تجلي غدير در عصر ظهور

مشخصات كتاب

مقاله اي پيرامون غدير و مهدويت به درخواست مسئولين ستاد برگزاري دهه غدير

نويسنده: سيد محمود بحرالعلوم ميردامادي

تنظيم: واحد پژوهشي مركز جهاني حضرت ولي عصر(عج)- قم

ناشر: مؤسسه فرهنگي بهار

تيراژ: ده هزار نسخه

قيمت: 6500 ريال

چاپخانه: طلوع

مركز پخش: نمايشگاه تخصصي نشر بين المللي آثار مهدويت

وابسته به مركز جهاني حضرت ولي عصر(عج)

قم مقدسه: 7760297-0251نجف اشرف: 0096477080006383

اصفهان: 2204045-0311خط بين المللي: 00447924526184

سامانه پيام كوتاه: 3000601614

وبسايت: www.imamalmahdi.com

ايميل: Info@imamalmahdi.com

مقدمه

انتخاب موضوع «تجلي غدير در عصر ظهور» چه انتخاب شايسته و زيبائي است.

قبل از هر چيز بايد بدانيم كه مهندس حصن حصين اسلام بيشتر و بهتر از ديگران به بقاء و جاودانگي اين دين آسماني پرداخته است.

طراح رسالتِ مُنذر، نه فقط به طرح پيامبري و قوانين و لوازم آن پرداخت، كه براي وصايت و رهبري بعد از پيامبر اسلام «صلي الله عليه و اله» نيز قانون گذاشت.

خدائي كه مي گويد:

«انما انت منذر و لكل قوم هاد»

هم «منذر» منتخب دارد و هم «هادي» منصوب، هم به علت محدثه نظر دارد و هم به علت مبقيه بخوبي مي پردازد.

ما «بحول الله و قوته» در جهت تشريح موضوع به دو نكته مي پردازيم:

1- غدير كه طرح وصايت و علت مبقيه اسلام است، با فطرت همخواني دارد و پاسخ منجي گرائي و سوالِ «اهدنا»يِ بشريت محسوب مي گردد.

2- روز ظهور، روز ظهور حقائق پنهان غدير است و غدير كه تدريس نظري، پيرامون بزرگي حكومت انسان كامل است، روز ظهور، عملاً به نمايش در مي آيد و (ليظهره علي الدين كله) و (والله متم نوره) اجراء مي گردد.

بحث منجي گرائي نه فقط در كتب و آثار پيشينيان و اديان آسماني آمده، كه در كتاب تكوين و آفرينش هم مشهود و محسوس است.

فرياد كودك

طفل صغيري كه وقت گرسنگي و يا بيماري مي گريد، و يا غريقِ و مضطري كه براي نجات يابي فرياد مي زند، دليل تطبيق اصل منجي گرائي كتب اديان با كتاب تكوين مي باشد.

روي آوردن مردم به پيامبران الهي، مثل توجه كودك، به پدر و مادر خويش، جنبه منجي گرائي دارد.

شما در قرآن كريم، به آيه ي «و بالوالدين احسانا» برخورد مي كنيد، قرآن كريم همانطور كه به احسان پدر و مادر جسماني

نظر دارد، برتر و بالاتر به احسان پدر و مادر الهي نظر داشته و دارد.

تصور كنيد كودكي در يك بيابان گم گشته در حالي كه تشنه است، فرياد مي زند.

علت فرياد و گريه اين كودك چيست؟ تشنه و گرسنه است و خواهان نجات است.

چه كسي به او گفته و القاء نموده، كه بايد براي نجاتت گريه كني و فرياد بزني؟

كتاب تكوين اين مسئله را القاء كرده است. و چه كسي دلسوزتر از پدر و مادر. اگر صداي كودك بگوش پدر و مادر برسد چه خواهند كرد؟

{ قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِمَاءٍ مَعِينٍ}

بشريت، در بيابان خشك ولم يزرع جهالت و ناداني، سرگردان، آيا مي داند چه مي خواهد؟

آدرس كجا و چه كسي را مي طلبد؟

گاهي خودش نمي داند آب مي خواهد و نمي داند آب، هم براي پيشگيري مفيد است و هم براي درمان بكار مي آيد.

{ وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا * لِنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَيْتًا}

كودك در كتاب تكوين وقتي گريه مي كند به او شير و آب مي رسانند ولي كودك در كتاب تشريع اگر خواهان غذا و آب است بايد دست از كودكي بردارد و به مدرسه ادب و اخلاق قدم نهاده، آدم بشود تا آبرسان الهي به او عنايت كند.

پس حال بشر در طول اعصار و قرون گذشته و آينده حال كودكي است كه دنبال پدر و مادر مي گردد، غذا و آب مي طلبد، سوال دارد، آدرس خانه سعادت را جستجو مي كند.

بنابراين، اهدنا الصراط المستقيم گفتن و از آدرس خانه سعادت و مدينه فاضله سوال كردن، كار پيروان پيامبر خدا حضرت محمد مصطفي| تنها نيست، پيروان همه مكاتب الهي وغير الهي طلب هدايت داشته و دارند.

نامادري ها

مسئله اي كه جواب از سوال مقدّر است، اينست كه انسانها غالباً در پاسخ طلب دروني «اهدنا» آدرس را نادرست و انحرافي گرفته اند و به همين اكتفا كرده اند.

كودكي را تصور كنيد كه در طلب شير سالم مادر گريه مي كرده، اما نامادري بي عاطفه او را با چيزي كه كمترين شباهت با شير مادر نداشته سير نموده است، و اين كودك ديگر دست از طلب برداشته و با اين فريب و مكر عادت كرده است.

نامادري هاي بشر، منحرفين از توحيد خداوند متعال، جواب (اهدنا)ي دروني بشر را با ترويج گاو پرستي، آفتاب پرستي، فرعون پرستي و خلاصه هوي پرستي پاسخ دادند، و پاسخ درست و موافق با حقيقت انبياء را ناديده گرفتند.

دانشمندان منحرف و امراء ظالم و ستمگر، بشر را در جهل و غفلت نگه داشته، و با ايجاد اشتباه و انحراف در راه سعادت جوئي انسان ها، انحطاط و سرگرداني، اضطراب و بدبختي را به ارمغان آوردند.

ماترياليست نداريم

پس نداي (اهدنا) را همه بشريت داشته و دارند، به تعبير ديگر هيچ انساني نمي تواند ماترياليست باشد، مرحوم محقق عظيم الشأن (ميرداماد) فرموده است:

الحمدلله الذي من انكرهانكر ما بذهنه تصوره

ماترياليست تصور ذهني خودش را منكر شده است، انكار خداي قادر متعال ممكن نمي باشد.

و اين هم باز از ترويج نامادريهاي بشر بهم پيوسته كه بگويند فلان شهر و ديار همگي مادي و ملحد بوده و به انكار خداوند قيام نموده اند.

مگر بشر مي تواند بنّاي بناهاي دور و اطراف خودش را منكر شود، مگر براي هر مصنوعي صانعي متصَّور نيست.

شما بگوئيد كدامين انسان از سعادت گريزان است؟

گريز از سعادت يعني بي عقلي، بشر كه عقل و خرد دارد.

توجه انسانها به خالق و اهدنا گفتن

آنان، همان سعادت خواهي فطري و دروني آنان است.

{فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا}

نشانه ي مطلب

نشانه ي اينكه اين موضوع يعني خداجوئي و طلب سعادت از درون و جبّلي انسان سرچشمه مي گيرد. اينست كه علامت سوال نمي پذيرد.

آيا شما مي توانيد بگوئيد، چرا كودك گريه مي كند و شير مي طلبد؟

چرا انسان به عاطفه نياز دارد؟

چرا گفتن در مورد خداجوئي انسان مثل چرا گفتن در مورد سلامت انسان است.

اگر بگوئيد چرا انسان در طلب مدينه فاضله و صلح و صفاست. مثل اينست كه بگوئيد چرا انسان مي خواهد سالم باشد.

آنچه علامت سؤال مي پذيرد كسالت و مرض انسان است.

اين كسالت براي چيست؟ اين درد از كدامين علت سر چشمه مي گيرد، اين سوال عقلاني است، زيرا، اصل، سلامت انسان است، و اينجا خلاف اصل پيش آمده است.

پاسخ اهدنا

خداي سميع و مهربان پاسخ (اهدنا)ي بشر، انبياء و جانشينان آنها را فرستاد.

انبياء و اوصياء معلمين هدايت و مربيان راه سعادت هستند.

پاسخ استسقاي انسانها بوسيله پيامبران و خلفاي آنها داده شده است.

ولي همانطور كه نبي دروني بشر يعني عقل، با انحراف علماء منحرف و امراء ستمگر روبرو گرديد، انبياء الهي و جانشينان آنها، با پيشوايان كفر و فرزندان منحرف آنان روبرو شدند.

سران كفر و قدرتهاي استكباري همواره بر فطرتها سرپوش نهاده، به مبارزه با پيامبران الهي و اوصياء آنها كمر بسته اند.

ارسال رسل و انزال كتب با ترتيبي كه دارد مانند كلاسهاي مدرسه و دانشگاه، هر كدام رتبه اي را دارا مي باشد.

اصرار بر هدايت

استسقاي بيشتر بشر و اصرار بر (اهدنا) گفتن باعث گرديد خداي متعال دين حنيف و اسلام را بوسيله حضرت ابراهيم (علي نبينا و اله و عليه السلام) نازل نمايد.

خداي متعال در طريق ابراهيم× و مكتب او و نيز در نسلش نورانيت و الگو شدن را قرار داد.

امتحان ابراهيم× فراتر از امتحان آدم ابوالبشر× و مقام او بالاتر از بسياري از انبياء مي باشد.

كلماتي كه ابراهيم× بدان امتحان گرديد بيش از كلمات مورد امتحان آدم× بوده است.

مجاهده ي بزرگ ابراهيم× در راه توحيد و پاكي و صفاي باطن آن حضرت باعث گرديد آن وجود مطهر، امام مردم گردد و خداي متعال در پاسخ طلب هدايت مردم، رهبري و حكومت الهي را در آل ابراهيم^ قرار داد.

{ إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ *فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا }

پدر معنوي مردم، هدايت و امنيت را به ارمغان آورده و امام خلق شده است.

آل ابراهيم^ يعني بني اسماعيل^ كه داراي كتاب

و حكمت بودند بنا به تقدير الهي پرچمدار رهبري بشريت گرديدند.

پاكي و صداقت بني اسماعيل^ باعث گرديد تشكيل حكومت الهي با اين خانواده باشد و اينان الگوي هدايت بشريت قرار گيرند.

{ وَاجْنُبْنِي وَبَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الأصْنَامَ}

و آل اسماعيل^ در مكان مقدسي بنام مكه (عند بيتك المحرم) طلب مي كرد قلوب مردم واله و شيداي آنان گردد و مي بينيم كه اين مطلب مثل درخواست اصل امامت براي اين خاندان {وَمِنْ ذُرِّيَّتِي} در دعاي حضرت ابراهيم× آمده است {فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ}

درست است كه در حكومت الهي، امام، منصوب حق تعالي است ولي پاكي و صفاي باطن امام او را محبوب القلوب مي كند.

محبت مردم نسبت به اولياي دين حاكي از همان فطرت حقيقت جو و هدايت خواه مي باشد.

حكومت آل ابراهيم^ از يك طرف الهي است و از طرف ديگر ريشه در قلوب صاحبان فطرت و روح سليم دارد.

بهرحال راه و روش ابراهيم×، و كلاس بالا و والاي توحيدي او براي همه ي موحدان حتي فرزندان صالح و معصومش الگو قرار گرفته و سنت هاي او جاوداني شده است البته آفتهاي هميشگي جوامع بشري (يعني دانشمندان منحرف و امراي ستمگر) مردم نادان را از مسير توحيد ابراهيمي باز داشته به شرك و نفاق، سوق داده است.

اوج درخواست

اينجا پرچمداري انبياء و پيامبراني مانند حضرت موسي× و حضرت عيسي× در مبارزه با شرك و ظلم هويدا مي گردد، و اصرار دروني انساني در گفتن (اهدنا) با مجاهده ي اين رسولان بزرگ و اوصياي آنان پاسخ داده مي شود.

مقدمه چيني ابراهيم× براي حكومتِ (ذريه معصوم) اعم از دعا و درخواست، مشخص نمودن جاي حكومت (عند بيتك المحرم)، ردخواست محبوب القلوب شدنِ ذريه- {فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ

النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ}

و جهاني شدن و جاودانگي امامت {وَجَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَةً فِي عَقِبِهِ}

اوج درخواست بشر نسبت به هدايت را مي رساند.

اين همه الطاف الهي مگر مي تواند بي مورد و بيهوده باشد.

مورد اين الطاف و نزول باران رحمت كه همان جعل امامت از طرف حق تعالي مي باشد، فطرتهاي پاك و قلوب پاكيزه مردم موحد بوده است.

{وَ اَلَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لأسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا}

استسقاي بشر و (اهدنا) گفتن انسانها هر چه بيشتر گردد، الطاف الهي، آبرساني آسماني و هدايت رباني بيشتر مي گردد.

ما گاه مي شود فقط ستم ستمكاران و انحراف معاندان را مي بينيم و از دعاي نيمه شب موحدان غافليم. نمي دانيم دعاي شكسته دلان و محرومان چه مقدار در ترقي و پيروزي انسان مؤثر است.

بهرحال صحنه مبارزات انبياء و اوصياي آنان، بويژه ابراهيم و آل اسماعيل (علي نبينا و اله و عليهم السلام) چه زيبا و صادقانه است.

ادامه پيام

گويا پيام بزرگتري هنوز باقي مانده است و يا كلاس و دانشگاه برتر و جامع تري بايد براي بشريت تشكيل گردد.

شما به ابوجهل ها و بدتر از آنان، اصحاب سقيفه نگاه نكنيد، بلكه سلمان را ببينيد كه تا اوج آسمان «منّا اهل البيت» پيش مي رود.

لطف خداوند است كه قائل است:

{وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ}

ولي از نسل ابراهيم (علي نبينا و اله و عليه السلام) بزرگترين رسول و بزرگترين وصي و هادي را ارسال مي نمايد.

حالا وقت {اقْرَأْ} رسيده، وقت خواندن اوامر بالا و والا تا به {فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ} مي رسد، و چه امري از امر جانشيني بالاتر و چه كاري از هدايت خلق به سوي امام و هادي مهمتر؟

ديگر وقت تمام مي شود ممكن است بشريت در ناداني نسبت به امامت بماند، اگر

چه بارها گفته شده. ولي در يك مجمع عمومي بايد از اين مهمترين كار، پرده برداري شود و اِلّا رسالت ناتمام و بدون فايده مي گردد.

{بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ} همه بدانند، اولين قرار خداوند با رسول الله|، قرار جانشيني و امامت اميرالمؤمنين× بوده است.

ولي پيامبر خدا| از بيان اين مطلب در يك مجمع عمومي مي ترسد، از چه كسي؟ از منافقين!!

و خداوند او را دلداري مي دهد {وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}.

غديرشناسان از زمان القاء خطبة الغدير تا ظهور بايد روي دو نكته بيشتر توجه كنند:

دو نكته

1- {إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ}، اگر غدير از اسلام منها گردد، رسالتي، قرآني و دستورالعملي باقي نمي ماند، آنچه مي ماند دستورالعمل كعب الاحبار يهودي وزير فرهنگ سقيفه و احاديث ابوهريره وزير ارشاد دستگاه منافقين است، پس براي بقاء اسلام، غدير لازم است و بقاء غدير، جشن، چراغاني، مديحه سرائي، سخنراني، كنفرانس، كتاب، سايت و ماهواره با همت بالا و خلوص دقيق لازم دارد.

2- مجاهد در مسير غدير تا ظهور و قيام قيامت، مشمول دعاي (اللهم انصر من نصره) مي باشد و {وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ} حافظ اوست.

نتيجه اينكه پاسخ (اهدنا) گفتن بشر، «من كنت مولاه فعلي مولاه» آمد

و خداوند متعال به وعده ي {استجب لكم} با خطبه نوراني غدير، عمل فرمود.

مگر تشنه را به سوي غدير و سرچشمه آب حيات نبايد ببرند؟

امتحان بزرگ الهي

مگر تشنه حقائق در هر زمان نبوده و نيست؟ مگر براي آنها كه {كرهوا ما انزال الله} يعني از غدير گريزانند، بايد دست از كار برداشت؟

مگر كساني كه {في قلوبهم مرض} توانائي دارند كه غديريان را محكوم نمايند، پس نصرت خداوند متعال چه مي شود؟

به هر حال غدير امتحان بزرگ الهي در فراز و نشيب تاريخ، ميزان الاعمال و شاقول افكار بوده است. مردي كه دستش در دست پيامبر خدا|، بزرگ عالميان است، {يدالله فوق ايديهم} را مصداق مي باشد.

همان را مي گوييم كه ياور آدم، نوح، ابراهيم، موسي و عيسي^ گرديد و محمد حبيب خدا| را در بدر، احد، خندق، خيبر و... نصرت داد.

همان كه منتخب خداوند است و نامش از نام او مشتق گرديده است.

او كه به اذن خداوند كار خدائي مي كند، نه فقط در غدير دست در دست پيامبر خدا| دارد كه از

اول خلقت، همراه او بوده است.

مگر آيه ي {وَسئَل مَن اَرْسَلْنا مِن قَبْلِكَ مِن رُسُلِنا ...} را فراموش كرده ايم كه ذيل آن مفسرين گفته اند:

انبياء در شب معراج، محور رسالت خود را ولايت رسول خدا| و اميرالمؤمنين× بيان داشته اند.

غديريان هيچ هراسي نبايد بخود راه دهند، سقيفه نمي تواند غدير را بشكند، اينها امتحاني بيش نيست. مگر نمي بينيد روي طرفداران سقيفه سياه تر مي شود و چگونه خود را عمداً به فراموشي مي زنند و خفاش وار از خورشيد غدير فرار مي كنند.

و امروزه، اين بيچاره ها هر چه قدرت دارند در سايت و ماهواره خلاصه مي كنند، اما دلالت غدير بيشتر مي درخشد.

نگاه كنيد رهيافتگان را كه چگونه دسته دسته به مدرسه اهل البيت^ وارد شده به غدير و صاحب آن پاسخ مثبت مي دهند.

البته بايد غربال شدن مردم پيش بيايد تا معلوم شود چه كسي عبدالله است و چه كسي اجير وابستگان سقيفه، و عمال يهود.

بدعت بنام سنت

كتاب «از كجا تا بكجا» را بخوانيد تا بدانيد منكرين غدير از صلب سامريها و يهودند.

مگر تاريخ نمي گويد كه يهود، سقيفه را ملعبه خود ساخت تا سقيفه، بنام سنت، بدعت ايجاد كند و غدير را بكوبد.

ولي غدير منشور حكومت الهي فردا و فرداهاي انسان كه به (ارادة الله) ايجاد شده مگر با اراده ي (همج رعاع) يعني اصحاب بُزدل و پشه صفت سقيفه، باطل و محو مي گردد.

{يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ}

گل نشگفته

بوستان رسالت پيامبر خدا|، به گل نشست، غدير، گل اين بوستان است، ولي براي بشريت آنچنان كه بايد شگفته نشده است.

اگر چه همة معصومين^ از اين گل زيبا و معطر گفته و ياد كرده اند، ولي غدير تدريس عملي مي خواهد و بزرگي حكومت انساني معصوم فقط در زمان ظهور معلوم مي گردد.

غدير آب حيات بشريت

انسان در آخرالزمان غريب واقع شده است. چون دستش كوتاه و خرما بر نخيل است.

ولي با اين حال اگر خوب فكر كند و تدبير لازم را داشته باشد، راه را از چاه مي تواند تشخيص بدهد، البته همه مي دانند كه طلب تشنگي اساس كار است، بصيرت استبصار مي خواهد.

دست از طلب ندارم تا كام دل برآيد

مستبصريني كه به بصيرت الهيه رسيده اند، تشنه غدير شده از آبشار خطبة النبي| سيراب شده اند.

جريان غدير تا ظهور

غدير آب حيات بشريت و مدرس حيات طيبه انسان است.

اين آب حيات تا ظهور {اِعْلَموُا اَن الله يُحي الارضَ بَعدَ مَوتِها} جريان دارد. انديشمندان مؤمن، به آيه {يا ايها الرسول بلّغ...} نگاه {انزلنا من السماء ماءً طهوراً} مي كنند.

غدير ترسيم هندسي فكر بشريت

غدير مستند شقشقيه و فريادهاي مولاي عظيم الشأن انسانها علي× است و عليه منافقين از شمشير ذوالفقار تيزتر و كشنده تر است. آنها كه مي گويند چرا علي× شمشيرش را در روز سقيفه غلاف نمود، چرا از احتجاج هاي آنحضرت چيزي نمي گويند؟

چرا خطبه هاي فاطمي÷ كه به استناد غدير بيان گرديده است را عمداً نمي شنوند.

غدير ترسيم هندسي فكر بشريت و يا نقشه ي زندگي انسانيت، مبناي فكري «السبطان في موقفيهما» است، يعني صلح الحسن× و قيام الحسين× بر حجيت غدير تكيه زده است.

استراتژي صلح و قيام، خانه نشيني تا بيان احكام بر محور تأييديه الهي (ثم الامامة في ذريتي من ولده الي تلقون الله و رسوله) دور مي زند.

چه خوش است روزي برسد كه خطبة الغدير را سر درب مسجد الحرام و كعبه با آب طلا بنويسند و ورود منافقين را به زادگاه اميرالمؤمنين× ممنوع اعلام دارند.

و آن روز دير نيست، روزي كه اقامه (صلوة) در نظام حكومتي آخرين مطلوب غدير بپا گردد {ربنا ليقيموا الصلوة....}

ظهور مباني غدير

روزي كه غديرخم، روز تدريس نظري پيرامون بزرگي حكومت امام معصوم به روز تدريس عملي و ظهور اين مهم برسد، دير نيست.

روزي كه {لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ} مصداق پيدا كند و به سؤال {فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ} پاسخ داده شود.

مي دانيد روز ظهور، روز ظهور مباني غدير است، روز مودت كه پروانه شدن مردم را برگرد شمع وجود خاتم الاوصياء «عجل الله تعالي فرجه» ترسيم مي كند.

روز ظهور اكمال دين كه فقيه و متفقه ديگر {ليتفقهوا في الدين} را به جستجوي كتاب الطهاره فروع معنا نكنند و بدانند اصل اصول يعني امام شناسي قبل از هر كار ديگر واجب و اهم بوده است.

روز ظهور اكمال دين، يعني

روز ظهور بزرگيهاي قرآن و عترت^، روز پشيماني آنها كه فقه ولايت و مهدويت را به فقه «فصوص» و بافندگيهاي عرفان نمايانه تفسير كرده و شناخت و يافتن حقائق را در بافتن مطالب معرفي كردند.

روز ظهور وعده ي خدا، روز حكومت جهاني امام معصوم، يعني روز وصول زمينه و آمادگي زمان براي تحقيق امن و امان.

روز حكومت ابراهيميان (از نسل اسماعيل) كه {ومن ذريتي} بر آن گواهي مي دهد، روز حكومت مطهرون كه ابراهيم× براي آنان طلب طهارت كرده است {واجبني و بني ان نعبدالاصنام} روز تحقيق {تهوي اليهم} كه ارتباط قلبي و مودت انسان با مبدء ايمان و امام زمان(عج) به اوج خود مي رسد.

رشد عقول

غير از مودت، رأفت، محبت و مهرورزيِ مطلوب غدير كه ظهور تام و تمام آن، روز ظهور است، علم، بصيرت، آگاهي و بينش هم در آن روز نوراني به اوج خود مي رسد.

پيامبر خدا| فرمود:

«مَعاشِرَالنّاسِ، النُّورُ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَسْلوكٌ فِىَّ ثُمَّ فى عَلِىِّ بْنِ أَبى طالِبٍ، ثُمَّ فِى النَّسْلِ مِنْهُ إِلَى الْقائِمِ الْمَهْدِىِّ الَّذى يَأْخُذُ بِحَقِّ اللَّهِ وَ بِكُلِّ حَقٍّ هُوَ لَنا، لاَِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ قَدْ جَعَلَنا حُجَّةً عَلَى الْمُقَصِّرينَ وَالْمعُانِدينَ وَالُْمخالِفينَ وَالْخائِنينَ وَالْآثِمينَ وَالّظَالِمينَ وَالْغاصِبينَ مِنْ جَميعِ الْعالَمينَ»

روز ظهور اين نور و بصيرت الهيه در مأموم تأثير نموده گل عقول بدون مانع، به رشد خود رسيده، همه جا را عطر مودت و مهرورزي بر اساس بينش هر دانش آموزي پر مي نمايد.

شعر

فاش بگويم اين غدير آب حيات ما شده*** صفاي اهل دل ببين به خطبه ي ولا شده

الغرض اي غديريان كار خدا بحكمت است***نور غدير خم عجب مبقي مصطفي شده

هادي خلق را نگر به علم و عصمت خدا ***علت جاودانگي به قول انّما شده

ظهور آيد و دهد شرح چنين دروس را ***حمدِ خدايِ قادرم كه علت بقاء شده

روز ظهور منجلي هست بزرگي ولي ***بقاء دين مصطفي به شاه لافتي شده

روز ظهور شارح سرّ وليّ حق بود***قامت دين چه آشكار چو شمس در سما شده

روز ظهور گويدت بزرگي ولي چه بود ***ولي چرا چنين وليّ شهيد اشقياء شده

غديريان دعا كنيد كه صاحب الزمان رسد ***فرشته اين ندا دهد، ظهور مرتضي شده

«كوچكِ» بي نواي او به عشق روي حضرتش ***گهي مقيم در نجف، گاه به كربلا شده

در خاتمه

از همه غديريان و مدافعان ولايت و مهدويت التماس دعا دارم و خواهانم شادي روح آنها كه از غدير دفاع كردند، خاصه علامه عظيم الشأن اميني (قدس سره) و آيت الله حاج سيد حسن فقيه امامي (قدس سره) فاتحه قرائت فرمايند. السّلام عليك يا اميرالمؤمنين

سيد محمود بحرالعلوم ميردامادي

نجف اشرف - 20 شوال المكرم 1432 ه_ ق

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109