آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام در گذشته و حال

مشخصات كتاب

شماره کتابشناسی ملی : 1916640

عنوان و نام پديدآور : آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) در گذشته و حال/ اصغر قائدان

مشخصات نشر : قم: دارالحدیث، 1382.

مشخصات ظاهری : 240 ، 303ص.

وضعیت فهرست نویسی : در انتظار فهرستنویسی (اطلاعات ثبت)

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

مقدمه كنگره

بسم الله الرّحمن الرّحيم تاريخ بشر را هماره ستارگانِ فروزانى مشعلدار بوده اند، تا آدمى بر جهالت و تاريكى فائق آيد و بتواند وديعه خداوندىِ نهفته در درونش را بپرورَد و خويشتن را از نادانى، درنده خويى و پستى برهاند. طلايه داران اين منظومه فروزان، پيامبران الهى و جانشينان پاك نهاد و معصوم آنان اند و در صف بعد، دست پروردگان آنها، يعنى عالمان دين، محدّثان، مفسّران و... كه در دانش و سلوك، پاى در جاى پاى آنان نهادند. شهر رى به عنوان يكى از پايگاههاى كهن تشيع، مَهْد رشد و بالندگى عالمانى از اين تبار (چون ثقة الاسلام كلينى، شيخ صدوق، ابوالفتوح رازى و...) بوده است، و حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام را مى توان پايه گذار اين مَهْد و حركت علمى و فرهنگى دانست. آستان حضرت عبدالعظيم و مؤسسه فرهنگى دارالحديث (دانشكده، پژوهشكده، انتشارات)، طرحى را با عنوان «گراميداشت بزرگان و عالمان رى» در دست گرفت تا در پرتو شناساندن اين چهره هاى ماندگار، برخى فعاليتهاى پژوهشى و فرهنگى نيز سامان يابد. در اين طرح، نخستْ چهار تن از بزرگان و عالمان رى انتخاب شدند كه در صدر آنان حضرت عبدالعظيم عليه السلام جاى مى گيرد. حضرت عبدالعظيم عليه السلام مشعل فروزانى است كه از دوران حيات خويشتن تاكنون برتاريخ تشيع و ايران، پرتو افكنده و بر معنويت، دانش و فرهنگ شيعه در اين مرز و بوم، تأثيرگذار بوده است. از اين رو، نخستين گام در اجراى طرح، كنگره بزرگداشت ايشان خواهد بود. اهدافى كه برگزارى اين كنگره دنبال مى كند، عبارت است از: 1 . معرفى و بزرگداشت شخصيت علمى و معنوى حضرت عبدالعظيم عليه السلام ؛ 2 . ترويج معارف حديثى اهل بيت عليه السلام ؛ 3 . تحقيق و پژوهش در ميراث حديثى حضرت عبدالعظيم عليه السلام ؛ 4 . شناخت جايگاه آستان حضرت عبدالعظيم عليه السلام و تأثيرآن برتحولات تاريخ تشيّع در ايران.

.

ص: 6

اين طرح، در آبان ماه 1380 در نخستين جلسه شوراى سياستگذارى _ كه از عالمان و فرزانگان و نخبگان فرهنگى اند _ به تصويب رسيد و كميته علمى كنگره از خرداد 1381 كار خود را آغاز كرد. كميته علمى با فرصت اندكى كه در اختيار داشت، برنامه هاى خود را در پنج حوزه ساماندهى كرد: 1 . تأليف، تصحيح و گردآورى آثار مربوط به حضرت عبدالعظيم و شهر رى (كتاب و مقاله). 2 . سفارش و فراخوان نگارش مقاله. 3 . سفارش انتشار ويژه نامه هايى از سوى نشريات، همزمان با برگزارى كنگره. 4 . انتشار لوح فشرده (CD)توليدات علمى كنگره. 5 . انتشار خبرنامه. با يارى خداوند و مدد قدسى روح حضرت عبدالعظيم عليه السلام ، در حوزه نخست، بيش از بيست و دو جلد كتاب آماده شد كه همزمان با برگزارى كنگره، توزيع مى گردد. همچنين مقالات منتخب و تأييد شده علمى در سه جلد، عرضه خواهند شد. دو ويژه نامه از سوى مجلات علمى و نيز خبرنامه كنگره در پنج شماره عرضه خواهد شد. همه اين آثار، علاوه بر نشر مكتوب، بر روى يك لوح فشرده (CD)تا هنگام برپايى كنگره در اختيار علاقه مندان قرار مى گيرد. گفتنى است با فرصت اندك و حجم گسترده برنامه هاى علمى، وجود نقايص، امرى طبيعى است كه اهل فضل و دانش آن را بر ما خواهند بخشيد و ما را از نصايح عالمانه خويش بهره مند خواهند ساخت. اميد است اين مجموعه، مقبول درگاه الهى و مورد عنايت روح بزرگ و قدسى حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام قرار گيرد و در گسترش و بالندگى فرهنگ و معارف تشيع، سودمند افتد. در پايان از همه كسانى كه در به ثمر رسيدن اين برنامه ها سهم وافر داشتند؛ توليت محترم آستان حضرت عبدالعظيم عليه السلام و رياست محترم مؤسسه فرهنگى دارالحديث، شوراى عالى سياستگذارى، مديران محترم آستان حضرت عبدالعظيم و مؤسسه فرهنگى دارالحديث و به ويژه فاضل گرانقدر جناب آقاى على اكبر زمانى نژاد _ كه بار عمده بر دوش ايشان بود _ سپاسگزارى مى شود. مهدى مهريزى دبير كميته علمى بهار 1382

.

ص: 7

. .

ص: 8

. .

ص: 9

. .

ص: 10

. .

ص: 11

. .

ص: 12

. .

ص: 13

. .

ص: 14

. .

ص: 15

مقدمه مؤلّف

مقدمهاز ديرباز تا كنون آرامگاه و مقابر امامان و فرزندان پاك آنان در تمامى سرزمين هاى اسلامى، ملجأ و پناهگاه دوست داران و ارادتمندان آنان بوده است تا در پرتو انوار نورانى آنان، به تذهيب درون و تسلّى روح و جسم خود پردازند، دردها و آلام خود را در پناه آنان درمان، بر آمدن نيازها و حاجات خود را در دستهاى گشاده و خان پربركت ايشان بينند و از چشمه جوشان معنويت آنان سيراب شوند؛ وجود آن بزرگواران چون شمعى، همواره دلهاى تاريك و نيازمند را با نور خود روشن و عاشقان را از دور و نزديك به سوى خود مى كشاند. مرقد و آستان مطهّر سه امام زاده واجب التكريم در رى، يعنى حضرت عبدالعظيم حسنى، امام زاده حمزه بن موسى عليه السلام ، و امامزاده طاهر بن محمّد عليه السلام ، قرن ها است كه پذيراى سيل ارادتمندان و شيعيان است. به ويژه آن كه زيارت يكى از آنان نيز با زيارت امام حسين عليه السلام برابر دانسته شده است؛ «من زار عبدالعظيم الحسنى بِرَي، كَمَن زار الحسين بكربلاء». به سبب اهمّيت و جايگاه معنوى اين سلاله پاك ائمّه، همواره حكومت گران و دولت مردان و رجال نيكوكار و پرتلاش در آبادنى و عمران و ترميم اين بقاع متبركه همّت گماشته و آنها را همواره پررونق و با شكوه در تاريخ، راست قامت ساخته اند. در

.

ص: 16

اين جا برآنيم تا تلاشهاى تمامى آن شيفتگان و ارادتمندان را در بستر تاريخ از ابتدا تا عصر حاضر بيان كنيم تا نام و ياد آنان در تاريخ زنده و جاويدان بماند. نوشتار حاضر نگاه مختصرى ابتدا به تاريخچه شهر رى دارد و سپس به شرح احوال و شخصيت و جايگاه علمى و معنوى آن سه امامزاده واجب التكريم مى پردازد. آثار و ابنيه تاريخى متعلّق به آستان و مجموعه حرم مطهّر و سير تحولات آن به تفكيك دوره هاى تاريخى از ديگر مباحثى است كه به تفصيل به آن پرداخته ايم. در فصلى مستقل، ابعاد طرح عظيم ملّى و مذهبى توسعه آستان كه در دهه اخير به همّت و تلاش توليت محترم كنونى آستان جناب آقاى محمّدى رى شهرى و ساير همكاران ايشان به انجام رسيده است تشريح خواهد شد. در اينجا لازم است از كسانى كه مقدمات چاپ اين اثر را به مناسبت كنگره بزرگداشت مقام علمى و معنوى حضرت عبدالعظيم فراهم ساخته اند و نيز معاونت ها و مديران محترم تشكيلات آستان كه اطلاعات مورد نياز را در خصوص روند طرح توسعه در اختيار اينجانب نهادند و سرانجام كسانى كه حروفچينى، نمونه خوانى و نهايتا چاپ اثر را بر عهده داشتند تشكّر مى كنم و از حضرت ربوبى خدمت بيشتر آنان به خاندان وحى و نبوّت را خواهان گردم. اصغر قائدان

.

ص: 17

فصل اوّل: رى در پهنه تاريخ

اشاره

فصل اول: رى در پهنه تاريخ

.

ص: 18

وجه تسميه رىرى از آن جا كه جزو قديمى ترين و كهن ترين شهرهاى جهان است، در متون باستانى و كهن مورد توجه قرار گرفته و براى آن اسامى متعدد و مختلفى گفته اند. نخستين نامى كه از آن در متون ديده مى شود «راكسا» يارغه است (1)(2) كه در اوستا ذكر شده است. (3) نام اين شهر را در تورات «راگز» (4) ، در بيستون «راگا» و «راگ كا آن» (5) در كتاب توبيت «راكس»، در كتاب ژوديت «راگو»، در زبان ارمنى «رى» و در زبان پهلوى «رى _ رگ _ راگا» (6) و در بعضى متون «راژس»، كه محرف «راز» است ثبت كرده اند. (7) برخى در اشتقاق اين نام ها مطالبى را ذكر كرده اند؛ از جمله آن را از كلمه «راج» سانسكريت مشتق دانسته و «مشعشع» ترجمه كرده اند؛ چنان كه «راج» و مصغر آن «راجه» كه براى پادشاهان هندى علم بود _ به همين معنا است. (8)

.


1- .حسين مؤذنى، آشنايى با موقوفات آستان مقدس حضرت عبدالعظيم، گزارش منتشر نشده، ص 11.
2- .rax
3- .احسان بهرامى، فرهنگ واژه هاى اوستايى بر پايه فرهنگ كانگا و نگرش به فرهنگ هاى ديگر، دفتر سوم، 1369، ص 1206.
4- .Encyclopedia of Islam, brill, leiden 1987 P. 1105
5- .محمد حسن خان اعتمادالسلطنه، تطبيق لغات جغرافيايى قديم و جديد ايران، صص 58 _ 59.
6- .حسين كريمان، ايران باستان، تهران، انجمن آثار ملى، ج 1، ص 67.
7- .اعتمادالسلطنه، دررالتيجان في تاريخ بني الاشكان، به كوشش نعمت احمدى، ص814
8- .همان جا.

ص: 19

وجه تسميه رى

به نظر مى رسد از آن جا كه سانسكريت زبان متون مقدس هنديان و از شعب زبان هاى هندى و ايرانى و مشترك در متون وداهاى هندى و اوستا است، اين اشتقاق بايد علمى و قابل اعتنا بوده باشد؛ به ويژه آن كه نام رى نيز در اوستا ذكر شده است. در برخى از متون ديگر نيز اسامى و تلفظ هاى گوناگونى، البته در اعصار تاريخى مختلف ديده مى شود از جمله در عصر هخامنشيان «راژس»، «راك» در دوره اشكانى «آرساسيا» و «آرساكيا»، (1) در دوران ساسانيان «راژس» يا «راز» در زبان يونانى و در عصر اسكندر مقدونى «راگو»، راگاه، راكيا، اوروپوس (2) و در عصر اسلامى رى و راژس (3) است. اسامى ديگرى براى رى ذكر كرده اند از جمله «ماه جان»، «رام فيروز» و «رى اردشير» (4) ، كه در عصر ساسانى به آن معروف بود؛ «محمديه» و «هاشميه»، كه در عصر مهدى عباسى ناميده شد. القابى هم براى رى در عصر اسلامى ثبت كرده اند، از جمله «ام البلاد»، «شيخ البلاد»، (5) «باب الابواب»، «سوق العالم»، «بلدة البلاد». (6)

بانى و بناى رىبراساس شواهد باستان شناسى، قدمت رى به حدود قرن هاى هفتم و هشتم قبل از ميلاد مى رسد. در كتاب ونديداد، رى دوازدهمين كشور «بانزهت» است كه اهورامزدا

.


1- .اعتمادالسلطنه، همان، 814؛ يعنى شهر آرساس يا آرساك كه همان اشك باشد.
2- .كريمان، «تاريخچه رى در عصر باستان»، بررسى هاى تاريخى، 2، س دوازدهم، خرداد _ تير1356، ص114؛ اروپوس يا اورپوس نام يكى از شهرهاى مقدونيه بود وقتى اسكندر ايران را فتح كرد، شهررى را كه شبيه همان اورپوس بود به آن نام خواند (اعتمادالسلطنه، درر التيجان، 814).
3- .دايرة المعارف الاسلاميه، ج10، صص285 _ 286؛ رى را به معناى نيكويى نيز گرفته اند.
4- .محمد بن ابى طالب انصارى دمشقى، نخبة الدهر في عجايب البر و البحر، ترجمه حميد طبيبان، بنياد فرهنگستان ايران، 1357ش، ص213
5- .اعتمادالسلطنه، در رالتيجان، ص814
6- .شاردن، سياحتنامه، ج3، ص55

ص: 20

بانى و بناى رى

آن را با نام «رغه» با سه نژاد آفريده و «اهريمن، پسر مرگ بر ضد آن آفت بى اعتمادى پديد آورد. (1) «اهورامزدا گويد دوازدهمين سرزمين در كشور نيكى كه من آفريدم رى بود كه سه ردّه در آن فرمانروايند.» (2) بعضى «رى» و «راز» را دو برادر مى دانند كه با كمك يكديگر اين شهر را ساختند و شهر به نام يكى از آن ها رى و اهالى شهر به نام ديگرى، يعنى رازى ناميده شد تا هيچ يك بى نام نمانند. (3) برخى گفته اند آن را شيث، نبيره نوح عليه السلام بنا كرد و نخستين سنگ بنا را به طالع عقرب نهاد. كسانى نيز معتقدند هوشنگ پيشدادى (4) آن را بنا كرد و منوچهر، پنجمين پادشاه پيشدادى، پس از او به توسعه آن همت گماشت. (5) كسان ديگرى آن را به «راز بن اصفهان بن فلوج» و برخى به «راز بن خراسان» منسوب ساخته اند. (6) ابن كلبى گويد: رى را به نام «روى» از فرزندان بيلان بن اصفهان بن فلوج بن سام بن نوح خوانده اند. (7) آن جا، بوستانى بوده است؛ روزى دختر «روى» به آن جا وارد شد و تذَروى (قرقاولى) ديد كه انجير مى خورد. آن دختر گفت بورانجير، يعنى تذرو، انجير مى خورد. بدين گونه بعدها شهرى كه در آن جا ساخته شد را «بورانجير» خواندند؛ اما ساكنان رى آن نام را تغيير داده و «بهرزير» خواندند. (8) برخى ديگر بناى شهر رى را به «بن آدم عليه السلام » نسبت داده اند كه هوشنگ پيشدادى

.


1- .ونديداد، ترجمه داعى الاسلام، ص12
2- .جليل دوستخواه، اوستا، تهران، مرواريد، 1370، ص661
3- .مجمل التواريخ و القصص، تصحيح ملك الشعراى بهار، تهران، كلاله خاور 1318، ص43
4- .هوشنگ پيشدادى دومين سلطان اسطوره اى ايران از سلسله پيشداديان است كه براساس افسانه ها، آنان نخستين فرمانروايان ايران زمين بوده اند.
5- .شاردن، سياحتنامه، 55
6- .امين احمد رازى، هفت اقليم، تصحيح و تعليق جواد فاضل، تهران، على اكبر علمى (بى تا)، ج3، ص3
7- .محمد بن محمود بن احمد طوسى، عجايب المخلوقات، به اهتمام منوچهر ستوده، تهران، بنگاه ترجمه و نشر، 1345، ص226
8- .ابن فقيه همدانى ابوبكر احمد بن محمد بن اسحاق، كتاب البلدان، ليدن، بريل 1303ش، 268

ص: 21

آن را توسعه داد و منوچهر بن ايرج بن فريدون آن را پس از خراب شدن، تجديد بنا كرد. (1) او بسيارى از گل ها و شكوفه ها را از كوه ها و صحراها به شهر آورد، آن ها را كاشت و دستور داد تا گرد آن ديوارى كشيدند. چون آن گل ها بشكفت و بوى خوش يافت آن را «بوستان» نام نهاد، چاه ها و نهرهاى آن را كه افراسياب خراب كرده بود همه را ترميم و قلعه ها ساخت و آن را مستحكم كرد. (2)

تاريخ سياسى رى (قبل از اسلام)شهررى قدمتى به ديرينه تاريخ دارد، اگرچه كاوش هاى باستان شناسى از تمدنى شش هزار ساله حكايت مى كند، اما آن چه به لحاظ تاريخى روشن است اين كه رى يكى از شهرهاى مهم و مستقل و بزرگ ماد (3) بوده است. اين شهر در آن عصر به لحاظ موقعيت جغرافيايى از دامنه كوهستان البرز آغاز مى شد و زمينى به وسعت بيش از دو كيلومتر، از شمال تا جنوب و نزديك 5/2 كيلومتر از شرق تا غرب را دربرمى گرفت. (4) رى، در عصر مادها، مهد و پايگاه مغان يا روحانيان مذهبى بود (5) و تقريباً نوعى حكومت دينى مثل حكومت پاپ در واتيكان به وسيله موبد موبدان با عنوان «زرتوشترتمه» (همانند زرتشت) در آن شهر بنا نهاده شد. مورخان، اين شهر را محل تولد «زرتشت» دانسته اند، اما صحيح تر آن است كه محل تولد مادرش «دوغدو» بوده است. (6) بنابراين، دين اوليه مردم آن را بايد زرتشتى دانست كه قبل از زرتشت، مغان در آن مى

.


1- .حمداللّه مستوفى، نزهة القلوب، ص57
2- .مجمل التواريخ و القصص، ص43
3- .مادها در مناطق غرب و شمال غرب ايران يعنى در همدان و كردستان و كرمانشاه امروزى از پايان قرن هشتم قبل از ميلاد تا نيمه قرن ششم قبل از ميلاد حكومت داشتند.
4- .مادام كارلاسرنا، سفرنامه كارلاسرنا، ص254
5- .دياكونوف، تاريخ ماد، ص480
6- .فرهنگ واژه هاى اوستايى بر پايه فرهنگ كانگاه و نگرش به فرهنگ هاى ديگر، ص1206

ص: 22

تاريخ سياسى رى (قبل از اسلام)

زيسته اند. آتشكده بزرگى كه هنوز بقاياى آن پابرجاست از عهد ماد و هخامنشى، بيانگر اعتقاد مردم اين منطقه به تقديس آتش است. در دوره آشور، اين سرزمين يكى از ايالات آن بود و يهوديان قديم رى از سوى آشوريان در آن مورد ايذا قرار داشتند. برخى گفته اند نام رى در تورات به عنوان «باب من ابواب الارض» آمده است و اين نشان از قدمت زياد آن دارد. (1) از آن جا كه رى در عصر هخامنشيان جزو ماد بوده و ماد نيز زير سلطه هخامنشيان درآمد، لذا از توابع آن امپراطورى شد و كوروش حكومت ماد را، كه آن شهر نيز جزو آن بود، به يكى از فرزندانش سپرد. داريوش نيز، شورش فرورتيش را كه ياغى شد و به رى پناه برد درهم كوبيد و آن شهر را مطيع و منقاد ساخت. (2) در كتيبه هاى عصر هخامنشى، از رى چنان كه گفته شد، به صورت «رگا»، به عنوان يكى از ايالات و شهرهاى مهم نام برده شده است؛ از جمله داريوش در كتيبه بيستون از وقايع مربوط به اين شهر سخن گفته است. هنگامى كه اسكندر، براى تسخير ايران به تعقيب داريوش سوم، آخرين پادشاه هخامنشى، پرداخت، چند روزى را در رى سپرى كرد. دينورى گويد اين شهر در آن موقع هنوز ساخته نشده و تنها يك منطقه بود و بعدها آن را در دوره پادشاهى فيروز پسر يزدگرد بنياد نهادند. (3) گفته اند مردم رى از اسكندر استقبال كرده و حتى سپاهيانى به كمك او فرستادند تا او را عليه هخامنشيان يارى كنند. (4) فردوسى اين كمك را در ابيات زير مطرح ساخته است: همان از رى آمد سپاه اندكى كه شد با سپاه سكندر يكى ميان ها ببستند با روميان گرفتند ناگاه تخت كيان (5)

.


1- .ابن فقيه همدانى، همان، ص270
2- .پيرنيا، تاريخ ايران باستان، ص66؛ دياكونف؛ همان، 533
3- .دينورى، اخبارالطوال، ترجمه مهدوى دامغانى، تهران، نشرنى، 1364، ص63
4- .اعتمادالسلطنه، درر التيجان في تاريخ بنى الاشكان، 1/141
5- .شاهنامه، ج9، ص2696

ص: 23

اسكندر براى جلوگيرى از تجاوزات مردمان شمالى، قلعه هايى در رى ساخت. (1) رى در عصر سلوكيان بر اثر زلزله اى مهيب خراب شد و سلوكوس اول در 300ق _ م آن را بازسازى كرد و نام موطن خود «اورپس» (2) را بر آن نهاد. (3) رى در عصر اشكانيان اهميت زيادى يافت. در اين عصر، جزو قلمرو ارشك فرزند دارا قرار گرفت و پس از چندى در دوران اردوان، پايتخت اشكانيان شد (4) كه آن را «ارشكيه» ناميدند. (5) آنان در مقابل بابل، پايتخت زمستانى خود، اين شهر را پايتخت بهاره قرار دادند. (6) رى در دوران فرهاد اول (اشك پنجم) به تصرف اشكانيان درآمد و تا پايان حكومت آنان هم چنان در اختيار ايشان بود. (7) ارشكيه نام رى و نيز نام هاى برخى از محله هاى رى از جمله محله «باب بليسان» بود كه از بلاش نام يكى از پادشاهان اشكانى گرفته شده و نيز دژ «رشكان» و نهر «سورينى» مربوط به اين دوران است. (8) شاهان اشكانى بناهاى متعددى را در رى ساختند كه مهم ترين آن ها قصر يا كاخ اشكانيان بود كه امروز بقاياى آن موجود است. (9) اما آخرين درگيرى اشكانيان به رهبرى اردوان پنجم با نخستين پادشاه ساسانى يعنى اردشير اول در منطقه رى رخ داد و با شكست اردوان، اردشير به كاخ يادشده اشكانى وارد شد.

.


1- .پيرنيا، همان، ص119
2- .Eurpes.
3- .Encyclopedia of Islam, p.1106.
4- .حسين كريمان، رى باستان، ج1، ص75
5- .غياث الدين بن همام، خواند مير، حبيب السير في اخبار البشر، تصحيح محمد دبير سياقى، تهران، خيام، بى تا، ج1، ص222
6- .كريمان، همان، ج 1، ص 76.
7- .پيرنيا، همان، 122؛ مادام كارلاسرنا، همان، ص256
8- .اعتمادالسلطنه، همان، ج2، ص33.
9- .كريمان، همان، ج1، صص274، 208 و 283

ص: 24

از هنگام جلوس اردشير ساسانى به تخت سلطنت، دين زرتشت، دين رسمى كشور شد؛ بديهى بود كه شهر رى، چنان كه قبلاً اشاره كرديم، به عنوان يكى از شهرهاى مقدس و مذهبى آيين زرتشت محسوب و محل تجمع و حضور مغان گردد. در اين دوران خاندان مهران بر امور رى مسلط شدند و مرزبانى آن را برعهده گرفتند. (1) براساس روايتى ديگر، شهررى در دوران پادشاهى فيروز فرزند يزدگرد ساخته شد و او آن را «رام فيروز» نام نهاد. (2) بر اين اساس بايد گفت رى تنها به عنوان تختگاه اشكانيان استفاده مى شد و در عصر ساسانى به صورت شهر درآمد و در كشمكش ها و درگيرى هاى آخرين شاهان ساسانى، رى همواره مركز اين درگيرى ها بود. (3) خسروانوشيروان، بت هاى آتشكده رى را بيرون ريخت و آتش آن را به تپه ميل كنونى منتقل كرد. (4) بهرام چوبين كه عليه خسرو عصيان كرده بود، مدتى در رى حاكم شد و سكه هايى در آن جا ضرب و بين مردم شهر پخش كرد. (5) (تصوير شماره 1 و2) به هنگام هجوم مسلمانان به ايران در سال هفتم هجرى، يزدگرد كه از پيروزى مسلمانان در جلولا خبر يافت، بخشى از سپاه را در حلوان گذاشت و خود به سوى رى رفت (6) و پس از برداشتن آتش مقدس آتشكده به خراسان گريخت. (7) چو منزل به منزل بيامد به رى برآسود يك چند با دود و مى زرى سوى گرگان برآمد چو باد همى بود يك چند ناشاد و شاد (8)

.


1- .كريستن سن، ايران در زمان ساسانيان، ص140
2- .دينورى، اخبارالطوال، ص63، Encyclopedia of Islam, p.1106
3- .خواند مير، حبيب السير، ص 483.
4- .مسعودى، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقيق اسعد داغر، بيروت، دارالاندلس، ج1، ص294
5- .دينورى، همان، ص89؛ مسعودى، همان، ج1، ص299
6- .خواندمير، همان؛ يعقوبى، تاريخ اليعقوبى، ج2، ص129؛ طبرى، تاريخ طبرى، تحقيق ابوالفضل ابراهيم، بيروت، دار سويدان، ج4، ص185
7- .طبرى، همان، ج4، ص263
8- .شاهنامه، ج9، ص2983

ص: 25

. .

ص: 26

تاريخ سياسى رى (عصر اسلامى)

رى از ورود اسلام تا عصر قاجار

تاريخ سياسى رى (عصر اسلامى)رى از ورود اسلام تا عصر قاجارمنابع تاريخى ورود اسلام به رى و درحقيقت فتح اين شهر را دوماه پس از جنگ نهاوند، يعنى در دوران خلافت خليفه دوم ذكر كرده اند. خليفه در اين هنگام به عمار بن ياسر كه عامل او بر كوفه بود نامه نوشت و از او خواست تا «عروة بن زيد الخليل الطايى» را با هشت هزار نفر به سوى رى فرستد. عمار نيز عروة را با همان تعداد نيرو به سوى رى اعزام داشت. او با ديلميان و مردم رى جنگ كرد و به پيروزى رسيد. (1) در مورد فاتح رى اختلاف است (2) برخى عروه و برخى قرظة بن كعب انصارى دانسته اند. (3) كه هردو در عصر خليفه دوم اين شهر را گشودند. برخى نيز ابوموسى اشعرى را نخستين فاتح دانسته اند كه خليفه سوم پس از آغاز خلافتش، سپاهى به فرماندهى او به سوى رى فرستاد. (4) مطلب اخير به هيچ رو به سبب عدم اتفاق منابع، مقرون به صحت نيست و بايد گفت رى در 23 هجرى در اواخر خلافت عمر بن خطاب به دست (5) نعيم

.


1- .قدامة بن جعفر، الخراج و صنعة الكتابة، تحقيق محمد حسين الزبيدى، بغداد، دارالرشيد، 1971م، 374.
2- .ابن فقيه همدانى، كتاب البلدان، ص 105، بلاذرى، فتوح البلدان، 325. برخى نيز ذكر كرده اند كه شهررى به زور گشوده نشد بلكه پس از جنگ اوليه، بسيارى از مردم در قلعه فرخان متحصن شدند و سپس با قبول جزيه و خراج به كيش و آيين خود باقى ماندند و آتشكده آنان نيز همچنان پابرجا ماند. جزيه اى كه براى آنان مقرر شد 500 هزار درهم بود (قدامة بن جعفر، الخراج، ص374) ولى به مرور زمان بسيارى از زرتشتيان دين جديد را پذيرفته و روزبه روز بر جمعيت مسلمانان اين شهر افزوده مى شد.
3- .يعقوبى، كتاب البلدان، ص51
4- .ابن قتبيه، المعارف، ص194؛ ابوسعيد عبدالحى بن ضحاك گرديزى، زين الاخبار، تصحيح سعيد نفيسى، تهران، 1333ش، [بى تا].
5- .طبرى، تاريخ الطبرى، ج4، ص151

ص: 27

ابن مقرن فتح شده است؛ زيرا براساس روايت بلاذرى، در دوران عمر، مغيرة بن شعبه، والى كوفه، كثير بن شهاب حارثى را ولايت رى و دشت پى (ميان رى و همدان) داد و او مردم رى، كه عهد خود را شكسته بودند دوباره مطيع ساخت. (1) اين امر نشان مى دهد كه رى قبلاً فتح شده بود. بايد گفت آن چه كه در عصر عثمان گشوده شد، ابهر بود كه سپاهى از رى به فرماندهى براء بن عازب حاكم رى به سوى ابهر و قزوين اعزام شد. (2) در هر حال رى فتح شد و غنايم بى شمارى به اندازه غنايم جنگ مدائن به دست مسلمانان افتاد. (3) برخى فتح آن را با صلح نيز گفته اند از جمله طبرى گويد اين شهر با ميانجى گرى فردى به نام زينبدى به صلح گشوده شد و براساس قراردادى كه مردم رى با مسلمانان بستند متعهد شدند سالانه جزيه اى بپردازند و دست به شورش و طغيان نزنند؛ مرزبانى رى نيز به زينبدى سپرده شد. (4) برخى نيز گفته اند در عصر عثمان قرظة بن كعب انصارى از سوى والى كوفه، ابوموسى اشعرى براى سركوبى شورش مردم رى به آن ناحيه اعزام و آن جا را به كنترل درآورد و نهايتا خود در عصر امام على(ع) والى كوفه شد. (5) به هنگام محاصره منزل خليفه عثمان، والى رى سعيد بن قيس بود كه به هنگام بيعت با امام على عليه السلام از سوى آن حضرت عزل و قرطة بن كعب به حكومت آن جا گماشته شد. (6) به روايتى ديگر يزيد بن قيس ارحبى را به ولايت رى، همدان و اصفهان گمارد، (7) كه اين روايت صحيح تر مى نمايد زيرا امام در نامه هاى خود به واليانش توصيه هايى به والى رى يعنى يزيد بن قيس ارحبى دارد. به هنگام جنگ صفين، چندتن از صحابه كه در حقانيت اين جنگ به شك و ترديد افتاده بودند نزد امام على عليه السلام آمدند و گفتند با اين كه ما به

.


1- .بلاذرى، فتوح البلدان، ص318
2- .ياقوت حموى، معجم البلدان، ج 1، ص 105.
3- .ابن اثير، الكامل في التاريخ، ج2، ص429
4- .همان، ج4، صص153، 154
5- .بلاذرى، همان، ص 319.
6- .طاهر بن مطهر مقدسى، البدء و التاريخ، 1940
7- .ابن هشام كلبى، ابوالمنذر محمد بن سائب، نسب معدو اليمن الكبير، ج2، ص254

ص: 28

فضل شما معتقديم اما در اين جنگ به شك و ترديد افتاده ايم، شما از گروهى مسلمانان كه با مشركان جنگ كنند بى نياز نيستيد، بهتر است ما را براى جنگ با مشركان در مرزها گسيل فرمايى تا آن جا جهاد كنيم. امام عليه السلام نيز آنان يعنى عبداللّه بن مسعود، ربيع بن خثيم، عبيده سمعانى را به همراه چهارتن از قاريان و ياران آنان به مرزبانى رى و قزوين فرستاد و ربيع بن خثيم را فرمانده آنان كرد. (1) امام على پس از يزيد بن قيس، يزيد بن حجية را والى رى و دشت پى كرد، اما چون در آن شهر بخشى از خراج دريافتى را اختلاس كرد، آن حضرت يزيد را به زندان افكند. برخورد امام با او و شايد گرايش او را به معاويه باعث شد تا پس از آزادى از زندان به معاويه بپيوندد. (2) فرار او بايد در 37 هجرى و پس از ولايت يزيد بن قيس ارحبى بوده باشد. در دوران معاويه، زياد بن ابيه والى چند شهر از جمله بصره، خراسان و رى بود و در 51ق حكومت آن شهر به فرزندش عبيداللّه بن زياد واگذار شد. البته مدتى از طرف زياد، كثير بن شهاب، كه قبلاً در عصر عثمان حاكم رى بود. بر آن شهر ولايت يافت. (3) عبيداللّه بن زياد، عمر بن سعد بن ابى وقاص و شمر بن ذى الجوشن را به طمع حكومت رى فريفت و آن دو، نواده رسول خدا صلى الله عليه و آله و بهترين خلق روى زمين را براى به دست آوردن حكومت اين شهر به شهادت رسانيدند. عمر بن سعد ابتدا فرمانى از عبيداللّه براى حكومت رى دريافت كرد و با سپاهى چهارهزارنفره عازم آن سرزمين شد؛ (4) اما شرط ورود او به رى سركوب و يا مطيع ساختن امام حسين عليه السلام بود. عمر بن سعد، كه شك و ترديد در ريختن خون نواده رسول خدا صلى الله عليه و آله وجود او را فراگرفت چند بيت شعر در اين خصوص سرود كه تكليف خود را در آن روشن ساخت. أاَتْرُكُ ملك الري و الرّي مُنيتي اَمْ اَرْجِعُ مَذْموُماً بقتل حسين و في قتله النار التي لَيْسَ دُونَها حجاب و مُلك الرّي قُرَّة عيني (5) [آيا حكومت رى را كه آرزو و هدف من است رها كنم يا با نكوهش و سرزنش در ريختن خون حسين عليه السلام بازگردم، كه در قتل او آتشى است بى پرده و عيان ولى ملك رى نور چشم من است.] عبداللّه بن مطيع به عمر بن سعد گفت آيا حكومت رى و همدان را با كشتن پسرعمويت انتخاب كردى؟ عمر بن سعد پاسخ داد برخى امور از آسمان رقم مى خورند و من قبل از آن واقعه به نزد پسرعمويم عذرآوردم اما او از آن چه مى خواستم پرهيز كرد؛ (6) با اين حال اين آرزوى عمر بن سعد هرگز محقق نشد. با مرگ يزيد، رى عصيان كرد و عامل خليفه از آن جا رانده شد. مختار پس از پيروزى خود، هنگامى كه بخش عمده اى از مناطق تحت سلطه امويان را به تصرف درآورد، واليانى براى آن مناطق فرستاد، از جمله يزيد بن ابونجبه فزارى را بر رى و دشت پى گماشت. (7) مختار در حمله اى به كوفه، در منزل عمر بن سعد او را با دخترش به قتل رسانيد. (8) در اين هنگام رى شاهد حضور خوارج بود. قطرى بن فجاءة از سران خوارج به رى رفت. (9) حجاج، سفيان ابرد و به روايتى مالك بن ابى حيان اسدى را به تعقيب وى فرستاد و او به رى آمد. فرماندار رى در اين هنگام اسحاق بن اشعث بود كه همراه صد سوار از سپاه خود همراه سفيان ابرد به تعقيب قطرى رفت ولى او به طبرستان گريخت. (10) در دوران عبدالملك بن مروان يعنى به سال 83 هجرى قتيبة بن مسلم باهلى از سوى

.


1- .دينورى، اخبارالطوال، ترجمه، ص205
2- .بلاذرى، همان، ص319.
3- .پيشين، ص308؛ ابن سعد، الطبقات الكبرى، ج6، ص149.
4- .دينورى، اخبارالطوال، ص229.
5- .ياقوت حموى، معجم البلدان، رى، مقدسى، احسن التقاسيم في معرفة الأقاليم، ص296.
6- .ابن سعد، الطبقات الكبرى، ج5، ص148.
7- .دينورى، همان، ص237.
8- .ابن سعد، همان جا.
9- .ابن اثير، الكامل في التاريخ، ج3، ص286.
10- .همان، ص325؛ ابن هشام كلبى، نسب معدو اليمن الكبير، ج2، ص256.

ص: 29

حجاج والى رى شد (1) و پس از او يزيد بن مهلب و آن گاه جراح بن عبداللّه حكمى و نصر بن سيار تا پايان خلافت بنى اميه به حكومت خراسان و رى و عراق منصوب شدند. (2) به هنگام دعوت عباسى، قحطبة بن شبيب از سرداران عباسى فرزندش حسن را براى فتح رى به آن سو گسيل داشت و او در سال 131 به آن شهر وارد شد و آن جا را بدون جنگ از سلطه بنى اميه خارج ساخت. (3) پس از آن كه حسن، رى را فتح كرد منتظر ماند تا پدرش قحطبه آمد. قحطبه به سبب همكارى بيشتر مردم رى با بنى اميه، املاكشان را مصادره در حق آنان اجحاف فراوانى كرد كه البته به دستور سفاح دوباره به آن ها بازگردانده شد. با قتل قحطبه در يكى از جنگ ها، سفاح عباسى، نصر بن عبدالعزيز خزاعى را به ولايت رى گمارد ولى پس از چندى به دستور منصور كشته شد. (4) در دوران خلافت منصور، سرزمين هاى اسلامى شاهد چندين قيام به خون خواهى ابومسلم خراسانى بود، كه به دست منصور كشته شده بود. يكى از خون خواهان ابومسلم، سنباد گبر، در دوران ابومسلم سپه سالار او بود. وى ابتدا با سپاهيان و طرفدارانش به رى رفت و ابوعبيده حاكم آن جا را بيرون و خزائن و اموال آن شهر را تصرف كرد. (5) خليفه منصور، جهور بن مرار را به جنگ او فرستاد. وى به رى آمد و در حدود بيابانى به نام جرجينانى، دولشكر با يكديگر جنگيدند؛ بسيارى از ياران سنباد كه شصت هزار نفر گفته شده اند را كشتند و او نيز پس از شكست به سوى طبرستان گريخت و به اسپهبد طبرستان پناهنده شد، (6) اما اسپهبد به سبب غرور و نخوت سنباد او را به قتل

.


1- .يعقوبى، البلدان، ترجمه آيتى، ص76؛ طاهر بن مطهر مقدسى، البدء و التاريخ، تصحيح كلمان هوار، پاريس 1919، ج6، ص37.
2- .يعقوبى، تاريخ اليعقوبى، ج3، ص39.
3- .دينورى، همان، ص406؛ طاهر بن مطهر مقدسى، همان، ص64.
4- .ياقوت حموى، همان، ج4، ص786.
5- .خواجه نظام الملك طوسى، سيرالملوك، ص279؛ مقدسى، طاهر بن مطهر، همان، ص82.
6- .ابن اسفنديار، تاريخ طبرستان، ج1، ص174.

ص: 30

رسانيد. (1) پس از چندى، جهور بن مرار، فاتح رى، خود سر به عصيان برداشت و خليفه منصور را از خلافت عزل و اموال آن جا را به نفع خود مصادره كرد. خليفه محمد بن اشعث را با لشكرى فراوان به جنگ او فرستاد. جهور رى را ترك و به اصفهان و آذربايجان گريخت و سرانجام كشته شد. دوران مهدى عباسى يكى از دوران هاى مهم و قابل توجه براى رى است. او كه وليعهد خليفه منصور عباسى بود، در آن شهر مقيم شد (2) و به آبادانى آن همت گماشت. وى آن قدر به آبادانى اين شهر پرداخت كه بسيارى او را بانى رى دانسته اند. در آن دوران اين شهر به نام او يعنى محمد، «محمديه» مشهور مى شد. 3 گويند مهدى عباسى در اين شهر، سه هزار مسجد و 2750 مناره ساخت كه البته اغراق آميز به نظر مى رسد. او ديوارى بر گرد شهر كشيد كه دوازده هزار قدم بود و شهر را بسيار توسعه داد. (3) بر گرد بخشى از نيمه شرقى شهر و جنوب كوه بى بى شهربانو نيز خندقى حفر كرد و مسجد جامعى به دست عمار بن ابى الخطيب در آن بنا نهاد كه نام او را بر ديوار مسجد نگاشتند (4) . قلعه اى نيز ساخت كه خندقى اطراف آن بود (5) و اين مجموعه را «محمديه» ناميد. مردم رى آن بخش از شهر را مدينه يا شارستان و قلعه را كهندژ مى خواندند. مهدى، عمارت و آبادانى شهر را در 158 هجرى به پايان رسانيد. (6) دژ زينبدى در داخل شهر بود و مهدى فرمان داد تا آن را مرمت كنند. اين دژ بر جامع دارالاماره مهدى مشرف بود كه آن جا بعدها به زندان تبديل و سپس

.


1- .مسعودى، همان، ج2، ص186.
2- .طاهر بن مطهر مقدسى، همان، ص108.
3- .مستوفى، همان، ص57.
4- .قدامة بن جعفر، الخراج و صنعة الكتابة، ص375؛ ياقوت حموى، همان، ج4، ص65.
5- .اين قلعه را قلعه فرخان و برخى محمديه نيز گفته اند (اعتمادالسلطنة، همان، ص815).
6- .ابن فقيه، همان، 105 _ 106؛ بلاذرى، همان، ص315.

ص: 31

ويران شد؛ رافع بن هرثمه در 278 هجرى آن را تعمير ولى مردم دوباره آن را ويران كردند. (1) مهدى براى تأمين مخارج عمارت و آبادانى شهر، به دبير خود ابوعبيداللّه اجازه داده بود كه هرگونه بخواهد در بيت المال تصرف و مداخله كند و آن را به مصرف برساند. او اموال زيادى را براى توسعه و بازسازى رى هزينه كرد. يحيى بن خالد برمكى نيز در اين امور مهدى را كمك مى رساند. (2) شاردن، سياح فرانسوى شهر را در دوره مهدى عباسى بدين گونه توصيف مى كند. «رى به 96 بخش و ناحيه تقسيم مى شد، در هر بخش 46 خيابان و در هر خيابان 400 خانه و ده باب مسجد 6400 باب مدرسه و 16600 باب حمام، 15000 مناره مسجد، 12000 آسياب، 1700 رشته آب چشم، 13000 باب كاروانسرا در آن وجود داشته است. جغرافى دانان اروپايى و نيز مورخان عرب اين موضوع را تأييد مى كنند و متفقند كه رى پرجمعيت ترين شهرهاى آسيا در اين دوران بوده است. آنان مدعى هستند در روى زمين، غير از بابل، هيچ شهرى از لحاظ كثرت ثروت، مكنت و تقدس اين قدر معتبر و بزرگ نبوده است. (3) از اين رو بدون سبب نگفته اند كه «رى عروس دنيا است». (4) هادى ملقب به موسى در حيات پدر به رى آمد و ديه موسى آباد را در آن شهر ساخت. (5) هارون الرشيد فرزند مهدى نيز در همين شهر به دنيا آمد. (6) در دوران خلافت وى، شهر رى به همراه شهرهاى خراسان، سيستان، گرگان، طبرستان و رويان تحت سلطه

.


1- .ابن فقيه، همان جا.
2- .ابوعبداللّه محمد بن عبدوس جهشيارى، الوزراء و الكُتّاب، ترجمه ابوالفضل طباطبايى، ص168
3- .شاردن، سياحتنامه، ترجمه محمد عباسى، ج3، ص54؛ اورسل، سفرنامه اورسل، 222.
4- .يعقوبى، البلدان، ص51
5- .بلاذرى، فتوح البلدان، 323
6- .ابن فقيه همدانى، كتاب البلدان، 1302ش، ص35؛ ابى الحسن على بن محمد الشابشتى، الديارات، تحقيق كوركيس عواد، بيروت، دارالرائد، 1406 ه . ق ، ص227

ص: 32

فرزندش مأمون قرار گرفت (1) و فضل بن يحيى نيز رسماً ولايت رى را برعهده داشت. به هنگام درگيرى بين امين و مأمون، سپاهيان دوطرف در نزديكى رى با يكديگر درگير شدند. فرمانده سپاه امين، على بن عيسى بن ماهان و فرمانده سپاه مأمون طاهر ذواليمينين بود. سرانجام با پيروزى سپاه مأمون، رى جزو متصرفات مأمون شد كه ولايت آن را با چند منطقه ديگر به فضل بن سهل سپرد. (2) پس از چندى رى تحت سلطه طاهريان، كه اينك استقلال يافته بودند، درآمد. در اين دوران خراج رى براى دستگاه خلافت بالاترين رقم يعنى ده هزار درهم بوده است. (3) در 250 ه . ق . رى تحت تصرف داعى كبير، حسن بن زيد علوى درآمد. مدتى نيز در تصرف صفاريان بود و دوباره به دست علويان افتاد و در آن هنگام بود كه شيعه در رى نفوذ يافت. (4) پس از چندى در اواخر قرن سوم، اسماعيل بن احمد سامانى مؤسس سلسله سامانيان رى را به زير سلطه سامانيان درآورد و برادرزاده اش ابوصالح منصور را به ولايت آن جا گمارد. وى همان كسى است كه كتاب معروف طب منصورى تأليف زكرياى رازى به نام او تأليف شد. در قرن سوم هجرى، اين شهر آبادى فراوانى يافته و در عالم مشهور شد، كه آن را «باب الابواب الارض» و «سوق العالم»، ناميدند. (5) در 275ق، احمد بن حسن مارانى بر رى غلبه يافت و آيين تشيع را در آن جا آشكار ساخت. (6) در دوران سامانيان به رى توجه خاصى شد. و با برافتادن سامانيان به دست زياريان، اين شهر به دست زياريان افتاد. (7) منتصر عباسى،

.


1- .حمزة بن حسن اصفهانى، تاريخ پيامبران و شاهان (سنن ملوك الارض و الانبياء)، ترجمه جعفر شعار، تهران، اميركبير، 1367، ص200 _ 207: مسعودى، التنبيه و الاشراف، ليدن، بريل، 1893، ص345
2- .ابن خردادبه، المسالك و الممالك، ص42
3- .دينورى، اخبارالطوال، ص438
4- .ياقوت حموى، معجم البلدان، ج2، ص901؛ بنگريد رسول جعفريان، تاريخ گسترش تشيع در رى، تهران. نشر آستانه حضرت عبدالعظيم 1371.
5- .اورسل، سفرنامه، ص222
6- .ياقوت حموى، همان، ج3، ص121
7- .عبدالجبارعتبى، ترجمه تاريخ يمينى، به اهتمام جعفرشعار، بنگاه ترجمه ونشركتاب، 1375ش، ص244

ص: 33

قابوس بن وشمگير زيارى را با سپاهى فراوان به آن سرزمين فرستاد. پس از آن مرداويج و اسفار، رى را به تصرف درآوردند. (1) مرداويج در مشرق رى، جيلاباد (2) را ساخت و در آن جا بناها و ايوان ها، باغ ها و بركه هاى شگفت آور ايجاد كرد و كوشيد معمارى و هنر عصر ساسانى را احيا كند و نيز زندانى در آن جا ساخت كه اطراف آن دريايى از آب بود و كسى قدرت گريختن از آن را نداشت. (3) پس از قتل مرداويج كه به روايتى جنازه او را در رى دفن كردند، كه همان گنبد مرداويج زيارى و ركن الدوله باشد، رى به دست برادرش وشمگير افتاد و سپس با به قدرت رسيدن آل بويه، به تصرف فرزند بويه يعنى حسن بن على در آمد كه او وشمگير را در رى شكست داد. در اين هنگام رى از حيطه قدرت خلفا بيرون شد و زير سلطه شاهان آل بويه قرار گرفت. (4) اين شهر در قرن پنجم، يعنى هنگام سلطه آل بويه، داراى دو بخش مجزا از هم بود. بخش نخستين آن رى باستانى در جنوب چشمه على، ميانِ باروى عظيمى قرار داشت، (5) كه قبل از اسلام ساخته شده و به آن «رى برين» يا «رى عليا» مى گفتند. بخش دوم كه «رى جديد» باشد در جنوب شرقى بخش اول و دامنه جنوبى كوه بى بى شهربانو پى افكنده شده بود كه به آن «رى زيرين» يا «رى سفلى» مى گفتند. (6) (تصوير شماره 3 و4)

.


1- .همان، ص187؛ ابن اسفنديار كاتب، تاريخ طبرستان، به تصحيح عباس اقبال، تهران، پديده، خاور 1366ش، ص61؛ ابوعلى مسكويه، تجارب الامم و تعاقب الهمم، ص162
2- .جيلاباد يا جليل آباد مرداويج، در مشرق رى واقع و در حدود امين آباد فعلى و اراضى جنوبى آن بوده است.
3- .سفرنامه ابودلف در ايران (در سال 341 هجرى) تصحيح و تعليق ولاديمير مينورسكى، ترجمه ابوالفضل طباطبايى، تهران، 1342، ص72
4- .اصطخرى، مسالك و ممالك، ترجمه جعفر شعار، ص162
5- .كريمان، همان، ج1، ص167
6- .اين ديوار براساس گفته ابن حوقل چند دروازه داشت از جمله دروازه باطان كه از آن به جبال و عراق و دروازه بليسان كه از آن به قزوين و دروازه كوهك، از آن به طبرستان و دروازه هشام، از آن به قومس و خراسان و دروازه سين كه از آن به قم بيرون مى رفته اند (ابن حوقل، صورة الارض، ص120).

ص: 34

شاهان آل بويه از جمله ركن الدوله و بهاءالدوله، هريك در رى اقدامات عمرانى زيادى انجام دادند. فخرالدوله در رى، فخرآباد را كه همان دژ زرشكان يا دژ خراب شده عهد ساسانى بود تعمير و بازسازى كرد، (1) كاخ ها و خزائن بزرگ در آن بنياد نهاد و آن را استحكام بخشيد و سلاح هاى زيادى در آن جا نگهدارى كرد. صاحب بن عباد نيز سراى بزرگى براى خود و كتابخانه باشكوهى، كه گفته اند هرگاه وى به جايى مى رفت چهارهزار شتر فقط كتاب هاى او را حمل مى كردند ساخت. قصر سيدآباد نيز از آثار اوست. فخرالدوله در 387 ه_.ق از دنيا رفت و او را در مكانى كه امروزه به نام خود وى به گنبد فخرالدوله، مشهور است در كنار ساير شاهان آل بويه از جمله ركن الدوله و مجدالدوله دفن كردند. پس از مرگ فخرالدوله سيده شيرين همسرش به كفالت فرزند، رى را اداره مى كرد. (2) او در 394 ق قصر و دهى ساخت كه به سيدآباد مشهور شد و صاحب بن عباد وزير دانشمند او نيز در اين كار به وى كمك كرد. (3) بوعلى سينا حكيم و فيلسوف مشهور ايرانى به دعوت سيده و فرزندش مجدالدوله به شهر رى آمد و در كتابخانه آن جا مشغول تحقيق شد. اين شهر در دوران آل بويه مهد تمدن و فرهنگ شيعى گشت و علما و بزرگان و فقهاى شيعى در آن سامان درخشيدند. (4) رى پس از اندكى به تسخير سلطان محمود غزنوى درآمد و مجدالدوله حاكم شهر به اسارت درآمد. محمود اموال و ثروت هاى بى شمارى را از اين شهر به تصرف خود درآورد، بسيارى از شيعيان آن را به اتهام قرمطى و باطنى از دم شمشير گذراند و خون هاى بسيار ريخت و طى نامه اى به خليفه عباسى با افتخار از اين حادثه ياد كرد. (5) محمود غزنوى كه خود حنفى و اشعرى متعصبى بود كارها

.


1- .برخى اين دژ را به هرثمة بن اعين، سردار عرب خراسانى مأمون نسبت داده اند (سفرنامه ابودلف در ايران، ص72).
2- .عتبى، ترجمه تاريخ يمينى، ص257
3- .كريمان، همان، ج1، ص454
4- .بنگريد رسول جعفريان، تاريخ گسترش تشيع در رى.
5- .ابن كثير دمشقى، البداية و النهاية، ج12، ص26

ص: 35

را به دست حنفى ها سپرد و معتزله را نيز از رى تبعيد كرد و هر آن چه از كتاب هاى كتابخانه صاحب بن عباد در فلسفه و مبانى نظرى معتزله و اسماعيليه بود سوزاند و بقيه را به خراسان فرستاد. (1) پس از محمود، فرزندش مسعود، رى را به تصرف درآورد و آن را از سلطه ديلميان و آل بويه خارج كرد. پس از آن كه مسعود غزنوى در نبرد دندانقان از طغرل سلجوقى شكست خورد، رى در 234ق به تصرف سلاجقه درآمد. طغرل بيك در شهر آبادانى بسيار كرد، از جمله مسجد جامعى ساخت كه به نام خود او اشتهار يافت. اين مسجد براساس معمارى عربى ساخته شد. (2) او قصر و عمارت هاى ديگرى نيز برپا كرد. خاتون همسر طغرل وقتى از دنيا رفت، جنازه اش را از زنجان به رى آورده و به خاك سپردند. اما طغرل در تجريش از دنيا رفت كه در آن جا قصرى ييلاقى داشت، (3) آن گاه جنازه او را به رى آوردند و در گورخانه اى باشكوه دفن كردند. برج طغرل فعلى ظاهراً بخشى از بقاياى آن است. (4) در كنار او چند تن از پادشاهان سلجوقى به خاك سپرده شدند؛ از جمله تتش بن الب ارسلان، طغرل بن الب ارسلان يا طغرل سوم. اين مكان بعدها به «دخمه طغرل» و «نقاره خانه رى» مشهور گرديد .(تصوير شماره 5) در اين دوران رى با آشوب و بحران رو به رو بود، به ويژه به لحاظ مذهبى بين مذهب شيعه، حنفى و شافعى آتش كينه زبانه مى كشيد. (5) رى پس از طغرل محل درگيرى جانشينان او بود. (6) آلب ارسلان از پادشاهان بزرگ سلجوقى، رى را تصرف كرد و به

.


1- .ابوالفضل محمد بن حسين بيهقى، تاريخ بيهقى، تصحيح على اكبر فياض، مشهد، 1356؛ ابن اثير، الكامل في التاريخ، ج7، ص335
2- .Encyclopedia of word art, newyork, london v.g.p.238
3- .راوندى، راحة الصدور و آية السرور في تاريخ آل سلجوق، ص111
4- .كريمان، همان، ج2، ص182
5- .نجم الدين دايه رازى، مرصادالعباد، به اهتمام محمد امين رياحى، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 352، ص18
6- .بغدادى اصفهانى، زبدة النصر و نخبة العصر، ترجمه محمد حسين جليلى، تهران، بنياد فرهنگ ايران، ص56

ص: 36

نبردى مهم با پادشاه روم پرداخت. رومانوس پادشاه روم چون از سوى آلب ارسلان به صلح فراخوانده شد، گفت «صلح نخواهم كرد مگر در رى» كه اين اهميت رى را مى رساند. در دوران جانشينى ملكشاه، رى بر آبادانى اش افزوده شد. (1) مدارس و خانقاه هاى متعددى در آن ساختند و به لحاظ فرهنگ و تمدن رشد قابل توجهى يافت. همسر وى زبيده خاتون، كه فرزندش بركيارق در رى به تخت نشست، توسط وزير ديگر فرزندش كشته شد؛ او را در آن جا به خاك سپردند (2) و بقعه اى بر مزار وى ساختند كه به «بى بى زبيده خاتون» معروف گشت. امروزه اين مكان را زنان زيارت مى كنند. در مجموع اگرچه سلاجقه حاكمان سنى مذهب بودند، اما وزرا و دولتمردان شيعى در دستگاه آنان به نشر تشيع در رى و ساير نقاط مى پرداختند كه از جمله مى توان به مجدالملك براوستانى اشاره كرد. رى زادگاه حسن صباح داعى اسماعيليه نزارى در ايران بود و بسيارى از مردم شهر پيرو او شدند. اين شهر را مغول، دست خوش تاخت و تاز بى رحمانه خود قرار داد. (3) نجم الدين دايه كه شاهد اين تهاجم خونين بوده است از عمق آن فاجعه سخن گفته و آن را به تصوير كشانده است. او كه در رى به دنيا آمده و رشد كرده است مى گويد «مغول در رى حدود پانصدهزار نفر را به قتل رسانيده و اسير كردند.» (4) رى كه عروس شهرهاى دنيا بود در فاجعه مغول چنان ضربتى خورد كه ديگر هيچ گاه نتوانست اعتبار قبلى خود را بازيابد. البته در عصر ايلخانان و جانشينان چنگيز به ويژه غازان خان، بخشى از ويرانى ها جبران و رى و قلعه طبرك نيز بازسازى شد (5) ؛ اما برخى از آن چه آباد شده بود دوباره با هجوم

.


1- .راوندى، همان، 104
2- .عطاء الدين عطاء الملك جوينى، تاريخ جهانگشاى جوينى، تصحيح محمد بن عبدالوهاب قزوينى، بريل، ليدن 1975، ص 187 _ 201.
3- .Encyclopedia of Islam, p.1107.
4- .همو، مرصادالعباد، ص21
5- .حمداللّه مستوفى، نزهة القلوب، ص57

ص: 37

تيمور لنگ رو به ويرانى رفت. (1) به گفته اورسل، «از آن همه شكوه و عظمت ديرينه اين شهر بزرگ اينك جز خرابه اى بدريخت چيز ديگرى برجاى نمانده است. كاخ ها، حمام ها، پرستشگاه ها، مساجد، خانه ها همه يكسر به تلّ خاك و خرابه هاى غم انگيزى بدل شده است كه گاهى از ميان آنها قنات نيمه پرى عبور مى كند.» (2) رى در آغاز عصر صفوى ويرانه اى بيش نبود. شاردن سياح فرانسوى عهد صفويه كه از رى در آن عصر بازديد كرده گويد «آخرين خرابى اين شهر در نتيجه جنگ هاى داخلى، در دوره اسلامى، حمله مغول و تاتار صورت گرفته است». (3) شاه طهماسب صفوى در 944ق به تهران آمد و توجه او به تهران، رى را از رونق انداخت و ديگر كسى به آبادانى و توسعه آن همت نگماشت. پس از چندى با توسعه تهران و حتى پايتخت شدن آن، رى جزوى از تهران شد. شاه عباس صفوى هنگامى كه براى سركوبى ازبكان از قزوين به سمت خراسان حركت كرد، در طهران بيمار شد. او پنجاه روز بسترى بود و چون از معالجه پزشكان نااميد گشت به شهررى رفت و به آستان حضرت عبدالعظيم پناهنده شد و بهبود يافت. (4) رى از آن پس چندان در منابع مورد توجه نيست و عمدتاً تهران به عنوان يكى از شهرهاى عمده و به ويژه پايتخت دولت قاجار مطرح است و رى تنها به مكانى تبديل شد كه تكريم آن صرفاً به سبب وجود آستان حضرت عبدالعظيم واجب مى گشت. اين آستان در عصر قاجار به ويژه در دوران انقلاب مشروطه اهميتى ويژه يافت. آن جا ملجأ و پناه آزادى خواهانى شد كه براى تحقق آرمان هاى خود در آن متحصن

.


1- .بنگريد ابن عربشاه، عجايب المقدور في اخبار تيمور، ترجمه محمدعلى نجاتى، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1329، ص36؛ نظام الدين شامى، ظفرنامه، تاريخ فتوحات اميرتيمور گوركانى، به كوشش پناهى سمنانى، ص96
2- .سفرنامه اورسل، ص 222.
3- .همو، سياحتنامه شاردن، ج 3، ص 56.
4- .اعتمادالسلطنه، مرآت البلدان، ج1، ص513

ص: 38

گشتند. توجّه روحانيان و مشروطه خواهان به اين مكان، به سبب آن بود كه يكى از مكان هاى مذهبى محسوب مى شد و در نزديكى تهران قرار داشت. آنان در دو نوبت به همراه ساير اقشار آزادى خواه در آن جا بست نشستند. در نوبت اول، آزادى خواهان خواستار ايجاد عدليه بودند و در دومين بست نشينى، مرحوم شيخ فضل اللّه نورى و هوادارانش، كه خواهان مشروطه مشروعه بودند، براى تحقق اهداف خود براى حفظ شريعت در كنار مشروطه، در آن حرم بست نشست و لوايح و ديدگاه هاى خود را در آن مكان مقدس منتشر و بيان كرد. رى در طول دوران قاجار و پهلوى، به سبب وجود اين مرقد و مكان همواره از سوى حكام و فرمانروايان محترم شمرده شده و توجه خاصى به آن مبذول مى گشت كه در بخش هاى بعدى از آن سخن خواهيم گفت.

.

ص: 39

مدح و توصيف رى از ديدگاه مورخان و جهان گردان

مدح و توصيف رى از ديدگاه مورخان و جهان گردانبسيارى از مورخان، سياحان و جهان گردانى كه از رى بازديد كرده اند، عمدتاً آن را ستوده و به ذكر عظمت و بزرگى آن پرداخته اند و البته بعضى نيز در مذمّت آن چيزهايى گفته اند. مؤلف گمنام حدودالعالم كه تأليف خود را در اواخر قرن چهارم نگاشته است مى گويد: «رى شهرى است عظيم و آبادان و با خواسته و مردم و بازرگانان بسيار و مقرّ پادشاه جبال...». (1) جيهانى در قرن پنجم آن را چنين توصيف مى كند: «بزرگتر شهرى كه از شهرهاى ديالمه است رى، شهرى است كه چون از عراق بگذرى تا آخر اسلام بيرون از نيشابور هيچ شهرى بزرگتر و معمورتر و بامال تر و نعمت دارتر از آن نيست، اما عمارت آن به يكديگر نزديك و دهات و سواد رى بيشتر است. درازى شهر يك فرسنگ باشد و مانند آن در پهنا. بناهاى آن از گچ و خشت پخته باشد و آن را دروازه هاى معروف است...». (2)

.


1- .حدودالعالم من المشرق الى المغرب، بكوشش منوچهر ستوده، 1983، ص 142.
2- .ابوالقاسم احمد بن جيهانى، اشكال العالم، ترجمه على بن عبدالسلام كاتب، ص146

ص: 40

مذمت رى

و اين گفته ابن حوقل، توصيف رى را كامل مى كند: «در مشرق، پس از بغداد شهرى آبادتر از رى نيست و نيشابور همه پهناور و وسيع است ولى در آبادى و داشتن بناهاى بسيار، توانگرى مردمان و فراخى به پايه رى نمى رسد.» (1) مقدسى نيز پا را از آن فراتر نهاده و گويد «بهترين زمين خلق شده، رى است» (2) او در توصيف رى گويد: «رى سرزمينى بزرگ با ميوه هاى فراوان و بازارهايى وسيع و كاروان سراها و حمام هاى فراوان پاكيزه، آب هاى فراوان، سودمند براى تجارت، داراى انديشمندان بافضل و مردم زيرك و زنان بافهم و درك و عقل و جمال و در آن محله هاى زيبا و نظيف، مدارس و مساجد است كه هيچ مردى در آن از فقه و هيچ بزرگى در آن از علم و هيچ محتسبى در آن از شكوه و هيچ خطيبى از ادب خالى نيست. اين شهر يكى از مفاخر اسلام و مادر سرزمين ها است.» (3)

مذمت رىاما برخى نيز در مذمت رى سخن ها گفته اند و عمده اين مذمت ها به سبب كشته شدن امام حسين عليه السلام به طمع ملك رى است. امين احمد رازى در مذمت رى به نقل اشعار خاقانى پرداخته است كه وى به هنگام عبور از رى دچار بيمارى شده است. خاك سياه بر سر آب و هواى رى دور از مجاوران مكارم نماى رى در خون نشسته ام كه چرا چون نشسته اند اين خواندگان خلد به دوزخ سراى رى رى نيك بد و ليك صدورش تمام نيك من شاكر صدور و شكايت نماى رى عقرب نهند طالع رى من ندانم آن دانم كه عقرب تن من شد لقاى رى سر دست زهر عقرب و از بخت بد مرا شب هاى گرم زاد ززهر جفاى رى از خاص و عام رى همه انصاف ديده ام جور نيست زآب و گل جان گزاى رى . . . . . . . .. . . . . . . . .. ديدم سحرگهى ملك الموت را به پاى بى كفش مى دويد هم از دست و پاى رى (4) مؤلف تاريخ قم نيز نجات رى را به سبب قم و ساكنانش مى داند: «و اما رى، واى بر رى از هر دو بال و طرف، آن چه امن و سلامتى آن به سبب قم و اهل قم است. گفتند يا اباعبداللّه دو جناح و طرف رى كدام اند، فرمود يكى بغداد و ديگرى خراسان، به تحقيق شمشيرهاى خراسان و شمشيرهاى بغداد در رى به يكديگر مى رسند. خداوند عقوبت برايشان تعجيل فرمايد و ايشان را هلاك كند. پس اهل رى از اين سبب پناه به مردم قم بردند.» (5) بعضى نيز پا را فراتر برده و رى را شهرى شوم و خاك آن را لعنت شده دانسته اند كه از پذيرش حق سرباز مى زند. (6) اين امر صرفاً به خاطر همان مسأله طمع عمر بن سعد در حكومت اين شهر است.

.


1- .ابن حوقل، صورة الارض، ترجمه جعفر شعار، تهران، بنياد فرهنگ ايران، ص115
2- .مطهر بن طاهر مقدسى، احسن التقاسيم في معرفة الاقاليم، ص210
3- .همان، ص299
4- .همو، هفت اقليم، ص6 و 5
5- .حسن بن محمد القمى، تاريخ قم، ترجمه حسن بن على قمى، تصحيح سيد جلال الدين طهرانى، چاپخانه مجلس، ص94
6- .مطهر بن طاهر مقدسى، همان، ص296

ص: 41

. .

ص: 42

. .

ص: 43

فصل دوم: شرح حال امام زادگان معزز آستان

اشاره

فصل دوم: شرح حال امام زادگان معزز آستانالف: حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلامب: حضرت حمزة بن موسى عليه السلامج: حضرت طاهر بن محمد عليه السلام

.

ص: 44

. .

ص: 45

الف: حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام

1 _ شرح نسب و اجداد

اشاره

الف: حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام1 _ شرح نسب و اجدادعبدالعظيم بن عبداللّه بن على بن حسن بن زيد بن حسن عليهم السلام بن على بن ابى طالب عليهم السلام ، (1) معروف به «شاه عبدالعظيم» (2) و «سيدالكريم»، نسبش با چهارواسطه به امام مجتبى عليه السلام مى رسد. كنيه او همسان رسول خدا صلى الله عليه و آله ابوالقاسم بود و امام جواد عليه السلام و هادى عليه السلام نيز او را به همين كنيه خطاب مى كردند. (3) كنيه نه چندان معروف ديگر او ابوالفتح بود (4) كه روشن نيست برچه اساسى چنين مُكَنّى شده است. مادر بزرگوارش ام ولدى به نام فاطمه بنت عقبة بن قيس حميدى (5) و پدرش عبداللّه فرزند على سديد، بود. از تاريخ دقيق تولد ايشان اطلاع روشنى در دست نيست اما بايد در سال 173 ق . در مدينه ديده به جهان گشوده باشد. (6) اين در حالى بود كه هشت برادر ديگر به نام هاى احمد _ ابراهيم _

.


1- .ابن عنبه، جمال الدين احمد بن على، عمدة الطالب في انساب آل ابى طالب، بيروت، منشورات دار مكتبة الحياة [بى تا]، ص90
2- .خوانسارى، محمدباقر، روضات الجنات في اوصاف العلماء و السادات، 353.
3- .كجورى مازندرانى، ملا محمدباقر، جنة النعيم و العيش السليم، چاپ سنگى، 1385ق، ص111.
4- .همان جا.
5- .ابى طباطبا، منتقلة الطالبيه، 157.
6- .جواد بن مهدى لاريجانى، الخصايص العظيمه، قم [بى تا] ؛ كجورى مازندرانى، همان، ص110

ص: 46

1/1 _ عبداللّه بن على
2/1 _ على بن حسن

حسن _ زيد _ على اكبر _ على اصغر _ قاسم و محمد داشت. حضرت عبدالعظيم در عنفوان جوانى با دختر عموى پدرش، خديجه دختر قاسم بن حسن بن زيد بن حسن، همان كه امروزه به روايتى امامزاده قاسم تجريش است ازدواج كرد. (1) ماحصل اين ازدواج فرزند زاهد و عابدى به نام محمد بود كه بدون عقب از دنيا رفت. (2) بنابراين عبدالعظيم از جانب فرزند پسر عقبى، برجانگذاشت و اعقاب او تنها از جانب دخترش ام سلمه باقى مانده اند. اما در اين جا به اختصار به شرح حال پدر و اجداد بزرگوارش اشاره مى كنيم:

1/1 _ عبداللّه بن علىاو فرزند على ملقب به «سديد» يا «شديد» (3) بود. مادرش، ام ولدى به نام «هيفاء» عبداللّه را پس از درگذشت پدر به دنيا آورد؛ لذا جدش حسن الامير كفالت او را برعهده گرفت. پس از مدتى كه به سن رشد و بلوغ عقلى و جسمى رسيد، در كنار جدش، كه دستى در حكومت داشت، قواعد حكومت دارى آموخت و در آن راه مجرب شد به گونه اى كه ديرى نپاييد از جانب او به حكومت قافه در حجاز منصوب، و از اين رو به قافه ملقب گشت. (4)

2/1 _ على بن حسنعلى سديد (5) ، مكنى به ابوالحسن، فرزند حسن الامير از مادرى ام ولد به دنيا آمد. او بسيار عظيم المنزله و جليل المرتبه و از مبارزان علوى در عصر عباسى بود. به همراه

.


1- .كلباسى، تذكرة العظيمه، [بى تا] [بى نا]، ص38؛ شيخ عباس قمى، سفينة البحار، 2/121، شيخ عباس قمى در منتهى الامال (1/179) گفته است با دختر عمويش كه قطعا صحيح نيست؛ زيرا قاسم با على كه پدربزرگ عبدالعظيم است برادر و از فرزندان حسن بن زيد بوده اند.
2- .ابن عنبه، همان، ص90
3- .ابن عنبه، همان جا، فخر رازى، الشجرة المباركه فى انساب الطالبيه، 46.
4- .ابن عنبه، همان جا.
5- .ابن عنبه، همان جا.

ص: 47

3/1 _ حسن بن زيد
4/1 _ زيد بن حسن عليه السلام

عمويش عبداللّه محض، پدر محمد نفس زكيه، در زندان منصور عباسى به شهادت رسيد. (1) براساس روايتى از امام حسن عسكرى عليه السلام ، حرمت و جايگاه على شديد به اعتبار وجود عبدالعظيم در نسل اوست: «لولا عبدالعظيم حسنى لقلنا ما اعقب على الشديد» [اگر عبدالعظيم حسنى در نسل على شديد نبود بى گمان مى گفتيم كه او عقيم بود و اولادى نداشت] . (2)

3/1 _ حسن بن زيدحسن بن زيد، معروف به حسن الامير و مكنى به ابومحمد، جدّ دوم عبدالعظيم است. او نخستين علوى بود كه در دستگاه حكومت بنى عباس منصب گرفت و به خدمت آنان درآمد، زيرا با ايشان خويشى و نسبت داشت، يعنى پسرعمه سفاح، نخستين خليفه عباسى بود. حسن بن زيد، هم چون عباسيان، لباس سياه، كه نشانه آنان بود، مى پوشيد و به مدت پنج سال از طرف منصور عباسى حاكم مدينه و مكه شد؛ (3) اما پس از چندى مغضوب خليفه گرديد و به زندان افتاد. سبب آن چنين بود كه حسن الامير در طى دوران حكومتش در مكه و مدينه به عدالت حكم راند و با كژى ها و ناراستى ها مبارزه كرد، او از علويان، اگرچه به طور غيرعلنى، حمايت مى كرد و همين مسائل باعث بدبينى خليفه نسبت به وى شد. او مدتى طولانى در زندان بود. حسن الامير عمرى دراز داشت به گونه اى كه خلافت منصور، مهدى، هادى و هارون عباسى را درك كرد و سرانجام در سن 85 سالگى به سال 168 ق در مدينه وفات يافت. (4)

4/1 _ زيد بن حسن عليه السلامزيد بن حسن عليه السلام فرزند امام حسن مجتبى، جدّ اول حضرت عبدالعظيم حسنى، ميان

.


1- .شريف رازى، اختران فروزان رى و تهران، قم، مكتبة الزهراء [بى تا]، ص21
2- .كجورى مازندرانى، جنة النعيم و العيش السليم، ص109؛ شريف رازى، همان جا.
3- .ابن عنبه، همان جا.
4- .ابن عنبه، همان جا؛ شريف رازى، همان جا.

ص: 48

2 _ حيات سياسى و معنوى

پانزده فرزند امام حسن عليه السلام مسن ترين بود كه با لُبابه دختر عبداللّه بن عباس بن عبدالمطلب و همسر حضرت ابوالفضل عليه السلام ، كه در كربلا به شهادت رسيد، وصلت كرد و از اين طريق با جدّ عباسيان خويشى يافت. در دوران بنى اميه، مردم مدينه به سبب شرافت نسب و سبب به او توجه مى كردند و مدتى نيز از سوى برخى از خلفاى بنى اميه، مسؤوليت امور صدقات پيامبر صلى الله عليه و آله را برعهده گرفت؛ اما وقتى سليمان بن عبدالملك به خلافت رسيد او را از آن منصب بركنار كرد. (1) زيد بن حسن دو فرزند از خود برجا گذاشت، يكى نامش نفيسه و از زنان متقى و عارفه بود و گويند همسر اسحاق مؤتمن فرزند امام صادق عليه السلام شد كه البته صحيح نمى نمايد زيرا به لحاظ زمانى فاصله زيادى با يكديگر دارند. براى نفيسه كه در قاهره ساكن بود، امروزه ضريح و گنبد و بارگاه باشكوهى ساخته اند. مردم آن شهر كه عمدتاً شافعى هستند به زيارت «سته نفيسه» مى روند و به او التجا و توسل مى جويند و او را مستجاب الدعوه مى دانند. زيد بن حسن عليه السلام عمرى دراز يافت و در 90 سالگى، در حالى كه به شريف بنى هاشم معروف بود از دنيا رفت. (2)

2 _ حيات سياسى و معنوىبراساس اتفاق نسابان و مورخان، عبدالعظيم حسنى در عصر امام موسى بن جعفر عليه السلام كودكى خردسال يا نوجوانى ده ساله بيش نبوده است. نخستين زمانى كه از او در متون و منابع به عنوان يكى از مصاحبان ائمه و راويان حديث آنان ياد مى شود، كه البته در مورد آن نيز شواهد متقن و قابل اعتمادى در دست نيست، دوران امام رضا عليه السلام است. از او در اين هنگام كه كمتر از 25 سال سن داشته به عنوان رابط آن امام و شيعيانش ياد شده است. (3)

.


1- .ابن عنبه، همان جا.
2- .ابن عنبه، همان، 91.
3- .عطاردى، راويان امام رضا در مسند الرضا عليه السلام ، كنگره جهانى امام رضا عليه السلام ، 1367.

ص: 49

چون در اين هنگام حديثى را از امام رضا عليه السلام نقل كرده به همين سبب او را در زمره اصحاب و راويان امام رضا عليه السلام شمرده اند، اين در حالى است كه (1) در رجال طوسى نام او در ميان اصحاب امام رضا عليه السلام و حتى امام جواد عليهماالسلام نيز قيد نشده و تنها در زمره اصحاب و راويان امام هادى عليه السلام و امام عسكرى عليه السلام قرار گرفته است؛ (2) البته بايد گفت امام عسكرى عليه السلام را نيز فقط قبل از امامتشان درك كرده و نمى توانسته به عنوان اصحاب او باشد زيرا چنان كه خواهيم گفت وى در حيات امام هادى عليه السلام از دنيا رفته است. حديثى را كه ايشان از امام رضا عليه السلام نقل كرده و بسيارى پنداشته اند از اصحاب آن حضرت بوده در الاختصاص شيخ مفيد و جاهاى ديگر بدين گونه آمده است: «يا عبدالعظيم ابلغ عني اوليائى السلام و قل لهم ان لا يجعلوا للشيطان... الخ» . (3) برخى گفته اند محتمل است اين خطاب از جانب ابوالحسن ثالث يعنى امام هادى باشد كه كسانى اشتباهاً آن را ابوالحسن

.


1- .شيخ مفيد، ابوعبداللّه محمد بن نعمان، الاختصاص، قم، مكتبة الزهرا، 1402ق، ص247
2- .ابى جعفر، محمد بن الحسن طوسى، رجال الطوسى، تحقيق جواد القيومى، قم مؤسسه النشرالاسلامى لجامعة مدرسين بقم، ص415
3- .اى عبدالعظيم سلام ما را به دوستانم برسان و به آنان بگو كه براى نفوذ شيطان در خويش راهى را بازنگذارند، آنان را به راستگويى در سخن و امانت دارى وادار كن و به آنان دستور ده تا در مسايل دين بيهوده بحث و جدل نكنند و سكوت پيشه سازند، به هم نزديك شوند و از تفرقه بپرهيزند و به معاشرت با هم انس گيرند زيرا اين عمل موجب تقرب و محبوبيت نزد من مى گردد. اى عبدالعظيم، دوستان و ياران من نبايد وقت خود را صرف مخالفت و سركوبى يكديگر كنند و من با خود عهد كرده ام هركس مرتكب اين گونه اعمال مخرب و هستى برانداز شود و حتى يكى از دوستانم را مورد خشم و ناراحتى قرار دهد از خدا بخواهم او را در دنيا گرفتار سخت ترين عذاب ها كند و در آخرت نيز از زيانكاران باشد. به آنان گوشزد كن خداوند نيكوكاران آنان را آمرزيده و از بدكارانشان در گذشته است. به جز كسانى كه شرك آورده يا موجب تجاوز و اذيت به يكى از دوستان من شده يا عداوت و كينه آنان را در دل داشته باشند. [زيرا چنين گناهانى را خداوند نمى آمرزد مگر آن كه از كار زشت خود پشيمان شده و آن را جبران كنند وگرنه روح ايمان از قلب آنان زائل مى شود و از دايره ولايت ما خارج گردند و از آن بى بهره مانند. و من از آثار شوم چنين گناهان و لغزش هاى خطرناك به خدا پناه مى برم.] (شيخ مفيد، الاختصاص، 241 _ 247).

ص: 50

على الرضا تصور كرده اند. (1) اين نظر قطعا صحيح مى نمايد زيرا او در زمان امام رضا عليه السلام حدود بيست و اندى سال بيشتر نداشته و بعيد است در اين سن كم واسطه امام و شيعيانش باشد، علاوه بر آن مضمون اين خطاب نشان مى دهد كه امام رضا عليه السلام در مدينه بوده و چون عبدالعظيم هم در آن دوران هنوز در مدينه بوده است، لذا رساندن پيام امام رضا عليه السلام براى شيعيان او در مدينه بى معنا است. چون امام رضا عليه السلام خود حضور دارند. ابلاغ پيام وقتى معنا مى يابد كه فاصله مكانى وجود داشته باشد؛ پس بديهى است وقتى عبدالعظيم حسنى در دوران امامت امام هادى عليه السلام يعنى در نيمه اول قرن سوم هجرى به ايران مهاجرت مى كند، از جانب ايشان مى تواند پيام رسان او براى شيعيانش در ايران باشد. علاوه بر آن، برخى از رجال شناسان از جمله آيت اللّه خويى و علامه شبسترى او را از اصحاب امام رضا عليه السلام نمى دانند. (2) عبدالعظيم حسنى، احاديث زيادى را از امام هادى عليه السلام نقل كرده است (3) و به سبب كثرت علم و نقل احاديث فراوان از ائمه مذكوره (4) در برخى از متون از او به عنوان «محدث» ياد شده است. «هو المحدث الزاهد صاحب المشهد فى الشجرة بالرى و قبره يزار»، (5) محدث يعنى كسى كه سخن گو، ناقل و راوى حديث است و آن امامزاده قابل تكريم ظاهرا به اين عنوان نيز اشتهار دارد، زيرا در زيات نامه ايشان نيز قيد شده است «السلام عليك ايها المحدث الكريم.» مرحوم شريف رازى از آيت اللّه آشتيانى رئيس حوزه علميه مشهد، نقل مى كند كه

.


1- .خويى، ابوالقاسم، معجم رجال الحديث، 11/53.
2- .خويى، معجم رجال الحديث، 11/53؛ شبسترى، محمدتقى، قاموس الرجال 6/193.
3- .اردبيلى غروى، محمدبن على، جامع الرواة و ازاحة الاشتباهات عن الطرق و الاسناد، بيروت، دارالاضواء 1403 ق، ص 460؛ شيخ صدوق، الامالى، ص 38؛ عزيزاللّه عطاردى، مسند امام هادى عليه السلام ، ص 345.
4- .در مورد نمونه هايى از آن احاديث بنگريد به نوشتار حاضر.
5- .ابن طباطبا، منتقلة الطالبيه، ص 157.

ص: 51

پس از دوازده معصوم، سه تن ديگر، از محدثان هستند 1 _ حضرت صديقه طاهره عليهاالسلام2 _ سلمان فارسى 3 _ عبدالعظيم حسنى كه امام هادى مسائل را به سوى اوارجاع مى فرمود. (1) در هر حال آن چه همه نسابان و رجاليان بر آن متفق هستند اين كه عبدالعظيم حسنى يكى از راويان امام جواد عليه السلام و امام هادى عليه السلام بوده و در زمره ياران و خواص آن دو امام قرار دارد. امام جواد عليه السلام به وى اعتماد كامل و علاقه فراوان داشتند و فرزند گرامى شان امام هادى عليه السلام نيز او را از صحابه و ياران معتمد خود مى دانستند كه جمله «يا اباالقاسم انت ولينا حقا» از امام هادى عليه السلام حكايت از اين امر دارد. (2) اين اعتماد تا جايى است كه اباحماد رازى نقل مى كند «وقتى از سامراء به محضر امام هادى عليه السلام رسيدم، از ايشان مسائلى از حلال و حرام پرسيدم كه مرا پاسخ داد، چون خواستم محضر او را ترك كنم، فرمود: اى اباحماد هر اشكالى در امر دين داشتى از عبدالعظيم بن عبداللّه حسنى در رى بپرس و سلام مرا به او برسان. (3) اين توصيه بدان سبب بود كه وقتى عبدالعظيم در مدينه و سامراء خدمت امام هادى عليه السلام بود، طى جلسات متعددى در محضر آن امام همام، اعتقادات و انديشه هاى دينى و مذهبى خود را عرضه داشت و همه آن ها از سوى ايشان تصديق و تأئيد شد. (4) اين نكته از زبان عبدالعظيم حسنى به اين صورت نقل شده است. [بر امام خويش على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسين بن على عليه السلام درآمدم، چون مرا ديد فرمود، اى اباالقاسم تو به حق دوست مايى، گفتم اى پسر رسول خدا صلى الله عليه و آله مى خواهم دينم را بر تو عرضه كنم كه اگر تصديق فرمايى بر آن استوار باشم تا به ديدار خدايم بشتابم، چون عقيده خود عرضه كردم فرمود: «اى اباالقاسم به

.


1- .شريف رازى، محمد، اختران فروزان رى در تهران، ص 36.
2- .مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ص 2؛ ميرداماد، الرواشح اسماويه، ص 50.
3- .ابن عنبه: عمدة الطالب فى انساب آل ابى طالب، ص 112؛ خوانسارى، محمدباقر، روضات الجنات، 4/208.
4- .براى آگاهى از اعتقادات و انديشه هاى حضرت عبدالعظيم و نحوه عرضه آن به محضر امام هادى ر.ك: به كجورى مازندرانى، جنة النعيم و العيش السليم، صص 319 _ 340.

ص: 52

خدا سوگند اين دين خدايى است كه نسبت به بندگانش در آن مورد راضى است پس بر آن استوار باش كه خداوند تو را به گفتار ثابت در دنيا و آخرت استوار گرداند.» (1) شيخ طوسى علاوه بر آن، وى را از اصحاب امام حسن عسكرى عليه السلام نيز دانسته است. (2) كه اگر آن حديث امام هادى عليه السلام در خصوص ثواب زيارت عبدالعظيم درست باشد، بايد گفت وى امامت امام يازدهم را درك نكرده است. عبدالعظيم حسنى در دورانى كه در مدينه مى زيست به سبب ارتباط زياد با ائمه شيعه و سعايت بدگويان، سوء ظن متوكل را برانگيخت، و لذا به دستور وى، او را از مدينه به سامرا منتقل كردند. (3) مدتى در آن جا به شدت تحت نظر عمال خليفه زندگى كرد و سپس به فرمان امام على نقى عليه السلام در دوران خلافت المعتز باللّه يا به روايتى متوكّل، او هراسان و ترسان از خليفه ستمگر به رى مهاجرت كرد. حديث و سخن يادشده از امام هادى عليه السلام خطاب به اباحماد رازى مربوط به زمانى است كه عبدالعظيم حسنى از سامراء به رى رفته و در آن جا به طور مخفى مى زيسته است. اباحماد رازى نيز از شيعيان آن امام در آن هنگام ساكن رى بوده و براى ديدار امام به سامرا رفته بود. (4) اما مهاجرت عبدالعظيم حسنى به رى عوامل مختلفى داشته است. براساس گفته احمد بن محمد بن خالد برقى، نخستين علت، ترس از سلطان وقت (متوكل عباسى) بوده است. (5) البته بايد گفت اين دستگاه خلافت عباسى بوده كه از وى واهمه داشته و به دنبال حبس و محدود كردن فعاليت هاى او برآمده است، قطعاً اين ترس حكومت از او

.


1- .مجلسى، بحارلانوار، ج 3، ص 41؛ شيخ صدوق، كمال الدين، ج 2، صص 379 _ 380؛ كجورى مازندرانى، همان، 319؛ صافى گلپايگانى، حديث عرض دين، قم، نشر معصومه 1376 ش.
2- .همو، رجال، ج 1، ص 287.
3- .مسعودى، مروج الذهب، ج2، ص11
4- .ابن عنبه، عمدة الطالب في انساب آل ابى طالب، ص112؛ نورى، مستدرك الوسايل، ج 3، ص 2.61
5- .نجاشى، ابوالعباس احمد بن على بن احمد بن عباس، رجال النجاشى، قم مؤسسه النشر الاسلامى لجماعة المدرسين بقم، 1407، ص248؛ بعضى نيز به جاى متوكل، المعتز را نام برده اند (كجورى مازندرانى، همان، ص302).

ص: 53

نمى تواند صرفاً به خاطر آن باشد كه عبدالعظيم فردى زاهد و محدث بوده است؛ زيرا اين مسائل براى حكومت ايجاد مشكلى نمى كرد بنابراين بايد علت اصلى آن را در فعاليت هاى سياسى و مخالفت هاى او با بنى عباس جستجو كرد. او نيز چون ديگر رجال و بزرگان شيعى و مجاهدان راه حق براى تمسك به امام عادل و معرفى و حمايت از او تلاش فراوانى داشته است. (1) در 224 ق، كه امام هادى عليه السلام را تحت نظر به سامرا بردند، عبدالعظيم حسنى با ايشان مذاكراتى داشته است، در حالى كه متوكل به كسى اجازه ملاقات با امام را نمى داد. وقتى خبر ملاقات عبدالعظيم با آن حضرت براى خليفه گزارش شد، او دستور دستگيرى وى را صادر كرد. امام هادى كه از مقصود و هدف خليفه وقت براى دستگيرى وى مطلع شد، به ايشان فرمود تا از شهر خارج شود و خود را از خطر خليفه برهاند (2) «وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرا إِلَى اللّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللّهِ». (3) علت ديگرى كه علاوه بر فرار و گريز از ستم خليفه و عاملانش مطرح است؛ نشر و بسط معارف اهل بيت و شيعه اماميه در سرزمينى است كه مردم آن نسبت به آل محمد خلوص و دوستى و محبت داشتند. (4) علاوه بر آن وجود امنيت از عوامل قابل اعتنا است كه در اين ميان ايران و مناطق مركزى آن، خاصه رى جايگاه و مكان مطمئن و مناسبى بوده است. به گفته استاد حكيمى چه بسا عبدالعظيم حسنى از سوى امام هادى عليه السلام براى اين كار به نوعى مأموريت داشته است: «زيرا نمى شود با اين قدر و منزلت و ديانت و تقوى، كسى كه حتى عقايد خود را بر امام عرضه مى كند تا از درست بودن آن اطمينان يابد، اعمال او به ويژه، اعمال اجتماعى و سياسى او برخلاف نظر و رضاى امام باشد، حال

.


1- .محمدرضا حكيمى، امام در عينيت جامعه، ص72
2- .كجورى مازندرانى، جنّة النعيم، ص328
3- .نساء، آيه 100.
4- .معارف اسلامى، نشريه سازمان اوقاف، ش26، 1356، ص87؛ على اكبر شهابى، تاريخچه وقف در اسلام، ص67

ص: 54

چه به اين رضايت تصريح شده يا خود حضرت عبدالعظيم بافرهنگ دينى و فقه سياسى بدان رسيده باشد.» (1) درهرحال عبدالعظيم حسنى عليه السلام به طور مخفيانه از سامرا خارج و پس از گذر از شهرها و ديه ها و قصبات مختلف كه البته همه به صورت مخفى انجام مى شد از جمله طبرستان به شهررى آمد. (2) او در سرداب منزل يكى از شيعيان در محله ساربانان يا ساربان (3) ساكن شد و در آن زيرزمين به عبادت و رياضت پرداخت. روزها روزه مى گرفت و شب ها را به نماز مى ايستاد و گاهى مخفيانه از آن منزل بيرون مى آمد و قبرى را كه مقابل در سرداب بود، زيارت مى كرد و مى فرمود اين قبر يكى از فرزندان موسى بن جعفر عليه السلام است؛ (4) مقصود او كسى جز امامزاده موسى بن جعفر عليه السلام نبوده است. حضور او در رى اگرچه مخفى بود ولى از چشمان تيزبين علاقه مندان و شيعيان ائمه اطهار عليهاالسلام پنهان نماند؛ خبر سكونت او در اين مكان به زودى در شهر شايع شد. از آن هنگام سيل علاقه مندان براى ديدار ايشان به آن نقطه سرازير شد. (5) حديث اباحماد از امام هادى عليه السلام مربوط به همين هنگام است كه به او فرمود سلام مرا در رى به عبدالعظيم برسان و اگر مشكلاتى در امور دين داشتى از او بپرس. (6) حضور عبدالعظيم حسنى در رى چندان به طول نينجاميد و اندكى بعد، يعنى حدود دو سال قبل از رحلت امام هادى عليه السلام در سال 252 ه . ق . چشم از جهان فروبست. (7) از او

.


1- .محمدرضا حكيمى، همان جا، ص7
2- .منتقلة الطالبية، ص157، كجورى، همان، ص328
3- .به گفته مقدسى بهترين زمين خلق شده رى است كه در آن محله سربان (ساربان) وجود دارد (مقدسى احسن التعاليم في معرفة الاقاليم، تصحيح محمد محزوم، بيروت، 1987م).
4- .نجاشى، رجال، ص248؛ كجورى مازندرانى، همان، ص399
5- .اردبيل غروى حائرى، جامع الرواة و ازاحة الاشتباهات عن الطرق و الاسناد، ص461.
6- .ابن عنبه، عمدة الطالب في انساب آل ابى طالب، ص112؛ نورى، مستدرك الوسائل، ج3، ص612
7- .كجورى مازندرانى، همان، ص402 به روايتى او در 250 ه . ق . يعنى چهار سال قبل از وفات امام هادى عليه السلام از دنيا رفته است (كجورى، همان جا).

ص: 55

رساله صاحب بن عباد در توصيف جايگاه معنوى حضرت عبدالعظيم

به روايتى تنها يك دختر با لقب ام سلم از خديجه بنت قاسم بن حسن بن زيد بن حسن عليه السلام به جا مانده كه نسل ايشان از همين دختر است. ام سلم با محمد بن ابراهيم بن حسن ازدواج كرد و سه پسر باقى گذاشت. (1) چنان كه گفتيم عبدالعظيم حسنى عليه السلام پسرى نيز به نام محمد داشت كه بسيار باورع و زاهد و عابد بود ولى در زمان حيات پدر از دنيا رفت و فرزندى نيز برجا نگذاشت، لذا نسل و اعقاب عبدالعظيم حسنى عليه السلام تنها از دخترش مانده است. (2)

1 _ 2 _ رساله صاحب بن عباد در توصيف جايگاه معنوى حضرت عبدالعظيمصاحب بن عباد وزير دانشمند و گرانمايه فخرالدوله ديلمى، از سلاطين آل بويه، كه خود از شيعيان و دوستداران اهل بيت و صاحب تأليفات و رسالات فراوانى است، حضرت عبدالعظيم را در يك رساله كوتاهى توصيف كرده و جايگاه و منزلت او را به خوبى تشريح ساخته است. متن اين رساله را برخى از مورخان و محدثان نقل كرده اند. قديمى ترين نسخه اين رساله در 516 ه . ق . به رشته تحرير درآمده است كه آن را از مستدرك الوسايل (3) نقل مى كنيم. «... از من نسب عبدالعظيم حسنى را كه در مقبره شجره مدفون است پرسيدى و خواستى كه تو را از حالات، عقايد، دانش، فضل، كمال و زهد او مطلع كنم. من اكنون به توفيق الهى به طور اختصار درباره او مطالبى را يادآورى مى كنم. وى ابوالقاسم عبدالعظيم بن عبداللّه بن على بن حسن بن زيد بن حسن بن على بن ابى طالب عليه السلام است. او صاحب تقوى و پرهيزكارى و مذهب و اعتقاد پاك و روشن و صحيح بود و از اهل عبادت به شمار مى رفت و به امانت و درستكارى و صداقت معروف بود. عبدالعظيم در امور دين آگاه و مطلع، و به مسائل مذهبى و كلام قرآن به خوبى آشنا بود و حقايق دينى را درك مى كرد؛ به عدل و توحيد، كه مذهب اهل حق است، اعتقاد داشت. احاديث زيادى

.


1- .ابن عنبه، عمدة الطالب فى انساب ابى طالب؛ ص 49.
2- .همان، ص49
3- .شرح نهج البلاغة: 41/20، تاريخ الطبرى: 4/482، البداية والنهاية: 7/236 .

ص: 56

3 _ حيات و جايگاه علمى

اشاره

از حضرت جواد عليه السلام و ابوالحسن هادى عليه السلام روايت كرده است. آن دو بزرگوار مراسلات و توقيعاتى براى او نوشته اند. او از جماعتى از اصحاب حضرت موسى بن جعفر عليه السلام و حضرت رضا عليه السلام نقل حديث كرده است. عبدالعظيم حسنى كتب و تأليفاتى هم دارد كه از آن جمله كتابى است به نام «يوم و ليلة». عده اى از بزرگان شيعه و مشايخ حديث و روايت، از جمله احمد بن عبداللّه برقى و ابوتراب راويانى از وى اخذ حديث كرده اند». (1) متن رساله صاحب بن عباد از آن پس به شرح سبب هجرت و نحوه ورود ايشان به رى و اقامت او در محله ساربانان و سرانجام به خاك سپارى او در باغى اختصاص دارد. (2)

3 _ حيات و جايگاه علمىعبدالعظيم حسنى به لحاظ علمى، داراى مكانت و اشتهار خاصى بوده است. علماى رجالى و نسّابة او را مؤلف دو كتاب خطب اميرالمؤمنين عليه السلام و «يوم و ليلة» ذكر كرده اند. (3) كتاب خطب اميرالمؤمنين او اگرچه ازبين رفته، اما دوخطبه آن موجود است، يكى گفتگوى امام با شريح قاضى در مورد منزلى كه خريده بود؛ اين گفتگو در نهج البلاغه نامه سوم موجود است و ديگرى حديثى در مذمّت دنياى فانى و عدم اعتنا به لذت هاى اين جهانى است كه در امالى از عبدالعظيم روايت شده است. اين خطبه در نهج البلاغه نيست. كتاب «يوم و ليله» او نيز در رساله صاحب بن عباد يادشده كه پيرامون اعمال عبادى يك مسلمان در شب و روز نگاشته شده است. (4) عبدالعظيم حسنى علاوه بر آن، روايات متعددى از امام جواد و امام هادى عليه السلام نقل كرده است و علماى رجالى و فقهاى نامدارى چون شيخ صدوق، شيخ طوسى، ابن داوود حلى و ديگران روايات او را ثقه و معتبر

.


1- .محدث نورى، همان، ج 3، ص 614؛ كجورى مازندرانى، همان، ص 39.
2- .محدث نورى، مستدرك الوسايل، ص614، كجورى مازندرانى، همان، ص390
3- .نجاشى، همان، ص247، علامه حلى، حسن بن يوسف، خلاصة الاقوال، ص130؛ آقابزرگ تهرانى، الذريعه.
4- .محدث نورى، همان، ج3، ص613؛ در اين مورد بنگريد به كجورى مازندرانى، همان جا.

ص: 57

1 _ 3 _ استادان و مشايخ عبدالعظيم حسنى

دانسته اند و به نقل احاديث او پرداخته اند. (1) از جمله هم چنين احمد بن محمد بن خالد برقى احاديث صحيح ايشان را در كتاب خود ذكر كرده و او را ستوده و گفته است «و كان عبدالعظيم مرضيّا». (2) شيخ صدوق نيز به نقل روايتى شاذ و نادر از او پرداخته و با اين حال اعتماد خود را نسبت به آن روايت بيان كرده است. (3) مرحوم محدث نورى نيز از او به عنوان برجستگان سادات و سادات برجسته ياد مى كند. (4)

1 _ 3 _ استادان و مشايخ عبدالعظيم حسنىعبدالعظيم، مشايخ و استادان زيادى داشته كه هريك از آن ها داراى شأن و مكانتى بزرگ بوده اند. يكى از مشايخ آن بزرگوار، كه از خاندان عصمت و طهارت بوده و در ميان اين شجره مباركه پرورش يافته است، فرزند بزرگوار امام صادق عليه السلام و برادر امام موسى بن جعفر عليه السلام يعنى على بن موسى مشهور به «على عُرَيضى» است. او از راويان شيعه و از زهاد عصر خود بوده كه ولايت برادر و برادرزادگانش را تا امام دهم برخود پذيرفته است. نقل كرده اند با وجود كثرت سن، ارادت و خضوع خاصى به امام جواد عليه السلام داشته است. او، از پدر، برادر و از برادرزاده اش امام رضا عليه السلام روايت كرده است. على عريضى در منطقه اى كه به همين نام در مدينه مشهور شد به خاك سپرده شد. يكى ديگر از مشايخ عبدالعظيم، هشام بن حكم از محدثان بزرگ و متكلمان و انديشمندان شيعه است. او كه در كوفه به دنيا آمد، در واسط رشد كرد و در 199ق به بغداد

.


1- .ابن داوود حلى، تقى الدين حسن بن على، رجال؛ تحقيق محمد صادق آل بحرالعلوم، نجف، مطبعة الحيدريه، 1392 ه . ق ، ص130 شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 80؛ طوسى، ابى جعفر، رجال الطوسى، ص 415.
2- .همو، محاسن، ص92؛ شيخ صدوق، عقاب الاعمال، ص92؛ خويى، معجم رجال الحديث، ج11، ص52
3- .همو، من لا يحضره الفقيه، ج2، ص80، همو، عقاب الاعمال، ص 92.
4- .همو، مستدرك الوسايل، ج3، ص613

ص: 58

رفت و در آن جا وفات يافت. (1) هشام از شاگردان جوان امام صادق عليه السلام و مورد اعتماد او بود. نخستين كسى است كه به لحاظ علمى _ كلامى مباحث امامت را مطرح ساخته و با مخالفان اهل بيت به احتجاج نشسته است. ده ها كتاب تأليف كرده كه امروزه در دسترس نيست. علماى شيعه او را از راويان ثقه و صادق و با شهامت و مورد وثوق امام صادق عليه السلام و امام كاظم عليه السلام دانسته اند. از مشايخ ديگر عبدالعظيم حسنى، محمد بن ابى عمير، مكنى به ابواحمد است كه از ثقات و بزرگان شيعه و از اصحاب موسى بن جعفر عليه السلام ، امام رضا عليه السلام و امام جواد عليه السلام محسوب شده و از آنان حديث نقل كرده است. علماى رجال، نسّابه و فقها به اخبار و روايات او اعتماد كامل دارند و وى را درنهايت توثيق مى دانند. ابن ابى عمير از زاهدان و عابدان عصر خود بود و از امام رضا عليه السلام و امام جواد عليه السلام اخبار و رواياتى را نقل كرد. گفته اند وى قريب به صد جلد تأليف داشت. خليفه وقت او را مدتى به زندان انداخت و سپس به منصب قضاوت در سرزمينى فرستاد. محمد بن ابى عمير در 217 ق . از دنيا رفت. (2) حسن بن محبوب معروف به «سرار» يا «زرار» از ديگر مشايخ عبدالعظيم حسنى عليه السلام است. وى از راويان و مشايخ ثقه و بزرگ شيعه و از اصحاب امام كاظم عليه السلام و امام رضا عليه السلام است كه عمدتاً از امام رضا عليه السلام روايت نقل كرده است. حسن بن محبوب در234ق . از دنيا رفت. (3) صفوان بن عيسى يكى ديگر از مشايخ عبدالعظيم حسنى عليه السلام ، از ثقات و اصحاب امام كاظم عليه السلام ، امام رضا عليه السلام و امام جواد عليه السلام است كه همه علماى اماميه بر توثيق وى متفقند. او از ائمه عصر خود و از صحابه امام صادق عليه السلام نيز نقل روايت كرده است. حدود سى

.


1- .نجاشى، رجال، ص433
2- .پيشين، ص326
3- .طوسى، ابى جعفر محمد بن الحسن، رجال الطوسى، تحقيق جواد القيومى الاصفهانى، قم، مؤسسة النشر الاسلامى لجامعة مدرسين بقم، 1415، ص334

ص: 59

كتاب نوشته و امام جواد عليه السلام هنگام مرگش در 210 ق ، براى وى حنوط و كفن به مدينه فرستاده بودند. (1) از ديگر مشايخ عبدالعظيم كه از راويان ثقه و مورد اعتماد شيعه است بايد از عمر ابن محمد بن عبداللّه معروف به ابن اذينه نام برد. او از اصحاب امام صادق عليه السلام و كاظم عليه السلام و از مشايخ و بزرگان شيعه در بصره بود و كتابى در فرائض تأليف كرد. ابن اذينه از بصره به يمن گريخت زيرا عباسيان در تعقيب او بودند و در همان جا نيز از دنيا رفت. (2) سليمان بن سفيان نيز از ديگر مشايخ مهم عبدالعظيم حسنى است كه رجال و فقهاى شيعه او را به بزرگى ياد كرده و بر توثيق او متفقند. فضل بن شاذان از علما و زهاد بزرگ شيعه از وى روايت كرده است. او كه اشعار سيد حميرى را براى مردم مى خواند به «مستدق» ملقب شد. وفات او را سال 130 ه . ق . ذكر كرده اند. يكى ديگر از مشايخ او، يحيى بن سالم الفراء از محدثان و مؤلفان بزرگ و زيدى مذهب است كه از ثقات اهل حديث شمرده مى شود. (3) سليمان بن جعفر بصرى از بزرگان و ثقات روّات و از فرزندان جعفر طيار، از ديگر مشايخ عبدالعظيم حسنى است. او را از اصحاب امام كاظم عليه السلام و امام رضا عليه السلام ذكر كرده و علماى رجالى بر توثيق او اتفاق نظر دارند. وى كتابى نيز تأليف كرده است. (4) از ديگر مشايخ عبدالعظيم مى توان به اين عدّه اشاره كرد: سليمان بن حفص مروزى، از علماى بزرگ خراسان و از اصحاب امام رضا عليه السلام امام هادى عليه السلام و امام عسكرى عليه السلام ، ابراهيم بن ابى محمود از اصحاب امام كاظم عليه السلام و امام رضا عليه السلام ، از بزرگان و راويان

.


1- .نجاشى، همان، 197
2- .همان، ص254
3- .همان، ص444
4- .طوسى، رجال، ص216

ص: 60

2 _ 3 _ نمونه اى از احاديث عبدالعظيم حسنى از ائمه معصومين عليهم السلام
اشاره

خراسانى و مورد اعتماد و وثوق اين دو امام همام، كه منابع رجالى او را ثقه مى دانند. على بن اسباط از اصحاب و راويان امام رضا عليه السلام و امام جواد و از محدثان بزرگ مورد اعتماد آن دو امام و راوى روايات امام رضا عليه السلام كه علماى شيعه و رجاليون بر راستگويى و ثقه بودن وى نظر دارند. حرب بن طلحان از ديگر راويان مورد اعتماد شيعه و از مشايخ او است. مجموع مشايخ عبدالعظيم حسنى كه ما برخى از آن ها را نام برديم به 25 نفر مى رسد. (1) و اما عده اى نيز از حضرت عبدالعظيم روايت نقل كرده اند، آنان عبارتند از: 1 _ منهل بن زياد رازى 2 _ احمد بن مهران قمى 3 _ سهل بن جمهور 4 _ ابراهيم بن على 5 _ محمد بن خالد برقى 6 _ صالح بن فيض عجلى 7 _ عبداللّه بن محمد عجلى 8 _ عبداللّه بن موسى راويانى 9 _ حسن بن ابى زياد 10 _ حسن بن ابراهيم علوى 11 _ حسين بن زيد نوفلى 12 _ احمد بن حسن 13 _ ابراهيم بن هاشم 14 _ حمزة بن قاسم 15 _ احمد بن محمد بن خالد برقى. (2)

2 _ 3 _ نمونه اى از احاديث عبدالعظيم حسنى از ائمه معصومين عليهم السلامچنان كه گفته شد، عبدالعظيم حسنى از امام رضا عليه السلام ، امام جواد عليه السلام و امام هادى عليه السلام احاديثى را باواسطه يا بلاواسطه نقل كرده اند. مجموع اين احاديث به حدود هشتاد حديث مى رسد. (3) در اين جا به عنوان نمونه چند حديث نقل شده ايشان از آن سه امام بزرگوار را نقل مى كنيم.

.


1- .بنگريد: عطاردى، عبدالعظيم حسنى مسنده و حياته، ص199
2- .همان، ص275
3- .اين احاديث به طور كامل در كجورى مازندرانى، جنة النعيم، عطاردى، عبدالعظيم حسنى مسنده و حياته، صادقى اردستانى، عبدالعظيم حسنى، كلباسى و تذكرة العظيمهآمده است.

ص: 61

الف _ احاديث عبدالعظيم حسنى با واسطه از امام رضا عليه السلام

الف _ احاديث عبدالعظيم حسنى با واسطه از امام رضا عليه السلام :«إنّا اُمِرْنا معاشر الانبياء بان نكلم الناس بقدر عقولهم و امرني ربي بمداراة الناس كما امرنا باقامة الفرايض». (1)

«المرض لااجرفيه ولكنّه لا يدع على العبدذنباً الاحطِّه وانما الاجرفي القول...». (2)

«من لم يشكر المنعم من المخلوقين، لم يشكر اللّه عز و جل». (3)

4 . حديث طولانى پيامبر صلى الله عليه و آله در مورد مشاهدات خويش در معراج. (4)

«إنك في دنيا لهامدة يقبل منها عمل عامل...». (5)

«لعن اللّه المحرّفين الكلم عن مواضعه...». (6)

«و المسلم الذي يسلم المسلمون من لسانه و يده، ليس منا من لم يأمن جاره بوائقه». (7)

«يا عبدالعظيم ابلغ عَنّي اوليائي السلام و قل لهم ان لا يجعلوا للشيطان...». (8)

.


1- .شيخ مفيد، الاختصاص، 241
2- .شيخ طوسى، الامالى، صص6 _ 3
3- .همان، ص30
4- .اين حديث به واسطه امام جواد عليه السلام از امام رضا عليه السلام نقل شده كه آن حضرت از قول اجداد خويش و از امام على عليه السلام و از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت كرده اند. پيامبر در آن روايت، داستان عروج خويش و مشاهدات خود را در آسمان هاى هفتگانه بيان كرده اند؛ (بنگريد: عيون اخبار الرضا، حديث 24).
5- .اين نامه اى است كه امام رضا عليه السلام در پاسخ به درخواست موعظه و پند از سوى مأمون كرده بود؛ (بنگريد: شيخ مفيد، الاختصاص، ص95).
6- .اين حديث پاسخ امام رضا عليه السلام به تُرَّهات و تشبثات مخالفان دربرابر شيعه جهت تجسيم خداوند است كه از قول امامان شيعه گفته اند خداوند شب هاى جمعه به آسمان فرود مى آيد. امام رضا عليه السلام ضمن آن كه به تحريف كنندگان كلام لعنت مى فرستد، اعتقاد شيعه را در اين خصوص بيان مى كند؛ (بنگريد: شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج1، ص272).
7- .عيون اخبار الرضا، ج 1، حديث 3.
8- .اين توصيه امام رضا عليه السلام به شيعيانش است كه ابلاغ آن را به حضرت عبدالعظيم واگذار مى كنند؛ و ما قبلاً گفتيم به احتمال زياد از ابوالحسن امام هادى است (بنگريد: شيخ مفيد، الاختصاص، ص 247).

ص: 62

ب _ احاديث عبدالعظيم حسنى از امام جواد عليه السلام
ج _ احاديث عبدالعظيم حسنى از امام هادى عليه السلام

ب _ احاديث عبدالعظيم حسنى از امام جواد عليه السلام«السنة سنتان، سنة في فريضة الاخذ بها هدى، و تركها ضلالة و سنة في غير فريضة، الاخذ بها فضيلة و تركها الى غير خطيئه». (1)

«الغياب قائمنا طويلاً و شيعتنا في هذه المدة...». (2)

3 . شرح و تفسير 19 مورد از گناهان كبيره از زبان امام جواد عليه السلام . (3)

«ضمنت لمن زار ابي بطوس عارفاً بحقه الجنة على اللّه تعالى». (4)

«لا يزال الناس بخير ما تفاوتوا، فاذا استووا هلكوا». (5)

«افضل اعمال شيعتنا انتظار الفرج». (6)

«إن اللّه عز و جل بعث...». (7)

ج . احاديث عبدالعظيم حسنى از امام هادى عليه السلام«إن اللّه عز و جل اتخذ ابراهيم خليلاً لانه صلى على محمدٍ و آل محمد». (8)

«لا ينبغي لمؤمن ان...». (9)

«اهل قم واهل آبه مغفور لهم لزيارتهم لجدي على بن موسى الرضا عليه السلام بطوس». (10)

.


1- .شيخ طوسى، امالى، ص24
2- .شيخ صدوق، اكمال الدين، باب 26
3- .كلينى، اصول كافى، ج2، ص287
4- .شيخ صدوق، عيون أخبار، ج1، حديث 7
5- .در اين مجموعه پانزده گفته و موعظه از امام جواد عليه السلام و امام على عليه السلام نقل كرده اند؛ (بنگريد: عيون أخبار، ص204).
6- .شيخ صدوق، اكمال الدين، ج1، باب 36
7- .مجلسى، بحارالانوار، ج15، ص319
8- .شيخ صدوق، علل الشرايع، ج1، ص34
9- .همان، ج1، ص514
10- .عيون اخبارالرضا، حديث 22.

ص: 63

4 _ وفات و محل دفن حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام

«فلما... موسى بن عمران قال اللّه عز و جل: ماهو الاجر لمن شهد لى انا نبىٌ و رسولٌ...». (1)

موضوعات برخى ديگر از آن احاديث عبارتند از: 5 . در مورد حضرت حجة بن الحسن. 6 . تفاوت بندگان. 7 . شناخت گناهان كبيره. 8 _ جبر و تفويض. 9 _ وضعيت زن ها در معراج. 10 _ در مورد فرزندان نوح. 11 _ دوستى خداوند. 12 _ خريد خانه توسط شريح قاضى. 13 _ ايمان به امام غايب. 14 _ در مذمت جهل مركب. 15 _ در معنى سبحان اللّه . 16 _ تفسير بعضى از آيات قرآن. 17 _ تفسير «هذا صراط مستقيم.» 18 _ فضيلت شب جمعه. 19 _ در مورد استغفار. (2)

4 _ وفات و محل دفن حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلامعبدالعظيم حسنى عليه السلام در همان زيرزمينى كه در آن زندگى مى كرد، از دنيا رفت. در اين هنگام يكى از شيعيان، حضرت رسول صلى الله عليه و آله را در خواب ديد كه به وى فرمود: مردى از

.


1- .شيخ صدوق، امالى، مجلس 37
2- .بنگريد: كلباسى، تذكرة العظيمه، صص70 _ 93

ص: 64

فرزندان من، كه در «كوى بردگان» اقامت دارد از دنيا مى رود و نزديك درخت سيبى در باغ عبدالجبار بن عبدالوهاب دفن مى شود. در اين وقت پيامبر صلى الله عليه و آله با دست مبارك خود اشاره به جايى فرمود كه اكنون محل دفن عبدالعظيم حسنى است. اين مرد پس از بيدار شدن از خواب تصميم گرفت زمين مورد نظر را از صاحبش خريدارى كند. صاحب باغ يعنى عبدالجبار بن عبدالوهاب كه به مذهب اهل سنت بود، (1) وقتى از خواب اين فرد آگاهى يافت به او گفت كه خود نيز چنين خوابى ديده و مى خواهد اين باغ را بر سادات و شيعيان وقف، تا مردگان خود را در اين زمين دفن كنند. (2) مكان اين باغ كه محل دفن عبدالعظيم حسنى عليه السلام است، به سبب وجود درخت سيب (شجرة التفاح)، به مقابر شجره و نيز مسجد شجره معروف شده است. (3) باغ يادشده كه در محله باطلان يا كنار دروازه باطلان در خارج از شهر قرار داشته، براساس اتفاق مورخان، همان مكان فعلى مزار عبدالعظيم عليه السلام است و كسى بر آن ترديدى نشان نداده است. مورخان و رجال شناسان به اين محل با عنوان «مشهدالشجره» اشاره داشته اند. از جمله ابن طباطبا در المنتقلة الطالبيه، ابونصر بخارى در سرالانساب، كاشفى در روضة الشهداء و نيز ميرداماد در الرواشح السماويه. (4) نام ديگرى كه براى اين مكان ذكر شده «سكة الموالى» به معناى كوچه موالى و محبين اهل بيت است، زيرا شيعيان در اين جا سكونت داشته اند. (5) اين نام كوچه اى بوده كه عبدالعظيم عليه السلام به هنگام ورود از طبرستان به رى، در آن جا اقامت كرده بود. در رساله

.


1- .قزوينى رازى، همان، 588، كجورى مازندرانى، همان، صص 399 _ 400.
2- .نجاشى، رجال النجاشى، ص248؛ اردبيلى، جامع الرواة، ص460
3- .پيشين، ص388؛ ابن عنبه، عمدة الطالب في انساب آل ابى طالب، ص49؛ ميرداماد، الرواشح السماويه، ص 50، كجورى، همان، ص 388
4- .ميرداماد، همان، ص 50؛ شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج2، ص 128؛ ابن طباطبا، منتقلة الكالبيه، ص 157.
5- .كجورى مازندرانى، همان جا.

ص: 65

صاحب بن عباد آمده كه وى در محله ساربانان در خانه فردى از شيعيان كه در سكة الموالى ساكن بود مقيم شد. (1) در روايت پيشترگفته، يعنى در ذكر خواب يكى از شيعيان، كه پيامبر صلى الله عليه و آله را در خواب ديده بود، در اين خواب نام سكة الموالى ديده مى شود «... فردا مردى از فرزندزادگان من از سكة الموالى حمل و در كنار درخت سيب در باغ عبدالجبار بن عبدالوهاب به خاك سپرده مى شود...». (2) شيخ طوسى به مكان دفن عبدالعظيم عليه السلام فقط به عنوان «ومات عبدالعظيم بالرى و قبره هناك» اشاره كرده است. (3) عبدالعظيم حسنى عليه السلام پس از چندى بيمار شد و سپس در اثر بيمارى درگذشت. (4) جنازه او را در همان روز به محلى كه بقعه اش امروز در آن جاست حمل كردند. هنگامى كه ايشان را برهنه كردند تا غسل دهند، در گريبان او رقعه اى يافتند كه نسب خود را به اين نحو ذكر كرده بود: «انا عبدالعظيم بن عبداللّه بن على بن حسن بن زيد بن حسن بن على بن ابى طالب عليهم السلام ». (5) در هرحال او را در آن باغ، كنار درخت سيبى به خاك سپردند و آن جا را براى دفن سادات و اموات وقف كردند. از نام هاى ديگرى كه براى محل دفن ايشان ذكر شده، محله باطان است. اين محله در مغرب محمديه و در شرق و جنوب شرقى دروازه باطان (حوالى ميدان رى كنونى و حرم تا نزديكى قلعه گبرى) واقع و از محله هاى مشهور و مهم بوده است. اين نام را از كلمه يونانى «اكباتان»، كه همان همدان عصر مادها باشد

.


1- .نورى، مستدرك الوسايل، 3/614.
2- .نجاشى، همان، ص248
3- .طوسى، الفهرست، ص 184.
4- .بعضى نيز احتمال مسموم كردن و به شهادت رسانيدن وى از سوى سلاطين جور را داده و در آن خصوص بحث كرده اند؛ و ما قبلاً به آن اشاره كرده ايم. (بنگريد: كجورى مازندرانى، همان، ص401).
5- .كجورى مازندرانى، همان، ص399

ص: 66

5 _ ثواب زيارت حضرت عبدالعظيم عليه السلام

گرفته اند. (1) اصطخرى و نيز عبدالجليل قزوينى رازى از مورخانى هستند كه به دفن عبدالعظيم در اين محله اشاره كرده اند. قزوينى گويد: «... بندانسته است كه در بيشتر بقاع كه تربت هاى سادات است، سنيان خواب ديده اند، چنان كه ببارگرقب و ساوه و به ناهق و باطان رى...». (2)

5 _ ثواب زيارت حضرت عبدالعظيم عليه السلامدر فضيلت زيارت عبدالعظيم عليه السلام روايات زيادى وجود دارد كه حتى برخى، زيارت ايشان را همانند زيارت سيدالشهداء در كربلا دانسته اند. شيخ صدوق از على بن احمد نقل مى كند كه: «كسى از اهل رى بر ابى الحسن على بن محمد الهادى عليه السلام وارد شد، آن حضرت پرسيد كجا بودى؟ گفت: به زيارت حسين عليه السلام رفته بودم. فرمود: اگر قبر عبدالعظيم را كه نزد شما (در رى) است زيارت مى كردى گويى قبر حسين عليه السلام را زيارت كرده اى. (3) به همين سبب است كه در زيارت نامه حضرت عبدالعظيم مى خوانيم: «السلام عليك يا من بزيارته ثواب زيارة سيدالشهداء يرتجى» و نيز حديثى كه ظاهراً از امام هادى عليه السلام است: «من زار قبره وجبت له الجنة». (4) راوى اين روايت على بن احمد بن موسى معروف به وتاق است كه او را ثقه دانسته اند. (5) در روايتى ديگر كه شاه طهماسب در فرمان خود به سال 961ق در خصوص توليت آستان مقدس عبدالعظيم به آن استناد كرده است، ثواب زيارت او با زيارت امام رضا عليه السلام

.


1- .كريمان، همان، ج1، ص190
2- .عبدالجليل قزوينى رازى، همان، ص588؛ اصطخرى، المسالك و الممالك، 70.
3- .ابن بابويه قمى، ثواب الاعمال، تهران، بى نا، 1375 ه . ق ، ج 1، ص95؛ اردبيلى، جامع الرواة، ج1، ص460؛ محدث نورى، مستدرك الوسايل، ج3، ص614؛ ابن قولويه، كامل الزيارات، 324.
4- .شيخ عباس قمى، سفينة البحار، ج2، ص121
5- .كجورى مازندرانى، جنة النعيم و العيش السليم، ص404؛ موسوى الزنجانى، جولة في الاماكن المقدسه، بيروت، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، ص217

ص: 67

همسان گشته است. در آن فرمان به اين گفته امام رضا عليه السلام اشاره شده است: «من زارني بعد موتي ضمنت له الجنة فمن لم يقدر على زيارتي فليزر اخي عبدالعظيم». (1) لالبته اين عبارت به گونه اى ديگر در تعليق شهيد ثانى بر خلاصة الاقوال آمده است: «قد نص على زيارته الامام على بن موسى الرضا عليه السلام قال: من زار قبره وجبت على اللّه له الجنه» (2) اين حديث از جمله احاديث ضعيف است كه نمى توان بدان اعتماد جست. زيرا چنان كه قبلاً شرح آن رفت، حضرت عبدالعظيم امام رضا عليه السلام را درك نكرده و در دوران امام هادى عليه السلام يعنى حدود 50 سال بعد از شهادت امام رضا عليه السلام از دنيا رفته است. مرحوم علامه تسترى اين روايت را مربوط به زيارت قبر حضرت معصومه دانسته كه اشتباها به عنوان حضرت عبدالعظيم ذكر شده است. او هم چنين آن را از اين رو نادرست مى داند كه امام هادى عليه السلام نيز لقب ابوالحسن داشته و شايد اين حديث از ايشان نباشد. (3) مرحوم خويى نيز عبدالعظيم را از اصحاب و راويان امام رضا عليه السلام نمى داند و فقط اين را صحيح مى داند كه امام رضا عليه السلام در دوران حيات وى از دنيا (4) رفته اند.

.


1- .هدايتى، آستانه رى، ص29؛ اين حديث در روضات الجنات نقل شده است.
2- .خوانسارى، روضات الجنات فى احوال العلماء و السادات، ص 353.
3- .تسترى، محمدتقى، قاموس الرجال ج 6، ص 193.
4- .خويى، معجم رجال الحديث، 11/53.

ص: 68

ب _ شرح حال و نسب امامزاده حمزة بن موسى عليه السلام

ب _ شرح حال و نسب امامزاده حمزة بن موسى عليه السلامحمزة بن موسى يكى از فرزندان امام كاظم عليه السلام ، از مادرى ام ولد در كوفه به دنيا آمد. كنيه اش اباالقاسم بود، زيرا فرزندى به نام قاسم داشت. او به هنگام امامت برادرش امام رضا عليه السلام همراه ايشان به ايران آمد و همواره مطيع برادر و به دنبال جلب رضايتش بود. (1) هنگام توقف در رى، در ابتداى قرن سوم دار فانى را وداع گفت. او را در محله ساربانان به خاك سپردند. چنان كه پيش تر در احوال حضرت عبدالعظيم اشاره شد، او پس از سكونت در رى به زيارت قبرى در برابر محل سكونت خود مى رفت كه از آن با عنوان مردى از فرزندان موسى بن جعفر عليه السلام ياد مى كرد. (2) مورخان او را همين حمزة بن موسى (3) دانسته اند. چون در برخى متون به فرزندان ديگرى از او به نام هاى حمزه و على نيز اشاره شده است؛ (4) لذا برخى قبر هم جوار با قبر حضرت عبدالعظيم را متعلق به حمزة بن حمزة بن

.


1- .كمونه حسينى، عبدالرزاق، آرامگاههاى خاندان پاك پيامبر صلى الله عليه و آله و صحابه تابعين، ترجمه عبدالعلى صاحبى، 129.
2- .نجاشى، رجال، ص173؛ محدث نورى، مستدرك الوسائل، ج3، ص612
3- .كجورى مازندرانى، همان، ص419
4- .ابن عنبه، عمدة الطالب في انساب آل ابى طالب عليه السلام ، ص257

ص: 69

موسى دانسته اند. (1) آنان معتقدند حمزة بن موسى در اصطخر شيراز مدفون است (2) و چون سلاطين صفوى خود را منسوب به او مى دانند براى وى در شيراز بقعه و بارگاهى ساخته اند. اما قبر ديگرى نيز به همين نام و عنوان در ترشيز قم و سيرجان زيارت مى شود؛ (3) اما اتفاق بر آن است كه حمزة بن موسى در رى مدفون شده است، زيرا ابن عنبه، نسابى مشهور، قبر منسوب به حمزه در اصطخر را از آنِ على بن حمزه مى داند نه از حمزة بن موسى (4) و نيز اين كه شاهان صفوى همواره نسبت به اين مزار در كنار مقبره حضرت عبدالعظيم عليه السلام ارادت خاصى داشته و توجه زيادى نسبت به عمران و آبادى و تعمير آن مبذول داشته اند. از جمله شاه طهماسب غالباً براى زيارت امامزاده حمزه عليه السلام به اين شهر مى آمد، و قريه تهران در مجاورت رى، مورد توجه او واقع شد كه براى آن حصار و بارويى ساخت و آن را توسعه داد. (5) علاوه بر آن عبدالجليل قزوينى رازى نيز اين قبر را متعلق به حمزة بن موسى دانسته و مى گويد: «اهل رى به زيارت سيد عبدالعظيم روند و به زيارت سيد عبداللّه ابيض و زيارت حمزة الموسوى...». (6) مرحوم مجلسى، كلباسى و كجورى مازندرانى در انتصاب اين قبر به حمزة بن موسى در رى يقين دارند و به آن اشاره كرده اند. 7 هم چنين در زيارتنامه حضرت عبدالعظيم مى خوانيم: «يا زائر قبر خير رجل من ولد موسى بن جعفر» كه اين عبارت علاوه بر آن، حاكى از جلالت قدر و جايگاه او است. در هرصورت، امامزاده حمزه در

.


1- .شريف رازى، همان، ص57، به نقل از «احقاق الحق» قاضى نوراللّه شوشترى.
2- .ابن عنبه، همان جا.
3- .بنگريد: كجورى مازندرانى، همان جا.
4- .شهابى، تاريخچه وقف در اسلام، ص79
5- .عبدالجليل قزوينى رازى، همان، ص 588.
6- .محمدباقر مجلسى، تحفة الزائر، 546؛ كجورى مازندرانى، همان جا؛ كلباسى، تذكرة العظيمه، ج2، ص4.

ص: 70

ميان فرزندان امام كاظم عليه السلام متوسط العقب محسوب مى شود (1) و اعقاب نسبتاً زيادى در ايران دارد. (2) فرزندان حمزه از اعقاب دو فرزند او، يعنى على كه در شيراز مدفون است و نيز قاسم كه به سبب او كنيه اش ابوالقاسم گشته است باقى مانده اند. برخى گفته اند او با امامزاده احمد معروف به شاه چراغ و امامزاده محمد در رودبار از يك مادر بوده اند. (3) در ميان فرزندان امام كاظم، برادر ديگر حمزه يعنى زيدالنار (4) عبداللّه و عبيداللّه نيز متوسط العقب هستند. شاهان صفوى نسب خود را به دومين فرزند حمزه، يعنى قاسم مى رسانند كه اين سلسله نسب بدين گونه ذكر گشته است: «شيخ صفى الدين اردبيلى بن امين الدين جبرائيل بن صالح بن قطب الدين بن صلاح الدين رشيد بن محمد الحافظ بن عوض الخواص بن فيروزشاه بن محمد بن شرف بن محمد بن ابراهيم بن جعفر بن محمد بن اسماعيل بن محمد بن احمد بن ابى محمد قاسم بن حمزة بن موسى بن جعفر». (5) بنابر ادعاى صفويان، در ميان اجداد شيخ صفى الدين، جد هفتم وى يعنى فيروزشاه زرين كلاه از عربستان به ايران مهاجرت كرده و اعقاب او تا شيخ صفى الدين اردبيلى در اين كشور چشم به دنيا گشوده اند. نخستين بار در عصر صفوى، بقعه و گنبدى براى امامزاده حمزه عليه السلام ساخته شد و تا آن دوران جز يك قبر ساده چيز ديگرى نبود. اين گنبد در دوران ناصرالدين شاه توسط فرخ خان امين الدوله در 1272ه . ق . ترميم و بازسازى شد. كارهاى تزئينى در داخل

.


1- .فرزندان امام كاظم عليه السلام به سه دسته كثيرالعقب، متوسط العقب و قليل العقب تقسيم مى شوند، اعقاب آن امام همام در اين دسته زياد متوسط و كم هستند. امامزاده حمزه اعقابش نسبتاً متوسط است.
2- .ابن عنبه، همان، 258.
3- .كلباسى، همان، ج2، ص1
4- .زيدالنار را از آن رو چنين ملقب ساخته اند كه در خانه هاى بنى عباس آتش مى افكند و آن ها را خراب مى كرد. او معاصر مأمون عباسى بود. او را دستگير كردند و مأمون به احترام امام رضا عليه السلام او را به قتل نرساند. زيد سرانجام مدتى را در حبس متوكل بود و سپس از دنيا رفت؛ (ابن عنبه، همان، ص251).
5- .اسكندر بيك، منشى تركمان، عالم آراى عباسى، تصحيح محمد اسماعيل رضوانى، تهران، دنياى كتاب، 1377، ص13

ص: 71

حرم مثل آيينه كارى حرم و ايوان امامزاده حمزه عليه السلام توسط دوست محمدخان معيرالممالك فرزند دوست على خان در 1291 ه . ق . انجام شد. (1) ميرزا داوودخان وزير لشكر نيز ضريح نقره اى براى امامزاده حمزه در سال 1273ه .ق. ساخت كه ده سال بعد به دستور ناصرالدين شاه يحيى معتمدالملك آن را تعمير كرد. (2) (تصوير شماره 6)

.


1- .اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، ص114
2- .نشريه انجمن آثار ملى، ص88

ص: 72

ج _ شرح حال و نسب امامزاده طاهر بن محمد عليه السلام

ج _ شرح حال و نسب امامزاده طاهر بن محمد عليه السلاميكى ديگر از بقاع مقدس در آستان عبدالعظيم عليه السلام ، بقعه امامزاده طاهر است كه در سمت شرقى صحن اصلى(شمالى) حرم عبدالعظيم عليه السلام قرار دارد. نسب امامزاده طاهر با هفت واسطه به امام سجاد عليه السلام مى رسد: «ابوعبداللّه بن طاهر بن محمد (المبرقع) بن حسن بن حسين (الاحول) بن عيسى بن يحيى بن حسين بن زيد بن على بن حسين عليه السلام . (1) امامزاده طاهر با زنى بزرگوار و صالح از سلاله جعفر طيار، پدر شوهر زينب كبرى ازدواج كرد، كه نامش زينب مشهور به جعفريه بود. او بدين گونه از جعفرطيار نسب مى برد: «بنت عمارة بن حمزة بن حسين بن محمد بن حمزة بن اسحاق بن اشرف بن على (زينبى) (2) بن عبداللّه بن جعفر طيار(س)» (3) . ثمره اين ازدواج پسرى بود به نام مطهر (4) ، كه آرامگاه او در ايران از سوى دوستداران اهل بيت زيارت مى شود. اجداد امامزاده طاهر همه از رجال و كبار بنى هاشم و از مجاهدان در برابر حكومت هاى فاسد بوده اند. برادران امامزاده طاهر، در زمره برجستگان عصر خود قرار

.


1- .همان، صص295 . 296
2- .او را از آن جهت زينبى گفته اند كه مادرش زينب دختر فاطمه عليهاالسلام بوده است.
3- .ابن عنبه، همان جا.
4- .كجورى مازندرانى، همان، ص496

ص: 73

داشتند. جد اول او حسن، ملقب به صالح، قاضى دمشق و جد دوم او حسين، ملقب به احول، جد سوم او عيسى، مكنى به ابويحيى و ملقب به «موتم الاشبال» (1) جد چهارم او يحيى، مصاحب امام كاظم عليه السلام و از ياران او بود، مأمون بر جنازه وى نماز خواند و او را در بغداد به خاك سپرد. حسين بن زيد، مكنى به ابوعبداللّه و ابوعاتقه پنجمين جد او، به هنگام شهادت پدرش زيد خردسال بود. امام صادق عليه السلام او را تربيت كرد و فرزند خود خواند، نوه امام سجاد را نيز براى او به زنى گرفت. چون وى در شهادت پدر بسيار مى گريست او را «ذوالدمعه» خواندند و چون نابينا شد، او را مكفوف گفتند. حسين فردى زاهد و عالم بود و از امام صادق عليه السلام و امام كاظم عليه السلام نيز احاديثى نقل كرده است. (2) او هم چنين شاهد قيام و شهادت برادرش يحيى نيز بود و خود در قيام نفس زكيه حضور يافت و عليه منصور و خلافت عباسى به مبارزه دست زد. حسين بن زيد در 145 ه . ق . از دنيا رفت. (3) آخرين جد امامزاده طاهر، زيد بن على عليه السلام ، فرزند بزرگوار امام سجاد عليه السلام بود، كه عليه خلافت بنى اميه در عصر هشام بن عبدالملك قيام كرد و سرانجام در جريان آن شهيد و به فجيع ترين وضعى مثله شد. جنازه او تا چهار سال بر دروازه كوفه آويزان بود و پس از آن در دوران وليد بن عبدالملك به هنگام قيام فرزند زيد يعنى يحيى، جنازه او را پايين آورده سوزاندند و خاكستر آن را در فرات ريختند. (4) طاهر بن محمد، كه از سلاله اين آزادگان و شجاعان بود، از فقها و متكلمان عصر خود به شمار مى رفت. او به رى آمد كه در آن دوران به سبب وجود مقبره عبدالعظيم حسنى عليه السلام و امامزاده حمزه(س) در اواخر قرن سوم از مراكز زيارتى و مركز و مهد فرهنگ تشيع محسوب مى شد. او در بين سال هاى 300 تا 310 ه . ق . وفات يافت و در جوار قبر عبدالعظيم حسنى عليه السلام به خاك سپرده شد. نخستين بناى بقعه امامزاده طاهر را در

.


1- .يعنى يتيم كننده بچه شيران، زيرا به شكار شير مى رفت.
2- .ابوالفرج اصفهانى، مقاتل الطالبيين، ص359
3- .ابن عنبه، همان، صص291 _ 295
4- .مسعودى، مروج الذهب، ج3، ص207

ص: 74

اواخر عهد آل بويه ساختند و در عصر سلجوقى آن را به همراه بقعه عبدالعظيم حسنى عليه السلام بازسازى كردند. در عصر قاجار صحن اصلى حضرت عبدالعظيم در غرب مقبره امامزاده طاهر(س) ساخته شد، كه راه ارتباطى آن دو مقبره بود، اين صحن را به همراه ايوان بزرگ آيينه به دستور امين السلطان صدراعظم وقت (1) ناصرالدين شاه و به همت فرزند او ميرزا ابراهيم خان ساختند. ظل السلطان، فرزند ناصرالدين شاه كه از امامزاده طاهر شفا گرفته بود، دستور داد تا در 1320 ق بقعه و بناى مقبره او را رضاقلى خان سراج الملك، كاشى كارى و ضريحى در آن نصب كند. او ايوانى نيز در غرب مقبره ساخت. (2) كاشى هاى معرق و آيينه كارى هاى داخل بقعه، قصايد و اشعار زيباى شاعران فارسى گوى قاجار با خط نستعليق زيبايى تذهيب شد. بر روى مقبره ضريحى از چوب قرار داشت كه به جاى آن ضريح فولادى امامزاده حمزه را نصب كردند. داخل اين ضريح تا 1355ش، از كاشى آبى ساده بود، كه پس از نصب صندوق خاتم فعلى قبر حمزه عليه السلام ، صندوق منبت قبلى آن را بر روى مرقد امامزاده طاهر نصب كردند. اين ضريح نيز در دوران توليت حجة الاسلام والمسلمين رى شهرى جاى خود را به ضريحى جديد از نقره داد و ضريح قبلى به موزه رى منتقل شد. (تصوير شماره 7 و 8)

.


1- .اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، ص118
2- .نشريه انجمن آثار ملى، ص88، عده اى نيز سازنده بنا و بقعه امامزاده طاهر عليه السلام را ظل السلطان دانسته اند كه پس از شفايافتن چشمش به حاكم تهران سراج الملك دستور داد بقعه و گنبدى براى امامزاده طاهر بسازند و چون مهندسان و معماران، آن را پى كندند، جسد امامزاده طاهر سالم به رؤيت آن ها رسيد. به اين امر در زيارت نامه ايشان اشاره شده است؛ (شريف رازى، اختران فروزان رى و تهران، ص55).

ص: 75

فصل سوّم: تاريخچه آستان حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام

اشاره

فصل سوم: تاريخچه آستان حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام

.

ص: 76

. .

ص: 77

1 _ موقعيت تاريخى آستان در دوره هاى مختلف

الف _ بناى نخستين آستان

1 _ موقعيت تاريخى آستان در دوره هاى مختلفالف _ بناى نخستين آستانآستان و بناى باشكوه مقبره عبدالعظيم حسنى عليه السلام كه امروزه، گام ها و دل هاى عاشقان را، از دور و نزديك به سوى خود مى كشاند، محصول تلاش ها و زحمات بى دريغ و عاشقانه عده اى از مشتاقان و ارادتمندان ذريه پيامبر صلى الله عليه و آله است كه در فصلى مستقل به آن خواهيم پرداخت. اما اين بناى باشكوه در طى قرن ها و سال هاى متمادى تحولات قابل توجهى را شاهد بوده است كه در هر عصرى ارادتمندان او كوشيده اند تا به وسعت، شكوه و زيبايى آن بيفزايند. آن چه روشن است و در فصول بعد روشن تر خواهد شد، اين كه تا قبل از دهه اخير، آستان عبدالعظيم حسنى عليه السلام تحولات و تغييرات چشمگيرى را دربر نداشت، اما به هرحال لازم است سير آن مراحل از ابتدا تا عصر حاضر مورد توجه قرار گيرد. بناى نخستين آستان، قبر ساده اى بيش نبود؛ زيرا در آن عصر، يعنى هنگام دفن او، خلفاى عباسى از جمله متوكل و ديگران اجازه احداث بنا و مقبره، براى خاندان عصمت و طهارت و بازماندگان آنان را نمى دادند؛ بويژه آن كه عبدالعظيم حسنى عليه السلام نيز از جور و ستم متوكل، فرارى و به طور پنهانى در آن منطقه مى زيسته است. علاوه بر آن در شهر رى، خاصه دروازه باطان يا باطاق، بيشتر ساكنان آن اهل سنت بوده و براساس آن چه

.

ص: 78

مؤلفان، از جمله قزوينى رازى تشريح مى كند، اكثر محلات شهر رى را حنفى ها اشغال كرده بودند. (1) بنابراين بديهى است كسى چندان موقعيتى براى احداث مقبره براى او را نيافته باشد. به نظر مى رسد نخستين زمانى كه بنا و مقبره اى براى وى احداث شده، بيست سال پس از دفن او باشد. در آن هنگام محمد بن زيد، داعى علوى، حكومت علويان طبرستان را در شمال تشكيل داد و به اعزاز و بزرگداشت خاندان و بازماندگان اهل بيت و سادات و به ويژه اموات و قبور آنان پرداخت. او مشاهد و مقابرى را كه متوكل از بين برده بود، از جمله زيارت گاه امام على عليه السلام و امام حسين عليه السلام را تا حدودى بازسازى و احيا كرد. اما اين نكته، نتيجه كاوش هايى است كه كارشناسان در 1348ش به هنگام مرمت و تعمير سردر ورودى سمت شمال حرم مطهر به آن رسيدند. كتيبه اى كوفى و تزيينات آجرى آن، نشان از اين موضوع داشت كه نخستين بناى حرم مطهر حدود پانصد سال قبل از آن چه كارشناسان مى انديشيدند ساخته شده است. (2) حاصل اين تحقيقات به صورت كتيبه اى با خط نستعليق برجسته بر پايه هاى طرفين همان در، با اين عبارت ماندگار شد: «بر اثر بررسى كارشناسان روشن شد كه ساختمان نخستين بقعه مطهر در نيمه دوم قرن سوم هجرى توسط محمد بن زيد داعى علوى تعمير اساسى يافت و درگاه اين بنا نخست به امر پادشاهان آل بويه و سپس به همت مجدالملك قمى (وزير بركيارق) در فواصل چهارصدوهشتاد تا چهارصد و نود قمرى، متجاوز از نهصد سال پيش از اين ساخته شده است. 1348ش». بنابراين، براساس كتيبه كوفى و نيز تذكر كارشناسان مورد اشاره، روشن مى شود كه بناى نخستين بقعه مباركه را بايد به عصر علويان طبرستان و حدود 20 سال پس از رحلت عبدالعظيم حسنى عليه السلام يعنى حدود سال هاى 272 _ 275 برگرداند. اين در حالى است كه تا چند دهه قبل، به دليل وجود تاريخ 725هجرى بر روى صندوق آستانه مبارك، تصور

.


1- .الكامل فى التاريخ: 2/324 _ 329.
2- .عبدالجليل قزوينى رازى، همان، ص 588

ص: 79

ب _ آستان در عصر آل بويه

مى رفت بناى حرم مطهر مربوط به عصر خوارزمشاهيان، يعنى آغاز سده هفتم هجرى باشد. بعضى نيز براساس قرائن ديگر، چنين مى انديشيدند كه قديمى ترين زمان احداث بنا، عصر سلجوقى است، اما چون اثرى خاص و مستند از عصر سلجوقى وجود نداشت؛ لذا تاريخ قطعى بناى آستانه مطهر را عصر خوارزمشاهيان مى دانستند.

ب _ آستان در عصر آل بويهدومين هنگامى كه مى توان از توسعه و بازسازى حرم سخن گفت، عصر آل بويه است. آنان از پادشاهان شيعى قرن چهارم هجرى بودند كه از 320 تا 448 هجرى در عراق و ايران حكومت مى كردند. اين خاندان كه به لحاظ توجه به فرهنگ و تمدن اسلامى بويژه شيعى اشتهارى تام دارند، همت فراوانى در بازسازى و شكوه مقابر و زيارت گاه هاى خاندان عصمت و طهارت مبذول داشتند. امروزه بناهاى باشكوه و مزارات ائمه اطهار در عتبات عاليات و نيز مشهد مقدس و ساير شهرهاى ايران، چشم هر بيننده اى را خيره مى سازد. مقدسى مورخ و جغرافى دان شهير به تلاش پادشاهان بويه در اين خصوص چنين اشاره دارد: «آنان بر قبور خود نيز گنبدهاى باشكوه و مستحكمى مى ساختند كه خراب نشود.» (1) يكى از مزاراتى كه توسط ركن الدوله ديلمى توسعه و بازسازى گرديد، حرم عبدالعظيم حسنى عليه السلام بود. در دوران فخرالدوله، به سبب حضور وزيرى دانشمند و اهل فرهنگ، يعنى صاحب بن عباد، تلاش هاى زيادى در اين خصوص به عمل آمد و توجه ويژه اى به توسعه و بازسازى حرم و آستان شد. كارشناسان و متخصصان، پس از پژوهش در اطراف ديوار آجرى درگاه اصلى حرم، كه داراى كتيبه اى از عصر سلجوقى است، يادآور شده اند قسمت هايى از زير و كنار ديواره هاى آن كتيبه در اطراف درگاه ورودى،

.


1- .الإمامة والسياسة: 1/85 و 86.

ص: 80

ج _ آستان از عصر سلجوقى تا عصر صفوى

از آثار آل بويه است. از اين رو مى توان گمان كرد كه دست كم همه اين بخش از حرم، ساخته دوره آل بويه بوده و سپس در روزگار سلاجقه نوسازى شده است. (1)

ج _ آستان از عصر سلجوقى تا عصر صفوىدومين بازسازى و مرمت آستان را بايد به عصر سلاجقه بازگرداند كه در اين مورد مدارك و اسناد فراوانى در دست است. سلجوقيان كه از 422ق تا 552 ق در عراق، ايران و آسياى صغير حكومت مى كردند، اگرچه مذهب اهل سنت داشتند، اما گاهى از وزرا و انديشمندان شيعى در دستگاه حكومتى خود بهره مى گرفتند. كه انوشيروان خالد (2) و مجدالملك محمد براوستانى يا بلاسانى (از توابع قم)، از جمله آنان بودند. سلطان بركيارق، او را كه شيعى مذهب و بسيار دين دار و اهل علم بود به وزارت خود برگزيد و او مشاهد و مزارات اهل بيت را در نقاط مختلف بويژه در عتبات عاليات عراق بازسازى كرد. بناى مجللى نيز براى عبدالعظيم حسنى عليه السلام ساخت. نام او براساس كتيبه اى كه در آستان كشف شد، اين چنين ثبت شده است: «سيد شمس الدين مجدالملك مشيدالدوله ابوالفضل اسعد بن محمد بن موسى ثقة اميرالمؤمنين». (3) او غير از وزارت، وكيل مظالم سادات شيعى قم بود و در دستگاه ملكشاه، منصب استيفا، داشت، سپس به دستيارى زبيده خاتون همسر ملكشاه و با حمايت او به وزارت بركيارق رسيد، (4) ولى پس از چندى با توطئه فرزند خواجه نظام الملك، كه قبل از او وزير بود مقتول شد. (5) مجدالملك با حمايت بركيارق در 465 ه . ق . برفراز قبر عبدالعظيم حسنى عليه السلام گنبد و قبه اى ساخت. (6)

.


1- .مطهر بن طاهر مقدسى، احسن التقاسيم في معرفة الاقاليم، ص178
2- .كارلا كلوزنر، ديوانسالارى در عهد سلجوقى، ترجمه يعقوب آژند، اميركبير، 1363، ص88
3- .نشريه معارف اسلامى، ص88
4- .كارلا كلوزنر، همان، صص57، 61 و 62
5- .همان، ص112
6- .شهابى، تاريخچه وقف در اسلام، ص67؛ موسوى زنجانى، جولة في الأماكن المقدسة، ص218

ص: 81

عبدالجليل قزوينى رازى، اشاره اى به اقدامات اين وزير شيعى دارد: «وزير سعيد شهيد مجدالملك اسعد محمد بن موسى البراوستانى القمى، قدس اللّه روحه با بزرگى رفعت و قبول و حرمت، خيرات بسيار فرمود، چون قبه امام حسن بن على و على زين العابدين و محمد الباقر و جعفر صادق عليهماالسلام به بقيع، كه هر چهار معصوم در يك حفيره مدفونند و عباس بن عبدالمطلب و مشهد سيد عبدالعظيم حسنى عليه السلام به شهررى و بسى از مشاهد سادات علوى و اشراف فاطمى با آلت و عدت و شمع و اوقاف كه همه را دلالت است بر صفاى اعتقاد او و درمقابل تربت حسين بن على عليه السلام ، در كربلا مدفون است». (1) كجورى مازندرانى نيز به اقدامات مجدالملك در اين زمينه اشاره دارد: «بناى چهارم مرحوم مجدالملك، قبه مباركه حضرت عبدالعظيم لازم التكريم است كه در زمانى كه متوقف در رى بود و كمال استيلاء در استيفاء وزارت خود داشت امر به بناى قبه عظيم اين بزرگوار نمود و معلوم است در آن زمان هم كه نزديك به غيبت صغرى بود و علما هم بسيار بودند از عامه و خاصه، مزار آن بزرگوار اشتهارى داشت وليكن بقعه و بارگاهى نداشت، سپس همتى گماشت و منتى بر عجم گذاشت و اين قبه ساميه را بنا كرد». (2) هم چنين قاضى نوراللّه شوشترى به اين موضوع اشاره دارد: «از آثار مجدالملك، مشهد سيد عبدالعظيم حسنى است در شهررى و غير آن از مشاهد سادات علوى و اشراف فاطمى نيز از آثار اوست». (3) اما آن چه مى تواند گفته اين مورخان و شرح حال نويسان را مستند سازد، آثار بازمانده از عصر سلجوقى است كه در حرم كشف شده است. يكى از آن ها كتيبه دور تا دور در ورودى بقعه مباركه است كه نشان مى دهد مجدالملك به احداث و توسعه آن پرداخته است. اين كتيبه مربوط به سال هاى 480 _ 490 ه . ق . است: «بسم اللّه الرحمن الرحيم؛ امر ببناء هذه القبة المطهرة على ساكنها السلم صاحب... سيد

.


1- .عبدالجليل قزوينى رازى، النقض، ص 220.
2- .همو، جنة النعيم، صص 390 _ 391.
3- .قاضى نوراللّه شوشترى، مجالس المؤمنين، ج 2 ص 458.

ص: 82

شمس الدين مجدالملك مشيرالدوله ابوالفضل اسعد بن محمد بن موسى ثقة اميرالمؤمنين اطال اللّه بقيه وكيل مظالم على يدي عبداللّه ]محتاج] الى رحمة اللّه زرين كفش ابى الفوارس». كتيبه فوق در سال 1348ش كشف شد؛ (1) هنگامى كه در رواق شمالى مشغول تزيين و تعمير بودند، آثار سردر قديمى با كتيبه كوفى و زيبايى با آجركارى عصر سلجوقى در جوانب سردر پديدار شد. كه اين امر نشان مى داد كه الحاقات و متصرفات و تزيينات و روسازى ها در اعصار بعد انجام شده است. كاشف آن مهندس كريم پيرنيا بود كه از سوى وزارت فرهنگ و هنر و سازمان حفاظت آثار باستانى با تعدادى از كارشناسان مشغول تعمير رواق شمالى شده بودند. او خود ماجراى كشف كتيبه را چنين شرح مى دهد: «پس از برداشتن اندود گچ، چهره زيباى ديبامانندى از گوهرها و نگين هاى خشت پخته و سفال با نقش هاى نغز و دلنشين نمايان گشت و نيز پيله و زعزه نيم گرد گوشه درگاه و چند حرف از كتيبه كهن كوفى آن نيز از زير توده گل بيرون آمد. پيكاوى در پيرامون سردر و دوسو و فراز آن دنبال شد و پس از چندى در سرتاپاى سردر و ديوار نوشته بسيار زيبايى چهره گشود كه تنها دوجا كه جاى داربست بوده و آغاز و پايان آن متأسفانه با سيمان اندود شده افتادگى دارد». (2) پس از دوران سلجوقى، ملوك آل باوند نيز تلاش هايى براى حفظ و حرمت اين بقعه مبذول داشتند؛ از جمله حسام الدوله اردشيرشاه فرزند علاءالدوله حسن از پادشاهان طبقه دوم آل باوند، كه همه آنان شيعه بودند و در مازندران بين سال هاى 567 تا 601 هجرى حكومت مى كردند، همه ساله دويست دينار براى اين مزار مى فرستاد. (3)

.


1- .دايرة المعارف بناهاى تاريخى ايران در دوره اسلامى، بناهاى آرامگاهى، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه حوزه هنرى، ص367
2- .پيشين، همانجا؛ عطاردى، عبدالعظيم حسنى، مسنده و حياته، ص308
3- .ابن اسفنديار، محمد بن حسن، تاريخ طبرستان و رويان و مازندران، به كوشش عباس اقبال، ص 120، محمّد قزوينى، يادداشت هاى قزوينى، ج6، ص26.

ص: 83

د _ آستان در عصر صفوى

در عصر خوارزمشاهيان نيز اين بنا مرمت و بازسازى شد. كتيبه منقوش بر صندوق مطهر يكى از اسناد مهمى است كه به ما نشان مى دهد در قرن هفتم و هشتم يعنى دوران خوارزمشاهيان نيز در اين بنا اقداماتى انجام شده است، (1) اگرچه پيشتر، بسيارى مى انديشيده اند نخستين زمان احداث آرامگاه، اين دوران است و مدعاى خود را كتيبه روى صندوق، كه تاريخ 725 ه . ق . بر روى آن ديده مى شد عنوان مى كردند، اما دلائل و قرائن ديگرى كه از آن سخن گفتيم نشان مى دهد كه چنين فرضى صحت ندارد. به هرحال در اواخر قرن هشتم اين بقعه بازسازى شده است. ايلخانان مغول نيز تعميراتى بر روى بقعه انجام داده اند. كتيبه اى كه بر روى صندوق داخل ضريح وجود دارد اشاره به اين كار توسط خواجه نجم الدين محمد، مقارن روزگار ابوسعيد ايلخانى مى كند و تاريخ 725 ق بر روى آن نيز بر اين امر دلالت دارد. (2) همچنين در عصر تيموريان نيز اقداماتى براى بازسازى حرم انجام شده است. (3)

د _ آستان در عصر صفوىيكى از اعصارى كه آستان مورد توجه خاصى قرار گرفته و بر وسعت، شكوه و عظمت آن افزوده شده، دوران صفوى است. اين شاهان شيعى همواره در آبادانى بقاع و اماكن و احياء و بازسازى و نيز زيباسازى اين آثار تمدنى تلاش بليغ داشته اند كه در سرتاسر سرزمين هاى ايران و عراق روشن است. شاه طهماسب نخستين كسى از آنان بود كه به مرمت و بازسازى آستان پرداخت. او در فرمانى كه به سال 961هجرى انتشار داد، چنين اشاره كرد: «همواره لوازم همت گردون ارتقاء... مصروف و معطوف است به رواج و رونق و

.


1- .نشريه معارف اسلامى، ص88
2- .بنگريد به ص ؟؟؟ از همين نوشتار.
3- .دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 1، ص 353؛ به نقل از عبدالرزاق سمرقندى، مطلع السعدين و مجمع البحرين، ج 2، ص 321.

ص: 84

ضبط نسق ضرايح مقدسه و حضاير مؤسسه خاندان بلند ايوان نبوت و دودمان عالى اركان ولايت... نفايس اموال و شرائف املاك حلال خود را صرف مصالح مشاهد و مراقد اعلى المراصد اين طايفه عليه مى گردانند تا به مرتبه اى كه در هيچ قطرى از اقطار آباد معموره و ممالك محروسه آستان با انوار منسوب به هيچ يك از اين فرقه ابرار نماند الا كه مروح به انواع الطاف و محقوف به اصناف اعطاف گشت و از آن جمله مرقد مزكى و مشهد محلى حضرت... عبدالعظيم... است». (1) شاه طهماسب از آن جا كه به تهران توجه و عنايت خاصى مبذول داشت و خود در 944ه .ق. به اين شهر آمد، به مزار و مرقد عبدالعظيم حسنى عليه السلام نه تنها براى مرمت و بازسازى آن توجه كرد. بلكه گاهى خود براى زيارت به اين حرم مى آمد. از جمله در 952ه .ق. چون در تبريز طاعون بود از آن جا به طواف امامزاده عبدالعظيم آمد. در 944ه .ق. به امر او ايوان و رواق حرم حضرت را پى افكندند. (2) به فرمان وى در 950ه .ق. مُحَجَّرى به دور صندوق، قبر ساخته شد كه در بحث صندوق مطهر به آن خواهيم پرداخت. در فرمانى كه براى اين امر صادر كرد چنين آمده است: «در صندوق مبارك تهيه محجر مضبوطى كه نشكند نمايد كه اصلاً زوار دست به صندوق نرسانند و تكيه بر صندوق مبارك نكنند از چوب شمشاد كه در غايت استحكام است». پس از او، شاه عباس صفوى نيز اين مزار و مرقد را معظم مى داشت. او كه به يك بيمارى دچار شده و از پزشكان نااميد بود، براى گرفتن شفا به آستان حضرت عبدالعظيم آمد و چندروزى در آن جا توقف داشت و پس از يافتن سلامتى كامل به قزوين بازگشت. (3) (تصوير شماره 9)

.


1- .محمدعلى هدايتى، فرامين و اسناد آستانه رى، ص 58.
2- .موسوى زنجانى، جوله فى الأماكن المقدسة، ص218.
3- .دائرة المعارف تشيع، ج1، ص81

ص: 85

ه _ آستان در عصر قاجار

ه _ آستان در عصر قاجاردر عصر قاجار، به سبب آن كه پايتخت به تهران منتقل شد، رى از رونق افتاد و به تهران كه يكى از دهات تابعه آن بود، توجه خاصى مبذول شد، اما شاهان قاجار هم چنان به سبب وجود مزار حضرت عبدالعظيم عليه السلام و ساير امامزادگان به آن توجه و عنايت داشتند. بويژه كه آنان نسب خود را به امامزاده حمزه مى رساندند، لذا مزار او را به طرزى زيبا و عالى تكميل و تزيين كردند و در توسعه و مرمت بقعه عبدالعظيم حسنى عليه السلام نيز سهيم بودند. نخستين اقدام آنان، ساخت ضريح نقره بود كه فتحعلى شاه دستور آن را صادر كرده بود. آيينه كارى و نقاشى ايوان جنوبى نيز از سوى ميرزاآقاخان نورى صدراعظم عصر ناصرى ملقب به اعتمادالدوله انجام شد. (1) ناصرالدين شاه طى فرمانى در 1270 ه . ق . دستور داد تا گنبد مرقد را تذهيب و با پوششى از طلا بيارايند و ايوان را آيينه كارى كنند؛ لذا گنبد با خشت هاى مسى زرين تزيين شد. تكميل آيينه كارى حرم در سال 1291ه . ق . توسط دوست محمدخان معيرالممالك و آخرين مرحله آن در ايوان آيينه به سال 1309 ه . ق . انجام گرفت. اعتمادالسلطنه وزير انطباعات عصر ناصرى و از مورخان عصر قاجار توسعه حرم در آن دوره را چنين توصيف مى كند: «... و ديگر توسعه و تزيين صحن مبارك حضرت شاهزاده عبدالعظيم بن عبداللّه بن على السديد بن امير حسن بن زيد بن امام ابى محمد الحسن السبط عليه و على آبائه سلام اللّه و اضافه ابنيه عاليه و حجرات حوالى و تصرفات مليح در ابواب و دروب و ساير ملحقات اين آستان معلى است كه به مساعى مشكور و خدمات مأجور جنت مكان حاج على خان (2) والد مبرور به عمل آمده، تقبل اللّه تعالى خدمته و خلد سلطانه و دولته. و اما مدرسه و صحن جديد تزيين و تكميل صحن عتيق و عمارت رواق مطهر و آيينه كارى آن و ساختن و برافراختن دو مأذنه رفيع بديع از دست دو امين السلطان ماضى و ثانى

.


1- .شهابى، تاريخچه وقف در اسلام، ص67؛ موسوى زنجانى، جولة فى الأماكن المقدسه، ص218
2- .منظور حاج على خان حاجب الدوله، پدر اعتمادالسلطنه مؤلف آن سطور است.

ص: 86

آستان از ديدگاه سياحان در عصر قاجار

به ظهور رسيده است. (1) او همچنين به ساير اقدامات امين السلطان در بازسازى حرم چنين اشاره دارد: «... ومتصرفات بانى بلاثانى مشاراليه انعم اللّه بجميع فيوضه عليه در سر تربت امامزاده واجب التكريم، حضرت ابوالقاسم عبدالعظيم عليه التحية و التسليم، لاسيما رواق عرش نطاق كه بدون هيچ مبالغت واغراق درامتياز وتزئينات وفرط تكلفات نظيرندارد و همچنين است تناسب و اعتدال دو مأذنه فروق به قاهانيات محرق كه از طرفين ايوان كيوان ساى به پاى ساخته و ارتفاعاً قريب بيست گز برافراخته اند. و ابنيه و اضافات و تصرفات مرحوم آقاابراهيم خان امين السلطان ماضى در سر مشهد حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام از مدرسه و صحن و حجرات و بازار و حياض و انهار و اشجار و غيرذلك». (2) در اين عصر باغ مهدعليا در جوار مقبره عبدالعظيم نيز كه به گفته اعتمادالسلطنه دارالحكومه آنجا است احيا شد. (3) نصب ضريح نقره چنان كه در بحث خود به آن خواهيم پرداخت نيز در عصر ناصرى انجام گرفت. (4) (تصوير شماره 10)

آستان از ديدگاه سياحان در عصر قاجاردر عصر قاجار اهميت و توجه نسبت به آستان، بسيارى از دل ها و نگاه ها را پيش از پيش به خود جلب كرد. اين مكان علاوه بر آن كه همواره خيل مشتاقان و ارادتمندان را از نقاط مختلف به سوى خود مى كشانيد، از نگاه تيز بين سياحان و جهانگردان نيز دور نمى ماند. بسيارى از سياحان و مستشرقان براى ديدن اين مكان باعظمت هزاران كيلومتر راه و سختى هاى آن را در دوره هاى مختلف به ويژه عصر قاجار تحمل كرده و به تماشا و

.


1- .اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، چهل سال تاريخ ايران در دوره پادشاهى ناصرالدين شاه، ص89
2- .همان، ص118
3- .همان، ص114
4- .سيف الدوله سلطان محمد، سفرنامه سيف الدوله، تحشيه على اكبر خداپرست، تهران، نى، [بى تا]، ص23

ص: 87

بازديد آن آمدند و هريك به فراخور خود، اين آستان را توصيف و اهميت آن را بيان كردند. مادام ديولافوا كه در ابتداى عصر ناصرى از اين مكان ديدن كرده است از اهميت و نيز بست نشينى در آن سخن مى گويد: «قاطرچيان با هم صحبت مى كردند و مى گفتند سابقاً اين مقبره احترام فوق العاده اى داشت، اشخاص جنايت كار مى توانستند به آن پناهنده شده و عمرى را با آرامش خاطر بگذرانند. مخارج آن ها هم از خزانه مقبره پرداخت مى شد. ولى از وقتى كه پاى فرنگيان در اين مملكت رسيد از احترام آن كاسته شده است و اگر كسى به آن جا پناهنده شود بنابر حكم شاه متوليان از تغذيه و نگاهدارى او ممنوع اند و بايد از گرسنگى بميرد و اگر بتواند فرار كند». (1) مادام كارلاسرنا كه در عصر قاجار از اين مكان، البته از دور بازديد كرده آن را چنين توصيف مى كند: «چون نزديك شدن مسيحيان به آن مسجد ممنوع است من نمى توانم با نگاهى از دور، درباره زيبايى ساختمان آن دقيقاً قضاوت كنم. بالاى مسجد گنبدى بسيار بلند و متلألئ كه گفته شده از طلاى ناب است از دور مى درخشيد. قله دماوند، اين هرم طبيعى عظيم كه با پوششى از برف، سپيدپوش ابدى است؛ از آن سوى گنبد، شكوهمندانه سربرافراشته است. قصبه حضرت عبدالعظيم سرراه كاروان هايى است كه از تهران به اصفهان مى روند. هيچ مسلمانى از آن جا نمى گذرد مگر آن كه مراتب احترام و وفادارى خود را نسبت به اين مرقد نشان مى دهد. مردم عقيده دارند كه فراموش كردن اين وظيفه مقدس، مسافر را با حادثه اى شوم مواجه مى سازد. اين زيارتگاه، در عين حال گردشگاه مردم شهر نيز محسوب مى شود. شب هاى پنج شنبه و روزهاى جمعه در شاه عبدالعظيم جاى سوزن انداختن نيست، دارا و ندار، پير و جوان، همه در كنار هم صحن را پر مى كنند. اين قصبه براى خود كاروانسراها و حمام ها و بازارهايى دارد و آب را از طريق

.


1- .تاريخ الطبرى: 4/499.

ص: 88

قنات هاى قديمى به آن جا مى آورند». (1) هم چنين ليدى شيل همسر وزيرمختار انگليس در عصر ناصرى، كه از اين آستان ديدن كرده مى نويسد: «آن جا زيارتگاه مشهورى است، بارگاه شاه عبدالعظيم، كه مورد توجه فراوان مردم تهران بوده و براى مجرمين نيز محل تحصن شمرده مى شود. عنوان شهر رى درحقيقت به همين محل اطلاق مى شود كه بر روى خرابه هاى رى قرار گرفته و همراه با تپه هايى مشرف بر آن، تقريباً صورت زاويه كوهستان البرز را دارند». (2) هم چنين ارنست اورسل در سفرنامه اش مى نويسد: «در دوفرسنگى جنوب تهران، مقبره «شاهزاده عبدالعظيم» و نيز فرزند امام هفتم، موسى كاظم عليه السلام و برادر امام هشتم على بن موسى الرضا عليه السلام واقع شده است. از هشت قرن پيش به اين طرف اين بارگاه زيارت گاه مسلمانان شيعه است و به اين جهت شهر كوچكى در اطراف آن خودبه خود ايجاد شده است. تهرانى ها دسته دسته بعضى براى زيارت، دعا و طلب حاجات و شفا، كه توسل به اين مقبره در بهبودى بعضى از ناخوشى ها بى تأثير نيست، و بعضى ديگر فقط به منظور سير و سياحت و تماشا به آن جا مى روند. درواقع شاه عبدالعظيم غير از جنبه مذهبى و تقدس اش براى تهرانى ها گردشگاه پررونقى به شمار مى رود. عصر پنج شنبه ها على الخصوص روزهاى جمعه جاده آن جا از پياده ها و سواره، كالسكه، زنان سوار بر اسب و ملاهايى بر پشت الاغ شامى پر است. حتى گاهى شاه يا خانم هاى اندرون نيز باشكوه و تشريفات زياد به اين در رو مى آورند. اين شهر كوچك، منظره دلباز و فرح انگيزى دارد. كنار جويبار كوچه هاى عريض و مستقيم آن، درختان چنار كاشته اند كه سايه آن ها بعد از عبور از جاده اى كه از ميان بيابان خشك و سوزان مى گذرد، بسيار مطبوع و خنك به نظر مى رسد. ورود به قسمت ضريح براى مسيحيان ممنوع است.» (3) (تصوير شماره 11)

.


1- .ديولافوا، سفرنامه، ترجمه بهرام فره وشى، تهران، خيام، 1332ش، 137
2- .كارلاسرنا، آدم ها و آئين ها در ايران، ترجمه على اصغر سعيدى، تهران، زوار 1362ش، ص253
3- .أنساب الأشراف: 3/31، شرح نهج البلاغة: 14/10.

ص: 89

2 _ آثار و توصيف بناى آستان حضرت عبدالعظيم عليه السلام

الف _ آثار تاريخى

1 _ صندوق عتيق

2 _ آثار و توصيف بناى آستان حضرت عبدالعظيم عليه السلامعلاوه بر بقعه و مجموعه آستان كه تحولات آن در پهنه تاريخ به اختصار روشن شد، آثار و لوازم داخل حرم مطهر و نيز ابنيه ها و عمارت هاى اين مجموعه نيز سابقه اى بس دراز دارند و تحولات عمده اى را شاهد بوده اند. در اين بخش آثار و قسمت هاى مختلف اين مجموعه آرامگاهى را بررسى مى كنيم.

الف _ آثار تاريخى1 _ صندوق عتيقيكى از نفيس ترين و زيباترين آثار تاريخى آستان و درحقيقت قديمى ترين اثر تاريخ دار، صندوق چوبى روى مرقد حضرت عبدالعظيم است كه در چهارطرف آن آيات قرآنى به خط نسخ و ثلث برجسته، همراه با زيارت نامه توسط يحيى بن محمد اصفهانى در تاريخ 725 ه . ق . حكاكى شده است. (1) اين صندوق براساس كتيبه آن، به دستور خواجه نجم الدين محمد، مقارن روزگار ابوسعيد بهادرخان از ايلخانان مغول ساخته شده است. در اين كتيبه به بناى مرقد توسط نامبرده اشاره شده، در حالى كه او بايد

.


1- .نصرت اللّه مشكوتى، فهرست بناهاى تاريخى و اماكن باستانى ايران، نشريه سازمان ملى حفاظت آثار باستانى، ص216

ص: 90

مرقد را تعمير كرده باشد، زيرا قبلاً اشاره كرديم مرقد در عصر علويان طبرستان ساخته شده است. اندازه صندوق بدين شرح است: طول 58/2 متر، عرض50/1، ارتفاع 20/1 متر، پايه هاى صندوق و قبه هاى آن از چوب عود، ترنج و شمسه ها و نيم شمسه ها از چوب عود و گردو و نوفل، دو كتيبه اى به خط نسخ و ثلث برجسته در چهار بدنه به كار رفته است. (1) يكى از آن كتيبه ها از چهار گوشه بالاى طرف راست (يعنى گوشه بالايى جنوب غربى) شروع مى شود و بر حاشيه بالايى چهارضلع صندوق دور مى زند. دنباله آن در تمام اطراف بدنه جنوبى صندوق ادامه پيدا مى كند و در گوشه بالايى ضلع چپ همان بدنه پايان مى يابد. اين كتيبه حاوى عبارات زير است: «بسم اللّه الرحمن الرحيم، امر بترتيب هذه البقعة الشريفة و الروضة المنيفة و المشهد المقدس و المرقد المنور، للسيد الاعظم الاجل المعظم جلال آل طه و ياسين حبل اللّه بن عبداللّه بن على بن الحسن بن زيد بن الحسن بن على بن ابى طالب عليهم الصلوة و السلام باشارة المولى الصاحب الاعظم و مفخر الحاج الحرمين دستورالعهد خواجه نجم الحق و الدين محمد بن المولى الصحاب الاعظم سلطان الوزرا كهف الحرمين دستورالخانقين خواجه عزالحق و الدنيا و الدين محمد بن محمد بن منصور القوهدى اعزاللّه انصاره و طاب مثوى آبائه العظام و اجداده الكرام و رزقه اياماً شفاعة اميرالمؤمنين و اولاده المعصومين الطيبين». (2) اين كتيبه تاريخ 725 ه . ق . را در زير خود دارد. كتيبه ديگر بر روى چهار سوى صندوق مزبور در حاشيه هايى كه به ترتيب بر دوطرف و پايين اضلاع غربى و شمالى

.


1- .أنساب الأشراف: 3/32، الجمل: 261 و 262.
2- .تاريخ الطبرى: 4/486، الكامل فى التاريخ: 2/329، شرح نهج البلاغة: 14/17 .

ص: 91

صندوق دور مى زند به همان ترتيب به خط نسخ برجسته شامل آية الكرسى يعنى آيات 255، 256 و 257 سوره بقره است. پس از كلمات «هم فيها خالدون» كه آخر آيه شريفه است اين عبارت مرقوم گرديده: تحريراً في شهور سنة خمس و عشرين و سبعمائه، عمل يحيى بن محمد اصفهانى. (1) براساس اين كتيبه روشن است كه خواجه نجم الدين محمد از وزراى ايلخانى و مصادف با پادشاهى سلطان ابوسعيدخان، بانى صندوق مطهر بوده است. احتمال قريب به يقين بنياد اصلى حرم فعلى و قسمت پايين بناى حرم بايد باقيمانده همان بنا باشد كه بر بالاى آن براى احداث گنبد زرين و بارگاه فعلى قسمت هاى لازم را افزوده و درون آن را با گچ مقرنس تزئين كرده اند. (2) بر روى حاشيه چهارطرف سطح فوقانى كه صورت محرابى در وسط آن است، زيارت نامه اى به خط ثلث با اين شرح مرقوم گرديده است: «السلام عليك يا نبى اللّه ، السلام عليك يا ولى اللّه ، السلام عليك يا خليفة رسول اللّه ، السلام عليك يا فلذة كبد رسول اللّه ، السلام عليك يا حجة اللّه على خيرخلقه، السلام عليك يا امام المتقين، السلام عليك يا امام المسلمين، السلام عليك ايها الغايب الحاضر، السلام عليك ايها الشاب المحمر، ادركني و خذ بيد ولاى». (3) بر حاشيه باريك ترى آيات 26، 27 و 28 سوره آل عمران (از «قل اللّهمّ مالك الملك...» تا «و الى اللّه المصير») به خط ثلث برجسته و در قسمت آخر آن دو آيه ديگر نوشته شده است. (4) چون قسمت هاى پايين اين صندوق به كلى پوسيده و خاك شده بود در 1329ش از طرف احمد هدايتى، توليت وقت آستان، به دست استاد خاتم ساز معاصر،

.


1- .دائرة المعارف بناهاى تاريخى ايران، بناهاى آرامگاهى، ص367
2- .هدايتى، آستانه رى، 22
3- .شهابى، تاريخچه وقف در اسلام، ص68
4- .محمدتقى مصطفوى، آستانه حضرت عبدالعظيم، تهران، 1320، ص7

ص: 92

حاج محمد صنيع خاتم، كه صندوق بعضى ديگر از بقاع متبركه را نيز از خاتم ساخته و يا مرمت كرده است ترميم شد. (1) قبلاً يك تعمير نسبتاً ناشيانه و غيرماهرانه بر روى صندوق انجام شده بود كه تاريخ آن روشن نيست. لوحه مستطيل كوچك در طرف پايين محراب سطح فوقانى صندوق نمونه مهم آن بود. بر روى يكى از ربع شمسه ها در يك گوشه ضلع شمالى صندوق هم اين عبارت به صورتى ناقص با خط كاملاً عاميانه نوشته شده است: «بندگان شكسته بود درست كرد عمل استاد على بن محمد (گلپايگانى).» (2) اين در حالى بود كه محمد صنيع خاتم از استادان برجسته، با كمك چندتن از استادان، به نحوى بسيار عالى صندوق مطهر را با آب و چوبك و مختصرى محلول اسيدسولفوريك (جوهرگوگرد) شست و شو داد و با آغشتن آن به روغن سَندروس كه ويژه كارهاى هنرى قديمى بود به نوشته ها و تزيينات صندوق جلا و روشنايى خاصّى داد و حاشيه هاى خاتم كارى عالى بر لبه صندوق و در كنار كتيبه هاى تاريخى آن و دور شمسه ها، يعنى گل هاى ستاره شكل وسط بدنه هاى صندوق نصب كرد، سپس تمامى پوسيدگى ها و ريخته گى هاى صندوق را از بين برده و بازسازى كرد. (3) در گذشته يعنى عصر صفوى، صندوق مطهر داراى روپوشى زربافت بود كه بر سطح فوقانى صندوق و سمت شرقى، جنوبى و غربى آن كشيده مى شد. اين روپوش از قطعات مختلف زرى هاى صفوى تهيه شده كه به يكديگر دوخته بودند. (4) روپوش مذكور كه فرسوده و كهنه شده است، اكنون در موزه حضرت عبدالعظيم نگهدارى مى شود. (تصوير شماره 12)

.


1- .شهابى، همان، ص68؛ نشريه انجمن آثار ملى، ص79 .
2- .هدايتى، همان جا؛ محمدتقى مصطفوى،همان، ص5
3- .شهابى، همان جا؛ هدايتى، همان جا.
4- .محمدتقى مصطفوى، همان، ص8

ص: 93

2 _ ضريح مطهر

2 _ ضريح مطهربه درستى روشن نيست از چه زمانى بر روى صندوق مطهر ضريح نصب شده است؛ اما ضريحى كه هم اكنون اطراف مرقد مطهر وجود دارد، ساخته عصر فتحعلى شاه قاجار است و بر روى آن تاريخ 1222 ه . ق . ثبت شده است. اين ضريح كه با همت ميرزا ابراهيم خان امين السلطان صدر اعظم، توسط هنرمندان مرمت گرديد، ابعاد آن به اين شرح است: طول ضريح 87/3متر، عرض آن 95/2متر و ارتفاع آن 40/2 متر، كتيبه بالاى آن به پهناى 54 سانتى متر و دهانه هاى شبكه و پايه هاى آن به ارتفاع 86/1 متر است. اين ضريح بر پايه اى از سنگ مرمر به ارتفاع 25 سانتى متر قرار يافته است. ضريح مذكور از نقره است و همراه آيينه كارى و نقاشى ايوان جنوبى در عصر فتحعلى شاه ساخته شد. (1) هنگام ساخت ضريح در عصر فتحعلى شاه، كتيبه اى به خط ثلث زيبايى وجود داشت كه سوره الرحمن بر روى آن نوشته شده و در حاشيه ذيل آن اشعار فارسى به خط نستعليق و در وسط آن نام فتحعلى شاه و در ضلع غربى ضريح نام ناصرالدين شاه به خط ثلث نوشته شد. در چهارگوشه پايين آن نيز نام استادان مرمت كار عصر ناصرى ثبت شده است. نام استاد محمد زرگرباشى به تعمير حاجى محمدمهدى زرگر ولدان خيرالحاج حاجى آقا بزرگ زرگر نبيره استاد ملك محمد رشتى به خط رضاقلى با اين بيت درج شده است: پس از اتمام او مشرق رقم زد بهر تاريخش كز ابراهيم ثانى بين دويم كعبه بسى بنيان (2) اما تعمير اصلى و اساسى آن در سال 1320ش به دستور توليت وقت آستان، توسط استاد محمد صنيع خاتم تجديد و تعويض گرديد. (3) به هنگام تعمير و تعويض ضريح،

.


1- .شهابى، تاريخچه وقف در اسلام، ص391
2- .نشريه انجمن آثار ملى، ص84؛ مصطفوى، همان، 9
3- .هدايتى، آستانه رى، ص24

ص: 94

3 _ گنبد

472 كيلو نقره به كار رفت كه 21 كيلوى آن توسط آستانه از بانك ملى خريدارى و بقيه از نقره هاى ضريح سابق و نقره هاى متفرقه موجود كه در خزانه آستانه بود، استفاده شد. (1) در اين مرمت، كتيبه ها و ترنج هايى در آن تذهيب شده است، در حالى كه داخل ضريح سابقاً ساده و فاقد نقش و نگار بود. بر روى ضريح سقفى گذاشتند و با نصب ميله هاى آهنين آن را محكم كردند و داخل آن را به طورى زيبا تذهيب و مزين ساختند. در كتيبه هايى كه بر بالاى ضريح نوشته شد، نام هاى ائمه اطهار در اضلاع آن با خط زيبايى درج شد. مجموعه هنرمندانى كه تحت اشراف و نظارت استاد صنيع خاتم به تجديد و مرمت ضريح پرداختند عبارتند از: نصرت اللّه يوسفى (تذهيب كار)، حسين شفقت (استاد خاتم كار)، محمد منبت كار (استاد منبت كارى)، غلامحسين اقليما (استاد نقره ساز)، عطاءاللّه اعظمى (سراستاد نقره ساز)، حاجى شيخ احمد معصومى (خطاط)، مهدى حكمى (استاد و خطاط هنرمند). جمع دستمزدها و هزينه هاى پرداختى مبلغ 000,460,1 ريال بوده است. (2) لازم به ذكر است برخى از اين هزينه ها و نيز مخارج آن توسط عناصر خيّر تأمين شده است. (تصوير شماره 13)

3 _ گنبدنخستين گنبد كه البته با معمارى بسيار ساده برفراز مقبره عبدالعظيم عليه السلام ساخته شد، مربوط به دوران علويان طبرستان است كه به دستور محمد بن زيد علوى برپا گشت. در عصر آل بويه نيز تعميراتى بر آن انجام گرفت، اما در عصر سلجوقى (بين سال هاى 480 تا 490ه .ق. ) گنبدى بزرگ و باشكوه به جاى آن ساختند كه امروزه هم چنان برفراز آن

.


1- .نشريه انجمن آثار ملى، ص84
2- .همان، ص83

ص: 95

مزار، شكوه، عظمت و زيبايى خيره كننده اى دارد. با اين كه قريب هزار سال از قدمت آن گذشته و تعميرات اندكى بر روى آن انجام شده است، اما هنوز مقاوم و استوار در پهنه تاريخ، راست قامت مانده است. اين گنبد كه به دستور مجدالملك براوستانى قمى ساخته شد، (1) از قديمى ترين گنبدهاى ايران محسوب مى گردد و يك سده زودتر از گنبد حرم امام رضا عليه السلام ساخته شده است. هنگام تهاجم مغولان، اين گنبد برخلاف ساير اماكن و آثار شهر، دچار ويرانى نگشت و مغولان متعرض آن نشدند. درهرحال، گنبد را در آن زمان، يعنى عصر سلجوقى، از آجر ساختند و در درون حرم، كتيبه ها را نيز با آجر نوشتند. در قرن ششم، كه هنر كاشى كارى و نقاشى در بقاع متبركه و مساجد معمول شد و نيز در عصر صفوى كه اوج بهره گيرى از صنعت كاشى سازى است، قسمت هاى رويين و پوشش گنبد و نيز قسمت هاى زيرين گنبد از داخل حرم تا قسمت هاى بالا و سقف گنبد، كاشى كارى و با نقش و نگار و آيات قرآنى و اشعار و احاديث تزيين گشت. پوشش زيرين گنبد شامل طاق ضربى مدور و گنبد بالايى آن با ساقه و بدنه بلند به صورت مخروطى يا هرمى است كه در زمان شاه طهماسب صفوى تغيير شكل يافته است. (2) اين گنبد در دوران ناصرى به سال 1270 ه . ق . با پوششى زرين و طلايى تزيين شد، كه بر زيبايى آن بسيار افزود. به هنگام طلاكارى گنبد، چند بيت شعر از شمس الشعراء سروش با خط طلايى بسيار زيبايى در آن نقش بسته است: تبارك اللّه در عهد دولت سلطان فراشته است سردين به گنبد گردان قويم گنبد اسلام ناصرالدين شاه ابوالمظفر خورشيد خسروان جهان عظيم همت خسرو بذرناب اندود خجسته قبه شهرزاده عظيم الشأن به خشت هاى زراندود او چه تابد مهر هزار چشم خوراند روشد تابان بدين حريم خداوند اين حرم بود ملك ستايش گوى و فلك ستاره نشان نگاشت كلك سروش از براى تاريخش به حكم شاه كه حكمش هميشه باد روان هزار و دوصد و هفتاد رفته از هجرت فزوده گشت از اين قبه قيمت زر و كان بسيارى از جهانگردان و سياحان كه از اين شهر بازديد كرده اند گنبد طلايى زيباى آن را توصيف كرده اند. از جمله آنان مادام ديولافوا است كه گويد: «گنبد طلايى اين مقبره از دور درخشندگى خاصى دارد و درختان كهن چنار نارون در اطراف آن سر به آسمان كشيده اند». (3) مادام كارلاسرنا نيز گويد: «چون نزديك شدن مسيحيان به آن مسجد ممنوع است من نمى توانم با نگاهى از دور، درباره زيبايى ساختمان آن دقيقاً قضاوت كنم. بالاى مسجد، گنبدى بسيار بلند و متلألى كه گفته شده از طلاى ناب است از دور مى درخشيد». (4) اعتمادالسلطنه تذهيب و طلاكارى گنبد در عصر ناصرى را چنين توصيف مى كند: «... و ديگر تذهيب گنبد شريف و قبه منيف مزار فائض الانوار حضرت معصوم زاده واجب التكريم سيدنا ابوالقاسم عبدالعظيم عليه التصلية و التسليم است كه روى خشت هاى ظاهر آن را به طلاى مباح خالص گرفتن فرمود و اين خدمت بزرگ به دستيارى و پايمردى پدر مؤلف پرداخته شده...». (5) (تصوير شماره 14)

.


1- .فهرست بناهاى تاريخى و اماكن باستانى ايران، ص217
2- .تاريخ الطبرى: 4/486، الكامل فى التاريخ: 2/329، شرح نهج البلاغة: 14/17 .
3- .تاريخ الطبرى: 4/482 ، الكامل فى التاريخ: 2/327.
4- .دائرة المعارف بناهاى آرامگاهى، ص367
5- .مادام ديولافوا، همان، ص137

ص: 96

4 _ مناره ها

4 _ مناره هادر عصر ناصرى، به هنگام طلاكارى گنبد مطهر، به سال 1270ق، دو مناره بلند و باشكوه در دوجانب ايوان اصلى آيينه، يعنى ايوان شمالى ساخته شد. گلدسته ها از سطح بام از چهار قسمت تشكيل شده است: پايه استوانه اى آجرى به پهناى هرضلع 20/4 متر،

.

ص: 97

5 _ حرم مطهر

گلدانى روى آن، قلمه كشيده و سپس مأذنه زيباى فراز آن. روى گلدسته ها با كاشى هاى زيباى عصر قاجار تزيين شده است. طرح كاشى هاى روى بدنه استوانه اى گلدسته باتوجه به كاسته شدن تدريجى از قطر قلمه، از جلوه خاصى برخوردار است. (1) بلندى آن ها از كف بنا 33 متر است. اين مناره ازنظر تزيين و تناسب از جمله زيباترين مناره هاى عصر قاجار به شمار مى رود. از داخل هر مناره به وسيله پلكان مى توان به بالاى آن راه يافت. سابقاً مؤذنان در آن گلدسته ها اذان مى گفتند. (تصوير شماره 15)

5 _ حرم مطهراز بناى حرم و از مقدار وسعت و فضاى آن در ابتداى احداث اطلاعى در دست نيست، آن چه روشن است فضاى حرم در هر دوره اى رو به توسعه و افزايش بوده است، اما عمده ترين توسعه تا قبل از عصر حاضر، در دوران ناصرى همراه با تزيين و زيباسازى آن، به ويژه آيينه كارى و غيره انجام شده است. طول هر ضلع حرم، كه اتاقى چهارگوش بود به شكل مربع 55/7 متر و ارتفاع آن 56/1 و در بالا با چهار گوشواره به صورت هشت ضلعى و سپس به كمك طاق منبرهاى كوچك به شانزده ضلعى تبديل و زمينه براى برپايى گنبد فراهم گشت. (2) اطراف ديوارها در حاشيه، تا ارتفاع 65/1 با سنگ سياه در پايين و بالا و يك متر سنگ مرمر قديمى در وسط پوشيده شده بود. كار آيينه كارى حرم و ايوان، ابتدا در عصر فتحعلى شاه و سپس در عصر ناصرى به سال 1273ق انجام شد. در 1291ق نيز دوست محمدخان معيرالممالك رييس خزانه و امور ماليه عصر ناصرى به كار تكميل آن پرداخت. براساس كتيبه موجود، آخرين مرحله آينه كارى عهد قاجار در ايوان آينه به دستور امين السلطان توسط

.


1- .بناهاى آرامگاهى، ص367
2- .مصطفوى، آثار تاريخى تهران، 1/291.

ص: 98

6 _ درهاى حرم

مختارخان، حكمران زاويه مقدسه در سال 1309ق انجام شده است. (1) زير سقف، فيلگوش هاى زيبايى پوشيده از آينه ديده مى شود. برفراز اين طاق ها، كتيبه سراسرى حرم مشتمل بر احاديثى نقش شده است. در جانب شرقى حرم، مسجد زنانه و در سمت غرب، مسجد مردانه، سمت جنوب مقبره ناصرالدين شاه به وسيله يك در كوچك اختصاصى به حرم امامزاده حمزه ارتباط پيدا مى كرد.

6 _ درهاى حرماز هنگامى كه برفراز قبر حضرت بنايى ساخته شد، يك در نيز براى ورود و خروج زائران در طرف شمال تعبيه گرديد كه سابقه آن به دوران محمد بن زيد علوى يعنى قرن سوم مى رسد، اين در هم چنان تا عصرتيمورى در سمت شمال مقبره پابرجا بود. در اين عصر، در غرب مقبره، مسجدى به نام هولاكو ساختند كه بعدها ناصرالدين شاه در آن جا دفن شد. براى اين مسجد دربى چوبى و منبت كارى شده با تاريخ 848ق نصب شد. اين درب، قديمى ترين درب موجود آستانه است. در وسط لنگه طرف راست، «بسم اللّه الرحمن الرحيم و به نستعليق، سلام عليكم طبتم فادخلوها خالدين» و بر روى لنگه ديگر آن «تمت هذا الباب المشهد المقدس سيد عبدالعظيم عليه السلام سنة 848» (2) ديده مى شود كه، اين سال مصادف با روزگار پادشاهى شاهرخ تيمورى است. در عصر شاه طهماسب صفوى مدخل ورودى به طرف شرق تغيير يافت، و درهاى چوبى مشبكى كه در قسمت شرقى حرم، قبل از توسعه اخير بود، از اين امر حكايت مى كرد. در دوران ناصرى، پس از احداث بناهاى جديد در قسمت شمالى حرم و نيز ساخت

.


1- .دائرة المعارف تشيع، ج1، ص81
2- .عطاردى، همان، ص319؛ هدايتى، همان، ص26

ص: 99

ايوان و صحن، در ورودى حرم دوباره به سمت شمال تغيير يافت و مدخل سابق در طرف شرق به مسجد زنانه تبديل و در چوبى مشبك يادشده در اين مكان نصب شد. به هنگام توسعه بعدى كه در سمت شمال ايوان امامزاده حمزه انجام گرفت و آستانه آن جا از بين رفت، درگاه شمال ايوان امامزاده نيز تعويض و درب فوق الذكر هم برداشته و به محل مناسب ديگرى منتقل شد. اما دومين درب كه از لحاظ تاريخى پس از آن قرار دارد، درب منبت كارى و چوبى است از دوران شاه اسماعيل كه تاريخ 918قمرى دارد. بر روى يك لنگه آن، اشعارى نوشته شده كه دو بيت آن چنين است: گرنه باب الجنه است اين در چرا گفت تاريخش در جنت سرا زدر، درآ، و شبستان ما منور كن دماغ مجلس روحانيان معطر كن بر روى لنگه ديگر آن اين اشعار نوشته شده است: بر درِ دولت سراى تو به زر بنوشته اند هذه جنات عدن فادخلوها خالدين هيچ نگشايد زدرهاى دگرورزان تست ربنا افتح بيننا اذ انت خيرالفاتحين اين دو بيت نيز به خط ثلث ريز در وسط مرقوم گرديده است: دوش مى رفتم به مژگان، خاك اين درگاه را گر گناهى كرده باشم پاك ساز راه را بر درت جاكنند اهل نجات رفع اللّه قدرهم درجات (1) اين دولنگه، سابقاً در رواق نصب بوده ولى پس از تعمير، به خزانه آستان منتقل شده است. (2) شايان گفتن است آن را در گيلان ساخته اند، و طول آن 77/1 متر و عرض 94

.


1- .مصطفوى، آستانه حضرت عبدالعظيم، ص108
2- .نشريه انجمن آثار ملى، ص85 . امروزه تمامى اين درب ها ، در موزه جديد آستان به نمايش گذاشته شده است .

ص: 100

سانتى متر است. از ديگر درهاى كهن، كه به لحاظ قدمت و تاريخ آن به قرن نهم يا دهم هجرى مى رسد، در آهنى دولنگه با طول 82/2 و عرض 95س است كه دو لوح يا كتيبه كوفى متعلق به قرن پنجم يا ششم بر روى آن نصب شده است. هر يك از اين دولوح هفتاد سانتى متر طول و دوازده سانتى متر عرض دارد و قديمى ترين اثر موجود در آستان شمرده مى شود. اين دولوح را براى حفاظت بيشتر، از روى در آهنى يادشده، كه در سردر كهنه واقع در انتهاى معبر گوشه جنوب غربى صحن امامزاده نصب بود برداشته و در خزانه آستان نگهدارى مى كنند. بر كتيبه كوفى روى لنگه راست، اين جمله حك شده است: «امر العبد الضعيف المذنب المرجي الى»؛ و دنباله آن در لنگه چپ: «رحمة اللّه تعالى عبدالصمد بن فخرآور». (1) وقتى شاه طهماسب در سال 945ق به ترميم و بازسازى حرم فرمان داد، درِ فوق الذكر را درِ مدخل ورودى جديد نصب و بالاى سر در آن، كاشى كارى معرقى در زمينه لاجوردى اجرا شد و كتيبه اى به خط ثلث (2) با اين عنوان بر روى آن استوار گشت: «خلافته معموره مابقى الضواء و العمام و خلد زمان اقباله ببقاء الانام و ابد ميامن جلالته على صفحات الايام فى شعبان 945 و سعى فى اتمامها القاضى مسعود الحسنى كتبه نظام الدين بن ابراهيم عبدالعظيمى». (تصوير شماره 17)

.


1- .هدايتى، همان، ص25
2- .مصطفوى، همان، ص14

ص: 101

7 _ صحن ها

7 _ 1 _ صحن عتيق (شمالى)

اما درهاى متعدد ديگرى كه با خاتم مزين گشته است در بيوتات آستان وجود دارد و يك جفت كه نفيس تراز بقيه است در شمال حرم امامزاده حمزه و ديگرى در ضلع شرقى رواق شمالى حرم نصب شده است. بانيان اين درها عبارتند از: 1 _ ملكزاده حسن 1229ق 2 _ حاج ميرزا آقاسى 1260ق 3 _ دو نور چشم محمد على شيرازى 1268ق 4 _ ميرزافتحعلى خان مستوفى 1269ق 5 _ ميرزا آقاخان نورى 1271ق 6 _ مؤتمن السلطان 1272ق 7 _ ميرزا عبدالرحمان نورى 1282ق (1) اما يك پنجره از كاشى مشبك بسيار نفيس به ابعاد 58/1 × 56/1 متر و مركب از 12 خشت كاشى برفراز در، ميان ايوان بزرگ شمالى نصب بوده است. اين پنجره به استناد كتيبه اى كه مربوط به آخرين آينه كارى عصر قاجار در ايوان مذكور است، در عهد ناصرالدين شاه به دستور امين السلطان، در 1309ق ساخته شده است. بر دوخشت وسط آن تصوير ناصرالدين شاه قرار يافته و ده خشت ديگر آن مشبك بوده و از نظر صنعت كاشى سازى اثر قابل توجهى به شمار مى رود.

7 _ صحن ها7 _ 1 _ صحن عتيق (شمالى)در زمان احداث نخستين بناى مقبره، يعنى در عصر علويان، چيزى به معناى صحن و ايوان وجود نداشت. براى نخستين بار در عصر قاجار، در سمت شمال مقبره، صحنى ايجاد شد كه درحقيقت از آن جا به داخل آستان راه مى يافتند. اين صحن تنها صحن

.


1- .نشريه انجمن آثار ملى، ص89

ص: 102

7 _ 2 _ صحن باغ طوطى (شمال غربى)

آستان بود كه در عصر ناصرالدين شاه به همراه ايوان بزرگ آيينه به دستور امين السلطان، صدراعظم وقت و فرزندش ميرزا ابراهيم خان به سال 1309ق ساختند. ايوان آن با سنگ هاى سياه و سفيد مرمر پوشيده شد و بر بالاى مدخل آن كتيبه اى بر كاشى ها نقش بست كه قبلاً شرح آن رفت. برخى احتمال داده اند قبل از عصر قاجار به جاى رواق و ايوان شمالى، مسجدى بوده كه بخش دنباله آستان محسوب مى شده است و بر كتيبه هاى روى در آهنين مدخل ورودى شمالى، نام «جنت سرا» بر آن ديده مى شد. بر اين اساس احتمالاً مسجدى در بخش شمالى حرم به اين نام وجود داشته است. (1) البته در اين صحن آثارى از عصر محمدشاه قاجار و مظفرالدين شاه نيز وجود دارد. در هرحال، اين صحن كه امروزه محل اصلى تردد و ورود زائران است، از سمت شمال به بازار و از طرف جنوب به حرم و از طرف غرب به صحن باغ طوطى و صحن غربى راه دارد و امامزاده طاهر نيز در شرق آن واقع شده است. (تصوير شماره 18) در بالاى ايوان هاى كوچك اين صحن، قصيده مرحوم كاشانى در تعزيت شهداى كربلا با خط نستعليق در زمينه لاجوردى نوشته شده است. در سال هاى گذشته بر سر در ورودى صحن، يعنى سمت بازار، كتيبه اى با عنوان حكومت جمهورى اسلامى به زعامت امام خمينى در زمينه لاجوردى به خط نستعليق نوشته شده است. (تصوير شماره 19) در سمت شمال، مسجد يا جامع مصلى قرار دارد كه در عصر قاجار ساخته شده است.

7 _ 2 _ صحن باغ طوطى (شمال غربى)بخشى از محل اين صحن قبلاً مدرسه دينى بود كه طلاب در آن مشغول تحصيل

.


1- .تاريخ الطبرى: 4/482، الكامل فى التاريخ: 2/327.

ص: 103

7 _ 3 _ صحن ناصرى (غربى)

7 _ 4 _ صحن باغچه على جان (شمال شرقى)

بودند. آن را ابراهيم خان فرزند امين السلطان ساخته بود. اين مدرسه تا 1299هجرى داير بود و در سال هاى بعد تعطيل و حجره هاى آن به مقبره تبديل شد. (1) در اين مقبره بسيارى از اشراف، دولت مردان، رجال و شخصيت هاى سياسى به خاك سپرده شدند. صحن باغ طوطى يك راهرو باريك ارتباطى با حرم به اندازه 5/4 × 5/5 متر داشته است. (تصوير شماره 20)

7 _ 3 _ صحن ناصرى (غربى)اين صحن در قسمت غربى حرم قرار گرفته و از سمت شمال به باغ طوطى و از طرف غرب به مدرسه علوم دينى جديدالتأسيس و از شرق به اماكن متبركه محدود بوده است. اين صحن را از آن جهت ناصرى مى گفتند كه قبر ناصرالدين شاه در رواق آن قرار دارد. اكنون آن را صحن آيت اللّه كاشانى مى نامند. در بالاى ايوان شرقى اين صحن، كه به طول و عرض 3×6 متر است، آيه شريفه «قل اللّهمّ مالك الملك تؤتي الملك من تشاء و...» نوشته شده است. در ميان آن آمده: «مضجع مرحوم مغفور مجاهد كبير آيت اللّه العظمى حاج سيد ابوالقاسم كاشانى قدس سره» و پس از آن آيه مباركه «يولج الليل في النهار...» نگارش شده است. (تصوير شماره 21)

7 _ 4 _ صحن باغچه على جان (شمال شرقى)اين صحن در شرق امامزاده طاهر عليه السلام قرار دارد، كه امروزه به وسيله راهرويى مسقف به صحن عتيق وصل مى شود. در گذشته نه چندان دور اين مكان كه باغ يا باغچه اى باصفا و زيبا بود براى استراحت زائران استفاده مى شد و سقاخانه اى هم كه قبلاً در صحن عتيق مقابل ايوان آيينه قرار داشت به اين باغچه منتقل شد. پس از چندى باغچه على جان به عنوان مقبره اى محل دفن اموات گرديد. (تصوير شماره 22)

.


1- .عطاردى، عبدالعظيم حسنى، مسنده و حياته، ص316

ص: 104

7 _ 5 _ صحن امامزاده حمزه (جنوبى)

8 _ ايوان ها

8 _ 1 _ ايوان جنوبى

8 _ 2 _ ايوان شمالى

7 _ 5 _ صحن امامزاده حمزه (جنوبى)صحن جنوبى، در شرق ايوان آينه حرم امامزاده حمزه عليه السلام قرار گرفته كه به سبب هم جوارى با آن به صحن امامزاده حمزه عليه السلام نيز معروف است.

8 _ ايوان ها8 _ 1 _ ايوان شرقىقديمى ترين ايوان در مجموعه آستانه، ايوان شرقى حرم است كه آن را در 944ق به فرمان شاه طهماسب صفوى ساختند و در 1270ق به فرمان ناصرالدين شاه توسط ميرزا آقا خان نورى آيينه كارى و تزيين شد. (1) (تصوير شماره 23)

8 _ 2 _ ايوان شمالىاين ايوان در زمان قاجار و توسط ميرزا ابراهيم خان امين السلطان، صدراعظم ناصرى و فرزندش ميرزا على اصغر خان به سال 1309ق ساخته شد. آن را به صورت زيبايى آيينه كارى كردند، كه كتيبه زير سقف ايوان به اين موضوع اشاره دارد. ايوان شمالى، راه مدخل اصلى حرم است. بعد از ساختن اين ايوان، درِ ورودى حرم از شرق به اين جا منتقل شد. (2) ميان ايوان بزرگ شمالى و حرم، رواق كوچكى وجود دارد كه اندكى از آن با كاشى هاى معرق و با آينه تزيين شده است. شايد اين جا مكانى باشد كه قبلاً مسجد جنت سرا در آن واقع بود، (3) ميان اين رواق و مسجد زنانه، در بزرگ چوبى به تاريخ ساخت 904ق (عصر تيمورى) وجود داشته است. اين ايوان كه امروزه محل ورود زائران از سمت شمال و صحن عتيق است، 10 ستون دارد. (تصوير شماره 24)

.


1- .الجمل: 257.
2- .عطاردى، همان، ص314
3- .هدايتى، آستانه رى، 272.

ص: 105

9 _ رواق ها

9 _ 1 _ رواق شرقى

9 _ 2 _ رواق شمالى

9 _ 3 _ رواق غربى = رواق بالاسر

9 _ رواق هادر اطراف مرقد، چند رواق وجود دارد كه به طرز زيبايى تزيين و آيينه كارى شده است.

9 _ 1 _ رواق شرقىاين رواق، كه قديمى ترين رواق موجود در آستان محسوب مى شود، مربوط به عصر شاه طهماسب صفوى است و آن را در 944قمرى ساخته اند. در گذشته، درب ورودى حرم مطهر در آن جا بود و پنجره هاى قديمى مشبك آن هم چنان باقى مانده اند. پس از آن كه رواق شمالى ساخته شد، آن در را بسته و مدخل آن به صورت مسجد و رواق زنانه درآمد، (1) كه هم اكنون نيز در محل حضور و ورود بانوان است.

9 _ 2 _ رواق شمالىاين رواق بين حرم مطهر و ايوان شمالى قرار دارد و اكنون راه اصلى ورود به حرم مطهر است. وسط آن نرده اى آهنى قرار دارد كه خانم ها را از آقايان جدا مى سازد و به طور مجزا آنان مى توانند وارد حرم شوند. كتيبه اى آجرى كه قبلاً از آن سخن گفتيم و بيانگر احداث بنا به دست وزير بر كيارق عبدالملك براوستانى در عصر سلجوقى است در مدخل ورودى اين رواق قرار دارد.

9 _ 3 _ رواق غربى = رواق بالاسردر قسمت غربى حرم، رواق بزرگى معبر اتصال به حرم امامزاده حمزه عليه السلام است كه چون در بالاسر حضرت عبدالعظيم عليه السلام واقع شده آن را رواق بالاسر مى نامند. مقبره ناصرالدين شاه در داخل همين رواق قرار دارد. از اين جا به حرم امامزاده عبدالعظيم و حمزه و نيز رواق شمالى راه دارد و معمولاً نماز جماعت در آن اقامه مى شود. چنان كه

.


1- .مصطفوى، همان، 1/157.

ص: 106

قبلاً اشاره شد مكان مقبره ناصرالدين شاه را مسجد هولاكو مى گفتند. ناصرالدين شاه يكى از همسران خود به نام ملكه جيران را در اين مكان به خاك سپرد و خود نيز پس از كشته شدنش در آن جا دفن شد. اين زن كه ظاهراً محبوب ترينِ زن هاى ناصرالدين شاه بود، به علت حسادت ساير زنان، مسموم و كشته شد. شاه براى جبران مافات و تسليت روحش دستور داد تا مقبره اى ميان حرم عبدالعظيم و امامزاده حمزه براى او بسازند و آن را تزيين و آينه كارى زيبايى كنند. چون اين اقدام ناصرالدين شاه كم كم در افواه عامه اثرى منفى گذاشت و اين سخن بر سر زبان ها افتاد كه شاه يك زن را به حضرتين عبدالعظيم و حمزه ترجيح داده است، لذا ناچار شد تا آينه كارى كامل حرم و اين رواق را هم انجام دهد و راهروى ارتباطى آن دو امامزاده را نيز با گچ برى هاى بسيار زيبا تزيين كند. (1) روى قبر همسر او يك مجسمه سنگى نصب شد كه پس از انقلاب آن را به همراه سنگ قبر ناصرالدين شاه برداشته و به موزه كاخ گلستان منتقل كردند. (2) اين رواق در شمال قبر امامزاده حمزه قرار دارد و امروزه معبر ارتباط با آن مقبره است. در گذشته اين دوحرم به يكديگر ارتباط نداشت. هنگام سكونت عبدالعظيم حسنى عليه السلام در اين محله، ايشان چنان كه در بحث هاى گذشته اشاره شد از داخل كوچه اى به زيارت اين قبر مى رفتند كه مقابل خانه او قرار داشته است. اين دوقبر كه قبلاً بين آن ها كوچه اى فاصله بود، در دوران قاجار به هم متصل شد، زيرا پس از ايجاد مقبره ناصرالدين شاه، به وسيله راهروى «بين الحرمين»، كه از جنوب حرم مطهر تا برابر ايوان آيينه حرم امامزاده حمزه امتداد دارد ارتباط برقرار گرديد. ايوان آيينه حرم امامزاده حمزه در شرق آن قرار دارد كه دربرابر آن نيز پيش ايوان ستون دار اتابكى است. (3) اما برخى نيز ارتباط اين دوبقعه را به پيشتر از آن مربوط مى دانند، يعنى در سده نهم، كه همراه با ساختمان هاى اطراف، اين دوبقعه به صورت يك مجموعه درآمد. سند اين

.


1- .جعفر شهرى، تاريخ اجتماعى در قرن سيزدهم، تهران، مؤسسه رسا، ج5، ص434
2- .عطاردى، همان، ص314
3- .دائرة المعارف تشيع، ج1، ص81؛ عطاردى، همان، ص313

ص: 107

سخن، دو كتيبه چوبى به تاريخ 848ق بر روى در منبت كارى كهنه اى است كه قبلاً ميان مسجد بالاسر و مقبره ناصرالدين شاه بود و سپس آن را در دهانه راهرويى كه به شمال ايوان امامزاده حمزه منتهى مى گردد، كارگذاشتند. در ديوار جنوبى حرم به سمت غرب، به احتمال قوى محرابى بوده كه به دالانى مبدل شده و اكنون به ايوان بقعه امامزاده حمزه متصل مى شود. (1) در هرحال اين رواق كه در گذشته بزرگ ترين و زيباترين رواق ها بوده، در عصر صفويان ساخته شده و در عصر قاجار آيينه كارى و سنگ شده است. اندكى از ديواره هاى اطراف آن سنگ مرمر سياه و سفيد و سپس بقيه آينه كارى است. محراب زيبايى از كاشى هاى آينه كارى شده، اين رواق را جلوه خاصى بخشيده است. بين مسجد بالاسر و حرم عبدالعظيم حسنى عليه السلام ، از سمت شرق، درى زيبا و منبت كارى وجود داشت كه به دستور اعتمادالدوله و توسط ميرزا محمد حسين شيرازى به سال 1271ق ساخته شد. (2) بر بالاى اين در، پنجره هاى مشبك واقع است كه گرداگرد آن آيينه كارى است. (تصوير شماره 25)

.


1- .دائرة المعارف بناهاى آرامگاهى، ص367
2- .همان، ص368

ص: 108

3 _ مجموعه آستان و متعلقات آن

الف _ كتابخانه

3 _ مجموعه آستان و متعلقات آنآستان مبارك، از ديرباز مجموعه هايى را در خود جا داده كه در دوره هاى مختلف روبه توسعه و تجهيز بيشتر بوده است. اين متعلقات مجموعه را مى توان در سه محور مورد بررسى قرار داد.

الف _ كتابخانهبراى بقعه و آرامگاه، از عصر صفويه، كتابخانه اى اختصاص يافت كه در آن كتاب هاى نفيس و قرآن هاى خطى اهدايى نگهدارى و استفاده مى شد. از آن هنگام پادشاهان و رجال، قرآن هاى نفيس و ارزشمندو نيز كتاب هاى خطى ذى قيمتى به اين كتابخانه تقديم كردند. اين كتابخانه به همت توليت وقت آستان در عصر شاه طهماسب صفوى يعنى يكى از نوادگان محقق كركى بنياد نهاده شد، كه از كتابخانه هاى مهم عصر خود محسوب مى گشت، زيرا قرآن ها و كتاب هاى نفيس اهدايى پادشاهان صفوى و ساير نسخه هاى خطى مثل «منتقلة الطالبيه»، اثر ابواسماعيل ابراهيم بن طباطبا در آن نگهدارى مى شد. شاه عباس نيز در 1037ق، 120 جلد كتاب، كه به خط و مهر خود آراسته بود وقف

.

ص: 109

كتابخانه و طلاب آستان كرد. امروزه از آن ها تنها سه جلد باقى مانده است. (1) اين كتابخانه تا حدود اواخر قرن سيزدهم هجرى، يعنى اواسط عصر قاجار، بسيار غنى و ارزشمند و همه كتاب ها در آن متمركز بود. در اين سال ميرزا ابراهيم فرزند امين السلطان، مدرسه اى در كنار حرم به نام مدرسه «امينيه» ساخت و در آن جا كتابخانه اى هم داير كرد كه مدرسه و كتابخانه هردو تعطيل شدند. از آن پس كتاب هاى آن در دست اشخاص و مكان هاى ديگر پراكنده شد و كتابخانه از رونق افتاد. كسى از وجود چنين كتابخانه اى تا سال 1324ش اطلاع نداشت. در آن سال يكى از كاركنان آستان، يعنى مرحوم شيخ جواد مؤذنى به وجود كتابخانه قبلى پى برد و در اين مورد با توليت وقت، مرحوم حاج سيد احمد هدايتى، كه خود فردى عالم و علاقه مند به علم و ادب بود مشورت كرد. ايشان نيز نامبرده را به اتفاق فرزند خود، يعنى دكتر محمدعلى هدايتى، كه پس از پدر به توليت آستان رسيد، مأمور تأسيس كتابخانه كرد. با خريد ششصد جلد كتاب از كتب مرحوم نظرپاك، يكى از استادان مدرسه سپهسالار، در ضلع شرقى صحن امامزاده حمزه، در تيرماه همان سال كتابخانه احداث و مرحوم مؤذنى ازسوى توليت به رياست آن كتابخانه منسوب شد. از آن هنگام توجه بيشترى به كتابخانه مبذول و كتاب هاى نفيس و ارزشمندى به آن اهدا و بر تعداد كتاب هاى آن همواره افزوده شد. مرحوم مؤذنى پنجاه سال در كتابخانه انجام وظيفه كرد و در اين راه تلاشى بى وقفه به عمل آورد. كتاب هاى آن جا را طبقه بندى كرد و سرانجام در اسفند 1371ش از دنيا رفت. پس از او فرزندش حسين مؤذنى به عنوان مدير، ادامه دهنده راه پدر شد، كه اكنون نيز مديريت اين گنجينه ارزشمند را برعهده دارد. در 1339ش كه ساختمان كتابخانه گنجايش كتاب هاى موجود را نداشت، يكى از افسران ارتش به نام سرتيپ محمد ميمند، در ضلع جنوبى صحن امامزاده حمزه، ساختمانى دوطبقه در چهارصد متر مربع به عنوان مدرسه بنا كرد و پس از آن كه مدير كتابخانه محل كتابخانه را به وى گوشزد كرد، او نيز محل مدرسه را به عنوان

.


1- .عطاردى، همان، ص324

ص: 110

قرآن هاى خطى و نفيس

كتابخانه تقديم آستان كرد. (1) در 1340ش كتابخانه به آن محل انتقال يافت و در سيزدهم رجب آن سال طى جشنى باشكوه، محل كتابخانه افتتاح گرديد. امروز اين كتابخانه بيش از شش هزار جلد كتاب را در خود جا داده است. پس از انقلاب به علت كثرت كتاب هاى موجود، آن مكان گنجايش كتاب هاى بيشترى را نداشت و رو به تعطيلى رفت تا اين كه در زمان توليت جديد كه در فصل بعد به آن خواهيم پرداخت مناسبى در داخل دانشكده علوم حديث، كتابخانه جديدى ساخته شد كه بزودى به آن مكان منتقل خواهد شد. (تصوير شماره 26)

قرآن هاى خطى و نفيسدر آستان، قرآن هاى بسيار نفيس و ارزشمندى قرار دارد كه از سوى پادشاهان صفوى و قاجار اهدا و وقف شده است. قديمى ترين قرآن و نفيس ترين آن از سوى شاه طهماسب تقديم آستان شد. اين قرآن تاريخ كتابت 940ق، يعنى يازدهمين سال سلطنت وى را برخود دارد، كه آن را به هنگام تشكيل گنجينه قرآن در موزه ايران باستان به آن مكان انتقال دادند. مشخصات اين قرآن عبارت است از: خط متن، نسخ كتابت، سه سطر اول، وسط و آخر هر صفحه، خط ثلث بسيار زيبا بدون شماره با تحرير 940ق، كاغذ سمرقندى، جدول زرين دار، جلد سوخته معرق طلاپوش لولادار (قرن يازدهم)، شماره صفحه ها 1004، هر صفحه 11 سطر، قطع وزيرى بزرگ به اندازه 20 × 31س. (2) هم چنين فرامين شاه طهماسب و ساير سلاطين صفوى نيز در اين كتابخانه نگهدارى مى شود.

.


1- .عطاردى، همان، ص322
2- .شهابى، همان، 71 به نقل از مهدى بيانى، فهرست راهنماى گنجينه موزه ايران باستان، مصطفوى، آستانه حضرت عبدالعظيم، 21.

ص: 111

ب _ مدرسه و حوزه علميه

1 _ مدرسه علميه برهان

2 _ مدرسه علميه امينيّه

ب _ مدرسه و حوزه علميهاز ديرباز در جوار مقبره عبدالعظيم حسنى، براى تحصيل طلاب مدرسه هايى ساخته شده بود كه قديمى ترين آن به عصر صفويه برمى گردد. اين مدارس عبارتند از:

1 _ مدرسه علميه برهاندر قسمت شمالى صحن بزرگ (عتيق) و پشت مسجد جامع آن صحن قرار داشت كه قديمى ترين مدارس دينى و همواره فعال بود. تاريخ بناى آن روشن نيست ولى كتيبه سنگى كه در مدخل مدرسه از سمت بازار بر ديوار نصب شده، از مرمت آن در زمان آقامحمدخان قاجار خبر مى دهد. تاريخ تعمير و مرمت 1206ق و بانى آن مهدى قلى خان بوده است. اين مدرسه بعدها رو به ويرانى نهاد تا آن كه شيخ على اكبر برهان به تعمير و بازسازى آن همت گماشت. مرحوم برهان امام جماعت مسجد ميرزاده، از افراد نيكوكارى بود كه مدارس و مساجد زيادى ساخته است. او با كمك افراد خيّر، ساختمان كهنه را خراب و بازسازى كرد. بناى آن در 1362ق به پايان رسيد. در اين مكان طلاب بسيارى مشغول تحصيل و استادان بنامى مثل شيخ محمدرضا بروجردى، مصحح نهج البلاغه شرح ابن هيثم تدريس كرده اند. (1) اين مدرسه زيرنظر آستان اداره مى شد و چنان كه در فصل هاى بعد خواهيم گفت ساختمان جديدى به جاى آن احداث كرده اند.

2 _ مدرسه علميه امينيّهيك مدرسه نيز در غرب صحن شمالى توسط ميرزا ابراهيم خان، فرزند امين السلطان صدراعظم ناصرالدين شاه ساخته شد. (2) كه طلاب زيادى در آن مشغول

.


1- .عطاردى، همان، ص326
2- .اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، ج1، ص114

ص: 112

ج _ مسجد جامع

د _ موزه

تحصيل بودند. داخل مدرسه كتابخانه اى وجود داشت و نسخه اى خطى از تفسير مجمع البيان كه توسط امين السلطان وقف مدرسه شده بود، در آن نگهدارى مى شد. در اواخر عصر قاجار اين مدرسه كه تا 1299ق داير بود. كم كم از رونق افتاد و رو به خرابى رفت. و حجره هاى آن تبديل به مقبره هاى خانوادگى شد. پس از آنكه ديوارهاى حجره ها را خراب كردند آنجا به يك قبرستان عمومى تبديل شد. صحن باغ طوطى، همان مكان مدرسه امينيه است.

ج _ مسجد جامع (عتيق)در مجاورت صحن (عتيق)، يعنى صحن شمالى، مسجدى ساختند كه از طرف جنوب به صحن، از شمال به مدرسه علميه برهان و از غرب به بازار مرتبط مى شد. اين مسجد كه تاريخ احداث آن روشن نيست، در 1243ق توسط سرتيپ محمد يوسف خان نورى تعمير شده است. اين تاريخ و نام بر لچكى هاى طرفين مسجد ديده مى شود. مسجد داراى دوطبقه رويين براى استفاده در تابستان و زيرين براى استفاده در زمستان است و ديوارهاى آن با كاشى هاى رنگى پوشيده شده است. برخى از آگاهان محلى اظهار مى دارند قبل از ساختمان صحن در زمان قاجار، بين مسجد و بقعه حضرت عبدالعظيم كوچه اى فاصله بود و قسمت وسط مسجد كه اكنون با پنجره هاى مشبك پوشيده شده راهروى مدرسه بوده و طرفين آن را شبستان تشكيل مى داده است. پس از احداث صحن، كوچه نيز به صحن و راهروى مدرسه به مسجد ملحق و دوشبستان نيز به هم متصل شد. آن گاه راهروى مدرسه را بستند و در ديگرى از طرف بازار براى آن باز كردند. (تصوير شماره 27)

د _ موزهاز ديرهنگام، به سبب تقديم هداياى فراوان از سوى پادشاهان و حكمرانان، اشيا و لوازم نفيسى در اين آستان گردآورى مى شد كه براى حفاظت از آن موزه اى ساختند و

.

ص: 113

در آن نگهدارى كردند. براى نخستين بار شاه طهماسب دستور داد تا محلى مناسب براى خزانه جديد بيابند. اين موضوع در فرمان سال 950ق عنوان گشته بود. (1) از آثارى كه امروزه در موزه نگهدارى مى شود مى توان به دو درِ منبت كارى كهن از عصر شاه اسماعيل اول صفوى اشاره كرد كه قبلاً در مدخل مسجد زنانه فعلى (در مشرق) نصب بود. (2) هم چنين يك درِ منبت كارى ديگر كه داراى دو كتيبه با تاريخ 848ق بوده و در مسجد هولاكو قرار داشت، (3) همراه پنجره اى نفيس از كاشى كه از آثار عصر ناصرى است و قبلاً بر فراز درِ ميانى ايوان بزرگ شمالى نصب بوده است (4) را به آن مكان منتقل كردند. از ديگر آثار نسبتاً قابل توجه موزه حضرت، غير از قرآن ها و شمعدان ها و پرده هاى نقاشى، فرش هاى متعدد و مى توان از يك جفت پرده ماهوت مشكى با گل و بوته گلابتون دوزى با اشعارى كه در حاشيه آن ها مرواريددوزى شده اشاره كرد. اين پرده توسط عزت الدوله همسر ناصرالدين شاه براساس اين بيت اهدا شده است: يگانه گوهر تابنده عزت الدوله كه با شه آمده از يك طرف چو در يتيم كارهاى مرواريددوزى و گلابتون آن توسط فاطمه خاتون انجام شده است. (5)

.


1- .هدايتى، همان، 79.
2- .همان، 26.
3- .مصطفوى، همان 1/56.
4- .مصطفوى، همان، 1/160.
5- .نشريه انجمن آثار ملى، 87

ص: 114

. .

ص: 115

فصل چهارم: توليت آستان (از ابتدا تا انقلاب اسلامى)

توليت آستان (از ابتدا تا انقلاب اسلامى)

الف _ توليت آستان از عصرسلجوقيان تا عصرصفوى (دوران شاه طهماسب)

1 _ سيد شرف الدين محمد بن على

ص: 116

ص: 117

توليت آستان (از ابتدا تا انقلاب اسلامى)از هنگامى كه مقبره و آستانه اى براى عبدالعظيم حسنى عليه السلام و دو امامزاده بزرگوار ديگر ايجاد شد، براى نگهدارى، بازسازى و صيانت از اموال موقوفى و نيز ارايه خدمات به زائران و دوستداران آنان، در اعصار آل بويه و سلاجقه، از ميان علويان و نقيبان رى، متوليان و خادمان و كليددارانى انتخاب مى شدند. آنان از سوى همان كسانى كه موقوفه اى براى آستان مقدس قرار مى دادند، تعيين و به نمايندگى ايشان به اين امر مى پرداختند. به عبارتى ديگر، از سوى پادشاهان و اميران براى اين منصب حكمى دريافت نمى داشتند، لذا به اين سبب تا قبل از دوران صفويه، كه رسم بر آن شد تا متوليان بقاع و اماكن متبركه از سوى شاه احكامى را در آن خصوص دريافت دارند، ما نام هاى روشنى از متوليان اين مكان، جز چند نفر در متون سراغ نداريم. اگرچه برخى پنداشته اند كه توليت رسمى آستان از دوران صفويه و براساس فرمان طهماسب اول است، اما بايد گفت اين مقام و منصب از همان عصر آل بويه و سلاجقه به طور رسمى وجود داشته و كسانى آن را در خاندان خود به طور موروثى حفظ مى كرده اند.

الف _ توليت آستان از عصرسلجوقيان تا عصرصفوى (دوران شاه طهماسب)1 _ سيد شرف الدين محمد بن علىسيد شرف الدين محمد، قديمى ترين نامى است كه از متوليان امامزاده عبدالعظيم در متون ذكر شده است. نام او در فرمان شاه طهماسب به عنوان مقام توليت در عصر طغرل

.

ص: 118

سلجوقى آمده است. فرمانى به تاريخ 961 هجرى از سوى طهماسب براى برخى از علما جهت تعيين و تحقيق اوقاف آستان و شروط واقفان و متولى و خدام آن صادر شده است تا به اين امر بپردازند، تحقيق و بررسى چنين نتيجه داد كه بيشتر رقبات موقوفه را سيد شرف الدين، كه خود از متوليان بوده وقف كرده و توليت را به خود و اولادش اختصاص داده است. برخى ديگر از موقوفات را هم كه ديگران وقف كرده اند توليت آن را به سيد مذكور يا به پسر او، سيد عليشاه سپرده اند. در فرمان شاه طهماسب آمده است كه مزرعه مبارك آباد غار معروف به «خيرآباد» رى را طغرل سلجوقى وقف كرده و توليت آن را به سيد شرف الدين داده است. اين مزرعه همان مكان دفن اين سه امامزاده و اطراف آن است كه در بخش موقوفات حرم تشريح خواهد شد. بنابراين سيد شرف الدين، معاصر اين پادشاه سلجوقى و نيز المسترشد باللّه ، خليفه عباسى بوده كه در سال 529ق از دنيا رفته است. تولد سيد شرف الدين را 504ق ذكر كرده اند. سلسله نسب او بدين گونه به عبداللّه باهر فرزند امام سجاد عليه السلام مى رسد، شرف الدين محمد بن على بن محمد بن احمد بن محمد بن اسماعيل بن محمد ارقط بن عبداللّه بن باهر بن سجاد عليه السلام . (1) او ممدوح خاقانى شاعر مشهور و بدرالدين قوامى رازى از معاصران خود بوده و خاقانى در مورد او چنين سروده است: «در ستايش امام شرف الدين محمد بن مطهر علوى» اين قدر و صفا كه خاطرم راست از خدمت سيد اجل خاست ذوالفضل محمد مطهر آن عرق محمد پيمبر دين را شرف است و شرع را فخر بل سيد شرع و دين لافخر قوامى رازى كه از شعراى بنام نيمه اول قرن ششم هجرى است، چهار قصيده در مدح سيد شرف الدين ساخته كه نخستين آن در 45 بيت و مطلع آن چنين است: از دست برده از همه خوبان به دلبرى وز دستبرد تو شده مردان زدل برى تا آن جا كه گويد: فخر زمانه تاج الاسلام صدر دهر خورشيد شرع ذوالحسبين اصل مهترى بوالقاسم اجل شرف الدين مرتضى كو را عنايت ازلى داد ياورى دومين قصيده او داراى 76 بيت با اين مطلع است: داراى آسمان و زمين كردگار ماست آن حى لايموت كه جاويد پادشاست تا آن جا كه: تا صاحب الزمان برسيدن به كار دين اولى ترين كس شرف الدين مرتضاست قصيده سوم با هشتاد بيت، مطلع آن چنين است: چهار دار امام اى پسر ولى سه چهار كزين دوازده يابى بهشت و جنت و نار تا آن جا كه: نقيب آل محمد سلاله نبوى مجال گوهر سلجوق و فخر آل و تبار تو از نژاد امامان و پادشاهان كراست اين درج و رتبت از صغار و كبار قصيده چهارم با هشتاد بيت كه در آن به مدح على عليه السلام و يازده فرزند او و نيز مدح نقيب النقباى رى شرف الدين مرتضى پرداخته است. (2) عبدالجليل قزوينى رازى از متكلمان شيعى قرن ششم در كتاب خويش از سيد شرف الدين محمد بن على مرتضى با اعزاز و اكرام به عنوان رئيس نقبا و سادات رى ياد مى كند. (3)

.


1- .قوامى رازى، ديوان، تصحيح جلال الدين محدث ارموى، 193
2- .همان، صص39 _ 42؛ 73 _ 77؛ 125 _ 146
3- .بنگريد: بعض مثالب النواصب في نقض بعض فضائح الروافض، صص3، 48، 437.

ص: 119

. .

ص: 120

2 _ سيد على شاه
3 _ امير عنايت اللّه
4 _ امير خليل اللّه

2 _ سيد على شاهعزالدين ابوالقاسم فرزند سيد شرف الدين محمد است كه پس از او به توليت آستان رسيد. از او تنها نامى در مورخ 961 ق . طهماسب موجود است.

3 _ امير عنايت اللّهامير عنايت اللّه متولى مزار امامزاده عاليقدر سيدعبدالعظيم در شهر رى بوده است و پيش از توليت نيز شعر مى گفت؛ اين رباعى از اوست: اى دل طلب وصال جانان نكنى تا محنت هجر برخود آسان نكنى تا پا ننهى ز ورطه عقل برون سرمنزل خويش كوى جانان نكنى (1)

4 _ امير خليل اللّهسيد شرف الدين امير خليل اللّه برادر امير عنايت اللّه ، پس از برادر به توليت آستانه رسيد. او كه در دوران طهماسب به سال 971ق از دنيا رفت، توليتش در ابتداى آن عصر به فرزندش منتقل شده بود. نام او در فرمان 961ق شاه طهماسب به عنوان توليت سابق ياد شده است. او را پس از فوت در صحن باغ طوطى به خاك سپردند. برسنگ مزارش چنين ثبت شده است. «مضجع شريف سيد جليل و عالم نبيل السيد شرف الدين امير خليل اللّه رضوان اللّه عليه متولى آستانه مقدسه حضرت عبدالعظيم عليه السلام كه در زمان دولت عليه و دودمان مصطفوى شاه طهماسب صفوى اناراللّه برهانه در سال 971ق دعوت حق را لبيك اجابت گفتند».

.


1- .سام ميرزاى صفوى، تذكره تحفه سامى، ص 41.

ص: 121

5 _ امير هدايت اللّه
6 _ نظام الدين على شاه
7 _ امير حسام الدين ابراهيم

5 _ امير هدايت اللّهوى برادر امير خليل اللّه و امير عنايت اللّه است. او از سادات و نقباى رى بود و نيز گاهى با تخلص عظيم شعر مى گفت. اين بيت از اوست: از سركويش مراد نبود هواى پاى گل بى گل رويش كجا باشد مرا پرواى گل (1) در زمان شاه طهماسب نام وى به عنوان توليت ديده نمى شود. ممكن است وى در كنار برادرانش به اين امر مشغول بوده است.

6 _ نظام الدين على شاهنظام الدين على شاه فرزند امير عنايت اللّه پس از وفات پدر در حدود موقوفات و وظايف او به توليت آستان رسيد. در كنار او نيز پسرعمويش امير حسام الدين ابراهيم پس از فوت پدرش خليل اللّه وظايف و موقوفات مقرره تحت نظارت پدر خود را به ارث برد. نام اين دو، به عنوان وارثان توليت از پدرانشان در فرمان شاه طهماسب به سال 961 آمده و مورد تأييد قرار گرفته است. (2) نظام الدين على شاه نيز اهل شعر و ادب بود. اين مطلع از اوست: ساقى چه دهى جام ناب به دستم كاز جام مى عشق بتان بى خود و مستم (3)

7 _ امير حسام الدين ابراهيمپس از پدرش امير خليل اللّه ، در محدوده وظايف مقرره پدر، توليت آستان را در كنار پسرعمويش نظام الدين على شاه به ارث برد.

.


1- .همان، 44
2- .هدايتى، همان، 44
3- .سام ميرزا صفوى، همان، 66

ص: 122

8 _ امير نوراللّه
9 _ امير مجدالدين

ب _ توليت آستان از عصر صفوى (شاه طهماسب) تا عصر قاجار

10 _ سيد حسين خاتم المجتهدين

8 _ امير نوراللّهپس از برادرش نظام الدين على شاه از متوليان آستان گرديد. نام امير نوراللّه فرزند امير عنايت اللّه در تحفه سامى ديده مى شود. او طبع شعر نيز داشت، اما اشعارى از او ثبت نشده است. (1)

9 _ امير مجدالدينفرزند امير حسام الدين ابراهيم و نوه نظام الدين على بود كه پس از پدر براساس وقفنامه زينت بيگم دختر شاه طهماسب به سال 997ق توليت موقوفات آستان از جمله مزرعه خوارذيل در بلوك غار رى را به ارث برد. براساس آن وقفنامه، اين توليت نسلاً بعد نسل به فرزندانش منتقل خواهد شد. (2)

ب _ توليت آستان از عصر صفوى (شاه طهماسب) تا عصر قاجار10 _ سيد حسين خاتم المجتهدينخاندان و نوادگان خاتم المجتهدين مير سيد حسين ملقب به خاتم المجتهدين، از ديگر خاندان هايى هستند كه توليت آستان از عصر صفوى تا پايان قاجار و نيز پهلوى به توارث در اختيار آنان قرار داشته است. او از اين طريق به امام صادق عليه السلام نسب مى رساند: «سيد حسين بن ابوالحسن بن الحسين بن جعفر المكى بن الحسين بن على بن عبداللّه بن مفضل بن احمد بن جعفر بن محفوظ بن حسين بن عدنان بن جعفر بن محمد بن حسين بن على الخارص بن محمد الديباج بن جعفر بن محمد الصادق عليه السلام ». (3) مير سيد حسين كه از علماى بزرگ جبل عامل و نوه دخترى شيخ عبدالعال كركى

.


1- .همان، ص42
2- .هدايتى، همان، ص44
3- .بنگريد: سيد شهاب الدين مرعشى نجفى، شجرات آل رسول اللّه .

ص: 123

بود در زمان شاه اسماعيل صفوى به منظور زيارت امام رضا عليه السلام به ايران آمد و مورد لطف و اكرام شاه اسماعيل قرار گرفت. ميرسيدحسين كه در اين هنگام براثر تمايل شاه صفوى در ايران ساكن شد، در عصر شاه طهماسب، پس از ازدواج با دختر محقق كركى از علماى شيعه عصر صفوى مسؤوليت هايى را در دستگاه حكومتى از جمله امور شرعى اردوى شاه طهماسب برعهده گرفت. پس از چندى شاه او را به توليت آستان عبدالعظيم، حضرت معصومه و نيز احمد بن موسى شاه چراغ و امامزاده حسين در قزوين منصوب كرد. (1) او مدتى را در قزوين ساكن شد و سپس با سمت شيخ الاسلامى به اردبيل رفت. (2) مير سيدحسين از علماى اهل فضل و مورد اعتماد قاطبه علماى ايران و شاهان وقت صفوى بود، به گونه اى كه او را پس از فوت محقق كركى به عنوان جانشين وى مى دانستند. وى تأليفات متعددى نيز داشت كه نام آن ها در منابع مضبوط است. (3) ميرسيدحسين در سال 1002هجرى در اردبيل از دنيا رفت به هنگام فوت، شاه عباس بر جنازه او نماز خواند و جنازه او نيز به عتبات منتقل شد. از ازدواج او با دختر محقق كركى پنج فرزند پسر و يك دختر باقى ماند. چهار فرزند پس از او هريك مناصب پدر را به ارث بردند: 1 _ ميرزا حبيب اللّه متولى آستان حضرت عبدالعظيم شد؛ 2 _ ميرسيد محمد به قضاوت اردو و لشكريان گماشته شد كه نوه اش ميرزا ابراهيم به توليت آستانه عبدالعظيم رسيد؛ 3 _ شيخ ميرزا عبدالعال كه از طرف شاه طهماسب شيخ الاسلام قزوين شد؛ 4 _ ميرسيداحمد به توليت مزار شيخ صفى الدين اردبيلى رسيد. (4)

.


1- .مدرسى، ريحانة الادب في تراجم المعروفين بالكنية او اللقب، ج2، ص44؛ عطاردى، همان، ص322
2- .هدايتى، همان، صص40 _ 41
3- .هدايتى، همان جا.
4- .اسكندربيك منشى تركمان، عالم آراى عباسى، ص145؛ مدرسى، همان، ج3، ص449

ص: 124

11 _ ميرزا حبيب اللّه
12 _ ميرزا ابراهيم شيخ الاسلام
13 _ ميرزا محمد على الحسينى

فرزندان و نوادگان و اعقاب ميرسيدحسين از قرن دهم تا اواخر قرن چهاردهم هجرى هم چنان پى درپى متولى و سرپرست آستان عبدالعظيم حسنى بوده اند. توليت آستان حدود 450 سال در اين خاندان تا قبل از انقلاب قرار داشت كه آخرين آن ها محمد على هدايتى بود.

11 _ ميرزا حبيب اللّهوى فرزند ارشد ميرسيدحسين خاتم المجتهدين بود كه از طرف شاه عباس پس از مرگ پدر به توليت آستان رسيد. برادر او مير سيد محمد كه فرزند دوم بود، به تصدى امور شرعيه اردوى شاهانه منصوب و فرزندان او هريك متولى امامزاده اى شدند، از جمله ميرسيد مرتضى توليت مزار شاه نعمت اللّه ولى در ماهان، ميرزاآقايى كه فرزندان دخترى اش توليت شاه چراغ را تا عصر پهلوى برعهده داشتند و ديگرى ميرزا نظام الدين على است كه فرزندش ميرزا ابراهيم متولى بقعه حضرت عبدالعظيم گشت. (1)

12 _ ميرزا ابراهيم شيخ الاسلاماو نوه ميرسيدحسين، خاتم المجتهدى و فرزند نظام الدين على بن مير سيدمحمد بود وپس از عمويش به توليت آستانه رسيد. وى توليت را در فرزندانش به ارث گذاشت.

13 _ ميرزا محمد على الحسينىميرزا محمد على ملقب به صدرالممالك فرزند محمد حسين عضدالممالك بن بهاءالدين بن كمال الدين بن عبدالعال بن ميرسيد حسين خاتم المجتهدين، (2) از نوادگان آن مرحوم از نسل شيخ عبدالعال، از ديگر متوليان آستان در عصر نادرى بود. پدرش

.


1- .هدايتى، همان، ص37
2- .هدايتى، همان، ص38

ص: 125

ج _ توليت آستان از عصر قاجار تا انقلاب اسلامى

14 _ ميرسيد على الحسينى
15 _ ميرزا ابوالحسن متولى باشى

عضدالملك رياست و صدارت ديوانخانه عدليه وقت در عصر شاه عباس را برعهده داشت. در فرمان شاه عباس به سال 1033ق به صدارت وى اشاره شده است. در دو فرمان ديگر از شاه طهماسب دوم به سال 1140 و 1143ق اين توليت ابقاء شده است. اشرف افغان نيز پس از فتح اصفهان و سقوط صفويه براساس فرمانى به توليت او صحه گذاشت. (1)

ج _ توليت آستان از عصر قاجار تا انقلاب اسلامى14 _ ميرسيد على الحسينىميرسيدعلى فرزند عبدالخالق بن ميرزا نظام الدين على نواده ميرسيدحسين خاتم المجتهدين، متولى آستانه در عصر قاجار بود. بر اساس وقفنامه ميرزا شفيع صدراعظم به سال 1222ق توليت بلوك غار به او و فرزندانش نيز واگذار شده است. او را پس از فوت به نجف اشرف منتقل ساختند و در مقبره خانوادگى معروف به مقبره شاه عبدالعظيمى ها در وادى السلام به خاك سپردند.

15 _ ميرزا ابوالحسن متولى باشىبراساس وقف نامه اى از سوى امير سليمان خان قاجار به تاريخ ذى قعده 1274ق موقوفات ذكر شده از جمله قنات مقصودآباد به ميرزا ابوالحسن فرزند ميرزا سيد على واگذار شده كه نسل در نسل به اعقاب او مى رسد. (2) وى هم زمان در كنار پدر به اين مسئوليت گماشته شد. فرمانى ديگر از ناصرالدين شاه به تاريخ 1279ق در خصوص توليت وى در موزه آستان وجود دارد.

.


1- .همان، ص36
2- .همان جا.

ص: 126

16 _ ميرزا سيد على (ميرزابزرگ)
17 _ ابوالحسن آقامير (متولى باشى)

16 _ ميرزا سيد على (ميرزابزرگ)وى فرزند ابوالحسن متولى باشى است. او پس از پدر به توليت آستان رسيد. پس از فوت او را در مقبره شاه عبدالعظيمى ها در نجف به خاك سپردند. بر سنگ مزارش مى خوانيم: «قد ارتحل من دار الفناء الى دارالبقاء السيد الجليل و المجر النبيل المتولى لبقعة حضرت عبدالعظيم عليه السلام ميرسيد على الحسينى طاب ثراه عام 1271ق». (1) به توليت او در عصر قاجار براساس فرمانى از سوى محمدشاه به سال 1260ق اشاره شده است. اين فرمان درخصوص واگذارى زرگنده به سفارت روس است. (2)

17 _ ابوالحسن آقامير (متولى باشى)وى فرزند ميرزا سيد على است كه با 9 واسطه به ميرسيد حسين خاتم المجتهدين سرسلسله اين خاندان مى رسد، بدين طريق: «ابوالحسن بن ميرزاسيد على بن ابوالحسن ابن ميرزا سيد على بن ميرزا عبدالخالق بن ميرزا نظام الدين بن ميرزا مجدالدين بن ميرزا ابراهيم بن نظام الدين على بن سيد محمد بن ميرحسين خاتم المجتهدين». (3) مرقد او در گوشه جنوب غربى صحن امامزاده حمزه است. برمزارش چنين نگاشته اند: «هذاالمرقد و مضجع روحانى مرحمت و غفران پناه جنت و رضوان جايگاه سلاله دودمان مصطفوى و سلسله مرتضوى سلالة الاعاظم و الاقافم مرحوم مغفور جناب آقاميرزا ابوالحسن مشهور به آقامير متولى سركار فيض آثار حضرت عبدالعظيم عليه آلاف التحية و التسليم خلف مرحمت و غفران پناه آقاميرزا سيد على متولى باشى طاب ثراهما و جعل الجنة مأواهما و حشرهما اللّه مع اجدادهما الطيبين الطاهرين».

.


1- .هدايتى، همان، ص36
2- .همان جا.
3- .هدايتى، همان، به نقل از شجرات آل رسول اللّه ، سيد شهاب الدين نجفى مرعشى.

ص: 127

در عصر قاجار در آستانه مسؤوليت ها و مناصب متعددى پديد آمد كه مسؤولان آن عبارت بودند از: 1 _ ميرزا اسماعيل خان امين الملكخازن مهر مقدس 2 _ اميرزاده حسينقلى خانناظم التوليه و نايب الحكومه 3 _ آقا سيد حسنفراشباشى 4 _ حاجى ميرزا عبدالكريمصور الحفاظ 5 _ ميرزا عيسىناظر 6 _ ميرزا حبيب اللّه كليددار 7 _ ميرزا عبدالحسينسركشيك 8 _ ميرزاباقرسركشيك 9 _ ميرزا بزرگفراش ضريح مطهر 10 _ ميرزا كاظممستوفى 11 _ ميرزا ولىمنشى باشى 12 _ حاجى آقا محمدتحويلدار نقد و جنس 13 _ ميرزا حسينسررشته دار 14 _ خدامبيست و پنج نفر 15 _ قراءبيست نفر 16 _ گلاب دارپانزده نفر 17 _ مؤذن و چراغچىپانزده نفر (1) 18 _ جناب مخبرالملكرئيس كل (2)

.


1- .اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، ج1، ص392
2- .همان، ج1، ص405

ص: 128

18 _ ميرزا هدايت اللّه
19 _ سيد احمد هدايتى
20 _ محمدعلى هدايتى

در عصر پهلوى اول و دوم، سه تن از خاندان مير سيدحسين خاتم المجتهدين توليت آستان را يكى پس از ديگرى بر عهده گرفتند.

18 _ ميرزا هدايت اللّهوى فرزند ابوالحسن آقامير بود كه پس از پدر در عصر پهلوى اول توليت آستانه را برعهده گرفت. اسناد و مدارك و وقفنامه هاى خاندان ميرسيد حسين مجتهد در اختيار او بود كه آن ها را به فرزندش احمد منتقل ساخت.

19 _ سيد احمد هدايتىفرزند ميرزا هدايت اللّه بود كه نام خانوادگى هدايتى را براى خود انتخاب كرد. او پس از پدر در عصر پهلوى دوم به توليت آستانه رسيد.

20 _ محمدعلى هدايتىمحمدعلى فرزند سيد احمد، آخرين متولى بازمانده از خاندان مير سيدحسين خاتم المجتهدين بود. او در اواخر عصر پهلوى دوم پس از فوت پدر، منصب توليت را برعهده گرفت. اسناد و مداركى كه از آن خاندان نزد پدرش مرحوم احمد هدايتى بود و به او سپرده شد، همه آنها با اهتمام وى تحت مجموعه اى باعنوان «آستانه رى» به چاپ رسيد كه يكى از منابع مهم نوشتار حاضر است. در 1346ش دولت كليه متوليان و متصديان بقاع متبركه و تعدادى از مساجد معروف ايران را كه توليت آن ها در دست خاندان هاى كهن به طور موروثى بود از كار بركنار كرد. در اين هنگام توليت حضرت عبدالعظيم نيز به همان وضعيت دچار شد. از آن هنگام تا ظهور انقلاب اسلامى اداره اوقاف رسماً آستان را دراختيار گرفت و كارگزاران سابق را بركنار كرد.

.

ص: 129

سلسله نسب ميرسيد حسين خاتم المجتهدين

سلسله نسب ميرسيد حسين خاتم المجتهدين(توليت آستان در عصر صفوى)امام جعفر صادق محمّد الديباج على الخارص حسين محمّد الحور جعفر عدنان حسين محفوظ جعفر احمد مقضل عبداللّه على حسين جعفر المكّى حسين حسن ميرحسين خاتم المجتهدين

.

ص: 130

ميرحسين خاتم المجتهدين 1 _ ميرزا حبيب اللّه 2 _ سيّد محمّد 1 _ ميرسيّد مرتضى 2 _ ميرزا آقايى 3 _ نظام الدين على ميرزا ابراهيم مجد الدين نظام الدين عبدالخالق ميرسيد على حسينى ابوالحسن متولى باشى سيدعلى (ميرزا بزرگ) ابوالحسن اقا مير هدايت اللّه احمد هدايتى محمّدعلى هدايتى 3 _ شيخ عبدالعال كمال الدين بهاء الدين محمّدحسين عضدالممالك محمّدعلى صدرالممالك 4 _ ميرسيّد احمد

.

ص: 131

د _ توليت آستان پس از انقلاب اسلامى

د _ توليت آستان پس از انقلاب اسلامىپس از پيروزى انقلاب اسلامى، حضرت امام خمينى قدس سره براى اداره آستان تصميم گرفتند مديريت آن را به هيأت امنايى بسپارند و اين هيأت تا تعيين توليت جديد، مسؤوليت اداره استان را بر عهده گيرد. به گفته حجة الاسلام والمسلمين غيورى ، كه در آن هنگام نماينده حضرت امام قدس سرهدر شهر رى بود، بر اساس فرمايش و خواست معظّم له، چند نفر از معتبرين و معتمدين محلّى از جمله حاج قنبر كريمى، حجة الاسلام والمسلمين رفيعى (امام جمعه رى كه هنوز منصوب نشده بود) و حاج حسن پورمختارى به عنوان هيأت امنا و نيز آقاى شيخ احمد مولايى كه توليت آستانه حضرت معصومه را بر عهده داشت، به عنوان توليت آستان عبدالعظيم حسنى عليه السلام به امام پيشنهاد شد. حضرت امام قدس سره نيز در مورّخ 5/1/58، طىّ نامه اى خطاب به آقاى مولايى، چنين فرمودند: باسمه تعالى «جناب حجّة الاسلام آقاى شيخ احمد مولايى دامت افاضاته، لازم است جنابعالى براى تنظيم امور آستانه مقدسه حضرت عبدالعظيم عليه السلام و بقاع متبركه همجوار بدانجا برويد و با همكارى مشورت آقايانى كه خودتان صلاح مى دانيد، هيأتى را به عنوان سرپرستى آنجا به طور موقّت انتخاب و تعيين نماييد تا تكليف قطعى انشاء اللّه بعدا معلوم شود.» روح اللّه الموسوى الخمينى 5/1/58 اگر چه در اين حكم به صراحت ، به عنوان توليت براى ايشان اشاره اى نشده است امّا وى به عنوان مديريت موقّت كار خود را بلافاصله با تشكيل هيأت امنايى متشكّل از آقايان سيدعلى غيورى، حاج حسن پورمختارى، حاج قنبر كريمى، باقر رفيعى و نيز محمّدعلى هدايتى كه قبل از انقلاب توليت آستان را بر عهده داشت آغاز كرد. جلسات هفتگى هيأت امنا براى اداره آستان به طور مرتّب تشكيل مى شد. دوران مديريت آقاى

.

ص: 132

مولايى از سال 58 تا 68 ادامه يافت. در اين دوران اقدامات زير انجام شد:

1 _ احداث قرض الحسنهبراى رفع نيازمندى هاى نيازمندان، صندوق قرض الحسنه اى به همّت آقاى غيورى از هيأت امنا و نيز امام جمعه شهر رى در 1361ش تأسيس شد. اگر چه سرمايه اين قرض الحسنه چندان چشمگير نبود امّا با پرداخت وام هايى نياز نيازمندان را برطرف مى كرد.

2 _ احداث درمانگاه عمومىبراى ارايه خدمات پزشكى به كاركنان آستان و نيز زائران، يك درمانگاه كوچك عمومى در جوار حرم حضرت عبدالعظيم در سال 1361ش تأسيس شد. اين درمانگاه فاقد امكانات پيشرفته و تخصصى بود. چنانكه در فصل بعدى اشاره خواهيم كرد، به هنگام اجراى طرح توسعه آستان در دوران توليت جناب آقاى محمّدى رى شهرى، اين درمانگاه به محلّ بزرگترى واقع در نزديكى چشمه على انتقال يافت. و در سال 1369 بخش هاى تخصصى آن آغاز به كار كرد. در داخل مجموعه آستان نيز يك دارالشفاى جديد ساخته شد.

3 _ برداشتن ديوار صحن باغ طوطىديوارى كه در سمت جنوب صحن باغ طوطى قرار داشت براى توسعه فضاى تردد زائران برداشته شد.

4 _ حوزه علميه حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلامپس از تخريب آرامگاه رضاشاه در جنوب غربى آستان كه پس از پيروزى انقلاب اسلامى توسط آقاى خلخالى انجام شد، حوزه علميه اى براى تربيت و تعليم طلاب در سال 1361 ساخته شد. برنامه هاى آموزش آن بر اساس برنامه هاى حوزه علميه قم تنظيم گشته و صدها طلبه در آن به تحصيل پرداختند. اين حوزه كه هم اكنون نيز پابرجاست، 70 حجره براى اسكان طلاب و يك كتابخانه تخصصى به مساحت 350متر دارد. و تحت سرپرستى حجّة الاسلام والمسلمين كروبى كار خود را آغاز كرد. (تصوير شماره 28 و29)

.

ص: 133

پايان توليت آقاى مولايىاز آنجا كه در طى ده سال ، از يك طرف اقدامات قابل توجهى در مديريت آستان و بر اساس انتظاراتى كه از اين پايگاه معنوى و عبادى مى رفت انجام نشده بود و از طرف ديگر نيز گزارش هاى متعدّدى در خصوص نابسامانى اوضاع شهر رى و آستان به دفتر مقام معظّم رهبرى ارسال گرديده بود، لذا از سوى ايشان هيأتى براى بازرسى از وضعيت آستان در سال 1368ش اعزام شد. گزارش آن هيأت حكايت از وضعيت نابسامان آستان داشت و وجود ناهنجارى هاى اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى، به يغما رفتن موقوفات و سوء استفاده هاى فراوان از آن به دليل سياست هاى رژيم گذشته و عدم برخورد قاطع و مناسب با آن پس از انقلاب و نبودن يك برنامه منسجم براى اعاده حقوق آستان و ساير مسائلى كه ذكر آنها در اينجا ضرورى به نظر نمى رسد مورد تأييد بازرسان رهبرى قرار گرفت؛ لذا در نتيجه گزارش آنان، مقام معظّم رهبرى ضرورت تغيير مديريت آستان و نصب توليت جديدى براى اصلاح امور را احساس كرده و طى حكمى در مورّخه 20/1/69 آقاى محمّدى رى شهرى را به توليت استان برگزيدند.

.

ص: 134

. .

ص: 135

فصل پنجم: آستان مقدس حضرت عبدالعظيم عليه السلام در عصر حاضر

اشاره

فصل پنجم: آستان مقدس حضرت عبدالعظيم عليه السلام در عصر حاضر

.

ص: 136

. .

ص: 137

آستان در دوران توليت آقاى محمّد محمّدى رى شهرى

آستان در دوران توليت آقاى محمّد محمّدى رى شهرىاز آن جا كه اداره و مديريت آستان به سبب اهميت فراوان آن و نيز افزايش تعداد زائران و علاقه مندان، پس از انقلاب اسلامى ازحساسيت ويژه اى برخوردار بود و توسعه و مديريت آن بر اساس اهداف مبارك انقلاب اسلامى صورت نمى پذيرفت، بر اساس آنچه اشاره كرديم، با توجّه به نتيجه بررسى هاى به عمل آمده از سوى دفتر مقام معظّم رهبرى پيرامون گزارش هاى واصله، براى اين مسئوليت خطير، يكى از رجال برجسته حوزه كه علاوه بر سابقه مبارزاتى، سال ها پس از انقلاب در مسئوليت هاى حساس و سنگين انجام وظيفه كرده و تجربه و سابقه مديريتى، علاوه بر علم و اجتهاد او روشن بود، به توليت آستان برگزيده شد. متن حكم مقام معظم رهبرى خطاب به آقاى محمّدى رى شهرى به اين شرح است: بسم اللّه الرحمن الرحيم جناب حجّة الاسلام والمسملين آقاى محمّدى رى شهرى دامت افاضاته جنابعالى را به سمت توليت آستان مقدّس حضرت عبدالعظيم الحسنى و بقاع متبركّه وابسته به آن منصوب مى كنم. لازم است با دقّت و جدّيت به مراقبت و حراست از موقوفات و اموال و عايدات اين آستان اقدام كرده و آنها را در عمران و نگهدارى اين بارگاه مبارك و نيز

.

ص: 138

احداث ابنيه لازم و انجام خدمات براى زائران و مجاوران و مردم شهر رى و نشر و گسترش معارف اهل بيت عليهم السلام، در خدمت به محرومين و مستضعفين به كار گرفته و از هر گونه سوء استفاده اى ممانعت فرماييد. با تشكّر از خدمات جناب حجّة الاسلام والمسلمين آقاى مولايى، توفيق جنابعالى را از خداى متعال خواستارم. سيّدعلى خامنه اى 30/1/69

توليت جديد بلافاصله كار خود را در آن سال آغاز كرد. او كه خود از اهالى شهر رى و در آن زاويه مقدسه ديده به جهان گشوده بود، بيش از هر كس ديگرى از موقعيت سياسى، اجتماعى و مذهبى اين شهر و نيز وضعيت آستان آگاهى داشت به ويژه آن كه به طور مقدماتى تحقيقات گسترده اى را پيرامون وضعيت موجود آستان انجام داده و وضعيت آن را بسيار تأسّف بار ديده بود، علاوه بر آن در حكم توليت ايشان بر امر مراقبت و حراست از موقوفات و اموال و نيز عمران و آبادانى آستان و نشر معارف اهل بيت و نهايتا جلوگيرى از سوء استفاده ها تأكيد شده بود و توليت جديد بايد تلاش خود را مصروف آن مى ساخت. از يك طرف عدم وجود امكانات مادّى براى ايجاد تحوّلات مورد نظر و متناسب با نظرات مقام معظّم رهبرى و از طرف ديگرى وجود مقابر و ابنيه نامناسب و ناهمگون با شأن و منزلت آستان، كه بعضا با هدف سودجويى مادّى ايجاد شده و در برخى از آنها نيز حتّى اعمال خلاف اخلاق نيز انجام مى شد از ديگر مشكلاتى بود كه فراروى توليت قرار داشت. ايشان نيز نخستين مسؤوليت خطير خود را توسعه حرم و بازسازى آن با طرح ها و برنامه هاى منظم ديد، توسعه اى كه از يك سو با اهداف و ارزش هاى انقلاب متناسب و از سوى ديگر با رشد روزافزون زائران و علاقه مندان آن آستان همگام بود و علاوه بر آن، جلوه اى بارز از معمارى اسلامى را با بهره گيرى از تكنولوژى جديد در شأن و جايگاه آن امامزاده مكرم به نمايش مى گذارد.

.

ص: 139

با عنايت به شرايط فوق الاشاره و پس از مطالعات اوّليه، اوليت ها چنين مشخص شد: 1 _ ايجاد ساختارى نوين براى تشكيلات ادارى آستان. 2 _ فراهم ساختن راه كارهاى قانونى، حقوقى و اجرايى براى انجام تحولات. 3 _ ايجاد ارتباط با دستگاه هاى مسؤول و انتقال شرايط نامطلوب موجود به مسؤولان عالى رتبه نظام و دستگاه هاى مربوطه براى بهره گيرى از مساعدت ها و همكارى هاى آنان. 4 _ به كارگيرى مشاوران مجرّب و خبره با هدف تهيّه طرحى مناسب و جامع با توجّه به نيازهاى منطقه و سابقه فرهنگى و تاريخى آن. 5 _ اجراى طرح مذهبى و ملّى توسعه آستان مقدّس.

.

ص: 140

اجراى طرح عظيم ملّى و مذهبى توسعه آستان

اشاره

اجراى طرح عظيم ملّى و مذهبى توسعه آستانبراى اجراى طرح توسعه و بازسازى آستان، در گام اول طراحى هاى مورد نظر از سوى دفاتر فنى آستان و ساير مراكز به اين شرح انجام شد: مطالعات و طراحى مقدماتى اطراف حرم هاى مطهر توسط دفتر فنى آستان و دفتر فنى شهردارى منطقه شهر رى. به تصويب رسانيدن حوزه كاربرى و توسعه آستان به شعاع دويست متر توسط كميسيون ماده پنج شهرستان تهران. ارائه طرح توسعه مجموعه و تصويب آن طرح ها از سوى شركت هاى مهندسى همكار. نارسايى ها و مشكلات فراوانى وجود داشت كه بايد براى انجام هر چه بهتر توسعه برطرف مى شد: 1 _ عدم توسعه شبكه پياده روها، سواره رو، امكانات حمل ونقل. 2 _ فقدان مراكز مناسب فرهنگى، هنرى، آموزشى متناسب بانيازهاى مردم شهر و زائران. 3 _ نبودن خدمات شهرى مناسب از قبيل پاركينگ، زائرسرا، فضاهاى تفريحى و... 4 _ فرسودگى بافت مسكونى اطراف حرم.

.

ص: 141

1 _ برنامه ها و اهداف طرح توسعه

اشاره

5 _ عدم تطابق مجموعه حرم و بافت اطراف آن با توسعه نامتعادل شهرى كه نزديك به نيم ميليون جمعيت را در خود جا مى داد. براى اجراى هر چه بهتر برنامه توسعه، توليت آستان به ايجاد يك سازمان و تشكيلات كارآمد و قوى پرداخت و اساسنامه اى بر اساس ضوابط و قوانين موجود تنظيم و به ثبت رسانيد كه پس از چندى نيز در آن بازنگرى شد. در فصل بعد عملكرد آنها را تشريح خواهيم ساخت.

1 _ برنامه ها و اهداف طرح توسعه (1)اهداف طرح توسعه را مى توان به اجمال در موارد زير تشريح ساخت. 1 _ احيا و باز آفرينى جايگاه حرم مطهّر به عنوان مركز و پايگاه معنوى و فرهنگى كه در طول دوران رژيم گذشته از دست رفته بود. 2 _ ايجاد يك قطب و مركز علمى، دانشگاهى، با تأسيس دانشكده علوم حديث و سپس توسعه آن به عنوان دانشگاه حديث و پرورش محدّثان و محقّقان در امر حديث در جوار مرقد محدث عظيم الشأن حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام محقّق شود. 3 _ توسعه فرهنگ اسلامى و نشر معارف تشيع با احداث حوزه هاى علميه و مجتمع هاى آموزشى. 4 _ ارتقاى فرهنگ عمومى شهررى و جنوب تهران، از طريق احداث مركز فرهنگى جوانان، كتابخانه، موزه و مركز نجوم و ... 5 _ ارايه بهتر خدمات رفاهى و پزشكى به زائران حرم مطهّر با توسعه درمانگاه و احداث دارالشفا، ايجاد زائرسرا و مهمان سرا و... 6 _ ساماندهى و بهبود اوضاع اقتصادى و تجارى و افزايش سطح معيشتى ساكنان

.


1- .كليه اطلاعات و آمارها و ارقام ارايه شده در اين فصل عمدتا از گزارش هاى ماهانه و سالانه معاونت عمرانى و نيز گزارش ده ساله معاونت اقتصادى آستان اقتباس شده است.

ص: 142

منطقه و اشتغال زايى و محروميت زدايى از منطقه به واسطه احداث بازار، ميهمان سرا، بيمارستان و ايجاد طرح تعاون با مؤمنين... 7 _ ايجاد تغيير بهينه در بافت شهرى و معمارى در چارچوب پروژه شهر سالم. در طرح اصلى و اوليه توسعه در سال 1369 حدود 120هزار متر مربع زير بنا، در زمينى به وسعت سى هزار متر مربع پيش بينى شد كه در برنامه نوسازى و بازسازى قرار گرفت. شايان گفتن است مجموعه قبلى آستان تنها مساحتى حدود چهارهزار متر مربع را در بر مى گرفت. بر اساس اين طرح، از گنبد مطهر تا شعاع 250 متر از هر طرف اين فضا افزايش و توسعه مى يافت و ابنيه هاى متعددى شامل مراكز رفاهى، خدماتى، بهداشتى، فرهنگى، تجارى، ورزشى و فضاى سبز ايجاد مى شد. (تصوير شماره 22) براى اجراى اين پروژه عظيم بديهى بود نذورات، موقوفات و ساير درآمدهاى آستان به هيچ وجه پاسخگوى هزينه هاى مورد نياز نبود؛ لذا طى مدّت اجراى طرح، با تلاش هاى معاونت اقتصادى آستان نسبت به استقراض در چندين مرحله و تحت عناوين مختلف از جمله وام قرض الحسنه، اوراق مشاركت شهر سالم و نيز فعاليت هاى اقتصادى از طريق جلب حمايت دولت و كسب موافقت رياست محترم جمهورى وقت اقداماتى انجام شد. البته شايان ذكر است كه آستان در هنگام توليت جديد از هيچ گونه بودجه دولتى و در آمد قابل توجهى كه بتواند در اجراى طرح وسيع و گسترده حرم مطهّر نقش اساسى ايفا كند برخوردار نبود. در يكى از بازديدهايى كه رياست محترم جمهور وقت جناب آقاى هاشمى رفسنجانى از طرح توسعه داشت، ضمن ستودن همّت بلند توليت آستان، كه با دست خالى كارى به اين بزرگى را در خصوص حرم حضرت عبدالعظيم شروع كردند گفت: «شروع چنين طرح عظيمى با نداشتن بودجه اى مطمئن، همّت بسيار جدّى مى خواهد كه اين همّت قابل ستايش است.» اين طرح و توسعه با هفده پروژه اصلى و چندين پروژه فرعى در مجموعه و خارج آن در محورهاى زير از ابتداى سال 1372 به اجرا درآمد.

.

ص: 143

الف: پروژه هاى اصلى

الف: پروژه هاى اصلى1 _ بازسازى و توسعه حوزه علميه برهان. 2 _ ايجاد دارالضيافه در ضلع شرقى صحن امامزاده طاهر براى پذيرايى از شخصيت ها و اقشار مختلف زائران. 3 _ تجهيز و توسعه كتابخانه آستان و احداث مكان جديدى كه گنجايش صد هزار جلد كتاب داشته و به كليه وسايل مدرن و پيشرفته اطلاع رسانى، مجهز باشد. 4 _ احداث دارالشفاى كوثر در داخل حرم و مجهّز به كلّيه تجهيزات و تكنولوژى هاى پيشرفته پزشكى. 5 _ ايجاد صحن بزرگى (صحن مصلّى) در قسمت شرقى حرم، كه صحن قبلى آستان (صحن باغچه عليجان) به وسيله زيرگذر به آن ارتباط يابد. 6 _ احداث صحن جديدى در جنوب حرم امامزاده حمزه عليه السلام . 7 _ صحن امامزاده طاهر در قسمت شمالى مجموعه. 8 _ ايجاد مصلايى به مساحت هفت هزار متر مربع در صحن جنوبى حرم امامزاده حمزه عليه السلام ، همراه با صحن و امكانات جانبى آن. 9 _ احداث دارالتوليه در ضلع غربى صحن امامزاده حمزه عليه السلام . 10 _ احداث دانشكده علوم حديث براى تدريس دروس حديث و ايجاد كتابخانه تخصّصى و مركز نجوم و ساير امكانات آموزشى در آن. 11 _ احداث سالن اجتماعات، همايش و كنفرانس ها. 12 _ ايجاد مركز فرهنگى جوانان. 13 _ ساخت چندين شبستان و رواق و الحاق آنها به شبستان هاى قبلى براى گنجايش بيشتر زائران. از جمله رواق بين الحرمين، امامزاده طاهر عليه السلام ، و امامزاده حمزه عليه السلام . 14 _ احداث بست هاى جنوبى و شمالى. 15 _ ساختمان جديد موزه آستان.

.

ص: 144

ب: پروژه هاى فرعى
ج: پروژه هاى خارج از شهر رى

16 _ ايجاد تخت گاه هاى شمالى و جنوبى. 17 _ احداث بازار جديد.

ب: پروژه هاى فرعى1 _ احداث حسينيه در امتداد دارالضيافه كه داراى صحن بزرگ و متصل به شبستان بين الحرمين باشد. 2 _ توسعه درمانگاه حضرت عبدالعظيم و ايجاد درمانگاه تخصصى آن شامل بخش هاى قلب و عروق، گوش و حلق و بينى، زنان، چشم پزشكى، جراحى عمومى، پوست، داخلى، دندان پزشكى، راديولوژى، آزمايشگاه، داروخانه، تزريقات و پانسمان، واكسيناسيون و تنظيم خانواده. 3 _ احداث وضوخانه ها و سقاخانه هاى متعدد با گنجايش قابل توجه. 4 _ سيستم تأسيسات و موتورخانه مركزى. 5 _ احداث خيابان 20مترى در گرداگرد حرم مطهّر كه از چهار جهت جغرافيايى بتوان از طريق بلوارهايى به سهولت به حرم راه يافت. در اينجا ابتدا يك نگرش كلّى به طرح توسعه داشته و سپس آن را در سه محورِ مراكز زيارتى، علمى و خدماتى تشريح خواهيم كرد. 6 _ احداث قرض الحسنه. 7 _ احداث زائرسرا.

ج: پروژه هاى خارج از شهر رى1 _ مؤسسه فرهنگى دار الحديث در قم. 2 _ احداث دانشكده و پژوهشكده حديث در قم. 3 _ زائرسراى حضرت عبدالعظيم در مشهد. 4 _ مجتمع تفريحى، فرهنگى كوثر در روته فشم.

.

ص: 145

2 _ نگاهى كلى و مختصر به مراحل اجرايى طرح توسعه از 1370 تا 1380ش

2 _ نگاهى كلى و مختصر به مراحل اجرايى طرح توسعه از 1370 تا 1380شعمليات اجرايى پروژه احداث ابنيه ها و توسعه اماكن مجموعه آستان، در اوائل سال 1372ش، يعنى پس از تصويب نقشه هاى قطعى مربوط به موقعيت پروژه ها از سوى معاونت عمرانى و با حمايت معاونت اقتصادى آستان آغاز شد. براى انجام عمليات اجرايى، نخستين گام، آزادسازى زمين مورد نياز بود كه در آن قبور، ديوارها و اتاقك هاى مقابر قرار داشت و هر يك داراى صاحبان و وارثانى بودند. ديوارها و ساختمان هاى مقابر با كسب رضايت صاحبان و پرداخت مبالغى، ضمن رعايت موازين شرعى، تسطيح گرديد، كه البته به مرور زمان، خود دچار تخريب و ويرانى شده بود. بخش عظيمى از زيربناى طرح را نيز خانه ها و مغازه ها اشغال كرده بودند، كه ضمن مذاكرات متعدد با صاحبان و با متصرفان آنها، بدون نياز به استفاده از اهرم هاى قانونى و به مرور زمان با رضايت آنان چهل هزار متر مربّع از املاك محدوده خريدارى و تخريب و تحويل معاونت عمرانى آستان شد. براى اجراى اين آماده سازى بالغ بر پانزده ميليارد ريال هزينه گشت. (تصوير شماره 32 و33) در اين مجموعه، مراحل اجرايى شش پروژه به مدت حدود سه سال خاك بردارى و تسطيح شد، شامل: 1 _ رواق هاى جديد. 2 _ دارالتوليه. 3 _ مصلاى بزرگ رى. 4 _ تخت گاه جنوبى. 5 _ صحن مصلى. 6 _ مركز فرهنگى جوانان. علاوه بر اين، حدود 73هزار متر مربّع براى ايجاد گذرگاه هاى جنوبى و شرقى جهت دسترسى بهتر زائران و مجاوران به حرم مطهّر نيز آزاد شد. مراحل اجرايى اين پروژه ها اندكى با كندى روبه رو بود و مشكلات متعددى

.

ص: 146

فراروى مسؤولان و كارشناسان قرار داشت كه لزوم ايجاد تغييرات و تحولات اساسى در شيوه ادارى طرح توسعه را مشهود مى ساخت. بنابراين به دنبال انتصاب معاونت جديد عمرانى آستان در ارديبهشت 1372، در نحوه مديريت پروژه تحولات اساسى پديد آمد. اين معاونت به تشكيل واحد هاى مختلفى نظير دفتر امور معمارى، سازه، نظارت، قراردادها، كنترل پروژه، تأسيسات و... اقدام و با جذب سى نفر از نيروهاى متخصص و متعهد، فعاليت هاى عمده خود رادر چهار زمينه زير آغاز كرد. 1 - هدايت فعاليت هاى مختلف طرح توسعه مطابق برنامه ريزى هاى انجام شده. 2 _ كنترل فنى نقشه هاى سازه، معمارى تأسيسات (فاز دو). 3 _ دستگاه نظارتى. 4 _ فعاليت هاى امانى. در گام بعدى، پيمان كاران و سنتى كاران ديگر براى شركت در امور طرح توسعه دعوت شدند. علاوه بر آن يك مركز كامپيوترى با امكانات مورد نياز و پيشرفته براى پشتيبانى اجرايى و اطلاعاتى پروژه ها و تنظيم و كنترل سيستم هاى مالى و پرداختى تأسيس شد. گروه هايى از كارشناسان تحت نظارت معاونت عمرانى به كار گرفته شدند. بر اين اساس و تلاش مجريان، ضمن برطرف شدن مشكلات و معضلات، روند احداث پروژه ها با سرعت بيشتر دنبال شد. تا پايان سال 1373، يعنى شش ماه پس از اين تحولات و تغييرات مديريتى و ادارى، گروه جديد به اجراى بيش از پنجاه هزار متر مربع از اسكلت پروژه ها يعنى نزديك به چهار برابر ميزان قبلى با صرف 5/1 برابر هزينه در سال هاى 71 و 72 توفيق يافت. از آن هنگام اجراى پروژه هاى ديگر نيز آغاز شد. از جمله: 1 _ دانشكده علوم حديث. 2 _ سالن اجتماعات و همايش ها.

.

ص: 147

3 _ كتابخانه رى. 4 _ بست جنوبى. 5 _ حوزه علميه برهان. 6 _ صحن امامزاده حمزه. 7 _ تخت گاه شمالى. علاوه بر اجراى اسكلت پروژه ها در طى اين مدت، بخش اعظم نازك كارى رواق هاى جديد به وسعت 4000 متر مربع انجام ومدت دو ماه بعد يعنى در خرداد 1374 به بهره بردارى رسيد، كه از نظر سرعت عمل و كيفيت كار، شگفتى مسؤولان و كارشناسان را برانگيخت. تجربه ها و موفقيت هاى اجراى پروژه در سال 72 و تغييرات و تحولات مربوط به آن، شور و دل گرمى بيشترى براى دست اندر كاران طرح پديد آورد كه در سال 1374 ادامه روند توسعه با سرعت و شدت بيشترى دنبال شد. در اين سال عمليات اجرايى پروژه هاى زير آغاز شد: 1 _ بيمارستان و درمانگاه تخصصى. 2 _ ايجاد موزه. علاوه بر آن اسكلت پروژه هاى زير برپا شد: 1 _ دارالتوليه. 2 _ مركز فرهنگى جوانان. 3 _ مصلاى بزرگ. 4 _ صحن مصلى. 5 _ صحن امامزاده حمزه. 6 _ تختگاه شمالى و جنوبى. 7 _ سالن اجتماعات و همايش ها. همچنين بخش هايى از اسكلت پروژه هاى زير به اجرا درآمد: 1 _ دانشكده علوم حديث.

.

ص: 148

2 _ حوزه علميه برهان. 3 - كتابخانه رى. علاوه بر آن در سال 1374 عمليات نازك كارى پروژه هاى زير اجرا شد: 1 _ مصلى. 2 _ مركز فرهنگى جوانان. 3 _ صحن امامزاده حمزه. 4 _ دارالتوليه. در خرداد ماه اين سال، رواق هاى جديد بين الحرمين، امامزاده حمزه و امامزاده طاهر جمعا به وسعت 3700 متر مربع افتتاح و به مرحله بهره بردارى رسيد. در طى اين سال، حجم كار انجام شده نسبت به سال هاى قبل از آن، پيشرفت چشم گيرى داشت به طورى كه بيش از 163/16 متر مربع (2/19% از كل طرح) به اجرا درآمد. بيشترين فعاليت هاى طرح توسعه در سال 1375 بر روى تكميل و بهره بردارى پروژه هاى زير متمركز شد: 1 _ مصلاى بزرگ. 2 _ دارالتوليه. 3 _ مركز فرهنگى جوانان. 4 _ صحن مصلى. 5 _ صحن امامزاده حمزه. 6 _ رواق امامزاده طاهر. 7 _ سرويس هاى بهداشتى جديد در ضلع شمالى صحن مصلى. 8 _ اجراى اسكلت پروژه بيمارستان. 9 _ نازك كارى ساير پروژه هاى انجام شده. در سال 1375 جمعا 17738 متر مربع از پروژه ها كه حدود 6/2 % از كل طرح توسعه را تشكيل مى داد تكميل شد.

.

ص: 149

بيشترين حجم كار طرح توسعه در سال 1376 در پروژه هاى جنوبى طرح، شامل دانشكده هاى علوم حديث، سالن اجتماعات، بست جنوبى و موزه متمركز گشت. علاوه بر آن، عمليات نازك كارى و كاشى كارى در بيشتر پروژه هاى زير ادامه يافت: 1 _ گنبد امامزاده طاهر عليه السلام . 2 _ ديوارهاى صحن مصلى. 3 - محراب مصلاى بزرگ. 4 _ راهروى ارتباطى صحن حضرت عبدالعظيم عليه السلام . 5 _ راهروى ارتباطى صحن امامزاده طاهر عليه السلام . 6 _ تخت گاه شمالى. 7 _ ايوان هاى اصلى صحن امامزاده حمزه عليه السلام . علاوه بر آن كارهاى زير در بخش تأسيسات انجام گرفت: 1 _ طراحى و تأمين لوازم مورد نياز موتورخانه مركزى مجموعه، مستقر در پروژه دارالضيافه. 2 _ عمليات گازرسانى و لوله كشى داخلى فاضلاب كل مجموعه. 3 - نصب دستگاه هاى هواساز و ساير امور برقى. در اين سال اجراى بخشى از اسكلت دارالضيافه، ديوار چينى كتابخانه بزرگ و بيمارستان ادامه يافت. در سال 1377 بيشتر فعاليت هاى معاونت عمرانى به تكميل عمليات نازك كارى پروژه هاى جنوبى اختصاص يافت كه شامل اين چهار پروژه مى شد: 1 _ تالار همايش. 2 _ بست جنوبى. 3 _ دانشكده علوم حديث. 4 _ موزه.

.

ص: 150

در آن مجموعه ها، نماكارى، سفيد كارى، سنگ كارى كف و نما، نصب در و پنجره ها، نقاشى و... تا مرحله تكميل دنبال شد. عمليات اجرايى مجموعه ورزشى از ديگر فعاليت هاى اين سال بود كه شامل استخر، سوناى خشك، جكوزى، سالن بدن سازى مى شد. در پروژه هاى ضلع شمالى نيز در طى سال 76 اين عمليات ها به اجرا درآمد. 1 _ تكميل اسكلت دارالضيافه. 2 _ بخش هايى از اسكلت بيمارستان. 3 _ نماى بست شمالى و سنگ كارى راهرو ارتباطى بين صحن امامزاده طاهر عليه السلام و حضرت عبدالعظيم عليه السلام . 4 _ عمليات نصب و تجهيز بخش هايى از موتورخانه مركزى مجموعه شامل چهار دستگاه ديگ بخار، سه دستگاه چيلر آبسربشن. حجم كل كارهاى انجام شده در اين سال به حدود هفتصد متر مربع (5/8 % كل طرح) رسيد. بهره بردارى از برخى پروژه ها و تكميل آن ها، از جمله فعاليت هاى سال 1378 بود، شامل: 1 _ تالار همايش. 2 _ دانشكده دارالحديث. 3 _ بست جنوبى. 4 _ موزه. اين ساختمان ها در دوم آبان ماه سال بعد با حضور رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام افتتاح و كار خود را آغاز كرد. 5 _ ادامه عمليات كاشى كارى گنبد امامزاده طاهر عليه السلام ، گلدسته ها، محراب مصلى و ايوان ها. 6 _ احداث و تجهيز پست هاى برق و گاز.

.

ص: 151

3 _ طرح تفصيلى و تشريح عمليات اجرايى توسعه حرم

الف _ بخش اول: احداث و توسعه اماكن زيارتى و عبادى
1 _ احداث رواق ها و شبستان هاى جديد
اشاره

7 _ اجراى لوله كشى فاضلاب. 8 _ تكميل رينگ دور مجموعه در ضلع جنوبى. در طى سال 1378 جمعا پنج هزار مترمربع از پروژه ها كه در حدود 5 % از كل طرح توسعه را تشكيل مى داد، اجرا شد. از ابتدا تا پايان سال 1378 جمعا بيش از 75 هزار متر مربع از كل طرح توسعه به اجرا درآمد كه 75 % كل طرح توسعه را پوشش مى داد. (تصوير شماره 30 و31)

3 _ طرح تفصيلى و تشريح عمليات اجرايى توسعه حرمپس از نگرشى اجمالى و كلى به طرح توسعه، در اين قسمت، عمليات اجرايى طرح در چهار بخش، از آغاز تا پايان به تفصيل تشريح مى گردد: الف _ بخش اول: احداث و توسعه اماكن زيارتى و عبادى. ب _ بخش دوم: احداث و توسعه اماكن فرهنگى. ج _ بخش سوم: احداث و توسعه اماكن رفاهى و خدماتى. د _ بخش چهارم: ايجاد مراكز و امكانات تأسيساتى و زيربنايى.

الف _ بخش اول: احداث و توسعه اماكن زيارتى و عبادىدر اين قسمت، عمليات اجرايى طرح توسعه پروژه هاى مربوط به حرم حضرت عبدالعظيم عليه السلام ، امامزاده حمزه عليه السلام و امامزاده طاهر عليه السلام تشريح مى گردد.

1 _ احداث رواق ها و شبستان هاى جديدچنان كه در فصل پيشين اشاره شد تا قبل از توسعه عصر حاضر، مجموعه حرم هاى سه گانه تنها داراى 3 رواق شرقى، غربى و شمالى بود. تمامى اين سه رواق مساحتى كمتر از چهار هزار مترمربع را در بر مى گرفت كه به هيچ رو گنجايش لازم براى جمعيت روزافزون زائران حرم هاى سه گانه را نداشت. بنابراين نخستين پروژه هاى طرح توسعه،

.

ص: 152

1 _ 1 _ رواق بين الحرمين

احداث رواق هاى جديد بود، كه حرم عبدالعظيم عليه السلام را از سمت جنوب و شرق گسترش مى داد و آن را به وسيله يك رواق بزرگ و سرپوشيده به حرم امامزاده طاهر عليه السلام متصل مى ساخت تا امكان رفت و آمد و ارتباط بين سه حرم در اين مجموعه با ظرفيت و گنجايش زياد فراهم آيد. اين رواق ها عبارت بودند از:

1 _ 1 _ رواق بين الحرمينتا قبل از اجراى طرح توسعه، يك رواق كوچك با عنوان بين الحرمين وجود داشت كه مقبره امامزاده حمزه عليه السلام را به حضرت عبدالعظيم عليه السلام متصل مى ساخت؛ البته چنان كه گفته شد، دو مقبره تا قبل از عصر قاجار با يكديگر فاصله داشت. در اين طرح، رواقى ديگر با همين عنوان، احداث شد تا حرم عبدالعظيم حسنى و امامزاده حمزه را به حرم امامزاده طاهر، كه تا اين هنگام هيچ راه ارتباطى جز از داخل صحن عتيق نداشت وصل كند. اين پروژه براى تسهيل رفت و آمد و تردد زائران و ارتباط سه حرم با يكديگر اجرا شد. رواق بين الحرمين از سمت شمال به امامزاده طاهر عليه السلام ، از سمت جنوب به امامزاده حمزه عليه السلام و از سمت غرب به امامزاده عبدالعظيم عليه السلام متصل شد كه در مساحتى به وسعت 1266مترمربّع احداث گشت. در مجموع بر اساس طرح، چهار رواق ديگر در اين قسمت ايجاد شد كه شامل رواق هاى امامزاده طاهر، امامزاده حمزه، شيخ ابوالفتوح رازى و حاج اسماعيل رضايى بود. مجموع زيربناى تقريبى اين چهار رواق، 3700متر مربع را در برمى گرفت. پروژه رواق هاى ياد شده از ارديبهشت سال 1371 آغاز گرديد. فونداسيون و شمع گذارى رواق بين الحرمين در آن سال به اتمام رسيد و در سال 1372 اسكلت بتنى آن نصب شد. در سال 1373 ضلع شرقى رواق، اسكلت گذارى و بر فراز آن

.

ص: 153

2 _ 1 _ رواق امامزاده حمزه عليه السلام

طاق هاى ضربى و قوسى با آجر برپا شد. عمليات نازك كارى و سنگ كارى بدنه و كف و مقرنس سقف تا پايان 1373 تكميل گشت. لازم به ذكر است در نازك كارى و امور تزئينى ديوار رواق ها از معمارى اصيل و سنتى اسلامى استفاده شد و زيباترين هنرهاى كاربندى، سنگ كارى، كاشى كارى، و سپس آئينه كارى در آن به كار رفت. معماران برجسته سنتى كار، جلوه هايى از هنر معمارى اسلامى را در آن رواق ها به نمايش گذاشتند. كف و ازاره ديوارهاى طرفين رواق و بخشى از ستون هاى آن از سنگ مرمر سبز و زيبايى پوشيده شد. اين سنگ كارى به همراه نقاشى هاى تزئينى سقف رواق و گچ برى هاى آن صورت گرفت كه از 1374 تا 1377 عمليات اجرايى تزئينات روئين رواق به كلى پايان يافت. رواق بين الحرمين از يك سيستم هواسازى با موتور خانه برخوردار است كه در تابستان هواى مطبوع و خنك را به زائران تقديم مى كند. اين رواق ها در سال 1374 توسط رياست محترم جمهور وقت به بهره بردارى رسيد. (تصوير شماره 34)

2 _ 1 _ رواق امامزاده حمزه عليه السلاميكى ديگر از رواق هاى احداثى در طرح توسعه، رواقى در جنوب امامزاده حمزه عليه السلام بود. اين امامزاده قبل از توسعه فضايى بسيار تنگ و كوچك داشت كه به هيچ وجه امكان بهره بردارى مناسب از آن مقبره نبود و تنگى آن مشكلاتى را براى زائران آن بزرگوار فراهم ساخته بود. در طرح توسعه، عمليات اجرايى رواق امامزاده حمزه عليه السلام از سال 1371 آغاز شد. ابتدا ديوارخانه هاى گلين و قديمى اطراف حرم تخريب و سپس اسكلت بتنى آن در سال 1372 نصب شد. عمليات زيركارى رواق تا سال 1373 ادامه يافت و در سال 1374 عمليات روكارى و گچ برى و سپس سنگ كارى ازاره هاى ديوار و كف نيز به پايان رسيد. تا فروردين 1375 نيز نماى ديوار غربى رواق امامزاده حمزه عليه السلام از سمت صحن آيت اللّه كاشانى با آجرها و كاشى هاى لاجوردى تزيين و نماسازى شد. عمليات اجرايى اين رواق در ابتداى سال 1375 به پايان رسيد. (تصوير شماره 35)

.

ص: 154

3 _ 1 _ رواق امامزاده طاهر عليه السلام

3 _ 1 _ رواق امامزاده طاهر عليه السلامبه موازات اجراى پروژه رواق بين الحرمين در 1371، عمليات اجرايى رواق امامزاده طاهر عليه السلام نيز آغاز شد. بقعه امامزاده طاهر عليه السلام همانند امامزاده حمزه عليه السلام از فضايى بسيار كوچك برخوردار بود كه گنجايش زيادى نداشت. لذا براى تسهيل و بهره بردارى بيشتر زائران اين حرم، عمليات احداث رواق بزرگ آغاز شد. ابتدا زمين هاو خانه هاى اطراف حرم آزاد و سپس عمليات اجراى فونداسيون و اسكلت در 1372 آغاز شد. اين پروژه تا اواسط 1374 با اجراى عمليات نازك كارى، كف سازى و گچ برى سقف ها به طور كامل پايان يافت و نام «رواق بين الحرمين» به خود گرفت. بخشى از رواق نيز به عنوان شبستان زنانه در 1375 بهره بردارى شد. مرحله دوم اين پروژه به تعويض و بازسازى كاشى هاى گنبد امامزاده طاهر عليه السلام اختصاص داشت كه در 1374 برداشتن كاشى هاى فرسوده گنبد آغاز و در 1378 تمامى پوشش روئين گنبد تعويض و بازسازى شد. مرحله سوم اين عمليات، آينه كارى داخل مرقد و حرم امامزاده طاهر عليه السلام بود كه در 1377 به پايان رسيد و تمامى بدنه و سقف حرم مطهر با آينه تزئين گشت. اين كار سپس در داخل رواق امامزاده طاهر عليه السلام نيز انجام و در ارديبهشت 1378 رواق ياد شده به طور كامل آينه كارى و تزئين شد. اين رواق نيز چون رواق هاى ديگر از سيستم هواسازى و تهويه مناسبى برخوردار است. اين چهار رواق به عنوان بخش اول طرح توسعه در روز دهم خرداد ماه 1374 با حضور رياست جمهوى وقت، آقاى هاشمى رفسنجانى افتتاح و بهره بردارى شد. بر لوح افتتاحيه اين رواق مى خوانيم. بسم اللّه الرحمن الرحيم خداوند منان را سپاس كه در پرتو عنايات و الطاف خاصه حضرت ولى عصر عجل اللّه تعالى فرجه الشريف ارواحنا فداه در دوران رهبرى حضرت آية اللّه خامنه اى ادام اللّه ظله على رؤوس المسلمين در راستاى اهداف نظام مقدس جمهورى اسلامى ايران در ترويج مكتب اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام

.

ص: 155

ضريح جديد امامزاده طاهر عليه السلام

نخستين بخش از طرح عظيم توسعه آستان مقدس حضرت عبدالعظيم با اهتمام نماينده ولى فقيه و توليت اين آستان نور و هدايت، حضرت حجة الاسلام و المسلمين محمدى رى شهرى به مرحله بهره بردارى رسيد و در تاريخ چهارشنبه اول محرم الحرام 1416 هجرى قمرى مطابق با دهم خرداد 1374 هجرى شمسى با حضور مقام محترم رياست جمهورى اسلامى ايران حضرت حجة الاسلام و المسلمين هاشمى رفسنجانى افتتاح گرديد. 1 _ مساحت شبستان امامزاده حمزه عليه السلام 1334 متر مربع. 2 _ مساحت شبستان امامزاده طاهر عليه السلام 911 متر مربع. 3 _ مساحت شبستان بين الحرمين 1266 متر مربع. 4 _ مساحت شبستان ابوالفتوح رازى رحمه الله 173 متر مربع(تصوير شماره 36)

ضريح جديد امامزاده طاهر عليه السلامچنان كه قبلاً ذكر شد، بر مرقد مطهر امامزاده طاهر عليه السلام ضريح فولادى امامزاده حمزه در عصر ناصرى نصب گرديد. در طرح توسعه، يك ضريح جديد از نقره در روز مباهله يعنى 24 ذى حجه 1422 ق. برابر با (اسفند 1380) به جاى آن قرار يافت. اين ضريح جديد از 480 كيلوگرم برنج و مس ساخته شده و در بعضى از قست هاى آن از آب كارى طلا استفاده كرده اند. سوره مباركه هل اتى و اشعار محتشم كاشانى با خط مينا و به رنگ سبز و لاجوردى بر ضريح مطهر نقش بسته است. ضريح جديد توسط چند تن از هنرمندان اصفهانى به صورت هشت ضلعى ساخته شده كه نمونه منحصر به فرد در ايران محسوب مى شود و تنها نمونه مشابه آن با ابعادى كوچكتر ضريح مختار در نجف اشرف است كه آن هم ساخته هنرمندان اصفهانى است. معرق كارى داخل ضريح و خطاطى و ساخت گره هاى چينى سقف ضريح و ساير اقدامات مربوط به نصب ضريح جديد توسط هنرمندان آستان مقدس صورت پذيرفته است . (تصوير شماره 37)

.

ص: 156

4 _ 1 _ رواق اسماعيل رضايى
2 _ بست هاى جنوبى و شمالى
1 _ 2 _ بست جنوبى و نگارخانه عترت

4 _ 1 _ رواق اسماعيل رضايىچهارمين رواق به نام برادر طيب رضايى يعنى حاج اسماعيل نام گذارى شده است. اين رواق كوچك بين رواق امامزاده طاهر و رواق بين الحرمين قرار دارد. قبر اسماعيل رضايى كه همراه برادرش در خرداد 1342ش توسط مأموران ساواك اعدام شد در اين رواق قرار دارد.

2 _ بست هاى جنوبى و شمالىبه قسمت هاى ورودى مجموعه حرم هاى مطهر، از سمت هاى مختلف بست گفته مى شود. اين بست ها علاوه بر آن كه راه ورودى حرم ها است، در انسجام و سازماندهى و تسهيل عبور و مرور زائران نقش مهمى دارد و علاوه بر آن به هنگام مراسم هاى مختلف مثل اعياد و عزادارى ها و ازدحام بيش از حد زائران، مى تواند مكان مناسبى براى اين گونه اجتماعات باشد. وجه تسميه بست براى اين گونه مكان ها اين بوده كه برخى براى حفظ خود از گزند مأموران حكومتى و در حقيقت براى تأمين امنيت خود در اين مكان ها بست مى نشستند تا كسى را ياراى تعرض به آنها نباشد. از قديم الايام حرم عبدالعظيم عليه السلام نيز به عنوان بست مطرح بوده و مجرمان اگر به آنجا پناه مى بردند عاملان حكومتى قادر به خارج كردن آنان از بست نبودند. در هر حال تا قبل از توسعه عصر حاضر، آستان عبدالعظيم عليه السلام داراى مكان هاى ورودى به عنوان بست نبود. در طرح توسعه اخير، براى اين مجموعه دو بست در سمت جنوب و شمال آستانه درنظر گرفته شد، تا زائران از آن طريق به حرم هاى مجموعه راه يابند. هر يك از اين بست هابيش از هزار متر مربع زيربنا را به خود اختصاص داده است.

1 _ 2 _ بست جنوبى و نگارخانه عترتاين بست كه به عنوان ورودى جنوبى مجموعه طرح توسعه محسوب مى گردد، 1223 متر مربع و 698 متر زيربنا را تشكيل مى دهد كه مابين پروژه هاى تالار اجتماعات و

.

ص: 157

2 _ 2 _ بست شمالى

دانشكده علوم حديث و در سه طبقه احداث شد. طبقه همكف آن به صورت حياط، طبقه اول آن داراى اتاق هاى رابط بين دو پروژه فوق الذكر و طبقه زير زمين آن به صورت يك سالن چند منظوره براى پشتيبانى برنامه ها و گردهمايى هاى تالارهمايش به كار مى رود. اين بست دقيقا در امتداد گنبد حرم حضرت عبدالعظيم احداث شده و داراى دو ضلع شمالى و جنوبى است. بر مبناى طراحى هاى به عمل آمده، يك بلوار، بست جنوبى را به بزرگراه هاى اطراف شهر رى متصل مى كند. عمليات اجرايى بست جنوبى از ارديبهشت 1373 آغاز و فونداسيون و نيز ستون ها و در آن سال تا 90% استوار گشت و ديوارهاى داخلى و خارجى نيز در سال 1374 و 1375 برپا شد. اين بست داراى يك حياط در سمت جنوبى است كه از فروردين 1376 آغاز و در اسفند 1377 بهره بردارى شد. سر در ورودى زيباى آن نيز در پايان همان سال افتتاح و كنگره هاى دو طرف درب ورودى با كاشى كارى هاى لاجوردى و آجر تزئين گرديد. در مكان زيرزمين بست جنوبى، كه در شهريور 1378 افتتاح شد، آثار هنر اسلامى با عنوان نگارخانه عترت به نمايش گذاشته شده است. (تصوير شماره 38)

2 _ 2 _ بست شمالىاين بست، مجموعه حرم مطهر را از طريق ميدان كوچكى به مركز شهر رى متصل ميكند. اجراى پروژه بست شمالى با زيربناى 1900 متر مربع باعث كاهش حجم ترافيك عبورى زائران از طريق بازار قديم شده و هنگام برپايى مراسم و مناسبت ها، عبور و مرور زائران به هنگام افزايش تعداد آنان تسهيل مى يابد. بست شمالى را در امتداد گنبد مصلاى بزرگ رى احداث كردند. اين بست نيز همانند بست جنوبى در دو طبقه با يك زيرزمين به ارتفاع هفت متر در پايين ساختمان هاى كتابخانه رى و دارالضيافه ساخته شد. ديوارهاى داخلى و خارجى بست

.

ص: 158

3 _ صحن هاى جديد
3 _ 1 _ صحن مصلى

شمالى همانند بست جنوبى با نمايى زيبا و جلوه اى از هنر و معمارى اسلامى با الفاظ جلاله و اسامى اهل بيت عصمت و طهارت تزئين و كف آن نيز با سنگ گرانيت پوشيده شد. عمليات اجرايى بست شمالى از مهر 1375 با تخريب مكان قبلى آغاز و سپس فونداسيون آن اجرا و اسكلت بتنى نيز تا تير 1376 استوار شد. در بست شمالى حياطى ساختند كه عمليات اجرايى آن در پايان سال 1378 به نازك كارى رسيد. در 1379 امور رسمى بندى و نازك كارى آن انجام گرفت و عمليات سنگ بدنه آن نيز تكميل شد. (تصوير شماره 39)

3 _ صحن هاى جديدچنان كه شرح آن رفت، تا قبل از توسعه كنونى، تنها يك صحن اصلى در سمت شمال آستان احداث شده و چند صحن كوچك نيز وجود داشت كه به هيچ رو گنجايش جمعيت روزافزون زائران را نداشت. بنابراين در طرح توسعه حرم، احداث چهار صحن جديد در نظر گرفته شد. اين صحن ها عبارت بودند از: 1 _ صحن مصلى. 2 _ صحن امامزاده حمزه عليه السلام . 3 _ صحن امامزاده طاهر عليه السلام . 4 _ حياط شيخ ابوالفتوح رازى.

3 _ 1 _ صحن مصلىبزرگ ترين صحن مجموعه، صحن مصلّى است كه در قسمت شرقى حرم عبدالعظيم حسنى عليه السلام و ضلع شمالى پروژه مصلى قرار گرفته و 2757 متر مربع مساحت و زيربنا دارد. مكان صحن مصلى، همان صحن قديم باغچه على جان بود كه در مهر 1372، هم زمان با آغاز عمليات اجرايى قسمت هاى مختلف پروژه، آن صحن نيز تسطيح و

.

ص: 159

سپس پى كنى و فونداسيون آن آغاز شد. اسكلت آن در همان سال به طور كامل برپا و ديوارها و سقف صحن در سال بعد و سپس در 1374 عمليات نازك كارى آن شروع شد. اين عمليات تحت هدايت دو تن از معماران و هنرمندان سنّتى كار، آقاى امانى و بيابانى انجام گرفت. صحن مصلّى از طريق زيرگذرى كه آن را در 1375 ساختند با صحن عتيق ارتباط مى يابد. رواق هاى اطراف صحن نيز در اين سال به بهره بردارى رسيد. در طى سال هاى 76 تا 78 بقيه عمليات اجرايى و نازك كارى صحن ادامه يافت. اكنون تنها بخش اندكى از كاشى كارى كنگره هاى ورودى و ايوان ها باقى مانده و در حال اجراست. صحن مصلى، كه محل ورود زائران از بلوار شرقى است به سبك چهار ايوانى ساخته شد و فضايى مطلوب براى مناسبت ها و مراسم هاى مختلف و نمازجماعت ها فراهم آورده كه از اين صحن به عنوان فضاى كمكى مصلى استفاده مى شود. مصلاى بزرگ كه بعدا از آن سخن خواهيم گفت، به وسيله يك ايوان مزيّن به كاشى و آجر، به صحن مرتبط مى شود. اطراف صحن، غرفه ها و راهروهاى ارتباطى مناسبى ساخته اند و در قسمت فوقانى آن ها، كتيبه كاشى كارى حاوى خطبه بدون الف حضرت على عليه السلام را كه از معجزات آن حضرت است نصب كرده اند. در بخشى از صحن، قبورى در سه طبقه ساخته شده كه به فروش مى رسد. اين صحن به همراه مصلاى بزرگ در بهمن 1375 با حضور حجّة الاسلام والمسلمين هاشمى رفسنجانى رياست جمهورى وقت بهره بردارى شد. امكاناتى شامل سرويس هاى بهداشتى و وضوخانه نيز در ساختمان جنبى مصلّى تحت عنوان توسعه مصلّى با زيربناى سه هزار متر مربّع احداث شده است. بر اساس دستور توليت محترم آستان، معاونت اقتصادى در حال پيگيرى اجراى طرح چترسايبان متحرك براى صحن مصلى است كه كلّ صحن در پوشش آن قرار گيرد. اين كار براى استفاده مناسب تر از صحن در موقعيّت ها و مراسم هاى ويژه صورت مى گيرد. (تصوير شماره 40)

.

ص: 160

3 _ 2 _ صحن امامزاده حمزه عليه السلام
3 _ 3 _ صحن امامزاده طاهر عليه السلام

3 _ 2 _ صحن امامزاده حمزه عليه السلاماين صحن در قسمت جنوبى حرم امامزاده حمزه عليه السلام با مساحت 1718 مترمربع ساخته شد. عمليات اجرايى آن در اردى بهشت 73 آغاز گرديد. مكان صحن، ضلع جنوبى صحن قديم باغچه على جان بود. عمليات اجرايى تسطيح و سپس فونداسيون و اسكلت تا پايان آن سال به طور كامل انجام شد و بخشى از نازك كارى نيز با همت پيمانكاران طرح به اجرا درآمد. درب ورودى اصلى صحن نيز در سمت جنوب امامزاده حمزه قرار گرفت. ايوان بزرگ بسيار زيباى ورودى صحن با كاشى هاى لاجوردى و خطوط زيباى ثلث در ضلع شمالى، عظمت خاصى را به اين صحن و آرامگاه بخشيده است. بر روى كتيبه هاى اطراف، خطبه بدون نقطه امام على عليه السلام ، بر روى كاشى ها، زينت بخش صحن گشته است. كف صحن با سنگ گرانيت مفروش و آب نمايى در وسط صحن زيبايى خاص به مجموعه داده است. ضلع شمالى صحن تا ابتداى سال 75 تكميل شد و نازك كارى ضلع غربى و شرقى نيز در اواسط سال 75 به پايان رسيد. رواق صحن و رسمى بندى و مقرنس آن نيز انجام و نهايتا در پايان سال 1378 همه قسمت ها تكميل و بهره بردارى شد. مجموع مساحت صحن و رواق به 2288مترمربّع مى رسد. صحن امامزاده حمزه محل ورود زائرانى است كه از بست جنوبى وارد حرم مى شوند و با ساير صحن هاى ياد شده ارتباط مى يابند. حياط كوچكى به نام ابوالفتوح رازى نيز اين صحن را به مصلّى وصل مى كند. پروژه هاى دار التوليه، سالن اجتماعات و... در مجاورت اين صحن قرار دارد. (تصوير شماره 41)

3 _ 3 _ صحن امامزاده طاهر عليه السلامدر قسمت شمالى مجموعه و در ضلع شرقى حرم امامزاده طاهر عليهاالسلام و در محلّ صحن قديمى آن قرار دارد، كه مساحتى حدود هفتصد متر مربع را به خود اختصاص مى دهد. عمليات اجرايى از 1373 آغاز شد و تا پايان 1374 بخش عمده اى از ضلع غربى آن نازك كارى و در سال بعد نيز كاشى كارى آن به پايان رسيد. اين ضلع در صحن آيت اللّه

.

ص: 161

3 _ 4 _ حياط شيخ ابوالفتوح رازى
4 _ مصلاى بزرگ

كاشانى قرار گرفته است. صحن داراى سه ضلع غربى، جنوبى و شرقى است. رسمى بندى هاى ورودى صحن از سوى رواق زنانه امامزاده طاهر عليه السلام ، سنگ فرش هاى كف و بدنه تا پايان سال 1375 نيز تكميل و مجموع صحن و ايوان آن در پايان 1378 بهره بردارى شد. در ضلع شرقى اين صحن، پروژه بيمارستان (دار الشفاى كوثر) و پروژه هاى تختگاه به اجرا درآمد، صحن امامزاده طاهر عليه السلام در حد فاصل بست شمالى و صحن مصلى قرار دارد و زائرانى كه از بست شمالى به مجموعه وارد مى شوند مى توانند از طريق آن به حرم راه يابند. يك راهرويى نيز اين صحن را با حوزه علميه برهان و كتابخانه آستان مرتبط مى سازد.اين صحن با آب نما و رواق هاى اطراف، زيبايى خاصّى دارد. پروژه بازسازى كاشى هاى گنبد امامزاده طاهر عليه السلام نيز همزمان به اجرا درآمد. ابتدا كاشى هاى فرسوده را برداشتند و سپس كاشى هاى جديد به همان سبك گذشته به رنگ سفيد و لاجوردى به جاى آن ها تعبيه كردند. (تصوير شماره 42 و43)

3 _ 4 _ حياط شيخ ابوالفتوح رازىاين حياط را كه وسعت آن حدود 260 مترمربع است، بين صحن هاى مصلى و امامزاده حمزه ساخته اند. عمليات اجرايى در 1374 آغاز و در طى سال هاى 1374 تا 1378 ديوارهاى آن برپا و عمده كاشى كارى حياط در 1379 تكميل شد. از نكات قابل توجه اين حياط، كاشى كارى زيباى آن با طرح هاى اسليمى و لاجوردى است كه بخشى از آن هنوز در حال اجرا و تكميل است.

4 _ مصلاى بزرگدر طرح توسعه، ايجاد يك مصلاى بزرگ، براى برگزارى نمازهاى جمعه و ساير مناسبت ها پيش بينى شده بود. اين نمازگاه از آن جهت با اهميت است كه از گذشته تا كنون براى انجام چنين همايش هاى عبادى و مذهبى در شهر رى مكانى وجود نداشت.

.

ص: 162

مكان مصلى در محل تلاقى محورهاى شمالى و غربى مجموعه طرح توسعه انتخاب شد تا امكان دسترسى مناسب به آن وجود داشته باشد. عمليات اجرايى اين نمازگاه با زيربناى 8230 متر مربع و با طول و عرض 62 و 36 متر، در دو طبقه با مساحت 2923 متر مربع، از ارديبهشت 1372 آغاز شد. مصلى داراى گنبدى زيبا و مرتفع است. عمليات سازه و فونداسيون و اسكلت آن در 1373 به طور كامل انجام و ديوارهاى داخلى و خارجى، تأسيسات و نازك كارى آن نيز در 1374 انجام شد. فضاى مفيد شبستان مردانه حدود 2858 متر و شبستان زنانه 1993 متر، ارتفاع بنا از كف تا انتهاى گنبد سى متر با عمق 22 متر است. در 1373 آرماتوربندى گنبد بزرگ آن انجام و در پايان آن سال قالب آهنى گنبد پيش ساخته بر فراز مكان آن استقرار يافت و با بتن مخصوص پوشش داده شد. گنبد را با ساقه اى به ارتفاع 5/2 متر و قطر چهارده متر و از نوع شلجمى ساخته اند. آيت الكرسى بر روى كاشى هايى با خط زيباى ثلث گرداگرد مقرنس هاى داخلى سقف كتابت شد. در سقف شبستان نيز نقاشى سنتى و گره هاى گچى كار شده ، كف نيز سنگ فرش، بدنه ها گچ كارى، براى تأمين نور نيز از شيشه هاى رنگى استفاده شده است. ساخت يك محراب زيبا با دو دهانه مقرنس متوالى و تو در تو كه به لحاظ هنرى كم نظير و با كاشى كارى معرق تزيين گشته است، همراه با سوره مباركه جمعه و احاديثى در خصوص نماز، معمارى سنّتى اسلامى را به نمايش مى گذارد. اين مصلى به لحاظ هنرى، ويژگى هاى بسيار ممتازى دارد ،در يك نگاه خارجى به صورت حجم هايى شكسته و منحنى است كه طى مراحلى روى هم قرار گرفته و در نهايت به گنبد و آسمان ختم مى شود. گنبد آن نيز شبيه گنبد مدرسه سپهسالار است كه در عصر ناصرى ساخته شده است. سقف اصلى مصلى از داخل شامل 9دهنه است كه 4دهنه از آن به صورت 9كاسه و چهار دهنه ديگر چهار كاسه و يك دهنه نيز گنبد بزرگ در آن اجرا شده است. در سقف شبستان زنانه و در طبقه دوم و هم چنين قسمت زيرين آن نيز انواع

.

ص: 163

گره هاى گچى به صورت كيلويى مقرنس اجرا شده كه نمودى از اعتلاى هنر هندسه اسلامى است. اطراف شبستان مردانه وستون هاى آن، دو رديف موازى، كتيبه هايى ازنوع گچ و كاشى معرق كار شده، كه زيبايى خاصى به مجموعه بخشيده است. اين كتيبه ها حاوى قسمت هايى از دعاى عرفه و دعاى افتتاح است. هم چنين سقف مصلى با نقاشى هاى زيبا و با اسماء الهى و معصومين عليهم السلام تزئين يافته است. كف و بخشى از ديوارهاى بنا را با سنگ گرانيت و مرمر پوشانيده اند. در داخل مجموعه سيستم سرمايش و گرمايش مجهزى شامل ده دستگاه هواساز نصب شده است. ساختمان مصلى هم چنين از سيستم هاى پيشرفته صوتى، اعلام و اطفاى حريق و لوسترهاى متعدد روشنايى تشكيل يافته كه اين لوسترها در كارگاه هاى لوسترسازى آستانه ساخته شده است. پروژه مصلى در بهمن 1375 همزمان با ميلاد با سعادت امام حسن مجتبى عليه السلام و با حضور حجّة الاسلام والمسلمين هاشمى رفسنجانى، بهره بردارى گرديد و هم اكنون نمازهاى يوميه و نيز نماز جمعه و ساير مراسم هاى معنوى و عبادى در اين مصلى انجام مى گردد. بر لوح افتتاحيه مصلى مى خوانيم: بسم اللّه الرحمن الرحيم و اقم الصلوة لذكرى حمد و سپاس فراوان خداوند منان را سزاست كه در پرتو عنايات خاصه او و توجهات ويژه حضرت بقية اللّه الاعظم عجل اللّه تعالى فرجه الشريف در دوران ولايت و رهبرى حضرت آيت اللّه خامنه اى ادام اللّه ظله على رؤوس المسلمين در راستاى اهداف نظام مقدس جمهورى اسلامى ايران در ترويج فرهنگ حيات بخش قرآن و عترت عليهم السلام، ساختمان مصلى بزرگ رى، به وسعت 8000 متر مربع، به عنوان دومين بخش از طرح عظيم توسعه آستانه مقدس حضرت عبدالعظيم الحسنى عليه السلام با اهتمام نماينده محترم ولى فقيه و توليت آستان

.

ص: 164

5 _ تخت گاه ها و راهروها

مقدس، حضرت حجة الاسلام و المسلمين محمدى رى شهرى به مرحله بهره بردارى رسيد و همزمان با سالروز خجسته سبط اكبر، حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام در روز شنبه پانزدهم رمضان المبارك 1417 هجرى قمرى برابر با ششم بهمن ماه سال 1375 هجرى شمسى با حضور مقام محترم رياست جمهورى اسلامى ايران حضرت حجة الاسلام و المسلمين هاشمى رفسنجانى افتتاح گرديد. عناوين ساير پروژه ها 1 _ ساختمان دارالتوليه به وسعت 5000 متر مربع 2 _ ساختمان مركز فرهنگى جوانان به وسعت 4800 متر مربع 3 _ ساختمان صحن مصلى به وسعت 1700 متر مربع 4 _ ساختمان صحن امامزاده حمزه به وسعت 1600مترمربع (تصويرشماره 44 و45 و 46)

5 _ تخت گاه ها و راهروهادر دو طرف صحن امامزاده طاهر (جنوبى و شمالى)، فضاهاى خاصى به عنوان استراحت گاه وسفره خانه درنظر گرفته شده كه اين ساختمان ها به تخت گاه موسوم و داراى سه سالن پنجاه متر مربعى است. خانواده ها يا گروه ها و هيأت هاى مختلف از شهرهاى دور امكان مى يابند تا لختى در آن بياسايند و سفره اى گشوده غذايى تناول كنند. تخت گاه جنوبى در يك طبقه و تخت گاه شمالى در دو طبقه با مجموع زيربناى 1077 متر مربع در مساحت 2280متر مربع احداث گرديده است. فونداسيون تختگاه جنوبى و ضلع شرقى طرح توسعه از بهمن 1372 آغاز و اسكلت آن تا پايان سال بعد به طور كامل استوار گرديد. نيمى از نازك كارى آن انجام وديوارهاى داخلى وخارجى نيز ساخته شد. تخت گاه جنوبى داراى دو ضلع جنوبى از صحن مصلى و ضلع شمالى است كه عمليات اجرايى آن دو در 1375 به پايان رسيد و مقرنس بسيار زيباى ميانى آن در 1375 تكميل شد. فونداسيون آن تخت گاه شمالى در 1373، و اسكلت آن در 1374 به همراه ديوارهاى داخلى و خارجى استوار و ضلع شمالى و جنوبى آن نيز تا سال 1378 تكميل شد.

.

ص: 165

6 _ حسينيه اثنى عشرى
7 _ موقعيت مقبره ها و مزارات مجموعه آستان در توسعه جديد
اشاره

در قسمت ميانى تخت گاه شمالى نيز مقرنس زيبايى با تركيب آجر و كاشى، كه گرداگرد سقف زيرين آن كتيبه اى از آجر به خط تزئينى كوفى قرار داده شده، جلوه زيبايى به اين تخت گاه بخشيده است. نماى تخت گاه هاى شمالى و جنوبى نيز در 1379 كاشى كارى شد. به منظور ايجاد ارتباط صحن عتيق و صحن جديد امامزاده طاهر عليه السلام ، راهروى سرپوشيده اى به عرض سه متر اجرا شد كه به اين ترتيب زائران مى توانند از بست شمالى مستقيما وارد صحن اصلى شوند. ديوارهاى اين راهرو نيز با آجر و نقوش مختلف تزيين شده است.

6 _ حسينيه اثنى عشرىيكى ديگر از اماكن مذهبى كه به عنوان مُعوض بنا شد، حسينيه اثنى عشرى بود. اين حسينيه در رژيم گذشته ساخته شده بود و چون در فضاى طرح توسعه قرار داشت، در ابتدا تخريب و با نظر توليت محترم در يكى از زمين هاى موقوفه آستان واقع در ضلع جنوبى پاركينگ شهر رى، مكانى به مساحت 1800 متر مربع به جاى آن انتخاب شد و ساخت حسينيه اى جديد و بزرگتر با زيربناى 5260 متر مربع در دستور كار پروژه قرار گرفت. عمليات اجرايى پى كنى اين پروژه از خرداد 1370 آغاز و پس از اجراى فونداسيون، اسكلت و ديوارها، در سال هاى 76 و 78 نيز بقيه قسمت ها از جمله تأسيسات نصب و به مرحله نازك كارى رسيد. اين حسينيه در سه طبقه در 1379 تكميل و به بهره بردارى رسيد. (تصوير شماره 47)

7 _ موقعيت مقبره ها و مزارات مجموعه آستان در توسعه جديداز ديرباز، به سبب قداست مكان هايى از جمله مقابر و حرم هاى مطهر اهل بيت عليهم السلام و فرزندان آنان، بسيارى از بزرگان و علما براساس وصيتشان در آن مكان هاى مقدس و مبارك به خاك سپرده مى شدند. جوار پاك و مطهر عبدالعظيم حسنى عليه السلام ، آرامگاه ابدى

.

ص: 166

الف _ قبور رواق ابوالفتوح رازى

بسيارى از رجال، علما، انديشمندان و ساير طبقات مردم گرديده است. برخى از آنان در داخل حرم مطهر، از جمله شبستان هاى مجاور قبور سه گانه امامزادگان واجب التعظيم و بسيارى ديگر نيز در خارج از حرم، يعنى صحن باغ طوطى و صحن مصلاى بزرگ در خاك آرميده اند كه در اين جا به نام رجال و برجستگان مدفون در اين اماكن اشاره مى شود، اگرچه شمارش و ذكر نام آنان به ويژه در صحن باغ طوطى بسيار دشوار است، اما در اين مختصر از مشهورترين آن افراد نام مى بريم. شايان ذكر است در توسعه اخير، ضمن هم سطح سازى قبور و سازماندهى آنها، براى ماندگارى نام آنان نيز اقداماتى يكسان به ويژه در داخل رواق ها صورت پذيرفته است و نام و مشخصات متوفى، بر روى سنگفرش ها با خط نستعليق و در رنگهاى سبز و قرمز ثبت شده است. (تصوير شماره 48)

الف _ قبور رواق ابوالفتوح رازى1 _ ابوالفتوح رازى، مفسر كبير و بزرگ قرآن و صاحب تفسير مشهور ابوالفتوح (ف538ق). نخستين تعمير بر مقبره او در 1315ش انجام شده بود. 2 _ ميرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانى، (1215ق) صاحب منشأت و از رجال بزرگ عصر قاجار، وزير عباس ميرزا و وليعهد محمدشاه. 3 _ ميرزا على فرزند ابوالقاسم قائم مقام فراهانى. 4 _ ميرزا على اكبر فرزند ابوالقاسم. 5 _ ميرزا محمد فرزند ابوالقاسم. 6 _ ميرزا ابوالحسن فرزند ابوالقاسم. 7 _ مقبره معروف به دراويش، شامل چند تن از دراويش و صوفيه. 8 _ شيخ محمدرضا خاتمى بروجردى. 9 _ حاج ميرزا ابوالفضل كلانترى تهرانى (1316ق)، صاحب شفاءالصدور و شرح زيارة العاشور. 10 _ حاج ميرزا ابوالقاسم كلانترى (1292ق) كتاب مطارح الانظار.

.

ص: 167

11 _ علامه محمد قزوينى، استاد دانشگاه تهران، نويسنده و مؤلف معاصر(ف1328ش). 12 _ علامه سيد محمد فرزان، استاد دانشگاه تهران، نويسنده. 13 _ عباس اقبال آشتيانى، استاد دانشگاه تهران، نويسنده (ف1334ش). 14 _ ميرزا محمد بوذرى طالقانى (ف1313ش). 15 _ سيد مصطفى كاشانى فرزند ابوالقاسم. 16 _ همسر مرحوم ابوالقاسم كاشانى. 17 _ ميرزا محمدعلى شاه آبادى، حضرت امام خمينى قدس سره (1292 _ 1369ق)، صاحب تأليفات فراوان در فقه و عرفان. 18 _ ميرزا محمد ثقفى تهرانى (1313ق _ 1364ش)، پدر همسر امام خمينى قدس سره، صاحب تفسير روان جاويد. 19 _ حاجيه خازن الملوك ثقفى (1359ش)، مادر همسر امام خمينى قدس سره. 20 _ شيخ محمود تحريرى. 21 _ ميرزا سيد جعفر حائرى شيرازى. 22 _ سيد مهدى معتمدالتوليه، از متوليان آستان. 23 _ سيد ابوالقاسم عصار، فقيه و عارف معاصر. 24 _ سيد محمدكاظم عصار. 25 _ ميرزا حبيب، قاآنى شيرازى، شاعر شهير قرن سيزدهم (1270ق). 26 _ حاج سيد ميرزا جعفر شيرازى. 27 _ سيد صدرالدين جزايرى. 28 _ سيد محمد حسن جزايرى. 29 _ ميرزا محمدعلى شوشترى جزايرى (ف1306ق). 30 _ حسينعلى موثق السلطان. 31 _ محمدصادق رأفت.

.

ص: 168

ب _ قبور رواق آيت اللّه كاشانى (بالاسر _ ناصرى)

32 _ سيد محمدرضا شمس الادباء. 33 _ سيد محمدهادى روح الامين. 34 _ على نورالحكماء. 35 _ عمادالدين سبزوارى. 36 _ معاون الدوله. 37 _ حاج شيخ عبداللّه حائرى. 38 _ حاج ملاعلى بيدختى. 39 _ سيد عبدالحسين اعتمادالتوليه. 40 _ رضاقلى خان سراج الملك. 41 _ اسداللّه معين الحكماء. 42 _ جلال الدين محدث ارموى، محقق و نويسنده معاصر.

ب _ قبور رواق آيت اللّه كاشانى (بالاسر _ ناصرى)1 _ ميرزا ابوالقاسم كاشانى، روحانى مبارز و از سردمداران نهضت ملى نفت (1300 _ 1340ق). 2 _ ناصرالدين شاه قاجار. مكان قبر او قبلاً به رواق ناصرى معروف بود كه به سبب دفن آيت اللّه كاشانى، پس از انقلاب به آن نام تغيير يافت. پس از انقلاب سنگ قبر او را برداشته و به موزه كاخ گلستان منتقل كردند. امروزه علائم و نشانى از قبر او برجاى نيست. اين مكان در گذشته مسجد هولاكو و يا مسجد تيمورى نيز نام داشت كه قبر وى در زاويه غربى مسجد هولاكو بود. 1 (تصوير شماره 49)

.

ص: 169

3 _ جيران، همسر ناصرالدين شاه، كه قبل از وى در اين مكان به خاك سپرده شد، امروزه نام جيران بر روى مكان دفن او ديده مى شود. 4 _ عزيزالسلطنه، دختر ناصرالدين شاه (1329ق). وى كمى پايين تر از جيران به خاك سپرده شده و امروزه سنگ نبشته اى براى وى نگاشته اند. 5 _ بانو شريف ناصرى (1328ق) خواهر ناصرالدين شاه. 6 _ عليرضا خان قاجار، عضدالملك (1328ق) نايب السلطنه عصر قاجار. 7 _ حاج ملاعلى كنى (1220 _ 1306ق) از فقهاى معروف قرن سيزدهم و داراى تأليفات متعدد در رجال و فقه. 8 _ حاج شيخ محمد حسين تنكابنى (ف1327) از علما و فقهاى معاصر. 9 _ حاج شيخ على مدرس تهرانى (ف1374ق) از علماى مبارز عصر قاجار و شاگرد ميرزا محمدتقى. رهبر انقلاب عراق عليه استعمار انگليس. 10 _ شيخ ابوالحسن مرندى (ف1349ق). 11 _ ابوالحسن ميرزا قاجار (شيخ الرئيس خراسانى) (1327ق)، صاحب منتخب نفيس. 12 _ سيد على آقا يزدى طباطبايى (ف1350ق) صاحب وسائل مظفرى. 13 _ سيد رضا فيروزآبادى. 14 _ شيخ عبدالنبى نورى (ف1344ق) از علما و فقهاى مبارز عصر قاجار و شاگرد ميرزاى شيرازى. 15 _ ميرزا مسيح طالقانى (ف1339ق) از علماى معاصر و شاگرد ميرزاى جلوه. 16 _ ميرزا احمد آشتيانى، فرزند ميرزا محمد حسن آشتيانى (1300 _ 1395ق) از علما و عرفاى معاصر. 17 _ ميرزا محمد آقازاده كفايى خراسانى (1294 _ 1356ش). 18 _ ميرزا ابوالحسن شريفى خراسانى (شريف العلماء). 19 _ سيد محمدعلى اعتمادى، فرزند ميرعبدالحسين اعتمادالتوليه (1341ق).

.

ص: 170

ج _ قبور رواق حاج اسماعيل رضايى

20 _ حاج اسماعيل منشى زاده، فرزند حسن (1289 _ 1362ق). 21 _ مير سيد حسين معينى (1362ق). 22 _ ميرزا ابوتراب امامى، امام جمعه كاشان (1362ق) و همسرش 23 _ سيف اللّه وحيد دستجردى (1378ش) رئيس جمعيت هلال احمر. 24 _ سيد محمدرضا غفورى سبزوارى (1361ش). 25 _ حاج سيد محمد جواد موسوى بجنوردى. 26 _ حاج ملا محمدجعفر مجتهد تهرانى (1238 _ 1313ق). 27 _ امير امنع اميرسليمانى (1255 _ 1320ش). 28 _ شيخ محمود علايى (ف1365ش)، مدير و مؤسس حوزه علميه شهررى، فرزند شيخ محمد علايى كرهرودى. 29 _ شيخ حسين لنكرانى، فرزند شيخ على (1300ق _ ف1368ش). 30 _ شيخ محمدتقى فلسفى، واعظ شهير معاصر. 31 _ ميرزا ابوالحسن جلوه (1238 _ 1314ق)، حكيم متأله، فرزند سيد محمد، صاحب تأليفات فراوان در فلسفه و حكمت. 32 _ حاج ملا محمد آملى، فرزند على (1262 _ 1336ق) از فقها و حكماى عصر مشروطيت و از ياران شيخ فضل اللّه نورى و از طرفداران مشروطه مشروعه. 33 _ عبدالعظيم قريب، استاد دانشگاه و نويسنده.

ج _ قبور رواق حاج اسماعيل رضايى1 _ حاج اسماعيل رضايى، برادر طيب رضايى كه همراه وى در 1342ش توسط مأموران ساواك اعدام شد. 2 _ بديع الزمان فروزانفر، استاد دانشگاه، نويسنده و محقق معاصر. 3 _ حاج محمداسماعيل رضوانى، از شهداى 15 خرداد 1342. 4 _ نظام وفا، نويسنده و شاعر معاصر.

.

ص: 171

د _ قبور رواق امامزاده حمزه
ه _ ورودى رواق عتيق
و _ قبور صحن مصلى

5 _ ابوالفتح ميرزا دولتشاهى، از رجال سياسى معاصر. 6 _ سيد محمد حسن خاتون آبادى. 7 _ خاندان قهارى. 8 _ ميرزا جمال الدين نورى. 9 _ امان اللّه خان اردلان از رجال و دولتمردان عصر قاجار و پهلوى. 10 _ فروغ الملك اردلان. 11 _ اعتضاد ملكزاده، از رجال سياسى معاصر. 12 _ فريدون ميرزا سالور، از شاهزادگان قاجارى. 13 _ عليقلى ميرزا اعتضادى، از شاهزادگان قاجارى. 14 _ اميرى فيروزكوهى، شاعر معاصر. (تصوير شماره 50)

د _ قبور رواق امامزاده حمزه1 _ ميرزا ابوالحسن بن مير سيدعلى، از متوليان آستان حضرت عبدالعظيم در اواخر دوره قاجار. 2 _ شيخ ذبيح اللّه محلاتى (1310 _ 1365ق)، صاحب اختران تابناك يا كشف الكواكب كه شرح كاملى از زندگى امامزادگان مدفون در رى را در آن كتاب ارايه كرده است.

ه _ ورودى رواق عتيق1 _ شيخ عبدالرحيم بن شيخ آقا بزرگ كنى (1367ش).

و _ قبور صحن مصلىدر اين صحن كه قبلاً صحن باغچه عليجان بوده قبور بسيارى وجود دارد كه در طرح توسعه ضمن يكسان سازى آنها، نام متوفيان بر روى سنگ فرشها خطاطى شده

.

ص: 172

ز _ صحن باغ طوطى
ب _ بخش دوم: ايجاد و احداث مراكز فرهنگى و علمى
اشاره

است. از مشهورترين آنها مى توان به طيب حاج رضايى اشاره كرد كه در خرداد 1342 توسط رژيم پهلوى اعدام شد.

ز _ قبور صحن باغ طوطىاين صحن در سمت شمال غرب مقبره حضرت عبدالعظيم عليه السلام و خارج از آن قرار دارد. اين جا به عنوان قبرستان عمومى است و بسيارى از رجال و شخصيت هاى سياسى، علمى و انديشمندان و نيز ساير طبقات مردم، كه تعداد آن ها بى شمار است مدفون هستند. از مشهورترين قبور صحن باغ طوطى مى توان به موارد زير اشاره داشت: 1 _ ستارخان سردار ملى. 2 _ شيخ محمدخيابانى. 3 _ سيد شرف الدين امير خليل اللّه ، از متوليان آستان در قبل از صفويه. 4 _ ميرزا ابراهيم شيخ الاسلام نوه مير سيد حسين خاتم المجتهدين در عصر صفويه، از متوليان آستان در عصر صفوى. 5 _ ميرزا ابوالحسن علامه شعرانى، فرزند شيخ محمد (1320 _ 1392ق)، از فقهاى معاصر و صاحب تأليفات عديده در تفسير، اخلاق و عرفان؛ او در مقبره خانوادگى زمردى، روبه روى باغ طوطى مدفون است، يعنى در مجاورت بازارنو. 6 _ شيخ محمدباقر كمره اى، مؤلف و مترجم معاصر.

ب _ بخش دوم: ايجاد و احداث مراكز فرهنگى و علمىدر طرح توسعه و بازسازى، توليت آستان بيش از هر چيز در تلاش بود تا به اين مجموعه، كه در گذشته صرفا يك مركز زيارتى بود، اعتبارى علمى و آموزشى بخشيده و در اين خصوص براى جذب طالبان و علاقه مندان علوم دينى و اسلامى منشأ اقداماتى گردد؛ لذا در طرح اوليه، بخش عمده اى از تلاش ها مصروف ايجاد مراكز علمى و فرهنگى شد، كه در اين فصل به اختصار آنان را توصيف و تشريح مى كنيم.

.

ص: 173

1 _ دانشكده علوم حديث

1 _ دانشكده علوم حديثيكى از برنامه هاى توسعه، ايجاد دانشكده اى براى آموزش و فراگيرى علم حديث در مجموعه آستان بود، دانشكده اى كه بتواند همگام و مشابه ساير دانشكده هاى عصر حاضر، در موضوعى خاص و منحصر به فرد يعنى علم حديث، دانشجويان علاقمند را به جامعه علمى تقديم كند، امرى كه در جامعه و انديشه شيعى جايگاهى ويژه دارد و پس از قرآن به عنوان ريشه و سرچشمه سنت مورد توجه قرار مى گيرد. در نظام آموزشى كشور، يعنى در دانشگاه ها و موسسات آموزشى تا اين دوران، علم حديث تنها صرفا در برخى از مراكز به عنوان يك گروه تخصصى و نه بيشتر از آن مورد توجه بود، اما به سعى و اهتمام جدى توليت محترم آستان، كه خود در حديث شناسى از رجال و متخصصان بوده و ميزان الحكمه ايشان نشانگر اين ادعا است، به آموزش علم حديث تا حد ايجاد دانشكده اى اختصاصى توجه شد و اين افتخار تنها به مجموعه آستان مبارك اختصاص يافت. دانشكده حديث از موسسات آموزش عالى غير دولتى _ غيرانتفاعى است كه با مجوز رسمى شوراى عالى انقلاب فرهنگى احداث شده و زير نظر مؤسسه فرهنگى دارالحديث و معاونت فرهنگى آستان فعاليت مى كند. اهدافى كه در اساسنامه اين دانشكده بيان گرديده است عبارتند از: 1 _ تربيت دبيران و مربيان متخصص در علوم حديث و معارف دينى. 2 _ تربيت محققان و كارشناسان در زمينه مطالعات و تحقيقات اسلامى شاخه هاى مربوط به علوم حديث. 3 _ تربيت مبلغان معارف اسلامى براى داخل و خارج كشور و تأمين نيازمندى هاى خانه هاى فرهنگ جمهورى اسلامى. 4 _ جذب داوطلبان مطالعات و تحقيقات علوم حديث از كشورهاى اسلامى. 5 _ فراهم ساختن امكانات ارتقاى سطح علمى _ فرهنگى كارشناسان سازمان هاى دولتى و نهادهاى انقلاب اسلامى. 6 _ شناخت استعدادها و فراهم ساختن امكانات براى ادامه تحصيل افراد علاقمند

.

ص: 174

لوح افتتاحيه دانشكده حديث
اشاره

در دوره هاى بالاتر جهت تربيت محدث، مبلغ، محقق و اسلام شناس. هدف اصلى تأسيس دانشكده علوم حديث در كنار مرقد حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام گرامى داشت مقام علمى و حديثى ايشان است كه با لقب محدث از او ياد شده است. عمليات احداث دانشكده علوم حديث از تابستان 1373 آغاز و به مدت سه سال به بهره بردارى رسيد. زيربناى در نظر گرفته شده بالغ بر 20هزار مترمربع با مساحت 5432 مترمربع بود. پروژه از ارديبهشت 1373 آغاز و ابتدا زيربناى بخش آموزشى پى كنى شد. فونداسيون در سال 1374 و نيز اجراى ستون، تير و پوشش سقف تا 90% و ديوارهاى داخلى و خارجى تا 20% آن انجام شد. قسمت ادارى اين پروژه به دليل مشكلات مربوط به زمين آن نسبت به بخش آموزشى از كندى كار برخوردار بود. در سال 1374، فونداسيون، اجراى ستون تير و پوشش سقف و ديوارهاى خارجى و داخلى ادامه يافت. اجراى اين پروژه در قالب چهار بلوك، يعنى بلوك هاى 1،3،6 و 7 انجام پذيرفت. در اين بلوك ها تقريبا به طور همزمان اجراى سقف، و نصب ستون با سرعت و بر اساس زمان پيش بينى شده پيشرفت مطلوبى حاصل كرد كه در نتيجه در 1376 مراحل نهايى اجراى اسكلت به پايان رسيد. مرحله دوم اجراى عمليات شامل نماسازى و تعبيه درها بود كه تا پايان 1378 تكميل و با حضور رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام بهره بردارى شد. اين مجموعه داراى سه ضلع غربى، جنوبى و شرقى با دو حياط بخش ادارى و آموزشى است كه در سه طبقه ساخته شده است.

لوح افتتاحيه دانشكده حديث«خداوند متعال را سپاس مى گوييم كه در پرتو عنايات و الطاف خاص حضرت ولى عصر ارواحنا لتراب مقدمه الفداء و همزمان با يكصدمين سال ولادت حضرت امام خمينى قدس سره و در دوران ولايت و رهبرى حضرت آيت اللّه

.

ص: 175

1 _ 1 _ امكانات آموزشى و پژوهشى
الف _ بخش آموزش (معاونت آموزش)

خامنه اى مدظله و در راستاى ترويج علوم و معارف قرآنى و بسط و گسترش روايات و احاديث اهل بيت عصمت و طهارت عليهما السلام، ساختمان دانشكده علوم حديث به وسعت 20000 (بيست هزار) متر مربع و شامل دو بخش آموزشى و ادارى، كتابخانه، تالارهاى سخنرانى، مجموعه ورزشى و مركز نجوم به عنوان سومين بخش از طرح عظيم توسعه آستان مقدس حضرت عبدالعظيم و با اهتمام نماينده ولى فقيه و توليت آستان، حضرت حجة الاسلام و المسلمين محمدى رى شهرى به مرحله بهره بردارى رسيد و در ايام ولادت باسعادت حضرت اميرالمؤمنين امام على عليه السلام در روز يكشنبه چهاردهم رجب المرجب سال 1420 ق برابر با دوم آبان 1378 با حضور رياست محترم مجمع تشخيص مصلحت نظام، حضرت حجة الاسلام و المسلمين هاشمى رفسنجانى افتتاح گرديد. عناوين ساير ساختمان هاى اين بخش 1 _ تالار همايش شيخ صدوق به وسعت 5800 متر مربع. 2 _ بست جنوبى به وسعت 1000 متر مربع. 3 _ موزه آستان به وسعت 3000 متر مربع. (تصوير شماره 51)

1 _ 1 _ امكانات آموزشى و پژوهشىاز آن جا كه اين مكان يكى از مراكز علمى و آموزشى است، بر اساس اهداف ذكر شده به امكانات مختلف آموزشى و پژوهشى مجهز گرديده تا بتواند اهداف ياد شده را تحقق بخشد و بستر مناسبى را براى تربيت هر چه بهتر محققان و كارشناسان علوم حديث فراهم سازد.

الف _ بخش آموزش (معاونت آموزش)در بخش آموزش مجموعه زير مورد توجه قرار گرفته است.

1 _ كلاس هاى درس

.

ص: 176

ظرفيت پذيرش دانشجو و كادر هيأت علمى

در اين مجموعه شانزده باب كلاس درس پنجاه نفره به مساحت هر يك 44 متر مربع با امكانات و وسايل مرسوم كلاس هاى دانشگاهى و نيز تعداد هفت باب كلاس 70نفره براى دروس مشترك، با مساحت 72 متر مربع ساخته شده است. (تصوير شماره 52)

2 _ تالارهاى همايشدوتالار اجتماعات 120نفره و يك تالار همايش به گنجايش پانصد نفر در دانشكده ساخته شده است كه پذيراى دانشجويان و محققان از نقاط مختلف است. تالارهاى اجتماعات مزين به نام دو تن از فقها و محدثان شيعه، شيخ طوسى و شيخ مفيد است.

3 _ آزمايشگاه زباناين آزمايشگاه به منظور تحقق يكى از اهداف دانشكده، مبنى بر تربيت مبلغان و مروجان فرهنگ اسلامى براى كشورهاى مختلف شكل گرفته كه داراى تجهيزات صوتى و تصويرى جهت آموزش زبان عربى و انگليسى، به ظرفيت 32 نفر است. (تصوير شماره 53)

ظرفيت پذيرش دانشجو و كادر هيأت علمىاين دانشكده از نيمسال اول تحصيلى 79-78 تعداد شصت دانشجو و در نيمسال اول تحصيلى 79-80، 46نفر و نيمسال اول تحصيلى 80-81، پنجاه نفر و در مجموع تا پايان سال تحصيلى 81-82 حدود 230 دانشجو را پذيرش كرده است كه در خرداد 1382 نخستين فارغ التحصيلان آن جذب بازار كار خواهند شد. شايان گفتن است كه نيمى از دانشجويان پذيرفته شده از بين خواهران و نيمى از برادران هستند. ظرفيت نهايى اين دانشكده براى پذيرش دانشجو 600نفر است. دانشجويان از طريق آزمون سراسرى و به صورت نيمه متمركز پذيرش مى شوند. در وهله نخست بيست برابر ظرفيت پذيرش، از سوى سازمان سنجش به دانشكده اعلام و پس از شركت در آزمون اختصاصى كتبى و شفاهى كه به وسيله دانشكده برگزار مى شود تعداد مورد نياز انتخاب و پذيرش خواهند شد. آنان بايد 135 واحد شامل پنجاه و سه

.

ص: 177

ب _ بخش پژوهش (معاونت پژوهشى)
امكانات پژوهشى و تحقيقاتى

پيش نياز، هفتاد واحد تخصصى و دوازده واحد عمومى را بگذرانند. اين دانشكده داراى دوكادر هيأت علمى ثابت و چندين كادر هيأت علمى پاره وقت است كه اين اشخاص، هم در حوزه و هم در مراكز دانشگاهى مشغول تدريس هستند. بر اساس تلاش هاى معاونت آموزش، اين دانشكده، كه هم اكنون فقط در يك رشته علوم حديث در مقطع كارشناسى دانشجو مى پذيرد، اقداماتى را نيز براى اخذ مجوز دوره هاى كارشناسى ارشد در رشته هاى زير انجام داده است: 1 _ علم الحديث. 2 _ مصطلح الحديث. 3 _ تفسير اثرى. 4 _ گرايش كلام و عقايد. 5 _ اقتصاد اسلامى. 6 _ مديريت اسلامى. 7 _ تاريخ و سيره. 8 _ عرفان اسلامى. 9 _ اخلاق. 10 _ نهج البلاغه. 11 _ قرآن و حديث. 12 _ رجال حديث. اكنون مجوز سه گرايش كارشناسى ارشد عقايد و كلام، عرفان و تفسير اثرى گرفته شد. و قرار است پس از احداث دانشگاه حديث در قم، دانشجويان ارشد در آن مركز مشغول تحصيل شوند. شايان گفتن است مقطع كارشناسى علوم حديث اين دانشكده بر اساس سيصد و سومين جلسه شوراى عالى برنامه ريزى مورخ 2/7/1374 به تصويب رسيده است. طرح اين دوره از سوى كميته الهيات و معارف اسلامى گروه علوم انسانى شوراى عالى برنامه ريزى ارايه شده بود.

ب _ بخش پژوهش (معاونت پژوهشى)بخش پژوهش يكى از بخش هاى مهم دانشكده است كه بر اساس اهداف دانشكده شكل گرفته و وظيفه فراهم ساختن بستر مناسب براى تحقيق و پژوهش دانشجويان را بر عهده دارد.

امكانات پژوهشى و تحقيقاتى1 _ كتابخانه تخصصى علم الحديث اين كتابخانه كه مخزن آن در زيرزمين دانشكده قرار دارد، مساحتى حدود 770 متر

.

ص: 178

را به خود اختصاص مى دهد كه از ظرفيت اسمى 250 هزار جلد كتاب برخوردار است. به هنگام افتتاح در آبان 1378 با چهار هزار عنوان كتاب، فعاليت خود را آغاز كرد كه اكنون اين داراى بيست هزار جلد است. 70% آن در زمينه حديث و 30% در موضوعات متفرقه و مختلف است. در اين كتابخانه مخزنى به مساحت 24 متر مربع براى نسخه هاى خطى نيز در نظر گرفته شده كه ظرفيت صد هزار نسخه دارد و قرار است نسخه هاى خطى آستان به اين مكان منتقل شود. البته اكنون چهارصد نسخه خطّى در آن نگهدارى مى شود. كتابخانه داراى تالار قرائتى به مساحت 150 متر مربع است. در اين مكان، بخش نشريات نيز با 65 نشريه كامل، 53 عنوان مجله و فصلنامه و دوازده روزنامه به امر اطلاع رسانى مشغول است. مركز رايانه كتابخانه نيز مجهز به ده دستگاه رايانه است. (تصوير شماره 54 و55)

2 _ مركز نجوم و ستاره شناسىيكى از امتيازات مهم دانشكده، برخوردارى از امكانات تحقيقاتى و آموزشى پيرامون ستاره شناسى و نجوم است. دانشكده حديث براى ترويج علوم و معارف الهى، احياى فعاليت هاى ستاره شناسى قرون گذشته به ويژه در اعصار اسلامى و ارايه امكانات مختلف علمى و آموزشى براى جوانان منطقه محروم جنوب تهران به تأسيس يكى از مجهزترين مراكز تحقيقاتى و آموزشى اقدام كرده است. اين مركز فعاليت رسمى خود را در 1379 آغاز كرد. رصدخانه اى به نام عبدالرحمان صوفى رازى، منجم معروف رى، كتابخانه تخصصى نجوم، لابراتوار عكاسى، آسمان نما، تالار علم، واحد سمعى و بصرى، نمايشگاه عكس، و شبكه اينترنت و نرم افزارهاى نجومى از تجهيزات اين مركز است. رصدخانه ياد شده در دو نوع مدرن و قديم ساخته شده است. رصدخانه قديم به نام ابوحمزه خجندى است كه در قرن هفتم هجرى مؤسس اولين رصدخانه در كوه بى بى شهربانو بوده است. در اين رصدخانه از ابزار آلات قديمى و كهن نجوم از جمله اسطرلاب، زاويه سنج، زيج و... براى آموزش استفاده مى شود.

.

ص: 179

رصدخانه به سبك مدرن نيز به نام عبدالرحمان صوفى رازى از منجمان همين خطه نام گذارى شده كه داراى يك گنبد دوار متحرك به قطر چهار متر و دريچه اى به عرض يك متر است. يك عدد تلسكوپ شكستى با فاصله كانونى هزار ميلى متر و قطر عدسى شيئى 180 ميلى مترى با توانايى بزرگ نمايى سى الى پانصد برابر در آن مستقر است. اين تلسكوپ به نام سلسترون، ساخت آمريكا و در كشور ما پيشرفته ترين نوع تلسكوپ و منحصر به فرد است. علاقه مندان مى توانند با استفاده از دوربين هاى حرفه اى موجود در رصدخانه از اجرام آسمانى عكس بردارى و در لابراتوار همين مركز ظهور كنند. مركز نجوم، كتابخانه اى تخصصى نيز با هزار عنوان كتاب دارد. سه دستگاه رايانه نيز امكان ارتباط با شبكه اينترنت و ارتباط با مراكز نجومى جهان را برقرار مى سازد. در اين مركز يك كلاس به نام تالار علم وجود دارد كه در آن جا به آموزش نجوم مى پردازند. آسمان نمايى كه بر فراز اين مركز استقرار يافته داراى گنجايش سى الى چهل نفر است و گنبدى به قطر پنج متر آن را تشكيل مى دهد. اين مجموعه از 1379 در حال بهره بردارى است و تاكنون چند همايش علمى و نجومى نيز در آن برگزار شده است. يكى از دوره هاى مهم طرح سراسرى رؤيت هلال ماه در ايران (چهارمين دوره) در چهار روز از 23/5/81 لغايت 26/5/81 با شركت 120 نفر از كارشناسان و ستاره شناسان كشور از سوى اين مركز برپا شد. در اين برنامه استادان صاحب نظر و متخصص در امر نجوم پيرامون مسائل نجومى و رؤيت هلال ماه از جمله در خصوص ركوردهاى رؤيت هلال ماه، تجارب رصدى رؤيت هلال و روش هاى علمى براى پيش بينى رؤيت سخنرانى كردند و نيز كارگاه هاى علمى رويت هلال در كنار آن برپا شد. شايان گفتن است نخستين فعاليت سازمان يافته علمى چند قرن اخير در خصوص جمع آورى اطلاعات رصدى نقاط مختلف ايران به منظور اصلاح روش هاى نظرى محاسبات نجوم در 1373 در كشور برگزار شده بود. علاوه بر آن هيأت هايى براى تعيين و رويت هلال ماه بويژه در ماه شعبان و شوال به اين مركز آمده و از امكانات آن بهره برده اند. مديريت مركز نجوم اخيرا از دانشكده جدا

.

ص: 180

ج _ بخش فرهنگى رفاهى (معاونت فرهنگى دانشجويى)

شده و به معاونت فرهنگى آستان منتقل شده است؛ اما محل آن هم چنان در دانشكده قرار دارد. البته در مدرسه علميه برهان نيز آسمان نمايى به همراه دارالعلم ساخته و آماده بهره بردارى است. (تصوير شماره 56 و 57)

3 _ دفتر مطالعات و تحقيقاتمعاونت پژوهشى براى انسجام و هدايت امور تحقيقاتى دانشجويان و حمايت از آن ها، دفترى با عنوان مطالعات و تحقيقات دانشجويى ايجاد كرده است. در اين دفتر، چند فصل نامه از مقالات و كارهاى دانشجويان منتشر گرديده از جمله حديث انديشه كه تاكنون چهار شماره آن چاپ شده است و نيز روايت، دستاورد و ره يافتگان از ديگر نشريات منتشره داخلى اين دفتر است.

ج _ بخش فرهنگى رفاهى (معاونت فرهنگى دانشجويى)يكى از اهداف اين بخش برقرارى امكان تفريحات سالم و تسهيلات لازم براى رفاه دانشجويان و به تبع آن تأمين بهداشت روانى و ايجاد روحيه نشاط آميز براى دانشجويان است كه در امور تربيتى و آموزشى نقش مثبت و سازنده اى دارد. امكانات فراهم شده در محورهاى زير قابل اشاره هستند: 1 _ امكانات ورزشى شامل استخر سرپوشيده، همراه با سونا و جكوزى، سالن بدن سازى مجهز به وسايل لازم و سالن فوتسال. 2 _ امكانات خوابگاهى و تغذيه كه براى برادران و خواهران تهرانى و شهرستانى خوابگاه هايى تهيه شده است. ظرفيت اتاق هاى آن از چهار تا هفت نفر است و در مجموع هفتاد نفر ظرفيت دارد. هم چنين سرويس غذاخورى به مساحت سيصد متر مربع با پرداخت سوبسيد براى تغذيه دانشجويان از ديگر امكانات اين مجموعه است. شايان ذكر است اين دانشكده برخلاف نام غيرانتفاعى آن، از ناحيه دانشجو درآمدزا نيست؛ بلكه كمك هزينه و وام هاى تحصيلى، بيمه دانشجويى نيز براى آنان اختصاص مى يابد.

.

ص: 181

2 _ تالار شيخ صدوق و شيخ كلينى

در پايان شايان ذكر است اين دانشكده داراى هيأت امنايى است كه عبارتند از: 1 _ حجة الاسلام و المسلمين سيد على قاضى عسكر، كه اكنون رياست دانشكده را به عهده دارند. 2 _ آقاى رحمانى، استاندار تهران. 3 _ دكتر سيد جعفر شهيدى، استاد دانشگاه و نويسنده. 4 _ دكتر محمد باقر حجتى، استاد دانشگاه و نويسنده. 5 - دكتر صادق آئينه وند، استاد دانشگاه و نويسنده. 6 _ دكتر مهدوى راد، استاد دانشگاه و نويسنده. 7 _ دكتر تفرشى. (1)

2 _ تالار شيخ صدوق و شيخ كلينىدر طرح توسعه آستان به علت فقدان يك تالار و فضاى مناسب براى انجام همايش ها تالارى مجهز و بزرگ براى اجراى رسالت هاى فرهنگى مورد نظر پيش بينى شد. عمليات اجرايى آن در ارديبهشت 1373 آغاز شد. اين تالار با ظرفيت پانصد نفر در مساحت 1233 و زيربناى 5800 متر مربع با تمامى امكانات مورد نياز يك تالار استاندارد طراحى شد. ابتدا عمليات گودبردارى و سپس اجراى فونداسيون را آغاز و اسكلت بتنى آن تا پايان سال 1374 تكميل گرديد. ديوارهاى داخلى و خارجى تا 1375 كامل شد. عمليات نازك كارى كه از 1373 شروع شده بود، بخشى در سال 1374 و بقيه در سال هاى 1375 و 1376 به پايان رسيد. طبقه همكف تالار نيز در 1377 سنگ فرش و هم زمان كانال كشى هاى داخلى آن انجام شد.

.


1- .اطلاعات ارايه شده پيرامون دانشكده حديث و بخش هاى مربوطه از مصاحبه با حجة الاسلام و المسلمين صادقى مسئول محترم روابط عمومى دانشكده استفاده شده است.

ص: 182

3 _ موزه جديد

عمليات نازك كارى سقف و ديواره ها و سرسراى ورودى تا 1378 ادامه يافت. در زيرزمين، تالارى ديگر با عنوان شيخ كلينى احداث شد. در ابتداى اين تالار سالن انتظارى نيز پيش بينى و نازك كارى آن در 1378 به پايان رسيد. اين تالار همراه با دانشكده علوم حديث در اواخر آن سال بهره بردارى شد. شايان گفتن است از اين تالارها براى برگزارى گردهمايى ها، سمينارها و برنامه هاى فرهنگى آستان و مؤسسات وابسته و نيز نهادها و ادارات استفاده مى شود. (تصوير شماره 58 و59)

3 _ موزه جديدبه رغم وجود تمدن ديرينه و كهن شش هزار ساله رى، اين شهر تا قبل از طرح توسعه از داشتن يك موزه محروم بود. آستان حضرت عبدالعظيم عليه السلام نيز كه در طول تاريخ، هدايا، تحف و گنجينه هاى متعددى را از سوى پادشاهان و شخصيت ها به خود پذيرا مى شد، فاقد يك موزه بزرگ و استاندارد براى نگهدارى و صيانت از اين ذخائر تاريخى و گرانمايه بود. در طرح توسعه پروژه اى به اين منظور (در ضلع جنوب شرقى مجموعه) در نظر گرفته شد تا با فضاى مورد نياز بتوان اشياء و آثار قديمى، كه از اطراف و اكناف اين سرزمين كهن بر اساس كاوش هاى باستان شناسى كشف شده و يا ابزار و اشياى هنرى تقديم شده به آستان به عنوان ميراث فرهنگى كشور نگهدارى و سپس به نمايش و بازديد علاقه مندان گذاشته شود. لازم به ذكر است آثار و اشيايى كه از قديم الايام در آستان تعبيه و مورد استفاده بوده و سپس جاى خود را به اشياء و لوازم جديدترى داده است در اين موزه نگهدارى مى شوند. اين پروژه با زيربناى 4130 مترمربّع در سه طبقه و با مساحت 1159 متر مربع عمليات خاكبردارى آن از دى1373 آغاز شد. اسكلت به همراه پوشش سقف و ديوارهاى داخلى و خارجى در 1374 برپا و ضلع شرقى و جنوبى آن نيز در پايان آن سال تكميل شد. عمليات نازك كارى موزه در 1374 آغاز و در سال بعد پايان يافت. گچ برى هاى زيبا به همراه كتيبه گچى و آيينه كارى اطراف آن، كه مزين به آيات الهى با خط ثلث بود و نيز

.

ص: 183

4 _ مركز فرهنگى جوانان

سقف چهاركاسه در قسمت ميانى موزه كه بسيار زيبا است در 1377 تكميل گشت. نماى شرقى موزه، با معمارى سنتى و استفاده از آجر و كاشى نماسازى و كتيبه هاى آجرى با اسامى جلاله و نام هاى ائمه شيعه بر زيبايى آن افزوده است. اين موزه كه از امكانات و تجهيزاتى شامل لوازم ضدحريق و آتش نشانى، لوازم بهداشتى و ملزومات ديگر، آسانسور، كانال هاى هواساز نيز برخوردار است در 1378 افتتاح شد. (تصوير شماره 60)

4 _ مركز فرهنگى جواناناز آن جا كه شهر رى، به رغم نزديكى به تهران به لحاظ وجود مراكز فرهنگى از محروم ترين شهرها محسوب مى گشت، با توسعه فضاى شهرى و اجراى طرح شهر سالم در سال هاى اخير، لزوم وجود چنين مركزى بيش از پيش احساس مى شد. شهر رى با فرهنگ و تمدنى ديرينه از اين كمبودها تا دوران اخير رنج مى برد؛ لذا دست اندركاران و توليت آستان، بيش از پيش بر ايجاد مراكز فرهنگى براى جوانان تأكيد مى كرد؛ لذا در اولويت هاى طرح توسعه، پروژه اى براى اين منظور مدّنظر قرار گرفت. عمليات اجرايى ساختمان مركز فرهنگى با زيربناى 5260 و مساحت 1792 متر مربع بود كه از اسفند 1372 آغاز و در 1373 فونداسيون و اسكلت آن در دو طبقه برپا شد. ديوارهاى داخلى و خارجى و تأسيسات در 1374 و 1375 به اجرا در آمد. در اين بنا همانند ساير بناها نازك كارى و گچ برى هاى بسيار زيبايى به صورت مقرنس كار شد كه در سال هاى 1375 تكميل گرديد. امكانات آموزشى و علمى قابل توجهى در ساخت اين مجموعه فرهنگى پيش بينى شد؛ از جمله سالن كتابخانه، كلاس هاى آموزشى، هنرى، سالن نمايش، كارگاه هاى هنرى، سمعى و بصرى، كه در بخش هاى مختلف هنرى فيلم سازى، نمايش و بازيگرى علاقه مندان زيادى را به خود جلب كرده است. امكانات ويژه اى براى خواهران از جمله مدرسه قرآن، برنامه هاى هنرى، صنايع دستى و ساير فنون مربوط به خواهران در نظر گرفته شد كه اينك با استقبال خوبى روبه رو شده است. برگزارى اردوهاى سياحتى و زيارتى نيز از ديگر برنامه هاى اين مركز است.

.

ص: 184

5 _ حوزه علميه برهان
6 _ كتابخانه جديد

5 _ حوزه علميه برهاناگرچه در گذشته آستان جذابيت هاى علمى نيز داشت و همانند ساير اماكن و زيارتگاه ها، مدرسه اى در جوار آن براى تربيت و آموزش طلاب ساخته شده بود؛ اما اين مدرسه فضاى كوچكى داشت و جايگاه آن با مجموعه متناسب نبود. اين مدرسه كه در عصر سلجوقى و در دوران طغرل بيك در مجاورت بازار قديم و مسجد جامع در دو طبقه ساخته شد، به مدرسه عتيق معروف گشت؛ آن را در دوره هاى مختلف بازسازى و تعمير كردند. سنگى كه در مدخل مدرسه از طرف بازار نصب شده است باتاريخ 1206 ق، نشان از تعمير اين مدرسه در عصر آقامحمد خان قاجار مى دهد. اين حوزه علميه بعدها در دوران رضاخان به دبستان تبديل شد و در 1364 ق توسط مرحوم حاج شيخ على اكبر برهان تهرانى در دو طبقه بازسازى و به عنوان حوزه علميه به نام خود ايشان افتتاح گشت. اين حوزه تا قبل از توسعه جديد حدود صد طلبه و ده مدرس داشت و كتابخانه اى نيز در آن احداث شده بود كه در طرح توسعه جديد به لحاظ آن كه گنجايش كافى براى جذب استادان و روحانيون نداشت، تخريب و ساختمان بزرگترى با زيربناى 9500 و به مساحت 5250 متر مربع در سه طبقه، به جاى آن يعنى در جوار مقبره امامزاده طاهر عليه السلام ساخته شد. حياطى نيز به وسعت 600 متر براى آن اختصاص يافت. عمليات پى كنى آن در پايان 1374 و بقيه مراحل پروژه از جمله سنگ بدنه و كف، نماى حياط، و ساير كارهاى روبنايى نيز انجام و در 1380 كل پروژه به اتمام رسيد كه البته هم اكنون تزئينات داخلى آن از جمله آسمان نما و دارالعلم در حال تكميل است. (تصوير شماره 61)

6 _ كتابخانه جديدشهر رى در اعصار اسلامى مهد علم و دانش و كتابخانه هاى آن شهره آفاق بوده است. در قرن چهارم تنها چهار هزار شتر كتاب هاى كتابخانه صاحب بن عباد را حمل

.

ص: 185

مى كردند. اين شهر در دوران طلايى فرهنگ و تمدن درخشان اسلامى به عنوان پايتخت آل بويه مورد توجه دانشمندان و انديشمندان بوده است؛ لذا همواره غنى ترين كتابخانه ها و ارزشمندترين كتب را براى فراهم ساختن ابزار كار تحقيق آن دانشمندان در خود جا مى داده است. وزير دانشمند و شيعى فخرالدوله يعنى صاحب بن عباد و نيز ابوعلى سينا در اين خصوص تلاش هاى زيادى انجام داده اند. متأسفانه كتابخانه شهر رى در عصر مغول همانند ساير نقاط دستخوش غارت و آتش سوزى قرار گرفت و به كلى از بين رفت و هرگز تلاش هاى اعصار بعدى نتوانست آن را به جايگاه اصلى بازگرداند. امروزه در شهر رى تنها يك كتابخانه با حداقل امكانات توسط وزارت ارشاد ساخته شده است. كتابخانه ديگرى نيز در آستان در جنب صحن مصلى موجود است كه در 1324ش تأسيس شد. اين كتابخانه حدود 2200 جلد كتاب دارد كه برخى از آن ها نسخه هاى ارزشمند خطى است. در دوره مديريت فعلى، بيش از 12700 كتاب خريدارى و حدود هفت هزار جلد اهدايى نيز جذب و كتابخانه به رايانه مجهز گشته است. علاوه بر آن 2100 جلد كتاب نيز از سوى اين كتابخانه به كتابخانه هاى مساجد و مدارس اهدا شده است. اكنون 6700عضو دارد و روزانه بيش از 700 نفر از آن بهره مى گيرند. اما اين كتابخانه مشكلات زيادى دارد. وقفى بودن كتاب ها و عدم امانت دادن و امكان خارج ساختن آن، فضاى مطالعه بسيار كوچك و محدود، حجم كم مخازن كتاب، كه امكان افزايش كتاب هاى آن را نمى دهد و علاوه بر آن توجه توليت محترم آستان به مسائل علمى و فرهنگى، باعث شد تا احداث كتابخانه بزرگى، در طرح توسعه وارد گردد. ساختمان جديدى كه براى كتابخانه در شمال حرم امامزاده طاهر عليه السلام ساختند. در زيربنايى به وسعت پنج هزار متر مربع در سه طبقه از 1373 آغاز شد. عمليات اجرايى و فونداسيون و سپس اسكلت تا سال 1376 تكميل شد و در سال بعد عمليات نازك كارى و نماسازى آن تا پايان سال 1378 ادامه يافت. در 1379 اجراى سنگ كف و بدنه در طبقه اول و نصب تأسيسات آن تكميل و اين پروژه در پايان سال 1380 خاتمه يافت. (تصوير شماره 62 و63)

.

ص: 186

7 _ مجتمع آموزشى حضرت عبدالعظيم عليه السلام
8 _ دار القرآن الكريم

7 _ مجتمع آموزشى حضرت عبدالعظيم عليه السلاميكى ديگر از اقدامات فرهنگى آستان، تأسيس مجتمع آموزشى شامل 6باب مدرسه از مقطع پيش دبستانى تا پايان دوره متوسطه است. مساحت اين مجتمع كه به 42000 مترمربع مى رسد، به همّت هيأت امناى منصوب از جانب توليت و جلب كمك هاى مورد نياز احداث و با حضور شخصيت هاى برجسته سياسى، فرهنگى، افتتاح شد. هدف از ايجاد اين مجتمع، تحت پوشش قرار دادن فرزندان نخبه اين منطقه محروم و نيز جنوب شهر تهران در مقاطع مذكور و بدون اخذ هر گونه هزينه بود. شايان گفتن است در سال 1380 نسبت به پذيرش 260 دانش آموز در مقاطع پيش دبستانى و پايه اوّل ابتدايى و اوّل راهنمايى اقدام شده است. در اين مجتمع فضاهاى مشتركى مانند سالن هاى ورزشى، آزمايشگاه، كارگاه هاى خوداتكايى، غذاخورى و... نيز احداث شده است. (تصوير شماره 64)

8 _ دار القرآن الكريمدارالقرآن الكريم آستان در 1369ش فعاليت هاى خود را در بخش آموزش قرآن، محافل انس با قرآن، محافل نور، مسابقات حفظ و قرائت قرآن و فعاليت هاى فوق برنامه آغاز كرد. هزاران جوان و نوجوان و ساير اقشار مردم تحت آموزش هاى فراگير قرآن قرار گرفته اند و حافظان زيادى نيز به جامعه حفاظ قرآن كريم تقديم گشته است. در ايام مبارك ماه رمضان و ساير مناسبت هاى ويژه با دعوت قاريان ممتاز داخلى و خارجى و گروه هاى تواشيح برجسته كشور برنامه هاى زيادى توسط دارالقرآن به اجرا درآمده است. در طى فعاليت هاى آموزشى، براى ايجاد جذابيت و تنوع، اردوهاى فرهنگى نيز به نقاط مختلف تدارك ديده شده است.

.

ص: 187

ج _ بخش سوم: احداث مراكز ادارى و خدمات رفاهى
1 _ احداث دارالتوليه

ج _ بخش سوم: احداث مراكز ادارى و خدمات رفاهىسومين بخش از پروژه توسعه، به احداث و بازسازى مراكز خدماتى، ادارى و رفاهى براى تسهيل و سازماندهى و مديريت آستان و نيز تأمين رفاه و آسايش زائران اين مجموعه اختصاص دارد.

1 _ احداث دارالتوليهچنان كه قبلا شرح آن رفت، در دوران رژيم گذشته، براى استقرار توليت آستان و نيز امور ادارى و مسائل مديريتى آن، دارالتوليه اى در ضلع غربى آستان وجود داشت؛ امّا اين ساختمان از يك طرف فرسوده شده و از طرف ديگر ، از فضاى لازم و مناسب براى استقرار متمركز تشكيلات مختلف ادارى جديد برخوردار نبود؛ زيرا اجراى طرح توسعه، طبيعتا واحدها و دفاتر متعدد و روزافزون ترى را نسبت به گذشته در سازمان ادارى آستان وارد مى ساخت و فضاى موجود با طرح توسعه همگام نبود؛ در نتيجه اين ساختمان تخريب و احداث دارالتوليه مناسب و بزرگى با مساحت 2253متر مربع در زيربناى 5900 متر مربع در بخش جنوب غربى حرم در نظر گرفته شد. عمليات اجرايى آن از مرداد 1372 هم زمان با اجراى طرح احداث رواق هاى جديد آغاز شد. در اين هنگام خانه هاى قديمى و فرسوده محل اجراى پروژه تخريب و سپس عمليات اجرايى اسكلت در 1372 آغاز شد. نازك كارى و تأسيسات زيربنايى دارالتوليه در 1373 و 1374 به اتمام رسيد. ديوارهاى داخلى و خارجى نيز در 1374 ساخته شد. لازم به ذكر است پروژه دارالتوليه در دو طبقه به همراه يك پاركينگ و يك حياط بزرگ، كه اضلاع جنوبى و شرقى آن را احاطه مى كنند در سال 1375 به پايان رسيد. دارالتوليه از آن جا كه براى استقرار كاركنان آستان و امور ادارى در نظر گرفته شده بود، علاوه بر اتاق ها كه به عنوان از آن استفاده مى شود، يك آشپزخانه بزرگ با امكانات تهويه و هواسازى مناسب و موتورخانه و نيز يك تالار اجتماعات براى برگزارى مجالس و اجتماعات مردم را نيز در در خود جا داده است. نماسازى جنوبى و شمالى دارالتوليه كه

.

ص: 188

2 _ دارالضيافه (ميهمان سرا)
3 _ تجهيز و انتقال درمانگاه قديم

با آجر و كاشى هاى لاجوردى و با معمارى سنتى اجرا گشته بود در سال 1377 پايان يافت. در 1375 نيز ساختمان قديمى آستانه در ضلع جنوبى تخريب شد. (تصوير شماره 65)

2 _ دارالضيافه (ميهمان سرا)از ديرباز، همواره دست اندركاران مديريت و توليت حرم هاى مطهر، مكان هايى را براى انجام رفادت و پذيرايى زائران اختصاص داده و برنامه هايى براى آن تدارك مى ديدند. همواره غذاهاى پخت اين مكان هاى مقدس، نزد مردم متبرك بوده و علاقه مندان زيادى را به خود جذب كرده است. معمولا نذورات مردم به صورت مواد غذايى به اين مراكز تحويل و براى زائران پخته و در اختيار مردم قرار مى گيرد. در حرم و آستان عبدالعظيم حسنى عليه السلام نيز به چنين مسأله اى توجه شد. ساختمان بزرگى با زيربناى پنج هزار و در مساحت 2950 متر مربّع در ضلع شمالى مجموعه براى اين كار اختصاص يافت. از 1372 عمليات گودبردارى دارالضيافه آغاز و تا 1378 اسكلت آن در دو طبقه استوار گشت. تا پايان آن سال عمليات سقف ريزى و نماسازى تكميل شد و در 1379 به مرحله نازك كارى رسيد. در اين ساختمان علاوه بر سالن هاى پذيرايى، آشپزخانه مجهزى نيز پيش بينى شد كه ظرفيت پخت و توزيع هزاران غذا را در يك وعده دارد. اين پروژه آخرين پروژه مجموعه است كه به زودى از آن بهره بردارى خواهد شد. موتورخانه مركزى مجموعه طرح توسعه آستان نيز در محوطه زيرزمين آن استقرار يافته است. مسؤوليت نصب آن از معاونت عمرانى به اداره كل تأسيسات و ساختمان منتقل شده و كار احداث آن در 1380 به پايان رسيده است. (تصوير شماره 66)

3 _ تجهيز و انتقال درمانگاه قديمقبل از توسعه جديد، در سال 1361 درمانگاهى كوچك در جوار حرم مطهر قرار

.

ص: 189

4 _ احداث دار الشفاى حضرت زهرا عليهاالسلام (كوثر)

داشت كه با آغاز طرح توسعه به محل بزرگترى واقع در چشمه على انتقال يافت آن مكان به دليل نداشتن فضاى كافى درمانى، اتاق عمل و تختخواب در حدود درمانگاه باقى مانده امّا توليت جديد اقدامات مهمّى براى تكميل و تخصّصى كردن اين درمانگاه انجام داد و بخشى هاى تخصّصى قلب و عروق، گوش و حلق و بينى، زنان، جراحى، چشم پزشكى و پوست و دندان پزشكى نيز در آن تشكيل گرديد كه از سال 1369 كار خود را آغاز كرد. از جمله فعاليت هاى اين درمانگاه، فعاليت هاى بهداشتى شامل واكسيناسيون، بهداشت محيط، خانواده و... است كه تا كنون خدمات مهمّى به خانواده هاى محترم ساكن رى ارايه داشته است. اين خدمات براى افراد نيازمند شامل مدارس ايتام، آموزش گاه هاى استثنايى و كسانى كه از طريق كميته بهداشت و درمان طرح تعاون با مؤمنين معرّفى مى شوند به صورت صد در صد رايگان انجام مى پذيرد. كاركنان آستان، طلاب حوزه هاى علميه و دانشجويان دانشكده حديث نيز از خدمات پزشكى رايگان در اين درمانگاه برخوردار هستند. شايان ذكر است تا كنون بيش از دوازده ميليون نفر با مراجعه به درمانگاه آستان و يا از طريق اعزام تيم هاى پزشكى و بهداشتى به مكان هاى مورد نظر از جمله مدارس ايتام و استثنايى و... از خدمات پزشكى برخوردار شده اند كه حدود 30% اين افراد از خدمات رايگان بهره برده اند. همچنين اين درمانگاه به عنوان اوّلين درمانگاه منتخب براى اجراى طرح بهداشت خانواده انتخاب گرديد. (تصوير شماره 67 و68)

4 _ احداث دار الشفاى حضرت زهرا عليهاالسلام (كوثر)به منظور ارايه بهتر خدمات پزشكى، در طرح توسعه پروژه اى براى احداث پلى كلينيك تخصّصى در داخل محدوده آستان با نام مبارك حضرت زهرا (كوثر) پيش بينى شد. عمليات اجرايى ساختمان آن از 1373 آغاز گرديد كه در مساحت تقريبى 6500متر مربع در چهار طبقه و زيرزمين با قسمت هاى مختلف مورد نياز به اجرا درآمد. عمليات گودبردارى و اسكلت تا 1375 ادامه يافت و در 1377 عمليات سفت كارى و

.

ص: 190

5 _ بازار بزرگ رى

سپس نازك كارى آن به مرحله تكميل درآمد. در 1378 ساختمان دارالشفاء به عمليات نازك كارى و نماسازى در اضلاع غربى و شرقى رسيد. براى اين مكان برخلاف درمانگاه قبلى، امكانات مجهز تخصصى در نظر گرفته شده و در حقيقت يك درمانگاه تخصصى با بخش هاى مختلف پزشكى، آزمايشگاه، داروخانه، راديولوژى و... خواهد بود كه مى تواند سهم قابل توجهى در ارايه خدمات درمانى به مردم محروم منطقه و نيز زائران داشته باشد. نصب لوازم آتش نشانى، دستگاه ها و كانال هاى هواساز، لوازم بهداشتى و نصب آسانسور از ديگر كارهاى انجام شده در دارالشفاى حضرت زهرا است. در طى سال 1379 كليه عمليات مربوط به رسمى بندى و نازك كارى آن به اتمام رسيد كه البته قرار است پس از افتتاح، درمانگاه قديم به اين مكان، كه در داخل مجموعه آستان و پشت صحن امامزاده طاهر است منتقل شود. شايان ذكر است هنگام بازديد رياست محترم جمهورى در سال 1378، ايشان تأمين اعتبار تكميل ساختمان و تجهيز دارالشفا را پذيرفتند. اكنون اقدامات لازم براى خريد دستگاه هاى مدرن و پيشرفته پزشكى آن انجام شده و به زودى با نصب و راه اندازى اين دستگاه ها، دار الشفاى كوثر فعاليت خود را آغاز خواهد كرد. (تصوير شماره 69 و70)

5 _ بازار بزرگ رىاز ديرباز مجموعه هاى آرامگاهى و حرم هاى مطهر به لحاظ پذيرش تعداد زيادى از زائران و علاقه مندان از نقاط دور و نزديك، ناخودآگاه جنبه اقتصادى و تجارى آن تقويت و در بافت سنتى خويش پذيراى بازار گرديده است. اين بازارها براى تأمين مايحتاج زائران و كسب درآمد ايجاد شده و اهميت زيادى يافته است. از آن جا كه همواره حرم حضرت عبدالعظيم عليه السلام ، از دور و نزديك پذيراى زائران بوده، در جوار خود از دوران هاى گذشته داراى بازار بوده است. بازار قديم كه در كنار حرم و در ضلع شمالى آن قرار دارد، در گذشته تنها راه ورود به آستان بود و به لحاظ بافت سنتى و معمارى قديمى و گنجايش محدود، براى زائرين و واردين به حرم مطهر مشكلات

.

ص: 191

6 _ احداث فضاهاى سبز و خيابان ها

عمده اى را ايجاد كرده بود. بر اين اساس در طرح توسعه مكان بسيار بزرگ در ضلع غربى مجموعه براى احداث بازارى متناسب با جمعيت روزافزون و نيز ساكنان منطقه و مطابق با استانداردهاى معمارى امروزين و امكانات ضرورى اختصاص يافت تا علاوه بر آن به عنوان يك پشتيبان مالى و تأمين بخشى از هزينه هاى طرح توسعه نيز نقش خود را ايفا كند. (تصوير شماره 71) زيربناى پروژه بازار در حدود هجده هزار متر مربع در سه طبقه به اجرا درآمد كه مساحتى از ميدان شهيد مدرس تا صحن باغ طوطى را در بر مى گيرد. عمليات اجرايى و خاك بردارى محل پروژه از 1373 آغاز و موانع مختلف از جمله وجود چاه هاى آب و آب گرفتگى ها و ساير مشكلات، به خوبى برطرف و اسكلت فلزى آن، كه تنها اسكلت فلزى به كار رفته درمجموعه توسعه است، در پايان سال استوار گرديد. در 1374 بلوك چينى سقف ها و طبقات بالايى به اجرا درآمد و عمليات نازك كارى، سنگ كارى سقف و ستون ها و پلكانها تا 1376 ادامه يافت. در اين پروژه تلاش شده تا از معمارى سنتى بازارهاى عصر صفوى متناسب با تكنولوژى جديد استفاده شود. پروژه بازار در 1377 به بهره بردارى رسيد و مغازه هاى آن به عنوان موقوفات به اجاره مستأجران درآمد. (تصوير شماره 72)

6 _ احداث فضاهاى سبز و خيابان هابخشى از فضاها و املاك براى احداث خيابان اطراف مجموعه و فضاى سبز و نيز فراهم آوردن امكانات تفريحى زائران در طرح توسعه آزاد شد. در 1377 و هم زمان با برپايى اجلاس نماز در مصلاى بزرگ رى، عمليات اجرايى خيابان دور مجموعه طرح توسعه (رينگ) به عرض بيست متر به همراه پياده روى مربوطه در بخش هايى از ضلع جنوبى انجام گرديد و سپس بخش هاى ديگرى هم به آن افزوده شد. ميزان كار انجام شده به چهارهزار متر مربع مى رسد.

.

ص: 192

7 _ قرض الحسنه
8 _ ساير خدمات اجتماعى و رفاهى

7 _ قرض الحسنهپروژه جديد قرض الحسنه آستان در سال 1379 تكميل گشت كه هسته آغازين آن در سال 1369 به هنگام توليت آقاى مولايى بنا گذاشته شده بود. تا كنون هزاران نفر از تسهيلات اعطايى اين قرض الحسنه بهره برده اند.

8 _ ساير خدمات اجتماعى و رفاهى1/8 _ طرح تعاون با مؤمنينبر اساس دستور توليت محترم، بخشى از درآمدهاى معاونت اقتصادى آستان براى كمك به مستمندان با اولويت مجاوران حرم و اهالى رى اختصاص يافت. آن معاونت در سال 1374 طرحى با عنوان «تعاون با مؤمنين» ارايه كرد و در سال 1379 كميته هاى پنج گانه تحقيق و شناسايى، جذب، سرپرستى بهداشت و درمان و بانوان براى توسعه و ساماندهى طرح تشكيل شد. ازجمله كارهاى عام المنفعه بر اساس اين طرح، پرداخت وام به نيازمندان و نيز كمك هاى بلا عوض براى مستمندان به طور ماهيانه و مستمر بود كه مجموعا به بيش از سه ميليارد ريال مى رسد.

2/8 _ احداث واحدهاى مسكونىاحداث بيش از1200 واحد مسكونى ارزان قيمت با رعايت الگوى مصرف و زيربناى بيش از 100هزار متر مربّع در مناطق جنوبى تهران توسط معاونت اقتصادى آستان از ديگر فعاليت هايى بود كه براى خانه دار ساختن خانواده هاى كم درآمد و محروم انجام شد. در پايان اين بخش شايان گفتن است كه مجموع مساحت مورد استفاده در طرح بزرگ توسعه يعنى كلّ مساحت اراضى آزاد شده به 502/185متر مربّع مى رسد كه شامل املاك آزاد شده اطراف حرم مطهر و تملك اراضى مورد نظر در شهر رى و شهر مقدّس قم است كه اغلب داراى ابنيه مسكونى، تجارى و... بودند و رضايت مالكان و مستأجران آن با پرداخت هاى فوق العاده سنگين جلب گرديده و از اين فضا حدود 767/136

.

ص: 193

د _ بخش چهارم: ايجاد مراكز و امكانات تأسيساتى و زيربنايى
1 _ سيستم هاى تأسيساتى

مترمربع بناى استثنايى (فضاى باز و بسته) در قالب 17 پروژه اصلى و چندين پروژه فرعى در مجموعه آستان در رى و نيز سه پروژه در شهر قم اقدام گرديد. جمع عرصه تحت اشغال در مجموعه آستان 508/37متر مربّع و مساحت بناهاى احداث شده در اين مجموعه 875/91 مترمربّع بوده و بقيّه نيز مربوط به شهر قم است.

د _ بخش چهارم: ايجاد مراكز و امكانات تأسيساتى و زيربنايىطرح عظيم توسعه در كنار احداث و بازسازى اماكن مذهبى و علمى براى تقويت زير ساخت هاى طرح و تأمين امكانات مورد نياز به لحاظ تأسيساتى و خدماتى اقدامات مهمى انجام داد و مراكزى را در اين خصوص برپاكرد. نكته قابل گفتن اين كه بديهى است هر يك از پروژه هاى طرح نيازمند وجود امكانات تأسيساتى براى تكميل طرح مورد نظر بود كه در قسمت هاى قبل در هنگام توصيف هر پروژه اجرا شده به تأسيسات داخلى آن نيز اشاره كرديم؛ اما براى كل مجموعه طرح توسعه و مراكز و امكانات تأسيساتى نيز پيش بينى شد كه در اين جا به اختصار به آن اشاره مى كنيم.

1 _ سيستم هاى تأسيساتى1/1 _ سيستم برودتى و حرارتى:طراحى سيستم هاى برودتى و حرارتى پروژه هاى طرح توسعه عمدتا بر اساس دستگاه هاى هوا رسان صورت گرفته و در برخى موارد مانند كلاس هاى درس دانشكده از فن كويل سقفى نيز استفاده شده است. علت اساسى استفاده ازدستگاه هاى هوا رسان، وسيع و مرتفع بودن فضاها و بالا بودن تعداد نفرات استفاده كننده از مجموعه است. دستگاه هاى هوا رسان علاوه بر داشتن كويل هاى برودتى استاندارد، كه از طريق چيلرها، هواى مطبوع را تأمين مى كنند، داراى محفظه ايرواشر (سيستمى شبيه كولر آبى با راندامان بالاتر) نيز هستند، به طورى كه در ايام هفته و يا مواقعى كه افراد كمترى از

.

ص: 194

مجموعه استفاده مى كنند، سيستم ايرواشر مشغول به كار خواهد بود و چيلرهاى موتورخانه مركزى خاموش و از مدار خارج مى شوند. در طرح توسعه مجموعا 350 فن كويل و 65 دستگاه هوارسان مورد استفاده قرار گرفته است.

2/1 _ تجهيزات موتورخانه مركزىموتورخانه مركزى از دستگاه هاى اصلى زير تشكيل شده است: 1 _ سه دستگاه چيلر آبسربشن. 2 _ 9دستگاه برج خنك كن. 3 _ چهار دستگاه ديگ بخار. 4 _ سه دستگاه مبدل حرارتى. 5 _ سه دستگاه منبع كويلى آب گرم مصرفى. 6 _ دو دستگاه ديگ فولادى آب گرم. 7 _ يك دستگاه سختى گير آب. 8 _ ايستگاه هاى تقليل فشار بخار. 9 _ سيستم تحت فشار آب مدار آب رسانى. 10 _ سيستم تحت فشار آب مدار آتش نشانى. 11 _ 35 دستگاه پمپ سيركولاتور جهت مدارهاى مختلف برودتى و حرارتى. 12 _ تانك كندانس، دو عدد منبع گازوئيل، منبع انبساط برودتى، منبع انبساط حرارتى، منبع انبساط ديگ هاى آب گرم، مخزن جمع آورى آب ديگ ها. 13 _ مخازن ذخيره آب مصرفى و آتش نشانى. 14 _ حدود 42 عدد تله بخار و 6 عدد شير كنترل بخار. (تصوير شماره 73 و74)

3/1 _ سيستم هاى برقىبرآورد برق مورد نياز مجموعه حرم و پروژه هاى جديد، حدود چهار مگاوات (4000 كيلو وات) است. اين ميزان برق مورد نياز از طريق پست پاساژ، كه لوازم اندازه گيرى در آن نصب شده است و به وسيله دو دستگاه پست فرعى برق رسانى به كليه

.

ص: 195

2 _ پشتيبانى طرح توسعه

ساختمان ها انجام مى شود. سيستم هاى طراحى شده براى ساختمان ها به شرح ذيل قابل اشاره است: 1 _ سيستم روشنايى داخلى و بيرونى كليه ساختمان ها. 2 _ برق رسانى پريزهاى برق داخلى و بيرونى كليه ساختمان ها. 3 _ برق رسانى هواكش، فن كوئل هاى ساختمان ها. 4 _ برق رسانى به هوارسان ها و پمپ هاى مربوطه. 5 _ برق رسانى به موتورخانه مركزى شامل پمپ ها، ديگ ها، چيلرها. 6 _ سيستم اعلام حريق كليه ساختمان ها. 7 _ سيستم صوتى كليه ساختمان ها. 8 _ سيستم تلفن مركزى كليه ساختمان ها. 9 _ تابلوهاى برق ديوارى و ايستاده براى كليه ساختمان ها و موتورخانه ها و هوارسان ها. 10 _ طراحى محاسبه كابل هاى برق مورد استفاده كليه پروژه ها. براى اين منظور سه پست برق براى تأمين برق مورد نياز نصب شده است.

2 _ پشتيبانى طرح توسعهاز آن جا كه پروژه هاى طرح توسعه آستان مقدس داراى ويژگى هاى خاصى از نظر معمارى اسلامى و سنتى است و در عين حال به دليل وسعت كار، ميزان مصالح مورد استفاده نيز از حجم قابل توجهى برخوردار است، لذا معاونت عمرانى به منظور تأمين مستقيم آن اقلام به تأسيس كارگاه هاى متعددى اقدام كرد. از جمله كارگاه سنگبرى، نجارى ، شيشه برى، لوسترسازى، برق، آهن گرى، كانال سازى، آزمايشگاه، بتن و مكانيك خاك با مدرن ترين تجهيزات و نيز تأسيس انبارهاى بزرگ براى جمع آورى مصالح و لوازم يدكى جهت امكان سريع و دست يابى به آن مواد و نيز صرفه جويى در هزينه هاى خريد و ضررهاى حاصل از تورّم سالانه و... اقدام شد.

.

ص: 196

ه _ بخش پنجم: آشنايى با تشكيلات ادارى آستان و متصديان طرح توسعه
1 _ معاونت عمرانى

ه _ بخش پنجم: آشنايى با تشكيلات ادارى آستان و متصديان طرح توسعهتوليت آستان براى پيشبرد سريع طرح هاى عمرانى و توسعه آستان مقدس، اقدام به تشكيل معاونت هاى مختلف كرده و در راستاى اهداف موردنظر، هر يك از معاونت ها مسؤوليت بخشى از توسعه هاى عمرانى و اقتصادى را بر عهده گرفتند. آنان براساس وظايف مقرره، مسئوليت نظارت بر حسن اجراى پروژه ها را در زمينه هاى مختلف به عهده داشتند. در اين بخش به معرفى اجمالى وتلاش هاى قابل تقدير آنان در اجراى طرح توسعه خواهيم پرداخت.

1 _ معاونت عمرانىيكى ازمعاونت هاى مهم توليت آستان، معاونت عمرانى است. اين معاونت نظارت بر طرح هاى توسعه و نيز در مجموع هماهنگى امور فنى و عمرانى را از ابتداى 1369 تا پايان برعهده داشته است. معاونت عمرانى به عنوان نيابت توليت، وظايف و مسؤوليت هاى زير را به لحاظ قانونى و اجرايى در طرح هاى اجرا شده بر عهده داشته است. 1 _ تدوين برنامه هاى كلى عمرانى آستان. 2 _ برآورد اعتبار مورد نياز پروژه ها و نظارت بر آنها. 3 _ تهيه و تدوين برنامه هاى پروژه ها. 4 _ تهيه طرح هاى مورد نياز در زمينه هاى مهندسى، معمارى، سازه و نقشه بردارى. 5 _ نظارت و كنترل بر مجريان طرح ها. 6 _ ايجاد ارتباط فعال با دواير دولتى جهت پيشبرد اهداف. 7 _ عقد قراردادهاى مصوب. 8 _ تهيه گزارش هاى لازم از نحوه اجراى طرح ها و انجام ساير امور محوله از طرف مقام توليت. شايان ذكر است اين گزارش ها به صورت ماهانه و سالانه به طور كامل و جزيى تاكنون از طرح توسعه ارايه شده است.

.

ص: 197

واحد معمارى و دفتر فنى

اكنون در تشكيلات جديد آستان معاونت عمرانى جاى خود را به معاونت اقتصادى داده است. براى تسهيل و تسريع و حسن انجام وظايف، معاونت عمرانى به تشكيل واحدهاى مختلفى در سال 1373 اقدام كرد. از جمله: 1 _ معمارى و دفتر فنّى، 2 _ سازه، 3 _ نظارت، 4 _ قراردادها، 5 _ كنترل پروژه ها، 6 _ تأسيسات. براى انجام امور محوله و ساير كارهاى اطلاع رسانى، يك مركز كامپيوتر با امكانات مورد نياز و پيشرفته به منظور پشتيبانى اجرايى و اطلاعاتى پروژه ها و تنظيم و كنترل سيستم هاى مالى و پرداختى تأسيس شد. شناسايى شركت هاى مهندسى مشاوره، تهيه طرح ها و نقشه هاى پروژه ها، به مزايده گذاشتن طرح هاى پروژه ها و عقد قرارداد با شركت هاى انتخاب شده و سپس نظارت دقيق و همه جانبه بر پيشرفت امور پروژه از ديگر وظايف اين معاونت بود. يكى از اقدامات مهم معاونت عمرانى، تأمين پشتيبانى طرح توسعه بودكه به علت حجم زياد مصالح مورد نياز و تلاش براى صرفه جويى در خريد مصالح و هزينه هاى ديگر اقدام به تشكيل كارگاه هاى حرفه اى وفنى و پشتيبانى در داخل و خارج كرد. از جمله فعاليت هاى واحد معمارى و دفتر فنى معاونت عمرانى مى توان به موارد زير اشاره داشت: 1 _ بررسى و ايجاد تغييرات و تكميل نقشه هاى دارالتوليه، مركز فرهنگى، دانشكده، بست جنوبى، تالار اجتماعات، مصلى، موزه، حوزه علميه برهان، كتابخانه رى و بازار. 2 _ طراحى رصدخانه، استخر و فضاهاى ورزشى دانشكده. 3 _ طراحى جديد نقشه هاى دارالضيافه، بيمارستان، زيرزمين بست جنوبى و دانشكده. 4 _ تهيه جزييات كف سازى ها، نقوش گره ها و جزئيات ازاره ها، آب نماها،

.

ص: 198

نوع معمارى و سبك هاى سنّتى طرح توسعه

نقشه هاى در و پنجره، آجر و كاشى نماهاى خارجى و كتيبه ها. همچنين از فعاليت هاى اصلى بخش سازه كنترل نقشه هاى اجرايى ارايه شده توسط مشاوران بوده و با توجه به ايرادات موجود، اكثر كارها اصلاح و يا مجددا طراحى و در اين كار، از گروه هاى مهندسين مشاور بهره گرفته شد. اين بخش نوع سازه ها را با توجه به نوع كاربرى ساختمان ها به شرح ذيل تعيين كرد. 1 _ اسكلت بتن آرمه، براى ساختمان هاى فرهنگى و مذهبى. 2 _ اسكلت فلزى، براى بازار.

نوع معمارى و سبك هاى سنّتى طرح توسعهمجموعه حرم حضرت عبدالعظيم مجموعه اى است فرهنگى و مذهبى و به همين لحاظ سعى شده است در طراحى و شكل دهى فضاها، از معمارى سنتى استفاده شود. در واقع با اين روش سازه بتونى در پشت ظاهر معمارى سنتى پنهان شده و معمارى سنتى به صورت سقف و بدنه كاذب به اسكلت پيوند خورده است. در اين جا به برخى از شيوه هاى اجرا شده اشاره مى گردد:

1 _ قوس:قوس براى پوشاندن سقف ها، سر درها، درگاه ها و.. به كار مى رود. چنان چه پوشش با انحنا همراه باشد، تحمل بار در بنا چند برابر مى شود و اين پديده در معمارى سنتى به قوس يا دور معروف است. قوس در واقع سازه بنا در معمارى سنتى، است كه يا معمولى هستند يا گنبدى و از هر دو نوع پروژه ها استفاده شده است.

2 _ رسمى:از زمانى كه آجر در بنا استفاده شد، براى پوشش سطوح چهارگوش، گوشه سازى رايج گرديد كه رسمى سازى تكامل يافته گوشه سازى است. در مجموعه حرم در شبستان ها، ورودى ها، و راهروها و هم چنين در ساير فضاها در پاره اى موارد اجرا شده است.

.

ص: 199

2 _ معاونت اقتصادى

3 _ نيمكار:نيم كار يعنى نصف چشمه كه در سردرها، ورودى، محراب و... استفاده مى شود.

4 _ يزدى بندى:يزدى بندى حالتى بين رسمى و مقرنس، است به اين صورت كه كليد رسم و اجراى آن تخته هايى بر روى دايره هايى است كه در مركز شمسه قرار مى گيرند.

5 _ كاسه سازى يا شمسه زياداز تلفيق چند رسمى با هم، شمسه زياد يا چند كاسه به وجود مى آيد كه مى توان به وسيله آن دهانه هاى بزرگ و كوچك را بدون نياز به ستون پوشاند.

6 _ مقرنس يا قطاربندىبه آنچه به شكل نردبان و پله ايجاد شده باشد مقرنس گويند كه مانند آويزه هاى قنديل مانند ساخته مى شود.

7 _ گره سازىگره سازى به تزييناتى گفته مى شود كه به صورت هندسى و با قواعد مشخص رسم مى شود و در بسيارى از مكان ها مى توان از آن استفاده كرد. (1) (تصاوير شماره 75، 76، 77، 78 و79)

2 _ معاونت اقتصادىدر تشكيلات ادارى آستان، وجود يك معاونت اقتصادى براى تأمين هزينه هاى اجرايى طرح توسعه، تعمير و نگهدارى اماكن و تأسيسات، تأمين هزينه هاى اقدامات فرهنگى و رفاهى، ايجاد زمينه براى تحصيل درآمد لازم در بلند مدت ضرورى مى نمود. اين معاونت با منابعى محدود و بهره بردارى هاى كوتاه مدت از وجوه

.


1- .اطلاعات ارايه شده در اين بخش از گزارش هاى ماهانه معاونت امور عمرانى، دهه هفتاد مستفاد شده است.

ص: 200

3 _ معاونت هماهنگى و امور اجرايى
اشاره

استقراض شده و اخذ امتيازات اعطايى دولت و شهردارى تهران نسبت به فعاليتهاى مثبت اقتصادى مبادرت ورزيد و با تأسيس شركتهاى وابسته اى چون شركت بازرگانى فؤاد رى، شركت ريسندگى و بافندگى زاينده روز اصفهان، شركت كشاورزى بيجين گستر رى، شركت ساختمانى و عمرانى اميد رى و شركت خدمات صنعتى تكنو رى، در امر بازرگانى، عمرانى و كشاورزى و براى دستيابى به سه هدف مهم به فعاليت پرداخت: 1 _ پرداخت بدهى ها و تعهدات ايجاد شده 2 _ تامين هزينه هاى سنگين اجرا و اتمام پروژه هاى طرح توسعه 3 _ تامين هزينه هاى اداره مجموعه حرم. از ديگر امور مهمى كه معاونت اقتصادى، تلاش هاى ويژه اى براى تحقق آن مبذول داشت، آزادسازى املاك موقوفه است كه متأسفانه برخى از مستأجران فعلى به نيات واقعى واقفان توجهى ننموده و از آن اراضى بهره بردارى سودجويانه و خلاف شأن كرده اند كه اين امر نيز در گزارش بازرسان رهبرى و نيز در حكم توليت آقاى رى شهرى منعكس گشته بود. تنها راه، خلع يد از اين مستأجران وبهره بردارى بهينه از اين املاك است.

3 _ معاونت هماهنگى و امور اجرايىبه دنبال تغييرات به وجود آمده در سازمان ادارى آستان مقدس در سال 1381، از ادغام معاونت حقوقى و موقوفات آستان و اداره كلّ اراضى صنعتى و كشاورزى معاونت اقتصادى، معاونتى جديد تحت عنوان معاونت هماهنگى و اجرايى ايجاد شد. اين معاونت در حال حاضر داراى بخش هاى ذيل است: 1 _ اداره كلّ املاك و مستغلات. 2 _ اداره كلّ حقوقى. 3 _ اداره كلّ ادارى و مالى. 4 _ اداره كلّ پشتيبانى و رفاه. 5 _ دفتر گزينش و ارزشيابى.

.

ص: 201

1 _ اداره كلّ امور حقوقى و قراردادها

6 _ دفتر ارتباطات و بين الملل. شايان ذكر است علاوه بر اقداماتى كه اين معاونت در چهارچوب ادارات يادشده انجام مى دهد، يكى ديگر از مهمترين وظايف آن ايجاد ارتباط و هماهنگى آستان مقدس با مسؤولان كشور، نهادها و ادارات دولتى و غيردولتى در سطح كلان است. همچنين پشتيبانى مادّى و معنوى واحد تعاون با مؤمنين و مجتمع فرهنگى و آموزشى حضرت عبدالعظيم عليه السلام نيز در عهده اين معاونت قرار دارد.

اداره كلّ موقوفاتاين اداره كه در سال 1369 تأسيس شد. ابتدا تحت نظر معاونت حقوقى و موقوفات وقت قرار داشت و در اواسط سال 1380 بر اساس دستور توليت آستان و مصوّبه هيأت امنا، قسمتى از وظايف اداره كلّ موقوفات (كشاورزى _ شوارع) به معاونت اقتصادى محوّل گرديد و بر اساس حكم صادره از سوى معاونت اقتصادى، اداره اراشى موقوفات تشكيل و راه اندازى شد. در اواخر بهار سال 1381 در اجراى سياست هاى مصوب آستان، اداره كلّ موقوفات سابق و اداره اراضى كشاورزى و صنعتى و نيز اداره اراضى موقوفه در يك مجموعه تحت عنوان اداره كلّ موقوفات ادغام شد.

1 _ اداره كل امور حقوقى و قراردادهااين اداره كه زير نظر معاونت اقتصادى فعاليت مى كند وظيفه تنظيم و ارسال اظهارنامه ها و دادخواست ها و نهايتا پيگيرى عمليات اجرايى آرا قضايى صادره در مورد مستأجران و اموال و موقوفات استان را بر عهده دارد. علاوه بر آن پيگيرى حقوق آستان در بخش موقوفات، پيگيرى توقيف اموال پرونده هايى كه رأى محكوميت در مورد آنان صادر شده است، بازنگرى و بررسى پرونده هاى مسكونى و تجارى و اراضى كشاورزى موقوفه، اخذ حكم جلب مستأجرين و متفرقاتى كه بدهى خود را نپرداخته اند يا چك هاى بلامحل صادر كرده اند از ديگر وظايف اين اداره است.

.

ص: 202

2 _ اداره كلّ موقوفات

امور حقوقى با تلاش هاى خود در طى اجراى طرح توسعه، به اعاده بخشى از حقوق آستان موفق گرديده است. در طى اين مدت يعنى از 1369 تا 1379 به تنظيم و ارسال اظهارنامه نزديك به دوهزار مورد، تنظيم و ارسال و دادخواست بيش از پانصد مورد پرداخته كه از اين تعداد 321 مورد مختومه منجر به رأى، 69 مورد اجراى قرار كارشناسى، 52 مورد صدور اجراييه در سال هاى 1378 و 1379 گشته است. در اين رابطه اداره حقوقى به اقداماتى ديگر نيز پرداخته است از جمله: رفع نقص اخطاريه هاى دادگاه ها و ابلاغ آن ها، تلاش براى رفع تصرف عدوانى در زمين هاى موقوفات از جانب اشخاص حقيقى و حقوقى، وصول تدريجى آراى صادره ، انجام پيگيرى هاى لازم در خصوص ارجاع پرونده ها به وكلاى محترم واحد حسابدارى و برادران بازرسى جهت انجام امور مقتضى، احضار كشاورزان ده خير كه اجاره خود را نپرداخته بودند و ساير موقوفات، حكم جلب مستأجران، بررسى و بازنگرى تعداد 250 فقره پرونده متصرفان و مستأجران موقوفات و غيره.

2 _ اداره كل موقوفاتاحياى موقوفاتاين اداره وظيفه شناسايى و احياى موقوفات و بازگرداندن آن موقوفاتى را كه بر اثر گذر زمان دستخوش تغيير يا حوادث تاريخى قرار گرفته است بر عهده دارد. براى تحقق اين امر اقدامات زير از سوى آن اداره انجام شده است. 1 _ بررسى مدارك موجود در سازمان ثبت. 2 _ انجام استعلامات لازم از دواير ثبتى. 3 _ كاوش به منظور يافتن اصل يا تصوير وقف نامه ها (در آستانه و خارج آن). 4 _ انجام تحقيقات و پژوهش هاى لازم در مورد انطباق اسامى قديم و جديد شهرها. 5 _ برقرارى ارتباط با مراكز علمى و كتابخانه ها، براى دستيابى به اسناد تاريخى و

.

ص: 203

شناسايى موقوفات. 6 _ مراجعه به قريه هاى مختلف در زمين هاى كشاورزى، زراعى، باغ ها و بررسى وضعيت آن به لحاظ موقوفى بودن. براى اين امر تلاش واحد مزبور در مسيرى متمركز شد كه بتواند ضمن تحقيقات جامع، مستندا در پيشبرد اهداف يادشده تأثير گذار باشد. براى تحقق اهداف ياد شده،اداره احياى موقوفات براى هر يك از مناطق موقوفى يا آنان كه احتمال وقفى بودن آن مى رفت، كلاسه پرونده خاصى تهيه و پس از تعيين پلاك ثبتى هر منطقه آن را به مشاور امور ثبتى اعلام كردند. فعاليت هاى ياد شده در اين زمينه عبارتند از: 1 _ مراجعه به قريه مبارك آباد و انجام تحقيقات محلى در خصوص شناسايى محل مورد نظر با توجه به نقشه هاى موجود. 2 _ مراجعه به قريه بى بى مريم و انجام تحقيقات محلى در خصوص شناسايى محل موردنظر و يافتن پلاك ثبتى براى پيگيرى در دوائر ثبتى. 3 _ تحقيق و بازرسى از منطقه «چاله هرز» و «بالغ آباد» در خصوص وقفيت احتمالى آن. 4 _ انجام تحقيقات و مطالعه در خصوص موقوفه اى موسوم به «دانگ استره» واقع در بلوك غار رى و تطبيق مورد مطالعه در متون تاريخى با محله اى به نام «دانگه» واقع در اتوبان بهشت زهرا كه البته پس از مذاكره با افراد بومى و شوراى اسلامى، چنين منطقه اى يافت نشد. 5 _ بازديد از منطقه چشمه شاهى در حوالى حرم مطهر حضرت امام قدس سره و تطبيق آن با منطقه مزرعه شاهى موجود در اسناد وقفنامه هاى تاريخى و نتيجتا متفاوت بودن با آن. 6 _ انجام تحقيقات متعدد در خصوص مناطق مختلف از جمله عيسى آباد و حسين آباد و قنات موسوم به قرشى. 7 _ مراجعه به اداره موقوفات شميران و انجام تحقيقات جامع با راهنمايى مشاوران

.

ص: 204

3 _ اداره كل املاك و مستغلاّت

محترم امور موقوفات و امور ثبتى در مورد قريه زرگنده (خصوصا منطقه اى كه سفارت روس در آن بنا شده). البته سابقه تقاضاى ثبت و اقدامات ديگرى در اداره ثبت مشاهده نشد. نهايتا پس از تحقيقات و پيگيرى هاى ثبتى مفصل در خصوص مناطق مبارك آباد، بى بى مريم، چهارده بنگاه آب قنات مقصود آباد هيچ گونه سابقه ثبتى به نام آستان محرز نگرديد. ج _ تحقيق درمورد محل دقيق مناطق، دهكده ها و مزارعى كه احتمال موقوف بودن آن وجود داشت و تطبيق آن موارد با نقشه هاى موجود (1) .

3 _ اداره كل املاك مستغلات1/3 _ واحد موقوفات باغ ها، اراضى و شوارعاين واحد صرفا به بررسى و نظارت بر زمين ها، خيابان ها و باغ هاى موقوفى آستانه مى پردازد. در طى يك دهه اخير هزار مورد كارشناسى انجام شده و 1160 مورد اسناد استيجارى منعقد و 72 مورد فرم شناسايى مستأجران موقوفه ده خير تكميل شده است. براى انجام اين كار، كشاورزان دعوت نامه هايى دريافت كرده و با ادارات مختلف مكاتبه شده است. از جمله كارها و فعاليت هاى ديگر اين واحد مى توان به موارد زير اشاره داشت: 1 _ بازديد از اراضى اليمان و جاده نظامى، جاده ترانزيت مافتون، مدرسه دخترانه واقع در محله سرتخت، باغ هاى سينك شهريار و تذكر به مستأجران در خصوص تغيير كاربرى. 2 _ تشكيل جلسه در خصوص محله شاه غلامان در شهردارى منطقه20 و نيز با كارشناسان رسمى دادگسترى و شركت ملى نفت در خصوص اراضى موقوفه آستان كه معبر خط لوله نفت است.

.


1- .بنگريد گزارش سال 79 به همراه يك دهه با موقوفات، معاونت حقوقى و موقوفات. 47 - 49.

ص: 205

1/3 _ واحد موقوفات تجارى
2/3 _ واحد موقوفات مسكونى
فعاليتهاى اقتصادى

3 _ انجام كارشناسى منطقه جاده نظامى در خصوص قنات قلعه نو. و پست امداد آب واقع در شهرك علائين و تجديد اجاره با شركت آب و فاضلاب شهر رى. و نيز منبع هوايى آب و موتورخانه واقع در ده خير.

2/3 _ واحد موقوفات تجارىاين واحد نيز به امور مربوط به موقوفات تجارى رسيدگى و بر آن ها نظارت مى كند. در طى دهه اخير 5768 مورد دعوت نامه براى مستأجران واحدهاى تجارى ارسال شده كه 4575 مورد از آنان مراجعه كرده اند. كارشناسى هاى انجام شده 1081 مورد است كه 2300 مورد نيز اسناد استيجارى منعقد گشته است. اين واحد، پرونده تعدادى از متصرفان را به اداره كل امور حقوقى و واحد حسابدارى براى اقدام مقتضى ارجاع داد.

3/3 _ واحد موقوفات مسكونىاين واحد در طى دهه اخير 1631 مورد جهت تنظيم اسناد استيجارى و 839 مورد نيز جهت تجديد سند استيجارى مراجعه داشته است. 619 مورد مراجعه جهت انتقال موقوفه تحت تصرف به ديگرى و 140 مورد انجام كارشناسى و 2341 مورد انعقاد اسناد استيجارى از تلاش هاى يك دهه اين واحد است. (1)

فعاليتهاى اقتصادىبراى تحقق اهداف مورد نظر در اجراى پروژه توسعه، نگهدارى و تداوم و تكميل آنها، تلاش هايى از سوى معاونت اقتصادى در امور زير انجام شد.

.


1- .اطلاعات مربوط به اين بخش از گزارش هاى سال 1379 و گزارش دهه 70 معاونت حقوقى و موقوفات تهيه و نگارش شده است.

ص: 206

1 _ ساخت و ساز زير بنايى بالغ بر 285/261 متر مربع كه بخش عمده اى از آن مسكن ارزان قيمت در قالب 1785 واحد آپارتمانى و 059/1 واحد تجارى و يك واحد توليدى در چند قطعه زمين به وسعت 840/237 متر مربع شامل 15 پروژه بهنام هاى پروژه جوانمرد قصاب، شهرك رضوان (شهر رى) و بلوار فردوس و سرو و.... 2 _ احداث پروژه چند منظوره كارخانه زاينده رود اصفهان و انتقال كارخانه قديمى به خارج از شهر. اين كارخانه توانايى توليد سالانه 2500 تن انواع نخ هاى پنبه اى و بافت شش ميليون متر مربع انواع پارچه را داراست. 3 _ فعاليت در امر صادرات و واردات با رعايت كليه اصول و ضوابط دولت كه بيش از 90% آن به واردات مواد اوليه صنايع تبديلى اختصاص يافته است كه در مجموع بالغ بر 000/800 تن مى گردد. 4 _ فعاليت در ارتباط با امور كشاورزى و باغدارى كه صدها هكتار از اراضى آستان زير كشت نهال پسته قرار گرفته است. (تصاوير شماره 80، 81، 82، 83)

.

ص: 207

موقوفات آستان در گذشته و حال
اشاره

موقوفات آستان در گذشته و حالمعمولاً زيارت گاه ها به سبب احترام و تقدسى كه دارند همواره مورد توجه اصحاب ثروت و قدرت بوده اند. اموال، زمين ها، و مزارع فراوانى كه آنان به عنوان موقوفات تقديم مى داشتند، پشتوانه اى مطمئن و مورد اعتماد براى حفظ و نگهدارى آن اماكن متبركه محسوب و عمده درآمدها و بهره هاى مادى از آن موقوفات از سوى متوليان در آن راه هزينه مى شد. از ديرباز تاكنون موقوفات فراوانى به آستان مبارك حضرت عبدالعظيم عليه السلام اختصاص يافته كه هر يك داراى فرامين سلطنتى و حكومتى و يا اسناد ثبتى است. برخى از آن ها تا امروزه نيز موجود است؛ اما بسيارى نيز در طى ساليان دراز تحت تصرف غير درآمده و يا تغييرات ماهوى يافته است. نخستين بار مجدالملك بر او ستانى وزير شيعى طغرل سلجوقى، ضمن ساختن بقعه براى آستان، تمامى زمين هاى اطراف بقعه را به عنوان موقوفه براى آستان قرار داد كه بقعه در وسط آن قرار مى گرفت. در دوران سلجوقى در اين مكان مزرعه بسيار بزرگى به نام مبارك آباد وجود داشت و پس از آن كه طغرل سلجوقى آن را وقف آستان كرد، به خيرآباد تغيير نام يافت. (1) او همچنين موقوفاتى ديگر براى اداره آستان مقرر داشت. (2) امروزه در خصوص موقوفات

.


1- .در اين مورد بنگريد به مزرعه مبارك آباد در ادامه همين بحث.
2- .عبدالجليل قزوينى، النقض، ص 220.

ص: 208

1 _ مزرعه ايرين
2 _ مزرعه سيد عبداللّه ابيض
3 _ مزرعه عين آباد

آستان، بيست فقره فرمان و وقفنامه موجود است كه قديمى ترين آن ها به امضاى شاه طهماسب اول صفوى رسيده و صورت و مشخصات كامل موقوفات آن عصر در آن فرمان قيد گشته است. اين موقوفات عبارتند از:

1 _ مزرعه ايريناين مزرعه در 25 كيلومترى جنوب تهران معروف به «ايرين چيچيگلو» واقع است. اين مزرعه كه در بلوك غار شرقى رى واقع بوده، يك ربع از آن را سيد شرف الدين (متولى آستان در عصر طغرل سلجوقى) وقف كرده و توليت آن را براى خود قرار داده و سه ربع ديگر آن را كيا ابوالقاسم بن كيا جمال الدين تهرانى از حاكمان و سادات آل كيا در مازندران و رى وقف كرده است. او نيز توليت آن را به سيد شرف الدين واگذار كرده است.

2 _ مزرعه سيد عبداللّه ابيضاين مزرعه وسيع، در محل امامزاده عبداللّه واقع در قسمت جنوبى آستان (در شهر رى) واقع است كه نصف آن را امير غياث الدين محمود نور كمال وقف كرده و توليت آن را به امير سيد خليل اللّه و امير سيد عنايت اللّه از متوليان آستان در عصر صفوى قرار داده است. اين موقوفه پس از آن ها به اولاد و فرزندان ذكور نسل به نسل منتقل مى گردد. واقف يك سوم آن را براى تصرف متوليان و باقى را براى مصرف فقرا، مستمندان و زايران اختصاص داده است.

3 _ مزرعه عين آباداين مزرعه را پير على نامى وقف كامل (شش دانگ) آستان كرده و توليت آن را به سيد على شاه فرزند سيد شرف الدين حسين از متوليان آستان در قبل از صفويه سپرده است. خمس درآمدهاى داير شده اين مزرعه بابت حق التوليه به متولى و باقى آن پس از

.

ص: 209

4 _ مزرعه سينك و ده «واريز»
5 _ مزرعه مافتان
6 _ مزرعه استروهه

خرج قنات ها و مسائل زراعتى در آستان به مصرف فقرا و مستمندان مى رسيده و مجموع شصت ده از جمله ورامين را شامل مى شده است. امروزه از اين دهستان وسيع تنها دهكده اى به نام «بهنام سوخته» باقى مانده كه جزو بلوك خوار است.

4 _ مزرعه سينك و ده «واريز»اين مزرعه و ده، از توابع شهريار است كه امروزه به «وارش» معروف و هر شش دانگ آن وقف آستان گشته است. اين موقوفه به علّت قرار گرفتن در محدوده شهرى و امكان استفاده از اراضى در بخش هاى مسكن و تجارى و صنعتى و همچنين باغ نمونه كوثر از اهميت ويژه اى برخوردار است.

5 _ مزرعه مافتاناين مزرعه در بلوك غار (رى) واقع است كه نصف آن را فرزند امير قباد و نصف ديگر را امير فولمار قبابيك وقف آستان كرده اند. هر دو نفر توليت آن را به سيد على شاه فرزند سيد شرف الدين حسين از متوليان آستان در عصر قبل از صفوى واگذار كرده اند. اين مزرعه جزو بلوك شرقى است و امروزه در مجاورت كهريزك قرار دارد. به علت احداث پالايشگاه و بهشت زهرا در مجاورت آن به شهر متصل شده است.

6 _ مزرعه استروههاين مزرعه از بلوك «سيور قرج» است كه نواب خليفه شاه قلى (مهرداد) بر آستان وقف كرده و توليت آن را به سيد خليل اللّه و سيد عنايت اللّه از متوليان عصر صفوى داده است كه پس از وى به اعقاب او منتقل مى گردد. اين مزرعه بين خوار و دماوند قرار داشته و از بزرگترين دهستان هاى رى با 90 ده بوده است. امروزه فقط نام «ايوان كيف» از آن باقى مانده و استروهه نيز وجود ندارد.

.

ص: 210

7 _ باغچه اى در «وسفنارد»
8 _ مزرعه علائين

7 _ باغچه اى در «وسفنارد»يك قطعه باغچه در قريه «وسفنارد» از بلوك غار رى توسط نواب حسين خان سلطان روملو وقف آستان بوده و توليت آن را به دو سيد سابق الذكر واگذار كرده است. اين قطعه باغچه كه در جنوب غربى تهران، بيرون دروازه سه راه ساوه متصل به شهر بوده، امروزه جزو تهران است.

8 _ مزرعه علائيناين مزرعه در سه كيلومترى آستان قرار دارد و از آب چشمه على مشروب مى شود. واقف آن در فرمان شاه طهماسب، سيد شرف الدين حسين متولى آستان در عصر سلجوقى است كه بر اساس وقفنامه اى توليت آن را به فرزندانش سپرده است. وقفيت اين مزرعه شش دانگ كامل بوده كه در فرمان به آن اشاره شده است. پس از مدتى سه دانگ از آن به تصرف غير درآمد كه شخصى به نام «سلطان بنت على» پس از اثبات وقفيت آن، توليتش را به فرزندان سيد شرف الدين برگرداند؛ آنان بايد درآمد دو سوم آن را خرج آستان از قبيل اجرت خادمان، حفاظ و مؤذن كرده و يك سوم عوايد آن را به عنوان حق التوليه براى خود مصرف كنند. در د اى بعد بازماندگان توليت قبلى يك دانگ آن را از شش دانگ وقفى خارج و به نام خود ثبت كردند و به ملكيت ديگران درآوردند. در دوران پهلوى، به هنگام اصلاحات ارضى، زمين هاى اين مزرعه به زارعان فروخته شد و آنان نيز به كسان ديگرى واگذار كرده و يا در آن دخل و تصرفاتى به عمل آوردند تا پس از پيروزى انقلاب، سند پنج دانگ آن ها باطل و به موقوفه بازگشت داده شد. امروزه اين مزرعه از آبادترين موقوفات آستان است كه يك دانگ آن هم چنان در تصرف مالكان قرار دارد. در قسمت هايى از اين پلاك، شهرك رضوان، شهرك معلم، شهرك نظامى، كه بيشترين واحدهاى مسكونى موقوفات را به خود اختصاص مى دهند، قرار دارد. اين اراضى كشاورزى آن به لحاظ قرار گرفتن در محدوده شهرى اهمّيت زيادى دارد و قسمت هايى از پلاك نيز در طرح هاى دستگاه هاى اجرايى از جمله شهردارى، آب و فاضلاب، اداره گاز و... واقع شده است.

.

ص: 211

9 _ چهار هرز (چاله هرز) و بالغ آباد
10 _ مزرعه «آبه غار» (ده خير)
11 _ مزرعه «مبارك آباد» (خيرآباد)

9 _ چهار هرز (چاله هرز) و بالغ آباداين دو منطقه در شميران واقع بوده و از موقوفاتى است كه در فرامين عصر صفوى به آن اشاره شده است.

10 _ مزرعه «آبه غار» (ده خير)دو دانگ اين مزرعه را سيد شرف الدين حسين متولى آستان در عصر سلجوقى وقف كرده كه دو سوم محصول آن بايد صرف ضروريات آستان شود. واقف توليت آن را به اولاد مذكور خود سپرده است. ده خير بلوك منطقه غار شرقى شهر رى و در اراضى رى باستان قرار دارد كه تپه ميل از آثار ساسانيان در جنوب آن واقع و اكنون به شهر رى متصل است. امروزه مزرعه و ده خير در طرح هاى توسعه شهرى و كشاورزى داراى قابليت خوبى است.

11 _ مزرعه «مبارك آباد» (خيرآباد)مزرعه مبارك آباد جزو بلوك غار را طغرل سلجوقى وقف كرده كه از آن پس به خيرآباد تغيير نام داده است. (1) بقعه مبارك و آستان در داخل اين مزرعه احداث شده است. محدوده اين موقوفه از سمت شمال به انتهاى حسين آباد فعلى، از جنوب به بهشتى و عمادآور، از شرق انتهاى ظهيرآباد و علايين و از غرب به ابتداى ولى آباد فعلى محدود است. اين مزرعه از ابتدا وقف و شامل تاكستان ها و باغ هاى ميوه و سبزى بوده و باقى مانده آن تا قبل از توسعه اخير هم چنان به صورت باغ موجود بوده است. در گذشته منطقه وسيعى از اطراف همين مزرعه را باغ تشكيل مى داده است.

.


1- .بنگريد: على اكبر شهابى، تاريخچه وقف در اسلام، صص72و73؛ محمّدعلى هدايتى، آستانه رى، ص31_32

ص: 212

12 _ مزرعه «بندگردان»
13 _ مزرعه شرقى «چشمه شاهى»
14 _ مزرعه هوسنه بهنام
15 _ مزرعه ايلمان

12 _ مزرعه «بندگردان»اين مزرعه را فولاد قبا وقف و توليت آن را به سيد شرف الدين سپرده است. مزرعه بندگردان در مجاورت شهر كرج و در سمت غرب آن قرار دارد كه به مرور زمان از تصرف وقف خارج و پس از انقلاب به آسايشگاه كهريزك بخشيده شده است. قسمتى از اراضى آن را نيز صاحبان صنايع به منظور ايجاد شهرك صنعتى خريده اند.

13 _ مزرعه شرقى «چشمه شاهى»اين مزرعه به «شاهى» نيز معروف بوده كه آن را سيد شرف الدين حسين وقف كرده است. مزرعه ياد شده از دهات غار غربى و در شمال ده اندرمان واقع شده است. اكنون اراضى آن به تأسيسات آرامگاه حضرت امام خمينى (ره) اختصاص يافته است.

14 _ مزرعه هوسنه بهنامسه دانگ از اين مزرعه كه در دهستان بهنام است، از موقوفات سيد شرف الدين بوده و امروزه هم چنان در تصرف آستان قرار دارد. و از موقعيت خوبى برخوردار است.

15 _ مزرعه ايلمانامروزه به «اليمان» و «جلال آباد» نيز معروف است كه در غار رى قرار دارد و غازى خان تكلو از سران طايفه تكلو در عصر صفوى آن را وقف و توليت آن را به امير عنايت اللّه و امير خليل اللّه واگذار كرده است. قسمت عمده اين مزرعه در اجراى طرح آزادسازى از كشاورزان تحويل گرفته شده و هم اكنون به صورت اجاره در اختيار شركت بيجين گستر رى قرار داده شده است و براى استفاده بهينه از اراضى مطالعات كارشناسى لازم انجام شده و در بخش كشاورزى و توسعه آتى اراضى ياد شده داراى موقعيت مناسبى است.

.

ص: 213

16 _ مزرعه «دز»
17 _ مزرعه «خوارذيل»
18 _ قنات مقصودآباد

16 _ مزرعه «دز»اين مزرعه در بلوك غار رى واقع و سيد شرف الدين حسين آن را داير و دو دانگ مزرعه را وقف آستان كرده است. او توليت آن را بعد از خود براى اولاد ذكور گذارده است. امروزه اين مزرعه در آبادى به نام «دز آه» قرار دارد كه جزو غار غربى و مكان آن ابتداى مسير قم است. (1)

17 _ مزرعه «خوارذيل»اين مزرعه در بلوك غار واقع شده و از موقوفات آستان از سوى زينت بيگم دختر شاه طهماسب صفوى است كه وقف نامه اى براى آن در ذى قعده 997 هجرى امضا و مهر كرده است. بر اساس اين وقفنامه، سه دانگ و ربع مشاع از آن مزرعه به آستان وقف شده و توليت آن به امير مجد الدين بن امير ابراهيم حسينى و اولاد او نسل در نسل واگذار شده است. (2) اين موقوفه شامل زمين هاى اطراف، قنات ها و باغ ها است كه در جنوب غربى تهران، بعد از نعمت آباد سر راه ساوه قرار دارد.

18 _ قنات مقصودآباديك بنگاه آب كامل از چهارده بنگاه آب قنات مقصودآباد، مشهور به فيروز آباد از سوى امير سليمان خان قاجار به سال 1214 ق وقف آستان شده است. توليت آن را به آقا سيد ابوالحسن، متولى آستان در عصر قاجار واگذار كرده اند. (3)

.


1- .در مورد برخى از اين موقوفات بنگريد. شهابى، على اكبر، تاريخچه وقف در اسلام، صص 72 و 73؛ هدايتى، آستانه رى، 32-31.
2- .شهابى ؛ همان ص 75. مقدسى، نام خوار را به عنوان قريه اى در شهر رى ذكر كرده است (مقدسى، مطهربن طاهر، احسن التقاسيم فى معرفة الاقاليم، تحقيق محمد مخروم 1987، ص 36).
3- .همان ص 75

ص: 214

19 _ قريه عمادآور غار رى.
20 _ مزرعه بهشتى غار رى.
21 _ مزرعه بى بى مريم
22 _ مزرعه جلال آباد

19 _ قريه عمادآور غار رى.20 _ مزرعه بهشتى غار رى.اين دو مزرعه بر اساس سندى كه نزد عبداللّه عقيلى از بازماندگان يكى از توليت ها موجود است، در دوره صفويه به سال 1155ق به عنوان سيور غال وقف آستان بوده است. (1)

21 _ مزرعه بى بى مريمدر بلوك غار شرقى، كه يازده كيلومتر با شهر رى فاصله دارد واقع و از شش دانگ، يك سوم را امير قباد وقف كرده كه بايد تا دو سوم محصول آن به مستحقان و در راه ماندگان برسد. اين مزرعه امروزه جزو موقوفات آستان نيست.

22 _ مزرعه جلال آبادمزرعه جلال آباد حدودا در غار رى بوده ولى موقعيت آن دقيقا روشن نيست. يك سوم آن را غازى خان تكلو از سرداران صفوى وقف كرده و تكليف باقى آن روشن نيست. اما پس از 960ق كه تاريخ فرمان شاه طهماسب است، تا به امروز قريه ها، رقبات، و مستغلات ديگرى وقف آستان گرديده است. از آن موقوفات تنها امروز پنج رقبه در دست آستان باقى است كه عبارتند از مافتون، علائين، ده خير، هوسنه و سينك كه آبادترين آن ها مزرعه علائين واقع در حومه شهر رى امروزى است و از آب چشمه على مشروب مى شود. (2) موقوفات ياد شده عبارتند از:

.


1- .ايرج افشار، «شهر رى»، آينده، سال نهم، شماره 8 و 9، 1362 ص 645.
2- .شهابى ؛ تاريخچه وقف در اسلام، 72 ؛ هدايتى، آستانه رى، 32-31. ساير رقبات موقوفه به مرور زمان به تصرف غاصبان در آمده و از تصرف آستان خارج شده است و حتى نام برخى از آن ها را نيز تغيير داده اند.

ص: 215

1 _ مزرعه دولاب در جنوب غربى تهران. 2 _ قريه ويمكرد در غار رى. 3 _ مزرعه محمود آباد شهريار (شش دانگ وقفى). 4 _ مزرعه واريز آغاج در بلوك غار رى (شش دانگ وقفى). 5 _ مزارع اسكله در غار رى (شش دانگ وقفى). 6 _ زرگنده در شميران تهران (شش دانگ وقفى) بر اساس فرمان محمد شاه قاجار در 1260 ق به سفارت روس واگذار شده است. 7 _ بالغ آباد در غار رى (شش دانگ وقفى) 8 _ نعمت آباد در شش كيلومترى جنوب غربى تهران سر راه ساوه. 9 _ روستاى مردهاباد شهريار كه همان مردآباد است. شش دانگ آن را شاه عباس اول وقف صرف طعام و روشنايى آستان كرده است. 10 _ كاروانسراى شاه عباسى در ضلع غربى خيابان اصلى شهر رى، بين دروازه قاجارى و بازار، از موقوفات شاه عباس اول. 11 _ يك بنگاه از 24 بنگاه آب قنات مقصود آباد كه امير سليمان خان وقف نموده است. 12 _ شش دانگ قنات مهدى آباد كه ميرزا شفيع صدر اعظم فتحعلى شاه وقف كرده است. 13 _ كليه بازار قديم كه بنا به مندرجات سند مالكيت موجود و عرصه آن متعلق به آستان و اعيانى آن داراى مالك بوده است. (1) امّا آنچه امروزه به عنوان اراضى موقوفه باقى مانده و مساحت آن مشخص گرديده عبارتست از: 1 _ اليمان، 000/208/3

.


1- .حسين مؤذنى، آشنايى با موقوفات آستان مقدس حضرت عبدالعظيم، گزارش منتشر نشده، ص 11.

ص: 216

4 _ معاونت ادارى و مالى
5 _ معاونت فرهنگى

2 _ سينك شهريار، 000/834 3 _ مافتون، 000/200/1 4 _ علايين، 000/090/6 5 _ خلازير، 000/156/2 6 _ خوراين، 000/582/1 7 _ ده خير، 000/846/3 8 _ هوسنه، 000/457/2 لازم به ذكر است مجموع اين اراضى 373/21 متر مربّع است كه با تلاشهاى معاونت اقتصادى، اكنون با پرداخت مبالغ فراوان و جلب رضايت متصرفين و بدون كاربرد اهرم فشار و اضرار به غير، در مجموع 615/324/2 متر مربّع از آن اراضى يعنى حدود 10درصد كلّ اراضى موقوفه در سالهاى گذشته آزاد گرديده است.

4 _ معاونت ادارى و مالىاين معاونت، كه در تشكيلات جديد آستان به معاونت هاى قبلى اضافه شده است، وظيفه سرپرستى و نظارت بر كل ادارات و رسيدگى به امور دفاتر در واحدهاى تحت نظر را برعهده دارد.

5 _ معاونت فرهنگىاين معاونت كه در مجموع وظيفه برنامه ريزى و سياست گذارى هاى فرهنگى آستان را بر عهده دارد شامل ادارات زير است: 1 _ اداره كل امور فرهنگى. 2 _ آموزش و تحقيقات. 3 _ اداره كل تبليغات و امور بين الملل. چنان كه شرح آن رفت، در طرح توسعه بخش عمده اى از توسعه، تحت محور

.

ص: 217

فعاليت هاى آموزشى وعلمى انجام گرفت كه نتيجه آن تشكيل يك دانشكده علوم حديث، مركز نجوم، كتابخانه تخصصى، مركز دارالحديث و ساير فعاليت هاى عمرانى فرهنگى بود و ما در بخش گذشته به طور مبسوط به آن پرداختيم. امروزه به لحاظ ادارى، مؤسسات ومراكزفرهنگى ايجادشده تحت نظارت و مديريت معاونت فرهنگى قراردارد. علاوه بر فعاليت هاى ياد شده، معاونت فرهنگى اقدام به برگزارى مراسم ها و اردوها و كلاس هاى متعددى كرده است از جمله برپايى جشنهاى تكليف كه بر عهده اداره آموزش اين معاونت قرار داشته است. اين جشنها در سالن انديشه برپا شده و از سال 1378 تا 1381 پذيراى نزديك به 20 هزار دانش آموز مكلّف گرديده است. از ديگر برنامه هاى اجرا شده پذيرايى از ارودهاى دانش آموزى است كه براى بازديد از آستان مقدس حضور مى يابند. اين آستان پذيراى 145هزار دانش آموز در مقاطع مختلف به همراه 11600 تن از مربيان آنان بوده است. اداره آموزش معاونت فرهنگى براى ارتقاى سطح علمى خواهران و برادران اقدام به برگزارى كلاسهاى مختلف علمى، فرهنگى و هنرى از جمله تفسير قرآن، نهج البلاغه، احكام، عربى، عكاسى، نجوم، رايانه و... كرده كه در مجموع صدها نفر را تحت تربيت و آموزش قرار داده است. طرح «تابستان در آستان» از ديگر طرح هاى فرهنگى اين معاونت است كه در دو قسمت مجزا براى فرزندان پرسنل و هم چنين پايگاه هاى تابستانى و مساجد سطح شهر رى برگزار شده است. در اين طرح كه در تابستان 1381 برگزار شد، 1500 نفر به همراه 150 مربى شركت داشته اند. اين معاونت از سال 1379 تا 1381 مقدمات بازديد حدود 10هزار نفر از جوانان و دانشجويان و علاقمندان به علم نجوم را از مركز نجوم فراهم آورده و چيدن دوره آموزش نجوم و كارگاه هاى مختلف و سخنرانى هاى متعددى به همراه ارائه مقالات در خصوص علم نجوم، تقويم، رؤيت هلال و موضوعات ديگر برپا كرده است.

.

ص: 218

6 _ معاونت اماكن متبركه
7 _ معاونت بهداشتى و درمانى
8 _ معاونت روابط عمومى و بين الملل

از ديگر مجموعه هاى فرهنگى اين معاونت، كتابخانه مركزى است كه نقش مهمى در اعتلاى علمى و پر كردن فراغت دانش آموزان و دانشجويان داشته است. آمار ارائه شده نشان از استقبال فراوان از منابع و كتابهاى موجود در اين كتابخانه دارد. در طى سال 1378 نزديك به 120 هزار نفر از كتابهاى آن بهره بردارى كرده اند كه اين رقم در سال 1379 به 185 هزار نفر و در سال 1380 نيز به 240 هزار نفر افزايش يافته است. اين رقم در سال 1381 ، 150000 نفر بوده است. شايان گفتن است مجموع كتب موجود اين كتابخانه 32000 جلد و اعضاى آن 6700 و روزانه 730 نفر از آن استفاده مى كنند. (اطلاعات مربوط به اين قسمت از گزارش سالانه معاونت فرهنگى اقتباس شده است.)

5 _ معاونت اماكن متبركهيكى از معاونت هايى كه در تشكيلات جديد آستان ايجاد شده، معاونت اماكن متبركه است. اين معاونت وظيفه سرپرستى و نظارت بر كارهاى ادارات حوزه مربوطه را بر اساس خط مشى و سياست هاى تعيين شده به نيابت از مقام توليت بر عهده دارد.

6 _ معاونت بهداشتى و درمانىاين معاونت تازه تأسيس، به نيابت از مقام توليت وظيفه سرپرستى بر فعاليت هاى ادارات و واحدهاى تابعه را در راستاى اهداف و سياست هاى مصوب در اجراى طرح ها و برنامه هاى خدمات درمانى و ديگر كارهاى مرتبط با آن را عهده دار است.

7 _ معاونت روابط عمومى و بين الملليكى ديگر از معاونت هاى آستان، معاونت روابط عمومى و بين الملل است كه عمدتا وظيفه هدايت و سازماندهى برنامه هاى لازم پيرامون امور تبليغاتى را بر عهده دارد. اين معاونت ادارى دفترى، با عنوان دفتر مشاورين و نيز مجمعى با عنوان مجمع

.

ص: 219

9 _ اداره كل حراست و گزينش
بخش ششم: پروژه هاى خارج از شهر رى
مؤسسه فرهنگى دار الحديث

شعرا و مادحان است. ادارات تابعه اين معاونت عبارتند از: 1 _ اداره كلّ روابط عمومى. 2 _ اداره كلّ روابط بين الملل. 3 _ اداره كلّ دارالقرآن الكريم.

8 _ اداره كل حراست و گزينشيكى ديگر از ادارات تازه تأسيس آستان، اداره كل حراست و گزينش است كه وظيفه نظارت بر كار واحدهاى تابعه در زمينه حراست پرسنل، تأسيسات و اسناد و هم چنين گزينش افراد و تأييد صلاحيت هاى آنها از لحاظ اخلاقى، سياسى، عقيدتى و علمى براى جذب را بر عهده دارد. ادارات گزينش و تأمين نيرو، حفاظت اسناد، پرسنلى، و حفاظت فيزيكى از زيرمجموعه آن فعاليت مى كنند.

بخش ششم: پروژه هاى خارج از شهر رى1 _ مؤسسه فرهنگى دار الحديثيكى ديگر از مجموعه هاى فرهنگى، مؤسسه فرهنگى دارالحديث بود. اين مركز در قم و در زيرمجموعه معاونت فرهنگى آستان قرار دارد. مؤسسه دار الحديث اوّلين و بزرگترين مجموعه فرهنگى در زمينه حديث و علوم مربوط به آن است. كه در تاريخ 22/8/1374 مصادف با سالروز ولادت حضرت فاطمه عليهاالسلام با پيام مقام معظّم رهبرى و با حضور برخى از انديشمندان و برجستگان حوزه و دانشگاه رسما افتتاح شد. در بخشى از آن پيام آمده است: «اكنون تأسيس مجمع دار الحديث به همّت جناب حجّة الاسلام والمسلمين آقاى رى شهرى كه در كار حديث گذشته از شوق و علاقه، تبحّر و سابقه و تجربه نيز دارند، اين مژده را مى دهد كه به حصول اين خواسته ها و نيازها در امر حديث به تدريج نزديك خواهيم شد. انشاء اللّه تعالى». (تصوير شماره 84)

.

ص: 220

1/1 _ مركز تحقيقات دار الحديث
1/1 _ 1 _ گروه موسوعه نگارى (دائرة المعارف نويسى)

1/1 _ مركز تحقيقات دار الحديثچنان كه قبلا اشاره شد عبدالعظيم حسنى به محدث نيز مشهور است. سخن از اهميت حديث در كنار قرآن در اين موجز جايگاهى ندارد اما همواره در طول تاريخ محدثان و انديشمندان همواره كوشيده اند تا در حفظ و بقاى حديث تأثير گذار باشند و احاديث صحيح و حسن را از احاديث مجعول، ضعيف و متروك بازشناسند و فرهنگ غنى اسلام را از آن ها بپيرايند. موسسه فرهنگى دارالحديث نيز به عنوان نخستين مركز مستقل حديث شناسى در اين باره نقشى حياتى داشته و اين اهداف را دنبال مى كند: 1 _ پژوهش و تحقيق در علوم وابسته به حديث با هدف دفاع از سنت و پالايش احاديث. 2 _ تبيين و ترويج معارف حديثى. 3 _ تدوين كتب حديثى. 4 _ انتشار و نشر تأليفات پيرامون حديث. 5 - تربيت محققان و حديث پژوهان در حوزه هاى مختلف علوم حديث. اين اهداف توسط شش گروه در حال تحقق است.

1/1 _ 1 _ گروه موسوعه نگارى (دائرة المعارف نويسى)اين گروه دستيابى محققان به دائرة المعارف ها را در مجموعه هاى گسترده حديثى تسهيل و فراهم مى سازد و اين اهداف را دنبال مى كند: 1 _ تدوين مجموعه هاى روايى با موضوعات خاص و عام از احاديث مربوط به همه فرق اسلامى. 2 _ فراهم ساختن بستر مناسب براى فعاليت هاى افراد و گروه ها جهت نشر حديث. 3 _ تهيه شناسنامه براى تمامى احاديث. 4 _ امكان بازيابى سريع احاديث در جوامع روايى. زيربناى كار اين گروه، موسوعه ميزان الحكمه بود كه نخستين جرقه هاى آن سال ها

.

ص: 221

1/1 _ 2 _ گروه احيا و تصحيح
1/1 _ 3 _ گروه ترجمه و تدوين

پيش از سوى توليت آستان جناب آقاى محمّدى رى شهرى زده شد و تا حدود ده مجلد آن انتشار يافت. اين مركز به هنگام تأسيس در 1374 در ادامه آن كار نقش بسزايى داشت كه هم چنان در حال تداوم و تكميل آن موسوعه عظيم هستند. هم چنين تدوين موسوعة الامام على عليه السلام فى الكتاب و السنه و التاريخ نيز در دوازده مجلد از سوى اين گروه به انجام رسيده است.

1/1 _ 2 _ گروه احيا و تصحيحاين گروه وظيفه احيا و تصحيح متون حديثى خطّى و پراكنده و دور از دسترس را بر عهده دارد تا آن را در اختيار محققان و حديث پژوهان قرار دهد. اهداف اين گروه در محورهاى زير در حال تحقق است: 1 _ شناسايى و طبقه بندى آثار حديثى. 2 _ تصحيح و احياى آثار حديثى. 3 _ همكارى با پژوهشگران ساير مراكز در تصحيح متون حديثى. يكى از طرح هاى اين گروه تدوين فهرستگان نسخه هاى خطى حديث و علوم حديث شيعه است كه در آينده اى نزديك در قالب كتاب و نرم افزار عرضه خواهد شد. هم چنين انتشار مداوم مجموعه دفترهاى ميراث حديث شيعه نيز از فعاليت هاى ديگر اين گروه است.

1/1 _ 3 _ گروه ترجمه و تدوينبنا به ضرورت نشر معارف حديثى، گروه ترجمه و تدوين مى كوشد تا بر اساس اهداف زير، دستيابى محققان را به متون حديثى از زبان هاى ديگر آسان سازد. 1 _ ترجمه متون حديثى به فارسى و ديگر زبان ها بر اساس نياز. 2 _ ساده سازى متون و تدوين متون حديثى جهت مخاطبان مختلف. 3 _ تهيه مجموعه هايى بر اساس معارف حديثى جهت مخاطبان مختلف.

.

ص: 222

1/1 _ 4 _ گروه رجال
1/1 _ 5 _ گروه تاريخ و مصطلح الحديث

4 _ آموزش نيروهاى كارآمد در عرصه ترجمه و حديث و تدوين متون. ترجمه هايى از قبيل خردگرايى در قرآن و حديث، علم و حكمت در قرآن و حديث، اهل بيت در قرآن و حديث از نمونه فعاليت هاى اين گروه است. ترجمه برخى از متون حديثى به زبان انگليسى و اردو و.... نيز در اين گروه در حال اجراست و يك نشريه حديثى با عنوان زندگى، ويژه جوانان از دست آوردهاى اين گروه است.

1/1 _ 4 _ گروه رجالرجال شناسى و بازيافت احاديث صحيح از ضعيف و متروك و در حقيقت جرح و تعديل، يكى از راه هاى مهم براى حصول اطمينان نسبت به احاديث است كه گروه رجال اهداف زير را در اين مورد بر عهده دارد: 1 _ بازشناسى منابع اصيل رجالى و مبانى آن ها. 2 _ نقد و تحليل منابع و متون. 3 _ ارائه روش ها و شيوه هاى كاربردى. 4 - ارائه شيوه هاى مختلف ارزشيابى صدور حديث. 5 _ تمييز احاديث معتبر از غيرمعتبر. از آثار تدوين شده و آماده انتشار اين گروه مى توان به معجم مصطلحات الرجال و الدرايه، رجال ابن الغضائرى و مأخذشناسى رجال شيعه نام برد.

1/1 _ 5 _ گروه تاريخ و مصطلح الحديثبررسى تاريخ و مصطلحات حديث بر اساس اهداف زير يكى از كارهايى است كه در دارالحديث در حال اجراست. 1 _ شناخت مكاتب حديثى. 2 _ شناخت تأثير محيط ها، حكومت ها و گرايش هاى سياسى و مذهبى در تدوين كتب حديثى.

.

ص: 223

1/1 _ 6 _ گروه فقه الحديث
2/1 _ فعاليت هاى فرهنگى و پژوهشى دارالحديث
2/1 _ 1 _ فصل نامه علوم حديث

3 _ شناخت تأثير و تأثرات مكاتب حديثى. 4 _ آگاهى بر عوامل مؤثر در پيدايش احاديث مجعول و جريان هاى حديث ساز. 5 _ شناخت اصطلاحات و روند تغيير و تحول آن ها. از طرح هاى در حال اجراى اين گروه شناخت روش تحقيق محدثان بزرگ شيعه مثل فيض كاشانى و علامه مجلسى است.

1/1 _ 6 _ گروه فقه الحديثشناخت قواعد استنباطى حديث يكى از وظايف مهم گروه فقه الحديث است كه در سه محور انجام مى شود: 1 _ استخراج و تنقيح قواعد كلى و اختصاصى فهم حديث. 2 _ بحث هاى تطبيقى در زمينه متن حديث از قبيل ناسخ و منسوخ، علل الحديث، غريب الحديث. 3 _ شرح و تفسير احاديث.

2/1 _ فعاليت هاى فرهنگى و پژوهشى دارالحديثعلاوه بر تلاش هاى مداوم گروه هاى علمى ياد شده و نتايج منتشره آن ها، دارالحديث فعاليت هاى ديگرى نيز در نشر علوم مربوط به حديث و معارف آن به شرح زير برعهده دارد:

2/1 _ 1 _ فصل نامه علوم حديثفصلنامه علوم حديث نخستين نشريه تخصصى در اين مقوله به زبان فارسى است كه بر اساس اهداف زير انتشار مى يابد: 1 _ گسترش و نشر فرهنگ حديث و سنت. 2 _ تبيين جايگاه حديث و سنت در اسلام شناسى.

.

ص: 224

2/1 _ 2 _ ميراث حديث شيعه
2/1 _ 3 _ نشريه زندگى

3 - دستيابى به قواعد روشن در مسير فهم سنت و حديث. 4 _ ارائه معيارهاى روشن براى پالايش حديث. 5 _ معرفى و احياى حديث شيعه و اهل سنت. 6 _ ارائه ديدگاهى نو در عرصه حديث. 7 _ معرفى پژوهشگران و پژوهش هاى مهم حديثى. نشريه مذكور ازپاييز 1375 تا كنون به طور مستمر در هر فصل انتشار يافته است. علاوه بر آن فصلنامه ديگرى به همين نام به زبان عربى منتشر مى گردد كه مطالب آن با فصلنامه فارسى متفاوت است.

2/1 _ 2 _ ميراث حديث شيعهسلسله دفترهايى است كه رساله هاى مختصر و كوتاهى در آن تصحيح و احيا مى شود. هر يك از اين دفترها داراى پنج بخش است: 1 _ متون حديث. 2 _ شرح و ترجمه حديث. 3 _ علوم حديث. 4 _ اجازات. 5 _ معرفى نسخه ها. از اين مجموعه تاكنون چهار شماره در طى دو سال منتشر شده است.

2/1 _ 3 _ نشريه زندگىبيان و انتقال حديث به نسل جديد و جوانان، يكى از اهداف اين مجموعه است. مقالات علمى، قطعات ادبى، شعر و داستان، گزارش، گفتگو، معرفى كتاب... از جمله موضوعات اين مجموعه است كه هر دفتر آن به يك موضوع اختصاص مى يابد. تا كنون چند شماره از اين نشريه منتشر شده است.

.

ص: 225

2/1 _ 4 _ كتابخانه تخصصى حديث
2/1 _ 5 _ معاونت اطلاع رسانى حديث
2/1 _ 6 _ مركز چاپ و نشر

2/1 _ 4 _ كتابخانه تخصصى حديثاين كتابخانه به هدف جمع آورى و نگهدارى متون مختلف حديثى براى استفاده حديث پژوهان برپا شد. هسته اوليه كتابخانه تخصصى حديث در معاونت آموزشى بعثه در سازمان حج و زيارت در 1370 شكل گرفت. وقتى دارالحديث در قم به سال 1374 بنياد نهاده شد، اين كتابخانه كه در ابتداى كار داراى حدود پنج هزار جلد كتاب بود، به آن شهر منتقل شد، تا كنون 22هزار جلد كتاب در آن گردآورى شده و آرشيو نشريات آن نيز با بيش از صد عنوان نشريه اسلامى براى خدمات دهى به دانش پژوهان فعال است. در اين كتابخانه 400 نسخه خطّى و 700 نسخه عكسى نيز وجود دارد.

2/1 _ 5 _ معاونت اطلاع رسانى حديثبراى ترويج و همگانى كردن احاديث، فعاليت هاى عمده اى در اين مركز صورت گرفته كه نمونه عينى آن تأسيس پايگاه «حديث نت» در اينترنت و عرضه پژوهش هاى انجام شده اين مركز در شبكه جهانى اطلاع رسانى است. هم چنين انتشار سال نامه حديثى نور، توليد نرم افزارهاى كنز العمال و ميزان الحكمه، تشكيل بانك اطلاعات حديث و نيز ايجاد كانون حديث، برگزارى مسابقات و نمايشگاه ها از ديگر فعاليت هاى مهم و مؤثر اين معاونت است.

2/1 _ 6 _ مركز چاپ و نشراين مركز از ابتدا تاكنون آثار زيادى انتشار داده است. در نخستين سال فعاليت يعنى در 1375 دو اثر، سال 1376، چهار اثر، سال 1377 هفت اثر در 21 مجلد، سال 1378، دوازده اثر در بيست جلد، سال 1379، سه اثر در چهارده مجلد. ميزان الحكمه كه توسط دارالحديث توليت محترم آستان تدوين گشت، بيشترين حجم مجلدات آثار منتشره را به خود اختصاص مى دهد. اين مركز آثار منتشره را از طريق نمايندگى هاى خود در تهران، مشهد، قم و بيروت توزيع مى كند.

.

ص: 226

2 _ دانشگاه علوم حديث در قم
3 _ مجتمع فرهنگى، تفريحى كوثر

اين انتشارات علاوه بر مجلات مختلف تخصصى و غير تخصصى تا كنون بيش از 110 عنوان كتاب را در شمارگان 413000 جلد منتشر و به علاقمندان در ايران و ساير كشورهاى اسلامى تقديم داشته است. انتشارات در حال حاضر مشغول راه اندازى چاپخانه جديدى است و كتابهاى فوق الاشاره توسط چاپخانه مؤسسه انجام مى شد كه اخيرا به علّت قرار گرفتن در طرح توسعه حرم مطهّر حضرت امام قدس سره به آن آستان واگذار شده است.

2 _ دانشگاه علوم حديث در قمبراى احداث اين مجموعه عظيم و مهم، زمين مناسبى در شهر قم به وسعت 23000مترمربّع خريدارى شده و مقدمات احداث ساختمان آن و سير مراحل راه اندازى مقطع كارشناسى ارشد در حال انجام است كه مجوز سه گرايش ارشد گرفته شده است. اين دانشكده در نظر دارد تا براى آموزش تخصصى رشته حديث به طلاب حوزه علميه قم نيز خدمات ارايه كند. در حقيقت براى تحصيلات تكميلى دانشجويان فارغ التحصيل دانشكده علوم حديث و نيز ساير علاقمندان، كلنگ عمليات اجرايى اين پروژه در سال 1380 با حضور شخصيت هاى فرهنگى كشور به زمين زده شده است. اين دانشكده در زير بنايى بالغ بر 19هزار متر مربّع در سه بلوك اصلى (آموزش، پژوهش، ورزشى) و در چهار طبقه طراحى شده و در حال احداث است.

3 _ مجتمع فرهنگى، تفريحى كوثراين مجتمع در روته فشم و در منطقه كوهستانى به مساحت 3300متر مربّع شامل 12 سوئيت مسكونى با كتابخانه، مسجد و پارك احداث شده است. اين مكان براى استفاده كاركنان آستان، اردوهاى آموزشى و تفريحى دانشجويان دانشكده حديث و طلاب حوزه هاى علميه اختصاص يافته است.

.

ص: 227

4 _ زائر سراى حضرت عبدالعظيم در مشهد مقدّس

4 _ زائر سراى حضرت عبدالعظيم در مشهد مقدّساين پروژه در زمينى به مساحت 735 و زير بناى حدود 3700متر مربّع شامل 16 آپارتمان و محلّ سالن غذاخورى در يكى از نقاط شهر مقدّس مشهد اجرا شده است كه پس از تكميل مورد استفاده كاركنان حرم مطهّر و طلاب حوزه هاى علميه قرار خواهد گرفت. (تصوير شماره 85)

.

ص: 228

بازديد مقام هاى عالى رتبه نظام از طرح توسعه

بازديد مقام هاى عالى رتبه نظام از طرح توسعهدرطى اجراى مراحل توسعه، توليت و مسئولان محترم آستان براى ارايه گزارشهاى اجمالى از طرح هاى در دست اجرا به مناسبتهاى مختلف از مسئولان و مقامات عالى رتبه نظام از جمله مقام معظم رهبرى، رؤساى محترم قواى سه گانه، رئيس مجمع تشخيص مصلحت، نمايندگان مجلس خبرگان ومجلس شوراى اسلامى، اعضاى شوراى نگهبان، وزرا و شهرداران و اعضاى شوراى شهر تهران و ساير مسئولان نظام براى بازديد و يا افتتاح قسمتهايى از طرح دعوت به عمل آورده و ضمن ارايه گزارشهايى از طرح توسعه، مشكلات و مسائل شهر رى، در صدد جلب حمايتهاى مادى و معنوى آنان برآمدند كه در تسريع روند اجراى طرح نقش مهمى داشته است.

1 _ بازديد مقام معظم رهبرىمقام معظم رهبرى در روز پنجم آبان 1373 به منظور بازديد از طرح توسعه و نيز زيارت امامزادگان واجب التكريم، وارد رى شدند. ايشان پس از زيارت مرقد مطهر حضرت عبدالعظيم عليه السلام و نيز امامزاده حمزه و طاهر عليهماالسلام از بخشهاى مختلف طرح توسعه بازديد كردند. در اين بازديد توليت محترم آستان مقدس رى و قم، امام جمعه شهر رى و چند تن از وزرا و نيز شهردار تهران حضور داشتند.

.

ص: 229

مقام معظم رهبرى در صحن آستان به ايراد سخنرانى پرداختند و ضمن تجليل از مقام معنوى و شخصيت والاى حضرت عبدالعظيم عليه السلام پس از تشريح مسائل مربوط به شهر رى و جايگاه مهم آستان مقدس، بر ضرورت آبادان سازى اين شهر و بقاع متبركه آن تأكيدكردند. ايشان هم چنين در ديدار علما و روحانيون شهر رى در جوار مرقد، كارهاى انجام شده در رى را قابل تقدير دانستند و اهميت شهر رى و جايگاه مراقد مطهر آستان را چنين بيان كردند: «شهر رى به خاطر بقعه مطهره جناب عبدالعظيم حسنى و جناب حمزه و طاهر عليهماالسلام و قبور مطهر علماى بزرگ، از لحاظ معنوى، قبله و ريشه و مركز اشعاع تهران است. قبر مطهر امام قدس سرههم بر اين همه اضافه شد و آن بارگاه با عظمت و معنوى هم اتفاقاً باز نصيب شهر رى شد. شهر رى با اين ذخيره معنوى، بايد از لحاظ دين دارى، فرهنگ و روحيه انقلابى و روح حماسى مردم در زمينه هاى مختلف، درجه يك باشد». ايشان در ادامه اظهار داشتند:«خواهش من از شما آقايان علماى شهر رى _ كه بحمدالله عده كثير و قابل توجهى هستيد ودر بين شما بحمدالله بزرگانى هستند _ اين است كه حقيقتاً به اين ابعاد و جنبه هاى زندگى اجتماعى شهر و كشور خود بپردازيد و هر چه را كم است جبران كنيد... اين بقاع مطهره اى كه در اين شهر وجود دارد، خيلى باارزش است، اين ذخيره معنوى است، از اين هم بايد استفاده كرد. بحمدالله از قديم الايام هميشه در اين منطقه درس و بحث و علم بوده و امروز هم هست وخواهد بود». (تصوير شماره 86)

2 _ بازديد رياست جمهور وقت جناب آقاى هاشمى رفسنجانى و نايب رياست مجلس خبرگانازديگرمقاماتى كه به بازديد وافتتاح برخى از پروژه هاى طرح توسعه آستان پرداختند، آقاى هاشمى رفسنجانى، و آيت الله مشكينى بودند. در اين بازديد كه در مورخه دهم خرداد ماه 1374 صورت گرفت، طرح هاى توسعه حرم امامزاده حمزه عليه السلام امامزاده

.

ص: 230

طاهر عليه السلام و شبستان بين الحرمين درمجاورت حرم حضرت عبدالعظيم عليه السلام افتتاح شد. آقاى هاشمى رفسنجانى طى يك سخنرانى درجمع روحانيون و زائران محترم از زحمات آقاى محمدى رى شهرى براى اصلاح ساختار حرم قدردانى كرد و اظهار داشت: «طرح توسعه حرم مطهر حضرت عبدالعظيم كار بسيار بزرگى است كه به همت آقاى رى شهرى و ياران پرتلاش وى در حال انجام است. دولت نيز كمك به تسريع اجراى اين طرح را وظيفه خود مى داند». رئيس جمهورى وقت تأكيد كرد كه دولت، شهر رى را به عنوان يك شهر تاريخى و مايه سعادت و عرفان اين كشور به يك شهر نمونه و سال تبديل خواهدكرد». وى همچنين ضمن ابراز رضايت و خشنودى از تلاشهاى انجام شده گفت: «تهران به اين بزرگى و به اين ثروتمندى، در جنوبش جايى مثل حرم مقدس حضرت عبدالعظيم عليه السلام كه زيارتش مثل زيارت حضرت اباعبدالله عليه السلام است براى زائران مخلص، اين جاى كوچك و مساحت كم، كوچه هاى تنگ و خانه هاى نيمه ويران اطراف و خيل انبوه عاشقان اين حرم مقدس، هيچ تناسبى نداشت.... كار خيلى بزرگ است، انصافاً. اطراف را حالا آدم بگرده، مصلى را با آن بزرگى، دانشگاه حديث و صحن هاى متعدد و دار التوليه، كتابخانه،موزه، رواقهاى فراوان و خيابان هاى اطراف و خيلى چيزهايى كه لازمه اين كار است. كار سنگينى است. شروعش، تعهدش كار بزرگى بود.... پيشرفت كار بسيار مطلوبه، در فاصله اين مدت، حدود يك سال كه اين جا نيامده بودم، پيشرفتها را چشمگير مى بينم. سرعت عمل بسيار مطلوب است....». آقاى هاشمى رفسنجانى همچنين در بهمن 1375 براى مرتبه دوم از روند توسعه حرم بازديد و مصلاى بزرگ را افتتاح كرد. در اين بازديد، علاوه بر آن، مركز فرهنگى جوانان، صحن امامزاده حمزه عليه السلام و دار التوليه حضرت عبدالعظيم نيز افتتاح شد. وى در يك سخنرانى در حرم مطهر، ضمن ستودن تلاشهاى دست اندركاران طرح توسعه و قدردانى از زحمات آنان اظهار داشت: «اجراى طرح توسعه حرم حضرت عبدالعظيم، نمونه بسيار خوبى براى توسعه مراكز مقدس مذهبى در كشور است». او همچنين افزود:

.

ص: 231

«با اجراى اين طرحها، «رى» به گلستانى در كنار تهران مبدل خواهد شد». آقاى هاشمى رفسنجانى، در مقام رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در آبان 1378، براى سومين بار به بازديد از طرح توسعه حرم پرداخت كه با حضور وى دانشكده علوم حديث رسماً كار خود را آغاز كرد. او در يك سخنرانى در كنار مرقد مطهر حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام با قدردانى از تلاشهاى توليت آستان و هيأت امناى دانشكده، اقدامات انجام شده را بسيار مهم و اساسى خواند و اظهار اميدوارى كرد با تكميل طرح توسعه حرم، و تأسيسات جانبى آن، يك پايگاه بزرگ براى جهان اسلام به ويژه شيعيان در شهر رى ايجادشود. رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام ضمن تشريح اهميت جايگاه حديث در اسلام اظهار داشت: «وجود آستان مقدس حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام ، مقابر علماى اسلام همچون شيخ صدوق، كلينى و سابقه ديرينه فرهنگى، شهر رى را به مناسب ترين مكان براى نشرحديث تبديل كرده است». وى افزود: «شهرستان رى مستحق توجه و توسعه بيشتر است، چرا كه مشكلات تهران را تحمل كرده است». (تصوير شماره 87)

3 _ بازديد آقاى سيد محمد خاتمى، رئيس جمهورىآقاى سيد محمد خاتمى، در شهريور ماه سال 1378 از طرح توسعه حرم مطهر و پيشرفت هاى حاصله بازديد كرد. دراين بازديد، بهره بردارى از رصدخانه رى كه در مركز نجوم دانشكده علوم حديث واقع است آغاز شد. وى در نشستى با هيأت امنا و مسئولان آستان مقدس ضمن تأكيد بر جايگاه ويژه مقابر امامزادگان درتحكيم و ماندگارى تشيع، از شهرستان رى به عنوان يكى از كانونهاى بزرگ انديشه شيعى و مركز علم، ايمان و خدمات بزرگ اجتماعى ياد كرد و لزوم برنامه ريزى مناسب و اصولى براى رفع تنگناهاى اين منطقه را ضرورى خواند». وى با اشاره به نزديكى حرم حضرت عبدالعظيم و حرم بنيانگذار جمهورى اسلامى افزود: اين دو مكان مقدس مى توانند كانون فرهنگ و تفكر و انديشه و دين اسلام باشند». (تصوير شماره 88)

.

ص: 232

. .

ص: 233

فهرست منابع و مآخذ

منابع و مآخذالف _ منابع اصلى 1. ابن اثير، عزالدين ابى الكرم، الكامل فى التاريخ، بيروت، دارصادر،دار بيروت، 1385 ق 2. ابن اسفنديار كاتب، محمدبن حسن، تاريخ طبرستان، به كوشش عباس اقبال، تهران، خاور، 1366 ش. 3. ابن خردادبه، عبيد اللّه بن عبداللّه ، المسالك و الممالك، تصحيح محمد مخزوم، بيروت، دار احياء التراث العربى، 1408 ق. 4. ابن حوقل، صورة الارض، ترجمه جعفر شعار، بنياد فرهنگ ايران، 1363 ش. 5. ابن داوود حلى، تقى الدين حسن بن على، رجال، تحقيق محمد صادق آل بحرالعلوم، نجف، مطبته الحيدريه، 1392 ق. 6. ابن سعد، محمدبن منيع، الطبقات الكبرى، بيروت،دار صادر،دار بيروت، 1404ق. 7. ابن طباطبا، ابراهيم بن ناصر، منتقلة الطالبيه، نجف [بى تا]. 8. ابن عربشاه،زندگانى شگفت آور تيمور، (عجايب المقدور فى اخبار تيمور)، ترجمه محمد على نجاتى، تهران، بنگاه ترجمه و نشر، 1339 ش.

.

ص: 234

9. ابن عنبه، عمدة الطالب فى انساب آل ابى طالب، بيروت،دار مكتبة الحياة [بى تا]. 10. ابن فقيه، احمدبن محمد، مختصر كتاب البلدان، ليدن، بريل، 1302 ق. 11. ابن قتيبه، ابى محمد عبداللّه بن مسلم، المعارف، تحقيق ثروت عكاشه، قاهره،دار الكتب المصريه (1960). 12. ابن كثير، عماد الدين ابى الفداء، البداية و النهاية، بيروت، [بى تا]. 13. ابن هشام كلبى، ابوالمنذر، نسب معدو اليمن و الكبير، تحقيق فردوس العظم، رياض عبدالمجيد مراد، دمشق، دارالنهضة العربية (بى تا). 14. ابو دلف، سفرنامه ابودلف در ايران (در سال 341ق) تصحيح و تعليق ولاديمير مينورسكى، ترجمه ابوالفضل طباطبايى، تهران، 1342 ش. 15. اصطخرى، المسالك و الممالك، ترجمه جعفر شعار، تهران، علمى و فرهنگى، 1365 ش. 16. اصفهانى، حمزة بن الحسن، تاريخ پيامبران و شاهان، ترجمه جعفر شعار، تهران، امير كبير، 1367 ش. 17. اصفهانى، ابوالفرج، مقاتل الطالبين، سرگذشت كشته گان خاندان ابوطالب. 18. انصارى دمشقى، شمس الدين ابى عبداللّه ، نخبة الدهر فى عجائب البر و البحر، لايپزيك، 1923 م و نيز ترجمه حميد جليسيان، بنياد فرهنگستان هاى ايران، 1357ش. 19. اردبيلى غروى حائرى، محمدبن على، جامع الرواة و ازاحة الاشتباهات عن الطرق و الاسناد، بيروت، دارالاضواء، 1403 ق. 20. بلاذرى، احمدبن يحيى جابر، انساب الاشراف، تحقيق احسان عباس، بيروت، 1404 ق. 21. همو، فتوح البلدان، تصحيح محمد رضوان، بيروت، دارالكتب العلمية، 1368ق. 22. بندارى اصفهانى، زبدة النصر و نخبة العصر، ترجمه محمد حسين جليلى، تهران، بنياد فرهنگ ايران. 23. بيهقى، ابوالفضل محمدبن حسين، تاريخ بيهقى، تصحيح على اكبر فياض، مشهد، دانشگاه فردوسى، 1356 ش. 24. تركمان، اسكندر بيك، تاريخ عالم آراى عباسى، تصحيح محمد اسماعيل رضوانى، تهران، دنياى كتاب، 1377ش.

.

ص: 235

25. تسترى، شيخ محمدتقى، قاموس الرجال، قم، جامعه مدرسين، 1418ق. 26. جوينى، عطاملك، تاريخ جهانگشاى جوينى، تحقيق محمدبن عبدالوهاب قزوينى،ليدن، بريل، 1334 ش. 27. جهشيارى، محمدبن عبدوس، الوزراء و الكتاب، ترجمه ابوالفضل طباطبايى، تهران، 1348ش. 28. جيهانى، ابوالقاسم بن احمد، اشكال العالم، تحقيق على بن عبدالسلام كاتب، (بى جا). 29. حلى، يوسف بن مطهر، خلاصة الاقوال، نجف، [بى تا]. 30. خواندمير، غياث الدين بن همام الدين، تاريخ حبيب السير فى اخبار البشر، ترجمه جلال الدين همايى، تهران، خيام. 31. خاوندشاه، مير محمدبن سيد برهان الدين، تاريخ روضة الصفاء، تهران، خيام (بى تا). 32. دينورى، ابوحنيفه احمدبن داوود، الاخبار الطوال، ترجمه محمد مهدى دامغانى، تهران، نى، 1364. 33. رازى، امين احمد، هفت اقليم، ترجمه جواد فاضل، تهران، ادبيه، (بى تا). 34. رازى، نجم الدين ابوبكربن محمد، مرصاد العباد، ترجمه محمد امين رياحى، تهران، بنگاه ترجمه و نشر، 1353ش. 35. راوندى، محمدبن على بن سليمان، راحة الصدور و آية السرور فى تاريخ آل سلجوق، ترجمه و تصحيح محمد اقبال، تهران، علمى، (بى تا). 36. شابشتى، على بن محمد، الديارات، تحقيق كوركيس عواد، بيروت، دارالرائد، 1406 ق. 37. شامى، نظام الدين، ظفرنامه، به كوشش پناهى سمنانى،[بى تا]. 38. صدوق، محمد بن على بن بابويه، عقاب الاعمال، تهران [بى تا]. 39. همو، من لا يحضره الفقيه. 40. همو، الامالى. 41. همو، عيون اخبار الرضا. 42. همو، اكمال الدين و اتمام النعمه.

.

ص: 236

43. صفوى، سام ميرزا، تذكره تحفه سامى، ترجمه ركن الدين همايون فرخ، تهران، علمى، (بى تا). 44. طبرى، محمدبن جرير ،تاريخ الطبرى، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت،دارسويدان، 1378 ق. 45. طوسى، خواجه نظام الملك ابوعلى حسن، سير الملوك، تصحيح هيوبرت دارك، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1347ش. 46. طوسى، محمد بن محمد بن احمد، عجايب المخلوقات، به اهتمام منوچهر ستوده، تهران، بنگاه ترجمه و نشر، 1345ق. 47. طوسى، ابوجعفر محمد بن حسن، رجال الطوسى، تحقيق جواد القيومى، قم، جامعه مدرسين [بى تا]. 48. عتبى، عبدالجبار ابو نصر محمد، ترجمه تاريخ يمينى، ترجمه جعفر شعار، تهران، بنگاه ترجمه و نشر، 1357ش. 49. فخر رازى، ابوعبداللّه محمد بن عمر، الشجرة المباركة فى انساب الطالبيه، قم، [بى تا] 50. فردوسى، شاهنامه، تحقيق برتلس، مسكو، 1966م. 51. قدامة بن جعفر، الخراج و صنعة الكتابه، تصحيح محمد حسين الزبيدى، بغداد، دارالرشيد، 1981 م. 52. قزوينى رازى، عبدالجليل، بعض مثالب النواصب فى نقض بعض فضائح الروافض، تصحيح جلال الدين محدث، تهران، انجمن آثار ملى (بى تا). 53. قزوينى، حمد اللّه بن ابى بكر، نزهة القلوب، ترجمه محمد بير سياقى، تهران، طهورى، 1326ش. 54. قزوينى، محمودبن ذكريا، عجايب الخلوقات و غرائب الموجودات، (بى تا). 55. قمى، حسن بن محمد، تاريخ قم، تصحيح سيد جلال الدين تهرانى، تهران، مطبعه مجلس، (بى تا). 56. قوامى رازى، ديوان قوامى، تصحيح محدث ارموى. 57. گرديزى، ابوسعيد عبدالحى، زين الاخبار، تصحيح سعيد نفيسى، تهران، نگين، 1333ش.

.

ص: 237

58. مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، قم، سيد جواد العلوى، محمد الاخوندى، تهران، 1288ق. 59. مجهول المولف، مجمل التواريخ و القصص، تهران، بنگاه ترجمه و نشر [بى تا] 60. مجهول المولف، حدود العالم من المشرق الى المغرب، ترجمه منوچهر ستوده، تهران، زبان و فرهنگ ايران، 1983 م 61. محدث نورى، حسين، مستدرك الوسايل، تهران، اسلامى1282ق. 62. مسكويه، ابوعلى احمدبن محمد، تجارب الامم و تعاقب الهمم، مصر، شركة التمدن، 1914م. 63. مسعودى، على بن الحسين، مروج الذهب و معادن الجوهر، بيروت، دارالاضواء، 1412ق. 64. همو، التنبيه و الاشراف، ليدن، بريل، 1893م. 65. مستوفى، حمد اللّه ، نزهة القلوب، تصحيح محمد دبير سياقى، تهران، طهورى، 1336ش. 66. مفيد، محمد بن نعمان، الاختصاص، قم، مكتبة الزهراء، 1402ق. 67. مقدسى، مطهربن طاهر، البدء و التاريخ، پاريس، 1903 م. 68. نجاشى اسدى، ابوالعباس احمدبن على ،رجال النجاشى، قم، موسسة النشر الاسلامى لجماعة المدرسين مقيم، 1407 ق. 69. ياقوت حموى، معجم البلدان، بيروت،داراحياء التراث العربى، 1979 م. 70. يعقوبى، احمدبن ابى واضح، تاريخ اليعقوبى، بيروت، 1390 ق. 71. همو، البلدان، ترجمه محمد ابراهيم آيتى، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1347ش. ب _ منابع و تحقيقات جديد 72. اعتماد السلطنه، محمّد حسن، مرآة البلدان، تصحيح عبدالحسين نوايى، ميرهاشم محدث، تهران، 1368ش. 73. همو، المآثر والاثار، چهل سال تاريخ ايران، تصحيح ايرج افشار، تهران، اساطير، 1363ش. 74. همو، دررالتيجان فى تاريخ بنى الاشكان، به كوشش نعمت احمدى، تهران، 1313ق. 75. همو، تطبيق لغات جغرافيايى قديم و جديد ايران، تهران، دنياى كتاى [بى تا].

.

ص: 238

76. افشار، ايرج، «آثار تاريخى تهران»، مجله آينده، ص 8 ش 4-3، 1362-1361ش. 77. اورسل، ارنست، سفرنامه اورسل، ترجمه على اصغر سعيدى، بى تا. 78. بهرامى، احسان، فرهنگ واژه هاى اوستايى بر پايه فرهنگ كانگا و نگرش به فرهنگ هاى ديگر، تهران،، بنياد نيشابور، 1369ش. 79. پوپ، اپهام آرتور، معمارى ايران، ترجمه غلامحسين صدرى افشار، (بى تا). 80. پيرنيا، حسن، تاريخ ايران باستان، تهران، دنياى كتاب [بى تا]. 81. پيرنيا، محمدكريم، «درگاه و كتيبه آستانه حضرت عبدالعظيم»، باستان شناسى و هنر، س 2، ش 2 (بهار 1348)تهران. 82. تاريخچه آستانه، نشريه انجمن آثار ملى، شم 3و 4، پاييز و زمستان 1355، ص76. د83. جابرى انصارى، ميرزا حسن، تاريخ اصفهان و رى، تهران، بى تا، 1331 ش. 84. جعفريان، رسول، تاريخ گسترش رى، تهران، آستانه حضرت عبدالعظيم، 1371ش. 85. جواهر كلام، عبدالعزيز، تاريخ طهران، تصحيح محمد قزوينى، تهران، (بى تا). 86. حكيمى، محمدرضا، امام در عينيّت جامعه. 87. خويى، ابوالقاسم، معجم رجال الحديث، قم، بى نا، الطبعه الخامسه، 1413. 88. دائرة المعارف بناهاى تاريخى ايران، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى حوزه هنرى، 1374 ش. 89. دائرة المعارف الاسلاميه، احمد الشنتاوى، ابراهيم زكى خورشيد، عبدالحميد يونس، تهران، جهان، [بى تا] 90. دوستخواه، جليل، اوستا، تهران، مرواريد، (بى تا). 91. دياكونوف، تاريخ ماد، ترجمه كريم كشاورز، تهران، بنگاه ترجمه و نشر، 1345ش. 92. ديولافوا، مادام، سفرنامه، ترجمه بهرام فره وشى، تهران، خيام، 1332 ش. 93. زنجانى، ابراهيم الموسوى، جوله فيالاماكن المقدسة، بيروت، موسسة الاعلمى للمطبوعات. 94. سيف الدوله، سلطان محمد، سفرنامه سيف الدوله، ترجمه على اكبر خداپرست، تهران، نى، 1363 ش. 95. شاردن، سياحت نامه، ترجمه محمد عباسى، تهران، 1350 ش.

.

ص: 239

96. شريف رازى، محمد، اختران فروزان رى و تهران، قم: مكتبة الزهراء، [بى تا]. 97. شيل، ليدى، خاطرات ليدى شيل، ترجمه حسين ابوترابيان، تهران، نشر نو، 1364ش. 98. شهرى، جعفر، تهران قديم، تهران، معين، 1371 ش. 99. شهابى، على اكبر، تاريخچه وقف در اسلام. 100. صادقى اردستانى، احمد، زندگانى حضرت عبدالعظيم حسنى، تهران، حافظ نوين، ج دوم، 1372. 101. صافى گلپايگانى، شرح حديث عرض دين حضرت عبدالعظيم حسنى، قم، موسسه انتشارات حضرت معصومه، 1376 ش. 102. عطاردى قوچانى، عزيز اللّه ، عبدالعظيم الحسنى حياته و مسنده، تهران، 1343ش. 103. همو، راويان امام رضا در مسند الرضا، مشهد، كنگره جهانى امام رضا، 1367. 104. فهرست بناهاى تاريخى و اماكن باستانى ايران، نصرت اللّه مشكوتى، انجمن اثار ملى. 105. قائدان، اصغر، كتابشناسى موضوعى رى، تهران، رايزن، 1372ش. 106.كالاركلوزنز، ديوان سالارى در عهد سلجوقى، ترجمه يعقوب آژند ،تهران، اميركبير، 1363ش. 107. كارلاسرنا، مادام، آدم ها و آئين ها در ايران، ترجمه على اصغر سعيدى، تهران، زوار، 1362ش. 108. كريمان، حسين، رى باستان، تهران، انجمن آثار ملى، 1345 ش. 109. همو، «تاريخچه رى باستان» بررسى هاى تاريخى ش 2، س دوازدهم (خرداد و تير 1356)، ص114. 110. كريستين سن، سرآرتور، ايران در عصر ساسانيان، ترجمه رشيد ياسمى، تهران. 111. كلباسى ،محمد ابراهيم، تذكرة العظيمه، (بى تا) 112. كجورى مازندرانى، محمد باقر، جنة النعيم و العيش السليم، تهران، چاپ سنگى، 1385ق. 113. كمونه حسينى، عبدالرزاق، آرامگاه هاى خاندان پاك پيامبر وصحابه و تابعين، ترجمه عبدالعلى صاحبى، مشهد، آستان قدس رضوى 1363.

.

ص: 240

114. محلاتى، ذبيح اللّه ، اختران تابناك يا كشف الكواكب، تهران، اسلاميه، 1349 ش. 115. مشير الدوله پير نيا، حسن، ايران باستان، تصحيح و تعليق باستانى پاريزى، تهران، دنياى كتاب. 116. مدرسى، على، ريحانة الادب فى تراجم معروفين بالكنية او للقب،تهران. 117. مشكوتى، نصرت اللّه ، از سلاجقه تا صفويه، تهران، ابن سينا، 1343 ش. 118. همو، بناهاى تارخى و اماكن باستانى ايران، تهران، انجمن آثار ملى، (بى تا). 119. مصطفوى، محمد تقى، آستانه حضرت عبدالعظيم، مجله آثار ملى، ش 4-3، 1355 ش. 120. همو، آثار تاريخى طهران، به اهتمام ميرهاشم محدث، تهران، انجمن آثار ملى. 121. هدايتى، محمدعلى، آستانه رى، تهران، 1344 ش. 122. معارف اسلامى، نشريه سازمان اوقاف، ش 26، 1356. 11. Encyclopedia of Islam, Brill Leden , 1987 . 21. Jacson, williams, Persia past and present, London, 1909. 31. Arthur epham pop, A survey of persian art, London, 1976. 41. Godare, andre, The art of Iran, London. 51. Encyclopedia of world art, New York, London .

.

ص: 241

تصاوير .

ص: 242

M454_T1_File_3027026

.

ص: 243

تصاوير

M454_T1_File_3027027

.

ص: 244

M454_T1_File_3027028

.

ص: 245

M454_T1_File_3027029

.

ص: 246

M454_T1_File_3027030

.

ص: 247

M454_T1_File_3027031

.

ص: 248

M454_T1_File_3027032

.

ص: 249

M454_T1_File_3027033

.

ص: 250

M454_T1_File_3027034

.

ص: 251

M454_T1_File_3027035

.

ص: 252

M454_T1_File_3027036

.

ص: 253

M454_T1_File_3027037

.

ص: 254

M454_T1_File_3027038

.

ص: 255

M454_T1_File_3027039

.

ص: 256

M454_T1_File_3027040

.

ص: 257

M454_T1_File_3027041

.

ص: 258

M454_T1_File_3027042

.

ص: 259

M454_T1_File_3027043

.

ص: 260

M454_T1_File_3027044

.

ص: 261

M454_T1_File_3027045

.

ص: 262

M454_T1_File_3027046

.

ص: 263

M454_T1_File_3027047

.

ص: 264

M454_T1_File_3027048

.

ص: 265

M454_T1_File_3027049

.

ص: 266

M454_T1_File_3027050

.

ص: 267

M454_T1_File_3027051

.

ص: 268

M454_T1_File_3027052

.

ص: 269

M454_T1_File_3027053

.

ص: 270

M454_T1_File_3027054

.

ص: 271

M454_T1_File_3027055

.

ص: 272

M454_T1_File_3027056

.

ص: 273

M454_T1_File_3027057

.

ص: 274

M454_T1_File_3027058

.

ص: 275

M454_T1_File_3027059

.

ص: 276

M454_T1_File_3027060

.

ص: 277

M454_T1_File_3027061

.

ص: 278

M454_T1_File_3027062

.

ص: 279

M454_T1_File_3027063

.

ص: 280

M454_T1_File_3027064

.

ص: 281

M454_T1_File_3027065

.

ص: 282

M454_T1_File_3027066

.

ص: 283

M454_T1_File_3027067

.

ص: 284

M454_T1_File_3027068

.

ص: 285

M454_T1_File_3027069

.

ص: 286

M454_T1_File_3027070

.

ص: 287

M454_T1_File_3027071

.

ص: 288

M454_T1_File_3027072

.

ص: 289

M454_T1_File_3027073

.

ص: 290

M454_T1_File_3027074

.

ص: 291

M454_T1_File_3027075

.

ص: 292

M454_T1_File_3027076

.

ص: 293

M454_T1_File_3027077

.

ص: 294

M454_T1_File_3027078

.

ص: 295

M454_T1_File_3027079

.

ص: 296

M454_T1_File_3027080

.

ص: 297

فهرست .

ص: 298

. .

ص: 299

. .

ص: 300

. .

ص: 301

. .

ص: 302

. .

ص: 303

. .

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109