ادب و آداب زائر

مشخصات كتاب

سرشناسه : انصاريان، حسين، 1323-

عنوان و نام پديدآور : ادب و آداب زائر/تاليف حسين انصاريان.

مشخصات نشر : تهران: مشعر، 1387.

مشخصات ظاهري : 95 ص. .م س 21×12

شابك : 6000 ريال 978-964-540-096-3

وضعيت فهرست نويسي : فيپا

يادداشت : كتابنامه به صورت زيرنويس.

موضوع : حج.

موضوع : زيارت -- آداب و رسوم.

رده بندي كنگره : BP188/8/الف87الف4 1387

رده بندي ديويي : 297/357

شماره كتابشناسي ملي : 1208809

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

مقدمه

زيارت بيت الله الحرام، علاوه بر انجام مناسك فقهى، بايد با ادب و آداب تربيتى، اخلاقى و معنوى همراه شود تا قبول حريم صاحب خانه گردد.

در اين چند سفرى كه توفيق، رفيق راه زيارتم شد، با دقت در وضع برخى از زائران كه احتمالًا به جهت ناآگاهى يا توجيه نشدن پيش از سفر، ادب و آداب اين سفر بى نظير معنوى را رعايت نمى كردند، در انديشه نوشتن رساله اى مختصر در اين زمينه برآمدم؛ به صورتى كه روحانيون كاروان بتوانند در جلسات براى زائران بازگو كنند و زائران نيز در طول سفر ظرف چند ساعت از آن بهره مند گردند، تا به خواست حضرت دوست حجّى قابل قبول به جاى آورند. اين رساله با تكيه بر آيات قرآن و روايات معتبر تنظيم شده و در سفر حج و عمره براى زائران كاربرد معنوى خواهد داشت. ان شاء الله

حسين انصاريان

22/ 2/ 1386

ص: 8

ص: 9

مواقف كريمه

توفيق زيارت كعبه مشرّفه، نخستين عبادتگاهى كه روى زمين و به فرمان حضرت حق براى عبادت انسان بنا شد، توفيقى خاص و عنايتى ويژه از سوى خداى مهربان است كه نصيب بنده مؤمن مى شود.

زائر از بركت اين سفر، به ثواب عظيم و پاداش فراوانى مى رسد كه در ديگر سفرها چنين ثواب و پاداشى براى او ميسّر نيست.

در اين سفر روحانى و معنوى، چشم انسان به كعبه روشن مى شود و به زيارت خانه اى موفّق مى گردد كه دو پيامبر بزرگ الهى، حضرت ابراهيم و اسماعيل 8 با كمال خلوص آن را بنا كردند (1) تا قبله عبادت عابدان، و رويكردى معنوى به سوى حق باشد.

كعبه، يك سنگ نشانى است كه ره گم نشود حاجى، احرام دگر بند ببين يار كجاست!


1- بقره/ 127(وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ ...).

ص: 10

در اين سفر ملكوتى، زائر به خانه اى مى نگرد كه به فرموده امام صادق(ع) داراى دو سود معنوى و دو نصيب ملكوتى است:

«مَن نَظَر إِلى الكَعْبَةِ عارِفاً فَعَرَفَ مِن حَقِّنا وَحُرمَتِنا مِثلُ الَّذِي عَرَفَ مِن حَقِّها وَحُرْمَتِها، غَفرَ اللهُ لَهُ ذُنُوبَهُ كُلَّها وَكَفَاهُ هَمَّ الدُّنيا وَالآخِرَة»؛ (1)

«كسى كه به كعبه به عنوان بيت الله و قبله عبادت بنگرد، و حق امامت و حرمت ما را بشناسد، مانند كسى كه آگاه به حق و حرمت كعبه است، خداوند همه گناهانش را مى آمرزد و همّ و غمّ دنيا و آخرت او را برطرف مى سازد».

آرى، زائر به زيارت خانه اى مشرّف مى شود كه از هر جهت در كمال اعتدال است؛ نه همچون قصر كاخ نشينان است كه از خون دل ضعيفان و غارت شدگان ساخته شده باشد و نه چون ويرانه جغدهاى افسرده و دل شكسته است.

خانه اى است كه بنا، مصالح، طول و عرض، حجم و مقدار سطحى كه به خود اختصاص داده، به همه مى آموزد تا در تمام كارها جانب اعتدال را رعايت كنند و از افراط و تفريط بپرهيزند.


1- الكتب الاربعه، ج 6، بخش من لايحضره الفقيه، ص 199، حديث 2131.

ص: 11

روح و معنويت اين خانه «توحيد» است، و زبانش «وحى»! كه از افق قلب محمّد(ص) در كنار آن طلوع كرد و نفوذ و پيامش را به سراسر عالم گسترانيد.

(لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمِينَ) (1).

كعبه پرچم دولت خدا، حكومت حق و نشانه و علامت همه ارزش هاست، و سر فرود آوردن در برابر اين پرچم و اطاعت از حقايقى كه رمز و راز آن است و به صورت وحى تجلّى دارد، برهمگان به صورت يكنواخت واجب و لازم است.

به عبارت ديگر، گشتن و طواف دور آن براى زائران عملى است الهى و ملكوتى كه به تصفيه روح و جان و سعادت دنيا و آخرت مى انجامد.

بر همه مسلمانان سرزمين هاى مختلف، واجب است با حضور ذهن و توجه قلبى و با نظمى ويژه به صف عبادت در آيند و روزى پنج نوبت با تواضع رو سوى كعبه نموده، پيشانى بر خاك سايند. حتى مردگان خود را در قبر در اين صف خوابانيده، رو به كعبه گذارند، و نيز حيوانات را به هنگام ذبح در اين صف در آورند تا با گوشت حلال تغذيه كنند.

زائران بايد از توجه به كعبه، به توحيد، نبوّت


1- آل عمران/ 96. «كه در سرزمين مكّه است، پربركت و مايه هدايت جهانيان است.»

ص: 12

پيامبران، ولايت اهل بيت:، و ارزش هاى معنوى، پى ببرند و چراغ هدايت را در قلب خويش بيفروزند.

كعبه و مشاهد مشرّفه و مواقف كريمه متصل به آن، از چنان ارزش و عظمتى برخوردار است كه امام حسن مجتبى بيست و پنج بار اين راه را پياده پيمود؛ اين پياده رَوى به سبب دريغ از بذل مال در راه آن نبود، بلكه معرفت به عظمت خانه و ارزش اين سفر، آن حضرت را به پياده رفتن به سوى آن نقطه امن وا مى داشت.

كاروانى كه به سوى كعبه حركت مى كند، بايد بداند و آگاه باشد كه سفرش به سوى منطقه امن الهى است؛ حريمى كه گياهان و حيوانات آن نيز بايد صدمه و گزندى نبينند.

برخلاف آموزه هاى يهوديان و مسيحيان- كه اسلام را دين خشونت مى پندارند- اسلام، دين صلح و آرامش و حفظ حريم هاست؛ مگر اين كه دشمن قصد تعدّى داشته باشد. اگر در اسلام جهادى واقع مى شود، براى علاج و درمان طغيان هاى بشرى و پايان دادن به ظلم و ستم است.

زائران بايد با توجه به اعمال و مناسك هريك از اين مكان هاى مقدّس، پاى در اين سفر معنوى بنهند تا به حقيقت، به اداى حجّى ابراهيمى موفق شوند و زيارت و حجشان كامل و جامع شده، مورد قبول حضرت حق باشد. سهل انگارى و كوتاهى در انجام عبادات حج، موجب

ص: 13

ناقص ماندن و نرسيدن به نقطه قبولى است.

شيخ صدوق/ آورده است:

حاجيان بر سه گروه اند:

اول: كسانى اند كه بهره آنان افزون تر است؛ گناهان گذشته و آينده شان آمرزيده مى شود و خدا، آنها را از «عذاب قبر» مصون و محفوظ خواهد داشت.

دوم: كسانى اند كه گناهان گذشته آنها آمرزيده مى شود و در بقيه عمر بايد عمل را از سر بگيرند.

سوم: كسانى هستند كه فقط اهل و مالشان حفظ مى شود؛ يعنى حجّشان قبول نمى شود. (1) زائرى كه آداب اين سفر، و حقوق همسفرانش را رعايت ننمايد، از ثواب و پاداش حج محروم است و تنها بهره اش از حج اين است كه زنده به سوى مال و اهلش بازگردد!

براى دانستن ثواب و پاداش حج به روايت بسيار مهم و فوق العاده اى كه از امام باقر(ع) نقل شده، توجه كنيد:

«محمد بن قيس مى گويد: از حضرت باقر(ع) شنيدم كه اين حديث را در مكه براى مردم مى فرمود:

رسول خدا(ص) نماز صبح را با اصحاب خواند، سپس


1- الكتب الاربعه، ج 6،(بخش من لا يحضره الفقيه)، ص 205، حديث 2218 و 2219.

ص: 14

تا طلوع خورشيد با آنان به نقل حديث و گفت وگو پرداخت. مردم، يكى پس از ديگرى از محضرش برخاسته، رفتند؛ تا جايى كه جز دو نفر كسى باقى نماند. يكى، مردى انصارى از اهل مدينه و ديگرى، مردى ثقفى از اعراب باديه نشين بود.

پيامبر به آن دو نفر فرمود: مى دانم كه شما حاجتى داريد و مى خواهيد مسأله اى سؤال كنيد. اكنون اگر بخواهيد، من شما را به حاجتى كه داريد، پيش از آن كه از من بپرسيد، خبر دهم، و اگر مايليد، شما از من سؤال كنيد. آن دو نفر گفتند: يا رسول الله! شما بگوييد، چرا كه گفتار شما چشم كور را روشنى مى بخشد و هر شكّ و شبهه اى را دور كرده، ايمان را پابرجاتر مى كند.

پس از آن، رسول خدا(ص) رو به مرد انصارى كرد و از او خواست تا مسأله شخص دوم را- كه باديه نشين بود- مقدم دارد، تا او زودتر به منزل خود برسد. از اين رو، فرمود: اى برادر انصارى! اوّل نوبت را به او بده، تو از قومى هستى كه ديگران را برخود مقدم داشته، ايثار مى كنند. حال، آيا حاضرى كه او مسأله خود را مقدم بدارد، چون تو اهل قريه اى و اين ثقفى، صحرانشين است و راهش دور. گفت: بلى؛ رسول خدا(ص) به آن مرد ثقفى فرمود:

آمده اى كه از من درباره وضو و نمازت بپرسى كه چه ثوابى در آنهاست؟!

... آنگاه ثواب وضو و نماز او را بيان كرد. سپس

ص: 15

به آن شخص انصارى فرمود: اما تو اى برادر انصارى! آمده اى كه درباره حج و عمره خود بپرسى كه چه ثوابى دارد؟!

بدان هرگاه كه تصميم به حج گرفتى و راه حج را برگزيدى، سپس سوار مركب شدى و گفتى: «به نام خدا» و مركب حركت كرد، هرگامى كه به زمين مى نهى و برمى دارى، خدا براى تو پاداشى نوشته، و گناهى را پاك مى كند؛ هنگامى كه احرام بستى و لبيك گفتى، خداوند به ازاى هر لبيك تو، ده حسنه مى نويسد و ده گناهت را محو مى نمايد.

و همين كه هفت مرتبه طواف بيت را انجام دادى، با خدا عهد و پيمانى مى بندى كه خدا تو را عذاب نكند.

و چون دو ركعت نماز طواف را نزد مقام ابراهيم(ع) به جاى آوردى، برايت دو هزار ركعت نماز پذيرفته شده مى نويسد.

و همين كه سعى صفا و مروه را انجام دادى، پاداش كسى را خواهى داشت كه با پاى پياده حج گزارده باشد و هفتاد غلام مؤمن را در راه خدا آزاد كرده باشد.

هنگامى كه وقوف در عرفات را تا غروب به جاآوردى، اگر گناهانى به تعداد تمام ريگ هاى صحراى «عالج (1)» و كف درياها داشته باشى، خدا آنها را مى آمرزد.


1- عالج، منطقه اى ريگزار در راه مكه؛ معجم البلدان، ج 4، ص 70.

ص: 16

و چون به منا آمدى و ريگ هاى خود را به جمره ها زدى، به ازاى هر ريگ پرتاب شده، ده حسنه نوشته مى شود و اين ثواب در بقيه عمرت همواره ثبت مى شود ...

و همين كه سر خود را تراشيدى، به تعداد هر مويى حسنه اى نوشته مى شود و اين ثواب را نيز در بقيه عمرت همواره مى نويسند ...

و چون قربانى كردى، به ازاى هر قطره خونى كه از قربانى به زمين مى ريزد، خداوند حسنه اى برايت مى نويسد ...

و چون از منا به مكه بازگشتى و طواف زيارت انجام دادى و نزد مقام ابراهيم(ع) دو ركعت نماز طواف به جا آوردى، فرشته اى به شانه ات مى زند و مى گويد:

گناهان گذشته ات آمرزيده شد، پس از حالا تا صد و بيست روز عمل را از سر بگير!» (1) زائران حرم بايد توجه داشته باشند كه در احاديث ديگر، پاداش ها و ثواب هايى بيان شده كه عقل از درك آن عاجز است. در عين حال، اين مجموعه احاديث، گوشه اى از پاداش عظيم زائران را بيان كرده اند.

محيط امن و امان

اشاره

زائر همواره و در هر لحظه بايد توجه داشته باشد كه


1- الكتب الاربعة، ج 6، بخش من لايحضره الفقيه، ص 198، حديث 2128.

ص: 17

به محيطى گام نهاده كه براى همه موجودات، محيط امن و امان است؛ محيطى كه درختان آنجا، بدون آن كه آنها را با قفس هاى آهنين زره پوش كنند، از تجاوز در امان اند، حتى شاخه ها و بيخ و بن و ريشه و نيز بوته ها در مصونيت اند.

حتى اگر به درختى كه در حرم (1) روييده و شاخه هايى از آن به بيرون حرم سر در آورده، به احترام اين كه اصل آن در حرم است، نمى توان تجاوز كرد و از آنها شكست و نيز اگر درختى در بيرون حرم روييده ولى شاخه اى از آن سر به حرم كشيده باشد، به هيچ جاى آن درخت نمى توان ارّه گذاشت و تجاوز كرد، و يا شاخه آن را شكست!

در محيطى قدم مى گذارند كه حيوانات و پرندگان و آهوان صحرا چهارفرسخ در چهارفرسخ از تعرّض انسان در امان اند؛ بنابراين نمى رمند، و نمى توان آنها را وحشت زده كرد و رم داد. خلاصه اين كه حيوانات، پرندگان و گياهان همه در محيط امن الهى به سر مى برند و هيچ كس در محدوده حرم حقّ تعرّض بدانها را ندارد.

«مسافران به سوى بيت، به محيطى وارد مى شوند كه اگر كسى در آنجا كبوترى را از دسته كبوتران رَم دهد، براى جبران اين بى انضباطى بايد يك گوسفند كفّاره دهد،


1- محدوده حرم، چهارفرسخ در چهارفرسخ است.

ص: 18

و هرگاه آن كبوتران رفتند و به جاى خود بازنگشتند بايد به تعداد هر كبوتر يك گوسفند كفّاره بدهد.

به محيطى درمى آيند كه حمل اسلحه و ابزار اسلحه در آنجا ممنوع و جرم است، بايد دل هركسى در آن محيط، آرام و مطمئن باشد كه احدى به او تعرّض نمى كند.» (1) حاجى به محيطى گام مى نهد كه اگر از كسى نسبت به ديگرى ظلمى سرزند، در حكم الحاد و خروج از دين و به منزله بى دينى است.

به محيطى مى رود كه اگر كسى مال بى سرپرستى از قبيل: چمدان، و كيف و اشياى ديگر- چه گران قيمت و يا ارزان- جلوى پاى خود ديد، نبايد آن را بردارد و اجازه ندارد حتى انگشت پايى به آن بزند.

اينها احكام الهى محيط حرم است چه موسم حج باشد و چه در غير موسم حج؛ براى همه نيز يكسان است چه زائر و چه غير زائر؛ چه مُحرم و چه غيرمُحرم!

البته براى زائران و حاجيان در موسم حج از ابتداى ميقات تا پايان اعمال، تكاليف بيشتر و انضباطات فوق العاده ترى وجود دارد كه لازم است مراعات كنند (2)، و بى ترديد رعايت آن آداب، زمينه قبولى حج است.


1- آفاق كعبه، ص 39.
2- همان.

ص: 19

در اينجا و با رعايت اختصار، آداب لازم براى هر زائر، به فراخور حال آورده مى شود؛ باشد كه مسافران حرم امن الهى، آنها را رعايت كنند و حج خود را با رعايت آن آداب، به مرحله قبولى برسانند.

1. هزينه سفر

كسى كه قصد حج يا عمره دارد، لازم است هزينه اين سفر را از مال حلال و پاك بپردازد. مال حلال و پاك، مالى است كه از طريق كسب مشروع و زحمت و كوشش صحيح به دست آمده باشد و حتى ذرّه اى آغشته به مال غصب، رشوه، دزدى، ربا، كم فروشى، حقّ ارث ديگران، اختلاس، و مال به دست آمده از راه فتنه گرى و فساد در آن نباشد، و همه خمس و زكات و حقوق واجب و شرعى آن را پرداخته باشد.

حتى اگر ذرّه اى از مال حرام در اين سفر آغشته با مال حلال باشد، يقيناً مانع از قبولى است، چه رسد به اين كه همه هزينه سفر از حرام باشد!! چه، در اين صورت صاحبان مال حرام، نه مستطيع اند و نه مى توانند به اين سفر معنوى بروند.

آنان كه خمس و زكات مال حلال به دست آمده را نپرداخته اند، براساس آيات و روايات و فتواى همه فقهاى شيعه، ثروتشان مخلوط به حرام است، و بايد براى پاك شدن

ص: 20

ثروتشان تا آخرين درهم و دينار خمس و زكاتشان را بپردازند، آنگاه از آن پول تصفيه شده، حوله احرام و كفش لازم را بخرند، و پول قربانى را جدا بگذارند، و بقيه هزينه سفر را تأمين نمايند.

امام صادق(ع) مى فرمايد:

«مَن أَنفَقَ دِرهماً فِي الحَجّ كانَ خَيراً لَهُ مِن مِأئَهِ أَلفِ دِرهَمٍ يُنفِقُها في حَقٍّ ...

وَرُوىَ أَنَّ دِرْهَماً فِي الحَجِّ خَيرٌ مِن أَلفِ أَلفِ دِرهَمٍ فِي غَيْرِهِ، وَدرهمٍ يَصِلُ إِلى الإِمامِ مِثل أَلف أَلف دِرْهَمٍ فِى حَجٍّ.

وَرُوي أَنَّ دِرْهماً فِي الحَجِّ أَفْضَل مِن أَلفَي أَلف دِرهَمٍ فيما سواهُ فِي سَبيلِ اللهِ عَزّوَجَلَّ». (1)

يك درهم هزينه كردن در راه حج، بهتر است از صدهزار درهم در راه ديگرى كه آن هم حق باشد.

و روايت شده انفاق يك درهم در حج، بهتر از يك ميليون درهم در غيرحج است.

و يك درهم سهم امام را پرداختن، مانند هزينه كردن هزار هزار درهم در حج است.

و پرداختن درهمى در حج، بهتر از هزار هزار درهم در غير آن است.

پس بياييد با پرداخت خمس و زكات و پاك كردن


1- الكتب الاربعه، ج 6، بخش من لايحضره الفقيه، ص 204، حديث 2214- 2216.

ص: 21

اموال خود، در هنگام احرام لبيك بگوييم و بشنويم، مبادا در جوابمان بگويند: «لا لَبَّيْكَ وَلا سَعْدْيكَ ...».

رسول خدا(ص) فرموده:

«كُلُّ نَعيمٍ مَسؤُولٌ عَنْهُ صاحِبُهُ الّا ما كانَ في غَزْوٍ أو حَجٍّ»؛ (1)

«از هر نعمتى پرسش خواهد شد مگر پولى كه در جهاد و حج هزينه شود».

از امام صادق(ع) نيز روايت شده: هنگامى كه حضرت موسى(ع) حج به جاى آورد، جبرئيل نزد او آمد. به جبرئيل گفت:

براى كسى كه حجّ اين خانه را با نيت صادقانه و هزينه پاك و حلال به جاى آورد، چه پاداشى است؟

خداوند به جبرئيل وحى كرد كه به او بگو: او را در رفيق اعلى با پيامبران، صدّيقان، شهدا و صالحان قرار مى دهم و اينان، رفيقانى نيكو هستند. (2) پس اگر كسى ثروتش را از راه حرام به دست آورده باشد، مستطيع نيست، اگر هم مال حلال مخلوط به حرام دارد، لازم است پيش از سفر حج تصفيه كند، و اگر پس از تصفيه به اندازه هزينه حج باقى بماند، مستطيع است.

حضرت موسى بن جعفر(ع) فرمود:


1- الكتب الاربعه، ج 6، بخش من لايحضره الفقيه، ص 203.
2- همان، ج 1، ص 207.

ص: 22

ما(اهل بيت) سه چيز را از اصل مال خويش يا مال پاك خود مى پردازيم:

1. مهريه زنان؛

2. هزينه سفر حج؛

3. پول كفن.

اگر در ميان زائران خانه خدا، كسانى باشند كه تحت تأثير آيات حج و روايات آن، و آداب ظاهرى و باطنى اش قرار نگيرند و مال و باطن و اعمال و اخلاق خويش را تصفيه نكنند، بايد پيش از ورود به عرصه ملكوتى حج از خواب غفلت بيدارشان كرده، حجاب هاى ظلمانى را از چهره قلبشان زدود تا به پاك كردن مال خود از حرام و پرداخت خمس و زكات اقدام نمايند؛ چرا كه در غير اين صورت، لايق ورود به عرصه حج نمى شوند و حجّى مقبول به حضرت محبوب ارائه نخواهند داد.

وظيفه روحانيون كاروانهاست كه وظايف زائران را در اين سفر معنوى گوشزد كنند و بر مسافران حرم امن الهى هم واجب است كه آن حقايق را با تمام وجود فراگيرند تا هنگامى كه از سفر برمى گردند، در گفتار و كردارشان تحوّلى عميق ايجاد شده باشد، تا ديگران هم ميل ورود به عرصه اين سفر معنوى را پيدا كنند و پس از مدتى، جامعه اى ايمن از همه شرور ساخته شود و رعب و ترس و بى اعتمادى، تبديل به امنيت و اعتماد و محبت

ص: 23

گردد و دادگسترى ها بيكار شوند، و زندان ها در گوشه گوشه ممالك اسلامى به گلستان و بوستانى براى زندگى پاكان تغيير شكل دهد.

اتمام عمل، هميشه با حصول نتيجه منظور است، اگر زائر در سفر حج خود به حقايق الهى و نظامات اسلامى، و حالات ملكوتى آراسته شد و درون و برونش و مال و اموالش از ناپاكى ها و ناخالصى ها پيراسته گشت و پس از بازگشت، چه با عمل و چه با گفتار، مبلّغ حقايق شد و براى خدا واقعيات معنوى را به ديگران انتقال داد، حج و عمره را به اتمام رسانده است. (1)

2. نيت

زائر بايد به حقيقت نيت خود پيش از سفر، توجه داشته باشد؛ هر عبادتى كه با نيت صادقانه و براى خدا انجام گيرد، عبادت واقعى محسوب مى شود و شايسته قبولى درگاه حق بوده، مستوجب پاداشى عظيم است.

عبادت، اگر خالصانه و به قصد فرمان بردن از حق صورت گيرد، به تكليف عمل شده، و اگر غير از اين باشد، مشقّت و زحمتى بدون پاداش از انسان صادر شده و قابل قبول حق نخواهد بود؛ و در نهايت در پرونده عمل به عنوان اداى تكليف ثبت نمى شود. و به فرموده


1- اتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ ...؛ بقره/ 196.

ص: 24

قرآن برباد مى رود:

(وَ قَدِمْنا إِلى ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً)؛ (1)

«و ما به بررسى و حسابرسى هر عملى كه به عنوان عمل خير انجام داده اند مى پردازيم، پس همه آنها را [كه به نيت غيرخالصانه و به ريا و خودنمايى انجام گرفته] غبارى پراكنده مى سازيم».

زائر بايد با توجه به خدا و قيامت و الگو گرفتن از اولياى الهى به ويژه انبيا و اهل بيت: نيتش را خالص قرار دهد و آن را آلوده به هواى نفس ننمايد و در اين عبادت جز به «وجه الله» نظرى نداشته باشد:

(إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً). (2)

بارى، هدف زائر بيت الله الحرام نبايد سياحت، تجارت، استراحت، تماشاى مملكت ديگر و ... باشد؛ چرا كه به پيكره معنويت اين سفر خدشه وارد مى شود.

در هر صورت اگر عمل، حركت، كوشش و انجام مسؤوليت بر نيت پاك و صادقانه استوار باشد، ماندنى است و شايسته قبولى حضرت حق! و پاداش بزرگ و اجر عظيم برآن مقرر خواهد شد.


1- فرقان/ 23.
2- انسان/ 9.

ص: 25

امام سجاد(ع) در اين باره مى فرمايد:

«لا عَمَلَ الّا بِنِيَّةٍ»؛ (1)

عمل جز با نيت واقعى تحقق پيدا نمى كند، [و عمل بدون نيت صادقانه عمل نيست].

«نيت» به منزله ريشه عمل است و درخت عمل با نيت پاك و خالصانه و صادقانه ميوه ابدى مى دهد. از اين رو، رسول خدا(ص) نيت مؤمن را از عملش بهتر مى داند. حضرت صادق(ع) از رسول خدا(ص) روايت مى كند:

«نِيَّةُ المُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ وَنِيَّةُ الكافِرِ شَرٌّ مِن عَمَلِهِ وَكُلُّ عامِلٍ يَعمَلُ عَلي نِيَّتِهِ»؛ (2)

«نيت مؤمن از عملش بهتر است و نيت كافر از عملش بدتر، و هر عمل كننده اى براساس نيتش عمل مى كند».

3. توبه واقعى

زائر چون مى خواهد وارد حريم امن حق شود، بايد پيش از سفر، خود را براى حضور در محضر خداوند آماده كند؛ آمادگى براى حضور به اين است كه اگر باطنى آلوده به حسد، حرص، طمع، ريا، كبر، عجب، نفاق، كينه، بغض و خشم دارد، همه آنها را با توجه به حق و اوضاع عجيب قيامت از صفحه باطن پاك كند، و اگر


1- الكتب الاربعه، بخش كافى، ج 1، ص 327.
2- همان.

ص: 26

به اعمالى زشت و ناروا چون: ظلم، ستمكارى، غيبت، تهمت، حرام خوارى، فحش و ناسزا، دروغ، بريدن نان مردم، چشم و همچشمى و ... آلوده است، همه را ترك كند، و عزم جدّى و راستين داشته باشد كه در آينده به اين آلودگى ها بازنگردد؛ چرا كه توبه واقعى، جز پاك سازى باطن، ترك اعمال ناروا، پشيمانى از گذشته و عذرخواهى از خدا نيست.

شستشويى كن و آنگه به خرابات خرام تا نگردد ز تو اين دير خراب آلوده

تائب حقيقى و بازگشت كننده به حق بايد علاوه بر اداى حقوق شرعى و الهى، حقّ الناس را نيز ادا نمايد.

ناراضيان از خود را، به خصوص اگر پدر و مادر، زن و فرزند و اقوامش باشند، از خود راضى كند كه اين هم، رشته اى از توبه و رجوع به حضرت حق است؛ زيرا حضرت حق به انسان فرمان داده كه به پدر و مادر و زن و فرزند و خويشان و اقوام، احسان و نيكى كند و يقيناً بدرفتارى با آنان، سرپيچى از فرمان خدا و معصيت است و توبه از اين معصيت، كرنش در برابر خداست.

درباره آثار «توبه حقيقى» از امام صادق(ع) چنين روايت شده است:

«إذا تَابَ العَبْدُ تَوبةً نَصُوحاً أحَبَّهُ اللهُ فَسَتَرَ عَلَيْهِ فِي الدُّنْيا وَالآخِرَةِ فَقُلْتُ وَكَيْفَ يَسْتُرُ عَلَيْه؟ قالَ:

ص: 27

يٌنسي مَلَكَيه مَا كَتَبَا عَلَيهِ مِنَ الذُّنُوبِ وَيُوحِي إلى جَوارِحِهِ اكْتُمِي عَلَيْهِ ذُنُوبَهُ وَيُوحي إلى بِقاعِ الأَرضِ اكتُمي مَا كان يَعْمَلُ عَلَيْكَ مِنَ الذُّنُوبِ فَيَلقي اللهَ حينَ يَلْقاهُ وَلَيسَ شَي ءٌ يَشهَدُ عَلَيْهِ بِشَي ءٍ مِنَ الذُّنُوبِ»؛ (1)

«هنگامى كه بنده اى از گناهانش توبه كند- [توبه اى كه همه گذشته اش را جبران نمايد و آينده اى پاك براى او تدارك كند، توبه اى كه پس از آن به گناه برنگردد و ريشه درخت ناپاك گناه را در وجودش بخشكاند]- با چنين توبه اى محبوب خدا مى شود، و پروردگار در دنيا و آخرت نسبت به گناهانش پرده پوشى مى كند».

معاويه بن وهب كه راوى روايت است، مى گويد:

به حضرت صادق گفتم: اين پرده پوشى چگونه است؟ حضرت فرمود: همه گناهان بنده را كه دو فرشته موكل بر او در حافظه خود ثبت كرده اند، از يادشان مى برد و از صفحه ذهنشان محو مى كند و به اعضا و جوارح توبه كننده، وحى مى رسد كه گناهانش را از او پنهان كنند، و به قطعه هاى زمينى كه در آن گناه كرده، وحى مى شود كه آنچه گناه بر روى زمين مرتكب شده بر او بپوشانند؛ پس خدا را در حالى ملاقات مى كند كه شاهدى بر گناهانش وجود ندارد».


1- الكتب الاربعه، بخش كافى، ج 2، ص 495، حديث 2951.

ص: 28

امام باقر(ع) مى فرمايد:

«إِنَّ اللَّهَ تَعَالَي أَشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ رَجُلٍ أَضَلَّ رَاحِلَتَهُ وَ زَادَهُ فِي لَيْلَةٍ ظَلْمَاءَ فَوَجَدَهَا فَاللَّهُ أَشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ ذَلِكَ الرَّجُلِ بِرَاحِلَتِهِ حِينَ وَجَدَهَا»؛ (1)

«بى ترديد خدا به توبه بنده اش خوشحال تر است از مردى كه مركب و زادش را در شب تاريك گم كرده و آن را يافته است؛ خدا از توبه بنده اش مسرورتر است از مردى كه گم كرده اش را مى يابد».

با چنين توبه اى كه قرآن و روايات برآن تأكيد دارند، ظاهر و باطن انسان غرق طهارت و پاكى مى شود و سبكبار و سبكبال، زمينه حضور در محضر حق برايش فراهم مى آيد و زائرى مى شود كه حجّ ابراهيمى از افق وجودش طلوع مى كند.

4. وصيت

نوشتن وصيتنامه، از مؤكدات اسلام است و از آنجا كه زائر از وطنش تا كعبه، راه طولانى و دورى را طى مى كند و به منطقه اى مى رود كه ميليون ها نفر در آن اجتماع مى كنند و احتمال دارد حادثه غيرمترقبه اى روى


1- الكتب الاربعه، بخش كافى، ج 2، ص 497.

ص: 29

دهد، لازم است نسبت به اموال و امورش با مشورت دانايان و آگاهان به مسائل اسلامى، وصيت روشنى بنويسد و براى خود، وصىّ قابل و لايقى تعيين كند و از چند نفر افراد مورد وثوق بر وصيتنامه اش به عنوان شاهد و ناظر امضا بگيرد. و وصيت خود را به گونه اى تنظيم كند كه براى وصى و ورثه اش سختى و مشكلى پيش نيايد و بتوانند با آرامش و اطمينان و خيال راحت به اجراى وصيت اقدام كرده، با رهايى ميّت از قيود و تكاليفش، برزخ و قيامت آرامى برايش تدارك ببينند.

در وصيتنامه قيد كند كه ثلث مالش را كه حقّ اوست، براى رضاى خدا در امورى چون: تبليغ دين، قرض الحسنه، حلّ مشكل خويشان، چاپ كتاب هاى مذهبى، تأسيس وتجهيز مدارس، درمانگاه ها، بيمارستان ها، وساير امور خير هزينه كنند، و چه بهتر و به رضاى حق نزديك تر كه خود را پيش از سفر، وصىّ خود كند و ثلث مالش را در امورى كه ذكر شد، هزينه نمايد و سپس به سوى كعبه و مواقف كريمه و مشاهد مشرّفه حركت نمايد.

5. سخاوت

چنان كه از روايات و معارف اسلام استفاده مى شود، زائر در اين سفر روحانى و ملكوتى تا جايى كه برايش ميسّر است، بايد پول لازم همراه خود بردارد تا سفرش را

ص: 30

به رفاه، خوشى، سلامت و گشايش بگذراند، و اگر همسفران يا ديگر زائران به مشكل مالى دچار شدند، بى دريغ و كريمانه از مال و ثروتش به آنان بپردازد و مشكل آنان را حل نمايد. هركجا و در همه موارد اسراف نكوهش شده، مگر در اين سفر كه به هر صورت، هزينه خود و ديگران كند، اسراف نيست.

رسول گرامى فرموده است:

«ميانه روى و اقتصاد در همه جا بهترين راه خرج و هزينه كردن مال است و خداوند، اسراف را دوست ندارد؛ مگر در سفر حج». (1) نمونه بهتر و عالى تر در اين زمينه، كار بزرگ پيامبر اكرم(ص) است كه صد شتر در منا قربانى كرد كه به قيمت امروز، داراى ارزش بسيارى است؛ شصت شتر را خود نحر كرد، و چهل شتر را اختصاص به داماد و پسرعمويش اميرمؤمنان(ع) داد كه او نحر كند و او هم از طرف خود و همسر گرامى اش فاطمه اطهر(س) قربانى كرد و گوشت اين قربانى ها را به دست مباركش به نيازمندان داد تا درسى براى همه زائران باشد.

رسول خدا(ص) در يك حج مستحبى، همسران خود را همراه برد و در آن سفر، دوازده هزار دينار خرج آن كاروان شد.


1- آفاق كعبه، ص 36.

ص: 31

ارزش هر دينار سكه طلاى ناب آن روز به قيمت امروز، پول هنگفتى مى شود و پيامبر اسلام(ص)- كه دقيق ترين انسان ها در هزينه كردن مال بود- از چنان هزينه اى در سفر حج دريغ نورزيد. (1) سفرهاى پيشوايان پاك ما هم به حج، سفرهاى پرهزينه اى بود، كه البته قسمت عمده اى از هزينه سفر خرج همسفران، و پرداخت به زائرانى مى شد كه دچار مشكل مالى مى شدند.

6. رهايى از هر قيد و بند

برخى از زائران در وطن براى خود سرگرمى ها و مشغوليت هايى دارند كه در طول سفر، حتى در انجام مناسك حج، قلب و باطنشان متوجه آنهاست و حجّ خود را در بى خبرى و غفلت انجام مى دهند. و جمعى از زائران نيز در اين سفر، دل مشغولى هايى براى خود مى سازند كه از لذت معنوى اين سفر الهى و ملكوتى بى بهره مى شوند. عده اى از آنان با آرامش و امنيت خاطر، سفر مى كنند ولى با تماس هاى مكررى كه از مدينه و مكه با اهل و عيال و دوستان و مراكز كسب و تجارتشان مى گيرند، به طرف ناامنى و اضطراب درون مى روند و از حجّ ابراهيمى باز مى مانند.


1- آفاق كعبه، ص 37 و احتمالًا به خاطر مانع شدن مشركان، به آن حج موفق نشد.

ص: 32

چه خوب است كه زائر از ابتداى سفر، زمينه فراغت بال و امنيت خاطر را براى خود فراهم سازد و در اين مدت كوتاه خود از تعلقات مادى دست شسته، مناسك حج را فقط با ياد خدا و توجه به قيامت سپرى كند، و از اعمال روح بخش حج، درس بگيرد؛ درس اخلاص، تسليم، وفادارى، قطع علايق مانع از عبادت، صفا و يكرنگى، توجه به قيامت، جهاد با نفس، مؤدب شدن به آداب اسلامى ... و پس از بازگشت از سفر، سرمشق و الگوى حسنه اى براى خانواده و ديگران شود.

به راستى اگر در اين سفر معنوى انسان با گذشته اش تفاوتى نكند، و در اعمال و اخلاقش تغييرى حاصل نگردد، بهره اى از اين سفر معنوى نبرده و حاجى به معناى واقعى نگشته!

مناسك، قوانين، عبادات و واقعيات اين سفر، امتحانى از جانب خدا براى بندگان است، تا در فضاى اين امتحان و تحمل مشقت هاى اين عرصه و انجام صحيح مناسك، از زشتى ها پاك شوند و به ارزش ها و فضايل آراسته گردند.

اميرمؤمنان(ع) در رابطه با شهر مكه- كه در دل كوه هاى سخت و ريگزارها و خاك و رمل قرار گرفته و كعبه كه با سنگ هاى خارا و معمولى ساخته شده، و مشعر و عرفات و منا كه در پستى ها و بلندى ها و فاقد طراوت

ص: 33

و خرّمى و خالى از باغ و بستان و گلزار قرار گرفته- مى فرمايد:

«وَ لَكِنَّ اللَّهَ يَخْتَبِرُ عِبَادَهُ بِأَنْوَاعِ الشَّدَائِدِ وَ يَتَعَبَّدُهُمْ بِأَلْوَانِ الْمَجَاهِدِ وَ يَبْتَلِيهِمْ بِضُرُوبِ الْمَكَارِهِ إِخْرَاجاً لِلتَّكَبُّرِ مِنْ قُلُوبِهِمْ وَ إِسْكَاناً لِلتَّذَلُّلِ فِي نُفُوسِهِمْ وَ لِيَجْعَلَ ذَلِكَ أَبْوَاباً فُتُحاً إِلَى فَضْلِهِ وَ أَسْبَاباً ذُلُلًا لِعَفْوِهِ»؛ (1)

«ولى خداوند بندگانش را به انواع سختى ها امتحان مى كند، و با كوشش ها و مجاهدت هاى گوناگون به بندگى و عبادت وامى دارد، و به امورى كه ناخوشايند به نظر مى رسد، مى آزمايد، تا كبر و تكبر را [كه از اوصاف شيطان است و سبب رجم و لعن او شد] از دل هايشان بيرون نمايد، و فروتنى و خاكسارى را در جانشان بنشاند، تا با اين گونه آزمايش ها، درهاى فضل و رحمتش را به رويشان بگشايد و اسباب عفو و گذشتش را به آسانى به آنان عنايت فرمايد».

7. خوشرفتارى با همراهان

نرمى در كلام، استخدام لغات زيبا و با معنا، نگاه محبت آميز، مهرورزى، زدودن غم از چهره همراه، لبخند بر لب داشتن، همكارى در كارها، ديگرى را بر خود مقدم


1- نهج البلاغه، خطبه 234؛(معروف به خطبه قاصعه).

ص: 34

داشتن، الفت و انس و جوشش با همسفران، از مصاديق خوش رفتارى است كه به ويژه در سفر حج بسيار پسنديده و داراى پاداش است. چنين رفتارهايى، سبب جذب ديگران شده، ياران و دوستان را به انسان علاقه مند مى سازد؛ دوستان و يارانى كه ممكن است در طول سفر و هنگام بازگشت به وطن هريك كليدى براى حلّ مشكل يا مشكلات انسان شوند.

قرآن درباره خوش رفتارى با ديگران، فرامينى را به پيامبر عزيز اسلام داده و آن حضرت آن دستورها را تا آخر عمر نسبت به ديگران به كار بستند و همان رفتار موجب رونق اسلام و اضافه شدن نفر و نيرو به مكتب حق و عامل عشق ورزى ديگران به پيامبر مى شد.

(فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ)؛ (1)

«پس به مهر و رحمتى از سوى خدا [كه در افق وجودت طلوع داد] با مردم نرم خوى و خوشرفتار شدى و اگر درشت خوى و سخت دل بودى، يقيناً از اطرافت پراكنده مى شدند. پس براساس همين مهر و رحمتى كه خدا در وجودت نهاده، از آنان نسبت


1- آل عمران/ 159.

ص: 35

به كارها و برخوردهاى ناخوشايندشان درگذر، و براى آنان طلب آمرزش نما، و در كارها با آنان به مشورت بنشين، و چون عزم كارى كردى، برخدا توكل كن؛ زيرا خدا توكل كنندگان را دوست دارد».

زائر با بهره گيرى از اين آيه شريفه، بايد توجه داشته باشد كه خوشرفتارى با همراهان و همسفران، نسيمى الهى و بهره اى ملكوتى است و بدرفتارى و ترشرويى و سخت گرفتن با همراهان، نشانه اى از سموم دوزخ و حرارت آتش جهنم است.

زائر بايد توجه داشته باشد كه هريك از مؤمنان بر يكديگر حقوقى دارند و لازم است آن حقوق تاجايى كه امكان داشته باشد، رعايت شود.

از امام صادق(ع) روايت شده است:

«ما عُبِدَ اللَّهُ بِشَىْ ءٍأَفْضَلَ مِنْ أَدَاءِحَقِّ الْمُؤْمِنِ»؛ (1)

«خداوند به چيزى برتر از اداى حق مؤمن عبادت نشده است».

آن حضرت به شيعيان سفارش مى كنند:

«اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا إِخْوَةً بَرَرَةً مُتَحَابِّينَ فِي اللَّهِ مُتَوَاصِلِينَ مُتَرَاحِمِينَ تَزَاوَرُوا وَ تَلَاقَوْا وَ تَذَاكَرُوا أَمْرَنَا وَ أَحْيُوهُ»؛ (2)

«براى خدا خود را از هر گناهى حفظ كنيد؛ برادر


1- الكتب الاربعه، بخش كافى، ج 2، ص 371.
2- همان، ص 374.

ص: 36

نيكوكار يكديگر باشيد، براى خدا نسبت به همديگر عشق بورزيد، با يكديگر ارتباط داشته باشيد، به يكديگر مهر و محبت نماييد، به ملاقات و ديدار يكديگر برويد و درباره مكتب ما با يكديگر سخن بگوييد و آن را [در ميان جامعه] زنده و پا برجا كنيد».

انسان هنگامى كه حقوق برادر دينى اش را ادا مى كند، مسلماً او را مسرور و خوشحال مى كند و طبق روايتى از رسول خدا(ص):

«هركه مؤمنى را خوشحال كند، رسول خدا را خوشحال كرده و هركه رسول خدا را خوشحال كند، خدا را خوشحال نموده است». (1) بنابراين يقيناً محبوب ترين كارها نزد خداوند، خوشحال كردن مؤمنان است.

8. شيوه برخورد با زائران مختلف

زائر ايرانى كه پيرو مكتب اهل بيت و معروف به «شيعه آل محمّد» است، به سرزمينى وارد مى شود كه بخش عمده اى از زائرانش پيرو مذهب شافعى، مالكى، حنبلى، حنفى، زيدى، اسماعيلى و ... هستند.

پس شيعه بايد در اين سفر، خود را نماينده رسول خدا(ص) و امامان معصوم: و سفيرقرآن و مكتب


1- الكتب الاربعه، بخش كافى، ج 2، ص 381.

ص: 37

اهل بيت: قلمداد كند.

بايد در اين سفر، با اخلاق، كردار، رفتار و عباداتش زينت اهل بيت و باعث خوشحالى قلب پيامبر(ص) و حضرت زهرا و ائمه: باشد.

زائر خانه حق بايد نسبت به ديگر زائران- كه با او هم مسلك نيستند- با مهر و محبت برخورد كند، در سلام دادن به آنان پيش قدم شود، اگر در صف جماعت مسجدالنبى(ص) و مسجدالحرام كنار آنان قرار گرفت، از روى مهر و محبت به آنان سلام كند و با آنان مصافحه نمايد، و حتى نمازش را بدون قنوت و همراه آنان به جاى آورد و از بحث كردن با آنان- در صورتى كه تخصصى ندارد- بپرهيزد و سعى كند در اين زمينه از عالمى زبان دان كمك بگيرد تا مكتب اهل بيت: با برهان و استدلال به آنان برسد و تبليغات سوءدشمنان نسبت به شيعه و پيروان اهل بيت: خنثى گردد.

از تندى و تلخى با ديگر زائران كه از كشورهاى مختلف آمده اند و پيرو يكى از مكاتب اهل سنت يا زيدى، اسماعيلى و ... هستند بايد بپرهيزد و به عنوان برادران دينى به آنان بنگرد و به گونه اى رفتار كند كه آنان عاشق مكتب اهل بيت شوند، و بدانند و آگاه شوند كه دشمنان آنچه برضدّ شيعه و مكتب اهل بيت: مى نويسند يا مى گويند، دروغ است و غيرواقعى!

ص: 38

9. جدّى بودن براى رفتن به سفر

در ميان اقوام و دوستان زائر كسانى هستند كه از حقايق دينى بى خبرند، و از عبادات و بندگى و پاداش هاى دنيوى و اخروى آن غافلند، و پيش خود مقايسه هاى بى جا و غيرمنطقى مى كنند و زائر را وسوسه مى كنند و خنّاس وار، به گمراه كردن او از حق و حقيقت مى پردازند.

مثلًا مى گويند: چرا بخشى از مال و ثروتت را به كشورى ديگر مى برى، و جيب غير ايرانى ها را پر مى كنى؟ اگر دنبال ثواب هستى، پولى كه مى خواهى بابت سفر حج هزينه كنى، به اقوام فقير و افراد مستحق و نيازمند بده، اين عمل ثوابش از حج هم بيشتر است!

به راستى سدّ راه زائر شدن، و او را به ترك واجب دعوت كردن، و وى را از خدا و بندگى حق بيرون بردن، چه گناه بزرگى است!

البته زائر اگر بيش از خرج سفر تمكّن مالى داشته باشد، طبق آيات قرآن و روايات، لازم است ابتدا به وسيله ثروت و مالش به اقوام، سپس به ديگران كمك كند و با اين عمل بر ثواب و پاداشش بيفزايد، و اگر فقط هزينه سفر حج را دارد، بايد به حج برود و واجب الهى را ادا كند، و نسبت به نيازمندان تكليفى ندارد؛ بلكه بر اهل ثروت و مكنت واجب است كه به يارى نيازمندان بشتابند.

اسلام حتى اجازه ترك حجّ مستحبى را نيز نمى دهد

ص: 39

و دستور مى دهد كه مسلمانان در حجّ مستحبى شركت كنند و اگر توان مالى دارند، به نيازمندان هم كمك نمايند.

شخصى به امام صادق گفت: فدايت شوم! من همه ساله حجّ مستحبى انجام مى دهم. امسال اهالى محل مى گويند: نيازمند و فقير زياد داريم، امسال هزينه حجّ خود را صرف فقرا و مستمندان كن. شما در اين زمينه چه مى فرماييد؟

حضرت فرمود: مقدارى از پول حج را به آنان بده و ساكتشان كن.

آن شخص گفت: نمى توانم.

فرمود: از مخارج ساليانه خويش مقدارى به آنان بپرداز و به حج برو.

آن شخص گفت: برايم مقدور نيست.

سپس حضرت به بازگو كردن ثواب حج براى آن شخص پرداخت.

شايد منظور امام از بيان ثواب حج، اين بوده باشد كه «گوش به حرف مردم نبايد بدهى، به حج برو». (1) اسحاق بن عمار مى گويد:

مانع حج رفتن كسى شدم و پس از آن به حضور امام صادق(ع) شرفياب شدم و گفتم:


1- آفاق كعبه، ص 29؛ به نقل از من لايحضره الفقيه.

ص: 40

مردى درباره حج رفتن خود با من مشورت كرد؛ درحالى كه ضعيف و ناتوان به نظر مى رسيد، من در جواب مشورتش گفتم به حج نرود!

امام(ع) فرمود: سزاوارى كه به خاطر پاسخ نا به جايت و مانع شدن از حج مردم، يكسال بيمار شوى.

اسحاق مى گويد: من يكسال در بستر بيمارى افتادم. (1) و نيز آن حضرت در جايى ديگر مى فرمايد:

هريك از شما كه مانع از رفتن برادر دينى خود به حج شود، جريمه آن فتنه اى است كه در دنيا به او مى رسد، همراه آنچه در آخرت او ذخيره مى گردد. (2)

10. يارى به افراد كم توان

اصولًا يارى دادن و كمك به مردم از نظر آيات و روايات، كارى پسنديده و موجب پاداش و ثواب الهى است.

مدد رسانى اگر به مردم ضعيف و ناتوان باشد، قطعاً ثوابش بيشتر و اجر و مزدش فراوان تر است. امروزه زائران به صورت گروهى و كاروانى به سفر معنوى حج مى روند و خواه ناخواه در ميان زائران افراد مسن، پيرمرد، پيرزن، ناتوان و ضعيف وجود دارند، كه در كشيدن بار سفر، و


1- الكتب الاربعه، بخش من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 204.
2- همان، حديث 2202.

ص: 41

ساك و چمدان خود ناتوان و در سوار و پياده شدن كُند و ضعيف هستند. از اين رو، زائران جوان تر و نيرومندتر بايد براى جلب رضاى حق، و افزودن ثواب حج و زيارتشان به آنان يارى دهند، و با حوصله و بردبارى به كمك آنان بشتابند. و در سوار و پياده شدن از وسايل نقليه- اعم از هواپيما، اتوبوس و ...- آنان را برخود مقدم داشته، يارى شان دهند و هيچ منّتى هم بر آنان نداشته باشند.

بى تفاوتى نسبت به ضعيفان و ناتوانان، به دور از اخلاق انسانى و كرامت و بزرگوارى است.

امام صادق(ع) مى فرمايد:

جدّم حضرت زين العابدين(ع) مسافرت نمى كرد مگر با كاروانى كه او را نمى شناختند و با آنان شرط مى كرد در كارهايى كه پيش مى آيد، براى خدمت به آنان راه را به روى حضرت بازگذارند.

زمانى با كاروانى به سفر رفت، درحالى كه به كاروانيان خدمت مى كرد و به آنان مدد مى رسانيد، مردى آن منبع كرامت را شناخت و به كاروانيان گفت: مى دانيد اين بزرگوار كيست؟ گفتند: نه. گفت: على بن الحسين، زين العابدين است!!

آنان دست و پاى حضرت را بوسيدند، گفتند: اى پسر پيامبر! با اين كارت خيال داشتى ما را دچار عذاب دوزخ كنى؟ چنانچه خداى ناخواسته جسارتى يا

ص: 42

زبان درازى يا ستمى بر شما روامى داشتيم، عاقبتش چه مى شد؟! چرا همچون خدمتكارى به ما خدمت مى كرديد؟

امام(ع) فرمود: من مدتى پيش با گروهى كه مرا مى شناختند، مسافرت كردم، آنان نسبت به من خدماتى انجام دادند، خدماتشان براى اين بود كه من وابسته به رسول خدايم؛ در حالى كه سزاوار آن خدمات نبودم!! ترسيدم شما هم مانند آنان با من رفتار كنيد. به همين سبب در حالى كه از نزديك مرا نمى شناختيد با شما همسفر شدم تا به شما خدمت كنم و مدد رسانم. (1)

دانى كه را سزد صفت پاكى؟ آن كو وجود پاك نيالايد

تا خلق از او رسند به آسايش هرگز به عمر خويش نياسايد

تا ديگران گرسنه و مسكين اند برمال و جاه خويش نيفزايد

تا بر برهنه جامه نپوشاند از بهر خويش جامه نيفزايد

مردم اگر بدين صفات يابى گر نام او فرشته نَهى شايد (2)

11. گرامى داشتن ديگران و اكرام به آنان

يكى از وظايف و مسؤوليت هاى سنگين و بسيار مهمّ مؤمن، اين است كه ديگر مؤمنان و مسلمانان را ارج نهد و به آنان احترام نمايد، وجودشان را گرامى بدارد و از اهانت به ايشان و سبك شمردنشان جداً بپرهيزد.


1- بحار الانوار، ج 11، ص 21.
2- شعر از پروين اعتصامى.

ص: 43

زائر حرم الهى بايد به طور ويژه به رعايت اين مسأله مهم در حقّ ديگران اهتمام ورزد و همه را، چه كوچك تر از خود و چه بزرگ تر و مسن تر از خويش، گرامى بدارد و در هر موقعيتى از اكرام به آنان دريغ نورزد.

زائر بايد به اين معنا توجه كند كه ديگر زائران علاوه براين كه مؤمن و مسلمان اند، مهمان خدا هستند، و در ضيافت الله شركت دارند و بايد از اكرام و احترام بيشترى برخوردار باشند.

زائر بايد افراد كم سن تر از خود را كم گناه تر بداند و مسن تر از خود را در عبادت و بندگى مقدم بر خويش قلمداد كند؛ بدين ترتيب احترام و اكرام به كوچك تر از خود و مسن تر از خويش را واجب اخلاقى بداند و در بزرگداشت همه آنان ذره اى كوتاهى ننمايد.

اكرام به مؤمن و احترام به ديگران، گاهى با يك سخن و كلام نيكو تحقق مى يابد؛ چنان كه از حضرت صادق(ع) روايت شده:

«مَنْ قَالَ لِأَخِيهِ الْمُؤْمِنِ مَرْحَباً كَتَبَ اللَّهُ تَعَالَي لَهُ مَرْحَباً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»؛ (1)

«كسى كه به برادر مؤمنش بگويد: خوش آمدى، [خداوند به تو رفاه و گشايش عنايت كند]، خداوند متعال تا قيامت براى او خوش آمد و گشايش در


1- الكتب الأربعه، بخش كافى، ج 2، ص 390، حديث 2193.

ص: 44

كارهايش ثبت مى كند».

و باز آن حضرت مى فرمايد:

«مَنْ أَتَاهُ أَخُوهُ الْمُسْلِمُ فَأَكْرَمَهُ فَإِنَّمَا أَكْرَمَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ»؛ (1)

«كسى كه برادر مسلمانش نزدش آيد و او به برادر مسلمانش احترام بگذارد، بى ترديد به خداى عزوجل احترام گذاشته است».

امام صادق(ع) درباره نيكوكارى به اسحاق بن عمار فرمود:

«اى اسحاق! تا جايى كه قدرت دارى به دوستان من نيكى كرده، با آنان به اكرام و احترام برخورد كن؛ مؤمن اگر به مؤمن نيكى كند و او را در امورش كمك نمايد، با اين عملش به صورت ابليس لطمه مى زند و قلب آن دشمن مكار را از اندوه دائم پرمى كند». (2)

12. نصيحت و خيرخواهى نسبت به همسفران

نصيحت در لغت به معناى خيرخواهى نسبت به ديگران و موعظه حسنه براى هدايت آنان است.

اهل تحقيق و لغت شناسان در معناى نصيحت مى فرمايند:


1- الكتب الأربعه، بخش كافى، ج 2، ص 390، حديث 2193.
2- همان، حديث 2200.

ص: 45

مراد از نصيحت مؤمن به مؤمن، ارشاد و هدايت او به مصالح دين و دنياى اوست؛ و نصيحت، تعليم معالم دين به اوست؛ اگر نسبت به معالم جاهل باشد و بيدار كردن اوست، اگر در خواب غفلت به سرمى برد؛ نصيحت، دفاع از مسلمان و آبروى اوست؛ نصيحت، گراميداشت مؤمن در جوانى و پيرى اوست؛ نصيحت، ترك حسد و دغلى و فتنه نسبت به مؤمن، دفع ضرر از او و جلب منفعت به سوى اوست.

اگر طرف مقابل نصيحت پذير نباشد، بايد با حوصله، بردبارى و مدارا با او رفتار كند تا نصيحت پذير شود، و اگر به امر دين و مسائل الهى تن درندهد، به صورت مشروع او را امر به معروف و نهى از منكر كند تا به دايره دين بازگردد و خير دنيا و آخرتش تأمين شده، هماى سعادت و خوشبختى برسرش بنشيند و به صف مؤمنان بپيوندد.

مسأله نصيحت و خيرخواهى در اسلام از جايگاه بسيار مهمى برخوردار است، تا جايى كه در روايات اهل بيت: فصل خاصى به آن اختصاص يافته است.

از امام باقر(ع) روايت شده كه پيامبر اسلام(ص) فرموده:

«لِيَنْصَحِ الرَّجُلُ مِنْكُمْ أَخَاهُ كَنَصِيحَتِهِ لِنَفْسِهِ»؛ (1)

«خيرخواهى و نصيحت شما نسبت به برادر


1- الكتب الاربعه، بخش اصول كافى، ج 2، ص 391.

ص: 46

مؤمن بايد به گونه اى باشد كه گويا براى خودتان در مقام خيرخواهى هستيد».

امام صادق(ع) در ضمن روايتى در باب خيرخواهى مى فرمايد:

«يَجِبُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ أَنْ يُنَاصِحَهُ»؛ (1)

«بر مؤمن واجب است كه نسبت به مؤمن خيرخواه باشد».

«يَجِبُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ النَّصِيحَةُ لَهُ فِي الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِيبِ»؛ (2)

«بر مؤمن واجب است كه خيرخواه مؤمن در حضور و در غيابش باشد».

13. پرهيز از عبوسى و ترشرويى

زائر بايد به اين معنا توجه داشته باشد كه همسفران و مردمى كه در طول زيارت و مناسك حج با آنان برخورد مى كند، همه و همه وطن را به قصد عبادت ترك كرده و در دايره دورى و فراق از اهل و عيال و آشنايان و دوستان قرار گرفته و گرد و غبار غربت و دل تنگى به چهره دارند؛ اگر همسفر و هم اتاقى اش خوش اخلاق نباشد، بيش از اندازه برغم غربت و درد هجران و فراقش مى افزايد؛ اين دور از انصاف است كه انسان سبب اندوه بيشتر يا غصه


1- الكتب الاربعه، بخش اصول كافى، ج 2، ص 391.
2- همان.

ص: 47

فزون تر، يا احساس غربت شديدتر گردد.

گرچه خود زائر در غربت و در فضاى فراق است، ولى بايد به خاطر خدا و براى زدودن اندوه همسفران، با رويى گشاده و به كاربردن سخنان محبت آميز با آنان برخورد كند تا علاوه بر زدودن رنج سفر رضايت حضرت حق را نيز جلب نمايد و يقيناً برخورد با چهره باز و خندان سبب زدوده شدن غم و غصه ديگران مى شود. حُسن خلق، مرام انبيا و اوليا و طريقه امامان و عاشقان خداست. در اين زمينه، روايات بسيار مهمّى از پيامبر بزرگوار اسلام(ص) نقل شده است كه در زير، چند نمونه از نظرتان مى گذرد:

«حُسْنُ الْبِشْرِ يَذْهَبُ بِالسَّخِيمَة»؛ (1)

«گشاده رويى و خوش خلقى كينه را از دل مى زدايد و حقد و دشمنى را از آيينه قلب پاك مى كند».

«الاقتصادُ نِصفُ العيش، وَحُسنُ الخُلقِ نِصفُ الدينِ»؛ (2)

«ميانه روى، نصف معاش و زندگى و خوش اخلاقى، نصف ديندارى است».

«إنَّ حُسنُ الخُلُقِ ليذيبُ الخطيئة كَما تَذيبُ الشَّمسُ الْجَلِيد»؛ (3)


1- تحف العقول، ص 45.
2- تاريخ بغداد، ج 12، ص 11.
3- كنز العمال، ج 3، ص 3، حديث 5134.

ص: 48

«به راستى كه خوش اخلاقى گناه را آب مى كند، چنانچه خورشيد يخ را ذوب مى كند».

«ثَلَاثٌ يُصْفِينَ وُدَّ الْمَرْءِ لِأَخِيهِ الْمُسْلِمِ يَلْقَاهُ بِالْبُشْرِ إِذَا لَقِيَهُ وَ يُوَسِّعُ لَهُ فِي الْمَجْلِسِ إِذَا جَلَسَ إِلَيْهِ وَ يَدْعُوهُ بِأَحَبِّ الْأَسْمَاءِ إِلَيْه»؛ (1)

«سه چيز نشان دهنده محبت و دوستى انسان به برادر مسلمانش است، يكى اينكه هنگام ديدار او خوشرو و بشّاش باشد، و ديگر اينكه چون نزد او بنشيند، برايش جا بازكند تا بتواند راحت بنشيند، و او را با نامى كه نزدش محبوب تر از ديگر نام هاست، صدا كند.

امام باقر(ع) مى فرمايد:

مردى خدمت رسول خدا(ص) آمد و عرض كرد: اى پيامبر خدا! مرا به سفارشى و وصيتى ميهمان كن. آن حضرت در ضمن سفارش هاى خود فرمود:

«الْقَ أَخَاكَ بِوَجْهٍ مُنْبَسِط»؛ (2)

«با برادر دينى خود، با چهره گشاده ديدار كن».

14. انتقادپذيرى

زائر بايد بداند كه او و ديگر مردم و همسفران و كاروانيان، همه ممكن است اشتباه كنند و مقام مصونيت و


1- جامع احاديث الشيعه، ج 20، ص 40.
2- همان، ص 42، حديث 27284.

ص: 49

عصمت از خطا، ويژه چهارده معصوم: است.

بنابراين اگر در طول سفر، يا در انجام مناسك دچار خطا و اشتباه در رفتار يا انجام مراسم عبادى حج شد، به حكم دين، پذيراى اعتراض، نقد و انتقاد باشد؛ چرا كه «انتقاد» در صورتى كه مورد قبول واقع شود، سبب هدايت و رشد شده، رهايى از خطا و پاك شدن از آلودگى و رفع اشتباه را به دنبال دارد.

آنان كه از انتقاد روى بر مى گردانند، بايد بدانند كه دچار بيمارى كبر و خودپسندى هستند و اين صفات اگر در كسى باشد، او را از گردونه محبت حق خارج خواهد ساخت.

(إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ)؛ (1)

«خداوند، متكبران را دوست ندارد».

از رسول خدا(ص) روايت شده:

«اجتَنِبُوا التَّكَبّرُ فإنَّ العَبْدَ لايزال يَتَكَبّر حَتّى يقولَ اللهُ تعالى اكتُبُوا عَبدى هذا فِي الجَبّارينَ»؛ (2)

«از تكبر و خودخواهى دورى كنيد، زيرا بنده پيوسته تكبر مى ورزد تا جايى كه خداى تعالى به فرشتگان مى گويد: نام اين بنده ام را در زمره گردن كشان بنويسيد».


1- نحل/ 23.
2- كنز العمال، ج 3، ص 525.

ص: 50

بنابراين انسان نبايد از «پذيرش انتقاد» روى برتابد. بايد با تواضع و خاكسارى، اشتباه خويش را قبول كند و به كار بندد.

15. كوشش براى يافتن دوستان جديد

به راستى سفر پربركت حج، فرصت بسيار مغتنمى است كه انسان دوستان جديدى به دست آورد؛ دوستانى كه از اخلاق و دين و كرامت و دانش و قدرت آنان براى رشد و كمال و خير دنيا و آخرت خود استفاده كند؛ دوستانى كه در حوادث و پيش آمدها او را يارى دهند و هريك الگو و سرمشقى نيكو براى زندگى او شوند.

دوست يابى، آن هم چنان دوستان مفيدى، در تعاليم آسمانى اسلام سفارش شده است و آيات و روايات چندى در اين زمينه به تشويق پرداخته اند و يكى از عذاب هاى سخت قيامت را براى اهل معصيت، نداشتن دوست و نبود رفيق و همدم برشمرده اند:

(وَما أَضَلَّنا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ* فَما لَنا مِنْ شافِعِينَ* وَلا صَدِيقٍ حَمِيمٍ)؛ (1)

«در دنيا كه بوديم جز مجرمان حرفه اى، ما را به ضلالت و گمراهى [و دور شدن از خدا و صراط مستقيم] نكشاندند، [در اين روز هولناك] براى ما


1- شعراء/ 99- 101.

ص: 51

شفاعت كننده و دوستى وجود ندارد كه از ما حمايت كند و ما را از عذاب دوزخ نجات دهد».

از مفهوم آيه شريفه استفاده مى شود كه دوست مناسب، رفيق موافق، مصاحب با كرامت و همنشين دلسوز، عامل نجات و رهايى انسان از خزى دنيا و عذاب آخرت است.

زائر بايد در ميان همسفرانش با صبر و حوصله به يافتن دوستان مفيد و رفيقان نيك سيرت و مصاحبان با كرامت اقدام نمايد؛ چرا كه اميرمؤمنان(ع) درباره دوست خوب و دشمن، نظرى جالب دارد؛ آن حضرت مى فرمايد:

وليس كثيراً ألف خلّ وصاحب وإنّ عدواً واحداً لكثير (1)

«هزار يار موافق و دوست مناسب زياد نيست؛ ولى يك دشمن براى انسان بسيار است».

امام رضا(ع) مى فرمايد:

كسى كه برادرى در راه خدا و به خاطر خدا به دست آورد، خانه اى در بهشت به دست آورده است. (2)

16. انس با ديگران

برخى از مردم انزوا و جدا زيستن از ديگران را


1- جامع احاديث الشيعه، ج 20، ص 178.
2- همان، ص 176 و 177.

ص: 52

دوست دارند، در مساجد، در مجالس، در ميهمانى ها و در ميان جمعيت شركت نمى كنند؛ مكتب آنان، عزلت و گوشه گيرى و تنهايى است؛ از اين رو از جريانات و آنچه بر ديگران مى گذرد، بى خبر و غافل هستند، آنان با تنها زيستن، از بسيارى كارهاى خير، برنامه هاى مثبت و پاداش هاى الهى محروم مى شوند، كه كار اين افراد برخلاف خواسته دين و اولياى الهى است. انسان بايد به دنبال دوست يابى و يارى رساندن به آنان كوشا، و با شركت در كارهاى خيرشان انس و الفت خود را ثابت نمايد. تنها زيستن، كار افراد بى مهر و عاطفه و خالى از محبت و مهربانى است.

سفر حج، سفر بسيار مهمى است و زائر نبايد در اين سفر از همسفران كناره گيرى كند و تنها بنشيند و تنها به زيارت و انجام مناسك مبادرت ورزد.

زائر با انس و الفت گرفتن با همسفران به ارزش هاى ديگران آگاه مى شود، و اگر خود، فاقد آن ارزش هاست، آنها را در فرصت عظيم سفر حج در خود تجلّى مى دهد؛ زائر با الفت و مؤانست با ديگران به عيوب خود واقف مى شود و درصدد برطرف كردن آن برمى آيد.

درباره انس گرفتن و الفت با ديگران، روايات بسيار مهمى از اهل بيت عصمت و طهارت: نقل شده است؛ از جمله رسول خدا(ص) فرموده:

ص: 53

«المؤمنُ آلِفٌ مألوفٌ»؛ (1)

«مؤمن انس مى گيرد، و ديگران [به آسانى] با او انس برقرار مى كنند».

با دقت در روايت فوق درمى يابيم كه آن حضرت، انس گرفتن و الفت برقرار كردن را، از ويژگى هاى مؤمن مى داند. در جايى ديگر پيامبر(ص) فرموده:

فرداى قيامت نزديك ترين شما به من، كسى است كه خوش خوتر و به مردم نزديك تر باشد. (2) اميرمؤمنان على(ع) نيز مى فرمايد:

«طُوبَى لِمَنْ يَأْلَفُ النَّاسَ وَ يَأْ لَفُونَهُ عَلَى طَاعَةِ اللهِ»؛ (3)

«خوش به حال آن كه در راه طاعت و عبادت خدا، با مردم انس گيرد و مردم نيز با او الفت برقرار كنند».

با توجه به كلام اميرمؤمنان(ع) اين انس و الفت بايد انس و الفتى مثبت باشد؛ انس و الفتى كه برمحور طاعت حق و عبادت باشد. بنابراين الفت با كسانى كه انسان را به سوى معصيت سوق دهند و از او مجرم و خطاكار بسازند، ممنوع و كارى نامشروع و سبب خرابى دنيا و آخرت انسان مى شود.


1- مستدرك الوسائل، ج 8، ص 450.
2- ميزان الحكمه، ج 1، ص 170.
3- همان.

ص: 54

17. استفاده از تجارب ديگران

زائر خانه خدا بايد بداند كه اهل كاروان را افراد و اشخاصى با پيشه هاى گوناگون تشكيل مى دهند و هركدام نسبت به عمر و شغلشان داراى تجارب گوناگون هستند و در آنان، مجموعه اى از دانش ها و هنرها جمع است. اين سفر، فرصت بسيار مغتنمى است كه از تجارب همسفران مى تواند براى رشد روحى، تعالى روانى و تكميل ادب خود استفاده كند.

در شعرى كه منسوب به حضرت على(ع) است، براى «سفر» پنج فايده برشمرده شده است:

«از وطن خود براى به دست آوردن برترى ها و ارزش ها، دورى گزينيد و مسافرت كنيد؛ چرا كه در سفر، پنج فايده نصيب شما مى شود:

برطرف شدن غم و غصه، كسب معيشت، اندوختن دانش، آراسته شدن به آداب مثبت، و به دست آوردن همنشين بزرگوار». (1)

18. بهره گيرى از يافته هاى اهل خرد

زائر در اين سفر معنوى، توفيق ديدار عاقلان و خردمندانى را مى يابد كه از عقل پخته و خرد تجربى


1- تَغَرَّبْ عن الأوطان في طلب الْعُلي وسافر ففى الأسفار خمسُ فَوائدَ تَفرُّج هَمّ واكتسابٍ معيشةٍ وعلمٌ و آدابٌ وصحبةُ ماجد

ص: 55

برخوردارند؛ چه در كاروان و چه در مجالس و محافل علمى كه در مدينه و مكه تشكيل مى شود.

گاهى در ميان عاقلان و خردمندان، كسانى يافت مى شوند كه عمر خود را با تحصيل، مطالعه و سفرهاى گوناگون علمى سپرى كرده و به يافته هاى جديد و پرقيمتى دست يافته اند و چه بسا زائر با بهره جستن از آن يافته ها، پس از بازگشت به وطن، منشأ تحولى عظيم و فوق العاده در كشور و ملّت گردد. پس، از دست دادن فرصت ها بسيار ناپسند است و انسان عاقل نبايد با دست خالى به وطن بازگردد!

زائر اگر عقل خود را با عقول پخته و خردهاى تجربه ديده گره بزند، عقلش رشد پيدا مى كند و از اندوخته هاى پرقيمت ديگران بهره مند مى شود، و به فرموده اميرمؤمنان(ع) عقل تجربى پيدا مى كند:

«الْعَقْلُ عَقْلَانِ عَقْلُ الطَّبْعِ وَ عَقْلُ التَّجْرِبَةِ وَكِلَاهُمَا يُؤَدِّي إِلَى الْمَنْفَعَة»؛ (1)

«عقل دو گونه است، عقل ذاتى و طبيعى و عقل تجربى و هر دوى آنها سودمندند».

و در روايت ديگرى مى فرمايد:

«الْعَاقِلُ مَنْ وَعَظَتْهُ التَّجَارِب»؛ (2)


1- ميزان الحكمه، ج 8، ص 3890.
2- همان.

ص: 56

«عاقل و خردمند، كسى است كه تجربه ها، او را پند آموزد».

19. دورى از فرومايگان

در بين خانواده و اقوام و خويشان و نيز در جامعه، گاهى افرادى هستند كه متأسفانه فرومايه و پست اند و براى نجات خود از اين حالت شيطانى، اقدامى نمى كنند؛ نه از تجربه هاى با ارزش ديگران استفاده مى كنند و نه در مجالس وعظ و نصيحت حاضر مى شوند و نه با خردمندان و عالمان همنشين مى گردند.

گاهى چنين افرادى در سفر حج همسفر انسان مى شوند. زائر بايد از رفت و آمد و همنشينى با آنان پرهيز كند تا از زيان و شرّ آنان، در امان بماند. اگر با يكى از آنان هم اتاق شود و جابه جايى براى كاروان امكان پذير نباشد، با حوصله و متانت، حلم و بردبارى صبر كند تا اين سفر به پايان برسد. از حضرت رضا(ع) درباره نشانه فرومايگى پرسيدند، حضرت در پاسخ فرمود:

«مَنْ كَانَ لَهُ شَي ءٌ يُلْهِيهِ عَنِ اللَّهِ»؛ (1)

«كسى كه چيزى داشته باشد و آن چيز او را از ياد خدا بازدارد».

غفلت از ياد حق و دورى از بندگى و اطاعت خدا،


1- تحف العقول، ص 442.

ص: 57

از نشانه هاى افراد فرومايه است؛ اهل بيت: مردم را از دوستى، معاشرت و نشست و برخاست با فرومايگان نهى كرده اند.

اميرمؤمنان(ع) مى فرمايد:

«احْذَرُوا السَّفِلَةَ فَإِنَّ السَّفِلَةَ مَنْ لَا يَخَافُ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ وَ فِيهِمْ قَتَلَةُ الْأَنْبِيَاءِ وَ فِيهِمْ أَعْدَاؤُنَا»؛ (1)

«از مردم فرومايه بپرهيزيد و از معاشرت با آنان دورى كنيد؛ زيرا فرومايه از خدا بيم ندارد. قاتلان پيامبران و دشمنان ما از اين گروه اند».

شيخ صدوق، اين شخصيت بزرگ و روايت شناس، در كتاب پرقيمت من لايحضره الفقيه مى نويسد:

درباره معناى فرومايه، اخبار گوناگونى آمده است:

در بعضى از روايات، فرومايه به كسى اطلاق شده كه طنبور (2) مى نوازد؛ در برخى ديگر، آمده كه فرومايه كسى است كه اگر به او خوبى كنى، خوشحال نمى شود و اگر بدى كنى، ناراحت نمى گردد، و نيز به كسى اطلاق شده كه به ناحق و بدون شايستگى، ادعاى امامت و پيشوايى كند. و در روايتى از امام صادق(ع) به كسى گفته شده كه شراب مى نوشد ... همه اينها، اوصاف شخص فرومايه است، و هركس يكى يا همه آنها را داشته باشد، بايد از رفاقت و همنشينى با او دورى گزيد.


1- بحارالانوار، ج 10، ص 114.
2- طنبور؛ كمانچه، از سازهاى زهى است.

ص: 58

20. مشورت با ديگران

خودكامگى در تصميم، استبداد رأى و نظر، و خود را در همه امور دانا و متخصص دانستن، كارى است كه انسان را دچار زيان هاى سنگين و عواقب سوء و گاهى خسارت هاى جبران ناپذير مى كند.

مشورت با ديگران به ويژه با اهل تجربه و خردمندان و نظرخواهى از انديشمندان، كارى پسنديده و عملى مورد رضايت حق است.

مشورت با ديگران از چنان ارزش و اعتبارى برخوردار است كه خداى مهربان در قرآن به پيامبرش فرمان مى دهد تا در كارها با مردم روشن ضمير و اهل تجربه مشورت كند؛ با اين كه مى داند پيامبر(ص) عاقل ترين انسان هاست. (1) ارزش مشورت به اندازه اى است كه از صد و چهارده سوره قرآن، يكى از آنها شورا(مشورت) نام گذارى شده و در آن سوره، ويژگى هاى اهل ايمان را به اين صورت بازگو مى كند:

توكل و اعتماد برخدا، اجتناب و دورى از گناهان كبيره و زشت كارى، عفو و گذشت به هنگام خشم، اطاعت از خدا و اجابت دعوت حق، به پا داشتن نماز،


1- آل عمران/ 159.

ص: 59

مشورت در كارها، انفاق در راه خدا از آنچه روزى آنان شده، يارى خواستن از مؤمنان و هم كيشان، هنگامى كه در معرض ظلم و ستم واقع مى شوند، اجتناب از يارى خواستن از بيگانگان و ...

اميرمؤمنان(ع) مى فرمايد:

هنگامى كه پيامبر(ص) مرا براى تبليغ اسلام به يمن فرستاد، به من فرمود:

«يَا عَلِىُّ مَا حَارَ مَنِ اسْتَخَارَ وَ لَا نَدِمَ مَنِ اسْتَشَار»؛ (1)

«اى على! كسى كه از خدا درخواست خير و خوبى كرد، سرگردان نشد و كسى كه با ديگران در كارهايش به مشورت نشست، پشيمان نگشت».

زائر، به ويژه كسى كه سفر اول اوست، بايد با اهل خرد و آنانى كه در اين سفر چند پيراهن بيش از او پاره كرده اند، درباره صرف عمر گران بهايش و رفت و آمدش به حرم هاى مدينه و مكه و درباره بهره بردارى بيش از پيش مشورت كند، تا به عبادتى كامل و زيارتى جامع و مناسكى قابل قبول دست يابد؛ چرا كه ممكن است اين سفر، اولين و آخرين سفر حجّش باشد و ديگر بار، هرگز اتفاق نيفتد!

اما همان گونه كه اشاره شد، با خردمندان و دلسوزان


1- امالى، طوسى، ص 136.

ص: 60

بايد مشورت كرد؛ نه با همه كس! مشورت با برخى، انسان را دچار زيان و محروميت از فيوضات الهى مى كند.

رسول خدا(ص) به اميرمؤمنان(ع) مى فرمود:

«لَا تُشَاوِرْ جَبَاناً فَإِنَّهُ يُضَيِّقُ عَلَيْكَ الْمَخْرَجَ وَ لَا تُشَاوِرِ الْبَخِيلَ فَإِنَّهُ يَقْصُرُ بِكَ عَنْ غَايَتِكَ وَ لَا تُشَاوِرْ حَرِيصاً فَإِنَّهُ يُزَيِّنُ لَكَ شَرَّهَا»؛ (1)

«با ترسو مشورت مكن؛ زيرا او راه حل مشكلات را برتو تنگ مى كند، با بخيل مشورت نداشته باش؛ زيرا تو را از هدف مثبتت بازمى دارد، با حريص به مشورت منشين؛ زيرا او طمع و آز را در نظرت نيكو جلوه مى دهد».

حضرت صادق(ع) مى فرمايد:

«شَاوِرْ فِي أَمْرِكَ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ»؛ (2)

«در كارهاى خود با كسانى مشورت كن كه از عظمت خداى عزوجل در هراس اند».

21. گفت وگوهاى سازنده

زائر در طول سفر به دور از غوغاى زندگى و امور خسته كننده، در گردونه فرصتى با ارزش و فراغتى ملكوتى قرار مى گيرد؛ بنابراين بر او لازم است كه بخشى از آن فرصت را هزينه گفت وگوى دينى، تربيتى، علمى و


1- علل الشرايع، ص 559.
2- بحار الانوار، ج 75، ص 261.

ص: 61

اخلاقى با اهل فن كند. به ويژه سؤالاتى را كه در زمينه عقايد، احكام، حلال و حرام و دنيا و آخرت دارد، با اهلش در ميان گذاشته، از اين طريق خود را به دانش دينى و آگاهى لازم در جهت تأمين سعادت دنيا و آخرتش بيارايد.

اسلام، تشكيل چنين محافل علمى و استفاده از دانش عالم را- گرچه ميان دو نفر باشد- از اعظم عبادات شمرده و موجب پاداش بى نهايت، كليد درهاى بهشت، ضامن سعادت دنيا و آخرت انسان و سبب تحولات روحى و اخلاقى دانسته است.

از اميرمؤمنان(ع) روايت شده:

«أيّها النّاس، طُوبَى لِمَنْ شَغَلَهُ عَيْبُهُ عَنْ عُيُوبِ النَّاسِ وَ تَوَاضَعَ مِنْ غَيْرِ مَنْقَصَةٍ وَ جَالَسَ أَهْلَ الْفِقْهِ وَ الرَّحْمَةِ وَ خَالَطَ أَهْلَ الذُّلِّ وَ الْمَسْكَنَةِ وَ أَنْفَقَ مَالًا جَمَعَهُ فِى غَيْرِ مَعْصِيَةٍ»؛ (1)

«اى مردم! خوشا به حال كسى كه توجه به عيوب خودش، او را از پى گيرى عيوب ديگران باز دارد، و بدون داشتن كمبود و نقص به فروتنى و خاكسارى در جاى خودش تن در دهد، و با اهل بصيرت و بينش همنشين شود، و با تهيدستان و فقيران همزيستى و آمد و شد داشته باشد، و مالى


1- بحار الانوار، ج 1، ص 156.

ص: 62

را كه از راه حلال و بدون معصيت به دست آورده، در راه حق هزينه كند».

امام رضا(ع) نيز مى فرمايد:

«مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً يُحْيِا فِيهِ أَمْرُنَا لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوب»؛ (1)

«كسى كه در جلسه اى شركت كند و در آن جلسه [فقه و حلال و حرام و] احكام ما را با بحث و گفت وگو به پا دارد روزى كه دلها مى ميرند، قلب او نخواهد مرد».

پيشواى ششم امام صادق(ع) به داود بن سرحان فرمود:

«يَا دَاوُدُ أَبْلِغْ مَوَالِىَّ عَنِّى السَّلَامَ وَ أَنِّى أَقُولُ رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً اجْتَمَعَ مَعَ آخَرَ فَتَذَاكَرَا أَمْرَنَا فَإِنَّ ثَالِثَهُمَا مَلَكٌ يَسْتَغْفِرُ لَهُمَا وَ مَا اجْتَمَعَ اثْنَانِ عَلَى ذِكْرِنَا إِلَّا بَاهَى اللَّهُ تَعَالَي بِهِمَا الْمَلَائِكَةَ فَإِنِ اجْتَمَعْتُمْ فَاشْتَغِلُوا بِالذِّكْرِ فَإِنَّ فِي اجْتِمَاعِكُمْ وَ مُذَاكَرَتِكُمْ إِحْيَاءَنَا وَ خَيْرُ النَّاسِ بَعْدَنَا مَنْ ذَاكَرَ بِأَمْرِنَا وَ دَعَا إِلَى ذِكْرِنَا»؛ (2)

«اى داود! به دوستانم از جانب من سلام برسان و بگو اين گفته من است: خدا رحمت كند بنده اى را كه با ديگرى مى نشيند و از فرهنگ و فقه و علوم


1- بحار الانوار، ج 1، ص 156.
2- همان، ص 157؛ امالى، طوسى، ص 228.

ص: 63

ما گفت وگو مى كند. يقيناً سومين نفر آنان فرشته اى است كه براى آن دو نفر طلب آمرزش مى كند. و هرگاه دو نفر درباره فرهنگ ما گفت وگو كنند، خداوند با آن دو نفر به فرشتگان مباهات مى كند؛ پس هنگامى كه در امور الهى اجتماع كرديد، به پرسش و پاسخ هاى مسائل تربيتى مشغول شويد؛ زيرا در اجتماع و گفت وگوى شما، زنده كردن ياد و مكتب ماست، و بهترين مردم پس از ما، كسى است كه درباره امور ما گفت وگو كند و مردم را به ياد ما دعوت كند.

رسول خدا(ص) در حديثى زيبا فرموده:

«الْمُتَّقُونَ سَادَةٌ وَ الْفُقَهَاءُ قَادَةٌ وَ الْجُلُوسُ إِلَيْهِمْ عِبَادَةٌ»؛ (1)

«اهل تقوا سرورند، فقيهان رهبرند، و نشستن نزد آنان [براى بهره گيرى از بينش و دانششان] عبادت است».

حضرت رضا(ع) از پدرانش از رسول خدا(ص) روايت مى كند:

مُجَالَسَةُ الْعُلَمَاءِ عِبَادَةٌ وَ النَّظَرُ إِلَى عَلِىٍّ(ع) عِبَادَةٌ وَالنَّظَرُ إِلَى الْبَيْتِ عِبَادَةٌ وَ النَّظَرُ إِلَى الْمُصْحَفِ عِبَادَةٌ وَالنَّظَرُ إِلَى الْوَالِدَيْنِ عِبَادَةٌ»؛ (2)

«نشستن با دانشمندان براى بهره گيرى از علمشان،


1- امالى، طوسى، ص 229.
2- بحار الانوار، ج 1، ص 160.

ص: 64

و نگاه به على(ع)، و چشم دوختن به كعبه، و نظر كردن به قرآن و نگاه به پدر و مادر عبادت است».

زائر عزيز با توجه به اين روايات بسيار مهم كه گوشه اى از روايات فراوان باب گفت وگوى علمى و دينى است، بخشى از فرصت خود را در سفر حج كه داراى فراغت هستى هزينه گفت وگوى دينى و علمى و اخلاقى كن، تا بيش از پيش به كرامت و صدق و تربيت و آداب انسانى آراسته شوى، و ثواب و پاداش عظيمى براى آخرت خود ذخيره نمايى، و از اين طريق رضايت حق و پيامبر و ائمه طاهرين را جلب كنى و به معنويت زيارت خود بيفزايى.

22. پندپذيرى

انسان همواره نيازمند موعظه و پند است. موعظه و پند، غذاى معنوى و ملكوتى است كه باطن و روح انسان را پرورش مى دهد و زمينه سعادت و خوشبختى را در دنيا و آخرت فراهم مى كند.

پندپذيرى، اخلاق صالحان و اولياست. پندپذيرى؛ يعنى اين كه انسان از هر حادثه، جريان و گفتار مناسبى عبرت بگيرد و آن تجربه را به كار بندد.

«پندپذيرى»، مردى شراب خوار، عياش و غافل چون «بشر حافى» را به گردونه دين، معرفت، عرفان، و توبه

ص: 65

واقعى كشانيد و او را تبديل به يكى از اولياى خدا كرد.

فضيل عياض كه مردى راهزن، دزد و مجرم بود، با پند و اندرز به مقام والاى انسانيت و اوج عرفان عملى رسيد.

سديدالدين حمصى، نخود فروشى از اهل رى بود كه در اثر گوش شنوا داشتن در سن پنجاه سالگى به مدرسه علوم اسلامى رفت و تبديل به عالمى فرهيخته، و فقيهى بزرگ، و نويسنده اى توانا گرديد.

و بالاخره سكاكى كه چاقوسازى بى سواد، غريب و ناشناخته بود، به اديبى بزرگ، و لغت شناسى كم نظير تبديل شد.

«پندپذيرى»، كافر را مسلمان، مشرك را مؤمن، بى خبر را آگاه، جاهل را عالم، متوقف را متحرك، مجرم را توبه كار و بى هنر را هنرمند مى نمايد.

حضرت جواد الائمه(ع) در روايتى بسيار مهم مى فرمايد:

«المُؤْمِنُ يَحْتاجُ إلى تَوْفِيقٍ مِنَ اللهِ، وَواعِظٍ مِن نَفْسِهِ، وَقَبُولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُهُ»؛ (1)

«مؤمن به توفيقى از جانب خدا، و پند دهنده اى از درونش، و پذيرش پند و نصيحت از كسى كه او را پند مى دهد، نيازمند است».


1- جامع احاديث الشيعه، ج 20، ص 195.

ص: 66

23. الگوى عملى شدن براى ديگران

زائر، به ويژه زائرى كه علاقه مند به اهل بيت و شيعه است، بايد براى ديگر زائران الگو باشد، و به گونه اى رفتار نمايد كه سايرين به اهل بيت علاقه مند شده، به مكتب امامان شيعه بگروند.

«شيعه» در مدينه و مكه بايد سفير امامان باشد و مردان با رفتار نيك و زنان با رعايت حجاب و عفت در حرم ها و بازارها معرّف شخصيت پيشوايان معصوم گردند.

عمروبن سعيد از ياران امام صادق(ع) بود و در شهرى غير از مدينه زندگى مى كرد. روزى به آن حضرت گفت:

اى فرزند رسول خدا! من دير به دير، شما را زيارت مى كنم، مرا پندى ده كه آن را به كار بندم. حضرت فرمود:

تو را به خوددارى از هرگناهى به خاطر خدا، و به پاكدامنى و كوشش در عبادت و كار خير سفارش مى كنم. بدان كه اگر كوشش و فعاليت مثبت همراه پاكدامنى نباشد، سودى ندارد. (1)

24. ... در پريشان حالى و درماندگى!

در سفر حج، گاهى براى زائران پيش آمدهاى ناگوارى اتفاق مى افتد؛ پيش آمدهايى از قبيل: گم كردن


1- بحار الانوار، ج 70، ص 309.

ص: 67

پول و گذرنامه، بيمارى، احساس غربت، دلتنگى و ... در اين گونه موارد بر زائران ديگر اخلاقاً واجب است كه دوست زائر خود را تنها نگذارند و براى رفع مشكلات او اقدام نمايند، مثلًا در صورت گم شدن پولش، باحفظ كرامت او به يارى وى بشتابند و يا براى يافتن مداركش اقدام كنند و در صورت بيمارى براى علاجش به او كمك كرده، وى را به دكتر يا به بيمارستان برسانند و ... و بدين ترتيب از احساس غربت او كاسته، دلتنگى او را به هر صورت كه مى توانند برطرف كنند.

رسول خدا(ص) درباره رعايت حال و حقوق برادران دينى و لزوم يارى دادن به آنان و تنها نگذاشتن آنان در پيش آمدها مى فرمايد:

«الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ لَا يَظْلِمُهُ وَ لَا يَشْتِمُهُ مَنْ كَانَ فِي حَاجَةِ أَخِيهِ كَانَ اللَّهُ فِي حَاجَتِهِ وَ مَنْ فَرَّجَ عَنْ مُسْلِمٍ كُرْبَةً فَرَّجَ اللَّهُ عَنْهُ بِهَا كُرْبَةً مِنْ كُرَبِ الْقِيَامَةِ وَ مَنْ سَرَّ مُسْلِماً سَرَّهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَة»؛ (1)

«مسلمان، برادر مسلمان است؛ از اين رو به او ستم نمى كند و او را دشنام نمى دهد. كسى كه در مقام انجام حاجت برادر دينى اش برآيد، خدا حاجت او را روا مى كند وهركس رنجى رااز مسلمانى برطرف


1- جامع احاديث الشيعه، ج 20، ص 301.

ص: 68

كند، خدا رنجى از رنج هاى قيامت او را برطرف مى نمايد وهركس مسلمانى را خوشحال كند، خداوند در روز قيامت او را خوشحال خواهد كرد».

25. پرهيز از احترام بى مورد

گاهى، افراد در برابر ثروتمندان و صاحب منصبان به خاطر ثروت، قدرت و رياستشان تواضع و فروتنى مى كنند، و نسبت به آنان كرنش مى نمايند؛ در حالى كه مسلمان بايد كرامت و ارزش خود را حفظ كند و جز در برابر خدا و اولياى او و اهل ايمان تواضع ننمايد.

زائر بايد توجه داشته باشد كه در حرم امن الهى همه يكسان و برابرند؛ منصب و قدرت و ثروت، مطرح نيست و نبايد ثروت ثروتمند و منصب اهل منصب براى زائر حق مطرح باشد. زائر بايد با اين گونه افراد- كه احتمالًا در كاروان يا در اتاق او هستند- به صورتى متعارف و مورد پسند اسلام رفتار كند و از احترام بى جا نسبت به اين گونه افراد بپرهيزد.

اميرمؤمنان(ع) درباره تواضع و احترام بى جا مى فرمايد:

«مَنْ أَتَى غَنِيّاً فَتَوَاضَعَ لَهُ لِغِنَاهُ ذَهَبَ ثُلُثَا دِينِهِ»؛ (1)


1- نهج البلاغه، حكمت 228.

ص: 69

«هركه نزد توانگرى رود و به خاطر ثروت و توانگرى اش در برابر او فروتنى كند، دو سوم دينش نابود مى شود».

و نيز آن حضرت فرموده:

«مَا احسن تَواضُعُ الأغنياء لِلْفُقَرَاءطَلَباً لِما عِندَالله، وَأحْسَنَ مِنْهُ تيهُ الفُقَراء عَلى الأغنيا اتّكالًا عَلى اللهِ»؛ (1)

«چه نيكوست تواضع ثروتمندان در برابر تهيدستان به نيت رسيدن به پاداش و رحمت حق، و نيكوتر از آن بى اعتنايى فقيران در برابر ثروتمندان به خاطر اعتماد به خدا».

زائر براى حفظ اخلاق كريمه، بهتر است با كسانى كه در اخلاق از او برتر و يا هم سطح او هستند، معاشرت و نشست و برخاست كند، و تا جايى كه مى تواند، ثروتمندان و صاحبان دولت و منصب را با زبانى خوش و رفتارى نرم به حقايق دينى و به عدالت و مروّت دعوت كند، و از راهنمايى آنان براى هزينه كردن ثروتشان در راه خدا، و استفاده كردن از منصبشان براى حلّ مشكلات مردم دريغ نورزد.

26. رعايت حقوق متعارف

بر زائر لازم است كه نام و شهرت همسفران، و به ويژه


1- نهج البلاغه، حكمت 406.

ص: 70

هم اتاقى ها را بپرسد و به ذهن بسپارد، و هنگام صدا كردن آنان با صداى آهسته و با شكلى محترمانه و با رعايت ادب اسلامى آنان را صدا بزند. همچنين حدود شرعى را در گفتار خود نسبت به همسفران مراعات نمايد و از بى پروايى و بى احترامى نسبت به ميهمانان خداوند در گفتار و رفتار پرهيز نمايد؛ زيرا رفتار و سخن نيك و رعايت ادب در كلام، سبب جلب محبت ديگران به انسان است.

زائر بايد به هم اتاقى اش احترام كند، و در نشست و برخاست ادب را رعايت نمايد و نسبت به هم كاروانيان لطف و محبت بورزد.

اما همه اينها به اين معنا نيست كه اصلًا شوخى و مزاح نكند و همواره خشك و جدّى برخورد نمايد؛ بلكه تا جايى كه به شخصيت خود و اطرافيان لطمه نخورد، خنده و شوخى لازم است.

رسول گرامى اسلام(ص) درباره مزاح و مداراى با همگان و خنده مى فرمايد:

«انَّ اللهَ لا يُؤاخِذُ المزاحَ الصادِق في مُزاحِهِ»؛ (1)

«خداوند، انسان شوخ طبع را كه در مزاح و شوخى اش اهل صدق باشد [و به قصد آزار مؤمن و مسلمانى شوخى نكند] مؤاخذه نمى كند».

اما بايد توجه داشت كه شوخى بى جا و خنده بسيار،


1- كنز العمال، ج 3، ص 649.

ص: 71

از ارزش فرد مى كاهد و ديگران را بر او دلير مى كند. (1)

27. تماس با بستگان نزديك

ممكن است بعضى از اقوام زائر با كاروانى ديگر به سفر حج مشرّف شده باشند؛ از اين رو خوب است به عنوان «صله رحم» به ملاقات هم بروند و احوال يكديگر را بپرسند و چنان چه گرفتارى دارند، آن را برطرف نمايند.

رسول خدا(ص) مى فرمايد:

«أُوصِي الشَّاهِدَ مِنْ أُمَّتِى وَ الْغَائِبَ مِنْهُمْ وَ مَنْ فِي أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ النِّسَاءِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَنْ يَصِلَ الرَّحِمَ وَ إِنْ كَانَتْ مِنْهُ عَلَى مَسِيرَةِ سَنَةٍ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنَ الدِّين»؛ (2)

«به حاضر و غايب از امتم و آنان كه تا روز قيامت در صلب مردان و رحم زنان هستند، سفارش مى كنم كه صله رحم انجام دهند اگرچه مسير يكسال راه باشد، چرا كه صله رحم، از دين است».

و نيز آن حضرت فرمود:

«مَا مِنْ ذَنْبٍ أَجْدَرَ أَنْ يُعَجِّلَ اللَّهُ لِصَاحِبِهِ الْعُقُوبَةَ فِي الدُّنْيَا مَعَ مَا ادَّخَرَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْبَغْي وَ قَطِيعَةِ الرَّحِمِ»؛ (3)


1- ر. ك: وسائل الشيعه، ج 8، ص 478؛ نهج الفصاحه، ص 425.
2- مشكاة الانوار، ص 287.
3- همان، ص 287 و 288.

ص: 72

«گناهى از تجاوز و قطع رحم سزاوارتر نيست كه خدا نسبت به عقوبتش در دنيا شتاب كند، علاوه بر عذابى كه در آخرت ذخيره مى شود».

بنابراين با توجه به اهميت روايات فراوانى كه درباره صله رحم آمده، خوب است انسان- چه در شهر و ديار خود و چه در سفر معنوى حج- به اين مهم بپردازد و موجبات رضايت خداوند را بيش از پيش فراهم آورد.

28. رعايت مسائل اخلاقى

بر زائر لازم است كه در طول سفر نسبت به همگان، به ويژه نسبت به هم اتاقى هايش مسائل عالى اخلاقى را- كه هركدام راهى به سوى رحمت خداست- مراعات كند؛ پاره اى از اين مسائل عبارت است از: اجتناب از گفت وگوها و بحث هاى بيهوده، و مسائلى كه سودى براى طرفين ندارد، و چه بسا سبب رنجش و دلتنگى و كينه گردد، حفظ حريم طرف، پرهيز از سخن هاى زشت و ناروا و ...

رسول گرامى اسلام(ص) مى فرمايد:

«أَّعْظَمُ النَّاسِ قَدْراً مَنْ تَرَكَ مَا لَا يَعْنِيه»؛ (1)

«با ارزش ترين مردم كسى است كه هرچيز بيهوده را ترك كند [و هرگز وارد آن نگردد]».


1- امالى، شيخ صدوق، ص 28.

ص: 73

اميرمؤمنان على(ع) نيز مى فرمايد:

«دَعُوا الْفُضُولَ يُجَانِبْكُمُ السُّفَهَاء»؛ (1)

«گفتار و كردار بيهوده و بى معنا را واگذاريد تا سبك مغزان از شما دورى نمايند».

و نيز آن حضرت در جايى ديگر مى فرمايد:

«رُبَّ لَغوٍ يجلِبُ شَرّاً»؛ (2)

«بسا گفتار بيهوده و كردار سبك و بى معنا كه شرّ و زيانى به دنبال دارد».

يكى از خصلت هاى نيكو نسبت به همسفران و به خصوص به هم اتاقى ها، ابراز دوستى و محبت است؛ چرا كه اظهار دوستى و محبت، سبب جلب محبت و دوستى ديگران نسبت به انسان مى شود. درجاى جاى كتاب آسمانى ما، خداوند دوستى و محبتش را به مؤمنان، صابران، متقيان، متوكلان، محسنان، تائبان، پاكان و عادلان ابراز كرده است، از جمله در آيات زير:

(فَسَوْفَ يَأْتِى اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ) (3)؛(وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ) (4)؛(فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ) (5)؛(إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ) (6)؛(وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ) (7)؛(إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ


1- بحار الانوار، ج 78، ص 53.
2- غرر الحكم، ص 5290.
3- مائده/ 54.
4- آل عمران/ 146.
5- همان/ 76.
6- همان/ 159.
7- آل عمران/ 134.

ص: 74

وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ) (1)؛(إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ) (2).

بنابراين زائر بايد از آيه هاى نورانى «قرآن» سرمشق گرفته، نسبت به همسفرانش- كه اهل ايمان و مهمان خدا هستند- دوستى و محبتش را اظهار نمايد.

زائر بايد نسبت به دوستانش بهترين دوست باشد تا مبادا در محيط امن الهى به فرموده اميرمؤمنان، موجب سلب آسايش دوستان خود گردد.

امام على(ع) در روايتى مى فرمايد:

«شَرُّ الْإِخْوَانِ مَنْ تَكَلَّفَ لَهُ»؛ (3)

«بدترين برادران، كسى است كه باعث زحمت و تكلّف [ديگران] گردد».

نرم و آهسته سخن گفتن و گزيده گويى، از دستورهاى بسيار مهم اسلام است كه مراعاتش بر همگان واجب اخلاقى است.

زائرى كه براى جلب رضايت حق و يارى دادن به ميهمانان الهى، و كمك به همسفران و هم اتاقى ها به خدمت برمى خيزد، لازم است خدمت خود را هرچند بزرگ باشد، كوچك و ناچيز انگارد، و در مقابل، خدمت ديگران را هرچند اندك و كم باشد، بزرگ بشمارد و آن


1- بقره/ 222.
2- آل عمران/ 134.
3- ميزان الحكمه، ج 11، ص 523.

ص: 75

را جبران نمايد. و از منّت گذاشتن به افراد به خاطر خدمتى كه به آنان نموده، جداً بپرهيزد، كه منّت گذارى به قول قرآن مجيد يقيناً سبب باطل شدن عمل و محروميت خادم از رحمت و فضل خدا مى شود.

29. گريز از مواضع تهمت

بر مؤمن واجب است در هر حال و هركجا، و در هر شرايطى كه ممكن است سبب ايجاد تهمت گردد و به آبرويش زيان برسد، اجتناب نمايد.

از اميرمؤمنان(ع) روايت شده:

«مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهَمَةِ فَلَا يَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّن»؛ (1)

«كسى كه خود را به دست خود در مواضع تهمت قرار مى دهد، نبايد آن را كه به او سوء ظن مى برد، سرزنش كند».

حضرت صادق(ع) مى فرمايد:

«مَنْ دَخَلَ مَوْضِعاً مِنْ مَوَاضِعِ التُّهَمَةِ فَاتُّهِمَ فَلَا يَلُومَنَّ إِلَّا نَفْسَهُ»؛ (2)

«كسى كه وارد بر جاهايى از موارد تهمت شود، و در ميان مردم متهم گردد، بايد خودش را سرزنش كند».


1- جامع احاديث الشيعه، ج 20، ص 211 و 212.
2- همان.

ص: 76

زائر بزرگوارى كه در كاروان و در رفت و آمدها و گفت وگو با ديگران در معرض ديد و توجه آشنايان، دوستان و اهل كاروان است، بايد به گونه اى رفتار كند كه از موارد اتهام دور باشد؛ و كارى نكند كه مورد تهمت قرار گيرد؛ زيرا حفظ آبرو و شخصيت در درجه اول، بر خود شخص واجب است و سپس بر ديگران.

از طرفى نيز همه مردم و اهل كاروان در طول سفر حج- كه بالاترين سفر معنوى است- بايد توجه داشته باشند كه تهمت زدن به اهل ايمان و به كسى كه ادعاى مسلمانى دارد، از گناهان بزرگ شمرده مى شود و عقوبت آن در قيامت بسيار سنگين است.

از امام صادق(ع) روايت شده:

«مَنْ بَهَتَ مُؤْمِناً أَوْ مُؤْمِنَةً بِمَا لَيْسَ فِيهِ بَعَثَهُ اللَّهُ فِي طِينَةِ خَبَالٍ حَتَّى يَخْرُجَ مِمَّا قَالَ قُلْتُ وَ مَا طِينَةُ الْخَبَالِ قَالَ صَدِيدٌ يَخْرُجُ مِنْ فُرُوجِ المُومِسَاتِ» يعنِي الزَّوانى؛ (1)

«كسى كه به مردى مؤمن يا زنى مؤمنه تهمت بزند، و آنچه از زشتى و گناه در او نيست براو ببندد، خدا در قيامت او را در «طينه خبال» برمى انگيزد، تا آنچه را گفته ثابت كند. راوى مى گويد كه به حضرت گفتم: «طينه خبال»


1- جامع احاديث الشيعه، ج 20، ص 544.

ص: 77

چيست؟ حضرت فرمود: چرك و خونى كه از بدن زنان زناكار خارج مى شود!

اميرمؤمنان(ع) از رسول خدا(ص) روايت مى كند:

«مَنْ بَهَتَ مُؤْمِناً أَوْ مُؤْمِنَةً أَوْ قَالَ فِيهِ مَا لَيْسَ فِيهِ أَقَامَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى تَلٍّ مِنْ نَارٍ حَتَّى يَخْرُجَ مِمَّا قَالَ فِيه»؛ (1)

«كسى كه به مرد و زن مؤمنى تهمت بزند، و از آنچه در او نيست، سخن بگويد، خدا او را در قيامت در تلّى از آتش نگه مى دارد تا آنچه را درباره مؤمن و مؤمنه گفته ثابت كند».

رسول خدا(ص) مى فرمايد:

«إِيَّاكُمْ وَ الظَّنَّ فَإِنَّهُ أَكْذَبُ الْحَدِيثِ»؛ (2)

«از بدگمانى درباره همه بپرهيزيد؛ زيرا بدگمانى، دروغ ترين سخن هاست».

30. احترام به نظر صاحب نظران

زائر در اين سفر- كه از زيباترين عرصه هاى معنوى است- بايد توجه داشته باشد كه بالاترين و برترين صاحب نظر، خداوند است و سپس پيامبران به ويژه پيامبر عزيز اسلام(ص) و ائمه معصومين: و پس از آنان، فقهاى عظام و دين شناسان و عارفان به معارف حق و حقيقت و


1- جامع احاديث الشيعه، ج 20، ص 546.
2- مستدرك الوسائل، ج 9، ص 147.

ص: 78

دارندگان تجربه هاى مفيد!

بنابراين بايد با كمال انصاف و به دور از هرگونه تكبر، به نظر اين صاحب نظران كه جز مصلحت انسان و سعادت دنيا و آخرت او را نمى خواهند، احترام گذارده و نظر آنان را پذيرفته و در همه امور به كار بست.

اگر زائرى از زائر ديگر نسبت به مناسك، يا مطلبى كه در زندگى كاربرد دارد، يا خريد سوغاتى براى اهل و عيالش راهنمايى خواست، با كمال محبت و حوصله او را راهنمايى كند.

زائر در طول سفر به كسانى به عنوان مددكار برخورد مى كند كه از طرف ايران براى خدمت به حجاج به كار گرفته شده اند و آموزش هاى لازم را در وطن ديده اند، و هدف و نيتى جز خدمت خالصانه و مدد رساندن عاشقانه به زائر ندارند؛ بنابراين بايد با مددكاران همكارى كرده، از راهنمايى آنان استفاده نمايد و از مخالفت با ارشاد آنان بپرهيزد.

31. عيادت از بيمار

هواى عربستان و تراكم جمعيت زائران از كشورهاى مختلف، وعدم رعايت مسائل بهداشتى، زمينه بيمارى بعضى از زائرانى است كه از مصونيت كمترى برخوردارند.

چنان چه همسفر و زائرى خداى ناخواسته بيمار شد،

ص: 79

وظيفه اخلاقى و شرعى دوستان و آشنايانش اين است كه به هر صورت ممكن، زمينه درمان او را فراهم كنند، و وى را در آن ديار غربت در اتاق، يا بيمارستان تنها نگذارند.

عيادت از بيمار در هر كجا كه باشد، ثواب دارد و اسلام بر آن اصرار و پافشارى نموده است.

معاويه بن وهب كه از راويان برجسته شيعه و مورد لطف و محبت اولياى دين بوده، مى گويد:

به حضرت صادق(ع) گفتم:

ما با قوم خود و دوستانمان ميان مردم چگونه رفتار كنيم؟

حضرت فرمود:

امانتشان را به آنان بازگردانيد، به نفع يا به زيانشان به حق شهادت دهيد، بيمارانشان را عيادت كنيد و به تشييع جنازه آنان حاضر شويد. (1)

32. پرهيز از هدردادن وقت

برخى از زائران در سفرى كه ممكن است ديگر تكرار نشود، وقت گران بهاى خود را به شب نشينى هاى بى مورد در اتاق ها و بخصوص در مشاهد مشرفه و بويژه در مسجدالحرام مى گذرانند. درست است كه حتى نشستن در مسجدالحرام و نگاه به كعبه ثواب دارد، اما چرا با


1- كافى، ج 2، ص 635.

ص: 80

قرائت قرآن و ذكر خدا همراه نباشد؟

گوهر وقت بدين خيرگى از دست مده آخر اين عمر گران مايه، بهايى دارد

هيزم سوخته شمع ره و منزل نشود بايد افروخت چراغى كه ضيايى دارد

صرف باطل نكند عمرگرامى پروين آنكه چون پيرخرد راهنمايى دارد (1)

آية الله مامقانى جز در روز عاشورا، درس و مطالعه و نوشتن را تعطيل نمى كرد و علامه امينى در شبانه روز 17 ساعت به مطالعه و نوشتن مى پرداخت تا كتاب «الغدير» را به جهان عرضه كرد.

خواجه نصيرالدّين طوسى پس از حملات مغول كه جز كشتن و ويران كردن و سوزاندن كارى نداشتند- عمرش را براى نجات كشور، تعليم و تعلّم، تأليف و تصنيف، ساختن رصدخانه مراغه و به وجود آوردن كتابخانه اى حاوى چهارصد هزار جلد كتاب علمى سپرى كرد.

هركسى كه بهره اى از عمرش برده، تلاشى مستمر و پيگير داشته و اوقات خود را به بطالت نگذرانده است.

پس اى زائر محترم! حدود يك ماه در مدينه و مكه


1- پروين اعتصامى.

ص: 81

هستى؛ بايد از اين وقت محدود، بهره نامحدود ببرى و از اين فرصت اندك، تجارتى بسيار سودمند نصيب خود سازى و بدانى كه فرداى قيامت در برابر لحظه لحظه عمر و حتى براى هر نفسى كه كشيده اى و نسبت به هر نعمتى كه در اختيارت قراردادند، مسئول خواهى بود و مورد بازپرسى!

33. تشييع جنازه

اگر زائرى در طول سفر به جوار رحمت حق برود، بر زائران كاروان و ديگر كاروان ها لازم است در تشييع جنازه او شركت كنند، و در مراسمش حاضر شده، با مصيبت ديدگان اظهار همدردى نمايند، و به هر صورتى كه ممكن است از غم آنان بكاهند؛ چرا كه به قول سعدى:

بنى آدم اعضاى يكديگرند كه در آفرينش ز يك گوهرند چو عضوى به درد آورد روزگار دگرعضوها را نماند قرار

34. شركت در جلسات

معمولًا با هر كاروانى به تناسب تعداد افرادش، يك يا دو روحانى همراه مى شود كه وظيفه آموزش مناسك حج و رفع ايراد و اشكال زائران را برعهده دارند و در اين راستا، جلساتى برگزار مى كنند.

لازم است كه زائران جهت فراگيرى مسائل در آن جلسات حاضر شوند، و با گوش جان مسائل حج را بشنوند

ص: 82

و بدانند كه اگر در اين جلسات پربهره حضور نيابند و به خاطر ندانستن مسأله اى، به خصوص در رابطه با اركان حج اشتباهى از آنان سرزند، به اصل حج شان لطمه وارد مى شود، از اين رو لازم است با ارتباط با روحانى و آگاه ساختن وى از نحوه انجام اعمال خود مطمئن شوند.

زائر وقتى در «ميقات» محرم مى شود، چند چيز بر وى حرام مى شود؛ و حليّت محرمات احرام منوط به بيرون آمدن از هويت احرام است، نه بيرون آمدن از دو حوله و لباس احرام!

بيرون آمدن از هويت احرام به اين است كه مناسك حج به طور صحيح ادا شود و حج، مطابق مقررات فقه انجام گيرد. اگر غير از اين باشد، انسان محرم مى ماند تا دوباره به حج برود و حجّى صحيح انجام دهد تا آن چيزهايى كه به واسطه احرام بستن حرام شده، دوباره حلال شوند.

دفع اين زحمت عظيم، با حضور زائر در جلسات بيان مناسك و گوش فرادادن به مسائل و راهنمايى و همراهى روحانى كاروان و ديگر افراد آگاه به مسائل، قابل پيشگيرى است.

35. گذشت از لغزش ديگران

همه مى دانيم كه هيچ كدام از ما مصون از لغزش و اشتباه نيستيم. گاهى لغزش و خطا از روى فراموشى است

ص: 83

و گاهى براساس خشم و زمانى نيز به صورت عمد انجام مى گيرد. زائر بايد با حوصله و بردبارى و حفظ برنامه دوستى، بنا به حكم قرآن و پيامبر و امامان از لغزش و خطاى همسفرانش درگذرد و يا حتى نسبت به آنان تغافل ورزد؛ يعنى به گونه اى نشان دهد كه از لغزش و خطاى طرف آگاه نشده است.

(خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ)؛ (1)

«راه عفو و گذشت را انتخاب كن، و همه را به نيكى و نيكوكارى فرمان بده، و از مردم نادان [كه از پذيرفتن احكام و مقررات سعادت بخش اسلام امتناع مى ورزند] روى بگردان».

امام صادق(ع) مى فرمايد:

سه چيز از ارزش ها و كرامت هاى دنيا و آخرت است:

1. گذشت از كسى كه به تو ستم روا داشته؛

2. صله رحم با كسى كه با تو قطع رحم نموده؛

3. و بردبارى درباره كسى كه نسبت به تو نادانى كرده است. (2)

36. قبول عذرِ عذرخواهان

از نكات بسيار مهم اخلاقى كه پرتوى از اخلاق خداست، پذيرفتن عذرِ عذرخواه است. از آنجا كه


1- اعراف/ 199.
2- مشكاة الانوار، ص 403.

ص: 84

عذرخواهى محصول تواضع و بيدارى و پشيمانى است، واجب است براى حفظ شخصيتش عذرِ عذرخواه پذيرفته شود و براى وى از حضرت حق، طلب مغفرت و آمرزش گردد.

پذيرش عذر به اندازه اى مهم است كه امام موسى بن جعفر(ع) با جمع كردن فرزندانش به آنان فرمود:

«يَا بَنِيَّ إِنِّي مُوصِيكُمْ بِوَصِيَّةٍ فَمَنْ حَفِظَهَا لَمْ يَضَعْ مَعَهَا إِنْ أَتَاكُمْ آتٍ فَأَسْمَعَكُمْ فِي الْأُذُنِ الْيُمْنَى مَكْرُوهاً ثُمَّ تَحَوَّلَ إِلَى الْأُذُنِ الْيُسْرَى فَاعْتَذَرَ وَ قَالَ لَمْ أَقُلْ شَيْئاً فَاقْبَلُوا عُذْرَهُ»؛ (1)

«فرزندانم! شما را به مسأله اى سفارش مى كنم كه اگر آن را به كار بنديد، از شخصيت و بزرگى نمى افتيد؛ اگر كسى نزد شما آمد و سخن ناخوشايندى در گوش راست شما گفت، سپس در گوش چپتان عذرخواهى كرد و گفت: من چيزى نگفتم، عذرش را بپذيريد».

رسول خدا(ص) در وصيتى به اميرمؤمنان(ع) فرمود:

«يَا عَلِىُّ مَنْ لَمْ يَقْبَلِ الْعُذْرَ مِنْ مُتَنَصِّلٍ صَادِقاً كَانَ أَوْ كَاذِباً لَمْ يَنَلْ شَفَاعَتِي»؛ (2)

«اى على! اگر كسى عذر شخصى را كه خود را از لغزش و گناه نسبت به او مبرّا و پاك مى داند- چه راست گويد و چه دروغ- نپذيرد، به شفاعت من نمى رسد!».


1- جامع احاديث الشيعه، ج 20، ص 490.
2- همان، ص 491.

ص: 85

بنابراين اگر زائرى در اثر اشتباهى عذر خواست، بايد عذر او را پذيرفت و طورى رفتار كرد كه گويى اتفاقى نيفتاده و با كرامت و بزرگوارى، خطاكار را از عمل خود پشيمان ساخت.

37. رعايت امور لازم

زائر بايد توجه داشته باشد كه براى حفظ حقوق و شخصيت ديگر زائران و هر مسلمانى، رعايت برخى چيزها لازم است، تا موجب آزردگى كسى نشود و حجّى مقبول از خود به يادگار بگذارد. در زير برخى از اين امور را يادآور مى شويم:

1. براى هدايت نا اهلان و توفيق نيافتگان دعا كند.

2. به همه به ويژه به انسان هاى عالم و دانشمند و با كرامت و صاحب نام، احترام گذارد.

3. از دوستانى كه ميهمان او مى شوند، استقبال كرده و هنگام رفتنشان آنان را چند قدم بدرقه نمايد.

4. از سرفه و عطسه بلند- كه گوش خراش و سبب رنجش ديگران شود- بپرهيزد.

5. لطف و احسان ديگران و هديه آنان را بپذيرد و از قبول آن امتناع نورزد.

6. به افراد پير و سالخورده احترام بگذارد و شأن آنان را رعايت نمايد.

ص: 86

7. در حضور ديگران با دوست و هم اتاقى اش درگوشى صحبت نكند؛ زيرا اين عمل، سبب برانگيختن سوءظن است.

8. سخن خوب و مفيد ديگران را قطع نكند، و با حوصله و بردبارى گوش فرا دهد؛ شايد حقيقتى به گوش او برسد كه عامل تحولى شگرف در زندگى اش گردد.

9. در صورت اشتباه و خطاى ديگران، نسبت به وى كينه و كدورتى به دل نگيرد، كه خداوند دل كينه دار و آلوده به كدورت را دوست ندارد.

10. از ورود به حريم شخصى و زندگى خصوصى، و پرسش از امور پنهان ديگران به شدت بپرهيزد.

11. از زائران موفق و آنان كه در عبادت پروردگار و خدمت به خلق نشاط دارند، الگو بگيرد و در آن راستا تلاش نمايد.

12. نسبت به همه خوشبين باشد و خود را در عبادت و خدمت و انجام كار خير مقصر بداند، و از بدبينى- كه از حالات شيطانى است- بپرهيزد.

13. از تفحّص و تجسّس نقاط ضعف ديگران، آن هم با هدف ضربه زدن به شخصيت آنان، كه در اين سفر ميهمان خدا هستند، جداً بپرهيزد.

14. در آشتى دادن زائرانى كه احياناً با يكديگر قهر

ص: 87

كرده اند، بكوشد؛ چرا كه اميرمؤمنان(ع) در وصيت شب بيست و يكم به فرزندانش فرمود:

از جدّتان رسول خدا(ص) شنيدم كه:

«إِصْلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَام»؛

«اصلاح ميان دو نفر از همه روزه ها و نمازها افضل و برتر است».

15. به نماز اول وقت و به خصوص به جا آوردن آن در حرمين شريفين اهميت داده، در صف نمازگزاران شركت كند.

16. به هنگام اذان و شروع نماز، از رفتن به سوى هتل جداً خوددارى كند كه اين عمل، ضربه زدن به مكتب اهل بيت: و تشيع خواهد بود.

17. از پرسيدن احكام مناسك حج از روحانى كاروان ابداً شرم و حيا نكند كه گاهى ندانستن مسأله اى، سبب بطلان حج خواهد شد.

18. در هنگام استراحت ديگران، پس از ناهار و يا شام سكوت و آرامش را رعايت كرده، باعث ايجاد مزاحمت براى ديگران نشود.

19. از دست دادن و روبوسى با ديگران در صورت بيمارى و به ويژه سرماخوردگى به شدت بپرهيزد؛ چرا كه اين كار ممكن است بيمارى را به فرد مقابل

ص: 88

انتقال دهد و اسباب زحمت گردد.

20. امور و وظائف عمومى خود را بر ديگران تحميل نكند و خود را ميان ديگران تافته جدا بافته نداند؛ بلكه سعى كند با كمك به ديگران بارى از دوششان بردارد، كه اين خود نوعى عبادت و در حقيقت اطاعت خداست.

21. به قوانين و مقررات و سنن عرفى كشور عربستان احترام بگذارد، كه احترام به مقررات و اجراى آنها نشانه شخصيت ايران اسلامى و مسلمان ايرانى است.

22. از ضربه زدن به شخصيت ديگران و كوچك شمردن آنان كه ميهمان خداى مهربان هستند، به شدت بپرهيزد.

23. به پيمانى كه به عنوان توبه، يا اداى مناسك با خدا بسته و يا به تعهدى كه نسبت به ديگران برعهده گرفته، وفادار باشد كه وفاى به عهد، نشانه ايمان به خدا و قيامت، و از ارزش هاى انسانى است.

38. كنترل زبان از گفتار ناروا و بيهوده

از آنجا كه انسان در سفر فرصت بيشترى در اختيار دارد و از مشاغل و گرفتارى هاى وطن آزاد است، ممكن است پرحرفى كند؛ ولى زائر بايد به صورتى جدّى مواظب زبان خود باشد، و بداند كه زبان جِرْم و وزنش اندك،

ص: 89

ولى جُرْم و گناهش بسيار زياد و سنگين است.

غيبت، دروغ، تهمت، فحش، تحقير، بيهوده گويى، و ... گناهانى است كه زبان مرتكب مى شود. بر زائر واجب شرعى و اخلاقى است كه راه زبان را به روى اين گناهان ببندد تا موجب محروميت از رحمت حق نگردد.

آيات و روايات مربوط به زبان و كنترل آن، به اندازه اى زياد است كه در اينجا نمى گنجد؛ اما در زير به چكيده اى از آنها اشاره مى كنيم:

رسول خدا(ص) در رواياتى مى فرمايد:

«لا شَي ءٍ أَحَقُّ بِالسِّجْنِ مِنَ اللِّسانِ»؛ (1)

«هيچ چيزى به زندانى شدن سزاوارتر از زبان نيست».

«أَفضَلُ الصَّدَقَةِ حِفْظُ اللِّسانِ»؛ (2)

«برترين صدقه، نگاه داشتن زبان [از ياوه گويى و گناهان مربوط به آن] است».

يكى از وظايف بسيار مهم انسان، حفظ زبان از افشاى راز پنهان و اسرار و زشتى هاى پوشيده ديگران است.

در اهميت و ارزش رازدارى و حفظ زشتى هاى پنهان برادران دينى، به روايت بسيار ارزشمندى از اميرمؤمنان(ع) برمى خوريم.


1- بحار الانوار، ج 77، ص 85.
2- نهج الفصاحه، ص 574 و 575.

ص: 90

آن حضرت مى فرمايد:

پيامبر(ص) به من فرمود: اگر مردى را در عمل زشتى ديدى، چه مى كنى؟ گفتم: آن عمل زشت را بر او مى پوشانم، فرمود: اگر دوباره ديدى [چه]؟ گفتم: لباس و عبايم را روى او مى اندازم تا از ديد ديگران پنهان بماند. و مرتبه سوم كه پرسيد، همان پاسخ را دادم. حضرت فرمود:

«لافَتى إلّا عَلىّ وَقالَ استُرُوا عَلى إخوانِكُم»؛ (1)

«جوانمردى جز على نيست و فرمود: اى مردم! زشتى ها را بر برادرانتان بپوشانيد [و رازى كه از آنان نزد شما آشكار شده، ميان ديگران افشا نكنيد]».

مسلمانان و به خصوص زائران حرم امن و سفيران مكتب اهل بيت: بايد براى همه مردم و در همه حال، امين و امانت دار باشند و خود را صندوقچه اسرار، رازها، عيوب و زشتى هاى مكتوم و مخفى مردم قرار دهند.

39. حفظ چشم از نگاه به نامحرمان

زائران حج معمولًا يا مجرد هستند، يا بدون همسر به زيارت رفته اند و يا اگر با همسر موفق به زيارت خانه خدا شده اند، به خاطر كثرت زائران و كمبود جا، به ناچار بايد در طبقاتى از هتل جداى از يكديگر باشند. و علاوه بر اين


1- جامع احاديث الشيعه، ح 20، ص 363.

ص: 91

در احرام عمره تمتّع، و حجّ تمتّع بايد به عنوان واجب شرعى محرمات احرام را رعايت كنند؛ از اين جهت ممكن است شيطان دست به كار شده، آنان را به سوى غريزه شهوت سوق دهد؛ به خصوص زن نامحرمى كه هنگام اداى مناسك حج گِردى صورتش بايد بدون پوشش باشد. اينجاست كه زائر بايد توجه داشته باشد كه هر لحظه امكان دارد از طريق چشم چرانى- آن هم در حرم امن الهى- در خطرى عظيم قرار گيرد.

پس بايد با كمك گرفتن از حضرت حق و توجه به قيامت، و براى اين كه حجّش آميخته با چشم چرانى نگردد، از اين گناه زشت(چشم چرانى و نگاه به صورت و اعضاى ناموس ديگران) بپرهيزد.

اميرمؤمنان(ع) در رواياتى چنين مى فرمايد:

«الْعُيُونُ مَصَائِدُ الشَّيْطَانِ»؛ (1)

«چشم ها دام هاى شيطان اند».

«عَمَى الْبَصَرِ خَيْرٌ مِنْ كَثِيرٍ مِنَ النَّظَرِ»؛ (2)

«كورى چشم بهتر است از بسيارى از نگاه ها!».

«مَنْ أَطْلَقَ طَرْفَهُ كَثُرَ أَسَفُه»؛ (3)

«كسى كه چشمش را در نگاه كردن آزاد بگذارد، اندوهش بسيار مى شود».


1- ميزان الحكمه، ج 13، ص 6314- 6316.
2- همان.
3- همان.

ص: 92

يكى از مسائل مهمى كه امام رضا(ع) در پاسخ پرسش هاى محمد بن سنان نوشتند، اين بود:

نگاه كردن به موى زنان شوهردار و ديگر زنان به اين سبب حرام شده كه باعث تحريك مردان مى شود، و اين تحريك، به فساد و ارتكاب اعمال حرام و ناشايست منتهى مى گردد، هم چنين صورت و اندام زنان كه مانند مو به علت زيبايى اش موجب تحريك و هيجان شهوت مى شود. (1) پيامبر اكرم(ص) درباره نتيجه خوددارى از چشم چرانى مى فرمايد:

اگر مرد مسلمانى نگاهش به زنى افتد و چشم فروبندد، خداى تعالى توفيق عبادتى به او عنايت مى كند كه شيرينى اش را در دلش حس مى كند. (2)

40. شكر و سپاس

زائر حرم امن الهى و ميهمان پروردگار بايد به اين حقيقت توجه كند كه حضرت دوست از ميان چند ميليارد انسان، او را انتخاب نموده و توفيق گام نهادن در اين سفر ملكوتى را نصيب او كرده است تا به مدينه و زيارت پيامبر بزرگ اسلام(ص)، فاطمه زهرا(س)، حضرت مجتبى، امام


1- عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 97.
2- كنز العمال، 13059.

ص: 93

زين العابدين، امام باقر، حضرت صادق: و ديگر اولياى خدا در بقيع نايل شود، و به ميقات گاه پيامبر و ائمه و عاشقان حق مشرف شود، لباس احرام برتن كند، تلبيه گويد، و همچون پروانه برگِرد خانه يار طواف كند و ... آيا اين همه نعمت، سپاس و تشكر لازم ندارد؟!

خواجه نصيرالدين طوسى مى گويد:

«بارى، شكر از شريف ترين و برترين اعمال است، شكر تلافى نعمت است كه به قول و فعل و نيت محقق مى گردد، و براى اين عبادت اشرف و افضل، سه ركن و سه اصل وجود دارد:

1. شناخت نعمت دهنده و صفاتى كه شايسته حضرت اوست؛ شناخت نعمت به اين است كه به حقيقت بدانى همه نعمت ها- چه نعمت هاى باطنى و چه ظاهرى- از جانب اوست و غير او مُنعم واقعى وجود ندارد و واسطه ها و عللى كه ميان ما و او در رسانيدن نعمت به ما قرار دارند، همه و همه جلوه گاه اراده او و مسخّر حكم او و سربه فرمان حضرت او هستند و هيچ استقلالى در اين زمينه و زمينه هاى ديگر ندارند.

2. حال؛ و آن فروتنى و تواضع و سرور درونى در كنار نعمت است به اين كه «نعمت» هديه و عطايى است كه دلالت بر عنايت منعم به انسان دارد و نشانه اين فروتنى و تواضع نيز اين است كه به دنيا و آنچه در

ص: 94

اوست، جز به امورى كه تو را به مقام قرب مى رساند، دل خوش نگردى.

3. عمل؛ و اين عمل بايد ازسه عضو صادر گردد: قلب، زبان و جوارح.

اما عمل قلب، به اين است كه تعظيم و تحميد و تمجيد منعم را پيوسته در نيت داشته باشى، و در افعال و صنايع و آثار لطفش به انديشه و تفكر برخيزى، تا از طريق اين انديشه صحيح به او برسى، و عزم و تصميمت به طور دائم بر اين باشد كه به تمام مردم از نعمت هايى كه در اختيارت قرار داده اند، خير و احسان و نيكى نمايى و حتى از ذره اى بخل و دريغ، دلت را پاك نگاه دارى.

اما عمل زبان، به اين است كه حمد و تسبيح و تهليل قلبى را اظهار نمايى و از خدا و نعمت هايش همه جا سخن بگويى، و از بيان كلمات شكر مانند «الحمدلله» غافل نمانى و با زبانت- كه نعمتى عظيم از نعمت هاى اوست- امر به معروف و نهى از منكر كنى و به هدايت مردم مشغول باشى.

و سرانجام عمل اعضا و جوارح، به اين است كه همه نعمت ها را- چه ظاهرى و چه باطنى- در طاعت و عبادت و خدمت به كارگيرى و از اين كه نعمت هاى الهى را در معصيت و مخالفت با حق مصروف دارى، سخت بپرهيزى ...».

ص: 95

با دقت در اين معنايى كه از «شكر» ارائه شد و جز اين هم براساس آيات و روايات معنايى ندارد، روشن شد كه شكر از صفات كمال است و شكر كامل در ميان اكثر مردم محقق نمى شود و آنان كه شكر را به اين صورت- كه صورت كامل شكر است- به جاى آورند، اندك اند؛ چنان كه قرآن مى فرمايد:

(وَقَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُورُ). (1)

اميد است زائران عزيز، و ميهمانان خداى مهربان، اين امور چهل گانه را- كه آداب روحى و تربيتى است- در طول سفر به كار بندند و از اين راه حجّى نسبتاً كامل و قابل قبول حق انجام دهند و در جاى جاى و لحظه لحظه اين سفر، اخلاص و خلوص نيت را- كه به حق مايه حقيقى قبولى حج است- رعايت نمايند.


1- سبأ/ 13.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109