ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء

مشخصات كتاب

سرشناسه : داني عثمان بن سعيد، ق 444 - 371

عنوان قراردادي : [المكتفي في الوقف و الابتدا في كتاب الله عزوجل فارسي

عنوان و نام پديدآور : المكتفي في الوقف و الابتداء في كتاب الله عزوجل ابو عمروداني ترجمه كريم دولتي صادق دروديان مشخصات نشر : تهران سازمان اوقاف و امور خيريه انتشارات اسوه - 1382.

مشخصات ظاهري : ج جدول شابك : 964-06-3349-6 (دوره ؛ 964-06-3349-6 (دوره ؛ 964-06-3348-8 16500:(ج 1)

وضعيت فهرست نويسي : فهرستنويسي قبلي يادداشت : ص ع به انگليسي ...AbuAmre dani. The adequacy in pausing and commencing in .

يادداشت : كتابنامه به صورت زيرنويس عنوان ديگر : المكتفي في الوقف و الابتدا في كتاب الله عزوجل فارسي موضوع : قرآن -- تجويد

موضوع : قرآن -- قرائت شناسه افزوده : دولتي كريم 1348 - ، مترجم شناسه افزوده : دروديان صادق 1348 - ، مترجم شناسه افزوده : سازمان اوقاف و امور خيريه انتشارات اسوه رده بندي كنگره : BP80/2 /د2م 8041 1382

رده بندي ديويي : 297/151

شماره كتابشناسي ملي : م 82-11373

فهرست مطالب

فهرست مطالب

مقدمه مترجمان الف

كليات الف

ابو عمرو دانى و المكتفى يا

شيوه ترجمه و نگارش كتاب يز

مقدّمه مؤلّف 1

گفتار اول: تشويق براى تعليم وقف تام 2

گفتار دوم: بيان اقسام وقف 6

گفتار سوم: توضيح وقف تام 8

گفتار چهارم: توضيح وقف كافى 9

گفتار پنجم: توضيح وقف حسن 11

گفتار ششم: وقف قبيح 13

وقف و ابتدا در آيات و سوره هاى قرآن 19

سوره حمد 21

سوره بقره 23

سوره آل عمران 71

سوره نساء 95

سوره مائده 119

سوره انعام 137

سوره اعراف 161

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، مقدمه، ص: 2

سوره انفال 187

سوره توبه 195

سوره يونس 209

سوره هود 223

سوره يوسف 237

سوره

رعد 251

سوره ابراهيم 259

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، مقدمه، ص: 3

مقدمه مترجمان

كليات علم وقف و ابتدا

علم وقف و ابتدا:

اين دانش، در اصطلاح علماى قرائت و وقف و ابتدا چنين تعريف شده است:

«وقف و ابتدا، علمى است كه به وسيله آن قارى مواضعى را كه لازم يا بهتر است بر آن وقف نمايد يا از آن جا آغاز كند مى شناسد.»

تعاريف ديگرى نيز در اين باره بيان شده كه تفاوت آنها كم است و البته به نظر مى رسد تعريف فوق، كامل ترين و دقيق ترين تعاريف است.

غير از اصطلاح وقف در علم قرائت، دو تعريف ديگر نيز در علم فقه و علم نحو براى وقف وجود دارد كه خارج از موضوع مورد بحث است و به جهت اختصار، از بيان و توضيح آن صرفنظر مى شود. «1»

معانى لغوى و اصطلاحى:

در زبان عربى، براى «وقف» معانى مختلفى بيان شده كه از آن جمله مى توان اشاره كرد به: حبس كردن و نگاه داشتن، جدا كردن، ساكت شدن. «2»

«ابتدا» ضد «وقف» است و در بيان معناى آن، آغاز نمودن و شروع كردن، گفته شده است. «3»

اما در اصطلاح پيشينيان و دانشمندان قرون اوليه، در كنار وقف، از دو اصطلاح

__________________________________________________

(1)- المكتفى فى الوقف و الابتداء: تحقيق دكتر يوسف عبد الرحمن مرعشلى، ص 54.

(2)- لسان العرب، ج 15، ص 374.

(3)- همان، ج 1، صص 334- 333.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، مقدمه، ص: 4

قطع و سكت نيز به جاى يكديگر استفاده مى شده است «1» و كم كم با تدوين اين علم و تأليف كتاب هاى مجزا، هريك از اين اصطلاحات در معناى خاصى به كار رفته اند.

معناى اين اصطلاحات بنابر آن چه ابن جزرى آورده، عبارت است از:

قطع يعنى اتمام قرائت و منتقل شدن از قرائت به حالت و كار ديگرى غير از

قرائت.

وقف يعنى قطع صوت در كلمه اى از قرآن و تجديد نفس جهت ادامه قرائت.

سكت يعنى قطع صوت در زمانى كوتاه تر از وقف بدون تجديد نفس. «2»

اما ابتدا را (تقريبا) در همان معناى لغوى به كار برده اند؛ يعنى آغاز تلاوت در ابتدا يا بعد از وقف.

كاربرد ريشه هاى «وقف» و «بدو» در قرآن:

از كلمات داراى ريشه هاى «وقف» و «بدو» در قرآن، موارد زير به كار رفته است:

ريشه «وقف»: انعام: 27، 30؛ سبأ: 31؛ صافات: 24

ريشه «بدو»: اعراف: 29؛ توبه: 13؛ يونس: 4، 34، 34؛ يوسف: 76؛ انبياء:

104؛ نمل: 64؛ عنكبوت: 19، 20؛ روم: 11، 27؛ سجده: 7؛ سبأ: 49؛ بروج: 13.

منشأ وقف و ابتدا:

وقف و ابتدا از جمله علوم قرآنى است كه همزمان با نزول قرآن و در زمان حضرت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله مطرح و مورد توجه بوده است.

اقوالى از بزرگان صحابه در اين باره وجود دارد كه تنها به يك مورد از كتاب المكتفى بسنده مى كنيم:

__________________________________________________

(1)- النشر فى القراءات العشر، ج 1، صص 240- 239. وى در صفحات بعد، به ميزان سكت و اختلاف در آن و مواضع سكت در قرآن اشاره كرده است.

(2)- همان.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، مقدمه، ص: 5

از عبد اللّه بن عمر روايت شده كه گفت: «ما برهه اى از روزگار خود را سپرى كرديم در حالى كه [فقط] يك نفر از ما قبل از نزول قرآن، ايمان داشت «1». سوره بر محمد صلّى اللّه عليه و آله نازل مى شد پس ما حلال و حرام و اوامر و نواهى اش را ياد مى گرفتيم؛ و سزاوار نيست كه در ميان بخشى از آن وقف شود.»

هرچند در برخى از منابع قرن پنجم هجرى به بعد، روايتى از امير المؤمنين حضرت امام على عليه السّلام درباره «ترتيل» نقل شده «2»، اما در هيچ يك از اين نقل ها سند قابل پذيرش و صحيحى براى آن از منابع قرون اوليه يافت نمى شود.

ابن جزرى از علماى بزرگ قرائت و تجويد در بيان اهميت و جايگاه

اين علم مى نويسد:

«فراگيرى وقف و ابتدا و توجه پيشينيان شايسته ما به اين مسئله، صحيح و بلكه متواتر است؛ نظير ابو جعفر يزيد بن قعقاع (م 130 ه. ق) پيشواى اهل مدينه كه از تابعين است [و شاگرد] و همنشينش نافع بن ابى نعيم (م 169 ه. ق)، ابو عمرو بن علاء (م 154 ه. ق)، يعقوب حضرمى (م 205 ه. ق)، عاصم بن ابى النجود (م 128 ه. ق) و ديگر پيشوايان غير از ايشان. كلام ايشان در اين مطلب معروف است و سخنان صريح آنها در كتاب ها مشهور. از همين روست كه بسيارى از پيشوايان بزرگ، بر اجازه دهندگان قرائت شرط كرده اند كه به هيچ كس اجازه قرائت ندهند مگر بعد از شناخت وقف و ابتدا.» «3»

بيان مختصر تاريخچه تأليف در اين علم:

پس از صدر اول و همزمان با نگارش تأليف در زمينه علوم مختلف، در وقف و ابتدا نيز كتاب هايى به رشته تحرير درآمد. نقل است كه اولين صاحب تأليف در اين

__________________________________________________

(1)- منظور، شخص پيامبر صلّى اللّه عليه و آله است.

(2)- براى اطلاع ر. ك به: النشر فى القراءات العشر، ج 1، ص 209.

(3)- همان. ج 1، ص 225.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، مقدمه، ص: 6

علم، شيبة بن نصاح مدنى (م 130 ه. ق) است. كتاب وى «الوقوف» نام داشته ولى در حال حاضر هيچ نسخه اى از آن در دسترس نيست. «1»

سير مهم ترين تأليفات پس از كتاب ياد شده بنابر تحقيقى كه آقاى دكتر يوسف عبد الرحمن مرعشلى انجام داده به شرح زير است: «2»

الوقف و الابتداء: ابو عمرو بن علاء (م 154 ه. ق)

الوقف و الابتداء: حمزة بن حبيب زيّات

(م 156 ه. ق)

وقف التمام: نافع بن عبد الرحمن (م 169 ه. ق)

الوقف و الابتداء: على بن حمزه كسائى (م 189 ه. ق)

الوقف و الابتداء: يحيى بن مبارك يزيدى (م 202 ه. ق)

وقف التمام: يعقوب بن اسحاق حضرمى (م 205 ه. ق)

الوقف و الابتداء: ابو زكريا يحيى بن زياد فرّاء (م 207 ه. ق)

وقف التمام: ابو الحسن سعيد بن مسعده اخفش (م 221 ه. ق)

الوقف و الابتداء: خلف بن هشام بزّار (م 229 ه. ق)

الوقف و الابتداء: ابو عمرو حفص بن عمر دورى (م 248 ه. ق)

المقاطع و المبادى: ابو حاتم سهل بن محمد سجستانى (م 248 ه. ق)

الوقف و الابتداء: ابو على دينورى (م 289 ه. ق)

ايضاح الوقف و الابتداء فى كتاب الله عز و جل: ابو بكر محمد بن قاسم، ابن انبارى (م 328 ه. ق)

الوقف و الابتداء: ابو عبد اللّه محمد بن محمد بن عباد مكى (م 334 ه. ق)

__________________________________________________

(1)- غاية النهاية، ج 1، ص 330 به نقل از المكتفى فى الوقف و الابتداء، تحقيق دكتر يوسف عبد الرحمن مرعشلى، ص 49.

(2)- رك به: همان، صص 71- 60 و همچنين ر. ك به: البرهان فى علوم القرآن، تحقيق همان محقق، ج 1، صص 498- 494.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، مقدمه، ص: 7

القطع و الائتناف: ابو جعفر احمد بن محمد بن نحّاس مصرى (م 338 ه. ق)

الوقف و الابتداء: احمد بن حسين بن مهران (م 381 ه. ق)

الوقف و الابتداء: صاحب بن عبّاد (م 385 ه. ق)

الوقف و الابتداء: ابو الفتح عثمان بن جنّى (م 392 ه. ق)

شرح التمام و الوقف: مكى بن ابى طالب قيسى (م 437

ه. ق)

الهداية فى الوقف على كلّا: مكى بن ابى طالب قيسى (م 437 ه. ق)

المكتفى فى الوقف و الابتداء: ابو عمرو عثمان بن سعيد دانى (م 444 ه. ق)

الاهتداء فى الوقف و الابتداء: ابو عمرو عثمان بن سعيد دانى (م 444 ه. ق)

المرشد فى معنى الوقف التام و الحسن و الكافى و الصالح و الجائز و المفهوم و بيان تهذيب القراءات و تحقيقها و عللها: ابو محمد حسن بن على بن سعيد عمّانى (م قرن ششم هجرى)

الايضاح فى الوقف و الابتداء: ابو عبد اللّه محمد بن طيفور سجاوندى (م 560 ه. ق)

وقوف القرآن: ابو عبد اللّه محمد بن طيفور سجاوندى (م 560 ه. ق)

علم الاهتداء فى الوقف و الابتداء: علم الدين ابو الحسن على بن محمد سخاوى (م 643 ه. ق)

الاهتداء فى الوقف و الابتداء: ابو الخير محمد بن محمد بن جزرى (م 833 ه. ق)

المقصد لتلخيص ما فى المرشد من الوقف و الابتداء: ابو يحيى زكريا بن محمد انصارى (م 925 ه. ق)

منار الهدى فى بيان الوقف و الابتداء: احمد بن عبد الكريم اشمونى (م قرن يازدهم هجرى)

كنوز الطاف البرهان فى رموز اوقاف القرآن: محمد صادق هندى (زنده به سال 1295 ه. ق)

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، مقدمه، ص: 8

هم چنين از جمله كتبى كه طى سنوات اخير به رشته تحرير درآمده، مى توان مواردى را برشمرد:

معالم الاهتداء الى معرفة الوقف و الابتداء: محمود خليل الحصرى

الكشف عن احكام الوقف و الوصل فى العربية: محمد سالم محيسن

قواعد وقف و ابتدا در قرائت قرآن كريم: محمد كاظم شاكر

اهميت و جايگاه وقف و ابتدا:

قارى قرآن بايد همواره تلاش كند تا كلام الهى را به بهترين شكل تلاوت كند

و براى حصول اين نتيجه، توجه عميق به مفاهيم آيات قرآنى يكى از شرايط و بلكه مهم ترين آنهاست.

وقف و ابتدا از جمله مسائلى است كه به طور مستقيم و عميق، با معانى قرآن مرتبط است.

بر اين اساس، اهميت و جايگاه علمى و عملى وقف و ابتدا روشن مى شود. اگر قارى قرآن، تسلط لازم بر اين علم را نداشته باشد، به واقع يكى از پايه هاى قرائتش لرزان و داراى خدشه است و قطعا نمى توان وى را قارى كاملى دانست. قارى قرآن، چنانچه به محل هاى مناسب وقف و ابتدا در قرائت خود توجه نداشته باشد، در حقيقت عباراتى را به شنوندگان القا خواهد كرد كه يا بى معنى هستند يا مفاهيمى ناقص تر از مراد خداوند را دربردارند يا اصلا خلاف مقصود واقعى آيات را به شنوندگان عرضه خواهد داشت. اين در حالى است كه شنوندگان، با مفاهيم آيات آشنايى داشته باشند؛ ولى چنانچه آنان نيز خود به طور كامل از معانى آيات بهره نبرده باشند و قرائت قارى را مقدمه جستجو و آشنايى خود با قرآن قرار دهند، بكلى از فهم كامل آيات محروم خواهند شد.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، مقدمه، ص: 9

رابطه وقف و ابتدا با علوم ديگر:

وقف و ابتدا ارتباط تنگاتنگى با علوم مهمى نظير تفسير و نحو دارد و بدون توجه به اين رابطه، يافتن و تدوين اصول و قواعد متقن و مستحكم براى اين علم ممكن نيست.

اينك به اختصار، ارتباط چند علم را با وقف و ابتدا بيان مى كنيم:

1- نحو: يكى از مهم ترين علوم مرتبط با وقف و ابتداست. اگر قارى بتواند فعل و فاعل، انواع مفاعيل، مبتدا و خبر، مضاف و مضاف اليه، معطوف و

معطوف عليه، نواسخ و ساير عوامل نحوى را بشناسد، مى تواند مناسب ترين محل هاى وقف و ابتدا را تشخيص دهد.

ابن انبارى در اين باره چنين گويد:

«در مواردى، وقف تام و كامل نخواهد بود؛ مثل وقف بر مضاف اليه، وقف بر عامل رفع دهنده [مثل فعل بدون خواندن مرفوع، وقف بر مرفوع بدون خواندن عامل رفع دهنده، وقف بر عامل نصب دهنده [مثل فعل متعدى بدون خواندن منصوب و هم چنين برعكس آن.» «1»

2- تفسير: در مواردى، قارى قرآن براى وقف صحيح تر بايد از تفسير مطلع و آگاه باشد. نمونه اين رابطه، متعدد و فراوان است؛ مثلا، اطلاع از نظريات مختلف در تفسير و تبيين آيه هفتم سوره آل عمران مى تواند جواز وقف يا عدم وقف بر لفظ جلاله «الله» را روشن كند. كسى كه علم به تأويل را مطابق اين آيه شريفه مختص به تأويل را خداوند و راسخان در علم بداند، وقف بر لفظ جلاله را حسن دانسته و بر كلمه «ربنا» وقف مى كند.

نظير اين مثال در مباحث اين كتاب، به طور متعدد ملاحظه خواهد شد.

__________________________________________________

(1)- الايضاح، ج 1، صص 117- 116.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، مقدمه، ص: 10

3- علم قرائات: يكى از انواع مهم علوم قرآنى است كه ارتباط آن با وقف و ابتدا بسيار تنگاتنگ است. در برخى از آيات قرآن- به جهت اختلاف قرائت- ممكن است محل وقف يا ابتداى مناسب يا مناسب تر تغيير كند. از جمله اين مواضع، در آيه 197 سوره بقره ملاحظه مى شود. چنان چه در اين آيه، «فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ» قرائت شود مى توان بر كلمه «فُسُوقَ»

وقف نمود و از «وَ لا جِدالَ» نيز آغاز كرد حال آن كه طبق قرائت مشهور «فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ» هيچ محل وقف كافى در آن وجود ندارد و چنان چه بر «فُسُوقَ» وقف شود، بايد مجددا از «فَمَنْ فَرَضَ» ابتدا نمود.

مثال هاى متعددى از اين قبيل را در اين كتاب مشاهده خواهيد نمود.

4- فقه: ارتباط آن با وقف و ابتدا- به طور عمده- به نتايج عملى مربوط مى شود.

در رساله هاى عمليه فقهاى عظام شيعه، مسائلى در باب قرائت در نماز بيان كرده اند كه به وقف و ابتدا ارتباط دارد. از جمله اين مسائل مى توان اشاره كرد به اين كه:

- وقف بر فواصل آيات «1» حمد و سوره مستحب است.

- خواندن سوره اخلاص با يك نفس (وصل تمام آيات به يكديگر) مكروه است. «2»

در پايان بايد اشاره كرد كه وقف و ابتدا با علوم ديگرى از جمله علم فواصل و بلاغت نيز ارتباط دارد كه به جهت اختصار از بيان آنها اجتناب مى شود.

انواع وقف و ابتدا:

هريك از وقف و ابتدا را از جهات گوناگون مى توان تقسيم كرد. نكته مهم آن است كه هريك از اين تقسيم بندى ها، از چه ناحيه اى آن را مورد بررسى و

__________________________________________________

(1)- فواصل آيات يعنى انتهاى آيات. علم فواصل يكى از انواع علوم قرآنى است كه در آن سخن از شناخت انتهاى آيات در شيوه هاى مختلف شمارش آيات به ميان مى آيد.

(2)- العروة الوثقى، كتاب الصلاة، فصل فى القراءة.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، مقدمه، ص: 11

دسته بندى قرار مى دهد.

اما يك نوع تقسيم بندى نسبت به ساير تقسيم بندى هاى انجام شده كامل تر و مشهورتر است كه به طور خلاصه

آن را مى توان به صورت زير نشان داد:

1- اختيارى: وقفى كه از روى اختيار قارى انجام مى پذيرد و انواع آن عبارت است از:

1- 1- تام

2- 1- كافى

3- 1- حسن

4- 1- قبيح

2- اضطرارى: وقتى كه به ناچار و به خاطر وجود مشكلى- نظير كمبود نفس، پيش آمدن عطسه يا سرفه و غير آن- صورت مى گيرد.

بيان اصطلاحات چهارگانه تام، كافى، حسن و قبيح و مثال هاى آن را به مقدمه مؤلف واگذار مى كنيم و در پايان اين قسمت با ذكر دو نكته، مطلب را به اتمام مى بريم:

1- اختلاف موجود در تقسيمات وقف به طور عمده به جهت اختلاف نظرگاه ها در مورد آن است. وقف بايد با توجه به معانى صورت پذيرد و هرگاه انجام وقفى، معنى را بهتر نشان دهد يا منتقل كند، اين محل مناسب تر و صحيح تر براى وقف است.

2- در برخى از منابع، توجه به محل وقف و ابتدا از ديد قاريان مشهور مطرح شده است. مثلا گفته شده نافع وقف و ابتداى نيكو را به حسب معنى مراعات مى كرده است ولى ابن كثير به غير از سه موضع «1»، در بقيه مواضع قرآنى به طول

__________________________________________________

(1)- آل عمران: 7 «وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ»؛ انعام: 109 «وَ ما يُشْعِرُكُمْ»؛ نحل 103 «إِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ».

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، مقدمه، ص: 12

نفس و وقف بر انتهاى آيات توجه داشته و عنايتى به ساير موارد نداشته است. «1»

اما ابتدا برخلاف وقف، مطابق نظر اكثر علماى اين فن همواره اختيارى است و قارى بايد توجهش را به انتخاب بهترين محل ابتدا معطوف سازد.

__________________________________________________

(1)- ر. ك به: النشر فى

القراءات العشر، ج 1، ص 238.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، مقدمه، ص: 13

ابو عمرو دانى و المكتفى

ابو عمرو دانى:

ابو عمرو عثمان بن سعيد بن عثمان بن عمر دانى از بزرگ ترين علماى مغرب عالم اسلام «1» در قرن پنجم هجرى است. وى به سال 371 هجرى در شهر قرطبه «2» متولد شد. در چهارده سالگى يعنى سال 385 هجرى به طلب علم پرداخت و در حالى كه بيش از بيست و دو سال از عمرش نگذشته بود، پدرش را از دست داد.

__________________________________________________

(1)- مغرب، نام سرزمين وسيعى است كه از غرب مصر تا اقيانوس اطلس كشيده شده است و شامل كشورهاى ليبى، تونس، الجزاير و مراكش مى باشد و در دوره اسلامى به سه قسمت تقسيم مى شده است:

1- مغرب ادنى يا افريقية كه «قيروان» پايتخت سياسى آن بوده و ليبى و تونس و بخش هايى از شرق الجزاير فعلى را در برگرفته است.

2- مغرب اوسط: شامل الجزاير كنونى.

3- مغرب اقصى كه كشور مغرب يا مراكش كنونى را بايد منطبق بر آن دانست. در آغاز فتح آن منطقه، مسلمانان، آن منطقه را افريقيه- همان نام معروف نزد بيزانس ها- مى ناميدند. در ادامه گسترش فتوحات اسلامى به سمت سواحل اقيانوس اطلس و اندلس، نام افريقيه براى مناطق وسيع فتح شده كوچك بود و از آن زمان نام مغرب در جغرافياى اسلامى وارد شد. (ناصرى طاهرى، مقدمه اى بر تاريخ سياسى اجتماعى شمال آفريقا از آغاز تا ظهور عثمانى ها، ص 195 به نقل از: مونس، فتح العرب للمغرب، مكتبة الآداب، ص 2) ساير بلاد اسلامى «مشرق» محسوب مى شود.

(2)- يكى از شهرهاى بزرگ مركزى اندلس است و حتى مى شود گفت بزرگ ترين شهر اندلس است. محل

حكومت بنى اميه، معدن بزرگان، فضلا و اهل علم مانند: ابو بكر يحيى بن سعدون بن تمام آزادى قرطبى (اديب و نحوى) است. در شرق مملكت «اشبيليه» بوده كه دور آن سى هزار گز بوده است. گويند در زمان عبد الملك مروان در آنجا گنجى يافتند. ناصر اموى بر غرب آن شهر «زهرا» را بنا نهاد. گفته شده مساجد آنجا به يك هزار و سيصد مسجد مى رسيد.

معجم البلدان، ج 4، ص 324؛ جغرافياى حافظ ابرو، ج 1، ص 262.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، مقدمه، ص: 14

دانى هم چنان به تحصيل علوم مشغول بود كه با شيخ محمد بن عبد اللّه بن ابى زمنين برخورد. وى تأثير فراوانى در دانى گذاشت به طورى كه دانى از دو ناحيه تحت تأثير او قرار گرفت: يكى از جهت مذهب فقهى اش كه پيرو مذهب مالكى گشت؛ دوم تفكرات و مشى صوفيانه بود كه باعث اشتهارش به تصوف نيز شده است.

دانى در همان دوران جوانى، علوم مختلفى را فراگرفت كه در رأس آنها علوم قرآنى نظير قرائات و تجويد قرار داشت. از جمله ساير علوم و فنونى كه وى فراگرفت مى توان به شعر، نحو و خوشنويسى اشاره نمود.

دو نفر از ديگر اساتيد وى ابو بكر حاتم بن عبد الله بزّاز و يونس بن عبد الله قاضى هستند.

دانى در سال 397 هجرى و در بيست و شش سالگى از اندلس خارج شد و به سمت مشرق عالم اسلام رفت. ابتدا از اندلس به قيروان در تونس رفت. چهار ماه در آن ديار اقامت كرد و با عده اى از علماى آن ديار ملاقات كرد و علومى را از ايشان آموخت.

سپس به طرف مصر رفت و در دوم شوال همان سال وارد مصر شد و تا سال بعد در آن جا اقامت گزيد و به فراگيرى قرآن، كتب حديث، فقه، قرائات و غير آن پرداخت و تعداد زيادى از علما را ملاقات نمود.

در سال 398 هجرى به سمت مكه حركت كرد و پس از انجام مناسك حج و فراگيرى برخى از علوم، مجددا به مصر بازگشت و پس از اقامت يك ماهه در آن سرزمين، به قيروان و سپس به مغرب بازگشت. دانى تا سال 403 در قرطبه ماند و در سال 409 در شهر سرقسطه «1» ساكن شد. پس از مدت كوتاهى مجددا به قرطبه

__________________________________________________

(1)- يكى از شهرهاى ديار مغرب است كه زمين آن در غايت خوبى است و باغ هايش در نهايت خوشى. اين شهر، قديمى است و به عبارت ديگر، شهريست مشهور در اندلس. ميوه هاى شيرين آنجا مشهور و مرغوب تر از ديگر شهرهاى مغرب و اندلس بوده است. اين شهر در كنار رودخانه اى بزرگ بنا شده است. آن رودخانه از كوه هاى

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، مقدمه، ص: 15

بازگشت و نهايتا به شهر دانيه «1» رفت. در اين حال، عده زيادى در كنارش جمع شده و از مباحث علمى اش استفاده مى كردند اما از آن رو كه وى از شهرت گريزان بود، به جزيره اى در شرق اندلس به نام ميورقه «2» رفت و در آن سرزمين به تعليم و اقراى قرآن مشغول شد.

وى در سال 417 هجرى مجددا به دانيه بازگشت و تا انتهاى عمرش در همان شهر باقى ماند. مدت عمرش 73 سال و وفاتش در سال 444 هجرى

بوده است.

ابو عمرو دانى در بسيارى از علوم زمانش مهارت داشت و در زمينه هاى مختلف تأليفات متعددى انجام داد.

__________________________________________________

«قلاع» سرچشمه مى گيرد. صنعت سمور يگانه صنعت نساجى معروف آنجاست و لباس هاى نازك آنجا به نام سرقسطيه معروف است. همچنين در آنجا معدن نمكى نيز وجود دارد. يكى از عالمان منسوب به سرقسطه «ابو حسن على بن ابراهيم بن يوسف سرقسطى» مى باشد. وى اهل معرفت و خط بود و بين او و «سلفى» مكاتبه برقرار بود. شيوخ اندلس در سال 512 از وى اجازه مى گرفتند.

معجم البلدان، ج 3، ص 212؛ جغرافياى حافظ ابرو، ج 1، ص 272.

(1)- شهرى بزرگ است از سرزمين مغرب. دانيه در غرب «بلنسيه» است. داراى باغ هاى فراوانى نظير انجير، انگور و غير آن است. حاكم آنجا ابو حبيش مجاهد عامرى بود كه وى قرّاء مختلف را جمع كرده و به آنها اموالى انفاق مى كرد. به همين جهت تعداد قاريان در اين شهر زياد بودند كه از جمله آنها مى توان به شيخ القرّاء ابو عمرو عثمان بن سعيد دانى اشاره كرد.

معجم البلدان، ج 2، ص 434؛ جغرافياى حافظ ابرو، ج 1، ص 272.

(2)- جزيره ايست در شرق اندلس كه در نزديكى آن جزيره اى به نام «منورقه» قرار دارد. طول اين جزيره از شمال به جنوب چهل ميل است. حافظ ابرو مى نويسد: اين جزيره به نام شهر آن «ميورقه» معروف است. آن شهر در جنوب جزيره است و چشمه اى بزرگ از جانب جنوب- كه آب آن دايم در اين شهر روان است- در آن جريان دارد. در اين جزيره درياچه اى وجود دارد كه دور آن سه فرسنگ مى باشد. از علماى منسوب به ميورقه

مى توان افراد زير را نام برد: يوسف بن عبد العزيز بن على بن عبد الرحمن ابو الحجاج لخمى ميورقى اندلسى و فقيه مالكى.

معجم البلدان، ج 5، ص 246؛ جغرافياى حافظ ابرو، ج 1، ص 280.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، مقدمه، ص: 16

برخى از بزرگان- نظير ذهبى «1»- كتب و تصنيفات وى را تا 120 مورد بر شمرده اند. از جمله مهم ترين كتب دانى مى توان موارد زير را برشمرد:

1- اختلاف القراء فى الياءات

2- الاقتصاد فى رسم المصحف

3- الاهتداء فى الوقف و الابتداء

4- التنبيه على النقط و الشكل

5- التيسير فى القراءات السبع

6- البيان فى عدآى القرآن

7- جامع البيان فى القراءات السبع

8- المحكم فى نقط المصاحف

9- المقنع فى رسم مصاحف الامصار

10- المكتفى فى الوقف و الابتداء

11- النقط

از ميان اساتيد دانى افراد زير مشهورتر بوده اند:

1- طاهر بن عبد المنعم بن غلبون حلبى (م 399 ه. ق)

2- ابو محمد عبد الرحمن بن عمر معدّل نحّاس (م 416 ه. ق)

3- ابو الفرج محمد بن يوسف بن محمد اموى اندلسى قرطبى دايى ابو عمرو (م 427 ه. ق)

و از ميان شاگردانش غير از فرزندش احمد بن عثمان بن سعيد (م 471 ه. ق)، معروف ترين افراد عبارتند از:

1- ابو داوود سليمان بن نجاح اموى (م 496 ه. ق) كه كتب متعددى از قبيل البيان الجامع لعلوم القرآن، التبيين لهجاء المصاحف و التنزيل را به رشته تحرير در

__________________________________________________

(1)- ر. ك به: تذكرة الحفاظ از ابو عبد الله شمس الدين ذهبى (م 748 ه. ق).

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، مقدمه، ص: 17

آورده است.

2- محمد بن احمد بن مسعود دانى (زنده تا حدود

470 ه. ق) كه قرائات را بر دانى خواند و در زمان حيات دانى نيز مصدر تعليم و اقراء بوده است.

المكتفى فى الوقف و الابتداء:

جايگاه ابو عمرو دانى در علم وقف و ابتدا و هم چنين كتاب المكتفى بسيار والا و ارجمند است. در تأليفات بسيارى از علماى پس از وى، اين مسئله مورد تقدير و تمجيد قرار گرفته است. «1»

المكتفى سومين كتاب درباره وقف و ابتداست كه به دست ما رسيده است.

اولين كتاب از ابو بكر بن انبارى (م 328 ه. ق) است به نام «ايضاح الوقف و الابتداء فى كتاب الله عز و جل» است و دومين كتاب «القطع و الائتناف» از ابو جعفر ابن نحّاس (م 377 ه. ق).

مهم ترين ويژگى هاى المكتفى را مى توان به شرح زير برشمرد:

1- ذكر آرا و نظريات بسيارى از دانشمندان پيش از خود با اشاره به نام ايشان و بيان علت هر قول.

2- اشاره به تعداد قابل توجهى از روايات نبوى صلّى اللّه عليه و اله- از طريق اهل سنت- و اقوال صحابه و تابعين در باب هاى مورد نظر.

3- سعى بر اختصار در تأليف و اجتناب از بيانات طولانى درباره مواضع وقف در آيات.

نهايتا بايد المكتفى را ثمره تلاش ها و تحقيقات علمى گذشتگان و منبع مهمى براى علماى پس از دانى دانست.

__________________________________________________

(1)- از جمله اين علما مى توان افراد زير را برشمرد: ذهبى (م 748 ه. ق) در تذكرة الحفاظ؛ زركشى (م 794 ه. ق) در البرهان فى علوم القرآن؛ ابن جزرى (م 833 ه. ق) در غاية النهاية فى طبقات القراء؛ سيوطى (م 911 ه. ق) در الاتقان فى علوم القرآن؛ اشمونى (از علماى قرن يازدهم هجرى) در منار الهدى فى

بيان الوقف و الابتداء.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، مقدمه، ص: 18

شيوه ترجمه و نگارش كتاب

مترجمان اين اثر پس از بررسى هايى كه درباره آثار مختلف وقف و ابتدا انجام دادند، بنا به دلايلى- كه بخشى از آن قبلا بيان گرديد- كتاب حاضر را مناسب تر تشخيص داده و اقدام به ترجمه آن نمودند.

در مطالعات اوليه كتاب المكتفى و ترجمه صفحاتى از آن، به اين نكته دست يافتيم كه چنانچه مطالب بيان شده در باب وقف و ابتدا در خلال آيات و سور قرآن را از حالت متن خارج كرده و به صورت جداولى ارائه نماييم، استفاده از آن براى خواننده راحت تر و پرفايده تر خواهد بود. بسيارى از قسمت هاى كتاب، على رغم ظاهر ساده، براى خواننده اى كه آشنايى كافى با ادبيات عرب و متون تخصصى نداشته باشد مشكل و حتى غير قابل فهم مى باشد.

به هر تقدير، مطالب كتاب- پس از مقدمه مؤلف درباره انواع وقف و تعاريف آنها- در جداولى تنظيم و هر كجا توضيحى افزون بر نوع وقف (از قبيل تام و كافى) در يك آيه وجود داشت، به انتهاى همان سوره ارجاع داده شد.

تلاش شد تا در عين حفظ محتوا و بيان كلى مؤلف، مطالب به گونه اى به فارسى برگردانده شود كه براى خواننده فارسى زبان مفهوم تر باشد. در برخى از موارد با افزودن مطالبى داخل قلاب تلاش شد تا مطالب روان تر گردد.

در اينجا ذكر چند نكته ضرورى است:

1- نسخه هاى مورد استفاده در ترجمه اين كتاب، دو تحقيق متفاوت از آن بوده است:

- تحقيق: جايد زپدان مخلف، چاپ: اول، سال: 1403، ناشر: احياء التراث الاسلامى بغداد

- تحقيق: يوسف عبد الرحمن مرعشلى، چاپ: دوم، سال: 1407، ناشر:

ترجمه

المكتفى في الوقف و الابتداء، مقدمه، ص: 19

مؤسسة الرسالة بيروت

البته تحقيق اول به جهت دقت بيشتر محقق در ارائه مطالب و كمتر بودن اغلاط حروف چينى، مبناى اصلى بوده و عمدتا از تحقيق دوم براى مراجعه و بازبينى استفاده شد.

2- در علامت گذارى آيات قرآن كريم، به حداقل علايم ضرورى اكتفا شد و در بسيارى از موارد، كلمات و عبارات بدون اعراب هستند. براى كسب اطلاع از اعراب دقيق كلمات و عبارات، با مراجعه به مصحف شريف، از آن مطلع شود.

3- فواصل آيات براساس شيوه متداول در شماره گذارى آيات (عدّ الآى) به روش كوفيان انجام شد. مطابق اين شيوه، تعداد آيات قرآن 6236 آيه است و معمولا مصاحف براساس اين روش شماره گذارى شده اند.

4- در مواردى كه اختلاف در قرائت كلمه يا كلماتى وجود داشت و مؤلف كتاب به نوع وقف خاصى براساس قرائات اشاره نموده، جهت مزيد اطلاع خوانندگان گرامى، به نام قاريان يا راويانى كه آن قرائت را انجام داده اند براساس كتاب ارزشمند «التيسير فى القراءات السبع» از همين مؤلف و «النشر فى القراءات العشر» از ابن جزرى مراجعه و مطالب لازم درج گرديد.

5- با توجه به حجم كتاب، صلاح ديديم تا پايان سوره مباركه ابراهيم عليه السلام را در اين جلد و بقيه سور را در جلد دوم كتاب به خوانندگان گرامى تقديم كنيم.

اينك به مصداق «من لم يشكر المخلوق لم يشكر الخالق» از كليه سرورانى كه در ترجمه، ويرايش و چاپ اين اثر، مترجمان كتاب را يارى دادند، به خصوص دوست گرامى و استاد ارجمند جناب آقاى دكتر حميد رضا مستفيد، استاد و سرور گرامى جناب آقاى عبد الرسول عبائى و جناب

آقاى عليرضا چيذرى كمال تشكر را داريم.

در پايان، ضمن اذعان به اين كه ممكن است سهو قلم يا خطايى از ما سر زده باشد، از عموم خوانندگان- و بخصوص اساتيد بزرگوارى كه اين اثر را ملاحظه

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، مقدمه، ص: 20

مى نمايند- تقاضا داريم با يادآورى لغزش ها و كاستى ها، ما را از نظريات ارزشمند و راهنمايى هاى گرانقدرشان بهره مند سازند.

صادق دروديان- كريم دولتى اسفند 1377

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 1

مقدّمه مؤلّف

اشاره

اللّهمّ يسّر برحمتك

ابو عمرو عثمان بن سعيد بن عثمان مقرى [صاحب كتاب التّيسير] چنين مى گويد:

ستايش مى كنم خداوندى را كه در قدرت، يگانه و در بزرگى، منحصر است؛ كسى كه شايسته حمد و ستايش است و اين كار، بر آفريده هايش، واجب است تا بدين وسيله حق او را ادا كرده باشند. او را به نشانه شكر نعمتهايش و درخواست نعمتهاى بيشتر، ستايش مى كنم و بر پيامبرش حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله خاتم پيامبران درود مى فرستم؛ و درود و سلام خدا بر خاندان او عليهم السّلام و اصحاب [برگزيده اش.

اين كتاب [شناخت وقف تام، كافى و حسن در كتاب خداوند متعال مى باشد كه آن را از گفته هاى مفسّران و از كتابهاى قاريان و نحويان برگرفته ام و در جمع آورى مطالب پراكنده آنها، تشخيص درستى، توضيح دادن نكات مشكل، حذف مطالب زايد، مختصر نمودن الفاظ و نزديك ساختن معانى آن، بسيار كوشيده ام و تمام اين موارد را روشن ساخته، واضح نموده ام و بيان كرده ام و آن را براساس سوره هاى قرآن، براساس يك روش واحد و به ميزان توانايى و آگاهى ام مرتب كرده ام. در موارد لزوم، حديثى مسند،

نكته اى تفسيرى، مطلبى در مورد قرائت، معنى يا اعراب را هم ذكر كرده ام. البته در اين امور خيلى وارد نشده و به تمام آنها نيز

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 2

نپرداخته ام، چرا كه گذشتگان ما (رحمهم اللّه) در كتابهايشان به اين امور پرداخته و ما را بى نياز ساخته اند و هدف ما در اين كتاب، ايجاز و اختصار است نه تفصيل و توضيح. اين نيز بدين دليل است كه براى خواننده ساده تر و قابل استفاده تر باشد و و منافعش، هم دانش پژوه تازه كار و هم دانشمند روشن و آگاه را فراگيرد.

از خداى بلندمرتبه و جليل براى خواسته ها و آرزوهاى خويش در اين كتاب يارى مى خواهم؛ از او توفيق و كمك فكرى مى طلبم تا به گفتار و كردار صحيح راه پيدا كنم؛ و فقط بر او توكل مى كنم كه مرا كافى است او و بهترين وكيل و نگاهدارنده است.

گفتار اول: تشويق براى تعليم وقف تام

عبد الرحمن بن ابى بكره از پدرش نقل كرده كه: «جبرئيل امين عليه السلام بر حضرت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله وارد شد و گفت: «قرآن را بر يك حرف بخوان». ميكائيل [به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله گفت: «از او بيشتر بخواه»؛ تا [بالأخره به هفت حرف رسيد كه همگى آنها، شافى (شفا دهنده) و كافى (كفايت كننده) است؛ تا وقتى كه آيه عذاب را به آيه رحمت يا آيه رحمت را با آيه عذاب ختم نكنى.»

اين حديث با سند ديگرى نيز از وى نقل شده با اين تفاوت كه گفت: «تا وقتى كه آيه رحمت را به عذاب يا آيه عذاب را به مغفرت و بخشش ختم نكنى».

ابىّ بن كعب روايت كرده

است كه به نزد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله رفتيم. ايشان فرمودند:

«فرشته وحى همراه من بود؛ به من گفت: «قرآن را بخوان»؛ پس شمرد تا به هفت رسيد و پس از آن گفت: تا زمانى كه آيه عذاب را به رحمت يا آيه رحمت را به عذاب ختم نكنى، همه آنها شافى و كافى است».

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 3

مؤلف گويد: اين روايات، تعليم [وقف تام، از جانب رسول مكرّم خدا صلّى اللّه عليه و آله توسط جبرئيل عليه السلام است زيرا ظاهرش دلالت دارد بر اينكه شايسته است در آيه اى كه صحبت از آتش و عقاب است و بعد از آن، ذكر بهشت و ثواب آمده است، قرائت را قطع كرد و ميان اين دو فاصله انداخت؛ همچنين اگر در دو آيه كنار هم- برعكس مورد پيش- ابتدا صحبت از بهشت و ثواب است و پس از آن آتش و عقاب، باز بايد بر آيه اول قطع كرد و ميان اين دو مفهوم فاصله ايجاد كرد. به عنوان مثال پس از آيه «فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ» «1» بايد وقف شود و جايز نيست آن را به «وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» «2» وصل كنيم و سپس در اين جا وقف شود. [بلكه لازم است در انتهاى آيه 81 وقف كنيم و سپس از ابتداى آيه 82 شروع كنيم . و نيز مانند آن است آيه «وَ كَذلِكَ حَقَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحابُ النَّارِ» «3» كه مطلب تمام مى شود و وصل آن به آيه «الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ» «4» و

قطع در اين قسمت مجاز نيست. [بنابراين وقف در انتهاى آيه ششم، تام است . و مانند آن مى باشد «وَ لكِنْ يُدْخِلُ مَنْ يَشاءُ فِي رَحْمَتِهِ» «5» كه اينجا محل وقف است و وصل اين عبارت به «وَ الظَّالِمُونَ» در همين آيه و وقف بر آن جايز نيست. موارد مشابه مثالهاى فوق در قرآن بسيار است.

و از مواردى كه اين موضوع را روشن تر مى سازد، قول تميم طائى از عدى بن حاتم «6» است كه گفت: «دو نفر نزد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله آمدند. يكى از آن دو شهادتين

__________________________________________________

(1)- بقره: 81.

(2)- بقره: 82.

(3)- غافر: 6.

(4)- غافر: 7.

(5)- شورى: 8.

(6)- اين روايت با سند ديگرى از عدى بن حاتم نقل شده است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 4

را گفت و ادامه داد: «من يطع اللّه و رسوله فقد رشد و من يعصهما» «1» در اينجا پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: برخيز و برو كه تو چه بد خطيبى هستى.»

اين خبر، نشان دهنده نامناسب بودن قطع بر لفظ خاصى است؛ اگرچه مقصود اصلى از آن لفظ، براى شنونده روشن باشد. علت اينكه حضرت، خطيب را هنگامى كه (بر قبيح و به طور) نابجا قطع كرد، از جا بلند كرد، اين است كه او با اين وقف، وضعيت كسى را كه اطاعت مى كند با وضعيت كسى كه نافرمانى مى كند، يكسان بيان نموده و ميان آن دو فاصله نينداخت در حالى كه شايسته بود كه بر «فقد رشد» وقف مى كرد و سپس عبارت بعد از آن را آغاز مى كرد و مى گفت: «و من يعصهما

فقد غوى» و سخنش را به پايان مى برد.

حال كه در گفتگو ميان دو مخلوق، اين گونه صحبت كردن ناپسند و ناروا مى باشد، پس در كتاب خداى عزّ و جلّ- كه سخن پروردگار جهانيان است- بسيار ناپسندتر است و سزاوارتر است كه از آن پرهيز شود.

از عبد اللّه بن عمر روايت شده كه گفت: «ما برهه اى از روزگارمان را سپرى كرديم در حالى كه يكى از ما قبل از نزول [بخش هايى از] قرآن، ايمان آورده بود و سوره اى بر حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله نازل مى شد، پس حلال و حرام، اوامر و نواهى، و آنچه كه در آن شايسته است وقف شود را ياد مى گرفتيم.»

سخن ابن عمر دليل بر اين است كه تعليم آن [يعنى وقف تام ، توقيفى از جانب رسول مكرم الهى صلّى اللّه عليه و آله است. و اين، اجماع صحابه نيز هست. يكى از مواردى كه بر اين موضوع دلالت و تأكيد دارد، مطلبى است كه از ميمون بن مهران نقل شده كه

__________________________________________________

(1)- هر كس از خدا و رسولش اطاعت كند، به تحقيق رشد و هدايت يافته است و هر كس از اين دو نافرمانى كند به تحقيق گمراه شده است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 5

گويد: «من از قرائت بعضى گروهها، بر خود مى لرزم كه خود را مقّيد كرده اند كه قرائتشان كمتر از ده آيه نشود. ايشان داستانها را خواه طولانى باشد و خواه كوتاه مى خوانند. مثلا در [ركعت اول نماز تا آيه «وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ» «1» مى خوانند. آن گاه برخاسته و در ركعت دوم از

آيه «أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ» «2» شروع مى كنند.»

اين بدان معناست كه صحابه، در قرائتشان از قطع بر كلامى كه قسمتى از آن به قسمت ديگر متصل است [و ارتباط معنوى دارد] و همچنين كلامى كه آخرش [از نظر معنى به اولش تعلق دارد، پرهيز مى كرده اند زيرا ميمون بن مهران كه اين موضوع را از آنان نقل كرده، خود از بزرگان تابعين است و تعدادى از صحابه را نيز ملاقات نموده است [و براساس آشنايى با شيوه صحابه، اين روش را در قرائت مردود شمرده است.]

تمام اينهايى كه ذكر كرديم، دليل بر: لزوم وقف در جايى است كه معنى تمام مى شود؛ و لزوم پرهيز از قطع بر قبيح و تشويق بر شناختن و آموختن آن است.

اما قطع بر محل وقف كافى نيز كه مرحله اى پايين تر از تام است، به كار مى رفته و جايز است. در سنت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نيز اين گونه وارد شده و به كار بردن آن از جانب ايشان، توقيفى است.

از ابن مسعود روايت شده كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: «براى من قرآن بخوان».

پس گفتم: «آيا من براى شما قرآن بخوانم در حالى كه قرآن بر خود شما نازل شده است؟!» پس ايشان فرمود: «دوست دارم آن را از زبان غير خودم نيز بشنوم». پس

__________________________________________________

(1)- بقره: 11.

(2)- بقره: 12.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 6

من سوره نساء را آغاز كردم و خواندم تا رسيد به آيه «فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى هؤُلاءِ شَهِيداً» «1». در اينجا ديدم اشك از چشمان مباركشان جارى شد

و به من فرمودند: «كافى است».

توجه داريد كه قطع بر «شهيدا» كافى است و تام نيست به خاطر اينكه معنى اين گونه است: «و حال ايشان چگونه است در آن روزى كه از هر طايفه اى گواهى آوريم و تو را بر اين امت به گواهى خواهيم خواند. و آن روز كسانى كه بر راه كفر رفته و نافرمانى رسول كردند، آرزو كنند كه با خاك زمين يكسان باشند». لذا ما بعد به قبلش تعلق دارد و آيه 42 انتهاى مطلب است در حالى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله عبد الله را فرمان داد تا با وجود ارتباط معنوى كه ميان اين دو آيه وجود دارد بر آيه اول قطع كند. اين نقل، دلالتى روشن بر جواز قطع و وقف بر كافى و لزوم به كارگيرى آن است. و بالله التوفيق.

گفتار دوم: بيان اقسام وقف

بدان- كه خداوند تو را با توفيقاتش تأييد كند- علما و دانشمندان ما در اقسام وقف اختلاف دارند. بعضى از ايشان گفته اند: وقف بر چهار قسم است:

1- تام مختار

2- كافى جايز

3- صالح مفهوم

4- قبيح متروك

__________________________________________________

(1)- آيه 41.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 7

و برخى اين تقسيم را رد كرده و گفته اند: وقف بر سه قسم است:

1- مختار كه وقف تام است.

2- جايز كه كافى بوده ولى مانند تام نيست.

3- قبيح كه نه تام است و نه كافى.

عده اى نيز معتقدند كه وقف بر دو قسم است:

1- تام

2- قبيح

و نوع ديگرى ندارد.

قول اول نزد من صحيح تر است و من به آن معتقدم؛ زيرا گاهى قارى در آياتى كه مطلب يا داستان طولانى است و عبارتها به

يكديگر تعلق دارند، در جايى كه نه تام باشد و نه كافى، نفسش تمام مى شود. در آن صورت بر روى عبارتى كه معنايش، مناسب و مفهوم باشد وقف مى كند. اين موضوع، چه در سنت [نبوى صلّى اللّه عليه و سلم و چه در زبان عربى [و هر زبان ديگرى بدون اشكال است.

احمد بن موسى قوّاس مى گويد: «هرگاه كه نفس قطع مى شود، وقف مى كنيم.»

من اين اقسام چهارگانه را دسته دسته توضيح داده، اصول آن را شرح مى دهم، فروعش را روشن مى سازم و از هر قسم به شكل ساده و آسان مثال مى زنم، براى اينكه حقايق آن دانسته شود و معانى آنها فهميده شود و بر مطالبى كه گفته خواهد شد، شاهد مثال و دليل از سوره ها ذكر خواهم كرد. ان شاء اللّه تعالى.

گفتار سوم: توضيح وقف تام

وقف تام، وقفى است كه قطع بر آن و شروع از بعدش خوبست، زيرا موضوع

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 8

آيات بعد، به آيات قبل هيچگونه تعلقى ندارد. اين در جايى است كه موضوعات پايان مى پذيرد كه [به طور عمده در انتهاى آيات (فواصل) پيش مى آيد؛ مانند وقف بر «وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» «1» و شروع كردن از «إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا» «2»؛ همچنين وقف بر «وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ ءٍ عَلِيمٌ» «3» و شروع كردن از «وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ» «4»؛ وقف بر «وَ أَنَّهُمْ إِلَيْهِ راجِعُونَ» «5» و شروع كردن از «يا بَنِي إِسْرائِيلَ» «6»؛ وقف بر «وَ أَفْئِدَتُهُمْ هَواءٌ» «7» و شروع كردن از «وَ أَنْذِرِ النَّاسَ» «8»؛ وقف بر «وَ لَوْ أَلْقى مَعاذِيرَهُ» «9» و شروع كردن از «لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ» «10» و نظاير آن،

هرجا كه مطلب پايان مى پذيرد. گاهى نيز وقف تام است ولى هنوز به انتهاى آيه نرسيده است؛ مانند «وَ جَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِها أَذِلَّةً» «11». اينجا وقف، تام است زيرا پايان سخن بلقيس است و سپس خداوند مى فرمايد: «وَ كَذلِكَ يَفْعَلُونَ» «12» و اينجا انتهاى آيه است. و همچنين در «لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِي» «13» اين نيز وقف تام است به خاطر اينكه پايان سخن فرد ظالم، ابىّ بن خلف، بوده است؛ سپس خداى تعالى مى فرمايد: «وَ كانَ الشَّيْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولًا» «14» و اينجا پايان آيه است.

__________________________________________________

(1)- بقره: 5.

(2)- بقره: 6.

(3)- بقره: 29.

(4)- بقره: 30.

(5)- بقره: 46.

(6)- بقره: 47.

(7)- ابراهيم: 43.

(8)- ابراهيم: 44.

(9)- قيامة: 15.

(10)- قيامة: 16.

(11)- نمل: 34.

(12)- ملوك وقتى وارد قريه اى مى شوند- همين گونه كه بلقيس گفته است- عمل مى كنند.

(13)- فرقان: 29.

(14)- يعنى شيطان، بسيار خوار مى كند تا جايى كه ياد خدا را از يادش ببرد.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 9

گاهى نيز وقف تام، بر كلمه اى پس از انتهاى آيه مى باشد [يعنى در ابتداى آيه بعد قرار دارد]؛ مانند: «وَ إِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِمْ مُصْبِحِينَ وَ بِاللَّيْلِ» «1». «مُصْبِحِينَ» انتهاى آيه است ولى وقف تام بر كلمه «وَ بِاللَّيْلِ» است زيرا معنايش در ادامه آيه قبل مى باشد يعنى در صبح و شامگاه. «2» همچنين در «عَلَيْها يَتَّكِؤُنَ وَ زُخْرُفاً» «3». انتهاى آيه «يَتَّكِؤُنَ» است ولى وقف تام بر كلمه «وَ زُخْرُفاً» است زيرا عطف بر «سُقُفاً» در آيه قبل مى باشد. «4» نيز «لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِها سِتْراً كَذلِكَ» «5». «سِتْراً» آخر آيه است

ولى وقف تام بر كلمه «كَذلِكَ» مى باشد زيرا معنى چنين است: «خبر ايشان چنين بود». «6»

و گاهى نيز تمام شدن معنى (و وقف تام) بعد از يك يا دو آيه و حتى بيشتر است كه هركدام با توضيح لازم در جاى خود خواهد آمد. ان شاء الله «7».

گفتار چهارم: توضيح وقف كافى

بدان وقف كافى در مواردى است كه وقف بر آن، صحيح و شروع از بعدش خوب است با اين تفاوت كه عبارت دوم، تنها از نظر معنى به عبارت اول وابسته

__________________________________________________

(1)- صافات: 137 و 138.

(2)- به درستى كه شما صبحگاهان و به هنگام شب بر آنان (قوم لوط) مى گذريد.

(3)- زخرف: 34 و 35.

(4)- خانه هايشان [در بهشت ، درها و تختها و زخرف (جواهر) دارد كه ايشان بر تختها تكيه مى زنند.

(5)- كهف: 90 و 91.

(6)- براى آنها پوششى [در مقابل نور خورشيد] قرار نداده بوديم و خبرشان اينگونه بود كه ذكر شد.

(7)- در متن عربى كتاب در پايان بخش مربوط به وقف تام، بحثى تحت عنوان «تام در درجه كافى» آمده است كه ما آن را در پايان بخش مربوط به وقف كافى خواهيم آورد.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 10

است و وابستگى لفظى بين آن دو نيست؛ مانند وقف بر: «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ» «1» و شروع از بعد از آن و موارد مشابه در همين آيه؛ همين طور وقف بر «وَ لا عَلى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ» «2» و شروع از بعد آن تا عبارت «أَوْ أَشْتاتاً»؛ وقف بر «الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ» «3» و شروع از بعد از آن زيرا تمام اين موارد به هم عطف

شده اند. «4» همچنين وقف بر انتهاى آيات در سوره هاى تكوير، انفطار و انشقاق و شبيه آنها و همين طور فواصل آيات سوره هاى جنّ و مدّثّر و مشابه آنها. مراد از فواصل نظير «احدا» و «وَلَداً» «5» است. همين طور است وقف بر «أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ» «6» و ابتدا از مابعدش. همچنين است موارد مشابه آن زيرا عبارت ما بعد عطف بر ما قبل و متعلق به آن است و هر بخش از كلام [از جهت عوامل لفظى مستقل بوده و معنايى دارد كه كافى است و لذا وقف بر آن نيز كافى است. اين نوع، «مفهوم» هم ناميده مى شود.

اختلاف اين موارد در كافى بودن، همانند اختلاف مواضع تام است. آنچه در فواصل آيات، «تام»، «كافى» يا «حسن» باشد، نسبت به آنچه در ميان آيات قرار دارد «اتمّ»، «اكفى» يا «احسن» است و تمام اين موارد را در جاى خود و در هر يك از سوره ها خواهيد ديد. ان شاء الله تعالى، و بالله التوفيق.

__________________________________________________

(1)- نساء: 23.

(2)- نور: 61.

(3)- مائده: 5.

(4)- به نظر مى رسد اين جا اشتباهى از سوى مؤلف يا تدوين كنندگان كتاب صورت گرفته باشد زيرا مواردى مانند آيه بيست و سوم سوره نساء يا آيه شصت و يكم سوره نور با تعريفى كه خود مؤلف از وقف كافى ارائه داده منافات دارد؛ مثلا عامل عبارات بعدى در آيه 23 سوره نساء «حرّمت» و در آيه 61 سوره نور «أَنْ تَأْكُلُوا» مى باشد.

(5)- جنّ: 2 و 3.

(6)- مائده: 5.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 11

گاهى تام در درجه كافى است به اين دليل كه بين دو كلام از نظر

معنى، تعلق وجود دارد ولى از نظر لفظى، به يكديگر وابستگى ندارند؛ مانند آيه كريمه «وَ يُنْذِرَ الَّذِينَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً» «1» كه وقف در اينجا تام است و از «ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ» «2» شروع مى شود زيرا عبارت دوم از عبارت قبلى بى نياز است؛ همچنين وقف بر «وَ لا لِآبائِهِمْ» «3» تام است و ابتدا از «كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْواهِهِمْ» صحيح است گرچه كلامى كه از دهانهايشان خارج مى شود، همان «اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً» در آيه چهارم مى باشد.

و همين گونه است نظاير آن از مواردى كه وقف بر آن به اجماع اهل تفسير و عالمان بزرگوار- كه مواضع وقف تام را در قرآن مشخص كرده اند- تام است زيرا كلام در آن بخش تمام شده و بى نيازى مابعدش از آن، در حالى كه مابعدش به سبب معنى، جزئى از آن يا سبب آن است؛ به همين سبب، اين موارد در درجه كافى است. و بالله التوفيق.

گفتار پنجم: توضيح وقف حسن

بدان وقف حسن آن است كه وقف بر آن خوب است ولى ابتدا از بعدش به دليل وابستگى آن به عبارت قبلى، هم از نظر لفظى و هم از نظر معنوى، صحيح نيست؛ مانند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» و «الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» «4» كه وقف بر آنها و مشابهشان حسن است زيرا منظور عبارت فهميده مى شود ولى شروع از «رَبِّ الْعالَمِينَ»،

__________________________________________________

(1)- كهف: 4.

(2)- كهف: 5.

(3)- كهف: 5.

(4)- فاتحة: 2 و 3.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 12

«الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» و «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» خوب نيست زيرا اين كلمات مجرور هستند و ابتدا از مجرور قبيح است و اين قبيح، به خاطر

اين است كه مجرور، تابع عبارت قبل از خود است.

از آن رو كه براى قارى، به خاطر قطع نفس، هميشه امكان وقف بر روى تام يا كافى نيست، اين قسم «صالح» نيز ناميده شده است.

و از آنچه شايسته است بر آن وقف شود، انتهاى آيات است زيرا از جهاتى مقطع حساب مى شوند و بسيارى از وقفهاى تام، آنجا قرار دارند چرا كه در انتهاى آيات معمولا جمله ها پايان مى پذيرند و آخر مطلب مى باشند. حتى گروهى از پيشوايان و قاريان پيشين، وقف بر انتهاى آيات را مى پسنديدند هرچند قسمتى از كلام به بخش ديگر متعلق باشد به جهت اين كه گفتيم مقطع كلام هستند و مشتبه نمى شوند زيرا به خودى خود فاصله و مقطع مى باشند اگرچه انتهاى آيه، وقف تام نباشد.

از ابو عمرو [بصرى «1» نقل شده كه در انتهاى هر آيه سكت «2» مى كرد و مى گفت: «من دوست دارم در انتهاى تمام آيات، سكت شود».

در سنت رسول مكرم خدا صلّى اللّه عليه و آله نيز اين گونه وارد شده است. از امّ سلمه «3» نقل شده كه پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله قرائتش را تقطيع مى كرد [يعنى آخر هر آيه وقف مى كرد] و مى فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»، «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ»، «الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»،

__________________________________________________

(1)- ابو عمرو بصرى يكى از قراء سبعه و متوفاى 154 ه. ق است.

(2)- منظور از سكت، همان وقف است زيرا در بيان گذشتگان سكت، وقف و قطع يك مفهوم داشته است و جدا كردن اين سه از يكديگر مربوط به متأخرين است. از طرفى، منابع معتبر تصريح دارند كه ابو عمرو بصرى، در انتهاى آيات به اصطلاح تجويدى وقف مى كرده

است نه سكت.

(3)- اين روايت به طرق مختلف از ام سلمه روايت شده ولى در تمام آنها فقط به سوره حمد اشاره شده و از آن كليت براى تمام قرآن دريافت نمى شود.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 13

«مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ».

همچنين از طريق ديگرى از وى نقل شده است: زمانى كه پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله قرائت مى نمود، قرائتش را آيه آيه قطع كرده و مى خواند: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» سپس وقف مى كرد و آن گاه مى خواند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» آن گاه وقف كرده و مى خواند: «الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» سپس وقف كرده و مى خواند: «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ».

اين روايت، از چند طريق نقل شده و در اين باب، «اصل» محسوب مى شود.

و بالله التوفيق.

گفتار ششم: وقف قبيح

وقف قبيح، وقفى است كه منظور از آن فهميده نمى شود؛ مانند وقف بر «بسم»، «مالك»، «ربّ»، «رسل» و نظاير آنها و ابتدا از «اللّه»، «يوم الدّين»، «العالمين»، «السموات» و «الله» [در آيات «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» «1»، «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» «2»، «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» «3»، «رَبُّ السَّماواتِ» «4» و «رُسُلُ اللَّهِ» «5»]؛ زيرا وقتى بر اين كلمات وقف مى شود روشن نيست به چه چيز اضافه شده اند. اين مورد به جهت امكان قطع نفس بر روى آنها «وقف ضرورت» هم ناميده مى شود. تمام قاريان و اهل فن، اين قسم از وقف را نهى كرده و مردود شمرده اند و اين گونه مناسب مى دانند كه كسى كه نفسش در اين گونه موارد قطع مى شود، براى شروع، به

__________________________________________________

(1)- فاتحه: 1.

(2)- فاتحه: 4.

(3)- فاتحه: 2.

(4)- رعد: 16.

(5)- انعام: 124.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 14

قبل برگردد تا ماقبل را به مابعد وصل نمايد. البته اگر اين كار را [از روى عدم توانايى انجام نداد، اشكالى ندارد.

على بن كيسه گفته است: وقف بر مضاف صحيح نيست مگر اينكه با خواندن مجدد، اصلاح شود.

قبيح تر از اين نوع (يعنى وقف بر مضاف) در مواردى است مانند: «لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قالُوا» «1»، «لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا» «2»، «وَ قالَتِ الْيَهُودُ» «3»، «وَ قالَتِ النَّصارى «4»، «مِنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ» «5»، «وَ مَنْ يَقُلْ مِنْهُمْ» «6»، «وَ ما لِيَ» «7»، «فَبَعَثَ» «8»، «و قالُوا أَ بَعَثَ» «9»، «و قالُوا» «10» و ابتدا از بعد از آنها يعنى: «إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِياءُ»، «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ»، «عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ»، «الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ»، «وَلَدَ اللَّهُ»، «إِنِّي إِلهٌ مِنْ دُونِهِ»، «لا أَعْبُدُ»، «اللَّهُ غُراباً»، «اللَّهُ بَشَراً رَسُولًا» و «اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً» به خاطر اينكه با اين فاصله انداختن، معنى از بين مى رود «11».

نظير اينها در قبح وقف مواردى است مانند: «فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَ اللَّهُ» «12»، «لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَ لِلَّهِ» «13»، «إِنَّ اللَّهَ لا يَسْتَحْيِي» «14»، «إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي» «15»،

__________________________________________________

(1)- آل عمران: 181.

(2)- مائده: 17.

(3)- توبه: 30.

(4)- توبه: 30.

(5)- صافات: 151.

(6)- انبياء: 29.

(7)- يس: 22.

(8)- مائده: 31.

(9)- اسراء: 94.

(10)- مريم: 88.

(11)- در اين گونه موارد، شروع از بعدشان نسبت به وقف بر آنها قبيحتر است.

(12)- بقره: 258.

(13)- نحل: 60.

(14)- بقره: 26.

(15)- غافر: 28.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 15

«إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ» «1» يا «لا يَبْعَثُ اللَّهُ» «2»

زيرا به خاطر اين فاصله انداختن، معنى خدشه دار مى شود. ادامه آيات بدين قرار است: «وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ»، «انّ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلى ، «أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا ما»، «إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ»، «إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ مَنْ كانَ مُخْتالًا فَخُوراً» و «لا يَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ يَمُوتُ». كسى كه نفسش بر روى اين موارد، تمام شود لازم است به قبل برگردد و قسمتى از كلام را به قسمت ديگر وصل نمايد و اگر چنين نكند، مرتكب گناه [در قرائت شده است. اين اشتباه بزرگى است كه اگر كسى آن را از روى عمد انجام دهد- به واسطه آن- از دين اسلام خارج مى شود به اين دليل كه آنچه از قرآن كه متعلق به بعد يا قبلش است را جدا كرده و اين جداسازى، افترا بر خداى بلند مرتبه است و نسبت دادن جهل و كفر به اوست.

وقف بر سخن جداگانه اى كه خارج از حكم قبلى است ولى به آن وصل مى شود، نيز از اين قسم است؛ مانند وقف بر «وَ إِنْ كانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَ لِأَبَوَيْهِ» «3» به خاطر اينكه نصف در اينجا مربوط به دختر است و نه پدر و مادر، و عبارت «وَ لِأَبَوَيْهِ» مستأنفه است يعنى خبرش بعد آمده كه «لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ» است. همچنين وقف بر «إِنَّما يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ يَسْمَعُونَ وَ الْمَوْتى «4» قبيح است به خاطر اينكه «الموتى» نه مى شنوند و نه پاسخ مى گويند، بلكه خداوند متعال خبر داده كه ايشان برانگيخته مى شوند «وَ الْمَوْتى يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ». پس ايشان به خاطر حالت خاصشان از گروه قبلى جدا هستند. نيز وقف بر «لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ

مَا

__________________________________________________

(1)- نساء: 36.

(2)- نحل: 38.

(3)- نساء: 11.

(4)- انعام: 36.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 16

اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَ الَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ» «1» زيرا منظور از عبارت اول، مؤمنان هستند ولى متوليان كبر، منافقانند كه در آخرت، عذابى بزرگ براى ايشان در نظر گرفته شده و منظور از ايشان «عبد الله بن ابىّ بن سلّول» است. همچنين وقف بر «انّى فَأَخافُ أَنْ يَقْتُلُونِ وَ أَخِي هارُونُ» «2» زيرا موسى عليه السلام از كشته شدن خود مى ترسيد نه از كشته شدن برادرش. «وَ أَخِي هارُونُ» مستأنفه است و درباره او صفت و حالتى «3» بيان شده است. و هرچه شبيه اين موارد باشد نيز حكمش چنين است.

و نيز، از اين وقف هاى قبيح، وقف بر اسمهايى است كه وصف هاى بعدشان حقيقت و نوع آنها را مشخص مى كند؛ مانند «فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ» «4» زيرا نمازگزاران، افرادى ستوده و ممدوح هستند كه «ويل» بر ايشان شايسته نيست و وصف شدگان با عبارت بعد «الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ» كسانى هستند كه مورد عتاب خداوند در آيه شريفه اند.

قبيح تر از اين نوع، وقف بر حرف نفى است كه حرف ايجابى بعدش بيايد؛ مانند:

«لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» «5»، «ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا اللَّهُ» «6»، «لا إِلهَ إِلَّا أَنَا» «7» و مشابه هايش. اگر كسى بدون مشكل و اضطرار، قبل از حرف ايجاب و اثبات وقف نمايد، اين كار گناه بزرگى است زيرا در اين صورت، معنى هرآنچه غير خدا پرستش مى شود، خواهد بود. همچنين در «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا مُبَشِّراً وَ نَذِيراً» «8» و «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا

__________________________________________________

(1)- نور: 11.

(2)- قصص:

33 و 34.

(3)- فصيحتر بودن او از موسى عليه السّلام.

(4)- ماعون: 4.

(5)- محمد: 19.

(6)- آل عمران: 62، صافات: 35.

(7)- طه: 14.

(8)- اسراء: 105.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 17

لِيَعْبُدُونِ» «1» اگر كسى قبل از حرف ايجاب وقف نمايد، به نفى ارسال حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و آفرينش جن و انسان منجر مى شود. همينطور «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلَّا هُوَ» «2» و «قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ» «3» و آنچه شبيه آن است.

اين موارد نيز از سخنان و گناهان بزرگ است [كه وقف بر آنها ناپسند است .

از موارد وقف قبيح كه توقيف در نهى از آن وارد شده، وقف بر اين آيات و شبيه آنهاست: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِيمٌ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا» «4»، «الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» «5»، «الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» «6»، «لِلَّذِينَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمُ الْحُسْنى وَ الَّذِينَ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُ» «7»، «أَنَّهُمْ أَصْحابُ النَّارِ الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ» «8»، «مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ يُضْلِلْ» «9»، «فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا» «10»، «إِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفَ وَ إِنْ يَعُودُوا» «11»، «فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَ مَنْ عَصانِي» «12» و «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ» «13». در اين موارد، بخش دوم از جهت معنى از حكم اول خارج است و وقتى كه بدون روشن

شدن حقيقت و آشكار شدن مرادش، بر آن حكم شود، چيزى

__________________________________________________

(1)- ذاريات: 56.

(2)- انعام: 59.

(3)- نمل: 65.

(4)- مائده: 9 و 10.

(5)- محمد: 1 و 2.

(6)- فاطر: 7.

(7)- رعد: 18.

(8)- غافر: 6 و 7.

(9)- كهف: 17.

(10)- آل عمران: 20.

(11)- انفال: 38.

(12)- ابراهيم: 36.

(13)- ابراهيم: 7.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 18

قبيح تر از آن وجود ندارد، زيرا حال مؤمن و كافر و هدايت يافته و گمراه يكسان شده است. در اين حالت، بطلان شريعت و خروج از دين است و لازم است كسى كه (اضطرارا) در اين موارد نفسش قطع شود، برگشته و بخشى از كلام را به بخش ديگر وصل كند؛ يا بر انتهاى هر بخش وقف كند؛ يا در آخر دومى وقف نمايد. پس هركه چنين نكند، گناه كرده و تجاوز نموده و از روى نادانى افترا بسته است.

نقل شده كه: حمزه و غير او وقف بر اين موارد- يعنى آنچه از قبيح ها برشمرديم- را قبيح مى دانسته اند زيرا قارى امكان دورى از آن را دارد.

مؤلف گويد: اين اقسام وقف بود كه آن را برشمردم و اصول و فروعش را تلخيص نمودم. پس آنها را به دقت بدان و فراگير. و بالله التوفيق.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 19

وقف و ابتدا در آيات و سوره هاى قرآن كريم

سوره حمد

سوره حمد

[1] آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

استعاذه/ الرجيم/ تام

1 (بسمله)/ الرحيم/ اتم نسبت به موضع قبل

4/ الدين/ تام [2]

5/ نستعين/ تام [3]

7/ انعمت عليهم/ حسن [4]

7/ و لا الضالين/ تام

__________________________________________________

[1]- اگر به منظور جدا كردن آيات و مراعات

ترتيل، بر سر هريك از آيات اين سوره وقف شود، نيكو است و سنت نبوى نيز اين چنين بوده است.

از ام سلمه نقل شده: «وقتى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله [سوره حمد را] قرائت مى كرد، آيه آيه قطع كرده، مى خواند: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» وقف مى كرد؛ سپس مى خواند:

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» وقف مى كرد؛ سپس تلاوت مى كرد: «الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» و «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» [تا انتها].»

[2]- زيرا ما بعدش از آن بى نياز است.

[3]- زيرا پايان ثنا بر خداى عز و جل است.

[4]- تام و كافى نيست خواه آنكه «غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ» صفت يا بدل از «الَّذِينَ» در عبارت «صِراطَ الَّذِينَ» باشد؛ خواه آنكه «غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ» حال با تقدير «مغضوبا عليهم» يا استثنا باشد با تقدير «الا المغضوب عليهم». در هر دو صورت به ما قبل تعلق دارد و از آن جدا نمى شود مگر بطور غير اختيارى.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 22

مؤلف گويد: آنچه وقف بر آن ناپسند است چيزهايى از قبيل وقف بر سر مبدل منه بدون بدل، موصوف بدون صفت، معطوف بدون عطف و مؤكد بدون تأكيد مى باشد كه شبيه آن را در كتاب «الوقف و الابتداء» همراه مثال و با شرح، ذكر كرده ام و ذكر موضوع در آن كتاب، از تكرار آن در اينجا بى نياز مى سازد.

و بالله التوفيق.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 23

سوره بقره

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

1/ ا لم [1] (هرجا واقع شود نوع وقف بر آن مطابق همين سوره است)./ تام [2] (قول مختار مؤلف) كافى (قول ابو حاتم) نه تام و نه كافى [3]

(قول افراد ديگر)

__________________________________________________

[1]- «أَ لَمْ» در تمام سوره هايى كه آمده، در شمارش كوفى، انتهاى آيه است و اين از آن جهت است كه جمله مستقل و كلام تمامى است.

[2]- اگر اسمى براى سوره در نظر گرفته شود، يعنى «اقرأ ا لم»؛ يا به معناى «انا اللّه اعلم و ارى» حمل شود.

[3]- زيرا:

الف) معنايش اين است كه «يا محمّد ذلك الكتاب»؛

ب) گفته شده «قسم» است؛

ج) قولى هست كه براى «بيدار و آگاه كردن» آمده است.

بنابراين سه وجه، به خاطر بدست آمدن فايده در آن، به ما بعد تعلق دارد و لذا از آن جدا نمى شود.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 24

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

2/ لا ريب فيه/ كافى [1] تام [2] (قول نافع)

2/ هدى للمتقين/ تام [3] كافى [4] حسن [5]

__________________________________________________

[1]- «هُدىً لِلْمُتَّقِينَ» با در نظر گرفتن ضمير «هو» مرفوع مى شود.

[2]- «هدى» با «فيه» مرفوع مى شود. در اين صورت معناى «لا رَيْبَ»، «لا شكّ» مى شود؛ ضمير عايد به كتاب، به علت آشكار بودن معنى ذكر نشده است. اگر در كلام بيان مى شد، «لا ريب فيه، فيه هدى» مى شد.

بصريون مى گويند: «ان فعلت فلا بأس» يعنى «لا بأس عليك» و كوفيون مى گويند: «ان زرتنى فلا براح» يعنى «لا براح لك» كه ايشان خبر «لا» ى نفى جنس را حذف كرده اند. نظير آن «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» و «لا حول و لا قوّة الّا باللّه» است يعنى «لا اله للعالم الّا اللّه» و «لا حول لنا و لا قوّة الّا باللّه».

[3]- اگر بعد از «الذين» مبتداى مرفوع باشد و خبر آن در عبارت «أُولئِكَ عَلى هُدىً

مِنْ رَبِّهِمْ» «1» بيايد.

[4]- الف) چنانچه بنا بر مدح «هم الذين» در نظر گرفته شود و مرفوع؛

ب) اگر منصوب و تقدير آن «اعنى الّذين» باشد.

[5]- در صورتى كه «الّذين» صفت «للمتقين» و مجرور باشد.

قاعده: در هرچه نظير «الذين» در حالت وصفى بيايد سه نوع وقف ذكر شده و جايز است؛ نظير «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ الَّذِي جَعَلَ» «2»، «إِلَّا الْفاسِقِينَ الَّذِينَ يَنْقُضُونَ» «3»، «بَصِيرٌ بِالْعِبادِ الَّذِينَ يَقُولُونَ» «4»، «فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ» «5» و مشابه هاى آن.

__________________________________________________

(1)- آيه 5.

(2)- بقره: آيات 21 و 22.

(3)- بقره: آيات 26 و 27.

(4)- آل عمران: آيات 15 و 16.

(5)- زمر: آيه 17.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 25

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

3/ يُنْفِقُونَ/ كافى (گفته شده) تام [1]

4/ مِنْ قَبْلِكَ/ كافى

4/ يُوقِنُونَ/ اكفى نسبت به موضع قبل

5/ الْمُفْلِحُونَ/ تام

6/ لا يُؤْمِنُونَ/ كافى

7/ وَ عَلى سَمْعِهِمْ/ كافى (گفته شده) تام محل وقف نيست [2] [اختلاف قرائت

7/ غِشاوَةٌ/ كافى [3]

__________________________________________________

[1]- زيرا پايان وصف مؤمنان عرب (مسلمانان) است و بعد از آن، ابتداى بيان اوصاف مؤمنان اهل كتاب مى باشد.

[2]- مفضل از عاصم در همين آيه، «وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ» «1» روايت كرده است و لذا بر «سَمْعِهِمْ» نمى توان وقف كرد زيرا «غِشاوَةٌ» با فعلى كه «خَتَمَ» بر آن دلالت دارد منصوب شده زيرا «ختم» و «جعل» در معنا يكى هستند؛ گويى مى فرمايد: «و جعل على ابصارهم غشاوة».

[3]- بنابر قرائت «غشوة» وقف كافى است.

__________________________________________________

(1)- زمر: آيات 17 و 18.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 26

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

7/ عَذابٌ عَظِيمٌ/ تام

8/ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِينَ/ كافى

9/ وَ الَّذِينَ آمَنُوا/ كافى

9/ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ/ كافى

9/ وَ ما يَشْعُرُونَ/ اكفى نسبت به موضع قبل

10/ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ [1]/ [كافى

10/ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً/ اكفى نسبت به موضع قبل

10/ يَكْذِبُونَ/ كافى (گفته شده) تام [2]

11/ مُصْلِحُونَ/ كافى

12/ وَ لكِنْ لا يَشْعُرُونَ/ كافى (گفته شده) تام

13/ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ/ كافى

13/ وَ لكِنْ لا يَعْلَمُونَ/ اكفى نسبت به موضع قبل

__________________________________________________

[1]- منظور از «مَرَضٌ»، «شك» است.

[2]- زيرا پايان موضوع است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 27

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

14/ مُسْتَهْزِؤُنَ/ كافى [1]

15/ يَعْمَهُونَ/ كافى

16/ مُهْتَدِينَ/ كافى

17/ لا يُبْصِرُونَ/ كافى

18/ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ/ كافى (گفته شده) تام

19/ حَذَرَ الْمَوْتِ/ تام

19/ بِالْكافِرِينَ/ كافى

20/ قامُوا/ كافى (گفته شده) تام

20/ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ [2]/ تام

__________________________________________________

[1]- ابو حاتم شروع از آيه 15 «اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ» و آيه 54 سوره آل عمران «وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ» و نظاير آن را مكروه دانسته ولى به نظر ما، ابتدا از اين آيات، حسن است و قطع بر قبل از آن كافى است زيرا معناى استهزا و مكر از جانب خداى متعال، پاداش و جزا براى مخالفان ايشان به خاطر استهزا و مكر آنان است. گفته شده معنى، آن است كه براى آنها عذابى- به دليلى كه احساس نمى كنند و گمان نمى برند كه با آن مستحق اين عذاب شده باشند- وجود دارد.

[2]- مجاهد گويد: از اول سوره بقره، چهار آيه در وصف مؤمنان، دو آيه در وصف كافران

و سيزده آيه در وصف منافقان است. در بيست آيه مذكور، موارد اتم عبارت است از: «الْمُفْلِحُونَ» «1»، «عَظِيمٌ» «2» و «قَدِيرٌ».

__________________________________________________

(1)- آيه 5.

(2)- آيه 7.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 28

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

21/ تَتَّقُونَ/ حسن [1]

22/ وَ السَّماءَ بِناءً/ كافى

22/ رِزْقاً لَكُمْ/ كافى

22/ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ/ تام

23/ صادِقِينَ/ تام (گفته شده) كافى

25/ مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ/ كافى

25/ بِهِ مُتَشابِهاً/ كافى (گفته شده) تام

25/ أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ/ كافى

25/ خالِدُونَ/ تام

26/ أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا/ محل وقف نيست [2] تام (قول احمد بن موسى)

25/ أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا ما/ محل وقف نيست [3] حسن (قول احمد بن جعفر دينورى و احمد بن محمد نحاس)

__________________________________________________

[1]- ذكر آن قبلا [در آيه 2] به ميان آمده است.

[2]- زيرا «ما» زايده و مؤكده است و از آن شروع نمى شود.

[3]- زيرا «بَعُوضَةً» بدل از «مَثَلًا» است و از آن جدا نمى شود.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 29

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

26/ فَما فَوْقَها/ كافى (گفته شده) تام

26/ وَ يَهْدِي بِهِ كَثِيراً/ كافى

26/ إِلَّا الْفاسِقِينَ/ كافى [1]

27/ الْخاسِرُونَ/ تام

28/ فَأَحْياكُمْ/ محل وقف نيست [2] محل وقف (قول ابى حاتم) [3]

28/ تُرْجَعُونَ/ تام

29/ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً/ كافى

29/ سَبْعَ سَماواتٍ/ كافى (گفته شده) تام

29/ بِكُلِّ شَيْ ءٍ عَلِيمٌ/ تام

30/ وَ نُقَدِّسُ لَكَ/ كافى (گفته شده) تام

__________________________________________________

[1]- ذكر آن [در آيه 2] به ميان آمده است.

[2]- زيرا بعدش، عطف بر آن بوده و از آن جدا نمى شود و احتجاج ابو حاتم بر

وقف آن، صحيح به نظر نمى رسد.

[3]- بر «فَأَحْياكُمْ» وقف مى شود و از «ثُمَّ يُحْيِيكُمْ» آغاز مى شود.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 30

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

30/ ما لا تَعْلَمُونَ [1]/ تام

31/ صادِقِينَ/ كافى

32/ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ/ اكفى نسبت به موضع قبل

33/ تَكْتُمُونَ/ تام

34/ الْكافِرِينَ/ كافى

35/ مِنَ الظَّالِمِينَ/ كافى

36/ مِمَّا كانا فِيهِ/ كافى (گفته شده) تام

36/ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا/ كافى [2]

36/ إِلى حِينٍ/ كافى

37/ فَتابَ عَلَيْهِ/ كافى [3]

37/ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ/ اكفى نسبت به موضع قبل

__________________________________________________

[1]- شخصى از مجاهد در آيه «إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ» نقل كرده كه: خداوند، معصيت ابليس را قبل از آنكه سرپيچى كند مى دانست و او را براى اين معصيت خلق كرده بود.

[2]- زيرا بعد از آن جدا بوده و خبر از اين است كه بعضى از اينان دشمن برخى ديگر هستند.

[3]- قاعده: وقف قبل از «انّ» ابتدائيه- غير از قول و قسم- در تمام قرآن كافى بوده و ابتدا از «انّ» حسن است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 31

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

38/ مِنْها جَمِيعاً/ كافى

38/ يَحْزَنُونَ/ تام

39/ خالِدُونَ/ تام

40/ فَارْهَبُونِ/ كافى

41/ فَاتَّقُونِ/ كافى

42/ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ/ كافى

43/ مَعَ الرَّاكِعِينَ/ كافى

44/ أَ فَلا تَعْقِلُونَ/ كافى

45/ بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ/ كافى

45/ عَلَى الْخاشِعِينَ/ كافى

46/ راجِعُونَ/ تام

47/ عَلَى الْعالَمِينَ/ كافى

48/ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ/ كافى

49/ عَظِيمٌ/ كافى

50/ تَنْظُرُونَ/ كافى

51/ ظالِمُونَ/ كافى

52/ تَشْكُرُونَ/ كافى

53/ تَهْتَدُونَ/ كافى

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن،

ص: 32

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

54/ عِنْدَ بارِئِكُمْ/ كافى

54/ فَتابَ عَلَيْكُمْ/ اكفى نسبت به موضع قبل

54/ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ/ تام

55/ تَنْظُرُونَ/ كافى

56/ تَشْكُرُونَ/ كافى

57/ يَظْلِمُونَ/ تام

58/ خَطاياكُمْ/ كافى

58/ الْمُحْسِنِينَ/ كافى

59/ يَفْسُقُونَ/ تام

60/ مُفْسِدِينَ/ تام

61/ وَ بَصَلِها/ كافى [1]

(گفته شده) تام [2]

61/ خَيْرٌ/ كافى [3] (گفته شده) تام [4]

__________________________________________________

[1]- بنابراين قول كه عبارت «أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ» از حضرت موسى عليه السّلام باشد زيرا زمانى كه از او، آن خوراكى ها را تقاضا كردند، خشمگين شد.

[2]- بنابر سخن قتاده كه ذكر مى شود.

[3]- بنابر سخن قتاده يا اين كه «أَ تَسْتَبْدِلُونَ ... سالتم» از حضرت موسى عليه السّلام باشد.

[4]- بنابراين كه عبارت «أَ تَسْتَبْدِلُونَ ... خَيْرٌ» از حضرت موسى عليه السّلام و جمله «اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَكُمْ ما سَأَلْتُمْ» از خداوند متعال باشد.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 33

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

61/ فَإِنَّ لَكُمْ ما سَأَلْتُمْ [1]/ تام [2]

61/ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَةُ/ كافى

61/ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ/ اكفى نسبت به موضع قبل

61/ بِغَيْرِ الْحَقِّ/ كافى

61/ يَعْتَدُونَ/ تام

62/ يَحْزَنُونَ/ تام

63/ تَتَّقُونَ/ كافى

64/ الْخاسِرِينَ/ كافى

65/ خاسِئِينَ/ كافى

66/ لِلْمُتَّقِينَ/ تام

67/ الْجاهِلِينَ/ كافى

__________________________________________________

[1]- قتاده گويد: وقتى خداوند در مدت زمان تيه (زمان سرگردانى بنى اسرائيل در بيابان)، منّ و سلوى (غذاى روزانه آنها در مدت تيه كه با معجزه بر آنها فرستاده مى شد) را برايشان نازل كرد و زندگى مصر را به ياد آوردند، خداوند فرمود:

«أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ

اهْبِطُوا مِصْراً» يعنى شهرى از شهرها. سپس فرمود: «فَإِنَّ لَكُمْ ما سَأَلْتُمْ».

[2]- بدون اختلاف است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 34

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

68/ وَ لا بِكْرٌ/ كافى [1]

68/ بَيْنَ ذلِكَ/ كافى

68/ تُؤْمَرُونَ/ كافى

69/ النَّاظِرِينَ/ كافى

70/ لَمُهْتَدُونَ/ كافى

71/ تُثِيرُ الْأَرْضَ/ محل وقف نيست حسن (قول محمد بن قاسم انبارى)

71/ وَ لا تَسْقِي الْحَرْثَ/ كافى [2]

71/ لا شِيَةَ فِيها/ كافى

71/ يَفْعَلُونَ/ تام (گفته شده) كافى

72/ فَادَّارَأْتُمْ فِيها/ كافى

72/ تَكْتُمُونَ/ اكفى نسبت به موضع قبل

74/ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً/ كافى

__________________________________________________

[1]- سپس از «عَوانٌ» آغاز مى شود يعنى آن گاو، متوسط (بين كوچك و بزرگ) است.

[2]- سپس از «مُسَلَّمَةٌ» آغاز مى شود يعنى آن سالم است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 35

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

74/ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ/ كافى [1] تام [اختلاف قرائت [2]

76/ أَ فَلا تَعْقِلُونَ/ تام

77/ يُعْلِنُونَ/ كافى

78/ إِلَّا يَظُنُّونَ/ كافى

79/ ثَمَناً قَلِيلًا/ كافى

79/ مِمَّا يَكْسِبُونَ/ كافى

81/ بَلى [3]/ كافى [4]

__________________________________________________

[1]- بنابر قرائت معروف، «مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ» خوانده مى شود و به «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ» متصل است.

[2]- بنابر قرائت ابن كثير كه «يعلمون» خوانده زيرا ما بعدش جدا و خبر دادن از جانب خداى عز و جل درباره اين مطلب است و لذا از قبل، جداست.

[3]- اصل كلمه «بَلى نزد كوفيين، «بل» است و سپس «ى» در انتها بعنوان علامت تأنيث اضافه شده است.

[4]- زيرا نفى آن موضوعى است كه پيش از آن آمده است.

قاعده: وقف بر «بَلى به دليل فوق، در همه

موارد كافى است مگر آن كه قسم به آن متصل گردد نظير «قالُوا بَلى وَ رَبِّنا» «1» و «قُلْ بَلى وَ رَبِّي» «2» كه در چنين مواردى، وقف بر «بلى» بدون قسم بعدش، صورت نمى گيرد.

__________________________________________________

(1)- انعام: آيه 30.

(2)- سبأ: آيه 3.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 36

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

81/ هُمْ فِيها خالِدُونَ/ تام

82/ هُمْ فِيها خالِدُونَ/ تام

83/ لا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ/ كافى [1]

83/ مُعْرِضُونَ/ كافى

84/ تَشْهَدُونَ/ كافى

85/ إِخْراجُهُمْ/ كافى

85/ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ/ كافى

85/ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا/ كافى

85/ إِلى أَشَدِّ الْعَذابِ/ كافى

85/ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ/ كافى [2] تام (قول ابى حاتم)

86/ يُنْصَرُونَ/ كافى

87/ بِرُوحِ الْقُدُسِ/ كافى

87/ تَقْتُلُونَ/ كافى

88/ يُؤْمِنُونَ/ كافى

__________________________________________________

[1]- سپس از «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» آغاز مى شود با مقدر گرفتن «و استوصوا بالوالدين احسانا». دليل اين تقدير در ادامه عبارت آمده است ( «وَ قُولُوا»، «وَ أَقِيمُوا» و «آتُوا»).

[2]- هم بنابر قرائت «تَعْمَلُونَ» و هم بنابر قرائت «يعملون».

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 37

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

89/ كَفَرُوا بِهِ/ كافى

89/ عَلَى الْكافِرِينَ/ كافى

90/ عَلى غَضَبٍ/ كافى

91/ لِما مَعَهُمْ/ كافى (گفته شده) تام

91/ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ/ تام

92/ ظالِمُونَ/ تام

93/ وَ اسْمَعُوا/ كافى

93/ بِكُفْرِهِمْ/ كافى

93/ مُؤْمِنِينَ/ اكفى نسبت به موضع قبل

95/ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ/ كافى (گفته شده) تام

96/ حَياةٍ/ محل وقف نيست تام (قول نافع)

96/ وَ مِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا/ كافى [1]

96/ أَلْفَ سَنَةٍ/ كافى

96/ أَنْ يُعَمَّرَ/ كافى

__________________________________________________

[1]- يعنى يهوديان از مشركان هم حريص تر هستند؛

سپس به وسيله عبارت «يَوَدُّ أَحَدُهُمْ»، خبر جديدى درباره آنان بيان فرموده است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 38

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

96/ بِما يَعْمَلُونَ/ تام

97/ لِلْمُؤْمِنِينَ/ كافى

98/ لِلْكافِرِينَ/ كافى

99/ إِلَّا الْفاسِقُونَ/ كافى

100/ لا يُؤْمِنُونَ/ كافى

101/ لا يَعْلَمُونَ/ كافى

102/ عَلى مُلْكِ سُلَيْمانَ/ احسن نسبت به موضع بعد

102/ وَ ما كَفَرَ سُلَيْمانُ/ حسن تام (قول نافع و احمد بن جعفر دينورى)

102/ وَ لكِنَّ الشَّياطِينَ كَفَرُوا/ احسن نسبت به موضع قبل

102/ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ/ محل وقف نيست [1] كافى [2]

102/ بِبابِلَ/ محل وقف نيست [3] تام (قول نافع)

__________________________________________________

[1]- درصورتى كه «ما» در عبارت بعد به معناى «الذى» در نظر گرفته شود و در اين حالت يا بر «وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّياطِينُ» عطف مى شود يا بر كلمه «السِّحْرَ» در عبارت «يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ»؛ بنابراين، عبارت فوق با عبارت بعد، از هم جدا مى شوند.

[2]- چنانچه «ما» در عبارت بعد، نفى باشد هرچند اين نظر، دقيق نيست.

[3]- زيرا دو اسم «هارُوتَ» و «مارُوتَ» بدل از «الْمَلَكَيْنِ» است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 39

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

102/ هارُوتَ وَ مارُوتَ/ كافى

102/ فَلا تَكْفُرْ/ كافى [1]

102/ وَ لا يَنْفَعُهُمْ/ كافى

102/ مِنْ خَلاقٍ/ كافى

102/ يُعَلِّمُونَ/ كافى

103/ يَعْلَمُونَ/ تام [2]

104/ وَ اسْمَعُوا/ تام

104/ عَذابٌ أَلِيمٌ/ كافى

105/ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ/ كافى

106/ أَوْ مِثْلِها/ كافى (گفته شده) تام

107/ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ/ كافى

107/ وَ لا نَصِيرٍ/ كافى

108/ مُوسى مِنْ قَبْلُ/ كافى

108/ سَواءَ السَّبِيلِ/ كافى

__________________________________________________

[1]- جمله «فَيَتَعَلَّمُونَ» مستأنفه است. سيبويه، «فهم

يتعلمون» در نظر گرفته؛ مشابه آن «كُنْ فَيَكُونُ» است.

[2]- زيرا انتهاى موضوع است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 40

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

109/ مِنْ بَعْدِ إِيمانِكُمْ كُفَّاراً/ محل وقف نيست وقف مى شود [1] (قول نافع، احمد بن موسى، محمد بن عيسى، فرّاء، ابو حاتم، دينورى و ابن انبارى) تام [2] (قول اخفش و قتبى)

109/ لَهُمُ الْحَقُّ/ كافى

109/ بِأَمْرِهِ/ كافى

109/ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ/ تام

110/ وَ آتُوا الزَّكاةَ/ كافى

110/ عِنْدَ اللَّهِ/ كافى

110/ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ/ تام

111/ تِلْكَ أَمانِيُّهُمْ/ كافى (گفته شده) تام

111/ صادِقِينَ/ كافى [3]

__________________________________________________

[1]- «حَسَداً» بنابر مفعول مطلق يا تفسير بودن از عبارت اول «وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمانِكُمْ كُفَّاراً» منصوب است.

[2]- بعد از اين عبارت، «حَسَداً» شروع جمله جديدى است يعنى «يحسدونكم حسدا».

[3]- زيرا فرموده «بَلى مَنْ أَسْلَمَ» «1»، رد جمله انكارى قبل است.

__________________________________________________

(1)- آيه 112.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 41

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

112/ بَلى [1]/ كافى

112/ يَحْزَنُونَ/ تام

113/ يَتْلُونَ الْكِتابَ/ كافى

113/ يَخْتَلِفُونَ/ تام

114/ فِي خَرابِها/ كافى

114/ عَذابٌ عَظِيمٌ/ تام

115/ فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ/ كافى (گفته شده) تام

115/ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلِيمٌ/ تام

117/ فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ/ كافى [2] موضع وقف نيست [اختلاف قرائت [3]

__________________________________________________

[1]- وقف بر «كُلا» و «بَلى را به طور جداگانه در كتابى ذكر كرده ام.

[2]- اگر «فَيَكُونُ» جمله جديدى به صورت «فهو يكون» در نظر گرفته شود و بر «يَقُولُ» عطف نشود.

[3]- درصورتى كه طبق قرائت ابن عامر، «فَيَكُونُ» جواب امر به وسيله

حرف «ف» باشد؛ لذا به دليل تعلق آن به «كُنْ»، بر آن وقف نمى شود، زيرا «فَيَكُونُ» جواب آن است. در سوره آل عمران «1»، سوره مريم «2» و سوره غافر «3» نيز مانند همين مورد وجود دارد. همچنين نصب در سوره نحل «4» و سوره يس «5» به دليل عطف «فَيَكُونُ» بر «يَقُولُ» است كه «أَنْ» در آن عمل كرده يعنى عبارت «أَنْ يَقُولَ»؛ لذا از اين عبارت قطع و جدا نمى شوند.

__________________________________________________

(1)- آيه 47.

(2)- آيه 35.

(3)- آيه 68.

(4)- آيه 40.

(5)- آيه 82.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 42

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

117/ فَيَكُونُ/ تام [1]

118/ يُوقِنُونَ/ تام

119/ بَشِيراً وَ نَذِيراً [2]/ كافى [3] محل وقف نيست [4]

119/ أَصْحابِ الْجَحِيمِ/ تام

__________________________________________________

[1]- بنابر هر دو قرائت.

[2]- محمد بن كعب، از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله روايت كرده است كه فرمود: اى كاش آنچه پدر و مادرم انجام داده اند، احساس مى كردم. خداوند نازل كرد: «انّا ارسلناك بالحق بشيرا و نذيرا و لا تسال عن اصحاب الجحيم». [به اعتقاد شيعه و بلكه به حكم مسلّم عقلى، اين نقل و مشابه هاى آن باطل است.]

[3]- زيرا:

الف) چنانچه با قرائت «و لا تسال» خوانده شود و به صورت «و ليست تسال» در نظر گرفته شود- يعنى «تو به خاطر ايشان مؤاخذه نمى شوى»- دراين صورت، از قبلش منقطع است.

ب) با قرائت «و لا تسال»- بنابر روايت فوق و قرائات وارد شده از نافع و يعقوب- نيز وقف كافى است.

[4]- با قرائت «و لا تسال»، درصورتى كه به معناى «غير مسؤول» در نظر گرفته شود- يعنى: تو نسبت

به كارهاى اصحاب جهنم مسئول نيستى- عطف بر «بَشِيراً وَ نَذِيراً» است زيرا حال از عبارت قبل و متعلق به آن است و از آن جدا نمى شود.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 43

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

120/ مِلَّتَهُمْ/ كافى

120/ هُوَ الْهُدى كافى

120/ وَ لا نَصِيرٍ/ تام

121/ يُؤْمِنُونَ بِهِ/ كافى

121/ الْخاسِرُونَ/ تام

123/ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ/ تام

124/ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي/ كافى

124/ الظَّالِمِينَ/ تام

125/ وَ أَمْناً [1]/ تام [2] محل وقف نيست [3] [اختلاف قرائت

__________________________________________________

[1]- از عمر بن خطاب روايت شده است كه به رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله عرض كردم: [چه مى شود] اگر مقام ابراهيم را مصلى برگزينيم؟ سپس خداوند، آيه «وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِيمَ مُصَلًّى» را نازل فرمود. [به اعتقاد شيعه، اين نقل و مشابه هاى آن باطل و بى اساس است.]

[2]- بنابر قرائت «وَ اتَّخِذُوا» (كه امر به برگزيدن است).

[3]- بنابر قرائت نافع و ابن عامر، «وَ اتَّخِذُوا» عطف به جمله قبل است زيرا خبر از كار مردم مى باشد.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 44

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

125/ مُصَلًّى/ كافى [1]

125/ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ/ تام

126/ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ [2]/ تام [3]

127/ مِنَ الْبَيْتِ/ محل وقف نيست محل وقف است [4]

127/ وَ إِسْماعِيلُ/ كافى [5] (گفته شده) تام [6]

127/ تَقَبَّلْ مِنَّا/ كافى

127/ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ/ اكفى نسبت به موضع قبل

__________________________________________________

[1]- بنابر هر دو قرائت.

[2]- از مجاهد در اين آيه روايت شده: حضرت ابراهيم عليه السّلام براى هركه به خدا و قيامت ايمان آورده، از خدا

روزى خواست. خداوند عز و جل فرمود: «به هركس كه كفر بورزد نيز روزى مى دهم».

[3]- زيرا سخن «قالَ وَ مَنْ كَفَرَ» و بعد از آن، از خداوند متعال است.

[4]- طبق قول كسانى كه قائل هستند، دعاى «رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا» فقط از حضرت اسماعيل عليه السّلام صادر شده است.

[5]- اين قول نسبت به قول اول، قائل بيشترى دارد.

[6]- سپس «رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا» شروع مى شود، به معناى «يقولان ربنا».

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 45

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

128/ مُسْلِمَيْنِ لَكَ/ محل وقف نيست حسن (قول ابن انبارى)

128/ أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ/ كافى (گفته شده) تام

128/ وَ تُبْ عَلَيْنا/ كافى

128/ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ/ كافى

129/ وَ يُزَكِّيهِمْ/ كافى

129/ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ/ تام

130/ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ/ كافى

132/ بَنِيهِ وَ يَعْقُوبُ/ كافى

133/ لَهُ مُسْلِمُونَ/ تام

134/ قَدْ خَلَتْ/ كافى

134/ لَها ما كَسَبَتْ/ كافى

134/ وَ لَكُمْ ما كَسَبْتُمْ/ كافى

134/ عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ/ تام

135/ تَهْتَدُوا/ تام

135/ حَنِيفاً/ كافى

135/ وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ/ تام

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 46

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

137/ فَقَدِ اهْتَدَوْا/ كافى

137/ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ/ تام (قول كسايى) [1] وقف تام نيست (قول اخفش) [2]

138/ صِبْغَةَ اللَّهِ/ كافى

138/ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً/ كافى

138/ لَهُ عابِدُونَ/ تام

140/ أَمِ اللَّهُ/ كافى

140/ عَمَّا تَعْمَلُونَ/ تام

141/ قَدْ خَلَتْ/ كافى

141/ لَها ما كَسَبَتْ/ كافى

141/ وَ لَكُمْ ما كَسَبْتُمْ/ كافى

141/ عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ/ تام

142/ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ/ تام

143/ عَلَيْكُمْ شَهِيداً/ تام

__________________________________________________

[1]- اگر «صِبْغَةَ اللَّهِ»

در آيه بعد، بر حسب اغراء «1» منصوب شود و تقدير «الزموا صبغة الله» يعنى ملازم دين خدا باشيد.

[2]- اگر «صِبْغَةَ اللَّهِ» بدل از عبارت «بَلْ مِلَّةَ إِبْراهِيمَ» «2» باشد.

__________________________________________________

(1)- اغراء يعنى متوجه ساختن مخاطب بر كار ستايش شده اى كه ملازم آن است.

(2)- آيه 135.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 47

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

143/ عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ/ تام

143/ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ/ تام

144/ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ/ كافى

145/ قِبْلَةَ بَعْضٍ/ كافى

146/ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ/ كافى

147/ الْمُمْتَرِينَ/ تام

148/ الْخَيْراتِ/ كافى

148/ يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعاً/ كافى

148/ قَدِيرٌ/ كافى

149/ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ/ كافى

150/ وَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ/ تام [1] غير تام [2]

151/ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ/ غير تام [3] تام [4]

__________________________________________________

[1]- اگر «ك» در «كَما أَرْسَلْنا»- در آيه بعد- با سخن خداوند در جمله «أَذْكُرْكُمْ» تعليق شود.

[2]- چنانچه «ك» در «كَما أَرْسَلْنا» با ماقبلش تعليق شود.

[3]- درصورتى كه وقف آخر آيه 150 (به دليل ذكر شده)، تام باشد.

[4]- درصورتى كه وقف آخر آيه 150 غير تام باشد.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 48

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

152/ أَذْكُرْكُمْ/ كافى

152/ وَ لا تَكْفُرُونِ/ تام

154/ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتٌ/ حسن تام (قول دينورى) [1]

154/ بَلْ أَحْياءٌ/ حسن تام (قول نافع)

155/ وَ الثَّمَراتِ/ كافى

155/ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ/ كافى [2]

157/ هُمُ الْمُهْتَدُونَ/ تام

158/ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما/ كافى

158/ شاكِرٌ عَلِيمٌ/ تام

160/ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ/ تام

162/ خالِدِينَ فِيها/ صالح [حسن

162/ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ/ تام

163/ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ/ تام

164/ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ/

تام

__________________________________________________

[1]- سپس از «بَلْ أَحْياءٌ» با درنظر گرفتن «بل هم احياء» آغاز مى شود.

[2]- زيرا بعدش «الَّذِينَ» آمده است كه [در آيه 2 سوره بقره از آن سخن به ميان آمد.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 49

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

165/ كَحُبِّ اللَّهِ/ كافى

165/ أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ/ تام

165/ إِذْ يَرَوْنَ الْعَذابَ/ محل وقف نيست [1] محل وقف است [2] [اختلاف قرائت

166/ بِهِمُ الْأَسْبابُ/ كافى

167/ مِنَ النَّارِ/ تام

171/ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ/ تام

173/ غَفُورٌ رَحِيمٌ/ تام

175/ فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ/ تام

176/ الْكِتابَ بِالْحَقِّ/ تام

176/ بَعِيدٍ/ تام

177/ وَ حِينَ الْبَأْسِ/ كافى (گفته شده) تام

177/ الْمُتَّقُونَ/ تام

178/ فِي الْقَتْلى كافى

178/ بِالْأُنْثى كافى

178/ مِنْ رَبِّكُمْ وَ رَحْمَةٌ/ كافى (گفته شده) تام

179/ تَتَّقُونَ/ تام

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 50

__________________________________________________

[1]- طبق قرائت «وَ لَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا» زيرا «أَنَّ» (در عبارت بعد از «إِذْ يَرَوْنَ الْعَذابَ» مفعول «يَرَى» و منصوب به وسيله آن مى باشد و كفايت كننده از اسم و خبر است و وقف قبل از آن نه كافى است و نه حسن. اين مذهب كوفيين بنابر قرائت «وَ لَوْ يَرَى» و «و لو ترى» است.

[2]- چنانچه بنابر قرائات نافع، ابن عامر و يعقوب و يكى از وجوه روايت ابن وردان از ابو جعفر «و لو ترى الذين ظلموا» خوانده شود؛ زيرا «اذا» به خاطر تكرار شدن منصوب است و تقدير آن چنين است: «و لو ترى الذين ظلموا اذ يرون العذاب ترى ان القوة لله جميعا».

مذهب بصريين اين است كه «ترى»

به معنى ديدن است و «يرى» به معنى دانستن كه در هر دو صورت، «أَنَّ الْقُوَّةَ» مفعول است. تقدير جمله، براى «ترى» به صورت «و لو ترى الذين ظلموا اذ يرون العذاب لان القوة لله جميعا» [مفعول له است و براى «يرى» به صورت «و لو لم يعلم الذين ظلموا يومئذ ان القوة لله جميعا» مى باشد، يعنى «اگر در آن روز، حقيقت قوت خدا و شدت عذابش را بفهمند».

از آنجا كه قرائت يعقوب به صورت «و لو ترى ... أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذابِ» است، جمله «أَنَّ الْقُوَّةَ ...» از جهت لفظى از جمله قبل جداست و جواب «لو» در ابتداى عبارت «و لو ترى الذين ظلموا» به خاطر علم مخاطبان به آن محذوف است و تقدير آن چنين است كه: «اگر در آن روز، ظالمان را ببينى، عاقبت رسوايى را، خواهى ديد».

همچنين بنابر قرائت [ابو جعفر] «و لو يرى ... ان القوة للّه جميعا و ان اللّه شديد العذاب» تقدير جمله به اين صورت است كه «اگر در آن روز ظالمان بينند، زيان بر گرفتن معبودهاى دروغين برايشان آشكار مى شود».

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 51

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

180/ إِنْ تَرَكَ خَيْراً/ محل وقف نيست [1] (اختيار مؤلف) تام (قول نافع، محمد بن عيسى اصبهانى و دينورى) [2]

181/ عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ/ كافى

181/ سَمِيعٌ عَلِيمٌ/ اكفى نسبت به موضع قبل

182/ غَفُورٌ رَحِيمٌ/ تام

184/ أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ/ كافى

184/ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ/ كافى

184/ طَعامُ مِسْكِينٍ/ كافى

184/ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ/ كافى

184/ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ/ كافى [3]

__________________________________________________

[1]- زيرا «الْوَصِيَّةُ» متعلق به عبارت «كُتِبَ» مى باشد و يعنى وصيت كردن

براى شما واجب گرديد.

[2]- جايز است «الْوَصِيَّةُ» از عبارت قبل جدا شود و بنابر مبتدا بودن مرفوع شود و خبر، محذوف باشد و يا چنين در نظر گرفته شود كه «و عليكم الوصية» و نايب فاعل «كُتِبَ»، ضميرى باشد كه «الْوَصِيَّةُ» بر آن دلالت كند و تقدير «كتب عليكم الايصاء» باشد.

[3]- سپس آيه بعد «شَهْرُ رَمَضانَ» آغاز مى شود با رفع بنابر در نظر گرفتن مبتدايى به صورت «المفترض عليكم شهر رمضان» يا آن كه «شَهْرُ رَمَضانَ» مبتدا بوده و خبر در عبارت «الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ» باشد.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 52

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

185/ وَ الْفُرْقانِ/ تام

185/ تَشْكُرُونَ/ تام

186/ يَرْشُدُونَ/ تام

187/ إِلَى اللَّيْلِ/ كافى

187/ فِي الْمَساجِدِ/ كافى

187/ فَلا تَقْرَبُوها/ كافى (گفته شده) تام

187/ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ/ تام

188/ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ/ تام

189/ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ/ كافى

189/ مِنْ أَبْوابِها/ كافى

189/ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ/ كافى

191/ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ/ كافى

191/ حَتَّى يُقاتِلُوكُمْ فِيهِ/ كافى

192/ غَفُورٌ رَحِيمٌ/ كافى

193/ عَلَى الظَّالِمِينَ/ تام

194/ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ/ كافى

194/ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ/ كافى

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 53

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

194/ مَعَ الْمُتَّقِينَ/ كافى

195/ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ/ كافى

196/ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ/ كافى

196/ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ/ كافى

196/ مِنَ الْهَدْيِ/ كافى

196/ حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرامِ/ كافى (گفته شده) تام

196/ شَدِيدُ الْعِقابِ/ اتم نسبت به موضع قبل

197/ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ/ محل وقف نيست [1] كافى [اختلاف قرائت [2]

__________________________________________________

[1]- زيرا به دليل عطف، عبارت بعد متعلق به آن است.

[2]- چنانچه بنابر قرائت ابو جعفر، ابن كثير، ابو عمرو و يعقوب «فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ» قرائت شود كه «لا» به معنى «ليس» مى شود و خبر آن محذوف است؛ تقدير عبارت به صورت «فليس رفث و لا فسوق فى الحج» خواهد بود. عبارت بعد «وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ» بنابر نفى جنس و جمله جديد ابتدائيه در محل رفع است و خبر آن «فِي الْحَجِّ» است و معنى عبارت چنين مى باشد كه «هيچ شكى در مورد حج نيست كه در ذى الحجه واجب است».

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 54

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

197/ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ [1]/ كافى [2]

197/ يَعْلَمْهُ اللَّهُ/ تام

197/ التَّقْوى كافى

197/ يا أُولِي الْأَلْبابِ [3]/ تام

198/ فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ/ كافى

198/ كَما هَداكُمْ/ كافى [4]

198/ لَمِنَ الضَّالِّينَ/ كافى

199/ غَفُورٌ رَحِيمٌ/ كافى

200/ أَشَدَّ ذِكْراً/ كافى

200/ مِنْ خَلاقٍ [5]/ كافى

__________________________________________________

[1]- از ابن عباس در آيه «فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ» روايت شده است: «الرَّفَثُ» يعنى هم بسترى، «الفسوق» يعنى گناهان و «الجدال» يعنى با دوستت نزاع كنى تا وى را خشمگين سازى.

[2]- بنابر هر دو قرائت.

[3]- اين عبارت در شمارش آيات به جز شمارش مدنى اول و مكى، انتهاى آيه است.

[4]- در بعضى از نسخ كتاب ذكر شده است.

[5]- اين عبارت در غير شمارش مدنى دوم، انتهاى آيه است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 55

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

202/ مِمَّا كَسَبُوا/ كافى (گفته شده) تام

202/ الْحِسابِ/ تام

203/ مَعْدُوداتٍ/ كافى

203/ لِمَنِ

اتَّقى كافى (گفته شده) تام

203/ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ/ تام

204/ الْخِصامِ/ كافى

205/ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ/ تام

205/ الْفَسادَ/ تام

206/ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ/ كافى

206/ الْمِهادُ/ اتم نسبت به انتهاى آيه 205

207/ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ/ تام

207/ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ/ تام

210/ الْأُمُورُ/ تام

211/ مِنْ آيَةٍ بَيِّنَةٍ/ كافى

211/ شَدِيدُ الْعِقابِ/ تام

212/ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا/ كافى

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 56

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

212/ يَوْمَ الْقِيامَةِ/ تام

212/ بِغَيْرِ حِسابٍ/ تام

213/ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ/ كافى

213/ بَغْياً بَيْنَهُمْ/ كافى (گفته شده) تام

213/ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ/ تام

213/ مُسْتَقِيمٍ/ تام

214/ مَتى نَصْرُ اللَّهِ/ كافى

214/ قَرِيبٌ/ تام

215/ وَ ابْنِ السَّبِيلِ/ كافى (گفته شده) تام

215/ عَلِيمٌ/ تام

216/ كُرْهٌ لَكُمْ/ كافى

216/ خَيْرٌ لَكُمْ/ كافى

216/ شَرٌّ لَكُمْ/ كافى

216/ لا تَعْلَمُونَ/ تام

217/ فِيهِ كَبِيرٌ/ كافى [1]

__________________________________________________

[1]- عبارت «وَ صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ» مبتدا و مرفوع بوده و خبر آن «أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ» است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 57

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

217/ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ/ محل وقف نيست [1] كافى (قول ابن انبارى و ابى حاتم)

217/ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ/ كافى [2]

217/ مِنَ الْقَتْلِ/ كافى

217/ إِنِ اسْتَطاعُوا/ كافى

217/ خالِدُونَ/ تام

218/ غَفُورٌ رَحِيمٌ/ تام

219/ أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما/ تام (گفته شده) كافى

219/ قُلِ الْعَفْوَ/ تام

220/ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ/ تام

220/ لَهُمْ خَيْرٌ/ كافى

220/ فَإِخْوانُكُمْ/ كافى

220/ مِنَ الْمُصْلِحِ/ كافى

220/ لَأَعْنَتَكُمْ/ كافى

__________________________________________________

[1]- ابن انبارى وقف بر «وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ» را حسن دانسته- كه منظور از

آن كافى است- درحالى كه چنين نيست زيرا «وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ» عطف بر «وَ صَدٌّ» است و خبر آن مبتدا بعدش نيامده است.

[2]- خبر عبارات قبل است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 58

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

220/ عَزِيزٌ حَكِيمٌ/ تام

221/ وَ لَوْ أَعْجَبَتْكُمْ/ كافى

221/ وَ لَوْ أَعْجَبَكُمْ/ كافى

221/ بِإِذْنِهِ/ كافى

221/ يَتَذَكَّرُونَ/ تام

222/ حَتَّى يَطْهُرْنَ [1]/ كافى

222/ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ [2]/ كافى

222/ الْمُتَطَهِّرِينَ/ تام

223/ أَنَّى شِئْتُمْ/ كافى (گفته شده) تام

223/ لِأَنْفُسِكُمْ/ اكفى و اتم از موضع قبل

223/ مُلاقُوهُ/ تام

223/ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ/ تام

224/ سَمِيعٌ عَلِيمٌ/ تام

225/ غَفُورٌ حَلِيمٌ/ تام

226/ غَفُورٌ رَحِيمٌ/ تام

__________________________________________________

[1]- يعنى از خون پاك شوند.

[2]- از ابن عباس درباره آيه «فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ» نقل شده كه گفته: در فرج.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 59

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

227/ سَمِيعٌ عَلِيمٌ/ تام

228/ ثَلاثَةَ قُرُوءٍ/ كافى

228/ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ/ كافى

228/ إِصْلاحاً/ كافى

228/ بِالْمَعْرُوفِ/ كافى

228/ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ/ كافى

228/ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ/ تام

229/ بِإِحْسانٍ/ كافى

229/ فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ/ كافى

229/ فَلا تَعْتَدُوها/ كافى

230/ أَنْ يُقِيما حُدُودَ اللَّهِ/ كافى [1] اكفى نسبت به قرائت معروف [2] [اختلاف قرائت

231/ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ/ كافى

231/ لِتَعْتَدُوا/ كافى

231/ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ/ كافى

__________________________________________________

[1]- با قرائت «يُبَيِّنُها لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ» در قسمت بعد مى آيد.

[2]- درصورتى كه طبق روايت مفضل از عاصم، «نبينها لقوم يعلمون» قرائت شود، زيرا عبارت «و تلك حدود اللّه نبينها» ارتباطى با آن

نخواهد داشت.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 60

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

231/ يَعِظُكُمْ بِهِ/ اكفى نسبت به موضع قبل

232/ بِالْمَعْرُوفِ/ كافى

232/ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ/ كافى

232/ وَ أَطْهَرُ/ كافى (گفته شده) تام

232/ لا تَعْلَمُونَ/ تام

233/ إِلَّا وُسْعَها/ كافى

233/ وَ عَلَى الْوارِثِ مِثْلُ ذلِكَ [1]/ كافى

233/ فَلا جُناحَ عَلَيْهِما/ كافى

233/ ما آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ/ كافى

233/ بَصِيرٌ/ تام

234/ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ/ كافى

234/ خَبِيرٌ/ تام

235/ فِي أَنْفُسِكُمْ/ كافى

__________________________________________________

[1]- ابن عباس در تفسير «وَ عَلَى الْوارِثِ مِثْلُ ذلِكَ» گفت: «آن در ضرر كردن است».

از مجاهد در «وَ عَلَى الْوارِثِ مِثْلُ ذلِكَ» روايت شده: بر وارث فرزند لازم است چنان كه بر پدرش لازم است، براى فرزند دايه (يا شير) بگيرد، او نيز چنين كند.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 61

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

235/ قَوْلًا مَعْرُوفاً [1]/ كافى (گفته شده) تام

235/ الْكِتابُ أَجَلَهُ/ كافى

235/ فَاحْذَرُوهُ/ كافى

235/ حَلِيمٌ/ تام

236/ لَهُنَّ فَرِيضَةً/ كافى

236/ وَ عَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ/ كافى

236/ عَلَى الْمُحْسِنِينَ/ تام

237/ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى كافى

237/ الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ/ كافى

237/ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ/ كافى

238/ الصَّلاةِ الْوُسْطى [2]/ كافى

__________________________________________________

[1]- در شمارش آيات به شيوه بصرى، انتهاى آيه است.

از مجاهد درباره آيه «وَ لكِنْ لا تُواعِدُوهُنَّ سِرًّا» روايت شده است: «در زمان عده خواستگارى نكنند «إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفاً» اينكه بگويد تو زيبا هستى، تو در نظر [من هستى، و نسبت به تو ميل و رغبت دارم».

[2]- از طاووس درباره «الصَّلاةِ الْوُسْطى روايت شده: نماز صبح است.

از على

عليه السّلام روايت شده: نماز عصر است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 62

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

239/ أَوْ رُكْباناً/ كافى

239/ تَعْلَمُونَ/ كافى

240/ غَيْرَ إِخْراجٍ/ كافى

240/ مِنْ مَعْرُوفٍ/ كافى

240/ عَزِيزٌ حَكِيمٌ/ تام

242/ تَعْقِلُونَ/ تام

243/ ثُمَّ أَحْياهُمْ/ كافى

243/ لا يَشْكُرُونَ/ تام

244/ سَمِيعٌ عَلِيمٌ/ تام

245/ أَضْعافاً كَثِيرَةً/ كافى

245/ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ/ كافى

245/ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ/ تام

246/ أَلَّا تُقاتِلُوا/ كافى

246/ وَ أَبْنائِنا/ كافى

246/ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ/ كافى (گفته شده) تام

246/ بِالظَّالِمِينَ/ تام

247/ مِنَ الْمالِ/ كافى

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 63

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

247/ وَ الْجِسْمِ/ كافى

247/ مَنْ يَشاءُ/ كافى

247/ واسِعٌ عَلِيمٌ/ تام

248/ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ/ كافى

248/ مُؤْمِنِينَ/ تام

249/ غُرْفَةً بِيَدِهِ/ كافى

249/ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ/ كافى

249/ كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ/ كافى

249/ الصَّابِرِينَ/ تام

250/ الْكافِرِينَ/ تام

251/ بِإِذْنِ اللَّهِ/ كافى

251/ مِمَّا يَشاءُ/ تام

251/ الْعالَمِينَ/ تام

252/ الْمُرْسَلِينَ/ تام

253/ بِرُوحِ الْقُدُسِ/ كافى

253/ وَ لكِنِ اخْتَلَفُوا/ كافى

253/ ما يُرِيدُ/ تام

254/ وَ لا شَفاعَةٌ/ كافى

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 64

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

254/ الظَّالِمُونَ/ تام

255/ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ/ كافى

255/ وَ ما فِي الْأَرْضِ/ كافى

255/ بِإِذْنِهِ/ كافى

255/ وَ ما خَلْفَهُمْ/ كافى

255/ إِلَّا بِما شاءَ/ كافى

255/ وَ الْأَرْضَ/ كافى

255/ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ/ تام [1]

256/ مِنَ الْغَيِّ/ كافى (گفته شده) تام

256/ لَا انْفِصامَ لَها/ كافى

257/ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ/ كافى

257/ خالِدُونَ/ تام

258/ أَنْ

آتاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ/ كافى

258/ الَّذِي كَفَرَ/ كافى

258/ الظَّالِمِينَ/ اكفى نسبت به موضع قبل

259/ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ/ كافى [2] تام (قول ابراهيم بن عبد الرزاق)

__________________________________________________

[1]- پايان كلام است.

[2]- قسمتى از عبارت بر قسمت ديگر معطوف است و جدا نمى شود و وقف بر بخشى از آن، بدون بخش ديگر، تمام نيست.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 65

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

259/ آيَةً لِلنَّاسِ/ تام

259/ لَحْماً/ كافى

259/ قَدِيرٌ/ تام

260/ قالَ بَلى كافى

260/ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي/ اكفى نسبت به موضع قبل

260/ عَزِيزٌ حَكِيمٌ/ تام

261/ مِائَةُ حَبَّةٍ/ كافى

261/ لِمَنْ يَشاءُ/ كافى

261/ واسِعٌ عَلِيمٌ/ تام

262/ يَحْزَنُونَ/ تام

262/ يَتْبَعُها أَذىً/ كافى

263/ غَنِيٌّ حَلِيمٌ/ تام

264/ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ/ كافى

264/ مِمَّا كَسَبُوا/ تام

264/ الْكافِرِينَ/ تام

265/ فَطَلٌّ/ تام

265/ بَصِيرٌ/ تام

266/ فَاحْتَرَقَتْ/ كافى

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 66

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

266/ تَتَفَكَّرُونَ/ تام

267/ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا فِيهِ/ كافى

267/ غَنِيٌّ حَمِيدٌ/ تام

268/ مِنْهُ وَ فَضْلًا/ كافى

268/ واسِعٌ عَلِيمٌ/ تام

269/ خَيْراً كَثِيراً/ كافى

269/ أُولُوا الْأَلْبابِ/ تام

270/ فَإِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُهُ/ كافى

270/ أَنْصارٍ/ تام

271/ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ/ كافى [1] موضع وقف نيست [اختلاف قرائت [2]

271/ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ/ تام

__________________________________________________

[1]- بنابر روايت حفص از عاصم و قرائت ابن عامر «وَ يُكَفِّرُ» يا روايت شعبه از عاصم و قرائات ابن كثير، ابو عمرو و يعقوب «وَ نَكْفُرُ» ادامه آيه بعد، زيرا اين عبارت از ماقبل جدا و در واقع عطف جمله بر جمله است.

[2]-

بنابر قرائت نافع، ابو جعفر، حمزه، كسائى و خلف كه، «وَ نَكْفُرُ» در ادامه آيه است زيرا عطف بر محل حرف «ف» در عبارت «فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ» است و از آن جدا نمى شود.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 67

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

272/ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ/ كافى

273/ مِنَ التَّعَفُّفِ/ كافى

273/ إِلْحافاً/ كافى

273/ بِهِ عَلِيمٌ/ تام

274/ يَحْزَنُونَ/ تام

275/ مِنَ الْمَسِّ/ كافى

275/ مِثْلُ الرِّبا/ كافى

275/ وَ حَرَّمَ الرِّبا/ كافى

275/ وَ أَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ/ كافى

275/ خالِدُونَ/ تام

276/ وَ يُرْبِي الصَّدَقاتِ/ كافى

276/ أَثِيمٍ/ تام

277/ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ/ تام

278/ مُؤْمِنِينَ/ تام

280/ إِلى مَيْسَرَةٍ/ كافى

280/ تَعْلَمُونَ/ تام

281/ لا يُظْلَمُونَ/ تام

282/ فَاكْتُبُوهُ/ كافى

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 68

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

282/ كاتِبٌ بِالْعَدْلِ/ كافى

282/ كَما عَلَّمَهُ اللَّهُ/ كافى

282/ فَلْيَكْتُبْ/ كافى

282/ شَيْئاً/ كافى

282/ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ/ كافى

282/ الْأُخْرى كافى

282/ إِذا ما دُعُوا/ كافى

282/ أَلَّا تَكْتُبُوها/ كافى

282/ إِذا تَبايَعْتُمْ/ كافى

282/ شَهِيدٌ/ كافى

282/ فُسُوقٌ بِكُمْ/ شبيه تام

282/ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ/ تام

282/ عَلِيمٌ/ تام

283/ مَقْبُوضَةٌ/ كافى

283/ وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ/ كافى

283/ آثِمٌ قَلْبُهُ/ كافى

283/ عَلِيمٌ/ تام

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 69

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

284/ بِهِ اللَّهُ/ حسن [1] محل وقف نيست [اختلاف قرائت [2]

284/ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ/ كافى [3]

284/ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ/ تام

285/ وَ الْمُؤْمِنُونَ/ كافى

285/ وَ رُسُلِهِ/ كافى [4] محل وقف نيست [اختلاف قرائت

[5]

285/ مِنْ رُسُلِهِ/ كافى [6]

__________________________________________________

[1]- بنابر قرائات عاصم، ابو جعفر، ابن عامر و يعقوب كه «فيغفر ... و يعذب ...»

مى باشد، زيرا اين دو عبارت، جديد هستند.

[2]- بنابر قرائات نافع، ابو عمرو، ابن كثير، حمزه، كسائى و خلف «فيغفر ... و يعذب ...» مى باشد، زيرا عطف بر جواب شرط در عبارت «يُحاسِبْكُمْ بِهِ» مى باشند از آن جدا نمى شوند.

[3]- بنابر هر دو قرائت.

[4]- بنابر قرائت «لا نُفَرِّقُ» در عبارت بعد.

[5]- بنابر قرائت يعقوب كه «لا يفرق» ادامه آيه است، زيرا فعل به كلمه «كل» در عبارت اول «كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ» باز مى گردد و لذا از آن جدا نمى شود.

[6]- بنابر هر دو قرائت.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 70

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

286/ مَا اكْتَسَبَتْ/ كافى

286/ أَوْ أَخْطَأْنا/ كافى

286/ لَنا بِهِ/ كافى

286/ وَ ارْحَمْنا/ كافى

286/ أَنْتَ مَوْلانا/ وقف نيكو نيست [1]

__________________________________________________

[1]- به علت وجود حرف «ف» و جايگاه آن در عبارت «فَانْصُرْنا»، زيرا بعدش را به قبل متصل مى كند.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 71

سوره آل عمران

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

1/ الم/ تام [1] (قول ابى عبيده و ابن عباس و اختيار ابو اسحاق زجاج و ابو الحسن بن كيسان و غير آنها و اختيار مؤلف)

3/ لِما بَيْنَ يَدَيْهِ/ كافى

4/ هُدىً لِلنَّاسِ/ كافى [2] تام (قول ابو حاتم)

4/ وَ أَنْزَلَ الْفُرْقانَ [3]/ تام

5/ وَ لا فِي السَّماءِ [4]/ كافى (گفته شده) تام

6/ كَيْفَ يَشاءُ/ تام

6/ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ/ اتم نسبت به موضع قبل

7/ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ/ كافى

7/ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ/ كافى

__________________________________________________

[1]- زيرا از بعدش جداست.

[2]- تام نيست (زيرا ما بعد آن، عطف به آن است).

[3]- در شمارش آيات- غير از روش كوفى- انتهاى آيه است.

[4]- انتهاى آيه است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 72

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

7/ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ/ تام [1] محل وقف نيست [2] (قول تعدادى از علما)

7/ آمَنَّا بِهِ/ كافى

7/ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا/ تام

7/ أُولُوا الْأَلْبابِ/ تام

8/ بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا/ كافى

8/ الْوَهَّابُ/ تام

__________________________________________________

[1]- بنابر قول كسانى كه مى گويند: «راسخان در علم، تأويل آيه را نمى دانند». اين عقيده اكثر اهل علم، اعم از مفسران، قاريان و نحويين [اهل سنت است. آنچه در قرائت عبد الله آمده «و يقول الراسخون فى العلم» مؤيد اين نظر است. در اين قول، «الرَّاسِخُونَ» مبتداى مرفوع و خبر آن «يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ» مى باشد.

از طاووس روايت شد كه درباره خوارج و آنچه هنگام تلاوت قرآن به آنها مى رسد، نزد ابن عباس سخن به ميان آمد، گفت: «به محكم قرآن ايمان مى آورند و در نزد متشابهش هلاك مى شوند و خواند «و ما يعلم تأويله الا الله و يقول الراسخون فى العلم آمنا به».

[2]- زيرا «الرَّاسِخُونَ» عطف بر لفظ جلاله «اللَّهُ» است. از مجاهد در عبارت «وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ» روايت شده است: «الراسخون فى العلم يعلمون تأويله و يقولون آمنا به».

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 73

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

9/ لِيَوْمٍ لا رَيْبَ فِيهِ/ كافى

9/ الْمِيعادَ/ تام

10/ وَقُودُ النَّارِ/ كافى [1] (قول ديگر) وقف كافى نيست [2]

11/ بِذُنُوبِهِمْ/ كافى

11/ شَدِيدُ الْعِقابِ/ تام

13/ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتا/ كافى

13/ رَأْيَ الْعَيْنِ/ كافى

13/ مَنْ يَشاءُ/ تام

13/ لِأُولِي الْأَبْصارِ/ اتم نسبت به موضع قبل

14/ وَ الْحَرْثِ/ كافى

14/ الْحَياةِ الدُّنْيا/ كافى

14/ الْمَآبِ/ تام (قول ابو حاتم)

15/ بِخَيْرٍ مِنْ ذلِكُمْ/ كافى

__________________________________________________

[1]- اگر «ك» در ابتداى آيه بعد «كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ» متعلق به همان آيه محسوب شود و در تقدير «فاخذهم الله بذنوبهم كدأب آل فرعون» باشد يا آنكه منقطع از قبل و مرفوع بوده، تقديرش «فعلهم كآل فرعون» باشد.

[2]- چنانچه «كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ» به قبلش تعلق داشته باشد و در تقدير «كفروا ككفر آل فرعون» باشد.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 74

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

15/ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ/ تام

15/ بِالْعِبادِ/ كافى [1]

16/ ذُنُوبَنا/ كافى

16/ عَذابَ النَّارِ/ كافى [2] تام (قول ابن انبارى) حسن [3]

17/ بِالْأَسْحارِ/ تام

18/ بِالْقِسْطِ/ كافى

18/ الْحَكِيمُ/ تام [4] محل وقف نيست [5] [اختلاف قرائت

__________________________________________________

[1]- زيرا بعد از آن «الَّذِينَ» است كه (در آيه 2 سوره بقره) ذكر شد.

[2]- چنانچه «الصَّابِرِينَ» در آيه بعد با تقدير «اعنى» منصوب بوده يا ضمير «هم» [بنابر مدح درنظر گرفته شده و «الصَّابِرِينَ» مرفوع باشد، دراين صورت وقف تام نيست.

[3]- اگر «الصَّابِرِينَ» بنا بر صفت «لِلَّذِينَ اتَّقَوْا» «1»، مجرور باشد.

[4]- بنابر قرائت «إِنَّ الدِّينَ» در آيه بعد، كه از آيه 18 است.

[5]- بنابر قرائت كسايى «إِنَّ الدِّينَ» در آيه بعد- كه بدل از عبارت «أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ» در آيه 18 مى باشد- از آن قطع نمى شود.

__________________________________________________

(1)- آيه 15.

ترجمه المكتفى في الوقف و

الابتداء، متن، ص: 75

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

19/ الْإِسْلامُ/ كافى

19/ بَغْياً بَيْنَهُمْ/ كافى

19/ سَرِيعُ الْحِسابِ/ كافى

20/ وَ مَنِ اتَّبَعَنِ/ كافى

20/ أَ أَسْلَمْتُمْ/ كافى

20/ فَقَدِ اهْتَدَوْا/ كافى

20/ عَلَيْكَ الْبَلاغُ/ كافى

20/ بِالْعِبادِ/ تام

22/ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ/ كافى

22/ مِنْ ناصِرِينَ/ تام

23/ مُعْرِضُونَ/ كافى

24/ يَفْتَرُونَ/ كافى

25/ لا رَيْبَ فِيهِ/ حسن

25/ لا يُظْلَمُونَ/ تام

26/ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ/ حسن [1]

26/ بِيَدِكَ الْخَيْرُ/ كافى

26/ قَدِيرٌ/ تام

27/ بِغَيْرِ حِسابٍ/ تام

__________________________________________________

[1]- بنابر بعضى از نسخه هاى كتاب.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 76

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

28/ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ/ تام

28/ فِي شَيْ ءٍ/ كافى

28/ مِنْهُمْ تُقاةً/ كافى

28/ وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ [1]/ كافى (گفته شده) تام

29/ الْمَصِيرُ/ تام

29/ يَعْلَمْهُ اللَّهُ/ تام

29/ وَ ما فِي الْأَرْضِ/ كافى

30/ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً/ وقف كافى نيست [2] (قول ديگر) كافى [3]

30/ أَمَداً بَعِيداً/ تام

30/ نَفْسَهُ/ كافى

30/ بِالْعِبادِ/ تام

31/ ذُنُوبَكُمْ/ كافى

31/ رَحِيمٌ/ تام

__________________________________________________

[1]- يعنى «خود او را».

[2]- چنانچه «ما» در عبارت «وَ ما عَمِلَتْ» بعد، در محل نصب، و عطف بر «ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ» باشد.

[3]- اگر «وَ ما عَمِلَتْ» مبتدا و مرفوع باشد و «تَوَدُّ» خبر آن باشد.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 77

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

32/ الْكافِرِينَ/ تام

34/ مِنْ بَعْضٍ/ كافى (گفته شده) تام

36/ وَضَعْتُها أُنْثى كافى [1] موضع وقف نيست [اختلاف قرائت [2]

37/ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ/ كافى [3] تام [4]

37/ بِغَيْرِ حِسابٍ/ كافى

38/

سَمِيعُ الدُّعاءِ/ تام

39/ مِنَ الصَّالِحِينَ/ تام

40/ ما يَشاءُ/ تام

41/ إِلَّا رَمْزاً/ كافى (گفته شده) تام

__________________________________________________

[1]- بنابر قرائت «وَضَعَتْ»؛ زيرا عبارت بعد، خبر دادن از جانب خداوند بوده و جمله جديدى است.

[2]- بنابر روايت شعبه از عاصم و قرائات ابن عامر و يعقوب، «وَضَعَتْ» زيرا عبارت بعد به بخش قبل متعلق مى باشد و كلام واحد و متصل است.

[3]- چنانچه عبارت بعد از اين قسمت، از سخنان حضرت مريم عليها السّلام باشد.

[4]- درصورتى كه عبارت بعد (يعنى «إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ ...»)، از خداى متعال باشد.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 78

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

41/ وَ الْإِبْكارِ/ تام

44/ نُوحِيهِ إِلَيْكَ/ كافى

44/ يَكْفُلُ مَرْيَمَ/ كافى

45/ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ/ كافى [1] تام (قول ابو حاتم)

45/ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ/ حسن [2] تام (قول نافع)

47/ كُنْ فَيَكُونُ/ از آيه بعد نمى توان آغاز كرد [3] از آيه بعد مى توان آغاز كرد [اختلاف قرائت [4]

__________________________________________________

[1]- زيرا عبارت بعدى، بر اين عطف شده و لذا، تام نيست.

[2]- زيرا عبارت بعدى، هرچند مبتدا و خبر جداگانه و مرفوع است، اما توضيح عبارت قبل مى باشد و به آن تعلق دارد؛ يعنى: «ان الله يبشرك بشرى من عنده» و سپس «بشرى» را توضيح داده كه: فرزندى است كه نامش مسيح مى باشد.

[3]- چنانچه آيه بعد، براساس قرائت «وَ يُعَلِّمُهُ الْكِتابَ» قرائت شود، (زيرا به خبرهاى قبلى خداوند در عبارت «أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ» «1» باز مى گردد و از آن جدا نمى شود).

[4]- بنابر قرائات حمزه، كسايى، خلف، ابن كثير، ابو عمرو و ابن عامر «و نعلمه الكتاب» در آيه بعد

كه عبارت جديد است، خبر دادن خداوند از خودش است و لذا از عبارات قبل جداست.

__________________________________________________

(1)- آيه 45.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 79

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

49/ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ/ محل وقف نيست و از بعدش نمى توان آغاز كرد [1] محل وقف است و از بعدش آغاز مى شود [2]

49/ وَ أُحْيِ الْمَوْتى بِإِذْنِ اللَّهِ/ كافى

49/ فِي بُيُوتِكُمْ/ كافى

49/ مُؤْمِنِينَ/ كافى [3]

50/ وَ أَطِيعُونِ/ كافى

51/ مُسْتَقِيمٌ/ تام

52/ مُسْلِمُونَ/ تام

53/ الشَّاهِدِينَ/ تام

54/ الْماكِرِينَ [4]/ تام

__________________________________________________

[1]- درصورتى كه عبارت بعد، «أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ» قرائت شود؛ زيرا در اين صورت، در موضع جر و بدل از عبارت «بِآيَةٍ» مى باشد كه به موصوفش تعلق دارد.

[2]- بنابر قرائت نافع و ابو جعفر «أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ» زيرا در اين صورت، از قبل قطع شده است و جمله جديدى آغاز مى شود.

[3]- از ابتداى آيه بعد شروع مى شود و معناى آن «و جئت مصدقا» مى باشد.

[4]- ثوبان گويد: رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله فرمود: «لا تزال طائفة من امتى ظاهرين على الحق لا يضرهم من خالفهم حتى يأتى امر الله» يعنى: «همواره گروهى از امت من كه بر حق هستند، گزندى از جانب مخالفانشان نمى بينند تا زمانى كه امر الهى فرا برسد».

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 80

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

55/ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا/ تام [1]

57/ أُجُورَهُمْ/ كافى

58/ الذِّكْرِ الْحَكِيمِ/ تام

59/ كَمَثَلِ آدَمَ/ وقف تام و كافى نيست [2] تام [3] (قول ابو جعفر نحاس و يعقوب)

59/ لَهُ كُنْ/ كافى

59/ فَيَكُونُ/ تام

60/ مِنَ الْمُمْتَرِينَ/

تام

61/ عَلَى الْكاذِبِينَ/ تام

62/ الْقَصَصُ الْحَقُّ/ كافى

62/ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا اللَّهُ/ كافى

62/ الْحَكِيمُ/ كافى

__________________________________________________

[1]- چنانچه عبارت بعد «وَ جاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ»، در مورد حضرت رسول صلّى اللّه عليه و اله در نظر گرفته شود و تقدير «و جاعل الذين اتبعوك يا محمد صلّى اللّه عليه و اله» باشد. در اين صورت، منقطع از قبل است. حديث فوق، مؤيد اين حالت مى باشد.

[2]- در صورتى كه عبارت بعد، يعنى «خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ»، توضيح و تفسير مثل ذكر شده در آيه و متعلق به آن باشد، لذا از آن قطع نمى شود.

[3]- چنانچه جمله بعد «خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ»، خبر ديگرى از خلقش باشد.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 81

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

63/ بِالْمُفْسِدِينَ/ تام

64/ مُسْلِمُونَ/ تام

65/ أَ فَلا تَعْقِلُونَ/ تام

66/ لا تَعْلَمُونَ/ تام

67/ الْمُشْرِكِينَ/ تام

68/ وَ الَّذِينَ آمَنُوا/ تام

68/ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ/ تام

69/ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ/ كافى

69/ وَ ما يَشْعُرُونَ/ تام

70/ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ/ تام

71/ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ/ تام

73/ هُدَى اللَّهِ/ محل وقف نيست [1] محل وقف است [2] [اختلاف قرائت

__________________________________________________

[1]- بنابر قرائت «أَنْ يُؤْتى در ادامه آيه، زيرا «أَنْ يُؤْتى مفعول «وَ لا تُؤْمِنُوا» در ابتداى آيه است و تقدير اين است كه «و لا تؤمنوا لان يؤتى احد و بان يؤتى» و به دليل همين تعلق به قبل، از آن قطع نمى شود.

[2]- درصورتى كه به صورت استفهامى و طبق قرائت ابن كثير، «آن يؤتى» قرائت شود، زيرا جمله بعد، جمله جديدى است و مبتداى مرفوعى است كه خبر آن

حذف شده است، و تقدير آن چنين است: «ان يؤتى احد مثل ما اوتيتم يصدقونه» و دليل آن، توبيخ اهل كتاب به آن كار است تا به دينى كه بر آن هستند، تمسك جويند.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 82

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

73/ عِنْدَ رَبِّكُمْ/ كافى

73/ عَلِيمٌ/ كافى

74/ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ/ تام

75/ عَلَيْهِ قائِماً/ كافى

75/ فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ/ كافى

75/ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ/ اكفى نسبت به موضع قبل

76/ بَلى كافى تام (قول ابراهيم بن سرى زجاج) [1]

76/ الْمُتَّقِينَ/ تام

77/ عَذابٌ أَلِيمٌ/ كافى

78/ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ/ تام

79/ تَدْرُسُونَ/ محل وقف نيست و از آيه بعد نيز نمى توان شروع كرد. [2]

محل وقف است و از آيه بعد مى توان شروع كرد [3] [اختلاف قرائت

__________________________________________________

[1]- تقدير آن است كه «بلى عليهم سبيل العذاب يكذبهم و استحلالهم».

[2]- بنابر قرائت «وَ لا يَأْمُرَكُمْ» در ابتداى آيه بعد؛ زيرا متعلق به قبل مى باشد، عطف بر «يؤتى» در آيه قبل است كه حرف «ان» در آن عمل مى كند و تقدير چنين است: «وَ لا يَأْمُرَكُمْ».

[3]- بنابر قرائات نافع، ابو جعفر، ابن كثير، ابو عمرو و كسايى، «و لا يأمركم»؛ زيرا جمله جديد، خبرى است و از كلمه اى كه «ان» در آن عمل كرده، جداست.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 83

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

80/ مُسْلِمُونَ/ تام

81/ قالُوا أَقْرَرْنا/ كافى

81/ مِنَ الشَّاهِدِينَ/ اكفى نسبت به موضع قبل

82/ الْفاسِقُونَ/ كافى

83/ يُرْجَعُونَ/ كافى

84/ مُسْلِمُونَ/ تام

86/ الْبَيِّناتُ/ كافى

89/ رَحِيمٌ/ تام

91/ وَ لَوِ افْتَدى بِهِ/

كافى

91/ مِنْ ناصِرِينَ/ تام

92/ مِمَّا تُحِبُّونَ [1]/ كافى

92/ بِهِ عَلِيمٌ/ تام

93/ أَنْ تُنَزَّلَ التَّوْراةُ/ كافى

95/ قُلْ صَدَقَ اللَّهُ/ كافى

95/ حَنِيفاً/ كافى

95/ مِنَ الْمُشْرِكِينَ/ تام

97/ فِيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ/ كافى [2]

__________________________________________________

[1]- در شمارش آيات غير از روش كوفى و بصرى، انتهاى آيه است.

[2]- از «مقام ابراهيم» شروع مى شود و معنى «فيها مقام ابراهيم» است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 84

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

97/ آمِناً/ كافى

97/ سَبِيلًا/ كافى [1] تام (قول ابن عبد الرزاق)

97/ عَنِ الْعالَمِينَ/ تام [2]

98/ عَلى ما تَعْمَلُونَ/ تام

99/ عَمَّا تَعْمَلُونَ/ تام

101/ وَ فِيكُمْ رَسُولُهُ/ كافى

101/ مُسْتَقِيمٍ/ تام

103/ وَ لا تَفَرَّقُوا/ كافى

103/ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها/ كافى

103/ تَهْتَدُونَ/ تام

104/ الْمُفْلِحُونَ/ تام

106/ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ/ كافى

106/ تَكْفُرُونَ/ كافى

107/ خالِدُونَ/ كافى

108/ عَلَيْكَ بِالْحَقِّ/ كافى

108/ لِلْعالَمِينَ/ تام

__________________________________________________

[1]- تام نيست، زيرا معناى عبارت بعد، آن است كه: «و من كفر بالحج».

[2]- پايان موضوع است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 85

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

109/ الْأُمُورُ/ تام

110/ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ/ كافى

110/ خَيْراً لَهُمْ/ كافى

111/ إِلَّا أَذىً [1]/ كافى

111/ يُوَلُّوكُمُ الْأَدْبارَ/ كافى [2]

113/ لَيْسُوا سَواءً/ تام [3]

114/ مِنَ الصَّالِحِينَ/ وقف تام نيست [4] تام [اختلاف قرائت [5]

115/ بِالْمُتَّقِينَ/ تام

__________________________________________________

[1]- يعنى با زبان ها.

[2]- زيرا عبارت بعد، مستأنفه و جديد است.

[3]- «أُمَّةٌ قائِمَةٌ» در ادامه آيه، مبتدا و مرفوع بوده است و خبر آن در جار و مجرور «مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ» مى باشد.

[4]- اگر در آيه بعد، «وَ ما

يَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَلَنْ يُكْفَرُوهُ» قرائت شود، زيرا كلام به عبارت قبل بازمى گردد و متصل به آن است.

[5]- درصورتى كه در آيه بعد طبق روايت شعبه از عاصم و قرائات نافع، ابو جعفر، ابن كثير، ابو عمرو، ابن عامر و يعقوب «و ما تفعلوا من خير فلن تكفروه» قرائت شود، آيه قبل پايان موضوع باشد، اين آيه جمله جديدى است كه به صورت مخاطب به كار رفته است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 86

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

116/ خالِدُونَ/ تام

117/ فَأَهْلَكَتْهُ/ كافى

117/ يَظْلِمُونَ/ تام

118/ صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ/ تام

118/ تَعْقِلُونَ/ تام

119/ بِغَيْظِكُمْ/ كافى

119/ بِذاتِ الصُّدُورِ/ تام

120/ كَيْدُهُمْ شَيْئاً/ كافى

120/ بِما يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ/ تام

122/ وَ اللَّهُ وَلِيُّهُما/ تام

122/ الْمُؤْمِنُونَ/ اتم نسبت به موضع قبل

125/ مُنْزَلِينَ بَلى كافى

125/ مُسَوِّمِينَ/ كافى

126/ قُلُوبُكُمْ بِهِ/ كافى

127/ فَيَنْقَلِبُوا خائِبِينَ [1]/ تام [2] وقف تام نيست [3]

128/ ظالِمُونَ/ تام

129/ رَحِيمٌ/ تام

130/ تُفْلِحُونَ/ كافى

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 87

__________________________________________________

[1]- انس نقل كرده است: «در روز احد، هنگامى كه دندان رباعيه حضرت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله شكست و پيشانى حضرت زخمى شد، خون بر صورت ايشان جارى گرديد؛ با دست خود، خون را از صورتشان پاك كردم كه درآن حال مى فرمودند:

«قومى كه صورت پيامبرشان را، كه آنها را به سوى خدا دعوت مى كند، با خون رنگين كردند، چگونه به موفقيت نايل خواهند شد؟» خداوند آيه 128 اين سوره را نازل كرد.

از حسن [بصرى روايت شده است: «در روز احد، صورت پيامبر را خون گرفت و از

صورت خود، خون را پاك مى كردند و در آن حال مى فرمودند: «قومى كه صورت پيامبرشان را كه آنها را به سوى پروردگارشان مى خواند، از خون پر كردند، چگونه رستگار خواهند شد؟» پس خداوند آيه 128 را نازل نمود.

[2]- زيرا ماجراى بدر كه در آيات قبل شروع شده بود، در اين آيه به اتمام مى رسد و آيه بعد در مورد جنگ احد نازل شده است.

[3]- چنانچه «أَوْ يَتُوبَ» در آيه بعد، عطف بر «لِيَقْطَعَ» در اين آيه باشد. مؤلف گويد: «أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ»؛ بنابراين توضيح، به يكى از دو تقدير ذيل، منصوب مى شود:

الف) ليس لك من الامر شئ او من ان يتوب عليهم؛

ب) حتى يتوب عليهم، چنان كه در شعر آمده است: «فقلت له لابتك عينك انما نحاول ملكا او نموت فنعذر» كه تقدير «حتى نموت» مى باشد.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 88

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

131/ لِلْكافِرِينَ/ كافى

132/ تُرْحَمُونَ/ كافى [1] تام [اختلاف قرائت [2]

133/ لِلْمُتَّقِينَ/ تام

134/ عَنِ النَّاسِ/ كافى

134/ الْمُحْسِنِينَ/ تام

135/ لِذُنُوبِهِمْ/ كافى

135/ إِلَّا اللَّهُ/ كافى

135/ يَعْلَمُونَ/ تام

136/ وَ نِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِينَ/ تام [3]

137/ الْمُكَذِّبِينَ/ تام

138/ لِلْمُتَّقِينَ/ تام

139/ مُؤْمِنِينَ/ تام

__________________________________________________

[1]- بنابر قرائت «وَ سارِعُوا» در آيه بعد؛ زيرا در اين صورت آيه بعد عطف بر اين آيه است.

[2]- درصورتى كه آيه بعد را بنابر قرائات نافع، ابو جعفر و ابن عامر، «سارِعُوا» بخوانيم؛ زيرا از قبل جدا مى باشد.

[3]- پايان موضوع است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 89

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

140/ مِنْكُمْ شُهَداءَ/ كافى (گفته شده) تام

141/ وَ

يَمْحَقَ الْكافِرِينَ/ تام [1]

142/ الصَّابِرِينَ/ تام

143/ تَنْظُرُونَ/ تام

144/ وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ/ تام

145/ كِتاباً مُؤَجَّلًا/ تام

145/ وَ سَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ/ تام

146/ وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ [2]/ محل وقف نيست [3] كافى [4] (قول مورد نظر مؤلف) [اختلاف قرائت

146/ وَ مَا اسْتَكانُوا/ كافى

148/ وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَةِ/ كافى

148/ الْمُحْسِنِينَ/ تام

150/ خَيْرُ النَّاصِرِينَ/ تام

151/ وَ مَأْواهُمُ النَّارُ/ كافى

151/ مَثْوَى الظَّالِمِينَ/ تام

152/ وَ لَقَدْ عَفا عَنْكُمْ/ كافى

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 90

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

152/ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ/ تام

153/ وَ لا ما أَصابَكُمْ/ كافى

154/ كُلَّهُ لِلَّهِ/ كافى

154/ هاهُنا/ كافى

154/ إِلى مَضاجِعِهِمْ/ كافى

__________________________________________________

[1]- پايان موضوع است.

[2]- ابو عمرو بن العلاء در آيه «و كاين من نبى قتل» نقل كرده است: «پيامبر بنابر شايعه كافران در روز احد به شهادت رسيد ولى اصحاب بعد از قتل پيامبرشان سست نشده و ضعيف نشدند و در مقابل دشمن، سر تعظيم فرود نياوردند.»

از ابن عباس نقل كرده اند كه وى از كسانى كه «قاتل» مى خواندند، تعجب مى كرد، حال آنكه در آيه 144 آمده است: «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ».

عكرمه در مورد آيه «و كاين من نبىّ قتل معه ربيون كثير» گفته است: «در جنگ، فقط شهادت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را شنيديم»؛ ربيون يعنى جموع كثيرة.

[3]- بنابر قرائت «قاتَلَ» زيرا «رِبِّيُّونَ» فاعل آن است. همچنين درصورتى كه «قتل» خوانده شود و فعل به «رِبِّيُّونَ» اسناد داده شود؛ گويى منظور اين است كه «قتل بعضهم فما وهن الباقون لقتل من قتل منهم و

لا ضعفوا و لا استكانوا».

[4]- بنابر قرائات نافع، ابن كثير، ابو عمرو و يعقوب كه «قتل» خوانده اند و نيز در صورتى كه فعل به پيامبر اسناد داده شود يعنى «قتل النبى و معه جموع كثيرة فما وهنو القتل بينهم». آيه [بنابر قولى به اين سبب نازل شد.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 91

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

154/ ما فِي قُلُوبِكُمْ/ كافى

154/ بِذاتِ الصُّدُورِ/ تام

155/ وَ لَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ/ كافى

155/ حَلِيمٌ/ تام

156/ فِي قُلُوبِهِمْ/ كافى

156/ وَ اللَّهُ يُحْيِي وَ يُمِيتُ/ كافى

156/ بَصِيرٌ/ تام

159/ لِنْتَ لَهُمْ/ كافى

159/ مِنْ حَوْلِكَ/ كافى

159/ وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ/ كافى

159/ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ/ كافى

159/ الْمُتَوَكِّلِينَ/ تام

160/ مِنْ بَعْدِهِ/ كافى

160/ الْمُؤْمِنُونَ/ تام

161/ أَنْ يَغُلَّ/ كافى

161/ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ/ تام

162/ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ/ كافى

163/ دَرَجاتٌ عِنْدَ اللَّهِ/ كافى

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 92

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

163/ بِما يَعْمَلُونَ/ تام

164/ مُبِينٍ/ تام

165/ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِكُمْ/ كافى

165/ قَدِيرٌ/ تام

167/ لِلْإِيمانِ/ كافى

167/ بِما يَكْتُمُونَ/ اكفى نسبت به موضع قبل

169/ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً/ كافى

171/ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ/ وقف كافى نيست [1] كافى [2]

172/ أَصابَهُمُ الْقَرْحُ/ كافى (گفته شده) تام

174/ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللَّهِ/ كافى

175/ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ/ كافى

175/ فَلا تَخافُوهُمْ/ كافى

175/ مُؤْمِنِينَ/ تام

__________________________________________________

[1]- بنابر قرائت «وَ أَنَّ اللَّهَ» در ادامه آيه؛ زيرا در اين صورت عطف بر قسمت قبلى آيه مى باشد و تقدير «و بان الله» خواهد بود.

[2]-

بنابر قرائت كسايى «و ان الله» به دليل اينكه جمله جديدى مى باشد.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 93

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

176/ عَظِيمٌ/ تام

177/ أَلِيمٌ/ تام

178/ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ/ كافى

178/ مُهِينٌ/ تام

179/ مَنْ يَشاءُ/ كافى

179/ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ/ كافى

179/ أَجْرٌ عَظِيمٌ/ تام

180/ خَيْراً لَهُمْ/ كافى

180/ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ/ كافى

180/ يَوْمَ الْقِيامَةِ/ تام

180/ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ/ تام

183/ وَ بِالَّذِي قُلْتُمْ/ كافى

184/ الْمُنِيرِ/ تام

185/ ذائِقَةُ الْمَوْتِ/ كافى

185/ يَوْمَ الْقِيامَةِ/ كافى

185/ فَقَدْ فازَ/ كافى

185/ الْغُرُورِ/ تام

186/ الْأُمُورِ/ تام

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 94

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

187/ ما يَشْتَرُونَ/ تام

188/ مِنَ الْعَذابِ/ كافى

188/ أَلِيمٌ/ تام

189/ قَدِيرٌ/ تام

193/ فَآمَنَّا/ كافى

195/ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى كافى تام (قول ابو حاتم)

195/ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ/ تام

195/ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ/ كافى

195/ حُسْنُ الثَّوابِ/ تام

196/ فِي الْبِلادِ [1]/ كافى تام (قول ابو حاتم)

197/ مَتاعٌ قَلِيلٌ [2]/ كافى

197/ الْمِهادُ/ اتم نسبت به قول ابو حاتم در آيه قبل

198/ نُزُلًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ/ كافى

198/ لِلْأَبْرارِ/ تام

199/ عِنْدَ رَبِّهِمْ/ كافى

199/ سَرِيعُ الْحِسابِ/ تام

__________________________________________________

[1]- انتهاى آيه است.

[2]- يعنى: «آن كالاى اندكى است».

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 95

سوره نساء

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

1/ رِجالًا كَثِيراً وَ نِساءً/ تام (گفته شده) كافى

1/ تساءلون به/ محل وقف نيست [1] محل وقف است و از عبارت بعد آغاز مى شود [2] [اختلاف قرائت تام (قول يعقوب، اخفشن و روايت

از حسن) [3]

__________________________________________________

[1]- بنابر قرائت مشهور «وَ الْأَرْحامَ» عطف بر قبل بوده و تقدير آن «و اتقوا الارحام ان تقطعوها» مى باشد. همچنين بنابر قرائت حمزه «تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ» مى باشد كه «الْأَرْحامَ» عطف بر ضمير «ه»- در «به»- مى باشد چنان كه مذهب كوفيين اين چنين است؛ مثلا گفته مى شود: «اسالك بالله و الرحم».

[2]- چنانچه با قرائت حمزه «تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ» خوانده شود و «وَ الْأَرْحامَ» به معناى قسم باشد و تقدير آن «و رب الارحام» باشد؛ چنان كه خداوند در جاهاى ديگر فرموده «وَ الطُّورِ»، «وَ التِّينِ»، «وَ الْفَجْرِ»، «وَ الشَّمْسِ» و نظاير آن به مخلوقاتى ديگر قسم ياد كرده است. از قسم مى توان شروع كرد زيرا قسم، جمله جديدى است.

[3]- سپس از «وَ الْأَرْحامَ» ابتدا مى شود يعنى «و عليكم الارحام فصلوها».

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 96

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

1/ وَ الْأَرْحامَ [1]/ كافى

1/ عَلَيْكُمْ رَقِيباً/ اكفى نسبت به موضع قبل

3/ أَلَّا تَعُولُوا [2]/ كافى

4/ هَنِيئاً مَرِيئاً/ كافى

5/ مَعْرُوفاً/ كافى

6/ أَنْ يَكْبَرُوا/ كافى

6/ بِالْمَعْرُوفِ/ كافى

6/ حَسِيباً/ تام

7/ مَفْرُوضاً/ تام

8/ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ/ كافى

8/ قَوْلًا مَعْرُوفاً/ اكفى نسبت به موضع قبل

9/ خافُوا عَلَيْهِمْ/ كافى

__________________________________________________

[1]- از عكرمه در آيه «وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ» روايت شده كه گفت: «تقواى خدا را پيشه كنيد و از قطع رحم پرهيز كنيد». ابراهيم در آيه «وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ» گفته است: «اين همان سخن است كه: اسالك بالله و الرحم». از مجاهد نيز نظير آن را نقل كرده اند.

حسن [بصرى نيز گفته

است: «اين سخن، همان قول: انشدك بالله و الرحم است».

[2]- رأس آيه است يعنى: «اينكه تمايل پيدا نكنيد». گفته شده «اينكه ستم نكنيد».

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 97

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

9/ سَدِيداً/ تام

10/ فِي بُطُونِهِمْ ناراً/ كافى

10/ سَعِيراً/ تام

11/ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ/ كافى

11/ ثُلُثا ما تَرَكَ/ كافى

11/ فَلَهَا النِّصْفُ/ كافى

11/ إِنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ/ كافى

11/ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ/ كافى

11/ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ/ كافى

11/ أَوْ دَيْنٍ/ تام

11/ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ/ كافى

11/ عَلِيماً حَكِيماً/ تام

12/ تُوصُونَ بِها أَوْ دَيْنٍ/ تام

12/ غَيْرَ مُضَارٍّ/ كافى

12/ وَصِيَّةً مِنَ اللَّهِ/ كافى

13/ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ/ تام كافى (قول ابن انبارى)

14/ مُهِينٌ/ تام [1]

__________________________________________________

[1]- پايان موضوع است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 98

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

16/ فَأَعْرِضُوا عَنْهُما/ كافى

16/ تَوَّاباً رَحِيماً/ تام

17/ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ/ كافى

17/ عَلِيماً حَكِيماً/ كافى

18/ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ/ وقف غير تام است [1] تام (قول اخفش و دينورى)

18/ وَ هُمْ كُفَّارٌ/ وقف غير تام [2] تام (قول دينورى و نافع)

18/ عَذاباً أَلِيماً/ تام

19/ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهاً/ كافى [3] غير كافى [4]

21/ غَلِيظاً/ تام

22/ إِلَّا ما قَدْ سَلَفَ/ كافى

22/ سَبِيلًا/ تام

23/ مِنْ أَصْلابِكُمْ/ غير تام [5]

__________________________________________________

[1]- زيرا «وَ لَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ» عطف بر قبلش است.

[2]- زيرا «أُولئِكَ»- در ادامه آيه- اشاره به دو گروه مذكور در ابتداى آيه است.

[3]- اگر «وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ»- در ادامه آيه- مجزوم و فعل نهى باشد.

[4]- اگر «وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ» در موضع

نصب و عطف بر «أَنْ تَرِثُوا» باشد.

[5]- زيرا عبارت بعد، عطف بر عبارات قبلى است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 99

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

23/ إِلَّا ما قَدْ سَلَفَ/ كافى حسن [1]

23/ غَفُوراً رَحِيماً/ وقف غير تام [2] تام (قول ابن انبارى)

24/ إِلَّا ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ/ كافى [3] حسن (كافى نيست) [4]

24/ كِتابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ/ تام

24/ فَرِيضَةً/ كافى

24/ عَلِيماً حَكِيماً/ تام [5]

__________________________________________________

[1]- بنابر بعضى از نسخه هاى كتاب.

[2]- زيرا «وَ الْمُحْصَناتُ»- در ابتداى آيه بعد- عطف بر اول آيه 23 بوده و معناى آن «و المحصنات ذوات الازواج الّا ان يسبين» مى باشد؛ يعنى: [همچنين بر شما حرام شد] زنان شوهردار مگر كنيزانى كه در جنگ با كفار به اسارت درآمده اند.

[3]- درصورتى كه «كِتابَ اللَّهِ» در جمله بعد، منصوب بنابر «اغراء» [آگاه كردن مخاطب به امرى ستايش شده براى اهميت دادن به آن باشد و معناى آن «الزموا كتاب الله»] باشد.

[4]- اگر «كِتابَ اللَّهِ» بنابر مفعول مطلق بودن، منصوب باشد. در اين صورت تقدير آن «كتب الله كتابا» مى باشد.

[5]- پايان موضوع است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 100

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

25/ مِنْ فَتَياتِكُمُ الْمُؤْمِناتِ/ كافى

25/ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ/ كافى

25/ الْعَنَتَ مِنْكُمْ/ كافى

25/ خَيْرٌ لَكُمْ/ تام

25/ غَفُورٌ رَحِيمٌ/ اتم نسبت به موضع قبل

28/ ضَعِيفاً/ تام

29/ عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ/ كافى

30/ نُصْلِيهِ ناراً/ كافى

30/ يَسِيراً/ تام

31/ كَرِيماً/ تام

32/ عَلى بَعْضٍ/ كافى

32/ مِمَّا اكْتَسَبْنَ/ كافى

32/ مِنْ فَضْلِهِ/ كافى (گفته شده) تام

32/ عَلِيماً/ تام

33/ وَ الْأَقْرَبُونَ/ كافى

33/

شَهِيداً/ تام

34/ مِنْ أَمْوالِهِمْ/ كافى

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 101

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

34/ بِما حَفِظَ اللَّهُ/ كافى

34/ سَبِيلًا/ كافى

34/ كَبِيراً/ تام

35/ يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُما/ كافى

35/ عَلِيماً خَبِيراً/ تام

36/ وَ ابْنِ السَّبِيلِ/ كافى

36/ وَ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ/ كافى

37/ مِنْ فَضْلِهِ/ كافى

38/ وَ لا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ/ كافى

38/ فَساءَ قَرِيناً/ تام

39/ وَ كانَ اللَّهُ بِهِمْ عَلِيماً/ تام

40/ أَجْراً عَظِيماً/ تام

41/ شَهِيداً/ كافى

42/ حَدِيثاً/ تام

43/ حَتَّى تَغْتَسِلُوا/ كافى

43/ وَ أَيْدِيكُمْ/ كافى

43/ عَفُوًّا غَفُوراً/ تام

45/ بِأَعْدائِكُمْ/ كافى

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 102

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

45/ وَ كَفى بِاللَّهِ نَصِيراً/ كافى [1] غير كافى [2]

46/ مِنَ الَّذِينَ هادُوا/ محل وقف نيست [3]

46/ وَ طَعْناً فِي الدِّينِ/ كافى

46/ خَيْراً لَهُمْ وَ أَقْوَمَ/ كافى

46/ إِلَّا قَلِيلًا/ تام

47/ أَصْحابَ السَّبْتِ/ كافى

47/ مَفْعُولًا/ تام

48/ لِمَنْ يَشاءُ/ كافى

48/ عَظِيماً/ تام

49/ يُزَكُّونَ أَنْفُسَهُمْ/ كافى

49/ مَنْ يَشاءُ/ اكفى نسبت به موضع قبل

__________________________________________________

[1]- چنانچه «مِنَ»، در آيه بعد، وابسته به مبتداى محذوفى باشد كه تقدير آن «من الذين هادوا ناس» است.

[2]- درصورتى كه «مِنَ» وابسته به «نَصِيراً» در آيه قبل باشد و معناى آن «اكتفوا باللّه ناصرا لكم من الذين هادوا» درنظر گرفته شود.

[3]- زيرا «يُحَرِّفُونَ» طبق هر دو قول مذكور در آيه قبل، وابسته به «مِنَ الَّذِينَ هادُوا» است. طبق قول اول، صفت مبتداى محذوف و بنابر عقيده دوم، حال براى «مِنَ الَّذِينَ هادُوا» مى باشد و درهرحال از قبل جدا نمى شود.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 103

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

50/ مُبِيناً/ تام

52/ لَعَنَهُمُ اللَّهُ/ كافى (گفته شده) تام

52/ نَصِيراً/ كافى

53/ نَقِيراً/ كافى

54/ عَظِيماً/ كافى

55/ مَنْ صَدَّ عَنْهُ/ كافى

55/ سَعِيراً/ تام

56/ لِيَذُوقُوا الْعَذابَ/ كافى (گفته شده) تام

56/ عَزِيزاً حَكِيماً/ تام

57/ ظِلًّا ظَلِيلًا/ تام

58/ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ/ كافى (گفته شده) تام

58/ يَعِظُكُمْ بِهِ/ كافى

58/ بَصِيراً/ تام

59/ تَأْوِيلًا/ تام

60/ ضَلالًا بَعِيداً/ كافى

61/ صُدُوداً/ كافى

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 104

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

62/ وَ تَوْفِيقاً/ كافى

63/ قَوْلًا بَلِيغاً/ تام

64/ بِإِذْنِ اللَّهِ/ كافى

66/ إِلَّا قَلِيلٌ مِنْهُمْ/ كافى

68/ صِراطاً مُسْتَقِيماً/ تام

69/ وَ الصَّالِحِينَ/ كافى

70/ عَلِيماً/ تام

71/ جَمِيعاً/ تام (گفته شده) كافى [1]

73/ يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ/ وقف كافى نيست [2]

73/ عَظِيماً/ تام

74/ عَظِيماً/ تام

75/ الظَّالِمِ أَهْلُها/ كافى

75/ نَصِيراً/ تام

76/ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ/ كافى

76/ ضَعِيفاً/ تام

__________________________________________________

[1]- بنابر بعضى از نسخه هاى كتاب.

[2]- زيرا حرف «ف» در «فَأَفُوزَ» جواب «يا لَيْتَنِي» است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 105

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

77/ فَتِيلًا/ تام [1]

78/ مُشَيَّدَةٍ/ كافى

78/ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ/ كافى

78/ حَدِيثاً/ تام [1]

79/ فَمِنْ نَفْسِكَ [2]/ كافى

79/ لِلنَّاسِ رَسُولًا/ كافى

79/ شَهِيداً/ تام

80/ حَفِيظاً/ تام

81/ وَكِيلًا/ تام

82/ كَثِيراً/ تام

83/ إِلَّا قَلِيلًا/ تام

84/ وَ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ/ كافى

84/ بَأْسَ الَّذِينَ كَفَرُوا/ كافى

84/ وَ أَشَدُّ تَنْكِيلًا/ تام

85/ كِفْلٌ مِنْها/ كافى تام [3]

__________________________________________________

[1]- بنابر

بعضى از نسخه هاى كتاب.

[2]- يعنى «به خاطر گناه خودت، اى انسان!».

[3]- بنابر بعضى از نسخه هاى كتاب.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 106

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

85/ مُقِيتاً [1]/ تام

86/ أَوْ رُدُّوها/ كافى

86/ حَسِيباً/ تام

87/ لا رَيْبَ فِيهِ/ كافى

87/ حَدِيثاً/ تام

88/ بِما كَسَبُوا/ كافى

88/ مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ/ كافى

89/ فَتَكُونُونَ سَواءً/ كافى

89/ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ/ كافى

90/ أَوْ جاؤُكُمْ/ محل وقف نيست كافى (قول محمد بن يزيد) [2]

90/ فَلَقاتَلُوكُمْ/ كافى

91/ أُرْكِسُوا فِيها/ كافى

91/ مُبِيناً/ تام

92/ إِلَّا خَطَأً/ كافى

92/ إِلَّا أَنْ يَصَّدَّقُوا/ كافى

92/ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ/ كافى

__________________________________________________

[1]- يعنى «مقتدرا».

[2]- زيرا اعتقاد داشته است كه «حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ» معنى دعايى دارد.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 107

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

92/ وَ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ/ كافى

92/ تَوْبَةً مِنَ اللَّهِ/ كافى

92/ عَلِيماً حَكِيماً/ تام

93/ عَظِيماً/ تام

94/ فَتَبَيَّنُوا/ كافى

94/ مَغانِمُ كَثِيرَةٌ/ كافى

94/ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا/ كافى

94/ خَبِيراً/ تام

95/ الْحُسْنى كافى

96/ مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً/ كافى

96/ رَحِيماً/ تام

97/ فَتُهاجِرُوا فِيها/ كافى

97/ وَ ساءَتْ مَصِيراً/ كافى

99/ عَفُوًّا غَفُوراً/ تام

100/ كَثِيراً وَ سَعَةً/ كافى

100/ رَحِيماً/ تام

101/ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا/ كافى

101/ عَدُوًّا مُبِيناً/ تام

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 108

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

102/ حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ/ كافى

102/ مَيْلَةً واحِدَةً/ كافى

102/ وَ خُذُوا حِذْرَكُمْ/ كافى

103/ وَ عَلى جُنُوبِكُمْ/ كافى

103/ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ/ كافى

103/ كِتاباً مَوْقُوتاً/ تام

104/

عَلِيماً حَكِيماً/ تام

105/ بِما أَراكَ اللَّهُ/ كافى

105/ خَصِيماً/ تام

106/ رَحِيماً/ كافى

107/ أَثِيماً/ كافى

108/ مُحِيطاً/ كافى

109/ وَكِيلًا/ كافى

110/ رَحِيماً/ كافى

111/ حَكِيماً/ كافى

112/ مُبِيناً/ كافى

113/ مِنْ شَيْ ءٍ/ كافى

114/ بَيْنَ النَّاسِ/ كافى

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 109

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

114/ عَظِيماً/ تام

115/ وَ ساءَتْ مَصِيراً/ تام

116/ لِمَنْ يَشاءُ/ كافى

116/ بَعِيداً/ تام

118/ لَعَنَهُ اللَّهُ/ كافى

119/ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ [1]/ كافى

120/ يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ/ كافى

120/ إِلَّا غُرُوراً/ اكفى نسبت به موضع قبل

121/ مَحِيصاً/ تام

122/ قِيلًا/ تام

123/ وَ لا أَمانِيِّ أَهْلِ الْكِتابِ [2]/ تام (نظر مؤلف) [3] كافى (قول ابن انبارى و غير او)

123/ وَ لا نَصِيراً/ تام

124/ نَقِيراً/ تام

125/ حَنِيفاً/ تام

125/ خَلِيلًا/ تام

126/ مُحِيطاً/ تام

127/ بِالْقِسْطِ/ كافى

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 110

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

127/ بِهِ عَلِيماً/ تام

128/ وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ/ كافى

128/ الشُّحَّ/ كافى

129/ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ/ كافى

129/ كَالْمُعَلَّقَةِ/ كافى

__________________________________________________

[1]- عكرمه در مورد آيه «وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ» گفته است: «منظور خواجه كردن مردان است». همچنين، سعيد بن جبير گفته است: «منظور دين الهى است».

[2]- از ابو بكر نقل شده است: «هنگامى كه پيش پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بودم، اين آيه نازل شد كه «مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً يُجْزَ بِهِ وَ لا يَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً». به پيامبر عرض كردم: «يا رسول الله! ما كار ناپسند انجام مى دهيم، آيا به سبب هر كار

زشتى كه انجام داديم جزا داده مى شويم»؟ حضرت فرمود: «اى ابو بكر! تو و همنشينان و دوستانت به اين سبب، در دنيا مجازات داده مى شويد تا خداوند عز و جل را درحالى ملاقات كنيد كه گناهى نداريد؛ اما اين گناهان براى ديگران جمع مى شود تا در روز قيامت با آن مجازات شوند». از ابو هريره نيز نقل شده است: وقتى «مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً يُجْزَ بِهِ» نازل شد، بر مسلمانان دشوار آمد و لذا به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله شكايت كردند». آن حضرت فرمود: «نيت خود را پاك كرده، در راه صحيح گام برداريد چرا كه تيغى كه به بدن مؤمن فرو رود و يا آسيبى كه به او رسد، كفاره لغزش هايش خواهد بود.

[3]- زيرا پايان موضوع بوده و عبارت بعد، كلام جديد و جدا از آن است و به همه مردم برمى گردد. حديث مسند فوق نيز آن را تأييد مى كند.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 111

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

130/ مِنْ سَعَتِهِ/ كافى

130/ واسِعاً حَكِيماً/ تام

131/ أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ/ كافى (گفته شده) تام

131/ وَ ما فِي الْأَرْضِ/ كافى

131/ وَكِيلًا/ تام

133/ وَ يَأْتِ بِآخَرِينَ/ كافى

133/ قَدِيراً/ تام

134/ ثَوابُ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ/ كافى

134/ بَصِيراً/ تام

135/ أَوْلى بِهِما/ كافى

135/ أَنْ تَعْدِلُوا/ كافى

135/ خَبِيراً/ تام

136/ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ/ تام

136/ ضَلالًا بَعِيداً/ تام

137/ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلًا/ تام

138/ أَلِيماً/ كافى

139/ لِلَّهِ جَمِيعاً/ كافى

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 112

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

140/ إِذاً مِثْلُهُمْ/ تام

140/

فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً/ كافى

141/ سَبِيلًا/ تام كافى [1]

142/ إِلَّا قَلِيلًا/ كافى

143/ مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذلِكَ/ غير تام [2] تام (قول مجهول)

143/ وَ لا إِلى هؤُلاءِ/ كافى

143/ سَبِيلًا/ تام

144/ مُبِيناً/ تام

146/ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ/ كافى

146/ أَجْراً عَظِيماً/ تام

__________________________________________________

[1]- بنابر بعضى از نسخه هاى كتاب.

[2]- زيرا عبارت بعد متصل به آن و آشكار كننده آن مى باشد.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 113

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

147/ شاكِراً عَلِيماً/ كافى [1] (گفته شده) تام [2] [اختلاف قرائت غير كافى [اختلاف قرائت [3]

148/ مِنَ الْقَوْلِ/ محل وقف نيست تام (بنابر قول مجاهد)

__________________________________________________

[1]- «إِلَّا مَنْ ظُلِمَ» در آيه بعد، استثناى منقطع است ولى استثنا از عبارت «ما يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ» نهى است و تقدير آن، اين است: ولى هركه مورد ستم واقع شد مى تواند بگويد: فلان شخص به من ظلم نمود.

مجاهد، آن را در مورد مهمانى دانسته است؛ يعنى وقتى شخصى مهمان كسى شود ولى وى، از او پذيرايى نكند. از مجاهد در مورد آيه «لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ» نقل شده است كه گفت: «در مورد مهمانى است. وقتى كه بر شخصى مهمان شدى اما او تو را پذيرايى نكرد تو حق دارى آنچه را نسبت به تو روا داشته است، بيان كنى».

[2]- بنابر قرائت ضحاك و زيد بن اسلم «إِلَّا مَنْ ظُلِمَ» و نيز در قرائت مشهور اگر استثناى منقطع به معناى «و لكن» باشد، وقف بر «عَلِيماً» تام خواهد بود.

[3]- بنابر قرائت ضحاك و زيد بن اسلم به صورت «إِلَّا مَنْ ظُلِمَ» چنانچه

استثنا از عبارت «ما يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ» باشد. ضحاك مى گفت كه اين آيه از مثال هاى تقديم و تأخير است و گويى فرموده است: «ما يفعل الله بعذابكم ان شكرتم و آمنتم الا من ظلم».

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 114

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

148/ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ/ كافى [1]

148/ عَلِيماً/ تام

149/ قَدِيراً/ تام

150/ سَبِيلًا/ تام

151/ هُمُ الْكافِرُونَ حَقًّا/ كافى (گفته شده) تام

151/ مُهِيناً/ تام

152/ غَفُوراً رَحِيماً/ تام

155/ إِلَّا قَلِيلًا/ كافى [2]

156/ عَظِيماً/ كافى

157/ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ/ محل وقف نيست [3] (گفته شده) محل وقف است [4]

__________________________________________________

[1]- بنابر هر دو قرائت مذكور.

[2]- از آيه 155 تا 161 وقف تام وجود ندارد و جواب محذوف است. اخفش، تقدير آن را چنين دانسته است: «فَبِما نَقْضِهِمْ مِيثاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ». همچنين علت حذف جواب، علم مخاطبان نسبت به آن مى باشد.

[3]- زيرا «رَسُولَ اللَّهِ» بدل از «عِيسَى» و منصوب است.

[4]- از عبارت «رَسُولَ اللَّهِ» آغاز مى شود و تقدير آن «اعنى رسول اللّه» است. نبايد «انه رسول اللّه» در نظر گرفته شود كه منصوب نباشد.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 115

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

157/ رَسُولَ اللَّهِ/ كافى

157/ شُبِّهَ لَهُمْ/ كافى

157/ وَ ما قَتَلُوهُ/ محل وقف نيست تام [1] (قول احمد بن موسى لؤلؤى)

157/ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ/ محل وقف نيست تام [2] (قول علماى نحو)

157/ إِلَّا اتِّباعَ الظَّنِّ/ كافى تام (قول بعضى از مفسران)

157/ يَقِيناً [3]/ كافى [4] (اختيار مولف)

__________________________________________________

[1]- تقدير «و ما قتلوه يقينا» اين است كه «يقينا ليرفعنه

اللّه»، اما جواب حذف شده و به دليل وجود عبارت «بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ» از آن جواب بى نياز شده است. همچنين گفته شده معناى آن «يقينا انهم لم يقتلوه» است و لذا ضمير «ه» در «وَ ما قَتَلُوهُ» به حضرت عيسى عليه السّلام برمى گردد؛ اما اين قول، وجه صحيحى ندارد. همچنين گفته شده ضمير به چيزى كه برايشان مشتبه شد بازمى گردد. اما بهتر آن است كه ضمير، به «الظَّنِّ» برمى گردد و تقدير «و ما قتلوا ظنّهم يقينا» است كه خود آنها هم مردد شدند كه مقتول عيسى يا شخص ديگرى غير از اوست.

[2]- زيرا «إِلَّا»- در ادامه آيه- استثنا از «ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ» نمى باشد.

[3]- انتهاى آيه است.

[4]- «يَقِيناً» صفت مصدر محذوف است كه مفعول مطلق بوده و تقدير آن «و ما علموه علما يقينا» مى باشد.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 116

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

158/ بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ/ كافى

158/ عَزِيزاً حَكِيماً/ كافى

159/ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً/ كافى

160/ كَثِيراً/ كافى

161/ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ/ كافى

161/ عَذاباً أَلِيماً/ اكفى نسبت به موضع قبل

162/ أَجْراً عَظِيماً/ تام

163/ مِنْ بَعْدِهِ/ كافى

163/ وَ سُلَيْمانَ/ كافى

163/ وَ آتَيْنا داوُدَ زَبُوراً/ كافى

164/ لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ/ كافى (گفته شده) تام

165/ بَعْدَ الرُّسُلِ/ كافى

166/ شَهِيداً/ تام

167/ بَعِيداً/ تام

169/ أَبَداً/ كافى

169/ يَسِيراً/ تام

170/ عَلِيماً حَكِيماً/ تام

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 117

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

171/ إِلَّا الْحَقَّ/ كافى

171/ وَ رُوحٌ مِنْهُ [1]/ تام [2] (گفته شده) كافى

171/ وَ لا تَقُولُوا

ثَلاثَةٌ/ كافى

تام (قول نافع، دينورى، قبتى و اخفش)

171/ انْتَهُوا خَيْراً لَكُمْ/ اكفى نسبت به موضع قبل

171/ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ/ كافى

171/ وَ ما فِي الْأَرْضِ/ كافى

171/ وَكِيلًا/ تام

172/ وَ لَا الْمَلائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ/ كافى

172/ جَمِيعاً [3]/ كافى

173/ مِنْ فَضْلِهِ/ كافى

173/ نَصِيراً/ تام

175/ مُسْتَقِيماً/ تام

176/ لَها وَلَدٌ/ كافى

__________________________________________________

[1]- معناى آن «زندگى» است. البته «رحمت» هم گفته شده است.

[2]- زيرا پايان موضوع است.

[3]- انتهاى آيه است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 118

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

176/ مِمَّا تَرَكَ/ كافى

176/ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ/ كافى

176/ أَنْ تَضِلُّوا [1]/ كافى

__________________________________________________

[1]- معناى آن «لئلّا تضلّوا» است؛ يعنى «تا اينكه گمراه نشويد».

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 119

سوره مائده

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

1/ أَوْفُوا بِالْعُقُودِ [1]/ تام

1/ أَنْتُمْ حُرُمٌ/ كافى

1/ ما يُرِيدُ/ تام

2/ وَ رِضْواناً/ كافى

2/ فَاصْطادُوا/ كافى

2/ أَنْ تَعْتَدُوا/ كافى

2/ عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ/ كافى

2/ شَدِيدُ الْعِقابِ/ تام

3/ ذلِكُمْ فِسْقٌ/ تام

3/ وَ اخْشَوْنِ/ كافى

3/ دِيناً/ كافى

4/ مِنَ الْجَوارِحِ مُكَلِّبِينَ/ كافى

4/ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ/ كافى

4/ عَلَيْهِ/ كافى

4/ سَرِيعُ الْحِسابِ/ تام

5/ وَ لا مُتَّخِذِي أَخْدانٍ/ كافى

5/ مِنَ الْخاسِرِينَ/ تام

__________________________________________________

[1]- در شمارش آيات، غير از روش كوفى، انتهاى آيه است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 120

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

6/ وَ أَيْدِيكُمْ مِنْهُ/ كافى

7/ سَمِعْنا وَ أَطَعْنا/ كافى

7/ بِذاتِ الصُّدُورِ/ تام

8/ عَلى أَلَّا تَعْدِلُوا/ كافى

8/ لِلتَّقْوى كافى

8/

بِما تَعْمَلُونَ/ تام

9/ أَجْرٌ عَظِيمٌ/ تام

10/ أَصْحابُ الْجَحِيمِ/ تام

11/ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ/ كافى

11/ الْمُؤْمِنُونَ/ تام

12/ نَقِيباً/ كافى

12/ مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ/ كافى

12/ سَواءَ السَّبِيلِ/ تام

13/ لَعَنَّاهُمْ/ حسن

13/ قاسِيَةً/ حسن

13/ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ/ كافى

13/ الْمُحْسِنِينَ/ تام

14/ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ/ كافى

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 121

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

14/ يَصْنَعُونَ/ تام

15/ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ [1]/ تام (گفته شده) كافى

15/ وَ كِتابٌ مُبِينٌ/ كافى

16/ سُبُلَ السَّلامِ/ كافى

16/ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ/ كافى

16/ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ/ تام

17/ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً/ تام

17/ وَ ما بَيْنَهُما/ تام

17/ قَدِيرٌ/ تام

18/ مِمَّنْ خَلَقَ/ تام (قول نافع)

18/ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ/ تام

18/ وَ ما بَيْنَهُما/ تام

18/ وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ/ اتم نسبت به موضع قبل

19/ بَشِيرٌ وَ نَذِيرٌ/ تام

19/ قَدِيرٌ/ اتم نسبت به موضع قبل

20/ وَ جَعَلَكُمْ مُلُوكاً/ غير تام تام [2] (قول نافع، ابى مالك و سعيد بن جبير)

__________________________________________________

[1]- در شمارش آيات- غير از روش كوفى- انتهاى آيه است.

[2]- درصورتى كه عبارت بعدى، براى مسلمانان درنظر گرفته شود.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 122

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

21/ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ/ كافى

22/ حَتَّى يَخْرُجُوا مِنْها/ كافى

22/ فَإِنَّا داخِلُونَ/ كافى

23/ فَإِنَّكُمْ غالِبُونَ [1]/ كافى

23/ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ/ كافى تام [2]

25/ إِلَّا نَفْسِي/ محل وقف نيست [3] تام [4] (قول احمد بن موسى لؤلؤى)

25/ وَ أَخِي/ كافى

__________________________________________________

[1]- در شمارش بصرى انتهاى آيه است.

[2]- بنابر بعضى از

نسخه هاى كتاب.

[3]- زيرا «وَ أَخِي» عطف بر «إِلَّا نَفْسِي» يا «أَمْلِكُ» مى باشد و تقدير «لا املك انا و اخى الا انفسنا» است و بيشتر اهل تأويل، قائل به اين قول هستند.

[4]- با اين تعبير كه از «وَ أَخِي» آغاز شود و معناى آن: «و اخى لا يملك الا نفسه» باشد. از كلبى درمورد «إِنِّي لا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَ أَخِي» نقل شده است: «يعنى من فقط صاحب وجود خودم هستم و برادرم مالك نفس خودش است».

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 123

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

26/ فَإِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ/ محل وقف است [1] (قول مختار مؤلف، عكرمه، قتاده، نافع، يعقوب، اخفش و ابو حاتم)

26/ أَرْبَعِينَ سَنَةً/ محل وقف نيست (گفته شده) محل وقف (تام) است [2]

26/ فَإِنَّها ... يَتِيهُونَ فِي الْأَرْضِ/ (بر «عليهم» و «سنة» وقف نمى شود و وقف بر «الارض») كافى است [3]

(قول ابن عباس، ربيع، سدى، ابن عبد الرزاق و قول مختار بن جرير طبرى)

__________________________________________________

[1]- درصورتى كه قائل باشيم تحريم ورود به سرزمين مقدس، دائمى بوده و سرگردانى چهل سال طول كشيده است. با عنايت به اين قول، كلمه «أَرْبَعِينَ» به وسيله «يَتِيهُونَ» منصوب مى شود. كلبى گفته است: وقتى بنى اسرائيل گفتند: «هرگز داخل آن سرزمين نمى شويم»، خداوند فرمود: «آن سرزمين براى هميشه بر ايشان حرام است» بااين حال فقط چهل سال در زمين سرگردان شدند». وى مى گويد:

«هيچ يك از افرادى كه با موسى عليه السّلام بودند داخل نشدند و تمام ايشان در بيابان مردند مگر دو نفر: يوشع بن نون و كالب يوفنا».

[2]- سپس از «يَتِيهُونَ» جمله جديدى آغاز مى شود.

[3]- با اين

توجه كه تحريم ورود به سرزمين مقدس و سرگردانى در بيابان، چهل سال بوده است. دراين صورت، «أَرْبَعِينَ» براى توضيح و تفسير «مُحَرَّمَةٌ» منصوب شده است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 124

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

26/ الْفاسِقِينَ/ تام

27/ قالَ لَأَقْتُلَنَّكَ/ كافى

27/ مِنَ الْمُتَّقِينَ/ كافى

28/ لِأَقْتُلَكَ/ كافى

28/ رَبَّ الْعالَمِينَ/ كافى

29/ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ/ كافى

29/ جَزاءُ الظَّالِمِينَ/ كافى

30/ مِنَ الْخاسِرِينَ/ كافى

31/ سَوْأَةَ أَخِيهِ/ كافى

31/ مِنَ النَّادِمِينَ/ كافى

غير كافى [1] (قول نافع)

32/ مِنْ أَجْلِ ذلِكَ/ محل وقف نيست [2] (قول ضحاك و مؤلف) تام (قول نافع)

__________________________________________________

[1]- نافع، «مِنْ أَجْلِ ذلِكَ»، در ابتداى آيه 32 را متعلق به «النَّادِمِينَ» يا «فَأَصْبَحَ» مى داند و بنابراين وقف آخر آيه 31 كافى نيست.

[2]- زيرا «مِنْ أَجْلِ ذلِكَ» متعلق به «كَتَبْنا»- در ادامه آيه- مى باشد و لذا از آن جدا نمى شود و تقدير آن «من اجل قتل قابيل هابيل كتبنا على بنى اسرائيل» مى باشد.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 125

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

32/ أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً/ تام

32/ لَمُسْرِفُونَ/ تام

33/ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ/ كافى

33/ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا/ كافى

33/ عَذابٌ عَظِيمٌ/ كافى

34/ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ/ كافى

34/ غَفُورٌ رَحِيمٌ/ تام

35/ تُفْلِحُونَ/ تام

36/ ما تُقُبِّلَ مِنْهُمْ/ كافى

37/ بِخارِجِينَ مِنْها/ كافى

37/ عَذابٌ مُقِيمٌ/ تام

38/ نَكالًا مِنَ اللَّهِ/ كافى

38/ عَزِيزٌ حَكِيمٌ/ اكفى نسبت به موضع قبل

39/ فَإِنَّ اللَّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ/ كافى

39/ غَفُورٌ رَحِيمٌ/ تام

40/ وَ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ/ كافى

40/ قَدِيرٌ/ تام

ترجمه المكتفى في الوقف

و الابتداء، متن، ص: 126

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

41/ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ/ كافى [1] (قول مختار مؤلف) وقف كافى نيست [2]

41/ وَ مِنَ الَّذِينَ هادُوا/ محل وقف نيست (قول مؤلف) كافى [3] (بنابر قول دوم در قسمت اول آيه)

41/ سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ [4]/ كافى

41/ لَمْ يَأْتُوكَ/ كافى

41/ مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ/ كافى

41/ فَاحْذَرُوا/ كافى

41/ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً/ كافى

41/ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ/ كافى

__________________________________________________

[1]- اگر «سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ» مبتدا و مرفوع باشد و خبر آن «وَ مِنَ الَّذِينَ هادُوا» باشد.

[2]- چنانچه «سَمَّاعُونَ» خبر و مرفوع باشد و مبتداى آن ضمير «هم» در نظر گرفته شود و «وَ مِنَ الَّذِينَ هادُوا» عطف بر «مِنَ الَّذِينَ قالُوا» باشد. دراين صورت تقدير «من الذين هادوا قوم سماعون» خواهد شد.

[3]- اگر «قُلُوبُهُمْ» محل وقف نباشد.

[4]- معنا اين است كه: «يسمعون ليكذبوا» [مى شنوند براى اينكه تكذيب كنند] درحالى كه آنچه مى شنوند حق است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 127

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

41/ لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ/ اكفى نسبت به موضع قبل

41/ عَذابٌ عَظِيمٌ/ اكفى نسبت به هر دو موضع قبل [1]

42/ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ/ كافى

42/ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ/ كافى

42/ بِالْقِسْطِ/ كافى

42/ الْمُقْسِطِينَ/ اكفى نسبت به موضع قبل

43/ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ/ كافى

43/ بِالْمُؤْمِنِينَ/ تام

44/ عَلَيْهِ شُهَداءَ/ كافى

44/ وَ اخْشَوْنِ/ كافى

44/ ثَمَناً قَلِيلًا/ كافى

44/ الْكافِرُونَ/ اكفى نسبت به موضع قبل

45/ أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ/ محل وقف نيست [2] كافى [3] [اختلاف قرائت

__________________________________________________

[1]- سپس از «سَمَّاعُونَ» آيه بعد آغاز مى شود و تقدير «هم سماعون» است.

[2]- بنابر قرائت

«وَ الْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَ الْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَ ... وَ الْجُرُوحَ قِصاصٌ» زيرا در اسامى بعد «العين- الانف ... الجروح» حرف «ان» عمل كرده و عطف به يكديگر هستند. تمام اين موارد در تورات بر بنى اسرائيل مقرر شده است.

[3]- بنابر قرائت كسائى به صورت «وَ الْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَ الْأَنْفَ بِالْأَنْفِ ... وَ الْجُرُوحَ قِصاصٌ» زيرا اين عبارات جدا از قبل بوده و از آنچه در تورات بر آنها مقرر شده است، نيستند.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 128

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

45/ وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ/ محل وقف نيست [1] كافى [2] [اختلاف قرائت

45/ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ/ كافى

45/ الظَّالِمُونَ/ تام

46/ لِلْمُتَّقِينَ/ كافى [3] حسن [4]

47/ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ/ كافى

__________________________________________________

[1]- زيرا «وَ الْجُرُوحَ قِصاصٌ» عطف بر آن است.

[2]- درصورتى كه بنابر قرائت ابن كثير، ابو جعفر، ابو عمرو و ابن عامر آيه به صورت «وَ الْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَ ... وَ الْجُرُوحَ قِصاصٌ» خوانده شود، شروع از «وَ الْجُرُوحَ قِصاصٌ» خواهد بود، زيرا «أَنَّ» در «الْجُرُوحَ» عمل نمى كند.

[3]- بنابر قرائت «وَ لْيَحْكُمْ» در آيه بعد، زيرا امر جديدى از سوى خداوند مى باشد.

[4]- بنابر قرائت حمزه در آيه بعد «وَ لْيَحْكُمْ» كه لام به معناى «لكى» است و به «وَ آتَيْناهُ الْإِنْجِيلَ» تعلق دارد و تقدير آن «كى يحكم اهله بما فيه من حكم الله» مى باشد.

همچنين گفته شده است كه تقدير «وَ لْيَحْكُمْ أَهْلُ الْإِنْجِيلِ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ» يا «انزلناه عليهم» مى باشد، نمى توان از آيه بعد آغاز نمود؛ البته ابتدا از آيه بعد به جهت اينكه «لْيَحْكُمْ» به فعل محذوفى تعلق دارد، حسن نيز

مى تواند باشد زيرا «أَنْزَلَ» به فعل محذوف دلالت دارد.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 129

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

47/ الْفاسِقُونَ/ تام

48/ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً [1]/ (كافى)

48/ فِي ما آتاكُمْ/ كافى

48/ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ/ اكفى نسبت به موضع قبل

49/ إِلَيْكَ/ كافى

49/ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ/ كافى

49/ لَفاسِقُونَ/ محل وقف نيست [2] وقف كافى بوده و از آيه بعد مى توان آغاز كرد [3]

50/ يُوقِنُونَ/ تام

51/ وَ النَّصارى أَوْلِياءَ/ كافى

51/ أَوْلِياءُ بَعْضٍ/ اكفى نسبت به موضع قبل

51/ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ/ اكفى نسبت به دو موضع قبل

__________________________________________________

[1]- يعنى دين و روش.

[2]- بنابر قرائت «يَبْغُونَ» در آيه بعد، زيرا اين عبارت به «وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ لَفاسِقُونَ»- در آيه 49- باز مى گردد و از آن جدا نمى شود.

[3]- بنابر قرائت ابن عامر به صورت «تبغون» در آيه بعد؛ زيرا جمله جديد خطابى و تقدير آن «قل لهم افحكم الجاهلية تبغون» مى باشد و جدا از قبل است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 130

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

51/ الظَّالِمِينَ/ اكفى نسبت به موضع قبل [1]

52/ نادِمِينَ/ محل وقف است [2] محل وقف نيست [3] [اختلاف قرائت

53/ خاسِرِينَ/ تام

54/ لَوْمَةَ لائِمٍ/ كافى

54/ عَلِيمٌ/ تام

55/ راكِعُونَ/ تام

56/ الْغالِبُونَ/ تام

57/ وَ الْكُفَّارَ أَوْلِياءَ/ كافى

57/ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ/ اكفى نسبت به موضع قبل

58/ لا يَعْقِلُونَ/ تام [4]

__________________________________________________

[1]- بنابر بعضى از نسخه هاى كتاب.

[2]- بنابر قرائت «وَ يَقُولُ» و همچنين قرائات نافع، ابو جعفر، ابن كثير و ابن عامر به صورت «يَقُولُ» در آيه بعد، زيرا آيه 53 جمله

جديدى است.

[3]- بنابر قرائت ابو عمرو و يعقوب به صورت «وَ يَقُولُ» در آيه بعد؛ زيرا «وَ يَقُولُ» عطف بر «أَنْ يَأْتِيَ» در آيه 52 مى باشد و تقدير آن «فعسى ان يأتى اللّه بالفتح و يقول الذين آمنوا» است.

[4]- بنابر بعضى از نسخه هاى كتاب.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 131

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

60/ عِنْدَ اللَّهِ/ كافى [1] غير كافى [2]

63/ يَصْنَعُونَ/ تام

64/ كَيْفَ يَشاءُ/ كافى

64/ الْمُفْسِدِينَ/ تام

66/ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ/ كافى

66/ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ/ كافى

66/ ساءَ ما يَعْمَلُونَ/ تام

67/ مِنَ النَّاسِ/ كافى

67/ الْكافِرِينَ/ تام [3]

68/ مِنْ رَبِّكُمْ/ كافى

68/ الْكافِرِينَ/ تام

69/ يَحْزَنُونَ/ تام

70/ رُسُلًا/ كافى

__________________________________________________

[1]- اگر «مِنْ»، در عبارت بعد، خبر مرفوع ضمير محذوف باشد و تقدير آن «هو من لعنه الله» درنظر گرفته شود.

[2]- اگر «مَنْ» در عبارت بعد، [بدل از «شر» در قسمت قبلى آيه و] تابع باشد.

[3]- در بعضى از نسخه هاى كتاب به جاى تام، اكفى نسبت به موضع قبل ذكر شده است و قولى هم در مورد تام بودن آن آمده است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 132

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

71/ كَثِيرٌ مِنْهُمْ/ كافى

71/ بَصِيرٌ بِما يَعْمَلُونَ/ تام

72/ وَ مَأْواهُ النَّارُ/ كافى

72/ مِنْ أَنْصارٍ/ تام

73/ إِلَّا إِلهٌ واحِدٌ/ كافى

74/ غَفُورٌ رَحِيمٌ/ تام

75/ يَأْكُلانِ الطَّعامَ/ كافى

75/ أَنَّى يُؤْفَكُونَ/ تام

76/ الْعَلِيمُ/ تام

77/ السَّبِيلِ/ تام

78/ يَعْتَدُونَ/ تام

79/ عَنْ مُنكَرٍ فَعَلُوهُ/ كافى

79/ يَفْعَلُونَ/ كافى

80/ خالِدُونَ/ كافى

81/ فاسِقُونَ/ كافى

82/ لا يَسْتَكْبِرُونَ/ كافى

83/ الشَّاهِدِينَ/

كافى

84/ الصَّالِحِينَ/ كافى

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 133

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

85/ الْمُحْسِنِينَ/ كافى

86/ الْجَحِيمِ/ تام

87/ الْمُعْتَدِينَ/ كافى

88/ مُؤْمِنُونَ/ تام

89/ وَ احْفَظُوا أَيْمانَكُمْ/ كافى

89/ تَشْكُرُونَ/ تام

90/ تُفْلِحُونَ/ تام

91/ مُنْتَهُونَ/ تام

92/ وَ احْذَرُوا/ كافى

92/ الْمُبِينُ/ تام

93/ الْمُحْسِنِينَ/ تام

94/ بِالْغَيْبِ/ كافى

94/ أَلِيمٌ/ تام

95/ فَيَنْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ/ كافى

95/ ذُو انْتِقامٍ/ تام

96/ صَيْدُ الْبَحْرِ وَ طَعامُهُ/ كافى

96/ وَ لِلسَّيَّارَةِ/ كافى

96/ ما دُمْتُمْ حُرُماً/ كافى

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 134

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

96/ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ/ تام

97/ وَ الْقَلائِدَ/ كافى

97/ عَلِيمٌ/ تام

98/ رَحِيمٌ/ تام

99/ إِلَّا الْبَلاغُ/ كافى

99/ تَكْتُمُونَ/ تام

100/ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ/ كافى

100/ تُفْلِحُونَ/ تام

101/ عَفَا اللَّهُ عَنْها/ كافى

101/ حَلِيمٌ/ تام

102/ كافِرِينَ/ تام

103/ لا يَعْقِلُونَ/ تام

104/ وَ لا يَهْتَدُونَ/ تام

105/ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ/ كافى

105/ تَعْمَلُونَ/ تام

106/ مُصِيبَةُ الْمَوْتِ/ تام

107/ لَمِنَ الظَّالِمِينَ/ كافى

108/ بَعْدَ أَيْمانِهِمْ/ كافى

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 135

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

108/ وَ اسْمَعُوا/ اكفى نسبت به موضع قبل

108/ الْفاسِقِينَ [1]/ تام

109/ لا عِلْمَ لَنا/ كافى

109/ عَلَّامُ الْغُيُوبِ/ تام

110/ وَ كَهْلًا/ كافى

110/ سِحْرٌ مُبِينٌ/ تام

111/ مُسْلِمُونَ/ تام

112/ مُؤْمِنِينَ/ كافى

113/ مِنَ الشَّاهِدِينَ/ كافى

114/ خَيْرُ الرَّازِقِينَ/ كافى

115/ مِنَ الْعالَمِينَ/ تام

116/ ما لَيْسَ لِي/ محل وقف نيست [2] (گفته شده) مى توان وقف نمود و از بعدش شروع كرد [3]

116/ الْغُيُوبِ/ تام

117/ الرَّقِيبَ

عَلَيْهِمْ/ كافى

117/ شَهِيدٌ/ تام

118/ الْحَكِيمُ/ تام

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 136

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

119/ صِدْقُهُمْ/ كافى

119/ وَ رَضُوا عَنْهُ/ كافى

119/ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ/ تام

120/ وَ ما فِيهِنَّ/ كافى

120/ قَدِيرٌ/ تام

__________________________________________________

[1]- عامل ناصب در ظرف «يَوْمَ»- در ابتداى آيه 109- فعل مضمرى نظير «اتقوا»، «احذروا» يا «اذكروا» مى باشد.

[2]- زيرا «بِحَقٍّ»، توضيح دهنده «لِي» در همين عبارت است و معناى آن اين است كه «حق من نيست كه اين حرف را بزنم».

[3]- توجيه آن، اين گونه است كه «ب» در «بِحَقٍّ» به «فَقَدْ عَلِمْتَهُ» برمى گردد با اين تقدير كه «ان كنت قلته فقد علمته بحقّ» كه اين توجيه اشتباه است زيرا تقدير گرفتن تأخير انداختن «بِحَقٍّ» از موارد مجاز [غير حقيقت است و استعمال نمى شود مگر اينكه اشاره يا توفيقى نسبت به آن شده يا دليل قاطعى داشته باشد.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 137

سوره انعام

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

1/ يَعْدِلُونَ/ تام

2/ ثُمَّ قَضى أَجَلًا [1]/ كافى

2/ وَ أَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ [2]/-

2/ تَمْتَرُونَ/ تام

3/ وَ هُوَ اللَّهُ/ وقف تام نيست (گفته شده) تام

3/ فِي السَّماواتِ/ وقف تام نيست (گفته شده) تام

3/ تَكْسِبُونَ/ تام [3] (قول مؤلّف و ابن عباس)

4/ مُعْرِضِينَ/ كافى

5/ يَسْتَهْزِؤُنَ/ كافى

6/ بِذُنُوبِهِمْ/ كافى

__________________________________________________

[1]- يعنى اجل فرزند آدم در دنيا.

[2]- يعنى زمان برانگيخته شدن او [در آخرت . قتاده گويد: «ثُمَّ قَضى أَجَلًا» يعنى مرگ. «وَ أَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ» يعنى بين مرگ تا برانگيخته شدن.

[3]- زيرا بنابر تقديم و تأخير عبارت، معنى

چنين است: «و هو اللّه يعلم سرّكم و جهركم فى السّماوات و فى الارض»؛ همچنين گفته شده معنى اين است: «و هو المعبود فى السماوات و فى الارض»؛ و نيز گفته شده: «هو المنفرد فى التّدبير فيهنّ».

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 138

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

6/ قَرْناً آخَرِينَ/ كافى

7/ سِحْرٌ مُبِينٌ/ كافى

8/ ثُمَّ لا يُنْظَرُونَ/ كافى

9/ ما يَلْبِسُونَ/ كافى

10/ يَسْتَهْزِؤُنَ/ كافى

11/ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ/ كافى

12/ قُلْ لِلَّهِ/ كافى [1]

12/ الرَّحْمَةَ/ كافى

12/ لا رَيْبَ فِيهِ/ تام [2] (قول مختار مؤلّف) وقف غير تام و غير كافى [3]

12/ لا يُؤْمِنُونَ/ تام

13/ الْعَلِيمُ/ تام

14/ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ/ كافى

14/ وَ لا يُطْعَمُ/ كافى

14/ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ/ كافى

__________________________________________________

[1]- بنابر بعضى از نسخه هاى كتاب.

[2]- چنانچه «الَّذِينَ خَسِرُوا» در ادامه آيه، مبتدا و مرفوع باشد و خبر آن «فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ» باشد.

[3]- اگر «الَّذِينَ خَسِرُوا» تابع [صفت و مجرور] «عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ» در آيه قبل باشد.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 139

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

14/ مِنَ الْمُشْرِكِينَ/ تام

15/ يَوْمٍ عَظِيمٍ/ تام

16/ فَقَدْ رَحِمَهُ/ كافى

16/ الْفَوْزُ الْمُبِينُ/ تام

17/ قَدِيرٌ/ تام

18/ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ/ تام

19/ قُلِ اللَّهُ/ كافى

19/ شَهِيدٌ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ/ كافى

19/ وَ مَنْ بَلَغَ [1]/ كافى [2] (گفته شده) تام

19/ لا أَشْهَدُ/ كافى

19/ مِمَّا تُشْرِكُونَ/ تام

20/ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمُ/ كافى (گفته شده) تام

20/ لا يُؤْمِنُونَ/ تام [3]

__________________________________________________

[1]- معنى اين است: «و هركس قرآن به او برسد».

[2]- ابتدا از عبارت

بعدى «أَ إِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ» صحيح است و وقف بر «لَتَشْهَدُونَ» و ابتدا از بعد آن- يعنى «أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرى - صحيح نمى باشد.

[3]- بنابر بعضى از نسخه هاى كتاب.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 140

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

21/ أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ/ كافى

25/ وَ فِي آذانِهِمْ وَقْراً/ كافى

25/ لا يُؤْمِنُوا بِها/ كافى

26/ وَ ما يَشْعُرُونَ/ تام

27/ عَلَى النَّارِ/ كافى [1] (گفته شده) حسن [2]

29/ وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ/ تام [3]

30/ تَكْفُرُونَ/ تام

31/ ما يَزِرُونَ/ تام

32/ أَ فَلا تَعْقِلُونَ/ تام

33/ يَجْحَدُونَ/ تام

34/ الْمُرْسَلِينَ/ تام

35/ فَتَأْتِيَهُمْ بِآيَةٍ/ كافى

35/ مِنَ الْجاهِلِينَ/ تام

36/ يَسْمَعُونَ/ كافى (گفته شده) تام

36/ يُرْجَعُونَ/ تام

37/ لا يَعْلَمُونَ/ تام

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 141

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

38/ أَمْثالُكُمْ/ كافى

__________________________________________________

[1]- جواب آن، محذوف است.

[2]- بنابر بعضى از نسخه هاى كتاب.

[3]- گروهى بدون داشتن آشنايى و علم، وقف بر اين مورد را انكار كرده اند؛ موارد زير نيز از اين دست است:

إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ «1»، و إِنَّكُمْ لَسارِقُونَ «2»، فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ «3»، وَ لَنْ تُفْلِحُوا إِذاً أَبَداً «4»، وَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً «5»، وَ إِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلى يَوْمِ الدِّينِ «6»، لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِينَ «7»، وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ «8»، فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ «9»، فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزاؤُكُمْ جَزاءً مَوْفُوراً «10»، وَ لَتَعْلَمُنَّ أَيُّنا أَشَدُّ عَذاباً وَ أَبْقى «11». دليل اين انكار را به خاطر قبح و زشتى لفظ دانسته اند ولى آن گونه كه آنها گمان كرده اند نيست، زيرا نقل قول توسّط خداوند از جانب

گوينده سخن بوده و وعيدى است كه به كفّار داده و لذا وقف و وصل آن يكسان است [با اين توضيح كه هرچند وقف تام باشد، اشكال ندارد به عبارت بعدى وصل و در جاى مناسب ديگرى وقف شود].

__________________________________________________

(1)- نساء: 140.

(2)- يوسف: 70.

(3)- ابراهيم: 30.

(4)- كهف: 20.

(5)- بقره: 116.

(6)- ص: 78.

(7)- اعراف: 18.

(8)- شعراء: 49.

(9)- غافر: 76.

(10)- اسراء: 63.

(11)- طه: 71.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 142

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

39/ فِي الظُّلُماتِ/ تام

39/ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ/ اتم نسبت به موضع قبل

41/ ما تُشْرِكُونَ/ تام

45/ رَبِّ الْعالَمِينَ/ تام

46/ يَأْتِيكُمْ بِهِ/ كافى (گفته شده) تام

46/ يَصْدِفُونَ/ تام

47/ الظَّالِمُونَ/ تام

48/ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ/ تام

49/ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ/ تام

50/ إِلَّا ما يُوحى إِلَيَّ/ كافى

50/ أَ فَلا تَتَفَكَّرُونَ/ تام

51/ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ/ تام

52/ مِنَ الظَّالِمِينَ/ كافى [1]

54/ سَلامٌ عَلَيْكُمْ/ تام [2]

__________________________________________________

[1]- بنابر بعضى از نسخه هاى كتاب.

[2]- بنابر بعضى از نسخه هاى كتاب، وقف كافى است [كه به نظر مى رسد به صواب نزديكتر باشد].

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 143

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

54/ الرَّحْمَةَ/ كافى است و تام نيست [1] محل وقف نيست [2] وقف غير تام و غير كافى [اختلاف قرائت [3]

54/ وَ أَصْلَحَ/ محل وقف نيست [4]

__________________________________________________

[1]- بنابر قرائت «أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ» در ادامه آيه، درصورتى كه براى «أَنَّهُ» مبتدايى درنظر بگيريم و جمله به صورت «هى انّه» در تقدير گرفته شود.

همچنين بنابر قرائت ابن كثير، حمزه، كسايى، ابو عمرو و روايت

خلف به صورت «أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ» صحيح است درصورتى كه «أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ» جمله جديدى باشد.

[2]- بنابر قرائت «أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ» در ادامه آيه، چنانچه «أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ» بدل از «الرَّحْمَةَ» باشد كه درآن صورت از آن جدا نمى شود.

[3]- بنابر قرائت «أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ» در ادامه آيه، درصورتى كه «أَنَّهُ» تفسير «الرَّحْمَةَ» يا «كَتَبَ» در عبارت قبل به معنى «قال» باشد [يعنى «انّه ....» مقول قول فعل «قال» باشد] زيرا دراين صورت جمله بعد، متعلق به «الرَّحْمَةَ» است.

[4]- بنابر هر دو قرائت يعنى «فَأَنَّهُ» و «فَأَنَّهُ»؛ زيرا بعد از فاء جواب شرط واقع شده، يا براى تكرار [ «انّ» در عبارت قبل مفتوح شده يا بنابر مقدّر گرفتن مبتدا به كار رفته باشد كه تقديرش اين چنين است «فالّذى له» يا «فامره انّ اللّه غفور رحيم له» يا خبر مقدّرى دارد به صورت «فله انّه غفور رحيم» يعنى «فله غفرانه» زيرا فاء متّصل به «انّ» در هر دو قرائت، جواب «من» است و بين شرط و جوابش فاصله نمى افتد.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 144

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

54/ غَفُورٌ رَحِيمٌ/ تام

55/ الْمُجْرِمِينَ/ تام

56/ الْمُهْتَدِينَ/ تام

57/ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي/ كافى

57/ وَ كَذَّبْتُمْ بِهِ/ كافى

57/ ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ/ كافى

57/ وَ هُوَ خَيْرُ الْفاصِلِينَ/ تام [1]

58/ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ [1]/ كافى (گفته شده) تام

58/ بِالظَّالِمِينَ/ تام [1]

59/ مُبِينٍ/ تام [1]

60/ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ/ تام [1]

61/ وَ هُمْ لا يُفَرِّطُونَ/ تام [1]

62/ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ/ كافى

62/ أَلا لَهُ الْحُكْمُ/ كافى

65/ بَأْسَ بَعْضٍ/ كافى

66/ بِوَكِيلٍ [2]/ تام

__________________________________________________

[1]- بنابر بعضى

از نسخه هاى كتاب.

[2]- انتهاى آيه در شمارش كوفى است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 145

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

67/ مُسْتَقَرٌّ/ كافى [1]

67/ تَعْلَمُونَ/ اكفى نسبت به موضع قبل

69/ يَتَّقُونَ/ كافى

70/ وَ لا شَفِيعٌ/ كافى

70/ لا يُؤْخَذْ مِنْها/ كافى

70/ بِما كَسَبُوا/ كافى

70/ يَكْفُرُونَ [2]/ تام

71/ فِي الْأَرْضِ حَيْرانَ/ تام

71/ إِلَى الْهُدَى ائْتِنا [3]/ كافى

71/ هُوَ الْهُدى كافى

71/ لِرَبِّ الْعالَمِينَ/ كافى

72/ وَ اتَّقُوهُ/ كافى

72/ تُحْشَرُونَ/ كافى

73/ بِالْحَقِّ/ كافى

__________________________________________________

[1]- سپس از «وَ سَوْفَ تَعْلَمُونَ» شروع مى شود كه عبارت تهديدآميزى (براى كافران) است.

[2]- در بعضى از نسخه ها، وقف اين موضع كافى ذكر شده كه ناصحيح است.

[3]- يعنى «از ما پيروى كن».

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 146

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

73/ وَ يَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ/ كافى [1]

73/ قَوْلُهُ الْحَقُّ/ كافى

73/ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ/ كافى [2] وقف غير كافى [3]

73/ وَ الشَّهادَةِ/ كافى

73/ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ/ تام

74/ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ/ كافى

75/ وَ الْأَرْضِ/ كافى [4]

75/ مِنَ الْمُوقِنِينَ/ كافى

76/ الْآفِلِينَ/ كافى

__________________________________________________

[1]- «يَوْمَ» با تقدير اذكر منصوب است.

[2]- وقف درصورتى كافى است كه «عالِمُ الْغَيْبِ» در ادامه آيه، خبر مرفوع و تقدير جمله «هو عالم الغيب» باشد.

[3]- چنانچه «عالِمُ الْغَيْبِ» صفت براى «وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ»، در ابتداى همين آيه باشد.

[4]- از «وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ» آغاز مى شود و تقدير آن «و ليكون من الموقنين بربّه» مى باشد و لام [كه در اين جا معناى «تا اينكه» دارد] متعلّق به فعل مقدّرى بعد

از خود مى باشد، كه عبارت ابتداى آيه- يعنى «وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ»- بر آن دلالت دارد.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 147

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

77/ الضَّالِّينَ/ كافى

78/ مِمَّا تُشْرِكُونَ/ كافى

79/ مِنَ الْمُشْرِكِينَ/ كافى

80/ شَيْئاً/ كافى

80/ عِلْماً/ كافى

80/ أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ/ كافى

81/ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ/ كافى

82/ مُهْتَدُونَ/ تام

83/ مَنْ نَشاءُ/ كافى

85/ وَ إِلْياسَ/ كافى

85/ الصَّالِحِينَ/ كافى

87/ مُسْتَقِيمٍ/ كافى

88/ مِنْ عِبادِهِ/ كافى

88/ يَعْمَلُونَ/ كافى

89/ وَ النُّبُوَّةَ/ كافى

90/ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ [1]/ تام

90/ لِلْعالَمِينَ/ تام

91/ وَ هُدىً لِلنَّاسِ/ محل وقف نيست [2] محل وقف است [3] [اختلاف قرائت

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 148

__________________________________________________

[1]- ابو عمرو دانى گويد: «قرّاء و علماى نحو، قطع تلاوت بر تمامى موارد «هاء سكت» را در قرآن كريم مى پسندند، نظير «لَمْ يَتَسَنَّهْ» «1»، «مالِيَهْ» «2»، «سُلْطانِيَهْ» «3»، «ما هِيَهْ» «4» و موارد مشابه ديگر؛ زيرا «هاء سكت» براى رساندن معنى وقف و همچنين براى حفظ فتحه قبلش مى آيد. اگر اين فايده [حفظ علامت حرف قبل نبود، به آن (هاء سكت) نياز نبود و آورده نمى شد. حال كه چنين است، قطع [وقف در تمام مواضع آن لازم مى باشد. هريك از قرّاء كه «هاء سكت» را وصل نموده، هاء را به قصد [نشان دادن حالت وقف، بر آن كلمه، تلفّظ و قرائت كرده است [وقتى وصل مى شود نياز به «هاء» نيست. از طرف ديگر، حذف آن مخالف با سياهه رسم الخط است

نقل شده ابو عمرو بصرى مى خواند: «و ما ادراك ما هيه» «5» و بر آن

وقف مى كرد.

از ابو عبيد نيز روايت شده است كه در تمام اين موارد به دليل همين فايده، وقف بر «هاء سكت» نزد من خوشايندتر است.

[2]- بنابر قرائت «تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا»؛ زيرا اين عبارت، مخاطب و متّصل به عبارت خطابى قبل- يعنى «قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ»- مى باشد و از آن جدا نمى شود.

[3]- بنابر قرائت ابن كثير و ابو عمرو «يجعلونه قراطيس يبدونها و يخفون كثيرا» صحيح است زيرا اين عبارت جمله خبرى جدا از قبل بوده و از آن منقطع است.

__________________________________________________

(1)- بقره: 259.

(2)- حاقّه: 28.

(3)- حاقّه: 29.

(4)- قارعه: 10.

(5)- قارعه: 10.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 149

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

91/ قُلِ اللَّهُ/ كافى

91/ يَلْعَبُونَ/ تام

92/ يُحافِظُونَ/ تام

93/ ما أَنْزَلَ اللَّهُ/ كافى

94/ وَراءَ ظُهُورِكُمْ/ كافى

94/ تَزْعُمُونَ/ تام

95/ وَ النَّوى كافى

95/ مِنَ الْحَيِّ/ كافى

95/ تُؤْفَكُونَ/ كافى

96/ حُسْباناً/ كافى

96/ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ/ تام

97/ وَ الْبَحْرِ/ كافى

97/ يَعْلَمُونَ/ تام

98/ وَ مُسْتَوْدَعٌ [1]/ كافى

__________________________________________________

[1]- از ابن عون نقل شده است كه از ابراهيم نخعى در شب وفاتش سؤال شد:

معناى «المستقر و المستودع» چيست؟ او گفت: «المستقر» آن چيزى است كه در رحم مادر است و «المستودع» آن است كه در صلب پدر است.

از ابن مسعود در مورد آيه «فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ» نقل شده است: «مستقر در آن جهان و مستودع آن در زمين يعنى قبر است».

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 150

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

98/ يَعْلَمُونَ/ تام

99/ خَضِراً/ كافى [1]

99/ دانِيَةٌ/ محل

وقف نيست [2] محل وقف است [3] [اختلاف قرائت

99/ وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ/ كافى

99/ وَ يَنْعِهِ/ كافى (گفته شده) تام

99/ يُؤْمِنُونَ/ تام

100/ شُرَكاءَ الْجِنَّ/ كافى

102/ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ/ كافى

102/ فَاعْبُدُوهُ/ كافى

__________________________________________________

[1]- در بعضى از نسخه هاى كتاب آمده است.

[2]- بنابر قرائت «وَ جَنَّاتٍ» در ادامه آيه؛ زيرا «جَنَّاتٍ» منصوب و عطف بر «خَضِراً» است و لذا از معطوف عليه جدا نمى شود.

[3]- بنابر قرائت «وَ جَنَّاتٍ» صحيح است؛ زيرا عبارت «وَ جَنَّاتٍ» و بعدش جمله جديدى است كه «جَنَّاتٍ» مبتداى مرفوع و خبر آن مقدّر مى باشد و تقدير جمله، چنين است: «و هناك جنّات» يا «لهم جنات».

[اين قرائت، در قرائات شاذّ است .

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 151

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

103/ الْخَبِيرُ/ تام

104/ بِحَفِيظٍ/ كافى

105/ يَعْلَمُونَ/ كافى

106/ الْمُشْرِكِينَ/ كافى

107/ بِوَكِيلٍ/ كافى

108/ يَعْمَلُونَ/ كافى

109/ وَ ما يُشْعِرُكُمْ [1]/ محل وقف نيست [2] مى توان وقف كرد و از بعدش آغاز نمود (قول ابن الانبارى و النّحاس) [3] تام [4] [اختلاف قرائت

109/ لا يُؤْمِنُونَ/ كافى [5]

110/ يَعْمَهُونَ/ كافى [5]

111/ يَجْهَلُونَ/ كافى [5]

112/ وَ ما يَفْتَرُونَ/ كافى [5]

113/ مُقْتَرِفُونَ/ كافى [5]

114/ مُفَصَّلًا/ كافى

114/ مِنَ الْمُمْتَرِينَ/ تام

115/ لِكَلِماتِهِ/ كافى

__________________________________________________

[1]- قنبل نقل كرده است: «از احمد بن محمد قوّاس شنيدم كه مى گفت: هرجا

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 152

نفسمان قطع شود وقف مى كنيم مگر سه جا كه بر وقف آن تعمّد داريم:

1- در آيه 7 سوره آل عمران «وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ»؛ سپس از «وَ الرَّاسِخُونَ فِي

الْعِلْمِ» شروع مى كنيم.

2- در آيه 109 سوره انعام «وَ ما يُشْعِرُكُمْ»؛ سپس از «أَنَّها إِذا جاءَتْ» آغاز مى كنيم.

3- در آيه 103 سوره نحل «بَشَرٌ»، سپس از «لِسانُ الَّذِي» شروع مى كنيم.

از قواس، مورد چهارمى را نيز ذكر كرده اند كه وقف بر «مِنْ مَرْقَدِنا» و شروع از «هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ» «1» است.

__________________________________________________

[2]- بنابر قرائت «أَنَّها» در ادامه آيه؛ چه آنكه براى «أَنَّها» كلمه «لعلّها» در تقدير گرفته شود يا «لا» در «لا يُؤْمِنُونَ» زائده باشد و تقدير آن به صورت «و ما يشعركم انّها اذا جاءت لا يؤمنون [او يؤمنون »- كه معناى آن «انّها لو جاءت لم يؤمنوا»- است؛ در هر دو صورت به قبل تعلّق دارد و از آن جدا نمى شود.

[3]- درصورتى كه «أَنَّها» به معناى «لعلّها» باشد، وقف را مجاز دانسته اند، زيرا در آن، معناى ايجاب است. [يعنى مانند حالت قبل نيست كه دو شكل داشته باشد (يا ايمان مى آورند يا ايمان نمى آورند) بلكه مى فرمايد ايمان نمى آورند].

[4]- بنابر قرائت ابن كثير، ابو عمرو، يعقوب، خلف و يكى از طرق روايت شعبه از عاصم «أَنَّها» در ادامه آيه صحيح است؛ زيرا تقدير جمله قبل «و ما يشعركم ايمانهم» است سپس جمله بعدى آغاز و چنين پاسخ داده مى شود: «أَنَّها ...» لذا جمله بعد از آن جدا مى باشد.

[5]- بنابر بعضى از نسخه هاى كتاب.

__________________________________________________

(1)- يس: 52.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 153

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

115/ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ/ تام

117/ بِالْمُهْتَدِينَ/ تام

118/ مُؤْمِنِينَ/ كافى

119/ إِلَّا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ/ كافى [1] (گفته شده) تام

119/ بِالْمُعْتَدِينَ/ كافى

120/ وَ باطِنَهُ/ كافى

120/ يَقْتَرِفُونَ/ كافى

121/ لَفِسْقٌ/ كافى

121/ لَمُشْرِكُونَ/ كافى

122/ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها/ كافى

122/ يَعْمَلُونَ/ كافى

123/ وَ ما يَشْعُرُونَ/ كافى

124/ رُسُلُ اللَّهِ/ كافى

124/ رِسالَتَهُ/ اكفى نسبت به موضع قبل

124/ يَمْكُرُونَ/ تام

125/ فِي السَّماءِ/ كافى (گفته شده) تام

__________________________________________________

[1]- بنابر بعضى از نسخه هاى كتاب.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 154

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

125/ لا يُؤْمِنُونَ/ تام [1]

126/ يَذَّكَّرُونَ/ كافى

127/ يَعْمَلُونَ/ محل وقف نيست [2] محل وقف است [3] [اختلاف قرائت

128/ حَكِيمٌ عَلِيمٌ/ كافى

129/ يَكْسِبُونَ/ تام

130/ أَنْفُسِنا/ كافى

130/ كافِرِينَ/ كافى

__________________________________________________

[1]- بنابر بعضى از نسخه هاى كتاب.

[2]- بنابر قرائت «وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ» در ابتداى آيه بعد، زيرا خبر دادن از اسم خداوند متعال- در آيه 127 يعنى «وَ هُوَ وَلِيُّهُمْ»- است؛ لذا آيه بعد متعلق به اين آيه است و از آن جدا نمى شود.

[3]- بنابر روايت شعبه از عاصم و قرائات نافع، ابو جعفر، ابن كثير، ابو عمرو، ابن عامر، حمزه، كسائى و خلف و روايت رويس از يعقوب به صورت «و يوم نحشرهم» در آيه بعد صحيح است؛ زيرا جمله اخبارى جدايى از خداوند است.

(لفظ جمع آن جهت تعظيم است و لذا از قبل جداست).

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 155

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

132/ مِمَّا عَمِلُوا/ محل وقف نيست [1] مى توان وقف كرد و از بعدش شروع نمود [2] [اختلاف قرائت

132/ عَمَّا يَعْمَلُونَ/ تام

133/ آخَرِينَ/ تام

134/ لَآتٍ/ كافى

134/ بِمُعْجِزِينَ/ تام

135/ إِنِّي عامِلٌ/ كافى [3]

135/ الظَّالِمُونَ/ تام

136/ إِلى شُرَكائِهِمْ/ كافى

136/ ما يَحْكُمُونَ/ تام

137/ دِينَهُمْ/

كافى

137/ ما فَعَلُوهُ/ كافى

__________________________________________________

[1]- بنابر قرائت «بغافل عما يعملون» در ادامه آيه؛ زيرا قسمت قبل و بعد اين آيه، بر سياق غايب است و هيچ قسمت از آن، از جزء ديگر جدا نمى شود.

[2]- بنابر قرائت ابن عامر به صورت «بغافل عما تعملون»؛ زيرا قسمت بعد آيه، جمله مجزاى خطابى است و معناى آن «قل ذلك يا محمد لهم» است و جدا از قبل.

[3]- از «فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ»- بنابر تهديد- آغاز مى شود.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 156

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

137/ يَفْتَرُونَ/ تام

138/ افْتِراءً عَلَيْهِ/ كافى

138/ يَفْتَرُونَ/ تام

139/ شُرَكاءُ/ كافى

139/ وَصْفَهُمْ/ كافى

139/ حَكِيمٌ عَلِيمٌ/ تام

140/ عَلَى اللَّهِ/ كافى

140/ مُهْتَدِينَ/ تام

141/ وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ/ كافى

142/ حَمُولَةً وَ فَرْشاً [1]/ كافى

142/ عَدُوٌّ مُبِينٌ/ كافى [2] (قول كسايى، فراء و على بن سليمان اخفش) وقف غير كافى [3] (قول ابو اسحاق زجاج و ديگران)

__________________________________________________

[1]- از ابو اسحاق، ذيل آيه «حَمُولَةً وَ فَرْشاً» نقل شده است: «الحمولة» يعنى چهارپايى كه طاقت حمل چيزى را دارد و «الفرش» يعنى شتران كم سن و سال.

[2]- اگر «ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ» در آيه بعد، به تقدير «انشا» (بنابر قول كسائى يا فرّاء) يا «كلوا لحم» (بنابر قول اخفش) منصوب باشد.

[3]- اگر «ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ» بدل از «حَمُولَةً وَ فَرْشاً»، در آيه 142 باشد (بنابر قول زجاج) يا بدل از «ما» در عبارت «مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ»- در آيه 142- باشد؛ كه در هر دو حالت، آيه بعد متعلق به اين آيه است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 157

آيه/ كلمه يا

عبارت/ نوع وقف

144/ بِهذا/ كافى

144/ بِغَيْرِ عِلْمٍ/ كافى

144/ الظَّالِمِينَ/ تام

145/ رِجْسٌ/ كافى

145/ أَوْ فِسْقاً [1]/-

145/ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ/ كافى

145/ غَفُورٌ رَحِيمٌ/ تام [2]

146/ بِعَظْمٍ/ كافى

146/ لَصادِقُونَ/ تام

147/ الْمُجْرِمِينَ/ تام

148/ مِنْ شَيْ ءٍ/ كافى

148/ بَأْسَنا/ كافى

148/ تَخْرُصُونَ/ تام

149/ أَجْمَعِينَ/ تام

150/ مَعَهُمْ/ كافى

__________________________________________________

[1]- عبارت «أَوْ فِسْقاً» عطف بر «أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ» مى باشد و تقدير آن بنابر تأخير، عبارت «او لحم خنزير او فسقا فانه رجس» مى باشد.

[2]- بنابر بعضى از نسخه هاى كتاب.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 158

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

150/ بِالْآخِرَةِ/ كافى

150/ يَعْدِلُونَ/ تام

151/ إِحْساناً/ كافى

151/ إِلَّا بِالْحَقِّ/ كافى

152/ أَوْفُوا/ كافى

152/ تَذَكَّرُونَ/ محل وقف نيست [1] تام [2] [اختلاف قرائت

153/ فَاتَّبِعُوهُ/ كافى

153/ عَنْ سَبِيلِهِ/ كافى

154/ وَ رَحْمَةً/ كافى

154/ يُؤْمِنُونَ/ تام

157/ وَ رَحْمَةٌ/ كافى

__________________________________________________

[1]- بنابر قرائت «وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً» در آيه بعد؛ زيرا عطف به آيه 152 و متعلق به آن است و از آن جدا نمى شود خواه آنكه عطف بر «ما» در عبارت «قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ» بوده و تقدير آن «و اتل ما حرم و اتل انّ هذا» مى باشد يا عطف بر ضمير «هاء» در عبارت «وَصَّاكُمْ بِهِ» بوده و تقدير آن «وصاكم به و بان هذا» باشد.

[2]- بنابر قرائات حمزه، كسائى و خلف به صورت «و ان هذا صراطى مستقيما» در آيه بعد؛ زيرا اين جمله جديدى است و جدا از قبل.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 159

آيه/ كلمه يا عبارت/

نوع وقف

157/ وَ صَدَفَ عَنْها/ كافى

157/ يَصْدِفُونَ/ تام

158/ بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ/ كافى

158/ خَيْراً [1]/ كافى (گفته شده) تام

158/ مُنْتَظِرُونَ/ تام

159/ يَفْعَلُونَ/ تام

160/ لا يُظْلَمُونَ/ تام

161/ مُسْتَقِيمٍ/ حسن

161/ مِنَ الْمُشْرِكِينَ/ تام

162/ رَبِّ الْعالَمِينَ/ حسن

163/ لا شَرِيكَ لَهُ/ كافى تام (قول الدّينورى)

163/ أُمِرْتُ/ كافى تام (قول الدّينورى)

163/ الْمُسْلِمِينَ/ تام

164/ وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْ ءٍ/ كافى

__________________________________________________

[1]- عبيد بن عمير در مورد آيه 158، از عبارت «يَوْمَ يَأْتِي» تا «خَيْراً» گفته است:

«منظور طلوع خورشيد از مغرب آن است».

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 160

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

164/ إِلَّا عَلَيْها/ كافى

164/ وِزْرَ أُخْرى كافى

164/ تَخْتَلِفُونَ/ تام

165/ فِي ما آتاكُمْ/ كافى

165/ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ/ تام

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 161

سوره اعراف

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

1/ المص/ تام [1] (قول ابن عباس) (گفته شده) كافى [2]

2/ حَرَجٌ مِنْهُ/ محل وقف نيست كافى (قول ابو حاتم و ابن عبد الرزاق)

2/ لِلْمُؤْمِنِينَ/ تام

3/ أَوْلِياءَ/ تام

3/ تَذَكَّرُونَ/ اتم نسبت به موضع قبل

7/ بِعِلْمٍ/ كافى

7/ غائِبِينَ/ تام

8/ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ/ كافى

8/ الْمُفْلِحُونَ/ اكفى نسبت به موضع قبل

9/ يَظْلِمُونَ/ تام

10/ فِيها مَعايِشَ/ كافى

10/ تَشْكُرُونَ/ تام

11/ مِنَ السَّاجِدِينَ/ كافى

__________________________________________________

[1]- معناى آن نزد ابن عباس «انا اللّه اعلم و افصل» است.

[2]- زيرا آيه بعد، [خبر مبتداى محذوف مى باشد] تقديرش «هذا كتاب» است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 162

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

12/ مِنْ طِينٍ/ كافى

13/ مِنَ الصَّاغِرِينَ/

كافى

14/ يُبْعَثُونَ/ كافى

15/ مِنَ الْمُنْظَرِينَ/ كافى

16/ الْمُسْتَقِيمَ/ كافى

17/ شَمائِلِهِمْ/ كافى

17/ شاكِرِينَ/ كافى

18/ مَدْحُوراً/ كافى تام (قول ابو حاتم و ابن عبد الرزاق)

18/ أَجْمَعِينَ/ تام

20/ مِنْ سَوْآتِهِما/ كافى (گفته شده) تام

22/ بِغُرُورٍ/ كافى

24/ قالَ اهْبِطُوا/ كافى

24/ عَدُوٌّ/ اكفى نسبت به موضع قبل

24/ إِلى حِينٍ/ اكفى نسبت به دو موضع قبل

25/ وَ مِنْها تُخْرَجُونَ/ تام

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 163

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

26/ وَ رِيشاً/ محل وقف (كافى) است [1] محل وقف نيست [2] [اختلاف قرائت

26/ ذلِكَ خَيْرٌ/ كافى [3]

26/ يَذَّكَّرُونَ/ تام

27/ لا تَرَوْنَهُمْ/ كافى

28/ أَمَرَنا بِها/ كافى

28/ بِالْفَحْشاءِ/ اكفى نسبت به موضع قبل

28/ ما لا تَعْلَمُونَ/ تام

__________________________________________________

[1]- زيرا عبارت بعد مبتدا و مرفوع مى باشد؛ «ذلِكَ» نعت [عطف بيان است و «لِباسُ» و «خَيْرٌ» خبر است. همچنين تقدير عبارت، اين است كه «لباس التقوى المشار اليه خير لمن اخذ به من الكسوة و الاثاث». و لباس تقوى يعنى «حيا و شرم»؛ لذا اين عبارت، جدا از قبل خواهد بود.

[2]- بنابر قرائات نافع، ابو جعفر، ابن عامر و كسائى، در عبارت بعد، به صورت «و لباس التقوى» محل وقف نيست زيرا عطف به «لِباساً» در ابتداى جمله مى باشد و از آن جدا نمى شود.

[3]- بنابر هر دو قرائت مذكور.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 164

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

29/ تَعُودُونَ [1]/ تام [2] (قول مختار مؤلف) كافى [3]

30/ الضَّلالَةُ/ كافى [4]

__________________________________________________

[1]- انتهاى آيه، در شمارش آيات به شيوه كوفى است.

[2]- درصورتى كه «فَرِيقاً»-

در آيه بعد- منصوب به وسيله فعل «هَدى باشد و تقدير آن «هدى فريقا و اضلّ فريقا» درنظر گرفته شود. حديث مسند صحت اين قول را تأييد مى كند كه از ابن عباس از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله روايت شده است كه «انكم محشورون حفاة عراة غرلا» [شما درحالى محشور مى شويد كه بدون كفش و لباس و تمايلات جنسى هستيد] سپس قرائت كرد: «كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْداً عَلَيْنا إِنَّا كُنَّا فاعِلِينَ» «1».

[3]- چنانچه «فَرِيقاً»، منصوب به فعل «تَعُودُونَ» باشد، كه تقدير آن: «تعودون فريقين: فريقا هدى و فريقا حق عليهم الضلالة» است يعنى درحال هدايت و گمراهى بازمى گرديد. روايت تفسيرى نيز دراين مورد رسيده است. از مجاهد در مورد اين آيه نقل شده: «آن شقاوت و سعادت است». از ابو العالية در مورد «كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ» نقل شده است: مردم به همان علم و آگاهى الهى كه در مورد آنها بود بازگشتند. آيا نمى بينى كه خداوند فرموده است: فَرِيقاً هَدى وَ فَرِيقاً حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلالَةُ. [اين روايت، با تفسير مجاهد هماهنگى دارد].

[4]- بنابر هر دو وجه فوق الذكر.

__________________________________________________

(1)- انبياء: 104.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 165

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

30/ مُهْتَدُونَ/ تام

32/ الْحَياةِ الدُّنْيا/ محل وقف نيست [1] محل وقف است [2] [اختلاف قرائت

32/ يَوْمَ الْقِيامَةِ/ كافى [3]

33/ ما لا تَعْلَمُونَ/ تام [4]

34/ وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ/ تام

35/ يَحْزَنُونَ/ تام

36/ خالِدُونَ/ تام

37/ أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ/ كافى

__________________________________________________

[1]- زيرا ادامه آيه، «خالِصَةً»، متعلق به «لِلَّذِينَ آمَنُوا» و حال براى آن است.

همچنين تقدير آن «هى مستقرة للذين آمنوا فى حال

خلوصها يوم القيامة و ان شركهم فيها غيرهم من الكفار فى الحياة الدنيا» است و لذا از آن جدا نمى شود.

[2]- بنابر قرائت نافع، «خالِصَةً» مى توان بر كلمه «الدُّنْيا» وقف كرد زيرا ادامه آيه، جدا بوده و خبرى براى مبتداى محذوف است. تقدير آن «قل هى للذين آمنوا و لغيرهم فى الحياة الدنيا و هى خالصة للمؤمنين يوم القيامة» مى باشد.

[3]- بنابر هر دو قرائت.

[4]- بنابر بعضى از نسخه هاى كتاب.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 166

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

37/ كافِرِينَ/ كافى

38/ فِي النَّارِ/ كافى

38/ مِنَ النَّارِ [1]/ كافى

38/ لا تَعْلَمُونَ/ تام [2]

39/ مِنْ فَضْلٍ/ كافى

39/ تَكْسِبُونَ/ تام

40/ فِي سَمِّ الْخِياطِ/ كافى

41/ غَواشٍ/ كافى

41/ الظَّالِمِينَ/ تام

43/ بِالْحَقِّ/ كافى

43/ تَعْمَلُونَ/ تام (گفته شده) كافى [3]

44/ قالُوا نَعَمْ/ كافى

44/ الظَّالِمِينَ/ كافى

45/ كافِرُونَ/ كافى

__________________________________________________

[1]- انتهاى آيه، در شمارش آيات به شيوه هاى مدنى اول، مدنى دوم و مكى است.

[2]- بنابر بعضى از نسخه هاى كتاب

[3]- بنابر نسخه اى از كتاب.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 167

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

46/ حِجابٌ/ كافى

46/ بِسِيماهُمْ/ كافى

46/ أَنْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ/ كافى

46/ لَمْ يَدْخُلُوها [1]/ كافى كافى نيست [2]

46/ وَ هُمْ يَطْمَعُونَ/ كافى

47/ الظَّالِمِينَ/ كافى

48/ تَسْتَكْبِرُونَ/ كافى

49/ بِرَحْمَةٍ/ كافى (گفته شده) تام [3]

49/ الْجَنَّةَ/ كافى [4]

__________________________________________________

[1]- معنى اين است كه «داخل نمى شوند درحالى كه آنها طمع وارد شدن به بهشت دارند»؛ لذا جحد (نفى) بر دخول تعلق مى گيرد.

[2]- چنانچه جحد (نفى) به طمع، متعلق باشد و تقدير آن، اين

باشد: «دخلوها و هم لا يطمعون فى دخولها» [با حالت طمع داخل آن نمى شوند].

[3]- تفسير روايت شده از يحيى بن سلام بر اين قول دلالت مى كند؛ او گويد: «در اينجا سخن فرشتگان پايان مى پذيرد و سپس خداوند مى فرمايد «ادْخُلُوا الْجَنَّةَ» [داخل بهشت شويد]».

[4]- بنابر بعضى از نسخه هاى كتاب.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 168

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

49/ تَحْزَنُونَ/ تام

50/ عَلَى الْكافِرِينَ/ كافى [1] غير كافى [2] (حسن)

51/ الْحَياةُ الدُّنْيا/ كافى

51/ يَجْحَدُونَ/ تام

52/ يُؤْمِنُونَ/ تام

53/ تَأْوِيلَهُ/ كافى

53/ كُنَّا نَعْمَلُ/ كافى

53/ يَفْتَرُونَ/ تام

54/ عَلَى الْعَرْشِ/ كافى

54/ حَثِيثاً/ محل وقف نيست [3] محل وقف است [4] [اختلاف قرائت

__________________________________________________

[1]- اگر «الَّذِينَ اتَّخَذُوا» در آيه بعد، منصوب و تقدير آن «اعنى» باشد؛ يا «الَّذِينَ اتَّخَذُوا» در موضع رفع و تقدير آن «هم الذين» باشد.

[2]- درصورتى كه «الَّذِينَ» صفت «الْكافِرِينَ» باشد.

[3]- زيرا كلمات بعد «وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ» عطف بر قبل بوده و از آن جدا نمى شود.

[4]- بنابر قرائت ابن عامر در كلمات بعد به صورت «وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ».

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 169

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

54/ بِأَمْرِهِ/ كافى [1] تام [2] (قول ابن انبارى)

54/ لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ/ كافى

54/ رَبُّ الْعالَمِينَ/ تام

55/ وَ خُفْيَةً/ كافى

55/ الْمُعْتَدِينَ/ تام

56/ خَوْفاً وَ طَمَعاً/ كافى

56/ مِنَ الْمُحْسِنِينَ/ تام

57/ الثَّمَراتِ/ كافى

57/ تَذَكَّرُونَ/ تام

58/ بِإِذْنِ رَبِّهِ/ كافى [3]

58/ إِلَّا نَكِداً [4]/ كافى

58/ يَشْكُرُونَ/ تام

59/ غَيْرُهُ/ كافى

59/ يَوْمٍ

عَظِيمٍ/ كافى

__________________________________________________

[1]- بنابر هر دو قرائت.

[2]- بنابر بعضى از نسخه هاى كتاب.

[3]- بنابر نسخه اى از كتاب.

[4]- «نكد» يعنى «كم و اندك».

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 170

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

60/ ضَلالٍ مُبِينٍ/ كافى

61/ الْعالَمِينَ/ كافى

62/ لا تَعْلَمُونَ/ كافى

63/ تُرْحَمُونَ/ كافى

64/ قَوْماً عَمِينَ/ تام

65/ أَ فَلا تَتَّقُونَ/ كافى

66/ مِنَ الْكاذِبِينَ/ كافى

67/ رَبِّ الْعالَمِينَ/ كافى

68/ ناصِحٌ أَمِينٌ/ كافى

69/ تُفْلِحُونَ/ كافى

70/ مِنَ الصَّادِقِينَ/ كافى

71/ رِجْسٌ وَ غَضَبٌ/ كافى

72/ كَذَّبُوا بِآياتِنا/ كافى

72/ مُؤْمِنِينَ/ تام

73/ مِنْ رَبِّكُمْ/ كافى

73/ فِي أَرْضِ اللَّهِ/ كافى

73/ عَذابٌ أَلِيمٌ/ كافى

74/ بُيُوتاً/ كافى

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 171

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

74/ مُفْسِدِينَ/ كافى

75/ مُؤْمِنُونَ/ كافى

76/ كافِرُونَ/ كافى

77/ مِنَ الْمُرْسَلِينَ/ كافى

78/ جاثِمِينَ/ كافى

79/ النَّاصِحِينَ/ تام

80/ مِنَ الْعالَمِينَ/ كافى

81/ مُسْرِفُونَ/ كافى

82/ يَتَطَهَّرُونَ/ كافى

83/ الْغابِرِينَ/ كافى

84/ الْمُجْرِمِينَ/ كافى

85/ وَ الْمِيزانَ/ كافى

85/ مُؤْمِنِينَ/ كافى

86/ عِوَجاً/ اكفى نسبت به موضع قبل

86/ فَكَثَّرَكُمْ/ كافى

86/ الْمُفْسِدِينَ/ اكفى نسبت به موضع قبل

89/ عِلْماً/ كافى

89/ تَوَكَّلْنا/ كافى

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 172

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

89/ خَيْرُ الْفاتِحِينَ/ تام

91/ جاثِمِينَ/ تام

92/ كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيهَا/ كافى

92/ الْخاسِرِينَ/ كافى

93/ كافِرِينَ/ تام

95/ حَتَّى عَفَوْا/ كافى

95/ بَغْتَةً/ كافى

95/ لا يَشْعُرُونَ/ كافى

96/ يَكْسِبُونَ/ كافى

97/ نائِمُونَ/ كافى

98/ يَلْعَبُونَ/ كافى

99/ أَ فَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ/ كافى

99/ الْخاسِرُونَ/ تام

100/ بِذُنُوبِهِمْ/ كافى

100/ فَهُمْ لا يَسْمَعُونَ/ كافى

101/ مِنْ أَنْبائِها/ كافى

101/ مِنْ قَبْلُ/ كافى

101/ الْكافِرِينَ/ كافى

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 173

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

102/ مِنْ عَهْدٍ/ كافى

102/ لَفاسِقِينَ/ تام

103/ فَظَلَمُوا بِها/ كافى

103/ الْمُفْسِدِينَ/ تام

105/ إِلَّا الْحَقَّ/ كافى

105/ بَنِي إِسْرائِيلَ [1]/ كافى

106/ مِنَ الصَّادِقِينَ/ كافى

107/ ثُعْبانٌ مُبِينٌ/ كافى

108/ لِلنَّاظِرِينَ/ كافى

109/ لَساحِرٌ عَلِيمٌ/ كافى

110/ مِنْ أَرْضِكُمْ/ كافى [2]

110/ تَأْمُرُونَ/ كافى

111/ حاشِرِينَ/ كافى

112/ عَلِيمٍ/ كافى

113/ الْغالِبِينَ/ كافى

114/ لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ/ كافى

115/ نَحْنُ الْمُلْقِينَ/ كافى

__________________________________________________

[1]- انتهاى آيه است.

[2]- زيرا ادامه آيه، سخن فرعون است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 174

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

116/ أَلْقُوا/ كافى

116/ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ/ كافى

116/ بِسِحْرٍ عَظِيمٍ/ كافى

117/ يَأْفِكُونَ/ كافى

118/ كانُوا يَعْمَلُونَ/ كافى

119/ صاغِرِينَ/ كافى

120/ ساجِدِينَ/ كافى

121/ الْعالَمِينَ/ كافى

122/ وَ هارُونَ/ كافى

123/ أَهْلَها/ كافى

123/ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ/ كافى

124/ أَجْمَعِينَ/ كافى

125/ مُنْقَلِبُونَ/ كافى

126/ لَمَّا جاءَتْنا/ كافى

126/ صَبْراً/ كافى

126/ مُسْلِمِينَ/ تام

127/ وَ يَذَرَكَ وَ آلِهَتَكَ/ كافى

128/ مِنْ عِبادِهِ/ كافى

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 175

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

128/ لِلْمُتَّقِينَ/ تام

129/ ما جِئْتَنا/ كافى

129/ تَعْمَلُونَ/ اكفى نسبت به موضع قبل

131/ هذِهِ/ كافى

131/ وَ مَنْ مَعَهُ/ كافى

131/ لا يَعْلَمُونَ/ اكفى نسبت به موضع قبل

132/ بِمُؤْمِنِينَ/ كافى [1]

133/ مُجْرِمِينَ/ كافى [1]

134/ بَنِي إِسْرائِيلَ/ كافى [1]

135/ يَنْكُثُونَ/ كافى [1]

136/ غافِلِينَ/ كافى

137/ بارَكْنا فِيها/ كافى

137/

بِما صَبَرُوا/ كافى

137/ يَعْرِشُونَ/ كافى

138/ عَلى أَصْنامٍ لَهُمْ/ كافى

138/ تَجْهَلُونَ/ كافى

139/ ما كانُوا يَعْمَلُونَ/ كافى

__________________________________________________

[1]- بنابر بعضى از نسخه هاى كتاب.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 176

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

140/ عَلَى الْعالَمِينَ/ كافى [1] محل وقف نيست [2] [اختلاف قرائت

141/ سُوءَ الْعَذابِ/ كافى

141/ عَظِيمٌ/ تام

142/ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً/ كافى

142/ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ/ تام

144/ مِنَ الشَّاكِرِينَ/ تام

145/ بِأَحْسَنِها/ كافى

145/ دارَ الْفاسِقِينَ/ كافى

146/ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا/ كافى

146/ غافِلِينَ/ كافى

147/ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ/ كافى

147/ ما كانُوا يَعْمَلُونَ/ تام

__________________________________________________

[1]- مى توان از آيه بعد آغاز نمود زيرا سخن موسى عليه السّلام در آيه 140 به اتمام مى رسد.

[2]- بنابر قرائت ابن عامر در آيه بعد به صورت «و اذ انجاكم»؛ زيرا آيه بعد، ادامه كلام حضرت موسى عليه السّلام مى باشد كه از خداوند متعال خبر داده است و به دنبال آيه «قالَ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلهاً» مى باشد و از آن جدا نمى شود.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 177

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

148/ لَهُ خُوارٌ/ كافى

150/ أَمْرَ رَبِّكُمْ/ كافى

150/ يَقْتُلُونَنِي/ كافى

150/ الظَّالِمِينَ/ اكفى نسبت به موضع قبل

151/ فِي رَحْمَتِكَ/ كافى

151/ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ/ تام

152/ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا/ تام [1] كافى [2]

152/ الْمُفْتَرِينَ [3]/ تام

153/ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ/ تام

154/ يَرْهَبُونَ/ تام

155/ وَ إِيَّايَ/ كافى

155/ وَ ارْحَمْنا/ كافى

155/ خَيْرُ الْغافِرِينَ/ كافى

__________________________________________________

[1]- درصورتى تام است كه تا اين قسمت، سخن موسى عليه السّلام باشد- كه خداوند آن را نقل نموده- و ادامه آيه كلام الهى

باشد. اين قول، با سياق آيات مناسب تر به نظر مى رسد.

[2]- چنانچه تمام آيه سخن خداوند متعال باشد.

[3]- سفيان در مورد اين عبارت گويد: «تمام بدعت گذاران ذليل هستند».

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 178

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

156/ إِنَّا هُدْنا إِلَيْكَ/ كافى

156/ مَنْ أَشاءُ/ كافى

157/ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ/ كافى

157/ كانَتْ عَلَيْهِمْ/ كافى

157/ هُمُ الْمُفْلِحُونَ/ تام

158/ يُحيِي وَ يُمِيتُ/ كافى

158/ تَهْتَدُونَ/ تام

159/ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ/ تام

160/ أَسْباطاً أُمَماً/ كافى

160/ مَشْرَبَهُمْ/ كافى

160/ يَظْلِمُونَ/ كافى

161/ خَطِيئاتِكُمْ/ كافى

162/ بِما كانُوا يَظْلِمُونَ/ اكفى نسبت به موضع قبل

163/ لا تَأْتِيهِمْ/ كافى (گفته شده) تام

163/ يَفْسُقُونَ/ كافى

164/ عَذاباً شَدِيداً/ كافى

164/ يَتَّقُونَ/ كافى

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 179

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

165/ يَفْسُقُونَ/ كافى

166/ خاسِئِينَ/ كافى

167/ سُوءَ الْعَذابِ/ كافى

167/ رَحِيمٌ/ كافى

168/ أُمَماً/ كافى

168/ دُونَ ذلِكَ/ اكفى نسبت به موضع قبل

168/ يَرْجِعُونَ/ كافى

169/ يَأْخُذُوهُ/ كافى

169/ إِلَّا الْحَقَّ/ كافى

169/ وَ دَرَسُوا ما فِيهِ/ كافى

169/ أَ فَلا تَعْقِلُونَ/ كافى

170/ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ/ كافى

170/ الْمُصْلِحِينَ/ تام

171/ تَتَّقُونَ/ تام

172/ قالُوا بَلى تام [1] (قول مختار مؤلف، نافع، محمد بن عيسى، قتبى و دينورى) وقف تام نيست [2] [اختلاف قرائت

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 180

__________________________________________________

[1]- زيرا «أَنْ تَقُولُوا» به «شَهِدْنا» تعلق دارد. بنابر اينكه اين وقف تام باشد.

«شَهِدْنا» سخن فرشتگان است درزمانى كه خداوند پشت آدم را لمس كرد و فرزندانش را از او خارج كرد و

فرمود: آيا من پروردگارتان نيستم؟ گفتند: بله؛ و به بندگى خدا اقرار نمودند.

سپس به فرشتگان فرمود: شاهد باشيد. آنها نيز گفتند: گواه هستيم.

اين عقيده مجاهد، ضحاك و سدى است.

همچنين از كلبى نقل شده است كه گفت: خداوند پشت آدم را لمس نموده و تمام مخلوقات كه خالق آنها خواهد بود را بيرون آورده، فرمود: آيا پروردگارتان نيستم؟ گفتند: بله؛ و سپس به فرشتگان فرمود: گواهى دهيد. آنها هم گفتند:

شاهديم.

حسن [بصرى گويد: سپس تمام آنها را به صلب آدم بازگرداند.

گفته شده است: «شَهِدْنا» سخن خدا و فرشتگان است و معنايش اين است كه بر اقرار شما انسان ها، [نسبت به توحيد] گواهيم. اين نظر ابو مالك است كه از سدى هم نقل شده است.

به عقيده كوفيان «أَنْ تَقُولُوا» يعنى: تا اينكه نگوييد. به عقيده بصريان يعنى: به اين دليل كه خوددارى كنيد از اينكه بگوييد.

[2]- بنابر قرائت ابو عمرو به صورت «ان يقولوا»، وقف بر «بَلى تام نيست؛ زيرا اين عبارت به عبارت «وَ أَشْهَدَهُمْ» تعلق دارد. (قول ابن انبارى نيز چنين است).

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 181

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

172/ شَهِدْنا/ محل وقف نيست كافى [1] (قول احمد بن موسى، ابو حاتم، اخفش و ابن عبد الرزاق)

174/ يَرْجِعُونَ/ تام

176/ وَ اتَّبَعَ هَواهُ/ كافى

176/ يَلْهَثْ/ كافى

176/ بِآياتِنا/ كافى

176/ يَتَفَكَّرُونَ/ تام

177/ يَظْلِمُونَ/ تام

178/ هُمُ الْخاسِرُونَ/ تام

179/ وَ الْإِنْسِ/ كافى

179/ بَلْ هُمْ أَضَلُّ/ كافى

179/ هُمُ الْغافِلُونَ/ تام

__________________________________________________

[1]- بنابر طبق اين عقيده، «شَهِدْنا» سخن فرزندان آدم و معناى آن چنين است:

گواهى داديم تو پروردگار و معبود مايى. اين نظر ابى بن

كعب و ابن عباس است چنان كه از ابن عباس نقل شده است: خداوند، آدم را در هند به زمين فرستاد. سپس پشت وى را لمس نمود و تمام انسان هايى كه تا روز قيامت خلق خواهد كرد را از او خارج كرد. سپس فرمود: آيا من پروردگار شما نيستم؟ گفتند: بله بر اين گواهيم.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 182

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

180/ فَادْعُوهُ بِها/ كافى

180/ أَسْمائِهِ/ اكفى نسبت به موضع قبل

180/ يَعْمَلُونَ/ تام

181/ يَعْدِلُونَ/ تام

183/ وَ أُمْلِي لَهُمْ/ كافى

183/ مَتِينٌ/ تام

184/ أَ وَ لَمْ يَتَفَكَّرُوا/ تام

184/ مِنْ جِنَّةٍ/ كافى

184/ نَذِيرٌ مُبِينٌ/ تام

185/ أَجَلُهُمْ/ كافى

185/ يُؤْمِنُونَ/ تام

186/ فَلا هادِيَ لَهُ/ محل وقف (كافى) است [1] محل وقف نيست [2] [اختلاف قرائت

__________________________________________________

[1]- بنابر قرائات عاصم، ابو عمرو و يعقوب در ادامه آيه به صورت «وَ يَذَرُهُمْ» و همچنين قرائات نافع، ابو جعفر، ابن كثير و ابن عامر به صورت «و نذرهم» مى توان بر «فَلا هادِيَ لَهُ» وقف و از ادامه آيه شروع كرد، چون ادامه آيه جمله كامل و جديدى است كه عطف بر جمله كامل اول شده است. البته طبق قرائت «و نذرهم» شروع از ادامه آيه بهتر است زيرا دراين صورت جدا از قبل است ولى «وَ يَذَرُهُمْ» به نام خداوند در اول آيه بازمى گردد.

[2]- بنابر قرائات حمزه، كسائى و خلف به صورت «وَ يَذَرُهُمْ»، عبارت «فَلا هادِيَ لَهُ» محل وقف نيست زيرا ادامه آيه، عطف بر محل «ف» در «فَلا هادِيَ لَهُ» است و از آن جدا نمى شود.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 183

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

187/ إِلَّا هُوَ/ كافى

187/ إِلَّا بَغْتَةً/ كافى

187/ حَفِيٌّ عَنْها [1]/ كافى

187/ عِنْدَ اللَّهِ/ كافى

187/ لا يَعْلَمُونَ/ تام

188/ ما شاءَ اللَّهُ/ كافى

188/ وَ ما مَسَّنِيَ السُّوءُ/ اكفى نسبت به موضع قبل

188/ يُؤْمِنُونَ/ تام

189/ لِيَسْكُنَ إِلَيْها/ كافى

189/ فَمَرَّتْ بِهِ/ كافى

190/ فِيما آتاهُما/ تام [2] (قول مؤلف) كافى (قول ديگران)

190/ عَمَّا يُشْرِكُونَ [3]/ كافى

__________________________________________________

[1]- معناى آن «يسئلونك عنها كانك حفى بهم» است. مجاهد گفته است: «كانك عالم بها».

[2]- زيرا اينجا پايان ماجراى آدم و حواست و موضوع بعدى جدا از آن است.

[3]- منظور، مشركان عرب است. قتاده درمورد «جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ فِيما آتاهُما» گفته است: آن فرزند، شريك پدر و مادرش در اطاعت ابليس بود از آن جهت كه نامش را عبد الحارث نهادند ولى در بندگى شيطان، شريك نبودند. سپس گويد: قصه آدم و حوا تمام شد. «فَتَعالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ» يعنى مشركان از فرزندان حضرت آدم عليه السّلام.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 184

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

192/ يَنْصُرُونَ/ تام

193/ لا يَتَّبِعُوكُمْ/ كافى

193/ صامِتُونَ/ تام

194/ صادِقِينَ/ تام

195/ يَسْمَعُونَ بِها/ كافى

195/ فَلا تُنْظِرُونِ/ تام

196/ نَزَّلَ الْكِتابَ/ كافى

196/ الصَّالِحِينَ/ تام

197/ يَنْصُرُونَ/ تام

198/ لا يَسْمَعُوا/ كافى

198/ وَ هُمْ لا يُبْصِرُونَ/ تام

200/ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ/ كافى

200/ سَمِيعٌ عَلِيمٌ/ تام

201/ مُبْصِرُونَ/ تام

202/ ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ/ كافى

203/ لَوْ لا اجْتَبَيْتَها/ كافى

203/ مِنْ رَبِّي/ كافى

203/ يُؤْمِنُونَ/ تام

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 185

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع

وقف

204/ تُرْحَمُونَ/ تام

205/ الْغافِلِينَ/ كافى

206/ يَسْجُدُونَ/ تام [1]

__________________________________________________

[1]- بنابر نسخه اى از كتاب.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 187

سوره انفال

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

1/ وَ الرَّسُولِ/ كافى

1/ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ/ تام

3/ يُنْفِقُونَ/ كافى

4/ حَقًّا/ كافى

4/ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ/ كافى

5/ بِالْحَقِّ [1]/ حسن

6/ وَ هُمْ يَنْظُرُونَ/ تام

7/ تَكُونُ لَكُمْ/ كافى

8/ الْمُجْرِمُونَ/ كافى

10/ عَزِيزٌ حَكِيمٌ/ كافى

11/ الْأَقْدامَ/ كافى

12/ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا/ كافى

12/ كُلَّ بَنانٍ/ كافى

13/ وَ رَسُولَهُ/ كافى

14/ فَذُوقُوهُ/ كافى [2]

__________________________________________________

[1]- جواب «كَما أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِنْ بَيْتِكَ بِالْحَقِّ» در ادامه آيه است يعنى عبارت «وَ إِنَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكارِهُونَ».

[2]- سپس، از ادامه آيه مى توان آغاز كرد و فعل «اعلموا» را در تقدير گرفت. (اين نظر فرّاء است)

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 188

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

14/ عَذابَ النَّارِ/ تام

16/ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ/ كافى

16/ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ/ اكفى نسبت به موضع قبل

18/ كَيْدِ الْكافِرِينَ/ تام

19/ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ/ كافى

19/ وَ لَوْ كَثُرَتْ/ محل وقف كافى نيست [1] كافى [2] [اختلاف قرائت

19/ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ/ تام

20/ وَ أَنْتُمْ تَسْمَعُونَ/ كافى

23/ لَأَسْمَعَهُمْ/ كافى

23/ وَ هُمْ مُعْرِضُونَ/ تام

24/ لِما يُحْيِيكُمْ/ كافى

24/ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ/ كافى

25/ خَاصَّةً/ كافى

__________________________________________________

[1]- به جهت تعلق داشتن ادامه آيه به جملات قبل، وقف بر «وَ لَوْ كَثُرَتْ» و شروع از «وَ أَنَّ اللَّهَ» صحيح نيست، زيرا تقدير آن چنين است: «و لو كثرت و لان الله مع المؤمنين». [زيرا خدا

خود امر كرده است .

[2]- اگر ادامه آيه- طبق روايت شعبه و قرائات ابن كثير، ابو عمرو، حمزه، كسائى، خلف و يعقوب- به صورت «وَ أَنَّ اللَّهَ» قرائت شود، زيرا جمله بعد جداست.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 189

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

25/ شَدِيدُ الْعِقابِ/ كافى

26/ تَشْكُرُونَ/ تام

28/ أَجْرٌ عَظِيمٌ/ تام

29/ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ/ كافى

29/ الْعَظِيمِ/ تام

30/ أَوْ يُخْرِجُوكَ/ كافى

30/ خَيْرُ الْماكِرِينَ/ تام

33/ وَ أَنْتَ فِيهِمْ/ كافى [1] تام [2] (قول ضحاك)

33/ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ/ كافى

34/ وَ ما كانُوا أَوْلِياءَهُ/ كافى (گفته شده) تام

34/ لا يَعْلَمُونَ/ تام

35/ وَ تَصْدِيَةً/ كافى

35/ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ/ تام

36/ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ/ كافى

__________________________________________________

[1]- بنابراين كه ضمير در «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ» به كفار بازگردد.

[2]- ضحاك گفته ضمير در ادامه آيه، به مؤمنان بازمى گردد. البته ضمير «لِيُعَذِّبَهُمْ» در ابتداى آيه، طبق نظر مشهور به كافران بازمى گردد.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 190

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

36/ ثُمَّ يُغْلَبُونَ [1]/ كافى

37/ فِي جَهَنَّمَ/ كافى

37/ هُمُ الْخاسِرُونَ/ تام

39/ كُلُّهُ لِلَّهِ/ كافى

40/ مَوْلاكُمْ/ كافى

40/ وَ نِعْمَ النَّصِيرُ/ تام

41/ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ/ كافى

41/ قَدِيرٌ/ اكفى نسبت به موضع قبل

42/ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ/ محل وقف تام نيست [2] تام (قول ابن عبد الرّزاق)

43/ عَنْ بَيِّنَةٍ/ تام

43/ وَ لكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ/ كافى

44/ كانَ مَفْعُولًا/ كافى

44/ تُرْجَعُ الْأُمُورُ/ تام

47/ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ/ كافى

48/ ما لا تَرَوْنَ/ كافى

__________________________________________________

[1]- در شمارش آيات، به شيوه هاى بصرى و

شامى، انتهاى آيه است.

[2]- وقف تام نيست، زيرا ادامه آيه «وَ يَحْيى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ» عطف بر عبارت قبل است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 191

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

49/ دِينُهُمْ/ تام [1]

49/ حَكِيمٌ/ تام

50/ الَّذِينَ كَفَرُوا/ محل وقف نيست تام [2] (قول نافع)

50/ وَ أَدْبارَهُمْ/ كافى

52/ كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ/ حسن تام (قول نافع)

52/ مِنْ قَبْلِهِمْ/ حسن تام (قول دينورى)

53/ ما بِأَنْفُسِهِمْ/ كافى

58/ عَلى سَواءٍ/ كافى

59/ سَبَقُوا/ كافى [3] محل وقف نيست [4]

__________________________________________________

[1]- زيرا ادامه آيه سخن خداوند متعال است.

[2]- طبق عقيده نافع، ادامه آيه مبتدا و خبر جداگانه اى است و معناى بخش اول آيه، «اذ يتوفى الله الذين كفروا» مى باشد؛ البته عقيده علماى گذشته اين طور نبوده است.

[3]- ادامه آيه، جمله جديدى است.

[4]- بنابر قرائت ابن عامر در ادامه آيه، «انهم»، [بر «سَبَقُوا» نمى توان وقف كرد و] از ادامه آيه نبايد آغاز كرد زيرا متعلق به قبل بوده، تقدير آن «لانهم لا يعجزون» است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 192

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

59/ لا يُعْجِزُونَ/ تام

60/ لا تَعْلَمُونَهُمُ/ محل وقف نيست تام (قول محمد بن عيسى)

60/ يَعْلَمُهُمْ/ كافى (گفته شده) تام [1]

63/ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ/ كافى

63/ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ [2]/ اكفى نسبت به موضع قبل

63/ حَكِيمٌ/ تام

64/ حَسْبُكَ اللَّهُ/ كافى [3] غير كافى [4]

__________________________________________________

[1]- طبق عقيده محمد بن عيسى كه وقف بر «لا تَعْلَمُونَهُمُ» را تام مى دانست، وقف بر «يَعْلَمُهُمْ»- نسبت به آن- اتمّ است.

[2]- عبد الله [بن مسعود] درمورد اين آيه گويد: «منظور عاشقان خداست».

[3]- درصورت هاى

زير، وقف كافى است:

- «وَ مَنِ اتَّبَعَكَ» مبتدا و در موضع رفع و تقدير آن «و من اتبعك من المؤمنين كذلك» باشد.

- «وَ مَنِ اتَّبَعَكَ» در محل نصب و تقدير آن «يكفيك الله و يكفى من اتبعك» باشد.

[4]- در حالتى كه «وَ مَنِ اتَّبَعَكَ»، عطف بر نام خداوند باشد.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 193

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

64/ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ/ تام

66/ بِإِذْنِ اللَّهِ/ كافى

66/ مَعَ الصَّابِرِينَ/ تام

69/ رَحِيمٌ/ تام

70/ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ/ كافى

71/ فَأَمْكَنَ مِنْهُمْ/ كافى

71/ حَكِيمٌ/ تام

72/ أَوْلِياءُ بَعْضٍ/ كافى

72/ حَتَّى يُهاجِرُوا/ تام (قول نافع)

72/ بَصِيرٌ/ كافى [1]

73/ أَوْلِياءُ بَعْضٍ/ كافى

73/ وَ فَسادٌ كَبِيرٌ/ اكفى نسبت به موضع قبل

74/ حَقًّا/ كافى

74/ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ/ كافى

75/ فَأُولئِكَ مِنْكُمْ/ كافى تام (قول احمد بن موسى)

75/ فِي كِتابِ اللَّهِ/ كافى

75/ عَلِيمٌ/ تام [1]

__________________________________________________

[1]- بنابر بعضى از نسخه هاى كتاب.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 195

سوره توبه

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

1/ مِنَ الْمُشْرِكِينَ [1]/ كافى

2/ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ/ كافى

2/ مُخْزِي الْكافِرِينَ/ اكفى نسبت به دو موضع قبل

3/ وَ رَسُولِهِ/ كافى

3/ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ/ كافى

4/ الْمُتَّقِينَ/ تام

5/ رَحِيمٌ/ تام

6/ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ/ كافى

6/ لا يَعْلَمُونَ/ كافى

7/ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ/ كافى

7/ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ/ كافى

7/ الْمُتَّقِينَ/ كافى

8/ إِلًّا وَ لا ذِمَّةً/ كافى

8/ فاسِقُونَ/ كافى

9/ عَنْ سَبِيلِهِ/ كافى

9/ ما كانُوا يَعْمَلُونَ/ كافى

10/ إِلًّا وَ لا ذِمَّةً/ كافى

__________________________________________________

[1]- انتهاى آيه است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن،

ص: 196

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

10/ هُمُ الْمُعْتَدُونَ/ كافى

11/ فِي الدِّينِ/ تام

11/ يَعْلَمُونَ/ كافى

12/ يَنْتَهُونَ/ كافى

13/ أَوَّلَ مَرَّةٍ/ كافى

13/ أَ تَخْشَوْنَهُمْ/ كافى

13/ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ/ كافى

14/ مُؤْمِنِينَ/ كافى

15/ غَيْظَ قُلُوبِهِمْ/ كافى (گفته شده) تام

15/ عَلى مَنْ يَشاءُ/ كافى

15/ حَكِيمٌ/ كافى

16/ وَلِيجَةً/ كافى

16/ بِما تَعْمَلُونَ/ كافى

17/ هُمْ خالِدُونَ/ كافى

18/ مِنَ الْمُهْتَدِينَ/ كافى

19/ عِنْدَ اللَّهِ/ كافى

19/ الظَّالِمِينَ/ كافى

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 197

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

20/ هُمُ الْفائِزُونَ/ كافى

21/ نَعِيمٌ مُقِيمٌ/ كافى

22/ أَبَداً/ كافى

22/ أَجْرٌ عَظِيمٌ/ تام

23/ عَلَى الْإِيمانِ/ كافى

23/ هُمُ الظَّالِمُونَ/ تام

24/ حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ/ كافى

24/ الْفاسِقِينَ/ تام

27/ عَلى مَنْ يَشاءُ/ كافى

27/ رَحِيمٌ/ تام [1]

28/ إِنْ شاءَ/ كافى (گفته شده) تام

28/ حَكِيمٌ/ تام

29/ وَ هُمْ صاغِرُونَ/ تام

31/ وَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ/ كافى

31/ إِلهاً واحِداً/ كافى

33/ الْمُشْرِكُونَ/ تام

34/ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ/ تام

__________________________________________________

[1]- بنابر اكثر نسخه هاى كتاب.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 198

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

35/ ما كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ/ تام

36/ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ/ كافى

36/ أَنْفُسَكُمْ/ كافى

36/ مَعَ الْمُتَّقِينَ/ تام

37/ ما حَرَّمَ اللَّهُ/ كافى

37/ سُوءُ أَعْمالِهِمْ/ اكفى نسبت به موضع قبل

37/ الْكافِرِينَ/ تام

38/ مِنَ الْآخِرَةِ/ كافى

38/ إِلَّا قَلِيلٌ/ تام

39/ وَ لا تَضُرُّوهُ شَيْئاً/ كافى

39/ قَدِيرٌ/ تام

40/ إِنَّ اللَّهَ مَعَنا/ كافى

40/ عَلَيْهِ/ كافى [1] (قول مختار مؤلف) وقف كافى نيست [2]

__________________________________________________

[1]- اگر ضمير در

«عَلَيْهِ» به ابو بكر متعلق باشد، وقف كافى است.

از سعيد بن جبير نقل شده است كه درمورد اين آيه گفت: « [آرامش بر ابو بكر نازل شد زيرا آرامش همواره با پيامبر صلّى اللّه عليه و آله است».

[2]- اگر ضمير در «عَلَيْهِ» به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بازگردد، وقف بر آن كافى نخواهد بود؛ البته [بنابر آنچه در بعضى از نسخه هاى كتاب آمده و قول تمام علما] ضمير در «أَيَّدَهُ» به آن حضرت بازمى گردد.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 199

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

40/ السُّفْلى كافى محل وقف كافى نيست [1] [اختلاف قرائت

40/ هِيَ الْعُلْيا/ كافى [2]

40/ حَكِيمٌ/ تام

43/ عَفَا اللَّهُ عَنْكَ/ كافى [3]

43/ وَ تَعْلَمَ الْكاذِبِينَ/ تام

44/ وَ أَنْفُسِهِمْ/ كافى

47/ سَمَّاعُونَ لَهُمْ/ كافى

48/ وَ هُمْ كارِهُونَ/ تام

49/ وَ لا تَفْتِنِّي/ كافى

49/ سَقَطُوا/ اكفى نسبت به موضع قبل

49/ بِالْكافِرِينَ/ اكفى نسبت به دو موضع قبل

__________________________________________________

[1]- بنابر قرائت يعقوب در ادامه آيه، «وَ كَلِمَةُ اللَّهِ»، وقف بر «السُّفْلى كافى نخواهد بود زيرا دومى عطف بر اولى است.

[2]- وقف بر آن، بنابر هر دو قرائت كافى خواهد بود.

[3]- هنگامى است كه اين عبارت، شروع كلام باشد، چنان كه گفته مى شود:

«اعزّك الله! ا ليس كان كذا و كذا؟»، يعنى: «خدا عزيزت گرداند! آيا چنين و چنان نبود؟».

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 200

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

51/ هُوَ مَوْلانا/ كافى (گفته شده) تام

51/ الْمُؤْمِنُونَ/ اكفى و اتم نسبت به موضع قبل

52/ مُتَرَبِّصُونَ/ كافى

53/ فاسِقِينَ/ كافى

54/ وَ هُمْ

كارِهُونَ/ كافى

55/ وَ لا أَوْلادُهُمْ/ كافى [1] (قول حسن) غير كافى [2] (قول ابن عباس)

55/ كافِرُونَ/ كافى

56/ يَفْرَقُونَ/ كافى

57/ وَ هُمْ يَجْمَحُونَ/ تام

58/ إِذا هُمْ يَسْخَطُونَ/ كافى [3]

59/ راغِبُونَ/ تام

60/ مِنَ اللَّهِ/ كافى

__________________________________________________

[1]- درصورتى كه منظور از عذاب در آيه، انفاق از روى اجبار- در دنيا- باشد.

[2]- چنانچه منظور از عذاب، عذاب آخرت باشد و تقدير آن، «فلا تعجبك اموالهم و لا اولادهم فى الحياة الدنيا انما يريد الله ليعذبهم بها فى الآخرة» باشد؛ در اين حالت «فِي الْحَياةِ الدُّنْيا» متصل به تعجب ابتداى آيه است.

[3]- بنابر بعضى از نسخه هاى كتاب.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 201

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

60/ حَكِيمٌ/ تام

61/ هُوَ أُذُنٌ/ كافى

61/ مِنْكُمْ/ تام

61/ عَذابٌ أَلِيمٌ/ اتم نسبت به موضع قبل

62/ مُؤْمِنِينَ/ كافى

63/ خالِداً فِيها/ كافى

63/ ذلِكَ الْخِزْيُ الْعَظِيمُ/ كافى

64/ تَحْذَرُونَ/ كافى

65/ نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ/ كافى

66/ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ/ كافى

66/ لا تَعْتَذِرُوا/ حسن تام [1] (قول نافع)

66/ كانُوا مُجْرِمِينَ/ تام

67/ فَنَسِيَهُمْ/ كافى

67/ هُمُ الْفاسِقُونَ/ تام

68/ هِيَ حَسْبُهُمْ/ كافى

68/ وَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ/ كافى

__________________________________________________

[1]- محمد بن عيسى هم گفته است: «گروهى عقيده دارند مى توان بر اين كلمه وقف كرد»؛ معناى سخن نافع «لا تعتذروا بقولكم انا كنا نخوض و نلعب» است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 202

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

68/ عَذابٌ مُقِيمٌ/ اكفى نسبت به موضع قبل

70/ يَظْلِمُونَ/ تام

71/ حَكِيمٌ/ تام

72/ عَدْنٍ/ كافى

72/ أَكْبَرُ/ تام

72/ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ/ اتم نسبت به موضع

قبل

73/ جَهَنَّمُ/ كافى

73/ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ/ تام

74/ ما قالُوا/ كافى

74/ بِما لَمْ يَنالُوا/ كافى

74/ مِنْ فَضْلِهِ/ كافى

74/ خَيْراً لَهُمْ/ كافى

74/ وَ الْآخِرَةِ/ كافى

74/ وَ لا نَصِيرٍ/ تام

78/ عَلَّامُ الْغُيُوبِ/ تام

79/ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ/ كافى

79/ عَذابٌ أَلِيمٌ/ تام

80/ الْفاسِقِينَ/ تام

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 203

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

81/ فِي الْحَرِّ/ كافى

81/ لَوْ كانُوا يَفْقَهُونَ/ كافى

82/ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ/ كافى

83/ مَعَ الْخالِفِينَ/ كافى

84/ وَ هُمْ فاسِقُونَ/ كافى

85/ وَ أَوْلادُهُمْ/ كافى [1] (قول حسن) غير كافى [1] (قول ابن عباس)

85/ وَ هُمْ كافِرُونَ/ تام

87/ مَعَ الْخَوالِفِ/ كافى

87/ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ/ تام

89/ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ/ تام

90/ وَ رَسُولَهُ/ كافى

90/ عَذابٌ أَلِيمٌ/ تام

91/ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ/ كافى

91/ مِنْ سَبِيلٍ/ كافى

91/ رَحِيمٌ/ تام [2]

__________________________________________________

[1]- به پاورقى آيه 55 همين سوره رجوع شود.

[2]- زيرا آيه بعد، درمورد عرباض بن سارية و يارانش نازل شده است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 204

92/ ما يُنْفِقُونَ [1]/ تام

93/ مَعَ الْخَوالِفِ/ كافى

94/ لَنْ نُؤْمِنَ لَكُمْ/ كافى

94/ وَ رَسُولُهُ/ كافى

96/ عَنِ الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ/ تام

97/ حَكِيمٌ/ تام

98/ بِكُمُ الدَّوائِرَ/ كافى

98/ دائِرَةُ السَّوْءِ/ كافى

98/ عَلِيمٌ/ تام

99/ وَ صَلَواتِ الرَّسُولِ/ كافى

99/ قُرْبَةٌ لَهُمْ/ كافى

99/ فِي رَحْمَتِهِ/ كافى

99/ رَحِيمٌ/ تام

100/ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ/ تام

101/ عَذابٍ عَظِيمٍ/ تام

__________________________________________________

[1]- از عبد الرحمن بن عمرو سلمى و حجر كلامى نقل مى كنند: «بر عرباض بن سارية وارد شديم. او

از جمله افرادى است كه آيه «وَ لا عَلَى الَّذِينَ إِذا ما أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لا أَجِدُ ما أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ ...» در مورد ايشان نازل شد. در آن حال او مريض بود». سپس بقيه سخن ايشان را نقل مى كنند.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 205

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

102/ رَحِيمٌ/ تام

103/ سَكَنٌ لَهُمْ/ كافى

103/ عَلِيمٌ/ تام

104/ الرَّحِيمُ/ تام

105/ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ/ تام

106/ حَكِيمٌ/ كافى [1] تام [2] [اختلاف قرائت

107/ لَكاذِبُونَ/ تام

108/ لا تَقُمْ فِيهِ أَبَداً/ كافى (گفته شده) تام

108/ أَنْ تَقُومَ فِيهِ/ كافى

108/ أَنْ يَتَطَهَّرُوا/ كافى

108/ الْمُطَّهِّرِينَ/ اكفى نسبت به موضع قبل

__________________________________________________

[1]- بنابراينكه آيه بعد، «وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا»، عطف بر عبارات قبلى و معناى آن چنين باشد: «و منهم الذين اتخذوا مسجدا ضرارا».

[2]- بنابر قرائات نافع، ابو جعفر و ابن عامر در آيه بعد «الَّذِينَ اتَّخَذُوا»، [بدون واو] وقف در انتهاى آيه 106 تام است، زيرا «الَّذِينَ» مبتدا و خبر آن «لا يَزالُ بُنْيانُهُمُ» است؛ البته خبر آن را «لا تَقُمْ فِيهِ أَبَداً» يا محذوف و با تقدير «ينتقم منهم» و يا «يعذّبون» نيز گفته اند.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 206

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

109/ فِي نارِ جَهَنَّمَ/ كافى

109/ الظَّالِمِينَ/ تام

110/ قُلُوبِهِمْ/ كافى

110/ حَكِيمٌ/ تام

111/ وَ الْقُرْآنِ/ كافى

111/ بايَعْتُمْ بِهِ/ كافى

111/ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ/ تام [1] كافى [2]

112/ لِحُدُودِ اللَّهِ/ كافى

112/ الْمُؤْمِنِينَ/ تام

114/ تَبَرَّأَ مِنْهُ/ كافى

114/ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ/ تام

115/ ما يَتَّقُونَ/ كافى

115/ عَلِيمٌ/ كافى

116/ وَ لا نَصِيرٍ/ كافى

117/ ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ/ كافى

118/ لِيَتُوبُوا/ كافى

__________________________________________________

[1]- سپس از «التَّائِبُونَ» آغاز مى شود و تقدير آن «هم التّائبون» است.

[2]- بنابر نسخه اى از كتاب.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 207

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

118/ الرَّحِيمُ/ تام

119/ مَعَ الصَّادِقِينَ/ تام

120/ عَنْ نَفْسِهِ/ كافى

120/ عَمَلٌ صالِحٌ/ كافى

121/ إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ/ كافى [1] تام [2] (قول ابو حاتم)

121/ ما كانُوا يَعْمَلُونَ/ تام

122/ يَحْذَرُونَ/ تام

123/ غِلْظَةً/ كافى

123/ مَعَ الْمُتَّقِينَ/ تام

__________________________________________________

[1]- زيرا حرف لام در ادامه آيه «لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ» به معناى «تا اينكه» است و لذا متعلق به قسمت قبلى آيه- «إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ» مى باشد و وقف در اينجا تام نيست.

[2]- ابو حاتم گفته است: لام در «لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ»، لام قسم است و اصل آن «ليجزينّهم الله» بوده است، ولى نون حذف شده و [به همين علت در چنين مواردى لام مكسور مى شود.

علماى عربى اجماع دارند كه آنچه او گفته خطاست؛ اين سخن نه طبق كاربرد لغت است و نه مطابق قواعد. از ابو الحسن بن كيانى شنيده شده است كه در اين مورد بر ابو حاتم اشكال مى گرفت و نظر خودش اين بود كه لام به معناى «تا اينكه» است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 208

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

125/ وَ هُمْ كافِرُونَ/ محل وقف اختيارى نيست [1] محل وقف است [2] [اختلاف قرائت

127/ ثُمَّ انْصَرَفُوا/ كافى [3] غير كافى [4]

127/ لا يَفْقَهُونَ/ تام

128/ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ/ محل وقف نيست [5] كافى [6] (قول احمد بن موسى و اخفش)

128/ رَحِيمٌ/ تام

__________________________________________________

[1]- زيرا

عبارت آيه بعد به كافران برمى گردد.

[2]- بنابر قرائات حمزه و يعقوب در ابتداى آيه بعد «ا و لا ترون»، مى توان بر آيه 125 وقف كرد زيرا جمله بعد خطاب جديدى است.

[3]- اين درصورتى است كه ادامه آيه- يعنى «صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ»- دعايى باشد. از حسن نقل شده است كه «ثُمَّ انْصَرَفُوا» يعنى «عزموا على الكفر» [بنابر كفر گذاشتند] و «صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ» دعايى است.

[4]- درصورتى كه ادامه آيه، «صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ»، خبر در نظر گرفته شود.

[5]- به نظر مى رسد كه تمام كلام، به هم متصل باشد.

[6]- درصورتى وقف كافى خواهد بود، كه كلام در عبارت «حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ» قطع شود و مربوط به اهل مكر باشد و سپس از «بِالْمُؤْمِنِينَ» سخن جديدى آغاز شود.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 209

سوره يونس

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

1/ الر (هرجا واقع شود، نوع وقف بر آن مطابق همين سوره است)/ تام [1] (قول مختار مؤلف) (گفته شده) كافى

1/ الْكِتابِ الْحَكِيمِ/ تام

2/ قَدَمَ صِدْقٍ [2] عِنْدَ رَبِّهِمْ/ كافى تام (قول ابو حاتم)

2/ لَساحِرٌ مُبِينٌ/ تام

3/ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ/ كافى

3/ فَاعْبُدُوهُ/ كافى

4/ جَمِيعاً/ كافى

4/ حَقًّا/ كافى

4/ يُعِيدُهُ/ كافى [3]

4/ بِالْقِسْطِ/ اكفى نسبت به موضع قبل

__________________________________________________

[1]- بنابر قول ابن عباس كه معناى «الر» نزد او «انا الله ارى» مى باشد.

[2]- از زيد بن اسلم نقل شده: منظور از «قَدَمَ صِدْقٍ» [در اين آيه حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله است.

[3]- تام نيست زيرا عبارت بعد از لام به معناى «تا اينكه» است و متعلق به قبل خواهد بود.

ترجمه المكتفى في

الوقف و الابتداء، متن، ص: 210

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

4/ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ/ تام

5/ وَ الْحِسابَ/ كافى

5/ بِالْحَقِّ/ غير كافى [1] كافى [2] [اختلاف قرائت

5/ يَعْلَمُونَ/ تام

6/ يَتَّقُونَ/ تام

8/ يَكْسِبُونَ/ تام

9/ بِإِيمانِهِمْ/ كافى (گفته شده) تام

10/ سَلامٌ/ كافى

10/ رَبِّ الْعالَمِينَ/ تام

11/ أَجَلُهُمْ/ كافى

11/ يَعْمَهُونَ/ تام

__________________________________________________

[1]- بنابر قرائت مشهور، «يُفَصِّلُ»- در ادامه آيه- به نام خداوند در «ما خَلَقَ اللَّهُ» بازمى گردد و لذا از آن جدا نمى شود.

[2]- بنابر روايت شعبه از عاصم و قرائات نافع، ابو جعفر، ابن عامر، حمزه، كسائى و خلف در ادامه آيه به صورت «نفصل» وقف كافى خواهد بود.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 211

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

12/ ضُرَّهُ مَرَّ/ محل وقف نيست [1] (گفته شده) مى توان وقف كرد [2]

12/ مَسَّهُ/ كافى

12/ ما كانُوا يَعْمَلُونَ/ تام

14/ كَيْفَ تَعْمَلُونَ/ تام

15/ أَوْ بَدِّلْهُ/ كافى

15/ إِلَّا ما يُوحى إِلَيَّ/ كافى

15/ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ/ اكفى نسبت به موضع قبل

16/ ما تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ/ محل وقف نيست [3] محل وقف است [4] [اختلاف قرائت

__________________________________________________

[1]- قول ابو حاتم است.

[2]- اين قول مورد اعتنا نيست.

[3]- بنابر قرائت مشهور «وَ لا أَدْراكُمْ بِهِ» زيرا دراين صورت فعل منفى، عطف بر «ما تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ» و متعلق به تلاوت مى باشد و همچنين همراه آن در نفى است لذا از آن جدا نمى شود.

[4]- بنابر روايت قنبل و يكى از طرق روايت بزى از ابن كثير كه «و لادراكم به» خوانده، مى توان از آن ابتدا كرد زيرا خبر جديدى نسبت به واقع شدن

فهم نسبت به قرآن از جانب خداوند براى آنهاست و لذا از فعل نفى قبلى جدا مى باشد.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 212

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

16/ وَ لا أَدْراكُمْ بِهِ/ صالح [1]

16/ أَ فَلا تَعْقِلُونَ/ تام

17/ أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ/ كافى

17/ الْمُجْرِمُونَ/ تام

18/ عِنْدَ اللَّهِ/ كافى

18/ عَمَّا يُشْرِكُونَ/ تام

19/ فَاخْتَلَفُوا/ كافى

19/ يَخْتَلِفُونَ/ تام

20/ لِلَّهِ/ كافى

20/ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ/ تام

21/ أَسْرَعُ مَكْراً/ كافى

21/ ما تَمْكُرُونَ/ كافى

22/ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ/ كافى

23/ بِغَيْرِ الْحَقِّ/ كافى

__________________________________________________

[1]- بنابر هر دو قرائت در آن كلمه.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 213

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

23/ عَلى أَنْفُسِكُمْ/ محل وقف نيست [1] كافى [2] [اختلاف قرائت

23/ مَتاعَ الْحَياةِ الدُّنْيا/ كافى

24/ فَاخْتَلَطَ بِهِ/ محل وقف نيست [3] تام [4] (ابو يعقوب ازرق)

__________________________________________________

[1]- بنابر قرائت معروف [كه در بين راويان قراء عشره فقط از حفص از عاصم نقل شده است در كلمه «مَتاعَ» دو وجه وجود دارد كه بنابر هر دو وجه، نمى توان بر «أَنْفُسِكُمْ» وقف كرد.

الف) تقدير عبارت، «يبغون متاع الحياة الدنيا» مى باشد كه دراين صورت، كلمه «مَتاعَ»، مفعول «بَغْيُكُمْ» خواهد بود.

ب) اگر تقدير عبارت مثل حالت قبل باشد و مصدرى كه «بَغْيُكُمْ» بر آن دلالت دارد، عمل فعلى انجام شده باشد كه باز هم از قبل جدا نمى شود.

همچنين بنابر قرائت تمام راويان قراء عشره غير از حفص از عاصم- به صورت «مَتاعَ»- چنانچه، «بَغْيُكُمْ» مبتدا و خبر آن «مَتاعَ» باشد، وقف بر «أَنْفُسِكُمْ» صورت نمى گيرد.

[2]- بنابر قرائت «مَتاعَ»، چنانچه «بَغْيُكُمْ» مبتدا و «عَلى أَنْفُسِكُمْ»

خبر آن باشد، «مَتاعَ الْحَياةِ الدُّنْيا» جمله جديدى خواهد بود.

[3]- زيرا معنى اين است كه «به وسيله آن باران، انواع رستنى ها كه بعضى از آنها با بقيه مختلط هستند مى رويند».

[4]- سخن ابو يعقوب ازرق هيچ توجيهى ندارد.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 214

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

24/ وَ الْأَنْعامُ/ كافى

24/ بِالْأَمْسِ/ كافى

24/ يَتَفَكَّرُونَ/ تام

25/ مُسْتَقِيمٍ/ تام

26/ وَ زِيادَةٌ [1]/ كافى

26/ وَ لا ذِلَّةٌ [2]/ كافى

26/ خالِدُونَ/ كافى

27/ مُظْلِماً/ كافى

27/ خالِدُونَ/ كافى

28/ فَزَيَّلْنا بَيْنَهُمْ/ كافى

28/ تَعْبُدُونَ/ كافى

29/ لَغافِلِينَ/ كافى

30/ يَفْتَرُونَ/ تام

31/ أَ فَلا تَتَّقُونَ/ كافى

32/ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ/ كافى

__________________________________________________

[1]- نقل شده است ابو بكر اين آيه را خواند يا بر او خوانده شد، آنگاه گفت: «آيا مى دانيد «زِيادَةٌ» چيست؟ آن عبارت است از: نگاه كردن به چهره پروردگارمان».

[2]- از عبد الرحمن بن ابى ليلى نقل شده است كه در مورد عبارت «وَ لا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّةٌ» گفت: بعد از نگاه كردن به پروردگارشان است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 215

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

33/ لا يُؤْمِنُونَ/ كافى

34/ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ/ كافى

35/ إِلَّا أَنْ يُهْدى كافى

35/ فَما لَكُمْ/ محل وقف نيست حسن [1] (قول ابن انبارى) نيكو (قول ابو حاتم) تام [2] (قول زجاج)

35/ كَيْفَ تَحْكُمُونَ/ تام

39/ تَأْوِيلُهُ/ كافى

40/ مَنْ لا يُؤْمِنُ بِهِ/ كافى

45/ يَتَعارَفُونَ بَيْنَهُمْ/ كافى

49/ إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ/ كافى

53/ قُلْ إِي وَ رَبِّي/ محل وقف نيست [3] حسن [4] (قول ابن انبارى)

__________________________________________________

[1]- معناى

توبيخ دارد.

[2]- معنى و جمله تمام است؛ يعنى: در بندگى بت ها چه چيزى براى شما وجود دارد؟

[3]- زيرا اين عبارت قسم و بر سر عبارت بعدى آمده است، لذا عبارت بعدى از اين جدا نمى شود.

[4]- استدلال ابن انبارى اين است كه مثل عبارت «قسم به جان خودم» مى باشد و سپس از «إِنَّهُ لَحَقٌّ» جمله ديگرى آغاز مى شود.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 216

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

53/ إِنَّهُ لَحَقٌّ/ محل وقف (كافى) است

53/ بِمُعْجِزِينَ/ تام

54/ لَافْتَدَتْ بِهِ/ كافى

55/ وَ الْأَرْضِ/ كافى

56/ تُرْجَعُونَ/ تام [1]

57/ لِلْمُؤْمِنِينَ/ تام [1]

58/ مِمَّا يَجْمَعُونَ/ تام [1]

59/ تَفْتَرُونَ/ تام [1]

60/ يَوْمَ الْقِيامَةِ/ كافى

60/ لا يَشْكُرُونَ/ تام

61/ إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ/ تام [1] (گفته شده) كافى

61/ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ/ تام

64/ وَ فِي الْآخِرَةِ [2]/ كافى

64/ لِكَلِماتِ اللَّهِ/ كافى

64/ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ/ تام

__________________________________________________

[1]- بنابر بعضى از نسخه هاى كتاب.

[2]- معنى اين است: براى متقين در هنگام مرگ و زمان برانگيخته شدن از قبرهايشان، بشارت [الهى هست.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 217

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

65/ قَوْلُهُمْ/ كافى

65/ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ/ تام

66/ إِلَّا يَخْرُصُونَ/ تام

67/ يَسْمَعُونَ/ تام

68/ ما لا تَعْلَمُونَ/ تام

69/ لا يُفْلِحُونَ [1]/ تام [2]

70/ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ/ تام

71/ وَ لا تُنْظِرُونِ/ كافى

72/ مِنَ الْمُسْلِمِينَ/ كافى

73/ عاقِبَةُ الْمُنْذَرِينَ/ كافى

74/ عَلى قُلُوبِ الْمُعْتَدِينَ/ كافى

75/ مُجْرِمِينَ/ كافى

76/ لَسِحْرٌ مُبِينٌ/ كافى

77/ أَ سِحْرٌ هذا/ تام [3]

__________________________________________________

[1]- يحيى بن سلام گفته است: در كلمه «لا يُفْلِحُونَ»،

كلام قطع مى شود.

[2]- سپس از «مَتاعٌ فِي الدُّنْيا» آغاز مى شود يعنى [ «آن بهره اى است»]. ذلك متاع.

[3]- زيرا قسمت انتهاى آيه «وَ لا يُفْلِحُ السَّاحِرُونَ» سخن خداوند است. از يحيى بن سلام نقل شده است كه درمورد اين آيه گفت: خداوند فرمود «وَ لا يُفْلِحُ السَّاحِرُونَ».

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 218

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

77/ السَّاحِرُونَ/ كافى

78/ بِمُؤْمِنِينَ/ كافى

79/ عَلِيمٍ/ كافى

80/ مُلْقُونَ/ كافى

81/ ما جِئْتُمْ بِهِ/ محل وقف نيست [1] مى توان وقف كرد [2] [اختلاف قرائت

81/ الْمُفْسِدِينَ/ كافى

82/ الْمُجْرِمُونَ/ كافى

83/ أَنْ يَفْتِنَهُمْ/ كافى

__________________________________________________

[1]- بنابر قرائت مشهور در ادامه آيه، «السِّحْرُ»، اين كلمه خبر است زيرا «ما» اسم ناقص [و موصول به معناى «الذى» است؛ جمله «جِئْتُمْ بِهِ» صله اين موصول مى باشد و «ما» مبتدا و در محل رفع و «السِّحْرُ» خبر آن است. بنابراين از آن جدا نمى شود.

همچنين بنابر قرائت ابو جعفر و ابو عمرو در «السِّحْرُ» چنانكه اين كلمه بدل از «ما» باشد متصل به قبل است و لذا نمى توان بر «بِهِ» وقف كرد.

[2]- بنابر قرائت «السِّحْرُ» درصورتى كه اين كلمه براى استفهام و مبتداى مرفوع باشد و خبر آن محذوف باشد كه تقدير عبارت، «السحر هو» مى باشد پس مى توان بر «به» وقف نمود.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 219

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

83/ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ/ كافى

84/ إِنْ كُنْتُمْ مُسْلِمِينَ/ كافى

85/ الظَّالِمِينَ/ كافى

86/ الْكافِرِينَ/ تام

88/ عَنْ سَبِيلِكَ/ كافى

89/ لا يَعْلَمُونَ/ تام

90/ قالَ آمَنْتُ/ محل وقف نيست [1] حسن [2] [اختلاف قرائت

90/ بَنُوا

إِسْرائِيلَ/ كافى

90/ مِنَ الْمُسْلِمِينَ/ اكفى نسبت به موضع قبل [3]

92/ آيَةً/ تام

__________________________________________________

[1]- بنابر قرائت مشهور در ادامه آيه به صورت «أَنَّهُ»، ادامه آيه مفعول فعل «آمَنْتُ» است و از آن جدا نمى شود. همچنين بنابر قرائت حمزه، كسايى و خلف به صورت «أَنَّهُ» درصورتى كه فعل «قلت» در تقدير گرفته شود، يعنى «قال آمنت؛ قلت: انه» باشد، جمله «أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا الَّذِي» حكايت [سخن فرعون است و نمى توان بر «آمَنْتُ» وقف كرد.

[2]- بنابر قرائت «أَنَّهُ» در ادامه آيه و نيز درصورتى كه «أَنَّهُ» به بعد، جمله جديد و جدا فرض شود، وقف بر «آمنت» حسن مى باشد.

[3]- بنابر اكثر نسخه هاى كتاب.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 220

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

92/ لَغافِلُونَ/ اتم نسبت به موضع قبل

93/ مِنَ الطَّيِّباتِ/ كافى

93/ الْعِلْمُ/ كافى

93/ يَخْتَلِفُونَ/ تام

94/ مِنْ قَبْلِكَ/ كافى [1]

95/ مِنَ الْخاسِرِينَ/ تام

98/ إِلى حِينٍ/ تام

99/ كُلُّهُمْ جَمِيعاً/ كافى

99/ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ/ تام

100/ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ/ حسن [2] كافى [3] [اختلاف قرائت

100/ لا يَعْقِلُونَ/ تام

__________________________________________________

[1]- در بعضى از نسخه هاى كتاب، وقف بر اين عبارت تام و در قول غير مشهورى كافى ذكر شده است.

[2]- بنابر قرائت مشهور در ادامه آيه به صورت «وَ يَجْعَلُ»، زيرا ادامه آيه به ابتداى آن تعلق دارد.

[3]- بنابر روايت شعبه از عاصم، به صورت «و نجعل».

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 221

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

101/ وَ الْأَرْضِ/ كافى [1] غير كافى [2]

101/ لا يُؤْمِنُونَ/ تام

102/ مِنْ قَبْلِهِمْ/ كافى

102/ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ/ تام

103/ وَ الَّذِينَ آمَنُوا/

كافى

103/ كَذلِكَ/ تام نيست تام [3] (قول قبتى)

103/ الْمُؤْمِنِينَ/ تام

104/ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ/ كافى

105/ مِنَ الْمُشْرِكِينَ/ كافى

106/ مِنَ الظَّالِمِينَ/ كافى

107/ إِلَّا هُوَ/ كافى

__________________________________________________

[1]- «ما» در ادامه آيه، نافيه است.

[2]- اگر «ما» در ادامه آيه، استفهامى باشد، وقف بر «وَ الْأَرْضِ» كافى نيست، چرا كه عطف بر «ما» در ابتداى آيه خواهد بود.

[3]- كاف از «كَذلِكَ» در محل نصب و صفتى براى مصدر محذوف است و به معناى «كما فعلنا ذلك من قبل» مى باشد؛ البته بنابر قول برخى ديگر، كاف مبتدا و در محل رفع است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 222

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

107/ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ/ كافى

107/ الرَّحِيمُ/ تام

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 223

سوره هود

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

1/ الر/ تام [1] (قول ابن عباس) (گفته شده) كافى غير كافى [2]

2/ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ/ كافى

3/ فَضْلَهُ/ كافى

3/ يَوْمٍ كَبِيرٍ/ تام [3]

4/ قَدِيرٌ/ تام

5/ لِيَسْتَخْفُوا مِنْهُ/ كافى

5/ وَ ما يُعْلِنُونَ/ اكفى نسبت به موضع قبل

5/ بِذاتِ الصُّدُورِ/ تام

6/ فِي كِتابٍ مُبِينٍ/ تام

7/ أَحْسَنُ عَمَلًا/ كافى

7/ سِحْرٌ مُبِينٌ/ كافى

8/ ما يَحْبِسُهُ/ كافى

8/ يَسْتَهْزِؤُنَ/ كافى

__________________________________________________

[1]- درصورتى است كه «كِتابٌ» [خبر] مرفوع و تقدير آن، «هذا كتاب» باشد.

[2]- اگر «كِتابٌ» به وسيله «الر» مرفوع شود.

[3]- بنابر بعضى از نسخه هاى كتاب.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 224

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

9/ كَفُورٌ/ كافى

10/ ذَهَبَ السَّيِّئاتُ عَنِّي/ كافى

10/ فَخُورٌ/ كافى

11/ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ/

تام

12/ إِنَّما أَنْتَ نَذِيرٌ/ كافى

12/ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ وَكِيلٌ/ تام

14/ مُسْلِمُونَ/ تام

16/ يَعْمَلُونَ/ تام

17/ شاهِدٌ مِنْهُ [1]/ كافى

17/ يُؤْمِنُونَ بِهِ/ كافى

17/ مِنْ رَبِّكَ/ كافى

17/ لا يُؤْمِنُونَ/ تام

18/ الَّذِينَ كَذَبُوا عَلى رَبِّهِمْ/ تام [2]

__________________________________________________

[1]- منظور از «شاهِدٌ» حضرت جبرئيل عليه السّلام است. از محمد بن على بن حنيفه در مورد اين آيه نقل شده است: منظور از بينه، حضرت ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله است و منظور از شاهد، زبان اوست.

[2]- درصورتى كه ادامه آيه «أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ» سخن خداوند متعال باشد نه ادامه سخن گواهان.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 225

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

20/ لَهُمُ الْعَذابُ/ كافى [1] غير كافى [2]

22/ هُمُ الْأَخْسَرُونَ/ تام

24/ هَلْ يَسْتَوِيانِ مَثَلًا/ كافى

24/ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ/ تام

25/ إِلى قَوْمِهِ/ غير كافى [3] محل وقف است (قول ابن الانبارى)

25/ نَذِيرٌ مُبِينٌ/ كافى

26/ يَوْمٍ أَلِيمٍ/ كافى

27/ بَلْ نَظُنُّكُمْ كاذِبِينَ/ كافى

__________________________________________________

[1]- چنانچه «ما» در عبارت «ما كانُوا يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ»، نافيه باشد.

[2]- اگر «ما» در ادامه آيه، در محل نصب باشد و تقدير آن «بما كانوا» باشد [يا ظرف و در محل نصب باشد].

[3]- بنابر هر دو قرائت «إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ» و «إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ» در ادامه آيه؛ زيرا در صورت اول، تقدير آيه چنين است: «فقال انى لكم ...» يعنى «ان» و جمله بعدش مقول قول است و درصورت دوم، تقدير آيه به صورت «بانّى لكم ...» است يعنى مفعول فعل «أَرْسَلْنا» خواهد بود. پس در هر دو صورت، ادامه آيه

به فرستاده شدن نوح عليه السّلام تعلق دارد، بنابراين قول ابن انبارى صحيح نيست.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 226

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

28/ لَها كارِهُونَ/ كافى

29/ قَوْماً تَجْهَلُونَ/ كافى

30/ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ/ كافى

31/ لَنْ يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْراً/ كافى

31/ لَمِنَ الظَّالِمِينَ/ اكفى نسبت به موضع قبل

33/ إِنْ شاءَ/ كافى

34/ أَنْ يُغْوِيَكُمْ [1]/ كافى

34/ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ/ تام

35/ مِمَّا تُجْرِمُونَ/ تام

36/ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ/ كافى

37/ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا/ كافى

38/ كَما تَسْخَرُونَ/ كافى [2]

39/ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ/ محل وقف نيست كافى [3] (قول فرّاء)

40/ مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ/ كافى

__________________________________________________

[1]- «أَنْ يُغْوِيَكُمْ» يعنى اينكه شما را گمراه كند.

[2]- آيه بعد با تهديد آغاز مى شود.

[3]- فراء جايز دانسته «مَنْ» در عبارت «مَنْ يَأْتِيهِ» مبتدا و مرفوع بوده، خبر آن «يُخْزِيهِ» باشد و دراين صورت وقف بر «فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ» كافى خواهد بود.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 227

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

40/ وَ أَهْلَكَ/ اكفى نسبت به موضع قبل

40/ وَ مَنْ آمَنَ/ اكفى نسبت به دو موضع قبل

40/ إِلَّا قَلِيلٌ/ تام

41/ وَ مُرْساها/ كافى

41/ رَحِيمٌ/ تام

43/ إِلَّا مَنْ رَحِمَ/ كافى

44/ وَ يا سَماءُ أَقْلِعِي/ كافى

44/ عَلَى الْجُودِيِّ/ كافى [1]

44/ لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ/ تام

45/ أَحْكَمُ الْحاكِمِينَ/ كافى [2]

46/ مِنْ أَهْلِكَ/ وقف خوب است (كافى) و از بعدش آغاز مى شود [3] محل وقف نيست و از بعدش نبايد آغاز كرد [4]

__________________________________________________

[1]- زيرا ادامه آيه، از جمله سخنان حضرت نوح عليه السّلام و ايمان آورندگان است.

[2]- بنابر بعضى از

نسخه هاى كتاب.

[3]- منظور از ادامه آيه، سؤال از خداوند و پاسخ آن مى باشد، يعنى «انّ سؤالك ايّاى ان انجى كافرا، عمل غير صالح» كه دراين صورت ادامه آيه، منقطع از عبارت قبل است؛ اين نحوه تقدير، از ابو عمرو بن علاء و غير او نقل شده است.

[4]- منظور از «إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ»، پسر حضرت نوح عليه السّلام باشد و تقدير آن «بانه ذو عمل غير صالح» مى باشد.

همچنين بنابر قرائت كسائى و يعقوب كه به صورت «إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ» است نيز منظور، پسر حضرت نوح عليه السّلام است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 228

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

48/ مِمَّنْ مَعَكَ/ كافى

48/ عَذابٌ أَلِيمٌ/ كافى

49/ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ/ تام

50/ إِلَّا مُفْتَرُونَ/ كافى

51/ أَ فَلا تَعْقِلُونَ/ كافى

52/ مُجْرِمِينَ/ كافى تام [1]

53/ بِمُؤْمِنِينَ/ كافى

54/ بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ/ كافى [2]

55/ ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ/ كافى

56/ بِناصِيَتِها/ كافى

56/ مُسْتَقِيمٍ/ تام

57/ حَفِيظٌ/ تام

58/ مِنْ عَذابٍ غَلِيظٍ/ تام

59/ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ/ تام

60/ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ/ كافى (گفته شده) تام

__________________________________________________

[1]- بنابر نسخه اى از كتاب.

[2]- زيرا اين عبارت، پايان كلام مخالفان حضرت هود عليه السّلام است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 229

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

60/ لِعادٍ قَوْمِ هُودٍ/ تام

61/ قَرِيبٌ مُجِيبٌ/ تام

62/ مُرِيبٍ/ تام

63/ إِنْ عَصَيْتُهُ/ كافى

63/ غَيْرَ تَخْسِيرٍ/ كافى

64/ عَذابٌ قَرِيبٌ/ كافى

65/ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ/ كافى

66/ وَ مِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ/ كافى

66/ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ/ كافى

67/ جاثِمِينَ/ كافى

68/ كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيها/ كافى

68/ لِثَمُودَ/ تام

69/ قالَ سَلامٌ/ كافى

69/ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ/ كافى

70/ قالُوا لا تَخَفْ/ كافى

70/ إِلى قَوْمِ لُوطٍ [1]/ تام

__________________________________________________

[1]- بنابر اجماع و در تمام شيوه هاى شمارش آيات قرآن، انتهاى آيه است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 230

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

71/ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ/ محل وقف نيست [1] محل وقف است [2] [اختلاف قرائت

73/ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ/ كافى

73/ أَهْلَ الْبَيْتِ/ كافى

73/ حَمِيدٌ مَجِيدٌ/ كافى اكفى نسبت به موضع قبل [3]

74/ فِي قَوْمِ لُوطٍ [4]/ تام

76/ غَيْرُ مَرْدُودٍ/ تام

__________________________________________________

[1]- در صورتى كه ادامه آيه به صورت «وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ» خوانده شود، زيرا «يَعْقُوبَ» به عبارت «فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ» برمى گردد، از اين جهت كه بر فعل عامل در كلمه «يَعْقُوبَ» دلالت دارد (نه از جهت اينكه يعقوب هم در بشارت، با اسحاق مشترك است) و تقدير جمله چنين مى شود «فبشرناها باسحاق و وهبنا له يعقوب من ورائه» زيرا بشارت، بر بخشش دلالت دارد.

[2]- بنابر روايت شعبه از عاصم و قرائات نافع، ابو جعفر، ابن كثير، ابو عمرو، كسائى، خلف و يعقوب در ادامه آيه، «وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ» زيرا يعقوب مبتدا و مرفوع است و خبر، عبارت «وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ» است.

[3]- بنابر نسخه اى از كتاب.

[4]- در كليه شيوه هاى شمارش آيات غير از روش بصرى، انتهاى آيه است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 231

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

77/ يَوْمٌ عَصِيبٌ/ كافى

78/ رَجُلٌ رَشِيدٌ/ كافى

79/ نُرِيدُ/ كافى

80/ إِلى رُكْنٍ شَدِيدٍ/ كافى

81/ إِلَّا امْرَأَتَكَ/ كافى [1]

81/ ما أَصابَهُمْ/ اكفى نسبت

به موضع قبل

81/ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ/ اكفى نسبت به دو موضع قبل [2]

82/ مِنْ سِجِّيلٍ مَنْضُودٍ/ تام نيست [3] تام (قول نافع، الاخفش و محمد بن عيسى)

__________________________________________________

[1]- خواه آنكه «إِلَّا امْرَأَتَكَ» خوانده شود كه كلمه «امرأت» منصوب و مستثنى از كلمه «اهل»- در عبارت «فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ»- باشد يا مستثنى از «وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ» خواه اينكه بنابر يكى از طرق غير مشهور روايت ابن جمّاز از ابو جعفر و قرائات ابن كثير و ابو عمرو «إِلَّا امْرَأَتَكَ» بدل از «أَحَدٌ» باشد.

[2]- علت اكفى بودن اين موضع نسبت به مواضع قبل، اين است كه بعضى از مفسرين گفته اند: لوط عليه السّلام [به فرشتگان گفت: ايشان را تا صبح به تأخير نيندازيد! فرشتگان گفتند: أَ لَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ.

[3]- تام نيست زيرا «مُسَوَّمَةً» در آيه بعد، صفت براى «حِجارَةً» در آيه قبل است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 232

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

83/ عِنْدَ رَبِّكَ [1]/ كافى (گفته شده) تام

83/ بِبَعِيدٍ/ تام

84/ يَوْمٍ مُحِيطٍ/ كافى

85/ مُفْسِدِينَ/ كافى

86/ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ [2]/ كافى

86/ بِحَفِيظٍ/ كافى

87/ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ/ كافى

88/ رِزْقاً حَسَناً/ كافى

88/ وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ/ كافى

89/ أَوْ قَوْمَ صالِحٍ/ كافى

89/ بِبَعِيدٍ/ اكفى نسبت به موضع قبل

90/ رَحِيمٌ وَدُودٌ/ كافى

91/ بِعَزِيزٍ/ كافى

92/ مُحِيطٌ/ كافى

__________________________________________________

[1]- اين عبارت در آيه بعد است يعنى آيه 83.

[2]- در شمارش آيات به شيوه هاى مدنى اول، مدنى اخير و مكى، انتهاى آيه است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 233

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

93/ إِنِّي

عامِلٌ/ كافى است و ادامه آيه، با تهديد آغاز مى شود

93/ سَوْفَ تَعْلَمُونَ/ محل وقف نيست [1] محل وقف است [2] (قول ابو العباس يا عبّاس بن فضل)

93/ رَقِيبٌ/ كافى

94/ جاثِمِينَ/ كافى

95/ كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيها/ تام

97/ فَاتَّبَعُوا أَمْرَ فِرْعَوْنَ/ كافى (گفته شده) تام

97/ بِرَشِيدٍ/ اكفى نسبت به موضع قبل

99/ يَوْمَ الْقِيامَةِ/ كافى (گفته شده) تام

100/ قائِمٌ وَ حَصِيدٌ/ تام

103/ عَذابَ الْآخِرَةِ/ اكفى نسبت به موضع بعد

103/ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ/ كافى

105/ شَقِيٌّ وَ سَعِيدٌ/ كافى

__________________________________________________

[1]- محل وقف نيست مگر بنابر قول فراء كه [در پى نوشت شماره 11 ذيل آيه 39 همين سوره ذكر شد و به اجماع، انتهاى آيه نيست.

[2]- محل وقف است و انتهاى آيه.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 234

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

107/ إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ/ كافى

108/ إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ/ كافى

109/ مِمَّا يَعْبُدُ هؤُلاءِ/ كافى

109/ آباؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ/ كافى اكفى نسبت به موضع قبل [1]

109/ غَيْرَ مَنْقُوصٍ/ تام

110/ فَاخْتُلِفَ فِيهِ/ كافى

110/ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ/ كافى

111/ رَبُّكَ أَعْمالَهُمْ/ كافى

112/ وَ مَنْ تابَ مَعَكَ/ كافى

112/ وَ لا تَطْغَوْا/ كافى

113/ فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ/ كافى

113/ مِنْ أَوْلِياءَ/ كافى

113/ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ/ تام

114/ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ/ كافى

114/ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ/ كافى

116/ مِمَّنْ أَنْجَيْنا مِنْهُمْ/ كافى (گفته شده) تام

__________________________________________________

[1]- بنابر نسخه اى از كتاب.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 235

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

116/ مُجْرِمِينَ/ تام

117/ مُصْلِحُونَ/ تام

118/ أُمَّةً واحِدَةً/ كافى

119/ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ [1]/ كافى

120/ بِهِ

فُؤادَكَ/ كافى (گفته شده) تام

122/ مُنْتَظِرُونَ/ تام

123/ وَ تَوَكَّلْ عَلَيْهِ/ كافى

__________________________________________________

[1]- «وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ» يعنى: براى اختلاف در آن. و نيز گفته شده است: براى رحمت.

از موسى قتبى درمورد اين آيه نقل شده است: براى رحمت.

از مطر نقل شده است: «وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ» برمى گردد به يهود و نصارى؛ منظور از «إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ» يعنى اين امت است و «وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ» [يعنى اين امّت را براى رحمت خلق كرد.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 237

سوره يوسف

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

1/ الر/ تام [1] (گفته شده) كافى

1/ الْكِتابِ الْمُبِينِ/ تام

2/ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ/ تام

3/ لَمِنَ الْغافِلِينَ [2]/ تام [3]

4/ ساجِدِينَ/ كافى

5/ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْداً/ كافى

5/ مُبِينٌ/ كافى

6/ إِبْراهِيمَ وَ إِسْحاقَ/ كافى

6/ عَلِيمٌ حَكِيمٌ/ تام

7/ لِلسَّائِلِينَ/ كافى

8/ مُبِينٍ/ كافى

__________________________________________________

[1]- در ابتداى سوره بقره، درمورد نوع وقف بر حروف مقطعه، مطلب بيان شده است.

[2]- از قاسم روايت شده است: اصحاب رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بسيار ملول و گرفته شدند و به آن حضرت عرض كردند: يا رسول الله! براى ما سخن بگو. خداوند اين آيات را نازل كرد: «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ ....».

[3]- آخر هر بخش در سوره يوسف نيز چنين است [يعنى وقف تام .

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 238

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

9/ صالِحِينَ/ كافى

10/ فاعِلِينَ/ كافى

11/ لَناصِحُونَ/ كافى

12/ يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ/ كافى

12/ لَحافِظُونَ/ كافى

13/ غافِلُونَ/ كافى

14/ لَخاسِرُونَ/ تام

15/ لا يَشْعُرُونَ/ تام

16/ يَبْكُونَ/ كافى

17/

صادِقِينَ/ كافى

18/ عَلى ما تَصِفُونَ/ تام

19/ هذا غُلامٌ/ كافى

19/ وَ أَسَرُّوهُ بِضاعَةً/ كافى

19/ بِما يَعْمَلُونَ/ كافى

20/ مِنَ الزَّاهِدِينَ/ تام

21/ أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً/ كافى

21/ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحادِيثِ/ كافى

21/ لا يَعْلَمُونَ/ تام

22/ الْمُحْسِنِينَ/ تام

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 239

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

23/ الظَّالِمُونَ/ كافى

24/ وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ/ كافى (گفته شده) تام [1]

24/ بُرْهانَ رَبِّهِ/ كافى

24/ وَ الْفَحْشاءَ/ كافى

24/ الْمُخْلَصِينَ/ كافى

25/ أَوْ عَذابٌ أَلِيمٌ/ كافى

26/ راوَدَتْنِي عَنْ نَفْسِي/ كافى

26/ مِنَ الْكاذِبِينَ/ كافى

27/ مِنَ الصَّادِقِينَ/ كافى

28/ مِنْ كَيْدِكُنَّ/ كافى

28/ عَظِيمٌ/ كافى

29/ أَعْرِضْ عَنْ هذا/ تام

__________________________________________________

[1]- بنابر مذهب ابو عبيده و هركس گمان برد كه پيامبران عليهم السّلام معصومند. اين عقيده به تقديم و تأخير بازگردانده شده يعنى: «لو لا ان راى برهان ربه لهمّ بها» ولى قاطبه علما قائل به خلاف آن هستند.

درمورد اين آيه از ابن عباس سؤال شد. وى گفت: حضرت يوسف عليه السّلام كمربند را محكم بست و در نزد زليخا به صورت كاملا بى رغبت نشست [و تمايل گناهى نسبت به او نداشت .

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 240

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

29/ مِنَ الْخاطِئِينَ/ اتم نسبت به موضع قبل

30/ مُبِينٍ/ كافى

31/ ما هذا بَشَراً/ كافى

31/ كَرِيمٌ/ كافى

32/ فَاسْتَعْصَمَ/ كافى (گفته شده) تام

32/ مِنَ الصَّاغِرِينَ/ كافى

33/ مِنَ الْجاهِلِينَ/ كافى

34/ عَنْهُ كَيْدَهُنَّ/ كافى

34/ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ/ اكفى نسبت به موضع قبل

35/ حَتَّى حِينٍ/ تام

36/ الْمُحْسِنِينَ/ كافى

37/ قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَكُما/

كافى (گفته شده) تام

37/ مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي/ كافى

37/ كافِرُونَ/ كافى

38/ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ/ كافى (گفته شده) تام

38/ بِاللَّهِ مِنْ شَيْ ءٍ/ كافى

38/ وَ عَلَى النَّاسِ/ اكفى نسبت به موضع قبل

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 241

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

38/ لا يَشْكُرُونَ/ تام

39/ الْقَهَّارُ/ كافى

40/ لا يَعْلَمُونَ/ تام

41/ مِنْ رَأْسِهِ/ تام [1]

41/ تَسْتَفْتِيانِ/ تام

42/ بِضْعَ سِنِينَ/ تام

43/ وَ أُخَرَ يابِساتٍ/ كافى

43/ تَعْبُرُونَ/ كافى

44/ أَضْغاثُ أَحْلامٍ/ كافى [2]

44/ بِعالِمِينَ/ كافى

45/ بِتَأْوِيلِهِ/ كافى [3]

45/ بِتَأْوِيلِهِ فَأَرْسِلُونِ/ تام [2] (گفته شده) كافى

46/ وَ أُخَرَ يابِساتٍ/ كافى [2]

__________________________________________________

[1]- به اين جهت تام است كه وقتى يوسف عليه السّلام خواب آن دو را بر چيزى تعبير كرد كه دوست نداشتند، گفتند: «دروغ گفتيم و چيزى در خواب نديديم». يوسف عليه السّلام فرمود: «قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيانِ». (اين رأى وهب بن منبه و قتاده است).

[2]- در نسخه اى از كتاب وجود ندارد.

[3]- در نسخه اى از كتاب وجود دارد.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 242

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

46/ يَعْلَمُونَ/ كافى

47/ تَأْكُلُونَ/ كافى

48/ تُحْصِنُونَ/ كافى

49/ يَعْصِرُونَ/ تام

50/ عَلِيمٌ/ كافى

51/ مِنْ سُوءٍ/ كافى

51/ الْآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ/ كافى [1]

51/ لَمِنَ الصَّادِقِينَ [2]/ كافى

52/ كَيْدَ الْخائِنِينَ/ تام [3]

53/ غَفُورٌ رَحِيمٌ/ تام

54/ مَكِينٌ أَمِينٌ/ كافى

55/ حَفِيظٌ عَلِيمٌ/ كافى

__________________________________________________

[1]- در نسخه اى از كتاب وجود ندارد.

[2]- همسر عزيز گفت: «أَنَا راوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ». حضرت يوسف عليه السّلام فرمود: «ذلِكَ لِيَعْلَمَ أَنِّي لَمْ

أَخُنْهُ بِالْغَيْبِ وَ أَنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي كَيْدَ الْخائِنِينَ».

جبرئيل گفت: آيا آن زمانى كه قصد خيانت نسبت به همسر عزيز داشتى [نيز به او خيانت نكردى ؟ آن گاه يوسف عليه السّلام گفت: «وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ ...». [اين عقيده از نظر علماى شيعه و بسيارى از صاحبنظران اهل سنت مردود است

[3]- بنابر يكى از نسخه هاى كتاب.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 243

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

56/ حَيْثُ يَشاءُ/ كافى [1] صالح [2] [اختلاف قرائت

56/ مَنْ نَشاءُ/ اكفى نسبت به موضع قبل

56/ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ/ كافى

57/ وَ كانُوا يَتَّقُونَ/ تام

58/ مُنْكِرُونَ/ كافى

59/ خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ/ كافى

60/ وَ لا تَقْرَبُونِ/ كافى

61/ لَفاعِلُونَ/ كافى

62/ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ/ كافى

63/ لَحافِظُونَ/ كافى

64/ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ/ كافى

65/ ما نَبْغِي/ كافى

65/ كَيْلٌ يَسِيرٌ/ كافى

66/ إِلَّا أَنْ يُحاطَ بِكُمْ/ كافى

66/ وَكِيلٌ/ كافى

67/ الْمُتَوَكِّلُونَ/ كافى

__________________________________________________

[1]- بنابر قرائت مشهور «حَيْثُ يَشاءُ ...».

[2]- بنابر قرائت ابن كثير «حَيْثُ نَشاءُ ...».

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 244

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

68/ لا يَعْلَمُونَ/ تام

69/ يَعْمَلُونَ/ تام

70/ لَسارِقُونَ/ كافى

71/ تَفْقِدُونَ/ كافى

72/ زَعِيمٌ/ كافى

73/ سارِقِينَ/ كافى

74/ كاذِبِينَ/ كافى

75/ الظَّالِمِينَ/ كافى

76/ كِدْنا لِيُوسُفَ/ كافى (گفته شده) تام

76/ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ/ كافى [1] محل وقف نيست [2] [اختلاف قرائت

76/ مَنْ نَشاءُ [3]/ كافى [4]

__________________________________________________

[1]- بنابر قرائت مشهور «نَرْفَعُ دَرَجاتٍ مَنْ نَشاءُ».

[2]- بنابر قرائت يعقوب به صورت «يرفع درجات»، كلام واحدى است كه قسمتى از آن از بخش ديگر جدا

نمى شود.

[3]- يعنى با علم [هركه را بخواهيم، درجاتى بالا مى بريم .

[4]- بنابر هر دو قرائت «نرفع» و «يرفع».

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 245

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

76/ عَلِيمٌ/ تام

77/ قالَ أَنْتُمْ شَرٌّ مَكاناً [1]/ كافى

77/ بِما تَصِفُونَ/ اكفى نسبت به موضع قبل [2]

78/ مِنَ الْمُحْسِنِينَ/ كافى

79/ لَظالِمُونَ/ كافى

80/ مَوْثِقاً مِنَ اللَّهِ/ كافى [3]

80/ ما فَرَّطْتُمْ فِي يُوسُفَ/ كافى

80/ خَيْرُ الْحاكِمِينَ/ كافى

81/ حافِظِينَ/ كافى

82/ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ/ كافى

83/ فَصَبْرٌ جَمِيلٌ/ كافى

83/ الْحَكِيمُ/ كافى

84/ فَهُوَ كَظِيمٌ/ كافى

__________________________________________________

[1]- (ابن عيينه گفته است) زيرا آنچه يوسف در ضمير خود پنهان كرد و آن را آشكار نكرد همان جمله «أَنْتُمْ شَرٌّ مَكاناً» بود [و جمله «وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما تَصِفُونَ»] را به زبان آورد، ازاين رو ميان اين دو جمله فاصله لازم است .

[2]- بنابر نسخه اى از كتاب.

[3]- درصورتى كه «ما» در عبارت «ما فَرَّطْتُمْ»، تأكيدى يا مصدرى باشد و تقدير آن «و من قبل تفريطكم» باشد.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 246

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

85/ مِنَ الْهالِكِينَ/ كافى

86/ ما لا تَعْلَمُونَ/ كافى

87/ الْكافِرُونَ/ تام

88/ الْمُتَصَدِّقِينَ/ كافى

89/ جاهِلُونَ/ كافى

90/ قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا/ كافى

90/ الْمُحْسِنِينَ/ كافى

91/ لَخاطِئِينَ/ كافى

92/ لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ [1]/ كافى (گفته شده) تام

92/ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ [2]/-

92/ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ/ اتم نسبت به موضع قبل

93/ بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ/ تام

94/ أَنْ تُفَنِّدُونِ/ كافى

95/ الْقَدِيمِ/ تام

__________________________________________________

[1]- «لا تَثْرِيبَ» يعنى «لا تعبير» [سرزنشى نيست . از سفيان در اين

آيه [نيز] نقل شده كه در مورد «لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ» گفت: «لا تعبير عليكم اليوم».

[2]- عبارت «يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ» بيان دعايى براى ايشان [برادران حضرت يوسف عليه السّلام است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 247

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

96/ ما لا تَعْلَمُونَ/ كافى

97/ خاطِئِينَ/ كافى

98/ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي [1]/ كافى

98/ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ/ تام [2]

99/ آمِنِينَ/ كافى

100/ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ/ كافى

101/ بِالصَّالِحِينَ/ كافى

102/ وَ هُمْ يَمْكُرُونَ/ كافى

103/ بِمُؤْمِنِينَ/ كافى

104/ لِلْعالَمِينَ/ تام

__________________________________________________

[1]- گفته شده است: حضرت يعقوب عليه السّلام استغفار براى آنها را تا هنگام سحر شب جمعه به تأخير انداخت.

از محمد بن على بن حنفيه روايت شده كه گفت: برادران يوسف گفتند: «اى پدر! تو و برادرمان [يوسف ما را بخشيديد. چگونه به مغفرت خدا راه يابيم؟». فرمود:

«به زودى براى شما طلب آمرزش مى كنم». محمد بن على گويد: « [طلب آمرزش براى آنها را تا سحر به تأخير انداخت سپس براى ايشان استغفار كرد».

ابراهيم تميمى يا تيمى نيز درمورد اين سخن يعقوب عليه السّلام گويد: آنها را تا سحر به تأخير انداخت.

[2]- بنابر اكثر نسخه هاى كتاب.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 248

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

105/ يَمُرُّونَ عَلَيْها [1]/ كافى

108/ أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ/ كافى [2] بعضى بر مورد بعدى وقف كرده اند

108/ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي/ محل وقف بنابر قول بعضى كه بر موضع قبل وقف نمى كنند [3]

108/ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ/ كافى

109/ مِنْ أَهْلِ الْقُرى كافى (گفته شده) تام [4]

109/ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ/ كافى

109/ أَ فَلا

تَعْقِلُونَ/ تام

110/ فَنُجِّيَ مَنْ نَشاءُ/ تام

__________________________________________________

[1]- «يَمُرُّونَ عَلَيْها» يعنى «يمرون بها» [با نشانه هاى خدا برخوردارند].

[2]- دراين صورت، «أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي»- در ادامه آيه- مبتداى مرفوع و «عَلى بَصِيرَةٍ» خبر خواهد بود.

[3]- دراين صورت «أَنَا» تأكيد براى فاعل «أَدْعُوا» است و «عَلى بَصِيرَةٍ» جار و مجرور متعلّق به «أَدْعُوا» است و معنى اين چنين مى شود: «ادعوا على بصيرة لا على غير بصيرة».

[4]- در نسخه اى از كتاب ذكر شده: «وقف تام است و كافى نيز گفته شده». البته جملات بعد، بيانگر ناصحيح بودن اين عبارت است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 249

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

110/ الْمُجْرِمِينَ/ تام

111/ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ/ تام [1]

__________________________________________________

[1]- بنابر نسخه اى از كتاب.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 250

سوره رعد

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

1/ المر [1]/ تام (گفته شده) كافى [2]

1/ تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ/ تام [3] (قول مختار مؤلف)

1/ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ/ كافى

1/ لا يُؤْمِنُونَ/ تام

2/ الَّذِي رَفَعَ السَّماواتِ/ كافى [4]

2/ لِأَجَلٍ مُسَمًّى/ كافى

2/ تُوقِنُونَ/ تام

3/ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ/ كافى

3/ النَّهارَ/ كافى

3/ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ/ تام

4/ فِي الْأُكُلِ/ كافى

__________________________________________________

[1]- از ابن عباس روايت شده است: «المر» يعنى «انا الله اعلم و ارى». حكم وقف بر آن در ابتداى سوره بقره ذكر شده است.

[2]- در نسخه اى از كتاب، ذكر شده «وقف كافى است و تام نيز گفته شده است».

[3]- درصورتى كه «وَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ» مبتداى مرفوع و «الْحَقُّ» خبر آن باشد.

[4]- سپس از «بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها» آغاز مى شود و معناى آن چنين است «ترونها بلا عمد».

ترجمه

المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 252

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

4/ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ/ تام

5/ خالِدُونَ/ تام [1]

6/ الْمَثُلاتُ/ كافى

7/ إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ/ كافى (گفته شده) تام

7/ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ/ تام (گفته شده) كافى

8/ وَ ما تَزْدادُ/ كافى (گفته شده) تام

8/ بِمِقْدارٍ/ تام [2] (گفته شده) كافى [3]

9/ الْمُتَعالِ/ تام

10/ وَ مَنْ جَهَرَ بِهِ/ كافى

10/ وَ سارِبٌ بِالنَّهارِ [4]/ كافى

11/ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ [5]/ تام

__________________________________________________

[1]- بنابر اكثر نسخه هاى كتاب.

[2]- بنابر برخى از نسخه هاى كتاب.

[3]- انتهاى آيه است.

[4]- تمام موارد بيان شده در آيه 10 بنابر اكثر نسخه هاى كتاب است.

[5]- «مِنْ أَمْرِ اللَّهِ» يعنى «بامر الله».

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 253

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

11/ ما بِأَنْفُسِهِمْ/ كافى (گفته شده) تام

11/ فَلا مَرَدَّ لَهُ/ اتم نسبت به موضع قبل

11/ مِنْ والٍ/ تام

14/ لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ/ تام

14/ وَ ما هُوَ بِبالِغِهِ/ تام

14/ إِلَّا فِي ضَلالٍ/ تام

15/ وَ الْآصالِ/ تام

16/ قُلِ اللَّهُ/ كافى

16/ نَفْعاً وَ لا ضَرًّا/ كافى

16/ الظُّلُماتُ وَ النُّورُ/ كافى

17/ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ/ كافى

17/ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ [1]/ تام (قول مختار مؤلف) تام نيست [2] (قول ابن عبد الرزاق)

__________________________________________________

[1]- انتهاى آيه است.

[2]- زيرا «الْحُسْنى صفت «الْأَمْثالَ» است و كلام بدون آن تمام نيست و معنى با اين تقديم و تأخير چنين است: «الامثال الحسنى للذين استجابوا لربهم».

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 254

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

18/ لِرَبِّهِمُ الْحُسْنى [1]/ تام

18/

لَافْتَدَوْا بِهِ/ كافى

20/ وَ لا يَنْقُضُونَ الْمِيثاقَ [2]/ كافى

21/ سُوءَ الْحِسابِ/ كافى

22/ عُقْبَى الدَّارِ/ كافى

23/ مِنْ كُلِّ بابٍ [3]/ كافى (گفته شده) تام [قول نافع و ابو عبد الله

24/ عُقْبَى الدَّارِ/ تام

25/ سُوءُ الدَّارِ/ تام

26/ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ/ كافى (گفته شده) تام (قول ابو حاتم)

__________________________________________________

[1]- «الْحُسْنى در اينجا يعنى بهشت. كلمه «الْحُسْنى مبتدا و مرفوع است و خبر آن جار و مجرور قبلش- يعنى «لِلَّذِينَ اسْتَجابُوا»- است. از قتاده نقل شده:

«الْحُسْنى يعنى بهشت.

[2]- انتهاى آيه است.

[3]- انتهاى آيه در غير از دو روش مدنى و همچنين شيوه كوفى است. در بعضى از نسخه ها غير از مدنى و مكى آمده كه صحيح است [زيرا در شمارش كوفى انتهاى آيه است .

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 255

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

26/ بِالْحَياةِ الدُّنْيا/ كافى

26/ إِلَّا مَتاعٌ/ اكفى نسبت به موضع قبل

27/ مَنْ أَنابَ/ كافى

28/ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ [1]/ كافى (گفته شده) تام

29/ وَ حُسْنُ مَآبٍ/ كافى

30/ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ/ كافى

30/ وَ هُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمنِ/ كافى

30/ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ/ كافى

30/ وَ إِلَيْهِ مَتابِ/ تام (گفته شده) كافى [2] (گفته شده) تام نيست [3]

31/ بِهِ الْمَوْتى [4]/ كافى (قول اخفش) تام

__________________________________________________

[1]- از مجاهد شنيده شده است كه در آيه «وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» منظور، اصحاب پيامبر صلّى اللّه عليه و آله است.

[2]- در نسخه اى از كتاب، ذكر شده: وقف كافى است و تام نيز گفته شده است.

[3]- چنانچه جواب شرط در آيه

بعد- در آيه 30- باشد و تقدير آن «و هم يكفرون بالرحمن و لو فعل بهم ذلك» باشد.

[4]- جواب شرط در تقدير و چنين است: «لكان هذا القرآن».

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 256

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

31/ بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِيعاً/ تام

32/ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ/ كافى

32/ عِقابِ/ تام

33/ عَلى كُلِّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ [1]/ تام

33/ قُلْ سَمُّوهُمْ [2]/ (قول احمد بن موسى) تام

33/ مِنَ الْقَوْلِ/ كافى

33/ وَ صُدُّوا عَنِ السَّبِيلِ/ كافى

33/ فَما لَهُ مِنْ هادٍ/ كافى

34/ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَقُّ/ كافى

34/ مِنْ واقٍ/ تام [3]

35/ وَ ظِلُّها/ تام

35/ عُقْبَى الَّذِينَ اتَّقَوْا/ اتم نسبت به موضع قبل

35/ وَ عُقْبَى الْكافِرِينَ النَّارُ/ اتم نسبت به دو موضع قبل

36/ مَنْ يُنْكِرُ بَعْضَهُ/ كافى

__________________________________________________

[1]- معنى چنين است: «مانند معبودهايشان كه ضرر و سودى ندارند» و اين عبارت به خاطر دلالت قسمت بعدى آيه- يعنى «و جعلوا له شركاء»- حذف شده است.

[2]- «قُلْ سَمُّوهُمْ» يعنى: از ايشان در آفرينش و فايده رساندن ياد كنيد.

[3]- سپس از «مَثَلُ الْجَنَّةِ» آغاز مى شود كه مبتداى مرفوع است و خبر آن، محذوف است و تقدير آيه چنين است: «فيما نقص عليكم مثل الجنة».

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 257

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

38/ وَ ذُرِّيَّةً/ كافى

38/ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ/ تام

38/ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتابٌ/ تام

39/ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ/ كافى

39/ أُمُّ الْكِتابِ/ تام

41/ مِنْ أَطْرافِها/ تام

42/ فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعاً/ تام

42/ ما تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ/ تام

43/ شَهِيداً بَيْنِي وَ

بَيْنَكُمْ/ محل وقف نيست محل وقف است [1] [اختلاف قرائت

__________________________________________________

[1]- اگر ادامه آيه خوانده شود «وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ»، محل وقف است. اين قرائت از برخى از صحابه روايت شده است از جمله از ابن عباس.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 259

سوره ابراهيم

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

1/ الر/ تام (گفته شده) كافى [1]

2/ الْحَمِيدِ/ محل وقف نيست [2] محل وقف است [3]

2/ وَ ما فِي الْأَرْضِ/ تام [4]

3/ فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ/ تام

4/ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ/ كافى

4/ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ/ كافى

4/ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ/ تام

__________________________________________________

[1]- در نسخه اى از كتاب، ذكر شده «وقف كافى است و تام نيز گفته شده است».

[در سوره بقره حكم وقفش ذكر شد.

[2]- بنابر قرائت مشهور، كه ابتداى آيه سوم به صورت «اللَّهِ» خوانده شده و بدل از «الْحَمِيدِ» است.

[3]- بنابر قرائت نافع، ابو جعفر و ابن عامر كه ابتداى آيه سوم به صورت «اللَّهِ» خوانده شده و لفظ جلاله مبتدا و ادامه آيه خبر آن است. [بنابر روايت رويس از يعقوب كه لفظ جلاله در وصل به صورت مجرور و در ابتدا به صورت مرفوع خوانده شده است، هم مى توان وقف كرد و هم مى توان وصل نمود].

[4]- بنابر دو قرائت مذكور در همين آيه [اللَّهِ الَّذِي ...- اللَّهِ الَّذِي ...]

. ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 260

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

5/ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ/ تام [1]

6/ عَظِيمٌ/ تام [1]

7/ لَشَدِيدٌ/ تام [1]

8/ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ/ تام [1]

9/ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ/ تام (گفته شده) كافى

9/ إِلَّا اللَّهُ/ كافى

9/ مُرِيبٍ/ كافى

10/

إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى/ كافى (گفته شده) تام

10/ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ/ كافى

11/ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ/ كافى

12/ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ/ كافى

13/ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ/ كافى

14/ مِنْ بَعْدِهِمْ/ كافى

14/ وَ خافَ وَعِيدِ/ تام

17/ وَ ما هُوَ بِمَيِّتٍ/ تام (گفته شده) كافى

__________________________________________________

[1]- بنابر نسخه اى از كتاب، وقف كافى است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 261

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

17/ عَذابٌ غَلِيظٌ/ اتم نسبت به موضع قبل [1]

18/ عَلى شَيْ ءٍ/ كافى

18/ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِيدُ/ تام

19/ بِالْحَقِّ/ كافى

20/ بِعَزِيزٍ/ تام

22/ مِنْ قَبْلُ/ تام

23/ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ/ تام

23/ سَلامٌ [2]/ تام

25/ بِإِذْنِ رَبِّها/ كافى

26/ مِنْ قَرارٍ/ تام (گفته شده) كافى

27/ وَ فِي الْآخِرَةِ/ تام

27/ الظَّالِمِينَ/ كافى

27/ ما يَشاءُ/ تام

29/ جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها/ كافى

29/ وَ بِئْسَ الْقَرارُ/ تام

30/ عَنْ سَبِيلِهِ/ كافى

__________________________________________________

[1]- بنابر نسخه اى از كتاب، وقف تام است.

[2]- انتهاى آيه است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 262

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

30/ إِلَى النَّارِ/ تام

31/ وَ لا خِلالٌ/ تام

34/ ما سَأَلْتُمُوهُ/ تام

34/ لا تُحْصُوها/ كافى

34/ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ/ تام

36/ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ/ كافى (گفته شده) تام

38/ وَ ما نُعْلِنُ/ تام

38/ وَ لا فِي السَّماءِ [1]/ تام

40/ وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ [1]/ كافى (گفته شده) تام

41/ يَقُومُ الْحِسابُ/ كافى

43/ طَرْفُهُمْ/ كافى (گفته شده) تام

43/ وَ أَفْئِدَتُهُمْ هَواءٌ [1]/ تام

44/ وَ نَتَّبِعِ الرُّسُلَ/ تام

__________________________________________________

[1]- انتهاى آيه است.

ترجمه المكتفى في الوقف و الابتداء، متن، ص: 263

آيه/ كلمه يا عبارت/ نوع وقف

44/ مِنْ زَوالٍ [1]/ تام [2]

45/ الْأَمْثالَ/ تام [3]

47/ رُسُلَهُ/ كافى

48/ وَ السَّماواتُ [4]/ كافى (گفته شده) تام

51/ ما كَسَبَتْ/ كافى

51/ سَرِيعُ الْحِسابِ/ تام

52/ وَ لِيُنْذَرُوا بِهِ/ محل وقف نيست [5] كافى (قول ابن عبد الرزاق)

__________________________________________________

[1]- يحيى بن سلام درمورد «ما لَكُمْ مِنْ زَوالٍ» گفته است: « [زوال و هلاكتى از دنيا به آخرت». پس كلام قطع مى شود و خداوند به معاصران پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مى فرمايد: «و سكنتم فى مساكن الذين ظلموا انفسهم»، يعنى هلاك شدگان از امت هاى گذشته.

[2]- زيرا عبارت بعد، خطاب به غير ايشان [غير ستمگران است.

[3]- بنابر بعضى از نسخه هاى كتاب.

[4]- از عايشه نقل شده است: درمورد عبارت «يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ» از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله سؤال كردم: مردم در چنين روزى كجايند؟ حضرت فرمودند: روى صراط. [اين روايت، با دو سند مختلف از عايشه نقل شده است .

[5]- عبارت بعد به قبلش تعلق دارد.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109