عظام خوئى، تبريزى: اگر قبل از شوط چهارم باشد احوط اين است كه بعد از تطهير يك طواف به قصد اعم از اتمام و تمام انجام دهد.

* م 429- آيات عظام امام خمينى، خوئى، تبريزى و صافى: در فرضى كه علم پيدا كند كه لباس يا بدنش نجس بوده يا نجاست را فراموش كند و در اثناء طواف يادش بيايد احتياط آن است كه طواف را رها كند و پس از تطهير آن را تكميل نمايد و بعد از

ص: 258

خواندن نماز طواف، طواف و نماز آن را اعاده نمايد. (بنابر نظر آقايان خوئى و تبريزى مى تواند به اين نحو احتياط كند كه پس از تطهير يك طواف به قصد اعم از تمام و اتمام انجام دهد).

* م 456- آيةاللَّه تبريزى: در صورت امكان بنابر احتياط طواف بايد در محدوده فاصله بين كعبه و مقام ابراهيم عليه السلام باشد، ولى در موارد ازدحام طواف در خارج اين محدوده هم كافى است.

* م 456- آيةاللَّه بهجت: ظاهر اين است كه طواف در دورتر از مسافت 5/ 26 ذراع نيز كافى است براى كسانى كه نتوانند در اين محدوده طواف كنند يا طواف در آن براى آنان مشقت داشته باشد و مراعات احتياط با قدرت و تمكن، متعين است و با تحرى اوقات خلوت نسبى و عدم تمكن از طواف در حد لازم، اقرب جواز طواف از اقرب به حد است با رعايت اختلاف اطراف در مانع.

* م 466- آيات عظام خوئى، تبريزى: هرگاه طواف كننده پيش از تجاوز از نصف طواف بدون عذر از مطاف خارج شود، اگر موالات عرفيه از او فوت شود، طوافش باطل و اعاده اش لازم است و چنان چه موالات فوت نشود يا خروجش بعد از تجاوز نصف باشد، احتياط اين است كه آن طواف را تمام نموده، سپس اعاده كند.

* م 467- آيات عظام امام خمينى، خوئى، تبريزى، صافى: در فرضى كه چهار دور به جا آورده احتياط آن است كه طواف را تمام كند و بعد اعاده نمايد. (در اين مسأله فتواى آيةاللَّه خامنه اى در دست نيست).

* م 478- آيات عظام گلپايگانى، صافى: بنابر احتياط طواف باطل است.

* م 481- آيات عظام بهجت، مكارم: بنابر احتياط واجب طواف واجب را قطع نكند.

* م 493- آيات عظام گلپايگانى، صافى: احوط اتيان نماز طواف و اعاده طواف و نماز آن است.

ص: 259

* م 493- آيةاللَّه بهجت: احوط بطلان طواف است.

* م 500- فتواى آيات عظام مكارم و بهجت در فرض جهل به دست نيامد.

* م 502- آيةاللَّه مكارم: صحت حج او محل اشكال است.

* م 502- آيةاللَّه بهجت: اگر بعد از اعمال حج فهميد، غير از تدارك، در صورت امكان عمره مفرده هم به جا آورد على الأحوط.

* م 504- آيةاللَّه سيستانى: اگر قبل از اتمام شوط چهارم باشد و قطع به اين صورت باشد كه از مطاف خارج شده و مشغول كارى شده باشد كه عرفاً بگويند طوافش را قطع كرده است سپس از سر گرفته باشد، طواف صحيح است، و اگر بعد از شوط چهارم باشد، در صورتى كه استيناف پس از فوت موالاة عرفيه بوده صحيح است وگرنه مشكل است مگر اين كه جاهل قاصر باشد.

* م 505- فتواى آيةاللَّه خامنه اى در اين مسأله در دست نيست.

* م 511- آيات عظام گلپايگانى، صافى، فاضل: اگر حدوث حيض بعد از سه شوط و نيم و قبل از شوط چهارم بود و وقت ندارد طواف را رها نموده سعى و تقصير را احتياطاً انجام دهد و تروك احرام را ترك نمايد و رجاءً محرم به احرام حج تمتع شود و اعمال آن را به قصد مافى الذمة از تمتع و افراد انجام دهد و پس از پاك شدن ابتدا طواف ناقص عمره را تكميل نموده، نماز بخواند و بعد بقيه طواف ها را به جا آورد (آيةاللَّه فاضل: و احتياطاً سعى و تقصير عمره را نيز اعاده كند) و احتياطاً عمره مفرده نيز انجام دهد.

* م 518- آيات عظام امام خمينى، گلپايگانى، خوئى، فاضل، صافى: احوط آن است كه طواف را تمام كند و پس از تحصيل طهارت اعاده نمايد.

* م 518- فتواى آيةاللَّه خامنه اى در دست نيست.

ص: 260

* م 519- آيات عظام خوئى، تبريزى: چنان چه بين پنجاه سال و شصت سال خون به صفات حيض باشد، بنابر احتياط قرشيه و غير قرشيه بين احكام حائض و مستحاضه جمع كند.

* م 521- آيات عظام بهجت، گلپايگانى: بنابر احتياط غسل مستحبى كفايت از غسل واجب نمى كند.

* م 522- آيةاللَّه فاضل: (در مبتلاى به حدث غائط يا بول يا ريح فرموده اند) اگر مشقت نداشته باشد براى هر بار كه حدث از او سر مى زند خود را تطهير كند و وضو بگيرد و براى نماز هم وضو بگيرد و بنابر احتياط واجب براى طوافش نايب هم بگيرد.

* م 522- آيات عظام خوئى، تبريزى: (در مبطلاى به حدث غائط فرموده اند) مبطون احوط اين است كه در صورت ممكن هم خود طواف نموده و هم نايب بگيرد. (و آيةاللَّه تبريزى همين احتياط را در مبتلاى به حدث ريح نيز فرموده اند)

* م 535- آيات عظام سيستانى، مكارم: بنابر احتياط كافى نيست. (فتواى آيةاللَّه خامنه اى در دست نيست).

* م 552- نظر آيةاللَّه خامنه اى در دست نيست.

* م 552- آيات عظام امام خمينى، صافى، مكارم: در ظن در افعال احتياط كند.

* م 553- آيات عظام سيستانى، تبريزى: اگر عمداً موالات را به هم زد، احتياط آن است كه نماز را بخواند و سپس طواف و نماز را اعاده كند.

* م 557- آيةاللَّه سيستانى: اگر نتواند نماز را پشت مقام در نزد آن بخواند احوط آن است كه هم نزد مقام بخواند در طرف راست ياچپ وهم دور ازآن، ولى در پشت مقام.

* م 564- آيات عظام گلپايگانى، صافى: به جماعت بخواند ولى اكتفاء به آن اشكال دارد و واجب است به طور فرادى نيز بخواند. (و در عمره مفرده استحبابى اگر وقت

ص: 261

براى تصحيح قرائت نباشد مى فرمايند احتياطاً نايب هم بگيرد)

* م 565- آيات عظام گلپايگانى و صافى: به احتياط ثبت شده در مسأله قبل رجوع شود.

* م 565- آيات عظام خوئى، تبريزى: بنابر احتياط به جماعت هم بخواند و نايب هم بگيرد.

* م 571- آيةاللَّه گلپايگانى: بنابر احتياط به قصد منوب عنه اعمال را به جا آورد ولكن صحت عمره مذكور براى منوب عنه محل اشكال است و نسبت به اجرت نيز با مستأجر مصالحه نمايد.

* م 571- آيات عظام خوئى، تبريزى: احتياط اين است كه حج را به نيت نيابى تمام كند.

* م 593- آيةاللَّه سيستانى: اگر عمداً بدون هيچ عذرى تأخير انداخته احتياط واجب اعاده طواف و نماز آن است.

* م 593- نظر آيةاللَّه خامنه اى در مورد حكم صحت نماز و طواف در اين مسأله در دست نيست.

* م 600- آيةاللَّه سيستانى: احتياط واجب اتيان به سعى است، ولى اعاده طواف و نماز آن لازم نيست، مگر احتمال بدهد عمداً سعى را تأخير انداخته كه در اين صورت احتياط واجب اعاده طواف و نماز هم هست.

* م 600- آيةاللَّه تبريزى: احوط اعاده طواف و نماز و اتيان به سعى است.

* م 600- نظر آيات عظام خوئى و خامنه اى در دست نيست.

* م 600- آيةاللَّه مكارم: احتياطاً سعى را انجام دهد.

* م 607- آيات عظام سيستانى و فاضل: بنابر احتياط اگر موى خود را چيده، كفاره مذكور را بدهد.

* م 635- آيات عظام خوئى، گلپايگانى: فقط فرموده اند: به جا آوردن عمره مفرده بين

ص: 262

عمره تمتع و حج تمتع جايز نيست.

* م 636- آيات عظام امام خمينى، صافى به طور مطلق فرموده اند: بنابر احتياط خروج جايز نيست.

* م 637- آيةاللَّه سيستانى: بنابر احتياط واجب نبايد از مكه خارج شود و اين احتياط شامل غار حراء مى شود.

* م 637- آيات عظام امام خمينى، صافى: بنابر احتياط خروج از مكه جايز نيست و تشخيص موضوع با مكلف است.

* م 649- آيات عظام امام، صافى، فاضل، مكارم، خامنه اى: احتياط واجب آن است كه حج افراد به جا آورد و پس از آن عمره مفرده و در سال ديگر حج را اعاده كند.

* م 651- فتواى آيةاللَّه خامنه اى در دست نيست.

* م 651- آيةاللَّه بهجت: جواز عدول به عمره تمتع محل تأمل و احتياط است، مگر اين كه متمكن از انجام عمره تمتع نباشد.

* م 651- امام خمينى: اين حكم در حج واجب محل اشكال است.

* م 669- آيةاللَّه مكارم: حج او خالى از اشكال نيست.

* م 674- آيةاللَّه سيستانى: اما اگر قبل از وقت قصد وقوف كرده، ولى در تمام وقت خواب يا بيهوش باشد كفايت اين وقوف محل اشكال است.

* م 691- امام: احتياط آن است كه حج را تمام و سال ديگر اعاده كند.

* م 691- نظر آيةاللَّه خامنه اى در اين مسأله در دست نيست.

* م 693- فرع 3 امام: احتياط آن است كه حج را تمام و سال ديگر اعاده كند.

* م 693- فرع 5 آيات عظام امام، فاضل: احتياط واجب در اين صورت اتمام و اعاده است اگر اختيارى مشعر را عمداً ترك نكرده باشد والّا حج او باطل است.

ص: 263

* م 693- فرع 5 آيةاللَّه صافى: احتياط در آن ترك نشود به اين كه اعمال را به قصد مافى الذمة از عمره و حج به جا آورد و در سال بعد نيز در صورتى كه حج بر او مستقر بوده يا استطاعتش باقى باشد حج به جا آورد.

* م 693- فرع 5 نظر آيةاللَّه خامنه اى در دست نيست.

* م 693- فرع 11 آيات عظام فاضل، مكارم، بهجت: بنابر احتياط حج باطل است.

* م 693- فرع 11 نظر آيةاللَّه خامنه اى در اين مسأله به دست نيامد

* م 693- فرع 11 آيةاللَّه بهجت: مورد تأمل است.

* م 693- فرع 12: نظر آيةاللَّه خامنه اى در مورد اين مسأله در دست نيست.

* م 707- آيات عظام خوئى، تبريزى، خامنه اى: احتياط اين است كه به منى رفته و رمى نموده و در سال بعد رمى را شخصاً خودش و يا نائبش به جا آورد و اگر بعد از خروج از مكه يادش آمد واجب نيست برگردد، بلكه سال ديگر خودش يا نائبش بنابر احتياط رمى مى كند.

* م 708- آيةاللَّه بهجت: كسانى كه عذر دارند از اين كه روز رمى كنند مى توانند شب عمل كنند، يعنى شب مقدم با علم به عدم تمكن از رمى در روز، و اما شب مؤخر با علم به تمكن از رمى قضائى در روزمؤخر پس احوط تأخير قضاءاست تا طلوع آفتاب.

* م 727- آيات عظام خوئى، تبريزى، بهجت: احوط آن است كه قدرى از ذبيحه بخورند و قدرى هديه دهند و قدرى صدقه دهند.

* م 734- آيةاللَّه سيستانى: خالى از اشكال نيست.

* م 741- آيات عظام گلپايگانى، صافى: احتياط واجب آن است كه حيوانى را كه شاخ يا گوش يا دم در اصل خلقت ندارد قربانى نكند.

* م 745- آيةاللَّه گلپايگانى: بنابر احتياط ناقص را ذبح كند و در سال بعد نيز خودش و يا

ص: 264

نائبش بايد حيوان ديگرى را كه واجد شرائط است قربانى كند.

* م 745- امام خمينى: اگر هدى ناقص يافت شود (از غير جهت خصى بودن) احتياط واجب آن است كه آن را ذبح كند و يك هدى تام هم در بقيه ذى الحجة و اگر نشد در سال آينده ذبح كند.

* م 745- آيةاللَّه سيستانى: در هدى ناقص از غير جهت خصى احتياط اين است كه بين ذبح ناقص و روزه اگر در ايام تشريق يافت نشد جمع نمايد و اگر در بقيه ذى الحجة هدى تام يافت شود به احتياط واجب آن را نيز اضافه كند.

* م 746- آيةاللَّه بهجت: و احوط آن است كه در صورت تأخير از ذى حجه همان سال، جمع كند بين آن و صوم ده روز

* م 757- آيةاللَّه فاضل: و نيز اگر تلف مستند به ذابح باشد بنابر احتياط ضامن است اگرچه عمل را تبرعاً انجام داده باشد.

* م 769- آيةاللَّه سيستانى: اگر موفق نشود همه سه روز را پيش از روز عيد به جا آورد بنابر احتياط كفايت نمى كند آنها را روز هشتم و نهم و يك روز ديگر پس از برگشت از منى بگيرد.

* م 775- آيةاللَّه مكارم: بنابر احتياط واجب در ذى حجه سال آينده.

* م 775- آيةاللَّه گلپايگانى: در ذبح نيت مافى الذمة از هدى يا كفاره بكند و سپس بنابر احتياط هفت روز پى درپى نزد اهلش روزه بگيرد.

* م 781- آيات عظام امام خمينى، خامنه اى، تبريزى، مكارم، گلپايگانى، صافى: هفت روز ديگر را بنابر احتياط واجب قضا كند.

* م 784- آيات عظام خوئى، تبريزى: بنابر احتياط واجب اول تقصير و سپس حلق نمايد.

* م 796- آيات عظام خوئى، بهجت، تبريزى: احتياط اين است كه به كوتاه كردن موى

ص: 265

ابرو اكتفا نكند.

* م 805- آيات عظام امام، صافى، فاضل و سيستانى: اگر ترتيب را از روى علم و عمد رعايت نكرد در صورت امكان احوط اعاده است.

* م 809- آيات عظام خوئى، تبريزى، سيستانى: بنابر احتياط واجب صيد تا ظهر روز سيزدهم بر او حرام است.

* م 809- آيةاللَّه مكارم: احتياط اين است كه در اين حال صيد را ترك كند.

* م 814- آيات عظام بهجت، تبريزى، فاضل: بنابر احتياط جايز نيست.

* م 819- آيات عظام خوئى، تبريزى، سيستانى: و بنابر احتياط واجب صيد تا ظهر روز سيزدهم.

* م 819- آيةاللَّه مكارم: احتياط در ترك صيد است هرچند خارج حرم باشد.

* م 820- آيةاللَّه گلپايگانى: و احوط براى اين چند طائفه تقديم طواف نساء و نماز آن است رجاءً سپس اعاده بعد از مناسك منى درصورت تمكن والّا بايد نائب بگيرد.

* م 820- آيةاللَّه تبريزى: چنان چه سعى را مقدم كرد احتياط واجب آن است كه در وقتش اعاده نمايد.

* م 820- فرع سوم، آيات عظام تبريزى، مكارم: احتياط آن است كه مقدم دارد و بعداً اگر نتوانست، براى طواف نائب بگيرد.

* م 823- آيةاللَّه تبريزى: چنان چه سعى را مقدم كردند احتياط واجب آن است كه در وقتش اعاده كنند.

* م 824- آيات عظام امام خمينى، گلپايگانى، خامنه اى، صافى، فاضل: بنابر احتياط در موردى تقديم بدارند كه هر سه عمل را مقدم انجام دهند.

* م 837- آيات عظام گلپايگانى، صافى: اگر براى او مشكل است كه به مكه مراجعت

ص: 266

نمايد واجب است نايب بگيرد كه براى او طواف كند و در اين صورت بنابر احتياط واجب هدى بفرستد، و احوط آن است كه شتر باشد.

* م 844- آيةاللَّه بهجت: بنابر احتياط واجب قبل از اتمام شوط پنجم كفاره دارد.

* م 868- آيةاللَّه بهجت: صاحب عذر در شب رمى مى كند، يعنى شب مقدم با علم به عدم تمكن از رمى در روز و اما شب مؤخر با علم به تمكن از رمى قضائى در روز مؤخر پس احوط تأخير قضا است تا طلوع آفتاب.

* م 870- آيات عظام گلپايگانى، صافى: در عالم و جاهل احتياط لازم آن است كه طورى اعاده كند كه ترتيب حاصل شود.

* م 872- آيات عظام بهجت، تبريزى، مكارم: احتياط آن است كه رمى هر سه جمره را به ترتيب از سر بگيرد.

* م 877- آيةاللَّه بهجت: و اگر ممكن است مريض سنگ را بدعت گيرد كه ديگرى بياندازد او را و جمع كند بين اين كار و استنابه على الاحوط.

* م 879- آيةاللَّه مكارم: احتياط آن است كه هم نايب بگيرد و هم قضاى آن را روز بعد به جا آورد.

* م 882- نظر آيةاللَّه گلپايگانى و آيةاللَّه خامنه اى در اين مسألة در دست نيست.

* م 898- آيات عظام امام، فاضل، خامنه اى: احتياط واجب آن است كه خودش يا نائبش از مكه برگردد و به جا آورد و در سال ديگر هم در ايامى كه فوت شده است خودش يا نائبش قضا كند.

* م 929- آيات عظام امام، خامنه اى، فاضل: احتياط اين است كه كفاره محرمات احرام عمره در مكه ذبح شود و كفاره محرمات احرام حج در منى (آيةاللَّه فاضل اضافه فرموده اند: ولى فعلًا كه گوشت آن در آن دو مكان مصرف فقراى مؤمن نمى شود

ص: 267

ذبح در وطن جايز بلكه مطابق احتياط است تا به مصرف فقراى مؤمن برسد).

* م 929- آيةاللَّه سيستانى: كفاره اى كه در عمره مفرده واجب شده بنابر احتياط واجب در مكه مكرمه و اگر در عمره يا حج تمتع واجب شده بنابر احتياط واجب در منى ذبح شود.

* م 932- آيةاللَّه سيستانى: به احتياط واجب بايد مؤمن باشد مگر اين كه مؤمن مستحق پيدا نشود كه مى توان به ضعفاى غير ناصبى داد.

* م 971- آيةاللَّه خوئى: اگر نماز قبل از زوال حمره مشرقيه باشد احتياط رعايت شود.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109