رساله توضيح المسائل با اضافات فراوان و استفتاءات جديد

مشخصات كتاب

سرشناسه : مكارم شيرازي، ناصر، 1305 -

عنوان و نام پديدآور : رساله توضيح المسائل با اضافات فراوان و استفتاءات جديد/ مطابق با فتاواي مكارم شيرازي.

وضعيت ويراست : [ويراست ؟].

مشخصات نشر : قم: قدس، 1392.

مشخصات ظاهري : 496 ص.

شابك : 978-964-6395-09-1

وضعيت فهرست نويسي : فيپا

يادداشت : چاپ شصت و پنجم.

موضوع : فقه جعفري -- رساله عمليه

رده بندي كنگره : BP183/9 /م7ر5 1392

رده بندي ديويي : 297/3422

شماره كتابشناسي ملي : 3213908

جلد اوّل

اشاره

بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ

مقدّمه

اشاره

روح جستجوگر و ذهن پرسؤال هر انساني او را براي رسيدن به حقيقت و برطرف كردن ابهاماتي كه پيرامون مسائل مختلف وجود دارد به سؤال كردن وادار مي نمايد، چرا كه يكي از بهترين طرق روشن كردن مجهولات و رسيدن به واقعيّتها، سؤال نمودن از كساني است كه اطّلاع كافي دارند.

همان طور كه خداوند متعال مي فرمايد: (فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لٰا تَعْلَمُونَ*؛ مسائلي را كه نمي دانيد از اهل اطّلاع و كساني كه آگاه هستند بپرسيد). «1»

به همين دليل اسلام كه يك آيين فطري و هماهنگ با عقل و منطق است نه تنها بر اين مسأله فطري كه در بين عقلا معمول و معروف است مهر تأييد نهاده، بلكه به طرق مختلف مردم را به آن تشويق و در مواردي الزام كرده است، البتّه سؤالاتي كه انگيزه الهي و منطقي دارد نه سؤالاتي كه هدف از آن لجاجت، خودنمايي، اظهار فضل، و تحقير ديگران باشد.

استفتا

اين كلمه يك واژه عربي است و به نوع خاصي از سؤالات اطلاق مي شود، سؤالي كه پيرامون مسائل و احكام شرعي و عملي از افراد ذي صلاح و مراجع معظّم تقليد مطرح مي گردد.

______________________________

(1). سوره انبياء، آيه 7.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 16

پيشينه استفتا

سابقه استفتا به صدر اسلام برمي گردد، يعني از زماني كه مسلمانان مكلّف به تكاليف و احكام عملي مانند نماز، روزه و … شدند استفتا نيز متولد شد، چرا كه مسلمين پيرامون اين احكام از نبي مكرّم اسلام حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) سؤالاتي مي كردند كه بسياري از آنها موجود است، حتي قرآن مجيد عين اين ماده را در مورد بعضي از سؤالات مربوط به ارث ذكر فرموده است: «يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللّٰهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلٰالَةِ» «1» و اين مسأله در اعصار ائمّه (عليهم السلام) در مقياس وسيعتر ادامه پيدا كرد و در عصر حضرت امام باقر و امام صادق (عليهما السلام) وسعت زيادي پيدا كرد. به گونه اي كه قسمت عمده اي از روايات فقهي موجود كه از معصومين (عليهم السلام) به دست ما رسيده است، همه به صورت سؤال و جواب و به اصطلاح استفتا مي باشد.

*** جاذبه استفتا

استفتا، بلكه هر نوع سؤال و جوابي، جاذبه خاصي دارد يعني علاقه مردم به كتابهاي سؤال و جواب نسبت به كتابهاي ديگر، و استفتائات نسبت به رساله هاي عمليّه، بيشتر است و شايد علّت، اين باشد كه در اين نوع كتابها آنچه را كه خواننده مي خواهد، آمده است نه هر آنچه را كه نويسنده اراده كرده است. همانند ميزباني كه غذاي مورد علاقه ميهمان را تهيّه مي كند نه آنچه خودش مي خواهد، استفتائات نيز غذاي روح آدمي است كه مطابق ميل و علاقه و نياز سؤال كننده تهيّه شده است.

كتاب حاضر

اين كتاب حاصل جلسات چندساله «شوراي استفتا» استاد معظّم، مرجع

______________________________

(1). سوره نساء، آيه 176.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 17

عاليقدر حضرت آيۀ اللّه العظمي مكارم شيرازي مدّ ظلّه العالي مي باشد، اين جلسات كه در محضر معظّم له و با شركت جمعي از علماي محترم حوزه علميّه قم تشكيل مي شد، عهده دار جوابگويي استفتائاتي بود كه از داخل و خارج از كشور به دفتر معظّم له مي رسيد كه پس از بحث و بررسي كامل به آنها جواب داده مي شد، و از بين نامه ها، سؤالات جديد و تازه براي استفاده عموم انتخاب مي شد كه به شكل كتاب حاضر درآمده است.

لازم به ذكر است كه بر اثر زياد بودن استفتائات، روزانه دو جلسه استفتا تشكيل مي شد و مرجع عاليقدر با صبر و حوصله كافي به سؤالات جواب مي دادند، به گونه اي كه گاهي از اوقات پاسخ به يك سؤال تمام وقت جلسه را مي گرفت. در اينجا لازم است كه از زحمات اعضاي محترم شوراي استفتاي معظّم له تقدير و تشكر و براي روح اعضايي كه به جوار حق شتافته اند طلب رحمت و مغفرت نماييم.

چند يادآوري لازم

در اينجا لازم است خوانندگان عزيز را به چند نكته توجّه دهيم:

الف) اگر چه تمام سؤالات اين مجموعه همان گونه كه قبلا اشاره شد نخست در شوراي استفتاي معظّم له مطرح شده بود، ولي از آنجا كه حضرت استاد نسبت به مسائل علمي و بخصوص مسائل شرعي و استفتائات عنايت خاصّي دارند قرار شد كه همه مسائل دوباره از نظر معظّم له گذرانده شود به همين دليل بعد از اين كه يك سال كارهاي مقدماتي روي استفتائات انجام شد، كار قرائت استفتائات در محضر معظّم له شروع

گرديد و تك تك سؤالات دوباره به نظر ايشان رسيد و مرجع عاليقدر در بعضي از موارد اصلاحاتي را نيز انجام دادند، در ضمن قسمتي از سؤالات نيز توسط خود معظّم له در كنار بيت الله الحرام و حرم حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) (رزقنا اللّه و اياكم ان شاء اللّه) در سفر عمره مفرده اي كه به مكّه مكرّمه داشتند مطالعه و اصلاح شد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 18

ب) استفتائات اين مجموعه، منحصر به ايران اسلامي نيست بلكه حاصل نامه هايي است كه از سراسر كشورهاي مسلمان نشين رسيده است، بنابراين اگر به سؤالاتي برخورد كرديد كه با جوّ حاكم بر ميهن اسلامي ما سازگار نبود، احتمالا آن سؤالات از ساير كشورهاست.

ج) براي حفظ اسرار سؤال كنندگان عزيز، ويژگيهاي شخص سؤال كننده كه در متن نامه بوده حذف شده است و بعضي از سؤالات نيز تلخيص گرديده است.

د) از آنجا كه متن فعلي به نظر آن مرجع عاليقدر رسيده و بعضي از جوابها اصلاح شده است، اگر تفاوتي بين جوابهايي كه در دست داريد با آنچه در اين كتاب آمده است، وجود داشته باشد جوابهاي اين كتاب مقدّم است.

در خاتمه از تمام عزيزاني كه ما را در تهيّه اين مجموعه همراهي كرده اند، به خصوص حجة الإسلام آقاي محمّد ربّاني كه در مقابله قسمت عمده اين كتاب ما را ياري كرده است، تقدير و تشكر نموده و منتظر پيشنهادات سازنده خوانندگان محترم مي باشيم.

رَبَّنٰا تَقَبَّلْ مِنّٰا، إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ

قم- حوزه علميّه

أبو القاسم عليان نژادي

شهريور ماه 1375- مطابق با جمادي الاولي 1417

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 19

فصل اوّل: احكام تقليد

سؤال 1- اگر فقيهي داراي علومي غير از فقه و اصول

باشد سبب ترجيح او در مقام تقليد مي شود؟

جواب: دارا بودن علومي ديگر غير از فقه و اصول سبب ترجيح فقيهي بر فقيه ديگر نمي شود مگر علومي كه در فهم احكام يا تنقيح موضوعات، مؤثّر بوده باشد.

سؤال 2- آيا مي توان از مجتهد مرده تقليد نمود؟

جواب: احتياط ترك تقليد ابتدايي ميّت است اما بقاي بر تقليد ميّت در مسائلي كه عمل كرده يا اخذ فتوا براي عمل نموده جايز است.

سؤال 3- كسي كه بدون اجازه مجتهد زنده به تقليد ميّت باقي مانده است اعمالي كه انجام داده چه حكمي دارد؟

جواب: حال بايد از مجتهد زنده در مسأله بقاي بر تقليد ميّت، تقليد كند چنانچه فتواي مرجع فعلي او جواز بر بقا باشد اعمال سابق او صحيح است.

سؤال 4- در چه مسائلي مي توان به فتواي مجتهدي كه از دنيا رفته عمل نمود؟

جواب: تنها در مسائلي مي تواند باقي بماند كه به آن عمل كرده باشد.

سؤال 5- تفاوت بين فتوا و حكم از كجا سرچشمه مي گيرد كه فتوا فقط بر مقلّدين لازم العمل است اما حكم بر جميع افراد؟ اگر دو فقيه احكام مختلف دهند چه وضعي پيش مي آيد؟ اصلا فقيهي كه حاكميّت عامّه ندارد آيا حكمش بر امّت نافذ است؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 20

جواب: به كتاب «أنوار الفقاهة» ما مراجعه نماييد.

سؤال 6- آيا در اين عصر كه مسائل و مشكلات زندگي انسانها بسيار گسترده و پيچيده شده و قدرت يافتن بر استنباط احكام اين مسائل نياز به احاطه بر علوم و اطّلاعات گسترده اي دارد كسي مي تواند به رتبه اجتهاد مطلق نائل شود؟

جواب: البتّه امكان پذير است و بهترين دليل بر امكان، وقوع آن است كه ما در حوزه هاي علميّه

شاهد و ناظر آن هستيم.

سؤال 7- اگر مرجع تقليد يا مجتهدي احساس كند كه شرايط مرجعيّت يا اجتهاد را از دست داده آيا لازم است كه اعلام كند؟

جواب: لازم است اعلام كند.

سؤال 8- اگر انسان بتواند تشخيص دهد كه فلان مرجع از نظر مباني اصولي قويتر است آيا اين تشخيص، در اعلم بودن آن مرجع دخيل است؟

جواب: اعلم بودن تنها به آگاهي و اعلميّت در علم اصول حاصل نمي شود بلكه شرايط ديگري نيز دارد.

سؤال 9- آيا كسي كه مي خواهد عمل به احتياط بنمايد مي تواند مثلا احتياطات بيع را از فلان مرجع و احتياطات صلاه را از مرجع ديگر اخذ كند؟

جواب: اگر منظور پيروي كردن در اخذ طريقه احتياط از دو مجتهدي كه هر دو مساوي در فقاهت باشند بوده باشد مانعي ندارد.

سؤال 10- آيا كسي كه عمل به احتياط مي كند بايد احكام صادره از مجتهدين ميّت را هم لحاظ دارد؟

جواب: اگر مقصودش احتياط مطلق است بايد همه اقوال را ببيند و اگر هدفش احتياط بين محتمل المرجعيّه هاست، تنها آگاهي از اقوال علماي زنده براي او كافي است.

سؤال 11- آيا تصريح به جواز عمل به رساله كه معمولا در ابتداي رساله ها

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 21

نوشته مي شود به معناي نفي ديگران است؟ و آيا مردم نسبت به مرجعي كه ناشناخته مانده چون قدرت بيان نداشته است مسئول هستند؟

جواب: الف) تصريح به جواز عمل به رساله، دليل بر نفي ديگران نيست، بلكه ممكن است ديگران هم در شرايط مساوي و هر دو يا هر چند نفر جايز التّقليد باشند. آري اگر كسي در اوّل رساله خود بنويسد عمل به اين رساله متعيّن است و عمل به غير

آن جايز نيست مفهومش نفي ديگران است در حالي كه هرگز نديده ايم احدي در مقدمه رساله چنين چيزي بنويسد.

ب) درست است كه قدرت بيان باعث معرفي شخص است امّا اگر كسي بياني نداشت و مقام علمي او مجهول ماند و بعد از فحص نيز مقام علمي او روشن نشد مردم نسبت به او وظيفه اي ندارند، مانند گنجي است كه شناخته نشده و كسي در برابر آن گنج وظيفه اي ندارد.

سؤال 12- چنانچه بين قانون مصوّب و لازم الاجراي جمهوري اسلامي (كه از كلّيه مراحل تصويب مجلس و تأييد شوراي نگهبان و غيره گذشته است) با فتواي مراجع تقليد تفاوت وجود داشته باشد وظيفه قاضي مقلّد چيست؟

جواب: قاضي اگر مجتهد باشد به رأي خود حكم مي كند و اگر بر اثر ضرورتها غير مجتهد براي منصب قضا نصب شود به رأي مرجع تقليد خود عمل خواهد كرد و در تعارض قوانين حكومت اسلامي با رأي مرجع تقليد چنانچه عمل به احتياط ممكن باشد اولي عمل به احتياط است و اگر ممكن نباشد يا موجب ضرر و زيان و عسر و حرج گردد، قوانين حكومت اسلامي در مسائل عمومي و اجتماعي مقدم است و در مسائل خصوصي بايد به راي مرجع خود عمل كند.

سؤال 13- چنانچه پاسخ سؤال پيش اين باشد كه از بين قانون و فتواي معارض با هم حتما بايد به فتواي مرجع تقليد عمل نمود، بنابراين مرقوم بفرماييد كه فلسفه ولايت فقيه و تشكيل حكومت اسلامي و فلسفه تشكيل قوّه مقننه و وضع

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 22

قانون چيست؟ و اگر پاسخ سؤال اين است كه بايد بر طبق قانون عمل كرد بنابراين فلسفه تقليد و

فلسفه وجودي مراجع تقليد چيست؟ و چه آثاري بر آن مترتّب است و صدور فتوا از ناحيه آنان در ابواب مختلف فقهي كه قانون نيز در مورد آنها وجود دارد چه فايده اي خواهد داشت؟

جواب: از آنچه در پاسخ سؤال قبل گفته شد هم فلسفه وجودي حكومت و هم فلسفه مرجعيّت روشن مي شود.

سؤال 14- مستدعي است تعيين فرماييد احتياطات حضرت عالي را به كدام يك از مراجع عظام مراجعه نماييم؟

جواب: مي توانيد به يكي از مراجع معروف در محافل علمي مراجعه فرماييد.

سؤال 15- شخصي ده سال بدون تقليد عبادت مي كند، عبادتش چگونه است؟

جواب: بايد هم اكنون تقليد كند و آنچه مطابق دستور مرجع فعلي او واقع شده صحيح است و غير آن را بايد اعاده كند.

سؤال 16- آيا انتشار رساله توسط مجتهدي به معناي اين است كه او خود را از ديگران اعلم مي داند؟

جواب: چنين دلالتي ندارد.

سؤال 17- در رساله هاي عمليّه نوشته شده است كه از بايد مجتهد اعلم تقليد كرد، از آن جايي كه تشخيص و تعيين فرد اعلم در ميان مجتهدين براي اهل علم و خبره مشكل و براي عوام محال و ممتنع است، آيا مي توان در مسائل مورد اختلاف به جاي تقليد از يك شخص معيّن، رأي اكثريت را ملاك عمل قرار داد؟

جواب: رأي اكثريت كافي نيست، اگر اعلم ثابت است بايد در مسائل اختلافي از او تقليد كرد و اگر ثابت نيست مردم مخيّر هستند.

سؤال 18- كساني كه مجتهد نيستند واجب است در مسائل شرعي و احكام غير ضروري دين از دستورات مجتهد جامع الشرايط تقليد كنند، آيا در مسائل سياسي و

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 23

حكومتي نيز چنين است مثلا در نظام

جمهوري اسلامي ايران آيا اطاعت از قوانين و مقرّرات دولت كه به تصويب مجلس شوراي اسلامي و تأييد شوراي نگهبان رسيده، واجب شرعي است؟

جواب: بايد از قوانيني كه در بالا شرح داديد تخلّف نكنند.

سؤال 19- شخصي پس از فوت مرجع تقليدش از مجتهدي تقليد نموده، ولي قبل از عمل به فتواي آن مجتهد مجدداً از مرجع قبلي كه فوت نموده تقليد كرده است، آيا عدول با توصيف فوق الذكر جايز مي باشد؟ با در نظر گرفتن اينكه در بعضي از مسائل از جمله در مسائل تقليد، مقلّد همين مجتهد زنده مي باشد.

جواب: چنانچه مجتهد زنده اعلم بوده، عدولش صحيح و بازگشت از آن جايز نيست و اگر ميّت اعلم بوده، تقليدش از مجتهد زنده در موارد علم اجمالي يا تفصيلي به اختلاف جايز نبوده است.

سؤال 20- اگر بر انسان طبق فتواي مرجع قبلي خود، احكامي از قبيل خمس و غيره واجب و يا بعضي از اعمالش باطل و يا مشكوك به نظر برسد، ولي طبق فتواي مرجع فعلي اعمالش صحيح و يا خمس و غيره واجب نباشد، لطفاً مرقوم فرماييد آيا مي تواند طبق فتواي مرجع بعدي خود عمل و در نتيجه اعمالش صحيح و خمس و امثال آن را پرداخت ننمايد؟

جواب: خالي از اشكال نيست.

سؤال 21- آيا از مجتهدي كه در مسائل روز جامعه و سياست داخلي و خارجي كشور آگاه نيست ولي داراي شرايطي كه در رساله عمليّه ذكر شده مي باشد، تقليد جايز است؟

جواب: جايز است بشرط آن كه فتاواي او موجب مفسده اي در جامعه اسلامي نگردد.

سؤال 22- آيا حضرت عالي حكم حاكم را نافذ مي دانيد، بنابراين اگر مرجعي

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 24

حكم كرد آيا بر

همه حتّي مراجع ديگر واجب است عمل كنند؟

جواب: بر همه واجب است عمل نمايند مگر اينكه خلاف آن، يقيني باشد.

سؤال 23- آيا مرجع بايد مجتهد مطلق باشد يا متجزّي هم مي تواند باشد؟

جواب: تقليد متجزّي خالي از اشكال نيست.

سؤال 24- آيا زن مي تواند علوم اسلامي را تحصيل نمايد و به مقام اجتهاد برسد؟

جواب: مانعي ندارد و ممكن است به مقام اجتهاد برسد.

سؤال 25- اگر زني به مقام اجتهاد برسد آيا بر او نيز تقليد حرام است؟

جواب: در اين مسأله فرقي ميان مرد و زن نيست.

سؤال 26- آيا رجوع از مرجع مساوي به مساوي را جايز مي دانيد؟

جواب: جايز نيست.

سؤال 27- شخصي از مرجعي تقليد مي كرده است، پس از فوت او با اجازه مرجع دوّم زنده به تقليد مرجع اوّل باقي مانده است، سپس مرجع دوّم از دنيا رفته است و اكنون از مرجع سوّم كه زنده است تقليد مي كند، اكنون آيا با اجازه مرجع زنده بايد بر تقليد از مرجع اوّل باقي بماند يا مرجع دوّم؟

جواب: به تقليد مرجع اوّل باقي بماند

سؤال 28- تقليد بر مجتهد حرام است آيا اين مسأله شامل فضلا و طلّابي كه در مسائل اندكي مجتهد هستند مي شود؟

جواب: شامل مجتهد مطلق و متجزّي هر دو مي شود.

سؤال 29- خواهشمندم بفرماييد چرا تقليد واجب است؟

جواب: به دليل عقل و بناي عقلاي دنيا كه جاهل در هر مسأله اي بايد به عالم رجوع كند، آيا شما هرگاه مريض شويد از طبيب دستور نمي گيريد، احكام دين را نيز بايد از متخصّصان آن فراگرفت.

سؤال 30- بنده از حضرت آيت اللّه العظمي اراكي (رضوان اللّه تعالي عليه)

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 25

تقليد مي كردم و بعد از فوت ايشان به فتواي

شما بر تقليد ايشان باقي ماندم، آيا بايد حتماً مسائل جديدي كه پيش مي آيد را از شما سؤال كنم يا مي توانم به مراجع ديگر رجوع كنم و اگر به كس ديگري رجوع كردم در حالي كه استفتائاتي از جنابعالي نموده بودم و به بعضي از آنها عمل كردم مي توانم همان سؤالات را از او سؤال كنم؟

جواب: چنانچه به ما رجوع كرده ايد، بايد مسائل تازه را از ما سؤال كنيد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 27

فصل دوّم: احكام آبها

سؤال 31- با توجّه به اينكه درصد نمك آب خليج فارس و درياي عمان و بسياري از درياهاي ديگر بالاست به طوري كه در هر متر مكعب آن 200/ 3 كيلوگرم نمك وجود دارد، آيا اين آب حكم آب مضاف را دارد؟

جواب: اينگونه آبها مضاف نيست و شستشو با آن موجب طهارت است.

سؤال 32- در يكي از روستاهاي خوزستان سه چاه آب قليل در كنار هم است، در يكي از چاهها سگ ولوغ كرده و در دوّمي چيز نجس ريخته شده است. اما سوّمي پاك است، ولي ما نمي دانيم كه كدام يك از آن، چاه ها پاك است در اين صورت كه شبهه، محصوره است، آيا اجتناب از همه آنها لازم است؟

جواب: چنانچه چاههاي معمولي باشد كه از آن آب مي جوشد با ملاقات نجس، نجس نمي شود مگر اينكه رنگ يا طعم يا بوي آن تغيير پيدا كند.

سؤال 33- تصفيه آبهاي زايد و فاضلاب و غيره به آب زلال در بعضي از كارخانه ها و مراكز انجام مي گيرد، آيا اين آبها پاك هستند؟

جواب: اشكال دارد مگر اين كه با آب جاري يا كر به اندازه كافي مخلوط شود.

سؤال 34- آيا لباس به وسيله ماشين لباسشويي

اتوماتيكي كه خود چند بار لباس را مي شويد و آب آن را مي كشد پاك مي شود؟

جواب: پاك است خواه در حال شستن لباسها اتّصال با آب لوله كشي داشته باشد يا بعد از قطع شدن، شروع به شستشو كند.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 29

فصل سوّم: احكام نجاسات

سؤال 35- تغذيه كردن حيوان به نجاست (غير از مدفوع) مانند استفاده از خون براي تغذيه طيور چه صورتي دارد؟

جواب: تغذيه حيوان به غير مدفوع از ساير نجاسات باعث حرمت گوشت و شير آن نمي شود، ولي پرهيز كردن از آن بهتر است.

سؤال 36- با توجّه به اينكه امروزه بسياري از لوازم آرايش مورد مصرف بانوان مسلمان از جفت جنين تهيه مي گردد استفاده و مصرف آن چه حكمي دارد در ضمن بفرماييد جفت نجس است يا متنجّس؟

جواب: دليلي بر نجاست جفت نيست (همان طور كه در تعليقه عروه نيز نوشته ايم) بنابراين اگر آلوده به خون نباشد يا شك داشته باشيم پاك است.

سؤال 37- آيا دست نجس همراه آب كشيدن گوشت و دنبه پاك مي شود؟

جواب: پاك مي شود مگر اينكه جرم چربي روي آن را گرفته باشد ولي چربي مختصر اشكال ندارد.

سؤال 38- اگر گوسفندي از شير سگ بخورد آيا گوشت آن نجس و حرام است؟

جواب: در مورد شير سگ دليلي بر حرام بودن نداريم هرچند گوسفند از آن زياد بخورد آن چنان كه استخوانش محكم گردد، ولي در مورد خوردن شير خوك هرگاه به اين مقدار بنوشد هم گوشت خودش حرام است و هم نسلهاي بعد از آن، اما اگر كمتر از آن باشد گوشتش مكروه است و بهتر آن است كه هفت روز آن را ببندند و غذاي پاك بدهند.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 30

سؤال

39- حكم ژلاتين كه از استخوان خوك و يا گاو گرفته مي شود چيست؟ لازم به ذكر است بيشتر موادي كه ويتامين دارد و نيز بيشتر داروها در آمريكا و حتي بعضي از شيريني جات از اين ماده درست مي شود.

جواب: استفاده از آن در موارد ضرورت مانعي ندارد.

سؤال 40- در احكام داريم كه اگر سگ به ظرفي زبان بزند بايد آن را خاك مال كرد، حال با وجود موادّي مانند الكل، مايعات ظرفشويي و غيره آيا خاك مال كردن لازم است؟

جواب: آري لازم است.

سؤال 41- آيا اهل كتاب نجس هستند؟

جواب: احتياط اجتناب است مگر براي كساني كه در سفرهاي خارج يا در محيط خود به آنها نياز پيدا مي كنند.

سؤال 42- نظر شما در مورد طهارت اهل كتاب چيست؟ در حال اضطرار چطور؟

جواب: اجتناب از اهل كتاب در موارد ضرورت واجب نيست و بعد از آن تطهير لازم نمي باشد.

سؤال 43- آيا مجوس از اهل كتاب هستند؟

جواب: مجوسيان محكوم به احكام اهل كتاب هستند.

سؤال 44- وحدت وجود يعني چه و معتقد به آن چه حكمي دارد؟

جواب: وحدت وجود معاني متعددي دارد، آنچه به طور قطع باطل و به عقيده همه فقها موجب خروج از اسلام است اين است كه كسي معتقد باشد خداوند عين موجودات اين جهان است و خالق و مخلوق و عابد و معبودي وجود ندارد همان طور كه بهشت و دوزخ نيز عين وجود اوست و لازمه آن انكار بسياري از مسلّمات دين است، هرگاه كسي ملتزم به لوازم آن بشود خارج از اسلام است و غالب فقهاي معاصر- اعمّ از احيا و اموات (رضوان اللّه تعالي عليهم) اين موضوع

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 31

را پذيرفته و در

حواشي عروه به آن اشاره كرده اند.

سؤال 45- لطفاً توضيح روشني در مورد وحدت وجود بيان فرماييد؟

جواب: توضيح اينكه وحدت وجود گاه به معناي وحدت مفهوم وجود است كه اشكالي ندارد و گاه به معناي وحدت حقيقت است مانند حقيقت نور آفتاب و نور چراغ كه هر دو يك حقيقت است ولي مصداق متعدد است آن هم اشكالي ندارد و گاه به معناي وحدت مصداق وجود است به اين معنا كه در عالم هستي وجودي جز خدا نيست و همه چيز عين ذات اوست اين سخن مستلزم كفر است و هيچ يك از فقها آن را قبول نكرده اند.

سؤال 46- بسياري از بزرگان به وحدت وجود معتقد هستند، آيا طبق اين مسأله احتياطاً بايد از اين بزرگواران نيز اجتناب شود؟

جواب: هيچ يك از اين بزرگواران (رضوان اللّه تعالي عليهم) قائل به وحدت وجود به معناي سوّم كه در سؤال بالا آمد نبوده اند و هركس چنين نسبتي به آن بزرگواران بدهد جسارت كرده است.

سؤال 47- خواهشمند است سندي دالّ بر اينكه اين نظر و عقيده پوچ و باطل است بيان نماييد؟

جواب: به عروۀ الوثقي و حواشي و شروح آن مراجعه نماييد.

سؤال 48- بنا به نقل بعضي از دانشجويان رشته شيمي، مواد تشكيل دهنده الكل صنعتي و طبّي يكي است و فقط به لحاظ غير قابل شرب شدن به الكل صنعتي مادّه اي رنگي اضافه مي گردد، با اين فرض حكم اين دو نوع الكل را بيان فرماييد؟

جواب: الكل طبّي صنعتي پاك است زيرا با قطع نظر از ماده رنگي، قابل شرب نيست نوعي سمّ محسوب مي شود بنابراين ادلّه مسكر مايع، شامل آن نمي شود. سؤال 49- آيا هر مادّه اي كه در آن

الكل باشد حرام است؟

جواب: اگر عرفاً مسكر و مست كننده نباشد اشكالي ندارد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 32

سؤال 50- حكم الكل را از نظر طهارت و نجاست بيان فرماييد؟

جواب: الكل صنعتي طبّي پاك است ولي مشروبات الكلي مست كننده اشكال دارد.

سؤال 51- مصرف غذاها يا مايعاتي كه به طور طبيعي مقدار بسيار كمي از آن را الكل تشكيل مي دهد مانند سركه و يا آبجو بدون الكل چه حكمي دارد؟

جواب: هرگاه صدق مشروبات الكلي بر آن نكند اشكالي ندارد.

سؤال 52- آيا در مسأله نجاست يقين لازم است يا ظنّ و گمان كافي است؟

جواب: در مسأله نجاست يقين قطعي و صد در صد لازم است و مادامي كه چنين يقيني حاصل نشود تكليفي نداريد و اگر يقين صد در صد حاصل شد اجتناب لازم است مگر در موارد اضطرار.

سؤال 53- گوشتهايي كه از كشورهاي غير مسلمان وارد مي شود چه حكمي دارد؟

جواب: چنانچه از بازار مسلمين و از دست مسلمانان خريداري شود و احتمال بدهيد كه خريدار تحقيق كرده، پاك و حلال است.

سؤال 54- آيا تماس دست مرطوب با پول اسكناس يا سكّه كه در بين مردم ردّ و بدل مي شود موجب نجاست دست مي شود؟

جواب: تا يقين به نجاست پيدا نشود محكوم به پاكي است.

سؤال 55- اگر موش زنده وارد غذا شود زنده بيرون بيايد آيا آن غذا پاك است؟ جواب: پاك است ولي آلوده است و بهتر پرهيز از آن است.

سؤال 56- نمي دانيم كجاي فرش 12 متري نجس است، آيا اين شبهه محصوره است يا غير محصوره؟ آيا مي توان روي آن نماز خواند؟

جواب: شبهه محصوره، است ولي نماز خواندن روي آن مانعي ندارد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 33

فصل چهارم: احكام مطهّرات

سؤال 57-

حكم ظرفي كه خوك از آن چيزي خورده است و همچنين ظرفي كه موش صحرايي در آن افتاده چيست؟

جواب: ظرفي را كه خوك از آن چيز مايعي خورده بايد هفت مرتبه با آب شست و لازم نيست آن را خاك مال كنند و در ليسيدن خوك و مردن موش صحرايي نيز بنابر احتياط واجب بايد هفت مرتبه شست.

سؤال 58- اگر سگي با لباس شخصي تماس پيدا كند و او با همان لباس وارد مسجد شود، آيا تطهير مسجد واجب است؟

جواب: در صورتي كه لباس، يا بدن سگ رطوبت نداشته باشد، نه لباس نجس مي شود و نه مسجد.

سؤال 59- ژلاتين مادّه اي است كه پس از تأثير اسيد و برخي از موادّ شيميايي و طي روند خاصّي از استخوان و پوست گاو يا خوك استخراج مي گردد. از نظر نحوه استخراج مي توان استخوان و پوست را به پارچه اي بافته شده از انواع الياف تشبيه نمود كه به طريقي الياف نوع پشم جدا مي گردد اين ماده در صنايع غذايي، دارويي، فيلم سازي و چسب سازي مورد مصرف دارد و در حال حاضر كشورهاي غربي، سازنده اين محصول بوده و بازار مصرف دنيا را پوشش مي دهند:

الف) با توجّه به نحوه استخراج ژلاتين از پوست و استخوان آيا مي توان آن را نوعي استحاله دانست؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 34

ب) از آن جايي كه نياز كشور در حال حاضر از كشورهاي خارجي و عمدتاً غربي تأمين مي گردد و با توجّه به نوع مادّه اوّليه، مصرف آن چه حكمي دارد؟

جواب: الف) در موارد مشكوك كه نمي دانيم از چه ماده اي گرفته شده، حكم حلّيّت و طهارت است و فحص و جستجو لازم نيست.

ب) اگر يقين داشته باشيم

كه از ماده حرام و نجس گرفته شده است استحاله صدق نمي كند، اما راه ديگري براي حلّيّت و طهارت آن وجود دارد.

سؤال 60- چگونه مي توان خمير نجس را تطهير كرد؟

جواب: ظاهراً راه قابل ملاحظه اي ندارد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 35

فصل پنجم: احكام وضو

سؤال 61- اگر شخصي در وضو سه بار صورت و دستها را بشويد، وضو و عباداتش چه حكمي دارد؟

جواب: وضو و عبادتهايش اشكال دارد و لكن بايد توجّه كرد كه منظور از سه بار يا دو بار شستن اين است كه عضو مورد نظر يك بار كاملا شسته شود، سپس بار دوّم را شروع كند و كامل بشويد و امّا ريختن آب بر عضوي دو بار يا بيشتر تا زماني كه از شستن كامل آن فارغ نشده است اشكالي ندارد.

سؤال 62- آيا مسح كشيدن سر فقط از جلوي سر است يا مي توان از عقب سر يا طرفين آن مسح كشيد؟

جواب: محلّ مسح تنها جلوي سر است.

سؤال 63- اگر انسان به قصد وضو آب زيادي بر دست راست خود بريزد، آيا مسح پا با اين آب جايز است؟

جواب: جايز است، لكن گاهي از اوقات اين كار كه موجب اسراف است حرام است و از اين جهت موجب اشكال مي شود.

سؤال 64- كسي كه معتقد است بايد دست راست در وضو دو بار شسته شود، آيا وضويش صحيح است؟

جواب: بنابر قول به استحباب مرتبه دوّم وضويش صحيح است اگر چه در اعتقاد به وجوب دو بار، اشتباه كرده است.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 36

سؤال 65- اگر شخص ديگري انسان را وضو يا غسل دهد صحيح است؟

جواب: وضو و غسل او باطل است مگر اينكه هنگامي كه ديگري آب

بر بدن او مي ريزد خود او خودش را شستشو دهد، ولي اين كار در غير موارد ضرورت مكروه است.

سؤال 66- خالكوبي چه حكمي دارد و آيا براي غسل و وضو مشكلي ايجاد مي كند؟

جواب: هرگاه ضرر خاصّي براي بدن نداشته باشد عكسهاي موجب فساد اخلاق در آن نباشد جايز است و در هر حال براي وضو و غسل مشكلي ايجاد نمي كند.

سؤال 67- اين جانب مبتلا به سينوزيت هستم و استعمال آب برايم ضرر دارد، البتّه يك بار هم عمل جرّاحي كردم ولي مؤثّر واقع نشد كه هيچ، بلكه مضرّ هم واقع شده است. هر وقت كه براي وضو آب استعمال مي كنم سر دردم بيشتر مي شود و گاه خون از مجراي بيني ام ترشح مي كند و فعلا هم با تيمم نمازهايم را ادا مي كنم، با توجّه به مطالب بالا آيا بايد تيمّم كنم و يا وضو بگيرم (ضمناً بعضي معتقدند وضو با آب گرم ضرري ندارد)؟

جواب: اگر وضو با آب گرم ضرري ندارد تهيّه آن ممكن است بايد وضو بگيريد، در غير اين صورت تيمّم كنيد هر چند مدّت طول بكشد جاي نگراني نيست.

سؤال 68- شخصي است كه ادرار يا مدفوع بي اختيار از او خارج مي شود و با كيسه از سرايت آن به ساير بدن جلوگيري مي كند، حال قبل از نماز اگر كيسه آلوده باشد آيا تعويض آن واجب است؟ اگر كيسه پاك باشد و در حال نماز مدفوع و يا بول بدون اختيار خارج گردد، تكليف چيست؟

جواب: كسي كه بول يا غايط پي درپي از او خارج مي شود بايد بعد از هر وضو فوراً مشغول نماز شود و براي بجا آوردن نماز احتياط و سجده و تشهد فراموش

استفتاءات

جديد (مكارم)، ج 1، ص: 37

شده، وضو گرفتن ديگر لازم نيست به شرط اينكه ميان نماز و اين كارها فاصله اي نيندازد و در حال نماز حمل كيسه آلوده با خود، نماز را باطل نمي كند.

سؤال 69- آيا موارد زير براي وضو مانع به حساب مي آيد و بايد قبل از وضو آنها را برطرف كرد:

الف) اثر نفتي كه بعد از شستن با آب به دستها باقي مانده و به طور كامل برطرف نگرديده است.

ب) رنگي كه بر اثر ماليدن پوست بعضي از خوراكيها به دست مي ماند مثل پوست گردو كه معمولا با گذشت زمان برطرف مي گردد.

ج) اثر گچ و سيمان.

د) اگر با خودكار يا خودنويس و مانند اينها به اعضاي وضو خط كشيده شود.

ه-) دستها آلوده به مانعي است كه نجس نيست ولي دير (مثلا ظرف ده روز) برطرف مي گردد.

جواب: هرگاه از اين اشيا جرمي كه مانع رسيدن آب باشد روي دست باقي نماند مانعي براي وضو نيست هرچند رنگ يا چربي وجود داشته باشد ولي اگر مانع از وصول آب وضو باشد و نمي توان آن را فعلا برطرف كرد، بايد مطابق دستور وضوي جبيره عمل كند.

سؤال 70- اگر قبل از وضو از نظر وجود مانع وارسي شود ولي بعد از نماز ببيند كه مانعي وجود داشته، آيا بايد مانع را برطرف كرده و دوباره نماز بخواند؟

جواب: اگر احتمال مي دهد مانع بعد از وضو پيدا شده، اعاده لازم نيست.

سؤال 71- آيا افراد وسواسي بايد به ظنّ و گمان خود عمل كنند (اگر ظنّ و گمان قوي باشد چطور)؟

جواب: بايد به همان مقدار كه افراد متعارف انجام مي دهند اكتفا كنند حتّي اگر ظنّ و گماني هم پيدا نشود.

استفتاءات جديد

(مكارم)، ج 1، ص: 39

فصل ششم: غسل جنابت

سؤال 72- اگر بر گردن شخصي هيچ غسلي نباشد، آيا مي تواند به قصد قربت غسل كند و با آن نماز بخواند؟

جواب: جايز نيست.

سؤال 73- كسي كه بي اختيار از او مني خارج مي شود چه وظيفه اي دارد؟

جواب: خروج مني به هر صورت موجب غسل است به شرط اينكه يقين داشته باشد و هرگاه به خاطر عمل پروستات ذرّات مني در بول مستهلك شود موجب جنابت نخواهد شد.

سؤال 74- آيا ريختن آب زياد براي غسل ضرر دارد و آيا كسي كه عرق زيادي كرده است قبل از شستن عرقهايش غسل او صحيح است؟

جواب: آب زياد ضرري به غسل نمي زند ولي اگر اسراف باشد مقدار اضافي حرام است اما عرق بدن اگر باعث مضاف شدن آب نشود اشكال ندارد هر چند بهتر اين است كه اوّل عرق را بشويد بعد غسل كند.

سؤال 75- اگر در حين غسل حدث اصغر خارج شود غسل چه حكمي دارد؟

جواب: احتياط واجب آن است كه غسل را از سر بگيرد و بعدا براي نماز و مانند آن وضو بگيرد.

سؤال 76- جنبي كه مي داند اگر غسل كند به درس نمي رسد آيا جايز است در مسجد با تيمّم توقف كند؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 40

جواب: لازم است اوّل غسل كند سپس در كلاس درس حاضر شود.

سؤال 77- اگر شخص جنبي به حمّام برود و فراموش كند كه غسل را بجا آورد، آيا مي تواند وارد مسجد شود؟

جواب: نمي تواند.

سؤال 78- در جنب شدن زنها توسط خروج مني، آيا همان شرايطي كه براي مردها گفته شده لازم است؟

جواب: در زن لازم نيست كه با جستن بيرون آيد بلكه اگر رطوبت هنگامي بيرون آيد كه به

اوج شهوت جنسي رسيده است حكم مني دارد.

سؤال 79- آيا زن پس از نزديكي شوهر با او و قبل از غسل، بايد صبر كند تا مني شوهر از او خارج شود و اگر فوراً غسل كرد و آب يا رطوبت مشكوكي خارج شد، تكليفش چيست؟

جواب: غسل ندارد، ولي اگر يقيناً مني است بايد خود را آب بكشد

سؤال 80- چرا با غسل جنابت بدون وضو مي شود نماز خواند ولي با غسلهاي ديگر نمي شود و بايد وضو گرفت؟

جواب: با همه غسلهاي واجب مستحب قطعي مانند غسل جمعه مي توان نماز خواند ولي غسلهاي مستحبي كه به عنوان رجا بجا آورده مي شود جانشين وضو نمي گردد.

سؤال 81- در رساله حضرت امام (قدس سرّه الشريف) مطالعه كردم كه اگر مني از انسان خارج شود با اختيار يا بدون اختيار با شهوت يا بدون شهوت انسان جنب مي شود. در حال حاضر من سرباز هستم و دستشوييهاي اين پادگان كه ما در آن مستقر هستيم بسيار تاريك است و مدّتي است كه (بعضي مواقع) بي اختيار بعد از بول يا به هنگام بول از من مني دفع مي شود (در اين مورد مطمئن هستم) طبق فتواي حضرت امام (رضوان اللّه تعالي عليه) من جنب مي شوم. مشكل من اين است

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 41

كه در شب كه نمي شود دقيقا ادرار را مشاهده كرد، اگر شك كنم كه از من مني دفع شده يا نه بايد غسل نمايم يا خير، و در ضمن اينجا حمّامها آبگرمكن ندارد (چون فقط در شب مي توانيم حمّام برويم) و حالا هم زمستان است و آب در شب سرد است و چند بار كه حمّام رفتم كليه درد گرفته ام و حمّام

رفتن هم قدري زحمت دارد لطف بفرماييد و بنويسيد كه چه كار بايد بكنم و آيا در موارد ذكر شده جنب هستم؟

جواب: براي شناختن مني نشانه هايي است و براي شناخت آنها به مسأله 361 توضيح المسائل ما مراجعه كنيد، ولي اگر رطوبتي از انسان خارج شود و نداند مني است يا رطوبت ديگر (يعني مذي، وذي و ودي كه هر سه پاكند و غسل ندارند و وضو را هم باطل نمي كنند) چنانچه همراه با جستن و شهوت (يعني لذّت و خوش آمدن) بوده باشد، آن رطوبت حكم مني دارد امّا رطوبت لزج كه بعد از بول خارج مي شود مني نيست و هركجا كه شك داريد واجب نيست غسل كنيد و هركجا به خروج مني يقين كرديد اگر به واسطه نبودن آب گرم يا جهت ديگري نتوانيد غسل كنيد، تيمم بدل از غسل كنيد و بدن را تطهير كنيد و با لباس طاهر نماز بخوانيد و هرچند مدّت آن طولاني شود براي شما اشكال ندارد.

سؤال 82- اين جانب مبتلا به بيماري وسواس هستم و متأسّفانه بسيار شديد و غير قابل تحمّل است مثلا در مورد تطهير و غسل وسواس من خيلي شديد است به گونه اي كه گاهي اوقات وقتي شب به حمّام مي روم نزديك طلوع آفتاب موفق به تطهير مي شوم و از حمّام بيرون مي آيم. باور كنيد در طول اين چند سال به اندازه بيست سال آب مصرف كرده ام، براي درمان به نزد بعضي از علماي شهرمان و يكي از مراجع قم رفتم و اذكاري را به من گفتند ولي مؤثّر واقع نشد. به خدمت حضرت علي بن موسي الرّضا (عليه السلام) در مشهد رفتم با

چه گرفتاريهايي كه در سفر و هنگام تشرف داشتم و دعا و تضرّع بسيار كردم ولي متأسّفانه شفا نيافتم. اين بيماري نزديك است مرا از پاي درآورد نه تنها خود كه خانواده را نيز نگران و در زحمت انداخته ام بلكه

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 42

باعث شده است عبادتهايم را نتوانم انجام دهم و براي اين جهت ماه رمضان را سفر مي كنم تا مشكل روزه گرفتن نداشته باشم اگر چه در سفر هم هيچ چيز نمي خورم. لطفاً مرا راهنمايي كنيد تا از اين وضع غمبار نجات يابم و از زخم زبانهاي اطرافيان آسوده گردم؟

جواب: مشكل شما در واقع از خود شماست و مقصّر اصلي خودتان هستيد و به همين دليل دعاي شما هم مستجاب نمي شود و علّت اصلي آن ندانستن مسأله است. مسأله اصلي اين است كه بر شما واجب نيست يقين به طهارت و غسل و مانند آن پيدا كنيد، آنچه بر شما به عنوان يك وظيفه شرعي لازم است اين كه به مقدار ساير مردم آب بريزيد و به همان قناعت كنيد هرچند شك در غسل و طهارت داشته باشيد و ما مسئوليت شرعي اين كار را مي پذيريم. شما از امروز فقط به مقدار مردم آب بريزيد و قناعت كنيد و با بدن نجس و حال جنابت (به گمان خودتان) نماز بخوانيد و هيچ اشكالي هم ندارد و نماز و روزه شما كاملا صحيح است و ما به اين وسيله بر شما و تمام افراد وسواسي اتمام حجّت مي كنيم و مخالفت با آن گناه است. ما از خداوند مي خواهيم كه به شما توفيق توجّه به اين مسأله را عنايت كند و از دام شيطاني

نجات پيدا كنيد.

سؤال 83- آيا در مورد قضاي غسل جمعه دليلي داريم؟

جواب: آري در اين زمينه روايتي داريم كه تا غروب روز شنبه مي توان آن را قضا كرد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 43

فصل هفتم: احكام حائض

سؤال 84- آيا داخل شدن زن حائض به رواقهاي اطراف ضريح مطهّر امام رضا (عليه السلام) اشكال دارد گرچه قبر را ببيند و به ضريح نزديك باشد؟

جواب: مانعي ندارد، ولي وارد حرم نشود.

سؤال 85- تكليف زني كه چندين ماه است كه لكه هاي پي درپي مي بيند چيست؟ لازم به ذكر است كه اطبّا احتمال مي دهند كه اين خونها مربوط به زخمهاي دروني باشد.

جواب: مسأله دو صورت دارد، اگر ثابت شود كه خون مربوط به زخم يا دمل و رحم است غسل ندارد و طبق معمول بايد وضو بگيرد و نماز بخواند و اگر خون مربوط به عوارض رحم بوده باشد استحاضه است، چنانچه كم باشد در حدود ديدن لكه هاي مختصر بايد براي هر نماز وضو بگيرد و غسل ندارد و بايد بدن را بشويد و نماز بخواند و اگر جريان دارد غسل واجب مي شود (يك غسل براي نماز صبح و غسل ديگر براي ظهر و عصر و غسل سوّم براي مغرب و عشا) و اگر غسل براي او ضرر يا مشقّت شديد دارد مي تواند تيمّم كند.

سؤال 86- آيا نزديكي با حائض بعد از قطع خون و قبل از غسل جايز است؟

جواب: جايز است ولي احتياط مستحب در ترك آن است.

سؤال 87- هرگاه زن جنب بوده و عادت ماهيانه او فرارسيد يا در حال عادت ماهيانه جنب شد، آيا مي تواند در همان حال غسل جنابت كند؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 44

جواب: مانعي ندارد و با

غسل جنابت از جنابت پاك مي شود و همچنين غسلهاي مستحب را نيز مي تواند انجام دهد.

سؤال 88- در مسأله شماره 426 مرقوم فرموده ايد (حيض خوني است كه در هر ماه چند روزي از رحم زن خارج مي شود و به هنگام انعقاد نطفه غذاي فرزند است) انطباق اين مسأله با توجّه به نكات مشروحه ذيل با موازين علمي مبهم است لذا خواهشمند است توضيحات بيشتري مرقوم فرماييد: يك دوره ماهيانه در يك زن بالغ قبل از يائسگي معمولا داراي مراحل ذيل مي باشد:

الف) مرحله افزايش حجم رحم در اين مرحله رحم زن در اثر ترشح هورمون استروژن ضخيم مي شود، ضخيم شدن ديواره رحم به منظور آمادگي رحم براي پذيرش جنين مي باشد.

ب) در صورتي كه آبستني صورت پذيرد و جنين تشكيل شود، جنين موجود از لوله هاي رحمي گذشته وارد رحم مي شود و در اين لايه ضخيم و پرخون لانه گزيني مي كند، در اينجا جنين تا مدّتي از مواد غذايي كه به وسيله خون حمل مي گردد تغذيه مي كند و رشد مي نمايد در واقع جنين از خود خون به عنوان غذا تغذيه نمي نمايد بلكه از اكسيژن و مواد غذايي كه به وسيله خون حمل مي شود استفاده مي كند.

ج) تقريباً پس از سه هفته از لانه گزيني، جفت تشكيل مي شود در اينجا وظيفه جفت، گرفتن مواد غذايي و اكسيژن از بافت ضخيم شده رحم و انتقال آن به جنين از طريق بند ناف مي باشد همين طور گاز كربنيك حاصل از فعّاليّتهاي حياتي جنين را به خون مادر انتقال مي دهد و وظيفه ديگر جفت ترشح هورمون مادري يا پرژسترون مي باشد كه از عادت ماهيانه جلوگيري مي كند.

د) در صورتي كه آبستني اتفاق نيفتد ديواره ضخيم و پرخون شده

رحم تخريب و شروع به ريزش مي نمايد كه به نام عادت ماهيانه معروف مي باشد. پس از پايان

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 45

خونريزي، ديواره رحم مجدّداً خود را براي پذيرش جنين بعدي آماده مي كند يعني شروع به ضخيم شدن و پرخون شدن مي نمايد و لذا وقتي يك زن، آبستن مي شود معمولا به دليل ترشح هورمونهاي مخصوص كه ذكر آن گذشت اصولا قاعدگي اتفاق نمي افتد (نه اينكه جنين آن خون را مي خورد) يعني اصولا خونريزي وجود ندارد كه جنين آن را بخورد.

ه-) كليه مراحل فوق به وسيله ترشح هورمونهاي مختلف كنترل مي شوند و اگر اين هورمونها را توسط تزريق يا خوراكي به يك زن بدهند قاعده نمي شود پس در اينجا خوردن خون را در چگونه مي توان به عنوان غذاي بچه محسوب داشت؟

جواب: منظور اين نيست كه ديواره رحم خونريزي مي كند و جنين آن را مي بلعد بلكه منظور اين است كه در موقع بارداري خون در عروق مادر ذخيره مي شود و از طريق جفت يا غير آن به جنين منتقل مي گردد و موادّ غذايي و اكسيژن موجود را جنين از همان خون مادر مي گيرد همان گونه كه در مدّت شيرخوارگي غالباً عادت ماهانه نيست زيرا قسمتهايي از خون تبديل به شير مي شود و غذاي نوزاد مي گردد پس اگر بگوييم خون غذاي بچّه است منظور اين معناست نه آنچه نوشته ايد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 47

فصل هشتم: احكام اموات

سؤال 89- بعد از غسل سدر و كافور و قبل از غسل با آب خالص، قطراتي كه از بدن ميّت ترشح مي كند پاك است يا نجس؟

جواب: تا اغسال سه گانه تمام نشود ميّت پاك نمي شود.

سؤال 90- اگر سهواً به ميّت يكي از سه غسل كه دادن

آن واجب است داده نشود حكمش چيست؟

جواب: در صورتي كه مستلزم هتك حرمت ميّت نشود جايز است كه قبر را نبش كنند و ميت را خارج نمايند و غسل را تكميل كنند ولي اين كار واجب نيست.

سؤال 91- شخصي دار فاني را وداع كرده و معلوم نيست مرد است يا زن، وضعيّت نماز اين فرد و همچنين غسلش چگونه است؟

جواب: اگر منظور خنثي است لازم است محارم او را غسل دهند و اگر محرمي نباشد هر يك از زن و مرد مي تواند او را غسل دهد و در نماز عمل به احتياط مي كنند.

سؤال 92- آيا وجود حايل ميان تابوت و نمازگزار اشكال دارد؟

جواب: مانعي ندارد ولي نبايد ميان نمازگزار و ميت ديوار يا پرده باشد.

سؤال 93- زن مسلماني كه بچه مسلمان هفت ماهه اي در شكمش بوده فوت كرده است، بعضي مي گويند بايد آينه اي در سمت پشت مادر قرار دهند تا انعكاس صورت

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 48

بچه به طرف قبله باشد آيا اين كار لازم است؟

جواب: رو به قبله بودن مادر كافي است و گذاشتن آينه معنا ندارد.

سؤال 94- بعضي از مسلمانها در لبنان وصيّت مي كنند كه در لباس عروسي دفن شوند آيا اين وصيّت جايز است؟ و بر فرض جواز آيا عمل به اين وصيّت بر وصيّ لازم است؟

جواب: اگر شرايط كفن در آن لباس موجود باشد يا اضافه بر كفنهاي سه گانه باشد لباس خيلي گران قيمت نباشد به گونه اي كه اسراف محسوب شود جايز است.

سؤال 95- در يك گورستان كه صد سال از دفن اموات در آن مي گذرد آيا مي توانيم دوباره مرده ها را در آن دفن كنيم؟

جواب: مانعي ندارد. در صورتي كه آثار اموات

از بين رفته باشد

سؤال 96- آيا انتقال جنازه به گونه اي كه نبش قبر نشود جايز است؟

جواب: در صورتي كه هتك و توهين از نظر مردم لازم نيايد مي توان آن را به محل ديگري منتقل نمود، ولي بهتر آن است كه محل آن را تغيير ندهند.

سؤال 97- نبش قبر تا چند وقت پس از دفن حرام است؟

جواب: براي نبش قبر زمان خاصّي مطرح نيست زيرا بدن اشخاص و همچنين زمينها متفاوت است تنها در صورتي مي توان نبش كرد كه يقين به از بين رفتن تمام آثار بدن حاصل شده باشد.

سؤال 98- دختر 15 ساله اي در حادثه تصادف ماشين از دنيا رفت و او را به خاك سپرديم اكنون مدتي است خويشاوندان و آشنايان و مخصوصاً خواهر بزرگترش مرتباً او را در خواب مي بيند كه اصرار مي كند بيايند او را ببرند چون او زنده است و آن قدر اين خوابها تكرار شده است كه وضع روحي خانواده آن مرحومه را به مخاطره افكنده و سلامتي آنها مختل شده است آيا اجازه مي فرماييد كه نبش

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 49

قبر نموده و اين امر را معلوم سازيم؟

جواب: با توجّه به ضرورت ناشي از نگراني شديد اين خانواده عدم صدق هتك احترام در مورد سؤال مراعات احتياط (در انجام حد اقل نبش لازم) جايز است.

سؤال 99- در كنار قبر مؤمني توالت احداث كرده اند و اين كار باعث شده است كه حتّي امكان خواندن يك سوره قرآن در آنجا نباشد مراجعه به مسئولين براي انتقال توالتها به مكان ديگر مؤثّر واقع نشد آيا اجازه مي دهيد نبش قبر كنيم و ميت را به جاي ديگر منتقل كنيم؟

جواب: به آنها فشار بياوريد

كه توالتها را به محل ديگري ببرند و به مسئولين بگوييد اين كار شرعاً صحيح نيست زيرا اهانت به قبر مؤمن مي باشد و اگر ادامه اين وضع باعث هتك آن ميّت باشد جابه جا كردن او جايز است.

سؤال 100- آنچه در كتب فقهي حتّي در رساله هاي عمليّه فقها از عروۀ الوثقي تا تحرير الوسيله جستجو شد حضرات نمازي به عنوان نماز غريق بيان نفرموده اند حال اگر كسي در دريا يا رودخانه غرق شد و جسدش هم پيدا نشد چه بايد كرد آيا نماز دارد يا ساقط است؟ بر فرض اينكه نماز داشته باشد چگونه بايد ادا كرد؟

جواب: چنين كسي نماز ندارد تا جسدش پيدا شود، ولي در كلمات علما چيزي به عنوان نماز غرقي داريم و آن نماز يوميّه كساني است كه در حال غرق شدن هستند و بيش از تكبيرات و اشاراتي نمي توانند كاري انجام دهند.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 51

فصل نهم: احكام تيمّم

سؤال 101- اگر شخصي به جاي غسل جنابت تيمّم بدل از آن را بجا آورد آيا مي تواند وارد مسجد شود يا كلمات قرآن را مس نمايد؟

جواب: در مواردي كه تيمّم جايز است تمام كارهايي را كه مشروط به طهارت است مي توان انجام داد.

سؤال 102- كسي كه همواره موقع ادرار اجزاي مني هم از او بيرون مي آيد و اميد خوب شدن نيز ندارد آيا مي تواند تيمّم كند و اعمالش را انجام دهد؟ چون فرض بر اين است كه غسل جنابت به صورت هميشگي براي او زيان غير قابل جبران جسمي دارد.

جواب: در فرض مسأله احتياط واجب آن است كه به مقداري كه ضرر ندارد غسل كند و در مواردي كه ضرر دارد تيمّم جايز است

ولي وضو را نيز احتياطاً بگيرد اين در صورتي است كه ذرّات مني در بول مستهلك نشود، ولي اگر مستهلك شود احتياج به غسل نيست همچنين اگر شك داشته باشد كه آن ذرّات مني است يا رطوبتهاي چسبنده ديگر كه از انسان احياناً دفع مي شود غسل ندارد.

سؤال 103- كسي كه مبتلا به مرضي باشد كه نتواند از خروج باد جلوگيري كند و وضو گرفتن هم برايش ضرر دارد آيا بايد در محلي (مثلا روي سنگ) نماز بخواند تا بتواند بعد از اينكه چيزي از او خارج شد تيمّم كند و نماز را ادامه دهد؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 52

جواب: اگر تجديد تيمّم در وسط نماز براي او ميسر باشد بي آنكه منافي نماز به جا آورد لازم است، مگر اينكه تكرار آن باعث عسر و حرج شود كه در اين صورت واجب نيست.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 53

فصل دهم: احكام نماز

اشاره

سؤال 104- تأخير نماز در شبهاي مهتابي به نظر شما چگونه است؟

جواب: شبهاي مهتابي و غير مهتابي تفاوت نمي كند.

سؤال 105- چرا شيعيان نمازهاي ظهر و عصر و نيز مغرب و عشا را با هم مي خوانند ولي ساير مسلمين اين نمازها را از هم جدا و در پنج نوبت مي خوانند؟

جواب: جدا خواندن نمازها به عقيده ما هم مستحب و سنّت است ولي جمع ميان آنها جايز مي باشد حتّي در روايات اهل تسنّن نيز دليل بر جواز داريم بنابراين جمع رخصت است ولي جدا كردن فضيلت است.

سؤال 106- آيا نماز مستحبي كه كيفيّت خاصّي دارد، مانند نماز وحشت را مي توان به جاي نافله يوميه حساب كرد؟

جواب: هرگاه قصد نافله با آن بكند نافله محسوب مي شود و اميد است ثواب آن

نماز مخصوص را نيز داشته باشد.

سؤال 107- اينكه گفته شده نماز شب اگر نشسته به جا آورده شود احتياطاً به جاي يك ركعت، دو ركعت خوانده شود اين احتياط لازم است يا مستحب؟

جواب: اين احتياط مستحب است.

سؤال 108- نوافلي كه در سفر منع شده، انجام دادن آن به عنوان كم بودن ثواب است يا بدعت؟ چه نوع بدعتي؟

جواب: انجام اين نوافل مشروع نيست.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 54

احكام قبله

سؤال 109- مسلمانان مقيم لوس آنجلس كه در غرب آمريكا زندگي مي كنند به كدام جهت بايد نماز بگذارند كه نمازشان صحيح و روبه قبله انجام شده باشد البتّه قبله نماهاي موجود مثل قبله نماي رزم آرا و غيره قبله نيويورك را كه در شرق آمريكاست مشخص مي كند ولي قبله لوس آنجلس را كه شش ساعت با هواپيما از نيويورك فاصله دارد معين نكرده و مردم دقيقاً تكليف خود را نمي دانند و به استناد (فَأَيْنَمٰا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللّٰهِ) «1» به يك جهتي نماز مي خوانند لطفاً وظيفه آنها را معين كنيد.

جواب: به همان طرفي كه در ميان مسلمانان آنجا مشهور به قبله است بايستيد اشكالي ندارد.

سؤال 110- اگر شخصي به غير جهت قبله به نماز ايستاد ما نيز مي دانيم كه جهت قبله بر عكس است آيا وظيفه داريم به وي اعلام كنيم؟ امر به معروف و نهي از منكر در اينجا لازم است؟

جواب: لازم نيست ولي بهتر است.

سؤال 111- برادران مجروح و يا معلولي كه نمي توانند در هيچ صورت رو به قبله نماز بخوانند آيا جهت هاي غير قبله براي آنان يكسان است؟

جواب: فرقي با هم ندارد.

سؤال 112- آيا صحيح است كه مي گويند وقتي كه حضرت حجّت (عج) ظهور مي كند قبله را به مزار

امام حسين (عليه السلام) تغيير مي دهد؟

جواب: اين روايت مخالف قرآن و روايات ثابت از طرف معصومين (عليهم السلام) است و بايد طرح و دور انداخته شود. سؤال 113- هنگامي كه كشتي يا قطار در حال حركت مي باشد و اشخاص اقامه نماز مي كنند در صورتي كه از قبله منحرف شوند وظيفه آنها چيست؟

جواب: بايد فوراً به سوي قبله تغيير جهت دهند.

______________________________

(1). سوره بقره، آيه 115.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 55

لباس نمازگزار

سؤال 114- اگر در حال نماز، دهان نمازگزار خون بيايد آيا نمازش باطل مي شود؟

جواب: اگر خون در دهان بوده باشد موجب بطلان نماز نيست ولي اگر به ظاهر لب به مقدار درهم و بيشتر رسيده باشد بايد نماز را رها كند و دهان را آب بكشد و سپس نماز بخواند و اگر كمتر از درهم باشد و با آب دهان آميخته شود و خارج شود آن هم براي نماز اشكال دارد.

سؤال 115- پوشيدن مانتو چه حكمي دارد؟ آيا جزء لباسهاي زينتي است؟

جواب: پوشيدن لباسهاي زينتي اشكال دارد ولي مانتوهاي معمولي زينتي نيست و لباسي كه تمام بدن جز صورت و كفّين را بپوشاند كافي است هر چند چادر محفوظتر و بهتر است.

سؤال 116- نماز در لباسي كه در نجاست آن شك داريم چه حكمي دارد؟

جواب: مادامي كه يقين به نجاست آن نداشته باشيد مي توان با آن نماز خواند

سؤال 117- حكم استفاده از طلاي زرد، سفيد و پلاتين را براي مردان بيان فرماييد.

جواب: آنچه طلا ناميده مي شود زينت كردن با آن بر مردان حرام است خواه طلاي زرد باشد يا سرخ يا سفيد، ولي بايد توجّه داشته باشيد كه پلاتين طلا نيست و فلز ديگري است.

سؤال 118- آيا

پلاتين همان طلاي سفيد است؟ و در صورتي كه غير آن است حكم آن چيست؟

جواب: پلاتين و طلاي سفيد- طبق شهادت اهل خبره- دو چيز است پلاتين فلزي است و طلاي سفيد فلز ديگر، دوّمي حرام است و اوّلي حرام نيست هر چند بعضي بدون توجّه پلاتين را طلاي سفيد مي دانند.

سؤال 119- آيا كراهت لباس سياه براي نماز شامل چادر مشكي خواهران و

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 56

همچنين عباي سياه مي شود؟

جواب: معروف كراهت لباس سياه در نماز است و دليلي كه براي آن ذكر شده زن و مرد را شامل مي شود، ولي عبا از آن استثنا شده و بعيد نيست چادر زنان نيز مشمول استثنا باشد.

سؤال 120- چنانچه زن هنگام نماز يا پس از آن دريابد برخي از اندامش كه پوشيدن آن لازم بوده است عريان مانده، تكليفش چيست؟

جواب: نمازش صحيح است.

سؤال 121- استفاده از زينت آلات طلا اعمّ از انگشتر و گردنبند براي مردان چه صورتي دارد؟

جواب: حرام است.

سؤال 122- آيا نگاه كردن به وجه و كفّين زن نامحرم بدون قصد لذت اشكال دارد؟ و منظور از قصد ريبه و لذّت چيست؟

جواب: اشكال ندارد و منظور از ريبه آن است كه بترسد به گناه بيفتد و منظور از لذّت هم لذّت جنسي است.

سؤال 123- لباس شهرت چيست؟ و استفاده از آن چه صورتي دارد؟

جواب: منظور از لباس شهرت آن است كه لباسي بپوشد كه مشهور به زهد و قدس شود و جنبه رياكاري داشته باشد و استفاده از چنين لباسي شرعاً اشكال دارد.

سؤال 124- اگر شي ء مسروقه در جيب لباس نمازگزار باشد، آيا نماز او باطل است؟

سؤال 125- بعضي از مجروحين، زخمهاي بدنشان به گونه اي

است كه در مدّت شبانه روز خون مي آيد اين افراد براي نماز چه بايد بكنند؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 57

جواب: بايد در صورت امكان زخم را ببندند تا به جاي ديگر سرايت نكند و با همان حال نماز بخوانند.

سؤال 126- فرد مريضي كه بنا به عللي نتواند بعد از بول خود را با آب بشويد اگر با پارچه اي خود را تميز نمايد مي تواند نماز بخواند؟

جواب: در فرض مسأله كه محلّ ضرورت است اشكالي ندارد.

سؤال 127- كسي كه ادرار و مدفوع او غير ارادي است با توجّه به اينكه هر لحظه امكان دارد از او ادرار يا مدفوع خارج گردد و اطراف عورتين و لباس او اكثر اوقات نجس است حتي اگر عوض كند مجدّداً نجس مي شود چگونه نماز بخواند؟

جواب: با همان حال نماز بخواند و در مورد وضو گرفتن مطابق دستوري كه در رساله توضيح المسائل مسأله 329 داده ايم عمل كند.

سؤال 128- چنانكه نپوشاندن وجه و كفّين (صورت و دستها تا مچ) فسادي را براي زن در جامعه به بار آورد آيا پوشاندن وجه و كفّين واجب مي شود؟

جواب: اگر موجب فساد باشد لازم است.

سؤال 129- دندانهاي غير طبيعي (مصنوعي) اگر از اجزاي غير حلال گوشت باشد آيا براي نماز اشكال دارد؟

جواب: اشكالي ندارد.

سؤال 130- آيا پوشش زن در نماز بايد طوري باشد كه از هيچ طرف، بدن او ديده نشود؟ و آيا پوشاندن زينت و زيورهاي صورت و دست در نماز در جايي كه نامحرم نيست لازم است؟

جواب: پوشاندن تمام بدن در نماز به استثناي وجه و كفّين و پاها تا مچ از چهار طرف لازم است و زينت آلات اگر روي لباس باشد براي نماز

اشكال ندارد.

سؤال 131- در جايي كه نامحرم به قصد ريبه و تلذّذ به زن نگاه مي كند و يا صورت و كفّين او زينت دارد و بدون پوشاندن آنها نماز مي خواند، نمازش چه حكمي دارد؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 58

جواب: نمازش اشكال ندارد ولي احتياط واجب آن است كه خود را در معرض ديد نامحرم قرار ندهد.

سؤال 132- منظور از اينكه فرموده اند پوشيدن لباس مخصوص مرد براي زن و بالعكس اشكال دارد چه نوع لباسي است لطفا توضيح فرماييد؟

جواب: منظور لباسي است كه در عرف عام مي گويند لباس زنانه است (ولي هرگاه فسادي بر آن مترتب نشود حرام نيست).

سؤال 133- پوشيدن لباس سياه در عزاي امام حسين و ديگر ائمه (عليهم السلام) چنانچه صاحب حدائق فرموده رجحان شرعي دارد يا خير؟

جواب: هرگاه جنبه تعظيم شعاير داشته باشد رجحان دارد.

سؤال 134- از آنجا كه مسأله حجاب يك امر ضروري اسلام است و از آنجا كه بايد حدود و قوانين اسلامي در كشور جمهوري اسلامي خصوصا در شهرهاي مذهبي از جمله شهر مقدّس قم رعايت شود كه بحمد اللّه اين قوانين اسلامي تا به امروز در شهر مقدّس قم رعايت شده اما متأسفانه اين روزها در اين شهر مقدّس اعمال ناشايستي مشاهده مي شود كه در شأن و مقام و منزلت اين شهر مقدّس نيست لذا كراراً مشاهده مي شود كه اعمال ناشايستي در وسايل نقليّه خصوصاً در كاروانهاي عروسي كه از مقابل حرم مطهّر حضرت معصومه (عليها السلام) عبور مي كنند انجام مي شود و يا به طور كلّي در مكانهاي مقدّسي از جمله در مسجد مقدّس جمكران كه مورد لطف و مرحمت پروردگار و حضرت بقيه اللّه الاعظم (عجل اللّه

تعالي فرجه الشريف) بوده صورت مي گيرد كه واقعاً جاي تأسف و نگراني است چرا كه مقام و منزلت اين شهر بالاتر و والاتر از آن است كه اجازه بدهد اين گونه اعمال در آن صورت گيرد لذا از آنجا كه مراجع بزرگوار هميشه و در هر حال به فرياد و كمك انقلاب و اسلام مي رسند و با فتاواي دندان شكن خود مشت محكمي بر دهان استكبار جهاني مي زنند بر آن شديم كه فتواي صريح حضرتعالي را در خصوص اين مسأله در شهر مقدس قم بدانيم.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 59

جواب: بدون شك حجاب از مسلّمات اسلام است و تمام فقهاي اسلام در آن اتّفاق نظر دارند و هر گونه بدحجابي و بي حجابي بر خلاف شريعت مقدّسه است مخصوصا در شهرهاي مذهبي و از آن بالاتر در اماكن مقدّسه ديني بايد مراعات بيشتري شود و گناه بدحجابي و بي حجابي در اين اماكن بيشتر است و بدون شك پوشيدن چادر همه جا مخصوصاً در اين اماكن اولي است.

سؤال 135- اشخاصي كه عمل جرّاحي روده بزرگ انجام داده اند و محلّ خروج مدفوع را بسته و مدفوع توسط كيسه اي جمع آوري مي گردد در موقع نماز تكليفشان چيست؟

جواب: اگر كيسه به صورت محمول است اشكالي ندارد و اگر بدن آلوده شود چنانچه عسر و حرجي نباشد آن را بشويند و اگر عسر و حرجي هست به همان حالت نماز بخوانند.

سؤال 136- مدالهاي طلا كه ورزشكاران مي گيرند و به گردن آنها مي آويزند چه حكمي دارد؟

جواب: گرفتن مدال اشكال ندارد لكن براي مردان به گردن انداختن اشكال دارد مگر در موارد ضرورت.

سؤال 137- حجاب از نظر اسلام چيست و چه نوع پوششي براي زن

و مرد حجاب است آيا موهاي مصنوعي كه بعضي از زنها بر سر مي گذارند حجاب موهاي طبيعي آنها حساب مي شود؟

جواب: حجاب شرعي در مورد زنان پوشيدن تمام بدن به جز صورت و دستها تا مچ مي باشد، امّا بعضي از انواع پوششها كه زينت ظاهري محسوب مي شود مثل موهاي مصنوعي كافي نيست و همچنين لباسهايي كه لباس زينت محسوب مي شوند نيز كافي نيست و حجاب براي مردان پوشيدن قسمتهايي از بدن است كه در بين مردم مسلمان پوشيدن آن مرسوم است بنابراين پوشيدن سر و دستها و

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 60

مقداري از بازو (در پيراهنهاي آستين كوتاه) و مانند آن بر مردان واجب نيست.

سؤال 138- آيا اشكال دارد كه مردها در خانه دمپايي هاي زنان را بپوشند و يا بالعكس؟

جواب: اشكالي ندارد بلكه لباسهاي مخصوص هر كدام را نيز اگر ديگري بپوشد و مفاسدي بر آن مترتب نشود اشكالي ندارد امّا آنجا كه فسادانگيز است حرام است.

مكان نمازگزار

اشاره

سؤال 139- آيا بودن پرده و ديوار بين زنان و مردان در حال نماز خواندن و موعظه كردن لزومي دارد؟

جواب: بودن پرده بهتر است ولي واجب نيست مشروط بر اين كه موازين شرعي رعايت شود.

سؤال 140- آيا گذشت زمان حكم زمين غصبي را عوض مي كند؟

جواب: مسلّم است كه نماز در زمين غصبي حرام است و مرور زمان هرگز حكم آن را تغيير نمي دهد.

سؤال 141- خواندن نماز در اماكن و ادارات دولتي كه استيجاري مي باشد و مالكش مصرّ به تخليه است و اظهار عدم رضايت مي كند در صورتي كه به علت ناچاري ساختم ان هنوز تحت اختيار ارگانهاي دولتي مي باشد چه حكمي دارد؟

جواب: در صورت ضرورت قطعي اشكالي ندارد.

سؤال 142- آيا

مي توان روي فرشي كه قسمت كمي از آن با پول حرام رفو شده است نماز خواند يا همان قسمت خاص اشكال دارد؟

جواب: همان قسمت خاص اشكال دارد.

سؤال 143- در دانشگاه معمولا مكاني را براي نماز اختصاص مي دهند آيا بر

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 61

دانشجويان لازم است كه به خاطر نماز خواندن در اين مكانها مبلغي به فقرا بدهند به اعتبار اين كه اين مكانها مجهول المالك است و آيا اين مسأله در مورد تدريس در دانشگاه هم صادق است؟

جواب: اگر مكاني كه براي نماز اختصاص داده شده است در دست حكومت است و وضع آن براي شما روشن است نماز خواندن در آن با اجازه مسئولين مانعي ندارد و لازم نيست چيزي بدهيد و اگر واقعا مجهول المالك است و راهي براي شناخت مالك آن نيست در اين صورت مي توانيد نماز بخوانيد و وجهي را در مقابل آن به فقرا بپردازيد.

سؤال 144- شخصي در زمان طاغوت يك عدد بليط بخت آزمايي به قيمت 5 تومان خريد و مبلغ 100 هزار تومان برنده شد و با آن خانه اي تهيه كرد، آيا نماز خواندن در اين خانه جايز است؟

جواب: بايد آن را به عنوان مجهول المالك با اجازه حاكم شرع صدقه دهد و اگر خودش مستحق باشد مي تواند با اجازه حاكم شرع تصرف كند.

احكام مسجد

سؤال 145- آيا در ساختن مسجد رضايت همسايگان شرط مي باشد؟

جواب: رضايت آنها شرط نيست ولي نبايد ايجاد مزاحمت براي آنها بشود مثلا بلندگوي مسجد يا پارك ماشينها در اطراف مسجد نبايد مزاحم همسايه ها باشد.

سؤال 146- در يكي از روستاهاي لارستان به نام شرقويه يك حمّام قديمي بوده كه حدود بيست سال است مورد استفاده

قرار نگرفته بود يكي از مؤمنين آن را خراب كرده و اكنون به صورت زمين مي باشد چنانچه اجازه بفرماييد چون در حريم مسجد جامع روستاي مذكور قرار گرفته مقداري از اين زمين براي احداث توالت و

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 62

دستشويي براي مسجد و بقيّه، راه عبور مردم گردد؟

جواب: چنانچه اميدي براي تجديد بناي آن نيست و همچنين نياز به حمّام ديگري در آن آبادي نمي باشد كه اين زمين را بفروشند و صرف آن كنند، در اين صورت مي توانيد طبق آنچه نوشته ايد عمل نماييد.

سؤال 147- آيا تطهير ظاهر مسجدي كه از مصالح متنجّس ساخته شده كفايت مي كند؟

جواب: كافي است و در دل مؤمنان وسوسه نكنيد.

سؤال 148- آيا در زميني كه وقف عزاداري سيّد الشّهداء (عليه السلام) شده است مي توان مسجدي احداث كرد؟

جواب: اگر ممكن است از متولّي و در صورت نبودن متولّي، از حاكم شرع زمين را براي ساختن مسجد اجاره كنند و عدّه اي از معتمدين محل پاي اين سند را امضا نمايند كه فراموش نشود و هر ساله مال الاجاره آن را صرف مجالس عزاداري سيّد الشّهداء (عليه السلام) بنمايند و مدّت اجاره نيز مشخص و محدود باشد كه بعد از پايان مدّت، مجدداً اجاره كنند.

سؤال 149- آيا وسايلي را كه متعلّق به مسجد است ولي مورد نياز نيست، مي توان فروخت و پول آن را خرج مسجد كرد؟

جواب: چنانچه آن وسايل مورد نياز نباشد بفروشيد و صرف همان مسجد كنيد زيرا در اين گونه موارد آنچه اقرب به نظر واقف يا باذل است صرف در همان مسجد است و اگر آن مسجد احتياج ندارد مي توانيد در ساير مساجد صرف كنيد.

سؤال 150- اگر با وام

بانك زميني را براي احداث مسجد بخرند اقساط وام پرداخت نشود آيا بانك مي تواند براي استيفاي وام خود در زمين مسجد تصرف نمايد؟

جواب: بانك حق ندارد زمين را به ملك خود درآورد، تنها حق مطالبه وام خود را دارد، مگر اينكه در وام شرط شده باشد كه اگر اقساط پرداخت نشود زمين را

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 63

در اختيار بانك بگذارند، در ضمن بايد توجّه داشته باشيد كه وام بايد طبق عقود شرعيّه باشد نه وام توأم با ربا.

سؤال 151- آيا نمايش فيلم در مساجد جايز است؟

جواب: اين كارها مناسب شأن مسجد نيست بلكه بايد محلّ جداگانه اي براي اين كار در نظر گرفت.

سؤال 152- آيا تخريب مسجد قريه متروكه جايز است؟

جواب: تخريب مسجد جايز نيست امّا اگر خودش خراب شود مصالح آن را مي توان به مسجد آن قريه يا قريه ديگر منتقل نمود.

سؤال 153- پولهاي ختم و فاتحه خواني بايد به چه مصرفي برسد؟ آيا خادم هم حقّي دارد؟

جواب: پولهاي ختم و فاتحه خواني بايد زير نظر متولّي يا امام جماعت (هركدام كه نظارت بر اين كار دارند) صرف مصالح مسجد گردد. خادم مسجد نيز مي تواند به مقدار متعارف با نظر آنها مصرف كند ولي توجّه داشته باشيد پولي در مقابل استفاده از مسجد نمي توان گرفت مگر اينكه افراد با رضايت خود چيزي بدهند و يا در برابر خدماتي كه انجام مي شود بگيرند.

سؤال 154- مساجدي كه در خيابانها واقع مي شود و همچنين مساجدي كه در بيابانها و قراي متروكه واقع شده و به هيچ وجه براي نماز قابل استفاده نيست و گاه مركزي براي حيوانات نجس و آلودگيهاي ديگر مي شود حكمش چيست؟

جواب: در مورد مساجدي كه در خيابان

افتاده اميد بازگشتي در آن نيست هم حكم مسجد بودن زايل مي شود و هم حكم وقف بودن و شخصي كه چنين كرده بايد معادل ثمن آن را صرف ساختن مسجد ديگر يا تعمير ساير مساجد كند و در حقيقت از قبيل اتلاف عين مال است ولي تا ضرورت فوق العاده شديدي نباشد تخريب مسجد به هيچ وجه جايز نيست و در مورد مساجد متروكه در بيابانها و

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 64

قراي متروكه بايد آنها را طوري محفوظ كرد كه هتك و بي احترامي نسبت به آنها نشود.

سؤال 155- آيا منع دخول كفّار در مساجد لازم است؟

جواب: احتياط واجب آن است كه از ورود كفّار در مساجد جلوگيري شود مگر در جايي كه براي تحقيق اسلام و مانند آن باشد.

سؤال 156- آيا كارهايي چون هبه و بخشش در مسجد جايز است در صورت جواز آيا نياز به حكم حاكم شرع دارد؟

جواب: انجام اينگونه كارها در مسجد حرام نيست و نيازي به اجازه حاكم شرع ندارد ولي انجام كارهاي دنيوي در مسجد مكروه است و اگر مزاحمت براي نمازگزاران داشته باشد حرام است.

سؤال 157- مسجدي است سه طبقه و طبقه سوّم آن چندان مورد استفاده براي نماز نمي باشد مگر در ايّام ماه مبارك رمضان و امثال آن، حال آيا مي توان طبقه سوّم اين مسجد را قسمت بندي نموده هر قسمتي را براي يك واحد فرهنگي از قبيل دار القرآن، مركز تحقيقات و مطالعات دانشجويي به طور محصور اختصاص داد؟ جواب: چنانچه با وسايل متحرك، جداسازي شود كه براي نماز در موارد لزوم قابل جابه جا كردن باشد و كارهاي ديني در آن منظور باشد مانعي ندارد.

سؤال 158- از قديم حايلي مثل

پرده بين زنان و مردان بوده و اكنون عدّه اي مي گويند پرده و ديوار بين زنان و مردان در حال نماز خواندن و موعظه كردن لزومي ندارد، نظر شما چيست؟

جواب: اگر صفوف زنان پشت سر مردان باشد پرده لازم نيست ولي اگر در كنار هم باشد احتياط واجب نصب پرده است.

سؤال 159- آيا داخل شدن كفّار در مسجد براي شنيدن مطالب اسلامي اشكال دارد؟

جواب: هرگاه براي تحقيق جدّي از اسلام باشد مانعي ندارد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 65

سؤال 160- چرا برنامه هاي مسجد را در حسينيّه و برنامه هاي حسينيّه را در مسجد نمي توان انجام داد؟ چون در صورت جواز مي توانيم يكي از اين دو را داشته باشيم تا از اسراف از نظر زمين و مخارج ساختن جلوگيري شود.

جواب: مسجد محدوديّتي براي زنان و گاه براي مردان دارد و در حسينيّه آزادي بيشتري وجود دارد، البتّه ثواب نماز در مسجد نسبت به حسينيّه بسيار تفاوت دارد و همين امر سبب تأسيس دو بنا شده است.

سؤال 161- ايجاد شبستان بخصوص در طرف قبله در مسجدي كه شبستان نداشته باشد چه صورت دارد؟

جواب: در صورت نياز اشكالي ندارد.

سؤال 162- اگر مسجدي چند متر بالاتر از زمين واقع شده باشد و زير زمين هم نداشته باشد آيا مي توانند زير مسجد را مغازه درست كرده و سرقفلي آن را بفروشند و خرج مسجد بكنند؟

جواب: جايز نيست ولي اگر واقف از اوّل اين كار را مي كرد جايز بود ولي اگر اين كار براي مرافق مسجد مانند كتابخانه و غير آن انجام گيرد مانعي ندارد.

سؤال 163- اگر مسجدي فرش يا لوازم اضافي داشته باشد آيا در صورت نياز نداشتن مساجد ديگر، مي توانند به مستحق

بدهند؟

جواب: جايز نيست ولي مي توان آن را فروخت و در نيازمنديهاي مشابه آن مسجد مصرف كرد.

سؤال 164- اگر دو مسجد كنار هم و چسبيده به هم بنا كنند يك مسجد تابستاني و يك مسجد زمستاني و مسجد زمستاني به علّت كوچك بودن در مواقع ضروري از جمله ماه محرم جوابگوي مردم نباشد آيا مي توانند از مسجد تابستاني جزء مسجد زمستاني كرده و ديوار را عقب بكشند؟

جواب: اشكال دارد، ولي مي توانيد دربي از يك مسجد به ديگري باز كنيد

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 66

سؤال 165- اگر مسجد دربي داشته باشد كه مردم از آن رفت و آمد مي كنند و در مواقعي مثل ماه محرّم كه خانمها نيز مسجد مي روند نياز به درب ديگري هم باشد آيا مي توانند درب ديگري نيز از يك طرف مسجد بگذارند تا در مواقع ضروري از آن استفاده بكنند و بعد از رفع نياز باز از همان درب اوّل رفت و آمد بكنند؟

جواب: اشكالي ندارد.

سؤال 166- اگر مسجد نياز به آبدارخانه داشته باشد و آشپزخانه مسجد كوچك باشد آيا مي توان از خود مسجد، آبدارخانه درست كرد و آشپزخانه را بزرگ كرد؟

جواب: اگر مزاحم نمازگزاران نباشد و جا را بر آنها تنگ نكند و از نيازهاي مسجد محسوب شود اشكالي ندارد.

سؤال 167- شخص سرمايه داري يك مسجد را حدود پانزده سال قبل بنا كرده است و فعلا آن مسجد درست و تكميل شده است و قسمتي از مسجد پايگاه نيروي مقاومت بسيج مي باشد. باني مسجد راضي نيست كه پايگاه بسيج در قسمتي از آن مسجد باشد در حالي كه پايگاه براي امنيّت آن محل زحمت زيادي مي كشد آيا نماز خواندن و فعاليتهايي كه در

آنجا صورت مي گيرد صحيح است؟

جواب: چنانچه كارهاي فرهنگي مثبت اسلامي انجام دهند و مزاحمتي براي نمازگزاران نداشته باشند جايز است و رضايت باني اصلي شرط نيست.

سؤال 168- در تهران بانوان در مجالس ترحيم مساجد شركت مي كنند و بعضي از آنها عادت زنانگي دارند و در اثر جهل به مسأله با همان حال به مسجد مي روند و گاهي پس از پايان مراسم مشاهده مي شود كه فرش مسجد نجس شده است اكنون نظر مباركتان را مرقوم فرماييد.

جواب: زنان در حال عادت زنانه حرام است كه در مسجد توقّف كنند و اگر فرش مسجد آلوده شود بايد تطهير كرد و افراد ناآگاه را بايد به اين مسائل آشنا كرد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 67

سؤال 169- عمارتي را كنار مسجد در طبقه فوقاني جهت بانواني كه از ورود به مسجد معذورند، ساخته اند و آن را فاطميّه ناميده اند اما صيغه وقف بر آن خوانده نشده است، البتّه با پولي كه از مردم جمع آوري شده است، و اكنون ساختمان وسيعي به نام حسينيّه جنب مسجد احداث شده است نظر به اينكه خادم مسجد كه پنج نفر عائله دارد و از نظر جا و مكان در مضيقه است اجازه مي فرماييد آن عمارت قبلي را به خادم اختصاص دهند؟

جواب: جايز نيست، بايد محل ديگري براي او در نظر گرفته شود و آن محل در حكم وقف است.

سؤال 170- در حيدرآباد كرج زميني وقف مسجد گرديده و مردم به نيّت ساختن مسجد كمك كرده اند چندين سال در زيرزمين اين مسجد نماز برگزار مي گرديد اكنون كه طبقه همكف ساخته شده است از زيرزمين براي نگهداري وسايل مسجد استفاده مي شود و در ايّام محرّم و صفر

به عزاداران أبا عبد اللّه (عليه السلام) غذا داده مي شود و افراد معذور وارد آن نمي گردند آيا مي توان از اين زيرزمين براي مكان ورزشي جوانان و نوجوانان استفاده و عوايد حاصل را صرف بناي همان مسجد كرد؟

جواب: جايز نيست بلكه بايد براي مسجد و كارهاي مناسب مسجد استفاده شود.

سؤال 171- مسجدي در زمين مشاعي كه بين مالكين مسلمان و ارمني مشترك بوده است با اجازه خودشان بنا شده است، اهل كتاب مراسم ختم امواتشان را در مسجد مسلمانان برگزار مي كنند و واعظ مسلمان در آن مجلس سخنراني مي نمايد و خود ايشان هم در مجلس حضور دارند و همچنين در مراسم مسلمين كه در مسجد منعقد مي شود شركت مي كنند آيا حضور آنها در مسجد هتك مقام مسجد محسوب مي شود؟

جواب: اگر آمدن آنها به مسجد سبب علاقه بيشتر آنها به اسلام گردد مانعي ندارد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 68

سؤال 172- در بعضي از مساجد شهر اردكان تعدادي قرآن خطّي و حزب قرآن مجيد وجود دارد كه اكثر آنها خراب و ناقص گرديده و بقيّه در حال از بين رفتن است و حتي ممكن است به سرقت برود آيا جايز است كه به عنوان امانت به نام همان مسجد در موزه اردكان نگهداري شود؟

جواب: اگر در مسجد قابل استفاده نيست يا در حال از بين رفتن است مي توان آن را تبديل به احسن كرد يعني به موزه يا غير موزه بفروشند و به جاي آن قرآن نو خريداري كنند و وقف آن مسجد كنند.

سؤال 173- در بعضي از مساجد و تكايا تعداد زيادي چراغ نفتي (لامپا و غيره) وجود دارد كه فعلا بدون استفاده مي باشد و اكثر آنها

در انبار مسجد افتاده و شكسته يا در آينده ممكن است شكسته شود و بعضي از آنها نيز توسط مسئولين به فروش رسيده و به اصطلاح تبديل به احسن گرديده آيا نگهداري اين قبيل اجناس به نام همان مسجد در موزه جايز مي باشد؟

جواب: از جواب بالا روشن شد.

سؤال 174- در اردكان نظركرده اي بوده به نام فاطميّه كه در مسير خيابان قرار گرفته و تعدادي چراغ قديمي و آيينه و غيره از آن باقي مانده كه در انبار مخروبه اي نگهداري مي شود و موردي براي استفاده ندارد و ممكن است بر اثر فروريختن سقف انبار، كلّيه آنها از بين برود آيا نگهداري آنها در موزه جايز مي باشد؟

جواب: مطابق مسأله سابق عمل كنند و اگر پول آن قابل مصرف در آن فاطميه نيست در حسينيه ها يا مساجد مصرف خريد اجناس مشابه نمايند.

سؤال 175- ما يك مسجد قديمي در روستايي به نام خوليخان از شهرستان مباركه اصفهان داريم به علّت اين كه چند مسجد جديد و بزرگ بعد از انقلاب اسلامي ساخته شده ديگر از اين مسجد به طور كلّي استفاده نمي نمايند، در ضمن صيغه وقف هم براي اين مسجد خوانده نشده است، ولي چند سال است كه عدّه اي از

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 69

ورزشكاران اين روستا چون جايگاه ورزشي نداشته از اين مسجد به عنوان باشگاه ورزش باستاني استفاده مي نمايند حال با توجّه به اينكه ورزش باستاني يكي از ورزشهاي سنّتي است از اوّل تا آخر اين ورزش فقط ذكر يا علي (عليه السلام) و صلوات بر محمد (صلي الله عليه و آله) و امثال اينها ياد مي شود آيا ورزش كردن و تصرف در اين مسجد صحيح است؟

جواب:

مسجد را به هيچ وجه نمي توان از مسجد بودن خارج كرد يا تبديل به ورزشگاه نمود امّا ورزش در آن اگر موجب وهن مسجد نباشد و مزاحمت براي نمازگزاران نداشته باشند جايز است.

سؤال 176- آيا شعار مذهبي دادن و نعره حيدري گفتن كه در بعضي از مساجد پاكستان گفته مي شود از مكروهات است؟

جواب: شعارهايي كه داراي محتواي صحيح و مذهبي بوده باشد مانعي ندارد به شرط اينكه مزاحمتي براي نمازگزاران توليد نكند و صداهايي كه موجب وهن مسجد شود در آن نباشد.

سؤال 177- آيا زينت كردن مساجد و حسينيه ها جايز است؟

جواب: اگر تزيين به طلا يا با عكس موجودات زنده نباشد و جنبه اسراف نيز پيدا نكند اشكالي ندارد.

سؤال 178- يك باب مسجد قديمي واقع در گوشه روستاست كه حريم آن مقداري زمين باير و بدون استفاده مي باشد حدود 30 سال قبل چند جنازه كودك در آن دفن گرديده و هيچ گونه مدركي مبني بر وقف بودن آن وجود ندارد، لذا هيأت محبّان چهارده معصوم (عليهم السلام) با رضايت اهالي محل تصميم گرفتند كه دور اين زمين را حصار كشي نموده حسينيّه اي در آنجا احداث كنند و آن مسجد قديمي كه در حال تخريب است را بازسازي و توسعه دهند آيا از نظر شرعي اين كار جايز است؟

جواب: اگر دليلي بر وقف بودن آن زمين در دست نيست و بناي حسينيّه

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 70

موجب نبش قبر نمي شود مانعي ندارد.

سؤال 179- مسجدي در حدود 60 يا 70 سال پيش ساخته شده ولي از نظر مكاني در جاي مناسب نيست يعني در زمستان به قدري سرد است كه مردم محله قدرت رفتن به مسجد و

نماز خواندن را ندارند اين مسجد در نزديك زمين فردي است كه خودش فوت كرده اما فرزندان او ادّعا دارند كه مسجد به زور اربابان محل ساخته شده در حالي كه آنها زمينهاي اطراف مسجد و زمين خود مسجد را كه زمين موات بوده احيا كرده اند، به طوري كه تا نزديك درب مسجد زمين كشاورزي درست كرده اند به همين جهت مردم محل مدتي است كه در يك جاي مناسب مسجد ديگري ساخته اند و مسجد قبل به مخروبه تبديل شده، تكليف مردم در اين زمينه چيست؟ آيا مي توانند مسجد را خراب كنند و جاي آن را درخت بكارند و حاصل آن درختان را مصرف مسجد جديد بكنند در ضمن تعداد مردم اين محل زياد نيست كه دو مسجد داشته باشند؟

جواب: مسجد را نمي توان خراب كرد ولي اگر خودش خراب شود و مصالح آن در معرض خطر باشد مي توان آن را در مسجد ديگر مصرف كرد و اگر خراب شد و زمين آن به هيچ وجه قابل استفاده نبود استفاده از آن زمين به نفع مسجد ديگر اشكالي ندارد و قول مالكين اطراف زمين بدون مدرك شرعي پذيرفته نيست.

سؤال 180- مسجدي است كه داراي پايگاه فرهنگي است، اين پايگاه گاهي به خاطر جذب نونهالان و نوجوانان به مسجد و آشنا كردن آنها با تعاليم اسلام، اقدام به آوردن ويديو و نمايش فيلمهاي مجاز (جمهوري اسلامي) در مسجد مي كند آيا اين عمل جايز است؟

جواب: نمايش دادن فيلمهاي سالم و مفيد براي هدايت جوانان و نوجوانان مانعي ندارد، ولي محلّ ديگري غير از مسجد را انتخاب كنيد مگر اينكه در سالن مخصوص كتابخانه مسجد باشد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 71

سؤال

181- آيا اعضاي هيأت امناي مسجد مي توانند براي تعمير مسجد و ساير تصرّفات بدون اجازه متولّي اقدام كنند؟

جواب: احتياط آن است كه از متولّي اجازه بگيرند ولي اگر متولّي نسبت به مصالح مسجد مخالفت يا بي اعتنايي كند از حاكم شرع اجازه بگيرند.

سؤال 182- آيا مي شود از طبقه زير ساختمان مسجد جهت استفاده هاي مطلوب براي مسجد مثل ساختن موتورخانه شوفاژ استفاده كرد؟

جواب: اشكال ندارد.

سؤال 183- آوردن ميز تنيس به فضاي مسجد از قبيل زيرزمين، حياط و … جهت انجام فعاليتهاي سالم فرهنگي ورزشي در كنار آموزش تعاليم ديني (آموزش قرآن، احكام و عقايد) چه حكمي دارد؟

جواب: استفاده از وسايل فوق در شبستان يا فضاي مسجد مجاز نيست ولي اگر سالنهايي براي كتابخانه يا فعاليتهاي فرهنگي در مسجد ساخته شده، از فضاي آن مي توان براي اين كار استفاده كرد.

اذان و اقامه

سؤال 184- شهادت به ولايت امير مؤمنان مولاي متقيان حضرت علي بن أبي طالب (عليه آلاف التحيّۀ و الثّناء) از چه زماني در جامعه شيعيان در اذان گفته شده است؟

جواب: از بعضي روايات استفاده مي شود كه اين كار از عصر ائمّه (عليهم السلام) شروع شد ولي در آن عصر جنبه عموميّت نداشته است، سپس به صورت شعار شيعه درآمد (براي توضيح بيشتر به كتاب نفيس مستمسك، بحث اذان و اقامه رجوع شود).

سؤال 185- آيا بلند كردن صداي اذان مسجد مخصوصاً اذان صبح در صورتي كه

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 72

همسايگان مسجد اعتراض مي كنند و اظهار مي نمايند كه صداي اذان موجب اذيّت و آزار آنها مي شود جايز است؟

جواب: بلند كردن صداي اذان در حدّ معمولي مانعي ندارد و همسايگان نمي توانند مانع صداي اذان شوند.

سؤال 186- آيا گفتن «اشْهَدُ انَّ

عَليّاً وَلِيُّ اللّه» در اذان، اختراع و بدعت است؟

جواب: بدعت آن است كه به قصد جزئيّت اذان بگويند، و اگر به اين قصد نباشد بدعت نيست و اشكالي ندارد و شيعيان به اين قصد نمي گويند.

واجبات نماز

سؤال 187- برادران معلولي كه از پاي مصنوعي استفاده مي كنند و به وسيله آن نماز را ايستاده مي خوانند، گاهي به علّت خستگي پا و يا احتمال زخم شدن آن، پاي مصنوعي را درآورده و نشسته نماز مي خوانند؛ آيا بر اين افراد واجب است كه همواره به كمك پاي مصنوعي نماز را ايستاده بخوانند يا مي توانند در اينگونه موارد نماز را نشسته بخوانند؟

جواب: اگر عسر و حرج نداشته باشد ايستاده نماز بخوانند و لو با تكيه بر عصا و مانند آن باشد و اگر موجب عسر و حرج و ناراحتي است نشسته نماز بخوانند.

سؤال 188- آيا بلند خواندن قرائت نماز ظهر در روز جمعه جايز است؟

جواب: اگر در حضر نماز بخوانند بلند خواندن مستحب است و اگر در سفر باشد در صورتي مستحب است كه با جماعت بخواند نه فرادي.

سؤال 189- آيا مطابق همه قرائات مي توان قرائت نماز را انجام داد؟

جواب: اگر قرائت مشهور در ميان مسلمين باشد مانعي ندارد، ولي از آنجا كه در زمان ما، مشهور همان قرائت عاصم مطابق روايت حفص است كه در قرآنهاي معمولي موجود است گرفتن از قرائات ديگران خالي از اشكال نيست.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 73

سؤال 190- آيا قرائت مَلِكِ يَوْمِ الدّين در نماز صحيح است؟

جواب: احتياط گفتن مالك يوم الدين است.

سؤال 191- منظور از اين كه بايد قرائت و ذكر نماز صحيح خوانده شود چيست؟

جواب: تلفّظ صحيح به مقداري كه عرب آن

را عربي صحيح بداند لازم است ولي مراعات دقّتهاي علماي تجويد لازم نيست.

سؤال 192- كسي كه در موقع قرائت سوره حمد نماز در جمله «مالك يوم الدين» كلمه «يوم» را با ضمّه ياء تلفظ كرده با وجودي كه مي توانسته صحيح آن را تلفظ كند امّا جاهل به مسأله بوده، آيا نمازهاي او صحيح است يا بايد دوباره اعاده و قضا كند؟

سؤال 193- حكم نماز پيرزني كه در نمازش غلطهاي زيادي است و قادر به تصحيح آنها نيست چيست؟

جواب: اگر قادر به يادگرفتن نباشد به همان شكل كه مي تواند بخواند.

سؤال 194- اگر آيه سجده را از راديو يا تلويزيون بشنويم آيا سجده واجب است؟

جواب: اگر قرائت قرآن به طور مستقيم پخش شود سجده كردن واجب است و اگر مستقيم نباشد احتياط است.

سؤال 195- آيا سجده بر دستمال كاغذي و كاغذي كه روي آن خطكشي شده جايز است؟

جواب: سجده بر دستمال كاغذي و همچنين ورق خطكشي شده جايز است در صورتي كه خطها مانع رسيدن پيشاني بر كاغذ نباشند و يا بين خطها به مقداري كه سجده صحيح است فاصله باشد.

سؤال 196- آيا سجده نمودن بر طرف نوشته شده مهرها (مثل اينكه مي نويسند

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 74

(تربت اعلا مال كربلا) جايز است يا احتياط مي فرماييد؟ جهت احتياط چيست؟

جواب: اشكالي ندارد مگر در مواردي كه دستاويزي به دست دشمنان بدهد.

سؤال 197- آيا سجده بر سيمان و موزاييك و سنگ مرمر جايز است؟

جواب: اشكالي ندارد.

سؤال 198- كسي كه سجده را روي صندلي بجا مي آورد اگر با كفش نماز بخواند چه صورتي دارد؟

جواب: اشكالي ندارد ولي بهتر است كفش را بيرون آورد.

سؤال 199- آيا سجده بر كاغذ رنگي كه

در اصل عكس رنگي است (مثل اسكناس) جايز است؟

جواب: رنگي كه جرم نداشته باشد مانع نيست ولي بهتر است از سجده بر اسكناس خودداري شود.

سؤال 200- آيا شهادت بر ولايت امير المؤمنين (عليه السلام) در تشهد نماز جايز است؟

جواب: نظر به اينكه ائمه معصومين (عليهم السلام) اجازه اضافه كردن شهادت ثالثه را نداده اند، اين كار صحيح نيست و وظيفه ما در اينگونه موارد تبعيّت از دستورات معصومين (عليهم السلام) است.

سؤال 201- اگر شخصي تشهد نماز را فراموش كند، آيا بعد از قضاي تشهد، سلام نماز را هم بايد بخواند؟

جواب: احتياط آن است كه سلام را نيز بخواند و بايد سجده سهو نيز بجا آورد.

سؤال 202- از روشهاي مختلف نشستن هنگام تشهد، آيا نشستن به روش معمولي افضل است يا نشستن برخي از برادران كه به قصد قرار دادن سنگيني بدن (بيش از حدّ معمولي) در سمت چپ، شبيه اهل سنّت علي الخصوص حنفيها مي نشينند؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 75

جواب: صورت دوّم تورك ناميده مي شود جزء مستحبات شمرده شده است.

سؤال 203- آيا برگرداندن انگشتر در قنوت نماز ثواب دارد؟

جواب: از بعضي از روايات استحباب آن استفاده مي شود.

سؤال 204- فرستادن صلوات بر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) چه حكمي دارد؟

جواب: مستحب مؤكّد است.

سؤال 205- شخصي در حال رفتن به سجود طوري تعادلش به هم خورد كه به پشت سر افتاد، آيا نماز او باطل است؟

جواب: هرگاه قبل از آن كه صورت نماز به هم بخورد به حال اوّل برگردد مانعي ندارد.

سؤال 206- اگر نمازگزار در ركعت اوّل يك سجده و در ركعت دوّم، تشهد و در ركعت سوّم ركوع را فراموش كند وظيفه اش چيست؟

جواب: چنانچه در

سجده اوّل ركعت سوّم متوجّه شود، آن ركعت را ركعت دوّم خود قرار مي دهد و تشهد مي خواند و بعد از نماز سجده فراموش شده را قضا مي كند و سپس سجده هاي سهو را طبق دستور رساله انجام مي دهد و احتياطاً نماز را اعاده كند و اگر بعد از هر دو سجده متوجّه شود، نماز او باطل است.

سؤال 207- كسي كه زياد فراموشكار است مثلا غالباً در نمازها فراموش مي كند كه 2 يا 3 يا 4 ركعت خوانده، وظيفه اش چيست؟

جواب: كثير الشّك بنا را بر طرفي مي گذارد كه مفيد به حال اوست

نماز مسافر

سؤال 208- آيا تهران يا مانند آن از بلاد كبيره است؟

جواب: حكم بلاد كبيره و غير كبيره يكسان است مگر در جاهايي كه هر محلّه

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 76

از آن عرفاً يك شهر مستقل محسوب شود.

سؤال 209- مبدأ و منتهاي سفر در مسافت نماز قصر كجا محسوب مي شود؟

جواب: معيار فاصله بين دو شهر يعني آخرين خانه مبدأ حركت و اوّلين خانه مقصد مي باشد.

سؤال 210- آيا خروج زن از وطن الزاماً به تبعيّت از شوهر اعراض محسوب مي شود يا بستگي به قصد و نيّت او دارد؟

جواب: بستگي به قصد و نيّت خود زن دارد چنانچه اميدوار باشد كه شوهر را بازگرداند اعراض نيست و اگر اميدي ندارد اعراض قهري حاصل است.

سؤال 211- مقصود از بلاد كبيره چيست؟ در ايران چند شهر كبيره داريم و در بلاد كبيره مسافت را از آخر شهر بايد حساب كرد يا آخر محلّه؟

جواب: همان گونه كه در بالا آمد تفاوتي ميان شهرهاي بزرگ و كوچك نيست و بلاد كبيره و صغيره در احكام مسافر يكسان است مگر اينكه شهري به قدري

بزرگ شود كه هر محلّه از آن يك شهر مستقل محسوب شود مثل شميران و شهر ري كه در عين اتصال به تهران شهرهاي مستقلّي محسوب مي شوند ولي محلّات مختلف تهران جزء تهران محسوب مي شوند و در مواردي كه هر محلّه اي شهر مستقلي است اگر بين آنها فاصله نماز قصر باشد نماز شكسته مي باشد و در غير اين صورت تمام است و معيار در مسافت، آخرين خانه هاي شهر است.

________________________________________

شيرازي، ناصر مكارم، استفتاءات جديد (مكارم)، 3 جلد، انتشارات مدرسه امام علي بن ابي طالب عليه السلام، قم - ايران، دوم، 1427 ه ق استفتاءات جديد (مكارم)؛ ج 1، ص: 76

سؤال 212- حكم نماز كسي كه مدّت طولاني در شهري مانده است چيست؟

جواب: در صورتي كه مدّتي طولاني در آن محل بماند در حكم وطن او خواهد بود.

سؤال 213- آيا محلّ تحصيل دانشجويان در دوره هاي 2 و 4 ساله يا بيشتر جزء وطن محسوب مي شود؟

جواب: آري در حكم وطن است هرچند وطن نيست.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 77

سؤال 214- كسي كه دائم السفر بين دو شهر مثلا قم و كرج است ولي هر روز از كرج كه وطن او نيست به دو فرسخي جهت تدريس يا كار ديگري مي رود و برمي گردد آيا چنين شخصي در قم و كرج و اطراف آن نمازش را بايد تمام بخواند؟

جواب: بايد تمام بخواند.

سؤال 215- اگر محلّ كار شخصي به اندازه مسافت قصر از وطنش دور باشد و هر روز به محل كار مي رود و برمي گردد يا يك هفته در محل كار مي ماند، حكم نماز خانواده اش كه همراهش هستند چيست؟

جواب: هرگاه خانواده اش مرتباً با او همراه هستند نماز همه آنها تمام است.

سؤال 216-

طلّابي كه قريب 15 سال در قم ساكنند ولي آن را وطن قرار نداده و قصد اقامت دائم هم ندارند لكن در مورد زمان بازگشت به وطنشان مردّد هستند و نمي دانند چه زماني برمي گردند، نماز و روزه اين افراد چگونه است؟ آيا در اين مسأله تفاوتي بين طلّاب ايراني و خارجي هست؟

جواب: در فرض مسأله قم نسبت به همه آنها حكم وطن را دارد.

سؤال 217- آيا اعراض قهري براي زني كه قصد جدايي و طلاق از همسرش ندارد و همسرش هم تصريح كرده است كه به وطن زوجه اش براي سكونت حتّي به صورت موقّت نمي رود، حاصل مي شود يا اينكه آنجا وطن او خواهد بود؟ وظيفه فرزندان چيست؟

جواب: اين مصداق اعراض قهري است همچنين نسبت به اولادشان تا زماني كه با آنها زندگي مي كنند.

سؤال 218- اگر محلّ دانشگاه نسبت به روستاي دانشجو كمتر از چهار فرسخ باشد ولي مركز دوّم دانشگاه بيشتر از مسافت شرعي است و دانشجو در ماه يكي دو بار به آنجا مي رود، حكم نماز و روزه اش چيست؟

جواب: نسبت به مركز دوّم دانشگاه، نماز و روزه اش قصر است.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 78

سؤال 219- محلّ تحصيل دانشجويي در چهار فرسخي محلّ سكونت اوست، نماز و روزه اش را چگونه انجام دهد؟

جواب: اگر رفت و آمد مستمر دارد نمازش را تمام مي خواند و روزه اش را مي گيرد.

سؤال 220- اين جانب طلبه اي هستم اهل ساري كه بر حسب موقعيّت شغلي مدّتي است كه در رشت مشغول خدمت مي باشم و مدّتي كه بايد در اينجا بمانم معلوم نيست، امّا بر حسب وظيفه شغلي و نيز براي منبر بايد به طور مرتّب به شهرستانهاي استان گيلان سفر كنم. و

به ندرت و به طور استثنايي اتفاق مي افتد كه ده روز در محل سكونتم بمانم و لذا اقامه ده روز ميسر نمي باشد، وضعيت نماز و روزه ام چگونه است؟

جواب: وظيفه شما اتمام نماز و روزه است و اگر ده روز اقامت كرديد در اوّلين سفر شكسته مي باشد.

سؤال 221- انساني به خيال اينكه مسافر است نماز را شكسته خوانده و يا به خيال اينكه مسافر نيست نماز را تمام و روزه گرفته است بعد از چندي متوجّه اشتباه خود شده است، نماز و روزه گذشته او چه حكمي دارد؟

جواب: در هر دو صورت بنابر احتياط واجب اعاده كند.

سؤال 222- شركتي در كوه و بيابان، محلّي را براي استراحت و زندگي كاركنان خود تعيين نموده است؛ كاركناني از شهرهاي مختلف دور دست براي كار به اين شركت مي آيند به اين كيفيت كه 14 روز در اينجا مشغول كار بوده و 14 روز ديگر به شهرهاي خود مراجعت مي كنند. در مدّت 14 روز كاري نحوه كارشان به شرح زير است لطفاً تكليف نماز و روزه هر دسته را بيان فرماييد.

الف) عده اي همه روزه يا اغلب روزها از جايگاه مذكور (استراحتگاه) به فاصله كمتر از مسافت شرعي كه محلّ كار آنهاست مي روند و شب برمي گردند.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 79

جواب: اگر فاصله ميان محلّ استراحت و محلّ كار آنها سه يا چهار كيلومتر باشد قصد اقامه در دو محل صحيح است و نماز و روزه آنها كامل است و اگر فاصله زياد است قصد اقامه درست نيست نماز آنها قصر است و نمي توانند روزه بگيرند.

ب) عده اي ديگر يك هفته روز به محلّ كار مي روند و شب برمي گردند و يك هفته

شب به محل كار مي روند و روز برمي گردند، فاصله استراحتگاه اين عدّه تا محلّ كارشان نيز كمتر از مسافت شرعي است.

جواب: مانند مسأله سابق است.

ج) عدّه اي ديگر فاصله محلّ كارشان تا استراحتگاه فوق الذّكر به اندازه مسافت شرعي است اينها هم بعضي همه روزه يا اغلب روزها به محلّ كار مي روند و بر حسب وضع كاري خود قبل از ظهر يا بعد از ظهر به استراحتگاه برمي گردند.

جواب: اينها كثير السّفر هستند.

د) بعضي ديگر از عدّه فوق كه فاصله محلّ كارشان تا استراحتگاه به اندازه مسافت شرعي است يك هفته، روز به محل كار مي روند و شب برمي گردند و هفته اي ديگر، شب مي روند و روز به استراحتگاه برمي گردند.

جواب: مانند مسأله قبل است.

ه-) عدّه اي محلّ كارشان همان استراحتگاه است ولي اتّفاقاً ممكن است به طور موقّت مسافت شرعي را بپيمايند و مجدّدا جهت ادامه كار به محلّ كار خود يعني استراحتگاه برگردند.

جواب: در صورتي كه قصد ده روز اقامت در آن محل نداشته باشند نماز و روزه آنها قصر است.

و) آيا بين اشخاصي كه مدّت زيادي به اين كار مشغول هستند و كساني كه جديداً مشغول اين كار شده اند فرقي هست؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 80

جواب: فرقي نيست.

سؤال 223- آيا زن در وطن، تابع شوهر است؟

جواب: اگر قصد زن تبعيّت از شوهر بوده باشد، از نظر وطن تابع است.

سؤال 224- اگر محلّ تحصيل جزء وطن حساب نشود و دانشجو قصد ده روز كند آيا قبل از ده روز مي تواند بيش از دو ساعت از حدّ ترخّص بگذرد. قابل ذكر مي باشد كه دانشكده بيرون از حدّ ترخّص مي باشد و خوابگاه داخل شهر است و مجبوريم هر روز (غير از

روزهاي تعطيل) از حدّ ترخّص عبور كنيم؟

جواب: محلّ تحصيل مستمر به حكم وطن مي باشد و نماز و روزه در آن كامل است و قصد ده روز لازم نيست و خارج شدن از محلّ اقامت و رفتن به مناطق نزديك (مثلا 3 الي 4 كيلومتر) نيز اشكال ندارد.

سؤال 225- آيا محلّ اقامت طلّاب و دانشجوياني كه دو سال و يا بيشتر در آنجا اقامت كرده و يا خواهند كرد از نظر حضرت عالي در حكم وطن حساب مي شود؟ آيا در صورتي كه از آنجا به وطن اصلي خود يا جايي ديگر كه موقّتاً جهت تفريح و استراحت سفر كرده و باز به همان محلّ اقامت بر مي گردند چه حكمي دارد؟

جواب: اينگونه اقامتگاهها در حكم وطن محسوب مي شوند.

سؤال 226- شخصي كه كثير السّفر است اگر در يكي از سفرها، انگيزه سفرش چيز ديگري باشد همانند معلّمي كه همواره جهت تدريس مي رفته و اين بار براي عيادت مريض و در غير مسير هميشگي خود سفر كرده است از لحاظ افطار و قصر چه وظيفه اي دارد؟

جواب: حكم او مانند ساير مسافرين قصر و افطار است.

سؤال 227- در هر سال جمع كثيري از دانشجويان غير مشهدي وارد دانشگاه مشهد مي شوند. برخي از آنها از شهرهاي استان خراسان مي باشند كه معمولا هر هفته به وطن خود برمي گردند و فاصله محلّ تحصيل تا وطن آنها هم بيش از

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 81

مسافت شرعي است و در دوران تحصيل اين رفت و آمدها ادامه دارد مثلا از شنبه تا چهارشنبه را در مشهد هستند و دو روز ديگر را به وطن خود برمي گردند وظيفه شرعي اين گروه از دانشجويان در ارتباط با

نماز و روزه چيست؟

جواب: محلّ درس خواندن طولاني در حكم وطن است بنابراين مسأله مربوط به كثير السّفر نمي باشد، اينگونه دانشجويان هم در وطن و هم در محلّ تحصيل خود نماز و روزه را تمام بجا مي آورند ولي اگر در راه سفر بين اين دو محل كه هفته اي يك بار انجام مي شود نماز و روزه بجا آورند شكسته است.

سؤال 228- به نظر حضرت عالي وظيفه كسي كه شغل او سفر است با كسي كه شغل او در سفر است فرق مي كند؟

جواب: فرق نمي كند.

سؤال 229- محلّ خدمت من در بندر عباس است ولي وطنم شيراز است در هنگام مرخصي نمازهايم را در هر دو شهر (شيراز و بندر عباس) چگونه بخوانم؟

جواب: شما در بندر عباس و شيراز نماز را تمام و روزه هم بگيريد امّا در بين راه نماز و روزه شما شكسته است.

سؤال 230- كسي كه محل سكونت او تا ملكي كه دارد اندازه مشخّصي ندارد و كيلومتري بر آن مشخص نكرده است ولي به طور معمول دو ساعت راه است حكم نماز او و فرزندانش در آن ملك چيست؟

جواب: اگر ممكن است تحقيق كند و اگر راهي براي تحقيق نيست و مقدار مسافت مشكوك است نماز را تمام بخواند.

نماز استيجاري و قضا

سؤال 231- آيا كسي كه خودش نماز و روزه قضا دارد مي تواند از طرف شخص ديگر اجير شود؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 82

جواب: مانعي ندارد.

سؤال 232- آيا دو نفر يا بيشتر مي توانند در يك روز براي يك ميّت روزه بگيرند و همين طور آيا امام و مأموم مي توانند هر دو به نيّت يك نفر نماز بخوانند؟

جواب: اشكال ندارد ولي نماز ظهر و عصر و مغرب و

عشا مربوط به يك روز بايد به ترتيب انجام گيرد.

سؤال 233- آيا انسان به دليل عدم حضور قلب و توجّه در نماز مي تواند مجدّداً آن را بجا آورد؟

جواب: اگر در نماز ظاهراً نقصاني نبوده اعاده نكند و با تعقيبات آن را جبران كند.

سؤال 234- اگر شخصي نماز قضاي ميّتي را از عالمي به عهده بگيرد و بعد از گذشت مدتي قادر به انجام آن نشود و آن عالم هم از دنيا برود، آيا مي تواند شخص ديگري را اجير كند؟

جواب: چنانچه صاحب پول را نمي شناسد مي تواند با اجازه مجتهد ديگري كسي را براي اين كار اجير كند.

سؤال 235- كسي كه نمي داند دقيقاً چقدر نماز قضا دارد تكليفش چيست؟

جواب: به مقداري كه مي داند در سفر يا در حضر فوت شده قضا كند و آنچه شك دارد واجب نيست، در ضمن ترتيب در نماز قضا لازم نيست مگر نماز ظهر و عصر يا مغرب و عشايي كه از يك روز فوت شده باشد.

سؤال 236- نمازهايي را كه در سفر قضا شده است در وطن چگونه قضا كند؟

جواب: نمازهايي را كه در سفر قضا شده شكسته مي خواند خواه در سفر باشد يا حضر و نمازهايي كه در حضر قضا شده تمام مي خواند خواه در سفر باشد يا در حضر.

سؤال 237- نمازهاي زيادي از من فوت شده است و قدرت بر انجام همه آنها

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 83

را ندارم، وظيفه من چيست؟

جواب: نمازهاي گذشته را به تدريج به مقداري كه توانايي داريد قضا كنيد.

سؤال 238- اگر نماز و روزه قضاي پدر و مادر زياد باشد يا در بعضي موارد از روي نافرماني باشد، وظيفه فرزندان چيست؟

جواب: آنچه از روي

عمد و نافرماني بوده قضاي آن بر فرزند بزرگتر واجب نيست ولي بهتر است انجام دهد و آنچه از روي عذر بوده بايد فرزند بزرگتر به مقدار توانايي قضا كند.

سؤال 239- آيا نمازها و روزه هاي قضاي ميّت بر هر پسر بزرگتر از هر يك از همسرانش واجب است يا فقط به عهده يك نفر از آنان است؟ و در صورتي كه ولد اكبر نخواهد خود بخواند آيا پول نماز و روزه ها را از سهم خود بدهد يا از اصل مال كم كند؟

جواب: به پسر بزرگتر از نظر سن تعلق مي گيرد از هر زني كه باشد، و او مي تواند از مال خودش با شرايط اجير بگيرد و اگر دو فرزند از نظر سن كاملا مساوي باشند تقسيم مي كنند.

سؤال 240- اين جانب پسر بزرگ خانواده هستم پدرم مدّت زيادي نماز و روزه هايش را بجا نياورده است و در وصيّت نامه اش نوشته كه هيچ قضاي نماز و روزه نمي خواهد و قضاي اين عبادات به خودش مربوط است، با توجّه به اين مطلب وظيفه من چيست؟

جواب: شما نماز و روزه هايي را كه به خاطر عذر از پدر فوت شده (و همچنين از مادر بنابر احتياط واجب) بايد قضا كنيد و غير از آن واجب نيست ولي احتياط مستحب است.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 84

نماز جماعت

سؤال 241- آيا در يك نماز مي توان به دو نفر اقتدا كرد؟

جواب: در يك نماز به دو نفر در غير موارد ضرورت نمي توان اقتدا كرد.

سؤال 242- نماز كساني كه در طبقه سوّم مسجد به جماعت اقتدا كرده اند چه حكمي دارد؟

جواب: در صورتي كه با جماعتي كه در پايين منعقد است يك جماعت حساب شود اشكال ندارد.

سؤال

243- لطفاً براي اين جانب كه امام جماعت مسجدي هستم اجازه اي صادر فرماييد.

جواب: اگر منظور اقامه جماعت در مسجد است اجازه لازم ندارد و اگر چيز ديگري است مرقوم بداريد تا جواب داده شود.

سؤال 244- آيا مقلّد مرجعي مي تواند به امام جماعتي كه مقلّد مرجع ديگر است اقتدا كند؟

جواب: مقلّد هركس به هركس مي تواند اقتدا كند مگر اينكه علم به بطلان نماز او داشته باشد.

سؤال 245- آيا امام راتب صاحب اختيار مسجد يا محراب است؟ به گونه اي كه نماز خواندن غير او در آنجا اشكال داشته باشد يا اينكه اولويت امام راتب به نحو افضليّت است؟ لطفاً توضيح دهيد.

جواب: رعايت حقّ امام راتب، واجب نيست بلكه مستحب است؛ ولي براي اين كه مفاسدي به وجود نيايد سزاوار است اينگونه مسائل رعايت گردد.

سؤال 246- آيا كسي كه يك دست او قطع شده است مي تواند امام جماعت بشود؟

جواب: مانعي ندارد.

سؤال 247- يك نفر از اهل علم وارد شهر يا روستايي مي شود كه اهالي او را

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 85

نمي شناسند، آيا مي توانند به او اقتدا كنند؟

جواب: چنانچه اطمينان به عدالت او داشته باشند كافي است.

سؤال 248- آيا اقتدا به امام جماعت وسواسي كه مثلا كلمه اي را چند بار تكرار مي كند جايز است؟

جواب: خالي از اشكال نيست ولي توجّه داشته باشيد رعايت احتياط به تكرار يكي دو بار دليل بر وسواسي بودن نيست. سؤال 249- شخصي امام جماعت را در حال تشهّد ديد، ظنّ يا علم پيدا كرد كه تشهد آخر است. از جهت دريافت ثواب اقتدا كرد و نشست، بعد معلوم شد كه تشهد اوّل بوده، تكليف او چيست؟

جواب: احتياط آن است كه نمازش را همراه امام

تمام كرده و بعداً اعاده نمايد.

سؤال 250- امام جماعت مقلّد مرجعي است كه اعاده جماعت را در مسجد ديگر با جماعت ديگر جايز مي داند ولي مأمومين مسجد دوّم مقلّد مرجعي ديگرند كه جايز نمي داند، آيا مأمومين مسجد دوّم مي توانند به آن امام اقتدا كنند؟

جواب: نمي توانند ولي اگر آنها خبر ندارند بر امام لازم نيست مطلب را براي آنها شرح دهد.

سؤال 251- امام جماعتي در دو محل نماز مي خواند. آيا شخصي كه هميشه ملازم اوست مي تواند به همين امام در هر دو محل اقتدا كند؟

جواب: نماز دوّم مأموم اشكال دارد مگر اينكه احتمال دهد در نماز اوّلش خللي بوده يا قصد نماز قضا براي خودش يا شخص ميّتي نمايد.

سؤال 252- شخصي در مسجد جهت نماز جماعت جانمازي گذاشته و بيرون رفته و جماعت برپا شده و صاحب آن مراجعت نكرده است، در اين صورت به محض منعقد شدن نماز جماعت حقّ او از آن مكان ساقط شده و ديگري مي تواند جاي او را تصرف كند؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 86

جواب: احتياط آن است كه تا ركوع ركعت اوّل مهلت دهد اگر نيايد حق دارد.

سؤال 253- يك پاي امام جماعتي در اثر حادثه اي شكسته، حال در اثر شكستگي، پاي او درست جمع نمي شود كه براي تشهّد و سجود و سلام زانو بزند و بايد آن پاي شكسته را در سجود و تشهد كمي دراز كند، ولي شرايط ديگر موجود است، آيا جايز است كه با اين حال امامت نمايد؟

جواب: جايز است.

سؤال 254- امامت جماعت زن براي زنان چه حكمي دارد؟

جواب: جايز است.

سؤال 255- امام راتب مسجدي غير روحاني است. اگر فردي روحاني به طور اتّفاقي به آن

مسجد برود و بخواهد امام جماعت بشود آيا بايد از امام راتب غير روحاني اجازه بگيرد؟ و آيا با وجود روحاني، غير روحاني مي تواند امام جماعت بشود؟

جواب: اجازه گرفتن واجب نيست ولي به اخلاق مؤمن نزديكتر است امّا در جايي كه آقايان روحاني هستند امامت غير روحاني خالي از اشكال نيست.

سؤال 256- آيا براي مأموم جايز است كه در ركعت دوّم بعد از آن كه امام سوره توحيد را خواند «كذلك الله ربّي» بگويد؟

جواب: به قصد ذكر مطلق مانعي ندارد.

سؤال 257- امام جماعتي از مردم و مأمومين مقداري پول و قدري سهم مبارك امام (عليه السلام) جهت ساختن مسجدي گرفته ولي در اين مورد اقدامي نكرده است. اكنون صاحبان پول، پول خود را طلب مي كنند ولي او مي گويد شما حقّ مطالبه نداريد، من وكيل حاكم شرع هستم و خودم مي دانم چه كنم آيا نماز خواندن پشت سر اين عالم جايز است؟

جواب: اگر وجوه مزبور را به عنوان سهم مبارك امام (عليه السلام) داده اند، او بايد با نظر مجتهد يا نماينده او عمل كند و اگر به عنوان تبرع بوده بايد نظر مردم را تأمين كند.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 87

سؤال 258- نماز كساني كه به هنگام انعقاد نماز جماعت در محلّ اقامه جماعت به صورت فرادي مي خوانند چه حكمي دارد؟

جواب: هرگاه هتك امام جماعت مسجد شود اشكال دارد.

سؤال 259- اگر امام جماعت بعد از نماز بفهمد كه به علّتي نمازش باطل بوده آيا لازم است كه به مأمومين اطّلاع بدهد تا آنان نماز خود را اعاده كنند؟

جواب: لازم نيست.

سؤال 260- آيا شركت بانوان در نمازهاي جماعت يوميّه كراهت دارد؟

جواب: در شرايط فعلي شركت آنها بهتر و

گاهي لازم است.

سؤال 261- كسي كه نماز ايستاده مي خواند و ركوع را به طور معمولي انجام مي دهد اما براي سجده روي صندلي مي نشيند و روي ميز مهر مي گذارد و سجده مي كند، آيا چنين كسي مي تواند امام جماعت بشود؟

جواب: احتياط واجب در ترك آن است.

سؤال 262- اگر انسان شك كند كه قرائت امام جماعت مطابق فتواي مرجع او مي باشد آيا مي تواند اقتدا كند؟ و در صورت جواز اقتدا؛ آيا اعاده نماز به عنوان احتياط لازم است؟

جواب: تا زماني كه يقين به خلاف نداريد اقتدا جايز است و اعاده نماز احتياطاً لازم نيست.

سؤال 263- اگر در مسجد جامع شهري نماز جماعت برگزار گردد و عدّه قليلي در هنگام اقامه نماز جماعت به قصد تضعيف، تشكيل نماز فرادي بدهند نمازشان چه حكمي دارد؟

جواب: نمازشان اشكال دارد.

سؤال 264- در صف اوّل نماز سه نفر كه لباسشان نجس است، نماز مي خوانند آيا اتصال سمت راست خود را به هم مي زنند؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 88

جواب: هرگاه شخصي نداند لباس يا بدن او نجس است و نماز بخواند نماز او صحيح است و اتّصال برقرار مي باشد.

سؤال 265- مردم روستا به اين جانب پيشنهاد امامت جماعت را مي نمايند كه در صورت نبودن روحاني نماز جماعت برقرار باشد و روحانيون محترم هم كه براي تبليغ به اين روستا تشريف مي آورند نيز پيشنهاد نموده اند ولي بنده به واسطه ضعيف بودن ديد چشمم احتياط مي كنم، چنانچه اجازه فرماييد اين مسئوليّت را به عهده مي گيرم.

جواب: در صورتي كه مردم به عدالت شما عقيده دارند و قرائت شما صحيح است و روحاني براي اقامه جماعت حضور ندارد مي توانيد امام جماعت شويد.

نماز جمعه و عيدين

سؤال 266- اگر مسافر با طهارت

فقط دو خطبه نماز جمعه را استماع كند آيا از دو ركعت ظهر كفايت مي كند و اصولا آيا مسافر مي تواند در نماز جمعه شركت كند؟

جواب: مسافر مي تواند در نماز جمعه شركت كند و نماز او مجزي است ولي تنها استماع دو خطبه كافي نيست و بايد دو ركعت نماز جمعه را بخواند.

سؤال 267- در بعضي مناطق خطبه هاي نماز جمعه را پيش از اذان مي خوانند در اين صورت آيا بازهم شركت در نماز جمعه واجب تخييري است و اگر كسي در نماز جمعه شركت كند نماز ظهر را نيز بايد بخواند؟

جواب: در فرض مسأله احتياط آن است كه نماز ظهر را هم بخواند.

سؤال 268- مسافتي كه بين دو نماز جمعه معتبر است آيا از راهي كه مردم رفت و آمد مي كنند محاسبه مي شود و يا اينكه از راه هوايي محاسبه مي شود، دليل بر اين مسأله چيست؟

جواب: معيار راه زميني است و دليل بر اين مطلب انصراف اطلاقات به راه

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 89

عادي و معمولي است مخصوصاً كه راه مستقيم هوايي از راه عادي كه مردم رفت و آمد مي كنند معمولا كوتاهتر است و اگر مدار بر راه مستقيم بود بايد در روايات به آن تصريح مي شد.

سؤال 269- آيا اقتدا به نماز عصر امام جمعه صحيح است؟

جواب: اشكالي ندارد.

سؤال 270- آيا شركت بانوان در نماز جمعه كراهت دارد؟

جواب: شركت آنها در نماز جمعه با توجه به عناوين ثانويه در عصر و زمان ما اولي است.

سؤال 271- آيا نماز عيد را مي توان به جماعت در دو مكان انجام داد؟

جواب: مشكل است، ولي در نمازهاي يوميّه دو بار با دو گروه مختلف مي توان خواند.

مسائل متفرّقه نماز

سؤال 272- آيا

سلامهاي سه گانه اي كه نمازگزاران بعد از نماز مي خوانند نصّ خاصّي دارد؟

جواب: سلامهاي سه گانه اي كه به سه طرف خوانده مي شود دليل خاصّي ندارد ولي به نيّت اوامر مطلقه زيارت مانعي ندارد.

سؤال 273- آيا مي توان نماز فريضه را به صورت تعليمي خواند؟

جواب: هرگاه قصد قربت داشته باشد مانعي ندارد.

جواب: خوابيدن با علم به اينكه نماز قضا مي شود اشكال ندارد ولي تا ممكن است اين كار را انجام ندهد.

سؤال 275- چنانچه فرد مسلماني در مأموريتهاي فضايي به خارج از جوّ كره زمين برود با توجّه به اينكه در خلأ قرار گرفته و هيچ ايستايي و سكوني نمي تواند داشته باشد و نمي تواند وضو بسازد، زيرا آب نيز در آنجا به حالت معلّق مي باشد و همچنين به واسطه حساسيّت دستگاههاي فضاپيما كوچكترين ذرّه غباري نيست كه حتّي بتواند تيمّم كند و اگر باشد آن هم معلّق است و حتّي برايش افق معنا ندارد و قبله اي نيست، تكليف وي چه مي باشد؟

جواب: نماز خود را به همان حالت بخواند و اگر مدّت كوتاه است احتياطاً بعداً قضا كند و اگر مدّت طولاني است قضا ندارد.

سؤال 276- نظر شما در مورد سن و شرايط بلوغ دختران و تكاليف شرعي آنها چيست؟

جواب: دختران پس از تمام شدن 9 سال قمري بالغ مي شوند ولي اگر نتوانند بعضي از وظايف را مانند روزه بر اثر ضعف انجام دهند از آنها ساقط مي شود و به جاي آن براي هر روز يك مد طعام (تقريبا 750 گرم گندم يا مانند آن) به فقير مي دهند.

سؤال 277- شخصي كه به طريقي يا براي سفر يا به عنوان كاري كه ايجاب كرده است به قطب سفر كرده و مدّت مديدي را

قصد اقامت كرده (قابل توجّه اينكه در قطب شش ماه روز و شش ماه شب مي باشد) با توجّه به اين مطلب نماز و روزه و قبله اين شخص چگونه مي باشد؟ حال اگر شخصي قصد سفر كره ماه را داشته باشد نماز و روزه و قبله او در طول راه (و داخل سفينه) و در روي كره ماه چگونه مي باشد؟

جواب: بايد مطابق مناطق معتدله عمل كند شرح اين مطلب را در كتاب نماز و

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 91

روزه در قطبين نوشته ايم امّا قبله در مناطق قطبي مشكل ندارد، به سمتي مي ايستد كه نزديكترين فاصله را با مكه داشته باشد و از اينجا حكم نماز و روزه در سفرهاي فضايي روشن مي شود و قبله مسافران فضا آن سمت است كه زمين و امتداد آن در آسمان قرار دارد.

سؤال 278- تبعيّت از مديران تارك الصلاة چگونه است؟

جواب: تبعيت از دستورات نامشروع آنها جايز نيست ولي از دستورات صحيح و مشروع آنها بايد تبعيّت كرد و بايد افرادي را در رأس كارهاي جامعه اسلامي بگذارند كه ملتزم به احكام شرع باشند.

سؤال 279- كسي كه مي داند يا احتمال قوي مي دهد كه به جهت شب نشيني و يا مطالعه و غيره نماز صبحش قضا مي شود آيا شرعاً براي شب نشيني يا مطالعه مجاز است؟

جواب: اين كار بر خلاف احتياط است و اگر موجب وهن نماز شود حرام مي باشد.

سؤال 280- دعا كردن به زبان غير عربي و به غير ادعيّه مأثوره در قنوت نماز چه حكمي دارد؟

جواب: به زبان غير عربي اشكال دارد و خواندن هر دعايي كه مضمون صحيحي داشته باشد در قنوت اشكالي ندارد.

سؤال 281- برخي از دانشجويان عقيده دارند از

آنجا كه حكم مصافحه بعد از نماز در احاديث نيامده است اين كار بدعت محسوب مي شود و بايد ترك كرد و از طرفي در صورت ترك مصافحه بعد از نماز اهداف خاصّ نماز جماعت آن چنان كه شايسته است به اجرا در نمي آيد حال تمنّا دارد حكم مصافحه بعد از نماز را بيان بفرماييد؟

جواب: بدعت آن است كه چيزي را به قصد جزئيّت در دين انجام دهد و يا در

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 92

عمل معرّف چنين مطلبي باشد بنابراين اگر مصافحه را به نيّت مطلوبيّت مطلقي كه دارد انجام دهند و گاهي نيز آن را ترك كنند اشكالي حاصل نمي شود.

سؤال 282- آيا كسي كه قادر به اصلاح قرائت نيست ولي در صورت مراجعه به گفتار درماني به احتمال قوي موفّق به اصلاح مي گردد آيا اين درمان برايش واجب خواهد بود؟

جواب: احتياط آن است كه درمان كند.

سؤال 283- آيا بستن چشمان در نماز جهت تواضع و تمركز حواس جايز است؟

جواب: بستن چشمها در نماز مكروه است ولي اگر راه حضور قلب منحصر به آن گردد مستحب بودن آن بعيد نيست.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 93

فصل يازدهم: احكام روزه

مبطلات روزه

سؤال 284- آيا فرو بردن وسايل غير خوراكي (مانند وسايل معاينات پزشكي) در دهان به هنگام روزه باعث بطلان روزه مي گردد؟

جواب: موجب بطلان روزه نمي شود مگر اينكه آلوده به آب دهان شود و آن را بيرون آورد و سپس وارد دهان كند و رطوبت آن ابزار به قدري باشد كه در آب دهان مستهلك نشود و آن را فرو برد.

سؤال 285- فردي مبتلا به نفس تنگي شديد است و از يك نوع وسيله طبّي استفاده مي نمايد كه با فشار دادن

سوزن آن داروي مايع به صورت پودر گاز از راه دهان به ريه ها پاشيده مي شود باعث تسكين مي گردد (اين عمل چندين بار در روز تكرار مي گردد) آيا مي تواند با وجود استفاده از اين وسيله روزه دار هم باشد با توجّه به اين كه بدون استفاده از اين دستگاه روزه گرفتن مشقّتي غير قابل تحمل دارد؟

جواب: اگر به صورت گاز رقيق وارد بدن مي شود مانعي ندارد و روزه اش صحيح است و ما نمونه هاي معمول آن را ديده ايم اشكالي ندارد.

سؤال 286- آيا فرو بردن چرك گلو باعث باطل شدن روزه مي گردد؟

جواب: اگر به فضاي دهان وارد نشود يا بدون اختيار فرو رود مانعي ندارد.

سؤال 287- آيا فرو بردن اخلاط سينه موجب ابطال روزه مي شود؟

جواب: اگر به فضاي دهان نرسد موجب ابطال نيست.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 94

سؤال 288- آيا در بيدار شدن جنب در شب ماه مبارك رمضان مختصر بيداري كافي است (مثلا ساعت زنگ بزند و او مست خواب بوده فوراً زنگ ساعت را خاموش كرده و خوابيده است)؟

جواب: اين مقدار كافي نيست.

احكام روزه قضا و كفّاره

سؤال 289- آيا شخصي كه احتمال مي دهد روزه قضا دارد مي تواند روزه مستحبي بگيرد و اگر براي روزه مستحبي مانند اعتكاف نذر كند چطور؟

جواب: اشكالي ندارد.

سؤال 290- آيا با اجازه فقها (دام بقائهم) و يا مأذونين از طرف آنها مي توان كفّارات غير عمدي روزه را در حوايج عمومي فقرا (غير از اطعام) صرف نمود؟

جواب: مصرف آن فقط اطعام است.

سؤال 291- قيمت كفاره روزه ماه رمضان كه به عذر شرعي مثل مرض و غير آن افطار شده است چقدر است؟ و آيا معيار قيمت شهري است كه در آن زندگي مي كنيم يا معيار 750 گرم

گندم يا خرما يا نان است بدون در نظر گرفتن شهري كه در آن هستيم؟

جواب: ملاك قيمت شهري است كه كفّاره در آن پرداخت مي شود و مقدار آن 750 گرم است ولي قيمت آن را مي توانيد به شخص مستحق بدهيد بشرط اين كه اطمينان داشته باشيد مصرف نان مي كند.

سؤال 292- آيا مي توانم كفّاره قضاي روزه ماه رمضان را به برادرم كه قصد ازدواج دارد و براي اين امر به آن نيازمند است بپردازم؟

جواب: احتياط آن است كه فقط مصرف نان شود.

سؤال 293- بنده الآن حدود 22 سال دارم و تقريبا از 4 سال پيش تمامي

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 95

روزه هايم را گرفته ام ولي قبل از آن چند روزي از روزه هايم را به دلايلي نگرفته ام و نمي دانم كه تعداد آن روزها چقدر بوده است وظيفه من چيست؟

جواب: همان مقدار كه يقين داريد روزه نگرفته ايد قضا كنيد و اگر روزه نگرفتن عمدي بوده كفّاره نيز واجب است مگر اينكه جاهل به مسائل روزه بوده ايد.

سؤال 294- تكليف شخصي كه روزه هاي زيادي را افطار كرده است چيست؟

جواب: تا آنجا كه بتواند روزه هاي گذشته را قضا كند و نسبت به كفّاره آنها مطابق مسأله 1401 و 1402 توضيح المسائل ما عمل كند و هر چه توانايي ندارد از او ساقط است.

سؤال 295- كسي كه فقط 28 روز از ماه رمضان را درك بكند چون كه در اوّل ماه مبارك در ايران است و آخر ماه مبارك در يك كشور عربي است كه ماه شوّال يك روز زودتر ديده مي شود و لهذا 28 روز را درك كرده است آيا قضاي يك روز بر او واجب است يا هيچ قضا لازم نيست؟

جواب:

قضاي يك روز بر او واجب نيست ولي احتياط مستحب است.

سؤال 296- دادن كفّاره به واجب النّفقه جايز است؟

جواب: احتياط آن است كه كفّاره را مطلقاً به واجب النّفقه ندهد.

سؤال 297- وظيفه خانمي كه سال اوّل تكليف روزه اش را خورده است چيست؟ و اگر بايد قضا كند چگونه قضا نمايد؟

جواب: كفّاره ندارد خواه جاهل مقصر بوده يا قاصر ولي اگر عمداً و عالماً روزه نگرفته كفّاره دارد و در تمام صور مسأله، قضا لازم است.

سؤال 298- شخصي چند روز از ماه رمضان را عمداً افطار كرده است امّا تعداد دقيق آن را نمي داند وظيفه او چيست؟

جواب: به مقداري كه يقين دارد، روزه هايي را كه خورده بايد هم قضا كند و هم براي هر روز كفّاره بدهد و چنانچه بار او سنگين شود و نتواند، مطابق آنچه در

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 96

مسأله 1402 توضيح المسائل گفته ايم عمل كند.

سؤال 299- آيا افطار روزه استيجاري بعد از ظهر جايز است؟

جواب: مانعي ندارد.

سؤال 300- اين جانب مقلد امام خميني (رحمه الله) بوده ام و به فتواي حضرتعالي بر تقليد از ايشان باقي هستم، ايشان در باب روزه مستحبي مي فرمايد اگر سبب اذيّت پدر و مادر و جدّ شود جايز نيست با توجّه به اين مطلب كه اين جانب قادر به ازدواج نمي باشم و گرفتن روزه مستحبي را تنها راه جلوگيري از فعل حرام يافته ام و از طرفي هم پدر و مادرم راضي به گرفتن روزه مستحبي توسط من نمي گردند و نمي توانم آنان را به اين امر راضي كنم آيا با وجود چنين شرايطي مي توان بدون در نظر گرفتن رضايت پدر و مادر روزه گرفت؟

جواب: در فرض مسأله گرفتن روزه

مستحبي براي شما جايز است ولي سعي كنيد رضايت آنها را تا آنجا كه مي توانيد جلب كنيد.

سؤال 301- چنانچه دكتر مريض را از روزه گرفتن منع كند (با توجّه به اينكه بعضي از دكترها نسبت به مسائل شرعي بي اطّلاع هستند) آيا نظريّه او در اين مورد قابل قبول است؟

جواب: اگر دكتر مورد اطمينان باشد نظريّه او قابل قبول است.

احكام رؤيت هلال

سؤال 302- اگر اوّل ماه شوّال در مشهد رؤيت شود كه با افغانستان نيم الي يك ساعت تفاوت افق دارد آيا اوّل ماه در افغانستان هم ثابت مي شود؟

جواب: كافي نيست.

سؤال 303- در شهري كه اكثريّت با اهل سنّت است و شيعه ها در اقليّت هستند اگر در عيد قربان و عيد فطر قطع به خلاف نداشته باشيم آيا مي توانيم با آنها عيد

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 97

بگيريم و اگر در نجف اشرف ماه را ديده باشند و بيست و نه روز روزه گرفته اند ولي در استانبول ديده نشده و سنّي ها سي روز روزه مي گيرند و يك روز بعد از نجف عيد مي نمايند وظيفه ما شيعه ها چيست؟

جواب: اگر موازين تقيّه وجود داشته باشد مي توانيد با آنها عيد كنيد و اگر ماه در نجف ثابت شود براي استانبول كافي است.

سؤال 304- اگر هلال ماه رمضان در شهري ديده شود آيا براي شهرهاي ديگري كه افق آنها يك يا دو ساعت فرق دارد اوّل ماه ثابت مي شود؟

جواب: اگر شهري كه ماه در آن ديده شده نسبت به شهر مورد بحث غربي باشد ماه ثابت نمي شود و اگر شرقي باشد ثابت مي شود.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 99

فصل دوازدهم: احكام خمس

ارباح مكاسب

سؤال 305- آيا هديه خمس دارد؟

جواب: بنابر احتياط واجب خمس به آن تعلّق مي گيرد.

سؤال 306- اگر خانمي داراي طلاي ساخته شده براي زينت باشد و بعضي از آن هديه باشد و سال بر آن بگذرد، آيا خمس دارد؟

جواب: چنانچه زينت آلات مزبور مورد نياز يا جزء شئون او بوده باشد خمس ندارد.

سؤال 307- آيا هبه پدر به فرزند نابالغ خمس دارد؟

جواب: احتياط واجب آن است كه اگر پدري به فرزند نابالغ خود چيزي

ببخشد فرزند پس از بلوغ خمس آن را بپردازد.

سؤال 308- علما مي گويند انسان بايد حساب سال داشته باشد، اگر كسي درآمد او كمتر از مخارجش باشد بازهم واجب است حساب سال داشته باشد؟

جواب: منظور علما نيز كسي است كه درآمد اضافي و پس انداز داشته باشد نه كسي كه درآمد اضافي و پس اندازي نداشته باشد.

سؤال 309- آيا خمس به حقوق بازنشستگي تعلق مي گيرد؟

جواب: پولي كه از دولت بعد از بازنشستگي دريافت مي كند درآمد همال سال محسوب مي شود و اگر از مخارج آن سال اضافه باشد خمس دارد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 100

سؤال 310- آيا باغي كه با پول مخمّس خريده شده خمس دارد؟

جواب: باغ مزبور خمس ندارد ولي ميوه ها خمس دارد و نسبت به قيمت اضافي در موقع فروش بايد خمس آن را بپردازد.

سؤال 311- شخصي مقداري پس انداز دارد كه حاصل وام، حقوق و اضافه كاري است آيا خمس دارد؟

جواب: آنچه وام بوده و اقساط آن را نپرداخته خمس ندارد و امّا آنچه به عنوان حقوق و اضافه كار گرفته يا وامي كه اقساط آن را پرداخته خمس دارد.

سؤال 312- آيا سپرده هاي بلند مدّت بانكها كه توسط بانك در گردش كاري مي باشد مشمول خمس مي شود؟

جواب: چنانچه خمس آن را نپرداخته باشد بايد بپردازد.

سؤال 313- آيا خانه اي كه پدرم به من بخشيده و خود نيز مقداري خرج آن كرده ام متعلّق خمس است؟

جواب: چنانچه خانه اي كه پدر به شما بخشيده مورد نياز براي سكونت بوده است خمس ندارد ولي احتياط اين است كه خمس مبلغي را كه كار كرده بوديد بپردازيد، نسبت به كار پدرتان نيز حمل بر صحت كنيد و بگوييد ان شاء اللّه كارش درست بوده

است.

سؤال 314- آيا به پول حاصل از فروش زمين و وسايل زندگي و طلاجات خمس تعلق مي گيرد؟

جواب: چنانچه زمين مورد نياز براي منزل مسكوني بوده حتّي بعد از فروشش خمس ندارد و آنچه از طريق فروش وسايل زندگي و طلا و امثال آن بوده آن هم خمس ندارد.

سؤال 315- آيا حيوانات اهلي چون گاو و گوسفند خمس دارند؟

جواب: چنانچه از شير و پشم آنها و مانند آن براي مصارف شخصي استفاده

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 101

مي كنند خمس ندارد اگر تنها براي كود زراعت و خرد كردن خرمن است حكم سرمايه و ابزار كار دارد و همچنين اگر از آنها به عنوان بهره برداري كسبي استفاده مي كنند.

سؤال 316- در جلسات ترحيم و هفته و چهلم، گلهاي گران قيمتي به صورت تاج گل به اين مجالس مي برند كه اين گلها پس از مدّتي به سطل زباله ريخته مي شود اوّل اين كه آيا بردن چنين گلهاي گراني از مصاديق اسراف مي باشد و دوّم اين كه آيا خمس دارد؟

جواب: اگر قيمت زيادي براي آن مي پردازند بعيد نيست كه مصداق اسراف و مشمول خمس باشد مگر اينكه براي امر مهمّي تهيّه شود.

سؤال 317- آيا بر هيزمهايي كه براي سوخت و مصارف ديگر ذخيره مي شود خمس تعلّق مي گيرد؟

جواب: آنچه براي مصارف سوخت و ساير مصارف آن سال است خمس ندارد و آنچه براي سالهاي آينده است خمس دارد.

سؤال 318- آيا پولي كه به عنوان ديه خون گرفته شده با گذشت سال خمس به آن تعلق مي گيرد؟

جواب: ديه خمس ندارد.

سؤال 319- اگر شخصي چهار ماه قبل از اينكه حساب سالش برسد پولي را كه كار كرده به شخصي قرض بدهد و بعد از

دو سال شخص قرض گيرنده پول را بپردازد آيا مدّت دوسالي كه بر اين پول گذشته، خمس به اين پول تعلّق مي گيرد؟

جواب: بعد از وصول طلب بايد خمس آن را داد.

سؤال 320- شخصي بيست سال قبل سرقفلي مغازه اي را به مبلغ صد هزار تومان خريده و خمس آن را پرداخته است اينك آن را به مبلغ پانزده ميليون تومان فروخته، با توجّه به تورم و پايين آمدن ارزش پول آيا خمس به آن تعلّق مي گيرد؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 102

جواب: به مازاد يك صد هزار تومان خمس تعلّق مي گيرد.

سؤال 321- مردم بلتستان براي مؤونه خودشان درخت مثمر و غير مثمر مي كارند و بعد از رسيدن زمان قطع درخت غير مثمر شاخه هاي آن را قطع مي كنند و براي مؤونه خودشان و عيالات و … استفاده مي كنند و اصلش را مي گذارند باز همين طور دو سال سه سال و گاهي بيشتر از اين مي ماند بعد شاخه ها را باز قطع مي كنند و خرج مي كنند و از ميوه درخت مثمر براي مخارج استفاده مي كنند آيا بر اينها خمس تعلّق مي گيرد و بنابر تعلّق به چه كيفيت بايد ادا شود؟

جواب: هرگاه غرض از كاشت درختان تأمين مصارف شخصي باشد خمس ندارد و اگر براي كسب و كار و تجارت باشد خمس دارد.

سؤال 322- مردم بلتستان حيوانات را هم براي مؤونه نگهداري مي كنند و اگر حيوانات در خانه نباشند بري زراعت كود لازم است و شير و روغن و گوشت براي خوردن و مو و پشم آنها براي لباس و فرش و غيره استفاده مي كنند و هكذا لوازمات خانه را عموماً از حيوانات تهيّه مي كنند آيا اين حيوانات خمس دارند؟ و اگر

دارند طريقش را بيان فرماييد.

جواب: مانند مسأله سابق است.

سؤال 323- ابتداي عمل، چه درخت باشد و چه حيوان، قصد تجارت ندارد بلكه قصد مؤونه دارد و گاهي نه قصد مؤونه دارد و نه قصد تجارت بلكه مطلق مي گذارد و بعد از به دست آوردن ثمره و رشد و … هم تجارت و هم در خرج مؤونه استعمال مي كنند اينجا درباره خمس چه حكم مي فرماييد؟

جواب: نسبت به مقدار مورد نياز براي مؤونه و مصارف شخصي خمس ندارد و نسبت به مازاد آن خمس دارد.

سؤال 324- طلّاب در حال تحصيل در حوزه علميّه كتابهاي تاريخي و … آنچه لوازم خودشان هست مي خرند و اگر نخرند بعداً نمي توانند تهيّه كنند يا مثلا خيلي

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 103

گران مي شود به هر حال بعداً مشكلاتي به وجود مي آيد لذا حتّي الإمكان كوشش مي كنند كه ارزانتر بخرند امّا همه را الآن نمي توانند مطالعه كنند لااقل يك سال يا دو سال بدون مطالعه مي ماند، آيا خمس دارد؟ اگر دارد قيمت زمان خريد را حساب كند يا قيمت روز را؟

جواب: آنچه مورد نياز نبوده خمس دارد و ملاك قيمت امروز است.

سؤال 325- در بعضي مناطق سردسير به علّت كمبود نفت و مانند آن، از هيزم استفاده مي كنند به همين منظور درختاني مي كارند كه از شاخه هاي آنها براي سوخت استفاده كنند مردم اين مناطق خمس هيزمهايي كه از سال اضافه مي آيد را مي پردازند آيا اين كار صحيح است؟

جواب: اشكالي ندارد، بلكه لازم است.

سؤال 326- طلبه اي از پدرش خانه اي را به ارث برده است كه متعلّق خمس است در حالي كه اين طلبه قادر به پرداخت خمس نيست و بدهكار نيز هست چه كار

كند كه تصرّفش در اين خانه جايز باشد؟

جواب: مي تواند به حاكم شرع مراجعه كند و چنانچه مستحقّ گرفتن خمس باشد با او دستگردان نمايد.

سؤال 327- زميني در حدود سي سال قبل جهت تأمين مسكن مجّاناً به گروهي از فرهنگيان واگذار شد، ولي چون موقعيّت زمين مذكور جهت تهيه مسكن تا سالها بعد اجازه نمي داد كه در آن ساختمان مسكوني به وجود آيد ناچار پس از چندين سال اقدام به خريد منزل نموده اند اكنون زمين مذكور چنانچه به فروش برسد يا تبديل به ساختمان شود وجهي كه از بابت فروش زمين مذكور عايد مي گردد مشمول پرداخت خمس مي گردد؟

جواب: احتياط واجب آن است كه خمس آن پرداخت شود.

سؤال 328- كسي كه سال خمس او در پايان اسفند ماه بوده است اگر در نيمه

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 104

اسفند فوت كرد آيا بر وجوه باقيمانده وي كه به عنوان ارث باقيمانده و مربوط به يازده ماه و نيم (5/ 11 ماه)، سال قبل مي باشد خمس تعلق مي گيرد؟ و همچنين اين مرحومه قالي كهنه خود را تبديل به يك قاليچه به قيمت (25000 تومان) نموده بوده كه زير پا انداخته نشده آيا به قيمت اين فرش خمس تعلّق مي گيرد؟

جواب: به درآمد آن سال خمس تعلّق مي گيرد ولي قاليچه اگر مورد نياز بوده خمس ندارد.

سؤال 329- اگر ميّتي تعداد 171 رأس گوسفند داشته باشد آيا خمس به آنها تعلّق مي گيرد يا زكات؟ در صورتي كه گوسفند سرمايه ميّت بوده است؟

جواب: در صورتي كه شرايط زكات در آنها بوده اوّل بايد زكات گوسفندان را بدهد و چنانچه در آخر سال چيزي از مخارج سال اضافه بماند بايد خمس آن را نيز

بپردازد.

سؤال 330- در منطقه ما بعضي از خانواده ها داراي حدود 100 الي 200 رأس گوسفند هستند كه به وسيله آنها امرار معاش مي كنند مستدعي است صورت هاي مسأله را در رابطه با خمس اين گوسفندان بيان فرماييد؟

جواب: خمس به سرمايه تعلّق مي گيرد و آنچه نوشته ايد شكل سرمايه دارد، ولي اگر با كمتر از آن مقدار سرمايه، زندگي او اداره نشود از خمس معاف است.

سؤال 331- اگر كاسبي در سال گذشته يك تن آلومينيوم به ارزش سيصد و پنجاه هزار تومان سرمايه اش بوده و خمس آن را حساب كرده و پرداخته باشد، ولي اكنون ارزش هر تن آلومينيوم حدود يك ميليون تومان است در صورتي كه مقدار تغيير نكرده است ولي قيمت آن ششصد و پنجاه هزار تومان بيشتر از سال قبل است با توجّه به اينكه سودي در كار نيست و اين كار اگر دو يا سه سال تكرار شود ديگر سرمايه اي باقي نمي ماند كه كاسب بتواند كار خود را ادامه دهد.

الف) نظر جنابعالي در اين مورد چيست؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 105

ب) اگر كسي يك پنجم اصل سرمايه را (نه قيمت آن را) به صورت خمس بدهد سال بعد مي تواند مقدار را ملاك قرار دهد؟

جواب: الف) افزايش قيمت بازار موجب خمس است ولي اگر به جايي برسد كه سرمايه او براي اداره زندگيش بعد از دادن خمس كافي نباشد از دادن خمس معاف است.

ب) ملاك قيمت است نه مقدار.

سؤال 332- مبناي سال خمس كارمند اوّلين حقوق دريافتي است يا زمان ديگر، سال شمسي مورد نظر است يا قمري؟

جواب: مبدأ آن، اوّلين درآمد است سال قمري و شمسي هر دو جايز است.

سؤال 333- آيا مردم مي توانند

مالياتي كه به دولت اسلامي پرداخت مي نمايند را بابت خمس حساب نمايند؟

جواب: ماليات شبيه ساير هزينه هاست و جزء هزينه سال محسوب مي شود و بابت خمس محسوب نمي شود.

سؤال 334- خانه مسكوني را كه زماني با مقدار كم خريده ام اكنون قيمت آن زياده شده است آيا مازاد قيمت آن خمس دارد؟

جواب: خانه مسكوني هر اندازه هم قيمتش بالا برود خمس ندارد

سؤال 335- از طرف بنياد شهيد حقوقي به خانواده محترم شهدا پرداخت مي شود و عدّه اي از خانواده ها هزينه زندگيشان از سوي ديگر تأمين مي شود سؤال اين است كه به اين حقوقي كه از بنياد مي گيرند خمس تعلق مي گيرد؟

جواب: بنابر احتياط لازم در سر سال خمس زيادي را بدهند.

سؤال 336- در شهر ما اكثر خانمها قالي باف هستند و در كنار خانه داري فرش نيز مي بافند ولي معمولا خريد لوازم فرش و همچنين فروش فرش و تصرّف در پولش به عهده شوهر است و از آنجا كه بافتن اين فرشها چند سال طول مي كشد تا تمام

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 106

شود افراد سر سال خود چگونه حساب كنند؟ و اگر بعد از چند سال كه فروخت و موقع وصول پول آن در سال بعد باشد بفرماييد جزء درآمد سالي كه پول را وصول مي كند حساب مي شود يا به مجرّد اين كه پول را وصول كرد بايد خمس آن را پرداخت كند؟

جواب: فرش هنگامي كه آماده فروختن شد جزء درآمد آن سال محسوب مي شود كه با گذشت سال خمسي اگر چيزي اضافه بماند بايد خمس آن را بپردازد.

سؤال 337- اين جانب بدون داشتن خانه شخصي رنج مي برم و بدون وام قدرت خريد خانه ندارم فلذا با دريافت وام دولتي (و يا

شخصي) خانه اي خريده ام با اين حال اوّل اين كه در مبدأ سال خمسي كه دارم به مازاد بر مايحتاج كه خواهم داشت خمس تعلق مي گيرد يا نه و دوّم اين كه به هنگام پرداخت اقساط بانكي و يا شخصي تخميس قسطها را واجب مي دانيد؟

جواب: تخميس قسطها واجب نيست امّا زايد بر قسطها اگر داشته باشيد خمس دارد.

سؤال 338- كساني كه تاكنون خمس نداده اند آيا تنها پول نقد آنها محاسبه مي شود يا ضروريات زندگي نيز محاسبه مي شود و يا بايد مصالحه شود؟

جواب: تمام اموالشان را بايد حساب كنند و نسبت به ضروريات و وسايل زندگي با حاكم شرع مصالحه نمايند.

سؤال 339- اگر ارثيه اي را كه متعلّق خمس نيست بفروشند و تبديل به نقد كنند آيا بعد از تبديل مشمول خمس خواهد بود؟

جواب: مشمول خمس نيست.

سؤال 340- آنچه بعضي از فقها (رضوان اللّه عليهم) از جمله امام (قدس سرّه) فرموده اند كه در هديه خمس نيست آيا تمليك هاي كلان اعمّ از زمين و خانه و مغازه و اتومبيل و

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 107

را نيز شامل مي شود و يا آنها حساب ديگري دارند؟

جواب: فرقي بين هبه كلان و غير كلان نيست، ولي طبق فتواي ما همه اينها بنابر احتياط واجب خمس دارد.

سؤال 341- آيا تعيين سال روز خمسي اختصاص به مردها دارد كه به عنوان نان آور و مدير خانواده هستند و يا زنان خانه داري كه تحت سرپرستي مردها به سر مي برند و عايدات جزئي و محقر دارند را نيز شامل مي شود؟ اگر عايدات آنها نيز متعلّق خمس باشد آيا كيفيت تخميس اموال آنان با مردان متفاوت است يا نه (توضيح اينكه گويا بعضي از آقايان گفته اند زن شوهردار

بايد به محض دريافت تخميس كند)؟

جواب: هر كس درآمدي زايد بر مخارج دارد بايد سال خمس داشته باشد و بعد از گذشتن سال اموال خود را تخميس كند.

سؤال 342- شخصي به طور متناوب از درآمدش كه مخلوط از نقد و نسيه و ارثيّه و احياناً مخلوطي هم از پول حرام است براي خود خانه مسكوني و اثاثيه آن را فراهم كرده و از ابتداي تكليف تا اين ساعت تصفيه حساب خمس نكرده است و حال مي خواهد تصفيه كند آيا به اين خانه و اثاثيّه آن خمس تعلّق مي گيرد و يا جزء مئونه سال و مستثناست مضافاً اينكه فرضاً خمس تعلّق بگيرد تخميني حدود يك ميليون بدهكار مي شود و از عهده پرداخت آن (چه فعلا و چه به تدريج) عاجز است چون درآمدي بسيار كم دارد با اين وضع آيا مي تواند با حاكم شرع و يا نماينده او به مبلغي كه قادر به پرداخت باشد مصالحه كند؟

جواب: در صورتي كه در حال و آينده مطمئنّا قادر به پرداخت نيست مي تواند مصالحه كند.

سؤال 343- حقير در خريدوفروش عمده سبزي و باربري با يك ماشين با چند نفر شريك هستم يكي از آنها برادرم هست كه در پرداخت خمس كوتاهي مي كند

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 108

ايشان تصميم به اين كار دارد حتّي يك بار هم انجام داده ولي فعلا چند سال است كه خمس نداده است موقعيّت ما هم طوري است كه كنار زدن او از شراكت نه از نظر فاميلي و نه از نظر وضع شغلي در محل به صلاح ما نيست تكليف من چيست؟

جواب: ما به شما اجازه مي دهيم كه خمس خود را بدهيد و نسبت

به سهم خود تصرّف كنيد و سعي كنيد برادرتان را نيز امر به معروف كنيد.

سؤال 344- اين جانب ملك موروثي پدري را فروخته و جهت تحصيل فرزندانم در شهر، منزلي خريداري نموده ام آيا به پول به دست آمده از فروش ملك ارث پدري خمس تعلّق مي گيرد و در صورت تعلّق، آيا مجاز هستم به صوت اقساط بپردازم؟

جواب: اگر آن ملك بعد از فوت پدر ترقّي نكرده خمس ندارد و اگر ترقّي كرده احتياط واجب آن است كه خمس تفاوت را بدهيد مانعي ندارد به صورت اقساط بپردازيد.

مصرف خمس

سؤال 345- كسي كه خود را در معرض خطر دشمنانش مي بيند آيا مي تواند از سهم امام (عليه السلام) و ساير وجوهات شرعيّه اسلحه و ابزار جنگي تهيّه نمايد؟

جواب: با اجازه حاكم شرع يا نماينده او مجاز است.

سؤال 346- تبديل وجه خمس به اجناس ديگر از قبيل پوشاك و وسايل زندگي و دادن آنها به سادات چگونه است به ويژه هنگامي كه سيّد از پذيرفتن سهم سادات جداً ناراحت مي شود؟

سؤال 347- آيا سيادت از طريق مادر به فرزندان او منتقل مي شود؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 109

جواب: بعضي از احكام سيادت از جمله گرفتن خمس منتقل نمي شود و سبب آن در كتب فقهيّه بيان شده است.

سؤال 348- آيا سيّد غني كه مجتهد يا نماينده حاكم شرع نيست مي تواند صرفاً به عنوان سيادت خويش در مواردي كه پيش مي آيد، با فقراي مؤمنين دستگردان و امهال نمايد؟

جواب: بدون اجازه مجتهد جامع الشرايط اشكال دارد.

سؤال 349- آيا لازم است كه هر مقلّدي خمس اموالش را به مرجع تقليد خودش بدهد؟

جواب: اعطاي خمس به مرجع مقلّد در صورتي لازم است كه معلوم نباشد مجتهدين

ديگر در همان مصارفي كه مرجع مقلّد لازم مي داند مصرف مي كنند و نيز در صورتي كه مرجع به عنوان حكم حاكم از مقلّدين خود خمس را طلب كند، لازم است. در غير اين دو صورت مي توان به نظر مجتهدين ديگر مصرف كرد.

سؤال 350- صرف سهم امام در زيارات چگونه است؟

جواب: اگر جزء شئون اوست و اسراف نيست جايز است.

سؤال 351- آيا طلّاب مي توانند از سهم امام (عليه السلام) استفاده كنند؟

جواب: اخذ سهم امام براي آنان با اجازه حاكم شرع در صورتي كه مشغول تحصيل علم مفيد اسلامي هستند جايز است.

سؤال 352- اگر ميّتي مديون باشد و خمس نيز بدهكار باشد و تركه، وافي به هر دو نباشد ورثه كدام را مقدّم كنند؟

جواب: هرگاه مالي كه به آن خمس تعلّق گرفته موجود باشد بايد خمس را مقدم بدارند و اگر آن مال موجود نيست احتياط آن است كه آن مال را ميان هر دو طلبكار تقسيم كنند.

سؤال 353- آيا تغيير زمان حساب سال جايز است؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 110

جواب: جلو انداختن حساب سال به هر اندازه هيچ مانعي ندارد ولي تأخير آن جز با اجازه حاكم شرع جايز نيست.

سؤال 354- اگر سيادت شخصي از طريق خبر دادن يكي از علماي انساب ثابت شود و عدّه زيادي از علما به وثاقت و خبره بودن و عدالت آن عالم شهادت بدهند آيا قول آن عالم حجّت است؟

جواب: سيادت با شرايط ذكر شده ثابت مي شود.

سؤال 355- آيا اجازه حاكم شرع در مصرف سهم امام (عليه السلام) و سادات لازم است؟

جواب: در مورد سهم امام (عليه السلام) اجازه حاكم شرع واجب است و در مورد سهم سادات بنابر احتياط

واجب بايد اجازه گرفت.

سؤال 356- الف) اگر شخصي به ديگري كه مستحقّ خمس است مقداري پول به عنوان سهم امام (عليه السلام) بدهد كه چيز معيني بخرد ولي آن شخص اين پول را صرف خريد چيز مهمتري كه ارزانتر است مي كند آيا اين كار جايز است؟

ب) اگر شخصي بر اثر شرم و خجالت به نام شخص ديگري طلب سهم امام كند و خود مصرف كند چه حكمي دارد؟

جواب: الف) در مورد سهم مبارك امام (عليه السلام) هرگاه مالك مصرف خاصّي را تعيين كند پيروي از او لزومي ندارد و امّا اگر حاكم شرع تعيين كند احتياط رعايت آن است.

ب) هرگاه به نام زيد بگيرد و در مورد عمرو مصرف كند اشكال دارد و اگر براي يك عنوان كلّي بگيرد در هر يك از مصاديق آن صرف شود مانعي ندارد.

مسائل متفرّقه خمس

سؤال 357- حكم گنجي كه افراد در زمين خود پيدا مي كنند چيست؟

جواب: با شرايطي كه در مسأله 1535 توضيح المسائل گفته ايم مي تواند آن را

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 111

تملّك كند و خمس آن را بپردازد.

سؤال 358- آيا صِرف نيّت باعث جداسازي اموال و پولهايي كه خمس آنها داده شده از غير آنها مي شود؟ به هر حال راه جداسازي چيست؟ مخصوصاً اگر در صندوقي يا بانكي باشد.

جواب: نيّت كفايت نمي كند و جداسازي خارجي لازم است يا اينكه مخمّس در حساب مشخصي باشد و غير مخمّس در حساب ديگر.

سؤال 359- به طوري كه مي دانيم فقهاي اسلام در اصل خمس اتفاق نظر دارند، ولي در موارد و مصارف آن اختلاف است، فقهاي اهل سنّت مورد خمس را منحصر به غنايم جنگي دانسته اند ولي فقهاي اماميه به سودها و بازيافتها

تعميم داده اند، سؤال اين است كه آيا از فقها و علماي طراز اوّل هر دو مذهب كسي يا كساني هستند كه نظر طرف مقابل را داشته باشند؟

جواب: ظاهراً مخالف معروفي نيست، به كتاب خلاف شيخ، كتاب الزكاة و الخمس، مسأله 138 مراجعه كنيد.

سؤال 360- كسي كه حساب سالانه جهت تعيين خمس قرار داده باشد و به منازل كساني كه وجوه شرعي خود را نمي پردازند به ميهماني برود و از غذاي آنها استفاده كند يا با آب منزل آنها وضو بگيرد و در منزل آنها نماز به جا آورد چه صورتي دارد؟

جواب: هرگاه يقين داشته باشد كه مال خمس در آن خانه يا غذا وجود دارد تصرّف در آن جايز نيست مگر اين كه از حاكم شرع اجازه بگيرد.

سؤال 361- آيا پرداخت عشريّه، ريشه اسلامي دارد كفايت از خمس مي كند؟

جواب: عشريّه دراويش، ريشه اسلامي ندارد و عشريّه در اسلام فقط مربوط به زكات غلّات چهارگانه است به شرط اين كه با آب باران و قنات و مانند آن آبياري شود.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 112

سؤال 362- آيا كسي كه در خانه پدري زندگي مي كند بايد خمس بدهد؟

جواب: اگر درآمد اضافي دارد بايد خمس بدهد.

انفال

سؤال 363- آيا بر جنگلها حكم ملك، جاري مي شود و مي توان مسأله ارث، وقف، اجاره و … را بر آن مترتّب كرد؟

جواب: ظاهر اين است كه بر اين گونه جنگلها حكم ملك، جاري مي شود و مسأله ارث و وقف و اجاره و … صحيح است ولي بعد از تشكيل حكومت اسلامي و نهي حكومت از تملّك جنگلها بدون رضايت حكومت نمي توان اقدام كرد.

سؤال 364- طبق ظاهر آيات و روايات، انفال شامل همه

دشتها و كوهها و جنگلها و درياها و … در سراسر جهان است؛ امّا در شرايط فعلي كه مرزهاي جغرافيايي بين المللي مورد قبول همه حكومتهاست آيا انفال هم به اين مرزبنديها محدود مي شود؟

جواب: ظاهر روايات انفال، بلكه صريح بسياري از آنها، شامل تمام منافع روي زمين است ولي پر واضح است كه حاكم اسلامي و وليّ فقيه مي تواند طبق مصالح مسلمين ضوابط جهاني را ملحوظ دارد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 113

فصل سيزدهم: احكام زكات

زكات غلات

سؤال 365- مقدار زكات گندم آبي و حد نصاب آن را بيان فرماييد.

جواب: زكات آن 201 است (5 درصد) و مقدار نصاب آن مانند ساير موارد 847 كيلوگرم است.

سؤال 366- معيار قيمت بذري كه از حاصل كسر مي شود چه زماني است؟ روز بذرافشاني يا روز برداشت محصول؟

جواب: معيار قيمت روز بذرافشاني است ولي به فتواي ما بنابر احتياط واجب نبايد قيمت تخمي را كه براي زراعت پاشيده از حاصل كسر كند ولي مي توانيد در اين مسأله به مراجع ديگر مراجعه كنيد.

مستحقّين زكات

سؤال 367- فقير به چه كسي گفته مي شود؟

جواب: كسي كه مخارج سال خود را مطابق معمول ندارد فقير است.

زكات فطره

سؤال 368- اگر شخصي هنگام غروب شب عيد فطر بيهوش باشد آيا زكات فطره از او ساقط است؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 114

جواب: بيهوش بودن باعث سقوط زكات فطره نمي شود.

سؤال 369- زكات فطره سربازي كه نانخور دولت است بر عهده چه كسي است؟

جواب: بر دولت واجب نيست و اگر فقير است بر خود او نيز واجب نيست، امّا اگر غني باشد احتياط آن است كه خودش زكات را بپردازد.

مسائل متفرّقه زكات

سؤال 370- آيا پرداخت ماليات در نظام جمهوري اسلامي از وجوه شرعيّه كفايت مي كند؟

جواب: ماليات مانند ساير هزينه هاي كسب وكار است و جاي وجوه شرعيّه را نمي گيرد.

سؤال 371- آيا كارگران كشاورزي كه سهمي از زراعت را به عنوان حق الزّحمه مي گيرند، موظّف به دادن زكات هستند؟

جواب: اگر گرفتن سهمي از زراعت در مقابل همه كارهاي كشاورزي باشد (آن چنان كه در ميان مالك و رعيّت در بلاد ما معمول است) زكات به سهم آنها تعلّق مي گيرد به شرط اينكه سهم آنها به حدّ نصاب برسد. امّا اگر سهم را فقط در مقابل درو كردن يا مانند آن بگيرد- يعني بعد از وقت تعلّق زكات- در اين صورت چيزي بر كارگر نيست.

سؤال 372- به جز نه مورد زكات آيا موارد ديگري نيز مشمول آن مي گردد؟

جواب: موارد زكات واجب همان موارد نه گانه است ولي زكات مستحب شامل غير آن نيز مي شود.

سؤال 373- شخصي زكات نمي دهد، آيا پسرش مي تواند بدون اينكه پدر بفهمد مقدار زكات را جدا كند و به مستحق برساند؟

جواب: با اجازه حاكم شرع مي تواند اين كار را انجام دهد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 115

فصل چهاردهم: احكام حج

شرايط وجوب حج

سؤال 374- شخصي مستطيع است ولي چون ثبت نام نكرده، استطاعت رفتن به حج را نداشته است ولي اكنون به نيابت از پدرش- كه ثبت نام كرده بود و فوت كرده- عازم حج است، آيا اين نيابت صحيح است؟

جواب: چنانچه استطاعت مالي داشته ولي بر اثر موانعي موفّق به ثبت نام نشده نيابت او صحيح است.

سؤال 375- خدمه اي كه در كاروان به حج مي روند با توجّه به عدم استطاعت مالي خود، حج را چگونه انجام دهند آيا بايد نيّت واجب كنند؟

جواب: خدمه كاروان مستطيع هستند

(به شرط اينكه نفقه همسر و فرزندان خودرا در مدّت حج داشته باشند) و بايد نيّت حجّ واجب كنند و اگر مرتبه اوّل آنهاست نمي توانند به قصد نيابت كسي حج بجا بياورند همچنين اگر كسي به عنوان كمك كسي به حج برود.

سؤال 376- آيا شخصي كه به منزل شخصي احتياج دارد مستطيع مي شود؟

جواب: چنانچه احتياج به منزلي داشته باشد مي تواند آن پول را صرف خريد منزل كند و در اين صورت مستطيع نخواهد بود.

سؤال 377- مهريه خانمي چند برابر استطاعت اوست آيا بعد از فوت زن بر ورثه لازم است كه قبل از تقسيم تركه مخارج حج را كسر كنند؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 116

جواب: چنانچه زن در حيات شوهر، طبق عرف و عادت مي توانسته مهريه را از شوهر بگيرد، مستطيع بوده بايد از تركه او برداشته شود و چنانچه نمي توانسته، مستطيع نبوده است.

سؤال 378- در سفر حج، سازمان حج و زيارت از زن مستطيعه اجازه رسمي شوهرش را مي خواهند و شوهرش اجازه نمي دهد، حال زن چه بايد بكند؟

جواب: بعيد است آنها در حج واجب اجازه شوهر را بخواهند، زيرا شرعاً اجازه شوهر شرط نيست.

سؤال 379- كسي پنج سال پيش مثلا مستطيع بوده و در ثبت نام حج شركت كرده، ولي الآن فقير شده آيا حج بر چنين شخصي واجب است؟ و اگر سيّد باشد مي شود از خمس آل محمّد (صلي الله عليه و آله) به او داد تا به مكّه برود؟

جواب: اگر موقعي كه نوبت او مي رسد فاقد بعضي از شرايط باشد حج بر او واجب نيست.

سؤال 380- شخصي حدود ده سال قبل براي حجّ بيت الله الحرام ثبت نام نموده ليكن در سال 66

به رحمت ايزدي پيوست امسال نوبت حجّ آن مرحوم رسيده است مستدعي است تكليف ورثه و بري شدن ذمّه آن مرحوم را بيان فرماييد از طرف ديگر تصرّف در اين وجه چگونه است؟

جواب: اگر راهي براي رفتن به مكّه جز بودن در نوبت نداشته است چنين كسي مستطيع نشده و وجه مزبور جزء مال الارث است و اگر بخواهند احتياط كنند مي توانند حجّ ميقاتي به مبلغ كم بگيرند مشروط بر اينكه صغير نداشته باشد يا اگر صغير دارد از سهم كبير بردارند.

سؤال 381- اگر خانمي قبل از ازدواج نذر كرده باشد كه حجّي بجا آورد و بعد از آن ازدواج كند، آيا بازهم جهت انجام فريضه حج اجازه شوهر لازم است؟ و آيا شوهر حقّ ممانعت دارد؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 117

جواب: اجازه شوهر لازم است و شوهر حق ممانعت دارد.

سؤال 382- تمام مخارج حج را شوهرم بر عهده گرفته است، ولي مي دانم كه اهل خمس نيست و من از خود مالي ندارم، تكليف من در ارتباط با هزينه رفت و برگشت، ارز، لباس احرامي و قرباني چيست؟ خمس اينها بر عهده كيست؟

جواب: خمس اينها بر عهده شماست و اگر توانايي نداريد مستطيع نيستيد.

سؤال 383- اگر زني نياز به همراه داشته باشد و همراه هم مزد مي گيرد و او توانايي پرداخت مزد را ندارد آيا مستطيعه است؟

جواب: مستطيع نيست.

سؤال 384- شخصي در حج اجير كس ديگري بوده است، بعد از انجام عمره تمتع، به سكته قلبي دچار شده و از برگزاري اعمال حج معذور گرديد و به ايران مراجعت كرده است و در سال آينده مي خواهد مشرّف شود، آيا اعلام اين وضعيت به اولياي منوبٌ

عنه و اجازه مجدّد به نيابت از منوبٌ عنه در سال آينده لازم است؟

جواب: چنانچه براي سال معيني اجير شده، اعلام و اجازه لازم است.

سؤال 385- در صورتي كه كسي بر تهيه فيش حج به قيمت آزاد قدرت داشته باشد ولي اين قيمت با نرخ متعارف خيلي متفاوت باشد و مستلزم به تأخير افتادن نوبت ديگران شود، آيا حج بر او واجب است؟

جواب: در صورتي كه تفاوت قيمت به صورت اجحاف كلّي بوده باشد و يا مايه ضايع شدن حقّ ديگران گردد مستطيع نيست.

سؤال 386- آيا خانمي كه به لحاظ مالي و بدني و راه مستطيع است ولي طفل شيرخواري دارد كه با غير او آرام نمي گيرد مستطيع است؟

جواب: چنانچه جدا شدن از آن طفل داراي خطر جاني يا بيماري شديد يا سبب عسر و حرج براي ديگران شود مستطيع نيست.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 118

حجّ نيابتي

سؤال 387- كسي كه بي سواد است و نماز او چندان كامل نيست يعني خوب ياد نگرفته، در عين حال الآن به نيابت از پدر مرحومش به حج مي رود آيا حج او درست است؟

جواب: در صورتي كه بتواند در خلال اين مدّت تا موقع نماز طواف، نمازش را كامل كند مانعي ندارد، ولي در غير اين صورت نيابت او مشكل است.

سؤال 388- كسي كه خود مستطيع نيست ولي پدرش ثبت نام كرده و الآن فوت كرده فيش بانكي او را به نام خود كرده و به نيابت او حج انجام مي دهد مخارج اعمال بعدي از جمله فراهم كردن ارز به عهده كيست؟ آيا از ثلث مال او مي تواند بگيرد؟

جواب: هرگاه پدرش در اوّلين فرصت استطاعت ثبت نام كرده و قبل از رفتن

به حج فوت نموده، نيابت از او واجب نيست و تنها در صورتي كه ورثه راضي باشند مي تواند حج به جا آورد و اما اگر قبلا مستطيع شده و در ثبت نام و رفتن به حج كوتاهي نموده، بايد حجّ ميقاتي براي او انجام بدهند مگر اينكه وصيّت كرده باشد كه حجّ بلدي انجام دهند و اگر بتوانند فيش بانكي او را طبق موازين قانوني بفروشند با قسمتي از آن اجير بگيرند احتياط واجب آن است كه چنين كنند.

سؤال 389- پدري چند فرزند دارد و تمام اموال خود را به دو تن از فرزندانش به عنوان مصالحه داده است ولي شرط كرده كه بعد از مرگ از طرف وي كسي را حدّ اكثر ظرف چهار سال براي اداي حَجّة الاسلام بفرستند، فرزند او طبق شرط عمل كرده و در سال چهارم كسي را براي حج از بلد خويش روانه كرده است ولي اين نايب وقتي به شهر ديگر رسيد خودش نرفت و كسي ديگر را براي حجّ ميقاتي فرستاد و حجّ ميقاتي انجام گرفته است در حالي كه فرزندان اين ميّت از اين جريان خبر نداشتند (ناگفته نماند كه حجّ ميقاتي براي مردم آنجا شناخته شده نيست و از

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 119

نيابت براي حجّ بلدي انصراف دارد) سؤال اين است كه:

الف) آيا نايب، حقّ نايب ساختن شخص دوّم را دارد؟

ب) آيا حجّ انجام گرفته از طرف ميّت صحيح است و ميّت بري ء الذّمّه شده است؟

ج) حكم مصالحه چيست؟

د) آيا به شرط عمل شده؟ زيرا فرزندان ديگر ميّت، مدعي هستند كه به شرط عمل نشده است لذا بايد ماترك به عنوان ارث بين ورثه

تقسيم شود.

جواب: الف) نايب حقّ نايب قرار دادن ديگري را ندارد

ب) حجّ انجام گرفته صحيح است و ميّت بري الذّمّه شده است.

ج) مصالحه به قوّت خود باقي است.

د) پسر بايد پول حجّ را از نايب اوّل بازپس بگيرد و بهتر آن است كه ميان ورثه تقسيم كند.

سؤال 390- مردي براي انجام حج وصيّت كرده است، آيا دختر و يا همسر او هم مي توانند به نيابت از او حج بجا آورند؟

جواب: اگر شخص معيّني را در وصيّتنامه قيد نكرده باشد دختر و يا همسر او هم مي توانند نيابت كنند.

سؤال 391- پيرزني هستم كه توانايي انجام اعمال حج را به علت كهولت سن ندارم با اين كه مستطيعه هستم، آيا مي توانم در حال حيات كسي را به نيابت خود به حج بفرستم و حال آن كه اميد بهبود در آينده نيز ندارم؟

جواب: بايد نايب بگيريد.

سؤال 392- زني هستم كه نيابتاً به حج مشرف شده ام آيا نذر احرام قبل از ميقات براي من جايز است؟

جواب: مانعي ندارد.

سؤال 393- زني كه روز دهم و يازدهم و دوازدهم قادر به رمي جمرات نيست، ولي

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 120

مي تواند شبها رمي جمره نمايد و يا در روز سيزدهم قضاي هر سه روز را به جا آورد آيا مي تواند از طرف كسي نايب شود؟ و در صورت امكان آيا همه صور مذكوره يكسانند و يا آن كه فرق دارند؟

جواب: نيابت او صحيح است و بايد شبها به جاي روز رمي كند.

سؤال 394- آيا زن به نيابت از ديگري مي تواند نماز طواف بخواند؟

جواب: مانعي ندارد.

سؤال 395- كسي كه نماز او چندان كامل نيست اگر براي خود يا به نيابت از كسي به حج برود

آيا در انجام نماز طواف مي تواند ديگري را نايب كند؟

جواب: در مورد حجّ خودش بايد به اندازه اي كه توانايي دارد انجام دهد و كوشش كند تا آنجا كه مي تواند قرائت نماز را اصلاح كند ولي اگر قرائتش صحيح نيست نايب شدن او براي ديگران مشكل است.

سؤال 396- اگر شخصي قبل از درست شدن خدمه گري به نيابت از كسي به انجام حج پذيرفته شده باشد و بعداً مسأله خدمه گري درست شود حج را براي چه كسي انجام دهد؟ همچنين كسي كه مستطيع نيست ولي به عنوان كمك كار كسي به حج مي رود؟

جواب: كسي كه قبلا اجير براي نيابت از كسي شده چنانچه بعداً مسأله خدمه گري او درست شود بايد حج را فقط به قصد نيابت انجام دهد ولي اگر اجير نشده در حكم مستطيع است و حج او حجّ واجب محسوب مي شود.

سؤال 397- فقها مي گويند كسي كه چندين سال بعد از استطاعت يا در اوّلين سال استطاعت به مكّه مشرف شده و بعد از دخول در محدوده حرم فوت شده نيابت براي او لازم نيست. حال اگر بعد از تمام كردن عمره تمتّع از دنيا برود هم نيابت لازم نيست؟

جواب: در صورتي كه بعد از دخول در حرم با احرام فوت شده باشد يا بعد از

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 121

عمره تمتّع، نيابت لازم نيست.

سؤال 398- آيا نايب حقّ نايب گرفتن دارد و در صورت انجام اين عمل آيا ميّت بري ء الذّمّه مي شود؟

جواب: نايب حقّ نايب قرار دادن ديگري را نداشته است ولي حجّ انجام گرفته صحيح است و ميّت بري ء الذّمّه شده است ولي نايب نسبت به پولي كه گرفته مديون است.

سؤال 399- اگر مردي

كه مي تواند در روز رمي كند براي رمي زني نايب شود آيا مي تواند رمي زن را در شب انجام دهد؟

جواب: نمي تواند.

سؤال 400- اگر زني كه نيابت را پذيرفته، نيز خوف حيض يا مرض داشته باشد آيا مي تواند اعمال حج را بر وقوفين و اعمال مني مقدّم بدارد؟

جواب: مي تواند.

سؤال 401- كسي كه حجّ نيابتي انجام مي دهد علاوه بر طواف نساء كه براي منوبٌ عنه به جا مي آورد آيا واجب است كه براي خود نيز طواف نساء انجام دهد؟

جواب: واجب نيست.

سؤال 402- آيا صرورۀ (يعني كسي كه تا كنون به حجّ مشرف نشده است) مي تواند نايب شود، مرد باشد يا زن از طرف مرد باشد يا از طرف زن؟

جواب: نيابت صرورۀ چه مرد باشد و چه زن جايز است، خواه از طرف مرد باشد يا از طرف زن، بله نيابت زن مخصوصاً اگر منوبٌ عنه مرد باشد كراهت دارد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 123

عمره تمتّع

1- احرام

سؤال 403- آيا در حال احرام، پوشيدن لباسهايي كه براي تزيين، قسمتهايي از آن توردوزي يا گلدوزي شده براي زنها جايز است؟ و آيا مقنعه جزء لباس مي باشد؟

جواب: احتياط در ترك آن است و مقنعه نيز جزء لباس است.

سؤال 404- اگر لباس احرامي زنان به قدري نازك باشد كه بدن آنها نمايان گردد، آيا به اعمال حج آنان ضرري مي رساند؟

جواب: اين كار حرام است ولي اگر در غير طواف و نماز طواف باشد موجب بطلان حج نمي شود.

سؤال 405- آيا مي توان پوستهاي زايد كه از لبها يا كنار ناخن ها برآمده است را از بدن جدا كرد؟

جواب: در صورتي كه خون نيايد اشكال ندارد.

سؤال 406- زني كه در پشت ناخن و انگشتهاي او لاك چسبيده

و با اين كيفيّت اعمال حج را بجا آورده و نمي دانسته كه اين رنگ لاك مانع براي وضو و غسل مي باشد آيا اعمال او صحيح است و چنانچه پس از انجام اعمال حج متوجّه شود چه وظيفه اي دارد؟

جواب: طواف و نماز او صحيح نيست بنابراين بايد اين دو عمل را اعاده كند و بنابر احتياط واجب بايد سعي و تقصير را نيز اعاده كند و بقيّه اعمال او صحيح است و اگر نمي تواند شخصاً انجام دهد نايب بگيرد.

سؤال 407- آيا سوار شدن بر ماشين سقف دار در شب به حج يا عمره ضرري وارد مي كند و كفّاره دارد؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 124

جواب: حج و عمره را باطل نمي كند و اگر شبهاي معمولي باشد كفّاره هم ندارد امّا در شبهاي سرد و باراني كفّاره دارد.

سؤال 408- اين جانب به علّت قطع بودن نخاع و عدم كنترل بول و … نمي توانم بدن و لباس احرام خود را پاك نگهدارم، وظيفه ام چيست؟

جواب: آن مقدار كه مي توانيد محافظت كنيد و آنچه موجب عسر و حرج است اشكالي ندارد.

سؤال 409- اگر جامه احرام را از پول خمس يا زكات نداده خريده باشند آيا احرام در آن صحيح است؟

جواب: احرام در آن حرام است.

سؤال 410- آيا زنها در حال احرام مي توانند جوراب بپوشند يا بايستي روي پاي آنان مثل مردان باز باشد؟

جواب: حرمت پوشيدن پا مخصوص مردان است و براي زنان پوشيدن پشت پا جايز است.

سؤال 411- در موسم حج يك نفر از كاركنان گروه حج همراه زنها به عنوان راهنما در روز با ماشين مسقّف به مكّه مي رود آيا كفّاره لازم است؟

جواب: در موقع ضرورت رفتن زير سايه جايز است،

ولي كفّاره دارد و كفّاره آن يك گوسفند براي هر احرام است. يعني براي مجموع احرام عمره يك گوسفند و براي مجموع احرام حج نيز يك گوسفند كافي است.

سؤال 412- آيا احرام عمره تمتّع از شهر جدّه جايز است؟

جواب: چون محاذات شهر جدّه با هيچ يك از ميقاتها مسلّم نيست، براي احرام بايد به ميقات يا به محاذات ميقات رفت و اگر هيچ كدام امكان ندارد، احتياطاً با نذر محرم مي شود و سپس بنابر احتياط در ابتداي حرم تجديد احرام مي كند.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 125

سؤال 413- بعد از اعمال عمره تمتّع، كاركنان كاروان حج براي تعيين چادر و بردن آذوقه حجّاج چند دفعه بدون احرام حجّ تمتّع به عرفات و مني رفت و آمد مي كنند، حكمشان را بيان فرماييد؟

جواب: جايز است و چنانچه عسر و حرج نباشد محرم به احرام حج شوند. سؤال 414- طبق فتواي مراجعي كه فرموده اند احتياطاً زنان هم مثل مردان محرم شوند، آيا زن بعد از پوشيدن حوله هاي احرام مي تواند حوله ها را كنار بگذارد و با لباس معمولي خودش اعمال حجّ را انجام دهد؟

جواب: زنان مي توانند در همان لباسهاي معمولي محرم شوند و پوشيدن حوله هاي احرام لازم نيست.

سؤال 415- حجّاجي كه فعلا از ايران براي عمره مفرده مي روند با ماشين مسقّف مي روند و در بين راه براي نماز و غذا چند مرتبه سوار و پياده مي شوند، آيا يك كفّاره كافي است يا براي هر دفعه كه پياده و سوار مي شوند كفّاره لازم است؟

جواب: براي تمام مدّت احرام عمره يا تمام مدّت احرام حجّ يك كفّاره كافي است.

سؤال 416- حجّاجي كه اوّل شب در مسجد شجره يا جحفه محرم شده و شبانه وارد

مكّه مي شوند، آيا مي توانند با ماشين سرپوشيده مشرّف شوند؟

جواب: جايز است و كفّاره ندارد مگر در شبهاي سرد و باراني كه بايد يك گوسفند كفّاره بدهند.

سؤال 417- آيا استفاده از دست و پاي مصنوعي كه با چرمهاي دوخته شده به بدن مي بندند، در حال احرام كفّاره دارد؟

جواب: اشكالي ندارد و كفّاره هم ندارد.

سؤال 418- در مناسك حضرتعالي، قطع شجر حرم، جزء محرّمات احرام ذكر نشده است، آيا اين مسأله از محرمات احرام نيست؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 126

جواب: اين مسأله از محرمات احرام نيست بلكه بر همه كس قطع درخت حرم، حرام است.

سؤال 419- آيا بلند گفتن تلبيه توسط بانوان به گونه اي كه مرد نامحرم بشنود جايز است؟

جواب: اشكالي ندارد.

سؤال 420- آيا پوشاندن قسمتي از صورت براي زن نيز حكم تمام آن را دارد؟

جواب: پوشيدن بعض صورت به طوري كه به آن نقاب و برقع نگويند جايز است.

سؤال 421- آيا احرام در كفش دوخته شده كه پشت پا را نگيرد جايز است؟

جواب: آري جايز است، ولي بهتر است مردان در حال احرام چنين كفشي نپوشند.

2- طواف

سؤال 422- اگر بچّه هاي كوچك در حال طواف يا سعي به خواب روند يا در حال طواف نوزاد در قنداقه خود بول كند چه حكمي دارد؟

جواب: در هر دو صورت صحيح است ان شاء الله.

سؤال 423- در موسم حج كاركنان مسجد الحرام، اشخاص پير و مريض را با سرير روي سرشان طواف مي دهند و نوعاً در بيرون دايره طواف كنندگان حركت مي كنند آيا حجّ اينها صحيح است؟

جواب: طواف آنها اشكالي ندارد زيرا در طواف رعايت محدوده معروف واجب نيست بلكه احتياط مستحب است و اتّصال به صفوف شرط نمي باشد.

سؤال 424-

كسي كه ختنه او به طور ناقص انجام شده و با اين حال حج به جا آورده تكليف او چيست؟

جواب: چنانچه ختنه به طور ناقص انجام شده، احتياط واجب آن است كه بعد

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 127

از ختنه صحيح، طوافها و نماز طوافها را اعاده كند و احتياط آن است كه سعي را هم به دنبال طواف عمره و طواف حجّ اعاده كند و اگر قادر به رفتن مكّه نيست نايب بگيرد.

جواب: نايب بايد تمام طواف را انجام دهد.

سؤال 426- نسبت به اينكه زن مي تواند طواف را مقدّم بدارد آيا صرف شك در وقوع طواف در ايّام حيض كفايت مي كند يا اينكه بايد احتمال قوي بدهد كه عادت مي شود؟

جواب: خوف حاصل از مجرّد احتمال عقلايي كفايت مي كند.

سؤال 427- تكليف زن مضطربه در طواف چيست؟

جواب: بايد به دستور زن مضطربه در نماز عمل كند و آن چنين است: مضطربه يعني زني كه چند ماه خون ديده ولي عادت معيني پيدا نكرده است- و اگر ده روز يا كمتر خون ببيند همه اش حيض است و اگر بيشتر از ده روز ببيند چنانچه بعضي نشانه حيض داشته باشد و از سه روز كمتر و از ده روز بيشتر نباشد حيض محسوب مي شود و اگر همه اش يك جور باشد مطابق عادت خويشاوندان خود عمل مي كند (اگر عادت همه يا اكثريّت قاطع آنها يكسان باشد) و هرگاه عادت آنها مختلف باشد احتياط آن است كه عادت خود را هفت روز قرار دهد.

سؤال 428- شخصي با علم به حرمت تماس با بدن زن در حين طواف از روي شهوت با بدن زني تماس حاصل مي نمايد از اين تماس متلذّذ مي گردد،

آيا طواف او اشكال پيدا مي كند؟ تكليف او چيست؟ آيا طواف مستحبّي با واجب فرق دارد؟

جواب: مضرّ به طواف نيست و اگر از روي لباس لمس كرده است كفاره ندارد

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 128

ولي مسلّماً گناه كرده است.

سؤال 429- حكم كسي كه طوافش قطع شده يا طوافش را براي نماز واجب قطع كرده است؛ در دو صورت تجاوز از نصف طواف و قبل از تجاوز چيست؟

جواب: جايز بلكه مستحب است كه طواف را براي نماز واجب در وقت فضيلت آن يا براي درك نماز جماعت قطع كند و بعد از اتمام نماز، طواف را تمام كند و بقيّه دورهاي آن را انجام دهد و تجاوز از نصف معتبر نيست.

سؤال 430- شخصي بعد از اتمام اعمال حجّ تمتّع، متوجه شده كه يك غسل مسّ ميّت بر او واجب بوده و غسل واجب ديگري هم انجام نداده است، آيا حجّش صحيح است؟

________________________________________

شيرازي، ناصر مكارم، استفتاءات جديد (مكارم)، 3 جلد، انتشارات مدرسه امام علي بن ابي طالب عليه السلام، قم - ايران، دوم، 1427 ه ق استفتاءات جديد (مكارم)؛ ج 1، ص: 128

جواب: حج او صحيح است ولي احتياط واجب آن است كه طوافها (و سعي و تقصير) را اعاده كند و اگر قادر نيست نايب بگيرد.

سؤال 431- شخصي در عمره مفرده يا عمره تمتّع بعد از تقصير از احرام خارج شده است و بعد از چند روز قبل از احرام دوّم متوجّه شده در طواف و نمازش طهارت نداشته، آيا بايد دوباره لباس احرام بپوشد يا اعاده طواف و نماز آن با لباس معمولي جايز است؟

جواب: واجب نيست لباس احرام بپوشد و احتياط آن است كه سعي

و تقصير را نيز اعاده كند.

سؤال 432- آيا براي كسي كه نيّت احرام حج كرده و نيّت او محقق شده است، جايز است كه طواف مستحبّي انجام دهد؟

جواب: احتياط آن است كه طواف مستحبّي را ترك كند امّا اگر انجام داد ضرري براي حج او ندارد.

سؤال 433- آيا مطاف حتماً بايد در حدّ بيت و مقام ابراهيم باشد يا در حال غير اضطرار هم مي توان در خارج حدّ، طواف نمود؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 129

جواب: مطلقاً جايز است.

سؤال 434- با توجّه به اينكه همراه خود كيسه مخصوص بول دارم و چون با حركت بدن بول خارج مي گردد براي طواف و نماز طواف چه كنم؟

جواب: يك وضو براي طواف و يك وضو براي نماز كافي است

سؤال 435- نسبت به اعمالي كه زن در حال تقديم طواف انجام مي دهد آيا فقط طواف مقدّم مي شود يا طواف و سعي هر دو مقدّم مي شوند؟

جواب: همه اعمال مكّه مقدم مي شود، يعني طواف زيارت و نماز طواف زيارت و سعي و طواف نساء و نماز طواف نساء را قبلا انجام مي دهد.

سؤال 436- در مسأله نيابت در نماز طواف آيا فرقي بين كسي كه مي تواند قرائتش را به تدريج تصحيح كند بين كسي كه اصلا قدرت بر تصحيح ندارد هست؟

جواب: اگر قادر بر تصحيح به تدريج هست بر او واجب است به تدريج تصحيح كند و الّا جايز است به همان مقدار كه قدرت دارد نماز را بخواند و لازم نيست كه نايب بگيرد و يا آن را با جماعت به جا آورد.

سؤال 437- مختون بودن انسان در طواف شرط است بنابراين اگر انساني را ختنه كرده باشند به طوري كه ختنه اش

ناقص است به اين معنا كه حشفه اش كاملا در نيامده و مقدار كمي در آمده است و در حال نعوظ كاملا در مي آيد، آيا اين شخص مختون محسوب و طوافش صحيح خواهد بود؟ اگر مختون محسوب نشود و ختنه نمودن بر آن شخص بار ديگر براي طواف لازم باشد و آن شخص به علّت سن زياد از ختنه نمودن خجالت بكشد، نسبت به طوافش چه وظيفه اي دارد؟

جواب: احتياط واجب آن است كه طواف و نماز آن را بعد از ختنه كردن اعاده كند و همچنين سعي را، و در اينگونه مسائل خجالت كشيدن معنا ندارد، مي تواند به طور پنهاني نزد طبيب آگاهي برود و ختنه كند، ولي طلاق دادن در اين حال اشكالي ندارد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 130

سؤال 438- زن و شوهري به مكّه رفتند و مناسك حج را بجا آوردند، لكن چون زن شوهرش را نمي خواست طواف نساء و نماز آن را بجا نياورد و شوهر هم اين طواف و نماز را ترك كرده و به وطن خود برگشته اند اكنون وظيفه آن زن از نظر محرميّت و بودنش در خانه شوهر چيست؟

جواب: اين زن و شوهر به همديگر نامحرم هستند تا زماني كه برگردند و طواف نساء و نماز آن را بجا آورند و اگر نمي توانند لازم است براي طواف نايب بگيرند يعني از كساني كه به مكّه مي روند خواهش كنند كه به نيابت آنها طواف نساء و نماز آن را بجا آورند.

سؤال 439- اگر كسي طواف نساء را در حج بجا نياورد زن بر او حرام مي شود، آيا مقصود فقط مقاربت است و يا ساير استمتاعات نيز حرام خواهد بود و اگر

اولادي به وجود آيد حلال زاده است يا نه، ارث مي برد يا نمي برد؟

جواب: ساير استمتاعات نيز حرام است و اگر اين مسأله را عمداً هم ترك كند و فرزندي به وجود آيد حلال زاده است و از او ارث مي برد.

سؤال 440- كسي كه طواف نساء را انجام نداده و در اين حال عقد ازدواج بسته است، آيا عقد او صحيح است؟

جواب: عقد او باطل است و چنانچه علم به حكم داشته باشد آن زن براي او حرام ابدي است.

سؤال 441- در اثر كثرت ازدحام، مقام حضرت ابراهيم (عليه السلام) در موسم حج وسط طواف كنندگان قرار مي گيرد، اگر كسي آنجا نماز طواف واجب بخواند مشكل و ديگران اعتراض مي كنند، آيا تا آخر مسجد الحرام پشت مقام ابراهيم مي تواند نماز بخواند؟

جواب: مانعي ندارد عقب تر نماز بخواند و اگر مزاحم طواف كنندگان است نماز خواندن وسط آنها خالي از اشكال نيست.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 131

سؤال 442- اگر زن تكبيرة الاحرام يا قرائت را در نماز طواف بلند بگويد به طوري كه نامحرم بشنود جايز است يا خير؟ و بر فرض عدم جواز آيا اعاده لازم است؟

جواب: اشكالي ندارد.

سؤال 443- در مقام ابراهيم (عليه السلام) به واسطه ازدحام ممكن نمي شود كه در موقع نماز طواف مردها و زنها طوري بايستند كه محاذي هم نباشند، يا زن جلوتر از مرد مشغول نماز نباشد، آيا در اين صورت نماز آنها صحيح است؟

جواب: اشكالي ندارد.

3- سعي

سؤال 444- شخصي در سعي صفا و مروه بعد از چند روز، قبل از احرام دوّم متوجّه شده سعي را از مروه شروع و در صفا ختم كرده، آيا اعاده سعي لازم است؟

جواب: چنانچه به خاطر

ندانستن مسأله باشد، بايد سعي را از نو بجا آورد و اگر از روي سهو و فراموشي باشد، بعيد نيست كه بجا آوردن يك دور از صفا به مروه كافي باشد ولي احتياط آن است كه هفت دور به قصد ما في الذّمه بجا آورد.

سؤال 445- شخصي در سعي صفا و مروه، در صفا متوجّه شد دور هشتم است، وظيفه او چيست؟ آيا غير از اين سعي صفا و مروه، سعي صفا و مروه مستحبّي نيز داريم؟

جواب: بايد به زيادي اعتنا نكند و سعي او صحيح است و سعي صفا و مروه مستحب نداريم.

سؤال 446- در اثر تعميرات فعلي آخر كوه صفا و مروه معلوم نيست، كاركنان مسجد الحرام با گرفتن حقّ الزّحمه از حجّاج پير و مريض آنها را با چرخ سعي مي دهند و زودتر از دور حجّاج، با چرخ دور مي زنند، تكليف آنها چيست؟

جواب: قسمت سربالايي مفروش جزء كوه است و مسيري را كه چرخها طي

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 132

مي كنند قطعاً روي كوه صفا و مروه است و هيچ اشكالي ندارد.

سؤال 447- حكم شك در تعداد دورهاي سعي چيست، آيا بنا را بر كمتر بگذارد يا بيشتر؟

جواب: اگر شك كند كه اين دور هفتم است يا بيشتر به شكّش اعتنا نكند. بله اگر قبل از رسيدن به مروه شك كند كه دور هفتم است يا كمتر، ظاهراً سعي او باطل است و همچنين اگر شك او به كمتر از هفت دور تعلّق بگيرد مثل اين كه بين يك دور و سه دور يا دو و چهار و غير اينها شك بكند.

سؤال 448- وظيفه كسي كه سعي را از مروه آغاز كرده است چيست؟

جواب:

در صورتي كه شوط اوّل را اسقاط كند سپس بقيّه را تكميل كند تا اينكه دور هفتم به مروه خاتمه پيدا كند بعيد نيست كه سعي او صحيح باشد.

4- تقصير

سؤال 449- شخصي بعد از احرام حج در عرفات يقين كرده در عمره تقصير نكرده است، چه كند؟

جواب: هرگاه تقصير را فراموش كند و به سراغ اعمال حجّ برود (يعني احرام ببندد و به عرفات برود) عمره و حجّ او صحيح است و چيزي بر او نيست ولي بهتر آن است كه يك گوسفند به عنوان كفّاره ذبح كند.

واجبات حجّ تمتّع

1- احرام حجّ تمتّع

سؤال 450- آيا احرام بستن در حجّ تمتّع بايد در مكّه قديم باشد يا در هر كجاي مكّه باشد اشكالي ندارد؟

جواب: فرق نمي كند.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 133

سؤال 451- آيا از محلّات جديد الإحداث مكّه مثل محلّات قديم، بستن احرام حجّ جايز است؟

جواب: مانعي ندارد ولي احتياط واجب اين است كه از مناطقي كه بعد از مسجد تنعيم در بيرون حرم واقع شده، احرام نبندد.

2- رمي جمرات

سؤال 452- رمي جمرات در طبقه فوقاني چه حكمي دارد؟

جواب: هنگام ازدحام جايز است.

سؤال 453- آيا در رمي جمرات مي توان به نيابت از افرادي كه سالم هستند عمل رمي را انجام داد؟

جواب: جايز نيست.

سؤال 454- آيا خانمها براي اينكه بدنشان با نامحرم برخورد نكند مي توانند در رمي جمرات مردان را نايب كنند؟

جواب: خود زن بايد رمي كند.

سؤال 455- براي امثال من رمي جمرات در روز مقدور نيست، آيا در شب مي توانيم رمي جمرات كنيم و در صورت مثبت بودن، آيا همراهان من هم مي توانند در شب رمي جمرات كنند؟

جواب: مي توانيد در شب رمي كنيد امّا همراهان اگر توانايي دارند در روز رمي كنند.

سؤال 456- آيا رمي به غير از دست مثل رمي با دهان و پا و يا سنگ قلاب و مانند اينها جايز است؟

جواب: با غير دست كفايت نمي كند

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 134

3- قرباني

سؤال 457- آيا حاجي مي تواند به جاي قرباني كردن، در صورت نابود شدن گوشت آن توسط بولدوزر در قربانگاه، پول آن را براي اماكن خيريّه در نظر گيرد؟

جواب: بايد در محلّ ديگري مانند شهر خودش در ذي الحجّه قرباني كند و صرف پول آن در جاي ديگر كافي نيست.

سؤال 458- در چه صورتي حاجي موظّف است در وطنش قرباني كند؟

جواب: در شرايط فعلي قرباني سه حالت دارد:

الف) در صورتي كه بتواند در آنجا قرباني كند و در آنجا قرباني را به مصرف برساند اين مقدّم بر هر چيز است.

ب) در صورتي كه آنجا قابل مصرف نباشد امّا مسلمين بتوانند آن را بسته بندي كرده به خارج مني و بلد ديگر بفرستند تا مصرف نيازمندان شود. در صورت عدم امكان روش اوّل،

روش دوّم واجب است.

ج) اينكه هيچ كدام از آن دو صورت ممكن نباشد و قرباني ضايع مي شود و از بين مي رود پول آن را كنار بگذارند و در ماه ذي الحجّه هنگام بازگشت قرباني كرده و در مصارف آن مصرف كنند هيچ اشكالي براي حج آنها نخواهد داشت و اگر نمي توانند پول قرباني را كنار بگذارند بر ذمّه بگيرند.

سؤال 459- محل توزيع گوشت در مكّه مكرّمه حدود يك كيلومتر بعد از مسجد تنعيم قرار دارد با توجّه به اينكه عوامل خدماتي مجبورند براي گرفتن سهميه كاروان به آن محل تردد كنند، آيا به عمره تمتّع يا حجّ واجب آنها اشكالي وارد مي شود؟ حكم مسأله در خصوص كساني كه حجّ مستحبّي يا نيابتي بجا مي آورند چگونه است؟

جواب: بعد از انجام عمره تمتّع مي تواند به اينگونه مناطق رفت و آمد كند و در عمره مفرده هرگاه قبل از گذشتن ماهي كه در آن عمره انجام داده است خارج

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 135

شود و بازگردد تكرار عمره لازم نيست امّا اگر در ماه بعد برگردد بايد از همان مسجد تنعيم محرم شود و عمره بجاي آورد.

سؤال 460- در مني فقير نيست به مجرّد ذبح قرباني مأمورين گوشت قرباني را از بين مي برند يا تلف مي شود آيا لازم است قبل از سفر از يك نفر فقير وكالت بگيريم و

بعد از ذبح از سهم او مثل سهم خودمان اعراض كنيم يا لازم نيست؟

جواب: در اين صورت قرباني كردن در آنجا، چه با اخذ وكالت و چه بدون وكالت، اشكال دارد و بايد به روشي كه در مسائل قبل گفته شد عمل شود.

سؤال 461- دولت سعودي چندين محلّ ذبح، در خارج

از مني تعيين كرده، وظيفه حجّاج را بيان فرماييد؟

جواب: غالب قربانگاههاي امروز خارج مني است ولي ذبح در آنها در شرايط فعلي اشكالي ندارد.

سؤال 462- اگر كسي به قصد ما في الذّمه در ماه ذي الحجّه در وطن خود قرباني كند آيا پوست و روده آن بايد تماماً به فقير داده شود يا ممكن است يك سوّم آن به فقير داده شود و دو سوّم ديگر به عنوان سهم دوستان و خودش صرف شود و اگر خلاف عمل شده باشد آيا قيمت روز كشتن گوسفند را بدهكار است يا موقع اداي دين؟

جواب: مي تواند آن را به عنوان سهم خود صرف كند يا به دوستان يا فقرا بدهد ولي دادن به قصّاب به عنوان عوض كاري كه انجام داده مشكل است و احتياط مستحب آن است كه اگر خودش از آن استفاده كرد قيمت آن را صدقه بدهد و ملاك قيمت همان روز ذبح است.

4- بيتوته در مني

سؤال 463- افراد پير و داراي عذر را بعد از نيمه شب دوازدهم از مني به جمرات

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 136

آورده، اعمال فردا را انجام مي دهند و سپس به مكّه برده شده و اعمال بعدي را همان شب انجام مي دهند و غير داراي عذر نيز چنين كرده اند جز انجام رمي جمرات كه فردا براي انجام آن بازگشته اند، آيا اعمال آنها درست است؟

جواب: انجام دادن اعمال مكّه (طوافين و سعي) براي غير داراي عذر در شب دوازدهم بلكه در شب يازدهم بعد از نيمه شب نيز جايز است.

سؤال 464- آيا حجّاج مي توانند شب دوازدهم، بعد از نيمه شب شرعي به مكّه بيايند و عصر روز دوازدهم فقط براي رمي جمرات به

مني برگردند و عمل خويش را انجام دهند؟

جواب: براي بيتوته در مني كافي است نيمه اوّل يا نيمه دوّم شب را بمانند.

سؤال 465- آيا زنها مي توانند شب دوازدهم رمي جمرات نمايند و همان شب به مكّه بروند و ديگر به مني برنگردند يا بايد مانند مردان تا ظهر در مني بمانند؟

جواب: بايد مانند مردان تا ظهر در مني بمانند مگر اينكه از ماندن معذور باشند.

سؤال 466- شب عيد كاركنان كاروانها بعد از نصف شب با خانمها به مني مي روند و دوباره به مشعر بازنمي گردند، آيا كفّاره دارد و حجّشان صحيح است؟

جواب: چنانچه براي راهنمايي و اداره وضع آنها لازم است با آنها بروند مانعي ندارد و كفّاره هم لازم نيست.

سؤال 467- در اثر كثرت حجّاج چادرهاي بعضي از حجّاج را خارج از مني نصب مي كنند تكليف چيست؟

جواب: در مقام ضرورت اشكال ندارد و در غير اين صورت جايز نيست.

سؤال 468- در شب عيد بعد از نيمه شب زنان را به مني مي برند، آيا مردي كه با زنش در آن گروه است مي تواند با زنش به مني برود؟

جواب: اگر ضرورتي داشته باشد كه همراه همسرش باشد جايز است و الّا جايز نيست.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 137

سؤال 469- كسي كه نيمه اوّل شب را در خارج از مني بيتوته كرده است، آيا جايز است كه به مسجد الحرام برود و نيمه دوّم شب را آنجا بيتوته كند بدون اينكه به مني جهت بيتوته برگردد؟

جواب: احتياط واجب آن است كه براي بيتوته نيمه دوّم شب به مني برگردد.

سؤال 470- آيا تلاوت قرآن يا دعا و يا نماز در مسجد الحرام يا نگاه كردن به كعبه از عبادات

محسوب مي شود كه حاجي هنگام بيتوته در مسجد الحرام بايد انجام دهد يا اين كه حتماً در هنگام بيتوته بايد طواف كند؟

جواب: همه موارد ذكر شده عبادت محسوب مي شود و كفايت مي كند.

احكام مصدود و محصور

سؤال 471- وظيفه كسي كه به خاطر بيماري و مانند آن قادر به انجام اعمال مني يا طواف و سعي و اعمال مكّه نيست چه مي باشد؟

جواب: اين شخص در حكم محصور است ولي اگر مي تواند نايب بگيرد اين كار از اعاده حج كفايت مي كند و لازم نيست در سال آينده حج را مجدداً بجاآورد.

سؤال 472- حكم كسي كه حجّش را فاسد كرده سپس مصدود و يا محصور شده است چيست؟

جواب: واجب است كه اعمال مصدود و محصور را انجام دهد و سپس در سال آينده حج بجا آورد.

سؤال 473- وظيفه كسي كه محصور شده و قرباني خود را به مني فرستاده، سپس مرض او خفيف شده است چيست؟

جواب: بر او واجب است كه ملحق به بقيّه حجّاج شود و تمام اعمال را انجام دهد و هدي خود را قرباني كند. در اين صورت حج او صحيح است.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 138

سؤال 474- كسي كه همراه خود قرباني آورده و سپس محصور يا مصدود شده است، آيا قرباني كردن همين هدي كه همراه دارد كفايت مي كند يا علاوه بر اين، قرباني ديگر نيز بر او واجب است؟

جواب: قرباني ديگري بر او واجب نيست.

سؤال 475- اگر مانع ديگري غير از حصر و صدّ- مثل اينكه پايش بشكند يا وسيله نقليّه اش خراب شود يا راه را گم كند- پيش آيد، آيا احكام محصور و مصدود را دارد؟

جواب: نسبت به كسي كه پاي او شكسته است

احكام محصور و نسبت به موانع ديگر مثل خراب شدن وسيله نقليّه يا مانع ديگر احكام مصدود جاري مي شود.

سؤال 476- كسي كه دعاي شرط را كه قبل از نيّت احرام مستحب است بخواند در صورتي كه محصور يا مصدود شود احكام مصدود و محصور بر او جاري مي شود يا اينكه به مجرّد صدّ و حصر و بدون هدي از احرام خارج مي شود؟

جواب: احوط، بلكه اقوي اين است كه قرباني بر او واجب است.

متفرّقات حج

سؤال 477- اگر بعضي از ورّاث بدون پرداختن سهم ورّاث ديگر (يعني با تصاحب كلّ ارث) به حج بروند حكم حجّشان چگونه است و صله رحم با آنها چه حكمي دارد؟

جواب: هرگاه سهم ارث بعضي از ورّاث پرداخته نشود و به صورت مشاع در اموال بقيّه بماند تصرّف در آن حرام است و اگر با همان پول حج بروند و لباس احرام و قرباني را از آن تهيّه كنند حج آنها نيز اشكال دارد و تا سهم ارث بقيّه را نپردازند آن مال حكم مال غصبي را دارد و اگر صله رحم با اين اشخاص سبب

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 139

جرأت و جسارت آنها بر حرام شود جايز نيست و اگر ترك صله رحم باعث نهي از منكر شود واجب است و اگر صله رحم و ترك آن تأثيري در نهي از منكر نداشته باشد نبايد صله رحم را ترك نمود.

سؤال 478- در موسم حج مردم به امام جماعت اهل سنّت اقتدا مي كنند، آيا در وسعت وقت اعاده لازم است؟

جواب: نماز آنها صحيح است و اعاده لازم نيست.

سؤال 479- آيا مسافر در محلّات قديم و جديد الإحداث مكّه و مدينه مثل مسجد

النّبي و مسجد الحرام بين قصر و تمام مخيّر است و يا بايد قصر بخواند؟

جواب: مسافران مخيّرند در مكّه و مدينه نماز خود را در مسجد الحرام و مسجد النّبي بلكه در تمام شهر مكّه و مدينه تمام يا قصر بخوانند و نماز تمام افضل است و فرقي ميان مكّه و مدينه قديم و امروز نيست.

سؤال 480- حجّاجي كه در مكّه قصد اقامه كرده اند آيا در عرفات و مشعر و مني هم مي توانند نمازشان را تمام بخوانند؟

جواب: در شرايط فعلي كه فاصله مكّه از عرفات به مقدار مسافت شرعيّه نيست نمازشان تمام است.

سؤال 481- بعضي از اشخاص كه از اوّل عمرشان حساب و كتابي نسبت به خمس محمّد و آل محمّد (عليهم السلام) ندارند و با همين وضع به حجّ تمتّع و عمره مفرده مي روند، حج اينها چه حكمي دارد؟

جواب: در صورتي كه پول قرباني و احرام آنها از آن نباشد صحيح است و الّا اشكال دارد و در هر حال گناه كرده است.

سؤال 482- شخصي مستطيع نبوده ولي چند سال قبل در مرض موتش چند نفر او را مجبور مي كنند در وصيّت به پرداخت پنج هزار پول افغاني به عنوان حجّ ميقاتي، آيا اين وصيّت صحيح است و اگر صحيح است از آنجا كه آن مبلغ براي

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 140

حجّ ميقاتي كافي نيست تكليف چيست؟

جواب: اگر واقعاً وصيّت از روي اجبار بوده، نافذ نيست و اگر بعد از اصرار افراد او راضي به وصيّت شده و وجه مزبور براي حجّ ميقاتي كفايت نكند، بايد آن وجه را در كارهاي خير مصرف كنند.

سؤال 483- آيا خريدوفروش فيش حج جايز است؟

جواب: هرگاه خودش مستطيع

نباشد يا حجّ واجب را انجام داده است و اين كار مخالف مقرّرات حكومت اسلامي نباشد مانعي ندارد.

سؤال 484- سال گذشته يكي از دوستان در مراسم حجّ دو قطعه سنگ از كوه حرا به من هديه كرد و بنده هم سنگها را در محلّ مناسبي قرار دادم و هر چند روز يك بار به عنوان تبرّك آن سنگها را مي بوسم و زيارت مي كنم، آيا اين عمل بنده كفر و شرك نمي باشد؟

جواب: اين كار ذاتاً حرام نيست امّا تكرار آن ممكن است منشأ برداشتهاي سوء يا بدعت شود، بنابراين از اين كار خودداري كنيد.

سؤال 485- چندين سال قبل شوهرم براي حج مرا نام نويسي كرد و هم اكنون كه نوبتم رسيده، شوهرم فوت كرده است، نمي دانم آيا خمس مبلغ ثبت نامي را داده يا نه، تكليف چيست؟

جواب: اگر شك داريد، بگوييد ان شاء الله داده است.

سؤال 486- زني كه اعمال عمره تمتّع خود را به جهت عادت شدن انجام نداده است صبح روز نهم در عرفات پاك مي شود ولي آمدن به مكّه جهت انجام اعمال عمره تمتّع به دليل ازدحام در مسير و يا نداشتن همراه امكان ندارد، وظيفه اش چيست؟

جواب: حجّ او تبديل به افراد شده است و بايد ادامه دهد و بعد از اتمام حج، عمره مفرده بجا آورد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 141

سؤال 487- خانمي كه وظيفه اش حجّ افراد است، عمره مفرده را تا چه وقتي بدون عذر مي تواند تأخير بيندازد؟

جواب: احتياط واجب آن است كه بلافاصله بعد از حجّ بجا آورد و اگر ناچار به تأخير شد، قبل از پايان ذي الحجّه بجا آورد.

سؤال 488- وظيفه زني كه در عمره در حال احرام يا

قبل از احرام يا بعد از آن حائض شده است، چيست؟

جواب: احرام اين زن در هر حال صحيح است، لكن صبر مي كند تا پاك شود سپس طواف و نماز طواف را بجا مي آورد و بعد بقيه اعمال عمره را انجام مي دهد.

سؤال 489- آيا حجّاج كفّارات عمره و حجّ تمتّع را مي توانند بعد از مراجعت در شهرهاي خودشان پرداخت نمايند؟

جواب: مانعي ندارد ولي تمام آن را به نيازمندان بدهند.

سؤال 490- وظيفه ما در مراسم حج زماني كه قاضي اهل سنّت حكم به رؤيت هلال مي كند چيست در صورتي كه در نظر شيعه يا رؤيت هلال مشكوك است يا اينكه خلاف آن ثابت است؟

جواب: بايد با ساير مسلمانان هماهنگي كنيد و حج شما صحيح است.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 143

فصل پانزدهم: احكام قضا

سؤال 491- آيا عهده دار شدن منصب قضا براي غير مجتهد در صورت فقدان مجتهد جامع الشرايط در آن محل جايز است؟

جواب: در صورتي كه مجتهد جامع الشرايط در آن شهر نباشد بايد از اهل علم كه به مسائل قضايي و حقوقي آشنا هستند- و لو از راه تقليد- استفاده شود.

سؤال 492- آيا قاضي مي تواند حكم قاضي ديگر را باطل كند؟ و در صورت عدم جواز، چه راه حلّي براي نقض حكم يك قاضي توسط ديوان عالي كشور وجود دارد؟

جواب: تنها راهي كه از طريق عناوين اوّليه مي توان براي تجديد نظر در پرونده ها پيدا كرد اين است كه به قضات مرحله اوّل در مسائل مهمّه (مانند دِما و اموال مهمّه و … ) دستور داده شود كه در مرحله اوّل انشاي حكم نكنند بلكه نظر مشورتي خود را ثبت نمايند يا به تعبير ديگر انشاي حكم در اينگونه

مسائل از حوزه اجازه قضاي آنها خارج است و به اين ترتيب راه براي تجديد نظر بازخواهد بود و حاكم دوّم مي تواند تمام كارهاي قضايي را روي پرونده انجام دهد، در ضمن از نظر مشورتي قاضي اوّل نيز استفاده كند. البتّه اين در صورتي است كه ارباب دعوا تقاضاي تجديد نظر بكنند و اگر تقاضاي تجديد نظر نكنند قاضي اوّل مي تواند انشاي حكم كند (يعني در اين صورت مجاز به انشاي حكم است).

سؤال 493- احكامي كه قضات محترم جمهوري اسلامي بر اساس علم صادر مي كنند آيا در آثار و احكام چون آراي صادره بر اساس اقرار است يا ملحق به آراي

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 144

صادره بر اساس بيّنه است و يا راه سوّمي است كه ملحق به هيچ كدام نخواهد بود؟

جواب: در هر موردي بايد تابع دليل آن مورد بود مثلا در مسأله فرار از حفيره ادلّه شامل علم قاضي نمي شود و حدّ ساقط نمي گردد.

سؤال 494- در شرايط كنوني جمهوري اسلامي كه اكثر قضات محترم مأذون و منصوب هستند و حتّي با اجتهاد مطلق هم بايد نصب شوند و طبعاً احكام برخي از قضات استحكام لازم را نداشته يا ضعفهايي خواهد داشت، اگر تمام احكام قابل تجديد نظر باشد اطاله دادرسي چند برابر شده و حقوق مردم ضايع مي شود و اگر منحصر به همان سه مورد معروف باشد- كه تجربه نشان داده در طول بيش از يك دهه حكومت اسلامي حتّي موارد انگشت شمار هم از آن موارد سه گانه رخ نداده و بقيّه قطعي باشد، بيشتر حقوق ضايع مي شود بخصوص در دما و اموال مثل (احكام اعدام و مصادره اموال). به نظر مي رسد قابل تجديد

نظر دانستن احكام اين قضات در بخشي از احكام با محدود كردن حوزه اجازه و نصب، بلااشكال باشد. مقصود از تجديد نظر يعني پس از حكم كردن قاضي، مجدداً قاضي ديگري پرونده را به شكل ماهوي بررسي كند اگر به همان نظر رسيد تأييد وگرنه نقض كند و خود حكم كند؟

جواب: در اينگونه موارد مي توانند مطابق آنچه در جواب سؤال 492 آمد عمل نمايند.

سؤال 495- هرگاه كسي ديگري را بكشد و بعداً مدّعي شود كه او را به اين علّت كشتم كه سبّ خدا و پيامبر يا ائمّه (عليهم السلام) كرده بود، آيا اين ادّعا بدون دليل و بيّنه پذيرفته مي شود؟

جواب: نافذ و معتبر نيست و اگر اثبات نكند محكوم به قصاص خواهد شد.

سؤال 496- با توجّه به مطالبي كه در ذيل مي آيد آيا قاضي در زمان فعلي مي تواند به اسناد رسمي اعتماد نموده و آنها را مستند حكم خود قرار دهد:

الف) اوضاع و احوال و اماراتي وجود دارد كه عرفاً باعث اعتماد به تنظيم

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 145

كنندگان اين اسناد و نيز باعث اعتماد به اسناد رسمي مي شود مانند وجود مجازاتهاي حقوقي و كيفري براي سردفتران متخلّف، وجود بازرسان دائمي كه دفاتر اسناد رسمي را بازرسي مي نمايند و از طرفي سردفتران براي اعتماد نمودن مراجعين به آنها دقّت زيادي در كار خود به خرج مي دهند.

ب) قسمت اعظم روابط حقوقي و اقتصادي مردم و مسائل قضايي بر مبناي اسناد رسمي قرار گرفته به طوري كه بدون وجود اين اسناد (مانند شناسنامه، سند ازدواج، اسناد مالكيّت زمين، خانه، اتومبيل و امثال آن) اين قسم از نظام معيشتي جامعه مختل مي گردد.

جواب: امضاي كتبي، حكم انشاي لفظي

را دارد؛ بنابراين اسناد معتبر فعلي حجّت است و ما در آخر جلد دوّم تعليقه عروة الوثقي دلايل كافي براي اين مسأله نوشته ايم.

سؤال 497- نظر خودتان را در مورد مرور زمان حقوقي (گذشت مدّتي كه پس از آن دعوا ديگر در محكمه شنيده نمي شود) و مرور زمان كيفري (گذشت مدّتي كه پس از آن ديگر مجرم مورد تعقيب قرار نمي گيرد يا اگر مورد تعقيب قرار گرفته ديگر تعقيب ادامه نمي يابد يا اگر حكم قطعي صادر شده ديگر حكم اجرا نمي شود) بيان فرماييد؟

جواب: ظاهراً در قوانين فقهي اسلام اصلي به نام مرور زمان نداريم، تنها چيزي كه در اينجا وجود دارد اين است كه گاه مرور زمان دليل قطعي يا حجّت شرعي بر اعراض صاحب حق و ابراي او مي شود و گاه ممكن است عناوين ثانويّه مانع از رسيدگي به اينگونه جرايم يا حقوق گردد امّا در غير اين دو صورت ظاهراً

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 146

مسأله اي به نام مرور زمان وجود ندارد.

سؤال 498- گاهي، مواردي از ارتباط نامشروع دختر و پسر گزارش مي شود امّا پس از تشكيل پرونده، طرفين منكر هرگونه رابطه اي هستند، يا به رابطه و تماس بدني اعتراف مي كنند ليكن نسبت به مقاربت منكر مي باشند، در اين صورت قاضي، دختر را جهت روشن شدن موضوع به پزشك قانوني مي فرستد و دكتر وي را قُبلا و دُبُراً مورد معاينه قرار مي دهد. سؤال اين است كه:

الف) آيا لازم است دختر به پزشك (مرد يا زن) جهت معاينه معرفي شود يا نه؟ چنانچه خانواده دختر ابراز نگراني و درخواست معاينه نمايند چطور؟

ب) آيا نظر پزشك مي تواند در حكم تأثير نمايد؟ چنانچه پزشك قانوني گزارش نمايد كه

جسم سختي با قُبل يا دُبر دختر برخورد كرده و صريحاً مشخص نگردد چطور؟

جواب: الف) قاضي مأمور به فحص در اينگونه از مسائل نيست و معاينه كردن جايز نمي باشد مگر اينكه ضرورتي ايجاب كند.

ب) نظر پزشك قانوني به تنهايي در فرض بالا كافي نيست.

سؤال 499- آيا دادن رشوه براي استخدام در يك مؤسّسه در صورتي كه بدون پرداخت آن استخدام امكان پذير نباشد جايز است؟

جواب: چنانچه با دادن پول، باطلي را حق و حقّي را باطل نكند و حقّ كسي يا نوبت كسي را ضايع نكند اشكال ندارد و رشوه محسوب نمي شود ولي براي گيرنده اگر انجام اين كار جزء وظايفش باشد حرام است.

سؤال 500- در هنگام بازي، بچّه غير مكلّفي جنايتي بر هم بازي خود وارد مي كند (ضربتي به چشم وي مي زند) اولياي طفل به معالجه وي پرداخته و به اميد آن كه بهبود پيدا مي كند از اقامه دعوا شكايت خودداري مي كنند. پس از چند سال و پس از بهبود مبادرت به شكايت مي كنند. اينك كه جاني مكلّف و كبير شده، چنانچه

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 147

بيّنه اي نباشد و متّهم منكر قضيّه باشد چگونه بايد فصل خصومت كرد؟

جواب: در فرض عدم بيّنه منكر قسم ياد مي كند، احتياط آن است كه وليّ او نيز قسم ياد كند.

سؤال 501- نظر مبارك را در خصوص قضات مأذون بيان فرماييد؟

جواب: آنها كه مجتهد عادلند قضاوت آنها قطعي است و غير مجتهد مسأله دان، در صورت عدم دسترسي به مجتهد جامع الشرايط نيز قضاوت او مقبول است.

سؤال 502- آيا متّهم نمودن فردي بدون تفهيم اتّهام و عدم احضار وي به دادگاه و عدم اجازه دفاع، و بازداشت با جرم نامعلوم به مدّت 5/

2 سال و نبودن مدرك اتّهام در پرونده، مي تواند شرعي و اسلامي باشد؟

جواب: لازم است طبق مقرّرات شرع گناه متّهم به او تفهيم شود و اجازه دفاع را به او بدهند و سپس بر طبق موازين عدل اسلامي و طبق آنچه در احكام مقدّس فقهي آمده است داوري شود.

سؤال 503- در دعواي بر ميّت كه علاوه بر بيّنه، قسم هم لازم مي باشد، آيا تنها اختصاص به ديون دارد و يا شامل هر ادّعايي مي شود مثل اينكه كسي بگويد كه فلان زمين ميّت از من بوده يا فلان زمين يا فلان چشمه و فلان جوي آب را با هم شريك بوديم؟

جواب: اين حكم اختصاص به ديون دارد.

سؤال 504- شخصي عازم سفر ايران بوده، فرد ديگري قبل از ورود به مرز از او مي خواهد كه در اين سفر با هم باشند، در گمرك خسروي هنگام بازديد اسبابهاي او معلوم شد مقدار زيادي اشياي ممنوع الورود همراه دارد كه تمامي آنها را اداره گمرك مصادره كرد و شخص اوّل فقط تعدادي سمباده ايتاليايي همراه داشت و مأمور گمرك به گمان آن كه سمباده ها هم راجع به شخص دوّم است آن را هم

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 148

مصادره كرد و توسّلات و التماسات شخص اوّل نتيجه اي نداد لاجرم شخص اوّل معادل قيمت سمباده ها را از شخص دوّم كه به او بدهكار بود از بابت قيمت سمباده ها تقاص كرد، آيا اين كار اشكال دارد؟

جواب: اگر صاحب اموال قاچاق سبب شده است كه اموال غير قاچاق مربوط به شخص اوّل نيز از بين برود ضامن است و مي توان تقاص كرد.

سؤال 505- شخصي فوت كرده و داراي چند وارث صغير است، خواهر اين

ميّت ادعا مي كند كه فلان زمين ميّت ملك من است ولي ورثه ميّت سندي مبني بر اينكه خواهر، آن زمين را به برادرش هبه كرده است ارائه مي دهند ولي خواهر اين هبه نامه را نمي پذيرد و حاضر به قسم خوردن شده است، آيا از جانب صغير طرف مقابل را مي توان قسم داد؟

جواب: آنها بايد نزد حاكم شرع بروند و مدارك خود را ارائه دهند اگر قسم لازم بشود وليّ صغير مي تواند براي دفاع از حق آنها قسم بخورد.

سؤال 506- آيا تعدّد قضات با موازين اسلامي مطابقت دارد؟

جواب: در قاضي تحكيم، تعدّد قضات ممكن است ولي در قاضي منصوب حكم نهايي به وسيله يك نفر صادر مي شود ولي مانعي ندارد قاضي با قضات ديگر مشورت كند بلكه مستحب است.

سؤال 507- در صورتي كه بين چند قاضي رسيدگي كننده به يك پرونده اختلاف حاصل شود، آيا رأي قاضي كه اعلم است در اولويّت مي باشد؟

جواب: در يك پرونده بايد يك قاضي دخالت كند هرچند مي تواند با ديگران مشورت كند.

سؤال 508- اگر در بين چند قاضي كه به يك پرونده رسيدگي مي كنند يك نفر مجتهد باشد، آيا ايشان در انشاي رأي با ديگران تفاوتي دارد؟

جواب: قاضي مجتهد مقدّم است.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 149

سؤال 509- آيا در فقه اسلامي نظام تعدّد قاضي در محكمه وجود دارد و مورد تأييد قرار گرفته است؟ در صورت مثبت بودن شيوه دادرسي و صدور رأي به چه طريق است؟ رأي اكثريت ملاك است يا رأي مجتهد اعلم ملاك است؟

جواب: هرگاه قضات با هم اتّفاق نظر داشته باشند مانعي ندارد ولي در صورت اختلاف نظر بايد يك نفر در قضيّه دخالت كرده و حكم صادر نمايد.

سؤال

510- علم قاضي كه از اقارير متّهم و كيفيّت اظهارات متخاصمين و محتويات پرونده و امارات و قراين موجود در آن حاصل مي شود، آيا حجّت شرعي است و قاضي مي تواند استناداً به چنين علمي حكم حدود و قصاص و ساير حقوق شرعي را صادر نمايد؟

جواب: هرگاه علم قاضي از مبادي حسّيّه يا قريب به حسّ حاصل شود حجّت است.

سؤال 511- بين عمرو و زيد درباره ملكي نزاع شده است و هركدام مدّعي است كه آقاي خالد آن ملك را به او داده است. هر دو شاهد دارند امّا زيد علاوه بر شاهد نوشته اي هم دارد ولي عمرو نوشته خود را گم كرده است و شاهدان عمرو مي گويند كه خالد چندين سال قبل از تاريخ نوشته زيد، ملك را به عمرو داده و ما شاهد هستيم لطفاً بفرماييد شهادت كدام يك از اين دو مقدّم است؟

جواب: اگر ملك در دست يكي از آن دو مي باشد بيّنه و شاهد او مقدّم است و اگر ملك در دست هر دو مي باشد يا در دست هيچ كدام نيست بايد تقسيم كنند.

سؤال 512- اگر به خاطر نزاع و اختلاف، كسي بر شاهدي جرح نمايد مثلا بگويد كه فلان شاهد با من نزاع داشته بنابراين عليه من شهادت مي دهد، آيا اين جرح نافذ است؟

جواب: اگر بتواند عدم وثاقت او را ثابت كند جرح او پذيرفته است وگرنه مجرد ادّعا پذيرفته نيست.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 151

فصل شانزدهم: احكام خريدوفروش

معاملات باطل و بخشي از كارهاي حرام

1- خريدوفروش ميته

سؤال 513- آيا جايز است ماهي هاي حرام را به كفّار بفروشند و پول حاصل آن را مصرف كنند يا به حكومت اسلامي بدهند؟

جواب: فروختن به كساني كه آن را حلال مي دانند جايز است و همچنين

بيع ميته و غذاي نجس و بعضي از حيوانات غير مأكول، ولي فروختن شراب و مانند آن جايز نيست.

2- موسيقي

سؤال 514- حكم موسيقي سنّتي و غير سنّتي چيست؟

جواب: آهنگهايي كه مناسب مجالس لهو و فساد است حرام است و غير آن اشكالي ندارد.

سؤال 515- طبل زدن در مراسم عزاداري امام حسين (عليه السلام) چه حكمي دارد؟

جواب: تعظيم شعائر حسيني از افضل قربات است و از هر وسيله معقول مي توان استفاده كرد، استفاده از طبل اگر با آهنگهاي مناسب مجالس فساد نباشد اشكالي ندارد.

سؤال 516- استفاده از طبل و سنج در مراسم عزاداري و غير آن چه حكمي دارد؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 152

جواب: استفاده از طبل و سنج در اين مراسم آن چنان كه معمول است و آهنگ لهوي در آن نيست اشكالي ندارد.

سؤال 517- بعضي از موسيقي هاي تلويزيون همان موسيقي غربي است كه تنها آوازش برداشته شده است پخش و گوش دادن به آن چه صورت دارد؟

جواب: اگر در محيط ما نيز جزء موسيقي مناسب مجالس لهو و فساد حساب شود حرام است.

سؤال 518- بعضي از اهل خبره مي گويند: برخي از موسيقي هاي راديو و تلويزيون، موسيقي رقص است. خريدوفروش نوار آنها و استماع آن چه صورت دارد؟

جواب: در صورتي كه اين امر ثابت شود، جايز نيست.

سؤال 519- چه نوع موسيقي حرام است؟

جواب: موسيقي هايي كه مناسب مجالس لهو و فساد است حرام مي باشد و غير آنها حلال است و تشخيص آن با مراجعه به عرف عام امكان پذير است.

سؤال 520- آيا هر نوع موسيقي حرام است؟ حكم آن در موارد مشكوك چيست؟

جواب: كلّيّه صداها و آهنگهايي كه مناسب مجالس لهو و فساد است حرام و غير

آن جايز است و در مصاديق مشكوك اصل برائت است و احتياط مستحب اجتناب است.

سؤال 521- ني زدن اگر موجب فساد نباشد چه حكمي دارد؟

جواب: اگر از قبيل آهنگهايي باشد كه مناسب مجالس لهو و فساد است حرام است.

سؤال 522- خواندن سرود توسط زنان به صورت دسته جمعي همراه با مردان اگر موجب مفسده نباشد چه حكمي دارد؟

جواب: خالي از اشكال نيست.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 153

سؤال 523- بنابر قول بعضي از فقها غنا در مجالس عروسي استثنا شده است، نظر مبارك حضرت عالي چيست؟

جواب: فرقي ميان مجالس عروسي و غير عروسي (بنابر احتياط) نيست.

سؤال 524- چه نوع آلات موسيقي حرام است، آيا آهنگهايي كه همراه با رژه نظامي نواخته مي شود حرام است؟

جواب: منظور آلاتي است كه غالباً از آن براي حرام استفاده مي شود، امّا آهنگهاي رژه نظامي حرام نيست.

سؤال 525- حكم شرعي وسايل موسيقي از قبيل سه تار و سنتور و … كه در مجالس لهو و لعب مانند مجالس عروسي از آنها استفاده نمي شود چيست؟

جواب: ساختن و خريدوفروش هرگونه وسيله اي كه غالباً براي حرام از آن استفاده مي شود حرام است و اگر وسيله مشترك باشد جايز است.

سؤال 526- گوش دادن به آواز زن نامحرم براي مرد در صورتي كه اشعار مذهبي بخواند و موجب مفسده هم نباشد چه حكمي دارد؟

جواب: اشكال دارد.

سؤال 527- اساساً چه ملاكي براي تشخيص غناي حرام از حلال وجود دارد؟ حكم شنيدن موسيقي و ترانه چيست؟ و آيا بين موسيقي نوين و سنّتي يا بين موسيقي فرح انگيز و حزن انگيز از نظر شرعي تفاوتي وجود دارد؟

جواب: همان گونه كه در مسائل سابق اشاره شد، موسيقيهاي مناسب مجالس لهو و فساد حرام

است و غير آن حلال است و تفاوتي ميان موسيقي سنّتي و نوين و يا فرح انگيز و غير آن نيست.

سؤال 528- دايره زدن در مجالس عروسي و غير عروسي چه حكمي دارد؟

جواب: حكم دايره زدن حكم ساير آلات موسيقي است و فرقي ميان مجالس عروسي و غير آن نمي باشد (بنابر احتياط واجب).

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 154

سؤال 529- آواز خواندن زن براي زنان و براي شوهرش چه به صورت غنا و چه بدون غنا چه حكمي دارد؟

جواب: براي شوهرش و براي ساير زنان بدون غنا و بدون آهنگهاي مناسب لهو و فساد اشكال ندارد.

سؤال 530- قرآن خواندن زن در حضور مردان غريبه چه حكمي دارد و آيا مي تواند بدون حالت غنا اشعاري را به صورت تك خواني براي مردان بخواند؟

جواب: اگر با آهنگ بخواند اشكال دارد.

سؤال 531- زنان در كشمير در مراسم ازدواج براي استقبال داماد و عروس در خيابانها و در جمع نامحرمان ترانه هاي محلّي مي خوانند، اين عمل چه حكمي دارد و آيا شركت در اين مراسم شرعاً اشكال دارد؟

جواب: خواندن اين ترانه ها جايز نيست و شركت در اينگونه مجالس اشكال دارد.

سؤال 532- آيا تلاوت قرآن به صورت سرود و همراه با آهنگ جايز است؟

جواب: جايز نيست.

سؤال 533- گوش دادن به موسيقي تند در نوارهاي جديد كه از طرف ارشاد تكثير مي شود چه حكمي دارد؟

جواب: همان گونه كه گفته شد كلّيّه صداها و آهنگهايي كه مناسب مجالس لهو و فساد است حرام و غير آن حلال است و تشخيص آن با مراجعه به اهل عرف خواهد بود و فرقي ميان نوارهايي كه از طرف ارشاد پخش مي شود و غير آن نمي باشد.

3- رقص

سؤال 534- رقص زن در

مجلس زنان چه حكمي دارد؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 155

جواب: رقص زن جز براي همسر خود جايز نيست.

سؤال 535- آيا رقص در مجالس عروسي جايز است؟

جواب: رقص منشأ فساد است و اشكال دارد خواه رقص زن براي زن يا مرد براي مرد و يا زنان براي مردان باشد ولي رقص زن براي همسرش اشكال ندارد.

سؤال 536- آيا نگاه كردن به رقص جايز است؟

جواب: نظر كردن به رقص حكم خود آن را دارد.

سؤال 537- آيا جايز است زن در ميان زنان برقصد و اگر جايز نيست حكم نشستن زنان در تالارها و يا در چنين مجالسي چگونه است؟

جواب: همان گونه كه گفته شد تنها رقص زن براي شوهرش جايز است و بقيّه اشكال دارد و رقصيدن زن در بين زنها و يا مرد در بين مردها جايز نيست و در مجالس معصيت نبايد شركت كنيد.

4- دست زدن

سؤال 538- دست زدن همراه با مدّاحي در مجالس شادي ائمّه معصومين (عليهم السلام) و روزهاي تولّد آنها از نظر شرعي چه حكمي دارد؟

جواب: دست زدن اگر با امور حرام ديگري مقرون نباشد حرام نيست، ولي در مساجد و حسينيّه ها از آن پرهيز كنيد.

سؤال 539- در تهران و بعضي از شهرهاي ديگر، برخي از گويندگان و مدّاحها در تولد ائمّه اطهار (عليهم السلام) مردم را به كف زدن تشويق مي نمايند. لطفاً مرقوم فرماييد اصلا كف زدن جايز است؟

جواب: كف زدنهاي معمولي حرام نيست ولي رعايت احترام مساجد و حسينيّه ها لازم است.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 156

5- قمار

سؤال 540- چه نوع بازيهايي قمار محسوب مي شود؟ اخيرا در اين مناطق بازيهايي به نام «رُمينو» كه مشكوك به نظر مي رسد رواج يافته، آيا مي توان بازي فوق را انجام داد؟

جواب: آنچه در ميان مردم به عنوان قمار شناخته مي شود حرام است و موارد مشكوك اشكالي ندارد به شرط اينكه پول يا چيز ديگري برد و باخت نكنند.

سؤال 541- آيا بازي با پاسور بدون برد و باخت جايز است؟

جواب: اگر پاسور در عرف عام از آلت قمار خارج شده و صرفاً به عنوان يك سرگرمي استفاده مي شود بازي با آن بدون برد و باخت مالي اشكال ندارد.

سؤال 542- مؤسّسه هايي در كشور اتريش با عنوان بدون درد سر صاحب 30000 دلار شويد فرمهايي را به ترتيب زير در اختيار متقاضيان قرار مي دهند:

الف) متقاضي مثلا زيد فرم را از شخص نامبرده در رديف پنجم به مبلغ 30 دلار مي خرد.

ب) سپس 30 دلار چك تضميني به نام شخص رديف اوّل و 30 دلار چك تضميني به نام مؤسّسه به همراه فرم خريداري شده

كه در آن نام و مشخصات خود را درج نموده است براي آن مؤسّسه مي فرستد (يعني در مجموع 90 دلار مي پردازد).

ج) پس از مدتي چهار عدد فرم كه در آن نام رديف اوّل حذف گرديده و نامهاي رديف هاي پايين هر يك، به يك رديف بالاتر ارتقا نموده به دست آقاي زيد مي رسد البتّه به اين ترتيب نام آقاي زيد در رديف پنجم قرار مي گيرد.

د) آقاي زيد 4 فرم واصل شده را به چهار نفر متقاضي جديد به قيمت هر فرم 30 دلار مي فروشد به اين ترتيب علاوه بر 90 دلار پرداختي 30 دلار اضافه نيز دريافت مي كند.

ه-) افرادي كه فرمهاي آقاي زيد را خريده اند هركدام به ترتيب سابق عمل نموده

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 157

(به ترتيبي كه در شماره 2 توضيح داده شد) و هر يك 4 فرم جديد دريافت مي نمايند كم كم نام زيد از رديف پنجم به رديفهاي بالاتر ارتقا مي يابد تا به رديف اوّل مي رسد و در اينجا هر متقاضي جديد موظّف است 30 دلار به حساب آقاي زيد واريز نمايد كه جمعاً حدود 30000 دلار خواهد شد، بعد نام ايشان نيز از ليست خارج شده و رديفهاي بعد به ترتيب بالا مي آيند. آيا شركت در اين مؤسّسه جايز است؟

جواب: شركت در اين كار حرام و پول عايد از آن مباح نيست و در واقع اين نوعي كلاه برداري مرموز براي تصاحب اموال ديگران است.

6- شطرنج

سؤال 543- آيا بازي با شطرنج در عصر حاضر اشكال دارد؟

جواب: اگر شطرنج در عرف عام از آلات قمار محسوب شود بازي با آن حرام است و اگر از حالت قمار خارج و جزء ورزشهاي فكري در آمده باشد

اشكالي ندارد.

سؤال 544- نظر حضرت عالي در مورد بازي با آلات قمار همچون شطرنج و پاسور بدون برد و باخت چيست؟

جواب: در مورد بازي با آلات قمار بدون برد و باخت احتياط واجب اجتناب است و امّا در مورد شطرنج و پاسور همان گونه كه در بالا ذكر شد چنانچه در عرف عام واقعاً به عنوان ورزش يا سرگرمي شناخته شود جايز وگرنه حرام است.

7- مجسمه سازي

سؤال 545- اين جانب مدّتي است كه بعضي از تصاوير را بر روي چوب به صورت برجسته حك مي كنم و از اين طريق امرار معاش مي نمايم چون شنيده بودم كه ساخت مجسمه كامل داراي روح حرام مي باشد نه بخشي از حجم بدن، آن هم به

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 158

صورت حك بر روي چوب، آيا امرار معاش اين جانب از اين راه شرعاً جايز مي باشد؟

جواب: اين قبيل نقوش برجسته شرعاً اشكالي ندارد ولي سعي كنيد نقشهايي كه موجب ترويج اديان و مذاهب غير اسلامي مي شود و يا تصويرهايي كه موجب فساد اخلاق است نبوده باشد.

سؤال 546- مجسمه سازي تمام تنه يا نيم تنه انسان يا حيوان چه حكمي دارد، نقّاشي آنها چطور؟

جواب: مجسمه سازي اشكال دارد و نقّاشي جايز است.

سؤال 547- خريدوفروش مجسمه هايي كه از گچ يا مواد ساخته مي شود و به عنوان اسباب بازي و يا براي نگهداري در منازل به كار مي رود، چه حكمي دارد؟ مثل انواع عروسكها و سگها و گربه ها و مرغها كه از گچ يا مواد ساخته مي شود؟

جواب: هرگاه به صورت اسباب بازي باشد مانعي ندارد ولي بهتر آن است كه از آنها براي تزيين استفاده نشود.

سؤال 548- با توّجه به اينكه ساختن مجسمه هاي داراي روح مطابق اجماع فقها حرام

است، چرا در كشور اسلامي ما مجسمه مي سازند و در ميادين شهرها نصب مي كنند و پاركها را مزيّن به آن مي كنند و بيت المال را صرف ساختن آن مي نمايند، آيا حرمت به حال خود باقي است يا حكم ثانوي بر آن مترتّب شده است؟

جواب: مجسمه سازي اشكال دارد و شايسته است از نگهداري اين گونه مجسمه ها پرهيز شود.

سؤال 549- آيا حرمت نقّاشي و مجسمه سازي به دليل برداشت شرك آميز از آنها و جنبه بت پرستي آن است؟ در اين صورت امروز كه اين امور ذهنيّت بت پرستي را در عموم مردم ايجاد نمي كند و به عنوان هنر شناخته شده و به كار گرفته مي شود، پرداختن به آن چه حكمي دارد؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 159

جواب: مجسمه سازي و خريدوفروش آن در هر حال اشكال دارد مگر در مواردي كه جنبه اسباب بازي دارد.

سؤال 550- از آنجا كه رشته نقّاشي و مجسمه سازي در تعدادي از دانشگاه هاي ايران اسلامي تدريس مي شود، اين رشته ها چه حكمي دارد؟

جواب: رشته نقّاشي اشكالي ندارد.

سؤال 551- استفاده از هنر مجسمه سازي در ترويج شعائر اسلامي چه حكمي دارد و اصولا آيا موضوع اينگونه كارهاي هنري در كيفيّت حكم تأثيري دارد؟

جواب: از جوابهاي بالا روشن شد.

8- غيبت

سؤال 552- معناي غيبت را بيان فرماييد؟

جواب: غيبت آن است كه عيب پنهاني كسي را پشت سر او بگويند ولي در مواردي كه مسأله مهمّي مطرح است مانند موارد مشورت و اصلاح ذات البين و امثال آنها استثنا شده است.

سؤال 553- شخصي به رفيق خود مي گويد: شما اگر فلان كار را انجام بدهيد همه بر ضدّ تو حرف مي زنند، آيا پشت سر «همه» غيبت است؟

جواب: اين عبارت غيبت محسوب نمي شود.

سؤال 554- شخصي را مي شناسيم

كه هر وقت با او برخورد مي كنيم و گفتگو و صحبت را آغاز مي كنيم بسيار وسواس دارد و با كوچكترين حرف و صحبتي مي گويد: غيبت نكن، لطفاً معناي غيبت را مختصراً توضيح فرماييد؟

جواب: غيبت آن است كه عيب مستور كسي را پشت سر او بگويند و اگر از اين قبيل نباشد نبايد مردم را نهي كرد و نسبت غيبت به آنها داد.

سؤال 555- آيا غيبت كردن مسئول اداره و يا كارمندي كه خلافي مرتكب شده، جايز است؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 160

جواب: اگر به قصد نهي از منكر باشد و اثر داشته باشد لازم است.

سؤال 556- آيا گفتگو درباره رسوم، آداب، گفتار، كردار، طرز لباس پوشيدن، شكل ظاهري، ادا درآوردن روستايي، شهري ها و قبايل گوناگون ايران و ساير كشورها غيبت محسوب مي شود؟

جواب: اگر به قصد عيب جويي و مسخره كردن نباشد اشكالي ندارد.

سؤال 557- آيا بررسي كارهاي مسئولي از مسئولين نظام مقدّس جمهوري اسلامي در غياب او با عنايت به مفاد حديث شريف «كلّكم راعُ و كلّكم مسئول عن رعيته» از نظر شرع مقدّس اسلام غيبت محسوب مي شود؟

جواب: بررسي مسائل اجتماعي و انتقادهاي سازنده و مثبت غيبت محسوب نمي شود.

9- دروغ

سؤال 558- داستانهايي كه ساخته مي شود و طبعاً دروغ هستند و واقعيّت ندارند (امّا براي آموزش مثبت به مخاطبين ساخته و گفته مي شود) از لحاظ فقه و شريعت مقدّس اسلام چه حكمي دارد؟

جواب: اگر قرينه اي بر تخيّلي بودن آن وجود داشته باشد مانعي ندارد.

10- هيپنوتيزم

سؤال 559- آيا هيپنوتيزم از نظر اسلام حرام است؟

جواب: براي مقاصد طبّي و مانند آن مانعي ندارد ولي براي كشف امور پنهاني يا خبر از گذشته و آينده و حال جايز نيست.

11- خريدوفروش موادّ مخدّر

سؤال 560- آيا صحيح است كه بگوييم خريدوفروش موادّ مخدّر مانند خريدوفروش

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 161

شراب است به اين معنا كه خريدار مالك مواد نمي شود و فروشنده مالك ثمن و مبلغ آن مواد نمي باشد؟

جواب: آري صحيح است و معامله اين مواد باطل است.

سؤال 561- فرموده ايد استفاده از موادّ مخدّر حرام است آيا براي اشخاصي كه مدّت 20 سال يا بالاتر از ترياك استفاده مي كنند و سنّ آنها بالاست نيز حرام است؟

جواب: استفاده از موادّ مخدّر براي هيچ كس جايز نيست مگر اين كه اگر كسي بخواهد آن را ترك كند جانش به خطر بيفتد.

12- شعبده بازي

سؤال 562- شعبده بازي را به عنوان كسب قرار دادن چه حكمي دارد؟ آيا شركت در مجلس يا محفلي كه در آنجا شعبده بازي مي شود اشكال دارد؟

جواب: بازيهايي كه به عنوان نمايش و سرگرمي و تفريح در بعضي مجالس مشاهده مي شود كه تردستي و زرنگي شخص را نشان مي دهد و غرضي جز آن در كار نيست اشكالي ندارد. امّا اگر براي اغفال مردم باشد نوعي از سحر است كه كسب آن حرام و حضور در آن مجلس هم حرام است.

13- فال گرفتن

سؤال 563- بعضي از اشخاص در خارج با فالگيري از جامع الدّعوات و يا دوازده برج، از آينده و گذشته و مرض مراجعين خبر مي دهند و مي گويند: فلان گرفتاري داري يا خواهي داشت، فلان مقدار بايد بدهي تا دعاي حسابي بنويسم و دعاي محبّت مابين دخترها و پسرها و زوجها و براي ديوانه ها و جن زده ها مي نويسند و پولهاي زيادي دريافت مي كنند و در ضمن نماز جمعه و نماز جماعت مي روند، بفرماييد پول گرفتن در مقابل اين كارها چه حكمي دارد؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 162

جواب: پول گرفتن در برابر اين كارها جايز نيست.

سؤال 564- آيا رجوع به فالگيرها و جادوگران براي معالجه جايز است در حالي كه گاهي از اوقات امراض سختي را معالجه مي كنند؟

جواب: رجوع به آنها حرام است.

سؤال 565- آيا دعانويسي و پول گرفتن در مقابل آن به عنوان كسب يا هديه جايز است؟

جواب: اگر دعاهاي مشروعه مأثوره باشد مانعي ندارد ولي دعانويسي خرافي حرفه اي جايز نيست.

14- تراشيدن ريش

سؤال 566- آيا روايات مربوط به اين كه ريش تراشي مُثله است دلالت بر حرمت تراشيدن ريش نمي كند؟

جواب: اين روايات شايد ناظر به جايي است كه كسي به اجبار محاسن ديگري را بتراشد و امّا اگر با موافقت او بتراشد داخل عنوان مُثله نيست، هرچند احتياط واجب ترك آن است.

سؤال 567- تراشيدن موي صورت و گلو و گونه با تيغ يا ماشينهاي برقي چه حكمي دارد؟

جواب: در مورد موهاي صورت اشكال دارد ولي در مورد موهاي گونه و گلو اشكال ندارد.

سؤال 568- آيا زير گردن پشت گردن و قسمتي از پايين چشمها را با تيغ زدن اشكال دارد؟

جواب: اشكال ندارد.

سؤال 569- چندي پيش در جريان مسأله اي از

احكام معظّم له مبني بر عدم جواز

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 163

شرعي غيبت شخص ريش تراش (در خصوص تراشيدن ريش قرار گرفتيم) مضمون مسأله چنين بود كه «نظر به اينكه بعضي از علما و مجتهدين تراشيدن ريش را حرام نمي دانند جايز نيست از شخص ريش تراش در خصوص اين عمل غيبت شود» بفرماييد كدام يك از علما اين كار را مجاز مي دانند؟

جواب: بعضي از مراجع گذشته كه الآن در قيد حيات نيستند و بعضي از مراجع زنده، حكم به حرمت نمي نمايند، شايد شخص مزبور مقلّد آنها باشد.

سؤال 570- انسان در اوايل جواني داراي ريشهاي كم پشت و بعضي از قسمتهاي صورت او خالي از مو مي باشد، آيا تراشيدن صورت به قصد اينكه ريشها پرپشت شود و قسمتهاي خالي از ريش هم پر شود حرام است؟

جواب: اگر موهاي صورت نوجوان كم بوده باشد به طوري كه صدق ريش بر آن نكند تراشيدن آن مانعي ندارد.

15- مسائل عزاداري

سؤال 571- آيا زنجير زني و قمه زني و شمشير زني در عزاي امام حسين (عليه السلام) جايز است؟

سؤال 572- آيا تعزيه و شبيه خواني اشكال دارد و اگر اشكال نداشته باشد بفرماييد كه اگر مرد لباس زنان را در تعزيه بپوشد و به جاي او بخواند اشكال دارد؟ و آيا صداي شيپور و طبل و دهل در تعزيه حرام است يا خير؟ در پايان مستدعي است شرايط تعزيه خواني را بيان فرماييد.

جواب: شبيه خواني اگر با دروغ و آلات لهو توأم نباشد و موجب توهين به مقام شامخ حسين بن علي (عليه السلام) يا ساير شهدا نشود اشكالي ندارد و احتياط آن است كه

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 164

مردان لباس زنان را نپوشند.

سؤال 573- آيا شبيه خواني- كه

نمايش مذهبي است و درباره واقعه عاشورا يا اربعين حسيني (عليه السلام) برگزار مي گردد- جايز است؟

جواب: اگر امر خلاف شرعي در آن نباشد و موجب هتك مقدّسات نشود اشكالي ندارد.

سؤال 574- سينه زدن با تيغ و يا زنجير زدن با زنجيري كه داراي چاقو و يا تيغ مي باشد و منجر به زخمي شدن بدن و جاري شدن خون مي شود، چه حكمي دارد؟

جواب: همان گونه كه قبلا نيز اشاره كرده ايم مسأله عزاداري حضرت سيّد الشهداء (عليه السلام) در هر زمان و در هر مكان از افضل قربات و مايه تقويت روح ايمان و شهامت اسلامي و ايثار و فداكاري و شجاعت در مسلمين است ولي كيفيّت عزاداري بايد چنان باشد كه بهانه اي به دست دشمنان اسلام ندهد و موجب سوء استفاده از آن نشود و اين مراسم عظيم و پرشكوه تضعيف نگردد و به همين جهت از كارهايي كه موجب وهن مذهب است بايد پرهيز شود.

سؤال 575- نظر مبارك را در رابطه با كيفيّت مطلوب نحوه برگزاري عزاداري سالار شهيدان (عليه السلام) بيان فرماييد؟

جواب: بهترين شيوه عزاداري، تشكيل مجالس با شكوه و ذكر اهداف مقدّس امام حسين (عليه السلام) و تاريخچه كربلا و تحليل فرازهاي آن و مراسم سوگواري، و همچنين تشكيل دسته جات عزاداري با شكوه، توأم با شعارهاي بيداركننده و سازنده و پخش جزوه ها و پوسترهاي حساب شده و پرمحتوا و استفاده از پلاكاردها يا شعارهاي جالب و جذاب و روشن كننده اهداف عزاداري حضرت سيّد الشهداء (عليه السلام) و مانند آن است.

سؤال 576- در آستارا، سنّتي است كه مردم به آن اعتقاد راسخ دارند، مسأله بدين صورت است كه: روز تاسوعا و عاشورا عَلَمي كه در

تمام مناطق مرسوم است در

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 165

دست افراد خاصّي مي دهند كه آن فرد با حركتهاي مخصوص و حتي گاهي با حمله ور شدن به زنان و مردان و ترساندن بچّه ها و به تعبير مردم علم را جوش مي آورند و آن را نسبت به امام حسين (عليه السلام) مي دهند، مردم دور آن جمع مي شوند و مي گويند عَلَم فرد را دنبال خود مي برد، وقتي عَلَم بعضي از افراد را زخمي مي كند به معناي آن است كه آن فرد، انسان بدي است و با ديده ترديد به عَلَم نگاه كرده است. متأسفانه عَلَم در دست افراد معلوم الحال به جوش مي آيد و گاهي افراد متديّن و وجيه را زخمي مي كند، نظر شما را در اين مورد خواستاريم؟

جواب: عزاداري حضرت خامس آل عبا (عليه السلام) از موجبات مهمّ تقويت دين است ولي نبايد آن را آلوده به اينگونه كارهاي نادرست كرد كه موجب اذيّت و آزار عزاداران و هتك حرمت افراد آبرومند شود.

سؤال 577- در شرايطي كه دشمنان اسلام سعي در منزوي كردن مسلمانان دارند و با حيله هايي مي خواهند اسلام را خرافي و مسلمانان را بي منطق معرفي كنند، انجام برخي اعمال كه در متن دين وجود نداشته و در بعضي مناطق عدّه اي در تظاهر به اسلام و تعظيم شعائر، مرتكب آن مي شوند كه احياناً موجبات وهن شيعه و عزاداري را فراهم آورده است، چه حكمي دارد؟

جواب: لازم است در اين شرايط و اوضاع پيروان اهل بيت (عليهم السلام) و عاشقان مكتب حسيني از هركاري كه موجب وهن اين مراسم مي شود بپرهيزند و به جاي آن به سراغ مراسمي بروند كه عظمت اهداف حسيني را بيش از پيش

آشكار مي سازد و اگر جمعي از بزرگان فقهاي پيشين (رحمه الله) در عصر و زمان خود بعضي از اين كارها را به دلايلي اجازه فرموده اند، هرگاه در عصر و زمان ما بودند مسلّماً نظر ديگري داشتند. خداوند همه ما را از پيروان مكتب آن بزرگوار و جان نثاران او قرار دهد.

سؤال 578- در شهرستان ما مراسم عزاداري تاسوعا و عاشورا و ساير ايّام بصورت

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 166

تعزيه خواني برگزار مي شود، تا شش سال قبل كه فقط در محلّ ما برگزار نمي شد اهالي محل به محلّات ديگر جهت ديدن تعزيه مي رفتند و در آن محلّات با مشكلات زيادي مواجه مي شدند لهذا تصميم گرفتيم اين مراسم را در محلّ خودمان برگزار كنيم نظر شما چيست آيا در اين شرايط تعزيه خواني جايز است؟

جواب: چنانچه تعزيه خواني مشتمل بر امر حرامي مانند دروغ يا هتك حرمت امامان بزرگوار و بزرگان ديگر و امثال اينها نباشد و مانع مجالس سخنراني و نماز نگردد اشكالي ندارد.

سؤال 579- آيا استفاده از وسايلي كه به شكل صليب هستند و در ماه محرم الحرام در جلوي صف عزاداري حمل مي شود جايز است؟

جواب: اين علامتها تداعي صليب را نمي كنند ولي عزاداري هرچه ساده تر باشد بهتر است.

سؤال 580- آيا پول دادن به مرثيه سراياني كه در لابه لاي اشعار و سخنان خود بعضي از مصايب بي مدرك يا ضعيف السّند را نقل مي كنند و يا با غنا مي خوانند جايز است و آيا نقل اينگونه مطالب به عزاداري ضربه نمي زند؟

جواب: پول را در برابر كارهاي مشروع آنها بدهند و نسبت به كارهاي خلاف نهي از منكر كند.

16- ربا

سؤال 581- ربا گرفتن و دادن به كفّار و بانكهاي اسلامي چه حكمي دارد؟

جواب:

ربا گرفتن از كفّار و از بانك حكومت غير اسلامي جايز است و امّا ربا دادن به آنها مجاز نيست مگر در صورت ضرورت كه نگرفتن وام از آنها باعث عسر و حرج و يا ضعف و ذلّت مسلمين در آن گونه كشورها شود.

سؤال 582- بهره 13 درصدي كه بانكها در ازاي وام مي گيرند، يا بهره 10 درصدي

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 167

كه در برابر سپرده هاي درازمدت مي دهند و از اوّل چنين شرطي مي كنند، آيا ربا محسوب مي شود؟

جواب: اگر آيين نامه هاي بانك كه در زمينه عقود شرعيّه و راههاي نجات از رباست عملي شود اشكالي ندارد.

سؤال 583- آيا محاسبه نرخ تورم در ديون و مطالبات، ربا محسوب مي شود؟

جواب: مسأله تورّم در عصر ما با اين شدّت و وسعت كه زاييده پولهاي كاغذي است هرگاه در عرف عام به رسميّت شناخته شود در فرض مسأله ربا نخواهد بود (همان طور كه از بعضي كشورهاي خارجي نقل مي كنند كه آنها نسبت به سپرده هاي بانكي هم نرخ تورّم را محاسبه مي كنند و هم سود را) در چنين شرايطي محاسبه نرخ تورّم ربا نيست ولي سود زايد بر آن رباست امّا در محيط ما و مانند آن كه در عرف عام نرخ تورّم در بين مردم محاسبه نمي شود كلا ربا محسوب مي شود زيرا اشخاصي كه به يكديگر وام مي دهند بعد از گذشتن چند ماه يا بيشتر عين پول خود را مطالبه مي كنند و تفاوت تورّم محاسبه نمي شود و اينكه در محافل علمي تورّم به حساب مي آيد به تنهايي كافي نيست زيرا مدار بر عرف عام است، ولي ما يك صورت را استثنا مي كنيم و آن در جايي است كه مثلا

بر اثر گذشتن سي سال تفاوت بسيار زيادي حاصل شده باشد و لذا در مورد مهريه هاي قديم زنان يا مطالباتي از اين قبيل احتياط واجب مي دانيم كه بايد به نرخ امروز حساب شود، يا لااقل مصالحه كنند.

شرايط خريدار و فروشنده

سؤال 584- با توجّه به مسأله 1776 رساله شريفه حضرت عالي در مورد بالغ بودن فروشنده، چنانچه مي دانيد در كنار خيابانها و يا ترمينالها و … بچّه ها سيگار، شيريني جات و … مي فروشند، آيا مي توان از آنها خريد كرد؟ در صورت منفي بودن

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 168

جواب بفرماييد اگر كسي بدون آگاهي خريد كند وظيفه اش چيست؟

جواب: در دو صورت اشكال ندارد: نخست اينكه طرف معامله در واقع وليّ طفل باشد و طفل وسيله رساندن جنس يا پول گردد، ديگر اينكه طفل طرف معامله است ولي يقين داشته باشيم كه اين كار با رضايت ولي انجام مي گيرد در اين صورت تصرّف در چنين اجناسي شرعاً جايز است.

سؤال 585- ولايت بر مال غايب در صورت فقدان ولي به عهده چه كسي است؟

جواب: در صورت نبودن ولي، ولايت بر مال شخص غايب با حاكم شرع يا كسي كه حاكم شرع تعيين كرده است مي باشد بلكه در صورت وجود ولي نيز احتياط واجب اجازه گرفتن از حاكم شرع است.

سؤال 586- به نظر حضرت عالي اختيارات فقيه در باب ولايت چگونه و چقدر است، مثلا آيا مي تواند در شئون زندگي امّت دخالت كند و آيا بايد فقيه حاكم بر نظام اسلامي باشد يا خير؟

جواب: در كتاب أنوار الفقاهة، در بحث ولايت فقيه، مفصّل نوشته ايم.

معامله نقد و نسيه

سؤال 587- اگر جنسي كه داراي قيمت مشخصي است به صورت نسيه به بيشتر از آن قيمت فروخته شود، چه حكمي دارد؟

جواب: معمولا قيمت جنس در صورت فروش نقدي و نسيه اي متفاوت است و اين تفاوت شرعاً اشكالي ندارد و ضميمه كردن دستمال و كبريت و امثال آن لازم نيست.

سؤال 588- اگر كسي به فروشنده يخچال

بگويد: از تو صد عدد يخچال مي خرم و بعد از يك هفته پول آن را مي پردازم آيا چنين معامله اي صحيح است؟

جواب: اگر يخچالهاي مورد معامله در اختيار خريدار قرار گيرد مانعي ندارد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 169

سؤال 589- شخصي متاعي را فروخته و به صورت مجزّا آن را نگهداري مي كند ولي هنوز از خريدار خبري نشده است اكنون با اينكه در كيفيّت ساخت و تهيّه آن جنس ظرافت خاصّي قائل شده است بايع درباره آن جنس چه وظيفه اي دارد (و اگر پول آن را قبلا دريافت كرده باشد چطور)؟

جواب: هرگاه مشتري تا سه روز پول جنسي را كه نقداً خريداري كرده نياورد فروشنده حق فسخ دارد و اگر پول آن متاع را داده آن چيز در نزد شما امانت است.

خريدوفروش طلا و نقره

سؤال 590- معامله طلا با طلا با افزايش قيمت چه حكمي دارد؟ راه حلّ شرعي اين نوع معاملات چيست؟

جواب: بهترين راه براي معامله طلا در اينگونه موارد اين است كه دو معامله جداگانه انجام شود مثلا يك كيلو طلا را با پول نقد يك ميليون و يك صد هزار تومان بفروشند و در مجلس ردّ و بدل شود سپس يك كيلو طلا را كه در رأس يك سال تحويل داده شود به يك ميليون از او خريداري كند، نتيجه آن مي شود كه صاحب طلا با اين دو معامله طلاي خود را در رأس سال خواهد گرفت به اضافه يك صد هزار تومان.

سؤال 591- آيا معامله طلا با طلا در صورت تفاوت وزن اشكال دارد؟

جواب: معامله طلا با طلا با تفاوت وزن جايز نيست هرچند يكي از نوع مرغوب و ديگري از نوع نامرغوب باشد، راه

صحّت معامله آن است كه نوع مرغوب را تبديل به پول كنند و بخرند و سپس نوع دوّم را به همين طريق بفروشند.

سؤال 592- بسياري از خانواده ها بر اساس يك سنّت غلط به داماد خود انگشتري يا ساعت يا گردنبند يا حلقه طلا هديه مي دهند و آنها نيز از آن استفاده مي كنند و

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 170

در نتيجه زشتي اين كار از بين مي رود. مستدعي است نظر مبارك را در مورد استفاده مردها از انگشتر و ديگر زيور آلات و همچنين هديه دادن آن به دامادها و جوانان و همچنين ساختن و خريدوفروش آن كه مقدّمه و زمينه ساز اين منكر است صريحاً مرقوم فرماييد تا جوانان و ديگر طبقات جامعه وظيفه شرعي خود را بدانند.

جواب: زينت طلا براي مردان مطلقاً حرام است و مسلمانان و پيروان مكتب اهل بيت (عليهم السلام) بايد به پيروي از دستورات آن بزرگواران از اين امر اجتناب ورزند و فرقي در ميان هديه و غير هديه و داماد و غير داماد نيست. ساختن و خريدوفروش آنها نيز اگر استفاده اش مخصوص مردان باشد اشكال دارد و اگر زينت طلا به صورت صليب باشد پوشيدن و ساختن و خريدوفروش آن گناه مضاعف دارد.

موارد فسخ معامله

سؤال 593- اگر مشتري نيمي از پول خود را طلب كرد و بايع هم با رضايت، كلّ مبلغ درخواست شده را پرداخت كند، با وجود اينكه درخواست پول و پرداخت با رضايت طرفين بوده است، آيا اين دلالت بر فسخ دارد؟

جواب: اگر دهنده و گيرنده پول كارشان در ارتباط با آن معامله بوده، نيمي از معامله فسخ مي شود و اگر قصد ديگري مانند وام داشته باشند معامله به

قوّت خود باقي است.

سؤال 594- آيا براي فسخ معامله علاوه بر فسخ لفظي لازم است كاري كند كه دلالت بر فسخ داشته باشد؟

جواب: فسخ لفظي به تنهايي كافي است همان گونه كه فسخ عملي نيز به تنهايي كافي است.

سؤال 595- شخصي باغي را از ديگري مي خرد نيمي از قيمت را مي پردازد و نيم

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 171

ديگر را به وقت محضر موكول مي كند و شرط مي كنند كه هركس پشيمان شد يك ميليون تومان به ديگري بپردازد. پس از چند روزي فروشنده پشيمان مي شود و معامله را فسخ مي كند، آيا اين فسخ صحيح است؟

جواب: فسخ او صحيح است و بايد يك ميليون تومان را به خريدار بدهد.

سؤال 596- زيد عمارتي را به اقساط با ديگري معامله مي كند و بين طرفين چنين مقرر مي گردد: «مشروط بر اينكه چكهاي اقساطي پرداخت يا رضايت حاصل شود در غير اين صورت معامله فسخ است و پس از پرداخت تمام بهاي ساختمان، فروشنده در محضر حاضر و سند را به خريدار انتقال دهد» سؤال اين است كه اگر خريدار مقداري از بدهي خود را كه به موجب چك بوده در موعد مقرر پرداخت نكرده باشد، آيا فروشنده مي تواند بيع را فسخ كند و يا به مناسبت شرط نتيجه بيع منفسخ مي باشد و يا آن كه مجالي براي فسخ و انفساخ وجود ندارد؟

جواب: در فرض مسأله كه در صورت تخلّف شرط، فروشنده حقّ فسخ براي خود قائل شده است، حقّ فسخ دارد اما اگر به صورت شرط نتيجه گفته است معامله طبق نظر كساني كه شرط نتيجه را صحيح مي دانند منفسخ است و چون ما در شرط نتيجه احتياط مي كنيم احوط آن

است كه در اينجا مصالحه كنند.

سؤال 597- كسي قرآني را به ديگري فروخته بعد از مدّتي آمده و مي گويد آن نسخه خطي بوده و من ضرر كرده ام، آيا بر خريدار لازم است آن را برگرداند؟

جواب: اگر مشمول يكي از خيارات مانند غبن، خيار عيب و يا غير آن بوده باشد مي تواند، در غير اين صورت حقّ فسخ ندارد.

سؤال 598- در قولنامه هاي عادي كه پيش از معاملات رسمي و قانوني بين متعاملين مرسوم است مبلغي بابت حقّ فسخ معامله شرط مي شود:

الف) آيا اين شرط از لحاظ شرع مقدّس اسلام صحيح است؟

ب) آيا هركدام از طرفين معامله را به هم زد طرف ديگر مي تواند مبلغي كه بابت

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 172

حقّ فسخ در نظر گرفته است از او أخذ كند؟

ج) آيا اينگونه قولنامه ها جنبه معاملات شرعي و قطعي دارد و كلا از لحاظ شرعي صحيح است و طرفين معامله ملزم به رعايت آن هستند؟

جواب: الف) در صورتي كه معامله قطعي شده باشد و اين شرط را گذارده اند كه هر يك از دو طرف حقّ فسخ را دارند به شرط اينكه فلان مبلغ را بپردازند اين شرط صحيح است ولي اگر بيع قطعي صورت نگرفته است گرفتن وجه مزبور جايز نيست.

ب) از جواب بالا معلوم شد.

ج) قولنامه ها مختلف است در بعضي تصريح مي شود كه بيع قطعي انجام گرفته است و بعضي چنين نيست و هركدام حكم خاص خودرا دارد كه در بالا ذكر شد.

مسائل متفرقه بيع

سؤال 599- خريدوفروش كليه براي مقاصد پزشكي چه حكمي دارد؟

جواب: خريدوفروش كليه براي مقاصد پزشكي جايز است ولي بهتر آن است كه پول را در مقابل اجازه برداشتن كليه از شخص بگيرند نه

در مقابل خود آن.

سؤال 600- آيا فروختن اجناس طبق نرخ مصوّب لازم است؟

جواب: نرخهاي مصوّب حكومت اسلامي را رعايت كنيد.

سؤال 601- آيا مشتري قبل از اتمام قرارداد (قرارداد بيع شرط) حق دارد نصف ثمن يا كلّ ثمن را طلب كند؟

جواب: حق ندارد.

سؤال 602- آيا حقّ خيار را مي توان ساقط كرد؟

جواب: جايز است.

سؤال 603- اگر كسي بنابراين كه زميني فلان مقدار مساحت دارد آن را بفروشد

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 173

و پس از معامله مشتري متوجّه شود كه مساحت اين زمين كمتر است، آيا كلّ معامله باطل است يا مشتري مي تواند به ميزاني كه كمتر است مقداري از ثمن را از فروشنده بگيرد؟

جواب: معامله نسبت به مقدار موجود صحيح است ولي اگر طرفين خبر نداشته اند هر دو خيار فسخ دارند.

سؤال 604- در معامله فضولي، مالك اصلي حقّ رجوع به كدام يك از بايع و مشتري را دارد؟

جواب: مالك مي تواند مثل يا قيمت را از مشتري بگيرد و اگر دسترسي به او پيدا نكرد مي تواند از بايع بگيرد و در صورت اوّل مشتري مي تواند وجهي را كه داده پس بگيرد و اگر قيمتي را كه به مالك پرداخته بيش از آن وجه باشد تفاوت را نيز مي تواند از بايع بگيرد مگر اينكه آگاهانه اين كار را كرده باشد كه در اين صورت تفاوت را نمي تواند بگيرد.

سؤال 605- خريد زمينهاي كشاورزي از كشاورزان بدون رضايت آنها توسط زمين شهري يا نهاد ديگر چه صورت دارد؟

جواب: هيچ كس حق ندارد ملك شرعي ديگري را بدون رضايت او از او بگيرد و در فرض معامله مبلغ با توافق طرفين تعيين مي شود و چنانچه به زور بگيرند آن زمين غصبي است و نماز

در آن اشكال دارد و هرگاه ضرورتي ايجاب كند كه ملكي را براي مصلحت مسلمين از صاحبش بگيرند بايد با او توافق كنند يا لااقل قيمت عادلانه روز را بپردازند و اگر در مالكيّت ملك اختلافي هست بايد به محاكم صالحه مراجعه شود.

سؤال 606- حكم املاك به جا مانده از فراريان رژيم طاغوت چيست؟

جواب: هرگاه ملك مزبور از طريق مشروع به دست آمده است نمي توان آن را از مالك يا ورثه مالك گرفت، همچنين است اگر مشكوك باشد، امّا اگر با ادلّه

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 174

شرعيّه ثابت شود كه نامشروع بوده اگر مالك اصلي آن شناخته شده باشد بايد آن را به مالك اصلي داد اگر مجهول المالك است بايد از طريق حاكم شرع به فقرا برسد.

سؤال 607- شخصي براي پرداخت قيمت ماشيني كه خريده بود به صد هزار تومان پول احتياج داشت، به يكي از دوستانش مراجعه كرده و اين پول را از او گرفته است و براي اين كه پول او به هنگام بازگشت ارزش خود را از دست ندهد او را در يك دانگ ماشين شريك مي كند، اين كار چه حكمي دارد؟ و آيا مي تواند اين معامله را فسخ كند؟

جواب: هرگاه معامله او نسبت به يك دانگ ماشين جدّي بوده معامله صحيح است و نمي تواند آن را پيش خود فسخ كند و اگر معامله صوري بوده بيش از مقدار پول خود (صد هزار تومان) چيزي طلبكار نيست.

سؤال 608- حدود شانزده سال پيش، چند قواره زمين طيّ قولنامه به چند نفر فروخته شد، و مبلغي دريافت گرديد، طبق روال معمولي بقيّه وجه زمين موكول به انتقال رسمي سند در يكي از دفاتر

شد. به خاطر انقلاب اسلامي برنامه ها در هم گرديده و مسأله انتقال مسكوت ماند، در نتيجه به خريداران مراجعه گرديد، يك نفر از آنان مبلغي پرداخت كرد. لكن بقيّه با بهانه هايي بقيّه مبلغ را پرداخت نكردند ولي جهت أخذ اسناد خود به سازمان زمين شهري و اداره ثبت اسناد و املاك رفته، تقاضاي سند نمودند با توجّه به مصوبه مجلس شوراي اسلامي از طرف اداره ثبت اسناد، موافقت مالك عنوان گرديد به همين جهت از اين جانب دعوت به عمل آورده شد. پس از حضور در وقت معيّن اظهار داشتم: خريداران مبلغي كه در ابتدا پرداخته اند به نرخ تعيين شده قبول است، لكن مقدار پولي كه نپرداخته اند با توجّه به ارزش ريالي پول و نرخ قيمتها و جريان روز از مقامات مسئول اداره ثبت اسناد و املاك تقاضا دارم كارشناس معرفي فرمايند تا با نرخ روز بلكه مقداري هم به نفع

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 175

خريداران كارشناسي فرموده محاسبه گردد، در غير اين صورت از امضاي اسناد خودداري مي نمايم. حكم شرعي مسأله را بيان فرماييد.

جواب: اگر خريداران در پرداخت بقيّه وجه كوتاهي كرده اند و مالك آمادگي براي قبول آن و انتقال رسمي داشته است و بر اثر گذشت زمان قيمت تفاوت بسيار فاحش پيدا كرده بايد فروشنده را راضي كنند ولي اگر مالك كوتاهي كرده است بيش از آن مبلغ طلبكار نيست.

سؤال 609- سالها قبل، اشخاصي سرقفلي مغازه هايي را با رؤيت تمام خصوصيّات موجود از جمله وجود بالكن (نيم طبقه) در قسمتي از مغازه، از مالك خريداري كرده اند و معامله شرعاً و قانوناً محقق شده است. پس از گذشت بيش از بيست سال شهرداري به خاطر

وجود بالكن (نيم طبقه) مبلغي مطالبه مي كند.

الف) آيا اين مبلغ را مستأجرين بايد پرداخت كنند يا به عهده مالك است (در توضيح عرض مي شود كه عند المعامله اگر بالكن نيمه طبقه نبود مشتري يا خريداري نمي كرد يا ثمن معامله تفاوت مي كرد).

ب) اگر مغازه موقع معامله بالكن نداشته و بعداً مستأجر با اذن مالك بالكن ساخته است در اين صورت پرداخت مطالبات شهرداري به عهده كيست (مالك يا مستأجر)؟

جواب: الف) چنانچه مالك تعهّدي در برابر اينگونه امور از اوّل داشته و يا عرف و عادت بازار نيز تعهّدي بر عهده مالك مي گذارد ملزم به اين امر است در غير اين دو صورت الزامي بر او نيست.

ب) در اين صورت بر عهده مستأجر است.

سؤال 610- منافع حاصل از مال رشوه كه نتيجه عمل مرتشي است، متعلّق به چه كسي است؟

جواب: متعلّق به مالك اصلي يعني صاحب پول است.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 176

سؤال 611- اگر فروشنده، جنس را به صورت نقد به خريدار بفروشد و خريدار هم در اثر سهل انگاري پول فروشنده را ندهد و تا ده يا پانزده سال پول فروشنده را نگهدارد و در اين مدّت قيمت جنس چند برابر شود، آيا فروشنده مي تواند خود جنس را از خريدار مطالبه كند؟

جواب: فقط حق دارد پول خود را مطالبه كند، ولي چون مدّت زيادي گذشته و ارزش پول بسيار تغيير كرده، احتياط واجب آن است كه او را راضي كند و يا تفاوت را محاسبه نمايد.

سؤال 612- شخصي منزلي را دو ميليون تومان فروخته است و براي خودش خيار فسخ نگذاشته، جهت انتقال سند به شهرداري مراجعه كرده، كارشناس شهرداري به علّت اضافه بنا در طبقه

بالا چهل هزار تومان جريمه نوشته و دستور تخريب بالكن را داده است، با تخريب بالكن يك متر از اطاق طبقه بالا كه روي بالكن واقع است خراب مي شود. شهرداري به فروشنده گفته است بدون تخريب بالكن اجازه انتقال سند داده نمي شود، ولي اگر خودت بنشيني شهرداري كاري به اخذ جريمه و تخريب بالكن و قسمتي از اطاق بالا ندارد. حال آيا فروشنده بايد جريمه را بپردازد و بالكن و يك متر از اطاق بالا كه روي بالكن واقع است را خراب كند و منزل را با قيمت كمتري از قيمت مذكور در اختيار خريدار بگذارد؟ يا اينجا قاعده لا ضرر جاري است و اين ضرر را از فروشنده نفي مي كند و فروشنده حق دارد معامله را به هم بزند و پول خريدار را پس بدهد؟ لطفاً جواب بفرماييد.

جواب: اگر بايع متعهّد شده كه ملك را در محضر واگذار كند بايد به تعهّدش عمل كرده و خسارتها را نيز متحمّل شود و بعداً تفاوت قيمت را به مشتري برگرداند و مشتري مخيّر است تفاوت قيمت را بگيرد يا معامله را فسخ كند.

سؤال 613- اين جانب كار قسطي فروشي را انجام مي دهم اگر اقساط را نياورند بابت مطالبات از وقت و كار خود در اين راه صرف مي كنم و مخارجي از قبيل كرايه

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 177

راه و يا مخارجي مانند استهلاك موتور و ماشين مي پردازم، آيا مي توانم آنها را از ايشان مطالبه كنم؟

جواب: هزينه هاي معمولي و متعارف را كه براي گرفتن مطالبات در ميان مردم رايج است نمي توانيد بگيريد ولي اگر هزينه هاي فوق العاده اي بپردازيد مي توانيد بگيريد، البتّه در صورتي كه طرف مقابل ديون خود را

به موقع نپردازد.

سؤال 614- پايگاه مقاومت يكي از مساجد تهران، مسابقه اي به قرار ذيل برقرار كرده است: اگر كسي از سي سؤال علمي و فرهنگي به بيست و پنج سؤال پاسخ صحيح بدهد با اهداي يكصد تومان به پايگاه با قيد قرعه جوايزي را برنده مي شود، ليست جوايز در برگه مسابقه نوشته شده است، قرار مسئولين مسابقه اين بوده است كه پس از كسر سرمايه، از ما بقي پولهاي اهدايي جوايز تهيّه شود، ولي متأسفانه پولهاي اهدايي به مقدار اجناس نبوده است، آيا ما بقي را مسئولين از جيب خود بايد بدهند يا به همان مقدار پولهاي اهدايي، دادن جايزه كافي است؟

جواب: اين نوع مسابقه از اصل اشكال دارد مگر اينكه پول را در مقابل فروش اوراق سؤالات بگيرند و در اين صورت بايد طبق قراردادي كه كرده اند عمل كنند.

سؤال 615- آيا فروش روزنامه هايي كه معمولا نام خدا و معصومين و آيات قرآني دارد به مغازه داري كه از آن براي بسته بندي استفاده مي كند جايز است؟

جواب: اگر موجب بي احترامي شود اشكال دارد.

سؤال 616- خريد و نصب آنتن هاي ماهواره اي در منازل چه حكمي دارد؟

جواب: آوردن اينگونه وسايل در منازل كه غالباً موجب فساد است جايز نيست و خريدوفروش آن حرام است.

سؤال 617- فروش تمبرهاي پستي كه قيمت معيني دارند به قيمت بيشتر چه حكمي دارد؟

جواب: در صورتي كه غرض عقلايي داشته باشد مانعي ندارد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 178

سؤال 618- كاسبي هستم كه نزديك بيست سال به فروشندگي قطعات يدكي اتومبيل اشتغال دارم، امّا به جهت عدم پرداخت پورسانت به تعميركاران دچار مشكلات مالي عديده اي شده ام از حضرت عالي استدعا دارم نظر مبارك خود را در مورد

پرداخت درصدي از سود حاصله از فروش اجناس به تعميركاران اعلام بفرماييد (لازم به ذكر است كه قريب به اتّفاق فروشندگان و مصرف كنندگان اعمّ از تعميركاران و ناظران خريد شركتها، سازمانها و ادارات، قرارداد از قبل تعيين شده اي مبني بر تهيّه ليست و فاكتور از سوي تعميركار يا ناظر خريد و پرداخت مبلغي از سوي فروشنده به وي تنظيم نموده اند) اين امر موجب كسادي بيش از حد و ركود در كسب حقير شده، زيرا به علّت خوف از شبهه شرعي آن تاكنون ريالي به عنوان پورسانت به احدي پرداخت نكرده ام؟

جواب: اين كار شما در صورتي صحيح است كه فروشنده مقداري از منافع عادي خود را به واسطه واگذار كند بي آنكه چيزي بر مبلغ جنس بيفزايد، مثلا جنس را معمولا با ده درصد مي فروشند ولي در اين مورد قسمتي از ده درصد منافع را به واسطه واگذار مي كنند و امّا تنظيم فاكتور دروغين با اضافه بر مبلغ، حرام است و خداوند رازق است.

سؤال 619- شخصي سند زميني را به ديگري منتقل كرده است امّا زمين در تصرّف شخص سوّمي است حكم شرع در اينجا چيست؟

جواب: ملك متعلّق به صاحب سند است.

سؤال 620- اين جانب بنگاه معاملات املاك دارم، مدّتي قبل آقاي زيد جهت خريد منزلي براي برادرشان به بنگاه مراجعه كردند و بنده منزل فروشي را به ايشان و برادر محترمشان نشان دادم و ايشان منزل را بازديد كرده و موردپسندشان واقع شد. پس از مدّت كوتاهي خريدار و فروشنده بدون مراجعه به بنگاه منزل را قولنامه كرده و معامله كردند و در حال حاضر اين دو برادر كه به عنوان خريدار مراجعه

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1،

ص: 179

كرده اند قبول نمي كنند كه حقّ بنده را بدهند. سؤال اين است كه آيا شرعاً بايد بنگاه را در جريان مي گذاشتند تا قولنامه نوشته شود و حقّ الزحمه بنگاه را بپردازند (ناگفته نماند كه ما هم بايد ماليات بپردازيم و اگر قرار باشد به هركس خانه اي معرفي كنيم و خودش برود و معامله كند پس ما از كجا تأمين شويم)؟

جواب: حقّ بنگاهدار را شرعاً بايد بپردازند و نمي توانند با اين كار حقّ او را از بين ببرند.

سؤال 621- بازرگاني به تاجري پيشنهاد مي كند كه از تجارت پنير و يا گندم و يا ذرت فلان منطقه صرف نظر كن، من فلان مبلغ را به تو پرداخت مي كنم توضيح اينكه قبلا استفاده از مواد لبنياتي و حبوبات در طيّ سالها به عهده زيد بود و منافع اينگونه معاملات را او مي برد، اكنون در عالم خيال اينگونه منافع احتمالي را با عمرو دادوستد مي نمايد و بهره را به عمرو واگذار مي كند آيا شرعاً اين معامله جايز است؟

جواب: نظر به اينكه در واقع از فعّاليّت آزاد خود در مقابل گرفتن آن وجه صرف نظر كرده است مانعي ندارد.

سؤال 622- اگر خانواده اي پدر خود را از دست داده باشد و سرپرستي آنها را والده شان عهده دار شود و طفل صغيري هم داشته باشند، چنانچه از طرف دستگاه دولتي مستمرّي ماهانه براي تمام اعضاي خانواده حتّي طفل صغير هم برسد ميهمان شدن بر اين خانواده چه حكمي دارد؟

جواب: چنانچه با اجازه وليّ صغار كه از طرف حاكم شرع تعيين شده است باشد مانعي ندارد و لكن بايد از حد معمول و متعارف خارج نباشد و براي صغير نفعي داشته باشد يا معادل حقّ

صغير را بپردازد.

سؤال 623- شخصي زمين خود را مي فروشد و قيمت تعيين شده را مي گيرد ولي در سند زيادتر از آن قيمت معيّن را ثبت مي كند، آيا شرعاً اين زياد نوشتن كه بعد

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 180

فروشنده آن را ادّعا كند چه حكمي دارد؟

جواب: قيمت معامله همان است كه هنگام خواندن صيغه يا دادوستد ثمن و مثمن بر آن توافق شده است.

سؤال 624- اين جانب از اداره زمين شهري زميني دريافت كرده ام و لكن گفته مي شود كه قسمتي از اين زمينها ملك اشخاصي بوده و اكنون نمي دانم صاحبش به اين تصرّف راضي است يا خير وظيفه ما در اين مورد چيست، آيا احراز رضايت مالك لازم است؟

جواب: رضايت مالك را به نحوي احراز كنيد.

جواب: اشكال دارد.

سؤال 626- شخصي زميني را به ارزش يكصد و سي هزار تومان فروخته است و خريدار فقط پنجاه هزار تومان از مبلغ فوق را تسليم فروشنده نموده است حال با گذشت چهارده سال كه زمين گران شده است مشتري ادعاي مالكيّت نموده، در صورتي كه از همان روز اوّل هشتاد هزار تومان كه قسمت اصلي ارزش زمين بوده است را به بايع پرداخت ننموده است در نتيجه بايع مدّعي است چون حقّ خيار تأخير ثمن بلكه عدم پرداخت ثمن در كار است ملك برگشت كرده و متعلّق به خودش است و مشتري مدّعي است كه تمام ملك متعلّق به ايشان است حكم مسأله چيست؟

جواب: خيار تأخير مربوط به اين موارد نيست و زمين متعلّق به مشتري است ولي احتياط واجب آن است كه به خاطر تفاوت فوق العاده زمين در اين مدّت

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 181

معادل مبلغ هشتاد هزار تومان

را با توجّه به قيمت امروز زمين بدهد و يا بايع را راضي كند.

سؤال 627- آيا فروش قرآن به كفّار و اهل كتاب جايز است بخصوص اگر بدانيم آنان قصد توهين ندارند، بلكه جهت مطالعه آن را تهيّه مي كنند؟

جواب: در صورتي كه اميد تأثيري در آن باشد و مايه هتك و توهين نگردد جايز است.

سؤال 628- خريدوفروش زينت آلات طلا- اعم از انگشتر، گردن بند و دستبند- مخصوص آقايان چه حكمي دارد؟

جواب: اگر اين گونه زينت آلات معمولا در غير مورد مردان به كار نرود جايز نيست.

سؤال 629- قبل از پذيرش قطعنامه 598 شخصي يك دستگاه يخچال دست دوّم را به شرح زير معامله مي كند: «يخچال در مغازه بوده و خريدار پس از پرسش از وضع آن و تعيين قيمت به فروشنده تلفني اعلام مي كند كه يخچال براي من، آن را نفروشيد. فروشنده كه فرد موثّقي است با وجود مشتري آن را نمي فروشد، امّا نه يخچال تحويل مشتري شده و نه قيمت پرداخت شده است. پس از چند روزي كه قطعنامه پذيرفته مي شود و قيمت كاهش مي يابد، خريدار اعلام مي كند يخچال را نمي خواهم. فروشنده هم به خاطر رفاقت و امثال آن چيزي نمي گويد ولي راضي به اين كار نبوده و به هر حال پس از چند روز آن را به قيمت ارزان تر مي فروشد. بفرماييد آيا خريدار در قبال فروشنده ضامن است، چه مبلغ؟ تفاوت قيمت آن زمان يا امروز؟

جواب: احتياط واجب آن است كه خسارت وارده را به قيمت امروز جبران كند و يا با هم مصالحه كنند.

سؤال 630- يك نفر كه در كنار نهر، زمين دارد با شخص ديگري كه زمين او در

استفتاءات جديد

(مكارم)، ج 1، ص: 182

كنار نهر واقع نشده است زمينشان را مبادله مي كنند، با اين شرط كه شخصي كه در كنار نهر زمين دارد تعهّد مي كند هر ساله نهر را تميز كند و خاك برداري كند و براي هميشه اين كار را تا قيامت انجام خواهد داد. او به اين شرط عمل مي كند. بعد از او پسرهاي او هم به اين شرط عمل مي كنند. الآن بعد از پسرها نوبت نوه ها رسيده كه آنها به اين شرط عمل نمي كنند، آيا بر اين نوه ها واجب است كه به شرط جدّ پدري خود عمل كنند؟

جواب: گذاشتن شرط بر عهده غير مشتري يا طرف معاوضه مشروعيّت ندارد.

سؤال 631- شخصي يك باب مغازه در سال 1360 (ه-. ش) به مبلغ معلومي طبق قرارداد منعقده فيما بين مالكين و خريدار به سرقفلي خريده و مبلغ قرارداد آن روز را پرداخت نموده است. در پايين قرارداد عبارت ذيل آمده است «مورد معامله سرقفلي و حقّ اولويّت و انتقال به ديگري است ولي بايد در موقع فروش رضايت مالكين اصلي را طبق قانون سرقفلي از سود مورد معامله جلب نمايد و در ضمن اجاره از زمان تحرير لغايت دو سال تمام به مبلغ ماهيانه يكصد تومان منظور و مقرر گرديد» با توجّه به شرايط ذكر شده فوق:

الف) آيا مالكين يا مالك از نظر شرعي مي تواند بدون رسيدن به توافق با صاحب سرقفلي مبلغ مال الاجاره را هر سال افزايش دهد؟

ب) در صورت افزايش فرق بين سرقفلي و اجاره چه خواهد بود؟

جواب: الف) در مواردي كه سرقفلي گرفته شده و مدتي براي اجاره تعيين گرديده بعد از گذشتن مدّت، مالك مي تواند در مال الاجاره تجديد نظر

كند ولي بيش از عرف بازار نسبت به اين گونه اموال نمي تواند از مستأجر بگيرد.

ب) فايده سرقفلي اين است كه در عرف بازار مال الاجاره كمتري به آن تعلق مي گيرد و حق اولويّت براي تجديد اجاره همواره وجود دارد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 183

فصل هفدهم: احكام شركت

سؤال 632- شخصي به اين جانب مقداري پول داده است تا با پولي كه خود داشتم ماشيني خريده و ماهيانه مبلغ معيّني به عنوان سود پول به او بدهم آيا اين كار جايز است؟ و در صورت عدم جواز راه شرعي آن چيست؟

جواب: براي اين كه معامله صورت شرعي داشته باشد بايد به اين نحو عمل شود كه معادل مبلغ مزبور از ماشين به صاحب پول واگذار شود سپس سهم او را از ماشين به مبلغ معيّني اجاره كنيد و براي طرفين حقّ فسخ معامله در رأس مدّت قرار داده شود و چنانچه معامله مزبور به همين نحو انجام شود صحيح است.

سؤال 633- آيا لازم است شريكها همديگر را بشناسند؟

جواب: شناختن شريكها در عقد مشاركت ضرورتي ندارد، همين اندازه كافي است كه شريكها معيّن و معلوم و مثلا نامشان در دفاتر ثبت شده باشد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 185

فصل هيجدهم: احكام مضاربه

سؤال 634- كسي مبلغي پول را در اختيار ديگري قرار مي دهد تا آن را به گردش درآورده و سود حاصله را به طور مساوي تقسيم كنند از آن جايي كه كسي كه پول مي گيرد به علّت داشتن شريك نمي تواند به طور دقيق سود حاصله را حساب كند اظهار مي دارد اين پول يعني مثلا هر صد هزار تومان به طور تقريبي مي تواند ماهانه سه هزار تومان براي هر كدام سود حاصل كند، آيا اين مضاربه صحيح است.

جواب: اين مضاربه با سه شرط صحيح است:

الف) اين كه قرار داد طبق مضاربه با تعيين سود در صد هر يك، تنظيم شود يعني معلوم شود از سود حاصل چند درصد مربوط به سرمايه گذار و چند درصد مربوط به شخص كاركننده

است (در ضمن اگر ضرري حاصل شد بايد آن را بپذيرد).

ب) بايد صاحب مال به طرف وكالت دهد كه بعد از حاصل شدن منفعت سهم او را به مبلغ مورد نظر صلح كند.

ج) زماني كه منفعتي حاصل نشده پول ماهانه اي كه مي پردازد بايد به عنوان علي الحساب باشد.

________________________________________

شيرازي، ناصر مكارم، استفتاءات جديد (مكارم)، 3 جلد، انتشارات مدرسه امام علي بن ابي طالب عليه السلام، قم - ايران، دوم، 1427 ه ق استفتاءات جديد (مكارم)؛ ج 1، ص: 185

سؤال 635- در عقد مضاربه و مانند آن آيا مي توان درصد سودي كه براي عامل يا صاحب سرمايه مشخص شده است را به مقدار معيّني از پول مصالحه كرد؟

جواب: در صورتي كه سود حاصل شده و مقدار آن مبهم است، صلح كردن

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 186

اشكالي ندارد ولي قبل از ظاهر شدن سود، صلح جايز نيست.

سؤال 636- آيا در شرايط فعلي كه سكّه هاي رايج طلا و نقره در ايران نيست با پول رايج مضاربه را تجويز مي فرماييد؟

جواب: اشكالي ندارد.

سؤال 637- زيد مقداري از پول خود را در يكي از شعب بانكي و يا پيش كسي به هر عنوان وديعه مي گذارد و اجازه تصرّف را به او مي دهد او نيز در هر ماه و يا دو ماه مبلغي را به صاحب پول به عنوان تشكّر و يا هر عنوان بدون شرط قبلي مي پردازد آيا دادن و گرفتن اين مبلغ به نظر حضرت عالي چگونه است؟

جواب: هرگاه شرط قبلي نباشد اشكالي ندارد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 187

فصل نوزدهم: احكام اجاره

سؤال 638- آيا خداوند به كساني كه جهت انجام عبادات و كارهاي ديگر مثل ساختن مسجد و حسينيّه اجير مي شوند و اجرت مي گيرند،

ثواب مي دهد؟

جواب: چنانچه قصد اجير انجام آن عمل براي نجات بندگان از دين و اداي مسئوليت بوده باشد ثواب دارد.

سؤال 639- منزل شخصي را به مبلغي اجاره كرده ام سپس آن را به مبلغ بيشتري اجاره داده ام و رضايت صاحب خانه را نيز جلب كرده ام آيا اين معامله صحيح است؟

جواب: اجاره دادن آن خانه به بيشتر از آنچه كه اجاره كرده ايد اشكال دارد مگر اين كه وسايلي بر آن بيفزاييد، مانند اضافه كردن فرش و كمد و امثال آن.

سؤال 640- اگر كسي ديگري را جهت يك ختم قرآن براي پدرش اجير نمايد امّا مبلغ را تعيين نكند و اكنون بعد از قرائت، اجير تقاضاي مبلغ زيادي دارد كه موجر آن را پرداخت نمي نمايد، حكم مسأله را بيان نماييد؟

جواب: بايد اجرة المثل را مطابق عرف و عادت بپردازد و بيشتر از آن لازم نيست.

سؤال 641- دو نفر از مؤمنين كه كارهاي روزمرّه و متداول مسجد و امامزاده اسماعيل جهرم را سر و سامان مي دهند با پول خود اقدام به ساختن دو باب مغازه در گوشه اي از قبرستان متروكه امامزاده كرده اند، آنگاه آن دو مغازه را به عنوان اجاره به مدّت بيست سال در اختيار هيأت مديره شركت تعاوني محل قرار داده اند و مال الاجاره آن را براي مصارف مسجد و امامزاده در نظر گرفته اند اكنون با توجّه به اين كه مسجد و امامزاده متولّي شرعي ندارد و وقف نامه اي هم موجود نيست به پرسشهاي زير پاسخ دهيد:

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 188

الف) آيا ساختن مغازه و به خصوص اجاره آن نياز به اذن فقيه جامع الشرائط داشته است؟

جواب: البتّه نياز به اذن دارد و چنانچه زمين مزبور

متروكه بوده، آن ساختمان را فعلا اجازه مي دهيم و اجاره دادن در صورتي مجاز است كه ساختمان مزبور مورد احتياج براي كارهاي مسجد و امامزاده نباشد و مال الاجاره براي امامزاده و مسجد مصرف شود.

ب) آيا اجاره انجام گرفته شرعاً معتبر است؟

جواب: اگر اجاره عادلانه باشد و محلّ مزبور مورد نياز مسجد و امامزاده نباشد صحيح است.

ج) در صورت بطلان اجاره آيا تخليه آن مغازه توسط متصدّيان شركت تعاوني و واگذاري آن به هيأت امناي مسجد جهت استفاده كارهاي لازم از قبيل انبار، دفتر واجب است؟

جواب: از جواب بالا معلوم شد.

د) آيا براي تخليه آنها، متصدّيان شركت تعاوني حقّ دريافت وجوهي اعمّ از مقدار پرداخت شده و يا اضافه بر آن و يا مبالغي كه جهت گرفتن امتياز آب و برق و يا تعمير مصرف كرده اند را دارند؟

جواب: آنها فقط مي توانند هزينه هايي را كه در آنجا داشته اند بگيرند نه بيشتر.

سؤال 642- تصرّف مستأجر بعد از انقضاي مدّت اجاره و بدون رضايت مالك در مغازه يا ساختمان مسكوني چه حكمي دارد؟ با اين كه در قانون مدني نظام اسلامي اگر مؤجر نياز شخصي نداشته باشد حقّ را در تصرّف به مستأجر مي دهند و لو مالك رضايت نداشته باشد.

جواب: تصرّفات او در صورت عدم رضايت جايز نيست مگر در موارد ضرورت و اضطرار، آن هم به مقدار ضرورت و اضطرار.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 189

فصل بيستم و بيست و يكم: مزارعه و مساقات

سؤال 643- در هندوستان راجه ها از كشاورزان مالياتهاي زيادي بابت زمينهاي كشاورزي مي گيرند در حالي كه اين زمينها متعلّق به كشاورزان بوده و از اجدادشان به آنها رسيده است. مرقوم بفرماييد مالك زمينها كيست؟

جواب: ظاهر محتواي نامه اين است كه راجه ها «1»

يد مالكانه بر زمينها داشته و به عنوان مزارعه به رعايا واگذار كرده اند، حال كساني كه معتقدند آنها غاصب بوده يا اراضي موات را به دست مردم داده اند، چنانچه دليل كافي براي اثبات مطلب خود اقامه كنند و ثابت شود مال پدران خودشان بوده از راجه ها خلع يد به عمل مي آيد.

سؤال 644- به نظر حضرت عالي آيا مساقات از عقود لازم است يا جايز؟

جواب: از عقود لازم است.

سؤال 645- شخصي در زمين ديگري درختي دارد كه آن را قطع مي كند ولي از ريشه آن درخت نهالي مي رويد و تبديل به درخت مي شود، آيا اين درخت متعلّق به صاحب اصلي درخت مي باشد و يا از صاحب زمين مي باشد؟

جواب: نهال مال صاحب درخت است.

سؤال 646- شخصي درختي در زمين خودش مي كارد و ريشه آن به زمين شخص ديگري مي رسد و از آن نهال مي رويد آيا آن نهال از صاحب زمين است و يا از صاحب درخت؟

______________________________

(1). لقب حاكم و فرمانروا در هندوستان.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 190

جواب: از صاحب درخت است، لكن صاحب زمين مي تواند يا اجاره بگيرد و يا با اطّلاع به صاحب درخت آن نهال را قطع كند.

سؤال 647- چند برادر در يك خانه زندگي مي كنند و مال و ملك ايشان مشاع است يكي از برادران در زمين مشاع درخت مي نشاند و يا پسري در زمين پدر بدون اجازه و يا با اجازه پدر درخت مي نشاند و يا زارع و دهقان و يا كارگر و خادم كسي در زمين صاحب زمين درخت مي نشاند، شرعاً اين درختان مال كدام يك از آنهاست؟

جواب: درخت از آن كسي است كه مالك آن بوده و در زمين نشانيده است

لكن اگر بدون اجازه صاحب زمين بوده است صاحب زمين حق دارد كه اجاره بگيرد يا درخت را از اصل بيرون بياورد و به صاحبش بدهد.

سؤال 648- دو نفر زميني را معامله مي كنند به اين عنوان كه مالك، زمين خود را به ديگري واگذار مي كند براي درختكاري و ديگري هم درخت مي كارد قرارشان بر اين بود كه بعد از بزرگ شدن درختان، زمين را با درختان نصف كنند به همين شكل با رضايت طرفين عمل نمودند ولي تعيين نكردند كه اين طرف مال تو و آن طرف مال من باشد، آيا اين مسأله ضرري به مغارسه مي زند؟

جواب: معامله مزبور اشكال ندارد و در موقع بلوغ درختان، مي توانند آن را با رضايت طرفين يا به وسيله قرعه تقسيم كنند و بعد از تقسيم هر كدام مالك سهم خودشان مي شوند.

سؤال 649- بر فرض مالكيّت در مسأله قبل، بعد از رحلت طرفين، ورثه درختها را قطع نموده اند، بعد از مدّتي ورثه مالك زمين، بر عليه ورثه مالك درخت شكايت مي كنند و مي گويند اين زمين مال ماست و به زور زمين را از آنها گرفته است آيا اين كار جايز است؟

جواب: اگر درختان قطع شود، مالكيّت هر كدام نسبت به سهم خود از زمين باقي است و هر كسي درختها را قطع كرده ضامن است.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 191

فصل بيست و دوّم: كساني كه حقّ ندارند در مال خود تصرّف كنند (حجر)

سؤال 650- آيا معاملات حقيقي غير معوّضي كه مديون غير محجور نسبت به اموالش به قصد فرار از دِين انجام مي دهد نافذ است؟

جواب: در صورتي كه به حكم حاكم شرع محجور نشده باشد معامله باطل نيست ولي كار حرامي مرتكب شده است.

سؤال 651- حكم مسأله درباره معاملات حقيقي اين

مديون كه به قصد پنهان كردن و نامرئي نمودن اموالش و نهايتاً فرار از دِين انجام مي دهد چيست؟

جواب: مانند مسأله سابق است.

سؤال 652- اصولا حضرت عالي تحت چه شرايطي معاملات مديون غير محجور را نافذ نمي دانيد؟

جواب: در هر حال نافذ است ولي اگر موجب سلب قدرت از اداي دِين شود حرام است.

سؤال 653- شخصي است كارهاي غير عاقلانه انجام مي دهد مثلا پولهاي خود را در اختيار افراد قمارباز قرار مي دهد و فقط به گرفتن چك بي محل از قمارباز اكتفا مي كند يا با اين كه زن و بچه او به خانه احتياج دارند خانه را به ديگري واگذار مي كند:

الف) آيا مي توان او را از اين دخل و تصرّفات بازداشت؛ نظر شارع در مورد اين معضل چيست؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 192

جواب: در فرض مسأله بالا چنين كسي سفيه است و حقّ دخالت مستقيم در اموالش را ندارد.

ب) آيا فرزندان او مي توانند به محاكم قضايي شكايت كنند؟

جواب: حقّ شكايت دارند

ج) آيا حاكم شرع و نماينده ولي فقيه خود (با نبود شاكي) مي تواند رأساً اقدام نمايد؟

جواب: حاكم شرع و كساني كه از طرف او براي اين گونه كارها مأذون هستند در مواردي مانند مورد فوق مي توانند دخالت كنند.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 193

فصل بيست و سوّم: احكام وكالت

سؤال 654- آيا وكالت با مرگ موكّل باطل مي شود و وكيل حقّ فروش اموال موكّل را بعد از مرگش دارد؟

جواب: وكالت با مرگ موكّل باطل مي شود بنابراين وكيل حقّ فروش اموال موكّل را بعد از مرگ او ندارد.

سؤال 655- چنانچه فردي كه به عنوان وكيل فرد حقيقي و يا حقوقي است متوجّه شود كه موكّل او قصد دارد مالي را كه شرعاً متعلّق به طرف

دعواي موكّلش مي باشد را به طريق قانوني از او خلع يد كند، آيا شرعاً مسئوليّت دارد يا خير؟

جواب: هرگاه وكيل بداند موكّل شرعاً حقّي ندارد نبايد از او دفاع كند يا چيزي از ديگري به ناحق گرفته در اختيار موكّل بگذارد و اگر حقّ الوكاله اي در برابر كار خود بگيرد در صورتي مشروع است كه تلاش براي احقاق حقوق مشروع كند.

سؤال 656- چنانچه وكيل به لحاظ انسانيّت و به منظور جلوگيري از تضييع حقّ طرف دعواي موكّلش اقدام به راهنمايي و مشاوره طرف دعوا نمايد و احساس كند در صورت استعفا از مورد وكالتش، وكالت به فرد ديگري محوّل و در نتيجه حقّ شرعي طرف دعوا به ناحق تضييع مي گردد به نحوي كه تمامي دسترنج طول زندگي كاري مفيدش از بين خواهد رفت. چه تكليفي در مقابل موكّل و نيز طرف دعوا خواهد داشت؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 194

جواب: راهنمايي مظلوم براي هر كس جايز بلكه در موردي كه ذكر گرديد شايد واجب باشد و خيانت محسوب نمي شود (هر چند ظاهراً موكّل طبق قانون سخن مي گويد) ولي در اين گونه موارد حقّ الزحمه اي از موكّل نمي تواند دريافت نمايد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 195

فصل بيست و چهارم: احكام قرض

اشاره

سؤال 657- همان گونه كه خاطر شريف مستحضر است در زمان حاضر نشر اسكناس و ضرب سكّه در بانكهاي وابسته به دولتها با ملاحظه پشتوانه موجود در خزانه صورت مي گيرد، پولهاي امروزي بر خلاف درهم (نقره) و دينار (طلا) ارزش ذاتي ندارد و ارزش اعتباري آنها در معاملات نيز ثابت نيست، ممكن است در اثر تحوّلات سياسي و اقتصادي و يا تصميم يك جانبه دولتها يك شبِ ارزش پول، دهها برابر كاهش يابد

و طبعاً اين كاهش موجب ضرري است كه طلبكار متحمّل مي شود، به عنوان مثال در نجف اشرف در سال 1349 مهريه زوجه اي 250 يا 300 دينار عراقي قرار داده شده كه در آن زمان همين پول معادل 50 گرم طلا و يا يك باب منزل متوسط بوده است و ليكن امروزه با اين مبلغ يك كيلو برنج يا شكر هم نمي توان خريد در اين رابطه شيخ ابو الحسن شعراني در شرح تبصره المتعلّمين علّامه حلّي صفحه 283 مي فرمايد: «كسي كه اسكناس سه توماني قرض كند وقتي كه معادل سي تومان نقره بود و هنگامي ادا كند كه معادل دو مثقال نقره است كافي نيست» با توجّه به مراتب فوق استدعا دارد در رابطه با كيفيّت اداي دين يا مضمون به در مواردي كه موضوع آن وجه رايج امروزي باشد نظر مبارك را مرقوم فرماييد؟

جواب: در صورتي كه تفاوت بسيار زياد باشد بطوري كه در نظر عرف اداي دين محسوب نشود (مانند مثالي كه زده بوديد و امثله زيادي كه در استفتائات از ما سؤال كرده اند) بايد معادل روز در نظر گرفته شود يا لااقل مصالحه تراضي شود.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 196

سؤال 658- آيا خسارت تأخير پرداخت دين، شرعي مي باشد؟

جواب: اين خسارت شرعي نيست.

سؤال 659- با توجّه به اين كه ارزش پول در حال كاهش مي باشد آيا مي توان از اين نظر خسارت تأخير را گرفت؟

جواب: جايز نيست مگر اين كه فاصله زماني به قدري زياد باشد كه ارزش پول فوق العاده كاهش يابد مانند بدهكاريهاي مربوط به ده، بيست سال قبل.

سؤال 660- آيا اخذ اين نوع خسارت از كفّار جايز است؟

جواب: در مورد كفّاري كه اموالشان

براي ما حلال است مانعي ندارد.

سؤال 661- آيا اخذ خسارت تأخير پرداخت دين توسط بانكها به جهت مصلحت و مقتضيات زمان جنبه شرعي دارد؟

جواب: از جوابهاي بالا معلوم شد.

سؤال 662- اگر به علّت تأخير پرداخت دين، خسارت و ضرر مسلّمي به طلبكار وارد آمده باشد آيا مي توان اين نوع خسارت را گرفت؟

جواب: از جوابهاي بالا معلوم شد.

سؤال 663- اگر خسارت تأخير پرداخت دين به صورت شرط ضمن عقد لازم باشد اخذ آن جايز است؟

جواب: اگر در ضمن عقد خارج لازم شرط بشود جايز است.

سؤال 664- يكي از صندوقهاي قرض الحسنه كه وامهاي بدون بهره در اختيار افراد قرار مي دهد با توجّه به كثرت متقاضي وام در نظر دارد (در صورت عدم مانع شرعي) اعلام نمايد كساني كه مقداري به واحد امور خيريّه صندوق (كه به افراد بي بضاعت و مستمند كمك بلاعوض مي نمايد) كمك نمايند بدون نوبت و با تسهيلات بهتر وام قرض الحسنه دريافت مي نمايد، حكم شرعي اين مسأله چيست؟

جواب: اشكالي ندارد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 197

سؤال 665- چند نفر به كمك و همكاري هم صندوق قرض الحسنه اي را تشكيل داده اند و به افراد عضو وام مي دهند، آيا بهره هايي كه به عنوان كارمزد دريافت مي شود حلال است؟ لازم به ذكر است كه اين گونه بانكها كارمند ندارند تا حقوق به او بدهند بنابراين سودي كه دريافت مي شود در صورتي كه حلال باشد در چه موردي قابل استفاده است؟

جواب: منظور از كارمزد حقّ الزحمه اي است كه به كارمندان بانك يا صندوق قرض الحسنه و مانند آن به عنوان حقوق در مقابل زحماتي كه جهت حفظ حسابها و ساير خدمات انجام مي دهند داده مي شود و چنانچه مبلغ اضافي به همين نيّت

گرفته شود و به عنوان حقوق صرف كارمندان و هزينه هاي ديگر شود مانعي ندارد ولي به صورتي كه نوشته ايد اشكال دارد.

سؤال 666- اگر كسي پولي به ديگري قرض دهد و بگويد به شرطي به تو قرض مي دهم كه تو نيز در مقابل به فرزندان من قرآن را تعليم دهي آيا اين كار جايز است؟

جواب: احتياط در ترك چنين شرطي است.

سؤال 667- چنانچه شخص بدهكاري به علّت ورشكستگي راضي شود حتّي منزل مسكوني و محلّ كسب و كار خود را به قيمت روز به طلبكاران خود بدهد امّا طلبكاران فقط پول نقد از او بخواهند و شخص بدهكار را زنداني نمايند آيا شخص بدهكار در اين مدّت كه در حبس بوده و وقتش هدر رفته، بر طلب كاران حقّي پيدا مي كند كه بتواند از طلبِ طلبكاران كسر نمايد؟

جواب: در فرض مسأله از نظر شرعي نمي تواند خسارتي از طلبكاران بگيرد.

سؤال 668- شخصي مبلغ چهار ميليون تومان از بابت مهريّه همسرش بدهكار است، او داراي منزل مسكوني در بهترين محلّ مشهد مي باشد كه اكنون به مبلغ سي ميليون تومان خريدار دارد آيا اين منزل جزء مستثنيات دين است؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 198

جواب: هرگاه دين مزبور مطالَب باشد و منزل زايد بر شئونش بوده باشد بايد منزل را تبديل به منزلي كه در حدّ شأنش باشد بكند و تفاوت آن را براي اداي دين صرف نمايد.

سؤال 669- آيا مسئولين صندوق قرض الحسنه مي توانند با پولي كه در صندوق است بدون گرفتن وكالت از اعضا (اعضا پول را به صندوق به عنوان قرض الحسنه مي دهند) كار كنند، حكم شرعي در دو صورت زير چگونه است؟

الف) سود حاصل صرف صندوق به طور مشاع

اعمّ از وام و خريد لوازم شود.

ب) سود حاصل براي عاملين بماند.

جواب: بدون اجازه گرفتن جايز نيست و اگر در شرايط باز كردن حساب به اين مسأله تصريح شده باشد كه بخشي از وجوه قرض الحسنه مورد بهره برداري قرار مي گيرد و از آن به نفع صندوق استفاده مي شود كافي است و به همان گونه كه مردم رضايت داده اند بايد عمل شود.

سؤال 670- اگر در بازپرداخت وامي كه از بانك گرفته شده است تأخيري صورت بگيرد، آيا بانك تحت عنوان جريمه و خسارت تأخير انجام تعهد مي تواند پولي را دريافت كند؟

جواب: جايز نيست.

سؤال 671- چنانچه شخصي به خاطر مشكلات از شخص ديگري پول بگيرد و شخص پول دهنده چنين بگويد:

«به شرطي پول خواهم داد كه گندم را به هنگام برداشت به من كيلويي فلان قيمت بفروشي» و فرض اين است كه فعلا زمان برداشت محصول نيست و قيمت هم نامشخص است، در اين صورت گرفتن پول چه حكمي دارد؟

جواب: اين وام و اين معامله باطل است.

سؤال 672- شخصي كه مي خواهد وامي به مدّت معيّني بگيرد، آيا مي تواند مبلغي

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 199

به وام دهنده صلح كند و در ضمن آن مصالحه، وام مزبور را شرط كند، مثلا بگويد: 50 هزار تومان به تو صلح مي كنم به شرط آن كه 200 هزار تومان 10 ماهه به من قرض بدهي و او هم اين صلح را قبول كند؟

جواب: خالي از اشكال نيست.

سؤال 673- آيا پول اسكناس شمردني است كه اگر به كسي قرض داده شود بتوانيم اضافه از مقدار بگيريم، آيا ربا محسوب نمي شود؟

جواب: در قرض تفاوتي ميان شمردني و غير شمردني نيست و در همه آنها ربا حرام

است (اعم از مكيل و موزون و معدود).

ربا

سؤال 674- معامله پول با پول چه صورت دارد؟

جواب: اگر منظور مبادله ارزهاي مختلف با هم باشد، اشكالي ندارد و اگر منظور معامله نوع واحد پول بوده باشد كه مثلا اسكناس ايراني را با همان مبادله كنند چنانچه اسكناسها با هم در عرف بازار متفاوت باشد مثل اين كه اسكناسهاي درشت را گاه بهتر از اسكناسهاي كوچك مي پسندند همان طور كه براي مسافران مرغوب تر است در اينجا نيز مي تواند به صورت يك كالا و تابع عرضه و تقاضا باشد (البتّه با تفاوت كمي كه در اين گونه موارد در ميان عقلا ملحوظ است) صورت سوّمي نيز دارد و آن اين كه بخواهند براي فرار از ربا مقداري از اسكناس نقد را با مقدار بيشتري به صورت نسيه و مدّت دار بفروشند بي آنكه تفاوت اسكناسها مورد نظر باشد اين نوع معامله اشكال دارد و در واقع همان وام توأم با رباست كه نام بيع بر آن نهاده شده است.

سؤال 675- آيا اجازه مي فرماييد مثلا مبلغ يك ميليون تومان را به مدّت 6 ماه به يك ميليون و 200 هزار تومان بفروشيم؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 200

جواب: اين كار در واقع خريدوفروش نيست زيرا خريدوفروش اسكناس واحد در عرف عقلا وجود ندارد، بلكه همان وام توأم با رباست كه نام بيع بر آن گذارده شده است.

سؤال 676- آيا اجازه مي فرماييد مثلا مبلغ يك ميليون دلار را به مدّت يك سال به مبلغ مثلا 300 ميليون تومان بفروشيم؟

جواب: اشكال ندارد.

سؤال 677- اگر كسي مالي را به شخصي به كمتر از قيمتش بفروشد و شرط كند كه خريدار مبلغ معيّني را به او

قرض دهد آيا اين كار جايز است؟

جواب: اشكال ندارد.

سؤال 678- شخصي داراي حساب بانكي است و احتياج به پول هم دارد، ناچار است از كسي قرض نمايد، آيا مي تواند مبلغ مورد نياز را يك ساله از طرف مقابل به زيادتر از آن مبلغ بخرد و چك يك سال بعد را بنويسد و به او بدهد؟

جواب: جايز نيست.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 201

فصل بيست و پنجم: احكام رهن

سؤال 679- يكي از مسائل لازم در اسناد تجارتي (چك، سفته، برات) پشت نويسي آنهاست كه به وسيله پشت نويسي انتقال آنها صورت مي گيرد امّا نظر به اين كه اينها در بين تجّار و بازرگانان ارزش تجارتي دارند و حتّي به جاي وجه نقد معامله و معاوضه مي شوند آيا مي توان اين اسناد را به طور مستقل (نه اين كه همراه با قراردادي نزد بانك وثيقه باشند) به عنوان مال مرهونه (مال در گرو وثيقه) وثيقه و گرو گذاشت يا؟

جواب: اگر چك و سفته از فرد معتبري باشد مي توان آن را به عنوان وثيقه پذيرفت.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 203

فصل بيست و ششم: احكام نكاح

صيغه عقد دائم و موقّت

سؤال 680- مرد مقلّد مرجعي است كه مثلا تعدد موجب و قابل را شرط مي داند و زن از مجتهدي تقليد مي كند كه اتّحاد موجب و قابل را كافي مي داند، در اينجا طبق نظر كدام يك از اين دو مرجع بايد عمل كرد؟

جواب: در چنين مواردي احتياط آن است كه مطابق فتواي مرجعي كه تعدد را شرط مي داند عمل كنند.

سؤال 681- به دختري گفتند مهريّه شما 15 هزار روپيه هندي است و او به اين مهريّه راضي شد ولي در عقدنامه 10 هزار نوشته شد، وكيل بعد از خواندن عقدنامه، بر مهريّه نوشته شده صيغه جاري كرد، آيا اين صيغه (ازدواج دائمي) صحيح است؟

جواب: احتياط آن است كه صيغه عقد را مجدّداً با مهريّه مورد توافق جاري كنند.

سؤال 682- اگر زن، مرد را وكيل در اجراي عقد دائم كند و مرد مدعي اجراي عقد موقّت باشد (آن هم بعد از چند سال) حكم عقد، مهر و توارث بين زن و شوهر و فرزندان چيست؟

جواب: در صورتي كه يقين داشته

باشد كه مرد راست مي گويد و عقد موقّت خوانده است، عقد باطل است و زن و مرد از هم ارث نمي برند ولي فرزندان آنها از آنها ارث مي برند مگر اينكه مرد عالم بوده كه اين عقد باطل است، در اين

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 204

صورت فرزندان، تنها از زن ارث مي برند نه از مرد و حدّ زنا بر مرد جاري مي شود و در هر حال بايد مهر المثل زن را بپردازد.

سؤال 683- آيا يك نفر مي تواند اصالت و وكالت عقد را به فارسي يا عربي اجرا كند؟

جواب: مرد مي تواند از طرف زن وكيل شود و عقد را بخواند و از طرف خودش قبول كند مثل اين كه بگويد: موكله خودم فلان كس را به عقد موقّت خودم در فلان مدّت به فلان مبلغ مهر در آوردم سپس بگويد قبول كردم، در صورتي كه عربي بتواند، به عربي بخواند و اگر نتواند به فارسي بخواند و زن هم مي تواند از طرف مرد وكيل شود.

سؤال 684- كسي كه بدون انقضاي عقد موقّت، عقد دائم اجرا كند و بعداً متوجّه شود، آيا عقد دائم او باطل است؟

جواب: احتياط واجب آن است كه مجدّداً عقد را بخواند ولي اگر قبلا فرزنداني به وجود آمده باشند، حلال زاده اند.

سؤال 685- آيا تعدّد وكيل از سوي مرد و زن در اجراي عقد لازم است؟

جواب: تعدّد وكيل در اجراي عقد احتياط مستحب است.

سؤال 686- چنانچه مستحضر هستيد در احكام عقود از قبيل بيع و اجاره و نكاح و … طرفين عقد (يا وكيل آنها) به منظور ايجاب و قبول بايد صيغه بخوانند- مخصوصاً در عقد ازدواج- و منظور از صيغه كلمات و جملات به

هر لفظ و زباني كه باشد، البتّه مقصود و مطلوب بالذّات، معاني و مفاهيم و مفاد كلمات و جملات مي باشد، بنابراين عقل و منطق حكم مي كند كه صيغه به زباني باشد كه طرفين ازدواج و شاهدان قضيّه و حضّار مجلس با آن زبان آشنايي داشته باشند؛ سؤال اين است كه براي غير عرب چه لزومي دارد كه اين صيغه به عربي باشد در حالي كه هر شخصي با زبان مادري و رسمي خودش بهتر مي تواند مطلبي را بيان و تفهيم و يا تفهّم نمايد؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 205

جواب: اجراي صيغه به هر زباني كه براي طرفين مفهوم باشد جايز است، فقط در نكاح و طلاق احتياط اجراي صيغه به زبان عربي است مشروط بر اين كه معناي آن را بدانند بنابراين اگر مجري صيغه آشنا به عربي نباشد مي تواند آن را هم به زبان خودش اجرا نمايد.

شرايط عقد ازدواج

سؤال 687- اگر دختر باكره بدون اجازه پدر و يا جدّ پدري شوهر كند شرعاً تكليف چيست؟

جواب: احتياط آن است كه دختر اجازه پدر را به دست آورد.

سؤال 688- طبق فتواي علما در صورتي كه پدر و يا جدّ پدري غايب باشد و دختر باكره احتياج به شوهر داشته باشد، اجازه ساقط مي شود، معناي احتياج داشتن به شوهر چيست؟

جواب: منظور اين است كه به سنّي رسيده است كه هرگاه شوهر نكند به زحمت يا به خطر مي افتد.

سؤال 689- آيا براي ازدواج با دختر باكره، اذن پدر يا ولي لازم است؟ آيا در اين مسأله، ازدواج موقّت با دائم فرق دارد؟

جواب: احتياط واجب آن است كه اجازه بگيرند و تفاوتي ميان ازدواج موقّت و دائم نيست.

سؤال 690- دختر

جواني بدون اذن پدر و مادر خود به خانه كسي مي رود و به درخواست پسر و دختر عقد نكاح بدون رضايت پدر خوانده مي شود و اعمال مترتّب بر نكاح انجام مي گيرد، در حالي كه اگر دختر با پدر مشورت مي كرد مانعي هم وجود نداشت، در اين دو صورت (تحصيل رضايت پدر بعد از عقد و عدم تحصيل رضايت)، حكم عقد چيست؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 206

جواب: بهتر اين است كه بعداً رضايت پدر را جلب نمايد.

سؤال 691- دختري قبل از نه سالگي به عقد شخصي در آمده است در حالي كه دختر از موضوع خبر نداشته و عقد را پدر دختر جاري كرده است و در ضمن، فاصله سنّي بين اين دختر و آن مرد حدود 25 سال است و آن مرد زن ديگري نيز دارد و حتي دخترش با اين زن دوّم هم سن است. وقتي دختر بالغ مي شود عدم رضايت خود را از اين عقد اعلام مي كند و اصرار مي كند كه اين ازدواج به مصلحت من نيست و من طلاق مي خواهم ولي مرد حاضر به طلاق نمي شود، آيا اين عقد درست است و بايد به اين عقد ملتزم باشد يا مي تواند با كسي ديگر ازدواج كند با توجّه به اينكه دختر به حدّي رسيده كه احتياج به شوهر كردن دارد؟

جواب: چنانچه اين عقد به مصلحت دختر نبوده، باطل است و دختر مي تواند بدون طلاق شوهر كند ولي اگر دختر بعد از بلوغ رضايت داده است نمي تواند آن را به هم بزند.

سؤال 692- اگر دختري با پسر هم شأن شرعي و عرفي خود قصد ازدواج داشته باشد، آيا اذن پدر ساقط است؟

جواب: در فرض مسأله

اگر پدر مخالفت كند اذن او ساقط مي شود.

سؤال 693- براي خاله بنده خواستگارهاي زيادي آمده كه بيشتر آنها افرادي متديّن بوده اند ولي پدر بزرگ من كه پدر خاله ام مي باشد آنها را رد كرده است. او مي گويد فقط با فاميل من بايد ازدواج كند حال مي خواستم بدانم كه تكليف او با چنين پدري چيست و چه راهي را در پيش بگيرد؟

جواب: هرگاه خواستگاران با او تناسب داشته اند و كفو شرعي و عرفي بوده اند، او حق نداشته آنها را رد كند همچنين حق ندارد اصرار بر ازدواج با فاميل كند و اجازه و اذن او در اين صورتها ساقط است، در عين حال اگر بتواند رضايت پدر را به دست آورد كار خوبي كرده است.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 207

سؤال 694- اگر مرد، مقلّد مرجعي باشد كه معتقد است ازدواج موقّت دختر باكره بدون اجازه پدرش جايز است ولي دختر مقلّد كسي است كه مي گويد احتياط واجب كسب اجازه از پدر است، آيا آن مرد مي تواند اين دختر را بدون اجازه پدرش عقد كند؟

جواب: بنابراين احتياط واجب، دختر نمي تواند بدون اجازه پدر ازدواج كند.

عيوب موجب فسخ

سؤال 695- زن و مردي پس از چند سال ازدواج بچّه دار نشدند، دكتر تشخيص داده است كه عيب از جانب مرد بوده است و اكنون زن مي گويد شوهرش فاقد بيضه است و بچّه دار نشدن آنها بدين جهت است، در اين صورت آيا زن مي تواند عقد را فسخ كند؟

جواب: در صورتي كه آگاهي بر اين امر نداشته، مي تواند فسخ كند مگر اينكه بعد از آگاهي راضي شده و با او زندگي كرده باشد.

سؤال 696- آيا بيماري ايدز را در هر يك از زن و

مرد، از عيوبي كه بتوان عقد نكاح را بدون طلاق فسخ كرد مي دانيد؟

جواب: اگر به گواهي اهل اطّلاع اين بيماري در مرحله اي باشد كه موجب سرايت و خطر گردد و شوهر حاضر به طلاق دادن زن نباشد، زن مي تواند طلاق خود را به وسيله حاكم شرع بگيرد و مرد نيز در اينگونه موارد مي تواند زن را طلاق بدهد.

سؤال 697- شوهرم پزشك محترم و مطّلعي بوده كه بعد از چند سال زندگاني مشترك زناشويي متأسّفانه مبتلا به جنون شد. من اختلال حواس او را به دادگاه اعلام و پزشك قانوني هم مراتب را تأييد كرده است، در صورتي كه حاكم شرع حجر را ثابت و او را محجورٌ عليه بداند، آيا با صرف صدور حكم حجر، عقد نكاح فسخ

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 208

مي شود؟ يا جهت وقوع فسخ ازدواج باز بايد به محكمه مراجعه شود؟

جواب: زن مي تواند صيغه فسخ را جاري كند و احتياط آن است كه آن را به اطّلاع حاكم شرع برساند.

سؤال 698- اگر زن بعد از ازدواج بفهمد شوهرش مسلمان نيست، حكمش چيست؟

جواب: نمي تواند با او زندگي كند و ازدواجش باطل است.

سؤال 699- دختري را به ازدواج دائمي پسرم در آورده ام و عروسي هم نموده اند، حال معلوم شده كه دختر مدّتهاست به بيماري صرع «1» مبتلاست، خود دختر و دكترش هم تصديق نموده اند ولي پدر و مادرش اين مطلب را نگفته و پنهان نموده اند، حتّي دختر مي گويد: مي خواستم بگويم، ولي پدر و مادرم مانع شدند، تكليف عقد و مهريه چيست؟

جواب: بيماري صرع موجب خيار فسخ در عقد نكاح نيست و اگر بخواهد دختر را طلاق دهد، چنانچه عروسي نموده بايد تمام مهر را

بپردازد.

سؤال 700- آيا نبودن بكارت در دختر، باعث جواز فسخ عقد مي شود؟ و معناي فسخ چيست؟

جواب: در صورتي كه شرط بكارت كرده باشد حقّ فسخ دارد و معمولا در محيطهاي ما، شرط بكارت به عنوان يك شرط ضمني و از پيش توافق شده مي باشد و معناي فسخ اين است كه بگويد من عقد را فسخ كردم يا به هم زدم و به هر زباني باشد كافي است.

سؤال 701- در صورتي كه داماد به خاطر عدم بكارت، نكاح را فسخ كند چه مقدار از مهريه را بايد بپردازد و در صورت تدليس از چه كسي مي تواند بگيرد؟

جواب: در صورت شرط بكارت يا هر شرط كمال و عدم نقص- خواه به

______________________________

(1). بيماري صرع يعني غش كردن.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 209

صورت ذكر در عقد باشد يا قبل از آن- چنانچه خلاف آن ثابت شود حقّ فسخ دارد و هرگاه دخول حاصل نشده باشد، مهر به كلّي ساقط است و اگر حاصل شده باشد، مهر المسمّي پرداخته مي شود سپس از كسي كه تدليس كرده مي گيرد.

سؤال 702- زيد، دختر بالغه خودش زينب را به عقد نكاح بكر، فرزند خالد در آورد و خالد، دختر نابالغ خودش سلمي را به عقد نكاح عمرو فرزند زيد در آورد. بعد از مدّتي زيد پدر زينب اين رشته را قطع كرد و تزويج دخترش زينب را به بكر انكار كرد و براي فسخ نكاح دخترش زينب به دادگستري جور مراجعه كرد و وقتي كه طرفين براي قضاوت به دادگستري رسيدند دختر زيد (زينب) ادّعاي فسخ نكاح را تكذيب كرد و گفت من مي خواهم همراه همسرم بكر كه به عقد او در آمده ام بروم

و قانون به نفع زينب و بكر حكم كرد. وقتي زيد اينجا تحقير شد، دشمن خانواده خالد شد خواست دختر خالد سلمي كه به عقد نكاح پسرش عمرو درآمده بود را به خانه بياورد ولي دختر خالد سلمي فهميد كه زيد قصد انتقام دارد، چرا كه مخاصمت پسرش عمرو با او شروع شده بود و به خاطر همين، نكاح عمرو را فسخ كرد الآن سلمي بالغ شده است، آيا فسخ سلمي صحيح است؟

جواب: هرگاه ازدواج دختري قبل از بلوغ مصلحت نداشته است، از اوّل عقد باطل بوده است اما اگر در آن زمان براي دختر مصلحت داشته و الآن داراي مفسده مهمّي است بايد پيش يكي از علما برود و مدرك خود را بر وجود مفاسد فعلي و اينكه منظور آنها انتقام جويي است ارائه دهد، اگر ثابت شود خطري آن دختر را تهديد مي كند، آن عالم مي تواند صيغه طلاق او را جاري كند.

سؤال 703- اگر مردي قبل از ازدواج از نزديكي عاجز باشد و زن بعد از مراسم عروسي بفهمد و فوراً عقد و نكاح را به هم نزند و از شوهر جدا نشود، آيا در اين صورت زن مي تواند بدون طلاق شوهر كند؟

جواب: در اين موارد، زن بايد به حاكم شرع مراجعه كند و حاكم يك سال به

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 210

مرد مهلت مي دهد اگر درمان شد ازدواج باقي است، در غير اين صورت زن مي تواند نكاح را فسخ كند و احتياج به طلاق نيست و به فرض كه مرد بعد از آن هم خوب شود قابل بازگشت نيست مگر به صورت ازدواج جديد.

سؤال 704- اگر تدليس كننده خود زن باشد و شوهر پس

از آگاهي از وجود عيب، نكاح را فسخ كند، موردي كه داراي بيماري رواني، سرگيجه، استفراغ، تشنج، پرخاشگري و حالتهاي غير عادي كه ناشي از بيماري رواني غير قابل علاج باشد و پزشكان متخصص و شهود عيني تصديق كرده اند آيا اين فسخ صحيح است؟

جواب: هرگاه زوجه و كسان او طوري وانمود كنند كه زن سالم است و در واقع سلامت زن به صورت شرط در ضمن عقد در آيد و بعداً كشف خلاف شود شوهر مي تواند عقد را فسخ كند و اگر دخول نكرده، مهري براي زن نيست و اگر قبل از آگاهي بر عيب دخول كرده است تمام مهر بر او لازم است و مي تواند آن را از تدليس كننده بگيرد و اگر تدليس كننده زن باشد مهر او ساقط است.

سؤال 705- اگر زن بعد از عقد بفهمد همسرش معتاد است آيا مي تواند عقد را فسخ كند، تكليف مهريه چه خواهد شد؟

جواب: اگر زن در موقع عقد شرط كند كه هرگاه شوهر مثلا مسافرت نمايد يا معتاد به موادّ مخدر گردد يا خرجي او را ندهد اختيار طلاق با او باشد اين شرط باطل است ولي هرگاه شرط كند كه او از طرف شوهرش وكيل باشد كه هرگاه اين كارها را انجام دهد خود را مطلّقه كند اين وكالت صحيح است و در چنين صورتي حق دارد خود را طلاق دهد.

زناني كه ازدواج با آنها حرام است

اشاره

سؤال 706- آيا ازدواج غير سيّد با زن سيّده جايز است؟ چون بعضي معتقدند كه در ازدواج كفو بودن شرط است و سيّده با غير سيّد كفو نيست و ثانياً اگر احتمال

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 211

درگيري باشد حكم مسأله چيست؟

جواب: جايز مي باشد و در

زمان ائمّه معصومين (عليهم السلام) فراوان بوده است ولي اگر خطر درگيري باشد از آن صرف نظر كنيد.

سؤال 707- آيا ازدواج مرد شيعه با دختر يهودي و نصراني و ارمني و ساير اهل كتاب جايز است؟

جواب: تنها ازدواج موقّت جايز است.

سؤال 708- آيا ازدواج مردان سنّي با دختران شيعه جايز است؟ ازدواج مرد شيعه با دختر سنّي چطور؟

جواب: در صورتي كه خوف انحراف نباشد مانعي ندارد ولي در صورتي كه احتمال انحراف عقيدتي باشد جايز نيست.

سؤال 709- اخيراً از چند تن از علما پرسيده اند كه آيا ازدواج پدر، با مادر زن فرزند خويش شرعاً جايز است؟ ايشان گويا فرموده اند: جايز نيست، نظر حضرت عالي چيست؟

جواب: جايز است و كسي قائل به حرمت نيست.

سؤال 710- شخصي با پسري لواط كرده است ولي شك دارد كه در زمان اين عمل بالغ بوده يا نه، آيا ازدواج او با خواهر يا دختر يا مادر آن پسر جايز است؟

جواب: در صورتي كه فاعل، مشكوك البلوغ باشد، خواهر و مادر و دختر آن پسر بر او حرام نمي شود.

سؤال 711- دختري در ايّام عقد با يك نفر زنا كرده است، شوهرش كه فعلا صورت عقدش معلوم نيست، او را طلاق داده و بعد از طلاق، زاني اين دختر را عقد كرده است آيا اين عقد شرعاً درست است؟

جواب: در صورتي كه عقد قبلي با رضايت انجام شده و صحيح بوده و زنا با زن شوهردار واقع شده، آن دختر بر زاني حرام ابدي است (بنابر احتياط واجب).

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 212

سؤال 712- آيا ازدواج با صوفيه جايز است؟

جواب: صوفيه فرقه هاي مختلفي دارند و عقايد آنها مختلف است، بعضي از نظر

عقيده منحرفند و بعضي منكر ضروريات دين هستند در حالي كه بعضي ديگر چنين نيستند و فقط انحرافات جزئي دارند، بنابراين هركدام را جداگانه بايد سؤال كرد تا جواب داده شود.

سؤال 713- آيا ازدواج با دختري كه به ظاهر مسلمان است ولي اهل نماز نيست، مثل ازدواج با كافر است؟

جواب: اين ازدواج جايز است ولي بايد تدريجاً او را دعوت به انجام واجبات نمود.

سؤال 714- اگر مردي با زني كه در عدّه است از روي جهل به مسأله، عقد دائم يا موقّت بخواند، آيا اين زن بر او حرام ابدي مي شود؟ حكم صورت عمد را نيز بيان فرماييد؟

جواب: در دو صورت حرام ابدي مي شود يكي آن كه ازدواج و دخول كند هرچند از روي جهل باشد دوّم آن كه آگاهانه ازدواج كند، هر چند دخول ننمايد.

سؤال 715- آيا جايز است خواهرزاده زن مطلقه اي را كه در عدّه طلاق رجعي است بدون اجازه خاله مطلقه اش صيغه كرد؟

جواب: بدون اذن او جايز نيست، مگر بعد از گذشتن عدّه.

محارم

سؤال 716- چه مدركي براي محرميّت دايي جز شهرت فتوايي وجود دارد؟

جواب: اين مسأله صريحاً در آيه 23 سوره نساء آمده است، آنجا كه مي فرمايد: (وَ بَنَاتُ الأخ وَ بَنَاتُ الأخْتِ) مسلّماً هنگامي كه دختر خواهر به شخصي محرم باشد دايي هم با او محرم مي شود زيرا از يك طرف دختر خواهر است و از يك طرف دايي.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 213

سؤال 717- آيا عروس زوجه انسان (يعني زوجه فرزندي كه آن زن از شوهر ديگر دارد) بر او محرم است؟

جواب: تنها عروس خود انسان يعني همسر پسرش بر او محرم است نه عروس همسرش.

سؤال 718- اگر زيد زنش را

طلاق دهد و آن زن بعد از طلاق و عدّه، با فردي ديگر ازدواج كند و از اين ازدواج دختري متولّد شود، آيا زيد مي تواند بعد از رسيدن آن دختر به سنّ ازدواج با او ازدواج كند؟

جواب: دختر زن انسان از شوهر ديگر با او محرم است (به شرط دخول با آن زن) و فرقي ميان دختراني كه قبل از نكاح و بعد از طلاق متولّد شده اند نيست.

سؤال 719- مردي زني را براي مدّت كوتاهي صيغه كرده، بعد از انقضاي مدّت، محرميّت بين مرد با دختر زني كه صيغه شده باقي است- چه زن زنده باشد يا فوت كرده باشد- آيا نسبت به دختر دختر اين زن و همچنين هر چه پايين رود، نيز محرميّت باقي است؟

جواب: چنانچه با آن زن نزديكي كرده باشد دختران آن زن مطلقاً بر او حرامند.

سؤال 720- اگر زني كه شوهر او مرده است و از او پسران و دختراني دارد با مرد دوّمي ازدواج كند آيا شوهر دوّم به پسران و دختران اين خانم محرم است؟

جواب: شوهر دوّم پس از عروسي با آن زن نسبت به دختران آن زن از شوهر اوّل محرم است و امّا نسبت به پسران محرميّت مفهومي ندارد.

سؤال 721- شخصي با همسر شهيدي كه داراي يك دختر است، ازدواج كرده، آيا اين دختر بر پدر اين آقا (پدر بزرگ) محرم است، اگر نيست راه محرم شدن چيست؟

جواب: نامحرم است، ولي هرگاه آن پدر فرزند ديگري داشته باشد و صيغه شرعي اين دختر را با آن فرزند بخوانند، حكم عروس او را پيدا مي كند و بر او محرم مي شود.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 214

سؤال 722- مردي

داراي دو زن است و از هر دو داراي اولاد است و مي دانيم كه اولاد پسر و اولاد اولاد پسر اين زن با آن زن محرمند، اينك سؤال اين است كه آيا اولاد دختر آن زن (نوه دختري زن اوّل) نيز به زن ديگر محرم مي باشند؟

جواب: نوه هاي پسري و دختري همه با آن زن محرمند، زيرا زن پدر و زن جد جزء محارمند.

سؤال 723- گاهي افرادي كه صاحب فرزند نمي شوند، دختري از پرورشگاه مي گيرند، آيا راهي براي محرم شدن او بر پدر خوانده وجود دارد؟

جواب: هرگاه آن مرد پدري داشته باشد و اين دختر به ازدواج موقّت او درآيد بر اين مرد و فرزندان او محرم مي شود و اگر پسراني از همسر ديگر دارد صيغه موقّت دختر را براي خودش بخواند تا براي پسرانش محرم شود ولي در اين صورت نسبت به خودش بعد از پايان مدّت عقد موقّت، محرم نخواهد بود.

سؤال 724- شخصي پس از فوت همسرش دوباره ازدواج كرده و مادرزن اوّل او نيز دوباره ازدواج كرده است، آيا هنوز با مادر زن اوّل محرم است؟ در صورت طلاق چطور؟ اگر پسر كسي بميرد و عروس او شوهر ديگري كند يا عروسش طلاق بگيرد و با ديگري ازدواج كند، آيا بازهم به پدر شوهر اوّل محرم است؟

جواب: مادر زن در هر حال محرم است و عروس هم در هر حال به پدر شوهر محرم است.

سؤال 725- مردي داراي دو زن است و از هر زني چند دختر دارد همه دخترها را شوهر داده، آيا شوهران اين دختران به زن ديگر آن مرد محرمند؟ و آيا فرزندان و نوه ها چه از اين دختران و

چه از آن دختران، نسبت به زنهاي ديگر آن مرد محرمند؟

جواب: بچه ها و نوه ها به مرد و زن محرمند ولي داماد يك زن به زن ديگر محرم نيست.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 215

سؤال 726- آيا مادر زن دوّم به پسر زن اوّل محرم است؟

جواب: محرم نيست.

سؤال 727- در صورتي كه زن اوّل از شوهر اوّلي خود (غير از شوهر فعلي) پسري داشته باشد، تكليف اين پسري كه از شوهر قبل بوده است با زن و مادر زن شوهر دوّم چيست؟

جواب: محرم نيستند.

سؤال 728- زنا در عدّه عقد موقّت چه حكمي دارد؟ آيا موجب حرمت ابدي مي شود؟ فتواي امام (قدس سرّه) در اين مورد چيست؟

جواب: زنا در عدّه متعه مسلّماً حرام است، ولي موجب حرمت ابدي آن زن نمي شود بنابراين اجراي صيغه عقد پس از گذشت عدّه اشكال ندارد و فتواي امام (رحمه الله) در تحرير الوسيله و توضيح المسائل نيز همين است.

احكام عقد دائم

سؤال 729- مهريّه هايي كه مثلا 50 سال پيش صد تومان بوده، آيا اكنون همان مقدار بر عهده زوج است يا اينكه بايد قدرت مقدار خريد صد تومان در 50 سال پيش به عنوان مهريه محاسبه شود؟

جواب: بايد مصالحه كنند يا بر طبق قيمت امروز بپردازد.

سؤال 730- آيا زن مي تواند در منزل وظايف خود را انجام ندهد مثلا غذا نپزد، خانه را مرتب نكند؟ آيا مرد مي تواند زن را مجبور به انجام اينگونه امور بنمايد؟

جواب: حق ندارد او را مجبور كند، مگر اين كه زن با ميل خود اين كارها را انجام دهد.

سؤال 731- اگر زني مهريّه خود را مهر السّنه قرار دهد، آيا معادل آن را طلب دارد يا مهر المثل را؟

استفتاءات جديد

(مكارم)، ج 1، ص: 216

جواب: چنانچه طرفين مي دانسته اند كه مهر السّنه طبق مشهور پانصد درهم (نقره) است اشكالي ندارد و بايد با پول رايج حساب كنند، اما اگر هر دو يا يكي آگاه نبوده اند احتياط آن است كه در مورد مقدار مهر با هم مصالحه كنند.

سؤال 732- مهر السّنه چيست و ارزش فعلي آن چقدر است؟

جواب: مهر السّنه طبق مشهور پانصد درهم نقره است و قيمت دقيق آن را مي توانيد از زرگرها سؤال كنيد.

سؤال 733- هرگاه زن جز به گرفتن مهر، حاضر به تمكين نباشد و شوهر قادر بر اداي مهر نباشد و در عين حال مي گويد: طلاق نمي دهم و تا پايان عمر نفقه مي دهم حكم اين مسأله چيست؟

جواب: اولا؛ زن حق دارد قبل از تمكين، مطالبه مهر كند، حتّي اگر شوهر قدرت پرداخت مهريه را نداشته باشد.

ثانياً؛ اگر شوهر مهر ندارد بايد نفقه را بدهد.

ثالثاً؛ اگر اين امر مدّتها ادامه يابد و باعث ضرر و زيان زوجه يا عسر و حرج شديد او شود حاكم شرع مرد را وادار به طلاق مي كند و اگر طلاق نداد حاكم شرع طلاق مي دهد و نصف مهر بر ذمّه زوج مي ماند تا وقتي كه قدرت پرداخت پيدا كند.

سؤال 734- مردي ازدواج كرده ولي هنوز دخول نكرده است امّا زن از طريق انزال در محل باردار شده است وضعيت مهر بعد از طلاق چگونه خواهد بود؟

جواب: هرگاه مرد سبب باردار شدن زن شده است احتياط واجب آن است كه تمام مهر را بدهد، هرچند دخول نكرده باشد.

سؤال 735- اگر زن دائمي شرط كند كه هفته اي فقط يكي دو بار تمكين كند، آيا اين شرط صحيح است؟

جواب: چنانچه طرفين به اين

شرط راضي شده باشند اين شرط صحيح است.

سؤال 736- آيا اين شرط كه همسر آينده كارهاي معمولي منزل را انجام دهد

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 217

صحيح است و در صورتي كه به شرط عمل نكرد حكم آن چيست؟

جواب: هرگاه شرط كنند، اين شرط لازم الاجراست و در صورت تخلّف احتياط اين است كه زن هزينه آن را بپردازد.

سؤال 737- چند نفر به زني به اجبار تجاوز كرده اند:

الف) آيا هركدام بايد جداگانه يك مهر المثل بپردازند يا همه يك مهر المثل مي دهند؟

ب) هرگاه تجاوز از يك نفر چند بار واقع شود آيا مهر المثل نيز تكرار مي شود؟

جواب: الف) هركدام بايد مهر المثل جداگانه بپردازند.

ب) هرگاه تكرار شود ظاهراً يك مهر بيشتر ندارد مگر اينكه مهر را بپردازد و مجدّداً تجاوز كند.

سؤال 738- آيا در عقد نكاح دائم مي توان شرط كرد كه نزديكي زن و مرد صورت نگيرد؟

جواب: در عقد دائم خالي از اشكال نيست.

سؤال 739- مهر السّنه كه پانصد درهم مي باشد، يك درهم آن معادل چند گرم مي باشد؟

جواب: هر درهم در حدود 5/ 2 گرم مي باشد بنابراين پانصد درهم در حدود 1250 گرم مي شود به طور تقريب.

سؤال 740- چون درهم سكّه دار اين زمان وجود ندارد، آيا مبناي قيمت مهر السّنه نرخ نقره عمومي مي باشد؟

جواب: در شرايطي كه درهم سكّه دار وجود ندارد بايد فرض را بر اين بگيريم كه اگر نقره موجود سكّه دار و رايج بود چه اندازه به قيمت آن افزوده مي شد اضافه قيمت را به طور تقريبي حساب كنيم و بر آن بيفزاييم و از آنجا كه اين حكم يك حكم استحبابي است محاسبات تقريبي در آن ضرر ندارد.

سؤال 741- غالب فقهاي شيعه فرموده اند زوجه حق

دارد مهر غير مؤجّل را

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 218

مطالبه و قبل از دخول مي تواند از تمكين تا گرفتن مهر امتناع نمايد و نيز فرموده اند در صورت بذل تمكين به فرض دريافت مهر (تمكين تعليقي) استحقاق نفقه نيز دارد. آيا حقّ امتناع زوجه از تمكين مختص به دخول است يا شامل ساير استمتاعات و يا اطاعت از زوج در امور لازم (از قبيل اقامت در منزل شوهر يا مسافرت با رضايت وي) نيز مي گردد به نحوي كه اگر در اين امور از شوهر اطاعت نكند ناشزه محسوب مي شود؟

جواب: ظاهر اين است كه زن مي تواند بدون گرفتن مهر معجّل خود را مطلقاً تسليم شوهر نكند و در اين مدّت بر زوج واجب است نفقه او را بدهد.

سؤال 742- اگر بين طرفين در اين جهت اختلافي حاصل شود و زوجه مدعي تمكين تعليقي بشود و زوج اظهار نمايد كه همسرش اهل تمكين حتّي در صورت دريافت مهر نيست و قرايني هم در حدّ افاده احتمال بر صحّت اظهارات زوج وجود داشته باشد آيا به صرف ادّعاي زوجه، شوهر ملزم به پرداخت نفقه مي گردد و يا اينكه فصل خصومت بايد از طريق اقامه بيّنه و يمين به عمل آيد و بنابراين چه كسي مدعي و يا منكر شناخته مي شود؟

جواب: هرگاه ظاهر حال زوجه اي كه نزد مرد زندگي مي كند تمكين مي باشد و شوهر ادعاي خلاف آن را كند بايد ثابت نمايد و اگر ظاهر حال عكس آن باشد ادّعاي زوج مقبول است.

سؤال 743- در تحرير الوسيله و كتابهاي فقهي ديگر مذكور است كه اگر پدر براي طفل صغير خود عيال اختيار كند و طفل فقير باشد، مهريّه آن زن

به عهده پدر طفل مي باشد حال اگر پدر براي فرزند كبير خود كه ناقص عقل و گوش و زبان مي باشد و قادر نيست هزينه زندگي خود و همسرش را تأمين كند، عيال اختيار كند مهريّه و نفقه اين زن بر عهده چه كسي مي باشد؟

جواب: ظاهر اين است كه نفقه بر پدر است و اگر مهر نقدي باشد آن هم بر پدر

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 219

است و در صورتي كه بر ذمه زوج باشد مي توان انتظار بهبودي مجنون را كشيد و اگر بهبود نمي يابد بر عهده پدر است.

سؤال 744- زن و مردي و يا اوليا و بزرگان آنها قراردادي بين خودشان مي گذارند، مهريّه را هم تعيين مي نمايند، سپس مبلغ دويست هزار تومان از مهريّه نقداً داده مي شود و بقيّه بر ذمّه زوج مي باشد و ارتكاز عرفي بر اين است كه پس از انجام مراسم عروسي زوجه مي تواند مطالبه نمايد و زوج هم بايد عند القدره بپردازد همان طوري كه علماي گذشته در عقدنامه ها مي نوشتند (فلها المطالبه بشرط التمكين و له الاداء عند القدره و الامكان) ولي در اين زمان دفاتر رسمي ازدواج بناي مذكور را در نظر نگرفته و مي نويسند كه زوج بايد عندالمطالبه پرداخت نمايد و روي اين اصل وقتي كه اختلافي در بين آنها واقع مي شود زن مي گويد مادامي كه شوهر مهريه را نقداً نپردازد حاضر به تمكين نخواهد شد بايد نفقه او را هم بدهد آيا زوجه چنين حقّي را دارد؟

جواب: در صورتي كه شرط شده باشد مهريه را عند المطالبه بپردازد زن حقّ مطالبه مهر را دارد و اگر عدم تمكين به استناد عدم پرداخت مهريّه باشد حقّ نفقه نيز دارد و

اگر شرط شده باشد و يا قرينه از جهت عرف و عادت وجود داشته باشد كه عند القدره و الاستطاعه بپردازد در صورت عدم توانايي شوهر، زن حقّ مطالبه ندارد و اگر تمكين ننمايد حقّ نفقه ندارد.

سؤال 745- در فرع مذكور اگر زن حقّ امتناع از تمكين داشته باشد تا مهر به وي تسليم شود اگر زن جهت استمتاعات به غير از مقاربت تسليم شده و مدّتي خود را در اختيار زوج قرار دهد اين امر باعث از بين رفتن حقّ امتناع زوجه مي شود يا اين كه فقط تسليم و تمكين تام مسقط است؟

جواب: تمكين تام مسقط است.

سؤال 746- برادر اين جانب ده سال پيش (سال 64) ازدواج نمود و بابت مهريّه در

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 220

عقدنامه چنين نوشته شده است: يك جلد كلام اللّه مجيد به هديّه پنج هزار ريال به انضمام يكصد و ده كيلوگرم نمك طعام به ارزش چهار هزار ريال و يك صد گرم ابريشم خالص سبز به ارزش يك هزار ريال و دويست و بيست و پنج گرم طلاي خوب و معمول بازار به ارزش فعلي نهصد هزار ريال و تعداد هفتصد (700) سكّه طلاي بهار آزادي به ارزش فعلي بيست و چهار ميليون و پانصد هزار ريال كه جمعاً بيست و پنج ميليون و چهارصد و ده هزار ريال مي شود. به طوري كه ملاحظه مي فرماييد مهريّه فوق تماماً به پول تبديل گرديده است و قصد و نيّت زوج در زمان عقد همان مبلغ ذكر شده بوده است كه توسط عاقد قرائت گرديده و مورد توافق و امضا قرار گرفته است اكنون زن مهريّه خود را بر اساس قيمت

روز طلب مي نمايد آيا حقّ با زن است يا شوهر؟

جواب: اگر موقع اجراي صيغه عبارت به همين صورت خوانده شده و قيمت هر يك از اين امور بيان شده است مهريّه واقعي همان مبلغ ذكر شده مي باشد ولي اگر به طور يقين ثابت شود كه شوهر قصد قيمت داشته و زن قصد سكه نه قيمت، مهريّه مذكور باطل مي شود و بايد مهر المثل داده شود.

سؤال 747- حقير بدون اطّلاع از مرام بهائيت به ازدواج مردي بهايي با اجراي صيغه عقد اسلامي درآمدم و بعد از چند سال زندگي همسرم فوت كرد، در وقت اجراي صيغه قطعه زميني به عنوان مهريّه به اين جانبه تحويل شد كه بعد از انقلاب چون همه املاك آنها را دولت تصرّف نمود ملك اين جانبه نيز همراه آنها به تصرّف دولت درآمد آيا اين جانبه ذي حق هستم تا مطالبه حقّ كنم و آيا مهر مذكور ثابت است؟

جواب: شما به اندازه مهر المثل در اموال آن مرد حق داريد.

سؤال 748- الف) دختر خانمي مهريّه اش هم معجّل بود و هم مؤجل، مقدار معجّل را در مجلس عقد دريافت نمود و در مؤجل، زمان خاصّي معيّن نشد ولي از

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 221

قراين حاليه و مقاليه مثل اينكه داماد از قبول كردن مهريّه سنگين امتناع داشت ولي پدر دختر گفت مهريّه را كي داده و كي گرفته، به دست مي آيد كه موقع پرداخت، بعد از عروسي است امّا الآن دختر به تحريك والدين اصرار بر دريافت مؤجّل نيز دارد آيا دختر و يا والدين او حقّ امتناع از عروسي را قبل از پرداخت باقيمانده مهريه دارند؟

جواب: هرگاه قرايني وجود داشته كه

مؤجل را با فاصله قابل ملاحظه اي بپردازند دختر نمي تواند از عروسي امتناع كند.

ب) داماد قبل از عروسي براي خانم خود مقدار قابل توجّهي وسايل زينتي از قبيل طلا و غيره به عنوان هديه گرفته است به فرض اين كه دختر حاضر به عروسي نشود آيا داماد حقّ مطالبه آن وسايل زينتي را دارد و آيا استفاده دختر بعد از اطّلاع از عدم رضايت داماد از آن زينت آلات جايز است؟

جواب: حق دارد، و تصرّف در آن از سوي دختر در فرض مسأله جايز نيست.

ج) اگر مهريّه سيصد هزار تومان و نصف مايملك داماد باشد آيا اين مهريّه باطل نيست؟

جواب: اين مهريّه مجهول و باطل است و به جاي آن بايد مهر المثل بپردازد.

سؤال 749- آيا زن مي تواند بدون كسب اجازه از همسرش از منزل خارج و با افراد يا خانواده هايي رفت و آمد داشته باشد و يا در جلسات مذهبي شركت كند؟

جواب: بايد با رضايت همسرش باشد.

سؤال 750- آيا زن مي تواند به دليل آن كه به من تهمت زده اي و يا آبروي مرا پيش دوستان و نزديكان با سخنان تهمت آميز برده اي خود را بر شوهر رسمي و شرعي خود حرام كند و با ديدنش در حجاب شود و از او تمكين عام و خاص نكند؟ اگر چه شوهر بارها به پاكي او اعتراف و از او به نحوي دلجويي كرده باشد؟

جواب: زن حق ندارد به اين اعذار از تمكين خودداري كند و اگر شوهر به او

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 222

تهمت زده، بايد نزد حاكم شرع برود و مجازات او را بخواهد، مگر اين كه زن او را ببخشد.

سؤال 751- آيا بين باكره و زنان ديگر

در اين مورد كه دخول باعث مهر كامل و عدم دخول باعث تنصيف مهريه مي شود فرقي هست؟

جواب: فرقي ميان باكره و غير آن نيست.

سؤال 752- شخصي دختر خود را شوهر مي دهد، چه مسائلي را انجام مي دهند كه شوهر قدرت آميزش خود را از دست مي دهد به گونه اي كه منجر به طلاق مي شود، بعد از عدّه، پدر دخترش را به عقد مرد ديگري درمي آورد كه اين شوهر نيز به سرنوشت مرد اوّل گرفتار مي شود ولي وقتي به دكتر مراجعه مي كند دكتر او را سالم تشخيص مي دهد در عين حال دارو اثر نمي بخشد پدر دختر مبلغ 310 هزار تومان براي طلا و جهيزيّه گرفته و پنجاه هزار تومان خرج عروسي كرده و صد هزار تومان مهريه دختر قرار داده است، اگر شوهر طلاق بدهد حق دارد پول و مصرف را پس بگيرد؟ حكم مهريه چيست؟

جواب: هرگاه دخول صورت نگرفته باشد بايد نصف مهر را بدهد و اموالي كه خريده است قابل بازپس گرفتن نيست. در مورد جهيزيّه و طلا هرگاه جزء مهريه بوده بايد نصف آن را به زن بدهد و اگر جزء مهريه نباشد آن چه موجود است را مي تواند بازپس بگيرد.

ازدواج موقّت

سؤال 753- عقد موقّت دوشيزه بدون اذن پدر چه حكمي دارد؟

جواب: احتياط واجب آن است كه با اجازه پدر باشد.

سؤال 754- عقد موقّت از نظر اسلام چه حكمي دارد؟

جواب: ازدواج موقّت يكي از احكام مسلّم فقهي است، شرح بيشتر را در كتاب

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 223

ما به نام «اين است آيين ما» و همچنين در جلد 3 تفسير نمونه ذيل آيه 24 سوره نساء مطالعه كنيد.

سؤال 755- شخصي زن جواني را متعه كرده

و با اقرار خود مواقعه نيز انجام شده و زن مزبور پس از آن، وضع حمل كرده و طفل را به مرد متمتّع نسبت مي دهد ولي مرد منكر الحاق ولد به خود مي باشد آيا قسم به نفي ولد از طرف مرد در اين صورت مشروعيّت دارد؟

جواب: چنانچه مرد اقرار به مواقعه دارد ولد به او ملحق است و با قسم از او نفي نمي شود.

سؤال 756- آيا مرد مسلماني كه همسر مسلمان دارد مي تواند زن ذمّي را به عقد موقّت خود درآورد؟

جواب: متعه ذمّي بر مسلمان بدون اجازه همسر مسلمانش كراهت دارد.

سؤال 757- اگر شخصي با زن بي شوهري ازدواج موقّت كند و اين زن به برادرش اطّلاع ندهد، آيا اين كار خيانت به برادر محسوب مي شود؟ در صورتي كه برادر با اين ازدواج مخالف باشد و زن شرايط ازدواج موقّت را داشته باشد آيا اين ازدواج جايز است؟

جواب: اجازه برادر معتبر نيست و اطّلاع ندادن به او خيانت محسوب نمي شود ولي مشورت با او مناسب است.

سؤال 758- مردي زني را به عقد موقّت خود در مي آورد در بين مباشرت با آن زن شك مي كند كه آيا او از زناني است كه زياد صيغه مي شود و عدّه نگه نمي دارد يا نه، آيا تحقيق واجب است؟

جواب: سؤال و تحقيق از زن واجب نيست.

سؤال 759- آيا متعه اهل كتاب و كافر جايز است؟

جواب: متعه اهل كتاب جايز است.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 224

سؤال 760- در صورت جايز بودن متعه اهل كتاب در كشورهاي غربي آيا بايد صيغه عقد به زبان عربي خوانده شود يا همان توافق بين 2 نفر بر سر زمان و مهريّه (در قالب هديه) كفايت مي كند؟

جواب:

در صورتي كه آشنا به عربي نباشد به هر زباني جايز است ولي بايد به آنها تفهيم گردد كه عقد ازدواج در اسلام دو نوع است كه يك نوع آن عقد موقّت است كه در برابر آن هديه اي پرداخت مي شود.

سؤال 761- اين جانب به مدّت ده سال به عقد موقّت مردي درآمدم اين آقا مدّت سه سال است كه رفته و من هيچ خبري از او ندارم به دادگاه مدني هم مراجعه كردم ولي هيچ نتيجه اي نگرفتم. خواهشمندم كه مرا آزاد كنيد زيرا من شرايط ازدواج موقّت را نمي دانستم و كسي را هم ندارم و كاري هم ندارم كه زندگيم را اداره كنم؟

جواب: هرگاه به تشخيص حاكم شرع، شما در عسر و حرج شديد باشيد و راه حل نداشته باشيد و دسترسي به شوهرتان نيز نباشد، مي تواند باقيمانده مدّت را به شما ببخشد سپس عدّه نگهداريد و بعد شوهر كنيد.

سؤال 762- اين جانب يكي از جانبازان انقلاب اسلامي هستم كه از گردن به پايين فلج هستم و به هيچ وجه قادر به انجام كارهايم نيستم با توجّه به اين كه يكي از خواهران راضي است كه جهت رضاي خدا همه كارهايم غير از مسائل جنسي را انجام دهد آيا راهي براي محرميّت ما وجود دارد؟

جواب: هرگاه صيغه عقد موقّت آن دختر (هر چند براي مدّت كوتاهي) براي پدر شما خوانده شود شما براي هميشه به او محرم خواهيد شد، البتّه مانند محرميّت مادر و خواهر نه محرميت همسر.

سؤال 763- اگر پسر و دختري بخواهند از طريق ازدواج موقّت با همديگر رابطه شرعي داشته باشند در صورتهاي زير چه شرايطي معتبر است:

الف) اگر رابطه صرفاً رابطه

متعارف شغل يا تحصيلي باشد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 225

ب) اگر رابطه صرفاً به خاطر استمتاع جنسي بدون دخول باشد.

ج) اگر رابطه به خاطر آميزش جنسي (دخول) باشد.

جواب: عقد موقّت يك نوع بيشتر نيست و همه اين آثار در آن جمع است مگر اين كه در ضمن عقد شرط كنند كه آميزش جنسي نباشد و در هر حال بنابر احتياط واجب اذن پدر شرط است.

سؤال 764- اگر پسر و دختري بخواهند از طريق ازدواج موقّت رابطه متعارف شغلي يا تحصيلي داشته باشند (بدون استمتاع جنسي و دخول) مستدعي است در دو فرض زير حكم اجازه پدر دختر را بيان كنيد.

الف) امكان دسترسي به وليّ دختر نيست و فرضاً ايجاد رابطه شرعي، ضروري و فوري است.

ب) امكان دسترسي هست امّا وليّ دختر بدون منطق مخالفت مي كند و اصلا رضايت نمي دهد.

جواب: در هر صورت احتياط واجب استيذان از وليّ است، در ضمن تجربه نشان داده است كه اين رابطه ها مخصوصاً در جوانها معمولا در يك حد محدود و معيّني ثابت نمي ماند و تدريجاً توسعه مي يابد و مايه مشكلات فراواني مي شود.

سؤال 765- كسي كه قصد ازدواج موقّت دارد آيا مي تواند بدون اطّلاع وليّ دختر از او خواستگاري كند؟ در دو صورت باكره بودن و بيوه بودن زن، حكم آن را بيان فرماييد.

جواب: خواستگاري در هر صورت مانعي ندارد، ولي جاري كردن صيغه عقد بدون اذن ولي در باكره اشكال دارد امّا در بيوه رضايت طرفين براي اجراي صيغه عقد كافي است.

سؤال 766- اگر شخصي با ترك ازدواج به حرام بيفتد و امكان ازدواج دائم را ندارد ولي ازدواج موقّت برايش امكان پذير است چه وظيفه اي دارد؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1،

ص: 226

جواب: وظيفه او ازدواج موقّت است.

سؤال 767- آيا در سقوط حقّ حضانت (حقّ سرپرستي و نگهداري كودك) به وسيله ازدواج مجدّد فرقي بين ازدواج موقّت و دائم هست؟ و در صورتي كه زن از شوهر دوّم طلاق بگيرد آيا حقّ حضانت كه به خاطر شوهر كردنش ساقط شده بود دوباره بازمي گردد؟

جواب: در صورت ازدواج حقّ حضانت زن ساقط مي شود خواه ازدواج دائم باشد يا موقّت، مگر اين كه مدّت ازدواج موقّت كم و كوتاه باشد كه در اين صورت ساقط نمي شود و هرگاه از شوهر دوّم طلاق بگيرد حقّ حضانت بازنمي گردد هر چند احتياط مستحب آن است كه زوج و زوجه در اين مورد تراضي و تصالح كنند.

سؤال 768- اگر مردي زني را موقّتاً به مدّت هشتاد سال عقد نمايد حكم چه نوع عقدي را دارد؟ اگر شوهر چنين زني مدّت چهار سال يا بيشتر مثلا در خارج زندگي نمايد و زن زنا كند آيا حكم زناي محصنه را دارد؟

جواب: عقد مزبور عقد موقّت است و در فرض مسأله زناي محصنه نيست.

سؤال 769- زوج در حال عصبانيّت و ناراحتي و اختلاف با زوجه موقّت خود، ابراي مدّت و زمان عقد مي نمايد ولي بلافاصله نادم و پشيمان مي گردد آيا زوجه با اين ابرا مي تواند با ديگري ازدواج نمايد و يا ابرا صحيح نيست و زوجيّت باقي است؟

جواب: اگر در حال عصبانيّت عقل و شعور خود را از دست داده ابراي مدّت صحيح نبوده امّا اگر اين كار را از روي شعور و عقل كرده هرچند عصباني بوده ابرا صحيح بوده است.

سؤال 770- دختري با مردي برخورد و تماس داشته است، مثلا در يك مكان با

يكديگر كار مي كرده اند و يا تحصيل مي نموده اند، آن مرد اين دختر را جهت محرميّت و عدم وقوع در گناه، بدون اذن پدرش به عقد موقّت خود درآورده هر چند

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 227

به صرف محرميّت اكتفا نشده و تقبيل و لمس انجام داده اند با توجّه به اين مقدّمه به دو سؤال زير پاسخ دهيد:

الف) آيا اين دو گناهكارند و مرتكب معصيت گرديده اند؟

ب) آيا مادر دختر به اين مرد محرم شده است؟

جواب: الف) چنين عقدي خالي از اشكال نيست و به صورت نامحرم با يكديگر رفتار كنند و براي رعايت احتياط مرد باقيمانده مدّت را ببخشد.

ب) در مورد مادر هم بايد احتياط كند.

سؤال 771- آيا براي مردي كه همسر دائم دارد ازدواج موقّت جايز است؟ (حكم مسأله را در صورتي كه همسر دوّم در همان محل زندگي همسر دائم يا در محل ديگري زندگي كند بيان فرماييد).

جواب: اشكالي ندارد، لكن فقط در صورت ضرورت اين كار را بكند.

احكام نگاه كردن

سؤال 772- آيا ديدن فيلمهاي خارجي كه از صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران پخش مي شود و خانمهاي بدون روسري و چادر در آن بازي مي كنند جايز است؟

جواب: هرگاه موجب مفاسد خاصّ و انحرافات اخلاقي نشود اشكال ندارد.

سؤال 773- آيا ديدن فيلمهاي ايراني كه خانمهاي ايراني با روسري در آن بازي مي كنند جايز است؟

جواب: مانند مسأله سابق است.

سؤال 774- شغل بعضي از خانمها ذكر توسّل به اهل بيت (عليهم السلام) در مجالس زنانه است، گاهي از اوقات در زماني كه مشغول روضه خواني هستند مرد و يا بچه هايي كه خوب و بد را مي فهمند وارد حياط آن خانه مي شوند و صداي اين خانم را مي شنوند،

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1،

ص: 228

حكم اين قبيل روضه خوانيها چيست؟

جواب: در اين مورد كه نوشته ايد، صداي خود را آهسته تر كند و يا بدون تكيه به صوت بخواند.

سؤال 775- نگاه كردن به فيلمهايي كه زنهاي بي حجاب و آرايش كرده در آن بازي مي كنند و بعضاً از تلويزيون پخش مي شود چه حكمي دارد؟

جواب: در صورتي كه منشأ مفاسد خاصي بشود حرام است.

سؤال 776- آيا اشتغال زنان در اداراتي كه محلّ مراجعه مردان است جايز است؟

جواب: با رعايت شئون اسلامي اشكالي ندارد.

سؤال 777- حجاب مرد را در برخورد با زن نامحرم بيان فرماييد.

جواب: نگاه كردن به بدن مرد نامحرم به آن مقدار كه معمولا آن را نمي پوشانند مانند سر و صورت و گردن و مقداري از پاها و دستها اشكال ندارد.

سؤال 778- نگاه كردن به تلويزيون و سريالهاي خارجي كه به طور بسيار زشت و بي حجاب پخش مي شوند چه حكمي دارد؟

جواب: نگاه كردن به فيلمهاي مبتذل كه موجب فساد خود انسان يا خانواده اش مي باشد جايز نيست و بايد از نگاه كردن به آن خودداري كرد ولي برنامه هايي كه موجب فساد نمي باشد جايز است.

سؤال 779- آيا صحيح است در كشور ما كه مسلمان هستيم نامحرمها در فيلمها بازي كنند؟

جواب: اگر شئون اسلامي در آن رعايت شود اشكالي ندارد.

سؤال 780- آيا ورزشهايي كه امروز موجود است بهتر است مسلمانان بازي كنند يا نه؟

جواب: ورزشهايي كه مايه قدرت جسمي يا روحي مسلمين مي شود نه تنها جايز است بلكه در مواردي لازم هم مي باشد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 229

سؤال 781- ديده مي شود كه گاهي تلويزيون شناگران را با بدنهاي عريان و يا فيلمهاي خارجي، زنان را نيمه عريان نشان مي دهد، ديدن اين مناظر چه حكمي دارد؟

جواب: چنانچه

ديدن آنها منشأ فساد گردد جايز نيست.

سؤال 782- مشاهده فيلمهاي ايراني در خارج و خارجي از سيماي جمهوري اسلامي ايران چه حكمي دارد؟

جواب: مشاهده فيلمهاي ايراني در صورتي كه صحنه و آهنگهاي نامشروعي در آن نباشد جايز است چه براي كساني كه در داخل هستند يا در خارج و در غير اين صورت جايز نيست و در مورد فيلمهاي خارجي چنانچه صحنه هاي نامشروع سانسور مي شود مانعي ندارد.

سؤال 783- ديدن عكس زنان بدون حجاب غير مسلمان، بدون لذّت چه حكمي دارد؟

جواب: چنانچه بدون قصد لذّت باشد و منشأ مفاسدي نگردد اشكال ندارد.

سؤال 784- آيا تصوير تلويزيون در حكم عكس متحرك است؟

جواب: آري مناظري كه در تلويزيون ديده مي شود حكم عكس متحرك را دارد.

سؤال 785- اگر زن با صوت قرآن بخواند، آيا مرد مي تواند به آن گوش بدهد؟ در اين مورد آيا تفاوتي بين نوار و غير آن هست؟

جواب: در صورتي كه زن به طور ساده قرآن بخواند مانعي ندارد ولي اگر با آهنگ يا صداي زيبا بخواند گوش دادن مرد اجنبي جايز نيست و نوار و غير نوار فرقي نمي كند.

سؤال 786- آيا دست دادن از روي لباس با نامحرم اشكال دارد؟

جواب: تماس از روي لباس بدون قصد ريبه و تلذّذ اشكالي ندارد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 230

سؤال 787- در كلاسهاي دانشگاه اساتيد مرد و زن تدريس مي كنند، نگاه كردن دانشجويان مرد به استاد زن و بالعكس چه حكمي دارد؟

جواب: در صورتي كه نگاه هوس آلود نباشد در مورد وجه و كفّين اشكالي ندارد.

سؤال 788- حكم مشاهده دستها و موهاي سر و صورت زن، بيش از مقدار شرعي كه در هنگام نوشتن روي تخته سياه ظاهر مي گردد چگونه

است؟ (البتّه به منظور تفهيم استاد و دريافت و درك دانشجويان).

جواب: بايد حجاب را طوري مراعات كنند كه زايد بر وجه كفّين ظاهر نشود.

سؤال 789- نگاه كردن به عكسهاي عريان موجود در كتب پزشكي كه آموزش آن براي دانشجويان ضروري است و گاهي ريبه آور است، چه حكمي دارد؟

جواب: بدون قصد لذّت و ريبه اشكالي ندارد و هرگاه چنين حالتي خود به خود حاصل شود تنها در موارد ضرورت و به مقدار ضرورت نگاه كنند.

سؤال 790- خنده و شوخي استاد خانم در كلاس درس دانشجويان دختر و پسر به منظور رفع كسالت و خستگي و تجديد روحيّه دانشجويان چه حكمي دارد؟

جواب: رعايت آداب عفّت در كلاس درس واجب است.

سؤال 791- گذراندن واحدهاي زنان و زايمان براي دانشجويان پزشكي و پرستاري الزامي است آيا اين الزام، نگاه كردن به عورت زن را براي آموزش تجويز مي كند؟

جواب: تنها در صورت ضرورت چنين آموزشي، جايز است.

سؤال 792- لمس و تماس دست دانشجوي پسر با دست زن موقع گرفتن نبض و معاينه و معالجه در مقام آموزش علمي كه از نظر استاد الزامي است در هر دو صورت ضرورت و غير ضرورت چه حكمي دارد؟

جواب: تنها در مورد ضرورت جايز است و اگر امكان داشته باشد كه از روي

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 231

پيراهن بگيرد مقدّم است.

سؤال 793- نگاه به جسد همجنس و غير همجنس، مسلمان و غير مسلمان در مقام آموزش پزشكي براي معاينه و كالبدشكافي و تشريح يا پيوند زدن و قطع اعضا چه حكمي دارد؟

جواب: از پاسخ سؤال بالا معلوم شد.

سؤال 794- آيا معاينه و لمس افراد غير بيمار در مقام آموزش پزشكي جهت كنترل سلامتي و

استخدام و سربازي و … در صورتي كه همجنس نباشند جايز است؟

جواب: در اموري كه براي جامعه ضرورت دارد جايز است.

سؤال 795- زن و شوهري با هم عكس گرفته اند ولي مرد و زن حجاب كامل و كافي ندارند سپس زن و يا مرد، مرده و يا از هم جدا شده اند آيا بعد از فوت و يا طلاق مي توانند به عكسي كه قبلا گرفته اند نگاه كنند؟

جواب: در صورت وفات اشكالي ندارد ولي در صورت جدا شدن از هم، نگاه نكنند.

سؤال 796- آيا سلام كردن مرد بر زن نامحرم كراهت دارد؟

جواب: كراهت ندارد ولي از بعضي از اخبار استفاده مي شود كه سلام كردن به زن جوان مكروه است.

سؤال 797- آيا براي زن جايز است كه عطر بزند و از منزل بيرون رود؟

جواب: در روايات متعدّدي از اين معنا نهي شده و ظاهر بعضي از آنها حرمت است.

سؤال 798- آيا خواهران مذهبي مي توانند در عروسي ها و عقدها كه نوعاً بدحجاب و آرايش كرده هستند، جلو دوربين قرار بگيرند توسط خواهران عكاس عكس آنها گرفته بشود؟ ناگفته نماند ظاهر كردن چنين عكسهايي به دست مردان نامحرم مي باشد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 232

جواب: عكس گرفتن از زنان به وسيله زنان اشكالي ندارد، مگر اين كه به دست مردان بيگانه بيفتد و آنها را بشناسند و يا منشأ فساد شود.

سؤال 799- اگر انسان همان طور كه از ديدن يك باغ و گلستان لذّت مي برد از نگاه كردن به صورت انسان ديگر (مرد يا زن) لذّت ببرد، آيا اين كار حرام است و مصداق قصد ريبه و لذّت به حساب مي آيد؟

جواب: غالباً اينگونه نگاه ها جنبه لذّت جنسي دارد لذا اشكال دارد.

سؤال 800- حناي

دست زن را اگر نامحرم ببيند و موجب ريبه نباشد چه صورت دارد؟

جواب: ظاهراً مانعي ندارد.

سؤال 801- چنانچه زن با خود زينت داشته باشد (مانند حلقه ازدواج، يا انگشتري در دست، يا چهره آراسته كرده باشد) آيا واجب است وجه و كفّين را بپوشاند؟

جواب: در مورد حلقه و انگشتر مانعي ندارد ولي در مورد آرايش مشكل است.

سؤال 802- آيا سرمه كشيدن يا ابرو چيدن، انگشتر عقيق، ساعت، عينك طبّي زيبا براي زنان زينت به حساب مي آيد كه پوشش آن لازم باشد؟

جواب: ظاهراً جزء زينت ممنوع نيست.

سؤال 803- آمپول زدن زن توسط مرد نامحرم چگونه است؟

جواب: در غير صورت ضرورت جايز نيست.

سؤال 804- آيا گفتگو با زن نامحرم به طور كلّي جايز است؟

جواب: در صورتي كه به طور عادي باشد، مانعي ندارد.

سؤال 805- آيا خواهران دانشجو مي توانند در مورد امور كلاس يا مسائل علمي در ميان برادران دانشجو كنفرانس ارائه نمايند؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 233

جواب: هرگاه موازين شرعي در آن رعايت گردد و مفسده خاصّي نداشته باشد مانعي ندارد.

سؤال 806- افعال و مشاغلي براي زن و مرد هست كه مستلزم نظر لمس بدن ديگري است مثل دندان پزشكي، زايمان، جراحي و … در اين گونه موارد تكليف چيست؟ و آيا فرقي بين حال ضرورت و غير آن هست و ملاك ضرورت چيست؟

جواب: اينگونه امور فقط در صورت ضرورت جايز است و معيار ضرورت تشخيص عرف عام و صالح است.

سؤال 807- هنگامي كه در مراسم صبحگاهي مدرسه يكي از خواهران قرآن را با صوت تلاوت مي كند دبيران مرد صداي وي را مي شنوند، آيا به طور كلّي تلاوت قرآن در صورت شنيدن نامحرم توسط خواهران گناه است؟

جواب:

اگر با آهنگ باشد اشكال دارد و اگر به طور ساده باشد مانعي ندارد.

سؤال 808- خانمي مي خواهد به تحصيل خود ادامه دهد كه بعدها شغل حلالي انتخاب كند ولي فعلا ادامه تحصيل ملازم با اين است كه با نامحرم رو به رو شود مثلا نزد مرد نامحرم درس بخواند يا اين كه با مردها در يك كلاس باشند، آيا تحصيل با چنين شرايطي جايز است؟

جواب: هرگاه توأم با امر حرامي نگردد مانعي ندارد، مانند خلوت با اجنبي و مفاسد ديگر.

سؤال 809- مراجعه زن به دكتر مرد اگر دكتر حاذق زن نباشد چه حكمي دارد؟ جواب: در مورد ضرورت مانعي ندارد.

سؤال 810- دست دادن زن با مرد نامحرم با دستكش چه حكمي دارد؟

جواب: بهتر ترك اين كار است مگر در موارد ضرورت.

سؤال 811- گوش دادن به خنده زن نامحرم اگر موجب مفسده نباشد چه حكمي دارد و در صورتي كه مفسده داشته باشد چه حكمي دارد؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 234

جواب: در مواردي كه مفاسد خاصّي بر آن مترتب نشود مانعي ندارد.

سؤال 812- نگاه كردن به صورت زنان چادرنشين كه معمولا قسمتي از موي سر آنها نيز ديده مي شود براي مرد نامحرم چه حكمي دارد؟ توضيح اينكه ايشان به اين نوع پوشش عادت كرده اند و اگر تذكر داده شود نمي پذيرند.

جواب: اگر قصد تلذّذ و ريبه نباشد اشكالي ندارد.

سؤال 813- گاهي دانشجوي پسري در بين عدّه اي دانشجوي دختر يا بالعكس درس مي خواند، آيا درس خواندن بدين صورت جايز است؟

با توجّه به اينكه اگر با اين شرايط ادامه تحصيل ندهد متضرّر مي شود مثل اين كه ديرتر فارغ التحصيل مي شود.

جواب: اگر موجب كار حرامي نمي شود اشكالي ندارد ولي سزاوار

است كه مسئولين كشورهاي اسلامي برنامه اي براي جدا ساختن مراكز تحصيلي پسران و دختران تنظيم كنند.

سؤال 814- آيا پوشاندن صورت واجب است با توجّه به اين كه در محيط درسي كار مشكلي است؟

جواب: وجه و كفّين از حجاب مستثنا هستند و پوشاندن آنها واجب نيست.

سؤال 815- امروزه زنهاي آرايش كرده در جامعه زياد ظاهر مي شوند، آيا نگاه كردن به آنها بدون قصد شهوت جايز است؟ و اگر جايز نيست حكم نگاه غير عمدي چيست؟

جواب: نگاه غير عمدي اشكال ندارد و رفت و آمد چنين زنهايي در كوچه و خيابان نمي تواند مانع رفت و آمد مردان مسلمان گردد اگر چه بدانند بدون قصد، نگاهشان به آنها مي افتد.

سؤال 816- شخصي در جستجوي ازدواج موقّت است و مي داند كه در فلان مكان با عدّه اي از زناني كه براي اين امر آماده اند رو به رو مي شود، آيا جايز است كه به آن

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 235

مكان رفته و به آنها نگاه كند و يكي از آنها را انتخاب كند؟

جواب: در صورتي كه به قصد ازدواج باشد مانعي ندارد.

سؤال 817- آيا براي زن جايز است كه با آرايش و زينتي كه جلب نظر مي كند بدون نيّت سوء از منزل خارج شود؟

جواب: جايز نيست.

سؤال 818- در محيطهاي دانشگاهي فرانسه، هنگام برخورد با اساتيد زن يا دانشجويان دختر ناگزير به دست دادن هستيم در غير اين صورت حمل بر اسائه ادب دانشجويان مسلمان مي شود، در اين صورت مصافحه با زنان غير مسلمان چه حكمي دارد؟

جواب: وظيفه شرعي شما دست ندادن است و بايد اين فرهنگ اسلامي را به آنها فهماند تا مايه حمل بر اسائه ادب نشود.

سؤال 819- گفتگو با زن

نامحرم در چه صورت جايز است؟

جواب: اگر تلذّذ و ريبه در آن نباشد اشكال ندارد.

سؤال 820- مقدار پوشش زن مسلمان در برابر زنان غير مسلمان را بيان فرماييد.

جواب: در مورد زنان غير مسلمان بهتر آن است كه بدن خود را در برابر آنها برهنه نكنند هر چند با پوشاندن عورت، ظاهر كردن بقيه حرام نيست.

سؤال 821- ديدن فيلمهاي ويدئويي كه در آن زنها در برابر زنها و مردان در برابر مردان مي رقصند چه حكمي دارد؟

جواب: مشاهده اين فيلمها موجب فساد است و جايز نيست.

سؤال 822- آيا براي نمايش صحنه هاي تاريخي، اختلاط زن و مرد مسلمان كه در نقش كفّار بازي مي كنند و همراه با مكالمات مهيّجِ شهوت و عاشقانه است، جايز است؟

جواب: بازي كردن در نقش كفّار به منظور اهداف آموزنده مانعي ندارد ولي مكالمات محرّك و شهوت انگيز جايز نيست.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 236

جواب: هرگاه ترك اين كار مظّنه مفاسد و اختلافات مهمّي بوده باشد جايز است در اين صورت بايد حتّي الإمكان از طبيب زن اگر ممكن است از غير طريق رؤيت مثلا با استفاده از لمس غير مستقيم به وسيله دستكش و مانند آن انجام گيرد.

سؤال 824- تبعيّت از دستور استادي كه مقيّد به فرايض شرعي نيست و با وجود دانشجويان دختر به دانشجويان پسر دستور معاينه زنان بيمار را مي دهد چه حكمي دارد؟ البتّه تمرّد از دستور استاد ممكن است در نمره قبولي يا رد او دخالت داشته باشد؟

جواب: در اين مورد كه ضرورت نيست بايد به صورت معقولي تمرّد كند مگر اين كه معاينه زنان براي تكميل تحصيلات پزشكي لازم باشد (تحصيلاتي كه سبب نجات جان زنان مي شود) كه در

اين صورت جايز است.

سؤال 825- منظور از قصد «ريبه» و «تلذّذ» چيست؟

جواب: منظور از ريبه ترس از افتادن در حرام است و منظور از لذّت همان لذّت جنسي است.

سؤال 826- چنانچه نپوشاندن وجه و كفّين (صورت و دستها تا مچ) فسادي را براي زن در جامعه به بار آورد، آيا پوشاندن وجه و كفّين واجب مي شود؟

جواب: در اين صورت واجب مي شود، ولي تا يقين به چنين چيزي نداشته باشد پوشانيدن وجه و كفّين لازم نيست.

سؤال 827- گفته مي شود كه زن بايد خود را از پسر بچه مميّز بپوشاند، بفرماييد مميّز بودن پسر بچه از چه راه و يا راههايي شناخته مي شود؟

جواب: مستحب است خود را از چنين پسري بپوشاند و منظور از مميّز اين

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 237

است كه راجع به مسائل جنسي آگاه باشد.

سؤال 828- آيا مراجعه زن به پزشك مرد در صورتي كه بتواند پزشك زن در آن رشته بيابد جايز است؟ با توجّه به اين كه مستلزم نگاه كردن و معاينه نمودن است.

جواب: در صورتي كه مستلزم نگاه به غير وجه و كفّين يا مستلزم لمس كردن است فقط در صورت ضرورت جايز است و با وجود پزشك زن جايز نيست.

سؤال 829- استفاده افراد از برنامه هاي ماهواره اي چگونه است، با اينكه بعضي برنامه هاي خوب نيز دارد؟

جواب: استفاده از اين برنامه ها جايز نيست و برنامه هاي ظاهراً خوب يا بي ضرر آن وسيله اي است براي سوق دادن به برنامه هاي فاسد، بنابراين نبايد مسلمانان از حيله هاي دشمنان اسلام براي نشر فساد در ميان مسلمين غافل باشند.

سؤال 830- آيا استفاده كودكان از برنامه هاي ماهواره اي مجوّز تهيّه و نصب آنتن و استفاده از آن مي باشد؟

جواب: فرقي در

ميان كودكان و بزرگسالان نيست و خطر آن براي هر دو مسلّم است.

سؤال 831- نظر حضرت عالي در مورد مدارس مختلط پسر و دختر كه در مدارس روستايي به لحاظ كمبود محلّ درس انجام مي گيرد چيست؟

جواب: در موارد ضرورت با رعايت حجاب اسلامي و موازين شرعي مانعي ندارد، ولي بايد كوشش براي جداسازي اين مدارس ادامه يابد.

سؤال 832- دوختن لباس زنانه توسط خياط مرد، چه حكمي دارد؟

جواب: در صورتي كه مستلزم تماس بدني و محرّمات ديگري نشود اشكالي ندارد.

سؤال 833- نگاه كردن به دختري كه قصد ازدواج با او را دارد و براي آگاهي بيشتر

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 238

بايد به اندام و صورت او نگاه كند و نيز حرف زدن با او چطور است؟

جواب: به مقدار لازم براي شناخت او مانعي ندارد.

سؤال 834- پوشيدن لباس آستين كوتاه براي مردان چه حكمي دارد؟ اگر حرام است آيا علّت تحريم احتمال معاونت بر اثم است؟ در اين صورت، چگونه حكم قطعي مي آورد و دوّم اين كه با توجّه به كيفيّت لباس احرام كه به مراتب بازتر از پيراهن آستين كوتاه است و استفاده از آن هنگام طواف براي مردان كه دوش به دوش زنان طواف مي كنند الزامي است آيا احتمال معاونت بر اثم در آنجا بيشتر نيست؟

جواب: استفاده از لباس آستين كوتاه براي مردان اشكالي ندارد مگر در مواردي كه بدانيم مفاسد خاصّي بر آن مترتّب مي شود.

سؤال 835- پوشيدن لباسهايي كه فقط تنه را مي پوشاند براي بانوان در مقابل بانوان ديگر در مكانهاي ورزشي مخصوص بانوان كه هيچ مردي حضور ندارد چه حكمي دارد؟

جواب: در فرض مسأله مانعي نيست، مگر در مواردي كه مفاسد خاصّي ظاهر

گردد.

سؤال 836- نگاه كردن به موي سر زنان اهل كتاب بدون قصد لذّت چه حكمي دارد؟

جواب: اگر به قصد لذت نباشد اشكال ندارد.

سؤال 837- گوش دادن به آواز زن نامحرم براي مرد در صورتي كه اشعار مذهبي بخواند و موجب مفسده هم نباشد چه حكمي دارد؟

جواب: اشكال دارد.

سؤال 838- آيا جايز است عكسي كه بدون حجاب اسلامي گرفته شده را به عكاس نامحرم براي ظاهر كردن داد؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 239

جواب: در صورتي كه عكاس صاحب آن عكس را نشناسد و منشأ مفاسد خاصّي نشود مانعي ندارد.

احكام نفقه

سؤال 839- مرسوم است كه بين ازدواج و زفاف، مادامي كه زن به خانه شوهر نرفته است از زوج نفقه نمي گيرند، بنابراين اگر زوجه پس از مدّتي در مقام مطالبه نفقه آن زمان برآيد، آيا حقّ نفقه دارد در صورتي كه تمكين تام ننموده است؟

جواب: نفقه ندارد.

سؤال 840- آيا زن شوهردار مي تواند از مال شخصي خود در موارد تبرّع بدون اجازه شوهر استفاده نمايد؟

جواب: اشكالي ندارد.

سؤال 841- اين جانب با خانمي بيوه ازدواج نموده ام، نامبرده پسري داشته كه از آن زمان تا به حال نزد ما بوده است، با وجود اين كه اين پسر، پدر و پدر بزرگ و مادر بزرگ هم داشته و از نظر مالي متمكّن هستند و من هم كه يك كارمند جزء هستم تا به حال با سختي و قرض، نفقه اين بچه را داده ام و هيچ نوع تعهّد و قراردادي هم نداشته ايم، آيا از نظر شرعي و قانوني پدر و پدر بزرگ و مادر بزرگ نامبرده، مديون نفقه اين بچه نسبت به من هستند؟

جواب: هرگاه شما تبرّعاً و بدون قرارداد با پدر او

نفقه بچه را داده ايد نمي توانيد چيزي از او مطالبه كنيد ولي اگر با امر يا اجازه پدر او اين كار انجام گرفته، مطالبه نفقه مانعي ندارد.

سؤال 842- آيا مادر كودك نامشروع حقّ مطالبه نفقه براي كودكش را از پدر اين بچه دارد؟

جواب: چنين مادري حقّ نفقه ندارد ولي نفقه فرزند نامشروع بر پدر واجب است.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 240

سؤال 843- آيا بر شوهر لازم است كه ماهيانه يا روزانه پولي جهت مخارج همسرش به او بپردازد و در صورت وجوب، آيا شوهر حق دارد مورد مصرف پول را تعيين كند؟

جواب: مانعي ندارد كه شوهر به همسرش در تهيّه نفقه وكالت دهد و بر زن لازم است كه طبق آن شرط عمل كند. اين در صورتي است كه شوهر به زن وكالت در تهيّه نفقه بدهد ولي اگر حقّ نفقه را به او واگذار مي كند زن در مصرف آن مختار است.

سؤال 844- خواهر اين جانب به نام خديجه، همسر مردي به نام سهراب بوده است، در زمان حيات خواهرم، شوهرش جهت كارگري و اعاشه به اميرنشين قطر رفت و مدّت 6 سال تمام نفقه و مخارج خواهرم و دخترشان را شخصاً داده ام تا اين كه خواهرم در منزل ما از دنيا رفت، حتّي مخارج كفن و دفن خواهرم و مخارج خواهرزاده ام تا رسيدن به سن بلوغ و ازدواج را بنده پرداخته ام، آيا شوهر خواهرم بابت امور مذكور به اين جانب بدهكار است؟

جواب: خواهر شما از شوهرش نفقه تمام اين مدّت را طلبكار است و جزء تركه او محسوب مي شود و شما در صورتي مي توانيد آنچه را داده ايد از تركه برداريد كه با خواهرتان قرار گذاشته

باشيد كه به عنوان وام نفقه او را مي دهيد، يا قرائن روشني بر اين معنا وجود داشته باشد.

سؤال 845- آيا تأمين مخارج پدر و مادر نيازمند، به عهده پسران آنها مي باشد؟ يا به عهده دختراني كه داراي درآمد باشند نيز مي باشد؟

جواب: فرقي ميان پسر و دختر از اين نظر نيست و نفقه پدر و مادر فقير بر هر دو واجب است.

سؤال 846- آيا بر زوج لازم است كه آنچه معمولا تمام زنها به آن نياز دارند را به عنوان نفقه براي زوجه تهيّه كند؟ يا فقط غذا و مسكن و لباس لازم است؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 241

جواب: آنچه واقعاً مورد حاجت است و مرد قدرت بر آن دارد بر او لازم است.

سؤال 847- آيا هزينه دارو و درمان زوجه مريض با توجه به اينكه مداواي بيماري عرفاً جزء نيازهاي اوّليّه هر انساني مي باشد نيز جزء نفقه زوجه محسوب مي شود؟

جواب: مداوا در حد متعارف جزء نفقه است.

سؤال 848- نفقه ولد الزّنا بر عهده كيست؟

جواب: بر عهده زاني است.

مسائل متفرقه ازدواج

سؤال 849- آيا ازدواج خنثاي مشكله و غير مشكله جايز است؟

________________________________________

شيرازي، ناصر مكارم، استفتاءات جديد (مكارم)، 3 جلد، انتشارات مدرسه امام علي بن ابي طالب عليه السلام، قم - ايران، دوم، 1427 ه ق استفتاءات جديد (مكارم)؛ ج 1، ص: 241

جواب: در مورد خنثاي مشكل جايز نيست و غير مشكل اگر وضع او روشن شود جايز است.

سؤال 850- شيريني دختر و پسري را مي خورند، پسر و بزرگان او هدايايي را براي عروس و خانواده اش مي برند، در صورتي كه نامزدي به هم بخورد و يا يكي از پسر و دختر بميرند، حكم اين هدايا چيست؟

جواب: آنچه مصرف نشده بايد

برگردانند، ولي نسبت به آنچه مصرف شده مديون نيستند.

سؤال 851- ازدواج مرد غير سيّد با دختر سيّده و بالعكس چه حكمي دارد؟ در صورتي كه اين كار باعث اختلافاتي بشود وظيفه چيست؟

جواب: مسلّماً از نظر شرع اسلامي اشكال ندارد ولي اگر در مناطقي بر اثر تعصّب يا ناآگاهي مردم منشأ اختلافاتي مي شود از آن پرهيز نماييد.

سؤال 852- اگر عمل به حقّ الحضانه مستلزم عسر و حرج فوق العاده نسبت به ديگري باشد مثل اينكه گرفتن فرزند از مادر بعد از دو سال و ردّ به پدر باعث مشقّت غير قابل تحمّل براي او باشد كه اين مشقّت اضافه بر اصل مشقّت فراق است

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 242

كه معمولا متوجّه مادر مي شود- و يا عمل به حقّ الحضانه باعث فساد و انحراف اخلاقي و تربيتي باشد و كودك در معرض فساد قرار گيرد در اين صورت آيا بازهم حقّ حضانت ثابت است يا به حكم حرج و فساد ساقط مي شود؟

جواب: در صورتي كه به تشخيص حاكم شرع، فرزند با حضانت پدر در معرض انحراف و فساد قرار مي گيرد حقّ حضانت او ساقط مي شود.

سؤال 853- معمولا خانواده عروس هدايايي براي دخترشان بعد از عقد و عروسي مي برند، پس از جدا شدن اين عروس و داماد و يا مرگ عروس اين هدايا متعلّق به چه كسي است؟

جواب: اگر قرينه خاصّي در كار نباشد ظاهر اين است كه مال دختر است و پدر جهت احترام به دخترش و آبرومندي او در نزد شوهر به او بخشيده است.

سؤال 854- در بين مردم و شيعيان افغانستان مرسوم است كه در ازدواج علاوه بر مهريّه، پدر دختر مبلغي پول از داماد مي گيرد آيا

اين پول حلال است و اگر سال بر آن بگذرد خمس دارد؟

جواب: اگر پول مزبور را به صورت شرط ضمن عقد جهت پدر قرار دهند حلال است و با گذشتن سال، خمس آن واجب مي شود.

سؤال 855- پولي را كه پدر دختر از داماد جهت جهيزيّه دخترش مي گيرد در صورتي كه از جهيزيّه زياد بيايد آيا براي پدر دختر حلال است؟

جواب: اگر به صورت شرط ضمن العقد پول مزبور را جهت پدر قرار دهند مبلغ اضافي براي او حلال است و اگر آن پول را به نام دختر قرار داده باشند و جزء مهريّه باشد متعلّق به دختر است.

سؤال 856- اگر پدر دختر همان پول را كه از داماد مي گيرد مهريّه دخترش قرار دهد، به اين معنا كه دختر مبلغ را كاملا از شوهرش به عنوان مهريّه خود اخذ كند، هر مقدار كه خواست براي خودش جهيزيّه تهيّه كند و اضافه آن را به پدر يا مادر و

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 243

يا برادر خود هبه كند، آيا براي آنها حلال است؟

جواب: در صورتي كه مهريّه و شيربها را دختر به صورت مهريه از شوهر بگيرد و مقداري از آن را صرف تهيّه جهيزيّه نمايد و اضافي آن را به هر كس بدهد جايز است.

سؤال 857- آيا براي پاسخ دادن به خواستگار دختر، استخاره كردن مورد دارد؟

جواب: هرگاه بعد از مشورت و تحقيقات لازم، مشكل حل نشود مي توان از استخاره استفاده كرد.

سؤال 858- آيا در صورت انجام استخاره، عمل به آن واجب است؟

جواب: عمل به استخاره واجب نيست ولي حتّي الإمكان مخالفت نشود مگر اين كه مدّت قابل ملاحظه اي تأخير بيندازد و بعد اقدام كند.

سؤال 859-

آيا در مورد ازدواج، تجديد استخاره جايز است به چه روش؟

جواب: در هيچ مورد تجديد استخاره درست نيست مگر اينكه مدّت قابل ملاحظه اي بگذرد يا شرايط مورد استخاره تغيير كند.

سؤال 860- اگر كسي همسر منحرف خود را كه رابطه نامشروع داشته و محكوم به 75 ضربه شلّاق شده، طلاق دهد و دختر سه ساله اي داشته باشد آيا از نظر شرع مقدّس، اين زن مطلّقه منحرف مي تواند حضانت او را بر عهده گيرد؟

جواب: اگر خوف انحراف بچه باشد، نبايد بچه را به چنان مادري سپرد.

سؤال 861- اگر مردي به زنش تهمت ارتباط نامشروع بزند و نتواند ادّعاي خويش را در دادگاه صالحه اثبات نمايد:

الف) آيا براي مرد جايز است دوباره با زن خويش ادامه زندگي دهد؟

جواب: اگر ادّعاي رويت نكند مي تواند بدون هيچ تشريفاتي با او ادامه زندگي دهد ولي به خاطر تهمتي كه به او زده است زوجه مي تواند از حاكم شرع تقاضاي حدّ قذف كند (حدّ آن 80 تازيانه است) مگر اين كه زوجه او را ببخشد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 244

ب) آيا براي زن از لحاظ شرعي واجب است با همسرش ادامه زندگي دهد؟

جواب: آري لازم است ادامه زندگي دهد.

ج) آيا در اين خصوص زن مي تواند تقاضاي طلاق نمايد و به حقّ و حقوق خويش اعمّ از مهريّه و جهيزيّه و دارايي هاي زندگي برسد؟

جواب: اگر شوهر راضي به طلاق بشود اشكالي ندارد.

سؤال 862- آيا شوهر مي تواند در مقابل ديگران عيوب زنش را بگويد و او را تحقير كند اگر چه به شوخي باشد؟

الف) در صورتي كه زن ناراحت شود؟

جواب: جايز نيست.

ب) در صورتي كه زن ناراحت نشود؟

جواب: بهتر ترك است.

سؤال 863- دروغ گفتن

به زن براي جلب محبّت او چه حكمي دارد مثلا بگويد: امروز از صبح تا به حال يك لحظه از فكر تو بيرون نبودم و حال آن كه چنين نباشد؟

جواب: دروغ جايز نيست مگر در موارد ضرورت.

سؤال 864- حكم توهين كردن زن به شوهر و بالعكس چيست؟

جواب: هيچ كس حقّ توهين به ديگري را ندارد حتّي زن و شوهر.

سؤال 865- آيا اداي وعده به زن واجب است؟

جواب: بهتر اين است كه مسلمان هميشه به وعده خود وفا كند مگر در جايي كه توانايي ندارد.

سؤال 866- شخصي قبل از ازدواج با دختري صحبت مي كند و مي گويد با شما ازدواج مي كنم به شرط اين كه به مادر پيري كه دارم رسيدگي كني و او قبول مي كند ولي آن دختر پس از ازدواج به مادر شوهرش رسيدگي نمي كند آيا چنين شرطي

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 245

قبل از ازدواج الزام آور است؟

جواب: اين شرط الزام آور است.

سؤال 867- آيا پدر مي تواند حقّ ولايت خود را بر دختر در مقابل وجهي به داماد منتقل كند؟

جواب: حقّ ولايت پدر قابل انتقال نيست نه در برابر پول و نه بدون آن.

سؤال 868- آيا مادر مي تواند شيربها بگيرد؟

جواب: مادر در صورتي مي تواند شيربها بگيرد كه به صورت شرط ضمن العقد به هنگام خواندن عقد نكاح قيد شود.

سؤال 869- عقدنامه بايد نزد چه كسي باشد؟ خانواده عروس يا نزد خود داماد؟

جواب: چنانچه قرار و شرط خاصّي قبل از عقد درباره عقدنامه نگذاشته باشند بايد آن را به خانواده زن داد و زوج مي تواند در صورت نياز گواهي از دفتر بگيرد.

سؤال 870- آيا ازدواج با بستگان نزديك مكروه است؟

جواب: طبق روايتي كه از پيامبر اكرم (صلي الله

عليه و آله) به اين مضمون رسيده است كه با نزديكان ازدواج نكنيد به علّت اين كه فرزند ضعيف و لاغر به دنيا مي آيد ازدواج با نزديكان مكروه است. «1»

سؤال 871- آيا مرد و زن مي توانند هر گونه لذّتي از يكديگر ببرند؟

جواب: دو همسر مي توانند هر گونه لذّتي از يكديگر ببرند.

سؤال 872- آيا شخص مسلماني كه مبتلا به ايدز مي باشد، مي تواند دختر مسلماني را به عقد خود در آورد؟

جواب: در صورتي كه توليد خطر كند جايز نيست.

سؤال 873- زني كه در اثناي وضع حمل بميرد و بعد به بركت توسّل به ذات پاك خدا و اولياء الله زنده شود، آيا زوجيّت او باقي است؟

______________________________

(1). قواعد شهيد، صفحه 381، جلد 1 و مسالك اوائل كتاب نكاح.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 246

جواب: در فرض مسأله زوجيّت باقي است.

سؤال 874- حكم ازدواج دوقلوهاي به هم چسبيده را بيان فرماييد؟

جواب: در صورتي كه بتوانند ترك ازدواج و عمل به احتياط كنند و به عسر و حرج شديد گرفتار نشوند، احتياط آن است كه از ازدواج صرف نظر نمايند و اگر ناچار از ازدواجند، آن دو دختر مي توانند به نوبت به ازدواج مرد واحدي درآيند. به اين ترتيب كه يكي را به عقد خود در آورد و بعد از طلاق و گذشتن عدّه ديگري را عقد كند (البتّه براي اين كه گرفتار مشكلات طلاق هاي متعدّد نشوند مي توانند از عقد موقّت استفاده كنند). در مورد دو پسر نيز احتياط آن است كه اگر ممكن است ازدواج نكنند و در صورت ضرورت انتخاب يك همسر در زمان واحد جايز نيست، ولي مي توانند به طريق بالا با يك زن ازدواج كنند و به

هر حال با توجّه به اينكه وجود چنين افرادي بسيار كم است ذكر اين احكام شرعي نيز اگر عجيب به نظر برسد، جاي بحث و گفتگو نيست.

سؤال 875- منظور از عدالت ميان همسران چيست؟

جواب: منظور از عدالت آن است كه بر طبق شئون آنها هركدام متناسب حالش رفتار كند و عدالت هميشه به معناي مساوات نيست و در مورد حقّ القسم آن است كه براي هركدام يكي از چهار شب را قرار دهد.

سؤال 876- آيا خلوت با زن نامحرم اگر چه مطمئن باشد مرتكب حرام نمي شود جايز است؟ محدوده خلوت اجنبيّه چيست؟

جواب: اگر در مكاني هستند كه معمولا هيچ كس رفت و آمد نمي كند، خلوت با زن نامحرم محسوب مي شود و خلوت با اجنبيّه اشكال دارد حتّي اگر فكر مي كنند به حرام نمي افتند.

سؤال 877- حكم چيدن و برداشتن قسمتي از موهاي ابروي خانمها و خالكوبي چيست؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 247

جواب: اشكال ندارد.

سؤال 878- اگر يكي از محارم مردي ملتزم به حجاب شرعي نباشد، آيا مرد حق دارد به خاطر اين كار او را بزند، البتّه بعد از اينكه راههاي مختلف زيادي را براي قانع ساختن او پيموده و نتيجه اي نگرفته است؟

جواب: زدن به منظور امر به معروف و نهي از منكر بدون اجازه حاكم شرع جايز نيست.

سؤال 879- اگر مردي همسرش را به حجاب شرعي ملتزم نكند، آيا فاسق محسوب مي شود؟

جواب: اگر نهي از منكر را ترك كند فاسق است.

سؤال 880- آيا حضانت و نگهداري پدر و مادر بيمار يا معلول به عهده پسران و دختران وي مي باشد يا دختران در اين مورد مسئوليتي ندارند؟

جواب: هر دو مسئوليت دارند.

سؤال 881- آيا نگهداري و حضانت پدر

و مادري كه داراي پسر نمي باشند به عهده دختران آنها مي باشد؟

جواب: آري به عهده دختران است به مقداري كه توان دارند.

سؤال 882- آيا پرستاري پدر در صورت نياز بر اولاد الزامي است؟

جواب: احتياط واجب آن است كه هزينه پرستاري او را بپردازند و يا شخصاً از او پرستاري كنند.

سؤال 883- حكم كاروانهاي عروسي كه عروس را با بوق زدن و دست زدن در خيابانها مي برند چيست؟

جواب: اين كارها مناسب اهل دين نيست.

سؤال 884- اگر زاني و زانيه با يكديگر ازدواج كنند فساد كمتري در محلّ آنها به وجود مي آيد و اصلاح مي شوند در اين صورت آيا مي توان آن دو را مجبور به ازدواج كرد؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 248

جواب: كسي را نمي توان مجبور به ازدواج كرد ولي توصيه و ارشاد آنها بلامانع است، همچنين در مواردي كه قاضي مي تواند عفو كند و از اجراي حدّ صرف نظر كند حق دارد عفو كردن را مشروط به ازدواج آنها نمايد.

سؤال 885- بچّه اي كه از زنا متولّد شده آيا به زاني داده مي شود يا به زانيه؟

جواب: از نظر حق حضانت و نگهداري مانند فرزند حلال زاده است.

سؤال 886- اگر بچّه ولد الزّنا به دست زانيه داده شود باعث فساد مي شود و موجب لطمه به آبروي يك عدّه مؤمن آن روستا مي شود امّا اگر شرع مقدّس يا قانون دولت، اين بچه را به اداره بهزيستي تحويل نمايد، هم فساد كم مي شود و هم آبروي چندين مؤمن حفظ مي شود، در اين صورت وظيفه چيست؟

جواب: بايد حاكم شرع در اينگونه موارد تصميم بگيرد و اگر فسادي هست جلوي آن را بگيرد.

سؤال 887- فردي كه موقع ازدواج وي رسيده، مادرش دختري را كه

واجد شرايط مي باشد انتخاب نموده ولي وي از ازدواج با دختر انتخاب شده مادر خودداري مي كند، حكم شرعي چيست؟

جواب: پسر مجبور نيست با آن دختر ازدواج كند ولي در احترام مادر كوتاهي نكند.

سؤال 888- در بحث محلّل، صرف دخول كفايت مي كند يا هر دو بايد ارضا شوند؟

جواب: دخول كافي است.

سؤال 889- حكم هداياي قبل از عقد در صورت ادامه يافتن عقد يا به هم خوردن آن را بيان فرماييد.

جواب: چنانچه عقد به هم نخورد اين اشيا جنبه هديه از طرفين دارد و تصرّف در آن جايز است ولي هرگاه ازدواج به هم بخورد بايد آن هدايا را برگردانند زيرا مرسوم اين است كه هدايا را مشروط به انجام عقد مي دانند مگر هداياي جزئي از

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 249

قبيل موادّ خوراكي كه از اين حكم خارج است.

سؤال 890- اگر صغير، جدّ پدري نداشته باشد آيا مادر مي تواند با اجازه حاكم شرع قيّم او بشود؟

جواب: با اجازه حاكم شرع مانعي ندارد.

سؤال 891- بين دو طايفه، در محلّي درگيري واقع مي شود و چشم پسر بچه اي نابينا مي شود، به عنوان وجه المصالحه دختر ده ساله اي را با اجازه وليّش براي برادر بچه 8 ساله اي كه چشمش از بين رفته بود عقد مي كنند. خود دختر ادّعا مي كند من راضي نبوده و نيستم. در قانون سنّ پسر و دختري كه بتوانند مستقلا در كارهاي خود مداخله كنند 18 سال است و كمتر از 18 سال بايد به دادگاه مراجعه و دادگاه به پزشك متخصص ارجاع مي دهد كه بالغ و رشيده باشند، چنانچه پزشك متخصص قانوني بر بلوغ و رشد گواهي كند، دادگاه قبل از سن 18 سالگي حكم رشد صادر

مي كند. در اين مورد چنين اقدامي نشده ليكن در سن 16 سالگي صورت جلسه اي بين زوجين به اين كيفيت كه تا پايان تحصيلات متوسطه زوجين به تحصيل خود ادامه دهند، تنظيم شده است. در همين صورت جلسه نيز دختر ادعا مي كند پدر و مادرم تهديدم كردند من امضا كردم. اين ازدواج در بعضي از روستاها مرسوم بوده و هست. در ضمن در مسأله 4 تحرير الوسيله در فصل اولياي عقد آمده است كه «يشترط في صحۀ تزويج الاب و الجد و نفوذه عدم المفسده» و در آخر مسأله ذكر شده «بل الاحوط مراعات المصلحۀ» آيا اين عدم مفسده و رعايت مصلحت مربوط به دختر مي باشد يا به پدر و فاميل دختر؟ آيا چنين عملي اصلا درست است يا نه؟

جواب: رعايت مصلحت و مفسده مربوط به دختر است يعني مصالح دختر بايد در نظر گرفته شود ارتباطي به پدر و مادر ندارد و ملاحظات فاميلي و جبران خسارتها، نمي تواند مجوز باشد كه صغير مال المصالحه شود و امّا در مورد كبير شرعي واضح است كه بدون رضاي او عقد صحيح نيست.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 250

سؤال 892- حكم ازدواج معاطاتي چيست و چه شرايطي دارد؟ اگر يكي از مقلّدين شما در اين مسأله (به فرض عدم صحّت ازدواج معاطاتي به نظر شما) به مرجع ديگري رجوع نمايد حكم چيست؟ اگر فردي به علّت عدم آشنايي به حكم (در صورت عدم صحّت ازدواج معاطاتي) با فردي به اين طريق ازدواج كند و بعد حكم را بفهمد وظيفه اش چيست؟

جواب: چيزي به نام ازدواج معاطاتي نداريم چنين ازدواجي باطل است.

سؤال 893- اگر مردي با زن نامحرمي تفخيذ كند و

انزال شود و فرزندي منعقد گردد بي آنكه دخول صورت گرفته باشد حكم فرزند و زوال بكارت كه بر اثر تولد فرزند حاصل مي شود چيست؟

جواب: هرگاه يقين داشته باشد كه انزال نمي شود، بعيد نيست فرزند آنها همچون فرزند شبهه باشد و اگر احتمال مي داده است، خالي از اشكال نيست و در مورد مهر المثل اگر زن با ميل و رضايت خود حاضر شده و احتمال اين امر را مي داده مهر المثل ندارد و اگر احتمال نمي داده و رضايت به غير تفخيذ نداشته، احتياط واجب دادن مهر المثل است.

سؤال 894- اگر زن به خاطر انجام مستحبات زياد، دچار خستگي مفرط شود به طوري كه مرد نتواند تمتّعات لازم را از او ببرد، آيا مرد حق دارد او را از انجام چنين مستحباتي نهي نمايد و آيا اطاعت از شوهر در اينجا لازم است؟

جواب: مرد نمي تواند او را نهي كند مگر به طور كلّي تمتّع از بين برود و در اين صورت چون مزاحم حقّ شوهر است زن بدون اجازه او نمي تواند اقدام كند.

سؤال 895- اگر مردي به هيچ وجه قادر به ازدواج نباشد يعني هميشه در امور زندگيش با شكست مواجه بوده و حتّي قادر به سبكترين نوع ازدواج هم نيست و ازدواج نكردن هم موجب اختلالاتي در بدنش مي شود، آيا مي تواند به وسيله خوردن دارو و يا عمل جراحي، مردي خود را از بين ببرد؟

جواب: جايز نيست و بايد صبر كند تا خداوند فرجي براي او فراهم سازد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 251

سؤال 896- همسر شهيدي كه يك پسر دارد پس از گذشتن چند سالي ازدواج كرده است، پدر شهيد مي گويد: من به عنوان وليّ نمي گذارم

نوه ام در خانه بيگانه بماند چون من وظيفه دارم او را پرورش دهم و فعلا اين پسر بچه 5 ساله است، مادرش مي گويد: من به عنوان مادر، او را پرورش مي دهم، از نظر اسلام كدام يك مقدّم هستند؟

جواب: در مورد نگهداري بچه و پرورش او تا زمان بلوغ، مادر بچه بر جدّ او مقدّم است حتّي در صورتي كه شوهر كند، ولي در مسأله ولايت بر اموال حق با جدّ است و مادر ولايتي بر اموال كودك ندارد.

احكام رضاع

سؤال 897- اگر خانمي دختر برادر شوهر خود را شير دهد آيا غير از آن دختر، فرزندان ديگر دو برادر مي توانند با هم ازدواج كنند؟

جواب: آن دختري كه شير زن برادر را خورده نسبت به تمام فرزندان آن زن محرم است ولي ساير فرزندان آن دو برادر مي توانند با هم ازدواج كنند.

سؤال 898- اگر خواهري بچه هاي خواهر خود را شير دهد، آيا اين خواهر به شوهر خواهرش محرم مي شود؟

در ضمن حكم فرزندان او چه خواهد بود؟

جواب: خواهري كه شير داده به پدر بچه شيرخوار محرم نمي شود، ولي فرزندان اين خواهر با پدر بچه شيرخوار محرمند.

سؤال 899- آيا نوه هاي مادر رضاعي بر شيرخوار محرم مي باشند؟

جواب: نوه ها بر شيرخوار محرم مي باشند.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 253

فصل بيست و هفتم: احكام طلاق

اشاره

سؤال 900- حكم مردي كه به تعهّدات خويش در رابطه با همسرش عمل نمي كند و حاضر به طلاق او نيز نمي باشد چيست؟

جواب: آن مرد بايد به تعهّد خود عمل كند و اگر زوجه را معلّقه گذارده و حاضر نيست به وظايف شرعي خود درباره آن زن عمل كند، حاكم شرع او را ملزم به طلاق و در صورتي كه طلاق ندهد حاكم شرع مي تواند به درخواست زن او را مطلّقه سازد.

سؤال 901- اگر زني شرط كرده باشد كه در صورتي كه شوهرش همسر ديگري اختيار كند وكالت در طلاق داشته باشد آيا در صورتي كه شوهر به خاطر ناسازگاري زن، همسر دوّمي اختيار كند بازهم همسر اوّل وكيل در طلاق است؟

جواب: ظاهر اين است كه اين شرط از چنين صورتي منصرف است، زيرا هدف از اين شرط، اين بوده كه به همسر اوّل قناعت كند حال اگر همسر اوّل با پشت

پا زدن به زندگي زناشويي مرد را در بلاتكليفي گذاشته، جايي براي تأمين آن شرط باقي نمي ماند يعني زن وكالت در طلاق نخواهد داشت.

سؤال 902- آيا طلاق به مجرّد ادعاي شوهر و اينكه بگويد: من او را مطلقه نموده ام ثابت مي شود؟ به گونه اي كه زن حقّ ازدواج داشته باشد و نفقه ساقط شود، يا اينكه بايد با شهادت دو عادل باشد؟

جواب: فقها در اين مورد اختلاف دارند، مرحوم محقّق قمي در جامع الشّتات

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 254

و محقّق يزدي در ملحقات عروه مشروحاً بحث كرده اند و از مجموع ادلّه ظاهر مي شود كه طلاق به مجرّد ادّعاي زوج خالي از اشكال نيست، بلكه بايد بيّنه اي بر آن قائم شود.

سؤال 903- آيا در طلاق، عدالت دو شاهد در نظر زوج كافي است؟

جواب: بله، عدالت دو شاهد در نظر زوج مادام كه يقين بر خلاف آن نباشد كافي است.

سؤال 904- زن و مردي ازدواج كرده اند و مرد معترف به ازدواج هست ولي ادّعا مي كند در حضور عدّه اي، كه آنها را عادل مي دانسته ام- ولي امكان اثبات عدالت آنها ممكن نيست- صيغه طلاق را جاري كرده ام و معلوم نيست كه خود صيغه طلاق صحيح بوده يا خير، چون زوج روحاني نيست امّا سواد فارسي دارد و مي گويد از روي رساله صيغه طلاق را جاري كرده ام، آيا چنين طلاقي كه اصل آن محرز است ولي از نظر صحّت معلوم نيست، صحيح است؟

جواب: ادّعاي طلاق مزبور ظاهراً مسموع است.

سؤال 905- پدري دختر نابالغش را به عقد نكاح يك پسر بچه درآورده است، الآن دختر 17 ساله است در حالي كه پسر 13 ساله است و از نظر جسماني خيلي كوچك به

نظر مي رسد، دختر پدر را از دست داده و يتيم شده و حاضر نيست با آن بچه ازدواج كند، زيرا نمي تواند منتظر بزرگ شدن او باشد. با توجّه به مطالب فوق از حضرت عالي تفاضا داريم اگر شرع مقدّس اسلام اجازه دهد حكم فرماييد دختر مذكور با برادر بزرگ آن پسر بچه ازدواج كند كه خود دختر هم راضي است.

جواب: هرگاه اجراي عقد مذبور از اوّل به مصلحت دختر صغير نبوده، اصل عقد باطل است و اگر فرضاً مصلحت بوده ولي الآن در انتظار ماندن آن دختر بيش از اين موجب عسر و حرج شديد است وليّ پسر مي تواند صيغه طلاق آن دختر را اجرا كند و بعد با هر كس خواست ازدواج كند.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 255

سؤال 906- شخصي مي خواهند زن خود يا زن ديگري را طلاق دهد، در شهري كه ساكن است، عادل به آن معنايي كه فقها عظام فرموده اند نيست مگر بعضي از اشخاصي كه شخص مطلِّق نه به چشم خود از آنها معصيتي ديده و نه از ديگران شنيده كه تا حال معصيتي كرده باشند و در شهرهاي مجاور هم اشخاص عادلي را نمي شناسد و از طرفي هم به ناچار بايد اين طلاق واقع شود بفرماييد آيا نزد همان اشخاص فوق الذكر كه مورد وثوق و حسن ظنّ هستند مي تواند اجراي طلاق كند؟

جواب: همين گونه افراد براي شهود طلاق كافي هستند و عادل محسوب مي شوند.

عدّه طلاق

سؤال 907- دوشيزه اي به عقد دائم جواني درمي آيد؛ نظر به اينكه از خانواده مذهبي بوده و به خاطر اين كه در رفت و آمد مشكلي نداشته باشند، صيغه عقد خوانده مي شود و بعد از عقد

در مواقعي كه خلوت مي كرده اند نامزد و دوشيزه از راه دبر آميزش مي كرده اند، پس از مدّتي كار آنان منجر به اختلاف و جدايي مي گردد، دختر چون مسائل شرعي را نمي دانسته فكر مي كرده اين نوع آميزش عدّه ندارد به همين جهت متأسفانه در حال عدّه به عقد دائم ديگري در مي آيد و بعد از چند سال زندگي و بچه دار شدن متوجّه مسأله مي شوند حكم شرعي را بيان فرماييد.

جواب: احتياط واجب آن است كه در فرض مسأله بعد از عدّه مجدّداً صيغه عقد بخوانند و حرام ابدي نيست.

سؤال 908- با توجّه به اين كه مدّت دو سال است كه اسلام را پذيرفته ام و مدّت شش ماه است كه از شوهر زرتشتي ام جدا شده ام عدّه نگه داشتن اين جانبه چگونه خواهد بود؟

جواب: چنانچه مدّت دو سال است اسلام را پذيرفته ايد از همان زمان قبول

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 256

اسلام، عدّه شما شروع شده و اگر شوهر شما از اين امر با خبر بوده و در مدّت عدّه شما اسلام نياورده، عدّه شما پايان يافته و از آن شوهر جدا شده ايد و نيازي هم به طلاق نيست.

سؤال 909- زني كه از زنا باردار شده با زاني يا غير او ازدواج مي كند آيا احتياج به عدّه دارد؟ و اگر شوهرش او را بعد از ازدواج طلاق دهد آيا عدّه دارد؟ و در صورتي كه عدّه دارد آيا عدّه او أبعد الأجلين است يا عدّه اقراء؟

جواب: زني كه حامل از زناست عدّه ندارد، و جايز است به عقد زاني يا غير او درآيد و اگر او را طلاق داد عدّه او به اقراء يا سه ماه است و وضع حمل معيار

نيست و امّا در مورد طهر غير مواقعه چون اين شرط در حامل ساقط است مي تواند او را طلاق دهد، بنابراين اگر عادت ماهانه نمي بيند سه ماه صبر مي كند و ازدواج مي نمايد.

سؤال 910- فلسفه عدّه زنان مطلّقه چيست؟ و آيا زنان نازا و يا زناني كه رحم خود را برداشته اند از اين قانون مستثنا هستند؟

جواب: مسأله عدّه زنان، فلسفه ها متعدّدي دارد و منحصر به مسأله انعقاد فرزند نيست لذا در تمام مواردي كه شرع گفته است، زن بايد عدّه نگهدارد هر چند عقيم و نازا باشد، يا رحم خود را برداشته باشد يا فرضاً چند سال است از شوهر خود جدا زندگي مي كند در تمام اين صورتها بايد عدّه نگهدارد.

سؤال 911- زن مطلقه اي بعد از انقضاي عدّه، متعه مي شود و بعد از چندي با وساطت بزرگان فاميل بنا مي شود با شوهر اوّل ازدواج كند، به همسر دوّم مراجعه و چاره جويي مي نمايد او بقيّه مدّت را مي بخشد و دوباره زن را صيغه مي كند و قبل از دخول فسخ مي نمايد و زن بلافاصله به عقد شوهر اوّل درمي آيد با اين استدلال كه اين فسخ دوّم قبل از دخول است و غير مدخوله عدّه ندارد، آيا اين مطلب صحيح است؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 257

جواب: عدّه عقد سابق با اين امور از بين نمي رود و تا عدّه پايان نيابد ازدواج مجدّد او صحيح نمي باشد و نمي تواند بدون عدّه به عقد نكاح كسي درآيد.

سؤال 912- هرگاه زني به خاطر شير دادن بچه، عادت ماهانه نبيند، تكليف او براي طلاق چيست؟

جواب: سه ماه بعد از آخرين نزديكي صبر مي كند و بعد اجراي صيغه طلاق مي شود، سپس عدّه سه ماه نگه

مي دارد.

سؤال 913- چنانچه زني را در عدّه وفات عقد نمايند و بعد از حدود پانزده روز كه عدّه تمام شده، عروسي نمايند و زفاف به عمل آيد يعني عقد در عدّه و دخول در خارج عدّه بوده و زوجين هم جاهل به مسأله و حرمت ازدواج در عدّه بوده اند، لطفاً بفرماييد: آيا حرمت ابدي براي آنها ثابت شده يا فقط عقد باطل است؟ و آيا عدّه وفات را براي همسر اوّل بايد تمام كند يا خير؟ و به فرض اين كه عقد باطل شده و بخواهند عقد جديد بخوانند آيا بايد براي همسر دوّم عدّه نگهدارد؟

جواب: عقد ازدواج باطل است ولي حرمت ابدي نمي آورد و عدّه نسبت به وطي به شبهه در مورد شوهر دوّم بايد تمام شود و بعد مي تواند با شخص ديگري ازدواج كند ولي ازدواج او با همسر دوّم نياز به عدّه وطي به شبهه ندارد.

سؤال 914- زن مطلّقه اي پس از طلاق، يك يا دو بار عادت ماهانه ديده و سپس يائسه شده است، آيا باقيمانده عدّه ساقط است؟

جواب: اگر يك بار عادت شده است بايد دو ماه ديگر عدّه نگهدارد و اگر دو بار عادت شده است بايد يك ماه عدّه نگهدارد.

سؤال 915- اگر زني به عقد موقّت مردي درآيد و مطمئن باشد كه از آميزش با او حامله نشده است (مثلا مرد خواجه باشد يا زن رحم خود را خارج كرده باشد) آيا بايد پس از پايان مدّت عقد موقّت، عدّه نگهدارد؟

جواب: اگر دخول حاصل شده است عدّه لازم است.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 258

سؤال 916- ابتداي عدّه وطي به شبهه چه زماني است مدرك آن چيست؟

جواب: مبدأ عدّه وطي

به شبهه زمان حصول علم به وطي به شبهه است همان طور كه در تعليقه ما بر عروۀ الوثقي نيز آمده است و مدرك، ظهور اخبار باب است (به تعليقه مراجعه كنيد).

ترك زينت در ايّام عدّه وفات

سؤال 917- زني كه شوهرش مرده و خودش هم جوان است (مثلا 30 ساله است) به خاطر فوت شوهرش بيشتر از متعارف ترك زينت مي كند، حتّي نظافت هم به اندازه عرف نمي كند و ازدواج را نيز ترك كرده است و اگر كسي براي خواستگاري بيايد مي گويد: من با شوهرم عهد كرده ام ديگر ازدواج نكنم و بين ما شرط شده كه هر كس جلوتر مُرد، ديگري ازدواج نكند، آيا اين كار درست است و شرط آنها واجب العمل است؟

جواب: حداد به معناي ترك زينت در ايّام عدّه وفات لازم است، ولي ترك زينت، به معناي ترك نظافت نيست و شرط مزبور اعتباري ندارد و سزاوار است آن زن بعد از گذشتن عدّه ازدواج كند.

طلاق رجعي

اشاره

سؤال 918- در طلاق رجعي كه نبايد زوجه مطلّقه از منزلي كه با همسر خود در آن زندگي مي كرده خارج شود و زوج حق ندارد تا زماني كه عدّه باقي است او را از منزل بيرون كند، آيا اين نهي، وظيفه كيست؟

زوجين يا محضر كه صرفاً طلاق را ثبت مي كند يا مجري صيغه طلاق يا دادگاه كه اجازه طلاق را صادر مي كند. و اگر در موقع اجراي صيغه طلاق زوجين جدا از هم زندگي كنند، يا طلاق در شهر غربت واقع شود و زوجين اهلّ يك محل نباشند، تكليف چيست؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 259

جواب: به مقتضاي آيه شريفه قرآن و ساير ادلّه، اين نهي وظيفه زوجين است ولي دادگاه يا محضر به مقتضاي مسأله ارشاد جاهل و امر به معروف، آنها را واقف بر اين حكم مي كنند و در صورت جدا بودن مسكن آن دو چنانچه مطابق رضايت طرفين انجام شده

باشد و جدايي آنها به معناي قهر كردن از يكديگر نباشد، اشكالي ندارد.

سؤال 919- زوجه در طلاق خلعي، مهريّه خويش را به زوج مي بخشد و پس از طلاق در ايّام عدّه به بذل خود رجوع مي كند در اين صورت زوج حقّ رجوع به زوجيّت دارد امّا اگر زوج به زوجه رجوع نكرد آيا مهريّه متعلق به زوجه است؟ حكم ساير احكام طلاق رجعي از قبيل نفقه زوجه و توارث و غيره چيست؟

جواب: با رجوع زوجه به بذل در ايّام عدّه، طلاق رجعي مي شود و احكام آن را دارد و مهر را بايد به او بدهد.

احكام رجوع

سؤال 920- زيد همسر خود را طلاق رجعي مي دهد و از هم جدا مي شوند، مرد در يك شهر و زن در شهر ديگر به سر مي برد و قبل از انقضاي عدّه، مرد رجوع مي كند ولي زن مطّلع نمي شود و پس از انقضاي عدّه، زن ازدواج مي كند وظيفه چيست؟ يا مرد رجوع كرده و زن هم تمايل نشان مي دهد ولي پدر و برادران زن اجازه نمي دهند برگردد و الآن چند سالي گذشته و زن ازدواج نكرده آيا زوجيّت اوّل برقرار است؟ يا مرد وقتي كه ديد اصرارش اثر ندارد و اعراض كرد نياز به طلاق مجدّد دارد؟

جواب: اگر رجوع مسلّم باشد عقد دوّم باطل است و گذشتن زمان طولاني اثري ندارد و نيز عقد زوجيّت با اعراض از بين نمي رود و طلاق لازم است تا از يكديگر جدا شوند.

سؤال 921- كسي كه در عدّه رجعي به زن رجوع كند و فوراً پشيمان شود و بگويد

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 260

همان جدايي و طلاق برقرار باشد، آيا صرف پشيماني از رجوع كافي

است و يا اين كه طلاق مجدّد لازم است اگر طلاق لازم است چه زماني بايد انجام گيرد؟

جواب: پشيماني فايده ندارد و با رجوع كردن، آن زن همسر او مي باشد و اگر بخواهد جدا شود بايد مجدّداً طلاق دهد.

سؤال 922- اگر مردي زن خود را طلاق دهد امّا ورثه زن به آن مرد بگويند كه فلان مقدار پول بگير و طلاق مده، آيا شوهر مي تواند رجوع كند؟

جواب: مردي كه همسرش را طلاق داده مي تواند پولي بگيرد و رجوع كند و اگر غير طلاق رجعي است احتياج به عقد مجدّد دارد.

طلاق خلع و مبارات

سؤال 923- اين جانب با شوهرم توافق كرديم كه مبلغي را به صورت اقساط بپردازم تا مرا طلاق خلعي بدهد، وقتي طلاق مذكور انجام شد، از طريق دادگاه اقدام به گرفتن دختر دوساله ام كردم درحالي كه اقساط مذكور را مي پردازم، ولي چون شوهرم از گرفتن دخترم ناراحت شده است مي گويد: چون تمام مبلغ را تا كنون نداده اي مطلّقه نيستي و طلاق بهم خورده است، آيا اين حرف صحيح است؟

جواب: طلاق خلعي واقع شده و مرد نمي تواند برگردد مگر اين كه زن برگردد.

سؤال 924- اين جانب با بذل يكصد عدد سكّه بهار آزادي از همسرم مطلّقه خلعي شده ام، در زمان عدّه طيّ نامه كتبي به دفتردار محضر، مراتب رجوع به بذل را اعلام كردم، اكنون متوجّه شده ام كه دفتردار رجوع قانوني را به علّت فراموشي در دفتر ثبت ننموده است، حكم رجوع چيست؟ آيا مستحقّ دريافت مهريّه هستم؟

جواب: چنانچه در عدّه، رجوع به بذل خود كرده ايد و به شوهر اطّلاع داده ايد، حق داريد بذل خود را بازپس گيريد و اگر خبر نداده ايد عده گذشته است كافي نيست

و هرگاه دفتردار متكفّل اين كار شده و كوتاهي كرده است ضامن مي باشد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 261

سؤال 925- همسر اين جانب نسبت به احكام اسلامي بي اعتناست و تمكين نمي كند و هنوز غير مدخوله است، آيا مي توانم او را طلاق دهم؟ طلاق او از چه نوعي است و حكم مهريّه او چيست؟

جواب: سزاوار است مدّتي با او مدارا كنيد و او را نصيحت كرده و به او محبّت نماييد شايد تدريجاً عوض شود و كار به طلاق نكشد و در غير واجبات و محرّمات زياد سختگيري ننماييد، اگر نتيجه نگرفتيد مي توانيد از او جدا شويد، ولي چون مطابق آنچه نوشته ايد اين زن ناشزه و غير مدخوله است حقّ نفقه ندارد و اگر او بخواهد طلاق بگيرد، طلاق او طلاق خلع است و جز از طريق بذل مهريّه يا مانند آن و رضايت زوج امكان پذير نيست.

سؤال 926- در رساله حضرت امام (رحمه الله) آمده است: در صورت رجوع زن بما بذل، مرد مي تواند دوباره بدون عقد او را زن خود قرار دهد، حال سؤال اين است كه اگر زن تقاضاي استرداد مهريّه بخشيده شده خود را كرد و مرد هم پرداخت، ولي ديگر نمي خواهد با او زندگي كند و از او متنفّر است، با اين وصف آيا زن پس از انقضاي ايّام عدّه مي تواند شوهر كند؟ يا اگر مرد مُرد ارث به او تعلّق مي گيرد يا طلاق به قوّت خود باقي است؟ در ضمن آيا مسأله مذكور صرفاً مربوط به طلاق خلع است يا در مبارات هم همين طور است؟

جواب: مرد اگر بخواهد مي تواند رجوع كند و اگر نخواهد مي تواند رجوع نكند. در مبارات نيز اگر

مايل نباشد رجوع نمي كند و در مواردي كه طلاق رجعي است در زمان عدّه از يكديگر ارث مي برند.

سؤال 927- طلاق خلعي واقع شده است ولي شوهر مدّعي است كه قبل از طلاق با همسرم آميزش كرده ام و ديگر اين كه شاهدين عدلين حضور نداشته اند بلكه طلاق در حضور عدّه اي از مؤمنين ظاهر الصّلاح واقع شده است، آيا چنين طلاقي صحيح است؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 262

جواب: طلاق مزبور در هر حال محكوم به صحّت است زيرا ادّعاي شوهر در مورد مواقعه قبل از طلاق در فرض مسأله پذيرفته نيست و به اعتراف خود او ظاهر حال شهود، عدالت بوده و ما مأمور به باطن نيستيم، بنابراين طلاق اشكالي ندارد مگر اين كه با دليل شرعي ادّعاي خود را ثابت كند.

سؤال 928- اگر مردي زني را به طلاق خلعي دوّم مطلّقه كند، ليكن قبل از انقضاي عدّه، زن به بذلش رجوع كند امّا زوج مي گويد: من رجوع مي كنم به شرط آن كه اكنون كه به قرء دوّم رسيدي تو را صيغه مي كنم و به عقد انقطاعي در مي آورم و همين عمل هم انجام شد، امّا باز اختلاف شروع شد و آنها بر بذل مدّت توافق كردند و احتياطاً طلاق نيز جاري شد. اكنون بيان فرماييد:

الف) آيا اين زن بايد سه ماه عدّه طلاق نگهدارد و يا عدّه 45 روزه عقد انقطاعي نگهدارد؟

ب) آيا بذل مدّت صحيح است يا طلاق سوّم؟

ج) اگر چنانچه بذل مدّت صحيح باشد آيا مجدّدا مي تواند صيغه كند و يا محلّل لازم است؟

جواب: الف) احتياط اين است كه عدّه طلاق نگهدارد.

ب) از جواب بالا معلوم شد.

ج) احتياط آن است كه بدون محلّل ازدواج نكند.

سؤال

929- آيا طلاق خلع بدون گرفتن مال از زن صحيح است؟

جواب: صحيح نيست.

مسائل متفرّقه طلاق

سؤال 930- زني كه معلوم نيست همسرش در فلان حادثه كشته يا مفقود شده است و مدّت چهار سال است كه خبري از او نيست، آيا مي تواند با شخص ديگري ازدواج كند؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 263

جواب: نمي تواند با مرد ديگري ازدواج كند، مگر اين كه يقين به فوت او پيدا كند يا مراجعه به حاكم شرع كرده تا او دستور تحقيق درباره شخص مورد نظر را صادر نمايد و پس از طيّ مراحل شرعي او را طلاق دهد.

سؤال 931- وظيفه زني كه شوهرش مفقود شده چيست و در اين مدّت نفقه او از كجا تأمين مي شود؟

جواب: زني كه شوهرش مفقود شده است چند حالت دارد:

الف) اگر صبر كند تا خبري آيد مانعي ندارد و بايد نفقه او را از مال شوهرش داد.

ب) اگر انفاق كننده اي از ولي يا غير او باشد بايد صبر كند، مگر اين كه عسر و حرج شديد و ضرر مهمّي حاصل شود كه حاكم شرع مي تواند او را طلاق دهد.

ج) در غير اين دو صورت، رفع امر به حاكم شرع مي كند و او به مدّت 4 سال از اطراف محلّ فقدان وي تحقيق مي كند، اگر خبري نشد نخست به وليّ او پيشنهاد طلاق مي كند و اگر او طلاق نداد خودش طلاق مي دهد سپس عدّه وفات نگه مي دارد (هر چند كفايت عدّه طلاق رجعي نيز قوي است امّا احتياط مهما امكن ترك نشود) و بعد شوهر مي كند. اگر شوهر اوّل مادام كه در عدّه است مراجعه كرد اولي است و اگر بعد از عدّه- حتي قبل از ازدواج

مجدّد- شوهر اوّل بيايد طلاق نافذ است و تنها با رضايت طرفين و عقد جديد امكان بازگشت است.

سؤال 932- هرگاه مردي زندگي را بر همسرش سخت بگيرد و حاضر به طلاق او هم نباشد قاضي در چه صورتي مي تواند اين زن را طلاق دهد؟

جواب: طلاق در صورتي براي قاضي جايز است كه عدم امكان سازش در حدي باشد كه منجر به عسر شديد و حرج اكيد گردد زوج شخصاً حاضر به طلاق نباشد و طلاق قاضي طلاق رجعي است، ولي اگر رجوع واقع شود و باز موضوع عدم سازش باقي باشد مجدّداً طلاق مي دهد تا سوّمين مرتبه كه طلاق بائن بشود.

سؤال 933- بيش از ده سال است كه به دلايل زير قصد طلاق زوجه ام را دارم:

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 264

الف) عدم تمكين ب) خروج بدون اذن از منزل و حتّي از شهر در موارد غير ضروري. ج) اقدام به آبروريزي و هتك حرمت بنده در جامعه د) تهمتهاي ناروا و) تهديد به مسموم نمودن ه-) نامشروع قلمداد كردن صيغه ازدواج، و قانون نيز توجّهي به من نكرده آيا مي توانم خود صيغه طلاق را بخوانم و آيا گرفتن حكم طلاق در مقابل پرداخت پول امكان پذير است و چنين حكمي اعتبار شرعي دارد؟

جواب: عدم تمكين به تنهايي مي تواند دليلي بر اقدام به طلاق باشد، ولي تا مي توانيد از طلاق بپرهيزيد مگر اين كه ناچار شويد.

سؤال 934- طلاق زني كه همسرش ترياكي است و مدّتي است كه مفقود الاثر شده و محكوم به اعدام است، چگونه است؟

جواب: چنانچه فرار كرده و اميد به بازگشت او نيست و زن در عسر و حرج شديد مي باشد و زندگي كردن

با چنين مردي براي او مقدور نيست حاكم شرع مي تواند او را طلاق دهد، ولي اگر مي تواند صبر كند و احتمال بازگشت و امكان زندگي با او وجود دارد، حكم او عدم طلاق است.

سؤال 935- در موضوع اختلاف زن و شوهري كه حضرت امام رضوان الله تعالي عليه احتياط داشتند در تعيين حكمين، كه نظر مبارك حضرت عالي هم همين است، اگر زن از شوهر خود تقاضاي طلاق كند با اينكه شرعاً و قانوناً اختيار طلاق با مرد است (مگر موارد استثنايي) آيا در چنين موردي نيز احتياج به تعيين حكمين است؟ چون اگر زوج راضي به طلاق نباشد حَكَم نمي تواند كاري بكند و نتيجه ندارد و در موارد استثنايي مانند ترك نفقه و عدم امكان اخذ نفقه زوجه از زوج، كه دادگاه مي تواند اقدام به طلاق كند آيا در چنين موردي تعيين داور لازم است يا خير؟

جواب: حكميّت طبق ظاهر قرآن مجيد مربوط به مواردي است كه اختلاف شديد ميان زن و مرد پيدا شده و ممكن است منجر به جدايي يا مطالب ناگوار ديگر شود در اينجا حاكم شرع دو حَكَم براي رسيدگي به كار آنها تعيين مي كند

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 265

و حكمين در صورتي مي توانند حُكم به جدايي دهند كه اين امر از سوي زوجين به آنها محوّل شده باشد كه هر چه را صلاح ديدند عمل كنند حتّي طلاق.

سؤال 936- خانمي 21 سال پيش با مردي به صورت لفظي و غير معلوم از نظر دائمي و موقّتي ازدواج نموده، بعد از چهار سال زندگي و تولد اوّلين فرزندشان، آن مرد اين خانم و بچّه را رها كرده و مفقود شده

و جستجو نيز بي فايده بوده آيا اين خانم مي تواند ازدواج بنمايد يا نه؟

جواب: بايد به حاكم شرع مراجعه كند هرگاه مأيوس از اطّلاع بر احوال او شد مي تواند او را طلاق دهد و بعد از چهار ماه و ده روز ازدواج كند و احتياطاً حاكم شرع مدّت باقيمانده را (به فرض موقّت بودن عقد) نيز مي بخشد و اگر احتمال پيدا شدن شوهر وجود دارد حاكم شرع چهار سال براي جستجو تعيين مي كند هرگاه اثري پيدا نشد اقدام به طلاق مي كند.

سؤال 937- هرگاه زوج بدون عذر شرعي از دادن نفقه خودداري كند آيا طلاق زوجه جايز است؟

جواب: حاكم شرع بايد از مال زوج نفقه را بپردازد و اگر ميسّر نشود به او تكليف طلاق كند و اگر طلاق ندهد شخصاً او را طلاق مي دهد.

سؤال 938- اگر زني پس از طلاق از شوهر اوّل با مرد ديگري ازدواج كند و به علّتي ازدواج دوّم باطل باشد آيا اين زن مي تواند پيش شوهر دوّم بماند چون اگر شوهر دوّم آن زن را طلاق بدهد و از هم جدا شوند مايه آبروريزي آن مرد يا آن زن است؟

جواب: مي تواند بماند، امّا نامحرم است و روابط زن و شوهري نبايد ميان آن دو باشد.

سؤال 939- اين جانب مدّت شانزده سال قبل با مردي ازدواج نمودم و مدّت هشت ماه زندگي مشترك داشتيم كه شوهرم به جمهوري اسلامي ايران مسافرت

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 266

نموده و مدّت شانزده سال اين جانب را ترك نمود. در اين مدّت هيچ گونه خرجي و نفقه برايم نفرستاد، به ناچار همراه پدر شوهرم جهت رديابي از همسرم به ايران آمديم، متأسفانه ايشان به جرم موادّ

مخدر در يكي از زندانها محبوس بود، بعد از يك سال انتظار همسرم آزاد شد و دوباره زندگي مشترك را آغاز نموديم و از او حامله شدم، شوهرم بازهم فرار كرد بعد از مدّتي با زن ديگري كه تبعه ايراني است با تعدادي از فرزندانش پيدا شد، و از آنجا كه نه حقير از همسر دوّمش اطّلاع داشتم و نه همسر دوّمش از من اطّلاع داشت، همسر ايرانيش بناي ناسازگاري گذاشت، بعد از مدّتي با همسر دوّمش به جاي نامعلومي رفت و فرزند ما بعد از اين به دنيا آمد و اكنون مدّت دو سال است كه در عالم هجرت بدون سرپرست و خرجي و نفقه زندگي مي كنم، در ضمن اين دفعه پدر پيرش را نيز همراه خود برده است به مراجع قضايي شاكي شده ام خبري از همسرم معلوم نيست، حال تكليف من چيست و چه كار كنم؟

جواب: در صورتي كه مرد حاضر به دادن نفقه و زندگي كردن با اين همسر نيست و طلاق هم نمي دهد حاكم شرع مي تواند صيغه طلاق او را اجرا كند.

سؤال 940- من همراه شوهر و فرزندانم در سال 1366 به نروژ آمديم و الآن سه سال است كه شوهرم من و بچّه هايم را رها كرده و رفته و مرا بلاتكليف گذاشته است ولي طلاق دولتي را در نروژ انجام داده ايم در نروژ مركز توحيد اسلامي براي شيعيان و مسلمين وجود دارد، از جنابعالي درخواست مي كنيم كه به روحاني اين مركز وكالت و اجازه براي جاري كردن صيغه طلاق شرعي بدهيد تا مرا طلاق دهد؟

جواب: چنانچه همسر شما نه حاضر است با شما زندگي كند و نه طلاق شرعي مي دهد

به روحاني محترم محلّ وكالت داديم كه شما را بعد از ثبوت اين موضوع مطلّقه سازد و همچنين در مورد ساير مسلماناني كه در شرايطي همانند شرايط شما زندگي مي كنند.

سؤال 941- آيا براي تبديل ازدواج دائم به موقّت غير از طلاق و انجام عقد موقّت

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 267

راهي وجود دارد؟ و اگر ندارد آيا عدّه نگهداشتن لازم است يا شوهر سابق در عدّه مي تواند زن را متعه كند؟

جواب: راه آن فقط طلاق است و در عدّه مي تواند با او ازدواج نمايد به شرط اين كه طلاق رجعي نباشد و اگر طلاق رجعي است بايد بعد از تمام شدن عدّه او را به عقد موقّت درآورد.

سؤال 942- ميان من و شوهرم سه سال پيش نزاع و اختلاف به وجود آمد كه كار به دادگاه كشيده شد، بعد از آن كه شوهرم فهميد كه محكوم مي شود فرار كرد و به افغانستان رفت و شنيدم كه در آنجا زن گرفته و من در اينجا سرگردان و بي سرپست در خانه خواهر خود به سر مي برم، آيا شرعاً حاكم شرع مي تواند با ولايت خود مرا طلاق دهد؟

جواب: اگر عمداً همسر خود را رها كرده و رفته و رسيدگي به حقوق شرعي او نمي كند و همسر در عسر و حرج گرفتار است حاكم شرع مي تواند او را طلاق دهد ولي اگر دسترسي به او هست قبلا اتمام حجّت شود.

سؤال 943- اين جانبه با شخصي ازدواج كردم و مدّت يك سال و نيم با هم بوديم ولي اكنون ايشان سه سال است كه مفقود الاثر شده و خبري از ايشان ندارم، من از مهاجرين خارجي هستم و با يك فرزند

خود در شهر مقدّس مشهد بي سرپرست و آواره زندگي مي كنم و بسيار پريشان مي باشم، من در زمان جاري شدن عقد به شوهرم گفتم كه اگر به مدّت شش ماه نفقه به من نرسيد اختيار طلاق به دست خودم باشد ولي آنها در عقدنامه ازدواج اين مورد را ننوشتند، من هم سواد نداشتم كه بخوانم، حال وظيفه من چيست؟

جواب: اگر او عمداً شما را رها كرده و رفته و در عسر و حرج شديد قرار داريد مي توانيد به روحاني سرشناس و آگاه به مسائل مراجعه كنيد تا شما را طلاق دهد.

سؤال 944- اين جانب مدّت 24 سال است كه با خانمم زندگي مي كنم و داراي

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 268

شش فرزند مي باشيم، در اين مدّت با دخالت مستقيم پدر و مادر و برادر خانمم رو به رو بوده ام و زندگي تلخي را گذرانده ام تا اين كه مدّتي قبل ديگر كارد به استخوانم رسيد و تصميم به جدايي از همسرم گرفتم و چون در تصميم خود جدّي بودم در چند جلسه (البتّه به فارسي) گفتم: همسرم مانند خواهر و مادرم براي من مي باشد، حال همسرم از گذشته خود پشيمان شده و تعهّد داده كه ديگر مثل گذشته به تحريكات بستگان خود گوش نكند و من هم مي خواهم مدّتي ديگر به ايشان فرصت بدهم و با ايشان زندگي كنم با توجّه به گفته بالا آيا مي توانم با ايشان به عنوان زن و شوهر زندگي كنم؟

جواب: چنانچه اين سخن را در حالي گفته ايد كه دو شاهد عادل حضور داشته اند و آن زن هم در حال عادت نبوده بعد از پاك شدن با او نزديكي نكرده باشيد بايد كفّاره بدهيد

و كفّاره آن دو ماه روزه است كه بايد سي و يك روز آن پشت سر هم باشد و اگر توانايي به روزه نداشته باشيد 60 مسكين را طعام دهيد امّا اگر دو شاهد عادل حضور نداشته، كفّاره اي هم ندارد و اين سخن بي اثر است، در ضمن توجّه داشته باشيد در آنجا كه كفّاره لازم باشد تا كفّاره ندهيد حلال نمي شود.

سؤال 945- خانم شوهرداري با افرادي حدود دو سال رابطه داشته است و حتّي مدّت 20 روز بدون اجازه شوهرش معلوم نيست كه در كجا به سر برده است آيا لازم است اين خانم مشهور به فساد را طلاق داد؟

جواب: طلاق دادن او واجب نيست ولي لازم است او را از كار خلاف بازدارد.

سؤال 946- شخصي به زنش اختيار داد كه از سوي او كسي را براي طلاق وكيل كند، مدّتي گذشت زنش او را مطّلع نكرد كه طلاق جاري شده يا نه؟ آيا نفقه در اين مدّت بر شوهر واجب است و آيا شوهر مي تواند اين زن را به عنوان همسرش بپذيرد؟

جواب: مادامي كه وقوع طلاق مشكوك است در حكم زوجه اوست.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 269

سؤال 947- همسران مفقودالاثرهاي جنگ تحميلي كه چندين سال از شوهرانشان خبري ندارند در چه صورتي مي توانند ازدواج كنند؟

جواب: در صورتي كه يقين به فوت همسرشان پيدا كنند، ازدواج جايز است و در غير اين صورت اگر ماندن در آن حال، مايه عسر و حرج شود، حاكم شرع مي تواند آنها را طلاق دهد و در غير اين صورت بايد طبق دستور حاكم شرع چهار سال درباره آنها تحقيق شود اگر اثري پيدا نشد حاكم شرع آنها را طلاق مي دهد.

استفتاءات

جديد (مكارم)، ج 1، ص: 271

فصل بيست و هشتم: احكام غصب

سؤال 948- شخصي مي داند پدرش ملكي را غصب كرده است، آيا مي تواند از آن استفاده كند؟

جواب: نمي تواند، بلكه بايد اگر صاحب آن را مي شناسد به او بدهد و اگر نمي شناسد حكم مجهول المالك را دارد.

سؤال 949- آيا غاصب علاوه بر خلع يد از مالي كه غصب كرده است وظيفه ديگري نيز نسبت به صاحب مال دارد؟

جواب: غاصب موظّف است مال الاجاره آن را نيز در مدّت غصب طبق نظر اهل خبره بپردازد.

سؤال 950- آيا انسان مي تواند هزينه هايي را كه براي به دست آوردن حق خود خرج كرده از غاصب بگيرد؟

جواب: احتياط آن است كه نگيرد، مگر اين كه هزينه زيادي را متحمّل شده باشد.

سؤال 951- تشكيل جلسات قرآن، در مكان غصبي چه صورتي دارد؟

جواب: حرام است.

سؤال 952- اگر كسي قرآني را بدون رضايت صاحب آن تصرّف نموده باشد آيا در صورت تلاوت آن ثوابي بر قرائت او مترتّب مي شود؟

جواب: مشكل است.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 273

فصل بيست و نهم: احكام اموال گمشده و مجهول المالك

سؤال 953- در آستان قدس رضوي، گاه هزاران كفش گمشده موجود است، حكم اين كفشها را بيان فرماييد؟

جواب: كفشهايي كه بدون صاحب در كفشداريهاي حرمهاي مطهّره مي ماند، بايد از طريق اعلام كردن به اطّلاع عموم برسانند و بعد از يأس از پيدا كردن صاحبانش، آنها را به مستحقّين بدهند يا بفروشند و قيمتش را به آنها بدهند.

سؤال 954- يك حيواني همراه حيوانات كسي از بيابان مي آيد، بعد از يك سال كه مالك حيوان پيدا نشده آن را ذبح مي كنند و مردم گوشت آن را مي خورند، حكم كساني كه از اين گوشت استفاده كرده اند را در دو صورت علم و جهل به مجهول المالك بودن حيوان، بيان فرماييد.

جواب: هرگاه كسي

حيوان گمشده اي را پيدا كند، بايد يك سال از صاحب آن سراغ بگيرد، اگر پيدا نشد، مي تواند آن را از طرف صاحب اصلي آن در راه خدا صدقه بدهد يا خودش بردارد به نيّت اين كه اگر صاحبش پيدا شد عوض آن را بدهد و اگر مجهول المالك باشد بايد با اجازه حاكم شرع آن را به مستحقّين داد.

سؤال 955- وظيفه كسي كه اموال حرام يا موادّ غذايي حرام در اختيار او قرار گرفته است و قدرت بازگرداندن آنها را به صاحبش ندارد يا اين امر براي او مشكل است چيست؟

جواب: اگر ردّ آن و لو به حيله هاي عقلايي، امكان دارد بايد رد كند و الّا به فقرا صدقه دهد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 274

سؤال 956- اجناس و وسايل قيمتي كه در سرزمينهاي غير اسلامي پيدا مي شود، چه حكمي دارد؟

جواب: اگر علامتي ندارد مي توان آن را تملّك كرد و اگر علامت دارد و امكان دارد صاحبش را پيدا كند بايد به او بدهد، ولي در كشورهاي محارب با اسلام تملّك آن در هر حال مانعي ندارد.

سؤال 957- آيا اموال دولت از نظر شما در حكم مجهول المالك است؟

جواب: حكم مجهول المالك را ندارد، بلكه مال عنوان دولت است نه ملك اشخاص.

سؤال 958- در چه صورتي براي پيدا كردن صاحب اشيايي كه پيدا مي شود بايد تلاش كرد و در چه صورتي لازم به تعريف نيست؟ در زمان معاصر وضعيّت تعريف چگونه است؟

جواب: جايي كه مي توان با تعريف صاحبش را پيدا كرد تعريف لازم است و تعريف در زمان ما از طريق گفتن در مساجد و آگهي زدن در مراكز پرجمعيّت و مناطقي كه گمشده را يافته اند

و همچنين در جرايد و مانند آن مي باشد.

سؤال 959- زني به اعتراف خود سالهاي متمادي مبتلا به اعمال منافي عفّت بوده و از اين راه كسب معيشت مي نموده و با آن درآمد نامشروع، خانه و زندگي تهيّه كرده است. اكنون كه مي خواهد توبه كند تكليف داراييهاي موجود اعم از خانه و اثاث و چيست؟

جواب: اگر صاحبانش را مي شناسد بايد به آنها بازگرداند و اگر نمي شناسد حكم مجهول المالك را دارد و اگر او نياز مبرم دارد حاكم شرع مي تواند با توجّه به اين كه توبه كرده به عنوان ردّ مظالم به او بدهد.

سؤال 960- يك سال و نيم پيش يك كيف پول در ماشين اين جانب جا مانده بود و هيچ نشانه اي نداشت، اطّلاعيّه هايي در محلّي كه احتمال مي دادم مسافر آنجا پياده شده به در و ديوار كوچه و خيابان نصب كردم و همچنين در يكي از روزنامه ها

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 275

چاپ نمودم، با توجّه به توضيحات داده شده تكليف شرعي من چيست؟ لازم به ذكر است كه كلّ وجه، مبلغ 308000 ريال مي باشد كه از محلّ اين پول 45000 ريال به آن روزنامه و مبلغ 10000 ريال به شخصي جهت چسباندن اطّلاعيه ها به در و ديوار دادم و باقيمانده وجه را خرج عروسي جواني كه برادر خودم مي باشد كردم اكنون تكليفم چيست؟

جواب: نسبت به آن وجهي كه براي عروسي داده ايد اگر نيازمند بوده ما اجازه مي دهيم و اشكالي ندارد، امّا نسبت به آنچه هزينه كرده ايد اگر يقين به رضايت صاحب آن داشته ايد آن هم اشكالي ندارد، ولي اگر رضايت او محرز نباشد نسبت به آن بدهكار هستيد و احتياط آن است كه معادل

آن را به شخص مستحقي بدهيد.

سؤال 961- افرادي كه در خدمات شهري (شهرداري) شهرها كار مي كنند اشيايي مانند لامپ و غيره پيدا مي كنند كه با كمي خرج قابل استفاده مي شود، به طور كلّي نسبت به اشيايي كه پيدا مي شود مانند قراضه آلومينيوم، آهن، پلاستيك، كفش و غيره چه وظيفه اي دارند؟

جواب: اگر صاحبان اين اشيا آنها را به دور انداخته اند اشكالي ندارد.

سؤال 962- شخصي، كيف جيبي را كه داراي پول و كارت شناسايي بود پيدا كرد، آيا اين شخص مي تواند از اين پول، مقداري براي فرستادن كيف به صاحبش از طريق پست خرج كند؟

جواب: چنانچه مخارج مختصري است خودش بر عهده بگيرد امّا اگر مخارج سنگيني دارد و هيچ راهي براي رساندن به صاحبش جز صرف اين مخارج نيست مي تواند از آن پول بردارد.

سؤال 963- مدّتي قبل قرآني را در يكي از پاركها پيدا كردم تكليفم نسبت به آن چيست؟

جواب: از قبيل اموال گمشده است و بايد مطابق دستور آن كه در توضيح المسائل ما مسأله 2193 به بعد آمده است عمل كرد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 277

فصل سي ام: احكام سر بريدن و شكار حيوانات

اشاره

سؤال 964- چنانچه از ميان شكم ماهي صيد شده، ماهي كوچك مرده اي مشاهده گردد، آيا محكوم به حلّيّت است يا حرمت؟

جواب: خالي از اشكال نيست، احتياط در اجتناب از آن است.

سؤال 965- آيا در ذبح حيوان لازم است كه ابزار حتماً آهن باشد يا هر فلز برنده اي كفايت مي كند؟

جواب: با هر فلز تيزي جايز است.

سؤال 966- آيا جايز است در هنگام ذبح، شخص ديگري به جاي ذابح بسم الله بگويد و آيا در ذبح فقط لفظ بسم الله كافي است؟

جواب: بسم الله كافي است و بايد خود شخص

ذابح بگويد.

سؤال 967- يكي از شرايط ذبح حيوان اين است كه با وسيله اي كه از آهن است ذبح شود، با توجّه به اين كه امروزه چاقوهاي استيل در منازل رواج دارد و چاقوهاي آهني از مُد افتاده و مردم نيز با همين چاقوهاي استيل حيوان را ذبح مي كنند، حكم آن را بيان فرماييد؟

جواب: اشكال ندارد.

سؤال 968- كندن سر گنجشك چه حكمي دارد؟ آيا با اين كار گنجشك حلال مي شود؟

جواب: حرام است.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 278

سؤال 969- آيا ذبح با دستگاههاي امروزي جايز است؟

جواب: اگر شرايط شرعي در آن جمع باشد اشكالي ندارد.

سؤال 970- ذبح گوسفند به وسيله چاقوهاي استيل چه حكمي دارد و كلمه استيل به چه معنا مي باشد؟

جواب: ذبح، با اين گونه چاقوها مانعي ندارد بلكه ذبح با تمام فلزات تيز جايز است و استيل معمولا به نوعي از فولاد گفته مي شود.

سؤال 971- اگر مرغ و خروس و گاو و گوسفند را با ماشين ذبح كنند آيا چنين ذبيحه اي حلال است يا آن كه حرام و ميته و نجس مي باشد و خريدوفروش و پولش هم حرام است؟

جواب: همان طور كه در بالا آمد در صورتي كه شرايط ذبح مراعات شود مانعي ندارد و چنين ذبيحه اي حلال است.

سؤال 972- حكم ذبيحه اي كه كاملا طبق موازين شرعيّه ذبح شده لكن پس از ذبح، آن را در آب خيلي داغ فرو مي برند به طوري كه رگهايش بسته يا نيم بند شده و در نتيجه خون متعارف بيرون نيامده است از لحاظ گوشت و رگهاي خون دار داخل آن چيست؟

جواب: گوشت آن حلال است ولي احتياط آن است كه از خونهاي داخل آن اجتناب شود.

سؤال 973- آيا مي توان

به يك بار گفتن نام خداي متعال در وقت روشن كردن دستگاه ذبح براي جميع ذبيحه ها اكتفا نمود؟ يا آن كه براي هر كدام يا هر چندتايي كه دستگاه فرصت مي دهد يك بسم الله لازم است؟

جواب: اگر ماشين مرتّباً كار مي كند احتياط آن است كه مرتّباً نام خدا را تكرار كنند، هر چند همراه يك بسم الله چندين حيوان ذبح شود.

سؤال 974- آيا نام خداي متعال را بايد همان شخص روشن كننده دستگاه و لو

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 279

اين كه نزديك و مقابل ذبيحه نباشد و فقط مثلا يا الله يا الله بگويد يا آن كه اگر ديگري هم بگويد كافي است؟

جواب: بايد همان شخصي كه دستگاه را روشن مي كند نام خدا را ببرد و گفتن يا الله نيز كافي است و حضور در محلّ ذبح لازم نمي باشد.

سؤال 975- اگر براي سرعت و سهولت و كند نشدن تيغهاي چرخان دستگاه ذبح، براده و نرمه الماس را با چسب هاي مخصوص به لبه تيغ ها محكم بچسبانند بطوري كه ذبح به وسيله الماس انجام شود نه با آهن يا فولاد، اگر چه آهن به فاصله تقريباً يك ميلي متر عقب تر از الماس باشد، آيا ذبيحه از اين جهت حلال است البتّه در صورت عدم اضطرار و داشتن فرصت و اختيار؟

جواب: اشكالي ندارد، حلال است.

سؤال 976- آيا صرف پخش آيات قرآن و يادآوري ذكر خدا در هنگام ذبح حيوانات، كفايت مي كند يا حتماً بايد خود ذابح نام خدا را بگويد؟

جواب: احتياط واجب آن است كه ذابح بگويد.

سؤال 977- خوابانيدن بعضي از گاو و گوساله هايي كه در كشتارگاهها انجام مي شود به علّت بزرگي جثّه و سنگيني وزن به طرف قبله ممكن نيست،

در اين صورت اگر به صورت ايستاده رو به قبله ذبح شود كافي است؟

جواب: اشكالي ندارد.

سؤال 978- در كشتارگاههاي مرغ معمولا يكباره پنج هزار قطعه مرغ را با هم ذبح مي كنند آيا گفتن يك بسم الله در اوّل كشتار كفايت مي كند؟

جواب: احتياط تكرار آن به طور عادي است.

سؤال 979- گاهي از اوقات گاو را ايستاده ذبح مي كنند، سپس گاو بر زمين مي افتد و قبل از جان دادن، گاو را رو به قبله مي كنند آيا اين ذبح صحيح است؟

جواب: اشكالي ندارد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 280

شوك دادن به هنگام سر بريدن حيوانات

سؤال 980- اگر حيوانات را قبل از ذبح شوك برقي دهند به طوري كه قبل يا بعد از ذبح هيچ حركتي نكند يا حركت كمي بكند، با فرض اين كه در هر صورت خوني از آنها نيايد يا بيايد، آيا اينها حلالند يا حرام و ميته؛ و خريدوفروش و بهاي آنها چه حكمي دارد؟

جواب: در صورتي كه حيوان بعد از شوك، زنده باشد و ذبح شرعي بشود حلال است و خوردن و خريدوفروش آن جايز است ولي از خونهاي داخل آن پرهيز كنيد.

سؤال 981- اگر حيوان حلال گوشت را قبل از ذبح به وسيله آمپول و يا چيز ديگري سست نمايند به جهت اين كه كمتر احساس درد كند آيا اين عمل جايز است؟

جواب: اگر حيوان بعد از شوك و سست شدن زنده بماند اشكالي ندارد، و هر كاري كه سبب شود حيوان كمتر زجر ببيند مستحب است.

شكار با اسلحه

سؤال 982- در چه صورت حيواني كه بر اثر شكار از بين مي رود حلال است؟

جواب: در صورتي كه وقت براي رسيدن و سر بريدن كافي نباشد و گلوله بدن او را مجروح كرده، و خوني از آن آمده باشد، حلال است. مشروط بر اين كه ساير شرايط مانند بردن نام خدا به هنگام شكار كردن و مسلمان بودن شكاركننده نيز در آن جمع باشد، و در صورتي كه وقت براي سر بريدن دارد و در ذبح آن كوتاهي كند حرام است.

صيد ماهي

سؤال 983- اخيراً عدّه اي از صيادان نقل مي كنند كه ماهي را به وسيله برق صيد

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 281

مي كنند ماهي صيد شده در آب مي ميرد مرده آن را از آب بيرون مي آورند، سؤال اين است كه اين چنين ماهي از نظر حلّيّت و يا حرمت چه حكمي دارد؟

جواب: اشكال دارد، مگر اين كه بيرون از آب بميرد.

سؤال 984- متخصّصين علم جانورشناسي مي گويند: در درياهاي جنوبي كشور نوعي خرچنگ دراز به نام شاه ميگو و در آبهاي شيرين مرداب انزلي و رودخانه هاي وابسته به آن و بعضي ديگر از آبهاي شيرين داخلي نوعي خرچنگ دراز به نام خرچنگ آب شيرين زندگي مي كند كه شباهت ساختماني بسيار زيادي با ميگو دارد، از لحاظ ساختمان ظاهري «شاه ميگو» و «خرچنگ آب شيرين» تفاوت فاحشي با خرچنگ معروف كه داراي بدني گرد و پهن است و در كنار دريا و يا رودخانه ها زندگي مي كند دارد، آيا اينها حلال هستند يا حرام؟

جواب: حكم در اينجا تابع صدق موضوع در نظر عرف است، اگر به آن، خرچنگ (سرطان) گفته شود حرام است و اگر صدق روبيان (ميگو) بر آن

كند حلال است، براي تشخيص اين موضوع مي توانيد به صيّادان مراجعه كنيد.

سؤال 985- چون در رساله هاي عمليّه نامي از «صدف» و حكم آن ديده نشده و متخصّصين فن نظر مي دهند كه گوشت داخل صدف از بهترين گوشتهاست و مصداق جدي لحماً طريّاً مي باشد و داراي خواص بي شماري است، و بعضاً اطبا براي معالجه بعضي از امراض تجويز مي كنند لطفاً حكم آن را در صورت اختيار و اضطرار و معالجه بيان فرماييد؟

جواب: تنها در صورت ضرورت بي اشكال است.

سؤال 986- در مسأله اربيان (روبيان) كه معروف به «ميگو» است و به طور شايع صيد مي شود و مأكول است فرموده اند كه: «فلس دارد» آيا همه اقسام ميگو را شامل مي شود؟ چون يك رقم ميگو كه معروف به شاه ميگوست (و اسم خارجي آن لابستر است) كه تمام مشخّصات اربيان رايج در او ديده مي شود جز آن كه جثّه او بزرگتر

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 282

است، آيا اربيان خاصّي حليّت دارد يا هر چه كه اربيان و ميگو ناميده شده با وحدت مشخصات، حلال است؟

جواب: فرقي ميان انواع اربيان نيست ولي بايد مانند اربيان معمولي فلس داشته باشد.

سؤال 987- متخصّصين فن نظر مي دهند كه كوسه ماهي هم مانند ماهيان ديگر داراي فلس و قشر (به نام فلس ميخي يا دندانه اي) است كه با دست كشيدن روي پوست آنها محسوس است و از نوع ماهيهاي غضروفي است، بنابراين حكم كوسه ماهي چيست؟

جواب: اگر در نظر عرف، فلس دارد حلال است و تفاوتي ميان ماهيها نيست.

سؤال 988- آن دسته از آبزيان كه خوردن آنها حرام است و لو اين كه زنده از آب گرفته شده باشد آيا محكوم به حكم ميته است كه

خريدوفروش آن حرام مي باشد؟ (چون از آنها استفاده هاي ديگري مانند خوراك براي دام و طيور و بعضاً استفاده هاي صنعتي مي شود).

جواب: خريدوفروش آنها براي منافع ديگر اشكالي ندارد.

سؤال 989- در استان فراه افغانستان مردم بعد از صيد ماهي، سر آن را جدا كرده و بدنش را مي خورند، اخيراً متوجّه شديم كه سرها بعد از جدا شدن زنده اند و دهان ماهيها باز و بسته مي شود، آيا خوردن چنين ماهيهايي جايز است با اينكه هنوز سر آنها زنده است؟

جواب: اشكالي ندارد.

سؤال 990- نظر به اينكه عدّه اي با استفاده از نارنجك و يا ديگر موادّ منفجره اقدام به صيد ماهي مي نمايند به طوري كه در اثر موج انفجار ايجاد شده، ماهيها روي سطح آب قرار مي گيرند و سپس آنها را از روي آب جمع مي كنند آيا چنين ماهيهايي حلال هستند؟

جواب: اگر ماهيها زنده يا نيمه جان از دريا گرفته شوند حلال هستند.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 283

مسائل متفرّقه

سؤال 991- آيا به دليل زيادي فوق العاده كشتار (مثلا در هر روز يك صد يا چند هزار حيوان ذبح مي شود) و مشكل بودن ذبح مباشرتي مسلمين و تسميه و بالا رفتن مخارج آن، مي توان به دليل حلّيّت اضطراري اكل ميته يا به دليل ديگري، از احكام اصليّه اوّليّه الهيّه صرف نظر نموده با مقداري مصرف كم يا زياد آن براي هر كس حكم به حلّيّت و حتّي طهارت آن نمود؟

جواب: بحمد الله ضرورتي از اين نظر وجود ندارد و ذبيحه مسلمين به قدر كافي وجود دارد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 285

فصل سي و يكم: احكام خوردنيها و آشاميدنيها

سؤال 992- غذاهايي كه از دست كفّار گرفته مي شود چه حكمي دارد؟

جواب: در صورتي كه احتمال بدهيم اين غذاها به وسيله كارخانه ها يا ابزار و آلات يا دستكش تهيّه شده، هيچ اشكالي ندارد، ولي هرگاه يقين داشته باشيد با دست يا بدن آنها با رطوبت تماس پيدا كرده احتياط آن است كه در غير موارد ضرورت اجتناب شود امّا در موارد ضرورت مثل مسافرتهايي كه به كشورهاي غير اسلامي مي شود و پرهيز از اين امور مشكل است، مي توانيد پرهيز نكنيد.

سؤال 993- خوردن گوشت خرگوش چگونه است؟

جواب: مطلقاً حرام است.

سؤال 994- خوردن دنبلان (بيضه حيوان) چگونه است؟

جواب: حرام است احتياط واجب آن است كه به كودكان هم خورانده نشود.

سؤال 995- آيا استعمال سيگار در صورتي كه اشخاص ديگري كه در آن مجلس هستند راضي نباشند و موجب اذيّت آنها شود يا براي آنها زيان داشته باشد جايز است؟ در حالي كه بعضي از مجامع طبّي مي گويند: ضرر سيگار براي كسي كه در آن فضاي دودآلود است سه برابر ضرري است كه براي سيگاري دارد، لذا

در بسياري از مكانهاي تجاري و ادارات دولتي سيگار كشيدن را ممنوع اعلام كرده اند، آيا جايز است با اين اعلان «سيگار كشيدن ممنوع است» مخالفت كرد يا بايد به آن پايبند بود؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 286

جواب: اذيّت كردن ديگران جايز نيست و سيگار كشيدن در صورتي كه موجب ضرر به ديگران شود نيز جايز نيست و در ادارات دولتي يا خصوصي كه سيگار كشيدن را ممنوع كرده اند اين كار حرام است حتّي اگر موجب اذيّت هيچ كس نشود.

سؤال 996- به نظر مبارك نگهداري مشروبات الكلي چه حكمي دارد؟

جواب: حرام است و موجب تعزير مي باشد، مگر در مواردي كه غرض مهمّي باشد يا بخواهند آن را تبديل به سركه كنند.

سؤال 997- آيا خرچنگ و لاك پشت دريايي حلال گوشت هستند؟

جواب: خرچنگ و لاك پشت حرام گوشت هستند ولي ميگو اشكالي ندارد.

سؤال 998- آيا كوسه ماهيها حلال گوشت مي باشند؟

جواب: اگر به تصديق اهل اطّلاع داراي فلس باشند حلالند و الّا حرام مي باشند.

سؤال 999- خوردن گوشت طاووسي كه درباره اش حضرت علي (عليه السلام) يك خطبه طولاني انشا فرموده اند و در آن، طاووس را به مرغ تشبيه كرده اند، چه حكمي دارد؟

جواب: طاووس چه سفيد باشد چه سياه، حرام گوشت است و شرح عجايب آن، دليلي بر حلال گوشت بودن آن نيست همان گونه كه حضرت عجايب خفّاش را نيز بيان كرده است.

سؤال 1000- شخصي به خاطر جاهل بودن به مسأله چند سال قبل با حيواني وطي مي كند و الآن متوجّه مسأله شده است و احتمال مي دهد كه صاحب گوسفند، آن را فروخته و يا اينكه آن گوسفند احتمالا تلف شده باشد، آيا بر اين شخص واجب است كه گوسفندي را بكشد و بسوزاند

و در صورتي كه واجب باشد و به عللي اين كار براي او امكان نداشته باشد اگر توبه كند مي تواند از شير و گوشت گوسفندان استفاده كند و اين شخص كه كشتن و سوزاندن حيوان برايش (در صورت احتمال

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 287

وجود آن گوسفند) ممكن نيست آيا عادل است؟

جواب: هرگاه يقين دارد كه آن گوسفند از بين رفته است و يا به كسي فروخته شده كه از دسترس بيرون است در حال حاضر تكليفي ندارد و بايد جدّاً از كار خود توبه كند و به كلّي از گذشته فاصله گيرد و هرگاه ملكه عدالت و خدا ترسي در او حاصل گردد مي تواند امام جماعت باشد و اگر احتمال مي دهد هنوز آن گوسفند در ميان آن گلّه وجود دارد بايد قرعه كشي كند، به اين ترتيب كه گوسفندان را به دو قسمت مي كند و قرعه اي بر آنها مي زند و باز آن قسمت را به دو قسمت مي كند و مجدّداً قرعه مي زند تا سرانجام يك گوسفند باقي بماند و آن را ذبح مي كند و گوشت آن را مي سوزاند و اگر مال او نيست آن را خريداري مي كند، مگر اينكه اين كار مشكلات و محذورات مهمّي داشته باشد.

سؤال 1001- سوسيس هايي كه از كشورهاي خارج وارد مي شود چه حكمي دارد، آيا حرام است يا خير؟

جواب: مواد غذايي كه در آن از گوشتهاي غير ذبيحه اسلامي استفاده شده است حرام است.

سؤال 1002- آيا در مورد گوسفند موطوئه اي كه داخل گوسفندان مي باشد و معلوم نيست كدام آنهاست، جايز است كه انسان به اين شكل قرعه بزند كه مثلا از يك تا صد روي گوسفندان شماره بچسباند و بعداً شماره هاي يك

تا صد را داخل پلاستيكي بريزد و يكي از شماره ها را بردارد و با آن شماره هايي كه روي گوسفند چسبانده مطابقت كند و آن گوسفند را ذبح كند و گوشت آن را بسوزاند.

جواب: آنچه در روايت وارد شده است آن است كه گوسفندان را به دو قسمت تقسيم كند يك قسمت را با قرعه جدا كند و باز آن را به دو قسمت تقسيم كند و به همين ترتيب عمل كند تا يك گوسفند باقي بماند ولي آن طرز قرعه اي كه نوشته ايد نيز مانعي ندارد زيرا آنچه در روايت آمده بيان نوعي از قرعه است.

سؤال 1003- با گوسفندي چند سال پيش در حالي كه هنوز بره نياورده بود و

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 288

آبستن هم نبود، وطي شده است، اگر الآن كه چند سال مي گذرد و برّه هايي آورده ولي نه خود گوسفند و نه برّه هايش معلوم است، خود گوسفند موطوئه را با قرعه جدا و ذبح كند و گوشت آن را بسوزاند، آيا اين نسلهايش كه در بين گوسفندان است و معلوم نيست كدام يك از گوسفندان نسل او هستند حلال مي شوند؟ و ديگر اينكه اگر مثلا آن گوسفند موطوئه سفيد بوده، آيا اين شخص بايد بين همه گوسفندان قرعه بزند يا فقط بين گوسفندان سفيد؟ و آيا بعد از چند سال قرعه شامل برّه و گوسفند يك ساله نيز مي شود؟

جواب: بنابر احتياط واجب، بچّه هاي آن حيوان نيز حكم او را دارند و بايد به همان ترتيب درباره آنها قرعه زد و عمل كرد.

سؤال 1004- اگر شخص واطي به خاطر مسائلي مانند فقر، ترس از آبروريزي يا عدم توانايي بر قرعه به خاطر تعداد زياد گوسفندان، نتواند

قرعه بزند، آيا راه ديگري وجود دارد و ديگر اينكه اگر اين شخص اين كار را نكند و در بقيّه اعمالش مراقبت كند، آيا عادل است؟

جواب: غير از قرعه كشي راه ديگري ندارد و بايد به وظيفه اش عمل كند در غير اين صورت عادل نيست مگر اينكه مفسده مهمّي از آن ناشي شود.

سؤال 1005- زيد چندين سال قبل با حيوان عمرو، عمل نامشروع انجام داده است و صاحب حيوان آن را فروخته و قيمت آن را گرفته و مصرف كرده و معلوم نيست حيوان كجاست، مرده است يا زنده، اكنون با گذشت زمان، متوجّه شده و در مقام توبه بر آمده و سؤال مي كند:

الف) قيمت آن حيوان را به صاحب يا ورثه آن ضامن است يا خير؟

ب) آيا بالغ و مكلّف بودن و نبودن زيد و انزال شدن و نشدن مني در حكم فرق مي كند يا خير؟

ج) در صورت شك در بلوغ و عدم بلوغ وظيفه چيست؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 289

د) در صورت ضمان، مأكول اللّحم بودن مرسومي حيوان مثل گوسفند و بز و غيره يا مأكول اللّحم مرسومي نبودن آن مثل اسب و الاغ و غيره در حكم فرق مي كند يا خير؟

ه-) در صورت وجوب اداي قيمت، آيا لازم است به طرف عنوان وجه را اظهار كند چون ممكن است اظهار كردن باعث مفسده و يا شرمندگي و خجلت باشد؟

جواب: الف) ضامن است و بايد قيمت آن را بپردازد.

ب) اگر بالغ و مكلّف نباشد اين حكم در مورد او جاري نمي شود.

ج) در صورت شك در بلوغ حكم به عدم بلوغ مي كند.

د) در هر دو صورت بايد قيمت آن را به صاحبش بدهد ولي در

صورت دوّم اگر حيوان پيدا شود آن را به شهر ديگري ببرند و بفروشند پول آن متعلّق به فاعل است.

ه-) اعلام كردن لازم نيست.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 291

فصل سي و دوّم: احكام نذر

سؤال 1006- بعضي افراد براي اماكن مشكوكي نذر مي كنند (مانند قدمگاه هاي منسوب به امير مؤمنان (عليه السلام) سپس آن را در خيرات در آن محل مصرف مي كنند آيا اين كار جايز است؟

جواب: مصارف مذكور اشكالي ندارد ولي مردم بايد توجّه داشته باشند كه اين نذورات را به عنوان ابراز ارادت به پيشگاه مولا امير مؤمنان علي (عليه السلام) بدهند و اين كه آن مكان منسوب به اوست، نه اينكه آن محل قطعاً قدمگاه آن حضرت است و اگر اينگونه كارها سبب شود محلّ مشكوكي در نظر مردم اعتبار پيدا كند مشكل است.

سؤال 1007- شخصي نذر كرده است و مقدار نذر را مي داند ولي در مورد محل و مكان مصرف نذر مردّد بين يكي از سه مكان است مثلا حرم حضرت رضا (عليه السلام) يا حضرت معصومه (عليها السلام) يا حضرت عبد العظيم (عليه السلام) تكليف اين شخص چيست؟

جواب: اگر مبلغ نذر جزئي است احتياط آن است كه در هر يك از سه مورد، آن مقدار را مصرف كند و اگر مبلغ و مقدار قابل توجّهي است مي تواند قرعه بزند و مطابق آن عمل كند.

سؤال 1008- پدر و مادري نذر مي كنند كه اگر خدا به آنان فرزند پسر بدهد روز عاشورا بر سر او تيغ بزنند، آيا با توجّه به اينكه انجام اينگونه اعمال باعث وهن شيعه و عزاداري سيّد الشهداء (عليه السلام) و موجب سوء استفاده دشمنان اسلام مي گردد عمل به اين نذر واجب است؟

استفتاءات جديد

(مكارم)، ج 1، ص: 292

جواب: اين نذر صحيح نيست چون در نذر رجحان عمل شرط است و اين عمل با توجّه به اينكه بهانه اي به دست دشمنان اسلام براي زير سؤال بردن كلّ مسائل سوگواري خامس آل عبا (عليه السلام) كه از افضل قربات است مي دهد، خالي از اشكال نيست و بر فرض رجحان اين عمل، نذر درباره ديگري كردن صحيح نيست.

سؤال 1009- همه ساله در روز تاسوعا و عاشورا، مردم محل گوسفندهايي را به عنوان نذر در جلوي هيأت سينه زني و عَلمهايي كه به نام حضرت أبو الفضل (عليه السلام) برپا مي گردد ذبح مي كنند و وجه آن توسّط هيأت امناي حسينيّه در مرمت و گسترش آن مكان مقدّس خرج مي شود آيا پول اين گوسفندهاي قرباني را مي شود در مسجدي كه به نام حضرت أبو الفضل (عليه السلام) در كنار جادّه جهت عبادت و رفاه حال مسافران و رهگذران در حال احداث است خرج كرد، در صورتي كه خود آن حسينيّه نيز احتياج مبرم به بازسازي دارد؟

جواب: احتياط آن است كه اين گوسفندان را صرف اطعام عزاداران نمايند مگر اين كه از قراين معلوم شود كه نذر كنندگان هدف ديگري داشته اند.

سؤال 1010- شخصي نذر كرده كه سالي ده روز روزه بگيرد ولي حالا به علّت پيري توان آن را ندارد، وظيفه اش چيست؟

جواب: نذر او نسبت به اين سنين صحيح نيست.

سؤال 1011- در شهر زنجان مسجدي است به نام زينبيّه كه در ايّام عزاداري امام حسين (عليه السلام) در مقابل دسته هاي عزاداري اين مسجد گاو و گوسفند زيادي قرباني مي شود و قسمتي از اين گوشتها صرف اطعام و قسمتي بين مردم تقسيم مي شود و اضافه آن را جهت

توسعه بناي مسجد و احداث درمانگاه يا مانند آن زير نظر هيأت امنا به فروش مي رسانند، آيا اين عمل جايز است؟

جواب: هرگاه مردم از اين جريان قبلا با خبر باشند و با رضايت به اين امور

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 293

قرباني كنند اشكالي ندارد و اگر با خبر نيستند بايد گوشتها را صرف در مصارف عزاداري كنند.

سؤال 1012- گوسفندي كه نذر امامزاده شده است چگونه بايد مصرف شود؟ آيا خود نذركننده مي تواند استفاده كند؟

جواب: گوسفندي را كه نذر امامزاده كرده، بايد گوشت آن را به زوّار و فقراي آن محل بدهد و چنانچه خودش نيز جزء زوّار باشد مي تواند سهمي از آن ببرد.

سؤال 1013- شخصي چندين سال قبل نذر كرده كه اگر حاجت او برآورده شود يك مقداري از درآمد حمّام عمومي اش را وقف امير المؤمنين عليه السلام كند كه شبهاي 19 و 20 و 21 ماه مبارك رمضان افطاري دهد. چندين سال اين سه شب را افطاري مي داده است در حالي كه اين غذا به مستحقّين واقعي نمي رسيد و در ضمن شخص مزبور نمي داند كه بر اين نذر خود صيغه خوانده است يا زباني گفته است، با توجه به اين مقدمه، آيا اجازه مي فرماييد كه اين پول در كارهاي عام المنفعه خرج شود، مثلا در راه ازدواج پسران و دختران بي بضاعت و يا اين كه كلّ پول به كميتۀ امداد تحويل شود، مقدار پول حدودا صد هزار تومان مي باشد خواهشمندم ما را راهنمايي فرماييد.

جواب: چنانچه صيغۀ نذر را، هرچند به زبان فارسي خوانده باشد، تغيير دادن آن جايز نيست و اگر نخوانده است تغيير مانعي ندارد.

سؤال 1014- آيا نذر حضرت زهرا (عليها السلام) و

حضرت ابو الفضل العباس و حضرت سيّد الشهداء و ديگر ائمّه اهل بيت (عليهم السلام) جايز است؟

جواب: نذر براي خدا جهت اين بزرگواران جايز و مشروع است.

سؤال 1015- آيا نذر كردن با كتابت منعقد مي شود؟

جواب: خالي از اشكال نيست.

سؤال 1016- اگر كسي نذر كند كه اگر مشكلش برطرف شد هر روز سه جزء قرآن

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 294

بخواند ولي اكنون با توجّه به شغلش عمل به اين نذر مقدور نيست، وظيفه او چيست؟

جواب: به مقداري كه توانايي دارد بخواند.

سؤال 1017- شخصي نذر كرده كه به مدّت يك سال هر روز بر سر مزار پدرش رفته و يك جزء قرآن تلاوت نمايد، ولي اكنون به خاطر سرماي زمستان يا گرماي بيش از حد، قدرت اين كار را ندارد، آيا مي تواند اين كار را در منزل انجام دهد و يا در تابستان به هنگام شب بر سر مزار برود و بخواند؟

جواب: به مقداري كه مي تواند و قدرت دارد به نذر خود عمل كند.

سؤال 1018- كسي كه نذر نموده است كه در صورت مشرف شدن به بيت اللّه الحرام يك ختم قرآن در زير ناودان طلا بجا آورد ولي بعد از تشرّف به جهت تعميرات، قرائت در آن مكان ممكن نشود، وظيفه او چيست؟

جواب: احتياط واجب آن است كه در جاي ديگري از مسجد الحرام به جا آورد كه به آن نزديك باشد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 295

فصل سي و سوّم: احكام وقف

سؤال 1019- با عنايت به جايگاه مهمّ مراكز آموزش عالي و پژوهشي در دنياي امروز در راستاي ايفاي رسالت تعليم و تربيت و با توجّه به نياز مبرم اين مراكز به كمكهاي مردمي و نظر به اهميّت سنّت حسنه

وقف استدعا دارد نظر شريف را نسبت به وقف، براي بهره مندي اين مراكز مرقوم فرماييد.

جواب: وقف يكي از سنّتهاي مهمّ اسلامي است كه از زمان پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) وجود داشته و در اعصار ائمّه معصومين (عليهم السلام) مورد توجّه بوده و تأكيدهاي فراواني نسبت به آن در روايات اسلامي آمده است و در طول تاريخ كارهاي مهمّي به وسيله موقوفات انجام شده و بسياري از مراكز علمي، درماني و مدارس ديني و كارهاي خير اجتماعي از اين طريق انجام گرفته است و مسلمانان جهان از بركات موقوفات، بهره فراوان گرفته و مي گيرند. در حديثي از امام صادق (عليه السلام) مي خوانيم: كسي از حضرتش پرسيد چه چيز بعد از مرگ انسان ممكن است به او برسد؟ فرمود: سنّت نيكويي در ميان مردم بگذارد هر كسي كه به آن عمل كند اجر و پاداشش براي او خواهد بود بي آن كه از اجر و پاداش عمل كنندگان به آن سنّت كاسته شود، ديگر اين كه صدقه جاريه (موقوفه) اي از خودش به يادگار بگذارد كه آثار و بركاتش ادامه داشته باشد و اين صدقات جاريه، مايه نجات او در عالم ديگر خواهد بود. درست است كه سوء استفاده بعضي از افراد ناآگاه و بي ايمان از موقوفات چهره آن را در نظر بعضي دگرگون ساخته، ولي ما نبايد اجازه بدهيم كه

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 296

اين سنّت بزرگ و پربركت اسلامي كه در طول تاريخ هزاران هزار فايده و نتيجه مهم داشته است به خاطر سوء استفاده بعضي از نااهلان به دست فراموشي سپرده شود، بلكه بايد جلوي سوء استفاده ها را گرفت و اين امر

كاملا ممكن است، عمران و آبادي بسياري از مساجد، مدارس، مراكز علمي و مخصوصاً حرمهاي مقدّسه ائمّه اطهار (عليهم السلام) از بركت همين موقوفات است. امروز بايد به اين سنّت حسنه اسلامي اهميّت بيشتر داد مخصوصاً براي مراكز علمي و فرهنگي از آن استفاده كرد و به يقين هر دانشمندي از چنين مراكزي برخيزد و هر خدمتي انجام دهد، بانيان موقوفه هاي مربوط به آن در اين جهان و جهان ديگر از آن بهره مند خواهند شد، خداوند همه را به احياي سنّت هاي راستين اسلامي موفّق دارد.

سؤال 1020- شخصي، قطعه زمين موقوفه اي را از متولّي اجاره مي كند، بعد از اجاره، قسمتي از زمينهاي موات حريم آن را نيز احيا مي كند. آيا متولّي مي تواند زمين مزبور را كه مستأجر احيا كرده است جزء وقف محسوب دارد يا مستأجر مالك آن مي شود؟

جواب: چنانچه حريم شرعي بوده مستأجر حقّ احيا نداشته و مالك نمي شود و مادام كه مدّت اجاره زمين تمام نشده مستأجر حقّ استفاده از آن را دارد و بايد اجاره آن را بدهد و متولّي نمي تواند از او بگيرد ولي بعد از اتمام مدّت اجاره، حقّي براي مستأجر باقي نيست.

سؤال 1021- وقف از چه راههايي ثابت مي شود؟

جواب: اثبات وقف بودن يا از طريق علم و شهرت در محل است و يا بيّنه شرعيّه (دو شاهد عادل) و تنها با ادّعا و حتّي وقف نامه هاي مشكوك چيزي ثابت نمي شود، مگر آن كه وقف نامه مورد اعتماد باشد.

سؤال 1022- آيا نوع تصرّف آب و زمين موقوفه اي كه در دست شخصي است، تصرّف خاصّ و معيني است؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 297

جواب: چنانچه آب و زمين موقوفه را اجاره كرده و شرط خاصّي نگذارده،

هر نوع مايل باشد مي تواند از آن استفاده كند.

سؤال 1023- از چه راههايي وقف بودن موقوفه ثابت مي شود و آيا ادّعاي اختلال فكري واقف، مسموع است و آيا صيغه وقف بايد به عربي خوانده شود؟

جواب: چنانچه شهود بر وقف شهادت دهند و يا شياع وقف در محل باشد، حكم وقف بر آن جاري خواهد بود و در وقف، صيغه عربي شرط نيست بلكه به هر زباني جايز است حتّي اگر صيغه نخواند امّا به موقوفٌ عليهم تحويل دهد باز كفايت مي كند و ادّعاي اختلال فكري بدون دليل و شاهد پذيرفته نيست.

سؤال 1024- در آمد موقوفه ها در چه راهي بايد مصرف شود و تغيير مصرف آن در چه صورتي جايز است؟

جواب: طبق اصل مسلّم و روايت معروف «الوقوف علي حسب ما يوقفها اهلها» بايد درآمد موقوفه را طبق همان چيزي كه در وقف نامه تصريح شده به كار گيرند، مگر آن كه در يك يا چند بند قابل عمل نباشد مثلا ظرف مسي در عصر و زمان ما تبديل به ظروف ديگر مي شود.

سؤال 1025- شخصي مقداري از اموال خود را وقف خاص كرده، يعني براي فرزندان خود، آيا وقف صحيح است؟

جواب: در صورتي كه شرايط ديگر وقف فراهم باشد صحيح است.

سؤال 1026- فروختن زمين زراعتي موقوفه در چه صورتي جايز است؟

جواب: فروختن عين موقوفه جايز نيست و اگر قابل زراعت نباشد و به درد ساختمان بخورد مي توان آن را براي ساختمان اجاره داد، مگر آن كه به هيچ وجه نتوان از آن استفاده نمود و چاره اي جز فروش و تبديل به احسن نباشد.

سؤال 1027- در اثبات سيادت و وقف، شياع مفيد اطمينان را كافي مي دانيد؟

جواب: كافي است.

استفتاءات جديد (مكارم)،

ج 1، ص: 298

سؤال 1028- اگر كسي در مورد وقفي كه حدود پانصد سال پيش وقف شده و عمل شده، اكنون شك نمايد كه آيا واقف حقّ وقف كردن را داشته يا نه، آيا اينگونه شك را محكوم به فساد مي دانيد يا صحّت؟

جواب: اين شك اعتباري ندارد.

سؤال 1029- آيا منظور واقف در عبارت ذيل «ارشد سِني» است يا «ارشد علمي»؟

«توليت آن را رجوع فرموده اوّل اين كه با خودم مادام حيّاً و بعد از آن به سيّد غياث الله كه اسنِّ ارشد اولاد حضرت واقف است و بعد از آن به اسنّ ارشد ذكور اولاد واقف و بعد از آن به اسنّ ارشد ذكور اولاد اولاد نسلا بعد نسل و عقباً بعد عقب و اگر در طبقه عالي رشيد نباشد در هر طبقه از نسل او كه رشيد باشد توليت از آن او باشد».

جواب: منظور از ارشد، ارشد بر حسب سن است، مشروط بر اينكه هوش و عقل كافي براي توليت وقف داشته باشد و اگر ارشد بر حسب سن، رشد فكري كافي براي اداره وقف ندارد به فرد ديگري مي رسد كه واجد اين شرط باشد.

سؤال 1030- خانه اي توسط شخص خيّري در زميني كه ملك مسجد است احداث شده است. خانه مذكور وقف شرعي گرديده مقيّداً به اينكه امام جماعت همان مسجد در آن سكونت نمايد آيا شارع مقدّس اسلام اجازه مي دهد ديگري در آن خانه سكنا گزيند و در صورت عدم سكونت امام راتب مسجد آيا شرعاً اجاره دادن آن جايز است؟

جواب: تا ممكن است بايد امام مسجد از آن استفاده كند و اگر ممكن نشد اجاره دهند و مال الاجاره آن براي امام مسجد

استفاده شود و اگر امام مسجد نياز ندارد در ساير حوايج مسجد مصرف گردد.

سؤال 1031- دو مسجد كنار هم ساخته شده است و وسط آنها حياطي است كه مربوط به هيچ كدام نيست، آيا مي شود در وسايل مربوط به دو مسجد تداخل كرد

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 299

مثلا فرش يك مسجد را به مسجد ديگر منتقل كرد يا نه؟

جواب: جايز نيست مگر اينكه ثابت شود وقف آنها عام است.

سؤال 1032- اشيايي مانند ظروف قديمي كه فعلا استعمال آن معمول نيست وقف مسجد شده است، آيا مي توان اينگونه ظروف را به جهت اينكه فعلا استعمال آن مرسوم نيست فروخت و با پول آن مشابه آن ظروف يا اشياي ديگري جهت مسجد خريداري كرد؟

جواب: اگر فعلا قابل استفاده نيست، مي توان آن را تبديل به ظروف مشابه كرد و اگر مسجد به ظروف نياز ندارد در ساير حوايج مسجد مصرف گردد.

سؤال 1033- فرشهايي جهت مسجد خريداري يا وقف شده و فعلا قابل استفاده هست ولي چون اين فرشها با هم هماهنگ نيست و هركدام وضع خاصّي دارد، آيا مي توان اينگونه فرشها را فروخت و به جاي آنها فرشهاي هماهنگ و يكنواخت و زيباتر خريداري كرد؟

جواب: فرشهاي وقف را نمي توان فروخت، مگر اينكه قابل استفاده نباشد.

سؤال 1034- گاهي، فرش يا اشياي ديگري وقف مسجد شده و از همان زمان وقف يا بعد از آن به مرحله اي رسيده كه طبق نظر عرف يا متخصّصين فن، استفاده از آن جايز نيست و بايستي فروخته شود و الّا به مرور زمان از ارزش آن كاسته خواهد شد، در مورد اينگونه فرشها يا اشياي ديگر آيا جايز است فروخته شود و به جاي آن

فرشها يا اشياي ديگري جهت مسجد خريداري كرد؟

جواب: اگر فعلا قابل استفاده نيست يا موجب از بين رفتن آنها مي شود، مي توان آن را تبديل به مشابه كرد.

سؤال 1035- اشيايي كه به مسجد داده مي شود ممكن است گاهي با عنوان وقف و گاهي با عنوان تمليك باشد، آيا احكام شرعي اين دو عنوان مختلف است؟

جواب: آري مختلف است. آنجا كه تمليك است كار آسان تر مي باشد و طبق

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 300

مصالح مسجد مي توان آن را عوض كرد، ولي وقف تا در آستانه سقوط از انتفاع قرار نگيرد، تبديل آن جايز نيست.

سؤال 1036- چيزهايي كه قبلا به مسجد داده شده به فرض اين كه احكام وقف و تمليك فرق كند اگر ندانيم كه وقف مسجد شده يا تمليك، حكم كدام يك بر آن بار مي شود؟

جواب: احتياط واجب اين است كه با آن معامله وقف كنيم.

سؤال 1037- براي اين كه معلوم شود وقف يا تمليك شده، آيا بايد در هر مورد كلمه يا جمله خاصّي را بر زبان بياورند يا فقط صرف نيّت اهداكننده كافي است؟

جواب: نيّت كافي است و با عمل جنبه معاطاتي پيدا مي كند.

سؤال 1038- اگر اشيايي مانند فرش با پول اشخاص مختلف مشتركاً خريداري شده و نيّت بعضي از افراد كه پول داده اند وقف بوده و نيّت بعض ديگر تمليك، در اينگونه موارد اينگونه اشيا موقوفه حساب مي شوند يا خير؟

جواب: هركدام حكم خود را دارد و اگر قابل تفكيك نيست طبعاً بايد با آن معامله وقف شود.

سؤال 1039- اگر واقف يا تمليك كننده از يك مرجع و مجريان كارهاي مسجد (هيأت امنا) هركدام از مرجع ديگري تقليد مي كنند چنانچه اين دو مرجع در مسائل فوق با

هم اختلاف نظر داشته باشند كدام نظر بايد عمل شود؟

جواب: نظر مرجع متولّي و مجري كارهاي مسجد شرط است.

سؤال 1040- در مواردي كه شرعاً مجاز به فروش اشياي وقف شده يا تمليك شده هستيم، آيا مي توانيم با پول آن چيز ديگري كه مورد احتياج مسجد است خريداري كنيم يا بايستي صرف خريد همان شي ء و مشابه آن بشود؟

جواب: خريد مشابه در صورت نياز مقدم است.

سؤال 1041- در مورد بالا اگر بايستي حتماً فرش خريداري گردد، اگر مثلا به جاي

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 301

فرش دستباف، فرش ماشيني يا موكت خريداري شود، آيا اشكال شرعي ندارد؟

جواب: آنچه اصلح است انتخاب كنيد.

سؤال 1042- اشيايي كه مي خواهند به مسجد بدهند (وقف يا تمليك كنند) در صورتي كه قديمي باشد يا مناسب نباشد و استعمال آن فعلا معمول نيست يا مستهلك شده باشد، آيا مي توان اينگونه اشيا را قبول ننمود و رد كرد؟

جواب: قبول هدايا براي مسجد واجب نيست، ولي اگر وقف يا تمليك شده باشد بايد پذيرفت و مطابق وظيفه رفتار كرد.

سؤال 1043- استفاده از اموال حسينيّه يا مسجد چه حكمي دارد؟

جواب: در غير احتياجات همان مسجد يا حسينيّه جايز نيست مگر اين كه واقف آنها تصريح به عموميّت استفاده از آنها كرده باشد.

سؤال 1044- دو موقوفه است از دو واقف: موقوفه اوّلي با هزينه كم و در آمد بسيار كه فرضاً هشتاد درصد از در آمد آن اضافه مي آيد و دوّمي در آمد كم و هزينه زياد دارد، آيا اداره اوقاف محل يا متولّي كه هر دو موقوفه زير نظر آنها اداره مي شود مجازند كه از مازاد در آمد اوّلي براي موقوفه دوّمي با رعايت ساير موازين

شرعي صرف نمايند يا خير؟

جواب: هرگاه مصارف موقوفه اوّل عموميّت دارد كه شامل موقوفه دوّم هم مي شود مانعي ندارد.

سؤال 1045- آيا مي توان با توجّه به شرايط روز و در جهت مصالح دولت و امّت اسلامي و با ملحوظ داشتن نيّت اصلي واقف در جهت هماهنگي با ساير برنامه هاي مدوّن و جاري دولت اسلامي در كاربرد نظرات واقف تغييراتي به عمل آورد؟

جواب: در صورت امكان بايد طبق وقف نامه عمل شود و اگر امكان ندارد به آنچه نزديك تر به محتواي وقف نامه و نيّت واقف است عمل شود.

سؤال 1046- آيا مي شود در نحوه پياده كردن و شيوه كاربرد نظر واقف، تغييراتي به عمل آورد؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 302

جواب: از جواب بالا روشن شد.

سؤال 1047- موقوفات بسياري در سطح كشور وجود دارد كه يا شناسايي نشده و يا به مرور زمان از بين رفته است كه هر دو گروه موقوفات مزبور در صورت شناسايي و احيا، درآمدهاي فوق العاده اي براي ميهن اسلامي ايجاد خواهند نمود، در اين صورت آيا مي توان با تغييرات جزئي در نحوه استفاده از درآمد موقوفات موجود، براي شناسايي موقوفات مزبور (ناشناخته) اقدامي به عمل آورد؟

جواب: از موقوفاتي كه مصرف عام دارد مي توان استفاده كرد.

سؤال 1048- در جهت توسعه سنّت حسنه وقف لازم است مبالغي صرف هزينه هاي پرسنلي و اداري كاركنان شود، كه طبعاً در هيچ يك از وقف نامه ها به اين موارد اشاره اي نشده است، آيا مي توان با تغييراتي در نحوه كاربرد درآمدهاي حاصل از موقوفات به ويژه موقوفات متصرّفي كه اوقاف متولّي آن است مبالغي صرف هزينه هاي مزبور نمود؟

جواب: نظر به اينكه اينگونه كارها اگر با دقّت و احتياط انجام شود جزء كارهاي خير محسوب مي گردد

مي توان از اوقافي كه مصرف آن عام است استفاده كرد مشروط بر اينكه مسئولان اوقاف به وظيفه خود دقيقاً عمل كنند.

سؤال 1049- هيأت امناي مسجدي قصد دارند فاضلاب توالت عمومي مسجد را به وسيله لوله كشي از قبرستان متروكه اي كه حدود سي و پنج سال در آن مرده اي دفن نكرده اند و ظاهراً آثار و شواهدي در آنجا دلالت بر قبرستان بودن نمي كند عبور دهند بدون اينكه نجاست تماسي با خاك قبرستان داشته باشد، آيا اين كار جايز است؟

جواب: خالي از اشكال نيست مگر اينكه آثار قبرستان به كلّي از بين برود و زمين هم موقوفه نباشد.

سؤال 1050- چند نفر خيّر در سال 1349 «ه-. ش» زميني را با سند مالكيّت و ادّعاي

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 303

مالك مبني بر عدم وقف بودن، جهت احداث مسجد خريداري نموده اند كه امروز به صورت مسجد حضرت أبو الفضل (عليه السلام) ساخته و مورد استفاده قرار گرفته است، ولي در بين مردم معروف است كه زمين اين مسجد وقف مي باشد، با توجّه به مسائل شرعي وقف، هيأت امناي مسجد اقدام به تحقيق اين مسأله نمودند، نتيجه تحقيق بدين صورت به اطّلاع آن مقام معظّم مي رسد: به طور مسلّم زمين مسجد داراي واقفي به نام حاج محمّد علي مي باشد ولي نوع وقف مشخص نيست بنا به اظهار عدّه اي وقف حاج محمّد علي، وقف اولاد مي باشد و عدّه اي در نوع اين وقف ترديد دارند و احتمال مي رود وقف شاه نجف باشد (لكن به احتمال قوي وقف حاج محمّد علي وقف اولاد مي باشد) خواهشمند است تكليف اهالي محل را نسبت به ادامه فعاليت هاي مذهبي در مسجد مذكور بيان فرماييد.

جواب: اگر تحقيق كرده ايد و

مصرف وقف روشن نشده، بايد مال الاجاره مناسبي براي آن زمين در نظر بگيريد، نصف آن را در مصارف مربوط به مجالس مولا امير المؤمنين علي (عليه السلام) و نصف ديگر را به موقوفٌ عليهم برسانيد مگر اينكه آنها رضايت دهند كه به خاطر مسجد از مال الاجاره صرف نظر كنند و صغيري هم در ميان آنها نباشد.

سؤال 1051- شخصي مي خواهد مقداري از املاك خود را وقف حضرت ابا عبد الله الحسين (عليه السلام) كند كه تا حيات دارد درآمد آن ملك، مال خودش باشد و بعد از حياتش مال امام (عليه السلام) باشد، آيا چنين وقفي شرعاً صحيح است؟

جواب: صحيح است ان شاء الله.

سؤال 1052- شخصي است كه در دار الرّحمه شيراز مدفون گرديده است و چون در راه سير و سلوك گام برداشته- چه در زمان حيات و چه بعد از مرگ- طرفداراني دارد و اخيراً علاقه مندان وي به خاطر علاقه مندي وي به خواجه شيراز بارگاهي به شكل بارگاه حافظ ساخته و بر روي قبر او نصب كرده اند كه محلّ زيارت پيروان او

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 304

شده است. چون عدّه زيادي نسبت به اين كار حساس شده و اعتراض نموده اند و از اين دفتر خواسته اند كه آن را برداريم لذا تقاضامنديم نظر مبارك را مرقوم فرماييد.

جواب: تصرّف در قبرستان عمومي كه وقف عام است به اين صورت جايز نيست.

سؤال 1053- زميني وقف است و از نظر زراعت بايد از آن زمين خاك برداشته شود تا زراعت خوب شود آيا اين كار جايز است؟

جواب: اشكالي ندارد.

سؤال 1054- يكي از علماي بحرين پنجاه سال قبل جايي را براي عزاداري وقف كرده است كه از

درآمد آن عزاداري كنند و در زمان حيات، خود متولّي وقف بود و بعد از وفات او اداره اوقاف بحرين عدّه اي را به عنوان متولّي تعيين كرده است كه اينها مدّعي هستند از طرف فقها هم مأذونند در حالي كه معروف است كه اينها آدمهاي موثّقي نيستند، با توجّه به اين مقدّمه به دو سؤال زير پاسخ دهيد:

الف) آيا اين اوقاف بر وقفيّت خود باقي هستند و بايد زير نظر حاكم شرع باشند يا تبديل به مجهول المالك مي شوند چون كه متولّي فعلي آنها غير شرعي هستند؟

جواب: وقف با اين مسائل از بين نمي رود بلكه بايد از حاكم شرع اجازه گرفته شود.

ب) در صورتي كه بر حال وقف باقي بماند آيا جايز است اين درآمدها را در غير مورد وقف مثل تجديد بناي محلّ عزاداري يا ساختن محلّي وابسته به محلّ عزاداري جهت كسب درآمد از آن، صرف كرد؟

جواب: موقوفه بايد بر طبق آنچه كه وقف شده است، مصرف شود همان طوري كه اين دستور در روايات وارد شده است و مخالفت با مصرف وقف جايز نيست مگر اينكه امكان مصرف در آن مورد نباشد كه در اين صورت در موارد ديگري كه نزديك تر به آن مصرف است صرف شود.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 305

سؤال 1055- خانه موقوفه اي موجود است كه از درآمد املاك رحيم آباد خورميز (مهريز) مي باشد و هر ساله مراسم روضه خواني در آن برپا مي شود ولي متأسفانه وقف نامه اي كه حاكي از چگونگي وقف بودن اين خانه باشد در دست نيست كه بتوانيم طبق آن به ثبت برسانيم، به طوري كه از بزرگترهايمان شنيده ايم بعضي وقف ثلث و بعضي هم وقف اولاد، ذكر مي كنند،

حال اين جانب كه تولّيت شرعي آن را به عهده دارم براي به ثبت رسانيدن آن دچار اشكال شده ام كه به چه نحوي آن را به ثبت برسانم كه مسئوليّت شرعي برايم نداشته باشد، وظيفه ام چيست؟

جواب: بايد درآمد آن وقف را در ميان دو يا سه مصرفي كه محتمل است به طور مساوي تقسيم كنيد.

سؤال 1056- برخي از متصرّفين موقوفات، افرادي بي بضاعت و فقير عيالوار و بعضاً از خانواده محترم شهدا و ايثارگران هستند، آيا اجازه مي فرماييد اداره اوقاف در اين رابطه در غير جهت نظر واقف در مال الاجاره موقوفه تخفيفي قائل شود؟

جواب: فقط در دو صورت جايز است: الف) در صورتي كه مستأجرهاي مذكور، مصرف آن موقوفه بوده باشند.

ب) در صورتي كه از موقوفات ديگر كه قابل انطباق با آنهاست برداشته شود و در مصارف وقف مذكور صرف شود.

سؤال 1057- زميني وقف بر اولاد ذكور است، آيا موقوفٌ عليهم مي توانند آن زمين موقوفه را با زمين ديگري كه ملكي است معاوضه نمايند چون كه اين زمين نافع تر و امكان استفاده و بهره برداري از آن براي موقوفٌ عليهم بيشتر است؟

جواب: در فرض بالا تبديل جايز نيست و اگر معامله كنند معامله باطل خواهد بود مگر در مواردي كه موقوفه از انتفاع ساقط شود و به درد موقوفٌ عليهم نخورد و يا مايه اختلاف و نزاع شديد گردد و ناچار شويم براي رفع اختلاف آن را تبديل يا تقسيم كنيم.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 306

سؤال 1058- در قسمت شرقي مسجدي جوي آب و ممرّ قنات كشاورزي مي باشد و در ايّام گذشته آسياب آبي بوده كه محلّ آرد كردن گندم اهالي بوده است كه نصف درآمد

آسياب وقف مي باشد و به عناوين مختلف مصرف مي شده، در اثر تكنولوژي و صنعت جديد، آسياب و تنوره (مخزن آب) آن مخروبه و پر شده و تنها به صورت زمين در آمده كه جزء راه عبوري مردم مي باشد و در آينده در طرح بهسازي روستا قرار دارد و جزء خيابان مي شود و به علّت نم دادن و رطوبت به ساختمان مسجد و خانه هاي مجاور و همچنين پستي و بلندي كف مسجد با جوي آب، تغيير مسير و ممرّ آب در 4- 5 متري مسير قبلي لازم است، آيا اين كار را تجويز مي فرماييد؟

جواب: چنانچه آسياب به كلّي مخروبه شده و جوي آب فعلي باعث ضرر و زيان به اطراف مي شود تغيير مسير آن جايز است.

سؤال 1059- چنانچه شخصي به علّت نافرماني فرزندانش، زمين خانه مسكوني خويش را بدون اجراي صيغه و رضايت قلبي وقف نموده باشد تا ايشان را از ارث محروم نمايد سپس محضري نموده و توليت آن را مادام العمر به خود اختصاص داده و بعد از مدّتي پشيمان گشته است و به مدّت ده سال عمل به مقتضاي وقف هم نكرده است و اكنون فوت نموده است، ورّاث هم احتياج مبرمي به اين ملك دارند، آيا چنين وقفي صحيح است؟

جواب: وقف مزبور ظاهراً صحيح است و بايد به آن عمل شود و پشيماني مزبور فايده اي ندارد.

سؤال 1060- زميني را براي ساخت حسينيّه اهدا نمودند ولي به جهت وجود حسينيّه در آن محل نياز به ساخت حسينيّه نيست آيا مي شود در آن زمين دار القرآن احداث كرد؟

جواب: با اجازه اهدا كنندگان جايز است.

________________________________________

شيرازي، ناصر مكارم، استفتاءات جديد (مكارم)، 3 جلد، انتشارات مدرسه امام علي

بن ابي طالب عليه السلام، قم - ايران، دوم، 1427 ه ق استفتاءات جديد (مكارم)؛ ج 1، ص: 306

سؤال 1061- آيا جايز است آب انبارهايي كه قبلا مورد استفاده اهالي بوده و اكنون

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 307

به آن نيازي نيست آن را تخريب نموده و در زمين آن دار القرآن احداث نماييم؟

جواب: احتياط آن است كه آن را براي اين كار اجاره بدهند و مال الاجاره آن را صرف لوله كشي آب براي مستضعفان كنند.

سؤال 1062- آيا جايز است قرآنها و مفاتيح مسجدي كه خراب شده را در مسجد ديگري در شهر يا روستا مورد استفاده قرار داد و از آن مسجد خارج نمود؟

جواب: اگر در آينده نزديكي بازسازي نمي شود مي توان به مساجد ديگر همان شهر يا روستا انتقال داد و اگر بازسازي شد به جاي اوّل برگردانند.

سؤال 1063- اگر مسجدي كه در آن قرآنهايي وجود دارد خراب شود و بودن قرآن در آن مسجد موجب هتك حرمت قرآن باشد، آيا مؤمنين مجازند جهت حفظ قرآنها، آنها را به منازل خود برده و احياناً تلاوت نمايند؟

جواب: بايد مطابق مسأله سابق عمل شود.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 309

فصل سي و چهارم و پنجم: احكام هبه و احكام احياي موات

احكام هبه

سؤال 1064- آيا هبه به زوجه، هبه لازم است؟

جواب: هبه به زوجه لازم نيست ولي بازگشت در آن مكروه است.

سؤال 1065- اگر شخصي منزلي را به نام همسرش در محضر اسناد ثبت كند ولي نه صيغه هبه بخواند و نه منزل را تحويل او دهد يعني منزل را تخليه نكرده است و در اختيار او نگذاشته است بلكه خودش و همسرش و فرزندانشان در آن منزل زندگي مي كنند و صاحب اختيار منزل خود اوست، تا اينكه زن وفات مي كند.

آيا اين منزل ملك آن زن محسوب مي شود يا مال شوهر است؟

جواب: ظاهر اين كار هبه شرعيّه است ولي چون قبض داده نشده است اعتباري ندارد.

سؤال 1066- شخصي ملك و زمين خود را به نفر ديگر هبه مي كند و مي گويد: مشروط بر اينكه تا زنده ام اختيار آن را داشته باشم، آيا اين هبه نافذ و آن شرط لازم است؟

جواب: چنانچه ملك و زمين را به قبض او بدهد اشكالي ندارد و هبه نافذ و لازم است و منافع آن زمين تا زنده است مال صاحب زمين است.

سؤال 1067- شخصي زمين خود را به كسي به شرط عوض هبه مي كند، ولي موهوبٌ له عوض را نمي پردازد تا واهب فوت مي كند، آيا وارث واهب خيار فسخ هبه موروث را دارد يا خير؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 310

جواب: آري حق خيار فسخ دارد.

سؤال 1068- شخصي از مال منقول خود به پسرش كه غايب بوده هبه كرده و شخصي را وكيل كرده كه از جانب پسرش قبض كند و او قبض كرده است، آيا اين هبه نافذ است چون واهب قبل از برگشت فرزندش از دنيا رفته است (لازم به توضيح است كه اين وكالت با اجازه حاكم شرع بوده است)؟

جواب: اگر فرزند غايب به حدّ بلوغ رسيده، وكالت مزبور مفيد نيست و اگر نابالغ بوده كافي است بلكه احتياج به وكالت ندارد.

سؤال 1069- اگر كسي به ديگري قرآني را هديه بدهد، آيا مي تواند آن را پس بگيرد؟

جواب: اگر با قصد قربت بوده باشد مشكل است.

احكام احياي موات

سؤال 1070- املاك و زمينهايي از پدرانمان به ما ارث رسيده است ولي چگونگي تملّك آنها براي ما روشن نيست، آيا مي توانيم اين

زمينها را مانند بقيّه اموال طبق قانون ارث تقسيم كنيم؟

جواب: اگر زمين را پدران شما احيا كرده اند و قبلا موات بوده، طبق قانون ارث به ورثه آنها مي رسد و همچنين اگر خريداري كرده باشند، و اگر هيچ سندي نسبت به سابقه اين زمين در دست نيست و شاهد و گواهي نيز وجود ندارد، ملك از آن كسي است كه در دست اوست يعني ملك اجداد شما بوده و بايد به قانون ارث عمل كنيد.

سؤال 1071- شهرداري، قطعه زميني را در يكي از شهرستانها كه در طرح جامع شهرسازي به عنوان فضاي سبز در نظر گرفته شده است، طبق قانون خريداري كرده و تملّك نموده است، نظر به مجاورت زمين فوق با گلزار شهداي شهرستان، پس از

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 311

كسب مجوّز قانوني، قسمتي از آن مكان به مدفن آنان اختصاص يافته و تاكنون قريب به 50 شهيد دفاع مقدّس در آنجا مدفون گرديده است، بعضي در اباحه آن مكان ايجاد ترديد مي كنند، حكم شرع در اين مسأله چگونه است؟

جواب: چنانچه زمين مزبور موات بوده اشكالي ندارد و چنانچه زمين آبادي بوده كه مالك داشته، اگر شهرداري طبق موازين شرع آن را تملّك كرده است اشكالي نيست، در غير اين صورت دفن اموات در آن جايز نيست.

سؤال 1072- زمين مواتي را يك نفر يهودي در رژيم گذشته با همكاري آن رژيم تسطيح كرده و براي آن اسنادي از اداره ثبت اسناد گرفته است. بعد از انقلاب آن شخص به خارج فرار كرده اموالش مصادره شده آن زمينها را سازمان زمين شهري تصاحب كرده و چند قطعه آن را به مسجد اختصاص داده است كه فعلا در

آن مسجدي بنا شده است، لطفاً در اين زمينه به سؤالات زير پاسخ دهيد:

الف) بفرماييد مجرّد تسطيح و قطعه بندي زمين موات موجب ملكيّت مي شود و حكم تحجير را دارد يا خير؟

ب) آيا فرار اين شخص حكم اعراض را دارد يا خير؟

ج) در صورتي كه استرضاي يهودي لازم باشد و دسترسي به او نباشد، آيا مؤمنين آن محلّ مي توانند قيمت آن زمين را به ذمّه خودشان قرار دهند كه هر وقت مالك مطالبه كرد بپردازند يا خير؟

د) اگر به هيچ وجه نتوانستيم مالك را پيدا كنيم و رضايتش را كسب نماييم، آيا با اذن فقيه مي شود در اين مسجد نماز خواند؟

جواب: الف) اين كار موجب احياي زمين براي خانه سازي است و موجب ملكيّت است.

ب) فرار، دليل بر اعراض نيست.

ج) اگر آن يهودي جزء كساني بوده كه بر ضدّ حكومت اسلامي يا دين اسلام

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 312

فعّاليّت داشته است كافر حربي خواهد بود و تملّك آن زمين جايز است.

د) از جواب سؤال سابق معلوم شد.

سؤال 1073- چاهي در فاصله حدود 700 متري قنات قديمي اين روستا كه تاريخ تأسيس آن مشخص است و از دهها سال قبل مورد بهره برداري بوده، حفر شده است. كه مقداري از قنات، موقوفه امام حسين (عليه السلام) مي باشد. با توجّه به قراين و شواهد، حفر چاه فوق سبب خشك شدن يا كم آب شدن مخزن قنات مذكور شده است، آيا صاحبان قنات و متولّيان موقوفه حقّ ممانعت استفاده از چاه فوق الذّكر را دارند و استفاده از آب اين چاه جهت نماز و غسل چه صورتي دارد؟

جواب: در صورت ضرر زدن به قنات، احتياط واجب ترك حفر آن چاه عميق است و

اگر حفر شده و صاحبان قنات زيان ديده اند بايد مصالحه شود و الّا وضو و غسل با آن اشكال دارد.

سؤال 1074- شخصي در حريم زمين و قريه ديگران ساختماني درست مي كند، در ابتدا كسي از اهل قريه از ساختن عمارت جلوگيري نمي كند ولي بعد از ساختن آن اعلام نارضايتي مي كنند، شرعاً چه كسي مالك اين عمارت است؟

جواب: حريم قريه يا خانه، متعلق به اهالي قريه يا صاحب خانه است و ساختمان و تصرّف ديگري در آن جايز نيست مگر به اذن ايشان.

سؤال 1075- آيا حريم قريه قابل تقسيم است؟ در صورتي كه قابل تقسيم است آيا معيار، مقدار زمين زراعتي هر فرد است؟ يا معيار مقدار گوسفندان و هيزم و چيزهاي ديگري كه احتياج دارند مي باشد؟

جواب: با توافق صاحب حق مي توان آن را تقسيم كرد و سهم هر يك به مقدار عرف محل است.

سؤال 1076- در بين اهل قريه اي، عدّه اي از مردم روستا زمين زراعتي ندارند و بعضي خيلي كم دارند، حريم قريه را بين خود تقسيم كرده اند، آيا اشخاصي كه زمين

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 313

ندارند يا زمين كمتري به آنها رسيده است مي توانند از چراگاه كساني كه زمين بيشتري دارند استفاده كنند؟

جواب: اگر تقسيم بندي كرده اند و راضي شده اند بايد مطابق آن عمل كنند و سهم هركدام مطابق عرف محل است.

سؤال 1077- در جايي رسم است هركس علفهاي نقطه اي از كوه را براي نگهداري دام جمع آوري مي كند به طوري كه مالك علفهاي آن نقطه حساب مي شود، بر فرض ثبوت ملكيّت علفها آيا مالك هيزم آن هم مي شود؟

جواب: چنانچه آن منطقه جزء حريم روستا و آبادي معيّني باشد، اهل آن آبادي حق دارند آن را

در ميان خود تقسيم كنند و بعد از تقسيم، هر يك حق دارند علفها و هيزم آن را بچينند و اگر جزء حريم نباشد در صورتي حق دارند، كه آنجا را حيازت يا علامت گذاري و سنگ چين كرده باشند.

سؤال 1078- در بعضي از مناطق روستايي مرسوم است كه مردم، كوه و صحرا و مراتع را بين خود تقسيم مي كنند و در آنجا كشت مي كنند و از علفهاي آن استفاده مي كنند، با توجّه به اين مقدمه به دو سؤال زير جواب دهيد:

الف) اگر كسي علفهاي محدوده شخص ديگري را درو كند آيا صاحب آن محدوده مي تواند آن علفها را براي خود بردارد؟

ب) آيا صاحب هر محدوده اي مي تواند علفهاي خود را بفروشد و پول آن را بگيرد؟

جواب: الف) در صورت اوّل صاحب ملك حق دارد علفهايي را كه بدون اجازه او كنده اند ببرد.

ب) در صورت دوّم گرفتن پول در برابر اجازه كندن آن علفها اشكالي ندارد.

سؤال 1079- يك قطعه زمين موات واقع در بخش گله دار از توابع شهرستان لامرد فارس در تاريخ 6/ 2/ 1352 به اين جانب واگذار شده است. مبلغ يكصد و پنجاه تومان

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 314

به عنوان وجه نقد بابت واگذاري زمين مذكور در همان زمان جهت عمران و آبادي محل پرداخت نموده ام، آيا اين واگذاري كه طبق مقرّرات آن زمان مي باشد صحيح است؟ و با توجّه به تصرف اين جانب، آيا بنده در حال حاضر مالك زمين مذكور مي باشم؟

جواب: با تصرّف مزبور حقّ اولويّت داريد و حقّ خود را مي توانيد در مقابل عوض و يا بدون عوض به ديگري واگذار كنيد و اگر آن را احيا كرده ايد مالك هستيد.

سؤال 1080- زمينهايي

كه قبلا مرتع عمومي بوده، دولت اسلامي آنها را تقسيم نموده و به كساني كه واجد شرايط هستند واگذار مي كند ولي عدّه اي بدون اجازه دولت خودسرانه آنها را شخم زده و تملّك مي كنند، آيا مجاز هستند؟

جواب: شرعاً اشكال دارد.

سؤال 1081- 250 الي 300 خانوار از جاي ديگر به محلّه اي مي آيند و در آن سكونت دائمي مي كنند، آيا در منافع حريم سابق اين محلّه شريك مي باشند؟

جواب: بايد طبق عرف محل عمل نمايند.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 315

فصل سي و ششم و سي و هفتم: احكام اقرار و شهادت

احكام اقرار

سؤال 1082- در اداره آگاهي، افرادي را به اتّهام دزدي دستگير مي كنند. غالباً اين طور است كه اگر به طور عادي و بدون كتك از آنها سؤال شود اقرار نمي كنند و رفقاي خود را معرفي نمي نمايند، نتيجه اين مي شود كه اموال مردم از قبيل ماشين و فرش در دست دزدان مي ماند، امّا اگر شلاق و كتك در كار باشد غالباً اقرار به دزدي و معرفي رفقاي خود مي كنند. كارمندان اين اداره چه كنند كه از نظر شرعي مسئول نباشند؟

جواب: هيچ متّهمي را بدون ثبوت شرعي جرم نمي توان تعزير كرد مگر در دو صورت: الف) در جايي كه مرتكب گناهاني مانند ورود بدون اجازه در خانه مردم يا باز كردن در اتومبيل و يا مفاسد اخلاقي كه با اقرار و اعتراف خودش به ثبوت رسيده و مشمول ادلّه تعزيرات است، شده باشد. در اينجا مي توان او را به اين عنوان تعزير كرد و در ضمن از او خواست كه مطالب خود را شرح دهد.

ب) در جايي كه مسأله بسيار مهمّي مطرح باشد كه با كيان اسلام يا حكومت اسلامي و يا دما و نفوس مسلمين در سطح وسيع و گسترده مربوط

باشد كه از باب قاعده اهم و مهم، امكان چنين مجازاتي وجود داشته باشد. در ضمن امروز در دنيا روشهايي پيدا شده كه بازپرس بدون آزار متهم، مي تواند مطالب را از او بگيرد.

سؤال 1083- آيا اقرار توأم با اجبار نزد مأمورين انتظامي از راههاي ثبوت جرم مي باشد و يا اين كه بايد در محضر حاكم شرع و با رعايت شرايط و ضوابط مقدّس اسلام صورت گيرد؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 316

جواب: بايد در حضور حاكم شرع با شرايط و ضوابط اسلامي انجام شود.

سؤال 1084- جواني به اتّهام جعل و كلاهبرداري تحت تعقيب قوّه قضائيّه بوده و در مراحل تحقيق، نزد ضابطين قوه قضائيّه خود و دو نفر از دوستانش اعتراف نموده اند كه با زني كه وجود خارجي ندارد زناي غير محصنه كرده اند. در تحقيقات بعدي زني كه نام برده اند مورد شناسايي واقع نشده است و در مبادي غير رسمي هم اعلام نموده اند كه اين اعتراف را در حالتي نموده ايم كه به نحوي غير از آزار و شكنجه مورد فشار بوده ايم، آيا تعقيب نامبردگان به اتهام زناي غير محصنه با توجّه به مقدّمه اي كه عرض شد جايز است؟

جواب: اگر اقرار و اعتراف تحت فشار باشد اعتباري ندارد و همچنين اگر اقرار نسبت به مورد خاصّي بشود كه وجود خارجي ندارد.

سؤال 1085- مرد داراي شرايط احصان و زن مجرده است، زن ادّعاي اكراه مي كند ولي مرد ادعاي رضايت بين طرفين مي كند و چهار بار اقرار مي كند. با توجّه به نتيجه حكم در خصوص مرد كه اگر ادّعاي وي را بپذيريم بايد رجم شود و اگر نپذيريم و ادّعاي زن را بپذيريم حكم مرد قتل است و با

توجّه به حديث «ليس علي المستكرهۀ شي ء اذا قالت استكرهت» و يا با توجّه به اين كه فعل اكراه منوط به دو طرف هست و پذيرفتن حرف هر يك به نفع خود مغاير با مفهوم اكراه است و پذيرفتن حرف هر يك بر عليه ديگري، مغاير با «اقرار العقلاء علي انفسهم» هست، در ضمن اصل وقوع زنا با توجّه به اقرار و وضع حمل دختر محرز است، خواهشمند است حكم موضوع فوق با توجّه به محل ابتلا بودن در پرونده را جهت بهره برداري لازم بيان فرماييد؟

جواب: حكم رجم بر مرد به مقتضاي اقرارش جاري مي شود و زن به خاطر ادعاي اكراه تبرئه مي گردد و تفكيك در احكام ظاهريه مانعي ندارد هر چند در بعضي از موارد مخالف علم اجمالي باشد، مانند ثوب نجس مغسول به ماء مشكوك الكُريّۀ و القله كه ثوب محكوم به نجاست و ماء، محكوم به طهارت به مقتضاي استصحاب است.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 317

احكام شهادت

سؤال 1086- حكم بازگشتن شهود از شهادتشان را بيان فرماييد؟

جواب: هرگاه شهود از شهادت خود بازگردند سه صورت دارد:

الف) قبل از صدور حكم، در اينجا مشهور عدم حكم است.

ب) بعد از صدور حكم و تلف مال مورد ادّعا، مشهور انفاذ حكم و غرامت شهود است.

ج) بعد از صدور حكم و تنفيذ و قبل از تلف مال، در اينجا نيز جمع كثيري از فقها حكم به نفوذ حكم و غرامت شهود كرده اند.

سؤال 1087- دو نفر بچه نابالغ روي يك منزل تابستاني كه به لفظ محلي كَپَر گفته مي شود نشسته يا بازي مي كردند، يكي از آنها از كپر افتاده و نقص عضو پيدا كرد. بچه مجروح، مدّعي است

كه آن يكي او را انداخته و بچه مدّعيٌ عليه منكر اين ادّعاست و چند نفر بچه نابالغ ديگر هم حضور داشتند و به نفع مدّعي يا مدّعي عليه شهادت مي دهند:

الف) آيا گواهي بچه نابالغ مسموع است؟

ب) آيا بچه مدّعيٌ عليه كه منكر است خودش يا وليش مي توانند سوگند ياد نمايند؟

ج) آيا مدّعيٌ عليه يا وليّش مي توانند سوگند مردود ياد نمايند؟

جواب: الف) شهادت مزبور پذيرفته نيست، مگر اين كه منجر به قتل شده باشد، ولي بهتر اين است كه مصالحه نمايند.

ب و ج) از جواب بالا معلوم شد.

سؤال 1088- آيا شهادت بر شهادت قبول است؟

جواب: شهادت بر شهادت در حقوق النّاس قبول است.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 319

فصل سي و هشتم: احكام وصيّت

سؤال 1089- آيا نوشتن وصيّت نامه واجب است؟

جواب: نوشتن وصيّت مستحب است، مگر اينكه چيز واجبي از حقّ الله يا حقّ النّاس بر عهده او باشد و بدون وصيّت خطر از بين رفتن آن باشد.

سؤال 1090- كسي مالي را براي شخصي وصيّت كرده است ولي جدّ پدري ميّت، آن مال را بدون مجوّز شرعي فروخته است و مدّتي از اين جريان مي گذرد و ارزش آن كمتر شده است، حكم شرعي مسأله را بيان فرماييد؟

جواب: چنانچه وصيّت نسبت به مال معيّني بوده و بيش از ثلث نبوده، تمام آن مال متعلّق به موصي له است و اگر فروش رفته مي تواند تمام قيمت آن را بگيرد و در صورتي كه ارزش آن كمتر شده باشد و جدّ پدري بدون مجوّز شرعي آن را فروخته باشد تفاوت قيمت را احتياطاً بايد به او بپردازد.

سؤال 1091- آيا حضرت عالي اجازه مي فرماييد ثلث تركه مرحوم پدرم را به يكي از ارحام (كه بدهي دارد و

اگر نپردازد با مشكل مواجه مي شود) بدهيم؟

جواب: هرگاه وصيّت به ثلث كرده و مصرف خاصّي كه مغاير با اين مصرف است تعيين نكرده باشد مانعي ندارد.

سؤال 1092- شخصي وصيّت كرده است كه «ثلث اموال اين جانب را در موردي خرج كنيد كه از نظر قرآن و سنّت بهترين موارد است و بهتر از آن موردي نيست» نظر مبارك را در اين مورد بيان فرماييد كه پول ايشان در چه موردي مصرف شود؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 320

جواب: در مورد حوزه هاي علميّه و افراد باتقوايي كه در اين حوزه ها به امر تدريس و تبليغ و ارشاد خلق و امر به معروف و نهي از منكر اشتغال دارند مصرف كنيد. در حديث آمده: «و ما اعمال البرّ كلّها و الجهاد في سبيل الله، عند الامر بالمعروف و النهي عن المنكر، الا كنفثه في بحر لجّي؛ تمام اعمال نيك و حتّي جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهي از منكر مانند آب دهان در برابر درياي عميق است».

سؤال 1093- اگر ميّت وصيّت نكرده باشد، آيا از اصل مال حقّي دارد؟

جواب: جز تجهيزات لازمه ميّت حقّي ندارد.

سؤال 1094- اگر ميّت تعيين وصي نموده، اما وصيّت به ثلث ننموده باشد، آيا لازم است ثلث او را در كارهاي خير مصرف كنند؟

جواب: تعيين وصي مفهومش تعيين ثلث نيست، مگر اينكه در بعضي از مناطق، تعيين وصي به معناي وصيّت به ثلث باشد در اين صورت بايد به آن عمل كرد.

سؤال 1095- شخصي يك باب منزل نوساز به همسرش مصالحه و هبه نموده است و يك سوّم اموال خودش را وصيّت كرده كه خرج كفن و دفن و

امور خيريّه شود كه در سال اوّل اجرا شد، امّا حال يك برادر و خواهر مادري او پيشنهاد مي كنند ديگر ادامه داده نشود، آيا اين پيشنهاد صحيح است؟

جواب: اگر چيزي از ثلث باقي مانده است حتماً بايد در امور خيريّه مصرف شود.

سؤال 1096- اگر كسي در حال حيات وصيّت كند كه بعد از مرگش اعضاي بدنش را در اختيار بيماران نيازمند به آن اعضا قرار دهند، آيا ورثه مي توانند از اين كار جلوگيري كنند؟

جواب: جلوگيري ورثه تأثيري در اين مسأله ندارد و در صورتي كه آن اعضا، براي نجات جان بيماران لازم باشد برداشتن آن جايز است و همچنين اگر براي

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 321

نجات عضو مهمّي مانند چشم باشد.

سؤال 1097- شخصي وصيّت كرده كه قرآنهايي كه مدّتها آنها را مي خوانده است با او در قبر بگذارند، آيا عمل به اين وصيّت جايز است؟

جواب: اگر قرآنهاي متعدّدي باشد خالي از اشكال نيست.

سؤال 1098- ميّتي وصيّت نموده است كه بعد از فوت او سه ختم قرآن و يك حج انجام دهند و مبلغي به مسجد كمك نمايند، آيا ورثه مي توانند ختم قرآن را مقدّم بدارند؟

جواب: اگر حجّ واجب نباشد و ثلث براي همه كفايت نكند بايد به ترتيب عمل كنند.

سؤال 1099- اگر ميّت وصي را ملتزم به يك ختم قرآن نموده باشد و او كسي را جهت تلاوت اجير نمايد و اجير، قرآن را ختم نمايد ولي وصي از پرداخت اجرت خودداري نمايد، آيا به وصيّت ميّت عمل شده و در صورت نپرداختن اجرت ثوابي به ميّت مي رسد؟

جواب: وصيّت عمل شده و ثواب به ميّت مي رسد ولي وصي بدهكار و مشغول الذّمّه است.

سؤال 1100- در

زمان تنظيم صلح نامه يا وصيّت نامه، آيا حضور تمامي ورثه الزامي است؟

جواب: حضور ورثه لزومي ندارد، مگر اينكه وصيّت زايد بر ثلث باشد كه نسبت به زياده رضايت ورثه شرط است.

سؤال 1101- اگر بعضي از فرزندان در هنگام وصيّت يا مصالحه حضور نداشته باشند، آيا مي توانند منكر وصيّت نامه يا صلح نامه شوند و يا آن را قبول نكنند؟

جواب: در صورتي كه مدرك كافي بر صلح يا وصيّت وجود داشته باشد، هيچ كس حقّ مخالفت ندارد مگر اين كه وصيّت زايد بر ثلث باشد كه نسبت به زيادي، بدون اجازه ورثه نافذ نيست.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 323

فصل سي و نهم: احكام ارث

ارث گروه اوّل

سؤال 1102- آقاي احمد با خانمي به نام فاطمه ازدواج دائم كرد و مهريّه يك ميليون تومان تعيين شد كه مبلغ دويست هزار تومان آن نقداً پرداخت شد و براي باقيمانده چكي به مبلغ هشتصد هزار تومان توسّط احمد در وجه فاطمه نوشته شد و آن چك به طور امانت تحت شرايطي نزد اين جانب است. آن خانم پس از چندي فوت كرد و آن مرحومه از شوهر اوّل خود كه هم اكنون زنده است يك دختر دارد كه با پدرش زندگي مي كند. پدر مرحومه پيشنهاد كرده كه چك آقاي احمد كه در وجه مرحومه است به خود ايشان مسترد شود لازم به تذكّر است كه پدر و مادر مرحومه زنده اند و مرحومه تعدادي خواهر و برادر نيز دارد، با توجّه به اين مقدمه به سؤالات زير پاسخ دهيد:

الف) وارثين اين مرحومه چه كساني هستند؟

ب) از اين چك سهم آن دختر مرحومه كه هم اكنون با پدر مرحومه زندگي مي كند چقدر است؟

ج) آيا شرعاً مي توانم چك را به پدر آن

مرحومه بدهم كه ايشان به همسر آن مرحومه ببخشد؟

د) از نظر شرعي تكليف بنده با در اختيار داشتن چك و شرايطي كه آنها نوشته اند و داور بودن من چيست؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 324

جواب: الف) وارث او پدر و مادر و آن يك دختر است (در صورتي كه بچه ديگري از آن زن وجود نداشته باشد) و همچنين همسر او، همسرش يك چهارم مال او را به ارث مي برد و باقيمانده به صورت زير تقسيم مي شود. پدر و مادر هركدام يك پنجم را مي برند و آن دختر سه پنجم را مي برد.

ب و ج) وجه آن چك متعلّق به همه ورثه است و پدر تنها مي تواند حقّ خود را ببخشد و شما نمي توانيد چك را در اختيار فرد خاصّي بگذاريد، بايد در اختيار همه قرار دهيد.

د) شما بايد به همه ورثه خبر دهيد تا تكليف چك را روشن كنند.

سؤال 1103- اخوي اين جانب، دوازده سال قبل در جنگ، مفقود الاثر گرديده و در آن زمان مشخص نبود كه شهيد است يا اسير و اكنون پس از دوازده سال، شهادت او مسلّم و محرز شده است. اين شهيد همسر داشته، امّا فرزند ندارد، استدعا دارد به سؤالات ذيل پاسخ فرماييد:

الف) حقوق اين شهيد در طول اين دوازده سال به طور كامل و يك جا توسط همسر او گرفته و خرج شده است، آيا تمام اين حقوق از او بوده است يا اينكه چيزي از آن به عنوان ارث به پدر و مادر و برادر و خواهر آن شهيد مي رسد؟

جواب: حقوق او متعلّق به همسر او بوده است

ب) اكنون كه شهادت او مسلّم شده است مقداري پول به

عنوان پول خون يا غرامت، توسط اداره اي كه آن شهيد در آن كار مي كرده داده مي شود، اين پول متعلّق به چه كسي است؟

جواب: متعلّق به همه ورثه است، مگر اينكه آن اداره مصرف خاصّي براي آن تعيين كند.

ج) با توجّه به اين كه وي در سال 61 شهيد شده و خبر شهادتش در سال 73 آمده است و از طرفي پدر آن شهيد در سال 66 مرحوم شده، آيا پدر شهيد از شهيد

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 325

ارث مي برد يا شهيد از پدر خود ارث مي برد؟

جواب: پدر از اموال او ارث مي برد ولي از پولي كه دولت داده ارث نمي برد.

د) دو سال قبل از آن كه شهادت آن شهيد محرز شود، همسر او از بنياد شهيد تقاضاي طلاق نموده و رئيس بنياد شهيد طبق ضوابطي او را طلاق شرعي داده است، آيا اين همسر از آن شهيد ارث مي برد و آيا از پول خون ارث مي برد يا نه؟ و آيا در مدّت اين دو سال حق داشته است كه حقوق شهيد را بگيرد و خرج كند؟

جواب: چنانچه دولت با علم به طلاق او پول و حقوق به او مي داده جايز است بگيرد امّا اگر به شرط عدم طلاق حقوق مي داده، گرفتن پول مزبور براي او جايز نبوده است ولي به هر حال از اموال شهيد ارث مي برد و همچنين از پول خون.

سؤال 1104- اين جانب دختري هستم شانزده ساله كه از بدو تولّد، مادرم فوت نموده و بعد از گذشت يك سال از ازدواجم پدرم را نيز از دست دادم. ماترك پدرم شامل يك باب منزل مسكوني چهار طبقه در تهران مي باشد كه در يكي از طبقات

آن يكي از همسرانش سكونت دارد و بقيّه به اجاره داده شده است و همچنين مستمري از طرف اداره دولتي دريافت مي گردد. ساير ورثه پدرم عبارتند از مادر پدرم و دو همسر كه يكي داراي سه فرزند دختر و ديگري داراي دو فرزند (يكي پسر و يكي دختر) مي باشند. لطفاً سهم مرا از جهت اجاره ساختمان ارث مرقوم فرماييد. لازم به توضيح است كه در طول سه سال فوت پدرم تا كنون هيچ گونه وجهي دريافت ننموده ام.

جواب: ارث پدر در فرض بالا به 24 سهم تقسيم مي شود، سه سهم آن، سهم دو همسر است كه به طور مساوي ميان آنها تقسيم مي شود و چهار سهم، سهم مادر است و 17 سهم باقيمانده به هفت قسمت تقسيم مي شود، دو قسمت آن متعلّق به پسر و پنج قسمت در ميان دختران به طور مساوي تقسيم مي گردد ولي توجّه داشته باشيد همسران، از زمين خانه و مغازه يا زمينهاي زراعتي ارث نمي برند، تنها از

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 326

قيمت ساختمان و همچنين اموال منقول ارث مي برند و در مورد مال الاجاره نيز همين طور است.

سؤال 1105- شخص متوفّي پدر و مادر و زوجه غير مدخوله دارد، نحوه تقسيم ارث را بيان فرماييد؟

جواب: زوجه يك چهارم مي برد و باقيمانده سه قسمت مي شود دو قسمت را به پدر مي دهند يك قسمت را به مادر و اگر ميّت حد اقل دو برادر يا چهار خواهر يا يك برادر و دو خواهر داشته باشد (در صورتي كه پدر آنان با پدر ميّت يكي باشد) باقيمانده، شش قسمت مي شود يك قسمت، به مادر و پنج قسمت به پدر مي رسد.

سؤال 1106- در يك منطقه از

مناطق كشمير رسم مردم مسلمان اينگونه است كه پسرها هميشه همراه پدر و در خانه او زندگي مي كنند. هنگامي كه پدر از دنيا مي رود تمام اموال پدر در اختيار پسرها قرار مي گيرد، امّا دخترها كه در خانه شوهران خود زندگي مي كنند سهم ارث خود را از برادرانشان مطالبه نمي كنند، بلكه اغلب به برادران خود مي بخشند، بعضي هم تا خودشان زنده هستند با رضايت در اختيار برادران مي گذارند، بعد از فوت خواهران و برادران، اولاد خواهران از اولاد برادران حصّه مادرشان را مطالبه مي نمايند و مي گويند: مادران ما حصّه خودشان را به پدران شما نبخشيده بودند بلكه به عنوان اباحه گذاشته بودند و اولاد برادرها هم نمي دانند كه عمّه هايشان حصّه خود را به پدران آنها بخشيده بودند يا به صورت اباحه گذاشته بودند، تكليف اولاد برادران چيست؟

جواب: هرگاه بخشش آن اموال به برادرها ثابت نشود بايد سهم خواهرها به ورثه آنها داده شود.

ارث گروه دوّم

سؤال 1107- دو سال پيش مادرم عمرش را به شما داد و از وي چهار فرزند ذكور و

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 327

سه فرزند اناث مانده است. ماترك آن مرحومه ملكي است به ارزش حدود ده ميليون تومان كه تصميم داشتيم بفروشيم و هركس سهم خود را بردارد. خواهرانم دستخطي از آن مرحومه ارائه مي دهند به اين مضمون كه فرزندانم هنگام تقسيم ارثيه بين دختر و پسر فرق قائل نشوند و همه به يك نسبت برخوردار شوند حال با توجّه به اين كه همگي ما صحّت دستخط يعني تعلّق داشتن به آن مرحومه را قبول داريم امّا ممكن است بعضي از برادران لااقل ته دل به اين امر رضايت نداشته باشند، بفرماييد كه

تكليف شرعي چيست؟

جواب: با توجّه به اين كه مادر حق داشته در ثلث مال خود تصرّف كند، آنچه درباره سهم دختران گفته است هيچ اشكالي ندارد چون تفاوت مزبور از ثلث كمتر مي شود. بنابراين همان طور كه مادر وصيّت كرده است بايد عمل كنيد.

سؤال 1108- زني بيست و پنج سال پيش از شوهرش طلاق گرفته و از آن شوهر يك پسر و يك دختر دارد و مرد زن ديگري اختيار كرده كه از او نيز دختري دارد و او را نيز بيست سال پيش طلاق داده است و زن سوّمي اختيار كرده است. پدر و پسرش در اثر واژگون شدن ماشين، فوت نموده اند و تقدّم و تأخر فوت هيچ كدام معلوم نيست و زن طلاق گيرنده ادّعا مي نمايد پسرش كه هيچ گونه مالي ندارد و با پدرش زندگي مي كرد و مجرّد بوده، بايد از پدر ارث برده و ارث پسرش به او برسد، آيا به او ارث مي رسد (توضيح اينكه پدر داراي ورثه هاي زير مي باشد: دو دختر، مادرش و زني كه در حال حاضر در خانه اوست)؟

جواب: ارث آن مرد به دو دختر و پسري كه تصادف كرده و همسر و مادرش مي رسد، يك هشتم آن به همسر و يك ششم آن به مادر و بقيّه 4 سهم مي شود، دو سهم، از آن پسري است كه تصادف كرده و از طريق او به مادرش مي رسد (در صورتي كه وارثش فقط مادر بوده باشد) و به هر يك از دختران يك سهم مي رسد.

سؤال 1109- وارث زيد متوفي يك خواهرزاده مادري است، از طرف ديگر سه تن از

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 328

عموزادگان او در قيد حياتند، ارث زيد چگونه

تقسيم مي شود؟

جواب: با وجود خواهر زاده به عموزاده ها ارثي نمي رسد، و اگر وارث ديگري نيست، بايد تمام مال را به همان خواهرزاده داد.

سؤال 1110- شخصي در زمان حيات خويش، حقوق تنها وارث خود را كه خواهرش بوده با پرداختن مبلغ 14000 تومان به عنوان مصالحه از او سلب نموده و بيان داشته كه مشارٌ اليها هيچ گونه حقّي نسبت به ارث برادر خود بعد از وفات وي ندارد و جميع مايملك را نيز به همسر خويش صلح نموده است و اين صلح و مصالحه دو سال قبل از فوت مشارٌ اليه و در حالت مرضي بوده است كه منجر به وفات وي شده است با توجّه به اجمالي كه گذشت، آيا اين صلح و مصالحه صحيح است و مانع ارث مي شود؟

جواب: كسي نمي تواند ديگري را از ارث محروم كند تنها مي تواند نسبت به يك سوّم مال خودش وصيّت كند كه در هر مصرفي كه مي خواهد صرف كنند و در مورد بخشش اموال به همسرش اگر در حال حيات و صحّت و سلامت صورت گيرد و تحويل داده شود ملك او خواهد شد ولي اگر تحويل نداده، اموال او به صورت ارث در ميان همه بستگان كما فرض الله تقسيم مي شود و اگر در حال بيماري منجر به مرگ باشد احتياط آن است كه تنها ثلث آن، به شخص مزبور داده شود و در بقيّه، با ورثه مصالحه شود.

ارث گروه سوّم

سؤال 1111- شخصي از مؤمنين فوت نموده و ورثه حين الفوت او به شرح زير مي باشند: الف) زوجه دائمي كه دختر عموي متوفي بوده. ب) دختر عموي ديگر. ج) يك پسر دايي. د) از دايي ديگري سه پسر

دايي و سه دختر دايي. ه-) دو پسر خاله و دو دختر خاله. لطفاً بفرماييد پسر و دختر دايي ها و پسر و دختر خاله ها

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 329

به طور مساوي ارث مي برند يا للذّكر مثل حظ الانثيين؟

جواب: بعيد نيست ارث آنها مساوي باشد ولي احتياط آن است كه با هم مصالحه كنند.

سؤال 1112- كساني كه حقّ مسلّمي دارند، مثل خواهر، عمّه يا غير آنان- اعمّ از مال منقول يا غير منقول- ولي ادّعاي آن حق را نمي كنند، آيا پس از فوت آنها ورثه آنها مي توانند آن حق را ادّعا كنند؟

جواب: حق دارند، مگر اينكه صريحاً حقّ خود را بخشيده باشند.

ارث زوجين

سؤال 1113- شخصي با كاميون خود به جبهه رفته، هم خودش شهيد شده و هم كاميون او نابود گرديده است، سپس دولت عوض كاميون را به خانواده شهيد داده است، آيا همسر شهيد مي تواند سهم الارث خود را از آن ادعا كند؟

جواب: اگر آوردن كاميون به جبهه به امر دولت بوده يا به ضمانت او (هرچند ضمانت جنبه عام داشته باشد نه در خصوص اين شخص) همسر شهيد يك هشتم از كاميون را به ارث مي برد و اگر شخص مزبور با ميل خود و بدون امر و ضمانت دولت اقدام به چنين كاري كرده، بايد از مسئولين ذي ربط پرسيد كه هدف آنها تنها كمك كردن به فرزند شهيد بوده يا همسر او را هم شامل مي شود و نيز بايد سؤال كرد كه آيا اين هديه به نسبت سهم الارث است يا بيشتر و كمتر؟

سؤال 1114- چگونگي ارث زن و شوهر را از همديگر در صورتي كه وارث ديگري نباشد، بيان فرماييد؟

جواب: هرگاه زوج يا

زوجه از دنيا برود و وارث ديگري نباشد، اگر زوجه از دنيا برود تمام مال از آن زوج است و اگر زوج از دنيا برود يك چهارم مال از آن

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 330

زوجه و بقيه به امام (عليه السلام) تعلّق مي گيرد. «1»

سؤال 1115- زن اوّل زيد در وقت وضع حمل مرده و بچّه او هم به فاصله كمي از دنيا رفته است. بعد از يك سال دختر يكي از اقوام را گرفته است و بيست سال هم زندگي نموده اند و از اين زن دوّم اصلا اولاد ندارد و فعلا شوهر مرده است، ارث زن چگونه است؟

جواب: هرگاه شوهر هيچ فرزندي در زمان مرگ نداشته باشد يك چهارم اموال او به همسرش مي رسد (غير از زمين) بقيّه متعلّق به ورثه ديگر است.

سؤال 1116- آيا زن، از آب قنات يا چاه ارث مي برد؟

جواب: فقط از آن مقدار آبي كه در حال مرگ شوهر در آن موجود است ارث مي برد.

سؤال 1117- آيا مهريه زن جزء تركه اوست و اگر جزء تركه اوست آيا شوهر مي تواند به نسبت سهم الارث خود از آن، كسر و مانده مهريه را به ساير ورثه زن (زوجه خود) پرداخت نمايد؟

جواب: آري جزء تركه اوست و مانند ساير اموال تقسيم مي شود.

سؤال 1118- آيا در ازدواج دائم، مرد مي تواند ضمن عقد با همسرش شرط كند كه اگر زن وارث مرد واقع شد، ارث خودش را به فرزند آن مرد كه از زوجه مرحومه او باقي مانده است ببخشد و هبه كند؟

جواب: با توجّه به اينكه اين شرط كاملا مبهم است خالي از اشكال نيست.

سؤال 1119- آيا زوجه از پولي كه عوض ديه خون شوهر

گرفته حقّي دارد و چه مقدار؟

جواب: آري، از آن مانند ساير اموال ارث مي برد.

سؤال 1120- شوهر اين جانب فاطمه، در سال 63 فوت كرده است، با توجّه به

______________________________

(1). جواهر، جلد 39؛ وسايل الشيعة، جلد 17، باب ميراث الازواج.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 331

1- باغات پسته 2- سه واحد منزل مسكوني كه سند آنها به نام آن مرحوم است. 3- تراكتور با تمام وسايل 4- چاه و پمپ و ساختمان موتورخانه و امتياز آب و برق و پروانه چاه. 5- اموال منقول و وسايل خانه. با توجّه به مطالب فوق الذّكر لطفاً به سؤالات زير جواب دهيد:

الف) آيا بنده از اين اعياني حقّي دارم و اگر دارم به چه صورت مي باشد؟

ب) با توجّه به اينكه در طول 13 سال ارثيه مرا نداده اند، آيا درآمد اين چند سال به من تعلّق مي گيرد؟

ج) آيا در دادن ارثيه، قيمت روز پرداخت ملاك مي باشد يا قيمت روز مرگ ميّت و اگر قيمت روز مرگ ميّت ملاك است، آيا تورّم اين چند سال محاسبه مي شود؟

جواب: الف) يك هشتم از قيمت اعياني و يك هشتم اموال منقول به هر دو زن مي رسد كه به طور مساوي ميانشان تقسيم مي گردد.

ب) نسبت به درآمد اموال منقول بايد منافع اين مدّت را بپردازند و احتياط آن است كه نسبت به اعياني نيز همين كار را بكنند.

ج) قيمت يوم الادا ملاك است.

مسائل متفرّقه ارث

سؤال 1121- هرگاه برادر و خواهري وارث پدري شوند و تركه در دست برادر بماند و بعد هر دو از دنيا بروند، وارثان خواهر مي گويند سهم ما را بدهيد ولي وارثان برادر مي گويند آن خواهر سهم خود را هبه كرده يا فروخته است، تكليف چيست؟

جواب:

در صورتي كه پس از تحقيقات كافي از آشنايان و بستگان و اهل اطّلاع

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 332

مسأله روشن نشود، احتياط آن است كه طرفين ورثه با هم مصالحه كنند، در صورتي كه صغيري در بين نباشد، وگرنه احتياط رعايت حقّ اوست.

سؤال 1122- ديه را چه كسي ارث مي برد؟

جواب: تمام وارثان نسبي و سببي، مگر متقربان به مادر (مانند برادر و خواهر مادري).

سؤال 1123- آيا ورثه مي توانند از تركه ميّت، شخصي را براي انجام نماز و روزه احتياطي ميّت، استيجار كنند؟

جواب: تنها ورثه كبير مي توانند از حصّه خود براي او استيجار كنند.

سؤال 1124- آيا بعضي از ورثه حق دارند بيش از سهم ارث خود، در تركه تصرّف كنند؟

جواب: هيچ يك از ورثه حق ندارند بيش از سهم خود را از اموال ميّت بردارند، مگر به رضايت بقيّه.

سؤال 1125- آيا بخشش در حال حيات مانع از سهم الارث مي شود؟

جواب: آنچه را انسانها در حال حيات به بعضي از ورثه مي بخشند مانع سهم الارث آنها از اموال ميّت نخواهد بود.

سؤال 1126- آيا طبقه دوّم و سوّم ارث، حقّ قصاص دارند؟

جواب: تمام كساني كه از مال ارث مي برند حقّ قصاص دارند مگر زوج و زوجه كه حقّ قصاص ندارند ولي در ديه سهيمند.

سؤال 1127- در صورتي كه وكيل صيغه عقد را اشتباه خوانده باشد، آيا فرزندان از اين مرد و زن ارث مي برند؟ آيا خود مرد و زن از همديگر و از فرزندان در صورت فوت ارث مي برند؟

جواب: بچّه ها از پدر و مادر و مادر از بچّه ها ارث مي برند ولي زن و شوهر از يكديگر ارث نمي برند.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 333

سؤال 1128- آيا در صورتي كه

وارثان توافق كنند، مي توانند خلاف سهام ارث عمل نمايند؟

جواب: با رضايت همه- در صورتي كه صغيري ميان آنها نباشد- مانعي ندارد.

سؤال 1129- آيا بهائي از مسلمان ارث مي برد؟

جواب: ارث نمي برد ولي اگر فرزندان آن بهايي در حال فوت پدر مسلمان بوده اند و وارث ديگري مقدّم بر آنها وجود نداشته باشد ارث مي برند.

سؤال 1130- اگر نايب براي حج به شرط عمل نكند و نايب ديگري بگيرد و به حج بفرستد و نايب دوّم حج را از طرف ميّت انجام دهد، آيا ورثه حق دارند پول را پس گرفته و بين خود تقسيم كنند؟

جواب: آري جايز است.

سؤال 1131- آيا لباسهاي مختلف و زيورها و امثال اينها را كه شوهر در حال حيات براي همسرش گرفته متعلّق به زن است يا مال شوهر است كه بايد بين ورثه تقسيم شود؟

جواب: هرگاه عرف محل اين باشد كه لباسها و زيور آلات را به زن مي بخشد، مال اوست و اگر عرف محل اين است كه آنها به عنوان امانت در نزد او مي باشد و فقط حقّ تصرف در زمان حيات شوهر دارد، ميان همه ورثه تقسيم مي شود، ولي معمولا به زن تمليك مي شود.

سؤال 1132- در صورتي كه عدّه اي در اثر هدم و غرق از بين بروند و رابطه آنها به نحوي باشد (مثل پدر و پسر) كه هرگاه يكي از آنها قبل از ديگري بميرد از او ارث مي برد و در شرع مقدّس حكم به توارث هر يك از ديگري مي شود، حال اگر عدّه اي در نفت يا حوض شير يا مايعات ديگر غرق شوند، آيا مشمول اين حكم مي شوند يا خير؟ همچنين آيا هدم، شامل انفجار هواپيما و امثال آن

نيز مي شود؟ تصادف اتومبيل چطور؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 334

جواب: تفاوتي ميان مايعات نيست. انفجار يا سقوط هواپيما و همچنين تصادف اتومبيل نيز همين حكم را دارد، يعني پسر از تمام اموال پدر مطابق سهم خود ارث مي برد و ارث او به ورثه اش مي رسد، همچنين پدر نسبت به اموال پسر.

سؤال 1133- هرگاه پس از صدور حكم موت شخص مفقود الاثر و تقسيم تركه بين ورثه، مفقود الاثر پيدا شود تكليف ورثه نسبت به عين مال و منافع مستوفات و منافع غير مستوفات چيست؟ و اموالي كه در مدّت تصرّف از بين رفته است چه حكمي دارد؟

جواب: تا يقين به موت او حاصل نشود نمي توان اموال او را تقسيم كرد و حكم طلاق از آن جداست و اگر بعد از تقسيم مراجعت كند، اموال و منافعش به او برمي گردد و كساني كه اموال ميان آنها تقسيم شده، ضامن اموالي كه تلف كرده اند مي باشند.

سؤال 1134- آيا يد متصرّفين (ورثه) بعد از صدور حكم موت و تقسيم تركه بين آنها اماني است يا ضماني؟

جواب: يد آنها ضماني است.

سؤال 1135- هرگاه شخص مسلماني كه داراي چند فرزند مسلمان است بهائي شود و زن بهائي اختيار كند، در صورت فوت آن شخص، سهم الارث فرزندان مسلمان و بهائي او و زن بهائيش چگونه تقسيم مي شود؟

جواب: اموالي كه قبلا داشته يا بعداً به دست مي آورد همگي به ورثه مسلمان او مي رسد.

سؤال 1136- اين جانب تمام اموال منقول و غير منقول خود را در مقابل هزار تومان به فرزندم فروخته و منتقل نموده بودم، به شرط اين كه تا من زنده ام در اختيار خودم باشد، متأسفانه فرزندم قبل از من از دنيا

رفته است، آيا اموال به خودم برمي گردد يا به ورثه فرزندم منتقل مي شود؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 335

جواب: اگر منظورتان اين بوده كه ملك منتقل به فرزندتان شود و منافع آن مادام الحياه در اختيار شما باشد، اكنون كه او از دنيا رفته، آن مال به ورثه او منتقل مي شود و شما مادام الحياه خود فقط مالك منافع هستيد.

سؤال 1137- آيا تفنگ هم مثل شمشير به ولد اكبر مي رسد؟

جواب: احتياط مصالحه با ساير ورثه است و در صورتي كه صغير داشته باشد، حقّ صغير را بدهند.

سؤال 1138- در صورتي كه تفنگ، بيش از خشاب خود گلوله داشته باشد، آيا بازهم به ولد اكبر مي رسد؟

جواب: مانند مسأله سابق است، مگر اين كه گلوله بيش از متعارف باشد كه حقّ تمام ورثه است.

سؤال 1139- اگر مردي چند زن داشته باشد كه هر كدام ولد اكبر داشته باشند، اين سلاح به كدام يك از آنها مي رسد؟

جواب: معيار بزرگتر بودن از نظر سن است و در صورت تساوي آنها در سن، در ميان همه آنها تقسيم مي شود.

سؤال 1140- در جايي كه ميّت وصيّت به ثلث نكرده باشد، آيا ورثه مي توانند از اصل تركه براي ميّت نماز و روزه استيجار نمايند؟

جواب: اگر رضايت داشته باشند و كبير باشند مانعي ندارد.

سؤال 1141- تكليف اموال كسي كه مفقود الاثر گشته، چيست؟

جواب: مادامي كه يقين به مرگ او نباشد بايد اموال او را حفظ نمود و اگر اموالي است كه ممكن است ضايع شود با اجازه حاكم شرع مي فروشند و پول آن را با گرفتن شهود به بعضي از ورثه كه مورد اعتمادند مي دهند تا خبري از آن گمشده بيابند.

سؤال 1142- اگر هيچ يك

از طبقات ارث موجود نباشند، اموال ميّت به چه كسي مي رسد؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 336

جواب: ارث او به امام (عليه السلام) يا جانشين او مي رسد.

سؤال 1143- يكي از پسرهاي يك خانواده زرتشتي در سال 62 به عنوان يكي از مهره هاي تقريباً مهمّ چريكهاي فدايي دستگير و زنداني مي شود و حكم محكوميّت نامبرده به زندان نيز صادر و در زندان توبه كرده و پس از گرايش به اسلام و نيز پس از تحمّل مدّت زنداني آزاد مي شود. در سال 66 پدرش فوت مي كند و در سال 68 شخص مورد نظر سهم الارث خود را مي گيرد و غير منقول را رسماً منتقل مي كند. اكنون با راهنمايي يكي از وكلاي دادگستري به استناد ماده 881 مكرّر قانون مدني كه مي گويد: «كافر از مسلم ارث نمي برد و اگر در بين ورثه متوفاي كافري مسلم باشد ورّاث كافر ارث نمي برند اگر چه از لحاظ طبقه و درجه مقدّم بر مسلم باشند» اقدام به طرح شكايت بر عليه مادر و خواهر و برادرش كرده است، بفرماييد آيا غير از وارث مسلمان بقيّه ورثه هم ارث مي برند؟

جواب: در فرض مسأله تنها وارث مسلمان از او ارث مي برد ولي اگر مسائل اخلاقي را در اينگونه موارد رعايت كنند بهتر است.

سؤال 1144- شخصي دو سال قبل از فوتش، با وجود مرضي كه منجر به فوت او شده است، جميع مايملك خود را به همسرش فروخته است كه بالتّبع ورثه شرعي او از ارث محروم شده اند، آيا اين معامله صحّت شرعي دارد؟ در فرض مذكور اگر معامله صوري بوده باشد صحيح است يا خير؟ اگر در فرض مذكور احتمال اجبار در معامله باشد حكم

آن چيست؟ اگر در فرض مذكور احتمال قصد ضرر زدن به ورثه باشد حكم آن چيست؟

جواب: هرگاه معامله به صورت ظاهر، جدّي و اختياري بوده نافذ است مگر آن كه خلاف آن ثابت شود و چون در مرض موت بوده، احتياط آن است كه فقط در يك سوّم آن عمل شود و در بقيّه، با ورثه مصالحه گردد.

سؤال 1145- پدر اين جانبان و همسر اين جانبه مرحوم بهرام كه داراي دين

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 337

زرتشتي بوده است حدود پنج سال قبل از فوتش با يك خانم مسلمان ازدواج انقطاعي نموده است كه در صيغه نامه مذكور خود را مسلمان معرفي كرده است و ثمره اين وصلت موقّت دو فرزند مي باشد، ليكن چون ما از مراتب مسلمان شدن احتمالي وي و همچنين از ازدواج موقّت مشارٌ اليه هيچ اطّلاعي نداشتيم و او را هيچ وقت در حال انجام فرايض دين مقدّس اسلام نديده بوديم و خود وي نيز در اين مورد هيچ گونه صحبتي با ما يا با ديگران نكرده بود، لذا هنگامي كه وي فوت نمود او را به عنوان يك انسان زرتشتي و طبق آداب و رسوم دين زرتشتي در گورستان زرتشتيان دفن نموديم كه همسر به اصطلاح صيغه اي وي و دو فرزندش در تمام مراحل و در كليّه مراسم اعمّ از خاكسپاري متوفي و مراسم عزاداري وي شركت داشتند و هيچ گونه اشاره اي به مسلمان بودن خود يا مسلمان شدن آن مرحوم و ازدواج موقّت وي ننمودند تا اين كه بعداً اين جانبان از ماجراي ازدواج انقطاعي آنان و مفاد صيغه نامه مزبور كه در آن دين آن مرحوم اسلام قيد شده است با اطّلاع

گشتيم كه موضوع را با يكي از همسايگان خود كه فردي است مسلمان و مطالعات و تحقيقات و تجربياتي در امور حقوقي و فقه اسلامي دارد در ميان گذاشتيم، وي ضمن برشماري مزايا و محاسن فراوان دين مقدّس اسلام و حقانيّت و برتري دين مبين اسلام بر ساير اديان و اين كه اسلام كاملترين و بهترين و آخرين دين الهي مي باشد اين جانبان را به مسلمان شدن تشويق و دعوت نمود كه سرانجام با ارشاد و راهنمايي ها و كوشش بي دريغ وي به فراگيري و آموزش فرايض به دين مقدّس اسلام مشرّف گرديديم و رسماً مسلمان و شيعه اثني عشري شديم، با توجّه به مراتب فوق و همچنين با توجّه به اين كه دلايل و مدارك مستندي كه دال بر اين باشد كه آن مرحوم مسلمان شده باشد وجود ندارد تقاضامنديم به سؤالات زير پاسخ دهيد:

الف) آيا آن مرحوم مسلمان بوده است؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 338

ب) آيا ازدواج انقطاعي آن مرحوم با خانم مسلمان شرعاً صحيح بوده است؟

ج) آيا دو فرزندي كه از اين وصلت به وجود آمده است مشروع هستند و از ما ترك آن مرحوم ارث مي برند؟

د) با وجودي كه تا كنون ديون متوفي ادا نشده و ماترك آن مرحوم تقسيم نشده است و در ضمن تا كنون حكم قطعي حصر وراثت صادر نشده، آيا اين جانبان كه مسلمان شده ايم جزء ورثه آن مرحوم محسوب مي گرديم و از ما ترك وي ارث مي بريم؟

جواب: الف) اگر اظهار اسلام كرده محكوم به احكام اسلام است هر چند در عبادات و انجام وظايف ديني كوتاهي داشته است.

ب) به حسب ظاهر صحيح بوده است.

ج) فرزندان مزبور مشروع

هستند و از او ارث مي برند.

د) در فرض مسأله كه ارث هنوز تقسيم نشده و شما مسلمان شده ايد، طبق قانون ارث اسلامي ارث مي بريد.

سؤال 1146- ما دو برادر هستيم و باغي از پدر به ما ارث رسيده است كه نصف آن حقّ من بوده و نصف ديگرش حقّ برادرم مي باشد اكنون من قصد فروش حقّ خود را دارم، ابتدا به برادرم و سپس به همسايه بغل دستي خود نيز گفته ام و آنها از خريدن اين ملك صرف نظر كرده اند. اكنون مي خواهم به شخص ديگري بفروشم ولي برادرم مانع مي شود و مي گويد: بيا دوباره زمين را تقسيم كنيم، در حالي كه 25 سال از تقسيم اوّليه كه با رضايت انجام شده است مي گذرد و علّت جلوگيري ايشان اين است درختي است كه ريشه و تنه آن در ملك برادرم مي باشد امّا اكثر شاخه و برگهاي آن در ملك من است و مانع از تابش نور خورشيد بر زمين من مي باشد تكليف ما چيست؟

جواب: در فرض سؤال شما مي توانيد زمين خود را بفروشيد و چنانچه قبلا

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 339

تقسيم صورت گرفته، تقسيم مجدّد لازم نيست و اگر شاخ و برگ درخت زمين مجاور مزاحم زمين شماست مي توانيد از آن جلوگيري كنيد.

سؤال 1147- پدر و پسري همزمان با هم در اثر يك سانحه تصادف به رحمت حق پيوسته اند. پدر داراي سه فرزند ديگر نيز مي باشد، از طرف ديگر پسر كه همراه پدر مرده است نيز داراي چهار فرزند مي باشد، آيا از ارث پدر بزرگ به اين فرزندان يتيم چيزي مي رسد؟

جواب: بايد فرض كنيم كه پدر قبلا فوت كرده و سهميه اي از او به اين فرزند رسيده

است و سهميّه او منتقل به يتيمان او مي شود و باز فرض مي كنيم كه پسر قبلا فوت كرده و از اموالي كه قبلا داشته است سهمي به پدر و سهمي به فرزندان او مي رسد، خلاصه اين كه هركدام از اموال ديگري طبق قانون ارث سهمي مي برند و آن سهم منتقل به ورثه آنها مي شود.

سؤال 1148- يك نفر با سه بچه اش در يك شب، در اثر گازگرفتگي زغال فوت كرده اند و معلوم نيست كدام مقدّم و كدام مؤخّر فوت كرده اند، قابل توجّه اين كه بچه ها مالي ندارند و وارث پدر فعلا يك زن و پدر و مادر او مي باشند، كيفيّت تقسيم ارث را بيان فرماييد؟

جواب: سهم فرزندان از مال پدر برداشته مي شود و به ورثه آنها مي رسد و بقيّه به باقي ورثه پدر مي رسد.

سؤال 1149- لطفاً در روايت زير:

قال الشعبي: «ما رايت افرض من عليٍّ و لا احسب منه و قد سئل عنه عليه السلام و هو علي المنبر يخطب، عن رجل مات و ترك امراته و ابوين و ابنتين، كم نصيب المرأة؟ فقال- عليه السلام-: صار ثُمنها تسعاً فلقّبت بالمسألة المنبرية شرح ذلك: للابوين السدسان و للبنتين الثلثان و للمرأة الثمن عالت الفريضۀ فكان لها 3 من 24 ثمنها فلما صارت الي 27 صار ثمنها تسعا فان ثلاثۀ من 27 تسعها و يبقي 24 للابنتين 16 و 8 للابوين سواء» جمله عالت الفريضۀ را توضيح دهيد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 340

جواب: منظور اين است كه سهم زوجه اي كه شوهرش داراي فرزند است بنابر حكم اولي يك هشتم مي باشد ولي هنگامي كه با سهام والدين و بنتين در كنار هم قرار مي گيرد اگر مجموع سهم آنها را

با هم جمع كنيم 27 سهم مي شود (هرگاه مال را 24 سهم كنيد 16 سهم ثلثين مي باشد و 8 سهم سدسين است و 3 سهم ثمن مي باشد و مجموع 16 و 8 و 3 مي شود 27 سهم) هرگاه سه سهم را از بيست و هفت سهم برداريد معادل يك نهم مي شود، تفسير حديث چنين است، ولي از نظر مباني فقهي با توجّه به ساير احاديث، اين مسأله قابل گفتگوست.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 341

فصل چهلم: امر به معروف و نهي از منكر

سؤال 1150- با وجود نهادي براي امر به معروف در نظام جمهوري اسلامي، آيا وظيفه امر به معروف و نهي از منكر از ديگران سلب مي شود؟ و در صورت تداخل كار آنها با ديگران، تكليف چيست؟

جواب: امر به معروف و نهي از منكر يك حكم عام است و همه به مقدار توان خود موظف به آن هستند و وجود چنين نهادي سلب مسئوليت از ديگران نمي كند و موارد تداخل را با برنامه ريزي بايد حل كرد.

سؤال 1151- گاهي بعضي از اساتيد زن در كلاس درس دانشجويان با لباسهاي تحريك كننده حضور پيدا مي كنند و دانشجويان بناچار براي دريافت درس و مطلب به او نگاه مي كنند، تكليفشان چيست؟

جواب: در اين گونه موارد بايد با هماهنگي مسئولين دانشگاه جلو اينگونه مسائل را گرفت تا دانشجويان به مشكل برخورد نكنند و اساتيد به وظيفه شرعيّه خودشان عمل نمايند.

سؤال 1152- آيا در امر به معروف و نهي از منكر قصد قربت شرط است؟

جواب: قصد قربت شرط نيست ولي بدون آن ثواب به كسي نمي دهند.

سؤال 1153- آيا با اشخاصي كه افعال و كردار غير معقولانه و ناشايست دارند و با تذكّر، از افعال خود دست بردار نيستند، مي شود قطع رابطه

نمود؟

جواب: در صورتي كه قطع رابطه موجب خودداري از منكر شود لازم است.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 342

سؤال 1154- وظيفه يك طلبه در رابطه با مفاسد اجتماعي جامعه و بدحجابي خانمها بطور واضح چيست؟

جواب: امر به معروف و نهي از منكر وظيفه همه است ولي بايد به شرايط آن توجّه داشته باشيد.

سؤال 1155- اگر كسي در بين جمع، غيبت بكند و مطمئن باشيم امر به معروف و نهي از منكر در او تأثير نمي كند، وظيفه ما چيست؟

جواب: در چنين جلسه اي شركت نكنيد.

سؤال 1156- آيا قطع رابطه با اقوامي كه نسبت به امور شرعي بي تفاوتند مثلا (خمس و زكات نمي دهند) و يا امور خلاف شرع انجام مي دهند و امر به معروف و نهي از منكر در آنها تأثيري ندارد جايز است؟

جواب: اگر قطع رابطه موجب بيدار شدن آنها گردد واجب است و اگر اثر منفي دارد، اين كار را نكنيد.

سؤال 1157- اگر امر به معروف و نهي از منكر در اداره باعث شود كه انسان از مزايايي همچون اضافه كار و يا پاداشهاي ديگر محروم شود، آيا بازهم واجب است؟

جواب: اگر موجب ضرر و زيان مهمّي نشود واجب است.

سؤال 1158- آيا تذكّر به كسي كه قرآن را غلط مي خواند واجب است؟

جواب: بهتر است با زبان خوب تذكّر دهيد.

سؤال 1159- يكي از مسئولين دانشگاهها به غلط امر به معروف و نهي از منكر و تذكّر به دانشجويان خاطي را محدود به مسئولين انضباطي دانشگاه مي داند و به دانشجويان مؤمن ميدان نمي دهد، با توجّه به اين مطلب وظيفه يك دانشجوي متعهّد و انقلابي در اين زمينه چيست؟

جواب: امر به معروف و نهي از منكر وظيفه همه مسلمانهاست و كسي

نمي تواند جلوي آن را بگيرد ولي بايد طوري انجام گيرد كه نظم دانشگاهها و مؤسّسات به هم نخورد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 343

سؤال 1160- اگر سوار تاكسي شديم و راننده نوار ترانه غير مذهبي گذاشت تكليف ما در اين حال چيست؟

جواب: بايد نهي از منكر كنيد و اگر نمي پذيرد پياده شويد، مگر اينكه عسر و حرج لازم آيد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 345

فصل چهل و يكم: احكام دفاع و جهاد

سؤال 1161- آيا در تقسيم متعارف كافر به ذمّي و حربي كه غير ذمّي را حربي مي دانند، مي توان به همه احكام آن ملتزم شد كه كفّاري كه در حكومت جمهوري اسلامي هستند، ذمّي و بقيّه در هر كجاي دنيا كه باشند حربي باشند و همه اقدامات درباره كافر حربي درباره آنان جايز باشد، يا حربي اختصاص دارد به حالت محاربه و در غير حالت جنگ، قسم سوّمي داريم كه نه ذمّي و نه حربي است و جان و مال و عرض آنان كه در جنگ نيستند محترم است؟

جواب: كافر، قسم سوّم و چهارمي نيز دارد و قسم سوّم آن كافر «معاهد» است و بسياري از دول امروز كه با ما روابط سياسي دارند و با ما در حال جنگ نيستند مصداق آن محسوب مي شوند و مادام كه به نحوي از انحا با مسلمين وارد محاربه نشوند همه چيز آنها و جان و مالشان محترم است، زيرا طبق تعهّداتي كه از طريق روابط سياسي و قوانين پذيرفته شده بين المللي با آنان داريم داخل در معاهد هستند. در ضمن بايد توجّه داشت كه كافر معاهد بر خلاف آنچه بعضي گفته اند زمان محدودي ندارد و شامل اهل كتاب و غير اهل كتاب نيز مي شود.

اين نكته نيز قابل توجّه است كه اهل كتاب در صورتي به عنوان كافر ذمّي شناخته مي شوند كه در داخل كشورهاي اسلامي زندگي كنند، ولي اهل كتابي كه در داخل كشور خودشان زندگي مي كنند آنها فقط جزء معاهد مي توانند باشند و پيمان ذمّه در مورد آنها مفهوم ندارد (مگر اين كه كشوري خود را در پناه كشور اسلامي قرار دهد) زيرا در احكام ذمّه قرائن زيادي وجود دارد كه نشان مي دهد مربوط به

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 346

اقليّتهاي داخل كشورهاي اسلامي است.

قسم چهارم، كفّاري هستند كه نه جزء كفّار ذمّي مي باشند و نه معاهد و نه حربي و در واقع در بي طرفي كامل نسبت به مسلمين به سر مي برند كه مي توان آنها را كفّار بي طرف ناميد كه در دو آيه از قرآن به وضع آنها اشاره شده است، در سوره ممتحنه آيه 8 مي فرمايد: (لَا يَنْهَاكُمُ اللّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إلَيْهِمْ إنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ) و سوره نساء آيه 90 بعد از اشاره به كفّار حربي مي فرمايد: (الَّا الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلَي قَوْمِ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ ميِثَاقٌ أَوْ جَاءُوكُمْ مَا حَصِرَتْ صُدُورُهْم أَنْ يُقَاتِلُوكُمْ أَوْ يُقَاتِلُوا قَوْمَهُمْ … فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَ ألْقَوا إِلَيْكُمْ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا).

بنابراين كه مراد از «القاي سلم» پيش گرفتن راه مسالمت آميز باشد نه برقراري پيمان صلح، زيرا تعبير به القاي سلم تناسب با همين معنا دارد و آيه بعد نيز شاهد بر اين مطلب است، به هر حال كافر بي طرف هم، جان و مال و ناموسش محفوظ است شرح بيشتر در مورد اقسام چهارگانه

كافر نياز به بحث مبسوطتري دارد.

سؤال 1162- آيا فقيه مبسوط اليد مي تواند حكم به جهاد ابتدايي كند؟

جواب: بايد طبق فتواي خودش عمل كند چون تقليد براي مجتهد حرام است.

سؤال 1163- آيا كشتن كسي كه به انسان حمله مي كند و يا سارقي كه به منزل انسان آمده است جايز است؟

جواب: در صورتي كه راهي جز كشتن او نباشد جايز است و خون او هدر است.

سؤال 1164- مسأله اي براي من هنگام اشغال كويت توسط لشكر متجاوز عراق اتفاق افتاد لطفاً جواب اين مسأله را بفرماييد- داستان از اين قرار است كه روز هشتم اشغال كويت وقتي كه به خانه برگشتم يكي از سربازان عراقي را در خانه، در كنار برادر كوچكم ديدم از او سؤال كردم اين شخص كيست؟ گفت: يكي از سربازان

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 347

عراقي است كه مردم كويت را مي كشند، ولي من به حرف او اعتنايي نكردم و به اطاق رفته به نماز ايستادم. در اين هنگام آن سرباز با اسلحه گرم او را زد به طوري كه خون از بدن او جاري شد ولي هنوز به زمين نيفتاده بود كه من از ترس جان خود و خانواده آماده دفاع شدم و به او حمله كردم، از نظر شرعي اين دفاع چگونه بوده است؟

جواب: اگر آن سرباز مهاجم قصد جان يا مال شما يا فرزندانتان را داشته، دفاع با هر وسيله اي جايز بوده است و خون او هدر است.

سؤال 1165- اگر يك طايفه از شيعيان بر طايفه ديگر حمله مسلحانه نمايد بطوري كه خوف جان، مال و ناموس عدّه اي در آن باشد، آيا بر طايفه ديگر دفاع واجب است؟

جواب: آنها حق دارند از

خود دفاع كنند ولي بايد نهايت كوشش را براي جلوگيري از اين گونه درگيريها به عمل آورند تا كار به خونريزي نكشد.

سؤال 1166- با توجّه به مسأله فوق اگر افراد يا مسئولين يكي از جناحها (در حالي كه اسلحه با خود حمل نمي كرده و قاتل كسي هم نبوده) توسّط جناح ديگر ترور گردد حكم قاتل و مقتول چيست؟

جواب: هر كس، مؤمني را عمداً به قتل برساند حكم او قصاص است ولي قصاص بايد به وسيله حاكم شرع يا نماينده او انجام شود.

سؤال 1167- پس از بيرون رفتن استعمار انگلستان از شبه قاره هند و تقسيم آن به ايالت مسلمان نشين جامو و كشمير، بر خلاف مقرّرات تقسيم و خواست مسلمانان، اين منطقه در نتيجه زورگويي و لشكركشي زير سلطه هند درآمد. مسلمانان براي حفظ مذهب، فرهنگ، ناموس و آزادي خود عليه متجاوز، قيام كرده اند و در اين مبارزه به بدترين مصائب از جمله قتل عام، شكنجه، اسارت و غارت و حتي … گرفتار شده اند، آيا كشته شدگان مسلمانان در اين مبارزه شهيدند و اين حركت جهاد محسوب مي شود؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 348

جواب: مادام كه براي دفاع از جان و مال و ناموس مسلمين و اساس اسلام و مذهب اهل بيت (عليهم السلام) تلاش مي كنند عمل آنها جهاد است و آنها كه در اين راه كشته مي شوند شهيدند، امّا بايد سعي كنند از مجتهد يا نماينده مجتهدي دستور بگيرند.

سؤال 1168- اگر روشن شود كه كالاهاي اسرائيلي را به نام كشورهاي ديگر مثل تركيّه و قبرس و يا ساير كشورها، به كشورهاي اسلامي وارد مي كنند تا خريداران متوجّه نشوند كه اين كالاها اسرائيلي است چون مي دانند كه اگر

مسلمانان بدانند اسرائيلي است نمي خرند، حكم اين فريب دادن مسلمانان چيست؟

جواب: در اين فرض خريد اين كالاها جايز نيست و جايز نيست كه مسلمانان را فريب دهند و مسلمانان بايد از هر كاري كه باعث تقويت دشمن مي شود بپرهيزند.

سؤال 1169- آيا براي آژانسهاي مسافرتي، جايز است كه تورهاي مسافرتي به اسرائيل ترتيب دهند؟

جواب: برگزاري اين تورهاي مسافرتي از اسباب تقويت دشمنان اسلام و تضعيف مسلمين است و اين كار بر هيچ مسلماني جايز نيست.

سؤال 1170- اگر آژانسهاي مسافرتي مرتكب چنين كاري بشوند آيا براي مسلمانان جايز است كه از اين آژانسها براي سفر به اسرائيل بليط تهيه كنند؟

جواب: مانند جواب سابق است.

سؤال 1171- بسياري از بهائيهاي مقيم جمهوري اسلامي ايران اظهار مي دارند كه ما تابع قوانين عمومي ايران بوده و هيچ تخلّفي را مرتكب نشده ايم ليكن متحمّل تضييع حقوق هستيم، آيا اصولا بهائيها، به خصوص بهائيهاي مقيم ايران اهل ذمّه محسوب مي شوند؟

جواب: مي دانيم مسأله بهائيگري در شرايط كنوني تنها يك مسأله مذهبي نيست بلكه بيشتر جنبه سياسي دارد و قرائن فراواني در دست است كه آنها به نفع بيگانگان فعاليّت مي كنند و دفاع شديد مجالس قانون گذاري بعضي از كشورهاي

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 349

غربي از آنها از جمله اين قرائن است. بنابراين در چنين شرايطي نمي توان با آنها به عنوان گروهي كه مي خواهند در اين مملكت زندگي مسالمت آميز داشته باشند نگاه كرد و آنها در واقع محارب هستند.

سؤال 1172- آيا جايز است كه مسلماني، كشورهاي غير اسلامي را وطن خود قرار دهد؟ آيا اين تعرّب بعد الهجره نيست؟

جواب: اگر از كفر و فساد در امان است اشكال ندارد و اين مصداق تعرّب بعد الهجره نيست،

به خصوص اين كه بتواند كم كم با قول و فعل خود در آنجا مبلّغ اسلام باشد.

سؤال 1173- آيا سفر به كشورهاي كفر و فساد براي ادامه تحصيل با احتمال ضعف دين خود يا همسر يا يكي از فرزندان، يا بي اعتنايي در بعضي از فرايض يا متأثر شدن به اخلاق و عادات آنها، جايز است؟

جواب: در فرض مسأله خالي از اشكال نيست.

سؤال 1174- آيا پناهنده شدن به كشورهاي كفر به خاطر اين كه كاري در وطن خود گير نمي آورد جايز است؟

جواب: اگر ضرورتي ايجاب كند و متأثر به آداب حرام آنها نشود، اشكالي ندارد.

سؤال 1175- آيا سفر به كشورهاي غير مسلمان براي گذراندن تعطيلات و استراحت و اطّلاع بر فرهنگ آن كشورها، با احتمال وقوع در حرام يا ضعف اعتقادات خود يا همسر يا فرزندان يا متأثر شدن از اخلاق مردم آن مملكت جايز است؟

جواب: همان طور كه گذشت اگر اين احتمال يك احتمال عقلايي باشد جايز نيست.

سؤال 1176- آيا جايز است كه مسلمان به بلاد كفر و فساد مهاجرت كند و در آنجا كار كند و تخصّص و فنّ خود را در اختيار كفّار قرار دهد؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 350

جواب: مغزهاي متفكّر مسلمين و افراد متخصّص آنها، بايد در خدمت كشورهاي اسلامي باشند ولي در موارد ضروري اگر باعث تقويت كفّار و ضعف مسلمانان نشوند و متأثّر به آداب حرام آنها نگردند اشكالي ندارد و اگر بتوانند با قول و فعل خود مبلّغ اسلام در آن مناطق باشند كار خوبي خواهد بود.

سؤال 1177- آيا زن حقّ مخالفت با شوهرش را دارد كه به بلاد كفر نرود؟

جواب: اگر رفتن به آنجا به دين و اعتقاد

و اخلاقش ضربه مي زند، مخالفت او جايز است.

سؤال 1178- آيا فرزند مي تواند در رفتن به بلاد كفر با پدر و مادرش مخالفت كند؟

جواب: مانند جواب سابق است.

سؤال 1179- آيا مبلّغ ديني در صورتي كه احتمال ضعف دين همسر و فرزندانش را بدهد مي تواند براي تبليغ به بلاد كفر سفر كند؟

جواب: مجرّد احتمال كافي نيست مگر اين كه احتمال قوي باشد و در اينگونه مسائل كه مربوط به تبليغ اسلام است نبايد وسوسه به خرج داد.

سؤال 1180- آيا مسلمان مي تواند با فرض احتمال ضعف دين خود يا خانواده اش، براي معالجه طولاني به بلاد كفر مسافرت كند؟

جواب: از جواب سابق روشن شد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 351

فصل چهل و دوّم: احكام حدود

[حدود]

1- حدّ زنا

سؤال 1181- حكم مجامعت با نامزد قبل از عقد شرعي از طريق دبر چيست؟

جواب: اگر دخول حاصل شود حدّ زنا در باره او جاري مي شود.

سؤال 1182- شخصي با اعتقاد به اين كه دامادش (شوهر دخترش) با همسر او زنا نموده است عمداً وي را به قتل رسانده است، آيا علم به زنا مجوّز قتل مي شود؟ و آيا اعتقاد قاتل، تأثيري در نوع قتل دارد و موضوع ملحق به اعتقاد به مهدور الدّم بودن مقتول مي باشد؟

جواب: علم به زنا به تنهايي مجوّز قتل نمي شود، مگر اين كه او را در حال زنا با همسرش ببيند كه در اين صورت قتل او جايز است ولي تا در محكمه اثبات نكند قتل عمد شمرده مي شود. در مواردي كه ثابت شود كه شخص اعتقاد به مهدور الدّم بودن كسي داشته و او را به قتل رسانده، قتل شبه عمد حساب مي شود.

سؤال 1183- دختري با پسري ازدواج كرده است و صيغه دائمي بين اينها خوانده

شده، ولي هنوز عروسي نكرده اند و دختر در خانه پدر زنا كرده است، آيا اين زنا محصنه است يا غير محصنه؟

جواب: زناي محصنه نيست.

سؤال 1184- آيا حاكم شرع مي تواند براي اثبات زنا يا لواط، پايه و اساس علم خود

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 352

را نظريه پزشك قانوني قرار داده (متّهمين را جهت معاينه) انجام آزمايشات دقيق علمي به او معرفي كند، يا اين كه در اينگونه موارد نفس رؤيت شهود در اثبات حد لازم است؟

جواب: نظريه پزشك قانوني به تنهايي كافي نيست.

سؤال 1185- پسر و دختري زنا كردند و پسر بعد از اين عمل با دختر ديگري ازدواج كرده است، امّا بعد از تزويج نيز همين عمل را با آن دختر تكرار كرده است، آيا اين زنايي كه بعد از تزويج پسر با دختر دوّم ادامه داشته، زناي محصنه محسوب مي شود؟

جواب: هرگاه بعد از ازدواج، عروسي كرده و اين عمل را با دختر اوّل ادامه مي دهد، زناي محصنه محسوب مي شود.

سؤال 1186- حدّ زناي محصنه چيست؟

جواب: حدّ زناي محصنه سنگسار است، ولي در شرايطي كه محذورات مهمّي بر اين امر مترتّب شود مي توان اعدام را به نحو ديگري انجام داد و شبيه حكم فرار از حفيره در صورت اقرار در اينجا نيز جاري است.

سؤال 1187- آيا حدّ زنا بايد در محلّ وقوع آن انجام شود يا جاي ديگر هم اشكالي ندارد؟

جواب: محل در آن شرط نيست.

سؤال 1188- در صورتي كه برگشتن دختر و پسر زناكار به محل زندگيشان باعث مفسده و اختلافاتي بين اهالي آن محل شود، آيا مي توان آنها را به محل ديگري تبعيد كرد؟

جواب: هرگاه ماندن آنها در محل خود موجب فساد شود، مي توان

آنها را به محل ديگري فرستاد.

سؤال 1189- چنانچه شخصي بعد از عقد و قبل از عروسي زنا كند، آيا غير از

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 353

تازيانه، تبعيد و كوتاه كردن موهاي او نيز لازم است؟ در صورت مثبت بودن جواب، آيا تمكن از دخول و عدم تمكن در حكم تأثيري دارد؟

جواب: تراشيدن سر و تبعيد لازم است و تمكن از دخول شرط نيست، مگر اين كه زن مدّت طولاني به اجبار از شوهر جدا باشد.

سؤال 1190- در خصوص اين روايت كه اگر دو مرد، يا يك زن و مرد، زير يك لحاف ديده شوند بايد تعزير شوند آيا صرف اين كار، دالّ بر سوء نيّت است و تعزير دارد، يا احراز سوء نيّت لازم است؟

جواب: احراز سوء نيّت نيز لازم است.

سؤال 1191- چنانچه زني، مردي را با اسلحه يا به نحوي ديگر تهديد كند كه اگر با وي زنا نكند چنين و چنان مي كند و مرد واقعاً مكرَه واقع شود، آيا حكم مكرَه در اينجا نيز ثابت است؟

جواب: در فرض مسأله، حكم زناي به عنف كه اعدام است در مورد زن جاري نمي شود، فقط حد دارد (رجم يا جلد به اختلاف موارد).

سؤال 1192- الف) اگر مرد زناكار، زانيه را كه باكره بوده و بر اثر زنا حامله شده است عقد كند، آيا حد ساقط مي شود يا رضايت اولياي دختر لازم است؟

ب) اگر اولياي دختر راضي نشوند و او را براي زاني عقد نكنند، آيا شخص ديگري مي تواند دختر را بگيرد؟ و حدّ زنا در اين صورت چگونه است؟

جواب: الف) حد با عقد و يا رضايت اولياي دختر ساقط نمي شود ولي اين مسأله اگر نزد حاكم

شرع از طريق اقرار (نه شهود) ثابت شده، مي تواند با ملاحظه مصالح او را عفو كند.

ب) اشكالي ندارد و حكم حد همان است كه در بالا گفته شد و با اين كار ساقط نمي شود.

سؤال 1193- لطفاً جواب مسائل زير را مرقوم بفرماييد:

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 354

الف) آيا آوردن متّهم به زنا به دادگاه جهت اعتراف جايز است؟

ب) در صوت جواز آيا جايز است قاضي مأذون به متّهم تفهيم كند كه جرم او چيست؟

ج) در صورت جواز سؤال ب و اظهار قبولي متّهم آيا قبول اتّهام تفهيمي به عنوان اقرار محسوب مي شود يا اين كه بايد اقرار كند و تصريح به عمل، موضوعيّت دارد و در صورت اقرار واحد آيا تكرار سؤال به دفعات يا جلسات متعدّد لازم يا جايز است؟

د) آيا سكوت متّهم كاشف از انكار اوست؟

جواب: الف) متّهم به زنا را نمي توان به دادگاه احضار كرد، مگر اين كه شهود قبلا بروند و شهادت بدهند، و يا زناي به عنف صورت گرفته باشد و مزني بها شكايت كند و يا متّهم مرتكب جرائم منكراتي ديگري مانند خلوت با اجنبيّه شده باشد كه به خاطر اين امور جلب شود.

ب) از جواب سؤال بالا معلوم شد.

ج) اقرار بايد صريح باشد و اصرار قاضي براي گرفتن اقرار وجهي ندارد.

د) با سكوت چيزي ثابت نمي شود و انكار در اينجا لازم نيست بلكه اقرار اثر دارد.

سؤال 1194- فردي در وطنش محصن يا محصنه است و به قصد زنا به شهر ديگري مسافرت مي كند كه بيش از مسافت شرعي است و در آن شهر- العياذ بالله- مرتكب زنا مي شود آيا حدّ زناي محصنه دارد؟

جواب: اگر از همسرش به مقدار

قابل ملاحظه اي دور شده باشد و مصداق «يغدو و يروح» نباشد يعني همسرش عملا در اختيار او نيست، زناي محصنه محسوب نمي شود.

سؤال 1195- در زنايي كه موجب رجم است اگر زاني پس از اقرار چهارگانه انكار

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 355

نمود حدّ رجم ساقط است اوّل اين كه آيا اين حكم اختصاص به رجم دارد يا اين كه در مواردي كه زنا، موجب قتل است مانند زناي به عنف يا با محارم، هم جاري است و دوّم اين كه آيا حكم مذكور در لواط ايقابي هم جاري است؟

جواب: در اين گونه موارد حدّ اقل قاضي مي تواند عفو كند.

سؤال 1196- اگر برادر بالغي با خواهر بالغ خود (نعوذ باللّه) زنا كند آيا هر دو محكوم به اعدامند؟ و نيز اگر برادري كه سنّش قانوني (18 سال) باشد با خواهر بالغ و يا نابالغ (كمتر از 18 سال) خود زنا كند آيا رضايت ولي و يا قيّم دختر از اعدام زاني مذكور جلوگيري مي كند؟

جواب: در صورتي كه زاني و زانيه به حد بلوغ شرعي رسيده باشند حكم درباره آنها جاري است خواه ولي راضي شود يا نشود، مشروط بر اين كه موضوع نزد حاكم شرع با دلايل كافي ثابت شود.

سؤال 1197- آيا زنا با خواهر رضاعي و يا مادر زن از حيث كيفر همچون زنا با خواهر و مادر واقعي است؟

جواب: زنا با اين دو، حكم زناي با محارم نسبي را ندارد ولي مجازات اصل زنا ثابت است.

سؤال 1198- آيا حرمت زنا ذاتي است و يا عرضي؟

جواب: اگر منظور از ذاتي بودن اين باشد كه زنا حرام است خواه آثار زيانباري داشته باشد و خواه نداشته باشد،

جواب اين است كه آري حرمت زنا ذاتي است.

2- حدّ لواط

سؤال 1199- آيا در لاطي احصان را شرط مي دانيد؟

جواب: در لواط فرقي ميان محصن و غير محصن نيست.

سؤال 1200- آيا مي توان شخصي كه به اتهام لواط محكوم به يكي از مجازاتهاي معروف در فقه شده است را با چوبه دار يا اسلحه گرم اعدام كرد؟

جواب: تبديل نوع اعدام در صورت ايجاب مصلحت مانعي ندارد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 356

3- حد قذف

سؤال 1201- كسي كه ديگري را متّهم به ارتداد و كفر مي كند و نمي تواند اين اتّهام را در محضر حاكم شرع اثبات نمايد، حكمش چيست؟

الف) آيا چنين موردي را مي توان مصداق قذف دانست؟

ب) در صورت منفي بودن پاسخ، با وي بايد به چه نحوي عمل كرد؟

ج) چنانچه شخص مورد اتهام از حقّ خود صرف نظر كند، آيا حد يا تعزير چنين شخصي ساقط مي گردد؟

جواب: الف و ب) قذف تنها در دو مورد است: نسبت زنا يا لواط دادن، بقيّه نسبتهاي ناروا تعزير دارد.

ج) ظاهر اين است كه حكم تعزير با گذشت صاحب حق جاري نمي شود، مگر اين كه حاكم شرع ملاحظه كند كه ترك تعزير در اين گونه موارد، منشأ مفاسد اجتماعي مي شود كه بر طبق عنوان ثانوي تعزير مي كند.

سؤال 1202- در مورد زن 75 ساله اي حد قذف صادر شده است، ولي به گواهي پزشكي قانوني، زن بيمار است و شلّاق براي او خطرناك است، آيا مسأله ضغث يا صبر نمودن تا بهبودي ايشان در حدّ قذف هم مطرح است؟ و اگر بيماري هيچ گاه علاج نشود تكليف چيست؟

جواب: اگر خوف خطر در اجراي حد باشد بايد از آن خودداري شود و موكول به زمان رفع خطر گردد و اگر اميد بهبودي نيست بايد از ضغث استفاده

كرد.

سؤال 1203- شخص مسلماني به طور مكرّر و در حال عصبانيّت به رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) و ائمّه معصومين (عليهم السلام) (نعوذ بالله) توهين مي كند در حالي كه به خيال خودش به حضرت أبو الفضل (سلام اللّه عليه) اعتقاد و علاقه دارد وظيفه همسر، فرزندان و بستگان او را بيان فرماييد؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 357

جواب: اگر حال او حال عادي باشد، از اسلام بيرون رفته است و همسرش بايد از او جدا بشود ولي اگر از حال طبيعي خارج شده و يا مشكوك است كه از حال طبيعي خارج شده يا نه، محكوم به اسلام است و در صورت اوّل اگر توبه كند و دوباره آن زن به عقد آن مرد درآيد عقدش صحيح است.

سؤال 1204- مردي كه دشنام خواهر و مادر به زنش مي دهد و هميشه زبانش به غيبت ديگران عادت كرده چه حكمي دارد؟

جواب: دشنام دادن به ديگران در بعضي از موارد مجازات تعزير دارد و در بعضي از موارد حدّ قذف (80 تازيانه) كه به وسيله حاكم شرع انجام مي شود.

4- حدّ شرب خمر

سؤال 1205- آيا لعنت كردن شارب الخمر جايز است؟ حدّ آن چقدر است؟

جواب: لعنت كردن كسي كه علناً شراب مي خورد جايز است و حدّ آن هشتاد تازيانه مي باشد.

5- حدّ سرقت

سؤال 1206- آيا سارق بعد از قطع دستش مي تواند دست قطع شده را پيوند بزند؟

جواب: در باب قصاص از فقه، اين مسأله مشهور است كه اگر گوش قطع شده را به جاي اولش پيوند بزنند و پيوند بگيرد «مجني عليه» مي تواند آن را قطع كند تا همانند خودش شود و حديثي در اين زمينه از امام باقر (عليه السلام) نقل شده كه يا سند آن معتبر است و يا حدّ اقل «معمول به اصحاب» مي باشد، هر چند الغاي خصوصيت از آن و تسرّي به باب حدود مشكل است، ولي ظاهر ادلّه قطع يد سارق آن است كه پيوند زدن آن جايز نيست. به خصوص اين كه در روايت علل و عيون عن الرّضا (عليه السلام) آمده است كه: «و علّة قطع اليمين من السارق لانه تباشر الاشياء (غالباً) بيمينه

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 358

و هي افضل اعضائه و أنفعها له فجعل قطعها نكالا و عبرۀ للخلق لئلا يبتغوا اخذ الاموال من غير حلّها و لانّه اكثر ما يباشر السرقه بيمينه، و اين معنا، با پيوند زدن سازش ندارد. در حديث ديگري آمده است: عن النّبي (صلي الله عليه و آله) انّه اتي بسارق فامر به فقطعت يده ثم علقت في رقبته» «1».

سؤال 1207- پيوند زدن انگشتان قطع شده سارق به دست شخص ديگري كه فرضاً در كارخانه بريده شده چه حكمي دارد؟ بر فرض جواز آيا اجازه صاحب عضو براي اين كار لازم است؟

جواب: با اجازه صاحب

عضو جايز است.

سؤال 1208- استفاده از داروهاي بي حس كننده به هنگام اجراي حدّ سرقت چه حكمي دارد؟

جواب: اشكالي ندارد.

سؤال 1209- در قانون مجازات اسلامي و بعضي از متون فقهي يكي از شرايطي كه براي اجراي حدّ سرقت به طور مطلق بيان شده اين است كه: «سارق پس از سرقت، مال را تحت يد مالك قرار نداده باشد» آيا شرط مذكور در تمام مراحل رسيدگي، حتّي پس از ثبوت جرم و انشاي رأي نيز جاري مي باشد؟ يا اختصاص به قبل از شكايت نزد حاكم دارد؟

جواب: بازگرداندن مال به مالك پس از ثبوت جرم و انشاي رأي، فايده اي ندارد و موجب سقوط حدّ نمي شود.

سؤال 1210- اگر درب پاركينگ باز باشد آنجا حرز محسوب مي شود يا نه و اگر بسته باشد چگونه است؟

جواب: در صورت اوّل حرز نيست و در صورت دوّم كه درب پاركينگ بسته است حرز محسوب مي شود.

______________________________

(1). جواهر، جلد 41، صفحه 543 و سنن بيهقي، جلد 8، صفحه 275.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 359

سؤال 1211- آيا جسد انسان مال تلقي مي شود و خريدوفروش آن براي اهداف مشروع جايز است و آيا موضوع جرم براي عنوان سرقت واقع شود يا خير؟

خصوصاً وقتي كه صدها سال از تاريخ مرگ، گذشته باشد و موضوع از جهت باستان شناسي و تاريخي حائز اهميّت باشد؟

جواب: خريدوفروش بدن ميّت مسلمان جايز نيست و مال محسوب نمي شود امّا بدن غير مسلمان براي اهداف مشروع مانند تشريح در مواردي كه مجاز است نيز خالي از اشكال نيست و در هر حال اجراي حدّ سرقت مشكل است.

سؤال 1212- در مورد اجراي حدّ سارق، علاوه بر جميع شرايط، آيا تقاضاي قطع يد از طرف مالباخته نيز لازم

است، و يا به مجرّد شكايت نزد قاضي با فرض وجود شرايط ديگر اجراي حدّ واجب مي شود؟

جواب: شكايت او كافي است و نياز به تقاضاي اجراي حد ندارد.

سؤال 1213- چنانچه قبل از طرح شكايت از طرف مالباخته نزد قاضي، اموال مسروقه توسط اداره آگاهي از سارق اخذ و جهت تحويل به مال باخته نگهداري شود به نحوي كه هر موقع مال باخته تقاضا نمايد اموال به او تحويل مي گردد، ولي مال باخته با وجود علم به اين موضوع قبل از تحويل گرفتن اموال نزد قاضي شكايت مي كند آيا در اين صورت نيز اجراي حدّ سرقت واجب است؟

جواب: حدّ سارق در اينجا اجرا نمي شود، و از قبيل بازگشت مال به دست صاحب آن است.

سؤال 1214- كسي كه مرتكب چهار فقره سرقت شده همه اينها به ثبوت رسيده است آيا براي تمامي اينها يك حد كافي است يا هر كدام حدّ جداگانه اي دارد؟

جواب: حدّ واحد براي همه آنها كافي است.

سؤال 1215- با توجّه به اين كه نصاب حدّ سرقت يك ربع دينار شرعي است و

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 360

موضوع درهم و دينار فعلا منتفي است، نصاب حدّ سرقت را چگونه به دست بياوريم؟ آيا مي توان پول رايج يا طلاي غير مسكوك را معيار قرار داد؟

جواب: بايد از اهل خبره سؤال كرد كه اگر دينار مسكوكي وجود داشته باشد چه اندازه قيمت دارد و قيمت يك ربع آن، نصاب حدّ سرقت خواهد بود و هرگاه سرانجام شك در مقدار حاصل شود بايد قدر متيقّن را حساب كرد.

سؤال 1216- تقريباً سه سال پيش (بر اثر جهالت و به خاطر معاشرت با دوستان ناباب) مبادرت به سرقت چند شاخه مفتول از شهرداري

و فروختن آنها كردم. اگر من بخواهم وجه آنها را بپردازم:

الف) بايد به چه شخص يا سازماني بدهم؟

ب) در اين مورد كه طرف مقابل من شهرداري است آيا حلاليّت طلبيدن و راضي كردن شخص خاصّي لازم است؟

ج) در آن موقع قيمت هر كيلو مفتول مثلا چهل تومان بوده ولي امروز 120 تومان است بايد كدام مبلغ را بپردازم؟

د) ما سه نفر بوديم (البتّه كل پول بين 2 نفرمان تقسيم شد) حال من بايد كلّ مبلغ مفتولها را بپردازم يا بايد مثلا وزن كلّ آنها را نصف كرده و پول نصف مفتولها را بدهم؟

ه-) وزن تقريبي مفتولها درست به خاطرم نيست در اين مورد بايد چگونه وجه را بپردازم؟

جواب: شما مي توانيد مبلغ آن را به يكي از حسابهاي درآمدهاي مربوط به شهرداري در بانك واريز كنيد و لازم است مبلغ فعلي آن را بدهيد و اگر ديگران سهمي نپردازند شما در مقابل تمام مبلغ ضامن هستيد و با انجام اين كار حلاليّت طلبيدن لازم نيست، بايد به درگاه خدا توبه كنيد و در صورت شك نسبت به مقدار آن، احتياط كنيد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 361

سؤال 1217- در فرض سؤال بالا و به همين صورت و با همان رفيق قبلي، مفتولهاي يك زمين شخصي را برديم (البتّه همان طور كه ذكر كردم يكي از دلايل اين اعمال قبيح، جواني بود و من خيلي دوست داشتم كه خودم را انسان زرنگي نشان بدهم) بازهم وزن آن مفتولها درست به خاطرم نيست و حتّي تعداد آنها را هم دقيق نمي دانم، چگونه بايد پول آن بنده خدا را بپردازم؟

جواب: از جواب بالا معلوم شد و طرز رساندن وجه آن

به صاحب مال يا از طريق پيدا كردن حساب بانكي يا فرستادن از طريق حواله بانكي به درب مغازه و يا منزل او به ضميمه نامه اي كه به طور سربسته نشان مي دهد شما فلان مبلغ را از اين جانب طلبكار بوده ايد، بدون اين كه امضا كنيد و يا طرق مطمئن ديگر و نسبت به مقدار آن احتياط كنيد و بيشتر بدهيد تا يقين به برائت ذمّه حاصل شود.

6- حدّ محارب

سؤال 1218- عدّه اي از مسيحيان بعضي از كشورها، يا مستقيماً با مسلمانان در جنگ هستند و يا از نظر اقتصادي به كساني كه با مسلمانان در جنگ هستند كمك مي كنند، آيا احكام محارب بر آنها جاري مي شود و اساساً شرايط صدق محارب در اين زمان چيست؟

جواب: آنها جزء محاربند ولي اگر اجراي احكام محارب بر آنها موجب تشديد كينه و فساد مي شود بايد با آنها مدارا كرد.

سؤال 1219- جاسوساني كه اطّلاعات نظامي يا غير نظامي كشور اسلامي را با علم و آگاهي، در اختيار دشمن مي گذارند و در اين رابطه گاهي در كشورهاي بيگانه آموزشهايي ديده اند و در مقابل آن مبلغي هم دريافت مي كنند و يا بدون پاداش اين كار را انجام مي دهند چه حكمي دارند، آيا محاربند؟

جواب: اطلاق عنوان محارب بر جاسوس مشكل است، زيرا در تعريف آن

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 362

اموري در فتاوا و روايات آمده است كه بر جاسوس تطبيق نمي كند ولي مواردي از جاسوسي پيدا مي شود كه از محاربه نيز شديدتر است. به طور كلّي جاسوسي را بايد مطابق محتواي آن تقسيم كرد هرگاه مربوط به اخباري بوده باشد كه پايه هاي احكام اسلامي يا حكومت اسلامي را متزلزل سازد و يا جان

مسلمانان را به وسيله آن به خطر مي اندازد مسلّماً محكوم به اعدام است. همچنين اگر اخبار او سبب گسترش فساد در مقياس وسيعي گردد به طوري كه عنوان مفسد في الارض به معناي قطعي اش بر او صادق شود، نيز محكوم به اعدام است، ولي اگر در موضوعات كوچكتري باشد كه هيچ يك از مسائل فوق در آن نيست، مثل اين كه اطّلاعات غير مهم و خالي از خطر عمده، در اختيار بيگانگان بگذارد در اين صورت مشمول قانون تعزيرات است و مقدار تعزير تناسب با ميزان ضرر جاسوسي او خواهد داشت.

7- حدّ ارتداد

سؤال 1220- اگر كسي با كوچكترين ناراحتي حرفهايي بزند كه از آن بوي ارتداد و خداي ناكرده اهانت به مقام خداوند متعال يا معصومين (عليهم السلام) مي آيد با توجّه به اين كه مي دانيم لحظه اي ديگر وضو مي گيرد و نماز مي خواند و ساير عبادات را بجا مي آورد، برخورد با اينگونه افراد به چه صورت بايد باشد؟

جواب: اگر از خود بي خود مي شود و كلمات كفرآميز مي گويد مرتد نمي شود و در غير اين صورت مرتد است.

سؤال 1221- اگر شوهر مرتد شود و نه فقط به دين اعتقادي نداشته باشد بلكه عليه آن نيز صحبت كند، حكم زندگي كردن همسرش با او چيست، لازم به ذكر است كه امر به معروف و نهي از منكر نيز در او اثري نداشته است؟

جواب: همسرش بايد از او جدا شود و بر او حرام است و نيازي به طلاق ندارد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 363

سؤال 1222- آيا توهين به قرآن و فحّاشي نمودن به آن (العياذ بالله) سبب ارتداد مي شود، تكليف كساني كه شاهد و ناظر اين مسأله هستند چيست؟

جواب: اگر

از روي علم و عمد باشد مرتد مي شود و بر ديگران لازم است كه نهي از منكر كنند.

سؤال 1223- اگر مسلماني معتقد به تحريف قرآن باشد، حكمش چيست و آيا اعتقاد به تحريف، انكار ضروري دين محسوب مي شود؟

جواب: نظر به اين كه افراد كمي از علماي مذاهب مختلف اسلامي قائل به تحريفند (هرچند محقّقان، هرگز تحريف را قبول نكرده اند) حكم ارتداد جاري نمي شود، امّا چنين كسي مرتكب اشتباه بزرگي شده است.

سؤال 1224- اگر كسي معتقد باشد كه معاني قرآن، بر قلب مبارك پيامبر (صلي الله عليه و آله) نازل شده است و آن حضرت با اين كلمات آن معاني را بيان فرموده اند و كلمات فعلي صادر از ناحيه پيامبر (صلي الله عليه و آله) است نه خداوند، آيا اين اعتقاد موجب ارتداد مي شود و وظيفه ما در مقابل چنين شخصي چيست؟

جواب: اين عقيده خطا و اشتباه است و بايد او را ارشاد كرد ولي موجب كفر نمي شود.

مسائل متفرّقه حدود

سؤال 1225- خارج كردن مني به وسيله استمنا در صورتي كه باقي ماندن آن در بدن ضرر داشته باشد چه حكمي دارد؟

جواب: در صورتي كه واقعا ضرورتي باشد حرام نيست.

سؤال 1226- آيا استمنا با تخيّل امكان پذير است و در صورتي كه آبي از انسان خارج شود چه حكمي دارد؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 364

جواب: استمنا با تخيّل كاملا امكان پذير است ولي اگر آب مشكوكي خارج شود كه علامات مني را ندارد يا فقط بعضي از علايم را دارد مني محسوب نمي شود.

سؤال 1227- با توجّه به اين كه طبيعتاً زن احساساتي تر است زودتر تحت تأثير وسوسه هاي شيطاني قرار مي گيرد آيا كيفر خطاهايش با مردان تفاوت مي كند؟

جواب: در مسائل تعزيرات

مسئوليت هركس در برابر اعمالش رابطه اي با ميزان تأثيرپذيري از عوامل مختلف و ميزان جرم او دارد.

سؤال 1228- اگر كسي حافظ كل و يا قسمتي از قرآن باشد و جرمي مرتكب شود كه موجب حد است، آيا حفظ قرآن سبب تخفيف و يا گذشت از حد مي شود؟

جواب: اگر اثبات عمل از طريق اقرار باشد، حاكم شرع مي تواند مجازات او را تخفيف دهد و يا صرف نظر كند و اگر از طريق بيّنه باشد، حكم مجازات به قوّت خود باقي است.

سؤال 1229- آيا مرتكب زناي محصنه و لواط، مي تواند خود را به قتل برساند؟

جواب: اجراي حد، بايد به وسيله حاكم شرع باشد و لزومي ندارد مرتكب گناه خود را به حاكم شرع معرفي كند، بلكه مي تواند فوراً توبه كند و با اعمال صالحه، گذشته خود را جبران كند و خود را از اجراي حدّ شرعي معاف سازد.

سؤال 1230- اگر انسان مجبور شود براي نجات از زنا استمنا كند، آيا اين عمل جايز است؟

جواب: راه نجات از گناه، گناه ديگر نيست. بايد به فكر ازدواج باشد و يا از طريق روزه و ورزش و مانند آن خود را از گناه بازدارد و به گناه ديگري پناه نبرد.

سؤال 1231- آيا طفل متولّد از زنا، حكم فرزند شرعي را دارد؟

جواب: طفل متولّد از زنا، از نظر حضانت و وجوب انفاق و مانند آنها (جز در مواردي كه دليل قائم بر استثنا آن شده است مانند مسأله ارث) حكم فرزند شرعي

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 365

را دارد، بنابراين ولد الزّنا تمام احكام محرميّت و وجوب نگهداري و تربيت را دارد فقط ارث نمي برد.

سؤال 1232- اصل اوّليه در حدود چيست؟ و

در موارد شك در سقوط حد چه بايد كرد؟

جواب: اصل اوّليه در تمام حدود پس از ثبوت، عدم سقوط است. منظور از اصل در اينجا اطلاقات ادلّه است كه مي گويد فلان حدّ بايد جاري شود اعم از اين كه طرف انكار بكند يا نكند، فرار كند يا نكند، البتّه مقتضاي استصحاب نيز بقاي حدّ است (هرگاه استصحاب را در شبهات حكميّه جاري بدانيم) بنابراين تا دليلي قائم نشود بر اين كه حدّ ساقط مي شود، بايد آن را جاري كرد. در نتيجه در تمام مواردي كه علم قاضي حجت است، حدود بايد جاري گردد زيرا دليل سقوط حدّ به هنگام عفو امام يا انكار بعد از اقرار يا فرار بعد از اقرار، شامل محلّ بحث نمي شود، مگر سرچشمه علم حاكم اقرارات غير صريح و يا اخذ به لوازم اقرار و مانند آن بوده باشد كه اجراي حدود در چنين مواردي بعد از انكار يا فرار يا عفو حاكم مشكل است و لااقل مشمول «تدرأ الحدود بالشبهات» است.

سؤال 1233- آيا مجرمين غير مسلمان طبق احكام اسلام مجازات مي شوند يا طبق مذهب خودشان؟ و در صورت دوّم مجري آن قاضي مسلمان است يا قاضي خودشان؟

جواب: آنچه از آيه شريفه 42 سوره مائده استفاده مي شود و فتاواي فقهاي ما در ابواب حدود و جهاد مؤيّد آن است و روايات متعدّدي نيز بر آن دلالت دارد اين است كه: قاضي مسلمان راهي جز اين دو ندارد كه اگر آنها درخواست كنند، طبق حكم اسلام با آنها رفتار شود يا آنها را ارجاع به قاضي خودشان بدهند تا به حكم خودشان داوري كند، امّا اين كه قاضي مسلمان طبق احكام مذهب

آنان كه به اعتقاد ما مذهب تحريف يافته و منسوخ است قضاوت كند و بر آن صحّه بگذارد

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 366

چنين چيزي نه از ادلّه استفاده مي شود و نه از فتاواي بزرگان. تنها راهي كه براي پرهيز از آنچه در بالا مطرح فرموديد وجود دارد اين است كه قاضي صالحي از خودشان زير نظر حكومت اسلامي طبق احكام آنها داوري كند و براي رعايت دقّت و اقامه قسط قبلا احكام مذهب آنان با استفاده از كارشناسان، تصويب و ضمن مواردي (در احوال شخصيّه) تنظيم كنند تا هيچ گونه سوء استفاده اي نشود.

سؤال 1234- اگر اموري مانند نظريّه پزشك در يك مسأله پزشكي، نوار ضبط صوت، فيلمها و عكسها و تصاوير، نوشته ها و اسناد عادّي و رسمي، براي قاضي در قضيّه اي ايجاد علم نمايد، آيا قاضي مي تواند آنها را مستند حكم خود قرار دهد؟ به عبارت ديگر آيا مستند حكم قاضي منحصر به اموري مانند بيّنه، يمين و اقرار است كه در شرع مذكور است يا هر آنچه كه باعث ايجاد علم براي قاضي شود مي تواند مستند حكم قاضي قرار گيرد؟

جواب: اسناد و نوشته هاي معتبر عقلايي چنان كه در بالا گفته شد، حجّت شرعيّه است؛ ولي نوار و فيلم و مانند آن دليلي بر اعتبارش نيست و حجيّت علم قاضي تنها در صورتي است كه از مبادي حسّيّه، مانند مشاهده يا قريب به حسّ، مانند داستانهايي كه از حضرت علي (عليه السلام) درباره نزاع غلام و آقا و نزاع دو زن (درباره فرزند) روايت شده، حاصل شود. شرح بيشتر در اين باره را در بحث علم قاضي گفته ايم.

سؤال 1235- در صورتي كه حدّي بر شخص

مريضي واجب شود آيا مي توان هشتاد چوب نازك در كنار هم گذاشت و با آن يك ضربه بر بدن آن مريض زد؟ در صورتي كه پاسخ مثبت باشد آيا تعزير هم همين حكم را دارد؟ با توجه به اين مقدمه حكم مسألۀ زير را بيان فرماييد: زني در زمان مجرد بودن كاري كرده كه حكمش تعزير بوده و اكنون پس از ازدواج در حالي كه در دوران حمل به سر مي برد و شوهرش نيز از اين كار او مطّلع نبوده، جرم او ثابت شده است، با توجه به اين كه اين زن در حال حاضر مريض است و هم دوران حمل را سپري مي كند و هم اين كه اگر تعزير شود شوهر وي مطّلع گشته و ممكن است وي را طلاق دهد يا مفاسد ديگري ايجاد مي شود، آيا در چنين مواردي مثلا مي توان سي تركه نازك كنار هم گذاشت و به عنوان تعزير با آن يك ضربه بر بدن او وارد كرد؟

جواب: در مورد بيمار مي توان به تعداد حد، چوبه روي هم گذارد و بر بدن او زد و در مورد زن حامل بايد بعد از وضع حمل اجراي حد شود. امّا در مورد تعزير مي توان به يك يا چند شلّاق هم قناعت كرد و تعزير منحصر به شلّاق نيست و مي توان در اين گونه موارد به وسيله توبيخ يا نصيحت به شرط اين كه اميد اثر در آن باشد قناعت كرد.

سؤال 1236- بعضي از مرتكبين اعمالي كه حدّ شرعي يا تعزير دارند، وقتي متوجّه ثبوت جرم خود مي شوند، شروع به گريه و زاري و اظهار ندامت مي كنند، آيا صرف اين ندامت كافي است يا

منوط بر انجام اعمال نيك و ترك عملي گناه ارتكابي است لطفاً توضيح دهيد؟

جواب: در صورتي كه ندامت در محكمه قاضي باشد تأثير ندارد، مگر در موارد اقرار كه قاضي مي تواند، عفو كند و اگر قبل از آن باشد در «حقوق الله» باعث سقوط حد است.

سؤال 1237- با توجّه به وضع كنوني افغانستان، چه كساني عهده دار اجراي احكام و حدود الهي هستند؟

جواب: هر مجتهد عادلي كه در آن منطقه است مي تواند اقدام كند و در صورت نبودن مجتهد، علما عادل كه نمايندگي از طرف مجتهد جامع الشرايط داشته باشند مي توانند مجري حدود شوند.

سؤال 1238- اگر متّهم به زنا و لواط با فرض حصول علم براي قاضي قبل از حكم حاكم اظهار ندامت و پشيماني نمايد آيا حد مطلقاً اعمّ از رجم و قتل و غيره به

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 368

لحاظ اين كه موضوع با اقرار و يا علم قاضي ثابت شده است نه با بيّنه ساقط است يا اين كه حاكم مخيّر است بين عفو و اجراي حد و يا اين كه فرق است بين رجم و قتل و ساير حدود؟

جواب: در هر موردي بايد تابع دليل آن مورد بود، مثلا در مسأله فرار از حفيره ادلّه شامل مورد علم قاضي نمي شود، ولي در بعضي از موارد علم قاضي حكم اقرار را دارد.

سؤال 1239- در مواردي كه انكار پس از اقرار موجب سقوط رجم و قتل است، آيا حد مطلقاً اعمّ از رجم و قتل و صد ضربه شلّاق كلا ساقط است يا اين كه حاكم شرع مي تواند با توجّه به سقوط رجم و قتل، متّهم را به شلّاق محكوم نمايد همان طور كه

از دو صحيحه حلبي استفاده مي شود؟

جواب: حد بطور كامل ساقط است ولي تعزير بعيد نيست و امّا روايات حلبي در اين قسمت در نزد اصحاب «معمول بها» نمي باشد تنها افراد شاذي به آن فتوا داده اند بنابراين عمل بر طبق آن مشكل است.

سؤال 1240- زن شوهرداري به خاطر زنا محكوم به رجم شده است. اگر شوهر او قبل از اجراي حكم، وي را طلاق دهد، آيا طلاق به منزله رضايت نسبت به او تلقّي و باعث جلوگيري از اجراي حد خواهد بود؟

جواب: طلاق و رضايت شوهر مانع از اجراي حدّ مزبور نيست.

تعزيرات

سؤال 1241- پزشكي از معالجه امتناع كرد و در نتيجه مصدوم يا مريض فوت كرد، مجازات او چيست؟

جواب: مجازات او تعزير است.

سؤال 1242- در مواردي كه اشخاص در منازل خود و دور از انظار مردم و بدون

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 369

ايجاد مزاحمت براي همسايگان، مرتكب اعمال حرام ذيل مي شوند آيا قاضي مأذون مي تواند اين افراد را از باب ارتكاب فعل حرام تعزير نمايد، يا مجوّز شرعي اين كار وجود ندارد: الف) تماشاي فيلمهاي مبتذل و مستهجن ويدئويي ب) استماع آهنگهاي مبتذل نوارهاي كاست ج) نگهداري عكسهاي مبتذل و مستهجن زنان اجنبيّه د) نگهداري آلات قمار و استفاده شخصي از آن.

جواب: چنانچه قاضي در اين گونه امور نيز مأذون باشد و علم از طرق عادي و معمولي بر اين گونه امور حاصل گردد تعزير كردن لازم است، مگر در مواردي كه اين گونه اقدامات منشأ مفاسدي گردد كه در اين صورت پرده پوشي لازم است و هرگاه با احضار كردن و هشدار دادن و ارشاد نمودن و تعهّد گرفتن ردع و منع حاصل گردد بايد

به همان مقدار قناعت كرد.

سؤال 1243- چنانچه شخصي، زن و مردي را مجبور به زنا كند حكم شخص سوّم چيست؟

جواب: تعزير شديد دارد.

سؤال 1244- آيا براي مسئول پايگاه مقاومت بسيج، جايز است به كسي كه جرمي انجام داده است سيلي بزند؟

جواب: تعزير بدون اجازه حاكم شرع جايز نيست.

سؤال 1245- آيا پدر مي تواند فرزند خود را به خاطر سرپيچي در يادگيري قرآن، تأديب نمايد؟

جواب: بهتر است از طريق تشويق اين كار را انجام دهد.

سؤال 1246- كسي كه زن دارد، با اجازه زنش استمنا مي كند آيا اين استمنا حرام است؟

جواب: اگر استمنا از طريق ملاعبه با همسر بوده باشد اشكالي ندارد، امّا اگر با خودش استمنا كند حرام است خواه به رضايت زن باشد و خواه نباشد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 370

سؤال 1247- اگر شخصي به شخص ديگري تهمت دزدي (و سارق مسلّح) بزند و در محاكم قضايي نتواند ادّعاي خود را به اثبات برساند و متّهم از نظر قانوني تبرئه شود از نظر شرعي مجازات شخصي كه تهمت زده چيست؟

جواب: چنين كسي تعزير دارد و مقدار آن به نظر حاكم شرع است.

سؤال 1248- شخصي دختري را به قصد ازدواج فراري مي دهد و مدّتي با هم در اين حال هستند و اعمالي غير از آميزش انجام مي دهند، سپس رضايت اولياي دختر را جلب مي كنند و عروسي مي نمايند، آيا پسر نسبت به اعمالي كه در زمان فرار از قبيل با هم خوابيدن، دست بازي و … انجام داده است بايد تعزير شود؟

جواب: همه اين اعمال، خلاف شرع است و تعزير دارد.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 371

فصل چهل و سوّم: احكام قصاص

قتل عمد و شبه عمد

________________________________________

شيرازي، ناصر مكارم، استفتاءات جديد (مكارم)، 3 جلد، انتشارات مدرسه امام علي بن

ابي طالب عليه السلام، قم - ايران، دوم، 1427 ه ق استفتاءات جديد (مكارم)؛ ج 1، ص: 371

سؤال 1249- اگر مأموري در تعقيب متّهمي به سوي او تيراندازي كند و متّهم به قتل برسد، آيا اين قتل عمد است يا شبه عمد؟ حكم مسأله چيست؟

جواب: اين مسأله داراي چند صورت است:

صورت اوّل: اين كه شخص فراري، متّهم به انجام گناه كوچكي است كه مجازات تعزير دارد، در اين صورت غير از تيراندازي هوايي يا به اطراف، كار ديگري نمي توان كرد زيرا مفروض مسأله استحقاق چنين مجازاتي را حتّي پس از ثبوت جنايت ندارد.

صورت دوّم: آن است كه عدم واكنش شديد در برابر چنين جرمي نظم كلّي جامعه را به هم مي ريزد و براي كلّ اجتماع خطر دارد. در اين صورت بايد از طريق «الاسهل فالاسهل» و استفاده از سلسله مراتب اقدام كرد و اگر چاره اي جز تيراندازي مثلا به سوي پاهاي متّهم نبوده و مأمور هم از مهارت كافي برخوردار بوده و در عين حال تير خطا رفت و به محلّي كه مايه قتل اوست اصابت كرد، خونش هدر است نه قصاص دارد نه ديه؛ زيرا كاري كه با اذن حاكم شرع انجام شده و طرف هم مستحقّ آن است، ديه ندارد.

صورت سوّم: در صورتي كه موجب اختلال كلّي نباشد ولي جرم، جرم سنگيني است كه اگر در خصوص آن جرم اقدامي نشود (مانند قاچاقچيان اسلحه براي دشمن در مواقع جنگ) كه اگر در مناطق حسّاس جلوگيري نكنيم كشته هاي زيادي مي دهيم بي آن كه حتّي سرنوشت جنگ عوض شود و در اينجا نيز

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 372

تيراندازي با سلسله مراتب جايز است و اگر منتهي به

قتل گردد، خون طرف مقابل هدر است (با شرايطي كه در بالا گفته شد).

سؤال 1250- سربازي دو شيشه الكل صنعتي را با خود به پادگان مي آورد. ابتدا به انگيزه رفع خطر از الكل صنعتي با وسايلي كه در اختيار داشته اند و با همكاري ديگر سربازان آن را تقطير نموده، سپس خودش و چند تن ديگر از سربازان، از آن مايع به قصد مست شدن مي نوشند. با توجه به اين كه مصرف الكل صنعتي بسيار خطرناك و مهلك است، يكي از سربازان به دليل مصرف زياد فوت نموده و سايرين نيز دچار تهوع و استفراغ مي شوند، آيا سربازي كه الكل را به پادگان آورده، در مقابل خون كسي كه از روي اختيار آن را مصرف كرده، و فوت نموده، مسئوليتي دارد؟

جواب: در صورتي كه مصرف كنندگان از خطرات احتمالي آن باخبر بوده اند كسي در مقابل خونشان مسئول نيست، ولي اگر آورنده الكل آنها را اغفال كرده باشد كه شرب آن مشكلي ندارد، در اين صورت مسئول است و در فرض اخير، قتل شبه عمد است.

سؤال 1251- سه نفر نظامي در منطقه در سنگرهاي مخروبه مشغول تهيّه وسيله بوده اند. نظامي ديگري با فاصله حدود سيصد متر، چندين تير به طرف آنها شلّيك كرده كه منجر به قتل يكي از آنها شده، قاتل مدّعي است كه من فكر كردم آنها افراد غير نظامي هستند و قصد تير هوايي و ترساندن آنها را داشتم كه منطقه را ترك كنند ولي قصد شليك به آنها را نداشتم البتّه ادّعاي وي مبني بر اين كه فكر كردم افراد غير نظامي هستند قابل قبول نيست چون كه افراد متعدّدي به وي گفته اند نظامي

هستند. حال با توجّه به اين كه قاتل افراد را مي ديده و به سوي آنها تيراندازي متعدّد كرده، بر فرض اين كه قبول كنيم قصد تيراندازي به افراد يا فرد معيّني را نداشته، آيا اين قتل عمد است يا خير؟

جواب: مادام كه ثابت نشود تيراندازي به سوي آنها و براي هدف قرار دادن آنها بوده، قتل عمد محسوب نمي شود.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 373

سؤال 1252- در صورتي كه مردي زوجه اش را عمداً به قتل برساند و ورّاث مقتوله منحصر به مادر و يك دختر باشد و با عنايت به عدم امكان قصاص پدر توسط دختر و تقاضاي قصاص قاتل توسّط مادر مقتوله: الف) با عنايت به لزوم پرداخت نصف ديه توسط متقاضيّه قصاص به قاتل، آيا نسبت به سهم دختر بايد ديه پرداخت كند يا خير و با توجّه به اين كه قاتل داراي پدر مي باشد كه جدّ صغيره محسوب مي شود، آيا رعايت غبطه صغير، و تقاضاي ديه يا عفو به عهده جد مي باشد يا خير؟

جواب: بايد سهم ديه دختر را بپردازد ظاهراً جدّ صغيره در اين امر ولايت دارد.

ب) در صورت امتناع و يا عدم توانايي مالي متقاضي قصاص نسبت به پرداخت ديات متعلّقه، آيا حقّ قصاص ساقط يا تبديل به ديه مي گردد يا اجراي آن به تأخير مي افتد و در صورت اخير، آيا محكوم از زندان آزاد مي گردد يا خير؟

جواب: اگر اميدي به توانايي وليّ دم درآينده نه چندان دور باشد بايد در انتظار آينده بود و محكوم با اخذ وثيقه كافي از زندان آزاد مي شود ولي اگر اميدي نيست ملزم به پرداخت ديه مي شود.

سؤال 1253- جواني به هنگام دعوا چاقو كشيده و

در شكم جوان 22 ساله اي فرو كرده است (در حدود 15 الي 6 سانتي متر) جوان مجروح را به بيمارستان بردند و به گمان اين كه زخم سطحي است و چيز مهمّي نيست جراحت را باز نكردند و منجر به فوت او شد، بعداً معلوم شد چاقو به طحال او سرايت كرده و اطبّا كوتاهي كرده اند و اگر باز مي كردند راه نجات وجود داشت. بعضي از قضات آن را جزء قتل عمد دانسته اند و بعضي ترديد دارند. لطفاً حكم آن را بيان فرماييد و نيز حكم اطبّايي كه به گواهي پزشكي قانوني مرتكب قصور در اين مورد شده اند را بيان فرماييد؟

جواب: مسأله ظاهراً از قبيل قتل عمد است هر چند جوان قاتل قصد قتل را هم نداشته باشد؛ زيرا چاقو را در محلي فروبرده است كه احتمال قتل در آن شايع است و كوتاهي پزشكان- حتّي اگر از روي تقصير باشد- مانع از صدق قتل عمد

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 374

نيست. در مورد پزشكان اگر مقصّر تشخيص داده شوند، تعزير دارند و ديه و امثال آن براي آنها ثابت نمي شود.

سؤال 1254- تيري به بدن كسي اصابت كرده و از طرف ديگر خارج شده و منجر به قطع كامل نخاع هم شده، مصدوم پس از مدّتي فوت نموده، پزشكي قانوني اعلام نموده علّت مرگ عوارض ناشي از جراحات اوّليّه است. حال با توجّه به اين كه ضارب در مرحله اوّل يك ديه كامل براي قطع نخاع و دو ثلث يك ديه كامل هم براي جائفه مديون شده، خواهشمند است نظر مبارك را در مورد فوق و اين كه ضارب چه مقدار ديه بدهكار است، بيان فرماييد؟

جواب: هرگاه

تيراندازي عمدي بوده، ضارب ديه داده شده را پس مي گيرد و آماده قصاص مي شود و اگر خطا يا شبه عمد است ديه جديدي تعلّق نمي گيرد و يك ديه كافي است و اگر ضربه واحده سبب مرگ شده، ديه جائفه نيز ندارد.

سؤال 1255- كسي كه در جنگها و درگيريهاي داخلي افغانستان نقش فعّالي داشته، توسط طرف ديگر در خانه خود ترور مي شود، حكم آن چيست؟

جواب: هركس مؤمني را عمداً به قتل برساند حكمش قصاص است و اگر او مرتكب خطايي شده، بايد به وسيله حاكم شرع حكم الهي در مورد وي اجرا گردد.

سؤال 1256- شخصي قصد كشتن فرد بي گناهي را دارد ولي به علّت اشتباه در هويّت مجني عليه، شخص ديگري را كه وي نيز بي گناه بوده مي كشد، قتل واقع شده از چه نوعي خواهد بود؟

جواب: اين قتل عمد است و قصاص دارد ولي احتياط مستحب آن است كه اولياي مقتول با جاني مصالحه به ديه يا مانند آن كنند.

سؤال 1257- شخصي قصد كشتن مهدور الدّمي را دارد ولي به علّت اشتباه در هويّت مجنيٌ عليه، شخص ديگري را كه محقون الدّم بوده مي كشد، قتل واقع شده از چه نوعي خواهد بود؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 375

جواب: قتل شبه عمد است.

سؤال 1258- در صورتي كه قاتل به قصد كشتن زيد تيراندازي كند و بعد از مرگ معلوم شود آن شخص مقتول، بكر بوده است (اشتباه در هويّت) قتل عمد است يا شبه عمد؟

جواب: در صورتي كه هر دو محقون الدّم باشند قتل عمد محسوب مي شود.

سؤال 1259- شخصي نسبت به ديگري كاري انجام مي دهد كه يا نوعاً كشنده است، مثل سمّ مهلك، و يا نوعاً كشنده نيست،

مثل ايراد جرح جزئي به بازوي ديگري، در هر حال طرف مقابل به بيمارستان منتقل مي شود و پزشك از انجام وظيفه و تخليه موادّ سمّي در فرض اوّل خودداري مي نمايد و يا با سهل انگاري و به كار بردن مواد و ابزار آلوده و غير بهداشتي در فرض دوّم موجب ايجاد عفونت و تسرّي آن و قطع عضو يا مرگ مجروح مي گردد. در دو فرض مذكور چه كسي قاتل است؟ نوع قتل چيست؟ در صورتي كه پزشك و ضارب هر دو مسئول باشند ميزان مسئوليت هركدام چگونه است؟

جواب: در فرض اوّل كسي كه سمّ مهلك داده است قاتل محسوب مي شود و قتل عمد است و در فرض دوّم كه خطاي پزشك سبب مرگ شده، او قاتل محسوب مي شود ولي قتل، قتل شبه عمد است و در صورتي كه هر دو مسئول باشند ديه به مقدار دخالت آنها در قتل، خواهد بود.

سؤال 1260- راننده اي مقصر با عابر پياده تصادف مي كند و به بهانه انتقال به بيمارستان بيمار را سوار مي كند، امّا از ترس براي فرار از مجازات، او را در بيابان و دور از دسترس مردم رها مي سازد و مصدوم به علّت خونريزي و عدم كمك و مراقبت در همان محل فوت مي نمايد، آيا اين قتل، قتل عمد محسوب مي شود؟

جواب: هرگاه رها كردن او به اين حال در بيابان قاعدتاً سبب مرگ بوده، قتل عمد محسوب مي شود.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 376

قتل خطا

سؤال 1261- شخصي قصد كشتن فرد محقون الدّمي را دارد ولي به علّت خطاي در تيراندازي، شخص ديگري را كه وي نيز محقون الدّم بوده مي كشد، قتل واقع شده از چه نوع خواهد بود؟

جواب: اگر

منظور از خطاي در تيراندازي اين باشد كه نفر دوّم در محدوده تيراندازي او نبوده و تير به عللي مانند اين كه كمانه كرده و به ديگري خورده و او را كشته است، قتل خطاست.

سؤال 1262- شخصي قصد كشتن مهدور الدّمي را دارد ولي به علّت خطاي در هدف گيري يا تيراندازي، شخص ديگري را كه محقون الدّم بوده مي كشد، قتل واقع شده از چه نوعي خواهد بود؟

جواب: مانند مسأله سابق است.

عفو از قصاص

سؤال 1263- فقها گفته اند: حكم اكراه كننده در قتل، حبس ابد است و حكم نگاه دارنده، كور كردن چشم اوست، آيا در صورتي كه يك نفر اكراه كند و ديگري امساك كند و سوّمي مرتكب قتل شود همان گونه كه اولياي دم مي توانند از قاتل گذشت كنند، آيا از اكراه كننده و امساك كننده نيز مي توانند گذشت كنند؟ يا اين كه اين يك حدّ الهي مانند حدّ زناست كه قابل گذشت نيست؟

جواب: چنانچه اولياي دم از ممسك و مكره صرف نظر كنند اجراي احكام مربوط به آنها، دليلي ندارد و شبيه حكم قصاص است و حكم مكره و ممسك هر دو حبس است و كور كردن، فقط حكم رأيي (بيننده يا ديده بان) مي باشد و آن در صورت خاصّي است.

سؤال 1264- آيا مجنيٌ عليه (كسي كه جنايتي بر او واقع شده) مي تواند قبل از آن كه بميرد، جاني را از قصاص نفس عفو نمايد؟ در فرض قصاص عضو چطور؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 377

جواب: در قصاص عضو جايز است ولي در قصاص نفس در ميان فقها اختلاف است و جواز عفو بعيد نيست و احتياط در مصالحه است.

سؤال 1265- آيا شخصي كه مي خواهد جنايتي بر او واقع شود مي تواند جاني

را از قصاص نفس عفو نمايد؟ در فرض قصاص عضو چطور؟ بطور كلّي در فرض ديه چطور؟

جواب: دليلي بر جواز عفو در اين صورت نداريم.

سؤال 1266- در ضرب و جرح عمدي اگر مجنيٌ عليه قبل از مرگ، جاني را از قصاص (الف: قصاص عضو، ب: قصاص نفس) عفو كند و همان جنايت سرايت كند و موجب مرگ مجنيٌ عليه شود، آيا حق قصاص نفس ساقط مي شود يا اين كه ولي دم مي تواند قصاص را مطالبه نمايد؟

جواب: بخشيدن قصاص عضو، موجب بخشش قصاص خون نمي شود (در مواردي كه جراحت سبب قتل گردد) يا جاني قصد قتل داشته باشد.

تبديل قصاص به ديه

سؤال 1267- در موارد حكم به قصاص در جروح كه پس از تعيين طول و عمق جراحت به وسيله پزشك قانوني به دليل اختلاف چاق و لاغري جاني و مجنيٌ عليه كه مثلا عمق سه سانتي متر جرح وارده زياد شديد نبوده و خطري نداشته است، امّا اگر قصاصاً با همين عمق در جاني وارد شود به دليل لاغري حتّي خطر مرگ خواهد داشت تكليف چيست، آيا تبديل به ديه مي شود و در صورت عدم تراضي چه بايد كرد؟

جواب: در اين مسأله چند صورت است:

الف) در صورتي كه رعايت طول و عرض و عمق خطر قطعي يا حتّي خوف خطر جاني (بر اثر لاغري) داشته باشد، مسلّماً تبديل به ديه مي شود زيرا اطلاقات قصاص از اين صورت منصرف است يا به تعبير ديگر مماثلت عرفيّه وجود ندارد

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 378

به علاوه ادلّه اي كه مي گويد در جائفه و منقله و مأمومه قصاص نيست زيرا موجب خطر است، شامل مفروض بحث نيز مي شود.

ب) هرگاه خطري براي طرف مقابل نداشته

باشد ولي تفاوت بدن آن دو، به قدري باشد كه عمق يك سانتي متر در بدن يكي، مساوي سه سانتي متر در بدن ديگري است در اينجا رعايت عمق نبايد بشود زيرا اوّل اين كه مماثلت عرفيّه كه اساس، در ادلّه قصاص است حاصل نيست چه اين كه في المثل عمق سه سانتي متر در فرد لاغر به استخوان مي رسد در حالي كه در فرد چاق يك جراحت سطحي حساب مي شود. بنابراين مشمول مساوات در ادلّه قصاص نيست و روايت خاصي كه دلالت بر مساوات در عمق كند نيز وجود ندارد و دوّم اين كه طبق رواياتي كه در شجاج يا مطلق جروح آمده، معيار در عمق، صدق اسم است (جائفه، داميه، باضعه، سمحاق، موضحه و … ) و مي دانيم صدق اين نامها نسبت به اشخاص چاق و لاغر از نظر عمق يكسان نيست.

ج) اين مسأله از نظر طول و عرض نيز قابل تأمل است، اگر فرضاً كسي بازوي كوچكي دارد كه طول و عرضش بسيار كم است و به عكس بازوي ديگري طول و عرضش چند برابر اوست، حال اگر جراحتي بر بازوي شخص بزرگتر وارد شود كه تنها كمتر از نيمي از بازوي او را فراگيرد و اين جراحت از نظر طول تمام بازوي مجرم را فرامي گيرد، در اينجا نيز دليل قانع كننده اي بر مماثلت طول و عرض نيست بلكه مقتضاي مفهوم قصاص و اطلاق مماثلت در آيه شريفه 194 سوره بقره (فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَديٰ عَلَيْكُمْ) مماثلت نسبيّه است (آن گونه كه در بالا گفته شد، نه مماثلت در طول و عرض كه گاهي تمام بازوي يك نفر را فرامي گيرد).

قسامه

سؤال 1268- چنانچه شخصي

با اجراي مراسم قسامه به قصاص محكوم شود، در

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 379

مرحله اجرا (پس از قطعيّت حكم) پسر محكومٌ عليه، اقرار به قتل عمدي همان مقتول نمايد، تكليف چيست؟

جواب: مسأله چند صورت دارد:

الف) اين مدعي خودش جزء قسامه بوده، در اين صورت نمي توان به اقرار بعدي ترتيب اثر داد مگر اين كه مدّعي تكذيب خويش كند.

ب) اين كه خودش جزء قسامه نبوده و قبول قسم شخص او لازم نيست. باز اگر مدّعي قطعي بوده باشد نمي توان به اقرار او ترتيب اثر داد مگر اين كه تكذيب خويش كند.

ج) اين كه ادّعاهاي او مبني بر ظن بوده باشد، در اين صورت مخيّر است بين عمل به مقتضاي قسامه يا به مقتضاي اقرار، ولي قبول ادّعاي مبني بر ظن در مسائل قضايي مشكل است، نتيجه اين كه در صورتي كه خود را تكذيب نكند عمل به اقرار نمي تواند بنمايد.

سؤال 1269- دو پسر بچه 12 ساله كه هم كلاس بوده اند قبل از رسيدن وقت مدرسه به طرف رودخانه مي روند و يكي از آنها در رودخانه غرق مي شود. اولياي طفل غرق شده ادّعا دارند كه همراه وي او را به رودخانه هُل داده و او افتاده و غرق شده است. ولي متّهم منكر قضيّه است و بيّنه نيز اقامه نشده و حتّي از اطفال هم سن و سال نيز كسي به عنوان مطّلع وجود ندارد. حال با توجّه به مراتب فوق چنانچه قضيّه به قسم منجر شود، قسم متوجّه چه كسي مي باشد و آيا مسأله راه حلّ ديگري دارد؟

جواب: با توجّه به اين كه در فرض مسأله كسي در آنجا حاضر نبوده و در قسمهاي قسامه، علم

لازم است و قسم خوردن مدّعي يا مدّعيان موضوعيّت ندارد چون دليلي بر اثبات جرم نيست، متّهم تبرئه مي شود و احتياط اين است كه كودك قسم ياد كند.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 380

سؤال 1270- آيا قصاص در اطراف با قسامه قابل اثبات است؟

جواب: قسامه در جنايت اعضا نيز ثابت است ولي به وسيله آن تنها ديه ثابت مي شود نه قصاص.

مسائل متفرّقه قصاص

سؤال 1271- آيا قتل نفس از نظر اسلام جنبه خصوصي دارد يا عمومي؟ و در صورت عفو اولياي دم، آيا حاكم شرع مي تواند تعزيراتي را در نظر بگيرد؟

جواب: قتل نفس در اسلام جنبه خصوصي دارد و با گذشت اولياي دم، قصاص منتفي مي شود مگر اين كه تكرار آن اثر خاصّي در جامعه بگذارد و نظم و امنيّت را مختل سازد، در اين صورت مسأله جنبه عمومي پيدا مي كند و پاي عناوين ثانويّه به ميان مي آيد و نه تنها در مورد سؤال بلكه در موارد مشابه كه در شهرها يا روستاها اتفاق مي افتد، حاكم شرع مي تواند به عنوان مقدمه حفظ نظم از تعزيرات بازدارنده مناسبي بهره بگيرد. اين مسأله را به موارد ديگري كه در شرع حق، جنبه شخصي دارد نيز مي توان تسرّي داد و هرگاه مشكل جنبه عمومي پيدا كند از تعزيرات استفاده نمود، البتّه تشخيص موضوع بر عهده خود حاكم شرع است و گاه احتياج به نظر خواهي از اهل خبره در اينگونه موضوعات دارد.

سؤال 1272- اگر شخصي به خيال اين كه طرف مهاجم است، به سوي او تيراندازي كند و او را بكشد، آيا قصاص دارد؟

جواب: اگر قاتل به گمان اين كه طرف مهاجم است تيراندازي كرده است قصاص ندارد ولي بايد ديه

بدهد.

سؤال 1273- اگر كسي انگشت يا دست كسي را عمداً قطع كند و مصدوم بلافاصله خود را به مراكز درماني رسانده و عضو قطع شده را پيوند زده و خوب شود، آيا مصدوم حقّ قصاص جاني را دارد يا خير؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 381

جواب: حقّ قصاص دارد ولي دوّمي نيز حق دارد انگشت خود را پيوند بزند.

سؤال 1274- آيا تجهيز شخصي كه محكوم به قصاص نفس گرديده، قبل از قصاص لازم است يا تغسيل و تكفين بعد از قصاص نيز بلامانع است؟

جواب: لازم است قبلا باشد.

سؤال 1275- آيا مسلمان در مقابل ولد الزّنا (مسلمان) قصاص مي شود؟

جواب: قصاص مي شود.

سؤال 1276- آيا قصاص حقّي انحلالي و مركب است يا غير انحلالي و بسيط؟

جواب: اولياي دم بايد متّفقاً اقدام به قصاص كنند يا كسي را وكيل بر اين امر نمايند. اگر يكي از آنها بدون اجازه ديگران قصاص كند كار حرامي كرده و بايد حصّه ديگران را بپردازد.

سؤال 1277- بر فرض اين كه قصاص حقّي انحلالي باشد، اگر اولياي دم همگي عاقل و بالغ باشند و بعضي خواهان قصاص و بعضي خواهان ديه و بعضي خواهان عفو باشند، حكم مسأله چگونه است؟

جواب: اگر بعضي خواهان ديه باشند، بقيّه حقّ قصاص دارند به شرط اين كه سهم ديه بقيّه را بپردازند و اگر بعضي عفو كنند بقيّه حقّ قصاص دارند ولي سهم ديه را بايد به شخص جاني و ورثه او بپردازند.

سؤال 1278- بر فرض انحلالي بودن قصاص، اگر اولياي دم بعضي بالغ و عاقل و بعضي صغير و مجنون باشند، در صورت مطالبه قصاص يا عفو و با توجّه به حالت صغر و جنون بعضي از اولياي

دم كه حقّ قصاص يا عفو را ندارند مسأله چگونه قابل حل است؟

جواب: اگر كبيرها بخواهند قصاص كنند بايد سهم صغيرها را به وليّ يا قيّم آنها بدهند.

سؤال 1279- در صورتي كه اولياي دم همگي صغير و مجنون باشند، آيا ولي يا قيم

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 382

به ولايت از ناحيه آنها حقّ مطالبه قصاص يا عفو را دارد؟

جواب: قصاص يا عفو مشكل است، مگر جايي كه براي مصلحت صغار ضرورت قطعي داشته باشد.

سؤال 1280- اگر بعضي از اولياي دم، صغير و بعضي كبير باشند و وليّ صغير قصاص را غبطه صغير تشخيص دهد، آيا مي تواند بدون پرداخت ديه صغير قصاص نمايد؟

جواب: از جواب بالا معلوم شد.

سؤال 1281- بر فرض اين كه وليّ صغير حقّ قصاص نداشته باشد و تا بلوغ صغير هم فاصله زيادي باقي مانده باشد، آيا قاتل را مي شود زنداني كرد تا صغير بالغ شود و خود تصميم بگيرد و آيا اصلا فاصله زماني تا سنّ بلوغ صغير براي مطالبه قصاص مدخليّت دارد؟

جواب: اگر فاصله زياد باشد بايد جاني را با اخذ وثيقه كافي آزاد كرد.

سؤال 1282- چنانچه كسي محكوم به قصاص شود و به عنوان قصاص نفس حلق آويز شود و پزشك متخصّص گواهي نمايد كه فوت كرده است ولي در سردخانه به هوش بيايد و زنده شود:

الف) آيا حكم قصاص به قوّت خود باقي است يا ساقط است؟

ب) در صورت باقي بودن قصاص به قوّت خود، آيا ديه حلق آويزي اوّل به جاني تعلّق مي گيرد؟

ج) مسئول پرداخت ديه كيست؟

د) مهلت پرداخت ديه چه مدّت است؟

جواب: الف) حكم قصاص به قوّت خود باقي است و ارباب دم مي توانند آن را مطالبه كنند.

ب و

ج) هرگاه جراحت يا نقص عضوي يا ضايعه ديگري بر او وارد شده، احتياط واجب آن است كه ديه آن را از بيت المال بپردازند.

البتّه اين در صورتي است كه حكم توسط قاضي و مأموران او اجرا شده باشد

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 383

و در اجراي حكم عمداً كوتاهي نشده باشد.

د) مانند ساير ديات است.

سؤال 1283- زوج و يا زوجه اي به قتل رسيده و غير از يكديگر وارث ديگري ندارند، بفرماييد كه:

الف) آيا ايشان اولياي دم يكديگرند؟

ب) آيا حقّ دريافت ديه را از قاتل دارند؟

ج) آيا رضايت آنان در مورد قتل يكديگر مانع از قصاص قاتل خواهد شد؟

جواب: زوج و زوجه حقّ قصاص نسبت به قاتل يكديگر را ندارند، ولي سهم آنها در ديه محفوظ است.

سؤال 1284- اگر وارث حين الفوت زوج يا زوجه مقتولي، خود آنها به اضافه چند فرزند، مادر يا پدر (والدين) باشند، آيا در اين صورت هركدام از زوجين جزء اولياي دم محسوب مي شوند و نيز اگر جزء اولياي دم يكديگر محسوب نمي شوند، رضايت آنها هم وجوبي دارد يا خير؟

جواب: زوجين از اولياي دم نيستند ولي سهم آنها از ديه محفوظ است.

سؤال 1285- شخصي بر اثر اصابت دو گلوله كلاشينكف كشته شده است، مظنونين به قتل چهار نفرند كه در دست سه نفر آنها كه در حال حاضر متواري مي باشند اسلحه كلاش بوده و در دست نفر چهارم كه دستگير شده، اسلحه برنو بوده است. با اين وصف، آيا اولياي دم مي توانند تقاضاي قصاص نفر چهارم را بنمايند و بطور كلّي قضيّه تابع چه حكمي است؟

جواب: تا استناد قتل طبق موازين شرعيّه به او ثابت نشود حقّ قصاص ندارند.

سؤال 1286- آيا

براي قصاص قاتل نياز به اذن وليّ امر يا نماينده او مي باشد؟ در صورتي كه اين اذن داده نشود تكليف قاتل چيست، آيا بايد تا زمان اذن و لو دهها سال طول بكشد در حبس بماند و يا اين كه فوراً آزاد مي شود، در صورت دوّم چه تأميني بايد اخذ شود؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 384

جواب: اذن وليّ امر لازم نيست، حكم قاضي كافي است و اگر دسترسي به قاضي نباشد عدول المومنين مي توانند به جاي حاكم شرع اذن بدهند و اگر حاكم شرع اذن داد اما اولياي دم راضي نشدند، با او اتمام حجّت مي شود كه يا قصاص كند و يا در صورت رضايت قاتل، ديه بگيرد و اگر به هيچ كدام راضي نشدند، قاتل را مي توان با اخذ وثيقه كافي آزاد كرد تا تكليف روشن شود.

سؤال 1287- شخصي در حال نزاع به ديگري جراحتي وارد نموده كه نوعاً كشنده نيست و در صورت مراجعه به پزشك و مداوا، زخم بهبود مي يابد (مثلا يك بند انگشت او را قطع نموده) اما شخص مجروح عمداً به پزشك مراجعه نمي كند و به مداوا نمي پردازد (يا به علّت فقر و نداشتن هزينۀ درمان يا به علّت بي مبالاتي و سهل انگاري يا بر اثر لجاجت و غيره) در نتيجه موضع جراحت دچار عفونت و سرايت به نقاط ديگر بدن شده و در نهايت منجر به مرگ شخص مي گردد. در فرض مسأله آيا ضارب مرتكب قتل عمد گرديده و بايد قصاص شود يا اين كه چون قصد نتيجه قتل را نداشته، شبه عمد است يا اساساً قتل منتسب به او نبوده و تنها بايد نسبت به جراحت، محكوم به قصاص

يا ديه شود؟

جواب: در فرض مسأله ضارب بيش از قصاص عضو در صورت عمد و ديه عضو در صورت غير عمد ضامن نيست.

سؤال 1288- در صورتي كه قاتل ادّعا كند كه جهل به حكم دارد و نمي دانسته مجازات قتل عمد قصاص است و اين ادّعا از نظر دادگاه مقرون به واقع باشد و احتمال صدق آن وجود داشته باشد، آيا تأثيري در اعمال قصاص دارد؟

جواب: جهل به حكم قصاص هيچ تأثيري در اعمال قصاص ندارد.

سؤال 1289- آيا قاتل مقتول بلاوارث (قتل عمد) اعدام مي شود؟

جواب: وليّ دم در اين صورت امام و حاكم شرع است.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 385

فصل چهل و چهارم: احكام ديات

موجبات ضمان

سؤال 1290- هرگاه يك نفر نفت يا مادّه محترقه ديگري روي متاع شخصي بريزد و شخص ديگري به آن كبريت بزند و آن مال تلف شود، ولي هركدام مدّعي است كه ديگري كبريت زده، تكليف چيست؟

جواب: در صورتي كه معلوم شود يكي از آن دو نفر اين كار را انجام داده اند و دليلي بر اثبات مقصّر واقعي نباشد، ضمان در ميان آنها تقسيم مي شود.

سؤال 1291- در منطقه جنگي، سرباز راننده اي به همراه مافوقش نفربري را در آب عميق شستشو مي داده اند، موتور به علّتي خاموش شده و نفربر زير آب مي رود و تعدادي سرباز كه روي آن بوده اند خود را در آب پرتاب مي كنند ولي دو نفر آنها غرق مي شوند. راننده تأكيد دارد كه مافوق من دستور داده و شخص مافوق منكر است. حال با توجّه به اين كه غرق شوندگان ملزم به سوار شدن نبوده اند و قبل از زير آب رفتن خود را در آب انداخته اند، آيا راننده ضامن است؟

جواب: چنانچه نفربر را براي شستشو مي برده و

همه مي دانسته اند و بعضي به ميل خود سوار آن شده اند يا باقي مانده اند، راننده ضامن نيست و همچنين اگر ماندن آنها روي نفربر موجب نجات آنها مي شده و آنها عجله كرده اند و خود را به آب پرتاب كرده اند، باز راننده ضامن نيست. ادّعاي راننده مبني بر اين كه مافوق دستور داده، در حالي كه طرف منكر باشد هيچ فايده اي ندارد حتّي اگر منكر هم

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 386

نباشد باز مسئوليّت او را از بين نمي برد.

سؤال 1292- شخصي مدّتي مرغ و گوسفند را با كارد استيل ذبح كرده و فروخته است، آيا نسبت آن مقدار پول كه در قبال اين نوع مرغ و گوسفند گرفته ضامن است؟ در صورت ضامن بودن براي بري ء الذّمه شدن چه بايد بكند؟

جواب: ذبح با كارد استيل و فلزهاي برنده ديگر اشكالي ندارد.

سؤال 1293- اگر بر اثر جاري شدن آب از ناودان شخصي، همسايه اش متضرّر شود، آيا خسارت بر عهده صاحب ناودان است؟ در صورتي كه كارشناسي براي تشخيص مسأله بياورند، خرج او بر عهده كيست؟

جواب: اگر دو طرف پيشنهاد كارشناس كرده اند خرج كارشناسي بر عهده هر دو مي باشد و نسبت به خسارت، اگر خانه صاحب ناودان قبلا ساخته شده و مطابق عرف و عادت بوده، خسارتي بر عهده او نيست.

سؤال 1294- اگر انسان به مال شخصي عمداً يا سهواً در غياب وي آسيبي برساند و مطمئن باشد كه اگر آن شخص را از موضوع مطّلع سازد ناراحت نمي شود و راضي مي گردد، حكم چيست؟

جواب: اگر اطمينان به رضايت او دارد لازم نيست به او خبر دهد ولي ذمّه او (بنابر احتياط) بدون اسقاط صاحب مال بري ء نمي شود.

سؤال 1295- آيا شكسته

شدن ظروف مسجد بطور ناگهاني مثلا در حال پذيرايي عزاداران در ايّام محرم موجب ضمان مي گردد؟

جواب: هركس بشكند ضامن است مگر ضايعاتي كه اجتناب ناپذير است.

سؤال 1296- طبق مقرّراتي در قانون راهنمايي و رانندگي اگر شخصي محلّ حادثه را ترك كند مقصّر شناخته مي شود. آيا از نظر شرع مقدّس اسلام كسي كه از خسارت خود صرف نظر نمايد و محلّ حادثه را ترك كند شرعاً ملزم به پرداخت خسارت به ديگري است؟

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 387

جواب: اگر واقعاً مقصّر نبوده، عند الله مسئول نيست ولي قانون در ظاهر او را مسئول مي شمارد و خسارت از او مي گيرد و بعيد نيست عمل به اين قانون براي كارشناس و قاضي كه علم به حقيقت حال ندارند مشروع باشد.

سؤال 1297- صندوق قرض الحسنه اي قبل از شروع به كار، طيّ قراردادي مسئوليّت سرپرستي و نظارت بر كارگاه را به عهده يكي از معماران گذاشته است. بعلاوه همزمان با شروع عمليات ساختماني صندوق قرض الحسنه، مسئوليّت جوشكاري ساختمان را طي قرارداد ديگري به عهده يكي از جوشكاران گذاشته است. شخص ديگري نيز مسئوليّت استخدام كارگر و تهيه مصالح ساختماني را عهده دار گرديده، كه اين شخص كودك هشت ساله اي را به عنوان كارگر استخدام مي نمايد و در حين جوشكاري درب گاو صندوق به روي اين كودك افتاده و متأسفانه اين كودك به قطع كامل نخاع دچار مي گردد، با توجّه به مراتب بالا چه كسي ضامن ديه اين كودك مي باشد؟

جواب: اگر استخدام به اذن وليّ و مطابق مصلحت و توان كودك بوده و كوتاهي در حفظ كودك نشده و حادثه اتفاقي بوده، هيچ كس ضامن نيست و در صورتي كه بدون اجازه وليّ بوده

يا در حفظ او كوتاهي شده است، استخدام كننده ضامن ديه است.

سؤال 1298- شخصي زراعت مي كند و مرغان خانگي قريه، تخم زراعت او را مي چينند و با پايشان آن زراعت را خراب مي كنند. اگر صاحب زراعت براي جلوگيري از مرغان، دانه را زهرآلود كرده و بپاشد و مرغان بخورند و بميرند در حالي كه صاحب مرغان را از سم پاشي نيز خبر كرده است آيا ضمان مرغهايي كه بر اثر اين كار صاحب زراعت تلف مي شوند به عهده صاحب زراعت است؟

جواب: اگر راهي براي جلوگيري جز اين راه نباشد و به صاحبان مرغ اعلان كند مانعي ندارد و ضامن نيست.

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 388

سؤال 1299- در بعضي جاها مرسوم است كه گوسفندان روستا را هر خانه به نوبت به چراگاه مي برند و بعضي خانواده ها در روز نوبت خود اطفال صغير را روانه مي كنند و گرگ بعضي از گوسفندان را مي خورد، آيا تاوان به چه كسي تعلّق مي گيرد؟

جواب: چنانچه قراردادي داشته اند يا رسم در محل چنان بوده كه به همراه گوسفندان افرادي فرستاده مي شدند كه از عهده جلوگيري از خطر گرگ برآيند، تاوان بر ذمّه هر كسي است كه خلاف قرارداد يا رسم محل عمل كند.

سؤال 1300- اگر كسي چيزي مثلا لباسي را در مغازه اي بگذارد و بگويد اين لباس در مغازه شما باشد بعداً مي برم و صاحب مغازه هم قبول كند، آن شخص بعد از مدّتي مراجعه مي كند كه مال خود را بردارد، مغازه دار مي گويد: آن را كس ديگري برده، آيا صاحب مال حقّ شكايت و مطالبه را دارد؟

جواب: هرگاه صاحب مغازه بدون تحقيق كافي لباس را به ديگري داده، ضامن است.

سؤال 1301- اگر شخصي، ديگري

را اجير كند كه يك ختم قرآن براي پدر او قرائت نمايد و در مقابل اجرتي را دريافت نمايد ولي بعد از ختم قرآن از پرداخت اجرت خودداري كند، آيا در مقابل اجرت ضامن است؟

جواب: ضامن است.

سؤال 1302- در صورتي كه نجات غريق كه وظيفه امداد دارد از نجات شخص غريق امتناع ورزد و آن شخص غرق شود، آيا مسئوليّتي متوجّه او خواهد بود؟

جواب: اگر نجات غريق مسئوليّت مراقبت را پذيرفته و محل، جاي خطرناكي است كه مردم به اعتماد پذيرش مسئوليّت او، وارد استخر يا دريا مي شوند، اگر كوتاهي كند مسئول است.

سؤال 1303- شخصي در اثر سوختگي به بيمارستان منتقل مي شود و پزشك معالج در انجام معالجه كوتاهي مي كند و شخص مصدوم فوت مي نمايد، پزشك قانوني

استفتاءات جديد (مكارم)، ج 1، ص: 389

اعلام مي كند: ميزان سوختگي به حدّي بوده است كه در نهايت منجر به فوت مي شده، امّا سهل انگاري پزشك، باعث گرديده كه بيمار زودتر فوت كند، آيا در اين فرض مسئوليّتي متوجّه پزشك مي باشد؟

جواب: پزشك گناه كرده و بايد تعزير شود.

سؤال 1304- تعميركار يا نمايندگي مجاز، بخاري گازي را در منزل شخصي بدون رعايت اصول ايمني يا با نقص فنّي يا بدون دودكش نصب مي نمايد و در نتيجه استفاده از آن، تمام اعضاي خانواده در اثر گازگرفتگي فوت مي نمايند و اولياي دم آنها از مقصّر شكايت مي نمايند. در صورتي كه نمايندگي يا تعميركار نقص فنّي يا عدم رعايت اصول ايمني را به صاحب خانه اطّلاع و تذكّر داده يا نداده باشد، مسئوليّت متوجّه چه كسي است؟ و در هر حال چه نوع قتلي اتفاق افتاده است؟

جواب: اگر خبر داده، مسئوليّتي ندارد ولي اگر خبر نداده

و مسأله خطرناكي بوده،