احد

مشخصات كتاب

عنوان و نام پديدآور : احد/ مركز تحقيقات حج مشخصات نشر : تهران مشعر، 1381.

مشخصات ظاهري : ص 24

فروست : (مكه و مدينه مسجدالنبي بقيع احد)

شابك : 964-7635-11-75500ريال ؛ 964-7635-11-75500ريال ؛ 964-7635-11-75500ريال ؛ 964-7635-11-75500ريال وضعيت فهرست نويسي : فهرستنويسي قبلي يادداشت : چاپ دوم 1381

موضوع : غزوه احد

موضوع : شهيدان مسلمان -- سرگذشتنامه موضوع : زيارتنامه موضوع : زيارتگاههاي اسلامي -- عربستان سعودي -- مكه موضوع : زيارتگاههاي اسلامي -- عربستان سعودي -- مدينه شناسه افزوده : حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت مركز تحقيقات رده بندي كنگره : BP24/45/الف 3الف 34

رده بندي ديويي : 297/937

شماره كتابشناسي ملي : م 81-12761

ص:1

احد

اشاره

احد نام مجموعه اى از كوه هاى بزرگ و كوچك در شمال مدينه است كه حدود 6000 متر طول دارد. اين كوه از شرق به غرب كشيده شده و فاصله آن تا مسجد نبوى پنج و نيم كيلومتر مى باشد.

رنگ عمومى آن قرمز متمايل به قهوه اى است.

حدفاصل شهر مدينه و كوه احد در گذشته به صورت دشتى مسطح و عموماً غير مسكونى و تنها در چند نقطه مزروعى بوده است. اما امروزه به علت گسترش شهر، دشتى كه مى توانست بسيارى از اسناد تاريخى مربوط به تاريخ مدينه و تجاوز قريشيان به مدينه را نشان دهد، به مرور زمان در لابلاى ساختمان ها به فراموشى سپرده شده است.

پيامبر صلى الله عليه و آله درباره اين كوه فرموده است:

«هذا جَبَلُ احُد يُحِبُّنا وَنُحِبُّهُ»؛ «اين كوه ما را

ص:2

ص:3

ص:4

ص:5

ص: 6

دوست دارد و ما هم آن را دوست داريم.»

در جنوب كوه كوچكى قرار دارد به نام كوه رمات يا عينين و اين همان تپه اى است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله تيراندازان را در جنگ احد بر روى آن مستقر ساخت و از آن جهت كه در دامنه شمالى آن، دو چشمه آب وجود دارد، آن را عينين و يا عينان نيز خوانده اند.

غزوه احد

پيروزى مسلمانان در جنگ بدر و احتمال بسته شدن راه بازرگانى مردم مكه از طريق مدينه و عراق، مشركان را سخت برآشفته ساخت و آنان به فكر تلافى و انتقام افتادند.

صفوان بن اميّه و عِكرَمة بن ابى جهل به ابوسفيان پيشنهاد دادند كه قريشيان هزينه جنگ را به عهده بگيرند و وى نيز موافقت كرد و در نتيجه با جمع آورى نيروهاى قوى رزمى و فراهم آوردن امكانات تسليحاتى و مالى به سوى مدينه آمدند. عباس عموى پيامبر صلى الله عليه و آله كه تا آن زمان در مكه بود، با ارسال نامه اى رسول خدا صلى الله عليه و آله را از اين توطئه آگاه ساخت.

پيامبر صلى الله عليه و آله دو نفر نيروى اطلاعاتى به اطراف مدينه اعزام، و موقعيت قريشيان را شناسايى كرد. دشمن روز

ص: 7

پنج شنبه پنجم شوال سال سوم هجرت از ناحيه وادى عقيق در شمال مدينه وارد منطقه احد شد و آنجا مستقر گرديد.

لازم به تذكر است كه مكه در ناحيه جنوب مدينه قرار گرفته و دليل اين كه دشمن از شمال وارد مدينه شده، اين بود كه در دره طولانى و بزرگ وادى القرى كه راه بازرگانى شام را به يمن متصل مى ساخت، هر قسمتى كه امكانات زندگى وجود داشت قبائلى از عرب و يهود سكونت گزيده اطراف خود را با سنگ محصور ساخته بودند، از سوى ديگر مدينه از سه طرف به شكل نعل اسب در محاصره كوه ها و مناطق سنگلاخى قرار گرفته و در نتيجه ارتش دشمن ناچار بود مدينه را از جنوب به سمت شمال دور زده و از ناحيه شمال مدينه كه زمينى هموار داشته و نخلستان هم در آن جا نبود و از اين رو براى جنگ مناسب به نظر مى رسيد وارد شود.

رسول خدا صلى الله عليه و آله پس از مشورت با اصحاب تصميم گرفت از شهر خارج شود، لذا روز جمعه پس از اقامه نماز جمعه، با لشكرى بالغ بر يك هزار نفر از مدينه به سمت احد حركت كرد و كوتاه ترين راه را انتخاب نمود و خود نيز زره پوشيد. در ارتش رسول خدا صلى الله عليه و آله از جوان 15 ساله تا پيرمرد سالخورده وجود داشت.

ص: 8

بامداد روز هفتم شوال سال سوم هجرت، نيروهاى اسلام در برابر نيروهاى مهاجم و متجاوز قريش صف آرايى كردند. رسول خدا صلى الله عليه و آله اردوگاه لشكر خود را به گونه اى قرارداد كه از پشت سر به يك مانع طبيعى؛ يعنى كوه احد محدود مى گشت و در سمت چپ لشكر نيز كوه كوچكى به نام «عَينين» كه بعداً جبل الرماة لقب گرفت قرار داشت كه از بالاى آن تمامى دشت اطراف را مى توانست زير نظر داشته باشد و مدينه نيز پيش روى قرار گرفت.

سپس رسول خدا صلى الله عليه و آله عبداللَّه بن جبير را با حدود 50 تيرانداز بر روى تپه مستقر ساخته، فرمود:

شما با پرتاب كردن تير، دشمن را برانيد و نگذاريد از پشت سر وارد جبهه مسلمانان شده، ما را غافلگير كنند. ما در نبرد غالب باشيم يا مغلوب، شما اين نقطه را خالى نگذاريد. دستور مؤكد پيامبر به تيراندازان كه از جاى خود هرگز حركت نكنند، حاكى از اطلاع كامل آن حضرت از اصول نظامى بود. سپس براى ارتشيان خطبه خواند و آنها را منظم كرد.

ارتش قريش

ابوسفيان نيز لشكريان قريش را كه بيش از سه هزار نفر

ص: 9

بودند به چند قسمت تقسيم كرد:

1- پياده نظام زره پوش را در وسط قرار داد.

2- گروهى را به فرماندهى خالد بن وليد در سمت راست گذاشت.

3- دسته اى را به فرماندهى عكرمه در سمت چپ گمارد.

4- گروهى را نيز، كه پرچمداران آنها بودند پيشاپيش ارتش قرار داد.

آغاز نبرد

جنگ به وسيله ابوعامر كه از فراريان مدينه بود آغاز شد. او از قبيله «اوس» بود كه بر اثر مخالفت با اسلام از مدينه به مكه پناهنده شده بود.

پيروزى

چيزى نگذشت كه در پرتو جانبازى سرداران رشيد اسلام؛ مانند على بن ابى طالب صلى الله عليه و آله، حمزه عموى پيامبر، ابودجانه و مصعب، لشكر قريش اسلحه و غنايم خود را زمين نهاده و با فضاحت عجيبى پا به فرار گذاردند.

در گرما گرم جنگ هرگاه دشمن مى خواست، لشكر

ص: 10

اسلام را دور زده و از پشت به آنان حمله كند، تيراندازان مستقر در جبل عينين آنان را با تير زده، دور مى كردند ليكن با شكست دشمن متأسفانه، مسلمانان سلاح بر زمين نهاده، به جمع آورى غنايم مشغول شدند و به گمان خود كار را خاتمه يافته تصور مى كردند. نگهبانان نيز جز ده نفر از آنان بقيّه فرصت را مغتنم دانسته با مخالفت با فرمانده خود از جبل الرمات پايين آمده به جمع آورى غنيمت پرداختند.

دشمن كه چنين ديد، از كمى نگهبانان سوء استفاده كرده با يك حمله چرخشى، تيراندازان باقى مانده را از پاى درآورد و از پشت سر به مسلمانان حمله كرد. خالد ابن وليد و عكرمة بن ابى جهل پس از تصرف نقاط حساس، فراريان خويش را به كمك طلبيدند و چيزى نگذشت كه بر اثر از هم پاشيدگى صفوف مسلمانان، ارتش قريش بازگشته و از پيش رو و از پشت سر، سربازان اسلام را محاصره كردند و نبرد مجدداً آغاز شد.

شكست مسلمانان

در اين هنگام، وضعيت عجيبى در ارتش اسلام به وجود آمد، گروهى به صورت دسته هاى پراكنده به دفاع از خود و رسول خدا صلى الله عليه و آله پرداختند، گروهى پا به فرار گذاشتند

ص: 11

و طولى نكشيد كه تلفات سنگينى بر مسلمانان وارد آمد و به ناگاه خبرى به دروغ منتشر شد كه:

«الا قَدْ قُتِلَ مُحَمَّد»؛ «هان! اى مردم، محمد كشته شد.»

اين خبر روحيه دشمن را تقويت و روحيه گروهى از مسلمانان را تضعيف نمود و كار بر مسلمانان دشوارتر شد، پيامبر كه خود پيشانى اش زخم برداشته و دندانش شكسته بود با استقامتى بى نظير از حريم اسلام دفاع مى كرد.

على عليه السلام فرمود:

پيامبر صلى الله عليه و آله در ميدان نبرد، نزديك ترين فرد به دشمن بود و هر موقع كار جنگ سخت تر مى شد ما را پناه مى داد.

مدافعان رسول خدا صلى الله عليه و آله نيز چند نفر بيشتر نبودند.

على بن ابى طالب عليه السلام با تمام وجود گرداگرد رسول خدا صلى الله عليه و آله مى چرخيد و با شمشيرش دشمنان را به كام مرگ مى فرستاد و از آن حضرت دفاع مى كرد. على عليه السلام خود فرموده است: هنگامى كه ارتش قريش به سوى ما حمله آوردند، انصار و مهاجر راه خانه خود را گرفتند و من با هفتاد زخم از وجود آن حضرت دفاع كردم، سپس آن حضرت قبا را كنار زد و دست روى مواضع زخم كه نشانه هاى آن باقى بود كشيد. على بن ابى طالب عليه السلام آن چنان

ص: 12

جنگيد كه شمشيرش شكست و اين ندا در فضا پيچيد:

«لا سَيْفَ إِلَّا ذُو الْفَقَارِ وَ لا فَتَى إِلَّا عَلِيٌّ»

«شمشيرى جز ذوالفقار و جوانمردى چون على نيست.»

ابن هشام تعداد كشته شدگان دشمن را 22 نفر ذكر مى كند كه 12 نفر آنها به دست على بن ابى طالب به هلاكت رسيدند.

حمزه عموى پيامبر، ابودجانه، امّ عامر كه نام وى نسيبه بود و ... از ديگر كسانى بودند كه در اطراف رسول خدا صلى الله عليه و آله از آن حضرت دفاع مى كردند.

نتيجه كار:

جانبازى و فداكارى على بن ابى طالب عليه السلام و ديگر ياران رسول خدا صلى الله عليه و آله سبب شد كه آن حضرت از خطر قطعى نجات يافت. پيامبر و همراهان آرام آرام به داخل شعب احد آمدند. مسلمانانى هم كه در آن اطراف بودند از اين كه پيامبر صلى الله عليه و آله را زنده ديدند خوشحال شده، خود را در پيشگاه ايشان شرمنده يافتند.

على بن ابى طالب عليه السلام سپر خود را پر از آب كرد و رسول خدا صلى الله عليه و آله سر و صورت خود را شست و اين جمله را فرمود: خشم خدا بر ملتى كه صورت پيامبر خود را خون آلود ساختند.

ص: 13

هنگام نماز ظهر و عصر رسيد، پيامبر صلى الله عليه و آله بر اثر ضعف مفرط نماز را نشسته خواندند و ديگران نيز اقتدا كردند.

دشمن نيز سر مست پيروزى صحنه جنگ را ترك كرده، به سوى مكه حركت كرد.

مسلمانان بيش از سه برابر قريش كشته دادند. دشمنان برخى از جنازه هاى شهيدان را مثله كردند؛ يعنى گوش و بينى آنان را بريدند و در نتيجه صحنه دلخراشى بر ميدان نبرد حاكم شد.

پيامبر صلى الله عليه و آله همراه با ديگر مسلمانان وارد ميدان نبرد شدند، تا حدود هفتاد شهيد را به خاك بسپارند. وقتى چشم آن حضرت بر پيكر مثله شده حمزه افتاد بسيار متأثر و منقلب شد. سرانجام رسول خدا صلى الله عليه و آله بر پيكر شهيدان نماز گزارد و آنان را يك يك و يا دو تا دو تا به خاك سپرد.

به هنگام غروب آفتاب، پيامبر صلى الله عليه و آله و ياران باقيمانده، در حالى كه از خانه هاى بسيارى در مدينه ناله مادران داغ ديده و همسران شوهر از دست داده بلند بود به مدينه بازگشت.

منافقان و يهوديان مدينه از اين شكست بسيار خشنود شدند و احتمال آن وجود داشت كه دشمنان داخلى نيز به فكر ايجاد مزاحمت براى مسلمانان برآيند. رسول خدا صلى الله عليه و آله در چنين وضعيت حساس از طرف خداوند مأمور شد تا

ص: 14

فرداى همان شب دشمن را تعقيب نمايد. منادى پيامبر خبر را به مردم رساند و در شهر جار زد و فرمود تنها كسانى همراه ما بيايند كه در جنگ احد شركت داشتند.

رسول خدا صلى الله عليه و آله همراه با لشكريان خود حركت كرده در هشت ميلى مدينه در منطقه اى به نام «حَمراء الأسد» فرود آمد و شب هنگام دستور داد تا در تمام نقاط بيابان آتش روشن كنند تا دشمن تصور كند كه قدرت و نيروهاى جنگنده آنها بيش از تعدادى است كه در احد بوده است.

به هر حال آمدن پيامبر و استفاده از ابزار مختلف، ابوسفيان و لشكريان او را كه تصميم گرفته بودند دوباره به مدينه حمله كنند مأيوس ساخت و از فكر حمله بازداشت.

سرانجام نبرد احد باتقديم هفتاد يا هفتاد و چهار و به قولى هشتاد و يك شهيد پايان يافت و ما در اين جا به نقل از سيره ابن هشام به هفتاد و چهار تن از شهداى احد اشاره مى كنيم.

شهداى احد

1- حمزة بن عبدالمطّلب

حمزه عموى پيامبر اسلام. او از شجاعان عرب بود و در جنگ بدر شركت داشت و شيبه قهرمان قريش و تعداد

ص: 15

ديگرى از آنان را از پاى درآورد. وى در جنگ احد نيز فداكارى هاى بسيار نمود و سرانجام توسط «وحشى» به شهادت رسيد. پس از شهادتش، هند همسر ابوسفيان سينه حمزه را شكافت و جگر او را بيرون آورد و زير دندانهايش گذاشت، و نيز جنازه اش را مثله كردند.

پيامبر صلى الله عليه و آله با ديدن اين منظره به شدت گريست و عباى خود را روى او انداخت.

حمزه رااسداللَّه، اسدرسول اللَّه و سيد الشهدا لقب دادند.

2- حنظله غسيل الملائكه

حنظله فرزند ابى عامر است. پدرش از دشمنان پيامبر و از عناصر بدخواه اسلام و از پايه گذاران مسجد ضرار بود،

ص: 16

ليكن حنظله مسلمانى شايسته و با فضيلت بود، شبى كه فرداى آن جنگ احد اتفاق افتاد مراسم عروسى حنظله برگزار شد، پس از رسيدن دستور جهاد، از پيامبر صلى الله عليه و آله يك شب را اجازه گرفته، روز بعد به ميدان نبرد آمد و با رشادت كامل شمشيرى به طرف ابوسفيان رها كرد ليكن به او اصابت ننمود و سپس بر اثر نيزه دشمن از پاى درآمد و در سن حدود 24 سالگى به شهادت رسيد. پيامبر گرامى فرمود: من مشاهده كردم كه فرشتگان حنظله را غسل مى دادند و از اين رو به «حنظله غسيل الملائكه» معروف شد.

3- عمرو بن جموح

وى چهار پسر خود را براى دفاع از اسلام به جبهه فرستاد و با اين كه خويشاوندانش او را از شركت در جنگ منع مى كردند و پاى او نيز لنگ بود و جهاد از او برداشته

ص: 17

شده بود، در عين حال خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و آرزوى شهادت كرد. پيامبر فرمود: خدا تو را معذور داشته است، ليكن او اصرار كرد و سرانجام پيامبر اجازه داد. موقع بيرون آمدن دعا مى كرد: «اللَّهُمَّ ارْزُقْني الشَّهادَةَ وَ لاتَرُدَّني الى أَهْلِي»؛ «خدايا! توفيق ده در راه تو كشته شوم و به خانه باز نگردم.» سرانجام وى در نبردى قهرمانانه به شهادت رسيد.

4- مصعب بن عمير

وى از اشراف زادگان مكه بود كه به پيامبر صلى الله عليه و آله ايمان آورد. در سال دوازدهم بعثت با آن حضرت بيعت كرد و از سوى رسول خدا صلى الله عليه و آله به عنوان مبلّغ به مدينه اعزام شد و توانست گروه بسيارى از مردم مدينه را به اسلام دعوت كند. قد و قامتى چونان پيامبر صلى الله عليه و آله داشت و تا لحظه شهادت در سن 42 سالگى به اسلام و رسول خدا صلى الله عليه و آله وفادار بود.

5- عبداللَّه بن جَحْش

عبداللَّه در مكه به پيامبر ايمان آورد، به حبشه هجرت كرد، سپس به مدينه مهاجرت نمود، خواهرش زينب بنت جحش است كه به همسرى رسول خدا صلى الله عليه و آله درآمد. وى در

ص: 18

حالى كه بيش از چهل سال نداشت، در احد به شهادت رسيد.

6- شَمّاس بن عثمان

وى از مهاجران به حبشه و مدينه و از مجاهدان بدر و احد بود. در احد مجروح شد و او را به خانه رسول خدا صلى الله عليه و آله آوردند. ليكن مداوا مؤثر واقع نشد و به شهادت رسيد.

پيامبر دستور داد جنازه او را به احد برگردانده، در كنار ديگر شهدا دفن كردند. شماس هنگام شهادت 34 سال بيشتر نداشت.

7- عمرو بن مُعاذ

8- حارث بن انس

9- عُمارة بن زياد

10- سَلَمَة بن ثابت

11- عمرو بن ثابت بن وَقْش

12- ثابت بن وَقْش

13- رفاعة بن وقش

14- حسيل بن جابر

15- ابوحذيفه يمان

16- صيفى بن قيظى

17- حَباب بن قيظى

18- عَبّاد بن سهل

19- حارث بن أوْس بن معاذ

20- إياس بن أوس

21- عُبيد بن تيّهان

22- حبيب بن يزيد

23- يزيد بن حاطب

24- ابوسفيان بن حارث

25- قيس بن زبيده

26- مالك بن أمه

27- انيس بن قتاده

28- ابوحَيَّة بن عمرو

29- عبداللَّه بن جبير (فرمانده تيراندازان در تپه رمات)

30- خيثمة بن خيثمه

31- عبداللَّه بن سَلمَه

32- سُبيع بن حاطب

33- عمرو بن قيس

34- قيس بن عمرو

35- ثابت بن عمرو

36- عامر بن مخلّد

37- مالك بن اياس

38- ابوهبيرة بن حارث

39- عمرو بن مُطرف

40- اوس بن ثابت (برادر حسان بن ثابت)

41- انس بن نَضْر

42- قيس بن مخلّد

43- سليم بن حارث

44- نعمان بن عبد عمرو

45- خارجة بن زيد

46- سعد بن ربيع

47- أوس بن ارقم

48- مالك بن سنان (پدر ابوسعيد خدرى)

49- سعيد بن سُوَيد

50- عتبة بن ربيع

51- ثعلبة بن سعد

52- ثقف بن فَروة

53- عبداللَّه بن عمرو

54- ضَمْره

55- نَوفَل بن عبداللَّه

56- عباس بن عباده

57- نعمان بن مالك

58- مجذّر بن ذياد بَلَوى

59- عبادة بن الحساس

60- رفاعة بن عمرو

61- عبداللَّه بن عمرو بن حرام

62- عمرو بن جَموح

63- خلاد بن عمرو بن جَموح

64- ابوايمن

65- سليم بن عمرو

66- عنتره

67- سهل بن قيس

68- ذَكْوان بن عبدقَيس

69- عبيد بن معلى

70- مالك بن ثميله

71- حارث بن عدى

72- اياس

73- اياس بن عدى

74- عمرو بن اياس

فضيلت زيارت حضرت حمزه و ساير شهداى احد

حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود: «هر كس مرا زيارت كند وعمويم حمزه را زيارت ننمايد، بر من جفا كرده است».

شيخ مفيد قدس سره نقل كرده كه پيغمبر صلى الله عليه و آله به زيارت قبر حمزه امر مى كرد و به زيارت ايشان و شهدا اهتمام داشت. حضرت فاطمه عليها السلام پس از رحلت رسول خدا صلى الله عليه و آله بر زيارت قبر آن بزرگوار مواظبت مى نمود. هر گاه به زيارت آن حضرت رفتى نزد قبرش مى گويى:

«السَّلامُ عَلَيْكَ ياعَمَّ رَسُولِ اللَّهِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا خَيْرَ الشُّهَداءِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا اسَدَ اللَّهِ وَ اسَدَ رَسُولِهِ، اشْهَدُ انَّكَ قَدْ جاهَدْتَ فِى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ جُدْتَ بِنَفْسِكَ، وَ نَصَحْتَ رَسُولَ اللَّهِ، وَ كُنْتَ فِيماعِنْدَاللَّهِ سُبْحانَهُ راغِباً، بِأَبِى انْتَ وَ امّى، اتَيْتُكَ مُتَقَرّباً الَى اللَّهِ عَزَّوَ جَلَّ بِزِيارَتِكَ، وَ مُتَقَرّباً الى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِذلِكَ، راغِباً الَيْكَ فِى الشَّفاعَةِ، ابْتَغِى بِزِيارَتِكَ خَلاصَ نَفْسِي مَتَعَوّذاً بِكَ مِنْ نارٍ اسْتَحَقَّها مِثْلِي بِما جَنَيْتُ عَلى نَفْسي، هارِباً مِنْ ذُنُوبِي الَّتِي احْتَطَبْتُها عَلى ظَهْرِي، فَزِعاً الَيْكَ رَجاءَ رَحْمَةِ رَبّي، اتَيْتُكَ مِنْ شُقَّةٍ بَعِيدَةٍ، طالِباً فَكاكَ رَقَبَتِى مِنَ النَّارِ، وَ قَدْ اوْقَرَتْ ظَهْرِي ذُنُوبِي، وَ اتَيْتُ

ص:19

ص:20

ص:21

ص:22

ص: 23

ما اسْخَطَ رَبّي، وَ لَمْ اجِدْ احَداً افْزَعُ الَيْهِ خَيْراً لِي مِنْكُمْ اهْلَ بَيْتِ الرَّحْمَةِ، فَكُنْ لِي شَفِيعاً يَوْمَ فَقْرِي وَ حاجَتِي، فَقَدْ سِرْتُ الَيْكَ مَحْزُوناً، وَ اتَيْتُكَ مَكْرُوباً، وَ سَكَبْتُ عَبْرَتِي عِنْدَكَ باكِياً، وَ صِرْتُ الَيْكَ مُفْرَداً، وَ انْتَ مِمَّنْ امَرَنِىَ اللَّهُ بِصِلَتِهِ، وَ حَثَّنِي عَلى بِرّهِ، وَ دَلَّنِي عَلى فَضْلِهِ، وَ هَدانِي لِحُبّهِ، وَ رَغَّبَنِي فِي الْوِفادَةِ الَيْهِ، وَ الْهَمَنِي طَلَبَ الْحَوائِجِ عِنْدَهُ، انْتُمْ اهْلُ بَيْتٍ لا يَشْقى مَنْ تَوَلّيكُمْ، وَ لايَخِيبُ مَنْ اتيكُمْ، وَ لايَخْسَرُ مَنْ يَهْويكُمْ، وَ لايَسْعَدُ مَنْ عاديكُمْ».

در زيارت ديگر شهداى جنگ احد كه در همان جا دفن هستند، چنين مى گويى:

«السَّلامُ عَلى رَسُولِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلى نَبِيِّ اللّهِ، السَّلامُ عَلى مُحَمَّدِبْنِ عَبْدِاللَّهِ، السَّلامُ عَلى اهْلِ بَيْتِهِ الطَّاهِرِينَ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ ايُّهَا الشُّهَداءُ الْمُؤْمِنُونَ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اهْلَ بَيْتِ الْإِيمانِ وَ التَّوْحِيدِ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا انْصارَ دِينِ اللَّهِ وَ انْصارَ رَسُولِهِ، عَلَيْهِ وَ آلِهِ السَّلامُ، سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ، اشْهَدُ انَّ اللَّهَ اخْتارَكُمْ لِدينِهِ، وَ اصْطَفاكُمْ لِرَسُولِهِ، وَ اشْهَدُ انَّكُمْ قَدْ جاهَدْتُمْ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ، وَ ذَبَبْتُمْ عَنْ دِينِ اللَّهِ وَ عَنْ نَبِيِهِ،

ص: 24

وَ جُدْتُمْ بِأَنْفُسِكُمْ دُونَهُ، وَ اشْهَدُ انَّكُمْ قُتِلْتُمْ عَلى مِنْهاجِ رَسُولِ اللَّهِ، فَجَزاكُمُ اللَّهُ عَنْ نَبِيّهِ وَ عَنِ الْإِسْلامِ وَ اهْلِهِ افْضَلَ الْجَزاءِ، وَ عَرَّفَنا وُجُوهَكُمْ فِي مَحَلِّ رِضْوانِهِ، وَ مَوْضِعِ اكْرامِهِ مَعَ النَّبِيّينَ وَ الصِّدّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ والصَّالِحِينَ، وَ حَسُنَ اولئِكَ رَفِيقاً، اشْهَدُ انَّكُمْ حِزْبُ اللَّهِ، وَ انَّ مَنْ حارَبَكُمْ فَقَدْ حارَبَ اللَّهَ، وَ انَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ الْفائِزِينَ، الَّذِينَ هُمْ احْياءٌ عِنْدَ رَبّهِمْ يُرْزَقُونَ، فَعَلى مَنْ قَتَلَكُمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ اجْمَعِينَ، اتَيْتُكُمْ يا اهْلَ التَّوْحِيدِ زائِراً وَ بِحَقّكُمْ عارِفاً، وَ بِزِيارَتِكُمْ الَى اللَّهِ مُتَقَرّباً، وَ بِما سَبَقَ مِنْ شَرِيفِ الْأَعْمالِ، وَ مَرْضِيّ الْأَفْعالِ عالِماً، فَعَلَيْكُمْ سَلامُ اللَّهِ وَ رَحْمَتُهُ وَ بَرَكاتُهُ، وَ عَلى مَنْ قَتَلَكُمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ غَضَبُهُ وَ سَخَطُهُ، اللَّهُمَّ انْفَعْنِي بِزِيارَتِهِمْ، وَ ثَبِّتْنِى عَلى قَصْدِهِمْ، وَ تَوَفَّنِي عَلى ما تَوَفَّيْتَهُمْ عَلَيْهِ، وَ اجْمَعْ بَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ فِي مُسْتَقَرّ دارِ رَحْمَتِكَ، اشْهَدُ انَّكُمْ لَنا فَرَطٌ، وَ نَحْنُ بِكُمْ لاحِقُونَ».

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109