سرشناسه : موسوي شاهرودي، مرتضي، 1343 -، گردآورنده
عنوان و نام پديدآور : جامع الفتاوي عمره مفرده: مطابق با فتاواي ده تن از مراجع عظام تقليد/ تهيه و تنظيم مرتضي موسوي شاهرودي.
مشخصات نشر : تهران: مشعر 1386.
مشخصات ظاهري : 195 ص. 12×20 س م.
شابك : 12000 ريال 978-964-540-036-9
وضعيت فهرست نويسي : فاپا
يادداشت : چاپ قبلي كتاب حاضر تحت عنوان " جامع الفتاوي مناسك حج با روشي جديد مطابق بافتاواي ده تن از مراجع عظام تقليد " (236 ص.) در سال 1384 توسط همين ناشر منتشر شده است.
عنوان ديگر : جامع الفتاوي مناسك حج با روشي جديد مطابق بافتاواي ده تن از مراجع عظام تقليد.
موضوع : حج عمره
موضوع : حج -- فتواها
رده بندي كنگره : BP188/92/م8ج2 1386
رده بندي ديويي : 297/357
شماره كتابشناسي ملي : 1052598
ص: 1
ص: 2
ص: 3
ص: 4
ص: 5
ص: 6
ص: 7
ص: 8
ص: 9
ص: 10
ص: 11
ص: 12
ص: 13
ص: 14
ص: 15
حج داراى ويژگى ها و ابعاد گوناگونى است و گستردگى مسائل آن به اندازه اى است كه زراره به امام صادق عليه السلام اظهار مى دارد كه حدود چهل سال است مسائل مربوط به حج را از شما مى پرسم، و آن را پاسخ مى دهيد و هنوز نيز اين مسائل تمام نشده است ... امروز با گذشت قرن ها از آن زمان، بازهم مسائل جديدى پديد مى آيد كه پاسخ آن در مناسك ها موجود نيست و نياز به اجتهاد جديد دارد، همچون توسعه جمرات و طبقاتى شدن آن، توسعه مسعى و ... از سوى ديگر تعداد زائران عمره و حج نيز پيوسته رو به افزايش است و آنها هر كدام از مرجعى تقليد مى كنند كه روحانى محترم كاروان بايد پاسخگوى نيازهاى شرعى آنان باشد، تا آنها بدون نگرانى و تشويش خاطر بتوانند اعمال خويش را صحيح انجام دهند.
معاونت آموزش و پژوهش بعثه مقام معظّم رهبرى براى پاسخگويى به اين نياز در سال هاى گذشته تلاش كرده است تا با جمع آورى فتاوا در يك كتاب و نيز موضوعى كردن و يا تلخيص مطالب اين نياز را مرتفع سازد كه بحمد اللَّه تا حدود زيادى در حلّ
ص: 16
مشكل موفق بوده است.
پيشنهادى در سال هاى گذشته به شكل مكرّر از سوى روحانيون، كارگزاران و زائران حج مطرح مى شد كه در آن خواستار جمع آورى نظرات و فتاوا در يك كتاب بودند به گونه اى كه اگر هر كس به آن نظر عمل كند عند اللَّه مأجور و عملش صحيح باشد.
مسؤوليت اين امر مهم را فاضل ارجمند جناب حجّةالاسلام والمسلمين آقاى موسوى شاهرودى و همكاران محترمشان به عهده گرفتند كه بحمد اللَّه سال گذشته با كمترين مشكل چاپ و مورد استقبال واقع شد. و هم اينك نيز اشكالات اندك آن برطرف گرديده و «جامع الفتاوى ويژه عمره مفرده» براى استفاده عموم به ويژه روحانيون محترم آماده شده است.
از خداوند متعال توفيق ايشان و همكاران محترمشان را خواستاريم و اميدواريم در سال هاى آينده بتوانيم نظرات ديگر مراجع را به اين مجموعه افزوده و آن را به شكل كاملترى عرضه نماييم.
از بهره گيرندگان اين كتاب خواهشمنديم، كمبودها، انتقادها و پيشنهادهاى خود را براى تكميل آن به آدرس تهران، سازمان حج و زيارت- طبقه دوّم، معاونت آموزش وپژوهش بعثه ارسال نمايند.
معاون آموزش و پژوهش
بعثه مقام معظّم رهبرى
ص: 17
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
الحمد للَّه و صلى اللَّه على محمد و آله الطاهرين
مناسك و احكام حج، با احكام فرائض و واجبات ديگر تفاوت هايى دارد و داراى ويژگى هاى خاصى است مانند:
1- كثرت مسائل و پيدايش مسائل جديد
2- اينكه بر هر انسان مكلّفى تنها يك مرتبه در طول عمر واجب مى شود و اين بر حساسيت و اهمّيت اين فريضه مى افزايد.
از اين رو معمولًا انگيزه زيادى براى فراگيرى آن، در ايام نزديك به موسم حج، در همه پديد مى آيد.
همچنين، حساس بودن مناسك حج و مسائل پيرامونى آن از يك سو و اختلاف فتاوى و تعدّد مراجع معظّم تقليد از سوى ديگر، بر مشكلات كار افزوده و پاسخگويى به مسائل زائران توسط روحانيون محترم را بسيار سخت و مشكل كرده است؛ زيرا
ص: 18
به دست آوردن فتاواى مراجع به دليل اختلاف آراء آنها، كارى دشوار است و هر روحانى نمى تواند چندين مناسك همراه خود بردارد تا پاسخگوى نياز زائران باشد. از اين رو، عزيزان روحانى همواره آرزو داشتند كه اين مشكل به گونه اى رفع شود تا بهتر بتوانند پاسخگوى مردم باشند و آنان را از سردرگمى، كه عمدتاً به خاطر نقل اختلاف فتاوى بود، برهانند. گرچه تهيه و تنظيم مناسك محشّاى مراجع بزرگوار تقليد، انتشار يافته از سوى بعثه مقام معظم رهبرى، گامى بزرگ در جهت آگاهى و آموزش فتاواى مراجع بزرگوار محسوب مى گردد و لازم است در اينجا از همه آن عزيزان تقدير و تشكر به عمل آيد، ليكن با اين همه، اين خلأ را نتوانست پر كند و مشكل برطرف شود.
اينجانب چندين سال در چاره جويى اين مشكل بوده و راه هاى مختلفى به ذهنم رسيد كه شايد بيشتر يا همه آن راه ها به ذهن همه عزيزان روحانى نيز رسيده باشد و آن اينكه با مطالعه دقيق مناسك حج، به اين نتيجه رسيدم كه بايد احتياطات را از مناسك جدا كنيم و تنها فتاوى را در اختيار قرار دهيم. با اين كار شايد بتوان نيمى از راه را پيمود. اين شيوه را با بعضى از بزرگواران آشنا به مسائل و اهل فن، مطرح نمودم، آن ها نيز معتقد بودند پياده كردن اين طرح، در عمل كارى مشكل است و پيگيرى جدّى لازم دارد، ولى اگر به نتيجه برسد، بسيارى از مشكلات حل مى شود.
با استعانت از خداوند، چند نفر از فضلا را دعوت به
ص: 19
همكارى نمودم، آنها نيز با داشتن مشاغل زياد درسى، بذل محبّت كرده، آماده همكارى شدند كه بدين وسيله با ذكر نام آنها از همه اين عزيزان تقدير و تشكر مى نمايم:
حجج اسلام آقايان مسيح اللَّه آصفى، قدير على شمس، محمد عسكرى و رضا محققيان.
كتاب حاضر كه با تلاش فراوان اين عزيزان به انجام رسيد، داراى ويژگى هاى زير است. اميدوارم مورد توجّه و عنايت قرار گيرد:
1- فتاواى ذكر شده با فتاواى ده نفر از مراجع بزرگوار تقليد مطابقت دارد. اين مراجع عبارتند از: مرحوم آيةاللَّه العظمى امام خمينى، مرحوم آيةاللَّه العظمى خوئى و مرحوم آية اللَّه العظمى گلپايگانى (قدس اللَّه اسرارهم) و حضرات آيات عظام بهجت، تبريزى، سيستانى، صافى گلپايگانى، فاضل لنكرانى، خامنه اى و مكارم شيرازى (متع اللَّه المسلمين بطول بقائهم الشريف).
2- در اين جزوه احتياطهاى واجب، با توجّه به اينكه قابل رجوع به فتواى فالأعلم است، جمع آورى شده و فتواى مشهور بين اين ده مرجع ذكر شده است؛ زيرا يا فتوا در مسأله دارند يا احتياطى كه قابل رجوع به فتوى است. بنابراين، مقلدين مراجع ياد شده مى توانند به متن اين جزوه، با ملاحظه پاورقى عمل نمايند؛ يا از جهت اينكه فتواى مرجع تقليد آنان است و يا اين كه مرجع تقليد آنان در مسأله فتوا ندارد و احتياط كرده و متن موجود، فتواى
ص: 20
مرجعى است كه مقلّد آنان مى تواند به آن عمل نمايد.
3- عبارت متن مطابق است با فتواى اكثر مراجع نامبرده و چنانچه هركدام از اين بزرگواران فتوا به خلاف داشته باشند، در پاورقى آمده است.
4- در مواردى اندك، احتياط در مسأله ذكر شده و اين به خاطر آن است كه فتوا در مسأله نبوده و همه احتياط كرده اند.
5- اگر در مسأله اى دو فتواى مختلف بوده و بعضى نيز احتياط كرده اند، فتواى اكثر با ارجاع احتياط به آن در متن و تنها فتواى ديگر در پاورقى آورده شده، جز آنكه اختلاف ميان اقليّت و اكثريت كم باشد، كه در اين صورت فتواى مطابق احتياط در متن آورده شده است.
6- كوشيده ايم مسائلى را كه در بخش «مسائل متفرقه» و «استفتاءات مناسك» آمده و از سوى بعثه مقام معظم رهبرى انتشار يافته، در جاى مناسب خود قرار دهيم و استفتاءات جزئى را به صورت مسائل كلّى، به قسمت خود منتقل كنيم.
7- در مواردى كه بعضى از مراجع عظام فرعى را متعرّض شده اند و ديگران متعرّض آن نبوده اند، آن فرع از ديگران نيز استفتا شده و نظر ايشان منعكس گرديده است كه اين خود، باعث تكميل جزوه و تقليل بعضى پاورقى ها شده است.
8- در فهرست و ترتيب محرمات احرام تغييراتى داده شده؛ مثلًا مسائل صيد را، كه كمتر مورد ابتلا است، در آخر و مسائل
ص: 21
مربوط به روابط زن و مرد را، به جهت برخى ملاحظات، در ابتداى محرمات نياورده ايم.
9- در مسائلى كه بعضى مراجع عظام فتوا داده اند و بعضى احتياط كرده اند، ولى فتوا به خلاف آن وجود ندارد، اين نوع احتياطات در متن كتاب به فتواى مشهور ارجاع داده شده و ديگر نامى از آن برده نشده است.
10- همانگونه كه مى دانيد در برخى مسائل دو فتواى مخالف يكديگر وجود دارد و بعضى از مراجع عظام احتياط كرده اند و شيوه كتاب همواره بر آن بوده كه فتواى مشهور در متن و فتواى به خلاف، در حاشيه آمده و احتياطات در متن ارجاع داده شده و ديگر نامى از آن برده نشده است، اكنون در ويرايش جديد اين احتياطات را نيز با علامت «*» و در آخر كتاب آورده ايم تا كسانى كه مى خواهند بدانند مرجع تقليدشان فتوا دارد يا احتياط، با شناخت احتياط مرجع تقليدشان، به فالأعلم مورد نظر خود مراجعه نمايند.
در پايان از سرورانى كه با راهنمايى هاى خود، در هرچه بهتر شدن اين مجموعه ما را يارى نمودند خصوصاً از جناب مستطاب عماد الاخيار آقاى حاج سيّداحمد موسوى كه در به ثمر رسيدن اين اثر سهم بسزائى داشتند كمال تشكر و قدردانى را دارم و اميدوارم بخشى از مشكلات، با مراجعه به اين جزوه حل گردد.
در خاتمه ثمره همه اين تلاش ها را به پيشگاه باعظمت قطب
ص: 22
عالم امكان امام زمان (عج) تقديم نموده، عرض مى كنيم «يا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيْنا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ».
وآخر دعوانا أن الحمد للَّه رب العالمين.
و السلام عليكم و رحمة اللَّه وبركاته
سيّد مرتضى موسوى شاهرودى
نيمه شعبان المعظّم 1426 هجرى قمرى
ص: 23
سؤال: اگر اعلم در مسأله اى فتوا نداده و تنها احتياط واجب كرده است، ولى فالأعلم آن احتياط را ندارد، آيا لازم است مقلِّد اعلم بداند مرجعش احتياط واجب كرده و بايد نيت رجوع به فالأعلم كند، يا همين كه در مقام انجام وظيفه شرعى بوده و عملش طبق فتواى فالأعلم است كافى است؟
به عبارت ديگر، اگر نظر اعلم مثلًا در احرام از مكه قديم احتياط واجب است، ولى فالأعلم چنين احتياطى نداشته، و مقلِّد اعلم از مكه جديد محرم شده و بعد از اعمال حج فهميده است كه اعلم چنين احتياطى داشته، آيا عملش صحيح است يا خير؟ و اكنون چه وظيفه اى دارد؟
آيت اللَّه خامنه اى: اگر عمل او در هنگام صدور از وى مطابق با فتواى كسى بوده كه مى توانست شرعاً از او تقليد كند، صحيح و مجزى است.
آيت اللَّه تبريزى: پس از فهميدن فتواى فالأعلم در تصحيح عمل، به فتواى وى استناد مى كند. بايد براى ادله به كتب استدلالى مراجعه شود.
آيت اللَّه سيستانى: اگر مطابقت با فتواى كسى كه مى تواند از او تقليد كند داشته باشد، الآن مى تواند به او رجوع كند.
ص: 24
آيت اللَّه صافى: در فرض سؤال، اگر بعد از خاتمه اعمال نيت كند كه آنچه انجام داده ام بر طبق نظر فالأعلم باشد اشكال ندارد البته مشروط به اين كه هنگام احرام از مكه جديد قصد قربت از او متمشى شده باشد.
آيت اللَّه فاضل: چنانچه عمل صادر شده در هنگام وقوع مطابق فتواى فالاعلم باشد كفايت مى كند ولو اينكه شخص در حين عمل علم به اين مطابقت نداشته است، ليكن لازم است بعد از عمل براى تصحيح آن استناد به آن فتوى داشته باشد.
آيت اللَّه مكارم: بعد از اعمال حج رجوع به فالأعلم مى كند و چون عمل گذشته او با آن هماهنگ است، اعاده لازم نيست.
ص: 25
مسأله 1- بر ولىّ واجب نيست كودكى را كه همراه خود به مكه مى برد براى حج يا عمره محرم كند، پس اگر او را محرم كرد بايد وظائف و اعمال را مطابق آنچه در مناسك ذكر شده انجام دهد. وگرنه در بعضى صور، طفل در احرام باقى مى ماند و تا تدارك نكند نمى تواند ازدواج نمايد.
مسأله 2- انجام عمره براى كودك مميّز مستحب وصحيح است اگر چه ولىّ او اذن ندهد. (1) البته براى تصرف در اموالش اذن ولىّ لازم است.
مسأله 3- مستحب است ولىّ كودك غير مميّز او را محرم
ص: 26
كند به اين صورت كه لباس احرام به او بپوشاند و نيت كند كه اين طفل را محرم مى كنم براى حج، يا اين طفل را معتمر ميكنم به عمره و اگر مى شود تلبيه را به او تلقين كند و الّا خودش به عوض او بگويد.
مسأله 4- قدر متيقن از ولىّ در اين امر نسبت به كودك غير مميز ولىّ شرعى است مانند پدر يا جدّ و مادر نيز در اينجا ملحق به ولىّ شرعى است. (1)
مسأله 5- بعد از آنكه كودك محرم شد يا او را محرم كردند بايد ولىّ، او را از محرمات احرام باز دارد و اگر مميز نيست خود ولىّ او را از محرمات حفظ كند. (2)
مسأله 6- بعد از اين كه كودك محرم شد، اگر محرمات احرام را به جا آورد يا ولىّ، او را از آنها باز نداشت كفّاره ندارد (3)
ص: 27
مگر در صيد كه كفّاره بر ولىّ است. (1)*
مسأله 7- بر ولىّ كودك لازم است او را وادار كند تا تمام اعمال عمره را بجا آورد. (2)
ص: 28
مسأله 8- صورت عمره مفرده آن است كه محرم شود به عمره مفرده و به مكه آمده و طواف و نماز طواف را به نيت عمره مفرده انجام دهد سپس سعى بين صفا و مروه را انجام داده و تقصير كند و يا سر بتراشد و بعد از آن طواف نساء و نماز آن را بجاآورد.
مسأله 9- اعمال عمره مفرده و كيفيت انجام آن مانند عمره تمتع است مگر در چند چيز:
1- در عمره تمتع بايد تقصير كند يعنى از مو يا ناخن خود بگيرد و سرتراشيدن جايز نيست بلكه مجزى نيز نمى باشد ولى در عمره مفرده مخيّر است بين سرتراشيدن و تقصير.
2- در عمره تمتع طواف نساء ندارد ولى در عمره مفرده دارد.
ص: 29
3- كسى كه در مكه باشد و بخواهد عمره مفرده بجاآورد مى تواند از ادنى الحل محرم شود اگرچه جايز است از يكى از مواقيت پنجگانه احرام ببندد ولى ميقات عمره تمتع خصوص مواقيت پنجگانه است.
4- عمره تمتع بايد در ماههاى حج (شوال- ذى القعده و ذى الحجه) واقع شود ولى عمره مفرده را مى توان در تمام ماه ها انجام داد و افضل آنها ماه رجب است.
مسأله 10- محل احرام بستن عمره مفرده براى كسى كه در مكه است ادنى الحل و افضل مواضع آن جعرانه و حديبيه و تنعيم مى باشد و براى كسى كه از بيرون مى آيد يكى از مواقيت پنجگانه است با تفاصيلى كه در مسائل مواقيت خواهد آمد.
مسأله 11- بعد از آن كه شخص براى عمره مفرده محرم شد تمام چيزهايى كه بر محرم حرام است بر او نيز حرام مى شود و بعد از تقصير يا سرتراشيدن حلال مى شود مگر زن كه آن هم بعد از طواف نساء و نماز آن حلال مى گردد.
مسأله 12- كسى كه عمره مفرده بجا مى آورد مى تواند قبل از انجام طواف نساء به ميقات رفته و براى عمره تمتع محرم شود و بعد از انجام عمره تمتع طواف نساء را انجام دهد.
مسأله 13- كسى كه در اثناء عمره مفرده بيمار شده و نتوانسته عمره را تمام كند و او را به وطن بازگردانيده اند و فعلًا بهبود يافته بايد به مكه برگردد و اعمال را تمام كند و اگر نمى تواند برگردد بايد
ص: 30
براى انجام اعمال نائب بگيرد ولى خودش تقصير كند (1) و ترتيب بين آن و سائر اعمال مراعات شود و تا اعمال انجام نشده آنچه به وسيله احرام بر او حرام شده بر او حلال نمى شود.
تذكر: اتمام اعمال به وسيله خود شخص و يا نائب در بعض فروض مستلزم اعاده اعمال سابق است كه تفصيل آنها مى آيد.
مسأله 14- اگر زن بعد از احرام بستن براى عمره مفرده حيض شود و تا وقتى كه در مكه است پاك نشود بايد براى طواف و نماز آن نائب بگيرد و بقيه اعمال را خودش انجام بدهد و چنانچه بدون آن كه اعمال را انجام دهد به وطنش برگشته، حكم آن مانند حكم مسأله قبل است.
مسأله 15- طواف در عمره مستحبى حكم طواف واجب را دارد و بايد نماز آن پشت مقام ابراهيم عليه السلام خوانده شود.
مسأله 16- عمره مفرده را مى توان در ماه هاى حج قبل از عمره تمتع انجام داد و در اين مسأله فرقى بين صرورة و غير آن نيست.
مسأله 17- وجوب عمره مفرده اى كه بعد از حج در موارد تبدّل به افراد انجام مى شود فورى است (2) و بنا بر احتياط بايد
ص: 31
مبادرت نمايد عرفاً.
مسأله 18- كسى كه مى داند بعد از احرام بستن براى عمره مفرده به علت مرض يا حدوث حيض نمى تواند اعمال خود را انجام دهد يا تكميل نمايد مى تواند براى عمره مفرده احرام ببندد و اگر وظيفه او نائب گرفتن شد، نائب بگيرد.
مسأله 19- كسى كه عمره مفرده انجام داده اگر بخواهد در همان ماه قمرى مجدداً از ميقات عبور كند و به مكه برود لازم نيست دوباره محرم شود.
مسأله 20- عمرده مفرده بر كسانى كه شانزده فرسخ شرعى يا بيشتر از مكه دور هستند مثل ايرانيان واجب نيست مگر در موارد تبديل حج تمتع به حج افراد كه مسائلش درمناسك حج آمده است.
مسأله 21- بر كسى كه مى خواهد داخل مكه شود (1) واجب است با احرام وارد شود و براى احرام بايد نيّت عمره يا حج داشته باشد و اگر موسم حج نيست و يا نمى خواهد حج انجام دهد واجب است عمره مفرده انجام دهد و از اين حكم چند گروه مستثنى هستند:
1- كسانى كه به اقتضاى شغلشان زياد وارد مكه و از آن
ص: 32
خارج مى شوند.
2- كسانى كه پس از اعمال عمره مفرده از مكه خارج شده و در همان ماه (1) به مكه برگردند. (2)
3- كسانى كه بعد از اعمال حج تمتع از مكه خارج شوند (3) و در همان ماهى كه به عمره تمتع محرم شده اند مراجعت نمايند.
مسأله 22- تكرار عمره مفرده مانند تكرار حج مستحب است.
مسأله 23- كسى كه مى خواهد عمره مفرده انجام دهد در يك ماه قمرى نمى تواند بيش از يك عمره براى خود يا ديگرى انجام دهد (4) ولى انجام بيش از يك عمره در يك ماه به صورتى كه هر عمره براى يك نفر باشد جايز است مثل اين كه يك عمره براى خود و يكى براى ديگرى يا دو عمره براى دو نفر متفاوت انجام
ص: 33
دهد. و در اين فرض اگر از طرف ديگران اجير بر عمره مفرده شده باشد مستحق اجرت است.
تذكر: انجام بيش از يك عمره در يك ماه براى خود يا ديگرى به قصد رجاء و اميد مطلوبيت اشكال ندارد.
مسأله 24- كسى كه مى خواهد حج تمتع به جا آورد مى تواند قبل از عمره تمتع و يا بعد از اتمام اعمال حج تمتع عمره مفرده به جاآورد اگرچه اين عمره با عمره تمتع از يك نفر بوده و در يك ماه قمرى بوده باشد.
مسأله 25- كسى كه حج بر او واجب نيست يا حج واجب خود را قبلًا انجام داده و در ايّام حج مى خواهد وارد مكه شود مثل كارگزاران و خدمه حج لازم نيست حج تمتع انجام دهد بلكه مى تواند با احرام عمره مفرده وارد مكه شود يا حج افراد استحبابى به جا آورد.
ص: 34
1- احرام: احرام عمره مفرده بايد در محل خاصى كه (ميقات) ناميده مى شود انجام شود.
براى احرام عمره پنج ميقات وجود دارد.
1- مسجد شجره كه آن را ذوالحليفه مى نامند و آن ميقات كسانى است كه از مدينه منوره به مكه مى روند.
مسأله 26- تأخير احرام از اين ميقات تا جحفه در صورت ضرورت جايز است مانند بيمارى.
مسأله 27- احرام بستن از داخل مسجد شجره لازم نيست بلكه از بيرون مسجد به طورى كه از محاذى آن از طرف راست يا
ص: 35
چپ باشد كافى است (1) هر چند از داخل مسجد مستحب است و در داخل مسجد فرقى بين قسمت قديمى و قسمتهاى توسعه يافته نيست.*
مسأله 28- جنب و حائض مى توانند در خارج مسجد به تفصيلى كه در مسأله قبل گذشت (2) محرم شوند و چنانچه
ص: 36
بخواهند در داخل مسجد محرم شوند بايد در حال عبور باشد (به اين صورت كه از درى وارد و از درب ديگر خارج شوند) و اگر توقف كنند معصيت كرده اند هرچند احرام آنها صحيح است.
2- جحفه
مسأله 29- كسانى كه فعلًا از راه جده به مكه مى روند مى توانند از اين ميقات محرم شوند.
مسأله 30- ميقات در جحفه خصوص مسجد نيست و از هر جاى آن مى توان محرم شد.
3- وادى عقيق: كه اوائل آن را مسلخ و اواسط آن را غمره و اواخر آن را ذات عرق مى گويند كه محل احرام عامه است و آن ميقات كسانى است كه از راه عراق و نجد به مكه مى روند.
4- قرن المنازل: و آن ميقات كسانى است كه از راه طائف به مكه مى روند.
5- يلملم: كه نام كوهى است و آن ميقات كسانى است كه از راه يمن به مكه مى روند.
ص: 37
مسأله 31- كسى كه مى خواهد از ميقات احرام ببندد بايد يقين يا اطمينان به رسيدن ميقات پيدا نمايد و يا حجت شرعيه داشته باشد. (1) و گفته راهنما يا حمله دار كافى نيست مگر از گفته او اطمينان حاصل شود. (2)
مسأله 32- كسانى كه با هواپيما براى حج يا عمره به جدّه مى روند و نيز شاغلين (3) ايرانى و غيرايرانى در جده، نمى توانند از جدّه يا حديبيه محرم شوند بلكه بايد به يكى از مواقيت مثل جحفه (4) بروند و از آنجا محرم شوند و اگر از مدينه بروند بايد از
ص: 38
مسجد شجره محرم شوند و در اين حكم فرقى بين عمره تمتع يا مفرده نيست. (1)
مسأله 33- كسى كه وظيفه اش احرام در ميقات هاى معروفه است اگر در جاى ديگرى مانند جدّه محرم شود احرام او صحيح نيست و محرمات احرام بر او حرام نمى شود و در اين حكم فرقى بين عالم و جاهل و ناسى نيست.
مسأله 34- احرام در مواقيت يا ادنى الحل لازم نيست در مساجد اين اماكن واقع شود بجز مسجد شجره به تفصيلى كه گذشت.
مسأله 35- كسى كه در يكى از ميقات ها محرم شد مى تواند برخلاف جهت مكه از ميقات فاصله بگيرد و سپس با همان احرام از ميقات يا محاذى آن عبور كند مثل اين كه از مسجد شجره به مدينه برگردد و پس از يك يا چند روز از همان راه يا راه ديگر به مكه برگردد.
مسأله 36- كسى كه در يكى از ماه هاى قمرى عمره مفرده انجام داده در ماه ديگر نمى تواند بدون احرام از ميقات عبور كند.
ص: 39
مسأله 37- كسى كه قبل از رسيدن به ميقات ديوانه شد واجب نيست او را محرم كنند و ورود او بدون احرام به مكه مانعى ندارد.
مسأله 38- احرام بستن پيش از رسيدن به ميقات جايز نيست و اگر احرام بست احرام او صحيح نمى باشد مگر با نذر كه مسائل آن خواهد آمد.
مسأله 39- هرگاه از راهى برود كه از هيچ يك از ميقاتها عبور نكند بايد از محاذاة ميقات احرام ببندد هر چند در مسير خود به محاذى ميقات ديگرى نيز برخورد كند. بلكه اگر ميقات ديگرى در پيش داشته باشد نيز تأخير احرام تا آن ميقات جايز نيست. (1)
ص: 40
مسأله 40- مراد از محاذات آن است كه كسى كه به طرف مكه مى رود، به جايى برسد كه ميقات به طرف راست يا چپ او واقع شود به خط راست به طورى كه اگر از آنجا بگذرد ميقات متمايل پشت او شود.
مسأله 41- رسيدن به محاذات مانند رسيدن به ميقات بايد براى مكلّف به يكى از راه هايى كه در مسأله 152 گذشت (1) اثبات گردد.
مسأله 42- اگر ثابت نشود كه رابغ محاذى جحفه است احرام از آن جايز نيست. (2)
مسأله 43- كسانى كه براى عمره مفرده به مكه مشرف مى شوند بايد به يكى از مواقيت معروفه بروند و نمى توانند بدون احرام از ميقات عبور كنند و در صورت عبور (3) واجب است به
ص: 41
ميقات برگردند و از آنجا محرم شوند و اگر نمى توانند در خارج از حرم محرم شوند.
مسأله 44- اگر نذر كند كه از محلى پيش از ميقات احرام ببندد جايز است و بايد از همان جا محرم شود مثلًا اگر نذر كرد از شهر خود يا در مدينه منوره محرم شود بايد به نذر خود عمل كند و بهتر آن است كه به ميقات يا محاذات ميقات كه رسيد احرام را تجديد كند و در اين حكم فرقى بين حج يا عمره واجب و يا مستحب نيست. خواه از طرف خود باشد يا به نيابت از ديگرى.
مسأله 45- نذر براى احرام مثل ساير نذرها بايد با صيغه شرعيه انجام شود مثلًا در احرام عمره مفرده بگويد: للَّه علىّ أن احرم لعمرة المفردة من المدينة الطيبة و يا ترجمه آن را به زبان ديگر بگويد مانند اين كه به فارسى بگويد: براى خدا بر من است كه از مدينه طيبه محرم شوم براى عمره.
مسأله 46- نذر زن براى احرام بايد به اذن شوهر باشد مگر اين كه با حق او منافات نداشته باشد.(1)
بنابراين اگر بدون اذن شوهر
ص: 42
نذر كرد و قبل از ميقات محرم شد و با اين حال از ميقات گذشت احرامش باطل است. و حكم كسى را دارد كه بدون احرام از ميقات عبور كرده است.*
ص: 43
مسأله 47- واجبات در وقت احرام سه چيز است:
1- نيت 2- تلبيه 3- پوشيدن جامه احرام
در نيت چهار امر معتبر است:
اوّل: قصد قربت.
دوّم: همزمان بودن نيت با شروع در احرام.
سوّم: تعيين عملى كه براى آن محرم مى شود كه حج است يا عمره و نوع آنها و قصد نيابت اگر احرامش نيابى است.
چهارم: بايد قصد انجام چيزى كه احرام را باطل مى كند نداشته باشد. (1)
ص: 44
مسأله 48- لازم نيست نيت احرام را بر زبان جارى كند يا در ذهن خود بگذراند.
مسأله 49- عمره و حج و تمام اجزاى آنها از عبادات است و بايد با نيت خالص براى خداوند تعالى بجاآورد.
مسأله 50- اگر بعضى از اركان عمره يا حج را به نيت خالص نياورد و به ريا و غير آن باطل كند و نتواند آن را جبران كند، پس در عمره حكم بطلان عمره را دارد و در حج حكم بطلان حج را، ولى اگر محل جبران باقى است و جبران كرد، عملش صحيح مى شود، گرچه معصيت كار است.
مسأله 51- كسى كه وظيفه اش عمره تمتع بوده و ندانسته به نيت عمره مفرده محرم شده چنانچه قصد انجام وظيفه فعلى را داشته و اشتباهاً آن را بر عمره مفرده تطبيق كرده احرامش براى عمره تمتع واقع مى شود و الا احرام عمره مفرده محسوب مى شود.
مسأله 52- پس از اين كه شخص به طور صحيح براى حج يا عمره محرم شد نمى تواند احرام خود را به هم بزند و اگر لباس احرام را هم از تن درآورد و قصد بيرون آمدن از احرام را نيز بكند باز در احرام خود باقى است و محرمات احرام بر او حلال نمى شود و اگر كارى كه موجب كفاره است انجام دهد بايد كفاره بدهد.
مسأله 53- قصد ابطال عمره يا حج يا بعض اجزاء آن مبطل نمى باشد.
ص: 45
مسأله 54- دوم تلبيه: يعنى لبيك گفتن به اين صورت كه بگويد:
«لَبَّيْكَ، اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ لا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْكَ» با گفتن اين جملات شخص محرم مى شود و مستحب است پس از آن بگويد:
«انَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَكَ وَ الْمُلْكَ، لا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْك» بلكه موافق احتياط است و نيز مستحب است بعد از آن بگويد:
«لَبَّيْكَ ذَا الْمَعارِج لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ داعياً إلى دارِ السَّلامِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ غَفّارَ الذُّنُوبِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ أهْلَ التَّلْبِيَةِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ ذَا الجَلالِ وَ الْاكْرامِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ تُبْدِئُ وَ الْمَعادُ إلَيْكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ تَسْتَغنِي ويُفْتَقَرُ إلَيْكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ مَرْهُوباً وَ مَرْغُوباً إلَيْكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ إلهَ الْحَقِّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ ذَا النَّعْماءِ وَ الْفَضْلِ الْحَسَنِ الْجَمِيلِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ كَشَّافَ الْكُرَبِ الْعِظامِ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ عَبْدُكَ وَابْنُ عَبْدَيْكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ يا كَرِيمُ لَبَّيْكَ».
مسأله 55- واجب در لبيك بيش از يك مرتبه نيست ولى مستحب است تكرار آن و زياد گفتن آن هر چه مى تواند و براى هفتاد مرتبه گفتن ثواب زيادى ذكر شده است و لازم نيست آنچه را در حال احرام بستن گفته شد تكرار كند بلكه كافى است بگويد «لبّيك اللّهمّ لبّيك» يا تكرار كند «لبيك» را فقط.
مسأله 56- واجب است صحيح گفتن قدر واجب از لبيك را
ص: 46
كه گذشت، همان طور كه صحيح گفتن تكبيرة الاحرام در نماز واجب است.
مسأله 57- اگر تلبيه را به قدر واجب كه ذكر شد، نداند بايد آن را ياد بگيرد و يا كسى او را در وقت گفتن تلقين كند، يعنى كلمه كلمه آن شخص بگويد و شخصى كه مى خواهد احرام ببندد دنبال او به طور صحيح بگويد.
مسأله 58- كسى كه لال است بايد با انگشت به تلبيه اشاره كند و زبانش را هم حركت دهد (1) و بهتر است نائب هم بگيرد.
مسأله 59- كسى كه به هر دليلى نمى تواند تلبيه را صحيح بگويد اگرچه با تلقين بايد به هر نحوى كه مى تواند بگويد و كفايت مى كند اگر عرفاً تلبيه بر آن صدق كند، و الّا بنابر احتياط علاوه بر آنچه مى تواند، ترجمه تلبيه را بگويد و اگر اصلًا نمى تواند بگويد اكتفا به ترجمه، خالى از وجه نيست.
ص: 47
مسأله 60- اگر نتواند ياد بگيرد يا وقت ياد گرفتن نداشته باشد و با تلقين هم نتواند بگويد حكم مسأله قبل را دارد.
مسأله 61- تأخير تلبيه واجب از ميقات جايز نيست و اگر تأخير انداخت محرم نشده كه حكم آن در مسأله 47 و 48 گذشت.
مسأله 62- اگر كسى لبيك واجب را نگفت، چه به واسطه عذرى و چه بدون عذر، چيزهايى كه بر محرم حرام است بر او حرام نمى شود و اگر آنچه در احرام موجب كفاره مى شود به جا آورد كفّاره ندارد و همچنين اگر لبيك را به ريا باطل كند.
مسأله 63- اگر بعد از گفتن لبيك واجب در ميقات، شك كند كه نيّت عمره تمتع كرده يا نيت حج تمتع، بنا بگذارد كه نيت عمره تمتع كرده و عمره او صحيح است و همچنين اگر بعد از لبيك گفتن در روز هشتم كه بايد براى حج تمتع بگويد شك كرد كه لبيك را براى حج گفت يا براى عمره، بنا بگذارد كه براى حج تمتع گفته و حج او صحيح است. (1)
مسأله 64- ترجمه تلبيه واجب اين است كه بگويد: «اجابت مى كنم دعوت تو را خدايا. خدايا! اجابت مى كنم دعوت تو را، اجابت مى كنم دعوت تو را، شريكى نيست مر تو را، اجابت
ص: 48
مى كنم دعوت تو را» و اگر كلمه «دعوت» را هم نگويد كفايت مى كند درمواردى كه بايد ترجمه را بگويد.
مسأله 65- كسى كه براى عمره تمتع يا عمره مفرده محرم شده بايد وقتى كه خانه هاى مكه پيدا مى شود لبيك را ترك كند و ديگر لبيك نگويد و مراد از خانه هاى مكه خانه هايى است كه در زمانى كه عمره به جا مى آورد جزو مكه باشد هرچند مكه بزرگ شود (1) و كسى كه احرام حج بسته لبيك را تا ظهر روز عرفه بيشتر نگويد.
مسأله 66- كسى كه براى عمره مفرده محرم شده اگر از خارج مكه به سوى آن مى آيد هنگام داخل شدن به حرم لبيك را قطع نمايد و اگر از مكه براى احرام به خارج حرم رفته است هنگام مشاهده كعبه لبيك را قطع كند.
مسأله 67- سوّم پوشيدن دو جامه احرام براى مردان كه يكى «لنگ» است و ديگرى «رداء» كه بايد آن را بر دوش بيندازد
ص: 49
و لازم است كه اين دو جامه را قبل از نيّت احرام و لبيك گفتن بپوشد و اگر بعد از لبيك پوشيد احتياط مستحب آن است كه لبيك را دوباره بگويد.
مسأله 68- لنگ بايد به اندازه اى باشد كه از ناف تا زانو را بپوشاند و رداء نيز بايد به قدرى باشد كه شانه ها را بپوشاند به گونه اى كه رداء صدق نمايد.
مسأله 69- در پوشيدن دو جامه احرام ترتيب معتبر نيست همانطور كه كيفيت خاصى نيز معتبر نمى باشد بلى بايد يكى را بهر كيفيتى كه مى خواهد لنگ قرار دهد و ديگرى را به هر كيفيتى كه مى خواهد رداء قرار دهد.
مسأله 70- لباس احرام بايد دو جامه جدا باشد و در حال اختيار نمى توان به يك جامه بلند كه مقدارى از آن لنگ و مقدارى رداء قرار داده شده اكتفا نمود.
مسأله 71- پوشيدن جامه احرام، عملى عبادى است و در آن نيت و قصد قربت لازم است واحتياطمستحب آن است كه در كندن جامه دوخته هم نيت و قصد قربت داشته باشد.
مسأله 72- شرائط لباس نمازگزار در دو جامه احرام معتبر است بنابراين جامه حرير و جامه نجس به نجاستى كه در نماز از آن عفو نشده كفايت نمى كند.
مسأله 73- جامه اى را كه لنگ قرار مى دهد نبايد به قدرى نازك باشد كه بدن نما باشد ولى در رداء اين شرط معتبر نيست.
ص: 50
گرچه موافق احتياط است.
مسأله 74- در حال احرام هرگاه اين دو جامه نجس شود بايد آن را تطهير يا تبديل كند (1) ولى اگر تطهير و تبديل ننمايد ضرر به احرامش نمى زند و كفاره هم ندارد. امّا تطهير بدن لازم نيست مگر براى نماز و طواف.
مسأله 75- لباس احرام مى تواند از غير منسوج مانند پوست يا نمد باشد اگر عرفاً به آن جامه گفته شود.
مسأله 76- لازم نيست جامه احرام را هميشه در بر داشته باشد بلكه مى تواند آن را عوض كند و براى شستن، استحمام و مانند آن بيرون آورد ولى اگر جامه را عوض كرد افضل آن است كه براى طواف همان جامه اى را كه در آن محرم شده بپوشد.
مسأله 77- شخص محرم مى تواند براى حفظ از سرما و يا غرض ديگر بيش از دو جامه احرام بپوشد (2) مثل دو يا سه رداء و دو يا سه لنگ.
مسأله 78- محرم مى تواند براى آشكار نشدن عورت يا اغراض ديگر قطعه اى پارچه زير لنگ بسته آن را از ميان دو پا عبور دهد.
مسأله 79- وصل نمودن قسمتى از لباس احرام به قسمت
ص: 51
ديگر با سنجاق و گيره و مانند آن جايز است (1)* و نيز گره زدن لباس احرام اشكال ندارد وليكن نبايد آنچه را لنگ قرار داده به گردن گره بزند ولى اگر از روى جهل يا فراموشى گره زد بايد بنابر احتياط فوراً آن را باز نمايد ولى اگر باز نكرد يا از ابتداء عمداً گره زد به احرامش ضرر نمى زند و چيزى بر او نيست.
مسأله 80- دو جامه ذكر شده كه بايد محرم بپوشد مخصوص به مرد است ولى زن مى تواند در لباس هاى عادى خود به هر نحو كه هست محرم شود چه دوخته باشد و چه نباشد بلى شرائط ذكر شده در دو جامه احرام در آن معتبر است حتى از حرير خالص نيز نباشد.
مسأله 81- پوشيدن لباس احرام غصبى جايز نيست و همين
ص: 52
طور است لباسى كه متعلّق خمس باشد يا با عين پولى كه متعلّق خمس است آن را بخرد.
مسأله 82- اگر شك داشته باشد كه لباس احرام او متعلق خمس شده يا نه، يا شك دارد پولى كه با آن لباس احرام را خريده متعلّق خمس بوده يا نه، تخميس آن واجب نيست و پوشيدن آن براى احرام جايز و طواف و نماز در آن صحيح است.
مسأله 83- براى احرام بستن طهارت از حدث اصغر و اكبر لازم نيست.
مسأله 84- اگر بعد از آن كه محرم شده است پيراهن بپوشد لازم است كه پيراهن را شكاف دهد و از طرف پائين بيرون آورد ولى اگر در پيراهن محرم شود لازم نيست شكاف دهد و از پايين بيرون آورد و همين قدر لازم است آن را بكند و لباس احرام بپوشد و در هر دو صورت احرامش صحيح است.
مسأله 85- اگر در هنگام احرام بستن لباس احرام را عمداً يا از روى عذر نپوشد يا لباس دوخته را از تن بيرون نياورد احرامش صحيح است هرچند در صورت عمد معصيت كرده است و همين طور است احرام در جامه اى كه شرائط لازم را ندارد.
مسأله 86- اگر بواسطه عذرى، مثل مرض، نتواند لباس دوخته خود را بكند و لباس احرام بپوشد، بايد در ميقات يا
ص: 53
محاذات آن نيت عمره و يا حج كند و لبيك بگويد و كافى است، و هر وقت عذرش برطرف شد جامه دوخته را بكند و اگر لباس احرام نپوشيده، بپوشد. و لازم نيست به ميقات برگردد، ولى براى پوشيدن لباس دوخته يك گوسفند قربانى كند.
مسأله 87- مستحبات احرام چند چيز است: (1)
1- بدن خود را پاكيزه نموده و ناخن و شارب خود را بگيرد، و موى زير بغل و عانه را با نوره ازاله نمايد.
2- كسى كه قصد حج دارد از اول ماه ذى القعده و شخصى كه قاصد عمره مفرده است پيش از يك ماه موى سر و ريش را رها كند.
3- پيش از احرام در ميقات غسل احرام بنمايد و اين غسل از زن حايض و نفساء نيز صحيح است (2) و تقديم اين غسل به خصوص در صورتى كه خوف آن باشد كه در ميقات آب يافت
ص: 54
نشود جايز است و در صورت تقديم، اگر در ميقات آب يافت شد مستحب است غسل را اعاده نمايد و بعد از اين غسل، اگر مكلف لباسى را پوشيد يا چيزى را خورد كه بر محرم حرام است باز هم اعاده مستحب است و اگر مكلف در روز غسل نمود از غسل تا آخر شب آينده كفايت مى كند و همچنين اگر غسل در شب نمود تا آخر روز آينده كافى است ولى اگر بعد از غسل و پيش از احرام به حدث اصغر محدث شد غسل را اعاده نمايد.
4- آن كه دو جامه احرام از پنبه باشد.
5- لباس احرام سفيد باشد.
6- احرام را به ترتيب ذيل ببندد:
در صورت تمكن بعد از فريضه ظهر و در صورت عدم تمكن بعد از فريضه ديگر. (1) و در صورت عدم تمكن از آن، بعد از شش يا دو ركعت نماز نافله، در ركعت اول بعد از حمد سوره توحيد و در ركعت دوم سوره جحد را بخواند و شش ركعت افضل است و بعد از نماز حمد و ثناى الهى را به جا آورد و بر پيغمبر و آل او صلوات بفرستد، آنگاه بگويد:
«أللَّهُمَّ إنِّي أسْأَ لُكَ أنْ تَجْعَلَنِي مِمَّنِ اسْتَجابَ لَكَ، وَ آمَنَ بِوَعْدِكَ، وَ اتَّبَعَ أمْرَكَ، فَانِّي عَبْدُكَ، وَ في قَبْضَتِكَ، لا اوْقى إلَّا ما
ص: 55
وَقيتَ، وَ لا آخُذُ إلَّا ما أعْطَيْتَ، وَقَدْ ذَكَرْتَ الْحَجَّ، فَأسْألُكَ أنْ تَعْزِمَ لِي عَلَيْهِ عَلى كِتابِكَ، وَ سُنَّةِ نَبِيِّكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِه، وَتُقَوِّيَنِي عَلى ما ضَعُفْتُ، وَ تُسَلِّمَ لِي مَناسكي في يُسْرٍ مِنْكَ وَ عافِيَةٍ، وَ اجْعَلْنِي مِنْ وَفْدِكَ الّذي رَضِيتَ وَ ارْتَضَيْتَ وَ سَمَّيْتَ وَ كَتَبْتَ. أللَّهُمَّ إنِّي خَرَجْتُ مِنْ شُقَّةٍ بَعيدَةٍ، وَ أنْفَقْتُ مالِي ابْتِغاءَ مَرْضاتِكَ. أَللَّهُمَّ فَتَمِّمْ لِي حَجَّتِي وَ عُمْرَتِي. أللَّهُمَّ إنّي اريْدُ التَّمَتُّعَ بِالْعُمْرَةِ إلَى الْحَجِّ عَلى كِتابِكَ، وَ سُنَّةِ نَبِيِّكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، فَانْ عَرَضَ لِي عارِضٌ يَحْبِسُنِي، فَخَلِّنِي حَيْثُ حَبَسْتَنِي بِقَدَرِكَ الَّذي قَدَّرْتَ عَلَيَّ. أللَّهُمَّ إنْ لَمْ تَكُنْ حَجَّةً فَعُمْرَةً، أحْرَمَ لَكَ شَعْرِي وَ بَشَرِي وَ لَحْمِي وَ دَمِي وَ عِظامِي وَ مُخّي وَ عَصَبِي مِنَ النِّساءِ وَ الثِّيابِ وَالطِّيْبِ، أبْتَغِي بِذلِكَ وَجْهَكَ وَ الدارَ الْآخِرَةَ».
7- هنگام پوشيدن دو جامه احرام بگويد:
«الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِي رَزَقَنِي مَا اواري بِهِ عَوْرَتي، وَ اؤَدِّي فِيْهِ فَرْضِي، وَ أعْبُدُ فِيْهِ رَبِّي، وَ أنْتَهِي فِيْهِ إلى ما أمَرَنِي، الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِي قَصَدْتُهُ فَبَلَّغَنِي، وَ أردْتُهُ فَأعانَنِي وَ قَبِلَنِي وَ لَمْ يَقْطَعْ بِي، وَ وَجْهَهُ أرَدْتُ فَسَلَّمَنِي فَهُوَ حِصْنِي وَ كَهْفِي وَ حِرْزِي وَ ظَهْرِي وَ مَلاذِي وَ رَجائي وَ مَنْجايَ وَ ذُخْرِي وَ عُدَّتِي في شِدَّتِي وَ رَخائِي».
ص: 56
8- تلبيه ها را در حال احرام تكرار كند، خصوصاً در موارد ذيل:
الف: وقت برخاستن از خواب.
ب: بعد از هر نماز واجب و مستحب.
ج: وقت رسيدن به سواره.
د: هنگام بالا رفتن از تلّ يا سرازير شدن از آن.
ه: وقت سوار شدن يا پياده شدن.
و: آخر شب.
ز: اوقات سحر
زن حايض و نفساء (1) نيز اين تلبيه ها را بگويند. و شخص متمتع، تلبيه گفتن او در عمره مستمر خواهد بود تا آن كه خانه هاى مكه را ببيند و امّا تلبيه حج تا ظهر روز عرفه مستمر است. (2)
مكروهات احرام چند چيز است:
1- احرام در جامه سياه، و افضل احرام در جامه سفيد است.
2- خوابيدن محرم بر رختخواب و بالش زرد رنگ.
3- احرام بستن در جامه چركين و اگر جامه در حال احرام
ص: 57
چرك شود بهتر است كه مكلف مادامى كه در حال احرام است آن را نشويد.
4- احرام بستن در جامه راه راه. (1)
5- استعمال حنا، (2) پيش از احرام، در صورتى كه اثر آن تا حال احرام باقى بماند.
6- حمام رفتن و اولى آن است كه محرم بدن خود را با كيسه و مثل آن نسايد.
7- لبيك گفتن محرم در جواب كسى كه او را صدا نمايد.
ص: 58
مسأله 88- نگاه كردن در آينه، به جهت زينت، حرام است و به غير اين جهت اشكال ندارد. (1)* و در اين حكم تفاوتى ميان زن و مرد نيست.
مسأله 89- نگاه كردن به آب صاف و اجسام صيقلى كه خاصيت آينه را دارد، اشكال ندارد. (2)*
ص: 59
مسأله 90- نگاه به اشيا از پشت شيشه اتاق يا عينك (1) و مانند آن مانعى ندارد و همچنين است نگاه در دوربين، حتى اگر در آن آينه باشد.
مسأله 91- بودن در مكانى كه در آن آينه هست و مى داند كه گاهى سهواً نگاهش به آن مى افتد اشكال ندارد، گرچه احتياط مستحب است كه آن را بردارد يا چيزى رويش بيندازد.
مسأله 92- نگاه كردن در آينه (2) كفاره ندارد ولى مستحب است بعد از نگاه، لبيك بگويد.
مسأله 93- جايز نيست پوشيدن لباسهاى دوخته؛ مثل پيراهن و زيرجامه و شبيه به دوخته مانند لباس هاى بافتنى و نمدى.
مسأله 94- استفاده از فتق بند و كمربند و بند ساعت و دمپايى دوخته مانعى ندارد و همينطور است هميانى كه در آن پول مى گذارند.
مسأله 95- اگر به لباس دوخته و مانند آن احتياج پيدا كرد، جايز است بپوشد ولى بايد يك گوسفند كفاره بدهد.
مسأله 96- گره زدن لباس احرام و وصل كردن قسمتى از آن
ص: 60
به قسمت ديگر با سوزن و سنجاق و سنگ گذاشتن و نخ بستن مانعى ندارد، مگر آن كه ردا صدق نكند و همچنين نبايد آنچه را لنگ قرار داده به گردن گره بزند. (1)
مسأله 97- پوشيدن انواع لباس دوخته براى زنان، مانعى ندارد، جز دستكش كه جايز نيست.
مسأله 98- جايز است محرم هنگام خوابيدن با لحاف و پتو و مانند آن از چيزهاى دوخته تن خود را، جز سر بپوشاند.
مسأله 99- اگر با علم و عمد لباس دوخته و مانند آن بپوشد بايد يك گوسفند كفاره بدهد.
مسأله 100- اگر چند لباس از يك نوع بپوشد، مانند چند پيراهن (2) يا يك لباس را چند بار بپوشد كفاره متعدّد مى گردد.
مسأله 101- اگر از روى اضطرار لباسهاى متعدد بپوشد كفاره ساقط نمى شود. (3)
مسأله 102- اگر محرم چند قسم لباس دوخته بپوشد؛ مثل
ص: 61
پيراهن و كت، بايد براى هر كدام يك كفاره بدهد حتى اگر آنها را داخل در هم كرده باشد و يكدفعه بپوشد. (1)
مسأله 103- پوشيدن كفش و جوراب و مانند آن، كه تمام روى پا را بپوشاند براى مرد جايز نيست اما پوشيدن دمپايى و مانند آن، كه تمام روى پا را نمى پوشاند اشكال ندارد.
مسأله 104- انداختن حوله احرام يا پتو روى پا؛ به طورى كه پوشيدن آن به حساب نيايد اشكال ندارد.
مسأله 105- اگر مرد از روى ناچارى چيزى بپوشد كه تمام روى پا را مى پوشاند، مى تواند آن را بپوشد و شكاف دادن آن لازم نيست.
مسأله 106- پوشيدن آنچه روى پا را مى گيرد كفاره ندارد.
مسأله 107- جايز نيست مرد سر خود را با چيزى بپوشاند حتى با مثل حنا و گل و غير اينها ولى پوشانيدن با بعض بدن خود؛ مثل دست ها، جايز است.
مسأله 108- احتياط واجب آن است كه چيزى بر سر نگذارد
ص: 62
كه سر به وسيله آن پوشيده شود؛ مثل بار براى حمل.
مسأله 109- در حكم سر است بعض سر، پس نبايد بعض سر را نيز بپوشاند. گوشها هم از سر محسوب مى شود اما صورت از سر نيست و پوشاندن آن عيبى ندارد.
مسأله 110- محرم مى تواند براى سردرد، دستمال به سرببندد و كفاره هم ندارد. (1)*
مسأله 111- گذاشتن سر روى بالش و مانند آن براى خوابيدن مانعى ندارد. ولى پوشاندن سر موقع خوابيدن جايز نيست و اگر بدون توجه يا از روى فراموشى پوشانيد واجب است آن را فوراً بردارد.
مسأله 112- اگر پارچه اى را روى چيزى بيندازد بنحوى كه بالاى سر باشد و سر را زير آن كند، مانعى ندارد و همينطور رفتن در پشه بند.
مسأله 113- اگر سر را شست نبايد با پارچه و حوله آن را خشك كند و بعض سر در حكم همه آن است. (2)
و اگر وقت نماز تنگ باشد و نتواند سر را براى مسح ولو با
ص: 63
دست خشك كند احتياط جمع بين وضو با اين حال و تيمم است. (1)
مسأله 114- نبايد محرم (2) سر خود را زير آب فرو برد، حتى بعض سر را (3) بلكه جايز نيست زير مايع ديگرى مثل گلاب و سركه و غير آن هم فروببرد و لكن زير دوش رفتن مانعى ندارد.
مسأله 115- اگر عمداً و با علم به مسأله سر يا بعضى (4) از آن را بپوشاند بنحوى از انحا؛ كفاره آن يك گوسفند است اما پوشاندن بعض سر كفاره ندارد.
مسأله 116- اگر سر را پوشانيد و گوسفند را براى كفاره ذبح كرد و دوباره سر را پوشانيد بايد مجدداً كفاره بدهد (5) ولى اگر قبل از كفاره دادن چند بار سر را پوشانيد كفاره متعدد نمى شود. (6)*
ص: 64
مسأله 117- اگر محرم سر خود را با چيز دوخته اى كه پوشيدنش موجب كفاره است (مثل كلاه) بپوشاند، بايد دو كفاره بدهد (1) جز در صورت جهل و فراموشى.
مسأله 118- پوشانيدن سر از روى اضطرار ظاهراً كفاره دارد. (2)
ص: 65
مسأله 121- زن مى تواند كمى از اطراف صورت را مقدمتاً براى پوشش واجب نماز بپوشاند، لكن بعد از فراغ از نماز بايد آن را فوراً باز كند. (1)
مسأله 122- گذاردن دست بر روى صورت و همچنين گذاشتن صورت بر بالش و پوشاندن صورت هنگام خوابيدن مانعى ندارد.
مسأله 123- خشك كردن صورت با حوله و پارچه اگر تدريجاً و به نحوى باشد كه صورت پوشيده نشود مانعى ندارد. (2)*
مسأله 124- زن بايد مواظب باشد كه هنگام پوشيدن و يا درآوردن مقنعه و مانند آن صورتش پوشيده نشود (3). لكن اگر از روى علم و عمد پوشيده نشود مانعى ندارد.
مسأله 125- جايز است براى روى گرفتن از نامحرم چادر يا
ص: 66
جامه را كه به سر انداخته پايين بيندازد تا محاذى بينى بلكه چانه و بلكه در صورت احتياج تا گردن، چيزى بر او نيست. (1)
مسأله 126- بهتر آن است كه آن چيزى را كه در موقع حاجت از سر پايين مى اندازد با دست يا چيز ديگر از صورت دور نگهدارد تا به صورت نچسبد. (2)*
مسأله 127- در پوشاندن صورت، به هر نحو كه باشد، كفاره نيست. (3)*
مسأله 128- استعمال عطرها مانند مشك، عود، عنبر و زعفران جايز نيست. (4) چه استعمال به بوييدن باشد يا خوردن يا ماليدن به لباس و بدن و همينطور پوشيدن لباسى كه بوى عطر مى دهد، گرچه قبلًا عطر به آن ماليده شده باشد.
مسأله 129- اگر در غذا و مانند آن چيز خوش بويى مانند
ص: 67
زعفران باشد خوردن آن جايز نيست.
مسأله 130- بوييدن چيزهاى خوش بو حرام است و چنانچه ناچار به پوشيدن لباس يا خوردن غذايى كه بوى خوش مى دهد گردد، بايد بينى خود را بگيرد كه بوى خوش به آن نرسد.
مسأله 131- اجتناب از گلها يا سبزيهايى كه بوى خوش مى دهد لازم است مگر بعضى انواع صحرايى؛ مانند بومادران، درمنه و خزامى كه مى گويند خوش بوترين گلها است. (1)
مسأله 132- اجتناب از ميوه هاى خوش بو؛ مانند سيب و به، لازم نيست و خوردن و بوييدن آنها مانع ندارد (گرچه احتياط ترك آن است).
مسأله 133- بر محرم لازم نيست از بوى خوشى كه در كعبه است اجتناب كند.
مسأله 134- گرفتن بينى از بوى بد حرام است ولى فرار كردن از آن به تند رفتن مانعى ندارد.
مسأله 135- خريد و فروش عطرها اشكال ندارد ولى نبايد آنها را براى امتحان بو كند يا استعمال نمايد.
مسأله 136- استعمال شامپو و صابون و خمير دندان، اگر صدق بوى خوش كند، جايز نيست (2).
ص: 68
مسأله 137- كفاره خوردن چيزى كه در آن بوى خوش به كار رفته، در صورتى كه از روى علم و عمد باشد، يك گوسفند است.
مسأله 138- سرمه سياه كشيدن اگر براى زينت باشد، حرام است هر چند قصد زينت نكند.
مسأله 139- سرمه غير سياه كشيدن، اگر زينت حساب شود حرام است هرچند قصد زينت نكند. (1)
مسأله 140- اگر سرمه بكشد به چيزى كه بوى خوش داشته باشد داخل در مسأله استعمال بوى خوش مى شود كه حكم آن گذشت.
مسأله 141- در حرمت سرمه كشيدن، تفاوتى ميان زن و مرد نيست.
مسأله 142- سرمه كشيدن به چيزى كه در آن بوى خوش (2) نباشد كفاره ندارد.
مسأله 143- سرمه كشيدن در صورتى كه ناچار باشد اشكال
ص: 69
ندارد.
مسأله 144- محرم بايد از هر چيزى كه زينت حساب مى شود اجتناب كند، هر چند قصد (1) او زينت نباشد.
مسأله 145- انگشتر به دست كردن به جهت زينت جايز نيست اما براى استحباب يا غرض ديگر مانعى ندارد. (2)*
مسأله 146- حنا بستن در حال احرام، اگر زينت حساب شود، جايز نيست ولو قصد زينت نداشته باشد و در غير اين صورت مانعى ندارد و همينطور حنا بستن قبل از احرام مانع ندارد هر چند به قصد زينت باشد و اثرش تا زمان احرام باقى بماند.
مسأله 147- عينك زدن اگر (3) زينت نباشد اشكال ندارد، ولى اگر زينت محسوب شود جايز نيست. (4)
مسأله 148- پوشيدن زيور براى زن محرم به جهت زينت حرام است بلكه اگر زينت باشد حرمت آن بدون قصد زينت نيز خالى از قوت نيست. (5)
مسأله 149- زيورهايى را كه زن عادت به پوشيدن آن قبل از
ص: 70
احرام داشته، لازم نيست براى احرام بيرون بياورد (1). ولى (2) نبايد آنها را به مرد (3) نشان دهد حتى به شوهر خود.
مسأله 150- ماليدن روغن و پماد چرب (4) حرام است، اگر چه بوى خوش نداشته باشد.
مسأله 151- اگر در روغن بوى خوش باشد، چنانچه بوى خوش آن تا وقت احرام باقى بماند قبل از احرام نيز نبايد استعمال كند.
مسأله 152- روغن ماليدن به جهت ضرورت و احتياج عيبى ندارد. (5)
مسأله 153- خوردن روغنى كه در آن بوى خوش مثل
ص: 71
زعفران نباشد مانعى ندارد.
مسأله 154- اگر در روغن بوى خوش نباشد ماليدن آن كفاره ندارد و اگر در آن بوى خوش باشد (1) كفاره اش يك گوسفند است هر چند از روى اضطرار باشد. (2)
مسأله 155- جايز نيست محرم ناخن دست يا پاى خود را بگيرد حتى بعض آن را و فرقى نيست با ناخن گير باشد يا هر وسيله ديگر بلكه زائل كردن ناخن با دندان يا سوهان نيز جايز نيست.
مسأله 156- گرفتن ناخن ديگرى عيبى ندارد گر چه ديگرى نيز محرم باشد بنابراين محرم مى تواند ناخن محرم ديگرى را براى تقصير بگيرد.
مسأله 157- اگر بقاى ناخن موجب اذيت و آزار باشد مثل اينكه بعض آن جدا شده و بعض ديگر مانده و موجب ناراحتى مى شود گرفتن آن جايز است لكن بايد (3) كفاره بدهد.
مسأله 158- براى هر ناخن دست تا به ده نرسيده بايد يك مد
ص: 72
طعام بدهد و همينطور است در ناخن هاى پا.
مسأله 159- اگر تمام ناخن هاى دست ها و پاها را در يك مجلس بگيرد بايد يك گوسفند كفاره بدهد.
مسأله 160- اگر تمام ناخن هاى دست را در يك يا چند مجلس بگيرد و در مجلس ديگر يا چند مجلس ديگر تمام ناخن پاها را بگيرد بايد دو گوسفند كفاره بدهد.
مسأله 161- اگر تمام ناخن دستها را بگيرد و ناخن پاها را كمتر از ده تا بگيرد يك گوسفند براى ناخن دستها و براى هر يك از ناخن هاى پا يك مد طعام بدهد و همچنين است اگر تمام ناخن پاها را بگيرد و ناخن دست ها را كمتر از ده ناخن بگيرد (1).
مسأله 162- اگر كسى كمتر از ده ناخن داشت و همه آنها را گرفت براى هر ناخن يك مد طعام بدهد. (2)
مسأله 163- بر محرم حرام است زائل كردن موى خود يا ديگرى هر چند ديگرى محرم نباشد و در اين حكم فرقى نيست ميان موى كم و زياد بلكه (3) زايل كردن بعض از يك مو نيز
ص: 73
حرام است.
مسأله 164- در ازاله مو، فرقى ميان تراشيدن يا كندن يا قيچى كردن يا استفاده از موبر نيست، همانطور كه فرقى ميان اعضاى بدن نيست.
مسأله 165- ازاله مو اگر از روى ضرورت باشد جايز است مثل مويى كه چشم را اذيت مى كند.
مسأله 166- اگر در وقت غسل يا وضو يا تطهير، (1) مويى بدون قصد كنده شود اشكال ندارد و كفاره هم ندارد.
مسأله 167- كفاره زايل كردن موى سر، به جهت ضرورت، دوازده (2) مد طعام است كه بايد به شش مسكين بدهد يا سه روز روزه بگيرد يا يك گوسفند قربانى كند و يك مد تقريباً ده سير است.
مسأله 168- كفاره زايل كردن موى سر، بدون ضرورت، يك گوسفند است. (3)
ص: 74
مسأله 169- كفاره ازاله موى زير هر دو بغل يا يك بغل يك گوسفند است. (1)
مسأله 170- ازاله مو از ديگرى، محرم باشد يا غير محرم، حرام است لكن كفاره ندارد. (2)
مسأله 171- اگر عمداً به سر يا ريش خود دست كشيد و يك مو يا بيشتر افتاد، بايد يك كف طعام صدقه بدهد. (3) هر چند التفات به افتادن مو نداشته باشد و حكم جدا شدن مو در موقع وضو و مانند آن گذشت.
مسأله 172- سايه قرار دادن بر سر، براى مردان جايز نيست ولى براى زنان و كودكان اشكالى ندارد.
مسأله 173- حرمت سايه قرار دادن بالاى سر، مختص به زمان طى مسافت است. پس در حاليكه در محلى منزل كرده در منا باشد يا غير آن، زير سايه رفتن و با چتر و مانند آن سايه بر سر قرار دادن مانع ندارد اگر چه در حال راه رفتن باشد. بنابراين، مانعى ندارد در
ص: 75
منا از چادر تا محلى كه رمى جمرات را انجام مى دهد با چتر برود و نيز جايز است. بعد از آنكه محرم به منزل رسيد ولو در محله هاى جديد مكه براى رفت و آمد به مسجد الحرام در ماشين هاى سقف دار سوار شود يا زير سايه برود.
مسأله 174- قرار گرفتن در سايه چيزى كه بالاى سر نباشد؛ مانند ديواره اتومبيل، مانعى ندارد. (1)*
مسأله 175- در حرمت زير سقف رفتن، تفاوتى ميان سواره و پياده نيست.
مسأله 176- حكم مزبور اختصاص دارد به سايه متحركى كه با انسان حركت مى كند؛ مثل چتر و سقف ماشين و مانند آن و شامل سايه هاى ثابت مانند پلها (2) و تونلها و پمپ بنزين نمى شود لذا عبور از زير آنها اشكال ندارد.
مسأله 177- نشستن در زير سقف، در حال طى منزل در شب و بين الطلوعين اشكال ندارد. (3)* بنابراين جايز است نشستن محرم
ص: 76
در ماشينى كه سقف دارد و شب حركت مى كند.
مسأله 178- نظر به اين كه مسجد تنعيم جزو مكه شده و مكه منزل است، كسى كه از مسجد تنعيم براى عمره محرم شده است.
مى تواند سوار ماشين سقف دار شود يا زير سايه ديگرى برود.
مسأله 179- سايه قرار دادن به غير سر، مانند شانه و ديگر اعضاى بدن مانعى ندارد.
مسأله 180- محرم به محض رسيدن به مكه مى تواند استظلال نمايد هر چند هنوز به محل سكونت نرسيده باشد.
مسأله 181- سايه قرار دادن براى عذرى مثل شدت گرما يا شدت سرما يا بارندگى اشكالى ندارد ولى كفاره ساقط نمى شود.
مسأله 182- اقوى كفايت يك گوسفند است در احرام عمره هر چند بيش از يك مرتبه سايه قرار داده باشد.
مسأله 183- كفاره سايه قرار دادن در حالِ طى منزل، يك گوسفند است؛ چه با عذر سايه قرار داده يا بدون عذر.
مسأله 184- اگر در اثر فراموشى يا ندانستن مسأله، سوار اتومبيل سقف دار شد و بعد از توقف اتومبيل و پياده شدن متوجه شد كفاره ندارد ولى اگر در حال حركت متوجه شد براى مقدارى
ص: 77
كه تا زمان ايستادن اتومبيل بناچار زير سقف قرار دارد بايد كفاره بدهد. (1)
مسأله 185- ازدواج در حال احرام جايز نيست؛ خواه خودش صيغه عقد را بخواند يا به ديگرى وكالت دهد، خواه عقد دائم باشد يا موقت و در اين حال اگر عقد بخواند عقد او باطل است.
همچنين است اگر محرم براى ديگرى صيغه عقد بخواند گرچه او محرم نباشد.
مسأله 186- اگر زنى را در حال احرام براى خود عقد كند، با علم به محرم بودن، آن زن بر او حرام ابدى مى شود.
مسأله 187- اگر كسى عقد كند زنى را براى محرمى و محرم دخول كند، پس اگر هر سه عالم به حكم و موضوع باشند بر هر يك از آنها يك شتر كفاره است. و اگر دخول نكند كفاره نيست، و در اين حكم فرقى نيست بين آن كه زن و عاقد محلّ باشند يا محرم و اگر بعضى از آنها عالم باشند و بعضى جاهل بر عالم كفاره است.
مسأله 188- جايز نيست محرم در مجلس عقد ازدواج براى شاهد بودن حضور پيدا كند ولى جايز است (2)* براى انجام عقد
ص: 78
ازدواج شهادت دهد.
مسأله 189- اگر زنى احرام بسته باشد و مردى كه محرم نيست او را به عقد خود درآورد، اين عقد باطل است و چنانچه زن عالم بوده، موجب حرمت ابدى نيز مى شود.
مسأله 190- خواستگارى در حال احرام جايز است، گرچه احتياط استحبابى در ترك آن است.
مسأله 191- رجوع كردن به زنى كه طلاق رجعى داده است مانعى ندارد.
مسأله 192- جايز نيست محرم به همسر خود از روى شهوت نگاه كند. (1)
مسأله 193- اگر محرم به همسر خود از روى شهوت نگاه كند و منى از او خارج شود كفاره اش يك شتر است ولى اگر منى خارج نشود (2) يا از روى شهوت نگاه نكند و منى بيرون بيايد كفاره ندارد.
مسأله 194- اگر محرم به زن اجنبى نگاه كند (3) و منى از او
ص: 79
خارج شود كفاره اش يك شتر است اگر متمول باشد و اگر متوسطالحال باشد يك گاو بدهد و اگر فقير است يك گوسفند كفاره بدهد.
مسأله 195- محرم نمى تواند زن خود را با شهوت لمس كند و كفاره اش يك گوسفند (1)* است اگر چه منى از او خارج نشود.
مسأله 196- اگر محرم با زن خود ملاعبه كند و منى از او خارج شود بايد يك شتر كفاره بدهد.
ص: 80
مسأله 198- شخص مُحلّ مى تواند (1) همسر محرم خود را ببوسد ولى اگر فرد محرم لذت ببرد نبايد اجازه بدهد.
نزديكى با زن در حال احرام حرام است.
مسأله 199- اگر كسى از روى علم و عمد در عمره مفرده جماع نمايد (2) بايد يك شتر كفاره بدهد و اگر نمى تواند (3) يك گوسفند كافى است و چنانچه اين عمل پيش از سعى باشد بايد آن عمره را تمام كند و تا ماه قمرى (4) بعد در مكه بماند سپس به يكى از مواقيت پنجگانه رفته (5) و احرام ببندد و عمره قبل را اعاده نمايد و اگر بعد از سعى باشد عمره اش صحيح است.
ص: 81
مسأله 200- استمنا با عضو تناسلى حرام و حكم آن از نظر كفاره و لزوم تكرار حج و عمره حكم جماع است.
مسأله 201- اگر استمنا به وسيله بازى كردن يا بوسيدن يا نگاه يا لمس يا فكر و خيال چنين صحنه هايى باشد و مَنى خارج شود حرام است و كفاره (1) دارد. (2) ولى تكرار حج و عمره لازم نيست.
ص: 82
مسأله 205- بيرون آوردن خون از بدن خود براى محرم حرام است. (1) همچنين جايز نيست به مثل خاراندن بدن و مسواك نمودن (2) خون بيرون آورد.
مسأله 206- بيرون آوردن خون از بدنِ ديگرى؛ مثل حجامت كردن او يا دندان او را كشيدن، حرام نيست.
مسأله 207- خون درآوردن از بدن در موارد ضرورت يا رفع ناراحتى؛ مثل حجامت براى درمان يا تزريقات يا بيرون آوردن خون دُمَل مانعى ندارد.
مسأله 208- خون درآوردن از بدن كفاره ندارد.
ص: 83
مسأله 210- قسم اگر به لفظ «الله» باشد يا مرداف آن مثل «خدا» در زبان فارسى(1) جدال است. و اما قسم به غير خدا به هر كس كه باشد جدال نيست.
مسأله 211- قسم خوردن به ساير اسماء الله مثل رحمن و رحيم جدال محرّم محسوب مى شود. (2)
مسأله 212- در مقام ضرورت براى اثبات حقى يا ابطال باطلى قسم خوردن جايز است. (3)
مسأله 213- اگر مراد قسم خوردن نباشد بلكه قصدش اظهار محبت يا تعظيم باشد مثل اينكه بگويد (تو را به خدا زحمت نكشيد) اشكال ندارد.
مسأله 214- اگر در جدال راستگو باشد در كمتر از سه مرتبه چيزى بر او نيست ولى بايد استغفار كند و در سه مرتبه يا بيشتر (4)
ص: 84
يك گوسفند كفاره بدهد مگر اينكه بعد از سه مرتبه كفاره داده باشد كه در اين صورت اگر سه مرتبه ديگر جدال كند بايد يك گوسفند ديگر كفاره بدهد. (1)
مسأله 215- اگر جدال و قسم خوردن بر دروغ باشد در همان مرتبه اول يك گوسفند كفاره بدهد و در مرتبه دوم يك گاو و در مرتبه سوم يك شتر بدهد. (2)
مسأله 216- اگر يكبار قسم دروغ خورد و كفاره داد سپس دوباره قسم دروغ خورد بعيد نيست (3) كفاره آن يك گوسفند باشد. (4)
مسأله 217- اگر در جدال به دروغ دو مرتبه جدال كرد و كفاره
ص: 85
آن را داد و بعد يك مرتبه ديگر به دروغ جدال كرد (1) ظاهراً يك گوسفند كافى است. (2) و اگر بعد از ذبح كفاره دو مرتبه ديگر به دروغ جدال كرد كفاره دو مرتبه جدال كردن را دارد كه گذشت. (3)
مسأله 218- دروغ گفتن و دشنام دادن در همه حال حرام است ولى در حال احرام بخصوص نهى شده است و همچنين محرم بايد از فخر كردن به ديگران اجتناب نمايد. (4)
مسأله 219- فسوق كفاره ندارد ولى بايد استغفار كند و مستحب است چيزى كفاره دهد و بهتر است گاو ذبح كند.
مسأله 220- كشتن حشرات مانند پشه و مگس و شپش و
ص: 86
امثال آن جايز نيست بلكه جايز نيست هيچ جنبنده اى را به قتل برساند. (1)
مسأله 221- كشتن مگس و پشه و حشرات خاكى اگر اذيت كنند مانعى ندارد.
مسأله 222- انداختن شپش و كك و نقل آنها از مكانى كه محفوظ است به جاى ديگرى از بدن كه ساقط شود و بيفتد يا به محلى كه در معرض افتادن است جايز نيست و اما نقل آنها به محل ديگرى از بدن كه در معرض افتادن نيست جايز است. (2)*
مسأله 223- بعيد نيست در كشتن يا نقل اين حشرات كفاره نباشد، ولى احتياط آن است كه يك كف از طعام صدقه بدهد، بله در قتل زنبور بايد چيزى از طعام صدقه بدهد. (3)
ص: 87
مسأله 224- شكار كردن حيوانى كه در اصل وحشى است، هر چند فعلًا اهلى شده باشد، چه حلال گوشت باشد و چه حرام گوشت و همينطور كشتن و مجروح ساختن بلكه هر نوع اذيت آن حرام است.
مسأله 225- جايز نيست شكار كردن و كشتن حيوانات وحشى مگر در صورت ترس از آزار آنها.
مسأله 226- خوردن گوشت شكار بر محرم حرام است، چه خودش شكار كند يا غير خودش، چه محرم شكار كند يا غير محرم.
مسأله 227- نشان دادن شكار به شكار كننده و هر گونه كمك ديگر به او نيز از محرمات احرام است.
مسأله 228- احكام مذكور شامل حيوان دريايى، مانند ماهى نيست.
مسأله 229- ذبح و خوردن حيوانات اهلى، مثل مرغ خانگى و گاو و گوسفند و شتر مانع ندارد.
مسأله 230- پرندگان، جزو شكار صحرايى هستند و ملخ نيز در حكم شكار صحرايى است.
مسأله 231- كشتن ملخ براى محرم جايز نيست، بنابراين اگر از راهى بگذرد كه ملخ در آن است، چنانچه مى تواند راه خود را
ص: 88
تغيير دهد و اگر نمى تواند بايد مواظب باشد ملخ ها را پايمال ننمايد ولى در صورت ناچارى و مشقت و عسر و حرج اشكال ندارد.
مسأله 232- هر شكارى كه حرام است جوجه و تخم آن نيز حرام است.
مسأله 233- نگهداشتن صيدى كه با خود آورده، حرام است، اگر چه خودش مالك آن باشد.
مسأله 234- دربرداشتن سلاح مثل شمشير و تفنگ و مانند آنها، از وسايل جنگى، جايز نيست مگر براى ضرورت.
مسأله 235- كندن و بريدن درخت يا گياهى كه در حرم روييده، جايز نيست حتى براى غير محرم، مگر درخت هاى ميوه و درخت خرما (1) و گياه اذخر كه گياه معروفى است (حكم درخت ها و گياهانى كه در منزل شخصى است، نظر به اين كه مورد حاجت حجاج ساير كشورها نيست ذكر نشد).
ص: 89
مسأله 236- اگر به طور متعارف راه برود و گياهى از راه رفتن او قطع شود اشكال ندارد.
مسأله 237- اگر درختى را كه كندنش جايز نيست از بيخ بكند كفاره اش قيمت همان درخت است و اگر مقدارى از آن را قطع كند كفاره اش قيمت همان مقدار است.
مسأله 238- در قطع گياهان كفاره نيست بجز استغفار.
مسأله 239- شكار كردن حيوان صحرايى در حرم و كشتن آن جايز نيست و در اين حكم فرقى ميان محرم و غير محرم نيست.
مسأله 240- كفاره محرمات احرام در صورتى واجب است كه آن حرام، با علم و عمد انجام شود ولى اگر به جهت جهل به مسأله يا فراموشى يا غفلت باشد كفاره ندارد مگر در موارد ذيل:
1- صيد كه در هر صورت كفاره دارد.
2- كسى كه طواف عمره يا حج را فراموش كند و با زن نزديكى نموده است.
3- كسى كه دست به سر و ريش خود بكشد و يك مو يا بيشتر بيفتد. (1)
ص: 90
1- همين كه حاجى به حرم رسيد، پياده شده و به جهت ورود به حرم، غسل نمايد.
2- از براى تواضع و فروتنى نسبت به حضرت حق- جلّ و علا- پابرهنه شده و كفش هاى خود را در دست گرفته داخل حرم شود و اين عمل ثواب زيادى دارد.
3- وقت ورود به حرم اين دعا را بخواند:
«اللّهُمَّ إنَّكَ قُلْتَ فِي كِتابِكَ وَقَوْلُكَ الْحَقُّ: وَأَذِّنْ فِى النّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالًا وَعَلى كُلّ ضامِرٍ يَأْتينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَميقٍ.
اللّهُمَّ إنّي ارْجُو انْ اكُونَ مِمَّنْ اجابَ دَعْوَتَكَ، وَقَدْ جِئْتُ مِنْ شُقَّةٍ بَعيدَةٍ وَفَجٍّ عَميقٍ سامِعاً لِنِدائِكَ وَمُستَجِيباً لَكَ مُطيعاً لِأمْرِكَ وَكُلُّ ذلِكَ بِفَضْلِكَ عَليَّ وَاحْسانِكَ إِلَيَّ فَلَكَ الْحَمْدُ عَلى ما وَفَّقْتَنِي لَهُ أبْتَغِيْ بِذلِكَ الزُّلْفَةَ عِنْدَكَ وَالْقُرْبَةَ إلَيْكَ وَالْمَنْزِلَةَ لَدَيْكَ وَالْمَغْفِرَةَ لِذُنُوبِي وَالتَّوْبَةَ عَلَيَّ مِنْها بِمَنِّكَ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَحَرِّمْ بَدَنِي عَلَى النَّارِ وَآمِنِّي مِنْ عَذابِكَ وَعِقابِكَ بِرَحْمَتِكَ يَا أرْحَمَ الرَّاحِمِينَ».
4- وقت ورود به حرم مقدارى از گياه مخصوصى به نام اذخر
ص: 91
گرفته و بجود.
مسأله 241- براى ورود به مكه معظمه نيز مستحب است مكلّف غسل نمايد و هنگامى كه وارد مكه مى شود با حالت تواضع وارد شود و كسى كه از راه مدينه مى رود، از بالاى مكه وارد شده و وقت بيرون آمدن از پائين آن بيرون آيد.
مسأله 242- مستحب است مكلّف براى ورود به مسجدالحرام غسل نمايد. (1) و همچنين مستحب است با پاى برهنه و با حالت سكينه و وقار وارد شود و هنگام ورود از در «بنى شيبه» وارد شود و گفته اند كه باب بنى شيبه در حال كنونى مقابل باب السلام است بنابراين بهتر آن است شخص از باب السلام وارد شده و مستقيماً بيايد تا از ستون ها بگذرد.
و مستحب است بر در مسجدالحرام ايستاده و بگويد:
«السَّلامُ عَلَيْكَ أَ يُّها النَّبِيُّ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ، بِسْم اللَّه وَبِاللَّهِ وَما شاءَ اللَّهُ، السَّلامُ عَلى أ نْبِياءِ اللَّهِ وَرُسُلِهِ، السَّلامُ عَلى رَسُولِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلى إبْراهِيمَ خَلِيْلِ اللَّهِ، وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِ الْعالَمِينَ».
ص: 92
و در روايت ديگرى وارد است كه نزد در مسجد بگويد:
«بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ وَمِنَ اللَّهِ وَإلَى اللَّهِ وَما شاءَ اللَّهُ وَعَلى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَخَيْرُ الْأسْماءِ للَّهِ، وَالْحَمْدُ للَّهِ وَالسَّلامُ عَلى رَسُولِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلى مُحَمَّدْ بِنْ عَبْداللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَ يُّهَا النَّبِيُّ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ، السَّلامُ عَلى أنبِياءِ اللَّهِ وَرُسُلِهِ، السَّلامُ عَلى خَلِيْلِ اللَّهِ الرَّحْمنِ، السَّلامُ عَلَى الْمُرسَلِينَ وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ، السَّلامُ عَلَيْنا وَعَلى عِبادِ اللَّهِ الصَّالِحينَ، أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّد وَبارِكْ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد كَما صَلَّيْتَ وَبارَكْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلى إبْراهِيمَ وَآلِ إبْراهيمَ إنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيْدٌ، أللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَرَسُو لِكَ، أللَّهُمَّ صَلِّ عَلى إبْراهِيْمَ خَلِيلِكَ وَعَلى أ نْبِيائِكَ وَرُسُلِكَ وَسَلِّمْ عَلَيْهِمْ، وَسَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ، أللَّهُمَّ افْتَحْ لِي أبْوابَ رَحْمَتِكَ وَاسْتَعْمِلْنِي في طاعَتِكَ وَمَرْضاتِكَ وَاحْفَظْنِي بِحِفْظِ الْإِيمانِ أبَداً ما أبْقَيْتَني جَلَّ ثَناءُ وَجْهِكَ، الْحَمْدُ للَّهِ الَّذي جَعَلَني مِنْ وَفْدِهِ وَزُوّارِهِ وَجَعَلَني مِمَّنْ يَعْمُرُ مَسَاجِدَهُ، وَجَعَلَني مِمَّنْ يُناجِيهِ، أللَّهُمَّ إنِّي عَبْدُكَ وَزائِرُكَ في بَيْتِكَ وَعَلى كُلِّ مَأتِيٍّ حَقٌّ لِمَنْ أتاهُ وَزارَهُ، وَأ نْتَ خَيْرُ مَأتِيٍّ وَأكْرَمُ مَزُورٍ فَأَسْأَ لُكَ يا اللَّهُ يا رَحْمنُ بِأَ نَّكَ أنتَ اللَّهُ لا إلهَ إلّاأ نْتَ وَحْدَكَ لا شَرِيكَ لَكَ بِأ نَّكَ
ص: 93
واحِدٌ احَدٌ صَمَدٌ لَمْ تَلِدْ وَلَمْ تُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ (لكَ خ ل) كُفُواً أحَدٌ، وَأنَّ مُحَمَّداً عَبْدُكَ وَرَسُولُكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَعَلى أهْلِ بَيْتِهِ يا جَوادُ يا كَرِيمُ يا ماجِدُ يا جَبَّارُ يا كَريمُ أسْأَ لُكَ أنْ تَجْعَلَ تُحْفَتَكَ إيّايَ بِزِيارَتي إيَّاكَ أوَّلَ شي ءٍ تُعْطِيَنِي فَكاكَ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ».
پس سه مرتبه بگويد: «أللَّهُمَّ فُكَّ رَقَبَتي مِنَ النَّارِ».
پس مى گويد: «وَأوْسِعْ عَلَيَّ مِنْ رِزْقِكَ الْحَلالِ الطَّيِّبِ وَادْرَأْ عَنِّي شَرَّ شَياطِيْنِ الْجِنِّ وَالْانْسِ وَشَرَّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ».
پس داخل مسجد الحرام شو و رو به كعبه دستها را بلند كرده، بگويد:
«اللَّهُمَّ إنّي أسْأَ لُكَ في مَقامي هذا وَفي أوَّلِ مَناسِكِي أنْ تَقْبَلَ تَوْبَتِي وَأنْ تَتَجاوَزَ عَنْ خَطِيئَتي وَأنْ تَضَعَ عَنِّي وِزْري، الْحَمْدُ للَّهِ الَّذي بَلَّغَنِي بَيْتَهُ الْحَرامَ أللَّهُمَّ إنّي أشْهَدُ أنَّ هذا بَيْتُكَ الْحَرامُ الَّذي جَعَلْتَهُ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَأمْناً مُبارَكاً وَهُدىً لِلْعالَمينَ أللَّهُمَّ إنَّي عَبْدُكَ وَالْبَلَدَ بَلَدُكَ وَالْبَيْتَ بَيْتُكَ جِئْتُ أطْلُبُ رَحْمَتَكَ وَأؤُمُّ طاعَتَكَ مُطِيْعاً لِأمْرِكَ راضياً بِقَدَرِكَ أسْأَ لُكَ مَسْأ لَةَ الْفَقِيْرِ إلَيْكَ الْخائِفِ لِعُقُوبَتِكَ أللَّهُمَّ افْتَحْ لِي أبْوابَ رَحْمَتِكَ واسْتَعْمِلْنِي بِطاعَتِكَ وَمَرْضاتِكَ».
ص: 94
آنگاه به كعبه خطاب كند و بگويد:
«أ لْحَمْدُ للَّهِ الَّذي عَظَّمَكِ وَشَرَّفَكِ وَكَرَّمَكِ وَجَعَلَكِ مَثابَةً لِلنّاسِ وَامْناً مُبارَكاً وَهُدىً لِلْعالَمِيْنَ».
وقتى روبروى حجرالاسود رسيد بگويد:
«أشْهَدُ أنْ لاإلهَ إلَّااللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَأنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ آمَنْتُ بِاللَّهِ وَكَفَرْتُ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَاللَّاتِ وَالْعُزّى وَبِعِبادَةِ الشَّيْطانِ وَبِعِبادَةِ كُلِّ نِدٍّ يُدْعى مِنْ دُونِ اللَّهِ».
و مستحب است رو به حجر الاسود بايستد و بگويد:
«أ لْحَمْدُ للَّهِ الَّذِي هَدانا لِهذا وَما كُنّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أنْ هَدانَا اللَّهُ سُبْحانَ اللَّهِ وَالْحَمْدُ للَّهِ وَلا إلهَ إلّااللَّهُ وَاللَّهُ أكْبَرُ، اللَّهُ أكْبَرُ مِنْ خَلْقِهِ وَاللَّهُ أكْبَرُ مِمّا أخْشى وَاحْذَرُ، لا إلهَ إلّااللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيْكَ لَهُ، لَهُ الْمُلكُ وَلَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَيُمِيتُ وَيُحْيِي وَهُوَ حَيٌّ لا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَهُوَ عَلى كُلِّ شَي ءٍ قَدِيرٌ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمّدٍ وَالِ مُحَمَّدٍ وَبارِكْ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ كَأفْضَلِ ما صَلَّيْتَ وَبارَكْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلى إبْراهِيمَ وَآلِ إبْراهِيمَ إنَّكَ حَمِيْدٌ مَجيدٌ، وَسَلامٌ عَلى جَميعِ النَّبِيِّينَ وَالمُرْسَلِينَ وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ أللَّهُمَّ إنَّي اومِنُ بِوَعْدِكَ وَأُصَدِّقُ رُسُلَكَ وَأتَّبِعُ كِتابَكَ».
آنگاه بگويد: «اللهمّ انّي أومِنُ بِوَعدِكَ وَأُوفي بعهدك».
ص: 95
و در روايت معتبر وارد است كه وقتى كه نزديك حجرالأسود رسيدى، دست هاى خود را بلند كن و حمد و ثناى الهى را به جا آور و صلوات بر پيغمبر بفرست و از خداوند عالم بخواه كه حج تو را قبول كند. پس از آن، حجر را بوسيده و استلام نما و اگر بوسيدن ممكن نشد استلام نما و اگر آن هم ممكن نشد اشاره به آن كن و بگو:
«أللَّهُمَّ أمانَتِي أدَّيْتُها وَمِيثاقِي تَعاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ لِي بِالْمُوافاةِ أللَّهُمَّ تَصْدِيقاً بِكِتابِكَ وَعَلى سُنَّةِ نَبِيِّكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ أشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلّااللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَأنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ آمَنْتُ بِاللَّهِ وَكَفَرْتُ بِالْجِبْتِ وَالطاغُوتِ وَاللَّاتِ وَالْعُزّى وَعِبادَةِ الشَّيْطانِ وَعِبادَةِ كُلِّ نِدٍّ يُدْعى مِنْ دونِ اللَّهِ».
و اگر نتوانى همه را بخوانى بعضى را بخوان و بگو:
«أللَّهُمَّ إليْكَ بَسَطْتُ يَدِي وَفِيما عِنْدَكَ عَظُمَتْ رَغْبَتِي فَاقْبَلْ سُبْحَتي وَاغْفِرْ لِي وَارْحَمْنِي، أللَّهُمَّ إنّي أعُوذُ بِكَ مِنَ الْكُفْرِ وَالْفَقْرِ وَمَواقِفِ الْخِزْيَ في الدُّنيا وَالْاخِرَةِ».
بوسيدن و استلام حجر الاسود: در صورت مزاحمت و شلوغى مستحب نيست و بنابر روايات معتبر، امام صادق عليه السلام به جهت اجتناب از مزاحمت براى مردم، از استلام حجر، خوددارى
ص: 96
كرده اند. و اگر استلام يا بوسيدن حجر موجب گناه شود، لازم است آن را ترك كند.
ص: 97
دوم از واجبات عمره طواف است.
كسى كه محرم شد به احرام عمره و وارد مكه معظمه شد اول چيزى كه از اعمال عمره بر او واجب است آن است كه طواف كند به دور خانه كعبه براى عمره.
مسأله 243- طواف يعنى هفت مرتبه دور خانه كعبه گرديدن، به نحوى كه خواهد آمد و هر دورى را شوط مى گويند پس طواف هفت شوط است.
مسأله 244- طواف از اركان عمره است بنابراين كسى كه آن را در عمره از روى عمد ترك كند در احرام باقى مى ماند و تا طواف و اعمال مترتب بر آن را انجام ندهند از احرام خارج نمى شود هرچند جاهل به مسأله باشد.
مسأله 245- اگر سهواً طواف را ترك نمايد لازم است آن را
ص: 98
انجام دهد هر وقت كه باشد (1) و اگر به وطن خود برگشته و نتواند به مكه بازگردد يا مشقت داشته باشد بايد شخص مورد اطمينانى را نائب بگيرد و در اين صورت اگر با زن نزديكى كرده بايد يك گوسفند در مكه قربانى كند.
مسأله 246- در فرض سابق بايد بعد از انجام طواف سعى را اعاده نمايد. (2)
مسأله 247- اگر مشغول سعى بين صفا و مروه شد و يادش آمد كه طواف را به جا نياورده، بايد رها كند و طواف نمايد و پس از آن سعى را اعاده كند.
مسأله 248- اگر محرم به واسطه بيمارى يا پيرى نتواند طواف كند و تا وقت تنگ شود توانايى پيدا نكند بايد خود او را طواف دهند (3) هرچند با به دوش گرفتن يا بر تخت گذاشتن باشد و اگر ممكن نشود بايد براى او نائب بگيرند.
مسأله 249- شرائط و احكام طواف بايد در بيمار و پيرى كه او
ص: 99
را طواف مى دهند تا جايى كه ممكن است رعايت شود.
مسأله 250- در طواف كردن هر طور برود مانع ندارد، مى تواند آهسته برود و مى تواند تند برود و حتى بدود ليكن بهتر است ميانه روى را مراعات كند.
مسأله 251- در طواف لازم نيست پياده طواف نمايد بنابراين مى تواند سوار بر صندلى چرخدار طواف نمايد به شرط آنكه اگر معذور نيست خودش آنرا حركت دهد.
«شرائط طواف»
اوّل: نيت
دوم: طهارت
سوّم: مختون بودن
چهارم: ستر عورت
پنجم: شروع طواف از حجرالاسود و ختم به آن
ششم: بودن كعبه در طرف چپ طواف كننده.
هفتم: داخل كردن حجر اسماعيل در طواف.
هشتم: رعايت محدوده طواف
نهم: طواف نكردن روى شاذروان
دهم: موالات.
يازدهم: انجام هفت دور نه كمتر نه بيشتر
ص: 100
«اوّل: نيت»
يعنى انجام طواف براى خداوند متعال با قصد خالص
مسأله 252- در طواف بايد تعيين كند كه براى عمره است يا حج و يا طواف مستحب است و قصد نيابت كند اگر طوافش نيابى است.
مسأله 253- به زبان آوردن نيت و گذراندن آن به قلب لازم نيست بلكه همين كه بنا دارد اين عمل را به جا آورد و با اين بنا به جا آورد كفايت مى كند و به عبارت ديگر، نيت در عبادت و كارهاى ديگر، در اين جهت فرق ندارد پس همان طور كه انسان با قصد آب مى خورد و راه مى رود عبادت را اگر همانطور به جا آورد با نيت به جا آورده.
مسأله 254- اگر در به جا آوردن طواف يا ساير اعمال عمره و حج كه عبادى است رياء كند، يعنى براى نشان دادن و به رخ ديگرى كشيدن و عمل خود را خوب جلوه دادن باشد علاوه بر معصيت طواف او و همين طور هر چه را اين طور به جا آورده باطل است.
مسأله 255- اگر در عملى كه براى خدا مى آورد، رضاى ديگر را هم دخالت دهد و خالص براى خدا نباشد عمل باطل است.
مسأله 256- رياء بعد از عمل و تمام كردن طواف يا ديگر اعمال باعث بطلان عمل نمى شود.
ص: 101
مسأله 257- در صحيح بودن عمل كافى است آن را براى خدا بياورد يا اطاعت امر او يا ترس از جهنم يا رسيدن به بهشت و ثواب. (1)
يعنى طهارت از حدث اكبر مثل جنابت و حيض و نفاس و از حدث اصغر به اينكه با وضو باشد و همين طور پاك بودن لباس و بدن.
مسأله 258- در طواف واجب طهارت از حدث اكبر و حدث اصغر شرط است چه طواف عمره باشد يا طواف حج يا طواف نساء حتى در عمره و حج مستحب كه پس از احرام بستن واجب است آن را تمام كند.
مسأله 259- طهارت از حدث اكبر و اصغر در طواف مستحبى شرط نيست (2)* ليكن كسى كه جنب يا حايض است جايز نيست در مسجدالحرام وارد شود، ولى اگر غفلتاً يا نسياناً (3) طواف مستحب كرد صحيح است.
ص: 102
مسأله 260- اگر شخصى كه حدث اكبر يا اصغر داشته طواف واجب كند، باطل است چه از روى عمد باشد يا از روى غفلت يا نسيان يا ندانستن مسأله باشد.
مسأله 261- كسى كه وظيفه او وضو يا غسل جبيره اى هست مى تواند براى طواف و نماز آن به همان اكتفا كند.
مسأله 262- اگر از انجام طواف واجب با وضو يا غسل، معذور باشد بايد بدل از وضو يا غسل تيمّم كند.
مسأله 263- كسى كه فعلًا از وضو يا غسل معذور است اگر بداند كه عذرش برطرف مى شود و مى تواند طواف را با وضو يا غسل بجاآورد بايد صبر كند تا عذرش برطرف شود يا از برطرف شدن آن مأيوس شود. و اگر احتمال مى دهد عذرش تا آخر باقى باشد لازم نيست (1)* صبر كند و مى تواند به تيمم اكتفا نمايد ولى اگر بعداً معلوم شود كه مى تواند با وضو يا غسل طواف را در وقت بجاآورد بايد آن را اعاده كند.
مسأله 264- اگر تيمم كرد بدل از غسل و حدث اصغر عارض شد، براى حدث اكبر لازم نيست تيمم كند، بلكه براى حدث اصغر
ص: 103
بايد طهارت تحصيل كند و تا حدث اكبر براى او حاصل نشده و عذرش باقى است همان تيمم اول كافى است، ليكن احتياط مستحب آن است كه تيمم بدل از غسل هم بكند. (1)*
مسأله 265- اگر در اثناى طواف حدثى عارض شود طواف باطل است و بايد پس از تحصيل طهارت آن را اعاده نمايد مگر اين كه حدث بعد از تمام شدن شوط چهارم باشد كه در اين صورت طواف را قطع و پس از تحصيل طهارت از همان جا طواف را تمام كند و صحيح است. (2)*
مسأله 266- اگر در اثناء طواف بيهوش شود و پس از مدتى به هوش آيد حكم مسأله قبل را دارد.
ص: 104
مسأله 267- اگر حدثى كه عارض شده حدث اكبر باشد مانند جنابت و حيض بايد فوراً از مسجد خارج شود و به تفصيلى كه در مسأله قبل گفته شده عمل نمايد و اگر وقت براى حايض تنگ باشد به طورى كه پس از پاك شدن نتواند بقيه اعمال عمره را انجام دهد احكام خاصى دارد كه در مسائل طواف حايض خواهد آمد.
مسأله 268- اگر با وضو بوده و شك كند كه حدث عارض شده است يا نه، بنابر وضو داشتن بگذارد و لازم نيست وضو بگيرد و همچنين اگر از حدث اكبر پاك بوده و شك كند كه حدث عارض شده.
مسأله 269- اگر مُحدِث به حدث اصغر يا اكبر بوده و شك كند كه وضو گرفته يا نه يا غسل كرده يا نه، بايد در فرض اول وضو بگيرد و در فرض دوم غسل كند.
مسأله 270- اگر بعد از تمام شدن طواف شك كند كه آن را با وضو به جا آورده يا نه يا شك كند كه آن را با غسل به جا آورده (1) يا نه، طواف او صحيح است، ليكن براى اعمال بعد بايد طهارت تحصيل كند.
مسأله 271- در تمام صورتهايى كه در شك گفته شد كه «بنابر
ص: 105
طهارت بگذارد» يا «طوافش صحيح است» بهتر آن است كه تجديد وضو كند و رجاءاً غسل به جا آورد، چون ممكن است كه بعد معلوم شود وضو يا غسل نداشته و اشكال پيدا مى شود.
مسأله 272- اگر در اثناى طواف شك كند كه طهارت از حدث داشته يا نه، اگر سابقه طهارت داشته به شك خود اعتنا نكند و الّا واجب است تحصيل طهارت نموده و طواف را از سر بگيرد. (1)*
مسأله 273- هر گاه در اثناى طواف شك كند كه غسل كرده است از جنابت يا حيض يانفاس يا نه، اگر امكان تيمم باشد و تيمم كردن كمتر از خارج شدن از مسجد وقت مى گيرد بايد تيمم كند و سپس خارج شود و اگر بيشتر وقت مى گيرد بايد فوراً از مسجد خارج شود و پس از طهارت طواف را از سر بگيرد چه قبل از شوط چهارم باشد و چه بعد از آن. (2)*
مسأله 274- اگر سهواً يا غفلتاً يا جهلًا طواف را بى وضو بجا آورد طوافش باطل است و همينطور اگر با حال جنابت يا حيض و نفاس بجا آورد.
ص: 106
مسأله 275- لباس و بدن كسى كه مى خواهد طواف كند واجب است پاك باشد حتى از خون كمتر از درهم نيز بايد اجتناب شود بلى نجس بودن چيزهايى كه نمى تواند به تنهايى ساتر در نماز باشد مانند جوراب و عرقچين و انگشتر مانعى ندارد.
مسأله 276- تطهير از خون قروح و جروح اگر مشقت داشته باشد لازم نيست و مى توان با آن طواف نمود ولى اگر با تأخير در طواف بتواند بدون مشقت تطهير نمايد احتياط واجب است كه تأخير اندازد به شرط آن كه وقت تنگ نشود.
مسأله 277- خون قروح و جروح، تا آن اندازه اى كه مى شود تطهير كرد و لباس را عوض كرد احتياط واجب آن است كه تطهير كند يا جامه را عوض كند.
مسأله 278- اگر بعد از طواف آگاه شود كه در حال طواف بدن يا لباسش نجس بوده است طوافش صحيح است و همين طور اگر نجاست را فراموش كند و بعد از طواف يادش بيايد. (1)*
مسأله 279- اگر شك داشته باشد كه لباسش يا بدنش نجس است، مى تواند با آن حال طواف كند و صحيح است، چه بداند كه پيش از اين پاك بوده يا نداند، ليكن اگر بداند كه قبلًا نجس بوده و نداند كه تطهير شده است، نمى تواند با آن حال طواف كند بلكه
ص: 107
بايد تطهير كند و طواف كند.
مسأله 280- اگر در اثناء طواف بدن او نجس شود چنانچه تطهير آن بدون رها كردن طواف ممكن نباشد بايد آن را رها كند و پس از تطهير، طواف را از همانجا تمام نمايد و طوافش صحيح است خواه قبل از تكميل شوط چهارم باشد يا بعد از آن (1)* و همينطور است اگر لباس او نجس شود و تعويض و تطهير آن همانجا ممكن نباشد.
مسأله 281- اگر در بين طواف نجاستى در بدن يا لباس خود ببيند و احتمال بدهد كه در اين حال نجاست حاصل شده حكم مسأله قبل را دارد و همين طور است اگر در بين طواف علم پيدا كند كه لباس يا بدنش نجس بوده يا نجاست را فراموش كند و در اثناء طواف يادش بيايد. (2)*
مسأله 282- همراه داشتن چيز نجس در حال طواف مانع ندارد.
مسأله 283- طواف افراد ذكور اگر ختنه نشده باشند باطل
ص: 108
است حتى اگر بالغ نباشند. (1)
مسأله 284- اگر بچه ختنه شده به دنيا بيايد طواف او صحيح است.
«چهارم: ستر عورت»
مسأله 285- طواف بدون ساتر عورت باطل است.
مسأله 286- لباس طواف كننده بايد مباح باشد پس طواف در لباس غصبى باطل است هرچند ساتر عورت نباشد. (2) بلكه احتياط آن است كه همه شرائط لباس نمازگزار مراعات شود.
مسأله 287- زن بايد در حال طواف تمام بدن خود را به جز صورت (3) و دستها تا مچ از نامحرم بپوشاند و اگر عمداً اين مقدار را نپوشاند معصيت كرده لكن طواف او صحيح است.
«طواف در لباس غصبى و غير مخمس»
مسأله 288- كسى كه سال خمسى براى خود قرار نداده اگر از درآمد كسب، پولى دارد كه معلوم نيست ربح بين سال است يا سال
ص: 109
بر آن گذشته است بدون تخميس آن حكم غصب را دارد بنابراين اگر با آن پول لباس احرام تهيه كند، طواف او صحيح نيست مگر آنكه همانطوريكه متعارف است بذمه خريدارى كرده باشد كه در اين صورت طواف او صحيح است.
مسأله 289- اگر انجام طواف و نماز در لباسى كه با عين پول غصبى يا غيرمخمس تهيه شده از روى علم و عمد نباشد طواف و نماز صحيح است مگر اين كه جاهل مقصر باشد كه بايد تدارك نمايد (1).
مسأله 290- پولى كه معلوم نيست متعلق خمس است يا نه؟ لازم نيست تخميس شود و مى توان آنرا در عمره صرف نمود.
مسأله 291- همراه داشتن مال غصبى مثل پول خمس نداده موجب بطلان طواف نمى شود (2).
مسأله 292- طواف بايد از مقابل حجرالاسود شروع شود و از هر جاى حجرالاسود كه شروع كند به طورى كه در عرف گفته
ص: 110
شود از حجرالاسود شروع كرده كافى است. (1) چه از ابتداء آن شروع كند چه از وسط يا آخرش ولى از هركجا شروع كرد بايد در دور هفتم به همان جا ختم كند.
مسأله 293- براى شروع از حجرالاسود مى تواند قبل از رسيدن به حجرالاسود قصد كند كه طواف را از مقابل حجرالاسود شروع مى كنم و زايد بر آن مقدمه علميه است و همچنين در دور آخر مى تواند قدرى از حجرالاسود بگذرد با اين قصد كه زيادى مقدمه علميه باشد.
مسأله 294- در طواف همان طورى كه مسلمين طواف مى كنند از محاذات حجرالاسود بدون دقت هاى صاحبان و سوسه شروع كند و در دورهاى ديگر لازم نيست مقابل حجر الاسود توقف نمايد و تجديد نيت كند. بلكه مى تواند بدون توقف دور بزند تا هفت شوط تمام شود.
مسأله 295- كارى كه بعضى افراد نادان انجام مى دهند كه
ص: 111
مقابل حجر الاسود مى ايستند وبراى رعايت محاذات عقب وجلو مى روند موجب اشكال و گاهى حرام است.
مسأله 296- اگر اشتباهاً طواف را از غير حجر الاسود مانند ركن يمانى شروع كند طوافش باطل است هر چند دور آخر را به حجر الاسود ختم نمايد (1) و همينطور اگر دورهاى طواف را از حجر الاسود شروع كند ولى به موضعى قبل از حجر الاسود مانند ركن يمانى ختم نمايد.
مسأله 297- در طواف بايد سمت چپ طواف كننده به طرف كعبه باشد و اگر سمت راست يا پشت يا روبروى او به كعبه باشد و در اين حال طواف كند صحيح نيست.
مسأله 298- معيار در شرط مذكور اين است كه طورى طواف كند كه در عرف گفته شود كعبه در طرف چپ اوست و لازم نيست در تمام حالات طواف حقيقتاً كعبه در سمت چپ او باشد بنابراين در موقع دور زدن حجر اسماعيل و گوشه هاى كعبه به نحو متعارف اگر سمت چپ او از محاذات كعبه خارج شود بلكه خانه متمايل به
ص: 112
پشت او شود اشكالى ندارد.
مسأله 299- اگر به هر علتى مقدارى از طواف بر خلاف متعارف انجام شود مثلًا رو به كعبه يا پشت به آن يا عقب عقب طواف كرد بايد برگردد و آن مقدار را جبران كند و اگر نمى تواند برگردد بدون قصد طواف دور بزند (1) تا جائى كه بايد طواف را از آنجا تدارك كند برسد و از آنجا جبران نمايد.
مسأله 300- حجر اسماعيل محلى است كه متصل به خانه كعبه است و بايد طواف كننده از بيرون آن طواف كند.
مسأله 301- اگر دور حجر اسماعيل نگرديد و از داخل آن طواف كرد، طوافش باطل است و بايد اعاده كند پس اگر اينكار عمدى باشد حكم ابطال عمدى طواف را دارد و اگر سهوى باشد حكم ابطال سهوى را دارد كه حكم آن دو خواهد آمد.
مسأله 302- اگر در بعضى از شوطها از داخل حجر اسماعيل دور زد، بايد آن شوط را اعاده كند و اعاده طواف لازم نيست.
مسأله 303- كسى كه يك شوط طواف را از درون حجر اسماعيل عليه السلام انجام داده و بقيه طواف را ادامه داده بايد يك شوط
ص: 113
ديگر بجا آورد (1) و اگر نماز و بقيه اعمال را انجام داده آنها را نيز اعاده نمايد (2).
مسأله 304- اگر پس از داخل شدن در حجر اسماعيل متوجه مسأله شد و بجاى اعاده آن شوط آنرا از آنجايى كه وارد حجر شده تكميل نموده طوافش باطل نيست و بايد آن شوط را اعاده نمايد.
مسأله 305- اگر كسى در بعضى از دورها از روى ديوار حجر اسماعيل عليه السلام برود اعاده همان مقدار از شوط كافى است.
مسأله 306- در حال طواف، دست گذاشتن روى ديوار
ص: 114
حجر اسماعيل عليه السلام جايز است و به طواف ضرر نمى رساند گر چه احتياط مستحب در ترك است.
مسأله 307- بهتر است طواف بين كعبه و مقام حضرت ابراهيم عليه السلام انجام شود و اين مسافت كه تقريباً 5/ 26 ذراع است در همه اطراف كعبه مراعات شود (1) ولى طواف خارج اين حد تا هر كجا كه (2) طواف خانه صدق كند جايز است خصوصاً در مواردى كه طواف در محدوده مذكور ممكن نباشد يا مشقت داشته باشد.*
تذكر: بنابر نظر امام خمينى و آية اللَّه فاضل اگر شخصى در طواف از محدوده لازم خارج شد بايد آن مقدار را اعاده كند و همين طور بنابر نظر آيةاللَّه گلپايگانى و آيةاللَّه صافى اگر در محدوده اى طواف كند كه اتصال به جمعيت نداشته باشد بايد آن مقدار را اعاده كند.
ص: 115
مسأله 308- محدوده مذكور در مسأله قبل در قسمتى كه حجر اسماعيل عليه السلام وجود دارد از كعبه حساب مى شود و با كاسته شدن مقدار حجر تقريباً از مطاف 5/ 6 ذراع باقى مى ماند. (1)
تذكر 2: بنابر نظر مراجع مذكور اگر به جهت نظافت مسجد و مانند آن از انجام طواف در محدوده ممانعت شود اگرامكان دارد كه در محدوده طواف كند بايد صبر نمايد و در محدوده طواف كند و اگر خارج آن طواف كند صحيح نيست آية الله فاضل اضافه فرمودند: اگر در چنين حالاتى ضرورت عرفيه اقتضاء كند كه خارج از محدوده طواف كند و صبر كردن براى طواف در محدوده مستلزم عسر و حرج باشد در خارج حد با رعايت الاقرب فالاقرب صحيح است.
تذكر 3: بنابر نظر مراجع مذكور زنى كه قادر به طواف كردن نيست اگر كسى حتى نامحرم حاضر شود او را بدوش بگيرد و در محدوده طواف دهد نمى تواند به طواف با تخت روان در خارج از محدوده اكتفا كند.
تذكر 4: كسى كه در محدوده طواف است اگر شك كند كه از محدوده خارج شده يا نه؟ طوافش صحيح است ولى اگر در
ص: 116
ابتدا طواف شك كند كه طوافش در محدوده است يا نه؟
نمى تواند به آن اكتفا نمايد.
تذكر 5: يقين به اين كه در حال طواف او را بى اختيار مى برند مجوز طواف در خارج حد نيست و بايد همان مقدار را كه بى اختيار شده تدارك كند، و همينطور يقين به برخورد با نامحرم براى طواف خارج محدوده عذر محسوب نمى شود.
مسأله 309- در اطراف ديوار خانه، يك پيش آمدگى است كه آن را «شاذروان» مى گويند و طواف بر روى آن صحيح نيست.
مسأله 310- اگر كسى در بعضى از احوال به واسطه كثرت جمعيت يا غير آن روى شاذروان برود و دور بزند آن مقدار كه دور زده باطل است و بايد آن را اعاده كند.
مسأله 311- دست به ديوار خانه كعبه گذاشتن، در آن جائى كه شاذروان است جايز است و به طواف ضرر نمى رساند گر چه احتياط مستحب در ترك است.
مسأله 312- مراعات موالات عرفيه در طواف لازم است (1)
ص: 117
يعنى بايد هفت دور آن پشت سر هم آورده شود و در بين آن بقدرى فاصله نشود كه از صورت يك طواف خارج گردد.
تذكر: موارد استثناء اين شرط در مسائل مربوط به قطع طواف خواهد آمد.
مسأله 313- جايز است در بين طواف براى رفع خستگى و استراحت بنشيند يا دراز بكشد و بعد، از همانجا اتمام كند ولى نبايد آنقدر طول دهد كه موالات عرفيه به هم بخورد والا طوافش باطل است و بايد طواف را اعاده كند (1).
«كم كردن دورهاى طواف»
مسأله 314- اگر طواف كننده از ابتداء عمداً قصد كند كه كمتراز هفت دور طواف كند طوافش باطل است اگر چه هفت دور بزند (2) ولى اگر از روى جهل يا سهو يا غفلت باشد و به هفت دور تمام كند طوافش صحيح است.
مسأله 315- اگر از روى جهل به مسأله بيش از هفت دور
ص: 118
طواف كند طوافش باطل است (1) و بايد طواف و نماز و اعمال بعد از آن را اعاده كند. (2)
مسأله 316- اگر در اثناى طواف از قصد هفت دور زدن برگردد و قصد كند كمتر بياورد آنچه با اين قصد آورده باطل است (3) و بايد اعاده كند.
مسأله 317- اگر عمداً از طواف واجب يك دور يا كمتر يا بيشتر از آن كم كند اگر پيش از فوت موالات عرفيه آنرا تكميل نمايد طوافش صحيح است (4)* و اگر تكميل ننمايد تا موالات فوت شود حكم قطع عمدى طواف را دارد كه خواهد آمد.
مسأله 318- در فرض مسأله قبل اگر طواف را تكميل نكرد تا موالات فوت شد بايد آنرا اعاده كند (5)* و اگر آنرا اعاده نكند حكم
ص: 119
ترك عمدى طواف را دارد كه در مسائل قبل گذشت و در اين مسأله و مسأله قبل فرقى بين عالم و جاهل نيست.
مسأله 319- اگر سهواً از طواف كم كند چنانچه پيش از فوت موالات آنرا تكميل نمايد طوافش صحيح است و همينطور است اگر بعد از فوت موالات متذكر شود و مقدار فراموش شده سه شوط يا كمتر باشد و اما اگر بعد از فوت موالات متذكر شود كه بيش از سه شوط كم كرده بايد طواف را اعاده نمايد. گر چه تكميل طواف و اعاده آن در تمام موارد مذكور موافق احتياط است.
مسأله 320- اگر در حال سعى يادش آمد كه طواف را ناقص به جا آورده بايد برگردد و طواف را از همانجا كه ناقص كرده تكميل كند و برگردد تتمه سعى را بجا آورد و طواف و سعيش صحيح است و احتياط مستحب آن است كه اگر كمتر از چهار دور بجا آورده طواف را تمام كند و اعاده نمايد و همچنين اگر سعى را كمتر از چهار بار انجام داده تمام كند و اعاده نمايد.
«زياد كردن دورهاى طواف»
مسأله 321- اگر طواف كننده از ابتدا عمداً قصد كند كه بيش از هفت دور طواف كند طوافش باطل است هر چند به هفت دور اكتفاكند (1) ولى اگر از روى جهل يا سهو يا غفلت باشد و به هفت
ص: 120
دور تمام كند طوافش صحيح است.
مسأله 322- انجام يك دور يا بيشتر بقصد احتياط، زياده در طواف محسوب نمى شود و جبران نقص احتمالى را نيز نمى كند
مسأله 323- اگر در اثناء طواف از قصد هفت دور زدن برگردد و قصد كند زيادتر بياورد آنچه با اين قصد آورده باطل است و بايد اعاده كند (1) و اگر با اين قصد زيادتر از هفت دور انجام دهد اصل طواف باطل است (2)
مسأله 324- اگر از اول قصد كند كه هشت دور به جا آورد، ليكن قصدش آن باشد كه هفت دور آن طواف واجب باشد و يك دور قدم زدن دور خانه براى تبرك يا مقصد ديگر باشد طواف او صحيح است.
مسأله 325- اگر گمان كند كه يك دور نيز مستحب است همانطور كه هفت دور مستحب است و قصد كند كه هفت دور واجب را بياورد و يك دور مستحب هم به دنبال آن بياورد طواف او صحيح است خواه آن يك دور را انجام دهد يا انجام ندهد.
مسأله 326- اگر بعد از هفت دور طواف واجب عمداً يك شوط يا كمتر يا بيشتر به آن اضافه نمايد به قصد اين كه زياده جزء
ص: 121
آن طواف باشد، طواف او باطل مى شود و بايد اعاده كند.
مسأله 327- اگر سهواً زياد كند بر هفت دور پس اگر كمتر از يك دور است قطع كند آن را و طوافش صحيح است و اگر يك دور يا زيادتر است احوط (1) آن است كه هفت دور ديگر را تمام كند به قصد قربت، بدون تعيين مستحب يا واجب و دو ركعت نماز طواف واجب را قبل از سعى بخواند و احتياط مستحب آن است كه بعد از سعى دو ركعت نماز براى طواف مستحب به جا آورد.
مسأله 328- اگر قسمتى از شوط را كه صحيح بوده به تصور اين كه باطل انجام داده اعاده نموده، طوافش صحيح است.
مسأله 329- قران در طواف (يعنى دو طواف پشت سر يكديگر بدون انجام نماز طواف بين آن دو) در طواف واجب حرام است ولى طواف اول صحيح است (2) مگر آن كه از ابتداء يا در اثناء طواف اول قصد قران كرده باشد. بلى قران در طواف مستحب، مكروه است.*
مسأله 330- اگر بعد از انجام طواف و قبل از نماز طواف يك شوط يا كمتر يا بيشتر بياورد بقصد اين كه آنرا جزء طواف ديگر
ص: 122
قرار دهد داخل در قِران بين دو طواف است كه حكمش در مسأله قبل گذشت (1).
مسأله 331- اگر طواف واجبى را كه به فتواى مجتهدش صحيح است قبل از خواندن نماز به قصد احتياط اعاده نمايد و سپس نماز طواف را بخواند عملش صحيح است هر چند به واسطه قِران (2) معصيت كرده است.
ص: 123
ولى اگر طواف را رها كند و قبل از فوت موالات برگردد و آنرا تمام نمايد طوافش صحيح است. (1)
مسأله 334- اگر بعد از تمام شدن شوط چهارم طواف را به جهت عذرى مانند مرض و حيض قطع نمايد و بعد از رفع عذر طواف را از همانجا كه قطع كرده كامل كند صحيح است. ولى اگر قبل از تمام شدن شوط چهارم باشد آنرا اعاده نمايد. (2)
مسأله 335- اگر شخصى به جهت عذرى طواف را قطع كند و تا وقت تنگ شود از انجام طواف عاجز باشد پس اگر ممكن است او را حمل كنند و طواف دهند. تا طوافش را تكميل نمايد يا اگر قطع قبل از اتمام شوط چهارم بوده اعاده نمايد و اگر ممكن نيست برايش نائب بگيرند كه به تفصيل مذكور عمل نمايد. (3)
مسأله 336- اگر در اثناء طواف به جهت برپا شدن نماز جماعت يا نظافت مسجد و مانند آن، شخص از ادامه طواف معذور شد حكم مسأله قبل را دارد
ص: 124
مسأله 337- اگر در اثناى طواف وقت نماز واجب تنگ شود واجب است آنرا رها كند و نماز بخواند و سپس طواف را از همانجا كه قطع كرده تمام كند (1) و صحيح است مگر اين كه قبل از تمام شدن شوط چهارم باشد و بقدرى فاصله شود كه موالات عرفيه به هم بخورد. كه در اين صورت بايد طواف را اعاده كند.
مسأله 338- قطع طواف براى رسيدن به نماز جماعت يا درك وقت فضيلت نماز واجب، جايز بلكه مستحب است و بعد از نماز از همانجا كه طواف را قطع كرده ادامه دهد و طوافش صحيح است گر چه احتياط مستحب آن است كه به تفصيل مسأله قبل عمل نمايد.
مسأله 339- اگر بعد از طواف شك كند كه آن را صحيح به جا آورده يا نه، مثلًا احتمال بدهد كه از طرف راست طواف كرده يا محدث بوده يا از داخل حجر اسماعيل عليه السلام طواف كرده، اعتناء نكند، و طوافش صحيح است اگر چه باز در محل طواف باشد و از آنجا منصرف نشده يا مشغول كارهاى ديگر نشده باشد، در صورتى كه هفت دور بودن معلوم باشد بى زياده و نقيصه.
ص: 125
مسأله 340- اگر در اثناء طواف شك كند كه طواف را به نيت منوب عنه شروع كرده يا براى خود، نمى تواند به اين طواف اكتفا كند و مى تواند صبر كند تا موالات فوت شود سپس آنرا از سر بگيرد. (1)
مسأله 341- اگر بعد از تمام شدن طواف و انصراف از آن شك كند كه هفت دور آورده يا بيشتر به شك خود اعتناء نكند و همينطور است اگر شك كند در اين كه هفت دور آورده يا كمتر (2).
مسأله 342- اگر در آخر دور كه به حجر الاسود ختم شد شك كند كه هفت دور زده يا هشت دور يا زيادتر، اعتنا به شك نكند و طوافش صحيح است.
مسأله 343- اگر در طواف در عدد شوطها شك نمود و با اين حال و باميد اين كه شك او را از بين برود طواف را ادامه داد و پس از آن يقين كرد كه هفت دور را كامل كرده طوافش صحيح است.
مسأله 344- اگر قبل از رسيدن به حجر الاسود و تمام شدن دور، شك كند كه آنچه را دور مى زند دور هفتم است يا هشتم طوافش باطل است. (3)*
ص: 126
مسأله 345- اگر در آخر دور يا اثناى آن شك كند ميان شش و هفت و هر چه پاى نقيصه در كار است، طواف او باطل است. (1)
مسأله 346- در مواردى كه شك در دورهاى طواف موجب بطلان طواف است اگر طواف ديگرى شروع كرد و در اثناء آن يقين به دورهاى طواف اول برايش حاصل شد، طواف دوم صحيح است.
مسأله 347- اگر در طواف مستحب شك كند در عدد دورها، بنابر اقل بگذارد و طوافش صحيح است.
مسأله 348- كسى كه در عدد دورهاى طواف كثير الشك است به شكش اعتنا نكند (2) و بنابر اكثر بگذارد، مگر اين كه بنابر اكثر موجب بطلان طواف باشد كه در اين صورت به احتمال اكثر اعتناء نكند و احتياط مستحب آن است كه كثير الشك كسى را وادار كند كه عدد را برايش حفظ كند.
مسأله 349- معيار در كثير الشك (3) در طواف اين است كه عرفاً بگويند در طوافش زياد شك مى كند.
ص: 127
مسأله 350- گمان در عدد دورها اعتبار ندارد (1) و حكم شك را دارد.
مسأله 351- اگر پس از انجام عمره متوجه شود كه چند شوط از طواف عمره را سهواً باطل انجام داده مثل اين كه از داخل حجر اسماعيل طواف كرده چنانچه مقدارى كه باطل انجام داده سه شوط يا كمتر باشد همان مقدار را اعاده نمايد با نماز طواف و اگر بيشتر باشد بايد اصل طواف را اعاده نمايد و در هر دو صورت ساير اعمال عمره او صحيح است و اگر از روى جهل به حكم، بوده، از احرام عمره خارج نشده و بايد طواف و اعمال بعد از آن را انجام دهد تا از احرام خارج شود.
مسأله 352- اگر در عمره بعد از تقصير متوجه شود كه طوافش را سهواً باطل انجام داده است مثل اين كه بدون وضو طواف كرده يا وضويش باطل بوده بايد طواف و نماز و سعى و تقصير را اعاده كند و تا اعمال را انجام نداده از محرمات احرام اجتناب نمايد.
مسأله 353- اگر از روى جهل به مسأله طواف عمره را باطل انجام دهد بايد طواف و نماز آنرا اعاده نمايد و اگر سعى و تقصير كرده آنها نيز بايد اعاده شود و تا اعاده ننموده در احرام باقى مى ماند.
ص: 128
مسأله 354- كسى كه در اثناء طواف آنرا رها مى كند و از سر مى گيرد طوافش صحيح است خواه قبل از اكمال شوط چهارم آنرا رها كند يا بعد از آن (1) و اگر طواف دوم را هم رها كند و طواف سومى را انجام دهد همين حكم را دارا است.*
مسأله 355- اگر كسى از ابتدا بداند كه حتى با كمك ديگرى قادر بر انجام بعضى از شوطهاى طواف نيست بايد براى طواف كامل نائب بگيرد و همينطور اگر قبل از اتمام شوط چهارم عاجز شود، ولى اگر بعد از آن باشد مى تواند براى بقيه نائب بگيرد. (2)
ص: 129
مسأله 356- انجام طواف به نيابت از ديگرى قبل از طواف عمره يا حج يا طواف نساء جايز است.
مسأله 357- اگر محرم طواف و سعى خود را با لباس دوخته انجام دهد، طواف و سعى او صحيح است هر چند بواسطه پوشيدن لباس دوخته (در غير موارد عذر) معصيت كرده است.
مسأله 358- زن اگر در ايام عادت خون ديده و سپس پاك شده و مجدداً خون ديده چناچه قبل از ده روز پاك شود آن خون محكوم به حيض است (1) و اگر در فاصله اى كه پاك بوده طواف و نماز را انجام داده بايد آنها را اعاده نمايد. (2)
مسأله 359- زن اگر به جهتى مانند استفاده از قرض نظم عادت ماهانه اش بهم خورده چنانچه يقين دارد خونى كه مى بيند سه روز استمرار دارد هر چند به اين نحو كه پس از خروج خون تا سه روز در باطن فرج آلوده باشد حكم حيض را دارد وگرنه بايد به وظائف
ص: 130
مستحاضه عمل نمايد. (1)
مسأله 360- زن اگر براى عمره محرم شده اگر به واسطه حيض نتواند طواف كند بايد صبر كند و پس از پاك شدن طواف و اعمال ديگر را انجام دهد و اگر بترسد كه نتواند تا زمانى كه در مكه است عمره را انجام دهد بايد براى طواف و نماز نائب گرفته و ساير اعمال را خودش انجام مى دهد.
مسأله 361- اگر زن در اثناء طواف قبل از اتمام شوط چهارم حايض شود طوافش باطل است پس اگر وقت دارد صبر مى كند تا وقتى كه پاك شد طواف و نماز و بقيه اعمال را انجام دهد و اگر نمى تواند تا زمان پاك شدن صبر كند بايد براى طواف و نماز نايب بگيرد.
مسأله 362- اگر زن در اثناء طواف بعد از اتمام دور چهارم (2) حايض شد چنانچه وقت دارد صبر كند و پس از پاك شدن تحصيل طهارت كرده و بقيه طواف و ساير اعمال را انجام دهد و اگر وقت تنگ باشد مانند مسائل قبل عمل كند.
ص: 131
مسأله 363- اگر زن پس از اين كه متوجه شد كه طواف عمره را باطل انجام داده حايض شد و كاروان منتظر او نمى ماند براى طواف و نماز نايب گرفته و بقيه اعمال را خودش بجا مى آورد.
مسأله 364- زن مستحاضه چنانچه استحاضه اش قليله باشد بايد براى هر يك از طواف و نماز جداگانه وضو بگيرد و اگر متوسطه باشد بايد علاوه بر اين، يك غسل براى طواف و نماز انجام دهد. (1) و اگر كثيره باشد يك غسل ديگر هم براى نماز انجام دهد. (2) اين در صورتى است كه خون مستمر باشد و اگر از وقت وضو يا غسل براى طواف تا آخر نماز خون قطع باشد طهارتى كه براى طواف تحصيل كرده كافى است.
مسأله 365- اگر زن در اثناء طواف مستحاضه شد، حكم حدث در اثناء طواف را دارد كه در مسأله 265 گذشت.
مسأله 366- زن مستحاضه اگر پاك شد و وضو گرفت و غسل كرد و مشغول طواف شد و در اثناء طواف مجدداً خون ديد حكم مسأله قبل را دارد ولى اگر خون مستمر است و به وظيفه اش عمل
ص: 132
كرده با تحفظ از خروج آن طواف او صحيح است.
مسأله 367- مستحاضه پس از تحصيل طهارت براى طواف و نماز آن بايد مبادرت به عمل نمايد و اگر با رفتن به منزل نتواند مبادرت كند بايد وضو و غسل خود را نزديك مسجدالحرام انجام دهد.
مسأله 368- اگر مستحاضه در اثناء طواف بجهت اقامه نماز و مانند آن نتواند به طوافش ادامه دهد بايد مجدداً براى طواف تحصيل طهارت نمايد و طواف را اعاده نمايد. (1)*
مسأله 369- زن غير سيده (2) خونى كه بعد از تمام شدن پنجاه سال قمرى مى بيند حكم استحاضه را دارد هر چند به صفات حيض باشد و تا وقتى كه رسيدن به سن مذبور براى زن اثبات نشده حكم زنان غيريائسه را دارد.*
ص: 133
مسأله 370- زنى كه حايض شده اگر با استفاده از دارو كارى كند كه خون كاملًا قطع گردد بطورى كه در باطن فرج هم خون سه روز استمرار پيدا نكند آن خون حكم استحاضه را دارد و با تحصيل طهارت مستحاضه، مى تواند طواف و نماز خود را انجام دهد.
مسأله 371- شخصى كه بعد از اعمال عمره يا حج متوجه مى شود كه غسل واجبى مانند غسل مس ميت يا غسل نفاس بر عهده اش بوده است چنانچه پس از وجوب آن غسل، غسل واجب يا مستحبى (كه استحباب آن ثابت است مانند غسل احرام يا جمعه) انجام داده كفايت مى كند و عملش صحيح است والا حكم كسى را دارد كه طواف خود را باطل انجام داده كه در مسائل قبل گذشت. (1)*
مسأله 372- بيمارى كه حدث (بول، غائط، ريح) پى در پى از او خارج مى شود اگر فرصتى دارد كه مى تواند در آن طواف را با وضو و طهارت بدن انجام دهد بايد پس از وضو و طهارت بدن
ص: 134
طواف را در آن وقت انجام دهد و اگر چنين فرصتى ندارد تا وقتى حدث متعارف از او سر نزده يك وضو براى طواف و يك وضو براى نماز كافى است. (1)*
مسأله 373- كسى كه بول يا غائط پى در پى از او خارج مى شود واجب است تا آنجا كه مى تواند از سرايت نجاست به بدن و لباس خود جلوگيرى كند به همان كيفيتى كه در نماز انجام مى دهد.
مسأله 374- اگر حدث از غير مجراى طبيعى بطور پى در پى
ص: 135
خارج مى شود حكم حدثى را دارد كه از مجراى طبيعى بطور پى در پى خارج مى شود كه در دو مسأله قبل گذشت.
مسأله 375- طواف يعنى هفت شوط كامل و انجام يك يا چند شوط استحبابش ثابت نيست. (1)
مسأله 376- طواف عملى است مستحب و ثواب آن براى غيرمقيم از ثواب نماز مستحبى بيشتر است و سزاوار است زائران هر چقدر مى توانند طواف كنند اما تلاش كنند مزاحم افرادى كه مشغول طواف واجب هستند نشوند.
مسأله 377- انجام طواف مستحب براى بانوان با علم به اين كه نگاه آنان بى اختيار به نامحرم مى افتد و در فشار جمعيت قرار مى گيرند اشكالى ندارد ولى بهتر است در موارد ازدحام مراعات نمايند.
مسأله 378- شرائطى كه در طواف واجب ذكر شد به جز طهارت از حدث (2) در طواف مستحب نيز معتبر است.
مسأله 379- انجام طواف مستحب قبل از اعمال عمره تمتع و مفرده و پس از محرم شدن براى حج تمتع و قبل از رفتن به عرفات
ص: 136
و پيش از طواف حج يا طواف نساء اشكالى ندارد گر چه احتياط مستحب در ترك آن است.
مسأله 380- هر شوط از طواف مستحب را نمى توان به نيت يك نفر انجام داد ولى انجام يك طواف به نيابت از چندين نفر اشكالى ندارد. (1)
مسأله 381- واجب نيست در حال طواف روى طواف كننده طرف جلو باشد بلكه جايز است به يمين و يسار نگاه كند و صفحه صورت را برگرداند بلكه به عقب نگاه كند و مى تواند طواف را رها كند و خانه را ببوسد و برگردد از همانجا اتمام كند.
مسأله 382- اگر معاذ اللَّه در حال طواف معصيتى مانند تماس عمدى با بدن نامحرم انجام شود طوافش باطل نمى شود.
مسأله 383- پا گذاردن روى احرامى ديگران و اشيائى كه از افراد در مطاف مى افتد مانند ساعت و غير آن موجب بطلان طواف نمى شود.
مسأله 384- اگر از قسمتى از شوط را نادرست انجام دهد و در
ص: 137
وقتى كه مى خواهد تدارك كند محل دقيق آن مشخص نباشد، براى تدارك بايد از چند قدم جلوتر شروع كند با اين قصد كه طواف او از همانجائى كه نادرست بوده ادامه پيدا كند و بقيه مقدمه علميه باشد.
مسأله 385- در مواردى كه احتياط اقتضا مى كند كه طواف را تكميل كند و نماز را بخواند سپس آنرا با نمازش اعاده كند، مى تواند يك طواف كامل به قصد تمام و اتمام بجا آورد (يعنى چنانچه آن مقدار انجام شده باطل بوده تمام هفت شوط طوافش باشد و چنانچه صحيح بوده از طواف دوم بمقدار نقصان طواف اول، طواف باشد) و بعد دو ركعت نماز بخواند اين عمل كافى است.(1)
*مسأله 386- اگر كسى مريض يا طفلى را حمل كند و طواف دهد و خودش نيز قصد طواف كند طواف هر دو صحيح است.
مسأله 387- در حال طواف تكلم كردن و خنده نمودن و شعر خواندن اشكال ندارد لكن كراهت دارد و مستحب است در حال طواف مشغول دعا و ذكر خدا و تلاوت قرآن باشد.
مسأله 388- اگر در طواف بى اختيار او را ببرند اعاده آن مقدار
ص: 138
لازم است (1) و بايد طواف را صحيح انجام دهد و خودش به اختيار طواف كند و چنانچه ممكن نيست بايد در وقت خلوت طواف نمايد ولى بايد دانست كه منظور از بى اختيار شدن اين نيست كه در اثر فشار جمعيت تندتر برود بلكه در اين صورت اگر قدمها را به اختيار خود برمى دارد ضرر ندارد و طوافش صحيح است. (2)
مسأله 389- هر گاه چند قدم از طواف اشكال پيدا كند مثل اين كه بى اختيار انجام شود به نحوى كه در مسأله قبل گذشت اگر بتواند بايد برگردد و آن مقدار را اعاده نمايد وگرنه بدون نيت طواف، دور بزند تا به محلى كه طوافش اشكال پيدا كرده برسد و از آنجا طواف را ادامه دهد و اگر از حجر الاسود شروع كند اشكال دارد (3).
مسأله 390- اگر قسمتى از يك شوط طواف نادرست انجام شود و شخص بخواهد آنرا تدارك كند لازم نيست از همان مكانى
ص: 139
كه طواف اشكال پيدا كرده آنرا ادامه دهد بلكه مى تواند از محاذى آن در طرف راست يا چپ آن مكان طواف را تدارك كند و همينطور است مواردى كه طواف در نقطه اى قطع مى شود و شخص مى خواهد آنرا تكميل نمايد.
مسأله 391- اگر از روى جهل به مسأله به جاى تدارك آن مقدار از شوط كه اشكال پيدا كرده آنرا رها كند و شوط ديگرى بجا آورد طوافش صحيح است.
مسأله 392- در مواردى كه قسمتى از شوط را صحيح انجام نداده اگر جهلًا بدون تدارك آن قسمت به طواف ادامه دهد زياده اى كه انجام داده طواف را باطل نمى كند و چنانچه قبل از فوت موالات آن قسمتى كه خلل پيدا كرده تدارك كند طوافش صحيح است.
مسأله 393- در عدد دورهاى طواف و سعى و عدد سنگهاى رمى در صورتى مى توان به ديگرى اعتماد كرد كه اطمينان به عدد حاصل شود. (1)
مسأله 394- نائب در طواف حج يا عمره لازم نيست محرم باشد يا لباس احرام در بر داشته باشد بلكه مى تواند طواف نيابى را
ص: 140
در غير احرام و با لباس دوخته انجام دهد.
مسأله 395- كسى كه از احرام خارج شده و مى خواهد طواف و نماز را اعاده كند لازم نيست طواف را با لباس احرام انجام دهد.
مسأله 396- كسى كه در بين طواف شخصى را از زمين بلند مى كند يا چيزى را بر مى دارد و در آن حال بدون توجه به طواف يك يا چند قدم به جلو بر مى دارد چنانچه در وقت پيمودن اين مسافت قصد طواف را داشته ولو اجمالًا كفايت مى كند و اگر شك دارد چنين قصدى داشته يانه به شك خود اعتنا نكند.
مسأله 397- اگر قسمتى از طواف اشكال پيدا كرد بايد همان مقدار تدارك شود و ادامه طواف بدون تدارك آن، موجب اشكال در طواف است و آوردن آن قسمت از طواف بقصد احتياط پس از اتمام طواف اشكال را برطرف نمى كند.
«مستحبات طواف» (1)
مسأله 398- در حال طواف، مستحب است بگويد:
«أللَّهُمَّ إنِّي أسْأَ لُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي يُمْشى بِهِ عَلى طَلَلِ الْماءِ كَما يُمْشى بِهِ عَلى جُدَدِ الأَرْضِ وَأسْأَ لُكَ بِاسْمِكَ الّذِيْ يَهْتَزُّ لَهُ عَرْشُكَ وَأسْأَ لُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي تَهْتَزُّ لَهُ اقْدامُ مَلائِكَتِكَ
ص: 141
وَأسْأَ لُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي دَعاكَ بِهِ مُوسى مِنْ جانِبِ الطُورِ فاسْتَجَبْتَ لَهُ وَأ لْقَيْتَ عَلَيْهِ مَحَبَّةً مِنْكَ وَأسْأَ لُكَ بِاسْمِكَ الّذي غَفَرْتَ بِهِ لِمُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَما تَأخَّرَ وأتْمَمْتَ عَلَيْهِ نِعْمَتَكَ أنْ تَفْعَلَ بِي كَذا وَكَذا».
و بجاى كذا و كذا حاجت خود را بخواهد.
و نيز مستحب است در حال طواف بگويد:
«أللَّهُمَّ إنِّي إلَيْكَ فَقِيْرٌ وَإنِّي خائِفٌ مُسْتَجِيْرٌ فَلا تُغَيِّرْ جِسْمِي وَلا تُبَدِّلْ إسْمِي».
و صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد بخصوص وقتى كه به در خانه كعبه مى رسد و اين دعا را بخواند:
«سائِلُكَ، فَقِيْرُكَ، مِسْكِيْنُكَ بِبابِكَ، فَتَصَدَّقْ عَلَيْهِ بِالْجَنَّةِ، ألَّلهُمَّ الْبَيْتُ بَيْتُكَ وَالْحَرَمُ حَرَمُكَ وَالْعَبْدُ عَبْدُكَ وَهذا مَقامُ الْعائِذِ بِكَ الْمُسْتَجِيرِ بِكَ مِنَ النَّارِ فَأعْتِقْنِي وَوَالِدَيَّ وَأهْلِي وَوُلْدِي وَإخْوانِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنَ النَّارِ يا جَوادُ يا كَريمُ».
و وقتى كه به حجر اسماعيل رسيد رو به ناودان و سر را بلند كند و بگويد:
«أللَّهُمَّ أدْخِلْنِي الْجَنَّةَ وَأجِرْنِي مِنَ النَّارِ بِرَحْمَتِكَ وَعافِنِي
ص: 142
مِنَ السُّقْمِ وَأوْسِعْ عَلَيَّ مِنَ الرِّزْقِ الْحَلالِ وَادْرَأْ عَنِّي شَرَّ فَسَقَةِالجِنِّ وَالْإنْسِ وَشَرَّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ».
و چون از حجر بگذرد و به پشت كعبه برسد، بگويد:
«يا ذَا الْمَنِّ وَالطَّوْلِ ياذَا الْجُودِ وَالْكَرَمِ إنَّ عَمَلِي ضَعِيفٌ فَضاعِفْهُ لِي وَتَقَبَّلْهُ مِنِّي إنَّكَ أ نْتَ السَّمِيْعُ الْعَلِيْمُ».
و چون به ركن يمانى برسد دست به دعا بردارد و بگويد:
«يا أللَّهُ يا وَلِيَّ الْعافِيَةِ وَخَالِقَ الْعافِيَةِ وَرَازِقَ الْعافِيَةِ وَالْمُنْعِمُ بِالْعافِيَةِ وَالْمَنّانُ بِالعافِيَةِ والمُتَفَضِّلُ بِالْعافِيَةِ عَلَيَّ وَعَلى جَمِيعِ خَلْقِكَ يا رَحْمنَ الدُّنْيا وَالآخِرَةِ وَرَحيْمَهُما صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَارْزُقْنَا الْعافِيَةَ وَتَمامَ الْعافِيَةِ وَشُكْرَ الْعافِيَةِ في الدُّنْيا وَالآخِرَةِ يا أرْحَمَ الرَّاحِمِيْنَ».
پس سر به جانب كعبه بالا كند و بگويد:
«الْحَمْدُ للَّهِ الَّذي شَرَّفَكِ وَعَظَّمَكِ، وَالْحَمْدُ للَّهِ الَّذي بَعثَ مُحَمَّداً نَبِيّاً وَجَعَلَ عَليّاً اماماً. أللَّهُمَّ اهْدِ لَهُ خِيارَ خَلْقِكَ وَجَنَّبْهُ شِرارَ خَلْقِكَ».
و چون ميان ركن يمانى و حجر الأسود برسد، بگويد:
ص: 143
«رَبَّنا آتِنا في الدُّنيا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النَّارِ».
و در شوط هفتم وقتى كه به مستجار (1) رسيد مستحب است دو دست خود را بر ديوار خانه بگشايد و شكم و روى خود را به ديوار كعبه بچسباند و بگويد:
«أللَّهُمَّ الْبَيْتُ بَيْتُكَ وَالْعَبْدُ عَبْدُكَ وَهذا مَكانُ الْعائِذِ بِكَ مِنَ النَّار».
پس به گناهان خود اعتراف نموده و از خداوند عالم آمرزش آن را بطلبد كه ان شاء اللَّه تعالى مستجاب خواهد شد، بعد بگويد:
«أللَّهُمَّ مِنْ قِبَلِكَ الرَّوْحُ وَالْفَرَجُ وَالْعافِيَةُ. أللَّهُمَّ إنَّ عَمَلِي ضَعيْفٌ فَضاعِفْهُ لِي وَاغْفِرْ لي مَا اطَّلَعْتَ عَلَيْهِ مِنِّي وَخَفِيَ عَلى خَلْقِكَ أسْتَجِيرُ بِاللَّهِ مِنَ النَّارِ».
و آنچه خواهد دعا كند و ركن يمانى را استلام كند و به نزد حجر الأسود آمده و طواف خود را تمام نموده و بگويد:
«أللَّهُمَّ قَنِّعْنِي بِما رَزَقْتَني وَبارِكْ لِي فِيما آتَيْتَني».
و براى طواف كننده مستحب است در هر شوط، اركان خانه
ص: 144
كعبه و حجر الأسود را استلام نمايد و در وقت استلام حجر بگويد (1):
«أمانَتي أدَّيْتُها وَمِيثاقي تَعاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ لِي بِالْمُوافاةِ».
ص: 145
سوم از واجبات عمره نماز طواف است.
مسأله 399- واجب است بعد از تمام شدن طواف عمره دو ركعت نماز طواف مانند نماز صبح بخواند.
مسأله 400- در اين نماز سوره خاصى واجب نيست گر چه مستحب است در ركعت اول بعد از حمد سوره توحيد (قل هو اللَّه احد) ودر ركعت دوم سوره كافرون قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ بخواند.
مسأله 401- نماز طواف را مى توان مثل نماز صبح بلند يا مثل نماز ظهر آهسته خواند.
مسأله 402- اين نماز در احكام مانند نمازهاى يوميه است بنابراين شك در ركعات، آنرا باطل مى كند و گمان در ركعات،
ص: 146
معتبر است ولى در افعال، گمان، حكم شك را دارد. (1)*
مسأله 403- بايد پس از طواف به نماز آن مبادرت نمايد (2) به طورى كه به نظر عرف بين آن دو فاصله نشود ولى فاصله انداختن به مقدار چندين دقيقه براى استراحت و يا پيدا كردن جاى مناسب اشكالى ندارد و اگر به قدرى فاصله انداخت كه موالات عرفيه بهم بخورد معصيت كرده ولى طواف و نمازش صحيح است. (3)*
مسأله 404- انجام نماز مستحبى يا عبادت ديگر بين طواف و نماز آن تا وقتى كه موالات عرفيه بهم نخورده مانعى ندارد.
مسأله 405- واجب است اين نماز نزد مقام ابراهيم عليه السلام و در پشت آن خوانده شود بطورى كه مقام بين او و خانه كعبه واقع شود و هر چه به مقام نزديكتر باشد بهتر است ولى نه بطورى كه با سائرين مزاحمت كند.
مسأله 406- در اين كه نماز طواف نزد مقام و پشت مقام باشد ملاك نظر عرف است يعنى بايد بطورى باشد كه عرفاً بگويند نماز را نزد مقام و پشت مقام خوانده است و حد مشخصى ندارد.
مسأله 407- اگر نتواند نماز را پشت مقام در نزد آن بخواند
ص: 147
بايد آنرا در نزديكى مقام در طرف راست يا چپ آن بجا آورد (1) و اگر اين هم ممكن نشد نماز در پشت مقام كافى است. ولى هر چه مى تواند به مقام نزديكتر بايستد. و چنانچه تا بعد از فوت موالات عرفيه عذرش باقى باشد اعاده آن نماز واجب نيست هر چند بتواند آنرا در پشت مقام و نزد آن بجا آورد.*
مسأله 408- اگر با علم و عمد نماز طواف را ترك كرد يا آنرا باطل انجام داد وسعى و تقصير نمود بايد طواف و نماز آن و سعى و تقصير را اعاده نمايد و تا انجام نداده در احرام عمره باقى مى ماند.
مسأله 409- اگر نماز طواف فراموش شود بايد هر وقت كه يادش آمد نماز را در مسجد الحرام به همان ترتيبى كه در مسائل قبل گذشت انجام دهد (2) و اگر برگشتن به مسجد الحرام برايش مشكل باشد بايد هر جا كه يادش آمد بجا آورد هر چند در شهر ديگرى غير از مكه باشد و بازگشتن به حرم واجب نيست گر چه
ص: 148
آسان باشد و اگر نماز مذكور نماز طواف نساء باشد تا وقتى آنرا انجام نداده همسرش بر او حرام است.
مسأله 410- اگر نماز را فراموش كرد و در اثناء سعى متوجه شد بايد آنرا رها كند و برگردد و نماز را انجام دهد و سپس سعى را از همانجا كه رها كرده بپايان رساند (1) و اگر بعد از سعى و تقصير متوجه شود اعاده آنها لازم نيست.
مسأله 411- در احكام ذكر شده جاهل به مسأله با ناسى مشترك است.
مسأله 412- اگر كسى اين نماز را بجا نياورد و بميرد بر پسر بزرگ او واجب است كه آنرا قضا كند به همان تفصيلى كه در رساله عمليه در مسائل نماز قضا ذكر شده و اگر ديگرى بجا آورد كافى است.
مسأله 413- حمد و سوره و ذكرهاى واجب نماز طواف بايد به صورت صحيح خوانده شود و اگر مكلف نتواند بطور صحيح بخواند در صورت امكان بايد آنرا ياد بگيرد.
مسأله 414- اگر نتواند قرائت و ذكرهاى واجب نماز را ياد بگيرد هر مقدار كه خود مى تواند بخواند كافى است (2).*
مسأله 415- كسى كه حمد و سوره نمازش را نمى تواند بطور
ص: 149
صحيح تلفظ كند اگر وقت دارد و مى تواند با تأخير طواف، قرائت خود را تصحيح كند و در تأخير آن عسر و حرجى نيست، لازم است طواف را تأخير بياندازد (1) و قرائت را تصحيح نمايد ولى چنانچه زودتر طواف نمايد و قبل از فوت موالات عرفيه نتواند غلطهاى خود را تصحيح نمايد به هر نحوى كه مى تواند بخواند كافى است (2) هر چند معصيت كرده است.*
مسأله 416- نماز طواف را در همه اوقات مى شود خواند مگر آنكه مزاحمت كند با وقت نماز واجب، كه اگر نماز طواف بخواند موجب فوت نماز يوميه شود، پس بايد اول نماز يوميه را بخواند.
مسأله 417- اگر نماز طواف را در غيرموضعى كه بايد بجاآورد انجام داد مثل اين كه در حجر اسماعيل عليه السلام نماز خواند و بعد از آن متوجه شد بايد نماز را اعاده نمايد ولى اعاده ساير اعمال لازم نيست.
مسأله 418- اگر زن بعد از طواف و قبل از انجام نماز طواف حائض شد چنانچه وقت وسعت دارد صبر مى كند تا پاك شود و پس از تحصيل طهارت نماز طواف و بقيه اعمال را انجام دهد و
ص: 150
اگر وقت تنگ باشد براى نماز طواف نايب مى گيرد و سعى و تقصير را بجا مى آورد.
مسأله 419- اگر زن نماز طواف را فراموش كرد يا به جهت جهل به مسأله يا سهواً آنرا باطل انجام داد و پس از آنكه متوجه شد حايض گرديد در وسعت وقت پس از پاك شدن، نماز طواف را بجامى آورد واگر بعد از انجام سعى يا تقصير متوجه شده كه نماز را ترك كرده يا باطل انجام داده اعاده سعى و تقصير لازم نيست.
مسأله 420- انجام نماز طواف به جماعت كافى نيست (1) ولى اگر كسى كه حمد و سوره اش درست نيست بخواهد براى احتياط نماز طوافش را به جماعت بخواند مى تواند در طواف واجب به شخص عادلى كه نماز طواف واجبش را مى خواند اقتدا كند (2) هر چند طواف امام غير طواف مأموم باشد مثل اين كه در نماز طواف به نماز طواف نساء اقتدا كند و مانند اين كه كسى كه نائب نيست به نائب اقتداكند.
مسأله 421- كسى كه نمى تواند حمد و سوره و ذكرهاى واجب نماز را بطور صحيح تلفظ كند جايز نيست از طرف ديگرى، براى حج يا عمره نيابت كند هر چند نيابتش تبرعى باشد و
ص: 151
اگر نائب شد احرامش باطل است (1)* بلى كسى كه مى تواند ذكرهاى واجب را تصحيح كند نيابتش جايز است (2) و اگر نائب شد بايد حمد و سوره و ذكرهاى واجب را تصحيح كند و عمل نيابى را صحيح انجام دهد تا از احرام خارج شود.
مسأله 422- اگر بعد از نماز طواف متوجه شود كه حمد و سوره يا ذكر واجب را صحيح ادا نكرده است چنانچه احتمال نمى داده است كه آنچه ادا كرده غلط بوده است نمازش صحيح است. (3)
ص: 152
وگرنه بايد آنرا اعاده كند.
مسأله 423- كسى كه حمد و سوره و ذكرهاى واجب را صحيح ادا نمى كند مى تواند جهت انجام عمره يا حج براى خودش محرم شود هر چند حجش استحبابى باشد و بر او لازم است اگر مى تواند حمد و سوره و ذكرهاى واجب را تصحيح و بطور صحيح ادا نمايد
مسأله 424- اگر در حال قرائت يا اداء ذكر واجب او را حركت دادند بطورى كه استقرار از بين برود بايد آن مقدارى را كه بدون استقرار بوده مجدداً اعاده نمايد و اگر در حال تكرار نيز از استقرار خارج شد باز بايد آنرا اعاده كند و اما اگر حركت به حدى نباشد كه به استقرار معتبر در نماز ضرر بزند نبايد آنچه در حال حركت گفته اعاده نمايد مگر به قصد احتياط به شرط آنكه وسوسه نباشد.
مسأله 425- در نماز طواف لازم نيست مرد جلوتر از زن بايستد يا بين آن دو فاصله اى باشد بلكه اگر در كنار هم نيز نماز بخوانند صحيح است (1).
ص: 153
مسأله 426- در مواردى كه مكلف مى ترسد اگر نماز طواف را شروع كند، در اثناء او را حركت دهند و نمازش را قطع كنند اگر به اميد اين كه بتواند آنرا بطور صحيح انجام دهد شروع كند و نماز را بپايان برساند نمازش صحيح است.
ص: 154
چهارم از واجبات عمره سعى است.
مسأله 427- بعد از انجام نماز طواف، واجب است بين صفا و مروه كه دو كوه معروفند سعى كند يعنى فاصله ميان اين دو كوه را بپيمايد.
مسأله 428- سعى بين صفا ومروه بايد هفت مرتبه باشد كه به هر مرتبه شوط مى گويند به اين معنى كه رفتن از صفا به مروه يك شوط و بازگشت از مروه به صفا شوط ديگر است.
مسأله 429- واجب است سعى را از صفا شروع كند و در دور هفتم به مروه ختم نمايد، پس اگر از مروه شروع كند سعيش باطل است و بايد آنرا اعاده كند و اگر در اثناء متوجه شد از سر بگيرد (1).
ص: 155
مسأله 430- همه فاصله بين دو كوه بايد سعى شود يعنى از اولين جزء پائين كوه صفا تا رسيدن به اولين جزء پائين كوه مروه پيموده شود و براى احراز آن مى توان بر قسمتى ازكوه صفا و كوه مروه بالا رفت و بطور متعارف سعى نمود و بايد توجه داشت كه هم اكنون قسمتى از دو كوه سنگ فرش شده و بالا رفتن بر آن كافى است و لازم نيست به سنگهايى كه از كوه باقى مانده برسد.
مسأله 431- حركت بر قسمتى از كوه صفا و مروه در پايان شوط و آغاز شوط بعد بصورت هلالى شكل يا مستقيم چنانچه متعارف است ضررى به سعى نمى زند.
مسأله 432- رفت و برگشت بين صفا و مروه بايد از راه متعارف باشد پس اگر از راه غيرمتعارف سعى كند باطل است.
مسأله 433- سعى بين صفا و مروه را مى توان حتى در حال اختيار سواره انجام داده ولى راه رفتن افضل است.
مسأله 434- طهارت از حدث و خبث و ستر عورت و ختان در سعى معتبر نيست گر چه با طهارت از حدث موافق احتياط است.
مسأله 435- اگر زن حجاب واجب خود را در سعى مراعات نكند سعى او صحيح است هر چند بواسطه ترك حجاب معصيت نموده است.
مسأله 436- سعى را بايد پس از طواف و نماز آن انجام داد و اگر سعى را قبل از آنها بجا آورد بايد پس از طواف و نماز، سعى را اعاده نمايد خواه مقدم نمودن آن عمدى باشد يا بجهت فراموشى
ص: 156
يا جهل به مسأله.
مسأله 437- نظر به اين كه طبقه دوم، سعى بين دو كوه صفا و مروه نيست سعى در آن كفايت نمى كند. (1)
مسأله 438- اگر براى مسعى طبقه زيرزمينى درست شود و سعى در بين ريشه دو كوه واقع شود كافى است گر چه احتياط در سعى در طبقه همكف مى باشد.
مسأله 439- در وقت رفتن به مروه واجب است متوجه به مروه و در بازگشت به صفا متوجه به صفا باشد پس اگر عقب عقب برود يا به پهلو حركت كند باطل است ولى نگاه كردن به چپ و راست بلكه گاهى به پشت سر اشكالى ندارد. (2)
مسأله 440- اگر قسمتى از سعى را عقب عقب يا به پهلو برود بايد آن مقدار را تدارك نمايد و نبايد بدون تدارك آن قسمت به سعى خود ادامه دهد.
مسأله 441- در فرض مسأله قبل اگر به جهت عدم توجه به
ص: 157
مسأله بدون تدارك آن قسمت به سعى ادامه داد و سپس متوجه شد برگردد و از همان جا كه سعيش اشكال پيدا كرده سعى را تمام كند مگر اين كه در شوط اول بوده و موالات فوت شده كه در اين صورت سعى را از سر بگيرد.
مسأله 442- نشستن يا خوابيدن بر صفا يا مروه يا بين آنها براى استراحت و رفع خستگى جايز است هر چند عذر خاصى نداشته باشد، ولى اگر در بين شوط اول است بنابر احتياط نبايد بقدرى فاصله شود كه موالات عرفيه بهم بخورد.
مسأله 443- تأخير سعى از طواف و نماز آن تا شب جايز است هر چند عذرى نداشته باشد ولى نمى تواند آنرا بدون عذرى مانند بيمارى تا روز بعد تأخير اندازد و اگر به روز يا روزهاى بعد تأخير انداخت معصيت كرده (1) ولى طواف و نمازش صحيح است.*
مسأله 444- كسى كه مى خواهد در شب طواف و نماز آن را انجام دهد اگر بداند كه براى انجام سعى پيش از اذان صبح وقت ندارد مى تواند طواف و نماز را انجام دهد و پس از اذان و در روز سعى نمايد و اما اگر قبل از اذان صبح وقت براى انجام سعى داشته باشد نبايد سعى را تأخير بيندازد.
مسأله 445- سعى از عبادات است و بايد آن را با نيت خالص
ص: 158
براى خداوند متعال بجا آورد. (1)
مسأله 446- سعى مانند طواف ركن است و حكم ترك عمدى و سهوى آن همان است كه در طواف گذشت.
مسأله 447- اگر عمداً بيش از هفت مرتبه سعى نمايد سعى او باطل است به تفصيلى كه در طواف گذشت.
مسأله 448- اگر سهواً بيش از هفت دور سعى نمايد سعيش صحيح است خواه مقدار زياده يك شوط باشد يا كمتر يا بيشتر، و بهتر است زائد را رها كند گر چه بعيد نيست بتواند آنرا به هفت مرتبه برساند. (2)
مسأله 449- اگر سعى را سهواً ناقص انجام دهد سپس چنانچه يك شوط يا بيشتر آورده و بقيه را ترك كرده بايد باقيمانده را هر وقت يادش آمد هر چند بعد از فراغت از اعمال عمره تدارك نمايد و همينطور اگر كمتر از يك شوط انجام دهد و قبل از فوت موالات متوجه شود بقيه سعى را انجام دهد كافى است و اما اگر بعد از فوت موالات متوجه شد احتياط آن است كه سعى را از سر
ص: 159
بگيرد و در موارد مذكور اگر به وطن خود مراجعت كرده چنانچه مشقت ندارد بايد برگردد و اگر نمى تواند يا مشقت دارد نائب بگيرد كه سعيش را تكميل كند و اگر كمتر از يك شوط آورده يك سعى كامل برايش بجا آورد.
مسأله 450- اگر پس از تقصير شك كند كه سعى را انجام داده يا نه، بنا مى گذارد كه سعى كرده و همينطور اگر در روز بعد از انجام طواف و نماز شك كند كه سعى كرده (1) يا نه و اما اگر قبل از اين وقت و پيش از تقصير چنين شكى نمايد بايد سعى را انجام دهد.*
مسأله 451- اگر در حال سعى در عدد شوطهاى آن شك كند و به اميد اين كه شك او مبدل به يقين شود به سعى خود ادامه دهد و سپس يقين كند كه هفت مرتبه سعى نموده سعيش صحيح است.
مسأله 452- اگر پس از پايان سعى يا شوطى از آن، شك كند كه آنرا درست انجام داده يا نه، به شك خود اعتنا نكند و سعيش صحيح است و همينطور اگر در اثناى يك شوط شك كند كه قسمت قبلى را درست انجام داده يا نه به شك خود اعتنا نمى كند.
مسأله 453- اگر در مروه شك كند هفت شوط آورده يا بيشتر
ص: 160
به شك خود اعتنا نكند و سعيش صحيح است هر چند شك او قبل از تقصير باشد و اما اگر قبل از رسيدن به مروه شك كند كه اين شوط هفتم است يا نهم سعى باطل است و بايد از سربگيرد.
مسأله 454- اگر پس از تقصير شك كند كه هفت شوط از سعى را آورده يا كمتر به شك خود اعتنا نكند و سعى او صحيح است و اما اگر پيش از آن چنين شكى نمايد سعيش باطل است خواه پس از فراغت از سعى و انصراف از آن باشد(1)
يا قبل از آن و همينطور است هر شكى كه به كمتر از هفت تعلق بگيرد مثل يك و سه و يا دو و چهار.
مسأله 455- اگر به تصور اين كه مجموع رفت و برگشت يك شوط است چهارده مرتبه بين صفا و مروه سعى نمود سعى او صحيح است و اگر در اثناء متوجه شد چنانچه قبل از انجام هفت شوط باشد آنرا تا هفت شوط كامل نمايد و اگر بيشتر از هفت شوط انجام داده است و سپس متوجه شده حكم زياده سهويه را دارد كه گذشت و در هر صورت سعيش صحيح است.
ص: 161
مسأله 456- با تمام نمودن سعى محرمات احرام بر او حلال نمى شود.
مسأله 457- هر گاه در اثناء سعى متوجه شود كه طوافش بيش از هفت شوط بوده مى تواند اين گونه احتياط كند كه سعى را تمام نمايد (1) و بعد از فوت موالات بين شوط زائد طواف و مقدار باقى مانده آن تا چهارده شوط، طواف و نماز و سعى را اعاده نمايد و بعد تقصير كند.
مسأله 458- اگر در اثناء سعى براى نوشيدن آب از مسير خود منحرف شد بايد سعى را از همان نقطه كه قطع كرده يا محاذى آن ادامه دهد ولى اگر بدون قطع سعى و با نيت آن به طرف محل آب خوردن برود پس از نوشيدن آب سعى را ادامه دهد مانعى ندارد.
مسأله 459- با توجه به اين كه محل سعى مسجد نيست زنان حايضى كه مجبورند براى طواف نائب بگيرند سعى را بايد
ص: 162
خودشان پس از اين كه نائب طواف و نماز را بجا آورد انجام دهند.
مسأله 460- در زمان حاضر كه مسير رفت و برگشت و محل ويژه حركت چرخها از هم تفكيك شده اگر سعى را در محل عبور چرخها، بر خلاف جهت سائر سعى كنندگان سعى نمايد اشكال ندارد ولى نبايد مزاحم ديگران شود.
مسأله 461- زيادى در سعى از روى جهل سعى را باطل نمى كند و حكم زيادى سهوى را دارد.
مسأله 462- اگر كسى در حال سعى بعد از گذشتن از مكان هروله به گمان اين كه هروله لازم بوده برگردد و مقدارى را كه به صورت عادى سير كرده با هروله تكرار كند سعى او صحيح است.
مسأله 463- اگر در حال سعى به جهت كنترل همراهان و مانند آن چند قدمى به عقب برگردد و بدون توجه آن مقدار را مجدداً سعى نمايد سعيش صحيح است.
مسأله 464- شخصى كه نمى تواند بدون استفاده از صندلى چرخدار سعى كند اگر امكان تهيه آنرا دارد هر چند با فروش بعضى از اجناسى كه براى سوغاتى تهيه كرده و در اين كار حرج و مشقتى نيست بايد آنرا تهيه كند و خود سعى نمايد و نائب گرفتن جائز نيست.
مسأله 465- اگر كسى سعى خود را رها كرده و از ابتدا يك سعى كامل انجام داده سعى او صحيح است.
ص: 163
مسأله 466- اگر پس از سعى متوجه شود كه طواف را باطل انجام داده بايد پس از انجام طواف و نماز آن سعى را اعاده نمايد و اگر در اثناء سعى متوجه شد آنرا رها كند و پس از طواف و نماز آن سعى را اعاده نمايد.
مسأله 467- افرادى كه بر روى چرخ و امثال آن سعى مى نمايند بايد در حال سعى بيدار باشند.
ص: 164
پنجم از واجبات عمره مفرده حلق يا تقصير است.
مسأله 468- بعد از انجام سعى واجب است تقصير كند يعنى قدرى از ناخن يا موى سر يا شارب و يا ريش خود را بچيند و يا سر خود را بتراشد.
مسأله 469- در تقصير كندن مو كافى نيست بلكه بايد آن را كوتاه كند و با هر وسيله اى كه باشد صحيح است.
مسأله 470- تقصير از عبادات است و بايد آنرا با نيت خالص براى خداوند انجام بدهد و اگر در آن ريا كند تقصيرش باطل و كار حرامى انجام داده است.
مسأله 471- اگربعد ازتقصير شك كند كه تقصيرش صحيح است يا نه. چنانچه به مسأله آگاه بوده و احتمال مى دهد در حين
ص: 165
انجام تقصير التفات داشته به شك خود اعتنا نكند. (1)
مسأله 472- كسى كه تقصير عمره مفرده را انجام نداده يا تقصيرش باطل بوده است و براى عمره تمتع يا عمره مفرده ديگرى محرم شده احرامش باطل است و بايد با تقصير از احرام عمره مفرده خارج شود و در اين حكم فرقى نيست كه ترك تقصير يا باطل انجام دادن آن عمدى باشد يا سهوى.
مسأله 473- تقصير عمره مفرده يا تمتع را لازم نيست بلافاصله پس از سعى انجام دهد بلكه در وسعت وقت مى تواند آنرا با تأخير و در هر جائى كه خواست انجام دهد بنابراين كسى كه تقصير عمره مفرده را فراموش كرده و در وطن يادش آمد در همانجا تقصير كند ولى براى طواف نساء (2) اگر نمى تواند برگردد يا مشقت دارد نائب بگيرد.
مسأله 474- لازم نيست تقصير را بدست خود انجام دهد بلكه مى تواند توسط ديگرى تقصير كند و لازم نيست ديگرى شيعه باشد.
مسأله 475- كسى كه هنوز از احرام خارج نشده مى تواند ناخن ديگرى را براى تقصير بگيرد.
ص: 166
مسأله 476- كسى كه از روى فراموشى ياندانستن مسأله بعداز طواف و نماز آن تقصير كرد چيزى بر او نيست ولى بايد بعد از سعى تقصير را اعاده نمايد تا از احرام خارج گردد.
مسأله 477- اگر سعى را ترك كند يا آنرا ناقص انجام دهد يا سعيش باطل باشد و با اين حال تقصير نمايدبايد پس از انجام سعى يا تدارك آن تقصير را اعاده كند و تا تقصير نكرده از محرمات احرام اجتناب كند و حكم كفاره تقصيرى كه انجام داده قبلًا گذشت و در مسأله فرقى بين عالم و جاهل و ناسى نيست. (1)
مسأله 478- اگر پس از تقصير بفهمد طواف يا بعضى از دورهاى آنرا باطل انجام داده بايد پس از انجام طواف و نماز و سعى تقصير را نيز اعاده كند. (2)
ص: 167
ششم و هفتم از واجبات عمره مفرده طواف نساء و نماز آن است.
مسأله 479- كيفيت طواف نساء: چگونگى طواف نساء و نماز آن و احكام و شرايط آنها مانند طواف عمره و نماز آن است ولى بايد به نيت طواف نساء و نماز آن، به جا آورده شود.
مسأله 480- طواف نساء را در عمره مفرده بايد بعد از تقصير و يا سرتراشيدن به جا آورد و اگر به جهت فراموشى و يا به هر دليل ديگرى آن را مقدم كرد بايد بعد از تقصير يا سرتراشيدن آن را اعاده كند (1) و اگر خودش نمى تواند آن را انجام دهد مثل اين كه به وطن برگشته بايد براى طواف نائب بگيرد.
مسأله 481- كسى كه در عمره مفرده تقصير را عمداً يا از روى
ص: 168
جهل و نسيان ترك نمود و طواف نساء را انجام داد بايد تقصير نموده و طواف نساء را اعاده نمايد و چنانچه به وطن برگشته مى تواند در همان جا تقصير نمايد و براى طواف نساء در صورت تمكن نداشتن از مراجعت نائب بگيرد.
مسأله 482- كسى كه چند عمره مفرده يا حج انجام داده و در هيچ كدام طواف نساء مستقل به جا نياورده بايد براى هركدام يك طواف نساء مستقل انجام دهد. (1)
مسأله 483- نائب بايد طواف نساء را نيز به نيّت منوب عنه بجاآورد و احتياط مستحب آن است كه به نيّت ما في الذّمه انجام دهد.
مسأله 484- فاصله انداختن بين سعى و طواف نساء جايز است.
مسأله 485- اگر قصد كند طوافى را كه پس از انجام طواف و سعى بر مكلّف واجب است انجام دهد طواف او صحيح است هرچند نداند كه عنوان او طواف نساء است بلكه خيال كند عنوان ديگرى دارد مثل اين كه تصوّر كند طواف واجب بر زن طواف رجال است.
ص: 169
مسأله 486- تا طواف نساء و نماز آن انجام نشده حرمت استمتاع از همسر باقى است ولى اگر پس از شوط چهارم (1)* با همسرش مواقعه كند كفاره ندارد و در اين حكم فرقى بين طواف نساء حج و عمره مفرده نيست.
مسأله 487- اگر شك كند طواف نساء را در حج يا عمره انجام داده يا نه بايد طواف نساء را انجام دهد (2) و اگر به وطن بازگشته و نمى تواند برگردد يا مشقّت دارد نائب بگيرد. (3)
مسأله 488- نائب در حج يا عمره مفرده اگر طواف نساء را ترك كند استمتاع از همسر براى او حلال نمى شود و بر او واجب است تا زنده است خودش آن را انجام دهد و اگر نمى تواند نائب بگيرد.
مسأله 489- اگر طواف نساء را در عمره مفرده يا حج ترك كند و براى عمره تمتع يا مفرده يا حج محرم شود احرام جديد او صحيح مى باشد ولى بايد طوافى را كه ترك نموده قبل يا بعد از
ص: 170
اعمال احرام جديد انجام دهد و اگر تأخير بيندازد طواف نساء احرام دوم از آن كفايت نمى كند. (1)
ص: 171
مسأله 490- مسافر مى تواند نمازهاى چهار ركعتى را در تمامى دو شهر مكه و مدينه حتى در محله هاى جديد آن تمام و يا شكسته بخواند. (1)
مسأله 491- نماز در عرفات و مشعر و منى شكسته است مگر اين كه شخصى قبلًا در مكه قصد اقامت ده روز را داشته و در سفر به اين اماكن مسافت شرعى را طى نكرده باشد يا طى مسافت شرعيه مشكوك باشد كه در اين صورت بايد نماز را در اماكن مذكور و شهر مكه تمام بخواند بلى اگر پس از مراجعت از عرفات قصد رفتن به وطن را دارد و آمدنش به مكه از اين جهت است كه
ص: 172
در راه او واقع شده در مسير بازگشت در مشعر و منى و مكه حكم مسافر را دارد و وظيفه او نسبت به تخيير بين قصر و تمام در مكه گذشت.
مسأله 492- كفاراتى را كه در عمره و حج بر محرم واجب مى شود مى تواند پس از بازگشت از حج يا عمره در هر جايى كه خواست بكشد به جز كفاره صيد كه اگر در عمره بود، جاى كشتن آن مكه و اگر در حج بوده منى است. (1)*
مسأله 493- حيوانى كه براى كفاره مى كشند لازم نيست كه شرائط قربانى حج را داشته باشد بنابراين ذبح گوسفند خصىّ و معيوب كافى است.
مسأله 494- حيوانى كه براى كفاره يا به جهت ديگر واجب مى شود (غير از قربانى حج) بايد تمام آن به مصرف خود برسد و
ص: 173
كفاره دهنده نمى تواند از آن بخورد (1) و اما از قربانى مستحبى مى تواند بخورد.
مسأله 495- مصرف كفارات فقراء* و مساكين است (2) و نمى توان آن را به كسانى كه نفقه آنها بر كفاره دهنده واجب است داد.
ص: 174
مسأله 496- شايسته است زائرين خانه خدا نمازهاى واجب يوميّه خود را با جماعت اهل تسنّن بخوانند و پس از برپاشدن جماعت آنها از جماعت تخلّف نكنند و خارج نشوند (1) بلكه اگر اين كار موجب وهن مذهب تشيّع و بدبينى به آن باشد جايز نيست.
مسأله 497- نمازى كه با جماعت اهل تسنّن خوانده مى شود صحيح است و نياز به اعاده ندارد. (2)
ص: 175
مسأله 498- اقامه نماز جماعت در هتل هاى مكه و مدينه اگر مفسده اى داشته باشد مثل اين كه موجب بدبينى به مذهب شود جايز نيست. (1)
مسأله 499- نمازى كه با اهل تسنن خوانده شده اگر معلوم نيست با نظر اهل تسنن هم موافق باشد مثل اين كه در آن به پشت نمازگزاران صف جلو سجده شود و يا اتصال صفوف به نحوى كه آنان لازم مى دانند مراعات نشود بايد نماز را اعاده كند.
مسأله 500- در نماز جماعت اهل تسنن در مسجدالحرام كه صفهاى آن دائره اى شكل است زائرين در جائى بايستند كه روبروى امام جماعت يا جلوتر از سمت راست يا چپ او نباشد. (2)
ص: 176
مسأله 501- مواردى كه نماز در جماعت اهل تسنن صحيح است (1) لازم نيست اتصال صفوف به نحوى كه شيعه آن را معتبر مى داند مراعات شود (2) بلكه اگر جماعت بنظر اهل تسنن صحيح باشد كافى است.
مسأله 502- برداشتن چيزى كه در حرم پيدا مى كند كراهت شديد دارد بلكه احتياط مستحب آن است كه آن را برندارد.
مسأله 503- چيزى را كه در حرم پيدا كرده اگر ارزش آن از يك درهم كمتر باشد مى توان آن را به قصد تملك براى خودش برداشته و مصرف نمايد و ضامن صاحبش نيست و اگر قبل از مصرف و تلف شدن مالكش پيدا شد بايد بنابر احتياط آن را به صاحبش بازگرداند و اگر قصد تملك نكرده و در دست او تلف
ص: 177
شد ضامن نيست مگر اين كه در نگهدارى آن كوتاهى كرده باشد.
مسأله 504- چيزى كه در حرم پيدا كرده اگرارزش آن يك درهم يا بيشتر باشد چنانچه آن را بردارد بايد يك سال اعلام كند و از صاحب آن جستجوكند. پس اگر بعداز يك سال صاحب آن يافت نشد (1) مى تواند آن را براى صاحبش نگهدارى نمايد و در اين صورت اگر بدون كوتاهى كردن تلف شد ضامن نيست و مى تواند آن را براى صاحبش صدقه بدهد ولى اگر صاحب آن پيدا شد و به صدقه دادن راضى نشد بايد عوض آن را به او بدهد (2) و جايز نيست آن را تملك نمايد و اگر تملك كند مالك نمى شود و ضامن هم مى شود.
مسأله 505- در مسجدالحرام و مسجدالنّبى صلى الله عليه و آله و ساير مساجد اگر زائرين بتوانند بر روى سنگ يا حصير يا چيز ديگرى كه سجده بر آن صحيح است و از طرف مخالفين ممانعتى از سجود بر آن نيست و موجب وهن و انگشت نما شدن نمى باشد سجده نمايند جايز نيست بر فرشها سجده كنند (3) ولى اگر
ص: 178
ضرورت (1) باشد سجده بر فرشها جايز است و كفايت مى كند.
مسأله 506- در حكمى كه در مسأله قبل ذكر شد فرقى نيست كه نمازش را همراه با جماعت اهل تسنن بخواند يا فرداى و پس از اتمام نماز آنان.
مسأله 507- سجده كردن بر تمام اقسام سنگها حتى سنگهاى مرمر يا سياه معدنى صحيح است.
مسأله 508- سجده كردن بر پشت دست صحيح نيست بنابراين كسى كه در مسجدالحرام و مسجدالنبى صلى الله عليه و آله و ساير مساجد به تصور اين كه سجده بر پشت دست صحيح است بر آن سجده نمود بايد نمازهاى خود را اعاده كند (2) و اگر نماز طواف را نيز به اين كيفيت خوانده حكم كسى را دارد كه نماز طواف را ترك كرده كه در مسائل نماز طواف گذشت.
ص: 179
مسأله 509- در مسجدالحرام و مسجدالنبى صلى الله عليه و آله حائض و جنب نمى توانند از قسمت هاى توسعه يافته (1) نيز عبور نمايند.
مسأله 510- كسى كه در مسجدالحرام يا مسجدالنبى صلى الله عليه و آله جنب شده اگر امكان تيمم باشد و تيمم كردن كمتر از خارج شدن از مسجد وقت مى گيرد بايد براى خروج تيمم بدل از غسل جنابت كند و سپس خارج شود، و اگر بيشتر وقت مى گيرد بايد فوراً از مسجد خارج شود.
مسأله 511- برداشتن قرآنهاى مسجدالحرام بدون اين كه آنها را از متصدى مربوطه بگيرند جايز نيست هرچند بر روى آن علامت وقف نباشد و چنانچه برداشتند بايد برگردانده شود.
مسأله 512- در مسجدالحرام در وضع فعلى كه براى تطهير به ريختن مقدارى آب قليل اكتفا مى كنند علم به نجاست همه مسجد حاصل نمى شود و با فرض شك محكوم به طهارت است.
مسأله 513- در مسجدالحرام و مسجدالنبى صلى الله عليه و آله، و ساير مساجد اگر نماز مغرب را با جماعت اهل تسنن بخواند كافى است (2)
ص: 180
هرچند حمره مشرقيه زائل نشده باشد(1)
* و مى تواند بلافاصله بعد از آن نماز عشاء را بخواند ولى اگر وقت عشاء داخل نشده (2) بايد صبر كند.
مسأله 514- در وقت نماز صبح فرقى بين شبهاى مهتابى و غير آن نيست.
مسأله 515- برداشتن سنگهاى صفا و مروه جايز نيست (3) ولى اگر برداشت لازم نيست آن را بازگرداند و امّا برداشتن سنگ و خاك از ساير مشاعر مثل مشعرالحرام و منى و عرفات مانعى ندارد.
مسأله 516- اگر هزينه سفر حج يا عمره شخصى را كسى بدهد كه اهل پرداخت خمس نيست چنانچه آن شخص بداند كه در همان مال خمس وجود دارد نمى تواند بدون پرداخت خمس، در آن مال تصرف كند. (4)
ص: 181
مسأله 517- مقصود از حرج و مشقت كه در بعض مسائل اين كتاب آمده است حرج و مشقت شخصى است مگر تصريح به خلاف آن شده باشد.
ص: 182
مسأله 518- براى كسى كه مى خواهد از مكه بيرون رود، مستحب است طواف وداع نمايد و در هر شوطى حجرالاسود و ركن يمانى را، در صورت امكان، استلام نمايد و چون به مستجار رسد مستحباتى كه قبلًا براى آن مكان ذكر شد بجا آورد و آنچه خواهد دعا نمايد، بعداً حجرالأسود را استلام نموده و شكم خود را به خانه كعبه بچسباند يك دست را بر حَجَر و دست ديگر را به طرف درب گذاشته و حمد و ثناى الهى نمايد و صلوات بر پيغمبر و آل او بفرستد و اين دعا را بخواند:
«أللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَرَسُولِكَ وَنَبِيِّكَ وَامِينِكَ وَحَبِيبِكَ وَنَجِيِّكَ وَخِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ، أللَّهُمَّ كَما بَلَّغَ رِسالاتِكَ وَجاهَدَ في سَبِيلِكَ وَصَدَعَ بِأَمْرِكَ وَاوذِي في جَنْبِكَ وَعَبَدَكَ حَتّى أتاهُ الْيَقِينُ، أللَّهُمَّ أقْلِبْني مُفْلِحاً مُنْجِحاً مُسْتَجاباً بِأفْضَلِ ما
ص: 183
يَرْجِعُ بِهِ أحَدٌ مِنْ وَفْدِكَ مِنَ الْمَغْفِرةِ وَالْبَرَكَةِ وَالرَّحْمَةِ وَالرِّضْوانِ وَالْعافِيَةِ».
و مستحب است وقت بيرون آمدن از باب حناطين، كه مقابل ركن شامى است، بيرون رود و از خداوند متعال توفيق مراجعت را بطلبد و وقت بيرون رفتن به مقدار يكدرهم خرما خريده و آن را بر فقرا تصدّق نمايد.
ص: 184
مسأله 519- آداب و مستحبات ديگر در مكه معظمه از اين قرار است:
1- زياد ذكر خدا نمودن و خواندن قرآن.
2- ختم نمودن قرآن.
3- خوردن از آب زمزم و بعد از خوردن، اين دعا را بخواند:
«أللَّهُمَّ اجْعَلْهُ عِلْماً نافِعاً، وَرِزْقاً واسِعاً، وَشِفاءً مِنْ كُلِّ داءٍ وَسُقْمٍ».
و نيز بگويد: «بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ وَالشُّكْرُ للَّهِ».
4- نظر نمودن به كعبه و بسيار تكرار كردن آن.
5- در هر شبانه روز ده مرتبه طواف نمودن (1)؛ در اول شب
ص: 185
سه طواف، در آخر شب سه طواف، پس از دخول صبح دو طواف و بعدازظهر دو طواف.
6- هنگام توقف در مكه، به عدد ايام سال؛ يعنى سيصد و شصت مرتبه طواف نمايد و اگر اين مقدار نشد پنجاه و دو مرتبه و اگر آن هم ميسور نشد هر مقدارى كه بتواند.
7- به خانه كعبه داخل شود؛ (1) خصوصاً كسى كه سفر اول او است و مستحب است قبل از دخول غسل بنمايد و در وقت داخل شدن بگويد:
«أللَّهُمَّ إنَّكَ قُلْتَ وَمَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً فَآمِنِّي مِنْ عَذابِ النَّارِ».
پس دو ركعت نماز بين دو ستون بر سنگ قرمز بگذارد. در ركعت اول بعد از حمد، «حم، سجده» و در ركعت دوم بعد از حمد، پنجاه و پنج آيه از ساير جاهاى قرآن بخواند.
8- دو ركعت نماز خواندن در هر يك از چهار زاويه كعبه، و
ص: 186
بعد از نماز اين دعا را بخواند:
«أللَّهُمَّ مَنْ تَهَيَّأ أوْ تَعَبَّأ أوْ أعَدَّ أوِ اسْتَعَدَّ لِوِفادَةٍ إلى مَخْلُوقٍ رَجاءَ رِفْدِهِ وَجائِزَتِهِ وَنَوافِلِهِ وَفَواضِلِهِ فَالَيْكَ يا سَيِّدِي تَهْيِئَتِي وَتَعْبِئَتِي وَإعْدادي وَاسْتِعْدادي رَجاءَ رِفْدِكَ وَنَوَافِلِكَ وَجائِزَتِكَ، فَلا تُخَيِّبِ الْيَوْمَ رَجائِي يا مَنْ لا يَخِيبُ عَلَيْهِ سائِلٌ وَلا يَنْقُصُهُ نائِلٌ فَانِّي لَمْ آتِكَ الْيَوْمَ بِعَمَلٍ صَالِحٍ قَدَّمْتُهُ وَلا شَفاعَةِ مَخْلُوقٍ رَجَوْتُهُ وَلكِنِّي أتَيْتُكَ مُقِرّاً بِالظُّلْمِ وَالْإساءَةِ عَلى نَفْسِي فَانَّهُ لا حُجَّةَ لِي وَلا عُذْرَ فأسْأَلُكَ يا مَنْ هُوَ كَذلِكَ أنْ تُصَلِّي عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَتُعْطِيَنِي مَسْأَلَتِي وَتَقْلِبَني بِرَغْبَتي وَلا تَرُدَّنِي مَجْبُوهاً مَمْنُوعاً وَلا خائِباً يا عَظِيمُ يا عَظِيمُ يا عَظِيمُ أرْجُوكَ لِلْعَظِيمِ، أسْأَ لُكَ يا عَظِيمُ أنْ تَغْفِرَ لِيَ الذَّنْبَ الْعَظِيمَ لا إلهَ إلّا أَنْتَ».
و مستحب است هنگام خروج از كعبه، سه مرتبه «اللَّهُ أكْبَرُ» بگويد، پس بگويد:
«أللَّهُمَّ لا تَجْهَدْ بَلاءَنَا رَبَّنا وَلا تُشْمِتْ بِنا أعْداءَنا فَانَّكَ أنْتَ الضَّارُّ النَّافِعُ».
بعداً پايين آمده و پله ها را دست چپ قرار داده كعبه را استقبال نمايد و نزد پله ها دو ركعت نماز بخواند.
ص: 187
* م 6- آيات عظام امام خمينى، گلپايگانى، صافى، فاضل: و همچنين در غير صيد بنابر احتياط واجب.
* م 27- آيات عظام امام خمينى، سيستانى، فاضل: احتياط واجب آن است كه از درون مسجد شجره محرم شوند.
* م 27- آيةاللَّه تبريزى: جايز است در طرف راست يا چپ مسجد قديم محرم شود، ولى احتياط واجب اين است كه از قبل از آن محرم نشود.
* م 46- آيةاللَّه خامنه اى: اگر شوهر حضور دارد بايد بنابر احتياط نذر زن با اجازه او باشد.
* م 79- آيات عظام بهجت، خوئى، تبريزى، سيستانى: احوط اين است كه ازار (لنگ) خويش را به گردن خود بلكه مطلقاً
ص: 188
گره نزند، ولو بعضى از آن را به بعض ديگر، و با چيزى مانند سنجاق آن را به هم وصل نكند. و احوط اين است كه رداء نيز گره زده نشود، ولى فرو كردن سوزن يا سنجاق در آن عيبى ندارد.
* م 88- آيات عظام: امام خمينى، فاضل: بنابر احتياط براى غير زينت نيز نگاه نكند.
* م 89- آيةاللَّه مكارم: هرگاه براى تزيين و اصلاح خود باشد اشكال دارد.
* م 110- آيةاللَّه مكارم: بنابر احوط كفاره دارد.
* م 116- آيات عظام: بهجت، تبريزى، خامنه اى، مكارم: بنابر احتياط كفاره متعدد مى شود.
* م 123- امام خمينى: احتياط مراعات شود.
* م 123- آيةاللَّه سيستانى: بنابر احتياط خشك كردن صورت با حوله يا دستمال جايز نيست، هرچند همه صورت را نپوشاند ولى تمييز كردن بينى و مانند آن اشكال ندارد.
* م 126- آيةاللَّه تبريزى و آيةاللَّه خوئى: احوط آن است كه از صورت دور نگاه دارد.
* م 127- آيات عظام: تبريزى، خوئى، بهجت: بنابر احتياط يك گوسفند كفاره بدهد.
* م 145- آيةاللَّه خامنه اى: اگر زينت محسوب شود، بنابر احتياط جايز نيست، اگرچه قصد زينت نكند.
ص: 189
* م 174- آيات عظام بهجت، تبريزى: حرمت و ثبوت كفاره مبنى بر احتياط است.
* م 174- آيةاللَّه سيستانى: براى سواره احوط ترك آن است مگر اين كه سايه كوتاه باشد كه سر و سينه را فرانگيرد.
* م 177- آيةاللَّه گلپايگانى: احتياط آن است كه به اختيار خود، روز از آن تونل هايى كه صدق رفت و آمد در منزل نمى كند نرود.
* م 177- آيةاللَّه تبريزى: بنابر احتياط در حرمت استظلال فرقى بين شب و روز نيست.
* م 177- آيةاللَّه خامنه اى: احتياط به ترك تظليل در شب هاى بارانى و سرد ترك نشود مگر اين كه اين احتياط موجب حرج شود.
* م 188- آيات عظام: تبريزى، بهجت، مكارم، خوئى: بنابر احتياط گواهى بر عقدى كه قبلًا واقع شده نيز بر محرم حرام است.
* م 195- آيةاللَّه فاضل و آيةاللَّه مكارم: اگر انزال شود بنابر احتياط يك شتر كفاره بدهد.
* م 202- آيات عظام امام و فاضل: كندن دندان جايز نيست، هرچند خون نيايد على الأحوط.
* م 222- آيةاللَّه مكارم: احتياط اين است كه از محل محفوظتر نقل نشود.
ص: 190
* م 259- آيةاللَّه سيستانى: بنابر مشهور شرط نيست.
* م 263- آيات عظام امام خمينى، تبريزى، صافى، فاضل، مكارم: بنابر احتياط بايد صبر كند.
* م 264- آيةاللَّه بهجت: احوط جمع بين وضو يا تيمم بدل از آن و تيمم بدل از حدث اكبر است.
* م 264- آيةاللَّه خامنه اى: بنابر احتياط بايد بار ديگر تيمم بدل از غسل كند.
* م 265- اگر حدث بعد از سه شوط و نصف و قبل از تمام شدن شوط چهارم باشد آيات عظام امام خمينى، گلپايگانى، صافى فرموده اند: بنا بر احتياط طواف را بعد از تحصيل طهارت تمام كند و نماز بخواند و سپس آن دو را اعاده كند.
* م 265- آيات عظام خوئى، تبريزى: احتياط اين است كه پس از تحصيل طهارت يك طواف كامل به قصد اعم از تمام و اتمام انجام دهد.
* م 272- آيةاللَّه مكارم: احتياط واجب آن است كه اگر بعد از شوط چهارم باشد بعد از تحصيل طهارت طواف را تكميل و سپس اعاده نمايد.
* م 273- آيةاللَّه مكارم: بنابر احتياط در صورتى كه بعد از شوط چهارم باشد، پس از تحصيل طهارت طواف را تكميل و سپس اعاده نمايد.
* م 278- آيات عظام امام خمينى، صافى، خامنه اى: در فرض
ص: 191
فراموشى نجاست احتياط واجب اعاده است.
* م 280- آيات عظام خوئى، تبريزى: اگر قبل از شوط چهارم باشد احوط اين است كه بعد از تطهير يك طواف به قصد اعم از اتمام و تمام انجام دهد.
* م 281- آيات عظام امام خمينى، خوئى، تبريزى و صافى: در فرضى كه علم پيدا كند كه لباس يا بدنش نجس بوده يا نجاست را فراموش كند و در اثناء طواف يادش بيايد احتياط آن است كه طواف را رها كند و پس از تطهير آن را تكميل نمايد و بعد از خواندن نماز طواف، طواف و نماز آن را اعاده نمايد. (بنابر نظر آقايان خوئى و تبريزى مى تواند به اين نحو احتياط كند كه پس از تطهير يك طواف به قصد اعم از تمام و اتمام انجام دهد).
* م 307- آيةاللَّه تبريزى: در صورت امكان بنابر احتياط طواف بايد در محدوده فاصله بين كعبه و مقام ابراهيم عليه السلام باشد، ولى در موارد ازدحام طواف در خارج اين محدوده هم كافى است.
* م 307- آيةاللَّه بهجت: ظاهر اين است كه طواف در دورتر از مسافت 5/ 26 ذراع نيز كافى است براى كسانى كه نتوانند در اين محدوده طواف كنند يا طواف در آن براى آنان مشقت داشته باشد و مراعات احتياط با قدرت و تمكن، متعين است و با تحرى اوقات خلوت نسبى و عدم تمكن از طواف در حد لازم، اقرب جواز طواف از اقرب به حد است با رعايت
ص: 192
اختلاف اطراف در مانع.
* م 317- آيات عظام خوئى، تبريزى: هرگاه طواف كننده پيش از تجاوز از نصف طواف بدون عذر از مطاف خارج شود، اگر موالات عرفيه از او فوت شود، طوافش باطل و اعاده اش لازم است و چنان چه موالات فوت نشود يا خروجش بعد از تجاوز نصف باشد، احتياط اين است كه آن طواف را تمام نموده، سپس اعاده كند.
* م 318- آيات عظام امام خمينى، خوئى، تبريزى، صافى: در فرضى كه چهار دور به جا آورده احتياط آن است كه طواف را تمام كند و بعد اعاده نمايد. (در اين مسأله فتواى آيةاللَّه خامنه اى در دست نيست).
* م 329- آيات عظام گلپايگانى، صافى: بنابر احتياط طواف باطل است.
* م 332- آيات عظام بهجت، مكارم: بنابر احتياط واجب طواف واجب را قطع نكند.
* م 344- آيات عظام گلپايگانى، صافى: احوط اتيان نماز طواف و اعاده طواف و نماز آن است.
* م 344- آيةاللَّه بهجت: احوط بطلان طواف است.
* م 354- آيةاللَّه سيستانى: اگر قبل از اتمام شوط چهارم باشد و قطع به اين صورت باشد كه از مطاف خارج شده و مشغول كارى شده باشد كه عرفاً بگويند طوافش را قطع كرده است
ص: 193
سپس از سر گرفته باشد، طواف صحيح است، و اگر بعد از شوط چهارم باشد، در صورتى كه استيناف پس از فوت موالاة عرفيه بوده صحيح است وگرنه مشكل است مگر اين كه جاهل قاصر باشد.
* م 368- آيات عظام امام خمينى، گلپايگانى، خوئى، فاضل، صافى: احوط آن است كه طواف را تمام كند و پس از تحصيل طهارت اعاده نمايد.
* م 368- فتواى آيةاللَّه خامنه اى در دست نيست.
* م 369- آيات عظام خوئى، تبريزى: چنان چه بين پنجاه سال و شصت سال خون به صفات حيض باشد، بنابر احتياط قرشيه و غير قرشيه بين احكام حائض و مستحاضه جمع كند.
* م 371- آيات عظام بهجت، گلپايگانى: بنابر احتياط غسل مستحبى كفايت از غسل واجب نمى كند.
* م 372- آيةاللَّه فاضل: (در مبتلاى به حدث غائط يا بول يا ريح فرموده اند) اگر مشقت نداشته باشد براى هر بار كه حدث از او سر مى زند خود را تطهير كند و وضو بگيرد و براى نماز هم وضو بگيرد وبنابر احتياط واجب براى طوافش نايب هم بگيرد.
* م 372- آيات عظام خوئى، تبريزى: (در مبطلاى به حدث غائط فرموده اند) مبطون احوط اين است كه در صورت ممكن هم خود طواف نموده و هم نايب بگيرد. (و آيةاللَّه تبريزى همين احتياط را در مبتلاى به حدث ريح نيز فرموده اند)
ص: 194
* م 385- آيات عظام سيستانى، مكارم: بنابر احتياط كافى نيست.
* م 402- آيات عظام امام خمينى، صافى، مكارم: در ظن در افعال احتياط كند.
* م 403- آيات عظام سيستانى، تبريزى: اگر عمداً موالات را به هم زد، احتياط آن است كه نماز را بخواند و سپس طواف و نماز را اعاده كند.
* م 407- آيةاللَّه سيستانى: اگر نتواند نماز را پشت مقام در نزد آن بخواند احوط آن است كه هم نزد مقام بخواند در طرف راست ياچپ وهم دور ازآن، ولى در پشت مقام.
* م 414- آيات عظام گلپايگانى، صافى: به جماعت بخواند ولى اكتفاء به آن اشكال دارد و واجب است به طور فرادى نيز بخواند. (و در عمره مفرده استحبابى اگر وقت براى تصحيح قرائت نباشد مى فرمايند احتياطاً نايب هم بگيرد)
* م 415- آيات عظام گلپايگانى و صافى: به احتياط ثبت شده در مسأله قبل رجوع شود.
* م 415- آيات عظام خوئى، تبريزى: بنابر احتياط به جماعت هم بخواند و نايب هم بگيرد.
* م 421- آيةاللَّه گلپايگانى: بنابر احتياط به قصد منوب عنه اعمال را به جا آورد ولكن صحت عمره مذكور براى منوب عنه محل اشكال است و نسبت به اجرت نيز با مستأجر مصالحه نمايد.
* م 443- آيةاللَّه سيستانى: اگر عمداً بدون هيچ عذرى تأخير
ص: 195
انداخته احتياط واجب اعاده طواف و نماز آن است.
* م 443- نظر آيةاللَّه خامنه اى در مورد حكم صحت نماز و طواف در اين مسأله در دست نيست.
* م 450- آيةاللَّه سيستانى: احتياط واجب اتيان به سعى است، ولى اعاده طواف و نماز آن لازم نيست، مگر احتمال بدهد عمداً سعى را تأخير انداخته كه در اين صورت احتياط واجب اعاده طواف و نماز هم هست.
* م 450- آيةاللَّه تبريزى: احوط اعاده طواف و نماز و اتيان به سعى است.
* م 450- نظر آيات عظام خوئى و خامنه اى در دست نيست.
* م 450- آيةاللَّه مكارم: احتياطاً سعى را انجام دهد.
* م 486- آيةاللَّه بهجت: بنابر احتياط واجب قبل از اتمام شوط پنجم كفاره دارد.
* م 492- آيةاللَّه سيستانى: كفاره اى كه در عمره مفرده واجب شده بنابر احتياط واجب در مكه مكرمه و اگر در عمره يا حج تمتع واجب شده بنابر احتياط واجب در منى ذبح شود.
* م 495- آيةاللَّه سيستانى: به احتياط واجب بايد مؤمن باشد مگر اين كه مؤمن مستحق پيدا نشود كه مى توان به ضعفاى غير ناصبى داد.
* م 513- آيةاللَّه خوئى: اگر نماز قبل از زوال حمره مشرقيه باشد احتياط رعايت شود.