مقاله بازتاب انوار وحی در گفتار پیشوای هشتم
به نقل از
مجله فقه و مجله اصول» مبلغان» اسفند 1383 و فروردین 1384 - شماره 64
عبدالکریم پاک نیا
رسول خدا صلی الله علیه و آله در ضمن سفارشات خویش برای امت اسلام از دو امانت گرانسنگ و ارزشمند یاد کرده و فرمود:
«إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَینِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی وَ لَنْ یفْتَرِقَا حَتَّی یرِدَا عَلَی الْحَوْض؛ [1]
من در میان شما دو امانت گرانسنگ میگذارم، کتاب خدا و عترت من و آن دو هیچگاه از هم جدا نخواهند شد تا اینکه در حوض کوثر بر من وارد شوند.»
طبق این گفتار مهم رسول اللّه صلی الله علیه وآله، قرآن و عترت تا روز قیامت با هم بوده و تفکیک ناپذیرند. هر کس بخواهد به دامن قرآن پناه بَرَد، بدون در نظر گرفتن راهنمائیها و هدایتهای اهل بیت علیهم السلام راه به جایی نخواهد بُرد، چرا که آنان چراغهای هدایت به سوی انوار معنوی قرآن هستند و لطائف و ظرائف و نکتههای ناب قرآن، در نزد آن بزرگان است. در زیارت جامعه میخوانیم:
«السَّلَامُ عَلَی مَحَالِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ وَ مَسَاکِنِ بَرَکَةِ اللَّهِ وَ مَعَادِنِ حِکْمَةِ اللَّهِ وَ حَفَظَةِ سِرِّ اللَّهِ وَ حَمَلَةِ کِتَابِ اللَّهِ»
سلام بر آنانکه [دلهایشان] محل معرفت خداست و مسکن برکات حق و معدن حکمت پروردگار، آنانکه پاسداران رازهای الهی و حاملان کتاب خدا هستند.»
ابونواس شاعر در قصیدهای که برای امام رضا علیه السلام قرائت کرد به این حقیقت اشاره دارد:
مُطَهَّرُونَ نَقِیاتٌ ثِیابُهُمْ
تَجْرِی الصَّلَاةُ عَلَیهِمْ أَینَمَا ذُکِرُوا
«آل پیامبر صلی الله علیه و آله دامنشان از هر گناه و آلودگی پاک و مطهر است و هرگاه نامی از آنان به میان آید، درود و سلام بر آنان فرستاده میشود.»
فَاَنْتُمُ الْمَلاَءُ الاَْعْلی وَ عِنْدَکُمُ
عِلْمُ الْکِتابِ وَ ما جاءَتْ بِهِ السُّوَرُ [2].
«شمائید آن ملأ اعلی و نزد شماست علم کتاب و آنچه از سورهها آمده است.»
بر این اساس فهمیدن کلام خدا و راز و رمز آیههای قرآن، بدون رهنمودهای ائمه اطهار علیهم السلام کاری دشوار، بلکه ناممکن است. در این راستا به سراغ رهنمودهای حضرت رضا علیه السلام در زمینه آیات وحیانی کلام خدا رفته، بازتاب انوار درخشان وحی را در سیره و سخن آن حضرت به نظاره مینشینیم.
با مروری اجمالی به زندگانی پربرکت امام رضا علیه السلام روشن میشود که قرآن، در سیره و سخن آن گرامی جایگاه ویژهای داشته و امام علیه السلام، زندگی روزمرّه خود را با آیههای وحی آنچنان عجین کرده بود که نور قرآن، در تمام ابعاد زندگیش پرتو افشانی میکرد. ابراهیم بن عباس یکی از همراهان حضرت رضا علیه السلام در این زمینه میگوید:
«وَ کَانَ کَلَامُهُ کُلُّهُ وَ جَوَابُهُ وَ تَمَثُّلُهُ انْتِزَاعَاتٍ مِنَ الْقُرْآنِ [الْمَجید] وَ کَانَ یخْتِمُهُ فِی کُلِّ ثَلَاثٍ وَ [کانَ] یقُولُ لَوْ أَنِّی أَرَدْتُ أَخْتِمُهُ فِی أَقْرَبَ مِنْ ثَلَاثٍ لَخَتَمْتُ وَ لَکِنِّی مَا مَرَرْتُ بِآیةٍ قَطُّ إِلَّا فَکَّرْتُ فِیهَا وَ فِی أَی شَیء أُنْزِلَتْ؛ [3]
همه سخنان، پاسخها و مثالهای آن حضرت، برگرفته از قرآن مجید بود. هر سه روز یک بار قرآن را ختم میکرد و میفرمود:
اگر بخواهم در کمتر از سه روز هم میتوانم آن را ختم کنم. امّا هرگز آیهای را تلاوت نمیکنم، مگر اینکه در آن میاندیشم که درباره چه چیزی نازل شده است.»
حضرت رضا علیه السلام در مورد پیروی از آیات الهی میفرمود:
«قرآن کلام و سخن خداست، از آن نگذرید و هدایت را در غیر آن نجویید که گمراه میشوید.» [4].
مأمون عباسی در مهم ترین جلسه علمی که با حضور اندیشمندان و برجستگان ادیان و ملل و مذاهب مختلف در دربار حکومتی خویش ترتیب داده بود، از امام رضا علیه السلام پرسید: آیا خداوند متعال عترت را بر سایر مردم برتری داده است؟ امام با اشاره به آیاتی از قرآن، چنین فرمود:
خداوند عزوجل فضیلت و برتری عترت رسول اللّه صلی الله علیه و آله را بر سایر مردم در کتاب محکم خویش، به طور واضح بیان کرده است. مأمون پرسید: این فضائل در کجای قرآن است؟ امام رضا صلی الله علیه و آله ضمن تلاوت آیات متعددی از قرآن و بیان دلالت صریح و روشن آن آیات بر برتری اهل بیت علیهم السلام و توضیحات لازم در آن موارد، این آیه را قرائت کرد: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یصَلُّونَ عَلَی النَّبِی یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیما»؛ [13] «خداوند و فرشتگان او بر پیامبر صلی الله علیه و آله صلوات میفرستند و شما هم ای اهل ایمان! بر او صلوات بفرستید و تسلیم فرمان او شوید.» آنگاه امام علیه السلام در توضیح سخن خود فرمود:
مسلمانان بعد از شنیدن این آیه، به پیامبر صلی الله علیه و آله گفتند:
یا رسول الله! ما معنی تسلیم را فهمیدیم که باید تسلیم فرمان شما باشیم، امّا چه گونه صلوات بگوئیم؟
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
میگوئید: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ [وَ آلِ مُحَمَّدٍ] کَمَا صَلَّیتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِید؛ بر این اساس، خداوند متعال آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم را در کنار پیامبر قرار داده است.
حضرت بعد از بیان این سخن، از حاضرین جلسه سؤال کرد که آیا در این سخن خلافی هست؟ گفتند:
نه. در این هنگام مأمون گفت:
این سخن اجماعی است و هیچ اختلافی در میان امت اسلام در این زمینه وجود ندارد. امّا از شما تقاضا میکنم در مورد برتری آل محمد صلی الله علیه و آله سخنی صریح تر و شفاف تر از این، از کلام خداوند بفرمائید! پیشوای هشتم علیه السلام فرمود:
به نظر شما در این آیه شریفه: «یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» [10]؛
«یس! قسم به قرآن حکیم که تو قطعا از رسولان خداوند هستی و بر راهی مستقیم قرار داری» مقصود از یس چیست؟
علمای مجلس گفتند:
معنی یس، محمد صلی الله علیه و آله است و کسی در آن شک ندارد. امام رضا علیه السلام فرمود:
در این آیه شریفه، خداوند متعال بر محمد و آل محمد فضیلتی عنایت کرده است که کسی نمیتواند حقیقت آن را ادراک کند، مگر از راه تعقّل و تفکر. چرا که خداوند در کتاب مقدس خویش، به غیر از انبیاء علیهم السلام بر هیچ کس سلام نفرستاده و فرمود:
«سَلامٌ عَلی نُوحٍ فِی الْعالَمِینَ!» [11]؛ «سلام بر نوح در میان جهانیان» و فرمود:
«سَلامٌ عَلی إِبْراهِیمَ»؛ [12] «سلام بر ابراهیم باد» و فرمود:
«سَلامٌ عَلی مُوسی وَ هارُونَ»؛ [13] «سلام بر موسی و هارون» و در هیچ جای قرآن نفرموده است:
«سلام علی آل نوح و سلام علی آل ابراهیم و سلام علی آل موسی و هارون»؛ فقط فرمود:
«سَلامٌ عَلی آلِ یاسین» [10]؛ «یعنی آل محمد صلی الله علیه وآله.» مأمون با شنیدن این تفسیر دلنشین و ارتباط آیات با بیان عالی حضرت رضا علیه السلام، رو به حاضرین جلسه کرده و گفت:
اکنون فهمیدم که شرح این آیات و بیان آنها در نزد معدن نبوت و اهل بیت عصمت علیهم السلام میباشد.
حضرت در آن جلسه و در ادامه سخنان خویش به آیهای دیگر استناد کرده و برتری عترت پیامبر صلی الله علیه و آله را بر دیگران اثبات کرد. امام آیه «فَسْأَلُوا أهْلَ الْذّکْر انْ کُنْتُم لا تَعْلَمُونَ»؛ [11] «اگر نمیدانید از اهل ذکر [آگاهان] بپرسید.» را قرائت کرده و فرمود:
ما اهل ذکر هستیم، اگر نمیدانید از ما خانواده (اهل بیت علیهم السلام) بپرسید. برخی از اندیشمندان گفتند:
به نظر ما مقصود خداوند از اهل ذکر علمای یهود و نصاری هستند که به برخی از مسائل آگاهی دارند. امام هشتم فرمود:
سبحان الله! اگر ما پرسیدیم و آنها هم به دین خود دعوت کردند و گفتند:
دین ما بهتر از دین اسلام است، آیا چنین کاری بر ما جایز است؟!
مأمون گفت:
ای اباالحسن! آیا ممکن است این سخن را بیشتر شرح دهید تا خلاف ادّعای اینها ثابت شود. حضرت فرمود:
بلی، «ذکر» رسول اللّه است و ما نیز اهل [و خانواده] آن حضرت هستیم. این معنا در کتاب خداوند بیان شده است، آنجا که میفرماید:
«فَاتَّقُوا اللَّهَ یا أُولِی الْأَلْبابِ الَّذِینَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَیکُمْ ذِکْراً رَسُولًا یتْلُوا عَلَیکُمْ آیاتِ اللَّهِ مُبَیناتٍ»؛ [12] «تقوای الهی پیشه کنید ای خردمندانی که ایمان آورده اید! زیرا خداوند ذکر را بر شما فرستاد؛ رسولی که آیات روشن خدا را بر شما تلاوت میکند.» پس ذکر، رسول اللّه است و ما هم اهل ذکر هستیم. [13].
شخصی به امام رضا علیه السلام اعتراض کرد که شما چرا ولایتعهدی را پذیرفته و در دستگاه طاغوتی مأمون وارد شدید؟ در حالی که شما اهل بیت، انسانهای پاک و مطهر و از ستمگران بیزار هستید!
امام رضا علیه السلام فرمود:
آیا شأن پیامبر بالاتر است یا شأن جانشین پیامبر؟
گفت:
شأن پیامبر.
امام دوباره از شخص معترض سؤال کرد: یک پادشاه مشرک بدتر است یا یک پادشاه مسلمان فاسق؟
گفت. : پادشاه مشرک.
فرمود. : آیا جرم کسی که همکاری با دستگاه جور را خود درخواست کند بالاتر است یا کسی که با زور وادار به همکاری اش کنند؟ گفت:
آن کسی که خود درخواست کند. امام رضا علیه السلام بعد از این پاسخها فرمود:
یوسف صدّیق پیامبر بود و عزیز مصر کافر مشرک.
حضرت یوسف خود تقاضا کرد که با حکومت کفر همکاری کند، قرآن در این زمینه از زبان آن نبی والا مقام میفرماید:
«اجْعَلْنِی عَلی خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ»؛ [14]
«مرا به سرپرستی خزینههای سرزمین [مصر] بگمار که پاسداری دانا هستم.»
[البته حضرت یوسف با این عمل خود میخواست مقامی را اشغال کند که از آن بهترین استفاده را بکند.] عزیز مصر کافر بود و مأمون مسلمان فاسق. یوسف علیه السلام پیامبر بود و من وصی پیامبرم. یوسف پیشنهاد همکاری با حکومت داد ولی مرا به این کار مجبور کردهاند. [15].
به این ترتیب حضرت رضا علیه السلام به مرد پرسشگر فهمانید که من کاری کردهام که یک پیامبر الهی انجام داده است و آن هم مورد رضایت الهی بود.
حسن بن وشاء میگوید:
روزی محضر حضرت رضا علیه السلام شرفیاب شدم. دیدم در مقابل آن جناب آفتابهای هست و میخواهد وضو بگیرد و برای نماز آماده شود. جلو رفته و خواستم، آب بر روی دستان مبارکش بریزم. فرمود:
صبر کن حسن! عرض کردم! چرا اجازه نمیدهید آب بر دست شما بریزم، آیا مایل نیستید من به ثوابی برسم؟ فرمود:
تو ثواب میبری ولی من گناه! پرسیدم: چرا؟ فرمود:
مگر این آیه قرآن را نشنیدهای که میفرماید: «فَمَنْ کانَ یرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» [16]؛
«پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید عمل صالح انجام دهد و در عبادت خدای خود کسی را شریک نکند.» من اکنون میخواهم وضو بگیرم و نماز اقامه کنم، این خود عبادتی است، مایل نیستم کسی در عبادتم شریک شود. [17].
در طول تاریخ، ستمگران زیادی کوشیدهاند تا با فرهنگ اهل بیت علیهم السلام مقابله کرده و نور الهی را خاموش کنند؛ امّا اراده خداوند متعال بر استمرار و فراگیر شدن معارف اهل بیت علیهم السلام در سر تا سر گیتی قرار گرفته است و کسی را توان آن نیست که به مقابله با انوار درخشان هدایت برخاسته و نور آنان را به سوی خاموشی بکشاند، چرا که «یریدُونَ أَنْ یطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یأْبَی اللَّهُ إِلاَّ أَنْ یتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ» [18]؛ «آنان میخواهند نور خدا را با دهانشان خاموش کنند ولی خدا جز این نمیخواهد که نور خود را کامل کند، هر چند کافران نخواهند.»
کرامت زیر یکی از نمونههای الطاف خداوندی بر ائمه اهل بیت علیهم السلام و مصداق بارزی از این حقیقت قرآنی است.
هرثمة بن اعین، معروف به خواجه مراد، از یاران ویژه و شیفتگان حضرت رضا علیه السلام است. او در این مورد میگوید:
در دربار مأمون شایع شده بود که امام رضا علیه السلام از دنیا رفته است. برای آگاهی از صحت و سقم ماجرا به دربار مأمون رفتم و در مورد این خبر، از یکی از خدمتکاران ویژه مأمون که شخص مورد اعتمادی بود پرس و جو کردم و او برای من چنین توضیح داد: مأمون مرا در آغاز شب به همراه سی نفر از غلامان مورد اعتماد خویش طلبیده و به ما گفت:
مرا به شما حاجتی است که اگر آن را بر آورید، به هر یک از شما یک همیان پر از طلا و ده ملک مستقل میدهم و تا زندهام شما از مقربان من خواهید بود. آیا حاضرید حاجت مرا برآورید؟
همه گفتند:
اطاعت خلیفه بر ما واجب است! آنگاه دستور داد به هر یک از ما یک شمشیر زهرآلود دادند و گفت:
همین ساعت به منزل علی بن موسی الرضا علیه السلام میروید و دور او را میگیرید و با این شمشیرها او را قطعه قطعه میکنید و خون و مو و گوشت و استخوانش را مخلوط میکنید و این دستور را پنهان کنید و به هیچ کس نگویید. ما طبق دستور به طور ناگهانی به منزل حضرت رضا علیه السلام رفتیم، آن حضرت در رختخواب به پهلو خوابیده بود و کلماتی را زمزمه میکرد که ما نفهمیدیم. دورش را گرفتیم، به او حمله کرده و بدنش را قطعه قطعه کرده و خون شمشیرهای خود را با رختخواب آن جناب پاک کرده و سپس به منزل مأمون بازگشتیم و خبر کشتن امام را به او دادیم. مأمون از ما تشکر کرد و به ما اجازه مرخصی داد.
چون صبح زود نزد مأمون رفتیم، دیدم لباس سیاه عزا در بر کرده و با سر و پای برهنه قصد دارد از منزل بیرون آمده و به عزاداری بپردازد. من جلو در با او همراه شدم وقتی که نزدیک حجره امام رضا علیه السلام رسیدیم، صدای آن حضرت به گوش ما رسید، مأمون لرزان و مضطرب شد و به من گفت:
زود به حجره داخل شو و خبری برایم بیاور! وارد حجره شدم، با کمال شگفتی دیدم آن حضرت در کمال سلامتی، مشغول عبادت است. به من رو کرده و فرمود:
ای صبیح! «یریدُونَ لِیطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ» [19]
«آنها میخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند ولی خدا جز این نمیخواهد که نور خود را کامل کند هر چند کافران را خوش نیاید.» سپس فرمود:
«سوگند به خدا نیرنگ آنها به ما ضرر نمیرساند تا وقتی که اجل فرا رسد.»
هنگامی که به سوی مأمون بازگشتم و خبر سلامتی امام را به او اطلاع دادم، صورتش تیره و تار شده و با کمال ناراحتی و شرمندگی لباس عزا را از تن بیرون آورد. هرثمه میگوید:
بعد از شنیدن این خبر، خداوند را بسیار شکر کرده و به حضور امام علیه السلام رفتم. حضرت فرمود:
این راز را به هیچ کس مگو؛ مگر به کسی که قلبش سرشار از ایمان و ولایت ما اهل بیت باشد. آنگاه فرمود:
هرثمه! به خدا سوگند، خدعهها و نقشههای آنان تا خدا نخواهد هیچ آسیب و گزندی به ما نمیرساند. [20].
بس تجربه کردیم در این دیر مکافات با آل علی هر که درافتاد بر افتاد
حضرت رضا علیه السلام گاهی برای دفاع از سخنان حق، از آیات قرآن دلیل میآورد و به این وسیله حقانیت موضع گیریهای خود را به اثبات میرسانید.
شیخ صدوق مینویسد: مأمون در خراسان روزهای دوشنبه و پنج شنبه ملاقات عمومی داشت، در یکی از این ملاقاتها که حضرت رضا علیه السلام نیز حضور داشت مردی صوفی را به اتهام دزدی دستگیر کرده و به مجلس او آوردند. مأمون به چهرهی وی نظری انداخته و با دیدن آثار عبادت در پیشانیاش، با عصبانیت فریاد زد: چه کار زشتی انجام دادهای، با این سیمای به ظاهر معنوی که داری! آیا تو دزدی کردهای؟!
متهم گفت:
من از روی ناچاری و اضطرار به این کار دست زدهام و اختیاری نبوده است، زیرا تو حق مرا از خمس و غنیمت ندادهای و فقر و فلاکت مرا به دزدی کشانده است.
مأمون گفت:
تو چه حقی در خمس داری؟
متهم گفت:
خداوند متعال خمس را به شش سهم تقسیم کرده و به شش گروه اختصاص داده است و فرموده:
«وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیء فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی وَ الْیتامی وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ» [21]
«بدانید هر چه از غنیمت بدست آوردید، خمس آن برای خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و نزدیکان آن حضرت و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه است.» همچنین در سوره حشر «فَیء» را به 6 قسمت تقسیم کرده و فرمود:
«ما أَفاءَ اللَّهُ عَلی رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُری فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی وَ الْیتامی وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ کَی لا یکُونَ دُولَةً بَینَ الْأَغْنِیاءِ مِنْکُمْ» [22]؛
«آنچه را خداوند از اهل این آبادیها به رسولش باز گرداند، از آن خدا و رسول و خویشاوندان او و یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان است، تا [این اموال عظیم] در میان ثروتمندان شما دست به دست نگردد.»
ای مأمون! یکی از مستحقین خمس و غنیمت، ابن سبیل و درمانده در راه است و من از آنهایم. مستمندی هستم که راه به جائی ندارم و دستم از همه جا کوتاه است و ضمنا از قاریان و حافظان قرآن هم هستم. مأمون چهره در هم کشیده و گفت:
به خیال تو، من با این یاوه سرائیها حدّی از حدود الهی را ترک کنم و حدّ سرقت را جاری نسازم؟!
مرد متهم پاسخ داد: اول اجرای حدود الهی را از خودت شروع کن و اول خودت را پاک کن بعد دیگری را …
میزنی خود، پشت پا بر راستی
راستی از دیگران میخواستی؟
حد به گردن داری و حد میزنی؟
گر یکی باید زدن صد میزنی؟
مأمون با شنیدن این کلمات افشاگرانه که با گستاخی تمام ادا میشد، رو به حضرت رضا علیه السلام کرده و گفت:
این مرد چه میگوید؟ امام رضا علیه السلام فرمود:
او میگوید قبل از من دزدی شده و من هم دزدی کردهام.
خلیفه شدیداً ناراحت شد و متهم را تهدید کرد که: به خدا قسم دست تو را قطع خواهم کرد. متهم بیواهمه اظهار داشت: تو دست مرا قطع میکنی، با اینکه بنده و غلام حلقه به گوش منی؟!
مأمون گفت:
وای بر تو! من از کجا عبد و بنده تو هستم؟
مرد پاسخ داد: از آن جائی که مادر تو کنیز بوده و پدرت او را با پول مسلمانان خریده است. تو بنده تمام مسلمانان در شرق و غرب عالم هستی!
مگر اینکه تو را آزاد کنند و اگر همه مسلمانان تو را آزاد کنند من یکی نسبت به سهم خود، تو را آزاد نکردهام. با این همه، تو پول خمس را میبلعی و حق آل رسول صلی الله علیه و آله و من و امثال مرا نمیدهی؟! گذشته از اینها شخص ناپاک هرگز نمیتواند مانند خودش را پاک کند.
ذات نایافته از هستی بخش
کی تواند که شود هستی بخش
ای مأمون! انسانهای پاک میتوانند حدود الهی را جاری کنند، کسی که در گردن او حدّ باشد چگونه میتواند حد الهی را اجرا کند، مگر اینکه اول بر خود او حد اجرا شود. مگر این آیه را نشنیدهای که «أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ» [23]؛
«آیا مردم را به نیکی دعوت میکنید امّا خودتان را فراموش کردهاید با اینکه شما کتاب خدا را میخوانید؟ آیا نمیاندیشید؟»
مأمون دوباره متوجه حضرت رضا علیه السلام شده و گفت:
یا اباالحسن! درباره این شخص چه میفرمائید؟! امام فرمود:
خداوند متعال به حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمود:
«فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ» [24]؛
«دلیل رسا و قاطع برای خداست.»
دلیلی که برای هیچکس بهانهای باقی نمیگذارد. چنان دلیلی که جاهل با تمام نادانی اش آن را متوجه میشود، همان طوری که دانا به وسیله علم خویش آن دلیل را درک میکند و دنیا و آخرت به وسیله دلیل و برهان پایدار مانده است. این مرد برای تو استدلال و دلیل اقامه کرد.
مأمون وقتی وضع را چنین دید، با در طول تاریخ، ستمگران زیادی کوشیدهاند تا با فرهنگ اهل بیت علیهم السلام مقابله کرده و نور الهی را خاموش کنند؛ امّا اراده خداوند متعال بر استمرار و فراگیر شدن معارف اهل بیت علیهم السلام در سر تا سر گیتی قرار گرفته است
آشفتگی تمام، ملاقات عمومی را تعطیل کرده و دستور آزادی آن مرد را صادر کرده و از اینجا به فکر از میان برداشتن وجود مقدس حضرت رضا علیه السلام افتاد و بالاخره آن حضرت را مسموم کرده و به شهادت رساند. [25].
امام هشتم علیه السلام در فرصتهای مناسب، از تفسیرهای نادرست قرآن کریم جلوگیری کرده و معنای صحیح آیه را بیان میکرد. در اینجا دو مورد را با هم میخوانیم:
1. حضرت رضا علیه السلام در یکی از جلسات علمی که در دربار مأمون تشکیل شده بود، حسن بن موسای وشاء از دانشمندان بغدادی که به نمایندگی از سوی علمای عراق در آن جلسه حضور یافته بود را مورد خطاب قرار داده و به او فرمود:
اهل عراق این آیه قرآن را چگونه قرائت میکنند؟! «إِنَّهُ لَیسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیرُ صالِحٍ»؛ [26]
[ای نوح]! او از اهل تو نیست، او عمل غیر صالحی است.»
او پاسخ داد: «یابن رسول الله! بعضی طبق معمول «إِنَّهُ عَمَلٌ غَیرُ صالِحٍ؛ او فرزند نا صالحی است.» قرائت میکنند، اما بعضی دیگر بر این باورند که خداوند هرگز پسر پیامبری را مشمول قهر و غضب خود قرار نمیدهد و آیه را «اِنَّهُ عَمَلُ غَیرِ صالِحٍ»؛ «او فرزند آدم بدی است؛ فرزند تو نیست.» قرائت میکنند و میگویند:
او در واقع از نسل نوح نبود. خداوند به او گفت:
ای نوح او از نسل تو نیست. اگر از نسل تو میبود من به خاطر تو او را نجات میدادم. امام علیه السلام فرمود:
ابداً اینطور نیست؛ او فرزند حقیقی نوح و از نسل نوح بود. چون بدکار شد و امر خدا را عصیان کرد، پیوند معنوی اش با نوح بریده شد و به نوح گفته شد: این فرزند تو ناصالح است، از این رو نمیتواند در ردیف صالحان قرار گیرد. [27].
2. امام هشتم علیه السلام گاهی با دانشمندان علم کلام و اهل حدیث و اندیشمندان اهل سنت به گفتگو مینشست و درباره آیات الهی و صفات ربوبی با آنان به جدال احسن و مناظره منطقی میپرداخت. گزارش یکی از این جلسات را با هم میخوانیم:
ابو قرّه محدث از صفوان بن یحیی یار دیرین امام هشتم علیه السلام درخواست کرد تا جلسه گفتگوئی را با امام رضا علیه السلام ترتیب دهد. ابو قرّه محدث در آن نشست بعد از طرح پرسشهائی در مورد احکام دین و حلال و حرام، سخن را به موضوع توحید کشانیده و از صفات پروردگار سخن گفت؛ وی از امام رضا علیه السلام پرسید: به ما روایت کردهاند که خداوند هم سخن بودن خود را به حضرت موسی علیه السلام و دیدار خود را به حضرت محمد صلی الله علیه و آله عطا کرده است! آیا چنین است؟ امام فرمود:
ای ابو قرّه! به من بگو، این آیات را چه کسی بر جن و انس ابلاغ کرده است؟! «لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ»؛ «دیدهها او را درک نمیکنند» ، «وَ لا یحیطُونَ بِهِ عِلْماً»؛ «دانش مخلوقات به او احاطه نمیکند.» «لَیسَ کَمِثْلِهِ شَیء»؛ «چیزی مانند او نیست.» آیا به غیر از محمد صلی الله علیه و آله کسی دیگر این آیات را به ما رسانده است؟
ابو قرّه گفت:
درست است؛ این آیات را حضرت محمد صلی الله علیه و آله آورده است.
امام فرمود:
چگونه ممکن است فردی به سوی تمام مخلوق بیاید و به آنها اعلام کند که من از طرف خدا آمدهام و مردم را با فرمان خدا به سوی خدا بخواند و این آیات را بر آنان تلاوت کند، سپس همین مرد الهی برخلاف آیات وحیانی که از سوی خدا آنها میخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند ولی خدا جز این نمیخواهد که نور خود را کامل کند
آورده است، بگوید:
من به چشم خود خدا را دیدم و به او احاطه علمی پیدا کردم و او به شکل انسان است!! آیا شما خجالت نمیکشید؟!
زندیقها نتوانستند چنین نسبتی به پیامبر صلی الله علیه و آله بدهند که محمد صلی الله علیه و آله از جانب خدا چیزی آورد و سپس از راه دیگر، خلاف آن را گفت.
ابو قرّه در پاسخ گفت:
خداوند خودش میفرماید:
«وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْری»؛ [28]
«و بار دیگر در فرود آمدن او را مشاهده کرد.»
امام علیه السلام در جواب فرمود:
در همین سوره آیه دیگری است و آنچه را که پیامبر صلی الله علیه و آله دیده توضیح میدهد. خداوند در آنجا میفرماید:
«ما کَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأی»؛ [29]
«دل آنچه را دید دروغ نشمرد.»
یعنی دل محمد صلی الله علیه و آله آنچه را که چشمش دید، دروغ ندانست. سپس در همین سوره، خداوند آنچه را که محمد صلی الله علیه و آله دیده است خبر میدهد و میفرماید:
«لَقَدْ رَأی مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْری»
«پیامبر صلی الله علیه و آله از آیات و نشانههای بسیار بزرگ پروردگارش دید.» دیدن آیات خداوند غیر از دیدن خود اوست و باز هم خداوند میفرماید: «مردم احاطه علمی به خدا پیدا نمیکنند.» در صورتی که اگر دیدگان او را ببینند علمشان به دریافت و شناخت او احاطه پیدا کرده است.
ابو قره گفت:
پس روایات را تکذیب میفرمائید؟
حضرت رضا علیه السلام فرمود:
بلی! هرگاه روایات مخالف قرآن باشند، آنها را تکذیب میکنم و آنچه مسلمانان به آن اتفاق دارند این است که احاطه علمی به خدا نمیتوان یافت. چشمها از ادراک او عاجزند و چیزی مانند او نیست. [30].
[1] عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص68.
[2] عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص322.
[3] کشف الغمه، ج2، ص315.
[4] مسند الرضا علیه السلام، ص294.
[5] احزاب/56.
[6] یس/4 1.
[7] صافات/79.
[8] صافات/109.
[9] صافات/120.
[10] صافات/130.
[11] انبیاء/7.
[12] طلاق/10 و 11.
[13] عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص493.
[14] یوسف/55.
[15] عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص137.
[16] کهف/110.
[17] کافی، ج3، ص69.
[18] توبه/32.
[19] صف/8.
[20] دلائل الامامه، ص361؛ عیون اخبار الرضا، ج1، ص232.
[21] انفال/41.
[22] حشر/7.
[23] بقره/44.
[24] انعام/149.
[25] علل الشرایع، علت شهادت امام رضا علیه السلام.
[26] هود/ 46.
[27] بحارالانوار، ج10، ص65؛ داستان راستان، ج2، ص294.
[28] النجم/ 13.
[29] همان/ 11.
[30] اصول کافی، کتاب التوحید، باب فی ابطال الرؤیة، حدیث 2.
بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بندهاى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او میفرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمتها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوستتر میداری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش میرَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچهای [از علم] را بر او میگشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه میدارد و با حجّتهای خدای متعال، خصم خویش را ساکت میسازد و او را میشکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بیگمان، خدای متعال میفرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».