عنوان و نام پدیدآور: اصفهان در یك نگاه (گردآوری در سال 1387)/ تهیه كننده: حسین غزالی اصفهانی
مشخصات نشر: اصفهان؛ مركز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان ، 1384.
مشخصات ظاهری: نرم افزار تلفن همراه و رایانه
موضوع:اماكن -- تاریخی
موضوع:شیعه -- معماری
موضوع:اماكن تاریخی
ص: 1
استان اصفهان با مساحت 106179 كیلومتر مربع، حدود 25 / 6 درصد از مساحت كل كشور را به خود اختصاص داده است. این استان بین 30 درجه و 42 دقیقه تا 34 درجه و 30 دقیقه عرض شمالی و 49 درجه و 36 دقیقه تا 55 درجه و 32 دقیقه طول شرقی در ایران مركزی قرار دارد، در حالی كه شهر اصفهان با طول جغرافیایی 51 درجه و 39 دقیقه و 40 ثانیه شرقی و عرض جغرافیایی 32 درجه و 38 دقیقه و 30 ثانیه شمالی بعد از تهران و مشهد سومین شهر بزرگ ایران است. استان اصفهان با استانهای دهگانه همسایگی دارد، از شمال به استانهای مركزی و سمنان، از جنوب به استانهای فارس و كهكیلویه و بویراحمد از مشرق با استانهای یزد و خراسان و از مغرب به استانهای خوزستان و چهارمحال و بختیاری و لرستان محدود می شود از نظر وسعت، استان اصفهان بعد از استانهای خراسان، كرمان، سیستان و بلوچستان و فارس حائز مقام پنجم است. استان اصفهان از نقطه نظر تقسیمات كشوری پیوسته در حال تغییر و تحول بوده است به طوری كه از سال 1316 كه تاریخ قانونی شدن تقسیمات كشوری است، به عنوان استان دهم و از دو شهرستان اصفهان و یزد تشكیل شده بود. در طول این مدت، تغییرات متعددی در تقسیم بندیهای كشوری به وجود آمده است. چنانچه بر اساس آخرین تقسیمات كشوری استان اصفهان در سال 1375 به 18 شهرستان تقسیم شده كه شامل 67 شهر و 38 بخش و 117 دهستان است. كه تعداد بخشها، دهستانها و شهرهای موجود در هر یك از شهرستانهای استان در
ص: 2
سالهای 1372-1375 را مشاهده می كنیم. جدول ذیل بیان كننده این واقعیت است كه واحدهای اداری این استان و حتی وسعت آن در حال تغییر است و یا پیوسته بر تعداد شهرهای استان اضافه می شود یعنی در خلال سالهای 1372 تا 1375، ده شهر به شهرهای استان اضافه شده است.
سال 1372 تعداد شهرستان 17 تعداد بخش 36 تعداد دهستان 116 تعداد شهر 57 تعداد آبادی دارای سكنه 2349 مساحت به كیلومترمربع 1061795
سال 1375 تعداد شهرستان 18 تعداد بخش 38 تعداد دهستان 117 تعداد شهر 67 تعداد آبادی دارای سكنه 2349 مساحت به كیلومترمربع 1070036
سال 1385 تعداد شهرستان 21 تعداد بخش 44 تعداد دهستان 122 تعداد شهر 92 تعداد آبادی دارای سكنه 2349 مساحت به كیلومترمربع 1070443
جدول فوق بیان كننده این واقعیت است كه واحدهای اداری این استان و حتی وسعت آن در حال تغییر است و یا پیوسته بر تعداد شهرهای استان اضافه می شود یعنی در خلال سالهای 1372 تا 1375، ده شهر به شهرهای استان اضافه شده است. شهر تاریخی اصفهان مركز استان اصفهان است و اكنون دارای مقام سوم از نظر جمعیت در سطح كشور می باشد. فاصله اصفهان تا تهران 425 كیلومتر است و در جنوب آن قرار دارد. ای شهر به دلیل موقع جغرافیایی بسیار مناسب كه در قلب فلات ایران قرار دارد. پیوسته مورد توجه سلاطین و مدیران مملكتی بوده است. اصفهان از سطح عمومی دریاها حدود 1580 متر ارتفاع دارد و در شرق سلسله جبال زاگرس واقع شده است. این شهر در چهارراه شمالی-جنوبی و شرقی-غربی كشور قرار دارد و در طی تاریخ محل رفت و آمد و برخورد اقوام و فرهنگهای مختلف
ص: 3
بوده است. منطقه بزرگ اصفهان در قسمت شمالی و شرقی به كویر محدود می گردد و قسمت غربی و جنوبی آن به ارتفاعات زاگرس منتهی می شود. علت وجودی و پیرایش این شهر را باید مدیون آبهایی دانست كه از كوههای زاگرس مرتفع به نام زردكوه بختیاری سرچشمه گرفته و زاینده رود را به وجود آورده و در نتیجه شهر زیبای اصفهان در دو طرف زاینده رود قرار گرفته است. شهر اصفهان بر روی دشتی نسبتا" صاف با شیبی حدود 2 درصد و به طرف شمال شرقی بنا گردیده است توسعه ی شهر در طی قرون متمادی به سمت جنوب غربی بوده، زیرا در این منطقه آب فراوانتر و آلودگی نیز كمتر است. استرابون (معروف آلمانی می گوید: "نام اصفهان در ابتدا (انزان) بوده و سپس به (گابیان) تبدیل یافته و از دوره هخامنشیان به بعد به (گی) و بعدها به (جی) تبدیل شده است. با مراجعه به منابع و دلائل موجود تاریخی چنین بر می آید كه كلمه (آسپادان) به طلمیوس و (سپاهان) پهلوی و اصفهان عرب و اصفهان امروز یك لفظ قدیمی است و به احتمال قریب به یقین اساسا" كلمه پهلوی است و ریشه قدیمتر از پهلوی آن مكشوف نیست. هنگام تصرف اصفهان به دست قوای مهاجم عرب این شهر (جی) نامیده می شده و یا جی یكی از روستاهای بسیار معروف و معتبر شهر بوده كه در آبادی به پای شهر می رسیده است. یاقوت حموی اصفهان را شهر سواران نامیده و حمزه اصفهانی كلمه اصفهان یا اسپاهان را مشتق از سپاه می داند. در كتاب (تقویم البلدان) از ابن حوقل نقل شده است كه اصفهان در آخر كوهستان است از جهت
ص: 4
جنوب و پرنعمت ترین شهرها است. معدن سرمه دارد. از اصفهان بعد به كاشان و قم می رسند اصل آن (سپاهان) است به معنی لشگرها زیرا كه سپاه عجم در وقت بیكاری آنجا جمع بودند.
اصفهان تا ابتدای قرن چهارم هجری در تحت سلطه خلفا باقی بود. در سال 319 هجری مرداویج یا (مرداویز) پسر زیار كه تابع حكمرانان علوی مازندران بوده و بعد علم طغیان برافراشته و خود را مستقل خوانده بود فرمانروای ری گردید و پس از زد وخوردهایی كه با ماكان كاكی سردار دیلمی نمود طبرستان را ضمیمه قلمرو خود كرد و سه پسر بویه ماهیگیر به نام علی و حسن و احمد كه در لشگر ماكان خدمت می كردند از این زمان به خدمت مرداویج درآمدند. مرداویج حكومت كرج را به علی داد و در همان سال یعنی 319 هجری جبال را فتح نمود بنابراین اصفهان نیز از ایالات جبال بود ضمیمه قلمرو او گردید خلیفه عباسی المقتدر حكومت وی را بر نواحی فتح شده به این شرط پذیرفت كه مرداویج اصفهان را تخلیه نماید ولی كمی بعد خلیفه به قتل رسید و مرداویج اصفهان را در قلمرو خویش نگاهداشت. در سال 322 هجری خلیفه عباسی القاهر باله مرداویج را به شرط اینكه اصفهان را ترك گوید بر سر كار خویش باقی گذاشت و مرداویج امر خلیفه را اطاعت نموده به برادرش (وشمگیر) حاكم اصفهان فرمان داد شهر را به فرستاده خلیفه واگذارد لكن در همین ایام القاهرباله از خلافت افتاد و مرداویج بار دیگر اصفهان را در قلمرو خود نگاهداشت. مرداویج قصد داشت ایران را از استیلای تازیان پاك كند و دوباره دستگاه شاهنشاهی ساسانیان را به جای خلافت خلفای بغداد در كنار دجله بگسترد. شكوه و هیبت او را، در دوره های اسلامی هیچیك از كشورگشایان ایران نداشتند.
مرداویج پس از تسخیر همدان شهر (دینور) را كه در
ص: 5
بیست فرسنگی شمال همدان در كنار رودی به همین نام است فتح كرد و سپس چند تن از سران سپاه خود را با قسمتی از لشگریان خویش به اصفهان فرستاد. آنها چون به اصفهان رسیدند كاخهایی را كه احمد پسر (ابودلف) در آن شهر ساخته و زیباترین ساختمان اصفهان بود برای پذیرایی مرداویج تعمیر و آماده كردند.. ابودلف و پسرش احراز كارگزاران معروف دربار بغداد در نواحی مركزی ایران بودند و در اصفهان سراهای بسیار زیبا ساخته بودند كه مهمترین ساختمانهای شهر به شمار می رفت و چون چندی متروك مانده بود حاجت به تعمیر داشت و این كاخها را به اینگونه تعمیر كردند تا مرداویج در بازگشت به اصفهان سرای شاهانه ای در اختیار داشته باشد.
همین كه تعمیر كاخها به پایان رسید و گرداگرد آنها بستانهای زیبا فراهم شد مرداویج با چهل تا پنجاه هزار سپاهیان خود از همدان به راه افتاد و به اصفهان رسید و در آن كاخها جای گرفت و لشگریان وی در شهر پراكنده شدند. در سال 323 مرداویز وسیله فراهم می كرد كه به سوی بغداد رود و تاج و تخت خلفای تازی را براندازد و خود به جای شاهنشاهان ساسانی در بغداد به تخت بنشیند و قصد او آن بود كه زمستان آن سال بگذرد و پس از آن به این سفر شگفت آغاز كند. وی پی در پی دستور می فرستاد كه هر چه زودتر طاق كسری و ایوان مدائن یعنی كاخ معروف شاهنشاهان ساسانی را در تیسفون تعمیر كنند و آن را به صورتیكه در زمان ساسانیان داشته است برگردانند تا چون بغداد را بگیرد و خلیفه را
ص: 6
براندازد در زیر آن طاق مانند شاهان ساسانی بر تخت بنشیند. ولی غافل از آنكه خلیفه بیگانه الراضی باله و ناجوانمردانی كه گرد او را گرفته و به طفیل او شكم و كیسه می انباشتند. سرانجام به حیله و خیانت نخواهد گذاشت وی مقصود خود را عملی كرده و بهار آن سال را به چشم ببیند مرداویز روز 13 بهمن سال 323 در گرمابه به دنبال توطئه ای كه به وسیله سران و غلامان ترك او ترتیب داده شده بود به قتل رسید.
پس از قتل مرداویج علی پسر بویه ملقب به عمادالدوله برادر خود حسن معروف به ركن الدوله را به تسخیر اصفهان فرستاد و حسن پس از فتح اصفهان عازم تسخیر همدان و ری و قزوین و قم و كاشان شد. امّا در سال 327 وشمگیر زیاری اصفهان را از دست حسن بن بویه گرفت و حسن به اصظخر گریخت امیر زیاری سپس به فتح قلعه الموت نیز نائل آمد و قدرت وشوكتش بالا گرفت و چون ماكان سردار معروف دیلمی كه در حیات مرداویج به دربار امیرنصر سامانی پناه برده بود در سال 328 امیرنصر را ترك گفتند و تحت امر وشمگیر درآمده و مأمور گرگان شده بود و امیرنصر سردار معروف خود ابوعلی چغانی را به تسخیر گرگان فرستاده بودو وشمگیر مجبور شده بود قسمت عمده سپاهیان خود را برای جنگ با ابوعلی به كمك ماكان بفرستند حسن پسر بویه و برادرش علی از فرصت استفاده كرده مجددا اصفهان را در اختیار خود آوردند و جمعی از سران سپاهی وشمگیر را دستگیر نمودند.. اصفهان از این زمان به بعد قلمرو آل بویه گردید و حسن
ص: 7
ركن الدوله در بسط و توسعه آن كوشید گفته اند روزیكه قمر در برج قوس بود ركن الدوله دستور داد ساختمان باروئی را به دو شهر آغاز كنند.
دور این بار و 21 هزار گام بوده است. تا چند سال قبل آثاری از باروی فربور و خندق اطراف آن در بیرون دروازه طوقچی تا دروازه جویباره و پایین دروازه باقی بوده است.. در اواخر سال 365 ركن الدوله كه عمرش نزدیك به هفتاد رسیده بود مریض شد و در اصفهان در ضیافت بزرگی كه سه پسر او و سران سپاهی دیلم جمع آمده بودند ابوشجاع پناه خسرو عضدالدوله را به ولیعهد و وارث ملك خویش معرفی نمود و همدان و ری و قزوین و نواحی مجاور آنها را به پسر دیگر خود ابوالحسن علی فخرالدوله و اصفهان را به پسر سوّم خود ابومنصور بویه (مؤیدالدوله) واگذاشت و به فرزندان دوم و سوم خود توصیه نمود كه از اطاعت عنصرالدوله خارج نشوند. سپس از اصفهان به ری برگشت و در آنجا در محرم 366 درگذشت.. با راه یافتن صاحب اسماعیل بن عباد در دستگاه حكومت مؤیدالدوله و فخرالدوله و وزارت این دو امیر دیلمی اصفهان شهر وسیعی شد. صاحب بن عباد كه از منشیان و بلغای بسیار معروف زبان عربی است (326-385) مردی كریم و فضل دوست و بخشنده و نسبت به شعرا و بذال و شوق بوده و در ری و اصفهان همه وقت در گرد او جمع كثیری از اهل علم و بحث و شعر و ادبی می زیسته و به نام او شعر می گفته و كتاب می نوشته اند.
دو سال بعد از فوت صاحب بن عباد فخرالدوله نیز وفات یافت و چون
ص: 8
پسران او به حد رشد رسیده بودند زوجه اش سیده خاتون دختر اسپهبد رستم بن مرزبان متصدی امور مملكت شد و او پسر چهار ساله خود ابوطالب رستم را با لقب مجدالدوله نامزد امارت ری و جانشینی شوهر كرد و همدان و كرمانشاه را هم به پسر دیگر خود ابوطاهر شمس الدوله سپرد.
و حكومت اصفهان را به پسر خال خود كه ابوجعفر محمدبن دشمنزیار نام داشت به لقب "علاء الدوله" ملقب گردید واگذاشت. حكمرانان كاكوی شهر اصفهان را وسعت دادند، علاء الدوله كاكویه حصار شهر را كه طول آن بیش از پانزده هزار گام بود ساخته و شهر در این موقع دوازده دروازه بزرگ داشت كه از مفرغ مستور بود و از جمله مفاخر و زینت داخلی شهر هزار كوشك و سرای بوده است وكاروانسراهای عالی و مساجد خوب داشته. هر روز دو هزار گوسفند و صد رأس گاو ذبح می شده و در محله "كرواآن" پنجاه مسجد بوده است. یكی از محلات امروز اصفهان به نام "پشت بارو" معروف است كه به محله بیدآباد از محلات قدیمی و پر جمعیت اصفهان اتصال دارد و چنانكه از اسم آن معلوم می شود این قسمت حد خارج باروی علاء الدوله می باشد. محلات دیگری كه در خارج از این بارو واقع می شده اند به ترتیبی كه "مافروخی" در محاسن اصفهان آورده است عبارت بودند از: كی آن-براآن-سنبلان-خرچان-فرسان-باغ عبدالعزیز-كرواآن-اشكهان-لنبان-ویدآباد. شیخ الرئیس ابوعلی سینا فیلسوف شهیر ایرانی چندی وزارت علاءالدوله را به عهده داشته است و در ضمن اشتغال به شغل وزارت تدریس هم می كرده، قبه مدرس ابن سینا در باب الدشت "در دشت امروز" هنوز باقی است و مردم آن حدود آن را به نام "علی سینا" می خوانند.
ص: 9
ر سال 420 هجری مجدالدوله دیلمی كه از شّر لشگریان خویش ایمن نبود به سلطان محمود غزنوی متوسل شد و محمود كه منتظر چنین فرصتی بود. علی حاجب را به ری فرستاد و دستور داد كه مجدالدوله را دستگیر نماید سپس خود او نیز در ربیع الاخر سال 420 به ری رسید و قریب یك میلیون دینار وجه نقد و پانصد هزار دینار جواهرات مجدالدوله را تصرف خود گرفت. حكومت اصفهان در این تاریخ با علاء الدوله كاكویه بود و او چون دید كه محمود به ری و قزوین دست یافته و به ممالك او هم نظر داد، پیشدستی نمود و در اصفهان به نام سلطان محمود غزنوی خطبه خواند. محمود هم معترض او نشد و علاء الدوله همچنان در حكومت ولایت خود باقی ماند. پس از مراجعت محمود پسرش مسعود به اصفهان حمله برد و آنجا را از دست علاأ الدوله بیرون آورد و از جانب خود كسی را به حكومت اصفهان گماشت و به ری برگشت، امّا مردم اصفهان برگماشته مسعود شوریدند و او را كشتند و مسعود بار دیگر از ری به اصفهان آمد و به كشتار مردم اصفهان دست زد و قریب به پنجاه هزار نفر از مردم را كشت و مجددا شهر را تحت امر خود درآورد و علاء الدوله فراری و متواری شد. در این حمله اصفهان غارت شده و بسیاری از عمارات آن نیز خراب گردیده است.
در سال 438 طغرل مؤسس دولت سلجوقی به عزم تسخیر اصفهان شهر را در محاصره گرفت امْا قادر به گشودن آنجا نشد و ابومنصور فرامرز كاكویه بنیره علاء الدوله در مقابل سلطان سلجوقی سخت پایداری كرد
ص: 10
عاقبت طغرل خطبه بخواند و از سر فتح اصفهان گذشت.
طغرل بار دیگر در محرم سال 442 اصفهان را محاصره كرد و كسال تمال شهر را محصور نمود و مردم را در زحمت شدید انداخت عاقبت در سال 443 "محرم" به تسخیر اصفهان نایل آمده دولت دیالمه كاكویه را از این شهر برانداخت و ابومنصور فرامرز را از جانب خود به حكومت یزد و ابرقو فرستاد. ناصرخسرو قبادیانی (394-481 هجری) شاعر و جهانگرد و معروف ایران در قرن پنجم هجری كه مقارن این ایام اصفهان را دیده است می گوید: من در همه ی زمین پارسی گویان شهری نیكوتر و جامع تر و آبادان تر از اصفهان ندیدم طغرل مؤسس دولت سلجوقی از شوال 429 تا رمضان 455 قریب 26 سال سلطنت كرد و در سن 70 سالگی در ری وفات نمودو وزارت خواجه نظام الملك مورد توّجه پادشاه و وزیر او بود...
ملشكاه به هر جهت بزرگترین سلاطین سلجوقی استاد و دولت سلجوقیان در عهد او به منتهای وسعت و عظمت خود رسیده است. چه از حد چین تا مدیترانه و از شمال دریاچه خوارزم و دشت قبچاق تا ماوراء یمن به نام او خطبه می خوانند و امپراتور روم شرقی و امرای عیسوی گرجستان به او خراج و جیزه می دادند و اصفهان درعهد او و خواجه نظام الملك از مهمترین بلاد دنیا و یكی از آبادترین آنها بوده و این پادشاه و وزیر و عمال و اعیان دیگر سلجوقی به ساختن ابنیه های بزرگ پرداختند كه هنوز تعدادی از آنها برجاست. ملكشاه بعد از پدر خود الب ارسلان رسما"اصفهان را به پایتختی خویش انتخاب نمود و عمارتهای بسیار از كوشكها و
ص: 11
باغها به دستور او به وجود آمد. مانند: باغ كاران، باغ فلاسان و باغ احمد سیاه، باغ بكر، قلعه شهر و دز كوه، مهمّترین این باغها " باغ كاران" بوده است كه دو قصر داشته یكی مشرف بر زاینده رود و دیگری به طرف میدان شهر و بین آنها قلعه ها و عمارات قرار داشته است.
می گویند محله خواجوی امروز قسمتی از باغ كاران دوره ملكشاه سلجوقی است. باغ كاران تا قرن هشتم هجری نیز شهرت دوره سلجوقی بوده است. زیرا در سال724 به وسیله استاد سطرالدین هروی در "نسخه فردوس اعلی اصفهان است اصفهان" قصیده ای در وصف اصفهان چنین یاد می كند: هر كه را بیتی همه لطف است و احسان و كرم هر كجا باشی همه آب است و باغ و بوستان آب حیوان است گویی پیش بستان ارم زنده رود او كه دارد باغ كران بر كران "و حافظ از اصفهان چنین یاد می كند": گرچه صد رود است در چشمم مدام زنده رود و باغ كاران یاد باد از مهّمترین آثار دوره ملكشاه سلجوقی یكی گنبد خواجه نظام الملك است و دیگری گنبد تاج الملك كه در مسجد جامع اصفهان می باشد گنبد خواجه نظام الملك در طرف جنوب اصفهان و تاج الملك در شمال مسجد كه هر دو گنبد به شیوه ساختمان آتشكده ها بنا شده است. و كلا" مهّمترین بنای تاریخی ایران از دوره سلاجقه با اضافات و الحاقات سلسه های بعد از سلاجقه تا عصر حاضر، مجموعه ای از سبكهای مختلف معماری و تزئینی چهارده قرن تاریخ اسلامی ایرانی است "تحولات خطوط مختلف كوفی انواع خط ثلث، نستعلیق و خطوط فراوان بنایی را در الواح و كتیبه های این
ص: 12
مسجد می توان مطالعه نمود. " و مدرسه خواجه نظام الملك كه این مدرسه در محله دردشت و نزدیك به مسجد جامع بوده است ولی امروزه وجود ندارد.
اصفهان همواره محل زندگی ملیتهای گوناگون و مذاهب و دینهای مختلف به شمار می آمده و در مهاجرت های معتقدان دینهای گوناگون نیز جزو شهرهای بزرگ مهاجرپذیر بوده است. بیش از دو هزار و پانصد سال قبل كوروش شاهنشاه هخامنشی با اتخاذ روش و سیاست مدارا در برابر ملتهای مختلف و باورهای گوناگون آنها، یهودیان را كه به دست بخت النصر (نبوكد نصر) اسیر شده و در بین النهرین به اجبار اسكان داده شده بودند رهایی داد كه بخشی از آنان به سرزمین خود بازگشته و عده ای وارد ایران شده و بیشتر آنها در اصفهان اقامت گزیدند. بعدها با ورود اسلام به ایران و قبول آن دین از سوی ایرانیان، در اصفهان نیز معتقدین به اسلام، مسیحیت، یهودیت و پیروان دین زرتشت، در كنار هم می زیستند.
در قرنهای بعد، با پدیدآمدن فرقه های مذهبی مختلف در اسلام، اصفهان باز هم محل زندگی فرقه های مذهبی مختلف و متعدد اسلامی بود. در گوشه ای از آن شافعیان، در گوشه ای دیگر حنفیان، در یك قسمت شیعیان و در بخشهایی نیز پیروان مسیح و موسی و زرتشت زندگی می كردند. در عهد صفویان نیز هنگامی كه شاه عباس اول، ارمنیان مسیحی را از جلفای ارمنستان به محلی در نزدیكی اصفهان كوچ داد، قوم جدیدی با دین و فرقه های مذهبی ویژه خود در كنار اقوام و ادیان قبلی جای گرفتند. زیرا این مهاجران تازه نیز پیرو فرقه های مختلفی از دین مسیح بودند. بدین ترتیب اصفهان همواره زیستگاه دهها عقیده مذهبی و دینی بوده است. اما در اینجا تنها دینهای بزرگی كه در این شهر بوده و هنوز باقی هستند، برشمرده می شوند.
عمر، خلیفه دوم مسلمین
ص: 13
متوجّه شد یزدگرد پس از شكست نهاوند در گوشه و كنار ایران سفر كرده و به مخالفت می پردازد و در صدد است مقدّمات جنگ مجددی را فراهم كند و به همین منظور وارد اصفهان شده است. عمر به عبدالله بن عتبان فرمان داد تا با قشونی به طرف اصفهان حركت نماید. در این موقع اصفهان دارای نیروی عظیمی بود كه تحت فرمان پاذوسپان كه عرب او را «فاذوسفان» می نامید، اداره می شد. فرمانده قوای مدافع اصفهان نیز مردی سالخورده به نام «شهر برازجادویه» بود. او سپاهی جمع آوری نمود و آماده نبرد شد و به رغم پیری و ناتوانی با عبدالله عتبان كه مردی شجاع و مبارز بود به جنگ تن به تن پرداخت و كشته شد كه سپاه او راه فرار پیش گرفتند.
به علت اینكه «شهر بُراز» سالخورده بود اعراب او را شیخ می خواندند، به همین مناسبت محل این جنگ «رستاق الشیخ» نامیده شد. پس از این شكست، جی كه در مشرق اصفهان كنونی است و آن روز از مراكز پرجمعیّت و آباد بوده، به محاصره دشمن درآمد. پاذوسفان اصفهان كه حكم شاه را داشت، از شهر خارج شد و به عبدالله پیغام فرستاد كه بهتر آن است كه از سپاه من و تو كسی كشته نشود. تو شخصاً با من مبارزه كن. اگر مرا كشتی این سپاه تسلیم تو خواهد شد و اگر من تو را كشتم آن وقت من دانم و اعراب. عبدالله كه مردی مبارز به شمار می آمد، این شرط را قبول كرد. در هنگام مبارزه و حمله اول فاذوسپان اصفهان، عبدالله از اسب به زمین افتاد ولی با سرعت و
ص: 14
در كمال چالاكی باز بر اسب پرید و سوار شد. فاذوسپان هم به او گفت من دلیری تو را آزمودم و نخواستم تو را بكشم وگرنه می توانستم نیزه را به قلب تو فرو ببرم، ولی از كشتن تو دریغ دارم، ما آماده صلح هستیم. بدین گونه سپاه عرب بدون هیچ مانع و جنگ و جدالی وارد اصفهان شد و بدین ترتیب دین اسلام به اصفهان راه یافت.
نویسنده: محمدحسین مظفّر مترجم: سید محمدباقر حجتی
بسم الله الرحمن الرحیم
پس از آن كه ایران را مسلمین فتح كردند مردم آن، پی در پی وارد اسلام شدند و هنوز فتح ایران به پایان نرسیده بود كه به صورت یكی از اقطار اسلامی در آمد. ایران در آغاز اسلام آوردنِ مردم آن، بلكه حتی تا ایام خلافت امیرالمؤمنین علی علیه السلام با تشیع آشنایی به هم نرسانده بود؛ زیرا تاریخ مطلبی را یاد نكرده كه شركت ایرانی ها در جنگ های سه گانه آن حضرت را برای ما بازگو سازد، با این كه آن حضرت كارگزاران خود در ایران را به یاری خود طلبیده بود؛ چنان كه تاریخ گویای آن نیست كه ایرانی ها در زمان خلافت علی علیه السلام حبّ و ولای او را اظهار كرده باشند. در ایام نهضت و خلافت امام حسن علیه السلام كه مدتش كوتاه بود اوضاع ایران را در رابطه با تشیع به همین منوال می بینیم؛ بلكه در تاریخ نیامده است كه جز غلام ترك، هیچ یك از ایرانیان در روز عاشورا با امام حسین علیه السلام همراه بوده است. این غلام ترك صرفاً برای خدمت با آن حضرت همراه
ص: 15
بوده و برای نصرت و یاری او در كربلا حضور نیافت، با این كه ایرانی ها در آن زمان در حجاز و عراق به طور پراكنده حضور داشتند.
آری، تشیع شانه به شانه با اسلام همگام بود و هر جا كه اسلام وارد می شد تشیع در كنار آن بدانجا راه می یافت با این تفاوت كه گاهی سیر و حركت تشیع در پاره ای از سرزمین ها به كُندی انجام می گرفت؛ چنان كه در ایران در ابتدا، كار چنین بوده است. تشیع در ایران بعد از قرن اول هجری در ایام امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) و همزمان با حكومت بنی امیه ظهور كرد. این دو امام، شیعیانی در ایران داشتند كه از طریق مكاتبه مسائلی را با آن حضرت در میان می گذاشتند، و حقوق مالی خود را به سوی آن امامان می بردند و یا می فرستادند. نخستین مركز ظهور تشیع در ایران را باید در خراسان جستجو كرد؛ یعنی تشیع طلوع خود را در ایران از خراسان آغاز نمود. خراسانی ها سنگ زیر بنای كاخ حكومت عباسی به شمار می روند، و پس از آن كه بنی عباس بر بلاد اسلامی تسلط یافتند اكثر مردم خراسان پیرو آن ها بوده اند؛ زیرا تشیع در آغاز ظهورش صرفاً عبارت از دوستی علی و اهل البیت (علیهم السلام) بوده است و اعتقاد داشتند اهل البیت فقط بنی هاشم هستند، و فرقی میان علوی و عباسی نمی دیدند، و این فرق و تفاوت وقتی ظاهر شد و مردم فهمیدند كه مقصود از اهل بیت «كه خداوند پلیدی ها را از
ص: 16
آن ها سترده، و آنان را پاك و پاكیزه ساخته است» و یكی از ثقلین به شمار می روند، و پیامبر اكرم (صلّی الله علیه وآله (دستور داد كه به آن ها تمسك جویند و بر كشتی نجات آنان در آیند چه كسانی هستند، مدتی از حكومت بنی عباس گذشته بود؛ اما قبل از آن جز اهل بصیرت و عده ای از خواصّ شیعه نمی دانستند ولای اهل بیت) علیهم السلام (چیست؟ و «اهل بیت» عبارت از چه كسانی هستند. آری! در اینجا فرق آشكاری میان دو فرقه؛ یعنی پیروان بنی امیه و پیروان بنی هاشم وجود داشت. همه ایرانی ها پس از آن كه از بنی امیه و والیان آن ها نیّات سوء و شیوه و رفتارهای نكوهیده ای را مشاهده كردند كه پیامبر گرامی صلی الله علیه وآله برای از میان بردن چنان نیات و اعمال سوء از سراسر عالم و بیرون كشیدن و نابود ساختن ریشه های آن از پیكر جوامع بشری مبعوث گردید آری! همه ایرانی ها از آن پس، در خود، نسبت به بنی امیه احساس كینه می كردند، و نسبت به بنی هاشم وِلا و محبتی را در دل خود داشته و دارند. نهضت ایرانی ها با رهبری یحیی بن زید فقط برای آن نبود كه صرفاً حسینی علوی است؛ بلكه از آنجا ریشه می گرفت كه وی یك فرد هاشمی است كه با خاندان اموی رویاروی شده است. فقط عده قلیلی از بینش كافی برخوردار بودند و با یحیی بن زید به منظور حمایت از اهل البیت علیهم السلام وبا شناخت كافی نسبت به آن ها همراهی می
ص: 17
كردند؛ زیرا توده مردم ایران در چنان روزگاری اهل البیت) علیهم السلام (را درست نمی شناختند. تشیع با مفهوم خاصّ خود جز پس از آمدن امام رضا علیه السلام به ایران، ظهور نكرد و مأمون از حضور شیعیان نزد امام رضا علیه السلام و تجمع آن ها با آن حضرت ممانعت به عمل نمی آورد؛ بنابراین امكان دسترسی به آن امام وتجمع مردم با او، ومناظره علما با وی در فنون مختلف به دستور مأمون، و محكوم و فلج شدن مناظره كنندگان و ظهور كرامات و مشاهده فضائل آن حضرت نظرهای اهل بصیرت را به شایستگی فزون تر و صلاحیت بیشتر آن حضرت برای احراز مقام خلافت جلب می نمود، و اذهان آن ها را متوجه این حقیقت می ساخت كه آن حضرت و آبا و اجداد او سرچشمه علم نبوی و گنجوران وحی و امامان به حق می باشند. در ایام امام رضا علیه السلام بود كه مشعل تشیع در قم براَفراشته شد و این سرزمین، دوره مهمی را به خود دیده بود كه در آن بزرگان و برجستگانی از علما و رُواتِ موثقی به سر می بردند. اقامت امام رضا علیه السلام در خراسان از دو سال تجاوز نكرد و علیرغم كوتاهی این مدت فضائل و كراماتی از آن حضرت به ظهور رسید كه اعتقاد به امامت او در مردم بارور گردید. وقتی مأمون بر شناخت و اعتقاد مردم درباره فضائل ابوالحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام واقف گشت ترسید این حقیقت چهره بگشاید و یكباره با عمل انجام شده ای مواجه گردد و ببیند مردم پیرامون آن حضرت را گرفته و
ص: 18
امامت او را اعلام نمایند؛ لذا درصدد برآمد آن امام را با حیله و نیرنگ مسموم سازد؛ و سرانجام به هدف خود؛ یعنی كشتن و از میان برداشتن آن حضرت دست یافت.
از همین دوره ها بود كه تشیع حركت و انتشار و رواج خود را آغاز كرد؛ لكن می دانیم كه بنی عباس تا چه پایه در رویارویی، درگیری و جنگ با فرزندان علی علیه السلام و شیعیان آن ها موضع انتخاب كرده بودند. سیره و راه و رسم بنی عباس با چنان موضع گیری احیاناً به صورت مانعی لغزاننده و ركورد آفرینی بود كه در سر راه تشیع نهاده می شد. حكومت ها و فرمانروایی هایی از شیعیان در سرزمین ایران پدید آمد كه دست تشیع را برگرفته و بازو در بازوی او قرار داد، و ایران اساس استوار تشیع را بنیاد كرد و اركان آن را بر سر پا ساخت. این حكومت ها و فرمانروایی ها كه در ایران پدید آمدند عبارتند از امثال: امارت و فرمانروایی طاهریان، دولت علویان، سلطنت آل بویه، حكومت مغول ها و دیگران.
مؤسس و پایه گذار این فرمانروایی و سرسلسله این خاندان (و آن كه خاندان مذكور بدو منسوب است) طاهر بن حسین خزاعی میباشد كه مأمون وی را به هرات و بلاد بزرگ آن، یعنی خراسان به سال 205 ه. ق گمارد. و این سمت را وقتی به طاهر اعطا كرد كه او به فتح بغداد و كشتن برادرش امین، موفق گردید و حكومت مأمون بر سرزمین های اسلامی استقرار یافت و او به پایتخت خلافت بنی عباس؛ یعنی بغداد بازگشت. از طاهریان
ص: 19
عده ای عهده دار حكومت هرات بودند، و آن ها عبارتند از: طلحه، عبدالله (دو پسر طاهر)، طاهر بن عبدالله بن طاهر و محمد بن طاهر. در ایام حكومت محمد بن طاهر بود كه فرمانروایی طاهریان رو به ضعف نهاد و یعقوب لیث صفّار كه با او نبرد آغاز كرده بود بر وی استیلا یافت و او و خانواده اش را دستگیر كرد و با دستگیری او حكومت طاهریان در سال 259 ه. ق به پایان رسید. پاره ای از نواحی هرات تحت حكومت عده ای از طاهریان قرار داشت از قبیل عبدالله بن طاهر بن عبدالله بن طاهر، سلیمان بن عبدالله و جز آن ها. ابن اثیر در حوادث سال 250ه. ق راجع به جنگ و نبردی كه میان حسن بن زید علوی كه در دیلم ظهور كرد و میان سلیمان بن عبدالله طاهری روی داد می نویسد: «وقتی میان آن ها جنگ در گرفت بعضی از فرماندهان حسن بن زید به سوی ساری، روی نهادند و بر آن در آمدند؛ وقتی سلیمان این خبر را شنید خود و همراهانش روی به هزیمت گذاشتند و خانواده و فرزندان و باروبنه و اموال خود را در ساری به جای نهادند، و حسن بن زید و یارانش بر همه این اموال و باروبنه و غیره دست یافتند». تا آنجا كه می نویسد: سلیمان با اختیار و اراده و با میل و رغبت این هزیمت را پذیرا گشت؛ زیرا طاهریان همگی شیعی بوده اند. وقتی حسن بن زید به طبرستان آمد سلیمان طاهری از جنگ با او خودداری ورزید چون می دانست عبدالله از شیعیانی استوار در
ص: 20
تشیع می باشد؛ و لذا سلیمان در این باره می گوید:
نُبّئتُ خیلَ بن زید اَقبَلت حیناً
تُریدنا لتحسینا الامرّینا
یا قَومِ ان كانَت الانباءُ صادِقَه فالویلُ لی و جمیع الطاهرینا اما انا فاذا اصطفّت كَتائِبُنا أكونُ مِن بنیهم رأسَ المُوالینا فَالعُذرُ عند رسول اللهِ مُنبسط اذا احتسبتُ دِماءَ الفاطمیینا (1)
كتب تاریخ سرشار از اخبار طاهریان می باشد و برجستگی آن ها در شهامت و دلاوری، بر كسی مخفی و نامعلوم نیست و تشیع به دنبال آن ها هر جا كه حركت می كردند همراه و همگام بوده است.
الف حسن بن زید چهار تن از علویان بر دیلم حكومت راندند و حسن بن زید، اولین فرد از آن ها است كه حكومت دیلم را به دست گرفتند. وی در ری می زیست و به دعوت مردم دیلم، بدان سو روی نهاد و مردم دیلم، كلار (دشت)، چالوس و رویان به اتّفاق هم، صلاح بر آن دیدند كه با وی بیعت كنند؛ لذا همگی با او بیعت نمودند و كارگزاران «ابن اوس» را از این دیار بیرون راندند و برای جنگ با سلیمان بن عبدالله طاهری (به سوی ساری) روی نهادند، مردم جبال طبرستان مانند جبال سمنگان و قادشان و لیث بن قتاده و جماعتی از مردم دامنه این كوه ها به حسن بن زید پیوستند، آنگاه بر آمل استیلا یافت و جماعت یارانش پس از استیلای بر آمل رو به فزونی نهادند. میان حسن بن زید و طاهریان جنگ هایی روی داد كه گاهی بر آن ها غلبه می كرد و احیاناً مغلوب آن ها واقع می شد. سپاهیانش، گاهی بر طبرستان پیروز می
ص: 21
شدند و احیاناً طبرستان را از دست آن ها می ربودند. سرانجام كار حسن بن زید بالا گرفته و اقتدار فراوانی در خود به هم رسانید تا بر ری و گرگان نیز پیروز شد(1) وقتی فرمانروایی محمد بن طاهر طاهری رو به ضعف گذارد و یعقوب بن لیث صفّار بر او غلبه كرد شوكت و اقتدار حسن بن زید علوی فزونی یافت؛ لكن یعقوب نمی خواست حسن بن زید، بلادی را كه به دست آورد به حكومت خود در آن ها ادامه دهد؛ لذا سپاهی را برای جنگ با حسن بن زید در سال 260ه. ق تهیه دید، حسن بن زید شكست خورد و به دیلم روی نهاد و یعقوب ابن لیث بر آمل و ساری استیلا یافت و برای جستجوی حسن بن زید به سوی جبال طبرستان حركت كرد؛ ولی با باران و گل و لای مواجه شد و به سختی از آن نجات یافت. در سال 261ه. ق حسن بن زید بازگشت و بر طبرستان دست یافت و همواره بر این سرزمین حكومت می راند تا آن كه در رجب سال 270ه. ق مرگ او را در ربود. حكومتش مدت نوزده سال و هشت ماه و شش روز به طول انجامید(2) ب محمد بن زید علوی آنگاه كه حسن بن زید از دنیا رفت برادرش، محمد جانشین وی شد. سراسر ایام حكومت محمد بن زید مواجه با جنگ ها و رویدادهای سخت بود. گاهی با صفاریان و زمانی با اسماعیل بن احمد سامانی نبرد می كرد، و در یكی از جنگ های هولناكی كه میان او و محمد بن هارون كه از سوی اسماعیل سامانی
ص: 22
به جنگ با او آمد روی داد جراحتی برداشت. در این جنگ بود كه پسرش زید اسیر شد، آنگاه محمد بن زید پس از چندی كه جراحت برداشت در سال 287 از دنیا رفت (1) ابن اثیر می گوید: دو نفر برای مرافعه كه نام یكی از آن ها معاویه و نام دیگری علی بود نزد محمد بن زید آمدند. محمد بن زید به آن ها گفت: حكم و داوری میان شما روشن است. معاویه گفت: زیر این دو نام خبری است، محمد بن زید گفت: این خبر چیست؟ معاویه گفت: پدر من یكی از شیعیان راستین بود و نام معاویه بر من نهاد تا مرا از شرّ ناصبی ها و دشمنان علی علیه السلام حفظ كند؛ اما پدر علی، ناصبی بوده و از ترس علویان شیعی، نام او را علی نهاد؛ محمد بن زید تبسمی كرد و به وی نیكی نمود و او را مشمول محبت خود قرار داد.
همین محمد و یا برادر ش حسن بود كه اموال زیادی برای بنای مرقد امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و امام حسین) علیهما السلام) هزینه كرد؛ چنان كه به این مطلب در گفتارمان راجع به نجف و كربلا اشاره نمودیم. ج حسن بن علی اطروش وقتی محمد بن زید علوی از دنیا رفت حسن بن علی بن حسن بن عمر بن علی بن حسین علیهم السلام معروف به «اطروش» بر دیلم وارد شد و سیزده سال در آن اقامت داشت و مردم را به اسلام دعوت می كرد. بسیاری از مردم دیلم اسلام آوردند و پیرامون او گرد آمدند. حسن بن علی در بلاد دیلم
ص: 23
مساجدی بنا كرد و از مردم دیلم كه در پشت سعید رود (1) تا ناحیه آمل زندگانی می كردند به دست او اسلام آورده و پیرو مذهب حسن بن زید و شیعی بوده اند. علت كری و سنگینی گوش او در شنوایی آن بود. كه در جنگ، محمد بن زید اطروش، با شمشیر ضربه ای بر سرش فرود آورد (2) طبرستان در آن روزگار تحت سلطه سامانیان بود و حسن بن علی درصدد تصرف آن برآمد و پس از جنگی كه میان او و والی دست نشانده سامانیان در طبرستان روی داد بر سپاه سامانیان پیروز شد و طبرستان را به تصرف در آورد و به «الناصر» نامبردار شد؛ آنگاه سپاهیان سامانی به سال 304ه. ق از خراسان برای جنگ به سوی او تاختند و وی را به قتل رساندند. د حسن بن قاسم داعی پس از حسن بن علی، داماد او حسن بن قاسم علوی، معروف به «الداعی» به پاخاست، و بر ری استیلا یافت و طرفداران سامانیان را از آن بیرون راند؛ سپس قزوین، زنجان، ابهر و قم را به تصرف خود در آورد. در روزگار وی، اسفار بن شیرویه دیلمی سر بر آورد و قدرت و عظمتی به هم رساند و بر طبرستان استیلا پیدا كرد. داعی، در این زمان در ری به سر می برد. وقتی گزارش مربوط به اسفار برای وی رسید به طبرستان بازگشت و میان آن دو جنگ خونینی در گرفت كه «داعی علوی» در آن كشته شد. این واقعه در سال 316ه. ق روی داد. انهزام و فرار اكثر یاران و سپاهیان حسن بن قاسم داعی، تعمداً صورت گرفت
ص: 24
علتش آن بود كه «داعی» به یاران خود دستور می داد درست عمل كنند و آنان را از ظلم به مردم و شرب خمر منع می كرد! به همین جهت كینه داعی را به دل گرفتند و تصمیم داشتند او را با كودتا دستگیر كنند، ابوالحسین بن اطروش را به فرماندهی خود انتخاب نمایند و خطبه به نام او بخوانند. وقتی حسن بن قاسم داعی از توطئه و نیّات آن ها، آگاه شد كسانی را كه علیه او توطئه كرده بودند به قتل رسانید. اسفار بن شیرویه، احساس كرد گماشته و مأمور او هارون بن بهرام در صدد دعوت مردم به سوی ابوجعفر علوی بر آمده است؛ لذا او را به سوی خود فراخواند و دستور داد با یكی از خانواده اشراف آمل وصلت كند و ابوجعفر و سایر رؤسای علوی را به مجلس عروسی خود دعوت نماید و آن ها را در آن مجلس احضار كند. روز خاصّی را معین كرد و این كار را به انجام رسانید. اسفار در سر موعدِ معین به آمل رسید و ناگهان به خانه هارون حمله ور شد، ابوجعفر و سایر رجال برجسته علوی را دستگیر كرد و آن ها را به سوی بخارا فرستاد و در آنجا زندانی ساخت، تا آن كه در ایام فتنه ابوزكریا از زندان رها شدند (1) و اوضاع علویان در دیلم و طبرستان متلاشی شد. از رهگذر دعوت علویان، تشیع در پاره ای از سرزمین ایران مقامی ارجمند كسب كرده و رو به رواج و انتشار گذاشت. شیعه و آل بویه (2) در ایران حكومت و اقتدار آل بویه در شیراز آغاز شد؛ آنگاه
ص: 25
نفوذ آن به سراسر ایران و عراق، بلكه به تمام بلاد زیر سلطه بنی عباس نفوذ كرده و در آن ها گسترش یافت. آل بویه در زمان حكومت خود در سراسر مملكت توأم با تدبیر و كارآیی سیاسی نفوذ داشتند و خلیفه عباسی صرفاً یك سمبل تشریفاتی به شمار می رفت. این نكته برای هر كسی كه مقداری از تاریخ مربوطه را به مطالعه و بررسی گرفته باشد كاملاً معلوم و روشن است. ممكن است مطالعه كننده این كتاب تصور كند ما می خواهیم فقط راجع به آل بویه و شیعه در ایران مطابق عنوانی كه مطرح شد به بحث و گفتگو بپردازیم؛ لكن ما بحث خود را تعمیم داده و عراق و جاهای دیگر را كه سلطه آل بویه آن ها را فرا می گرفت یاد كردیم. و هدف ما از اختصاص دادن بحث به ایران برای این است كه در این فصل درباره ایران به گفتگو نشسته ایم. مذهب اهل سنت در زمان آل بویه اكثر بلاد ایران و عراق را زیر پوشش خود داشت و آل بویه علیرغم ظهور و پیدایی آن ها در تشیع و دلبستگی شدید نسبت به آن با تسنن به مخالفت و ستیز بر نخاستند، به عكس، زمامداران سنی، با شیعه همانگونه رفتار كردند كه همه ما از آن آگاهیم. آری! آل بویه با این كه از شوكت و اقتداری شگرف برخوردار بودند و بر خلافت و سرزمین های اسلامی كاملاً تسلط داشتند، شیوه و رفتاری نیكو با رعیّت در پیش گرفتند و به خاطر تشیع خود با اهل سنت تعصب آمیز عمل نمی كردند؛ بلكه در ایام
ص: 26
حكومت آن ها حوادثی میان شیعه و سنی رخ داد كه فتنه از سوی اهل سنت به هم رسیده بود، از سلطان شیعی حیا نكردند، و سطوت و قدرت سلطان را مدّ نظر قرار ندادند؛ مع هذا آل بویه در مقام دفاع و حمایت از شیعه اهل سنت را به مجازات نگرفتند. با مطالعه حوادث پس از سال 440ه. ق در كتاب «الكامل» به این نكته پی می بریم كه چرا سرزمین های اسلامی در برابر فرمانروایان بویه كه صاحب قدرت و عطا بودند رام بوده و آنان بدون این كه با حلّ مشكلات زیادی رو به رو گردند با اقتدار به حكومت خود ادامه می دادند. آل بویه مانند سایر ملوك و امرایی كه به یكی از مذاهب پایبند بودند در خدمت، به مذهب سرشته شده بودند؛ زیرا آل بویه در مقام دفاع از مذهب به اندازه توانایی و به همان مقداری كه اطلاعات و معلومات آن ها اقتضا می كرد كوشش خود را مبذول می داشتند؛ لذا سراسر دوران حكومت آل بویه را باید دوران سعی و ترویج مذاهب اهل بیت) علیهم السلام (دانست. در تاریخ می بینید كه برای دفاع از این مذهب و بالا بردن مقام عترت پاك رسول اكرم (صلّی الله علیه وآله) از هر راهی بهره می جسته و آن را در می نوردیدند. روز هیجدهم ذی حجه، روز غدیرخم و روزی است كه رسول خدا (صلّی الله علیه وآله (بر فراز منبری آمد كه مسلمانان آن را از محمل شتران پرداخته بودند، آن حضرت در مقام بیان فضیلت اهل البیت و علی مرتضی علیهم السلام خطبه ای ایراد
ص: 27
فرمود و ضمن آن فرمود: آیا من نسبت به شما از خود شما سزاوارتر نیستم؟ مسلمین گفتند: آری. وقتی از مردم راجع به این مطلب اقرار گرفت، فرمود: هر كس كه من مولا و سزاوارتر از خودِ او بر او می باشم این علی مولای اوست، خدایا! دوست بدار آن كه او را دوست می دارد و دشمن بدار آن كه او را دشمن می دارد. این جمله پاره ای از سخنان رسول اكرم صلی الله علیه وآله را تشكیل می دهد كه درباره ابوالحسن، علیّ مرتضی علیه السلام ایراد فرمود. شیعه به چنین روزی به عنوان یكی از اعیاد بزرگ می نگریست؛ زیرا رسول خدا) صلّی الله علیه و آله (، علیّ مرتضی علیه السلام را به عنوان امام، خلیفه و سزاوارتر از مردم نسبت به خودشان منصوب فرمود؛ بنابراین شیعیان سزاوارتر بودند كه این روز را بزرگ بر شمرده و از آن تجلیل به عمل آورند. آل بویه این روز را سخت گرامی می داشتند و در تقدیس و گرامی داشت آن آشكارا می كوشیدند و كارهایی در این روز صورت می دادند كه در هیچ عیدی جز آن دست به چنان كارهایی نمی زدند، اظهار سرور و شادمانی می كردند، جامه های فاخر در بر می گرفتند و كوشش زیادی در اطعام و گستردن سفره های تشریفاتی به كار می داشتند به طوری كه مطبوع ترین خوراك ها را برای مقیم و مسافر بر روی این سفره ها آماده می ساختند و در بخشش و انفاق دست ها را گشاده می كردند؛ امثال اینگونه كارها كه ولای و محبت آن ها نسبت
ص: 28
به علیّ مرتضی علیه السلام و تجلیل از چنین روزی آنان را به این كار فرا می خواند. ملوك و فرمانروایان شیعه، از آل بویه در هر نقطه كه به سر می بردند پیروی كردند كه از آن جمله فاطمیین مصر هستند. یكی از شواهد این مطلب كه شیعه در چنین روز؛ یعنی «غدیر» اظهار شادمانی می كردند و آن را به عنوان روز عید قرار می دادند گفتار ابن اثیر درباره حوادث سال 308ه. ق است. وی می نویسد: «در این سال مردم «باب البصرة» كه محله ای در بغداد است در روز بیست و ششم ذی حجه آذین بندی شكوهمندی بر پا كرده و شادمانی فراوانی نشان می دهند؛ بدینسان در روز هیجدهم محرم دست به كار اعمالی می گردند كه شیعیان در روز عاشورا دست اندر كار آن می شوند؛ علت آن این است كه شیعیان «كَرخ» (1) در روز هیجدهم ذی حجه كه روز غدیر است قبه ها و گنبدها برمی افرازند و جامه های فاخر برای زینت در بر خود می گیرند. همین شیعیان در روز عاشورا در رابطه با سوگواری و نوحه و اظهار غم و اندوه كارهایی انجام می دهند كه مشهور است. مردم «باب البصرة» در برابر این كار هشت روز بعد از عید غدیر (2) مانند شیعیان جشن و سرور به پا می كنند و می گویند: در این روز نبیّ اكرم (صلّی الله علیه وآله (و ابوبكر وارد غار شدند. مردم باب البصره هم چنین هشت روز پس از عاشورا را به مانند شیعیان در روز عاشورا ماتم می گیرند و به عزاداری می پردازند، و می
ص: 29
گویند: در این روز مصعب بن زبیر به قتل رسید (1) اگر روز غار روز عید، و روز قتل مصعب روز حزن و اندوه باشد برای شیعه مشكلی به وجود نمی آورد. اما آیا روز قتل مصعب را می توان با روز عاشورا مقایسه كرد؟ آیا روز غدیر همان روزی نیست كه بیش از صد هزار مسلمان در آن روز گرد هم آمدند و علی علیه السلام را به خاطر مقام والایش تهنیت گفتند؟ حتی ابوبكر و عمر در مقام تبریك گویی به علی علیه السلام عرض كردند: بخ بخ لك اصبحت مولای و مولی كل مؤمن و مؤمنة»: (2)؛ بنابراین لازم است همه مسلمین در جشن و سرور برای چنین روزی شریك شادی هم باشند. اما روز عاشورای حسینی، سزاست كه تمام مسلمانان عالم برای چنین روزی افسرده و اندوهگین شوند؛ مگر نه این است كه حسین علیه السلام سبط رسول اكرم (صلّی الله علیه وآله)، و ریحانه او، خامس اصحاب كسا، و از زمره اهل بیتی بود كه خداوند پلیدی ها را از آن ها سترد؟ آیا حسین علیه السلام سرور اهل بهشت نبوده است؟ آیا نه این است كه حادثه شهادت او حادثه دردناكی است كه روزگار مانند آنرا به خود ندیده است؟ برای این كه برای حزن و اندوه بر آن حضرت انگیزه ای را یاد كنیم كافی است كه بگوییم: باید با رسول اكرم (صلّی الله علیه وآله) همدردی نماییم و فرمان او را به اجرا در آوریم؛ زیرا رسول اكرم صلی الله علیه وآله ده ها سال پیش از واقعه عاشورا برای چنین روزی گریست و اندوهگین گشت، و مردم را
ص: 30
به حزن و اندوه و گریستن بر آن حضرت فرمان داد. شیعه همانگونه كه ابن اثیر می گوید: در روز عاشورا جهت سوگواری، نوحه و اظهار غم و اندوه كارهایی انجام می دهند كه مشهور است؛ لكن آل بویه این كار را در تمام بلاد تعمیم دادند و آن را به شیعه محدود نساختند؛ زیرا معزّالدوله، احمد بن بویه به مردم دستور داد در روز عاشورا دكاكین خود را ببندند، بازار و خرید و فروش را تعطیل نمایند، نوحه و گریستن در پیش گیرند و جامه هایی پشمینه و خشن در بر كننند مردم نیز طبق دستور عمل نمودند). الكامل، در حوادث سال 252ه ق (. مقام و موقعیّت چنین روزی را باید آنگونه در نظر گرفت كه فرمانروایان آل بویه آن را به عنوان روز حزن و اندوه و گریستن انتخاب كردند و مردم را به ماتم گیری و سوگواری تشویق می نمودند. با توجه به این حقیقت چرا نباید شیعیان در سایه استمرار این شعائر، نیرومند نشده باشند در حالی كه در اجرای شعائر مزبور، فرمانروایان نیز دست آن ها را به نشانه تأیید می گرفتند؟ ! این دو روز (غدیر و عاشورا) دو مظهر شیعی بوده است؛ به همین جهت زمامداران شیعی آن دو را تأیید می نمودند و زعمای اهل سنت با آن دو مخالفت میورزیدند و «دو روز دیگری» را مقرر كردند و خواستند با مقرر كردن آن دو روز با شیعیان رویاروی گردند. حق این بود و هست كه اهل سنت با شیعه درباره روز غدیر و عاشورا به مخالفت بر نمی خاستند؛ چنان كه سزا نبود شیعه راجع
ص: 31
به آن دو روزی كه اهل سنت یكی را روز شادمانی و دیگری را روز عزا اعلام كردند با آن ها دم از مخالفت زنند (بلكه سزاست بر سر این گونه مسائل به توافق برسند) چنان كه می بینیم هم اكنون اهل سنت در بسیاری از مظاهر حزن و سوگواری در روز عاشورا با شیعیان پس از آن كه این رویارویی نكوهیده را كه ناشی از تعصب كوركورانه است فراموش كردند هم آواز شده و خود را در غم مصیبت آنان با اجرای مراسم عزا، شریك و سهیم اعلام می كنند. آل بویه در جهت خدمت به مذهب تشیع، صرفاً به مظاهر سرور در روز غدیر و شعائر حزن و اندوه در روز عاشورا اكتفا ننمودند؛ بلكه مساعی خویش را به هر وسیله ممكن و به قدر توانایی در خدمت به اهل البیت مصروف می داشتند؛ آنان علمای شیعه را با تمام وسایل و امكانات گرامی می داشتند و درباره آن ها از هیچگونه تجلیل و ابراز عنایت و بذل اموال فراوان دریغ نمی كردند؛ حتی عضدالدوله با وضع شكوهمندی سوار بر مركب می شد و به زیارت و دیدار شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان (طاب ثراه) می رفت. تا آنجا كه ابن اثیر در حوادث سال 372ه. ق می نویسد: عضدالدوله دوستدار علم و اهل علم بوده و به علما ارج می نهاد، از احسان به آن ها دریغ نمی كرد و با آنان می نشست تا در مسائل با هم به مناظره بپردازند(1). در ذیل كتاب «التمهید» باقلانی ضمن شرح حال عضدالدوله (2) آمده است: ابوعبدالله و دیگران گفته اند: عضدالدوله فنا خسرو
ص: 32
بن بویه دیلمی دوستدار علم و علما بوده است، و مجلس او مشحون از شمار زیادی از علما و دانشمندان هر فنّی بود و اكثر آن ها از فقها و متكلمین تشكل می یافتند، عضدالدوله برای آن ها مجالسی برای مناظره منعقد می ساخت. دانشمندان از هر شهری آهنگ محضر او می نمودند و برای او و به نام او كتاب هایی تألیف می كردند كه از آن جمله «الإیضاح» در نحو، «الحجه فی القراءات»، «الملكی» در طب، «التاجی» در تاریخ و جز آن ها است. (1) این سخن «ابن اثیر» گواه و مؤید آن است كه عضدالدوله نسبت به همه اهل دانش اعمّ از شیعه و سنی محبت میورزید و احترام و محبت او، به علمای شیعه محدود نبود. همین نكته ما را به سخنی كه قبلاً راجع به آل بویه یاد كردیم رهنمون ساخت مبنی بر این كه آل بویه با مذهب اهل سنت در مقام معارضه و ضدیّت بر نمی آمدند؛ بلكه علم را از هر مذهب و مكتبی مشمول تأیید و حمایت خود قرار می دادند. آل بویه شیعیان رادر مشاهدِ مشرّفه اسكان دادند و مقرری های منظم و هزینه هایی برای آن ها تعیین نمودند و در عطا و بخشش نسبت به آن ها دستی گشاده داشتند؛ زیرا این مشاهد، آنگاه كه از نظر زندگانی برخوردار از آسایش و رفاه می شد مهاجران به سوی آن ها می كوچیدند و اقامت در آن ها برای زائران امكان پذیر و مطبوع می گشت. آل بویه بناهای عظیم و شكوهمندی در مشاهد مشرفه بر پا كردند، و گنبدهای رفیعی بر روی ضریح های
ص: 33
مقدس برافراشتند؛ حتی عضدالدوله و سپاهیانش قریب به یكسال برای ساختمان مرقد علوی علیه السلام و تكمیل و توسعه آن در نجف اشرف اقامت نموده و آن را در نهایت شكوه و عظمت تكمیل كرد، و خانه ها و رباط ها در آنجا بنا نمود، و با دستی باز علویان، علما، مجاوران، نگهبانان و متولیان این مرقد شریف را از بخشش های فراوان خود بهره مند ساخت و قناتی را كه آل اعیَن ایجاد كرده بودند اصلاح و بازسازی كرد. و بدینسان در مشهد حسینی (علی من شرفه و آله و اصحابه ازكی التحیات) به كارهای جالبی دست زد، و به توسعه و بازسازی و صرف اموال برای زوّار و متولیان و مجاوران مرقد امام حسین (علیه السلام (در كربلا همت گمارد. آل بویه همواره در زمان حیات خود برای زیارت، آهنگ این مرقدهای شریف می نمودند و جنازه های آن ها را پس از مرگ به این مكان های مقدس می بردند تا در جوار آن ها به خاك سپرده شوند. من در صحن مرقد علوی در پشت مرقد كنار در صحن كه به «باب الطوسی» معروف است قبور آن ها را دیدار كردم. خلاصه آن كه: آل بویه در خدمت به مذهب و مكتب اهل البیت علیهم السلام تا توانستند همه مساعی خود را به كار گرفتند و به اندازه استطاعت خویش در مقام احیای تشیع برآمدند؛
حتی پاره ای از مورخین به رواج و انتشار تشیع در زمان حكومت آن ها و فزونی شمار شیعیان در عهد فرمانروایی آنان، زبان به اعتراف گشودند؛ و آثار این خاندان در ایران و عراق گواه
ص: 34
بر همین سخن است؛ تاریخ نیز این آثار را جاویدان نگاه داشته است، اگر چه این آثار رو به ویرانی نهادند. كسی كه به تاریخ ایران قبل از حكومت آل بویه و همزمان با آل بویه آشنایی دارد نقش عظیم و مؤثر آل بویه در حفظ تشیع و نشر آن را به خوبی می شناسد، همین قدر كافی است بگوییم آل بویه به منظور استقرار و انتشار تشیع شخصیتی، مانند صاحب بن عباد (1) را به وزارت برگزیدند. علما و شعرای بی شماری گرد او جمع می شدند، اجتماعی بی نظیر كه جز برای سیف الدوله آل حمدان برای هیچ زعیم و فرمانروایی فراهم نیامده بود. برای او بود كه بابویه (طاب ثراه) كتاب «عیون الاخبار» را نگاشت و ثعالبی كتاب «یتیمه الدهر» را در گزارش احوال او و شعرای او تألیف كرد. ابن خلكان مصنفاتی از صاحب بن عباد یاد می كند، از آن جمله كتاب «الإمامة» است كه «صاحب» در این كتاب در تفضیل علی بن ابی طالب علیه السلام و اثبات امامت او بحث كرده است. و دیگری كتاب «المحیط» در لغت. من نسخه ای از این كتاب را در كتابخانه محمد سماوی در نجف دیدم كه آن را به قلم خود استنساخ كرده بود. این كتاب، تلخیص كتاب «العین» خلیل می باشد كه شواهد شعری در آن حذف و فصول آن به بهترین وجه تبویب و تنظیم شده است. مقام صاحب بن عباد آن چنان رفیع گشته بود كه «شریف رضی» وی را در حیاتش مدح گفته و پس از وفاتش مرثیه ای برای او سروده است. صاحب ابن عباد به سال
ص: 35
326ه. ق زاده شد، و در سال 385 ه. ق از دنیا رفت. كه تشیع او آشكار بود و در راه نشر آن فداكاری می كرد. اگر بخواهیم سخن را درباره خدمات دینی و مذهبی آل بویه و دفاع و حمایت آن ها از تشیع گسترده سازیم، بحث ما طولانی گشته و از هدف و منظور خود كه ایجاز و اختصار است خارج می شویم؛ علاوه بر این، آثار این خاندان آن چنان فراوان و بی شمار است كه صحیفه هایی این چنین محدود، گنجایش پذیرفتن و نگاشتن آن ها را ندارد. شیعه و مغول ها (1) در ایران میان حكومت و فرمانروایی آل بویه و مغول ها علی رغم آن كه از نظر زمان مسافتی طولانی، آن ها را از هم جدا می سازد دولت و حكومت مهم و قابل ذكری وجود ندارد كه از تشیع حمایت به عمل آورده و از شیعیان دستگیری كرده باشد؛ بلكه احیاناً پاره ای از حكومت ها كه دارای قدرت و شوكت بودند به پا خواستند و با شیعه جنگ و ستیز نموده و آن ها را آماج دشمنی های خود قرار دادند؛ مانند سلجوقیان كه رفتار آن ها در ستیزه گری ودشمنی با شیعه در بغداد و جز آن در كتب تاریخ ثبت و ضبط شده است (2) سرانجام دولت و حكومت مغول ها سربلند كرد و هولاكوخان بر ایران استیلا یافت و بار دیگر بر عراق یورش برد، حكومت و خلافت بنی عباس را منقرض ساخت و به همه مذاهب آزادی داد؛ از جمله مذهب اهل بیت علیهم السلام در تمام بلادی كه زیر نفوذ او به سر
ص: 36
می بردند.
هولاكوخان به همه ادیان و پیروانش احترام می گذاشت و اهل علم و افراد با لیاقت را ارج می نهاد؛ اگر چه با او هم مسلك نمی بودند؛ به همین جهت آن روزی كه فاتحانه وارد بغداد شد میان علمای شیعه و اهل سنت گردهمایی و همبستگی به هم رساند. كشتارهای او در بغداد از آن رو نبوده است كه بغداد یك شهر اسلامی به شمار می رفت تا بگوییم هولاكوخان در مقام دشمنی با اسلام به این كشتار دست یازیده است؛ بلكه از آن رو بوده است كه بغداد با او رویاروی گشته ودر مقابل یورش او مقاومت می كرد، هولاكو، ذاتاً جنگجو و سفّاك و خونریز بوده و در هر منطقه ای كه در برابر او به جنگ بر می خاست هر چند مردم هم اگر با او هم مسلك بودند برای غلبه و پیروزی دست به خونریزی می زد. بنابراین ادیان در زمان هولاكوخان آزاد بوده و فرزندان و نواده های او نیز به همین منوال مذاهب را آزاد گذاشته بودند). (1) اساساً برای حیات و زندگانی شیعه و حیات و پایداری مذهب اهل بیت علیهم السلام كافی بود صرفاً به آنها آزادی عمل اعطا گردد؛ اما حمایت از شیعه و تشیع و همیاری با آن از سوی وزیر و یا امیر را باید فوق خواسته ها و ایده مطلوب شیعه و تشیع بر شمرد. وقتی هولاكوخان به ادیان و مذاهب از آن جمله به مذهب تشیع آزادی اعطا كرد، و گزند و آسیبی بر مردم حله، كربلا و نجف كه همه مردم این چند شهر شیعی بودند وارد نساخت
ص: 37
در بعضی این تصور به وجود آمد كه هولاكوخان اسلام آورده و به مذهب تشیع گردن نهاده است؛ اما یادآور می شویم: چنین تصوری را باید پنداری نادرست بر شمرد؛ زیرا صرفاً آسیب ندیدن مردم شهرهای یاد شده را نمی توان دلیلی برای این امر دانست، به ویژه آن كه این آزادی نسبت به همه مذاهب و ادیان گسترش داشت (و اساساً اختصاص به دین اسلام نداشت تا نوبت به مذهب تشیع برسد)؛ اما مصونیت مردم شهرهای مذكور از آسیب و خونریزی های هولاكوخان نتیجه تدبیر علما و رجال با فكر شهرهای یاد شده بوده است؛ زیرا آن ها قبل از فتح بغداد از او امان خواستند و او هم به آن ها قول داد كه آسیبی متوجه آنان نسازد. این تصور غلط، از آن رو پدید آمد، چون قبل از هولاكوخان بر شیعیان فشار وارد می شد و شیعیان هم معمولاً وقتی مانعی بر سر راه خود نمی دیدند از اختفا سر بر آورده و قد علم می كردند. و همین عادتی كه شیعیان بدان خو گرفته بودند باعث می شد كه دشمنان آن ها تضییقاتی برای آن ها فراهم آورند، و در برابر خواسته های آن ها موانعی ایجاد كنند؛ اما نمی دانستند كه مانند هولاكوخان اگر آزادی را از مذهب سلب كرده باشد معقول نبود كه از مذهب تشیع سلب نماید؛ زیرا بر فرض اگر هولاكوخان بر كفر خویش باقی بود باید او را دشمن همه مذاهب اسلامی بر شمرد. اما چون این نكته بر شیعیان مجهول ماند برخی تصور كردند وی اسلام آورده و به تشیع گردن نهاده است. از پادشاهان
ص: 38
مغول چهار تن اسلام آوردند كه عبارتند از: تكودار بن هولاكوخان كه «احمد» نامیده می شد؛ غازان بن ارغون بن بغا بن هولاكوخان كه «محمود» نام داشت؛ نیكولاوس برادر غازان كه به «سلطان محمد خدابنده» معروف بود و القا آن بهادر خان ابوسعید پسر محمد خدابنده؛ اما احمد، مدت حكومت او دیری نپایید؛ زیرا وقتی برادرش اباقاخان بن هولاكوخان از دنیا رفت بر تخت نشست؛ لكن برادرزاده اش ارغون ابن اباقاخان پس از جنگ و گریزی بر وی غلبه كرد. و اما غازان، او آنگاه كه بر «بایدو» پیروز گشت و امر حكومتش استقرار یافت همراه لشگریانش كه به صد هزار تن و یا بیشتر می رسید اسلام آورد؛ لكن آیا او پس از آن تشیع را پذیرا شد؟ باید گفت این اظهار نظر نمی تواند قاطع باشد؛ ولی باید توجه داشت امارات و نشانه هایی كه حاكی از تشیع غازان است وجود دارد كه عبارتند از این كه: وقتی غازان در سال 696ه. ق به عراق آمد در سوی حله روی نهاد و آهنگ مشهد امیرالمؤمنین علی علیه السلام نمود، ضریح مقدس آن حضرت را زیارت كرد و دستورداد كه وجوه و اموال فراوانی در اختیار علویان قرار دهند. آنگاه برای زیارت به سوی مشهد حسینی در كربلا عازم گشت و در آنجا همان گونه كه در مشهد علوی كوشید دستور صادر نمود. همچنین بدینسان در سال 698ه. ق كه بار دیگر به عراق آمده بود عمل كرد (1) غازان به سال 696ه. ق در بغداد خانه هایی برای ضیافت علویان كه مقیم بغداد بودند بنا كرد و آنرا «دورالسیادة» نام نهاد، اموال فراوانی برای
ص: 39
بنای آن صرف نمود و املاك و زمین هایی بر آن وقف كرد.
وی سه نهر از فرات حفر كرد: كه یكی از آن ها به شهر كربلا جاری می شد (1) و امثال این گونه كارها كه موجب می شود انسان به ظنّ قوی، او را شیعی بر شمارد؛ زیرا امثال این كارها را غالباً جز كسی كه خون تشیع در عروق او جریان دارد انجام نمی دهد. و اما نیكولاوس محمد خدابنده، آنگاه كه اسلام آورد اسلام او در آغاز امر بر طبق مذهب حنفی بود. وقتی نظام الدین عبدالملك شافعی كه عالمترین دانشمندان اهل سنت بود بر او در آمد وی را به عنوان «قاضی القضات» همه ممالك خویش منصوب كرد. او در محضر سلطان به مناظره با علمای حنفی می پرداخت و آنان را در استدلالات خود محكوم می ساخت. وقتی سلطان، غلبه او را در مناظره می دید، و خود او نیز در مقام تحسین از مذهب شافعی برای سلطان بر می آمد محمد خدابنده از مذهب حنفی به مذهب شافعی در آمد؛ اما هنگامی كه مناظره میان نظام الدین عبدالملك و علمای حنفی استمرار یافت و هر یك از دو طرف رأی و فتوایی به مذهب طرف دیگر نسبت می داد كه امثال آن ها در امر دین ناخوش به نظر می رسید كدورت و رنجش خاطری در سلطان پدید آمد و سخت متأثر شد؛ و گویند اساساً مدتی آیین اسلام را ترك گفته بود. یكی از امرای مقرّب او، امیر طرمطار بن نجوبخشی، شیعی بود؛ وی درصدد برآمد سلطان را به محاسن مذهب اهل البیت علیهم السلام آشنا
ص: 40
ساخته و او را بدان فرا خواند؛ پس از مساعی او، در سلطان گرایشی به این مذهب پدید آمد. در این اوان سید تاج الدین آوی امامی همراه با جماعتی از شیعه نزد سلطان محمد خدابنده آمد؛ میان سید تاج الدین و نظام الدین عبدالملك در حضور سلطان مناظراتی در گرفت، آنگاه سلطان پس از این مناظره به سوی عراق رفت و مرقد امیرالمؤمنین علیه السلام را در نجف زیارت كرد، خوابی دید كه از رهگذر آن مذهب امامیه از دیدگاه او قوی تر از مذاهب دیگر می نمود؛ لذا آن را بر امرای خود عرضه كرد؛ آن دسته از امرایی كه شیعی بودند او را به پذیرفتن مذهب اهل البیت علیهم السلام تشویق كردند. محمد خدابنده دستور داد علما به مجلس او بیایند. علامه حلی، حسن بن یوسف بن مطهر در این مجلس حضور به هم رسانید. سلطان به قاضی القضات نظام الدین دستور داد با علامه حلی به مناظره بپردازد. مجلسی را آماده ساخت كه علما و اهل فضل در آن حاضر شدند و مناظره میان علامه و نظام الدین در مسأله خلافت آغاز شد، و سلطان به این مناظره گوش فرا می داد؛ تا سرانجام قاضی القضات نظام الدین مغلوب گشت و علامه حلی بر او پیروز شد. سلطان محمد خدابنده از همان لحظه تشیع خود را اظهار كرد و سپاهیان و اهل مملكت را به تشیع فرا خواند و در سراسر بلاد اسلامی مراسم مذهب امامی را به اجرا در آورد. و سید تاج الدین محمد آوی را به سمت و عنوان «نقیب الممالك» منصوب و مُعنوَن ساخت. همین مناظره باعث
ص: 41
رواج و انتشار مذهب آل محمد (صلّی الله علیه وآله) در ایران گشت، تا آنجا كه شعاع آن بر سراسر بلاد ایران پرتو افكند؛ اما راجع به پسر سلطان محمد خدابنده یعنی بهادرخان ابوسعید، یادآور می شویم كه وی از روزی كه زمام حكومت را به دست گرفت بر مذهب اهل البیت علیهم السلام بود، با مرگ او حكومت مغول ها بر سرزمین ایران منقرض گردید.
خلاصه آن كه: یكی از درخشان ترین عصرهای تشیع، عصر حكومت مغول ها در ایران بوده است؛ زیرا شیعیان در این عصر نسیم آزادی را احساس كردند و علمای آن ها علناً به مناظره و مجادله با پیروان مذاهب دیگر می پرداختند. این عصر به علمای برجسته ای افتخار می كند كه نظیر آن ها كمتر در عصری دیگر به چشم می خورد؛ امثال: آل سعید، كه از جمله آن ها محقق، صاحب «شرایع الاسلام» و علامه حلی و پدر و پسر او می باشند. آل طاووس، كه از جمله آن ها است: دانشمند نیكوكار مجدالدین و دو سید بزرگوار: رضی الدین و غیاث الدین كه این دو در عصر مغول ها، نقیب طالبیین در عراق بودند. و خواجه نصیرالدین طوسی، پیشوای فلسفه و كلام، همان كسی كه در زمان هولاكوخان سرپرستی اوقاف را در ممالك مغول ها در اختیار داشت. و دانشمندان فراوان و برجسته دیگری كه در این دوره در ایران به ثمر رسیدند. شیعه و صفویه) (1) در ایران وقتی حكومت و فرمانروایی مغول ها منقرض شد، سرزمین های تحت حكومت آن ها به چند دولت كوچك شیعی تقسیم شد كه هر دولتی، بخشی از ممالك
ص: 42
و سرزمین های تحت حكومت مغول ها را به تصرف و اشغال خود در آورده بود، مانند: دولت چوپانی ها كه آذربایجان، عراق عجم، دیار بكر و قسمتی از حدود روم را تصرف كرده بودند؛ و دولت ایلخان ها كه بخشی از ایران از حدود آذربایجان غربی تا عراق عرب و فرات غربی را در تصرف خود داشتند و پس از گذشتن مدتی حكومت آن ها فقط به عراق عرب محدود شد. و حكومت سربداریه كه بر خراسان و سبزوار و جز آن ها حكم می راندند، و دولت مرعشی ها كه بر آمل و مازندران و بلاد دیگر استیلا یافته بودند. بعد از مغول ها تا وقتی كه شاه اسماعیل صفوی به حكومت رسید دولت و حكومتی كه بر سراسر بلاد ایران حاكم باشد به وجود نیامد شاه اسماعیل صفوی) (1) به تصرف تمام سرزمین های ایران موفق گردید و عراق عرب را بازگرداند و بر آن استیلا یافت. در زمان شاه اسماعیل، آثار مهمی در اعتاب مقدسه بنا شد، از آن جمله: ساختمان حرم كاظمیین علیهما السلام و مسجد بزرگ پشت حرم كه هم اكنون به «مسجد صفویه» معروف است. او نخستین پادشاه صفوی است كه در زمان او به ترویج مذهب امامیه و تشیع در تمام بلادی كه حكومت وی در آن گسترش یافته بود اهتمام و عنایتی مبذول داشت او مبلغین را به سرزمین هایی كه می خواست آن ها را به تصرف در آورد می فرستاد تا مردم آن بلاد را به تشیع و مذهب اهل البیت علیهم السلام دعوت كنند. در زمان شاه اسماعیل نسبت به علما و علویان محبت
ص: 43
و دوستی و رفتار مطبوع و خوش آیندی، مبذول می گردید، و عده ای از علما و علویان به عنوان «نقیب» و «صدر» منصوب شدند. از علما برای نشر و ترویج مذهب تشیع و تقویت اركان آن استمداد می شد و به نام ائمه اثنی عشر بر منابر خطبه می خواندند. تشیع در این زمان برای پیشرفت خود با گردنه های سخت و ناهمواری مواجه نگردید كه سیر و حركت آن ها را راكد سازد. در زمان سایر سلاطین صفویه نیز وضع به همین منوال بود؛ زیرا نهر حوالی حله در زمان شاه طهماسب). وی در بیست و هشتم ذی حجه سال 919ه. ق به دنیا آمد و در سال 930ه. ق به سلطنت رسید و در سال 948ه. ق از دنیا رفت (به وجود آمده بود. و نیز در زمان او بود كه نهری را حفر كردند تا آب آن به نجف برسد؛ لكن علی رغم كوشش های عظیمی كه برای آن صرف شد آب به نجف نرسید؛ چون زمین نجف از مجرای نهر بلندتر بود. در زمان شاه عباس اول) او به سال 979ه. ق زاده شد، و در سال 996ه. ق رسماً به تخت نشست و به سال 1037ه. ق از دنیا رفت (. گام های وسیع تری برای نشر مذهب اهل البیت علیهم السلام برداشته شد كه نتایج آن مهم تر از كارهایی بود كه در زمان شاه اسماعیل انجام گرفته بود. در این زمان یعنی در دوران شاه عباس اول آثار مهم و خدمات بزرگی جلب نظر می كند كه حاكی از مساعی و نصرتی است كه نسبت به تشیع
ص: 44
مبذول می گردید. این مساعی و كارهای جالب و مهم با رهنمودهای دو دانشمند بزرگ؛ یعنی شیخ محمد بهاءالدین عاملی معروف به «شیخ بهایی» و سید میر محمد باقر داماد صورت پذیرفت. شاه عباس اول (در مقام جلب توجه مردم شیعی ایران) نسبت به اهل البیت علیهم السلام احترام عجیبی نشان می داد؛ از جمله: بارها به زیارت امام رضا علیه السلام رفت، در یكی از این زیارت ها مسافت میان پایتخت خود؛ یعنی اصفهان تا مرقد امام رضا علیه السلام در خراسان را با پای پیاده طی كرد كه بزرگان دولت و حكومت نیز در این سفر او را همراهی می كردند، این مسافت طبق اندازه گیری به یكصد و نود و نه فرسخ می رسید. و در زیارت دیگر به سال 1021ه. ق صحن رضوی را توسعه داده و ساختمان های بلند و قنات های مهمّی در كنار مرقد احداث كرد؛ اما آثار دیگری كه مربوط به همین زمان می باشد عبارت از سپردن جواهر، تحفه های گران بها، قرآن های نفیس، كتاب های باارزش و امثال آن به خزانه آستان قدس رضوی و خزائن ائمه دیگر در عراق است. از حسنات جاوید وی كه از زمان شاه عباس تاكنون باقی ماند مساجد و مأذنه های اصفهان و شهرهای دیگر و نیز قنوات، ابنیه و كاروانسراها در مسیر مسافران مشاهد مقدسه عراق می باشد. و نیز از آثار جالب این زمان بنای صحن كنونی مرقد امیرالمؤمنین علیه السلام است، و همانگونه كه در میان مردم معروف است و زبان به زبان برای هم بازگو می كنند صحن مذكور با مهندسی و معماری شیخ
ص: 45
بهایی بنا شد؛ چنان كه باید چاه های وسیع متعددی را كه تا هم اكنون در نجف باقی است و به «شاه عباسیات» معروف می باشد از آثار مربوط به همین دوره دانست (1) در این زمان بیش از هر وقت به اهل علم ارج می نهادند، و از علما قدردانی می كردند؛ و لذا رواج و رونق بازار علم در این زمان معروف و از مشخصات آن است. و آنچه در این دوره در جهت خدمت به علما و علویان وقف شد مطلبی است كه كمتر كسی از آن بی خبر می باشد به هر حال، ظاهراً نهر معروف به «مُكریه» یا «نهر الشاه» از آثار دوره شاه صفی است، نه شاه عباس اول: زیرا آب از كانال این نهر در سال 1042ه. ق به نجف جریان یافت و شاه عباس اول در سال 1037ه. ق از دنیا رفته بود. خلاصه آن كه: حكومت صفوی ها صرفاً یك حكومت سیاسی نبوده است؛ بلكه این حكومت در جهت خدمت به دین و ترویج تشیع اهتمام زیادی نشان می داد، به ویژه در زمان شاه اسماعیل و شاه عباس اول كه آثار خدمات دینی در دوران آن ها چشمگیر است. پادشاهان در این عصر و عصرهای ماقبل آن به ترویج دین افتخار می كردند (و در تظاهر به آن سخت پایبند بودند)؛ علت آن نیز جوّ و فضایی بود كه مردم در آن به سر می بردند؛ چرا كه روح دینی در این فضا حاكم بوده است و یا این كه شاید پادشاهان طبعاً به علما احترام می گذاشتند و سعی بر آن داشتند كه به آن
ص: 46
ها تقرب جسته و از آرای آنان بهره گیرند. اصولاً كار علما، اجرای برنامه دینی و قوانین شریعت در هر دوره ای بوده است. در دورانی كه رأی و نظر علما، اقوال و رهنمودهای آن ها در حكومت نقش داشت، برنامه دین بر بلاد و سرزمین ها حاكم بود و قوانین دینی رو به رواج و انتشار می گذاشت و مردم نیز بدان پایبند می شدند. و اگر در هر زمانی یك پادشاه و زمامدار با احكام شریعت به مخالفت بر می خاست علما در صدد نگاهبانی و دفاع از حریم دین و مظاهر دینی بر می آمدند و به آن زمامدار نسبت به آیین الهی هشدار می دادند. قوام و دوام نشر و ترویج شریعت در این دوران رهین همیاری زمامداران و علمای دینی بوده است. در هر دوره ای كه می بینیم بی دینی و مخالفت با شریعت رواج یافت دوره ای است كه زمامداران آن دوره از علمای دینی فاصله گرفته اند و به نصایح آن ها گوش فرا نداده اند و از آرا و دعوت های آن ها بهره مند نبوده اند. شیعه و دوران حكومت نادرشاه) (1) در ایران همه ما به فتوحاتی كه برای نادر شاه به هم رسید آشنا هستیم و می دانیم كه وی بر ایران، هند، عراق، بحرین، افغان، بخارا و بلاد دیگر طی مدت نسبتاً كوتاهی استیلا یافت. در زمان نادرشاه آنگونه اهتمام كه نسبت به شئون دینی و ترویج از علم و قدردانی از علما كه در زمان صفوی ها مبذول می شد دیده نمی شود. نادرشاه به علمای دینی اجازه نمی داد در كار
ص: 47
حكومت و دولت دخالت كنند؛ اما در زمان او خدماتی كه در مورد مرقدهای ائمه و اهل البیت علیهم السلام انجام گرفت كمتر از دوران صفوی ها نیست؛ زیرا بنای گنبد برای مرقد امیرالمؤمنین علیه السلام كه با روكش طلا مزین شده و پر شدن خزانه مرقد امام حسین علیه السلام از پول ها و جواهر و غیره، كه همگی در دوره نادرشاه پس از بازگشت فاتحانه او از هند انجام گرفت نشان می دهد كه چه كوشش های جالب و خدمات بزرگی در این دوره مبذول گردید؛ چنان كه در همین دوره بوده است كه بنای عظیمی در مشهد رضوی ساخته شد كه سنگ های مرمر آن را از آذربایجان آورده بودند. نادرشاه براساس شروطی با عثمانی ها صلح كرد كه یكی از آن ها این بود كه باید دولت عثمانی، رسمیّت مذهب جعفری را مثل سایر مذاهب چهارگانه اهل سنت اعلان كند. و دیگر ساختن ركن خاصّی برای مذهب جعفری در مكه مكرمه. و سوم، صیانت، حمایت و دفاع از حجاج ایران در راه مكه بود؛ لكن عثمانی ها، به هیچ یك از این شروط به خصوص نسبت به شرط اول و دوم یعنی رسمیت شناختن مذهب جعفری و ساختن ركن ویژه مذهب جعفری در مكه وفا نكردند. وقتی نادرشاه به عراق آمد دانشمندان شیعی و سنی را فراهم آورد و آن ها را به مناظره و وحدت در مذهب واداشت؛ اگر چه در به هم رساندن این اجتماع و گردهمایی و مناظره و استدلال متقابل آنان موفق بود؛ لكن برای ایجاد وحدت مذهب ناكام ماند؛ اگر چه طی مدت كوتاهی از ترس
ص: 48
سطوت نادرشاه اظهار وحدت مذهبی می كردند. آنگاه ایران پس از نادرشاه با جنگ ها و فتنه هایی مواجه شد و خاندان افشاریه نتوانستند بیش از چند سالی به حكومت و فرمانروایی خود ادامه دهند. و در این مدت نیز گرفتار جنگ های داخلی و رقابت بوده اند، تا آن كه حكومت زندی ها بر سر كار آمد. در دوره آن ها كارهای مهمی نسبت به مذهب و شیعیان صورت نگرفت؛ زیرا حكومت زندی ها آنچنان كه باید، همه بلاد ایران را زیر پوشش خود قرار نمی داد؛ علاوه بر این ها روزگار آن ها به جنگ و ستیز با اولین پادشاه قاجاری ها؛ یعنی آغامحمد خان سپری شد. شیعه و دوران حكومت قاجاری ها (1) در ایران آغاز سر بر آوردن قاجاری ها با ایام حكومت نادرشاه مواجه بود، و ایران جز پس از انقراض حكومت زندی ها به دست آغامحمد خان در سال 1202ه. ق برای حكومت قاجارها آمادگی نیافته بود. وقتی قاجارها بر فراز تخت حكومت تكیه زدند نفوذ روحانیت در حكومت اعاده شد و از طرق مختلف نسبت به علما خدماتی صورت گرفت، و پاره ای از پادشاهان این سلسله در برابر علما نسبتاً از گوش شنوایی برخوردار بودند؛ از قبیل فتحعلی شاه كه ظاهراً برای تقویت سلطه و حكومتش به علما احترام می گذاشت تا از این رهگذر قلوب مردم را به خود جلب كرده باشد. عده ای از علما (تحت تأثیر این ظواهر فریبا قرار گرفتند و) كتاب های متعددی به نام فتحعلی شاه تألیف كردند؛ از آن جمله علامه اكبر، شیخ جعفر كه كتاب «كشف الغطا» را برای او
ص: 49
تألیف نمود. به هر حال این پادشاه به تجلیل از علم و تقدیر از علما و اهتمام به دین تا آنجا (تظاهر می كرد) و به آن ها وقع می نهاد كه شیخ جعفر یاد شده در دیباچه كتاب خود به ستایش او پرداخت، همین شاه به منظور خاطر نشان ساختن احترام خود نسبت به علما و تكریم آن ها روزی كه شیخ جعفر از نجف برای دیدار ایران آمده بود با پای برهنه به استقبال وی شتافت. همچنین میرزا محمد جعفر استرآبادی (قدس سره) كتاب «نجم الهدایه» و مولی علی اكبر ایجی اصفهانی، كتاب «زبده المعارف» را كه این كتاب اخیر، در اصول دین و اخلاق و معارف است به نام این شاه تألیف كردند. و نیز كتاب های دیگری به نام او تألیف شده است. از جمله كارهای نیكی كه در زمان سلطنت او به انجام رسید عبارتند از: روكش طلا بر گنبد و ایوان مرقد امام حسین علیه السلام و نصب پنجره هایی از نقره بر ضریح آن حضرت. بنای گنبد مرقد حضرت عباس علیه السلام پوشش طلا بر گنبد سیده فاطمه (حضرت معصومه) دختر موسی بن جعفر (علیهما السلام) در قم و بنای صحن وسیع برای آن. بنای صحن امام رضا علیه السلام و اهدای قندیل های زرّین، برای حرم مقدس او. نصب ضریح نقره بر مرقد حضرت عبدالعظیم). (1)، مدفون در نزدیكی تهران (شهر ری). نصب ضریح نقره بر مرقد سید احمد در شیراز (2) بنای مساجد و مدارس و امثال آن ها كه نشان دهنده اهتمام مردم آن زمان برای خدمت به اهل البیت علیهم السلام و دفاع از مذهب تشیع
ص: 50
است. در این زمان تنها به ترویج دین و دانش بسنده نشد؛ بلكه ادب نیز به رواج و رونق خود دست یافت؛ به شعرا و ادبا هدیه های فراوانی تقدیم می شد؛ حتی تا آنجا این قدردانی پیش رفت كه ارباب ادب از ایرانی و عرب به ایران روی آوردند و انجمن های ادبی بر سر پا گردید كه در آن ها گفتگوهای ادبی و نوادر و ظرائف سخن رد و بدل می شد؛ در نتیجه همزمان با این دوره، شعرای چیره دست و توانایی پدید آمدند. در زمان ناصرالدین شاه نیز وضع به همین منوال بود. در این دوره ها عنایت و اهتمامی نسبت به روحانیین در عراق و ایران مبذول می گردید و زمامداران نسبت به آن ها ارج می نهادند و آنان را از عطایای خود بهره مند می ساختند در زمان ناصرالدین شاه كارهایی بدین شرح انجام گرفت: پوشش طلا بر گنبد عسكریین (علیهما السلام) در سامرا. پوشش ایوان حرم امام رضا (علیه السلام (در مشهد رضوی با طلا. پوشش طلا بر گنبد حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام در ری. كتاب های «مرآت البلدان» و «ناسخ التواریخ» و جز آن ها در زمان این شاه تألیف شد. خلاصه آن كه: در دوره قاجارها از مذهب اهل البیت علیهم السلام ترویج و حمایت به عمل آمد، آن ها (برای تقویت پایه های حكومت خود) به یاری علم و علما بر می خاستند و ایران در این دوره از وجود علمای برجسته فراوان، می درخشید. عده ای از دانشمندان ایرانی نیز در این دوره از ایران به نجف مهاجرت كرده بودند كه شمار
ص: 51
این علمای مهاجر به حدود ده هزار نفر می رسید؛ لذا بوستان علم در ایران و عراق به خاطر اهتمام و عنایتی كه نسبت به اهل علم مبذول می گردید سرشار از مناظری خوش و میوه هایی مطبوع بود، تا آن كه در زمان محمد علی شاه انقلاب و آشوبی پدید آمد، اهل علم دچار وضع نابسامانی شدند و ارتباط ایران با علمای مهاجر عراق قطع شد؛ و لذا ناگزیر شدند به ایران مراجعت كنند. در ایام حكومت قاجارها مطابع و چاپخانه های چاپ سنگی پدید آمد، از رهگذر آن بسیاری از كتب فقهی و دینی و سایر فنون علم انتشار یافت و نفوذ روحانیّت تمام بلاد ایران و سرزمین این مملكت اعم از شهر و كوه و دشت و بیابان را زیر پوشش داشت تا حكومت قاجارها منقرض گشت. خلاصه سخن آن كه: ایران در قرن اول هجری پس از آن كه مسلمین آنرا فتح كردند با ولا و محبت نسبت به اهل البیت علیهم السلام آشنایی نداشت. و در قرن دوم همزمان با حكومت امویان بود كه تشیع در آن ریشه دوانید و مردم با ولای اهل البیت علیهم السلام تا حدّی مأنوس شدند. تشیع در اواخر قرن دوم و سوم در ثلث اول دوران حكومت بنی عباس و پس از اقامت امام رضا علیه السلام در خراسان ظهور خود را آغاز كرد. و در قرن چهارم و پنجم همزمان با حكومت آل بویه انتشار یافت و طیّ مدتی در عهد سلجوقیان گرفتار ركود و توقف گردید؛ سرانجام در دوره حكومت مغول ها (از قرن هفتم) دامنه تشیع در ایران رو به گسترش
ص: 52
نهاد تا آن كه شاه اسماعیل صفوی در قرن دهم بر حكومت دست یافت و از همین قرن بود كه تشیع همه سرزمین ایران را زیر پوشش خود گرفت؛ البته باید توجه داشت عده ای از اكراد در این سرزمین بر مذهب اهل سنّت باقی ماندند (و در كردستان به سر می برند) و هم چنین عده ای از عرب های جنوب (و مردمی از شمال، و نیز گروهی از مردم زاهدان و بلوچستان ایران) پیرو مذهب اهل سنت می باشند. وقتی چنین واقعیتی برای ما به مدد برهان و وجدان روشن شد به این نتیجه می رسیم كه ایرانی ها، همان مردمی هستند كه سال ها پس از پیدایش تشیع آن را پذیرا شدند و تشیع پس از قرن ها توانست همه سرزمین ایران را در بر گیرد. و این تصور كه تشیع از ایران شروع شد را باید تصوری واهی بر شمرد. آیا صحیح است بگوییم آن پدیده ای كه همزمان با حیات نبیّ اكرم (صلّی الله علیه وآله) جوشید و در عروق گروهی از صحابه برگزیده او جریان یافت منبع آن را در قرن دهم در ایران جستجو كنیم؟ باید از این تصور واهی و اشتباه و بهتان بزرگ به خدا پناه برد؛ بلكه عناد و اصرار بر اختلاف، انسان را به آنجا می كشاند كه دانسته و یا نادانسته وجود آفتاب را در حال طلوعش انكار می كند و دیدگان او در رؤیت ماهتاب در شب چهارده از كار می افتد. هدف ما از این سخن آن است كه اهل بصیرت و پویندگان حق را هشداری باشد تا حقایق را از
ص: 53
جاده ای مستقیم و روشن و نه از طریقی گرفتار انحراف و اعوجاج كه انسان را از صراط مستقیم به دور ساخته و موجب سقوط در چاه وَیل می گردد جویا گردند.
تألیف: محمد حسین مظفر
ترجمه: دكتر سید محمد باقر حجتی
بسم الله الرحمن الرحیم
شیعه از نظر لغت به معنی پیروان و یاران و انصار است، و با همین ساختمانِ لفظی بر مفرد و تثنیه و جمع و مذكر و مؤنث بدون نیازی به تغییر قالبِ تعبیر آن اطلاق می گردد، و ریشه آن "مُشایَعَت" به معنیِ مطاوعه و پیروی كردن است. این واژه اختصاصاً در موردِ فرد و یا افرادی به كار می رود كه دوستدارِ علی و فرزندانِ او علیهم السلام هستند و به امامت آنها اعتقاد دارند تا آنجا كه اگر واژه "شیعه" بدون قید و شرطِ اضافی به كار برده شود و قرینه ای در كار نباشد اذهان به چنان افرادی منصرف می شود كه قائل به امامتِ امامانِ یاد شده هستند. ابن خلدون در مقدمه "العِبَر ص138می نویسد: " شیعه از لحاظ لغوی به معنیِ یاران و پیروان است، و در اصطلاح فقها و متكلّمین اعم از پسینیان و پیشینیان بر پیروان علی و فرزندانش (رضی الله عنهم) اطلاق می گردد. سابقه اختصاص عنوان "شیعه" به پیروان ائمه علیهم السلام و روایات مربوط به آن: شاید تصور كنیم عنوان "شیعه" جز پس از گذشتِ مدتی طولانی از زمانِ ظهورِ اسلام به دوستداران و پیروان اهل البیت) علیهم السلام (اختصاص نیافت بدین معنی آنگاه كه دوستان اهل البیت) علیهم السلام (رو به فزونی نهادند و در سرزمین های مختلف پراكندند این عنوان بدان ها منسوب گشت تا از
ص: 54
سایرین ممتاز و مشخص شوند، لكن این تصور درست نیست؛ زیرا اگر در احادیث نبوی به جستجو پردازیم بازمی یابیم كه اختصاص این عنوان به دوستداران اهل البیت) علیهم السلام (همراه با همان روزی كه اسلام طلوع كرد دارای سابقه می باشد، و شاخ و برگِ بارورِ آن مربوط به همان دورانی است كه نهالِ آن غرس شد، و نیز به این نتیجه می رسیم كه شارع اسلام این نام و عنوان را خود وضع كرده بود. مطالبی كه از این پس از نظر می گذرانید درخشش هائی از حدیث پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله است كه آنها را رویاروی تو قرار می دهیم تا آنها را به سخن واداری و مآلاً این حقیقت را برای تو گویا گردند. زمخشری در "ربیع الابرار" از پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله روایت می كند كه فرمود: یا علی اذا كان یوم القیامه اخذت بحجزه الله، وانت اخذت بحجزتی، واخذ ولدك بحجزتك وأخذ شیعه ولدك بحجزتك وأخذ شیعه ولدك بحجزهم فنریَ این یؤمربنا؟ (1) ای علی! وقتی روز قیامت به هم رسد من دامنِ خدا را می گیرم، و تو دامن و بند كمر مرا، وفرزندان تو دامنِ تو را، و شیعه فرزندان تو دامنِ آنها را؛ آنگاه در انتظارِ آن خواهیم بود كه دستور دهند ما را به كجا برند. حُجْزه بندِ لُنگ و جامه است، آنگاه به خود لُنگ و تن پوشِ پائین تنه، كلمه "حُجْزه" را از باب مجاورت اطلاق كرده اند، و گرفتن دامن و بندِ كمرِ یكدیگر كنایه از شدّت نگاهداری یكدیگر و مبالغه در پیروی از همدیگر است. در "الصَّوَاعق المُحْرِقة" از ابن حجر آمده است: طبرانی از علی علیه السلام روایت
ص: 55
می كند كه فرمود: ان خلیلی رسول الله صلی الله علیه وآله قال: یا علی! انك ستقدم علی الله وشیعتُك راضین مرضیّین، ویقدم علیه عدوّك غضَاباً مُقمحین، ثمَّ جمع علی یده یُریهم الاقماح) (1) دوست من رسول خدا) صلی الله علیه وآله) فرمود: ای علی! توبر خدا وارد خواهی شد درحالی كه شیعه تو از خدا راضی و خدا نیز از آن ها راضی است، و دشمن تو بر او در می آید در حالی كه ناخشنود و خشمناك و سَرِ آن ها به علّت تنگی غُل در بالا قرار گرفته و یا به دهانِ آن ها لگام زده اند. آنگاه برای این كه این حالت را نشان دهد دستش را در گردنش جمع كرد. جای بسی شگفتی است كه ابن حجر پنداشته منظور از شیعه در اینجا عبارت از اهل سنت هستند! من نمی دانم آیا این سخنِ ابن حجر از آنرو است كه شیعه و اهل سنت دو لفظِ مترادف به شمار می روند!، و یا گفتارِ او از وحدتِ این دو فرقه نشأت گرفته است!، و یا آن كه اهل سنت از لحاظ پیروی و دوستی نسبت به اهل بیت در سطح نمودارتری از شیعه قرار دارند!، یا نمی دانم برای چیست؟ ! ابن حجر همچنین گفته است: حافظ جمال الدین زرندی از ابن عباس آورده است كه وقتی آیه زیر نازل شد: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ. ابن حَجَر این حدیث را به دنبال آیه هشتمی كه در فضیلتِ اهل بیت علیهم السلام آورده یاد می كند، و آن آیه عبارت است از: {وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی} (2): من آمرزنده كسی هستم كه توبه كند و به سوی من بازگردد و ایمان آورده و
ص: 56
كارشایسته را پیشه خود ساخته، آنگاه راه را بازیابد. و ابن حجر این آیه را به عنوان یازدهمین آیاتی در كتاب خود آورده كه در فضلِ اهل البیت) علیهم السلام (نازل شده است، ابن عباس گفت وقتی آیه مذكور نازل گردید رسول خدا صلی الله علیه وآله به علی علیه السلام فرمود: هو انت و شیعتك. تأتی أنت و شیعتك یوم القیامه راضین مرضیّین، و یأتی عدوّك غضَاباً مُقْمَحینَ-منظور این آیه [وخیر البریه = بهترین آفریدگان] تو و شیعه تو است. تو با شیعه خود در روز قیامت به پیشگاه خدا می آیید در حالی كه از خدا خشنود هستید و خدا نیز از شما خوشنود می باشد، و دشمن تو بر خدا درمی آید درحالی كه خشمگین بوده و لگام بردهان دارند و یا سرشان را به خاطر تنگیِ غل به بالا گرفته اند} و نیز پس از دهمین آیه از آیاتی كه درباره فضیلت اهل بیت ذكر كرده است ، یعنی آیه: {وَلَسَوْفَ یُعْطِیكَ رَبُّكَ فَتَرْضی). (1) پرودگارت آن چنان تو را مشمول عطایای خود خواهد ساخت كه خشنود گردی. ابن حجر می گوید: احمد در "المناقب" آورده است كه رسول خدا صلی الله علیه وآله به علی علیه السلام فرمود): آیا دوست نمی داری تو و حسن و حسین با من باشید، و شیعه و پیروان ما مقامی در سوی راست و چپ ما داشته باشند؟ (2) و همو گفته است: طبرانی چنین آورده كه رسول خدا صلی الله علیه وآله به علی علیه السلام فرمود:"انّ اول أربعه یدخلون الجنّه أنا و أنت و الحسن و الحسین، و شیعتنا عن أیماننا و شمائلنا (3) تحقیقاً اولین [گروهِ] چهار نفری كه وارد بهشت می گردند من و تو و
ص: 57
حسن و حسین هستیم، و شیعیان ما از اطرافِ راست و چپِ ما بر آن در می آیند. و از همواست می گفت: طبرانی حدیثی را یاد كرده است كه رسول خدا) صلی الله علیه وآله) به علی) علیه السلام) فرمود:یا علیُّ! قد غُفرلك ولذریّتك ولشیعتك ومُحبیّ شیعتك علی! برای تو و فرزندانت و شیعیان تو آمرزش و مرحمت الهی منظور شده است). و همچنین گفته است: دارقطنی حدیثی در كتاب خود آورده كه نبیّ اكرم صلی الله علیه وآله به علی علیه السلام فرمود:ا ابا الحسن! أمّا أنت و شیعتك فی الجنه ابوالحسن! امّا تو و شیعه تو در بهشت جای دارید (1). ونیز دارقطنی از ام سَلَمه حدیثِ رسول خدا صلی الله علیه وآله را آورده است كه به علی علیه السلام فرمود:انت واصحابك فی الجنة، وشیعتك فی الجنه تو و یارانت در بهشت جای دارید، و شیعه تو در بهشت سكنی گزینند. (2) ابن اثیر جزری در "النهایه فی غریب الحدیث و الأثر" ضمن مادّه "قمح" چنین یاد كرده است: در حدیث علی علیه السلام آمده است كه نبی اكرم صلی الله علیه وآله به او فرمود:ستقدم علی الله انت و شیعتك راضین مرضیین، و یقدم علیك عدوك غضاباً مقمحین، ثم جمع یده الی عنقه یریهم كیف الاقماح تو و شیعه تو قریباً برخدا وارد خواهید شد درحالی كه خشنود و مورد رضایت خدا هستید، و دشمنان تو [در روز قیامت] در حالی كه خشمگین و دست هایشان به گردنشان بسته است برتو درآیند. آنگاه رسول خدا دست ها را برگردن فراهم آورد تا به آن ها كیفیت به غل كشیدن را نشان دهد). (3) سیوطی در تفسیرش ضمن تفسیر آیة: *
ص: 58
(إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ) * گفته است: ابن عساكر از جابربن عبدالله حدیثی در كتاب خود یاد كرده است كه جابر می گفت: ما نزد نبیّ اكرم صلی الله علیه وآله بودیم، در این اثنا علی علیه السلام وارد شد. نبیّ اكرم صلی الله علیه وآله با دیدن علی علیه السلام فرمود: والذی نفسی بیده ان هذا و شیعته لهم الفائزون یوم القیامة، ونزلت: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا). (1)... } سوگند به آن كه جانِ من در یَدِ قدرتِ او است این شخص [یعنی علی علیه السلام] و شیعه او در روز قیامت فائز و رستگار و موفق اند، و آیة: {إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا} [درباره آنها] نازل شده است. } سیوطی همچنین دراین تفسیر گفته است: ابن عَدِیّ حدیثی از ابن عباس آورده كه وی می گفت: وقتی آیة: * (إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ) * نازل شد رسول خدا صلی الله علیه وآله به علی علیه السلام فرمود: به نام "الدر المنثور فی التفسیر بالمأثورتاتی انت وشیعتك یوم القیامه راضین مرضیّین). (2) و همو در همان تفسیر گفته است: ابن مَرْدَوَیْهْ از علی علیه السلام حدیثی آورده كه می گفت: رسول خدا صلی الله علیه وآله به من فرمود: الم تسمع قول الله: * (إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ) * انت وشیعتك، وموعدی وموعدكم الحوض اذا جاءت الاُمم للحساب، تدعون غداً غُرّاً مُحجّلینَ [ای علی!] آیا این سخنِ خدا را نشنیدی كه فرمود: {إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا... أُولئِكَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ} اینان عبارت از تو و شیعه تو هستند. وعده گاه من و وعده گاه شما كنار حوضِ
ص: 59
[كوثر] است، وقتی كه اُمُّتْ ها برای حساب و بازپرسی می آیند شما را در فردای قیامت با عنوانِ "غرِّ محجلین = آبرومندان و روسفیدان" یاد می كنند. (1) (در كتاب "غایه المرام" از "مغازلی" با اسناد به اَنَس ابن مالك آمده است كه اَنَس می گفت: رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: یدخل من امتی الجنه سبعون الفاً لاحساب (. علیهم، ثم التفت الی علی علیه السلام فقال: هم شیعتك و انت امامهم-از امت من هفتاد هزار نفر وارد بهشت می گردند كه حساب و بازپرسی در مورد آن ها به عمل نمی آید، آنگاه رو كرد به علی علیه السلام و فرمود: اینان شیعه تو هستند، و تو امام و رهبر آنها می باشی. در همان كتاب "غایه المرام" از كثیر بن زید آمده است كه می گفت: اَعْمَش بر منصور دوانقی در آمد و او برای رسیدگی به شكایات جلوس داشت، وقتی چشمش به اعمش افتاد به او گفت: ای سلیمان! بیا صدرِ مجلس بنشین. اعمش گفت: من خود، هرجا بنشینم صَدْرَمْ [صدرنشینی به مكان نیست، بلكه به مكین مربوط است، تا كجا بنشینم و باید صدر را در جایگاهی كه من نشسته ام جستجو كرد] تا آنجا كه ضمن گفتگویش یادآور شد: حدیث كرد مرا رسول خدا صلی الله علیه وآله و فرمود: اتانی جبرائیل علیه السلام انفاً فقال: تختموا بالعقیق؛ فانه اول حجر شهد لله بالوحدانیة، ولی بالنبوة، ولعلی بالوصیة، ولولده بالامامة، ولشیعته بالجنة- لحظاتی پیش جبرائیل علیه السلام نزد من آمد و گفت انگشتان خود را با انگشتری عقیق بیارائید؛ زیرا عقیق نخستین سنگی است كه برای خدا به وحدانیت، و برای من به نبوت، و برای علی به وصایت و خلافت، و برای فرزندانش
ص: 60
به امامت، و برای شیعیان علی به بهشت گواهی داده است. (1) و نیز در همان كتاب از موفق بن احمد با ذكر أسناد تا سلمان فارسی آمده: سلمان از پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله روایت كرده است كه آن حضرت فرمود:یا علی! تختم بالیمین تكن من المقربین. قال: یا رسول الله! وما المقربون؟ قال: جبرائیل و میكائیل. قال: فبما اتختم یا رسول الله؟ قال: بالعقیق الاحمر؛ فانه جبل اقرلله بالوحدانیة، ولی بالنبوة، ولك بالوصیة، ولولدك بالامامة، ولمحبیك بالجنّة، ولشیعه ولدك بالفردوس (2) ای علی! انگشتری را در انگشت دست راستِ خود قرار ده كه از رهگذر آن از زمره مقربین به شمار روی. عرض كرد: یا رسول الله: مقربین چه كسانی هستند؟ فرمود: جبرائیل و میكائیل. عرض كرد با چه انگشتری دستم را بیارایم؟ فرمود با انگشتریِ عقیقِ سرخ؛ زیرا عقیق كوهی است كه برای خدا به وحدانیت، و برای من به نبوت، و برای تو به وصیت و خلافت، و برای فرزندانِ تو به امامت و برای دوستدارانِ تو به بهشت، وبرای شیعیان تو (3) به فردوس و رودباری در بهشت كه در آن از هر گیاهی روید، اقرار كرده است. این احادیث نمی از یَمّ، و اندكی از بسیاری است كه در آنها خودِ رسول اكرم صلی الله علیه وآله دوستان علی و دوستدارانِ اولادش را "شیعه" نامیده است. هدف ما در آگاه ساختن شما بر این روایات چنان نبود كه حامل بشارت ها و نویدهایی باشیم كه رسول اكرم صلی الله علیه وآله به شیعه علی و شیعه خاندان او ارائه فرموده و این نویدها را به آن ها خاطر نشان ساخته است، اگرچه این بشارت ها
ص: 61
در خورِ حفظ و روایت و نقل است و سزا است شیعه تا روزگار باقی است بدان ها افتخار كند. بلكه هدفِ ما آن بود كه تو [مطالعه كننده عزیز] نسبت به دوستان و پیروان اهل البیت علیهم السلام پایگاهی از انصاف را گزینش كنی و خویشتن را به هنگام هم آهنگی با شیعه ارزیابی نمایی. بنابراین در یورش برآن ها به صرف آن كه شیعه آلِ محمد صلی الله علیه وآله هستند شتاب نگیری؛ زیرا اگر خویشتن را به انصاف واداری بازمی یابی آنان دارای مفاخر والایی هستند كه كتاب و سنت مردم را بدان ها فرا می خوانَدْ، و نیز به این نتیجه می رسی كه شتابزدگی و پیش داوریِ تحقیرآمیز درباره آن ها ستم رانی برآن ها و برخودت می باشد.
از رهگذر این احادیث و امثالِ آن ها خواهی دانست واژه "شیعه" را صاحب شریعت اسلام یعنی پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله درباره كسانی به كار برده است كه دوستدار و پیروِ عترت و خاندان او هستند. پس بنابراین چنانچه این واژه یا اصطلاح بدون قید و شرط به كار رود از همان روزگار و همزمانِ با حیاتِ رسول اكرم صلی الله علیه وآله از آن استفاده می شد كه منظور از "شیعه" فرد و یا افرادی هستند كه دل های آن ها ولای علی و فرزندان او علیهم السلام را پذیرا گشته است. و برای تو روشن خواهد شد كه این اسم و عنوان دارای همین مصادیق و مُسَمَّیَات در همان زمان بوده است.
گزاف نیست اگر بگوییم: دعوت به تشیع از همان روزی آغاز شد كه رهایی بخشِ بزرگِ انسان ها محمد صلی الله علیه وآله در همان روز، بانگ و آوا به كلمه "لا
ص: 62
اله الا الله" در دره ها و كوه های مكه برآورد؛ زیرا وقتی آیة: {وَأَنْذِرْ عَشِیرَتَكَ الأَْقْرَبِینَ. { (1) (نازل شد و نبی اكرم صلی الله علیه وآله بنی هاشم را گرد آورد و به آن ها هشدار داد و دلِ آنان را از عذاب خدا بیمناك ساخت فرمود: ایكم یؤازرنی لیكون اخی ووارثی ووزیری ووصیی وخلیفتی فیكم بعدی؟ (2) كدامیك از شما مرا یاری می دهد تا پس از من برادر و وارث و وزیر و وصی و خلیفه و جانشینم در میان شما باشد؟ هیچ یك از حاضران به درخواستِ آن حضرت جز علی مرتضی علیه السلام پاسخِ مثبت نداد. رسول خدا به آن ها فرمود:هذا اخی و وارثی و وزیری و وصیی و خلیفتی فیكم بعدی فاسمعوا له و اطیعوا این [یعنی علی علیه السلام بعد از من برادر و وارث و وزیر و وصی و جانشین من در میان شما است به امر او گوش فرا دهید و از او فرمان برید. (3) بنابراین دعوتِ به تشیع و پیروی از ابی الحسن علی علیه السلام از سوی صاحبِ رسالت، همگام و همزمان با دعوت به شهادتین صورت پذیرفته است؛ به همین جهت ابوذرّ غِفاری شیعه علی علیه السلام بوده و باید او را چهارمین و یا ششمین فردی به شمار آورد كه به اسلام سبقت جست. سخن محمد كردعلی، ما را از تأیید استدلالمان در جهت اثبات هدف و منظور ما بی نیاز ساخته است، چرا كه وی می گفت: "گروهی از بزرگانِ صحابه در زمان رسول خدا صلی الله علیه وآله به ولایت و دوستی نسبت به علی علیه السلام معروف بوده اند، مانند سلمانِ فارسی كه می گفت: با رسول خدا صلی الله علیه وآله بیعت كردیم مبنی بر
ص: 63
این كه از نصیحت و ارشاد مسلمین دریغ نورزیم و پیرو و دوستدارِ علی بن ابی طالب علیه السلام باشیم. و ابوسعید خدری كه می گفت: مردم به پنج امر موظف گشتند، امّا به چهار امر عمل كردند و یك امر را ترك گفتند. وقتی از او راجع به آن چهار امر سؤال كردند پاسخ داد: نماز، زكات، روزه ماهِ رمضان، و حج [كه مردم بدانها عملاً پای بند بودند]. پرسیدند آن امری را كه مردم به آن بی اعتنایی كردند چیست؟ گفت: ولایتِ علی بن ابی طالب علیه السلام. گفتند: آیا ولایت علی علیه السلام مانند آن چهار امر و در كنار آن ها فرض و واجب است؟ پاسخ داد: آری، همراه آن چهار امر این امر نیز به سانِ آن ها برخوردار از وجوب و ضرورت است. و ابی ذرّ غفاری، و عماربن یاسر، و حذیفه بن الیمان وذی الشهادتین یعنی خزیمه بن ثابت، وابوایوب انصاری، وخالد بن سعید بن عاص، وقیس بن سعد بن عباده كه همگی به ولایت و تشیع نسبت به علی علیه السلام نامور و معروف بوده اند". آنگاه محمد كردعلی می گوید: "اما نظریه پاره ای از نویسندگان مبنی بر این كه پدیدآمدنِ گروهی به عنوانِ "اهلِ مذهبِ تشیع" از بدعت ها و نوآوری های عبدالله بن سبأ، معروف به "ابن السَوْدَاء" می باشد نظریّه ای نادرست است و از قِلَّتِ معرفتِ این نویسندگان نسبت به حقیقتِ مكتبِ "اهلِ مذهبِ تشیع" ریشه می گیرد. اگر كسی راجع به این مرد. (1) از دیدگاه شیعه اطلاعی كسب كند و از مراتب تنفر شیعه نسبت به او و گفتار و كردارش آگاه گردد، و سخن دانشمندان شیعه را كه بی هیچگونه اختلافی وی را مورد طعن و هدف یورش قرار داده اند مورد مطالعه قرار دهد
ص: 64
به این نكته پی می برد كه تا چه حد و مقداری نظریه اینگونه نویسندگان به صواب نزدیك است؟ [یعنی متوجه خواهد شد نظریه آنان تهی از واقعیت و فاقد صحت است]. بدون تردید شیعه نخستین بار در حجاز كه باید آنرا سرزمین تشیع برشمرد پدید آمد ". محمد كردعلی شیعه و یا از مدافعانِ شیعه نیست؛ لكن امانت و تقوایِ علمی موجب گشت وی این حقیقت را خالص و بدون شائبه غرض ورزی و بدون این كه تحت تأثیر تعصبات مذهبی قرار گیرد، اظهار نماید، تعصباتی كه حق را ضایع كرده و چهرة حقیقت را دگرگونه ساخته است. محمد كردعلی سپس یادآور می شود كه پیدایش شیعه در دمشق به قرن اول هجری می پیوندد". (1) وی با این سخنِ فشرده و كوتاه و استدلال بر ظهورِ تشیع همزمان با حیات صاحب رسالت اسلام صلی الله علیه وآله ما را از ادامه استدلال بر این حقیقت بی نیاز می سازد.
بیعت غدیرِ خم آخرین زمینه ای بود كه رسول حكمت صلی الله علیه وآله و اصلاح جامعه برای خلافت و جانشینی علی) علیه السلام) پس از خود آماده ساخت. جریان غدیرخم حادثه ای بود كه ناگهان مردم با آن مواجه شدند. بركه و غدیرخم آب هایش نابهنگام فروكش كرد، در آنجا درختانِ گشن و بزرگ وجود داشت رسول خدا صلی الله علیه وآله از سوی خدا مأمور گشت بر روی خارهای زیر این درخت توقف كند، صد هزار نفر و یا بیشتر از مسلمین در آن هنگام در چنین مكانی كنار آن حضرت بودند. غدیر خم بر سر دو راهی قرار داشت و مردم ممكن بود در آنجا بپراكنند. رسول خدا این نقطه را محلِ مناسبی برای غنیمت
ص: 65
شمردن فرصت یافت تا به همه حاضران قبل از آن كه پراكنده شوند حقیقت را اعلام و با آنها بیعت كند، و آنان نیز به نوبه خود این حقیقت را به كسانی كه در این محفل عظیم حضور نداشتند خاطرنشان سازند. آنان كه غایب بودند و در این جلسه حضور به هم نرساندند این حقیقت با توجه به كثرت جمعیت از هر بلادی قطعاً به گوش آنها رسید. آیا در این صورت می توان تصور كرد كه فردی از فرزندان اسلام در آن روزها از چنین بیعتی بی خبر مانده باشد؟ ! در همین مكان بود كه قبل از دستور به توقف و تجمعِ مردم آیه زیر نازل شد: * (یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ) "ای فرستاده [من] آنچه را كه از سوی پروردگارت به تو نازل شد به مردم ابلاغ كن، اگر چنین نكنی [بدان] كه رسالت الهی را ابلاغ ننمودی). (1)و چون رساندن سخن به گوش حاضران با چنین شماری عظیم بدون منبر غیرممكن به نظر می رسید دستور داد از محمل و هودج شتران منبری درست كردند. و آیه مذكور همانگونه كه برای ما گزارش می كند بیعت گرفتن برای علی از سوی خدا و به دستور او بوده است این نكته را نیز خاطر نشان می سازد كه رسالتِ پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله بدون بیعت گرفتن برای علی علیه السلام و منهای اعلام امامتِ او بر مردم ناتمام بود و با اعلام امامتِ او رسالتِ آن حضرت كامل گردید. این نكته برای كسی كه مطلب را تحت تدبر و بررسی می گیرد كاملاً آشكار است؛ زیرا
ص: 66
رسول اكرم صلی الله علیه وآله عهده دار وظایفِ مختلفِ قانونگذاری و اجرایی و سیاسی و دینی و اداری و قضا و شمار زیادی از امور دیگر بود، و همه آن ها را شخصاً رسیدگی می كرد. امّا اگر مرگ آن حضرت فرا می رسید مردم نمی توانستند از مسؤولی برای ادای این وظایف جز قانونگذاری كه از ویژگی های نبیّ است بی نیاز باشند. و قیام به ادای وظایف در رابطه با شوؤن دیگر غیر از قانونگذاری از كسی جز امام معصوم ساخته نبود، امامی كه علم و رأی خود را از ملأ اعلی استمداد و دریافت می كرد. شناسائیِ چنین امام و اطلاع از كفایت و لیاقتِ او برای مقام رهبری جز برای كسی كه این امام را به ثمر رسانده، یعنی جز برای رسولی كه امینِ بر امت اسلامی می باشد غیر ممكن بود. رسول خدا صلی الله علیه وآله برخاست و برفرازِ منبر آمد، و در لحظه ای از روز كه هوا بسیار گرم بود مردم در این مكان توقف كردند و ناگزیر شدند قسمتی از پیراهن بلندِ خود را بالای سر وقسمتی دیگر را زیر پا قرار دهند تا از تابشِ سوزان خورشید دچار آفتاب زدگی نشده و از ریگِ داغِ زمین صدمه نبینند. نبی اكرم صلی الله علیه وآله به سخنرانی آغاز كرد، و این سخنرانی از ساعات نخستین روز تا هنگام ظهر ادامه یافت، واز مجاهدت های خود در راه خدا، و دلسوزی و ارشاد مردم، و انتخاب علی علیه السلام به عنوان امام و راهبرِ الهی بعد از خود سخن به میان آورد و ضمن خطابه خود فرمود: الست أولی بالمؤمنین من انفسهم آیا من از مؤمنین نسبت به خودشان سزاوارتر و برخوردارتر از ولایت نیستم؟ مردم
ص: 67
گفتند: خدایا [گواه باش كه ما می گوییم] آری. آنگاه فرمود: من كنت مولاه فهذا علی مولاه آن كه من دارای ولایت نسبت به او هستم، این علی نیز به سان من دارای ولایت نسبت به او است. بدین طریق برای علی همان مقام و منزلتِ اولویت فراهم آمد كه برای رسول خدا صلی الله علیه وآله به هم رسید؛ و آن عبارت از مقام خلافت الهی بود. و مردم در همان روز با همین علی علیه السلام بیعت كردند تا آنجا كه ابوبكر و عمر به علی علیه السلام عرض كردند: هنیئاً لك یا ابن ابی طالب اصبحت مولانا و مولی كل مؤمن و مؤمنة.(1) ابن حجر می گوید: ابوبكر و عمربه علی علیه السلام عرض كردند: "امسیت مولی كل مؤمن ومؤمنة""این مقام برای تو فرخنده و گوارا باد ایْ علی بن ابی طالب. تو از این پس مولای ما و مولای هر مرد و زن با ایمان خواهی بود". هنوز مردم از هم نپراكندند كه آیه زیر نازل شد: الْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَكُمُ الإِْسْلامَ دِیناً. (2) هم امروز آیینِ شما را برایتان كامل كردم، و نعمت و احسانِ خویش را نسبت به شما بدون هیچگونه نقصی محقق ساختم، و اسلام را به عنوان آیین و شریعتِ پذیرفته و مورد قبول برای شما مقرر و مسجل نمودم". با توجه به این آیه می توان گفت از رهگذر امامت و ولایتِ علی علیه السلام بود كه آیین اسلام و نعمتِ الهی به كمال رسید، و اسلام به عنوان دینی پسندیده و آیینی مورد قبول به امت اسلامی اعلام شد. اگر كارِ حكومت و اداره مردم پس
ص: 68
از رسول خدا صلی الله علیه وآله در اختیار علی علیه السلام قرار می گرفت بعد از چنان بیعت و پس از نزول چنان آیات و ورود چنان روایات كه همگی گویای فضیلتِ آن حضرت بوده اند همه مردم به جای فرقه گرایی و پریشانی در مكتب و مذهب، آیین تشیع را می پذیرفتند؛ اما چون در جهت رسیدنِ علی علیه السلام به خلافت موانعی پدید آمد و مردم ناگهان با جریاناتی كه قبلاً پیش بینی نمی كردند مواجه شدند دیری نپایید كه ابی بكر به عنوانِ خلیفه اداره امور مسلمین را به دست گرفت، با وجود چنین شرایطی كه پدید آمده بود چگونه می توان انتظار داشت مردم بر ولاء و تشیع نسبت به اهل البیت علیهم السلام باقی می ماندند، مردمی كه پیرو قدرت و حكومت بودند. آری تنها عده ای از مردم بودند كه در آن زمان این جریان ناگهانی و حادثه ناب سامان نتوانست ثبات و پایمردیِ آنان را بر ولایت و امامت علی علیه السلام متزلزل سازد. لذا تشیع با انزوای علی علیه السلام دچار انزوا گشت، و انتشار آن پس از این حادثه پریشان در سرزمین های پهناورِ اسلام مانند جنبش مورچه برروی تخته سنگ بی سر و صدا بود و انظار را به خود معطوف نمی ساخت. هیچ قبیله و سرزمینی باقی نماند كه تشیع نوزادش را در میان آنها نهاده باشد و این نوزاد بتواند در آرامش و آسایش به سربَرَد.
شیعه خلافتِ الهی را برای هیچ كسی جز علی و فرزندانش علیهم السلام معتقد نیست؛ به همین جهت دولت ها و حكومت های وقت كمترین مجالی برای رواج و انتشار آن فراهم نمی آوردند، و نمی خواستند این مذهب، نسیمِ آزاد و هوای پاكیزه ای را استنشاق كند؛
ص: 69
بلكه حكومت های زمان تا می توانستند محیط خفقان آوری برای آن ایجاد می كردند؛ زیرا با ظهور تشیع و نیرومند شدن آن بیمِ آن می رفت كه تشكیلات و سازمانِ حكومتِ آنها متزلزل گردد. دنیا عثمان و بنی امیه را از ایجاد موانع در برابر ظهور تشیع به خود سرگرم ساخت و این مكتب به خاطر سرگرم بودن حكومت وقت به دنیاپرستی مجالی برای توجه مردم به سوی خود یافت و توانست خاطره روز غدیرخم و فضایل علی مرتضی و اهل بیت نبوت را در اذهان تجدید كند. و چون عثمان و اقوام و دارو دسته اش در مورد دارایی مملكت درآمد آنرا به خود اختصاص دادند، و پست ها را در اختیار خود گرفتند، و عثمان با بذل و بخشش ضیاع (1) و عقار (2)به اقوام خود و نیز منحصر ساختن خمس و صفایا (3)و اموال گرانبها به آن ها كارهایی را برخلاف راه و رسم سلفِ خود در پیش گرفته بود كه در نتیجه دل های مردم از كینه نسبت به آنان سرشار گشت. عثمان تا می توانست روی خوشی به امثال ابی ذر (رضی الله عنه) نشان نمی داد؛ بلكه با چهره ای متغیر و دگرگونه با ابی ذر و افرادی از قبیل او برخورد می كرد، ابی ذری كه علناً ولایِ علی علیه السلام را به مردم یادآور می شد، و پیرامون خانه های مردمِ مدینه به سان طوفان می گشت و با صدای بلند بانگ برمی آورد كه: ادّبوا اولادكم علی حب علی، فمن اَبیَ فانظروا فی شأن اُمّه. (4) آئین زندگانی را براساس حب و دوستی علیّ به فرزندان خود تعلیم دهید آن كه از این كار خودداری ورزد درباره مادرش مطالعه به عمل آورید [یعنی حق دارید در طهارتِ مَوْلِدِ چنین فردی تردید
ص: 70
نمایید]. جابربن عبدالله انصاری نیز همانندِ ابی ذر مردم را به ولای علی علیه السلام فرا می خواند. ابی ذر و هم مسلكانِ او تا می توانستند در مقام انتقاد و اعتراض نسبت به كارهای نادرست برمی آمدند و تبهكاری ها را به باد یورش می گرفتند. همین كار ابی ذرّ موجب گشت تا عثمان وی را به شام تبعید كند. در شام نیز دست از روشِ خود برنداشت و وعده و وعید نتوانست او را از خط مشی و رسالتش به یكسو نهد. فریادهای اعتراضِ او در شام به بازدهی مطلوب بارور شد؛ معاویه ترسید مردم شام علیه او شورش برپا كنند و اگر ابوذر به آواهای اعتراض آمیز خود ادامه دهد و مردم را زیر چترِ ولای علی و خاندانش علیهم السلام قرار دهد آرزوها و خواب های خوشِ او را این آزادیِ عمل ابوذر از میان می برد و پریشان حالش می سازد؛ لذا دستور داد ابی ذر را به مدینه بازگردانند و خشن ترین مركب را برای بازگشت او به مدینه درنظر گرفتند، و آن را به سرعت می راندند تا آنجا كه گوشت كچاله ران هایش از هم دریده شد. [اما مگر ابی ذر در مدینه آرام گشت؟ ! بلكه زبان خلنده او كه تبهكاران را می آزرد گویاتر شد] و چون عثمان دید برای سكوت ابی ذر راه چاره ای وجود ندارد و تبعید، یا تطمیع به مال، و یا سرزنش و سركوفت نمی تواند مانع از ادای وظیفه و انتقادهای او گردد او را به "ربذه" یعنی همان جایی كه قبل از اسلام در آن به سر می برد تبعید كرد، و سرانجام در آنجا به علّت گرسنگی از دنیا رفت. (1) الله اكبر، سخن حق را ببینید كه با انسان چه
ص: 71
می كند، وچه مصیبت ها و سختی ها است كه به خاطر ادای وظیفه امر به معروف و نهی از منكر عاید انسان می گردد. شگفت نیست كه ابی ذر دچار چنین سرنوشتی شود، زیرا آن كه. تصمیم دارد در راه خدا از سرزنش هیچ ملامتگری هراس به خود راه ندهد، و هیچ سركوفتی او را تحت تأثیر خود نگیرد خویشتن را برای تحمل ناخوشی ها و شكنجه ها و صدمه ها آماده ساخته و با آغوش باز از اینگونه ناراحتی ها استقبال می كند. امّا حقاً چنین پایمردی را باید در كنار مصائبی دیگر ناچیز دانست: رسول خدا صلی الله علیه وآله قبل از ابی ذر مصائبی سخت تر و دردناك تر را به خود دید. و امام حسین علیه السلام پس از ابوذر از مصائبی استقبال كرد كه به مراتب سوزناك تر و فجیع تر از مصائب ابی ذر بوده است. و بدین سان هر كه خواهان و مصمم بر احقاق حق و ابطال باطل است خود را برای اینگونه فداكاری ها آماده می كند. نام این قهرمانان را جز اینگونه فداكاری ها و جانفشانی های پرارزش جاویدان نساخت، اینان بهترین الگوها و افراد نمونه ای به شمار می روند، به ویژه در چنان دورانی كه عوامل سقوط و گمراهی بر سر مردم سایه افكنده بود؛ اما باید دید چه كسانی دست اندكار شدند و با پایمردی و استقامت به هیچ وجه تحت تأثیر عوامل محیطی قرار نگرفتند. نتیجه آن كه علنی شدنِ دعوتِ تشیع از زمان عثمان درخشیدن آغاز كرد و عثمان نتوانست با حربه تبعیدِ ابوذر، و مجازات عمار و درهم شكستن استخوان های پَهْلُویش این دعوت را در محاقِ آن خفه كند و به آن خاتمه داد.
نماز وسیله شستشوی از گناهان و مغفرت و آمرزش
ص: 72
الهی است چرا كه خواه ناخواه انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته می كند، لذا در حدیثی می خوانیم كه پیامبر اكرم از یكی از یاران خود سوال كرد: اگر بر در خانه یكی از شما نهری از آب صاف و پاكیزه باشد و در هر روز پنج بار خود را درآن شستشو بدهید، آیا چیزی از آلودگی و كثافت در بدن شما می ماند؟ در پاسخ عرض كرد: نه! فرمود نماز درست همانند این آب جاری است، هرروز كه انسان نمازی می خواند گناهانی در بین دو نماز او انجام شده است از بین می رود. 3-نماز سدی در برابر گناهان آینده است چرا كه روح ایمان را در انسان تقویت می كند و نهال تقوی را در دل پرورش می دهد، و می دانیم ایمان و تقوی نیرومندترین سد در برابر گناه است و این همان چیزی است كه در آیه فوق به عنوان نهی از فحشا و منكر بیان شده است. در احادیث مختلف می خوانیم كه افراد گناهكاری بودند كه شرح حال آنها را برای پیشوایان اسلام بیان كردند، پیشوایان فرمودند: غم مخورید، نماز آنها را اصلاح می كندو كرد. 4-نماز غفلت زُداست؛ بزرگترین مصیبت برای رهروان راه حق آن است كه هدف از آفرینش خود را فراموش می كنندو غرق در زندگی مادی و لذایذ زودگذر می گردند اما نماز به حكم این كه در فواصل مختلف و در هر شبانه روز پنج مرتبه انجام می شود، مرتبا انسان را اخطار می دهدو هدف آفرینش او را به او گوشزد می كند و این نعمت بزرگی است كه
ص: 73
خدا در اختیار انسان قرار داده است. 5-نماز خودبینی و كبر را می شكند چرا كه انسان هفده ركعت در هر شبانه روز و در هر ركعت دوبار پیشانی بر خاك در برابر خدا می گذارد، خود را ذره ای در برابر عظمت او می بیند. پرده های غرور و خودخواهی را كنار می گذارد به همین دلیل امام علی بعد از ایمان نخستین عبادت را كه نماز است با همین هدف تبیین می كند و می فرماید: خداوند ایمان را برای پاكسازی انسان از شك واجب كرده و نماز را برای پاكسازی از كبر. 6-نماز وسیله پرورش فضایل اخلاقی و تكامل معنوی انسان است، چرا كه انسان را از جهان محدود ماده و چهار دیوار عالم طبیعت بیرون می برد، به ملكوت آسمانها دعوت می كندو با فرشتگان هم صدا و هم آواز می سازد، خود را بدون نیاز به هیچ واسطه در برابر خدا می بیند و با او به گفتگو می نشیند، تكرار این عمل در شبانه روز آن هم با تكیه روی صفات خدا، رحمانیت و رحیمیت و عظمت او مخصوصا با كمك گرفتن از سوره های مختلف قرآن بعدا از حمد كه بهترین دعوت كننده به سوی نیكی ها و پاكی ها است اثر قابل ملاحظه ای در پرورش فضایل اخلاقی در وجود انسان دارد. لذا در حدیثی از امام علی علیه السلام می خوانیم كه در فلسفه نماز فرمودند: نماز وسیله ای برای تقرب هر پرهیزگاری به خدا است. 7-نماز به سایر اعمال انسان ارزش و روح می دهد چرا كه نماز روح اخلاص را زنده می كند؛ زیرا
ص: 74
نماز مجموعه ای است از نیت خالص و گفتار پاك و اعمال خالصانه، تكرار این مجموع در شبانه روز بذر سایر اعمال نیك را در جان انسان می پاشد و روح اخلاص را تقویت می كند لذا در حدیثی معروف می خوانیم كه امیرمومنان علی علیه السلام در وصایای خود بعد از آنكه فرق مباركش با شمشیر ابن ملجم جنایتكار شكافته شد فرمودند: خدا را، خدا را، درباره نماز، چرا كه ستون دین شماست.
می دانیم هنگامی كه عمود خیمه در هم بشكند یا سقوط بكند هرقدر طناب ها و میخ های اطراف محكم باشد اثری ندارد، همچنین هنگامی كه ارتباط بندگان با خدا از طریق نماز از میان برود اعمال دیگر خود را از دست می دهد. در حدیثی از امام صادق علیه السلام می خوانیم: نخستین چیزی كه در قیامت از بندگان حساب می شود نماز است اگر مقبول افتد سایر اعمالشان قبول می شود و اگر مردود شد سایر اعمال نیز مردود می شود. شاید دلیل این سخن آن باشد كه نماز رمز ارتباط خلق با خالق است اگر بطور صحیح انجام گردد قصد قربت و اخلاص كه وسیله قبولی سایر اعمال است در او زنده می شود و گرنه بقیه اعمال او مشوب وآلوده می گردد و از درجه اعتبار ساقط می گردد. 8-نماز قطع نظر از محتوای خودش با توجه به شرایط صحت، دعوت به پاك سازی زندگی می كند، چرا كه می دانیم مكان نمازگزار، لباس نمازگزار، فرشی كه بر روی آن نماز می خواند، آبی كه با آن وضو می گیردو غسل می كند، محلی كه در
ص: 75
آنجا وضو و غسل می كند باید از هرگونه غصب و تجاوز به حقوق دیگران پاك باشد. كسی كه آلوده به تجاوز و ظلم، ربا، غصب، كم فروشی، رشوه خواری و كسب مال حرام باشد چگونه می تواند مقدمات نماز را فراهم كند. بنابراین تكرار نماز در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتی به سوی رعایت حقوق دیگران. 9-نماز علاوه بر شرایط صحت، شرایط قبول و شرایط كمال دارد كه رعایت آن ها نیز یك عامل موثر دیگر برای ترك بسیاری از گناهان است، در كتب فقهی و منابع حدیثی امور زیادی به عنوان موانع قبول نماز ذكر شده است از جمله مساله شرب خمر است كه در روایات آمده است: نماز شراب خوار تا چهل روز مقبول نمی افتد مگر اینكه توبه كند. و در روایات متعددی می خوانیم از جمله كسانی كه نماز آنها قبول نخواهد شد پیشوای ستمگران است. در بعضی از روایات تصریح شده كه نماز كسی كه زكات نمی دهد قبول نخواهد شد. و همچنین روایات دیگری می گوید: خوردن غذا حرام یا عجب و خود بینی از موانع قبول نماز است. پیداست كه فراهم آوردن این شرایط قبولی تا چه حد سازنده است. 10-نماز روح انضباط را در انسان تقویت می كند، چرا كه دقیقا باید در اوقات معینی انجام گیرد كه تاخیر و تقدیم آن هردو موجب بطلان نماز است و همچنین آداب و احكام دیگر در مورد نیت و قیام و ركوع و سجود و قعود و مانند اینها كه رعایت آنها، پذیرش انضباط را در برنامه های زندگی كاملا آسان می سازد. 11-حركت انسان بسوی
ص: 76
كارهای خیر و حركت بسوی خیر مطلق در اذان و اقامه چهار مرتبه گفته می شود: بشتاب برای نماز كه بهترین كارهاست.
جامعه ای بسوی معنویات می گراید كه در آنها كارهای خیر و عام المنفعه مورد توجه باشد، زیرا انجام آنها نیز محبوب خداوند است و انسان را به خداوند نزدیك می سازد. پیامبر اكرم می فرمایند: محبوب ترین بندگان نزد خداوند عزوجل كسی است كه نفعش به بندگان خدا بیشتر برسد و حقوق خداوند را بیشتر رعایت كند و كارهای خیر و انجام آنها را در دیدگاه مردم محبوب سازد. 12-خیرخواهی نسبت به دیگران و دعا برای آنها در نماز برای همه انسانها طلب هدایت كرده و را ه راست را از خداوند می خواهد. 13-ارتباط قلبی انسان با پیامبر صلی الله علیه و اله و مخلصان و صالحان در كل جهان در سلام های نماز اعلام همبستگی خویش را با پیامبر اكرم و مخلصان و صالحان جهان می نماییم. 14-تولی و تبری در نماز با گفتن ((ایاك نعبد و ایاك نستعین، اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم)) و همچنین سلام ها و... ولایت و دوستی حضرت حق و انبیا و صدیقین و شهدا و صالحین را هدف قرار داده و بدان سوی حركت می نماییم و با گفتن ((غیر المغضوب علیهم و لاالضالین)) از راه و روش مغضوبین و رانده شده ها و گمراهان بیزاری و تبری می جوییم. 15-آرامش قلبی و قدرت روحی قرآن یاد خدا را تنها عامل آرام بخش دلها معرفی كرده است. تاثیر توجه به خداوند در ایجاد آرامش قلبی از این جهت است كه: اولا
ص: 77
خداوند هدف نهایی فطرت انسان است و انسان خود به خود در طلب این این مطلوب نهایی در تب و تاب است و تا به آن نرسد آرام و قرار نمی گیرد و راضی نمی شود. ثانیا، كسی كه توجه به خداوند ندارد، طبعا توجه او به دنیا و برخورداری های مادی و ظاهری است، چنین فرد هر قدر در جهت كسب نعمتهای دنیایی تلاش كند و به بهره های فراوانی دست بیابد هرگز راضی نمی شود و در حسرت چیزهای است كه ندارد، از طرف دیگر از این كه نعمتهای موجودش دستخوش آفات شده و زایل شوند نیز همواره در بیم و هراس است لذا هرگز روی راحتی و آسایش را نمی بیند و دلش آرام و قرار ندارد و در مواجهه با مصائب و مشكلات نیز به سرعت دستخوش اندوه و تالمات روحی می شود. 16-نورانیت دل و عقل در تعالیم اسلامی از یاد خداوند به عنوان نور دلها و جلا قلوب و حیات دلها تعبیر شده است. 17-توجه انسان به روز قیامت و این كه آن دنیا نتیجه اعمال این دنیا است. در نماز با گفتن (مالك یوم الدین) انسان به یاد قیامت و عظمت آن روز می افتد. با این كه خداوند مالك این جهان و آن جهان است (مالك یوم الدین) گفته شده است. زیرا در جهان مالكیت خداوند متعال ظهور كامل دارد كه كسی حق كار و حتی سخن گفتن ندارد مگر اینكه به اذن او باشد. همه اینها فوایدی است كه در نماز، قطع نظر از مساله جماعت وجود دارد و اگر ویژگی جماعت را برآن بیافزاییم كه
ص: 78
روح نماز همان جماعت است و بركات بیشمار دیگری دارد.
ممكن است عملی صحیح باشد ولی مورد قبول قرار نگیرد، مثل جنس بی مشتری. در احادیث نماز برخی از افراد را فاقد ارزش و مردود به حساب آورده اند كه به چند نمونه اشاره می شود. 1-بی تفاوت ها: امام صادق علیه السلام فرمودند: نماز كسانی كه نسبت به برهنگان و آوارگان جامعه بی تفاوتند، قبول نیست. 2-حرام خواران: پیامبر اكرم صلی الله علیه و اله فرمودند: نماز حرام خواران، مثل بنای ساختمان بر ریگ است. 3-بی تعهدان در خانه: رسول خدا صلی الله علیه و اله می فرمایند: نماز زنی كه از درآمد شوهر بهره مند می شود ولی به مسئولیت الهی خود عمل نمی كند، پذیرفته نیست. 4-تاركان زكات: در قرآن در اكثر موارد پرداخت زكات را در كنار برپاداشتن نماز آورده و در احادیث بسیاری آمده كه نماز آنانكه زكات مال خویش را نمی دهند پذیرفته نمی شود. 5-افراد لاابالی: نماز كسی كه اهل تقوا نیست یا ركوع و سجودش را در نماز بطور مطلوب انجام نمی دهد، پذیرفته نیست.
6-حاقن و حاقب: یعنی كسی كه بول و غایط خود را نگاه می دارد و بدینوسیله به خود فشار آورده و دچار ضررهای جسمی می شود. 7-پیشنماز غیر محجوب: گاهی در مسجدی مردم از یك پیشنماز خوششان نمی آید ولی او هم حاضر نیست این مكان را ترك كند، چنین موردی موجب خلوت شدن مسجد می شود. در روایات نماز چنین كسانی مردود شمرده شده است.
در اینجا به نمونه ای از نماز اولیا دین اشاره می كنیم صدای
ص: 79
اذان برای رسول خدا صلی الله علیه و اله چنان جاذبه داشت و نشاط می آورد، كه هنگام اذان به بلال می فرمود: ای بلال ما را از غم و تلخی و اندوه رهایی بخش. و آن حضرت فرمودند كه كسی صدای اذان بشنود و بی تفاوت باشد جفا كرده است. هنگام نماز رنگ چهره علی علیه السلام می پرید و می لرزیدو می فرمودند: وقت نماز رسیده، وقت امانتی كه خدا بر آسمانها و زمین و كوهها عرضه كرد، اما آنها از قبول آن دوری كرده و ترسیدند.
به قول حافظ: آسمان بار امانت نتوان كشید قرعه فال به نام من دیوانه زدند.
امام سجاد علیه السلام همین كه در نماز، به جمله مالك یوم الدین می رسید، آنقدر تكرار می كرد، تا بیننده خیال می كرد او در آستانه جان دادن است و نیز در سجده غرق در عرق می شد. امام باقر علیه السلام می فرمایند: پدرم امام سجاد علیه السلام، در شبانه روز، هزار ركعت نماز می خواند. رسول خدا هر وقت كه زمان نماز فرا می رسید، گویا كه كسی را نمی شناخت و حال معنوی خاصی پیدا می كرد و می فرمود: گرسنه از غذا سیر و تشنه از آب سیر می شود ولی من از نماز سیر می شوم. علی علیه السلام در جنگ صفین مراقب خورشید بود و گاهی به آسمان نگاه می كرد. ابن عباس علت آنرا از ایشان پرسید فرمودند: برای اینكه نماز اول وقت از دستم نرود. گفت حالا، فرمودند: آری
رعایت نكاتی كه به آداب نماز مربوط می شود (هچون مسواك،
ص: 80
نظافت و توجه به خداوند و... ) در كمال این عبادت موثر است. امام باقر علیه السلام فرمودند: در نماز، توجه به خدا داشته باش، زیرا از نماز، آن مقدار قبول می شود كه با توجه خوانده شود. سپس حضرت می فرماید در هنگام نماز با سر، دست و صورت خود بازی نكن، زیرا همه این كارها، سبب نقص نماز تو می شود و در حالت كسالت و سنگینی مشغول نماز مشو، زیرا چنین نمازی، ازآن منافقان است. امام صادق علیه السلام می فرمایند:گاهی پنجاه سال بر انسان می گذرد ولی خداوند، حتی یك نماز او را نپذیرفته است. از پیامبر خدا صلی الله علیه و اله نقل شده است: دو ركعت نماز كسی كه مسواك كند، از هفتاد ركعت بدون مسواك بهتر است.
در موارد متعددی از آیات قرآن كه نماز مطرح شده است، در كنار آن فرمان دیگری نیز آمده است مانند زكات، انفاق، امر به معروف و نهی از منكر، قرض دادن به خداوند، كه بصورت وام به محرومان است. این جامعیت احكام عبادی را می رساند كه در كنار ارتباط با پروردگار، مسائل اقتصادی و اجتماعی و رسیدگی به نیازمندان و انجام امر به معروف و نهی از منكر هم مطرح است. می توان به این آیات، در زمینه های فوق مراجعه كرد:بقره83، انفال 3، توبه71، لقمان 17 و مزمل 20 و بسیاری از آیات دیگر.
در احادیث از نماز به عنوان معراج مومن یاد شده است، لیكن این عروج و پرواز نه در فضای آسمان بلكه در فضای معنویت و بندگی است و برای رسیدن به قرب پروردگار
ص: 81
است. به نكته هایی كه نماز گزار به آن بر می خورد توجه كنید:1-در عبادت و نماز، بیشترین سختی و فشار، غلبه بر هوای نفس و شروع عبادت است. 2-شروع عبادت وقتی باارزش است كه پایان آن سالم و بدون آفت باشد. 3-معراج روحی نمازگزار محتاج توجه خالص و نفی همه عبودیت هاست (لا لبیك). 4-در نماز و بار یافتن به محضر خداوند، قلب سلیم لازم است. 5-در نماز همراه ارتباط با خدا ارتباط با مردم نیز لازم می باشد. در كنار حق الله، حق الناس را هم باید ادا كرد. 6-مقدمات نماز، اذان، اقامه و ذكرهای مستحب نیز مقدمه پرواز ملكوتی است. 7-در عبادت، شرك و ریا انسان را به دره سقوط می افكند. 8-نماز و عبادت طبق دستور است. 9-انسان در كنار نیایش و عبادت، گاهی هم استراحت و لذتهای مباح دارد. 10-انسان الهی هرچه با عظمت خدا آشنا می شود غیر خدا در نظرش كوچكتر می شود انگار كه در اوج ملكوت می باشد.
11-عبادت اولیا الله نیز گرچه نسبت به نماز و بندگی افراد معمولی، همواره در اوج است به قول سعدی: طیران مرغ دیدی؟ تو زپای بند شهوت بدر آی تا ببینی طیران آدمیت
گفتار در فلسفه نماز را با حدیثی از امام رضا علیه السلام پایان می دهیم. امام در پاسخ نامه ای كه درباره فلسفه نماز پرسیده شده است چنین فرمود: علت تشریع نماز این است كه توجه و اقرار به ربوبیت خداوند است و مبارزه با شرك و بت پرستی و قیام در پیشگاه پروردگار در نهایت تواضع و فروتنی و اعتراف به گناهان وتقاضای بخشش
ص: 82
از معاصی گذشته و نهادن پیشانی بر زمین همه روز برای تعظیم پروردگار و نیز هدف این است كه انسان همیشه هوشیار و متذكر باشد، گرد وغبار فراموش كاری بر دل او نشیند، مست و مغرور نشود، خاشع و خاضع باشد، طالب و علاقه مند افزونی در مواهب دین و دنیا گردد. علاوه براین كه مداومت ذكر خداوند در شب و روز كه در پرتو نماز حاصل می گردد، سبب می شود كه انسان مولا، مدبر و خالق خود را فراموش نكند، روح سركشی و طغیان گری بر او غلبه نكند و همین توجه به خداوند و قیام در برابر او انسان را از معاصی باز می دارد.
احكام و برنامه های عبادی اسلام، همه حكمت وفلسفه دارد. اولا بدلیل صدها آیه وحدیث، كه مردم را به تعقل و و تفكر فرا می خواند و هیچ مكتبی به اندازه اسلام، به اندیشیدن دعوت نكرده است. ثانیا یكی از انتقادهای شدید قرآن بر مشركان و بت پرستان، تقلید كوركورانه و بی دلیل از نیاكان است. ثالثا خود قرآن، بارها دركنار بیان احكام و دستورها، بدلیل آن هم اشاره كرده است. امامان معصوم نیز در روایات، به بیان این حكمتها پرداخته و دانشمندان اسلامی، گاهی به تالیف كتابهایی پیرامون این موضوع اقدام كرده اند. بعلاوه با پیشرفت دانش بشری، روز بروز پرده از اسرار احكام الهی و دستورهای دینی برداشته می شود و هرچه از عمر اسلام می گذرد بر عظمت و جلوه آن افزوده می شود. با توجه به نكات فوق، یادآور می شود كه:1-لازم نیست دلیل همه احكام را همه مردم در همه زمانها
ص: 83
بدانند. 2-در فلسفه احكام، تنها نباید نظر به فواید و آثار مادی آنها داشت و تنها به بعد اقتصادی و بهداشتی و... توجه كرد و از آثار روحی، معنوی و آخرتی آن غافل بود. 3-كسی كه خدا را حكیم و دستورهایش را بر اساس حكمت می داند، نباید بخاطر اینكه امروز دلیل حكمی را نمی داند از انجام آن تخلف كند. 4-در هر جا از قرآن و حدیث، دلیل محكمی بر فلسفه حكمی نداریم، بهتر است ساكت باشیم و با یك سری توجیهات و حدسیات، دلیل تراشی نكنیم. 5-اگر از بعضی از اسرار جهان هستی آگاه شدیم، مغرور نشویم و توقع نداشته باشیم كه دلیل همه چیز را بدانیم. 6-از مدار عادی خارج نشویم و به دامن وسوسه ها نیافتیم، در مسائل دینی هم كه به قانون خدا گردن می نهند، باید بپذیرند و و عمل كنند. چرا كه خداوند، هم مهربان تر است و هم دانا و حكیم تر، هم آینده را می داند و هم آثار ظاهر و باطنی. 7-اگر گوشه ای از اسرار حكم خدا را شناختیم، نباید گمان كنیم كه بر همه اسرار واقف گشتیم. آنكه فلسفه حكمی را را بفهمد، نمی تواند خیال كند آنچه فهمیده، تمام است و دیگر چیزی جز آن نیست. مگر با عقل و فكر محدود انسانی، می توان به عمق احكامی كه از علم بی انتهای خدا سرچشمه گرفته، پی برد؟
8-همان عقلی كه ما را به فهمیدن فلسفه احكام دعوت می كند، همان می گوید: اگر جایی ندانستی، از آگاهان بپرس، این همان تعبد در برابر اولیای دین است. اما قرآن: درباره نماز
ص: 84
می گوید: نماز، انسان را از فحشا و منكر باز می دارد. در جای دیگر می گوید:نماز را برای یاد و توجه به من بپا دارید. در جای دیگر می گوید: با یاد خدا دلها آرام می گیرد. درباره روزه می گوید: روزه بر شما واجب شد، تا آنكه اهل تقوا شوید. چون بیشتر گناهان از فوران غریزه غضب و شهوت است. درباره حج می گوید: به زیارت حج بروند، تا منافعی فراوان بدست آورند. درباره زكات می فرماید: از مردم و اموالشان زكات بگیر، تا آنان را (از روح بخل و دنیا پرستی) پاك كنی. درباره قمار و شراب می گوید: شیطان توسط آنها میان شما دشمنی و كینه برقرار می كند و شما را از یاد خدا دور می سازد. و قصاص را مایه حیات اجتماع می داند چرا كه در جامعه، اگر جنایتكار به كیفر نرسد آن جامعه مرده و جنایت پرور می شود و ایمنی از بین می رود. اینها نمونه ای از آیات الهی قرآن بود كه به آثار و حكمتهای الهی احكام الهی اشاره داشته است. اما حدیث: از میان انبوه احادیث این موضوع، تنها یه چند جمله از یكی از سخنان امیرالمومنین علیه السلام در نهج البلاغه اشاره می كنیم:
خداوند، ایمان را برای پاكسازی از شرك، واجب ساخت و نماز را برای پاك ساختن از تكبر و زكات را بعنوان سبب سازی برای رزق و روزی و...
فطرت انسان نیر به فلسفه برخی از احكام واقف و معترف است. هر انسان در هر شرایطی و زمانی، بدی و حرام بودن دروغ، خیانت، تهمت، آدم كشی، دزدی،
ص: 85
ستم، كم فروشی و... را قبول دارد. و خوبی، عدالت، پاكی، خدمت به دیگران و... را خوب و بجا می داند. اینها از فطریات انسانها و فطرت، برخی از از بدی ها و خوبی ها را درك می كند و این، الهام الهی است كه فرموده: (فالهمها فجورها و تقواها).
نباید غافل بود كه پیشرفت علوم در رشته های مختلف، خدماتی به تبیین فلسفه احكام كرده و پرده های بسیاری را كنار زده است. مثلا وجود كرم كدو و تریشین در گوشت خوك یا زیانهای مواد الكلی برای كبد و بدن انسان بر كسی پوشیده نیست. این گوشه ای از فلسفه تحریم گوشت خوك یا شراب را نشان می دهد. اسلام ادرار در حال ایستادن را نهی كرده وعلم نشان داده كه ایستادن بول كردن باعث می شود تمام بول به راحتی خارج نشود. یا آنچه درباره غسل است، برای زدودن آثار فعالیت اعصاب سمپاتیك و فشارخون در حال جنابت می باشد و نیز توجه به خدا برای زدودن حال غفلت از خدواند است. اگر اسلام از خلال كردن با چوب درخت انار نهی كرده است، برای آن است كه لثه ها در مقابل آن حساسیت خاصی دارد. به همین صورت، دستورهای اسلام درمورد واجبات و محرمات و حتی مستحبات و مكروهات، در زمینه های رفتاری و خوراكی، پوشاكی، وسائل ومسائل زندگی، همه و همه حكمتهای بلند و دقیقی دارد كه درباره آنها كتابهای زیادی هم توسط دانشمندان بزرگ نوشته شده است. تسلیم بزرگترین فلسفه: بدون شك، دستورهای خدا و احكام شرح دارای فلسفه و دلیل است ولی لازم نیست در تمام احكام و
ص: 86
فرمانهای الهی، در پی یافتن دلیل اقتصادی، بهداشتی و علمی آن باشیم. مسلمان باید در برابر پیام وحی، تسلیم باشد و این روحیه تسلیم و پذیرش، كمال آدمی است و برخی از دستورات برای آزمودن روح تسلیم و بندگی است. فرمان خداوند به ابراهیم، برای قربانی كردن فرزندش اسماعیل نمونه ای از آن می باشد. در دستورهای عبادی و احكام الهی هم، گاهی هدف، تسلیم و پذیرش دستور و تمرین برای جلب رضایت معبود و اطاعت محض از آفردیگار می باشد. هدف عبادت، پرورش روح انسان است، آنگونه كه حركات ورزشی برای تربیت جسم می باشد. امام سجاد علیه السلام و امام علی علیه السلام می گویند: خدایا افتخارم همین بس كه بنده تو هستم. در مناجات شعبانیه می خوانیم: خدایا اگر مرا در دوزخ، به دوزخیان اعلام خواهم كرد كه من تو را دوست دارم!... ((علی علیه السلام اعلام می دارد كه خدایا، عبادت من نه از روی طمع به بهشت یا ترس از دوزخ است، بلكه تو را شایسته عبادت یافته ام و می پرستم. )) اولیا خدا از عبادات او لذت می برند و گناهكاران از شیرینی عبادت عبادت و یاد خدا محروم اند. گاهی كسی علاقه به خدمتگزاری به شخصی را دارد. بدون آنكه چشمداشت مالی و هدف اقتصادی داشته باشد. خود خدمت به آن شخصیت والا برایش هدف و ارزشمند است و نه حتی كسب دانش یا كسب وجهه و رسیدن به موقعیت اجتماعی.
با توجه به آنچه گذشت، معلوم می شود كه كسانی هستند كه روحیه تعبد و تسلیم ندارند و در پی بهانه اند تا شانه از
ص: 87
بار تكلیف و دینداری خالی كنند. از این رو مساله تحقیق را عنوان می كنند و برای هر دستور دینی دنبال فلسفه و دلیل می گردندو خیلی هم خود را روشنفكر جا می زنند. قرآن كریم نسبت به برخی از اینگونه افراد درباره اعتقاد به قیامت می فرماید: (گروهی می خواهند راه گناه را در پیش بگیرند، می پرسند: روز قیامت كی است؟ ) آنان مثل كودكان بهانه گیری هستند كه هر لحظه بهانه می گیرند و آن كه انجام شد، بهانه ای دیگر می گیرند. قرآن درباره چنین كسان می گوید: (اگر نشانه ای از قدرت خدا و معجزات انبیا مشاهده كنند، اعراض كرده، می گویند: این همان سحر و جادوی معمولی و همیشگی است. ) منابع: فلسفه اسرار حكم، نویسنده محمد وحیدی پرتوی از اسرار نماز، محسن قرائتی
فلسفه سجده بر خاك چیست؟ و چرا شیعه بر مهر و تربت كربلا سجده می كند؟
حقیقت سجده همان خضوع، تذلل، میل و ... است. سجده یکی از واجبات است؛ چرا که در قول خدای متعال آمده است: "ای کسانی که ایمان آورده اید! رکوع کنید و سجود به جا آورید...".
در این جا ضروری است به نکته ای توجه شود و آن این که شیعه بر خاک سجده می کند، نه برای خاک؛ زیرا که سجود برای غیر خدای متعال به اتفاق تمام علمای شیعه شرک است.
گاهی سؤال می شود که چرا فقط بر خاک سجده می کنید؟ جوابش این است که ما در این مسئله از سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) پیروی می کنیم؛ چرا که در
ص: 88
منابع و مصادر معتبر اهل سنت آمده است: سجده بر خاک است و پس از آن، چیزهایی که از خاک می روید. البته، غیر از چیزهایی که به طور عادی از پوشیدنی های و خوراکی ها است. اما در حال اضطرار بر لباس و پوشیدنی ها هم می شود سجده کرد!
در این جا برای هر قسم به ذکر یک روایت اکتفا کرده و تفصیل را به جواب تفصیلی احاله می دهیم.
1. سجده بر خاک: مسلم در کتاب صحیح خود نقل می کند: (خداوند) تمام زمین را برای ما محل سجده و خاکش را برای ما پاک کننده قرار داد، زمانی که آب یافت نشود.
2. سجده بر آنچه که از زمین می روید: بخاری در کتاب صحیح خود چنین نقل می کند: ام سلیم از رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) درخواست نمود تا به منزلش بیاید و نماز بخواند، تا وی آن جا را مکان همیشگی نمازش قرار دهد! رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) درخواست ام سلیم را اجابت کرد، به منزل او آمد، حصیری را که در خانه اش بود با آب مرطوب نمودم و در آن جا نماز خواند، ام سلیم با پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) نماز گذارد و آن جا را مصلای خویش قرار داد.
3. سجده بر لباس در حال اضطرار: بخاری از انس بن مالک نقل می کند: ما (مسلمانان) با پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) نماز می خواندیم و به خاطر شدت گرمای مکان سجده، قسمتی از پیراهن خود را مکان سجده گذاشتیم و بر آن
ص: 89
سجده کردیم .
بنابراین، ملاحظه می شود که شیعه بر سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) که در مصادر معتبر اهل سنت آمده تکیه می کند.
پرسشی که در این جا باقی می ماند این است که چرا شیعه به سجده بر تربت امام حسین (علیه السلام) تأکید می کند؟
در جواب این پرسش باید گفت، اولاً: خاک و تربت امام حسین (علیه السلام)؛ مانند سایر تربت ها است و وجهی برای استثنای آن از سایر خاک ها نیست. ثانیاً: سجده بر تربت امام حسین (علیه السلام) واجب نیست، بلکه مستحب است. ثالثاً: اهل بیت (علیهم السلام) بر این مسئله تأکید فرمودند که سجده بر تربت امام حسین (علیه السلام) ثواب دارد.
رابعاً: خاک و تربت امام حسین (علیه السلام) نماد و تابلوی بسیاری از مسائل عقیدتی، مبارزاتی، تاریخی و ... است و از این جهت سزاوار است از آن استفاده کنیم.
در باره فلسفه سجود بر خاک از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است: "سجود خضوع برای خدای متعال است، بنابراین، سزاوار نیست که بر خوردنی ها و پوشیدنی ها باشد، چرا که مردم دنیا، بنده خوردنی ها و پوشیدنی ها هستند، در حالی که سجده کننده در سجود خویش در عبادت و بندگی خدا است، پس سزاوار نیست که پیشانی اش بر معبود بندگان دنیا، کسانی که مغرور و به غرور دنیا شدند، باشد. سجود بر خاک فضیلتش بیشتر است؛ زیرا که سجده این چنینی در تواضع و خضوع برای خدای متعال رساتر و سزاوارتر است.
یکی از مسائل جنجال برانگیز علیه شیعه – از روی جهل یا دشمنی
ص: 90
– که از طرف مخالفان مطرح می شود و از این طریق شیعه را مورد حمله قرار می دهند، مسئله سجده بر خاک است. در حالی که اگر این مسئله از روی حق و انصاف و به دور از هرگونه تعصب بررسی شود، نتیجه آن درست برعکس آن چیزی است که به شیعه نسبت می دهند؛ زیرا که شیعه بر خاک سجده می کند، نه برای خاک؛ چرا که سجده بر دو قسم است؛ یکی سجده برای چیزی و دیگری سجده بر چیزی.
بدون تردید اولی حالتی از حالات شرک است و شیعه این نوع از سجده را حرام می داند؛ برای این که سجود این چنینی برای غیر خدا است و اثباتش نیاز به براهین و تلاش زیاد ندارد، و شما را به فتاوای علمای شیعه در این مسئله ارجاع می دهیم.
برای روشن شدن مسئله و حقیقت موضوع، به تحلیل و بررسی آن در ضمن مباحث آینده می پردازیم.
سجود در لغت به معنای فروتنی، افتادگی و ... آمده است. در شرع مقدس به معنای نهادن مقداری از پیشانی بر زمین یا غیر آن در حالی که چیزی بین پیشانی و چیزی که بر آن سجده می شود، حایل و فاصله نباشد. دلیل آن روایتی است که می گوید: "نگامی که سجده می کنی پیشانی ات را بر زمین بگذار و سریع به زمین نزن؛ (مانند نوک زدن کلاغ بر زمین)". (1)
همچنین در این باره روایت است: "نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) از حرارت و گرمی زمین مکه و مدینه در پیشانی و دست هایمان شکایت کردیم و رسول خدا (صلی
ص: 91
الله علیه و آله وسلم) به شکایت ما جواب مثبت نداد". (1)
سجده به اجماع تمام علما و فقها واجب است؛ چرا که خدای متعال می فرماید: "ای کسانی که ایمان آورده اید: رکوع کنید و سجده به جا آورید...". (2)
بدیهی است که این موضوع (سجود) از مسائل فقهی است، نه از مسائل کلامی؛ زیرا که سجده به فعل مکلف تعلق و ارتباط دارد. اختلاف در مسائل فقهی (نزد شیعه و اهل سنت) فراوان است و بهترین دلیل آن، این است که مشاهده می کنیم، مذهب اهل سنت خود به چهار مذهب اصلی تقسیم می شود که این چهار مذهب در بسیاری از مسائل فرعی فقهی با هم اختلاف دارند. (3)
اخبار و روایات وارده در باب سجود را می شود به سه قسم تقسیم نمود:
1. روایاتی که تأکید می کنند به ضرورت سجده بر زمین.
2. روایاتی که اشاره دارند به سجده بر گیاهان؛ مانند حصیر.
3. روایاتی که اشاره دارند به سجده بر پیراهن (پارچه) پنبه ای یا پشمی. (4)
الف. روایاتی که بر سجود روی زمین تأکید می کنند. روایات در این زمینه فراوان است و با تعابیر متفاوت و مختلف در کتاب های روایی نقل شده است که ما در این جا به ذکر چند نمونه اکتفا می کنیم:
1. "جعلت لی الارض مسجداً و طهوراً"؛ زمین برای من محل سجده و پاک کننده قرار داده شد. این روایت در کتاب مسلم این گونه آمده است:
"تمام زمین برای ما محل سجده قرار داده شد و خاکش برای ما پاک کننده (طهور)، در صورتی که آب یافت نشود".
در سنن ترمذی این گونه
ص: 92
آمده است: "تمام زمین برای من مسجد و طهور قرار داده شد".
در کلام بیهقی چنین نقل شده است: "زمین برای من طهور و مسجد قرار داده شد". در کلام بیهقی با این بیان نیز ملاحظه می شود: "زمین برای من پاک و مسجد قرار داده شد و هر کجا که هنگام نماز شد نماز می خوانم هر طور که باشد". (1)
2. اباذر نقل می کند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: "زمین برای تو محل سجده است. پس هر کجا که وقت نماز شد، نماز بخوان". (2)
3. ابن عباس می گوید: "پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) بر سنگ سجده کرد". (3)
4. ابو سعید خدری روایت می کند: "من با چشمان خودم دیدم که بر پیشانی و بینی رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) اثر خاک و گل بود". (4)
5. جابربن عبدالله می گوید: "من با رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) نماز ظهر می خواندم. به خاطر شدت گرما و حرارت، یک تکه سنگ در دست خود گذاشتم تا این که سرد شود و بر آن سجده کنم
6. انس بن مالک می گوید: "ما با پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) در گرمای شدید نماز می خواندیم، هر یکی از ما سنگ بر می داشتیم و در دست خود نگه می داشتیم تا این که خنک شود، وقتی سرد شد می گذاشتیم و بر آن سجده می کردیم". (5)
7. عمر بن خطاب می گوید: "در شب بارانی برای نماز صبح خارج شدیم؛ چون زمین گل آلود شده بود، هر یک از ما مقداری سنگ جمع آوری
ص: 93
کردیم و در حیاط مسجد فرش کردیم و بر آن نماز گذاردیم، وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) متوجه این مسئله شد، فرمود: چه چیز خوبی، پس این شروع نماز خواندن با سجده بر سنگ بود". (1)
8. عیاض بن عبدالله قرشی نقل می کند: "چون پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) دید مردی بر عمامه ای که بر سرش است، سجده می کند، اشاره فرمود عمامه ات را به عقب بکش و اشاره فرمود با پیشانی ات سجده کن". (2)
اینها نمونه ای از روایات فراوانی است که بیان می کند، سجود باید بر خاک و زمین باشد. (3) بیهقی می گوید: ... اگر سجود بر پارچه و لباس جایز بود، باید در روایات به آن اشاره می شد؛ چرا که سجده بر آن از برداشتن سنگ و خنک کردن در دست برای سجود راحت بود. (4)
ب. روایاتی که می گویند سجود بر غیر زمین بدون عذر جایز است:
1. انس بن مالک نقل می کند: "جده اش (ملیکه) رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) را برای غذایی که برای آن حضرت پخت، دعوت کرد. پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) از آن غذا و طعام خورد، سپس فرمود: برخیزید و با من نماز اقامه کنید. انس بن مالک می گوید: پاشدم و حصیری را که بر اثر مرور زمان سیاه شده بود، آبی پاشیدم و نمناکش کردم. پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) بر آن ایستاد. من پشت سر حضرت و آن پیرزن (جده اش) پشت سر من به نماز ایستادیم. (5)
همچنین از انس روایت دیگری است با این مضمون که می گوید:
ص: 94
"یکی از عمه هایم برای پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) طعامی پخت و خطاب به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) گفت: من دوست دارم در منزل من غذا میل کنی و در آن جا نماز بخوانی! انس می گوید: پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) آمد، حصیر بزرگی که در منزل بود، دستور داد آن را در گوشه ای از اتاق گذاشتیم و روی آن را آب و جارو کردیم، پس پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) بر روی آن به نماز ایستاد و ما پشت سر آن حضرت نماز اقامه کردیم". (1)
همچنین از انس بن مالک روایت است که می گوید: "ام سلیم از رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) درخواست نمود تا به منزلش بیاید و نماز بخواند، تا وی آن جا را مکان همیشگی نمازش قرار دهد! رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) درخواست ام سلیم را اجابت کرد، به منزل او آمد، حصیری را که در خانه اش بود با آب مرطوب نمودم و پیامبر در آن جا نماز خواند، ام سلیم با پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) نماز گذارد و آن جا را مصلای خویش قرار داد". (2)
2. ابن عباس نقل می کند: "رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) بر حصیر کوچک نماز می گذارد". (3)
3. ابو سعید خدری می گوید: "بر پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) وارد شدم، دیدم آن حضرت بر روی حصیر نماز می خواند و بر همان حصیر سجده می کند". (4)
4. میمونه (همسر پیامبر) نقل می کند: "رسول الله در حال نماز
ص: 95
بود و من در کنارش بودم به گونه ای که پیراهنش به من می خورد، هنگامی که به سجود می رفت، و بر حصیر نماز می گذارد". (1)
روایات در این زمینه فراوان است که به جهت اختصار به همین مقدار اکتفا می کنیم.
ج. روایاتی که می گویند سجده بر غیر زمین در حال عذر جایز است:
در این قسمت به بیان حدیث انس بن مالک اکتفا می کنیم. انس می گوید: "ما با رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) نماز می خواندیم. هرگاه یکی از ما به جهت شدت گرما، نمی توانستیم پیشانی خود را بر زمین بگذاریم، در حال سجده، پیراهن خود را پهن می کردیم و بر آن سجده می کردیم".
این روایت در منابع مختلف اهل سنت؛ مانند صحیح بخاری و صحیح مسلم با الفاظ و تعابیر مختلف نقل شده است. (2)
هر محقق و پژوهشگری با تحقیق و جست و جو در این احادیث به روشنی درمی یابد که تمام این روایات متمرکز در این مسئله هستند که اولاً سجده باید بر خاک باشد، پس از آن چیزهایی که از زمین می روید، غیر از خوردنی ها و پوشیدنی ها و در مرحله بعد (در حال اضطرار) بر پیراهن (پارچه) می توان سجده نمود.
بنابراین و طبق این روایات فقها و علما این شاگردان مکتب اهل بیت (علیهم السلام) به تبعیت از روایات ائمه (علیهم السلام) می گویند: واجب است محل سجده در نماز زمین یا چیزی که از زمین می روید باشد و از چیزهایی که غالباً خوردنی و پوشیدنی نیست باشد. (3)
اما این که چرا ما (شیعه) مقداری از خاک
ص: 96
و گل را خشک می کنیم و به صورت مهر درآورده و بر آن سجده می کنیم؟ این به جهت دلایلی است که بعضی از آنها عبارت اند از:
1. به جهت اطمینان به طهارت و پاک بودن آن است؛ زیرا که یکی از شرایط محل سجده (چیزی که بر آن سجده می شود) آن است که پاک باشد. همچنین برای اطمینان به مباح بودن آن؛ چرا که یکی از شرایط محل سجده مباح بودن آن است.
2. به خاطر این که در زمان ما غالباً کف خانه ها، مساجد و ... با فرش پوشانده شده است و خاک یافت نمی شود، بنابراین، بر روی مهر سجده می کنیم.
در این که چرا شیعه بر تربت امام حسین (ع) سجده می کند؟ باید گفت:
1. در میان فقهای شیعه فقیهی را نمی توان یافت که قایل باشد، سجود بر خاک امام حسین واجب است، بلکه آنان می گویند هر خاکی که پاک و مباح باشد، سجده بر آن صحیح است. چنان که بیان شد. بلی آنان می گویند سجده بر خاک امام حسین (ع) مستحب است. (1)
2. سجود بر تربت حسینی نمونه ای است از نمونه های سجده بر خاک و مسلمانان بر صحت سجده بر خاک و زمین اجماع دارند، پس وجهی برای استثنای تربت حسینی از مطلق زمین و خاک باقی نمی ماند، تا گفته شود چرا شیعه بر تربت امام حسین (علیه السلام) سجده می کند.
3. اهل بیت (ع) تأکید فراوان داشتند بر سجود بر تربت حسینی و امام سجاد (علیه السلام) اولین امامی بود که بر تربت حسینی سجده کرد. تمام
ص: 97
امامان (علیهم السلام) بر خاک امام حسین (علیه السلام) سجده می کردند و بر استحباب آن تأکید داشتند. چنان که امام صادق (علیه السلام) می فرماید: "سجده بر تربت سید الشهداء حجاب های هفت گانه را بر می دارد". (1)
4. وجوه فراوانی بر رجحان داشتن سجود بر تربت سید الشهدا دلالت می کند که بر اهل دانش پوشیده نیست؛ مثلا:
الف. آموزه های اعتقادی: عمر بن سعد، صبح روز عاشورا نماز صبح را با لشکریانش به جماعت خواند، اما در ظهر همان روز امام حسین (علیه السلام) را به شهادت رساند. شیعه با سجده بر تربت حسینی در نماز، اعلان می کند که نماز مرده و بی روح؛ مانند نماز عمر بن سعد و حاکمش یزید و ... نمی خواند، بلکه نماز شیعه؛ مانند نماز امام حسین (علیه السلام)، جدش و پدرش است. این همان چیزی است که مفهوم ولایت اهل بیت (علیهم السلام) را نزد شیعیانش محکم و استوار می کند .
و به همین جهت ائمه (علیه السلام) به سجده بر تربت حسینی تأکید کردند؛ یعنی سجود بر تربت حسینی همان تسلیم و خضوع برای خدا است، با پیروی از راه اولیائش.
ب. آموزه تاریخی: برخی تلاش کردند تا معالم و آموزه های غدیر که در آن با علی (علیه السلام) به عنوان امام و خلیفه بیعت شد و عاشورا که در زمان بنی امیه اتفاق افتاد را خاموش کنند. تربت حسینی سند زنده تاریخی است بر جنایات حکام بنی امیه در روز عاشورا. زمانی که ظالمان در طول تاریخ تا به امروز، تمام امکانات خویش را تجهیز کردند تا تعالیم و آموزه های
ص: 98
غدیر و عاشورا را کم رنگ کنند و از بین ببرند.
اما ائمه و اهل بیت (علیهم السلام) حادثه عاشورای حسینی را از طریق مرثیه، گریه، زیارت و ... در جان و دل مردم و نسل ها رسوخ دادند و بین آنان و قیام عاشورا ارتباط برقرار نمودند. از این رهگذر مسئله اهمیت و تأکید بر تربت حسینی آشکار می شود.
ج. آموزه های جهاد و شهادت: تربت حسینی یکی از چیزهایی است که می تواند انگیزه انقلاب و جهاد را در اکثریت مردم مسلمان تهیج کند و این همان چیزی است که امت اسلامی به آن نیازمند است. به ویژه در دنیایی که امروز ما در آن زندگی می کنیم و جامعه اسلامی مواجه با انواع جنگ ها است. تعامل و ارتباط با تربت حسینی، ارتباط با یک مقدار خاک جامد و بی روح نیست، بلکه تعامل و ارتباط با نیروی متحرک و مفهوم انقلاب و جهاد و ... است.
علاوه بر اینها تربت امام حسین (علیه السلام) دارای آموزه های اخلاقی، سیاسی و عقیدتی – دینی مهم و ... است که مباحث مبسوط در این باره را باید در کتاب های مربوط به نهضت و قیام حسینی جست و جو نمود. (1)
در پایان می گوییم: شیعه چه گناهی کرد؟ هنگامی که تمسک کرد به تعالیم رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) و عمل کرد طبق سنت و راه و روش آن حضرت و به افعال و کردار متیقن پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) متلزم شد و از چیزهای مشکوک در تشریع که یکی از آنها سجود بر پیراهن و فرش
ص: 99
بدون عذر و غیر ضرورت است، دوری کرد.
درباره این موضوع روایات فراوانی وجود دارد که به فلسفه نهی از سجود بر خوردنی ها و پوشیدنی ها اشاره می کند که یکی از آنها روایت هشام بن حکم است:
هشام می گوید به امام صادق (علیه السلام) گفتم: "به ما خبر بده از چیزهایی که سجود بر آنها جایز است و چیزهایی که سجده بر آنها جایز نیست. امام صادق (علیه السلام) فرمود: "جایز نیست سجده مگر بر زمین و آنچه که از زمین می روید، مگر آنچه که خوردنی یا پوشیدنی است.
هشام می گوید: عرض کردم جانم به فدایت، علت این امر چیست؟ امام (علیه السلام) فرمود: زیرا سجده خضوع برای خدا است، پس سزاوار نیست، بر خوردنی یا پوشیدنی باشد؛ چرا که مردم بنده خوردنی ها و پوشیدنی ها هستند، در حالی که سجده کننده در سجود خویش در عبادت و بندگی خدا است، پس سزاوار نیست که پیشانی اش بر معبود بندگان دنیا، کسانی که مغرور و به غرور دنیا شدند، باشد. سجود بر خاک فضیلتش بیشتر است؛ زیرا که سجده این چنینی در تواضع و خضوع برای خدای متعال رساتر و سزاوارتر است. (1)
سرشناسه:سبحانی تبریزی، جعفر، 1308-
عنوان قراردادی:راهنمای حقیقت: پرسش و پاسخ پیرامون عقاید شیعه. برگزیده.
عنوان و نام پدیدآور:گزیده راهنمای حقیقت/جعفر سبحانی.
مشخصات نشر:تهران: مشعر، 1386.
مشخصات ظاهری:271 ص.
شابك: 13000 ریال 964-540-29-5
وضعیت فهرست نویسی:فیپا
یادداشت:كتابنامه به صورت زیرنویس.
موضوع:شیعه -- عقاید -- پرسشها و پاسخها.
رده بندی كنگره: BP211/5 /س18ر2015
رده بندی دیویی: 297/4172
شماره كتابشناسی ملی: 1027406
رسول خدا صلّی الله
ص: 100
علیه وآله در طول 23 سال، رسالت خود را به خوبی انجام داد و با هدایت مرحله به مرحله، اسلام را تبیین و به مردم معرفی نمود و در هیجدهم ذیحجه سال دهم هجرت نیز، در غدیر خم با معرفی علی ابن ابی طالب علیه السلام به عنوان امام و پیشوای امت اسلامی، رسالت خویش را به پایان برد و چشم از جهان فرو بست. پیامبر صلّی الله علیه وآله پیش از وفات خویش دو گوهر گرانبها؛ یعنی قرآن و عترت را در میان مردم به ودیعت نهاد و از آنان خواست با تبعیت و پیروی از آنها به هدایت و كمال دست یافته و از ضلالت و گمراهی نجات یابند. (إنی تارك فیكم الثقلین؛ كتاب الله وعترتی ما إن تمسّكتم بهما لن تضلّوا بعدی أبداً). لیكن متأسفانه پس از رحلت رسول خدا صلّی الله علیه وآله به دلایلی كه هم اكنون فرصت بیان آن نیست، به وصیت آن حضرت عمل نشد و میان قرآن و پیروی از عترت جدایی افتاد و رفته رفته با گذشت زمان، مشكلات فراوانی برای جامعه اسلامی پدید آمد، اختلافات مذهبی توسعه یافت و دشمنان دین و رسالت با بهره گیری از جهل و نادانی مردم، با فته انگیزی و ایجاد شبهه های عقیدتی، مسلمانان را به جان یكدیگر انداختند و از این رهگذر توانستند ذخایر و منابع كشورهای اسلامی را غارت كنند و ساكنان آنها را در فقر و نادانی و عقب ماندگی نگه دارند. امروز نیز با گذشت بیش از هزار و چهارصد و اندی سال، بار دیگر استثمارگران و غارتگران بین المللی با استفاده از همان حربه به میدان آمده و در
ص: 101
تعدادی از كشورها همچون عراق و افغانستان با قساوت و بی رحمی هرچه تمام تر و با بهره گیری از بمب و سلاح های مخرب، مردان، زنان و كودكان بی گناه را به خاك و خون می كشند و آنان را قطعه قطعه می كنند و از این طریق بهشت را می جویند! و یك بار دیگر ماجرای خوارج و جنایات آنان در صدر اسلام را در خاطره ها زنده می كنند. طبیعی است در چنین وضعیتی علما و دانشمندان نقشی بس مهم و ویژه دارند؛ از یك سو باید حقایق را بیان كرده، شبهات را پاسخ دهند تا با ایجاد معرفت دینی، ریشه این گونه افكار را در جهان اسلام بخشكانند و از سوی دیگر از تفرقه و شكاف میان جامعه اسلامی جلوگیری كنند. كتابی كه در پیش روی شما است چنین رسالتی را دنبال می كند و به قلم استاد و فقیه متفكر و فرزانه حضرت آیة الله آقای حاج شیخ جعفر سبحانی دامت بركاته به رشته تحریر در آمده است. شخصیت زمان شناس و بزرگواری كه عمر خویش را در راه تحقیق و تبیین علوم و معارف اسلامی سپری كرده و آثار گران سنگی در معرفی و دفاع از مكتب اهل بیت علیهم السلام به طالبان و جویندگان حقیقت ارائه كرده اند. از خداوند متعال برای ایشان سلامتی و طول عمر و موفقیت روزافزون مسألت داریم. این كتاب پیش از این در 659 صفحه به چاپ رسید كه با توجه به درخواست های مكرر علاقمندان، گزیده آن، به شكل كنونی تقدیم می گردد.
معاون آموزش و پژوهش
بعثه مقام معظم رهبری
20 / 1 / 1386
1تشیع در چه زمانی پدید آمده است؟ ! سؤال: درباره پیدایش
ص: 102
شیعه فرضیه ها و نظریات مختلفی مطرح شده است، بفرمایید تشیع از چه زمانی پدید آمده است؟ پاسخ: معمولاً این نوع پرسش ها درباره نحله های كلامی و فرقه های مذهبی مطرح می شود كه پس از رحلت پیامبر اسلام پدید آمده اند؛ مثلاً می گویند: مذهب اشعری چگونه و از چه زمانی پدید آمده؟ در پاسخ گفته می شود: مذهب اشعری مكتبی كلامی است كه ابوالحسن اشعری {260324ه} در آغاز قرن چهارم آن را پی ریزی كرد. در مقابل آن، مذهب معتزله قرار دارد كه آن هم یك مذهب كلامی است و واصل بن عطا{80 130ه} شاگرد حسن بصری {م110ه} آن را بنیان نهاد. در این موارد، می توان برای پیدایش مذهب، تاریخ مشخصی تعیین كرد. این گفته در خصوص مذاهب فقهی نیز صادق است. مذهب حنفی به وسیله ابوحنیفه{80 150ه} و مذهب شافعی به وسیله محمد بن ادریس شافعی{150 204ه} پدید آمد و همچنین دیگر مذاهب فقهی نیز تاریخ پیدایش مشخصی دارند. امّا تشیع یك مذهب كلامی و فقهی نیست كه پس از پیدایش اسلام و درگذشت رسول خدا صلّی الله علیه وآله پدید آمده باشد. تشیع، با اسلام تاریخ یكسان دارد. در واقع تشیع همان اسلامی است كه پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله آورده و یكی از تعالیم آن، استمرار رهبری و امامت به وسیله فردی است كه از جانب خدا تعیین و به وسیله پیامبر صلّی الله علیه وآله معرفی می شود. این اصل اساسی كه ضامن بقای اسلام است و هویت تشیع را تشكیل می دهد، در زمان خود رسول خدا صلّی الله علیه وآله به وسیله آن حضرت اعلام شد و گروهی از صحابه پیامبر، آن را پذیرفتند و پس
ص: 103
از درگذشت رسول خدا صلّی الله علیه وآله بر همان پیمان باقی ماندند. اینان پیشگامان تشیع در عصر رسول خدا صلّی الله علیه وآله و پس از او بودند. امّا گروهی دیگر، این اصل را نادیده گرفته و رهبری را از آن دیگری دانستند. تشیّع به این معنی، تاریخی جز اسلام و واقعیتی جز این آیین ندارد و این اصل؛ یعنی تعیین رهبر و امام از جانب خداوند، جزئی از تعالیم اسلام بوده و در زمان حیات پیامبر صلّی الله علیه وآله اعلام شده است. رویكرد عقلانی در شیوه گزینش رهبر پیش از آن كه صفحات احادیث و تاریخ را ورق بزنیم، نخست درباره شیوه حكومت اسلامی پس از رسول خدا صلّی الله علیه وآله سخن می گوییم. حاصل سخن این كه آیا پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله برای زعامت و اداره امور كشور پس از رحلت، فردی را معین كرد، یا این كه آن را به مهاجرین و انصار واگذار نمود، و به لقاء اللّه پیوست؟ محاسبات اجتماعی به روشنی ثابت می كند كه پیامبر صلّی الله علیه وآله فردی را برای زعامت معین كرد و در این مورد، به امر الهی، «حكم خداوند» را بر «انتخاب امت» ترجیح داد، زیرا به هنگام رحلت پیامبر صلّی الله علیه وآله سه دشمن قوی و نیرومند، جامعه اسلامی را تهدید می كرد. از جانب شرق مجوس آتش پرست، از جانب غرب رومیان مسیحی و در داخل، ستون پنجم نفاق كه برای خود، قدرت و ریشه های اجتماعی داشت، به گواه این كه آیات فراوانی درباره منافقان در سوره های مختلف نازل شده است. در چنین وضعیتی، مصلحت جامعه اسلامی ایجاب
ص: 104
می كرد كه پیامبر فردی نیرومند، عالم، آگاه، زاهد و پارسا را برای زعامت معین كند، تا پس از درگذشت او، این مسأله خاتمه یافته تلقی شود و همه نیروها تحت فرمان او برای حفظ اسلام و مقابله با مثلث پیش گفته بكوشند. در حالی كه اگر در این مورد سكوت می كرد، علاوه بر سه مشكل یاد شده، مشكل دیگری به نام اختلاف در درون مسلمانان پدید می آمد و چه بسا به جنگ داخلی كشیده می شد. با توجه به این حقایق تاریخی، احتمال انتصاب بر انتخاب اولویت می یابد. و به دیگر سخن، در شیوه حكومت، دو نظر بیش نیست، نظریه «تنصیص» و نظریه «گزینش»، آن هم به وسیله مهاجرین و انصار. در این مورد، موضع پیامبر را از نزدیك بررسی می كنیم؛ زیرا مسأله از سه فرض بیرون نیست:
1. اصولاً پیامبر درباره شیوه حكومت پس از خویش سخنی نگفته باشد. 2. پیامبر صلّی الله علیه وآله درباره شیوه حكومت، موضع گرفته و آن را به شورا واگذارد. 3. فرد لایقی را از میان تربیت یافتگان خود برای رهبری برگزیند. فرضیه نخست، با كامل بودن دین و استمرار آن تا روز رستاخیز سازگاری ندارد؛ زیرا اسلام یك آیین فردی نیست و تعالیم آن منحصر به عبادات شخصی و نیایش های فردی نمی باشد، بلكه یك دكترین جامع است كه بشر را از هرگونه تقنین و تشریع بی نیاز می كند و به صورت خودكفا تا پایان جهان پیش خواهد رفت. آورنده چنین آیینی نمی تواند نسبت به مسائل حكومت، كه ضامن بقای دین است، سكوت اختیار كند و بی تفاوت باشد. و موضع انفعالی به خود بگیرد. نظریه دوم تا حدی نظریه مقبولی
ص: 105
است و آن این كه پیامبر، موضع مثبت داشته و نسبت به مسائل حكومتی بی تفاوت نبوده، ولی اگر شیوه حكومت بر اساس شورا بود، باید پیامبر صلّی الله علیه وآله در كلمات خود به این امر اشاره فرموده، شرایط و ضوابط شورا را به نحو دقیق تبیین نماید و برای آموزش دادن مسلمانان، آن را در طول زندگی خود به صورت های عملی پیاده كند تا مسلمانان پس از درگذشت او دچار حیرت و سرگردانی نشوند، در حالی كه در كلمات پیامبر صلّی الله علیه وآله و احادیث و تاریخ زندگانی او، نص صریحی بر این كه نظام حكومت، نظام شورایی است، دیده نمی شود، حتی بعد از خلیفه اوّل شیوه تعیین خلیفه، غالباً بر اساس شورا نبوده، بلكه با تعیین خلیفه قبلی، فردی زمام امور را به دست می گرفته است. حكومت در اسلام، فصلی كوتاه و گذرا نیست كه با یك جمله «وَأَمْرُهُمْ شُوری بَیْنَهُمْ» (1) پایان پذیرد، بلكه بخش های گسترده ای از احكام و امور را دربر می گیرد، كه عنایت پیامبر را برای تبیین جزئیات و شرایط، می طلبد. طبعاً نظریه سوم، بیش از دو نظریه دیگر قابل پذیرش است و اتفاقاً احادیث رسول خدا صلّی الله علیه وآله و تاریخ حیات آن حضرت به روشنی آن را ثابت می كند. پس از یك تحلیل اجتماعی، اكنون به پاسخ پرسش از نظر حدیث و تاریخ می پردازیم. 1. شیعه در كلمات رسول خدا صلّی الله علیه وآله نامگذاری پیروان علی علیه السلام به شیعه، از زمان خود پیامبر صلّی الله علیه وآله آغاز شده و روایات فراوانی حاكی از آن است كه آن حضرت این نام را بر پیروان علی
ص: 106
علیه السلام نهاده است. محدثان و مفسران نقل می كنند آنگاه كه آیه «إِنَّ الّذینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحات أُولئِكَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیّة» (1)فرود آمد، پیامبر صلّی الله علیه وآله رو به علی علیه السلام كرد و فرمود: «مقصود از این عبارت، تو و شیعیانت می باشید كه روز قیامت خشنود و پسندیده هستید». در حدیث دیگر فرمود: «تو و پیروانت مقصود هستید، وعده من و شما در روز قیامت نزد حوض كوثر است. آنگاه كه امت ها برای حسابرسی به آنجا می آیند، شما را فرا می خوانند در حالی كه نور از چهره و پیشانی شما تابان است». روایات مربوط به نزول این آیه در حق شیعیان علی علیه السلام و این كه پیامبر صلّی الله علیه وآله پیروان علی علیه السلام را شیعه نامید، در كتاب های مختلف وارد شده است، برای نمونه به مدارك زیر مراجعه شود. (2). بنابراین، نامگذاری پیروان علی علیه السلام به شیعه، از جانب رسول خدا صلّی الله علیه وآله انجام شده و این خود مبنایی در تعیین شیوه حكومت پس از پیامبر صلّی الله علیه وآله به شمار می رود. 2. امامت، همزاد نبوّت شكی نیست كه مقام امامت با مقام نبوت تفاوت دارد. پیامبر گیرنده وحی و پایه گذار دین است، در حالی كه امام نه دریافت كننده وحی است و نه پایه گذار دین، بلكه وظایفی كه رسول خدا صلّی الله علیه وآله در قلمرو بیان احكام و اجرای آنها برعهده داشت، پس از وی برعهده امام می باشد. امام مرجع بیان احكام و عقاید اسلامی و مدیر امور كشور است. با توجه به این اصل و بنابر روایات، روزی كه پیامبر صلّی الله علیه وآله نبوت
ص: 107
خود را برای بنی هاشم بیان كرد، جانشینی و رهبری علی علیه السلام را نیز اعلام نمود و این حاكی از آن است كه نبوت و امامت همزاد بوده و دارنده هر دو منصب از جانب خدا به وسیله وحی الهی معین می شوند. این مسأله در منابع تاریخی چنین آمده است: پیامبر گرامی صلّی الله علیه وآله سه سال دعوت پنهانی داشت. آنگاه كه خدا او را با آیه «وَأَنْذِرْ عَشیرتَكَ الأَقْرَبین» (1). مخاطب ساخت، او بیش از چهل تن از بستگان خود را كه همگی از شخصیت های بنی هاشم بودند، برای ضیافت ناهار دعوت كرد و پس از صرف غذا، سخنان خود را اینگونه آغاز كرد: (هیچ كس از مردم برای كسان خود چیزی بهتر از آنچه من برای شما آورده ام، نیاورده است. من خیر دنیا و آخرت را برای شما آورده ام، خدایم به من فرمان داده كه شما را به توحید و یگانگی وی و رسالت خویش دعوت كنم. چه كسی از شما مرا در این راه كمك می كند تا برادر و وصی و جانشین من در میان شما باشد؟ (آن حضرت این جمله را گفت و اندكی درنگ كرد تا ببیند كدام یك از آنان به ندای او پاسخ مثبت می دهند. در آن لحظات، سكوتی مطلق و آمیخته با بهت و تحیر بر مجلس سایه گسترده بود و همگی سر به زیر افكنده و در فكر فرو رفته بودند. ناگهان علی علیه السلام كه سن او در آن روز از 15 سال تجاوز نمی كرد، سكوت را درهم شكست و برخاست و رو به پیامبر كرد و گفت: (ای پیامبر خدا، من تو را در این
ص: 108
راه یاری می كنم). آنگاه دست خود را به سوی پیامبر صلّی الله علیه وآله دراز كرد تا دست او را به عنوان پیمان فداكاری بفشارد. در این هنگام پیامبر صلّی الله علیه وآله دستور داد كه علی علیه السلام بنشیند. بار دیگر پیامبر صلّی الله علیه وآله گفتار خود را تكرار كرد. باز علی برخاست و آمادگی خود را اعلام كرد. این بار نیز پیامبر صلّی الله علیه وآله به وی دستور داد بنشیند. در مرتبه سوم نیز مانند دفعات پیشین، كسی جز علی علیه السلام برنخاست و تنها او بود كه پشتیبانی خود را از اهداف مقدس پیامبر صلّی الله علیه وآله اعلام كرد. پیامبر صلّی الله علیه وآله در این حال دست خود را بر دست علی علیه السلام زد و جمله تاریخی خود را در مجلس بزرگان بنی هاشم درباره او بیان كرد و گفت: (هان! ای خویشان و بستگان من! علی برادر و وصی و خلیفه من در میان شماست) (1)این حدیث به روشنی تاریخ تشیع و همزاد بودن نبوت وامامت را به معنایی كه یادآور شدیم بیان می كند. البته این تنها موردی نیست كه پیامبر صلّی الله علیه وآله رهبر مسلمانان پس از خود را تعیین می كند، بلكه در موارد دیگری نیز بر این مطلب تصریح فرمودند كه به صورت گذرا به آنها اشاره می كنیم. 3. حدیث منزلت حدیث منزلت از احادیث معروفی است كه محدّثان و تاریخ نگاران نقل كرده اند و اجمال آن چنین است. (إنّ هذا أخی ووصییّ وخلیفتی فیكم فاسمعوا له وأطیعوا) (2) " آنگاه كه پیامبر صلّی الله علیه وآله راهی نبرد با رومیان در سرزمین تبوك گردید، علی
ص: 109
علیه السلام را همراه خود نبرد؛ زیرا وجود او در مدینه برای جلوگیری از فتنه گری منافقان، لازم و ضروری بود، ولی دشمنان به شایعه پردازی دست زدند و گفتند: روابط پیامبر صلّی الله علیه وآله با علی علیه السلام به تیرگی گراییده، لذا او را به همراه خود نبرده است. علی علیه السلام خود را به لشگرگاه اسلام رساند و این شایعه را بازگو نمود. پیامبر صلّی الله علیه وآله در پاسخ فرمود: «آنان دروغ گفته اند. من تو را برای حفظ خانه و خانواده ام جانشین خویش ساخته ام. پس بازگرد و جانشین من در خانواده من و خانواده خودت باش. آیا خوش نداری برای من آن گونه باشی كه هارون برای موسی بود، با یك تفاوت كه پیامبری پس از من نیست؟» 1این حدیث به روشنی بیانگر آن است كه علی علیه السلام تمام صلاحیت ها و اختیارات هارون علیه السلام را جز نبوت دارا بوده است. یكی از مناصب هارون، وزارت او برای موسی علیه السلام بوده است، چنان كه می فرماید»: وَاجْعَلْ لِی وَزیراً من أَهْلِی * هارُونَ أَخی». «هارون را كه از خاندان من است، وزیر من قرار ده «(1) استثنای نبوت در كلام رسول خدا صلّی الله علیه وآله حاكی از آن است كه كلیه مسئولیت های هارون را علی نیز دارا بود واین جانشینی تنها به جنگ تبوك اختصاص نداشت، بلكه یك ضابطه كلی بود كه جانشینی در غزوه تبوك یكی از مصادیق آن به شمار می آمد و اگر مقصود جانشینی در خصوص این سفر بود، نیازی به این ضابطه كلی و استثنای نبوت نبود.
. 4. حدیث غدیر از میان دلایل فراوان كه بیانگر
ص: 110
زعامت علی علیه السلام پس از پیامبر صلّی الله علیه وآله است، در این بحث به سه دلیل بسنده می كنیم: حدیث «یوم الدار» درآغاز رسالت، حدیث «منزلت» در اثنای رسالت و حدیث غدیر در اواخر عمر رسول خدا. اكنون اجمالی از تعیین جانشین در آخرین روزهای رسالت: پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله در سال دهم هجرت برای انجام فریضه حج و تعلیم مناسك آن به مسلمانان، در قالب یك جمعیت ده هزار نفری حركت كرد و در روزهای عرفه و منا سخنرانی های جامع و ارزنده ای ایراد فرمود. مراسم حج به پایان رسید، همگان به قصد وطن، مكه را ترك كردند، چون كاروان ها به نزدیك بركه آبی به نام غدیر خم رسیدند، پیك وحی فرود آمد و پیامبر صلّی الله علیه وآله را فرمان توقف داد، خدا به رسول گرامی صلّی الله علیه وآله چنین فرمان داده بود: یا أَیُّها الرّسول بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالتهُ وَاللّهُ یَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ (1) (ای پیامبر، آنچه را از پروردگارت بر تو فرود آمده، به مردم برسان و اگر چنین نكنی، رسالت خدای را به جا نیاورده ای و خداوند تو را از گزند مردم حفظ می كند (. در این لحظات حساس طنین اذان سراسر بیابان را فرا گرفت، سپس پیامبر صلّی الله علیه وآله خطبه ای به شرح زیر ایراد كرد: «ستایش از آن خداست و به او ایمان داریم. از او یاری می خواهیم و بر او توكل می كنیم، و از شر خویشتن و بدی كردارهایمان به خدایی پناه می بریم كه گمراهان جز او راهنمایی ندارند. خدا هر كس را راهنمایی كند، او
ص: 111
دیگر گمراه نمی شود و گواهی می دهیم كه خدایی جز او نیست و محمد صلّی الله علیه وآله بنده و فرستاده اوست. هان! ای مردم، نزدیك است كه من دعوت حق را لبیك گویم و از میان شما بروم. من مسئولم و شما نیز مسئول هستید... هان! ای مردم، هر كس من مولا و رهبر او هستم، علی نیز مولا و رهبر اوست (مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌ مَوْلاه) ُ» پیامبر صلّی الله علیه وآله جمله آخر را سه بار تكرار كرد و فرمود: «پروردگارا! هر كس علی را دوست دارد، تو او را دوست بدار و هر كس با او دشمنی كند تو با او دشمن باش. هر كس او را یاری كند، تو یاور او باش، و هر كس او را تنها گذارد، تو نیز او را تنها گذار. لازم است حاضران به غایبان خبر دهند و آنها را از این امر آگاه سازند». هنوز این اجتماع با شكوه پایان نیافته بود كه فرشته وحی فرود آمد و پیامبر گرامی صلّی الله علیه وآله را بشارت داد كه خداوند امروز دین خود را تكمیل كرد و نعمت خویش را بر مؤمنان به كمال رسانید (اَلْیَوْم أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتی وَرَضِیتُ لَكُمُ الإِسْلامَ دِیناً" {مائده / 3}) در این لحظه صدای تكبیر پیامبر صلّی الله علیه وآله بلند شد و فرمود: خدا را سپاسگزارم كه دین خود را كامل كرد و نعمت خود را به پایان رسانید از رسالت من و ولایت علی علیهم السلام پس از من خشنود شد. پیامبر از جایگاه خود فرود آمد و یاران او گروه گروه به حضرت علی
ص: 112
علیهم السلام تبریك گفتند و او را سرور خود و سرور هر مرد و زن مؤمنی خواندند. حدیث غدیر از احادیث متواتر است. كافی است كه بدانیم 120 صحابی، آن را از پیامبر صلّی الله علیه وآله نقل كرده اند و از تابعان 89 نفر به نقل آن پرداخته اند و در مجموع 14 قرن، 360 تن عالم و دانشمند سنّی آن را روایت كرده اند، و اگر راویان و عالمان شیعی را به آنان ضمیمه كنیم خواهیم دید كه حدیث در بالاترین حدّ تواتر قرار می گیرد (1) شكل گیری تشیع در پرتو این سفارش ها ما به همین سه حدیث قطعی بسنده می كنیم. این سفارش ها سبب شد كه در عصر رسول خدا صلّی الله علیه وآله گروهی گرد علی را بگیرند و به پیروی از او مشهور شوند. محقق معروف آقای محمد كرد علی در كتاب «خطط الشام» می نویسد: «در زمان خود پیامبر صلّی الله علیه وآله گروهی از بزرگان صحابه به دوستی و موالات علی علیه السلام معروف بودند؛ مانند سلمان فارسی كه می گفت: ما با پیامبر صلّی الله علیه وآله بیعت كردیم بر دو اصل: خیرخواهی برای مسلمانان و اقتدا به علی بن ابی طالب علیه السلام و ولایت وی. ابوسعید خدری می گوید: مردم به پنج چیز دعوت شدند ولی چهار تا را گرفتند و یكی را رها كردند. سؤال شد: آن چهار تا را كه گرفتند چیست؟ گفت: نماز، زكات، روزه ماه رمضان و زیارت خانه خدا. پرسیدند: آن یكی كه رها كردند كدام است؟ گفت: ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام. از وی سؤال شد: آیا ولایت علی همانند آن چهار مورد، لازم و واجب است؟
ص: 113
گفت: آری، به سان آنها لازم و واجب است. و از همین افرادند: ابوذر غفاری، عمار یاسر، حذیفه ابن یمان، ذوالشهادتین خزیمه ابن ثابت، ابوایوب انصاری، خالد بن سعید و قیس بن سعد بن عباده. (1)
سفارش های مؤكد پیامبر صلّی الله علیه وآله كه نمونه های آن را یادآور شدیم و قسمت مهم آن در كتاب های حدیث و تفسیر وارد شده است سبب شد كه بذر تشیع در سرزمین اسلام پاشیده شود و به تدریج رشد كند. گروهی در عصر رسالت، ولایت علی را به دل بگیرند و به عنوان شیعه علی علیه السلام مشهور شوند و با پایمردی تمام پیمان خود را با امام پس از عصر رسالت نیز حفظ كنند. این گروه هسته تشیع را در صدر اسلام تشكیل می دادند. سپس تشیع در طول زمان با توجه به شناخت های صحیح از مسأله امامت و جانشینی علی علیه السلام راه خود را باز كرد و پیوسته در حال گسترش بود. تشیع از حجاز آغاز گردید. سرزمین حجاز زادگاه تشیع است و آنگاه كه امام علیه السلام مقرّ خلافت را به عراق منتقل كرد، تشیع رشد بیشتری یافت و پیوسته در نقاط مختلف جهان گسترده شد. 2 اقلیت شیعه و اكثریت سنّی سؤال: اگر شیعه حق است، چرا در اقلیّت می باشد و اكثریت، مذهب تسنّن را پذیرفته اند؟ پاسخ: هیچگاه اكثریت نشانه حقانیت و اقلیت نشانه خلاف آن نیست، در طول تبلیغ پیامبران، از زمان حضرت نوح علیه السلام تا عصر حضرت خاتم صلّی الله علیه وآله مؤمنان در اقلیّت بودند. قرآن آنگاه كه مبارزات پی گیر انبیا را یاد می كند، پیوسته تذكر می دهد: گروندگان و مؤمنان به
ص: 114
آنان بسیار اندك بودند. درباره نوح كه نهصد و پنجاه سال (. فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَه إِلاّ خَمْسِینَ عامّا" {عنكبوت / 14}) به تبلیغ پرداخت، می فرماید: «وَما آمَنَ مَعَهُ إِلاّ قلیل (1) (جز اندكی به همراه او ایمان نیاوردند (. در آیه دیگر می فرماید: «وَقَلیلٌ مِنْ عِبادی الشَّكُور) اندكی از بندگان من سپاسگزارند) قرآن درباره پیروی از اكثریت، به پیامبر هشدار می دهد ومی فرماید: «إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِی الأَرْض یُضِلّوك عَنْ سَبیلِ اللّه) (انعام / 116) اگر از اكثریت مردم روی زمین پیروی كنی، تو را از راه خدا گمراه می كنند». و باز به پیامبر یادآور می شود: «وَما أَكْثَرُ النّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤمِنین (یوسف / 103) هر چند بكوشی، اكثریت مردم ایمان نمی آورند». بزرگترین جمعیت ها در جهان از آنِ كشورهایی چون چین با حدود یك میلیارد و سیصد میلیون نفر و هند با بیش از یك میلیارد نفر جمعیت است كه اكثریت مردم آنها را مادی گرایان و بت پرست ها تشكیل می دهند. اگر مجموع جمعیت مسلمانان را كه یك میلیارد و سیصد میلیون تخمین زده می شود نسبت به جمعیت 6 میلیاردی كره زمین، بسنجیم، از اكثریت برخوردار نیستند. امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام در یكی از سخنان حكیمانه خود، درباره شناخت حق و باطل، بیانی دارد كه یادآور می شویم:در جنگ جمل مردی از امیرمؤمنان سؤال كرد: آیا با طلحه و زبیر نبرد می كنی، در حالی كه آنان از برجسته ترین اصحاب پیامبرند؟ امام در پاسخ فرمود: تو در اشتباهی. عظمت و بزرگی اشخاص، نشانه حق و باطل نیست، حق را بشناس تا اهل آن را بشناسی؛ و باطل را بشناس، آنگاه اهل آن را خواهی شناخت (2). گذشته
ص: 115
از این، شیعه هر چند نسبت به جمعیت كل مسلمانان، در اقلیّت است، ولی برای خود، جمعیت عظیمی را در جهان تشكیل می دهند و لذا در غالب نقاط جهان حضور مؤثر دارند. علاوه بر كشورهای ایران و عراق و آذربایجان و بحرین و لبنان كه اكثریت آنها را شیعیان تشكیل می دهند، در تمام كشورهای اسلامی، اقلیت قابل ملاحظه ای از شیعیان وجود دارد كه برای خود مساجد، مؤسسات، مدارس و برنامه های فرهنگی دارند. اصولاً باید توجه كرد كه شیعه به عنوان اپوزیسیون و مخالف نظام حاكم شناخته می شد و نظام های سیاسی برای سركوب بلكه ریشه كن كردن آنها، به آنان لقب «روافض» داده بودند. به عنوان نمونه، سلطان محمود غزنوی پس از تسلط بر شرق خراسان، به ریشه كن كردن دو گروه، یكی شیعه و دیگری معتزله همت گمارد، چندان كه آثار علمی و كتابخانه های آنان را از بین برد تا اثری از تشیع و معتزله باقی نماند. او پیوسته اهل حدیث و كرامیه را تقویت می كرد، و شیعه و معتزله را دشمن اصلی خود می دانست. (1) صلاح الدین ایوبی، پس از خیانت به فاطمیان، تصمیم بر قتل عام شیعه گرفت و گروه بی شماری از آنان را كشت (2) در دوران حكومت عثمانی، در زمان سلطان سلیم به خاطر فتوای یك فقیه حنفی به نام نوح، 40000 شیعه در تركیه فعلی سر بریده شدند (3) در دوران حكومت جزّار در لبنان، در جبل عامل حمام خون به راه افتاد و نسل كشی شیعه صورت گرفت، به گونه ای كه كتاب های آنان مدت ها به جای هیزم در تنور نانوایان می سوخت. (4) با توجه به این كشتارهای دسته جمعی، بقای شیعه در جهان، آن هم با
ص: 116
یك فرهنگ قوی و جامع و داشتن علما و دانشمندان مبرز در تمام رشته های اسلامی و علمی، یكی از معجزات الهی است كه در پرتو عنایتش، مظهر اسلام راستین بدون تحریف تا قرن پانزدهم به جای مانده و خوشبختانه روز به روز نور آن، راه گروه بیشتری از انسان ها را روشن نموده و پرده های جهل و تعصب را از چهره تاریخ كنار می زند.
سؤال:آیا انبیا و اولیا، علاوه بر قدرت های عادی، توان انجام امور خارق العاده را نیز دارند؟ پاسخ: جهان آفرینش، جهان اسباب و مسبّبات و علّت ها و معلول ها است. هر فردی در كار خود از قدرت الهی بهره می گیرد و اگر پیوند او از آن قدرت لایزال گسسته گردد، عاجز و ناتوان می شود. بنابراین، اگر اولیای الهی كارهای خارق العاده ای را انجام می دهند، همگی از قدرت الهی سرچشمه گرفته و به اذن او می باشد. اگر این پیوند قطع شود، هیچ فردی توان كاری را؛ اعم از عادی و غیر عادی نخواهد داشت. كارهای برون از توان عادی معلول تكامل روحی و روانی «ولیّ» خداست كه در اثر طی طریق عبودیت و عمل به تعالیم اسلام و پیمودن صراط مستقیم به این مقام می رسد. (1) انسان در سایه عبودیت و بندگی خدا و اخلاص در عبادت، برای خود سیری در تكامل باطنی دارد كه ربطی به زندگی فردی واجتماعی او ندارد و این سیر از حدود جسم وماده بیرون است و هر فردی در این سیر معنوی خود، به فراخور حال خویش مقاماتی را به دست می آورد كه چه بسا آنها را در این جهان و یا پس از مرگ مشاهده نماید. مقصود از
ص: 117
كمال چیست؟ وقتی می گوییم خداوند كمال مطلق و نامتناهی است، مقصود از آن، همان «صفات جمال» خدا؛ از قبیل «علم» و «قدرت» و «حیات» و «اراده» است. هرگاه بنده ای در پرتو پیمودن راه اطاعت، گام در درجات كمال می گذارد و از نردبان كمال بالا می رود، مقصود این است كه كمال وجودی بیشتری به دست آورده و علم بیشتر، قدرت زیادتر، اراده ای نافذتر وحیاتی جاودانه تر پیدا می كند. در این صورت می تواند از فرشته بالاتر قرار گیرد و از كمالات بیشتری بهره مند گردد. بشر، پیوسته خواهان آن است كه بر جهان تسلط پیدا كند و كاری را كه انسان های عادی از انجام آن عاجزند، انجام دهد. به عنوان مثال، گروهی از مرتاضان از طریق ریاضت های حرام و آزار دهنده به تقویت نفس و روح پرداخته و قدرت هایی را به دست می آورند. امّا راه صحیح كه موجب سعادت هر دو جهان می گردد، آن است كه راه «بندگی» و خضوع در برابر خدای جهان را در پیش گیرد و با پیمودن راه بندگی، مقاماتی به دست آورده و سرانجام قدرت بر تصرف در تكوین پیدا كند. پیامبر گرامی صلّی الله علیه وآله در ضمن حدیثی به مقامات بلند سالكان راه حق و پویندگان راه عبودیت وبندگی اشاره نموده، سخن پروردگار را چنین نقل می فرماید: «هیچ بنده ای به وسیله كاری، نسبت به من تقرب نجسته كه محبوب تر از انجام فرایض بوده باشد. {آنگاه فرمود:} بنده من با گزاردن نمازهای نافله آنچنان به من نزدیك می شود كه او را دوست می دارم. وقتی او محبوب من شد، من گوش او می شوم كه با آن می شنود، وچشم او می شوم كه با آن می بیند
ص: 118
و زبان او می گردم كه با آن سخن می گوید، و دست او می شوم كه با آن حمله می كند. هرگاه مرا بخواند اجابت می كنم و اگر چیزی از من بخواهد می بخشم (1) دقت در این حدیث، ما را به عظمت كمالی كه انسان در سایه انجام فرایض و نوافل پیدا می كند، به خوبی رهبری می كند. در این حالت قدرت درونی انسان به حدّی می رسد كه با قدرت الهی صداهایی را كه با نیروی عادی نمی شنید، می شنود و صور و اشباحی را كه دیدگان عادی را یارای دیدن آنها نیست، می بیند. سرانجام خواسته های او جامه عمل پوشیده، حاجت هایش برآورده می شود، در نتیجه دوست خدا می شود و عمل او، عمل خدایی می گردد. جای شك نیست مقصود از اینكه خدا چشم وگوش او می گردد، این است كه دیده او در پرتو قدرت الهی، نافذتر و گوش او شنواتر و قدرت او گسترد ه تر می گردد. آثار بندگی و كمال نفسانی یكی از آثار كمال نفس، تصرف در جهان طبیعت به اذن خداست. توضیح این كه در پرتو عبادت و بندگی، نه تنها حوزه بدن تحت فرمان و محل نفوذ اراده انسان قرار می گیرد، بلكه جهان طبیعت نیز مطیع انسان می گردد و آدمی به اذن پروردگار جهان، در پرتو نیرو و قدرتی كه از تقرب به خدا كسب نموده است، در طبیعت تصرف می كند و مبدأ یك سلسله معجزات و كرامات می شود و در حقیقت قدرت تصرف و تسلط بر تكوین پیدا می كند. قرآن و كرامات اولیا: قرآن كراماتی را از انبیای الهی نقل می كند كه بر اثر كمال نفسانی، به اذن خداوند می توانستند در تكوین تصرف كنند. اكنون به صورتی گذرا به
ص: 119
آنها اشاره می كنیم:1. تصرف یوسف برای بینایی پدر یعقوب بر اثر مفارقت یوسف، سالیان دراز گریه كرد و در آخر عمر بینایی خود را از دست داد. پس از سال ها، یوسف به فردی مأموریت داد كه به كنعان برود و پیراهن او را بر چهره یعقوب بیفكند تا بینایی خود را باز یابد. مژده رسان آمد و دستور او را عمل كرد و در همان لحظه او بینایی خود را باز یافت. «فَلَمّا أَنْ جاءَ الْبَشیر أَلقَاهُ علی وَجْههِ فارتدَّ بَصیراً» (یوسف / 96 «) هنگامی كه مژده رسان آمد، پیراهن یوسف را به صورت او افكند او بینایی خود را بازیافت». شكی نیست كه مؤثر واقعی خداست، ولی خدا به «سبب» كه همان خواست یوسف است، این توان را بخشیده است كه اگر اراده چیزی كند، خواسته اش عملی شود. این كه او این كار عظیم را با یك سبب ساده {افكندن پیراهن بر چهره پدر} به انجام رسانید، نشان از آن دارد كه معجزات و كرامات پیامبران به وسیله امور ساده صورت می پذیرد تا مردم تصور نكنند كه او از طریق علمی و صنعتی به این كار دست زده است. 2. قدرت نمایی یاران سلیمان همگی می دانیم كه سلیمان ملكه سبأ را احضار كرد، ولی پیش از آن كه وی به حضور سلیمان برسد، سلیمان به حاضران در مجلس خود چنین گفت: «... یا أَیُّهَا المَلَؤُ أَیُّكُمْ یَأْتینی بِعَرْشِها قَبْلَ أَنْ یَأْتُونی مُسْلِمینَ (نمل / 38) (ای جماعت كدام یك از شما می تواند تخت بلقیس را برای من بیاورد، پیش از آن كه {بلقیس و همراهان} او مطیعانه وارد شوند؟» (یك نفر از جنّیان گفت:
ص: 120
«... أَنَا آتیكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِكَ وَإِنی عَلَیْهِ لَقَویٌّ أَمینٌ (نمل / 39) پیش از آنكه تو از جای خود برخیزی{مجلس به پایان رسد} من آن را می آورم و من بر این كار توانا و امینم». فرد دیگری كه مفسران نام او را «آصف بن برخیا» وزیر سلیمان وخواهر زاده او می دانند، اعلام كرد كه در یك چشم به هم زدن می تواند آن را بیاورد، چنانكه خداوند می فرماید: «قالَ الّذی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتیكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْكَ طَرْفُكَ فَلَمّا رَآهُ مُسْتَقِرّاً عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبی. (نمل / 40) كسی كه نزد او دانشی از كتاب بود{كه درباره حقیقت این كتاب باید در جایی دیگر گفتگو كرد}، چنین گفت: پیش از آنكه تو چشم بر هم بزنی، آن را در این مجلس حاضر می كنم. وقتی تخت را در برابر خود حاضر دید، گفت: این نعمتی است از جانب خدا بر من». باید در مفاد این آیات دقت كنیم تا ببینیم عامل این كارهای خارق العاده {احضار «تخت بلقیس» از فرسنگ ها فاصله به مجلس سلیمان} چیست؟ آیا عامل این كار خارق العاده مستقیماً خدا است؟ و او است كه این جهش را در طبیعت انجام می دهد و «آصف برخیا» و دیگران، نمایشگرانی هستند كه كوچك ترین تأثیری در آن كارها ندارند؟ یا اینكه عامل این كار به سان هزاران كار دیگر كه افراد عادی با قدرت الهی انجام می دهند خود آنها می باشند؛ چیزی كه هست آنان این قدرت را از قرب الهی به دست آورده و با اراده نافذ خود عامل این نوع كارهای خارق العاده می باشند. ظاهر آیات سه گانه نظر دوم
ص: 121
را تأیید می كند، زیرا:اوّلاً، سلیمان از آنان می خواهد كه این كار را انجام دهند و آنان را بر این كار قادر و توانا می داند. ثانیاً، شخصی كه گفت: من تخت بلقیس را، پیش از آنكه سلیمان از جای خود برخیزد حاضر می كنم، خود را با جمله زیر توصیف كرد: «وَإنّی عَلَیهِ لَقَوِی أَمِین»: «من بر این كار، قادر و توانایم و به خود اطمینان دارم». هرگاه وجود این شخص و اراده او در این كار مؤثر نباشد، دیگر دلیلی ندارد كه بگوید: «من بر این كار قادر و امین هستم». ثالثاً، دومی گفت: من آن را در اندك زمانی {یك چشم به هم زدن} می آورم و این كار خارق العاده را به خود نسبت داد و گفت: «آتیك: می آورم». اگر بنا بود كه قرآن به این حقیقت تصریح كند كه نفوس اولیا و اراده و خواست آنان و دیگر شخصیت های بزرگ، در ایجاد معجزه ها وكرامات و تمام خارق العاده ها مؤثر است، روشن تر از این، چگونه بگوید تا شكاكان زمان آن را بپذیرند و تأویل نكنند. رابعاً: خداوند علت توانایی دومی را بر این كار شگفت آور، آشنایی او به علم كتاب می داند، دانشی كه از اختیار افراد عادی خارج است و از علومی است كه مخصوص بندگان خدا می باشد، و ارتباط با چنین دانش هایی محصول قربی است كه این نوع افراد با خدا دارند، چنانكه فرمود: «قالَ الّذی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الكِتابِ...»: «كسی كه در نزد او دانشی از كتاب بود، گفت...». 3. باز هم قدرت نمایی سلیمان قرآن مجید درباره سلیمان نبی با صراحت می فرماید: باد به فرمان او به هر طرف كه می خواست جریان پیدا می كرد.
ص: 122
مسیر باد كه جزو نظام آفرینش است، به اراده نافذ سلیمان تعیین می گردید، چنانكه می فرماید: «وَلِسُلَیْمانَ الرِّیحَ عاصِفَه تَجْری بِأَمْرِهِ إِلَی الأَرْضِ الّتی بارَكْنا فِیها وَكُنّا بِكُلِّ شَیءٍ عالِمینَ» (انبیاء / 81) «باد توفنده و تند را برای سلیمان رام كردیم؛ به طوری كه به فرمان وی به سوی سرزمینی كه بركت دادیم، جریان پیدا می كرد وما به همه چیز عالم هستیم». نكته قابل توجه این است كه این آیه با صراحت هر چه كاملتر، جریان باد و تعیین مسیر وسمت آن را معلول امر سلیمان {اراده نافذ او} می داند چنانكه می فرماید: «تَجری بأمره»: «به فرمان او جریان داشت)» در آیه دیگر1 می خوانیم: بادی كه سلیمان از آن به عنوان مركب استفاده می كرد، از صبح تا ظهر مسافت یك ماه و از ظهر تا شب مسافت یك ماه دیگر را طی می كرد و این مرد الهی می توانست مسافتی را كه مركب های آن روز تقریباً در ظرف دوماه طی می كردند، در ظرف یك روز طی كند. درست است كه خداوند باد را برای او رام و مسخّر كرده بود، امّا جمله «تَجْرِی بِأَمْرِهِ» «به فرمان سلیمان حركت می كرد و از حركت باز نمی ایستاد» صراحت دارد كه امر و اراده سلیمان در بهره برداری از این پدیده طبیعی، كاملاً مؤثر بوده است؛ مثلاً تعیین وقت حركت ومسیر آن و باز ایستادن آن از حركت بستگی به اراده نافذ سلیمان داشت. از آیات مربوط به سلیمان، نكته دیگری نیز استفاده می شود و آن اینكه خداوند بسیاری از پدیده های سركش طبیعی را برای او رام كرده بود و او هرگونه كه می خواست از آنها با كمال سهولت و آسانی استفاده
ص: 123
می كرد؛ مثلاً معدن مس با تمام صلابتی كه دارد، برای او به فرمان خدا به صورت چشمه روانی در می آید و هر چه می خواهد از آنها استفاده می كند؛ چنانكه می فرماید... وَ اَسَلْنا لَهُ عَیْنَ القِطْرِ)... سبأ / 12 (و چشمه مس{مُذاب} را برای او روان كردیم». موجوداتی مانند جن كه با دیدگان عادی دیده نمی شوند، در تسخیر وی بودند و آنچه او از آنها می خواست، انجام می دادند، چنانكه می فرمایدوَمِنَ الجِنِّ مَنْ یَعْمَلُ بَیْنَ یَدَیْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ... یَعْمَلُونَ لَهُ ما یَشاءُ… (سبأ / 12 (گروهی از جن در برابر او به فرمان خداوند كار می كردند... برای او آنچه می خواست انجام می دادند». ظاهر مجموع آیات این است كه چگونگی بهره برداری او از باد و غیره یكسان بوده است. درست است كه خداوند بزرگ این پدیده ها را برای او تسخیر كرده بود، امّا در عین حال اراده او بی اثر نبود. تا اراده سلیمان تعلق نمی گرفت، معدن مس به صورت چشمه آب روان نمی گشت و جن كاری را انجام نمی داد. همه اینها نوعی ولایت بر تكوین است و معنی آن این است: پیامبری بر اثر قربی كه به خدا دارد، منزلتی می یابد كه طبیعت و حتّی موجودات نامرئی به نام جن، به اذن خدا به فرمان او باشند و از حوزه نفوذ او خارج نشوند. 4. تصرف های حضرت مسیح قرآن مجید بعضی از كارهای فوق العاده را به حضرت «مسیح» نسبت می دهد و بیان می كند كه همه این كارها از نیروی باطنی و اراده خلاق او سرچشمه می گرفت، چنانكه می فرماید: أَنّی أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّینِ كَهَیْئَه الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فیهِ فَیَكُونُ طَیْراً بِإِذْنِ اللّهِ وَأُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ وَأُحْی الْمَوتی بِإِذْنِ اللّهِ...
ص: 124
(آل عمران / 49. (من برای شما از گِل، شكل مرغی می سازم و در آن می دمم كه به اذن خدا پرنده می شود، كور مادرزاد و پیس را شفا می دهم ومردگان را به اذن خدا زنده می كنم». در این آیات حضرت مسیح، امور زیر را به خود نسبت می دهد:1. ساختن پرنده ای از گِل. 2. دمیدن در پرنده و زنده كردن آن. 3. شفای كور مادر زاد. 4. درمانِ بیماری پیسی. 5. زنده كردن مردگان. حضرت مسیح خود را فاعل این امور می داند، نه اینكه او درخواست كند و خدا انجام دهد، بلكه می گوید: «این كارها را من به اذن خدا انجام می دهم». اذن خدا در این موارد چیست؟ آیا اذن در این موارد یك اجازه لفظی است؟ به طور مسلم چنین نیست، بلكه مقصود از آن اذن باطنی است. به این معنی كه خدا به بنده خود آنچنان كمال و قدرت و نیرو می بخشد كه وی به انجام چنین اموری توانا می گردد. گواه این مدّعا آن است كه بشر نه تنها در امور غیر عادی به اذن خدا نیازمند است، بلكه در تمام امور به اذن خدا نیاز دارد و هیچ كاری بدون اذن او صورت نمی پذیرد. اذن الهی در تمام موارد، همان برخوردار كردن فاعل از قدرت و رحمت خویش می باشد. در آیه مورد بحث، حضرت مسیح تحقق امور یاد شده را به خود نسبت می دهد و در آیه دیگر، خود خدا نیز صریحاً امور مزبور را به خود او نسبت می دهد و می گوید: وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ كَهَیْئَه الطَّیْرِ بِإِذْنِی فَتَنْفُخُ فِیها فَتَكُونُ طَیْراً بِإِذْنِی وَتُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ بِإِذْنِی وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوتی بِإِذْنِی (مائده /
ص: 125
110) هنگامی از گل صورت پرنده ای را به اذن من می سازی و در آن می دمی، و به اذن من پرنده می شود و كور مادرزاد و پیس را به اذن من شفا می دهی، و مردگان را زنده می كنی...» در جمله های این آیه دقت بیشتری كنیم تا روشن شود كه از نظر قرآن، فاعل و انجام دهنده این امور كیست؟ هرگز خدا نمی گوید «من مرغ آفریدم»، «من شفا دادم»، «من زنده كردم» بلكه می گوید: «إِذْتَخْلُقُ»: تو آفریده ای، «وَتُبْرِئُ»: بهبودی بخشیدی، «إِذْ تُخْرِجُ الْمَوتی»: تو زنده كردی. چه صراحتی بالاتر از این؟ ولی قرآن كریم در بیان این كه هیچ بشری در كار ایجاد، استقلال ندارد، و برای ردّ افكار غیر صحیح «معتزله» و دوگانه پرستان كه تصور می كنند بشر در آفرینش خود به خدا نیاز دارد، ولی در افعال و كارهای خود كاملاً مستقل و از خدا بی نیاز است؛ در همه این موارد كارهای حضرت مسیح را مقیّد به اذن الهی كرده و موضوع توحید در افعال را، كه از مراتب توحید به شمار می رود، رعایت نموده است. ولایت تكوینی و مسأله غلو از اندیشه های باطل در مورد ولایت بر تصرف این است كه تصور می شود چنین اعتقادی مایه «غلو» در حقّ پیشوایان است، در صورتی كه چنین اعتقادی ارتباطی به غلو ندارد. «غالی» كسی است كه بندگان خدا را از مقام عبودیت بالا برده و صفات خدا و افعال او را برای آنان ثابت كند؛ مثلاً بگوید: «تدبیر نظام آفرینش از آن پیشوایان معصوم است. آنان «خالق»، «رازق»، «محیی» و. «ممیت» علی الاطلاق می باشند». حقیقت غلو این است كه یا آنها را خدا بدانیم و یا
ص: 126
مبدأ افعال خدایی (1) بشناسیم، در حالی كه هیچ كدام از این دو ملاك، در ولایت تكوینی موجود نیست؛ زیرا نه كسی آنها را خدا می داند و نه افعال و كارهای الهی را برای آنها اثبات می كند، بلكه می گوییم آنان در پرتو قرب الهی، دارای قدرتی می شوند كه به اذن خداوند می توانند در مواردی كه انگیزه ارشاد واصلاح باشد، در جهان آفرینش تصرف كنند. این دو نوع تفكر، آنچنان با هم فاصله دارند كه به زحمت می توان شباهتی بین آن دو تصور نمود؛ زیرا هرگاه خداوند بنده خود را به انجام كاری به منظور ارشاد مردم قادر ساخت، چیزی از قدرت او كم نمی شود وبنده صاحب ولایت، گام از مقام عبودیت فراتر نمی گذارد. موقعیت انسان كامل نسبت به خدا، موقعیت فرزندی است كه با سرمایه پدر در تجارتخانه او مشغول بازرگانی است و یا به سان وكیلی است كه با سرمایه موكل خویش، كسب و كار می كند. تسلط و قدرت فرزند و وكیل، شاخه ای از اراده و خواست پدر و موكل است. از این جهت، این نوع قدرت و تسلط هرگز مایه شرك نبوده، بلكه بوی شرك را هم نمی دهد. چه بسا خداوند به فرشته و یا فرشتگانی قدرت بدهد كه سرزمین قوم لوط را سنگ باران و همه را زیر و رو كنند، امّا اعتقاد به وجود چنین قدرتی در آنها، هرگز مستلزم شرك و همتایی فرشتگان با خدا نمی گردد. بنابراین، اگر خداوند چنین قدرتی را به بنده و یا بندگانی عنایت كند، این نیز سبب نمی شود كه گردی بر دامن كبریایی او بنشیند. 2 توسل به اولیای الهی سؤال: آیا توسل به اولیای الهی صحیح و
ص: 127
مشروع است و ریشه در كتاب خدا و سنت پیامبر صلّی الله علیه وآله دارد؟ پاسخ: توسل به اولیای الهی نوعی تمسك به «وسیله» است كه در قرآن به آن دعوت شده است و قرآن پیوسته به جامعه با ایمان و با تقوا دستور می دهد كه به دنبال وسیله بروند، چنان كه می فرماید: «یا أَیُّها الَّذینَ آمَنُوا اتَّقوا اللّه وابتَغُوا إِلیهِ الوَسیلَه وجاهِدُوا فی سَبیلهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون (مائده / 35) ای افراد با ایمان، تقوای الهی را پیشه كنید و برای رسیدن به او، وسیله ای فراهم آورید {توسل جویید} و در راهش جهاد كنید، باشد كه رستگار شوید». اكنون باید دید مقصود از تحصیل وسیله چیست؟ تدبّر در آیه می رساند كه مقصود از آن، سبب تقرّب و وسیله نزدیكی به خداست. برای تقرّب به خدا وسایل و اسباب گوناگونی هست كه به برخی از آنها اشاره می كنیم. 1. انجام فرایض انجام واجبات یكی از اسباب تقرب به درگاه الهی است. امیرمؤمنان علیه السلام در یكی از سخنان خود چنین می گوید: «بهترین چیزی كه متوسّلان به خدا بدان توسل می جویند، ایمان به خدا و به رسول و جهاد در راه خدا و به پا داشتن نماز كه اساس طریقت و شریعت است و دادن زكات می باشد (نهج البلاغه، خطبه 110. 2. ((توسل به اسما و صفات خدا یكی از اقسام توسل، خواندن خداوند به اسما و صفات اوست. این نوع توسل در روایات، به خصوص در ادعیه اهل بیت علیهم السلام، فوق العاده بارز و چشمگیر است. در این مورد به دو حدیث بسنده می كنیم: الف. ترمذی در سنن خود از «بریده» نقل می كند، پیامبر صلّی
ص: 128
الله علیه وآله شنید مردی چنین می گوید: «خدایا! من از تو درخواست می كنم به گواهی ام بر این كه تو آن خدایی هستی كه جز تو خدایی نیست، تو احد و صمد هستی كه نه می زاید و نه زاییده شده است و نه برای او مانندی یافت می شود... پیامبر صلّی الله علیه وآله فرمود: تو خدا را به وسیله اسم اعظم او خواندی، كه اگر او به آن اسم خوانده شود، اجابت می كند و اگر از او چیزی خواسته شود، عطا می نماید.»(1) ب. در دعایی از امام باقر و صادق علیهما السلام معروف به دعای سمات} چنین وارد شده است: «خدایا! من از تو سؤال می كنم به نام بزرگ و بزرگتر، گرامی تر و برترت، نامی كه اگر به آن نام برای باز شدن درهای بسته آسمان خوانده شوی باز می شود، واگر به آن نام، بر گشایش درهای زمین خوانده شوی گشوده می گردد، و اگر به آن نام برای آسانی خوانده شوی آسان گردد». (2) دعای جوشن كبیر نمونه ای بارز از این نوع توسل است كه در شب های قدر می خوانیم. 3. توسل به قرآن كریم یكی از راه های توسل این است كه انسان قرآن را بخواند و به وسیله آن، از خدا حاجت بطلبد. در حقیقت، این نوع توسل، توسل به فعل خدا است؛ زیرا قرآن كلام خداست كه بر قلب رسول الله صلّی الله علیه وآله نازل شده است. احمد بن حنبل از عمران بن حصین نقل می كند كه از پیامبر صلّی الله علیه وآله شنیدم كه می فرمود: «قرآن را بخوانید و از خدا به وسیله آن سؤال كنید، پیش از آنكه گروهی بیایند و به وسیله آن
ص: 129
از مردم سؤال كنند» (1) دقت و امعان نظر در حدیث فوق، نكته ای را روشن می سازد و آن اینكه: توسل به هر موجودی كه نزد خدا منزلت و كرامت داشته باشد جایز است، لذا در شب های قدر مستحب است انسان قرآن را باز كند واین دعا را بخواند: «پروردگارا! من از تو به وسیله این كتابی كه فرو فرستاده ای و آنچه در آن است سؤال می كنم. پروردگارا! نام بزرگت و اسمای زیبایت در این كتاب هست...» (2)
4. توسل به دعای برادر مؤمن یكی از اسباب توسل و جلب مغفرت خدا، این است كه انسان از برادر مؤمن خود بخواهد در حق او دعا كند و این نوع توسل مورد اتفاق همه موحدان جهان است و در این مورد كافی است كه بدانیم حاملان عرش الهی درباره افراد با ایمان، طلب مغفرت می كنند «یَسْتَغْفِرونَ لِلّذینَ آمَنُوا)». غافر / 7) این تنها فرشتگان نیستند كه درباره آنان طلب آمرزش می نمایند، بلكه مؤمنان نیز درباره گذشتگان چنین كاری انجام می دهند «رَبّنا اغْفِرْ لَنا وَ لإِخوانِنا الَّذین سَبَقُونا بِالإِیمان») حشر / 10) «پروردگارا! بر ما و بر آن برادرانمان كه در ایمان آوردن بر ما پیشی گرفته اند ببخشای». پیامبر گرامی از امت اسلامی می خواهد كه در حق او دعا كنند و می فرماید: «برای من از خدا وسیله بطلبید و آن مقامی است در بهشت كه جز بر یكی از بندگان خدا شایسته نیست و امیدوارم كه من همو باشم. هر كس برای من چنین مقامی بطلبد، شفاعت من بر او حلال می گردد)». مستدرك بحارالأنوار، ج4، ص 61) 5. توسل به دعای پیامبر صلّی الله علیه وآله در زمان حیات رسول گرامی
ص: 130
صلّی الله علیه وآله شریف ترین و گرامی ترین انسانی است كه خدا آفریده است. آیات قرآنی به مقام و منزلت پیامبر صلّی الله علیه وآله اشارات فراوانی دارند كه نقل آنها در این مختصر نمی گنجد. در منزلت پیامبر صلّی الله علیه وآله كافی است كه بدانیم خدا او را مایه مصونیت مردم از عذاب می شمارد و تصریح می كند كه تا او در میان مردم است خدا آنان را با نزول عذاب مجازات نمی كند: «وَما كانَ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فیهِمْ وَمَا كانَ اللّهُ مُعذِّبَهم وهُمْ یَسْتَغْفرون». (انفال / 33) «تا تو در میان آنان هستی، خداوند هرگز آنان را مجازات نمی كند، هم چنان كه ایشان را تا زمانی كه طلب آمرزش می كنند، عذاب نمی كند». در عظمت پیامبر صلّی الله علیه وآله كافی است كه خدا نام او را در كنار نام خود و اطاعت او را در كنار اطاعت خویش قرار داده است: «وَمَنْ یُطِعِ اللّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوزاً عَظیماً» (احزاب / 71 (این آیات وآیات دیگر، همگی از كرامت و منزلت آن حضرت حكایت می كند؛ منزلتی كه برای آن نظیری در عرصه آفرینش نیست. برای همین مقام قدسی پیامبر در پیشگاه خدا، دعای او رد نمی شود، لذا به گنهكاران دستور داده شده كه به محضر پیامبر بروند و از او درخواست كنند كه در حقّ آنان استغفار كند: فراتر از این، حتی خودداری از طلب استغفار از پیامبر را نشانه نفاق می داند1. ) منافقون / 5 «(وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاستَغْفَرُوا اللّه وَاستَغفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوّاباً رَحِیماً». (نساء / 64. «(هرگاه آنان زمانی كه بر خویش ستم كرده اند نزد تو بیایند
ص: 131
و از خدا طلب مغفرت كنند و پیامبر نیز برای آنان طلب مغفرت كند، خدا را توبه پذیر و رحیم خواهند یافت». از برخی آیات استفاده می شود كه امت های پیامبران پیشین نیز از آنان درخواست استغفار می كردند. به عنوان نمونه فرزندان یعقوب آنگاه كه خطای آنان آشكار گشت به پدر گفتند: «یَا أَبانَا استَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنّا كُنّا خاطِئین * قالَ سَوفَ أسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبّی إنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحیم». {1 (یوسف / 97 و 98 «(پدرجان! برای مغفرت گناهان ما از خداوند طلب آمرزش كن؛ ما خطاكار بودیم. [یعقوب] گفت: {سوف} از پروردگارم طلب مغفرت خواهم كرد، همانا او آمرزنده و رحیم است». در جواز این نوع توسل، جای هیچ بحث و گفتگو نیست و مخالفتی با آن به چشم نمی خورد. چیزی كه مهم است آگاهی از سبب استجابت دعای پیامبران است و آن، منزلت و جایگاه قدسی آنهاست. 6. توسل به دعای پیامبر صلّی الله علیه وآله پس از رحلت با توجه به اصول چهارگانه، كه در سؤال مربوط به امكان ارتباط مطرح گردید، ثابت شد كه انسان های والا در جهان برزخ، حی و زنده هستند، و ارتباط ما با آنان برقرار است، در این صورت درخواست دعا از آنان در هر دو حالت؛ حیات دنیوی و برزخی، كاملاً منطقی خواهد بود و آیه مربوط به درخواست استغفار، هر دو حالت را دربرمی گیرد، آنجا كه می فرماید:. «وَلَو أَنَّهُمْ إِذ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ جاؤوكَ فَاسْتَغفَرُوا اللّه وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُول لَوَجَدُوا اللّه تَوّاباً رَحیماً». (نساء / 64 «(و اگر آنان هنگامی كه بر خود ستم كرده اند به نزد تو بیایند، و خود از خدا آمرزش بخواهند و
ص: 132
پیامبر نیز برای آنان طلب آمرزش كند، خدا را توبه پذیر و مهربان خواهند یافت». مسلّماً ریشه استجابت دعای پیامبر را باید در روح پاك و نفس كریم و قرب ایشان نسبت به خداوند جستجو كرد. به پاس این كرامت معنوی است كه خداوند دعای او را می پذیرد؛ زیرا دعای برخاسته از روح پاك و قلب مملوّ از مهر الهی، بدون چون و چرا به هدف اجابت می رسد و در این مورد، فرقی بین حیات مادّی و حیات برزخی نیست. گواه بر این كه آیه یاد شده اختصاص به زمان حیات رسول خدا صلّی الله علیه وآله ندارد، این است كه مسلمانان جهان از عصر صحابه و تابعان تا به امروز، عملاً این باب رحمت را باز می دانند و زائران روضه مطهّر نیز اكنون پس از تقدیم سلام و درود به پیشگاه ارجمند پیامبر، آیه یاد شده را تلاوت می كنند و ضمن استغفار به درگاه الهی، از پیامبر می خواهند كه برای آنان طلب آمرزش كند و هر فردی در هر زمانی كه به حرم آن حضرت مشرف شود، زائران را در این حالت می یابد. اكنون نمونه هایی از گفتار بزرگان اهل سنّت، درباره این آیه و درخواست دعا و توسّل به آن حضرت، پس از رحلت ایشان را ذكر می كنیم: 1. محیی الدین نووی كه از محدثان برجسته اهل سنت و شارح صحیح مسلم است، می نویسد: زائر رو به رسول خدا كند و درباره خویش به او متوسل شود و به وسیله او به سوی خدا شفاعت جوید و از زیباترین چیزها همان است كه ماوردی، قاضی ابوالطیب و دیگر اساتید ما از عتبی نقل كرده اند.
ص: 133
عتبی می گوید: روزی كنار قبر رسول خدا صلّی الله علیه وآله بودم، مردی از بیابان آمد و گفت: «السلام علیك یا رسول اللّه سمعت اللّه یقول: «وَلَو أَنَّهُمْ إِذ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ جاؤكَ فَاسْتَغفروا اللّه وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُول لَوَجَدُوا اللّه تَوّاباً رَحیماً» و قد جئتك مستغفراً من ذنبی مستشفعاً بِكَ إلی ربّی». (نووی، مجموع، شرح مهذب شیرازی و شرح بر صحیح مسلم، ج8، ص 256، چاپ مكتبه الارشاد) «سلام بر تو ای فرستاده خدا. شنیدم كه خداوند می فرماید: «هرگاه آنان بر خویش ستم كنند و نزد تو بیایند و از خدا طلب آمرزش كنند و رسول خدا نیز برای آنان درخواست مغفرت كند، خدا را توبه پذیر و مهربان خواهند یافت. ای رسول خدا، اكنون به نزد تو آمدم، از گناهم استغفار می كنم و تو را شفیع به نزد پروردگارم قرار می دهم». 2. ابن قدامه حنبلی صاحب كتاب «مغنی» در آداب زیارت پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله ضمن طرح این مطلب كه زیارت آن حضرت مستحب است، از پیامبر صلّی الله علیه وآله نقل می كند كه فرمود: هر كس به من سلام كند، من پاسخ سلام او را می گویم. سپس از «عتبی» سرگذشت عرب یاد شده را كه از «نووی» آوردیم، نقل می كند و هدف وی از نقل این داستان آن است كه زیارت آن حضرت، به این شیوه مستحبّ است. 3. غزالی {متوفای 505} در بخش مربوط به فضیلت زیارت مدینه، چگونگی زیارت آن حضرت را به تفصیل آورده و می گوید: «پس از به پایان رساندن درودها، رو به قبر پیامبر ایستاده، خدا را. حمد و ثنا بگوید و درود فراوانی به پیامبر بفرستد.
ص: 134
سپس آیه «ولو أنَّهم...» را تلاوت كند وبگوید: اللّهم انّا سَمِعْنا قولك وأطَعْنا أمْرَك وقَصَدْنا نبیّك، متشفعین به إلیك فی ذنوبنا، ومَا أثقل ظهورنا من أوزارنا...» (احیاء العلوم:1 / 259، چاپ دارالمعرفه)؛ «پروردگارا، سخن تو را شنیدیم و امر تو را اطاعت كردیم و نزد پیامبر تو آمدیم، در حالی كه او را شفیع خود نزد تو برای آمرزش گناهانمان قرار داده ایم و پشت ما از بار گناهان سنگین است». علاوه بر عالمان بزرگ اهل سنت كه شیوه زیارت آن حضرت را به نحو یاد شده مورد تأكید قرار می دهند، گروهی دیگر نیز در این مورد، با آنان همصدا می باشند كه برای رعایت اختصار، از نقل آنها خودداری شد. پرسش هایی درباره توسّل در میان اعمالی كه مسلمانان در حرم پیامبر صلّی الله علیه وآله و یا نقاط دیگر انجام می دهند، توسل بیش از همه مورد انتقاد وهابیان قرار می گیرد. آنان در این مورد اعتراض هایی دارند كه در این بخش به تحلیل آنها می پردازیم: 1. آیا درخواست دعا از میّت، پرستش او نیست؟ آنها بر این عقیده اند كه: درخواست دعا از انسان زنده كه قادر بر انجام خواسته اوست، جایز است و پرستش نیست، ولی درخواست دعا و یا هر عمل دیگر از فرد درگذشته كه قادر بر انجام آن نیست، نوعی پرستش میّت به شمار می رود و طبعاً انجام دهنده آن در شمار مشركان قرار می گیرد. پاسخ: أوّلاً، هیچگاه حیات و موت و یا زنده و مرده بودن درخواست شونده، ملاك عبادت و پرستش و شرك و توحید نیست. چگونه ممكن است درخواست دعا از فرد زنده عین توحید باشد، ولی درخواست همان دعا از
ص: 135
فرد درگذشته عین شرك به شمار رود، در حالی كه ماهیت عمل یكی است، جز این كه طرف {درخواست شونده} در یكی در قید حیات است، و در دیگری رخت از جهان بربسته است و هرگز هیچ موحّدی، حیات و موت را میزان توحید و شرك معرفی نكرده است. آری، حیات و موت می تواند در مفید بودن و نبودن این درخواست مؤثر باشد، امّا در توحید و شرك تأثیری ندارد. ثانیاً: اساس استدلال كسانی كه درخواست دعا از میت را شرك می دانند، این است كه مرگ انبیا و اولیا را پایان زندگانی آنان می دانند و برای آنان، حیات برزخی قائل نیستند، در حالی كه در سؤال نخست این فصل به روشنی ثابت شد كه شهیدان، انبیا، اولیا و حتّی مجرمان، پس از مرگ در حال حیات اند. ثالثاً: هر نوع دعوت و درخواست هنگامی رنگ شرك به خود می گیرد كه انسان درباره درخواست شونده، نوعی الوهیت و خداوندگاری و تفویض امور به وی قائل شود، در چنین حالتی است كه درخواست از آن فرد؛ زنده باشد یا مرده، پرستش وی به شمار می رود، ولی درخواست دعا از یك شخص، با این عقیده كه او یك انسان وارسته است و خدا پذیرای دعا و درخواست اوست، ارتباطی به شرك ندارد و تمام مسلمانان جهان، در محضر پیامبر صلّی الله علیه وآله او را به این وصف می ستایند. 2. آیا درخواست دعا از میت بی فایده نیست؟ برخی معتقدند كسی كه از دنیا رفته و قادر به اجابت درخواست متوسل نیست، هر نوع توسل و درخواست دعا از او عمل لغو و بیهوده ای می باشد. پاسخ: منشأ این سؤال یك نوع جهان بینی
ص: 136
مادّی است كه مرگ اولیا را پایان زندگی دانسته و برای آنان حیات و زندگی برزخی قائل نیست، ولی با توجه به اصولی كه در گذشته یادآور شدیم، ثابت شد كه آنان از حیات بالایی برخوردارند، سخن ما را می شنوند و ارتباط ما با آنان قطع نشده است، بنابراین درخواست دعا امری عقلایی بوده و لغو و بیهوده نیست، امّا این كه آنان به درخواست ما پاسخ مثبت می گویند یا نه، به وجود وضعیت درخواست كننده وموضوع درخواست بستگی دارد. 3. آیا میان ما و كسانی كه از دنیا رفته اند، مانعی وجود دارد؟ عده ای بر این باورند كه میان ما و افرادی كه از جهان رخت بربسته اند، حائلی وجود دارد كه مانع از ارتباط ما با آنان می شود، به گواه این كه قرآن می فرماید: «وَمِنْ وَرائهِمْ بَرْزَخٌ إِلی یَوم یُبْعَثُون». ) مؤمنون / 100 «(در پیش روی آنان، تا روز قیامت مانعی وجود دارد». پاسخ: برزخ در لغت عرب به معنی حائل و مانع است، ولی این مانع مربوط به بازگشت مجدد رفتگان، به حیات دنیوی است، نه مانع از ارتباط با آنان، شاهد این مطلب ما این آیه است: «حَتّی إِذا جاءَ أَحدهُمُ المَوتُ قَالَ رَبِّ ارجعُون * لعلّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَكتُ كَلاّ إِنّها كَلمَه هُوَ قائِلُها» (مؤمنون / 99100 «(تا آنگاه كه مرگ یكی از ایشان فرا رسد می گوید: پروردگارا! مرا به دنیا بازگردان، باشد كه من در آنچه كه وانهاده ام، كار نیكی. انجام دهم. [خطاب می رسد:] هرگز چنین نیست، این سخنی است كه او گوینده آن است». با توجه به این كه گنهكار، خواهان بازگشت به این دنیاست، قرآن در رد درخواست
ص: 137
او می فرماید: «وَمِنْ وَرائهِمْ بَرْزَخٌ إِلی یَوم یُبْعَثُون». «پیش روی آنان حائل و مانعی وجود دارد كه از بازگشت به این دنیا و تحقق آرزوی آنان جلوگیری می كند». بنابراین، حائل، مانع از بازگشت به دنیا است، نه مانع از آگاهی و ارتباط میان زندگان و رفتگان. 3 درخواست شفاعت از اولیای الهی سؤال: آیا درخواست شفاعت از اولیا مایه شرك نیست و نوعی پرستش آنان به شمار نمی رود؟ پاسخ: اعتقاد به شفاعت اولیای الهی در روز رستاخیز، از اصولی است كه كسی در آن شك و تردید ندارد و همه فرق اسلامی به شفاعت پیامبران و به ویژه پیامبر خاتم صلّی الله علیه وآله اعتقاد راسخ دارند. تنها اختلافی كه پس از ظهور ابن تیمیه در قرن هشتم و محمد بن عبدالوهاب در نیمه های قرن دوازدهم پیش آمد، این بود كه آیا می توان در این جهان نیز از شفیعان واقعی كه شفیع بودن آنها از نظر كتاب و سنت قطعی است، درخواست شفاعت كرد و مثلاً گفت: «ای محبوب درگاه خدا در روز رستاخیز درباره من شفاعت كن»؟ (یا وجیهاً عند اللّه اشفع لنا عند اللّه. ) همه عالمان دین، بر صحت درخواست شفاعت از صاحبان آن، اتفاق نظر دارند، جز دو فرد یاد شده و پیروان آن دو كه می گویند: «نمی توان از صاحبان شفاعت در این جهان درخواست شفاعت نمود، بلكه باید گفت: خدایا! پیامبر را شفیع من قرار ده». اكنون این مسأله را بر كتاب خدا و سنت پیامبر عرضه می كنیم تا پرده از چهره حقیقت برداشته شود. حقیقت درخواست شفاعت چیست؟ شفاعت پیامبر گرامی صلّی الله علیه وآله و دیگر شافعان راستین
ص: 138
در روز جزا، جز طلب مغفرت از خدا درباره گنهكاران امت چیز دیگری نیست، در این صورت، طلب شفاعت، در واقع طلب دعا از آنان خواهد بود و دعای آنان، در سایه قرب و مقامی كه نزد خدا دارند، به هدف اجابت می رسد و طبعاً گنهكار مشمول مغفرت خدا می گردد. از طرفی، درخواست دعا از برادر مؤمن و فراتر از آن، از نبی گرامی كوچك ترین اشكالی ندارد، اگر ما می گوییم: «یا وجیهاً عند اللّه، اشفع لنا عند اللّه»، یعنی «ای كسی كه در پیشگاه خدا جاه و مقامی داری، در نزد خدا درباره ما شفاعت كن {دعا كن خدا گناه ما را ببخشد یا حاجت ما را برآورده كند}». اصولاً «استشفاع» یعنی طلب شفاعت، در كتاب های حدیثی و تفسیری به معنی درخواست دعا وارد شده است؛ مثلاً بخاری، محدث معروف اهل سنت در صحیح خود، بابی را با این عنوان آورده است: «هرگاه مردم در هنگام قحطی از پیشوای خود بخواهند كه برای آنان از خدا باران بطلبد، نباید درخواست آنان را ردّ كند». با توجه به این اصل، نباید درباره درخواست شفاعت كه حقیقت آن درخواست دعاست، شك و تردید كرد؛ زیرا درخواست دعا از مؤمن از امور پسندیده است، چه رسد به انبیا و اولیا. از این گذشته، برخی از یاران پیامبر از خود آن حضرت در زمان حیات و یا پس از درگذشت ایشان، درخواست شفاعت می كردند، اكنون نمونه هایی را یادآور می شویم: 1. حدیث انس بن مالك ترمذی یكی از نویسندگان سنن چهارگانه، از انس بن مالك چنین نقل می كند: «از پیامبر درخواست كردم كه در روز قیامت درباره من شفاعت كند. وی
ص: 139
پذیرفت و گفت: من این كار را انجام می دهم. به پیامبر گفتم: شما را كجا جستجو كنم؟ فرمود: در كنار صراط» سنن ترمذی، ج 4، ص 621، حدیث 2433) انس با الهام از فطرت خود كه درخواست شفاعت جز درخواست دعا چیز دیگری نیست، از پیامبر گرامی صلّی الله علیه وآله درخواست شفاعت می كند، وپیامبر نیز به او قول مساعد می دهد و هرگز تصور نمی كند كه درخواست شفاعت، نوعی شرك است، و نیز او را از این درخواست باز نمی دارد. 2. حدیث سواد بن قارب سواد بن قارب از یاران رسول خداست. درباره پیامبر صلّی الله علیه وآله اشعاری سروده و از او درخواست شفاعت می كند و می گوید: وَكُن لی شَفیعاً یومَ لا ذُو شفاعه بمُغن فَتیلاً عن سوادِ بن قارب (اصابه ابن حجر، ج2، ص 95، شماره ترجمه3583: این درخواست را با طرق ششگانه نقل كرده است) ای پیامبر گرامی، در روز قیامت شفیع من باش؛ روزی كه شفاعت دیگران به حال سواد بن قارب به مقدار رشته وسط هسته خرما، سودی نمی بخشد. 3. حدیث ابوبكر وقتی پیامبر گرامی صلّی الله علیه وآله درگذشت، بدن مبارك او را با پارچه ای پوشانیده، منتظر بودند كه مسلمانان در كنار مسجد گرد آیند تا مراسم «تجهیز» وتغسیل و نماز و تدفین انجام گیرد. در این هنگام، وقتی ابوبكر وارد خانه پیامبر صلّی الله علیه وآله شد، پارچه را از چهره پیامبر برگرفت، خود را روی پیكرش افكند. او را بوسید و چنین گفت: پدر و مادرم فدای تو باد! تو در زندگی و پس از مرگ پاك و پاكیزه هستی. ما را ای محمد نزد خدایت یاد كن
ص: 140
و ما را به خاطر داشته باش. (سیره حلبی، ج3، ص 474، چاپ دارالمعرفه، بیروت) جمله های «اذكرنا عند ربّك» جز درخواست شفاعت چیزی نیست. 4. حدیث علی علیه السلام محدثان نقل می كنند آنگاه كه پیامبر صلّی الله علیه وآله درگذشت، علی علیه السلام مشغول تغسیل پیامبر گشت، به هنگام غسل دادن چنین گفت: «پدر و مادرم فدای تو باد! ما را نزد خدایت یاد كن و ما را به خاطر داشته باش) مجالس مفید، مجلس12، ص 103؛ نهج البلاغه، خطبه 235» 5. (حدیث نوجوان مصعب بن اسلمی نقل می كند: نوجوانی از خاندان ما به سوی پیامبر صلّی الله علیه وآله آمد و به او گفت: من از تو چیزی می خواهم. پیامبر صلّی الله علیه وآله: آن چیست؟ نوجوان: «از تو می خواهم مرا از كسانی قرار دهی كه در روز قیامت درباره آنان شفاعت می كنی». پیامبر صلّی الله علیه وآله: چه كسی تو را به این كار راهنمایی كرده است؟ نوجوان: هیچ كس. خودم به این فكر افتادم. پیامبر صلّی الله علیه وآله: من در روز قیامت در حق تو شفاعت می كنم (مجمع الزوائد، ج10، ص 369، وی در این مورد قضایای زیادی نقل كرده است) نمونه های این نوع قضایا فراوان است كه نقل بیشترین آنها موجب اطاله سخن می گردد. 4 آیا سوگند دادن خدا به مقام اولیا شرك نیست؟ سؤال: برخی در مقام توسل، مقامات انبیا و اولیا را در نظر گرفته و خدا را به شایستگی های آنان، سوگند می دهند؛ مثلاً می گویند: خدایا! به حق رسول اعظم صلّی الله علیه وآله بیمار مرا شفا بده، در صورتی كه هیچ كس بر گردن خدا حق ندارد،
ص: 141
تا خدا را به حق آنان سوگند دهیم. پاسخ: مقصود از حق در این تعبیرها، همان منزلت و مقام والایی است كه آنها نزد خدا دارند، و اگر هم این منزلت، حق شمرده شود، حقی است كه خدا به آنان داده است و این مطلب، عین توحید است؛ زیرا خدا در برخی از موارد، بنده خود را ذی حق و خود را بدهكار معرفی می كند، مثلاً می فرماید: «كانَ حَقّاً عَلَیْنا نَصْرُ المُؤْمِنینَ». (روم / 47 («یاری كردن افراد مؤمن حقی است بر ما». در حدیث نبوی وارد شده است كه فرمود: «بر خداست به كسی كه به خاطر حفظ عفت، ازدواج كرده، كمك كند (سیوطی، جامع الصغیر، ص 33. (مراجعه به آیات و روایات روشن می كند كه این نوع حقوق بندگان بر خدا، امری رایج در كتاب و سنت است. مقصود از این كه می گویند كسی بر خدا حقی ندارد، این است كه هیچ كس بالذات بر خدا حقی ندارد، ولی این مانع از آن نیست كه خدا از روی تفضل و بزرگواری، افرادی را ذی حق معرفی كند و حتی از آنان وام بخواهد و بگوید: «مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضاً حَسناً». {1 (حدید / 11 «(كیست كه به خدا وام نیكو بدهد؟». در حدیث آموزش پیامبر صلّی الله علیه وآله به فرد نابینا در بخش توسل خواندیم كه پیامبر صلّی الله علیه وآله به او آموخت كه بگوید: اللّهمّ انّی أسألك وأتوجّه إلیك بنبیّك محمد صلّی الله علیه وآله نبیّ الرحمة. {كلمه بنبیّك متعلق به دو فعل پیشین است: «أسألك» و «أتوجه إلیك}» و معنی جمله این است كه خدایا من از تو
ص: 142
به خاطر پیامبرت محمد صلّی الله علیه وآله پیامبر رحمت، درخواست می كنم و به سوی تو روی می آورم. پیامبر گرامی صلّی الله علیه وآله هنگام دفن فاطمه بنت اسد در حقّ او چنین دعا كرد: «خدایا! مادرم فاطمه بنت اسد را ببخش و جایگاه او را گسترده و فراخ گردان، به حق پیامبرت و پیامبرانی كه پیش از من بودند». (مستدرك حاكم:3 / 108؛ حلیه الأولیاء:3 / 121؛ استیعاب در حاشیه الاصابه:4 / 382) در صحیفه سجادیه و دعاهایی كه از ائمه اهل بیت به ما رسیده است، این نوع سوگند دادن به فراوانی از آنان نقل شده است، علاقه مندان می توانند به آنها مراجعه فرمایند.. 5 نذر برای غیر خدا سؤال: شیعیان، بلكه گروهی از مسلمانان، برای اولیای الهی نذر می كنند و می گویند: این گوسفند نذر پیامبر صلّی الله علیه وآله و یا حسین بن علی علیه السلام است، در حالی كه نذر برای غیر خدا جایز نیست. پاسخ: نذر برای غیر خدا دو صورت دارد: 1. نذر كردن برای بندگان خدا به نیّت تقرّب و جلب رضایت آنان {بدون توجه به خشنودی و یا خرسندی خدا}. روشن است چنین رفتاری، نوعی شرك و به منزله بت پرستی است. 2. نذر عملی خداپسندانه به خاطر تقرب به خدا و جلب رضایت او و هدیه ثواب آن به یكی از اولیای الهی تا از این رهگذر خشنودی خدا به دست آید. بی شك، نذر كردن با چنین قصد و نیت پاك، كاری پسندیده و درخور ستایش است. آنچه موجب سؤال می شود، و احیاناً افراد را به اشتباه می اندازد، تشابه و یكسان بودن دو تعبیر در مقام نذر
ص: 143
است. به حكم این كه «نذر» یك امر عبادی است، باید برای تقرب به خدا صورت پذیرد و «ناذر» بگوید: یعنی برای كسب رضا و تقرب به خدا تعهد می كنم: اگر حاجت من برآورده شد، این گوسفند را برای پیامبر ذبح كنم. صیغه صحیح نذر این است كه گفته شد، ولی غالباً مردم به خاطر ناآگاهی، یا خلاصه گویی می گویند: هذا للنبیّ، یا نذرتُ هذا للنبیّ. در هر حال مورد سؤال این است كه چگونه برای پیامبر نذر می كنند و می گویند: للنبی، در حالی كه نذر باید برای خدا باشد. پاسخ سؤال این است كه «لام» در جمله «للّه علیّ» برای تقرب است چنان كه قرآن می فرماید: «أَنْ تَقُومُوا للّه مَثْنی وَفُرادی)» سبأ / 46 «(دو نفر دو نفر یا به تنهایی برای خدا قیام كنید». در حالی كه «لام» در «للنبی» لام «انتفاع» است چنان كه در برخی آیات می خوانیم: «إِنّما الصَدقات لِلْفُقراء والمَساكین» (توبه / 60 «(زكات برای تهی دستان و مستمندان است». از اینجا روشن می شود عمل موحدان با عمل مشركان، تفاوت جوهری دارد؛ آنان قربانی های خود را به نام بت ها و برای تقرب به آنان ذبح می كردند و قرآن در این مورد می فرماید: «وَمَا ذُبِحَ عَلَی النُّصُبِ ذلِكَ فِسْقٌ» (مائده / 3) «و آنچه برای بت ها ذبح می شود... این كار خروج از دین است».. در حالی كه موحدان برای خدا نذر می كنند و نام او را به زبان می آورند، اما ثواب كار نیك خود را به اولیا هدیه می كنند و از این طریق به درگاه الهی تقرب می جویند. مردی به حضور پیامبر صلّی الله علیه وآله رسید و عرض كرد: ای پیامبر
ص: 144
خدا، مادرم از دنیا رفته است و می دانم اگر او زنده بود، صدقه می داد، اگر از طرف او صدقه بدهم او سودی می برد؟ رسول گرامی صلّی الله علیه وآله فرمود: آری. آنگاه گفت: كدام یك از صدقه ها سود بیشتری دارد؟ فرمود: آب. در این هنگام، سؤال كننده چاهی كند و پس از آماده شدن گفت: «هذه لأُمّ سعد»، «ثواب كندن این چاه برای مادر سعد باشد». لام در «لأُمّ سعد» همان لام «للنبی صلّی الله علیه وآله» است (فرقان القرآن، ص 133 (كه به اصطلاح «لام» انتفاع است نه لام تقرّب. ولی روح نذر این است كه برای تقرّب به درگاه الهی متعهد شدم حیوانی را ذبح كنم و ثواب آن را به پیامبر اهدا كنم تا از این طریق، به درگاه خداوندی تقرب بجویم شاید خدا بیمارم را شفا دهد.. 6 بزرگداشت موالید و وفیات اولیای خدا سؤال: بزرگداشت اولیای الهی در سالروز تولد و درگذشت آنها، امر نوظهوری است كه در عصر صحابه نبوده و بعدها پیدا شده است. اكنون چگونه ما آن را انجام دهیم؟ پاسخ: تاریخ گواهی می دهد كه از زمان های دور، مسلمانان جهان، روز ولادت پیامبر گرامی را در هر سال جشن می گرفتند و خطیبان به ذكر مدایح آن حضرت می پرداختند. مبدأ این نوع جشن ها دقیقاً روشن نیست ولی صدها سال است كه این گونه جشن ها در بلاد اسلامی رواج داشته و دارد. احمد بن محمد، معروف به قسطلانی {متوفای 92 ه}، از علمای مشهور قرن نهم، درباره جشن هایی كه در ماه ولادت پیامبر انجام می گیرد، چنین می گوید: مسلمانان، پیوسته در ماه میلاد پیامبر جشن می گیرند. اطعام می كنند. شب ها به پخش انواع
ص: 145
صدقات می پردازند. اظهار شادمانی كرده و نیكی ها را دو چندان می كنند. و به قرائت اشعاری در تهنیت ولادت آن حضرت می پردازند. بركات آن حضرت در هر سال نمایان می شود. رحمت خدا بر كسانی باد كه شب های ماه، میلاد او را عید گرفته و دردی بر دردهای كسی كه در قلب او مرض هست، می افزایند)) المواهب اللدنیه:1 / 27 (حسین بن محمد بن حسن، معروف به «دیاربكری» {متوفای 960ه} نیز، كه از قضات مكه به شمار می رفت، در تاریخ خود می نویسد: مسلمانان پیوسته ماه میلاد پیامبر صلّی الله علیه وآله را جشن می گیرند. اطعام می كنند. شب ها صدقه می دهند. اظهار سرور و شادمانی می كنند. در نیكی به فقیران اصرار می ورزند. به خواندن مولودیه می پردازند و كرامات آن حضرت در هر زمانی نمایان می گردد) تاریخ الخمیس:1 / 323 (این دو نصّ تاریخی كه مربوط به قرن دهم است، نشان می دهد كه بزرگداشت روز ولادت اولیای الهی در تاریخ اسلام، ریشه دیرینه داشته و علما و دانشمندان مسلمان بر این عمل صحه می نهاده اند و این عمل مفهومی جز اظهار مودت به ساحت پیامبر ندارد. با توجه به این اصل، دلیل شرعی این بزرگداشت را متذكر می شویم: مهر ورزی و تكریم به پیامبر صلّی الله علیه وآله یكی از اصول اسلام است مودّت و مهر به پیامبر صلّی الله علیه وآله دستور قرآنی است و هیچ فردی نمی تواند آن را انكار كند و بزرگداشت میلاد او تجسّم بخشیدن به این اصل است و ما در این مورد به ذكر دو آیه بسنده می كنیم:1. «قُلْ إِنْ كانَ آباؤُكُمْ وَأَبْناؤكُمْ وَإِخْوانُكُمْ وَأَزواجُكُمْ وَعَشیرتكُمْ وَأَمْوالٌ اقْتَرفْتُمُوها وَتِجارَه تَخْشَونَ كَسادها وَمَساكِن تَرْضَونَها أَحبَّ إِلَیْكُمْ
ص: 146
مِنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَجهاد فِی سَبیلِهِ فَتَرَبَصُّوا حَتّی یَأْتِی اللّهُ بِأَمْرِهِ وَاللّهُ لا یَهْدِی الْقَومَ الْفاسِقین)» توبه / 24) «بگو اگر پدران و پسران و برادران و زنان و خاندان شما و اموالی كه گردآورده اید و تجارتی كه از كسادی آن بیمناكید و سراهایی كه می پسندید نزد شما از خدا و پیامبرش و جهاد در راه وی دوست داشتنی تر است، پس منتظر باشید كه خدا خواسته خود را محقق می سازد و خدا فاسقان را راهنمایی نمی كند». این آیه به روشنی بیان می كند كه دوستی پیامبر در كنار دوستی خدا از واجبات الهی است، هر چند این دوستی مقدمه ای است برای عمل به شریعت و احكام او، ولی در عین حال، عمل به شریعت از گذرگاه مهر پیامبر صلّی الله علیه وآله می گذرد. 2. در آیه دیگر مؤمنان را چنین توصیف می كند: «فَالّذِینَ آمَنُوا به وَعَزَّروهُ ونَصَرُوهُ واتَّبَعُوا النُّورَ الّذی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ المُفْلِحون». (اعراف / 157 «(آنان كه به پیامبر صلّی الله علیه وآله ایمان آورده و به تكریم او پرداخته و او را یاری می رسانند و از نوری كه همراه وی فرود آمده پیروی می كنند، آنان همان رستگارانند». این آیه به مسلمانان، چهار دستور می دهد: 1. «آمنوا به»: به پیامبر ایمان بیاورند. 2. «عزّروه»: به تكریم و تعظیم او بپردازند. 3. «ونصروه»: در سختی ها او را یاری كنند. 4. «واتبعوا النور الّذی أنزل معه»: از قرآنی كه با او فرستاده شده، پیروی كنند. با توجه به این دو آیه كه مهر پیامبر و تكریم او را از فرائض می داند، اكنون سؤال می شود، آیا گردهمایی مسلمانان در روز تولد پیامبر تحقق بخشیدن به این
ص: 147
دو آیه هست یا خیر؟ به طور مسلم، آری. و هر فردی كه از این مجالس دیدن كند، آن را نوعی اظهار مهر و مودّت و تكریم و تعزیز می داند. بنابراین، عمل مسلمانان ریشه قرآنی و اصل آسمانی دارد. در این صورت طبعاً بدعت نخواهد بود. بدعت آن كار نوظهوری است كه در قرآن و سنت برای آن اصل و اساسی نباشد. خدا در سوره «انشراح» یادآور می شود كه ما پیامبر صلّی الله علیه وآله را بلند آوازه كردیم، چنان كه می فرماید: «وَرَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ». ) انشراح / 4 «(آیا ما نامت را بلندآوازه نساختیم؟». این آیه حاكی است كه ترفیع پیامبر صلّی الله علیه وآله و بلندآوازه كردن او، یكی از نعمت های الهی بر پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله است. یكی از ابزار «ترفیع پیامبر»، نكوداشت میلاد او است و شادمانی به دور از هر نوع لهو و گناه در روز ولادت، همگی نوعی ترفیع نبی صلّی الله علیه وآله و بلند آوازه كردن اوست. حضرت مسیح علیه السلام روز نزول مائده سماوی را برای یارانش عید معرفی می كند و می فرماید: «رَبّنا أَنزْل عَلَیْنا مائده مِنَ السَّماءِ تَكُونُ لَنا عِیداً لأوّلنا وَآخرنا وآیه مِنْكَ وَارزُقْنا وَأَنْتَ خَیرُ الرّازِقین». (مائده / 114) «پروردگارا! از آسمان خوانی برای ما فرود آر تا عیدی برای اول و آخر ما و نشانه ای از جانب تو باشد و به ما روزی ده كه تو بهترین روزی دهندگانی». به راستی اگر روز نزول مائده {كه نعمتی محدود و زودگذر است} استحقاق جشن گرفتن آن روز در تمام سال ها را دارد، چرا و چگونه ولادت پیامبر صلّی الله علیه وآله
ص: 148
یا روز مبعث او {كه نعمت بزرگ و جاویدان الهی برای بشریت است} استحقاق چنین جشن و سروری را نداشته باشد؟ ! بنابراین، هرگاه مسلمانان در هر روز و شبی و هر ماه و سالی مجلسی تشكیل دهند و در آن، فضائل و مناقب پیامبر صلّی الله علیه وآله را یادآور شوند و آیاتی كه در حق او وارد شده تلاوت كنند و اشعاری را در مدح او بسرایند، در حقیقت فرمان خدا را در زمینه مهرورزی و تكریم و ترفیع وی به اجرا درآورده اند و علّت این كه تنها روز ولادت را برای این كار اختصاص می دهند، این است كه وجود او و تولّد او نعمت بزرگی بود. به همین مناسبت در این روز به آن كار می پردازند، بدون این كه جشن در خصوص آن روز را به شرع مقدس نسبت بدهند، بلكه انتخاب آن روز نوعی گزینش است و ارتباطی به شرع ندارد. 7 زیارت قبور پاكان سؤال: آیا زیارت قبور پاكان مستحب است؟ پاسخ: زیارت قبور پاكان، بلكه زیارت وادی خاموشان در هر شهر و روستا، آثار سازنده ای دارد كه به برخی از آنها اشاره می كنیم: دیدار از این وادی، كه نشانگر «عجز ذاتی» انسان و زوال قدرت ها و مكنت های مادّی است، آثار سازنده و حیات بخش دارد. انسان هوشمند، با مشاهده این وضع رقت بار، ناپایداری جهان را از نزدیك لمس كرده و در مقام چاره جویی برمی آید و با درك «هدفداری جهان آفرینش» خود را از گرداب غفلت و خودخواهی بیرون می كشد و به اندیشه تحصیل سعادت اخروی و «حیات جاوید» می افتد. پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله بر این نكته تربیتی
ص: 149
انگشت نهاده، می فرماید: «به زیارت قبور بروید كه مایه یاد سرای آخرت است)» سنن ابن ماجه:1 / 500، حدیث 1569 (و در دیگر سخن خود می فرماید: «به زیارت قبور بروید زیرا در آن برای شما درس عبرت است». (كنز العمال:15 / 647، حدیث 42558 (آنچه گفته شد درباره زیارت قبور افراد عادی است، ولی بالاتر از آن، زیارت تربت شهیدان است. زیارت تربت مجاهدانی كه با خون خویش از شرف و عزّت ملّتی دفاع كرده و در راه پاسداری از آرمان های بزرگ انسانی و الهی جان باخته اند، مفهومی فراتر از زیارت قبور عادی دارد. حضور بر تربت شهیدان راه حق، علاوه بر آثار سازنده روحی و تربیتی، نوعی پیمان بستن با آنان است. شخص زائر، با این حضور اعلام می دارد كه به راه شهیدان وفادار است و آرمان مقدس و ارزشمندشان را پاس می دارد. برای روشن شدن بیشتر مطلب، به یك مثال زنده توجه می دهیم: زائر خانه خدا پیش از طواف، «حجر اسود» را استلام می كند و با گذاردن دست بر آن، با ابراهیم خلیل علیه السلام بیعت می كند كه در «توحید» ثابت قدم باشد و در نشر آن سعی و تلاش نماید، ولی چون دست زائر به قهرمان توحید نمی رسد، به اثر بازمانده از او، دست نهاده و مراسم بیعت را انجام می دهد. در احادیث اسلامی وارد شده است كه زائر خانه خدا به هنگام استلام حجر چنین بگوید: «امانتی كه بر ذمه ام بود ادا كردم و بیعت خود را تجدید نمودم تا به ادای آن گواهی دهی». (وسائل الشیعه: 10 / 400، باب 12 از ابواب طواف، حدیث 1) زیارت قبور شهیدان سرزمین
ص: 150
بدر و اُحد و كربلا و دیگر عزیزان خفته به خون، نیز ترسیم گر این حقیقت است و زائران این مَشاهد با حضور در برابر ضریح و قبر آنان و فرستادن درود بر روان پاكشان، تعهد می كنند كه تداوم بخش راه ایشان باشند. و به دیگر سخن، زیارت قبر شهید نوعی تكریم واحترام به اوست و از آنجا كه شهید، كشته آرمان ها و ایده های خویش است، هر كس نیز به شهید
احترام گذارد در حقیقت آرمان او را مقدس شمرده و خود را پیرو راه و مرام وی دانسته است. حضور در حرم پیامبر صلّی الله علیه وآله حضور در حرم رسول اكرم صلّی الله علیه وآله یا جانشینان پاك او علیهم السلام نیز، علاوه بر تقدیر و سپاس از فداكاری ها و جانفشانی های آنان در هدایت خلق، حكم نوعی بیعت با ایشان را دارد. امام هشتم علیه السلام در یكی از سخنان خود درباره زیارت بارگاه معصومین علیهم السلام چنین فرمود: «هر امامی عهد و میثاقی بر ذمه دوستان و شیعیان خویش دارد و زیارت قبور امامان، بخشی از عمل به این تعهّد است». (وسائل الشیعه: 10 / 346، باب 44 از ابواب مزار، حدیث2) در واقع، شخص زائر هنگام زیارت قبر پیامبر و امامان علیهم السلام با آنها پیمان می بندد كه در زندگی، جز راه و رسم آنان، روشی را تعقیب نكند. زائر حرم رسول خدا صلّی الله علیه وآله با زبان حال چنین می گوید: ای رسول خدا، اگر مهاجر و انصار در حُدَیبیه با تو بیعت كردند كه از حریم رسالت دفاع كنند (لَقَدْ رَضی اللّه عَنِ الْمُؤْمِنینَ إِذْ یُبایِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرة... " {فتح
ص: 151
/ 18}) و اگر زنان با ایمان مكه با تو بیعت كردند كه از شرك و گناه بپرهیزند (إِذا جاءَكَ الْمُؤْمنات یُبایِعنَكَ عَلی أَنْ لا یُشْرِكنَ بِاللّه" {ممتحنه / 12} (و اگر مؤمنان گنهكار دستور یافته اند كه به حضور تو رسیده و از تو درخواست كنند كه در حقّ آنان طلب آمرزش كنی، (ولو أَنّهم إِذ ظَلَمُوا أَنفُسهُمْ جاؤُكَ فاسْتَغْفَروا اللّه واستغفر لهم الرَّسُول لَوَجَدُوا اللّه تَوّاباً رَحیماً" {نساء / 64} (من نیز ای رسول گرامی، و ای شفیع امت، با حضور در حرمت واستلامِ تربتت، با تو بیعت می كنم كه پاسدار آرمان هایت باشم و از شرك و دیگر گناهان دوری جویم و در ازای این عمل، از تو می خواهم كه برایم از درگاه الهی طلب آمرزش كنی. از آنجا كه استحباب زیارت قبور در تمام مذاهب فقهی، امری مستحب است، دیگر به نقل روایات آن نمی پردازیم حتّی خود پیامبر صلّی الله علیه وآله گاهی قصد بقیع می كرد و هرگاه وارد این سرزمین می شد، آنان را چنین خطاب می نمود: «درود بر شما ای ساكنان خانه افراد با ایمان، خداوند آنچه را به شما وعده داده فردا به شما عطا فرماید. شما میان مرگ و رستاخیز به سر می برید و ما نیز به شما خواهیم پیوست. پروردگارا! اهل بقیع را بیامرز!». (صحیح مسلم:3 / 63، كتاب جنائز) 8 زنان و زیارت قبور و پاسخ به دو پرسش سؤال: آیا زیارت قبور برای زنان، ممنوع نیست؟ پاسخ: زنان و مردان، در زیارت قبور عزیزان خود و یا اولیای الهی، حكمی یكسان دارند؛ زیرا احكام اسلام درباره زن و مرد یكی است، مگر آنجا كه دلیلی بر اختصاص باشد
ص: 152
و در مورد زیارت زنان نه تنها دلیلی بر اختصاص نیست، بلكه دلیل بر یكسان بودن هر دو جنس وجود دارد. پیامبر گرامی صلّی الله علیه وآله در خطاب خود به جامعه اسلامی می فرماید: «به زیارت قبور بشتابید، زیرا مایه یاد آخرت است». (سنن ابن ماجه: 1 / 500، حدیث 1569) و در حدیث دیگر می فرماید: «به زیارت قبور بروید؛ زیرا در این عمل برای شما درس عبرت است». (كنز العمال:15 / 647، حدیث 42558) درست است كه این خطاب، به گواهی مذكر بودن صیغه، خطاب متوجه مردان است ولی همان طور كه همگی می دانند كلیه خطاب های قرآن و حدیث كه به ظاهر متوجه طبقه مرد است، زنان را نیز شامل می شود، مگر اینكه دلیل بر عدم اشتراك باشد و لذا آیاتی كه مردم را به نماز و زكات دعوت می كند، هر چند كه خطاب به مردان است، ولی زنان را نیز شامل می شود، چنان كه می فرماید: «وَأَقِیمُوا الصَّلاه وَآتُوا الزَّكاه وَماتُقَدِّمُوا لأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَیْر تَجِدُوهُ عِنْدَاللّه». (بقره / 110) «نماز بپا دارید، زكات بدهید، آنچه كه قبلاً به عنوان خیر برای خویش می خواستید، نزد خدا آن را می یابید». خطاب در آن آیات از نظر قواعد عربی متوجه مردان است ولی نتیجه حكم از آنِ هر دو گروه است. نتیجه این كه: خطاب در هر دو حدیث به عنوان «زوروا القبور» هر چند متوجه مردان است ولی نتیجه آن همگانی است. گذشته از این حدیث، روایات دیگری بر جایز بودن زیارت برای زنان گواهی می دهد. اكنون به نقل این روایات می پردازیم: 1. مسلم در صحیح خود از پیامبر صلّی الله علیه وآله نقل می كند: جبرئیل فرود
ص: 153
آمد و به من گفت: پروردگارت فرمان می دهد به زیارت اهل بقیع بشتابید و در حق آنان طلب آمرزش بكنید. پیامبر از رختخواب خود برخاست و به سوی بقیع رفت. عایشه نیز به تعقیب پیامبر صلّی الله علیه وآله پرداخت. در این هنگام به پیامبر گفت: من چگونه اهل بقیع را زیارت كنم؟ پیامبر فرمود: بگو درود بر اهالی این سرزمین؛ از مؤمنان و مسلمانان. خدا گذشتگان و آیندگان را رحمت كند (صحیح مسلم:3 / 64، باب "ما یقال عند دخول القبور والدعاء لأهلها"، از كتاب الجنائز) محور استدلال، آموزش كیفیت زیارت بر عایشه است. اگر زیارت قبور برای زنان حرام بود، چگونه پیامبر چگونگی زیارت را بر همسر خود آموخت. گذشته از این، آنگاه كه عایشه این سرگذشت را برای زنان دیگر نقل می كند، تلقی همگان این است كه زیارت بقیع بر همه آنان جایز است و همسر او و دیگر زنان مؤمن در برابر حكم الهی یكسان می باشند. 2. فاطمه {علیها السلام} دخت گرامی پیامبر صلّی الله علیه وآله و یكی از آل عبا علیهم السلام پس از درگذشت پدر، به زیارت قبر عموی خود در اُحد می رفت و در كنار قبر او دو ركعت نماز می گزارد و گریه می كرد. حاكم نیشابوری پس از نقل این روایت می گوید: راویان این حدیث همگی ثقه و عادل اند و از این نظر با راویان صحیح بخاری و مسلم فرقی ندارند) مستدرك حاكم:1 / 377، چاپ دارالمعرفة) 3. ترمذی از عبداللّه بن ابی ملیكه نقل می كند: وقتی عبدالرحمان فرزند ابو بكر در نقطه ای به نام «حُبشی» درگذشت، جنازه او را به مكه حمل كرده و در آنجا به
ص: 154
خاك سپردند. بعدها كه خواهر او، عایشه، به مكه آمد به زیارت قبر «عبدالرحمان» رفت و دو شعر، كه حاكی از شدت تأثر او بود، بر سر مزار برادر خواند (سنن ترمذی:3 / 371، ح1055 4. (خاری می نویسد: پیامبر صلّی الله علیه وآله زنی را در كنار قبری دید كه گریه می كند، به وی فرمود: خوددار باش و در فراق عزیزان صبر كن) صحیح بخاری:2 / 93، باب "قو ل الرجل للمرأه عند القبر، اصبری"، از كتاب الجنائز (بخاری دنباله حدیث را نقل نكرده، ولی ابوداود در سنن خود حدیث را اینگونه ادامه داده است: آن زن پیامبر را نشناخت و به او اعتراض كرد و گفت: تو با مصیبت من چه كار داری. در این هنگام زنی كه در كنار او بود، به او گفت: این مرد را شناختی؟ او پیامبر صلّی الله علیه وآله بود آن زن برای جبران كار خود، به خانه پیامبر صلّی الله علیه وآله رفت و به ایشان عرض كرد: ای رسول گرامی، مرا ببخش، شما را نشناختم. پیامبر به او فرمود: بردباری در مصیبت، شایسته است (سنن ابی داود:3 / 192، ح3123) اگر زیارت قبر عزیزان حرام بود پیامبر به جای دستور صبر، آشكارا به او می گفت: كار تو حرام است در حالی كه دستور به صبر در مصیبت داد، نه دوری از قبر. پاسخ به دو پرسش گروهی زیارت را بر زنان تحریم كرده و به دو حدیث یاد شده در زیر استدلال می كنند: 1. «خدا زنان زائر قبور را از رحمتش دور كند» (سنن ابن ماجه:1 / 503، حدیث 1576؛ سنن أبی داود:3 / 218، حدیث
ص: 155
3236 و در دومی به جای "زوارات"، "زائرات"آمده است (. پاسخ این حدیث فاقد شرط لازم بر استدلال است؛ زیرا به دلایل پیشین باید آن را منسوخ دانست واتفاقاً برخی از محدثان از اهل سنت آن را منسوخ دانسته اند؛ مثلاً ترمذی ناقل حدیث می گوید: این حدیث مربوط به دوران پیش از تجویز زیارت قبور است و وقتی پیامبر زیارت قبور را بر همگان تجویز كرد، زن و مرد در برابر آن یكسان گشته اند (سنن ترمذی:3 / 371، باب ما جاء من الرخصه فی زیاره القبور. كه این واژه صیغه مبالغه است) قرطبی می گوید: این حدیث مربوط به زنانی است كه بیشتر وقت خود را در قبرستان ها گذرانده و از این طریق حقوق شوهر خود را پایمال می سازند؛ زیرا پیامبر صلّی الله علیه وآله واژه «زوّارات» به كار برده و همه ما می دانیم 2. ابن ماجه از علی بن ابی طالب علیه السلام نقل می كند: پیامبر صلّی الله علیه وآله بیرون آمد و زنانی را در حال نشسته مشاهده كرد و فرمود: برای چه نشسته اید؟ گفتند: منتظر جنازه هستیم. فرمود: غسل خواهید داد؟ گفتند: نه. فرمود: حمل خواهید كرد؟ گفتند: نه. فرمود: آن را وارد قبر خواهید كرد؟ گفتند: نه. فرمود: برگردید، از گناه كارانید، نه دارندگان پاداش) فتح الباری: 3 / 148، باب 31، زیارة القبور، حدیث 1283 (پاسخ این حدیث از نظر سند و دلالت قابل استدلال نیست؛ زیرا در سند آن، «دینار بن عمرو» وارد شده كه از نظر راوی شناسان، مجهول، كذاب، متروك و خطاكار معرفی شده است. آیا حدیثی كه راوی آن تا این حدّ ضعیف باشد، می توان به آن استدلال نمود؟
ص: 156
همچنین مضمون آن بر فرض صحت سند ارتباطی به زیارت قبور ندارد؛ زیرا نكوهش پیامبر متوجه زنانی بود كه برای انجام فریضه یا مستحبی به قبرستان نمی آمدند واین ارتباطی به زیارت قبور ندارد. نكته ای كه تذكر آن ضروری می نماید آن است كه اسلام دین فطرت و دین سهل و سمح است و پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله فرمود: آیین اسلام آیین استواری است و با آن به رفق و مدارا وارد شوید (انّ هذا الدین متین، فأوغل فیه برفق. مسند احمد، ج3، ص 199. 9) مادر مؤمنی كه فرزند رشید خود را از دست داده و جسد او را زیر خروارها خاك دفن كرده اند و قلب او سوزان است، تنها چیزی كه می تواند او را تسلی دهد زیارت قبر فرزند است. در این صورت بازداشتن مادر از چنین عمل عقلایی كه در همه جهان رواج دارد، مایه فشار روحی وی خواهد بود. آیا ممكن است شریعت اسلام از چنین عملی نهی كند، آنگاه دین را سهل و آسان بنامد؟ ! اصولاً زیارت قبور جنبه عبرت آموزی و یادآوری آخرت دارد و با قرائت قرآن و فاتحه بر عزیزان همراه است، چگونه می توان زنان را از این فیض محروم كرد؟ و به دیگر سخن، فلسفه زیارت قبور، كه یادآوری آخرت و مایه عبرت است، قابل تخصیص نیست. البته زیارت قبور باید از هر نوع گناه و خلاف پیراسته باشد و اگر به فرض، نهی هم در كار بوده، شاید برای این بوده كه در آن زمان، زنان این شرایط را رعایت نمی كردند. ساخت بنا بر روی قبور سؤال: آیا بنا، بر روی قبور جایز است؟
ص: 157
پاسخ: مشروعیت بنا بر قبور پاكان را از راه های گوناگون می توان ثابت كرد. اكنون به مواردی از آنها اشاره می كنیم: 1. سیره سلف صالح در حفظ قبور پیامبران تاریخ گواهی می دهد كه ساخت و حفظ بنا بر روی قبور اولیا و انبیا سنت دیرینه انسانی بوده و قبل از طلوع ستاره اسلام، قبور انبیای بنی اسرائیل و غیره، همگی دارای بنا بوده است و روزی كه مسلمانان این مناطق را در فلسطین و اردن و شام فتح كردند، در حفظ و صیانت آنها كوشیدند و تا به امروز به همان حالت باقی مانده است. مسلمانان نه تنها خدشه ای بر این بناها وارد نكردند، بلكه در تعمیر و نوسازی آنها و گماردن افرادی برای خدمت و حفاظت، اهتمام ورزیدند. 2. حفظ آثار، حفظ اصالت ها است اصولاً در حفظ آثار، به خصوص آثار پیامبر گرامی صلّی الله علیه وآله، مانند مدفن وی و قبر همسران و فرزندان و صحابه و یاران او و خانه هایی كه در آنجا زندگی كرده و مساجدی كه در آنها نماز گزارده، فایده عظیمی است كه طی مقدمه ای به آن اشاره می كنیم. امروز پس از گذشت بیست قرن از میلاد مسیح، وجود مسیح علیه السلام و مادر او مریم و كتاب او انجیل و یاران و حواریون او، در غرب به صورت افسانه تاریخی درآمده است كه گروهی از شرق شناسان در وجود چنین مرد آسمانی، به نام مسیح كه مادرش مریم و كتاب او انجیل است، تشكیك كرده و آن را افسانه ای به سان «مجنون عامری» و معشوق وی «لیلی»، تلقی می كنند كه زاییده پندارها و اندیشه هاست، چرا؟ به خاطر این كه یك
ص: 158
اثر واقعی ملموس از مسیح در دست نیست؛ مثلاً به طور مشخص، نقطه ای كه او در آن متولد گردید و خانه ای كه زندگی كرد و جایی كه در آن به عقیده نصاری به خاك سپرده شد، معلوم و روشن نیست. كتاب آسمانی او نیز دستخوش تحریف گردیده و این اناجیل چهارگانه، كه در آخر هر كدام جریان قتل و دفن عیسی آمده است، به طور مسلم مربوط به او نیست و بی تردید پس از وی تدوین شده اند. از این جهت بسیاری از محققان آن ها را از آثار ادبی قرن دوم میلادی دانسته اند. ولی اگر تمام خصوصیات مربوط به او محفوظ می ماند، به روشنی بر اصالت او گواهی می داد و برای این خیال بافان و شكاكان، جای تشكیك باقی نمی گذارد. ولی مسلمانان آشكارا خطاب به مردم جهان می گویند: هزار و چهارصد سال قبل در سرزمین حجاز مردی برای رهبری جامعه بشری برانگیخته شد و در این راه موفقیت بزرگی به دست آورد؛ و تمام خصوصیات زندگی او محفوظ است، بی آن كه كوچك ترین ابهامی در زندگی آن بزرگ مرد مشاهده گردد. حتی خانه ای كه او در آن متولد شده مشخص است و این كوه حرا است كه وحی در آنجا بر او نازل می گردید و این مسجد او است كه در آن نماز می گزارد و این خانه ای است كه در آنجا به خاك سپرده شد و اینها خانه های فرزندان و همسران و بستگان او است و این قبور فرزندان و اوصیا و خلفا و همسران او می باشد و... اكنون اگر همه این آثار را از میان ببریم، طبعاً علایم وجود و نشانه های اصالت او را از بین
ص: 159
برده ایم و زمینه را برای دشمنان اسلام آماده ساخته ایم. بنابراین ویران كردن آثار رسالت و خاندان عصمت، علاوه بر این كه نوعی هتك و بی احترامی است، مبارزه با مظاهر اصالت اسلام و اصالت رسالت پیامبر نیز می باشد. آیین اسلام، آیین ابدی و جاودانی است و تا روز قیامت آیین هدایت برای انسان ها می باشد. نسل هایی كه پس از هزاران سال می آیند، باید به اصالت آن، اذعان كنند. لذا برای تأمین این هدف، باید پیوسته تمام آثار و نشانه های صاحب رسالت را حفظ كنیم و از این طریق گامی در راه بقای دین در اعصار آینده برداریم و كاری نكنیم كه نبوت پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله به سرنوشت آیین حضرت عیسی علیه السلام دچار گردد. 3ترفیع خانه های پیامبران قرآن مجید، در آیه معروف به آیه «نور»، نور خدا را به چراغی پرفروع تشبیه می كند كه ب سان ستاره فروزان می درخشد. آنگاه در آیه بعدی جایگاه این مشعل فروزان را بیوتی می داند كه در آنها مردانی وارسته، صبح و شام خدا را تسبیح می گویند، آنجا كه می فرماید: «فی بُیُوت أَذِنَ اللّه أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْكَرَ فِیها اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیها بِالغُدُوّ وَالآصال)...». نور / 37) «[این چراغ فروزان] در خانه هایی روشن است كه خدا رخصت. داده كه قدر و منزلت آنها والا گردد و نام او در آنها یاد شود، در آن خانه ها بامدادان و شامگاهان تسبیح خدا می گویند». اكنون باید دید مقصود از آن بیوت چیست؟ مسلّماً بیت غیر از مسجد است؛ زیرا بیت از بیتوته، به معنی شب را به پایان رساندن» است و اگر به مسكن انسان بیت می گویند، از آن روست كه انسان در
ص: 160
آنجا شب را به صبح می رساند. قرآن، هر جا كه درباره معبد و پرستشگاهِ جمعی مسلمانان سخن می گوید، لفظ «مسجد» یا «مساجد» را به كار می برد و لذا این واژه در قرآن 28 بار به صورت جمع و مفرد به كار رفته است، در حالی كه هرگاه قرآن از «مسكن» و «مأوی» سخن به میان آورد، از واژه «بیت» به صورت جمع یا مفرد بهره می گیرد. لذا این واژه 66 بار در قرآن در همین مورد به كار رفته است. نتیجه این كه در زبان قرآن «بیت» و «مسجد»، مصداقاً یكی نبوده، و یكی شمردن آن دو، مدعایی بی دلیل است. به طور مسلّم، مقصود از این بیوت، بیوت انبیا و اولیا و انسان های وارسته است كه در آنها، صبح و شام، خدا را تسبیح می گویند. جلال الدین سیوطی، از انس بن مالك نقل می كند: زمانی كه رسول خدا صلّی الله علیه وآله آیه «فی بُیُوت أَذِنَ اللّه أَنْ تُرفَعَ» را در مسجد تلاوت كرد، فردی از یاران رسول خدا صلّی الله علیه وآله به پا خاست و پرسید: مقصود از این خانه ها چیست؟ پیامبر صلّی الله علیه وآله فرمود: خانه های پیامبران. در این هنگام ابوبكر برخاست و گفت: ای پیامبر خدا، این خانه {اشاره به خانه علی و فاطمه {علیهما السلام} } از همین خانه هاست كه خدا رخصت بر رفعت و بالا بردن منزلت آنها داده است؟ پیامبر صلّی الله علیه وآله فرمود: آری از برترین آنهاست». (الدر المنثور:6 / 203) تا این جا روشن شد كه مقصود از بیوت خانه های پیامبران است نه مساجد، اكنون باید دید مقصود از رفع چیست؟ در اینجا دو
ص: 161
احتمال است: 1. مقصود از رفع، رفع حسی است. 2. مقصود از رفع، رفع معنوی است. بنابر احتمال اوّل، مقصود، بالا بردن دیوارها و زدن سقف است، چنان كه در آیه می فرماید: «رَفَعَ سَمْكَها فَسوّاها (نازعات / 28) ولی چون قرآن درباره بیوتی سخن می گویند كه دیوار و سقف دارند طبعاً مقصود از «ترفیع»، رفع معنوی است؛ یعنی رفعت و منزلت و بزرگداشت آنها و یكی از مظاهر ترفیع این بیوت آن است كه از هر نوع آلودگی حفظ و به هنگام فرسودگی تعمیر شوند. این ویژگی ها به پاس حضور مردان بزرگی است كه در آن خانه ها به راز و نیاز پرداخته و خدا را یاد می كنند و داد و ستد، آنان را از بر پاداشتن نماز و پرداخت زكات باز نمی دارد. به پاس وجود این شخصیت ها، خدا اذن داده است كه به این آثار، از دیده تعظیم و تكریم نگریسته شود و از ویرانی و آلودگی صیانت گردد. همگی می دانیم كه پیامبر گرامی صلّی الله علیه وآله در خانه خود به خاك سپرده شد؛ یعنی در آن نقطه ای كه خدا را یاد می كرد و ستایش می نمود. خانه وی، به حكم این آیه، دارای ارج و احترام بوده و هر نوع ایجاد ویرانی و تخریب و ایجاد آلودگی در آن، دور از شأن آن و بر خلاف دستور قرآن است. بلكه بخشی از بیوت مدینه مدفن و آرامگاه شخصیت های بزرگی است: 2. "سقف آن را برافراشت و آن را منظم ساخت" (نازعات / 28) وبنابر روایت صحیح1، حضرت زهرا {علیها السلام} در خانه خود كه تاكنون نیز موجود است به خاك سپرده شد. حضرت هادی
ص: 162
و حضرت عسكری {علیهما السلام} نیز در خانه هایی كه خدا را پرستش می كردند به خاك سپرده شدند. در این صورت این خانه ها به تصریح آیه، دارای منزلت و رفعت هستند و تخریب آنها با مفاد این آیه ناسازگار است.
در محله بنی هاشم مدینه، تا چندی قبل خانه های حسنین و مدرسه امام صادق علیهم السلام برپا بود و نگارنده خود در سال 15ه. ش به زیارت این بیوت تشرف یافتم، ولی متأسفانه به عنوان توسعه مسجد نبوی همه این آثار نابود گردید، در حالی كه توسعه مسجد النبی صلّی الله علیه وآله با حفظ این آثار منافاتی نداشت. 4. صیانت قبور، نشانه مهر و محبت است دوستی پیامبر صلّی الله علیه وآله و خاندان او از اصول مؤكد اسلام است و آیات و روایاتی بر این مورد گواهی می دهد. پیامبر اكرم صلّی الله علیه وآله فرمود: «سه چیز است كه هر كس آن را دارا باشد، مزه شیرین ایمان را می چشد. یكی از آنها این است كه خدا و پیامبر او، نزد انسان از همه چیز محبوب تر باشند...». (جامع الاصول:1 / 37، حدیث 22{به حدیث های 20 و 21 نیز مراجعه شود}) مهر ورزیدن به پیامبر صلّی الله علیه وآله روش های گوناگونی دارد كه به برخی اشاره می كنیم: نشر سخنان و برنامه های آنها. حفظ و صیانت آثار و یادگارهای آنان. بنای یادبود بر قبور آنان. همه این امور، نوعی مهرورزی به آنان شمرده می شود. ترمذی در سنن خود نقل می كند كه: «پیامبر صلّی الله علیه وآله دست حسن و حسین {علیهما السلام} را گرفت و فرمود: هر كس مرا و این دو كودك و پدر
ص: 163
و مادر آنها را دوست بدارد، روز رستاخیز با من هم رتبه خواهد بود». {1 (جامع الاصول:9 / 157، حدیث شماره 6706) همگی می دانیم سبط اكبر پیامبر صلّی الله علیه وآله در سرزمین بقیع و سبط اصغر وی در كربلا به خاك سپرده شده اند و مرقدشان پیوسته زیارتگاه مسلمانان بوده و خواهد بود. ساختن هر نوع سایبان برای حفاظت از تربت پاك آنان نوعی ابراز محبت به دو سبط بزرگوار پیامبر صلّی الله علیه وآله است و این عمل همان پاداش را خواهد داشت كه پیامبر صلّی الله علیه وآله در روایت فوق متذكر شده است. امروز ملل زنده جهان سعی می كنند كه یاد شخصیت های ملی و مذهبی خویش {سران نظامی، سیاسی و اصلاح گران عرصه فرهنگ} را به اشكال گوناگون زنده نگه دارند و بدین خاطر پیكر آنان را با عظمت تشییع می كنند و در محلی با صفا تحت بنای مجلّلی به خاك می سپارند تا آیندگان نیز همچون نسل حاضر، شخصیت های مزبور را همواره مدنظر داشته و گرامی بدارند، ما مسلمانان نیز بایستی با شیوه های گوناگون {ساختن آرامگاه، بنای یادبود و غیره} شخصیت های برتر و بی نظیر خویش را پاس بداریم. با توجه به این ادله: الف. سیره سلف صالح در حفظ قبور انبیای پیشین. ب. صیانت آثار، حفظ اصالت ها است.. ج. حفظ ابنیه مربوط به اولیا نوعی ترفیع بیوت آنها است. د. حفظ آثار اولیا مظهر مهر و مودّت آنها است. برای احدی جای شك و تردید باقی نمی ماند كه بنای بر قبور، نه تنها مشكل شرعی ندارد، بلكه امری مطلوب و مرغوب است. حدیثی از امام صادق علیه السلام در تعمیر قبور اولیا امام
ص: 164
صادق علیه السلام فرمود: پدرم از پدرش و او از حسین بن علی و او از علی بن أبی طالب علیهم السلام نقل كرد كه پیامبر صلّی الله علیه وآله فرمود: ای علی! تو را در سرزمین عراق می كشند و در آنجا به خاك سپرده می شوی. علی علیه السلام می گوید: به پیامبر صلّی الله علیه وآله عرض كردم: كسانی كه قبرهای ما را زیارت كنند و در آبادی آن بكوشند و پیوسته به آنجا رفت و آمد نمایند، چه پاداشی دارند؟ پیامبر صلّی الله علیه وآله فرمود: ای اباالحسن! خدا مرقد تو و مرقد فرزندان تو را بخشی از سرزمین بهشت و قسمتی از خاك آن قرار داده است و خدا دل های انسان های بزرگوار و برگزیده از بندگان خود را به شما علاقه مند ساخته است. آنان اذیت و آزار را در راه شما پذیرا می شوند. قبور شما را آباد می كنند و آن هم برای تقرب به خدا و اظهار دوستی به پیامبر صلّی الله علیه وآله (شیخ طوسی تهذیب الاحكام 6 / 22، حدیث 5) نماز گزاردن نزد قبور اولیا سؤال: آیا نماز و دعا در كنار قبر انبیا و اولیا مشروع است؟ پاسخ: از جمله مسائلی كه وهابیان به آن حساسیت خاصی دارند، دعا نزد قبور اولیا و نماز خواندن در آن مكان ها است. (وسایل الشیعه: از ابواب مزار، باب 26، حدیث1 لطفاً دنباله حدیث را مطالعه فرمایید. ) مدتی این مسأله به عنوان عمل مكروه در میان آنان تلقی می شد. این مسأله به مرور زمان از مرحله مكروه به مرحله ممنوع سپس به مرحله شرك رسیده است. اكنون این مسأله را بر قرآن
ص: 165
وسیره مسلمین عرضه می كنیم تا حكم آن روشن شود. 1. قرآن به زائران خانه خدا دستور می دهد كه در مقام ابراهیم نمازبگزارند و می فرماید: «وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَه لِلنَّاسِ وأمْنَاً واتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إبْراهیِمَ مُصَلًّی...». (بقره / 125 «(آنگاه كه كعبه را زیارتگاه مردم و جایگاهی امن قرار دادیم، واز مقام ابراهیم، نمازگاهی برای خود برگزینید». اكنون سئوال می شود: چرا خدا فرمان می دهد كه از مقام ابراهیم نمازگاهی برای خود انتخاب كنند. آیا مطلب جز این است كه می خواهد. از جای آن معلّم توحید، تبرك جوییم؟ در این صورت آیا میان مقام ابراهیم و مقام پیامبر اسلام، تفاوتی هست؟ ویا میان مقام پیامبران و آرامگاه آنان كه اجساد آنان را در برگرفته، فرقی هست؟ 2. طبق احادیث، پیامبر گرامی در شب معراج، در مدینه و طور سینا و بیت لحم فرود آمد و در آنجا نماز خواند جبرئیل به او گفت: ای پیامبر خدا، می دانی كجا نماز خواندی؟ تو در «طیبه» نماز خواندی كه به آنجا هجرت خواهی كرد. و در طور سینا نماز گزاردی كه خدا در آنجا با موسی سخن گفته است؛ و در بیت لحم نماز گزاردی كه عیسی در آنجا متولد شده است (جلال الدین سیوطی، خصائص كبری، 1 / 154 (آیا با توجه به این حدیث می توان بین زادگاه و آرامگاه تفاوتی قائل شد؟ یا این كه آن آیه و این روایت همگی به یك ضابطه كلی اشاره می كنند و آن این كه زمینی كه با بدن رجال توحید و مردان خدا در تماس بوده و هست؛ جای مباركی است و چه بهتر كه انسان در آن نقطه خدا
ص: 166
را عبادت كند و همه می دانیم، پرستش در این جایگاه ها، عبادت انسان ها نیست، بلكه پرستش خدا در اماكن متبرك است. گاهی تلاش های یك انسان صبور و یك زن باایمان، سبب می شود كه جای پای او، عبادتگاه شود و انسان ها در آن نقطه خدا را پرستش كنند، مانند هاجر مادر اسماعیل كه چون در راه خدا صبر كرد و رنج ها را تحمل نمود، خدا جای پای او را محل عبادت قرار داد و فرمان داد كه زائران خانه خدا، بین صفا و مروه سعی كنند، همچنان كه هاجر سعی كرده بود. اگر صبر وبردباری این بانوی بزرگ سبب شده است كه جایگاه قدم های او متبرك و محل عبادت زائران خدا گردد، چرا جایگاهی كه پیكر مطهر نبی اعظم صلّی الله علیه وآله را در برگرفته، مبارك و مقدس نباشد، در حالی كه او بیش از «هاجر» در راه خدا متحمّل مصائب و مشكلات شده است! شگفت اینجاست كه ابن قیم، شاگرد ابن تیمیه، ناخود آگاه به این حقیقت اعتراف كرده است. وی می گوید: سرانجام، بردباری هاجر و فرزند او بر دوری و تنهایی و آمادگی مادر برای ذبح فرزند، به اینجا منتهی شد كه اثر پای مادر و فرزند، مركز عبادت مردان و زنان مؤمن قرار گرفت. این سنت خداست كه به هركس از مخلوقات كه بخواهد رفعت می بخشد) ابن قیم، زاد المعاد:1 / 17، چاپ قاهره، افست، دارالفكر (3. مسلمانان جهان، چهارده قرن است كه در كنار قبر پیامبر به پرستش خدا می پردازند. اگر نماز در كنار قبور پیامبران، مكروه و یا حرام و باطل است، پس چرا احدی از صحابه و تابعان و علما
ص: 167
بر این مطلب اعتراض نكرده اند؟ و اگر كسی در مسجد پیامبر در قسمت صفه نماز بگزارد، قبر پیامبر صلّی الله علیه وآله پیش روی او قرار خواهد گرفت. آیا می توان گفت: چنین نمازی باطل و یا مكروه است؟ 4. همگی با مقام والای دخت پیامبر گرامی آشنا هستیم. او بانوی بزرگی است كه پیامبر در حق او فرمود: «فاطمه پاره تن من است، پس كسی كه او را خشمگین كند مرا خشمگین كرده است». (بخاری، صحیح، ج 5، باب مناقب قرابه رسول اللّه صلَّی اللّه علیه و آله و سلَّم، حدیث 3714) همین دخت پیامبر گرامی صلّی الله علیه وآله روزهای جمعه به زیارت قبر عموی خود حمزه می رفت، نماز می گزارد و در كنار قبر او اشك می ریخت) بیهقی، سنن، 4 / 78، حاكم، مستدرك الصحیحین، 1 / 377 (5. همسر پیامبر صلّی الله علیه وآله عایشه، سالیانی دراز پس از آن حضرت زندگی كرد و در حجره ای كه بدن پیامبر را در آن به خاك سپرده بودند، نماز می گزارد وخدا را عبادت می كرد واحدی به او چنین اعتراضی نكرد. سمهودی در وفاء الوفا یاد آور می شود كه عایشه گفت: تا روزی كه عمر را در حجره من به خاك سپردند، فاصله ای میان من و قبور سه گانه نبود، ولی از آن به بعد، دیواری میان من و قبور ساخته شد) سمهودی، وفاء الوفا، ج2، ص544) این مسأله نشان می دهد كه همسر پیامبر قریب پانزده سال در كنار قبر رسولخدا صلّی الله علیه وآله نماز گزارده و هرگز در هیچ تاریخی ذكر نشده كه وی برای اقامه نماز از حجره خارج
ص: 168
می شده است. 6. همگی می دانیم كه «حجر اسماعیل» آرامگاه هاجر و فرزند او، اسماعیل است و هیچ یك از فقها فتوا نداده است كه نماز در حجر اسماعیل مكروه ویا باطل است. اما این گروه، نه تنها نماز در كنار قبور شهدا را تحریم می كنند، بلكه معتقدند به هنگام دعا نباید به حجره پیامبر نگریست، بلكه باید رو به قبله ایستاد و دعا كرد، درحالی كه ابو جعفر منصور در حرم پیامبر از فقیه مدینه، مالك بن انس پرسید: آیا من روبه قبله بایستم و دعا كنم، یا به قبر پیامبر صلّی الله علیه وآله رو كنم و خدا را بخوانم؟ مالك در پاسخ گفت: چرا از پیامبر صلّی الله علیه وآله روی می گردانی، در حالی كه او وسیله نجات تو وپدرت آدم است. به سوی پیامبر رو كن و از او شفاعت بخواه. خدا او را شفیع تو قرار می دهد (همان، ج4، ص1376) با توجه به این دلایل ششگانه، دیگر دلیلی ندارد كه مشاهد انبیا و اولیا را حتی از زمین های موات هم بی ارزش تر بدانیم، در حالی كه نماز در آن اماكن صحیح ومقبول است. 11 سوگواری برای شهیدان سؤال: عزاداری برای شهیدان راه حق چه فلسفه ای دارد؟ پاسخ: فلسفه عزاداری برای شهیدان راه حق، همان بزرگداشت یاد آنان و حفظ مكتب آنها است؛ مكتبی كه اساس آن را فداكاری در راه دین و تن ندادن به ذلّت و خواری تشكیل می دهد. منطق آنان چنین بوده است كه «مرگ سرخ به از زندگی ننگین است». آنان برای سربلندی دین خدا و عزّت مؤمنان به شهادت رسیده اند. گرامی داشت آنان سبب می شود كه منطق آنها پا برجا
ص: 169
بماند و ملت ها از آنها درس آموخته و راه آنها را ادامه دهند. شهید به سان شمعی است كه می سوزد و پیرامون خود را روشن می سازد؛ زیرا با ریختن خون و پایان بخشیدن به حیات مادّی، جامعه را از بند بندگی و حكومت ستمگران آزاد می سازد. آیا بزرگداشت چنین افرادی از نظر منطق و عقل، كاری نكو و پسندیده نیست؟ جایی كه پیامبر برای از دست رفتگان عادی می گرید و دیگران نیز ناله سر می دهند، آیا جا ندارد كه برای احیای مكتب شهادت و تكریم از شهیدان، به مناسبت های گوناگون، بزرگداشتی انجام گیرد و مجالس تشكیل شود؟ در میان شهدای راه حق بیشترین مجالس به نام حسین بن علی علیه السلام ابوالشهدا، رهبر آزادگان، منعقد می گردد؛ زیرا او بیش از دیگر شهیدان راه حق، راه و رسم آزاد زیستن و زیر بار ظلم و ستم نرفتن را به جهانیان آموخت. او مرگ شرافتمندانه و جان سپردن زیر ضربات شمشیر دشمن را بر زندگی ذلّت بار برگزید و سرانجام در «بستر شهادت» به لقاء اللّه پیوست. او دلباخته ایثار و فداكاری در راه اعلای كلمه حق بود، از این جهت با چهره باز و لبی خندان به استقبال شهادت شتافت. نشان مرد مؤمن با تو گویم اگر مرگش رسد خندان بمیرد دشمن دست خود را برای امان دادن به سوی او دراز كرد، ولی او دست رد بر سینه نامحرم زد و امان دشمن را نپذیرفت؛ زیرا می دانست كه در پذیرش امان، ذلت و خواری و مرگ واقعی است. آنچه نگارش یافت، ترجمه مطلبی است كه محقق تاریخ ابن ابی الحدید درباره سرور آزادگان حسین بن علی علیه
ص: 170
السلام دارد. شایسته است با تعبیر او آشنا شویم: «سیّد أهل الإباء، الذی علّم الناس الحمیّه والموت تحت ظلال السیوف اختیاراً له علی الدنیّة، أبو عبد اللّه الحسین ابن علی بن أبی طالب علیه السلام. عرض علیه الأمان فأنف من الذل، وخاف من ابن زیاد أن یناله بنوع من الهوان، إن لم یقتله فاختار الموت علی ذلك». (شرح نهج البلاغه:3 / 249) از این بیان پاسخ دو پرسش دیگر روشن گشت: 1. آیا مذهب شیعه، مذهب اندوه و گریه است؟ 2. چرا برای امام حسین علیه السلام عزاداری می كنید، با این كه او در بهشت است؟ گریه برای اهل بهشت چه ثمری دارد؟ در پاسخ سؤال نخست یادآور می شویم: مذهب شیعه مذهب حق طلبی و عدالت جویی و جهاد و مبارزه در این راه است و هرگز مذهب گریه و ناله نیست، ولی در عین حال ب سان پیامبر گرامی و یارانش برای عزیزان از دست رفته متأثر می شوند و قلوب آنان از عاطفه به اهل بیت علیهم السلام موج می زند و آثار خود را در زندگی می گذارد. به تعبیری دیگر، سرودن اشعار مذهبی همراه با اظهار عواطف و تأثر، نوعی همدردی و همراهی با شهیدان راه حق است و از این طریق، خواهان حفظ مكتب آنهاست؛ مكتبی كه اساس آن را فداكاری در راه دین و تن ندادن به ذلت و خواری تشكیل می دهد. اگر این مجالس تعطیل شود و یاد شهدا در هر سال تجدید نگردد، مكتب ایثار و شهادت به فراموشی سپرده می شود. شیعیان با برپا كردن مجالس سوگواری در ماه های محرم و صفر، منطق حسین بن علی علیه السلام را كه منطق همه
ص: 171
شهداست، احیا می كنند. درباره پرسش دوم خاطر نشان می سازیم: گریه بر امام حسین علیه السلام نه به خاطر این است كه اكنون در بهشت به سر می برد، مسلّماً از این جهت باید خوشحال و شادمان باشیم، گریه ما به خاطر آن ظلم ها و ستم هایی است كه بر وی روا داشته شد و دردانه پیامبر صلّی الله علیه وآله با لب تشنه با 72 تن از یاران و خاندانش در كنار نهر آب جان سپرده است. گریه پیامبر بر عموی خویش حمزه، نه به خاطر این بود كه او با فرشتگان همنشین است، بلكه به خاطر ستم ددمنشانه ای است كه بر او روا داشته بودند و هند جگرخوار، همسر ابوسفیان دستور داده بود شكم او را پاره كنند و جگرش را بیرون آورند تا به دندان خویش آن را بساید. اكنون دامن سخن را كوتاه می كنیم. سخن درباره فلسفه شهادت امام حسین علیه السلام كه با آن اسلام را نجات داد، مجال دیگری می طلبد.
1منزلت و جایگاه قرآن در نزد شیعه سؤال: می گویند شیعه معتقد است كه قرآن تحریف شده، آیا این درست است؟ پاسخ: از نظر شیعه، قرآن یگانه كتاب آسمانی تحریف نشده است كه هم اكنون به همان صورت اولیه در اختیار همه مسلمانان جهان قرار دارد. قرآن تنها كتابی است كه سراسر آن صحیح است. هیچ كتاب صحیحی جز قرآن در اختیار مسلمانان نیست و غیر از آن، همه كتاب ها، بدون استثنا، قابل نقد و بررسی هستند. قرآن سند عقیده و شریعت است كه باید مسلمانان هر دو را از آن كتاب دریافت كنند. اگر اختلافی در مسأله ای رخ داد، حَكَم و
ص: 172
داور در مورد آن مسأله، قرآن است. در سرتاسر تاریخ، در میان شیعیان، غیر از قرآن كنونی و موجود در تمام اعصار، قرآن دیگری نبوده است و هم اكنون صدها هزار قرآن مخطوط و مطبوع در كتابخانه های عمومی و خصوصی و خانه های شیعیان موجود است و جز همین قرآنِ موجود در نزد همه مسلمانان، قرآنی حتی با اندكی اختلاف در میان آنان وجود ندارد. نسبت تحریف به شیعه، افترایی ناجوانمردانه است كه از ناآگاهی یا دشمنی با شیعه سرچشمه می گیرد. تنها وجود چند روایت در كتب حدیث كه به ظاهر حاكی از تحریف است، دستاویز مخالفان قرار گرفته و شیعه را متّهم كرده اند كه اعتقاد به تحریف دارد، در حالی كه این روایات به خاطر تضاد با قرآن، فاقد ارزش است و اگر بنا باشد وجود روایات تحریف در كتب حدیثی، دلیل بر چنین عقیده ای باشد، مذاهب دیگر را نیز باید به تحریف متهم كرد؛ زیرا در كتاب های حدیثی آنان روایات تحریف فراوان است و چنان كه بارها گفته ایم، كتاب های حدیثی، كتاب های اعتقادی نیستند و اصول عقیدتی را باید از منابع قطعی مانند قرآن مجید، عقل روشن و قاطع و روایات متواتر و متضافر اخذ كرد. در این بخش كلمات برخی از بزرگان شیعه را درباره عدم تحریف نقل می كنیم، امّا پیش از آن، به اثبات اصل عدم تحریف می پردازیم: زمزمه تحریف قرآن مجید بیشتر از طرف مسیحی ها و یهودی ها ساز شده است. از آنجا كه به شهادت مسلّم تاریخ، كتب آسمانی این دو قوم با گذشت زمان، دستخوش تحریف و تغییر گشته و اعتبار و ارزش اصلی خود را از دست داده است، آنان
ص: 173
كوشش می كنند كه قرآن كریم را نیز به شائبه تحریف آلوده سازند! تاریخ با قاطعیت گواهی می دهد كه نسخه های «تورات» بارها در جریان حوادث مختلف تاریخی خصوصاً در حمله بخت نصر به بیت المقدس از میان رفته و عدّه ای از رجال مذهبیِ یهود، آن را بعداً به رشته تحریر درآورده اند. (به كتاب های "قاموس كتاب مقدس" و "الهدی الی دین المصطفی" مراجعه شود) به گواهی تاریخ، انجیل های چهارگانه نیز سالها پس از حضرت مسیح علیه السلام به وسیله عدّه ای به رشته تحریر درآمده و بدین ترتیب از انجیلی كه به صورت یك كتاب آسمانی بر حضرت عیسی علیه السلام نازل شده، نشانی در دست نیست. (به كتاب های "قاموس كتاب مقدس" و "الهدی الی دین المصطفی" مراجعه شود (كسانی كه تمام معارف و اصول مذهبی خود را بر اساس چنین كتاب هایی بنیان گذاشته اند؛ مایلند قرآن را نیز به همان سرنوشت متهم سازند. از این رو مدعی شده اند كه قرآن هم با گذشت زمان دستخوش تحریف شده است. در حالی كه نحوه جمع آوری و نگهداری قرآن كریم در تمام ادوار تاریخ اسلامی، اساساً با تاریخ تورات و انجیل در ادوار یهودیّت و مسیحیّت قابل مقایسه نیست. تاریخ نشان می دهد كه وضع قرآن كریم در هیچ كدام از ادوار اسلامی دچار ابهام و پیچیدگی نبوده است. در این باب باید به دو نكته كه پاسخ بسیاری از سؤالات را در خود نهفته دارد، توجّه كنیم: 1. قرآن كریم كتابی بود كه در همه شؤون زندگی اجتماعی مسلمانان، انقلابی ایجاد كرد. قرآن زندگی سابق آنها را درهم كوبید و به جای آن یك زندگی نوین، بر اساس ایمان و اصول انسانی
ص: 174
پدید آورد. بنابراین، قرآن كتابی بود كه با شؤون اصلی زندگی مسلمانان ارتباط داشت و آنها سیاست، اقتصاد، قوانین اخلاقی و حتّی آداب و رسوم معاشرت خانوادگی خود را از این كتاب آسمانی می گرفتند. در شبانه روز پنج بار در نمازها با آن سر و كار داشتند و بالاخره در همه حوادث روزمرّه، اوّل به قرآن و سپس به سنّت و روش پیامبر اكرم صلّی الله علیه وآله مراجعه می كردند. در این صورت، كتابی كه تا این اندازه با زندگی مردم آمیخته و تا این حد مورد مراجعه و استفاده آنها بوده، چگونه ممكن است مورد تحریف واقع شود و افكار عوام یا خواص متوجّه آن نگردد؟ احتمال این، كه در قرآن تحریف واقع شده و كسی متوجّه آن نگردیده، به مانند این است كه احتمال دهیم در قانون اساسی ملّت بزرگی، تغییری ایجاد شود، ولی كسی متوجّه آن نگردد. آیا ممكن است موادّ قانون اساسی یك ملّت دستخوش تحریف شود، ولی مردم نفهمند و سر و صدای آن بلند نشود؟ نقش قرآن در زندگی اجتماعی مسلمانان، به مراتب بیش از نقش یك قانون اساسی در زندگی ملّت های امروز بوده، و بدین ترتیب آن چنان افكار متوجّه آن بود كه اگر كمترین تحریف در آن رخ می داد، با عكس العمل شدیدی مواجه می گردید و اعتراض ها از هر ناحیه شروع می شد. 2. تاریخ مربوط به جمع آوری قرآن در زمان پیامبر اكرم صلّی الله علیه وآله و اهمیّت فوق العاده وویژه ای كه آن حضرت و مسلمانان به حفظ و كتابت قرآن نشان می دادند، ثابت می كند كه حتّی كم شدن كلمه ای از قرآن كریم به هیچ وجه امكان نداشته
ص: 175
است. به شهادت تاریخ، در زمان پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله عدّه زیادی از مسلمانان دانشمند كه تعداد آنان را تا چهل و سه نفر نوشته اند (تاریخ القرآن زنجانی، فصل ششم، ص 20 (به دستور آن حضرت هر آیه و یا سوره ای را به محض نزول، می نوشتند و این نوشته ها با اهتمام و كوشش هرچه تمام تر در میان مسلمانان نگهداری می شد. معروف ترین آنها كه اهتمامشان به نوشتن قرآن به مراتب بیش از دیگران بود، حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام و زید بن ثابت بودند و بدین ترتیب از قرآن هایی كه به وسیله این افراد نوشته می شد، نسخه های متعدّدی در میان مسلمانان وجود داشت كه در قرائت و استفاده از قرآن، مرجع شبانه روزی همه مسلمانان بود. علاوه بر این، عدّه زیادی از مسلمانان، آیات و سوره های قرآن را از بر كرده بودند. اینها در كار حفظ قرآن بسیار دقیق بودند و سعی داشتند حتّی كلمه ای از این كتاب آسمانی را فروگذار نكنند. این عدّه كه به آنها «قاریان» گفته می شد، پیوسته مورد مراجعه و استفاده مردم در قرائت قرآن بودند. توجّه مسلمانان و قاریان به حفظ و نگهداری قرآن به حدّی بود كه روزی میان «اُبیّ بن كعب» و «عثمان» خلیفه وقت درباره آیه «وَالَّذِینَ یَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّه وَلاَ یُنْفِقُونَها فِی سَبیلِ اللّه» اختلافی رخ داد، عثمان مدّعی بود كه وحی الهی «الّذین» است بدون واو و باید این كلمه {و} از نسخه های قرآن حذف گردد، ولی «ابی» می گفت ما از رسول خدا این آیه را همان طور كه در قرآن ها موجود است شنیده ایم. بگو مگو میان دو نفر درگرفت. ناگهان «اُبی» با
ص: 176
شدّت هر چه تمام تر گفت: «هر كس بخواهد این حرف را از قرآن بردارد، شمشیر بر می گیرم و خون او را می ریزم!» پافشاری «اُبی» سبب شد كه خلیفه حرف خود را پس بگیرد. { (الدر المنثور:4 / 379) وقتی بحث بر سر تغییر یك حرف از قرآن به چنین ماجرایی منجر شود، آیا می توان گفت كه قرآن دستخوش تحریف شده و آیاتی از آن حذف گردیده است؟ علاوه بر دو مطلب اساسی فوق، باید توجّه داشت كه در آیات متعدّدی از قرآن كریم، به مسأله عدم تحریف قرآن و این كه این كتاب آسمانی از تغییر و تبدیل مصون خواهد بود، تصریح شده است؛ آنجا كه می فرماید: «إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكرَ وَإِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ». ) سوره حجر، آیه 9 «(ما قرآن را نازل كردیم و به طور قطع نگهدار آنیم!».. علما و دانشمندان اسلامی نیز در كتاب های تفسیر و كلام تصریح كرده اند كه دانشمندان مسلمان اجماع دارند كه در قرآن تحریفی رخ نداده و اگر احیاناً در میان دانشمندان كسی پیدا شده كه معتقد به موضوع تحریف بوده، بر اثر پاره ای از اخبار مجعول است كه بعضی از مغرضین در كتب احادیث وارد كرده اند. بدیهی است این گونه اخبار از درجه اعتبار ساقط است و یا اخباری بوده كه معنی و مفهوم واقعی آن را كشف نكرده اند. 2 مصحف فاطمه {علیها السلام} سؤال: گفته می شود شیعیان قرآنی به نام «مصحف فاطمه {علیها السلام}» دارند، این مطلب تا چه اندازه صحت دارد؟ پاسخ: واژه «صحف» در قرآن به معنای مطلق كتاب آمده است، چنان كه می فرماید: «وَإِذا الصُّحُفُ نُشِرَتْ». (تكویر:10 «(آنگاه كه نامه های اعمال منتشر گردد».
ص: 177
«إِنَّ هذا لَفِی الصُّحُفِ الأُولی * صُحُفِ إِبْراهیمَ وَمُوسی». (اعلی:18 و 19) «این، در صحیفه های نخستین، در كتاب ابراهیم و موسی است». و همچنین «مصحف» نیز از همین ماده اخذ شده و به معنای دفتر یا كتاب جلد شده به كار می رفت و در صدر اسلام حتی پس از درگذشت پیامبر، مصحف» نام قرآن نبود بلكه هر كتاب مجلّدی را مصحف می نامیدند. ابن ابی داوود سجستانی در باب گردآوری قرآن، در مصحفی از محمد بن سیرین نقل می كند: وقتی پیامبر صلّی الله علیه وآله درگذشت، علی علیه السلام چنین گفت: «سوگند یاد كرد علی كه ردا بر دوش نیندازد مگر برای نماز جمعه، تا این كه قرآن را در مجلدی جمع كنم». ونیز ابوالعالیه نقل می كند: «آنان قرآن را در خلافت ابوبكر در مصحفی جمع كردند». و نیز نقل می كند: «عمر بن خطاب فرمان به گردآوری قرآن داد و او اول كسی است كه قرآن را در مصحف جمع كرد)». كتاب مصاحف، نگارش حافظ ابوبكر عبداللّه بن ابی داوود سجستانی، ص 10 9 (این جمله ها حاكی است كه در آن روزگار، مصحف به معنای دفتر بزرگ و یا كتابی مجلد بوده كه اوراق را از پراكنده شدن حفظ می كرده، سپس به مرور زمان اختصاص به قرآن یافته است. اتفاقاً روایات پیشوایان ما حاكی است كه حتی در زمان آنان، لفظِ مصحف به معنای كتاب و یا دفتر مكتوب بوده است. امام صادق علیه السلام فرمود: «هر كس قرآن را از روی برگ های مجلد بخواند، از چشم خود بهره می گیرد)». اصول كافی:2 / 613) و نیز در حدیثی دیگر آمده است: «خواندن قرآن از روی برگ های
ص: 178
مجلد، عذاب را از پدر و مادر كم می كند». (اصول كافی:2 / 613) مورّخان درباره ترجمه خالد بن معدان می نویسند: «خالد بن معدان دانش خود را در دفتری ضبط كرده بود كه آن دكمه ها و دستگیره داشت». (المصاحف سجستانی، ص134 و135 (خالد بن معدان از تابعین بوده و هفتاد صحابی را درك كرده است. و ابن اثیر ترجمه او را در ماده كلاعی آورده است. {2} (اللباب فی تهذیب الأنساب، ابن اثیر:3 / 62و63 (پس تا اینجا روشن شد كه تا پایان قرن اول، لفظ «مصحف» به معنای كتاب مجلد و یا دفترچه جلد شده بود كه افراد دانش و آگاهی خود را در آن ضبط می كردند. اگر بعدها قرآن را مصحف گفته اند، چون از ذهن ها بیرون آمد و بر برگ ها نوشته شد و به صورت مجلّد درآمد. با توجه به این مسأله، نباید در شگفت باشیم كه دخت گرامی پیامبر دارای مصحفی باشد و دانش و آگاهی های خود را، كه از پدر بزرگوارش برگرفته بود، در آن بنویسد و برای فرزندان خود، به صورت بهترین میراث، به یادگار بگذارد. خوشبختانه فرزندان فاطمه {علیها السلام} حقیقت و واقع این مصحف را شناسانده وگفته اند: این مصحف، جز یك رشته آگاهی هایی كه از پدر بزرگوارش شنیده و یا از طریق دیگر به دست آورده، چیز دیگری نیست. اكنون برخی از روایات را می آوریم: حسن بن علی {علیهما السلام} فرمود: «نزد ما جامعه ای است كه در آن حلال وحرام وارد شده و مصحف فاطمه {علیها السلام} هست در حالی كه در آن كلمه ای از قرآن نیست بلكه املای رسول خدا صلّی الله علیه وآله و خطّ علی علیه
ص: 179
السلام است و همگی در اختیار ماست». (. بصائر الدرجات، الصفار، ص 157و 158) امام علیه السلام با عنایت كامل یادآور می شود كه در آن حلال و حرامی نیست تا مبادا تصور شود وحی تشریعی بر دخت پیامبر نازل می شده است. امام صادق علیه السلام در روایت دیگر در توصیف مصحف فاطمه می گوید: «به خدا سوگند، كلمه ای از قرآن شما در آن نیست. راوی می گوید: پرسیدم: آیا در آن دانش است؟ امام در پاسخ می گوید: بله، ولی نه از دانش های معمولی». ) كافی، همان، حدیث1 (با توجه به آنچه گفته شد، روشن می گردد كه مصحف فاطمه {علیها السلام} ارتباطی به قرآن ندارد و كسانی كه آن را دستاویزی برای تحریف قرآن قرار داده اند، اگر مغرض نباشند، ناآگاهانه و بدون تحقیق درباره واقعیت آن سخن می گویند. اكنون واقعیت را برای خوانندگان بیان می كنیم: «محدّث» در اسلام یكی از معارف مسلم در میان علمای اسلام، وجود افراد «محدَّث» در میان مسلمانان است. فرد «محدَث» پیامبر نیست و بر او وحی نازل نمی شود، ولی در عین حال، فرشتگان، با وی سخن می گویند و سخن آنان را می شنود، و لذا او «محدَّث» بر وزن اسم مفعول نام گرفته است؛ زیرا كه فرشته با او «حدیث» می گوید. بخاری نقل می كند كه پیامبر صلّی الله علیه وآله فرمود: «در میان پیشینیان از بنی اسرائیل، مردانی بودند كه با آنها از عالم غیب سخن گفته می شد، بدون این كه پیامبر باشند. و اگر در میان امت من چنین فردی باشد، آن عمر بن خطاب است». (بخاری، صحیح، ج2، ص 194، باب مناقب عمر بن الخطاب (روایت درباره «محدّث» در میان امت اسلامی از
ص: 180
طریق اهل سنت و سخنان آنان در تفسیر این واژه بیش از آن است كه در این جا نقل شود، و شارحان صحیح بخاری در این مورد، توضیحات كافی داده اند. (ارشاد الساری بشرح صحیح البخاری، ج6، ص 99 (كلینی در كتاب كافی بابی تحت عنوان «إنّ الأَئِمَّه مُحَدَّثُونَ، مُفَهّمُونَ» آورده و روایاتی در این مورد نقل كرده است. تمام این روایات حاكی از آن است محدّث به كسی می گویند كه صوت فرشته را می شنود، ولی او را نمی بیند. آنگاه اضافه می كند: ائمه اهل بیت علیهم السلام همگی «محدّث» هستند. (اصول كافی، ج1، ص 325 327) فاطمه «محدَّثه» است دخت گرامی پیامبر صلّی الله علیه وآله به خاطر كمال وجودی، از افراد «محدّث» به شمار می رود؛ یعنی صدای فرشته را می شنید، ولی او را نمی دید و این جریان، زمانی رخ داد كه پدر والامقامش درگذشت. غم و اندوه او را فرا گرفت. در این هنگام جبرئیل امین به فرمان الهی فرود آمد. اخباری را از آینده، برای او بازگو می نمود و از این طریق، مایه تسلیت و تسلّی خاطر او را فراهم می آورد. اكنون ویژگی های مصحف فاطمه {علیها السلام} را از زبان فرزندان او بیان می كنیم: امام صادق علیه السلام می فرماید: آنگاه كه خدا پیامبرش را قبض روح كرد، اندوه فراوانی فاطمه {علیها السلام} را در برگرفت. خداوند فرشته ای را فرستاد تا او را تسلیت بگوید. فاطمه {علیها السلام} امیر مؤمنان را از آنچه می شنید، آگاه ساخت. علی علیه السلام فرمود: هرگاه صدای فرشته را شنیدی، مرا آگاه كن تا آنچه می گوید، بنویسم. این گزارش ها كه از طریق فرشته به فاطمه {علیها السلام} می رسید و او
ص: 181
در اختیار علی علیه السلام می نهاد، در دفتری جمع شد و نام مصحف به خود گرفت، ولی در آن چیزی از حلال و حرام نیست، بلكه تنها گزارش هایی از آینده است. (كافی، ج1، باب فیه ذكر الصحیفه، حدیث2) 3 مصحف علی علیه السلام سؤال: آیا علی بن ابی طالب علیه السلام مصحفی جداگانه داشته است؟ پاسخ: این سؤال به دو شیوه مطرح می شود: گاهی می گویند مقصود از مصحف علی علیه السلام چیست؟ گاهی هم گفته می شود مقصود از كتاب علی علیه السلام چیست؟ مقصود از مصحف علی علیه السلام جمع آوری قرآن به ترتیب نزول است. ابن ندیم در «فهرست» می نویسد: امیرمؤمنان احساس كرد كه مردم درگذشت پیامبر را به فال بد گرفته اند، سوگند یاد كرد كه ردا بر زمین نگذارد، مگر این كه قرآن را گردآوری كند. او قرآن را در سه روز جمع آوری كرد و به مسجد آورد. (تاریخ القرآن، ص 76، تألیف ابوعبداللّه زنجانی{م1360ه} چاپ قاهره، با مقدمه احمد امین مصری) یعقوبی می نویسد: علی بن ابی طالب علیه السلام پس از درگذشت پیامبر خدا، قرآن را جمع كرد و آن را بر هفت جزء تقسیم نمود. آنگاه همه اجزای هفتگانه و سوره های وارد در آن را یادآور می شود. ) تاریخ یعقوبی{ابن واضح اخبار?، ج2، ص126 (دقت در فهرستی كه یعقوبی از قرآن علی علیه السلام ارائه كرده، نشان می دهد كه كوچك ترین اختلافی در عدد سوره ها با قرآن فعلی ندارد، واگر اختلافی هست در كیفیت جمع سوره های قرآن است. اگر چنین مصحفی دارای واقعیت باشد، كوچك ترین منافاتی با صیانت قرآن از تحریف ندارد، این تنها علی علیه السلام نیست كه قرآن را به شكلی
ص: 182
كه مورد نظرش بود، جمع كرد، بلكه مصحف عبداللّه بن عباس نیز چنین تفاوتی داشت. اكنون وقت آن رسیده است كه به صورت دوم سؤال پاسخ بگوییم: كتاب علی علیه السلام چیزی است كه امیرمؤمنان علی علیه السلام در حال حیات رسول خدا صلّی الله علیه وآله آن را نوشته است وی آنچه از پیامبر گرامی صلّی الله علیه وآله از حلال و حرام و دیگر مطالب می شنید، همه را می نوشت، مجموع احادث مسموع از رسول خدا صلّی الله علیه وآله كه به املای او و نگارش علی علیه السلام بود، «كتاب علی» نام گرفته است و این كتاب دست به دست، در خاندان رسالت می گشت و احیاناً امام باقر و امام صادق {علیهما السلام} با مراجعه به آنها احكامی را بیان می كردند. نجاشی، دانشمند رجالی شیعه، در ترجمه محمد بن عذافر صیرفی از پدرش نقل می كند: با حكم بن عتیبه نزد امام باقر علیه السلام بودم، حَكَم پیوسته از امام باقر علیه السلام سؤال می كرد. او نیز پاسخ می داد، ولی در موردی، میانشان اختلاف به وجود آمد، امام باقر علیه السلام به فرزندش امام صادق علیه السلام گفت: فرزندم! برخیز و كتاب علی علیه السلام را بیاور. او رفت و از درون خانه كتاب بزرگی كه به صورت طومار پیچیده شده بود، آورد، امام علیه السلام نقطه مورد نظر خود را پیدا كرد و به حكم بن عتیبه گفت: این خط علی علیه السلام و املای رسول خدا صلّی الله علیه وآله است. آنگاه رو به او كرد و گفت: تو و دوستت سلمه بن كهیل و دوست دیگرت ابوالمقدام، به هر جا روید، دانشی
ص: 183
استوارتر از دانش كسانی كه جبرئیل بر آنها نازل می شد پیدا نمی كنید. ) رجال نجاشی، شماره ترجمه 967) از روایات دیگر چنین برمی آید كه طول این كتاب هفتاد ذراع و ضخامت آن به اندازه ران شتر و كتاب به صورت طوماری پیچیده شده بود. امیرمؤمنان علیه السلام علاوه بر این كتاب، كتاب دیگری به نام صحیفه دارد كه احكام دیات در آن جمع شده است و روایات فراوانی از این صحیفه در كتب حدیثی آمده است. محقق فرزانه، مرحوم جناب میرزا علی میانجی، به گردآوری روایاتی كه از صحیفه در كتاب های حدیثی وارد شده، همّت گمارده و همه را جمع كرده است. (مكاتیب الرسول، ج1، صص 66 71 (و ما نیز درباره كتاب علی علیه السلام و صحیفه وی، در كتاب «تاریخ الفقه الاسلامی وادواره» به تفصیل سخن گفته ایم. (تاریخ الفقه الإسلامی و أدواره، ص 118) در پایان یادآور می شویم: امام علی بن ابی طالب علیه السلام و فرزندان و شیعیان او، از نخستین روز درگذشت پیامبر صلّی الله علیه وآله كه كتابت حدیث تحریم شد، اقدام به كتابت و یا صیانت حدیث رسول خدا صلّی الله علیه وآله كردند و به ممنوعیت های سیاسی، كه بعد از 100 سال با شكست مواجه شد، اعتنایی نكردند و این موضوع مستقلی است كه در جای خود باید درباره آن گفتگو كنیم. 4 اندیشه اهتمام به دعا بیش از قرآن سؤال: چرا شیعه به كتاب های دعا بیش از قرآن اهتمام می ورزد؟ پاسخ: در آموزه های دینی، كه از ائمه اهل بیت علیهم السلام به ما رسیده است، چنین مطلبی كه به دعا بیش از تلاوت قرآن باید بها داد،
ص: 184
وجود ندارد. قرآن، معجزه جاودان و آخرین حلقه از كتب آسمانی است كه پیوسته بر تارك اعصار می درخشد و روایات زیادی در تأكید بر قرائت و حفظ و تلاوت آن با صدای خوش رسیده و در این مورد كتاب های ویژه ای به نگارش درآمده است. كافی است در این مورد به كتاب «قرآن در روایات اهل بیت علیهم السلام» كه در ایران و مصر منتشر شده است، مراجعه كنید. مراجعه به این كتاب، عظمت و اهمیت این كتاب آسمانی را نزد پیشوایان به روشنی ثابت می كند. هم اكنون در جمهوری اسلامی ایران، اهتمام فراوانی به حفظ قرآن در میان برادران و خواهران و حتی نونهالان پدید آمده است. تا آنجا كه كودكانی در سن 5 سالگی یا كمی بیشتر، حافظ كل قرآن شده و در مسابقات بین المللی برنده جوایز گشته اند و در داخل كشور نیز همه ساله مسابقات بین المللی برگزار می شود و با دعوت از داوران بین المللی، برگزیدگان رشته های حفظ، ترجمه و تفسیر با اعطای جایزه تشویق می شوند. و نیز رسانه ای ویژه قرآن تأسیس شده كه 24 ساعته، برنامه های قرآنی اجرا و پخش می كند. توجه ویژه به ادعیه در میان مردم، بیشتر در مورد دعای كمیل و ندبه است كه به صورت دسته جمعی در شب های جمعه و صبح جمعه خوانده می شود و همین سبب شده است این توهم پیش آید كه عنایت به دعا بیش از عنایت به قرآن است. از آنجا كه در میان اهل سنّت چنین ادعیه بلیغ و رسا و سازنده ای كمتر وجود دارد، لذا عنایت آنان به دعا بسیار كم است و همین سبب شده است كه عنایت شیعه به
ص: 185
دعا چشمگیرتر به نظر آید. خواندن «دعا» و راز و نیاز با خدا، از والاترین مراتب عبادت و پرستش خدا است كه در حق آن گفته شده است: «الدعاء مخّ العبادة» (سفینه البحار:1، ماده دعا (: «راز و نیاز با خدا، مغز عبادت است».
1 امامت در قرآن سؤال: اگر امامت از اصول است، چرا قرآن در این مورد سخن نگفته است؟ پاسخ: در این كه مدیریت جامعه پس از پیامبر گرامی صلّی الله علیه وآله به شخصیت والایی نیازمند است، جای گفتگو نیست و خرد هر انسان منصفی بر این اصل داوری می كند و اتفاقاً قرآن بر خلاف نظر پرسشگر رهبری امّت{امامت} را به صورت كلی مطرح می كند. آیاتی كه امامت را مطرح می كنند: 1. آیه ولایت 1. «إِنّما وَلِیُّكُمُ اللّه وَرَسُولهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاه وَیُؤْتُونَ الزَّكاه وَهُمْ راكِعُون». (مائده / 55) «ولیّ شما تنها خدا و پیامبر اوست و كسانی كه ایمان آورده اند؛ همان كسانی كه نماز برپا می دارند و در حال ركوع زكات می دهند». شأن نزول آیه را بسیاری از مفسران و اهل حدیث چنین نقل كرده اند: «سائلی وارد مسجد شد و درخواست كمك كرد. كسی به او چیزی نداد، امام علی علیه السلام در حالی كه در ركوع بود، با انگشت خود كه انگشتری در آن بود به فقیر اشاره كرد كه انگشتری را از دست او درآورد و رفع احتیاج نماید. او نیز جلو آمد و انگشتر را از دست امام درآورد و دنبال كار خود رفت». در این هنگام خبر به پیامبر صلّی الله علیه وآله رسید. وی از خدا چنین درخواست نمود: «پروردگارا! همان طور
ص: 186
كه برای موسی از خاندانش وزیری معین نمودی، برای من نیز از اهل بیتم وزیری معین فرما». در این لحظه فرشته وحی فرود آمد و آیه یاد شده را برای پیامبر خواند. این شأن نزول را علاوه بر علمای شیعه، 66 تن از محدثان و متكلمان بزرگ اهل سنت با مختصر تفاوتی، در كتاب های خود آورده اند. محقق فرزانه علاّمه امینی مصادر آن را در كتاب شریف «الغدیر» آورده است. (الغدیر، ج3، ص 156 تا 162 (اكنون باید دید چگونه این آیه مسأله امامت را مطرح می كند: توضیح این كه: «ولی» در آیه یاد شده به معنی سرپرست و كسی است كه زمام امور را به دست گیرد، لذا پدر و حاكم را ولی می خوانند و می گویند: «الأب ولیّ الطفل»، و «الحاكم ولیّ القاصر». از آنجا كه محور سخن «ولی مؤمنان» است، طبعاً، مقصود از «ولیكم اللّه» امام و حاكم آنها خواهد بود، حتی قرائن موجود در آیه و شأن نزول آن، روشن ترین گواه است كه مراد از «ولی»، امامت و سرپرستی است. اینك قرائن: 1. اگر مقصود از «ولی» در «ولیّكم» غیر از ولایت و زعامت دینی و مقام سرپرستی باشد، مثلاً گفته شود مقصود از آن «محبّ» و «ناصر» است، در این صورت منحصر كردن مقام به سه فرد، بی جهت خواهد بود، زیرا همه افراد با ایمان، محب و دوست و ناصر و یار یكدیگرند و اختصاص به این سه نفر ندارد. 2. ظاهر آیه این است كه تنها این سه تن بر جامعه مسلمانان ولایت دارند، در این صورت باید گروهی كه ولایت دارند، غیر از گروهی باشند كه تحت ولایت هستند. اگر
ص: 187
ولی را به معنی رهبر و سرپرست امور مسلمانان بگیریم، طبعاً این دو گروه از هم جدا و متمایز می شوند، امّا اگر آن را به معنی دوست و یاور بگیریم، این دو گروه، یكی می شوند؛ زیرا همه افراد، محب و دوست یكدیگر و ناصر و یاور هم هستند. 3. هرگاه مقصود دوستی و نصرت باشد، می بایست تنها به «الّذینَ آمَنُوا» اكتفا شود و دیگر به آوردن این جمله كه «در حال ركوع زكات می دهند»، نیازی نباشد، زیرا در جامعه با ایمان، همه افراد با یكدیگر دوست و یاور هستند؛ خواه در حالت ركوع زكات بدهند یا نه. از این رو مفاد آیه، همان است كه پیامبر گرامی صلّی الله علیه وآله، در یكی از سخنانش فرموده است: «ای علی! تو پس از من ولیّ هر فرد با ایمان هستی». (مستدرك حاكم، ج3، ص 111؛ مسند احمد، ج4، ص 437) لفظ «بعدی» گواه بر این است كه مقصود از «ولی» همان مقام رهبری و حكومت و سرپرستی در امور دینی و دنیوی است، نه محبت و دوستی؛ زیرا اگر دوستی بود، به زمان درگذشت پیامبر صلّی الله علیه وآله اختصاص نداشت. 4. آیه «أولوا الامر» آیه پیشین تنها آیه ای نیست كه امامت و ولایت را به صورت یك اصل مطرح می كند، بلكه آیه اطاعت «اولو الامر» نیز نمونه ای دیگر است، چنان كه می فرماید: «یا أَیُّها الّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللّهَ وَأَطیعُوا الرَّسُول وَأُولی الأمْرِ مِنْكُمْ...». (نساء / 59) «ای كسانی كه ایمان آورده اید، خدا را اطاعت كنید و از پیامبر و اولیای امر خود فرمان برید...». «اولو الامر» در آیه كه به معنای «فرمانروایان» است، حاكی از
ص: 188
فرمانروایی گروهی است كه اطاعت آنان در كنار اطاعت خدا و رسول، قرار گرفته است. فخررازی در تفسیر خود، بیان شیوایی دارد و می گوید: از این كه اولوالامر در كنار خدا و رسول، قرار گرفته، باید گفت كه صاحبان این منصب، معصوم از گناه و پیراسته از خطا بودند؛ زیرا {گذشته از این كه در كنار دو فرد معصوم {خدا و پیامبر}واقع شده اند و باید با آن دو همگون باشند}، از این كه اطاعت «اولو الأمر» بدون قید و شرط لازم شمرده شده، باید گفت این فرمانروایان، انسان های معصومی هستند كه پیراسته از گناه و خطا می باشند و اگر غیر آن بود، حتماً باید حدود اطاعت آنها محدود گردد، در حالی كه قرآن، بدون حدّ و مرز اطاعت آنها را لازم شمرده است. (مفاتیح الغیب معروف به تفسیر رازی:10 / 144 (این دو آیه {آیه های ولایت و اولو الامر } مسأله امامت را به طور مستقل مطرح می كند، در حالی كه برخی از آیات هر چند مسأله امامت را مطرح نمی كند ولی شأن نزول آن حاكی است كه در این مورد نازل شده است، مانند آیه «اكمال». 5. آیه اكمال «اَلْیَومَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دینَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتی وَرَضیتُ لَكُمُ الإسْلامَ دِیناً...». (مائده / 3)
«امروز دین شما را برای شما كامل ساختم و نعمت خویش را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین برای شما پسندیدم...». مفسران و گروهی از محدّثان، نزول این آیه را در حجه الوداع در روز غدیر خم روزی كه علی علیه السلام به مقام امامت منصوب گشت، یادآور شده اند. (1) با توجه به این سه آیه، پاسخ سؤال
ص: 189
روشن می شود كه مسأله امامت و ولایت در قرآن مطرح است، و هرگز قرآن آن را ناگفته نگذاشته است. 2 نام امامان در قرآن سؤال: چرا نام امامان دوازده گانه در قرآن مجید نیامده است؟ پاسخ: روش آموزشی قرآن بیان كلیات و اصول عمومی است. تشریح مصادیق و جزئیات غالباً برعهده پیامبر گرامی می باشد. رسول خدا صلّی الله علیه وآله نه تنها مأمور به تلاوت قرآن بود، بلكه در تبیین آن نیز مأموریت داشت، چنان كه می فرماید: «وَأَنْزَلْنا إِلَیْكَ الذِّكْر لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَكَّرُون». (نحل / 44) «قرآن را بر تو فرستادیم تا آنچه برای مردم نازل شده است، برای آنها بیان كنی و آشكارسازی، شاید آنان بیندیشند». در آیه یاد شده دقت كنید، می فرماید: «لتُبَیّن» و نمی گوید: «لتقرأ» یا «لیتلو» و این نشانه آن است كه پیامبر صلّی الله علیه وآله علاوه بر تلاوت، باید حقایق قرآنی را روشن كند. بنابراین، انتظار این كه مصادیق و جزئیات در قرآن بیاید، همانند این است كه انتظار داشته باشم همه جزئیات در قانون اساسی كشور ذكر شود. اكنون برخی از روش های قرآنی را در مقام معرفی افراد بیان می كنیم: 1. معرفی به نام گاهی وضعیت ایجاب می كند كه فردی را به نام معرفی كند، چنان كه می فرماید: «وَمُبَشّراً برَسُول یَأْتِی مِنْ بَعْدی اسْمُهُ أَحْمَد» (صف / 6) «{عیسی می گوید:} به شما مژده پیامبری را می دهم كه پس از من می آید و نامش احمد است». در این آیه، حضرت مسیح، پیامبر پس از خویش را به نام معرفی می كند و قرآن نیز آن را از حضرتش نقل می نماید. 2. معرفی با عدد و گاهی موقعیت ایجاب
ص: 190
می كند كه افرادی را با عدد معرفی كند، چنان كه می فرماید: «وَلَقَدْ أَخَذَ اللّه مِیثاقَ بَنی إِسرائیلَ وَبَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَی عَشَرَ نَقِیباً...». (مائده / 11) و خدا از فرزندان اسرائیل پیمان گرفت و از آنان دوازده سرگروه برانگیختیم». 3. معرفی با صفت بعضی اوقات وضعیت به گونه ای است كه فرد مورد نظر را با اوصاف معرفی كند؛ چنان كه پیامبر خاتم را در تورات و انجیل، با صفاتی معرفی كرده است «الّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُول النّبیَّ الأُمّی الّذی یَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدهُمْ فِی التَّوراه وَالإِنْجِیل یَامُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ ویُحِلُّ لَهُمُ الطَّیّبات وَیُحَرّمُ عَلَیْهِمُ الخَبائِث وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلالَ الّتی كانَتْ عَلَیْهِمْ...». (اعراف / 157) «كسانی كه از رسول و نبی درس ناخوانده ای پیروی می كنند كه نام و خصوصیات او را در تورات و انجیل نوشته می یابند، كه آنان را به نیكی دعوت كرده و از بدی ها بازشان می دارد، پاكی ها را برای آنان حلال كرده و ناپاكی ها را تحریم می نماید و آنان را امر به معروف و نهی از منكر می كند و بارهای گران و زنجیرهایی كه بر آنان بود، از ایشان برمی دارد...». با توجه به این روش، انتظار این كه اسامی دوازده امام با ذكر نام و اسامی پدر و مادر در قرآن بیاید، انتظاری بی جا است؛ زیرا گاهی مصلحت در معرفی به نام است و گاهی معرفی به عدد و احیاناً معرفی با وصف. اگر این اصل را بپذیریم و بگوییم خداوند باید كلیه مسائل اختلاف آفرین را در قرآن ذكر كند، تا مسلمانان دچار تفرقه نشود؛ در این صورت باید صدها مسأله كلامی و عقیدتی و فقهی و تشریعی در قرآن ذكر شده
ص: 191
باشد، مسائلی كه قرن ها مایه جنگ و جدل و خونریزی در میان مسلمانان شده است، ولی قرآن درباره آنها به طور صریح و قاطع كه ریشه كن كننده نزاع باشد سخن نگفته است، مانند: 1. صفات خدا عین ذات اوست یا زاید بر ذات؟ 2. حقیقت صفات خبری مانند استوای بر عرش چیست؟ 3. قدیم یا حادث بودن كلام خدا. 4. جبر و اختیار. این مسایل و امثال آنها هر چند از قرآن قابل استفاده است، ولی آن چنان شفاف و قاطع كه نزاع را یك سره از میان بردارد، در قرآن وارد نشده است و حكمت آن در این است كه قرآن مردم را به تفكر و دقت در مفاد آیات دعوت می كند، بیان قاطع همه مسائل، به گونه ای كه همه مردم را راضی سازد، بر خلاف این اصل است. معرفی به نام، برطرف كننده اختلاف نیست پرسشگر تصور می كند كه اگر نام امام و یا امامان در قرآن می آمد، اختلاف از بین می رفت، در حالی كه این اصل كلیت ندارد؛ زیرا در موردی تصریح به نام شده ولی اختلاف نیز حاكم گشته است. بنی اسرائیل، از پیامبر خود خواستند فرمانروایی برای آنان از جانب خدا تعیین كند تا تحت امر او به جهاد بپردازند و زمین های غصب شده خود را بازستانند و اسیران خود را آزاد سازند. آنجا كه گفتند: «إِذْ قالُوا لِنَبِیّ لَهُمُ ابْعَث لَنا مَلِكاً نُقاتِلْ فِی سَبیلِ اللّه». (بقره / 246) «آنان به یكی از پیامبران خود گفتند: برای ما فرمانروای معین كن تا به جنگ در راه خدا بپردازیم...». پیامبر آنان، به امر الهی فرمانروا را به نام معرفی كرد و
ص: 192
گفت: «إِنَّ اللّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طالُوتَ مَلكاً...». {2} (بقره / 247) به راستی كه خدا طالوت را به فرمانروایی شما برگزیده است». با این كه نام فرمانروا با صراحت گفته شد، آنان زیر بار نرفتند و به اشكال تراشی پرداختند و گفتند: «أَنّی یَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَیْنا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ یُؤتَ سَعَه مِنَ المالِ...». (بقره / 247) از كجا می تواند فرمانروای ما باشد، حال آن كه ما به فرمانروایی از او شایسته تریم، و او توانمندی مالی ندارد؟...». این امر، دلالت بر آن دارد كه ذكر نام برای رفع اختلاف كافی نیست، بلكه باید موقعیت جامعه، آماده پذیرایی باشد. چه بسا ذكر اسامی پیشوایان دوازده گانه، سبب می شد كه آزمندان حكومت و ریاست به نسل كشی بپردازند تا از تولد آن امامان جلوگیری كنند، چنان كه این مسأله درباره حضرت موسی رخ داد وبه قول معروف: صد هزاران طفل سر ببریده شد تا كلیم اللّه موسی زنده شد درباره حضرت مهدی علیه السلام كه اشاره ای به نسب و خاندان ایشان شد، حساسیت های فراوانی پدید آمد و خانه حضرت عسكری علیه السلام مدتها تحت نظر و مراقبت بود تا فرزندی از او به دنیا نیاید و در صورت تولد، هر چه زودتر به حیات او خاتمه دهند. در پایان یادآور می شویم: همان طور كه گفته شد، قرآن به سان قانون اساسی است. انتظار این كه همه چیز در آن آورده شود، كاملاً بی مورد است. نماز و روزه و زكات كه از عالی ترین فرایض اسلام است به طور كلی در قرآن وارد شده و تمام جزئیات آنها از سنت پیامبر صلّی الله علیه وآله گرفته شده است.. 3
ص: 193
زمان اعتقاد به امامت دوازده تن سؤال: آیا اعتقاد به امامت دوازده تن در عهد رسالت وجود داشته یا پس از وفات امام عسكری علیه السلام پیدا شده است؟ پاسخ: اعتقاد به خلافت دوازده تن از قریش یا از بنی هاشم در عصر پیامبر مطرح بوده، ولی آشنایی به اسامی و هویت آنان به تدریج انجام گرفته است؛ زیرا هر امامی، وصی و امام بعدی را معین و معرفی می نمود. توضیح این كه: دلایل قاطع نشان می دهد كه پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله امامت و رهبری علی علیه السلام را در مواقع مختلف و به ویژه در روز غدیر اعلام كرد و تشیع به معنی رهبری علی علیه السلام به صورت یك اصل اعتقادی درآمد، همچنان كه امامت و پیشوایی دو نور دیده خود، حسن و حسین {علیهما السلام} را نیز در عصر خود مطرح كرده و فرموده است: «حسن و حسین هر دو پیشوای امتند، خواه زمام امور را رسماً به دست بگیرند، و خواه خانه نشین باشند». (1) پس از شهادت حسین بن علی {علیهما السلام} و رسوایی خلافت امویان، دیدگان امّت متوجه فرزند وی امام سجاد علیه السلام شد، و پس از وی، امام باقر و امام صادق {علیهما السلام} احیاگر سنّت پیامبر صلّی الله علیه وآله و پیشوای محدّثان و فقیهان گشتند و به همین ترتب، هر امامی در عصر خود، با وجود تمامی خفقان ها و تنگناها، وظیفه خود را در حد امكان انجام داد و شیعیان نیز به امامت آنان اعتقاد راسخ داشتند. تصور این كه اعتقاد به امامت امامان در دوران حضرت عسكری علیه السلام شكل گرفته باشد، ناشی از ناآگاهی
ص: 194
از تاریخ تشیع است و در فصل نخست در این باره به صورت گسترده سخن گفتیم. علاقه مندان برای آگاهی بیشتر به فصل نخست از این كتاب مراجعه كنند. 4 وصایت امام علی علیه السلام سؤال: چرا علی علیه السلام را وصی پیامبر می دانید؟ پاسخ: امام علی در دو مرحله، وصی پیامبر گرامی صلّی الله علیه وآله بوده است. 1. مرحله تجهیز: پیامبر در روزهای پایانی زندگانی خود كه در بستر بیماری افتاده بود، به علی علیه السلام سفارش كرد كه مراسم تغسیل و تكفین و دفن او را برعهده بگیرد و بدهی های او را بپردازد. لذا امیرمؤمنان علیه السلام پیش از انجام این اعمال، دست به هیچ كاری نزد. وصایت به این معنی را كسی انكار نكرده و همگان بر آن اتفاق نظریه دارند. (1) جانشینی از جانب پیامبر: پیامبر صلّی الله علیه وآله در مسائل مربوط به زعامت و سرپرستی مسلمین، علی علیه السلام را خلیفه و جانشین خود قرار داد و اگر با دیده انصاف و بی طرفی و بدون تعصب بر مسأله بنگریم، خواهیم دید كه خلافت و جانشینی امام علی علیه السلام از جانب پیامبر، در همان دوره نیز مسأله ای واضح و آشكار بود، تا آنجا كه واژه «وصی» یكی از القاب امام به شمار می رفت و این لقب در نظم و نثر آن زمان فراوان به چشم می خورد. مفسران در تفسیر آیه «وَأَنْذِرْ عَشیرَتكَ الأَقْرَبین» (شعراء / 214) و محدثان در بیان شأن نزول آن، چنین نقل می كنند: وقتی آیه یاد شده كه به پیامبر صلّی الله علیه وآله فرمان می دهد تا نزدیكان خود را به آیین اسلام دعوت كند نازل گردید،
ص: 195
پیامبر از بزرگان بنی هاشم دعوت به عمل آورد و آیین خود را بر آنها عرضه كرد. آنگاه فرمود: ای فرزندان عبدالمطّلب، من برای شما خوبی های دنیا و آخرت را آورده ام. خدایم مرا مأمور كرده كه شماها را به آن دعوت كنم: «كدام از شما مرا در این امر یاری می كند تا او وصی و جانشین من در میان شما باشد». كسی دعوت پیامبر را پاسخ نگفت، جز علی كه كوچك ترین آنها بود. در این هنگام پیامبر صلّی الله علیه وآله فرمود: «او برادر و وصی و جانشین من در میان شماست، سخن او را بشنوید و اطاعتش كنید». این حدیث، به «حدیث یوم الدار» معروف است و بسیاری از محدثان و سیره نگاران آن را نقل كرده اند (1) دلایل مسأله وصایت امام به آنچه گفته شد منحصر نمی شود، بلكه حدیث «ثقلین»، «سفینه» و «غدیر» همگی گواه بر وصایت او است كه برای اختصار از ذكر آنها خودداری می كنیم: امیر مؤمنان در یكی از سخنان خود درباره «اهل بیت پیامبر» می فرماید: «وَ فِیهِمُ الوَصیّه وَالوِراثَة» (نهج البلاغه، خطبه2) پیامبر درباره آن وصیت نموده و آنان وارثان پیامبر هستند. وصایت بودن امام در شعر شعرای عصر رسالت وصی بودن امام در عصر رسالت و پس از آن، از شهرت بسیار بالایی برخوردار بود، تا آنجا كه شاعران عصر نخست، «وصی» را یكی از القاب امام دانسته و در اشعار خود او را به این لقب خوانده اند، اكنون چند نمونه از سروده های آنان را در این مورد ذكر می كنیم:1. عبداللّه بن ابی سفیان وَصِیُّ النّبِیّ المُصْطَفی وَ ابْنُ عَمّهِ فَمَنْ ذا یُدانِیهِ وَمَنْ ذا یُقارِبُهُ او وصی پیامبر برگزیده
ص: 196
و پسر عموی او است كیست كسی كه در ردیف او قرار گیرد؟ ! 2. عبدالرحمن جعیل عَلِیّاً وَصِیُّ الْمُصْطَفی وَابنُ عَمّهِ وَ أوّلُ مَنْ صَلّی أَخا الدِّین وَالتُّقی علی وصی {نبی} مصطفی و پسر عموی او است نخستین كسی كه نماز گزارد، دیندار و پرهیزگار است3. ابن التیهان از حاضران در جنگ بدر إِنَّ الوَصیَّ إِمامُنا وَوَلِیُّنا بَرِحَ الخَفاءُ وَباحَتِ الأَسْرارُ وصی، امام و سرپرست ما است آنچه مخفی بود آشكار، و رازها بازگو شد ابن ابی الحدید در این فصل، اشعار زیادی نقل كرده كه در آنها، شعرای عصر رسالت و پس از وی، امام علی علیه السلام را به عنوان وصی معرفی كرده اند. {1} (1) تنها سخنی كه ممكن است مطرح شود، این است كه اشخاصی به عایشه مراجعه كرده و درباره وصایت امام از وی می پرسیدند، او در پاسخ می گفت كه پیامبر در خانه من جان سپرد و به كسی وصیت نكرد(2) مراجعات مكرر به عایشه خود حاكی از اشتهار این مطلب در آن دوران بود، ولی استدلال كاملاً بی پایه است؛ زیرا به فرض این كه پیامبر در خانه عایشه و در كنار او جان سپرده و در آن حالت به كسی وصیت نكرده باشد، ولی گفته او دلیل بر نفی وصایت نمی شود، چه بسا ممكن است پیامبر در زمان صحت و عافیت و یا اوایل بیماری، كه در خانه دیگران بود، علی را وصی خود قرار داده باشد. آیا ممكن است پیامبر به مردم بگوید: «ما حَقُّ امرئ مُسْلِم لَهُ شَیْءٌ یُوصی فِیهِ یَبیتُ لَیْلَتَین إِلاّ وَ وَصِیّتُهُ مَكْتُوبَه عِنْدَهُ» (3)، ولی خود اصلاً وصیت نكند؟ ! "بر فرد مسلمان شایسته نیست در
ص: 197
موردی كه باید وصیت كند دو شب بخوابد مگر این كه وصیت او مكتوب در نزد او باشد". 5 مقصود از اولی الأمر كیست؟ سؤال: چرا «اولی الأمر» در آیه مباركه «یا أَیُّها الّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللّهَ وَأَطیعُوا الرَّسُول وأُولی الأَمْرِ مِنْكُمْ» (نساء / 59) به افراد خاص تفسیر می شود؟ ! پاسخ: در این كه مقصود از «اولی الامر» چیست، دو نظریه وجود دارد: 1. مقصود، فرماندهان سپاه اسلام اند. 2. منظور، علما و دانشمندان هستند. گروهی به خاطر ظاهر لفظ «الامر» كه به «فرمان» تفسیر می شود، به معنی اوّل گرویده و می گویند: مقصود فرماندهان نظامی اند؛ در حالی كه این تفسیر به دو جهت صحیح نیست: 1. اوّلاً: احتمال دارد لفظ «الأمر» به معنای «شأن و منزلت» باشد كه در این صورت با تفسیر دوم كاملاً سازگار خواهد بود. 2. آیه مورد بحث، زمینه ساز آیه بعدی است كه متن و ترجمه آن را بعداً می آوریم و شأن نزول آن، با تفسیر نخست سازگار نیست، بلكه قول دوم را تأیید می كند. مفسران درباره شأن نزول آن می گویند: فردی به ظاهر مسلمان با یك مرد یهودی بر سر موضوعی اختلاف پیدا كردند، فرد یهودی گفت: موضوع را نزد «محمد» ببریم، گفتنی است مرد یهودی می دانست كه حضرت محمد رشوه نمی پذیرد، امّا مرد به ظاهر مسلمان {منافق} گفت: حَكَم میان من و شما كعب بن اشرف یهودی باشد؛ زیرا می دانست كه او رشوه می گیرد و به نفع رشوه دهنده داوری می كند (1) در این ماجرا آیه اولی الامر و آیه پس از آن نازل گردید. متن این دو آیه چنین است: «یَا أَیُّها الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللّهَ وَأَطیعُوا الرَّسُولَ وَأُولی
ص: 198
الأمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیء فَرُدُّوهُ إِلَی اللّهِ وَالرَّسُولَ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذلِكَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْویلاً». «ای كسانی كه ایمان آورده اید اطاعت كنید خدا را، اطاعت كنید پیامبر خدا را و اولی الامر را هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید [از او داوری بطلبید] اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید، این كار برای شما بهتر و عاقبت و پایان آن نیكوتر است». «أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ یُریدُونَ أَنْ یَتَحاكَمُوا إِلَی الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ یَكْفُرُوا بِهِ وَیُریدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُضِلَّهُمْ ضَلاَلاً بَعیداً». «آیا ندیدی كسانی را كه گمان می كنند به آنچه [از كتابهای آسمانی] بر تو و به آنچه پیش از تو نازل شده ایمان آورده اند ولی می خواهند برای داوری به نزد طاغوت و حاكمان باطل گرا بروند با این كه فرمان داده شده اند كه به طاغوت كفر ورزند، اما شیطان می خواهد آنها را گمراه كند و به بیراهه های دوردستی بیفكند». با توجه به آنچه گفته شد، نظریه دوم متعین است؛ زیرا مسائل قضایی مربوط به عالمان دینی است، نه فرماندهان. ولی سخن این جا است كه آیا مقصود، همه علما و دانشمندان هستند یا گروهی خاص كه خطا بر آنها راه ندارد؟ پاسخ این سؤال را می توان از خود آیه استنباط كرد. 1. لفظ «أولی الامر» بر لفظ «الرسول» عطف شده، و عامل نصب در هر دو یك فعل است، چنان كه فرمود: «أَطیعُوا الرسول وأولی الأمر منكم» واین حاكی است كه معطوف {اولی الامر}، در مرحله قضاوت و داوری، قرین «رسول» است؛ یعنی همان طور كه رسول
ص: 199
اعظم صلّی الله علیه وآله در قضا و داوری دچار گناه و خطا نمی گردد، «اولی الامر» نیز از این جهت همانند او هستند. در این صورت مقصود، عالمانی خواهند بود كه از گناه و خطا معصوم باشند. 2. آیه مورد بحث، اطاعت «اولی الامر» را مطلقا و بدون قید و شرط الزامی می داند، بدون این كه آن را محدود سازد و مثلاً بگوید: «اطاعت كنید، به شرط این كه امر به گناه و خلاف شرع نكنند یا دچار اشتباه و خطا نشوند». از این الزام بی قید و شرط، استنباط می شود كه قضاوت و داوری آنان هیچ گاه بر خلاف شرع نبوده و آنان هرگز دچار اشتباه نمی شوند و لازمه آن، عصمت این گروه از هر گناه و خطا است. خداوند اطاعت والدین را محدود ساخته و می فرماید: «وَوَصّینا الإِنْسانَ بِوالدَیهِ حُسْناً وإن جاهَداكَ لِتُشْرِكَ بی ما لَیْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما». (عنكبوت / 8) «به انسان سفارش كردیم كه به پدر و مادر نیكی كند و اگر [آن دو مشرك باشند و] تلاش كنند كه برای من همتایی قائل شوی، در حالی كه به آن علم نداری، از آنها پیروی مكن». اطاعت پدر و مادر در این آیه مطلق و بی قید و شرط نیست، در حالی كه اطاعت «اولی الامر» در آیه مورد بحث كاملاً مطلق و فاقد هرگونه قیدی است. از سوی دیگر، می دانیم كه اطاعت مخلوق در موردی كه فرمان به خلاف شرع دهد، حرام است. رسول گرامی صلّی الله علیه وآله می فرماید: «لا طاعَه لِمَخْلُوق فِی مَعْصِیَه الْخالِق» (1) خوشبختانه مفاد این حدیث در قرآن نیز آمده است؛ چنان كه می فرماید:
ص: 200
«إِنّ اللّهَ لا یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ». {2} (اعراف / 28) با توجه به این دو مطلب: الف: اطاعت اولی الامر در آیه بدون قید و شرط لازم و واجب شمرده شده است. ب: اطاعت از هركس آنگاه كه بر خلاف شرع دستور دهد حرام است. نتیجه می گیریم افرادی كه قرآن از آنها با تعبیر «اولی الامر» یاد می كند، معصوم بوده و هیچ گاه بر خلاف شرع دعوت ننموده و در كار خود مرتكب خطا نمی شوند و جز ائمه اثناعشر، كسی مصداق اولی الامر نیست؛ زیرا به اتفاق همه مسلمانان، جز این افراد، كسی معصوم نبوده و پیراسته از خطا نمی باشند. علاوه بر مضمون آیه، متجاوز از سی حدیث به صورت مسند و مرسل در تفسیر «اولی الامر» وارد شده و آن را به امامان معصوم تفسیر می كنند. (1)
6 افسانه خان الأمین سؤال: آیا شیعیان پس از نماز سه بار می گویند: «خان الأمین»؟ پاسخ: آنچه در سؤال آمده است، حاكی از نوعی افترا و دروغ بر پیروان اهل بیت علیهم السلام است. فردی كه این نسبت را به شیعه داده و ذهن پرسشگر را آلوده ساخته است از ریشه آن آگاه نیست. توضیح این كه یهودیان معتقد بودند كه رشته نبوت باید در خاندان یعقوب پیوسته بماند و از این خاندان بیرون نرود، ولی آنگاه كه پیامبر گرامی صلّی الله علیه وآله با دلایل قطعی ظاهر شد، به این فكر افتادند كه جبرئیل را به خیانت متهم كنند و این شعار را سر دادند: «خان الأمین! خان الأمین! خان الأمین!» یعنی او در وحی الهی خیانت ورزید و به جای آن كه نبوت را در فرزندان اسحاق ابقا كند،
ص: 201
به فرزندان اسماعیل منتقل كرد و از همین جهت، یهود از دشمنان سر سخت جبرئیل امین هست. فخر رازی در تفسیر خود می نویسد: جامعه یهود، جبرئیل را فرشته عذاب می نامند، و درباره او می گفتند: خدا به او دستور داده بود كه نبوت را در سلسله فرزندان اسرائیل قرار دهد ولی وی آن را به فرزندان اسماعیل داد! اتهام جبرئیل به خیانت مربوط به این گروه است كه او را به خیانت در عوض كردن محل نبوت متهم كرده و به عللی او را دشمن می شمردند1 و به دوستی میكائیل تظاهر می كردند. قرآن در مقام انتقاد از عقیده آنان می فرماید: «قُلْ مَنْ كانَ عَدُوّاً لِجِبْریل فانّهُ نَزّلَهُ عَلی قَلْبِكَ بإذْنِ اللّهِ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ وَهُدی وَبُشْری لِلْمُؤْمِنین». {2} (بقره / 97 (بگو هر كس با جبرئیل دشمن باشد[دشمن خداست] ، و او مأموری بیش نیست كه به اذن خدا قرآن را بر قلب تو نازل كرده، كتاب های پیشین را تصدیق می كند، و مؤمنان را هدایت نموده و مایه بشارت است». اكنون ببینید مطلبی را كه یهود با آن بر ضدّ مسلمانان شعار می دادند، چگونه برخی از افراد بی تقوا و دشمنان وحدت اسلامی، آن را به شیعه نسبت می دهند و می گویند: شیعه معتقد است كه جبرئیل خیانت كرده و به جای این كه علی را به مقام نبوت منصوب كند، آن را به پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله عطا كرده است! میلیون ها نفر از شیعیان در جهان نماز می گزارند، و از میان آنان حتی یك نفر چنین عبارتی را بر زبان نمی آورد، بلكه همه آنها با بلند كردن دست ها، سه بار «اللّه اكبر» می گویند و
ص: 202
بسیاری از آنان، حتی از این كه چنین اتهامی بر آنان وارد می شود، بی خبرند. 7 عصمت امامان سؤال: دلیل عصمت امامان شیعه چیست؟ پاسخ: عصمت را به هر معنایی تفسیر كنیم، بالذات از آن خداست، او كه در سایه علم گسترده خود، از خطا و اشتباه پیراسته بوده و به خاطر حكمت خویش، از كارهای ناشایست مبرّاست. این نكته اختصاص به عصمت ندارد، بلكه دیگر صفات نیز از این قبیل است. او عالم و قادر و حیّ بالذات است و علم و قدرت و حیات دیگران از آن اوست. به یك تعبیر، او غنی مطلق و غیر او فقیر بالذات است، چنان كه می فرماید: «یا أَیُّها النّاس أَنْتُمُ الفُقَراءُ إِلی اللّهِ وَاللّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الحَمید». (فاطر / 15) «ای مردم! شما همگی به خدا نیازمند هستید و خدا بی نیاز و شایسته هر ستایشی است». و به تعبیر شیخ محمود شبستری: سیه رویی ز ممكن در دو عالم جدا هرگز نشد واللّه اعلم (1) همین غنای بالذات خدا سبب می شود كه دیگر ممكنات از غنای او، تحت عنوان تمثیل. بهره گرفته، زنده و دانا و توانا باشند. مسأله عصمت نیز از این مقوله است كه خدا بنا بر مصلحت، گروهی از بندگان خود را، كه معلمان بشر و هدایتگران انسان ها هستند، به نیرویی مجهّز می كند كه در عین قدرت بر گناه، از آن بپرهیزند و از خطا و اشتباه مصون بمانند. چه بسا ممكن است این نیرو كه از آن به «روح القدس» تعبیر می كنند، در درون وجود آنها، یا خارج از آن باشد؛ مثلاً فرشته ای آنان را از لغزش باز بدارد. بنابراین، عصمت در عین
ص: 203
اختصاص به خدا به معنای عصمت ذاتی مانع از آن نیست كه پیامبران نیز پیراسته از گناه و اشتباه باشند، چنان كه همه مسلمانان جهان، پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله را در هر دو مرحله {خلاف و اشتباه} معصوم می دانند، و ادلّه عصمت پیامبر صلّی الله علیه وآله در كتاب های كلامی متكلمان اسلامی؛ اعم از امامیه و اشاعره و معتزله بیان شده است. وامّا عصمت امامان دوازده گانه، از طریق نقل، قطعی است. 1. آنان به حكم حدیث ثقلین، عدل و همتای قرآن اند و لازمه همتایی، همگونی و همسانی است. از آنجا كه قرآن، سخن حق است و سر سوزنی از واقع و درستی منحرف نمی شود، همتای آنها نیز باید چنین باشد؛ زیرا در غیر این صورت، همتای قرآن نخواهند بود. به دیگر سخن، از آنجا كه پیامبر صلّی الله علیه وآله قرآن و اهل بیت علیهم السلام را تا روز رستاخیز وسیله هدایت معرفی می كند، تا زمانی كه هر دو در كنار حوض كوثر به وی برسند، باید هر دو از خلاف و اشتباه مصون باشند، زیرا امكان ندارد افرادی كه وسیله هدایت بشر تا روز رستاخیز هستند، خطا و اشتباهی مرتكب شوند. 2. آیه تطهیر كه درباره اهل بیت علیهم السلام سخن می گوید، یادآور می شود كه اراده تكوینی و قطعی خدا بر این تعلق گرفته است كه آنان را از هر نوع پلیدی پاك گرداند. در بخش های گذشته به این مسأله اشاره شد كه اراده تطهیر و پاك گردانیدن اهل بیت علیهم السلام به دو معنا می تواند تفسیر شود: 1. اراده تشریعی و قانونی، به این معنا كه خدا قانوناً می خواهد آنان از
ص: 204
پلیدی ها دور شوند. 2. اراده تكوینی، به این معنا كه تطهیر و پاكی با وجود آنان درآمیخته و با جان و روان آنان عجین شده است. اراده به معنای نخست، اختصاص به اهل بیت علیهم السلام ندارد بلكه متعلق به همه انسان هاست؛ زیرا در مقام تشریع، خدا می خواهد همه انسان ها به راه راست بروند و از آن منحرف نشوند، در حالی كه در این آیه، خطاب خاصّی در مورد اهل بیت پیامبر صلّی الله علیه وآله وارد شده و فرموده است: «إِنّما یُریدُ اللّه لِیُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجسَ أَهل البَیْتِ وَیُطَهِّركُمْ تَطهیراً». طبعاً این اراده، اراده ویژه ای است؛ زیرا در غیر این صورت، اراده گسترده خواهد بود كه بر همگان تعلق گرفته است. از این جهت باید بگوییم كه مقصود، اراده تكوینی و آفرینشی است كه عوامل پاكی در وجود آنان تعبیه شده، ولی در عین حال قدرت انجام گناه را از آنان سلب نكرده است. مرحوم مفید، برای تشریح معنای عصمت و این كه عصمت قدرت انجام گناه را از انسان سلب می كند، با ذكر یك مثال چنین آورده است: انسانی در حال غرق شدن است، طنابی را به سوی او پرتاب می كنند تا به آن چنگ بزند و دیگران او را از آب بیرون كشند. او در این حال بین نجات و غرق مخیر است، ولی فرد عاقل به آن چنگ می زند و خود را از غرق شدن نجات می دهد. دلائل بر عصمت امامان دوازده گانه فراوان است كه برای اختصار از ذكر آنها خودداری می گردد. 8 ائمه علیهم السلام و آگاهی از غیب سؤال: علم غیب از آن خداست، چگونه پیامبران و حتی امامان
ص: 205
شیعه از غیب آگاهند؟ پاسخ این پرسش، از جواب پیش نیز روشن می شود؛ زیرا علم غیب به دو معنی اطلاق می گردد: 1. علم غیب ذاتی؛ دانشی كه از درون موجود سرچشمه گرفته، اكتسابی نیست و برای آن حد و مرزی وجود ندارد. چنین علم غیبی تنها از آن خداست و هیچ مخلوقی در این نوع علم همتای او نیست؛ زیرا غیر از خدا، آنچه در عالم آفرینش وجود دارد، فقیر بالذات بوده، دانش و توانایی را از خدا می گیرد. در این قسمت، بین علم به محسوس و غیر محسوس تفاوتی نیست. انسان با اراده و قدرت خدا دیده باز می كند و اشیا را می بیند و یا امواج صوتی را می شنود. هرگاه اراده الهی بنا بر مصلحت بر این تعلق بگیرد كه انسان والایی را در موارد خاصی از پس پرده غیب آگاه سازد، این امر ممكن و شدنی است و برای آن كوچك ترین مانعی نیست. افراد عادی دریچه های گوناگونی به جهان غیب دارند، تا چه رسد به انسان های والایی مانند انبیا و اولیا. از آنجا كه روی سخن در این بحث ها با گروهی است كه در برابر آیات قرآن خضوع بیشتری دارند، آیاتی را مورد بحث قرار می دهیم كه آشكارا به آگاهی پیامبران از امور غیبی تصریح می كند و هیچ فرد مسلمانی كه قرآن را وحی آسمانی می داند، پس از شنیدن این آیات و دقت در مفاد آن، نمی تواند منكر چنین فضیلتی باشد، و بدون علت و دلیل آنها را تأویل كند. آیاتی كه در این زمینه وارد شده، دو دسته اند: نخست، آیاتی كه به طور كلی آگاهی پیامبران را از غیب تصدیق می كند و
ص: 206
می فرماید خداوند پیامبران خویش را از امور پنهان آگاه می سازد. دوم، آیاتی كه به روشنی گواهی می دهند كه پیامبران در موارد مخصوصی از غیب خبر داده اند و به مضمون گروه نخست {خداوند پیامبران خود را از غیب آگاه می سازد} در این آیات جامه عمل می پوشاند. آیات گروه نخست 1. «ما كانَ اللّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنینَ عَلی ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتّی یَمیزَ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَما كانَ اللّهُ لیُطْلِعَكُمْ عَلی الْغَیْبِ وَلكِنَّ اللّهَ یَجْتَبی مِنْ رُسُلِهِ مَنْ یَشاءُ فَآمِنُوا بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَإِنْ تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظیمٌ». (سوره آل عمران، آیه 179) خداوند مؤمنان را بر این حال كه شما هستید نمی گذارد، تا پلید را از پاك جدا كند، خدا شما را از غیب مطلع نمی سازد، ولی از فرستادگان خویش هر كه را بخواهد برمی گزیند، و اگر ایمان بیاورید و پرهیزگاری كنید پاداش بزرگ برای شما است». منظور آیه، این است كه هرگز خداوند اجازه نخواهد داد كه خبیث از طیب؛ و منافق از مؤمن بازشناسی نشوند و برای انجام این هدف دو كار صورت می دهد: الف. از طریق امتحان و آزمایش، مؤمنان واقعی را از منافقان مشخص می سازد و به این راه با این جمله اشاره می كند: «ما كانَ اللّه لِیَذر المُؤمنین علی ما أَنْتُمْ عَلَیه حتّی یَمیزَ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّبِ» و بهترین راه برای جداسازی این گروه، امتحان های الهی در میدان جهاد است. ب. گروهی از رسولان را از پس پرده غیب آگاه می سازد، تا آنان از این طریق این افراد را باز شناسند و به این مطلب با این جمله اشاره می كند: «وَما كانَ اللّهُ لِیُطْلِعَكُمْ عَلی الْغَیْبِ وَلكِنَّ یَجْتَبی مِنْ رُسُلِهِ مَنْ یَشاء».
ص: 207
این جمله حاكی از آن است كه خدا برخی از رسولان را برای آگاه ساختن از غیب برمی گزیند و این خود دلیل بر آگاهی آنان از غیب است. اگر در مفاد آیه دقت كنیم، خواهیم دید كه این فضیلت از آن همه پیامبران نیز نیست، بلكه از آن گروه برگزیده ای از آنان می باشد و لفظ «مِنْ رُسُلهِ» بر این مطلب گواهی می دهد؛ زیرا لفظ «مِنْ» در آن به معنی تبعیض و انتخاب است. معنی جمله «یَجْتَبی مِنْ رُسُلِهِ» این است كه از رسولان خود انتخاب می كند. 2. «عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً * إِلاّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُول فَإِنَّهُ یَسْلُكُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَداً». (سوره جن، آیه 26 27) «دانای غیب او است، هیچ كس را از غیب خویش مطلع نمی سازد مگر آن كس كه برگزیند از پیامبر...». مفاد آیه روشن است و در حقیقت علم غیب را از آن خدا می داند و می رساند كه هرگز كسی را بر غیب مسلط و مطلع نمی سازد، جز رسول خویش كه با تعلیم او از غیب مطلع می گردد». اكنون وقت آن رسیده است به برخی از مواردی كه پیامبران از غیب خبر داده اند، اشاره ای گذرا داشته باشیم:مواردی كه پیامبران از غیب خبر داده اند با بررسی آیاتی كه در مورد آگاهی پیامبران از غیب وارد شده است، می توان گفت كه پیامبران الهی در مواردی كه مصلحت ایجاب می كرد، از پس پرده غیب گزارش داده اند كه برخی از آنها را به اختصار بیان می كنیم: الف: حضرت نوح و آگاهی از غیب نوح فرمود: «ربّ لا تَذَرْ عَلی الأَرْضِ مِنَ الْكافِرینَ دَیّاراً * إِنّك إِنْ تَذَرْهُمْ یُضلُّوا
ص: 208
عِبادَك ولا یَلِدُوا إلاّ فاجراً كَفّاراً». (سوره نوح، آیه26 و 27) «پروردگارا! از كافران كسی را روی زمین باقی مگذار؛ زیرا اگر آنان را مجال دهی، بندگان با ایمان تو را گمراه می سازند و جز بدكار و ناسپاس به بار نمی آورند». این پیامبر عالی قدر در این آیه از دو مطلب كاملاً مخفی و پنهان خبر داده است: 1. از این به بعد، هیچ كس از كافران به وی ایمان نمی آورند.
2. از نسل این گروه، جز بدكار و ناسپاس، كسی متولّد نخواهد شد. ب: یعقوب و یوسف و خبرهای غیبی سوره یوسف مالامال از خبرهای غیبی یعقوب و فرزند عزیز او {یوسف} است و با نگاهی گذرا، آگاهی آنان از اخبار غیبی آشكار می گردد. كه در اینجا به دو مورد اشاره می كنیم: یوسف در آخرین ملاقات خویش با برادران، خود را به آنان معرفی كرد وپیراهن خود را به مژده رسانی داد تا آن را به یعقوب برسانند. وقتی برادران یوسف و مژده رسان، مصر را ترك كردند، یعقوب بی درنگ گفت: «إِنّی لأجدُ ریحَ یُوسفَ لَولا أَنْ تُفنّدون». (یوسف / 95) «من بوی یوسف را می شنوم، اگر مرا تخطئه نكنید». یعقوب علیه السلام از فرسنگ ها فاصله، بوی یوسف را می شنود و از وصال نزدیك خبر می دهد. همچنین یوسف علیه السلام در زندان عزیز، با دو هم بند رو به رو شد كه هر دو مشرك بودند و خواب خود را برای وی نقل كردند. یوسف پس از دعوت آنان به توحید، خواب آنان را به درستی تعبیر كرد و پرده از روی غیب برداشت و فرمود: «أَمّا أَحَدُكُما فَیَسْقی ربَّهُ خَمراً وأَمّا الآخَرُ فَیُصلَبُ فَتأكُلُ الطَّیرُ
ص: 209
مِنْ رَأسهِ». ) یوسف / 41 («یكی از شما ساقی پادشاه می شود، ولی دیگری را به دار می زنند و پرندگان مغز سر او را می خورند». ج: این تنها پیامبران الهی نیستند كه به اذن خداوند از غیب خبر می دهند، مصاحب موسی كه معلم او نیز بود، در سه رویداد از غیب خبر داد: 1. شكستن كشتی. 2. كشتن نوجوان. 3. تعمیر دیوار.
(1) د:خبرهای غیبی حضرت مسیح حضرت مسیح كه آخرین حلقه اتصال میان پیامبران پیشین و پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله است، از آگاهان به غیب به شمار می رود. او خویش را با جمله زیر توصیف كرده، می فرماید: 1. «وأُنبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخرُونَ فِی بُیُوتِكُم». (آل عمران / 49 (من به شما خبر می دهم كه چه می خورید و چه چیزهایی را در خانه ذخیره می كنید». واین امر را از معجزات خود برمی شمارد و می فرماید: «وَأُبْریءُ الأكْمَهَ وَالأَبْرَصَ وأُحْی الْمَوتی بِإِذْنِ اللّه وَأُنبئكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَما تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِكُمْ)». صف / 6) «من نابینایان و متبلایان به بیماری پیسی را شفا می بخشم و مردگان را به اذن خداوند زنده می كنم و شما را از آنچه می خورید و در خانه هاتان ذخیره می كنید، خبر می دهم». شاید همین مقدار از آیات، راه را برای اثبات آگاهی برخی از اولیا از غیب، گشوده باشد. اكنون وقت آن رسیده است كه به برخی از خبرهای غیبی پیامبر اعظم صلّی الله علیه وآله و امامان دوازه گانه علیهم السلام اشاره كنیم. ه: خبرهای غیبی پیامبر اعظم صلّی الله علیه وآله 1. خبر شهادت امیرمؤمنان علیه السلام به دست بدبخت ترین انسان ها: پیامبر صلّی الله علیه وآله در حالی كه اشك در دیدگان
ص: 210
او حلقه زده بود، به علی علیه السلام فرمود: در چنین ماهی {ماه رمضان} خون تو حلال شمرده می شود، من می بینم كه در حال نماز به دست بدبخت ترین انسان های تاریخ كشته می شوی. او كه همانند پی كننده ناقه صالح سنگدل است، ضربتی بر سرت می زند و محاسنت را از خون سرت رنگین می كند. (1) مرگ ابوذر در تنهایی: ابوذر در یكی از جنگ ها از ارتش اسلام عقب ماند، هر چه بر مركب خود فشار آورد كه از جای برخیزد، سودی نبخشید، شتر را رها كرد و اثاث سفر را بر پشت خود نهاد و به راه افتاد تا هر چه زودتر به مسلمانان برسد. ارتش اسلام در نقطه ای به دستور پیامبر صلّی الله علیه وآله منزل كرده و به استراحت پرداخته بودند، ناگهان سیاهی شخصی كه با بار گران پیاده می آمد، از دور نمایان شد. یكی از یاران رسول خدا صلّی الله علیه وآله از دور او را شناخت و به پیامبر گفت: این مرد كه تنها می آید، ابوذر است، در این لحظه پیامبر صلّی الله علیه وآله گفت: «خدا ابوذر را رحمت كند كه تنها راه می رود، تنها می میرد و تنها برانگیخته می شود». (2) آینده نشان داد كه خبر پیامبر صلّی الله علیه وآله عین واقع بود؛ زیرا وی در بیابان «ربذه» در تبعید، دور از اجتماع در كنار دختر خویش با وضعی رقّت بار جان سپرد. این دو، نمونه ای از خبرهای غیبی پیامبر گرامی است كه مطرح گردید و گرنه ذكر خبرهای غیبی پیامبر صلّی الله علیه وآله خود به كتابی مستقل نیاز دارد. بر این اساس، اولیای الهی بر اثر صفای باطن، به اذن الهی
ص: 211
از آینده خبر می دهند و چه بسا به خاطر محدَّث بودن، پرده از چهره غیب بردارند. خبرهای غیبی امیرمؤمنان علیه السلام امیرمؤمنان و امامان یازده گانه علیهم السلام به خاطر محدّث بودن، گزارش هایی از غیب داده اند كه به ذكر چند نمونه از آنها اكتفا می كنیم: 1. شهر بصره غرق می شود در جنگ جمل بصره فتح شد و سپاه دشمن تار و مار گردید و طلحه و زبیر كشته شدند، امام علیه السلام وارد مسجد شد و روی منبر قرار گرفت، پس از مقدمه ای، رو به مردم كرده، گفت: «به خدا سوگند شهر شما غرق خواهد شد و مسجد شما به سان سینه كشتی {كه بدنه آن در آب فرو می رود، و تنها سینه آن روی آب ظاهر می گردد} دیده می شود. خداوند عذاب خود را از بالا و پایین به این شهر خواهد فرستاد». (1) ابن ابی الحدید می گوید: «بصره تاكنون دوبار در آب غرق شده است، یك بار در زمان «القادر باللّه» و بار دیگر در زمان «القائم باللّه» طغیان آب های خلیج فارس و باران های سیل آسا این شهر را در آب فرو برد و از میان آن همه ساختمان تنها كنگره های مسجد جامع كه در بلندی قرار داشت، به سان سینه كشتی یا سینه مرغ در دریا دیده می شد». (2) معاویه بر سرزمین عراق مسلط می گردد امیرمؤمنان علیه السلام از مرگ خود، قبل از مرگ معاویه، خبر داد و اعلام كرد كه معاویه پس از آن حضرت بر اهل عراق مسلط می گردد. البته ایشان از معاویه نام نمی برد، ولی صفات او را متذكر می گردد كه جز معاویه كسی نیست، سپس می فرماید: «از شما می خواهد كه به من
ص: 212
ناسزا بگویید و از من بیزاری بجویید اگر از شما بخواهند از من بدگویی كنید، بدگویی بنمایید؛ زیرا آن مایه پاكی من و نجات شما است، ولی هرگز در باطن از من بیزاری نجویید؛ زیرا من بر فطرت اسلام چشم به جهان گشوده ام و قبل از همه اسلام آورده ام و به رسول خدا در مدینه پیوسته ام». (1)ده نفر از خوارج جان به سلامت نمی برند و از یارانم ده نفر كشته نمی شود در نبردی كه میان امام و خوارج در سرزمین نهروان رخ داد، امام پس از اتمام حجت و بازگشت گروهی از خوارج به صفوف امام، رو به یاران خود كرد و چنین فرمود: «قتلگاه آنان كنار آب نهروان است سوگند به خدا از گروه خوارج ده نفر جان به سلامت نمی برند و از شما هم ده تن كشته نمی شود». {1} (نهج البلاغه، خطبه 58) ابن ابی الحدید می گوید: «این خبر غیبی، یكی از كرامات امام است و صحت آن به طور تواتر نقل شده است و در نبردی كه میان سربازان امام و خوارج نهروان رخ داد، نه نفر جان به سلامت بردند و از میان یاران علی تنها هشت تن به شهادت رسیدند».
1 در نظر شیعه اهل بیت چه كسانی هستند؟ سؤال: قرآن از تعلق اراده خدا بر تطهیر اهل بیت از رذائل و پلیدی ها سخن می گوید. در این جا این سؤال مطرح می شود كه مصادیق اهل بیت علیهم السلام از نظر شیعه چه كسانی هستند؟ پاسخ: نظر سائل به آیه مباركه است كه می فرماید: «إِنّما یُریدُ اللّه لِیُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَیْتِ وَیُطهّركُمْ تَطْهیراً». (احزاب / 33) «خداوند می خواهد پلیدی ها را
ص: 213
تنها از شما خانواده دور كند و شما را كاملاً پاك گرداند». برای بررسی آیه «تطهیر» لازم است دو مطلب مورد بحث قرار گیرد: 1. مفهوم «اهل بیت» چیست و عرب این واژه را در چه موردی به كار می برد؟ 2. این آیه در مورد چه كسانی نازل شده است؟ تبیین مفهوم «اهل بیت» واژه «اهل بیت» مركب از دو كلمه است: 1. اهل. 2. بیت. مفهوم هر دو كلمه واضح و آشكار است و برای تشریح آن، به نقل سخنان فرهنگ نویسان عرب نیازی نیست؛ زیرا واژه «اهل» هر چند عربی است، ولی به خاطر ورود آن به زبان پارسی و اُنس ما با این لفظ در طول چند قرن، آن را در ردیف كلمات فارسی درآورده است و از مجموع استعمالات آن به صورت مضاف می توان مفهوم آن را چنین توضیح داد: اهل امر: زمامداران. اهل انجیل: پیروان انجیل. اهل كتاب: پیروان كتاب های آسمانی. اهل اسلام: پیروان اسلام. اهل الرجل: كسانی كه با مردی پیوند خویشاوندی دارند. اهل بیت: كسانی كه در سایه پیوند خویشاوندی، در خانه ای به صورت مشترك زندگی می كنند. اهل الماء: موجوداتی كه در آب دریا یا كنار آن زندگی می كنند. با توجه به موارد استعمال این كلمه می توان مفهوم این لفظ را به شرح زیر تحدید كرد: هر انسانی كه نسبت به موضوعی {مضاف الیه} یك نوع انتساب یا اختصاص و الفت و انسی دارد، به آن «اهل آن شیء» می گویند، از این رو «ابن منظور» در «لسان العرب» می گوید: «أهلُ الرجل أخصّ الناس به»؛ «وخِصّیصان هر مردی، اهل اوست». به دیگر سخن، هرگاه گفته شود «اهل الرجل» مقصود كسانی هستند كه
ص: 214
به او وابسته بوده، و از اتباع و متعلقان او به شمار می روند و بر اساس این بیان، باید گفت: اهل بیت مفهوم وسیعی دارد كه فرزندان و همسران انسان را نیز دربرمی گیرد، لذا قرآن به روشنی آن را در مورد همسر ابراهیم به كار برده و آورده است كه فرشتگان خطاب به او گفتند: «رَحْمَه اللّهِ وَبَرَكاتهُ عَلَیْكُمْ أَهْلَ البَیْت». (هود / 74) «رحمت و بركات الهی بر شما خاندان باد». مقصود از «اهل بیت» چه كسانی هستند؟ اكنون وقت آن رسیده است كه مقصود از اهل بیت در آیه تطهیر روشن شود. هرگاه دلیلی بر انحصار این مفهوم بر همسر و همسران یا خصوص فرزندان اقامه نشود، باید آن را بر همان معنی وسیع حمل كرد، ولی قرائن قاطع نشان می دهد كه مقصود، پیامبر صلّی الله علیه وآله، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام هستند و دیگر افراد را شامل نیست. شواهد و قرائن این گفته عبارت اند از: 1. «البیت» به بیت معینی اشاره دارد. «ال» در واژه «البیت»، ال جنس یا استغراق نیست بلكه اشاره به یك بیت معهود است كه مورد عنایت آیه است؛ زیرا اگر مقصود آیه خانه های همسران پیامبر صلّی الله علیه وآله بود، باید می گفت: «أهل البیوت»، و لذا آنجا كه درباره آنان سخن می گوید، صیغه جمع به كار می برد، نه صیغه مفرد و می فرماید: «وَقَرْنَ فِی بُیُوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلیّه الأُولی». (احزاب / 33) «در خانه های خود قرار گیرید و مانند دوران جاهلیت نخست، زیبایی های خود را آشكار نكنید». در این آیه هر اتاقی از اتاق های زنان رسول خدا بیتی محسوب شده كه متعلق به
ص: 215
یكی از همسران او بود، در حالی كه در آیه، یك بیت مشخص مطرح است و طبعاً باید این یك بیت را معین كنیم، نمی توان گفت این «بیت» یكی از بیت های متعلق به همسران رسول خدا صلّی الله علیه وآله است؛ زیرا در این صورت مفهوم آیه كاملاً در ابهام فرو رفته و مجمل خواهد بود، گذشته از این دلیلی ندارد كه یكی از بیت ها را بر هشت بیت دیگر ترجیح دهیم. از این جهت باید این بیت، جدا از بیوت ازواج رسول خدا باشد و آن بیت چیزی جز بیت فاطمه {علیها السلام} نیست كه در عین تعلق به وی، به پیامبر نیز تعلق داشت و در آن چهار نفر مشتركاً زندگی می كردند. مؤید این مطلب حدیثی است كه سیوطی در تفسیر آیه «فی بُیُوت أَذِنَ اللّه أَنْ تُرفَعَ» (نور / 36) آورده است. او می نویسد: وقتی این آیه نازل شد و پیامبر صلّی الله علیه وآله آن را در مسجد تلاوت كرد، فردی برخاست و از رسول خدا پرسید: این بیوت با عظمت از آن كیست؟ پیامبر فرمود: «بیوت انبیا و پیامبران است». در این هنگام ابوبكر برخاست و در حالی كه به خانه فاطمه و علی {علیهما السلام} اشاره كرد، گفت: آیا این خانه نیز از آن خانه هاست؟ پیامبر صلّی الله علیه وآله فرمود: «نعم من أفاضلها» (1) آری! از برترین آنهاست». 2. مذكر بودن ضمایر قرآن در سوره احزاب از آیه بیست و نهم تا آیه سی و چهارم درباره همسران پیامبر بحث و گفتگو می كند و در تمام آیات، ضمایر مربوط به همسران پیامبر را مطابق قواعد ادبی مؤنث می آورد، در
ص: 216
این مورد متجاوز از بیست ضمیر مؤنث به كار می برد و می فرماید: «كُنْتُنَّ * فَتَعالَینَ * أُمَتِّعْكُنَّ * أُسَرِّحْكُنَّ * تُرِدْنَ * لَسْتُنَّ *اتَّقَیْتُنَّ * فَلا تَخْضَعْنَ * قلنَ * قَرْنَ فی بُیُوتِكُنَّ * تَبَرَّجْنَ * آتَِیْنَ * أَطِعْنَ * وَاذْكُرْنَ * و...». ولی هنگامی كه به آیه مورد بحث كه در ذیل آیه سی و سه قرار دارد می رسد، لحن سخن دگرگون می شود و مخاطب عوض می گردد، ضمایر را مذكر می آورد و می گوید: «عَنْكُمُ الرِّجْسَ» و «یُطَهِّرَكُمْ». در این صورت باید دقت كرد كه هدف از این دگرگونی چیست؟ این دگرگونی جز این نیست كه آیه درباره غیر این گروه {زنان} نازل شده، هر چند در سیاق آیات مربوط به آنها آمده است. این كه علت «تداخل» چیست و چرا در اثنای گفتگوی با همسران، ناگهان طرف خطاب دگرگون می شود ومطلب مربوط به غیر آنان به میان می آید و آنگاه، بار دیگر به بحث پیرامون همسران باز می گردد و... را در جای دیگری مورد بحث قرار خواهیم داد. 3. اهل بیت علیهم السلام در لسان پیامبر صلّی الله علیه وآله روایات متضافر بلكه متواتر از پیامبر صلّی الله علیه وآله نشان می دهد كه در این آیه، جز خود پیامبر صلّی الله علیه وآله و ساكنان خانه فاطمه، احدی مقصود نیست و این روایات را گروهی از صحابه از پیامبر صلّی الله علیه وآله نقل كرده اند كه برخی از آنها عبارت اند از: 1. ابوسعید خدری 2. انس بن مالك 3 . ابواسحاق 4. واثله بن الاسقع 5. ابوهریره 6. ابوالحمراء 7. سعد بن أبی وقاص 8. عایشه 9. امّ سلمه 10. ابن عباس. مضمون احادیث حاكی
ص: 217
است كه پیامبر گرامی صلّی الله علیه وآله برای روشن كردن مقصود از اهل بیت، دو كار معین انجام داده است كه هركدام در نوع خود قابل توجه است: 1. كسا و عبا و یا قطیفه ای بر سر پنج تن افكند و امّ سلمه را كه قصد ورود به زیر كسا را داشت، از دخول تحت كِسا بازداشت و این جمله را گفت: «خدایا! اینان اهل بیت من هستند، پروردگارا! پلیدی را از آنان دور ساز!». 2. به مدت هشت ماه و یا بیشتر، موقع رفتن به مسجد برای گزاردن نماز صبح، به خانه زهرا می رفت و آنان را برای نماز دعوت می كرد و آیه مذكور را تلاوت می نمود. بنابر این، پیامبر صلّی الله علیه وآله با این دو عمل، كاملاً مصادیق آیه را تعیین فرموده است. اكنون به صورت فشرده به ترجمه و نقل برخی از احادیث می پردازیم: 1. ابو سعید خدری می گوید: «رسول اللّه صلّی الله علیه وآله فرمود: این آیه درباره من و علی و فاطمه و حسن و حسین فرود آمده است». امّ سلمه می گوید: این آیه در خانه من نازل گردید. همان روز زهرا علیها السلام غذایی به حضور پیامبر آورد. پیامبر فرمود: برو پسر عمویت علی و دو فرزند خود را بیاور. زهرا در حالی كه دست فرزندان خود را گرفته بود و علی نیز پشت سر او حركت می كرد، وارد محضر رسول خدا شدند. پیامبر صلّی الله علیه وآله حسنین را در آغوش گرفت و علی علیه السلام در سمت راست پیامبر و دخت او در سمت چپ او نشستند و هر پنج نفر مشغول خوردن غذایی شدند كه
ص: 218
دخت گرامی پیامبر آماده كرده و به حضور پیامبر آورده بود. ناگهان فرشته وحی نازل شد و آیه تطهیر را فرود آورد. در این هنگام پیامبر كسایی را كه شبها آن را به روی خود می كشید، برداشت و همه را زیر آن كسا قرار داد و دست خود را از زیر كسا بیرون آورد و به آسمان اشاره كرد و سه بار فرمود: من با شنیدن این جمله خواستم زیر كِسا درآیم و مشمول چنین فضیلتی گردم. از این جهت گوشه كسا را بالا زدم تا به آنان ملحق شوم. پیامبر آن را از دست من كشید. گفتم: ای رسول خدا، آیا من از اهل بیت تو نیستم؟ ! پیامبر بدون این كه یكی از دو طرف قضیه را تصدیق كند فرمود: «تو زن نیكی هستی و از همسران پیامبر می باشی». مضمون حدیث كه در كتاب های حدیث و تفسیر نقل شده، همگی بیانگر آن است كه مفاد آیه از خصایص این پنج نفر است و غیر آن پنج تن، حتی بهترین و پاكترین همسران او در این فضیلت شركت ندارند. رسول گرامی صلّی الله علیه وآله به روایتی چهل روز و به روایت دیگر هشت ماه و به روایت سوم، نُه ماه، هنگامی كه برای گزاردن نماز صبح به مسجد می رفت، به در خانه علی علیه السلام می آمد و می گفت:الصَّلاةُ، الصَّلاةُ، «إِنَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَكُم تَطْهیراً». (1) آیا با توجه به این روایات باز می توان برای آیه، تفسیر دیگری جست؟ شگفت از سر دبیر مجله «ترجمان الحدیث» لاهور پاكستان «احسان الهی ظهیر» است كه خود را مترجم و سخن گوی احادیث نبوی می داند؛
ص: 219
امّا با بی پروایی خاصی این همه احادیث را كه نشانگر اختصاص تطهیر به این گروه است نادیده گرفته و در كتاب «الشیعه واهل البیت» به روایت {عكرمه} خارجی اعتماد كرده و می گوید: مقصود همسران پیامبر است و می افزاید كه فرزندان او نیز مجازاً در آن داخل اند. تنها سؤالی كه باقی می ماند این است كه چرا آیه تطهیر در لابلای آیات مربوط به همسران پیامبر آمده است؟ پاسخ آن این است كه گاهی قرآن در حالی كه درباره موضوعی سخن می گوید، آن را رها كرده و به موضوعی دیگر می پردازد و اندكی بعد، دیگر بار به همان موضوع نخست برمی گردد كه یك نمونه از آن رامی آوریم: در داستان یوسف، آنگاه كه پرده از خیانت همسر عزیز برافتاد و شوهرش از جریان آگاه شد، عزیز رو به همسر خود كرد و گفت: «قَالَ إِنَّهُ مِنْ كَیْدَِكُنَّ إِنَّ كَیدَكُنَّ عَظیم». (یوسف / 28) «گفت: این كار مكر شما زنان است و حیله های شما بزرگ است». در حالی كه با همسر خود سخن می گوید ناگهان خطاب را به یوسف متوجه می كند و می گوید: «یُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هذا وَاسْتَغْفِری لِذَنْبِكِ إِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الخاطِئین». (یوسف / 29) «یوسف از او درگذر، و تو ای زلیخا! نیز از گناهی كه انجام داده ای استغفار كن، تو از خطاكاران بوده ای». وامّا در این مورد كه چرا در لابلای گفتگو درباره زنان پیامبر صلّی الله علیه وآله مسأله اهل بیت علیهم السلام آمده است، از دو علت می توان یاد كرد: 1. خدا در حالی كه درباره زنان پیامبر صلّی الله علیه وآله سخن می گوید، گاهی آنها را تهدید می كند و می گوید: «یا نِساءَ النَّبی
ص: 220
مَنْ یَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَه مُبَیّنَه یُضاعَف لَها العَذاب ضِعْفَین وَكانَ ذلِكَ عَلی اللّهِ یَسیراً». (احزاب / 30) «ای زنان پیامبر، هر یك از شما گناه آشكار و فاحشی مرتكب شود، عذاب او دو چندان خواهد شد، واین برای خدا سهل و آسان است». در این وضعیت، با مطرح كردن اهل بیت و كمالات آنان، می خواهد برساند كه این خاندان برای شما بهترین الگو هستند، چه بهتر زندگی آنان، سرخط زندگی شما باشد. 2. بسیاری از مسلمانان صدر اسلام درباره علی علیه السلام و خاندان او كاملاً حساسیت داشتند. هیچ قبیله و عشیره ای نبود كه فردی از آنان به دست امام در غزوه های اسلامی كشته نشده باشد. برای همین بسیاری از آنان از امام سخت دل آزرده و ناراحت بودند و این نوع بغض و كینه، پس از درگذشت پیامبر آشكار شد و گروه های زیادی به نوعی از امام و خانواده او انتقام گرفتند. به خاطر چنین حساسیتی پیامبر صلّی الله علیه وآله به فرمان خدا آیه مربوط به طهارت و عصمت این خاندان را در لابلای آیات مربوط به همسران پیامبر قرار داد تا تجلی زیادی نداشته باشد. آنگاه برای این كه ایجاد اشتباه نكند، از طریق سنّت و حدیث به توضیح مفاد این آیه پرداخت و پرده از مقصد حقیقی آیه برداشت. این جریان درست مانند این است كه افراد خردمند و با تجربه اشیای بسیار قیمتی و گرانبها را در درون خانه در میان اشیایی قرار می دهند كه برای بیگانه چندان جلب توجه نكند، هر چند خود اهل خانه از درون آن آگاه هستند. این بحث را با نقل روایتی از سعد بن
ص: 221
ابی وقاص به پایان می رسانیم: ترمذی در صحیح خود از سعد وقاص نقل می كند كه در ماجرای مباهله، پیامبر، علی و فاطمه، حسن و حسین را خواست و گفت: «اَللّهُمَّ هؤلاءِ أَهْلِی». وی در بخش دیگری از صحیح خود آورده است كه پیامبر صلّی الله علیه وآله حسن وحسین و علی و فاطمه علیهم السلام را با پارچه پوشانید و فرمود: «خدایا! آنان اهل بیت من هستند. خدایا! پلیدی را از آنان دور ساز و آنان را به نحو خوبی، پاكیزه گردان! امّ سلمه عرضه داشت: ای پیامبر خدا، من هم از آنان هستم؟ فرمود: تو بر جای خود باش {وارد كسا مشو} تو زن خوبی هستی». (1) سخن گفتن فرشته با فاطمه زهرا {علیها السلام} سؤال: سخن گفتن فرشته با دخت گرامی پیامبر، فاطمه زهرا {علیها السلام} چگونه قابل توجیه است؟ تردیدی نیست كه فرشته وحی و یا دیگر فرشتگان با انبیا و اولیا سخن می گویند و وحی الهی را در اختیار آنان می گذارند، ولی سخن گفتن آنان به پیامبران اختصاص ندارد، بلكه با انسان های والا هر چند نبی نباشند نیز سخن می گویند و گروهی را كه فرشتگان در برابر آنها متمثل می شوند و با آنان سخن می گویند، «محدَّث» می نامند. در احادیث فریقین گروهی به نام محدّث معرفی می شوند و آنها كسانی هستند كه فرشته با ایشان به گفتگو می پردازد. فرد محدَّث از نظر كمال باید به پایه ای برسد كه بتواند اصوات برزخی را با گوش دنیوی بشنود. جهان، پر از صور و اصوات برزخی است كه اغلب انسان ها را به خاطر نداشتن توانمندی، یارای دیدن و شنیدن آنها نیست، امّا گروهی كه از نردبان
ص: 222
كمال و فضیلت بالا رفته اند، می توانند این اصوات و صور برزخی را بشنوند و درك كنند، تا آنجا كه فرشته والامقامی چون «روح الأمین» با آنها سخن می گوید و آنها سخن او را می شنوند. از این جهت، در روایات، دخت گرامی پیامبر صلّی الله علیه وآله محدّثه (1) معرفی شده كه خود حاكی از كمال برتر است. كوته نظران، سخن گفتن فرشته با غیر پیامبران را دور از واقعیت می شمارند، در حالی كه قرآن كریم یادآور سخن گفتن فرشته با مادر مسیح، حضرت مریم است، آنجا كه می فرماید: «وَإِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَه یا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفاكِ وَطَهَرَّكِ وَاصْطَفاكِ عَلی نِساءِ الْعالَمین». (نساء / 42) «آن گاه كه ملائكه به مریم گفتند: خدا تو را برگزیده و از آلودگی پاك كرده و تو را بر زنان جهان برتری بخشیده است». سخن گفتن فرشتگان با فرد، نشانه نبوت و رسالت او نیست، بلكه نشانه ارتقای مخاطب به قلّه كمال است كه به او توان شنیدن صدای فرشتگان را می دهد. از این گذشته، قرآن كریم، سخن گفتن فرشتگان را با همسر حضرت ابراهیم، هاجر یادآور می شود و می فرماید: «قالُوا أَتَعْجَبینَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ رَحْمتُ اللّه وبَركاته عَلَیْكُمْ أَهل البَیْت إنّه حَمیدٌ مَجید». (هود / 73) «آیا از فرمان و اراده خدا در شگفت هستی، رحمت و بركات او بر شما خاندان[نبوت] باد...» مسأله الهام و فتوحات غیبی در مورد اولیای الهی مسأله گسترده كلامی و فلسفی است كه در این مختصر، مجال بازگویی آن نیست، ولی به طور فشرده می توان گفت كه عصر نبوت و رسالت به معنی رهبری انسان ها از طریق وحی تشریعی سپری شده است و پس از
ص: 223
رسول خاتم صلّی الله علیه وآله نبی و رسولی نخواهد آمد، ولی هرگز باب فتوحات و شكوفایی معرفتی انسان به روی او بسته نشده است. چه بسا انسان هایی با دید برزخی و هوش برتر، آنچه را كه دیگران نمی بینند و نمی شنوند، ببینند و بشنوند. قرآن مجید می فرماید: «یا أَیُّها الَّذِینَ آمَنوا إِن تَتَّقُوا اللّهَ یَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً» (انفال / 29) «ای افراد با ایمان اگر از گناه پرهیز كنید، خدا قوه و نوری به شما می دهد كه از درون حق را از باطل جدا می سازید». امیر مؤمنان درباره انسان های وارسته، كه از طریق تقوا و پرهیزكاری كسب كمال نموده اند، چنین می فرماید: «عقل خود را زنده ساخته و شهوتش را میرانده است تا آن جا كه تنش به لاغری گراییده و تندخویی او به نرمی تبدیل شده است. برقی پرنور در وجودش درخشیده و راه هدایت را برای او روشن ساخته و در راه خدا او را به پیش برده است. پیوسته در مسیر تكامل از دری به دری دیگر راه یافته و در جایگاه امنیت و آسایش پای نهاده و آرام گرفته است». (نهج البلاغه، خطبه 22) گفتنی است، در پاسخ برخی از این پرسش ها به تفصیل درباره افراد «محدَّث» در اسلام سخن گفته ایم. 3 كیفیت صلوات بر پیامبر صلّی الله علیه وآله سؤال: چگونه بر پیامبر صلّی الله علیه وآله صلوات می فرستید؟ پاسخ: فرستادن درود بر والاترین انسان ها، عملی خدا پسندانه است كه خداوند، خود بر این كار سبقت گرفته و فرشتگان و مؤمنان را فرمان داده است كه بر او درود بفرستند؛ چنان كه می فرماید: «إِنَّ اللّهَ وَملائِكتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَبِیّ یا أَیُّها
ص: 224
الّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلیهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیماً». (احزاب / 56) «خدا و فرشتگان بر پیامبر درود می فرستند. ای كسانی كه ایمان آوردید بر او صلوات و سلام بفرستید». ذكر صلوات در هر زمان و در تمام حالات، امری مستحب است و آیه مباركه بدون آن كه زمان و مكان خاصی برای آن تعیین كند، به آن فرمان می دهد، به خصوص هنگامی كه انسان به هنگام اذان و یا خواندن قرآن نام او را بشنود یا بر زبانش جاری گردد. كیفیت صلوات بر پیامبر صلّی الله علیه وآله، در حدیث عبدالرحمان بن ابی لیلی، از كعب بن عجزه، از نبی مكرَّم اسلام وارد و در اصح كتب حدیثی از نظر اهل سنت نقل شده است كه به ترجمه بخشی از آن می پردازیم: كعب بن عجزه خطاب به عبدالرحمان: آماده ای حدیثی را كه از پیامبر صلّی الله علیه وآله شنیده ام به عنوان هدیه ای به تو اهدا كنم؟ عبدالرحمان: حاضر و آماده ام. كعب بن عجزه: به پیامبر صلّی الله علیه وآله عرض كردیم، بر شما اهل بیت چگونه درود بفرستیم، در حالی كه از كیفیت دادن سلام آگاهیم. پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله: بگویید: «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَعَلی آلِ مُحَمَّد، كَما صَلَّیْتَ عَلی إِبْراهیمَ وَعَلی آلِ إِبْراهیمَ إِنَّكَ حَمیدٌ مَجِیدٌ، اللّهُمَّ بارِكْ عَلی مُحَمَّد وَعَلی آلِ مُحَمَّد كَما بارَكْتَ عَلی إِبْراهیمَ وَآلِ إِبْراهیمَ إِنَّكَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ». (1) از این بیان روشن می شود كه در موقع فرستادن صلوات، باید آل محمد را نیز ذكر كنیم تا صلوات كامل شود و این كه عده ای امروزه در سخنرانی ها و نوشته ها، تنها بر پیامبر درود می فرستند و می گویند: «صلّی اللّه علیه وسلم»، كاملاً بر
ص: 225
خلاف دستور رسول خدا است. ابن حجر هیثمی {899 - 974} از پیامبر صلّی الله علیه وآله نقل می كند كه آن حضرت فرمود: پیامبر صلّی الله علیه وآله فرمود: «برای من درود مقطوع و بریده نفرستید، عرض شد مقصود چیست؟ فرمود: نگویید: اللهمّ صلّ علی محمّد، وسكوت كنید، بلكه لازم است بگویید: اللّهمّ صلّ علی محمّد وعلی آل محمّد.» (1) از این رو صلوات شیعه، صلوات كامل و مطابق است با روایت صحیح بخاری كه اصح كتب حدیثی اهل سنت است. البته شایسته است كه پس از ذكر صلوات، جمله «كَما صَلَّیْتَ عَلی إِبْراهیمَ وَآلِ إِبْراهیم» گفته شود، ولی گاهی به جهت اختصار این جمله ترك می شود، چنان كه خود پیامبر صلّی الله علیه وآله در روایت دوم به آن بسنده كرد. گذشته از این، می توان گفت جمله «كَما صَلَّیْتَ عَلی إِبْراهیمَ وَآلِ إِبْراهیم» جزء صلوات نیست، بلكه تعبیری است برای تعلیم آن؛ یعنی همان طور كه بر ابراهیم و آل او صلوات می فرستید بر محمّد و آل او نیز صلوات بفرستید، و این دو را از هم جدا نسازید و شگفت آن كه در صحیحین و دیگر كتاب ها، نامی از صحابه به میان نیامده، در صورتی كه اهل سنت به هنگام فرستادن درود كامل، صحابه را بر آل عطف می كنند و می گویند: «وعلی آله وصحابه». 4 غلوّ درباره اهل بیت علیهم السلام سؤال:آیا عقیده شیعه درباره اهل بیت»،
غلو آمیز نیست؟ پاسخ: «غلو» در فرهنگ عربی به معنای «تجاوز از حد و مرز» است؛ مثلاً پزشك عمومی، به عنوان متخصص قلب و عروق معرفی شود، یا در ستایش زیبایی های ظاهری و معنوی فردی، بیش از
ص: 226
حدّ سخن گفته شود. و از آنجا كه غلو یك امر نكوهیده است، خداوند اهل كتاب را پند می دهد كه در دین خود زیاده روی نكنند؛ چنان كه می فرماید: «یا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغلُوْا فِی دِینِكُم». (نساء / 171، مائده / 77) «ای اهل كتاب، در دین خود غلو و زیاده روی نكنید»، {چه غلوی بالاتر از این كه بشر را خدا و فرزند خدا بدانند}. امیرمؤمنان، رفتار و گفتار اهل بیت پیامبر را حد و مرز شریعت و عقیده معرفی می كند و می فرماید: «ما جایگاه میانه و حد وسط هستیم. عقب ماندگان باید به ما ملحق شوند و تندروانِ غلو كننده، باید به سوی ما بازگردند». (نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره 109) متهم كردن پیروان اهل بیت به غلو، اندیشه باطلی است كه بر اثر ناآگاهی از عقاید آنان و یا مبانی و دلایل آنها پدید می آید. در قلمرو توحید، غالی كسی است كه امامان را از مقام عبودیت وبندگی فراتر ببرد و آنها را خدا و یا مصدر افعال خدا بپندارد؛ مثلاً بگوید: آنان خالق زمین و آسمانند{شرك در خالقیت}یا معتقد باشد كه تدبیر نظام آفرینش پس از ایجاد به دست آنها است و آنها «رازق»، «محیی» و «ممیت» می باشند. {شرك در تدبیر}. یا بگوید: امر تشریع به آنان واگذار شده و تحریم و تحلیل در دست آنها است {شرك در تقنین}. پیروان اهل بیت در تمام مراتب توحید كه برخی را یادآور شدیم، ذرّه ای از مرز توحید حقیقی تجاوز نكرده، تنها خدا را خالق، مدبر و مشرّع می دانند و امامان را انسان های برتر و والا می شمارند. به عقیده شیعیان، اگر در یك
ص: 227
مورد خاص و در پرتو دعای آنان، تحوّلی در جهان آفرینش رخ دهد و یا بیماری شفا پیدا كند، همگی به اذن خدا بوده و شبیه كارهای معجزه آسای حضرت مسیح علیه السلام می باشد. شفاعت آنان در روز رستاخیز هم به اذن خدا است و توسل به آنان، به خاطر موقعیتی است كه آنان نزد خدا دارند. ذكر فضایل و مناقب آنان نیز نوعی اظهار مهر و مودت به خاندان رسالت است كه مورد تأكید قرآن و سنت پیامبر می باشد. حب عترت و مودت ذوی القربی از اصولی است كه قرآن و سنت بر آن تأكید دارند. (1) اعتقاد به آگاهی آنان از غیب نیز به معنای آن است كه آنان به اذن الهی و تعلیم وی از غیب خبر می دهند. امیرمؤمنان پس از فتح بصره برفراز منبر رفت و از رویدادهای بزرگی كه در آینده در شهر بصره رخ خواهد داد، خبر داد. فردی از یاران گفت: «قد اُعطِیَت عِلمَ الغیب؟»: آیا به شما علم غیب داده شده؟ امام خندید و فرمود: آنچه گزارش می دهم علم غیب نیست، بلكه آموزشی از صاحب علم {پیامبر} است. (نهج البلاغه، خطبه 128) بنابراین «علم غیب» ذاتی، {نه اكتسابی و آموزشی} از آنِ خدا است و آگاهی دیگران از غیب به صورت اكتسابی و آموزشی می باشد. اگر قرآن، علم غیب را از آن خدا دانسته و می فرماید: «قُلْ لا یَعْلَمُ الْغَیب فِی السَّماواتِ وَالأَرْض إِلاّ اللّه». (نمل / 65) «بگو كسانی كه در آسمان ها و زمین هستند، غیب را نمی دانند، جز خدا». مقصود، علم غیب ذاتی و نامحدود است كه از آنِ آفریدگار هستی است و غیر او، در
ص: 228
همه چیز نیازمند او می باشند. بنابراین، به هیچ عنوان نمی توان این عقاید را نشانه غلو و زیاده روی درباره آنان دانست. امامان ما پیوسته از غالیان تبرّی جسته و آنان را از ساحت خود طرد می كردند. امام هشتم علیه السلام، در یكی از دعاهای خویش، از غالیان زمان خود تبرّی و دوری می گزیند. آن حضرت در این دعا از عقیده غالیان، كه خلقت جهان و روزی دادن بندگان را به دست امامان می دانستند، تبرّی می جوید. این دعا حاكی است كه برخی از كوته نظران با مشاهده امور خارق العاده از آنان، اندیشه های ناروا و غیر صحیحی را به خود راه می دادند لذا امام برای تبرّی از اندیشه های باطل، دعایی به شرح زیر دارد: «پروردگارا! من از گفتار كسانی كه در حق ما مطالبی را می گویند كه ما نگفته ایم، تبرّی می جویم. پروردگارا! خلقت جهان و روزی بندگان از آن تو است. تو را می پرستیم و از تو كمك می طلبیم...». «بارالها! تو آفریدگار ما و آفریدگار پدران و فرزندان ما هستی. پروردگارا! ربوبیت و الوهیت شایسته تو است، از كسانی كه تصور می كنند كه ما پروردگار آنها هستیم و یا می اندیشند كه خالق و رازق آنها هستیم، برائت و بیزاری می جوییم. بارالها! ما این سخنان را به آنان نگفته ایم، ما را به گفتار آنان مؤاخذه نكن!». (1) امام با این راز و نیاز، به انتقاد از آن اندیشه های باطل برخاسته و از كسانی كه معتقدند سرپرستی و قیمومت جهان هستی به پیامبر و امامان تفویض شده و آنان از جانب خداوند، آفریننده زمین و آسمان، روزی دهنده بندگان و زنده كننده و میراننده آنان در جهان و روز رستاخیز می باشند،
ص: 229
بیزاری جسته است. امامان و بهره گیری از اسباب طبیعی هیچ یك از افراد بشر، هر چند كه در مقام بالا قرار داشته باشد، جانشین هیچ یك از واسطه های فیض نمی گردد، بلكه خود او فیض را از همان واسطه ها می گیرد، اشعه خورشید، ریزش برف و باران و شكفته شدن غنچه ها، همگی تأمین كننده زندگی پیامبران و پیشوایان معصوم واولیای الهی است، همچنانكه وحی را فرشته به پیامبر می رساند و جان او را ملك الموت می گیرد (1). و از روز نخست حافظان و نگهبانان برای حفاظت جان او و تكمیل ملكات و فضایل اخلاقی او گمارده می شوند. (2). بنابراین، تمام افراد بشر، حتی انسان های كامل، از نظام علّی و معلولی گیتی بهره مند بوده و هرگز جانشین هیچ یك از وسایط فیض مادی و معنوی نمی گردند، ولی این حقیقت، مانع از آن نیست كه آنان گاهی بنا بر مصلحت و به دور از هوی و هوس، مبدأ كرامات و تصرفاتی در جهان گردند و به اشاره غیبی، در جهان خلقت، تصرفاتی انجام دهند.
1 امام زمان علیه السلام و تولد او سؤال:آیا امام مهدی علیه السلام متولد شده است؟ و اصولاً آیا امام حسن عسكری علیه السلام فرزندی داشته است؟ پاسخ: تمامی علمای شیعه اتفاق دارند كه آن حضرت در شب نیمه شعبان سال 255ق. و به قولی 256 از مادری به نام نرجس خاتون در سامرّا و در خانه امام حسن عسكری علیه السلام دیده به جهان گشود و در این مورد، روایات زیادی از پدر ارجمندش حضرت عسكری علیه السلام وارد شده كه با نقل آنها سخن به درازا می كشد. از آنجا كه تولد حضرت مهدی علیه السلام
ص: 230
زنگ خطری برای تمام نظام های فاسد آن روز بود، پیوسته عباسیان در صدد بودند كه از تولد او جلوگیری كرده و در صورت تولد، به حیاتش خاتمه دهند. یكی از علل این كه حضرت عسكری علیه السلام را در سامرّا تحت نظر گرفته بودند، این بود كه از تولد فرزند او آگاه شوند. تولد او مانند تولد موسی علیه السلام اعجاز آمیز بود. با مراقبت های پیاپی مأموران حكومت عباسی، خدا آخرین وصی خود را از نسل امام عسكری علیه السلام پیش از تولد و پس از آن، از گزند دشمنان محفوظ نگاه داشت. اسامی برخی از كسانی كه در زمان تولد آن حضرت حضور داشته و یا آن حضرت را پس از تولد مشاهده نموده اند، از این قرار است: حكیمه خاتون دختر امام محمد تقی و عمه امام حسن عسكری {علیهما السلام} است. او می گوید: روزی به خانه امام حسن علیه السلام مشرف شدم. می خواستم شبانگاه نیمه شعبان سال 255 به منزل بازگردم كه امام حسن عسكری علیه السلام فرمود: عمه جان! امشب در خانه ما باش؛ زیرا ولی خدا و جانشین من در این شب متولد خواهد شد، پرسیدم از كدام یك از كنیزانت؟ فرمود: از سوسن. من هر چه جستجو كردم اثری از بارداری در وی ندیدم، بعد از افطار با سوسن در یك اتاق خوابیدم، طولی نكشید كه بیدار شدم، به فرمایش امام حسن علیه السلام می اندیشیدم. مشغول نماز شب شدم. سوسن هم از خواب برخاست و به نماز شب پرداخت. حتی نزدیك سپیده دم، باز هم اثری از وضع حمل نبود. نزدیك بود درباره سخن امام علیه السلام به شك و
ص: 231
تردید دچار شوم كه صدای امام علیه السلام از اتاق دیگر آمد كه فرمود: عمه جان! تردید نداشته باش، تولد فرزندم نزدیك شده است. لحظاتی بعد ولیّ خدا پاك و پاكیزه به دنیا آمد، ... كودك را نزد امام بردم... (1) به خاطر مراقبت های عباسیان، كمتر كسی موفق شد در حیات حضرت عسكری علیه السلام امام را از نزدیك ببیند، ولی در عین حال گروهی از افراد بسیار نزدیك و مورد اعتماد به زیارت آن حضرت در حیات والدش موفق شدند. اكنون به ذكر اسامی شمار اندكی از آنان می پردازیم:1. ابوغانم خادم می گوید: فرزندی برای امام حسن علیه السلام متولد شد كه او را «محمد» نامیدند. روز سوم آن كودك را به اصحابش نشان داد و فرمود: این فرزندم پس از من صاحب و امام شماست و این همان قائمی است كه همه در انتظارش می باشند. (2) 2. حسن بن حسین بن علوی می گوید: در سامرّا خدمت امام عسكری علیه السلام رسیدم، تولد فرزندش را تبریك گفتم. (3) 3. حسن بن منذر می گوید: روزی حمزه بن ابی فتح نزد من آمد و گفت: بشارت باد كه دیشب خدا به امام حسن علیه السلام فرزندی عطا كرد، لیكن دستور داد كه امرش مخفی باشد. نامش را پرسیدم، گفت: نامش «محمد» است. (4) 4. احمد بن اسحاق می گوید: روزی خدمت امام حسن عسكری علیه السلام رسیدم. قصد داشتم از جانشینش سؤال كنم. آن جناب، خود سخن آغاز كرد و فرمود: ای احمد بن اسحاق! خداوند متعال از هنگامی كه آدم علیه السلام را آفرید تا قیامت، زمین را هرگز از حجت خالی نگذاشته و نمی گذارد، به بركت وجود حجت خداست كه
ص: 232
بلا از زمین دفع می شود و باران نازل می گردد و زمین بركاتش را بیرون می دهد. عرض كردم: یا ابن رسول اللّه! بعد از شما، امام و جانشین شما كیست؟ آن جناب به درون خانه رفت و كودك سه ساله ای را با خود بیرون آورد كه از زیبایی مانند ماه شب چهاردهم بود. او را بر دوش گرفته بود. فرمود: احمد! اگر تو نزد خدا و امامان گرامی نبودی، فرزندم را به تو نشان نمی دادم. بدان كه این كودك هم نام وهم كنیه رسول خداست؛ همان كسی است كه زمین را پر از عدل و داد می كند. (1) اینها برخی از شخصیت های برجسته شیعیان بودند كه توفیق زیارت امام را در زمان حیات امام عسكری علیه السلام به دست آوردند، هر چند این توفیق منحصر به ایشان نبود و گروه بیشتری آن حضرت را در زمان زندگی پدرش در خانه وی ملاقات كردند. (2) در پایان یادآور می شویم كه گروهی از بزرگان اهل سنت به ولادت او تصریح كرده اند. در این مورد به كتاب منتخب الاثر، چاپ جدید، ص 71 تا 92 مراجعه شود. مؤلف این كتاب 68 نفر از اهل سنت را نام برده است كه در كتاب های خود، به ولادت آن حضرت از حضرت عسكری علیه السلام تصریح نموده اند، علاقمندان می توانند به آن مراجعه فرمایند. 2 علت غیبت امام علیه السلام سؤال: علّت غیبت حضرت مهدی چیست و چرا مانند دیگر ائمه در میان مردم حضور ندارد؟ پاسخ: غیبت حضرت ولی عصر عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف یكی از رازهای الهی بوده و ممكن است ما نتوانیم به كُنْهِ آن پی ببریم. غیبت موقت رهبران الهی از
ص: 233
میان مردم، در امت های پیشین نیز سابقه داشته است؛ چنان كه موسی بن عمران علیه السلام چهل روز از امت خود غایب شد و در میقات به سر برد. ) اعراف / 142) حضرت مسیح علیه السلام به مشیت الهی از دیدگاه امت خویش پنهان گردید و دشمنان قادر به كشتن او نگشتند. (نساء / 158) حضرت یونس علیه السلام نیز مدتی از قوم خود غایب گشت. (صافات / 140) اصولاً هرگاه مطلبی از طریق نقل متواتر ثابت شود ولی انسان نتواند به راز آن كاملاً پی ببرد، نباید آن را مورد تردید یا انكار قرار دهد؛ زیرا در این صورت بخش عظیمی از احكام الهی، كه از مسلّمات و ضروریات دین اسلام به شمار می رود، مورد تردید قرار می گیرد. غیبت حضرت ولی عصر عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف نیز از این قاعده مستثنی نیست وعدم اطلاع از سرّ یا اسرار حقیقی آن، مجوّز تردید یا انكار آن نمی تواند باشد. با این همه، می توان راز غیبت را در حد اندیشه بشر دریافت. حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف آخرین حجت معصوم الهی است كه برای تحقق آرمانی بزرگ {گسترش عدل فراگیر و به اهتزاز درآوردن پرچم توحید در جهان} در نظر گرفته شده است و این آرمان نیاز به گذشت زمان و شكوفایی عقل و دانش بشر و آمادگی روحی بشریت دارد، تا جهان به استقبال موكب آن امام عدل وآزادی رود. ظهور زود هنگام آن حضرت، قیام كلی و گسترده ای را به دنبال نخواهد داشت؛ زیرا اگر ایشان پیش از فراهم شدن مقدمات در میان مردم ظاهر شود، سرنوشتی چونان دیگر حجت های الهی
ص: 234
{شهادت} یافته و قبل از تحقق آن آرمان بزرگ، دیده از جهان برخواهد بست. پیشوایان معصوم در روایات نیز به این حكمت اشاره كرده اند. امام باقر علیه السلام فرمود: برای حضرت قائم عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف غیبتی است قبل از ظهور. راوی از علت آن پرسید. امام فرمود: «برای جلوگیری از كشته شدن (1) گذشته از این، در برخی روایات مسأله امتحان و آزمودن خلق مطرح شده است؛ بدین معنی كه مردم در عصر غیبت در بوته آزمایش الهی قرار می گیرند و مراتب استواری آنان در ایمان واعتقاد سنجیده می شود (2) اجمال سخن این كه حضرت مهدی آخرین وصی از اوصیای الهی است كه برای تكامل همه جانبه بشر و ایجاد حكومت واحد الهی آفریده شده است. این ایده و آرزو هنگامی تحقق می پذیرد كه در جامعه بشری، آمادگی برای پذیرش چنین حجتی وجود داشته باشد و در غیر این صورت، ظهور جز كشته شدن و نابودی نتیجه ای نخواهد داشت و آن هدف عالی تحقق نخواهد یافت. از این جهت وجود حضرت، در پس پرده غیبت به سر می برد و در حالی كه در میان مردم زندگی می كند و مردم او را می بینند، ولی نمی شناسند و از این طریق از گزند دشمنان حق و عدالت مصون می ماند. از این گذشته، از آنجا كه حكومت وی حكومت جهانی خواهد بود و تحقق این امر در گرو ایجاد شرایطی است كه در هنگام تولد، وجود نداشته است. این شرایط به مرور زمان تحقق پیدا كرده و یا در حال پیدایش است و ما این شرایط را در پاسخ به پرسش ششم توضیح خواهیم داد. 3 بهره مردم در
ص: 235
زمان غیبت سؤال: مردم از حضرت مهدی علیه السلام در زمان غیبت چه بهره ای می برند؟ پاسخ: از نظر قرآن كریم، اولیای الهی دو دسته اند: ولیّ ظاهر، كه مردم وی را می شناسند و ولیّ غایب از انظار، كه مردم او را نمی شناسند، گرچه او در میان آنها بوده و از حال آنان باخبر است. در سوره كهف، وجود هر دو ولیّ، به طور همزمان بیان شده است: یكی موسی بن عمران و دیگری مصاحب موقّت او در سفر دریایی و زمینی كه به نام خضر معروف است. این ولی الهی به گونه ای بود كه حتی موسی با او آشنا نبود و تنها به راهنمایی خدا او را شناخت و از علمش بهره گرفت؛ چنانكه می فرماید:«فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیْناهُ رَحْمَه مِنْ عِنْدِنا وَعَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنّا عِلماً * قالَ لَهُ مُوسی هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلی أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمّا عُلِّمْتَ رُشْداً». «موسی و همراهش بنده ای از بندگان ما را {در لب دریا} یافتند كه وی را مشمول رحمت خود قرار داده و از جانب خویش به او علمی آموخته بودیم. موسی به وی گفت: آیا اجازه می دهی همراه تو باشم تا از علوم رشد آفرین خویش به من بیاموزی؟» (كهف / 6566) قرآن سپس شرحی از كارهای مفید و سودمند آن ولی الهی بیان می كند و نشان می دهد كه مردم او را نمی شناخته، ولی از آثار و بركاتش بهره مند بوده اند. (سوره كهف، آیات: 71 82) حضرت ولی عصر عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف نیز به سان مصاحب موسی، ولیّ ناشناخته ای است و در عین حال مبدأ كارهای سودمندی برای امت می باشد. بدین ترتیب، غیبت امام به معنی انفصال و
ص: 236
جدایی او از جامعه نیست، بلكه او همان گونه كه در روایات معصومین علیهم السلام نیز وارد شده به سان خورشید در پشت ابر است كه دیدگان آن را نمی بینند، امّا به اهل زمین نور و گرمی می بخشد. (1) پیامبر گرامی صلّی الله علیه وآله فرمود: «آری سوگند به خدایی كه مرا به نبوت برگزید، مردم از او سود می برند و از نور ولایتش در دوران غیبت، بهره می گیرند؛ چنان كه از خورشید به هنگام قرار گرفتن پشت ابرها بهره می برند». (2) اشعه معنوی وجود امام علیه السلام در حالی كه در پشت ابرهای غیبت نهان است، دارای آثار قابل ملاحظه ای است كه علی رغم تعطیل مسأله تعلیم و تربیت و رهبری مستقیم، حكمت وجودش را آشكار می سازد. در این جا به بیان برخی از این آثار می پردازیم: الف} پاسداری از آیین الهی با گذشت زمان و آمیختن سلیقه ها و افكار شخصی به مسائل مذهبی و گرایش های مختلف به مكتب های انحرافی و دراز شدن دست مَفسده جویان به سوی مفاهیم آسمانی، اصالت پاره ای از این قوانین از دست می رود و دست خوش تغییرات زیان بخشی می گردد. این آب زلال كه از آسمان وحی نازل شده، با عبور از مغزهای این و آن، به تدریج تیره و تار گشته، صفای نخستین خود را از دست می دهد. این نور پرفروغ، با عبور از شیشه های ظلمانی افكار تاریك، كم رنگ تر می گردد. خلاصه با آرایش ها و پیرایش های كوته بینانه افراد و افزودن شاخ و برگ های تازه به آن، چنان می شود كه گاهی انسان در بازشناسی مسائل اصلی، دچار اشكال می گردد. آن شاعر، خطاب به پیامبر صلّی الله علیه وآله می گوید: شرع تو را در پی آرایشند
ص: 237
دین تو را از پی پیرایشند بسْ كه فزودند بر آن برگ و بر گر تو ببینی نشناسی دگر با این حال، آیا ضروری نیست كه در میان جمع مسلمانان كسی باشد كه مفاهیم فناناپذیر تعالیم اسلامی را به شكل اصلی اش حفظ و برای آیندگان نگه داری كند؟ می دانیم در هر مؤسسه مهمی، صندوق نسوزی وجود دارد كه اسناد مهم را در آن نگه داری می كنند تا از دستبرد دزدان محفوظ بماند و در صورت آتش سوزی، از خطر حریق مصون باشد؛ چرا كه اعتبار و حیثیت آن مؤسسه در گرو حفظ آن اسناد و مدارك دارد. سینه امام و روح بلند او، صندوقچه حفظ اسناد آیین الهی است كه همه اصالت های نخستین و ویژگی های آسمانی این تعلیمات را در خود نگاه داری می كند، «تا دلایل الهی و نشانه های روشن پروردگار باطل نگردد و به خاموشی نگراید» ؛ و این یكی دیگر از آثار وجود او است. ب} تربیت منتظران آگاه بر خلاف آنچه بعضی می پندارند، رابطه امام در زمان غیبت به كلی از مردم بریده نیست، بلكه آن گونه كه از روایات اسلامی برمی آید، شمار اندكی از آماده ترین افراد كه سری پر شور از عشق خدا و دلی پر ایمان و اخلاص فوق العاده برای تحقّق بخشیدن به آرمان اصلاح جهان دارند با حضرتش در ارتباط اند. معنای غیبت امام علیه السلام، این نیست كه آن حضرت به شكل روح نامرئی و یا شعاعی ناپیدا در می آید، بلكه او از یك زندگی طبیعی و آرام برخوردار است؛ به طور ناشناخته در میان همین انسان ها رفت و آمد دارد. دل های بسیار آماده را برمی گزیند و در اختیار می گیرد و
ص: 238
آنها را بیش از پیش آماده می كند و می سازد. افراد مستعد، به تفاوت میزان استعداد و شایستگی خود، توفیق درك این سعادت را پیدا می كنند. بعضی از آنان چند لحظه و برخی چند ساعت یا چند روز و جمعی سال ها با حضرت بقیه الله علیه السلام در تماس بوده اند. آنان كسانی هستند كه آن چنان بر بال و پرِ دانش و تقوا قرار گرفته و بالا رفته اند كه همچون مسافران هواپیماهای دور پرواز، بر فراز ابرها قرار می گیرند، آن جا كه هیچ گاه حجاب و مانعی بر سر راه تابش جهان بخش آفتاب نیست، در حالی كه دیگران در زیر ابرها و در تاریكی و نور ضعیف به سر می برند. به درستی حساب صحیح نیز همین است. كسی انتظار داشته باشد كه آفتاب را به پایین ابرها فرود آورد تا چهره آن را ببیند. چنین انتظاری، اشتباهی بزرگ و پنداری باطل بیش نیست. این ما هستیم كه باید بالاتر از ابرها پرواز كنیم، تا شعاع جاودانه آفتاب را جرعه جرعه بنوشیم و سیراب گردیم. به هر حال، تربیت این گروه منتظر، یكی دیگر از حكمت های نهفته در غیبت آن حضرت است. ج} نفوذ روحانی و نا پیدا چنان كه می دانیم، خورشید یك پرتو مرئی دارد كه از تجزیه آن ها، هفت رنگ معروف پیدا می شود؛ و یك سلسله اشعه نامرئی نیز دارد كه «اشعه ماوراء بنفش» و «اشعه مادون قرمز» نامیده شده است. هم چنین یك رهبر بزرگ آسمانی، خواه پیامبر باشد یا امام، علاوه بر تربیت تشریعی كه از طریق گفتار و رفتار و تعلیم و تربیت عادی صورت می گیرد تربیت روحانی دارد كه از راه نفوذ معنوی
ص: 239
در دل ها و فكرها اعمال می شود و می توان آن را تربیت تكوینی نام گذاشت. در آن جا الفاظ و كلمات و گفتار و كردار به كار نمی آید، بلكه تنها جاذبه و كشش درونی مؤثر است. وجود مبارك امام علیه السلام در پشت ابرهای غیبت نیز، این اثر را دارد كه از طریق شعاع نیرومند و پردامنه «نفوذ شخصیت» خود، دل های آماده را در نزدیك و دور، تحت تأثیر جذبه مخصوص قرار داده، به تربیت و تكامل آن ها می پردازد و از آنان انسان هایی كامل تر می سازد. ما قطب های مغناطیسی زمین را با چشم خود نمی بینیم، ولی اثر آن ها روی عقربه های قطب نما، در دریاها، راهنمای كشتی هاست و در صحراها و آسمان ها، راهنمای هواپیماها ووسائل دیگر است. در سرتاسر كره زمین، از بركت این امواج، میلیون ها مسافر راه خود را به سوی مقصد پیدا می كنند. وسائل نقلیه بزرگ و كوچك به فرمان همین عقربه ظاهراً كوچك از سرگردانی رهایی می یابند. آیا تعجب دارد اگر وجود مبارك امام علیه السلام در زمان غیبت، با امواج جاذبه معنوی خود، افكار و جان های زیادی را كه در دور یا نزدیك قرار دارند، هدایت كند و از سرگردانی رهایی بخشد؟ البته نباید فراموش كرد كه امواج مغناطیسی زمین، روی هر آهن پاره بی ارزش اثر نمی گذارد، بلكه تنها بر عقربه های ظریف و حساسی كه خاصیت آهن ربایی یافته اند و یك نوع سنخیت و شباهت با قطب فرستنده امواج مغناطیسی پیدا كرده اند، اثر می گذارد. بدین ترتیب دل هایی كه ارتباطی با امام علیه السلام دارند و شباهتی را در خود ایجاد نموده اند، تحت تأثیر آن جذبه روحانی قرار می گیرند. آثار وجودی و بركات آن حضرت در زمان
ص: 240
غیبت بیش از آن است كه در این مختصر بگنجد، از این رو به همین مختصر بسنده می كنیم. خوشبختانه محققان اسلامی در این باره به نگارش و شرح و بسط پرداخته اند كه مطالعه آنها را به علاقمندان توصیه می كنیم. 4 امام زمان و عمر طولانی سؤال: حضرت مهدی علیه السلام در سال 255ق. دیده به جهان گشوده است و اكنون از تولد او بیش از 1000 سال می گذرد. چگونه بشر می تواند چنین عمر طولانی داشته باشد؟ پاسخ: این سؤال را از دو راه می توان پاسخ گفت: 1. روش غیبی با توجه به آنچه كه قرآن مجید و روایات از طولانی بودن عمر گروهی گزارش می دهد كه هرگز با مقیاس های ما تطبیق نمی كند. می توان به این سؤال پاسخ داد. قرآن درباره نوح علیه السلام می فرماید: «فَلَبِثَ فِیِهِ أَلْفَ سَنَه إِلاّ خَمْسینَ عاماً». (عنكبوت / 14) «او در میان قوم خود 950 سال زیست». این آیه تنها به دوران تبلیغ آن حضرت اشاره دارد. امّا این كه پس از طوفان چه مقدار عمر كرد و یا قبل از تبلیغ چه مقدار عمر كرده بود، آیه متذكر آن نیست. دهمچنین قرآن درباره یونس علیه السلام یادآور می شود كه اگر او در شكم ماهی خدا را تسبیح نمی گفت، تا روز رستاخیز در شكم آن ماهی می ماند: «وَلَوْلا انّهُ كانَ مِنَ المُسَبِّحینَ * لَلَبِثَ فی بَطْنِهِ إِلی یَومِ یُبْعَثُون». (صافات / 143 144) «اگر از تسبیح گویان نبود، تا روز رستاخیز در شكم آن می ماند». بنابراین، همان خدایی كه این دو ولی را تا این حد زنده نگاه داشته یا می توانست زنده نگاه دارد، چرا آخرین وصی و ذخیره خود
ص: 241
را تحت عنایات خود، زنده نگاه ندارد؟ در این مورد به آیه شریفه توجه كنید: «وَما قَدَرُوا اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ». (انعام / 91) «آنها خدا را چنان كه شایسته اوست نشناختند». مسأله طول عمر حضرت ولی عصر، مسأله عنایات الهی است و اگر عنایات او نبود، رویدادهای بی شمار و مصائب روزگار و پیامدهای بد در كمین آن حضرت بود. خداست كه او را از این حوادث حفظ كرده و عمر طولانی بخشیده است و به قول شاعر: خدایی كه جهان پاینده دارد تواند حجتی را زنده دارد 2. روش طبیعی از آنجا كه در علم طب و زیست شناسی، برای عمر انسان حدی معین نشده كه تجاوز از آن امكان نداشته باشد، می توان با یافتن علل پیری و مرگ زودرس و مقابله با آنها، طول عمر بشر را افزایش داد، چنان كه هم اكنون بر اثر پیشرفت های علم طب و بهداشت عمومی در كشورهای پیشرفته، متوسط طول عمر انسان ها افزایش یافته است، مثلاً در آمریكا در سال 1901، عمر متوسط مردان 23 / 48سال و زنان 80 / 51سال بوده، ولی در سال 1944 عمر متوسط مردان به 50 / 63 و زنان به 95 / 68سال رسیده است. این افزایش بیشتر شامل وضع تغذیه و بهداشت در دوران كودكی و بهبود وضع درمان و پیشگیری مخصوصاً در بیماری های واگیردار است ولی در بیماری های استحاله ای مانند تصلب شرایین هنوز پیشرفت چندانی حاصل نشده است. (1) این آمار مربوط به اعصار پیشین است، ولی اكنون وسایل بهداشت و درمان و تغذیه بهبود یافته و حتی در ایران، میانگین عمر بالا رفته است. طول عمر بیشتر به وراثت،
ص: 242
محیط زیست، نوع كار و شغل از نظر فشار روحی و عصبی و نیز تغذیه صحیح بستگی دارد. افزایش طول عمر به خودی خود علت مرگ نیست، بلكه بر اثر بیماری ها و عادات مضر، اعضای اصلی بدن فرسوده شده و از كار می افتند. هم اكنون عمر بالای صد سال فراوان دیده می شود و در كشورهایی نظیر تركیه و قفقاز و كشورهای بالكان، به علت شرایط زیست محیطی و تغذیه طبیعی و سالم، افراد بالای صد سال فراوان دیده می شوند. در تاریخ زندگی انسان، افراد معمّر فراوان دیده شده اند، حتی كتاب هایی تحت عنوان «المعمّرون» نوشته شده است.. 5 تأخیر در ظهور سؤال: چرا حضرت مهدی علیه السلام ظهور نمی كند؟ پاسخ: برنامه حضرت مهدی علیه السلام با برنامه پیامبران و سایر پیشوایان یك تفاوت كلی دارد و آن این كه برنامه وی قانونگذاری نیست، بلكه یك برنامه به تمام معنی اجرایی در تمام جهان است. به این معنی كه او مأموریت دارد تمام اصول تعالیم اسلام را در جهان پیاده كند و اصول عدالت و دادگری و حق و حقیقت را در میان جامعه بشری بگستراند. روشن است كه پیاده شدن چنین برنامه انقلابی جهانی، كه به وسیله آن اصول عدالت و دادگری و حقّ و حقیقت در میان همه مردم جهان گسترش یابد، به شرایط و مقدّماتی نیاز دارد كه تحقق آنها جز با مرور و تكامل همه جانبه اجتماع ممكن نیست؛ برخی از آن مقدمات عبارتند از: 1. آمادگی روحی در درجه نخست باید مردم جهان برای اجرای این اصول، تشنه و آماده گردند و تا زمانی كه در مردم جهان تقاضایی نباشد، «عرضه» هر
ص: 243
نوع برنامه مادّی و معنوی مؤثر نخواهد بود. قانون عرضه و تقاضا نه تنها در نظام زندگی اقتصادی حكمفرماست، بلكه مشابه این نظام در عرضه برنامه های معنوی و اصول اخلاقی و مكتب های سیاسی و انقلابی نیز حاكم می باشد و تا در اعماق دل مردم برای این نوع امور تقاضا و درخواستی نباشد، عرضه آن با شكست رو به رو شده و كاری از پیش نخواهد رفت. امام باقر علیه السلام می فرماید: «روزی كه قائم آل محمّد صلّی الله علیه وآله قیام كند، خدا دست خود را بر سر بندگان می گذارد، در پرتو آن خردها را جمع می گرداند و شعور آنان به حد كمال می رسد». (1) البتّه گذشت زمان و شكست قوانین مادّی و پدید آمدن بن بست های جهانی و كشیده شدن بشریّت بر لب پرتگاه جنگ، مردم جهان را به تنگ آورده و آنان را به این حقیقت واقف خواهد ساخت كه اصول و قوانین مادّی و سازمان های به اصطلاح بین المللی، نه تنها نمی توانند مشكلات زندگی را حل كنند و عدالت را در جهان حكمفرما سازند، بلكه همین خستگی و یأس، مردم دنیا را برای پذیرش یك انقلاب بنیادی مهیّا و آماده می سازد و می دانیم كه این موضوع نیاز به گذشت زمان دارد تا تجربه های تلخ زندگی ثابت كند كه تمام نظامات مادّی و سازمان های بشری در اجرای اصول عدالت و احقاق حق و برقراری امنیّت و آرامش، عاجز و ناتوان می باشند و سرانجام باید بر اثر یأس و نومیدی، این تقاضا در مردم گیتی برای تحقّق چنان آرمان الهی پدید آید و زمینه برای عرضه یك انقلاب جهانی به وسیله یك مرد الهی و آسمانی،
ص: 244
از هر نظر مساعد گردد. (1). 2. تكامل علوم و فرهنگ های انسانی از سوی دیگر برای برقرار ساختن یك حكومت جهانی بر اساس عدل و داد، نیاز فراوان به پیشرفت علوم و دانش ها و فرهنگ های اجتماعی و مردمی است كه آن نیز بدون پیشرفت فكری و گذشت زمان، ممكن و میسّر نمی گردد. برقراری حكومت جهانی كه در پرتو آن، در سراسر جهان عدل و داد و قانون حكومت كند و همه مردم جهان از كلیه مزایای فردی و اجتماعی اسلامی بهره مند گردند بدون وجود یك فرهنگ پیشرفته در كلیّه شؤون بشری امكان پذیر نیست و هرگز بدون یك فرهنگ كامل، جامه عمل به خود نمی پوشد. این نیز احتیاج به گذشت زمان دارد. 3. تكامل وسایل ارتباط جمعی از سوی دیگر، چنین حكومتی به وجود وسایل كامل ارتباط جمعی نیاز دارد تا در پرتو آن بتواند مقرّرات و احكام و اصول انسانی را از طرق مختلف در مدّت كوتاهی به مردم جهان اعلام كند. این امر نیز بدون تكامل صنایع انسانی و گذشت زمان محقق نمی شود. 4. پرورش نیروی انسانی از همه اینها گذشته، پیشبرد چنین هدفی و پی ریزی چنان انقلابی، به یك نیروی فعّال و سازنده انسانی نیاز دارد كه در واقع ارتش انقلاب جهانی را تشكیل می دهد. تشكیل چنین ارتشی و به وجود آمدن چنین افراد پاكباخته و فداكاری، كه در راه هدف و حقیقت از همه چیز بگذرند، به گذشت زمان نیاز دارد. اگر در برخی از روایات می خوانیم كه فلسفه طولانی شدن غیبت امام زمان، همان امتحان و آزمایش مردم است، ممكن است ناظر به همین نكته باشد؛ زیرا امتحان و آزمایش در
ص: 245
منطق اسلام به معنی آزمون های معمولی و كشف امور پنهانی نیست؛ بلكه مقصود از آن پرورش روحیّات پاك و پدید آوردن حداكثر ورزیدگی در افراد می باشد. مجموع این جهات چهارگانه (1) ؛ و آمادگی روحی و فكری برای پذیرش حكومت جهانی بر اساس حقّ و عدالت در مردم پدید آید؛ آنگاه این برنامه با وسایل و امكانات خاصّی در سطح جهانی وسیله حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف پیاده گردد و این است گوشه ای از فلسفه غیبت طولانی امام علیه السلام.. تمام آزمونهای الهی كه درباره پیامبران و اولیای وی انجام می گیرد برای همین منظور است. اگر خدا ابراهیم را با تكالیف و وظایف سنگینی آزمود، چنان كه می فرماید: "وَإِذِ ابْتَلی إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِكَلماتٍٍ فَأَتَمَّهُنَّ" (سوره بقره، آیه 124) برای همین هدف بوده است تا این رادمرد الهی به قدری در كوران حوادث قرار گیرد كه در صلابت و استقامت به صورت فولاد آب دیده درآید..
1 كیفیت شستن دست ها سؤال: چرا شیعیان دست ها را از بالا به پایین می شویند در حالی كه دیگران از پایین به بالا می شویند؟ ! پاسخ: همگی می دانیم كه وضو یكی از مقدمات نماز است. در سوره مباركه مائده می خوانیم: «یا أَیُّهَا الّذینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلاه فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَیدیَكُمْ إِلَی المَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَی الكَعْبَیْنِ». (مائده / 6) «ای افراد با ایمان هرگاه برای نماز به پا خاستید، صورت و دست های خود را تا آرنج بشویید و سر و پاها را تا كعبین{دو برآمدگی} مسح كنید». در جمله نخست «فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَیدیَكُمْ إِلَی المَرافِق» لفظ «أیدی» به كار رفته كه جمع «ید» به معنی
ص: 246
دست است و با در نظر گرفتن دو مطلب روشن می شود كه چرا باید دست ها را از بالا به پایین شست. 1. كلمه «ید» در زبان عربی استعمالات مختلفی دارد و گاه صرفاً به انگشتان دست، گاه به انگشتان تا مچ، گاه به انگشتان تا آرنج، و بالأخره. گاه به كلّ دست از سر انگشتان تا كتف، اطلاق می شود. 2. مقدار واجب از شستن دست در وضو فاصله میان مرفق تا سر انگشتان است، لذا قرآن لفظ «إِلَی المَرافِق» را به كار برده تا مقدار واجب را بیان كند. نتیجه می گیریم: چون لفظ «ید» كاربردهای گوناگونی دارد، كلمه «إلی» در «إِلَی المَرافِق» بیانگر مقداری از اجزاء عضو است كه باید شسته شود یعنی باید دستها تا آرنج شسته شود نه كمتر و نه بیشتر و هرگز ناظر به «كیفیت» غَسل و شستشوی دست {كه مثلاً از بالا به پایین صورت گیرد یا از پایین به بالا} نیست، اما كیفیت شستشو چگونه است؟ آن مربوط به عرف وعادت است و معمولاً از بالا به پایین می شویند. فی المثل اگر پزشك دستور دهد پای بیمار را تا زانو بشویید، پای وی را از بالا به پایین می شویند، نه بالعكس یا اگر انسانی به رنگ كاری بگوید این اتاق را تا سقف رنگ كن، هیچ گاه از پایین دیوار آغاز نمی كند، بلكه از بالا شروع كرده تا به پایین برسد. از این رو، شیعه امامیه معتقد است كه در هنگام وضو، صورت و دست ها را بایستی از بالا به پایین شست و خلاف آن را صحیح نمی داند. زیرا كلمه «تا» در زبان فارسی، و یا «إلی» در زبان عربی، در این
ص: 247
موارد، ناظر به بیان مقدار محل عمل است نه كیفیت انجام آن. گذشته از این، سیره ائمه اهل بیت، كه عِدل قرآنند، بیانگر كیفیت شستن است و آنان دست ها را از بالا به پایین می شستند. 2 مسح پا به جای شستن سؤال: چرا شیعیان به جای شستن، پاها را مسح می كنند؟ پاسخ: مسح پاها در وضو پشتوانه قرآنی و حدیثی دارد، اكنون هر دو را به صورت موجز بیان می كنیم: ظاهر آیه ششم سوره مائده حاكی از آن است كه انسان نمازگزار به هنگام وضو دو وظیفه دارد: یكی شستن {در مورد صورت و دست} و دیگری مسح {در مورد سر و پاها}. این مطلب از تقارن و مقایسه دو جمله زیر روشن می شود: 1. «فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَیدیَكُمْ إِلَی المَرافِق» ؛ 2. «وَ امْسَحُوا بِرُؤسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَی الكَعْبَیْنِ». چنانچه ما این دو جمله را به فرد عرب زبانی كه ذهن او مسبوق به اختلافات فقهی نباشد ارائه كنیم، بی تردید خواهد گفت كه طبق این آیه وظیفه ما نسبت به صورت و دست، شستن؛ و نسبت به سر و پاها، مسح است. از نظر قواعد ادبی، لفظ «أرجلكم» باید عطف بر كلمه «رؤسكم» باشد كه نتیجه آن همان مسح پاهاست، و نمی توان آن را بر لفظ پیشین «وأیدیكم» عطف كرد كه نتیجه آن شستن پاها می باشد؛ زیرا لازمه آن این است كه میان معطوف «وَأرجلكم» و معطوفٌ علیه «وأیدیكم» جمله معترضه ای «فامسحوا برؤسكم» قرار گیرد، كه از نظر قواعد عربی صحیح نیست و گذشته از این مایه اشتباه در مقصود می باشد. ضمناً در این قسمت {مسح كردن پاها} فرقی میان قرائت جرّ و قرائت نصب
ص: 248
وجود ندارد و برمبنای هر دو قرائت، كلمه «أرجلكم» عطف بر كلمه «رؤسكم» است؛ با این تفاوت كه اگر بر ظاهر رؤسكم عطف شود مجرور، و اگر بر محلّ آن عطف شود منصوب خواهد بود. علمای امامیه در تحقیق مفاد آیه وضو بحث های گسترده ای دارند كه طبرسی در مجمع البیان به برخی از آنها اشاره كرده است. (1) ریشه اختلاف بی تردید ظاهر آیه، حاكی از آن است كه وظیفه نمازگزار به هنگام وضو، مسح پاهاست، و مفاد آیه، دو كلمه بیش نیست: 1. غسلتان: شستن دستها و صورت. 2. مسحتان: مسح بر سر و پاها. هرگاه از ابن عباس در مورد كیفیت وضو می پرسیدند، او در پاسخ می گفت: نزلَ القرآنُ بالمسح: وحی الهی بر مسح بر پا وارد شده است. و نیز می گفت: «مردم اصرار بر شستن كردند، در حالی كه مسح فرمان داده است». (2) ولی باید دید چگونه این اختلاف با ظهور آیه در مسح پدید آمد، ؛ الانصاف فی مسائل دام فیها الخلاف:1 / 1040. از بررسی روایات و تاریخ تشریع وضو به دست می آید كه دو عامل سبب پیدایش انحراف از ظاهر آیه شده است: 1. سلطه ها و حكومت ها سلطه ها و حكومت ها بیشترین تأثیر را در تغییر حكم مسح پاها داشتند، بالاخص حجاج بن یوسف كه اصرار می ورزید باید پاها شسته شود، زیرا آلودگی پاهای نمازگزاران كه غالباً پا برهنه بودند، بسیار ناراحت كننده بود. انس بن مالك، از اصحاب پیامبر صلّی الله علیه وآله كه عمری طولانی داشت، مدتی در كوفه زندگی می كرد. به وی خبر دادند كه حجاج می گوید: فاغسِلوا بطونَهما وظهورَهما: ظاهر و باطن، پاها را بشویند، وقتی وی
ص: 249
این جمله را شنید، سخت شورید و گفت: صَدَق اللّهُ وكَذِبَ الحجّاجُ قال اللّه تعالی: «وَامْسَحُوا بِرُؤسِكُمْ وَأَرْجُلَكُم». (1) دعوت مردم بر شستن پا از طرف اموی ها بسیار جدی و سرسختانه بود به گونه ای كه فقیهان معاصر، جرأت مخالفت نداشتند. احمد بن حنبل از اصحاب رسول خدا صلّی الله علیه وآله از ابومالك اشعری نقل می كند كه وی به بستگان خود گفت: همدیگر را خبر كنید تا من نماز رسول خدا را برای شما بخوانم، وقتی همگان گرد آمدند، وی گفت: در میان شما بیگانه ای نیست؟ گفتند: خیر، وی ظرف آبی طلبید، پس از شستن دهان و بینی، سه بار صورت و دست ها را شست، آنگاه بر سر و روی پا مسح كشید و نماز گزارد. (2) 2. تقدیم مصلحت اندیشی بر ظهور آیه تقدیم مصلحت بر نص قرآنی وحدیث پیامبر، اساس بسیاری از بدعت ها است و ما به قسمتی از آنها در كتاب خاصی به نام «بدعت» اشاره كرده ایم، اتفاقاً همین نظریه، انگیزه عدول از مسح و روی آوردن به غسل شده است. ابوبكر رازی، معروف به جصاص{ 05 70} در كتاب «احكام القرآن» می نویسد: آیه وضو از نظر وجوب مسح یا غسل، مجمل است، لازمه احتیاط این است كه پاها شسته شود؛ زیرا در این صورت، هر دو احتمال انجام می گیرد. (3) ادعای اجمال در آیه با هدف آن كه در مقام بیان وظیفه است، سازگار نیست؛ به علاوه اگر بنا بر احتیاط باشد، باید دوباره وضو گرفته شود، زیرا ماهیت مسح با غسل متفاوت است. مؤلف «المنار» از جمله كسانی است كه ظهور آیه در لزوم مسح بر پا را انكار نمی كند، ولی از طرف دیگر
ص: 250
می گوید: تر كردن پاهای كثیف و آلوده چه سودی دارد؟ ! (1) او از یك نكته غفلت كرده كه آیه وضو تنها از آنِ بدوی ها و انسان های غیر نظیف نیست، بلكه وحی الهی شهری و بدوی را همزمان شامل می شود و این نور الهی تا روز رستاخیز تابنده است. جا دارد از مؤلف المنار بپرسیم: مسح بر سر، با یك انگشت {كه شافعی آن را كافی می داند}، چه سودی دارد؟ به چه دلیل یكی از آن دو، جایز و عقلانی و دیگری نامشروع معرفی می شود؟ گذشته از این، وضو تنها نظافت نیست بلكه آمیخته با عبادت است، نظیف ترین افراد باید برای نماز وضو بگیرند، و انسان غیر نظیف هم باید ابتدا پاها را بشوید و سپس وضو بگیرد. تا این جا گفتگوی ما مربوط به آیه ای از قرآن بود، اكنون دلایل مسح را در روایات مطرح می كنیم: روایات مسح از پیامبر گرامی صلّی الله علیه وآله شاید برخی تصور كنند كه در كتب اهل سنت، روایتی از پیامبر درباره لزوم مسح بر پا وارد نشده است، در حالی كه با یك بررسی، بیش از سی روایت یافتیم كه بسیاری از آنها بیانگر وضوی رسول خدا و اصحاب او است. دلالت روشن آیه وضو بر لزوم مسح و روایات چشم گیر در این مورد، ایجاب می كند كه فقیهان اهل سنت در این مسأله تجدید نظر كنند و از این طریق گامی به سوی وحدت در رفتار بردارند و در این مورد از گروه كثیری از بزرگان صحابه و تابعان كه وضوی آنان بر اساس مسح برپا بود، پیروی كنند، اكنون اسامی برخی از آنان را در این
ص: 251
جا می آوریم: 1. امام علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود: «رَأیتُ رَسُولَ اللّهَ یمسَحَ ظاهَرهما.» (1) 2. جابر بن عبداللّه گوید: امام محمد بن علی بن الحسین علیه السلام معروف به باقرالعلوم كه عظمت و جلالت علمی و فقاهت او مورد اتفاق همگان است (2) به من فرمود: «اِمسَح عَلی رَأْسِكَ وَقَدَمَیكَ»، «بر سر و پاهایت مسح بكش.» (3) 3. بسر بن سعید می گوید: عثمان وضو گرفت و بر سر و پاها سه بار مسح كشید و گفت: رسول خدا این چنین وضو می گرفت. (4) 4. حمران بن أبان غلام عثمان از او نقل می كند: پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله پس از شستن صورت و دست، بر سر و پاها مسح می كشید. (5) 5. عبداللّه بن زید مازنی، معروف به ابن عماره می گوید: پیامبر وضو گرفت و «مسح رأسه ورجلیه» ؛ سر و پاهایش را مسح كشید. (6) 6. عبداللّه بن عباس، پیوسته می گفت: إنّ الوضوء غسلتان و مسحتان. (7) 7. عامر الشعبی، می گفت: اساس وضو را دو شستن و دو مسح كشیدن تشكیل می دهد و لذا در تیمم بدل از وضو، مواضع شستن برای تیمم محفوظ مانده و جایگاه مسح الغاء شده است. (8)8. رفاعه بن رافع از اصحاب رسول خدا صلّی الله علیه وآله، از آن حضرت چنین نقل می كند: پیامبر بر سر و پاها، تا دو برآمادگی مسح می كشید. (9) 9. ابو مالك اشعری، صحابی رسول خدا، به عشیره خود وضوی رسول خدا را آموزش داد و در پایان بر روی پاها مسح كشید. (10) 10. رفاعه بن رافع، صحابی رسول خدا صلّی الله علیه وآله، از آن حضرت نقل می كند كه فرمود: «نماز هیچ یك از شما پذیرفته نمی شود تا
ص: 252
وضوی كامل بگیرد، صورت و دست ها را بشوید و سر و پاها را تا دو برآمادگی مسح كند». (1) ما از میان اعلام صحابه و تابعان به ذكر ده نفر اكتفا كردیم، اسامی شخصیت هایی كه مسح بر سر را از پیامبر صلّی الله علیه وآله و بزرگان صحابه و تابعان نقل كرده اند، در كتاب «الانصاف فی مسائل دام فیها الخلاف»، ج1، ص 56 95 وارد شده است. 3 «حَیَّ عَلی خیر العمل» در اذان سؤال: چرا شیعیان در اذان و اقامه، ذكر «حَیَّ عَلی خیر العمل» را اضافه می كنند؟ ! پاسخ: در اذان شیعه، پس از «حیّ عَلی الفلاح»، دوبار «حَیّ عَلی خیر العمل» گفته می شود. در روایات ائمه اهل بیت علیهم السلام این جمله جزو اذان معرفی شده است، در حالی كه در اذان كنونی اهل سنت چنین جمله ای نیست. اكنون باید دید ریشه این اختلاف كجا است و چگونه این جمله از اذان حذف شده است. یادآور می شویم كه در عصر خلیفه دوم، «مصلحت اندیشی» رواج بیشتری داشت، چه بسا مصلحت اندیشی، بر حكم خدا در قرآن و سنت مقدم شمرده می شد. از باب نمونه، در عصر پیامبر صلّی الله علیه وآله و عصر خلیفه نخست و حتی بخشی از خلافت خلیفه دوم، سه طلاق در یك مجلس، تنها یك طلاق محسوب می شد، امّا در نیمه دوم خلافت خلیفه دوم این حكم دگرگون گشت و سه طلاقه كردن زن در یك مجلس، سه طلاق واقعی تلقی گردید و هر نوع حق رجوع از شوهر سلب شد. (2) در ادامه ثابت خواهیم كرد كه حذف «حَیَّ عَلی خیر العمل» از فصول اذان، در عصر خلیفه دوم رخ
ص: 253
داده است. بررسی تاریخ اذان و اقامه به روشنی ثابت می كند كه جمله «حَیَّ عَلی خیر العمل» از فصول قطعی اذان بوده است و مؤذنان در عصر پیامبر صلّی الله علیه وآله و مدتی پس از آن حضرت، این جمله را ضمن فصول دیگر می گفتند. سپس به علت و یا عللی از اذان حذف گردید. الف. سید مرتضی می گوید: علمای اهل سنت نقل كرده اند كه در برخی سال های رسالت، جمله «حَیّ عَلی خیر العمل»، گفته می شد ولی بعداً نسخ شده است. (1) ". ب. ابن عربی در فتوحات می گوید: در جنگ خندق، آنگاه كه صحابه پیامبر خندق می كندند، چون وقت نماز فرا رسید، یك نفر از آنان ندا سر داد: «حَیَّ علی خیر العمل» و از آن زمان سنت حسنه شد. (2) ج. شرف الدین معروف به سیاغی {متوفای 1221} در كتاب «الروض النضیر» می گوید: صحیح آن است كه اذان با «حَیَّ عَلی خیر العمل» تشریع شده است، گذشته بر این همگان اتفاق نظر دارند بر این كه در روز خندق، این جمله جزو اذان بوده است. (3) د. سه طایفه بزرگ امامیه، زیدیه و اسماعیلیه كه پیرو مكتب اهل بیت هستند، آن را جزو اذان می دانند. (4) اكنون به برخی از روایات در این مورد اشاره می كنیم: 1. متقی هندی در كنزالعمال از معجم طبرانی نقل می كند: كان بلال یؤذن بالصبح فیقول: «حَیّ عَلی خیر العمل» (5) بلال در اذان صبح «حیّ عَلی خیر العمل» می گفت. 2. حافظ علوی زیدی {367 445} در رساله خاص خود به نام «الأذان بحیّ علی خیر العمل» به طور مسند از «ابی محذوره» صحابی رسول خدا صلّی الله علیه وآله نقل می كند كه
ص: 254
پیامبر به وی اذان آموخت و یكی از فصول آن «حَیّ عَلی خیر العمل» بود. (1) و سیره نویسان اتفاق نظر دارند كه پیامبر صلّی الله علیه وآله اذان را پس از بازگشت از جنگ «حنین» به وی آموخت. (2) و غزوه حنین در اواخر سال هشتم هجری، پس از فتح مكه رخ داد و این حاكی است كه این فصل از اذان تا آن روز، جزو این فریضه الهی بوده است. این دو نمونه از روایاتی است كه بیانگر وجود این فصل از اذان در عصر رسول خدا صلّی الله علیه وآله بوده است. در دو رساله بسیار محققانه كه به قلم فاضلانه دو عالم زیدی نگارش یافته است به نام های الأذان بحی علی خیر العمل، نگارش حافظ علوی زید{ 72 445}. الاعتصام بحبل اللّه، تألیف امام قاسم بن محمد الزیدی {م1029}؛ از شخصیت های بزرگی از صحابه و تابعان نقل شده كه همگی در اذان و اقامه خود ملتزم به گفتن این فصل از اذان بودند. ذكر اسامی و گفته های آنان، در این مختصر نمی گنجد و محققان می توانند به این دو كتاب مراجعه فرمایند. بنابراین، نباید در اصل مشروعیت این فصل از اذان شك كرد. در واقع كسانی كه آن را از فصول اذان حذف كرده اند، باید علت آن را بیان كنند. متأسفانه این كار جز «مصلحت اندیشی شخصی» دلیل دیگری نداشته است. حافظ علوی در كتاب «الأذان بحیّ عَلی خیر العمل» به سندی از «حسن بن یحیی بن الحسین بن زید بن علی» نقل می كند كه آل رسول خدا صلّی الله علیه وآله بر وجود آن در اذان اتفاق نظر دارند و مؤذنان در عصر ابوبكر
ص: 255
نیز به همین شیوه اذان می گفتند، امّا وقتی عمر زمام خلافت را به دست گرفت، گفت: «دعوا حیّ عَلی خیر العمل لئلا یشتغل الناس عن الجهاد فكان أوّل من تركها «(1)» گفتن حیّ علی خیر العمل را ترك كنید تا مردم به بهانه این كه نماز بهترین عمل است، جهاد را ترك نكنند». او{عمر} نخستین فردی بود كه این فصل از اذان را ترك كرد». محقق شهیر، سعدالدین تفتازانی {71279 } در شرح مقاصد؛ و متكلم معروف اشعری به نام علاء الدین قوشجی {متوفای 879} می گویند: عمر بن خطاب نسبت به سه چیز هشدار داد و گفت: «سه چیز در عهد رسول خدا صلّی الله علیه وآله رسمیت داشت و من از آنها باز می دارم، و انجام دهنده آن را مؤاخذه می نمایم: 1. متعه زنان، 2. متعه حج، 3. گفتن حَیّ عَلی خَیر العمل (2)» مصحلت اندیشی خلیفه، علاوه بر این كه نوعی اجتهاد در مقابل نص به شمار می آید، تنها می تواند برای خود او حجت باشد نه برای دیگران و آیندگان. اگر آیندگان از حقیقت امر آگاه شدند، باید سنت را بر بدعت مقدم بدارند، به ویژه آن كه ملاك دگرگون گردیده است و دیگر جهادی بر ضد كفر و شرك نیست. از آنجا كه تثبیت چنین بدعتی كار آسانی نبود، تنی چند از بزرگان بر این نهی ارزش قائل نشده و همچنان به هنگام اذان این جمله را می گفتند. برهان الدین حلبی {975 1044} در سیره خود می نویسد: عبداللّه ابن عمر و علی بن الحسین در اذان پس از «حَیّ علی الفلاح» جمله «حیّ علی خیر العمل» می گفتند (3) و از آنجا كه گفتن این جمله نوعی
ص: 256
شعار مخالفت بود، پیوسته در طول تاریخ، موافق و مخالف از آن بهره می گرفتند. در انتفاضه حسنی ها، آنگاه كه حسین بن علی بن حسن {صاحب فخ} بر مدینه مسلط شد، عبد اللّه بن حسن أفطس بر بالای مناره ای كه روی مرقد پیامبر گرامی صلّی الله علیه وآله است، قرار گرفت و به مؤذن گفت: بگو: «حی علی خیر العمل» مؤذن نیز این جمله را به زبان راند. (1) و نیز در دولت آل بویه كه تمایلات شیعی داشتند، شعار شیعیان بغداد در اذانها جمله «حَیّ عَلی خیر العمل» بود، آنگاه كه سلجوقی ها روی كار آمدند این شعار ممنوع گردید، و شگفت این است كه فرمان دادند در اذان صبح، جمله «الصلاه خیر من النوم» را بگویند، و این جریان در سال 448 رخ داد. (2) 4 شهادت به ولایت علی علیه السلام سؤال: چرا شیعیان در اذان بر ولایت علی علیه السلام شهادت می دهند؟ پاسخ: شیعیان در اذان پس از شهادت بر رسالت پیامبر گرامی صلّی الله علیه وآله، بر ولایت امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام گواهی می دهند، و این مسأله در تمام بلاد شیعی مشاهده می شود، در این باره توضیح چند نكته ضروری است: 1. تمامی فقهای شیعه بر این نكته اتفاق نظر دارند كه شهادت ثالثه «شهادت بر ولایت علی علیه السلام» جزو اذان نیست و لذا هنگامی كه فصول اذان را می شمارند، آن را هجده فصل بیشتر نمی دانند كه عبارتند از: 4 تكبیر، 2 بار شهادت بر وحدانیت خدا، 2 بار شهادت بر رسالت پیامبر صلّی الله علیه وآله، 2 بار «حیّ علی الصلاة»، 2 بار «حی علی الفلاح»، 2 بار «حیّ
ص: 257
علی خیر العمل»، 2 تكبیر و 2بار تهلیل و این سخنی است كه فقهای شیعه جملگی بر آنند. 2. اگر فردی شهادت سوم را به عنوان جزئی از اذان بگوید، كار حرامی مرتكب شده و گناه كرده است. 3. شهادت سوم در اذان، بدون قصد جزئیت جایز و یا مستحب است و این استحباب، دو مبنا دارد: الف: علی علیه السلام به حكم قرآن و حدیث رسول گرامی صلّی الله علیه وآله، ولیّ خداست. ب: امام صادق علیه السلام فرمود: هر گاه به رسالت پیامبر صلّی الله علیه وآله شهادت دادید، بر ولایت علی علیه السلام نیز گواهی دهید. در اثبات اصل نخست و این كه علی علیه السلام ولی خداست، گذشته از حدیث متواتر غدیر و روایات متواتر كه پیامبر گرامی صلّی الله علیه وآله كراراً فرموده است: یا علیّ أنت ولیّ كلّ مؤمن بعدی، (1) قرآن مجید نیز بر ولایت علی علیه السلام تصریح كرده است، آنجا كه می فرماید: «إِنّما ولیُّكُم اللّهُ ورسولُه وَالّذینَ آمَنُوا الّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاه وَیُؤْتُونَ الزَّكاه وَهُمْ راكِعُون * وَمَنْ یَتَوَّلَ اللّه وَرَسُولهُ وَالّذینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزبَ اللّه هُمُ الْغالِبُون.» (مائده / 5556) «تنها ولی و سرپرست شما خداست و پیامبر او و آنها كه ایمان آورده اند؛ همانها كه نماز را برپا می دارند و در حال ركوع زكات می دهند و كسانی كه ولایت خدا و پیامبر او و افراد با ایمان را بپذیرند، حزب و جمعیت خدا پیروز است». مفسران اتفاق نظر دارند كه این آیه در حقّ امیرمؤمنان علی علیه السلام وارد شده است، آنگاه كه فقیری وارد مسجد شد و از مردم درخواست كمك كرد و حضرت كه
ص: 258
در حال ركوع بود، با انگشت خود به فقیر اشاره كرد كه انگشتر را از دست او برگیرد و در آن هنگام دو آیه یاد شده فرود آمد. مدارك نزول این حدیث فزونتر از آن است كه در اینجا ذكر شود، امّا به عنوان نمونه به چند مورد در پاورقی اشاره می كنیم. (1) بدین ترتیب، با توجه به آیه مذكور و آیات و روایات متعدد دیگر، آشكار می گردد كه امیرمؤمنان علیه السلام ولی و سرپرست مؤمنان از جانب خدا است. در خصوص نكته دوم نیز قاسم بن معاویه، از اصحاب امام صادق و كاظم {علیهما السلام}، از آن حضرت چنین نقل كرده است: «هر گاه كسی از شما به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر گواهی داد، برای تكمیل شهادت به ولایت علی علیه السلام نیز گواهی دهد». (2) بنابر آنچه گفته شد، احدی از شیعیان آن را به عنوان جزئی از اذان نمی گوید وحتی برخی در اقامه برای اینكه از دیگر اجزا تمیز داده شود، فقط یك بار آن را می گویند و در این صورت مشكلی در این مورد نخواهد بود. 5شیعیان و نماز با دست باز سؤال: چرا شیعیان با دست باز نماز می خوانند؟ پاسخ: قرار دادن دست راست بر روی دست چپ در نماز {دست بسته نماز خواندن} از اموری است كه استحباب آن بین فقهای سه مذهب از مذاهب چهارگانه اهل سنّت مشهور است: حنفی ها می گویند:روی هم گذاشتن دست ها در نماز، سنّت است وواجب نیست، و برای مرد بهتر است كه كف دست راستش را بر پشت دست چپ، زیر ناف قرار دهد، و زن دست ها را بر سینه اش بگذارد. شافعی ها می گویند: گذاشتن دست
ص: 259
روی یكدیگر، در نماز، برای مرد و زن سنّت است و بهتر است كه كف دست راست را بر پشت دست چپ زیر سینه و بالای ناف به سمت چپ قرار دهد. حنبلی ها می گویند: گذاشتن دست ها روی هم، سنّت است و بهتر است كه كف دست راست را بر پشت دست چپ نهاده، زیر ناف قرار دهند. فرقه مالكیّه بر خلاف سه مذهب فوق می گویند: آویختنِ دست ها در نمازهای واجب، مستحب است، قبل از مالكی ها نیز جماعتی همین قول را گفته اند كه از آن جمله اند: عبداللّه بن زبیر، سعید بن مسیّب، سعید بن جبیر، عطاء، ابن جریح، نخعی، حسن بصری، ابن سیرین و جماعتی از فقها. از امام اوزاعی منقول است كه نمازگزار، بین آویختن دست ها یا روی هم قرار دادن آنها مخیر است. (1) امّا مشهور بین شیعه امامیّه آن است كه قرار دادن دست ها روی یكدیگر در نماز، حرام، و موجب بطلان نماز است و به ندرت از فقهای شیعه كسی قائل به كراهت شده، مانند ابو الصلاح حلبی در كافی. (2) كیفیت نماز پیامبر صلّی الله علیه وآله با این كه به جز مالكی ها، مذاهب دیگر اهل سنّت، قرار دادن دست چپ بر دست راست در نماز را جایز شمرده اند و درباره این مسأله سخن بسیار گفته اند، با این حال دلیل قانع كننده ای حتّی بر جواز آن ندارند، چه رسد بر استحباب. بلكه می توان ادّعا كرد كه دلایلی بر خلاف ادعای آنان وجود دارد و روایاتی كه از فریقین {شیعه و سنّی} بیانگر طریقه نماز گزاردن رسول اكرم صلّی الله علیه وآله است، از گذاشتن دست ها بر یكدیگر سخنی به میان نیاورده است و
ص: 260
امكان ندارد كه پیامبر صلّی الله علیه وآله امر مستحبّی را در طول حیات خود{یا بخشی از آن} ترك نماید. اكنون سه نمونه از این روایات، دو مورد از طریق اهل سنّت و دیگری از طریق شیعه امامیّه را ذكر می كنیم كه هر دو روایت، چگونگی نماز پیامبر صلّی الله علیه وآله را بیان می كند و در هیچ یك كو چكترین اشاره ای به روی هم قرار دادن دست نشده، چه رسد به چگونگی آن: الف: حدیث ابی حُمید ساعدی حدیث ابی حُمید ساعدی را برخی از محدّثان {سنّی} روایت كرده اند و ما از كتاب سنن بیهقی نقل می كنیم كه گفت: او رو به اصحاب پیامبر كرد و گفت: من داناترین شما به نماز رسول خدا صلّی الله علیه وآله هستم. گفتند: به چه سبب؟ زیرا تو نه بیش از ما پیرو آن حضرت بوده ای و نه افزونتر از ما مصاحبتش كرده ای. گفت: چرا، گفتند: پس {كیفیّت نماز آن حضرت را} بر ما عرضه كن. ابوحُمید گفت: رسول خدا صلّی الله علیه وآله هرگاه می خواست به نماز بایستد، دست ها را تا برابر شانه هایش بالا می بُرد، سپس تكبیر می گفت و هنگامی كه همه اعضایش به حال اعتدال در جای خود قرار می گرفت به قرائت می پرداخت، آنگاه تكبیر می گفت و دست ها را تا برابر شانه بالا می بُرد، پس از آن به ركوع می رفت و دو كف دست را بر زانوها می گذاشت و در حال اعتدال كه نه سرش را بالا می گرفت و نه پایین می انداخت، ركوع را انجام می داد. سپس از ركوع سر بلند می كرد{می ایستاد} و می گفت: سمع اللّه لمن حمده. آنگاه دست ها را تا برابر شانه ها بالا می بُرد و
ص: 261
تكبیر می گفت، سپس {برای سجده} متوجّه زمین شده و دست هایش را {در سجده} از پهلوهایش جدا می گرفت، آنگاه سر از سجده برمی داشت و پای چپش را خم می كرد و بر آن می نشست. انگشتان پاهایش را در سجده باز می نمود و سجده دوم را نیز همین گونه انجام می داد و پس از سجده، تكبیر می گفت، سپس پایش را خم كرده بر آن می نشست در حالی كه هر عضوی به حال اعتدال قرار می گرفت. ركعت بعدی را هم به همین كیفیّت انجام می داد و پس از دو ركعت در حال قیام تكبیر می گفت و دست هایش را تا برابر شانه ها بالا می برد همانگونه كه تكبیر افتتاحیّه را انجام می داد و در بقیّه نمازش نیز همین طور عمل می كرد تا به سجده آخر. پس از آن سلام می گفت، پای چپ را عقب قرار می داد و بر سمت چپ بر وَرِك (1) می نشست.
همه گفتند: ابوحمید راست گفت، رسول خدا صلّی الله علیه وآله بدین گونه نماز می گزارد. (2) این بود حدیثی در مقام بیان كیفیّت نماز رسول خدا صلّی الله علیه وآله كه از طریق اهل سنّت روایت شده كه وجه دلالت آن را دانستیم. اكنون به حدیثی كه شیعه امامیه روایت كرده توجه كنید: ب: حدیث حمّاد بن عیسی حمّاد بن عیسی از امام جعفر صادق علیه السلام روایت كرده كه آن حضرت فرمود: چه قدر ناپسند است برای مردی كه 60 یا 70 سال از عمرش بگذرد و یك نماز با شرایط كامل انجام نداده باشد. حمّاد گفت: از این سخن امام علیه السلام } در دلم احساس حقارت كردم و عرض كردم: فدایت شوم، نماز را {با شرایط كامل}
ص: 262
به من تعلیم فرما. پس ابوعبداللّه علیه السلام جعفر بن محمّد {علیهما السلام} } راست قامت رو به قبله ایستاد و دست هایش را با انگشتان بسته بر روی رانهایش انداخت و پاهایش را نزدیك به هم به فاصله سه انگشت باز قرار داد و انگشتان پاهایش همه رو به قبله بود و آنها را از قبله منحرف نمی كرد و با خشوع و فروتنی تمام بود، پس تكبیر گفت و سوره حمد و قل هو اللّه احد را با ترتیل قرائت كرد، سپس به اندازه نفس كشیدنی در حال قیام صبر كرد و پس از آن تكبیر گفت در حالی كه هنوز ایستاده بود، آنگاه به ركوع رفت و دو كف دستش را با انگشتان باز روی كاسه زانوهایش قرار داد و زانوها را به عقب داد تا پشتش صاف شد به طوری كه اگر قطره ای آب یا روغن بر پشتش ریخته می شد به واسطه راست بودن پشتش به هیچ طرف مایل نمی گشت، امام گردنش را {در ركوع} راست گرفت و چشمانش را بست و سه مرتبه با ترتیل تسبیح {سبحان رَبّی العظیم وبحمده} گفت، سپس راست قامت ایستاد و چون كاملاً به حال قیام درآمد، گفت: «سمع اللّه لمن حمده» و بعد از آن در همان حال قیام، تكبیر گفت و دستها را تا مقابل صورت بالا آورد، و آنگاه به سجده رفت و دستهایش را قبل از زانوها بر زمین گذاشت و سه مرتبه گفت: سبحان ربّی الأعلی وبحمده، و {در سجده} عضوی از بدنش را بر عضو دیگر نگذاشت و بر هشت موضع سجده كرد: پیشانی، دو كف دست، دو كاسه زانو، دو
ص: 263
انگشت ابهام پا، و بینی،
{ گذاشتن هفت موضع در سجده بر زمین واجب و گذاشتن بینی بر خاك سنّت است كه اِرغام نامیده می شود}. سپس سر از سجده برداشت و هنگامی كه راست نشست، تكبیر گفت و ساق پای چپ را خم كرده، روی آن نشست و پشت پای راستش را بر كف پای چپش گذاشت و گفت: «أستغفر اللّه ربّی و أتوب إلیه»، و در همان حال نشسته تكبیر گفت و بعد سجده دوم را مانند سجده اوّل بجا آورد و همان ذكر تسبیح را در سجده دوم نیز گفت و از عضوی از بدنش برای عضو دیگر در ركوع و سجود كمك نگرفت و در حال سجده دست هایش را به صورت بال از بدنش جدا گرفت و ذراعِ دستها را بر زمین نگذاشت و بدین ترتیب دو ركعت نماز بجا آورد. سپس فرمود: ای حمّاد، این گونه نماز بخوان، و در نماز به هیچ سویی التفات مكن و با دست ها و انگشتانت بازی مكن و آب دهان به راست و چپ یا پیش رویت مینداز. (1) چنان كه ملاحظه می شود هر دو روایت در صدد بیان كیفیّت نماز واجب است و در هیچكدام كوچكترین اشاره ای به روی هم گذاشتن دست ها نشده است، زیرا اگر گرفتن دست سنّت بود، امام صادق علیه السلام در بیان خود آن را ترك نمی كرد و حال این كه آن حضرت با عمل خود، نماز رسول خدا صلّی الله علیه وآله را برای ما مجسّم می كرد، چون او از پدرش امام باقر علیه السلام و امام باقر علیه السلام از پدرانش و آنها از امیرمؤمنان علیه السلام و
ص: 264
او از رسول اعظم صلوات اللّه علیهم اجمعین گرفته اند. بنابراین، دست روی دست گذاشتن در نماز بدعت است؛ زیرا گرفتن دست در واقع داخل كردن چیزی است در شریعت كه از شریعت نیست. ج. آموزش نماز به كسی كه نماز صحیح نمی خواند در میان محدثان اهل سنت حدیثی است به نام «حدیث المسیء صلاتُه» یعنی حدیث كسی كه نماز خود را صحیح نمی خواند، در این حدیث چنین آمده است: ابوهریره می گوید: پیامبر وارد مسجد شد، مردی نیز وارد مسجد شد و نماز گزارد، سپس به حضور پیامبر آمد و سلام كرد. پیامبر سلام او را پاسخ گفت و فرمود: برگرد و دو مرتبه نماز بخوان، رفت و نماز گزارد و به سوی پیامبر بازگشت، پیامبر نیز فرمود: برگرد باز نماز بگزار، این كار سه بار تكرار شد، سرانجام آن مرد عرض كرد: سوگند به خدایی كه تو را به حق مبعوث كرده است، من جز آنچه انجام می دهم، چیزی نمی دانم، چه بهتر كه نماز را به من بیاموزی. در این هنگام پیامبر فرمود: هرگاه به نماز ایستادی تكبیر بگو، سپس آنچه از آیات قرآن می دانی، بخوان، سپس ركوع كن به گونه ای كه بدنت آرام گردد، آنگاه پیامبر دیگر اجزا و شروط نماز را به او می آموخت (1) و هیچ اشاره ای به گذاردن دست راست بر دست چپ نمی كند، در حالی كه اگر این كار واجب و یا مستحب مؤكد بود، از گفتن آن خودداری نمی كرد. نظر ائمّه اهل بیت علیهم السلام با توجه به آنچه تاكنون گفته شد، روشن گردید كه سنت بودن دست روی دست گذاشتن در نماز ثابت نشده است، بدین جهت می بینیم كه
ص: 265
ائمّه اهل بیت علیهم السلام از این عمل {گرفتن دست در نماز}، احتراز می كردند و آن را از افعال مجوس در مقابل پادشاه می دانستند. محمّد بن مسلم از امام جعفر صادق یا امام محمّد باقر {علیهما السلام} روایت كرده، می گوید: به آن حضرت عرض كردم: حكم كسی كه دستش را در نماز بر دست دیگر می گذارد، چیست؟ فرمود: این عمل، تكفیر است و نباید انجام شود. {تكفیر به معنی تعظیم در مقابل پادشاهان است}. زراره از حضرت امام محمّد باقر علیه السلام روایت كرده كه فرمود: بر تو باد توجه به نماز، و در نماز تكفیر مكن{دستهایت را بر هم مگذار}، زیرا مجوس این عمل را انجام می دهند. صدوق به سندی از امیر مؤمنان علی علیه السلام روایت كرده كه آن حضرت فرمود: مسلمان دستهایش را در نماز جمع نمی كند و در حالی كه در مقابل خدای عزّ وجلّ ایستاده است، تشبّه به اهل كفر {یعنی مجوس} نمی ورزد. (1) در خاتمه یادآوری می كنیم كه آقای دكتر علی سالوس بعد از نقل نظریات و فتاوای فقهای شیعه و سنّی، {در مورد نهادن دست ها بر یكدیگر در حال نماز} به كسانی كه دست روی دست گذاشتن را حرام می دانند حمله كرده و می گوید: «كسانی كه قائل به حرمت و مبطل بودن این عمل هستند یا تنها آن را حرام می دانند، به واسطه تعصب مذهبی، بین مسلمین اختلاف و تفرقه ایجاد می كنند». (2) جا دارد از ایشان پرسیده شود: اگر تلاش و بررسی وتحقیق در كتاب و سنّت، شیعه را به این نتیجه رسانده كه گرفتن دست در نماز، امری است كه بعد از نبی اكرم صلّی الله علیه وآله
ص: 266
پیدا شده و مردم در زمان خلفا به آن امر می شدند، گناه شیعه چیست؟ و در این صورت هر كس گمان كند كه آن عمل جزئی از نماز است چه واجب باشد یا مستحب، تحقیقاً در دین امری را بدعت نهاده كه از دین نیست. آیا جزای كسی كه در كتاب و سنّت اجتهاد و تحقیق نماید این است كه با تیر اتّهام به تعصّب مذهبی و ایجاد اختلاف، مورد هدف قرار گیرد؟ اگر این اتّهام بجا باشد، آیا امام مالك را نیز می توان این گونه متّهم كرد؟ زیرا او گرفتن دست را مطلقاً، یا در نمازِ واجب، مكروه می داند. آیا می توان امام دارالهجره را به تعصّب مذهبی و ایجاد خلاف متّهم كرد؟ به چه دلیل دست بسته نماز خواندن را نشانه تعصّب مذهبی و میل به اختلاف بین مسلمین نمی دانید؟ قضاوت با شماست. 6 سجده بر تربت سؤال: چرا شیعه امامیه، در نماز، بر تربت سجده می كند؟ پاسخ: از نظر شریعت مقدس اسلام، سجده فقط برای خدا شایسته و جایز است، و بر غیر او نمی توان پیشانی بر زمین سایید، و این سخنی است كه همه فقهای اسلام بر آن اتفاق نظریه دارند. اگر اختلافی وجود دارد، به مورد دیگر مربوط می شود و آن این كه از نظر فقه شیعی فقط می توان بر دو چیز سجده كرد: 1. زمین، مانند خاك و سنگ و مانند آن دو. 2. چیزی كه از زمین می روید، مشروط بر این كه پوشیدنی و خوردنی نباشد. از نظر فقه سنی، دایره حكم وسیع تر است، آنها سجده بر منسوجاتی از پشم و پنبه و مو را جایز می دانند، تنها شافعی
ص: 267
است كه می گوید: بر گوشه دستار و اطراف جامه و آستین پیراهن سجده جایز نیست. (1) اكنون باید دید روایاتی كه از پیامبر گرامی صلّی الله علیه وآله در قلمرو گفتار و رفتار وی وارد شده است، كدام یك از دو نظریه را تأیید می كند. مسلماً پیامبر گرامی صلّی الله علیه وآله به حكم قرآن، «اسوه و الگو» است و هیچ فردی نمی تواند رأی خود را بر گفتار و رفتار او مقدم بدارد. بررسی احادیث اسلامی كه در صحاح و سنن وارد شده، این مطلب را ثابت می كند كه حكم نهایی سجدگاه و به تعبیر فقیهان «ما یصحّ علیه السجود»، در سه مرحله بیان گردیده است. در مرحله نخست فقط سجده بر زمین تشریع گردید و سجده بر غیر آن جایز نبود، و هر چه هم یاران پیامبر از گرمی سنگریزه های مسجد نبوی شكایت می كردند رسول گرامی صلّی الله علیه وآله به شكایت آنان ترتیب اثر نمی داد، وحتی اگر شخصی بر گوشه دستار خود سجده می كرد، رسول گرامی صلّی الله علیه وآله آن را از زیر پیشانی او می كشید و كراراً می فرمود: «ترّب!» یعنی صورت خود را خاك آلود كن. به خاطر الزامی بودن سجده بر زمین، یاران رسول خدا صلّی الله علیه وآله برای پرهیز از گرما، سنگریزه ها را در دست خود نگاه می داشتند تا مقداری خنك شود آنگاه به هنگام فرود برای سجده، بر آنها سجده می كردند. در این مرحله فقط و فقط سجده بر زمین، آن هم به صورت طبیعی جایز بود. در مرحله دوم، وحی الهی بنابر مصلحت، موضوع را توسعه داد و سجده بر حصیر و بوریا نیز تشریع شد، و
ص: 268
همگی می دانیم كه حصیر و بوریا از روییدنی ها است و از این جهت گشایشی در امر سجده پدید آمد. در مرحله سوم اجازه داده شد كه به هنگام ضرورت و ناچاری، مانند گرمای شدید و غیره، بر گوشه دستار و مانند آن سجده كنند، و در غیر ضرورت از سجده كردن بر غیر زمین و روییدنی ها بپرهیزند. این مراحل سه گانه تشریع در موضوع سجده است. فلسفه سجده بر خاك در بیانات پیامبر صلّی الله علیه وآله نكته لازم به ذكر آن است كه شخص رسول گرامی صلّی الله علیه وآله فلسفه سجده بر خاك را در حدیثی بیان كرده است و به روشنی می رساند كه اصرار تشریع اسلامی بر سجده بر زمین، جنبه تربیتی داشته است. حضرتش فرمود: «هرگاه كسی از شما نماز گزارد، پیشانی و بینی خود را بر زمین قرار دهد تا ذلت وخضوع خود را آشكار سازد». } (1) هشام بن حكم از امام صادق علیه السلام فلسفه سجده بر زمین را پرسید. امام در پاسخ او چنین فرمود: زیرا سجده، خضوع و فروتنی در برابر خدا است و هرگز شایسته نیست انسان پرستشگر، بر خوردنی ها و پوشیدنی ها سجده كند؛ زیرا معبود دنیاپرستان خوراك و پوشاك است. بنابراین نباید بر آنچه معبود دنیا پرستان است سجده كرد، در حالی كه سجده بر خاك و زمین، بالاترین و برترین مظهر فروتنی و خضوع در برابر خداست. (2) از آنجا كه سجده بر خاك مظهر كامل عبودیت و اظهار بندگی است، عمر بن عبدالعزیز بر حصیر تنها اكتفا نمی كرد، بلكه مقداری خاك بر حصیر می ریخت و بر آن سجده می نمود. ابن حجر در شرح صحیح بخاری
ص: 269
می گوید: كانَ عُمَرُ بْنُ عَبد العَزیز الخَلیفَه الأَموَی لا یكتَفی بالخَمرَة، بَلْ كانَ یَضَعُ عَلَیْها التُّرابَ وَیسجُد عَلَیه. (1) حتّی عروه بن زبیر نیز جز بر زمین بر چیز دیگر سجده نمی كرد. (2) مسروق كه یكی از تابعان است، به هنگام سفر، خشتی را با خود برمی داشت تا در كشتی بر آن سجده كند. (3) ابن ابی شیبه، شیخ بخاری می گوید: نماز بر «طنفسه» {كه نوعی فرش كرك دار است} امری است جدید؛ و از رسول خدا به سند صحیح روایت شده است كه بدترین امور، امر بی سابقه است و هر امر بی سابقه بدعت است. (4) سجده بر تربت امام حسین علیه السلام در اینجا سؤالی مطرح است كه چرا شیعیان از میان سرزمین های جهان، خاك كربلا را برگزیده اند و ترجیح می دهند به هنگام نماز بر آن سجده نمایند و چرا قطعه هایی از تربت یاد شده را در مساجد و خانه های خود یا به هنگام مسافرت با خویش به همراه دارند؟ پاسخ این پرسش روشن است و آن این كه سجدگاه باید از هر آلودگی پاك باشد، و چون در همه شرایط سجده بر زمین پاك امكان پذیر نیست، به پیروی از تابعی بزرگ «مسروق بن أجدع» بخشی از خاك پاك را به صورت قطعه درآورده و همراه دارند تا در همه جا سجده بر خاك پاك امكان پذیر باشد، درست مانند كسانی كه در حال سفر، مقداری خاك همراه خود می برند كه اگر نیازی به تیمم پیدا كردند، بر آن تیمم كنند وامّا اینكه چرا از میان خاك ها، تربت كربلا را انتخاب كرده اند، علت آن است كه وقتی نمازگزار پیشانی خود را بر آن خاك مقدس می گذارد، فداكاری های بی نظیر بزرگ مرد تاریخ از خاندان رسالت را به یاد می آورد كه جان و مال و فرزندان خود را در راه اعتلای اسلام فدا نمود و زیر بار ظلم و ستم نرفت و درس آزادگی و حمیت و غیرت دینی به جهانیان آموخت. سجده بر تربت حسین علیه السلام نه تنها انسان را از مسیر توحید خارج نمی سازد، بلكه به سجود او اخلاص می بخشد و او را برای فداكاری در راه دین كه نماز جزئی از آن است آماده می سازد. علی بن عبداللّه بن عباس كه از تابعان است به «رزین» نوشت: أَن ابْعَثْ إِلَیّ بِلَوح مِنْ أَحجارِ المَروَه أَسْجُدُ عَلَیْهِ (5) «قطعه سنگی از سنگ های كوه مروه را برای من بفرست تا بر آن سجده كنم.» چراكه كوه مروه شاهد فداكاری های زن با ایمانی است كه برای تهیه آب، هفت بار میان دوكوه دوید، ودر راه خدا، سختی ها تحمل نمود. شیخ طوسی با سند خود از معاویه بن عمار نقل می كند امام صادق علیه السلام كیسه زرد رنگی از جنس «دیبا» داشت كه مقداری از تربت امام حسین علیه السلام در آن كیسه بود، به هنگام نماز آن را بر روی سجاده خود می ریخت و بر آن سجده می كرد. (6) كسانی كه سجده بر تربت كربلا را نوعی پرستش انسان تلقی می كنند، «مسجود له» را از «مسجود علیه» باز نشناخته اند، در تمام احوال سجده برای خدا است و او «مسجود له» است، و چیزی كه پیشانی بر آن می نهیم مسجود علیه» است؛ خاك باشد یا فرش، خاك كربلا باشد، یا خاك مدینه و یا سنگ مروه. 7 جمع بین دو نماز سؤال: چرا شیعیان نمازهای پنجگانه را در سه وقت می خوانند؟ پاسخ: مسأله» جمع بین الصلاتین» از مسائل مهم فقهی و حساس است كه اخیراً از طرف دانشمندان محقق شیعه مورد بحث و بررسی قرار گرفته است؛ زیرا برخی تصور می كنند كه جمع بین دو نماز نوعی خواندن نماز در غیر وقت شرعی است، برای روشن شدن موضوع ابتدا نكاتی را یادآور می شویم: (7) 1. همه گروه های اسلامی در این مسأله اتفاق نظر دارند كه در» عرفات» می توان هر دو نماز ظهر و عصر را در وقت ظهر، با هم و بدون فاصله ادا كرد، و در «مزدلفه» نیز جایز است نماز مغرب و عشا را در وقت عشا بجا آورد. 2. حنفی ها می گویند: جمع بین نماز ظهر و عصر در یك وقت، و نماز مغرب و عشا در یك وقت، تنها در همان دو مورد» عرفه» و» مزدلفه» جایز است و در سایر موارد، جایز نیست. 3. حنبلی ها، مالكی ها و شافعی ها می گویند: جمع بین نماز ظهر و عصر و یا جمع میان نماز مغرب و عشا در یك وقت خاص، علاوه بر دو مورد یاد شده، در حال سفر نیز جایز است. برخی از این گروه ها، با هم خواندن دو نماز را در موارد اضطراری؛ مانند زمانی كه باران ببارد و یا نمازگزار بیمار یا در هراس از دشمن باشد، جایز می دانند. (8) 4. شیعه بر آن است كه هر یك از نمازهای ظهر و عصر و نمازهای مغرب و عشا، یك «وقت خاص» دارند و یك «وقت مشترك» ؛الف. وقت خاص نماز ظهر، از آغاز ظهر شرعی{وقت زوال} است تا مقدار زمانی كه چهار ركعت نماز خوانده می شود، در این مدّت محدود، تنها نماز ظهر را می توان بجا آورد. ب. وقت خاصّ نماز عصر، زمانی است كه از آن لحظه تا وقت غروب، تنها به اندازه مدّت خواندن نماز عصر، فرصت باشد. ج. وقت مشترك بین دو نماز ظهر و عصر، از انتهای وقت خاص نماز ظهر، تا ابتدای وقت خاص نماز عصر است. سخن شیعه آن است كه در تمام این وقت مشترك، می توان نماز ظهر و عصر را با هم و بدون فاصله خواند. اهل سنت به خاطر دیدگاه خاصی كه در تقسیم وقت {از زوال تا غروب} دارند، هیچ گاه به وقت مشترك میان ظهر و عصر مثلاً قائل نیستند، زیرا معتقدند كه از اوّل زوال تا سایه شاخص به اندازه آن گردد، وقت مختص نماز ظهر است و نمی توان نماز عصر را در این وقت به جا آورد، از آن به بعد وقت نماز عصر آغاز می گردد تا غروب، و مختص به آن می باشد با چنین دیدگاهی هرگز نمی توان بین دو نماز جمع كرد، زیرا لازمه آن این است كه انجام یكی از آن در غیر وقت خود باشد. شیعیان معتقدند كه این تقسیم بندی، مربوط به وقت فضیلت هر دو نماز است، نه وقت اجزاء، یعنی بهتر است نماز عصر را موقعی خواند كه سایه شاخص به اندازه آن باشد، ولی اگر كسی قبل از آن هم بخواند مجزی است، دقت فرمایید. از طرف دیگر روایات زیادی حاكی است كه رسول خدا، در سفر و احیاناً در حضر بدون كوچك ترین عذر، میان دو نماز جمع نموده است و آنان برای حفظ دیدگاه خود در تقسیم وقت ناچار شدند كه این روایات را به نحو بسیار بعید از واقع توجیه كنند، به تفسیر این روایات از دیدگاه شیعیان و اهل سنت توجه كنید:الف. شیعه بر آن است كه بر مبنای این روایات، پس از اتمام نماز ظهر، می توان نماز عصر را بجا آورد و همچنین پس از خواندن نماز مغرب، می توان نماز عشا را ادا نمود و این مسأله به زمان یا مكان یا شرایط خاصّی بستگی ندارد، بلكه در همه جا و همه وقت، جایز است. ب. دیگران به خاطر نفی وقت مشترك و منحصر كردن وقت به وقت اجزاء می گویند: مقصود روایت این است كه نماز ظهر، در آخر وقت آن، و نماز عصر در اوّل وقت آن بجا آورده شود. دقت در فلسفه جمع بین دو نماز، بی پایگی این تفسیر را روشن می سازد، زیرا علت تجویز جمع بین الصلاتین، ایجاد سهولت بر امت اسلامی است كه بتوانند در تمام حالات هر دو نماز ظهر و عصر را مثلاً در یك زمان بخوانند و این در صورتی تحقق پیدا می كند كه جز به مقدار چهار ركعت از اوّل و چهار ركعت از آخر، بقیه زمان ها «وقت مشترك» هر دو نماز باشد. امّا اگر جمع بین دو نماز را مطابق با نظر اهل سنت تفسیر كنیم و بگوییم پیامبر صلّی الله علیه وآله ظهر را در وقتی بجا آورد كه با پایان آن، سایه شاخص به اندازه خود آن شود و سپس بلافاصله نماز عصر را بخواند، در این صورت به جای تسهیل، كار را مشكل و پیچیده تر كرده ایم، زیرا شناخت اول وقت و آخر آن در تمام اعصار، خصوصاً در مناطقی كه ابزار و ادوات دقیق موجود نباشد، بسیار كار مشكلی است. 8 خمس در غیر غنائم جنگی سؤال: فقیهان سنی خمس را فقط در غنائم جنگی واجب می دانند، چرا فقیهان شیعه آن را توسعه داده اند؟ پاسخ: خمس، همان گونه كه در غنائم جنگی واجب است، در دیگر درآمدهای مشروع نیز، با شرایطی كه فقها در كتاب خمس گفته اند، واجب و لازم است. اكنون مسأله را بر قرآن و سنت پیامبر صلّی الله علیه وآله عرضه می كنیم. قرآن كریم می فرماید: «وَاعْلَمُوا أَنّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیء فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُربی وَالْیَتامی وَالْمَساكِینِ و ابنِ السَّبیلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللّهِ وَما أَنْزَلْنا عَلی عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرقانِ یَوْمَ التَقَی الْجَمْعانِ وَاللّهُ عَلی كُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ» (انفال / 41) «بدانید هرگونه غنیمتی كه به دست آوردید، یك پنجم آن برای خدا و پیامبر و نزدیكان و یتیمان و مسكینان و واماندگان در راه است، اگر به خدا و آنچه كه بر بنده خود در روز جدایی حق از باطل و روز درگیری دو گروه نازل كرده، ایمان دارید، خداوند بر هر كاری تواناست آیا آیه مباركه تنها ناظر به غنائم جنگی است، یا مدلول وسیع و گسترده دارد؟ برای پاسخ به این پرسش، باید مادّه «غنم» از نظر لغت مورد بررسی قرار گیرد. در كتاب های فقهی هرگاه كه لفظ غنیمت به كار رود، ، معمولاً مورد آن، غنائم جنگی است، ولی این سبب نمی شود كه ما دلالت آیه را محدود به درآمدهای جنگی كنیم، بلكه اطلاق آیه كه هر درآمدی را شامل است، برای ما حجت می باشد. لغت نویسان عرب برای لفظ غنیمت معنی وسیعی ذكر می كنند كه اختصاص به غنائم جنگی ندارد. برخی را یادآور می شویم:1. خلیل بن احمد فراهیدی {م170ه} می گوید: «هر چه را كه انسان بدون رنج به دست آورد، غنیمت است». (9) 2. ازهری می گوید: «غنم به دست آوردن چیزی است و اغتنام، بهره برداری از غنیمت است». (10) 3. ابن فارس می نویسد: «غنم یك ریشه بیش نیست كه حاكی از به دست آوردن چیزی است كه پیش تر دارای آن نبوده است و بعد، در مورد غنائم جنگی به كار می رود». (11) در این جا به همین مقدار از گفتار بزرگان ادب اكتفا می كنیم، با ذكر این نكته كه تفسیر غنیمت به مطلق «درآمد»، در اغلب لغتنامه های عربی وارد شده است. (12) اتفاقاً قرآن این واژه را در مطلق «سود بردن» به كار می برد، آنجا كه می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَتَبَیَّنُوا وَلا تَقُولُوا لِمَنِ أَلْقی إِلَیْكُمُ السَّلام لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیاه الدُّنْیا فَعِنْدَ اللّهِ مَغانِمُ كَثِیرَه (نساء / 894) ای افراد با ایمان، هنگامی كه در راه خدا گام می زنید برای جهاد سفر می كنید تحقیق كنید. و به كسی كه بر شما سلام می كند نگویید مؤمن نیستی، تا بخواهید از این راه به كالاهای دنیوی دست یابید، زیرا نزد خداوند بهره های فراوانی است». جمله «فعند اللّه مغانم» در این آیه، پاداش های دنیوی و اخروی را شامل می شود، هر چند مربوط به درآمدهای جنگی نباشد، بلكه می توان گفت مراد از آن، پاداش اخروی است، در مقابل «عَرَضَ الْحَیاه الدُّنیا»، «كالاهای زندگی دنیوی». ابن ماجه در سنن خود، از رسول خدا صلّی الله علیه وآله نقل می كند كه پیامبر صلّی الله علیه وآله به هنگام دریافت زكات می فرمود: «خداوندا! این زكات را برای پردازنده آن سود و پاداش قرار ده و آن را ضرر و زیان قرار مده». (13) احمد بن حنبل از رسول خدا صلّی الله علیه وآله نقل می كند: «سود مجالسِ یاد خدا، بهشت است» (14) حضرتش ماه رمضان را چنین توصیف می كند: «غنم للجنّة» (15) (سودی برای بهشت است». روشن ترین گواه بر این كه آیه هر چند در مورد غنائم جنگی نازل شده است، ولی حكم آن اختصاص به مورد نزول ندارد، این است كه فقهای چهار مذهب اهل سنّت، در مواردی كه مال به دست آمده از غنائم جنگی نبوده است، پرداخت خمس را لازم دانسته و با آیه شریفه استدلال نموده اند. خمس در معادن خمس در معادن یكی از مالیات های اسلامی است كه اسلام آن را واجب كرده است و فقیهان حنفی به هنگام استدلال بر وجوب خمس در معادن با دو چیز استدلال كرده اند:1. آیه غنیمت {كه پیش تر آن را ذكر كردیم. }2. حدیث پیامبر صلّی الله علیه وآله: «وفی الرِّكازِ الْخُمُسُ» (16) «در چیزهای زیر خاكی معدن و گنج خمس واجب است». بررسی كتب حدیث بیانگر آن است كه در روایات متعددی جمله یاد شده از پیامبر صلّی الله علیه وآله وارد شده است. خمس درآمد كسب و كار از نظر شیعه به كلیه درآمدهای كسبی یك فرد، پس از كسر هزینه سال، خمس تعلق می گیرد. البته در این مسأله شرایط دیگری لازم است كه اینجا مجال بیان آن نیست، بلكه هدف این است كه نشان دهیم قول امامیه در این جا با روایاتی كه اهل سنّت از پیامبر اكرم صلّی الله علیه وآله نقل می كنند، كاملاً موافق است. از آنجا كه در این مختصر نمی توانیم همه آنچه را كه در این مسأله آمده است، نقل كنیم، به نقل برخی از آنها بسنده می كنیم:1. هیئت اعزامی «عبدالقیس» قبیله عبدالقیس در منطقه شرق عربستان زندگی می كردند، و امروز نیز مردم قطیف و احساء و حتی بحرین منتسب به همین قبیله می باشند. رئیس قبیله به نام عبدالقیس به حضور پیامبر صلّی الله علیه وآله رسید و گفت: میان ما و شما، قبایلی زندگی می كنند كه مشرك هستند و اجازه نمی دهند ما، جز در ماه های حرام، به حضور شما برسیم. از شما می خواهیم آموزش های لازم را به ما بدهید و ما نیز آنها را به دیگران منتقل كنیم، پیامبر صلّی الله علیه وآله فرمود: «من شما را به چهار كار فرمان می دهم و از چهار كار باز می دارم: 1. فرمان می دهم به ایمان به خدا و می دانید ایمان به خدا چیست؟ شهادت به یگانگی او، 2. به برپایی نماز، 3. پرداخت زكات، 4. پرداخت خمس از غنیمت». (17) باید دقت شود كه مقصود از مغنم چیست؟ در اینجا دو احتمال وجود دارد:أ. غنائم جنگی. ب. درآمدهای حلال. مسلّماً احتمال نخست منفی است، زیرا هیئت عبدالقیسی آشكارا می گفتند كه ما توان ملاقات با شما را جز در ماه های حرام نداریم؛ زیرا خروج ما از منطقه و عبور از میان قبایل، مایه خطر و خونریزی است. چنین مردمی چگونه می توانستند به جنگ با دشمن بپردازند و از آنها غنیمت بگیرند؟ ! از این گذشته جهاد با دشمن بدون اذن پیامبر و جانشین او جایز نیست. ممكن است تصوّر شود كه مقصود، شبیخون زدن و غارت كردن است. این احتمال نیز صحیح نیست، زیرا پیامبر اكرم صلّی الله علیه وآله از هر نوع غارت نهی كرده و سخن ایشان در كتب حدیث وارد شده است كه: «نهی النبیّ عن النهب...»؛
صحیح بخاری(1)127.فتوح البلدان، ج1، ص 81، باب یمن؛ سیره ابن هشام، ج4، ص 265(2)128.الوثائق السیاسیة، ص 265، شماره 157
1 صلح امام حسن علیه السلام سؤال: آیا صلح امام حسن علیه السلام با معاویه نشان دهنده حسن روابط اهل بیت با معاویه نبود؟ پاسخ: صلح امام حسن از رویدادهای تاریخی صدر اسلام است كه محققان درباره آن زیاد سخن گفته و كتاب ها و رساله ها نوشته اند و حقایقی را روشن ساخته اند. همه آنها به این نتیجه رسیده اند كه امام علیه السلام از روز نخست آماده قیام و دفاع از حریم خلافت بود و هرگز صلح و سازش در برنامه او نبود، لذا وقتی خبر حركت معاویه از شام به كوفه رسید، دستور داد كه در مسجد جمع شوند، آنگاه خطبه ای آغاز كرد و پس از اشاره به بسیج نیروهای معاویه، مردم را به جهاد در راه خدا و ایستادگی در مبارزه با پیروان باطل دعوت نمود و لزوم صبر و فداكاری و تحمل دشواریها ر ا گوشزد كرد. امام علیه السلام با اطلاعی كه از روحیه مردم داشت، نگران بود كه دعوت او را اجابت نكنند. اتفاقاً همین طور شد و پس از پایان خطبه مهیّج حضرت، همه سكوت كردند و احدی سخنان آن حضرت را تأیید نكرد! این صحنه به قدری اسف انگیز و تكان دهنده بود كه یكی از یاران دلیر و شجاع امیرمؤمنان علیه السلام كه در مجلس حضور داشت، مردم را به خاطر این سستی و افسردگی به شدت توبیخ كرد و آنها را قهرمانان دروغین و مردمی ترسو و فاقد شجاعت خواند و از آنها دعوت كرد كه در ركاب امام برای جنگ با اهل شام آماده گردند. (1)
ص: 272
این سند تاریخی نشان می دهد كه مردم عراق تا چه حد به سستی و بی حالی گراییده بودند و آتش شور و سلحشوری و مجاهدت، در آنها خاموش شده بود و حاضر نبودند در جنگ شركت كنند. سرانجام پس از فعالیت ها و سخنرانی های عده ای از یاران بزرگ حضرت مجتبی به منظور بسیج نیروها و تحریك مردم برای جنگ، امام علیه السلام با عده كمی كوفه را ترك كرد و محلی در نزدیكی كوفه به نام «نُخیْلَه» را اردوگاه قرار داد و پس از ده روز اقامت در «نخیله» به انتظار رسیدن قوای تازه، جمعا «چهار هزار نفر» در اردوگاه حضرت گرد آمدند! به همین جهت امام ناگزیر شد دوباره به كوفه برگردد و اقدامات تازه و جدّی تری جهت گردآوری سپاه به عمل آورد (1) خستگی مردم عراق پس از سه جنگ جمل، صفین و نهروان از یك طرف و وجود عناصر متضاد در سپاه امام از طرف دیگر و خیانت فرماندهان او از طرف سوم سبب شد كه صلح بر امام تحمیل شود. این حقیقت را امام در یكی از سخنان خود بیان كرده و می فرماید: من به این علت حكومت و زمامداری را به معاویه واگذار كردم كه اعوان و یارانی برای جنگ با وی نداشتم. اگر یارانی داشتم، شبانه روز با او می جنگیدم تا كار یكسره شود. من كوفیان را خوب می شناسم و بارها آنها را امتحان كرده ام. آنها مردمان فاسدی هستند كه اصلاح نخواهند شد، نه وفادارند، نه به تعهدات و پیمان های خود پایبندند و نه دو نفر از آنان با هم موافقند. برحسب ظاهر به ما اظهار اطاعت و علاقه می كنند، ولی در عمل با دشمنان ما همراهند. پیشوای دوم كه از سستی و عدم همكاری یاران خود به شدت ناراحت و متأثّر بود، روزی خطبه ای ایراد فرمود و در آن چنین گفت: درشگفتم از مردمی كه نه دین دارند و نه شرم و حیا. وای برشما! معاویه به هیچ یك از وعده هایی كه در برابر كشتن من به شما داده، وفا نخواهد كرد. اگر من با معاویه بیعت كنم، وظایف شخصی خود را بهتر از امروز می توانم انجام بدهم، ولی اگر كار به دست معاویه بیفتد، نخواهد گذاشت آیین جدم پیامبر را در جامعه اجرا كنم. به خدا سوگند {به علت سستی و بی وفایی شما} ناگزیر شدم زمامداری مسلمانان را به معاویه واگذار كنم، یقین بدانید زیر پرچم حكومت بنی امیه هرگز روی خوش و شادمانی نخواهید دید و گرفتار انواع اذیت ها و آزارها خواهید شد. اكنون گویی به چشم خود می بینم كه فردا فرزندان شما بر در خانه فرزندان آنها ایستاده و درخواست آب و نان خواهند كرد؛ آب و نانی كه از آنِ فرزندان شما بوده و خداوند آن را برای آنها قرار داده است، ولی بنی امیه آنها را از در خانه خود رانده و از حق خود محروم خواهند ساخت». آنگاه امام افزود: «اگر یارانی داشتم كه در جنگ با دشمنان خدا با من همكاری می كردند، هرگز خلافت را به معاویه واگذار نمی كردم، زیرا خلافت بر بنی امیه حرام است (2) این بیان، پرده از چهره این رویداد تاریخی برمی دارد و نشان می دهد كه:اوّلاً، امام خواهان صلح نبود، بلكه به خاطر فقدان یاور و سستی مردم كوفه و دیگر عواملی كه به آنها اشاره شد، صلح را پذیرا شد. ثانیاً، صلح حضرت نشانه حسن روابط با معاویه و پیروان او نبوده است. 2 ازدواج امّ كلثوم سؤال: آیا ازدواج عمر با ام كلثوم دختر علی علیه السلام گواه بر حسن روابط نیست؟ پاسخ: پرسش یاد شده، یك سؤال تاریخی محض نیست بلكه پیوند ناگسستنی با عقاید و اندیشه های شیعی درباره خلفا دارد. ما در گذشته در پاسخ برخی از پرسش ها به روشنی ثابت كرده ایم كه پس از درگذشت پیامبر صلّی الله علیه وآله، خانه حضرت زهرا {علیها السلام}، مورد تجاوز قرار گرفت؛ به گونه ای كه خلیفه نخست، در آخرین روزهای زندگی، آرزو می كرد كه ای كاش، به خانه وحی تجاوز نمی كرد. خلیفه دوم نیز با آتش در برابر خانه دخت گرامی پیامبر صلّی الله علیه وآله حاضر شد... با این شرایط چگونه می توان، به آسانی پذیرفت كه فرد متجاوز، از دختر زهرا {علیها السلام} خواستگاری كرده و پدر و كسان دختر با دست و دل باز، دسته گل زهرا را به وی اهدا كرده باشند؟ !از این جهت چنین مسائلی به خاطر تعدد ابعاد، بیش از هزار سال مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و چون صفحات كتاب محدود است، تنها نظریات گوناگون پی افكنان كلام و حدیث شیعی را در اینجا می آوریم:1. نظریه شیخ مفید شیخ مفید {336 413}، در رساله ویژه ای كه در این موضوع نوشته، در صحت آن تشكیك كرده و می گوید: خبر تزویج از طریق زبیر بن بكار نقل شده و او مورد اعتماد نیست، به خصوص كه او از دشمنان علی علیه السلام بود، طبعاً نقل وی، به ویژه آنچه مربوط به بنی هاشم است، قابل پذیرش نخواهد بود. آنچه مایه انتشار این خبر گردید، این است كه ابومحمد، حسن بن یحیی علوی آن را در كتاب «النسب» خود نقل كرده و از آنجا كه فردی علوی آن را نقل كرده است، گروهی آن را پذیرفتند. آنگاه شیخ مفید، استاد عقاید شیعه، به وجود تناقض ها و اختلاف های عجیب و غریب در نقل این قطعه از تاریخ اشاره می كند و می گوید: نقل های مختلفی در این باره وجود دارد، از جمله این كه: 1. علی علیه السلام او را به عقد عمر درآورد. 2. این كار به وسیله عباس عموی علی علیه السلام صورت پذیرفت. 3. این كار از روی تهدید انجام گرفت. 4. عروسی صورت پذیرفت و عمر از او دارای فرزندی به نام «زید» شد. 5. خلیفه پیش از مراسم عروسی كشته شد. 6. زید نیز دارای فرزندی بود. 7. او كشته شد و وارثی نداشت. 8. او و مادرش در یك روز كشته شدند. 9. مادرش پس از وی زنده بود(3).. 10 مهریه او چهل هزار درهم بود. 11. مهریه او چهار هزار درهم بود. 12. مهریه او پانصد درهم بود. این اختلاف ها شك و تردید را در ذهن انسان زنده كرده و اصل تزویج را زیر سؤال می برد. (4) 2. امّ كلثوم ربیبه امام علیه السلام بود برخی از نویسندگان معتقدند امّ كلثومی كه به تزویج خلیفه درآمد، ربیبه امام علی علیه السلام بود، نه دختر صلبی او؛ زیرا اسماء بنت عمیس پس از درگذشت جعفر بن ابی طالب، با ابوبكر ازدواج كرد و از این ازدواج دختری به نام امّ كلثوم متولد شد. پس از درگذشت خلیفه نخست، اسماء با علی علیه السلام ازدواج كرد و دختر خود را به عنوان ربیبه به خانه امام آورد، سپس همین ربیبه به عقد عمر بن خطاب درآمد. این نظریه چندان استوار نیست؛ زیرا درست است كه ابوبكر دختری به نام امّ كلثوم داشت، ولی مادر او «حبیبه» دختر یكی از انصار، به نام زید بن خارجه بود. امّ كلثوم دختر ابی بكر را طلحه بن عبیداللّه تزویج كرد و از او فرزندانی به نام های محمد و زكریا و عایشه به دنیا آمدند. پس از كشته شدن طلحه، عبدالرحمن بن عبداللّه وی را تزویج كرد. خلاصه این كه اسماء بنت عمیس با ازدواج با ابی بكر، جز یك فرزند به نام «محمد» به دنیا نیاورد. بنابراین، نمی توان گفت امّ كلثوم مورد گفتگو، دختر اسماء بنت عمیس است؛ زیرا اصلاً اسماء دختری از ابو بكر نداشت و امّ كلثوم كه دختر ابو بكر بود، از مادری به نام «قتیله» (. متولد شده و او هم با طلحه بن عبیداللّه {نه عمر ابن خطاب} ازدواج كرد (5) 3. واكنش های مختلف در برابر خواستگاری خلیفه انگیزه ظاهری خلیفه برای ازدواج، حدیثی بود كه از پیامبر نقل می كرد: هر نوع پیوند نسبی و سببی روز قیامت از هم گسسته می شود، جز پیوند با من از طریق نسب یا سبب (6) آنگاه خلیفه افزود: من با پیامبر مدّت ها زندگی كرده ام، می خواهم این كار انجام بگیرد. ولی در باطن انگیزه دیگری در كار بود و آن این كه از این طریق می خواست بر اعمال گذشته خود سرپوش بگذارد و با آن پیوند خویشاوندی، گذشته به فراموشی سپرده شود. آنگاه كه خواستگاری انجام گرفت، امیرمؤمنان به صورت های مختلف عذر خواست كه این كار انجام نگیرد: الف. فرمود: دخترم كوچك است {فعلاً هنگام ازدواج او نیست}. خلیفه پاسخ داد: به خدا سوگند منظور تو آن نیست، ما می دانیم منظور تو چیست، تو خواستی از این كار جلوگیری كنی. (7) ب. بار دیگر عمر بر خواستگاری اصرار كرد، حضرت این بار عذر دیگری آورد. با توجه به آنچه در كتاب های فریقین وارد شده، ازدواج رخ داده و متصدی آن عموی امام، عباس بن عبدالمطلب بوده است، ولی سخن این جا است كه آیا این پیوند، با طیب خاطر انجام گرفته و یا فشارهایی از خارج و داخل در آن مؤثر بوده است. شما با یك محاسبه كوتاه و داوری وجدان می توانید پایه این ازدواج را از منظر طیب نفس و طوع و رغبت به دست بیاورید. 1. شكی نیست كه روابط خاندان رسالت با خلیفه وقت كاملاً تیره و تار بود ویورش به خانه وحی و هتك حرمت دخت گرامی پیامبر صلّی الله علیه وآله چیزی نیست كه بتوان آن را انكار نمود و ما مدارك آن را در پاسخ به یكی از پرسش ها ارائه كردیم. 2. عمر فردی خشن و تندخو بود، هنگامی كه خلیفه او را بر خلافت برگزید، گروهی از صحابه بر این امر اعتراض كردند و گفتند: یك فرد خشن و تندخو را بر ما مسلط كردی؟ 3. طبری می نویسد: خلیفه، نخست از دختر ابوبكر به نام «ام كلثوم» خواستگاری كرد ولی دختر ابوبكر به خاطر تندی اخلاق خلیفه، دست رد بر این خواستگاری زد. (8) بنابراین نمی توان این ازدواج را نشانه حسن روابط دانست. آنچه از مدارك شیعی استفاده می شود، تنها عقدی بوده و بس. و امّا این كه مراسم دیگری انجام گرفته یا نه، چندان روشن نیست. حتی امام صادق علیه السلام می فرماید: روزی كه عمر بن خطاب درگذشت، امیرمؤمنان، دخترش ام كلثوم را به خانه خود آورد. (9) مسعودی می نویسد: عمر از این ازدواج طرفی نبست و ثمره ای به نام فرزند نداشت. (10)، می گوید: عاصم و عبیداللّه وزید از یك مادر متولد شده اند در حالی كه دیگران می گویند: زید از ام كلثوم متولد شده است. در كنار این حادثه، بسیاری از مورخان و رجال نویسان مطالبی را متذكر شده اند كه هیچگاه قابل پذیرش نیست و با كرامت و عفت خاندان رسالت سازگار نمی باشد. از این گذشته اسانید آنها نیز مخدوش و مردود است، و لذا از آوردن آنها خودداری می كنیم.
ص: 273
1 روایات صحابی سؤال: چرا شیعه روایات صحابه را نمی پذیرد؟ پاسخ: روایاتی كه از پیامبر گرامی صلّی الله علیه وآله به وسیله راویان نقل می شود، بر سه دسته اند:1. خبر متواتر. 2. خبر مقرون به قرائن مفید علم. 3. خبر واحد. همه عقلای جهان به دو قسم نخست عمل می كنند و هرگز به وضع راوی و شرایط او نمی نگرند؛ زیرا خبر از نظر قوت و قدرت، به حدی است كه علم آفرین بوده و هر نوع شك و تردید را از بین می برد. امّا خبر متواتر چیست و چه شرایطی دارد و یا خبر مقرون به قرائن كه علم آفرین است، كدام است؟ در كتاب های علم اصول و به ویژه علم درایه درباره آنها سخن گفته شده و شیعه هم به عنوان گروهی از عقلای جهان بر این دو دسته از روایات عمل می كند. سخن درباره دسته سوم از روایات است:از آنجا كه در مسائل اعتقادی، هدف ایمان و اعتقاد است و خبر واحد در این عرصه فاقد ارزش است؛ زیرا نتیجه مطلوب از آن حاصل نمی شود، ولی اگر خبر مربوط به احكام و مسائل عملی باشد، هرگاه سلسله سند، همگی عادل و پاكدامن و پرهیزگار باشند، شیعه به این حدیث عمل می كند و در این مورد، فرقی میان تابعی و صحابی قائل نیست. ولی اگر یكی از راویان، مخدوش و ضعیف باشد، چنین خبری حجت نبوده و قابل احتجاج نیست، همین ضابطه در روایاتی كه به وسیله راویان از ائمه اهل بیت علیهم السلام نقل می شود نیز حاكم و صادق است. خوشبختانه قسمتی از روایات پیامبر اكرم صلّی الله علیه وآله از طرق صحیح در اختیار ماست، بخشی از آنها از طریق امامان اهل بیت علیهم السلام از پیامبر صلّی الله علیه وآله نقل شده و برخی دیگر از طریق راویان معتبر و با تقوا، و شیعه به همه اینها عمل می كند. آنچه در سؤال آمده، خیالی بیش نیست. برخی از روایاتی كه مورد عمل فقیهان شیعه است، در صحیح بخاری و مسلم و دیگر سنن نیز آمده است، ولی مهم این است كه سند پیراسته از نقد و جرح باشد. در پایان یادآوری می كنیم كه از نظر فقه ما، كسانی كه ناصبی هستند و بغض اهل بیت علیهم السلام را در دل دارند، كافر و غیر قابل اعتمادند، ولی متأسفانه این میزان در برخی از كتاب های حدیثی نادیده گرفته شده، مثلاً عمران بن حطّان، كه در رأس خوارج قرار دارد، در سلسله سندهای صحیح بخاری و غیره وجود دارد كه از نظر ما قابل اعتماد نمی باشد. 2 انتقاد از صحابه سؤال: با انتقاد از صحابه، دین متزلزل می شود، چون دین به وسیله آنها به ما رسیده است؟ ! پاسخ: چنین سخنی بر پایه و اساس پذیرفته نشده ای استوار است و آن این كه روایات همه صحابه پیامبر، مردود و غیر مقبول است؛ در حالی كه این اصل، صحت ندارد.
ص: 274
در گذشته یادآور شدیم كه یاران پیامبر نیز همانند تابعان، به صالح و ناصالح؛ و مقبول و غیر مقبول تقسیم می شوند و نپذیرفتن روایات صنف دوم، دلیل بر این نیست كه همه روایات صحابه پیامبر از درجه اعتبار ساقط است. از این گذشته، روایات پیامبر صلّی الله علیه وآله از طریق پیشوایان معصوم علیهم السلام یعنی علی بن أبی طالب علیه السلام و خاندان رسالت، كه خود از برترین صحابه بوده اند، در اختیار ما قرار گرفته است و نپذیرفتن روایات انسان های ضعیف یا مجهول و مبهم دلیل بر نفی كلی نیست و سبب تزلزل دین نمی گردد، زیرا پیامبر گرامی صلّی الله علیه وآله دو حجّت گرانبها از خود به یادگار نهاده و امّت اسلامی با تمسك به این دو، از هر مرجعی بی نیاز خواهند بود. اصولاً این پرسش شگفت آور است، سؤال كننده به جای این كه پایه های دین را محكم و استوار سازد، می گوید: اگر صحابه نقد پذیر باشند، دین متزلزل می شود، در حالی كه دینی كه اساس آن به وسیله خداوند متعال و پیامبر گرامی صلّی الله علیه وآله گذاشته شده و با وعده الهی تا روز قیامت باقی است، «با نقد چند نفر» هرگز متزلزل نخواهد شد. 3 امام علی علیه السلام و تأیید خلفا سؤال: امام علی علیه السلام خلفا را تأیید می كرد، به چه دلیل شما شیعیان خلافت آنان را نمی پذیرید؟ پاسخ: رفتار امام علی علیه السلام با خلفا را باید در دو زمینه مورد بررسی قرار داد:1. به رسمیت شناختن خلافت آنان. 2. همكاری امام با دستگاه خلفا در حل معضلات دینی و مشكلات سیاسی. و این دو مطلب باید از یكدیگر تفكیك شود. با قطع و یقین می گوییم كه موضع امام در مورد اوّل كاملاً منفی بود و در مورد دوم مثبت. در مورد دلایل منفی بودن موضع امام در مورد نخست باید گفت:اوّلاً: علی علیه السلام چگونه می تواند خلافت دیگران را به رسمیت بشناسد، در حالی كه وی از جانب خدا در مواضع مختلف و به ویژه روز غدیر، به عنوان ولی مسلمانان و سرپرست آنان معرفی شده است؟ ولایت امام، یك حكم آسمانی بود كه جز خدا، هیچ فردی نمی تواند آن را دگرگون سازد، چنان كه می فرماید: «وَما كانَ لِمُؤْمِن وَلا مُؤْمِنَه إِذا قَضَی اللّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَكُونَ لَهُمُ الخیره مِنْ أَمرِهِم». (احزاب / 36) «هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی كه خدا و پیامبر او درباره امری حكمی كنند، اختیاری {در برابر فرمان خدا} داشته باشد». امامت امام حق شخصی وی نبود كه از آن چشم پوشی كند، بلكه حكم الهی بود كه كسی قادر بر تغییر آن نیست، امّا اگر شرایط برای اجرای این حكم فراهم نباشد، مصلحت ایجاب می كند كه درباره آن سكوت كند، نه این كه دیگری را جای خود بنشاند. ثانیاً: تاریخ سقیفه و بررسی زندگی امام علیه السلام حاكی است كه آن حضرت با وجود شدیدترین فشارها، دست بیعت به سوی خلفا دراز نكرد. معاویه در یكی از نامه های خود به علی علیه السلام می نویسد: «تو همان كسی هستی كه به سان شتر افسار زده به سوی بیعت كشیدند» ؛ و این جمله بیانگر آن است كه فشار برای بیعت به حدی بود كه امام را به زور از خانه خود بیرون كردند و به مسجد بردند. امام علیه السلام در پاسخ نامه معاویه، این بی حرمتی را انكار نمی كند، ولی تصریح می كند كه این نشانه مظلومیت اوست، آنجا كه می فرماید: «گفتی كه همچون شتر، افسار زدند و كشیدند كه بیعت كنم، عجبا! به خدا سوگند خواستی مذمت كنی ولی ناخود آگاه ستودی. خواستی رسوا كنی ولی رسوا شدی. برای یك مسلمان نقص نیست كه مظلوم واقع شود، مادام كه در دین خود تردید نداشته باشد و در یقین خود شك نكند. (نهج البلاغه، نامه 28) ثالثاً:بخاری، كه كتاب حدیثی خود را بر وفق سیاست حاكم بر عصر خویش نوشته، در كتاب «مغازی» به سندی از عایشه چنین نقل می كند:فاطمه دخت پیامبر كسی را به نزد ابوبكر فرستاد تا سه چیز را برگرداند:الف. میراث او از رسول خدا صلّی الله علیه وآله. ب. فدك. ج. آنچه از خمس غنایم خیبر مانده است. ابوبكر در پاسخ
ص: 275
گفت: از پیامبر شنیده است: «لا نُوَرث، ما تركناه صدقة»: «ما ارث نمی گذاریم، آنچه از ما باقی می ماند، صدقه است» و زندگی آل محمد صلّی الله علیه وآله از همین مال تأمین می شود. تا این كه می گوید: فاطمه از موضع گیری منفی ابوبكر خشمگین شد. او را ترك كرد و دیگر با او سخن نگفت و پس از پیامبر شش ماه زنده بود. (1) وقتی فاطمه {علیها السلام} درگذشت، شوهرش علی علیه السلام او را شبانه دفن كرد و ابوبكر را از درگذشت او آگاه نساخت و تا فاطمه زنده بود، علی با ابو بكر بیعت نكرد. (2) حدیث یاد شده حاكی است كه امام و همسرش، مدت شش ماه از بیعت با او سرباز زدند. اگر خلافت ابو بكر، شرعی و به اصطلاح جامع الشرایط بود، چرا دختر گرامی پیامبر، فاطمه {علیها السلام} در حالی كه بر او خشمگین بود، جهان را وداع كرد و همسر او نیز تا شش ماه با او دست بیعت نداد؟ در این جا نوعی تناقض از نظر اصول اهل سنت وجود دارد؛ زیرا مورخان بر این نظریه اند كه دخت گرامی پیامبر، با خلیفه بیعت نكرد و تا آخرین لحظه زندگی، با او سخن نگفت. حتی می گویند مادام كه دخت گرامی پیامبر در قید حیات بود، علی علیه السلام با ابوبكر بیعت نكرد، بلكه پس از گذشتن شش ماه از حادثه سقیفه با او بیعت نمود. (3) از طرفی در صحاح و مسانید نقل می كنند كه هر كس با امام زمان خود بیعت نكند، مرگ او مرگ جاهلیت است. مسلم در صحیح خود چنین نقل می كند: «هر كس بمیرد و در گردن او بیعت [امامی] نباشد، با مرگ جاهلیت از جهان رفته است». (4) و نیز احمد بن حنبل در مسند خود نقل می كند: «هركس بدون شناخت امام خود بمیرد، مرگ او به سان مرگ افراد در جاهلیت است». (5) اكنون این دو گزاره را چگونه تصدیق كنیم؟ از یك طرف، رضایت وخشنودی زهرا {علیها السلام} ملاك خشنودی خدا و خشم او نشانه خشم خداست، و نیز وی از سروران زنان جهان است. (6) طبعاً یك چنین فردی، پاك و معصوم خواهد بود. از طرف دیگر او با خلیفه بیعت نكرد و به همان حالت به لقاء اللّه پیوست. اكنون باید این تعارض را به یكی از دو طریق حل كرد: الف. مرگ زهرای اطهر {علیها السلام} كه محور رضا و خشم الهی و سرور زنان بهشت بود، بر اثر عدم بیعت با امام عصر خود نعوذ باللّه مرگ جاهلیت بوده است. ب. خلیفه وقت، امام زمان خود نبوده و بدون جهت منصب خلافت را اشغال كرده است و امام همان فردی بود كه در سرزمین غدیر، بر خلافت او تنصیص شد و زهرا {علیها السلام} از روز نخست با او بیعت كرده و تا جان بر لب و توان در بدن داشت، از یاری او باز نایستاد. رابعاً: كلمات امام در موارد مختلف حاكی از آن است كه او تا آخرین لحظات زندگی، خود را شایسته خلافت می دانست و این كه خلافت حق مسلم او بود و از وی گرفته شد. در این مورد، علاوه بر خطبه «شقشقیه» كه همه با او آشنا هستیم، سخنان دیگر او حاكی از غصب خلافت و عقب زدن او است كه ما در این جا به برخی از سخنان آن حضرت اشاره می كنیم:الف. «به خدا سوگند از روزی كه خدا جان پیامبر خویش را تحویل گرفت تا امروز همواره حق مسلم من از من سلب شده است». (نهج البلاغه، خطبه 6) ب: «شخصی در حضور جمعی به من گفت: پسر ابوطالب! تو بر امر خلافت حریصی؛ به او گفتم: «بلكه شما حریص تر و از پیغمبر دورترید و من از نظر روحی و جسمی نزدیك ترم. من حق خود را طلب كردم و شما می خواهید میان من و حق خاص من حائل و مانع شوید و مرا از آن منصرف سازید. آیا آن كه حق خویش را می خواهد حریص تر است یا آن كه به حق دیگران چشم دوخته است؟ همین كه او را در برابر حاضران با نیروی استدلال كوبیدم به خود آمد و نمی دانست در جواب من چه بگوید».
ص: 276
(نهج البلاغه، خ172) معلوم نیست اعتراض كننده چه كسی بوده و این اعتراض در چه وقت مطرح شده است. ابن ابی الحدید می گوید: اعتراض كننده سعد وقاص بوده، آن هم در روز شورا. سپس می گوید: ولی امامیه معتقدند كه اعتراض كننده ابوعبیده جراح بوده و در روز سقیفه چنین اعتراض كرده است. حضرت در ادامه می فرماید: «خدایا! از ظلم قریش و همدستان آنها به تو شكایت می كنم. اینها با من قطع رحم كردند و مقام و منزلت بزرگ مرا تحقیر نمودند. اتفاق كردند در مورد امری كه حق خاص من بود، بر ضدّ من قیام كنند». (1) تا این جا روشن گردید كه امام هرگز در مسأله خلافت و امامت با خلفا مصالحه نكرد و پیوسته از مظلومیت خود سخن می گفت و نسل ها را از حقایق آگاه می ساخت. نكته دوم، همكاری امام با خلافت در مسائل دینی و سیاسی و حل مشكلات خلفا است كه موضع امام در این مورد كاملاً مثبت بود. ایشان در یكی از نامه های خود، علت همكاری با دستگاه خلافت را به روشنی بیان می كند. اكنون ترجمه نامه امام را در این جا می آوریم: «به خدا سوگند هرگز فكر نمی كردم و به خاطرم خطور نمی كرد كه عرب بعد از پیامبر؛ امر امامت و رهبری را از اهل بیت او بگردانند {و در جای دیگر قرار دهند و باور نمی كردم} آنها آن را از من دور سازند! تنها چیزی كه مرا ناراحت كرد اجتماع مردم اطراف فلان... بود كه با او بیعت كنند. دست بر روی دست گذاردم تا این كه با چشم خود دیدم گروهی از اسلام بازگشته و می خواهند دین محمد صلّی الله علیه وآله را نابود سازند. {در این جا بود} كه ترسیدم اگر اسلام و اهلش را یاری نكنم، شاهد نابودی و شكاف در اسلام باشم كه مصیبت آن برای من از رها ساختن خلافت و حكومت بر شما بزرگ تر بود؛ چرا كه این بهره دوران كوتاه زندگی دنیا است كه زایل و تمام می شود. همان طور كه «سراب» تمام می شود و یا همچون ابرهایی كه از هم می پاشند. پس برای دفع این حوادث به پا خاستم تا باطل از میان رفت و نابود شد و دین پا برجا و محكم گردید». (نهج البلاغه نامه 62) این نامه به روشنی بیان می كند كه امام در عین انتقاد از خلافت، برای صیانت اسلام تا آنجا كه امكان داشت با آنان همكاری كرد و معضلات علمی و سیاسی آنان را به نحو احسن، حل و فصل نمود.
ص: 277
پس از اینكه مردم اصفهان دین مبین اسلام را پذیرفتند، با فرهنگ و هنر غنی خود دست به تصفیه آن زدند. آنچه را كه به صورت خرافات و ملحقات وارد مكتب اصلی شده بود، زدودند. مراكز مهم و زیبایی به نام حوزه، مدرسه و مسجد جهت نشر افكار و عقاید و آیین اسلام بنا كردند. استادان و دانشمندان مبرز ایرانی و اصفهانی به تدریس و تألیف و ترجمه پرداختند و حاصل زحمات خود را به نام آثار اسلامی در جهان منتشر ساختند. اگرچه بیشتر اهالی اصفهان تا دیرزمانی پیرو اهل سنت و جماعت بودند اما از دوران حكومت صفویه كه مذهب شیعه اثنی عشری در اصفهان رواج كامل یافت حوزه ها و مدرسه ها و مساجد، مركز تعلیم و نشر كتب و آیین شیعه گردید و اكثر سلاطین صفویه نه تنها در توسعه و رواج تشیّع تلاش و فعالیّت داشتند بلكه دوران تازه ای در اختلافهای مذهبی پدید آوردند و این بار بر خلاف قبل كفه این ترازو به نفع تشیع سنگین شد.
تعصبات مذهبی به حدی بود كه تحمل دیدن مردم و ملتهای غیرشیعه برای آنها غیر ممكن می نمود. جنگهای طولانی و پرتلفات ایران و عثمانی در زمان صفویه بیشتر ریشه مذهبی داشت. همچنین در اصفهان دو گروه معروف حیدری و نعمتی سالها با هم به جدال و كش مكش پرداختند. نعمتی ها در محلّه های خواجو، باغ كاران، ترواسگان، شیخ یوسف، پاقلعه، كرپان، احمدآباد، یزدآباد، دارالبطیخ، میدان میرِ گلبهار، میدان كهنه، جویباره، لتور، گود مقصود بیك، چنار سوخته، بیرون دروازه، سید احمدیان و شهشهان زندگی می كردند و حیدریها در محلاّت دردشت، جماله، نیم آورد، مسجد حكیم، باغ همایون، دروازه نو، بیدآباد، شیش، محله نو، چهارسو، شمس آباد و لنبان ساكن بودند. این محله ها دایماً با یكدیگر در حال دشمنی به سر می بردند و آتش جنگهای مذهبی میان آنها روشن بود.
ص: 278
در كتاب «تاریخ اصفهان و ری» در مورد اولین مسجد در اصفهان چنین آمده: در زمان خلافت حضرت امیر علیه السلام در محلّه گلبهار، آنجا كه مرقد شیعا و مقبره امام زاده اسماعیل است، مسجد بزرگی ساخته شده كه بر پنجره آن به خط نسخ نوشته شده: اسمعیل بن زید بن حسن بن حسن بن علی بن ابیطالب. این مسجد سه هزار متر مساحت داشته و دارای كاشیهای معرّق و نقاشیهای منقّح و درهای منبّت چوبی كه روی آنها فولادكاری بود و ضریح آن از فولاد طلاكوب ساخته شده و بسیار نفیس و زیبا بود. این قطعات گرانبهای فولاد در سال 1336 شمسی به سرقت رفت و بقیه در سالهای بعد تاراج شد. شبهای جمعه در امام زاده اسماعیل شمعهای كافوری بلند در شمعدانهای طلا روشن می كردند. این شمعها به قدری بلند بوده كه جهت روشن كردن آنها از نردبان بالا می رفتند. اما اولین مسجد را اكثر مورخین در اصفهان مسجد جامع دانسته اند كه از قدیمی ترین بناهای تاریخی اصفهان به شمار می رود و كتابخانه ای معظم و ایوانها و حجره های متعدّدی دارد و ابتدا از معابد و آتشگاههای زرتشتیان بوده است. در دوره صفویه بنا به نوشته شاردن، سیّاح فرانسوی تعداد مدارس مذهبی در اصفهان 57 باب ذكر شده، كتاب تاریخچه وقف، تعداد مساجد را 180 باب آورده است. همه این مدارس و مساجد و حوزوه های علمیه كتابخانه داشته و مدرسین دانشمند و بزرگی در آنجا تدریس می نمودند و به وعظ و خطابه می پرداختند.
بیشتر آنها دارای موقوفاتی بودند كه مخارج آنها را تأمین می كرده است. بعضی از آنها دارای اطاقهای متعدّدی بوده كه طلاب علوم دینی در آنجا به صورت شبانه روزی زندگی می كردند. اهم دانشمندان و فضلا و عرفایی كه در این مراكز دینی به تدریس اشتغال داشتند عبارت اند از: علی بن سهل متوفی به سال 280 هجری، ابوالفرج اصفهانی متوفی به سال 360 قمری، حمزه اصفهانی متوفی به سال 360 قمری، حافظ ابونعیم متوفی در ابتدای قرن چهارم، ابوعبدالله معصومی متوفی در نیمه اول قرن پنجم، راغب اصفهانی متوفی به سال 565 قمری، ابوعلی مسكویه متوفی به سال 240 هجری، مفضل بن سعد بن حسین مافروخی، صاحب بن عبّاد و محقّق كركی معروف به محقق ثانی. علاوه بر اینها بسیاری از دانشمندان معروف دیگر از جمله: ابن سینا، ملاصدرا، علاّمه مجلسی، میرداماد، میرفندرسكی، شیخ بهایی و در این اواخر نیز آیت الله حاج آقا رحیم ارباب و استاد جلال همایی، در حوزه های علمیه اصفهان به تدریس علوم اشتغال داشته اند. از بانوان فاضل و دانشمند، سركار حاجیه خانم امین مجتهده مشهور و حاجیه خانم همایونی كه از مؤسسین مكتب فاطمه در اصفهان بوده اند نیز از مدرسین عالیقدر و فاضل معاصر اصفهان به شمار می آیند. اصفهان به بركت وجود بسیاری از علما و فضلا و عرفا و شعرا و دانشمندان به دارالعلم شهرت داشته است. بیشتر دانش پژوهان و طلاّب علوم دینی به این شهر می آمدند و از دریای بی كران علوم دانشمندان اصفهانی كسب فیض می كردند و خود به درجات علمی و فقهی نایل آمده جهت تعلیم و تدریس به ممالك و شهرهای خود باز می گشتند.
ص: 279
در اصفهان امام زاده های متعددی وجود دارد كه شجره نامه برخی از آنها را مشكوك دانسته اند. معروفترین امام زاده های اصفهان كه به شاهزاده هم شهرت دارند، عبارت اند از: 1-امامزاده احمد 2-امامزاده اسماعیل 3-امامزاده هارونیه 4-امامزاده شاهزید 5-امامزاده باقر 6-امام زاده درب امام 7-امام زاده (شاهزاده) ابراهیم 8-امام زاده شاه امیرحمزه 9-امام زاده سید علی 10-امام زاده جعفریه 11-امام زاده زینبیّه 12-امام زاده ستی فاطمه 13-امام زاده شوری 14-امام زاده دوقلو 15-امام زاده موسی 16-امام زاده محسن 17-امام زاده (شاهزاده) محمد 18-امام زاده اسحق.
ص: 280
اقلیتهای دینی و مذهبی در اصفهان قدیم هر چه در جمله آفاق در اینجا حاضر مؤمن و صائبی و گبر و نصارا و یهود البته گفتنی است كه در اصفهان علاوه بر زرتشتیان و یهودیان و عیسویان و مسلمانان اقلیتهای مذهبی دیگری نیز وجود داشته اند كه بعضی از آنها بقایای ادیان قدیم بوده اند و برخی نیز از شقوق ادیان چهارگانه اصلی پدید آمده اند. آنچه به نام بقایای ادیان گذشته یاد شد، نخست بت پرستان بودند كه پیروان دین زرتشت بت های آنها را از پرستشگاه كوه آتشگاه بیرون ریختند و در آنجا آتشدان نهادند و به آتشكده تبدیل گردید. از اقلیتهای دینی دیگر اصفهان صابئین بوده اند. اعتقادات این گروه برخلاف دینهای یهود و نصاری و اسلام بوده و به زرتشتیان نزدیكتر بوده. برخی، آنها را به پرستیدن ماه و ستاره و خورشید می شناسند. همچنین بعضی از فرقه های مختلف دین مسیح نیز میان مسیحیان ارمنی جلفا، به صورت اقلیت وجود داشته اند و از فرقه های دین اسلام هم چندین فرقه در اصفهان بوده اند. قبل از اینكه در زمان صفویه، مذهب رسمی ایران شیعه اثنی عشری شود، بیشتر مسلمانان اصفهانی پیرو اهل سنت بوده اند كه هر چهار فرقه حنفی، مالكی، شافعی و حنبلی از اهل تسنن، پیروانی در اصفهان داشته اند.
ص: 281
دین مسیح دارای سه فرقه بزرگ كاتولیك، ارتدكس و پروتستان می باشد. قسمت اعظم ارمنیان جلفای اصفهان تابع فرقه ارتدكس می باشند، ولی چون توسط حضرت «گریگور منوّر»، دین مسیح را پذیرفته اند آنها را «گریگوریان» و یا «جرجیسیان» می گویند كه «جرجیس» معرب همان گریگور است. ارمنیان اصفهان ابتدا در ارمنستان زندگی می كردند كه پیوسته با دولت عثمانی یعنی تركیه كنونی در جنگ و جدال بودند و در سال هجری از ارمنستان و نزدیك رودخانه ارس به اصفهان كوچانده شدند و در قصبه «جلفا» ساكن شدند. ارمنیان خود، جلفا را «جوغا» می گویند. این اسم در منابع فارسی، «جولاهه» آمده است. بافت جلفا مانند قصبه ارمنیان در ارمنستان می باشد كه به دستور شاه عباس اول ساخته و به همان نام نامیده شده است. پس از كوچ ارمنیان، شاه عباس برای آنها حقوق و امتیازات خاصّی تعیین نمود. چنانكه می توانستند برخلاف عیسویان دیگر ویهودیان برای خود خانه بخرند و قاضی وكلانتر انتخاب نمایند و در اجرای مراسم سنّتی و مذهبی خود آزادی عمل داشته باشند. هیچ مسلمانی حق نداشت در جلفا ساكن باشد و اگر مسلمانی نسبت به ارمنیان بدرفتاری می نمود، به كیفرمی رسید. در ماه شوال سال 1028 هجری، شاه عباس طی فرمانی تمام زمینهایی را كه ارمنیان در آن برای خود خانه ساخته بودند به آنها بخشید و در سال 1023 هجری دستور ساختن كلیسای بزرگ و مهمّی را جهت پیروان دین مسیح و توجّه به مسائل سیاسی در جلفای اصفهان صادر نمود. كوچاندن ارمنیان ارمنستان به اصفهان چند علت داشت: 1-شاه عباس می خواست با استقرار ارمنیان در جلفا از حملات عشایر بختیاری به اصفهان جلوگیری كند. 2-نظر به اینكه ارمنیان تجّار با تجربه ای بودند و با هندوستان و ملل دیگر رابطه ای تجاری داشتند، شاه عباس جهت تقویت قدرت و بنیه تجاری كشور به وجود آنها نیاز داشت. 3-نظر به اطلاع ارمنیان در امور كشاورزی و سخت كوشی آنان در این رشته، وجود آنها جهت آبادی و عمران و همچنین دام داری، شایان كمال اهمیّت بود. همه این عوامل موجب كوچاندن آنها از ارمنستان به پایتخت كشور ایران در زمان صفویه گردید و دیری نپایید كه ثروتمندان زیادی بین ارمنیان پیدا شدند كه منشاء و بانی آبادانیهای زیادی گردیدند، از جمله ساختن ابنیه تاریخی همچون كلیسای معروف «وانك» كه تمام مخارج سنگین آن، اعم از معماری و نقاشی و تزئینات را خود به عهده گرفتند. احداث خیابانها از جمله خیابان نظر كه به همت و پول یك ارمنی به نام «خواجه نظر» یا «خواجه نازار» احداث گردید. عده زیادی از ارمنیان جلفا كه روستایی بودند جهت كشاورزی و دامداری به فریدن اصفهان كوچ كردند و قریب چهل قریه را محل سكونت خود قرار داده، به آبادی و كشاورزی و دامپروری پرداختند. در دوران قاجاریه محدودیتهایی برای ارمنیان قایل شدند، تا آنجایی كه ارمنیان حق ورود به بازار و مراكز پرجمعیّت را نداشتند، بخصوص در روزهای بارانی، زیرا بعضی از علمای دینی اسلامی معتقد بودند مسلمانان بر اثر تماس با آنها نجس خواهند شد. اكثر زنهای ارمنی در خانه های خود زندانی بودند و چنانچه قصد بیرون رفتن داشتند، بایستی چادر به سر می كردند. به همین مناسبت گروه زیادی از ارمنیان راهی هندوستان شدند. در زمان شاه سلطان حسین نیز ارمنیان جلفا زیانهای فراوانی دیدند. به خصوص در زمان حمله افغان به اصفهان، ارمنیان به علت نفوذ روحانیون در دستگاه شاه سلطان حسین هم از طرف دستگاه سلطنت زیان فراوانی متحمّل شدند و هم به وسیله گروه متجاوز افغان مال و ناموس و زندگی شان مورد دستبر و هجوم وحشیانه قرار گرفت. تا آنجا كه دستور قتل عام آنها صادر شد و پس از گریه و زاری و اثبات بی گناهی، به تومان محكوم گردیدند. ولی چون چنین مبلغ سنگینی را نداشتند افغانیان به خانه های آنها هجوم آورده و طلا و جواهرات و اثاثیه شان را به یغما بردند. جلفا فعلاً از هشت محلّه تشكیل شده است: 1-میدان بزرگ 2-میدان كوچك 3-محلّه چهارسوق جلفا 4-محلّه هاكوپ جان 5-محلّه قاراكل 6-محلّه سنگتراشها 7-محلّه تبریزیها 8-محلّه ایروان. در ایران برای ارمنیان سه خلیفه گری وجود دارد. یكی در تهران، دیگری در آذربایجان و سومی در جلفای اصفهان، در محلّ كلیسای وانك. ارمنیان در ایران چهار دیر، یعنی كلیسای بزرگ دارند كه دو دیر در آذربایجان غربی و دو دیر دیگر در جلفای اصفهان قرار دارند. دیرهای اصفهان یكی به نام دیر شفادهنده همگان است كه همان كلیسای معظم وانك می باشد و دوم دیر سیاه پوشان كه مربوط به راهبه ها و دختران تارك دنیاست. ولی از سال 1954 میلادی به بعد، دیگر راهبه ای در آن وجود ندارد. تا اوایل قرن پنجم، انجیل، كتاب مقدّس مسیحیان، به زبان یونانی و اشوری در كلیساها خوانده می شد، اما از این تاریخ شخصی به نام «مسرپ» از ارمنیان، به فكر اختراع خط ارمنی افتاد و در سال 406 میلادی، الفبای ارمنی را با 36 حرف اختراع نمود كه بعداً دو حرف دیگر به آن اضافه شد و شامل 38 حرف گردید. این خط از چپ به راست نوشته می شود، دارای حروف بزرگ و كوچك است و هیچ ارتباطی با خطوط اروپایی ندارد. اولین كتاب در ایران و خاورمیانه در سال 1638 میلادی به زبان ارمنی، توسط خلیفه «خاچاتورگساراتسی» در جلفای اصفهان به چاپ رسید، كه چند سال قبل سیصد و پنجاهمین سالگرد چاپ آن كتاب را جشن گرفتند. از این دستگاه چاپ هنوز حروفی موجود و قابل استفاده است. اولین مدرسه پسرانه ارمنیان جلفا در قرن نوزدهم تأسیس گردید. این مدرسه به نام «هارطون ابكاریان» بود كه درمحوّطه كلیسای حضرت مریم تشكیل می شد. مدرسه «هاراتونیان» نیز در محوّطه كلیسای «میناس» و مدرسه «ماركارسوكیاسیان» در محوّطه كلیسای «استپانوس» قرار داشت. این مدارس در سال 1880 در یك جا متمركز و به نام مدارس ملّی مركزی نامیده شد. اولین مدرسه ملّی دخترانه ارمنیان جلفا در سال 1858 میلادی، به وسیله «مانوك هوردانیان» تأسیس شد. این مدرسه در سال 1892 میلادی به مدرسه پسرانه ملحق گشت و به نام مدرسه مختلط ارمنیان جلفا نامیده شد. معظم دی از آن – حدود 50 دارد و تعداد نسخه – نسخه های زبانهای گوناگون خطّی بسیار نفیس است. در حدود 25 هزار جلد كتاب از انتشارات مختلف و موزه این كلیسا بیش از 500 قطعه اشیاء (عتیقه ترین كتابخانه ارمنیان جلفا، كتابخانه كلیسای وانك می باشد) نفیس و تابلوهای نقاشی اصیل، از گذشته های دور وجود دارد كه به نحو احسن از آنها نگهداری شده است. جلفا در گذشته كه جمعیّت بیشتری در آن ساكن بودند، دارای 24 كلیسا بوده اما بر اثر مرور زمان بعضی از آنها رو به ویرانی نهاده است و اكنون فقط دارای 13 كلیسا می باشد كه مربوط به ارمنیان گریگوری است. بعد از كلیسای وانك مجلّل ترین كلیسای جلفا كلیسای «بیدخهم» (بیت الحم) می باشد كه «بیدخم» نیز می گویند و مانند كلیسای وانك دیوارها و سقف آن منقّش و مزیّن به تصاویر زیبای مذهبی است و دارای گنبد عظیم دوپوش می باشد. اولین كلیسا در جلفای اصفهان، بنا به فرمان شاه عباس و در محلی كه او تعیین كرده بود، به نحو شایسته ای ساخته شد.
فرمان شاه بدین شرح است:
«فرمان همایون شد آنكه كشیشان و رهبانان و ملكان و ریش سفیدان و كدخدایان و رعایای ارمنیان ساكنین دارالسلطنه اصفهان به عنایت بی غایت شاهانه و شفقت و مرحمت بی نهایت پادشاهانه مفتخر و سرافراز و مستحضر و امیدوار بوده بدانند كه چون میانه نواب كامیاب همایون و حضرات سلاطین رفیع الشأن مسیحیّه خصوصاً سلطنت و شوكت پناه قره السلاطین العیسویه كمال محبّت و دوستی است و در میانه ما و طوایف مسیحیّه یگانگی است و اصلاً جدایی نیست و توجّه خاطر اشرف به آن متعلق است كه همیشه طوایف مسیحیّه از اطراف و جوانب بدین دیار آمد و شد نمایند و چون دار السلطنه اصفهان پایتخت همایون و از هر طبقه و طوایف مردم هر ملت در آنجا هستند، می خواهیم كه جهت مردم مسیحیّه در دارالسلطنه مذكوره كلیسای عالی در كمال رفعت و زینت ترتیب دهیم كه معبد ایشان بوده و جمیع مردم مسیحیّه در آنجا به كیش و آیین خود عبادت نمایند و كس نزد حضرت پاپا خواهیم فرستاد كه از كشیشان و رهبانان ملت مسیحی بدارالسلطنه صفاهان فرستد كه در آن كلیسا به آداب عبادت قیام نموده، طوایف مسیحیّه را به طاعت ترغیب نمایند و نیز از ثواب آن عبادت بهره مند باشیم. و چون چند عدد سنگ بزرگ در اوج كلیسای ایروان بوده و عمارت آن كلیسا منهدم گشته، خرابی تمام به آن راه یافته، دیگر شایستگی تعمیر نداشت و كشیش آنجا استخوانهای پیغمبران را كه در آن مكان مدفون بودند، از آنجا بیرون آورده به جماعت نصارا و ترسایان فروخته، آن مقام را از شرافت و عزّت انداخته بود. بنابراین آن سنگهای مذكور را از آنجا بیرون آورده روانه دارالسلطنه اصفهان فرمودیم كه در كلیسای عالی كه در آنجا ترتیب دهیم نصب فرماییم. می باید چون سنگهای مذكور را بدانجا آوردند، همگی طوایف مسیحیّه را جمع نموده از روی تعظیم و احترام تمام استقبال كرده سنگها را آورده به اتفاق سیادت و وزارت پناه شمساً للوارث العلیا وزیر دارالسلطنه اصفهان و رفعت پناه كمال الرفعه، محب علی بیك آنها را در جایی كه مناسب دانند، بگذارند و به اتفاق یكدیگر معماران خاصّه شریفه را همراه برده در پشت باغ زرشگ در زمینی كه جهت كلیسا قرار داده بودیم، طرح یك كلیسای عالی كه كشیشان و پادریان عظام قرار دهند، انداخته، طرح در تخته و كاغذ كشیده به خدمت اشرف فرستاده كه ملاحظه نماییم و بعد از ملاحظه امر فرماییم كه استادان شروع در كار كرده به اتمام رسانند در این باب اهتمام لازم دانسته، به همه جهتی به شفقت بی دریغ خسروانه مبذول باشند.» «شهر شعبان المعظم 1023»
1-كلیسای هاكوب: واقع در میدان بزرگ، در محوّطه كلیسای مریم. زمان ساخت: سال 1607 میلادی. 2-كلیسای گی وُرك: واقع در میدان كوچك در خیابان حكیم نظامی. زمان ساخت: سال 1611 میلادی. 3-كلیسای مریم: واقع در میدان بزرگ معروف به میدان جلفا. زمان ساخت: سال 1613 میلادی. 4-كلیسای اتپانوس: واقع در كوچه یعقوب جان. زمان ساخت: سال 1714 میلادی. 5-كلیسای یوحنّا: واقع در محلّه چهار سوق جلفا. زمان ساخت: سال 1621 میلادی. 6-كلیسای كاتارینه: واقع در محلّه چهار سوق جلفا. زمان ساخت: سال 1623 میلادی. 7-كلیسای بیدخم: واقع در میدان بزرگ در خیابان نظر. زمان ساخت: سال 1628 میلادی. 8-كلیسای نیكو غایوس: واقع در محلّه قاراكل. زمان ساخت: سال 1630 میلادی. 9-كلیسای گریكور: واقع در میدان كوچك. زمان ساخت: سال 1633 میلادی. 10-كلیسای میناس: واقع در محلّه تبریزیهای جلفا. زمان ساخت: سال 1659 میلادی. 11-كلیسای سركیس: واقع در محلّه سنگتراشها. زمان ساخت: سال 1659 میلادی. 12-كلیسای نرسس: واقع در محلّه سنگتراشها. زمان ساخت: سال 1666 میلادی.
در جنوب اصفهان و در دامنه كوه صفه واقع شده كه حجّاران زبردست ارمنی سنگهای زیبایی برای قبور آن تراشیده اند. از قدیمی ترین قبور این گورستان قبر «رودلف» ساعت ساز فرانسوی است كه از مبارزان دینی بوده و در این راه شهید شده است. ضمناً قبر زاهد دیرنشینی در این محل وجود دارد كه زیارتگاه ارمنیان است. هنوز هم قبوری از زمان صفویه به چشم می خورد كه متأسفانه بر اثر مخالفت علمای مذهبی بسیاری از سنگهای پر نقوش و خوش خط آن در زمان شاه سلطان حسین شكسته شده است.
ص: 282
از سالهای 741 تا 720 قبل از میلاد، جنگهای دامنه داری بین آشوریها و قوم یهود واقع گردید و بالاخره این جنگهای دامنه دار به نفع دولت آشور به اتمام رسید و عده زیادی از یهودیان به اسارت آشوریان درآمدند. زمانیكه بخت النصر به استقلال قوم یهود خاتمه داد و عده ای از آنان را از اورشلیم بیرون كرده به بابل برد، در بین اسرای یهود مردمانی فاضل و دانشمند وجود داشت كه بعدها نظر كوروش كبیر شاهنشاه ایران و شاهان بعد از او را به خود جلب كردند. كوروش بعد از فتح بابل، در سال 538 قبل از میلاد به اسارت قوم یهود پایان داد كه این سال را سال آزادی قوم یهود نامیدند. كورش یهودیان را به بازگشت به وطن تشویق نمود كه عده ای به وطن بازگشتند و برخی در بابل ماندند و به شغل تجارت پرداختند. بین سالهای 535 تا 524 قبل از میلاد مهاجرتهای بزرگی از جنوب بابل به شوش و اهواز و پاسارگاد و اكباتان صورت گرفت و چون پادشاه ایران پیوسته از قوم یهود طرفداری می كرد این قوم بیشتر در نزدیكی های مقرّ حكومت شاهان ایران زندگی می نمودند، مانند استان فارس، استان همدان و حوالی تخت جمشید كه در دوران هخامنشیان پایتخت ایران بوده و به احتمال قوی یهودیان اصفهان نیز از همین مناطق به اصفهان آمده اند. به مناسبت خدماتی كه كورش پادشاه بزرگ ایران زمین به قوم یهود كرده در تورات كه كتاب آسمانی است از كورش به نیكی یاد شده. ابن حوقل می نویسدك «اصفهان اصلی در همین محلّی كه به نام یهودیه شهرت دارد، قرار گرفته بود و یهودیان به هنگام خروج از سرزمین خود مقداری از آب و خاك شهر خود را همراه داشتند تا محلی را كه از نظر آب و هوا و خاك شباهتی به سرزمین خود داشته باشد جهت سكونت انتخاب نمایند و در محل یهودیه اصفهان فرود آمدند و محلی را به نام اشگهان برگزیدند. اشگهان واژه عبری است و به معنای «در اینجامی نشینیم». شاید «اشكاوند». كه در مشرق اصفهان واقع است تغییر یافته همین واژه باشد. منطقه ای كه یهودیان در آن مستقر شدند به «یهودیه» یا «دار الیهود» معرف گردید. از قرن پنجم هجری به نام «جویباره» یا «جوباره» تغییر نام یافت و فعلاً یكی از پر جمعیّت ترین محلاّت اصفهان به شمار می رود. از قدیمترین مدارك باستانشناسی كه دالِّ بر قدمت ورود یهودیان به منطقه اصفهان است، زیارتگاه «استرخاتون» در 25 كیلومتری جنوب غربی اصفهان، واقع در آبادی پیر بكران می باشد. یهودیان این قبرستان و زیارتگاه را زیارتگاه «سارابت آشر» می گویند كه دارای قبرستان بزرگی است و محل دفن اموات یهودیان است. چنانكه در تورات و همچنین در تاریخ آمده است «استر» همسر یهودی تبار خشایارشاه هخامنشی است كه بسیار مورد علاقه شاه بوده و بر اثر نفوذی كه داشته یهودیان را مورد حمایت قرار داده و مسبب برخوردهای مذهبی خونینی میان یهودیان و ایرانیان بوده و نزد یهودیان مقدس است. در این قبرستان سنگ نوشته ای به طول عصر سلاجقه كه اصفهان پایتخت بوده یهودیان از آزادی بیشتری برخوردار بودند ولی پیدایش فرقه اسماعیلیه نهضت جدیدی علیه یهودیان بود كه روی كار آمد و در زمان حمله تیمور و مغول نیز گروه زیادی از یهودیان كشته شدند. در دوران صفویه نیز یهودیان مورد بی مهری سلاطین صفوی قرار داشتند تا آنجا كه یهودیان مجبور شدند علامتی به لباس خود الصاق نمایند تا از مسلمانان متمایز باشند كلاه و جوراب آنها نیز با مسلمانان متفاوت بود. در زمان شاه عباس دوم و نفوذ روحانیّت اسلام در دستگاه سلطنت، آزار و اذیت یهودیان به اوج خود رسید به طوریكه به منازل آنها حمله می كردند و كنیسه های آنها را آتش می زدند كه بعضی از آثار آن هنوز باقی است. به همین مناسبت و از ترس مسلمانان افراطی در زمان صفویه وقاجاریه عده ای از یهودیان، مسلمان شدند و به همین علت بعدها اختلاف نژادی در اصفهان پدید آمد چون مشخصّات نژادی یهودیان با ایرانیان اصفهانی متفاوت بود. محلّه یهودی نشین اصفهان یعنی جویباره در شمال شرقی اصفهان واقع شده و از 9 محلّه كوچك به نامهای میدان میر، دار البطیخ (یا بازار خربزه)، سید احمدیان، درب دریچه یا درب درچه، گود مقصود، سلطان سنجر، با شاخ، یازده پیچ و لت فر یا لتور تشكیل یافته است. وجه تسمیه جویباره اینكه، دركنار جوی آبی قرار داشته. جویباره ابتدا شهری بوده با جمعیّت زیاد و از چندین محلّه بزرگ تشكیل می شده، یكی از انها محله در دشت بوده كه آن را بابلدشت نیز می گفتند. صاحب بن عبّاد، وزیر دانشمند پادشاهان دیلمی كه گویند چهارصد شتر كتابهای او را حمل می كرده و در علم و دانش و سیاست و تدبیر سرآمد علمای زمان بوده، در همین محل در دشت دفن است. جوباره یكی از كثیف ترین محلاّت اصفهان به شمار می رود، كوچه های آن تنگ وتاریك و پرپیچ و خم است. خانه های آن گود، حیاطهای آن محقّر و از قلوه سنگ فرش شده است. در هر خانه كوچك چند خانواده و هر خانواده در یك اطاق محقّر زندگی می كنند وبیشتر آنها به مشاغلی مانند پارچه فروشی، عتیقه فروشی، تجارت و طبابت اشتغال دارند. در زمان صفویه به وسیله یكی از روحانیون عصر به نام محمدتقی مجلسی مقرّرات ویژه ای جهت زندگی آنها وضع گردید و به مورد اجرا درآمد كه جهت اطلاع به شرح آن مقررات می پردازیم: 1-یهودیان حق ساختن عمارت زیبا را ندارند 2-یهودیان نباید اطاقهای خود را به رنگ سفید درآورند 3-خانه های یهودیان باید كوتاه تر از خانه مسلمانان باشد 4-خانه های یهودیان نباید سر در داشته باشد 5-در ورودی خانه یهودیان باید كوتاه تر از در خانه مسلمانان باشد 6-یهودیان حق بازكردن دكان و مغازه در بازار و خیابان را ندارند 7-مالیات جداگانه ای به نام جزیه باید از یهودیان دریافت شود 8-یهودیان اجازه ساختن كنیسه های زیبا ندارند 9-یهودیان باید در محلّه مشخّص و معینّی زندگی كنند 10-مسلمانان حق ندارند خانه های خود را به یهودیان بفروشند 11-ساختن كنیسه های جدید ممنوع است یهودیان فقط حق دارند كنیسه های قدیمی خود را تعمیر نمایند.
یهودیان امروز اصفهان دارای 21 كنیسه و زیارتگاه می باشند كه در نقاط مختلف شهر پراكنده است. زیرا از ابتدای دوران پهلوی یهودیان آزادی بیشتری پیدا كردند و در همه مناطق اصفهان می توانستند سكونت اختیار كرده و شغل داشته باشند. از میان 21 كنیسه یهودیان، 16 كنیسه آن در جویباره، 2 كنیسه در محلّه دردشت و یك كنیسه در كوچه گلبهار و یك كنیسه در دبیرستان اتّحاد و یك كنیسه هم در چهارراه شاه عباس (فلسطین كنونی) قرار دارد. یهودیان غیر از قبرستان معروف استراخاتون در پیربكران قبرستان دیگری نیز در 5 كیلومتری مشرق اصفهان دارند كه در دهكده ای به نام «گركون» از محلاّت قهّاب واقع شده و قبرستان نیز به همین نام است. یهودیان یك حمّام اختصاصی در محلّه جویباره و در كوچه پیر پاره دوز دارند كه سه روز در هفته دایر است و بقیه روزها از حمّامهای عمومی و حمّامهای منازل خود استفاده می كنند.
ص: 283
الف –دین زرتشت
از قدیمی ترین دینهایی كه مردم را به ستایش خداوند یكتا دعوت نموده و از بت پرستی منع كرد، دین زرتشت است. دین زرتشت از قدیمی ترین دینهای رسمی ایرانیان بوده است. بنیان گذار این دین، زرتشت یا زردشت است كه در اوستا «زره توشتره» نیز آمده است. پدرش «پوروشسب» و مادرش «دغدوا»، از خانواده «سپیتمنه» بوده است. او در زمان شهریاری گشتاسب در خوارزم (بلخ) می زیسته. عده ای او را اهل آذربایجان و گروهی اهل ری می دانند. وی در سن سی سالگی به پیغمبری رسید و از سن چهل سالگی به تبلیغ پرداخت. تاریخ تولّد زرتشت دقیقاً مشخّص نیست. برخی تولّد او را 628 قبل از میلاد و درگذشت او را سال 558 قبل از میلاد می معتقدند در سن 77 سالگی در جنگ با تورانیان كه به بلخ حمله كرده بودند كشته شده است. گروهی زندگی زرتشت را به 1000 قبل از میلاد می دانند و یعنی قبل از تشكیل دولت ماد نسبت می دهند.
پرستشگاههای زرتشتیان را آتشگاه می گویند كه مهمترین آنها در اصفهان در كوه آتشگاه بوده است. این كوه در 8 كیلومتری غرب اصفهان و در سه كیلومتری جنوب سِدِه است. شهرت سده نیز به واسطه همین كوه آتشگاه است. این كوه در حقیقت تپه ای است به ارتفاع هزار متر كه در منطقه حاصلخیز ماربین اصفهان قرار دارد. مسعودی در كتاب «مروج الذهب» درباره كوه آتشگاه نوشته است كه؛ این كوه یكی از هفت پرسشتگاه بت پرستان بوده است به این معنی كه در معبدی كه بر روی این كوه ساخته بودند، بت هایی وجود داشته و مورد ستایش و پرستش قرار می گرفته است. حافظ ابونعیم در كتاب «ذكر تاریخ اصفهان» از هفت شهر در منطقه اصفهان یاد می كند كه یكی از انها به نام «مهرین» تا ظهور اسلام نیز وجود داشته و در كنار این كوه بوده است. در زمان ساسانیان این معبد پرستش بت را خراب كردند و لوازم و آلات آن را بیرون ریخته و اردشیر بابكان آن را با تغییراتی تبدیل به آتشگاههای اصفهان به نمود. این آتشكده به صورت قلعه هشت گوشه، با خشتهای بزرگ، روی سنگهای طبیعی ساخته شده است. مدخلها هلالی شكل و كف ساختمان، در وسط برآمدگی داشته كه آتشدان بر روی آن ساخته شده بود و به نام «آتش مجوس» شهرت داشت.
به غیر از آتشكده كوه آتشگاه، در اصفهان آتشكده های دیگر نیز وجود داشته كه عبارت اند از: 1-مسجد جامع اصفهان كه ابتدا آتشگاه بوده و پس از هجوم و تسلط اعراب به اصفهان با تغییراتی تبدیل به مسجد شده است. 2-آتشدان سنگی سمیرم كه مربوط به دوران هخامنشیان است. 3-آتشكده «زُروان» كه بنای آن متعلق به زمان ساسانیان است. 4-آتشكده «مهر» در زمان اردشیر ساخته شده و در منطقه اردستان قرار دارد. 5-آتشكده «رستاق» كه در «انار آباد» قرار دارد و گشتاسب كیانی آن را بنا نهاده است. 6-آتشكده شاپور ذوالاكتاف نیز در دهكده «جروان» جی قرار دارد و به نام آتشكده «سروش آذران» شهرت داشته است. همچنین چندین آتشكده دیگر كه بر اثر مرور زمان و یورش بیگانگان ومخالفان نابود، یا از اهمیّت و اعتبار افتاده است. از جمله، آتشكده «قلعه بزی» كه در زمان ملكشاه جز حصار اطراف آن بقیه را خراب كردند. همچنین آتشكده ای در قریه «دارك» یا «ارزنان» كه خراب شده است. زرتشتیان به روح اعتقا دارند و آن را «فَرَوَشی» می نامند و برای فَرَوشیهای اجداد خود نماز و دعا می خوانند و قربانی می كنند. هر موجود مرده را نجس می دانند و برای اینكه خاك و آب آلوده نشود مردگان خود را در محفظه سرباز قرار می دهند تا طعمه پرندگان شوند. مگس و مورچه و كرم و حشرات موزی را كه مردگان را می خورند، پلید می دانند و آنها را مانند شیطان «انگره مینو» می نامند و پیوسته از سحر و جادو و بت، دوری می جویند. به كشت وزرع، به خصوص كاشتن گندم بسیار علاقه دارند و معتقدند «هر كس گندم می كارد، نیكی می افشاند.» بزرگترین گناه را دروغ می دانند. بازار را محل دروغ و تزویرمی انگارند و سعی می كنند بچه ها را از بازار دور نگه دارند و مدارس آنها نزدیك بازار نباشد.
برای روشن كردن آتشكده ابتدا موبد حمّام كرده، خود را شست و شو می دهد. سپس لباس سپید می پوشد. قطعات چوب صندل را كه قبلاً تراشیده شده بر روی آتشدان قرار می دهد و بدون دخالت دست، با قاشق بلند مخصوصی كه روزنی در وسط آن هست، براده های چوب صندل خوشبو را روی چوبها می ریزد و در حالیكه دعای مخصوص را می خواند، آتشدان را روشن می كند. برای این كه آتش را با دَم (تنفس) خود آلوده نكنند، جلو دهان و بینی را با پارچه سفید 16 آتشگاه می دانند، مهمترین روز مقدّس ترین آتش را، آتش نیایش را نوروز می شمارند. پس از و نازكی می پوشانند. انجام نیایش و دعا و نماز، موبد به عنوان تیمّن و تبرّك مقدار كمی از خاكستر آتشدان را به نمازگزاران می دهد و آنها اندكی از این خاكستر را جهت كسب فیض و بركت به صورت خود می مالند.
ص: 284
شرح كوتاهی از سرگذشت خارجیان مدفون در اصفهان ویلیام بل، عامل شركت هند شرقی در اصفهان، به سال 1616 در جهت حمل نخستین محموله شركت مزبور، با كشتی بادبانی جیمز به ایران عزیمت كرد و نخستین سرنشینی بود كه پس از لنگرگیری، در بندر جاسك به احل رسید. بنا به استناد گزارش شركت هند شرقی. بل در پی گذشت 7 شب ملاقاتهای رسمی آزار دهنده در حال سوزش تب در گذشت. در طی مراسم تشییع جنازه اش اتباع هلند، فرانك های مقیم، كولیا ناظر، رؤسای ارامنه، تمامی پیروان كلیسا… و حداقل به تعداد 5000 تن از دودمان جلفائیان و دیگر مسیحیان غیر بومی شركت كردند. انگیزه شركت این جمعیت كثیر در مراسم، همزمانی با مراسم به خاكسپاری ژوهان نورتمبر، سفیر انگلستان نیز می تواند باشد. 1658 وی برت بیوكنز، متخصص الماس، شاغل در شركت هند شرقی هلند، مستقر در ایران 1660 میخائیل ماسبروم، بازرگان و زرگر 1665 ویلهم لوكنیس لون، مدیر شركت هند شرقی هلند 1682 سیمون سعید داوید ساهیدر، ترجمه سنگ قبر وی عنوان می نماید: از سوی شاه فرانسه در كشور پاریس در شركت هلندی هند شری به مدت 34 سال و بسیار كاتولیك متعصب بود. 1686 تئادر میرانویچ، به قرار اطلاع سفیر لهستان به دربار صفویه، سنگ قبر او بر خلاف دیگر قبور نصب گردیده و در پای آرامگاه وی قبور آوارگان لهستانی جنگ جهانی دوم به چشم می خورد. 1697 فرانكوس كاستلوجن، مدیر شركت هند شرقی 1702 پیر پاژت دوس، بر سنگ قبر وی درج گردیده است. فراموش نكنید كه شما هم می میرید. دكتر پاژت دوس فارغ التحصیل كالج كمبریج در الهیات و ریاضیات، تمام دنیا خوشحال بودند. مردم در پی چنین ها بودند. دكتر پاژت مشهور بود. تلاش می كرد تا این دنیا زیباتر شود. به مدت 50 سال در اصفهان زندگی كرد در حالیكه میل داشتند به كشورش بازگردد. 1703 ادوارد پاگیت، كشیش دكتر پاگیت دانشجوی ممتاز كالج كمبریج در طی سالهای 2-1671 عضو آكادمی كالج كمبریج 1679 عضو انجمن سلطنتی 1682، استاد ریاضیات، از اعضاء هیئت امناء بیمارستان حضرت مسیح 95-1682، كشیش شخصی سرویلیام نوریس Sir William Norris مأموریت به دربار اورنگ زیب Aurznezeb 1702، 1699 و سرانجام بر سر راه بازگشت از هندوستان به موطنش، در اصفهان در گذشت. 1703 ساراژاكوبا، همسر فرانكوس كاستلوجن مدیر شركت هند شرقی هلند 1721 فرانسیكو ساهید، مترجم شركت هلند به مدت 45 سال 1722 ژولیانا میدون، در خدمت آقای نیكلاس اسخارور، به نظر می رسد اسخارور نویسنده باشد. در متن سرگذشت ماتیوس فن لایپزیگ به نام وی اشاره شده است. 1821 كلودیوس جیمس، نماینده شركت هند شرقی در بغداد در طی مسیر راه بمبئی و در شهر شیراز، بر اثر ابتلا به بیماری وبا در گذشت. مقارن تخریب گورستان شیراز بنا به درخواست دوست مهربانش كلنل جی، مكدونالد كینیر J. Macdonald Kinneir جنازه اش به اصفهان انتقال یافت. در كتاب انگلیسیان در ایران، به جای جیمس اشتباهاً كلمه ریچ آمده است! از تعریف مندرج در صفحه 150، نویسنده بودن جیمس استنباط می شود، و در رابطه با چگونگی نحوه در گذشتش در صفحه 91 عین گزارش روزانه اش اندكی پیش از شیوع بیماری در شیراز آثاری از ترس را نشان می دهد.
ص: 285
اخباری از بوشهر؛ وبا در آنجا شایع شده و روزانه سی نفر را می كشد. در سراسر گرمسیر چنین است. آقای استوری در سر راهش از برازجان به بوشهر همه جا با اجساد مردگان روبرو شده. كشتی لیورپول كه در بوشهر لنگر انداخته در پانزده ساعت سه نفر از سرنشینانش را از دست داده. شنیده شد كه جراح و عده زیادی از خدمه هم مرده اند. 1822 جان تیلور، پزشك ابوابجمعی مؤسسه پزشكی بمبئی، در سال 1822 در شیراز درگذشت و در همان شهر به خاك سپرده شد. به دلیل تخریب گورستان محل دفنش، در سال 1826 جنازه وی به اصفهان انتقال یافت. 1838 پیر مارتین بوتان، بر سنگ وی درج گردیده است: دانشمندی كه قربانی علم خود شد. از این متوفی دانشمند، جعبه كوچكی حاوی دهها شیشه آزمایشگاهی بجا مانده است. 1871 جان استانلی هیوز، كارمند اداره تلگراف 1873 اولین گردون بروس، دختر عالیجناب رابرت بروس، میسیونر انجمن كلیسا سی. ام. اس. در كتاب انگلیسیان در ایران با پدر و مادر وی آمده است كه هیئت مرسلین مسیحی لندن كه مهمترین وسیله تبلیغات مسیحی انگلیسیان در ایران شد، نخستین قدم محتاطانه را در 1896 برداشت و آن هنگامی بود كه یكی از مبلغان خود را به نام عالیجناب رابرت بروس به اصفهان فرستاد تا برای یاد گرفتن زبان فارسی و اصلاح ترجمه انجیل مارتین دو سال در آن شهر بماند. بروس ایرلندی دراز، لاغر و فاضلی بود، كه چند سالی را در خدمت هیئت مرسلین مسیحی در هند گذرانده بود و اقامتش در اصفهان با شیوع قحطی و وبا در این شهر مصادف شد. (71-1870). او و همسرش رهبری امور دستگیری مردم، مخصوصاً ارمنیان را بر عهده گرفتند. آنان اعتباراتی را كه مردم انگلیس سخاوتمندانه در اختیار بنیاد كمك به ایرانیان می گذاشتند، در اختیار داشتند. بروس به عنوان بخشی از این كار ایجاد پرورشگاه و مدرسه فنی را برای كودكان ارمنی و مسلمان آغاز كرد و به زودی مجبور شد به طور ثابت در ایران بماند. هیئت مرسلین در لندن با این كار موافقت كرد به شرط اینكه كارش را در زمینه اصلاح انجیل دنبال كند و به ترجمه باقی كتاب مقدس هم بپردازد. بروس این وظیفه را پذیرفت و تا 1875 در حالیكه بیشتر از درآمد خودش زندگی می كرد كار خود را ادامه داد تا اینكه هیئت مرسلین تصمیم گرفت تسهیلاتی برای هیئت مرسلین در اصفهان فراهم آورد. در 1880 نخستین دستیار بروس به اصفهان رسید و او پزشكی فارغ التحصیل ادینبرو به نام هورنل E. F. Hoernle بود. پیش از آن تنها بروس و همسرش كارها را اداره می كردند در میان ارمنیان جلفا، یعنی در محل زندگی
ص: 286
خودشان به فعالیت مشغول بودند. آقا و خانم بروس با كمك معلمان ارمنی در جلفا یك مدرسه پسرانه و یك دخترانه تأسیس كردند. در 1872 علیرغم مخالفتهای محلی بروس زمین وسیعی خرید و تا سی سال بعد كه مقر هیئت به شهر اصفهان انتقال یافت تأسیسات خود را در آنجا مستقر ساخت. 1898 جسبرت ویل بو، نكته شایان توجه در كنار سنگ قبر وی به چشم می خورد! اعضاء خانواده ودوستانش نام خود را بر روی سنگ دیگر در كنار سنگش درج كرده اند. 1914 سزارین شارلین براسور، بر سنگ وی نوشته است: پیرو مذهب ژوزف و با طی 32 سال زندگی ویژه مذهبی. 1914 پاسكال آراكلیان، بر روی سنگ وی كه خط ارمنی نیز به چشم می خورد این جمله دیده می شود: 50 سال در ایران خدمت كرده است. 1917 فردریك ناكس هریس، كنسول یار انگلستان در اصفهان 1921 كاترین مری ایرون ساید، پزشك میسیو ن سی. ام. اس، دختر ادمون و مری ایرون ساید كه از سال 1905 در ایران به سر برد و بر اثر ابتلا به بیماری ذات الریه درگذشت. نظر به آنكه محل خدمت وی در میان ارامنه بود در جهت احترام و محبت، او را در كلیسای جامع به خاك سپردند. 1931 امیلی كاتلین هوپ، همسر نماینده انجمن بریتانیایی كتب مقدسه؟ 1940 ماریا الیاس، به قرار اطلاع بر اثر اعمال فشار حكومت نازیها بر یهودیان در آلمان به ایران مهاجرت می كند. مدتی در سازمان نابینایان كریستوفل بكار می پردازد و در بین كاركنان هم به شوخی به دوشیزه روباه مشهور می گردد! پس از ترك سازمان از دنیا می رود! 1943 هیلدا نایتینگل، از انجمن سی. ام. اس، به قرار اطلاع سمت سرپرست بخش پرستاری بیمارستان مسیحی اصفهان (عیسی ابن مریم فعلی) را عهده دار بوده است و در اثر ابتلا به بیماری حصبه از دنیا می رود. 1961 ویتچ كوفلر، به قرار اطلاع مهندس كارخانه بوده است و همسرش نیز در آموزشگاه دخترانه نابینایان نور آئین اصفهان (فاطمه زهرا فعلی) به خدمت اشتغال داشت. 1965 لیدیا توماتور، به قرار اطلاع از پدری روسی ومادری آلمانی متولد شد. همسرش را در جنگ جهانی دوم از دست داد. نامبرده در خدمت سازمان نابینایان كریستوفل به سر می برد. 1972 ایان تاماس، پزشك شاغل در بیمارستان مسیحی اصفهان (عیسی ابن مریم فعلی) در طی سفری كه به شهرهای اطراف اصفهان در جهت درمان بیماران عزیمت كرده بود، با خودرویی كه خود رانندگی آن را بعهده داشت با كامیونی تصادف كرد. بر اثر شدت جراحات وارده وی و دو پرستار در دم جان سپرده و دو تن دیگر به شدت زخمی می شوند. نامبرده دارای همسر و دو فرزند بود و بنا به درخواست همسرش در اصفهان به خاك سپرده شد. 1974 آدریان روبرت میكائیل هلدن، متولد شهر بت BATH انگلستان، جهانگردی كه طی یك تصادف برون شهری درگذشت و بنا به درخواست همراهانش در اصفهان به خاك سپرده شد. همچنین فرد دیگری به نام هارن سون كه گویا از اتباع آفریقای جنوبی می باشد در تصادف بین راه شیراز و اصفهان جان سپرد و در قبری كه تاكنون هم فاقد سنگ است به خاك سپرده شد. 1974 دیوید گرنی، كشیش انجمن سی. ام. اس، كه به مدت 38 سال در كلیساهای دائره اسقفی ایران خدمت كرد. 1982 گابریله منتظم، متخصص و جراح مشهور مغز و اعصاب. نامبرده در حالیكه 5 ماهه باردار بود بضرب گلوله از پای درآمد و در تكیه همدانیان آرامگاه تخت فولاد به خاك سپرده شد.
ص: 287
یلیام بل، عامل شركت هند شرقی در اصفان، به سال 1616 در جهت حمل نخستین محموله شركت مزبور، با كشتی بادبانی جیمز به ایران عزمیت كرد و نخستین سرنشینی بود كه پس از لنگرگیری، در بند جاسك به ساحل رسید. بنا به استناد گزارش شركت هند شرقی. بل در پی گذشت 7 شب ملاقاتهای رسمی آزار دهنده در حال سوزش تب در گذشت. در طی مراسم تشییع جنازه اش اتباع هلند، فرانك های مقیم، كولیا ناظر، رؤسای ارامنه، تمامی پیروان كلیسا… و حداقل به تعداد 5000 تن از دودمان جلفائیان و دیگر مسیحیان غیر بومی شركت داشتند. انگیزه شركت این جمعیت كثیر در مراسم، همزمانی با مراسم به خاكسپاری ژوهان نورتمبر، سفیر انگلستان نیز می تواند باشد.
1658 وی برت بیوكنز، متخصص الماس، شاغل در شركت هند شرقی هلند، مستقر در ایران--
1660 میخائیل ماسبروم، بازرگان و زرگر--
1665 ویلهم لوكنیس لون، مدیر شركت هند شرقی هلند--
1682 سیمون سعید داوید ساهیدر، ترجمه سنگ قبر وی عنوان می نماید: از سوی شاه فرانسه در كشور پاریس در شركت هلندی هند شری به مدت 34 سال و بسیار كاتولیك متعصب بود. --
1686 تئادر میرانویچ، به قرار اطلاع سفیر لهستان به دربار صفویه، سنگ قبر او بر خلاف دیگر قبور نصب گردیده و در پای آرامگاه وی قبور آوارگان لهستانی جنگ جهانی دوم به چشم می خورد. --
1697 فرانكوس كاستلوجن، مدیر شركت هند شرقی--
ص: 288
1702 پیر پاژت دوس، بر سنگ قبر وی درج گردیده است. فراموش نكنید كه شما هم می میرید. دكتر پاژت دوس فارغ التحصیل كالج كمبریج در الهیات و ریاضیات، تمام دنیا خوشحال بودند. مردم در پی چنین ها بودند. دكتر پاژت مشهور بود. تلاش می كرد تا این دنیا زیباتر شود. به مدت 50 سال در اصفهان زندگی كرد در حالیكه میل داشتند به كشورش بازگردد. 1703 ادوارد پاگیت، كشیش دكتر پاگیت دانشجوی ممتاز كالج كمبریج در طی سالهای 2-1671 عضو آكادمی كالج كمبریج 1679 عضو انجمن سلطنتی 1682، استاد ریاضیات، از اعضاء هیئت امناء بیمارستان حضرت مسیح 95-1682، كشیش شخصی سرویلیام نوریس Sir William Norris مأموریت به دربار اورنگ زیب Aurznezeb 1702، 1699 و سرانجام بر سر راه بازگشت از هندوستان به موطنش، در اصفهان در گذشت. --
1703 ساراژاكوبا، همسر فرانكوس كاستلوجن مدیر شركت هند شرقی هلند--
1721 فرانسیكو ساهید، مترجم شركت هلند به مدت 45 سال--
1722 ژولیانا میدون، در خدمت آقای نیكلاس اسخارور، به نظر می رسد اسخارور نویسنده باشد. در متن سرگذشت ماتیوس فن لایپزیگ به نام وی اشاره شده است. --
1821 كلودیوس جیمس، نماینده شركت هند شرقی در بغداد در طی مسیر راه بمبئی و در شهر شیراز، بر اثر ابتلا به بیماری وبا در گذشت. مقارن تخریب گورستان شیراز بنا به درخواست دوست مهربانش كلنل جی، مكدونالد كینیر J. Macdonald Kinneir جنازه اش به اصفهان انتقال یافت. در كتاب انگلیسیان در ایران، به جای جیمس اشتباهاً كلمه ریچ آمده است! از تعریف مندرج در صفحه 150، نویسنده بودن جیمس استنباط می شود، و در رابطه با چگونگی نحوه درگذشتش در صفحه 91 عین گزارش روزانه اش اندكی پیش از شیوع بیماری در شیراز آثاری از ترس را نشان می دهد. اخباری از بوشهر؛ وبا در آنجا شایع شده و روزانه سی نفر را می كشد. در سراسر گرمسیر چنین است. آقای استوری در سر راهش از برازجان به بوشهر همه جا با اجساد مردگان روبرو شده. كشتی لیورپول كه در بوشهر لنگر انداخته در پانزده ساعت سه نفر از سرنشینانش را از دست داده. شنیده شد كه جراح و عده زیادی از خدمه هم مرده اند. --
1822 جان تیلور، پزشك ابوابجمعی مؤسسه پزشكی بمبئی، در سال 1822 در شیراز درگذشت و در همان شهر به خاك سپرده شد. به دلیل تخریب گورستان محل دفنش، در سال 1826 جنازه وی به اصفهان انتقال یافت. --
1838 پیر مارتین بوتان، بر سنگ وی درج گردیده است: دانشمندی كه قربانی علم خود شد. از این متوفی دانشمند، جعبه كوچكی حاوی دهها شیشه آزمایشگاهی بجا مانده است. --
1871 جان استانلی هیوز، كارمند اداره تلگراف--
ص: 289
1873 اولین گردون بروس، دختر عالیجناب رابرت بروس، میسیونر انجمن كلیسا سی. ام. اس. در كتاب انگلیسیان در ایران با پدر و مادر وی آمده است كه هیئت مرسلین مسیحی لندن كه مهمترین وسیله تبلیغات مسیحی انگلیسیان در ایران شد، نخستین قدم محتاطانه را در 1896 برداشت و آن هنگامی بود كه یكی از مبلغان خود را به نام عالیجناب رابرت بروس به اصفهان فرستاد تا برای یاد گرفتن زبان فارسی و اصلاح ترجمه انجیل مارتین دو سال در آن شهر بماند. بروس ایرلندی دراز، لاغر و فاضلی بود، كه چند سالی را در خدمت هیئت مرسلین مسیحی در هند گذرانده بود و اقامتش در اصفهان با شیوع قحطی و وبا در این شهر مصادف شد. (71-1870). او و همسرش رهبری امور دستگیری مردم، مخصوصاً ارمنیان را بر عهده گرفتند. آنان اعتباراتی را كه مردم انگلیس سخاوتمندانه در اختیار بنیاد كمك به ایرانیان می گذاشتند، در اختیار داشتند. بروس به عنوان بخشی از این كار ایجاد پرورشگاه و مدرسه فنی را برای كودكان ارمنی و مسلمان آغاز كرد و به زودی مجبور شد به طور ثابت در ایران بماند. هیئت مرسلین در لندن با این كار موافقت كرد به شرط اینكه كارش را در زمینه اصلاح انجیل دنبال كند و به ترجمه باقی كتاب مقدس هم بپردازد. بروس این وظیفه را پذیرفت و تا 1875 در حالیكه بیشتر از درآمد خودش زندگی می كرد كار خود را ادامه داد تا اینكه هیئت مرسلین تصمیم گرفت تسهیلاتی برای هیئت مرسلین در اصفهان فراهم آورد. در 1880 نخستین دستیار بروس به اصفهان رسید و او پزشكی فارغ التحصیل ادینبرو به نام هورنل E. F. Hoernle بود. پیش از آن تنها بروس و همسرش كارها را اداره می كردند در میان ارمنیان جلفا، یعنی در محل زندگی خودشان به فعالیت مشغول بودند. آقا و خانم بروس با كمك معلمان ارمنی در جلفا یك مدرسه پسرانه و یك دخترانه تأسیس كردند. در 1872 علیرغم مخالفتهای محلی بروس زمین وسیعی خرید و تا سی سال بعد كه مقر هیئت به شهر اصفهان انتقال یافت تأسیسات خود را در آنجا مستقر ساخت. --
1898 جسبرت ویل بو، نكته شایان توجه در كنار سنگ قبر وی به چشم می خورد! اعضاء خانواده ودوستانش نام خود را بر روی سنگ دیگر در كنار سنگش درج كرده اند. --
1914 سزارین شارلین براسور، بر سنگ وی نوشته است: پیرو مذهب ژوزف و با طی 32 سال زندگی ویژه مذهبی. --
1914 پاسكال آراكلیان، بر روی سنگ وی كه خط ارمنی نیز به چشم می خورد این جمله دیده می شود: 50 سال در ایران خدمت كرده است. --
1917 فردریك ناكس هریس، كنسول یار انگلستان در اصفهان--
1921 كاترین مری ایرون ساید، پزشك میسیون سی. ام. اس، دختر ادمون و مری ایرون ساید كه از سال 1905 در ایران به سر برد و بر اثر ابتلا به بیماری ذات الریه درگذشت. نظر به آنكه محل خدمت وی در میان ارامنه بود در جهت احترام و محبت، او را در كلیسای جامع به خاك سپردند.
1931 امیلی كاتلین هوپ، همسر نماینده انجمن بریتانیایی كتب مقدسه؟ --
1940 ماریا الیاس، به قرار اطلاع بر اثر اعمال فشار حكومت نازیها بر یهودیان در آلمان به ایران مهاجرت می كند. مدتی در سازمان نابینایان كریستوفل بكار می پردازد و در بین كاركنان هم به شوخی به دوشیزه روباه مشهور می گردد! پس از ترك سازمان از دنیا می رود!
1943 هیلدا نایتینگل، از انجمن سی. ام. اس، به قرار اطلاع سمت سرپرست بخش پرستاری بیمارستان مسیحی اصفهان (عیسی ابن مریم فعلی) را عهده دار بوده است و در اثر ابتلا به بیماری حصبه از دنیا می رود. --
ص: 290
1961 ویتچ كوفلر، به قرار اطلاع مهندس كارخانه بوده است و همسرش نیز در آموزشگاه دخترانه نابینایان نور آئین اصفهان (فاطمه زهرا فعلی) به خدمت اشتغال داشت.
1965 لیدیا توماتور، به قرار اطلاع از پدری روسی ومادری آلمانی متولد شد. همسرش را در جنگ جهانی دوم از دست داد. نامبرده در خدمت سازمان نابینایان كریستوفل به سر می برد. --
1972 ایان تاماس، پزشك شاغل در بیمارستان مسیحی اصفهان(عیسی ابن مریم فعلی) در طی سفری كه به شهرهای اطراف اصفهان در جهت درمان بیماران عزیمت كرده بود، با خودرویی كه خود رانندگی آن را بعهده داشت با كامیونی تصادف كرد. بر اثر شدت جراحات وارده وی و دو پرستار در دم جان سپرده و دو تن دیگر به شدت زخمی می شوند. نامبرده دارای همسر و دو فرزند بود و بنا به درخواست همسرش در اصفهان به خاك سپرده شد. --
1974 آدریان روبرت میكائیل هلدن، متولد شهر بتBATH انگلستان، جهانگردی كه طی یك تصادف برون شهری درگذشت و بنا به درخواست همراهانش در اصفهان به خاك سپرده شد.
همچنین فرد دیگری به نام هارن سون كه گویا از اتباع آفریقای جنوبی می باشد در تصادف بین راه شیراز و اصفهان جان سپرد و در قبری كه تاكنون هم فاقد سنگ است به خاك سپرده شد. --
1974 دیوید گرنی، كشیش انجمن سی. ام. اس، كه به مدت 38 سال در كلیساهای دائره اسقفی ایران خدمت كرد. --
1982 گابریله منتظم، متخصص و جراح مشهور مغز و اعصاب. نامبرده در حالیكه 5 ماهه باردار بود بضرب گلوله از پای درآمد و در تكیه همدانیان آرامگاه تخت فولاد به خاك سپرده شد--
ص: 291
ژوهان نرتمبر Johan north umber 1591-1624انگلیس آرامگاه ارامنه****
ولیوام بل William Bell 1591-1624انگلیس****
رودلف اشتدلر Rodolf stadlor 1609-1637 سوئیس****
دومینیكوس بابیلون سیز Dominicus de babilion siis 1639****
پیر دیما دلا كریكسPere dim dela croix639****
گیوسن ارل الون Gewesen Arl Aelvan 1640 فرانسه****
جوهانس مالوم (پزشك) Johannes Malom 1606-1646فرانسه****
ابراهیم دبلایلون Ebrahim de babilon 1649****
كریستینا بیت Christianan Biit 1652****
جانا دادری Jeanna de Roy 1657****
هوی برت بیوكنز Huy bert Buekens 1658 هلند****
لوسی دبابیلونLucis de Bablylone 1659****
لوسینا ماترونا ببیلون Lusina Mtrona Babilon 1659****
نیكلاس پانتالون Nicolaus Pantaleone1634-1659****
جانی دپو Janiie D. Pove 1659
الكساندر د ورود Alexandre de Rhodes1593-1660فرانسه****
میخائلی ماسبروم Michael Masbrum1660 فرانسه****
دیونیسی اكورا اسپی نیفا Dionyse Acoroa spinifa 1605-1661****
پاتریس دانیال پاما Patris Daniol Pommre 1661****
ماركوس پانتالو Marcus Pantaleo 1653-1662****
آنا یووریدا Anna Ioverida 1663****
ابداله یووریدا Abdallah Ioverida1664****
چارلز دوایر Charles Duvoyer 1664 فرانسه****
ماریا گمز د بابیلون Maria Gomez de Babilon 1587-1664****
ویلهم لوكینس لون Wilhem Lokins Leven 1665هلند آرامگاه ارامنه****
ولتسن دانگرز Velentin Dangers1599-1665****
ویلیام لوك William Lok 1665****
پیریكا بابیلون Perica Babilons 1666****
لارنس دولتوال Laurens De Lestoile فرانسه****
الكساندر دولتوال Alexander De Lestoile1666فرانسه****
ماریا دولتوال Maria De Lestoile 1666 فرانسه****
ماركوس دولتوال MaRCUS De Lestoile 1667 فرانسه****
ایزاك بوته دولتوال Isaac Boute De Lestoile 1591-1667 فرانسه****
ماریا دولتوال Maria De Lestoile 1668فرانسه****
كلارد موزن Claude Muzen 1668 فرانسه****
ژاكوب كمیل Jacobus Kemel 1670 هلند****
پترو petro 1671****
ص: 292
می ان برنارد Mie An Bernard 1671 فرانسه****
كاترین دولتوال Caterine De Lesoile 1671 فرانسه****
فردریك بیودونس Fredrick boudwyns 1673****
مانوئل ردریگوز لوسیتا Manuel Rodrecuiz Luista 1673****
مایكل بوری سوزیل Michael Bourri 1673****
ماركوس دمارز Marcus De Marez 1673فرانسه****
لویی روپر (زرگر) Louis Rouper 1673 فرانسه****
میشل روبرت لراین (زرگر)Michel Roupert Lorrain 1673سوئیس****
كلریك ج س مرشیر Cleric J. C Mercier1643-1674فرانسه****
جورج ویلمسون Georgh Wilmson 1675****
ماریا وكسوری پتكی اوبان Maria vxor petki oban 1679****
نیكونو موزن Innoceno Muzen****
مارگریت موزن Margueritte Muzen 1680****
جورج یوری Georgi Ioveri 1681****
یگناتا مانوئل رد ریگوز Ignatia Manuel Rodrigioz 1681 آرامگاه ارامنه****
ج ب كازامون ویس اپو J. B. Casamon Vis. APO 1682فرانسه****
سیمون سعید داوید ساهیدر Simon Said David Sahidor 1684فرانسه****
جان باپتیست كاسمن John Baptist Casmon 1685****
ماریا روبین Maria Robin 1686****
ماریا بابیلونس Maria Babilions1686****
ماریا بابیلونس Maria Babilions 1686****
تئادر میرانویچ Theador Miranovich 1686 لهستان****
بوریس دانیلوف Boris Daniloff 1686****
دیمیتریوس تئودور شوستوو Demetrius heodore Shustoff 1686****
میخائیل یكناتیوس تلینوكوف Michael Ignatius Telyanikoff 1695****
رافائیل دومان Raphael du Mans 1696فرانسه حوالی مسجد جامع****
فرانكوس كاستلوجن Francois Castelujn 1697هلند آرامگاه ارامنه****
ماریا دگوتیرم Maria De Guitherme 1700****
ص: 293
لویی گیلهرم دولتوال Lous Guelherme de Lestoile 1701فرانسه****
پیر پاژت دوس Pierre Paget doc 1702انگلیس****
انیم اسپاهان Enim Spahan 1702****
ادوارد پاگیت Edward Paget 1653-1703 انگلیس****
سارا ژاكوبا چاندلیر Sara Jacoba chandelier 1703 هلند****
تابراهام موز وسنیك Tabraha Mvs wisnick 1703****
سارا نومین Sara Nomine 1704****
كارلوس درمانو Carluos Dv Romano 1715****
فرانسیسكو ساهید Franciscus Sahid 1721 كلیسا وانك****
ژولیانا میدون Juliana Meiduan 1722 هلند آرامگاه ارامنه****
ژاكوب شورو Jacob Schorer 1727 هلند****
آنتونی هرمت (پزشك) Antoni Hermeet1664-1729فرانسه كلیسا قدیم كاتولیك****
ماریا جودیت فن لایپزیگ Maria Judithe von lepzig 1730 هلند آرامگاه ارامنه****
هلنا ساهید Gelena Sahid 1730****
اگوب ولیچ Akob Vlij 1731****
آنتون فن لایپزیگ Anton Von Lepizig 1730-1731 هلند****
یروفی یاكا وكوف ل واشوف Eropnei Yakavicff Levashoff 1732 كلیسا قدیم كاتولیك****
ژوزف سعید (ترجم) Josefh Said1696-1735 آرامگاه ارامنه****
كلارا وارنیل Clara Varenel 1737****
هیلی گلت دلكت Hiligiet Delqtq 1737****
تازوس Tassus 1738****
ماتیوس فن لایپزیگ Matheus Van Leipzig 1739 هلند****
مندین اندیگی لن Menden and Belegen 1739****
آنژلا سعید Angela Said1694-1744 كلیسا قدیم كاتولیك****
آندره دولتوال Andre De Lestoile1745فرانسه آرامگاه ارامنه****
الیزابت ماری ست (راهبه) Elisabeth Marisset 1751 كلیسا قدیم كاتولیك****
ژاكوب روسو Jacob Roussean1699-1753فرانسه آرامگاه ارامنه****
ماریا سعید Maria Said1691-1774 كلیسا قدیم كاتولیك****
ص: 294
كلودیوس جیمس Claudius James 1821انگلیس كلیسا وانك
اندرو جوكس Andrew Jukes 1778-1821 انگلیس
جان تیلور John Taylor 1822 انگلیس
جورج ملاكولم George Malcolm1805-1826انگلس
چارلز دارنلی استوارت Charles Darnley Stuart1805-1826انگلیس
آرتور استاك (سرگرد) Arther Stock 1776-1831انگلیس
پیر مارتین بوتان Pierre Marthin botan1793-1838فرانسه كلیسا قدیم كاتولیك
بروفسكی ایذیدر Borwsky Isidore 1838فرانسه
خاویر هومایوهل Xavier Hommair Hell1631-1848فرانسه آرامگاه ارامنه
كارلوس دوایر Carus Duvoyer 1849
پیر دردریان Pere Darderian 1852
د ج ترتریان D. J. Terterian 1852
استوارت كومینگ مكدنالد Stuart Cumming Mcdonald1867-1868انگلیس كلیسا وانك
جان آفورد John A. DR. Ford 1850-1869 انگلیس
فردریك ولیام وادل Fredrick William WaDDELL1871 1871 انگلیس
جان استانلی هیوز John Staley Huhes 1843-1871 انگلیس
منتیل ساكردس Monteil Sacerdos 1873 فرانسه آرامگاه ارامنه
اولین گردون بروس Eveline Gordon Bruce 1872-1873انگلیس كلیسا وانك
باریارا هولتسر Barbara Heltzer 1877-1877آلمان آرامگاه ارامنه
ئی م هولتسر E. M Hoeltzer 1877 آلمان
ص: 295
جیمز ویلیام James William 1877-1877 آلمان
ا‘. و هولتسر O. W Hoeltzer 1875-1878آلمان
الیزابت ویكتوریا Elizabet Victoria 1881-1882
جورج الن هراتیور George Allen Horatio1877-1882
الیزا ه سی ویتینس باخ Eliza H. C. Whittinc back 1856-1883
امانوئل دویگنیو Emanuel Duvigneau1884 هلند
ویلم برنارد كلی گنن Whilem Bernard Colignon 1885 كلیسا قدیم كاتولیك
ایزابل فوبر Isabl Fwbr…? 1886 آرامگاه ارامنه
آنی فلورا Annie Flora1886-1887
اریك باگالی Eric Baggaley 1888-1888 انگلیس
گریگوریس خولتسر Gregoris Holtzer 1887-1888 آلمان
هربرت باگالی Herbert baggaley 1891-1892 انگلیس
نیكلا هولتسر Nicola Hoeltzer 1870-1892 آلمان
ادرچیلد اریكتد Odorechild erected 1892
رزی Rosie 1893-1893
هلن بلود Helen Beloved 1851-1894 آرامگاه ارامنه
هیرت لمیرودن Hierruth Lmerioden… 1894
جسبرت ویل بو Gysber Willemboom1865-1898
ی ه پ گلوور E. H. P Glover 1842-1898 انگلیس
كاتجدنیسان اونزینلی Cedachtenisaan Onzencelie 1865-1899
ص: 296
جورج پاپكو George Papkow 1904
جوآنس ب توافیس Joannhs B. Tfapphsis 1904
ژوزف الیاس Joseph Elias 1905 كلیسا قدیم كاتولیك
آلبرت سیملر Albert Simler 1884-1907 آرامگاه ارامنه
مارك میوچان Mark Mevchan 1908
ارنست هولتسر Ernest Hoeltzer1835-1911 آلمان
مارتا هولتسر Martha Hoeltzer1835-1911 آلمان
اگننز هولتسر Eghnenz Hoeltzer1835-1911 آلمان
سامبار گلوور Sambar Glover 1842-1912 انگلیس
سزارین براسور Cesarine Brassevr 1860-1914فرانسهكلیسا قدیم كاتولیك
پاسكال آراكلیان Pascal Arakelian 1914لبنان
بوریس پردبراگنسكی Boris Predbragensky 1870 1914روس كلیسا وانك
الكساندر دكاور Alexandre Dekaver 1915 روس
فردریك ناكس هریس Fredrick Knox Harris 1889-1917 انگلیس
چارلی ل ارتر Charleh L. Arter1857-1919 انگلیس آرامگاه ارامنه
مریم هیلدز Mariam Hildza 1843-1919
ویلیام فولچر William Fulcher1864-1919
كاترین مری ایرون ساید Catrine Mary Ironsid1872-1921 انگلیس كلیسا وانك
پطر ارابل Peter Marrable 1922-1922 آرامگاه ارامنه
پال نیومن Paul Neumann1888-1926
ص: 297
ارنست چارلی Ernest Charles 1882-1927
لوسیندا جان اپكار Locinda Jane Epcar 1892-1927
ژوزفین بیدات استد (راهبه) Josephine Bidat sathet 1927فرانسه كلیسا قدیم كاتولیك
توماس هلتن برنز Thomas Hilton Burns1894-1929 آرامگاه ارامنه
امیلی كاتلین هوپ Emily Kathalecn Hope 1931 انگلیس
پیر توزاگ Pierre Taussag 1933فرانسه
جیمز ل گارلند James L. Garland 1872-1934 انگلیس
فریدل ورم باخ (شفر) Rridel Wurm Bach 1899-1934 آلمان
فرادل ورمداچ Fridel Wurmdach 1892-1934
هنریك استارك Henrich Starke1896-1936
كارل برگن Karl Bergne1911-1937
لئونار دوگلاس Leonard Douglas1899-1937
روت زینگور Ruth Zingor19121937
فیلیكس پویایوبرا (كشیش) Felix Puyaubreau 1938 فرانسه
جورج (گئورگ) همر George Hemeer 1901-1940 آلمان
ماریا الیاس Maria Elias1920-1940 آلمان
هامبار سوم هارتونیان HambarsoumHaroutunian 1940
آر. سی اسكیپورث هریسR. C Skipworth Harris 1907-1942 انگلیس
لسلی گریفیتس Leslie Griffiths1899-1942 استرالیا
جان گریفیتس Jan Griffiths 1930-1942استرالیا
كریستیانا بارسكا Krystyna Barska 1926-1942لهستان
ایزابلا استفانكا Izabela Stefanska 1931-1942لهستان
دانوتا بتله جمسكا Danuta Betle Jemska 1932-1943
استنالیسلاو مازور Stanislawa Mazur 1927-1943
هلنا اولچان ویز Helena Olechnowiez 1927-1943 لهستان
هیلدا نایتینگل Hilda Nightingale1897-1943انگلیس
میكالینا تربكا Michalina Terbeka 1887-1943 لهستان
زوفیا اسموتر Zofia Wierzbicka1905-1943
كرنلا كوزیروسكا Kornela Koszyrocska 1944 لهستان آرامگاه ارامنه
جان مازور Jan Mazur 1931-1944 لهستان
اگنیزسكا جانیكا Agnieszka Janicka 1879-1944
پلسكی زمارل Polski Zmarl 1944
جوآنا پوزانسكا Joanna Pozanska 1875-1945لهستان
پی پل كوونیك P. Pulkownik 1883-1945
داریدو Daridow (nntv)18761946
امیلی لاموروكس (راهبه) Emilie Lamauroux 1946 فرانسه
الیزابت مارگات روبین Elizabeth Margaret Rubin1950-1950
جان هال پاكستن John Hall Paxton 1899-1952
امی فلورنس همینگ Amy Florence Hemming 1907-1954
ارنست ج كریستوفل Ernest J Christoffel1876-1955آلمان
هلن ریچاردس Helen Richards 1958
ص: 298
وین سنت آپكارین رز (كشیش)Vincent Apcarian Rose 1960
داتل ایزدانیون Datl? Is Danion1896-1961
ویتیچ كوفلر Voytiech Kuffler1894-1965آلمان
لیدیاتوماتور Lydia Tomator 1879-1965 روس آلمان
فرنس زینگور Frnc Zingor 1903-1966
فلوراپات هویویان Flora Pat Hovyvian1908-1966
آرتوراپهام پوپ Arthur Upham Pope 1881-1969 آمریكا شرق پل خواجو
پیر عزیزیان Piere Azizian 1903-1972 آرامگاه ارامنه
ایان تاماس Lan Thomas 1937-1972 استرالیا آرامگاه كلیس اسقفی
آدریان روبرت میكائیل اولدن Adrian Rpbrt Michael Olden 1950-1974انگلیس
هارن سون Harn Son
دیوید گرنی David Gurney 1909-1974استرالیا
تومی هگلوور Tommy H. Glover1915-1975 انگلیس آرامگاه ارامنه
یلونا بكیز ادیكنك Ilona Bekes Edikenk 1890-1975 آرامگاه ارامنه
فیلیس اكرمن Phyllis Ackeman 1977آمریكا شرق پل خواجو
آرمنوهی آیدین Armenouhi Aidin 1891-1981 انگلیس آرامگاه كلیسا اسقفی
گابریله منتظم Gabriele Montazem 1946-1982آلمان آرامگاه تخت فولاد
مری آیزاك Mary Isaac1910-1986 انگلیس و سپس ایران آرامگاه كلیسا اسقفی
الیزابت مارگات روبین Elizabeth Margaret Rubin1950-1950
جان هال پاكستن John Hall Paxton 1899-1952
امی فلورنس همینگ Amy Florence Hemming 1907-1954
ارنست ج كریستوفل Ernest J Christoffel1876-1955آلمان
هلن ریچاردس Helen Richards 1958
وین سنت آپكارین رز (كشیش)Vincent Apcarian Rose 1960
ویتیچ كوفلر Voytiech Kuffler 1894-1965 آلمان
لیدیاتوماتور Lydia Tomator 1879-1965 روس آلمان
فرنس زینگور Frnc Zingor 1903-1966
فلوراپات هویویان Flora Pat Hovyvian 1908-1966
آرتوراپهام پوپ Arthur Upham Pope 1881-1969 آمریكا شرق پل خواجو
پیر عزیزیان Piere Azizian 1903-1972 آرامگاه ارامنه
ایان تاماس Lan Thomas 1937-1972 استرالیا آرامگاه كلیس اسقفی
آدریان روبرت میكائیل اولدن Adrian Rpbrt Michael Olden 1950-1974 انگلیس
هارن سون Harn Son
دیوید گرنی David Gurney 1909-1974 استرالیا
تومی هگلوور Tommy H. Glover1915-1975 انگلیس آرامگاه ارامنه
یلونا بكیز ادیكنك Ilona Bekes Edikenk 1890-1975 آرامگاه ارامنه
فیلیس اكرمن Phyllis Ackeman 1977 آمریكا شرق پل خواجو
آرمنوهی آیدین Armenouhi Aidin 1891-1981 انگلیس آرامگاه كلیسا اسقفی
گابریله منتظم Gabriele Montazem 1946-1982آلمان آرامگاه تخت فولاد
مری آیزاك Mary Isaac1910-1986انگلیس و سپس ایران آرامگاه كلیسا اسقفی
ص: 299
شهر اصفهان، مركز شهرستان استان اصفهان، با پهنه ای حدود دویست و پنجاه كیلومترمربع، در دل فلات ایران قرار دارد. شهر اصفهان از روزگاران كهن تا كنون به نامهای: آپادانا، آصف هان، اسباهان، اسبهان، اسپاتنا، اسپادنا، اسپاهان، آسپدان، اسپدانه، اسپهان، اسپینر، اسفاهان، اسفهان، اصباهان، اصبهان، اصپدانه، اصفاهان، اصفهان، اصفهانك، انزان، بسفاهان، پارتاك، پارك، پاری، پاریتاكن، پرتیكان، جی، دارالیهودی، رشورجی، سپاهان، سپانه، شهرستان، صفاهان، صفاهون، گابا، گابیان، گابیه، گبی، گی، نصف جهان و یهودیه سرشناس بوده است. بیشتر نویسندگان بر این باورند كه چون این ناحیه پیش از اسلام، به ویژه در دوران ساسانیان، مركز گردآمدن سپاه بود و سپاهیان مناطق جنوبی ایران، مانند: كرمان، فارس، خوزستان، سیستان و... در این ناحیه گرد آمده و به سوی محل نبرد حركت می كردند، آنجا را «اسپهان» گفته، سپس عربی شده و به صورت «اصفهان» درآمده است. این شهر دارای واژگان كهنتری است كه با نام كنونی آن، هیچ گونه پیوندی ندارد، مانند:انزان، گابیان، گابیه، جی، گبی، گی، گابا. یاقوت حموی، می نویسد: «اصفهان یا اسپهان از كلیه اسباه است كه به معنی سپاه و سگ می باشد.» استاد پورداود، می گوید: «ارزش این وجه اشتقاق فقط در این است كه می رساند در لهجه قدیم اصفهانی، اسباه به معنی سگ نیز بوده است» پورداود یادآور شده است كه بطلمیوس، جغرافیا نگار سده دوم میلادی، نام این شهر را «اسپدان» نگاشته، سپس می گوید واژه اصفهان روی اسپاهان قرار گرفته كه خود شامل سپاه به معنی ارتش و هان اسم مكان، یعنی جای سپاه است. نویسنده كتاب حدود العالم از این شهر به نام «سپاهان» یاد كرده، می گوید: «سپاهان شهری عظیم است و آن دو شهر
ص: 300
است: یكی را جهودان خوانند و یكی را شهرستان و در هر دو منبر نهاده اند...» محمد حسین بن خلف تبریزی، درباره نام اصفهان، نوشته است: «اصباهان، معرب اسپاهان است و آن شهری است مشهور در عراق و نام اصلی او این است. و نام مقامی است از جمله دوازده مقام موسیقی و آن را اصفهانك نیز خوانند.» در كتیبه های پارسی هخامنشی، انزان شامل ناحیه اصفهان بوده و پیش از كورش، مركز قدرت هخامنشیان در این ناحیه بوده و پس از كورش انزان به گابیان تبدیل یافته و استرابن هم آن را به همین نام خوانده است و گابیان رفته رفته به جی تغییر یافت. هرتسفلد نگاشته است: اصفهان نام بلوكی از ولایت پریت كان و نام شهر «گبی» بوده است. گبی بعدها «گی» و سپس عربی شد و به «جی» تبدیل یافت. در سده 2 میلادی، نام گبی و اسپدانا در نقشه بطلمیوس دیده می شود. وی «اسپدانا» ی پارسی زمان هخامنشی را از كتاب ارتستنس، مدیر كتابخانه اسكندر مقدونی برداشته بود. در یك نقشه جهان نما كه 100 سال پیش از بطلمیوس ترسیم شده است، این نام به صورت ساسانی «سپانه» یعنی سپاهان نگاشته شده و معنی آن، جای لشكریان است. اسكندر مقدونی هنگام دنبال كردن داریوش هخامنشی به پارتاك یا پارك یاگی آمد و آن را گشود و اكسازر را كه والی شوش بود به حكومت پارتاك گمارد. تاریخ نگاران پیشین، پارتاك را پاریتاكن نامیده اند كه به پارسی آن روزی پرتیكان می گفتند و امروز فریدن می خوانند. پرتیكان به تمامی ناحیه اصفهان اطلاق می شده است. مفضل سعدبن حسین مافروخی اصفهانی، نویسنده كتاب محاسن اصفهان درباره
ص: 301
نام اصفهان، می نویسد: «... و همچنین گفته اند كه اصل لفظ نام اصفهان، اسفاهان بود، چرا كه در ایام فرس، گودرزبن گشواد بر آن مستولی و مالك بود و هر وقت كه پای اقتدار در ركاب استظهار آوردی هشتاد پسر صلبی او با او سوار گشتند، همه سواران جنگی فرزانه و جملگی دلاوران فرهنگی مردانه زیارت بر احفاد و اشیاع و عباد و اتباع چون سوار می شدند مردم می گفتند اسفاهان، یعنی لشكر، تداول كلام، عوام اصفهان را بدان نام نهاد.» مافروخی بار دیگر سخن از سپاه و سپاهیگیری به میان آورده، می گوید: «... در روایت است كه اردشیر بابكان گفت هرگز هیچ ملكی بر غلبه و استیلا هیج ملك قدرت نداشت تا اصفهانیان مدد بنمودند و پرویز گفت كار ملك بر ما قرار نگرفت الا به معاونت مدد اهل اصفهان و انوشیروان لشكر و سپاه اصفهان را بر تمامیت لشكرهای جهان تفصیل داد و از میان ایشان اهل فریدن را اختیار كرد.» ابن اثیر در كتاب اللباب می نویسد: «اصفهان به كسر اول یا فتح آن شهر بلاد جبال است و آن را از آن جهت اصفهان گفته اند كه معرف سپاهان است و سپاه به معنی لشكر و هان علامت جمع است و اینجا محل تجمع سپاه اكاسره بوده است.» حمزه اصفهانی بر این باور بود كه واژه اصفهان یا اسپاهان از سپاه گرفته شده كه در فارسی به معنی قشون و سگ است. لاكهارت نیز بر این باور بود كه از روزگار پارتها، واژه اسپاهان به این ناحیه اطلاق شده است. گفتار بالا می رساند كه این نام با سپاه و سپاهیگری بستگی داشته است و شاید
ص: 302
چنین نقشی را «جی» به عهده داشته است نه «یهودیه» كه گسترش آن، اصفهان كنونی را به وجود آورده است. واژه سپاه در پارسی باستان به معنی اسب نیز آمده است، زیرا اسب جزو كار سپاه بوده است چنانكه یاقوت حموی، می گوید سپاه برابر اسب است و همین اصفهان را جایگاه سپاهیان دانسته است. در نزد آریاییها باارزش و محترم بوده است و بسیاری از بزرگران و نام آوران ایرانی به نام اسب نامگذاری می شده اند، مانند: گشتاسب، لهراسب و جاماسب، كه همه این نامها واژه اسب دارند. اصفهان در زمان خلافت عمر به دست عربها افتاد و تا دو سه سده حاكمانی از سوی خلفا در آن فرمانروایی می كردند. در دوران آل بویه و سلجوقیان پایتخت بود. پس از سلجوقیان تا دوران صفویه نیز پایتخت ایران بود، ولی در اواخر دوران صفوی دستخوش كشتار، چپاول و خرابی شد. اصفهان در حمله مغول و تیمورلنگ خسارتهای زیادی دید. تیمور لنگ از هفتاد هزار سربریده مردم این شهر، مناره ای برپا كرد و به گفته نویسنده كتاب حبیب السیر، در اصفهان جز زنده رود، كسی زنده نماند. از دوران افشاریه و زندیه در اصفهان آثار مهمی نمانده است، ولی در زمان قاجاریه به كوشش مردان خیر چند بنای قابل توجه ایجاد شد.
جمعیت اصفهان در گذر زمان ابتدای حكومت مغول سال 602 جمعیت 000/100 مأخذ:معجم البلدان یاقوت حموی صفویه (شاه عباس) سال 988 جمعیت 000/600 مأخذ:سفرنامه شاردن
فتحعلی شاه قاجار سال 1195 جمعیت 000/250 مأخذ:الاصفهان، محمد مهدی ارباب ناصرالدین شاه قاجار سال 1250 جمعیت 000/50 مأخذ: الاصفهان، محمد مهدی ارباب
مظفر الدین شاه قاجار سال 1256 جمعیت 860/64 مأخذ:الاصفهان، میر سید علی جناب دوره حكومت پهلوی سال 1280 جمعیت 000/70 مأخذ: سفرنامه هانری رنه آلمانی
سال 1302 جمعیت 850/89 مأخذ:الاصفهان، میر سید علی جناب سال 1319 جمعیت 598/240 مأخذ:اداره كل آمار ایران سال 1322 جمعیت 000/250 مأخذ:تاریخ اصفهان شیخ جابر انصاری
سال 1335 جمعیت 876/254 مأخذ:مركز آمار ایران سال 1345 جمعیت 045/424 سال 1355 جمعیت 510/671 دوره جمهوری اسلامی سال 1365 جمعیت 753/986
سال 1368 جمعیت 850/119/1 سال 1370 جمعیت 030/127/1 سال 1375 جمعیت 072/266/1 سال 1385 جمعیت 315/963/1
ص: 303
1- آرامگاه ارامنه اصفهان، میراث كم نظیر تاریخ مدفن... 2 - آرامگاه خارجیان اصفهان 3 - آرامگاه خارجیان اصفهان، سرگذشت دهها تن از خارجیان 4 - افسانه اصفهان آبی 5 - اقتصاد جابه جا گری و پژوهشی در راههای استان اصفهان 6 - الاصفهان 7 - انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواك (شرح مبارزات... 8 - اولویت بندی مسائل اجتماعی و فرهنگی استان اصفهان 9 - اصفهان موزه همیشه زنده 10 - ایتالیا و اصفهان 11 - ایران در یكصد و سیزده سال پیش با شرح و تصویر 12 - بازار بزرگ اصفهان 13 - برج های كبوتر اصفهان 14 - بررسی اوضاع و ویژگی های فرهنگ عمومی استان اصفهان 15 - بررسی گورستان تخت فولاد اصفهان 16 - پژوهشی درباره سقا خانه ها و سنگابهای اصفهان 17 - پوشش گیاهی منطقه اصفهان 18 - پیش در آمد اصفهان: تصنیف نوع بشر 19 - تاریخ اجتماعی اصفهان در عصر ظل السلطان 20 - تاریخ ارمنیان جلفای اصفهان در یك صدوچهل سال اخیر 21 - تاریخ اصفهان 22 - تاریخ اصفهان مجلد ابنیه و آثار (تتبه ابنیه و آثار 23 - تاریخ تشیع اصفهان (از قرن اول تا پایان قرن دهم) 24 - تاریخ تئاتر در اصفهان 25 - تاریخ جلفای اصفهان 26 - A short history of the historical building at I 27 - تاریخچه مطبوعات اصفهان 28 - تجربه ای نوین در مرمت شهر ها 29 - تجلی فضائل یاد نامه استاد حبیب اله فضائلی 30 - تذكرت القبور، به ضمیمه اشعار و مثنویات 31 - تذكرت شعرا استان اصفهان از قرن پنجم تا
ص: 304
عصر حاضر 32 - تربت پاك، راهنمای تخت فولاد اصفهان 33 - ترجمه محاسن اصفهان (مفصل ابن سعد ابن حسین ما فروخی 34 - تكثیر و پرورش آبزیان در اصفهان وتاكید بر ترویج آن 35 - اصفهان، تهران، شیراز 36 - جغرافیای استان اصفهان (كتابهای درسی) 37 - جغرافیای اصفهان 38 - جلوه های هنر در اصفهان 39 - جنبش وطن پرستان اصفهان و بختیاری (تاریخ مشروطه... 40 - چكیده پایان نامه های دوره تحصیلات تكمیلی دانشگاه 41 - چكیده پایان نامه های تحصیلات تكمیلی دانشگاه اصفهان 42 - چهار مضراب بیداد، چهار مضراب اصفهان 43 - چهار مضراب چهارگاه؛ چهار مضراب بیات اصفهان 44 - چهره افروختگان خطه زنده رود؛ یادی از فرهیختگان 45 - چهره نگاران اصفهان (گوشه ای از تاریخ عكاسی ایران 46 - الحركه الفكریه العربیه فی الا صفهان فی القرون ال 47 - حكایت پارسایی؛ شرح زندگانی و اندیشه های... 48 - حیاط در حیاط؛ حیاط در خانه های سنتی ایران... 49 - خاندان شیخ الاسلام اصفهان در طول چهارصد سال... 50 - خدمات دولتی اصفهان به انضمام فهرست تغییرات اسامی 51 - خریده القصد و جرید العصر فی ذكر فضلاء اهل اصفهان 52 - خانه های اصفهان 53 - خلبانان؛ خاطراتی از خلبانان هوانیروز اصفهان... 54 - خوشنویسی در كتیبه های اصفهان 55 - دارا و سارا در اصفهان 56 - دانشمندان و بزرگان اصفهان 57 - دخترك ژولیده برگزیده آثار بزرگان موسیقی ایران... 58 - در جستجوی هویت شهری اصفهان 59 - درگه اهل هنر (زندگی و آثار برگزیدگان هنرهای سنتی 60 - دیدنی های اصفهان 61 -
ص: 305
ذكر اخبار اصفهان 62 - راز هندسه پنهان در نما و معماری پل خواجوی اصفهان 63 - راهنمای تلفن اصفهان 64 - راهنمای جامع آموزشی دانشگاه علوم پزشكی اصفهان 65 - راهنمای سفر به استان اصفهان 66 - راهنمای سیاحتی شهر بزرگ اصفهان به همراه نقشه جامع 67 - سفر نامه به سوی اصفهان Vers Isfahan 68 - سفر نامه شاردن: بخش اصفهان 69 - سقوط اصفهان به روایت كروسینسكی 70 - سقوط اصفهان؛ گزارشهای گیلاننتز درباره حمله... 71 - سه طرح پیشنهادی درباره افزایش اشتغال و... 72 - سیمای اجتماعی استان اصفهان 73 - سیمای سلامت دانشگاه علوم پزشكی وخدمات بهداشتی... 74 - شاردن و ایران 75 - شرح درد فراق 76 - شعرای اصفهانی شبه قاره 77 - شعر گلپایگان شعر اصفهان 78 - شكایت معشوق 79 - شناخت استان اصفهان 80 - صحنه خاطره اصفهان 81 - طرح ملی بررسی پدیده خشونت خانگی علیه زنان... 82 - طرح وبافت تهران قدیم و... 83 - عطر یاس 84 - علما الاسره در نظیم فی رسم تحیه و تسلیم 85 - عملكرد دولت اصلاحات در دولت اصفهان 86 - عملكرد 8 ساله دانشگاه علوم پزشكی وخدمات درمانی است 87 - غذاهای سنتی اصفهان به همراه نكاتی برجسته از بزرگان 88 - غزل مردان اصفهان از دیروز تا امروز 89 - فارغ التحصیلان دانشگاه صنعتی اصفهان از... 90 - فوائد الفوائد فی احوال مدارس و المساجد 91 - فرهنگ پستی آبادیهای استان اصفهان 92 - فرهنگ جامع نام ها و آبادیهای كهن اصفهان 93 - فرهنگ و زیست 94 - فرهیختگان 95 - سالنامه آماری
ص: 306
استان اصفهان 1380 96 - سرشماری اجتماعی –اقتصادی عشایر كوچنده 1366... 97 - سرشماری عمومی صنعت و معدن... 98 - سرشماری عمومی كار گاهی 1381... 99 - سرشماری عمومی كشاورزی 1367... 100 - سرشماری عمومی نفوس ومسكن - 1375 101 - سرو قامتان جاودانه یادواره فرماندهان و مدیران... 102 - سفر اصفهان؛ گزارش از سفر ریاست جمهوری، ... 103 - سفر اصفهان؛ گزارشی از سفر ریاست محترم جمهوری... 104 - عنوان: سفر اصفهان؛ گزارشی از سفر ریاست محترم... 105 - سفر نامه اصفهان 106 - سفر نامه اصفهان و شیراز 107 - راهنمای مشاغل گنجینه 1365 108 - راهنمای مطبوعات، فهرست نشریات موجود در... 109 - راه های باستانی ناحیه اصفهان و بناها ی وابسته... 110 - رجال اصفهان در علم و ادب و هنر 111 - رضا عباسی اصلاح گر سركش 112 - رفتارهای فرهنگی ایرانیان (موج اول)یافته های... 113 - روز شمار انقلاب اسلامی به روایت اسناد و مدارك... 114 - روشهای تخمین تابع تقاضای برق خانگی 115 - ریسایكلینگ اینداستریال این اصفهان Recycling indust 116 - زمین آسمانی 117 - سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان اصفهان، ... 118 - سفرنامه ابن بطوطه 119 - از هند به ایران 120 - سفر به شمال و مركز ایران 121 - نصف جهان فی تعریف الاصفهان 122 - سفرنامه ونیزیان در ایران 123 - یك ماه مسافرت در اصفهان 124 - سفرنامه اوئن اوژن 125 - ایران سرزمین ائمه 126 - سفرنامه بارنز 127 - یكسال در میان ایرانیان 128 - عبور از ایران از خلیج فارس 129 - سفر هیئت سلطنتی پروس به
ص: 307
ایران در سال 1860 و 1861 130 - سفرنامه موریس برونو 131 - سفرنامه كرونی برونی 132 - سفر نامه كورنی برونی در شرق 133 - در زیر آسمان ایران 134 - دون زوان ایرانی 135 - سفر نامه گرجستان - ایران – ارمنستان 136 - سفر نامه پولاك 137 - ملاحظات دهلی – دیدار اصفهان 138 - سفر نامه حاجی پیر زاده 139 - سفر نامه تاورنیه 140 - اصفهان نصف جهان 141 - سفری از هندوستان به انگلستان از طریق ایران 142 - ایران در گذشته وحال 143 - سفر در ایران 144 - رساله ی سیاح فرهنگی موسوم به بصیرت نامه 145 - یك سفر پائیزی در غرب ایران 146 - سفر نامه پیترودولا واله 147 - سفر نامه مادام دیو لافوا 148 - سفر به ایران 149 - از خراسان تا بختیاری 150 - سفر به ایران 151 - كشور صوفی بزرگ 152 - دولت صفویه وسفر نویسان اروپائی 153 - ایران در سیاحت نامه ها 154 - سفر نامه فرد ریچاردز 155 - سفر به ارمنستان و ایران 156 - سفر نامه سانسون 157 - نظریات سیاحان و جغرافی دانان درباره اصفهان از... 158 - سفر نامه سیف الدوله 159 - سفر نامه شاردن 160 - سیاحت نامه ژان شاردن 161 - ایران صفوی از دید گاه اروپائیان... 162 - سیاحت در ایران و اثر آن در اندیشه فرانسه قرن هجدهم 163 - سفر نامه شرلی 164 - آثار و افكار حكماء و عرفای مشهور اصفهان 165 - اطلس شهر اصفهان مقیاس 700 و 12: 1 166 - اصفهانی های
ص: 308
شوخ و حاضر جواب 167 - اصفهان و توسعه 168 - اصفهان نهان دل من 169 - آشنایی با بازیگران تئاتر، سینما، و تلویزیون اصفهان 170 - اصفهان نگین سرزمین ایران 171 - اصفهان نگین جهان 172 - آشنائی با زندگی و شخصیت و شهادت دلباخته امام زمان 173 - آشنائی با شهر تاریخی اصفهان 174 - اصفهان نصف جهان 175 - اصفهان موزه همیشه زنده 176 - آشنائی با منابع طبیعی استان اصفهان 177 - آشنائی با نظام آموزش هنرستان موسیقی پسران اصفهان 178 - مشتمل بر چهار فصل. تاریخ، جغرافیا، ابنیه و آثار... 179 - ایتالیا و اصفهان 180 - آشیانه مهر 181 - آمارنامه استان اصفهان 182 - اصفهان قلب سیاسی ایران معاصر 183 - اصفهان قدیم از دیدگاه سیاحان و خاور شناسان جهان 184 - اصفهان شهر صنعت و هنر 185 - اصفهان شهر چهره های جهانی 186 - اصفهان، شكوه سالها 187 - اصفهان (زادگاه جمال و كمال) 188 - اصفهان در انقلاب: دوره بحران 189 - اصفهان تصویر بهشت 190 - اصفهان بهشتی كوچك اما زمینی 191 - اصفهان پیش از اسلام (دوره سامانی) 192 - اصفهان بهانه بود ایرانم آرزوست 193 - اصفهان از نگاهی دیگر 194 - اصفهان از دید سیاحان خارجی 195 - Isfahan GH 196 - اسوه های شهادت در اصفهان 197 - استان اصفهان 198 - اشك قلم، مجموعه خط، دریچه ای به باغ هنر اصفهان 199 - اسامی كارشناسان رسمی داد گستری استان اصفهان و... 200 - آشنائی با شهر تاریخی اصفهان 201 - از مكتب خانه تا دانشگاه: شتاب دگرگونی های مردم
ص: 309
اص 202 - آئین فرزانگی 203 - آنان كه خاك را به نظر كیمیا كنند
علی بن حسین بن هیثم:(284 – 356 ق) مورخ، محدث، ادیب، شاعر و موسیقیدان، در اصفهان متولد شد و در بغداد نشو و نما یافت ابوالفرج در ادبیات، لغت، تاریخ، سیر، انساب، طب، نجوم و حدیث متبحر بود و شعر را نیكو می گفت. وی در بغداد درگذشت و همان جا دفن شد. مهمترین اثرش كه او را جاودانه ساخته كتاب «الاغانی» است.
ابوالقاسم حسین بن محمد بن مفضل بن محمد، معروف به راغب اصفهانی، از استادان لغت، حدیث و شعر و نویسندگی و اخلاق و حكمت و كلام و از دانشمندان بزرگ قرن پنجم و ششم اسلام و ایران است در اوایل قرن ششم هجری وفات نموده است. راغب دارای تألیفات مهمی بوده كه از جمله آنها: تفسیر قرآن كریم، تفصیل النشأتین و تحصیل السعادتین، الذریعه الی مكارم الشریعه، المفردات فی هزیب القرآن، محاضرات الادباء و محاورات الشعراء و البلغاء را می توان نام برد.
شاعر نام آور قرن ششم و از قصیده سرایان معروف ایران است. وی بیشتر عمر خود را در اصفهان گذرانده جمال الدین از معاصران خاقانی و نظامی است و مراسلات نظم و نثر او با خاقانی زینت افزای اوراق است. جمال الدین غیر از سخنوری و بصیرت در حكمت و ریاضی در صنعت زرگری و نقاشی هم ماهر بوده است.
خلاق المعانی از شاعران و قصیده سرایان بزرگ سبك عراقی. در قرن هفتم هجری قمری بشمار می رود. وی روزگار را در مدح اكابر اصفهان و شاهان معاصر خود گذرانید. كمال الدین دوره وحشتناك حمله مغول را به تمامی درك كرد وی به استادی و مهارت درآوردن معانی دقیق و التزامات دشوار، شهرت وافر دارد و در قصایدش، توجه خاصی نسبت به زادگاهش اصفهان دیده می شود. به سال 653 ه. ق بدست مغولی به قتل رسید.
ابوعلی / ابوعبدالله احمد بن محمدبن یعقوب (وف 421ق) فیلسوف، ادیب، نویسنده و منشی آل بویه. ملقب به خازن. در خانواده ای زرتشتی در ری متولد شد. لیكن بعد اسلام آورد. ابن مسكویه چهره برجسته ای در حیات عقلی و فرهنگی زمان خود بود. در رشته های گوناگون، تاریخ، علم كلام، فلسفه و پزشكی تبحر داشت. به كیمیاگری و علوم غریبه سخت علاقه مند بود. برداشت وی از دین بیشتر فلسفی و تا حدی عقلانی بود. از آثار مهم او «تجارب الالم و عواقب الهمم» در تاریخ است از دیگر آثار بزرگ وی: «تذهیب الاخلاق وتطهیر الاعراق». در فلسفه اخلاق است.
ابوعبدالله حمزه بن حسن اصفهانی از مورخین و ادیبان بزرگ و برجسته، در حدود سال 270 هجری قمری در اصفهان متولد گردیده است، از جمله آثار وی، كتاب مشهور تاریخ سنی الملوك الارض و الانبیاء می باشد كه به لحاظ اشتمال آن بر اطلاعات كثیر راجع به ایران، دارای اهمیت فراوان است. از دیگر كتاب های منسوب به وی، از كتاب التصحیف و كتاب كبارالبشر می توان یاد كرد. حمزه، قبل از سنه سیصد و شصت هجری قمری وفات نموده است.
از مشاهیر شعرا و عرفای دوره افشاریان و زندیان است. تحصیلات وی در ریاضی حكمت و طب بوده و غالباً بین سه شهر اصفهان، كاشان و قم سفر می كرده است. آخر عمر در قم سكنی می گزیند. او به هر دو زبان فارسی و عربی شعر می سروده و دیوانش مركب از قصاید، غزلیات، مقطعات و رباعیات می باشد. عمده شهرت هاتف به واسطه ترجیع بند عرفانی اوست.
میرزا محمدعلی، پسر میرزا عبدالرحیم است كه به امر شاه عباس اول از تبریز كوچیده و در محله عباس آباد اصفهان متوطن شد. صائب در اصفهان متولد شده در این شهر نشو و نما كرده و شهرت یافت. وی از گویندگان معتبر شعر دوره صفوی به شمار می رفته است. در سخن سرائی سبكی خاص داشته است. از طرف شاه عباس ثانی به لقب ملك الشعرایی مفتخر شدصائب دواوین متعدده دارد، مجموعه آثارش قریب به یكصد و بیست هزار بیت است كه بیشتر غزل است ولی قصیده و مثنوی هم دارد.
(ت. 966 ه. ق / م. 1037 ه. ق)حكیم شرف الدین حسن بن حكیم ملا اصفهانی مشهور به شفایی، از عالمان و پزشكان مشهور زمان شاه عباس صفوی است. وی از عالمان و پزشكان مشهور زمان شاه عباس صفوی و طبیب خاص و ندیم وی بوده است. او علاوه بر مقام شامخ طبابت در حكمت و شعر و ادب نیز مقامی عالی داشته است. در انواع نظم از قصیده و غزل و مثنوی طبع آزمایی كرده است. كلیات آثار وی در حدود پانزده هزار بیت است. از مهمترین تألیفات وی: بیست باب در طب، مثنوی دیده بیدار، مثنوی مهر و محبت و نمكدان را می توان نام برد.
(ت قرن دوازدهم ه. ق / م 1181 ه. ق)آقا محمد خیاط اصفهانی در یكی از مدارس اصفهان حجره داشته و در آنجا به شغل خیاطی می پرداخته است. از علوم رستمیه بهره ای داشته، در فن شعر به استادی مسلم بوده است دارای قناعت طبع عالی بوده و قبول صله و انعام از كسی نمی نموده است. بیاض و قلمدانی نزد خود داشته و هر گاه شعری وارد خاطرش می شده، چیزی را كه در دست داشته كنار نهاده و به نوشتن آن می پرداخته است. دیوان غزلیات او به ده هزار بیت رسیده و در آنها از مضامین عاشقانه مدد جسته است.
(ت 1258 ه. ش قریه دستگرد / م 1321 ه. ش، امامزاده عبدالله تهران)حسن فرزند قاسم، از محققان بزرگ و ادباء و شعرای معروف اصفهان، تحصیلاتش را در رشته ادبیات فارسی، عربی، فقه و حكمت، در نزد اساتید بزرگ اصفهان به پایان رسانید. در آغاز مشروطیت به جرگه آزادیخواهان پیوست. در سال 1298 ه. ش مجله ادبی ارمغان را در تهران تاسیس كرد كه مدت 22 سال منتشر گردید. كتابهای بسیاری را تصحیح، خشیه و چاپ كرد. از مهمترین تالیفات وی: انقلاب ادبی، ره آورد وحید، سرگذشت اردشیر، سفینه بهترین اشعار و … است.
(ت 673 ه. ق، مراغه / م 738 ه. ق مراغه)از عارفان مشهور عصر خویش بوده است. زندگانی اوحدی در روزگاران نخست از حیات وی در مراغه سپری شد. آن گاه چندی به سیاحت پرداخت و چند سالی در اصفهان زادگاه پدرش سكونت گزید، سپس به آذربایجان بازگشته و در آن جا سرگرم ارشاد و نیز نظم اشعار عارفانه خود شد. وی در آغاز «صانی» تخلص می كرد ولی بعدها بر اثر ارادتش به شیخ اوحد الدین كرمانی، آن را به اوحدی تغییر داد. آثار وی شامل دیوان قصاید و ترجیعات و غزلیات بالغ هشت هزار بیت، مثنوی ده نامه ی منطق العشاق و مثنوی «جام جم» می باشد.
(ت 1228 ه. ق سده اصفهان / م. 1285 ه. ق تهران)شمس الشعراء از جوانی كسب كمال و معرفت كرد و استعداد فطری بروز داد. در شهرهای ایران به مسافرت پرداخته و مدتی در تبریز اقامت گزید. سروش قسمتی از عهد فتحعلیشاه تمام دوره محمد شاه، و حدود بیست سال از پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار درك كرد. وی در موقع جلوس ناصرالدین شاه به سلطنت از مخصوصین او بود و در اعیاد و مجالس سلطنتی، اشعار تهنیت به عهده بود. سروش گذشته از دیوان قصاید و غزلیات و قطعات … آثار دیگری از جمله: روضه الانوار، شمس المناقب، شصت بند و … دارد. یكی از علل معروفیت او از دست ندادن جاذبه طبیعی شاعرانه و آلوده نكردن سادگی ذاتی جذاب خود به تلقینات ساختگی كتابها بود.
(ت قرن سیزدهم ه. ق اصفهان / م 1219 ه. ق: نجف)مرحوم معتمد الدوله تحصیلات خود مانند طب و غیره را در اصفهان تكمیل نمود. زبان تركی، عربی و فارسی را خوب می دانسته و به هر سه زبان نظم و نثر و مسائل منستیانه با اسلوب آن زمان می نوشته است. زمانی كه مهارت او در فن انشاء و خوش خطی به گوش فتحعلیشاه رسید به تهران احضارش نموده و منصب رسائل خود را به او واگذار نمود. نشاط در تربیت فضلا و معرفی آنها به پادشاه وقت اهتمام تام به جا می آورد و كتابی دارد به نام «گنجینه نشاط» كه لهالی منشات و اشعار خود را در آن جمع نموده است.
یكی از مشاهیر صحابه پیغمبر و از شخصیت های بسیار بزرگ اسلام؛ وی دهقان زاده ای از ناحیه «جی» اصفهان بوده. وی به دلیل تمایل به دین عیسوی، علیرغم مخالفت پدر، به سمت شام می رود. در آنجا از ظهور پیامبر اسلام آگاه شده و چون گفته ها و علایم و نشانه هایی كه از كشیش مراد خود شنیده بود در پیغمبر بدید، به زودی اسلام آورد. پس از وفات پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در خلافت عمربن الخطاب، به حكومت مدائن منسوب شد. وفات وی به سال 35 یا 36 ه. ق اتفاق افتاده است.
(م. 1041 ه / 1631 م. )میر محمد باقر بن میر شمس الدین محمد حسینی، استرآبادی، فیلسوف، حكیم، عالم در علوم معقول و منقول، فقیه، متكلم، شاعر، مادرش دختر محقق كركی و پدرش ملقب به داماد با شیخ بهایی دوست و همتا بود و هر دو نزد شاه عباس تقرب داشتند. از آثارش: قبسات، عیون المسائل، مرآه الزمان، حبل المتین، السبع الشداد و دیوان شعرایشان می باشد.
شیخ بهاءالدین محمدبن حسین بن عبدالصمد عاملی (ت: 953 ه. ق: بعلبك / م. 1030 ه. ق: مشهد) معروف به شیخ بهایی فقیه، حكیم، منجم، شاعر و مورخ در خردسالگی به همراه پدر و خانواده اش به ایران آمد. در محضر پدر و بعضی از عالمان تربیت یافت. در اصفهان ملازم درگاه شاه عباس و از مقربان او بود. از شاخص ترین اقدامات وی در اصفهان، احداث حمام معروف به شیخ بهایی، طراحی و نقشه كشی مسجد امام و نیز تنظیم طومار آب زنده رود است از جمله مهمترین تألیفات وی، جامع عباسی، مفتاح الفلاح اربعین، تشریع الافلاك، خلاصه الحساب، كشكول... را می توان نام برد. بهاءالدین به تازی و به پارسی شعر می سرود و در شعر بهایی تخلص می كرد.
از حكما و عرفای معروف عصر شاه عباس كبیر و شاه صفی صفوی است. در كلیه علوم عقلی، یگانه زمان و در عرفان دارای مقامی رفیع بوده است. وی غالباً به مصاحبت فقراء و اهل حال می پرداخته و از معاشرت با صاحبان جاه احتراز می نموده و بیشتر لباس فرومایه و پشمینه می پوشیده است. معروفترین تألیفات میرفندرسكی عبارتند از: تاریخ الصفویه، تحقیق المزله و رساله صناعیه. میرفندرسكی در سال 1050 ه. ق درگذشته و در تخت فولاد در تكیه میر به خاك سپرده شده است.
مولی محمد اسماعیل بن محمد حسین بن محمدرضا بن علاءالدین محمد مازندرانی، وی از آیات علم و فلسفه و از اكابر فقها و متكلمین اسلام كه در حكمت و فلسفه و كلام و فقه و حدیث و رجال بسیار متبحر و مخصوصاً در حكمت استاد مسلم بوده است. وی دارای خط خوشی بوده و علاوه بر مراتب علمیه و مكارم ظاهره، دارای مقامات روحانی نیز بوده است. تألیفات او در فقه و رجال و كلام و عرفان و غیره بسیار می باشد. وفات او را در یازدهم شعبان 1173 / 1177 ضبط كرده اند و قبر او در تخت فولاد نزدیك قبر فاضل هندی است.
در سال 1264 قمری در قریه درچه لنجان متولد گردید. در عصر خود از مراجع بزرگ شناخته می شده بطوری كه بسیاری از او تقلید می نموده اند. وی در شب جمعه 28 ماه ربیع الاخر 1342 در حمام درچه ناگهان وفات نمود. مرحوم درچه ای دارای تألیفاتی بوده است كه از جمله مهمترین آنها، یك حوزه فقه و اصول در شانزده جلد و نیز حاشیه بر متاجر را می توان نام برد.
فرزند سید محمد عالم، مجتهد و مرجع اعلای شیعه، اصلاً از سادات موسوی بهبهان بود. در یكی از روستاهای لنجان اصفهان به نام مدیسه به دنیا آمد. در سال 1355ق مرجعیت شیعه به صورت تمام به وی محول شد و تنها مرجع مسلم شیعه گشت، در سن 88 سالگی بدرود حیات گفت و در نجف در كنار استادش، آیت الله آخوند خراسانی به خاك سپرده شد. از آثارش: «وسیله النجاه» و ترجمه های فارسی آن «صراط النجاه » و «ذریعه الحیاه»؛ «ذخیره العباد لیوم المعاد»؛ «ذخیره الصالحین»، » «حاشیه تبصره علامه»؛ «منتخب الرسائل»؛ «انیس المقلدین»؛ «مناسك»؛ «تحفه العوام»، مجموعه فتاوی به زبان اردو.
حكیم و عارف فرزانه و فقیه و ادیب عالیقدر آیه الله آقای حاج آقا رحیم ارباب یكی از چهره های درخشان حكمت و فلسفه و فقه و دیگر معارف اسلامی است در سال 1297 قمری در یكی از توابع اصفهان متولد گردید.
سید حسن مدرس (ت 1287 ه. ق: روستای سرابه كچو / ش 1356 ه. ق: كاشمر) روحانی مبارز عصر مشروطیت و دوران رضاخانی، پس از اتمام تحصیلات مقدماتی، عازم عتبات عالیات گشته، نزد اساتید بزرگ آن زمان به درجه اجتهاد نائل آمد. در دوره دوم مجلس شورای ملی از طرف تمامی مراجع شیعه، به عنوان عالم طراز اول، و در دوره سوم از جانب مردم تهران به نمایندگی انتخاب شد. پس از چند سال حبس و تبعید، بنابر قول مشهور، در كاشمر به دست عوامل پهلوی شهید گردید.
(1308 – 1405 ق) عالم و مجتهده آمنه بیگم حاجیه نصرت خانم، فرزند حاج سید محمدعلی امین التجار اصفهانی، از كودكی به تحصیل پرداخت و پس از فراگیری مقدمات فقه و اصول و علوم معقول و منقول و حكمت و كلام به مرتبه استنباط رسید.. وی آثار خود را تحت نام «یك بانوی ایرانی» منتشر می كرد. از جمله آثارش: «الاربعین الهاشمیه »، «شرح چهل حدیث»، «سیر و سلوك»؛ «روش خوشبختی و توصیه به خواهران» «سیر و سلوك» در روش اولیء الله، «مخزن العرفان» و «كنزالعرفان» در علوم قرآن، «تفسیر قرآن»، در پانزده جلد؛ «معاد یا آخرین سیر بشر»، «النفحات الرحمانیه فی الواردات القلبیه» حاوی كشفیات و مشاهدات معارف؛ «مخزن اللئالی فی فضایل مولی الموالی»
حكیم بزرگوار و عارف فرزانه دل، آقا محمد بیدآبادی، فرزند ملا محمدرفیع گیلانی از مشاهیر حكمای قرن دوازدهم هجری است. وی در حكمت و فلسفه و عرفان از استادان مسلم و در سیر و سلوك و ریاضت و تقوی و تهذیب نفس، ضرب المثل زمان خود بوده است. آقا محمد بیدآبادی تعلیقاتی بر كتب محققین از حكماء و فقها نوشته و در علم كیمیا كه نوعی از علم شیمی است نیز وارد بوده است و حتی به آزمایش نیز می پرداخته است. وی در سال 1197 ه. ق وفات یافته و در تخت پولاد جنب قبر پدرش پشت تكیه خوانساری ها دفن گردید.
در سال 1180 هجری در اصفهان متولد گردید. دارای مؤلفات و حواشی و رسائل زیادی است كه از جمله مهمترین آنها، اشارات الاصول، ایقاضات، شوارع الهدایه و منهاج الهدایه را می توان نام برد. در سال 1261 وفات یافت مدفن او در بقعه مقابل درب مسجد حكیم است.
احمدبن عبدالله / عبیدالله (334 / 336 – 430ق)، محدث، عارف و مورخ، معروف به حافظ اصفهانی. به گفته صاحب «ریاض العلماء » ابونعیم نیای بزرگ علامه مجلسی است. وی فقه و تصوف را با حدیث توأم ساخت. در اصفهان متولد شد. بیش از چهار صد و سی عالم حدیث به او اجازه روایت دادند كه برای بعضی از آنان وی تنها راوی شناخته شده است. از جمله آثارش: «منقبه المطهرین و مرتبه الطیبین»؛ «ما نزل من القرآن فی امیرالمؤمنین علیه السلام»؛ «حلیه الاولیاء و طبقات الاصفیاء»؛ «تاریخ اصفهان» یا «ذكر اخبار اصفهان» در دو مجلد؛)؛ «فضایل الصحابه»؛ «النفاق»؛ «علوم الحدیث»؛ «طب النبی» «كتاب الطب» یا «الشفا فی الطب» «ریاضه المتعلم» «معجم الشیوخ» «حرمه المساجد».
بهاءالدین محمد ملقب به فاضل هندی، متولد 1062 هجری در اوایل زندگانی در هندوستان بسر می برده، از این روی به فاضل هندی معروف شده است. وی از علمای بنام و فقهای عالی مقام است بطوری كه به «تاج الفقها» نیز معروف گردیده است. از جمله مهمترین تصنیفات او، كتاب معروف» كشف اللثام عن قواعد الاحكام » است. فوت او در فتنه افغان و در 25 رمضان 1137 در اصفهان اتفاق افتاد و در تخت فولاد مدفون گردید.
جهانگیر خان فرزند مرحوم محمدخان قشقایی دره شوری، از اعاظم حكما و اجله دانشمندان اصفهان است كه در سال 1243 ه. ق متولد شد. در ابتدا عمر تحصیل اندكی كرد ولی در چهل سالگی ناگهان شوق به تحصیل علوم و دانش او را به سوی اصفهان كشانده به گونه ای كه پس از چندی در حكمت و اصول و ریاضی و هیئت استاد مسلم گردید. در سال 1328 قمری در اصفهان فوت شد و در تكیه سید محمد ترك تخت فولاد مدفون گردید.
ملا محمدباقر بن ملا محمد تقی مجلسی (ره) (ت. 1037 ه. ق: اصفهان / م. 1111 یا 1110 ه. ق: اصفهان) از بزرگترین و معروفترین علمای شیعه در عهد صفویه است. در اواخر عهد شاه سلیمان و قسمت عمده دوران شاه سلطان حسین دارای رتبه شیخ الاسلامی و امام جمعه و صاحب اختیار امور دینی كل كشور بود. مجموع تألیفات وی متجاوز از 60 مجلد است كه معروفتر از همه، كتاب بحارالانوار می باشد از دیگر تألیفات مهم وی: حق الیقین، حلیه المتقین، حیات القلوب و... است.
سید محمدباقر بن تقی موسوی در سال 1180 ه. ق در قریه شفت گیلان متولد گردید. وی از اعاظم علمای اواخر امامیه و در فقه و اصول و رجال و روایت و هیئت و علوم ادیبه و فنون عربیه از مشاهیر زمان و در مراحل اخلاقیه وحید روزگار و در عبادت و مناجات و سخاوت و عطایا و اقامه حدود او، نوادر بسیاری منقول گردیده است. مصنفات حجه الاسلام، بیشتر كتب فقهی و اصول و آیات و احكام و یك عده نیز در رجال و نحو و ادب است و از تمام آنها مشهورتر كتاب «مطالع الانوار» است.
سید عطاء الله درب امامی حسینی فرزند آقا سید محمد، عالم پرهیزگار، از سادات درب امامی كه نسبت ایشان به امامزاده درب امام منتهی می شود. وی نزد علمای بزرگی چون آخوند كاشی و شیخ محمد رضا نجفی كسب علم نمود.
مجسمه سازی، جهانگیر آیتی، قلمزنی برجسته، محمد اسكندری، قلمزنی، محمدحسین عباس پور، قلمزنی، منصور حافظ پرست، قلمزنی، سیدمهدی علمداری الیادرانی، قلمزنی، علی حافظی قلمزن، قلمزنی، محمد علی فرشید، میناسازی، مرتضی حسینی سربازی، میناسازی، غلامرضا فیض الهی، میناسازی، غلامعلی فیض الهی
میناسازی، اصغر فولادگر، میناسازی، مرتضی اسماعیلی، نگارگری ایرانی، رضا بدر السماء، نگارگری ایرانی، محمدرضا شریفی، نگارگری ایرانی، سید جعفر فتاحی، نگارگری و تذهیب، مهرداد صدری شهرضایی، نگارگری سنتی زهره، فیض الهی، نقاشی، طلعت صابری، نقاشی، سید رضا فتاحی
نقاشی، ضیاء الدین امامی نجفی دهكردی، نقاشی، عباسعلی پور صفا، نقاشی آبرنگ و رنگ روغن، بهمن منوچهری، نقاشی خط، غلامرضا راه پیما، نقاشی و عكاسی، امان الله طریقی، خوشنویسی و نقاشی خط، محمدعلی شادمان، خوشنویس، محمدعلی جعفری، معرق كاشی، حسین علی مصدق زاده، معرق كاری، مهدی ملك زاده
معرق سنگ و شیشه، حمید سلمان زاده، سوخت معرق و طلا كوبی و خوشنویسی، علی خوشنویس زاده اصفهانی، كاریكاتوریست، مهدی تمیزی، كاریكاتوریست، امیر رضا خرد آزاد ریال، شعر كلاسیك، خورشید رخشان، كاریكاتوریست، افشین شمس قهفرخی، فرش دستباف، فیض الله صفدرزاده حقیقی
طراحی فرش، اكبر مهدی ئی، سینما، اكبر خامین، عكاس، غلامحسین عرب، پژوهشگر، سید مهدی سجادی نائینی، خاتم كاری، اسداله شاه میوه اصفهانی
علی بن حسین بن هیثم:(284 – 356 ق) مورخ، محدث، ادیب، شاعر و موسیقیدان، در اصفهان متولد شد و در بغداد نشو و نما یافت ابوالفرج در ادبیات، لغت، تاریخ، سیر، انساب، طب، نجوم و حدیث متبحر بود و شعر را نیكو می گفت. وی در بغداد درگذشت و همان جا دفن شد. مهمترین اثرش كه او را جاودانه ساخته كتاب «الاغانی» است.
ابوالقاسم حسین بن محمد بن مفضل بن محمد، معروف به راغب اصفهانی، از استادان لغت، حدیث و شعر و نویسندگی و اخلاق و حكمت و كلام و از دانشمندان بزرگ قرن پنجم و ششم اسلام و ایران است در اوایل قرن ششم هجری وفات نموده است. راغب دارای تألیفات مهمی بوده كه از جمله آنها: تفسیر قرآن كریم، تفصیل النشأتین و تحصیل السعادتین، الذریعه الی مكارم الشریعه، المفردات فی هزیب القرآن، محاضرات الادباء و محاورات الشعراء و البلغاء را می توان نام برد.
شاعر نام آور قرن ششم و از قصیده سرایان معروف ایران است. وی بیشتر عمر خود را در اصفهان گذرانده جمال الدین از معاصران خاقانی و نظامی است و مراسلات نظم و نثر او با خاقانی زینت افزای اوراق است. جمال الدین غیر از سخنوری و بصیرت در حكمت و ریاضی در صنعت زرگری و نقاشی هم ماهر بوده است.
خلاق المعانی از شاعران و قصیده سرایان بزرگ سبك عراقی. در قرن هفتم هجری قمری بشمار می رود. وی روزگار را در مدح اكابر اصفهان و شاهان معاصر خود گذرانید. كمال الدین دوره وحشتناك حمله مغول را به تمامی درك كرد وی به استادی و مهارت درآوردن معانی دقیق و التزامات
ص: 310
دشوار، شهرت وافر دارد و در قصایدش، توجه خاصی نسبت به زادگاهش اصفهان دیده می شود. به سال 653 ه. ق بدست مغولی به قتل رسید.
ابوعلی / ابوعبدالله احمد بن محمدبن یعقوب (وف 421ق) فیلسوف، ادیب، نویسنده و منشی آل بویه. ملقب به خازن. در خانواده ای زرتشتی در ری متولد شد. لیكن بعد اسلام آورد. ابن مسكویه چهره برجسته ای در حیات عقلی و فرهنگی زمان خود بود. در رشته های گوناگون، تاریخ، علم كلام، فلسفه و پزشكی تبحر داشت. به كیمیاگری و علوم غریبه سخت علاقه مند بود. برداشت وی از دین بیشتر فلسفی و تا حدی عقلانی بود. از آثار مهم او «تجارب الالم و عواقب الهمم» در تاریخ است از دیگر آثار بزرگ وی: «تذهیب الاخلاق وتطهیر الاعراق». در فلسفه اخلاق است.
ابوعبدالله حمزه بن حسن اصفهانی از مورخین و ادیبان بزرگ و برجسته، در حدود سال 270 هجری قمری در اصفهان متولد گردیده است، از جمله آثار وی، كتاب مشهور تاریخ سنی الملوك الارض و الانبیاء می باشد كه به لحاظ اشتمال آن بر اطلاعات كثیر راجع به ایران، دارای اهمیت فراوان است. از دیگر كتاب های منسوب به وی، از كتاب التصحیف و كتاب كبارالبشر می توان یاد كرد. حمزه، قبل از سنه سیصد و شصت هجری قمری وفات نموده است.
از مشاهیر شعرا و عرفای دوره افشاریان و زندیان است. تحصیلات وی در ریاضی حكمت و طب بوده و غالباً بین سه شهر اصفهان، كاشان و قم سفر می كرده است. آخر عمر در قم سكنی می گزیند. او به هر دو زبان فارسی و عربی شعر می سروده و دیوانش مركب از قصاید، غزلیات،
ص: 311
مقطعات و رباعیات می باشد. عمده شهرت هاتف به واسطه ترجیع بند عرفانی اوست.
میرزا محمدعلی، پسر میرزا عبدالرحیم است كه به امر شاه عباس اول از تبریز كوچیده و در محله عباس آباد اصفهان متوطن شد. صائب در اصفهان متولد شده در این شهر نشو و نما كرده و شهرت یافت. وی از گویندگان معتبر شعر دوره صفوی به شمار می رفته است. در سخن سرائی سبكی خاص داشته است. از طرف شاه عباس ثانی به لقب ملك الشعرایی مفتخر شدصائب دواوین متعدده دارد، مجموعه آثارش قریب به یكصد و بیست هزار بیت است كه بیشتر غزل است ولی قصیده و مثنوی هم دارد.
(ت. 966 ه. ق / م. 1037 ه. ق)حكیم شرف الدین حسن بن حكیم ملا اصفهانی مشهور به شفایی، از عالمان و پزشكان مشهور زمان شاه عباس صفوی است. وی از عالمان و پزشكان مشهور زمان شاه عباس صفوی و طبیب خاص و ندیم وی بوده است. او علاوه بر مقام شامخ طبابت در حكمت و شعر و ادب نیز مقامی عالی داشته است. در انواع نظم از قصیده و غزل و مثنوی طبع آزمایی كرده است. كلیات آثار وی در حدود پانزده هزار بیت است. از مهمترین تألیفات وی: بیست باب در طب، مثنوی دیده بیدار، مثنوی مهر و محبت و نمكدان را می توان نام برد.
(ت قرن دوازدهم ه. ق / م 1181 ه. ق)آقا محمد خیاط اصفهانی در یكی از مدارس اصفهان حجره داشته و در آنجا به شغل خیاطی می پرداخته است. از علوم رستمیه بهره ای داشته، در فن شعر به استادی مسلم بوده است
ص: 312
دارای قناعت طبع عالی بوده و قبول صله و انعام از كسی نمی نموده است. بیاض و قلمدانی نزد خود داشته و هر گاه شعری وارد خاطرش می شده، چیزی را كه در دست داشته كنار نهاده و به نوشتن آن می پرداخته است. دیوان غزلیات او به ده هزار بیت رسیده و در آنها از مضامین عاشقانه مدد جسته است.
(ت 1258 ه. ش قریه دستگرد / م 1321 ه. ش، امامزاده عبدالله تهران)حسن فرزند قاسم، از محققان بزرگ و ادباء و شعرای معروف اصفهان، تحصیلاتش را در رشته ادبیات فارسی، عربی، فقه و حكمت، در نزد اساتید بزرگ اصفهان به پایان رسانید. در آغاز مشروطیت به جرگه آزادیخواهان پیوست. در سال 1298 ه. ش مجله ادبی ارمغان را در تهران تاسیس كرد كه مدت 22 سال منتشر گردید. كتابهای بسیاری را تصحیح، خشیه و چاپ كرد. از مهمترین تالیفات وی: انقلاب ادبی، ره آورد وحید، سرگذشت اردشیر، سفینه بهترین اشعار و … است.
(ت 673 ه. ق، مراغه / م 738 ه. ق مراغه)از عارفان مشهور عصر خویش بوده است. زندگانی اوحدی در روزگاران نخست از حیات وی در مراغه سپری شد. آن گاه چندی به سیاحت پرداخت و چند سالی در اصفهان زادگاه پدرش سكونت گزید، سپس به آذربایجان بازگشته و در آن جا سرگرم ارشاد و نیز نظم اشعار عارفانه خود شد. وی در آغاز «صانی» تخلص می كرد ولی بعدها بر اثر ارادتش به شیخ اوحد الدین كرمانی، آن را به اوحدی تغییر داد. آثار وی شامل دیوان قصاید و ترجیعات و غزلیات بالغ هشت هزار بیت، مثنوی
ص: 313
ده نامه ی منطق العشاق و مثنوی «جام جم» می باشد.
(ت 1228 ه. ق سده اصفهان / م. 1285 ه. ق تهران)شمس الشعراء از جوانی كسب كمال و معرفت كرد و استعداد فطری بروز داد. در شهرهای ایران به مسافرت پرداخته و مدتی در تبریز اقامت گزید. سروش قسمتی از عهد فتحعلیشاه تمام دوره محمد شاه، و حدود بیست سال از پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار درك كرد. وی در موقع جلوس ناصرالدین شاه به سلطنت از مخصوصین او بود و در اعیاد و مجالس سلطنتی، اشعار تهنیت به عهده بود. سروش گذشته از دیوان قصاید و غزلیات و قطعات … آثار دیگری از جمله: روضه الانوار، شمس المناقب، شصت بند و … دارد. یكی از علل معروفیت او از دست ندادن جاذبه طبیعی شاعرانه و آلوده نكردن سادگی ذاتی جذاب خود به تلقینات ساختگی كتابها بود.
(ت قرن سیزدهم ه. ق اصفهان / م 1219 ه. ق: نجف)مرحوم معتمد الدوله تحصیلات خود مانند طب و غیره را در اصفهان تكمیل نمود. زبان تركی، عربی و فارسی را خوب می دانسته و به هر سه زبان نظم و نثر و مسائل منستیانه با اسلوب آن زمان می نوشته است. زمانی كه مهارت او در فن انشاء و خوش خطی به گوش فتحعلیشاه رسید به تهران احضارش نموده و منصب رسائل خود را به او واگذار نمود. نشاط در تربیت فضلا و معرفی آنها به پادشاه وقت اهتمام تام به جا می آورد و كتابی دارد به نام «گنجینه نشاط» كه لهالی منشات و اشعار خود را در آن جمع نموده است.
یكی
ص: 314
از مشاهیر صحابه پیغمبر و از شخصیت های بسیار بزرگ اسلام؛ وی دهقان زاده ای از ناحیه «جی» اصفهان بوده. وی به دلیل تمایل به دین عیسوی، علیرغم مخالفت پدر، به سمت شام می رود. در آنجا از ظهور پیامبر اسلام آگاه شده و چون گفته ها و علایم و نشانه هایی كه از كشیش مراد خود شنیده بود در پیغمبر بدید، به زودی اسلام آورد. پس از وفات پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در خلافت عمربن الخطاب، به حكومت مدائن منسوب شد. وفات وی به سال 35 یا 36 ه. ق اتفاق افتاده است.
(م. 1041 ه / 1631 م. )میر محمد باقر بن میر شمس الدین محمد حسینی، استرآبادی، فیلسوف، حكیم، عالم در علوم معقول و منقول، فقیه، متكلم، شاعر، مادرش دختر محقق كركی و پدرش ملقب به داماد با شیخ بهایی دوست و همتا بود و هر دو نزد شاه عباس تقرب داشتند. از آثارش: قبسات، عیون المسائل، مرآه الزمان، حبل المتین، السبع الشداد و دیوان شعرایشان می باشد.
شیخ بهاءالدین محمدبن حسین بن عبدالصمد عاملی (ت: 953 ه. ق: بعلبك / م. 1030 ه. ق: مشهد) معروف به شیخ بهایی فقیه، حكیم، منجم، شاعر و مورخ در خردسالگی به همراه پدر و خانواده اش به ایران آمد. در محضر پدر و بعضی از عالمان تربیت یافت. در اصفهان ملازم درگاه شاه عباس و از مقربان او بود. از شاخص ترین اقدامات وی در اصفهان، احداث حمام معروف به شیخ بهایی، طراحی و نقشه كشی مسجد امام و نیز تنظیم طومار آب زنده رود است از جمله مهمترین تألیفات وی، جامع عباسی، مفتاح الفلاح اربعین، تشریع الافلاك،
ص: 315
خلاصه الحساب، كشكول... را می توان نام برد. بهاءالدین به تازی و به پارسی شعر می سرود و در شعر بهایی تخلص می كرد.
از حكما و عرفای معروف عصر شاه عباس كبیر و شاه صفی صفوی است. در كلیه علوم عقلی، یگانه زمان و در عرفان دارای مقامی رفیع بوده است. وی غالباً به مصاحبت فقراء و اهل حال می پرداخته و از معاشرت با صاحبان جاه احتراز می نموده و بیشتر لباس فرومایه و پشمینه می پوشیده است. معروفترین تألیفات میرفندرسكی عبارتند از: تاریخ الصفویه، تحقیق المزله و رساله صناعیه. میرفندرسكی در سال 1050 ه. ق درگذشته و در تخت فولاد در تكیه میر به خاك سپرده شده است.
مولی محمد اسماعیل بن محمد حسین بن محمدرضا بن علاءالدین محمد مازندرانی، وی از آیات علم و فلسفه و از اكابر فقها و متكلمین اسلام كه در حكمت و فلسفه و كلام و فقه و حدیث و رجال بسیار متبحر و مخصوصاً در حكمت استاد مسلم بوده است. وی دارای خط خوشی بوده و علاوه بر مراتب علمیه و مكارم ظاهره، دارای مقامات روحانی نیز بوده است. تألیفات او در فقه و رجال و كلام و عرفان و غیره بسیار می باشد. وفات او را در یازدهم شعبان 1173 / 1177 ضبط كرده اند و قبر او در تخت فولاد نزدیك قبر فاضل هندی است.
در سال 1264 قمری در قریه درچه لنجان متولد گردید. در عصر خود از مراجع بزرگ شناخته می شده بطوری كه بسیاری از او تقلید می نموده اند. وی در شب جمعه 28 ماه ربیع الاخر 1342 در حمام درچه ناگهان وفات نمود. مرحوم درچه ای دارای تألیفاتی
ص: 316
بوده است كه از جمله مهمترین آنها، یك حوزه فقه و اصول در شانزده جلد و نیز حاشیه بر متاجر را می توان نام برد.
فرزند سید محمد عالم، مجتهد و مرجع اعلای شیعه، اصلاً از سادات موسوی بهبهان بود. در یكی از روستاهای لنجان اصفهان به نام مدیسه به دنیا آمد. در سال 1355ق مرجعیت شیعه به صورت تمام به وی محول شد و تنها مرجع مسلم شیعه گشت، در سن 88 سالگی بدرود حیات گفت و در نجف در كنار استادش، آیت الله آخوند خراسانی به خاك سپرده شد. از آثارش: «وسیله النجاه» و ترجمه های فارسی آن «صراط النجاه » و «ذریعه الحیاه»؛ «ذخیره العباد لیوم المعاد»؛ «ذخیره الصالحین»، » «حاشیه تبصره علامه»؛ «منتخب الرسائل»؛ «انیس المقلدین»؛ «مناسك»؛ «تحفه العوام»، مجموعه فتاوی به زبان اردو.
حكیم و عارف فرزانه و فقیه و ادیب عالیقدر آیه الله آقای حاج آقا رحیم ارباب یكی از چهره های درخشان حكمت و فلسفه و فقه و دیگر معارف اسلامی است در سال 1297 قمری در یكی از توابع اصفهان متولد گردید.
سید حسن مدرس (ت 1287 ه. ق: روستای سرابه كچو / ش 1356 ه. ق: كاشمر) روحانی مبارز عصر مشروطیت و دوران رضاخانی، پس از اتمام تحصیلات مقدماتی، عازم عتبات عالیات گشته، نزد اساتید بزرگ آن زمان به درجه اجتهاد نائل آمد. در دوره دوم مجلس شورای ملی از طرف تمامی مراجع شیعه، به عنوان عالم طراز اول، و در دوره سوم از جانب مردم تهران به نمایندگی انتخاب شد. پس از چند سال حبس و تبعید، بنابر قول مشهور، در كاشمر به دست عوامل پهلوی شهید
ص: 317
گردید.
(1308 – 1405 ق) عالم و مجتهده آمنه بیگم حاجیه نصرت خانم، فرزند حاج سید محمدعلی امین التجار اصفهانی، از كودكی به تحصیل پرداخت و پس از فراگیری مقدمات فقه و اصول و علوم معقول و منقول و حكمت و كلام به مرتبه استنباط رسید.. وی آثار خود را تحت نام «یك بانوی ایرانی» منتشر می كرد. از جمله آثارش: «الاربعین الهاشمیه »، «شرح چهل حدیث»، «سیر و سلوك»؛ «روش خوشبختی و توصیه به خواهران» «سیر و سلوك» در روش اولیء الله، «مخزن العرفان» و «كنزالعرفان» در علوم قرآن، «تفسیر قرآن»، در پانزده جلد؛ «معاد یا آخرین سیر بشر»، «النفحات الرحمانیه فی الواردات القلبیه» حاوی كشفیات و مشاهدات معارف؛ «مخزن اللئالی فی فضایل مولی الموالی»
حكیم بزرگوار و عارف فرزانه دل، آقا محمد بیدآبادی، فرزند ملا محمدرفیع گیلانی از مشاهیر حكمای قرن دوازدهم هجری است. وی در حكمت و فلسفه و عرفان از استادان مسلم و در سیر و سلوك و ریاضت و تقوی و تهذیب نفس، ضرب المثل زمان خود بوده است. آقا محمد بیدآبادی تعلیقاتی بر كتب محققین از حكماء و فقها نوشته و در علم كیمیا كه نوعی از علم شیمی است نیز وارد بوده است و حتی به آزمایش نیز می پرداخته است. وی در سال 1197 ه. ق وفات یافته و در تخت پولاد جنب قبر پدرش پشت تكیه خوانساری ها دفن گردید.
در سال 1180 هجری در اصفهان متولد گردید. دارای مؤلفات و حواشی و رسائل زیادی است كه از جمله مهمترین آنها، اشارات الاصول، ایقاضات، شوارع الهدایه و منهاج الهدایه را می توان نام برد. در سال 1261 وفات یافت
ص: 318
مدفن او در بقعه مقابل درب مسجد حكیم است.
احمدبن عبدالله / عبیدالله (334 / 336 – 430ق)، محدث، عارف و مورخ، معروف به حافظ اصفهانی. به گفته صاحب «ریاض العلماء » ابونعیم نیای بزرگ علامه مجلسی است. وی فقه و تصوف را با حدیث توأم ساخت. در اصفهان متولد شد. بیش از چهار صد و سی عالم حدیث به او اجازه روایت دادند كه برای بعضی از آنان وی تنها راوی شناخته شده است. از جمله آثارش: «منقبه المطهرین و مرتبه الطیبین»؛ «ما نزل من القرآن فی امیرالمؤمنین علیه السلام»؛ «حلیه الاولیاء و طبقات الاصفیاء»؛ «تاریخ اصفهان» یا «ذكر اخبار اصفهان» در دو مجلد؛)؛ «فضایل الصحابه»؛ «النفاق»؛ «علوم الحدیث»؛ «طب النبی» «كتاب الطب» یا «الشفا فی الطب» «ریاضه المتعلم» «معجم الشیوخ» «حرمه المساجد».
بهاءالدین محمد ملقب به فاضل هندی، متولد 1062 هجری در اوایل زندگانی در هندوستان بسر می برده، از این روی به فاضل هندی معروف شده است. وی از علمای بنام و فقهای عالی مقام است بطوری كه به «تاج الفقها» نیز معروف گردیده است. از جمله مهمترین تصنیفات او، كتاب معروف» كشف اللثام عن قواعد الاحكام » است. فوت او در فتنه افغان و در 25 رمضان 1137 در اصفهان اتفاق افتاد و در تخت فولاد مدفون گردید.
جهانگیر خان فرزند مرحوم محمدخان قشقایی دره شوری، از اعاظم حكما و اجله دانشمندان اصفهان است كه در سال 1243 ه. ق متولد شد. در ابتدا عمر تحصیل اندكی كرد ولی در چهل سالگی ناگهان شوق به تحصیل علوم و دانش او را به سوی اصفهان كشانده به گونه ای كه پس از
ص: 319
چندی در حكمت و اصول و ریاضی و هیئت استاد مسلم گردید. در سال 1328 قمری در اصفهان فوت شد و در تكیه سید محمد ترك تخت فولاد مدفون گردید.
ملا محمدباقر بن ملا محمد تقی مجلسی (ره) (ت. 1037 ه. ق: اصفهان / م. 1111 یا 1110 ه. ق: اصفهان) از بزرگترین و معروفترین علمای شیعه در عهد صفویه است. در اواخر عهد شاه سلیمان و قسمت عمده دوران شاه سلطان حسین دارای رتبه شیخ الاسلامی و امام جمعه و صاحب اختیار امور دینی كل كشور بود. مجموع تألیفات وی متجاوز از 60 مجلد است كه معروفتر از همه، كتاب بحارالانوار می باشد از دیگر تألیفات مهم وی: حق الیقین، حلیه المتقین، حیات القلوب و... است.
سید محمدباقر بن تقی موسوی در سال 1180 ه. ق در قریه شفت گیلان متولد گردید. وی از اعاظم علمای اواخر امامیه و در فقه و اصول و رجال و روایت و هیئت و علوم ادیبه و فنون عربیه از مشاهیر زمان و در مراحل اخلاقیه وحید روزگار و در عبادت و مناجات و سخاوت و عطایا و اقامه حدود او، نوادر بسیاری منقول گردیده است. مصنفات حجه الاسلام، بیشتر كتب فقهی و اصول و آیات و احكام و یك عده نیز در رجال و نحو و ادب است و از تمام آنها مشهورتر كتاب «مطالع الانوار» است.
سید عطاء الله درب امامی حسینی فرزند آقا سید محمد، عالم پرهیزگار، از سادات درب امامی كه نسبت ایشان به امامزاده درب امام منتهی می شود. وی نزد علمای بزرگی چون آخوند كاشی و شیخ محمد رضا نجفی
ص: 320
كسب علم نمود.
مجسمه سازی، جهانگیر آیتی، قلمزنی برجسته، محمد اسكندری، قلمزنی، محمدحسین عباس پور، قلمزنی، منصور حافظ پرست، قلمزنی، سیدمهدی علمداری الیادرانی، قلمزنی، علی حافظی قلمزن، قلمزنی، محمد علی فرشید، میناسازی، مرتضی حسینی سربازی، میناسازی، غلامرضا فیض الهی، میناسازی، غلامعلی فیض الهی
میناسازی، اصغر فولادگر، میناسازی، مرتضی اسماعیلی، نگارگری ایرانی، رضا بدر السماء، نگارگری ایرانی، محمدرضا شریفی، نگارگری ایرانی، سید جعفر فتاحی، نگارگری و تذهیب، مهرداد صدری شهرضایی، نگارگری سنتی زهره، فیض الهی، نقاشی، طلعت صابری، نقاشی، سید رضا فتاحی
نقاشی، ضیاء الدین امامی نجفی دهكردی، نقاشی، عباسعلی پور صفا، نقاشی آبرنگ و رنگ روغن، بهمن منوچهری، نقاشی خط، غلامرضا راه پیما، نقاشی و عكاسی، امان الله طریقی، خوشنویسی و نقاشی خط، محمدعلی شادمان، خوشنویس، محمدعلی جعفری، معرق كاشی، حسین علی مصدق زاده، معرق كاری، مهدی ملك زاده
معرق سنگ و شیشه، حمید سلمان زاده، سوخت معرق و طلا كوبی و خوشنویسی، علی خوشنویس زاده اصفهانی، كاریكاتوریست، مهدی تمیزی، كاریكاتوریست، امیر رضا خرد آزاد ریال، شعر كلاسیك، خورشید رخشان، كاریكاتوریست، افشین شمس قهفرخی، فرش دستباف، فیض الله صفدرزاده حقیقی
طراحی فرش، اكبر مهدی ئی، سینما، اكبر خامین، عكاس، غلامحسین عرب، پژوهشگر، سید مهدی سجادی نائینی، خاتم كاری، اسداله شاه میوه اصفهانی
ص: 321
این محور كه در اصل از قدیمی ترین بخشهای محور فرهنگی تاریخی بازار می باشد از بازارچه چهارسوق مقصود شروع و از طریق بازارچه حسن آباد به دروازه حسن آباد كه به نقل از شاردن سیاح معروف فرانسوی از قدیمی ترین دروازه های اصفهان می باشد و مدخل قصرشاه حسن بوده است و از آنجا به چهارسوق نقاشی و مكینه خواجو رسیده و از طریق چهارباغ خواجو به پل خواجو و از آنجا از طریق چهارباغ صدر به اراضی تخت فولاد منتهی می گردد. قبرستان تخت فولاد كه قدمتش به دوره های قبل از اسلام می رسد كه از دوره صفویه به بعد از مهمترین قبرستان شهر اصفهان محسوب می شده است.
محله جویباره اصلی ترین هسته اولیه شهر اصفهان است كه منشأ آن به اوایل حكومت هخامنشی و مهاجرت یهودیان به دستور كوروش برمی گردد. نقطه ای كه یهودیان در آن رحل اقامت افكندند تا قرن پنج هجری به دار الیهوده معروف بوده است.
اما بعدها تغییر نام داد و به جهانباره یا جویباره معروف شد. جویباره در دوره های بعد از اسلام یكی از محله های شهر اصفهان شد و در دوران سلجوقی مركزیتی برای شهر پیدا كرد كه وجود آثار تاریخی كهن همچون منار ساربان و منار چهل دختران روشنگر این موضوع است. صفویان و قاجاریان با بی اعتنایی به این محله آن را به دست فرسودگی سپردند و حكومت پهلوی با كشیدن چند خیابان پیكر بافت قدیم را تكه تكه كرد و به این ترتیب محله جویباره اصفهان مورد بی مهری قرار گرفت و عملاً متروك رها ماند. اكنون
ص: 322
این محله با طرح های بهسازی در دست اقدام مركزیت مكانی خود را در ساختار شهر تا حدودی به دست آورده است. محدوده مزبور از میدان عتیق اصفهان (میدان قیام فعلی) و بازار غاز شروع و با عبور از محله جویباره به مجموعه كنیسه ها، مقبره كمال الدین، دو منار دارالضیافه و نهایتاً به خیابان كمال رسیده و از طریق پارك كمال به منار ساربان و بازارچه میرزا باقر و از آنجا به منار چهل دختران منتهی می گردد. این محور یكی از محورهای دسترسی مركز شهر سلجوقی به دروازه اصفهان قدیم بوده و از لحاظ قدمت از قدیمی ترین محورهای موجود است.
، بازار غاز، مناره باغ قوشخانه، مسجد مصری، مسجد جامع دشتی، بازار و حمام و خانه شاه اسداله، مناره چهل دختران، امامزاده اسماعیل، مسجد جامع كاج، حمام زعفران، دو مناره دارالضیافه، بقعه جعفریه، مسجد درب جویباره، دروازه طوقچی، مناره ساربان، مقبره خواجه سید حسن، مسجد سلطان ابوسعید بهادرخان، خانه های یهودی، مقبره كمال الدین اسماعیل، مسجد شعیا
وجه تسمیه جویباره اینكه، دركنار جوی آبی قرار داشته. محله جویباره در شمال شرقی اصفهان فعلی واقع شده است كه از جنوب به خیابان ولی عصر (عج) و از غرب به خیابان هاتف و از شمال به خیابان سروش محدود است و در حقیقت به شكل مثلثی از قدیمی ترین هسته های مركزی شهر اصفهان جلب توجه می كند. زندگی مجتمع یهودیان ایران در یك نقطه از شهر و به عبارت دیگر در یك محله ی معین ریشه های كهن دارد. زندگی دسته جمعی یهودیان در ممالك اسلامی از زمان عمربن الخطاب شدت پیدا كرد، زیرا به دستور وی محدودیتهایی نسبت به
ص: 323
یهودیان به عمل آمد و از آزادی آنها به شدت جلوگیری شد. یكی از محدودیتهای مهم برای قوم یهود در آن دوره، زندگی مجتمع آنان در محله ی شخص و معینی بوده است. البته باید متذكر شد كه در مورد یهودیان اصفهان چنین امری صادق نیست. زیرا یهودیان اصفهان خود ساكنین قدیمی شهر اصفهان را تشكیل می دادند و پیوسته در محله ای كه از زمان قدیم ایجاد شده بود زندگی می كردند، به طوری كه قدمت این محله ی كهن را باید با قدمت شهر اصفهان فعلی یكسان دانست. این محور تاریخی با توجه به اسناد و مدارك و نقشه های تاریخی یك محور شهری بوده است، كه مساجد، بازارچه ها، كسبه ها، حمام، كاروانسراها و... از عملكردها و عناصر مهم در حاشیه این محور تاریخی قرار داشته است. با توجه به اینكه جویباره یك محله یهودی نشین بوده اما امروزه نمی توان این محله را كاملا" یهودی نشین پنداشت. قدیمی ترین قسمت آن، كه در گذشته "دارالیهود" نامیده می شد و در مركز این محله قرار داشت، هنوز یهودی نشین است. درباره ی وجه تسمیه جویباره باید گفت كه به معنی جاری شدن نهر كوچك است، زیرا جو به معنی نهر كوچك و باره جاری و روان شدنش می باشد. البته لغت باره را به معنی دیوار شهر هم می دانیم كه از همان بارو آمده است. وجه تسمیه این محل به علت این بوده كه محله ی مزبور متصل به جوی و گذرگاه آب بوده است كه از حصار شهر می گذشت و جویباره بر اثر كثرت استعمال و مرور زمان به جوباره تبدیل شده است. میرزا حسین خان تحویلدار اصفهانی می نویسد: "... و اصل جویباره اول شهر بوده و هست،
ص: 324
نه محله ی بزرگ داشته است. بعد كه شهر اصفهان بزرگ شده تمام جویباره یك محله ی آن حساب می شد. حال كه جویباره خراب شده همین دو محله ی مزبور یعنی جویباره و دردشت از آن باقی است. محله جویباره از قدیم الایام دانشمندان و علماء و شعرای بسیاری را در خود پرورش داده از جمله: 1-محدث بزرگ ابوبكر محمدبن علی بن الحسین اسماء الجوباری "وفات 465 ه-ق" 2-ابوالحسین، احمدبن ابراهیم بن صالح بن منذری جوباری، راوی حدیث و فقیه بزرگ قرن پنجم ه-ق 3-شاعر مشهور، جمال الدین عبدالرزاق "وفات 585 ه-ق" 4-شاعر گرانقدر كمال الدین اسماعیل بن جمال الدین عبدالرزاق "وفات 635 ه-ق"
در ساحل جنوبی زاینده رود از مشرق به مغرب در بلوك براآن جنوبی، دو بنای تاریخی از قرن هشتم هجری مسجد جامع دشتی و مسجد از یران بر جای مانده است.
كاج در چند كیلومتری شرق اصفهان در شمال بستر زاینده رود واقع شده و جزء بلوك (براآن شمالی) می باشند.
در یكی از كوچه های محله جویباره مسجد محقر و ساده ای واقع شده كه آن را مسجد جویباره و یا مسجد "پیرپینه دوز" نیز می نامند. وجه تسمیه آن به جویباره به علت آنكه در محله جویباره واقع شده واضح است ولی وجه تسمیه دوم آن سابقه و جنبه تاریخی ندارد. بنای مسجد دارای هیچگونه اهمیت معماری نیست ولی سر در آن در قدیم دارای تزئینات جالبی بوده است كه كلیه آنها به باغ چهلستون انتقال یافته و بر یكی از دیوارهای ضلع جنوبی باغ نصب شده است از كتیبه سر در این مسجد استنباط می شود در دوره سلطنت شاه طهماسب اول "مهتر محمد علی" ساخته شده كه با خط ثلث با كاشی سفید معرق بر زمینه لاجوردی كه نام خطاط آن"شیخ محمدبابر" و به
ص: 325
سال 955 هجری می باشد.
متصل به مناره باغ قوشخانه تا اواخر قرن سیزدهم هجری یكی از مساجد تاریخی اصفهان از قرن هشتم وجود داشته است. مسجد مزبور به طوریكه از سفرنامه ها و تصاویر سیاحان خارجی كه در قرن سیزدهم هجری اصفهان را دیده اند و از این مسجد نیز توصیف نموده اند استنباط می شود از یك سر در كارشیكاری و یك گنبد كاشیكاری با دو مناره كوچك در طرفین ایوان آن و یك صحن متناسب تشكیل می شده و مناره فعلی باغ قوشخانه جنب سردر آن قرار داشته است. مؤلف كتاب (نصف جهان-فی تعریف الاصفهان) از این مسجد به نام مسجد سلطان ابوسعید بهادرخان نام می برد و چنین می نویسد:"... و بعضی امكنه آباد قدیم نیز درج از حد مذكور حال بوده چنانچه طرف شمال مشرقی مسجد سلطان ابوسعیدبهادر خان كه تا این اوقات باقی بوده و در این عصر خراب نمودند و اكنون مناره ای از آن باقی است حكایت آن را می نماید.
وجه تسمیه مرقدی كه فعلا" به نام (شعیا) آنرا زیارت می كنند بر ما معلوم نیست. ساختمان مرقد فعلی هم خیلی قدیمی نیست و بنای آجری منشوری شكلی است كه روی آن را با گچ اندود نموده اند. ارتفاع مرقد در حدود70 / 1 متر و عرض آن 1 متر است. در دوره رواج مذهب اسلام در اصفهان ظاهرا" در همین محل كه به نام (خوشینان) معروف بوده مسجدی بنا شده كه هیچ اثری از آن باقی نمانده است. صاحب مجمل التواریخ و القصص در كتاب خود می نویسد: "جامع خوشینان نخستین مسجد بود كه باصفهان كردند در اسلام و بنای آن ابوخناس مولی امیرالمؤمنین عمربی خطاب كرد در خلافت علی بن ابیطالب علیه السلام، بر
ص: 326
جانب شمالی مرقد شعیا كتیبه ای به خط نستعلیق برجسته از دوره شاه سلطان حسین صفوی موجود است" كه اولین مسجد بزرگی را كه در اصفهان ساخته شده به نام (مسجد شعیا) معرفی می كند و نیز حكایت دارد از اینكه مسجد مزبور را ابوعباس مفتی در دوره خلافت علی بن ابیطالب علیه السلام بنا كرده و الب ارسلان آن را تعمیر كرده است. متن كتیبه به خط علی نقی امامی و مورخ به سال هزار و صد و دوازده هجری است.
در شمال ناحیه جویباره و نزدیك قبرستان شور در كوچه مصری مسجد به نام "مسجد مصری" به طول پنجاه و عرض چهل متر واقع شده كه در دوره شاه عباس دوم بنا شده است و چون بانی آن به موجب كتیبه یك لوح سنگی مرمری كه در داخل مسجد نصب شده است شخصی به نام حاجی میرزا خان مشهور به تاجر مصری بوده، مسجد به نام "مسجد مصری" معروف شده است. سر در مسجد، كاشیكاری شده ولی داخل آن با گچ پوشیده شده و فاقد تزئینات است. در داخل محراب مهتابی مسجد لوح سنگی از مرمر به طول 118 / 1 متر و عرض 64 سانتیمتر نصب شده كه نام بانی آن حاجی میرزاخان در سال بنای آن (1061 هجری) و نام نویسنده كتیبه آن محمدرضا امامی را به خط نستعلیق برجسته در بر دارد. كتیبه سر در مسجد به خط ثلث سفید بر زمینه كاشی خشت لاجوردی در دو سطر و به قلم جعفرابن عبدالله مورخ به سال هزار و صد و شانزده هجری می باشد.
در حاشیه شرقی خیابانی كه به نام هاتف معروف است و در
ص: 327
قدیمیترین قسمت شهر اصفهان كشیده شده مجموعه ای نفیس از معماری و تزئینات عهد سلجوقی و صفوی دیده می شود كه به نام امامزاده اسماعیل شهرت دارد. این مجموعه عالی شامل یك مسجد بسیار قدیمی به نام مسجد شلیا و مقبره امامزاده اسماعیل و رواق و سردر و صحن آن و یك گنبد بزرگ زیبای آجری از نوع گنبدهای چهارسوهای اصفهان برفراز سردر آنست كه هر یك از آنها در زمان معینی ساخته شده است.
بقعه جعفریه از بناهای برج مانند قرن هشتم هجری و از دوره حكمرانی ایلخانان مسلمان مغول است كه در حاشیه غربی خیابان هاتف اصفهان و مقابل كوچه امامزاده اسماعیل واقع شده است. این بنا سابقا" در وسط صحن وسیعی قرار داشته ولی اكنون قسمتهایی از اطراف آن به صورت خانه های مسكونی درآمده است. گنبد جعفریه نمونه كاملی از مقابر دوره حكمرانان مغول محسوب می شود و نظایر آن در آذربایجان و بعضی دیگر از نقاط ایران دیده می شود شكل بقعه در قسمت پایین هشت ضلعی و سطح آن كوتاه و مسطح می باشد و چنین به نظر می رسد كه گنبد هرمی شكل بوده كه بعدها خراب شده است. گنبد فعلی تزئینات مختصری از كاشی دارد.
در مقابل مسجد مصری مقبره خواجه سیدحسن واقع شده كه در كتب تاریخ و تذكره نامی از او برده نشده ولی با توجه به كتیبه سنگ قبر او اینگونه حكایت می كند كه وی از عرفای نامی نمیه دوم قرن هشتم هجری بوده است. كتیبه سنگ قبر، از سنگ سیاه و به صورت سكوی بزرگی است نیز حركت محسوس و مشهود می شود.
كمال الدین اسماعیل بن جمال الدین عبدالرزاق ملقب به"خلاق المعانی" از
ص: 328
شاعران و قصیده سرایان بزرگ سبك عراقی در قرن هفتم ه-ق وی روزگار را در مدح اكابر اصفهان و شاهان معاصر خود گذرانید. كمال الدین دوره ی وحشتناك حمله مغول را به تمامی درك كرد و قتل و عام مغول را "633 ه-ق" در اصفهان به چشم خود دید. وی به استادی و مهارت خلق كردن معانی دقیق معروف و در قصایدش توجه خاصی نسبت به زادگاهش اصفهان را دارد. كمال الدین اسماعیل در سال 653 ه-ق در گوشه ای بیرون از شهر به زهد و ریاضت زندگی می كرد كه به دست مغولی كشته شد. مقبره این شاعر گرانقدر در محله جویباره در نزدیكی مناره ساربان می باشد.
در منتهی الیه شمالی محله جویباره و در یك محله خارج شهر سابق كه امروزه جزء شهر شده است مناره باغ قوشخانه كه آن را مناره "طوقچی" و به خاطر اینكه نزدیك آرامگاه علی بن سهل است مناره (علی بن سهل) نیز می نامند كه با ارتفاع 38 متر است و از آثار قرن هشتم می باشد.
مناره چهل دختران در منتهی الیه شمالی محله جویباره واقع شده است. این مناره در حدود 21 متر ارتفاع دارد و به نظر می رسد كه قسمتی از نوك مناره از بین رفته باشد. پنجره بزرگی در قسمت بالای منار و در ثلث دوم بدنه آن رو به سمت جنوب قرار دارد. دهانه این پنجره به شكل مربع مستطیل است و قسمت بالای آن از چوب و در طرفینش ستونهای گرد كوچكی است كه نیمی از آنها در داخل دیوار مناره قرار دارد. بر روی یكی از اضلاع قاعده مناره چهل دختران به خط كوفی آجری برجسته بر زمینه آجری ساده در شش سطر
ص: 329
كتیبه ای موجود است كه بانی ساختمان آن را "ابی الفتح بن محمدبن عبدالواحدنهوجی" و سال اتمام ساختمان 501 هجری تعیین می كند. مناره چهل دختران به شماره 231 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
در طرفین كوچه ای كه از قدیم الایام به كوچه "حاج كاظم" معروف بوده و در محله جویباره دو مناره مدور واقع شده اند كه تزئینات مقرنس كاری بسیار زیبایی را دارد. سبك تزئینات این دو مناره آن را به دوره مغول مربوط می كند تحقیقات و بررسیهای محققین و پژوهشگران این نكته را روشن می كند كه قدمت این دو مناره به ربع اول قرن هشتم هجری می رسد. مورخین می گویند: این دو مناره بقایای یك مجموعه ی بزرگ كه در قرن چهاردهم میلادی و زمان حكومت سلطان محمد خدابنده آباد بوده كه به مسافرین خدمات می داده اند. این دو مناره به شماره272 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.
این مناره كه یكی از زیباترین مناره های عهد سلاجقه در اصفهان است در انتهای شمالی محله (جویباره) ناحیه یهودی نشین اصفهان نزدیك مناره چهل دختران در گوشه ی یك میدان كوچك كه یقینا" در زمان ساختمان آن محل مسجد كوچكی در پای مناره بوده، واقع شده است. ارتفاع این مناره در حدود 48 متر است و محیط قاعده آن 14 متر می باشد و از پایین به بالا داری هفت قسمت متمایز است: قسمت اول آن آجر چینی ساده و قسمت دوم و سوم آن دارای تزئینات عالی آجری و قسمت چهارم آن تاج اول مناره است كه مقرنس های آجری توأم با كاشی فیروزه ای دارد و بسیار جالب و پر حالت است. قسمت پنجم آن تزئینات آجری و قسمت ششم آن
ص: 330
تاج دوم مناره و قسمت هفتم آن تارك مناره است. در قاعده دو تاج این مناره دو كتیبه بسیار زیبا از بهترین رنگ فیروزه ای كاشی دیده و خوانده می شود سال ساختمان این مناره در كتیبه های فعلی آن موجود نیست. پروفسور پوپ سال ساختمان این مناره را در اواخر قرن پنجم هجری می داند و آقای پایرون بمنت سمیث ساختمان آن را بین سالهای 550 تا 688 هجری تخمین زده است.
خانه یهودیان در جویباره خصوصیات خاص خود را داراست و آنها را از مسكنهای مسلمانان جدا می كند خانه های كلیمیان دارای اتاقهای زیادی است. برخی از محققین و پژوهشگران دلایلی بر این موضوع ذكر كرده اند. یكی از دلایل محدودیتی بوده كه این قوم در طول تاریخ داشته اند. آنها همچون مسلمانان حق خرید خانه های جدید را نداشتند و مسلمانان نیز حتی الامكان از فروش خانه به آنها خودداری می كرده اند فقر آنها نیز دلیلی دیگر برای این مطلب بود چرا كه ناگزیر بودند چند خانوار در یك خانه زندگی كنند علاوه بر آن چون گاه مورد تهدید و بی مهری واقع می شدند اجتماع چند خانوار امنیت آنها را در برابر خطرات احتمالی زیادتر می كرد. اغلب خانه های قدیمی و كهنه كه تاریخ آنها حداقل به یك قرن قبل می رسد به وسیله ی دالانهای سقف كوتاهی به حیاط راه پیدا می كند و درب ورودی آنها نیز فوق العاده كوتاه ساخته شده كه منظور از این كوتاهی، جنبه های دفاعی آن مورد نظر بوده است. كوتاهی درب ورودی موجب می شد تا سواران دشمن نتوانند با اسب وارد منازل شوند و حتی برای ممانعت از ورود سربازان سواره دشمن به داخل كوچه ها درهایی به ورودی هر بن بست
ص: 331
گذاشته اند كه نقش دروازه را داشته و در مواقع ناامنی بسته می شد. در طول كوچه به چندین طاق كوتاه خشتی بر می خوریم كه مانع ورود سربازان دشمن به داخل واحدهای مسكونی بوده است. ارتفاع طاق اینگونه معابر حداقل 5 / 1 متر و حداكثر 5 / 2 متر است كه گاهی اطلاقك دیده بانی بر روی آن ساخته می شد. یكی دیگر از عوامل طاقها جلوگیری از گرمای تابستان و سرمای زمستانی بوده است. اصولا" اتاقها را در اطراف حیاط می ساختند كه سقف آنها اغلب دارای طاق گنبدی شكل بوده و بیشتر از مصالح گل و خشت استفاده می شده است. آب انبارهای ساكن در زیر یكی از اتاقهای مسكونی بدون در نظر گرفتن جهات جغرافیایی ایجاد می شده است ولی زیرزمینها معمولا" زیر اتاقهای رو به شمال بوده است. در قسمت جنوبی زیرزمینهای ویژه ای به نام... وجود دارد كه در آنها مراسم مذهبی انجام می شود به این قسمت غسل خانه هم می گویند. كلیمیان در طول تاریخ با محدودیتهای زیادی روبرو بوده اند. بعد از دوره ی قاجار یهودیان آزادیهای بیشتری به دست آوردند و برخی از آنها توانستند از جویباره خارج شده و در نقاط دیگر شهر اصفهان ساكن شوند. در حال حاضر یهودیان اصفهان هیچگونه محدودیتی برای ساختمان سازی و... ندارند و همچون دیگر اقشار جامعه می توانند از حق و حقوق اجتماعی برخوردار باشند. كنیسه های یهودی:چون وضع زندگی و اجتماعی و آزادی یهودیان در طول تاریخ متغیر بوده، بخصوص در دوره ی صفوی این قوم كنیسه های جالبی نداشتند. اما در حال حاضر یهودیان اصفهان 21 كنیسه و زیارتگاه دارند كه در نقاط مختلف شهر پراكنده می باشند. علت اینكه تعداد این كنیسه ها بیشتر
ص: 332
شده به خاطر آزادیهایی است كه این قوم به دست آورده اند. به هر حال از میان این 21 كنیسه 16 كنیسه در جویباره و 2 كنیسه در محله دردشت و 1 كنیسه در دبیرستان اتحاد و 1 كنیسه هم در چهارراه فلسطین قرار دارد كه معروفترین آنها كنیسه ملانیون، موشی حیا، خرقیا، گلبار و... می باشند. كنیسه های اصفهان از نظر سبك معماری و ساختمانی شباهت خاصی به همدیگر ندارند، در داخل كنیسه قسمتی را مانند سكو، بلندتر ساخته اند كه برای وعظ و خطابه از آن استفاده می شود. به طور كلی كنیسه های اصفهان به دلیل تعداد پیروان این دین رونق چندانی ندارد.
بازار غاز از بازارهای معروفی است كه در اكثر كتب مربوط به اصفهان نامی از آن به چشم می خورد. مرحوم بهشتیان بازار غاز را به همراه برخی بازارهای دیگر از بقایای بازارهای قدیمی می داند. رفیعی مهرآبادی در مورد این بازار می نویسد: این بازار از آخر میدان عتیق شروع و به محله جویباره اتصال داشت و از طرف دیگر به بازار بزرگ متصل می شد.
بازار غاز از بازارهای مهم و مطرحی بوده كه به میدان كهنه منتهی و از طرف شمال به محله جویباره مرتبط می شده است این بازار در حال حاضر نیز دائر است بسیاری از محققین و شهرسازان بر این عقیده هستند كه این بازار در روی بلندی قرار گرفته و نسبت به محیط اطراف ارتفاع دارد. امكان بسیار دارد كه در دوره های مختلف تخریب و بازسازی شده باشد كه آخرین دوره آن مربوط به صفوی است.
با مراجعه به منابع هیچ نامی از این مجموعه دیده نشد. اما
ص: 333
با بررسیهای متناوبی كه در محل صورت گرفته و با در نظر گرفتن بافت قدیمی محله جویباره این حمام متعلق به عصر صفوی بوده است. مرحوم "انصاری" مسجدی را در كتابش ذكر می كند كه نامش "شاه اسداله و مساحت آن قریب 9 قفیز است. بنابراین می توان چنین استنباط كرد كه شاه اسداله یكی از معروفترین آن روزگار بوده كه مسجد و بازارچه حمامی ساخته است كه به مرور زمان از میان رفته اند.
حمام زعفران در محله جویباره واقع شده است. در منابع و مأخذ از این حمام فقط با ذكر نامی از آن اكتفا نموده اند. تنها مرحوم جناب طول آن را 20 و عرض آن را 15 متر نداشتند. مرحوم انصاری نیز در كتابش هنگام معرفی مسجد زعفرانی آن را جنب حمام نوشته است. اما آنچه مسلم است اصل این حمام درزمان صفویه بوده كه تقریبا" از وضعیت اصلی خارج شده است.
اصفهان از قدیم دروازه هایی در جهات مختلف شهر داشته كه در موقع هجوم دشمن با بستن آنها سدی در برابر حملات به وجود می آوردند. در اكثر منابع و مأخذی كه در ادوار مختلف، اصفهان را معرفی كرده اند از دروازه های متعدد این شهر مطالبی به چشم می خورد، از جمله دروازه طوقچی، به نوشته محققین این دروازه نقطه شروع یكی از محورهای شهر بوده و در همه ادوار اهمیت خاصی داشت است. در روزگار صفویه كه شهر اصفهان وسعت یافت دروازه های شمالی شهر تغییر كرد. در این زمان بود كه بالاتر از دروازه طوقچی چهار باغی ساخته شد. در یك طرف این دروازه سردر باغ معروف به قوشخانه احداث گردید، بسیاری از سیاحان
ص: 334
از وجود یك مسجد عالی و نفیس در كنار این باغ مطالبی نوشته اند در این منطقه آرامگاه صاحب بن عباد واقع شده است كه مزار این دانشمند و ادیب و شاعر قرنها زیارتگاه مردم اصفهان می باشد. در اطراف دروازه دو شیر سنگی وجود داشته كه اكنون در پل خواجو نصب است. این دو شیر در زمان صورات "حاج محمد حسین خان صدر اصفهانی" و ایام سلطنت فتحعلی شاه قاجار از دروازه طوقچی به پل خواجو منتقل گردیده است. در مورد وجه تسمیه این محله به (طوقچی) نظرات گوناگونی ابراز شده است. برخی از محققین (طوقچی)را همان محله ای (می دانند كه قبلا" (دربه) یا (دریه) معروف بوده است. در دوره آل بویه (طوقچی) از محلات جدید الاحداثی به حساب می آمد كه اكثر بزرگان شهر در آن روزگار در این محله ساكن بودند و بعد از فوت نیز در خانه های خود به خاك سپرده می شدند. در دوره سلجوقیان نیز محله طوقچی به علت نزدیكی با میدان بزرگ شهر و مساجد از اهمیت بسیاری برخوردار بود. در دوره صفویه نیز محله طوقچی مهم و مطرح بود. شاردن این محله را در عصر صفویه با 80 باب خانه و 4 بازار نام برده و باغ قوشخانه یا باغ سلطنتی را نیز در صد و پنجاه قدمی این محله نوشته است. امروزه نیز محله طوقچی از محلات بزرگ و مهم شهر به شمار می رود.
محور مزبور محدوده در بین بازارچه حسن آباد از شرق خیابان فرشادی از جنوب و خیابان استانداری از غرب می باشد كه جزو قدیمی ترین محلات شهر اصفهان به شمار می رود.
وجود عناصر ارزشمندی نظیر بازارچه چهارسوق مقصود، كاروانسرای
ص: 335
مقصود بیك و نخجوانیها، سرای رحیمه خاتون، سرای قالیبافها، تعداد بسیاری از منازل تاریخی، مساجد و مدارس علمیه تاریخی و گذر سر پوشیده قدیمی معروف به كوچه تاریكی سایت بسیار متنوعی را برای ایجاد یك فضای گردشگری فراهم می سازد.
محله جماله كه قدمت آن به دوره قبل از صفویه می رسد زیر مجموعه ای از محله دردشت بزرگ اصفهان به حساب می آید كه خود سه بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای، بازارچه وزیر و بازارچه دو منار را به عنوان مراكز محله ای در بر دارد. این محور از بازارچه حاج محمد جعفر شروع و با عبور از معابر داخل محله به حمام شاه علی و نهایتاً به میدان عتیق (قیام) می رسد.
هنگامی كه در سال 1000 هجری اصفهان به پایتختی انتخاب شد بازسازی شد و توسعه اصفهان به عنوان یك الگوی شهری از طرف شاه عباس مورد توجه قرار گرفت. با توسعه اصفهان در آن زمان یكی از مهمترین وقایع دوران 250 سال خاندان صفوی به وقوع پیوست و آن كوچ بزرگ ارامنه از شهر جلفا، كنار رود ارس و اسكان آنها در اصفهان و احداث جلفای نو بود. جمعیت جلفا همراه با ساخت و سازهای كلیساها و خانه های زیبا رو به فزونی گرفت تا اینكه جلفا به عنوان یكی از محلات تاریخی و با ارزش شهر اصفهان درآمد. در حال حاضر هم خانه های قدیمی و كلیساهای با شكوه و ساختمانهای آن یادآور عظمت این فضای زیبا و مهم تاریخی می باشد.
محور مذكور از خیابان توحید و كوچه نمازخانه مریم شروع شده و از طریق
ص: 336
میدان جلفا و كوچه كلیسای وانك به خیابان حكیم نظامی و خاقانی می رسد و پس از عبور از خاقانی از طریق كوچه چهارسوق مقصود و محور مادی شایج و نایج به كوچه سنگتراشها و محله تبریزیها ختم می گردد. این محور به دلیل وجود 25 خانه تاریخی و 13 كلیسای ارزشمند قدیمی در طول خود كه از شاخص ترین آنها می توان كلیسای مریم بیت الحم و وانك را نام برد از یك طرف و سازگاری و قرابت فرهنگی با گردشگران خارجی از سوی دیگر ویژگیهای مطلوبی را برای جذب توریست فراهم ساخته است.
چهارسو، كوچه نمازخانه مریم، كلیسای بیدخم، خاقانی، كوچه خواجه عابد، كلیسای مریم، دیر سیاه پوشان، مدرسه كاتارینیان مقدس، كلیسای گیورك، حمام قدیمی، مدرسه كاناتیان، موزه كلیسای وانك، باشگاه قدیم ارامنه، میدان جلفا، كلیسای هاكوپ
جلفای اصفهان یكی از مناطق شهر اصفهان است كه بنای آن از زمان شاه عباس بوده (1606 میلادی) و در جنوب شهر واقع شده است. از نخستین روزهای تكوین این شهرك ارمنی نشین، پنج محله به نامهای میدان بزرگ، میدان كوچك، هاكوپ جان یا یعقوب جان و یا محله ی حصیربافها، چهارسوق قارا كل تشكیل دهنده ی این شهرك نوبنیاد عصر شاه عباس بوده است و ساكنین آنها را جلفاییان آذربایجان تشكیل می دادند. در دوران سلطنت شاه عباس دوم بر وسعت آن اضافه شد و او دستور داد كه ارامنه ی داخل شهر كه در شمس آباد و عباس آباد هم سكونت داشتند به جلفا منتقل شوند (1655 میلادی) محله ی زرتشتیان كه در نزدیك جلفا و بدان پیوسته بود، به ارامنه تحویل داده شد و چون شغل اغلب مهاجرین جدید حجاری بود و
ص: 337
به همین دلیل این محله به نام سنگ تراشان نامیده شد كه هنوز هم به همین نام است. به دنبال این توسعه ی شهری، دو محله ی دیگر یعنی كوی ایروانی ها (ایروان) و محله ی تبریزیها كه ساكنین آنها از دو شهر فوق الذكر آمده بودند به وجود آمد. محلات جدیدالاحداث در جنوب و جنوب غربی جلفای قدیم شكل گرفت و آنجا را جلفای نو گفتند و بعدها این اسم به همه ی جلفا اطلاق گردید. گزارش سیاحان خارجی حاكی است كه جلفا از نظر اجتماعی و اقتصادی به دو منطقه ی متفاوت قابل تفكیك بوده (جلفای قدیم و جدید). جلفای جدید را سه محله ی سنگ تراشان، ایروانی ها و تبریزیها تشكیل می داد كه ساكنین آن در مقایسه با جلفای قدیم كم بضاعت تر بودند و كلیساها و خانه اغلب ساده هستند. در منابع فارسی اسم جلفا به صورت "جولاه" و در زبان ارمنی آن را "جوغا" می گویند. قبل از ورود ارامنه به اصفهان، زمینهای كشاورزی از املاك سلطنتی به شمار می رفت كه در سال 1618 میلادی ضمن فرمانی، به ارامنه واگذار گردید و چون شبكه آبرسانی آن از نهر و جویهای كوچك و بزرگ تشكیل می شد، با ایجاد شهرك جلفا، معابر عمومی را به طوری به وجود آوردند كه منطبق با حریم آبها باشد لذا پیچ و خم كوچه ها خیلی زیاد بوده و حتی توسعه ی جدید جلفا در نیم قرن گذشته و ادامه ی آن در حال حاضر، از حریم آبرسانی مزارع تبعیت می كند. جلفای قدیم دارای یك خیابان شرقی-غربی (خیابان نظر) بود و آن خیابان نیز دو دروازه در شرق و غرب داشت كه شبها بسته می شد. دروازده ی غربی را سرقرازیان
ص: 338
و شرقی را یمانیان می گفتند. نام این دو دروازه از دو خانواده ی معروف ارامنه ی جلفا گرفته شده بود كه در احداث آن نقش داشتند. بعد از سقوط صفویان یعنی با روی كارآمدن افاغنه، افشاریه، زندیه و به ویژه قاجاریه پیوسته از وسعت و جمعیت آن به شدت كاسته شد، به طوری كه اغلب ساكن و كلیساهای آن رو به ویرانی نهاد و نیمی از آنها كاملا" از بین رفت، در یك قرن گذشته با روی كارآمدن سلسله ی پهلوی شهرنشینی در كشور دستخوش تغییر و تحول بزرگی گردید و شهر با خیابان كشی های جدید كه منطبق با چهارچرخه های موتوری بود، ساختاری فضایی جدیدی را پیدا كرد. در جلفا ایجاد خیابان نظر با جهت شرقی و غربی در سال 1314 ش و خیابان حكیم نظامی با جهت شمالی و جنوبی، جلفا را تقریبا" به چهار واحد جداگانه تقسیم كرد و پلهای مارنان، فلزی و آذر ارتباط این بخش شهری را با قسمت شمالی شهر برقرار كرد. جلفای اصفهان درگذشته به صورت یك شهرك كاملا" مستقل و جدای از شهر اصفهان بوده و حتی فاصله ای بین اصفهان و جلفا نیز وجود داشته كه از فضاهای سبز و باغات و مزارع تشكیل شده بود، اما در نیم قرن اخیر با توسعه ی شهری، اغلب فضاهای سبز به مناطق مسكونی تبدیل گردیده است. در گذشته مهارت ارامنه در تجارت ابریشم و صداقت آنان باعث شد تا بازرگانان ارمنی در دادو ستد به موقعیتهای بزرگی دست یابند و در اندك قدمی بسیاری از آنان در زمره ی ثروتمندان اصفهان در آیند از این زمان ساخت خانه های مجلل با تالارهای زیبا منقوش به تابلوهای نفیس
ص: 339
و فرشهای عالی و صندلیهای مزین به آب طلا و نقره و... هم آغاز شد. زیبایی این خانه ها آنچنان برخی از خارجیان را تحت تأثیر قرار داده كه یكی از آنها می نویسد... "برخی از آنها چنان باشكوه و عالی است كه می توان آنها را در ردیف قصرها و كاخهای سلطنتی به شمار آورد"... بر اساس نوشته مورخین و محققین این آزادی و رفاه در تمام دوران صفویه ادامه داشت و ارامنه در این مدت در نهایت امنیت و آزادی توانستند كلیساهای متعددی بسازند و به مراسم مذهبی خود بپردازند. هنگامی كه "پیترودولاواله" سیاح ایتالیایی از جلفا بازدید كرده، 10 كلیسا و به روزگار سزآرام اولئاریوس 12 كلیسا و در زمان مسافرت تاورینه 15 تا 16 كلیسا، شاردن 30 كلیسا، در جلفا دایر بوده است. جمعیت جلفا نیز روز به روز افزون می شد، چنان كه بر اساس ارقام ارائه شده جمعیت جلفا در آغاز قرن 11 هجری بین 5000 تا 10000 نفر بوده است در اوایل سلطنت شاه صفی (جانشین شاه عباس) به 15000 نفر و در زمان شاه عباس دوم (جانشین شاه صفی) 20000 نفر و بالاخره در زمان جانشینان شاه عباس دوم به 30000 نفر رسیده است، ارنست هولستر كه در دوره قاجار در اصفهان زندگی كرده است و تعداد ارامنه ساكن در جلفا را در سال (1880 میلادی) 2658 نفر ذكر می كند كه در 380 خانه زندگی می كرده اند. با همه افول و تنزلی كه بعد از صفویه به جلفا حاكم شد هنوز نیز خانه های قدیمی و كلیساهای باشكوه ساختمانهای آن یادآور عظمت این محله زیبا و مهم تاریخی می باشد. در
ص: 340
حال حاضر جلفا در حدود 6500ارمنی را در خود جای داده كه در محلات میدان بزرگ-میدان كوچك-محله چهارسوق - هاكوپیان - تارگل - محله سنگ تراشها، تبریزیها و ایروان زندگی می كنند از نظر تقسیمات شهری بخش پنجم شهر اصفهان به شمار می رود و شعب برخی ادارات دولتی در آن مستقر هستند.
مهمترین كلیسای تاریخی جلفا از دوره شاه عباس اول كلیسای مشهور بیدخم یا "بیت اللحم" است. كه در میدان جلفا و در مجاورت كلیسای مریم واقع شده، این كلیسا به وسیله یكی از تجار ارمنی به نام "خواجه پطرس" ساخته شده و در داخل آن تزئینات نقاشی و و تابلوهایی از زندگانی مسیح، موجود است. معماری و تزئینات داخل این كلیسا و تمام دیوارها و اطراف وو جوانب آن با تزئینات نقاشی به سبك ایرانی و تابلوهایی كه نفوذ نقاشی ایتالیایی در آنها محسوس است و زندگانی مسیح را معرفی می كند، تزئین شده و از ازه های كلیسا با كاشیهای خشت هفت رنگ آراسته شده است. در این كلیسا بیش از سایر كلیساهای جلفا نقاشی وجود دارد و از نظر كثرت طلاكاری كلیسای منحصر به فرد محسوب می شود. معماری كلیسا و تزئینات طلاكاری آن كار استادان ایرانی است و تابلوهای نقاشی آن چنانكه می گویند به وسیله هنرمندان ارمنی و اروپایی نقاشی شده است. كتیبه سردر ورودی كلیسای وانك در جانب غربی آن به خط ارمنی طلائی رنگ بر زمینه كاشی خشت لاجوردی به سال 1104هجری در زمان سلطنت شاه عباس دوم و 1113هجری به پایان رسیده نوشته شده است.
ارامنه جلفا كلیسای اولی خود به نام "هاكوپ" را كه بسیار كوچك بود وسعت دادند و كلیسای
ص: 341
بزرگتری به نام "مریم" بنا كردند. ساختمان این كلیسا چهار ضلعی و بدون ستون است. داخل این كلیسا دارای تزئینات نقاشی و تابلوهای مذهبی است كه روی دیوارهای گچی نقاشی شده و دوربین كتیبه های آن به زبان و خط ارمنی است. كتیبه های تاریخ دار مورخ به سال هزار و صد و هزار و صد و پانزده (سال ارمنی) موجود است. نقاشی های كلیسای مریم از بهترین نمونه های نقاشی كلیسایی به شمار می روند كه چهار تابلو آن در دنیز نقاشی شده و"گراف آقا" آن را به كلیسا هدیه كرده است. در یكی از تصاویر این شخص با خانواده اش در حال نیایش دیده می شوند. در قسمت غربی كلیسا مقبره "خواجه آوریك" واقع شده است. به نوشته "پترودولاواله" این شخص از افراد خیر و نیكوكار جلفا بود كه ثروت عظیم خود را در راه كلیسا سازی به مصرف رسانید.
بعد از كلیسای هاكوپ كلیسای گیورك هم در محله میدان كوچك در ردیف كلیساهای قدیمی جلفا محسوب می شود مردم جلفا این كلیسا را كلیسای (غریب) می نامند داخل این كلیسا بسیار ساده است و فقط یك تابلوی نقاشی قدیمی در قسمت محراب آن نصب شده ولی اهمیت آن به داشتن ساختمان دیگری از بناهای ضمیمه كلیسا است كه سیزده قطعه سنگهای كلیسای قدیمی ارمنستان (اوج كلیسا) كه ارامنه در موقع مهاجرت به اصفهان با خود همراه آورده اند در این محل به جای گذاشته اند و یكی از اماكن مقدسه ارامنه جلفا محسوب می شود. در سردر این كلیسا در دوره سلطنت شاه سلطان حسین یك تابلوی كاشیكاری نصب شده كه تصویر حضرت مریم و مسیح و چند نفر دیگر را كه هدایائی آورده اند با
ص: 342
كاشیهای خشت هفت رنگ نمایش داده اند و در زیر این تابلو در یك سطر بخط سفید ارمنی بر زمینه كاشی خشت لاجوردی كه تاریخ آن را به سال هزار و هفتصد و نوزده میلادی نوشته شده است.
كلیسای وانك دارای موزه ای تاریخی است كه در جنب كلیسا و در شمال آن واقع شده و دارای سالنهای متعدد و اشیاء و آثار تاریخی است. عمارت موزه در سال 1905 میلادی ساخته شده و تابلوهای متعدد نقاشی از طرف بازرگانان ارمنی كه به اروپا مسافرت كرده بوده اند به كلیسا اهداء شده است. موزه كلیسا دارای 700 جلد كتاب خطی به زبان ارمنی است و قدیمی ترین آنها نسخه ایست كه در قرن دهم میلادی (قرن چهارم هجری) نوشته شده اولین كتابی كه به وسیله ارامنه در جلفای اصفهان به چاپ رسیده و این حروف به كار برده شده در این موزه نگاهداری می شودمجموعه فرامینی كه سلاطین ایران بعد از شاه عباس درباره ارامنه جلفا صادر كرده اند در یكی از سالنهای این موزه نگاهداری می شود و از مجموعه های جالب موزه جلفا است. چند قطعه از تزئینات نفس كاخهای هفت دست و آینه خانه از بناهای دوره شاه عباس دوم تنها آثاری از تزئینات گچبری و طلاكاری قصرهای منهدم شده صفویه است كه فقط در این موزه می توان آنها را مشاهده كرد.
در بین كلیساهای جلفا از همه قدیمی تر كلیسای یعقوب مقدس (هاكوپ) است كه در گوشه شمال غربی صحن فعلی كلیسای مریم قرار دارد و كتیبه سردر آن كه به زبان ارمنی است تاریخ ساختمان آن را 1056 به سال ارمنی "در صورتیكه 551 سال به سال ارمنی
ص: 343
اضافه كنیم سال میلادی به دست می آید. " 1014 ه-ق تعیین می كند و این اولین كیسایی است كه ارامنه در جلفای اصفهان بنا كرده اند.
در جلفا دو كوچه به این نام وجود دارد. یكی از آنها در شمال كلیسای مریم و دیگری در جنوب است. گذر شمالی مستقیما" محله شرقی را به میدان جلفا مربوط می كند. گذر جنوبی از طریق همان محله به كوچه حمام و از آنجا به میدان جلفا و كوچه كلیسای وانك مربوط می شود.
از گذرهای شاخص و مشهور جلفا كه به وسیله چهارسوی شكرچیان با گذر جلفا تلاقی می كند. گذر خواجه عابد با وجود دو مادی كه از قدیم به نامهای (نهر شایج) و (نهر نایج) معروف بوده اند از كوچه های سرسبز و بسیار زیبای جلفا به شمار می رود كه درختان تنومند و زیبای آن جلوه خاصی به این گذر داده است. دو نهر شایج و نایج از قدیم الایام در اصفهان شهرت داشته اند به طوریكه مرحوم "حاج میرزا حسن خان جابری انصاری" در كتاب گرانسنگ و ارزنده در تاریخ اصفهان، در بخش تقسیم آب زاینده رود به كرات از این دو نهر نام برده و مناطق مختلفی را ذكر می كند كه از این دو مادی سهمی برده اند.
این مدرسه به سال 1858میلادی در محوطه صومعه كاتارینیان مقدس ساخته شده است. به پیشنهاد اسقف اعظم "تادئوس بگ نظریان" پیشوای مذهبی وقت و به هزینه "مائوك هوردانیان" كه ساكن جاوه بود ساخته شد. 1899 میلادی در محله چهارسو و در نزدیكی صومعه راهبه ها مدرسه دخترانه "كاتارینیان" مقدس ساخته شد و از سال 1900 رسما" در آن محل شروع به كار
ص: 344
كرد در سال كتیبه ای كه در سر مدرسه موجود است تاریخ 1900 میلادی را ذكر كرده و حاوی نام كسانی است كه به ساخت این مكان آموزشی كمك كرده اند. از مدرسه "كاتارینیان مقدس" در حال حاضر به عنوان مدرسه راهنمایی و دبیرستان پسرانه استفاده می شود.
این مدرسه در محله چهارسو در غرب مدرسه"كاتارینیان مقدس" واقع شده و در سال 1903 میلادی به هزینه "وارواره كاتانیان" ساخته شد.. بانی این مدرسه، این بنا را به یاد همسرش"گئورك كاتانیان"كه در مسكو مدیر مدرسه بوده ساخته است. ساختمان این مدرسه در دو طبقه بنا شده و بسیار محكم می باشد. درنمای بالای سمت جنوبی روی كاشی تاریخ شروع و پایان آن را این اینگونه نوشته است:"1901 مدرسه ملی گئورك كاتانیان 1905".
میدانی كه امروز به نام میدان بزرگ نامیده می شود از میدانهای قدیمی جلفاست كه در كنار این میدان كاروانسرای بزرگی بود كه دو طرف آن را ساختمان دو طبقه احاطه كرده بود. در یك طرف كاروانسرا نیز محلی برای نگاهداری اسبها و سایر خدمات پیش بینی شده بود. كه در حال حاضر از این كاروانسرا اثری نیست. محله میدان بزرگ در سرشماری 1851 میلادی دارای 54 خانه بوده كه 191 مرد و 200 زن در آنجا زندگی می كرده اند ساكنان این محله عمدتا" از خانواده آبكاریان هستند.
یكی از محلات مشهور جلفا محله چهارسو است. این محله كه به نوشته محققین و پژوهشگران از محلات بزرگ و مشهور جلفا بوده است. در دوران صفویه به سكونت صنعتگران اختصاص داشته است. كوچه چهار سوق، از گذرهای اصلی جلفا محسوب می شود كه خیابان خاقانی را به محله
ص: 345
سنگتراشها مربوط می كند نام چهارسو بیانگر این مطلب است كه این كوچه مركز ارتباطی گذرهای مختلف بوده است. محله سنگتراشها یكی از قدیمی ترین محلات جلفا به شمار می رود. این محله را "گبر آباد" هم می گویند. زیرا قبل از كوچ ارامنه زرتشتیان در آن ساكن بوده اند در اواخر سلطنت شاه عباس اول گروهی از مهاجران ارمنی كه در سنگتراش مهارت داشتند به این محله آورده شده و در این جا سكنی گزیدند. در سال 1049 هجری برابر با 1630 میلادی (مقارن سلطنت شاه صفی) 200 خانوار دیگر نیز به این محل كوچانده شدند.
پس از احداث شهرك جلفا معابر اصلی و فرعی چندی در آن درست شد. در چند دهه اخیر كه در شهر اصفهان نیز همچون سایر شهرهای كشورمان ساخت و سازهای متعددی انجام شد و كوچه ها و خیابانهای متعددی در آن احداث شد. در جلفا هم خیابانهای جدید و زیبایی كشیده شد كه یكی از آنها خیابان خاقانی است. این خیابان كه با مسیر شرقی-غربی خیابان حكیم نظامی را به خیابان وحید متصل می كند در حدود پنج دهه قبلی احداث گردید. آنچه مسلم است اینكه قبل از احداث این خیابان در این راستا گذری وجود داشته است. كوچه های متعددی كه این خیابان را به مكانهای مختلف و قدیمی همچون كلیساها، مدارس و خیابانهای دیگر متصل می كند. كوچه های تلگرافخانه، میدان كوچك، یعقوب خان در شمال بین خیابان و كوچه های هوانس شیرازی و سنجدی در جنوب آن مبین وجود یك گذر بزرگ به جای خیابان خاقانی امروز است.
دیر راهبه یا سیاه پوشان كه به دیر "كاتارین" هم معروف است. در محله چهارسو و در
ص: 346
مجاورت كلیسای یوحنا (هوانس) واقع شده است. این كلیسای كوچك در سال 1623م برابر با 1032 ه-ق با هزینه یكی از افراد نیكوكار جلفا بنا شد. اكثر سیاحان اروپایی از جمله تاورنیه و شاردن به این دیر دختران بی سرپرست اختصاص داشته است. كه قبلا" دارای 33حجره بوده كه در حال حاضر فقط 2 حجره از آنها باقی است.
در قدیم در جلفا دو حمام وجود داشت كه یكی بزرگ و دیگری كوچك بود. حمام بزرگ را ارامنه "شهر یمانیان" می نامیدند. نویسنده كتاب تاریخ جلفا این حمام را شكوهمند معرفی كرده و می نویسد این حمام كه سقف آن بر ستونها استوار است با خرج بسیار زیاد ساخته شده است.
در نزدیكی كلیسای وانك ساختمان بزرگی است كه تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی "باشگاه ارامنه" نامیده می شد. پس از انقلاب چندی برای مدتی این باشگاه تعطیل و در حال حاضر قسمتی از این ساختمان زیر نظر اداره كل تربیت بدنی استان اصفهان به باشگاه بدنسازی تبدیل شده و به نام"ماسیس"نامیده می شود.
از محلات قدیمی و مهم و مشهور اصفهان محله دردشت است این محله در منابع مختلف به نامهای گوناگون از قبیل درب دشت و باب الدشت نامیده شده است. یهودیان قدیمی درباره دردشت یا باب الدشت می گویند: زمانی كه قوم یهود از بابل به اصفهان رسیدند و محل فعلی دردشت را برای زندگی خود انتخاب كردند نام بابل دشت را بر آن نهادند تا اسم وطن قبلی خویش را حفظ كنند، محله دردشت در دوره های بعد از اسلام و به خصوص دردوره دیالمه و سلجوقیان از مراكز مهم علمی
ص: 347
شهر اصفهان بوده است. این محور از مدرس و ابن سینا شروع و با عبور از بازارچه دردشت به دو منار دردشت و مقبره سلطان بخت آغاز رسیده و از آنجا به عصارخانه و حمام شیخ بهایی و بازار بزرگ و نهایتاً به میدان عتیق (قیام) منتهی می گردد.
گنبد ابن سینا، آرامگاه سلطان بخت آغا، مسجد جامع اصفهان، مدرسه نوریه، بقعه شهشهان و آرامگاه شاه علاءالدین محمد، امامزاده و مسجد شوری، سرای خانی، حمام دردشت، مسجد چاره دردشت، هارون ولایت، حمام وزیر، كاروانسرای دردشت، مسجد علی، مجموعه درب امام، بازار دردشت، مناره مسجد علی، مسجد و بازار حاج محمد جعفر، مسجد آقانور، مسجد صفا، مدرسه بابا قاسم، مسجد پاگلدسته، مقبره بابا قاسم
این محله از محلات قدیمی و مشهور اصفهان به شمار می آید، كه بناهای تاریخی جالب توجهی را در خود جای داده است. در معجم البلدان و اللباب فی تهذیب الانسان، دردشت یكی از محلات اصفهان معرفی شده است. این محله را گاها" باب الدشت هم می گویند. یكی از محققین درباره ی دردشت می نویسد:" در قدیم جویباره دارای چند محله بوده و بعدا كه شهر اصفهان توسعه یافته تمام جویباره یك محله حساب شده و حال دو محله "جویباره" و "دردشت" از آن باقیمانده است. 1-در این محله بزرگانی چون ایورالدین عبدالرحمان دردشتی جامی (وفات 898 ه-ق) 2-ملاحاج محمدكریم متخلص به مجنون فرزند حسن دردشتی اصفهانی (وفات 1285 ه-ق) 3-حاج میرزانصراله بهشتی فرزند محسن دردشتی اصفهانی معروف و ملقب به ملك المتكلمین كه در سال 1336 ه-ق به دست محمدعلی میرزائی قاجار به شهادت رسید. (مرحوم ملك از رجال بزرگ و آزادیخواهان مشهور مشروطیت) را درخود پرورش داده است.
ص: 348
یهودیان نیز درباره ی دردشت یا باب الدشت می گویند زمانی كه قوم یهود از "بابل" به اصفهان رسیدند، محل فعلی دردشت را برای زندگی خود انتخاب نمودند و نام (بابل الدشت) را بر آن نهادند تا اسم وطن قبلی خویش را حفظ نمایند. آنچه مسلم است محله دردشت در دوره های گذشته به خصوص دیالمه و سلجوقیان از مراكز مهم شهر اصفهان بوده است.
بدون شك یكی از جالب ترین مسائلی كه در تاریخ معماری اسلامی شایان مطالعه و دقت می باشد موضوع احداث مساجد نمونه ایرانی است. مساجدی كه در ایران ساخته شده به دو دسته تقسیم بندی می شوند و این دو دسته از حیث اهمیت، یكسان نیستند. یك دسته شامل عده قلیل ابنیه ایست كه نقشه آنها همان نقشه سبك ابتدایی عرب با مشتقات آنست و دسته دیگر، مساجد ایرانی خالص است. تاریخ مساجد دسته اول روشن اما اندكی كوتاه است، كه چیزی از آنها باقی نمانده است. ایران كه آیین اسلام را پذیرفت به طور الزام روش اعراب را در احداث مساجد پیروی نمود ولی در نحوه بنای مساجد از سنن مخصوص خویش و ذوق صنعتی و سبكهای ساختمانی خود پیروی نمود. بنابراین دیری نگذشت كه نقشه ی مسجد عربی در معماریهای متداوله ایران به كلی منسوخ گردید و مساجد چهار ایوانی كه نمونه معماری ایرانی است از قرن پنجم هجری به بعد جایگزین مساجد اولیه گردید. مسجد جمعه اصفهان در حقیقت مجموعه ای از صنایع معماری و هنرهای زیبای ایران از ادوار بعد از اسلام را در بر دارد بنابراین تحولات معماری اسلامی ایران را طی چهارده قرن اخیر به خوبی در آن می توان مطالعه نمود. چهار ایوان مسجد جمعه
ص: 349
كه (صفه صاحب) در جنوب، در شمال "صفه درویش"، در مغرب "صفه استاد" و در مشرق "صفه شاگرد" نامیده می شوند و با تزئینات مقرنس سازی و كاربندی یكی از فنون بسیار جالب معماری ایران را بیان می كنند. نمای داخلی مسجد و كاشیكاریهای آن مربوط به قرن نهم هجری است كه احتمالا" مناره ها نیز مربوط به همین زمان می باشد. به طور كلی بنای مسجد جمعه اصفهان شامل بخش های زیر می باشد:-شبستان مسجد یا گچبری های بسیار زیبا كه مربوط به عصر دیلمیان است. -گنبد و چهلستونهای اطراف آن كه در ایوان جنوبی واقع شده و در فاصله سالهای 465 تا 485 ه-ق بنا شده است. این گنبد در زمان سلطنت ملكشاه و وزارت خواجه نظام الملك ساخته شده است و از قرینه گنبد خواجه نظام الملك است كه در سال چهارصدو هشتاد و یك ه-ق بنا شده، احداث این گنبد زیبا را به "ابوالغنائم تاج الملك" یكی دیگر از وزرای عصر سلجوقی نسبت می دهند. -در شمال ایوان استاد، شبستان كوچكی قرار دارد كه زیباترین محراب گچبری مسجد را در بردارد. این شبستان كه به "مسجد اولجایتو" معروف است دارای محرابی است كه به مثابه گوهری تابناك از هنر ایرانی در جهان از شهرتی عظیم برخوردار است. بر این محراب زیبا نام "سلطان محمد خدابنده" ایلخان مسلمانی، به چشم می خورد. كه قبل از تشرف به دین اسلام "اولجایتو" لقب داشت. علاوه بر آن، بر این محراب نام "محمد ساوی" وزیر دانشمند سلطان محمد و سال ساخت آن یعنی 710 ه-ق نوشته شده است. منبری كه در كنار این محراب وجود دارد از شاهكارهای هنر منبت كاری است. -در كنار
ص: 350
مسجد اولجایتو شبستان زمستانی مسجد به چشم می خورد كه به "بیت الشتاء" معروف است. این شبستان در زمان تیموریان به دستور "عمادبن مظفر ورزنه ای" ساخته شده است. به همین علت به "شبستان عماد" نیز معروف است. این شبستان باشكوه با ستونهای قطور و كوتاه و طاقهای خیمه ای شكل كه در وسط هر چشمه طاق قطعه ای از سنگ مرمر نور آن را تأمین می كند از دیدنیهای مسجد است.
-این اثر باشكوه و نفیس و معروف به علت در برداشتن نمونه های گوناگون هنر ادوار مختلف اسلامی و نیز از نظر فنی و هنری اهمیت بسیار دارد به طوری كه همه ساله گروههای بیشمار از علاقهمندان ایرانی و خارجی آن را مورد بازدید قرار می دهند. حاصل این بازدیدها و بررسیها دهها جلد كتاب و رساله است كه اكثر آنها چاپ و منتشر شده اند. -به طور كلی همان نسبت و اندازه كه میدان نقش جهان و عمارات تاریخی اطراف آن یادآور معماری و هنر دوران صفوی است. مسجد جمعه و محلات پیرامون آن افسانه زندگی در عهد سلجوقیان و روزگار پیش از آن را بیان می دارد. -مسجد جمعه اصفهان به شماره 328 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.
در محله دردشت امامزاده ای به نام شوری وجود دارد كه "امامزاده عبداله" نیز می گویند. در داخل امامزاده هیچگونه كتیبه ای به چشم نمی خورد اما بر نمای خارجی یكی از جزرهای آن لوح سنگی كوچكی بر دیوار نصب شده كه كتیبه آن به خط نستعلیق برجسته حاوی اشعاری است كه در آن به نام "سید عبداله" اشاره شده است. روبروی این امامزاده مسجد كوچكی واقع شده كه به همین
ص: 351
نام می گویند. در داخل مسجد آثاری بر جای نمانده است، اما درب قدیمی آن به تاریخ 919 ه-ق هنوز باقی است. كتیبه ای كه بر در مزبور نوشته شده به خط ثلث برجسته علاوه بر تاریخ فوق به نام "خواجه عبدل بن رئیس یوسف اصفهانی" اشاره شده است. به نوشته مؤلف كتاب "آثار ملی اصفهان" این مسجد تا كنون به ثبت نرسیده است، ولی ظواهر امر نشان می دهد كه امامزاده و مسجد شوری فاقد ارزشهای هنری و معماری باشد.
در تحقیقات میدانی مردم این مسجد را به مسجد چهارراه می شناسند. رفیعی مهرآبادی حدود 150 مسجد را با عنوان "مساجدی كه از لحاظ سوابق تاریحی و تزئینات كاشی چندان مهم نیستند.. " ذكر كرده و مسجد "چاره" را در ردیف آن مسجدها آورده است. دكتر لطف اله هنرفر هم در بخش ضمائم كتاب خود با عنوان "اسامی سایر مدارس و مساجد قدیمی" از مسجد چاره نام برده است.
دكتر لطف اله هنرفر و رفیعی مهرآبادی هر دو این كاروانسرا را "دروازه دردشت" نوشته اند در حال حاضر این كاروانسرا به مشاغل مختلف مانند مصالح فروش و آسفالت كاری و... اختصاص دارد.
مرحوم سیدعباس بهشتیان این بازار را از بازارهای بزرگ و جالبی می داند كه در محلات احداث می كرده اند. همچنین نویسنده كتاب آثار ملی اصفهان این بازار را بازارچه نامیده و می نویسد. در این بازارچه در محله دردشت واقع گردیده و خود در حكم بازار بزرگی است. این بازار از آثار دوران صفوی است.
این مسجد كه در محله دردشت واقع است مانند بقعه باباركن الدین از بناهایی است كه در دوره پادشاهی شاه عباس اول ساخته شده و در اولین سال سلطنت
ص: 352
شاه صفی به اتمام رسیده است و به این مناسبت در كتبیه اصلی مسجد در سردر شرقی به نام هر دو پادشاه آمده است. این كتیبه كه به خط ثلث سفید بر زمینه كاشی خشت لاجوردی رنگ نوشته شده حاكی از آن است كه بنای مسجد به وسیله (نورالدین محمد اصفهانی) در دوره پادشاهی شاه عباس كبیر شروع شده و در سال اول سلطنت جانشین او شاه صفی به اتمام رسیده است. كتیبه سردر به خط محمد رضای امامی و مورخ به سال هزار و سی و نه هجری می باشد.
شبستان زیبا و جالب این مسجد از نفایس و شاهكارهای آن است كه نور آن به وسیله قطعاتی از سنگ مرمر شفاف تأمین می شود. بر طرفین محراب این شبستان با خط بنایی مشكی ساده بر زمینه زرد عبارات مذهبی نوشته شده است. سردر شمال مسجد كتیبه ای دارد كه به خط ثلث سفید بر زمینه كاشی لاجوردی رنگ نوشته شده است. خطاط این كتیبه محمدباقر شیرازی خوشنویس بزرگ عصر قاجار است مسجد آقانور در جنگ تحمیلی آسیب بسیار دید كه به شیوه اول بازسازی شد.
یكی از باباهای معروف اصفهان كه مزارش پس از چند قرن هنوز زیارتگاه مشهوری به شمار می رود باباقاسم اصفهانی است كه در ابتدای قرن هشتم هجری زندگی می كرده است و از مردان عارف و سالك در راه حقیقت بوده و در زمان خود شهرت و محبوبیت داشته است. یكی از مریدان معروف او به نام "سلیمان ابی الحسن طالوت دامغانی" برای استاد خود باباقاسم اصفهانی در سال 725 هجری مدرسه ای ساخته است كه باباقاسم در آن مدرسه به تدریس مشغول بوده و
ص: 353
پس از وفات وی نیز نزدیك این مدرسه آرامگاه او را بنا كرده است مدرسه باباقاسم كه آن را در مدرسه امامیه نیز می نامند بنای زیبایی است كه حیاطی در وسط و چهار ایوان و اطاقهائی كه حجرات طلاب بوده است در اطراف دارد. ساختمان این مدرسه كه از قدیمیترین مدارس موجود طلبه نشین اصفهان می باشد دو طبقه است و در طبقه دوم نیز حجراتی دارد. نمای خارجی صحن و ایوانهای بزرگ و كوچك مدرسه با كاشیهای مخصوص این دوره كه از جهت لعاب كاشی، رنگ مخصوصی است و نظیر آن فقط در محراب صفه عمر در مسجد جمله دیده می شود تزئین شده است. ایوانهای بزرگ و كوچك دارای مقرنسهای كاشیكاری می باشد كه بعضی از آنها جنبه تزئیناتی دارد و بعضی دیگر با خطوط بنایی و كوفی و ثلث تزئین شده است.
بابا قاسم پس از وفاتش در نزدیك مدرسه ای كه در آن تدریس می كرده و شرح آن گذشت به خاك سپرده شد و همان مریدش"سلیمان ابی الحسن طالوت دامغانی" بر مزار او مقبره و آرامگاهی بنا كرده است. داخل و خارج مقبره بابا قاسم با تزئینات آجری وكاشیكاری مزین شده است. گنبد آن هرمی شكل و دارای هشت ترك است كه بر هر دو ترك متقابل آن به خط بنایی با كاشی معرق لاجوردی بر زمینه آجری یكی از اسماءاله یا دیان، یا سبحان، یا سلطان، یا برهان منقوش است كتیبه تاریخی سردر مقبره به خط ثلث با كاشی سفید معرق بر زمینه لاجوردی و مورخ به سال 741 هجری می باشد.
خان سلطان دختر امیرغیاث الدین كیخسرو اینجور به موجب كتیبه سنگ آرامگاه او "دختر خسروشاه"
ص: 354
در زمان حیات خود سنگ قبر نفیسی برای خود نوشته كه پس از قتلش بر مزار او قرار داده شده است و نام او در كتیبه این سنگ (سلطان بخت آغا) می باشد. سنگ قبر سلطان بخت آغا یكپارچه سماق نفیسی است كه در داخل بقعه آرامگاه او كه متصل به مناره های دردشت است.
یكی از بقاع متبركه اصفهان بقعه شهشهان "شاه شاهان" است كه در محله شهشهان و در مجاورت مسجد جمعه اصفهان جنب (مسجد صفا) واقع شده و دارای حسینیه و مدرسه می باشد. در این بقعه شاه علاء الدین محمّد كه از اجله سادات و اشراف و نقیاء اصفهان بوده مدفون گردیده است.
حمام دردشت كه در نزدیكی كاروانسرا واقع شده و در گذشه با بازار و كاروانسرا حكم یك مجموعه را داشته است. این مسجد را آقا مؤمن برادر آقانور كه بعد از اتمام مسجد ساخته شده است این حمام به نام بانی آن "آقا مؤمن" نیز نامیده می شود. حمام دردشت وقف مسجد آقانور است.
از حمام وزیر در منابع مختلف فقط نام آن به چشم می خورد. این حمام بعد از پیروزی انقلاب مورد توجه قرار گرفت و با حفظ اصالت و ویژگیهای معماری آن مرمت شد و پس از بازسازی در اختیار كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان قرار گرفت.
در مشرق خیابان چهار باغ و در محلی كه روزگاری محله معروف "سنبلان یا سنبلستان" واقع شده بود بقعه دو امامزاده قرار داد كه ساختمان آن در سال857 ه-ق برابر با 1453 میلادی در زمان حكومت "جهانشاه قراقویونلو" به پایان رسیده است. مقابر این دو امامزاده با توجه به كتیبه صفوی
ص: 355
ابراهیم طباطبایی از بازماندگان حسن متنی و زین العابدین علی از اعقاب امام جعفرصادق علیه السلام معرفی شده است. بنای این قطعه مربوط به چند دوره است. قدیمیترین بخش تاریخ دار آن مربوط به اواسط قرن پانزدهم میلادی است این بخش عبارت از یك پیش طاق است كه تاریخ 857 هجری را بر خود دارد به همراه یك هشتی مربع شكل و یك آرامگاه است. این بنای باشكوه دارای دو گنبد بزرگ و كوچك و یك سر در كاشیكاری و سه صحن می باشد. بسیاری از محققین از جمله آنده گذار به تغییراتی اشاره كرده اند كه بعدها و به خصوص در عصر صفویه در بنا به وجود آمده است. گنبدهای موجود در یك زمان به وجود نیامده اند. گنبد بزرگ در قرن نهم همزمان با ساختمان بعقه ساخته شده است امْا گنبد كوچك در سال 1081 هجری ساخته شده است. گنبد بزرگ درب امام و ایوانهای شرقی و شمالی آن در سال 1328 شمسی تعمیر شده اند. كاشیكاریهای گنبد كوچك و قسمتهای غربی بنادر سال 1332 مرمت شده اند. در جوار این دو امامزاده آرامگاه مادر جهانشاه قراقویونلو قرار دارد. نمای خارجی بقعه ودیوارهای مجاور آن تزئیناتی از كاشیكاری بسیار زیبا و مقرنس های گچی پر كاری دارد. به طور كلی مجموعه درب امام به دلیل دربر داشتن ارزشهای هنری و معماری و تزئینات بسیار باشكوه كاشیكاری و گچبری در اعداد یكی از شاهكارهای مسلم هنری ایران به شمار می رود. اثر نفیس و شكوهمند درب امام به لحاظ وجود ارزشهای هنری و معماری تركمانان "قراقویونلو" مورد توجه معماران و پژوهشگران بسیاری قرار گرفته و بسیاری از آنان در مورد
ص: 356
آن مطالعاتی كرده اند. مجموعه درب امام به شماره 217 در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.
حاج محمدجعفر آباده ای از روحانیون مشهور اصفهان در قرن سیزدهم هجری است كه از وی مسجدی در بازار اصفهان به یادگار مانده و تكیه ای نیز در اول تخت فولاد اصفهان كه در آنجا به خاك سپرده شده به نام او باقی مانده است مرحوم حاج محمدجعفر از شاگردان برجسته و مشهور حجت الاسلام شفتی است. از آثار وی "نفوذ المسائل" در فقه استدلالی و "مرایا" در اصول و شرح تجرید الكلام می باشد. این مسجد در محله دردشت واقع شده و از لحاظ ارتباطات محلی دارای موقعیت ممتاز و منحصر به فرد است. مسجد حاج محمدجعفر از لحاظ استحكام وتزئینات كاشیكاری از نوع "گره كاری" جالب است ولی چون عمر بانی مسجد برای اتمام كار، كفایت نكرده كاشیكاری قسمتهای مهمی از آن ناتمام مانده است. كتیبه سردر شرقی مسجد به خط ثلث سفید بر زمینه كاشی خشت لاجوردی شامل آیات قرآنی است كه تاریخ این كتیبه 1296 ه-ق می باشد. در یاوان شمالی نیز كتبیه ای است كه تاریخ هزار و دویست و هشتاد هجری قمری و ایوان غربی هزار و سیصد و شصت و هشت هجری قمری نوشته است. محراب اصفی مسجد با كاشی هفت رنگ خشتی تزیین شده و شباهت نام با كاشیكاری مسجد سید دارد. منبر نفیس مسجد نیز با رسم گره های هندسی چوبی رنگین تزیین شده و از شاهكارهای هنری می باشد. مسجد حاج محمدجعفر آباده ای در جنگ تحمیلی آسیب بسیار دید كه به وسیله میراث فرهنگی و كمك سازمانهای مسئول به شیوه اولیه بازسازی شد. این بنا
ص: 357
به شماره 388 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.
مسجد صفا در محله شهشهان و نزدیك بقعه تاریخی شهشهان بنا شده است. كتیبه سردر مسجد حاكی از آن است كه مسجد صفا به سعی و اهتمام سیدمحمدعلی گلستانه اتمام پذیرفته است. كتیبه سردر مسجد به خط ثلث سفید بر زمینه كاشی خشت لاجوردی رنگ و به قلم محمدتقی بن محمدابراهیم مورخ به سال 1290 ه-ق می باشد.
در محله دردشت نزدیك مدرسه شفیعیه و در مجاورت كتیبه ابوعلی سینا مسجدی است كه در كنار آن پایه مناره قدیمی وجود دارد كه بر بالای آن به ارتفاع سه متر از كف پشت بام "گلدسته" مسجد بنا شده است. می توان احتمال داد كه ساختمان مناره مزبور با ساختمان گنبد در قدیم، مربوط بوده است. این مسجد را اهالی آنجا پاگلدسته می نامند. دكتر هنرفر بقایای این مناره را مربوط به دوران سلجوقی می نامند.
این بنا به "مدرسه ابن سینا" نیز معروف است و دارای یك گنبد آجری زیبا می باشد. با توجه به منابع و مآخذ در مورد زندگی "بوعلی سینا" فیلسوف بزرگ ایرانی، مدتی در اصفهان وزارت "علاءالدوله" را بر عهده داشته و در این محل تدریس می كرده است.
این مدرسه در انتهای بازار عربان واقع شده و آن را به زمان سلطنت شاه سلیمان و آغاز سلطنت شاه سلطان حسین صفوی نسبت می دهند. بانی آن "میرزانورالدین محمّد جابری انصاری" وزیر شاه سلیمان و "خواجه جلال الدوله معروف به جابر" هستند. این مدرسه از قدیم موقوفاتی داشته كه از جمله قریه كبوترآباد واقع در بلوك براآن اصفهان و چند دكان در اطراف باغ قلندرهای اصفهان واقف در این
ص: 358
مدرسه بوده است. این مدرسه از دیرباز محل سكونت شاعران و هنرمندان و خوشنویسان مشهوری چون آقا محمدعلی مذهب هنرمند بزرگ عصر قاجر و میرزا آقاجان پروت نسخ نویس معروف و شاعر نامدار اصفهانی بوده است. با آنكه این مدرسه مربوط به اواخر دوره صفویه است و موقوفات نسبتا" قابل توجهی نیز دارد امّا فاقد تزئینات جالب بوده و آنطور كه باید مورد توجه قرار نگرفته است.
از بازارهای معروف اصفهان بازار عربان بوده كه از مسجد جامع تا محل فعلی خیابان عبدالرزاق امتداد داشته است به نوشته مرحوم بهشتیان در این بازار سراها و مدرسه ها و بناهای متعددی بوده كه سرای خانی نیز از آن جمله آثار می باشد.
بنای تاریخی هارون ولایت كه بقعه و سردر كاشیكاری آن از آثار دوره سلطنت شاه اسماعیل اول و مورخ به سال 918 هجری است كه از اماكن مقدسه و زیارتگاههای عمده شهر اصفهان به شمار می رود كه دارای بقعه و ضریح و رواق و یك گنبد كاشیكاری و دو صحن در شمال و مغرب بقعه است. صاحب كتاب میزان الانساب امامزاده مدفون در بقعه به شرح زیر معین می كند: "و آن جناب ظاهر این است كه هارون بن علی از اولاد و احفاء حضرت هادی امام علی النقی علیه الصلوه و السلام می باشد چنانچه در بعضی از كتب مقبره مذكور شده و در بعضی از كتب انسان مذكور شده كه او هارون بن محمدبن زیدبن الحسن می باشد كه او را در اصفهان شهید كردند و از اولاد و احفاء حضرت امام حسن مجتبی علیه الصلواه والسلام می باشد و بعضی مذكور می نمایند كه او هارون بن موسی بن جعفر علیهماالسلام می باشد لكن هیچیك از این دو قول نزد این فقیر اعتبار
ص: 359
آن معلوم نشده بلكه قول اخیر زیاده ضعیف می نماید. در یك لوح بالای در ورودی به خط نستعلیق سفید معرق بر زمینه كاشی لاجوردی نام بانی ساختمان "دورمیش خان حسین" یكی از وزرای دربار شاه اسماعیل نوشته شده است. از شاهكارهای موجود در بنا سردر آن است كه با تزئینات كاشیكاری و كتیبه ای به خط ثلث با كاشی سفید معرق بر زمینه لاجوردی از شاهكارهای موجود در بنا می باشد. در مغرب هارون ولایت مدرسه ای واقع شده كه حجراتی در اطراف آن وجود دارد، این مدرسه با سردر مجللی به صحن هارونیه متصل می گردد. محراب زیبای بنا در ایوان جنوبی واقع شده كه با كاشی معرق تزئین شده است و سردر شرقی بنا روبروی مسجد علی قرار گرفته كه آن هم با كاشی معرق تزئین شده است.
یكی از بناهای تاریخی جالب اصفهان كه در مجاورت میدان قدیم و مسجد جمعه قرار دارد مسجد علی است. مسجد علی یك بنای دوره سلجوقی می باشد كه در عهد صفویه رو به انهدام و ویرانی نهاده و در دوره شاه اسماعیل اول صفوی به وسیله (میرزا كمال الدین شاه حسین اصفهانی) كه نام او در كتیبه اصلی سردر مسجد آمده و از رجال دولت شاه اسماعیل بوده و عنوان (وكیل السلطنه و اعتمادالدوله) داشته است. تجدید ساختمان شده و به تزئینات كاشیكاری و مقرنسهای گچی آراسته شده است. شاردن سیاح مشهور فرانسوی كه در قرن یازدهم هجری در اصفهان بوده از این مسجد به نام مسجد سنجریه نام برده و می گوید كه كتیبه سردر آن به نام شاه اسماعیل بزرگ با خط طلایی نوشته شده است و اینطور به نظر می رسد كه
ص: 360
سازنده آن بوده است. معماری مسجد و ساختمانهای ایوانهای متعدد اطراف آن در مساجد تاریخی اصفهان بی نظیر است. منظره عمومی مسجد در داخل آن هنوز آجری می باشد و تزئینات اختصاصی آن، قطار بندیهای گچی است. در ورودی مسجد در ضلع غربی آنست و در سه جانب شرقی و شمالی و جنوبی آن ایوانهایی وجود دارد. ایوان جنوبی وسیع تر از سایر ایوانها می باشد و شبستان گنبددار مسجد در ضلع جنوبی این ایوان واقع شده است. نمای گنبد مسجد علی از خارج آجر ساده است ولی در داخل با مقرنسهای گچی تزئین شده و كتیبه اطراف آن به خط ثلث طلایی گبری برجسته بر زمینه ای گچی آراسته شده است.
شبستانهای زمستانی مسجد در گوشه جنوب شرقی وزیر ایوان و گنبد جنوبی آن كمی پایین تر از سطح مسجد بنا شده و سبك ساختمان آن جالب می باشد. در ابتدای شروع پلكانی كه سطح مسجد را به شبستان زیر ایوان و گنبد متصل می كند. كتبیه سردر مسجدعلی در دو ردیف روی كاشی لاجوردی رنگ به خط ثلث معرق كه وجه ارتباط آنها فقط از لحاظ ذكر نام "اسمعیل" است كه به خط شمس الدین تبریزی مورخ به سال 929 ه. ق می باشد.
مناره مسجد علی كه در گوشه شمال غربی مسجد علی (از دوره شاه اسماعیل اول در محل یك مسجد سلجوقی) قرار دارد. كه وجه تسمیه فعلی آن به مناسبت مجاورت با مسجد علی است كه اصل آن از دوره سلاجقه است و در اواخر قرن پنجم یا اوایل قرن ششم هجری ساخته شده است. ارتفاع آن امروزه در حدود 5 / 51 متر می باشد
ص: 361
ولی در آن زمان بیشتر بوده است. این مناره از بالا به پایین شامل پنج كتیبه است:-كتیبه اول به خط كوفی با كاشی فیروزه ای بر زمینه آجری در قسمت بالای مناره تكرار جمله "لااله الاالله" است. -كتیبه دوم به خط كوفی با كاشی فیروزه ای در زیر مقرنسهای مناره و تكرار جمله "الملك لله" است. -كتیبه سوم به خط كوفی با كاشی فیروزه ای "لااله الاالله محمّد رسول الله" است. -كتیبه چهارم به خط بنایی گچی بر زمینه شطرنجی در مربع های بزرگ "هوالله الذی لااله الاهو" می باشد. -كتیبه پنجم به خط بنایی آجری برجسته بر زمینه گچی كه هم سطح با بام مسجد علی می باشد. "شهدالله انه لااله الاهو و الملئكه و اولوا العلم كائما" بالقسط"
این محور كه از اصلی ترین محور شهر صفوی می باشد و محورهای فوق الذكر به نوعی از انشعابات آن به شمار می روند از میدان عتیق (قیام) شروع و از طریق بازار بزرگ به میدان نقش جهان (امام) رسیده و با عبور از ارگ حكومتی و دالحكومه صفوی باغات غرب میدان نقش جهان (امام) به چهارباغ عباسی رسیده و از آنجا به سی و سه پل و چهارباغ بالا و باغ های هزار جریب منتهی می گردد.
این محور از ضلع جنوبی میدان عتیق (قیام) – هارونیه و مسجد علی شروع و با عبور از جلوخان حیدر میرزا به مقبره امامزاده جعفر و از آنجا به مقبره امامزاده اسماعیل و مسجد خان و مقبره خواجه نظام الملك رسیده و نهایتاً در امامزاده ابراهیم و مركز محله دارالبطیخ ختم می گردد.
محله بیدآباد از محلات مهم و معروف شهر اصفهان می باشد. این محله در شمال
ص: 362
زاینده رود واقع شده و در گذشته به صورت یك ناحیه شهری در محله ای بزرگ كه شامل تقسیمات و محلات كوچكتری نیز بوده عمل می نموده است، این محله در حال حاضر به علت خیابانها و معابر جدید الاحداث چند پاره شده و به محلات كوچكتری تقسیم گردیده است. محله مذكور دارای مراكز محله ای به نامهای بیدآباد، علیقلی آقا، درب كوشك، شیش بیدآباد، شاطر باشی و میرزا آقا می باشد. این محله در قرن 4 هجری خارج از دروازه های شهر بوده اما در قرن پنجم هجری از ارزش های خاص برخوردار گشت تا آنجا كه رجال روزگار مانند علیقلی آقا مبادرت به احداث بناهای عام المنفعه در آن نمودند.
در دوره قاجار نیز محله بیدآباد اهمیت بسیار زیادی پیدا نمود و با احداث مسجد سید بر موقعیت آن افزوده شد و خیابان مسجد سید از طریق بازارچه بیدآباد به بازارچه شاطرباشی و خیابان كوشك می رسد و از آنجا از طریق بازارچه رحیم خان به مادی فدن و مجموعه مسجد و مدرسه درب كوشك منتهی می گردد. وجود عناصری همچون حمام و مسجد و بازارچه علیقلی آقا در شمال محور مذكور كه در حال حاضر نیز به عنوان محله فعال عمل می كند از یك طرف و همچنین استقرار عناصر قوی همچون بازارچه بیدآباد و مسجد سید و مسجد رحیم خان و بازارچه های متعدد در این محور علاوه بر بالا بودن سطح اقتصاد محله زمینه لازم برای احیا یك محور تاریخی گردشگری را نیز فراهم می سازد.
كاروانسرای علیقلی آقاعلیقلی آقا ، جوی بابا حسن، مسجد علیقلی آقا، خانه بخردی، حمام
ص: 363
علیقلی آقا، بقعه شیخ ابو مسعود رازی
، بازارچه و چهار سوق علیقلی آقا
محله بیدآباد از محلات بسیار مهّم و معروف تاریخی است كه در شمال زاینده رود واقع شده است. در قرن چهارم هجری محله بیدآباد خارج از دروازه های شهر بوده و در داخل حصار شهر قرار داشته است همین عظمت اهمّیت سبب شد تا رجال آن روزگار مانند "علیقلی آقا" مبادرت به احداث بناهای عام المنفعه ای بنماید در دروه های بعدی هم از موقعیت مهمی برخوردار بود. از این محله دانشمندان و علما و محدثان و بزرگانی چون ابوعبدالله بن اسحاق بن ماقه بیدآبادی. زاهد و محدث مشهور قرن پنجم-ابومحمّد جابربن منصور بن محمدبن صالح بیدآبادی محدث نامدار و مشهور قرن پنجم و آقا محمّدبن ملامحّمد رفیع بیگلدنی بیدآبادی كه از حكما و افاضل سیر و سلوك بود كه در سال 1197 ه. ق در اصفهان درگذشت. به دلیل نزدیكی محله بیدآباد با چهارباغ عبّاسی و محلات بزرگی چون عبّاس آباد، درب كوشك، دردشت بعد از صفویه هم از موقعیت ممتازی برخوردار بوده است و بناها و آثار بسیاری را داراست. مجموعه علیقلی آقا كه شامل مسجد، حمام، بازارچه، چهارسوق، كاروانسرا، جوی بابا حسن، بقعه شیخ ابومسعود رازی، بازارچه بیدآباد، خانه بخردی و...
علیقلی آقا از خواجگان معروف و نیكوكار اواخر دوره صفویه است كه در زمان سلطنت شاه سلیمان و شاه سلطان حسین صفوی زندگی می كرده است. علیقلی آقا همراه برادرش خسروآقا آثار قابل توجهی از خود به یادگار گذاشته اند.
این مسجد دارای صحن كوچك و شبستان زیبایی است كه اطراف آن با كاشیهایی از نوع گره تزئین شده است. كتیبه سر در مسجد با خط ثلث قهوه ای رنگ برجسته
ص: 364
به سنگ مرمر حاوی عباراتی به زبان عربی است و در پایان كتیبه نام "علیقلی آقا" و خطاط كتیبه "علی نقی امامی" خوشنویس نامدار عصر صفوی و تاریخ 1122 ه. ق آمده است. سر در شبستان مسجد نیز كتیبه زیبایی دارد كه به خط نستعلیق سینه بر زمینه كاشی لاجوردی رنگ است كه تاریخ 1297 هجری را دارد كه حاكی از این است كه شخصی به نام قاضی ابوالقاسم این شبستان را بنا كرده و اشعار آن را یحیی نامی سروده و خط آن را عبدالجواد نوشته و معمار آن نیز شخصی به نام "محْمد اسماعیل" بوده است. مسجد علیقلی آقا به شماره دویست و بیست و پنج در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است. این مسجد دارای یك درب چوبی منبت شده و در ورودی آن سنگ آب زیبایی بانقوش حجاری و هماهنگ شده با نقوش دیگر می باشد. دارای یك صحن كوچك و شبستان زیبا كه اطراف آن با كاشیهای...
حمام علیقلی آقا روبروی مسجد علیقلی آقا می باشد. این حمام دارای ویژگیهای خاص، كه دوقلو است "حمام مردانه و زنانه" كه هر كدام دارای قسمتهای مختلفی از جمله: ورودی، سربینه، گرمخانه، خزینه، چهار حوض، شاه نشین و... است كه دارای تزئینات نقاشی و كاشیكاریهای زیبا می باشد و از بهترین حمامهای اصفهان بوده كه اكثر محققین از آن نام برده اند. این حمام در سال 1112 ه. ق ساخته شده و به شماره 226 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است و هم اكنون با همت سازمان نوسازی و بهسازی مرمت شده و قسمت سربنیه حمام مردانه به عنوان یك موزه مردم شناسی تجهیز شده است.
علیقلی آقا
ص: 365
دو بازارچه عمود بر یكدیگر ساخت كه چهارسوی بسیار زیبایی را در این مجموعه شكل داد كه از چهارسوهای قابل توجه در این شهر می باشد و بسیاری از پژوهشگران از آن بازدید كرده و درباره ی آن مطلب نوشته اند این بازارچه به این دلیل زده شده كه درآمد حاصله از آن خرج نگاهداری مسجد باشد.
در حال حاضر این كاروانسرا مخروبه است و هیچ استفاده ای از آن نمی شود ولی مرحوم جناب در كتاب "الاصفهان" می نویسد كاروانسرای علیقلی آقا 40 متر طول و 22 متر عرض دارد.
جوی بابا حسن شاخه ای از نهر فدن است كه از جلو حمام و مسجد علیقلی آقا می گذرد. مرحوم حاج میرزا حسن خان جابری انصاری در كتاب تاریخ اصفهان می نویسد:"نهر بابا حسن كه شعبه ای از مادی فدن است، میان مسجد و حمام می گذرد. دكتر لطف اله هنرفر در مورد وجه تسمیه این نهر "بابا حسن" هنگام معرفی مدرسه باباقاسم در پاورقی به این نكته اشاره می كند، كه در فاصله سالها ی700 تا 900هجری عده ای از دراویش و متصوفه در اصفهان زندگی می كرده اند كه عنوان بابا داشته اند و بعد از معرفی چند عارف به بابا حسن در محله بید آباد اشاره می كند.
این خانه معروف به خانه "حاج رسولیها" است. امّا پس از آن كه آخرین مالك خانه نام خانوادگی خود را به بخردی تغییر داد این خانه نیز به این نام مشهور شد. به طوری كه امروز به هر دو این نامها شناخته می شود. ساختمان این خانه در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه قاجار شروع می شود و قسمتهایی از آن در دوران سلطنت او به پایان می رسد امّا قسمتهای دیگر مثل زیرزمین شمالی
ص: 366
نا تمام می ماند. این خانه در اصل دو حیاط داشته كه تالار در وسط این دو حیاط بوده و مشرف به حیاطهای بوده است از ظاهر بنا چنین استنباط می شود كه جبهه شمالی آن حیاط خلوت و قسمت جنوبی اندرون بوده است. خانه بخردی تزئینات خاص اواخر دوران قاجار را دارد و بدنه حیاط با گچبری و نقاشی تزئین شده است. خانه بخردی در مالكیت سازمان میراث فرهنگی است و در فهرست بناهای تاریخی ایران ثبت شده است و در حال حاضر در دست مرمت می باشد.
شیخ ابومسعود احمدبن فرات رازی یكی از دانشمندان و محدثین بزرگ قرن سوّم هجری است كه در محلی كه امروز "بقعه مسعودیه" نامیده می شود به هدایت و ارشاد مردم می پرداخته است، كه در آن روزگار به محله شیخ ابومسعود و خانقاه شیخ ابومسعود هم مشهور بوده است و مورخینی كه از قرن چهارم هجری به بعد درباره اصفهان مطالبی نوشته اند آن را شامل مجموعه ای وسیع مركب از خانقاه و بازار و چهارسو و حمام و باغ نوشته اند. از این مجموعه مشهور امروز سردر قابل توجهی بر جای مانده است. بر بالای این سردر كتیبه زیبایی به خط ثلث با كاشی سفید معرق بر زمینه لاجوردی نوشته شده است. در پایان این كتیبه تاریخ 895 ه. ق و نام یعقوب بهادرخان (سلطان یعقوب تویونلو) و كاتب آن (كمال بن شهاب الكاتب الیزوی) آمده است. بقعه شیخ ابومسعود به شماره 219 به ثبت آثار تاریخی رسیده است.
بازارچه بید آباد، ، یخچال قدیمی، مدرسه درب كوشك، بازارچه شاطر باشی، مسجد رحیم خان، مسجد درب كوشك، خانه شفتی، مسجد سید، سردر
ص: 367
درب كوشك، خانه پناهنده، مدرسه میرزا حسین، خیابان كوشك قدیمی
درب كوشك از محلاتی بوده كه در قدیم معروف و مشهور بوده است. مرحوم "جابری انصاری" این محله را از محلات بزرگ اصفهان می داند كه در زمان سلاطین آقاقویونلو محل دارالاماره آنان بوده و دربار و اندرون و كاخهای حكومتی آنان در این محله قرار داشته است. این محله علاوه بر وجود برخی بناهای تاریخی به دلیل آنكه محل تولد و زندگی بزرگان علمی و دینی همچون ابوجعفراحمد بن مجاهد بن عبداله مدینی باب كوشكی (وفات به سال 290 ه. ق) كه از مشایخ ابونعیم اصفهانی بوده است. ابومحّمد قاسم بن زید مؤدب باب كوشكی (وفات 350 ه. ق) كه از محدثین معروف و مشهور بوده است. حاج ملا اسماعیل بن محمّد جعفر حكیم باب كوشكی (وفات 1304 ه. ق) وی از دانشمندان بزرگی بوده كه شاگردان برجسته ای همچون سید ابوالقاسم دهكردی را پرورش داد.
این مدرسه در محله درب كوشك واقع است. از خصوصیات این مدرسه كاشیهای معرق و تزئینات جالب توجهی بوده كه به مرور زمان از بین رفته است. و چون شیری سنگی در آن محل بوده و پاشیر هم معروف بوده است. از آنجا كه بانی آن شخصی به نام باقر بوده به باقریه نیز مشهور است. امّا در هیچ منبعی مطلبی راجع به قدمت مسجد ننوشته اند.
دكتر هنرفر در كتاب خود از این مسجد فقط به نام پاشیر اسم برده است. امّا مرحوم رفیعی مهرآبادی آن را به نام دیگر (پاسنگ) هم نامیده است.
سر در درب كوشك كه اكثر محققین آن را "سر در زاویه باب القصر" نیز
ص: 368
نوشته اند. از آثار دوره حكمرانی ابوالمظفر رستم بهادرخان آق قویونلو بوده است. كتیبه سردر درب كوشك به خط ثلث سفید معرق به زمینه كاشی لاجوردی رنگ، حاوی مطالبی به زبان عربی است تاریخ این كتیبه 902 هجری است و علاوه بر نام این حكمران نام شخص دیگری به نام (علی بیك برنا) نیز آمده است در داخل مقرنس های سردر نیز عبارات مذهبی به خط بنایی سفید بر زمینه كاشی لاجوردی رنگ نوشته شده است. در داخل قطارهای سردر اشعاری به خط بنایی سفید بر زمینه كاشی لاجوردی به چشم می خورد. سردر درب كوشك به شماره 97 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
مرحوم رفیعی مهرآبادی كتابی تحت عنوان "خیابانهای شهر اصفهان" در اوائل قرن چهاردهم هجری از این خیابان نام می برد و به خیابان درب كوشك اشاره می كند. نویسنده در بحثی عنوان محلات اصفهان در معرفی محله دروازه دولت حد غربی این محله را خیابان درب كوشك می داند كه تا پشت بارو ادامه دارد ولی در هیچ منبع قدیمی نام خیابان كوشك قدیمی مشاهده نشد.
به گفته افراد مسن كه در محله درب كوشك ساكن هستند تا حدود سالهای 1355-1350 ه. ش كوچه ای به نام (كوچه یخچال) در محله درب كوشك وجود داشته است كه هنوز در محاورات مردم، نامی از آن برده می شود این نام بیانگر آن است كه در روزگاران گذشته یكی از چندین یخچال در این محل وجود داشته و در آن یخهای زمستانی را با تركیب خاصی برای تابستانها ذخیره می كردند ولی در منابع قدیمی نامی از یخچال دیده نشد.
در این مسجد از سال 1290 تا سال 1304 ه.
ص: 369
ق سالهای تاریخی مختلف دیده می شود و شیوه معماری و تزئینات و خطوط آن از مسجد سید اقتباس شده است آقای محّمدمهدی ارباب مؤلف تاریخ (نصف جهان فی تعریف الاصفهان) كه خود معاصر با ساختمان مسجد بوده در كتاب خود چنین می نویسد: "مسجد دیگر مسجدی است جدیدالبناء كه آن را مرحوم میر سیدحسن مجتهد اصفهانی در محله نو بنا نموده و زمان چندان مساعدت با تمام عمارت آن ننموده و عمرش به آخر رسید. بعد از او محمدرحیم خان بیلگر بیگی به عمارت آن پرداخت و عمر او نیز كوتاهی نمود و برادرانش محمدكریم خان و محمدحسین خان بعد از او به عمارت آن مشغول شدند و باز در آن اثنا محمدكریم خان وفات نمود و محمدحسین خان به كار آن مشغول است و قریب الاتمام می باشد. خداوند توفیق عطا فرماید كه تعجیل اتمام در آن نموده كه مسجدی نیكو شده، سمت قبله آن گنبدی خوش وضع ساخته و دو طرف آن را نیز صفه مانند با ستونهای سنگ ساخته اند و مسجدی باشكوه شده، صحن آن را با قاعده وسعتی دارد حوض و مهتابی در آن انداخته اند و موافق همت و دولت خود خوب ساختند، این مسجد سه دروازه دارد یكی به طرف مشرق و دیگر به جانب مغرب و درب دیگر به طرف شمال كه مقبره میرسید حسن مرحوم در جنب آن است كتیبه سردر شرقی مسجد به خط ثلث سفید بر زمینه كاشی لاجوردی رنگ مورخ به سال 1301 ه. ق كه به نامهای ناصرالدین شاه قاجار، رحیم خان و برادرانش اشاره شده است. كاشیكاریهای داخل ایوان و گنبد مسجدرحیم خان و شبستانهای اطراف آن به علت درگذشت بانی آن ناتمام مانده است. كتیبه
ص: 370
اطراف محراب به خط ثلث سفید بر زمینه كاشی خشت لاجوردی آیات 18 و 19 سوره توبه و آیه 55 سوره ی مائده نوشته شده و در آخر كتیبه تاریخ 1304 ه. ق آمده است. سنگاب نفیس و یكپارچه مسجد رحیم خان كه در زیر ایوان جنوبی قرار دارد به خط نستعلیق برجسته اشعاری نوشته شده و در آخر تاریخ 1299 ه. ق ذكر شده است. دكتر لطف اله هنرفر در پاورقی كتاب خود می نویسد مسجد رحیم خان تقریبا" شبیه مسجد سید بنا شده و حتی كتیبه های ایوان جنوبی نیز از مسجد سید گوده برداری شده، كاشیهای خشتی زیبایی از نوع (هفت رنگ) دارد گنبد آن بزرگتر از گنبد مسجد سید و بسیار پر حالت است و در طرفین آن دو شبستان نسبتا" وسیع است ولی خیلی از كاشیكاریهای آن ناتمام مانده و تا این تاریخ اقدام به اتمام آن نشده است. این مسجد به دلیل در برداشتن خطوط بسیار زیبا و معماری جالب عصر قاجار جزء آثار باشكوه و نفیس و شاخص این عصر به شمار می رود.
مسجدسید بزرگترین و مشهورترین مساجد اصفهان از قرن سیزدهم هجری است كه به وسیله حجه الاسلام حاج سیدمحمدباقر شفتی (1180-1260) از روحانیون بزرگ اصفهان و از مراجع عالیقدر شیعه در اواخر نیمه اول قرن سیزدهم هجری ساختمان آن شروع شده و كاشیكاری آن تا پایان نیمه دوم آن قرن ادامه داشته است به این معنی كه چون عمر حجه الاسلام برای اتمام تزئینات آن كفایت نكرده قسمتی به وسیله فرزندش حاج سید اسداله (سیدثانی) و قسمتی به وسیله نواده اش حاج سید محمد باقر به اتمام رسیده ولی هنوز تزئینات قسمتهایی از آن همچنان ناتمام
ص: 371
مانده است. مسجد سید برای مطالعه كاشیكاری عهد قاجاریه بهترین نمونه بناهای موجود اصفهان است همچنین این مسجد به لحاظ هنر معماری، گره كاری، خط بنایی و كاشی هفت رنگ از بهترین آثار دوره قاجار می باشد. مسجد سید با چهار درب اصلی، دو شبستان بزرگ، دو گنبد كوچك و بزرگ، دو چهلستون، دو مهتابی وسیع كف حیاط، چهار مهتابی طبقه پایین، سه ایوان و یك گلدسته معظم، ساعتی رفیع و بیش از 45 حجره و چند دهلیز و جمعا" 8075 متر مربع وسعت دارد. سردر شمالی مسجد كه ورودی اصلی آن به حساب می آید دری رفیع با دو سكو است كه طرفین آن را تزئیناتی از كاشی هفت رنگ و گل و بوته و كتیبه هایی به خط ثلث قرار گرفته اند كه در جنوب غربی مسجد هم با كاشیهای هفت رنگ و كتیبه ها تزئین شده است. نویسنده كتیبه های این سردر مرحوم محمّد باقر شیرازی خوشنویس بزرگ عصر قاجار است. در دو طرف شرق و غرب مسجد چهار مهتابی ساخته شده اند در اطراف ایوانها حجراتی برای سكونت طلّاب علوم دینی احداث شده اند. در بالای ایوان جنوبی ساعت بزرگ مسجد قرار دارد كه در اصفهان مشهور است. در شمال شرقی مسجد آرامگاه حجه الاسلام شفتی واقع شده كه بقعه و رواقی مقابل آن است داخل این بقعه و رواق با تزئینات كاشیكاری و گچبری آراسته شده است. در بالای سردر ورودی بقعه تاریخ فوت حجه الاسلام شفتی با خط ثلث نوشته شده است. مسجد سید علاوه بر جنبه های معماری و كاشیكاری و تزئینات به دلیل تأثیری كه در آن عصر در هنر كاشیكاری داشت در بین آثار كشور ما جایگاه
ص: 372
والایی دارد. توضیح اینكه در آن روزگاران با ركوردی كه از نظر وضع اقتصادی گریبان گیر كشور ما شده بود كاشیكاری و بطور كلی مسجد سازی دچار وقفه محسوس شد. بنابراین احداث این مسجد، ساخت مساجد را بار دیگر در ایران رونقی بخشید. مسجدسید به شماره387 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.
یكی از مدارس قدیمی اصفهان از دوره ی صفویه مدرسه میرزاحسین است كه در محله بیدآباد و نزدیك مسجدسید واقع شده، مدرسه میرزاحسین از مدارس طلبه نشین اصفهان است و در دوره شاه سلیمان صفوی در سال1099 هجری بنا شده است. كتیبه سردر مدرسه به خط نستعلیق سفید بر زمینه كاشی خشت لاجوردی می باشد. اكثر محققین، این مدرسه را از مدارس بسیار خوب آن روزگار نوشته اند كه در تمامی دوره ها طلبه نشین بوده است. مرحوم انصاری مساحت این مدرسه را دو جریب و نیم نوشته است.
این مدرسه سنگاب نفیسی دارد كه بر آن عباراتی به خط نستعلیق برجسته نوشته شده است. مفاد این عبارات حاكی از این است كه شخصی به نام "حاج محمدكاظم" این سنگاب را وقف مدرسه كرده است. تاریخ این سنگاب 1275 هجری یعنی زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار است و سازنده آن نیز استاد محمّد حسین بن استاد محمّد رضای حجار می باشد.
به نوشته مرحوم رفیعی این بازارچه دارای طاقهای خبری و گنبد و چهارسو بوده است كه مقداری از آن در احداث خیابان مسجدسیّد از بین رفته است. به نوشته این محقق در این بازارچه مسجد و مدرسه ای نیز وجود داشته است مرحوم بهشتیان در كتابی كه راجع به بازارهای اصفهان نوشته است به بازار بیدآباد
ص: 373
اشاره می كند و می گوید: بازاری نیز در محله بیدآباد بود كه تا چند سال قبل به بازار ریسمان و بازار حبیب اله خان می پیوست و بسیار طولانی بود.
علّت نامگذاری آن به شاطرباشی در منابع اشاره نشد، امّا بنا به اظهار چند نفر از افراد مسن محله چون بانی آن نانوا بود و در همان محّلی ساكن بوده و به این اسم نامگذاری شده است. (امّا به این وجه تسمیه نمی توان اعتماد كرد. ) بازارچه شاطرباشی از بازارهای جالب توّجه اطراف مسجدسیّد است كه در حال حاضر حدود 30 متر از آن باقیمانده و سقف آن چوبی است.
در انتهای بازارچه بیدآباد و در قسمت شمال آن خانه ای است كه شامل دو حیاط شمالی و جنوبی است و هشتی خانه حدفاصل آنهاست. علّت نامگذاری آن به خانه شفتی این است كه گویا مرحوم حجت الاسلام شفتی در آن زندگی می كرده است. حیاط جنوبی خانه متعلق به ورثه مرحوم شفتی (یعنی خانواده جعفری) است. این حیاط شامل جبهه شمالی است كه شامل یك تالار سه دری است و دو اتاق كوچكتر در طرفین آن است. زیباترین قسمت خانه اتاقی كه در جبهه غربی ساخته شده و به صورت شاه نشین می باشد. این اتاق و زیرزمین آن از نظر معماری و تزئینات در نوع خود بی نظیر است. خرید خانه شفتی به دلیل دارا بودن ارزشهای معماری و هنری در دستور كار سازمانهای ذیربط است.
در انتهای بازارچه حاج محمّدعلی و در قسمت غربی آن خانه پناهنده واقع شده است. این خانه كه حدود 1200 مترمربع زیربنا دارد شامل دو حیاط است. حیاط كوچكتر از نزدیك هشتی یا حیاط خلوت می باشد. حیاط
ص: 374
بزرگتر كه حدود 1000 مترمربع وسعت دارد شامل دو قسمت ساختمان شمالی و جنوبی است. قسمت شمالی دارای سه اتاق است كه توسط راهروهایی به هم ارتباط دارند. تأسیسات و مطبخ و دیگر فضاهای مورد نیاز زندگی در این قسمت واقع شده است. در قسمت جنوبی، تالار بسیار زیبایی قرار دارد كه در طرفین آن (شرقی و غربی) دو تالار كوچكتر واقع شده اند حوضخانه بسیار نفیس و بی نظیر خانه در جنوب واقع است كه شامل یك اتاق در غرب و سه ایوان كوچك در اطراف است تالار مركزی ساختمان داری رسمی بندی با تزئینات نقاشی و طلاكاری است كه تزئینات دوره قاجار را تداعی می كند حدفاصل تالار و حوضخانه سه دری مشبك بسیار زیبایی قرار دارد كه از دوسو دارای تزئینات است. خانه پناهنده یكی از زیباترین و نفیس ترین خانه هایی است كه به لحاظ ارزش معماری در تاریخ 18 / 9 / 1354 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.
محور مزبور محدود در بین بازارچه حسن آباد از شرق، خیابان فرشادی از جنوب و خیابان استانداری از غرب می باشد كه جزو قدیمی ترین محلات شهر اصفهان بشمار می رود. وجود عناصر ارزشمندی نظیر بازارچه حسن آباد و چهارسوق مقصود، كاروانسرای مقصودبیك و نخجوانیها، سرای رحیمه خاتون، سرای قالیبافها، تعداد بسیار منازل تاریخی، مساجد و مدارس علمیه تاریخی و گذر سرپوشیده قدیمی معروف به كوچه تاریكی سایت بسیار متنوعی را برای ایجاد یك فضای گردشگری فراهم می سازد.
این محور از ضلع جنوبی میدان عتیق (قیام)، هارونیه و مسجد علی شروع و با عبور از جلوخان حیدر میرزا به مقبره امامزاده جعفر و از آنجا به مقبره امامزاده اسماعیل
ص: 375
ومسجد خان و مقبره خواجه نظام الملك رسیده و نهایتا" در امامزاده ابراهیم و مركز محله دارالبطیخ ختم می گردد.
محله جماله كه قدمت آن به دوره قبل از صفویه می رسد زیر مجموعه ای از محله دردشت بزرگ اصفهان به حساب می آید كه خود سه بازارچه حاج محمد جعفرآباده ای، بازارچه وزیر و بازارچه دومنار را بعنوان مراكز محله ای در بردارد. این محور از بازارچه حاج محمد جعفر شروع و با عبور از حمام وزیر و مقبره امامزاده درب امام به قصر جمیلان رسیده و با عبور از معابر داخل محله به حمام شاه علی و نهایتا" به میدان عتیق (قیام) می رسد.
این محور كه در اصل از قدیمی ترین بخشهای محور فرهنگی تاریخی بازار می باشد از بازارچه چهارسو مقصود شروع و از طریق بازارچه حسن آباد به دروازه حسن آباد، كه از قدیمی ترین دروازه های اصفهان می باشد و مدخل قصر شاه حسن بوده است، و از آنجا به چهارسوق نقاشی و مكینه خواجه رسیده و از طریق چهارباغ خواجو به پل خواجو و از آنجا از طریق چهارباغ صدر به اراضی تخت فولاد منتهی می گردد. قبرستان تخت فولاد كه قدمتش به دوره های قبل از اسلام می رسد از دوره صفویه و بعد از آن مهمترین قبرستان شهراصفهان محسوب می شده است.
تخت پولادا، بگریم گر به هجر یار خود تاب اشك من نمی آرد پل خواجوی تو پیشینیان دانشمند و متفكّر ما دنیا را به سرای دودر و یا كاروانسرایی تشبیه نموده اند كه انسان از یك در آن وارد شده، از در دیگر به دیار باقی رهسپار می شود و هر كس در طول زندگی، در حد خود به تلاش و فعّالیت و كار و كوشش و خدمت می پردازد. در بین كاروانیانی كه به كاروانسرای جهان وارد می شوند، شخصیّت های علمی و هنری ممتازی پرورش می یابند كه عمر خود را صرف خدمت به همنوع و بشریّت نموده، جهت رفاه و آسایش و راهنمایی انسانها خدمات ارزنده و چشمگیری انجام می دهند و باعث سعادت و ارشاد و آسایش نوع بشر می گردند. این انسانها به بركت آثار علمی و هنری و ادبی خود همواره در جهان خاكی زنده و جاوید هستند، اما چه بسیار اتفاق افتاده كه آثار ارزنده انسانهای والا دستخوش حوادث مختلف شده و اندك اندك به فراموشی گراییده اند.
اما نظر به اینكه این بزرگان علم و ادب و هنر، افتخارات تاریخی شهر و مملكت هستند، حداقل باید آرامگاه مشخّص و آبادی داشته باشند تا نسلهای آینده، قبور آنها را زیارت نموده، با هویت آنها بیشتر آشنا شوند و به تربت آنها نیز افتخار نمایند. همان طوری كه بزرگانی مانند حافظ و سعدی و ابن سینا و دیگران دارای چنان قبّه و بارگاهی هستند و چشم هر بیننده را خیره و انسان را به شگفتی وا می دارد. این قبّه و بارگاه حداقل قبور آنها را از افراد معمولی ممتاز می سازد وگرنه عظمت و انسانیت هر فرد به آثار و
ص: 376
خدمات و ارزش معنوی او بستگی دارد و محسّنات دیگر او را هم فقط خداوند می داند.
اصفهان از ابتدای تاریخ مهد هنر و دارالعلم بوده، به همین مناسبت محل پرورش و دفن معروف ترین علما و دانشمندان و شعرا و هنرمندان كشور و جهان است كه گورستان تخت فولاد آرامگاه ابدی آنها، علاوه بر بناهای تاریخی از جهت معماری و هنرهای دیگر بی نظیر می باشد.
گورستان تخت فولاد در جنوب اصفهان و جنوب زاینده رود قرار دارد. تا قبل از زمان صفویه رونق چندانی نداشت و تنها یكی از چند گورستان اصفهان به شمار می آمد. اما عملاً از زمان سلسله صفویه گورستان رسمی شهر اصفهان شد. قبل از آن، این منطقه محل سكونت زرتشتیان – كه به گبرها مشهور بودند – محسوب می شد. در آن زمان گبرها به محل دیگری در جنوب جلفای اصفهان – كه امروز به نام حسین آباد شهرت دارد – انتقال یافتند و از حمایت پادشاهان صفوی نیز برخوردار شدند، ولی در زمان فتنه افغان – كه اصفهان مورد هجوم این قوم قرار گرفت – بر اثر تعصّبات مذهبیِ افاغنه و ظلم و جور و كشتاری كه بر آنها روا می داشتند، جلای وطن گفته مملكت آباء و اجدادی خود را رها كردند و گروهی راهی هندوستان شدند. گروه دیگری نیز شهرهای یزد و كرمان را جهت اقامت انتخاب نمودند. پس از اینكه زرتشتیان، بنا به دستور سلاطین صفوی، محل سكونت خود در زمینهای كنونی تخت فولاد را تخلیه كرده و در جنوب جلفا ساكن شدند، شاهان صفوی كاخها و باغهای زیبا و معروفی در این منطقه خوش آب و هوا ساختند
ص: 377
كه از جمله، عمارتهای معروف هفت دست، تالار آیینه خانه، قصر نمكدان، باغ گلستان، عمارت دریاچه و كاخ معظم و زیبای سعادت آباد و باغهای انارستان و نگارستان در همین منطقه ساخته شدند. و گورستان تخت فولاد كه محل دفن عارف كامل عبدالله البیضاوی معروف به بابا ركن الدین متوفی به سال769 هجری و تنی چند از مشاهیر و علما و شعرای دیگر بود، از این زمان و به مناسبت همین پیر روشن ضمیر و عارف والامقام به گورستان باباركن و یا تخت پولاد نامیده شد و عملاً گورستان رسمی شهر اصفهان قلمداد گردید. در امتداد پل خواجو به طرف جنوب، خیابانی به موازات چهارباغ بالا به طرف دروازه شیراز احداث گردید كه در آن زمان تنها راه اصفهان به شیراز محسوب می شد. این خیابان همچنین به باغ بزرگ و قصر مجلّل هزار جریب منتهی می گشت و مخصوص رفت و آمد اركان دولت و رجال دربار شاهی بود. به مناسبت مقبره عارف مشهور، باباركن الدین، خیابان فیض كنونی و گورستان تخت فولاد و پل خواجو به نام او شهرت داشت. اطراف این خیابان وسیع، باغهای بسیار زیبا و سردرهای عالی و كاخهای با عظمت ساخته شده بود كه شامل باغ كاج، باغ مستوفی، باغ انارستان و باغ نگارستان بوده اند.
گورستان وسیع و باستانی تخت فولاد یكی از ارزشمندترین میراث فرهنگی اصفهان به شمار می رود كه محل دفن دانشمندان، علما، شعرا، هنرمندان و رجال سیاسی و استادان و دیگر بزرگان اصفهان و ایران است و به نامهای تخت فولاد، لسان الارض و بابا ركن الدین معروف است. علت این نامگذاریها از قول محقّقین و مورخین و دانشمندان داخلی و خارجی
ص: 378
چنین بیان شده است: تخت فولاد: گویند وقتی حضرت امام حسن علیه السلام به اصفهان آمدند ظاهراً زمین تخت فولاد با او صحبت كرده و امام را از جادوی یهودیان مطلّع ساخته است. امام هم جهت رفع جادوی یهود تختی از فولاد تهیه فرموده و در این محل نصب نموده و روی آن نشسته اند تا جادو كارگر نشود. در تاریخ اصفهان آمده است كه در ری، پسر پولاد از اتباع بویهیان، یاغی شده بود به مدد منوچهر بن قابوس مسؤولین را ناچار كرد تولیت اصفهان را به او دادند و تخت پولاد منصوب به پدر اوست كه دلیری رشید بود و تختی از سنگ ساخته بر روی آن می نشسته و كشتی گیران در اطراف آن تخت كشتی می گرفتند. در زمان قاجاریه این تخت سنگی شكسته و آن محل نیز مثل بسیاری از آبادیها و كاخهای دیگر به ویرانی كشیده شد. شاردن سیّاح معروف فرانسوی در وجه تسمیه تخت فولاد نوشته است. به مناسبت سكونت سردار بزرگی در آن سرزمین كه به خاطر پیروزیهایش «پولادبازو» لقب داشت، این زمین به تخت فولاد معروف شده است.
درباره وجه تسمیه لسان الارض نیز گفته اند كه؛ خداوند خطاب به آسمانها و زمین فرمود: «به میل یا به كراهت بیایید»، در جواب گفتند: «آمدیم از روی فرمان برداری و میل». از جمله زمینهایی كه چنین پاسخ دادند این قسمت از زمین تخت پولاد بود. به همین مناسبت به لسان الارض «زبان زمین» معروف گردید. در این باره حدیثی نیز وجود دارد. وجه تسمیه دیگر لسان الارض شباهت ظاهری آن زمین است كه شكل زبان بوده و به نام لسان الارض شهرت یافته است. باباركن: این
ص: 379
گورستان به نام قبرستان باباركن هم آمده كه به علت دفن عارف زاهد، بابا ركن الدین در این محل بوده است و از همین رو این جایگاه محل عبادت و ریاضت عرفا و مرتاضین و عبّاد و زهّاد بوده است. در قرن هفتم و هشتم به عرفای بزرگ، «بابا» اطلاق می شده است كه هم در اصفهان و هم در سراسر ایران نمونه های فراوانی از آن هست. این عارف و صوفی بزرگ در سال 769 هجری وفات یافت.
قبرستان معظم و قدیمی تخت فولاد از دو قسمت جداگانه تشكیل یافته است: قسمت اول شامل تكایایی است كه به وسیله دیوار محصور شده و در ورودی بزرگی دارد. این تكیه ها دارای فضای آزاد و اطاقهای مجزایی در اطراف می باشند كه اشخاص به تنهایی و یا به همراه خانواده خود و دسته جمعی متقبّل مخارج آن می شدند و محل دفن یك خانواده و یا چند خانواده به خصوص بوده است. قسمت دوم شامل فضای سبز آزاد و بدون حصاری است كه محل دفن همگان بوده. ولی در هر صورت:
خاك شد آن كس كه در این خاك زیست ***خاك چه داند كه در این خاك كیست/هر ورقی چهره آزاده ای ست ***هر قدمی فرق ملك زاده ای ست
این تكیه به مناسبت مدفن عارف نامی قرن هشتم بابا ركن الدین معروف و مشهور گردیده و تكیه و بنای ان به ثبت آثار تاریخی رسیده است. این بنا دارای گنبدی هرمی است كه با كاشیكاریهای نفیس زینت یافته است. كتیبه سر در بنا، یكی از زیباترین خطوط خوشنویسان و به خط محمد صالح اصفهانی است. در این تكیه و در
ص: 380
كنار این عارف عالیقدر از دیر زمان بسیاری از علما و فضلا و عرفا و شعرا دفن گردیده اند. جهت اطلاع كامل باید به «تذكره القبور» معلّم حبیب آبادی كه به همّت مصلح الدین مهدوی به چاپ رسیده، مراجعه شود. و ما در اینجا به اختصار به معرفی تنی چند از آنان می پردازیم: آرامگاه اله وردیخان كه در زمان شاه عباس صفوی از شخصیتهای نامدار و قوللر آقاسی شاه عباس ثانی بوده و در سال1072 ه. ق فوت نموده، در این مكان است. در عصر حاضر نیز استاد جواد مجد زاده صهبا، استاد تاریخ و باستان شناس معروف و فرزند شیخ احمد حجت الاسلام كرمانی – كه در اردیبهشت سال 1324 خورشیدی رحلت نموده – در این تكیه دفن شده است. همچنین حاج میرزا حسن خان جابر انصاری محقّق معاصر دارای تألیفات متعددی از جمله تاریخ اصفهان و ری، تاریخ اصفهان معروف به نصف جهان و… در این تكیه مدفون است.
این تكیه بزرگ كه قریب هیجده هزار متر وسعت دارد، آرامگاه میر ابوالقاسم فندرسكی فرزند میرزا بیك بن امیر صدرالدین موسوی حسینی فندرسكی – از حكما و عرفای حقیقت جو كه در حكمت الهی و طبیعی و ریاضی و علوم عقلیه و شعر و ادب یگانه روزگار بوده و در نزد شاه عباس اول و شاه صفی مقام و منزلتی داشته – در این تكیه دفن گردیده است. از آثار ارزنده این عارف بزرگوار می توان از «تاریخ الصفویه»، «تحقیق الزلزله»، «رساله صناعیه» و «قصیده حكمیه» معروف نام برد كه در طراز قصیده «عینیة» ابن سینا و نشانه بارزی از پختگی و آزادی و قدرت و توانایی او
ص: 381
در سرودن شعر و تسلط بر علوم دیگر است. چند بیتی از قصیده معروف میرفندرسكی:
چرخ با این اختران نغز و خوش و زیباستی
صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی/
صورت زیبا اگر با نردبان معرفت
بَررَوَد بالا همان با اصل خود یكتاسی/
صورت عقلی كه بی پایان و جاویدان بود
با همه هم پی همه مجموع و هم یكتاستی
میرفندرسكی در سال 1050 هجری به سرای باقی شتافت و در این تكیه دفن گردید و مزار شریفش از آن زمان تا حال زیارتگاه اهل دل و معرفت است و علاوه بر سنگهای مرمرینِ آرامگاه، كتیبه زیبایی در قسمت غربی مقبره او نصب شده كه معرّف شخصیت آن بزرگوار باشد. دانشمندان و علمای دیگری كه در این مقبره دفن شده اند عبارت اند از: سید ابوطالب میرفندرسكی، میرزا محمد امین، ادیب و شاعر، متخلّص به صافی، سید جعفربن محمد امین، شاعر و ادیب و صاحب كتاب «زبده الانساب»، سید روح الله كشفی فاضل ارجمند، محمدحسین، فرزند رضا قلیخان همای شیرازی شاعر شهیر و ادیب و ملك الشعرا، معروف به عنقا، عباس بهشتیان، فاضل و محقّق معاصر و از مردان بسیار فعّال و علاقمند به بناها و میراث تاریخی اصفهان و مؤلف «تاریخ تخت فولاد»، «گنجینه آثار ملی»، «كبوترخانه ها»، «عصّارخانه ها» و غیره كه به پاس رنجی كه برای حفظ بناهای تاریخی اصفهان تحمل كرد در دیباچه این كتاب نیز از او یاد گردیده است. در این تكیه همچنین میرزا كمال مجلسی، دبیر فاضل و ادیب و شاعر متخلص به عاكف و میرزا محمد خوراسگانی، فرزند باقرخان شاعر و ادیب متخلّص به امید و تنی چند از شعرا و
ص: 382
دانشمندان دیگر مدفون هستند. اطاق بالای سر آرامگاه میر فندرسكی جایگاه عبادت و ریاضت خلوت نشینان بوده و غزل معروف حافظ شیراز در كتیبه بالای ایوان آن به خط میرعماد نوشته شده است، مطلع آن غزل چنین است:
روضه خلد برین خلوت درویشان است مایه محتشمی خدمت درویشان است
مقابل در تكیه میر، قبرستان كوچكی است كه تقریباً در وسط آن آرامگاه استاد مسلّم خط، بزرگترین شكسته نویس ایران، عبدالمجید درویش می باشد كه سنگ كوچك مرمری روی آن نصب شده است. اگرچه او اهل طالقان می باشد اما از آغاز جوانی ساكن اصفهان بوده و در اینجا به بالاترین مقام هنری رسید. با وجودی كه استاد عبدالمجید در سن جوانی درگذشت اما آثار نفیس و ارزنده فراوانی اعم از قطعه و مرقّع و كتاب از خود به یادگار گذاشته است. نسخه منحصر به فرد كلیّات سعدی او كه اكنون در كتابخانه سلطنتی موجود است از شاهكارهای هنری ایران است. درویش علاوه بر خوشنویسی شاعر توانایی نیز بوده و در شعر «خموش» تخلّص می كرده است. وفات او به سال 1185 هجری در 35 سالگی، در اصفهان اتفاق افتاده و در این مكان دفن شده است.
این تكیه از آثار عهد شاه سلیمان صفوی است بنای قابل توجّه و گنبد دوپوش و رفیعی دارد كه بر اثر عدم توجّه در شرف ویرانی است و بعضی كاشیهای آن ریخته است.
این تكیه به مناسبت قبور فضلا و علما «بقعه العلما» نامیده شده است كه مهمترین ایشان آقاحسین خوانساری متوفی به سال 1099 هجری است. او از بزرگان و دانشمندان و شعرای دوران صفوی و معاصر شاه سلیمان بوده
ص: 383
است. تألیفاتی چند در علوم ادبی و فلسفی دارد. این رباعی از اوست:
ای باد صبا طرب فزا می آیی
از طرف كدامین كف پا می آیی/
از كوی كه برخاسته ای راست بگو
ای گرد به چشمم آشنا می آیی/
دیگر از مدفونین این تكیه، آقا جمال خوانساری فرزند او است كه وارث كمالات پدر و از مشاهیر و پیشوایان مذهبی آن زمان بوده، ریاست حوزه علمیه بزرگی را در اصفهان به عهده داشته است. از علمای دیگر مدفون در این بقعه، میرزا نورالدین مجلسی است كه ادیب و شاعر بوده و «چهره» تخلّص می كرده است. تكیه میرزا رفیعا: این بنای تاریخی متروك در كنار فرودگاه تخت فولاد قرار دارد و از آن فقط گنبد بسیار زیبایی باقی مانده كه همچون گوهری تابناك جلوه می كند. این بنا مربوط به زمان شاه سلیمان صفوی می باشد كه به احترام شخصیّت ممتاز میرزا رفیعا بر روی آرامگاه وی ساخته شده است. نام میرزا رفیعا، رفیع الدین محمد بن حیدربن زین الدین علی از سادات طباطبایی و از علمای معروف دوران صفویه است كه دارای تألیفات زیادی بوده است. او متوفی به سال 1080 هجری و دارای فرزندانی همچون ابوالحسن بهاءالدین محمد و سید حسین «مجمر»، شاعر معروف عهد قاجاریه بوده است.
این بنای زیبا كه دارای كاشیكاری نفیسی بوده، رفته رفته در شرف ویرانی است. این بنا از آثار صفویه است و در زمان شاه سلطان حسین بر روی آرامگاه میرمحمد اسماعیل خاتون آبادی، یكی از بزرگان این خانواده و صاحب تفسیر كبیر بنا شده است. میرمحمد اسماعیل از علمای معروف اواخر دوران صفویه و جد سادات پا قلعه می باشد كه
ص: 384
به سال 1116 هجری وفات یافته است. در اطراف این تكیه بسیاری از بزرگان سلسله نعمت الهی دفن شده اند.
آرامگاه جمع كثیری از پیشوایان مذهبی و فضلا و شعرای نام آور اصفهان و متصل به تكیه خاتون آبادی است از جمله مدفونین آن شكرالله متخلّص به «منعّم»، متوفی به سال 1260 هجری است كه این غزل از اوست:
اندر این شهر دلی كو كه گرفتار تو نیست
واندر این ملك یكی كو كه خریدار تو نیست/
لب خندان تو را پسته نخوانیم دگر
زانكه او را نمك لعل شكربار تو نیست/
تیری از غمزه بزن دیده نرگس بردوز
زانكه چشم همه كس لایق دیدار تو نیست/
من كه بیمار شدم گلْ شكرم داد طبیب
بهر من گلْ شكری، جز گل رخسار تو نیست/
جان به پای تو نریزم كه متاعی است حقیر
سر به پای تو نیازم كه سزاوار تو نیست/
منعما شور لب یار، تو را تا به سر است
شكّر و قند به شیرینی گفتار تو نیست/
دیگر از مدفونین معروف تكیه سید العرافین، مرحوم میرزا عباس شیدا فرزند اسحاق دهكردی و رییس انجمن های ادبی كمال و شیدا در اصفهان است كه مجله ای به نام دانشكده را منتشر می كرده است. شیدا متوفی به سال 1328 خورشیدی است. این غزل از اوست:
گردر به رخم بندی كز كوی تو برخیزم
كوبم سر و بر این در، چون حلقه درآویزم/
چون شمع به ناكامی می سوزم و می سازم
وز دیده سرشك غم می لرزم و می ریزم/
مهر تو در آب افكند آیین خردمندی
عشق تو بزد آتش در جامه پرهیزم/
ای غم ز میان
ص: 385
برخیز ای نار هوس بنشین
تا من به كناری خوش بنشینم و برخیزم/
تا، تار سر زلفت یك بار به دست آرم
آشوب دو صد پیكر از شهر برانگیزم/
رفتی و من شیدا، تا چند چو گرد از پی
در وادی نومیدی با خاكِ ره آمیزم/
دیگر از مدفونین معروف این تكیه، شیخ اسماعیل تاج الواعظین پدر استاد فرزانه و هنرمند بی نظیر بلبل داستان سرای اصفهان، تاج اصفهانی است. تاج الواعظین در مرداد سال 1326 وفات یافت. او از وعّاظ معروف شهر اصفهان بود.
این تكیه در جانب شرق خیابان فیض قرار گرفته و از بناهای آخر دوره صفویه است كه در زمان شاه سلطان حسین به احترام چند تن از علماء مشهور آن عصر، از جمله محمدبن عبدالفتاح تنكابنی، متوفی به سال 1124 هجری، مشهور به «فاضل سراب» كه از اجله علمای آن زمان بوده، بنا شده است «فاضل» دارای تألیفاتی نیز می باشد. یكی دیگر از علما و شعرای مدفون در این تكیه، میرزا حسن خان متخلص به «آتش» از شعرای مشهور و معاصر اصفهان است كه در سال 1349 هجری وفات یافته است.
در مقابل تكیه فاضل سراب، در جانب غرب خیابان فیض، باغ بزرگی به نام «والّهیه» هست كه قریب ده هزار متر وسعت داشته و در میان آن بقعه شاعرانه و زیبایی بنا شده كه آرامگاه آقا محمدكاظم واله اصفهانی از شعرا و خوشنویسان معروف عهد قاجاریه است. او در زمان صدارت و وزارت میرزا حسن خان صدر اعظم می زیسته و مرحوم صدر، این باغ را به او عطا كرده و برای او ساخته است.
این فضا قسمتی از باغ
ص: 386
معروف نگارستان بوده كه یادگاری از عهد صفویه است. واله چند سالی در این باغ اقامت داشته و پس از فوت در همان محل دفن شده است. محمد كاظم واله در خوشنویسی خط «رقاع» و «تعلیق» و «ناخنی» استادی مسلّم بوده. سنگ مرمر نفیس آرامگاه خود را با خط نستعلیق بسیار زیبا نوشته كه از آثار ارزنده و ارزشمند هنری اصفهان است. او به سال 1229 هجری وفات یافت. دیوان او با تصحیح استاد جلال همایی به چاپ رسیده و تجدید چاپ هم شده است.
این مسجد زیبا كه از نظر معماری و كاشیكاری بسیار قابل توجّه می باشد، متّصل به تكیه واله است. این مسجد را سلیمان خان ركن الملك كه از رجال معروف زمان خود بوده، از وجوه شخصی بنا نهاده كه در سال 1321 هجری به پایان رسیده است. مرحوم حاج آقا نورالله برادر «آقا نجفی» معروف، در تاریخ بنای این مسجد چنین سروده است:
سر برون آورد نور و بهر تاریخی سرود از سلیمان شد بنای مسجد الاقصی متین بنای این مسجد شامل دو قسمت است، یكی صحن بزرگ شامل گنبد و شبستان و صحن و حوض و دیگری صحن كوچكتری است كه در گوشه آن، در كنار آب انبار قرار گرفته و سردر آن از خیابان فیض دیده می شود. بانی مسجد در اطاقی كه حد فاصل این دو صحن می باشد مدفون است. تكیه آباده ای: در سمت جنوب مسجد ركن الملك و متّصل به آن تكیه ای است، معروف به تكیه حاج محمدجعفر آباده ای، كه از علمای بزرگ عهد قاجاریه و از روحانیون با تقوی و مشهور و مورد احترام مردم زمان خود
ص: 387
بوده است. حاج محمدجعفر آباده ای بانی اعمال خیر از جمله احداث مسجدی در محلّه جماله، بخش سه اصفهان، به نام مسجد حاج محمدجعفر است كه اخیراً به ثبت ابنیه تاریخی نیز رسیده است. او به سال 1280 هجری فوت نموده است. از بزرگان دیگری كه در این تكیه دفن شده اند، ملا عبدالله خوانساری از بزرگان اهل منبر متوفی به سال 1293 هجری و فرزندش میرزا محمود خوانساری مشهور به صدرالمحدثین یكی از آزادیخواهان مبارز صدر مشروطیت و پدر مرحوم میرزا عبدالحسین صدرالمحدثین از وعاظ معروف اصفهان و آقای حسن صدر، مدیر روزنامه قیام ایران و محقّق و مؤلّف و از سخنوران مشهور معاصر است كه از تألیفات مهم او كتاب «مرد نامتناهی»و «حقوق زن در اسلام» می باشد.
در جنوب تكیه آباده ایها كوچه ای قرار دارد كه سمت جنوب آن، تكیه تویسركانی واقع شده است. در این تكیه گروه زیادی از مشاهیر و علما و شعرا و هنرمندان نامدار ایران از زمان قاجاریه مدفون اند، از آن جمله میرزا عبدالغفار تویسركانی و دو فرزندش حاج سید محمدباقر تویسركانی و حاج سید ابوالحسن تویسركانی.
خانواده های تویسركانی، در اصفهان از علما و دانشمندان و محققین به شمار می آیند. در این تكیه، همچنین حاج میر سیدعلی مجتهد نجف آبادی و حاج سیدعلی مباركه ای از وعّاظ مشهور و صاحب تألیفات زیاد كه به سال 1365 هجری وفات یافته است به خاك سپرده شده است. دیگر از شعرای معروف مدفون در این تكیه، شیخ محمد باقر متخلّص به «واثق»، متوفی به سال 1336 هجری است. همچنین بزرگِ خانواده معروف قدسی، میرزا عبدالحسین خوشنویس، معروف به «قدسی» فرزند خوشنویس شهیر میرزا محمدعلی نسخ نویس،
ص: 388
از خوشنویسان مشهور اصفهان و از شاگردان زین العابدین است. مرحوم میرزا عبدالحسین از فرهنگیان مشهور و از پایه گذاران فرهنگ نوین و مؤسّس مدرسه قدسیه اصفهان است كه بسیاری از رجال مملكت از شاگردان این دبیرستان بوده اند. مرحوم قدسی – متوفی به سال 1366 هجری، شاعر توانایی نیز بوده است. شاعر دیگری كه در این تكیه دفن شده میرزا حسن خان متوفی به سال 1344 هجری است كه «ثمر» تخلص می كرده است.
این تكیه به نام محمد، فرزند حاجی محمد ابراهیم كلباسی میرزا ابوالمعالی است كه از علمای پرهیزكار و مشهور زمان خود بوده است. او به سال 1315 هجری وفات یافته است. بیشتر خانواده كلباسی در این تكیه دفن شده اند.
همچنین میرزا موسی انصاری از شعرای اصفهان نیز در این تكیه دفن شده است. این غزل از نمونه اشعار او است:
در حریم خلوت دل جای هر بیگانه نیست
جز خیال دوست كس را راه در این خانه نیست/
بوسه از یاقوت لعل او طلب كردم به جان
گفت نقد جان بهار گوهر یكدانه نیست/
خانه بر دوشیم و اندر آستین گنج روان
تا گدایان را نگویی گنج و مال و خانه نیست/
بسكه از عشّاق دلهای پریشان گشته جمع
بر سر زلف دلاویز تو راه شانه نیست/
جز به كویش نیست ره در كوی قرب انصاریا
گر گدا كاهل بود تقصیر صاحبخانه نیست/
در ضلع شرقی گورستان تخت فولاد قرار دارد و بنا به روایاتی، از قدیمی ترین گورستانهای اصفهان به شمار می رود زیرا حضرت یوشع از پیغمبران بنی اسراییل كه در زمان كورش كبیر پادشاه هخامنشی از اسارت بخت النصر پادشاه بابل نجات یافته و
ص: 389
به اصفهان آمده است، در این محل دفن گردیده و مقبره ای داشته كه آن را خراب كرده اند ولی تا قبل از خراب شدن، زیارتگاه مردم بوده است. این تكیه دارای آب انبار بزرگ و تاریخی می باشد كه موجود است و قبور دیگری نیز در آن تكیه دیده می شود.
بنای اولیه این تكیه از مرحوم حاج محمد ابراهیم ملك التجّار اصفهانی است. او به سال1341 در منزل شخصی خود واقع در پا قله وفات یافت و بنا به وصیّت خود در همان جا به خاك سپرده شد. ملك این تكیه را به پاس احترام دو تن از اجلّه حكماء و مدرّسین اهل عرفان مرحوم ملا محمد كاشانی و مرحوم شیخ محمد خراسانی بنا كرد و طولی نكشید كه این تكیه مدفن بسیاری از علما و شعرای زمان گردید. از جمله مرحوم حسینعلی متخلّص به «آشفته» و همچنین آرامگاه «طبیب» اصفهانی، شاعر بزرگ و پزشك معروف دربار نادرشاه، در سكوی بلندی در این تكیه قرار دارد و سنگ مرمر نفیسی روی آن نصب شده است. این غزل شیوا از جمله غزلیات معروف طبیب است:
غمت در نهانخانه دل شیند
به نازی كه لیلی به محمل نشیند/
به دنبال محمل چنان زار گریم
كه از گریه ام ناقه در گل نشیند/
خلد گر به پا خاری آسان برآرم
چه سازم به خاری كه در دل نشیند/
مرنجان دلم را كه این مرغ وحشی
ز بامی كه برخاست مشكل نشیند/
بنازم به بزم محبت كه آنجا
گدایی به شاهی مقابل نشیند/
طبیب! از طلب در دو گیتی میاسا
كسی چون میان دو منزل نشیند/
در جانب شرق این تكیه،
ص: 390
شیخ اسدالله، عارف و شاعر معروف به خاك سپرده شده كه در شعر «دیوانه» تخلّص می كرده و مرحوم الفت ادیب و محقّق دانشمند اشعار او را در مجموعه ای چاپ و منتشر ساخته است. از جمله اشعار او است:
خوشتر ز روزگار جنون روزگار نیست
نیكوتر از دیار محبّت دیار نیست/
آن سر كه نیست در ره پاكان عشق خداست
شایسته نشیمن دامان یار نیست/
رو دل به عشق ده كه به ویرانگی كشد
شهری كه در قلمرو این شهریار نیست/
عاقل اگرچه عاقبت از جوی بگذرد
اما مسلّم است كه دیوانه وار نیست/
دو تن از شعرای معروف دیگر كه در این تكیه مدفون اند، یكی سید عبدالوهاب معروف به «مستشار» و دیگری عبدالحسین ادیب متوفی به سال 1353 هجری است.
در این تكیه بسیاری از علماء و شعرا و دانشمندان از جمله محمدبن تاج الدین حسن اصفهانی از شاگردان مجلسی دوم – كه چون در جوانی به هند سفر نموده بود.
به نام فاضل هندی شهرت یافت – مدفون اند. همچنین شاعرِ معاصرِ شاه صفی، به نام نورالله اصفهانی متخلص به «ضیاء» و متوفی به سال 1052 ه. ق كه سنگ بسیار نفیس آرامگاه او در سیل سال 1333 شمسی و ویرانی قبرستان، مفقود گردیده است، در این تكیه مدفون است. این شعر از او است:
ای بت هرزه گرد هر جایی نی برآورده سر به شیدایی
هرزه گردی و باده پیمایی عاقبت می كشد به رسوایی/
بسكه گفتم زبان من فرسود چه كنم پند من ندارد سود
.../
در سمت غرب خیابان فیض آرامگاه میرزا عبدالحسین ملقّب به فیض علیشاه اصفهانی قرار دارد كه خیابان
ص: 391
نیز به نام اوست. فیض متوفی به سال 1194 و یكی از اقطاب بزرگ عالم تصوّف و عرفان است. وی در دارالسلطنه اصفهان متولد شده است و پدر جناب نور علیشاه و مرید سید معصوم علیشاه و مرشد مشتاق علیشاه بوده است. میر محمد صادق ملقب به فیض ثانی و همچنین محمد هاشم استاد مسلپم خط نسخ نیز در این تكیه دفن شده اند.
این تكیه مربوط به مریم، دایه سیف الدوله محمد میرزا پسر فتحعلیشاه قاجار بوده است. علاوه بر اینها باید از تكیه بروجردی، تكیه شیخ مرتضی، تكیه ایزد گشتسب، تكیه گلزار و تكیه شیخ زین الدین، آرامگاه شاعر توانا مشتاق اصفهانی، تكیه فاضل اردستانی و بسیاری از تكایای معروف و زیبای دیگر كه بستر و آرامگاه شخصیّت های مهم علمی، ادبی و هنری استان و كشور است نام برد.
برای اطلاع بیشتر می توان به كتاب «سیری در تاریخ تخت فولاد اصفهان» تألیف سید مصلح الدین مهدوی مراجعه كرد.
نظر به این كه آبهای زیرزمینی در تخت فولاد شور و غیر قابل شرب است. تا چند سال قبل، آب انبارهایی ساخته بودند كه آب باران یا آب شیرین چاهها در آن ذخیره می شد و مردم از آن استفاده می كردند، برای این منظور زمینی را به شكل دایره یا مربع به عمق ده متر از سطح زمین و به قطر حدود ده متر حفر كرده كف آن را غیرقابل نفوذ می كردند و سقف آن را با مصالح محكم مثل سنگ و آجر به شكل گنبد می ساختند و از سطح زمین به وسیله پله های آجری به مخزن آب انبار كه در عمق زمین ساخته شده
ص: 392
بود، راه می یافتند. بدین ترتیب آب باران یا چاه های آب شیرین را در این مخازن جمع آوری می كردند و در تابستان و مواقع دیگر، جهت آشامیدن مورد استفاده قرار می دادند و آب شور چههای منطقه صرف حوض و حوضخانه و شستشو و زراعت می شد. اهم این اب انبارها عبارت اند از: 1-آب انبار تكیه كازرونی كه در سال 1342 شمسی ساخته شده است. 2-آب انبار تكیه مجلسی كه بنای آن مربوط به قرن دهم هجری است. 3-آب انبار لسان الارض كه در قرن دهم و یازدهم ساخته شده است. 4-آب انبار مسجد ركن الملك مربوط به سال 1325 هجری كه خطیب، شاعر اصفهان قطعه شعری به این مطلع برای آن ساخته است:
از همت ركن الملك معمور صفاهان شد در مسجدش آب انبار سرچشمه حیوان شد 5-آب انبار سمائیان كه یكی از تجّار محترم و بازرگانان متدیّن اصفهان بوده و در سال 1360 هجری این آب انبار را ساخته است. 6-آب انبار مسجد مصلّی كه از آثار عهد صفویه است و برخی آن را به قبل از صفویه مربوط دانسته اند. 7-آب انبار قسمت غربی تكیه بابا ركن الدین كه آن هم مربوط به قرن نهم و دهم هجری است. بعد از لوله كشی آب اصفهان این آب انبارهای غیر بهداشتی، متروك شد و اهالی از آب لوله كشی استفاده می نمایند.
حافظ ابونعیم اصفهانی در كتاب خود به نام «ذكر اخبار اصفهان» به قدمت بخشی از تخت فولاد به عنوان «لسان الارض» اشاره می كند و معتقد است آن گاه كه خداوند خطاب به آسمانها و زمین فرمود «به میل یا كراهت بیایید» زمین اصفهان به خداوند جواب گفت
ص: 393
و از این روی زبان زمین یا «لسان الارض» نامیده شد. بنابراین قدمت و اهمیت لسان الارض در تخت فولاد با خلقت آسمان و زمین آغاز می شود. این مطلب نشانگر سابقه تاریخی این زمین مقدس بوده و حكایت از آن دارد كه این مكان قبل از اسلام نیز مورد توجه و عنایت مردم شهر اصفهان بوده است. در كتاب «نصف جهان فی تعریف الاصفهان» آمده است كه در لسان الارض قبری موجود است كه به قبر «یوشع نبی» شهرت دارد. در واقع وجود این قبر نیز در ناحیه لسان الارض قدمت این منطقه را به پیش از اسلام باز می گرداند.
قرنها قبل از اسلام، زمانی كه بخت النصر قوم یهود را از فلسطین كوچانیده و به آزار و اذیت آنها پرداخته بود، كوروش پادشاه هخامنشی ایران، یهودیان را از اسارت بابل نجات داد و آنهارا به ایران كوچ داد و تعدادی از آنها را در اصفهان ساكن گردانید. این یهودیان برای خود شهری به نام «یهودیه» احداث كردند كه در محل «جویباره» فعلی اصفهان واقع بوده است و هنوز تعدادی از آنها در این منطقه زندگی می كنند. چنانكه گفته می شود دو تن از پیامبران و پیشوایان مذهبی آنان به نامهای «شعیا» و «یوشع» در اصفهان وفات یافته و به خاك سپرده شدند. «شعیا» در امامزاده اسماعیل در محله گلبهار و «یوشع» در تخت فولاد در اراضی لسان الارض مدفون گردید. مردم اصفهان «یوشع» مدفون در لسان الارض را «یوشع نبی» می دانند و او را به عنوان یكی از پیامبران بنی اسرائیل می شناسند؛ اما در منابع یهودی اشاره ای نشده است كه «یوشع» از پیامبران
ص: 394
یهود در اصفهان مدفون باشد. با توجه به تحقیقاتی كه اخیراً انجام شده مشخص گردیده كه «یوشع نبی» مدفون در تخت فولاد از بزرگان و روحانیون و فردی قدیس در قوم بهود بوده و در طول تاریخ چه قبل از اسلام و چه بعد از آن مورد توجه یهودیان و مسلمانان بوده است. بهرحال وجود مقبره «یوشع» می تواند نشانگر سابقه طولانی سرزمین تخت فولاد باشد.
اصفهان تا اوایل سده چهارم هجری تخت سلطه خلفای عباسی بوده تا آنكه «مرداویج زیاری» از حكمرانان آل زیار در سال 316 ه. ق آنرا فتح می نماید. وی در راستای زنده كردن آیین های ایران باستان، در هنگام جشن سده (دهم بهمن ماه) آتش بازی و جشن بزرگی را در زمینهای میان زاینده رود و هزار دره كه اراضی تخت فولاد و لسان الارض را در میان می گیرد بر پا می نماید. بر طبق این مطلب به گمان قوی تخت فولاد در آن زمان زمین لم یزرعی بیش نبوده است. در دوران آل بویه نیز «پولاد» از دلاوران و سرداران نامی دیالمه تختی سنگی در مكانی بین پل خواجو و دروازه تخت فولاد به نام خود ساخته و بر آن می نشسته و كشتی گیران و پهلوانان در برابر او بر زمین مسطحی به كشتی می پرداختند. از قرن اول تا سوم هجری آثاری در تخت فولاد به دست نیامده است، امااز قرن چهارم به بعد شواهدی بر تاریخ تخت فولاد موجود است. در جریان تعمیراتی كه در تكیه باباركن الدین و برخی تكایای تخت فولاد صورت گرفته تعدادی آجر نوشته منقوش به طرحهای تزیینی و خطوط به دست آمده كه نشانگر
ص: 395
معماری و هنر عهد دیالمه و سلجوقیان می باشد این آجرها به خطوط كوفی و گل و بوته های تزیینی منقوش است و بررسی ومقایسه آنها با سایر نمونه های خط و طرح آجر نوشته های ابنیه تاریخی ایران نشان می دهد كه این آجرها متعلق به دوره های مختلف از قرن چهارم تا ششم هجری می باشند.
همچنین سنگ قبوری نیز متعلق به قرون چهارم و پنجم هجری در این منطقه توسط سازمان میراث فرهنگی یافت شده است. تا دو دهه پیش نیز در محل لسان الارض ساختمانی بر قبر «یوشع» وجود داشت كه به گفته برخی باستان شناسان در بعضی از قسمتهای آن آثار آجری سبك دیلمی به خوبی آشكار بود.
در قرنهای پنجم تا نهم هجری مزار تخت فولاد یكی از جایگاههای عبادت و ریاضت بوده و عرفا و صوفیان و عبادو زهاد در آنجا برای خود عبادت خانه ساخته بودند و در آنها شب و روز به عبادت و راز و نیاز با خداوند متعال مشغول بودند، چنانچه «كمال الدین اسماعیل اصفهانی» شاعر معروف، در یكی از همین عبادت خانه های تخت فولاد به دست مغولان كشته شد.
در قرن هفتم و هشتم هجری عده ای از عرفای بزرگ كه در آن عهد عموماً به «بابا» و «عمو» شهرت داشتند در این مكان متبرك ساكن بوده اند كه مهمتر از همه آنها «بابا ركن الدین»، عارف و صوفی معروف می باشد. پس از وفات باباركن الدین، وی را در تخت فولاد به خاك سپردند و از آن پس این ناحیه به نام «مزار باباركن الدین» شهرت یافت و مزار وی جایگاه ریاضت و عبادت عرفا و پارسایان گردید.
ص: 396
س از دفن باباركن الدین تا عهد صفویه گاهی بزرگان دیگری در تخت فولاد دفن می شدند، اما یقیناً تخت فولاد گورستان رسمی شهر اصفهان محسوب نمی شده است و هر یك از محلات شهر اصفهان برای خود گورستان محلی داشته اند.
دوره صفویه را می توان اوج شهرت و اعتبار تخت فولاد دانست. احداث مصلای بزرگ شهر و بنای عظیم و زیبای مقبره باباركن الدین، این گورستان را در كانون توجه امرا و علما و مردم قرار دارد و روز به روز بر آبادانی آن افزوده شد. هر چند اصفهان در دوره صفویه به استثنای امامزاده ها و مقابر خصوصی، دارای دوازده گورستان بزرگ بود لیكن گورستان باباركن الدین با دفن علمای بزرگی چون میرفندرسكی و … اهمیت ویژه ای یافت. دراین دوران این محدوده گسترش زیادی یافته و چنانكه از نوشته های شاردن بر می آید در این محدوده علاوه بر تكیه و خانقاه و بقعه، كاروانسرا، باغ، مهمانسرا، مسجد، مصلی، آب انبار و یخچال نیز وجود داشته است.
در سال 959 ه. ق مقارن سلطنت شاه طهماسب صفوی، فولاد بن استاد شجاع حلوایی مشهور به «بابا فولاد» از عرفای مورد علاقه مردم اصفهان در گذشت و در این سرزمین به خاك سپرده شد. از نیمه دوم قرن دهم هجری به تدریج تخت فولاد رونق یافت و عده ای از مردم اصفهان در جوار قبر باباركن الدین و یا در جوار مصلای اصفهان به خاك سپرده شدند. در زمان شاه عباس اول كه اصفهان به پایتختی ایران برگزیده شد تخت فولاد به سبب وجود مزار باباركن الدین كه از عرفا و صوفیان بنام بود مورد
ص: 397
توجه بیشتری قرار گرفت، چنانچه علمای بزرگی همچون «شیخ بهایی» به مزار باباركن الدین احترام زیادی می گذاشتند و برخی از علما و عرفا همچون «میرفندرسكی» آن سرزمین را برای عبادت و ریاضت خود برگزیده بودند. «تكیه باباركن الدین» در این زمان به سبب ارادت خاص شاه عباس به وی، موقعیت ممتازی داشت. در این دوره تكایایی چون «تكیه میر فندرسكی»، «تكیه درویش صادق»، «تكیه محمد علی بیك ناظر» ومحور تاریخی تخت فولاد شامل بازار، كاروانسرا، مسجد، حمام تكیه و گورستان در جهت شرقی – غربی شكل گرفت كه این محور تاریخی در كنار جاده اصفهان به شیراز واقع شده بود. ساختمان «مصلای تخت فولاد» و «تكیه لسان الارض» نیز احتمالاً در همین سالها ساخته شده اند. در نیمه دوم قرن یازدهم هجری تكایای بسیاری در تخت فولاد ساخته شد، كه از جمله این تكایا «مقبره الله وردیخان»، «تكیه فاضل اردستانی» و «تكیه ملامحمد زكی» را می توان نام برد.
در حدود سال 1068 ه. ق شاه عباس دوم پل تاریخی «حسن آباد» یا «حسن بیگ» را كه امروز به نام «پل خواجو» معروف است و در آن زمان سنگی و خیلی كوچكتر از پل فعلی بود، به صورت و عظمت كنونی تجدید نمود. وی به پیروی از اندیشه های شاه عباس اول، به بخش جنوبی پل خواجو توجهی خاص مبذول نمود. گروهی از زرتشتیان از قدیم الایام در اصفهان می زیسته اند كه در اوایل دوره صفویه در محلی زرتشتی نشین در غرب تخت فولاد موسوم به «گبرآباد» ساكن بوده اند و قبرستانی نیز در این منطقه داشته اند. (خیابان «آپادانا» كه هنوز در افواه مردم اصفهان به این نام خوانده
ص: 398
می شود، به این مناسبت نامگذاری شده بود) شاه عباس ابتدا دستور می دهد تا در حدود جلفای اصفهان، زمین و مكانی برای سكونت به آنها داده شود و زرتشتیان به این قسمت از جلفا نقل مكان نمایند، سپس دستور احداث كاخها و باغهای متعددی مانند: «عمارت هفت دست»، «تالار آیینه خانه»، «قصر نمكدان»، «باغ گلستان»، «عمارت دریاچه» و … را می دهد و خیابانی نیز از جنوب پل خواجو به سمت راه شیراز احداث می گردد كه در حال حاضر «خیابان فیض» نام دارد. وی همچنین دستور طرح اندازی چهار باغی بزرگ در جاده اصفهان به شیراز را می دهد. این چهار باغ كه از جنوب پل حسن آباد آغاز شده و به دروازه تخت فولاد ختم میشده به «چهار باغ گبرآباد» معروف بوده و شامل باغهای زیر بوده است: 1-در جانب شرق و دو طرف پل، باغ و قصری مشرف بر زاینده رود به نام «باغ كاج» وجود داشت كه بعدها در فتنه افغان، چون محمود غلجایی مدتی از بیم طغیان اهالی پایتخت در این باغ به سر می برد به «باغ محمود» معروف گردید. 2-در مقابل این باغ و غرب خیابان، باغی وسیع با عمارتی به نام «باغ مستوفی» وجود داشت و به باغ گلستان كه در كنار تالار آیینه خانه مشرف به زاینده رود بود متصل می شد. 3-«باغ نگارستان» كه ساختمانها و دریاچه ای بزرگ داشت، در جنوب باغ های فوق الذكر و در جانب غرب این خیابان واقع بوده است. 4-«باغ انارستان» در جانب شرق و روبه روی باغ نگارستان قرار داشته است.
دو باغ اولی در مقابل یكدیگر بنا شده بود و حوضی
ص: 399
بزرگ و آبشاری جلوی سر در این باغها در وسط خیابان وجود داشت در مقابل سر در دو باغ انارستان و نگارستان نیز در وسط خیابان حوض و آبشار دیگری وجود داشت. خیابان فیض نیز در آن زمان به مراتب وسیعتر از خیابان فعلی بوده و ظاهراً «باباركن الدین» نام داشته و سردرها و قصرها و چهار باغ بزرگ در دو طرف آن ساخته شده بود. در زمان شاه سلیمان صفوی محدوده گورستان تخت فولاد به حداكثر وسعت خود رسیده، به طوری كه گفته می شود در این زمان 400 تكیه و خانقاه وجود داشته است. آنچه مسلم است گسترش شهر صفوی تا دروازه آن زمان (دروازه صفوی) ادامه یافته و بنابراین تخت فولاد از محلات خارج شهر محسوب می شده است. از تكایایی كه در زمان شاه سلیمان صفوی ساخته شد، «تكیه میرزا رفیعا» و «تكیه خوانساری» را می توان نام برد.
از اواخر دوره صفوی به خصوص زمان شاه سلطان حسین تخریب تكایای تخت فولاد آغاز می شود. ملامحمد باقر مجلسی كه از علمای بزرگ اواخر عهد شاه سلیمان و اوایل سلطنت شاه سلطان حسین بود، حكم نمود كه طایفه متصوفه را كه در آن وقت زیاد شده بودند از شهر اخراج نموده و بسیاری از تكایا و خانقاهها را خراب نمودند. در این زمان تكایای «آقا سید رضی شیرازی»، «میر سید اسماعیل خاتون آبادی»، «ملا محمد فاضل سراب» و «سید ابوالقاسم خواجویی» ساخته شدند.
هنگامی كه اصفهان به محاصره افغانها در آمد تخت فولاد متحمل تخریب فراوان شد. در حمله افاغنه به اصفهان بناهای بسیاری ویران شد و سنگ قبرهای فراوانی معدوم گردید.
ص: 400
همچنین برای ساختن حصار شهر برخی از تكایا ویران شد و پس از آن به دنبال سقوط اصفهان و فاجعه كشتار مردم و شیوع بیماریها و كاسته شدن از جمعیت شهر، تخت فولاد مورد بی توجهی قرار گرفت و به سوی ویرانی پیش رفت. در واقع سقوط دولت صفویه و بی توجهی های دولت های افشاریه وزندیه به اصفهان سبب شد ابنیه موجود در تخت فولاد در معرض انهدام قرار گیرد.
در دوره افشاریه و زندیه بنای مهمی در تخت فولاد ایجاد نشد، باغهای دیدنی آن رو به نابودی گذاشت و بر سر مزار علمای بزرگی چون «بهاالدین محمد اصفهانی (فاضل هندی)» و «ملا محمد اسماعیل خواجویی» بنایی احداث نگردید. تنها یادگار این دوره چند بقعه و چهار طاقی كوچك بود كه از جمله به "بقعه فیض" می توان اشاره كرد.
با به سلطنت رسیدن فتحعلی شاه قاجار و انتخاب «محمد حسین خان صدر اصفهانی» ابتدا به سمت حاكم اصفهان و سپس به سمت صدر اعظم فتحعلی شاه، تخت فولاد رونقی دوباره گرفت. محمد حسین خان صدر كه مردی دیندار و نیكوكار بود در آبادانی شهر اصفهان بسیار كوشید و مدارس و مساجدی را بنا نمود. وی و سپس فرزندش «عبدالله خان امین الدوله» در مقام احیا و تعمیر آثار صفوی از جمله «چهار باغ گبر آباد» برآمدند و به تقلید از صفویه، چهارباغی را از دروازه حسن آباد تا پل خواجو و سپس از پل خواجو تا كاروانسرای تخت فولاد طرح ریزی كرده و آنرا «چهارباغ امین الدوله» یا «چهارباغ امین آباد» نامیدند. در این زمان تكیه و باغی زیبا برای شاعر و عارف وارسته
ص: 401
آن روزگار «آقا محمد كاظم و اله اصفهانی» از خوشنویسان مشهور خط شكسته و تعلیق احداث شد، همچنین «تكیه مادر شاهزاده» بر سر مزار «مریم بیگم» دایه «سیف الدوله» حاكم وقت اصفهان و فرزند فتحعلی شاه قاجار بنا گردید. در نقشه چریكف كه قدیمی ترین نقشه موجود از اصفهان است و در سال 1851 میلادی تهیه شده از باغهای صفوی كنار محور خیابان فیض و كاخهای موجود در آن و همچنین ابنیه و تكایای تخت فولاد نیز یاد شده است. این منطقه در این زمان نیز جزو نواحی خارج از شهر محسوب می شده است. در عناوین این نقشه دو روستا به نامهای ده كوله پارچه و ده تخت فولاد مشخص شده اند كه این دو روستا هسته اولیه محله های كوله پارچه و تخت فولاد اصفهان را تشكیل می دهند.
در زمان سلطنت محمد شاه و ناصر الدین شاه قاجار كه در اغلب آن «ظل السطان» فرزند ناصر الدین شاه حكمران اصفهان بود بسیاری از بناهای صفوی تخت فولاد به عمد تخریب شده و از بین رفت. در این زمان تكایای بسیاری نیز ساخته شد كه اغلب آنها به خاطر مقبره علمای معروف و مجتهدین بزرگ شهر اصفهان بود. از جمله تكایای مهم و قابل ذكر «تكیه حاج محمد جعفر آباده ای»، «تكیه شهشهانی» و «تكیه آقا سید محمد ترك (جهانگیر خان قشقایی)» هستند. گورستان تخت فولاد در این زمان بار دیگر به عنوان مهمترین گورستان شهر اصفهان مورد توجه مردم و بزرگان شهر اصفهان واقع شد.
در این زمان ثروتمندان نیكوكار همچون «میرزا سلیمان خان ركن الملك شیرازی»، «میرزا ابراهیم ملك التجار»، «میرزا محمد
ص: 402
تقی تاجر نقشینه» و «محمد حسین تاجری كازرونی» به ساختن و یا تعمیر مساجد و تكایا در تخت فولاد اهتمام ورزیدند. «مسجد و آب انبار ركن الملك» به دستور میرزا سلیمان خان ركن الملك شیرازی نایب الحكومه ظل السلطان حاكم اصفهان در تخت فولاد بنا شد. وی همچنین دستور داد...
بقعه ای برمزار «آقا محمد بید آبادی» بنا شود. ملك التجار «تكیه ملك» را برای «آخوند ملا محمد كاشانی» بنا كرد و «كاروانسرای تخت فولاد» را مرمت نمود.
محمد حسین كازرونی هم «تكیه كازرونی» را برای «ملا عبدالكریم گزی» بنا نمود و آب انباری در مقابل آن ساخت و «میرزا محمد تقی نقشینه» به تعمیر «تكیه خوانساریها» و «مصلای تخت فولاد» مبادرت نمود.
در كنار این فعالیت ها برای علما و عرفای بزرگ آن زمان تكایای «میرزا ابوالمعالی كلباسی»، «صاحب روضات»، «تویسركانی»، «ریزی»، «آغاباشی»، «حاج آقا مجلس» و «امین» ساخته شد. همچنین خوانین بختیاری در جوار تكیه میر «تكیه بختیاریها» را برای خود بنیاد نهادند. همزمان با این تحولات به تدریج گورستان تخت فولاد رو به گسترش نهاد و تكایا و گورستانها از قبور آكنده گردید.
در دوران پهلوی تكایایی در تخت فولاد و به دست خیرین آن روزگار بناشد كه اغلب برسر مزار علما و بزرگان آن بقعه ای احداث شده بود. از جمله تكایای مهم این دوره می توان به تكایای «آقا سید محمد لطیف خواجویی»،
«زرگرها»، «سید العراقین»، «امام جمعه»، «آقا باقر قزوینی»، «ایزدگشسب»، «بروجردی»، «حجت نجفی»، «گلزار» و «مقدس» اشاره كرد.
در اواخر حكومت پهلوی ظرفیت گورستان تخت فولاد تكمیل شده و جایی برای دفن اموات جدید و
ص: 403
جوابگویی به نیاز شهر پرجمعیت اصفهان وجود نداشت.
دراین زمان احداث فرودگاه اصفهان در اراضی جنوب تخت فولاد و احداث خیابانهای سعادت آباد و فیض موجب گسیختگی بافت تاریخی تخت فولاد شد.
از دیگر آسیبهای تخت فولاد در عهد پهلوی ساخت و ساز در محدوده تخت فولاد و نواحی پیرامون آن بود. در این دوران با گسترش شهر به ویژه به سمت جنوب، قسمتهایی از اراضی تخت فولاد به كاربری های دیگری همچون محله های مسكونی و مراكز دولتی مانند مدارس، مراكز درمانی و بهزیستی، بانك ها و … تبدیل شد كه بر روی زمینهای كشاورزی و بقایای باغها و عمارات عصر صفوی احداث شدند. در جریان توسعه مناطق مسكونی در درون بافت تاریخی تخت فولاد، تخریب و تصرف قبرستانها و تكایای تخت فولاد نیز سرعت بیشتری گرفت كه عمدتاً با بی تفاوتی مقامات دولتی بویژه شهرداری وقت همراه بود. در دوره سلطنت رضاشاه دفن اموات در قبرستانهای شهر ممنوع گردید و كلیه قبرستانهای داخل شهر تسطیح و تخریب شده و تخت فولاد به عنوان تنها گورستان شهر مورد استفاده قرار گرفت. بسیاری از تكایا مملو از قبور شد و زمینهای كشاورزی و بایر نیز به گورستان و تكیه تبدیل شد. از آخرین وقایع مهم تخت فولاد در این دوران دفن شهدای انقلاب در تخت فولاد به ویژه در نزدیكی لسان الارض بود. این شهیدان كسانی بودند كه علیه رژیم پهلوی دست به مبارزه زده و به دست ماموران رژیم به شهادت رسیده بودند. عطر حضور لاله های انقلاب از این پس رنگ وبویی دو چندان به تخت فولاد بخشید و مامنی شد
ص: 404
برای حفظ یادها و تجدید میثاق با آرمانهای ایران اسلامی
همزمان با انقلاب اسلامی و مدتی پس از آن جنوب تكیه لسان الارض به نام «گلستان شهدا» نامیده شد. با شروع جنگ ایران و عراق در سال 1359 ه. ش و افزایش تعداد شهداء، تكایای مجاور همچون «لسان الارض»، «كوهی» «بروجنی ها» و «ملك» تجمیع شده و توسعه یافت و به گلستان شهدا ملحق گردید. از طرف دیگر پس از احداث گورستان جدید باغ رضوان در شرق شهر اصفهان و در نزدیكی روستای «گورت» در مسیر جاده اصفهان – یزد، دفن اموات در تخت فولاد به طور كلی ممنوع شد و فقط شهدا در گلستان شهدای تخت فولاد به خاك سپرده شدند. با ممنوعیت دفن اموات در سال 1363 ه. ش تخت فولاد به تدریج متروكه شد و آهسته آهسته رونق خود را از دست داد. بدون سرپرست ماندن تخت فولاد سبب حضور عناصر خلافكار در محیط های بسته این محدوده گردید. از طرف دیگر با متروكه شدن تخت فولاد، به تدریج تكایا و بقاع و آثار موجود در تخت فولاد در معرض تخریب قرار گرفتند.
این مسأله سبب شد نگرانی های وسیعی در بین مردم علاقمند به تخت فولاد به ویژه علما و چهره های علمی و ادبی اصفهان ایجاد شود. شهرداری اصفهان در پاسخ به خواست مردم و علما در سال 1369 با تشكیل هیات امنا متشكل از علما و نویسندگان و علاقمندان تخت فولاد به برنامه ریزی و تصمیم گیری برای تخت فولاد پرداخت. این اقدامات منجر به تاسیس مركز ساماندهی تخت فولاد در سال 1372 گردید كه پس از مدتی نام
ص: 405
آن به «مجموعه فرهنگی مذهبی تخت فولاد» تغییر یافت. «مجموعه فرهنگی مذهبی تخت فولاد كه تابع شهرداری اصفهان بود با اقدامات همزمان فرهنگی و عمرانی به ساماندهی و معرفی تخت فولاد پرداخت. سازمان میراث فرهنگی با ثبت محدوده تخت فولاد در سال 1375 به عنوان آثار ملی ایران توجه خاصی را به این محدوده مبذول داشت.
در این سالها ضمن تاكید بر حفظ بافت تاریخی و آثار ارزنده دوره های گذشته، تكیه ها و اتاقهای فاقد ارزش معماری و تاریخی تخریب شد تا محیط امن خلافكاران از میان برود. از طرف دیگر با زیباسازی محیط تخت فولاد و احداث فضای سبز و تعمیر و بازسازی تكایا و ساختمانهای تاریخی ارزشمند، این محوطه تاریخی احیا گردید. از دیگر اقدامات «مجموعه فرهنگی مذهبی تخت فولاد» در این سالها احداث بقعه بر سرمزار مشاهیر تخت فولاد از قبیل «حاج آقا رحیم ارباب»، «جهانگیرخان قشقایی»، «استاد جلال تاج اصفهانی»، «شهید آیت ا.. اشرفی اصفهانی»، «ملا محمد اسماعیل خواجوئی»، «فاضل هندی» و «آقا محمد بید آبادی» بوده است، همچنین بیشتر تكایای تخت فولاد و بقعه های علما مورد تعمیر و مرمت قرار گرفتند.
اصفهان یكی از زیباترین شهرهای تاریخی جهان به شمار میرود و طی قرون متمادی كانون فرهنگ، دانش و هنر ایرانی-اسلامی بوده است. این شهر پس از اسلام به آرامی رشد و گسترش پیدا كرد و در سه دوره تاریخی آل بویه، سلجوقیان و صفویان پایتخت این دولت ها و فرهنگ اسلام و تشیّع محسوب می شد. ستاره اقبال اصفهان در روزگار صفویه درخشش بیشتری پیدا كرد و مساجد، مدارس، عمارات و ابنیه عالی، قصرها، میدان ها، باغ ها و
ص: 406
تفرجگاه ها، كاروانسراها، محلاّت و مزارات باشكوهی در این شهر ساخته شد. آن گونه كه كَمْپفر سیاح آلمانی كه در آن عصر از اصفهان دیدار داشته است می نویسد:» وسعت این شهر چندان است كه آن را بزرگترین شهر آسیا در این سوی گنگ می توان به حساب آورد.»
شهر اصفهان در این روزگار تجلّی گاه ظهور استعداد و نبوغ جلوه های ارزشمند و بلند مرتبه علم و ادب و هنر بود و با جذب استعدادهای شكوفان فرهنگی و تمدنی دیگر شهرها هزاران دانشمند و ادیب و هنرمند را در خود پرورش داد و جایگاه ابدی آنان این شهر گردید. افرادی همچون صاحب بن عَبّاد، ابونُعیم اصفهانی، جمال الدّین عبدالرّزاق و كمال الدّین اسماعیل، مافروخی اصفهانی، باباركن الدّین بیضاوی، حكیم میرابوالقاسم فندرسكی، آقا حسین خوانساری، آقاجمال خوانساری، بهاءالدّین محمّد اصفهانی (فاضل هندی)، حكیم ملاّاسماعیل خواجویی، حكیم آقا محمّد بیدآبادی، سیّد محمّد باقر خوانساری چهارسوقی، آخوند كاشی و جهانگیرخان قشقایی به اوج شكوه علمی دست یافته و در این شهر آرمیده اند.
پس از اسلام اصفهان گورستان های بسیاری همچون آبخشان، طوقچی، سُنبلان و تخت فولاد همچون صدفی این استوانه های دانش و تقوا را در خود جای داده، به ویژه قبرستان تخت فولاد مدفن بسیاری از این علما و دانشمندان، شعرا، هنرمندان و ستارگان علم و ادب اصفهان روزگار صفویه می باشد. به همین سبب این گورستان از نظر فرهنگی، تاریخی و هنری جایگاه ویژه ای در میان مزارات جهان اسلام پیدا كرده و پس از گورستان وادی السلام نجف، دومین مزار مقدّس شیعه محسوب می گردد. همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی در میان تكایای شرقی تخت فولاد، مزار نوینی شكل گرفته كه
ص: 407
به نام گلستان شهدای اصفهان نامگذاری شده است. این مزار مقدّس مدفن دلیر مردان شب شكن و استوانه های سترگ و جلوه های روشن فداكاری و خودگذشتگی می باشد. دلاورمردانی كه برخی از آنان پس از چند سال مجاهدت در جبهه های جنگ هشت سال های كه توسط مزدوران پلید و جنایتكار استكبار جهانی بر ملّت ایران تحمیل گشته بود، در برابر دشمن متجاوز از خاك ایران اسلامی دفاع كردند. این تندیس های مقاومت و نهادهای فداكاری با ایثار خون خود همچون مجاهدان و شهدی صدر اسلام عمّاربن یاسر، مالك بن اشتر، خُزیمه بن ثابت ذوالشهادتین و حُجربن عدی كِنْدی نهال نو پای اسلام را سیراب كردند و با جانفشانی های خود حماسه های شگرفی را بر جای گذاشتند و میهن اسلامی را از خطر دشمن متجاوز مصون و محفوظ داشتند. شهدای انقلاب اسلامی با بهره گیری از اندیشه والای مكتب عاشورا به امام حسین و یارانش اقتدا كردند. این اسطوره های مقاومت با فداكردن كالبد و شمع وجود خود راه چندین ساله سیر و سلوك عارفان را یك شبه پیمودند و عند ربهم یرزقون متنعم گردیدند. اكنون مائیم و این خیل شهیدان در پیش روی ما كه فرهنگ سرخ شهادت و راه شهیدان شاهد تاریخ را كه در طول تاریخ تداوم دارد، باز شناخته آن را پاس داریم زیرا تداوم راه آنان مرهون فداكاری و از خودگذشتگی و اتصال به ریسمان محكم مكتب شهادت و شهید پروری است، آن گونه كه امام خمینی فرموده است: «تربت پاك شهیدان است كه تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهدبود.» مطالبی كه در
ص: 408
پیش رو دارید مراحل شكل گیری گلستان شهدای اصفهان را بررسی كرده است. بخش نخست به معرفی تكایی كهن و برخی از اسطوره های علم و تقوا كه در آن آرمیده اند، می پردازد و در بخش دوم به ترتیب زمانی قطعه های گوناگون گلستان شهدا معرفی گردیده و شرح مختصری از زندگی و افكار برخی از این اسوه های مقاومت و سردارانی كه در دفاع مقدّس ملّت ایران مؤثر بوده اند، پرداخته شده است. امید است كاستی ها را اهل تحقیق بر ما ببخشایند. در پایان از همراهی های برادر جانباز علیرضا شاه سنایی تشكر و قدردانی می نمایم اگر نبود یاری و همراهی وی این مهم به انجام نمی رسید.
گلستان شهدا از تكایی نوینی می باشد كه از چندین تكیه كهن تشكیل شده و گسترش آنها از دوران پیش از انقلاب اسلامی آغاز شده است، این تكایا عبارت بودند از:
در شمال گلستان شهدای امروزی می باشد، و مقبره منسوب به یوشع نبی و مسجد لسان الارض (زبان زمین) در آن قرار دارد. این تكیه از تكایی كهن قبرستان تخت فولاد است و تا سال 1361 شمسی عمارات و دیوارهای مخروبه قدیمی و آب انباری كهن با گنبدی بزرگ در غرب مسجد وجود داشت. (جلال الدّین همایی، تاریخ اصفهان مجلّد ابنیه و عمارات (فصل تكایا و مقابر)، تهران، نشر هما، ص 487). برخی از مدفونین در آن عبارتند از:"سیّد عبدالباقی موسوی"، كلانتر اصفهان و از اطبا و شعری اصفهان متولد 1117 ه. و متوفی 1171 ه. می باشد. (مصلح الدین مهدوی، سیری در تخت فولاد اصفهان، اصفهان، انجمن كتابخانه های عمومی اصفهان، 1370 ش، ص 189). "میرزا محمّد نواب لاهیجانی"،
ص: 409
فرزند میرزا محمّد باقر نواب، متوفی 1260 هجری می باشد. (میرزا محمّد علی معلم حبیب آبادی، مكارم آلاثار، به كوشش حاج سیّد محمّد علی روضاتی، اصفهان، چاپ نشاط، 1364 ش. جلد چهارم، ص 1233). "استاد جلا ل الدّین همایی"، فرزند میرزا ابوالقاسم محمّد نصیر، شاعر و عارف و حكیم متخلص به» طرب «. وی پس از كسب مقدمات علوم ادبی نزد پدر و استادان بزرگ حوزه اصفهان آقا شیخ علی یزدی، میرزا احمد اصفهانی، ملاّ عبدالكریم گزی، آیةاللّه سیّدمهدی درچه ای، آیةاللّه حاج میر محمّد صادق خاتون آبادی، حكیم ملاّجواد آدینه ای، حكیم شیخ محمّد خراسانی، آیةاللّه میرزا علی آقای شیرازی، آیةاللّه سیّد محمّد باقر درچه ای، آیةاللّه حاج آقا رحیم ارباب، حكیم ناصر حكمت و حاج میر سیّدعلی جناب كسب علم نمود و از آیةاللّه شیخ محمّد حسین فشاركی اجازه اجتهاد و روایت گرفت. مرحوم همایی پس از تدریس در حوزه اصفهان در سال 1307 ش. به تهران رفت و در دارالفنون به تدریس مشغول شد و در 1314 ش. برای تدریس در دانشكده ادبیات دانشگاه تهران دعوت شد. از جمله آثار وی: كتاب بدیع آسمان و زمین در هیأت، میراث دوره كامل دستور زبان فارسی تاریخ ادبیات فارسی در پنج مجلد، تاریخ اصفهان كه بخش هنرمندان و فصل تكایا و مقابر آن چاپ شده، یك دوره فلسفه، یك دوره معانی و بیان فارسی، غزالی نامه، تصحیح ولدنامه، تصحیح التفهیم، تصحیح مصباح الهدایه و مفتاح الكفایة، تصحیح نصیحه الملوك، تصحیح دیوان مختاری غزنوی، مختاری نامه، شرح احوال سروش اصفهانی، كتاب قواعد نقد به فارسی، شرح مشكلات ابیات مولوی، مولوی نامه، شرح حال طرب، خیامی نامه،
ص: 410
رساله در مقام حافظ، رساله در مبعث رسول اللّه، دو رساله در فلسفه اسلامی، رساله در تاریخ علوم اسلامی، اسرار و آثار واقعه عاشورا، (سیّد محمّد باقر كتابی، رجال اصفهان، امور فرهنگی شهرداری اصفهان و انتشارات گل ها، 1375ش. ص 469؛ مهدی محقق، همائی نامه، تهران، انجمن استادان زبان وادبیات فارسی، 1355 ش، ص 38. دیوان اشعار. استاد همایی) سرانجام در 6 رمضان 1400 ه. ق. مطابق شنبه 28 تیرماه 1359 ش. بدرود حیات گفت و در این مكان مدفون گردید. "حاج آقا میرزا هاشمی"، فرزند سیّد محمّد تقی از اعقاب میرلوحی سبزواری. وی امام جماعت مسجد كازرونی در خیابان عباس آباد بود. وی پس از كسب علوم و معارف در قم و نجف به توصیه آیةاللّه حكیم به اصفهان بازگشت و سرانجام در ظهر روز بیست و یكم رمضان 1407 ه. بدرود حیات گفت و در كنار دو فرزند شهید خود حسن و حسین هاشمی به خاك سپرده شد. (مصلح الدین مهدوی، سیری در تخت فولاد، ص 190)-"حجةالاسلام و المسلمین حاج سّید محمّد بهشتی نژاد"، وی عالمی مهربان و متخلق و در مسجد بهشتی (سرجوی شاه - قرچقه) در خیابان آیةاللّه كاشانی و مسجد حجه بن الحسن (عج) در كوچه دنبال جوی شاه امام جماعت بود. مرحوم حاج سیّد محمد در امور اجتماعی شركت فعال داشت و دعای ندبه وی در صبح های جمعه در هیأت مهدویه اثنی عشری مشهور بود و در كمك رسانی كاروان وحدت و مهدویه به جبهه های جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نقش مهمی داشت. از جمله آثار وی كتاب پرسش و پاسخ های اعتقادی می باشد. این عالم ربانی در 14 شعبان 1409
ص: 411
ه. مطابق با 1368 / 1 / 1 ش. بدرود حیات گفت و در این مكان دفن گردید. -"حجةالاسلام سیّد تقی هاشمی دهسرخی"، فرزند سیّد حسین، امام جماعت مسجد لسان الارض، متوفی در 18 رجب1411 ه. مطابق با 1369 / 11 / 15 ش. می باشد.
یكی از مزارات متبرك و مقدس و بزرگ تخت فولاد بوده است كه در روزگار صفویه شكل گرفته است و به سبب مقبره فاضل هندی و ملاّ محمّد نائینی به آن فاضلان می گویند. این تكیه اكنون در جهت غرب گلستان شهدا تا سردر ورودی از خیابان فیض قراردارد. برخی از مدفونین در آن عبارتند از:-"میرزا نوراللّه كفرانی"، شاعر ادیب، متخلص به ضیاء، معاصر با شاه عباس اول صفوی و از نویسندگان دیوانی بود. -عباس بهشتیان، بخشی از گنجینه آثار ملی، اصفهان، انجمن آثار ملی اصفهان، چاپخانه حبل المتین، 1341 ش، ص 79. -"بهاءالدین محمّد بن حسین اصفهانی"، مشهور به فاضل هندی، متولد سال 1062 ه. ق. حزین لاهیجانی درباره وی می نویسد: «مدت ها به افاده معالم دینیه مشغول و در شرعیات مرجع اهل زمان خود بود و اخلاقی به غایت ستوده داشت. چون در صغر سن با والد خود به هند افتاده بود به فاضل هندی مشهور بود.»-تاریخ حزین، اصفهان، كتابفروشی تایید اصفهان، 1332 ش، ص 64. وی از شاگردان ملاّ محمّد باقر مجلسی بود و در سن هیجده سالگی به منصب اجتهاد رسید. -محمّد بن سلیمان تنكابنی، تذكره العلماء، به اهتمام محمّد رضا اظهری و غلامرضا پرنده، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1372ش، ص 169. از جمله آثار وی كتاب كشف اللثّام كه شرح قواعد الاحكام
ص: 412
علاّمه حلی در فقه است، حواشی به شرح لمعه، المناهج السویه فی شرح الروضة البهیّه، شرح قصیده سیّد حمیری، تلخیص كتاب شفی بوعلی سینا و كتابی در تفسیر قرآن. -محمّد باقر كتابی، رجال اصفهان، ص 69. فوت او در 25 رمضان سال 1137 ه. در اصفهان اتفاق افتاد. به تازگی دفتر مجموعه فرهنگی، مذهبی تخت فولاد بقعه زیبایی بر روی مقبره این حكیم و فقیه نامی احداث كرده است. -"حاج سیّد یوسف خراسانی"، فرزند سیّد محمّد حسینی قائینی. وی به اتفاق پدر از زادگاه خود قائن به اصفهان مهاجرت كرده و به كسب علم پرداخت. حاج سیّد یوسف در مسجد جارچی و حاجی رضا در بازار گلشن امامت جماعت می كرد. از جمله آثار وی، حاشیه بر حاشیه ملاّمیرزا جان، حاشیه بر مدارك و الكواكب الضیائیه می باشد. وفات وی در 24 ربیع الاول سال 1264 ه. اتفاق افتاد. قبر وی در سمت چپ جنوب غربی ایوان بقعه فاضل هندی قرار دارد. (مصلح الدین مهدوی، سیری در تاریخ تخت فولاد، ص 168؛ محمّد باقر كتابی، رجال اصفهان، ص122)-"حاج سیّد محمّد جواد خراسانی"، فرزند حاج سیّد محمّد رضا، فرزند یوسف خراسانی. این عالم زاهد در مسجد جارچی امامت جماعت می نمود و به همین سبب به جارچی مشهور بود. از جمله آثار وی، رساله ای در تعبیر خواب، رساله ای در رؤیاهای صادقه، رساله ای در شرح حال پدر و جّد خود. وی متولد سال 1271 ه. و متوفی در 1352 ه. بود. قبر وی در پایین بقعه فاضل هندی در سمت غرب بقعه قرار دارد. (معلم حبیب آبادی، مكارم الآثار، جلد ششم، ص 1982؛ مصلح الدین مهدوی، سیری
ص: 413
در تاریخ تخت فولاد، ص 162)-"آیة اللّه سیّد محمّدرضا خراسانی"، فرزند سیّدمحمّد جواد، متولد 1311 ه. ق. وی از شاگردان آیةاللّه سیّد محمّد باقر درچه ای بود. این عالم ربانی مدرّس مدرسه صدر بازار و مدرسه چهارباغ بود و كتابخانه مدرسه صدر بازار را تأسیس كرد. وی سال ها ریاست حوزه علمیه اصفهان را برعهده داشت و ظهرها در مسجد جارچی بازار و شب ها امامت جماعت مسجد الاقصی چهارراه فلسطین فعلی را برعهده داشت. وفات وی در 29 رجب سال 1397 ه. روی داد و در سمت راست مقبره فاضل هندی به خاك سپرده شد. ) محمّد باقر كتابی، رجال اصفهان، ص 235؛ مصلح الدین مهدوی، سیری در تاریخ تخت فولاد، ص163. )-"ملاّ محمّد نائینی"، وی شوهر خواهر حاج ابراهیم كلباسی و یكی از ائمه جماعت مسجد حكیم بود. مرحوم نائینی از فقهای نامدار شیعه و مشهور به فاضل نائینی بود و در 20 شوال سال 1263 ه. ق. وفات یافت. قبر وی جلو روی قبر فاضل هندی در سمت چپ قرار دارد. (محمّد باقر كتابی، رجال اصفهان، ص 165؛ میرزا حسن خان جابری انصاری، تاریخ اصفهان وری، ص 318. )-"سیّد محسن بن میر محمّد باقر بن سیّدعلی حسینی"، برادر زاده علاّمه میر سیّد حسن مدرس بود. این عالم فاضل جلیل و فقیه زاهد در مسجد میر سیّد حسن مدرس (رحیم خان) اقامه جماعت می نمود وی دارای تألیفاتی بود از جمله: 1-رساله در اصول دین 2-شرح درهّ سیّد بحرالعلوم-رساله در صیغ العقود. وفات وی روز دوشنبه 6 جمادی الاولی سال 1328 هجری اتفاق افتاد و در پایین قبر فاضل هندی دفن شد. (سیّد مصلح الدین مهدوی،
ص: 414
سیری در تاریخ تخت فولاد، ص 165؛ جلال الدّین همایی، تاریخ اصفهان، فصل تكایا و مقابر، ص 326. )-"سیّد زین العابدین طباطبایی ابرقویی"، عالم و عارف كامل و شاعر زاهد، از اهالی ابرقو ساكن اصفهان محلّه مسجد آقا علی بابا در خیابان حافظ چهار راه كرمانی، استادان وی در فقه و اصول آیه الله حاج شیخ عبدالحسین نجفی، آیةالله حاج میرزا محمّد صادق خاتون آبادی، آیه اللّه سیّد محمّد نجف آبادی و آیه الله حاج آقا رحیم ارباب بودند. از وی چند كتاب و رساله باقی مانده است از جمله: 1-ولایة المتقین 2-تفریح الحزن 3-حالات عرفا 4-صلاة الجمعه 5-رساله در عقد و تزویج مرحوم. آیةاللّه سیّد اسماعیل هاشمی بارها از علم و زهد و تقوی وی ستایش می نمودند. سرانجام این فقیه عارف در 8 صفر سال 1372 هجری از دنیا رفت و در جنوب شرقی قبر فاضل هندی مدفون گردید. (سیّد زین العابدین طباطبایی، ولایة المتقین، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1366ش، ص 33. )
در شمال تكیه فاضلان و جنوب تكیه ابوالعمالی كلباسی قبور جمعی از علما و دانشمندان وجود دارد كه به مناسبت وجود مدفن ملاّ اسماعیل خواجویی، این محوطه به تكیه خواجویی مشهور است. برخی از علما و دانشمندان مدفون در این تكیه عبارتند از:-"ملاّ اسماعیل خواجویی"، فرزند محمّد حسین بن محمّدرضا بن علاءالدین محمّد مازندرانی، وی به مناسبت سكونت در محّله خواجوی اصفهان، به خواجویی مشهور شده است. این حكیم گرانمایه از بزرگان فقهاء و مجتهدین و مدرسین و جامع علوم منقول و معقول و عرفان بود. وی همچون استادش فاضل هندی هم مربی و مرشد اخلاق و هم مدّرس علوم عقلی و
ص: 415
نقلی بود. خواجویی در عهد خود بزرگترین استاد فلسفه و كلام، عرفان، فقه و حدیث بود. تألیفات او را یكصد و پنجاه كتاب و رساله به.. فارسی و عربی نگاشته اند از آن جمله است: 1-شرح دعای صباح 2-اربعین شامل چهل حدیث 3-رساله وحدت وجود 4-رساله در رد عقاید صوفیّه 5-نوروزیّه در تحقیق عید نوروز 6-رساله فضیلت فاطمیان 7-رساله در تحقیق غنا، این دانشمند فرهیخته در دوره فترت و سخت ترین ایام پر حادثه اصفهان از فتنه شوم افاغنه تا دوره زندیه زندگی می كرد و از همّت و كوشش و بركات وجودی وی و دست پروردگانش همچون آقا محمّد بیدآبادی متوفی 1198 هجری علوم عقلی و نقلی به میراث پس از دوران فترت رسید. و حوزه علمیه اصفهان احیا گردید. وفات این عارف زاهد در یازده شعبان سال 1173 هجری روی داد. پیش از این مقبره وی سكویی آجری با سنگ لوح مرمری با متن عربی به خط تلث بسیار زیبا بود ولی امروزه به همّت مجموعه فرهنگی مذهبی تخت فولاد بقعه با شكوهی بر سر مزار این عالم بزرگ ساخته شده است. (جلال الدّین همایی، تاریخ اصفهان فصل تكایا و مقابر، ص333) (بشارت. همان، ص 334. ) الشیعه (سیّد مصلح الدّین مهدوی، سیری در تاریخ تخت فولاد اصفهان، ص 116. )-"ملاّ عبدالله بن ابی الحسین"، از فقهاء و محدّثین دوره فترت میان صفویه تا قاجاریه می باشد. فوت وی ماه ذی قعده سال 1184 هجری بوده است. -"ملاّ محمّد اسماعیل خواجویی"، فرزند محمّد جعفر بن ملا محمّد اسماعیل خواجویی، وی از شاگردان پدر خود و حاج ملاّعلی نوری بود و در 25 ربیع الاول سال
ص: 416
1282 هجری از دنیا رفت و در جوار پدر و جدّش ملاّ اسماعیل خواجویی به خاك سپرده است. سنگ لوحش از جنس مرمر و اشعاری به خط نستعلیق از آقإ؛ه م محمّدحسن كفّاش اصفهانی می باشد. (همایی، تاریخ اصفهان فصل تكایا و مقابر، ص 338. )-"ملاّ عبدالله بن ملاّ علی اكبر ابن محمّد باقر اجیه ای"، متكلّم، زاهد و فقیه اصولی ساكن محلّه جویباره اصفهان و امام جماعت مسجد علی و منسوب به قریه اجیه رودشت اصفهان بود. این عالم فاضل زاهد و مجتهد ممجّد در 12 ماه صفر سال 1332هجری از دنیا رفت و در این مكان به خاك سپرده شد. سنگ لوح مزار وی به خط ثلث و از جنس مرمر و به خط عربی می باشد. (همایی، تاریخ اصفهان فصل تكایا و مقابر، ص 342. )
مرحوم حاج محمّد ابراهیم ملك التجار اصفهانی پس از وفات مرحوم آخوند ملاّ محمّد كاشانی و دفن وی در اراضی تكیه لسان الارض، جهت آن مرحوم تكیه ای بنا نهاد و پس از آن عده ای از بزرگان علما و فضلا و حكما و ادبا در آن مدفون شدند. این تكیه اكنون جزو گلستان شهدا و در مركز آن می باشد و هم اكنون به سالن برگزاری مراسم شهداء و دعا تبدیل شده است. برخی از مدفونین از دانشمندان در این تكیه عبارتند از:-" آخوند ملاّ محمّد كاشانی"، در جوانی از كاشان به اصفهان آمد و در مدرسه جدّه ساكن شد و سپس در مدرسه صدر به تدریس مشغول شد. وی در حكمت و فلسفه، فقه و اصول و ادبیات و ریاضیات استاد مسلّم بود و بیش از پنجاه سال
ص: 417
با عشق و علاقه هرچه تمام تر به تدریس و تعلیم پرداخت و جمع بسیاری از دانشمندان از خوان علمی او سود جستند. از جمله شاگردان او آیةاللّه حاج آقا رحیم ارباب، شیخ محمّد حكیم خراسانی، شهید بزرگوار سیّد حسن مدرس، حاج میرزا علی آقا شیرازی، حكیم شیخ محمود مفید اصفهانی و آیةاللّه حاج آقا حسین بروجردی بودند. سرانجام این حكیم عالی مقدار در روز شنبه 20 شعبان سال 1333 ه. ق. دار فانی را وداع گفت و پس از دفن او تكیه ملك برای وی ساخته شد. اكنون مقبره وی دارای سنگ بزرگی است و چهار ستون سنگی در چهار طرف مقبره وی نصب كرده اند. (مصلح الدین مهدوی، سیری در تاریخ تخت فولاد، ص 204؛ محمّد باقر كتابی، رجال اصفهان، ص399)-"شیخ اسداله حكیم قمشه ای"، فرزند مشهدی جعفر، از اجلّه حكما و علما و شعرا بود. وی ریاضی را به دو روش قدیم و جدید آموخت و به زبان فرانسه آگاهی داشت. اشعار وی بیشتر غزل های عرفانی و مضامین عمیق روحانی دارد و به دیوانه تخلص داشت. در سن سی و شش سالگی در 18 ذیقعده 1334 ه. ق. دار فانی را وداع گفت و در پایین قبر آخوند كاشی مدفون گردید. (همان، ص 406؛ مصلح الدین مهدوی، سیری در تاریخ تخت فولاد، ص 202) «شیخ مرتضی قمشه ای»، عمده الفقها و المجتهدین متوفی 1341 هجری و مدفون در پشت سر آخوند كاشی می باشد (جلال الدّین همایی، تاریخ اصفهان فصل تكایا و مقابر، ص 494)-"شیخ محمّد حكیم خراسانی"، فرزند زین العابدین بن محمّد صادق. وی از شاگردان برجسته میرزا جهانگیر خان قشقایی و آخوند
ص: 418
ملاّ محمّد كاشانی بود. حكیم خراسانی در مدرسه صدر بازار ساكن بود و شبانه روز چندین حلقه درس فلسفه صدرایی داشت و از معروف ترین حوزه های درس فلسفه بود. سرانجام این حكیم و عارف عالی مقدار در آغاز ماه ذی حجه سال 1355 ه. در گذشت و جنب استاد خود آخوند كاشی مدفون گشت. (همان، ص 204؛ محمّد باقر كتابی، رجال اصفهان، ص 451)
این تكیه در شمال غربی تكیه ملك و گلستان شهدای فعلی است و شهدای عملیات كربلای چهار و پنج در آن مدفون هستند. از جمله مدفونین در آن: - "آقا میرزا عباس نحوی"، متولد سال 1300 ه. ق. ، فرزند میرزا عبد الجواد، فرزند میرزا عبدالحسین، متوفی 1326 ه. ق. از اساتید هنر خوشنویسی بوده است. این ادیب گرانمایه از بنیان گذاران مدارس جدید در اصفهان بود و مدرسه دیانت را تأسیس كرد. وی مدتی مدیر دبستان و در اواخر دبیر ادبیات و علوم دینی دبیرستان های اصفهان بود. از جمله آثار وی: رساله ای در شرح احوال خاندان نحوی هرندی، كتابی در صرف و نحو و كتاب شرعیات جهت مدارس. سرانجام در 2 جمادی الثانیه سال 1371 ه. ق. از دنیا رفت و در تكیه بروجنی ها مدفون شد. (-سیّد مصلح الدین مهدوی، سیری در تاریخ تخت فولاد، ص 89. )
این تكیه در جنوب غربی خیمه حسینی گلستان شهداء (تكیه ملك) قرار داشته است و منسوب به خاندان سادات حسینی میرمحمّد صادقی می باشد. برخی از مدفونین در آن عبارتند از:- "سیّد عبدالله ثقة الاسلام"، فرزند سیّد محسن، متولد 12 ربیع الثانی 1285ه. ق. در اصفهان. وی پس از كسب مقدمات علوم
ص: 419
در سن هیجده سالگی به نجف اشرف رفت و نزد آیات عظام میرزا محمّد حسن شیرازی، میرزا محمّد علی رشتی، میرزا حبیب اللّه رشتی، آقا سیّد محمّد كاظم یزدی و آخوند خراسانی تحصیل كرد. وی بیشتر تحصیلات خود را نزد آخوند خراسانی گذراند و از خواص وی شمرده می شد. در سال 1330ه. به اصفهان بازگشت. شمار تألیفات وی بیش از 20 عدد می باشد. از جمله كتاب های چاپ شده وی لؤلؤ الصدف فی تاریخ النجف كه نسخه خطی مؤلف نزد دانشمند گرانمایه آیةاللّه سیّد محمّد علی روضاتی می باشد. دیگر كتاب انیس العارفین در احوال برزخ و بهشت و دوزخ می باشد. سرانجام این دانشمند عالی مقدار در روز ششم ماه صفر سال 1382 ه. ق. در اصفهان وفات كرد و در تكیه میرمحمّد صادقی مدفون گردید. (میرزا محمّد علی معلم حبیب آبادی، مكارم الاثار، به كوشش سیّد محمّد علی روضاتی، ص 2678، شماره 1595) (سیّد مصلح الدین مهدوی، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص 222. ) "آیة اللّه سیّد محمّد علی میرمحمّد صادقی"، فرزند سیّد محمّد صادق. وی متولد 1346 ه. می باشد. در حوزه علمیّه اصفهان نزد آیةاللّه حاج آقا مصطفی بهشتی، آیةاللّه شمس آبادی، آیةاللّه سیّد عبدالحسین دستغیب و آیةاللّه شیخ محمّد حسن نجف آبادی، و آیةاللّه سیّد حسین خادمی تعلیم دید. او در سال 1372ه. ق. به نجف رفت و در محضر آیةاللّه سیّد محمود شاهرودی، آیةاللّه شیخ حسن حلّی به فراگیری اصول پرداخت. وی در نجف از شاگردان خاص آیةاللّه میرسیّد علی علاّمه فانی بود و از نامبرده اجازه اجتهاد و روایت در سال 1381ه. ق. گرفت و در سال 1390ه. ق. به اصفهان بازگشت
ص: 420
و به تدریس درس اصول و خارج فقه در حوزه علمیه اصفهان پرداخت. این دانشمند گرانمایه شیفته تحقیق و پژوهش بود. از جمله تألیفات وی تقریرات فقه و اصول علامه فانی، رسالهی در جبر و اختیار، رسالهی در عدم تحریف قرآن، تفسیر سوره جمعه، جوائز سلطان و احكام بانك ها، توحید ذات و صفات از دیدگاه اسلام، ترجمه رساله علم امام از علاّمه فانی، تفسیری بر نهج البلاغه و معاد می باشد. این عالم خدمتگزار در فعالیّت های اجتماعی حضوری فعّال داشت. از جمله در تأسیس و همكاری و كمك در ساخت حدود 45 مسجد در استان های اصفهان، چهارمحال و بختیاری و كهگیلویه و بویراحمد و استان كرمان شركت داشت. وی سال ها امامت جماعت مسجد شفیعی را بر عهده داشت. سرانجام این عالم ربانی در 20 ربیع الثانی 1417ه. ق. مطابق با 1375 / 6 / 15ش. از دنیا رفت و در تكیه میرمحمّد صادقی مدفون گردید. (احمد لقمانی، آئینه آفتاب (زندگانی فقیه فرزانه آیةاللّه صادقی)، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1337ش. ، ص 36. ) (همان، ص 107. )
"آیة اللّه حاج آقا رحیم ارباب"، فرزند حاج علی پناه، متولد 12 جمادی الثانی 1297ه. ق. در روستای چرمهین لنجان. حاج آقا رحیم مقدمات را در زادگاهش نزد ملاّ محمّد همامی خواند و در اصفهان نزد حاج میرزا بدیع درب امامی، آیةاللّه سیّد محمّد باقر درچه ای، آیةاللّه سیّد ابوالقاسم دهكردی، حاج آقا منیر احمدآبادی، جهانگیر خان قشقایی و آخوند ملاّ محمّد كاشی تحصیل كرد. وی از شاگردان خاص جهانگیر خان و آخوند كاشی بود و مراحل سیر و سلوك را نزد ایشان طی كرد. این عالم بلند مرتبه
ص: 421
با حكیم آیةاللّه محمّد خراسانی، آیةاللّه حاج میرزا علی آقا شیرازی و آیةاللّه حاج شیخ محمّد حسن نجف آبادی مصاحبت داشت. از جمله شاگردان وی سیّد محمّد رضا خراسانی، سیّد محمّد مباركه ای، حاج آقا مصطفی بهشتی، استاد جلال الدّین همایی، حاج شیخ اسداللّه جوادی و حاج شیخ محمّد كلباسی بودند. این عالم ربانی در مسجد گرگ یراق امامت جماعت می نمود و نماز جمعه را به ترتیب در مسجد گرگ یراق، حكیم، مسجد جامع، رهنان، درب كوشك و مسجد گورتان در ماربین اقامه می كردند.
-دكتر حمید ارباب، (یادنامه حكیم متأله آیةاللّه حاج آقا رحیم ارباب، اصفهان، اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1375 ش، ص 63. ) سرانجام این حكیم و عارف بلند مرتبه در 18 ذیحجّه سال 1396ه. ق. دار فانی را وداع گفت و در محدوده تكیه فاضل هندی و میرمحمّد صادقی مدفون شد. آقای محمّد علی خادم المؤمنین تكیه بان درباره علّت دفن وی در این مكان می گوید:آیةاللّه ارباب هر پنج شنبه به زیارت قبر آخوند كاشی می آمدند. روزی از پدرم غلامعلی خادم المؤمنین خواستند بری قبر ایشان قطعه زمینی در محدوده تكیه فاضل هندی و میر محمّد صادقی در نظر بگیرد. پس از فوت، ایشان، در این محل به خاك سپرده شد. (محمّد باقر كتابی، رجال اصفهان، ص 450. ) (مصاحبه آقای محمّد علی خادم المؤمنین به نقل از علیرضا شاه سنایی، در رساله كارشناسی، گلستان شهدای اصفهان در گستره تاریخ، به راهنمایی اصغر منتظر القائم، دانشگاه اصفهان، 1378ش. ، جلد اول، ص 59. )
"حكیم حاج عبدالجواد فلاطوری"، وی از نوادگان حكیم آخوند ملاّ اسماعیل اصفهانی بود و در 24 جمادی
ص: 422
الثانی 1343ه. ق. مطابق 29 دی ماه 1304ش. در اصفهان متولد شد. این دانشمند فرزانه در شهرهای اصفهان، تهران و مشهد به كسب علوم و معارف اسلامی پرداخت و از محضر اساتید بزرگی همچون شیخ محمّد علی شاه آبادی، میرزا مهدی آشتیانی، شیخ محمّد تقی آملی، آیةاللّه خوانساری، شیخ محمّد رضا كلباسی و شیخ هادی كدكنی نیشابوری سود جست. در سال 1333ش. بری ادامه تحصیل به كشور آلمان رفت و در رشته های فلسفه، روان شناسی، علوم تربیتی، علوم اجتماعی و ادیان به مطالعه و تحقیق پرداخت و از رساله دكتری خود به نام تفسیر اخلاق كانت در پرتو احترام در 1965 میلادی دفاع كرد. وی به چندین زبان از جمله یونانی و لاتین و آلمانی مسلط بود. (فلاطوری نامه، بزرگداشت پروفسور فلاطوری در دانشگاه كلن آلمان، به همّت دوستان فلاطوری، 1377ش / 1998 م، ص 259 به بعد. ) این حكیم فرهیخته در شهر كلن آلمان یك مركز تحقیقات شیعه شناسی پایه گذاری كرد و مهم ترین منابع فقهی، اصولی، كلامی و فلسفی شیعه را در آن گرد آورد و موفق شد یك آكادمی بری تحقیقات اسلامی و مباحث گوناگون شیعه به وجود آورد. سرانجام با استفاده از این امكانات طرح پاكسازی اهانت به آیین مقدّس اسلام را از كتاب های درسی مدارس آلمان عملی ساخت. آن محقق بلند آوازه محتوای كتاب های درسی درباره اسلام را در ابعاد زیر تقسیم كرد: 1-خدا و الهیات 2-حضرت محمّد 3-قرآن مجید 4-اعمال مذهبی 5-رابطه بین ادیان یهودی، مسیحی و اسلام 6-تاریخ 7-موقعیت كنونی اسلام در جهان و در كشور آلمان. (مهدی محقق، مقاله فلاطوری، مجله تاریخ و فرهنگ معاصر، شماره 1 و2،
ص: 423
سال ششم، بهار و تابستان 1376 ش. ، قم، مركز بررسی های اسلامی، ص 434. ) با كوشش بلند فلاطوری كتاب های درسی هفده كشور اروپایی از پیش داوری های مغرضانه پاكسازی و اسلام و قرآن و رسول اللّه به شیوهای شایسته معرفی شدند. (سیّد محمّد مهدی جعفری، مقاله» پروفسور فلاطوری طبعی والا، همتی بلند و دلی دردمند «، مجله تاریخ و فرهنگ معاصر، شماره 1 و 2، سال ششم، بهار و تابستان 1376 ش. ، قم، مركز بررسی های اسلامی، ص467. ) برخی آثار این محقق پرتلاش عبارتند از: 60 كتاب و مقاله به زبان آلمانی از جمله آنها كتاب دگرگونی بنیان فلسفه یونانی بر اثر طرز اندیشه اسلامی، 15 مقاله به زبان فارسی، جبهه آزاد درباره سیّد جمال الدین اسدآبادی، چاپ 1332 ش. ، ترجمه و شرح كتاب مشاعر ملاّصدرا چاپ 1332، ترجمه كتاب دو جلدی تاریخ ایران در نخستین قرون اسلامی اثر اشپولر، جانشینان محكوم درباره خلفای سه گانه و تصحیح نصاب الصبیان به شیوهای نو. سرانجام پروفسور فلاطوری در سن 71 سالگی در تاریخ دهم دی ماه 1375ش. ) فلاطوری نامه، ص 259 به بعد؛ ضرورت تبادل و كلید فرهنگ ها (نامه فلاطوری)، مجموعه مقالات و مصاحبه های فلاطوری، گردآوری: كمیته علمی كنگره بزرگداشت پروفسور فلاطوری، دانشگاه اصفهان، تابستان 1377 ش. ) مطابق با 19 شعبان 1417ه. ق. از دنیا رفت و در گلستان شهدای اصفهان نزدیك مقبره آیةاللّه ارباب مدفون شد.
این تكیه در جنوب تكیه میرمحمّد صادقی قرار داشت كه اكنون در جنوب گلستان شهدا و در پیاده رو شرق مقبره آیةاللّه ارباب می باشد. در شمال این تكیه اتاقی بود كه مدفونین در آن
ص: 424
عبارتند از: -"دكتر میرزا احمد خان محیی"، فرزند آمیرزا حسن جراح. وی بنیان گذار بیمارستان احمدیّه است كه هنوز در همان مكان پیشین خیابان طالقانی، كوی محلّه نو برقرار و پا برجا است. وی متوفّی صفر 1371ه. مطابق 1332 / 7 / 23 ش می باشد. -"دكتر حسین محیی"، فرزند میرزا احمد خان. وفات وی در محرم 1371ه. مطابق با 1332 / 7 / 7ش. روی داد. -"دكتر علی اصغر محیی"، فرزند میرزا احمد خان. فوت وی در 1353 / 5 / 14ش. مطابق با 1394ه. اتفاق افتاد) مصلح الدین مهدوی، سیری در تاریخ تخت فولاد، ص 214 و مشاهدات نویسنده. )
این تكیه در نزدیك درب ورودی جنوبی گلستان شهدا قرار داشت و اكنون قطعه شهدای حنظله و قطعه حبیب بن مظاهر در غرب مقبره آیةاللّه شهید اشرفی اصفهانی را تشكیل می دهد. این تكیه اتاق های زیادی داشت كه با رضایت صاحبان آنها تخریب و شهدا در آن دفن می شدند. (مذاكره با آقای اكبر علیار مدیر داخلی سابق گلستان شهدا (نویسنده)). برخی از مدفونین در این تكیه عبارتند از:-"سیّد محمّد رضا حسینی هرندی"، وی از جمله وعاظ مشهور اصفهان بود كه صدای دلنشین و لطایف شیرین وی مردم را مجذوب خود می كرد. از جمله اساتید وی آیةاللّه سیّد علی نجف آبادی، آیةاللّه سیّد ابوالحسن اصفهانی، و آیةاللّه عبدالهادی شیرازی بودند. سرانجام این عارف و شیفته اهل بیت: در سن هشتاد و پنج سالگی، در 12 بهمن 1360ش. مطابق با 7 ربیع الثانی 1402ه. ق. به دیار باقی شتافت و در غرب قطعه های حنظله و حبیب بن مظاهر به خاك سپرده شد. (علیرضا شاه سنایی، رساله كارشناسی،
ص: 425
گلستان شهدای اصفهان در گستره تاریخ، جلد اول، ص 56. ) "میرزا عبدالوهاب كلانتری"، فرزند حاج میرزا محمّد علی كلانتر اصفهانی، از خاندان كلانتری و از سادات موسوی بودند. از این خاندان عده ای از حكما، شعرا، و طبیبان برخاسته اند. میرزا عبدالوهاب ادیبی فاضل و دارای صفات پسندیده در حسن معاشرت بود. وی در اردیبهشت 1349 ش. مطابق با ماه صفر 1389 ه. ق. از دنیا رفت و در تكیه كوهی مدفون گردید. (مصلح الدین مهدوی، سیری در تاریخ تخت فولاد، ص 177) به جز تكایایی كه نام برده شدند برخی منابع از تكایی كوچك دیگری كه در اطراف تكیه ملك بوده است نام برده اند كه عبارتند از تكیه حاج عبدالوهاب بدیعی، تكیه عبدالحسین حلبیان، تكیه حاج محمّدحسین ارباب و تكیه استكی. (جلال الدّین همایی، تاریخ اصفهان فصل تكایا و مقابر، ص 500. ).
شاردن فرانسوی در سفرنامه خود تعداد گورستانهای اصفهان را دوازده باب ذكر كرده است. اما نویسنده كتاب «دانشمندان و بزرگان اصفهان» تعداد آنها را قریب پنجاه باب دانسته و در كتاب «سیری در تاریخ تخت فولاد» درباره گورستانهای اصفهان به اختصار چنین آمده است: مزار آب بخشان: كه هزار سال قبل، «مروبان» نامیده می شده و امروز به «مورنان» شهرت دارد و آرامگاه حافظ ابونعیم آنجاست. گورستان چمبلان: كه مربوط به قبل از اسلام بوده و در سال 1310 شمسی آن را خراب كرده اند. گورستان ستی فاطمه: در محلّه چهار سوق شیرازیها است كه دارای مقابر معتبری از دوران صفویه بوده است. گورستان شاه میر حمزه: مربوط به خاندان «آل خجند» بوده كه آن هم در سال 1363 شمسی
ص: 426
خراب شده است. گورستان طوقچی: محل فعلی دبیرستان هاتف كه مربوط به خاندان «آل صاعد» بوده است. گورستان گلستانه: كه چند سال پیش شهرداری آن را خراب كرده و بر جای آن شیرخوارگاه ساخته است. این گورستان در پایین دروازه و حوالی شاه میر حمزه قرار داشته و محل دفن عرفا و شعرا از جمله «شفیعای» شكسته نویس نیز در آن دفن بوده است. گورستان قبله دعا: كه از گورستانهای قدیمی اصفهان بوده و اینك به خانه و خیابان تبدیل شده است. گورستان محلّه جویباره:این گورستان در حد فاصل دروازه طوقچی تا محلّه سودان قرار داشته و محل دفن سادات و امام زاده ها و دانشمندان و شعرای به نام مانند علی بن سهل و جمال الدین عبدالرزاق بوده است. زمانی كه قبور آنجا شكافته شد، متوجّه شدند كه قبور این گورستان چهار طبقه بوده است و قبوری از صائبین و زرتشتیان را نیز در آنجا یافته اند. گورستان سنبلستان: این گورستان قدیمی در محله دردشت واقع بوده و بیش از پنجاه هزار متر وسعت داشته است. قبوری از زرتشتیان و پیروان مذاهب دیگر از قبل از اسلام در آن كشف شده كه اجساد مردگان در خُمره بوده است. گورستان زغالیها: این گورستان نزدیك قلعه طبرك بوده ولی وسعت زیادی نداشته است. گورستانهای ادیان دیگر هر كدام در محلی جداگانه بوده كه مردگان خود را به طریقه معتقدان خاص خود دفن می كرده اند، مانند: قبرستان یهودیها: یهودیان از دیرباز دو قبرستان معروف داشته اند. یكی قبرستان قدیمی «اِسترخاتون» در روستای وسیع پیربكران و دیگری قبرستان «گوركان» در 5 كیلومتری مشرق اصفهان كه در دهكده ای در محلات قهّاب قرار دارد. قبرستان ارامنه: این
ص: 427
قبرستان در جنوب اصفهان و در دامنه كوه صفه واقع شده است كه از زمان صفویه، ارامنه و بعضی از مسیحیان دیگر را در آن دفن می كردند. سنگهای قبور این قبرستان بسیار زیبا و دیدنی است. در شهشهان و محله گلبهار نیز دو معبد خاص نصاری وجود داشته كه مربوط به زمان خسروپرویز پادشاه مشهور ساسانی و زنش مریم رومی بوده كه آنجا را «قبه النصاری» می نامیدند. در زمانهای گذشته زرتشتیان جهت دفن مردگان خود برج مخروطی شكل بلند و محكمی ساخته و پایه آن را غیرقابل نفوذ می كردند و مردگان را از سوراخ بالای برج در درون آن، جای می دادند تا خوراك پرندگان شوند و جسم آلوده آنها آب و خاك و آتش را نیالاید. ولیكن اكنون زرتشتیان نیز همانند پیروان دینهای دیگر، مردگان را دفن می كنند. مافروخی می نویسد: در محدوده «گنهران» در روستای «كَروَن» قبرهایی پیدا شده كه مردگان را در خمره ها دفن كرده اند و گمان می رود آن مردگان از صائبین بوده كه آفتاب و ماه و ستاره را پرستش می كردند. در سنبلستان هم نظیر این قبور كه مردگان آن در خمره بوده اند دیده شده است. اینها گورستانهای معروف اصفهان بوده ولی بسیاری از قصبات اصفهان برای خود گورستان جداگانه و محلی داشته كه اقوام و خویشان خود را در آنجا دفن می كرده اند. امروز تنها گورستان معظم شهر اصفهان باغ رضوان و گورستان شهداست. اولی در مشرق اصفهان و در ناحیه جی قرار دارد و به همین منظور قطعه بندی و درختكاری شده و در قسمتهایی از آن گل و چمن كاشته اند و خیابانهای عریض و طویل دارد و گورستان عمومی اطلاق می شود و
ص: 428
زیر نظر شهرداری اصفهان اداره می گردد. دیگری، گورستان شهداست كه محل دفن جوانانی است كه در جنگ ایران و عراق و یا برخوردهای سیاسی و امنیتی داخلی و خارجی شهید شده اند. این گورستان در جنوب گورستان قدیمی تخت فولاد قرار دارد.
وزیر دانشمندان آل بویه مشوّق شعرا و نویسندگان كه آرامگاهش در طوقچی قرار دارد.
از پیغمبران یهود و مربوط به دوره هخامنشیان كه آرامگاهش در «لسان الارض» می باشد.
آرامگاه او دارای ضریح چوبی بوده و روی قبر آن گچ بریهای وجود داشته و در احمدآباد، جنب امام زاده اسماعیل قرار داشته است.
سرآمد خوشنویسان نستعلیق ایران، مربوط به دوران صفویه كه آرامگاهش در مسجد مقصود بیك، در انتهای بازار و ابتدای طوقچی است.
وزیر دانشمند و سیاستمدار حكومت ملكشاه سلجوقی است و آرامگاه او مقابل تكیه میر می باشد.
بزرگترین استاد خوشنویسی در شكسته نستعلیق است و آرامگاه او مقابل تكیه میر می باشد.
نسخ نویس معروف كه قرآنهای نفیس او در قطع های مختلف موجود است و در تكیه فیض علیشاه مدفون است.
بزرگترین قصیده سرای ایران در زمان مغول كه به دست آنها به قتل رسید و مقبره او در محلّه جویباره است.
شاعر بزرگ اصفهان و بنیانگذار دوره بازگشت ادبی است. آرامگاه او در تكیه شیخ زین الدین است.
از شعرای مشهور و صاحب سبك هندی (یا اصفهانی) در دوران صفویه است كه آرامگاه او در خیابان صائب است.
معروف به «اشرف الكتّاب»، استاد بزرگ خط نسخ در ایران، كه در تخت فولاد، در قبرستان عمومی مدفون است.
حاج میرزا حسن خان انصاری مورّخ و شاعر و ادیب كه آرامگاه او در تكیه بابا ركن الدین است.
مرجع تقلید و روحانی دانشمند و معروف بوده است. آرامگاه او در جنوب تكیه میر می باشد.
وی از زنان دانشمند و مجتهد معاصر است كه آرامگاه او در تكیه امین التجار
ص: 429
است.
علاّمه ادیب، شاعر و دانشمند معاصر كه آرامگاه او در تكیه لسان الارض می باشد.
سرآمد خوانندگان و موسیقی دانان ایران كه آرامگاه او در تكیه سید العراقین است.
آیت الله ارباب، مجتهد و دانشمند معروف معاصر كه آرامگاه او در تكیه كازرونی است. وقتی از ایشان پرسیدند پس از این همه عمر آیا ادعایی هم دارید یا نه. ایشان فرمودند: در مسایل علمی هیچ ادعایی ندارم.
اما در مسایل شخصی خود دو ادعا دارم: یكی آنكه به عمرم غیبت نگفتم و غیبت نشنیدم دوم آنكه در طول عمرم چشمم به نامحرم نیفتاد.
نوازنده مشهور نی و موسیقی دان مردمی اصفهان كه آرامگاه او در تكیه میرزا ابوالمعالی است.
ادیب دانشمند، شاعر و محقّق معاصر كه آرامگاه او در امام زاده احمد می باشد.
پزشك دانشمند و جرّاح خوشنام اصفهان كه آرامگاه او تكیه خادم الشریعه مقابل تكیه بروجردی است.
ادیب، دانشمند و مشوّق هنرمندان و رییس دانشكده ادبیات بود. آرامگاه او در مقبره سادات بهشتی است.
استاد كم نظیر نقاشی در مینیاتور و طراح بزرگ اصفهانی كه آرامگاه او در تكیه ملك می باشد.
محقّق فاضل و ادیب و از فرهنگیان مشهور اصفهان است و مقبره او در تكیه شمس آبادی است.
عارف روشن ضمیر و قطب فرقه دراویش نعمت اللهی در تكیه معروف سید العراقین دفن شده است.
آرامگاه این عارف زاهد كه از اقطاب مشهور فرقه نعمت اللهی به شمار می آید، در تكیه سید العراقین و در بین زهّاد و دراویش روشن ضمیر است.
استاد سوخت و مینیاتور بوده و آرامگاه او در تكیه جویباره،
ص: 430
اول تخت فولاد است.
استاد بزرگ مینیاتور و سوخت و معرق ایران كه آرامگاه او در تكیه زرگرهاست.
بزرگ خانواده قدسی، ادیب، فاضل، شاعر و خطّاط بود و آرامگاه او در تكیه تویسركانی است.
محقّق دانشمند و از فرهنگیان و دانشگاهیان معروف اصفهان بود و آرامگاه او در قطعه 17 باغ رضوان می باشد.
محقّق، معلم و مؤلّف كه خدمات فرهنگی او قابل ستایش است و آرامگاه او در قطعه نام آوران باغ رضوان می باشد.
از خوشنویسان بزرگ خط تعلیق و ناخنی و شاعر بود. آرامگاه او در تكیه والهیّه است.
عارف روشن ضمیر و حامی ضعفا در زمان معاصر كه معروف به بهلول بود و محل دفن او تكیه درب كوشك است.
كه تختگاه او در زمین تخت فولاد بوده و بنابر یكی از روایات این محل به نام او نامیده شده است. آرامگاه او را در حوالی تكیه سید العراقین نوشته اند.
شاعر و هنرمند معاصر، آرامگاه او مقابل مسجد مصلّی در خیابان آب 250 است.
حاج میرزا مهدی معروف حاج میرزا امامی فرزند سید محمد حسین حسینی، مینیاتوریست و سوخت كار برجسته و احیاگر هنر از یاد رفته عصر صفوی یعنی ساخت جلد سوخت است.
از این هنرمند آثار ارزنده و تابلوهای نفیسی به جای مانده است. این هنرمند نامی در سال 1375 قمری وفات یافت و در مقبره خاندان امامی در قبرستان پشت مصلی مدفون گردید.
عالم فرزانه و دانشمند از نوادگان حكیم ملا اسماعیل خواجویی اصفهانی بود. او یكی از بنیانگذاران مركز شیعه شناسی در آلمان بود. وی همواره علت موفقیت خود
ص: 431
در تبلیغ اسلام در غرب را به بهره گیری فراوان و مدد از قرآن كریم می داند. این دانشمند گرانمایه در سال 1417 قمری وفات یافت و در تكیه میرمحمد صادقی (گلستان شهدا) به خاك سپرده شد.
فرزند شیخ جما نجفی. وی در فقه و اصول و حكمت ماهر بود. كتاب «خدا هست» از آثار اوست متوفی 1329 هجری قمری، مدفون در تكیه مادر شاهزاده
صاحب كتاب «ثمرات الحیات» در خصوص موعظه و تفسیر مواعظ منبری وی مورد توجه تمام طبقات آن زمان به ویژه علما بوده چنانكه علمایی چون آقا سید محمود باقر درچه ای مستمع مواعظ وی بودند.
زیردستی و تسلط عالی وی بر اخبار و روایات را می توان از كتابش دریافت.
علامه و فقیه زاهد از مراجع تقلید كه پیوسته مورد اعتماد تمام طبقات مردم اصفهان بود و در مسائل فقهی به او مراجعه می كردند. در اواخر عمر مجتهد اعلم و جامع الشرایط اصفهان بود. وی به سال 1364 قمری وفات یافت و در تكیه كازرونی مدفون می باشد.
فرزند میرزا محمد جواد مجتهد حسین آبادی (برادر بزرگ آیت الله شاه آبادی) از فقها و مجتهدین برجسته اصفهان كه در حافظه و هوش و احاطه به مسائل فقهی اعجوبه دهر بود.
وی در سال 1357 قمری درگذشت و در تكیه بروجردی دفن شد.
فرزند میر سید علی بروجردی، متوفی 1348 قمری از فقها و مجتهدین برجسته اصفهان، كه بسیار مورد علاقه و توجه مردم بود. از این خاندان علماء و مراجع برجسته ای در جهان اسلام ظهور كردند.
وی در تكیه بروجردی مدفون
ص: 432
می باشد.
عالم فقیه برجسته، وی نواده دختری میرزای قمی بود و در علم رجال و درایه تخصص و تبحر داشت. متوفی 1342 قمری مدفون در تكیه ملك (گلستان شهداء)
فرزند «صاحب روضات» كه همچون پدر در علم و زهد و اخلاق شهرت داشت. متوفی 1325 قمری مدفون در تكیه صاحب روضات
عالم فاضل و فقیه مجتهد. در اصفهان به رسیدگی امور مردم و یاری آنان زبانزد خاص و عام بود. در دوره مشروطه از نمایندگی مورد اطمینان مردم اصفهان بوده و به «وكیل» شهرت داشت.
متوفی به سال 1363 قمری مدفون در تكیه زرگرها
عالم جلیل، جامع علوم معقول و منقول. مرحوم شهید آیت الله شمس آبادی از جامعیت در علوم و فضایل اخلاقی این عالم جلیل تجلیل می نمود. این فقیه عالم سال ها به عنوان «قاضی عسگر» در ارتش خدمت نمود.
متوفی 1382 قمری مدفون در تكیه سید العراقین
عالم فاضل پرهیزگار كه در زهد و تقوی بسیار برجسته بود. متوفی به سال 1397 قمری مدفون در تكیه سادات بهشتی
فقیه، محقق و عالم پرهیزگار از شاگردان صاحب جواهر كه از ایشان اجازه اجتهاد گرفت. صاحب آثار ارزشمندی چون: الف) بحر البكاء ب) كنوز اللیالی ج) بساطین الریاحین است.
ایشان پدر بزرگوار آقا شیخ احمد مجتهد بید آبادی و آیت الله شیخ محمدعلی شاه آبادی می باشند. متوفی به سال 1312 قمری مدفون در سرداب تكیه مادر شاهزاده
عالم جلیل و ادیب و شاعر پرهیزگار كه به جهت ترویج دین به «مروج الاحكام» ملقب گردید. وی صاحب آثار ارزشمندی چون: الف) اربعین حدیث در فضایل حضرت علی علیه
ص: 433
السّلام ب) دیوان اشعار و... می باشد.
متوفی 1367 قمری مدفون در تكیه بروجردی
فرزند شیخ محمد حسین، ملقب به ابوالمجد علامه فقیه، ادیب متكلم، ریاضی دادن و از مفاخر علمی و ادبی شیعه و به زبان عربی شعر می سرود. وی به سال 1362 قمری درگذشت.
و در تكیه شاهزاده (شیخ محمدتقی رازی) مدفون می باشد.
فقیه بزرگوار، محدث مفسر و ادیب شاعر صاحب كتاب ارزشمند مكیال المكارم كه به توصیه امام زمان علیه السّلام نوشته شده است.
وی در سن 47 سالگی در سال 1348 قمری دار فانی را وداع گفت و در تكیه به نام خودش به خاك سپرده شد.
پدر بانو مجتهده امین، و از تجار معتبر و خوش نام اصفهان در اواخر عصر قاجار.
متوفی به سال 1326 قمری
عالم ادیب و فقیه مجتهد و شاعر خطاط از مدرسین مشهور اصفهان در فقه و اصول. شیرین زبانیها و نكته سنجی های وی باعث می شد كه هیچ كس از هم صحبتی با وی سیر نشود. ایشان از شاگردان برجسته آقا سید ابوالحسن اصفهانی بود.
از جمله تألیفاتش:
الف) رساله در خراج و مقاسمه ب) حاشیه بر قوانین را می توان نام برد. متوفی به سال 1323 قمری مدفون در تكیه شهشهانی.
عالم واعظ و ادیب مولف: الف) كتاب «خلد برین» در ده جلد درباره اسامی خطباء و واعظین ب) دیوان اشعار و چندین كتاب دیگر است.
متوفی به سال 1371 قمری مدفون در تكیه بروجردی
عالم فاضل فقیه واعظ مجتهد برجسته از شاگردان مرجع عالیقدر تشیع عبدالكریم حائری موسس حوزه علمیه
ص: 434
قم و از روحانیون آگاه به علوم جدید و آشنا به چند زبان خارجی بود وی نماز عید فطر را با جمعیت زیادی از نمازگزاران در مصلی تخت فولاد برگزار می نمود. ایشان باعث و بانی خدمات اجتماعی ارزشمندی همچون تأسیس بیمارستان عسگریه در شهر اصفهان بود.
از جمله آثار او می توان به الف) رساله استدلالی در احكام آبها ب) الفیوزات الامعه ج) اماره الولایه د) رساله در تاریخچه نفت اشاره نمود.
متوفی 1389 قمری مدفون در تكیه زند كرمانی
عالم جلیل و از فقهای برجسته اصفهان، وی در اصفهان از حامیان مشروطه بود. از جانب آخوند خراسانی به درجه اجتهاد نایل آمد و از سوی وی به حمایت از نهضت مشروطه طلبی مردم اصفهان پرداخت. پس از وفات آقا نورالله نجفی نیز به عنوان عالم درجه اول اصفهان مطرح بود.
متوفی 1350 قمری مدفون در تكیه سید العراقین
فقیه ادیب و صاحب آثار ارزشمندی چون الف) شرح بر صحیفه سجادیه ب) موعظه حضرت ابراهیم و... می باشد. وی توسط باند منحرف مهدی هاشمی معدوم در سال 1355 شمسی به شهادت رسید.
و پیكر پاكش در گلستان شهدا به خاك سپرده شد.
فرزند ملا حسینعلی متوفی 1414 قمری عالم فاضل. از علمای محترم اصفهان كه به خوش اخلاقی و تزكیه ی نفس در بین مردم شهرت داشت و در علم تعبیر خواب و نیز گرفتن استخاره كم نظیر بود.
وی در تكیه كازرونی مدفون می باشد.
فرزند شیخ محمد باقر نجفی عالم فقیه مجاهد كه به همراه برادران خویش شیخ محمد تقی نجفی معروف به «آقا نجفی»
ص: 435
آقا نورالله و شیخ محمد علی ثقه الاسلام سالها به ترویج دین پرداختند. در احوال او نوشته اند كه از مال و منال هیچ نداشت ولی بسیار بلند نظر بود و دیناری به رسم هدیه یا دست مزد از احدی نمی پذیرفت. هنگام اشغال ایران توسط قوای روس، این عالم بزرگوار را به تهران تبعید نمودند. وی شبهای جمعه در تكیه میرزا رفیعا احیاء می گرفت و جمع كثیری در آن شركت می نمودند. متوفی 1354 قمری مدفون در تكیه شیخ محمد تقی رازی
فرزند محمد اسماعیل عالم فاضل، عارفی كه دارای ضمیری صاف و روشن بود. عمرش را به تزكیه و تهذیب گذرانید.
متوفی 1368 قمری مدفون در تكیه كازرونی
فرزند سید محمد صادق متوفی 1417 قمری از فقهای بزرگ و معاصر ایران كه مدتی را در نجف از محضر اساتید برجسته بهره برد و بعد از دریافت اجازه اجتهاد به اصفهان بازگشت و به تدریس اصول و فقه پرداخت. وی رئیس حوزه علمیه اصفهان بود. از جمله دستورالعمل های مهم عبادی وی نماز اول وقت و تلاوت قرآن مجید بود.
مزارش در گلستان شهدا (تكیه میر محمد صادقی ها) می باشد.
فرزند سید مرتضی، علامه فقیه، استاد العلماء و از مراجع تقلید كه صاحب یك دوره فقه و اصول در شانزده جلد می باشد. این فقیه عالیقدر زندگی بسیار ساده ای داشت. بسیاری از علمای درجه اول آن روزگار از محضر وی كسب علم نمودند.
وی در سال 1314 قمری وفات یافت و در تكیه كازرونی مدفون گردید.
فرزند حاج سید جواد، فقیه و عالم محقق، رئیس حوزه
ص: 436
اصفهان و بانی كتابخانه مدرسه صدر بازار اصفهان و وی آخرین رئیس حوزه علمیه اصفهان در قبل از انقلاب بود.
كه به سال 1379 قمری وفات یافت و در تكیه فاضلان به خاك سپرده شد.
فرزند ملا مهدی، عالمی جلیل و فقیه، دانشمند علم رجال، ادیب شاعر، صاحب آثار علمی متعدد كه معروفترین آنها كتاب «تذكره القبور» می باشد. وی عمری را به زهد و ساده زیستی سپری كرد.
و به سال 1339 قمری وفات یافت و در تكیه كازرونی به خاك سپرده شد.
نماینده امام (ره) و امام جمعه كرمانشاه كه سرانجام در محراب نماز جمعه به دست منافقین كور دل به شهادت رسید از آخرین صحبت های ایشان این بود كه فرمودند: «امیدوارم چهارمین شهید محراب باشم»
شهادت: 23 / 7 / 61 مسجد جامع كرمانشاه مدفن: گلستان شهدای اصفهان
فرزند ابوالمعالی، فقیه و مجتهد كامل و جلیل القدر مولف آثار: الف) تلخیص الهیه ب) اصول فقه و آثار دیگر وی و برادرش در اصفهان از لحاظ زهد و تقوی به سلمان و ابوذر زمان معروف بودند. ایشان نیز مانند پدر گوشه نشین بود و در تمام مدت عمر دقیقه ای از تألیف و تدریس و عبادت غافل نبود. نماز ایشان از زبده ترین جماعات اصفهان محسوب می شد.
متوفی 1350 قمری ایشان در تكیه كلباسی مدفون می باشند.
فرزند محمد شفیع، عالم فاضل كه در زهد و تقوی زبانزد خاص و عام بود. وی كوشش بسیاری در امر به معروف و نهی از منكر داشت.
وی به سال 1378 قمری وفات نمود و در تخت
ص: 437
فولاد در تكیه ای كه به نام ایشان معروف است دفن شد.
فرزند مرحوم حاج میرزا حسین نایب الصدر عالم فقیه و مجتهد بزرگوار از شاگردان برجسته آخوند خراسانی كه در 20 صفر 1348 قمری وفات یافت.
و در تخت فولاد اصفهان به خاك سپرده شد. (تكیه سید العراقین)
فرزند حاج سید جواد، فقیه و عالم محقق، رئیس حوزه اصفهان و بانی كتابخانه مدرسه صدر بازار اصفهان و وی آخرین رئیس حوزه علمیه اصفهان در قبل از انقلاب بود.
كه به سال 1379 قمری وفات یافت و در تكیه فاضلان به خاك سپرده شد.
فرزند سید حسین طباطبائی متوفی 1372 قمری فقیه و حكیم بزرگوار، عالم ربانی، مفسّر و ادیب و صاحب آثار ارزنده فراوان كه هر كدام از آن موقعیت بالای علمی را نشان می دهد.
وی در نهایت قناعت و عزّت نفس زیست و سرانجام به سال 1372 قمری وفات نمود و در تكیه بروجردی مدفون گردید.
واعظ صالح ملا احمد مشكات فرزند ملا محمد هاشم، در خانواده روحانی در اصفهان به دنیا آمد.
وی در 25 ذی القعده 1359 قمری فوت و در سكوی شرقی بیرون تكیه بروجردی به خاك سپرده شد.
عالم فرزانه، ادیب بزرگوار و واعظ شهیر. صاحب آثار متعدد از جمله كتاب تاریخ اصفهان در 5 جلد است. در اشعارش صفایی تخلص می نمود. این عالم و ادیب گرانمایه در سال 1365 قمری وفات نمود و در تكیه تویسركانی به خاك سپرده شد.
عالم و فقیه كامل و حكیم بزرگوار و مدرس فلسفه و حكمت كه در زهد و عبادت
ص: 438
و تقوی كم نظیر بود. عمری را به قناعت و ساده زیستی نفس گذارنده و در عین گمنامی زندگی می كرد. وی دانشمندی خوش بیان و خوش محضر و عابدی دائم الذكر بود.
این فقیه عالیقدر به سال 1382 قمری وفات نمود و در تكیه بیدآبادی دفن شد.
فرزند سید عبدالحسین حسینی عالم و فقیه عالیقدر اصفهان كه پس از اخذ درجه اجتهاد در اصفهان به تدریس علوم و ترویج معارف دینی پرداخت. وی نماینده آیت الله العظمی بروجردی در شهر اصفهان بود. كتابخانه ای مهم و معتبر از كتب خطی و چاپی فراهم آورده بود كه پس از درگذشت ایشان به كتابخانه اعظم قم انتقال یافت. از آثار وی كتاب الاوائل، تقریرات فقهی، كتاب الاواخر، نصایح لقمان می باشد،
این فقیه عالیقدر به سال 1378 قمری وفات یافت و در تخت فولاد (تكیه مقدس) مدفون شد.
فرزند سید محمدحسین حسینی، متوفی 1358 قمری مشهور «مدرس»، مجتهد اصولی و از علمای طراز اول اصفهان می باشد.
وی عالمی خوش اخلاق و وارسته بود و پس از وفات در تكیه سید العراقین به خاك سپرده شد.
عارف و فقیه وارسته، از فقها و مجتهدین اصفهان در عصر قاجار و از شاگردان برجسته شیخ مرتضی انصاری كه در سرداب تكیه خاتون آبادی مدفون می باشد.
مدفون 1326 هجری قمری
عالم بزرگوار، مفسّر محدث و فقیه محقق، از دانشمندان معاصر اصفهان كه بیش از هفتاد جلد كتاب تألیف نموده و موضوع بسیاری از آنها درباره زندگی و خصال حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشرّیف می باشد از جمله كتابهایش «شیوه
ص: 439
های یاری قائم آل محمد علیهم السلام» می باشد.
وی به سال 1370 قمری درگذشت و در تكیه كازرونی دفن شد.
وی از بازرگانان متدین و نیكو كار اصفهان بود كه آثار خیریه بی شماری در شهر اصفهان و به خصوص در تخت فولاد از وی به یادگار مانده است. در نهضت مشروطه با علمای بزرگ اصفهان همچون حاج آقا نورالله اصفهانی همكاری داشت. و به تأسیس شركت اسلامیه كه به منظور تبلیغ و حمایت از كالاهای داخلی در برابر كالاهای خارجی با مراجع و علمای بزرگ آن دوره همراهی نمود. وی در سال 1351 قمری درگذشت و در این تكیه دفن شد.
در سال 1363 قمری استخوانهای او را به نجف اشرف منتقل كرده و در آن مزار مقدس دفن نمودند.
عالم و فقیه بزرگوار، متوفی 1307 قمری مؤلف كتاب «حسام الشریعه». وی از جمله افرادی بود كه شرف ملاقات با امام زمان علیه السلام را درك نمود و صاحب كرامات و مستجاب الدعوه بود كه
در تكیه خانوادگی رضوی پایین تر از تكیه كلباسی مدفون است.
عالم صالح، واعظ پرهیزگار. از محضر بزرگانی همچون شیخ عبدالكریم حائری كسب علم نمود. او به راستی سالك راه حق بود و الحق می توان او را مسلمان حقیقی دانست.
متوفی 1389 قمری مدفون در تكیه لطیف خواجویی
فرزند سید محمدحسین حسینی، علامه جلیل، فقیه و مجتهد عالی مقام جامع علوم معقول و منقول كه از محضر بزرگانی همچون آقا سید محمد شهشهانی و ملا حسینعلی تویسركانی و... كسب علم نمود. وی یكی از مشوّقین صاحب روضات در تألیف كتاب ارزشمند
ص: 440
خویش «روضات الجنات» بوده و خود نیز صاحب آثار ارزشمندی همچون: حواشی بر اسفار، حاشیه بر شرح اشارات حاشیه بر شرایع و... می باشد.
وی به سال 1319 قمری وفات نمود محل مزارش به نام وی به تكیه عبدالغفار تویسركانی مشهور شد.
فرزند حاج میرزا عبدالغفار از علما و فقهای پرهیزگار و صاحب آثار ارزشمندی چون: حواشی بر تفسیر روح البیان روض الجنان فی حالات صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشرّیف مشكاه الضیاء در احوال حضرت زهرا علیها السّلام می باشد.
متوفی:1374 قمری مدفون در تكیه تویسركانی
مشهور به دكتر لقمانی، از شاگردان خاص شیخ عبدالكریم گزی به تشویق ایشان برای تحصیل علم پزشكی به مدرسه دارالفنون تهران رفت و طبیبی حاذق و سرشناس گردید. ایشان جهت مداوای فقرا حق طبابت دریافت نمی كرد و حتی به آنها كمك مالی نیز می نمود. صدیق الاطباء اعتقاد داشت طبابت عبادت است نه تجارت و خود نیز بدین سان عمل می نمود.
متوفی: 1374 هجری قمری مدفون در شرق تكیه كازرونی
دانشمند برجسته و ادیب توانا، متخلص به طرب از شعرای بزرگ روزگار خویش بود. وی كتابهای زیادی به رشته تحریر آورد كه از آن جمله می توان به الف) تاریخ ادبیات فارسی در پنج جلد ب) تاریخ اصفهان در ده مجلد ه) دیوان اشعار و... اشاره نمود. از اشعار او كه در روزهای آخر عمرش سرود:
«پایان شب سخن سرایی
می گفت ز سوز دل همایی/
فریاد كزین رباط كهگل
جان می كنم و نمی كنم دل/
متوفی:1400 هجری قمری مدفون در گلستان شهداء
فرزند شهاب الدین نحوی، متوفی 1374 شمسی
ص: 441
از مورخان و بزرگان علم رجال. از معلمین دلسوز و متدّین شهر اصفهان، صاحب آثار متعددی در شرح حال رجال و تاریخ و فرهنگ اصفهان و كتاب «سیری در تخت فولاد اصفهان» از آثار برجسته وی می باشد.
این محقق ارجمند در تكیه خانوادگی مهدوی مدفون می باشد.
مورخ محقق و ادیب فرزانه، ملقب به «صدر الادباء» وی در اصفهان از محضر بزرگانی چون آقا سید محمدباقر درچه ای و آخوند كاشی كسب علم نمود. وی نویسنده آثار مهمی چون: الف) تاریخ اصفهان و ری و همه جهان ب) تاریخ نصف جهان و همه جهان ج) آگهی شهان از كار جهان د) آفتاب درخشنده و آثار دیگر است. وی جزو مفسرین قرآن و همچنین مشروطه خواهان اصفهان می باشد.
متوفی: 1376 هجری قمری مدفون در تكیه بابا ركن الدین
از بزرگان سیاسی خوشنام و نیكوكار در دوره قاجاریه، متخلص به «خلف». به همت ایشان بسیاری از كتب دینی چاپ گردید. وی نسبت به علما، عرفا و مستمندان نهایت ارادت را ابراز می نمود. علاوه بر این در قضایای سیاسی عصر مشروطیت از رجال صاحب نفوذ و تأثیرگذار بود. او در خانه خود انجمن شعرا را بر پا می كرد. از وی آثار خیریه بسیاری به ویژه در تكایای تخت فولاد به یادگار مانده است.
متوفی: 1331 هجری قمری مدفون در مسجد ركن الملك
شاعر و ادیب برجسته كه در علم ریاضی و نجوم صاحب نظر بود. وی در سال 1357 شمسی وفات یافت و در تكیه گلزار به خاك سپرده شد.
فرزند عبدالحسین، فاضل زاهد، واعظ متقی از منبریان معروف
ص: 442
اصفهان در حدود سال 1288 قمری متولد گردیده مادرش دختر علامه عبدالوهاب ریزی، خواهر علامه فقیه آقا شیخ مرتضی ریزی رحمه الله علیه بوده... او در محضر آقا سید محمود كلیشادی علیه الرحمه و آقا سید محمدباقر درچه ای كسب فیوضات كرده. منابرش مشتمل بر مواعظ كافیه از حدیث و اخبار و نصایح و اندرز بوده و خود بدانچه می گفت معتقد و عامل بود در 7 شوال 1356 وفات یافته و در بیرون بقعه تكیه ریزی تخت فولاد مدفون گردید چندین كتاب در مواعظ و آداب نوشته كه آنها را بعداً شمس طالعه نامیدند.
نقل از تذكره القبور صفحه 468
شاعر ادیب، متخلص به شیدا. وی سال ها در اصفهان با انجمن ادبی كه تأسیس كرده بود. شعرا را دور هم جمع می كرد و به ترویج شعر و ادب می پرداخت. شیدا مدیر «مجله دانشكده» بود.
متوفی به سال 1369 هجری قمری مدفون در تكیه سید العراقین
فرزند میرزا بیك بن سید صدرالدین موسوی استرآبادی. عالم عارف، ادیب و شاعر، حكیم و فیلسوف عصر صفوی كه در رونق و اعتبار بخشیدن به مكتب فلسفی اصفهان سهم بسزا داشت.
وی به سال 1050 قمری وفات نمود و در تخت فولاد به خاك سپرده شد كه محل مزارش به تكیه میرفندرسكی معروف می باشد.
فرزند محمدجعفر، عالم و فقیه عالیقدر و از مجتهدین صاحب فتوی، كه در فقه و اصول استاد و در تقوا و زهد نزد مردم مشهور بود. وی در امر به معروف و نهی از منكر تلاش بسیار می نمود.
این فقیه عالیقدر در سال 1353 قمری درگذشت
ص: 443
و در تكیه ریزی به خاك سپرده شد.
عالم فاضل واعظ كه در تدریس مغنی و مطول به گواهی عموم روحانیون اصفهان منحصر به فرد و در درجه اول بود.
عده زیادی از فضلا در درس وی حاضر می شدند علاوه بر مقام علمی و تسلط بر مطالب، دارای قدرت زیادی در فن خطابه بود و از بزرگان اهل منبر محسوب می شد.
حكیم و عارف بزرگ اواخر عصر قاجار كه در حكمت و فلسفه، فقه و اصول ادبیات و ریاضی استاد مسلم بود. جمع بسیاری از علمای ایران از وی كسب علم نمودند. ایشان در زهدو عبادت نیز بی نظیر بود. از وی حالات غریب و مكاشفاتی نقل شده كه همگی دلالت بر عظمت روحی آن بزرگوار است.
این عالم عارف به سال 1333 قمری وفات یافت و در تكیه ملك دفن شد.
عالم فاضل، فقیه برجسته و مجتهد ژرف اندیش كه در اواخر عمر كمتر فقیهی به جامعیت او بود. در فقه و اصول و حكمت و خصوصاً كلام بسیار ماهر بود. در نهایت قناعت و ساده زیستی زندگی می كرد. بیشتر منابرش را به ولایت ائمه اطهار صلوات الله علیهم برگزار می نمود. با اینكه مجتهدی بزرگ و فقیهی عالی قدر بود با مردم نشست و برخاست بسیار داشت. همه ساله در ماه رمضان در مدرسه صدر جلسه ی تفسیر قرآن برگزار می نمود. و بسیاری از علما از محضر او كسب علم می نمودند. از آثارش حاشیه بر حاشیه آقا ضیاء الدین عراقی بر كفایه را می توان نام برد. از شاگردان ایشان می توان به:
ص: 444
حاج میرزا علی آقا شیرازی، میر سید علی علامه فانی، بانو امین و شهید سید ابوالحسن شمس آبادی اشاره نمود.
متوفی 1362 هجری قمری مدفون در تكیه تویسركانی مفتاح الفلاح و مصباح النّجاح فی شرح دعاء الصّباح للعلامه المحقق محمد اسماعیل بن الحسین بن محمّد رضا المازندرانی الخواجوئی المتوفی سنه 1173 هجری قمری تحقیق السّید مهدیّ الرّجائی
از آزادیخواهان صدر مشروطیت و از اعضای انجمن ولایتی اصفهان در دوره دوم مجلس شورای ملی وكیل مردم اصفهان بود.
او در تكیه ریزی مدفون می باشد.
فرزند ابوالمعالی، از فقها و علمای برجسته ی اصفهان به ویژه در علم رجال و درایه استاد كم نظیری بود. مولف آثار ارزشمندی چون بدر التمام و سماء المقال در علم رجال كه سی سال برای تألیف آن زحمت كشید. وی به مكاشفات و حالات روحانی نیز دست یافته بود. ابوالهدی عقیده داشت ثبت و ضبط معجزات و كرامات اهل بیت علیهم السّلام ثواب دارد. از این رو آنچه را می شنید با حفظ سند جمع آوری می كرد.
متوفی 1356 قمری مدفون در تكیه ی كلباسی
فرزند ملاحسن عالم فاضل و ادیب گرانمایه و از مفاخر علمی اصفهان كه در صفر 1400 قمری به دیار باقی شتافت و در تكیه بروجردی به خاك سپرده شد.
سید محمد رضا حسینی هرندی، از وعاظ مشهور اصفهان كه با صدای دلنشین و منابر پر شورش، افراد زیادی را به سمت خود جذب می كرد. ایشان یك بار توسط دشمنان دین (بهاییان) تهدید به مرگ شده بودند كه توسط امام زمان علیه السّلام نجات یافتند.
متوفی 1360 شمسی
ص: 445
مدفون در گلستان شهداء
فرزند شیخ جمال الدین نجفی، و داماد شیخ محمد تقی نجفی (آقا نجفی) ملقب به «عماد الاسلام» عالم فاضل، محبوب و خوش اخلاق كه مورد علاقه و احترام مردم بود. نزد علمای اصفهان از جمله حاج آقا منیرالدین بروجردی حاج میر محمد صادق خاتون آبادی حاج آقا نور الله نجفی و پدر بزرگوار خویش شیخ جمال الدین نجفی كسب علم نمود. وی در تمام طول عمر را با اخلاق فاضله و سخنان دلنشین موعظه می نمود. مردم از هر طبقه و گروهی به او و سخنانش علاقه داشتند.
متوفی 1386 قمری مدفون در تكیه حجت الله نجفی
مجتهد برجسته و فقیه زاهد ایشان به تهجد و نماز شب تاكید بسیار داشت و در این خصوص كرامتی از ایشان نقل شده است. وی صاحب آثار ارزشمندی می باشد.
متوفی 1375 قمری مدفون در تكیه كازرونی
سید عطاء الله درب امامی حسینی فرزند آقا سید محمد، عالم پرهیزگار، از سادات درب امامی كه نسبت ایشان به امامزاده درب امام منتهی می شود. وی نزد علمای بزرگی چون آخوند كاشی و شیخ محمد رضا نجفی كسب علم نمود.
متوفی 1387 شمسی مدفون در تكیه فاضل سراب
خاندان امامی از زمان های دور در محلّه درب امام اصفهان سكونت داشته، و اكنون نیز شماری از آنها در این محلّه سكونت دارند؛ مرحوم حاج سیّد محمّد حسین نیز یكی از چهره های برجسته خاندان علمی امامی است كه در همین محلّه قدیمی سكونت داشته است. محلّه درب امام اصفهان، یكی از محلّه های بسیار قدیمی اصفهان است كه در محلّه بزرگتری به نام «سنبلستان» واقع شده
ص: 446
است. قدمت سنبلستان به پیش از اسلام می رسد، چنانچه كوشك ها و قصرهای بزرگان ساسانی در این منطقه بوده است. این محلّه در قرون اولیّه اسلامی رونق داشته و وقتی سعید بن جبیر در سال 81 ه ق همراه عبدالرحمن اشعثی به اصفهان آمد، مكانی را كه اكنون در ضلع غربی صحن شمالی امام زاده درب امام قرار دارد و مسجد سعید بن جبیر نامیده می شود، محلّ عبادت خود قرار داد. لازم به ذكر است كه: امام زاده درب امام مدفن سه نفر از امام زادگان عظیم الشأن به نام های: 1-امام زاده سیّد ابراهیم طباطبایی از نبیره های حسن مثنّی فرزند امام حسن علیه السلام 2-سیّد حسن فرزند سیّد ابراهیم طباطبایی 3-ابوالحسن علی ملقّب به زین العابدین، می باشد (11).
مرحوم حاج سیّد محمّد حسین امامی، یكی از واعظان شهیر و محدّثانِ خبیر آن زمانِ اصفهان بود؛ وی ویژگی هایی داشت كه كمتر در شخصی یكجا به چشم می خورد. او علاوه بر معلومات بسیار و احاطه بر آیات قرآن و روایات معصومین علیهم السلام، در فنّ خطابه استادی بی نظیر بود، و چهره جذّاب و صدای زیبایی نیز داشت؛ كه همه و همه مواردی بود كه موجب شهرت و موفقیّت او در اصفهان گردید، و این شهرت به جایی رسید كه مرجع نامدار مرحوم آقا شیخ محمّد تقی مسجد شاهی معروف به» آقا نجفی «، ایشان را برای سخنرانی در مجالس مهمّ آن زمان دعوت می كرد (12). ولی شهرت مرحوم حاج سیّد محمّد حسین خاصّ به شهر اصفهان نبوده، بلكه زمانی ایشان در شهر مقدّس مشهد در مسجد گوهرشاد به ایراد خطابه و سخنرانی می پردازد، كه سخنان وی بسیار مورد توجّه
ص: 447
مردم و به ویژه متولّی آن وقتِ آستان قدس رضوی قرار می گیرد (13)، و وی به ایشان در ضمن لوح تقدیرنامه ای، لقب» قوام المحدّثین «را اعطاء می كند، كه از آن زمان به بعد مرحوم حاج سیّد محمّد حسین در نزد عامّه مردم به» حاجی قوام «معروف و مشهور می شود. علاوه بر این، متولّی آستان قدس رضوی هر سال از مرحوم قوام برای سخنرانی در مسجد گوهرشاد دعوت به عمل می آورده و هدایایی نیز از طرف آستانه به ایشان اعطاء می نموده است (14).
پدر: مرحوم آقا سیّد عبدالباقی امامی وی از علماء مورد احترام بوده، و در مقامات علمی به مرتبه ای بلند دست یافته، و مستجاب الدعوه بوده و دعایی كه در مورد اولاد و نسل خود كرده به هدف اجابت رسیده است. آن بزرگوار در حرم امام حسین علیه السلام، بالای سرِ مطهّر) در فاصله تقریبا پنج متری (دفن شده، و به شرف قرب به حریم حسینی نائل گردیده است (15). جدّ أعلی: آقا سیّد علی امامی العریضی وی یكی از مهمترین چهره علمی خاندان امامی، و از شاگردان محقّق نامدار و استاد الكلّ آقا حسین خوانساری رحمه الله، و نیز علّامه مجلسی قدس سره بوده است. او تألیفات و آثار علمی بسیاری از خود به یادگار گذاشته، كه بعضی از آن ها بدین قرار است: 1-التراجیح در فقه، كه چند جلد بزرگ بوده و در آن اقوال فقهاء و عبارات آنها را آورده است (16). 2-ترجمه كتاب شفاء شیخ الرئیس بوعلی سینا، به فارسی (17). 3-ترجمه كتاب اشارات شیخ الرئیس بوعلی سینا، به فارسی (18). 4-كتاب هشت بهشت، كه شرح و ترجمه هشت كتاب از كتاب های
ص: 448
حدیث شیعه است به فارسی؛ مؤلّف در مقدّمه» جنّه الفردوس «كه نخستین كتاب از این هشت كتاب است، پس از ذكر نام» سلطان سلیمان پادشاه الحسینیّ الموسویّ الصفویّ بهادر خان «گوید: بنابراین داعی دوام دولت قاهره-كه أبًا عن جدّ مشمول عواطف سلطانی است-به شرح و ترجمه هشت كتاب حدیث به این ترتیب پرداخته، به» هشت بهشت «موسوم ساخت... جنّه الفردوس، شرح من لایحضره الفقیه؛ جنّه الخلد، شرح كافی؛ جنّه النعیم، شرح تهذیب؛ جنّه المأوی، شرح استبصار؛ جنّه المقام، شرح كمال الدین و تمام النعمة؛ جنّه الصدق، شرح أمالی (19)؛ جنّه عدن، شرح علل الشرائع؛ جنّه السلام (20)، شرح عیون أخبار الرضاعلیه السلام (21). 5-جامع سلیمانی؛ كتابی است ارزشمند و منحصر به فرد كه در آن احادیثی برگزیده در شرح احوال انبیاء و ائمّه طاهرین علیهم السلام و اخلاق اسلامی آمده است. آغاز كتاب: داعی دوام دولت قاهره سیّد علی بن سیّد محمّد الحسینیّ الإمامیّ... بعد از شرح كتاب موسوم به» هشت بهشت «... حدیث چند كه بر غرایب حكایات و دقایق روایات مشتمل است، در این رساله كه موسوم است به» جامع سلیمانی «در سلك تقریر و نظم تحریر درآورد (22). 6-مجمع البحرین؛ موضوع این كتاب حدیث است كه مؤلّف در مقدّمه دو كتاب خود: جنّه الفردوس و جنه السلام، به نام این كتاب اشاره نموده، و می نویسد: در چهل و پنج مجلّد می باشد (23). 7-تذكره امامی؛ وی در این كتاب احكام فقهی فتوایی را از كتاب طهارت تا دیات به روش تقسیم بندی كتاب شرایع الاسلام به جهت خواص و عوام به فارسی نگاشته است و گاهی به ادلّه نیز اشاره می نماید. آغاز كتاب: الحمد
ص: 449
للَّه فتاح القلوب مناح الغیوب، والصلوه و السلام علی صفیّه المحبوب و نبیّه المربوب (24). 8-ثقه الامامیّة؛ این كتاب به زبان عربی و در موضوع فقه نگاشته شده است. آغاز كتاب: الحمد للَّه العلیّ الأعلی و الصلوه و السلام علی محمّد خیر الوری و علیّ و عترتهما (25). 9-السعاده الإمامیّة؛ این كتاب گزیده و ترجمه ای است از خصال شیخ صدوق رحمه الله؛ مؤلّف روایاتی از این كتاب انتخاب و با حذف سند به فارسی ترجمه نموده است. (26)
سال وفات این عالم فاضل معلوم نیست، امّا مرحوم میرزا عبداللَّه افندی اصفهانی در كتاب» ریاض العلماء «در ضمن شرح احوال وی می نویسد:»... و مات هذا السیّد فی هذه الأعصار باصفهان «(27)؛ كه شاید بعضی با توجّه به این عبارتِ مرحوم افندی، درگذشت وی را حدود سال 1120 ه ق دانسته اند (28).
مدفن این عالم ربّانی نیز متأسّفانه مشخّص نیست، ولی به گمان بعضی در صحن درب امام یا رواق آنجا می باشد (29). جدّ مادری: مرحوم میرزا سیّد محمّد باقر حسینی عاملی وی فرزند سیّد علیرضا، فرزند محمّد باقر حسینی عاملی اصفهانی، معروف به» پیشنماز «، از علماء بزرگوار اصفهان و امام جماعت مسجد جامع جدید عبّاسی بوده است. از خدمات او اینكه: كتاب های بسیاری از اخبار و غیره را وقف طلّاب علوم دینیّه نمود، كه مقداری از آن تاكنون باقی مانده است (30). صاحب عنوان از شاگردان مرحوم آقا حسین محقّق خوانساری بوده، و نیز مجاز از وی به اجازه روایتی است كه به تاریخ جمادای دوم یكهزار و هشتاد و هشت، نوشته شده؛ محقّق خوانساری در این اجازه وی را چنین ستوده:» السیّد النجیب الحسیب
ص: 450
الفاضل الكامل التقیّ النقیّ الورع المتوقد الزكیّ سالك مسالك الرشاد، ناسك مناسك التقوی و السداد السیّد محمّد باقر بن السیّد المرحوم السیّد علیرضا... «(31). او از شاگردان علّامه مجلسی رحمه الله نیز بوده، و پس از آنكه در نزد وی بسیاری از مسائل و احكام و اخبار ائمّه اطهارعلیهم السلام را می خواند، علّامه برای او اجازه مبسوطی به تاریخ ششم ذی الحجّه یكهزار و هشتاد و هفت می نویسد و از او چنین یاد و ستایش می كند:»... لمّا كان السیّد الأید الشریف المنیف الفاضل الكامل التقیّ الذكیّ الورع البارع الحسیب النسیب النجیب، فرع الشجره الطیّبه المحمّدیّه و غصن الروحه العلیه العلویّة... ممّن وفّقه اللَّه تعالی لصرف عنفوان شبابه فی تحصیل العلوم الدینیّه مهذّبًا للأخلاق النفسانیّة، ملازمًا للأعمال المرضیّة، ملتزمًا صرف باقی عمره فی ازدیاد العلوم و تحقیق الأحكام و هدایه البریّه و ارشاد الأنام و نشر الأحادیث النبویّه والآثار الإمامیّة، وقد شرفت برهه من الزمان بصحبته... «(32). همچنین مرحوم پیشنماز عاملی، اجازه روایت مبسوطی از مرحوم شیخ حرّ عاملی دارد به تاریخ یكهزار و هشتاد و هفت، كه نسخه اصل این اجازه نامه همراه دو اجازه نامه دیگر مرحوم پیشنماز عاملی-كه از آن سخن گفتیم-و نیز اجازه وی به فرزندش سیّد علیرضا به تاریخ پنجم صفر یكهزار و یكصد و بیست و سه، منضمّ به مجلّدی از اصول كافی است كه آن را خود مرحوم پیشنماز وقف كرد و در خاندانش نگهداری می شد تا آنكه به مدّت زمانی پس از درگذشت مرحوم آقا سیّد محمّد مهدی نایب الصدر) از اعقاب مرحوم پیشنماز، متوفّی 1267 ه ق ((33) كتابخانه معتبر وی متفرّق گردید و در این اواخر نسخه
ص: 451
موقوفه یاد شده به كتابخانه الزهراء انتقال یافت (34). مرحوم میرزا محمّد باقر عاملی سرانجام در سال یكهزار و یكصد و بیست و سه هجری قمری وفات كرد و در قبرستان تخت فولاد در تكیه آقا رضی، به خاك سپرده شد (35). بر سنگ قبر این عالم فاضل، كه سنگ مرمر سفید عالی تمام قد است (36)، با خطّ ثلث بسیار زیبا شبیه خطّ تلامیذ میرزا احمد نیریزی، چنین نوشته شده: هو الباقی بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم» كلّ من علیها فان «لقد توفّی السیّد الأید السند المسدّد المؤیّد الفاضل العالم العامل التقیّ النقیّ قدوه الزهّاد و أسوه العباد و مقتدی العباد و هادیهم إلی طریق الرشاد الواصل إلی رحمه ربّه الغافر الغنیّ السیّد محمّد باقر الحسینیّ الإمام الجماعه فی الجامع الجدید الكبیر العبّاسی فی شهر شوّال من شهور سنه ثلث و عشرین و مائه فوق الألف من الهجره المقدّسة، و صار تاریخ وفاته تلك الفقره الشریفة «دخل سیّد بالجنّه بغیر حساب فی 1123. » (تاریخ كتابت و حجّاری سنگ لوح در سنه 1194 مدّتی بعد از وفات اوست).
مرحوم قوام المحدّثین دارای هفت پسر و دو دختر بوده كه عبارتند از: 1-خطیب توانا مرحوم حاج سیّد أبوالفضل امامی واعظ جلیل و خطیب فاضل، معروف به» مشكوه الواعظین «، كه در میان اهل منبرِ اصفهان از شهرت بسیاری برخوردار بوده؛ صدای زیبا و حُسن خُلق و چهره ملیح او نقش بسیاری در شهرت و موفّقیت او داشته است. مرحوم قوام المحدّثین تاریخ تولّد فرزندان خویش را در برگ پایانی قرآنی كه به سال 1286 ه ق چاپ سنگی شده، ثبت و ضبط نموده، و سال
ص: 452
تولّد مرحوم مشكوه را با این عبارات زیبا چنین نوشته است: بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم، تاریخ تولّد نور چشم كرام چاكر آستان ملك پاسبان حضرت أبا عبداللَّه الحسین روحنا فداه آمیرزا ابوالفضل روز پنجشنبه چهاردهم شهر جمادی الأولی تقریبا نیم ساعت به ظهر مانده سنه 1317، خداوند قدمش را میمون و مبارك بگرداند، مع طول عمر و وسعت رزق، علم و عمل و فضل و شرف بحقّ محمّد و آله الأطهار. سرانجام این خطیب شهیر و توانا، و خدمتگزار با اخلاصِ آستان مقدّس حسینی، پس از هفتاد و پنج سال عمرِ پر خیر و بركت، در روز عید قربانِ سال یكهزار و سیصد و نود و دو هجری قمری جان به جان آفرین تسلیم گفت و سپس در قبرستان تخت فولاد در تكیه فاضل سراب) در یك محوّطه روبازی كه به این تكیه ملحق گشته (به خاك سپرده شد. بر سنگ مزار ایشان كه از جنس مرمر است، این عبارات نوشته شده: هو الحیّ الّذی لا یموت وفات مرحوم مغفور مبلّغ شهیر و خطیب توانا ثقه المحدّثین و قدوه الذاكرین حاج سیّد ابوالفضل الملقّب بمشكوه الواعظین حشره اللَّه مع مولاه أبی عبداللَّه الحسین علیه السلام فی یوم عید الأضحی سنه 1392 ه ق. 2-مرحوم حاج سیّد اكبر وی در اصفهان روز چهارشنبه سیزدهم محرّم الحرام سال 1322 ه ق متولّد، و در سال 1382 ه ش در اصفهان وفات یافت و در باغ رضوان قطعه 3 بلوك 4 به خاك رفت. این سیّد جلیل القدر از دوستان بسیار صمیمی و مورد اعتماد مرحوم آیه اللَّه حاج سیّد محمّد رضا شفتی) متوفّی 3 ذی الحجّه 1396
ص: 453
ق (بودند، كه به مدّت چند سال در منزل ایشان به ثبت و ضبط امور راجع به موقوفات مسجد سیّد اصفهان اشتغال داشتند. 3-مرحوم حاج سیّد روح اللَّه او در روز سه شنبه سوّم رجب المرجّب سال 1325 ه ق، متولّد، و سرانجام در روز جمعه 19 رجب سال 1423 ه ق وفات یافت و در باغ رضوان اصفهان قطعه 5 بلوك 1 به خاك سپرده شد. 4-مرحوم حاج سیّد ذبیح اللَّه وی در سیزدهم محرّم الحرام سال 1329 ه ق متولّد، و در سال 1376 ه ش وفات یافت و در باغ رضوان اصفهان قطعه 5 بلوك 2 مدفون گردید. 5-مرحوم حاج سیّد رضا او در روز جمعه نهم جمادی الثانیه سال 1333 ه ق، متولّد شد، و سرانجام در سال 1373 ه ش در تهران دار فانی را وداع گفت و در بهشت زهراء مدفون گردید. 6-آقای حاج سیّد اسد اللَّه-سلّمه اللَّه-متولّد به سال 1299 ه ش، این بزرگوار اكنون-بحمداللَّه-در قید حیات می باشند و در تهران ساكن هستند؛ ما در این شرح حال استفاده فراوان از اطّلاعات ایشان در مورد مرحوم پدرشان بردیم، كه بدین وسیله از ایشان تشكّر می نماییم. 7-آقای حاج سیّد جعفر-سلّمه اللَّه-
متولّد به سال 1301 ه ش، ایشان نیز اكنون-بحمد اللَّه-در قید حیات می باشند و ساكن شهر تهران هستند؛ و اطّلاعات گران بهایی راجع به مرحوم پدرشان در اختیار ما قرار دادند، كه صمیمانه از ایشان تشكّر می كنیم. 8-مرحومه علویّه محترمه گوهر بیگم همسر ابن عمّ گرامی خود مرحوم آیه اللَّه حاج سیّد عطاء اللَّه فقیه امامی، كه از ایشان دو فرزند پسر یكی: مرحوم آیه اللَّه حاج سیّد
ص: 454
احمد فقیه امامی) متوفّی 10 جمادی الثانیه 1414 ه ق، مدفون در جوار امام زاده ابوالعبّاس (، و دیگری حضرت آیه اللَّه حاج سیّد حسن فقیه امامی-دام ظلّه العالی-و چهار دختر باز ماند. این بانوی مكرّمه در پنجم صفر المظفّر 1320 ه ق چشم به جهان گشود، و سرانجام در 22 جمادی الأولی 1412 ه ق وفات یافت، و در جوار امام زاده عظیم الشأن ابوالعباس، واقع در خوراسگان از محلّات شرقی اصفهان، به خاك سپرده شد. 9-علویه محترمه همسر مرحوم حاج میرزا حسن شكرانی.
سرانجام حاج میر محمّد حسین امامی العریضی، ملقّب به» قوام المحدّثین «، در روز نهم ماه شعبان المعظّم سال یكهزار و سیصد و چهل و شش هجری قمری، در حالی كه بیش از پنجاه سال از عمر پر بركتش گذشته بود، در اصفهان وفات یافت و در قبرستان تخت فولاد اصفهان در تكیه» فاضل سراب «به خاك سپرده شد. مرحوم آیه اللَّه حاج سیّد احمد فقیه امامی قدس سره) متوفّی 10 جمادی الثانی 1414 ه ق (نواده دختری مرحوم قوام المحدّثین، در یكی از سخنرانی های خود كه اتّفاقا در آخرین ماه رمضان عمر شریفشان ایراد شده، از لحظه های پایانی عمر جدّ مادری خود چنین حكایت كرده اند:» مرحومه مادر من می گفتند: وقتی پدرم می خواستند از دنیا بروند، بیست و چهار ساعت بیماریشان بیشتر طول نكشید، حدود ده تا دوازده ساعت بیهوش كامل بودند و هیچ سخن نمی گفتند؛ و در حالی كه سرِ ایشان در دامن فرزندشان بود، ناگهان دیدم ایشان كه كاملا بیهوش بودند، از جای خود برخواسته و دست بر سینه گذاشته و گفتند:» السلام علیك یا ابا عبداللَّه
ص: 455
روحی لك الفداء «؛ همزه كلمه» فداء «را كه گفتند، مانند این بود كه هزار سال است از دنیا رفته اند «. ایشان همچنین در ادامه سخنرانی، این حكایت خواندنی را از جدّه خود نقل فرموده اند:» جدّه ما] یعنی همسر مرحوم قوام المحدّثین[می گفتند: یك ماه قبل از فوتشان شبی دیدم ناگهان از خواب بیدار شده و گفتند: مداد و كاغذی به من بدهید. من هم از جا برخواسته و رفتم مداد و كاغذی آوردم؛ پس ایشان شروع به نوشتن شعری بر روی كاغذ كردند و بعد گفتند: این شعر را بر قبر من بنویسید. كه بعد از فوت ایشان آن شعر را بر روی قبرشان نوشتند، و آن شعر زیبا چنین است:
جان به حق واصل شد و من از پی جان می روم
گر چه دشوار است ره لیكن من آسان می روم/
پادشاها چشم امیدم به كس غیر از تو نیست
خلعتم ز الطاف ده اكنون كه عریان می روم/
در وفاداری مهر مصطفی و آل او
عمر شیرین صرف كردم همچو سلمان می روم/
بر قبر مرحوم قوام المحدّثین كه از جنس كاشی لاجوردی است، چنین نوشته شده است: هو الحیّ الّذی لا یموت وفات مرحمت و غفران پناه، جنّت و رضوان آرامگاه، عمده الواعظین و أسوه الذاكرین السیّد السعید الحاج میر محمّد حسین الإمامیّ الملقّب بقوام المحدّثین فی نهم شهر شعبان المعظّم سنه 1346.
11-زندگینامه آیه اللَّه چهار سوقی، حاج سیّد محمّد علی روضاتی، اصفهان، 1332. 12-زندگینامه علّامه مجلسی، سیّد مصلح الدین مهدوی، اصفهان، حسینیّه عماد زاده. 13-سیری در تاریخ تخت فولاد اصفهان، سیّد مصلح الدین مهدوی، اصفهان، انجمن كتابخانه های عمومی، تابستان 1370 ش. 14-شجره
ص: 456
نامه خاندان امامی، تصویر تهیّه شده از اصلِ موجود در كتابخانه الزهراء اصفهان. 15-شرح حال رجال ایران، مهدی بامداد، تهران، نشر زوّار، 1378 ش. 16-فرهنگ وتاریخ گز برخوار، دكتر سیّد سعید الدین سجّادی جزی، اصفهان، نشر مقیم، شهریور 1381ش. 17-فهرست كتب خطّی اصفهان، سیّد محمّد علی روضاتی، اصفهان، مؤسّسه فرهنگی مطالعاتی الزهراء) س (، 1386 ش. 18-فهرست نسخه های خطّی سه كتابخانه اصفهان، رحیم قاسمی، قم، مجمع ذخائر اسلامی، 1386ش. 19-فهرست نسخه های خطّی كتابخانه آستان قدس رضوی، محمد آصف فكرت، مشهد، نشر كتابخانه آستان قدس رضوی، 1369ش. 20-فهرست نسخه های خطّی كتابخانه آیه اللَّه مرعشی نجفی، سید احمد اشكوری، قم، نشر كتابخانه آیه اللَّه مرعشی نجفی، 1366 ش. 21-فهرست نسخه های خطّی كتابخانه تخصصی مركز تحقیقات دارالحدیث، علی صدرایی خویی، قم، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، 1384 ش. 22-فهرست نسخه های خطّی كتابخانه مدرسه صدر بازار، سیّد جعفر اشكوری، قم، مجمع ذخائر اسلامی، 1384 ش. 23-فهرست نسخه های خطّی كتابخانه مركزی دانشگاه تهران، محمد تقی دانش پژوه، تهران، نشر مركزی دانشگاه تهران، 1348ش. 24-فهرست نسخه های خطّی مكتبه الزهراء) س (، آیه اللَّه سیّد احمد فقیه امامی، قم، مجمع ذخائر اسلامی، 1385 ش. 25-فهرست نسخه های خطّی كتابخانه وزیری یزد، محمّد شیروانی، تهران، تابان، 1350 ش. 26-گنجینه آثار تاریخی اصفهان، دكتر لطف اللَّه هنرفر، اصفهان، انتشارات ثقفی، 1350ش. 27-مسائل علیّ بن جعفر و مستدركاتها، مشهد، المؤتمر العالمی لإمام الرضاعلیه السلام، 1409 ق. 28-مصاحبه با حضرت آیه اللَّه حاج سیّد حسن فقیه امامی-دام ظلّه العالی. 29-مصاحبه با حجّه الإسلام و المسلمین حاج سیّد مهدی فقیه امامی-دام ظلّه. 30-مصاحبه با حجّه الإسلام و المسلمین حاج سیّد محمّد حسین فقیه امامی-دام ظلّه. 31-مصاحبه با حجّه
ص: 457
الإسلام و المسلمین حاج سیّد مهدی شفتی-دام ظلّه. 32-مصاحبه با جناب آقای سیّد اسداللَّه امامی، فرزند مرحوم قوام المحدّثین. 33-مصاحبه با جناب آقای سیّد جعفر امامی، فرزند مرحوم قوام المحدّثین. 34-مصاحبه با جناب آقای سیّد حسین امامی، فرزند مرحوم حاج سیّد روح اللَّه. 35-نوار سخنرانی مرحوم آیه اللَّه حاج سیّد احمد فقیه امامی قدس سره در روز پانزدهم رمضان 1413 هق، موضوع: شیعه تنها گروه نجات یافته است. 36-یادواره آیه اللَّه فقیه امامی قدس سره، میر سیّد حجّه موحّد ابطحی، اصفهان، صندوق قرض الحسنه امام هادی) ع (، 1414 ه ق.
گورستان جدید اصفهان كه در سمت جنوب شرقی در فاصله بیست و چند كیلومتری شهر در بالای قریه گَوَرْتْ از بلوك قهاب قرار دارد. گورستان قدیم اصفهان یعنی تخت فولاد به مناسبت آن كه از چند طرف خانه و مغازه و مدرسه و ادارات دولتی بنا گردیده بود دیگر قابل استفاده جهت دفن اموات نبود علیهذا از حدود بیست سال قبل شهرداری به فكر تهیه محل مناسبی جهت گورستان [شهر] افتاده و پس از مطالعات زیاد و بررسی كلیه جوانب كار، محل فوق را شایسته این كار دانستند. از همان موقع، شروع در تهیه مقدمات كار برآمده و از تاریخ 19رجب 1404ه مطابق با یكم اردیبهشت ماه 1363ش طبق اعلامیه ای گورستان تخت فولاد را متروكه و گورستان جدید را افتتاح كردند.
از آن تاریخ تا كنون عده ای از علماء، فضلاء، نویسندگان، شعراء و بزرگان این شهر در آن جا به خاك رفتند اكنون به نام آنها تا آن جا كه آگهی داریم اشاره می شود: 1-«مرحوم حاج آقا میرزا شیخ الاسلام» (میرزا عبدالله معروف
ص: 458
به آقا میرزا) فرزند مرحوم میرزا علی اكبر شیخ الاسلام اصفهانی. خاندان شیخ الاسلام از اعقاب علامه ملا محمد باقر محقق سبزواری از خاندان های علمی و روحانی اصفهان می باشند كه در طول چهار قرن از زمان محقق سبزواری تا كنون علم و ریاست و روحانیت در آنها باقی بوده و منصب شیخ الاسلامی اصفهان را به استحقاق به وراثت دارا بوده اند.
شرح حال این خاندان و آثار علمی و اجتماعی آنان را نویسنده در كتابی مستقل به نام «خاندان شیخ الاسلام» تألیف نموده كه به طبع رسیده است. مرحوم حاج آقا میرزا از علماء اصفهان و سال ها متصدی امور اجتماعی، از انجام معاملات و عقد و طلاق (دفاتر ثبت و ازدواج و طلاق) بوده و مورد احترام عموم طبقات این شهر بود. سرانجام در یك شنبه 11شعبان المعظم سال 1404ه. ق به سن قریب یكصد سالگی وفات یافت و در گورستان جدید مدفون گردید. مشارالیه اولین روحانی و دانشمندی است كه پس از تعطیلی گورستان تخت فولاد وفات یافته و در قبرستان جدید به خاك سپرده شد. 2-«دكتر سیّد ابوالفضل غرضی موسوی خواجوئی» سادات محترم غرضی از خاندان های اصیل و تجار محترم اصفهان می باشند كه به درستی و امانت و دیانت معروف و در بازار اصفهان شهرت و اعتبار دارند. مرحوم دكتر سیّد ابوالفضل غرضی از مؤمنین به انقلاب اسلامی و خدمتگزاران جامعه بود كه در سال های اخیر مصدر خدماتی گردید و سرانجام در اثر سانحه تصادف اتومبیل در نزدیكی اصفهان در سال 1412ه (دهه اول جمادی الثانی) به شهادت رسید. مرحوم دكتر غرضی مدیر عامل سازمان تأمین اجتماعی كشور بود كه جهت شركت در مراسم ختم مادر خود
ص: 459
عازم اصفهان بود و در راه تصادف كرده و وفات یافت. 3-«مرحوم آقا سیّد ابوالقاسم عمادی» از علماء و ائمه جماعت اصفهان كه در 9رجب سال 1411ه. ق وفات یافت. 4-«استاد احمد ارچنگ بید آبادی» استاد فن طراحی و نقاشی و نقشه فرش. متولد به سال 1293ه ش و متوفی در چهارشنبه 13 شوال المكرم سال 1410ه. ق. 5-«مرحوم دكتر حاج سیّداحمد ابطحی سدهی» فرزند مرحوم حجه الاسلام حاج سیّد محمدباقر ابطحی علیهما الرحمه. خاندان ابطحی سدهی از خاندان های علمی و روحانی اصفهان بوده و به علم و فضل شهرت داشته و دارند. مرحوم دكتر سیّداحمد در اصفهان در خاندان علم و روحانیت حدود سال 1340ه. ق متولد گردید و در اصفهان و تهران تحصیلات خود را به پایان رسانیده و پس از اخذ مدرك دكترا در پزشكی به اصفهان منتقل گردیده و از بدو ورود تا حین وفات به معالجه بیماران و رسیدگی به حال ضعفاء و مستمندان پرداخت. وی پزشكی دیندار و خدمتگزار و مورد احترام خاص و عام بود. سرانجام در عصر روز چهارشنبه 19رمضان المبارك سال 1409ه به عارضه سكته وفات یافت. 6-«دكتر اكبر انشائی» از پزشكان اصفهان كه در ربیع الثانی سال 1410ه. ق در امریكا، كه جهت معالجه یماری چشم رفته بود وفات یافته جنازه او به اصفهان منتقل و در گورستان جدید مدفون گردید. 7-«حاج شیخ محمدباقر امینی نطنزی اصفهانی» از علماء و دانشمندان اصفهان و ائمه جماعت و مدرسین شهر بود كه در سال 1284ش در نطنز متولد گردیده و در اصفهان در خدمت اساتیدی همچون آیات عظام آقا شیخ محمدرضا مسجد شاهی و آقا سیّد علی مجتهد نجف آبادی و آقا
ص: 460
سیّد محمد نجف آبادی و دیگران تلمذ كرده (مرحوم نطنزی در نجف نزد آیات عظام نائینی، سیّد ابوالحسن اصفهانی، شیخ عبدالكریم حائری و سیّد محسن حكیم تلمذ كرده و اجازه اجتهاد خود را از آیت الله حاج شیخ عبدالكریم حائری دریافت كرد. به نقل از زندگینامه خطی كه خاندان ایشان به مصحح كتاب تحویل دادند. ) تا به مقامات عالیه علم رسیّده و در این اواخر در مسجد النبی اكرم صلی الله و علیه و آله و سلم اقامه جماعت می فرمود و مورد احترام عموم طبقات از علماء و مقدّسین بود. سرانجام در عصر روز شنبه 24شعبان المعظم سال 1412ه. ق در اصفهان وفات یافت.
8-«دكتر سیّد محمد باقر خادمی» فرزند فاضل ارجمند آقا سیّد محمد بن آیت الله حاج آقا حسین خادمی موسوی اصفهانی، دكتر داروساز در سال 1410ه. ق وفات یافت. 9-«حاج سیّد بدر الدین كتابی فرزند مرحوم حاج آقا هلال الدین بن آقامیرزا علیرضا ابن علامه میر محمد صادق حسینی كتابفروش.
سادات كتابی از جمله سادات صحیح النسب اصفهان می باشند كه عموماً به زیور علم و تقوی آراسته و مورد توجه و عنایت و احترام عموم طبقات به ویژه علماء و بزرگان بوده و می باشند. مرحوم حاج آقا بدرالدین انسانی وارسته و معلمی شایسته، نویسنده ای توانا، عارفی محقق و شاعری ادیب بود. خلاصه كلام آن كه مشارالیه از جمله افراد كمیابی بود كه گاه گاه در جوامع بشری یافت می شوند. علم را با عمل و اخلاق توأم داشت بدون آن كه ادعای فضل و دانش كند و كمالات خود را به دیگران بنمایاند و آن را وسیله برتری خود قرار دهد. ادبیات و فلسفه را
ص: 461
خوب می دانست و به زبان های عربی و فرانسه تسلط كامل داشت و تا پس از مرگ او از شاعری وی كسی خبر نداشت. او فردی متواضع و خویشتن دار بود و در برخورد با اشخاص به ویژه شاگردان اخلاقی انسانی داشت هر چه را كه می دانست به شاگردان خود در دانشگاه و دبیرستان ادب به آنان می آموخت و از تدریس و تعلیم خسته نمی شد. (ر. ك محمدباقر كتابی، رجال اصفهان، امور فرهنگی شهرداری اصفهان، 1375ش، ص482) وی مدتی ریاست دبیرستان ادب و معاونت و كفالت اداره كل فرهنگ استان اصفهان را عهده دار بود و در تأسیس دانشكده ادبیات دانشگاه اصفهان در سال 1337ش سهم به سزایی داشت و امور آموزشی و برنامه ریزی انتخاب استادان با او بود. مرحوم كتابی در دانشگاه درس های فلسفه، روان شناسی و منطق را استادانه تدریس می كرد. در 9شوال سال 1330ه. ق در خانواده علم و روحانیت متولد گردید، مادرش دختر مرحوم حاج شیخ محمدعلی ثقه الاسلام نجفی از علماء و مجتهدین خاندان مسجد شاهی بود. در اصفهان و مشهد و تهران تحصیل نمود. وی در دبیرستان و دانشگاه تدریس می كرد. از كتاب های عربی و فرانسه ترجمه كرد و خلاصه عمری را در راه علم و دانش گذرانید و سرانجام در 6ذی الحجةالحرام سال 1407ه. ق در اصفهان وفات یافت، خدایش رحمت كند. كتاب های زیر از آثار اوست كه به چاپ رسیده است.
1-«اخلاق» ترجمه از نویسنده فرانسوی پیرژانه. 2-«به سوی اصفهان» ترجمه از نویسنده فرانسوی پیرلوتی. 3-ترجمه كتاب «پیرامون سیره نبوی» نوشته دكتر طه حسین [نویسنده شهیر مصری]. 5-«دیوان اشعار» با تخلص امید (قسمتی از آن ضمن مجموعه مقالات ایشان چاپ شده است).
ص: 462
6-ترجمه «فروغ خاور» نوشته هرمان الدنبرگ از فرانسه. (در شرح حال و آئین بودا). 7-مقالات عدیده [بیش از پنجاه مقاله] در موضوعات مختلف [فلسفی، تربیتی و عرفانی] كه قسمتی از آنها ضمن مجموعه ای پس از فوت ایشان به چاپ رسیّده است. 8-«هیپنوتیزم در دسترس همه». اما كتب و رسائل چاپ نشده ایشان كه امید است به همت فرزندان آن مرحوم به طبع برسد: 1-تشریح تصوف جلال الدین مولوی، عطار، سنائی 2-حضرت حسن بن علی علیه السلام ترجمه از عربی نوشته كامل سلیمان. 3-درباره تصوف اسلامی ترجمه از نوشته رینولد آلین نیكلسون. (به گفته فرزندشان آقای محمود كتابی، این كتاب نیز چاپ شده است. ) 4-«مبانی جامعه شناسی» تألیف پروفسور شار لالو. 5-جزوه های درسی به صورت پلی كپی. در خاتمه این مقال می گوئیم مرحوم كتابی معلمی شایسته و استادی ارجمند و انسانی كامل بود. از ریا و خودنمائی به دور و فروتن و بی تكبر، آرام و دوست داشتنی و مهربان و به همه احترام می گذاشت و همگان وی را دوست می داشتند و احترام می گذاشتند. ابتدا در دبیرستان سعدی و بعد مدرسه صارمیه، خلاصه در دوره تحصیل، زمان تدریس، دوره معاونت اداره آموزش و پرورش و بالاخره در زمان استادی دانشگاه و بعداً زمان بازنشستگی، اخلاق و رفتار او در تمام این زمان ها یك سان بود. ریاست های دنیا او را نفریفت و خویشتن خویش را در هر حال نگاهداری كرد. خدایش رحمت كند كه شایسته رحمت الهی بود.
در آثار و ماده تاریخ فوت او عده ای از شعرای اصفهان اشعاری سرودند كه برخی از آنها در پایان مجموعه مقالات ایشان (از صفحه 477 تا صفحه 504) به چاپ رسیّده
ص: 463
است از آن جمله: دانشمند فرزانه و شاعر گرانمایه ادیب سخن سنج، جامع فضائل صوری و معنوی، نویسنده، خطیب، شاعر، خطاط، دبیر و استاد [مرحوم] آقای منوچهر قدسی فرزند مرحوم آقا جمال الدین قدسی فرزند مرحوم آقا میرزا عبد الحسین قدسی بن میرزا محمدعلی كه علم و ادب و شعر و خط و خدمت به جامعه را به ارث از پدر و جدّ برده، قطعه ای متضمن 32 بیت در مرثیه آن مرحوم و ماده تاریخ و نامش سروده است باین مطلع:
آه، ای نادره فضل و هنر
ای سپهر ادب ای كوه وقار/
عمر با فضل و ادب سر كرده
رفته از خلق و به حق پیوسته/
خوانده یك عمر وز راه تعلیم
بسته زین ملك بقا رخت سفر/
خلق تو، تازه كن فصل بهار
محفل علم منور كرده/
وز همه غیر خدا بگسسته
كرده آن جمله به یاران تقدیم/
فیض را عهد تو تا ماند دیر
نه قلم آیتی از سحر حلال/
آنچه دل در كف اندیشه ربود
قلمت كرده سخن ها تقریر/
فارسی رفته به سرحد كمال
در سخن شیوه شیدای تو بود/
پس از 12 بیت گوید:
آه، بدرالدین ای فاضل راد
عمر هفتاد اگر گم كردی/
آن نه گمگشته به میزان عمل
آن نه طاعت كه در او روی وریاست/
پاكدل عارف پاكیزه نهاد
صرف آسایش مردم كردی/
عمر در راه خدا عزوجل
بندگی خدمت مخلوق خداست/
پس از 3بیت دیگر:
آه، بدرالدین ای گوهر پاك
رفتی و داغ غمت ماند به دل/
هر نفس ذكر تو با یاد آمد
خامه از هجر تو بشكافته سر/
برده جان فلكی تا افلاك
از دل این داغ نگردد زایل/
قلم و
ص: 464
نامه به فریاد آمد
نامه آورده شبه گون معجر/
سال فوتت به حساب قمری است بی كتابی قلم و نامه گریست 1407ه. ق مرحوم كتابی در اشعار «امید» تخلص می كرده (ص422، مجموعه مقالات مرحوم كتابی) اینك دو رباعی از نمونه اشعار ایشان:
هوش باش دلا كه رنج عالم هیچ است
با چشم خرد چو بنگری خواهی دید/
سیم و زر اگر بیش و اگر كم، هیچ است
با غیر بشر به كام دل چون نرسی/
دنیا گذران و شادی و غم هیچ است
هر چیز كه هست جز كه آدم هیچ است/
جز مهر و وفا حاصل عالم هیچ است
آدم بطلب كه غیر آدم هیچ است
10-«امیر بهمن بهداد» فرزند دكتر ابراهیم بهداد، فارغ التحصیل دانشكده دندانپزشكی از دانشگاه اصفهان، متولد ربیع الثانی سال 1386ه (2 / 5 / 45) و متوفی در صبح روز شنبه 25رمضان المبارك سال 1412ه. ق (1 / 2 / 69) در اثر تصادف. به مناسبت فوت او در مراسم یكمین سال وفاتش یادنامه ای به طبع رسید و در آخر آن، رساله ای تحت عنوان: «خواص داروئی گیاهان در دندانپزشكی»، كه رساله پایان نامه تحصیلی مشارالیه بوده است، به چاپ رسیده است. (برای اطلاعات بیشتر ر. ك سیّد محمد باقر كتابی، رجال اصفهان، ص483) 11-«حاج سیّدمحمدتقی موسوی ده سرخی» از علماء، فوت 19رجب سال 1411ه. ق. 12-«جلال برجیس» فرزند مرحوم ابوطالب بن محسن قهفرخی اصفهانی، شاعر، در دبیرستان های اصفهان با كمال صداقت و درستی خدمت كرد و با تأسیس آموزشگاه شبانه به نام: «آموزشگاه فروغ» و تربیت صدها دانش آموز مقطع دبیرستان به بالا بردن سطح فرهنگ عمومی خدمت شایسته ای انجام داد. در سال 1300ه. ش
ص: 465
(سال 1340 قمری) در قهفرخ متولد و تحصیلات خویش را در مولد خود و اصفهان به پایان رسانیده و سپس به خدمت دبیری اشتغال جسته و در انجمن های ادبی اصفهان از آن جمله انجمن ادبی كمال شركت جسته، سرانجام در ماه رمضان المبارك سال 1408ه در اصفهان وفات یافت. 13-«دكتر جواد پیمان» استاد دانشگاه اصفهان، فوت ماه صفر سال 1410ه. ق. 14-«دكتر حسن دلیل التجار» استاد دانشكده علوم پزشكی اصفهان، فوت 1412ه. ق. 15-«میرزا محمدحسن نجفی زاده» فرزند مرحوم آیت الله حاج شیخ مهدی بن حاج شیخ محمدعلی ثقة الاسلام نجفی مسجد شاهی، فاضل ارجمند، صاحب امتیاز روزنامه هفتگی «اسلام در شرق» كه در اصفهان چند شماره آن منتشر گردیده است. در ذیقعده سال 1407ه در اصفهان وفات یافت.
16-«دكتر حسین اوحدی» از اطبای معروف اصفهان، فوت 1412ه. ق. 17-«مهندس حسین نیلی» فوت ذیقعده 1409ه. ق. 18-«آقا سیّدحسین فقیه ایمانی» از فضلای اصفهان، فوت یك شنبه اول ذی الحجةالحرام سال 1410ه. ق. 19-«حاج شیخ محمدحسین خادمی خواجویی» فرزند حاج شیخ محمد از علماء و وعاظ، فوت ربیع الثانی 1410ه. ق. 20-«محمدحسین مستحسن» شاعر و ادیب متخلص به انسی، فوت جمادی الاولی سال 1412ه. ق. 21-«حاج سیّد حسین عریضی» فرزند آقا سیّدمحمدعلی بن سیّد محمدباقر حسینی عریضی اصفهانی، دانشمند بزرگوار، فاضل، ادیب زبانشناس از كارمندان صدیق آموزش و پرورش و استاد دانشمند دانشكده ادبیات دانشگاه اصفهان، ادیبی ارجمند، معلمی بزرگوار، استادی گرانقدر، مرد علم و دانش و كار و كوشش، از بنیان گذاران دانشكده ادبیات دانشگاه اصفهان، مردی كه در طول عمر خود فقط به علم و ارزش آن می اندیشید. نویسنده در سال 1308ه. ش افتخار شاگردی ایشان را در
ص: 466
دبیرستان گلبهار داشتم. از آن تاریخ تا هنگام فوت ایشان از نزدیك شاهد و ناظر او بودم. مدتی به عنوان كمترین شاگرد، زمانی به عنوان همكار در دبیرستان ادب، مدت ها به عنوان دوست و ارادتمند، الحق او را فردی شایسته و عاشق علم و تحقیق دیدم. وی به زبان فرانسه تسلط كامل داشت و عربی را نیز به خوبی می دانست و كتاب های چندی تألیف و ترجمه كرد كه از آن جمله است:1-«تاریخ اصفهان». 2-ترجمه «سفرنامه شاردن» فرانسوی قسمت اصفهان، به چاپ رسیده است. 3-ترجمه مقاله ای از خاورشناس معروف: «هانری كربن» درباره كتاب های: «لطائف غیبیّه» و «مِصْقل الصفا» از تألیفات سیّد احمد علوی شاگرد و داماد میرداماد. (میر سیّد كمال الدین احمد بن زین العابدین علویم فرزند امیر سیّد زین العابدین علوی عاملی، پسر خاله و داماد و شاگرد میرداماد بود. وی از میرداماد و شیخ بهایی اجازه داشت. این عالم دانشمند و محقق بزرگوار و فاضل متكلم وی دارای تألیفات بسیاری بوده است كه تاكنون سی و پنج كتاب و رساله و شرح از آن حكیم فرزانه به دست آمده است. از آن جمله: «لطائف غیبیه» در تفسیر آیات مربوط به عقاید، «مصقل الصفا» به زبان فارسی در رد شبهات نصارا در سال 1032ه نوشته شده، «ریاض القدس» یا «مصابیح القدس» كه تاریخ تألیف آن 1011ه و به زبان عربی می باشد، «روضه المتقین» به زبان عربی حاشیه بر كتاب تجرید العقاید خواجه نصیرالدین طوسی، سرانجام كمال الدین پس از عمری تحقیق و تألیف در میان سال های 1054ه تا 1060ه بدرود حیات گفت. ر. ك: لطائف غیبیه، به اهتمام رسید جمال الدین میردامادی مكتب السیّد الداماد، 1396 هجری، مقدمه، ص7) این
ص: 467
مقاله را مرحوم آقای عریضی برحسب خواهش دانشمند محترم جناب حاج سیّد جمال الدین میردامادی به وسیله اینجانب از فرانسه ترجمه نمودند و در پایان مقاله توضیحات لازم اضافه كردند. (تاریخ ترجمه 12 رجب سال 1398ه. ق). 4-«گوشه های ناشناخته تاریخی حمله مغول به ایران» در این مقاله طبق مآخذ تاریخی می نویسد: «ناصر خلیفه عباسی برای سركوبی سلطان محمد خوارزمشاه، چنگیزخان را به فتح ایران و جنگ با خوارزمشاه دعوت كرد.» 5-مقاله ای تحت عنوان «زبان فارسی را پاسداری و نگهداری كنیم». 6-ترجمه كتاب «تاریخ هند» از زبان فرانسه. [نوشته پیئرمیل]
مرحوم عریضی پس از یك عمر خدمت به علم و اجتماع، در بعدازظهر 23رمضان المبارك 1411 ه. ق در اصفهان وفات یافت، جنازه وی در روز 24 رمضان (چهارشنبه) با حضور عده زیادی از فرهنگیان و دانشمندان از منزل به دبیرستان ادب، كه سال ها ریاست آن را داشت منتقل و پس از انجام تشریفاتی به گورستان جدید منتقل و در قطعه «نام آوران» مدفون گردید. در فوت مرحوم عریضی عده ای از شعرای اصفهان مرثیه و ماده تاریخ گفتند از آن جمله: جناب استاد محمد مهریار در مرثیه آن استاد بزرگوار گوید:
دیدی كه جور چرخ مرا بی امان شكست
قلبم شكست چونكه تو رفتی از این جهان/
بلبل بباغ از غم هجرت خموش شد
بُغضی عجب زغم گلوی قُمریان گرفت/
لطف و صفا زباغ و گلستان كناره كرد
نوك قلم بصفحه كاغذ خمیده شد/
گلزار علم و فضل بگیتی فسرده شد
گفتم عریضی آن كه بدانش یگانه بود/
آن كان لطف و مهر عریضی كه عهد او
دیدی كه دست قاهر و غدّار روزگار/
او مكتبی زمهر و
ص: 468
ادب بود و این زمان
دیدی دلا كه مرگز عزیزان زدست من/
دور سپهر یار عزیزم زمن ربود
او رفت و صدق رفت و صفا رفت از پیش
قلبم نهان و شیشه اشكم عیان شكست/
نی قلب من كه قلب همه اصفهان شكست
وز سوز درد و آه دل بوستان شكست/
در باغ و لاله زار دل باغبان شكست
برگ سخن فسرد و دل ضیمران شكست/
رنگ ادب پرید و دل خامه دان شكست
چون برق مرگ در جگر آسمان شكست/
هرگز نبود آن كه توان رایگان شكست
بود استوار و هیچ نیامد بر آن شكست/
آن معدن فضیلت و تقوی چسان شكست
پشت ادب شكست و دل دوستان شكست/
گوهر ربود و گوهرم اندر دهان شكست
چشمم زگریه شست و دلم را نهان شكست/
عشقی بماند و عشق نه آسان توان شكست
22-«حاج آقا حسین عبداللهی خوروش» ادیب و نویسنده و محقق و شاعر متخلص به «همت». فرزند مرحوم غلامعلی بن حاج محمدرضا مباشر اصفهانی فرزند حبیب الله. در ماه رجب سال 1339 ه در اصفهان متولد گردید، تحصیلات قدیم و جدید خویش را در این شهر در مدارس جدید و قدیم در نزد اساتید به پایان رسانیده، عمری را در مطالعه و تألیف و تحقیق در موضوعات دینی و اجتماعی گذرانید. دانشمندی محقق و نویسنده ای توانا و پژوهشگری سخت كوش بود. مدتی روزنامه ای به نام: «پیك عدالت» را منتشر می كرد و در برخی از روزنامه های اصفهان و تهران مقالاتی می نوشت. كتاب های زیادی تألیف كرده و برخی از آنها را به چاپ رسانیده، اسامی تألیفات او بدین قرار است: 1-افكار و عقاید بزرگان 2-انقلاب یا نهضت
ص: 469
سیّدجمال الدین، (مطبوع) 3-برهان در نسخ ادیان 4-بهداشت صورت 5-پیشوای آینده جهان 6-تأثیر موسیقی بر روان و اعصاب، (مطبوع) 7-تراش ریش از نظر بهداشت و اسلام، (مطبوع) 8-خطرات آینده 9-دخانیات از نظر بهداشت و اسلام 10-دیوان اشعار ما از غزل و قصیده و رباعی 11-شطرنج 12-سیّدجمال الدین و سازمان فراماسونری 13-سیاست خارجی ها در ایران 14-شعله احساسات 15-شهر تبلیغات 16-عدالت اجتماعی 17-علل بیماری های روحی 18-فدائیان شهوت 19-فرهنگ اسلام شناسان خارجی 20-فرهنگ زندگی 21-قرآن و فلاسفه غرب یا قرآن از نظر دانشمندان خارجی 22-كمونیزم در مكتب اجتماع 23-مردان نامی و دانشمندان باختر 24-موسیقی و اسلام. عموم نوشته ها و كتاب های مرحوم عبداللهی تحقیقی و قابل استفاده است به خصوص كتاب ها: فرهنگ اسلامی شناسان و قرآن فلاسفه غرب كه حقاً كتبی است در موضوع خود ابتكاری و كامل و مطالعه آن برای كلیه افراد تحصیل كرده مسلمان ضروری و نتیجه قریب سی سال مطالعه و تحقیق است كه انسان متعهد بدون چشم داشت هیچ گونه پاداشی قبول زحمت كرده و اثری نفیس از خود به جای گذاشته است. امید است خداوند مهربان در پاداش این خدمت بهترین درجات را در بهشت عدن به او عنایت فرماید و سعادت و خوشبختی را به بازماندگانش لطف كند. مرحوم عبداللهی سرانجام در جمادی الاولی سال 1409ه در اصفهان وفات یافت و در گورستان باغ رضوان به خاك سپرده شد. خدایش رحمت كند. 23-«دكتر رضا هادی زاده» استاد دانشكده زبان های خارجی در دانشگاه اصفهان بود (دكتر رضا هادی زاده عضو هیأت علمی گروه زبان و ادبیات عرب و مدتی نیز ریاست دانشكده زبان های خارجی دانشگاه اصفهان را برعهده داشت و تصحیح و تحقیق كتاب دستور
ص: 470
اللغه العربیه السمی بالخلاص از وی می باشد كه فرزندشان آقای مجید هادی زاده مقدمه ای برآن نگاشته اند. ) كه در دی ماه 1369ه. ش (جمادی الثانی 1411ه. ق) براثر عارضه سكته از دنیا رفت. 24-«حاج سیّد محمد رضا جزایری» فرزند مرحوم حاج سیّدحسن موسوی جزائری از اعقاب محدّث بزرگوار مرحوم سیّد نعمت الله جزایری عالم جلیل محقق مدقق معروف (متوفی به سال 1112ه) می باشد. خاندان جزائری ساكن اصفهان در طول چهار قرن به علم و زهد و جامعیت معروف هستند و در بین آنان عده ای از علماء و وعاظ و ائمه جماعات می باشند. پدر ایشان از محترمین وعاظ اصفهان و داماد مرحوم مجدالاسلام حاج ملاحسین علی صدیقین عالم عابد زاهد عارف بود. مرحوم حاج سیّد رضا در اصفهان متولد و تحصیلات قدیم و جدید خود را در این شهر و قم و تهران انجام داده و پس از دریافت مدارك تحصیلی، سال ها در اداره آموزش و پرورش به عنوان دبیر ادبیات و علوم دینی در مدارس انجام وظیفه نموده و ضمناً در منبر نیز به ارشاد و هدایت مردم اشتغال داشت. وی دبیر دانا و واعظی توانا بود. سرانجام در 20رمضان سال 1411ه. ق در اصفهان وفات یافت. رحمة الله علیه. 25-«حاج آقا رضا مظاهری كرونی» فرزند عالم زاهد مرحوم آخوند ملا محمد حسین كرونی (فوت 12ربیع الاول 1375) فرزند محمدبن میرزا مظاهری كرونی. خاندان مظاهری ساكن تیران مركز دهستان كرون بوده اند و خویشتن را از اعقاب جناب حبیب بن مظاهر (مظهر) اسدی از اصحاب بزرگوار حضرت رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم و شهید در كربلا در ركاب حضرت سیّدالشهداء علیه السلام می دانند. مرحوم حاج آقا رضا
ص: 471
در اصفهان در خانواده علم و روحانیت و زهد و تقوی متولد گردید و در نزد اساتید و دانشمندان اصفهان تحصیل كرد. برخی از اساتید او عبارتند از آیات عظام و حجج اسلام: 1-حاج آقا جمال الدین خوانساری 2-حاج آقا حسین خادمی 3-حاج میر سیّد علی بهبهانی 4-آقا كمال الدین خوانساری 5-حاج سیّد مصطفی مهدوی هرستان رحمه الله علیهم اجمعین. مرحوم حاج آقارضا، واعظی صالح از محترمین اهل منبر اصفهان بود. در مسجد امام حسین علیه السلام در محله كِیْلان (بر وزن قیطان) و مسجد خیابان جامی اقامه جماعت می نمود و در شناخت مردم اصفهان و شرح حال بزرگان و مشاهیر هر سلسله و خاندان ها الحق كم نظیر بود. منبر ایشان شامل مواعظ شافیه و بیان مسائل حلال و حرام و تفسیر و شرح آیات قرآن و احادیث حضرات معصومین علیهم السلام و نقل داستا ن ها و حكایات مناسب با هر مقام و ذكر مصیبت خاندان عصمت و طهارت بود و از حیث جامعیت در بین اهل منبر معاصر امتیازی كلی داشت. در بعدازظهر روز سوم ماه صفر سال 1410ه. ق به عارضه سكته وفات یافته و جنازه وی در روز سه شنبه، چهارم صفر با تشییع شایسته و شركت عموم طبقات از علماء و مؤمنین و هیئت های مذهبی با دسته های عزادار به گورستان باغ رضوان منتقل و در آن جا به خاك رفت. رحمةالله علیه رحمه واسعه. 26-«رضا قلیخان برومند گزی» فرزند مرحوم محمد كریم خان گزی. خاندان برومند گزی از خاندان های اصیل و نجیب و متمكن اصفهان می باشند كه قبلاً در دستگرد برخوار و گز. مركز بلوك برخوار، ساكن بوده و اخیراً در اصفهان و تهران ساكن می باشند. در
ص: 472
بین آنها افراد تحصیل كرده و ادیب و شاعر و نویسنده و دانشمند مذهبی یافت می شود كه از آن جمله صاحب عنوان است. مرحوم رضا قلی خان در سال 1326 قمری در اصفهان متولد گردیده و در اصفهان و تهران تحصیلات علوم قدیم و جدید را تا دریافت گواهی لیسانس از دانشكده حقوق تهران ادامه داد. وی سپس در دادگستری به شغل قضاوت اشتغال جسته، از قضات پاكدامن و با شهامت بود. سال ها در دانشكده ادبیات اصفهان نیز تدریس می كرد. مرحوم برومند علاوه بر كلیه فضائل از حسن معاشرت و نیك سیرتی و خوش محضر بودن: شعر هم می گفت لكن كمتر بدان می پرداخت. از نمونه اشعارش در مجله باختر اصفهان قطعه ای نقل شده كه نویسنده آن را در: «تذكره شعرای معاصر اصفهان» (ص82) به تمامه نقل كرده ام. مرحوم برومند در ربیع الثانی سال 1410ه در اصفهان وفات یافت. 27-«دكتر روح الله سازش» رئیس بهداری آموزشگاه های اصفهان. در سال 1285ه. ش در اردكان یزد متولد گردید. تحصیلات خویش را تا دریافت دكترای پزشكی در اردكان و تهران انجام داده و در سال 1311ه. ش. فارغ التحصیل شده، مدت ها در تهران ساكن و به طبابت مشغول بود. سپس به اصفهان منتقل و به ریاست بهداری آموزشگاه ها كه خود مؤسس و بنیان گذار آن بود، منصوب و تا سال 1349ش با كمال سعی و كوشش و صداقت در این مؤسسه انجام وظیفه نموده و در این سال بازنشسته شد. سرانجام در شب هفتم دی ماه 1370 شمسی مطابق یك شنبه 22جمادی الثانی سال 1410ه. ق پس از یك بیماری در اصفهان وفات یافته در گورستان باغ رضوان مدفون گردید. (نقل از تجارب طلایی، شماره اول)
ص: 473
28-«سیف الله آشوری» فرزند میرزا باقر شاعر ادیب متخلص به سیفی، پدرش نیز شاعر بوده و «خاص» تخلص داشته است. (1272-1332ه. ش) مرحوم سیفی به علت عدم تمكن مالی به مدرسه نرفته و تحصیلاتی مطابق ذوق و استعداد خود ننموده لكن به علت شوق و ذوق تحصیل، اندكی در خارج از محیط مدرسه درس خوانده و از اول جوانی سرودن شعر را شروع نمود. دو جزوه از دیوان اشعارش به چاپ رسیّده است. مشارالیه در انجمن ادبی مرحوم پروانه شركت می نمود. در سال 1302 شمسی متولد و در اواسط رمضان المبارك سال 1411ه. ق وفات یافت. 29-«عباسعلی فرزند علی حافظ پرست» شاعر ادیب متخلص به «آرام» در سال 1293 شمسی متولد و از اوان جوانی به مقتضای ذوق و استعداد فطری لب به سرودن شعر باز كرده و در برخی از انجمن های ادبی از آن جمله انجمن ادبی كمال شركت نموده، سرانجام در شوال سال 1410ه. ق وفات یافت. از اشعار اوست:
خواهی كه سمر شو به نیكونامی
با اهل زمانه هیچ دانی چه كنی/
باید كه بدل تخم محبت كاری
آن كن كه بخویشتن روا می داری
30- «عباس حقانی پناه»، شاعر ادیب، عارف متخلص به «پناه» و لقب طریقتی او «محبوب علی» بوده و در اثر تصادف كشته شد و در باغ رضوان مدفون گردید. 1 / 31-ادیب و شاعر معاصر آقای فضل الله اعتمادی متخلص به «برنا» جهت او مرثیه و ماده تاریخ گفته كه در روزنامه هفتگی نوید اصفهان شماره (211) در 28مهر ماه 1371ش به چاپ رسیّده است. ماده تاریخ آن این است:
بسوی وادی امن و مقام حقانی
پناه برد به محبوبش
ص: 474
از جهان عباس2/
31-«عباسعلی دارویی» فاضل نویسنده از خدمتگزاران به شعر و ادب. پس از فوت میرزا محمد علی مكرم، مدیر روزنامه صدای اصفهان، مدتی سرپرستی آن روزنامه را به عهده گرفته و آن را منتشر می نمود. در ربیع الاول سال 1411ه. ق وفات یافت. 32-«عبدالرسول رسولی گزی» قاضی دادگستری، فوت دوشنبه 7جمادی الاولی سال 1411ه. ق 33-«عبدالرسول منتصر» شاعر ادیب متخلص به «حقیقت»، كارمند بازنشسته بانك ملی ایران و كارشناس رسمی حسابداری دادگستری در اصفهان. وی در روز شنبه 5 ذیقعده 1410ه. ق فوت كرد. این سه سطر شعر جزو قطعه ای از اشعار او در اعلامیه مراسم هفته او به چاپ رسیّده است.
شدم سخت درمانده از كرد خویش
بكردم همی روز و شب را تبه/
حقیقت ره رادمران بگیر
پشیمان زكردار و گشتم پریش/
سراسر بود نامه ام پرگنه
تو تا زنده ای دست افتاده گیر
34-«مرحوم عبدالكریم بصیری» فرزند حاج محمدرضا فرزند محمد رحیم خوشنویس فرزند آقا غلامعلی، خطاط معروف اصفهانی (1200-1269ه. ق) فرزند محمد رحیم. در اواخر سال 1316 قمری متولد و تا حدود سی سالگی به كسب علوم و معارف جدید و قدیم پرداخته سپس در ادارات دولتی استخدام و در این اواخر بازنشسته شده و سرانجام این شاعر ادیب در ماه رجب سال 1409ه. ق وفات یافته، در گورستان باغ رضوان مدفون گردید. در شعر از اساتید به شمار می رفت و در انجمن های مرحوم شیدا، ادیب فرهمند، كمال و برخی دیگر از انجمن های شعر و ادب شركت می نمود. دارای ذوقی سرشار و طبعی قادر بود و «بصیر» تخلص می كرد. از اشعار اوست:
به مكتب در نخستین روز استاد
كه برگیرم به دست
ص: 475
راست خامه/
زكج رفتن نگهدارم قلم را
زسطر راست، خامه سرنپیچد/
پذیرفتم زجان حرف ولی را
نوشتن راست از اول به دستور/
از اول راستی شد نقش خاطر
نوشتن را بمن داد این چنین یاد/
زدست (*) راست بنویسم به نامه
به خط راست بنویسم رقم را/
سر از رسم و ره مسطر نپیچد
نوشتم راست حرف اولی را/
بجز این ره نپویم تا لب گور
چه نقشی بُد از این بهتر بآخر
(*) (ر. ك:
تذكره شعرای معاصر اصفهان، اصفهان كتابفروشی تایید، 1334ش، ص89. 3) 35-«مشهدی علی نانوا» فرزند استاد باقر، شاعر ادیب متخلص به «دیوانه»، در حدود سال 1272 شمسی متولد گردید. اندكی درس خوانده و در اثر ذوق و استعداد فطری به سرودن اشعار مذهبی و مدیحه سرایی حضرات معصومین علیه السلام و غزل و رباعی شروع كرده و دو دیوان از اشعار او به چاپ رسیده است. سرانجام در ماه رمضان المبارك سال 1407ه. ق وفات یافت. در برخی از انجمن های ادبی از آن جمله انجمن ادبی پروانه شركت می نمود. 36-«مرحوم حجةالاسلام حاج میر سیّد علی ابطحی» فرزند مرحوم حجةالاسلام و المسلمین حاج سیّد محمدباقر ابطحی سدهی، در عصر روز عید غدیر سال 1329 قمری در اصفهان متولد گردید. تحصیلات ایشان در اصفهان در خدمت: 1-آقامیرزا احمد مدرس 2-مرحوم مهدوی. 3-حاج سیّد محمد باقر بن محمدعلی ابطحی حسینی پدر دانشمند خود 4-آقاشیخ محمدرضا ابوالمجد مسجد شاهی 5-حاج میرسیّد علی مجتهد نجف آبادی 6-حاج سیّد محمد سدهی خالوی معظم خود 7-آقا سیّد محمد نجف آبادی 8-آقا سیّدمهدی درچه ای و در قم به خدمت مرحوم حاج سیّدمحمدتقی خوانساری و آیت الله حاج شیخ عبدالكریم حائری بوده و
ص: 476
از مرحوم آیت الله حاج سیّد محسن حكیم طباطبایی اجازه داشته، پس از نیل به مقامات عالیه علم و كمال در اصفهان به اقامه جماعت در مساجد حریری ها در محل دردشت، مسجد حاج علی در بازار و بالاخره پس از فوت پدر علاّمه اش در مسجد جامع اصفهان می پرداخت. در ایام تحصیل صبح و بعدازظهر در مدرسه كاسه گران سطوح فقه و اصول تدریس می نمود و عده ای از طلاب از محضر او مستفیض می شدند. مرحوم ابطحی عالمی خلیق و مهربان، خوش محضر و نكته دان، دارای محفوظاتی زیاد و حاضر الذهن بود. وی در صبح روز سه شنبه 11ماه صفر سال 1410ه. ق در اصفهان وفات یافت و در باغ رضوان مدفون گردید. رحمة الله علیه 37-«مرحوم میرزا علی خلیلیان» فرزند عبد المحمود، شاعر ادیب متخلص به «رجاء» در سال 1317 قمری متولد گردیده، پس از آنكه اندك تحصیلی نموده به كسب و كار اشتغال جسته، در اغلب انجمن های ادبی اصفهان همچون انجمن شیدا، انجمن شیدا، انجمن ادیب فرهمند، انجمن پروانه، انجمن كمال شركت می نمود. دیوان اشعار او چاپ شده است. وی در ذیقعده 1411ه. ق در اصفهان وفات یافته، در باغ رضوان در قطعه «نام آوران» كه جهت دفن شعراء و نویسندگان اختصاص یافته، دفن گردید. 38-«محمدعلی اولیاء» مدیر روزنامه اولیاء از نویسندگان و خدمتگزاران به مطبوعات، فوت او در رمضان المبارك 1412ه. ق می باشد. 39-«حاج میرزا محمدعلی ربانی» فوت جمعه 22شوال المكرم، 1410ه. ق، وی از علماء و روحانیون بود. 40-«حاج سیّد محمدعلی طباطبایی فانی زوّاره ای» فاضل ارجمند، از كارمندان صدیق اداره آموزش و پرورش اصفهان. سال ها در مدارس این شهر به تعلیم و تربیت نوآموزان اشتغال داشت
ص: 477
سپس به اداره منتقل گردیده و چندین سال ریاست حسابداری را برعهده داشت تا سرانجام بازنشسته شد. وی به تصوف و عرفان روی آورده و به تصفیه نفس پرداخته و در این اواخر از طرف آقای حاج سلطان حسین آقا تابنده رضا علیشاه گنابادی به عنوان شیخ صوفیه اصفهان تعیین گردید و به ارشاد و هدایت مستعدین پرداخت. سرانجام در ماه رجب1409ه. ق وفات یافت، در باغ رضوان مدفون شد. رحمه الله علیه. 41-«حاج شیخ غلامحسین تسلیمی» از علماء بود و در ذیقعده سال 1409ه. ق وفات یافت. 42-«فضل الله ضیاء نور» فاضل ادیب از دبیران دانشمند اداره آموزش و پرورش اصفهان كه سال ها در دانشكده ادبیات دانشگاه اصفهان تدریس می كرد. در اصفهان خدمت جمعی از بزرگان علم و دانش همچون مرحوم شیخ محمدعلی عالم حبیب آبادی و مرحوم آیت الله حاج آقا رحیم ارباب و مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی و غیره تحصیل نموده، دانشمندی پرمایه و استادی كامل بود. در اخلاق و صفات انسانی نیز فردی شایسته و دوستی مهربان و پاكدل بود. وی در ربیع الثانی سال 1406ه. ق در اصفهان وفات یافت. پدرش واعظ صالح مرحوم حاج آقا رضا فرزند حاج عبدالحسین نیز از فضلاء اهل منبر اصفهان بود و در محرم سال 1406ه. ق در این شهر وفات یافت. رحمه الله علیهما. 43-«فضل الله امینی» ادیب و نویسنده، متوفی در ماه شعبان المعظم 1410ه. ق (اسفندماه 1369ه. ش) 44-«سیّد فخر الدین امامی» فرزند مرحوم حاج آقا میرزا امامی، نقاش مینیاتوریست پدرش از اساتید فن و مفاخر هنری اصفهان بلكه ایران بود و پسر نزد پدر هنرمند خود فن نقاشی و مینیاتور را آموخت و
ص: 478
تكمیل نمود و در اصفهان سال ها به استادی و مهارت شهرت داشت. چندین سال در اداره آموزش و پرورش خدمت كرد لكن محیط را جهت شكوفایی هنر و قدرت نمایی مناسب ندیده، از شغل دبیری نقاشی استعفاء داده به طور آزاد مشغول كار گردید. وی در ربیع الاول سال 1412ه. ق وفات یافت. 45-«كریم نیك زاد حسینی شهركردی» فرزند سیّد محمدتقی ادیب نویسنده، در حدود سال 1324ه. ق در شهركرد متولد گردید. سال ها در موطن خود و اصفهان پس از انجام تحصیلات، در آموزش و پرورش خدمت كرده و در سال های آخر در اداره باستان شناسی (میراث فرهنگی) خدمت می كرد. كتب چندی تألیف نموده كه از آن جمله است: 1-تاریخ و جغرافیای اجتماعی چهارمحال 2-جغرافیا و تاریخ چهارمحال و بختیار 3-شناخت سرزمین بختیاری. مرحوم نیك زاد در این كتاب ها حدّ اعلای تحقیق و بررسی را به كار برده و كتابی ارزشمند در موضوع خود به یادگار گذاشته است. سرانجام در شعبان 1410ه. ق پس از یك بیماری سخت وفات یافت. مرحوم نیك زاد پس از بازنشستگی، چندین سال در روزنامه «اصفهان» به مدیریت مرحوم امیر قلی امینی كار می كرد. وی از دوستان قدیمی و صمیمی نویسنده بود، خدایش رحمت كند. 46-«سیّدكمال الدین طالقانی» فرزند مرحوم حاج سیّد علی بن عبدالوهاب بن سیّد حسین حسینی اصفهانی، ادیب فاضل و نویسنده. از دبیران دانشمند اداره آموزش و پرورش اصفهان، سال ها در مدارس دینی اصفهان نزد اساتید بزرگوار تحصیل نموده سپس در مدارس جدید به تكمیل معلومات و تحصیلات خویش پرداخته با اخذ لیسانس به خدمت وزارت فرهنگ وارد شد. سال ها در دبیرستان های اصفهان تدریس نموده و سپس دبیرستان «ابن سینا» را تأسیس
ص: 479
كرد و با كمال سعی و جدیت در تعلیم و تربیت دینی و اجتماعی جوانان اهتمام نمود. سرانجام در دهه اول ذی الحجة الحرام سال 1408ه. ق در اصفهان وفات یافت. كتب زیر از تألیفات اوست: 1-آئین سخن 2-آئین نگارش 3-اصول دستور زبان فارسی 4-املاءهای امتحانات نهایی 5-تست فارسی و لغات متشابه 6-راهنمای زبان فارسی 7-فرهنگ مشتعل 8-مختصر دستور زبان فارسی. عموم این كتاب ها برای دبیرستان ها تألیف شده و به چاپ رسیده و مورد استفاده دانش آموزان قرار گرفته است. 47-«سیّد كمال كلوشانی» فرزند سیّد محسن طباطبایی، در اواخر سال 1305 خورشیدی متولد گردیده، اندكی تحصیل نموده و مدتی در مدارس تدریس می نمود. سرانجام شغل آزاد خیاطی را بر استخدام دولتی ترجیح داده، تا آخر عمر به این كار اشتغال داشت. قسمتی از دیوان اشعارش با تخلص «حقیر» به چاپ رسیده است. وی در 11رجب سال 1411ه. ق وفات یافت. 48-«مرحوم دكتر مجتبی دهباشی» از فضلاء و دانشمندان اصفهان بود. فوت وی در اوایل جمادی الاولی سال 1410ه. ق اتفاق افتاد. 49-«حاج سیّد مجتبی كیوان» فرزند مرحوم حاج سیّد محمدحسینی معروف به حاج زرگر باشی. وی از محترمین تجار اصفهان و به زهد و تقوی و صداقت و پاكدامنی معروف بوده و هر سال در دهه اول محرم در منزل خود واقع در كوچه شمس آباد (این كوچه حدفاصل خیابان طالقانی و شیخ بهایی قرار دارد) اقامه مجلس سوگواری جهت حضرت سیّدالشهداء علیه السلام می نمود و از مجالس پرشور و با حقیقت به شمار می رفت و تا كنون قریب یكصدسال است كه این مجلس با همان شكوه و عظمت برقرار می شود و مردم اصفهان عموماً و اهالی محلات شمس آباد و چهار سوق
ص: 480
شیرازی ها به ویژه، اعتقادی كامل به آن داشته و دعا و زیارت و عزاداری در آن مجلس را قبول درگاه حضرت حق جل و علا می دانند. مرحوم حاج سیّد مجتبی از دانشمندان و فضلاء اصفهان و از اساتید فن شعر و ادب محسوب می شود و «كیوان» تخلص می نمود. وی دانشمندی خلیق و ادیبی شفیق و شاعری استاد و در كلیه انواع شهر از قصیده و غزل و قطعه و رباعی ماهر بود. او دوستدار و ستایشگر خاندان عصمت و طهارت بود. آثار او در روزنامه ها و مجلات و كتاب های تذكرة الشعراء به چاپ رسیده است. مرحوم كیوان پس از اتمام تحصیلات قدیم و جدید وارد خدمت آموزش و پرورش گردیده و مدتی ناظم دانش سرای مقدماتی اصفهان بود. سپس به خدمت بانك ملی ایران درآمد و آخرین پست او در بانك، معاونت آن مؤسسه بود. در برخی از انجمن های ادبی اصفهان شركت نموده و جزو اساتید انجمن ها محسوب می شد. مرحوم كیوان در سال 1291 شمسی (1330ه. ق) در اصفهان متولد شد و در عصر جمعه 10 شعبان سال 1412ه. ق در اصفهان به عارضه سكته وفات یافته و با تشییع شایسته در باغ رضوان مدفون گردید. رحمة الله علیه، كتب زیر از آثار مرحوم كیوان می باشد: 1-«چهلچراغ» مجموعه چهل قصیده از چهل نفر شاعر، (مطبوع). 2-«دیوان غزلیات». 3-«دیوان كیوان». 4-«سری بر خاك» سفرنامه مكه معظمه و مدینه طیبه، (منظوم). 5-«قند مكرر». 6-«گاهنامه». 7-«گل و خار» مجموعه اشعار مذهبی. 8-«نغز و پر مغز» 50-«حاج شیخ محمد وثیق» از فضلاء، فوت دوشنبه 26 ذیقعده الحرام سال 1411ه. ق. 51-«حاج آقا محمد شفیع زاده خوئی» فرزند میرزا محمد شفیع از
ص: 481
فضلاء و كارمندان شایسته و صدیق دولت. سال ها پس از تحصیل در مدارس قدیم و جدید، در دوائر مختلف دولتی و شهرهای چندی خدمت كرده و آخرین محل كار او، معاونت بانك ملی ایران بود. خاطرات زندگانی خود را مرقوم داشته كه اگر به چاپ برسد جهت اطلاع از وضع عمومی كشور در اواخر عهد قاجاریه و زمان حكومت رضاخان و پسرش محمدرضا بسیار مفید خواهد بود. در ماه صفر سال 1407 قمری پس از 93 سال عمر با عزت و احترام و خدمت صادقانه وفات یافت. رحمة الله علیه 52-«مرحوم محمد سپاهانی» فرزند مرحوم آقا شیخ عزیزالله بن شیخ محمدحسین بن عزیزالله بن حسن بن علامه فقیه حكیم عارف فیلسوف آقا محمد بید آبادی، شاعر و ادیب متخلص به «شیوا»، در سال 1287 شمسی (سال 1325 قمری) در اصفهان متولد گردید. پس از طی دوران دبیرستان، مدتی مدیریت چاپخانه امامی اصفهان را برعهده گرفته، در دوره دوم مجله دانشكده اصفهان به مدیریت مرحوم میرزا عباس خان شیدا سردبیری مجله را چندین شماره به عهده گرفته، سال ها در مشاغل مختلف خدمت كرد. سرانجام مؤسسه كتابفروشی كتابسرا را تأسیس نمود. مرحوم سپاهانی از جمله افراد فعال و كوشا و خدمتگزار بود كه پس از عمری خدمت در سال 1409ه. ق در اصفهان وفات یافت. از اشعار اوست:
از علم بی عمل چه توان داشت انتظار
خواهی زعلم بهره بری در زمان خویش/
گندم زآب و دانه نروید به شوره زار
بگذار در طریق عمل گام استوار/
53-«دكتر سیّدمحمد ابن الشهیدی» فرزند مرحوم آقا سیّد مؤمن حسینی، از پزشكان متدین و در فن خود استاد و ماهر، در
ص: 482
اصفهان متولد گردیده و تحصیلات خود را در اصفهان و تهران به پایان رسانیده پس ار دریافت دكترا در پزشكی به اصفهان مراجعه نموده و تا آخر عمر با كمال شفقت و مهربانی و دلسوزی از بیماران عیادت و مداوا نموده و سال ها در دانشكده پزشكی اصفهان استاد بوده و دانشجویان پزشكی را علاوه بر تدریس دروس لازم، به دیانت و امانت و خدمت به جامعه مسلمین تشویق می نمود. وی فردی دیندار و در امر دین متعصب و فداكار و در نزد عموم طبقات اجتماع محبوب و مورد احترام بود. سرانجام در دوم رجب سال 1412ه. ق وفات یافت. 54-«سرهنگ محمود زاهدی» رئیس اسبق اوقاف اصفهان. (وی آخرین رئیس اداره اوقاف اصفهان در رژیم پهلوی بود) در موقع تصدی او در این مقام، خدماتی به موقوفات اصفهان انجام داد. ضمناً چندین باب مسجد نیز در اصفهان بنا كرد از آن جمله: 1-خیابان مطهری (این مسجد اكنون در خیابان مطهری روبروی پل ابوذر و به نام «مسجد انقلاب» مشهور است. ) 2-دروازه تهران (این مسجد اكنون به نام «مسجد الرضا» در ابتدای كوچه ای به همین نام در خیابان خرم واقع است. ) 3-در كوچه شله رنگ كن ها زمینی بود كه سال ها خرابه و متروك بود و در دیوار آن سنگ لوحی بود كه فردی آن جا را جهت مسجد وقف نموده بود. به همت مرحوم سرهنگ زاهدی آن جا نیز ساخته شد. محل آن مقابل منزل مرحوم آیت الله ارباب قرار داشت، گنبد مسجد لنبان نیز از آثار او می باشد. دو جلد كتاب به نام «تاریه اوقاف اصفهان» و «سپاسگزاری از مردم متدین اصفهان» نیز كه مرحوم
ص: 483
عبدالحسین سپنتا نوشته است را از محل اوقاف به چاپ رسانید. در موقعی كه در ارتش خدمت می كرد نیز مجموعه ای به چاپ رسانید. در اوائل محرم الحرام سال 1412ه. ق وفات یافت. 55-«حاج شیخ مرتضی مظاهری» فرزند مرحوم محمدحسن بن محمد ابراهیم عالم، عامل كامل، فقیه نبیه، مجتهد زاهد بارع. از علماء و مجتهدین اصفهان در شب دوم جمادی الاولی سال 1316 قمری متولد و در اصفهان و نجف در خدمت اساتید بزرگوار و مجتهدین و مدرسین آن حوزه ها چون: 1-آقا سیّد ابوتراب خوانساری 2-آیت الله آقا سیّد ابوالحسن مدیسه ای اصفهانی 3-آقا سیّدابوالقاسم دهكردی 4-شیخ جواد بلاغی 5-آخوند ملا محمدحسین فشاركی 6-آقا میرزا محمدحسین نائینی 7-حاج میرمحمد صادق خاتون آبادی 8-آقا ضیاءالدین عراقی 9-ملا عبدالكریم گزی تلمذ كرد. مرحوم آقای مظاهری پس از وصول به مقامات عالیه و اجتهاد و اخذ اجازات روایتی و اجتهاد از اساتید بزرگوار خود و مرحوم علامه محقق متتبع حاج شیخ آقابزرگ طهرانی، به اصفهان مراجعه نموده و به درس و بحث و اقامه جماعت و امر به معروف و نهی از منكر و تألیف و تصنیف كتب پرداخت كتب زیر از تألیفات اوست: 1-«آداب الدعاء و متخب الادعیه» 2-«احسن اللغه» 3-«تقویم شرعی» 4-«الحجه علی ذوی النهی فی حرمه حلق اللحی» 5-«الفوائد الغرویة» در متفرقات 6-«قلع الغیبه» 7-«مخزن المعانی» 8-«المعارف الرجالیه» در مقدمات علم رجال» 9-«مَقبِس الیاقوت» در فضل سكوت 10-«نصیحت نامه» 11-«نهایة المأمول» در شرح كفایة الاصول، دو جلد. این كتاب ها همگان به چاپ رسیده است و قریب پانزده رساله استدلالی در مباحث فقه و اصول و تقریرات اساتید خود غیر مطبع دارد. مرحوم حجةالاسلام مظاهری پس از یك عمر خدمت
ص: 484
به اسلام و قرآن، در شش ذی الحجةالحرام سال 1409ه. ق وفات یافت. رحمة الله علیه 56-«سیّد مرتضی قائمی» فرزند مرحوم سیّد علی خیام. از كارمندان صدیق و مؤمن و فعال اداره آموزش و پرورش اصفهان. در سال 1297ه. ش (مطابق سال 1336 قمری) در اصفهان متولد گردید. پس از تحصیل در مدارس اصفهان و انجام خدمت نظام وارد اداره آموزش و پرورش شده و از آموزگاری شروع كرده و سپس به اداره منتقل شده و به ترتیب ریاست دائره اطلاعات و انتشارات فرهنگ اصفهان، روابط عمومی اداره كل آموزش و پرورش را به عهده داشت. ضمناً مدتی در روزنامه «اصفهان» به عنوان مدیر داخلی خدمت كرد و امتیاز روزنامه ای داشت. ضمناً مدتی در روزنامه «اصفهان» به عنوان مدیر داخلی خدمت كرد و امتیاز روزنامه ای به نام: «سرباز» را در سال 1329ه. ش گرفته و چندین شماره از آن را نیز منتشر ساخت. وی علاوه بر خدمات فرهنگی و نویسندگی، خط نستعلیق و شكسته را نیز خوب می نوشت. از آثارش «چندین شماره نشریه فرهنگ استان اصفهان» و مقالاتی با امضاء مستعار: «پیوند» در روزنامه های اصفهان به چاپ رسده است. علاوه بر این خاطرات خود را در مدت خدمت در فرهنگ طی چندین مجلد نوشته كه اگر روزگاری به چاپ برسد كتابی ارزنده و مفید خواهد بود. وی جُنگی از كلمات قصار و مطالب شنیدنی و خواندنی به نام: «برای دل خویش» نوشته است. مرحوم قائمی در اوائل محرم الحرام سال 1412ه-. ق در اصفهان وفات یافت. مرحوم حاج سید مجتبی كیوان در مرثیه و ماده تاریخ فوت او گوید:
غره ماه محرم رفت و آمد هم زمان
سال
ص: 485
فوت قائمی تا ثبت در دفتر شود/
یكهزار و سیصد و هفتاد شمسی ماه تیر
سوك سالار شهیدان با عزای قائمی/
گفت با من دوستی از اصدقای قائمی
جان به جانان داد سیّد مرتضای قائمی
57-«مهندس سیّد مصطفی شاه علائی» فرزند مرحوم آقا سیّد محمد صدر الواعظین حسینی اصفهانی از اعقاب شاه علاءالدین محمد شهشهانی، در سال 1327 قمری (1288 شمسی) در اصفهان متولد گردید. وی در اصفهان و تهران تحصیل نموده پس از گرفتن دیپلم به دانشكده حقوق وارد گردیده و پس از دو سال آن جا را ترك و در دانشكده كشاورزی كرج وارد گردید و از آن جا فارغ التحصیل گردیده و مهندس كشاورزی شد. در انجمن ایران و امریكا در رشته زبان فارغ التحصیل گردیده مشاغل عدیده به عهده داشته. سرانجام در اول جمادی الاولی سال 1410 قمری در تهران وفات یافت. جنازه او به اصفهان منتقل شد و در باغ رضوان مدفون گردید. كتب و رسائل زیر از آثار او به چاپ رسیده است:
1-«آفات درخت گیلاس» 2-«پسته و بادام و گردو و اهمیت آنها» 3-«حشرات مفید به حال كشاورزی» 4-«خواص بیماری ها و آفات گلابی» 5-«داستان های شرقی»، ترجمه از فرانسه 6-«درخت چای و تاریخچه كشت آن» 7-«درخت خرما و فوائد آن» 8-«درخت سیب» 9-«دستور زراعت زعفران» 10-«رازك و سودهای آن» 11-«گیاه های بافتنی» (شاهدانه و موارد استفاده آن در پزشكی و غیره) 12-ملخ و غیره، برادر ایشان فاضل ارجمند گرامی مرحوم آقا مرتضی شهشهانی متولد 1316ه. ق فوت 1410ه. ق مدفون در باغ رضوان است. افراد یاد شده از فضلاء و ادباء و نویسندگان و شعراء و علماء و مجتهدین اصفهان بودند كه
ص: 486
در سال های اخیر وفات یافته و در باغ رضوان مدفون شدند (مدفونین نامبرده شده، در قطعه های مختلف باغ رضوان دفن شده اند) و شمار زیادی نیز علاوه بر 45 قطعه، قطعه ای در غرب باغ رضوان به نام «گلشن نام آوران» به مساحت 12 هزار متر مربع برای دفن معاریف و بزرگان دین و دانش و هنر تأسیس گردیده است كه تا تاریخ 30 / 5 / 79سی و پنج نفر از مشاهیر علم و دانش و هنر به شرح ذیل در آن دفن شده اند: 1-«مرحوم سیّدحسین عریضی» متوفی 21 / 1 / 70ش. 2-علی خلیلیان متوفی 14 / 2 / 70 از شعرای معاصر متخلص به «ارجاعء». 3-«عباسعلی پناه» متوفی 11 / 6 / 70ش از شعرای معاصر. 4-«سیّد حسین مستحسن» متوفی 1 / 8 / 70 از شعرای معاصر. 5-«خانم زهره قاسمی فرد» شاعره، متوفی 7 / 10 / 67. 6-«حسین فتوحی» متوفی 30 / 4 / 72 محقق و مدرس دانشگاه. 7-«جواد چاهی چی» متوفی 24 / 6 / 72. 8-«علی اصغر صیفی» متوفی 9 / 7 / 72 از شعرای معاصر. 9-«حبیب اله یزدخواستی» متوفی 24 / 10 / 72، نقال. 10-«محمد مصدق زاده» متوفی 15 / 2 / 73 از هنرمندان كاشیكار. 11-«حسین خوش نویس» متوفی 10 / 8 / 73، هنرمند. 12-«بتول ابوعطا» متوفی 6 / 1 / 74 همسر مرحوم امیر قلی امینی. 13-«مرتضی محمدی نژاد» متوفی 11 / 1 / 74 از شعرای معاصر متخلص به «كهتر اصفهانی». 14-«عباس بابا علی خواجویی» متوفی 22 / 5 / 74 از شعرای معاصر متخلص به «عشقی»، عضو انجمن ادبی پروانه. 15-«حسین خمسه» متوفی
ص: 487
8 / 6 / 74، هنرپیشه. 16-«احمد میرعلایی» متوفی 2 / 8 / 74، نویسنده. 17-«حسین ساغرزاده» متوفی 8 / 11 / 74، هنرمند. 18-«غلامرضا آقا ابراهیمیان» متوفی 6 / 7 / 75، هنرمند گره ساز. 19-«حسن بهنیا» متوفی 23 / 9 / 75، شاعر و ادیب. 20-استاد فرزانه «منوچهر قدسی» متوفی 1 / 9 / 75، ادیب، هنرمند و استاد دانشگاه. 21-«حسن پورصناعی» متوفی 5 / 10 / 75، هنرمند و ریاضیدان. 22-«عزیزالله عطریان» متوفی 16 / 10 / 75، هنرمند قلمكار. 23-«جلال قدسی» متوفی 13 / 1 / 76، نویسنده. 24-«حاج سیّد محمد مرندی» متوفی 13 / 2 / 76، هنرمند. 25-«جلیل گل ریز خاتمی» متوفی 2 / 4 / 76، استاد خاتم ساز. 26-«سیّد رسول جاور» متوفی 25 / 4 / 76، شاعر معاصر متخلص به «جابر». 27-«آقا جواد عریضی» متوفی 5 / 8 / 76، مؤلف. 28-«حجةالاسلام و المسلمین استاد حاج حبیب الله فضائلی» متوفی 13 / 8 / 76، وی تحصیلات حوزوی و دانشگاهی داشت و در فقه، ادبیات و عرفان و تفسیر دست توانایی داشت. در سفر حج در سال 63ش او را اهل ذكر و متخلق و شیفته خاندان رسالت یافتم. وی سرآمد خوشنویسان اصفهان در عصر حاضر بود و همه خطوط را با مهارت می نوشت و از تاریخچه و مبانی نظری خط و خطاطان مشهور آگاهی كامل داشت. از جمله آقار وی الف= «اطلس خط» تحقیق در خطوط اسلامی و استادان خط ب= «تعلیم خط» ج= «مرد آفرین روزگار» د= «بوستان خط» ه=" «گنجینه" الاسرار عمان سامانی» و= «اصحاب رس» ظ="نگارش" «قرآن مجید» ح= كتیبه های ایشان در آثار ایران
ص: 488
و برخی از كشورهای جهان. رحمه الله علیه 29-«استاد مسیح جلوه» متوفی 14 / 8 / 76، پزشك و استاد دانشگاه. 30-«غلامحسین فیض اللهی» متوفی 8 / 9 / 76، هنرمند میناساز. 31-«ابوالحسن سنِمار» متوفی 20 / 10 / 76، معمار آثار باستانی. 32-«آرمان بهرامیان» متوفی 28 / 12 / 76، متخصص ریاضی و نجوم. 33-«رضا ابوعطا» متوفی 25 / 3 / 77، هنرمند مینیاتور. 34-«محمد اعتزاری» متوفی 17 / 1 / 78.
35-مرحوم «حاج حسن شفیعی» فرزند قدمعلی، در سال 1304ش دیده به جهان گشود. وی تحصیلات عادی را نزد حاج میرزا علی آقا شیرازی، حاج آقا رحیم ارباب، حاج آقا صدرالدین كوهپایی و آقامیرزا محمددرچه ای گذراند. آن عارف صمدانی پانزده سال از همراهان و یاران حاج میرزا علی آقا بود و سال های بسیار در منزل مسكونی خود به تدریس مشغول بود و مدتی را نیز در دانشگاه، اخلاق و نهج البلاغه تدریس می كرد. تألیفات ایشان عبارتند از: 1-«تجلیل فضیلت»، ترجمه و شرح نوشته های ابن ابی الحدید درباره امیرمؤمنان علیه السلام 2-«نور الیقین»، شرح طبه متقین 3-«بهجة الطالبین» منظومه منطق 4-كتاب كنز الرموز اثر میرحسین هروی در تربیت و اخلاق و سلوك و عرفان كه همراه با پنج غزل از مرحوم شفیعی در سال 1360ش چاپ شده است. 5-«دیوان اشعار فارسی». سرانجام این عارف بلند مرتبه در تاریخ 3 / 11 / 78 از دنیا رفت. (ر. ك زندگی نامه دست نویس آقای علی كرباسی زاده از شاگردان مرحوم شفیعی). از همین طبقات كه در طول این سال ها وفات یافته اند در قم و یا امامزادگان اصفهان مدفون گردیدند. البته عده دیگری را نیز باید متذكر می شدیم كه
ص: 489
به علت عدم آگاهی از فوت آنان و محل دفنشان ذكر نشده اند. از برای خود و جمیع مؤمنین طلب آمرزش می كنم. اللهم اغفرلی و لوالدی و لجمیع المؤمنین و المؤمنات. 36-«دكتر احمد مجتهدی» فرزند علی، متولد 1314ش. وی از خاندان مجتهدی تبریز بود كه به خدمت در اداره آموزش و پرورش اصفهان اشتغال داشت. نامبرده استاد گروه جغرافیای دانشكده ادبیات دانشگاه اصفهان بود و مدت پنج سال ریاست این دانشكده را برعهده داشت. از تألیفات وی «كلیات جغرافیای انسانی» چاپ مشعل و كتاب «شهرها و مسائل مربوط به آنها» چاپ مشعل و بیش از 20 مقاله علمی در باب جغرافیای انسانی در مجلات و همایش های علمی داخلی و خارجی می باشد. این دانشمند، فرهیخته و دلسوز و خیر و نیكوكار و خوش اخلاق سرانجام پس از سال ها خدمت روز پنج شنبه 10 شهریور ماه 1379ش مطابق با دوم جمادی الاولی سال 1421ه بدرود حیات گفت.
شایان توجه است باغ رضوان در زمینی به مساحت حدود 400 هكتار ایجاد شده است و شروع بهره برداری از آن در اردیبهشت 1363ش می باشد و امكانات آن هم اكنون دارای 45 قطعه برای دفن مردگان، فضای سبز بسیار عالی با انواع درختان و گل كاری زیبا، غسالخانه بهداشتی شیشه ای، سالن های متعدد ترحیم، مسجد، سقاخانه های متعدد، سرویس های بهداشتی متعدد، جاده های اصلی و فرعی مناسب، محوطه های اسباب بازی كودكان و توقف گاه های متعدد جهت خودروها می باشد. این گورستان را سازمان باغ رضوان با واحدهای مختلف فضای سبز، امور مالی، دفتر فنی، متوفیات و خدمات، انتظامات و روابط عمومی اداره می كند. از هنگام افتتاح گورستان باغ رضوان حدود 50 هزار نفر در آن دفن شده اند.
چهار باغ عباسی جایگاه رفیع خود در مقام یكی از دو محور سازمان دهنده توسعه اصفهان در تاریخ را از دست داده است و به یك خیابان اصلی، یك بلوار و یا یك امتداد تجاری گران قیمت در اصفهان امروز تغییر ماهیت داده است. در جریان این تغییر، تركیب فضایی چهارباغ نیز نظام منحصر به فرد تاریخی خود را از دست ساخت و سازهای هدایت نشده و ناهمانگ شهری، چهره بی هویتی به خود گرفته است. چهار باغ عباسی اگر با اتكاء به تداوم اصولی كه برای نخستین بار در تاریخ شهرسازی در اصفهان عصر صفوی تبلور یافت، هویت اصلی خود را بازیابد قابلیت این را دارد كه كماكان در مقام یك محور منحصر به فرد در سازمان فضایی اصفهان امروز ایفای نقش كند از این رو مجموعه مداخلات بهسازی و ترمیم از هم گسیختگی های كالبدی چهار باغ این سازمان را بر آن داشته تا با عزم جدی از بدنه سازی یك خیابان فراتر و با اتكاء به اهداف سه گانه:
1-وفاداری به تاریخ 2-تجهیز امروزی 3-بازدهی اقتصادی نسبت به مطالعه و تهیه طرح های اجرایی اقدام نماید كه در این راستا مطالعات فاز یك آماده شده است. چهار باغ مهمترین گردشگاه شهر اصفهان است كه در دوره شاه عباس اول احداث شده و در اطراف آن باغهای سلطنتی قرار داشته كه امروز تبدیل به مغازه و منزل شده است ابتدای این خیابان عمارت جهان نما در محل دروازه دولت و انتهای آن دامنه كوه صفه در جنوب شهر اصفهان بوده است. امتداد این خیابان به سمت شمال در نیم قرن اخیر صورت گرفته
ص: 490
و در نقشه از چهار باغ عباسی پیروی شده است. خیابان چهار باغ عباسی در سال 1025 هجری زیباترین خیابانهای جهان بوده است به طوری كه شارع سیاح فرانسوی راجع به خیابان چهار باغ نوشته است این خیابان زیباترین معبری است كه تاكنون دیده یا شنیده ایم. سازمان نوسازی و بهسازی شهر اصفهان اقدام به تهیه معماری فاز 1 و 2 سازه و تاسیسات بدنه شرقی چهار باغ عباسی حد فاصل بازار هنر تا میدان هنر تا میدان امام حسین علیه السّلام به طول 538 متر و عرض 21 متر در زمینی به مساحت 11298 متر مربع در سه طبقه نموده است و طرح مذكور به تصویب شورای عالی فنی میراث كشور رسیده است و مجری اجرای پروژه مذكور كه شامل فضاهای تجاری و خدماتی است می باشد.
در میدان امام اصفهان اثری گمنام داریم كه در شكوه و عظمت آثاری مانند مسجد امام مسجد شیخ لطف الله و عالی قاپو گم شده است.
بنائی كه اگر چه خود تاریك و بی فروغ است روزگاری مایه روشنایی چراغ های خانه های ایرانیان و حتی محافل شاهانه بوده است. منظور از عصارخانه، كارخانه روغن كشی دوره صفوی است كه به دستور شاه عباس اول بنا شده است.
همانگونه كه امروز قلب صنعت ایران در دستهای اصفهان می تپد در زمانهای گذشته نیز از لحاظ صنعتی مقام نخست را دارا بوده است. عصارخانه ها در گذشته در صنعت تهیه روغن چراغ، كود جهت زمین های زراعی، غذای دامها و تهیه مواد جهت رنگ آمیزی و صابون نقش مهمی را در زندگی مردمی ایفا كرده
ص: 491
است.
در زمان سلجوقیان میدان عتیق به عنوان اصلی ترین محل مبادلات مردم عمل كرده و عناصری همچون مسجد جامع و مقر حكومتی سلجوقیان در شكل گیری و قدرت بخشیدن به آن نقش ویژه داشته است و این نقش تا اواسط دوران صفویه همراه با محور بازار و میدان نقش جهان ادامه داشته است. در دوران قاجار به دلیل انتقال پایتخت به تهران از اهمیت میادین شهر اصفهان كاسته شده و در دوره پهلوی به دلیل احداث خیابان عبدالرزاق از شكل اصلی خود خارج و امروز دچار عقب ماندگی كالبدی فضایی و اجتماعی گذشته است. وجود عناصر با ارزش تاریخی در اطراف این میدان همچون مسجد جامع عتیق، بازار، مدرسه و كاروانسرای قدیمی ارزشی بی نظیر به این مجموعه باستانی داده است. سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری اصفهان به منظور رفع محرومیت از این منطقه و شكوفایی دوباره این محور تاریخی تصمیم به احیاء میدان عتیق و مجموعه پیرامون آن گرفته است.
پاركینگ=700 / 41 مترمربع، محوطه جلوخان مسجد جامع= 330 / 10 مترمربع مساحت كل محدوده طرح=643 / 222 مترمربع، میدان میوه و تره بار (ساختمانها و محوطه سازی) =400 / 27 مترمربع مساحت میدان=006 / 34 مترمربع، بدنه میدان شامل تجاری ها رواق ها و فضاهای شهری =000 / 22 متر مربع
بازارچه علیقلی آقا به همراه مسجد و حمام زیبایی در 1122 هجری قمری در دوران شاه سلطان حسین صفوی توسط علیقلی آقا از غلامان خاصه دربار ساخته شده است تا قسمتی از درآمد حاصله از آن به خرج نگهداری مسجد برسد. بازارچه مذكور در مركزیت و در امتداد محور
ص: 492
تاریخی علیقلی آقا واقع شده و دارای دو راسته اصلی و بزرگ و یك راسته فرعی و كوچك و نیز یك چهارسوق با دهنه ای به قطر 10 / 11 متر و ارتفاع 27 / 11 متر در مركز می باشد.
بازارچه مسقف بوده و پوشش سقف آن طاق و چشمه و آجری می باشد. چهارسوق بازارچه در مركزیت آن آجری و به شكل هشت ضلعی می باشد كه نقش اتصال دهنده راسته های بازارچه و به عنوان مركز ثقل بازارچه عمل می نماید.
1. بازارچه علیقلی آقا، 10. بازارچه میرزا باقر
2. بازارچه رحیم خان، 11. بازارچه حاج علی خان
3. بازارچه چهارسوق شیرازی، 12. بازارچه شاه اسدالله
4. بازارچه بیدآباد، 13. بازارچه تفنگ سازها
5. بازارچه شاطر باشی، 14. بازارچه چهارسو مقصود
6. بازارچه دومنار دردشت، 15. بازارچه حسن آباد
7. بازارچه سید العراقین، 16. بازارچه فرهنگی سنتی تخت فولاد (طوبی)
8. بازار زرگرها، 17. بازارچه جلفا
9. بازار نجارها، 18. بازارچه رهنان
از برجسته ترین و شگفت انگیزترین عناصر اطراف و گوشه و كنار شهر زیبا و تاریخی اصفهان برجهای مدور و مرتفعی است كه بعضی به اشتباه تصور می كنند دژهای قدیمی و مستحكم شهر بوده اند در حالی كه این برجها متعلق به كبوتران است و كبوتر خانه یا برج كبوتر نام دارد.
هدف از ساخت اینگونه بناها حمایت از كبوتران به منظور تحصیل كود حیوانی بوده است. یكی از این برجها كه سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری اصفهان اقدام به بازسازی آن نموده است در كمربندی شرق اصفهان واقع شده است.
این بنا از خشت
ص: 493
ساخته شده است و ارتفاع آن در حدود 14 متر و محیط آن 60 متر می باشد. از پایین به بالا در داخل چندین هزار حجره برای كبوتران از گل رُس ایجاد شده است. درب شمالی برج فقط سالی یكبار جهت خارج كردن كود باز می شده و جهت حفظ جان كبوتران در نیمه بالایی بدنه خارجی نوار صیقلی گچی دورتادور را فرا می گیرد و این ترفندی بوده است كه مار به برج راه نیابد.
1-برج كبوتر خانه 2-برج كبوتر آذر بهرام 3-برج كبوتر رهنان
1. شیخ ابومسعود 2. شاهزادگان مقتول 3. امامزاده زید 4. امامزاده ستی فاطمه
1. گلستان شهدای اصفهان2. گلستان شهدای رهنان
1. گذر بیدآباد تا شاطرباشی 2. گذر محور جویباره 3. گذر سعدی 4. گذر جلفا 5. معابر تخت فولاد
1. حمام تاریخی علیقلی آقا2. حمام دردشت 3. حمام شاهزاده ها 4. حمام رهنان 5. حمام شیخ بهایی
حمام های بزرگ و كوچك علیقلی آقا در محله بیدآباد اصفهان توسط شخص علیقلی آقا اثر درباریان دو پادشاه عصر صفوی شاه سلیمان و شاه سلطان حسین در مجموعه ای كه خود بانی آن بوده است به سال 1125 هجری قمری بر پا شده و وقف مسجد و مدرسه گردیده است. این بنای زیبای عصر صفوی كه به ثبت آثار ملی ایران رسیده است علاوه بر آنكه كلیه ویژگی های حمام های ایرانی را داراست از ارزشهای خاص تاریخی هنری برخوردار است.
این بنا شامل حمام بزرگ و كوچك دارای تزئینات كاشی هفت رنگ و معرق و آهك بری زمان صفویه و نقاشی های دوران قاجار است كه در دوره
ص: 494
های بعدی هنگام تعمیرات افزوده شده است. از سال 1379 مرمت حمام توسط سازمان نوسازی و بهسازی آغاز و تقریباً پس از چهار سال به منظور موزه مردم شناسی مورد بهره برداری قرار گرفت.
حمام شاهزاده ها در بازار رنگرزان و مجاور مدرسه شاهزادگان واقع شده است و ظاهراً توسط یكی از شاهزادگان صفوی بنا گردیده است.
این حمام نیز همانند سایر حمام های ایرانی متشكل از ورودی و بخشهای مربوط به آن سرینه گرمخانه و قسمتهای جانبی می باشد. كاشیكاریهای مربوط به عصر صفوی تزئینات آهك بری و نقاشیهای مربوط به دوره قاجار زینت بخش این حمام تاریخی است. حمام شاهزاده ها در حال حاضر توسط سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری اصفهان در حال تعمیر می باشد.
حمام شیخ بهایی در محله قدیمی نظامیه كوچه شیخ بهایی منشعب از بازار قدیم اصفهان به بازار عربها شهرت دارد واقع است.
با توجه به اینكه حمام منسوب به شیخ بهایی است ولی از رجال زمان صفویه بوده و بین سالهای 953 تا 1030 هجری قدیمی می زیسته است می توان اظهار كرد اصل و بنیان بنا متعلق به دوره صفویه است.
فضای شكل گرفته حمام شامل: حمام بزرگ حمام كوچك و چهار حوض است. همترین عناصر تشكیل دهنده حمام بزرگ شامل: ورودی، سربینه، گرمخانه و سرویس های بهداشتی می باشد. در مورد گرمایش آب حمام به وسیله شعله یك شمع نقل قولهایی شده است و حدسیاتی در مورد استفاده از سیستم گرمایش بیوگاز زده شده ولی تاكنون هیچگونه دلیل مستندی در این مورد به دست نیامده است.
تزئینات بكار رفته در
ص: 495
این حمام طی دوره های مختلف تغییر كرده و در حال حاضر در بخشهایی از راه گرمخانه تزئینی از كاشیكاری به صورت هشت و صابونك دیده می شود. حمام شیخ بهایی از نظر تاریخی و موقعیت قرار گرفتن در محور تاریخی شهر اصفهان وارزش و اهمیتی كه مردم نسبت به احیای حمام می دهند نیازمند طرح جامعه مرمتی است.
سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری اصفهان علاوه بر پروژه های فعال خود مواردی را نیز در دست مطالعه دارد كه به عنوان برنامه پنج ساله سوم از طرف مدیریت برنامه ریزی تنظیم و ارائه شده كه عناوین آنها بدین قرار است:
احیای میدان عتیق، دردشت، پروژه صفه بتن، جماله، تكمیل محورهای تاریخی فرهنگی و گردشگری، پشت مسجد امام، باز زنده سازی محور چهارباغ عباسی، جویباره، احیاء محور بازار اصفهان، خواجه نظام الملك، ساماندهی و احیاء خیابان سپه، جلفا، نوسازی و بهسازی بافتهای فرسوده، بیدآباد، پروژه های مطالعاتی و پژوهشی، پروژه های تخت فولاد، الگوسازی محله گردشگری
كه هر كدام از موارد فوق شامل دهها پروژه مطالعاتی و اجرایی می باشد.
بازسازی كاروانسرای نخجوانیها، احیاء و توسعه آن در قالب هتل و خدمات توریستی سازمان نوسازی و بهسازی شهر اصفهان در نظر هتل سنتی در ضلع جنوب شرقی میدان امام در زمینی به مساحت تقریباً 2500 مترمربع معروف به كاروانسرای نخجوانیها با تاریخچه ذیل نماید. كاروانسرا بایستی بر اساس نقشه های بنای تاریخی عیناً بازسازی شود و این امر تغییرپذیر نیست. امكان این وجود دارد كه درون فضاهای كاروانسرا با الحاقات لازم و همچنین با تملك و الحاق بناهای جانبی به اصل بنا نیازهای فضایی
ص: 496
برای كاربری های جدید تأمین گردد. توسعه بنای كاروانسرا برای قبول فعالیت های جدید صرفاً از طریق اتصال مالكیت های همجوار با تركیب پر و خالی خود ادامه داده و با تحولات اقتصادی بازار و به علّت عدم دسترسی سواره كافی از حیض انتفاء افتاده اند در حال حاضر نیز ترجیح بر آن است كه این عناصر مجدداً با حفظ ماهیت كالبدی احیاء و به فعالیت های مناسب اختصاص یابند. بدنه میدان در هر صورت و به لحاظ گذشته تاریخی متشكل از عناصر ریز تجاری (حجره ها) بوده است. با تبدیل كاروانسرا به هتل و یا توسعه آن در تركیب با مالكیت های شمالی در هر صورت حفظ ماهیت عملكردی این بدنه به صورت واحدهای تجاری شایستی مخدوش گردد. همانگونه كه به لحاظ كالبدی یك نظم سلسله مراتبی بین اندازه و حجم عناصر تركیب یافته در ریزدانه های تجاری هستند و یا كاروانسراهای با ابعاد متوسط و كوتاه مرتبه كه در بین آنها خانه های كوچك قرار گرفته اند. همین نظم سلسله مراتبی قاعدتاً بایستی در عملكردهای جاری در فضاهای مذكور جریان یابد. بزرگ شدن یك قطب فعالیت كه بالطبع حجم رفت و آمد و ترافیك سواره، پیاده و تبعات بعدی آن ها نظم موجود میدان را بر هم زند و به عنوان رقیبی در مقابل جاذبه های عناصر تاریخی شاخص میدان مطرح گردد صحیح نیست.
كلیسای وانك زیباترین كلیسای جلفا است و در محل كلیسای قدیمی تری كه رو به ویرانی بوده است ساخته شده. قدمت ساخت كلیسا به دوره صفوی برمی گردد معماری كلیسا، نقاشی و آب طلاكاریها به شیوه ایرانی است. پروژه
ص: 497
دیوار كلیسای وانك بدنه سازی بیرونی را شامل می شود كه سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری اصفهان اقدام به استحكام بخشی بنیادی و نماسازی مطابق با طرح اولیه نموده است.
1-خانه كدخدایی 2-خانه هارونیه 3-خانه رشیدی 4-خانه استپانیان 5-مدرسه فرانسوی ها 6-ساختمان اداری صنایع پشم 7-خانه مشروطه
خانه تاریخی منسوب به كدخدایی بنای ارزشمندی متعلق به دوره قاجار است كه در محور تاریخی فرهنگی گردشگری دردشت واقع شده است.
ساختمان به سبك معماری ایرانی و بر اساس دیوار دربار بر بنا نهاده شده است طاقها و سقفها با قوسهای پنج و هفت پوشیده شده و شاه نشین با مقرنس ها و رنگ آمیزی طلائی و فیروزه ای زیبایی خاصی را نمایان ساخته است. مابقی فضاها نیز هر كدام دارای گچبری ها و مقرنس های مختص به خود می باشند.
سه جبهه از حیاط این بنا دارای تزئینات و فقط جبهه جنوبی فاقد تزئینات می باشد. در بخش شمالی در نماسه ارسی بزرگ و دو درب ورودی مشاهده می شود كه ارسی میانی از بقیه دارای عرض بیشتری می باشد.
قسمت شرقی و غربی از لحاظ تركیب بندی و تزئینات مشابه بوده و فضای اصلی میانی با پنجره ای بزرگ در وسط و دو درب كوچك در طرفین مشاهده می شود. عملیات اجرایی مرمت این بنای با ارزش اردیبهشت سال 1382 آغاز و آذر سال 1383 به پایان رسید كه در حال حاضر محل استقرار سازمان نوسازی و بهسازی شهر اصفهان می باشد.
بر اساس شواهد موجود و شیوه های معماری بنا در دوره قاجار احداث شده است وجه تسمیه خانه به
ص: 498
علت تشكیل جلسات مشروطه خواهان اصفهانی در این خانه است. این خانه دارای دو بخش اندرونی بیرونی می باشد و در حدود 1500 متر مربع زیر بنا دارد. بیرونی شامل یك جبهه است كه شامل یك اتاق هفت دری زیبا و با شكوه است. بخش اندرونی شامل چهار جبهه زیبا و تقریباً پابرجاست كه قوسها قاجاری و پنجره های زیبای رنگی این چهار جبهه كاملاً مشهود است. تزئینات بكار رفته در این بنا شامل نقاشی به شیوه شیر و شكر گچ بری شده و پنجره های ارسی با شیشه های رنگی می باشد. مرمت این خانه زیبای تاریخی یكی دیگر از پروژه های سازمان نوسازی و بهسازی می باشد كه در سال جاری (1384) آغاز گردیده است.
منار ساربان در انتهای شمالی محله قدیمی جویباره اصفهان واقع شده است. قدمت ساخت منار به دوره سلجوقی (900 سال پیش) برمی گردد.
به جز انحنای مختصری كه در قسمت فوقانی به سمت غرب پیدا كرده است سالم و پا برجاست. منار منفرد مدور و در سه طبقه بدون پایه و ارتفاع آن در حدود 48 متر است. درون منار فضا به حداقل می رسد و برای صعود آن پلكان حلزونی استفاده شده است.
آجرچینی نماها و مقرنس ها مزین به كاشی معرق زینت بخش این بنا می باشد. عملیات استحكام بخشی و مرمت مقرنس ها بالای منار و بازسازی انتهای آن كه در اثر گذشت زمان بخشی از آن فرو ریخته بوده و همچنین تعمیرات موضعی بدنه منار و پلكان داخلی آن توسط سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری اصفهان انجام گرفته است.
1-تكیه
ص: 499
فاضل سراب، 2-تكیه مادر شازده 3-تكیه میر، 4-تكیه ریزی 5-تكیه جعفر آباده ای، 6-تكیه بروجردی 7-تكیه سید العراقیین، 8-تكیه بیدآبادی 9-تكیه آغاباشی، 10-تكیه درویش عبدالمجید
تكیه فاضل سراب در شرق خیابان فیض اصفهان واقع گردیده است. این تكیه در اواخر دوره صفوی و در زمان سلطنت شاه سلطان حسین به احترام عالم آن عصر محمد بن عبدالفتاح تنكابنی مشهور به فاضل سراب بنا شده است.
این تكیه كه در وسط آن بقعه بزرگی است دارای چهار ایوان شاه نشین با طاق و گنبد آجری می باشد. شاعر و عالم عالیقدر میرزا حسن خان متخلص به آتش نیز در این تكیه مدفون است. سازمان نوسازی و بهسازی طی چند مرحله عملیات بازسازی كامل هشتی ورودی و پیاده روسازی مجاور تكیه همراه با بازسازی اتاق های قدیمی مجاور سر درب را در دستور كار خود قرار داده است.
در ادبیات فارسی جشن نوروز را، مانند بسیاری دیگر از آیین ها، رسم ها، فرهنگ ها و تمدن ها به نخستین پادشاهان نسبت می دهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری، چون فردوسی، منوچهری، عنصری، بیرونی، طبری، مسعودی، مسكویه، گردیزی و بسیاری دیگر كه منبع تاریخی و اسطوره ای آنان بی گمان ادبیات پیش از اسلام بوده، نوروز و برگزاری جشن نوروز را از زمان پادشاهی جمشید می دانند،
مدت برگزاری جشن هایی چون مهرگان، یلدا، سده و بسیاری دیگر، معمولا یك روز (یا یك شب) بیشتر نیست. ولی جشن نوروز، كه درباره اش اصطلاح " جشن ها و آیین های نوروزی " گویاتر است، دست كم یك یا دو هفته ادامه دارد. ابوریحان بیرونی مدت برگزاری جشن نوروز را، پس از جمشید یك ماه می نویسد: چون جم درگذشت، پادشاهان همه روزهای این ماه را عید گرفتند. عیدها را شش بخش نمودند: 5 روز نخست را به پادشاهان اختصاص دادند، 5 روز دوم را به اشراف، 5 روز سوم را به خادمان و كاركنان پادشاهی، 5 روز چهارم را به ندیمان و درباریان، 5 روز پنجم را به توده مردم و پنجه ششم را به برزیگران. ، در زمان شاه سلیمان صفوی، مهمانی ها، تفریح و جشن های نوروز در میدان های عمومی تا سه هفته طول می كشید.. ولی برگزاری مراسم نوروزی امروز، دست كم از پنجه و " چهارشنبه آخر سال " آغاز و در " سیزده بدر " پایان می پذیرد
مراسم شب چهارشنبه آخر سال كه با روشن كردن آتش از غروب آفتاب و پریدن از روی آن و گفتن سرخی تو از من و زردی من از تو آغاز و سپس با صرف آجیل.. قاشق زنی و فالگوش ایستادن به نیت شنیدن صحبتی كه به فال نیك گرفته شود تا پاسی از شب ادامه می یابد
از جمله آیین های این جشن پنج روزه، كه در شمار روزهای سال و ماه و كار نبود، برای شوخی و سرگرمی، حاكم و امیری انتخاب می كردند كه رفتار و دستورهایش خنده آور بود، و در پایان جشن از ترس آزار مردمان فرار می كرد. بی گمان كسانی را كه در روزهای نخست فروردین، با لباس های قرمز رنگ و صورت سیاه شده در كوچه و گذر و خیابان با دایره زدن و خواندن، مردم را سرگرم می كردند و پولی می گرفتند، بازمانده شوخی ها و سرگرمی های انتخاب "میر نوروزی" و "حاكم پنج روزه" است كه تنها در روزهای جشن نوروزی دیده می شدند، نه در وقت و جشنی دیگر؛ و آنان خود در شعرهایی كه می خواندند، می گفتند: حاجی فیروزه، عید نوروزه، سالی یه روزه
یكی بود، یكی نبود. پیر مردی بود به نام عمو نوروز كه هر سال روز اول بهار با كلاه نمدی، زلف و ریش حنا بسته، كمرچین قدك آبی، شال خلیل خانی، شلوار قصب و گیوه تخت نازك از كوه راه می افتاد و عصا به دست می آمد به سمت دروازه شهر. در بیرون از دروازه شهر پیرزنی زندگی می كرد كه دلباخته عمو نوروز بود و روز اول هر بهار، صبح زود پا می شد، جایش را جمع می كرد و بعد از خانه تكانی و آب و جاروی حیاط، خودش را حسابی تر و تمیز می كرد. به سر و دست و پایش حنای مفصلی می گذاشت و هفت قلم، از خط و خال گرفته تا سرمه و سرخاب و زرك آرایش می كرد. یل ترمه و تنبان قرمز و شلیته پرچین می پوشید و مشك و عنبر به سر و صورت و گیسش می زد و فرشش را می آورد می انداخت رو ایوان، جلو حوضچه فواره دار رو به روی باغچه اش كه پر بود از همه جور درخت میوه پر شكوفه و گل رنگارنگ بهاری و در یك سینی قشنگ و پاكیزه سیر، سركه، سماق، سنجد، سیب، سبزی، و سمنو می چید و در یك سینی دیگر هفت جور میوه خشك و نقل و نبات می ریخت. بعد منقل را آتش می كرد و می رفت قلیان می آورد می گذاشت دم دستش. اما، سر قلیان آتش نمی گذاشت و همانجا چشم به راه عمو نوروز می نشست. چندان طول نمی كشید كه پلك های پیرزن سنگین می شد و یواش یواش خواب به سراغش می آمد و كم كم خرناسش می رفت به هوا. در این بین عمو نوروز از راه می رسید و دلش نمی آمد پیرزن را بیدار كند. یك شاخه گل همیشه بهار از باغچه می چید رو سینه او می گذاشت و می نشست كنارش. از منقل یك گله آتش برمی داشت می گذاشت سر قلیان و چند پك به آن می زد و یك نارنج از وسط نصف می كرد؛ یك پاره اش را با قندآب می خورد. آتش منقل را برای اینكه زود سرد نشود می كرد زیر خاكستر و پا می شد راه می افتاد. آفتاب یواش یواش تو ایوان پهن می شد و پیرزن بیدار می شد. اول چیزی دستگیرش نمی شد. اما یك خرده كه چشمش را باز می كرد می دید ای داد بی داد همه چیز دست خورده. آتش رفته سر قلیان. نارنج از وسط نصف شده. آتش ها رفته اند زیر خاكستر، آن وقت می فهمید كه عمو نوروز آمده و رفته و نخواسته او را بیدار كند. پیر زن خیلی غصه می خورد كه چرا بعد از آن همه زحمتی كه برای دیدن عمو نوروز كشیده، درست همان موقعی كه باید بیدار می ماند خوابش برده و نتوانسته عمو نوروز را ببیند و هر روز پیش این و آن درد دل می كرد كه چه كند و چه نكند تا بتواند عمو نوروز را ببیند؛ تا یك روزی كسی به او گفت چاره ای ندارد جز یك دفعه دیگر باد بهار بوزد و روز اول بهار برسد و عمو نوروز باز از سر كوه راه بیفتد به سمت شهر و او بتواند چشم به دیدارش روشن كند. پیر زن هم قبول كرد. اما هیچ كس نمی داند كه سال دیگر پیرزن توانست عمو نوروز را ببیند یا نه. چون بعضی ها می گویند اگر این ها همدیگر را ببینند دنیا به آخر می رسد و از آنجا كه دنیا هنوز به آخر نرسیده پیرزن و عمو نوروز همدیگر را ندیده اند.
یكی از آیین های كهن پیش از نوروز یاد كردن از مردگان است كه به این مناسبت به گورستان می روند و خوراك می برند و به دیگران می دهند. زرتشتیان معتقدند كه: " روان و فروهر مردگان، هیچ گاه كسی را كه به وی تعلق داشت فراموش نمی كند و هر سال هنگام جشن فروردین به خانه و كاشانه خود برمی گردند ". یكی از صورت های برجا مانده این رسم، در شهر و روستا، به گورستان رفتن " پنجشنبه آخر سال " است، به ویژه خانواده هایی كه در طول سال عضوی را از دست داده اند. رفتن به زیارتگاه ها و " زیارت اهل قبور "، در پنجشنبه-و نیز، روز پیش از نوروز و بامداد نخستین روز سال-رسمی عام است. در این روز، خانواده ها سبزه، نان، حلوا و خرما بر مزار نزدیكان می گذارند و بر مزار تازه گذشتگان شمع، یا چراغ روشن می كنند.
اصطلاح " خانه تكانی " را بیشتر در مورد شستن، تمیز كردن، نو خریدن، تعمیر كردن ابزارها، فرش ها، لباس ها، به مناسبت فرا رسیدن نوروز، به كار می برند. در این خانه تكانی، كه سه تا چهار هفته طول می كشد، بایستی تمامی ابزارها و وسیله هایی كه در خانه است، جا به جا، تمیز، تعمیر و بررسی شده و دوباره به جای خود قرار گیرد. برخی از ابزارهای سنگین وزن، یا فرش ها، تابلو ها، پرده ها و وسیله های دیگر، فقط سالی یك بار، آن هم در خانه تكانی نوروزی، جا به جا و تمیز می شود
اسفند ماه، ماه پایانی زمستان، هنگام كاشتن دانه و غله است. كاشتن " سبزه عید " به صورت نمادین و شگون، از روزگاران كهن، در همه خانه ها و در بین همه خانواده ها مرسوم است. در ایران كهن، " بیست و پنج روز پیش از نوروز، در میدان شهر، دوازده ستون از خشت خام بر پا می شد، بر ستونی گندم، برستونی جو و به ترتیب، برنج، باقلا، كاجیله (گیاهی است از تیره مركبان، كه ساقه آن به 50 سانتی متر است)، ارزن، ذرت، لوبیا، نخود، كنجد، عدس و ماش میكاشتند؛ و در ششمین روز فروردین، با سرود و ترنم و شادی، این سبزه ها را می كندند و برای فرخندگی به هر سو می پراكندند ". و ابوریحان نقل می كند كه: " این رسم در ایرانیان پایدار ماند كه روز نوروز در كنار خانه هفت صنف از غلات در هفت استوانه بكارند و از روییدن این غلات، به خوبی و بدی زراعت و حاصل سالیانه حدس بزنند. "امروز، در همه خانه ها رسم است كه ده روز یا دو هفته پیش از نوروز، در ظرف های كوچك و بزرگ، كاسه، بشقاب، پشت كوزه و... دانه هایی چون گندم، عدس، ماش و... می كارند. موقع سال تحویل و روی سفره "هفت سین" بایستی سبزه بگذارند. این سبزه ها را در خانواده ها تا روز سیزده نگه داشته، و در این روز زمانی كه برای " سیزده بدر " از خانه بیرون می روند، در آب روان می اندازند.
رسم و باوری كهن است كه همه اعضای خانواده در موقع سال تحویل (لحظه ورود خورشید به برج حمل) در خانه و كاشانه خود در كنار سفره هفت سین گرد آیند. در سفره سفید رنگ هفت سین، از جمله، هفت روییدنی خوراكی است كه با حرف " س " آغاز می شود، و نماد و شگونی بر فراوانی روییدنی ها و فراورده های كشاورزی است-چون سیب، سبزه، سنجد، سماق، سیر، سركه، سمنو و مانند این ها-می گذارند. افزون بر آن آینه، شمع، ظرفی شیر، ظرفی آب كه نارنج در آن است، تخم مرغ رنگ كرده، تخم مرغی روی آینه، ماهی قرمز، نان، سبزی، گلاب، گل، سنبل، سكه و كتاب دینی (مسلمانان قرآن و زرتشتیان اوستا و... ) نیز زینت بخش سفره هفت سین است. این سفره در بیشتر خانه ها تا روز سیزده گسترده است.
پوشیدن لباس نو در آیین های نوروزی، رسمی همگانی است. تهیه لباس، برای سال تحویل، فقیر و غنی را به خود مشغول می دارد. در جامعه سنتی توجه به تهیدستان و زیردستان برای تهیه لباس نوروزی-به ویژه برای كودكان-رسمی در حد الزام بود. خلعت دادن پادشاهان و امیران در جشن نوروز، برای نو پوشاندن كارگزاران و زیر دستان بود. ابوریحان بیرونی می نویسد: " رسم ملوك خراسان این است كه در این موسم به سپاهیان خود لباس بهاری و تابستانی می دهند ". مورخان و شاعران از خلعت بخشیدن های نوروزی فراوان یاد كرده اند. و برای این باور است كه در وقف نامه حاجی شفیع ابریشمی زنجانی آمده است:هر سال شب های عید نوروز پنجاه دست لباس دخترانه و پنجاه دست لباس پسرانه، همراه كفش و جوراب از عواید موقوفه تهیه و به اطفال یتیم تحویل شود.
امروز در تهران و برخی شهرهای مركزی ایران، سبزی پلو ماهی خوردن در شب نوروز و رشته پلو در روز نوروز رسم است، و شاید بتوان گفت كه غذای خاص نوروز در این منطقه است. " پلو " در شهرهای مركزی و كویری ایران (می توان گفت غیر از گیلان و مازندران در همه شهرهای ایران) تا چندی پیش غذای جشن ها، غذای مهمانی و نشانه رفاه و ثروتمندی بود. و این "بهترین" غذا، خوراك خاص همه مردم-فقیر و غنی-در شب نوروز بود. اگر نیك مردی در صد و پنج سال پیش در استرك كاشان، ملكی را وقف می كند كه از درآمد آن همه ساله برنج ابتیاع نموده از آخر خمسه مسترقه به تمام اهالی استرك، وضیع و شریف، ذكور و اناث، صغیر و كبیر، بالسویه برسانند "، بی گمان به این نیت بوده، كه در شب نوروز سفره هیچ كس بی "پلو" نباشد.
از جمله آیین های نوروزی، دید و بازدید، یا "عید دیدنی" است. رسم است كه روز نوروز، نخست به دیدن بزرگان فامیل، طایفه و شخصیت های علمی و اجتماعی و منزلتی می روند. در بسیاری از این عید دیدنی ها، همه كسان خانواده شركت دارند "دیدن" های نوروزی كه ناگزیر " بازدید " ها را دنبال دارد، و همراه با دست بوسی و روبوسی است، در روزهای نخست فروردین، كه تعطیل رسمی است، و گاه تا سیزده فروردین (و می گویند تا آخر فروردین) بین خویشاوندان و دوستان و آشنایان دور و نزدیك، ادامه دارد. رفت و آمد گروهی خانواده ها، در كوی و محله-به ویژه در شهرهای كوچك-هنوز از میان نرفته است. این دید و بازدیدها، تا پاسی از شب گذشته، به ویژه برای كسانی كه نمی توانند كار روزانه را تعطیل كنند، ادامه دارد. تا زمانی كه "مسافرت های نوروزی" رسم نشده بود، در شهرها و محله هایی كه آشنایی های شغلی و همسایگی و "روابط چهره به چهره" جایی داشت، دید و بازدید های نوروزی، وظیفه ای بیش و كم الزامی به شمار می رفت. و چه بسا آشنایانی بودند-و هستند-كه فقط سالی یك بار، آن هم در دید و بازدید های نوروزی، به خانه یكدیگر می روند.
در دید و بازدیدهای نوروزی رسم است كه نخست به خانه كسانی بروند كه " نوروز اول " در گذشت عضوی از آن خانواده است. خانواده های سوگوار افزون بر سومین، هفتمین و چهلمین روز، كه بیشتر در مسجد برگزار می شود، نخستین نوروز كه ممكن است بیش از یازده ماه از مرگ متوفا بگذرد، در خانه می نشینند. و در این روز است كه خانواده های خویشاوند لباس سیاه را از تن سوگواران در می آورند. جلسه های " نوروز اول " كه جنبه نمادین دارد، در عین حال از فضای دید و بازدیدهای نوروزی برخوردار است. و دیدار كنند گان، در نوروز اول، به خانواده سوگوار تسلیت نمی گویند، بلكه برای آنان " آرزوی شادمانی " می كنند، تا در آغاز سال نو فال بد نزنند. رسم نوروز اول بیشتر در شهرهایی برگزار میشود كه آخرین روز اسفند را به عنوان یاد بود در گذشتگان سال سوگواری نكنند.
هدیه و عیدی دادن به مناسبت نوروز رسمی كهن است، كتابهای تاریخی از پیشكش ها و بخشش های نوروزی-پیش از اسلام و بعد از اسلام-خبر می دهند، از رعیت به پادشاهان حكمرانان، از پادشاهان و حكمرانان به وزیران، دبیران، كارگزاران و شاعران، از بزرگتران خاندان به كوچكتران، به ویژه كودكان. رسم هدیه دادن نوروزی را، ابوریحان بیرونی از گفته آذرباد، موبد بغداد چنین آورده: نیشكر در ایران، روز نوروز یافت شد، پیش از آن كسی آن را نمی شناخت. جمشید روزی نی ای دید كه از آن كمی به بیرون تراوش كرده، چون دید شیرین است، امر كرد این نی را بیرون آورند و از آن شكر ساختند. و مردم از راه تبریك به یكدیگر شكر هدیه كردند، و در مهرگان نیز تكرار كردند، و هدیه دادن رسم شد.
در واقع آخرین روز از تعطیلات و مراسم نوروزی روز سیزده بدر است كه در اولین سیزده سال مردم دست از كار كشیده و به دشت و صحرا میروند.
رفتارها و گفتارهای هنگام سال تحویل و روز نوروز، به باور عامیانه، می تواند اثری خوب یا بد برای تمام روزهای سال داشته باشد. برخی از این باورها را در كتابهای تاریخی نیز می یابیم، و بسیاری دیگر باورهای شفاهی است، و در شمار فولكلور جامعه است كه در خانواده ها به ارث رسیده است: -كسی كه در هنگام سال تحویل و روز نوروز لباس نو بپوشد، تمام سال از كارش خرسند خواهد بود.
-موقع سال تحویل از اندوه و غم فرار كنید، تا تمام سال غم و اندوه از شما دور باشد. -روز نوروز دوا نخورید بد یمن است. -هر كس در بامداد نوروز، پیش از آنكه سخن گوید، شكر بچشد و با روغن زیتون تن خود را چرب كند، در همه سال از بلاها سالم خواهد ماند. -هر كس بامداد نوروز، پیش از آنكه سخن گوید، سه مرتبه عسل بچشد و سه پاره موم دود كند از هر دردی شفا یاید.
-كسانی كه مرده اند، سالی یكبار، هنگام نوروز، "فروهر" آنها به خانه بر می گردد. پس باید خانه را تمیز، چراغ را روشن و (با سوزاندن كندر و عود) بوی خوش كرد. -كسی كه روز نوروز گریه كند، تا پایان سال اندوه او را رها نمی كند. روز نوروز باید یك نفر "خوش قدم" اول وارد خانه شود. اگر قصد مسافرت دارید پیش از سیزده سفر نكنید. روز چهاردهم سفر كردن خیر است.
در ادبیات فارسی جشن نوروز را، مانند بسیاری دیگر از آیین ها، رسم ها، فرهنگ ها و تمدن ها به نخستین پادشاهان نسبت می دهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری، چون فردوسی، منوچهری، عنصری، بیرونی، طبری، مسعودی، مسكویه، گردیزی و بسیاری دیگر كه منبع تاریخی و اسطوره ای آنان بی گمان ادبیات پیش از اسلام بوده، نوروز و برگزاری جشن نوروز را از زمان پادشاهی جمشید می دانند،
مدت برگزاری جشن هایی چون مهرگان، یلدا، سده و بسیاری دیگر، معمولا یك روز (یا یك شب) بیشتر نیست. ولی جشن نوروز، كه درباره اش اصطلاح " جشن ها و آیین های نوروزی " گویاتر است، دست كم یك یا دو هفته ادامه دارد. ابوریحان بیرونی مدت برگزاری جشن نوروز را، پس از جمشید یك ماه می نویسد: چون جم درگذشت، پادشاهان همه روزهای این ماه را عید گرفتند. عیدها را شش بخش نمودند: 5 روز نخست را به پادشاهان اختصاص دادند، 5 روز دوم را به اشراف، 5 روز سوم را به خادمان و كاركنان پادشاهی، 5 روز چهارم را به ندیمان و درباریان، 5 روز پنجم را به توده مردم و پنجه ششم را به برزیگران. ، در زمان شاه سلیمان صفوی، مهمانی ها، تفریح و جشن های نوروز در میدان های عمومی تا سه هفته طول می كشید.. ولی برگزاری مراسم نوروزی امروز، دست كم از پنجه و " چهارشنبه آخر سال " آغاز و در " سیزده بدر " پایان می پذیرد
مراسم شب چهارشنبه آخر سال كه با روشن كردن آتش از غروب آفتاب و پریدن از روی
ص: 500
آن و گفتن سرخی تو از من و زردی من از تو آغاز و سپس با صرف آجیل.. قاشق زنی و فالگوش ایستادن به نیت شنیدن صحبتی كه به فال نیك گرفته شود تا پاسی از شب ادامه می یابد
از جمله آیین های این جشن پنج روزه، كه در شمار روزهای سال و ماه و كار نبود، برای شوخی و سرگرمی، حاكم و امیری انتخاب می كردند كه رفتار و دستورهایش خنده آور بود، و در پایان جشن از ترس آزار مردمان فرار می كرد. بی گمان كسانی را كه در روزهای نخست فروردین، با لباس های قرمز رنگ و صورت سیاه شده در كوچه و گذر و خیابان با دایره زدن و خواندن، مردم را سرگرم می كردند و پولی می گرفتند، بازمانده شوخی ها و سرگرمی های انتخاب "میر نوروزی" و "حاكم پنج روزه" است كه تنها در روزهای جشن نوروزی دیده می شدند، نه در وقت و جشنی دیگر؛ و آنان خود در شعرهایی كه می خواندند، می گفتند: حاجی فیروزه، عید نوروزه، سالی یه روزه
یكی بود، یكی نبود. پیر مردی بود به نام عمو نوروز كه هر سال روز اول بهار با كلاه نمدی، زلف و ریش حنا بسته، كمرچین قدك آبی، شال خلیل خانی، شلوار قصب و گیوه تخت نازك از كوه راه می افتاد و عصا به دست می آمد به سمت دروازه شهر. در بیرون از دروازه شهر پیرزنی زندگی می كرد كه دلباخته عمو نوروز بود و روز اول هر بهار، صبح زود پا می شد، جایش را جمع می كرد و بعد از خانه
ص: 501
تكانی و آب و جاروی حیاط، خودش را حسابی تر و تمیز می كرد. به سر و دست و پایش حنای مفصلی می گذاشت و هفت قلم، از خط و خال گرفته تا سرمه و سرخاب و زرك آرایش می كرد. یل ترمه و تنبان قرمز و شلیته پرچین می پوشید و مشك و عنبر به سر و صورت و گیسش می زد و فرشش را می آورد می انداخت رو ایوان، جلو حوضچه فواره دار رو به روی باغچه اش كه پر بود از همه جور درخت میوه پر شكوفه و گل رنگارنگ بهاری و در یك سینی قشنگ و پاكیزه سیر، سركه، سماق، سنجد، سیب، سبزی، و سمنو می چید و در یك سینی دیگر هفت جور میوه خشك و نقل و نبات می ریخت. بعد منقل را آتش می كرد و می رفت قلیان می آورد می گذاشت دم دستش. اما، سر قلیان آتش نمی گذاشت و همانجا چشم به راه عمو نوروز می نشست. چندان طول نمی كشید كه پلك های پیرزن سنگین می شد و یواش یواش خواب به سراغش می آمد و كم كم خرناسش می رفت به هوا. در این بین عمو نوروز از راه می رسید و دلش نمی آمد پیرزن را بیدار كند. یك شاخه گل همیشه بهار از باغچه می چید رو سینه او می گذاشت و می نشست كنارش. از منقل یك گله آتش برمی داشت می گذاشت سر قلیان و چند پك به آن می زد و یك نارنج از وسط نصف می كرد؛ یك پاره اش را با قندآب می خورد. آتش
ص: 502
منقل را برای اینكه زود سرد نشود می كرد زیر خاكستر و پا می شد راه می افتاد. آفتاب یواش یواش تو ایوان پهن می شد و پیرزن بیدار می شد. اول چیزی دستگیرش نمی شد. اما یك خرده كه چشمش را باز می كرد می دید ای داد بی داد همه چیز دست خورده. آتش رفته سر قلیان. نارنج از وسط نصف شده. آتش ها رفته اند زیر خاكستر، آن وقت می فهمید كه عمو نوروز آمده و رفته و نخواسته او را بیدار كند. پیر زن خیلی غصه می خورد كه چرا بعد از آن همه زحمتی كه برای دیدن عمو نوروز كشیده، درست همان موقعی كه باید بیدار می ماند خوابش برده و نتوانسته عمو نوروز را ببیند و هر روز پیش این و آن درد دل می كرد كه چه كند و چه نكند تا بتواند عمو نوروز را ببیند؛ تا یك روزی كسی به او گفت چاره ای ندارد جز یك دفعه دیگر باد بهار بوزد و روز اول بهار برسد و عمو نوروز باز از سر كوه راه بیفتد به سمت شهر و او بتواند چشم به دیدارش روشن كند. پیر زن هم قبول كرد. اما هیچ كس نمی داند كه سال دیگر پیرزن توانست عمو نوروز را ببیند یا نه. چون بعضی ها می گویند اگر این ها همدیگر را ببینند دنیا به آخر می رسد و از آنجا كه دنیا هنوز به آخر نرسیده پیرزن و عمو نوروز همدیگر را ندیده اند.
یكی از آیین های كهن پیش از نوروز یاد كردن از مردگان است كه
ص: 503
به این مناسبت به گورستان می روند و خوراك می برند و به دیگران می دهند. زرتشتیان معتقدند كه: " روان و فروهر مردگان، هیچ گاه كسی را كه به وی تعلق داشت فراموش نمی كند و هر سال هنگام جشن فروردین به خانه و كاشانه خود برمی گردند ". یكی از صورت های برجا مانده این رسم، در شهر و روستا، به گورستان رفتن " پنجشنبه آخر سال " است، به ویژه خانواده هایی كه در طول سال عضوی را از دست داده اند. رفتن به زیارتگاه ها و " زیارت اهل قبور "، در پنجشنبه-و نیز، روز پیش از نوروز و بامداد نخستین روز سال-رسمی عام است. در این روز، خانواده ها سبزه، نان، حلوا و خرما بر مزار نزدیكان می گذارند و بر مزار تازه گذشتگان شمع، یا چراغ روشن می كنند.
اصطلاح " خانه تكانی " را بیشتر در مورد شستن، تمیز كردن، نو خریدن، تعمیر كردن ابزارها، فرش ها، لباس ها، به مناسبت فرا رسیدن نوروز، به كار می برند. در این خانه تكانی، كه سه تا چهار هفته طول می كشد، بایستی تمامی ابزارها و وسیله هایی كه در خانه است، جا به جا، تمیز، تعمیر و بررسی شده و دوباره به جای خود قرار گیرد. برخی از ابزارهای سنگین وزن، یا فرش ها، تابلو ها، پرده ها و وسیله های دیگر، فقط سالی یك بار، آن هم در خانه تكانی نوروزی، جا به جا و تمیز می شود
اسفند ماه، ماه پایانی زمستان، هنگام كاشتن دانه و غله است. كاشتن " سبزه عید " به صورت نمادین
ص: 504
و شگون، از روزگاران كهن، در همه خانه ها و در بین همه خانواده ها مرسوم است. در ایران كهن، " بیست و پنج روز پیش از نوروز، در میدان شهر، دوازده ستون از خشت خام بر پا می شد، بر ستونی گندم، برستونی جو و به ترتیب، برنج، باقلا، كاجیله (گیاهی است از تیره مركبان، كه ساقه آن به 50 سانتی متر است)، ارزن، ذرت، لوبیا، نخود، كنجد، عدس و ماش میكاشتند؛ و در ششمین روز فروردین، با سرود و ترنم و شادی، این سبزه ها را می كندند و برای فرخندگی به هر سو می پراكندند ". و ابوریحان نقل می كند كه: " این رسم در ایرانیان پایدار ماند كه روز نوروز در كنار خانه هفت صنف از غلات در هفت استوانه بكارند و از روییدن این غلات، به خوبی و بدی زراعت و حاصل سالیانه حدس بزنند. "امروز، در همه خانه ها رسم است كه ده روز یا دو هفته پیش از نوروز، در ظرف های كوچك و بزرگ، كاسه، بشقاب، پشت كوزه و... دانه هایی چون گندم، عدس، ماش و... می كارند. موقع سال تحویل و روی سفره "هفت سین" بایستی سبزه بگذارند. این سبزه ها را در خانواده ها تا روز سیزده نگه داشته، و در این روز زمانی كه برای " سیزده بدر " از خانه بیرون می روند، در آب روان می اندازند.
رسم و باوری كهن است كه همه اعضای خانواده در موقع سال تحویل (لحظه ورود خورشید به برج حمل) در خانه و كاشانه خود در كنار سفره هفت سین گرد آیند. در سفره
ص: 505
سفید رنگ هفت سین، از جمله، هفت روییدنی خوراكی است كه با حرف " س " آغاز می شود، و نماد و شگونی بر فراوانی روییدنی ها و فراورده های كشاورزی است-چون سیب، سبزه، سنجد، سماق، سیر، سركه، سمنو و مانند این ها-می گذارند. افزون بر آن آینه، شمع، ظرفی شیر، ظرفی آب كه نارنج در آن است، تخم مرغ رنگ كرده، تخم مرغی روی آینه، ماهی قرمز، نان، سبزی، گلاب، گل، سنبل، سكه و كتاب دینی (مسلمانان قرآن و زرتشتیان اوستا و... ) نیز زینت بخش سفره هفت سین است. این سفره در بیشتر خانه ها تا روز سیزده گسترده است.
پوشیدن لباس نو در آیین های نوروزی، رسمی همگانی است. تهیه لباس، برای سال تحویل، فقیر و غنی را به خود مشغول می دارد. در جامعه سنتی توجه به تهیدستان و زیردستان برای تهیه لباس نوروزی-به ویژه برای كودكان-رسمی در حد الزام بود. خلعت دادن پادشاهان و امیران در جشن نوروز، برای نو پوشاندن كارگزاران و زیر دستان بود. ابوریحان بیرونی می نویسد: " رسم ملوك خراسان این است كه در این موسم به سپاهیان خود لباس بهاری و تابستانی می دهند ". مورخان و شاعران از خلعت بخشیدن های نوروزی فراوان یاد كرده اند. و برای این باور است كه در وقف نامه حاجی شفیع ابریشمی زنجانی آمده است:هر سال شب های عید نوروز پنجاه دست لباس دخترانه و پنجاه دست لباس پسرانه، همراه كفش و جوراب از عواید موقوفه تهیه و به اطفال یتیم تحویل شود.
امروز در تهران و برخی شهرهای مركزی ایران، سبزی پلو ماهی خوردن در
ص: 506
شب نوروز و رشته پلو در روز نوروز رسم است، و شاید بتوان گفت كه غذای خاص نوروز در این منطقه است. " پلو " در شهرهای مركزی و كویری ایران (می توان گفت غیر از گیلان و مازندران در همه شهرهای ایران) تا چندی پیش غذای جشن ها، غذای مهمانی و نشانه رفاه و ثروتمندی بود. و این "بهترین" غذا، خوراك خاص همه مردم-فقیر و غنی-در شب نوروز بود. اگر نیك مردی در صد و پنج سال پیش در استرك كاشان، ملكی را وقف می كند كه از درآمد آن همه ساله برنج ابتیاع نموده از آخر خمسه مسترقه به تمام اهالی استرك، وضیع و شریف، ذكور و اناث، صغیر و كبیر، بالسویه برسانند "، بی گمان به این نیت بوده، كه در شب نوروز سفره هیچ كس بی "پلو" نباشد.
از جمله آیین های نوروزی، دید و بازدید، یا "عید دیدنی" است. رسم است كه روز نوروز، نخست به دیدن بزرگان فامیل، طایفه و شخصیت های علمی و اجتماعی و منزلتی می روند. در بسیاری از این عید دیدنی ها، همه كسان خانواده شركت دارند "دیدن" های نوروزی كه ناگزیر " بازدید " ها را دنبال دارد، و همراه با دست بوسی و روبوسی است، در روزهای نخست فروردین، كه تعطیل رسمی است، و گاه تا سیزده فروردین (و می گویند تا آخر فروردین) بین خویشاوندان و دوستان و آشنایان دور و نزدیك، ادامه دارد. رفت و آمد گروهی خانواده ها، در كوی و محله-به ویژه در شهرهای كوچك-هنوز از میان نرفته است. این دید و بازدیدها، تا پاسی از شب گذشته،
ص: 507
به ویژه برای كسانی كه نمی توانند كار روزانه را تعطیل كنند، ادامه دارد. تا زمانی كه "مسافرت های نوروزی" رسم نشده بود، در شهرها و محله هایی كه آشنایی های شغلی و همسایگی و "روابط چهره به چهره" جایی داشت، دید و بازدید های نوروزی، وظیفه ای بیش و كم الزامی به شمار می رفت. و چه بسا آشنایانی بودند-و هستند-كه فقط سالی یك بار، آن هم در دید و بازدید های نوروزی، به خانه یكدیگر می روند.
در دید و بازدیدهای نوروزی رسم است كه نخست به خانه كسانی بروند كه " نوروز اول " در گذشت عضوی از آن خانواده است. خانواده های سوگوار افزون بر سومین، هفتمین و چهلمین روز، كه بیشتر در مسجد برگزار می شود، نخستین نوروز كه ممكن است بیش از یازده ماه از مرگ متوفا بگذرد، در خانه می نشینند. و در این روز است كه خانواده های خویشاوند لباس سیاه را از تن سوگواران در می آورند. جلسه های " نوروز اول " كه جنبه نمادین دارد، در عین حال از فضای دید و بازدیدهای نوروزی برخوردار است. و دیدار كنند گان، در نوروز اول، به خانواده سوگوار تسلیت نمی گویند، بلكه برای آنان " آرزوی شادمانی " می كنند، تا در آغاز سال نو فال بد نزنند. رسم نوروز اول بیشتر در شهرهایی برگزار میشود كه آخرین روز اسفند را به عنوان یاد بود در گذشتگان سال سوگواری نكنند.
هدیه و عیدی دادن به مناسبت نوروز رسمی كهن است، كتابهای تاریخی از پیشكش ها و بخشش های نوروزی-پیش از اسلام و بعد از
ص: 508
اسلام-خبر می دهند، از رعیت به پادشاهان حكمرانان، از پادشاهان و حكمرانان به وزیران، دبیران، كارگزاران و شاعران، از بزرگتران خاندان به كوچكتران، به ویژه كودكان. رسم هدیه دادن نوروزی را، ابوریحان بیرونی از گفته آذرباد، موبد بغداد چنین آورده: نیشكر در ایران، روز نوروز یافت شد، پیش از آن كسی آن را نمی شناخت. جمشید روزی نی ای دید كه از آن كمی به بیرون تراوش كرده، چون دید شیرین است، امر كرد این نی را بیرون آورند و از آن شكر ساختند. و مردم از راه تبریك به یكدیگر شكر هدیه كردند، و در مهرگان نیز تكرار كردند، و هدیه دادن رسم شد.
در واقع آخرین روز از تعطیلات و مراسم نوروزی روز سیزده بدر است كه در اولین سیزده سال مردم دست از كار كشیده و به دشت و صحرا میروند.
رفتارها و گفتارهای هنگام سال تحویل و روز نوروز، به باور عامیانه، می تواند اثری خوب یا بد برای تمام روزهای سال داشته باشد. برخی از این باورها را در كتابهای تاریخی نیز می یابیم، و بسیاری دیگر باورهای شفاهی است، و در شمار فولكلور جامعه است كه در خانواده ها به ارث رسیده است: -كسی كه در هنگام سال تحویل و روز نوروز لباس نو بپوشد، تمام سال از كارش خرسند خواهد بود.
-موقع سال تحویل از اندوه و غم فرار كنید، تا تمام سال غم و اندوه از شما دور باشد. -روز نوروز دوا نخورید بد یمن است. -هر كس در بامداد نوروز، پیش از آنكه سخن گوید، شكر بچشد و با روغن زیتون تن خود
ص: 509
را چرب كند، در همه سال از بلاها سالم خواهد ماند. -هر كس بامداد نوروز، پیش از آنكه سخن گوید، سه مرتبه عسل بچشد و سه پاره موم دود كند از هر دردی شفا یاید.
-كسانی كه مرده اند، سالی یكبار، هنگام نوروز، "فروهر" آنها به خانه بر می گردد. پس باید خانه را تمیز، چراغ را روشن و (با سوزاندن كندر و عود) بوی خوش كرد. -كسی كه روز نوروز گریه كند، تا پایان سال اندوه او را رها نمی كند. روز نوروز باید یك نفر "خوش قدم" اول وارد خانه شود. اگر قصد مسافرت دارید پیش از سیزده سفر نكنید. روز چهاردهم سفر كردن خیر است.
(درخشنده ترین نگین انگشتری معماری و شهرسازی عصر صفوی)موقعیت: میدان امام حسین علیه السلام خیابان سپاه سال تاسیس:11 هجری قمری (دوره شاه عباس اول) طول تقریبی: 507 متر و عرض 158 متر سه بنای مسجد امام، مسجد شیخ لطف الله و سر در بازار قیصریه با طاقهای متحدالشكل به هم مربوط شده اند این میدان محل انجام مسابقات و بازی های معمول آن عصر (چوگان، قاپوق اندازی) و سان و رژه سربازان بوده است. غرفه های دو اشكوبه محل داد و ستد و تجارت بوده دور تا دور این میدان را احاطه كرده است. چهار طرف میدان چهار بازار قرار گرفته كه به وسیله مغازه های داخل میدان به میدان مربوط می شوند.
عبارت است از:چهار بنای معروف مسجد امام، مسجد شیخ لطف الله، عمارت عالی قاپو، سر در بازار قیصریه، دو دروازه سنگی چوگان در شمال و جنوب میدان
با انتخاب اصفهان به پایتختی و گسترش شهر به طرف جنوب، میدان عظیم امام با طول تقریبی 507 و عرض 158 متر در شرق گردشگاه چهارباغ به عنوان یكی از ویژگی های عصر صفوی مطرح گردید. در طراحی شهری این میدان به عنوان عضو اصلی گسترش شهر مورد توجه قرار می گیرد و تا مدتها بعد از بزرگترین و زیباترین میدان های جهان نامیده می شود. میدان امام به جای میدان كوچكی كه از دوران تیموریان باقی مانده بود احداث گردید. به هنگامی كه دو مسجد امام و شیخ لطف الله و سردر بازار قیصریه ساخته شد این 3 بنا با طاقهای متحدالشكل به هم مربوط شدند و با پایان یافتن میدان و خاتمه
ص: 510
تزئینات، كف آن شن ریزی و مسطح شد. از این زمان بود كه میدان برای انجام مسابقات و بازی های معمول آن عصر مانند چوگان و قاپوق اندازی مورد استفاده قرار می گرفت و سان و رژه سربازان و سپاهیان نیز در همین محل انجام می شد. دو ستون سنگی كه در جلو مسجد امام واقع شده و قرینه آنها نیز روبروی بازار قیصریه هستند بیانگر انجام بازی چوگان و سایر ورزش ها در میدان می باشند. «در گرداگرد كناره میدان نهری به عرض 3 متر و عمق 2 متر جریان داشت. در طول نهر ردیفی از درختان چنار بر رهگذران سایه می افكند. میدان روزها اغلب پوشیده از چادر دستفروشان بود و در طول روز افرادی از ملیت های مختلف نظیر انگلیسی، هلندی، پرتغالی، عرب، ترك، یهودی، ارمنی، روسی و هندی به این محل می آمدند». شبها نیز میدان به محل تردد بازیگران، شعبده بازان، خیمه شب بازان، بند بازان و قصه گویان تبدیل می شد.
به غیر از بناهای تاریخی چهارگانه كه در چهار سمت میدان قرار گرفته اند و به جز خیابان هائی كه از میدان می گذرند دور تا دور میدان را غرفه های دو اشكوبه احاطه كرده اند. این غرفه ها در آن روزگار به داد و ستد و تجارت اختصاص داشتند.
همچنان كه امروز همین كاربری حفظ شده و انواع صنایع دستی و منسوجات كار اصفهان در آنها به مسافران و گردشگران عرضه می شود. چهار طرف میدان، چهار بازار قرار گرفته كه به وسیله مغازه های داخل میدان به میدان مربوط می شوند. این بازارها در
ص: 511
روزگار صفویه هر یك به شغلی اختصاص داشت. بیشتر سیاحان و جهانگردانی كه از اصفهان مطلب نوشته اند بر شكوه و عظمت میدان نقش جهان تأكید كرده و از حضور سفرا و نمایندگان خارجی و سایر اتباع كشورهای دیگر در این میدان خاطراتی را ذكر كرده اند. به نوشته برخی از این سفر نامه ها، بسیاری از مذاكرات تاریخی كه بین دولتمردان ایران و فرستادگان خارجی انجام می شد در همین میدان صورت می گرفت. مقدمات احداث موزه بزرگ اسلامی در طبقه فوقانی میدان انجام شده و به زودی میدان بزرگ و با عظمت امام محلی برای نمایش و ارائه آثار اسلامی خواهد بود.
آنچه درباره میدان امام می توان گفت اینكه این اثر نفیس و با شكوه كه در دنیا از شهرتی چشمگیر و بی نظیر برخوردار است با مجموعه عناصر و عملكردهائی كه در نقش های سیاسی، مذهبی، اقتصادی، توریستی، و تفریحی داشته پیوسته در آسمان هنر و زیبائی ایران و جهان می درخشد. بطوری كه با جرأت می توان ادعا كرد كه این میدان همراه با فضاهای تكمیلی و عناصر مربوط به آن یعنی عمارت عالی قاپو، مسجد شیخ لطف الله، مسجد امام، توحید خانه، سردر قیصریه و راسته بازارها به تنهائی با تمام زیبائی ها و جاذبه های جهانگردی ایران برابری می كند.
معروف به:مسجد مهدیه، مسجد المهدی، مسجد جامع عباسی، مسجد سلطانی جدید، مسجد شاه ، موقعیت: ضلع جنوبی میدان امام ، سال تاسیس: 1020 هجری (دوره شاه عباس اول) ، معمار: استاد علی اكبر اصفهانی و ناظر ساختمان محب علی بیك الله ، خطاط: علیرضا عباسی، عبدالباقی
ص: 512
تبریزی، محمد رضا امامی، محمد صالح امامی
عبارت است از:در بیست و چهارمین سال سلطنت شاه عباس اول بنا شده است. كتیبه سر در مسجد به خط ثلث علی رضا عباسی حاكی از آن است كه شاه عباس این مسجد را از مال خالص خود بنا كرده و ثواب آن را به روح جد اعظم خود شاه طهماسب اهدا نموده است. در كتیبه دیگر سردر، از مقام معماری و مهندسی معمار مسجد جامع جدید اصفهان تجلیل شده است.
از نكات جالب این مسجد انعكاس صوت در مركز گنبد بزرگ جنوبی آن است گنبد عظیم مسجد 52 متر، ارتفاع مناره های داخل آن 48 متر و ارتفاع مناره های سر در آن در میدان امام 42 متر است قطعه سنگ ساده ای به شكل شاخص كه ظهر حقیقی را در چهار فصل نشان می دهد قطعات بزرگ سنگ های مرمر یك پارچه، سنگ های نفیس
در منتهی الیه جنوبی میدان امام مسجدی برپاست كه نمونه ارزنده ای از معماری قرن 11 هجری به شمار می رود. ساختمان مسجد در سال 1019 هجری برابر با 1611 میلادی شروع شد و در سال 1038 هجری برابر با 1629 میلادی به پایان رسید. این مسجد به عنوان یك بنای عمومی برای استفاده مردم ساخته شد. سردر زیبا و با شكوه مسجد با كاشی معرق است اما بقیه قسمت ها با كاشی خشت تزئین گردیده است. بسیاری از محققین و مطلعین تاریخ صفویه علت اینكه كاشی های سردر با داخل مسجد تفاوت دارند را در عجله ای می دانند كه شاه عباس اول برای اتمام مسجد داشت. معمار مسجد
ص: 513
استاد علی اكبر اصفهانی معمار برجسته عصر صفوی است كه نام او در كتیبه بالای سردر آمده است. مسجد در عصر صفویه به نام های مسجد مهدیه، مسجد المهدی و در كتب و منابع و سفرنامه ها به نام های دیگر همچون مسجد جامع عباسی و مسجد سلطانی نامیده می شد مسجد شاه نیز یكی دیگر از اسامی مسجد بود.
سردر ورودی رفیع و با شكوه مسجد با مناره های طرفین بر زیبائی بنا می افزاید. این سردر با كاشی های تزئینی چند رنگ همراه با نقوش گل و گیاه و پرنده و مقرنس های پوشیده از كاشی های معرق با نقش های متنوع و زیبا تزئین شده است. در بالای كتیبه سردر غرفه ای است كه كاشی كاری آن بسیار جالب توجه است. شكل دو طاووس كه در طرفین یك گلدان قرار گرفته و با كاشی های معرق تزئین شده اند از دیدنی های مسجد به شمار می روند. در اصلی مسجد در زمان سلطنت شاه صفی جانشین شاه عباس اول نصب شده است. قطعه ای كه با مصراع «شد در كعبه در سپاهان باز» با خط نستعلیق بسیار زیبا بر در نوشته شده ماده تاریخ نصب این در یعنی سال 1047 هجری را بیان می دارد. در قسمت های مختلف لوحه هائی به چشم می خورند كه بیانگر بخشودگی برخی از مالیات ها در دوران های مختلف است.
كتیبه های موجود در مسجد امام كه به خط اساتید بزرگ و برجسته آن عصر همچون عبدالباقی تبریزی، محمدرضا امامی، محمد صالح اصفهانی و سایر خوشنویسان برجسته عصر صفوی هستند بر عظمت و
ص: 514
شهرت مسجد می افزایند. در دو گوشه جنوب شرقی و جنوب غربی مسجد دو مدرسه قرار دارند كه اولی را به دلیل تعمیرات عصر ناصرالدین شاه قاجار مدرسه ناصری و دیگری را كه زمان شاه سلیمان صفوی مرمت شده مدرسه سلیمانیه می نامند. سنگ مشهور به سنگ شاخص كه در چهار فصل ظهر شرعی را نشان می دهد در مدرسه سلیمانیه قرار دارد. محاسبه و تعبیه و نصب این سنگ از ابتكارات و ابداعات شیخ بهائی دانشمند بی نظیر عصر شاه عباس اول است. این سنگ شاخص ظهر شرعی را در طول چهار فصل سال نشان میدهد. (دو كتیبه ای كه در مدخل این مدرسه قرار دارند و به خط نستعلیق بسیار زیبا می باشند مربوط به زمان قاجار هستند).
ایوان سرپوشیده شمالی مسجد فضای وسیع و بلندی است كه سر تا سر آن را كاشیكاری بسیار زیبائی فرا گرفته است. گنبد با عظمت و رفیع مسجد كه به صورت دوپوش ساخته شده بر روی این صحن قرار دارد. این گنبد را بزرگترین و پركارترین و استادانه ترین آثار معماری قرن 11 هجری می دانند. از خصوصیات این گنبد كه حدود 54 متر ارتفاع دارد انعكاس صدا است. و این به خاطر دو پوش بودن گنبد و فضای 16 متری بین دو گنبد است. در همین صحن منبر سنگی مرمری یكپارچه نفیسی واقع شده كه از شاهكارهای سنگتراشی آن روزگار است. این صحن بوسیله دو دهانه عریض به شبستان های مجاور راه دارد. سطح نمای داخلی این دو شبستان نیز پوشیده از كاشیكاری و كتیبه های نفیس و زیباست. در دو سوی ایوان جنوبی
ص: 515
مسجد دو شبستان وسیع ساخته شده كه مجموعه ای از ویژگی های معماری پیشرفته قرون 10 و 11 هجری را به نمایش می گذارند.
طبقه فوقانی كه در قسمت شمالی مسجد واقع شده دارای غرفه هائی است كه در دوران صفویه به محل زندگی طلاب علوم دینی اختصاص داشت. مسأله ای كه در مسجد امام جلب توجه می كند و اكثر سیاحان و جهانگردان نیز به آن اشاره كرده اند و معماران و مهندسین نیز آن را یكی از استادانه ترین شگردهای معماری به حساب آورده اند مسأله رعایت جهت قبله در مسجد است. سازندگان مسجد طوری سردر را درست كرده اند كه با عبور از میان ایوان ورودی بدون آنكه احساس شود، نیم چرخی به سمت راست زده می شود.
در حقیقت معمار برجسته این اثر با یك زاویه 45 درجه مسجد را در جهت قبله قرار داده است. همانطور كه گفته شد كتیبه های موجود در مسجد علاوه بر آنكه شاهكارهای هنر خوشنویسی و بخصوص خط ثلث را به نمایش می گذارند برخی وقایع تاریخی را نیز بیان می دارند. بطور كلی مسجد امام اصفهان با مناره های رفیع و ایوان های سر به فلك كشیده و شبستان های عالی و محرابهای نفیس و همچنین با طرح یكپارچه و متوازن خود از شاهكارهای بی نظیر و مسلم معماری زمان صفویه است. مسجدی كه در عصر خود از عجایب زمان بوده و در حقیقت نیز به دلیل زیبائی طرح، عظمت، ابعاد و شكوه و جلال كاشیكاری هایش چنین است و... ستاره درخشان هنر عصر صفوی است.
معروف به:مسجد صدر، مسجد فتح
ص: 516
الله موقعیت: ضلع شرقی میدان امام سال تاسیس: 11 هجری قمری (دوره شاه عباس اول) معمار: استاد محمد رضا اصفهانی خطاط:علی رضا عباسی ساخت این مسجد 18 سال به طول انجامید.
نداشتن صحن و مناره كه در تمامی مساجد اسلامی جزء لاینفك بنا است، چرخش 45 درجه ای كه از محور شمال به جنوب نسبت به محور قبله دارد، گنبد كم ارتفاع مسجد، محراب بی بدیل مسجد كتیبه های نفیس و طره های سر در كه درون گلدان مرمرین جای گرفته اند.
در ضلع شرقی میدان نقش جهان و روبروی كاخ عالی قاپو، مسجدی واقع شده كه در دوران صفویه آن را مسجد صدر و فتح الله نیز می نامیدند. طرح این مسجد در زمانی كه نقشه چهار باغ و باغ هزار جریب به مرحله اجراء درآمد ریخته شد و در دورانی كه معماری صفویه به شكوفایی رسیده بود مورد بهره برداری قرار گرفت.
آنچه مسجد شیخ لطف الله را در عداد نمونه های بازار هنر ایرانی-اسلامی قرار می دهد اندازه كوچك و هماهنگی آن با بناهای اطراف میدان است. سردر زیبا و پركار مسجد در سال 1012 به پایان رسید اما بقیه مسجد و تزئینات كاشیكاری آن تا سال 1028 هجری بطول انجامید. كتیبه سردر كه به خط ثلث بسیار زیبا با كاشی سفید معرق بر زمینه لاجوردی نوشته شده سال 1012 و امضاء علیرضا عباسی خوشنویس برجسته عصر صفوی را نشان می دهد.
نكته ای كه محققین و پژوهشگران و سیاحان بر آن متفق القولند اختصاصی بودن مسجد شیخ لطف الله است. این نكته را استثنائی بودن مسجد یعنی
ص: 517
عدم صحن و مناره كه در تمامی مساجد اسلامی جزء لاینفك بنا است تأیید می كند. عدم وجود صحن و مناره در مسجد شیخ لطف الله باعث شده تا رواقی پوشیده از كاشیكاری زیبا و استادانه و پركار فضای مسجد را به گنبد مربوط كند.
مسجد را شاه عباس اول به احترام و افتخار شیخ لطف الله جبل عاملی روحانی شیعه آن روزگار كه از لبنان به ایران آمده بود ساخته است. تا به عبادت اهل حرم و خود وی اختصاص داشته باشد. مدرسه ای نیز در كنار مسجد برای تدریس این دانشمند برجسته ساخته شد كه امروز اثری از آن نیست.
شاید به همین دلیل است كه جهانگردان اروپایی عصر صفوی كه هر بنائی را با كنجكاوی و موشكافی بازدید كرده اند كمتر از این مسجد مطلب نوشته اند و فقط پیتر و دولاواله به توصیف آن پرداخته است. اوژن فلاندن فرانسوی نیز در زمان قاجار درباره آن مطلب نوشته است. (یكی از سیاحان خارجی معتقد است به دلیل اختصاصی بودن مسجد كسی را به داخل راه نمیداده اند).
از ویژگیهای مسجد چرخش 45 درجه ای است كه از محور شمال به جنوب نسبت به محور قبله دارد. این گردش كه در اصلاح معماران سنتی ایران «پاشنه» نامیده می شود چنان ماهرانه صورت گرفته كه به هیچ روی توجه بیننده را جلب نمی كند. این چرخش باعث شده تا بازدید كننده پس از گذشتن از مدخل تاریك و بعد از عبور از راهرو طویل متصل به آن به فضای اصلی و محوطه زیر گنبد وارد شود.
گنبد كم ارتفاع مسجد حاوی
ص: 518
خطوط اسلیمی است كه به طرز باشكوهی بر زمینه خاكی رنگ گنبد گسترده شد، هماهنگی بی نظیری را در نقش و طرح و رنگ به نمایش می گذارد. محراب بی بدیل مسجد شیخ لطف الله كه تاریخ 1028 و امضاء محمد رضا بن استاد حسین بنا اصفهانی را بر خود دارد از شاهكارهای معماری و هنر اسلامی ایرانی است كه هر بیننده را به اعجاب و تحسین وامی دارد.
كتیبه خارجی گنبد به خط ثلث با كاشی سفید معرق بر زمینه لاجوردی حاوی سوره های قرآن كریم است. خطوط كتیبه های داخل گنبد مسجد را علیرضا عباسی و خطاط دیگری كه شهرت چندانی ندارد و نام او استاد باقر بنا است نوشته اند. مضمون این كتیبه ها آیات قرآنی و عبارت مذهبی است. علاوه بر آن خطوط بنائی با كاشی مشكی بر زمینه سفید آیات قرآنی كتابت شده است. در چهار گوشه داخل مسجد نیز بار دیگر آیاتی با خط ثلث سفید بر زمینه لاجوردی با كاشی سفید معرق نوشته شده است. در ضلع شرقی و غربی مسجد شیخ لطف الله اشعاری به زبان عربی كه آن هم به خط ثلث است نوشته شده كه بنا به اظهار كارشناسان سراینده آنها شیخ بهائی است.
خطاط این كتیبه ها نیز باقر بنا است. در جلو مسجد حوض 8 گوش بسیار زیبائی وجود داشته كه پیوسته لبریز از آب بوده است. این حوض را در اواخر دوره قاجار خراب كرده اند. اگر چه اختصاصی بودن مسجد باعث شده كه سیاحان كمتری درباره آن مطلب بنویسند اما می توان ادعا كرد مسجد شیخ لطف الله در
ص: 519
عداد آثار شاخص و مشهور عصر صفویه است. وجود كتیبه های نفیس و طره های سردر كه در درون گلدان مرمرین جای می گیرند آنچنان زیبائی جاودانه در ذهن بیننده بیدار می كنند كه این یقین برای او حاصل می شود كه معماری این اثر الهامی بوده است. زیرا دارای حالت ویژه و منحصر بفرد نماز انسان با خداوند است.
قلب تپنده حكومتی در قلب پایتخت معروف به: دولتخانه مباركه نقش جهان، قصر دولتخانه ، موقعیت: ضلع غربی میدان امام ، سال تاسیس: 11 هجری قمری (دوره شاه عباس اول)
مینیاتوریست و نقاش:رضا عباسی
در زمان جانشینان شاه عباس اول عمارت حوضخانه و تالار مروارید به این عمارت افزوده شده است. بنا دارای 5 طبقه است در طبقه سوم ایوان بزرگی است كه بر 18 ستون بلند و رفیع استوار است در وسط این ایوان حوض زیبائی از مرمر و مس وجود دارد كه قرینه آن در تزئینات زیر سقف انعكاس یافته است. گچبری های آخرین طبقه، كه تالار آن به اتاق موسیقی یا اتاق صوت معروف است باعث می شود انعكاس حاصله از نغمه های نوازندگان گرفته شده و صداها طبیعی و بدون انعكاس صوت به گوش برسد.
مدخل كلیه قصرهای محدوده میدان امام در غرب میدان امام و روبروی مسجد شیخ لطف الله عمارتی سر بر افراشته كه به عنوان یكی از مهمترین شاهكارهای معماری اوائل قرن یازدهم هجری از شهرتی عالمگیر برخوردار است. با توجه به منابع و مأخذ موجود درباره سلسله صفوی و همچنین با در نظر گرفتن بررسی های انجام شده در مورد این ساختمان زیبا و رفیع چنین
ص: 520
استنباط می گردد كه كاخ عالی قاپو دروازه مركزی و مدخل كلیه قصرهائی است كه در دوران صفویه در محدوده میدان امام احداث شده اند. در حقیقت این بنا به مثابه یك ورودی بزرگ و با شكوه میدان امام را به مجموعه دولتخانه و عماراتی مانند ركیب خانه، جبه خانه، تالار تیموری، تالار طویله، تالار سرپوشیده و كاخ چهلستون و دیگر عمارات مربوط می كرده است.
اصل بنا در دوره شاه عباس اول احداث شده و در دوره جانشینان او الحاقات و تعمیراتی در آن انجام شده است. ساختمان دارای 5 طبقه است كه هر طبقه تزئینات مخصوصی دارد. اگر چه این قصر در دوره های بعد از صفویه لطمات فراوان دیده است، هنوز نیز شاهكارهائی از تزئینات و نقاشی های عصر صفویه در آن، بینندگان را به تحسین وامی دارد. عالی قاپو مركب از دو كلمه «عالی» و «قاپو» است كه با هم به معنای «سردر بلند» یا «درگاه بلند» هستند. از این سر در بلند كه تماماً با سنگ سماق ساخته شده به قصر وارد می شویم و به وسیله پلكانی كه در دو طرف تعبیه شده اند به طبقات فوقانی می رسیم. در طبقه همكف دو تالار وجود دارد كه در آن روزگار به امور اداری و دیوانی اختصاص داشت و صدرخانه یا كشیك خانه نامیده می شدند. در طبقه سوم، ایوان بزرگی است كه بر 18 ستون بلند و رفیع و استوار است. این ستون ها در آن زمان پوشیده از آئینه بوده و سقفی با صفحات بزرگ كه با نقاشی ها و آلت های چوبی تزئین شده بودند بر
ص: 521
فراز آن قرار گرفته است. در وسط این ایوان حوض زیبائی از مرمر و مس وجود دارد كه قرینه آن در تزئینات زیر سقف انعكاس یافته است.
این تالار از الحاقات كاخ است كه در دوران جانشینان شاه عباس اول بنا شده است. در پشت این ایوان تالار بزرگی است با اتاقها و طاقهای بسیار كه نقاشی های زیبائی بر دیوارهای آن مشاهده می شود. از ایوان كوچكی كه پشت این تالار است گنبد زیبا و ساده توحید خانه نمایان است. در دوران صفویه در شبهای جمعه گنبد محل تجمع صوفیان و دراویش بود. سالنی كه این گنبد بر فراز آن استوار است و اتاقهای اطراف آن در حال حاضر به كلاسهای درس دانشگاه پردیس اصفهان اختصاص دارد. اكثر جهانگردان و سیاحان خارجی و همچنین نمایندگان كشورهای مختلف این تالار را به منزله جایگاهی دانسته اند كه از آن مسابقات مختلف و بازیهای معمول آن عصر مثل چوگان بازی و غیره را تماشا می كرده اند. طبقات بعدی هر كدام شامل یك سالن بزرگ در وسط و چندین اتاق كوچك در اطراف هستند.
آنچه عالی قاپو را در عداد آثار باشكوه و بسیار نفیس قرار داده است علاوه بر مینیاتورهای كار هنرمند معروف عصر صفوی رضا عباسی، گچبری های آخرین طبقه است كه تالار آن به «اتاق موسیقی» یا «اتاق صوت» نیز معروف است. در این قسمت از كاخ شكل انواع جام و صراحی در دیوار تعبیه شده است ساختن و پرداختن این اشكال به غیر از نمایش زیبائی و خلاقیت و ابتكار هنرمندان گچكار برای این بوده است كه انعكاسات حاصله از
ص: 522
نغمه های نوازندگان و اساتید موسیقی به وسیله این اشكال مجوف گرفته شود و صداها طبیعی و بدون انعكاس به گوش برسند. «فرد ریچاردز» كه خود نقاش معروفی بوده و در اواخر عصر قاجاریه به ایران آمده درباره تزئینات گچبری این اتاق می نویسد: «... این تورفتگی ها مانند قطعات مختلف بازی معما با تناسب خاصی پهلوی یكدیگر قرار گرفته اند...» گذشته از گذشت زمان كه متأسفانه به عالی قاپو لطمات فراوان زده است عوامل مخرب دیگر مانند حمله و استیلای افغانها و جنگ های مختلف و انتقال پایتخت از اصفهان و بی توجهی حكام بعد از صفویه خسارات جبران ناپذیری به بنا وارد آورده است.
در دوران قاجاریه عالی قاپو چند سال محل سكونت و كار ظل السلطان بود و او تغییراتی در كتیبه های آن داد. كتیبه های جبهه شرقی بنا و الواح خط نگاشته سردر ورودی كه طی اشعاری به تعمیرات سال 1274 اشاره می كند مبین همین مطلب است.
در چهل ساله اخیر به دلیل آن كه خطر ویرانی كاخ عالی قاپو را تهدید می كرد و همچنین به علت توجه مردم و ارگانهای دولتی به میراث های فرهنگی، مرمت هائی توسط هیأت های متخصص داخلی و خارجی در آن انجام گرفته است.
بطور كلی بنای عالی قاپو به عنوان یك بنای تشریفاتی خوش ساخت و زیبا دستاورد دیگری است از هنر معماری دوران صفویه كه از فراز آن منظره شهر باستانی اصفهان و تغییر و تحول 1000 ساله آن به خوبی نمایان است.
شمال میدان امام سال تاسیس:11 هجری قمری (دوره شاه عباس اول)
این سر
ص: 523
در را قیصریه می نامند از آن جهت كه از روی نمونه یكی از بناهای شهر قیصریه در آسیای صغیر تركیه امروز ساخته اند.
سر در عالی با تزئینات آجری چینی، نقاشی های موجود در سر درب شامل تصویر شاه عباس در جنگ با ازبكان، تصاویری از زنان و مردان اروپایی، دو لچكی كاشیكاری كه صحیح و سالم است و تصویر تیراندازی را با سر انسان و تنه ببر یا شیر و دم اژدها نشان می دهد و می تواند همواره نشانه مخصوص شناسایی این شهر افسانه ایی دنیا باشد.
در شمال میدان امام و روبروی مسجد امام، سردر بازار قیصریه قرار دارد. ساختمان آن در زمان شاه عباس اول به اتمام رسیده است و معمار آن استاد علی اكبر اصفهانی بوده است. سردر بنای عظیم قیصریه مهمترین و با عظمت ترین دروازه های ورودی شهر صفوی اصفهان بوده كه از طریق بازار بزرگ قیصریه قسمت اصفهان جدید را به شهر سلجوقی (میدان كهنه آن روزگار) متصل می كرده است. بر این سردر چند تابلو نقاشی مشاهده می شود كه برخی از آنها اروپائی های مقیم دربار اصفهان در آن روزگار را نشان می دهد. تابلو دیگر نیز شكارگاه سلطنتی است. متأسفانه این نقاشی ها كه اثر رضا عباسی است به علت مجاورت با هوای آزاد و برودت و گرمای هوا آسیب فراوان دیده اند. در بالاترین قسمت این سردر صورت دو نیم تنه تیرانداز مرد با لباسهای معمول آن عصر دیده می شوند كه تنه آنها شیر یا ببر و دم آنها اژدهاست. این دو تصویر كه بر كاشی معرق است بیانگر
ص: 524
صورت فلكی اصفهان یا برج قوس است. توضیح اینكه در روزگاران كهن در میان ملل متمدن دنیا معمول بوده كه برای شهرهای معروف و مشهور خود طالع و زایچه ای قائل بشوند و پس از انتخاب اصفهان به پایتختی، برج قوس را برای طالع آن انتخاب كردند. بیشتر جهانگردان بازار قیصریه و سایر بازارهای اصفهان را توصیف كردند. شاردن كه سالها در اصفهان زندگی كرده به تفصیل از بازار قیصریه تعریف كرده و نامگذاری آن به قیصریه را به این علت می داند كه سردر این بازار را مثل یكی از بناهای قیصریه یا قیساریا در آسیای صغیر (تركیه امروز) ساخته اند. در دو طرف این سردر دو سكوی وسیع وجود دارد كه با سنگ یشم و سماق پوشانده شده و در آن روزگار زرگران و جواهر فروشان بساط خود را بر روی آنها گسترده و انواع زیور آلات و سكه های كمیاب را به خریداران عرضه می كرده اند. بر بالای سردر ساعت بزرگی نصب بود كه در جنگ با پرتغالی ها نصیب ایران شده بود. عمارت نقاره خانه نیز بر بالای سردر قیصریه ساخته شده بود. نقاره زنی و نقاره كوبی از قدیم در ایران متداول بود كه طلوع و غروب آفتاب را با نقاره اعلام می كردند. البته نقاره زنی و نقاره كوبی فقط به منظور اعلام طلوع و غروب آفتاب نبود چرا كه نواختن نقاره در میدان های جنگ برای آماده باش سربازان و تشجیع آنان به نبرد و به هنگام صلح و آرامش نیز در آئین های گوناگون و به مناسبت های مختلف متداول بود. در سمت راست عمارت قیصریه
ص: 525
محل ضرابخانه و در طرف دیگر كاروانسرای شاهی واقع شده بود. از سردر بازار قیصریه وارد مجلل ترین و بزرگترین بازارهای اصفهان می شویم این بازار كه به بازار قیصریه و شاهی نیز معروف بوده در روزگار صفویه مركز فروش پارچه های گرانبهاء بوده و نمایندگان كمپانی های خارجی در آنها حجره هائی داشته اند. در جلو سردر، حوض آب بسیار بزرگی وجود داشت كه امروزه اثری از آن نیست. در زمان حكومت قاجار و در روزگاری كه مسعود میرزای ظل السلطان حاكم اصفهان بود در جبهه های سردر قیصریه تغییراتی صورت گرفت و یك حاشیه كاشیكاری در امتداد سه جانب سردر اضافه شده است. بطور كلی مجموعه قیصریه كه شامل سردر و عمارت نقاره خانه و ضرابخانه و كاروانسرای شاهی است یكی از جاذبه های مشهور شهر اصفهان است كه اكثر قریب به اتفاق سیاحان و جهانگردان و مأمورین خارجی در خاطرات و سفرنامه های خود به تفصیل از آن سخن گفته اند. و اگر چه امروز از نقاشی های زیبای آن اثری در دست نیست اما سردر رفیع قیصریه و تالار فوقانی آن یادآور شكوه و عظمتی است كه اصفهان عصر صفوی دارا بوده و خاطره شكوفائی اقتصاد و هنر كشور ما را در اذهان زنده می كند.
عادت دیرین و همیشگی ما ایرانیان، ریشخند و ناسپاسی و به مسخره گرفتن خدمات دانشمندان خودمان بوده است. "چاه حاج میرزا" در اصفهان (گوشه میدان نقش جهان)، كه یك خدمت علمی و مهندسی (ریاضی فیزیكی) بوده، نیز به تمسخر و ریشخند مردم عوام، تبدیل به یك جوك و لطیفه شده است و كمتر كسی
ص: 526
از حقیقت آن آگاهی دارد!! و اكنون در سایه بی تدبیری مسؤولین و ریشخند و تمسخر خود ما ایرانیان، تبدیل به خرابه ای شده است!!
هرسال با آمدن ماه مبارك رمضان، یاد وزیر دانشمند و دلسوزی می افتیم كه در مقابل خدماتش جز ریشخند و تمسخر از جامعه ایرانی، چیزی نصیبش نشد!
و اینست حكایت مرگ غریبانه وی در غربت:
12رمضان: وفات مرحوم حاج میرزا آقاسی (1265ق - كربلا) صدراعظم محمدشاه قاجار است، كه مَهدعُلیا(زن شاه) قتل مرحوم قائم مقام فراهانی را كه كارخود و اطرافیانش بود، با دسیسه بگردن او انداخت و رقیبان و دشمنان وی خدماتش در توپ سازی و قنات كشی و آبرسانی به همه جای ایران را همواره مسخره میكردند! آقاسی پس از فوت شاه، از ترس دشمنان و برای حفظ جانش، به حجره ای در حضرت عبدالعظیم(ع) در شهر ری تهران، پناه بُرد و در آنجا بست نشست؛ تا مرحوم امیركبیر، بهمراهی شاه جوان، ناصرالدینشاه، برای تاجگذاری، از تبریز به تهران آمده و این وزیر پیر و ناتوان را به احترام فراوان، برای حفاظت از صدمات دشمنانش، به عتبات عالیات فرستادند. چون حاجی آقاسی به كربلا رسید، طبق خواهش خودش، او را در حجره ای در نزدیكی صحن مطهّر حسینی(ع) اِسكان دادند كه در ایّام نوجوانی در همان حجره تحصیل میكرد... همینكه وارد حجره شد، ناگاه همان حصیر كهنه را كه مربوط به حدود پنجاه سال قبل بود، دید و دستی روی آن كوبید كه گرد و غبارش بلند شد و گفت:
«حاجی! عجب خواب خوش و طول و درازی دیدی! این بود عاقبت خدمت به مردم ایران! بخواب كه
ص: 527
الهی دیگر برنخیزی و روی مردم نبینی تا صبح قیامت!»
و سپس بر همان حصیر كهنه و پرخاطره خوابید...
و اینگونه حاج میرزا آقاسی، در كربلا غریبانه درگذشت...
(دایرةالمعارف علم و مذهب، دكتر مهدوی اصفهانی، بخش "وزرای شیعه" - حاج میرزا آقاسی؛ با استناد به خاطرات و یادداشتهای محرمانه بانو عزّت الدّوله، همسر امیركبیر).
سرای حاج میرزای اصفهان، مربوط به دو دوره صفوی و قاجار است و در میدان نقش جهان، بازار لوّاف ها (= زیلوبافها، جوال بافها)، كوچه چاه حاج میرزا واقع شده است.
احداث این چاه در اصفهان - بسان چاه های دیگر، در شهرها و نقاط دیگر ایران كه آنها هم به "چاه حاج میرزا" شهرت یافته اند - اگرچه به دوره صفویه بازمیگردد؛ ولی در عهد قاجار، و در زمان صدارت مرحوم حاج میرزا آقاسی (صدر اعظم محمدشاه، پدر ناصرالدینشاه قاجار) طبق دانش ریاضی و مهندسی این وزیر دانشمند و خدمتكار، سیستم استخراج آب از این چاهها بگونه ای جالب طراحی شده بود كه آب كشیدن از چاه را بسیار سریعتر امكان پذیر میساخت.
حاج محمد باقر خاتونی از هنرمندان پیشكِسوَت قلمزنی و از شاعران اصفهان، گوید:
«چاه حاج میرزا، چاه آبی بود كه با گاو از آب آن می كشیدند و دو دَلو (سطل) داشت. وقتی یكی از دلوها در ته چاه پر از آب میشد دیگری بالای چاه تخلیه میشد؛ هر كدام از دلو ها پنج یا شش لیتر گنجایش داشت.»
(رك: خبرگزاری ایمنا؛ اطلاع رسانی زنده رود، ش24، گفتگو با یك اصفهان شناس: حكایتی از چاه حاج میرزا و میدانی كهن).
به گزارش سایت نصف جهان و نیز اطلاعات
ص: 528
بدست آمده از كسبه و اهالی محلّ و بیش از همه، متولّی كنونی این چاه متروكه (كه اصل آن، قبل از بكارگیری سیستم آبكشی حاج میرزا آقاسی در عهد قاجار، مربوط به دوره صفویه بوده و متولّی حاضر نیز گویا از نسل ایشان باشد): كمی پایین تر از این چاه، كاروانسرای زیبایی وجود داشته كه محلی برای اتراق مسافرانی بود كه از راه دور به اصفهان میرسیدند و اولین جایی كه برای استراحت انتخاب میكردند، همین كاروانسرا بود؛ چرا كه در كنار این بنا، چاه حاج میرزا قرار داشت؛ چاه آبی كه با گاو از آن آب میكشیدند. این چاه، دو دلو داشت كه وقتی یكی از این دلوها، در ته چاه پر از آب میشد، دیگری بالای چاه تخلیه میشد. این چاه فواید بسیاری برای آن كاروانسرا داشت چرا كه آب مورد نیاز كاروانسرا از طریق این چاه، بسرعت برآورده میشد.
بعد از وفات حاجی آقاسی و محمدشاه قاجار، برای روشنائی فضای داخلی چاه حاج میرزا، از چراغ های پیه سوز، لامپا، گردسوز و فانوس زنبوری یا توری استفاده میكردند؛ اما پس از احداث كارخانه برق در زمان مرحوم مظفرالدّین شاه، برای روشن نگه داشتن فضای داخلی چاه از چراغ استفاده میشد.
در سال 1320ش (در عهد رضاشاه پهلوی) كه بخشهائی از میدان نقش جهان اصفهان، محلّ تجمّع و توقّف درشكه چیان بود؛ قسمتهائی از چاه حاج میرزا را نیز برای آبرسانی به این مكان اتراق آنها در نظر گرفتند؛ و این محل همچنان كاربری خود را حفظ كرده بود؛ بطوری كه سطل های آب از طریق دو گاو به بیرون كشیده میشد و از همین رو،
ص: 529
نیاز بسیاری از مسافران تشنه و درشكه چی ها را برطرف میكرد.
این بود خلاصه تاریخچه چاهی كه روزگاری از آب آن برای استفاده عموم بازاریان، درشكه چیان و مسافرانی كه از راه های دور میرسیدند، استفاده میشد؛ اما اكنون دیگر با پركردن این چاه از سیمان و آهك و گذاشتن درب چوبی بر روی آن، و تبدیل آن به یك خرابه، كمتر كسی را میتوان یافت كه از وجود چنین چاهی در اصفهان، در كنار این بنای تاریخی، مطّلع باشد!!
این بود منشأ شایعه و طنز مردم بیسواد و نویسندگان مزدور و حق ناشناس، كه برای ریشخند و تمسخر، دو ضرب المثل «گاومیش حاج میرزا آقاسی» و «دَلو حاج میرزا آقاسی» را شایع كرده اند... و ما نیز، هنوز به غفلت یا خیانت، این دو مثال را در حقّ آن وزیر خدمتگزار و مظلوم بكار میبریم... و جای بسی تأسّف است كه استاد علی اكبر دهخدا - كه خود از سردمداران فرهنگ و ادب ایران است - از عوامل شیوع و انتشار این شایعات زشت و غیرمنصفانه بوده و در چندجا از كتاب "امثال و حِكَم" خود (چاپ امیركبیر: ج1/ص4؛ مقدّمه ج2/ص823؛ ج3/ص1263و1436و1476) جهت خوشامد خوانندگان عوامّ صفت، چنین مُهمَلاتی را گزارش نموده؛ بی آنكه به نادرستی آنها اشاره ای بكند! افسوس، كه آب از سرچشمه گل آلود است؛ و وقتی كسانی چون دهخدا - كه مروِّج فرهنگ در ایران بوده اند - به چنین شایعات بی اساسی دامن بزنند، دیگر چه انتظاری از نویسندگان مزدور و یا بی تخصص و ژورنالیست (روزنامه نگار و هوچی) و مردم عوامّ و بی اطلاع، میتوان داشت؟!(سیّد احمد
ص: 530
سجّادی)
موقعیت:خیابان آتشگاه سال تاسیس:قرن 8 هجری یك بقعه و دو مناره بر روی قبر عمو عبدالله از زهاد و صلحای قرن هشتم هجری بنا شده است. ویژگی خاص:ایوان از نمونه بناهای سبك مغول ایران است اما مناره ها در اواخر دوره صفویه به ایوان افزوده شده و با حركت دادن یكی از آنها هم مناره دیگر و هم تمام ساختمان به حركت در می آید.
در سر راه اصفهان به نجف آباد قریه ای است كه آن را كارلادان می گویند. امروز این روستا جزئی از شهر اصفهان به شمار می رود. در این قریه بنائی وجود دارد كه مزار یكی از صلحا و زهّاد مشهور قرن هشتم هجری به نام عمو عبدالله كارلادانی است. تاریخی كه بر فراز سنگ عمو عبدالله نوشته شده و سال 716 هجری را نشان می دهد مبین این نكته است كه این عارف بزرگ در زمان سلطان (محمد خدابنده) ایلخان مسلمان می زیسته است ایوان منار جنبان یكی از آثار تك ایوانی دوران ایلخانی است اما برخی از محققین عقیده دارند كه مناره ها بعداً به ایوان مزبور افزوده شده است.
نكته ای كه باعث شهرت منار جنبان شده و هر مسافری را برای بازدید از آن ترغیب می كند این است كه حركت دادن یك مناره نه تنها مناره دیگر را به حركت در می آورد بلكه تمامی ساختمان مرتعش می شود.
بسیاری از معماران و مهندسان درباره جنبش مناره ها به اظهار نظر فنی و مهندسی پرداخته اند اما برخی نیز می گویند هیچ دلیل منطقی برای تحرك مناره ها ارائه نشده است. جهانگردانی
ص: 531
كه به نقاط مختلف دنیا سفر كرده اند در مشاهدات خود مناره هائی را معرفی كرده اند كه در نقاط دیگر جهان همین خصوصیت را داشته اند. اما قدر مسلم اینكه منار جنبان اصفهان وجه تمایزی با سایر مناره های متحرك دارد و آن این است كه گذشته از حركت مناره ها سایر قسمت های بنا نیز حركت می كند. ارتفاع ایوان مقبره عمو عبدالله از سطح زمین بقعه 10 متر و ارتفاع هریك از دو مناره 5 / 7متر است. در این ایوان مزار عمو عبدالله قرار دارد و راه صعود به بام و مناره ها نیز به وسیله درگاه كوچكی است كه با پلكانی مارپیچ به بام مربوط می شود.
در مسجد امام اصفهان واقع در میدان امام چهار منار بسیار زیبا دیده می شود كه شاهكار معماری عصر صفوی است و از نظر كاشیكاری و تزئینات دیگر از شاهكارهای هنری محسوب می شود.
دو منار آن كه در طرفین گنبد قرار دارد، هر كدام به ارتفاع 48 متر است. ارتفاع هر یك از دو منار دیگر كه در سر درِ مسجد قرار گرفته 42 متر است. نقوش اسلامی این دو منار به صورت ختایی شطرنجی بر روی زمینه فیروزه ای می باشد. هنر معماری این منارها طوری است كه از قیصریه آنها را رو به روی هم می بینیم.
زیباترین و بلند قامت ترین مناره اصفهان موقعیت:خیابان سروش سال تاسیس:قرن 6 هجری از زیباترین مناره های عهد سلجوقی است. تزئینات آجری و كاشی كاری معرق به خط كوفی است ارتفاع این منار 54 متر است در سه طبقه و بدون پایه ساخته شده است
ص: 532
یكی از مناره های مشهور اصفهان كه شباهت كلی با مناره مسجد علی دارد مناره ساربان است. مناره ساربان در سه طبقه و بدون پایه ساخته شده است. ارتفاع مناره 54 متر است كه از قسمت بخش پائینی، بخش میانی و بخش فوقانی تشكیل شده است. مناره ساربان با آجر چینی برجسته و همچنین آجرهای تراشیده و كاشیكاری معرق به سبك خط كوفی ریحان تزئین شده است.
كتیبه های موجود در مناره ساربان سه عدد هستند كه با خط كوفی نوشته شده اند. این كتیبه ها در زمانی كه مورد بررسی یكی از محققین قرار گرفته سالم نبوده و عوامل جوی مانند سرما و گرما و تابش آفتاب اثر بسیار بر روی آن گذاشته بودند. به هر حال مفاد كتیبه اول كه با كاشی های آبی رنگ ساخته شده شامل عبارات مذهبی است. در دومین كتیبه كه آن نیز به كاشی آبی مزین است، آیه 33 از سوره فصلت آمده است. (این آیه در مناره سین نیز نوشته شده است). سومین كتیبه به خط كوفی مربع با آجر تراشیده بر زمینه ای از كاشی های آبی ساخته شده و در آن از پیامبر صلی الله علیه و آله و خلفای راشدین یاد شده است. این مناره تاریخ ندارد اما به دلیل شباهت بی اندازه آن با مناره مسجد سین از نظر تزئینات و همچنین از لحاظ معماری و نحوه نگارش كتیبه ها سال ساخت آن بین سالهای 525 تا 550 هجری قمری است.
خوش تركیب ترین و سالم ترین مناره مرتفع شهر اصفهان موقعیت:میدان قیام محله هارونیه سال تاسیس: قرن 6 هجری این
ص: 533
مناره متشكل از سه بخش است كه از پائین به بالا نازكتر و كوتاهتر می شود ارتفاع مناره حدود 40 متر است دارای 4 كتیبه به خط كوفی است كه سه كتیبه با كاشی و یكی با آجر تراشیده شده است جالبترین مناره موجود در اصفهان مناره مسجد علی است سیاحان و جهانگردان و محققین بسیاری در باره آن مطلب نوشته اند. مشهورترین آنها پیترو دولاواله، ژان شاردن، اوژن فلاندن، پاسكال كُسْتْ، مادام دیولافوآ، پرفسور هرتسفلد و دیگران می باشند.
به هر حال برخی از محققین این مناره رفیع و زیبا را متعلق به هارون ولایت می دانند، در حال حاضر این مناره جزء مسجد علی است. اما آنچه محقق است اینكه این مناره در زمان سلجوقیان ساخته شده است. مناره مسجد علی متشكل از سه بخش است. كه از پایین به بالا نازكتر و كوتاهتر می شود ارتفاع مناره در حدود 40 متر است. مناره مسجد علی دارای 4 كتیبه به خط كوفی مربع است. سه عدد از این كتیبه ها با كاشی آبی رنگ و چهارمی كه پایین تر از سه كتیبه دیگر است با آجر تراشیده ساخته شده است. در سه كتیبه اول عبارات مذهبی به صورت تكرار نوشته شده اما در چهارمین كتیبه آیه 16 از سوره آل عمران آمده است. سال ساخت مناره مسجد علی دقیقاً معلوم نیست. اما كارشناسان سال ساخت آن را بین سالهای 515 تا 525 هجری قمری می دانند.
با هویت ترین مناره شهر اصفهان موقعیت:خیابان سروش سال تاسیس:501 هجری (دوره پادشاهی سلطان محمد بن ملكشاه سلجوقی)از نظر قدمت دومین مناره تاریخ داری است
ص: 534
كه در ایران شناخته شده است ارتفاع 24 متر كه با پایه جمعاً 29 متر است تزئینات آجری است و به سه كتیبه مزین است كه دو تای آن به خط كوفی و یكی به خط نسخ است مناره چهل دختران در محله جویباره قرار گرفته و از نظر قدمت دومین مناره تاریخ داری است كه در ایران شناخته شده است. این مناره رفیع كه از آجر ساخته شده میله ای مدور به ارتفاع 24 متر است كه با پایه جمعاً 29 متر ارتفاع دارد. مناره چهل دختران به سه كتیبه مزین است كه دو تای آنها به خط كوفی و یكی به خط نسخ است. اولین كتیبه كه به خط كوفی است شامل آیات 2، 3 و 4 از سوره طه است. كتیبه دیگر كه به خط نسخ است، شامل عبارات مذهبی است كه قسمت هائی از آن محو شده است. سومین قسمت كه به خط كوفی است تاریخ 501 هجری را برخود دارد. اكثر پژوهشگران ارزش اصلی كتیبه های این مناره را در خط نسخ آن میدانند چرا كه این ویژگی منار چهل دختران را منحصر بفرد كرده است.
خوش نقش ترین دو مناره مظفری موقعیت: خیابان كمال سال تاسیس: قرن 8هجری سبك تزئینات بنا آن را به دوره مغول مربوط می كند این دو مناره تزئینات كاشی كاری نیز دارند و سر در مهمانسرای مشهوری بوده اند كه به امیر یا پادشاهی در قرن هشتم تعلق داشته است در محله جویباره در طرفین كوچه ای كه از قدیم به نام "حاج كاظم" معروف بوده دو مناره مدور قرار دارد كه دارای تزئینات مقرنس كاری هستند.
ص: 535
سبك تزئینات بنا آن را به دوره مغول مربوط می كند. كتیبه های این دو مناره به خط نسخ است. تحقیقات و بررسی های پژوهشگران در باره این دو مناره بیانگر این نكته است كه قدمت آنها به ربع اول قرن هشتم هجری می رسد و بقایای یك مجموعه بزرگ می باشند كه در قرن چهاردهم میلادی زمان حكومت سلطان محمد خدابنده معمور، برقرار و آباد بوده است.
یكی از ظریف ترین و پر تزئین ترین مناره های اواخر عهد ایلخانی موقعیت: میدان قدس خیابان زینبیه سال تاسیس: قرن 8 هجری وجه تسمیه آن به باغ قوشخانه به مناسبت مجاورت آن با یكی از باغ های سلطنتی دوره شاه عباس اول صفوی است كه گویا بازهای شكاری پادشاهان صفوی در این باغ نگهداری می شده اند این مناره روزگاری در بیرون از دروازه طوقچی قرار داشت. این مناره در قدیم یكی از دو مناره ای بوده كه در طرفین مسجدی به نام مسجد بابا سوخته یا مصلی قرار داشته و یكی از آنها از بین رفته است. علت آن كه این مناره به نام باغ قوشخانه معروف شده این است كه در دوره قبل از صفویان و هنگامی كه اصفهان مركزیت داشته و پایتخت بوده است در این محل باغی بوده كه قوشهای سلطنتی را در آن نگهداری می كرده اند. ارتفاع مناره در حدود 40 متر است و پلكان آن معمولی است. كتیبه مناره به شكل گردنبند است كه قسمتی از آن خراب شده و با خط نسخ و كاشی های معرق سفید و لاجوردی و فیروزه ای تزئین شده است. با توجه
ص: 536
به تزئینات و نحوه معماری زمان ساخت آن را مربوط به دوران مغول می داند.
این منار بلند در محلّه دردشت قرار دارد و در نهایت انسجام و زیبایی ساخته شده است. این منار به قدری رفیع است كه آن را ستون قبه آسمان می نامند. این منار یادگار دوران سلجوقی است.
در شمال غربی امامزاده اسماعیل و در حاشیه شمال شرقی خیابان هاتف مسجد شعیا قرار دارد. در یكی از دیوارهای این مسجد پایه بلند و هشت ضلعی این مناره قرار گرفته است. ساختمان مناره متعلق به عهد سلجوقیان است و به احتمال زیاد در قرن ششم هجری ساخته شده است. به این مناره مدور در ارتفاع 3 / 5 متری بعد از پایه بعداً گلدسته ای اضافه شده است. مناره مسجد شعیا از آجر است و فاقد كتیبه یا تزئینات دیگر است. مناره مسجد شعیا به لحاظ در برداشتن آجركاری دوران سلجوقی از اهمیت برخوردار است.
این منار كه به نام منار خواجه عالم نیز شهرت دارد در محله سید احمدیان واقع شده و از نظر معماری بسیار جالب توجه است. می گویند این منار را شاگرد معمار اصفهانی، پنهان از استاد خود كه در هارون ولایت مشغول ساختن منار دیگری بوده، ساخته است. شاگرد دو راه پله در منار ساخته و یكی از راهها را از نظرها مخفی نموده است، پس از پایان كار، استاد جهت نظارت آن می آید و به اتفاق شاگرد، بالای منار می رود. در بازگشت شاگرد بعد از پله چهارم از راهرو مخفی پایین می آید و به كار مشغول می شود. هنگامی كه استاد او را پایین منار می بیند، تعجّب
ص: 537
می كند و پس از اطلاع از جریان كار، شاگرد را مورد تشویق قرار می دهد. میان مردم در مورد بناهای تاریخی یا برخی پدیده هایی كه غیرقابل درك باشند افسانه های زیادی رایج است. مثلاً مردم اصفهان معتقدند گنج خسروانی زیر این منار دفن است و ماری به بزرگی یك گوسفند كه طلسم شده، از آن محافظت می كند.
در محلّه سید احمد روضاتی مسجد قدیمی معروفی وجود دارد به نام مسجد محلّه. این منار حدود هشتصد سال قبل در این مسجد ساخته شده و چون پوششی از برنج، كف و قسمت تحتانی آن را پوشانیده به منار ته برنجی شهرت یافته است. از خصوصیات دیگر این منار آنكه، برخی معتقدند چنانچه زنهای عقیم به بالای این منار بروند و مراسم مخصوصی انجام دهند، پس از چندی باردار و صاحب فرزند می شوند.
در مسجد جمعه اصفهان دو منار بلند و زیبا وجود دارد. هر دو كاشیكاری هستند و در قسمت در ورودی قرار دارند. این منارها در زمان سلاجقه ساخته شده اند.
همان طوری كه خود هارون ولایت از نظر معجزه داستانهای شنیدنی دارد، این منار زیبا و رفیع را نیز صاحب كرامت می دانند! این منار به دستور سوگلی شاه اسماعیل ساخته شده است. بالای این منار دو سنگ آسیای بزرگ به جدار آن چسبیده است كه بندبازها آن را بالا برده و در كنگره های منار نصب كرده اند.
این منار در محلّه دردشت واقع است. منار در وسط میدانی قرار دارد كه اطراف آن دكانهایی ساخته شده است. محیط این منار بیست پا و ارتفاع آن شصت پاست. این منار از آجر و آهك ساخته شده است.
ص: 538
قسمت بالای منار تا پایین آن پوشیده از كلّه شكار می باشد. این منار عجیب یادگار یكی از شكارهای شاه اسماعیل یا شاه طهماسب صفوی است.
این منار در جنوب شرقی اصفهان بنا شده و مربوط به عهد مغول بوده است. در سال 1294 هجری این منار را خراب كردند و آجرهایش را صرف ساختن كاروانسرایی در همان محل نمودند.
در محلّه دردشت، قبرستانی وجود داشت به نام شیخ مسعود كه بقعه و آرامگاه او در آن گورستان بوده است. آن قبرستان دو منار بلند داشته كه از بین رفته، محل این قبرستان در نزدیكیهای طوقچی كنونی است.
قریه سین از روستاهای بخش برخوار است كه در 6 كیلومتری شمال گز واقع شده است در این قریه مسجدی است كه با مناره اش مربوط به زمان سلجوقی است. این بنا قدیم ترین بنای اسلامی دارای تاریخ با نمای كاشیكاری است كه تا كنون در ایران شناخته شده است. مناره سین از نظر فنون به كار رفته در ساختمان شباهت بسیاری با مناره غار دارد. براین مناره دو كتیبه به خط كوفی نقش شده است. یكی بر بالای منار با كاشی آبی و دیگری در پایین با آجر تراشیده. مفاد كتیبه اول آیه 33 از سوره فصَلت می باشد. اما در كتیبه دوم نام بانی مناره به نام ابو اسماعیل محمد بن الحسین بن علی بن زكریا و تاریخ 526 هجری قمری آمده است. یكی از محققین و پژوهشگرانی كه در باره مناره های ایران تحقیقات جامعی كرده در باره تاریخ این مناره می نویسد: "این تاریخ قدیمی ترین تاریخی است كه تا كنون
ص: 539
بر بنائی ایرانی با تزئینات مینائی رنگ كشف شده است. "
با پنج مقطع متمایز ساختاری از عصر سلجوقی دهكده زیار در 33 كیلومتری مشرق اصفهان و در ساحل جنوبی زاینده رود واقع شده است. مناره زیار بر روی تكه پایه آجری و هشت گوشه در سه طبقه بنا شده است. دو طبقه فوقانی مناره با استفاده از شیوه قطار بندی تزئین شده است، در پایه مناره مسجدی وجود داشته كه اثری از آن در دست نیست.
مناره زیار تنها نمونه مناره های سه طبقه اصفهان است كه تغییرات كمتری در آن راه یافته است ارتفاع مناره بیش از 50 متر است. منار زیار فقط یك كتیبه دارد كه در آن آیه 33 از سوره فصلت به خط كوفی نوشته شده است. از نظر قدمت با توجه به شباهت آن با مناره ساربان و همچنین با در نظر گرفتن نوع تزئینات آن مربوط به سالهای 550 تا 688 هجری است. اما این تاریخ نمی تواند دقیق باشد.
دهكده گار كه مردم محل آن را جار تلفظ می كنند در 22 كیلومتری مشرق اصفهان در ساحل جنوبی زاینده رود واقع شده است. این مناره میله ای است مدور و منفرد كه مصالح آن آجر است و بر پایه ای 8 ضلعی بنا شده است. منار گار فاقد تزئینات بوده و ملات به كار گرفته شده مخلوطی از گچ و ماسه است. در قسمت فوقانی 4 ضلع پایه كتیبه ای به خط بسیار ساده است كه شیوه نگارش آن همان سبكی است كه در اواخر قرن پنجم و نیمه اول قرن ششم هجری در اصفهان
ص: 540
معمول بوده است. مضمون این كتیبه كه به زبان عربی است این است كه مناره به دستور سید الرؤساء القاسم بن احمد بن اباالقاسم در تاریخ 515 ساخته شده است. خطوط بدنه مناره بر زمینه شطرنجی آجری جمله الملك لله تكرار شده است.
این مناره یكی از قدیم ترین مناره های ایران است كه در میان مناره های اصفهان كه دارای تاریخ هستند سومین اثر به حساب می آید. روستای برسیان بر ساحل شمالی زاینده رود و در شرق اصفهان قرار گرفته است. این مناره به شكل ستونی مدور است كه با آجر و ملات گچ ساخته شده است. مناره سكو پایه ندارد. قطر منار در سطح زمین 75 / 5 متر و ارتفاع آن 55 / 34 متر است. پلكان مارپیچ مناره از داخل مسجدی شروع می شود كه بعدها ساخته شده است. مناره برسیان فاقد كاشیكاری است. تزئینات این اثر به "هزار باف" معروف است كه با آجر نقوشی به شكل لوزی هایی می سازند كه به مربع نزدیك است. كتیبه این مناره به خط كوفی است كه آیه 76 از سوره حج با تاریخ 491 هجری قمری درآن آمده است. اكثر كارشناسان و محققین شیوه آجر چینی این مناره را یكی از بهترین نمونه های صنعت آجر چینی دوران سلجوقی در قرن پنجم می دانند.
نزدیك ترین مناره منفرد خارج از شهر اصفهان در 6 كیلومتری شمال شرقی اصفهان روستای رهروان یا راهروان واقع شده است. مناره ای كه به همین نام نامیده می شود در میان مزارع این روستا قرار دارد. این منار بر روی تك پایه ای كوتاه،
ص: 541
مربع و آجری در دو طبقه برپا شده است. این مناره در حدود 30 متر ارتفاع دارد. از نظر قدمت سال ساخت آن دقیقاً معلوم نیست. اما بررسیهای محققین و كارشناسان، تاریخ بنای آن را به بعد از مناره های مسجد علی و ساربان و زیار مربوط میكند. كتیبه ای به خط نسخ به كاشیهای آبی قسمت فوقانی مناره رهروان را تزئین كرده است. مفاد این كتیبه جمله (لااله الا الله، محمدرسول الله مخلصاً) می باشد.
این منار در منطقه برخوار اصفهان قرار دارد و یادگاری از دوران سلاجقه است كه در قرن ششم ساخته شده است.
1-مسجد آقامیرزا محمدباقر چهار سوقی –قرن 13 هجری
2-مسجد آقانور -1039-1034 هجری
3-مسجد ازیران -قرن 8 هجری
4-مسجد امام -1030-1020 هجری
5-مسجد امامزاده شوری-919 هجری
6-مسجد ایلچی -1093 هجری
7-مسجد باغ حاجی -1033 هجری
8-مسجد بزرگ ساروتقی-صفویه
9-مسجد بیگ -1082 هجری
10-مسجد بوزان -قرن 6 هجری
11-مسجد جارچی -1019 هجری
12-مسجد جامع برسیان -قرن 5 هجری
13-مسجد جامع عتیق -قرن 2 هجری به بعد
14-مسجد جامع خوزان -قرن 8 هجری
15-مسجد جامع دشتی -قرن 7 هجری
16-مسجد جامع كاج -قرن 8 هجری
17-مسجد جامع گار (غار)-525 هجری
18-مسجد جامع گلون آباد-1109 هجری
19-مسجد جامع میمه -صفویه
20-مسجد جورجیر (جامع صغیر)-آل بویه
21-مسجد حاجی محمد امید -1129 هجری
22-مسجد حاجی محمد جعفرآباده ای -قرن 13 هجری
23-مسجد حاجی محمد مهدی -اواخر صفویه
24-مسجد حاجی منوچهر -صفویه
25-مسجد حاجی میرزا محمد صادق -اوائل قاجاریه
26-مسجد حاجی یونس-صفویه حكیم-1067 هجری
27-مسجد خان-1090 هجری
28-مسجد خلوت نشین (شیشه)-قرن 10 هجری
29-مسجد دروازه حسن آباد-1264 هجری
30-مسجد ذوالفقار-صفویه
31-مسجد رحیم خان-قرن 13
ص: 542
هجری
32-مسجد ركن الملك-قرن 13 هجری
33-مسجد سرخی (سفره چی)-1014 هجری
34-مسجد سعید بن جبیر-قرن 1 هجری
35-مسجد سلطان بن ابو سعید بهادر خان-قرن 8 هجری
36-مسجد سلیمان بیگ-صفویه
37-مسجد سید-قرن 13 هجری
38-مسجد سین-قرن 6 هجری
39-مسجد شاه كرم-قرن 8 هجری
40-مسجد شعیا-قرن 1 هجری، سلجوقی-صفویه
41-مسجد شهرستان-1042 هجری
42-مسجد شیخ لطف الله-صفویه
43-مسجد صفا (مسجد حاجی سیدجواد)-قرن 13 هجری
44-مسجد ظلمات (مقصود بیك)-قرن 11 هجری
45-مسجد علی-قرن 6 هجری
46-مسجد علیقلی آقا-1122 هجری
47-مسجد فتح-صفویه
48-مسجد قطبیه-950 هجری
49-مسجد كوچك ساروتقی-صفویه
50-مسجد گز-قرن 6 هجری
51-مسجد لنبان-قرن 8-صفویه
52-مسجد محله نو-صفویه تا 1276 هجری
53-مسجد مصری (جوباره)-1010 هجری
54-مسجد نمكی-سلجوقی
55-مسجد نو-1305 هجری
56-مسجد ورزنه-قرن 6 تا 8 هجری
57-مسجد هفتشویه-سلجوقی (معماری ایران، محمد یوسف كیانی، جلد دوم)
میدان قیام، خیابان علامه مجلسی سال تاسیس:قرن دوم هجری ابعاد مسجد:140*170 این بنا تركیبی از سكه های معماری و تزئین كاری ایران در گذر زمان است از قدیمی ترین مساجد ایران است كه بر روی ویرانه های مسجد قدیمی تری ساخته شده كه اعراب ساكن حومه اصفهان در قرن دوم هجری ساخته بودند.
این مسجد دارای بناهای متعددی است از جمله صحن چهار ایوانی، شبستانها، مدرسه مظفری، صفه های كوچك دوره دیلمی، گنبد نظام الملك، گنبد تاج الملك، محراب اولجایتو، چهار ایوان معروف صاحب، استاد، شاگرد، درویش قدیمیترین بنای تاریخی اصفهان را باید مسجد جمعه یا مسجد جامع اصفهان تلقی كرد. سیمای فعلی مسجد عمدتاً مربوط به اقدامات دوره سلجوقی است اما تعمیرات و الحاقات آن به دورانهای بعد به خصوص عصر صفویان مربوط می شود. اما در كاوش های باستان شناسی مراحل قبل
ص: 543
از سلجوقی هم به دست آمده كه به دوران آل بویه و قرن سوم هجری باز می گردد. در همین كاوش ها آثار قبل از اسلام نیز كشف شده است. مسجد دارای ورودی های متعدد است كه هر یك فضای مسجد را به بخشهایی از بافت پیرامون آن مربوط می كند این ورودی ها همه در یك زمان ساخته نشده اند و هر یك در مقطعی از تاریخ و در ارتباط با ساختمان درون و بیرون بنا به وجود آمده اند. گذرها و معابری كه در گرداگرد مسجد وجود دارند بیانگر ارتباط گسترده ای است كه مسجد با بافت قدیم شهر دارد. مسجد جامع اصفهان با نقشه چهار ایوانی بنا شده و از آنجا كه ابداعات هنری و معماری 15 قرن دوران اسلامی را در خود گرد آورده است یكی از بهترین آثاری به شمار می رود كه در دنیای امروز شهرت دارد. با توجه به منابع و مآخذ مختلف این نكته مشخص می شود كه مسجد جامع در طول زمان به سبب آتش سوزی و جنگ های متعدد و نا آرامی های دوران های مختلف آسیب فراوان دیده و دوباره بازسازی و مرمت شده است. چهار ایوان اطراف میدان مشخص كننده شیوه مسجد سازی ایرانیان است كه پس از احداث آن در سایر مساجد نیز رواج یافته است. این ایوان ها كه به نامهای صفه صاحب در جنوب صفه درویش در شمال صفه استاد در مغرب صفه شاگرد در مشرق نامیده می شوند با تزئینات مقرنس سازی و كاربندی یكی از فنون بسیار جالب معماری ایران را بیان می دارد.
نمای داخلی صحن
ص: 544
مسجد و كاشیكاری های آن مربوط به قرن نهم هجری است كه احتمالاً مناره ها نیز مربوط به همین زمان می باشند به طور كلی بنای كنونی مسجد جامع اصفهان شامل بخشهای زیر می باشد.
شبستان مسجد:این شبستان كه بر ستون های مدور استوار است كه با گچبری های بسیار زیبا تزئین شده است. این قسمت مربوط به عصر دیلمیان است. گنبد و چهل ستونهای اطراف آن كه در ایوان جنوبی مسجد واقع شده و در فاصله سالهای 465 تا 485 هجری قمری بنا شده است.
این گنبد در زمان سلطنت ملكشاه سلجوقی و وزارت خواجه نظام الملك ساخته شده از نمونه های نادر ساختمان های عصر سلجوقی است. ایوانی كه در جلوی این گنبد آجری واقع شده در اوائل قرن ششم هجری بنا گردیده و سقف آن از مقرنس های درشت تركیب شده است.
این گنبد دارای زیباترین طرحهای تزئینی ساخته شده از آجر و گچ میباشد. گنبدی كه در بخش شمالی حیاط مسجد واقع شده و قرینه گنبد خواجه نظام الملك است در سال 481 بنا گردیده است.
احداث این گنبد را به ابوالغنائم تاج الملك یكی دیگر از وزرای عصر سلجوقی نسبت می دهند. ایوان معروف به صفه صاحب كه در دوران سلجوقی ساخته شده و تزئینات آن مربوط به عصر قراقویونلو و صفوی است. در این قسمت كتیبه هائی از دورانهای مختلف از جمله صفویان به چشم می خورد. ایوان غربی معروف به صفه استاد كه در عصر سلجوقی بنا شده و در دوره صفویان با كاشیكاری تزئین شده است. در این صفه علاوه بر خطوط ثلث
ص: 545
و نستعلیق كه به تاریخ 1112 هجری قمری و در زمان سلطنت شاه سلطان حسین كتابت شده عباراتی به خط بنائی بسیار زیبا و با امضاء محمد امین اصفهانی نوشته شده است. با مطالعه این عبارات و دقت در خطوط بنائی این ابیات بسیار زیبا مشخص می گردد.
چون نامه جرم ما به هم پیچیدند بردند و به میزان عمل سنجیدند***بیش از همه كس گناه ما بود ولی ما را به محبت علی بخشیدند /رو به روی این ایوان، صفه شاگرد قرار دارد كه در عصر سلجوقی بنا شده و در قرن هشتم و یازدهم هجری قمری در دوران حكومت ایلخانان و صفویه تزئیناتی به آن اضافه شده است. این ایوان فاقد تزئینات كاشیكاری است و با مقرنس های آجری تزئین شده است. در این ایوان سنگ مرمر یكپارچه نفیسی است كه در اطراف و بالای آن لوحه ها و كتیبه هایی نوشته شده است. در منتهی الیه ضلع شرقی مسجد جمعه صفه عمر واقع شده كه كتیبه تاریخی هلال ایوان آن به سلطنت سلطان محمود آل مظفر اشاره می كند. تاریخ این كتیبه 768 هجری قمری است و خطاط آن عزیز التقی الحافظ می باشد. در سقف این صفه خطوط تزئینی و تاریخی به چشم می خورد كه با خط بنائی عبارات مذهبی و سازنده بنا به نام مرتضی بن الحسن العباسی الزینبی نوشته شده است. علاوه بر آن در این صفه نام استاد كاران دیگر همچون حسن كاروان كاشیكار و كوهیار الابرقوهی خطاط كتیبه محراب صفه به چشم می خورد. در شمال ایوان استاد شبستان كوچكی قرار دارد كه زیباترین محراب گچبری
ص: 546
مسجد را در بر دارد. این شبستان كه به مسجد الجایتو نیز معروف است دارای محرابی است كه به مثابه گوهری تابناك از هنر ایرانی در جهان از شهرتی عظیم برخوردار است. بر این محراب زیبا نام سلطان محمد خدابنده ایلخان مشهوری كه قبل از تشرف به دین اسلام لقب الجایتو را داشت و بعد از مسلمان شدن خود را خدا بنده نامید و وزیر دانشمند او محمد ساوی و سال ساختمان آن یعنی 710 هجری قمری به چشم میخورد. زیباترین منبر منبت كاری موجود در مسجد جمعه اصفهان نیز در این مسجد قرار دارد كه سال ساخت آن ذكر نشده است. از مسجد اولجایتو به شبستان زمستانی بیت الشتاء می رسیم كه به موجب كتیبه سر در آن در زمان تیموریان به دستور عماد بن المظفر ورزنه ای ساخته شده است. به همین علت به شبستان عماد نیز معروف است این شبستان با شكوه دارای ستون های قطور كوتاه و اتاقهای خیمه ای شكل است. در وسط هر چشمه طاق یك قطعه سنگ مرمر شفاف نصب شده كه نور شبستان را تأمین میكند.
شبستان جنوب شرقی مسجد كه احتمالاً كتابخانه عظیم و مشهور خواجه نظام الملك را در بر داشته در بمباران شهر اصفهان تخریب گردیده كه مجدداً به شیوه اول بازسازی شده است. این اثر نفیس و با شكوه به علت در بر داشتن نمونه های گوناگون ادوار مختلف اسلامی از نظر فنی و هنری اهمیت بسیاری داشته و از شهرت جهانی برخوردار است. این شهرت و نفاست همه ساله گروه های بی شماری از علاقمندان و پژوهشگران را به خود جلب
ص: 547
می كند حاصل این مطالعات، مقالات و رسالات و كتب متعددی است كه به وسیله معماران و مهندسین و باستان شناسان مشهور جهان و ایران به رشته تحریر در آمد كه اغلب آنها به زبان فارسی ترجمه شده اند. به طور كلی به همان اندازه كه میدان نقش جهان و عمارات تاریخی اطراف آن یاد آورد معماری و هنر دوران صفوی است مسجد جمعه و محلات پیرامون آن افسانه زندگی در عهد سلجوقیان و روزگار پیش از آن را بیان می دارد.
در پوششی از لعاب فیروزه ای فام معروف به:مسجد مهدیه، مسجد المهدی، مسجد جامع عباسی، مسجد سلطانی جدید، مسجد شاه موقعیت:ضلع جنوبی میدان امام سال تاسیس: 1020 هجری (دوره شاه عباس اول)
معمار:استاد علی اكبر اصفهانی و ناظر ساختمان محب علی بیك الله خطاط: علیرضا عباسی، عبدالباقی تبریزی، محمد رضا امامی، محمد صالح امامی
عبارت است از در بیست و چهارمین سال سلطنت شاه عباس اول بنا شده است كتیبه سر در مسجد به خط ثلث علی رضا عباسی حاكی از آن است كه شاه عباس این مسجد را از مال خالص خود بنا كرده و ثواب آن را به روح جد اعظم خود شاه طهماسب اهدا نموده است.
در كتیبه دیگر سردر، از مقام معماری و مهندسی معمار مسجد جامع جدید اصفهان تجلیل شده است از نكات جالب این مسجد انعكاس صوت در مركز گنبد بزرگ جنوبی آن است گنبد عظیم مسجد 52 متر، ارتفاع مناره های داخل آن 48 متر و ارتفاع مناره های سر در آن در میدان امام 42 متر است.
قطعه سنگ ساده ای به
ص: 548
شكل شاخص كه ظهر حقیقی را در چهار فصل نشان می دهد قطعات بزرگ سنگ های مرمر یك پارچه، سنگ های نفیس
در منتهی الیه جنوبی میدان امام مسجدی برپاست كه نمونه ارزنده ای از معماری قرن 11 هجری به شمار می رود. ساختمان مسجد در سال 1019 هجری برابر با 1611 میلادی شروع شد و در سال 1038 هجری برابر با 1629 میلادی به پایان رسید. این مسجد به عنوان یك بنای عمومی برای استفاده مردم ساخته شد. سردر زیبا و با شكوه مسجد با كاشی معرق است اما بقیه قسمت ها با كاشی خشت تزئین گردیده است. بسیاری از محققین و مطلعین تاریخ صفویه علت اینكه كاشی های سردر با داخل مسجد تفاوت دارند را در عجله ای می دانند كه شاه عباس اول برای اتمام مسجد داشت.
معمار مسجد استاد علی اكبر اصفهانی معمار برجسته عصر صفوی است كه نام او در كتیبه بالای سردر آمده است. مسجد در عصر صفویه به نام های مسجد مهدیه، مسجد المهدی و در كتب و منابع و سفرنامه ها به نام های دیگر همچون مسجد جامع عباسی و مسجد سلطانی نامیده می شد مسجد شاه نیز یكی دیگر از اسامی مجلس بود.
سردر ورودی رفیع و با شكوه مسجد با مناره های طرفین بر زیبائی بنا می افزاید. این سردر با كاشی های تزئینی چند رنگ همراه با نقوش گل و گیاه و پرنده و مقرنس های پوشیده از كاشی های معرق با نقش های متنوع و زیبا تزئین شده است. در بالای كتیبه سردر غرفه ای است كه كاشی كاری آن بسیار
ص: 549
جالب توجه است. شكل دو طاووس كه در طرفین یك گلدان قرار گرفته و با كاشی های معرق تزئین شده اند از دیدنی های مسجد به شمار می روند. در اصلی مسجد در زمان سلطنت شاه صفی جانشین شاه عباس اول نصیب شده است. قطعه ای كه با مصراع «شد در كعبه در سپاهان باز» با خط نستعلیق بسیار زیبا بر در نوشته شده ماده تاریخ نصب این در یعنی سال 1047 هجری را بیان می دارد. در قسمت های مختلف لوحه هائی به چشم می خورند كه بیانگر بخشودگی برخی از مالیات ها در دوران های مختلف است.
كتیبه های موجود در مسجد امام كه به خط اساتید بزرگ و برجسته آن عصر همچون عبدالباقی تبریزی، محمدرضا امامی، محمد صالح اصفهانی و سایر خوشنویسان برجسته عصر صفوی هستند بر عظمت و شهرت مسجد می افزایند. در دو گوشه جنوب شرقی و جنوب غربی مسجد دو مدرسه قرار دارند كه اولی را به دلیل تعمیرات عصر ناصرالدین شاه قاجار مدرسه ناصری و دیگری را كه زمان شاه سلیمان صفوی مرمت شده مدرسه سلیمانیه می نامند. سنگ مشهور به سنگ شاخص كه در چهار فصل ظهر شرعی را نشان می دهد در مدرسه سلیمانیه قرار دارد. محاسبه و تعبیه و نصب این سنگ از ابتكارات و ابداعات شیخ بهائی دانشمند بی نظیر عصر شاه عباس اول است. این سنگ شاخص ظهر شرعی را در طول چهار فصل سال نشان میدهد. (دو كتیبه ای كه در مدخل این مدرسه قرار دارند و به خط نستعلیق بسیار زیبا می باشند مربوط به زمان قاجار هستند).
ایوان
ص: 550
سرپوشیده شمالی مسجد فضای وسیع و بلندی است كه سر تا سر آن را كاشیكاری بسیار زیبائی فرا گرفته است. گنبد با عظمت و رفیع مسجد كه به صورت دوپوش ساخته شده بر روی این صحن قرار دارد. این گنبد را بزرگترین و پركارترین و استادانه ترین آثار معماری قرن 11 هجری می دانند.
از خصوصیات این گنبد كه حدود 54 متر ارتفاع دارد انعكاس صدا است. و این به خاطر دو پوش بودن گنبد و فضای 16 متری بین دو گنبد است.
در همین صحن منبر سنگی مرمری یكپارچه نفیسی واقع شده كه از شاهكارهای سنگتراشی آن روزگار است. این صحن بوسیله دو دهانه عریض به شبستان های مجاور راه دارد. سطح نمای داخلی این دو شبستان نیز پوشیده از كاشیكاری و كتیبه های نفیس و زیباست.
در دو سوی ایوان جنوبی مسجد دو شبستان وسیع ساخته شده كه مجموعه ای از ویژگی های معماری پیشرفته قرون 10 و 11 هجری را به نمایش می گذارند.
طبقه فوقانی كه در قسمت شمالی مسجد واقع شده دارای غرفه هائی است كه در دوران صفویه به محل زندگی طلاب علوم دینی اختصاص داشت. مسأله ای كه در مسجد امام جلب توجه می كند و اكثر سیاحان و جهانگردان نیز به آن اشاره كرده اند و معماران و مهندسین نیز آن را یكی از استادانه ترین شگردهای معماری به حساب آورده اند مسأله رعایت جهت قبله در مسجد است. سازندگان مسجد طوری سردر را درست كرده اند كه با عبور از میان ایوان ورودی بدون آنكه احساس شود، نیم چرخی به سمت راست
ص: 551
زده می شود. در حقیقت معمار برجسته این اثر با یك زاویه 45 درجه مسجد را در جهت قبله قرار داده است. همانطور كه گفته شد كتیبه های موجود در مسجد علاوه بر آنكه شاهكارهای هنر خوشنویسی و بخصوص خط ثلث را به نمایش می گذارند برخی وقایع تاریخی را نیز بیان می دارند. بطور كلی مسجد امام اصفهان با مناره های رفیع و ایوان های سر به فلك كشیده و شبستان های عالی و محرابهای نفیس و همچنین با طرح یكپارچه و متوازن خود از شاهكارهای بی نظیر و مسلم معماری زمان صفویه است. مسجدی كه در عصر خود از عجایب زمان بوده و در حقیقت نیز به دلیل زیبائی طرح، عظمت، ابعاد و شكوه و جلال كاشیكاری هایش چنین است و... ستاره درخشان هنر عصر صفوی است.
معروف به:مسجد صدر، مسجد فتح الله موقعیت: ضلع شرقی میدان امام سال تاسیس:11 هجری قمری (دوره شاه عباس اول) معمار: استاد محمد رضا اصفهانی
خطاط: علی رضا عباسی ساخت این مسجد 18 سال به طول انجامید
نداشتن صحن و مناره كه در تمامی مساجد اسلامی جزء لاینفك بنا است چرخش 45 درجه ای كه از محور شمال به جنوب نسبت به محور قبله دارد گنبد كم ارتفاع مسجد محراب بی بدیل مسجد كتیبه های نفیس و طره های سر در كه درون گلدان مرمرین جای گرفته اند
در ضلع شرقی میدان نقش جهان و روبروی كاخ عالی قاپو، مسجدی واقع شده كه در دوران صفویه آن را مسجد صدر و فتح الله نیز می نامیدند. طرح این مسجد در زمانی كه نقشه چهار باغ و
ص: 552
باغ هزار جریب به مرحله اجراء درآمد ریخته شد و در دورانی كه معماری صفویه به شكوفایی رسیده بود مورد بهره برداری قرار گرفت. آنچه مسجد شیخ لطف الله را در عداد نمونه های بازار هنر ایرانی-اسلامی قرار می دهد اندازه كوچك و هماهنگی آن با بناهای اطراف میدان است. سردر زیبا و پركار مسجد در سال 1012 به پایان رسید اما بقیه مسجد و تزئینات كاشیكاری آن تا سال 1028 هجری بطول انجامید. كتیبه سردر كه به خط ثلث بسیار زیبا با كاشی سفید معرق بر زمینه لاجوردی نوشته شده سال 1012 و امضاء علیرضا عباسی خوشنویس برجسته عصر صفوی را نشان می دهد.
نكته ای كه محققین و پژوهشگران و سیاحان بر آن متفق القولند اختصاصی بودن مسجد شیخ لطف الله است. این نكته را استثنائی بودن مسجد یعنی عدم صحن و مناره كه در تمامی مساجد اسلامی جزء لاینفك بنا است تأیید می كند. عدم وجود صحن و مناره در مسجد شیخ لطف الله باعث شده تا رواقی پوشیده از كاشیكاری زیبا و استادانه و پركار فضای مسجد را به گنبد مربوط كند. مسجد را شاه عباس اول به احترام و افتخار شیخ لطف الله جبل عاملی روحانی شیعه آن روزگار كه از لبنان به ایران آمده بود ساخته است. تا به عبادت اهل حرم و خود وی اختصاص داشته باشد. مدرسه ای نیز در كنار مسجد برای تدریس این دانشمند برجسته ساخته شد كه امروز اثری از آن نیست. شاید به همین دلیل است كه جهانگردان اروپائی عصر صفوی كه هر بنائی را با كنجكاوی و موشكافی بازدید كرده اند
ص: 553
كمتر از این مسجد مطلب نوشته اند و فقط پیتر و دولاواله به توصیف آن پرداخته است. اوژن فلاندن فرانسوی نیز در زمان قاجار درباره آن مطلب نوشته است. (یكی از سیاحان خارجی معتقد است به دلیل اختصاصی بودن مسجد كسی را به داخل راه نمیداده اند). از ویژگیهای مسجد چرخش 45 درجه ای است كه از محور شمال به جنوب نسبت به محور قبله دارد. این گردش كه در اصلاح معماران سنتی ایران «پاشنه» نامیده می شود چنان ماهرانه صورت گرفته كه به هیچ روی توجه بیننده را جلب نمی كند. این چرخش باعث شده تا بازدید كننده پس از گذشتن از مدخل تاریك و بعد از عبور از راهرو طویل متصل به آن به فضای اصلی و محوطه زیر گنبد وارد شود. گنبد كم ارتفاع مسجد حاوی خطوط اسلیمی است كه به طرز باشكوهی بر زمینه خاكی رنگ گنبد گسترده شد، هماهنگی بی نظیری را در نقش و طرح و رنگ به نمایش می گذارد. محراب بی بدیل مسجد شیخ لطف الله كه تاریخ 1028 و امضاء محمد رضا بن استاد حسین بنا اصفهانی را بر خود دارد از شاهكارهای معماری و هنر اسلامی ایرانی است كه هر بیننده را به اعجاب و تحسین وامی دارد.
كتیبه خارجی گنبد به خط ثلث با كاشی سفید معرق بر زمینه لاجوردی حاوی سوره های قرآن كریم است. خطوط كتیبه های داخل گنبد مسجد را علیرضا عباسی و خطاط دیگری كه شهرت چندانی ندارد و نام او استاد باقر بنا است نوشته اند. مضمون این كتیبه ها آیات قرآنی و عبارت مذهبی است. علاوه بر آن
ص: 554
خطوط بنائی با كاشی مشكی بر زمینه سفید آیات قرآنی كتابت شده است. در چهار گوشه داخل مسجد نیز بار دیگر آیاتی با خط ثلث سفید بر زمینه لاجوردی با كاشی سفید معرق نوشته شده است. در ضلع شرقی و غربی مسجد شیخ لطف الله اشعاری به زبان عربی كه آن هم به خط ثلث است نوشته شده كه بنا به اظهار كارشناسان سراینده آنها شیخ بهائی است. خطاط این كتیبه ها نیز باقر بنا است. در جلو مسجد حوض 8 گوش بسیار زیبائی وجود داشته كه پیوسته لبریز از آب بوده است. این حوض را در اواخر دوره قاجار خراب كرده اند. اگر چه اختصاصی بودن مسجد باعث شده كه سیاحان كمتری درباره آن مطلب بنویسند اما می توان ادعا كرد مسجد شیخ لطف الله در عداد آثار شاخص و مشهور عصر صفویه است. وجود كتیبه های نفیس و طره های سردر كه در درون گلدان مرمرین جای می گیرند آنچنان زیبائی جاودانه در ذهن بیننده بیدار می كنند كه این یقین برای او حاصل می شود كه معماری این اثر الهامی بوده است. زیرا دارای حالت ویژه و منحصر بفرد نماز انسان با خداوند است.
معروف به:مسجد جامع رنگرزان موقعیت: خیابان حیكم سال تاسیس:قرن 4 هجری به وسیله طبیب شاه عباس دوم در محل ویرانه های مسجد جامع جوجیر یا مسجد صاحب اسماعیل بن عباد ساخته شد.
خطاط: محمد رضا امامی سر در قدیمی مسجد با قدمت 1000 ساله یكی از آثار طراز اول صدر اسلام به شمار می رود از دلایل شهرت این مسجد علاوه بر فرم و ساختار گلی
ص: 555
مسجد وجود خطوط بنایی در گوشه های این اثر نفیس و كم نظیر است از جمله مساجد بسیار جالب و مشهور عصر صفوی، مسجد حكیم اصفهان است كه كاشیكاریهای زیبا و خطوط متنوع، كار اساتید نامدار عصر صفویه، آن را در عداد یكی از شاهكارهای معماری اسلامی قرار داده است. این مسجد با شكوه در محل مسجدی واقع شده كه در دوران حكومت دیالمه آن را جورجیر می نامیده اند. و چون در انتهای بازار رنگرزان واقع بوده به جامع رنگرزان نیز معروف بوده است. امروز جز سردر این مسجد اثری بر جای نمانده است. در نمای این سردر اختلاف سطح ها را با نوعی اندود پر كرده بودند كه پس از زدودن اندودها طرحهای بسیار جالب توجهی نمودار گشته است. این سردر نفیس و با شكوه با 1000 سال قدمت یكی از آثار طراز اول صدر اسلام به شمار می رود. مسجد حكیم در زمان سلطنت شاه عباس دوم صفوی ساخته شده است. علت نامگذاری این مسجد به «حكیم» این بوده كه بانی مسجد «محمد داوود» نامی بوده كه به طبابت اشتغال داشته و حكیم داوود نامیده می شده است. مورخین و محققینی كه در تاریخ تتبع و مطالعه كرده اند درباره این شخص می نویسند: وی طبیب شاه عباس دوم بوده كه به دلائلی مورد خشم قرار می گیرد. و از بیم جان به هندوستان می گریزد. و چون در آن دیار ترقی می كند و برخی معالجاتش در مورد بزرگان و امرا مؤثر واقع می شود به لقب تقریب خان ملقب شده و ثروت زیادی می اندوزد. حكیم داوود مقداری از این
ص: 556
ثروت را برای كسانش به اصفهان می فرستد و از آنان می خواهد مسجدی عالی در شهر اصفهان بنا كنند.
بدین ترتیب مسجد حكیم ساخته می شود. كتیبه سردر شمالی مسجد به خط ثلث سفید بر زمینه كاشی لاجوردی است بیانگر این مطلب است، كه خطاط این كتیبه محمد رضا امامی خوشنویس نامدار عصر صفوی است و تاریخ نامدار عصر صفوی است و تاریخ آن 1073 هجری قمری یعنی سال اتمام مسجد است. در طرفین این سردر در دولوحه كوچك با خط نستعلیق سفید بر زمینه لاجوردی رنگ سازنده این سردر زیبا و نفیس به نام محمد علی بن استاد علی بیك بناء اصفهانی معرفی شده است. بر سر در شرقی مسجد حكیم با خط نستعلیق سفید بر زمینه كاشی لاجوردی سال شروع ساختمان مسجد یعنی 1067 هجری قمری نوشته شده است. در داخل ایوان بعد از آیات و عبارات قرآنی نام محمد رضا امامی و تاریخ 1071 هجری گنبد به تاریخ 1069 هجری كتابت شده است و نویسنده آن محمد رضا امامی است. نویسنده كتیبه اطراف محراب نیز محمد رضا امامی و تاریخ كتابت 1071 هجری است. دو شبستان در شرق و غرب گنبد قرار گرفته كه كتیبه شبستان شرقی به تاریخ 1069 هجری به وسیله محمدرضا امامی نوشته شده است.
اما خطاط كتیبه شبستان غربی محمد باقر شیرازی است و تاریخ آن 1254 هجری قمری است. ایوان شمالی مسجد نیز حاوی كتیبه های بسیار زیبا است در اطراف این ایوان آیات قرآن كریم به خط محمد رضا امامی و تاریخ 1071 هجری نوشته شده است. در طرفین این ایوان دو حجره
ص: 557
كوچك خود نمائی می كنند كه بر آنها اشعاری با خط بنائی ساده سه رگی نوشته شده است. در ایوان غربی نیز آیات قرآنی با نام محمد رضا امامی و تاریخ 1073 هجری به چشم می خورد. مسجد حكیم شبستان مسقف و زیبایی دارد كه در سمت مغرب واقع شده و دارای محراب بسیار نفیس و جالبی می باشد كه كتیبه آن به خط ثلث سفید بسیار عالی نوشته شده است. یكی از دلایل شهرت مسجد حكیم علاوه بر فرم و ساختار كلی مسجد كه آن را در عداد یكی از بهترین بناهای مذهبی ایران در آورده است وجود خطوط بنایی در گوشه های این دو اثر نفیس و كم نظیر است. توضیح اینكه ضرورت دارد كه آغاز استفاده از خط بنایی كه الهامی از خط كوفی است به عصر تیموریان باز می گردد اما در عصر صفویه این خط در اصفهان به كمال و اعتلاء رسید و مراحل تكامل را پیمود و به مرتبه ای رسید كه خطاطان و استادان از آن در اماكن متبركه و مساجد استفاده كردند. از مجموع مطالعات انجام شده بر روی مسجد حكیم این نكته مشخص می گردد كه قسمت گنبد و مقصوره و شبستانهای طرفین مسجد حكیم در دو محله ساخته شده است. مرحله اول همزمان با ساخت مسجد در عهد صفویه و مرحله دیگر در زمان گسترش مسجد در دوره های بعد از صفویه بود. با احداث خیابان حكیم و نمایان شدن جبهه غربی مسجد بر تعداد گردشگرانی كه این ساختمان بی بدیل را مورد بازدید قرار می دهند افزوده شده و علاقمندان بسیاری برای بازدید از
ص: 558
آن اظهار اشتیاق می كنند.
خیابان مسجد سید سال تاسیس: قرن 13 هجری (محمد شاه قاجار) مساحت: 8075 متر مربع این بنا زیر نظر حجت الاسلام سید محمد باقر شفتی ساخته شده است.
خطاط:محمد باقر شریف شیرازی در كاشیكاری های این مسجد مخصوصاً در تزئینات گلدانها و منظره هایی كه نمایش داده شده رنگ قرمز نقش عمده ای دارد.
عبارتند از چهار در اصلی، دو شبستان بزرگ، دو گنبد كوچك و بزرگ، دو چهلستون، دو مهتابی وسیع كف حیاط، چهار مهتابی طبقه فوقانی، سه ایوان و یك گلدسته معظم، ساعتی رفیع و بیش از 45 حجره و چند دهلیز یكی از بناهای با شكوه و نفیس شهر اصفهان مسجد سید است. این اثر ارزنده و مشهور كه در ضلع جنوبی خیابان مسجد سید واقع شده از حیث مطالعه معماری و هنر كاشیكاری مخصوصاً گره كشی، خط بنائی و كاشی 7 رنگ در شمار بهترین آثار قرن 13 هجری قرار دارد. ساختمان مسجد سید زیر نظر مرحوم حجت الاسلام سید محمد باقر شفتی معروف به سید شروع شد. اما عمر آن مرحوم برای پایان آن وفا نكرد. بنابراین بقیه كارهای آن زیر نظر فرزند و نوه او ادامه یافت. مسجد سید با چهار در اصلی، دو شبستان بزرگ، دو گنبد كوچك و بزرگ، دو چهلستون، دو مهتابی وسیع كف حیاط، چهار مهتابی طبقه فوقانی، سه ایوان و یك گلدسته معظم، ساعتی رفیع و بیش از 45 حجره و چند دهلیز جمعاً 8075 متر مربع مساحت دارد. پس از انقراض صفویه با ركودی كه گریبانگیر وضع اقتصادی كشورمان شده بود كاشیكاری و بطور كلی
ص: 559
مسجد سازی دچار وقفه محسوسی شد. بنابراین اگر بگوئیم مرحوم سید با آغاز ساختمان مسجد سید بار دیگر احداث مسجد در ایران را رونقی تازه بخشید سخنی به گزاف نگفته ایم. سردر شمالی مسجد كه ورودی اصلی به حساب می آید دری رفیع با دو سكو از سنگ پارسی است كه طرفین آن تزئیناتی از كاشی 7 رنگ و گل و بوته و كتیبه هائی به خط ثلث جای گرفته اند. این كتیبه ها شامل آیاتی از قرآن كریم است.
سردر جنوب غربی كه آن نیز یك ورودی رفیع است با كاشیهای 7 رنگ و كتیبه ها و اسپرهای مكتوب تزئین شده است. كتیبه های این سردر به خط محمد باقر شیرازی خوشنویس بزرگ عصر قاجار كتابت شده است. سردر جنوب شرقی با جلوخانی وسیع همچون نگینی در كوچه می درخشد. در اسپرهای طرفین این سردر اشعاری به خط نستعلیق بسیار زیبا در مدح مرحوم سید به چشم می خورد مسجد سید از نوع مساجد چهار ایوانی است كه ایوان شمالی با كاشیهای 7 رنگ و گل و بوته اسلیمی تزئین شده است.
ایوان جنوبی جلوی شبستان زیر گنبد قرار دارد. ایوان های شرق و غرب در جلو شبستان زمستانی مسجد واقع شده اند. در دو طرف شرق و غرب چهار مهتابی ساخته شده اند. در اطراف ایوان ها حجراتی برای سكونت طلاب علوم دینی ساخته شده اند. در اسپرهای اطراف مهتابی ها با خط بنائی عبارات و اشعاری نوشته اند ساعت بزرگ مسجد كه در اصفهان شهرت دارد در بالای ایوان جنوبی قرار گرفته است. در شمال شرقی مسجد آرامگاه حجت الاسلام
ص: 560
واقع شده كه بقعه و رواقی مقابل آن است. داخل این بقعه و رواق با تزئینات كاشیكاری و گچبری آراسته شده است. در بالای سردر ورودی بقعه تاریخ فوت مرحوم حجت الاسلام با خط ثلث نوشته شده است. مسجد سید اصفهان به دلیل وجود تزئینات بسیار جالب گل و بوته و اسلیمی و وجود خط بنائی و دیگر خطوط از استادان نامدار عصر قاجار در عداد یكی از شاهكارهای معماری عصر قاجار قرار دارد كه در گوشه گوشه آن شگردهای جالب معماری و تزئینات بسیار عالی خود نمایی می كند.
در محله دردشت اصفهان مسجدی قرار دارد كه طبق سنتهای معماری ایران به صورت 4 ایوانه طراحی شده است. ورودیهای مسجد آقا نور در ضلع شمالی و شرقی مسجد قرار گرفته كه توسط كوچه های اطراف به بازار دردشت و محله ای به همین نام مربوط می شود. بانی مسجد «نور الدین محمد اصفهانی» از افراد خیّر و نیكوكار است كه ساختمان مسجد را در زمان سلطنت شاه عباس اول شروع كرده است اما در اولین سال سلطنت شاه صفی به اتمام رسیده است. كتیبه سردر مسجد كه به خط محمد رضا امامی و تاریخ 1039 هجری قمری است بیانگر همین مطلب است.
كتیبه ای كه در ایوان جنوبی مسجد وجود دارد به خط ثلث سفید بر زمینه كاشی لاجوردی مورخ به سال 1258 هجری زمان محمد شاه قاجار است. خطاط این كتیبه محمد باقر شیرازی است در اشكال مربع شكلی كه در داخل این ایوان وجود دارد با خطوط بنایی ساده لاجوردی بر زمینه آجری و خط بنائی حنائی بر زمینه فیروزه
ص: 561
ای، آیات قرآنی نوشته شده است. در ایوان شرقی مسجد نیز با خط نستعلیق به رنگ زرد بر زمینه كاشی خشت لاجوردی اشعاری نوشته شده است. مصراع آخر اشعار ماده تاریخی است كه سال 1034 را نشان می دهد. یكی از نفایس مسجد آقا نور شبستان زیبا و جالب آن است. نور این شبستان بوسیله قطعاتی از سنگ مرمر شفاف تأمین می شود ستونهای شبستان مسجد نیز بسیار جالب توجه هستند. بر طرفین محراب این شبستان با خط بنائی مشكی ساده بر زمینه زرد عبارات مذهبی نوشته شده است سردر خارجی این شبستان نیز با كاشی گره و خطوط بنائی تزئین شده است.
این شبستان در قرن سیزدهم به مسجد الحاق شده است. سردر شمالی مسجد آقا نور كتیبه ای دارد كه به خط ثلث سفید بر زمینه كاشی خشت لاجوردی به وسیله محمد باقر شیرازی كتابت شده است. مضمون این كتیبه آیات قرآن مجید است. مسجد آقا نور در جنگ تحمیلی آسیب های بسیاری دید كه به شیوه اول بازسازی شد.
یكی از بناهای مشهور اصفهان كه در اوائل قرن چهاردهم هجری ساخته شده مجموعه مسجد ركن الملك است. این اثر نفیس و جالب كه در ابتدای تخت فولاد واقع شده است از بناهای حاج میرزا سلیمان خان ركن الملك شیرازی است. با توجه به منابع و مآخذ موجود در مورد این مجموعه و همچنین ماده تاریخ هایی كه در كتیبه های مسجد و مدرسه آمده این نكته مشخص می گردد كه این بنا در سال 1321 هجری قمری بنا گردیده است. كتیبه سردر مسجد و مدرسه كه به وسیله محمد تقی
ص: 562
فرزند محمد ابراهیم اصفهانی نوشته شده با خط ثلث بر زمینه كاشی خشت لاجوردی آیات قرآنی را كتابت كرده است. بر هلال سردر اشعاری با خط نستعلیق سفید بر زمینه كاشی خشت لاجوردی رنگ نوشته شده است. در این اشعار علاوه بر آن كه به نام سلیمان خان اشاره شد در مصراع آخر ماده تاریخ اتمام بنا را كه سال 1321 هجری قمری است ذكر شده است. این سردر به حیاط كوچكی متصل می شود كه آب انبار معروف مسجد در این قسمت قرار دارد. لوح سنگی كه بر دیوار آب انبار نصب شده با خط نستعلیق برجسته بر سنگ مرمر، طی اشعاری ماده تاریخ ساخت آب انبار را كه سال 1325 هجری قمری است بیان می دارد. كتیبه ای كه در داخل سردر مسجد و مدرسه است به خط ثلث سفید بر زمینه كاشی خشت لاجوردی رنگ تاریخ 1320 و نام سید هاشم طوبی را بر خود دارد. در طرفین در ورودی مسجد در كنار اتاقی كه آرامگاه او در آن قرار دارد دو تصویر ركن الملك بر كاشی نقش شده است. اشعاری به خط نستعلیق لاجوردی بر زمینه كاشی خشت سفید در اطراف تصویر نوشته شده است. تاریخ این نوشته 1324 هجری قمری است و نویسنده آن میرزا عبد الجواد می باشد. اشعار فارسی سردر مسجد كه آن نیز به خط نستعلیق بر زمینه كاشی لاجوردی است از سرودهای طرب شاعر مشهور عصر قاجار است. در قسمت نمای خارجی ایوان جنوبی مسجد با خط ثلث بر زمینه كاشی خشت لاجوردی آیات قرآن كریم به خط محمد باقر شیرازی است و تاریخ آن نیز
ص: 563
1257 هجری قمری است. در طرفین ایوان اشعاری از ركن الملك به خط نستعلیق سفید بر زمین كاشی خشت زرد رنگ نوشته شده است. كاشی كاری ایوان در سالهای بعد انجام شده و تاریخ آن 1379 هجری قمری است. در اطراف صحن مسجد نیز اشعاری از ركن الملك با خط نستعلیق سفید بر زمینه كاشی خشت لاجوردی رنگ نوشته شده است. نویسنده این اشعار طرب بن همای شیرازی و تاریخ آن 1324 هجری قمری است. در اطراف ایوان جنوبی مسجد اشعاری به خط سفید بر زمینه كاشی لاجوردی به تاریخ 1319 هجری قمری نوشته شده است سراینده این اشعار شاعری به نام ادیب است در اطراف گنبد زیبای مسجد ركن الملك نیز كتیبه زیبایی وجود دارد كه آیات قرآن مجید نوشته شده است. تاریخ این كتیبه 1323 هجری قمری است خطوط داخلی محراب نیز نستعلیق سفید بر زمینه كاشی لاجوردی است و خط ثلث مشكی بر زمینه كاشی خشت زرد و ثلث زرد است. در اطراف نمای خارجی گنبد به خط ثلث سفید بر زمینه كاشی خشت لاجوردی رنگ آیاتی از قرآن به همراه اشعاری به زبان عربی نوشته شده است. تاریخ این كتیبه 1322 هجری قمری است. مسجد ركن الملك شبستان مسقف زیبایی دارد بر كتیبه این شبستان علاوه بر آیات قرآن كه به خط ثلث سفید بر زمینه كاشی لاجوردی رنگ نوشته شده اشعاری نیز با خط نستعلیق سفید بر زمینه كاشی لاجوردی به چشم می خورد كه تاریخ آن 1318 و سراینده آن اشعار ادیب است. در داخل آرامگاه ركن الملك كه كاشی كاری آن در حدود 50 سال پیش انجام شده
ص: 564
است اشعاری به خط نستعلیق سفید بر زمینه كاشی لاجوردی رنگ نوشته شده است كه اثر طبع ركن الملك است. تاریخ این كتیبه 1328 هجری شمسی است. مسجد ركن الملك اصفهان به لحاظ در بر داشتن نمونه های بدیع و جالب معماری دوران قاجار و همچنین وجود خط ثلث و نستعلیق متعلق به استادان آن روزگار از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
یكی از آثار بسیار نفیس و مهم دوران قاجار در اصفهان، مسجد حاج محمد جعفر آباده ای است. این مسجد كه یادگار حاج محمد جعفر آباده ای روحانی برجسته عصر قاجار است از لحاظ استحكام و تزئینات كاشیكاری از نوع گره كاری در عداد آثار شاخص اصفهان یه شمار می رود. این مسجد در محله دردشت اصفهان واقع است كه از لحاظ ارتباطات محلی دارای موقعیت ممتاز و بی نظیری است زیرا علاوه بر بازار مجاور به وسیله كوچه های موجود و با اغلب واحدهای اطراف مرتبط می گردد. این بنای بی نظیر به وسیله دو درب در جبهه های شمال و شرق با كوچه شمالی و بازار شرقی ارتباط دارد. كتیبه سردر شرقی مسجد به خط ثلث سفید بر زمینه كاشی خشت لاجوردی شامل آیات قرآنی است. تاریخ كتابت این كتیبه 1296 هجری قمری است.
در هلال ایوان شمالی و اطراف آن نیز كتیبه ای به خط ثلث و تاریخ 1280 هجری قمری به چشم می خورد. در ایوان غربی كتیبه ای است كه در سالهای اخیر كاشیكاری شده و آیات قرآن با تاریخ 1368 هجری قمری كتابت شده است. در ایوان های طرفین ایوان غربی و در طاق راهروهای
ص: 565
ایوان شمالی مسجد خطوط بنائی بسیار زیبائی نوشته شده كه مضمون آنها عبارات مذهبی است. منبر نفیس این مسجد با رسم های هندسی توپر و آلت و لغت های چوبی رنگین تزئین شده و هر بیننده ای را به اعجاب و تحسین وا می دارد. شبستان زمستانی مسجد كه در ضلع غربی ساختمان واقع شده است با كاشی و آجر معقلی و طرحهای هندسی بر نفاست و عظمت مسجد می افزاید. محراب اصلی مسجد حاج محمد جعفر كه با كاشیهای 7 رنگ خشتی تزئین یافته شباهتی تام با كاشی های مسجد سید دارد. به طوریكه بسیاری از محققین و كارشناسان عقیده دارند استاد كار هر دو مسجد یكی بوده است. مسجد حاج محمد جعفر آباده ای در جنگ تحمیلی مورد اصابت موشك قرار گرفت و آسیب بسیار دید كه به شیوه اول بازسازی شد.
در بازار اصفهان مسجد كوچكی واقع شده كه به نام ذوالفقار خوانده می شود این مسجد در محله نیماورد قرار دارد كه در زمان صفویه یكی از محلات آباد و پرجمعیت اصفهان بود. این مسجد در زمان سلطنت شاه طهماسب صفوی دومین حكمران این سلسله شناخته شده است. كتیبه ای كه به خط ثلث با كاشی سفید معرّق بر زمینه لاجوردی بر سر در مسجد نوشته شده به نام شاه طهماسب و ذوالفقار كه اسم مسجد است اشاره كرده و تاریخ آن نیز 950 هجری قمری است. خطاط این كتیبه محمد سیاوش است. در این كتیبه نام شیخ محمد صفی كه بانی مسجد بوده است نیز آمده است. بر در قدیمی مسجد ذوالفقار به خط ثلث برجسته اشعاری در مدح
ص: 566
و ستایش حضرت رسول صلی الله علیه و آله و حضرت علی ابن ابیطالب علیه السلام منقور است. بر بالای كتیبه سردر مسجد لوح سنگی سیاه رنگی نصب شده كه با خط ثلث برجسته عباراتی بر روی آن نوشته شده است. مفاد این عبارت حاكی از این مطالب است كه در سال 1109 هجری قمری موقوفاتی برای این مسجد تعیین كرده اند كاتب این لوح محمد نصر بوده است. لوح بزرگتری كه آن نیز به رنگ سیاه است در ایوان جنوبی نصب شده است. تاریخ این لوح 1037 هجری قمری آخرین سال سلطنت شاه عباس اول است و مفاد آن بخشودگی مالیات برخی اصناف می باشد. با توجه به منابع و مآخذ موجود مجموعه بناهایی كه به نام ذوالفقار نامیده می شوند علاوه بر این مسجد حمام و مدرسه نیز بوده است. شاردن فرانسوی علت نامگذاری این مجموعه را ارادت بانی آن به حضرت علی ابن ابیطالب علیه السلام نوشته شده است. مسجد و مدرسه و حمام ذوالفقار هنگامی كه در اصفهان ساخته شد كه هنوز این شهر پایتخت نشده بود. این نكته بیانگر این مطلب است كه شهر اصفهان حتی در زمانی كه مركز حكومت نیز نبود مهم و آباد بود و حكّام و امراء و بزرگان كشور به آن توجه مخصوص داشتند.
در جوار مقبره هارون ولایت، مسجدی قرار گرفته كه در زمان شاه اسماعیل اول صفوی به سال 929 هجری قمری ساخته شده است. این بنای باشكوه و زیبا از نظر هماهنگی در ابعاد و اندازه ها و نیز از لحاظ آراستگی نمای سر در در عداد یكی از شاهكارهای عصر
ص: 567
صفوی است. مسجد علی در محل مسجدی ساخته شده كه متعلق به عصر سلجوقی بوده و در عصر صفوی تخریب شده است. اما مناره قدیمی آن كه حدود 40 متر ارتفاع دارد و با كتیبه ای كوفی و كاشی تزئین شده باقی مانده است.
مسجد علی به شكل 4 ایوانی ساخته شده و ایوان جنوبی آن از ایوان های دیگر بزرگتر است در پشت این ایوان شبستان گنبد دار قرار دارد. گنبد مسجد علی از داخل با مقرنس های گچی تزئین شده و كتیبه ای به خط ثلث شامل آیاتی از قرآن كریم و تاریخ 929 هجری قمری بر گردن گنبد نوشته شده است. خارج گنبد نیز با كاشیكاری تزئین شده است. كتیبه سردر به خط ثلث و با كاشیهای معرّق سفید بر زمینه آبی با خط شمس الدین تبریزی شامل آیاتی از قرآن كریم و نام شاه اسماعیل صفوی و بانی مسجد میرزا شاه حسین اصفهانی می باشد.
مسجد علی از نظر معماری و تزئینات و مقرنس های گچی داخل گنبد و كاشیكاری آن در ردیف مساجد بسیار مهم دوران صفوی به شمار می رود.
در محله شهشهان در مجاورت بقعه شهشهان مسجد زیبایی وجود دارد كه به مسجد صفا معروف است این مسجد در زمان قاجار ساخته شده و بانی آن سید محمد گلستانه است. این مطلب را كتیبه ای مشخص می كند كه بر سر در مسجد به خط ثلث سفید بر زمینه كاشی خشت لاجوردی نوشته شده است. این كتیبه تاریخ 1290 و نام محمد علی بن محمد باقر گلستانه را برخود دارد. كاتب این كتیبه محمد تقی
ص: 568
بن ابراهیم است در بالای در ورودی مسجد صفا علاوه بر عباراتی كه به خط ثلث نوشته شده، اشعار و عباراتی نیز به زبان فارسی و با خط نستعلیق مشكی بر زمینه كاشی خشت زرد رنگ با تاریخ 1289 نوشته شده است. در ایوان جنوبی مسجد، سوره اخلاص با خط بنائی مشكی بر زمینه آجری و تاریخ 1291 نوشته شده است. بر سنگاب زیبای مسجد نیز اشعاری به زبان فارسی و تاریخ 1290 هجری حجّاری شده است. بر دو لنگه در شبستان مسجد عباراتی با تاریخ 1289 هجری آمده است. در محراب نیز نام محمد علی گلستانه و تاریخ 1290 به خط ثلث سفید معرّق بر زمینه كاشی لاجوردی همراه با آیات قرآن مجید به چشم می خورد.
در اطراف این محراب عبارات مذهبی و آیات قرآنی با خط بنائی سه رگی و نام عبدالرحیم بن علی اصغر نوشته شده است.
یكی دیگر از آثار جالب دوران صفوی مسجد خان است كه در زمان شاه سلیمان صفوی به سال 1090 هجری قمری ساخته شده است. علت اینكه به نام خان نامیده می شود این است كه بانی و سازنده آن شیخ علیخان زنگنه از صاحب منصبان آن روزگار بود. این مسجد نسبت به سایر آثار صفویه كاشیكاری كمتری دارد اما به لحاظ تزئینات آجری از آثار مهم و جالب آن عصر به شمار می رود. كتیبه ایوان شمالی مسجد خان به خط ثلث سفید بر زمینه كاشیكاری لاجوردی به تاریخ 1090 است كه خطاط آن عباس مولوی است. در این كتیبه نام شاه سلیمان و شیخ علیخان آمده است. در ایوان جنوبی نیز
ص: 569
كتیبه ای است كه تاریخ آن 1090 هجری و خطاط آن محسن امامی است. در این كتیبه طولانی كه سراسر آن عبارات و اصطلاحات منشیانه آن عصر است به نام شاه سلیمان و شیخ علی خان اشاره شده است.
یكی از بناهای جالب و نفیس اصفهان مسجد رحیم خان است. ساختمان این اثر جالب كه در محله نو خواجو واقع شده است در سال 1290 هجری قمری شروع شد و در سال 1304 هجری قمری به پایان رسید شیوه معماری و خطوط و تزئینات مسجد رحیم خان شباهت بسیاری با مسجد سید دارد. بطوریكه كه بسیاری از كارشناسان و محققین نوشته اند برخی از كتیبه های این مسجد از كتیبه های مسجد سید گرده برداری شده است. به هر حال علت نامگذاری این مسجد به رحیم خان این است كه این بنا به وسیله محمد رحیم خان كه در آن روزگار بیگلر بیگی اصفهان بود به پایان رسید. بانی اولیه مسجد رحیم خان، میر سید حسن مجتهد اصفهانی است كه چون قبل از اتمام بنا درگذشت، بقیه امور را محمد رحیم خان و پس از مرگ وی نیز برادرانش انجام دادند. كتیبه سردر شرقی مسجد رحیم خان به خط ثلث سفید بر زمینه كاشی خشت لاجوردی است كه در سال 1301 كتابت شده و در آن به نام ناصرالدین شاه و ظل السلطان و محمد رحیم خان و برادران او محمد كریم خان و محمد حسین خان اشاره شده است. در ایوان جنوبی مسجد قسمت نمای خارجی كتیبه ای است كه با خط ثلث سفید بر زمینه كاشی خشت لاجوردی آیات قرآن كریم نوشته
ص: 570
شده است. خطاط این كتیبه محمد باقر شیرازی و تاریخ آن 1304 هجری قمری است بر طرفین همین ایوان اشعاری با خط نستعلیق سفید بر زمینه كاشی خشت لاجوردی نوشته شده كه در طی آن معمار مسجد به نام استاد آقا جوئی و نویسنده آن به نام حسن خان معرفی شده است تاریخ این كتیبه نیز 1304 هجری قمری است. محراب زیبای مسجد رحیم خان با كاشی تزئین شده و كتیبه هائی نیز دارد. اطراف محراب با خط ثلث سفید بر زمینه كاشی خشت لاجوردی آیات قرآن كریم نوشته شده است. تاریخ این كتیبه 1304 هجری قمری است. مسجد رحیم خان سنگاب نفیس و یكپارچه ای دارد كه با خط نستعلیق برجسته اشعاری با تاریخ 1299 هجری قمری بر آن نوشته شده است. در ضلع شمالی مسجد شبستان بزرگ و با شكوه آن قرار دارد كه كاشیكاری آن در سال 1378 هجری قمری انجام شده است زیرا شبستان مسجد و گنبد و داخل آن به علت درگذشت بانی آن كاشیكاری نشده بود. در سردر شمالی مسجد نیز به خط ثلث سفید بر زمینه كاشی خشت لاجوردی رنگ آیات قرآن كریم كتابت شده است. مقبره مرحوم میر سید حسن مدرس كه بانی اولیه مسجد بوده است نیز در این مسجد قرار دارد.
یكی از آثار بسیار زیبا و نفیس كه در زمان شاه سلیمان صفوی ساخته شده است، مسجد ایلچی است. این مسجد كه در محله احمد آباد واقع شده است به لحاظ وجود خطوط بنائی بسیار زیبا و تزئینات پركار از بناهای مشهور دوران صفویه است. علت نامگذاری این مسجد به ایلچی این است
ص: 571
كه دختر نیكوكار یكی از صاحب منصبان شاه سلیمان به نام حكیم نظام الدین محمد كه به ایلچی ملقب بوده است این مسجد را ساخته است. كتیبه ای كه در سردر مسجد است و با خط ثلث محسن امامی است مؤید این مطلب است. تاریخ این كتیبه 1097 هجری قمری است. در بالای سكوهای مسجد و همچنین در داخل مقرنس های سردر مسجد ایلچی خطوط بنائی به چشم می خورد كه در آنها استاد سازنده مسجد به نام محمد علی بن استاد علی بیك معرفی شده است. در ایوان بزرگ جنوبی مسجد و در اطراف محراب هم خطوط بنائی زیبایی وجود دارد كه تاریخ آن 1093 هجری است اما بر كتیبه داخل محراب با خط ثلث سفید بر زمینه كاشی لاجوردی آیات قرآن با تاریخ 1094 هجری و به امضاء محمد حسن امامی نوشته شده است. در ایوان كوچك مسجد محراب بسیار زیبایی است كه با خط ثلث سفید بر زمینه كاشی لاجوردی رنگ آیه 45 سوره عنكبوت بر آن نوشته شده است. در حال حاضر این مسجد با یك صحن كوچك و یك ساختمان و محراب زیبا در عداد یكی از آثار بسیار جالب عصر صفوی است كه در آن زمان به وسیله افراد خیر و نیكوكار ساخته شده است. آنچه این مسجد كوچك را مورد توجه پژوهشگران و محققین قرار داده وجود خطوط بنائی زیبایی است كه به وسیله استادان این هنر در گوشه گوشه این عمارت به چشم می خورد.
یكی از مساجد بسیار زیبا و جالب اصفهان مسجد مقصود بیك است. این مسجد كه در شمال شرقی میدان نقش جهان
ص: 572
قرار دارد در بین مردم به مسجد ظلمات نیز معروف است. علت اینكه آن را به این نام نیز می خوانند این است كه در محله ای كه در آن روزگار تكیه ظلمات نامیده می شد واقع شده است. مقصود بیك كه در زمان شاه عباس اول ناظر كل بوده است این مسجد را به پیروی از دیگر بزرگانی همچون الله وردی خان كه آثاری در اصفهان به وجود آورده اند ساخته است. آندره گدار این مسجد را متعلق به «... بهترین دوره ساختمانهای شاه عباس كه تزئینات و خط و كتیبه های عالی و شیوا هستند...» میداند. كتیبه سردر این مسجد كه مورخ به سال 1010 هجری قمری است به خط ثلث با كاشی سفید معرق بر زمینه لاجوردی به قلم جعفر علی امامی است. در این كتیبه به نام شاه عباس اول و مقصود بیك ناظر اشاره شده است. شبستان جنوبی مسجد مقصود بیك دارای تزئینات كاشیكاری معرق است. محراب بسیار زیبا و نفیس آن كتیبه ای دارد كه با خط ثلث سفید معرق بر زمینه كاشی لاجوردی مورخ 1011 هجری است. در این كتیبه كه به خط محمد رضا امامی است به نام شاه عباس اول و مقصود بیك اشاره شده است. در مشرق حیاط مسجد آرامگاه خوشنویس بزرگ روزگار صفویان مرحوم میر عماد حسنی قزوینی واقع شده كه مردم اصفهان برای او احترامی خاص قائل هستند میر عماد از خوشنویسان بی نظیری است كه بسیاری از محققین او را آبروی دولت صفویه لقب داده اند. قبر این هنرمند مشهور فاقد كتیبه است اما در آرامگاه او قطعه سنگ مرمری به طور
ص: 573
عمودی بر دیوار نصب شده است. كه با خط ثلث و نستعلیق برجسته اشعاری به زبان فارسی و صلوات بر چهارده معصوم نوشته شده است. مسجد مقصود بیك به لحاظ كاشیكاری بسیار زیبا و مجلل از بناهای مشهور عصر صفوی است.
در محله بید آباد نزدیك چهار سوی قدیمی مجموعه بناهایی وجود دارد كه به نام علیقلی آقا مشهور است. علیقلی آقا یكی از خواجه سرایان نیكوكار زمان شاه سلطان حسین صفوی بود كه در زمان حیات، مسجد و بازار و سرا و چهار سوی زیبایی به نام خود ساخت. در جلو مسجد علیقلی آقا مادی فدن یا فدا عبور می كند و سردر مسجد به طرف مغرب است. مسجد صحن نسبتاً كوچك و زیبایی دارد و شبستان آن با كاشیهایی از نوع گره كاری تزئین شده است. كتیبه سردر به خط ثلث قهوه ای رنگ به خط علی نقی امامی و تاریخ 1122 هجری قمری است. در این كتیبه به نام شاه سلطان حسین و علیقلی آقا اشاره شده است. شبستان زیبا و نفیس مسجد در شرق حیاط قرار دارد و بر كتیبه آن با خط نستعلیق سفید بر زمینه كاشی لاجوردی اشعاری نوشته شده است. مفاد این اشعار حاكی از این است كه شبستان در سال 1297 هجری قمری زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار به مسجد الحاق شده است. خطاط این كتیبه عبدالجواد و استاد كاشیكار آن محمد اسماعیل است. در جنوب ایوان محراب زیبایی است كه ازاره آن سنگ مرمر و دیوارهای بالا با كاشیكاری معرق تزئین شده است. مسجد علیقلی آقا یكی دیگر از آثار نفیس اواخر عصر صفوی است
ص: 574
كه به همت و پایمردی افراد نیكوكار ساخته شده است. این مسجد به لحاظ وجود خطوط زیبای ثلث و نستعلیق مربوط به عصر صفویه و قاجار و كاشیكاری نفیس یكی از بناهای ارزشمند اصفهان به شمار می رود. در مقابل مسجد حمام علیقلی آقا واقع شده كه قسمت اعظم آن ویران گردیده و مقداری از كاشیهای نفیس آن به كاخ چهلستون انتقال یافته است.
در محله جوباره مسجد كوچكی قرار دارد كه در سال 1061 هجری قمری در زمان سلطنت شاه عباس دوم ساخته شده است. علت نامگذاری مسجد به مصری این است كه بانی مسجد شخصی به نام حاجی میرزا خان بوده كه به تاجر مصری معروف بوده است. كتیبه ای كه بر یك لوح سنگ مرمر در داخل مسجد است بیانگر این مطلب است. بر این لوحه كه نویسنده آن محمد رضا امامی است كه با خط نستعلیق برجسته اشعاری نوشته شده كه مصراع آخر آن تاریخ 1061 هجری قمری را نشان می دهد. سردر ورودی كه جدیدتر است دارای تاریخ 1116 هجری قمری است. كتیبه این سردر با خط ثلث سفید بر زمینه كاشی خشت لاجوردی به قلم جعفر بن عبدالله است. مسجد مصری دارای 2 سنگاب نفیس و زیبا است. یكی از آنها در خارج از مسجد و روبروی سردر آن واقع شده است. بر این سنگاب با خط ثلث برجسته بر سنگ سیاه نام واقف آن و تاریخ 1200 هجری قمری نوشته شده است. در داخل مسجد نیز سنگابی است كه بر كتیبه آن به خط نستعلیق برجسته عباراتی در مورد نگهداری سنگاب و تاریخ 1243 هجری نوشته شده
ص: 575
است.
در خیابان طالقانی امروز مسجدی قرار دارد كه با توجه به كتیبه سردر آن در زمان سلطنت شاه طهماسب صفوی ساخته شده است. این كتیبه در حال حاضر در كاخ چهلستون نگهداری می شود و به همراه سردر در مجاورت یكی از دیوارهای این كاخ نصب شده است. توضیح اینكه در حدود 50 سال پیش كه خیابان طالقانی امروز كه در آن زمان خیابان خوش و بعد از آن شاه نامیده می شد تعریض می شد این سردر در معرض نابودی قرار گرفت بنابراین سردر عیناً به كاخ چهلستون منتقل شد و امروز بازدید كنندگان از كاخ چهلستون این سردر زیبا و كتیبه آن را نیز مشاهده می كنند. به هر حال كتیبه سردر كه به خط ثلث با كاشی سفید معرق بر زمینه لاجوردی با خط ابوسعید امامی نوشته شد تاریخ 905 هجری قمری را بر خود دارد. به موجب مفاد این كتیبه و تحقیقات پژوهشگران بانی و سازنده این مسجد قطب الدین علی باب الدشتی بوده است. مسجد قطبیه صحن كوچكی دارد و به دلیل تعریض خیابان از در ورودی مسجد مستقیماً به شبستان گنبد دار وارد می شویم. این شبستان دارای 4 صفه است كه قبری در صفه شمالی قرار دارد. اگر چه كتیبه ای كه بر سنگ سیاه قبر نوشته شده صاحب قبر را شخص دیگری می داند اما مردم اصفهان آن را متعلق به قطب الدین باب الدشتی می دانند و زیارت می كنند. در صحن مسجد سنگابی قرار دارد كه اشعاری به خط نستعلیق برجسته بر آن نوشته شده است. مفاد این اشعار حاكی از این است
ص: 576
كه این سنگاب در سال 1307 هجری قمری به هنگام سلطنت ناصر الدین شاه قاجار نصب شده است. با آنكه این مسجد تغییرات بسیاری كرده و كاشیهای آن لطمات فراوان دیده اند اما هنوز هم بسیار زیبا هستند چرا كه به قول یكی از پژوهشگران خارجی «... این كاشی ها دارای ویژگیهای عصری هستند كه زیباترین كتابهای دارای تذهیب و حواشی ایران به وجود آمده است...»
مسجد لنبان از مساجد زیبای اصفهان است كه در محله قدیمی لنبان واقع شده است. این مسجد در زمان شاه سلیمان صفوی بر خرابه های مسجدی بنا شده كه در قرن هشتم احداث شده بود. خطوط باقیمانده بر دو لوح كاشی به خط ثلث سفید بر زمینه لاجوردی رنگ و قلم محمد رضا امامی نوشته شده است. تاریخ این كتیبه سال 1080 هجری قمری است. مردم اصفهان برای مسجد لنبان احترام خاصی قائل هستند و عقیده دارند حضرت امام حسن علیه السلام در این مسجد نماز گزارده اند. بر بالای در ورودی مسجد به خط نستعلیق سفید بر زمینه كاشی لاجوردی اشعاری نوشته شده كه نویسنده محمد رضا امامی و تاریخ آن 1080 هجری قمری است. مفاد این كتیبه از تعمیرات مسجد در زمان شاه سلیمان صفوی حكایت می كند.
كتیبه سردر مسجد لنبان در قرن سیزدهم هجری به مسجد اضافه شد و تاریخ آن 1256 هجری قمری است نویسنده این كتیبه محمد باقر شیرازی است كه به خط ثلث بر زمینه كاشی لاجوردی آیات قرآنی را كتابت كرده است.
این بنا در محله چهارسو واقع گردیده و در اواخر قرن 13 هجری ظاهراٌ توسط آقامیرزا محمدباقر
ص: 577
چهار سوقی -از اعاظم فقها-ساخته شده است.
این بنا در محله چهار سوی شیرازیهای اصفهان واقع گردیده و از بناهای دوره قاجار است.
این بنا در اواخر قرن 13 در منتهی الیه شمالی محله جویباره و كنار باغ قوشخانه واقع بوده كه اكنون تنها تك مناری زیبا و باشكوه باقی مانده است. از این مسجد در منابع تاریخی با عنوان مسجد باباسوخته، مسجد عمر و مسجد سلطان ابو سعید بهادرخان یاد كرده اند.
این بنا در نزدیكی باغ حاجی (باغ همایون) در كوچه باغ حاجی واقع گردیده و مسجد كوچكی از آثار دوره صفویه است كه وجه تسمیه آن نزدیكی به باغ حاجی است.
این بنا در فاصله بین بازار مقصود بیك و بازارچه حسن آباد در مجاورت امامزاده احمد واقع گردیده و در سال 1053 هجری توسط محمدتقی معروف به ساروتقی، صدر اعظم شاه صفی و شاه عباس دوم بهمراه بناهای دیگری ساخته شده است.
این بنا در بازار بزرگ واقع گردیده و در سال 1019 ه. ق. بوسیله ملك السلطان، جارچی باشی شاه عباس اول بنا گردیده است.
این بنا در دهكده ازیران در 30 كیلوكتری شرق اصفهان و جنوب بستر زاینده رود واقع گردیده و از آثار دوره ایلخانی است.
این بنا در روستای برسیان در 42 كیلومتری شرق اصفهان و شمال بستر زاینده رود واقع گردیده و از آثار ارزشمند دوره سلجوقی است كه در دوره های بعد الحاقاتی بدان صورت گرفته است.
این بنا كه از ساخته های دوره آل بویه بوده روزگاری در محله باب الدشت اصفهان –در مكان فعلی مسجد حكیم – قرار داشته كه
ص: 578
امروزه تنها بخشی از سردر آن باقی مانده است.
این بنا در محله خوزان سده-از توابع زرین شهر اصفهان – واقع گردیده و بنای اصلی آن مربوط به دوره ایلخانی و حتی قبل از آن است كه در دوره های بعد بازسازی و تزیین شده است.
این بنا در 24 كیلومتری اصفهان و شمال بستر زاینده رود واقع شده است و از آثار قرن 8 ه. ق. محسوب میشود.
در یكی از كوچه های محله جویباره (یهودیه) مسجد محقر و ساده ای فاقد جنبه های هنری و تاریخی واقع شده كه تنها سردر آن قدیمی و دارای كتیبه و تزیینات جالبی بوده كه در دوره اخیر به باغ چهلستون انتقال یافته و بر یكی از دیوارهای ضلع جنوبی آن نصب شده است.
این بنا در محله چهار سوی اصفهان واقع گردیده و در سال 1325 ه. ق. توسط میرزا عطا ا... -فرزند آقا میرزا محمد باقر چهار سوقی -بنا شده است.
این بنا در محله قصر منشی در مجاورت حمام قدیمی آن محله واقع گردیده و بر اساس كتیبه های موجود در سال 1129ه. ق. توسط شخصی بنام حاجی محمد امید ساخته شده و در سال 1308 ه. ق. تعمیراتی توسط ركن الملك شیرازی در آن صورت گرفته است.
این بنا در محله خواجه كوچه درویشها واقع و بنای كوچكی است كه بر اساس نوشته سر در آن در سال 1107 ه. ق. شخصی بنام حاجی محمدمهدی آن را بنا و املاكی بدان وقف كرده است.
این بنا در محله خواجوی اصفهان واقع و مسجد كوچكی است كه لوحی سنگی وقف نامه ای مورخ 1072
ص: 579
ه. ق. دارد. بر طبق این كتیبه شخصی بنام حاجی منوچهر در زمان شاه عباس اول این مسجد را احیا و املاكی را وقف آن كرده است.
این بنا در محله خواجو نزدیك چهار سوی آجری واقع گردیده و بر اساس كتیبه كاشیكاری سردر آن بین سالهای 1237 تا 1242 ه. ق. -زمان فتحعلی شاه قاجار-توسط حاج میرزا محمد صادق بنا گردیده است.
این بنا در محله دردشت در بازارچه حمام قاضی و نزدیك فلكه شهشهان واقع گردیده و در سال 1073 ه. ق. توسط حاجی یونس-از خواجگان دربار شاه عباس دوم-ساخته شده است.
این بنا در كوچه مشهور به باغ قلندرها كه مسجد حكیم را به بازار بزرگ اصفهان متصل میكند واقع گردیده و مسجد كوچكی است كه صحن كوچك آنرا در دوره اخیر با طاق شیشه ای پوشانده اند. این مسجد در زمان شاه سلیمان صفوی توسط محمد قاسم زاهد-مشهور به خلوت نشین-بنا گردیده است.
این بنا در ابتدای دروازه حسن آباد واقع گردیده و در زمان محمد شاه قاجار بوسیله مشهدی حسن سلمانی ساخته شده است.
این بنا در ساحل جنوبی زاینده رود و 18 كیلومتری شرق اصفهان واقع گردیده و متعلق به قرن 8 هجری است كه امروزه بصورت نیمه ویران درآمده است.
این بنا در كوچه سرخی واقع گردیده و از بناهای دوره شاه عباس اول است كه در سال 1014 ه. ق. توسط شخصی بنام خلف كه سفره چی شاه عباس بود ساخته شده است.
این بنا در ضلع غربی صحن شمالی امامزاده درب امام اصفهان واقع گردیده و بنای اولیه آن به قرون
ص: 580
اولیه هجری منسوب است.
این بنا در محله دروازه نو و كوچه بازارچه خان واقع گردیده و مسجد كوچكی است كه توسط سلیمان بیك-از كارگزاران دربار شاه عباس دوم-بنا شده است.
این بنا در روستای سین 6 كیلومتری شمال گز و 24 كیلومتری شمال اصفهان واقع شده و از آثار دوره سلجوقی است كه به موجب كتیبه تاریخی، در سال 526 ساختمان منار و در سال 529 هجری ساختمان مسجد به پایان رسیده است.
این بنا در جوار مجموعه بناهای امامزاده اسماعیل، مشتمل بر بقعه امامزاده، گنبد خانه بزرگ، مرقد و مسجد شعیا و تأسیسات دیگر واقع گردیده و بر طبق منابع مكتوب اصل بنای آن مربوط به قرن اول هجری و بر طبق مدارك موجود معماری مربوط به دوره سلجوقی است.
این بنا در كوچه تكیه ظلمات، منشعب از گوشه شمال شرقی میدان نقش جهان واقع گردیده و در دوره شاه عباس اول – 1010 ه. ق. – توسط مقصود بیك -ناظر شاه-ساخته شده است.
این بنا در محله قدیمی باب الدشت واقع گردیده و بنای كوچكی است كه بر طبق كتیبه سردر آن بوسیله عالم ربانی ابوالفتوح محمد در سال 987 ه. ق. بنا گردیده است.
این بنا در چهار سوی بازار ساروتقی واقع گردیده و از ساخته های محمدتقی فرزند هدایت ا... تبریزی، صدر اعظم شاه صفی و شاه عباس دوم-مقتول 1055 ه. ق. – است.
این بنا در روستای گار در 22 كیلومتری شرق اصفهان و ساحل جنوبی زاینده رود واقع گردیده و امروز تنها مناره و بقایای بخشی از دیوارهای گنبد خانه مسجد بر جای
ص: 581
مانده است. با توجه به مناره و كتیبه سلجوقی آن و همچنین بقایای كتیبه و تزییناتی از دروه ایلخانی میتوان گفت كه اصل مسجد مربوط به دوره سلجوقی است كه در دوره ایلخانی بازسازی شده و محراب و تزییناتی بدان الحاق گردیده است.
این بنا در روستای گز در 18 كیلومتری شمال اصفهان واقع و مناره و بنای اولیه آن از آثار دوره سلجوقی است كه در دوره های بعد بطور گسترده مورد بازسازی قرار گرفته و بخشهایی بدان افزوده شده است.
این بنا در خیابان طالقانی واقع گردیده از آثار جالب عهد صفویه است كه در دوره های بعد تعمیرات و الحاقاتی بدان صورت گرفته است.
این بنا در حدود میدان میر و كوچه نمكی واقع و بر طبق كتیبه تاریخی موجود در زمان شاه عباس دوم توسط حاجیه خانم، بنت میرزا احمد بیك نمكی بنا گردیده است.
این بنا در بازار بزرگ اصفهان واقع گردیده و در سال 1305 هجری بوسیله حاج شیخ محمد باقر بن محمدتقی مسجد شاهی در هفت جریب ساخته شده است.
این بنا در روستای هفشویه از بلوك قهاب در شمالشرقی اصفهان بصورت ویرانه ای بر جا مانده است. بنای اولیه مسجد مربوط به دوره سلجوقی است كه در دوره مغول بازسازی شده و تزییناتی در آن صورت گرفته است. اساس بنا با خشت ساخته شده و از آجر بصورت ساده و تزیینی در نمای خارجی استفاده شده است.
1-مدرسه صدر، قاجاریه
2-مدرسه بابا قاسم، قرن 8 هجری
3-مدرسه پا قلعه، قاجاریه
4-مدرسه تركها، آق قویونلو -صفویه
5-مدرسه جده بزرگ، صفویه
6-مدرسه جده كوچك، صفویه
7-مدرسه
ص: 582
چهار باغ (امام صادق)، صفویه
8-مدرسه حاجی حسن، سلجوقی-صفویه
9-مدرسه ثقه الاسلام، قاجاریه
10-مدرسه دربكوشك
11-مدرسه سلیمانیه، صفویه
12-مدرسه شفیعیه، صفویه
13-مدرسه شمس آباد، صفویه
14-مدرسه صدر بازار، قاجاریه
15-مدرسه كاسه گران، صفویه
16-مدرسه ملا عبدا... ، صفویه
17-مدرسه میرزا حسین، صفویه
18-مدرسه میرزا مهدی، افشاریه
19-مدرسه ناصری، صفویه-قاجاریه
20-مدرسه نوریه، صفویه
21-مدرسه نیم آورد، صفویه
22-مدرسه هارونیه، قرن 10 هجری (معماری ایران، محمد یوسف كیانی، جلد دوم)
معروف به:مدرسه سلطانی، مدرسه مادر شاه، مدرسه امام جعفرصادق علیه السلام موقعیت: خیابان چهارباغ عباسی سال تاسیس: 1116 هجری (دوره شاه سلطان حسین صفوی)
آخرین بنای با شكوه عهد صفویه است كه برای تدریس و تعلیم طلاب علوم دینی ساخته شده است. درختهای چنار كهنسال و نهر آبی كه در آن جریان دارد بر زیبایی تزئینات نفیس كاشیكاری این بنا افزوده است.
عبارت است از:معماری و طرح زیبای كاشیكاری گنبد مدرسه، درب مجلل تزئین شده با طلا و نقره، محراب با شكوه منبر یك پارچه مرمری، حجره مخصوص شاه سلطان حسین، كاشیكاری بی نظیر مدخل مدرسه، خطوط نستعلیق كتیبه ها و پنجره های آلت بری شده در ضلع شرقی خیابان چهار باغ بنای باشكوه و نفیسی است كه می توان آن را آخرین بنای مهم و با عظمتی دانست كه در عصر صفویان در اصفهان ساخته شد.
این مدرسه كه «مدرسه سلطانی» و «مدرسه مادر شاه» نیز نامیده می شده در زمان سلطنت شاه سلطان حسین آخرین حكمران سلسله صفوی احداث گردید. تاریخ شروع عمارت 1116 هجری قمری و سال اتمام آن 1126 هجری قمری است. هیچ یك از آثار موجود در اصفهان به اندازه
ص: 583
مدرسه چهار باغ، (كلكسیون كاشیكاری ایران) جهانگردان و سیاحان و بازدید كنندگان خارجی را تحت تأثیر جاذبه های خود قرار نداده است. این مطلب را نوشته ها و خاطرات آنان تأیید می كند. بطوریكه برخی از آنها مدرسه را با عبارتی همچون سحر آمیز، جذاب و دلپذیر توصیف كرده اند.
از جمله این سیاحان: اوژن فلاندن، دیولافوا، كنت دوگوبینو هستند كه مدرسه چهار باغ را شاهكار مسلم معماری دوران صفوی به حساب آورده اند. وجه تسمیه مدرسه به سلطانی به این علت است كه در زمان شاه سلطان حسین ساخته شده و بدین جهت مدرسه چهار باغ نامیده می شود كه در خیابان چهار باغ واقع شده است. و دلیل آنكه مدرسه مادر شاه گفته می شود این است كه مادر شاه سلطان حسین چند كاروانسرا و بازار و سایر نهادهای اقتصادی را وقف بر آن كرده است. مدرسه چهار باغ به صورت چهار ایوانی است.
نمای خارجی عمارت شامل سردری رفیع و با شكوه و زیبا است هفده طاق نمای دو طبقه آجری در اطراف در ورودی خودنمایی می كنند. سردر ساختمان مزین به كاشیهای ریز و ظریف همراه با مقرنس های پر نقش و نگار و خطوط مختلف است كه بخش ورودی بنا را تشكیل می دهد.
كتیبه سردر به خط نستعلیق سفید بر زمینه كاشی لاجوردی است كه تاریخ 1112 را بر خود دارد و به وسیله عبدالرحیم جزایری كتابت شده است. دو دهانه سردر با كاشی های فیروزه ای تزئین شده و بر روی دو پایه سنگ مرمری، گلدانی به شكل بسیار زیبا قرار گرفته است در طرفین
ص: 584
سر در دو سكوی مرمر بسیار نفیس و عالی وجود دارد. در اصلی مدرسه كه با طلا و نقره تزئین شده نمونه بارز هنر زرگری و قلمزنی است كه در دوران صفویه به نهایت تعالی و تكامل رسیده است. بر دو لنگه چپ و راست این در به خط نستعلیق بسیار زیبا و به صورت برجسته، اشعاری نوشته شده است. خطاط این اشعار محمد صالح اصفهانی خوشنویس برجسته آن عصر است. قسمت داخلی مدرسه شامل هشتی، ورودی، حیات داخلی، گنبد، مناره و اطاقهاست. زیباترین قسمت مدرسه از نظر كاشیكاری هشتی ورودی آن است. در وسط دالان مدرسه سنگاب نفیسی قرار دارد كه صلوات بر چهارده معصوم با تاریخ 1110 هجری بر روی آن حجاری شده است. این سنگاب شاهكار هنر سنگتراشی و خوشنویسی است. ایوان ها و حجره های صحن چهار ایوانه مدرسه رو به باغی پر درخت قرار دارد كه جویباری از میان آن می گذرد. این نهر به نام فرشادی است (در اصفهان این گونه نهرها را مادی می گویند). مادی فرشادی شعبه ای از زاینده رود است. صحن مدرسه چهار باغ نمونه كامل یك معماری درون گرا و بومی به شمار می رود. حجره هایی كه در دو طبقه و در فواصل ایوان های مدرسه ساخته شده كه اختصاص به سكونت طلاب علوم دینی داشته است. اكثر این حجره ها دارای نقشه یكسانی است كه از یك اتاق نشیمن در جلو و قسمتی به صورت صندوقخانه در عقب و قسمتی به نام بالا خانه تشكیل می شود. در جلوی این حجره ها ایوان زیبا و خوش طرحی قرار دارد. در جبهه شمالی
ص: 585
مدرسه، ایوان شمالی با دهانه نسبتاً عریض و ارتفاع زیاد قرار دارد. كه در جبهه مقابل آن گنبد و مناره های ایوان جنوبی دیده می شود. كتیبه فوقانی داخل گنبد به خط عبدالرحیم جزایری خوش نویس عصر صفویه می باشد. تمامی سطوح داخلی بنا به قطعات كوچكی تقسیم می شود كه با كاشی تزئین شده است. منبر دوازده پله مدرسه كه یكپارچه از سنگ مرمر ساخته شده از بهترین نمونه های هنر حجاری و سنگتراشی آن روزگار است. در كنار این منبر، محراب نفیس و بسیار زیبای مدرسه قرار دارد كه كتیبه بالای محراب و منبر نیز به خط عبدالرحیم جزایری است. اشعاری كه در اطراف سرسرای مدرسه به خط نستعلیق بسیار زیبا به رنگ سفید بر زمینه كاشی خشت لاجوردی نوشته شده به خط محمد صالح اصفهانی و مورخ به سال 1119 هجری است. كتیبه افقی داخل گنبد نیز به خط عبدالرحیم جزایری و تاریخ 1121 هجری است. شبستان مسقف مدرسه چهار باغ كه در ضلع شرقی مدرسه واقع شده با درب منبت كاری بسیار نفیسی به محوطه زیر گنبد مربوط می شود در این شبستان سه محراب وجود دارد كه كتیبه های اطراف آنها را محمد مؤمن الحسینی به سال 1118 هجری كتابت كرده است. در شمال مدرسه چهار باغ بازارچه ای زیبا و مرتفع وجود دارد كه در عصر صفویه بازارچه بلند و بازارچه شاهی نیز نامیده می شد. این بازارچه نمونه ارزنده ای از بازارهای عصر صفوی است. در شرق مدرسه چهار باغ كاروانسرای مادر شاه واقع شده كه مهمانسرای عباسی امروز است. مدرسه چهار باغ دارای كتابخانه كم نظیر و
ص: 586
با ارزشی بوده كه در حمله افغانها نابود شده است این كتابخانه با كتب بسیار نفیس و كمیاب در اختیار طلاب علوم دینی و سایر پژوهشگران و محققین آن روزگار بوده است. مدرسه چهار باغ موقوفاتی بسیار نیز داشته است كه شامل باغها، مزارع، روستاها، املاك، دكانها، كاروانسراها و سایر مستغلات بوده است كه چگونگی آنها با حمله افغانها نامعلوم مانده است به طور كلی مدرسه چهار باغ كه به قول بسیاری از محققین هم مدرسه و هم مسجد بوده است، با 8500 متر مربع مساحت از آثار مهم و با ارزش عصر صفوی است كه در اواخر حكومت این خاندان در اصفهان ساخته شده است.
مدرسه چهار باغ اصفهان كه پس از پیروزی انقلاب اسلامی «مدرسه علمیه امام صادق علیه السلام» نامگذاری شد در حال حاضر به آموزش طلاب علوم دینی و حجره های آن نیز همانند عصر صفویه به اقامت طلاب اختصاص دارد.
مدرسه آقا كافور یكی دیگر از آثار دوران شاه عباس دوم می باشد كه بوسیله آقا كافور یكی از خواجه های حرم شاه عباس در مجاورت بازار توپچی باشی و محمد امین ساخته شد. به نوشته مؤلف كتاب "گنجینه آثار تاریخی" از این مدرسه جز كتیبه سر در آن كه بر یك لوح سنگ مرمری نوشته شده و در یكی از غرفه های مسجد خان نگاهداری می شود اثری بر جای نمانده است. در این كتیبه نفیس كه به خط بسیار زیبای نستعلیق برجسته بر سنگ مرمر حجاری شده به نام شاه عباس دوم صفوی اشاره شده، اما آقا كافور، را حاجی كافور نوشته شده است. نویسنده این
ص: 587
كتیبه محمدرضا امامی و تاریخ آن 1069 هجری قمری است.
مدرسه امامی از مدارس بسیار قدیمی و زیبا و معروف اصفهان است كه در مجاورت مقبره بابا قاسم واقع شده است. ساختمان بنا دو طبقه است كه با نقشه چهار ایوانی برای سكونت و درس طلاب علوم دینی ساخته شده است. مدرسه امامی دارای تزئینات كاشیكاری بسیار زیبا است و قسمت هائی از ایوان و طاقهای آن با كاشی های معرّق و 7 رنگ پوشانده شده است. این مدرسه با نقشه 4 ایوانی ساخته شده كه این ایوان های 4 گانه با كتیبه هائی به خط بنائی تزئین شده است. این كتیبه ها شامل سوره هائی از قرآن مجید، مطالبی درباره اصحاب حضرت رسول صلی الله علیه و آله و احادیث مذهبی است. مهمترین بخش این مدرسه از نظر كاشیكاری، ایوان و گنبد جنوبی آن است. نام كاشیكار این قسمت، شیخ محمد عمر نوشته شده است. محراب مدرسه زیباترین بخش این بنا را تشكیل می داده كه با كاشی های رنگی تزئین شده بود. كه در حال حاضر در مدرسه نیست. این مدرسه به نام مدرسه بابا قاسم و امامیه نیز نامیده می شود. بابا قاسم یكی از عرفای اصفهان بود كه یكی از مریدان او این مدرسه را برای تدریس او ساخت.
در بازار بزرگ اصفهان و در نزدیكی بازار زرگرها دو مدرسه از زمان شاه عباس دوم باقی مانده كه از مدارس بزرگ و باشكوه دوران صفوی است. این دو مدرسه در طول دهها سال حیات خود، دانشمندان و روحانیون برجسته ای را در خود پرورش داده اند. این دو مدرسه
ص: 588
به جده بزرگ و جده كوچك معروف هستند. مدرسه جده بزرگ كه در دو طبقه ساخته شده در بازار اصلی اصفهان واقع است و نهر آبی از میان آن می گذرد. وجه تسمیه آن به این علت است كه جده بزرگ شاه عباس آن را ساخته است. كتیبه ای كه در سر در مدرسه است با خط ثلث با كاشی معرق بر زمینه كاشی لاجوردی است. تاریخ آن 1058 هجری قمری و خطاط آن محمدرضا امامی است. در این كتیبه به نام شاه عباس دوم و جده او اشاره شده است. تزئینات داخل مدرسه جده بزرگ كاشیكاری است. در ضلع شرقی صحن مدرسه لوحه كوچكی است كه با خط نستعلیق مشكی تاریخ تعمیر مدرسه را به سال 1334 ذكر كرده است.
مدرسه جده كوچك در بازار بزرگ اصفهان واقع شده است. این محل به نام (بازار قهوه كاشی ها) معروف است. همانگونه كه از نام این مدرسه مشخص می شود جده كوچك شاه عباس دوم بانی آن بوده است. كتیبه بزرگی كه بر یك لوح سنگ مرمر بر دیوار یكی از غرفه های شمالی مدرسه نصب شده است و با خط ثلث برجسته تاریخ 1057 هجری قمری را نشان می دهد بیانگر این مطلب است كه جده شاه عباس دوم به نام (دلارام خانم) بانی ساختمان این مدرسه بوده است. عمارت مدرسه جده كوچك دو طبقه است و حجره ها مخصوص اقامت طلاب علوم دینی است. پشت بغل های نمای اطراف سر در این ساختمان تزئینات كاشیكاری دارد. كتیبه ای كه به خط ثلث سفید معرق بر زمینه كاشیكاری لاجوردی رنگ به تاریخ 1056
ص: 589
هجری قمری نوشته شده به نام شاه عباس دوم و پدر او شاه صفی اشاره كرده است. این كتیبه را محمدرضا امامی خوشنویس مشهور عصر صفوی نوشته است. مدرسه جده كوچك از مدارس بسیار نفیس اصفهان است كه از مدرسه جده بزرگ مساحت بیشتری دارد.
مدرسه جلالیه در اواخر عصر صفوی در زمان شاه سلطان حسین به سال 1114 هجری قمری بنا گردیده است. این مدرسه كه به وسیله جلال الدین محمد حكیم (طبیب شاه سلطان حسین) ساخته شده در محله احمد آباد واقع شده است. كتیبه سردر مدرسه جلالیه سال 1114 هجری قمری را بیان می دارد اما برخی از محققین سال اتمام بنا را 1115 هجری قمری ذكر می كنند. مدرسه جلالیه با دو ایوان در شمال و جنوب و حجره هائی كه در جناح های ساختمان انسجام یافته اند با كتیبه هائی كه با خط ثلث و كوفی نوشته شده اند و تزئینات كاشیكاری و معقلی و مقرنس كاری و گچبری در عداد بناهای جالب توجه اواخر دوره صفویه به حساب می آید. در ایوان شمالی مدرسه جلالیه بانی مدرسه (جلال الدین محمد حكیم) دفن شده است.
در گوشه جنوب غربی مسجد امام مدرسه سلیمانیه واقع شده است. این مدرسه قرینه مدرسه (ناصری) و برخلاف آن فاقد حجره برای طلاب است. این مدرسه با یك در ورودی به خارج از مدرسه و مسجد راه دارد. این در ورودی كه به كوچه پشت مسجد باز می شود دارای كتیبه ای است كه به خط ثلث سفید بر زمینه كاشی لاجوردی نوشته شده است. خطاط این كتیبه محمدرضا امامی و تاریخ آن
ص: 590
1078 هجری قمری است. در این كتبیه به سلطنت شاه سلیمان اشاره شده است. در یكی از دو مدخلی كه مدرسه را به صحن مسجد وصل می كند دو لوح سنگی از زمان فتحعلیشاه قاجار به سال 1212 و ناصرالدین شاه قاجار به سال 1268 هجری قمری است. سنگ شاخص معروف مسجد كه محاسبه و نصب آن بوسیله شیخ بهائی دانشمند بزرگ عصر صفویه صورت گرفته است در قسمت پایین یكی از جرزهای صحن این مدرسه تعبیه شده است. مدرسه سلیمانیه به شیوه دو ایوانه ساخته شده كه یكی در جنوب غربی و دیگری در شمال شرقی مدرسه واقع شده است. تزئینات مدرسه عبارتند از كاشیكاری، مقرنس كاری، حجاری و كتیبه كه به بهترین شیوه در این مدرسه انجام شده اند.
یكی از آثار بسیار نفیس و مشهور دوران قاجار در اصفهان مدرسه صدر است كه در بازار بزرگ اصفهان واقع شده است. این مدرسه كه از زمان احداث تا كنون پیوسته دائر بوده و در هر زمان محل تدریس علماء و دانشمندان طراز اول اسلام بوده است. از آثار مرحوم حاج محمد حسین خان صدر اصفهانی است.
صدر اصفهانی از رجال بزرگ و نیكنام اوائل عصر قاجار است كه در زمان حكومت اصفهان و در دورانی كه صدر اعظم ایران بود به دلیل علاقه بسیار به شهر اصفهان و میراث های فرهنگی علاوه بر تعمیر و مرمت بناهای زمان صفویه و نجات بسیاری از آنها از انهدام و نابودی قطعی؛ در اصفهان آثاری ساخت كه یكی از آنها به مدرسه صدر بازار معروف است. ساختمان مدرسه و تزئینات نمای خارجی مدرسه به
ص: 591
علت فوت مرحوم صدر ناتمام مانده است اما پس از اتمام به دلیل وجود درختان سر به فلك كشیده و ساختمان جالب، پیوسته در بین طلاب طرفداران فراوان داشته است. در قسمت فوقانی سر در مدرسه صدر با خط نستعلیق سفید بر زمینه مشكی معرق جمله "بسم الله الرحمن الرحیم" و عبارات دیگر مذهبی نوشته شده است. خطاط این كتیبه عبدالجواد خطیب است. در سر در مدرسه نیز اشعاری به خط نستعلیق سفید بر زمینه مشكی معرق نوشته شده كه تاریخ آن 1342 هجری قمری است. سراینده این اشعار مرحوم جلال همائی است. بر سنگاب نفیس و زیبای مدرسه نیز كتیبه ای به خط نستعلیق برجسته با تاریخ 1275 هجری قمری وجود دارد كه برآن نام واقف سنگاب نوشته شده است. در سر در كتابخانه نیز با خط نستعلیق سفید بر زمینه كاشی خشت لاجوردی نام بانی كتابخانه، آیت اله خراسانی و تاریخ 1364 هجری قمری نوشته شده است.
علاوه بر آن، اشعاری اثر طبع مرحوم جلال همائی و نام استاد كاشی ساز آن نوشته شده است. آنچه مدرسه صدر را در عداد مدارس معروف اصفهان معرفی می كند علاوه بر معماری زیبای دوران قاجار وجود دانشمندان بزرگی همچون مرحوم جهانگیرخان قشقایی و آیت اله دهكردی و آیت اله شمس آبادی و دیگر روحانیون برجسته ای است كه در این نهاد عظیم دینی و فرهنگی به تدریس اشتغال داشته اند.
ذكر این نكته مناسب است كه مدرسه صدر در زمانی در اصفهان ساخته شد كه شهر اصفهان پس از حملات افغانها و تغییر پایتخت از عظمت دوران صفوی عاری گردیده بود به طوری
ص: 592
كه ساخت مساجدی همچون مسجد سید و مسجد حاج محمد جعفر آباده ای و مدارسی مانند مدرسه صدر شروع مجدد عظمت اصفهان به شمار می رود.
مدرسه كاسه گران از بناهائی است كه در آخرین سال سلطنت شاه سلیمان و آغاز حكومت شاه سلطان حسین صفوی در نزدیك مسجد جامع اصفهان در بازار ساخته شد، بانی مدرسه امیر محمد مهدی حكیم اردستانی است. مدرسه كاسه گران در دو طبقه و بصورت دو ایوان در جناح های شمال شرقی و جنوب غربی ساخته شده است. حجره ها در یك حیاط مركزی به شكل 8 گوش نامنظم ساخته شده اند. كتیبه سر در مدرسه به خط ثلث با كاشی سفید معرق بر زمینه لاجوردی به تاریخ 1105 هجری قمری به قلم "عبدالله رجال" است. در این كتیبه به نام شاه سلیمان صفوی و حكیم الملك اردستانی اشاره شده است. بر سكوهای طرفین سر در مدرسه نیز با خط بنائی آیات قرآن به تاریخ 1103 هجری قمری نوشته شده است. در اشكال مربع طرفین سر در مدرسه هم، با خط نستعلیق و خط بنائی و خط ثلث ضمن اشعاری نام " محمد مومن بنا اصفهانی" و"محمد ابراهیم اصفهانی" با تاریخ 1103 نوشته شده است. در اطراف ایوان شمالی مدرسه كاسه گران كتیبه ای به خط ثلث سفید بر روی زمینه قهوه ای گچبری شده است. این كتیبه طولانی كه روایتی از حضرت رسول صلی الله علیه و آله است به خط جعفر بن عبدالله نوشته شده است. تاریخ این كتیبه نیز 1103 هجری قمری است. در اطراف سردر داخلی مدرسه كاسه گران كتیبه ای به صورت قرینه كتیبه
ص: 593
ایوان شمالی وجود دارد كه آن نیز ثلث ... بر زمینه سفید نوشته شده است. به نوشته منابع و مآخذ مختلف، حكیم الملك اردستانی كه از اطباء حاذق بوده است به هندوستان رفته و پس از مدتی به ایران مراجعت می نماید و بنای مدرسه را آغاز می كند. بنابراین این مدرسه در ابتدا شمسیه و سپس به حكیمیه معروف می شود. به هرحال مدرسه كاسه گران به دلیل در برداشتن تزئینات گچبری و خطوط بنائی در عداد آثار بسیار زیبای دوره صفویه به شمار می آید.
در ابتدای بازار قیصریه و در زیر چهارسوی زیبایی كه در دوران صفویه چهارسوی شاه نامیده می شد مدرسه ملا عبدالله قرار دارد. این مدرسه به دستور شاه عباس اول صفوی ساخته شد و به تدریس حاج ملا عبدالله شوشتری كه یكی از روحانیون برجسته آن عهد بود اختصاص یافت. مدرسه ملا عبدالله در دو طبقه ساخته شده كه در هر دو طبقه حجره های طلاب واقع شده اند.
پشت بغل های بالا و پایین مدرسه با تزئینات كاشیكاری معّرق آراسته شده اند. مدرسه ملا عبدالله تاریخ ساخت مشخص ندارد، اما با توجه به نحوه كاشیكاری معرق و منابع و مآخذ موجود قطعاً در زمان شاه عباس اول ساخته شده است. در ایوان جنوبی مدرسه لوحی از سنگ پارسی نصب شده كه به خط نستعلیق برجسته به تاریخ 1088 هجری قمری نوشته شده است.
مفاد این كتیبه حاكی از این است كه شخص نیكوكاری موقوفاتی برای مدرسه تعیین كرده است. كتیبه سر در مدرسه ملا عبدالله نیز به خط ثلث سفید بر كاشی خشت لاجوردی
ص: 594
مورخ به سال 1218 هجری قمری است. در این كتیبه به تعمیراتی اشاره شده است كه در زمان حكمرانی محمدحسین خان صدر اصفهانی بر اصفهان در این مدرسه انجام گرفته است. مدرسه ملا عبدالله در زمان حیات ملا عبدالله از مدارس پر رونق و باشكوه اصفهان بوده كه بسیاری از دانشمندان و روحانیون برجسته اصفهان از آن فارغ التحصیل شده اند.
یكی از مدارس قدیمی اصفهان مدرسه میرزا حسین است. این مدرسه كه در نزدیكی مسجد سید و در محله بید آباد واقع شده از آثاری است كه در زمان شاه سلیمان صفوی ساخته شده است. سال ساخت مدرسه به موجب كتیبه سردر، سال 1099 هجری قمری است. این كتیبه كه به خط نستعلیق سفید بر زمینه كاشی خشت لاجوردی است حاوی اشعاری است كه مصراع آخر آن سال 1099 هجری را بیان می دارد. در این اشعار به نام بانی مدرسه و شاه سلیمان صفوی اشاره شده است. سنگاب نفیس مدرسه نیز به خط نستعلیق برجسته بر سنگ پارسی تاریخ 1275 هجری قمری (زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار) را با نام نویسنده برخود دارد. مدرسه میرزا حسین 4 ایوانه است و حجرات طلاب در یك طبقه ساخته شده اند.
در گوشه جنوب شرقی مسجد امام (مسجد شاه) مدرسه ای است كه بنای آن را به اواخر دوره شاه عباس اول یا اوائل دوره شاه صفی نسبت می دهند. اما با توجه به كتیبه هائی كه به دست آمده است تزئینات كاشیكاری و كتیبه های مدرسه مربوط به زمان شاه عباس دوم است. در ایوان جنوبی مدرسه ناصری كتیبه هائی است كه یكی
ص: 595
از آنها به خط ثلث مشكی بر زمینه زرد به قلم محمدرضا امامی، صلوات بر 14 معصوم را با امضاء محمدرضا امامی و تاریخ 1077 هجری برخود دارد. در اطراف محراب این ایوان نیز آیات قرآن با همان تاریخ و امضاء همان خطاط آمده است. كتیبه داخل محراب در زمان سلطنت شاه سلیمان صفوی به خط ثلث سفید بر روی زمینه كاشی لاجوردی نوشته شده است. این كتیبه شامل روایاتی از حضرت رسول صلی الله علیه و آله با تاریخ 1095 و امضاء محمد حسن امامی است. علت اینكه این مدرسه را ناصری هم می نامند این است كه در زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار تعمیر و مرمت شده است. این مدرسه دارای حجره هائی است كه در ضلع جنوب شرقی مدرسه قرار دارند. مدرسه دارای دو ایوان در شمال شرقی و جنوب غربی است. تزئینات به كار رفته در مدرسه كاشیكاری، مقرنس كاری، حجاری و خط نوشته است.
یكی از مدارس قدیمی اصفهان مدرسه نیم آورد است كه در بازار اصفهان و در یكی ار محلات شهر كه به همین نام معروف است قرار دارد. وجه تسمیه مدرسه دقیقاً معلوم نیست اما آنچه مسلم است اینكه این مدرسه را یكی از زنان نیكوكار زمان شاه سلطان حسین صفوی به نام زینب بیگم در سال 1117 بنا كرده است. این زن همسر حكیم الملك اردستانی بانی مدرسه كاسه گران بوده است. مدرسه نیم آورد به صورت 4 ایوانه بنا شده و از نظر تزئینات كاشیكاری و گچبری بی نظیر است. كتیبه سردر مدرسه نیم آورد به خط ثلث سفید بر زمینه كاشی لاجوردی شامل
ص: 596
آیات قرآنی است. تاریخ این كتیبه 1349 هجری قمری است و به نظر محققین از بنای دیگر به این مدرسه منتقل شده است. خطوط بنائی موجود در سردر مدرسه نیز شامل آیاتی از قرآن و احادیث است. در داخل مدرسه نیم آورد نیز قطارهای گچبری به خط نستعلیق مشكی اشعاری نوشته شده كه كاتب آنها ابوالفتوح گلستانه است. مدرسه نیم آورد علاوه بر شهرتی كه از نظر تزئیناتی دارد به لحاظ وجود بزرگان و علماء و فضلائی نام آور است كه در طول دهها سال در آن به كسب علم و یا تدریس مشغول بوده اند. بطوری كه مدرسه نیم آورد یا نم آورد اصفهان با نام بزرگانی همچون مرحومین ملاحسن نائینی و آقا سید محمدباقر درچه ای و آقا عبدالكریم جزی و... همراه است. در زمان معاصر نیز اسوه های علم و دانش همچون آیت الله بروجردی و مرحوم جلال همائی در این مدرسه حجره داشته اند و سالها در این مكان به كسب علم و دانش مشغول بوده اند.
این بنا در خیابان هاتف كوچه بابا قاسم در مجاورت مقبره باباقاسم واقع شده و از ساخته های قرن 8 هجری و از قدیمی ترین مدارس طلبه نشین اصفهان است. بابا قاسم از عرفای بزرگ نیمه اول قرن 8 هجری بود كه بر اساس محتوای كتیبه تاریخی مقبره اش بنظر میرسد مدرسه را یكی از مریدانش بنام سلیمان بن ابی الحسن طالوت دامغانی در حدود سال 725 ه. ق. برای تدریس او ساخته است.
این بنا در محله درب كوشك واقع شده و فاقد تاریخ و مدارك زمان ساخت میباشد ولی شیوه معماری آن
ص: 597
به دوره قبل از صفویه برمیگردد.
این بنا در محله درب كوشك و كوچه بهادر خان واقع شده و از ساخته های تركان آق قویونلو -قرن 9 هجری- می باشد كه وجه تسمیه آن نیز تاریخ گذاری آنرا تأیید می كند.
این بنا در بازارچه حسن آباد و ضلع جنوبی مسجد ساروتقی واقع شده و در حدود سال 1317 ه. ق. توسط شیخ محمد علی ملقب به ثقه الاسلام بجای مدرسه دوره صفویه ساروتقی ساخته شده است. این مدرسه دارای یك حلقه چاه عمیق است كه در اصفهان به آن " چاه گاو " میگویند. این چاه در محوطه سر پوشیده ای قرار گرفته كه پوشش این بخش با آجر و به شیوه زیبا و كم نظیری اجرا شده است. این مدرسه ها دایر می باشد.
این مدرسه در نزدیكی مسجد علی و روبروی هارون ولایت قرار دارد. بنای اولیه آن بنظر میرسد در دوره سلجوقی ساخته شده و در دوره صفویه تجدید شده است.
این بنا در حاشیه خیابان شیخ بهایی و محله شمس آباد واقع شده و در دوره شاه سلطان حسین صفوی و سال 1125 ه. ق. توسط میرزا محمدتقی تاجر عباس آبادی ساخته شده است.
این بنا در میدان كهنه و بازار مسجد جامع واقع شده و در اواخر حكومت شاه عباس دوم صفوی به سفارش نورالدین محمد جابری انصاری ساخته شده است.
این مدرسه در غرب مجموعه زیارتگاهی هارون ولایت قرار دارد و ظاهراٌ در دوره شاه اسماعیل صفوی توسط درویش خان-از وزرای شاه اسماعیل و بانی بقعه هارونیه -ساخته شده است.
پل الله وردیخان
ص: 598
(عنصری محوری در ارتباطی كالبدی-فرهنگی)
معروف به: پل الله وردیخان، سی و سه چشمه، چهارباغ، جلفا، زاینده رود موقعیت: میدان انقلاب اسلامی
سال تاسیس:1005 هجری (دوره شاه عباس اول) با نظارت سردار معروف او الله وردیخان بنا شده است. قبلاً 40 چشمه داشت اما امروزه بیش از سی وسه چشمه آن باقی نمانده است و بقیه مسدود شده است. با 300 متر طول و 14 متر عرض طولانی ترین پل زاینده رود است. طرفین پل معبر باریك مسقفی است كه در سراسر طول پل دیده می شود. برای گردش یك پیاده رو در بالا و یك پیاده روی مسقف در پائین است.
یكی از پلهای زیبا و جالبی كه در دوران صفویه بر روی زاینده رود احداث شد سی و سه پل است این پل در گذشته «پل جلفا» نامیده می شد (زیرا از این طریق به جلفا كه تازه احداث شده بود می رسیدند). به «الله وردی خان» نیز معروف است زیرا سردار مشهور شاه عباس اول كه به ساختن این پل مأمور گردید به این نام نامیده می شود. این پل كه چهارباغ عباسی را به چهارباغ بالا متصل می كند قبلاًٌ 40 چشمه داشته اما امروز بیش از سی و سه چشمه آن باقی نمانده است و بقیه آنها مسدود شده اند. پل 295 متر طول و 75 / 13 متر عرض دارد و در زمره اولین آثاری است كه شاه عباس اول دستور ساختن آن را داده است.
در طرفین پل معبر باریك مسقفی است كه در سراسر طول پل دیده می شود. سی و سه پل دارای یك
ص: 599
پیاده رو برای گردش در بالا و یك پیاده رو در پایین است. پیاده رو پائین گذرگاه مسقفی است كه میان پایه های مركزی پل و به فاصله كمی از بستر رودخانه ایجاد شده است. از گفتنیها درباره سی و سه پل اینكه در دوران صفویه جشن «آبریزان» یا «آبریزكان» در كنار زاینده رود و در نزدیكی این پل برگزار می شده است. در این جشن كه در سیزده تیرماه هر سال برگزار میشد مردم با پاشیدن آب و گلاب به روی یكدیگر در این مراسم شركت می كرده اند. مصالحی كه در ساخت سی و سه پل به كار رفته: آجر در قسمت فوقانی و سنگ در طبقه تحتانی پل است. پل الله وردیخان كه در سال 1011 هجری بنا شده است از آثار مشهور اصفهان است كه اكثر سیاحان و جهانگردان به توصیف آن پرداخته اند. یكی از خارجیانی كه سی و سه پل را در اواخر حكومت قاجارها دیده است درباره آن می نویسد: این بنای زیبا كه با وجود مرور زمان با بزرگی و مشخصات آن سالم مانده است ارزش آن را دارد كه برای دیدنش به اصفهان رفت، هر چند احتمالاً از كسی هم انتظار نمی رود كه برای دیدن شاید باشكوه ترین پل جهان چنین كاری بكند.
سازه آبی چند منظوره معروف به: پل شاهی، بابا ركن الدین، شیراز و حسن آباد موقعیت: میدان خواجو
سال تاسیس: 1060 هجری (دوره شاه عباس دوم) 133 متر طول و 12 متر عرض دارد. غرفه های آن با تزئینات كاشی كاری و نقاشی پوشیده شده است. یكی از زیباترین پلهای جهان
ص: 600
در عصر صفوی به شمار می رفت. به دلیل معماری و تزئینات كاشیكاری بر سایر پلهای زاینده رود برتری دارد. در وسط هر یك از ضلع شرقی و غربی پل ساختمانی بنا شده كه شامل چند اتاق مزین به نقاشی است وبه بیگلربیگی معروف است.
این پل را پل شاهی و بابا ركن الدین و شیراز و حسن آباد هم نامیده اند از بناهای شاه عباس دوم صفوی است كه در سال 1060 هجری بنا شده است. طول پل 133 متر و عرض آن 12 متر است همان طور كه گفته شد این پل را به اسامی دیگری نیز نامیده اند. وجه تسمیه آن به باباركن الدین این است كه بر سر راه تكیه باباركن الدین عارف مشهور واقع شده بود، حسن آباد می نامیدند، به این علت كه شالوده آن در عصر (حسن بیك تركمان) ریخته شد، شیراز گفته اند به خاطر آنكه مسافران شیراز درآن زمان از روی این پل عبور می كرده اند و بالاخره به این سبب به پل خواجو نامبردار شده بود كه در محله خواجو قرار داشت. پل خواجو به دلیل معماری و تزئینات كاشیكاری بر سایر پلهای زاینده رود برتری دارد. پل خواجو كه در عصر صفویه یكی از زیباترین پلهای جهان به شمار می رفت در اصل به منزله سد و بند بود. به این معنا كه با بستن دهانه های پل در ضلع غربی دریاچه ای به وجود می آمد. در وسط هریك از دو ضلع شرقی و غربی پل ساختمانی بنا شده كه شامل چند اتاق مزین به نقاشی است. این ساختمان كه (بیگلربیگی)
ص: 601
نامیده می شود در آن عصر اختصاص به بزرگان و امرائی داشت كه به هنگام ایجاد دریاچه مصنوعی مسابقات شنا و قایقرانی را تماشا می كرده اند. شعرای اصفهان درباره پل خواجو اشعار زیبایی سروده و در طی این سروده ها زیبائی های آن را توصیف كرده اند. از جمله این شعرا صائب تبریزی است كه با قصیده ای بلند بالا یكی از روزهای جشن و چراغانی را ذكر می كند كه در كنار پل خواجو برگزار شده است. به نوشته محققین و مورخین كه درباره سلسله صفویه بررسی كرده اند: هدف شاه عباس دوم از احداث پل خواجو ارتباط دو قسمت محله خواجو و دروازه حسن آباد با تخت فولاد و راه شیراز بود
بطور كلی وجود "تزئینات كاشیكاری فراوان و پشت بغل های چشمه های پایین و غرفه های بالاو نمای غرفه های طرفین با كاشیهای الوان" پل خواجو را در شمار آثار بسیار ممتاز اصفهان قرار می دهد بطوری كه كلیه سیاحان و جهانگردانی كه در دوره های مختلف به اصفهان آمده اند زیبائیهای پل خواجو را وصف كرده و آن را در زمره شاهكارهای مسلّم معماری ایرانی، اسلامی به شمار آورده اند.
قدیمی ترین سازه آبی زاینده رود معروف به:جسر حسین، جی قدیمی ترین پل اصفهان كه پیشینه آن به قبل از اسلام بر می گردد از نظر معماری فوق العاده جالب توجه است اساس و بنیاد آن به دوره ساسانیان مربوط است ولی ساختمانهای روی پل از نحوه معماری دوره اسلامی متاثر گردیده اند. قدیمی ترین پل زاینده رود، پل شهرستان است كه در 4 كیلومتری شرق اصفهان قرار
ص: 602
گرفته و در حال حاضر در محدوده شهر است. این پل در قدیم جسر حسین و پل جی نیز نامیده می شد. مافروخی اصفهانی در كتاب محاسن اصفهان كه به زبان عربی است از این پل به نام جسر حسین یاد كرده است و عماراتی را كه نزدیك آن هستند به نام قصر مغیره و قصر یحیی نام می برد. به نظر متخصصین و نویسندگان این پل در زمان ساسانیان ایجاد گردید و در زمان دیلمیان و سلجوقیان تعمیر و مرمت شده است. البته كتیبه یا نشانه ای كه مؤید این مطلب باشد در پل موجود نیست اما سبك معماری و مشابهت آن با پل های دوره ساسانی كه در بعضی نقاط پابرجاست موجب ابراز این عقیده شده است.
علت آن كه این پل شهرستان نامیده می شود این است كه در روستائی به همین نام در شرق اصفهان واقع شده است. در نزدیكی پل بقعه الراشد بالله خلیفه عباسی قرار دارد كه در سال 532 هجری قمری در اصفهان به دست یكی از فدائیان اسماعیلی كشته شد. اكثر سیاحان و جهانگردان در باره پل شهرستان به تفصیل مطلب نوشته و آن را توصیف كرده اند. فردریچاردز از این پل به عنوان یك پل جنگی و نظامی یاد كرده و آن را تنها نمونه ای از پل های جنگی قدیم می نویسد. در سالهای اخیر پل شهرستان نیز مانند سایر پلهائی كه بر روی زاینده رود احداث شده مورد مرمت قرار گرفته است. پل شهرستان از این نظر كه قدیم ترین پل موجود در اصفهان است و از آثاری است كه بنای آن به
ص: 603
قبل از اسلام می رسد. حائز اهمیت بوده و به همین دلیل نیز مشهور است.
پل تاریخی رابط منتهی الیه غرب اصفهان موقعیت:خیابان مطهری بین پل فلزی و پل وحید. واسطه اتصال دو ساحل شمالی و جنوبی رودخانه در غربی ترین قسمت شهر اصفهان بوده شكل امروزی این پل با نمای ساختمانی عصر صفوی تغییر اساسی نكرده است ولی تعمیرات مكرری را سر گذارنده است این پل در اصل ماربین نام داشته كه اسم تصحیف «مهربین» از فرهنگ اوستایی است و در طی 15 قرن تاریخ اسلامی ایران پیوسته به همین نام شناخته شده و در غربی ترین قسمت شهر اصفهان بوده است. این پل در عصر صفوی تغییری نكرده ولی تعمیرات مكرّر داشته است. چهار فرسنگ به شهر اصفهان مانده رودخانه زاینده رود به شكل مارپیچی راست خم گشته وارد شهر می گردد و و گفته اند كه به همین جهت قریه مارنان را مارنان یا ماریانان گفته اند و در همین محل پل مارنان را ساخته و جلفا را به قریه مارنان اتصال می دهد پل مزبور اكنون دارای هفده دهانه است ولی در پیش بیش از هفده دهانه داشته است كه حالا بسته شده است. این پل را پل سرفراز هم نامیده اند و وجه تسمیه اش را چنین بیان كرده اند كه در زمان شاه سلیمان صفوی یكی از ثروتمندان ارامنه آن را ساخت و به لقب سرفراز نائل گردید و مدتی هم به همان نام سرفراز مشهور بود. در هر حال متمول مزبور تعمیری كرده است چه این پل قبل از آن وجود داشته است منتهی هر چه عبور و
ص: 604
مرور به نسبت جمعیت زیادتر می شده پل فرسوده می گردیده است و احتیاج به تعمیر و تجدید بناء حاصل می گردیده است ثبت تاریخی این پل در گردش اداری است.
تنها پل تاریخی اختصاصی معروف به:سعادت آباد، پل هفت دست و پل دریاچه موقعیت: خیابان كمال اسماعیل سال تاسیس:1065 هجری (دوره شاه عباس دوم) عرض آن 6 متر و طول آن 147 متر ارتباط باغ های سلطنتی دو ساحل شمالی و جنوبی رودخانه با باغ های وسیع سعادت آباد، و بناهای با شكوه هفت دست، آئینه خانه، كشكول و نمكدان برقرار می ساخت و محل عبور خانواده شاه صفوی، امرا، اشراف، مهمان ها و سفیرانی بود كه اجازه ملاقات با شاه عباس دوم را می یافتند.
وجه تسمیه آن به جویی به مناسبت جوی كوچك ظریفی از سنگ پارسی بود كه بر پل تعبیه شده بود چند صد قدم بالاتر از پل الله وردیخان پل جوئی نمایان می گردد. این پل در محاورات مردم اصفهان (چوبی) گفته می شود. عرض پل 4 ذرع و طول آن بیش از 100 ذرع است. وجه تسمیه آن به پل جوئی این است كه چون در دو طرف پل عمارات سلطنتی واقع شده بود، در آن عصر این پل را برای ارتباط این دو قسمت ساخته یودند و آب را نیز بوسیله جوی سنگی كه در روی پل كنده بودند به این عمارت می رساندند. در وسط پل برج 6 گوشه ای وجود داشت كه از هر گوشه آن سه چشمه جاری می شد. یكی از خارجیانی كه پل را بازدید كرده و درباره آن می
ص: 605
نویسد "... پل با چهارده طاق یك ریخت و معبری برای بردن آب به قصر هفت دست واقع در ساحل زاینده رود ساخته شده بود... " عمارات زیبا و باشكوه سعادت آباد، هفت دست، آینه خانه، كلاه فرنگی، نمكدان در اطراف این پل بوده است كه بوسیله مسعود میرزای ظل السلطان حاكم اصفهان در زمان ناصرالدین شاه قاجار خراب و با خاك یكسان گردید.
به شرح زیر می باشد:1-كاخ عالی قاپو، صفوی 2-كاخ چهلستون، صفوی 3-كاخ هشت بهشت، صفوی 4-تالار تیموری، خیابان استانداری، صفوی 5-تالار ا شرف، خیابان استانداری، صفوی 6-كاخ رشك جنان (استانداری)، خیابان استانداری، صفوی 7-عمارت اداره آمار، صفوی 8-عمارت انگورستان ملك، محله پا قلعه، قاجار (معماری ایران، محمد یوسف كیانی، جلد دوم)
موقعیت: خیابان استانداری سال تاسیس: 1057 هجری (دوره شاه عباس اول) مساحت: 67000 متر مربع
در زمان شاه عباس دوم تغییرات كلی شامل احداث تالار آئینه، تالار 18 ستون، دو اتاق بزرگ شمالی و جنوبی تالار آئینه، ایوانهای طرفین سالن پادشاهی و حوض بزرگ مقابل تالار با تمام تزئینات نقاشی و آئینه كاری و كاشیكاری دیوارها و سقفها به این كاخ افزوده شد. قسمتهای دیدنی این كاخ عبارت است از تالار 18 ستون، تالار آئینه، شیرهای سنگی چهار گوشه حوض مركزی، تزئینات عالی طلاكاری و نقاشی های سالن پادشاهی، تصویری از شاه عباس اول با تاج مخصوص آثاری مانند سر در مسجد قطبیه و سر درهای زاویه درب كوشك و آثاری از مسجد درب جویباره و مسجد آقاسی كه بر دیوارهای ضلع غربی و جنوبی باغ
نصب شده است. با انتخاب اصفهان به پایتختی و گسترش شهر به طرف
ص: 606
جنوب و احداث میدان امام طرح استقرار كاخ های شاهی به وسیله شیخ بهائی ریخته شد. انتخاب فضائی وسیع در مجموعه ای كه در آن روزگار (دولتخانه) نامیده می شد و بررسی هائی كه برای آینده صورت می گرفت تماماً حكایت از ذوق و استعداد و خلاقیت شیخ بهائی دانشمند بلند آوازه صفویه دارد. مجموعه كاخ هائی كه شروع آنها (عالی قاپو) بود تا میدان اصلی و مركزی چهارباغ عباسی ادامه داشت در این محوطه بزرگ كه چند كاخ سلطنتی نیز مستقر بود عماراتی مانند تالار اشرف-جبه خانه-ركیب خانه، كشیك خانه، تالار طویله-كاخ هشت بهشت-توحید خانه-و بر خی عمارات دیگر ساخته شد.
از جمله این بناها ساختمان كوچكی بود كه شاه عباس اول در باغ جهان نما به صورت كوشك یا كلاه فرنگی احداث كرد و در زمان شاه عباس دوم توسعه یافت و چهلستون نامیده شد. ایوان اصلی بر بیست ستون استوار است كه در دوران صفویه از آئینه كاریهای بسیار زیبا پوشیده شده بود. بسیاری از محققین وجه تسمیه كاخ را انعكاس بیست ستون بر استخر زیبا و بزرگ عمارت می دانند. البته نقشی كه عدد 40 در ادب فارسی دارد نیز شاید دلیل دیگری بر نامیده شدن عمارت به چهلستون باشد (این عدد نشان تعدد و كثرت است). مؤلف كتاب (معماری اسلامی) نامگذاری این عمارت به چهلستون را «... نوعی بازی بصری قلمداد می كند زیرا نمائی با تعداد زیادی ستون در آب انعكاس یافته است...».
با توجه به ماده تاریخهائی كه بعضی از شعرای عصر صفویه در اشعارشان آورده اند و با مراجعه به كتب و متون مربوط به
ص: 607
آن روزگار، سال اتمام كاخ چهلستون 1057 هجری در زمان سلطنت شاه عباس دوم بوده است. از جمله این شعرا (صائب تبریزی) ملك الشعراء آن روزگار است كه طی قصیده بلند بالائی چهلستون را توصیف كرده و در آخر قصیده با مصراع قبله گاه تاجداران باد دائم این مكان، سال 1057 هجری را بیان كرده است.
ایوان كاخ چهلستون مركب از دو بخش است یك بخش كه بر 18 ستون چوبی و رفیع استوار است چهار ستون وسط كه بر روی 4 شیر سنگی قرار گرفته و حجاری آنها به گونه ای است كه دو شیر به یك سر انسان نشان داده می شود. از دهان این چهار شیر آب فوران می كرد و به حوض مرمری تالار می ریخت. قسمت دیگر كه كمی مرتفع تر است سردر ورودی تالار را تشكیل می دهد. و در بعضی منابع آن را تالار آئینه نامیده اند. این قسمت بر دو ستون قرار گرفته و سراسر آن مزین به آئینه كاری وسیع و پركاری است كه در آن آئینه های ریز و خوش نقش به صورت معرق در كنار آئینه های قدی و خشتی به كار رفته اند سقف تالار از قابهای چوبی و به اشكال مختلف هندسی ساخته شده اند. تصویر قرینه حوض مرمرین وسط ایوان در تزئینات سقف مشاهده می شود. این قرینه سازی شباهت بسیاری با ایوان عالی قاپو دارد.
تالار مركزی كاخ كه اختصاص به میهمانان خارجی و شخصیت های كشورهای دیگر داشت حاوی نقاشیهائی است كه وقایع تاریخی دوران های مختلف را بیان می دارند. این سالن با شكوه كه بر
ص: 608
گنبدی منقوش استوار است با لچكی های رنگارنگ و طرحهای طلایی و شفاف از شاهكارهای هنری آن عصر محسوب می شوند.
نقاشی های موجود در تالار مركزی كاخ كه برخی از آنها در عصر قاجار نقاشی شده اند شرح پذیرائی شاه عباس اول و دوم و شاه طهماسب از امرای تركستان و همایون هندی و نیز جنگ شاه اسماعیل اول با ازبكان است. دو تصویر دیگر كه یكی روبروی در ورودی تالار و دیگری مقابل آن است جنگ چالدران در دوران شاه اسماعیل اول و جنگ كرنال در زمان نادر شاه افشار را به نمایش می گذارد. این دو تصویر در اوائل عصر قاجاریه نقاشی شده اند. در دو طرف تالار ستون دار اتاقهایی است كه در حال حاضر برای نمایشگاههای فصلی مورد استفاده قرار می گیرند. این اتاقها نیز شامل نقاشی هائی است كه برخی از آنها شاهكار مسلم نقاشی به حساب می آیند. بیشتر این نقاشی ها در زمان حكومت ظل السلطان زیر لایه ای از گچ پنهان شده بود كه با كمك كارشناسان و متخصصان از زیر گچ بیرون آمده و مرمت شده اند. استخر كاخ علاوه بر زیبائی باعث لطافت هوا می گردد در چهار طرف این استخر مجسمه هائی قرار دارند كه مربوط به عمارت چهلستون نیستند و به هنگام تخریب قصر سرپوشیده به این محل منتقل شده اند. به نوشته برخی از مورخین این عمارت در اواخر دوران صفوی دچار آتش سوزی مهیبی شد و قسمتهایی از آن در آتش سوخت. در دو طرف سالن مركزی عمارت چهلستون تصاویری از سفرا و اروپائیانی كه در آن روزگار در
ص: 609
اصفهان بوده اند نقاشی شده است. این تصاویر را دو نفر نقاش هلندی كه (آنژل Anjel) و (لوكار Lokar) نامیده می شدند را نقاشی كرده اند. به طور كلی در عمارت تاریخی چهلستون نقوش تركیبی دیوارها و سقف تالار كه در قالب های زیبای لچك و ترنج قرار گرفته اند و خطوط اصلی تقسیمات بنا كه تركیب زیبایی از نقاشی و كاشیكاری و سایر تزئینات متعدد و متنوع هستند این اثر با شكوه را به صورت یكی از بارزترین نمونه های معماری دوران صفویه درآورده است. در حال حاضر عمارت چهلستون بصورت باغ موزه ای كه سالن مركزی آن محل نمایش برخی از آثار هنری دوران های مختلف ایران است. مورد بازدید جهانگردان خارجی و مهمانان داخلی قرار می گیرد.
قلب تپنده حكومتی در قلب پایتخت معروف به: دولتخانه مباركه نقش جهان، قصر دولتخانه موقعیت: ضلع غربی میدان امام سال تاسیس: 11 هجری قمری (دوره شاه عباس اول) مینیاتوریست و نقاش: رضا عباسی
در زمان جانشینان شاه عباس اول عمارت حوضخانه و تالار مروارید به این عمارت افزوده شده است بنا دارای 5 طبقه است در طبقه سوم ایوان بزرگی است كه بر 18 ستون بلند و رفیع استوار است در وسط این ایوان حوض زیبائی از مرمر و مس وجود دارد كه قرینه آن در تزئینات زیر سقف انعكاس یافته است گچبری های آخرین طبقه، كه تالار آن به اتاق موسیقی یا اتاق صوت معروف است باعث می شود انعكاس حاصله از نغمه های نوازندگان گرفته شده و صداها طبیعی و بدون انعكاس صوت به گوش برسد.
در غرب میدان امام و
ص: 610
روبروی مسجد شیخ لطف الله عمارتی سر بر افراشته كه به عنوان یكی از مهمترین شاهكارهای معماری اوائل قرن یازدهم هجری از شهرتی عالمگیر برخوردار است. با توجه به منابع و مأخذ موجود درباره سلسله صفوی و همچنین با در نظر گرفتن بررسی های انجام شده در مورد این ساختمان زیبا و رفیع چنین استنباط می گردد كه كاخ عالی قاپو دروازه مركزی و مدخل كلیه قصرهائی است كه در دوران صفویه در محدوده میدان امام احداث شده اند. در حقیقت این بنا به مثابه یك ورودی بزرگ و با شكوه میدان امام را به مجموعه دولتخانه و عماراتی مانند ركیب خانه، جبه خانه، تالار تیموری، تالار طویله، تالار سرپوشیده و كاخ چهلستون و دیگر عمارات مربوط می كرده است.
اصل بنا در دوره شاه عباس اول احداث شده و در دوره جانشینان او الحاقات و تعمیراتی در آن انجام شده است. ساختمان دارای 5 طبقه است كه هر طبقه تزئینات مخصوصی دارد. اگر چه این قصر در دوره های بعد از صفویه لطمات فراوان دیده است، هنوز نیز شاهكارهائی از تزئینات و نقاشی های عصر صفویه در آن، بینندگان را به تحسین وامی دارد. عالی قاپو مركب از دو كلمه «عالی» و «قاپو» است كه با هم به معنای «سردر بلند» یا «درگاه بلند» هستند. از این سر در بلند كه تماماً با سنگ سماق ساخته شده به قصر وارد می شویم و به وسیله پلكانی كه در دو طرف تعبیه شده اند به طبقات فوقانی می رسیم. در طبقه همكف دو تالار وجود دارد كه در آن روزگار به امور اداری و
ص: 611
دیوانی اختصاص داشت و صدرخانه یا كشیك خانه نامیده می شدند. در طبقه سوم، ایوان بزرگی است كه بر 18 ستون بلند و رفیع و استوار است. این ستون ها در آن زمان پوشیده از آئینه بوده و سقفی با صفحات بزرگ كه با نقاشی ها و آلت های چوبی تزئین شده بودند بر فراز آن قرار گرفته است. در وسط این ایوان حوض زیبائی از مرمر و مس وجود دارد كه قرینه آن در تزئینات زیر سقف انعكاس یافته است.
این تالار از الحاقات كاخ است كه در دوران جانشینان شاه عباس اول بنا شده است. در پشت این ایوان تالار بزرگی است با اتاقها و طاقهای بسیار كه نقاشی های زیبائی بر دیوارهای آن مشاهده می شود. از ایوان كوچكی كه پشت این تالار است گنبد زیبا و ساده توحید خانه نمایان است. در دوران صفویه در شبهای جمعه گنبد محل تجمع صوفیان و دراویش بود. سالنی كه این گنبد بر فراز آن استوار است و اتاقهای اطراف آن در حال حاضر به كلاسهای درس دانشگاه پردیس اصفهان اختصاص دارد. اكثر جهانگردان و سیاحان خارجی و همچنین نمایندگان كشورهای مختلف این تالار را به منزله جایگاهی دانسته اند كه از آن مسابقات مختلف و بازیهای معمول آن عصر مثل چوگان بازی و غیره را تماشا می كرده اند. طبقات بعدی هر كدام شامل یك سالن بزرگ در وسط و چندین اتاق كوچك در اطراف هستند.
آنچه عالی قاپو را در عداد آثار باشكوه و بسیار نفیس قرار داده است علاوه بر مینیاتورهای كار هنرمند معروف عصر صفوی رضا عباسی، گچبری های
ص: 612
آخرین طبقه است كه تالار آن به «اتاق موسیقی» یا «اتاق صوت» نیز معروف است. در این قسمت از كاخ شكل انواع جام و صراحی در دیوار تعبیه شده است ساختن و پرداختن این اشكال به غیر از نمایش زیبائی و خلاقیت و ابتكار هنرمندان گچكار برای این بوده است كه انعكاسات حاصله از نغمه های نوازندگان و اساتید موسیقی به وسیله این اشكال مجوف گرفته شود و صداها طبیعی و بدون انعكاس به گوش برسند. «فرد ریچاردز» كه خود نقاش معروفی بوده و در اواخر عصر قاجاریه به ایران آمده درباره تزئینات گچبری این اتاق می نویسد: «... این تورفتگی ها مانند قطعات مختلف بازی معما با تناسب خاصی پهلوی یكدیگر قرار گرفته اند...» گذشته از گذشت زمان كه متأسفانه به عالی قاپو لطمات فراوان زده است عوامل مخرب دیگر مانند حمله و استیلای افغانها و جنگ های مختلف و انتقال پایتخت از اصفهان و بی توجهی حكام بعد از صفویه خسارات جبران ناپذیری به بنا وارد آورده است.
در دوران قاجاریه عالی قاپو چند سال محل سكونت و كار ظل السلطان بود و او تغییراتی در كتیبه های آن داد. كتیبه های جبهه شرقی بنا و الواح خط نگاشته سردر ورودی كه طی اشعاری به تعمیرات سال 1274 اشاره می كند مبین همین مطلب است. در چهل ساله اخیر به دلیل آن كه خطر ویرانی كاخ عالی قاپو را تهدید می كرد و همچنین به علت توجه مردم و ارگانهای دولتی به میراث های فرهنگی، مرمت هائی توسط هیأت های متخصص داخلی و خارجی در آن انجام گرفته است. بطور كلی بنای
ص: 613
عالی قاپو به عنوان یك بنای تشریفاتی خوش ساخت و زیبا دستاورد دیگری است از هنر معماری دوران صفویه كه از فراز آن منظره شهر باستانی اصفهان و تغییر و تحول 1000 ساله آن به خوبی نمایان است.
بر آستان طبقه هشتم بهشت موقعیت:خیابان باغ گلدسته پارك شهید رجائی سال تاسیس:1080 هجری (دوره شاه سلیمان)
عبارت است از:كاشیكاری انواع پرندگان و حیوانات درنده و خزنده در نمای بیرونی كاخ
از كلیه كاخهای با صفا و كلاه فرهنگی هائی كه در كنار چهار باغ احداث شده بود فقط كاخ هشت بهشت باقی مانده است. این عمارت باشكوه كه روزگاری زیباترین كاخ عالم هم نامیده می شد در سال 1080 هجری و به روزگار شاه سلیمان صفوی در نزدیكی باغ بلبل ساخته شد. این بنای دو طبقه با طاقهای زیبا و تزئینات فراوان و هماهنگ دست به دست هم داده تا یكی از نمونه های درخشان معماری عصر صفویه را به نمایش بگذارند. كلیه سیاحان و جهانگردانی كه از اصفهان بازدید كرده و موفق شده اند به درون كاخ هشت بهشت راه یابند آن را بهترین بناهای دنیا نامیده اند. یكی از آنها كاخ هشت بهشت را با عبارت «... فرح انگیز تر از مجلل ترین كاخهای ممالك اروپایی» توصیف كرده است. باغ وسیعی كه عمارت در آن واقع شده جزئی از باغ بزرگ نقش جهان بوده است كه شاه اسماعیل اول احداث كرد و در زمان جانشینان او بخصوص شاه عباس اول به قطعات متعددی تقسیم شد. این قصر با شكوه از همان ابتدای احداث «عمارت هشت بهشت» «هشت به هشت» و «هشت در بهشت»
ص: 614
نامیده می شده است.
بخش مركزی كاخ به صورت 4 صفه ساخته شده و ایوان آن رو به شمال است. سقفی كه بر فراز این بنای 4 صفه استوار است پوشیده از مقرنس های گچی خوش رنگ و خوش طرح است. اتاقهای طبقه اول در 4 گوشه عمارت تزئیناتی از گچبری و نقاشی دارند. در طبقه دوم عمارت نیز مجموعه ای از رواق ها و اتاقها و طاقها و پنجره ها بر نفاست و زیبائی آن می افزاید. این طبقه به راهروها و اتاقهای متعددی تقسیم شده كه هر یك تزئینات خاصی دارند. در برخی حوض آب و در بعضی بخاری های دیواری تعبیه شده اند دیوارها را نیز آینه های فراوان می پوشانیدند تمام سقف های كاخ را نیز موزائیك های بسیار عالی پوشانیده و دالانها و غلام گردش های بسیار زیبا و هماهنگ آنها را احاطه كرده اند. تزئینات عمارت در دوران صفویه به حدی باشكوه و هنرمندانه بوده كه هیچ سیاحی از اعجاب و تحسین آنها خودداری نكرده است. آنچه در این عمارت حائز اهمیت است ارتباطی است كه میان فضاها و قسمت های مختلف آن پدید آمده است. این ارتباط باعث شده تا عمارت هشت بهشت اصفهان در عین تنوع و گوناگونی و تعدد فضا از وحدت و یكپارچگی و تزئینات قابل توجه برخوردار شود. متأسفانه امروز از نرده های چوب زرنگار و قابها و جام های بلور و آلت های شیشه ای رنگارنگ ظریف اثری بر جای نمانده است چرا كه در دوره های بعد از صفویه و بخصوص در عصر قاجاریان تغییرات بسیاری در آن داده شد. این
ص: 615
تغییرات به حدی است كه برخی از سیاحان آن را از دوران قاجار به حساب آورده اند.
در اواخر دوران قاجار عمارت هشت بهشت به مالكیت خصوصی اشخاص در آمد و از زیورهای نفیس و گرانبهای دوره صفویه عاری گردید بطوری كه امروز از آن همه شكوه و فریبندگی داخل كاخ و درختان چنار و تناور و گلهای یاس سفید و سرخ كه در حاشیه خیابان های آن روئیده بودند و همچنین از آب نماها و جوی های آب روان اثری بر جای نمانده است. با همه دخل و تصرفات به گفته «آندره گدار» كه سالها باستانشناسی ایران را اداره كرده است: «... كاخ هشت بهشت با تالاری كه از هر سو باز است و با چهار عمارت كلاه فرنگی در طبقه هشت بهشت در چهار گوشه خود هنوز هم تركیب اصلی و مختصری از لطف و ملاحت روزگاران گذشته را حفظ كرده است.»
ذكر این نكته مناسبت دارد كه تزئینات این كاخ هشت گوشه كه نشانه روحیه معماری و تزئینات اواخر دوره صفوی است به همراه ساختمان آن كه میان باغ واقع شده است بعدها به فراوانی مورد تقلید قرار گرفته است.
عمارت تاریخی «ركیب خانه» كه در مركز شهر اصفهان و نزدیك بناهای مشهوری همچون «تالار اشرف»، «كاخ چهلستون»، «عالی قاپو» و «توحید خانه» قرار دارد از جمله بناهای بافت قدیم اصفهان به شمار می رود كه در اوائل قرن یازدهم هجری مقارن با سلطنت شاه عباس اول به عنوان یكی از بناهای مجموعه دولتخانه صفوی احداث شد. با مراجعه به منابع و مأخذ مختلف دوران صفوی و با توجه به
ص: 616
كلمه «ركیب خانه» مشخص می شود كه این عمارت محل نگهداری لوازم سواركاری و یراق آلات اصطبل دولتی بوده است. با اضمحلال حكومت صفویه عمارت «ركیب خانه» متروك گردید و بعدها در عصر قاجار به دستور حاج محمد حسین خان صدر اصفهانی صدر اعظم نیك اندیش فتحعلیشاه احیاء شد. در دوره حكومت «مسعود میرزا ظل السلطان» بعد از انجام تعمیرات و الحاقاتی كه با آن دوره سازگار بود به عنوان محل زندگی این حاكم تعیین گردید.
در دوران پهلوی اداره آمار و ثبت احوال اصفهان در این محل مستقر شد و تغییراتی در ساختمان و مخصوصاً در جبهه غربی آن صورت گرفت.
در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی «ركیب خانه» مورد مرمت اساسی قرار گرفت و بعد از بازسازی مقرر شد اشیاء موجود در موزه های هنرهای تزئینی تهران و بقیه اشیاء قدیمی به اصفهان منتقل و در این ساختمان به معرض تماشای عموم گذاشته شود.
در اجرای این هدف در تابستان 1375 گنجینه های تزئینی رسماً افتتاح و مورد بهره برداری قرار گرفت.
موقعیت:خیابان استانداری سال تاسیس:در اواخر سلطنت شاه سلیمان یا در عهد شاه سلطان حسین این بنا به طور كامل با چوب بست ساخته شده بام آن مسطح بر پایه های بلند ضخیم پوشیده از طلا نهاده شده است. در اوایل جنگ جهانی اول به عنوان انبار مورد استفاده واحدهای نظامی و سپس به جایگاه دسته موزیك نظامی تبدیل می شود. حدود 80 سال قبل پس از تخریب ساختمان های چپ و راست تالار اداره باستان شناسی با مرمت بنا از ویرانی آن جلوگیری كرده و سپس
ص: 617
ساختمان برای استقرار اداره معارف عمومی در نظر گرفته می شود. عمارتی كه به نام تالار اشرف نامیده می شود باقیمانده كاخ های عصر صفوی است كه در منطقه دولت خانه در كنار قصرهای دیگری همچون تالار سرپوشیده، كاخ هشت بهشت، كاخ پشت مطبخ، ركیب خانه و تالار تیموری مجموعه ای از كاخ های باشكوه آن روزگار را تشكیل می داده است.
كلمه «اشرف» باعث شده تا برخی ساختمان این عمارت را به «اشرف افغان» نسبت دهند. اما مطالعات محققین و پژوهشگران بیانگر این نكته است كه «تالار اشرف» در زمان شاه عباس دوم ساخته شده و در عصر جانشین او شاه سلیمان كامل شده است.
این اثر زرنگار از لحاظ هنر تزئین و نقاشی و مقرنس های زیبا و گچبری و طاقهای متناسب ضربی جلوه و شكوهی خاص دارد. بسیاری از خارجیانی كه در روزگار صفویه و بعد از آن دوران به شهر اصفهان آمده اند تالار اشرف را بنائی نفیس، شكوهمند و زیبا توصیف كرده اند.
برخی از محققین نوشته اند در اوائل جنگ جهانی اول (1914 تا 1918 میلادی) تالار اشرف انبار علوفه بوده و بعد از آن یكی از واحدهای نظامی در آن مستقر شده است و در این زمان بوده است كه گچبریها و نقوش زیبای كاخ را در زیر اندودی از گچ پنهان كرده اند. در اواخر دوره قاجار، مرمت هائی در آن صورت گرفت و از ویرانی نجات یافت. پس از این تعمیرات بود كه به اداره معارف وقت اختصاص یافت. بعد از دوران قاجار تعمیرات بیشتری در عمارت به عمل آمد و نقاشی هائی
ص: 618
كه از زیر گچ خارج شده بودند به وسیله استادكاران و نقاشان برجسته و هنرمند اصفهان ترمیم شدند.
در حال حاضر عمارت تالار اشرف یكی از بناهای بسیار معروف اصفهان است. این شهرت بیشتر به خاطر نقاشی های زرنگار و گچبریهای پركار آن است.
در جنوب خیابان استانداری و در مجموعه دولتخانه عمارت زیبا و جالب تالار تیموری واقع شده است. این بنا كه طی سالیان متمادی شكل و كاربرد اصلی خود را از دست داده است. هنوز هم به نام تالار تیموری نامیده می شود. اكثر محققین و پژوهشگران این اثر را از بناهای دوران تیموری می دانند.
آنها عقیده دارند تیمور در هنگام یورش های خود به اصفهان و همچنین نوادگانش در موقع اقامت به دلیل آب و هوای خوش اصفهان عمارات و كاخ هایی ساخته اند كه تالار تیموری یكی از آنهاست. آنچه محقق است اینكه در دوران صفویان و بعد از این خاندان تغییراتی در بنا به وجود آمده و الحاقاتی به آن اضافه شده و یا قسمتهایی از آن كاسته شده است.
مؤلف كتاب «آثار ملی اصفهان» این بنا را از آثار تیمور گوركانی می داند كه بعد از قتل عام مردم اصفهان دستور احداث آن را در مجاورت باغ نقش جهان صادر كرده است. از آن زمان برخی از مورخین دوران صفوی از این بنا به نام «چهار حوض» اسم برده اند زیرا در جلوی تالار آن حوض آبی وجود داشته كه به چهار حوض معروف بوده است.
در دوره قاجار تالار تیموری تعمیر شد و در عداد ساختمان های دیوانی در آمد و
ص: 619
مورد استفاده قرار گرفت. در اوائل حكومت پهلوی تالار تیموری و میدان چهار حوض محل لشكر و سربازان بود و در سال 1327 تعمیر و به محل باشگاه افسران اختصاص یافت.
این عمارت با تزئینات بسیار جالب آن كه از نوع قطار بندیهای گچی است، سنگاب بسیار نفیسی دارد كه با خط نستعلیق برجسته و زیبا اشعاری با تاریخ 1056 هجری قمری بر بدنه آن نوشته شده است.
در حال حاضر این عمارت دارای سالن وسیعی است كه جلوی آن ایوان بزرگ و مرتفعی قرار دارد چند اتاق نیز متصل به یكدیگرند كه تزئینات آنها هم بسیار دیدنی و جالب هستند.
هم اینك ساختمان تالار تیموری كه در بردارنده چند دوره از معماری اسلامی است در اختیار موزه تاریخ طبیعی اصفهان است.
یكی از وقایع مهم دوران صفویه انتقال ارامنه از آذربایجان و اسكان آنها در اصفهان است. توضیح اینكه پس از اعلام پایتختی اصفهان و انجام مقدمات امر، شاه عباس اول جمعی از ارامنه را از جلفای ارمنستان واقع در كنار رود ارس به اصفهان كوچ داد و موقتاً در یكی از محلات شهر سكونت داد. انگیزه دولت صفوی در آن روزگار علاوه بر نجات ارامنه از آزار و اذیتی كه تركان عثمانی نسبت به آنان روا می داشتند. استفاده از مهارت این طبقه در تجارت مخصوصاً در داد و ستد ابریشم بود. برخی از مورخین نیز این نقل و انتقال را به این علت می دانند كه شاه عباس می خواست عثمانیان یعنی دشمن دیرین خود را از یك مستمره ارمنی نشین محروم كند. نویسنده كتاب ایران و قضیه
ص: 620
ایران دو دلیل فوق را برای این جابجائی تأئید می كند اما مرحوم علی جواهر كلام عقیده دارد منظور شاه عباس از این كوچ عظیم این بود كه ارامنه را «... واسطه ارتباط و آشنایی ایران و فرنگستان قرار دهد و فرنگیان را متقاعد كند كه مسلمان ایرانی با سایر ملل و مذاهب دنیا هیچ گونه دشمنی و عداوت ندارد...» به هر حال، ارامنه پس از مهاجرت به اصفهان در ساحل جنوبی زاینده رود ساكن شدند و این محل را (جلفای نو) نامیدند تا خاطره وطن زنده بماند. پس از استقرار ارمنیان فرامینی نیز صادر شد و برای راحتی و آسایش آنها دستورات اكید به مسئولان و دولتمردان داده شد. از جمله این فرمانها، دستورالعملی بود كه كلیه ارامنه را در انجام مراسم مذهبی شان آزادی می داد. به مرور زمان ارامنه سایر شهر ها كه آوازه خوشرفتاری مردم اصفهان و حكومت آن روزگار را شنیدند و از حمایت دولت صفوی از همكیشان آگاه شدند به شهر اصفهان سرازیر گشتند حتی شهرها و نقاط دیگر نیز مورد توجه آنها قرار گرفت و زارعین و كشاورزان ارمنی هم به روستاهای فریدن و چهار محال كوچ كردند. به زودی جلفا به شهركی آباد و پرجمعیت تبدیل شده و «... خیابانهای متعدد با درختان زیبای چنار...» بر زیبائی شهر افزودند. بسیاری از نویسندگان خانه های زیبای تجار ارمنی مقیم جلفای اصفهان را توصیف كرده و آنها را با فرش های زیبا و صندلی های مزین به آب طلا و نقره و تالارهای منقوش به تابلوهای زیبا ذكر كرده اند. امتیازاتی كه در دوره شاه عباس اول به ارامنه
ص: 621
داده شد در زمان شاه صفی نهادینه گردید و طی فرمانی كه در سال 1042 هجری صادر شد به ارامنه این حق داده شد كه در هر نقطه كه مایل باشند می توانند كلیسا بسازند و آنها را تزئین كرده و بر بالای ساختمان صلیب و ناقوس بگذارند. مستوفیان و ممیزانی هم كه برای دریافت وجوه دیوانی به كشیشان مراجعه می كنند مادام كه آنها در حال عبادت هستند حق مزاحمت برای آنها را ندارند. این فرمان و فرامین دیگر به ارامنه اجازه داد همچون ایرانیان زندگی كنند و حتی برای خود حاكم و قاضی و كلانتر انتخاب كرده و در انجام مراسم و تشریفات مذهبی خود آزادی كامل داشته باشند. بسیاری از خارجیانی كه در آن عصر، از اصفهان بازدید كرده اند از بازرگانان معتبری نام می برند كه در جلفا كلیساها و كاروانسراهای بزرگ و زیبا ساخته اند. پس از مرگ شاه عباس اول سیاست حمایت از ارامنه ادامه یافت و جلفا بزرگتر و آباد تر شد. تجار و بازرگانان ارمنی در سایه امنیت و آرامشی كه بوجود آمده بود برای داد و ستد و سوداگری به كشورهای مختلف سفر كردند و تجار مشهوری مانند خواجه آلتون و خواجه ماناس در كشورهای مختلف نمایندگی مستقر كردند و به عنوان بازرگان ایرانی به تجارت ابریشم پرداختند و كالاهای دیگر به ایران آوردند. در دوره شاه عباس دوم جلفا وسعت زیادی یافت و محلات چندی به این شهرك اضافه شد بطوری كه سیاحان و جهانگردان مختلف در ادوار گوناگون به زیبائی جلفا اشاره كردند و از بخش ها و محلات آن نام بردند. یكی از
ص: 622
آنها در سفر نامه اش تعداد خانه های جلفا را سه هزار و پانصد نوشته و درباره آنها می گوید: «... بیشتر خانه های خوب و مجلل در امتداد رودخانه ساخته شده است. برخی از آنها زرنگار و چنان باشكوه و عالی است كه می توان آنها را در ردیف قصرها و كاخ های سلطنتی به شمار آورد...» با حمله افغانها به اصفهان در سال 1135 هجری قمری و سقوط این شهر جلفا نیز گرفتار غارت افغانها شد و بسیاری از ساختمانهای آن ویران گردید و این شهرك آباد و پر جمعیت به سرعت رو به زوال نهاد با انتقال پایتخت، جلفا در كشمكش ها و جنگ هائی كه بین مدعیان سلطنت بوقوع پیوست آسیب های جدی دید و بسیاری ارامنه شروع به مهاجرت كردند. بطوری كه شهر جلفا، كه روزگاری شاردن به توصیف خانه های آن پرداخته بود و تعداد آنها را ذكر كرده بود (چنانچه دیدیم) در دوره های بعد به بخشی كوچك و كم جمعیت تبدیل شد. ارنست هولستر كه در دوره قاجار در اصفهان زندگی كرده تعداد ارامنه ساكن در جلفا را در سال 1880 میلادی (حدود 1305 هجری قمری) 2658 نفر ذكر می كند كه در 380 خانه زندگی می كرده اند. با همه افول و تنزلی كه جلفا بعد از صفویه گرفتار آن شد هنوز نیز خانه ها و میدان های قدیمی و كلیساهای باشكوه و ساختمانهای قدیمی آن یكی از جاذبه های خوب اصفهان را تشكیل می دهند. در حال حاضر جلفا در حدود 6500 ارمنی را در خود جای داده كه در محلات میدان بزرگ، میدان كوچك،
ص: 623
محله چهارسوق، محله هاكوبچان، محله قراگل، محله سنگتراشها، محله تبریزی ها و محله ایروان زندگی می كنند. از نظر تقسیمات شهری جلفا منطقه پنجم شهر اصفهان به شمار می رود و شعب برخی از ادارات دولتی در آن مستقر هستند. موسسات آموزشی جلفا كه قدیمی ترین آن به نام آموزشگاه مركزی نامیده می شود از قدیم دائر بوده و پرورشگاه و انجمن های فرهنگی و خیریه چندی به خدمات فرهنگی و مردمی اشتغال دارند. موقعیت ممتاز جلفا و استقرار آن در یكی از نقاط مهم شهر باعث شده تا مسلمانان نیز در آنجا ساكن شده و به كسب و كار و زندگی بپردازند. از نظر جاذبه های گردشگری نیز جلفا با خانه های قدیمی و كلیساهائی كه اكثر آنها در نیمه اول قرن هفدهم میلادی ساخته شده اند مورد توجه گردشگران ایرانی و خارجی بوده و روزانه تعداد بسیاری از قسمت های مختلف آن بازدید می كنند. ذكر این نكته بی مناسبت نیست كه در اطراف اصفهان نیز ارامنه زندگی می كنند. توضیح اینكه آن دسته از ارامنه كه به كار كشاورزی اشتغال داشتند در فریدن و چهار محال ساكن شدند. در حال حاضر در نواحی كوهستانی مغرب اصفهان روستاهائی هستند كه محل سكونت ارامنه می باشند. برخی از این روستاها عبارتند از: نماگرد، قرقن، سینگرد، میلاگرد، چیگون، سرشگون، سنگباران، درختك كه از نظر تقسیمات كشوی جزء شهرستان فریدن به حساب می آیند. مردم این روستاها در انجام مراسم و تشریفات دینی خود آزاد بوده و همچون مسلمانان از كلیه حقوق شهروندی برخوردار هستند.
پس از شكل گیری و توسعه جلفا و صدور فرمان
ص: 624
برای آزادی آنان در اجرای مراسم مذهبی ساخت كلیساها در این شهرك آغاز شد. با توجه به منابع و مآخذ موجود ارامنه ای كه به اصفهان كوچانیده شدند در همه جا شروع به ساختن كلیسا كردند و آنها را با شكوه خاصی تزئین نمودند. بطوری كه به هنگام بازدید پیتر و دولاواله از جلفا 10 كلیسا و به موجب نوشته شاردن 30 كلیسا و با توجه به سفرنامه كرنیلوس دوبروین 27 تا 30 كلیسا در جلفا وجود داشته است. از میان كلیساهائی كه در حال حاضر در جلفا وجود دارند فقط كلیسای (وانك) مورد بازدید گردشگران قرار می گیرد و در بقیه فقط مراسم مذهبی اجراء می گردد. آنچه در زیر خواهد آمد معرفی اجمالی كلیساهای جلفا است.
معروف به:سن سو و دوآمناپر كیچ موقعیت:چهارراه حكیم نظامی خیابان نظر شرقی سال تاسیس:1065 هجری مطابق با 1654 میلادی
بزرگترین و زیباترین كلیسای جلفای اصفهان است از نظر طلاكاری سقف و سطح داخل گنبد و نقاشی های تاریخی از زیباترین كلیساهای جلفای اصفهان است داخل كلیسا و تمام دیوارهای اطراف و جوانب آن از تزئینات نقاشی رنگ و روغن و آب طلا به سبك ایرانی و تصاویری از زندگی حضرت مسیح علیه السلام متاثر از نقاشی ایتالیایی تزئین شده است برج ناقوس روبروی در اصلی كلیسا به سبك ایرانی است و در زمان شاه سلطان حسین ساخته شده است.
این كلیسا به نامهای سن سور و آمنا پركیچ نیز نامیده می شود بزرگترین كلیسای جلفا است. این كلیسای با شكوه در سال 1015 هجری قمری برابر 1605 میلادی در اراضی باغ زرشك احداث شد و
ص: 625
پس از 50 سال در سال 1065 هجری قمری برابر 1655 میلادی توسعه یافت و به صورت امروز در آمد. این كلیسا دارای گنبدی عظیم و دیوارهای رفیع و طاقهای بلند و زیباست كه در حال حاضر محل اقامت خلیفه ارامنه ایران و هندوستان می باشد.
نماز خانه اصلی كلیسا كه به شكل متوازی الاضلاع است شامل دو قسمت چهارگوش است كه قسمت اول شبستان بنا و قسمت دوم كه زیر گنبد خانه است محل اجرای مراسم و سرودهای مذهبی است. ازاره های دیوارهای نماز خانه را كاشی های خشتی چند رنگ فرا گرفته است. در قسمتهای بالای ازاره تصاویر بسیار زیبائی نقاشی شده اند كه از كتب مقدس الهام گرفته شده و تمامی سطح فضای گنبد را تزئین كرده است. دور تا دور گنبد داستان خلقت آدم و حوا است كه بوسیله نقاشان ارمنی ترسیم شده اند. بر محراب بسیار زیبای كلیسا نیز تصاویری از جمله تصویر حضرت مسیح علیه السلام نقاشی شده است. نمای خارجی گنبد كلیسا بدون تزئینات كاشیكاری است و با آجر ساده پوشانده شده است.
در گوشه حیات كلیسا برج ناقوس زیبا و بزرگی ساخته شده كه بر چهار ستون سنگی استوار است. در گوشه دیگری از این حیاط و روبروی برج ناقوس ستون بلندی از سنگ یادبود 1 / 5 میلیون نفر ارمنی ساخته شده كه در سال 1915 میلادی قتل عام شده اند. در صحن حیاط كلیسا چند نفر از ارامنه مشهور از جمله چند اسقف اعظم و نمایندگان سیاسی كشورهای اروپایی كه در اصفهان در گذشته اند به خاك سپرده شده اند.
كلیسای وانك
ص: 626
دارای تأسیسات مختلفی مانند موزه و كتابخانه است. موزه كلیسا در سال 1322 هجری قمری برابر با 1905 میلادی ساخته شد. اشیائی كه در سالن های آن به معرض تماشای بازدید كنندگان گذاشته شده اند شامل تابلوهای نقاشی كار نقاشان اروپائی است كه به كلیسا اهداء كرده اند. تعدادی كتب خطی نفیس نیز در این موزه نگهداری می شوند.
از جمله مجموعه های نفیس این موزه فرامینی است كه در طول تاریخ صفویه به بعد سلاطین و حكام ایران درباره ارامنه صادر كرده اند. این فرامین از نظر بررسی تاریخ ارامنه بسیار مهم و قابل ملاحظه بوده و در عداد منابع قابل اعتماد به شمار می روند. از دیگر تأسیسات كلیسا چاپخانه است. این چاپخانه كه به سعی و كوشش و ابتكار پیشوای ارامنه آن روزگار به نام خاچاطور كساراتسی GZARATSSY در جلفا تأسیس شده بود در سال 1636 میلادی به عنوان اولین چاپخانه شروع به كار كرد و نخستین كتابی كه به وسیله آن به چاپ رسید زبور داوود بود كه از این كتاب فقط یك نسخه در دنیا موجود است و آن نیز در شهر آكسفورد انگلستان نگهداری می شود. تصویر این كتاب در موزه كلیسا در معرض بازدید عموم است. كتابخانه كلیسای وانك نیز با 000 / 25 جلد كتاب به عنوان یكی از بهترین منابع مورد استفاده محققین و پژوهشگران ارمنی و سایر ادیان قرار میگیرد.
كتیبه سردر این كلیسا حاوی تاریخ 1627 میلادی برابر با 1036 هجری قمری است سازنده این كلیسا خواجه آودیك است كه در كلیسا مدفون می باشد.
از مهمترین كلیساهای تاریخی جلفا در
ص: 627
دوره شاه عباس می باشد. این كلیسا در میدان جلفا و خیابان نظر واقع شده و آن را یكی از تجّار ارمنی به نام «خواجه پطرس» با سرمایه خود ساخته است. در داخل آن تزئینات زیبایی اعم از تابلو نقاشی زندگانی حضرت مسیح و نقاشیهای دیگر وجود دارد. سقف آن مذهّب و گنبد جالب آن تماشایی است. سردر كلیسا كتیبه ای دارد كه سال 1627 میلادی برابر با 1036 هجری را نشان می دهد. تزئینات طلاكاری كلیسای بیت اللحم بسیار زیبا و جالب توجه است.
قدیمترین كلیسا در جلفا كلیسای یعقوب مقدّس (هاكوپ) است كه در گوشه شمال غربی صحن فعلی كلیسای مریم ساخته شده، تاریخ ساختمان آن را سال 1056 ارمنی مشخص نموده اند (جهت تبدیل سال ارمنی به میلادی باید551 سال به آن اضافه كرد. یعنی در واقع تاریخ ارمنی 551 سال، كمتر از تاریخ میلادی است. ) بعد از كلیسای «هاكوپ» قدیمی ترین كلیسای جلفا كلیسای «گیورك» است كه در خیابان حكیم نظامی قرار دارد، داخل این كلیسا بسیار ساده است و فقط یك تابلو نقاشی نفیس در قسمت محراب آن نصب شده. اهمیت این كلیسا از آن جهت است كه پانزده قطعه از سنگهای كلیسای قدیمی «اجمیازین» ارمنستان را ارمنیان با خود حمل كرده و بعضی از آنها را در این كلیسا نصب كرده اند، این كلیسا یكی از اماكن مقدّسه به شمار می رود. كلیسای مریم: ارمنیان جلفا كلیسای اولیه خود به نام هاكوپ را كه بسیار كوچك بود وسعت داده و كلیسای بزرگتری به نام مریم در آنجا بنا كردند. داخل این كلیسا دارای تزئینات نقاشی و تابلوهای مذهبی است كه روی دیوارهای گچی
ص: 628
نقاشی شده و دارای كتیبه تاریخی معروفی است. بانی آن را یك بازرگان ارمنی به نام «خواجه آودیك» معرفی كرده اند. او این كلیسا را با چراغها و قندیلهای زرّین و سیمین و تابلوهای نقاشی گرانبها و تزئینات دیگر، تماماً با هزینه شخصی ساخته است. خواجه آودیك از تجّار معروف ابریشم در زمان شاه عباس اول بوده است.
مردم جلفا این كلیسا را (غریب) می نامند سال ساخت این كلیسا 1131 هجری قمری است. واقع در میدان كوچك در خیابان حكیم نظامی. زمان ساخت: سال 1611 میلادی.
كه در كوچه هاكوپجان واقع شده و سال ساخت آن 1714 میلادی است. واقع در كوچه یعقوب جان. زمان ساخت: سال 1714 میلادی.
واقع در محله چهارسوق كه سال ساخت آن 1621 میلادی است.
واقع در میدان كوچك كه سال ساخت آن 1659 میلادی است.
واقع در محله ایروان به سال 1659 ساخته شده است.
واقع در محله ایروان به سال 1659 ساخته شده است.
واقع در محلّه قاراكل. زمان ساخت: سال 1630 میلادی.
واقع در میدان بزرگ در خیابان نظر. زمان ساخت: سال 1628 میلادی.
قدیمیترین كنیسه ای كه در اصفهان وجود دارد (كنیسه عمو شعیا) در محله جویباره است كه از لحاظ هنری، هیچگونه تزئیناتی ندارد و فاقد جنبه های معماری جالب توجه است. به نوشته دكتر هنرفر یهودیان اصفهان (در سال 1350 شمسی) 20 كنیسه داشته اند كه دو كنیسه در محله دردشت یك كنیسه در محله گلبهار، شانزده كنیسه در محله جویباره و یك كنیسه نیز در فلكه شاه عباس (فلسطین امروز). یكی از محققین كلیمی تعداد
ص: 629
كنیسه های اصفهان را 12 عدد ذكر كرده اند. به گفته این پژوهشگر معماری این كنیسه ها كاملاً مشابه با كلیسای ارامنه است. با این تفاوت كه كنیسه ها هیچگونه تزئینات داخلی ندارند. علت نیز این است كه یهودیان تصاویر انسان را بر دیوار رسم نمی كنند. از نقطه نظر نوع شناسی، ساختمان های كنیسه ها، غربی-شرقی بوده و بیشتر آنها مربوط به دوران قاجار هستند. كنیسه ها از نظر تزئینات دارای كاربندی تصویر سازی هستند. این كنیسه ها فاقد سكوهائی هستند كه مراسم مذهبی روی آنها انجام می شده است. در حال حاضر، كنیسه های یهودیان اصفهان عبارتند از: كنیسه ملایعقوب -كنیسه ملانیسان -كنیسه ملاربیع -كنیسه بزرگ -كنیسه كوچك-كنیسه كلی -كنیسه گلبهار -كنیسه اتحاد -كنیسه دكتر داوود و...
نزدیكترین كنیسه یهودیان به محله مسلمان نشین در كوچه ای به نام كوچه (پیریالاندوز) واقع شده است. این كنیسه كه بنائی ساده است دارای گنبدی است كه بالای گنبد نورگیری تعبیه شده است این ساختمان از خارج كاملاً ساده و بی پیرایه است. ذكر این نكته مناسب است كه در حال حاضر یهودیان اصفهان در محلات دیگر نیز ساكن هستند و از نظر زندگی با مسلمانان هیچگونه تفاوتی ندارند. به تازگی هفت كنیسه در اصفهان در فهرست آثار ملی به ثبت رسید.
آدرس:خیابان شریف واقفی-خیابان ملك محله شیخ یوسف در زمان سلطنت نادرشاه افشار باغ انگوری كه متعلق به مردم اصفهان بود به عنوان مالیات از آنها گرفته شد و به تصرف دولت درآمد. در زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار به تصرف مسئول امور مالی حكومت اصفهان درآمد و بعدها فرزند این شخص به
ص: 630
نام حاج محمد ابراهیم خان كه لقب ملك التجار داشت بنای انگورستان را احداث كرد و به برگزاری مراسم عزاداری و تعزیه اختصاص داد. معمار سازنده این بنام استاد حسین چی است و تاریخ وقف نامه آن سال 1341 هجری قمری است. در طول زمان قسمت های مختلفی از این انگورستان تخریب شد و بخش هائی از آن در سال 1333 هجری شمسی در تعریض خیابان ملك از بین رفت.
آنچه از این بنا باقی مانده است یك حیاط وسیع است كه در شمال واقع شد و یك سفره خانه كه مساحت تقریبی آن با حیاط یكی است. این سفره خانه تمامی جبهه حیاط را در بر می گیرد. فضای سفره خانه بوسیله یك ارسی هفت دهنه به حیاط جنوبی باز می شود. بعدها حیاط خانه نیز مسقف شده بطوری كه از ارسی های سفره خانه و حیاط سرپوشیده و پشت بام و فضاهای سه جبهه ساختمان برای تعزیه استفاده می شده است. در سقف حیاط یك نورگیر زیبای 8 ضلعی به همراه پنجره های سراسری بالای دیوار حیاط روشنائی فضای تعزیه را تامین می كند. تالار پنج دری زیبائی كه در جبهه شمالی حیاط سرپوشیده قرار دارد محل دفن مرحوم ملك التجار و همسر اوست كه بنا به وصیت وی در این محل به خاك سپرده شده اند.
مجموعه فضاهای حیاط سرپوشیده، سفره خانه، اتاق مقبره و دیگر اتاقهای اطراف حیاط دارای تزئینات فراوان گچبری، آینه كاری و كاشیكاری هستند. ستون هائی كه در وسط فضای سفره خانه و حیاط هستند دارای روكش های چوبی می باشند اما پایه و سرستونها دارای
ص: 631
تزئینات می باشند. در زیر فضای سفره خانه زیرزمینی وجود دارد كه نورگیرهای مشبك نور آن را از حیاط جنوبی تامین می كنند. در گوشه جنوب شرقی بنا حمامی واقع شده است كه سقف گنبدی بسیار زیبائی دارد و سكوهائی در اطراف آن تعبیه شده اند. ازاره جبهه شمالی و شرقی این خانه دارای نقوش حجاری هستند. انگورستان ملك از بناهای بسیار زیبای دوران قاجاریه است كه در حال حاضر در اختیار سازمان اوقاف می باشد و به برگزاری مسابقات قرائت قرآن و تعزیه و عزاداری اختصاص دارد. تزئینات این بنا بیانگر هنر گچبری و آینه كاری و كاشیكاری هنرمندان خلاق و مبتكر اصفهانی می باشد.
آدرس:خیابان ملك بن بست عبدالهی كوچه پاقلعه مجموعه فضاهای این خانه در سه جبهه قرار گرفته اند كه در دو جبهه شمالی و جنوبی از جبهه سوم مرتفع تر هستند، مهمترین قسمت خانه تالار جبهه شمالی است. كه با شكل نیم صلیبی خود با دو اتاق سه دری طرفین ارتباط دارد. دیوارهای این تالار دارای تزئینات فراوان نقاشی روی گچ هستند. علاوه بر آن دو ردیف قطاربندی نیز در این در و دیوارها وجود دارد. سقف تالار حاوی نقاشی های پركاری است كه از نقاشی های اروپائی تاثیر گرفته اند. جبهه جنوبی شامل سه اتاق سه دری و دو فضای كفش كن در بین آنهاست. در جبهه غربی دو اتاق وجود دارد كه با دری كوچك به حیاط باز می شود. دالانی كه از طریق آن به حیاط خانه وارد می شوند در میانه این جبهه قرار گرفته است. در گوشه جنوب شرقی نیز ورودی دیگری به چشم
ص: 632
می خورد. نماهای خانه سرتیپی پوشیده از اندود ساده گچ است و فقط در نمای سه دری های جبهه شمالی تزئینات گچبری به چشم می خورد. ازاره جبهه شمالی و شرقی این خانه دارای نقوش حجاری هستند. خانه سرتیپی اصفهان نمونه دیگری از خانه های قدیمی اصفهان است كه به دلیل وجود ویژگی های هنری و معماری مورد مرمت و بازسازی قرار گرفته است.
آدرس:خیابان عبدالرزاق – محله پشت بارو – بن بست زرگرها در خیابان عبدالرزاق و در كوچه ای روبروی تل عاشقان و در قلب بافت قدیم اصفهان خانه ای قرار گرفته كه به لحاظ زیبایی و تزئینات پركار و ویژگیهای هنری و نقاشی روی گچ و روی آینه و صنایع چوبی و حجاری در عداد بناهای شاخص اصفهان به شمار می رود. این خانه كه سالها از طرف مالكان بلا استفاده رها شده بود، پس از خریداری مورد مرمت و بازسازی قرار گرفت. متأسفانه قسمت هائی از این بنای جالب به وسیله افراد سودجو كه وجود این اثر نفیس را مزاحمتی برای اهداف سودجویانه خود می دانستند تخریب شده است. از جمله آتش سوزی سردر بسیار زیبای خانه و تخریب طاقی كه بر روی گذر شمالی ساخته شده بود و به صورت پشت بندی محكم و استوار خانه را حفظ می كرد.
آنچه در خانه اعلم جلب توجه می كند، تنوع تزئینات و نقاشی ها و گچبری های آن است. اتاق پنج دری خانه اعلم همچون آلبوم نفیسی از آینه كاری، نقاشی، گچبری و منبت كاری هنرهای تزئینی دوران قاجار را رو در روی بیننده قرار می دهد. طرحهای متعددی كه از كاخ
ص: 633
های زیبای اصفهان و مناظر ایرانی و اروپائی تهیه شده به همراه گل و بوته و شیشه های رنگی میتواند الگوی بسیار مناسبی برای هنرهای تزئینی دوران قاجار شد. علاوه برآن، تزئینات این خانه بیانگر توجه مجدد هنرمندان دوران قاجار به هنرهای دوران صفویه است.
آدرس:چهارراه تختی كوچه هتل پرشیا خانه شیخ الاسلام كه عنوان تكیه شیخ الاسلام برای آن مناسب تر است در خیابان چهارباغ پایین، چهارراه تختی واقع شده است.
این اثر بسیار زیبا كه با معماری خاص دوره قاجار از آثار نفیس اصفهان به شمار می رود، جزئی از مجموعه خانه های شیخ الاسلام است كه از نظر معماری دارای دو جبهه ساختمان در شمال و جنوب است. قسمت جنوبی كه مهمترین بخش خانه می باشد دارای یك ایوان با سقف مقرنس كاری و تزئینات نقاشی گل و بوته و دو ستون و یك حوض سنگی در وسط ایوان می باشد.
در این ایوان 2 عدد پنجره مشبك چوبی بسیار زیبا با شیشه های رنگی و دیوارهائی كه با نقاشی و گچبری تزئین شده اند به زیبائی خانه می افزایند.
اتاق كوچكی كه در عقب این ایوان وجود دارد با مجموعه ای از هنر گچبری و مقرنس كاری یكی دیگر از قسمت های بسیار جالب خانه می باشد.
این خانه زیبا از قدیم الایام برای برگزاری مراسم عزاداری حضرت سیدالشهداء علیه السلام و تعزیه مورد استفاده قرار می گرفت. در سالهای قبل از انقلاب به علت عدم توانائی مالكین در حفظ و نگهداری آن و همچنین به دلیل زوال تدریجی تزئینات قابل توجه و ارزش های معماری و به
ص: 634
لحاظ جلوگیری از تخریب و انهدام بنا، ساختمان خانه شیخ الاسلام در اختیار وزارت فرهنگ و هنر وقت قرار گرفت.
از همان زمان اقدامات مرمتی بخصوص در قسمت تزئینات و ساخت درهای مشبك بوسیله استادكاران متخصص آغاز شد و همه ساله مراسم تعزیه و عزاداری توسط هیات های محلی و زیر نظر ارشاد اسلامی در آن برگزار می شد. متأسفانه در سال 1365 این خانه مورد بمباران قرارگرفت و قسمت جنوب شرقی بنا آسیب های جدیدی دید كه عملیات بازسازی و مرمت آن به سرعت انجام گرفت. در حال حاضر خانه شیخ الاسلام با مساحت 1455 متر مربع از خانه های زیبای اصفهان به شمار می رود كه واحدهای صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی در آن مستقر هستند.
آدرس:خیابان عبدالرزاق بازارچه حاج محمد جعفر كوچه قدسیه در نزدیكی درب امام اصفهان خانه ای زیبا و جالب قرار گرفته كه اساس آن مربوط به زمان صفویه است و در دوره های مختلف تغییرات بنیادی و كالبدی در آن داده شده است. این خانه دارای دو ورودی در سمت شمال است و اتاقها در چهار جبهه اطراف حیاط به صورت دو طبقه ساخته شده اند. ازاره ها و پلكان ساختمان از سنگ است و تزئینات آن مربوط به دوران صفویه تا قاجار است جبهه شمالی بنا دارای تزئینات حكاكی و نقوش لچك و ترنج گچی است كه از ظرافت خاصی برخوردار است.
این ساختمان در سال 1278 هجری شمسی به محل مدرسه قدسیه اختصاص یافت و سالها این نهاد آموزشی در آن مستقر بود. در سال 1357 مرحوم استاد منوچهر قدسی شاعر و خطاط
ص: 635
و هنرمند معروف اصفهان این خانه را جهت تبدیل به مركز اصفهان شناسی در اختیار وزارت فرهنگ و هنر وقت قرارداد. از سال 1372 نیز از طرف سازمان مسكن و شهرسازی و میراث فرهنگی عملیات مرمت آن آغاز گشت.
خانه قدسی به دلیل وجود تزئینات بسیار زیبای لچك و ترنج و حكاكی و نقوش و همچنین به لحاظ در برداشتن ویژگی های معماری دوران صفوی تا قاجار از اهمیت بسیاری برخوردار است.
آدرس:كوی جماله، مقابل مسجد حاج محمد جعفر این خانه را نعلبند باشی زمان صفویه ساخته است. سعید نفیسی محقّق معاصر از این خانه دیدن كرده و در كتاب احوال شیخ بهایی درباره آن چنین آورده: در بخش سه اصفهان، روبروی درِ مسجد حاج محمد جعفر آباده ای، خانه قدیمی و زیبایی وجود دارد كه جزء آثار میراث فرهنگی به شمار می رود و به خانه نعلبندان شهرت دارد. در این خانه سالنی ساخته شده كه دارای طاقچه های بلند متعدّدی است. در هر طاقچه تصویر یكی از معارف ایران به نحو بسیار زیبایی نقاشی شده مثل تصاویر: ابوالقاسم میرفندرسكی، شیخ عطّار، بایزید بسطامی، ابراهیم ادهم، شیخ احمد احسائی، جلال الدین محمد رومی، شمس الدین تبریزی، شاه نعمت الله ولی، شیخ بهایی، شیخ صفی الدین اردبیلی و تصاویری از عرفای دیگر. هر یك از این تصاویر یك متر و نیم طول و یك متر عرض دارد و نقّاش آن رجبعلی اصفهانی بوده كه زیر هر عكس رقم زده است.
آدرس:خیابان چهارباغ پایین، كوچه درب كوشك، كوچه حاجیان تاریخ بنای این خانه به احتمال زیاد اواخر دوران زندیه می باشد. بانی این ساختمان شخصی به نام حاج رسولیها از
ص: 636
تجار معتبر و خوشنام اصفهان بوده است. در چهار جبهه حیاط مستطیل شكل خانه فضاهای آن واقع شده اند. در میانه این 4 جبهه، 4 تالار زیبا قرار گرفته اند كه پوشیده از تزئینات مقرنس، قطاربندی، گچبری، طلاكاری و نقاشی روی گچ هستند، متاسفانه قسمت های مختلف خانه و تزئینات آن آسیب زیادی دیده اند. تالاری كه در جبهه شمالی بنا واقع شده است از بقیه تالارها وسیعتر است. بخش اندرونی خانه از ساختمان جدا شده و به صورت خانه مستقلی درآمده است. جبهه جنوبی خانه شامل تالار و دو اتاق سه دری در طرفین آن است كه فضاهای آن توسط دو كفش كن از یكدیگر جدا می شوند. طبقه دوم شامل اتاقهای سه دری و دو اتاق دیگر است. تالارهائی كه در دو جبهه شرقی و غربی بنا واقع شده اند با ارتفاعی معادل 2 طبقه دارای ارسی های مرتفع و وسیعی هستند كه به سوی حیاط باز می شوند. ارسی غربی كاملاً تخریب شده است. در گوشه جنوب غربی، ورودی خانه واقع شده و شامل سر در و هشتی است. در طبقه بالای هشتی اتاق زیبائی قرار دارد كه با اتاق گوشواره جبهه جنوبی خانه مرتبط است. تزئینات فراوان گچبری رنگی نماهای حیاط به مرور زمان به صورت قطعاتی از دیوار جدا شده اند. این قطعات در عملیات مرمتی سال 1357 و 1364 شمسی تثبیت شده اند و از ریزش آنها جلوگیری بعمل آمده است. نماهای خانه پنجره های متعدد مشبك به شیشه های رنگی و گره چینی چوبی دارند كه بیشتر آنها آسیب دیده اند و حوض مستطیلی كه در وسط حیاط
ص: 637
واقع شده زیبائی مخصوص به عمارت می داده است. با آن كه گذشت زمان و بی توجهی مالكین آسیب های فراوانی به بنا آورده است هنوز هم این خانه قدیمی یكی از نمونه های زیبای معماری اواخر زندیه به شمار می رود.
آدرس: چهار باغ پائین كوچه 11 پیچ یكی از محلات قدیمی اصفهان محله پشت بارو است. این محله كه تا قبل از تغییر پایتخت در زمان صفویان از محلات آباد بود، در آن روزگار دارای خانه های باشكوه و مجلل بسیار بود كه متاسفانه بسیاری از آنها از بین رفته اند. یكی از این خانه ها خانه اخوان حقیقی است كه از بناهای بسیار جالب دوران زندیه است. تعمیرات و مرمت این خانه در سالهای قبل از پیروزی انقلاب انجام شده و قسمتی از آن نیز در سالهای اخیر مرمت و بازسازی شده است. معماری خانه حقیقی تماماً دارای نشانه های صفوی است و كمتر عنصر قاجار در آن دیده می شود. ارتباط این خانه با گذر مجاور با هشتی نسبتاً وسیعی صورت می گرفته است ورود به خانه نیز به یك چرخش 90 درجه صورت می گیرد. پس از ورود به حیاط، فضای نسبتاً بزرگی شامل حوض-كف حیاط كه آجر فرش شده و باغچه نمایان می شود. در قسمت شمال اتاق شاه نشین با پنجره ارسی بسیار زیبایی قرار دارد كه دیوارهای آن با تزئینات مقرنس كاری و نقاشی رسمی بندی تزئین شده اند. اتاقهای طرفین قرینه یكدیگرند و فقط اتاق شمال شرقی تزئینات طلاكاری و گل و بوته ای بسیار نفیس دارد. همین تزئینات ارتباط خانه به دوران زندیه را
ص: 638
تایید می كند. در جبهه شرقی ساختمان سالن دیگری واقع شده كه در آن روزگار به ساكنان خانه اختصاص داشته و ارتباطی با میهمانان نداشته است. در جبهه غربی، اتاقها و راهروهای طرفین آن قرار گرفته است. خانه حقیقی همچون سایر خانه های ایرانی دارای خلوت یا بیرونی بوده كه در سمت شرق ساختمان واقع شده است. خانه اخوان حقیقی تا قبل از انقلاب در مالكیت خصوصی افراد بود كه در ابتدای دهه 1350 توسط دولت وقت خریداری و در اختیار وزارت فرهنگ و هنر وقت قرار گرفت. در جنگ تحمیلی نیز آسیب هائی به خانه وارد شد كه توسط استادكاران و معماران سنتی به همان شیوه اصلی بازسازی گردید. بطوریكه پنجره های ارسی این خانه از نفایس هنر مشبك به شمار می رود. خانه اخوان حقیقی با تزئینات بسیار زیبا و مقرنس كاریهای نفیس سبك صفوی و قطاربندی و پرده سازی های رنگی در قسمت ازاره های دیوارها در عداد آثار بسیار جالب و دیدنی شهر اصفهان است كه در حال حاضر در اختیار دانشگاه هنر می باشد. آنچه این خانه زیبا و جالب را در شمار جاذبه های نفیس اصفهان قرار می دهد، شباهت تزئینات طلاكاری و گل و بوته ای آن با تزئینات ارگ كریم خانی در شیراز است. این شباهت به حدی است كه با قاطعیت می توان این اثر را مربوط به دوران زندیه دانست.
آدرس:میدان شهداء ابتدای چهارباغ پائین این خانه قدیمی به نام مالكین قبلی آن به خانه یداللهی معروف است. این خانه كه از آثار زمان قاجار می باشد شامل قسمت های زیر است: الف-ورودی خانه
ص: 639
كه در جبهه غربی قرار گرفته و بوسیله دو لنگه در چوبی به حیاط ارتباط دارد. در این جبهه یك اتاق كوچك با سقف طاق چشمه ای به چشم می خورد و هیچگونه تزئیناتی ندارد این اتاق به وسیله راهروئی به اتاق دیگر مربوط می شود كه كاملاً با اتاق اولی قرینه است. در منتهی الیه این جبهه دالان طویلی است كه با درب ورودی به هشتی و كوچه اصلی راه دارد. ب-در جبهه جنوبی خانه یك اتاق و 2 ایوان قرینه وجود دارند. این دو ایوان دارای قطاربندی زیبا و بدون تزئینات رنگ آمیزی است. اتاق جبهه جنوبی با شیشه هائی رنگی و آلت و لغت تزئین یافته است. داخل این اتاق كه دارای سقف طاق و تویزه است طاقچه هایی به چشم می خورند كه حدفاصل این طاقچه ها و طاقچه بلندها با دو ردیف مقرنس كاری بسیار زیبا تزئین شده اند. تزئینات موجود در این اتاق بصورت گچی است كه با رنگ آمیزی لعابی زینت داده شده است.
ج-جبهه شرقی خانه به صورت جرز و دهنه است كه قسمتی از سرویس ساختمان در آن قرار دارد. د-در جبهه شمالی حیاط درب ارسی مستطیلی زیبائی به چشم می خورد كه به 5 بالا رو با آلت كاری و شیشه های رنگی تزئین یافته است. در اطراف ورودی این اتاق گوشواره هائی است كه از سطح حیاط بالاتر هستند. علاوه بر آن ایوانك هائی با پنجره های مستطیل شكل و آلت كاری و شیشه رنگی و شفاف تزئین شده اند قطاربندی زیر این ایوانكها بسیار زیبا و جالب هستند دور تا دور حیاط بوسیله
ص: 640
سنگ های دست تراش پوشانده شده كه از كف حیاط بالاتر هستند. ه-اتاق تالار كه ذكر آن گذشت با آئینه كاری و گچبری و نقاشی های گل و بوته ای و آیینه كاری تزئین شده اند. این تزئینات نمونه بسیار جالبی از هنر دوران قاجاریه می باشند. یك شاه نشین و دو كفش كن و دو بادگیر كه برای تهویه تعبیه شده اند كاملاً با تزئینات تالار هماهنگی دارند. در سطح یك متری از كف تالار سطوح دیوارها بصورت قاب با آئینه كاری تزئین شده و داخل این قابها نقاشی شده اند. كلیه تزئینات این تالار از نوع شیر شكری هستند كه در اكثر خانه های قاجار به چشم می خورند. از ورودی خانه و در جهت غرب راه پله ای وجود دارد كه به زیرزمین منتهی می شود. سقف های این زیرزمین از نوع قوسی و بصورت 4 صفه هستند كه در قسمت هائی بصورت معقلی كار شده اند. در حال حاضر خانه زیبا و كوچك یداللهی در مالكیت دولت بوده و عملیات مرمت و بازسازی در آن انجام میگیرد.
محل فعلی میراث فرهنگی آدرس:محله شهشهان از بناهای دوران ناصرالدین شاه قاجار است. این خانه كه تا اوائل دهه 1350 در مالكیت افراد بوده و بصورت خانه مسكونی مورد استفاده قرار می گرفت به نام (خانه قزوینی ها) معروف بود. ورودی فعلی خانه در انتهای بن بستی به شكل دالان قرار گرفته كه ابتدا و انتهای آن سرپوشیده است. در طول این دالان طویل دیوار خانه كهكشانی قرار دارد كه به صورت مشبك آجری بازسازی شده است. اگر چه قدمت خانه كهكشانی با
ص: 641
خانه قزوینی ها یكی است، اما معماری این خانه و تزئینات آن به ظرافت خانه قزوینی ها نمی رسد. خانه كهكشانی دارای دو ورودی است كه یكی در میدان شهشهان و دیگری در انتهای راهرو ورودی خانه قزوینی ها قرار گرفته است. از مقابل همین ورودی به خانه قزوینی ها وارد و از طریق راهروی دهلیز مانند به زیرزمین و حیاط خانه مرتبط می شویم. زیرزمین این خانه در سه جانب شمالی، شرقی و غربی حیاط اندرونی قرار گرفته است. این زیرزمین وسعت بسیاری دارد، مخصوصاً در جبهه شمالی كه محوطه وسیعی به صورت یك فضا با سقف تخت وجود دارد. خانه قزوینی ها دارای یك ورودی اصلی است كه در كوچه امام جمعه قرار دارد و دالانی طویل با فضاهای مختلف خانه ارتباط برقرار می شود. پس از عبور از این دالان طویل در سمت راست به حیاط خلوت می رسیم. این حیاط خلوت با راهروئی كه دارای 2 خم است، حیاط خلوت را به حیاط خانه مربوط می كند. در انتهای این راهرو هشتی بسیار زیبا و ساده ای خودنمائی می كند كه از سمت راست به حیاط اندرونی مربوط می شود. قسمت اصلی این خانه اندرونی است كه با حیاط بزرگ و ساختمان هائی كه در چهار طرف آن قرار دارند بیشترین فضای این مجموعه را اشغال كرده اند. سالن اصلی خانه یا شاه نشین دارای پنجره ارسی و سه در بسیار نفیس است كه شیشه های رنگی و مشبك ریز نقش از عناصر اصلی و زیبای آن محسوب می شوند. طاق این سالن با مقرنس های گچبری شده پوشش داده شده
ص: 642
است. در طرفین سالن درهائی است كه به اتاق های بزرگ مجاور راه دارند. این درها نیز دارای شیشه های رنگی هستند. اتاق های سالن به صورت طاق و تویزه ساده و فاقد تزئینات هستند. در غرب خانه یك سالن پنج دری ارسی است كه دارای تزئینات آئینه كاری و گچبری است و طرفین آن با دو ایوان كوچك و دو اتاق سه دری فضای جبهه غربی را كامل می كنند. در مقابل جبهه غرب و در سمت شرق فضاهای قرینه با جبهه غرب ساخته شده است. تنها تفاوت این جبهه در تزئینات اتاق است كه فاقد آیینه كاری و نقاشی است. اما درب ارسی آن كامل و زیباست. در جنوب حیاط سه ایوان كوچك براساس اصل قرینه سازی ساخته شده است. این خانه در سال 1353 از طرف دولت وقت خریداری شده و در اختیار وزارت فرهنگ و هنر آن روز قرار گرفت. كه از همان زمان تعمیر و بازسازی و مرمت آن شروع شد و به عنوان محل سازمان ملی حفاظت آثار باستانی مورد استفاده قرار گرفت در حال حاضر این خانه زیبا و خانه كهكشانی محل اداره كل میراث فرهنگی استان است.
آدرس:خیابان آیت اله كاشانی، كوچه شهید اصفهانی، كوی محله نو، بن بست پشت بیمارستان كاشانی این خانه محل سكونت و زندگی مرحوم حاج محمد حسین مصور الملكی مشهور به مصور طراح، نقاش، شاعر و مینیاتوریست بلند آوازه اصفهانی بوده است.
این خانه شامل فضاهای متنوع و زیبائی است كه در چهار سوی به حیاط مستطیل شكل قرار گرفته است. در ابتدای ورود به خانه جبهه جنوب شرقی بنا
ص: 643
پایدار می گردد. این جبهه شامل تالاری است كه شاه نشین آن به ارتفاع دو طبقه در میانه دو اتاق گوشوار قرار گرفته است.
این تالار با تزئینات گچبری رنگی، آینه كاری و مقرنس، زیباترین فضای خانه است. در گوشه جنوبی خانه حوضخانه ای به شكل صلیب به ارتفاع دو طبقه قرار دارد. در میانه این حوضخانه حوضی 8 گوشه قرار دارد و بر فراز آن نورگیر زیبائی تعبیه شده است. این حوضخانه با تزئینات متنوع گچبری و مقرنس، به زیبائی بنا می افزاید.
در شمال غربی خانه مجموعه دیگری است كه شامل تالاری كم ارتفاع و شاه نشینی زیبا و مهتابی وسیعی در طبقه دوم با ایوانی كم عمق و ستون دار در انتهای این مهتابی می باشد. جبهه های شمال شرقی و جنوب غربی خانه نیز دارای یك تالار در وسط و دو اتاق سه دری در طرفین می باشند. نماهای پیرامون حیاط شامل تزئینات آجركاری در بالا و ازاره سنگی حجاری شده در پائین دیوارها هستند. ورودی اصلی خانه دارای سردر و هشتی مشترك با خانه های مجاور است كه پس از عبور از دو دالان به حیاط مرتبط می شود در مقابل تالار جبهه جنوب شرقی حوض بزرگی وجود دارد كه از سنگ ساخته شده است. خانه مصور الملكی علاوه برآنكه با اتاقهائی كه "... موزه ای از صنایع دستی است و آینه كاریها و پنجره های آلت بری و شیشه های رنگین دم طاووسی و نقاشی های دیواری و درهای مزین... " از شاهكارهای هنری دوران قاجار به شمار می رود. خاطره هنرمندی را در اذهان زنده می
ص: 644
كنند كه به اعتقاد اغلب هنرمندان و كارشناسان مسائل هنری به خصوص نقاشی از عصر صفویه تاكنون در میدان هنرهای گوناگون یكه تاز بود.
خانه ای از عهد قاجار با گچبریهایی متفاوت آن هم در فضای سر باز این خانه در ضلع غربی خیابان چهار باغ پایین، بعد از چهار راه تختی داخل كوچه حاج رسولیها پلاك 17 قرار گرفته كه در حال حاضر (بهمن هشتادو یك) تحت مرمت می باشد و عنوان كارگاه مرمت را به خود اختصاص داده. این خانه علیرغم آن كه در حدود 40 سال قبل تحت مرمت كامل قرار گرفته بود، متأسفانه به دلیل عدم حفاظت مجدداً، به وضعیت نابسامانی در آمده كه فعلاً عملیات بازسازی در آن به كندی پیش میرود.
از ویژگیهای منحصر به فرد این خانه میتوان، از تزیینات گچبری كل نمای بیرونی حیاط آن نام برد كه از گچ اصفهان و روغن (طبیعی) "منداب" كه به عنوان پوششی برروی گچ نیم زنده قرار می گیرد و باعث می گردیده، تا گچ در هوای آزاد و تحت اثر بارندگی و رطوبت محافظت گردد سامان یافته.
فعلاً به جای آن از روغنی موسوم به "پری مال پرالوئید" استفاده می گردد. از دیگر موارد متمایز در این خانه می توان به دربهای ارسی شاه نشین آن اشاره نمود كه از نظر ظرافت و طرح بوته ترمه بسیار بزرگ آن خانه های موجود، در اصفهان از این حیث بی نظیر می باشد.
در زیرزمین این شاه نشین نیز در سقف وقسمتهای كناری آن، از سیستم سازه هایی استفاده شده كه منحصر به فرد بوده و در
ص: 645
آن قوس هایی به صورت ترك بندی آن هم با ضخامتی فوق العاده (مثلاً 5 سانتی متر) و با عمقی قابل توجه استفاده شده، تا وزن كف شاه نشین كه دارای پوششی چوبی بوده را تحمل كند. بی شك استفاده از این روش سازه های بدیع نشانگر نوآوری وتسلط بسیار عالی طراحان آن بر استفاده كمینه از مواد و مصالح موجود و مبین توان بالای مهندسی آنها بوده. این خانه از عهد قاجار باقی مانده كه تاریخی در آن یافت نشد و مساحت آن بالغ بر 1200 متر مربع می باشد.
آدرس:خیابان چهار باغ پایین، بعد از چهار راه تختی داخل كوچه حاج رسولیها، پلاك 44
انجمنی برای خوشنویسان اصفهان این خانه یكی دیگر از خانه های عهد قاجار می باشد كه دارای 4000 متر مربع عرصه و 350 متر ساختمان می باشد. فعلاً در مالكیت سازمان میراث فرهنگی بوده كه به طور كامل مورد مرمت قرار گرفته است. نمای بیرونی آن از گل اخری اندود شده و از نظر تزئینی خانه ای متوسط ارزیابی می گردد. شاه نشین آن در ضلع غربی قرار گرفته كه در آن از گچ بری، تذهیب، نقاشی و... استفاده شده است. در حیاط آن بر روی گچ بری های برجسته روی جرزها به صورت قائم و افقی اشعاری از محتشم كاشانی آمده كه خود نوع متمایزی از تزیین را در فضای خارجی حیاط ایجاد نموده و نشان می دهد صاحب اولیه آن در این محل به عنوان مكانی مذهبی، برای برگزاری مراسم "روضه خوانی" استفاده می كرده و هنگام برگزاری مراسم زنان بر پشت بام جنوبی مجاور به
ص: 646
این صحن استقرار می یافتند و دیگر لازم نبوده پرده های حامل اشعار مذهبی بر دیوارهای آن نصب كنند.
این خانه در ضلع شرقی خیابان نشاط اصفهان، بعد از خیابان هشت بهشت و در كوی قصر منشی در عمق 50 متری از خیابان قرار گرفته كه هر روز از ساعت 8. 30 الی 11 صبح و3 الی 7 بعد ازظهر می توان پس از هماهنگی با مسئولین انجمن از آن بازدید نمود.
آدرس: خیابان نشاط، بعد از خیابان هشت بهشت، كوی قصر منشی
در مجاورت عمارت عالی قاپو بنائی دیگر موجود است كه به نام توحید خانه معروف بوده و به نظر می رسد از الحاقات عالی قاپو بشمار می رفته و محل استقرار دراویش و صوفیان عصر صفوی بوده است. نمای گنبد بیرونی این بنا از آجر می باشد.
آدرس: میدان امام حسین، خیابان سپاه، خیابان باغ گلدسته
شالوده اصلی این بنا متعلق به عصر صفوی بوده ولیكن بخش عمده ای از آثار به جای مانده از خانه حاج حسن متعلق به عصر قاجار است.
بانی این بنا حاج حسن غفوری از تجار معروف اصفهان است كه دارای مبادلات تجاری فراوانی با قزوین بوده و از این رو در گویش عمومی این مكان به خانه قزوینی ها مشهور است.
این خانه تاریخی دارای دو حیاط اندرونی و بیرونی بوده و بخش اندرونی این خانه از معماری و تزئینات فراوانی برخوردار است.
از جمله بخشهای جالب توجه این بنا، تالار شاه نشین آن است كه دارای ارسی ها و سقف بسیار زیبائی است كه با مقرنس های بسیار جالبی
ص: 647
تزئین شده است. بخش بیرونی این خانه از الحاقات دوران قاجار بوده ولیكن به دلیل مرمت های متعددی كه تا كنون بر روی آن صورت پذیرفته، ساختار اصلی آن تغییر یافته است. این بخش نیز دارای تالار شاه نشین زیبائی است. در حال حاضر، بخشی از فعالیت های اداری سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان اصفهان در این خانه متمركز است.
یكی از خانه های زیبای جلفا خانه پطروس است. این خانه كه در چهارراه حكیم نظامی قرار گرفته متعلق به پطروس ولی جانیان بوده است. وی یكی از تجار ثروتمند و مشهور جلفا بود كه به دلیل صداقت مورد توجه اولیای دولت صفوی بود و در بین ارامنه از احترامی خاص برخوردار بود. طبق كتیبه ای كه در محل خانه موجود است این بنا در سال 1668 میلادی برابر 1046 هجری قمری در زمان سلطنت شاه صفی ساخته شده است. خانه پطروس از دو جبهه تشكیل شده كه در آن روزگار بوسیله باغی از هم جدا می شده اند. یك قسمت برای فصل تابستان و قسمت دیگر برای ایام زمستان ساخته شده بود. ساختمان دارای دو طبقه است. طبقه همكف از یك اتاق مركزی و دو اتاق كوچك تشكیل شده است. در قسمت جنوبی دیوار این اتاق تزئیناتی به شكل گچبری دیده می شود. این تزئینات شامل حجم هائی مانند كاسه، صراحی، و ظروف دیگر است. این شیوه تزئینات در اتاقهای كاخ عالی قاپو و برخی بناهای دیگر به چشم می خورند.
در وسط این اتاق حوض آبی وجود دارد كه از سنگ مرمر ساخته شده است. در دیوار جنوبی
ص: 648
این اتاق فرورفتگی دیده می شود كه به جای بخاری اختصاص داشته است. در بالای این بخاری دیواری بقایای خطی كه به زبان ارمنی نوشته شده به چشم می خورد. در این نوشته نام سازنده بنا ماتوس و سال تولد پطرس كه با لقب خواجه نامیده شده است آمده است. سال تولد او 1659 می باشد. اتاقهای طرفین تالار قرینه یكدیگر هستند و در تزئینات آنها بخاری دیواری نیز وجود داشته است. طبقه فوقانی بیشتر از طبقه همكف آسیب دیده، بنابراین درباره آن اطلاعات كمتری می توان به دست آورد. اما آنچه در این طبقه كاملاً مشهود است قرینه سازی است. به طوری كه در همه قسمتها پله ها، راهروها، و طاقچه ها قرینه سازی به وضوح به چشم می خورد. نقاشی های خانه خواجه پطروس كه به صورت نقاشی دیواری است شامل برگها و گلهای زینت یافته بوسیله قطعاتی از طلا است. این نقاشی ها با نقاشی های اتاقهای داخلی كاخ چهلستون و نقاشی های چلیپای موجود در كاخ عالی قاپو شباهت تام دارند. دیگر نقاشی ها، منظره هائی از شكار هستند كه به مینیاتور شبیه می باشند و بالاخره تصاویر كوچكی از انسانها و مناظر طبیعت این خانه نیز به دلیل در برداشتن ویژگی های معماری دوران صفویه مخصوصاً تزئینات در اختیار دولت قرار گرفته و عملیات مرمت و بازسازی در آن در حال انجام میباشد.
در مجاورت خانه سوكیاس، خانه داوید قرار گرفته كه از آثار دوران صفوی است كه در زمان قاجار در قسمت جنوبی این خانه تغییراتی داده شد و دو اتاق و یك ایوان سرپوشیده به آن الحاق
ص: 649
شده است. ورودی این خانه یك سردر آجری دارد كه در بالای آن مشبك های هندسی آجری دیده می شود. هشتی عمارت كه در پشت در ورودی قرار گرفته چهارگوش است. این هشتی به وسیله راهرو طویل و سرپوشیده ای به حیاط مربوط می شود. پس از ورود به حیاط در سمت شمال ساختمان اصلی دوره صفویه دیده می شود. این ساختمان دارای سالن مركزی به صورت طاق و چشمه با مقرنس های چند پایه در وسط می باشد. در شرق و غرب سالن اتاق هائی به صورت دو طبقه به چشم می خورند. نمای جبهه شمالی با نقوش هندسی آجری بسیار زیبا تزئین شده است. در قسمت جنوب غربی حیاط خلوت قرار گرفته كه دو اتاق در شمال و جنوب آن دیده می شود. اتاق جنوبی دارای سه دری ارسی بسیار زیباست. داخل این اتاق دارای تزئینات نقاشی بوده است كه در حال حاضر اثری از آنها دیده نمی شود. خانه داوید نیز به دلیل وجود ویژگی های معماری دوران صفویه پس از خرید در اختیار دانشگاه فارابی قرار گرفت و در حال حاضر به محل كلاس های مرمت اختصاص دارد. خانه داوید هم می تواند به صورت یكی از جاذبه های زیبای اصفهان، گردشگران ایرانی و خارجی و پژوهشگران و علاقمندان به فرهنگ و هنر ایران اسلامی را به خود جلب كند.
در محله تبریزی ها خانه ای است كه در حدود 2000 متر مربع مساحت دارد. این خانه در اصل كوشك بین دو باغچه بوده است كه در قدیم ساخت آنها معمول و متداول بود. ورودی اصلی خانه در جبهه شمالی
ص: 650
و بر كوچه تبریزی ها واقع شده و دارای سر در مقرنس ساده و زیبائی است كه در مجاورت آن اتاقهائی ساخته شده است. اما ساختمان اصلی تزئینات نقاشی و طلاكاری و معماری بسیار جالبی دارد. در وسط ساختمان اصلی تالاری وجود دارد كه به صورت دو طبقه ساخته شده است. در وسط این تالار حوض سنگی 8 گوش كوچكی قرار گرفته كه اطراف آن رواق هائی در دو طبقه ساخته شده است. در رواق های پائین و در داخل طاقچه ها نقاشی های مینیاتور از دوران صفوی دیده می شوند. این نقاشی ها به شیوه رضا عباسی هستند و بسیار هنرمندانه ترسیم شده اند. ایوان شمالی به وسیله سه پنجره ارسی از تالار وسط جدا می شود. در دو جهت شرق و غرب این ایوان تصاویری وجود دارند كه متعلق به مسیحیان خارجی و همسرانشان می باشند. حاشیه های این نقاشی ها با تزئینات اسلیمی و ختائی تزئین شده اند. تزئینات سقف ایوان قاب بندی چوبی و تخته كوبی به صورت شطرنجی است. سقف ایوان بر دو ستون چوبی رفیع استوار است. دو اتاق تو در توی طرفین تالار و ایوان با سقف طاق و چشمه ای فاقد تزئینات است. سقف تالار با یك ترنج زیبا تزئین شده كه در پایین با رسم بندی و تقسیمات هندسی فرم بسیار زیبائی گرفته است. در كتیبه اطراف طبقه اول تالار، نقوش تشعیری شامل حیوانات و درختان و پرندگان با زمینه طلائی نقاشی شده است. خانه سوكیاس به دلیل وجود جاذبه های هنری و ویژگی های معماری و همچنین تزئینات پركار دوران صفویه از مالكین خریداری شد
ص: 651
و پس از مرمت و بازسازی در اختیار دانشگاه فارابی قرار گرفت و در حال حاضر، به كارگاهها و آزمایشگاه این دانشگاه اختصاص دارد. این خانه زیبا می تواند یكی از جاذبه های بسیار جالب اصفهان باشد و مورد بازدید گردشگران ایرانی و خارجی قرار گرفته و یكی از آثار مطلوب برای آشنائی با هنر معماری دوران صفویه خواهد بود.
خانه قدیمی مارتا پیترز معروف به خانه جائی از بناهای تاریخی و با ارزش دوره صفویه می باشد كه با توجه به مدارك موجود و بررسی های انجام شده در آن روزگار وسعت زمین و ساختمان های آن بیش از مساحت فعلی بوده است.
این خانه كه در تقاطع خیابان حكیم نظامی و كوچه كلیسای وانك قرار دارد متشكل از بخش های مختلفی است كه شامل چند ساختمان جدا از یكدیگر در جبهه های مختلف می باشند. ساختمان اصلی خانه را بخش تابستانی جنوبی آن تشكیل می دهد.
ساختمان زمستانی شمالی آن كه بخش بسیاری از آن در تعریض كوچه كلیسا منهدم گشته از بقایای اصلی خانه به شمار می رفته است. به هرحال این ساختمان در حال حاضر شامل بخشهای زیر است.
الف-ساختمان شمالی یك اتاق بزرگ در وسط و دو راهرو در شرق و یك راهرو در غرب این اتاق می باشد. این قسمت فاقد تزئینات است. ب-ساختمان شرقی كه این قسمت نیز بدون تزئینات بوده و آشپزخانه و حمام و سایر سرویس های خدماتی را در بر می گیرد. ج-ساختمان قدیمی كه در حقیقت بخش اصلی این خانه است.
این ساختمان شامل یك سالن بزرگ با نقاشی
ص: 652
و گچبری و تعدادی پنجره مشبك چوبی قدیمی می باشد. در این قسمت اتاقها دارای پنجره های مشبك و زیبا هستند كه بیانگر معماری و تزئینات دوره صفویه می باشند.
ایوان شمالی و اتاقهای جنوبی تالار هركدام با تزئینات خاص خود از ارزش بسیاری برخوردارند.
نمای رو به شمال با نقوش هندسی و آجری تزئین شده كه نمونه بارز خانه ها و بناهای تاریخی دوران صفویه هستند و نمونه هائی از آنها را در شمال زاینده رود و بافت قدیمی شهر اصفهان می توان مشاهده كرد.
خانه مارتا پیترز كه در زمان صفویه به محل سكونت و زندگی جانی كشیش یكی از روحانیون كلیساهای اصفهان بوده است در حال حاضر، در اختیار دانشگاه فارابی می باشد و به دلیل استقرار بر سر راه كلیسای وانك و قرار گرفتن در مركز شهر مورد بازدید گردشگران خارجی قرار می گیرد.
موقعیت:خیابان آتشگاه در 8 كیلومتری غرب اصفهان در بالای كوه ویرانه آتشكده وجود دارد كه مربوط به دوره ساسانیان است قدیمی ترین اثر: قدیمی ترین اثری كه هم اینك از گذشته های دور اصفهان در این شهر وجود دارد بنائی موسوم به آتشگاه است كه در جاده اصفهان به نجف آباد در نزدیكی منار جنبان برفراز یك تپه سنگی قرار گرفته است. اكثر مورخین اسلامی از جمله ابن خرداد به و حمداله مستوفی و ابن حوقل از این بنا نام برده و آن را آتشكده معرفی كرده اند و دانشمندان خارجی نیز درباره آتشگاه پژوهش و بررسی كرده اند كه از جمله آنها ماكسیم سیرو و آندره گدار فرانسوی هستند.
آنچه مهم
ص: 653
است خشتهای تشكیل دهنده ویرانه های فعلی آتشگاه است كه از نظر اندازه كمتر اثری دارای اینچنین خشت هائی است كه به گفته كارشناسان این خشت ها از ملات همراه گل با ریگ ریزه هائی است كه نی های حاشیه زاینده رود را نیز به آن اضافه می كرده اند تا استحكام بیشتری داشته باشد. بررسی دانشمندان نشان می دهد وجود كوه آتشگاه در جلگه مسطح ماربین و ساختمانی كه برفراز آن ساخته شده و همچنین همجواری یكی از روستاهای بسیار قدیمی اصفهان با آن (یعنی سده قدیم و خمینی شهر امروز) قدیمی ترین مراكز اجتماع انسانها را در حول و حوش این تپه قدیمی تأئید می كند.
زمان ساخت بنا را قدیم تر از عصر ساسانیان می دانند. مطالعات مؤسسه (ایزمنو IZMEO) قدمت بنای آتشگاه را به دوران تمدن عیلام و حكومتی می رساند كه انزان نامیده می شده است. این نظر را مطالعات و پژوهش های انجام شده بر روی آتشكده های بر جای مانده از دوران ساسانی در نطنز و كاشان و یزد و آذربایجان و نائین تأیید میكنند چرا كه در آن روزگاران آتشكده ها را بر روی كوه یا بر فراز تپه نمی ساختند بلكه آتشكده ها در مكانهایی احداث می شدند كه دسترسی به آنها آسان باشد بنابراین می توان با قاطعیت آتشگاه اصفهان را نشانه ای از حضور تمدن های قدیم تر از ساسانی و سلسله های قبل از آن به شمار آورد. از آنجا كه سازه بنای آتشگاه از خشت و گل است طبعاً در برابر عوارض طبیعی آسیب پذیر بوده و دچار ضایعات فراوانی شده
ص: 654
است كه عملیات استحكام بخشی و مرمتی بر روی آن انجام شده است.
لیست اسامی به شرح زیر می باشد:
1-امامزاده ابراهیم، محله مستهلك، صفویه
2-امامزاده اسحاق، محله آسنجان، صفویه
3-امامزاده احمد، محله حسن آباد، 563 ه. ق.
4-امامزاده اسماعیل، خیابان هاتف، 1112 ه. ق.
5-امامزاده جعفر، خیابان هاتف، 725 ه. ق.
6-امامزاده باقر، خیابان چهارباغ خواجو، 1270 هجری
7-امامزاده درب امام، مجاورت محله در دشت، 857 هجری
8-امامزاده ستی فاطمه، محله چهارسوق، 1242 هجری
9-امامزاده زید، محله ترواسكان، 994 هجری
10-بقعه شاه سید علی، خیابان شریف واقفی
11-امامزاده شوری، محله در دشت، 1091 هجری
12-هارون ولایت، محله میدان كهنه، 918 هجری
13-بقعه بابا قاسم، خیابان هاتف، 741 هجری
14-بقعه سید حجت الاسلام رشتی، جنب مسجد سید، قاجاریه
15-بقعه شهشهان، محله شهشهان، دوره تیموری
16-بقعه شیخ ابومسعود رازی، محله در شیخ، 895 هجری
17-مقبره پیر بكران، پیر بكران، قرن 8 هجری
18-بقعه دارالبطیخ، سلجوقی – قرن 13 هجری
19-مقبره بابا ركن الدین، تخت فولاد-قاجاریه
20-بقعه امیرعبدا... (منارجنبان)، مغول
21-امامزاده حسین و ابراهیم، قاجاریه
22-بقعه شاهزاده ابوالقاسم، قاجاریه
23-بقعه الراشد با... ، جی، سلجوقی
24-بقعه ستی فاطمه و شاهزادگان، 1041 هجری (معماری ایران، محمد یوسف كیانی، جلد دوم)
هارون ولایت یكی از قدیمی ترین بناهای مذهبی دوره صفوی است كه به موجب كتیبه سر در آن در سال 918 هجری قمری در زمان شاه اسماعیل اول صفوی ساخته شده و در دوران جانشینان وی توسعه یافته و تكمیل شده است. با توجه به مدارك تاریخی مقبره هارون ولایت متعلق به هارون بن علی یكی از اولادان حضرت امام حسن علیه السلام است.
ص: 655
بنای هارون ولایت شامل سردر، دو صحن در شمال و مغرب و یك گنبد كاشیكاری است. سردر باشكوه و مجلل این بنا با تزئینات كاشیكاری و كتبیه ای به خط ثلث با كاشی سفید معرق بر زمینه لاجوردی سال ساخت آن را كه 918 هجری است بیان می دارد.
این سردر به دو محوطه مربع شكل كه در مغرب وشمال سردر واقع شده اند باز می شود و ساختمانی كه در مغرب است شامل مدرسه كوچكی است كه در اطراف آن حجره هائی ساخته شده است.
در ایوان جنوبی محراب زیبائی است كه با كاشی معّرق تزئین شده است سردر شرقی هارون ولایت روبروی مسجد علی واقع شده كه تزئینات آن كاشی معّرق است. كتیبه های مختلفی كه در قسمت های بنای هارون ولایت وجود دارند بیانگر تعمیرات و تغییراتی است كه در ادوار مختلف در هارون ولایت انجام شده است. از جمله كتیبه هائی به خط نستعلیق برجسته به رنگ سفید و بر زمینه آبی است و طی اشعاری به تعمیرات سالهای 1066 و 1067 هجری قمری در زمان سلطنت شاه عباس دوم اشاره می كند. در محراب نیز سه لوح كوچك وجود دارد كه در آنها نوشته هائی با تاریخ 1298 هجری قمری و كتیبه دیگری به رنگ سفید بر زمینه آبی حاشیه ای تاریخ 1329 هجری را برخود دارد. آنچه بنای هارون ولایت را جدا از جنبه مذهبی آن به شهرت رسانیده است كاشیهای شفاف زنده و سرشار از هیجان آن هستند كه از شاهكارهای هنرمندان مسلمان اصفهانی است.
در شرق خیابان چهار باغ پائین و در قبرستان
ص: 656
قدیمی جمیلان (سنبلستان) و در نزدیكی محله قدیمی دردشت اصفهان بقعه دو امامزاده واقع شده كه ساختمان آن در سالهای 857 هجری قمری برابر با 1453 میلادی در زمان حكومت جهانشاه قراقویونلو به پایان رسیده است.
این دو امامزاده ابراهیم و زین العابدین علیه السلام از احفاد و نوادگان حسن مثنّی و علی بن جعفر علیه السلام هستند كه در این محل به خاك سپرده شده اند. بنای تاریخی درب امام از دو گنبد بزرگ و كوچك و یك سر در كاشیكاری و سه صحن در سه جهت شمال و شرق و غرب تشكیل شده است. سر در اصلی در محوطه شمالی واقع شده و با كاشیهای معّرق موزون و بسیار زیبا ساخته شده است. بسیاری از محققین از جمله آندره گدار به تغییرات بعدی بنا در دوره های مختلف و به خصوص صفویه اشاره كرده اند كتیبه سردر به خط ثلث سفید با كاشی معّرق بر زمینه آبی لاجوردی به زبان فارسی نوشته شده است.
در این كتیبه به نام جهانشاه قراقویونلو و تاریخ 857 اشاره شده است. در سمت شرق این سردر، سردر دیگری است كه كتیبه های آن به تعمیرات بنا در دوره شاه سلطان حسین صفوی اشاره می كند نویسنده این كتیبه ها محمدرضا امامی و خطاط دیگری به نام عبدالرحیم می باشند.
گنبدهای موجود در بنای تاریخی درب امام در یك زمان ساخته نشده اند. گنبد بزرگ همزمان با ساختمان بقعه در قرن نهم ساخته شده است. كتیبه های آن شامل آیات قرآن مجید می باشند. اما گنبد كوچك در سال 1081 هجری ساخته شده است. كتیبه
ص: 657
این گنبد به خط محمدرضا امامی است. در غرب محوطه درب امام مسجد كوچكی است كه منسوب به سعید بن جبیر از بزرگانی است كه در اوایل اسلام در اصفهان امامت داشته است. داخل بقعه با كاشی های بسیار خوشرنگ تزئین شده است. در داخل ایوانهای غربی گچ بری ها و قطار بندی های بسیار زیبایی است كه بیانگر ذوق و ابتكار و خلاقیت هنرمندان اصفهان در آن روزگار است. گنبد بزرگ درب امام و ایوان های شرقی و شمالی در سال 1328 شمسی تعمیر شده اند. كاشیكاریهای گنبد كوچك و قسمت های غربی بنا در سال 1332 مرمت گردیده اند. نمای خارجی بقعه و دیوارهای مجاور آن نیز تزئیناتی از كاشیكاری بسیار زیبا و مقرنس های گچی پركار است. به طور كلی مجموعه درب امام اصفهان به دلیل ویژگیهای هنری و معماری و تزئینات بسیار باشكوه كاشیكاری و گچبری در عداد یكی از شاهكارهای مسلم هنری ایران به شمار می رود كه بیانگر سیر هنر معماری ایران در دورانهای مختلف است. این اثر نفیس از نظر ویژگیهای معماری دوران حكومت تركمانان (قراقویونلو) مورد توجه معماران و پژوهشگران و باستان شناسان قرار گرفته و بسیاری از آنان در مورد آن بررسی كرده و حاصل مطالعات خود را انتشار داده اند.
در محله قدیمی تل و اسكان اصفهان امامزاده ای است كه از نظر معماری و تزئینات كاشیكاری مخصوصاً گنبد آن در عداد بناهای نفیس و جالب اصفهان به شمار می رود. شاردن پس از توصیف قسمت های شرقی اصفهان می نویسد "... از آنجا به شازید (شاه زید) می رسیم كه وجه تسمیه آن
ص: 658
وجود خانقاهی است كه به افتخار یكی از پسران امام حسن در این محله برپا شده است... " ساختمان این بقعه در اواخر قرن دهم هجری و دوران صفویه و به سال 994 هجری قمری ساخته شده اما در زمان سلطنت شاه سلیمان صفوی در سال 1097 هجری قمری مرمت هایی در آن انجام گرفت. با توجه به این دو تاریخ برخی محققین و پژوهشگران می گویند این بنا در زمان سلطنت سلطان محمد خدابنده (پدر شاه عباس) ساخته شده اما تزئینات كاشیكاری گنبد در دوران حكومت شاه سلیمان انجام شده است. آنچه ارزش این بنا را مضاعف می كند وجود نقاشیهای دیواری جالبی است كه دیوارهای شبستان گنبددار آن را پوشانیده است. موضوع این نقاشی ها وقایع مذهبی است كه در قرن 14 هجری نقاشی شده اند. در نمای خارجی این گنبد به خط بنائی سه رنگی مشكی و فیروزه ای در زمینه آجری آیات قرآن نوشته شده و تاریخ 1314 و 1315 شمسی را برخود دارد. بر لنگه چپ در مقبره با خط ثلث برجسته نام صحیفه جوهری و تاریخ 994 هجری قمری به چشم می خورد. در قسمت بالای سكوی سمت راست بر روی بقعه بر لوح مثلث شكل به تعمیرات زمان شاه سلیمان در سال 97، اشاره می كند، خطاط این كتیبه محسن امامی است. در ایوان سمت راست بقعه شاه زید اشعاری به خط نستعلیق برجسته برلوح سنگی سیاه رنگی نوشته شده است. این اشعار به اقدامات و خدمات شخصی به نام محمدرضا اشاره می كند كه خادم آستانه شاه زید بوده است. در مصراع آخر این اشعار ماده تاریخی
ص: 659
به دست می آید كه 1083 می باشد.
در نزدیكی چهار سو مقصود بنای قدیمی امامزاده احمد قرار دارد كه بنا به نوشته مورخین و محققین مقبره یكی از احفاد امام محمد باقر علیه السلام است. این مزار در بنائی قرار گرفته كه سقفی گنبدی دارد و خود آرامگاه نیز به شكل مربع است و از سطح زمین بلندتر است. تزئینات بنا عبارت از كاشیكاری هائی است كه قسمت اعظم آن مربوط به زمان شاه سلطان حسین صفوی است و بقیه كاشی ها را در زمان ناصرالدین شاه قاجار با گچبری های رنگی پوشانده اند. تاریخ سال مزار 1115 هجری قمری برابر با 1703 میلادی بوده، ضریح چوبی آن در زمان قاجار ساخته شده است. كتیبه سر در صحن امامزاده احمد به خط ثلث با كاشی سفید معّرق بر زمینه لاجوردی است كه خطاط آن علی نقی امامی است. تاریخ این كتیبه 1115 هجری قمری است و در آن به نام شاه سلطان حسین صفوی اشاره شده است. خطوط بنائی این سر در نیز سوره های قرآن مجید است. كتیبه ای كه در ایوان ورودی امامزاده احمد وجود دارد به خط ثلث طلایی در زمینه لاجوردی رنگ گچبری شده و نویسنده آن احمد حسینی است. تاریخ این كتیبه نیز 1115 هجری قمری است و در آن علاوه بر نام شاه سلطان حسین به نام محمد شرف شریف المنجم اشاره شده كه سازنده بنا میباشد. در داخل بقعه امام زاده كتیبه ای به خط ثلث طلایی بر زمینه لاجوردی وجود دارد كه سوره دهر به خط محمد محسن علی نقی امامی و تاریخ 1115 هجری
ص: 660
قمری نوشته شده است. در اطراف ضریح چوبی امامزاده اشعاری نوشته شده كه تاریخ آن 1290 هجری قمری است. در ایوان غربی امامزاده احمد كتیبه ای به خط نستعلیق برجسته به تاریخ 1247 هجری قمری نوشته شده كه زمان سلطنت فتحعلی شاه قاجار است. در ضلع شمالی صحن امامزاده احمد قبوری وجود دارد كه سنگهای مرمر یكپارچه نفیس بر روی آن قرار دارد. بر این سنگها نیز اشعاری نوشته شده كه در دوران قاجار كتابت شده اند. در پشت دیوار به طرف كوچه قطعه سنگ سیاه شفاف به طول 3 متر در دیوار خارجی و در مجاورت در ورودی امامزاده نصب شده كه معروف به سنگ سومنات است و مردم عقیده دارند سلطان محمود غزنوی آن را از هند آورده است. بر این سنگ كتیبه ای به خط نسخ نوشته شده كه تاریخ آن 563 هجری قمری است.
در شرق خیابان هاتف و روبروی امامزاده جعفر مجموعه ای مركب از مسجد شعیا و امامزاده اسماعیل واقع شده است. كه ساختمان امامزاده و مسجد و مرقد شعیا را به دوران قبل از اسلام نسبت می دهند، اما مناره و قسمتی از ساختمان كنونی متعلق به دوران سلجوقی است. آثاری از دوران صفوی مانند ساختمان بقعه و رواق و صحن بعداً به بنای سلجوقی اضافه شده است.
كتیبه سر در رواق بقعه به خط ثلث سفید با كاشی معرق بر زمینه لاجوردی به خط محمدرضا امامی است. تاریخ این كتیبه 1041 هجری قمری است كه در زمان شاه صفی جانشین شاه عباس اول نوشته شده و درآن به نام این شاه اشاره شده است.
ص: 661
ر بالای در چوبی بقعه كتیبه دیگری وجود دارد كه به خط ثلث است و تعمیرات بنا در زمان شاه سلطان حسین را ذكر كرده است. در اطراف بقعه نیز اشعاری به خط نستعلیق بر زمینه لاجوردی به قلم محمد صالح اصفهانی گچبری شده و طی اشعاری تاریخ 1111 هجری را بیان می دارد. در صحن امامزاده دو سنگاب نفیس وجود دارد كه تاریخ یكی از آنها 1049 هجری قمری است. كتیبه های این دو سنگاب شامل صلوات بر چهارده معصوم است. در سردر جنوبی امامزاده كتیبه ای است كه تاریخ آن 1043 هجری و نویسنده آن محمدرضا امامی است. در زیر این كتیبه، كتیبه دیگری است كه در سال 1114 هجری قمری در زمان شاه سلطان حسین نوشته شده است.
از مجموعه مطالعاتی كه در باره این مجموعه به عمل آمده چنین استنباط می گردد كه در كنار این مجموعه مركز محله به صورت چهار سوق و بازارچه وجود داشت است. در كاوشهائی كه در سالهای اخیر انجام شده در زیر اتاقهای طلبه خانه دور صحن آثاری نمایان گردیده كه به دوران صفویه تعلق دارد. قسمتهای مختلف امامزاده اسماعیل با سبك های مختلف نقاشی به صورت لایه چینی و قاب بندی و كتیبه های خطی و ستاره ای برجسته و خطوط ثلث و نستعلیق تزئین شده است. مجموعه امامزاده اسماعیل به دلیل در برداشتن ویژگی های معماری دوران سلجوقی و تزئینات و الواح دوران صفوی از بناهای بسیار جالب شهر اصفهان است كه پژوهشگران بسیاری در باره آن مطالعات و بررسی هائی انجام داده اند.
روبروی پل شهرستان آنجا كه روزگاری قریه
ص: 662
شهرستان بوده و امروز جزء شهر اصفهان است مجموعه ای از ساختمانهای قدیمی باقیمانده است كه گنبد آجری آن به سبك دوره سلجوقی به نظر می رسد. در داخل گنبد آجری این مجموعه دو قبر موجود است كه سالها اهالی قریه شهرستان آنها را به نام شاهزاده ابراهیم و حسین بن حسن بن علی زیارت می كرده اند در حالیكه عموم مورخین و محققین و پژوهشگران این مقبره را متعلق به الراشد بالله خلیفه عباسی می دانند كه در رمضان 532 هجری قمری در محله جی قدیم به دست فدائیان اسماعیلی كشته شد و در همین محل دفن شد. از مورخین قدیم كه صراحتاً این محل را آرامگاه الراشد ذكر كرده، یاقوت حموی مولف كتاب گرانسنگ و ارزنده معجم البلدان است. صاحب كتاب مجمل التواریخ و القصص نیز آرامگاه الراشد بالله را در اصفهان نوشته است. به هرحال نمای خارجی بقعه مانند سایر كتیبه های عصر سلجوقی آجری است و هیچگونه تزئیناتی ندارد با توجه به اعتقاد مردم كه این محل را امامزاده می دانسته اند بعدها اقدام به كاشیكاری گنبد كرده اند كه بیشتر آنها بر اثر مرور زمان و عوامل جوی فرو ریخته اند. در داخل بقعه كتیبه ای به خط كوفی برجسته بر زمینه گچ وجود دارد كه شامل آیات قرآن كریم است. این بقعه در سال 1316 هجری قمری در زمان مظفرالدین شاه قاجار تعمیر شده است.
در حاشیه غربی خیابان هاتف و مقابل كوچه امامزاده اسماعیل بنای امامزاده جعفر واقع شده كه به صورت برجی 8 ضلعی بنا شده است. این عمارت كوچك بسیار زیبا كه یكی از محققین
ص: 663
آن را با صفت دلفریب توصیف می كند نمونه ای كامل از مقابر و آرامگاه هائی است كه در دوره حكمرانان مغول در ایران ساخته می شد. این بنا در سابق گنبدی هرمی شكل داشته كه اكنون از میان رفته است. در قسمت نمای خارجی گنبد یك جفت كتیبه وجود دارد. اولین كتیبه به خط ثلث سفید معّرق بر زمینه لاجوردی نوشته شده و شامل آیه الكرسی است كه در آخر آن تاریخ 725 هجری قمری آمده است. در بالای این كتیبه، كتیبه دیگری به خط ساده كوفی بر زمینه فیروزه ای شامل آیاتی از قرآن مجید است. برلوحه بالای در ورودی امامزاده جعفر با خط ثلث سفید معرق بر زمینه كاشی لاجوردی صلوات بر چهارده معصوم نوشته شده است. براساس سنگ قبر امامزاده، صاحب مرقد جعفر بن سید مرتضی است و نسبت او به حسن بن حسین بن محمد بن حسین علیه السلام می رسد.
یكی از اماكن مقدسه اصفهان ستی فاطمه است كه مردم اصفهان به آن اعتقاد دارند و می گویند فاطمه صغری دختر حضرت موسی بن جعفر علیه السلام در این محل مدفون است اما در كتب و منابعی كه امامزادگان را معرفی می كنند نامی از آن دیده نمی شود. به هرحال، ساختمان صحن و بقعه ستی فاطمه به زمان صفویه مربوط می شود. در داخل بقعه ستی فاطمه و در اطراف گنبد اشعاری با خط نستعلیق سفید بر زمینه لاجوردی به چشم می خورد كه تاریخ آن 1242 هجری و زمان فتحعلیشاه قاجار است. اشعار مزبور حاكی از آن است كه شخصی به نام محمد علی خان قبه
ص: 664
این آرامگاه را ساخته است. بقعه شاهزادگان، در ضلع جنوبی صحن ستی فاطمه قراردارد كه بنای آن در زمان شاه عباس دوم صفوی ساخته شد و داخل آن با گچبری و سطح بیرون آن با كاشیكاری تزئین شده است. در داخل بقعه كتیبه ای برجای مانده كه قسمت هائی از آن از بین رفته است. در این محل نوه های شاه اسماعیل اول مدفون هستند كه در سال 1041 هجری قمری به دست شاه صفی یكی از سلاطین بیرحم صفویه كشته شده اند. علاوه بر این شاهزادگان كه در كودكی كشته شده اند، فرزندان یكی از سرداران شاه عباس اول نیز در این محل به خاك سپرده شده اند. بر روی قبور شاهزادگان سنگ های یكپارچه مرمری نفیس قرار دارند كه منقش به نقوش مختلف می باشند. هركدام از این سنگ ها دارای یك كتیبه در قسمت بالا و اشعاری در اطراف به خط نستعلیق هستند. در ضلع جنوبی داخل بقعه شاهزادگان نیز بر یك قطعه سنگ مرمر بسیار شفاف كه به حالت عمودی در قسمت پائین دیوار نصب شده اشعاری نوشته شده است. یكی از سنگ قبرها تاریخ 1041 هجری قمری را برخود دارد و خوشنویس مشهور عصر صفویه محمدرضا امامی آن را نوشته است.
در محله دار البطیخ كه امروز محله احمد آباد است، آرامگاه خواجه نظام الملك طوسی، مرد بزرگ علم و ادب و سیاست ایران در سالهای 465 و 485 هجری قمری واقع شده است. آرامگاه خواجه در كنار قبور چند تن از شاهان سلجوقی قرار گرفته و به نظر بسیاری از محققین و كارشناسان در گذشته بنای مناسبی نیز
ص: 665
بر این قبور وجود داشته است.
در این محل 8 قبر به چشم می خورد كه اغلب دارای سنگ مرمر نفیس هستند. بر مدفن خواجه سنگ مرمرین بسیار زیبائی نصب است كه در اطراف آن كتیبه ای شامل آیه الكرسی و كلمات دیگر نوشته شده است.
مزار ملكشاه سلجوقی نیز در همین محل قرار دارد. تركان خاتون همسر ملكشاه سلجوقی و فرزندان او مانند بركیارق و سلطان محمد و سلطان محمود نیز در این محل مدفون هستند. بر سنگ های موجود در این محل علاوه بر تاریخ های مربوط به زمان سلجوقی، برخی تواریخ از جمله 859 هجری قمری و 937 و 953 هجری قمری نوشته شده است.
تا چند سال پیش چنار كهنسالی بر در ساختمان این مجموعه آرامگاهی وجود داشت كه مردم اصفهان آن را پاچنار دار البطیخ می گفتند. امروز از این چنار اثری موجود نیست.
در مجاورت مسجد جامع اصفهان و در محله شهشهان بقعه ای قرار دارد كه اساس ساختمان آن مربوط به زمان تیموریان است. ساختمان این بقعه در زمان سلطان محمد بن بایسنقر نواده امیر تیمور انجام گرفته است. این بقعه آرامگاه شاه علاء الدین محمد از سادات و بزرگان اصفهان است كه در سال 850 هجری قمری به دستور شاهرخ تیموری به شهادت رسیده است. مورخین علت شهادت این سید جلیل القدر را ناشی از علاقه ای می دانند كه سلطان محمد بن بایسنقر به او داشته و نزاع دو شاهزاده تیموری و تسلط شاهرخ به اصفهان موجب خشم وی و كشته شدن این مرد بزرگ می شود. پس از مرگ شاهرخ و
ص: 666
تسلط مجدد سلطان محمد به اصفهان به دستور وی در مدرسه و حسینیه شاه علاء الدین محمد بقعه ای بنا می كنند و موقوفاتی نیز برای مزار او تعیین می نمایند. به هرحال بقعه از داخل و خارج با گچبری و كاشیكاری تزئین شده و گنبد آن در اوائل حكومت پهلوی مرمت شده است. خطاط كتیبه اصلی بقعه محمود نقاش خوشنویس مشهور قرن نهم هجری است كه به خط ثلث گچبری شده، اشعار و عباراتی را نوشته و به شهادت شاه علاءالدین محمد اشاره كرده است. بر دیوار شرقی داخل بقعه شهشهان اشعاری به خط نستعلیق سفید نوشته شده است. بر دیوار شمالی داخل بقعه نیز كتیبه ای است كه با گچبری به خط ثلث سفید بر زمینه قهوه ای و سبز و قرمز به تاریخ 1013 هجری قمری به وسیله صحیفی فارسی كتابت شده است. مفاد این كتیبه به اقدامات بانوی نیكوكاری اشاره می كند كه نام او خانم سلطان بوده است. همچنین عبارات این كتیبه بیانگر تعمیراتی است كه در زمان سلطنت شاه عباس اول صفوی در بقعه انجام گرفته است.
از عماراتی كه به نام خانقاه شیخ ابومسعود رازی یا بقعه مسعودیه معروف بوده است امروز جز سردری قابل توجه و بسیار زیبا چیزی برجای نمانده است. این محل درگذشته های دور قبرستان عمومی اصفهان بوده و حافظ ابونعیم مورخ و محدث و دانشمند بزرگ نیز در همین محل به خاك سپرده شده است. (متوفی به سال 430 هجری قمری برابر با 1038 میلادی). شیخ ابومسعود رازی از محدثین و دانشمندان نامدار قرن نهم هجری است كه پس از مرگ یك
ص: 667
مجموعه شامل چهارسو و حمام و باغ بسیار بزرگی در كنار مزار او ساخته شد و به درب شیخ شهرت یافت. سردری كه اكنون باقیمانده و بیانگر معماری و خطاطی دوران آق قویونلوها است كتیبه ای است كه با كاشی مینائی تزئین شده و آنرا با شكوه و بسیار زیبا توصیف كرده است. این كتیبه در دو سطر یكی به خط ثلث جلی به رنگ سفید و دیگری به خط ثلث با حروف ریز طلائی برزمینه آبی نوشته شده است. این كتیبه در زمان یعقوب فرزند اوزون حسن آق قویونلو نوشته شده و كاتب آن كمال الدین بن شهاب یزدی و تاریخ آن 895 هجری قمری است. به نظر بسیاری از محققین و پژوهشگرانی كه در باره معماری و كاشیكاری دوران ایلخانی بررسی كرده اند كاشیكاری این سردر بعدها الهام بخش بسیاری از كاشی كاران اصفهان بوده است.
یكی از مشایخ و علماء قرن هشتم هجری مسعود بن عبدالله بیضاوی معروف به باباركن الدین است كه در زمان سلطنت ابوسعید پادشاه مغول در اصفهان می زیسته است این مرد بزرگ در سال 769 هجری قمری وفات یافت و در ساحل جنوبی زاینده رود مدفون گردید. مقام علمی و زهد و ورع این مرد بزرگ باعث شد تا در طول زندگی با نهایت احترام زندگی كند. این احترام و عزت پس از درگذشت وی نیز برقرار بود بطوریكه عده بسیاری از مشاهیر علماء و فقها و شعرا و خوشنویسانی كه در اصفهان و سایر شهرهای ایران درگذشتند در مجاورت او به خاك سپرده شدند. از آن زمان این محل به تدریج به گورستانی بزرگ تبدیل
ص: 668
شد و به نام قبرستان باباركن الدین معروف شد. به طوریكه بسیاری از سیاحان و محققین اولین سنگ قبر موجود در مزارستان تخت فولاد را متعلق به او میدانند. مقام علمی و عرفانی باباركن الدین سبب شد تا در اواخر حكومت شاه عباس اول صفوی ساختمان و گنبد ممتاز بقعه او شروع شود و در سال 1039 هجری قمری یك سال بعد از فوت شاه عباس به پایان برسد. این بقعه كه شبیه به گنبد باباقاسم می باشد گفته می شود به شكل كلاه درویشان است. نمای خارجی بقعه باباركن الدین و سر در آن كاشیكاری شده است. قاعده این گنبد پنج ضلعی متساوی الاضلاعی است كه پنج ایوان مشابه بر گرداگرد محوطه زیر گنبد ساخته شده است. به یكی از اضلاع این پنج ضلعی پیشخوانی اضافه كرده اند. در این پنج ضلعی گردنی نهاده اند كه آن نیز چند وجهی است. بر این گردن سقفی برپا شده كه گنبد داخلی را می پوشاند این سقف مخروطی شكل، با كاشیهای زیبا كه نقوشی به رنگ های آبی دریایی، سیاه و سفید بر زمینه آبی فیروزه ای داشته مزین بوده است. در داخل یكی از ایوان های آرامگاه بابا ركن الدین واقع شده و بر روی آن سنگ مرمری به طول بیش از 2 متر و عرض 16 / 1 متر قرار دارد. قطعه سنگ مرمر نفیسی نیز به طور عمودی بر آن نصب شده است. كتیبه این سنگ از نظر حجاری و زیبایی خط در عداد شاهكارهای موجود در اصفهان می باشد. كتیبه سر در نیز به خط ثلث بسیار زیبا به رنگ سفید بر
ص: 669
زمینه كاشی لاجوردی رنگ به خط محمد صالح اصفهانی و تاریخ 1309 نوشته شده است در زیر این كتیبه نیز لوحی از سنگ پارسی مربع شكل نصب شده است. بر این سنگ تاریخ 1200 هجری قمری كتابت شده و نام میرزا محمد نصیر بایزید بسطامی آمده است این شخص در این تاریخ بقعه را تعمیر و مرمت كرده است. در مجاورت مقبره باباركن الدین چند اتاق كوچك مربوط به یكدیگر وجود داشته كه یكی از آن ها به چله خانه معروف بوده و سابقاً دراویش در این قسمت چله نشینی می كرده اند. در شرق ایوان ورودی بقعه باباركن الدین اتاق كوچكی است كه مرحوم محمدجواد مجدزاده صهبا به خاك سپرده شده است. این مرد از دوستداران واقعی بناهای تاریخی و میراث های فرهنگی بود كه در مدت ریاست وی بر اداره باستان شناسی اصفهان بسیاری از آثار اصفهان و سایر شهرهای استان از خطر انهدام نجات یافت. سنگ مزار مرحوم صهبا كه آن نیز شاهكاری از خوشنویسی است تاریخ فوت صهبا را در سال 1324 شمسی نشان می دهد خطاط این سنگ كه با خط نستعلیق برجسته كتابت شده مرحوم جعفر آل ابراهیم است. به طور كلی بقعه باباركن الدین با گنبد بسیار زیبای آن علاوه بر آن كه آرامگاه ابدی یكی از عرفا و زهاد و دانشمندان قرن هشتم هجری است بیانگر هنر هنرمندان و استادكاران و معماران و كاشیكاران برجسته عصر صفوی است كه علاوه بر نمایش هنر معماری نمایانگر هنر خوشنویسی خطاطان بزرگ ایران در زمان صفویان و قاجار می باشد.
یكی از عرفا و زهاد مشهور كه در اوائل
ص: 670
قرن هشتم هجری در اصفهان زندگی می كرده است بابا قاسم اصفهانی است كه پس از چند قرن مزار او همچنان زیارتگاه مردم اصفهان است. در مورد كلمه بابا توضیح این نكته ضرورت دارد كه از قرن هشتم تا دهم هجری عده ای از عرفا صوفیه در اصفهان زندگی می كرده اند كه عنوان بابا داشته اند از بررسی متون تاریخی و شرح حال این بزرگان چنین استنباط می گردد كه این كلمه را برای احترام و بزرگداشت به نام آنها اضافه می كرده اند. به هر حال بابا قاسم در مدت حیات در شهر اصفهان با عزت و احترام زندگی می كرد و در مدرسه ای كه در محله طوقچی به نام او ساخته بودند تدریس می كرد. پس از درگذشت او مریدان و شاگردانش وی را نزدیكی مدرسه اش به خاك سپردند و یكی از شاگردان به نام سلیمان ابی الحسن طالوت دامغانی بر مزار او مقبره و آرامگاهی بنا كرد. گنبد بقعه هرمی شكل 8 ترك است كه هر دو ترك آن با خط بنائی و كاشی معرق لاجوردی بر زمینه آجری اسماء الهی منقوش است. بر گردنه گنبد هم جملات و عبارات مذهبی تكرار می شود. بر كتیبه تاریخی سردر مقبره به خط ثلث با كاشی سفید معرق بر زمینه لاجوردی و تاریخ 741 نام باباقاسم و بانی مقبره آمده است. در نمای مقابل سر در به خط بنایی آجری بر زمینه كاشی فیروزه ای جملاتی نقش شده است. كتیبه ای كه در قسمت فوقانی نمای خارجی سر در مقبره نصب شده بیانگر تعمیراتی است كه در سال 1044 هجری مقارن
ص: 671
سلطنت شاه صفی به وسیله شخص نیكوكاری به نام آقا زمان در گنبد انجام گرفته است. بر در چوبی مقبره نیز با خط ثلث برجسته عبارات مذهبی منقوش است. داخل بنا شبستان نفیس و بی نظیری است كه طاق آن با آجر چینی بی نظیر مقرنس كاری شده است. در این گنبد دو كتیبه كه با كاشی معرق ساخته شده اند دیده می شوند. كه یكی از آنها بر اطراف شبستان و زیر گردن گنبد نوشته شده و حاوی عباراتی از قرآن مجید است. كتیبه دیگر كه زیر كتیبه اول نقش شده به نام بانی بنا اشاره می كند. در داخل بقعه بابا قاسم یك سنگ قبر قدیمی موجود است كه اسامی چهارده معصوم بر آن نوشته شده است. این سنگ قبر مربوط به مزار شخصی به نام پهلوان میرزا علی است كه تاریخ 985 به زبان عربی بر آن نوشته شده است.
لیست اسامی به شرح زیر می باشد:
1-مصلی اصفهان، تخت فولاد، صفویه
2-تكیه بابا ركن الدین، تخت فولاد، 1039 هجری
3-تكیه میرفندرسكی، تخت فولاد، صفویه
4-تكیه آقا حسین خوانساری، تخت فولاد، صفویه
5-تكیه میرزا رفیعا، تخت فولاد، صفویه
6-تكیه خاتون آبادی، تخت فولاد، صفویه
7-تكیه فاضل سراب، خیابان فیض،
8-تكیه واله، خیابان فیض، صفویه
9-تكیه آباده ای، خیابان فیض، قاجاریه
10-تكیه فاضل هندی، تخت فولاد، صفویه
11-تكیه میرزا ابوالمعالی، تخت فولاد، قاجاریه
12-تكیه ملك، تخت فولاد، قاجاریه
13-تكیه مادر شاهزاده، تخت فولاد، قاجاریه
14-تكیه میرزا محمدباقر چهارسویی، تخت فولاد، صفویه
15-تكیه بروجردی، تخت فولاد، قاجاریه
16-تكیه شیخ مرتضی، تخت فولاد
17-تكیه ایزدگشسب، تخت فولاد
18-تكیه گلزار، تخت فولاد
19-تكیه شیخ زین
ص: 672
الدین، تخت فولاد (معماری ایران، محمدیوسف كیانی، جلد دوم)
20-حسینیه شیخ الاسلام
این بنا در بافت تاریخی اصفهان قرار دارد و از آثار دوره قاجاریه و ساخته های شیخ الاسلام میباشد. از آثار جالب توجه این حسینیه حوض مرمرین یكپارچه است.
1- زورخانه علی قلی آقا 2- زورخانه پوریای ولی و غیره...
زورخانه جایی است كه مردان در آن ورزش می كنند و بیشتر در كوچه پس كوچه های شهر ساخته شد است. بام آن به شكل گنبد و كف آن گودتر از كف كوچه است. در آن كوتاه و یك لختی است و هر كه به خواهد از آن بگذرد و داخل زورخانه بشود باید خم شود. می گویند در زورخانه را از این رو كوتاه می گیرند كه ورزشكاران و كسانی كه برای تماشا به آنجا می روند به احترام ورزش و ورزشكاران و آن مكان خم شوند. این در به یك راهروی باریك با سقف كوتاه باز می شود و آن راهرو به «سردم زورخانه» می رود. در میان زورخانه گودالی هشت پهلو و گاهی شش پهلو به درازی 5 یا 4 متر و پهنای 4 متر و ژرفای 3 چارك تا یك متر كنده شده كه «گود» نامیده می شود. در كف گود چند لایه بوته و خاشاك گذاشته و روی آن بوته و خاشاك خاك رس ریخته و هموار كرده اند. بوته و خاشاك را برای نرمی كف گود می ریزند و هر روز روی این كف را پیش از آن كه ورزش آغاز شود با آب «گل نم» می زنند تا از آن گرد برنخیزد. سراسر دیواره گود
ص: 673
ساروج اندود شده است و لبه آن به جای هزاره آجری با چوب پوشانده شده است تا اگر ورزشكاران هنگام ورزش به لب گود بخورند تنشان زخمی نشود. در بالا و دور گود غرفه هایی ساخته شده كه جای نشستن تماشاچیان و گذاشتن جامه ورزشكاران و لنگ بستن تنكه پوشیدن آنان است. یكی دو غرفه از این غرفه ها نیز جایگاه افزارهای ورزشی است.
سر دم زورخانه در یكی از غرفه های چسبیده به راهروی زورخانه درست شده است و آن صفه ای است نیم گرد كه كف اش از كف زورخانه یك متر تا یك و نیم متر بلندتر است. در جلوی «سر دم» چوب بستی است كه به آن زنگ و پوست پلنگ و زره و سپر و پر قو آویخته است. بر روی سكو زیر چوب بست اجاقی كنده شده كه در آن آتش میریزند و هرگاه اجاق نداشته باشند منقلی زیر چوب بست می گذارند و مرشد تنبك خود را با آتش اجاق یا منقل گرم می كند تا صدای آن رساتر درآید. با لب زمزمه آرا چه خفی و چه جلی جرگه را گرم بكن از دم پوریای ولی می گویند نخستین كسی كه طرح ساختمان زورخانه را ریخت «پوریای ولی» بود. نام پوریای ولی (محمود قتالی خوارزمی) است و او در نیمه دوم سده هفتم و نیمه نخستین سده هشتم هجری می زیسته است. او پهلوان و شاعر و عارف بوده و دمی گرم و گیرا داشته است.
تخته شنا:چوبی است هموار به درازای 70 سانتی متر و پهنای 7 و ستبری 2 سانتیمتر و گاهی كوچكتر و بزرگتر از
ص: 674
این اندازه هم ساخته می شود. به زیر تخته نزدیك دو سر آن دو پایه زنخی (ذوزنقه ای) به بلندی چهار سانتیمتر میخكوب شده است. میل ورزش: افزاری است چوبی و كله قندی و توپر، ته آن گرد و هموار و سر آن تخت یا گرد است و در میان آن دسته ای به درازای پانزده سانتیمتر فرو برده اند. وزن هر میل از پنج كیلو تا چهل كیلو گرم است. میل بازی: مانند میل ورزش است ولی دسته آن بلندتر از میل ورزش و وزنش كمتر از آن است تا در هنگام بازی و پرتاب كردنش آسان باشد. وزن هر میل بازی از چهار تا شش كیلو گرم بیشتر نمی شود. سنگ: دو پاره و راست گوشه است كه از درازا با بست های فلزی به یكدیگر چسبانیده شده و یك بر آن هلالی است، درازای سنگ یك متر و پهنای آن هفتاد سانتیمتر است. در میان سنگ سوراخی است كه در آن دستگیره ای گذاشته اند و روی آن را با نمد یا كهنه پوشانده اند تا دست ورزشكار را هنگام سنگ گرفتن زخم نكند. وزن هر دو سنگ از بیست كیلو تا صد و بیست كیلو است. سنگ را در قدیم (سنگ زور) و (سنگ نعل) هم می نامیدند زیرا به شكل نعل است. كبّاده: افزاری است آهنی، مانند كمان و سراسر تنه آن از آهن است و در میانش «جا دستی» دارد. درازای آن نزدیك به صد و بیست تا صد و سی سانتیمتر است. چله كبّاده زنجیری است شانزده حلقه ای و گاهی كمتر یا بیشتر و در هر حلقه شش پولك
ص: 675
آهنی دارد و میان آن جا دستی گذاشته شده است. وزن كباده از ده كیلو تا چهل كیلو است. گاهی نیز كباده های سنگین تر و سبكتر هم می سازند و بكار می برند.
تنكه یا تنبان نطعی: شلوار كوتاهی است كه ران را تا زیر زانو می پوشاند و آن را هنگام ورزش كردن و كشتی گرفتن می پوشند. این تنبان از یك رویه چرمی یا پارچه ماهوتی ستبر و چند لایه آستر كرباسی دوخته شده است. رویه آن بیشتر به رنگ آبی مایل به سبز است. كمر و نشیمنگاه و سر دو زانوی تنكه از چرم است. روی رانهای تنكه گل و بوته های بزرگی بیشتر بوته جقّه سركج قلاب دوزی شده است. بالای تنكه را «برج»، پیش روی تنكه را كه زیر شكم می افتد «پیش قبض»، روی زانو را (پیش كاسه) یا (سر كاسه) و پشت زانو را (پس كاسه) می نامند. لُنگ: همان لنگی است كه مردان در گرمابه میبندند. در روزگار ما به جای پوشیدن تنكه، ورزشكاران لنگی روی «زیر شلوار» خود می بندند و در گود میروند و بستن آن چنین است: دو سر از پهنای لنگ را در كمر گاه بر روی ناف گره می زنند و پایین لنگ را كه آویزان است از پشت پا می گیرند و از میان دو پا بالا می برند و در «پیش قبض» كه همان «گره» است فرو می كنند.
مرشد:امروز در زورخانه مرشد به كسی می گویند كه آوازی خوش دارد و هنگام ورزش روی «سر دم» می نشیند و با آهنگ های گوناگون كه هر كدام ویژه یكی از حركات
ص: 676
ورزشی است ضرب میگیرد و شعرهای رزمی كه بیشتر از شاهنامه فردوسی برگزیده می شود می خواند و صدای ضرب و آواز خود را با حركات ورزشكاران، هماهنگ می كند. و آنان را به ورزش بر می انگیزد. در قدیم «مرشد» یا «كهنه سوار» كسی بود كه كار آموزش ورزشكاران و پهلوانان با او بود. كهنه سوار در هنگام ورزش لنگی به دوش می انداخت و چوبی هم كه به آن «تعلیمی» می گفتند. در دست می گرفت و در كنار گود می نشست و باستانی كاران یا كشتی گیران را در كارهای ورزشی و كشتی گیری راهنمایی می كرد. كهنه سواران یا مرشدان از چابك ترین و آزموده ترین پهلوانان و ورزشكاران بودند. (گویا مرشد امروزی را «ضرب گیر» می خواندند). مُشتُ مالچی: كسی است كه پیش از ورزش به ورزشكاران و پهلوانان لنگ و تنكه میدهد و پس از ورزش آنها را مشت و مال میكند، تا كوفتگی و خستگی از تنشان بدر رود و پادویی زورخانه نیز با مشت مالچی است.
پیش كِسوَت:پیش كسوت در زورخانه به كسی می گویند كه سالمندتر و آزموده تر از ورزشكاران دیگر باشد. پیش كسوت از همه گونه ورزشهای باستانی و ریزه كاریهای یكایك آنان آگاه است و می تواند بهتر و سنگین تر از دیگران ورزشهای باستانی را انجام دهد. میاندار: ورزشكاری است كه در گود روبروی مرشد و میان ورزشكاران دیگر می ایستد و گرداندن ورزش و پیش و پس انداختن كارهای ورزشی را به عهده می گیرد. ورزشكاران هنگام ورزش به او نگاه و از حركات ورزشی او پیروی می كنند. میاندار باید مانند پیش
ص: 677
كسوت آزموده و آگاه از همه گونه ورزش و ریزه كاریهای یكایك آنها باشد. معمولاً پیش كسوت هر زورخانه میاندار آنجا می شود. پهلوان: به كسی گفته می شود كه بسیار آزموده و چابك و كار كرده باشد و هماوردی نداشته باشد. نوخاسته: جوان نوچه ای است كه آزمودگی یافته و پهنه كارهای ورزشی خود را گسترش داده و برای كشتی گرفتن و ورزشهای «تو گودی» به زورخانه های دیگر می رود. نوچه: به جوان ورزشكاری گفته می شود كه زیر نظر پهلوانی، فن های كشتی را می آموزد و شاگرد او به شمار می رود. او از نظر تردستی و چابكی برگزیده ترین شاگردان آن پهلوان است.
سنگ گرفتن:سنگ گیرنده در بالای گود در جایی از زمین كه لنگ انداخته اند به پشت می خوابد و سه بالش، یكی را زیر سر و دوتای دیگر را زیر بازوی راست و چپ می گذارد و دو سنگ با دو دست خود چنان می گیرد كه سرهای هلالی آن دو به سوی سرش باشد و پی در پی به پهلوی چپ و راست می غلطد. هنگامی كه بر پهلوی چپ است سنگی را كه در دست دارد. مستقیم چنان بالا می برد كه بازوی خمیده اش راست شود و به همان شیوه هنگامی بر پهلوی راست است سنگی را كه در دست چپ دارد مستقیم به بالا می برد. این گونه سنگ گرفتن را «غلطان» می گویند. گونه دیگر سنگ گرفتن آن است كه ورزشكار به پشت می خوابد و پاهایش را دراز می كند. و دو سنگ را باهم پی در پی روی سینه بالا و پایین می برد، این
ص: 678
سنگ گرفتن را (جُفتی) می نامند. مرشد، سنگ گرفتن ورزشكاران را تا (117) یا (114) بار می شمارد و اگر سرگرم ضرب گرفتن برای ورزشكاران درون گود باشد، یكی از دوستان سنگ گیرنده سنگهای او را می شمارد. شماره (117) و (114) باستانی كاران مقدس است و مرشد یا دیگران از این دو شماره بیشتر نمی شمارند. (117) اشاره به صد و هفده تن كمر بسته مولا است و (114) اشاره به یكصد و چهارده سوره قرآن است. سنگ شمار یا مرشد پیش از سنگ گرفتن برای شور بخشیدن به سنگ گیرنده (سرنوازی) می خواند:هر كار كه می كنی بگو بسم الله تا جمله گناهان تو بخشد الله دستت كه رسد به حلقه سنگ بگو لا حول ولا قُوه الا بالله و سپس شمارش را چنین آغاز می كند:لا حُولَ وَلا قُوهَ اِلا بِالله العلی الَعظیم.
بِسِم اللهِ الّرحمنِ الرحیم اول خدا دو نیست خدا سبب ساز كل سبب یا (سید كائنات) چاره ساز بیچارگان الله پنجه خیبر گشای علی شش گوشه قبر حسین امام هفتم باب الحوایج قبله هشتم یا امام رضا یا اما محمد تقی روحی فداه و جسمی دهنده بی منت الله یا امام حسن عسگری دخیل جمال امام زمان صلوات. یا (جمال هشت و چهار صلوات) زیاده باد دین خاتم انبیاء ای چهارده معصوم پاك نیمه كلام الله مجید شانزده گلدسته طلا صد و هفده كمر بسته مولا خدای هجده هزار عالم و آدم بر بی صفتان روزگار لعنت یا (بر نمك نشناس لعنت) بیس (بیست) لعنت خدا بر ابلیس یك بیس (بیست و یك) آقای قنبر علیس (علی است) دوبیس مرد
ص: 679
دو عالم علیس چاربیس بیمار دشت كرب و بلا (كربلا) یا (ناز چهار ستون بدنت) پنج تن زیر كسا شش ساق عرش مجید یا (باقر العلوم بعد از نبی) علی است سه بیس یا علی مثلت كیس (كیست) هفت بیس یا علی موسی بن جعفر هش بیس یا علی بن موسی الرضا نُه بیس نوح نبی الله سی ختم كلام الله یك سی گرفتی ماشاءالله دوسی برایش ذوالفقار نیستی جان كفار چاره بیچارگان خود الله دادرس درماندگان خود مولا یا ابوالفضل العباس دخیل یا موسی بن جعفر یا علی بن موسی الرضا بطلب نه سی طوفان بلا چهل ختم اولیاء و انبیاء یك چل بزرگ است. خدا دو چل محمَّد است مُصطفا سه چل علیس شیر خدا چار چل یا فاطمه زهرا پنج چل خدیجه كبرا ام المؤمنین شش چل ابراهیم خلیل الله هفت چل موسی كلیم الله هش چل عیسی روح الله نه چل آدم صفی الله پنجاه، هزار بار بر جمال خاتم انبیاء صلوات ز آدم و حّوا دگر نبی الله شعیب و یوسف و یعقوب پس خلیل الله ملائكان مُقّرب دگر ز جبرائیل ز حسُن یوسف جمال شصت بند دیو، علی را صلوات. در این هنگام مرشد برای دنبال كردن شماره و رساندن آن به (114) یا (117) از پنجاه به پایین می شمارد بدینگونه:نه چل آدم صفی الله هش چل عیسی روح الله هفت چل موسی كلیم الله... تا به شماره یك برگردد. (17) شماره یا (14) شماره بازمانده از (117) یا (114) را دوباره از یك به بالا می شمارد. ولی اگر مرشد از شماره شصت به پائین شمرده باشد
ص: 680
سه شماره یا شش شماره به یك مانده كه روی هم (117) یا (114) شماره می شود شماره را به پایین می رساند.
البته این اندازه شمارش در صورتی پیش می آید كه سنگ گیرنده بتواند (117) یا (114) بار سنگ بگیرد.
در گود هر یك از ورزشكاران به فراخور مقام خود در جایی می ایستند. كار كُشته ترین و كار آزموده ترین و سالمندترین آنها كه پیش كسوت دیگران خواهد بود «میاندار» می شود و میان گود روبروی مرشد می ایستد. ورزشكاری كه پس از او از ورزشكاران دیگر سالمندتر و آزموده تر است پای (سر دم) می ایستد. اگر در میان ورزشكاران «سیّد» ی باشد و در ورزش باستانی پختگی چندان هم نداشته باشد پای (سر دم) می ایستد و اگر شایستگی میانداری داشت در میان گود می رود و میانداری می كند. در این صورت پیشینه ترین ورزشكار روبروی او (پای سر دم) یا پشت او می ایستد. ورزشكاری كه از دیگران ناآزموده تر و ناپخته تر است و به او (تازه كار) می گویند، جایش در گود پشت سر میاندار است. دیگر ورزشكاران از بزرگ تا كوچك (از نظر آزمودگی) به ترتیب كنار گود دورادور میاندار می ایستند. شنا رفتن: پیش از شنا رفتن، میاندار یكی از تخته شناها را كه در غرفه ای روی هم ریخته شده است برمی دارد و به دنبال او ورزشكاران یكی پس از دیگری، تخته ای را برمی دارند و درو گود می ایستند. سپس میاندار دور گود می گردد و به هر یك از ورزشكاران میانداری كردن را تعارف می كند. آنگاه از همه رخصت می طلبد و تخته اش
ص: 681
را در میان گود می گذارد و زانوان و پنجه پا در كف گود قرار می دهد و دو لبه تخته شنا را با دست می گیرد. گاهی مرشد یا میاندار از ورزشكاری كه آوزای خوش و گیرا دارد درخواست می كند كه چند بیتی به مناسبت حال و مقام بخواند و پیش از اینكه او خواندن را آغاز كند «میاندار» یا «مرشد» می گوید: (مزد دهنش به محمد صلوات) و همه صلوات می فرستند و با صلوات فرستادن ورزشكاران، آوازه خوان كمی خستگی در می كند و سرانجام آواز خود را چنین به پایان می رساند:
یا رب به حّق ناد علیاً سینجلی یا رب به حّق شاه نجف مرتضی علی ***افتادگان وادی غم را بگیر دست یا مصطفی محمد و یا مرتضی علی /و آنگاه همه صلوات می فرستند سپس میاندار دو پایش را پس می برد و از یكدیگر باز می گذارد و به مرشد نگاه می كند. ورزشكاران هم به پیروی از میاندار چنان می كنند مرشد زنگ را به صدا در می آورد و به ضرب می زند و با هر تك ضربه محكمی كه می كوبد ورزشكاران سینه خود را به سوی تخته شنا خم و نزدیك می كنند. گاهی در كشاكش شنا رفتن میاندار با صدایی كه از خستگی بریده به گوش می رسد فریاد می زند (علی بابا) و با دست به مرشد اشاره می كند كه آهنگ ضرب را تندتر كند تا آنها شیوه شنا رفتن را عوض كنند. ورزشكاران چهار گونه شنا می روند: شنای كرسی شنای دست و پا مقابل شنای دو شلاقه شنای
ص: 682
پیچ. شنای كرسی: در این شنا ورزشكاران پس از این كه تخته شنا را بر كف گود گذاشتند دو سر آن را می گیرند و دو پا را در برابر آن تا آنجا كه بتوانند چنان از هم باز می كنند كه كف پاهایشان از كف گود بلند نشود و سپس شنا می روند. شنای دست و پا مقابل: در این شنا، دو دست ورزشكار بر روی تخته به فاصله بیست سانتی متر از هم قرار دارد و پاهای او در امتداد تن كشیده و جفت است. شنای دو شلاقه: شنای دو شلاقه همان شنای (دست و پا مقابل) است با این فرق كه در آن دو بار پیاپی شنا می روند و پس از آن كمی درنگ و خستگی در می كنند و سپس دوباره دیگر پیاپی شنا می روند. این روش را تا پایان ورزش نگاه می دارند. شنای پیچ: در این شنا مانند شناهای دیگر دست های ورزشكار بر روی تخته از یكدیگر باز است و او نخست در حركت اول سر خود را زیر بغل چپ می برد و تنه خود را به سوی راست می چرخاند و در حركت دوم، سر خود را زیر بغل راست می برد و تنه را به سوی چپ می چرخاند و شنا را به همین روش ادامه می دهد. نرمش: ورزشكاران پس از شنا رفتن بر می خیزند و بی آنكه تخته شنا را از كف گود بردارند برای در كردن خستگی نرم و آرام بدن خود را تكان میدهند و این حركت را نرمش می نامند. مرشد هنگام نرمش كردن ورزشكاران آهنگی ملایم
ص: 683
می گیرد و اشعار را با آهنگ مخصوص نرمش می خواند. روش نرمش هر میاندار با میاندار دیگر اندكی اختلاف دارد. میل گرفتن: ورزشكاران هر كدام یك جفت میل از جایگاه ویژه میل ها كه در بالای گود و نزدیك آن است بر می دارند و نخست میاندار به هر یك از ورزشكاران تعارف می كند كه میانداری بپذیرند و اگر كسی نپذیرفت، همان میاندار میل ها بر شانه خود می گذارد و دیگران از او پیروی می كنند وبا ضرب مرشد میل گرفتن را آغاز می كنند. میل گرفتن سه گونه است: میل سنگین میل چكشی یا (سرنوازی) میل جفتی. میل سنگین: ورزشكاران با آهنگ ضرب و آواز مرشد آرام و سنگین یك بار میل دست راست را روی شانه و پشت و پهلو و سینه راست می چرخانند و میل دیگر را پیش سینه چپ رو به بالا نگاه می دارند، و بار دیگر میل دست چپ را روی شانه و پشت و پهلو و سینه چپ می چرخانند و میل دیگر را پیش سینه راست رو به بالا نگاه می دارند. این كار به این روش ادامه می یابد. میل چكشی یا سرنوازی: ورزشكاران با آهنگ ضرب مرشد كه تند و با شتاب است میل را بروی شانه ها و پشت و پهلو و سینه به تندی می چرخانند. میل جفتی: نخست دو میل را در برابر هم روی سینه نگاه می دارند سپس پی در پی باهم به پس می برند و بازمی گردانند. ورزشكاران پس از میل گرفتن برای در كردن خستگی دسته میل ها را در دست می گیرند و ته آن را
ص: 684
بر كف گود می گذارند و میل ها را تك تك پیش و پس می برند و می نشینند و بلند می شوند. این گونه نرمش و میل گرفتن را (خم گیری) می گویند.
پا زدن: میاندار در میان گود می ایستد و ورزشكاران پیرامون او گرد می آیند. نخست پای آرامی می زنند كه به آن پای (نرم) می گویند و آن چنین است كه ورزشكار پنجه یك پا را اندكی از زمین بلند می كند و بر روی پنجه پای دیگر، خود را تكان می دهد و به آرامی پیش و پس می رود. ورزشكاران در زورخانه چهار جور پا می زنند: 1 پای اول (پای چپ و راست) 2 پای جنگلی 3 پای تبریزی اول و دوم و پای سوم 4 پای آخر. 1 پای اول: ورزشكاری روی پنجه پا می ایستد و پای ها را پی در پی به چپ و راست می گذارد. بدین گونه كه یك بار پای راست را در كناره بیرونی پای چپ می گذارد و در پی آن پای چپ را در كناره بیرونی پای راست می گذارد و این كار را تند و پی در پی ادامه می دهد و در همین حال تن خود را نرم و آرام می جنباند. 2 پای جنگلی: ورزشكار روی پنجه های پا می ایستد و با آواز و صدای ضرب مرشد یك بار سنگینی بدن خود را روی پنجه پای چپ می اندازد و پای راست را به پیش پرتاب می كند و بار دیگر روی پنجه پای راست می ایستد و پای چپ را به پیش پرتاب می
ص: 685
كند. این كار تند و پی در پی انجام می گیرد گاهی ورزشكار، میان پای جنگلی زدن (رخصت) می طلبد و میان گود می آید و می چرخد. در این هنگام ورزشكاران دیگر در كنار گود می ایستد و او را نگاه می كنند. 3 پای تبریزی. الف پای اول: ورزشكار همآهنگ با ضرب مرشد، هر بار بر یكی از دو پای خود تكیه و پای دیگر را به پیش پرتاب می كند. در این حركات دست ها نیز می جنبد. ب پای دوم: پس از پای اول، میاندار از میان گود با دست به مرشد اشاره می كند و مرشد بی درنگ آهنگ ضرب را تند می كند و میاندار به شرح زیر (دو پا) می زند، یكبار پای راست و بار دیگر پای چپ را به پیش پرتاب می كند و آنگاه پای ها را یكی یكی كمی از زمین برمی دارد و می گذارد و در این حال تمام بدن خود را نیز به نرمی تكان می دهد.
ج پای سوم:پس از پای دوم میاندار باز با دست به مرشد اشاره می كند و مرشد آهنگ ضرب را عوض می كند. در این هنگام میاندار «سه پا» مانند «دو پا زدن» است با این فرق كه ورزشكار سه پا را پشت سر هم یكی پس از دیگری پرتاب می كند و آنگاه كمی درنگ می كند و دوباره همین روش پا می زند. 4 پای آخر: ورزشكار روی پنجه های دو پا می ایستد و با آواز مرشد تند و پشت سر هم پاها را بلند می كند و یكی پس از دیگری به عقب می
ص: 686
برد و باز می گرداند گویی دونده ای است كه در جای خود ایستاده است و پیش نمی رود. چرخ زدن:چرخ زدن پنج گونه است: 1 چرخ جنگلی 2 چرخ تیز 3 چرخ سبك و چمنی 4 چرخ تك پر 5 چرخ سه تك پر. چرخ جنگلی: ورزشكار در میان گود می آید و دست ها را در امتداد شانه نگاه می دارد و به نرمی خود را تكان می دهد و آرام و همآهنگ با صدای ضرب مرشد، دور گود می چرخد.
چرخ تیز:ورزشكار در میان گود یا دور گود بسیار تند به دور خود می چرخد. گاهی سرعت چرخ آنقدر زیاد می شود كه هیكل چرخنده را نمی توان تشخیص داد. چرخ سبك چمنی: ورزشكار در چرخ سبك و چمنی نه تند و نه آرام بلكه سنگین و زیبا به درو خود می چرخد و با چرخ دور گود را هم می پیماید. چرخ تك پر: ورزشكار پس از یك بار بدور خود چرخیدن، یك بار هم به هوا می جهد و در هوا چرخی به دور خود می زند. گاهی هم چرخنده دو دست راست را روی هم بر سینه می گذارد و چرخ می زند. معمولاً ورزشكار «تك پرها» را در هوا در گوشه های گود انجام می دهد. سه تك پر: ورزشكار سه بار به دور خود می چرخد آنگاه یك تك پر در هوا می زند. مرشد برای هر یك از چرخ ها آهنگی ویژه بر ضرب می گیرد.
كبّاده كشیدن: كباده را همه ورزشكاران نمی كشند و كسانیكه بخواهند بكشند پس از چرخ زدن دوتا دو تا یا تك
ص: 687
تك از مرشد یا پیش كسوت «رُخصت» می گیرند و هر كدام كباده ای برمی دارند و با دو دست در بالای سر نگه می دارند. كباده كشیدن به این گونه است كه ورزشكار كمان كباده را با دست راست و زنجیر آن را با دست چپ می گیرد (و برخی هم از ورزشكاران برعكس) و بالای سر در این حالت دو بازوی او كمی تا شده است نگه می دارد. و با ضرب و آواز مرشد، یك بار دست راست را در امتداد شانه نگاه می دارد و دست چپ را بر روی سر خم می كند و می خواباند و بار دیگر دست چپ را در امتداد شانه نگاه می دارد، و دست چپ را بر روی سر خم می كند و می خواباند و بدین گونه ورزشكار كباده كشیدن را ادامه می دهد. او باید به روی پنجه های دو پا به ایستد و با آهسته و نرم حركت دادن كباده پا به پا بشود و پیش و پس برود.
كُشتی در گذشته پس از پایان یافتن ورزش، كشتی گیران و پهلوانان میان گود می رفتند و دو به دو با هم كشتی می گرفتند. دو كشتی گیر نخست (فرو می كوبیدند) آنگاه مرشد لنگی به میان هر دو كشتی گیر پرتاب می كرد تا دست نگه دارند كه شعر (گُل كُشتی) خوانده شود. كشتی گیران در كنار هم به پهلو، رو به قبله خم می شدند و یك دست را بر گردن یكدیگر و دست دیگر را روی زانو می گذاشتند و مرشد شعر (گل كشتی) را می خواند یا یكی از ورزشكاران كه
ص: 688
آواز خوشی داشت در لبه دیوار گود می نشست و از حاضران (رُخصت) می طلبید و گل كشتی را می خواند:
در معركه ها درنگ می باید كرد خون برجگر نهنگ می باید كرد ***پوشند یلان زره به پیكار اینجاست جایی كه برهنه جنگ می باید كرد/دو كشتی گیر پس از اینكه مرشد یا خواننده می گوید: خدا را سجود، پیران را عزّت، جوانان را قدرت، رب المشرقین و رب المغربین فبای آلاء ربكما تكذبان، كف گود را دست می بوسیدند و كشتی را آغاز می كردند.
پس از پایان ورزش، مرشد می گوید (اول و آخر مردان عالم بخیر)و به زنگ می زند و تنبك را كنار می گذارد و می نشیند. در این هنگام میاندار و ورزشكاران دیگر كه هر یك لنگی بر دوش انداخته اند به كنار گود می آیند و به لبه آن تكیه می دهند و میاندار دیگران را احترام می گذارد و تعارف می كند. اگر كسی نپذیرفت خود او به دعا كردن می پردازد و ورزشكاران و تماشاچیان هم باهم پس از هر یك از دعاهای او (آمین) می گویند. دعا چنین است: دست و پنجه مرشد درد نكند. خداوند نسل سادات را زیاد كند و دشمن و بدخواه سادات را از صفحه زمین براندازد. پروردگارا به حق عزت و جلالت قسمت می دهیم كه تیغ شاه اسلام پناه ما را «برا» (بران) بگردان، سایه بلند پایه اش را از سر آب و خاك ایران و فرد فرد ایرانیان كم و كوتاه نفرما. پروردگارا شر شیطان و بلاهای ناگهانی، نفس اماره آخر الزمان را از بلاد اسلام دور
ص: 689
بگردان. خداوندا بانیان ورزش را كه مرده اند و رفته اند رحمت بفرما. در دنیا و آخرت زبان مار را به ذكر لا الله الا الله گویا بفرما. پروردگارا تو را قسم می دهم به حق مقربان درگاهت در دنیا ما را از زیارت ائمه اطهار و در آخرت از شفاعت ابا عبدالله بی بهره منما. سپس میاندار می گوید: بر آن كسانی رحمت باد كه خداوند رحمتشان كرده. در دنیا و آخرت ما را رو سفید و نام نیك بگردان. یك صلوات ختم كنید. حاضران صلوات می فرستند و دعا پایان می پذیرد.
یكی از دیدنی ترین جشن ها كه در زورخانه بر پا می شود (گل ریزان) است. جشن بیشتر در شبهای ماه رمضان برای بزرگداشت پهلوانان بنام و كهن بر پا می شود و در آن پهلوانان و ورزشكاران قدیمی و با سابقه و بزرگان و سرشناسان محل دعوت می شود و هر یك از آنان دسته گلی با خود می آورند و در و دیوار زورخانه نیز با گل پوشیده می شود. در جاهای خاص و روی میز شیرینی و میوه چیده می شود. پس از یك دور ورزش و بازیهای ورزشی و چند كشتی میان پهلوانان بنام، یكی از پیش كسوت ترین ورزشكاران درباره مقام پهلوانی كه (گل ریزان) برای او برپا شده است سخن می راند. اكنون «گل ریزان» بیشتر برای بزرگداشت، و پاس پهلوان یا ورزشكار آزموده و قدیمی برپا می شود و هم چنین برای كمك به خانواده ورزشكارانی كه درآمد كافی برای گذراندن زندگی خود ندارند یا گرفتاری هایی زندگی آنان را آشفته كرده است. برای «گل ریزان» دعوت نامه
ص: 690
هایی با عنوان «همت عالی» و به ارزشهای گوناگون چاپ می كنند و پولی را كه از این راه گرد می آید به ورزشكار یا خانواده او می دهند.
در زیر لوحه ای كه نام سرشناس ترین پهلوانان ایران از سده هفتم هجری تاكنون بر آن كنده و بر دیوار خاوری زورخانه بانك ملی ایران كار گذاشته شده است آورده می شود:
1 پهلوان فیله همدانی سده هفتم هجری. 2 پهلوان محمود بن ولی الدین خوارزمی (پوریای ولی) سده هشتم. 3 پهلوان محمد ابو سعید سده نهم. 4 پهلوان نداقی عراقی اصفهانی سده دهم. 5 پهلوان بیك قمری سده دهم. 6 پهلوان میزابیك كاشی سده یازدهم. 7 پهلوان كبیر اصفهانی سده دوازدهم. 8 پهلوان لندره دوز سده سیزدهم. 9 پهلوان عسگر یزدی سده سیزدهم به بعد. 10 پهلوان محمد مازار سده سیزدهم به بعد. 11 پهلوان ابراهیم یزدی (یزدی بزرگ) سده سیزدهم به بعد. 12 پهلوان شعبان سیاه سده سیزدهم به بعد. 13 پهلوان حاج حسن بد آفت سده سیزدهم به بعد. 14 پهلوان حاج نایب رضا قلی سده سیزدهم به بعد. 15 پهلوان حسین گلزار كرمانشاهی سده سیزدهم به بعد. 16 پهلوان اكبر خراسانی سده سیزدهم به بعد. 17 پهلوان یزدی كوچك (عبُدل) سده سیزدهم به بعد. 18 پهلوان سید هاشم خاتم زاده سده سیزدهم به بعد.
19 پهلوان اصغر نجار سده سیزدهم به بعد. 20 پهلوان میرزا باقر دراندرونی سده سیزدهم به بعد. 21 پهلوان علی میرزای همدانی سده سیزدهم به بعد. 22 پهلوان مهدی خان سیف الممالك سده سیزدهم به بعد. 23 پهلوان صادق قُمی سده سیزدهم به بعد. 24 پهلوان سید حسن شجاعت (رّزاز)
ص: 691
سده سیزدهم به بعد. 25 پهلوان حاج محمد صادق بلور فروش سده سیزدهم به بعد. 26 پهلوان سید تقی كمل قمی سده سیزدهم به بعد
از دیرباز در ایران محل داد و ستد عمومی را بازار می گفتند. این عنصر اصلی كه در معماری اسلامی جائی خاص برای خود باز كرده است شامل دو راسته از مغازه های انبوه روبروی هم هستند كه معمولاً سقفی زیبا آنها را به هم ارتباط می دهد.
بازار در ساخت و سازهای شهری به حدی اهمیت داشت كه پس از مسجد هسته اولیه یك محله را تشكیل می داد. به طوری كه در شهرهای بزرگ هر محله دارای یك یا چند بازارچه بود و یك بازار بزرگ و اصلی نیز حوائج و نیازهای مردم را تامین می كرد.
شهر اصفهان نیز به دلیل قدمت و عظمتی كه در طول تاریخ و مخصوصاً پس از ظهور اسلام داشته، از نظر تعداد بازارهای باشكوه و جالب در میان شهرهای كشور ما از مقام والایی برخوردار است بطوریكه مورخین در دوران های مختلف به هنگام توصیف شهر از بازارهای آن مطالبی نوشته و آنها را وصف كرده اند. ناصر خسرو، سیاحی كه در سال 444 هجری قمری به اصفهان سفر كرده است ضمن توصیف بازارهای متعدد شهر اصفهان از بازاری داد سخن می دهد كه دویست صراف در آن به داد و ستد مشغول بوده اند بازارهای فعلی اصفهان كه یادگار عصر دیلمیان و سلجوقیان مخصوصاً صفویه هستند در طول تاریخ همچون سایر بناها و آثار این شهر تاریخی فراز و نشیبهای مختلفی را به خود دیده است.
یكی
ص: 692
از سیاحانی كه در حدود 80 سال پیش به ایران سفر كرده است به تفصیل از بازارهای اصفهان سخن گفته و بر تعدد و تنوع مشاغل بازار تاكید كرده است. در طول بازارهای اصفهان حمام ها و مدارس و چهارسوهای بسیار زیبایی وجود داشته اند كه برخی از آنها هنوز نیز پابرجا بوده و بعضاً با همان كاربردهای قدیم به كار مشغول هستند. یكی دیگر از این سیاحان كه او نیز در اواخر قاجار اصفهان را دیده بازار این شهر را بسیار ممتاز نامیده و بعد از بازار كریم خان زند در شیراز آن را بزرگترین و باشكوهترین بازارهای ایران به شمار می آورد. مهمترین بازار اصفهان بازار قیصریه است كه میدان امام را به میدان عتیق (كهنه) و اصفهان عصر سلجوقی مربوط می كند. این بازار كه بازار سلطانی نیز نامیده می شود در زمان صفویه یكی از باشكوهترین بازارهای ایران و بزرگترین مركز داد و ستد بود كه انواع پارچه های گرانقیمت و اجناس مختلف در آن به فروش می رسید. بازار قیصریه در سال 1029 هجری قمری احداث گردید و دروازه باشكوه و نفیس آن نیز قیصریه نامیده می شد. یكی از سیاحان خارجی آن را "... بزرگترین و مجلل ترین بازارهای اصفهان... " نامیده كه سقف آن گنبدی شكل است. در وسط بازار كه فضای مدور و وسیعی است. قبه ای ساخته شده كه آندره گدار آن را شبیه به گنبدهائی می داند كه اعراب اسپانیا می ساخته اند.
راسته بازار قیصریه در دو طبقه مرتفع ساخته شده كه طبقه بالا به امور دفتری و بازرگانی اختصاص داشت و در
ص: 693
طبقه پایین مغازه های اصناف گوناگون در كنار هم مستقر شده بودند. از این بازار بزرگ و مجلل بازارهای دیگری منشعب می شدند كه برخی از آنها هنوز هم فعال بوده و به مشاغل مختلف اختصاص دارند. برخی از این بازارها عبارتند از: بازار عربان، هارونیه، نیم آورد گلشن، مخلص، سماور سازها، و مقصودبیك، در طول این شاهراه سرپوشیده و مسقّف كه برخی از خارجیان آن را "گالری سرپوشیده" نامیده اند عناصر مذهبی همچون مسجد خیاط ها، مسجد نو، مسجد ذوالفقار، مسجد شیشه، مسجد جارچی و دهها مسجد دیگر به فعالیتهای مذهبی می پرداختند و بازرگانان و اصناف گوناگون در آنها عبادت می كردند. مراكز فرهنگی هم به اعتبار و رونق بازار می افزودند. مدارسی همچون مدرسه كاسه گران، هارونیه، نیم آورد، جده بزرگ، جده كوچك، ملاعبدالله و... این مدارس با معماری خاص ایرانی اسلامی دهها سال است موضوع كتاب ها و رسالات و تحقیقات مهندسین و معماران و سیاحان گوناگون هستند، نهادهای اقتصادی نیز از دیگر جاذبه هائی هستند كه در بازارها وجود داشته اند. برخی از این نهادها كه "تیمچه" و "سرا" نامیده می شوند هنوز نیز فعال هستند. مشهورترین این سراها عبارتند از: سرای اردستانیها، سرای خانی، سرای آقا، سرای پادرخت سوخته، سرای میراسماعیل، سرای تالار، سرای خوانساری ها، سرای گلشن، سرای جارچی و سرای فخر، این سراها به همراه كاروانسراهای متعدد و پررونق بازار اصفهان را به عنصری فعال تبدیل می كرده كه سیاحان با اشتیاق از آن بازدید می كردند و با دقت در سفرنامه هایشان معرفی می نمودند.
در اطراف میدان امام نیز بازارهای مشهوری وجود داشته اند
ص: 694
كه تاكنون نام خود را حفظ كرده اند و به همان اسامی نامیده می شوند. علاوه بر بازار قیصریه و بازارهای منشعب از آن بازارهای دیگری هم در اصفهان وجود داشته اند كه معروف ترین آنها بازار شاهی یا بازارچه بلند است كه در سال 1118 هجری برابر با 1706 میلادی به همراه مدرسه و سرای فتحیه در زمان شاه سلطان حسین آخرین حكمران صفویه ساخته شد. چهارسوی مشهوری مانند چهارسوی نقاشی و علیقلی آقا و شیرازیها و چهارسوی آجری از آثاری هستند كه همزمان با شكل گیری بازارهای اصفهان برای انشعاب مسیرها و زیبائی بازارها احداث می شده اند. محلات اصفهان هم دارای بازارهائی بودند كه برخی از آن ها هنوز باقی هستند.
این بازار از میدان امام شروع و به بازار طوقچی ختم می شود و در این بازار عمده سرای ها و نیمچه ها و مساجد و مدارس اصفهان واقع گردیده است.
این بازار در پشت سردر قیصریه واقع گردیده و كار ساختمان آن در سال 1029 ه. ق. توسط شاه عباس اول صفوی به پایان رسیده است.
این بازار نیز از آثار دوره شاه عباس اول صفوی است كه دارای چهارسوی بی نظیری بنام چهارسوی كرباس فروشها با حوضی به سبك صفوی در میانه آن است. از اینجا به وسیله بازار كوچكی به چهارسوی چیت سازها میتوان رسید. وجه تسمیه مثقالی فروشها به جهت فروش پارچه های گرانبهای زربفت به مثقال بوده است.
این بازار از چهارسوی باغ قلندرها تا بازار چهارسو امتداد یافته و از آثار دوره صفویه است.
این بازار مقابل بازار عربان و در
ص: 695
دنباله آن قرار گرفته و از قدیمیترین بازارهای اصفهان است.
این دو بازار در دو طرف خیابان حافظ كه از میدان امام منشعب می شود قرار دارند. در شرق بازار آهنگرها كوچه ایست بنام بیگدلیها و سرائی بزرگ و حمامی و محل دیگری هم به همین نام معروف است. خاندان بیگدلیها مربوط بسلسله شاملو از طوایف قزلباش بوده اند و آن بیگدلی صاحب تذكره معروف این خاندان است. مدرسه خواجه ملك در شمال شیخ لطف الله و مشرق بازار لوافان و آهنگران واقع بوده است.
این بازار از آخر گلبهار شروع و به محله جویباره اتصال داشت و از طرف دیگر بواسطه بازار خروجی بزازها بیازار بزرگ متصل می شد وا كنون در بین خیابان های ولیعصر (عج) و كمال قرار دارد.
این بازار به در قیصریه منتهی می شود و مقابل بازار قنادها واقع گردیده است.
در عهد صفویه این بازار مخصوص قلمزن ها و قندیل سازان بوده و در دوران قاجاریه تبدیل به بازار قنادی ها شده است.
بازاری است كه از نزدیكی مقبره مجلسی امتداد دارد و مسجد جامع و مقبره مجلسی در نزدیكی این بازار قرار گرفته است.
این بازار از حدود نیم آورد به طرف مسجد جامع محمد جعفر آباده ای امتداد دارد و مسجد مزبور در این بازار است.
این بازار از بازاری كه در مقابل بازار عربان از جنب هارونیه می گذرد منشعب می گردد و تا مسجد علی ادامه دارد.
این بازار همان بازار هارونیه است كه به مناسبت بودن كاروانسرائی به نام بوریا باف ها در آن محل كه
ص: 696
آنجا را بازار بوریا بافها گفته اند و هنوز هم آن سرا وجود دارد وجه تسمیه آن به این نام، اشتغال عده ای درآن كاروانسرا به بوریا بافی بوده است.
این بازار در محله چهارسوق شیرازیها قرار دارد و بازار بزرگی است.
این بازار در محله میدان میر واقع و منشعب از بازار عربان است.
این بازار با بازاری كه به نام بازار ریسمان معروف است منطبق می گردد، چه سرائی كه در بازار ریسمان بنام سرای بازار خیار نامیده می شود در همان بازاری است كه ریسمان نامیده می شود و مدرسه كاسه گران در همین بازار كه نام های مختلفی دارد قرار گرفته است.
این بازار كه بقیه بازار ساروتقی اعتمادالدوله شاه عباس ثانی است میان بازار مقصود بیك و بازارچه حسن آباد و در نزدیكی امزاده احمد قرار داد قسمتی از طاق بازار خراب و قسمتی برفراز سر در مسجد ساروتقی و منزلش باقی مانده كه جالب است. مسجد ساروتقی و منزل او در این بازار واقع بوده است.
این بازار روبروی مسجد جامع در خیابان هاتف واقع و شاید به اعتبار اینكه در آنجا روزی مرغ می فروخته اند باین نام خوانده شده است.
این بازار از بناهای میرزا رضی منشی الممالك است كه آثار زیادی چون قصر منشی و حمام منشی و مسجد منشی او بجامانده است.
این بازار ظاهراً جزء بازارها ی متصل به بازار قیصریه است.
این بازار از انشعابات میدان كهنه اصفهان است.
این بازار در محله بید آباد واقع و دارای چهارسوئی زیبا می باشد كه در
ص: 697
دوران شاه سلطان حسین بوسیله علیقلی آقا یكی از درباریان احداث گردیده است و در این بازار مسجدو حمامی نیز قرار دارد.
این بازار از چهارسوی قلندرها تا محل دروازه اشرف امتداد دارد و از ساختمان های عصر صفوی است.
اماكن قدیمه ایكه در این بازار واقع شده مسجد ملك علی بیك جارچی باشی از عهد شاه عباس كبیر (1019 ه. ق)و مدرسه ملا عبدالله (1022 ه. ق)می باشد. سراهای: جارچی باشی، بزرگ، گلشن، فخر، دو تیمچه كه همه تجارتی هستند در این بازار واقع شده اند.
این بازار از دروازه اشرف شروع تا چهارسو شاه و مدرسه ملا عبدالله امتداد دارد و از احداثات عصر صفویه است. مدرسه جده بزرگ (1058 ه. ق) و مدرسه ملا عبدالله از بناهای شاه عباس در این بازار واقع است، چهارسوی شاه از بناهای شاه عباس است. سراهانی، محمد صادق خان، مخلص، تیمچه در قهوه كاشیها، تیمچه ملك و عصارخانه و حمام شاه در این بازار قرار دارند بازار منجم باشی كه به چهارسوی ساروتقی منتهی می شود از انشعابات این بازار است و قسمتی از كاشی كاری آن باقی می باشد.
مدرسه جده كوچك (1056 ه. ق)از احداثات زمان شاه عباش ثانی نیز در این بازار (منجم باشی)واقع است. دنباله این بازار در زمان صفویه به بازار بسیار طولانی و بزرگ مشعلدار باشی متصل می شده كه امروز اثری از آن نیست.
این بازار در مسجد شیخ لطف الله بدر مسجد شاه امتداد دارد از جانب جنوب و غرب میدان امام و طرفین كاخ عالی قاپو دنباله چهار بازار اطراف میدان امام
ص: 698
پیوسته بوده است.
این بازار كه از بناهای شاه عباس است از بازار كفاشها به بازار دارالشفاء منتهی می شود و اكنون هم دائر است.
بازار بزرگی بوده كه قسمتی از آن باقی مانده و اكنون در جنوب خیابان فلسطین واقع است مدرسه مر یم بیگم و چهارسو نقاشی در این بازار واقع بوده اند.
این بازار از جنوب شرقی میدان امام تا بازار حسن آباد امتداد دارد. امامزاده احمد، مسجد ساروتقی، در این بازار در نزدیكی حسن آباد واقع شده اند، تكیه گلبنده ها نیز در نزدیك امامزاده احمد قرار دارد.
این بازار از انشعابات بازار عربان و به میدان قیام متصل و مدرسه كاسه گران در آن بازار (ریسمان) واقع است.
این بازار از منشعبات بازار عربان قدیم بوده است و سراهائی كه در این بازار قرار دارند: خانی واردستانی می باشد. از این بازار كوچه ای منشعب می شود كه به دو مناره گنبد سلطان بخت آغاملكه آل مظفر می رسد در وسط راه حمام كوچكی است از آثار شیخ بهائی.
این بازار بازاری است مقابل بازار عربان از جنب هارونیه تا محل معروف به پادرخت سوخته یا درخت سوخته، این قسمت نیز از بازارهای قدیمی اصفهان و از منشعبات آن بازار هارونیه است. كه تامسجد علی ادامه دارد و در قدیم این بازار ، بازار بوریابافها می نامیدند و سرائی هم هنوز بنام سرای بوریاباف ها باقی است. انشعاب دیگر بازار عربان بازارچه آقا می باشد. سراهای واقع در این بازار سرای آقا و سرای پادرخت سوخته است. یكی از درهای هارونیه از بناهای دورمیش
ص: 699
خان شاملو (918 ه. ق (در این بازارچه می باشد قسمتی از كاشیكاری سر در آن مورد دستبرد و خرابی قرار گرفته است باغچه عباسی كه در حدود سال (1000ه. ق) محل اقامت شاه عباس بوده در جانب غرب این بازار واقع و در مقابل هارونیه می باشد. از سراهای معروف این بازار: سرای سفید، میراسماعیل، مردادركشها، مروارید فروش ها میرزا كوچك، سرای تالار، سرای حاج كریم سه سرای اخیر تجارتی است سرای خوانساری ها تیمچه قزوینی ها.
از بازار تالار بازاری منشعب می شود به نام بازار نیم آورد و به خیابان جدید متصل می گردد مدرسه تاریخی نیم آورد كه از بناهای عهد شاه سلطان صفوی است در این بازار واقع و نیز مساجد: خیاط ها، مسجد نو، مسجد ذوالفقار، مسجد شیشه واقع در جنب باغ قلندرها كه كتیبه آن به خط محمد رضا امامی و تاریخ آن (1100 ه. ق) قمری است در این بازار قرار دارند.
بازاری است كه از چهارسوی كرباس فروش ها ببازار قهوه كاشی ها منتهی می شود در وسط آن چهارسوئی است و به دارالشفاء منشعب می شود. چنانكه گفته شده مسجد كوچك دارالشفا در این بازار انشعابی قرار دارد.
مطلبی دردست نیست.
مطلبی دردست نیست.
در اصفهان بازار چه از قدیم الایام وجود داشته است و یك یك از بازارچه های ویران شده نیز در جای خود بیان گردید. بازارچه هائی كه بیشتر آن از ساختمان سلاطین و بخصوص صفویه است و وجود دارد بقراری است كه در پائین مینگارد:
این بازارچه در محله دردشت واقع گردیده و خود در حكم
ص: 700
بازار بزرگی است.
این بازارچه در حدود مسجد سید واقع و دارای طاقهای ضربی و گنبد و چهارسو نیز می باشد و مقداری از آن در اثر وقوع در خیابان خراب شده است. در این بازارچه مسجد و مدرسه هم قرار دارد.
این بازارچه در محله در دشت نزدیك فلكه شهشهان قرار دارد و مسجد كوچك حاجی یونس از خواجگان شاه عباس ثانی كه در (1073ه. ق) بنا شده در این بازارچه می باشد.
این بازارچه در محله دروازه نو واقع در مسجد كوچك سلیمان بیك از كارگزاران شاه عباس ثانی كه در (1072 ه. ق) احداث گردیده در آن قرار دارد.
همانطور كه گفته شده از انشعابات بازار عربان و یكی از درهای هارون ولایت در این بازارچه باز می شود.
این بازارچه در دنباله بازار نیم آورد و در محله جماله كله واقع است. مسجد حاج محمد جعفرآباده ای و تیمچه حوابیگم در این بازارچه قرار گرفته است.
این بازار در محله چهارسوق شیرازیها قرار دارد و بازار بزرگی است.
این بازارچه در محله باغات، واقع، و مناره كله، كه در زمان امیرتیمور از كله مردم اصفهان ساخته شده بود در این بازارچه قرار داشته است.
به دلیل گسترش شهرها در مراحل مختلف در زمان حكومت سلسله های گوناگون، دروازه ها به تدریج جزء بافت مركزی شهر محسوب شده و عملكرد آنها از مقیاس شهری به مقیاس محله ای تقلیل می یافته است به عنوان مثال دروازه ی حسن آباد در اصفهان كه سابقه بنای آن با استناد به بعضی نقشه ها و اسناد تاریخی به دوره دیالمه می رسد، در حاشیه مزارع
ص: 701
و باغات شهر قرار داشته است، ولی در دوره صفوی به دلیل گسترش شهر، محدوده های مسكونی و بازار در مجاورت این دروازه قرار گرفته محور تاریخی حسن آباد كه از جنوب میدان امام شروع و به چهارباغ صدر ختم می شود، تا قبل از صفویه در دوران دیالمه و سلجوقیه مهمترین گذر شهری اصفهان به شمار می رفته و دروازه شمالی اصفهان-طوقچی را به دروازه جنوبی شهر یعنی دروازه حسن آباد متصل می نموده. با ایجاد میدان امام، مجموعه بازار مقصود بیگ و بازارچه حسن آباد، این مسیر بعنوان بخشی از دومین محور شهری اصفهان سازماندهی گردیده و شكل داده شده است. توجه به سیاست احیاء و قوام بخشیدن در جهت ارتقاء جایگاه شهری این محور، ما را بر آن داشت كه مرمت، احیاء و ارتقاء جایگاه شهری این محور را به عنوان یك موضوع مطالعاتی و طرح ریزی در نظر بگیریم. ضرورت مرمت:فعالیتی حیاتی است كه ضرورت آن در كلّ زندگی انسان احساس می شود، به بیان دیگر، مرمت ضرورتی زیستی، و نه ضرورتی عملكردی است. مرمت، یكی از فعالیتهای حیاتی انسان به شمار می آید كه بازتاب گرایش وی به نظم و استمرار و گریز از تغییرات نامنظم و ناسامان مند است. مرمّت هم حفاظت میراث پیشینیان است و هم اندیشیدن به آینده را تضمین می كند.
بازارچه شاه اسد الله، بازارچه حاجیه خانم، بازارچه حاج علی خان، بازارچه جلفا، بازارچه میرزا باقر، بازارچه نجارها، بازارچه شاطر باشی، بازارچه طوبی
چهارسو:اصل این كلمه چهار سوق ست كه از دو جزء «چهار»(عدد ترتیبی)فارسی و «سوق»عربی، به مفهوم بازار تركیب شده است و در تلفظ محلی كلمه چهار سایش یافته و حرف
ص: 702
«ق» از كلمه سوق نیز ساقط گشته و «چارسو» گفته می شود و آن، میدانی است كه چهار بازار، یعنی محل كسب و كار و خرید و فروش، به آن میدان متّصل می شود. این میادین معمولاً سقفی گنبدی دارد. اما چهار بازارِ متّصل به آن، خیلی طولانی نیست و وسعت چندانی ندارد. شهر اصفهان كه همیشه از نظر تجارت مركز مهمّی بوده، هم بازارهای زیبا و طولانی و پر كالایی داشته است و هم چهارسوهای متعدّد و زیبا.
مهمترین چهارسوها عبارت اند از چهارسو شاه: واقع در نزدیك میدان امام حد فاصل بین بازار قنادها و مدرسه ملاعبدالله. چهارسو مخلص: در نزدیكی چهارسو شاه به طرف شمال قرار گرفته است. چهارسو نقاشی: واقع در حد فاصل محلّه خواجو و محلّه حسن آباد كه از چهارسوهای معروف و زیبای اصفهان به شمار می آید. تصاویر زیبایی بر روی كاشیهای مرغوب آن نقاشی شده و عكس سلاطین و پهلوانان معروف به تصویر كشیده شده است. این چهارسو چندین بار مرمّت شده است و از آنجا كه ركن الملك نایب الحكومه اصفهان آن را مرمّت نموده، به نام چهارسوی ركن الملك نیز شهرت دارد. چهارسوی فر یدن و چهارسو آجری: هر دو در محلّه خواجو قرار داشته و طاق و رواق قابل توجّهی ندارند. چهارسوی شیرازیها: در محدوده خیابان طالقانی است كه محلّه بزرگی نیز به همین نام مشهور است.
گنبد و زینت آلات این بنا بر اثر بی توجّهی از بین رفته ولی بازار آن هنوز فعال و در جای خود باقی است. چهارسو كوچك: كه در پایین چهارسو شیرازیها و در سمت مشرق آن قرار دارد، از چهارسوهای قدیمی به شمار می آید.
ص: 703
در محلّه بیدآباد سه چهارسو به نام های علیقلی آقا، بیدآباد و درب شیخ وجود دارد كه چهارسوی بیدآباد در وسط و چهارسوهای علی قلی اقا و درب شیخ در طرفین آن قرار گرفته اند. چهارسو مقصود: واقع در نزدیكی میدان امام است و در اصفهان شهرت زیادی دارد. چهارسوی دروازه نو: این چهارسو مجاور چهارباغ پایین و حد فاصل باغ تختی و سنبلستان قرار دارند. در نزدیك آن محلّه ای به همین نام هست.
چهارسوی نمكی:این چهارسو نیز در محلّه گلبهار اصفهان قرار دارد. علاوه بر چهارسوهای فوق در اكثر محلاّت اصفهان چهارسوهایی وجود دارد كه شهرت آنها بیش از شهرت چهارسوهای ذكر شده نمی باشد. در بازارهای اصفهان هم سر هر چهارراه، چهارسو نامیده می شود كه دارای حوض سنگی هندسی شكل پرآب و زیبایی است. از جمله: چهارسوی باغ قلندرها واقع در بازار نیم آورد، چهارسو شاه، چهارسوی ساروتقی، چهارسوی ضرّابخانه، چهارسوی چیت سازها، چهارسوی كرباس فروشها، چهارسوی زرگرها و چهارسو نقاشی. علاوه بر اینها امتداد پل فلزی به طرف شمال یعنی خیابان آیت الله كاشانی به طرف میدان جمهوری اسلامی حد فاصل بین خیابان شیخ بهایی و خیابان طالقانی، كه هر دو سمت راست خیابان آیت الله كاشانی قرار دارند، محلّه و منطقه چهارسو نامیده می شود و شهرت فراوان دارد.
قبل از پیدایش وسایط نقلیه موتوری مثل اتومبیل های مختلف، قطار، كشتی و هواپیما كه مسافر و بار را به سهولت حمل می نمایند، تجار، مال التجاره های خود را به وسیله چهارپایان مثل الاغ و قاطر و شتر و امثال آن حمل می نمودند. همچنین مسافرتها و زیارتها به وسیله همین چهارپایان انجام می گرفت كه مدّت مدیدی طول می كشید تا مال التجاره ها یا
ص: 704
مسافرین پس از مشقّات و زحمات زیاد به مقصد خود برسند. بنابراین احتیاج فراوانی به استراحتگاه بین راه داشتند تا خود و مركبشان در آن محل كمی توقف نموده، رفع خستگی نمایند و برای ادامه راه آماده شوند. به همین مناسبت سلاطین قدیم ایران به فكر ساختن كاروانسراهای مجهزّ میان شهرهای مهمّ تجاری یا اماكن مقدّسه زیارتی افتادند. این كاروانسراها بهترین محل آسایش مسافران و حفظ امنیت كالاهای آنها و همچنین محل ارتباط و اطلاع با شهرهای دیگر بوده اند. كاروانسراها حُجرات متعددی جهت مسافر و طویله های مجهزّی برای مركب های آنها داشته است. بنای این نوع كاروانسراهای امن و مجهزّ در زمان صفویه به خصوص در عهد شاه عباس به اوج خود رسید. چنانكه در كتب تاریخ ضبط شده، شاه عباس تعداد 999 باب كاروانسرا در سراسر كشور احداث نموده است. بسیاری از سیّاحانی كه در آن زمان به ایران آمده اند این كاروانسراها را نام برده و مدتها در آنجا زندگی كرده اند. تاورنیه نوشته است: «بعضی از كاروانسراهای ایران گنجایش یكصد مسافر را با اسبها و كالاهایشان داشته، تا مسافران بتوانند مدتها با آسایش و امنیت در آنجا به استراحت بپردازند». ژان شاردن تعداد حجرات و اتاقهای یكی از این كاروانسراها را 250 باب دانسته و نوشته است: «كاروانسرا دارای حوض بزرگی در وسط و درختان تنومندی در اطراف است.» تعداد كاروانسراهای اصفهان را در عهد صفویه 182 باب ذكر كرده اند.
در مشرق مدرسه چهارباغ و در سمت چپ خیابان چهارباغ یكی از بزرگترین كاروانسراهای اصفهان واقع شده است این كاروانسرا همزمان با بنای مدرسه چهارباغ احداث شده تا درآمد و عواید آن به مصرف
ص: 705
مخارج طلاب و نگهداری مدرسه برسد. كاروانسرا در زمان سلطنت شاه حسین صفوی ساخته شد و در عداد آخرین آثاری است كه در اواخر حكومت صفویان در اصفهان ساخته شده است.
یكی از محققان و پژوهشگران معماری اسلامی، این كاروانسرای چهار ایوانی مستطیل شكل را دارای 128 متر طول و 93 متر عرض نوشته است كه در دو طبقه آن 140 اتاق دارد.
در پشت این اتاقها دو اصطبل سراسری نیز وجود داشته است. این كاروانسرا در دوره قاجاریه مانند سایر آثار اصفهان مورد بی مهری ظل السلطان حاكم اصفهان قرار گرفت و بالاخره نیز بوسیله این شاهزاده حاكم به فروش رسید. در حدود سال 1343 شمسی مقرر گردید كاروانسرای مادرشاه با حفظ جنبه های هنری و ارزش های معماری دوران صفویه به یك مهمانسرای بین المللی تبدیل گردد.
طرح های اولیه كار به وسیله ماكسیم سیرو متخصص مشهور كه تالیفات بسیاری در معماری ایران و بخصوص كاروانسراها دارد آماده گردید و با استفاده از شیوه های معماری سنتی و تقلید از نقاشی های موجود در بناهای تاریخی بویژه نقاشی ها و گچبری های كاخ عالی قاپو سالن های مهمانسرای مزبور پس از مدت 8 سال آماده گردید. این مهمانسرا كه امروز به نام مهمانسرای عباسی نامیده می شود با نقاشی ها و تزئینات نقاشی و گچبریهای بسیار زیبا و آثار چوبی نفیس و آلت و لفظ های باشكوه یكی از جاذبه های بسیار زیبای اصفهان بشمار می رود. علاوه برآن این مهمانسرا پذیرای اجلاس ها و سمینارها و نشست های داخلی و بین المللی است كه در سالن های جدید الاحداث
ص: 706
آن برگزار می گردد.
این كاروانسرا در حوالی میدان امام قرار داشته و بنا به توصیه شاه عباس به دست عطّاری معروف، با تجهیزات كامل ساخته شده است كاروانسرای مذكور به شكل مربع مستطیل و به طول 136 متر و عرض 60 متر بوده. در اطراف آن اتاقهای دو طبقه به ارتفاع 5 / 7 متر ساخته شده بود. در مدخل كاروانسرا دكانهایی در طرفین دالان ورودی قرار داشته است، اتاقهای پایینی كاروانسرا دارای ایوان و مهتابی و اتاقهای فوقانی دارای صندوقخانه بوده اند كف كاروانسرا سنگ فرش و در وسط آن حوض بزرگی ساخته بوده اند در گوشه و كنار ساختمان نیز چند چاه آب وجود داشته است. پشت ساختمان طویله یا باربند، برای استراحت و خوراك حیوانات در نظر گرفته شده بود. مغازه عطّاری كه این كاروانسرا را ساخته، در مقابل كاروانسرا بوده است. در اطراف كاروانسرا كتیبه های زیبایی وجود داشته كه در آن نصایحی با خط نستعلیق نوشته شده بود كه برای كاروانیان سودمند و راهنما بوده است، از جمله این جملات: «برای هر مسافر دو چیز لازم است اول پول برای رفع نیاز و دوم شمشیر برای حفظ آن». «اگر خواهی به مقصد برسی، شبانگاه حركت كن و بدان شب رازداری با وفاست و روز فاش كننده اسرار». «روزها همچون برادران و شبها خواهران آنها هستند.»
محمد یوشنی عباباف_ میرزا حسین مشهدی ابراهیم _ حاج محمدعلی _ حاج محمدرضا عرب _ حاج محمد كاظم سیورسات خانه _ مرتضی خان _ خسرو آقا _دخانیات مغزی _حاجی محمدحسین بار اندازه _بخشتیمچه _بروجنی _ قیچی _ نو بانك استقراضی _ حاجی حیدر _ طوقی _ فیل
ص: 707
سازها عربها _ حاجی یوسف علی حاجی باقر _دروازه دردشت پاسنگ _ عزیزالله_ قهرودیه _ شاه علی _ زفره یه _ اردستانیها _مرغ _ شكربیك _ اناریها _ حاجی غلامعلی عصّار _ سفید _ شَله میر اسماعیل _ شماعی ها _ آقا میرحاج خانی _ جارچی _ خوانساریه _ حاج كریم _ تالار _ میرزا كوچك _ مرداركشها _ اسكرو _ هندوها _ كریم پوستی _ فخر _ باربند گلشن _... بعضی از این كاروانسراها هم اكنون نیز موجود هستند كه به عنوان مراكز تجّاری و انبار تجار و محل كسب بازاریان اصفهان مورد استفاده قرار می گیرند. بعضی از آنها نیز به طور كلی ویران شده و به مراكز دیگری مبدل گردیده اند.
اصفهان از جمله شهرهایی است كه مردم آن در زمینه های مختلف تلاش و فعّالیت چشمگیری داشته اند. از میان این فعّالیتها می توان به دو رشته كشاورزی و صنعت اشاره نمود كه طی قرون همواره در این شهر، پیشتاز و مورد توجه بوده اند. كشت دانه های روغنی از زمانی دور در این شهر رواج داشته و صنعت روغن كشی سنّتی نیز همپای كشت دانه های روغنی معمول بوده است كه به تدریج كارگاهها و كارخانه های معظم سنتّی برای این كار ساخته شد. كارخانه های روغن كشی، به نام عصّارخانه شهرت داشته و به طریق سنّتی، كار می كرده اند: كارخانه ساختمان وسیع و مرتفعی بود كه از چند اتاق تو در تو و كوچك و بزرگ با سقفهای گنبدی تشكیل می یافت مصالح ساختمانها عموماً از گچ و آجر بود. روی سقفهای گنبدی پنجره و روزانه ای تعبیه می شد. برای قسمت اصلی كارخانه عصّاری سالن بزرگی در نظر گرفته می شد كه از اتاقهای دیگر وسیع تر بود.
ص: 708
درست در وسط این اتاق، در شعاعی كمتر از محیط اتاق، پایه محكمی به ارتفاع یك متر و به شكل دایره ساخته می شد. در وسط پایه سوراخی قرار داشت كه با اتصالاتی، به حوضچه ای در اتاق دیگر متصّل می شد. بر روی این پایه مدوّر، سنگ آسیای دایره شكل بزرگی تعبیه می شد كه وسط آن سوراخ بود. سوراخ این سنگ، با سوراخ ساختمان پایه، روبه روی هم قرار داشت. آنگاه سنگ آسیای دیگری كه آن مدوّر بود به طور عمودی روی سنگ زیرین قرار داده می شد. در مركز این سنگ عمودی سوراخی وجود داشت كه یك چوب كلفت و با دوام تیر یا میله آهنی به آن متصّل بود. سرِ دیگر چوب یا میله، به وسیله تسمه یا طناب به شتر و یا اسب بسته می شد. آنگاه دانه های روغنی اعم از شاهدانه، بَزرَك، كنجد و دانه های روغن دار دیگر بر روی سنگ زیرین كه از لبه خارجی به طرف مركز، شیب مختصری داشت، می ریختند و شتر یا اسب و یا چرخنده دیگر را به حركت در می آوردند. حیوان در حركتی پیوسته و دایره وار حول پایه مدور می چرخید. از چرخش سنگ عمودی بر روی دانه هایی كه بر سنگ زیرین قرار داشت، روغن دانه ها گرفته می شد و ذره ذره از سوراخ سنگ زیرین به وسیله لوله به حوضچه اتاق مجاور می ریخت. سطح این اتاق كاملاً پوشانده شده بود و فقط راهرو و دریچه كوچكی، چند پله پایین تر از كف اتاق به آن وصل می شد كه از این طریق روغنی كه به مخزن وارد شده بود به وسیله ظرف دسته داری، تخلیه و در حلبهای مخصوصی ریخته و به محلهای مصرف خود
ص: 709
منتقل می گردید. از اتاقهای دیگر این ساختمان اتاق انبار مواد اولیه، اتاق انبار روغنهای آماده شده، اتاق استراحت كاركنان كارخانه، همچنین اسطبل برای نگهداری حیوان، را می توان نام برد. همه این اتاقها سقفی مرتفع و گنبدی داشتند كه در قسمت فوقانی آنها سوراخهایی تعبیه شده بود تا هوا را تهویه كنند. با پیشرفت زمان و اختراع برق و زندگی ماشینی وضع و كار این عصّارخانه ها نیز تغییر كرد. ابتدا به جای نیروی حیوان جهت چرخش سنگ عمودی، از نیروی برق استفاده نمودند. سپس همه چیز آن به صورت مدرن و ماشینی درآمد. در اصفهان و حومه، تعداد زیادی عصّارخانه سنتّی وجود داشت كه هنوز هم آثار بعضی از آنها به چشم می خورد، چه آنهایی كه متروكه و غیرقابل استفاده هستند و چه آنهایی كه در حومه شهر هنوز با جانشین كردن قوه محركه برق به جای نیروی حیوان، مشغول به كار هستند. در اینجا به بعضی عصّارخانه های شهر و حومه اشاره می كنیم: پس از ویران شدن، سنگهای روغن كشی و مصالح آن به سده انتقال یافت. این عصّارخانه نیز بر اثر مرور زمان و بی توجّهی رو به ویرانی رفت و خراب شد. این عصّارخانه در ناحیه شمال مدرسه چهارباغ اصفهان قرار داشت. پس از خراب كردن آن، سنگهای روغن كشی و دیگر مصالح مورد نیاز آن را به قهدریجان انتقال دادند. در خیابان هاتف بود كه به دنبال توسعه خیابان، عصّارخانه را خراب كرده و سنگهای آن را به شهركرد بردند. این عصّارخانه وسعت و عظمت بسزایی داشت، پس از تعطیلی و تخریب، سنگهای روغن كشی آن را حناسابهای اصفهان جهت كارخانه حناسابی خود خریداری نمودند. از دیگر عصّارخانه های
ص: 710
اصفهان و حومه، عصّارخانه های زیر را كه یكی دو تای آنها هنوز دایر می باشد می توان نام برد: بیشتر مصالح آن را از عصّارخانه بازار عربها خریداری نمودند. واقع در بازار مجلی، این عصّارخانه به همان سبك سنتی كار می كرد. این عصّارخانه قدیمی در كوچه ای نزدیك دردشت قرار دارد. در محلّه بن اصفهان دو عصّارخانه بزرگ و تاریخی واقع در نجف آباد اصفهان ودر بازار اصفهان نیز دو عصّارخانه دیگر وجود داشت كه تا این اواخر به همان سبك قدیم دایر و فعّال بودند.
بازار اصفهان امروزه دارای بزرگترین و مهمترین عصارخانه های ایران است و این در حالی است كه عصاری های اصفهان از نظر معماری و تزییناتی كه در آن بكاررفته از اهمیت فراوانی برخوردار می باشند.
یكی از معروف ترین عصارخانه های اصفهان، عصارخانه شاهی است كه مربوط به دوران صفویه بوده و در قرن 11 هجری قمری همزمان با سلطنت شاه عباس اول بنا شده است. احتمال می رود كه بنای آن همزمان با بنای مدرسه ملا عبدالله باشد.
این عصارخانه در جوار بازار تفنگ سازها قرار دارد. تمامی ابزار آلات این كارخانه روغن كشی در حال حاضر سالم و دست نخورده باقی مانده است در عصر صفوی و پس از آن دكان های مجاور آن به فروش روغن تولیدی همین عصارخانه مبادرت می نمودند..
آدرس:میدان امام، بازار بزرگ اصفهان
در گوشه و كنار شهر تاریخی اصفهان برج های مدور و مرتفعی به چشم می خورند كه بسیاری اشتباهاً آنها را دژهای قدیمی شهر به حساب آورده اند. این برج ها به كبوتران تعلق داشته و كبوتر خان یا
ص: 711
كبوترخانه نامیده می شده اند بسیاری از جهانگردان و خارجیانی كه در روزگار صفویه به ایران آمده اند و اصفهان را مورد بازدید قرار داده اند تصاویر زیبایی از این برجها در سفر نامه هایشان آورده اند و در باره آنها مطلب نوشته اند. با مطالعه این سفرنامه ها می توانیم به زوال تدریجی این برج ها واقف شویم. در قدیم پرورش و نگهداری كبوتر در ایران معمول بوده و كبوتر خانه ها برای بدست آوردن فضله این كبوتران ساخته می شد. این فضولات پس از مخلوط شدن با خاك، كود بسیار عالی می شد تا خربزه و هندوانه و سایر میوه های جالیزی بهتر پرورش یابند. یكی از خارجیانی كه در عصر قاجاریه اصفهان را دیده از اهمال و سهل انگاری دولتمردان و حكام در نگهداری این برجها اظهار تاسف كرده و اهمیتی كه فضولات این كبوتران برای مزارع داشته اند اشاره می كند. به هر صورت این برجهای گرد و بلند كه قسمت فوقانی آنها دارای طرحهای زیبا و دل انگیز هستند دارای حجره های كوچكی در داخل می باشند. این حجره ها برای این ساخته شده اند تا كبوتران آشیانه های خود را در آن بسازند.
در سالهای اخیر سازمانهای مسئول برای حفاظت و مرمت برجهای كبوتر اقدامات جدی را آغاز كرده اند. زیرا علاوه بر مطالعه و پژوهش در معماری اسلامی با بررسی بیشتر این نكته مشخص می گردد كه معماران ایرانی در آن روزگاران علاوه بر صرفه جویی در زمین برای بهبود محصولات كشاورزی چه شگردهایی به كار می برده اند. البته این برجهای كبوتر مخصوص اصفهان نبودند. در
ص: 712
شهرستانها و روستاهای تابع نیز برجهای زیبایی می بینیم كه برای همین منظور ساخته شده اند.
این سقاخانه تا پایان نیمه اول قرن چهارده هجری در میان چهار سوی بازار رو به روی در بزرگ ورودی مسجد جامع وجود داشته كه پس از ویرانی بازار سنگاب سقاخانه در گوشه ای از مسجد علی نگهداری شده و اكنون از خود سقاخانه اثری به جا نمانده است. كتیبه این سنگاب حاكی از آن است كه در دوره شاه سلیمان صفوی سنگاب مزبور در این محل به وسیله شخصی به نام (عزیزالله) نصب شده است.
كتیبه سنگاب به خط نستعلیق برجسته از این قرار است: نظام داد عزیز این بنای عالی را به عهد خسرو اقلیم دین سلیمان شاه (سقی الله ثراه و جعل الجنه مأویه) ز بهر خیر تراشید سنگ آب زلال كه بر یزید توان كرد لعن خاطرخواه رقم زد از پی تاریخ خامه مسعود سبیل باد سقاخانه عزیز الله
این سقاخانه كه در میان عوام به سقاخانه مجلسی شهرت دارد در دالان مسجد جامع، كنار سر در آرامگاه مجلسی جا گرفته و كوچك است با سقفی مقرنس كاری و بسیار دودزده، پنجره ای آهنین با نقشی امروز درون آن را از برونش جدا میسازد. دودزدگی و بقایای شمع ها در دیواره و كف سنگاب آن نشانگر اعتبار دینی و تقدس آن است كه بعلت همجواری با آرامگاه نامبرده و آمد و شد زائرین اعتباری ویژه و برتر را در میان دیگر سقاخانه ها دارا است. این سقاخانه نمونه بارزی از دوگانگی نام و فرهنگ مذهبی سقاخانه برای عوام است كه با گذشت زمان نكات اعتقادیشان درباره
ص: 713
آن بیشتر شده و از گونه نخستین خود (محل خوردن آب) جدا گشته و همچون توتمی مورد ستایش قرار می گیرد. به همین خاطر در شبهای جمعه طالبین بیشتری دارد و آنها را چنین اعتقاد است كه اگر سنگ یا ریگی كوچك به دیواره چسبناكش كه دود و چربی ناشی از شمع ها بر آن نشسته بچسبد، حاجتشان برآورده خواهد شد. بر سنگابی كه در كف دارد به خط نستعلیق این عبارات حجاری شده است (قربه الی الله وقف نمود این برنج را آقا ذوالفقار ولد آقا نصیر هركس از این مكان تغییر دهد به لعنت خدا گرفتار شود تحریراً جمادی الثانی سنه 1093).
این سقاخانه در سمت جنوب شرقی كوی صاحب ابن عباد در محله طوقچی قرار دارد و در ذهن عوام دارای اعتبار است بدین سان كه حاجاتشان را برآورده می كند. یكی از كسبه محل كه كلیددار و متصدی صندوق نذور سقاخانه است می گفت: سالیانی پیش كه كمبود آب در اصفهان به چشم می خورد، مردم برای این سقاخانه صف می بستند و این از معجزات سقاخانه بود تا اینكه صاحبخانه دیوار به دیوار سقاخانه برای پیشگیری از نم آب به خانه اش امر به خرابی سقاخانه دارد و زمانی گذشت كه صاحبخانه درگذشت و پس از دو هفته زنش جان سپرد؛ این نفرین سقاخانه بوده است. بعد هم كه ما خواستیم تعمیر و لوله كشی كنیم بچه هایش نگذاشتند. بخشی از این سقاخانه انبار خرت و پرتهای همین كلیددار است. این سقاخانه دو سقف دارد. یكی دوپوش و دیگری اصلی و آجری. چاه آبی دارد با موتوری آبكش و
ص: 714
بی مصرف. دیوارهای دورش را با موضوعهای مذهبی عامیانه نقاشی كرده اند و از رنگهای معمولی كار شده و بخشهایی از آنها ریخته است. داستان نقاشیها از ماجرای عاشورا در كربلا گرفته شده، نقاشی دیوار جنوبی، محاصره حضرت ابوالفضل و جنگ او با دشمن را نشان می دهد. دیوار شرقی یا رو به رو حركت امام حسین علیه السلام به سوی دشمن است و اینكه سربازان دشمن به او تیراندازی می كنند. دیوار شمالی دارای نقاشی چهره علی اكبر و حضرت ابوالفضل علیه السلام است كه هر دو سوار بر اسب از پی هم روانند و حضرت ابوالفضل علیه السلام مشك آب را به كودكان می دهد. نكته قابل توجه این است كه نقاش، كوشیده اصلی ترین رویداد كربلا، یعنی آب رساندن حضرت ابوالفضل علیه السلام به اهل بیت، در پیوند با مكان سقاخانه را در سه نما (فرم) بسیار ساده بیان كند و همچنین شخصیت اصلی این رویداد (امام حسین) را در نمای میانی جا داده و نام كسان را در كنارشان نوشته تا شناخته شوند. در گوشه سمت چپ دیوار شمالی چنین نوشته شده: تعمیر 1340 شمسی. روی در و دیوار، تعدادی از نشانه های اعتقادی به همراه تصویری قاب شده از امام حسین علیه السلام كوبیده شده است.
این سقاخانه در طرف غربی خیابان طالقانی واقع و یكی از زیباترین سقاخانه های اصفهان است. نمایش بیرونی آن بدین گونه است: بر پیشانی آن لوحه هایی از شعر محتشم كاشانی به خط نستعلیق به رنگ سفید بر زمینه كاشی آبی نوشته شده و سر در آن را با نقش معقلی زیبای خورشید پوشانده و
ص: 715
بر دو ستون از سنگ پارسی قرار داده اند. بر میله های پنجره اش قفلها و تكه پارچه های گوناگون رنگینی را بسته اند و بر پشتش بشكه آبی و كاسه ای جا دارد و گاهی نیازمندی سكه پولی كف آن می اندازد. سقاخانه را متبرك می دانند. كلید داری سقاخانه و رسیدگی به پاره ای از امور آن به عهده مسگری نزدیك سقاخانه است. اشعار سر در به شرح زیر است.
باز این چه شورش است كه در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است/
باز این چه رستخیز عظیم است
كز زمین بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است/
این صبح تیره باز دمید از كجا
كزو كار جهان و خلق جهان جمله درهم است/
گویا طلوع می كند از مغرب آفتاب
كآشوب در تمامی ذرات عالم است/
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
...
مصراع دوم از بیت آخر را به خاطر كمی جا ننوشته اند.
در بازار دردشت سقاخانه جالب توجهی است كه تزیینات كاشیكاری بیرون آن مانع از نفوذ نگاه به درون آن می شود. در طرفین، دو در دارد كه به داخل باز می شود. نوار كاشیكاری دور سر در مزین به اشعاری درباره حضرت ابوالفضل علیه السلام است كه در لوحه هایی به خط نستعلیق چنین آمده:
بود چو در شیعیان ولای ابوالفضل یا ابا عبدالله
بپا گشت این بنا برای ابوالفضل الحسین علیه السلام/
بانی آن را به سر ز همت عالی است یا ماه بنی هاشم
روز جزا سایه لوای ابوالفضل یا ابوالفضل/
كشور هستی بود به زیر نگینش یا باب الحوائج
پادشهی كه شد
ص: 716
گدای ابوالفضل یا حضرت عباس/
كوثر و تسلیم و سلسبیل به فردوس یا كریم
هست سبیل از كف عطای ابوالفضل یا حضرت عباس/
بعد شه كربلا به تخت شفاعت یا باب الحوائج
نیست سزاوار كس سوای ابوالفضل یا ابوالفضل/
تشنه فرو شد به شط و تشنه برآمد یا ماه بنی هاشم
عقل فرو ماند از حیای ابوالفضل الحسین علیه السلام/
خدمت درگاه اوست بر سرجنت یا ابا عبدالله
تا كه بخشد به او خدای ابوالفضل/
در پایین دو سوی كاشیها چنین نوشته شده است: به لعنت خدا گرفتار شود كسی كه به كاشیها خیانت كند. در پیشانی سقاخانه در میان لوحه بزرگتری نیز این شعار به خط نسخ نوشته شده: (یا ابا عبدالله الحسین الشهید). زمینه اطراف این لوح را كاشی هفت رنگ با گلهای اسلیمی قشنگی فرا گرفته و دو ستون میانی كه گویا بازسازی شده، از كاشی معرق با پیچ اسلیمی است. در زمینه میانی، تصویری از حضرت عباس علیه السلام سوار بر اسب دیده می شود كه دارد مشك آب را از زنی آبی پوش می گیرد و این بیت شعر به خط نستعلیق در پایین زمینه خوانده می شود.
به دریا پا نهاد و خشك لب بیرون شد از دریا مروت بین جوانمردی نگرغیرت تماشا كن
دو سنگپایه در طرفین پایین سقاخانه دارای نقش پیچكی برجسته است. آب لوله كشی شهری از داخل سقاخانه به بیرون كشیده شده است.
در بازار قلعه تبرك روی دیوار جنوبی آن تزییناتی از خط و نقش روی كاشی به چشم میخورد كه تحسین آدمی را بر می انگیزد. نمایی به شباهت سقاخانه دردشت است.
ص: 717
لوحه های دور آن دارای اشعاری به خط نستعلیق به قرار زیر است.
كشتی شكست خورده طوفان كربلا یا ابا عبدالله
در خاك و خون تپیده به میدان كربلا یا ابوالفضل العباس/
از آب هم مضایقه كردند كوفیان یا ابا عبدالله
خوش داشتند حرمت مهمان كربلا یا ابا عبدالله/
زان تشنگان هنوز به عیوق می رسد یا ابوالفضل العباس
فریاد العطش ز بیابان كربلا یا ابا عبدالله/
بودند دیو و دد همه سیراب و می مكد یا ابوالفضل العباس
خاتم ز قحط آب سلیمان كربلا یا ابا عبدالله/
گر چشم روزگار بر او فاش می گریست یا ابا عبدالله
خون می گذشت از سر ایوان كربلا یا ابوالفضل العباس/
آه از دمی كه لشكر اعدا نكرده شرم یا ابا عبدالله
كردند رو به خیمه سلطان كربلا/
جمله (بسم الله الرحمن الرحیم)بر بالای كاشیكاری در میان لوحه ها قرار گرفته و در زمینه آن عدد 1324 نوشته شده كه احتمالاً تاریخ قمری ساختمان سقاخانه است. زیر جمله بسم الله، ستونی از نقوش گل و بوته كه از گلدانی در پایین به بیرون سر برآورده پیداست و دوسوی ستون را در بالا و دو پنجره بسته است كه راه به درون دارند و در زیرشان دو چشم انداز فرنگی زیبایی را روی كاشی نقاشی كرده اند و دو شیر آب از میان نقاشی سمت چپ بیرون زده اند و كاسه و لیوانی را با زنجیر به شیرها بسته اند. رنگ حاكم در پهنه دیوار، رنگ آبی و سبز است. بر پیشانی سقاخانه روی تابلو نئون به رنگ سبز نوشته: یا ابوالفضل العباس.
در محله جویباره (منطقه یهودی
ص: 718
نشین) اصفهان سقاخانه پنجشنبه دین قرار دارد و مسجد آن به همین نام، آن سو تر است. شكل این سقاخانه متفاوت از دیگر سقاخانه ها و بسیار ساده است. نشان چندانی از سقاخانه ندارد جز رنگ سبز آن. پنجره اش از نقوش پیچیده و قشنگی زینت یافته كه درگذشته از میله آهنی میساخته اند و نیز حفاظ ایمنی به شمار می آید. بر میله های پنجره چند قفل دیده می شود و قفل بزرگی هم دو لنگه پنجره را به هم بسته است. كف درون سقاخانه یك پارچه جارو شده و برا ی جلوگیری از زحمت بسیار رفت و روب سقاخانه، كلیددار آن چاره ای اندیشیده و همه ابزار و خرت و پرت سقاخانه را در گوشه ای گنجانده و بخش دیگر را در سنگاب آن تلنبار كرده و دیوارهایش بی هیچ عكس ونشانی است. آنچه در این سقاخانه دیده شد از این قرار است: دو دانه جاشمعی چهارگوش آهنی كه گردیهای كوچكی را در كف دارد. چند دانه چراغ لامپای كوچك و بزرگ، یك دانه چراغ لاله با آویز و یك دانه لوستر با سه چراغ، دو نشان پنجه دست، نشان ستاره شش پر با واژه (یا حسین) در میان، قابهای خطی كوچك (الله، محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین) و شمایل پنج تن از جنس فلز، شمایلهای بزرگ حضرت محمد صلی الله علیه و آله، علی و حسین علیه السلام، شمایل ائمه در اندازه های كوچك، برگهایی از قرآن مجید به همراه دعاها و ورودی های طوماری لوله شده كه در گوشه و كنار آنها از نم دیوار، خورده شده اند. چند تقویم چاپی
ص: 719
به همراه شمایل حضرت محمد صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام، متن نامه زائری از مشهد با تصویری از آرامگاه امام رضا علیه السلام، یك تسبیح دانه سیاه و چندین متر پارچه به رنگ سبز سیدی و آبی با كف پوشهای سرخ پلاستیكی نقش جقه دار. این توده اشیاء نمودار چیزی به نام (فرهنگ سقاخانه) هستند كه پیشتر سخنش رفت.
سقاخانه قدیمی روبروی سر در مسجد جورجیر در شمال غربی مسجد حكیم، سر در جورجیر قرار دارد. رو به روی این سردر، سقاخانه ای واقع شده كه چهره گذشته خود را از دست داده و به گونه ای بنای ساده در آمده است. بر تخته ایستاده آن مشرف به جاده و رو به روی سر در به خط نستعلیق برجسته اشعاری حجاری شده و حاكی از آن است كه (قرچغای بیك از مردان نامی دوره شاه صفی مدرسه ای بنا كرده بوده است و در دوره سلطنت شاه عباس دوم یكی از خواجگان حرم او به نام (حاجی نصرت) این سنگاب را هم وقف نموده است. اشعار سنگاب مزبور كه مورخ 1075 هجری می باشد به شرح زیر است. (قسمتهای نقطه دار در كتیبه به كلی محو شده است).
شاه جنب مقام شاه صفی
كه روانش غریق رحمت باد/
داشت بنده ز خاصانش...
پاك گوهر.../
قرچغای بیك آنكه حضرت حق
از عنایت قبول حجش داد/
كرد عالی بنای مدرسه
كه ز فیضش ملك خبر می داد/
خواجه او كه حاجی نصرت بود
به عطای شه كریم نژاد/
سنگ آبی نمود وقف كه هست
كوثر سلسبیل.../
این سعادت به خیر جاری یافت
در زمان
ص: 720
شه به عدل و به داد/
شاه عباس ثانی آنكو هست
صد چو فیض.../
بهر تاریخ آن رسید ندا
رحمت ایزدی بر آنكس باد/
سنه 1075 بر سنگاب دیگری متصل به این سنگاب نوشته شده:(وقف حضرت امام حسین علیه السلام نمود آقا رحیم ولد نظام به تاریخ سنه 1114). این سقاخانه دارای آب لوله كشی شهری است.
در محله درب امام سه باب سقاخانه دیده می شود كه در زیر، هریك جداگانه بررسی می شود
در دالان ضلع شرقی محوطه درب امام سقاخانه بزرگی با سردری از پنج و هفت كند هندسی به رنگ سبز وجود دارد كه حفاظ و درهای چوبی آن دارای شبكه های ستاره ای هشت پره گره جعفری است. داخلش را یك حلقه چاه آب با چرخ آبكشی و تكیه گاه آبكش و سنگابش تشكیل داده و نیز پنجره ای خانه زنبوری رو به محوطه دارد. بخشی از گره چین پنجره ارسی میانی كه خراب شده به تازگی بازسازی شده است. این سقاخانه با اینكه دارای آب لوله كشی شهری شده، ولی سرلوله های آب را بسته اند.
در نبش چپ كوچه شمالی صحن آرامگاه، سقاخانه پهن و نسبتاً كوتاهی است كه با قابی آجرچین از بالا و طرفین محدود گشته و سردرش دارای نقش پی در پی خورشید روی كاشی است. حفاظ و در چوبی اش دارای ده بخش چهارگوش است و هر بخش از شبكه های ستاره ای گره آلت جعفری پدید آمده و در چند سال پیش بازسازی شده اند. این سقاخانه دارای آب لوله كشی شهری است و زیر شیر آب، سنگاب كوچكی برای آب
ص: 721
خروجی، روی زمین دیده می شود. روی سنگاب مشرف بر زمین، كتیبه ای به خط نستعلیق برجسته به سنگ پارسی به شرح زیر نوشته شده و برخی واژه ها ناقص و از میان رفته اند كه همان گونه در اینجا آورده می شوند:
یك بارگاه گشت این سنگ وقف شاه مظلومان حسین:آنكه باشد قاتلش در هر دو عالم رو سیاه***از دل سنگ آه بر می خیزد از قتل حسین/... ت ز آب او عمر ابد زان رو كه هست آب***حیوان پیش او بی قدرتر از خاك راه
در انتهای كوچه ای كه صحن شمالی آرامگاه را به كوچه مجاور آن مربوط می نماید بر دیوار رو به روی كوچه، سقاخانه ای كوچك است كه دارای سردر كاشیكاری با نقش ستاره چهار پر آبی رنگ است و حفاظی از آهن به رنگ آبی دارد. كتیبه سنگاب آن به خط نستعلیق برجسته بر سنگ پارسی بدین شرح است: (وقف حضرت امام حسین علیه السلام نمودند. این سنگ آب را ورثه مرحوم حاجی حیدر به این مشروط كه در امامزاده زین العابدین در جنب خانه كمترینان باشد به تاریخ غره شهر ربیع الاول سنه 1117).
رو به روی در شرقی مسجد حكیم، سقاخانه ای با دو لنگه در ارسی مشبك چهارگوش جعفری وجود دارد و دارای آب لوله كشی شهری است. درونش دارای یك حلقه چاه آب در عقب و منبعی در میان است كه آب از این منبع به دو سنگاب چهارگوش می ریخته است. بر هر دو سنگاب نوشته هایی دیده می شود. ولی نوشته های سنگاب سمت چپ ساییده شده و آنچه را كه می توان
ص: 722
خواند چنین است: بنوش آبی و لعنت حق بر یزید كن (وقف حضرت امام حسین). همچنین نقش متقارن دو شیر رو در رو در پایین دیده می شود. كتیبه سنگاب سمت راست به خط نستعلیق برجسته بر سنگ پارسی به این شرح است: (وقف حضرت عباس ا بن علی نمود حاجی محمد اسماعیل ولدان علاف ولد مرحوم مغفور آقا محمد مهدی علاف به تاریخ یوم جمعه 26 شهر رمضان المبارك سنه 1243).
نرسیده به مسجد علی، در خیابان هارون ولایت سقاخانه ای است كه نمای در و پنجره گره چین شده و زیبای آن نگاه بیننده را به خود میخواند. در میان هر سه در ارسی و پنجره بزرگ بالای آن خورشید (شمسه) از گره های چوبی به چشم می خورد. بر بالای پنجره یك رشته كاشی گل و بوته دار با شعار (یا ابوالفضل العباس) در میان آ ن دیده می شود و بر پیشانی طاق نمای سقاخانه لوحه هایی از اشعار به خط نستعلیق روی كاشی به شرح زیر است و بخشهایی از آن فرو ریخته است:
از آب هم مضایقه كردند كوفیان یا ابا عبدالله
خوش داشتند حرمت مهمان كربلا یا ابا عبدالله/
بودند دیو و دد همه سیراب و می مكید یا اباعبدالله
خاتم ز قحط آب سلیمان كربلا یا اباعبدالله/
زان تشنگان هنوز به عیوق می رسد یا اباعبدالله
فریاد العطش ز بیابان كربلا یا ابا عبدالله/
این سقاخانه از آب لوله كشی شهری برخوردار است و دور داخلش را با كاشی سفید، بهداشتی ساخته اند و جای دود زده چند شمع، روی دیوار پیداست و سنگاب آن در كف
ص: 723
قرار دارد. در و پنجره این سقاخانه نمونه بسیار زیبایی از هنر گره چینی (آلت گره دوازده) است كه تاكنون سالم مانده است.
در جوار مدرسه علمیه درب كوشك، در سمت چپ آن، سقاخانه كوچكی قرار گرفته كه چهره گذشته اش را حدوداً از دست داده است. بدین گونه كه جلو آن را تا نیمه دیواری كشیده و با كاشیهای سفید، بهداشتی و امروزیش ساخته اند. چركی زیادی روی كاشیهاست و نیمی از آنها ریخته اند. شیر آبی از دل كاشیها سر بیرون كرده و لیوانی با طناب به در آن بسته اند. از گذشته این سقاخانه، كاشیكاری شطرنجی با رنگهای آبی و سیاه و سفید و دولچكی طرفین سردرش به اضافه در و پنجره ارسی پنج و هفت كند مشبك گره دوزاده است كه در میان پنجره، خورشید (شمسه) زیبایش به چشم می خورد.
در نبش سه راهی بازار بیدآباد كه همجوار مسجد سید است سقاخانه بزرگی وجود دارد كه بیش از هر چیز نمای بیرونی اش قابل توجه است. حفاظ پهن گره چین دوازده و سبز رنگ چوبین آن با سه لنگه در ارسی در فضای بازار خود را نمایان ساخته و خورشیدهای بزرگ و كوچكش با رنگ سفید از زمینه جدا گشته اند. بخشی از گره چین ارسی سمت راستی خراب شده كه با تكه ای حلبی آن را پوشانده اند. بر بالای سر در سقاخانه یك چراغ مهتابی جا دارد. این سقاخانه دارای آب لوله كشی شهری است.
این سقاخانه در بازارچه حاج محمد جعفر، نزدیك مسجدی به همین نام و در خیابان عبدالرزاق واقع است. در سالهای
ص: 724
اخیر ستونهای طرفین آن به سنگ نما زینت یافته و پیشخوان آبریزش دارای كاشی بهداشتی گردیده و به شیر آب لوله كشی شهری مجهز شده است. بر پیشانی این بنا، طره های چوبی نزدیك تیزی نهاده شده و پایین تر از آن نقش پی در پی (ریتمیك) از مقرنسهای چوبین جا گرفته است. زیر مقرنسها، پنجره مشبك بزرگی از هنر گره چینی دوازده یا چهار خورشید (شمسه) هست و در پایین آن پنج در ارسی كوچك جا دارد كه هركدام دارای دو خورشید است.
این سقاخانه در نزدیك قصر قدیمی دردشت از سوی خیابان عبدالرزاق قرار دارد و تنها سقاخانه آینه كاری در اصفهان است. دولچكی سر در سقاخانه مزبور از نقوش اسلیمی و گل و بوته روی كاشی با دو لوح (یا قمر بنی هاشم) است و در محل پیوند دولچكی، لوحه (الله) جا گرفته. حفاظ چوبی سقاخانه از گونه گره چینی چهارگوش جعفری است و بر بالای آن، نشان پنجه خودنمایی می كنند. درون سقاخانه، دیوار رو به رو را از نیمه به بالا، با هنر آینه كاری زیبا ساخته اند و دو چراغ مهتابی كه بر سقف نورافشانی می كند موجب درخشش بیشتر فضای سقاخانه گشته، همچنین چند چراغ لوستر نیز از سقف آویزان است و چند گل پلاستیكی در گلدانی كنار دیوار است. علی رغم آنچه كه سقاخانه را قدیمی و سنتی می نمایاند با این حال دارای زرق و برق ویژه ای است. این سقاخانه دارای آب لوله كش شهری است.
این سقاخانه در محل بازارچه در تكیه واقع است و با سقاخانه حاج محمدجعفر، تفاوت چندانی ندارد.
ص: 725
جز اینكه ویران تر شده و از درونش همچون انباری برای حفظ خرت و پرت كاسبان محل استفاده می شود. این سقاخانه دارای شیر آب لوله كشی شهری است و در و پنجره اش از هنر گره چینی دوازده، برخوردار است.
در گذرگاه چهارسویی كه در گذشته یك راهش به صحن امامزاده هارون ولایت گشوده می شده و اكنون در آن بسته است. سقاخانه كوچك و رو به ویرانی وجود دارد كه بیشتر از هر چیز انبار كوچكی برای كاسبان محل به حساب میآید، چرا كه گونی خرت و پرتهای خود را در آن نگاهداری می كنند. بر سر در آن طره هایی از آجر و كاشی نصب شده و حفاظ چوبی اش از سوراخهای چهارگوش جعفری هنر گره چینی تشكیل یافته و بر دیوار رو به رو عكسی از حضرت علی علیه السلام قرار دارد. همچنین بشكه ای بی آب در آن دیده می شود. گفته می شود كه امامزاده هارون ولایت در گذشته دارای سقاخانه اصلی بزرگی، در پشت آرامگاه مشرف بر خیابان هارون ولایت بوده كه با گذشت زمان كم كم از میان رفته و تنها اثر مانده از آن، سنگ نوشته دود زده و شكسته ای است كه در پای دیوار پیداست و به خط نستعلیق برجسته دو مصراع ناخوانا از دوبیت شعر روی آن دیده می شود.
سقاخانه مزبور در بازار غاز، واقع در ضلع شمال شرقی سبزه میدان است. مسجدی كوچك با سقاخانه ای كوچك در كنارش كه اكنون دیگر كاربردی ندارد و در سالیان پیش در و دیوار آن را سنگ كاری و بازسازی نموده اند. حفاظ
ص: 726
چوبی اش دارای شبكه های چهار گوش جعفری هنر گره چینی به رنگ آبی فیروزه ای است و در ارسی ساده ای دارد. درونش پر از گرد و خاك است و بر دیوارش دو قاب عكس نصب شده یكی شمایل حضرت محمد صلی الله علیه و آله در قابی شكسته و گردآلود و دیگری قابی دارای تصویر پنجه دستی با چشم و ابرویی در كف و شعار (یا حافظ) در زیر آن است. اطراف پنجه را دو نام (الله) و (محمّد) با آیاتی از قرآن فرا گرفته كه هر دو نمونه ای از هنر گرافیك سنتی در كار پوسترسازی كشور ماست.
این سقاخانه در دالان مسجد آقانور قرار گرفته است و در سالهای اخیر به شكل سنتی بازسازی شده و مصالحی كه در نمای بیرونی اش به كار رفته عبارت از كاشی و آجر است. این بنا دارای در ورودی در میان و دو پنجره در طرفین است. در بالای خود نورگیری به گونه پنج و هفت كند دارد. پنجره ها و نورگیر، مشبك هستند و در لچكی های در و پنجره ها نقوش هندسی خورشید (شمسه) قرار دارد. این سقاخانه آب لوله كشی شهری دارد، ولی جریان آبش را بسته اند.
در محله دربكوشك نزدیك مسجد تركها سقاخانه ای است كه چهره قدیمی و سنتی ندارد ولی نگاه و اندیشه بیننده رهگذر را به خود میكشاند. پیش از هر موضوعی، درخت آن است كه از كف سقاخانه به بیرون و بالا خزیده و از میان پنجره آهنینش گذشته است. آنچه را كه از درون این سقاخانه باید نام برد بدین قرار است: نقاشی دیواری
ص: 727
عام شامل مردی سوار بر اسب است با چهره ای پوشیده و شمشیری به دست و نقش دیگری از اسب پرنده با سر آدمی كه بیشتر از رنگهای ماشی، سبز و آبی فیروزه ای به كار رفته و بوته هایی بر زمین روییده اند. قاب شیشه ای شمایلهای حضرت محمد صلی الله علیه و آله، حضرت علی علیه السلام با امام حسن و حسین علیه السلام و درویشی در پشت آنان و شیری لمیده در پیش و چشم اندازی از درختان نخل دركنار آب و حضرت رضا علیه السلام در كنار بارگاه خود، قاب دیگری از شمایل حضرت علی علیه السلام با پرتوی گرد سر، به رنگ سیاه بر كاغذ سفید، قابی پر از تصاویر كوچك از ائمه و در گوشه ای نقش برجسته ای (رولیف) از گنبد و دو منار به رنگ طلایی قرار دارد. این سقاخانه آب لوله كشی شهری دارد.
بر نمای دیوار سمت راست درب اصلی مسجد سید دریچه چوبینی نهاده اند و شیر آبی زیر آن است و بیشتر نمایشی از یك سقاخانه است، نه خود سقاخانه. این دریچه در پایین اسپر كاشیكاری شده ای قرار گرفته و پیش از همه نقوش و رنگهای اسپر، گیرایی دارد كه در واقع دنباله همه تزیینات نمای مسجد است. زمینه اسپر كاشیكاری به رنگ سبز فیروزه ای است و از طرفین دریچه سقاخانه دو پیچ اسلیمی به بالا رفته و در میان اسپر، نقش گل مانندی به رنگ زرد قرار گرفته و در بالای آن لوحه ای به شعار (یا ابوالفضل العباس) خوانده می شود. ادامه حاشیه اسپر همچون قاب زیبایی به سه
ص: 728
پهلوی دریچه سقاخانه كشیده شده است. این سقاخانه از آب لوله كشی شهری سود می برد.
این سقاخانه كوچك و از كار افتاده در كنار مسجدی به همین نام در خیابان ولیعصر نرسیده به سبزه میدان واقع شده و در و پنجره اش از هنر گره چینی چهارگوش جعفری زینت یافته است. این سقاخانه نمونه ای از سقاخانه های همانندی است كه در پهنه شهر اصفهان دیده می شود و نكته قابل توجه و تازه ای برای گفتن ندارد. تنها برای آگاهی بیشتر خوانندگان گرامی به آن اشاره شده است.
در ضلع شرقی مسجد لنبان سقاخانه ای قرار دارد كه چهار گوشه آنرا چهار ستون گرد از سنگ پارسی جا گرفته و سقفش روی آنهاست. این سقاخانه دارای چهار سنگاب است. دوتا گرد و دو تای دیگر بزرگ و چهارگوش است. بر سنگابی كه بر جاده مشرف است اشعاری كه به خط نستعلیق برجسته حجاری شده و به شرح زیر خوانده می شود:
تشنه فیض حق محمد خان كه به كامش شراب جنت باد
كرد این سنگاب را خیرات كه بر او صد هزار رحمت باد/
از دم حضرت امام حسین روی او سرخ در قیامت باد
دارم امید ازهری كه به حشر كوثر او را نصیب و قسمت باد/
بهر تاریخ چون بنوشی آب گو به ریش یزید لعنت باد
یك فرد شعر نیز جدا از اشعار بالا حجاری شده كه در زیر می آید:
یك جرعه هركه نوشد زین حوض آب رحمت
گفت از برای تاریخ بادا به شمر لعنت/
این سقاخانه كه اكنون اثری از آن نمانده در سمت راست،
ص: 729
متصل به مسجد قرار داشت و در تابستان 1365 خورشیدی برای دگرگون كردن و بازسازی بنای مسجد دستخوش ویرانی شد و گویا جای آن سقاخانه كوچك و غیر سنتی دیگری خواهند ساخت. آنچه در عكس آمده خود گویای احوال آن است و دیگر اینكه در و پنجره آن از هنر گره چینی آلت گره چهار قل بوده و از آب لوله كشی شهری بهره مند بوده است.
در ایران بعد از اسلام سقاخانه و سنگاب و هر وسیله دیگری كه مردم تشنه را سیراب نماید، تقدّس داشته است. مردم خیراندیش ابتدا ظروف پر آب را روی زمین و در هوای آزاد و سایه درختان كهن و طاق نماها قرار می دادند تا تشنگان آبی بنوشند و سیراب شوند. تشنگان نیز، بعد از سیراب شدن سلامی بر حسین ابن علی علیه السلام و اهل بیت او – كه در كربلا آب را به روی آنها بسته و آنها را با لب تشنه شهید كرده بودند – می فرستادند. اما كم كم محلّی به نام سقاخانه ساخته شد، كه عبارت بود از اتاقی كوچك كه در وسط آن مخزنی از آب قرار داشت. اطراف آن برای جلب توجه یا نذورات مردم، شمع روشن می كردند. در قسمت دیگر سقاخانه، چاه آب، با چرخه چی (چرخ چاه یا دولاب) و دلو و طنابی جهت پركردن مخزن آب بود. روی دیوار بعضی از سقاخانه ها تمثال ائمه به خصوص حضرت ابوالفضل علیه السلام، در حال آوردن آب از فرات و جنگ با اشقیا به تصویر كشیده می شد. در بعضی سقاخانه های بزرگ و معروف، مرد سقا كه حكم متولی سقاخانه را داشت، با عبایی بر دوش و قبایی به
ص: 730
تن و شال سبزی بر كمر و عرقچین سبز بر سر و تسبیحی در دست، در كنار سقاخانه می ایستاد و برای مردم كه به منظور نوشیدن آب به سقاخانه می آمدند شمع روشن می كرد. معتقدین نیز تكه پارچه ای به پنجره های مشبك سقاخانه گره می زدند تا دعایشان مستجاب و مشكل شان حل شود. مرد سقا، گاهی روضه هم می خواند و عده ای هم گریه می كردند و مرد سقا در ازاء این كار مبالغی دریافت می داشت. ظرفی كه در سقاخانه ها به عنوان آب خوری برای نوشیدن آب استفاده می شد، یك كاسه نسبتاً پهنِ لبه دار برنجی بود كه در وسط آن یك دست كوچك نصب شد بود. روی انگشتهای دست و در كنار كاسه برنجی ادعیه ای حك شده بود. دستِ وسط كاسه، یادآور دست حضرت ابوالفضل علیه السلام بود كه در كربلا و هنگام آب آوردن برای اطفال امام حسین علیه السلام و یارانش قطع گردیده و سمبل تقدّس و فداكاری است. فروشندگان دوره گردی هم در كوچه و بازار با مشك پرآبی زیر بغل و كاسه سقّایی به دست، آب می فروختند. بسیاری از مغازه دارها یا صاحبان منازل در روزهای گرم تابستان ظرف آبی را كه از قالبهای یخ پر شده بود، جلو منزل یا مغازه خود می گذاشتند تا رهگذران تشنه، از آن بنوشند و واقف را با دعا، به ثوابی برسانند. ظروف این سقاخانه ها با زنجیری به مخزن متّصل شده بود. در شبهای جمعه تعداد این سقاخانه ها بیشتر می شد زیرا معتقد بودند شب جمعه هر كار خیری ثواب بیشتری دارد. در بعضی شهرستانهای كویری و یا شهرهایی كه منابع زیرزمینی آب آن بسیار عمیق است و نمی توانند از چاه استفاده نمایند. آب
ص: 731
انبارهایی می ساختند كه آن را در فصل زمستان از آب باران و در مواقع دیگر از آب مادیها و جویها و قنوات و چاه هایی كه با تلمبه یا موتور پمپ كار می كرده، پر می كردند و مردم از آن استفاده می نمودند. تا چندین سال قبل در تهران هر خانه برای خود آب انباری داشته كه با وضع نامطلوب و غیر بهداشتی، هر چند گاه یك بار پر می شد و به مصرف روزانه می رسید. این آب انبارها عموماً آلوده و مركز میكرب و كرم بود. پس از آنكه لوله كشی آب تهران به پایان رسید مردم از این مصیبت عظیم آسوده شدند. از زمان صفویه در بناها و مساجد معظم و مهم و متعدّدی كه ساخته می شد سنگابهای زیبایی به شكل كاسه كعب دار بزرگی تعبیه می شد كه هم ارتفاع و هم قطر بعضی از آنها بیش از یك متر بوده است. سنگابها از سنگهای حجاری شده ای ساخته می شد كه نقوش و اشعار با مسما و زیبایی روی آن نقش بسته بود. این سنگابهای هنری و زیبا پر از آب زلال و خنك بود. و هر نمازگزار و تازه واردی را سیراب می نمود. كاسه فلزی كوچكی كه نقوش و خطوط زیبایی بر آن نقش بسته بود، روی سنگاب قرار داشت. روی اكثر سنگاب ها با خط خوش این مصراع به چشم می خورد:«آبی بنوش و لعنت حق بر یزید كن.» اگرچه به علت بهداشتی نبودن سنگابها و لوله كشی آب، بیشتر سنگابها از بین رفته ولی هنوز تعدادی از آنها باقی است. از جمله:سنگاب مسجد سیّد: این سنگاب زیبا مربوط به دوران فتحعلی شاه قاجار است و بر روی آن كتیبه ای جامع و
ص: 732
مفصّل نوشته شده است. سنگاب مسجد رحیم خان: این سنگاب كه از سنگ یكپارچه ساخته شده در ایوان جنوبی مسجد مذكور قرار دارد و كتیبه ای با خط خوش نستعلیق روی آن نقش بسته است. سنگاب مسجد آقا میرزا هاشم: این مسجد در چهارسوق شیرازی ها واقع است. سنگاب آن دارای كتیبه ای با خط خوش نستعلیق است و این شعر بر روی آن نوشته شده است: «آب در كرب و بلا ای قوم بد اختر نبود؟ یا حسین تشنه لب فرزند پیغمبر نبود؟» سنگاب سردر مقبره مجلسی: سنگاب زیبایی است و كتیبه ای دارد كه نام واقف آن– آقا ذوالفقار ولد آقا نصیر– روی آن حكاكی شده و مربوط به سنه 1093 ه. ق است. سنگاب مسجد جامع: سنگاب دیگری مجاور بقعه مجلسی وجود داشته كه بر اثر مرور زمان و بی توجّهی نیمی از آن شكسته است. قطر دهانه این سنگاب بزرگ و منقوش 15 / 1 متر می باشد و این سه مصراع شعر در بدنه سنگاب با خط ثلث به چشم می خورد:كرد وقف شاه مظلومان حسین ابن علی هر كه نوشد آب گوید لعن بر ابن زیاد شد تمام این جام در عهد شه ایران صفی سنگاب بقعه درب امام:این سنگاب زیبا دارای كتیبه ای است به خط نستعلیق كه واقفِ آن را ورثه حاج حیدر ذكر كرده است او این سنگاب را وقف امام حسین علیه السلام نموده و تاریخ آن سال 1117 ه. ق معیّن شده است. سنگاب تالار تیموری: تالار تیموری كه پیش از انقلاب باشگاه افسران و فعلاً موزه آثار طبیعی است، در جنوب خیابان سپه قرار دارد. سنگاب نفیسی زینت بخش یكی از
ص: 733
باغچه های آن است كه این اشعار با خط نستعلیق روی آن حكاكی شده است:
یافت توفیق ز رب متعال باغبان شه دارین كمال
كرد آراسته جامی ز رخام كه شود بهره ور از كوثر و جام/
تا خورد آب از آن تشنه لبی گردد آمرزش آن را سببی
«باغبان» گشت سنه جام كمال چون شد از آب بقا مالامال/
سنگاب مسجد محلّه نو: این سنگاب در سال 1276 ه. ق وقف مسجد گردیده و در كتیبه آن نوشته شده است: «عمل حسین فرزند رضا». سنگاب مسجد قطیبه: این سنگاب زیبا در مسجد قطیبه، در خیابان طالقانی واقع است و این شعر با خط نستعلیق روی بدنه آن نوشته شده است: از ره احسان نمود وقف به دوران دختر باقر ز ساكنین صفاهان وقف ابوالفضل كرد سنگابی تا كه شود سر فراز حضرت سبحان هر كه خورد آب خوشگوار، نماید لعن فراوان به قاتلان شهیدان سنگابهای امام زاده اسماعیل: در این امام زاده دو سنگاب نفیس وجود دارد كه اطراف آن با كاشی های هفت رنگ ساخته و تزئین شده و در كتیبه آن نام «شاهپری» بنت حاج میرزا علی گزی و سنه 1049 هجری به چشم می خورد. این كتیبه، برجسته و به خط ثلث است. سنگاب ها هر دو از ریك ساخته شده و یكپارچه هستند. اما بر اثر حوادث طبیعی و یورش بیگانگان ترك خورده اند كه بعدها تعمیر شده اند. سنگاب مسجد حكیم: مسجد حكیم از مساجد معظم اصفهان و گنجینه ای از آثار خطوط اسلامی است، این مسجد دارای سنگاب های زیبا و قابل توجهّی است كه یكی از آنها را حاجی نصرت – از خواجه های حرم شاه عباس
ص: 734
صفوی – وقف نموده كه اشعاری هم بر روی آن نقش بسته است. سنگاب دیگر را شخصی به نام آقا رحیم وقف حضرت امام حسین علیه السلام نموده است. سنگابهای مدرسه میرزا حسین: این مدرسه در بیدآباد واقع شده و سنگاب آن را شخصی به نام حاج محمدكاظم وقف نموده. در كتیبه آن مشخص شده كه ساخت آن عمل استاد محمدحسین، فرزند استاد محمد حجار بوده و در سنه 1275 شمسی ساخته شده است. سنگابهای مدرسه چهارباغ: در مدرسه چهارباغ دو سنگاب نفیس و بسیار زیبا وجود دارد. یكی در مقابل ایوان جنوبی قرار گرفته كه بسیار زیبا و قدیمی است و از كتیبه آن چنین بر می آید كه از جای دیگر به این محل انتقال داده شده است. سنگاب دیگر كه از نفاست و زیبایی هنرمندانه ای برخوردار است، در وسط سرسرا و پشت در ورودی قرار دارد. این سنگاب كتیبه ای به خط خوش نستعلیق دارد كه شامل صلوات بر چهارده معصوم می باشد. تاریخ آن 1110 ه. ق و سازنده آن محمدطاهر مشخص شده است. سنگاب مسجد خوزان: قصبه خوزان در سِدِه اصفهان قرار دارد كه یكی از سه دهی است كه سده را تشكیل می دهند. این قصبه دارای مسجد معظمی است كه سنگاب زیبایی در آن ساخته شده و تنها كتیبه مسجد نیز روی سنگاب آن نقش بسته كه نام واقف را حاجی حیدر و تاریخ آن را 1108 ه. ق قید كرده است. سنگاب مدرسه صدر: این سنگاب نفیس را حاجی محمد ابراهیم در سنه 1275 وقف اباعبدالله حسین علیه السلام نموده و با خط خوش نستعلیق این بیت را بر روی آن
ص: 735
نقش كرده اند:می نوش آب و لعنت حق بر یزید كن جان را فدای مرقد شاه شهید كنسنگابهای مسجد امام: در این مسجد بی نظیر چندین سنگاب نفیس از سنگ مرمر و سنگهای یكپارچه دیگر به چشم می خورد. در بین سنگابهای آنجا سنگاب سرسرای مدخل و سنگاب چهلستون مسجد واقع در مغرب گنبد بزرگ و سنگابهای مرمر واقع در وسط گنبدهای شرقی و غربی و سنگاب واقع در چهلستون غربی گنبد از همه سنگابها نفیس تر و بزرگتر است. یكی از آن سنگابها دارای كتیبه ای بسیار زیبا با خط نستعلیق است كه اشعار زیر بر روی آن نقش بسته است و مصراع دوم آخرین بیت ماده تاریخ سنگاب است.
چون به فرمان سلیمان زمان شاه جهان
آنكه باشد فلكش از مه نو حلقه به گوش/
شاه جم جام كز آوازه آب تیغش شد
به كانون جهان آتش بیداد خموش/
گشت در مسجد شاه این قدح آب تمام
كه ز هم چشمی او جام جم آمد به خروش/
چون به یاد شهدا آب خوری می گوید لب باز
قدح او كه به جان بادت نوش/
فكر سامی پی تاریخ به هر سو می گشت
گفتمش زمزمی از كعبه ثانی زده جوش/
علاوه بر سنگابهای فوق بسیاری از سنگابهای نفیس دیگر نیز در اصفهان بوده كه بر اثر بی توجهی و یا هجوم بیگانگان از بین رفته است.
آداب و سنن هر ملّتی فلسفه خاصّی دارد، اگر آن ملت علاوه بر قدمت از فرهنگ متعالی نیز برخوردار باشد آداب و سنن آن بس ارزنده و آموزنده است. یكی از سنن باستانی مردم اصفهان كه گویا از عشایر و به خصوص عشایر بختیاری سرچشمه
ص: 736
گرفته است، نصب شیر سنگی روی قبور بعضی از اشخاص بوده است كه امروز دیگر متداول نیست. این رسم كهن از این قرار بوده كه اگر پهلوانی یا مرد صاحب نامی یا انسان فداكار و خیّری كه در جنگاوری یا تیراندازی و سواركاری شهرت و مقامی داشته، می مُرد، پس از مرگ، روی قبر او نسبت به اهمیّت و ارزش متوفی، سنگ زیبایی به شكل شیر كه سمبل شجاعت و مردانگی است، تراشیده و نصب می كردند. تا چندی پیش در قبرستانهای عشایر ایران به خصوص در منطقه بختیاری، شیرهای سنگی كوچك و بزرگ بسیاری دیده می شد كه ابهّت و جلوه خاصّی به گورستان می داد. علاوه بر عشایر، در بعضی از شهرها نیز این رسم معمول بود، از جمله در اصفهان نیز شیرهای سنگی بسیار زیبایی در گورستان تخت فولاد، بر روی قبور بعضی از پهلوانان نامی نصب بوده، ولی در اواخر قاجار كه بسیاری از سنگهای بزرگ و زیبای قبور تخت فولاد را جهت مرمت پل خواجو به آنجا آوردند، بعضی از این شیرهای سنگی را نیز از مكان اصلی خارج كردند. یكی از آنها، همان مجسمه شیر سنگی است كه هم اكنون در جنوب پل خواجو مستقر است. از مهمترین شیرهای سنگی اصفهان كه به غنیمت نرفته است، شیرهای سنگی زیر را می توان نام برد: 1-شیر سنگی محلّه درب كوشك: طول این شیر یك متر و هشتاد سانتیمتر و ارتفاع آن یك متر و بیست سانتیمتر بوده و از سنگ یكپارچه تراشیده شده بود. این شاهكار هنری در سال 1086 هجری ساخته شده بود اما هنگامی كه می خواستند این شاهكار حجّاری را جهت نمایش به سقف
ص: 737
بازار قیصریه آویزان نمایند زمین خورد و شكست. 2-شیر سنگی امام زاده اسماعیل كه بسیار دیدنی و قابل توجه است. 3-شیر سنگی امام زاده احمد كه در دروازه حسن آباد قرار دارد. 4-شیرسنگی آب بخشان هم سوابق تاریخی دارد. 5-شیر سنگی ستی فاطمه بسیار قابل توجّه بوده است. 6-دو شیر سنگی كوچك و بزرگ در شاه امیر حمزه هنوز خودنمایی می كنند. 7-شیر سنگی طوقچی از نظر عظمت و زیبایی قابل توجه بوده است. در خاتمه به مناسبت اینكه اساساً شیر سنگی نماد پهلوانی است، نام بعضی از پهلوانان افتخارآفرین را یادآور می شویم:
1-پهلوان حسین مارنانی 2-ملاّباقر، مشهور به دیو سفید اصفهانی 3-محمد غلاف گر لنبانی اصفهانی 4-علی عسگر بیك طوقچی باشی 5-حاجی عشور لرشیرانی 6-دایی كثیر هفت 7-آقای بختیاری 8- جعفربیك قمشه ای 9-محسن بیك سمیرمی 10-براتعلی بیك 11-عطّارباشی لنبانی 12-شیرمحمدبیك لنجانی 13-شاهوردی بیك جرقویه ای 14-داراب بیك قهّابی 15-سمندربیك چهارمحالی 16-طهماسب خوزانی 17-رستم بیك فروشانی 18-جعفر علی بیك ورنوسفادرانی 19-زبردست بیك فریدنی 20-گودرزبیك جئی 21-رحمان بیك گزی 22-میرابراهیم بیك برخواری
فیلمی هم به نام شیرهای سنگی به كارگردانی آقای مسعود جوزانی ساخته شده كه بسیار قابل توجه است.
در ایران قبل از اسلام نظافت و استحمام اهمیّت خاصّی داشته و عموم ایرانیان، خود و فرزندان خویش را پیوسته با شست و شو و استفاده از مواد معطّر تمیز و خوشبو نگه می داشتند. اسلام نیز نظافت را از ایمان می داند و به تشویق و تمجید مردم و تعریف نظافت می پردازد. به همین مناسبت در ایران همیشه حمّام از اهمیت خاصّی برخوردار بوده و نه تنها جهت نظافت و تطهیر از آن استفاده می شد، بلكه طبق آداب و سنن
ص: 738
رایج، در بسیاری از موارد دیگر نیز مورد استفاده قرار می گرفته كه به اختصار برخی از این مراسم را شرح می دهیم: مراسم حمّام زایمان: عوام آن را «حمام زالون» می گویند و عبارت از آن است كه در دهمین روز زایمان، زائو به اتفاق چند نفر از بستگان نزدیك، طی تشریفاتی به حمّام می رفت، در این روز قبلاً حمّام را تزئین نموده گل و گلدان، چراغ و آیینه می بستند و شیرینی و شربت می دادند، اسفند و كُندردود می كردند. اگر زائو از خانواده های متمول بود، حمّام را قرق می نمودند تا غریبه در جمع نیاید. آنگاه با آداب خاصی زائو را شسته و با داروهای مقوی و معطّر بدن او را مالش داده، سپس با صابون معطّر شست و شو می دادند آنگاه با شعر و آواز و موسیقی و هلهله و شادی زائو را به سر بینه آورده به رقص و آواز و خوردن و نوشیدن می پرداختند. اسفند دود می كردند و پس از آن، زائو و همراهان با نشاط و شادی در حالی كه چادرهای سفید گلدار بر سر داشتند، روانه منزل می شدند. در منزل دوباره رقص و پایكوبی می كردند و همه به صرف ناهار می پرداختند. حنابندان: این مراسم قبل از شب زفاف انجام می گرفت، بدینگونه كه بعضی از بستگان و دوستان داماد، او را به حمّام برده با مواد معطّر شست و شو می دادند و دست و پای داماد را حنا می بستند یك ساعتی را به هلهله و شادی سپری می كردند تا حنا رنگین شود. آنگاه مجدداً داماد را با صابونهای معطّر شست و شو داده، لباس نو می پوشاندند و با رقص و آواز وآهنگهای دلنواز او
ص: 739
را به خانه و در جمع مدعوین كه به همین مناسبت در منزل جمع شده بودند، می آوردند. نظیر همین كار، قدری مفصّل تر برای عروس نیز انجام می شد. حمّام عافیت: در قدیم بنا به تجویز پزشك، چهل روز بعد از بعضی بیماریها، مریض را جهت رفع كسالت ناشی از مرض، با دقّت و احتیاط به حمّام برده و با ملایمت خاصی شست و شو می دادند و طوری كه مواظب بودند، بیمار در معرض باد قرار نگیرد، به خانه بر می گرداندند. حمّام شب عید: حدود یك هفته قبل از تحویل سال نو و مراسم نوروز حمّامهای عمومی به صورت شبانه روزی اداره می شد. در این هنگام از سال جمعیّت زیادی از مردم خرد و كلان به صورت دسته جمعی وارد حمّام می شدند و به استحمام و نظافت می پرداختند و دست و پایشان را حنا می بستند و به استقبال نوروز باستانی می رفتند. تطهیر در روزهای سوگواری: در این روزها گروه زیادی جهت تطهیر به حمّام رفته، پس از انجام شست و شو در مراسم تاسوعا و عاشورا، تعزیه و عزاداری و مراسم مذهبی دیگر شركت می كردند. علاوه بر حمّامهای عمومی، حمّامهای خصوصی نیز وجود داشته كه جهت اطلاع بیشتر به شرح هر یك و همچنین توصیف ساختمان حمّامها می پردازیم: حمّامهای خصوصی اصفهان: بعضی از متمولین و روحانیون ثروتمند مانند سلاطین و شاهزاده ها و درباریان و امام جمعه ها در منازل خود حمّام اختصاصی داشتند كه نظر به سلیقه و امكانات مالی از نفاست و معماری خاصّی برخوردار بود. این حمّامها دارای سنگهای مرمرِ رنگی، حوض های هندسی از سنگ یشم و مرمر و ساختمانی محكم و سنتّی بوده است. اطراف حمام با
ص: 740
نقاشیهای زیبایی تزئین می شد. كف حمّام با سنگهای زیبا و گرانقیمت پوشیده شده بود و از هر جهت زیبا و نفیس و بهداشتی بود. آب این حمّامها از چاه تأمین می گردید و بسیار تمیز و زلال بود. برای گرم كردن آب، در «كوره» یا «تون» یا «گلخن» این حمامها چوب و هیزم می سوزاندند. حمّامهای عمومی: این نوع حمامها كه مورد استفاده عامه مردم بوده، نظر به امكانات مالك یا واقف و معمار آن از نظر وسعت و سبك معماری و مصالح ساختمانی به سه نوع عالی، متوسط و معمولی تقسیم می شده ولی از نظر ساختمانی و اسلوب دارای قسمتهای مشخص و معینی بود. ساختمان حمّام: حمّام به طور كلی از چهار قسمت تشكیل می شود:-راهرو یا پله های ورودی-محوّطه سربینه-راهرو حد فاصل بین بینه –گرمخانه، فضای گرمخانه حمّامها عموماً جهت گرم بودن در زمستان و خنك بودن در تابستان و همچنین سوارشدن آب جاری در مخازن آن، چند مترپایین تر از سطح زمین ساخته می شده است. بعضی از آنها به قدری داخل زمین فرو می رفته كه سقف آن مساوی سطح زمین بوده است. اما این نوع حمّامها بهداشتی نبود و تنفس را مشكل می نمود و به قول عوام، «دَم» داشته است. فضای سربینه: این فضا در دو سطح ساخته می شده است. سطح اول پایین تر و همسطح و متّصل به در راهروی ورودی بود وسط این فضا حوض و فواره و پاشویه، می ساختند و اطراف حوض كوزه های گل و قلیانها و بطرهای لیموناد یا شیشه های نوشابه دیگر می چیدند و زیر درگاهی هایی كه داشته مردم كفشهای خود را در آنجا قرار می دادند. در نزدیك در خروجی میزی قرار گرفته بود. پشت
ص: 741
آن یك تخت چوبی بود و تشكچه ای روی آن قرار داشت كه استاد حمّامی «صاحب یا مالك» روی آن می نشستند و به حساب مشتریها رسیدگی كرده پس از دریافت پول، كف دست مشتریها گلاب می ریخت تا به صورت زده، صلوات گویان خارج شوند. در این محل یكی دو قفسه كوچك و بزرگ نیز قرار داشت كه در قفسه كوچك بعضی لوازم استحمام، اعم از انواع صابونهای عطری و معمولی، كیسه، سنگ پا، شانه و غیره (و در این اواخر نیز شامپو و وسایل بهداشتی دیگر) جای داشت. در قفسه های بزرگتر، انواع حوله های نو و نیمدار و لُنگهای تازه و رنگ رو رفته و مستعمل، روی هم چیده شده بود. در سطح دوم یا بالاتر سر بینه، یك سكوی باریك و طولانی بود كه به دیوارهای آن قفسه های متعدّد چوبی كوچكی تعبیه شده بود و عنوان رخت كن داشت قفسه ها هر كدام شماره و كلید مخصوص داشت. هر قفسه از سه قسمت تشكیل شده بود. قسمت فوقانی محلِ قرارگرفتن كلاه، قسمت وسطی محل قراردادن لباس و قسمت تحتانی جای كفش بود. در بدنه های دیگر دیوار سربینه، نقاشیهای اسطوره ای و پهلوانی و مذهبی كه به «نقاشی قهوه خانه ای» معروف است، ترسیم شده بود و عموماً اشعاری به مناسبت، با خط خوش بر دیوار حمام نوشته شده بود، از جمله آنها در بیشتر حمّامها این شعر به چشم می خورد:هر كه دارد امانتی موجود بسپارد به بنده وقت ورود كه اگر شد در این مكان مفقود بنده مسؤول آن نخواهم بود در این قسمت از حمّام چیز دیگری كه به چشم می خورد، در زمستانهای برفی و بارانی تعداد زیادی لُنگ و حوله
ص: 742
بود كه روی طناب آویزان می شد تا نَمِ آن برداشته شود و برای استفاده گروه بعد، كه وارد حمّام می شوند، خشك باشند. خشك كردن لنگ ها در روزهای آفتابی، خارج حمّام، كنار دیوار انجام می گرفت. گرمخانه: این قسمت كه فضای اصلی حمّام را تشكیل می داد، دارای قسمتهای زیر بود: در سطح هم كف، در مدخل ورودی به گرمخانه كه كف حمّام بود، با تخته سنگهای یكنواخت و زیبایی سنگفرش شده بود كه عموماً دارای چند ستون سنگی و سقف گنبدی طاق و چشمه بود. در سقف هر طاق تعداد زیادی شیشه بود. در كنار سنگفرشهای كف حمّام جویهای كوچك شیب داری فضای گرمخانه را از سنگ می ساخته كه فضولات و آبهای اضافی را به خارج و فاضلاب حمل می كرد. نزدیك درب ورودی گرمخانه، حوض كوچكی پر از آب ولرم وجود داشت كه تازه واردان پاهای خود را در آن شست و شو می دادند در بعضی از حمّامهای بزرگ و مجلل قدیم استخرهای كوچكی وجود داشت. بعضی جوانها یا پیرمردان در آن آب بازی و شنا می كردند و پشتك و وارو می زدند كه آن را چاله حوض می نامیدند. طول این چاله حوضها 10 و عرض آنها 4 متر بود و حدود دو مترنیز عمق داشتند. یك قسمت از كف حمّام در قسمت فوقانی به شاه نشین شهرت داشته كه اغلب سنگفرش آن صاف تر و مرغوب تر بوده و كسانی كه رنگ یا حنا، بر ریش و دست و صورت خود می بستند چند ساعتی در این محل دراز كشیده یا خواب می رفتند تا سر و صورت، دست و پا، یا ریش حنا بسته و خضاب شده شان، رنگ بگیرد. مشتری وقتی
ص: 743
وارد گرمخانه می شد پاهای خود را در حوض دم در می شست، از دو سه پله بالا رفته، وارد «خزینه» می شد. خزینه ها مقابل درب ورودی گرمخانه ساخته می شد و برای بچه ها آب ولرم و برای بزرگترها آب گرم داشت. خزینه به صورت دایره یا بیضی و یا چند ضلعی ساخته می شد. قطر هر خزینه بین چهار الی هشت متر بود و عمقی كمتر از دو متر داشت. در گوشه خزینه محل قیفی شكلی وجود داشت كه آن را «سِلفدون» می نامیدند و آب دهان و بینی را در آن می انداختند تا به فاضلاب رود. پس از شستشوی تن و بدن و سر و صورت خود در این آب، از خزینه خارج می شدند و كف حمّام می نشستند. پس از آن روی سكوهایی كه كنار گرمخانه وجود داشت می نشستند تا كارگران آنها را صابون بزنند. شاعر معشوق خود را در این حالت چنین توصیف كرده است:
دوشینه به گرمابه دمی كردم
رو دیدم كه نشسته صنمی غالیه مو/
مالیده به سیمین بدن خود صابون
مانند گلی كه برف باریده بر او/
قبل از مراسم كیسه و صابون چنانچه مشتری نیاز به اصلاح ریش داشت روی سكوهای دور تا دور گرمخانه به تراشیدن ریش مشغول می شد. اما موهای زاید بدن را در اطاقكهای مخصوصی كه در گوشه راهرو گرمخانه ساخته شده بود، با مواد مخصوصی ازاله می كردند. پس از صابون زدن با آبی كه كارگران به روی آنها می ریختند، سر و تن را شسته و برای مرتبه دوم وارد خزینه می شدند و به شست و شو و تطهیر پرداخته، از خزینه خارج می شدند. كارگر حمّامی با فریاد مخصوصی آمادگی مشتری
ص: 744
را جهت خروج اعلان می داشت، آن گاه از سربینه، خشك كن های شخصی و یا عمومی، كه عبارت از دو عدد لًنگ و حوله بود، متناسب با شخصیّت مشتری و پولی كه معمولاً می پرداخت، به او می پوشاندند و او از همان راهی كه وارد شده بود، خارج می شد و به سربینه می رسید. در سربینه، ابتدا پای خود را در حوض می شست و در مقابل قفسه لباسهای خود روی حوله و یا لٌنگی كه برای نشستن او انداخته بودند، می نشست، آن گاه اگر مشتریِ دست و دلبازی بود، كارگری جهت مشت و مال و رفع خستگی حمّام، او را مشت و مال می داد. حمّامهای عمومی بعضی مردانه و بعضی زنانه بود. برخی از آنها نیز سه روز در هفته مردانه و بقیه روزها زنانه بود. بعضی هم صبحها تا قبل از طلوع آفتاب مردانه و پس از آن زنانه می شدند اما سراسر روزهای جمعه مردانه بودند. بیشتر خانم ها لوازم حمّام خود را كه نسبت به تمكن مالی آنها، متفاوت بود، با خود می آوردند. حتّی غذا و ترشی و میوه و تنقلات دیگر هم می آوردند. لوازم حمّام خانمها عبارت بود از بقچه سفید و تمیزی كه بقچه حمام گفته می شد و یك كارگر زن (كلفت) به نام بقچه كش، آن را به حمّام می برد. در بقچه حمام علاوه بر حوله های متعدد، پارچه ای به شكل قالیچه برای نشستن در سر بینه، بود. گاهی هم یك سینی مسّی جهت نشستن روی آن، توی گرمخانه با خود می آوردند. لوازم دیگری هم مثل طاس و دولچه و پیه دان، آینه، شانه، سفیداب، سنگ پا، عطر و گلاب، صابون گل و كیسه و لیف و داروهای
ص: 745
تقویت كننده مو و داروهای معّطر و تلطیف كننده پوست كه بر بدن می مالیده اند و چندین قلم لوازم آرایشی دیگر داخل بقچه بود، استحمام خانمها اغلب بین شش تا ده ساعت طول می كشید. كارگران حمام هر كدام در كاری تخصّص داشتند، از جمله: كیسه كش، صابون زن، مشت و مالچی، سر تراش، خُشك بیار، پادو و كوره چی. همه آنها زیر نظر استاد حمّام كه صاحب حمّام بود انجام وظیفه می كردند. روستاها هر كدام نسبت به جمعیّت، دارای یك یا چند حمّام زنانه و مردانه بودند كه خانواده های روستایی در آن استحمام می نمودند و پس از یك سال هر خانواده به طور سرانه، مبلغی بابت پول حمّام می پرداختند. معمولاً پول حمام به جای نقدینه، محصولات كشاورزی بود. پیروان ادیان مختلف هم هر كدام طبق آداب و سنن خود حمّامهای جداگانه ای داشتند كه ورود افراد متفرقه به آن ممنوع بود. حال كه به طرز ساختمان و سنّتها و طریقه استحمام آشنا شدیم، به شرح بعضی از حمّامهای معروف و قدیم اصفهان می پردازیم:
1-حمام خان، قرن 11 هجری 2-حمام بیگدلی، صفویه 3-حمام شاه، صفویه 4-حمام شاه علی، قرن 6 هجری 5-حمام شاهزاده ها، صفویه 6-حمام شیخ بهایی، صفویه 7-حمام ساروتقی، صفویه 8-حمام علیقلی آقا، صفویه (معماری ایران، محمدیوسف كیانی، جلد دوم) 9-حمام خسرو آقا 10-حمّام خواجو 11-حمّام سنگ حمّام چیت سازها، 12-حمّام ذوالفقار، 13-حمّام رستم خان 14-حمّام سیف الدین 15-حمّام میرزا روح الله 16-حمّام الله بیك، 17-حمّام شیخ لطف الله، 18-حمّام تراشها، 19-حمّام مشیرالملك 20-حمّام شیرعلی 21-حمّام كربلایی 22-حمّام ملاشمس 23-حمّام جوجی 24-حمّام وزیر 25-حمّام شورا 26-حمّام شیخ 27-حمّام آقاشیر 28-حمّام تیموربیك 29-حمّام میر قاسم بیك 30-حمّام میرزا صدر جهان مستوفی الممالك 31-حمّام چلپی 32-حمّام
ص: 746
كمرزرین 33-حمّام تخت 34-حمّام میرزا كوچك 35-حمّام میرآخور باشی 36-حمّام فراشباشی 37-حمّام نقشیان 38-حمّام میرزافصیح 39-حمّام رخت شویان 40-حمّام میرزا صدر 41-حمّام خاصه تراش 42-حمّام میرزا باقر
43-حمّام میرزا اسماعیل
این حمّام در شمال شرقی خیابان سپه فعلی و در شمال میدان چهار حوض قدیم اصفهان قرار داشت. این حمّام را یكی از خواجه سرایان سلاطین صفویه به نام خسرو آقا با اسلوب و استحكام خاصی ساخته بود. حمّام خسرو آقا از نظر معماری و مصالح ساختمانی و وسعت، جزء بناها و آثار تاریخی محسوب می شد. آب مصرفی آن از چاه تأمین می گردید و هم سطح زمین ساخته شده بود و از نظر اكسیژن و بهداشت كمبود نداشت. از این حمّام بسیار زیبا داستانهای جالبی به یادگار مانده است. چند سال قبل افرادی ناشناس (!) این حمّام را شبانه با عنوان و بهانه تعریض خیابان خراب كردند، كه هم از طرف مردم و هنرمندان و علاقمندان تاریخ و فرهنگ و آثار معماری ایران و هم از سوی سازمان یونسكو بسیار اعتراض و سر و صدا ایجاد كرد.
این حمّام در بازار اصفهان قرار دارد. اگرچه بانی و سازنده آن معلوم نیست اما از مجلل ترین و زیباترین حمّامهای اصفهان بوده است. حمام شاه با سنگهای مرمر و كاشیكاریهای زیبا و نقاشیهای ارزشمند تزئین یافته است. در این حمّام چاله حوضهایی جهت آب بازی و شنا وجود داشته كه در حال حاضر هم وجود دارد، ولی چند سالی است كه از آن استفاده نمی شود.
این حمّام در محلّه بیدآباد، در كنار نهر «فدین» یا «فدن» قرار دارد و با اسلوبی خاص و مصالح عالی ساخته شده، به طوری
ص: 747
كه نظر هر بیننده ای را جلب می كند. در كنار حمام، مسجد و مدرسه ای به همین نام بنا شده و حمّام وقف آنها گردیده است. در كنار آن حمّام كوچكتری ساخته شده تا زن و مرد بتوانند هر دو از حمّام استفاده نمایند.
این حمّام در پشت مطبخ و جنب عمارت دولتی ساخته شده كه یادگاری از دوران صفویه است. گویند زمانی كه سیف الدوله، سلطان محمد میرزا، شالوده بنای عمارتی را در این محل می ریخته، در حین كند و كاوی كه به عمل آمده، این حمّام از زیر خاك بیرون آمده و عجب اینكه سالم و بدون عیب باقی مانده بود. این حمّام كه یكی از بهترین و زیباترین حمّامهای زمان خود بود، از سنگهای مرمر عالی و كاشیهای مرغوب و دیگر مصالح خوب ساخته شده بود. چند سال قبل آزمندان، به طمع مصالح گرانبهای آن، حمّام را خراب كرده و مصالح آن را تاراج كرده و به فروش رسانیدند. از جمله حمّامهای معروف دیگر اصفهان حمّامهای زیر را می توان نام برد:
در بازار صباغان اصفهان
در شمال شرقی میدان امام
در مغرب چهارباغ صدر اصفهان
در حوالی مسجد جامع عتیق، از این حمّام داستانهای شگفت انگیزی نقل می شود، از جمله اینكه با یك شمع آب آن گرم می شده است.
موقعیت:در محلّه نو
در بازار بزرگ نزدیك مسجد و مدرسه ای به همین نام
در قلعه بزرگ
در قلعه بزرگ
در قلعه بزرگ
در بازار بزرگ
در بازار ساروتقی
در ظلع شرقی میدان امام
در نزدیكی مسجد جامع عتیق
كه از شهرت خاصی برخوردار بوده است.
كه از شهرت خاصی برخوردار بوده است.
ص: 748
ز دلقكهای معروف شاه عباس كه شهرت خاصی داشته و در دردشت واقع بوده است. از حمّامهای دیگر دردشت حمّام ملاشمس، حمّام جوجی، حمّام وزیر، حمّام شورا، حمّام شیخ و حمّام آقاشیر را می توان نام برد.
در محلّه خواجو حدود بیست حمّام وجود داشته است. از جمله حمّام تیمور بیك و حمّام میر قاسم بیك. حمّام عباسی نیز از حمّامهای مشهوری بوده كه در دروازه عباسی قرار داشت. در میدان كهنه اصفهان نیز حمّامهای متعددی بوده كه حمّام میرزا صدر جهان مستوفی الممالك از همه مهمتر بوده است. عباس آباد اصفهان نیز كه محل سكونت تبریزیهای مقیم اصفهان بوده، حمّام داشته و مهمترین آنها، حمّام چلپی بوده. این حمام را چلپی استانبول كه از تجار معروف زمان صفویه می باشد نزدیك منزل خود در عباس آباد ساخته است. حمّام اسفندیار بیك نزدیك پل باباركن به دست اسفندیار بیك سردار شاه عباس ساخته شده است. حمّام سعادت آباد واقع در كاخ سعادت آباد به دست یكی از سلاطین صفویه ساخته شده و حمّام سلطنتی بوده است. در جلفای اصفهان هفت باب حمّام اختصاصی وجود داشته كه هر كدام در یكی از محلاّت جلفا به همان نام شهرت داشته است. در میدان كهنه كه محلّه قدیمی و پرجمعیت اصفهان می باشد، حمّامهای دیگری بوده از جمله حمّام كمر زرین، حمّام تخت، حمّام میرزا كوچك، حمّام میر آخورباشی، حمّام فراشباشی، حمّام نقشیان، حمّام میرزا فصیح، حمّام رخت شویان و حمّام میرزا صدر. از حمّامهای دیگر حمّام پایدار در هارون ولایت، حمّام خاصه تراش، سلمانی مخصوص شاه عباس در نیم آورد – حمّام میرزا باقر در مسجد سید و حمّام میرزا اسماعیل در دار البطّیخ
ص: 749
را می توان نام برد. به طور كلی در زمان صفویه 273 باب حمّام در اصفهان دایر بوده، بعضی از این حمّامها هنوز دایر است و بسیاری از آن خراب و متروك گردیده است. در قرن اخیر بسیاری از حمّامهای اصفهان بهداشتی گردید و خزینه كه عامل انتقال میكرب بود به دوش تبدیل شده است. داستان مكرم و امام جمعه اصفهان در حمّام عمومی كه باعث بستن خزینه ها شد، بسیار آموزنده و از ابتكارات مكرم اصفهانی بوده است. حمّامهای عمومی به نمره اختصاصی و عمومی تقسیم گردیده و همه آنها دارای دوش آب سرد و گرم می باشد.
ایرانیان باستان به درختكاری و پرورش گل علاقه فراوانی داشتند و از نظر دینی معتقد بودند: «هر كس گندم می كارد نیكی می افشاند». اهالی اصفهان نیز این اعتقاد و علاقه را حفظ كرده كاشتن درخت و ایجاد سبزی، خرّمی و آبادانی را از وظایف مهمّ خود می دانستند. آب و هوای اصفهان، رودخانه پر آب زاینده رود و خاك حاصلخیز آن نیز به این اعتقاد و علاقه كمك قابل توجّهی كرده است. بیشتر پادشاهان دوران مختلف و شخصیتهای متنفذ و مرفّه اصفهان به ساختن باغهای بسیار زیبا مبادرت نموده اند كه برخی از آنها از نظر وسعت و زیبایی مشهور شده اند. این باغها پوشیده از درختان چنار، نارون، بید مجنون، سرو، كاج و انواع درختان میوه بوده است كه هر كدام از این درختان در محل مناسب خود كاشته می شده است. معمولاً در وسط باغ، كاخ یا عمارت هایی مطابق هنر معماری اصیل ایرانی ساخته می شد. در جلو عمارتها حوض هایی بزرگ. به شكلهای هندسی كه دارای چند فواره بوده، می ساختند. اطراف حوض، گلكاری
ص: 750
و چمنكاری می شده و خیابانهایی در وسط و كنار باغ احداث می گردیده است. این باغها محل گردش و تفریح خانواده و خویشان و بستگان مالك بوده كه گاهی چند ماه از سال را به طور دایم در آن زندگی می كردند. بعضی از كاخهای سلطنتی نیز در باغهای زیبا و با طرح و نقشه های مهندسی ساخته می شده است. در این باغها انواع درختان زینتی و گلهای رنگارنگ و مجسمه های خوش تراش، چشم را نوازش می داده است.
این باغ در مشرق و شمال كاخ چهلستون قرار داشته كه از باغهای سلطنتی محسوب می شده و به دستور شاه اسماعیل صفوی ساخته شده است.
این باغ كه عمارت هشت بهشت در آن قرار داشته، به مساحت 25 هزار متر مربع بوده است. این باغ سلطنتی بسیار زیبا، با كاخ مجلل آن ابتدا به بختیاری ها و سپس به جلال السلطنه واگذار گردیده بود.
از باغهای زمان صفویه است كه در جوار هشت بهشت قرار داشته و خیابان فتحیه كنونی و دبیرستان دخترانه معروف و قدیمی «بهشت آیین» جزئی از آن باغ به شمار می آید.
این باغ سلطنتی متصل به كاخ چهلستون بوده و قسمت اندرونی كاخهای سلطنتی را تشكیل می داده است. افغانها به طمع استخراج دفینه این باغ را خراب كردند.
این باغ نزدیك بازار صباغان بوده و 45 هزار زرع وسعت داشته است.
این باغ در قرن سوم هجری ساخته شده كه در زمان ملكشاه سلجوقی اقامتگاه تركان خاتون بوده و در عمارت زیبای آن آثار هنری بی نظیری وجود داشته است. این باغ در كنار زاینده رود بوده است.
این باغ بسیار زیبا كه بعضی
ص: 751
از شعرا آن را توصیف نموده اند، از بناهای ملكشاه سلجوقی بوده و در محلّه خواجو و كنار زاینده رود قرار داشته است و خواجه حافظ شیرازی چندی در این باغ مهمان بوده و در غزلی آن را چنین توصیف می كند:
روز وصل دوستداران یاد باد یاد باد آن روزگاران یاد باد ***گرچه صد رود است در چشمم مدام زنده رود باغ كاران یاد باد
این باغ به فرمان شاه عباس در محل كنونی خیابان نظر واقع در جلفا ساخته شده بود. شاه هنگام شكار در این باغ اقامت می نموده است.
این باغ بزرگ از بناهای دوران صفویه و در مغرب چهارباغ قرار داشته. مساحت آن چهل هزار زرع بوده است. در این باغ دو قصر سلطنتی بوده كه درب یكی رو به چهارباغ و درب دیگری رو به خیابان شیخ بهایی باز می شده.
این باغ سلطنتی از بناهای شاه عباس دوم بوده و در مشرق چهارباغ قرار دارد. مساحت آن چهل هزار زرع بوده و مادی نیاصرم از وسط آن عبور می كرده است.
این باغ در زمان صفویه ساخته شده و در كنار مادی نیاصرم و متّصل به رودخانه زاینده رود بوده است. این باغ زیبا به امین الشریعه اصفهانی تعلق داشته است.
این باغ از آثار صفویه بوده و در تلواسكان (تل واژگون) قرار داشته است. مساحت آن 27 هزار زرع و از آثار میرزا مهدیخان بوده است.
این باغ در دوران صفویه در چهارباغ احداث شده. مساحت آن سی هزار زرع بوده و عمارت زیبایی در وسط آن قرار داشته است. این باغ در زمان ناصرالدین شاه به مالكیت
ص: 752
صارم الدوله درآمده است.
این باغ مربوط به دوران صفویه بوده. چهل و پنج هزار متر مربع مساحت داشته است و مادی نیاصرم از وسط آن می گذشته، این باغ متعلّق به شیخ العراقین بوده است.
این باغ مربوط به زمان صفویه و متعلق به كَل عنایت، دلقك معروف شاه عباس بوده است ه در محل خیابان ابن سینای كنونی بوده و اكنون كوچه باغ عنایت در آنجا مشهور است.
این باغ كه محل نگاهداری قوشهای سلطنتی بوده، در محل طوقچی و در مسیر زینبیه قرار داشته است.
این باغ متّصل به دربار شاهی و در حوالی میدان نقش جهان بوده و شاه پس از تماشای بازی چوگان ر این باغ استراحت می كرده است.
این باغ معروف در جنوب زاینده رود و محل فعلی كارخانه صنایع پشم – واقع در چهارباغ بالا – قرار داشته است. دارای عمارت و دریاچه و آبشار بوده و هشتاد هزار متر مربع وسعت داشته و به جلفا و زاینده رود مسلّط بوده است.
این باغ در دوران صفویه احداث شده و در محل پشت مطبخ قرار داشته است. باغی وسیع و زیبا و در آن عمارتی دو طبقه، به شكل كلاه فرنگی بوده است.
این باغ به مساحت پانزده هزار زرع بود ه است.
این باغ مقابل كاخ چهلستون قرار داشته و در زمان صفویه ساخته شده است 28 هزار زرع و باغ دیوان بیگی به مساحت 25 هزار زرع و باغ تفنگچی آغاسی به مساحت سی هزار زرع، در كنار یكدیگر قرار داشته و متعلّق به آقا كمال الدّین شریعتمدار اصفهانی بوده است.
ص: 753
ین باغ بسیار مصفّا و بزرگ كه در جنوب اصفهان قرار داشته، مورد توجّه و علاقه شاه سلطان حسین صفوی بوده كه به دستور او در دامنه كوه صفه ساخته شده بود. طول آن یك فرسنگ و عرض آن نیم فرسنگ بوده و شاه سلطان حسین ماهها در آن به عیش و عشرت می پرداخته است. در این باغ، واقعه ننگین تاریخ ایران اتفاق افتاد و شاه سلطان حسین، باغ و مملكت را یكجا به محمود افغان تسلیم نمود.
این باغ كه در انتهای چهارباغ بالا قرار داشته، از بناهای صفویه بوده كه در آن عمارتی زیبا و آبشاری با صفا ساخته بودند. متأسفانه همه آنها به دست ظل السلطان پسر ناصرالدین شاه، همراه بسیاری از آثار دیگر اصفهان به ویرانی كشیده شد.
از باغهای بیرون شهر اصفهان است كه در بلوك لنجان واقع شده و متعلق به زمان صفوی است. این باغ شكارگاه شاه عباس بوده و در كنار آن نهر آب بزرگی وجود داشته كه در حوالی آن پرندگان زیادی در پرواز بوده اند. در این باغ بزرگ دریاچه ای ساخته شده بود. و جزیره ای در وسط آن قرار داشته كه به وسیله پل متحرّكی به آن جزیره می رفتند و چون پل را بر می داشتند رابطه باغ با جزیره قطع می شده است. در این باغ انواع گلها و درختان زینتی و عمارات زیبا وجود داشته و به نام باغ كام و یا باغ كومه «سگِ علی»-كلبِ علی لقبی كه شاه عباس به خود داده بود – شهرت داشته است.
این باغ در چهار باغ پایین و جهت اقامت «همایون شاه» پادشاه هندوستان ساخته شده
ص: 754
بود كه به نام باغ همایون نامیده می شد. زمانی كه آغا محمدخان از طرف كریم خان مأمور تعمیر آن گردید، به نام باغ حاجی شهرت یافت. این باغ متعلق به دوران صفوی است. امروز قسمتی از آن، جزو ورزشگاه معروف تختی است كه به پاس بزرگداشت زنده یاد غلامرضا تختی، پهلوان نامی ایران و قهرمان كشتی جهان به این اسم نامیده می شود.
این باغ در جنوب غربی میدان امام قرار داشته و دارای وسعت زیاد و عمارت سلطنتی بوده است.
این باغ كه كاخهای آن از بناهای مهمّ و زیبای اصفهان به شمار می آمده، مربوط به دوران سلجوقیان بوده و به دالان هشت بهشت هم شهرت داشته و به شش باغ كوچك مصّفا تقسیم می شده است ملكشاه سلجوقی این باغ را جهت حرمسرا انتخاب نموده بود و شش سوگلی شاه با ندیمه ها و خدمه آنها در این باغها زندگی می كردند.
در جنوب شرقی پل خواجو قرار داشته و قصری زیبا مشرف به رودخانه زاینده رود در آن ساخته شده بود. این باغ در فتنه افغان محل سكونت و زندگی محمود غلجایی بود كه از بیم اهالی پایتخت در آن مخفی شده بود. به همین مناسبت به باغ محمود نیز شهرت داشت.
مقابل باغ كاج و در قسمت غرب خیابان فیض كنونی قرار داشت و دارای عمارت زیبایی بود. این باغ مشجّر و پرگل به باغ گلستان – در كنار تالار آیینه خانه و مشرف به زاینده رود – متّصل می شد.
در مشرق خیابان فیض كنونی قرار داشته كه هم اكنون نیز كوچه ای به همین نام در این منطقه وجود دارد.
این باغ زیبا و بزرگ
ص: 755
دارای ساختمان و قصر زیبایی بود و دریاچه ای بزرگ وسط آن ساخته شده بود. باغ نگارستان در جانب غرب خیابان فیض قرار داشت و مانند بسیاری از قصرها و كاخهای دیگر در حمله افغان از سكنه، خالی و به ویرانی كشیده شد، ولی هنوز در اسناد تاریخی و در نزد سالمندان به همان نام باقی است.
این باغ در مشرق اصفهان قرار دارد و دارای فضایی وسیع و سالنهای متعددی است. این باغ مشجر دارای گل و چمن و حوض و فواره و تأسیسات ورزشی و سالن كتابخانه بوده و برای برگزاری نمایشگاههای هنری و صنعتی و جلسات سخنرانی از سالنهای آن استفاده می شود. این باغ در سالهای اخیر به شكل آبرومندی درآمده و محل گردش و تفریحات سالم ورزشی و مطالعه علاقمندان است. علاوه بر باغهای ذكر شده حدود یكصد و ده باغ مصفّای دیگر در گوشه و كنار اصفهان وجود داشته كه با توسعه یافتن شهر و احداث خیابانها و ساختمانهای متعدّد اكثر آنها معدوم شده، فقط آثار و نام برخی از آنها باقی مانده است.
این درخت عمری طولانی دارد و در اصفهان به خوبی عمل آمده و رشد می كند. عمر این درخت گاهی به چندین قرن می رسد. ارتفاع آن گاهی به بیش از 20 متر می رسد و شاخه های انبوهی پیدا می كند. برگهای درخت چنار مانند كف دست پهن می باشد، سایه آن بسیار لذّت بخش است و هوای اطراف خود را لطیف می نماید. چوب آن در نجاری مصارف زیادی دارد. قطر تنه این درخت گاهی به بیش از دو متر می رسد و به مناسبت رشد سریع، در باغها نزدیك دیوارها،
ص: 756
به صورت منظّم در فواصل زیاد كاشته می شود كه هر چند سال یكبار آن را كف بُر نموده، به فروش می رسانند. ولی دیری نمی پاید كه مجدداً رشد كرده و بلند می شود. در این قسمت چند نمونه از درختان چنار قدیمی اصفهان را كه شهرت قابل توجهی دارند و قرنها دوام داشته اند، معرفی می كنیم:
این چنار در شرق خیابان هاتف قرار داشته است كه مربوط به زمان صفویه و در زمان شاه صفی كاشته شده ولی با كمال تأسف چندین سال قبل بریده شد.
این چنار مربوط به زمان صفویه است. مردم بومی و اهالی روستاهای نزدیك این چنار كهن، به این درخت اعتقاد قلبی داشته و جهت اجابت دعای خود به آن پارچه می بستند این چنار كهن و مقدس نیز بریده شده و در حال حاضر وجود ندارد.
این چنار در دستگرد خیار، واقع در جنوب غربی اصفهان كاشته شده كه مربوط به دوران صفویه و زمان شاه عباس است. درون تنه این درخت قطور كه در طول قرون پوك شده، قهوه خانه ساخته بودند و مردم در ایوانی كه در اطراف آن ساخته شده بود می نشستند و به نوشیدن چای و كشیدن قلیان می پرداختند.
این چنار قطور و كهن كه شاخه های انبوهی دارد در روستای زهران واقع در بلوك ماربین – از مناطق بسیار حاصلخیز غرب اصفهان – قرار دارد. برای حفاظت از آن اطراف این چنار را بسته اند و اتومبیلها از دو طرف آن تردّد می نمایند. اهالی این چنار را به نام خواجه خضر می نامند و معتقدند كه «صاحب كرامت» است. هنوز این درخت كهن پابرجاست و مردم نسبت به آن احترام
ص: 757
فراوان قائل هستند. این چنار هم مربوط به دوران صفویه است.
این چنار مشهور در جنوب سی و سه پل و ابتدای خیابان چهار باغ بالا بوده و تا چند سال پیش هم وجود داشت. این درخت مربوط به دوران صفویه بوده و به نام چنار شاه عباسی شهرت داشته است. در تنه این درخت چنار كارگران غذا و چای طبخ می كرده اند.
این چنار كهن در خیابان آپادانا در مدخل كوچه ای در ضلع شمالی خیابان قرار دارد. قطر تنه درخت و شكافهای عمیق تنه آن حكایت از عمری طولانی و سوابقی ممتد دارد.
این چنار كهن مربوط به دوران صفویه و در محلّه بیدآباد – در منطقه شمال شهر – قرار داشته است این درخت تاریخی به نام چنار لُرها نیز شهرت داشته است.
بعضی از قصبه های اصفهان كه در آن چنار شاه عباسی وجود داشته به مناسبت عظمت آن درخت، قصبه به نام پاچنار تغییر نام یافته است. از جمله این قصبه ها سیچان را می توان نام برد كه به علت وجود چند چنار قطور و كهن و شاخص از سیچان به پاچنار و یا پاچنار سیچان تغییر نام پیدا كرده است. این قصبه قدیمی و معروف در مشرق محلّه جلفا، كنار خیابان حكیم نظامی قرار دارد و بخش زیادی از سبزیجات اصفهان در زمینهای زراعی و حاصلخیز این محل تولید می شود. علاوه بر چنارهای ذكر شده چنارهای متعدد دیگری در اطراف و اكناف اصفهان وجود داشته كه از قدمت بسیار برخوردارند، از جمله در طول مسیر چهارباغ از دروازه دولت به سمت جنوب تا دامنه كوه صفه چنارهای قطور و
ص: 758
بزرگی بوده كه متأسفانه تعداد زیادی از آنها در زمان حكومت ظل السلطان به طمع فروش چوب آن بریده شده و تعداد دیگری نیز به مناسبت احداث خیابانها و بنای خانه های مسكونی قطع گردیده اند. پس از درخت چنار، در بسیاری از باغهای بزرگ، درخت نارون – كه در لهجه اصفهانی به درخت «وِسك» هم شهرت دارد – كاشته می شود. این درخت ارتفاع چندانی ندارد ولی به علت وجود شاخه های زیاد، دارای سایه بسیار مطلوبی است. شاخه های درخت مانند چتری بزرگ است كه احتیاج به فضای زیادی دارد. این درخت معروف در اوایل بهار گلهای زرد رنگی می دهد كه به آن پولك یا اشرفی می گویند و با نسیم ملایمی از درخت جدا شده، در اطراف پراكنده می شود. به همین مناسبت در معابر و منازل از این درخت كمتر استفاده می شود. از درختان دیگر اصفهان كبوده را می توان نام برد. این درخت كم قطر و بسیار بلند را بیشتر جهت كاربرد چوب آن برای مصارف نجّاری در بیشه ها و باغها می كارند و گاهی چند هكتار زمین را به كاشتن این درخت اختصاص می دهند. گاهی ارتفاع این نوع درخت به حدود 20 متر می رسد. از درختان دیگر اصفهان می توان: زبان گنجشك، تبریزی، سمرقند، بید، صنوبر و كاج را نام برد.
شهرهای بزرگ و قدیمی، از محله های كوچك و بزرگی پدید آمده اند كه اكثر آنها نام های با مسمّایی داشته اند. بعضی از این محله ها وجه تسمیه قابل توجهی دارند كه از دیر زمان به همان نام در كتب تاریخی و قباله ها و اسناد رسمی قید شده است. اهالی محله ها، گاه برای شهرت محله خود به كارهای عمرانی و
ص: 759
آبادانی می پرداخته و اكثراً در اموری كه به همه مردم مربوط بوده رقابت شدیدی داشته اند. مثلاً در اجرای مراسم سوگواری و روضه خوانی با هم به رقابت بر می خاسته اند. همچنین در دامداری، زراعت، درختكاری و سایر فعّالیتهای عمرانی رقیب یكدیگر بوده اند، به طوری كه اغلب بین دو محلّه، سالها اختلافات شدیدی وجود داشته كه به خونریزی نیز كشیده می شده است و حتی از وصلت با یكدیگر امتناع می كردند.
كثرت جمعیّت و تقسیمات كشوری و احداث میادین و خیابانها با نام های جدید، بسیاری از نام های قدیم را كهنه و برای نسل جدید ناآشنا ساخته است. اما گاهی به علت تعصّب اهالی و ساكنین بعضی محله ها، در طول قرون و اعصار هیچ تغییری نتوانسته خللی در نام آن محلّه و آداب و رسوم آنها ایجاد نماید، و به همان نام باستانی خود باقی مانده اند. تعداد محلاّت هر شهر نسبت به جمعیّت و وسعت و آبادی آن بیشتر می شده است.
1-لنبان، واقع در شمال غربی 2-باغ كاران، واقع در جنوب شرقی كه امروزه به نام خواجو شهرت دارد. 3-چنبلان كه به سنبلستان مشهور است. 4-كرّان 5-جویباره 6-دردشت، كه برخی از این محله ها به هم متصل بوده است. پس از وسعت یافتن اصفهان، بر تعداد محله های آن افزوده شده تا آنجا كه حدود چهل محلّه كوچك و بزرگ، شهر اصفهان را تشكیل می داد. نام بعضی از محله های قدیم اصفهان عبارت بوده اند از:-محلّه دولت -باغ جنت -عباس آباد -لنبان -چهارسو شیرازیها -شمس آباد -چرخاب-حسن آباد-خواجو – تل واسكان (تل واژگون)-ظلّه -پاقلعه -قصر منشی (قبرستان موشی)-كرّان -احمدآباد -یزدآباد -گلبهار -جویباره -حسین آباد طوقچی -دردشت -شاه شاهان (شهشهان) -آسنجان -فلفل چی -چمبلان -جماله كله -نیماورد
ص: 760
-مسجد حكیم –دروازه نو -بیدآباد -شیش -دركوشك -محله نو -مستهلك -مورنان -خاوجان -باغات -شیخ یوسف -پاقلعه -احمدآباد -میدان قدیم -لِتور -گود مقصود بیك -چنار سوخته -حیدرخانه -باغ همایون -قبله دعا -سینه پایینی -طوقچی -گل بار -پایین دروازه -باقالا فروشان -تخت گنبد -پشت مطبخ -جلفا -سیچان -مارنان -حسین آباد -قینان -خلجا و بعضی محلات كوچك وبزرگ دیگر. بعضی از این محله های بزرگ خود شامل چند محلّه كوچكتر هستند. مانند محلّه جویباره كه مشتمل است بر میدان میر، دار البطیخ، سید احمدیان، درب دریچه، سلطان سنجر، باشاخ و یازده پیچ (امروزه كوچه یازده پیچ در چهارباغ پایین و نزدیك پشت بارو قرار دارد. ) بیشتر محله های فوق هنوز پابرجا و به همان نام اصلی شهرت داشته و نامیده می شوند.
اصفهان قدیم از دو محلّه كهن و معروف تشكیل یافته بود: یكی جویباره كه آن را نعمت الهی یا «نعمتی» می خواندند، و دیگری محلّه دردشت كه آن را «حیدری» می گفتند. اهالی محلّه جویباره شیعه مذهب بودند در حالیكه اهالی دردشت اهل تسنّن بودند به همین مناسبت در طول قرون متمادی، دو محلّه حیدری و نعمتی دشمن دیرینه یكدیگر و به خون هم تشنه بوده اند و در همه تواریخ و اسناد به اختلاف ها و برخوردهای خصمانه این دو گروه اشاره شده است. این اختلافات اثر نامطلوبی در روحیه اهالی اصفهان گذاشته بود، به طوری كه خلاّق المعانی، كمال اسماعیل، شاعر اصفهانی درباره آنها چنین آرزو كرده است:
تا كه دردشت هست و جویباره
نیست از كوشش و كشش چاره/
ای كه خداوند هفت سیّاره
پادشاهی فرست خونخواره/
تا كه دردشت را چو دشت
كند جوی خون آورد ز جویباره/
عدد خلق
ص: 761
را بیفزاید
هر یكی را كند دو صد پاره/
عاقبت دعای شاعر مستجاب شد. قوم وحشی مغول به اصفهان تاختند و شافعیان به آنها كمك كرده دروازه های مستحكم اصفهان را به روی آنها گشودند، به امید آنكه طایفه حنفی را معدوم كنند. مغولهای وحشی نیز وقتی شهر را به تصرّف خود درآوردند هر دو طایفه را از دم تیغ های آبدار خود گذراندند و میان دو فرقه حنفی و شافعی فرقی نگذاشتند. پس از بنای مسجد جامع اصفهان در محلّه یهودیه، این پانزده محلّه در آن منطقه بوجود آمد: باطرقان، فرسان، جروان، پوان، خرجان، فلفلان، سنبلان، فراءآن، كماآن، لنبانِ اشكهان، خشینان، بروسكان، خابجان و جوزدان.
شهر اصفهان نظر به قدمت و سوابق طولانی تاریخی و عظمت و وسعت آن، دارای خیابانهای متعددی است كه نام قدیمی و با مسمای بعضی از این خیابانها در خلال اسناد تاریخی ضبط شده و به ثبت رسیده است، ولی در طول قرون و اعصار، بر اثر تغییر حكومتها بعضی از این نامها عوض شده و پویندگان تاریخی را دچار مشكل ساخته است. بیشتر این خیابانها از زیباترین و عریض ترین خیابانهای عصر خود بوده اند اما با افزایش جمعیّت و وسائط نقلیه امروزی هماهنگ نبوده و برای این وسایل كشش ندارند. خاصه اینكه بعضی خیابانها به خاطر موقعیت مكانی و اهمیت تاریخی قابل تعریض نبوده اند. بعضی نیز با گذشت قرنها هنوز آثار عظمت آنها آشكار است، با این تفاوت كه قبلاً مال رو و درشكه رو بوده و امروز اتوبوس رو شده اند. بسیاری از خیابانها به نحو مطلوبی تعریض شده و خیابانهای عریض و طویل جدیدی در آنها پدید آمده كه بتوانند بار
ص: 762
سنگین آمد و رفت یك شهر پر جمعیّت و صنعتی را تحمل نمایند اما با وجود همه اینها باز كمبودهایی مشاهده می شود. خوشبختانه بیشتر آنها به نام های شخصیتهای بزرگ و مشهور مذهبی، شهدای انقلاب اسلامی ودفاع مقدس و شاعران معروف اصفهان و ایران و... مزیّن شده اند.
اصفهان بنا بر ملاحظات سیاسی، موقعیت جغرافیایی، اوضاع طبیعی و وسعت خاك آن، از هزاران سال پیش تاكنون چندین بار به پایتختی كشور انتخاب شده است و در چند نوبت دیگر هم مقدمات این كار فراهم گردیده، اما مشكلاتی مانع شده است. مهمترین دورانی كه اصفهان رسماً پایتخت ایران بوده است: الف – در عهد اشكانیان: اصفهان پایتخت ایران بوده و یكی از «ساتراپهای» مهمّ آن زمان محسوب می شده است.
ب –در عهد ساسانیان:اصفهان از شهرهای مهم كشور بوده و حتی خانواده هایی از هفت خانواده بزرگ ایرانی كه در آن زمان مقامات عالی كشوری و لشگری را داشتند، اصفهانی بوده اند و اصفهان به منزله پایتخت بوده است. ج – دوره دیالمه: زمانی كه حسن ركن الدوله دیلمی، سپاه وشمگیر را منهدم ساخت، اصفهان را به تصرّف خود درآورد. از آن زمان اصفهان قلمرو آل بویه گردید و ركن الدوله در بسط و توسعه آن كوشید و روزی كه قمر در برج قوس بود دستور داد تا كار ساختن بارویی را به دور شهر آغاز كنند، محیط این بارو 21 هزار گام بوده و تا چندین سال قبل، آثار آن در دروازه طوقچی و جویباره و پایین دروازه وجود داشته است. در سال 365 هجری، ركن الدوله – كه سنش به هفتاد سال رسیده بود – مریض شد. در
ص: 763
این زمان ضیافت بزرگی در اصفهان ترتیب داد. خسرو، عضدوالدوله را به ولیعهدی خود برگزید. همدان و قزوین را به فخرالدوله واگذاشت و اصفهان را به مؤیدالدوله داد و در سال 366 بدرود حیات گفت. اسماعیل بن عبّاد معروف به صاحب بن عبّاد در زمان وزارت مؤیدالدوله و فخرالدوله، در آبادی و عظمت و پیشرفت فرهنگ این شهر كوشش فراوان نمود. صاحب بن عبّاد علاوه بر وزارت، مردی فاضل و دانشمند و اهل ادب و بحث و شعر بوده و از منشیان و بلغای زبان عرب محسوب می شده است. همچنین كریم و بخشنده بوده، كتابخانه او از نظر تعداد كتاب نظیر نداشت با اینهمه به كتاب اغانی ابوالفرج اصفهانی عشق می ورزیده است. صاحب بن عبّاد درماه صفر سال 385 هجری در ری درگذشت و گروه كثیری از دیالمه و تركها در حالی كه شیون می كردند و گریبان می دریدند و فخرالدوله دیلمی نیز جلو آنان حركت می كرد، جنازه اش را به اصفهان آورده و در دهلیز خانه اش در طوقچی به خاك سپردند. اكنون آرامگاه او زیارتگاه عالمان اصفهان است. از آثار مهم دیالمه در اصفهان قلعه مهم تبرك، مسجد جامع جورجیر و صفه صاحب بن عبّاد را می توان نام برد. – دوره سلاجقه: در سال 438 هجری طغرل مؤسس دولت سلجوقی به عزم تسخیر اصفهان شهر را در محاصره گرفت، اما قادر به گشودن آن نشد. او بار دیگر در محرم سال 442 هجری، اصفهان را در محاصره گرفت و یكسال شهر را محصور كرد و مردم را در زحمت زیاد انداخت، تا در محرّم سال 443، به تسخیر اصفهان نایل آمد و دولت دیالمه را برانداخت. با
ص: 764
اینكه اهالی اصفهان با او صفایی نداشتند و بارها آثار خلاف و طغیان از آنها مشاهده كرده بود، به قدری به اصفهان علاقه داشت كه مدت 12 سال این شهر را اقامتگاه خود قرار داد و حدود پانصد هزار دینار خرج عمارتها و مستحدثات حوالی و حدود شهر، بقاع خیر، خانه ها و خانقاهها نموده است. طغرل پس از 26 سال سلطنت در سال 455 هجری در سن 70 سالگی در ری وفات یافت. اصفهان در دوره سلطنت آلب ارسلان و وزارت خواجه نظام الملك مورد توجه آن پادشاه و وزیر دانشمند و سیاستمدار او بود. و چون به موقعیّت این شهر و دیانت مردم آن اتكاء داشت، این شهر را برای اقامت ولیعهد خود انتخاب كرد. ملكشاه یكی از بزرگترین سلاطین سلجوقی است كه در عهد او دولت سلجوقی به منتهای وسعت و عظمت خود رسید و اصفهان به همت او و خواجه نظام الملك، از مهمترین و آبادترین بلاد جهان گردید. از كارهای مهم ملكشاه در اصفهان، اقدام به اصلاح تقویم و بستن زیج، به سال 467 هجری است كه حكیم عمر خیّام، شاعر و ریاضیدان معروف و بزرگ نیز در آن شركت داشته و این همان تقویم معروف جلالی است. ملكشاه كه در ایام ولیعهدی در اصفهان به سر می برد و در آنجا اقامت داشت، بعد از قتل پدر خود، آلب ارسلان رسماً اصفهان را به پایتختی برگزید. عمارات بسیاری به دستور او در گوشه و كنار این شهر ساخته شد و باغها و اماكن زیبایی احداث گردید، از جمله، باغ كاران، باغ فلاسان، باغ احمد سیاه، باغ بكر، قلعه شهر و دز كوه، كه
ص: 765
خزانه سلطنتی بود. همچنین گنبد نظام الملك و گنبد تاج الملك و مدرسه خواجه نظام الملك از آثار ارزشمند دوران ملكشاه سلجوقی است. مسجد جامع اصفهان كه از شاهكارهای معماری تاریخی جهان به شمار می آید از آثار مهم این دوره است. در این زمان ثروت ممالك سلجوقی به اصفهان سرازیر شد، به طوری كه وقتی ملكشاه خواست از ثروت مردم مطلّع شود و خواجه نظام الملك از مردم جهت رفع حوایج مملكت مبلغی گزاف مطالبه نمود؛ پیرزنی به دربار نامه نوشت و پرداخت آن وجه را به تنهایی تقبل كرد. گویند ثروت مردم در این زمان به قدری بود كه صبحگاهان با آفتابه طلا درب منازل خود را آب پاشی می كردند. پس از فوت ملكشاه و قتل خواجه نظام الملك، هجوم اسماعیلیه به اصفهان، قتل و غارت فزونی یافت و اصفهان یكی از عرصه های مبارزات اسماعیلیان گشت. بنابراین مهمترین واقعه زمان سلجوقیان، قیام خونین اسماعیلیه است. در این زمان فداییان حسن صبّاح همه را به وحشت انداخته بودند و زمانی كه ابوالعلا، فرمانده سواره نظام. به دستور ملكشاه، مأمور قلع و قمع اسماعیلیان گردید، شبانه در منزل خود، به ضرب خنجر مرد گردآلودی كه خود را بنده خدا معرفی كرده بود از پا درآمد. اگرچه قاتل به دست داروغه گرفتار شد اما رعب و هراس در دل ساكنین پدید آمد. این ابوالعلا مرد رشیدی بود و در محلّه زرگران اصفهان ساكن بود. باغ عدن نیز یكی از اثار زیبای سلجوقیان است كه در دالان بهشت اصفهان قرار داشته، و شش عمارت زیبا جهت سوگلی های حرم شاهی در آن ساخته شده بود. ه – دوره صفویه: اصفهان در ادوار مختلف، پایتخت
ص: 766
ایران و مورد علاقه سلاطینی بوده كه در آن حكومت می كردند. ولی اصفهان در هیچ یك از این ادوار، همانند دوره صفویه و سلطنت شاه عباس اوّل و دوم، اهمیت و شهرت نداشته است. در این دوران اصفهان از هر جهت به كمال ترقی و شهرت رسیده بوده و ملل دنیا را به سوی خود كشانیده و هزاران باستان شناس و مستشرق و تاریخ دان و هنرمند و دانشمند، از سراسر جهان عاشقانه وارد اصفهان شدند. و بیشتر آنها پس از توقف طولانی، مشاهدات اعجاب انگیز خویش را در كتابهای ارزشمندی، به رشته تحریر درآورده و در دنیا انتشار داده اند كه هر كدام از آنها سند غیرقابل انكاری از قدمت و عظمت فرهنگ ایران زمین است. در سال 1000 هجری، شاه عباس اول پایتخت كشور را از قزوین به اصفهان منتقل كرد كه از نظر سوق الجیشی موقعیّت بسیار ممتازی داشت. پس از آن، دیری نپایید كه این شهر از نظر ثروت و شهرسازی و قصرهای عالی و بناهای تاریخی مثل مساجد و مدارس بزرگ و مجلّل و بازارهای زیبا و وسیع و پلهای مستحكم و فنی و بی نظیر، یكی از زیباترین شهرها و پایتخت های جهان گردید. والتر مینچ آلمانی می نویسد: «شاه عباس به سال 1598 میلادی پایتخت را به اصفهان منتقل نمود. این حسن انتخاب مبنی بر اندیشه ای درست بود. زیرا اصفهان نه فقط در قلب ایران قرار دارد، بلكه دارای كلیه شرایطی است كه برای یك پایتخت بزرگ لازم است.» مادام دیولافوا می نویسد: «دیری نپایید كه اصفهان 000 / 600 نفر جمعیّت پیدا كرد. یعنی معادل جمعیّت پاریس در زمان لویی چهاردهم.» پیترو دلاواله سیّاح ایتالیایی، اصفهان آن
ص: 767
زمان را از كلّیه نقاط مشرق زمین حتی از قسطنطنیه زیباتر و مهم تر دانسته است. اصفهان در زمان شاه عباس اول پایتخت شد و تا زمان سلطنت نكبت بار شاه سلطان حسین، مدّت یكصد و پنجاه سال پایتخت دولت صفویه بود. اهم كارنامه سلسله صفوی در اصفهان از این قرار است: 1-ایجاد روابط خارجی با بسیاری از ملل جهان و ورود مستشرقین و مورخین و باستان شناسان و مبلّغین مذهبیِ خارجی به اصفهان. 2-وسعت تجارت و داد و ستدهای خارجی.
3-احداث راهها، كاروانسراها، بناهای تاریخی، كاخهای سلطنتی، گردشگاهها، میادین و مساجد و مدارس و پلهای بی نظیر. 4-تشكیل حوزه های علمیه، مراكز هنری و نشر و ترویج مذهب تشیّع و كتابهای شیعه.
5-كوچاندن ارمنیان و گرجیان از ارمنستان و گرجستان به اصفهان و سكنی دادن آنها در جلفا و فریدونشهر. 6-تأسیس حرمسرا، شرابخانه، قهوه خنه، كوكنارخانه و غیره. 7-پرورش شكنجه گران، میر غضب ها، آدم خوارها و آدم سوزها. و بسیاری از امور چشمگیر و ضد و نقیض دیگر كه هر كدام در نوع خود قابل توجّه و بی نظیر بوده است. در سالهای اخیر بسیاری از آثار ارزنده معماری صفویه مرمت شده و پس از قرنها همچنان زیبایی خود را حفظ كرده است. تعدادی از بناها و آثار تاریخی و قصرهای سلطنتی صفویه را، سلاطین و حكام قاجار، بخصوص ظل السلطان، به طمع فروش مصالح آن خراب كرده و حتّی درختهای چنار را به همین منظور بریدند. ح – دوره های متأخر و معاصر: در زمان آخرین پادشاه قاجار، احمدشاه، مدتی اصفهان نامزد پایتختی ایران بود و احمدشاه به جد قصد داشت پایتخت را به اصفهان منتقل كند اما پاره ای تحولات سیاسی و مخالفت
ص: 768
برخی درباریان، این كار عملی نشد. همچنین در سالهای اخیر، زمزمه هایی بالا گرفت كه به منظور تمركز زدایی از تهران، پایتخت را به جای دیگری انتقال دهند كه اصفهان، یكی از شهرهای پیشنهادی و نامزد پایتختی بود. ولی این طرح نیز سرانجام منتفی شد و زمزمه ها خوابید. با اینهمه، اصفهان بنابر مصوبه رسمی هیأت وزیران به عنوان پایتخت هنری ایران شناخته و اعلام شده است.
آسیاب كه نام دیگر آن طاحونه می باشد، در نقاط مختلف جهان به صورتهای متفاوتی وجود دارد و برای آرد كردن گندم و غلات دیگر جهت نان پختن و مصارف مختلف از آن استفاده می شود.
ریشه این كلمه «آسِ» می باشد كه اگر با آب بچرخد آن را آسیاب (آس + آب) می گویند و بدین قیاس چنانچه با باد بچرخد باید به آن «آسِ باد» گفته شود. نوع دستی آن در منازل، با قطع كوچكتر وجود دارد دو سنگ مسطح است كه بر روی هم قرار می گیرند. دسته ای به سنگ رویین متّصل است كه با دست چرخانده می شوند و نام این نوع آسیاب، دستاس (دست + آس) است كه بدان «آردچی» و «آرچی» نیز می گویند. با اینهمه، جز در مورد اخیر، این وسیله با هر چه بچرخد، آن را آسیاب می گویند.
به شرح زیر می باشد:
1-آسیاب چهار سنگ شیخ یوسف.
2-آسیاب چهار سنگ تپه اشرف واقع در نزدیك پل شهرستان.
3-آسیاب علیخانیان.
4-آسیاب حسن حاج علیشاه واقع در خیابان مشتاق.
5-آسیاب حسین زاده كه كمی بالاتر از آسیاب حاج علیشاه قرار داشته است.
6-آسیاب معروف حسین واقع در بالای خیابان مشتاق.
7-آسیاب كلانتر
ص: 769
كه شهرت داشته و با دو سنگ كار می كرده است.
8-آسیاب نازستان.
9-آسیاب دروازه شیراز كه تا چندین سال پیش وجود داشت.
10-آسیابِ خان، كه در اصفهان معروف بوده است.
11-آسیابِ حاج رسولِ روغنی، این اسیاب در منطقه ناژوان قرار داشته و دارای چهار سنگ بوده است.
12-آسیاب نعمت الله عظیمی (معروف به آسیاب ناژوان)كه آن هم در ناحیه ناژوان قرار داشته و دارای دو سنگ بوده.
13-آسیابِ خان كه دارای سه سنگ بوده و در نزدیكی پاركِ پل وحید كنونی قرار داشته است.
14-آسیاب باغ پلاسون كه دنباله بیشه خلیفه گری ارامنه جلفا در حد فاصل بین خیابان نظر و پارك بوده است.
15-آسیاب ارامنه جلفا واقع در نزدیكی شكرچیان جلفا
16-آسیاب هزار جریب كه متعلق به محمدآقا ضرابی بوده و در دروازه شیراز، نزدیك كارخانه پپسی كولای كنونی قرار داشته است.
17-آسیاب حاج مصطفی كه در انتهای خیابان حكیم نظامی و ابتدای محلّه حسین آباد قرار داشته و متعلق به حاج مصطفی حسین آبادی بوده است.
18-آسیاب محمود یخی كه در دستگرد خیار بوده و آخرین مالك آن محمود یخی بوده است.
19-آسیاب آقا كه آنهم در حومه اصفهان و در فلاورجان قرار داشته و دارای دو سنگ بوده است.
20-آسیاب علی آردی كه در پیربكران قرار داشته و دارای دو سنگ بوده است.
21-و آسیاب فهامی واقع در مارنان.
آسیاب از دو قسمت مجزّا تشكیل شده:1-قسمت خارجی:كه شامل آبگیر و چرخ و پره های آسیاب است. این قسمت آسیاب در فضای آزاد و كنار نهر آب قرار دارد. بدین صورت كه از نهر، شاخه ای
ص: 770
جدا كرده آب را در یك كانال شیب دار جاری می سازند و محور و چرخهای آسیاب را طوری در مسیر جریان آب قرار می دهند كه آب، بر چرخها مسلّط بوده و مانند آبشاری كم ارتفاع بر روی پره های چوبی آسیاب بریزد و آن را به چرخش درآورد. این پره ها نیز محور را به چرخش در می آورند.
محور هم به سنگ رویین آسیاب، متصل است كه روی سنگ زیرین می چرخد. و دانه های گندم كه به وسیله یك ناودان، میان دو سنگ مذكور می ریزند، بر اثر همین سایش و اصطكاك دو سنگ، خرد و نرم شده، به آرد تبدیل می شوند. شاعر به همین امر نظر دارد كه می گوید:مرد باید كه در كشاكش دهر سنگ زیرین آسیا باشد اطراف این كانال آبشار مانند و چرخهای چوبی آسیاب، فضای تماشایی و زیبایی پدید می آمد كه صاحبان آسیاب با كاشتن درختان بید و چنار، گردشگاه كوچك و خنكی جهت استراحت مردم تهیه می كردند و فوران آب بر اثر چرخش پره های آسیاب به خنكی و زیبایی این امكان می افزود. 2-ساختمان داخلی یا كارخانه آسیاب: در این محل چند اتاق ساخته شده، یكی جهت استراحت آسیابان كه مسؤول آسیاب است و دیگری جهت انبار گندمهایی كه باید آرد شود، اتاق سوم جهت انبار كردن آرد و بالاخره مخزنی كه از سطح زمین بالاتر قرار گرفته و گندم ها را در آن می ریزند تا به وسیله ناودانی كه در پایین ان مخزن قرار دارد، در سوراخی كه روی سنگ متحرّك و مدوّر بزرگ بالایی ایجاد شده، بریزد و از آنجا بر روی سنگ زیرین آسیا ریخته شود كه ثابت است و به همان اندازه
ص: 771
سنگ بالایی است. گندمها میان این دو سنگ نرم شده و به صورت آرد در می آیند. در قسمت پایین تر از سطح كارخانه، مخزن دیگری به نام «كَته» ساخته شده كه آردهای آماده، از لابلای دو سنگ آسیاب به وسیله ناودان دوم درون آن مخزن ریخته و انبار می شوند. در قدیم هر كس وارد این كارخانه ها یا به قولی آسیابها می شد، آردهای معلق در فضا به سر و رویش می نشست و گردآلود می شد كه به خصوص موهای سیاه او سپید می گشت و مَثَل معروف «ما این موها را در آسیاب سفید نكرده ایم» از آنجا ناشی شده است. همچنین مردم كیسه های گندم را برای آرد كردن به آسیاب می بردند، كه معمولاً گندمهای مردم به خصوص گندمهای نامرغوب و مرغوب، با هم مخلوط می شد و گاهی آردهای خوب نصیب كسی می شد كه گندم نامرغوب تحویل داده بود و به عكس. در اینجا صاحبان گندم اعتراض می كردند و آسیابان همیشه جوابی آماده داشت و می گفت: «اشتباه شده است.» كه مَثَل معروف «اشتباه را آسیابان می كند» نیز از همین جا پدید آمده است. 1-آسیاب چهار سنگ شیخ یوسف 2-آسیاب چهار سنگ تپه اشرف واقع در نزدیك پل شهرستان 3-آسیاب علی خانیان 4-آسیاب حسن حاج علیشاه واقع در خیابان مشتاق 5-آسیاب حسین زاده كه كمی بالاتر از آسیاب حاج علیشاه قرار داشته است. 6-آسیاب معروف حسین واقع در بالای خیابان مشتاق 7-آسیاب كلانتر كه شهرت داشته و با دو سنگ كار می كرده است. 8-آسیاب نازستان 9-آسیاب دروازه شیراز كه تا چندین سال پیش وجود داشت10-آسیابِ خان، كه در اصفهان معروف بوده است. 11-آسیابِ حاج رسولِ روغنی، این آسیاب در منطقه ناژوان قرار
ص: 772
داشته و دارای چهار سنگ بوده است. 12-آسیاب نعمت الله عظیمی (معروف به آسیاب ناژوان)كه آن هم در ناحیه ناژوان قرار داشته و دارای دو سنگ بوده 13-آسیابِ خان كه دارای سه سنگ بوده و در نزدیكی پاركِ پل وحید كنونی قرار داشته است. 14-آسیاب باغ پلاسون كه دنباله بیشه خلیفه گری ارامنه جلفا در حد فاصل بین خیابان نظر و پارك بوده است. 15-آسیاب ارامنه جلفا واقع در نزدیكی شكرچیان جلفا 16-آسیاب هزار جریب كه متعلق به محمدآقا ضرابی بوده و در دروازه شیراز، نزدیك كارخانه پپسی كولای كنونی قرار داشته است. 17-آسیاب حاج مصطفی كه در انتهای خیابان حكیم نظامی و ابتدای محلّه حسین آباد قرار داشته و متعلق به حاج مصطفی حسین آبادی بوده است. 18-آسیاب محمود یخی كه در دستگرد خیار بوده و آخرین مالك آن محمود یخی بوده است. 19-آسیاب آقا كه آنهم در حومه اصفهان و در فلاورجان قرار داشته و دارای دو سنگ بوده است. 20-آسیاب علی آردی كه در پیر بكران قرار داشته و دارای دو سنگ بوده است. 21-و آسیاب فهامی واقع در مارنان كه ابتدا آبی و در حال حاضر ماشینی شده است. ضمناً در بسیاری از خیابانهای اصفهان كوچه هایی به نام كوچه آسیاب وجود دارد كه هر كدام از آنها محل یك آسیاب بوده است و فقط نامی از آن مانده است. اینها نمونه ای از آسیابهای متعدّد اصفهان بوده كه حتی یك باب از آنها باقی نمانده است. همه آنها خراب شده و به خیابان و خانه و پارك تبدیل شده اند و به جای آن از كارخانه های معظم برقی كه كارآیی قابل توجّهی دارند استفاده می شود.
اصفهان
ص: 773
دارای آب و هوای چهار فصل است. امّا از جهتی این شهر در منطقه مركزی ایران و نزدیك به كویر واقع شده و در مواقع خاص، از گزند بادهای گرم كویری در امان نیست، بخصوص در فصل تابستان. به همین مناسبت در این مواقع وجود یخ اهمیّت بیشتری پیدا می كند. از آن گذشته رستورانها، مهمانخانه ها، قهوه خانه ها و بستنی فروشیها در بیشتر فصول سال به یخ نیازمندند. یخ در اصفهان در طول سالهای متمادی به طریقه سنّتی تهیه می شده كه اطلاع از طرز تهیه آن جالب توجه است.
ابتدا زمین بزرگی به مساحت چند هكتار برای این كار در نظر می گرفتند. در زمین، ابگیرهایی به صورت كرتهای بزرگ ب طول 50 و عرض 20 متر و عمق بیش از نیم متر آماده آبگیری می كردند. در اواخر پاییز یا اوایل فصل زمستان هنگامی كه هوا به سردی می گرایید، شب هنگام، در قدیم آب رودخانه یا مادی را در آبگیرها انبار می كردند، تا منجمد شود. كارگرانی هم دایم در چند نوبت بر روی یخها آب می پاشیدند تا یخ ها منسجم تر و قطورتر گردد. در سراسر طول سمت جنوبی زمینها دیواری قطور به ارتفاع بیش از ده متر از گل رس یا ملات دیگر، بنا می كردند. آنگاه در قسمت شمال دیوار به فاصله دو سه متری، فضایی را به طول بیش از سی متر و عرض 6 متر و عمق 2 متر حفّاری كرده، گودالی عمیق می ساختند و مدخلی شیب دار یا با پلّه، تا سطح زمین می ساختند و كف آن را با حصیر یا پوشال می پوشانیدند. كارگران یخ كش، با وسایلی كه در اختیار داشتند یخهای منجمد شده كرتها را
ص: 774
می شكستند و قطعات سنگین و بزرگ را با وسایل مخصوص حمل كرده و در گودال ذكر شده چال می كردند. این كار آنقدر تكرار می شد تا یخِ كرتها به اتمام برسد. سپس در شبهای بعد كه هوا سرد می شد باز عمل آبگیری تكرار می گردید و دوباره پس از منجمد شدن، یخها به مخزن حمل می شد تا گودال، پر از بخ شود. آنگاه با حصیر و پوشال سطح یخها را می پوشاندند تا اشعه آفتاب و گرمای هوا بر روی یخها اثر نكند و یخها آب نشود و چند ماهی در مخزن باقی بماند. از اواسط بهار صاحبان یخچالها، به فروش یخها می پرداختند. به همین مناسبت ابزار كار كه عبارت از گاری یا الاغ یخ كش بوده، آماده می كردند و كارگران از مدخل شیب دار یا پله دار كنار گودال پایین رفته، انبوه پوشالها را كنار زده، یخها را به گاریها منتقل می نمودند و از محل یخچال به خیابانهای اطراف و كافه ها و بستنی فروشیها و رستورانها و مراكز دیگر حمل می نمودند و به فروش می رساندند. در این مواقع هر چقدر هوا گرمتر می شد صاحبان منازل و مغازه ها بیشتر برای خریدن یخ هجوم می آوردند. حتّی گاهی مستقیماً به محل یخچال مراجعه می كردند و یخ خود را از محل كارخانه تهیه می نمودند تا ارزانتر تمام شود. تعداد این یخچالها به درستی معلوم نیست زیرا هر محلّه نسبت به جمعیّت خود یكی دو یخچال داشت كه یخ آنها را تأمین می كرد. بیشتر این یخچالها نیز یا به نام محلّه خود، یا به نام مالك و تهیه كننده یخ شهرت می یافتند. در كتاب «نصف جهان فی تعریف اصفهان» تألیف محمد مهدی بن محمدرضا الاصفهانی تعداد
ص: 775
یخچالهای اصفهان چهل باب ذكر شده و نوشته است كه تعداد یخچالهای اصفهان بیش از این تعداد بوده است. البته تهیه یخ به طریقه سنّتی فوق جهت مصرف مستقیم، بهداشتی نبوده، زیرا ممكن بود هم آب ورودی به مخازن و یا كرتها آلوده باشد و هم زمین یخچال و پوشالها و حصیرها آلودگی داشته باشند. اما از نظر اقتصادی بسیار مقرون به صرفه بوده و اگر از این یخها به طریقه غیرمستقیم استفاده می گردید، مسئله آلودگی مرتفع می شد. پس از پیدایش یخ ماشینی یا به قولی، یخ مصنوعی، كه در كارخانه های مخصوص تهیّه می گردد مشكل آلودگی آن از بین رفت.
صنایع دستی اصفهان در طول قرن های متمادی به عنوان نماینده هنر اصیل قوم ایرانی در جهان معرفی شده است. از این رو اگر اصفهان را مهد صنایع دستی ایران بنامیم سخنی به گزاف نگفته ایم. چرا كه ویژگی های فكری و روانی صنعتگر اصفهانی مانند ذوق، هنر، پشتكار و قناعت موجب شده است تا فرآورده های دست ساز اصفهان نه تنها در كشورمان خریداران فراوان داشته باشد بلكه مسافران و گردشگران و علاقمندان خارجی نیز طالب دست ساخته های اصفهان با ویژگی های خاص آن باشند. فرآورده های دست ساز اصفهان عبارتند از: خاتم -مینا -مینیاتور -نقاشی روی صدف -نمدمالی -خراطی -قالی بافی -گلیم بافی -زری و مخمل بافی -ملیله و نقره سازی -چشمه دوزی -قلمكار -قلمزنی روی مس و برنج -ورشو سازی -كاشی سازی و...
یكی از گونه های زیبا و هنرمندانه صنایع دستی در اصفهان خاتم سازی است. این هنر بی بدیل وكم نظیر در واقع هنر آرایش سطح اشیاء چوبی به صورتی شبیه به موزائیك با مثلث های كوچك است. این مثلث ها هرچه ظریف تر و طرح ها و اشكال هرچه منظم تر باشند، خاتم مرغوب تر خواهد بود. یكی دیگر از دلایل مرغوبیت و ارزشمند بودن خاتم بالا بودن كیفیت مواد اولیه است. موادی كه خاتم سازان برای تهیه محصولات خود از آنها استفاده می كنند بسیار متنوع هستند.
این مواد عبارتند از: چوب های گوناگون مانند چوب فوفل، آبنوس، نارنج و عناب، استخوانهای مختلف مانند استخوان شتر، گاو، اسب و همچنین عاج، صدف و مفتول ها ی مسی و برنجی و در برخی موارد طلا و
ص: 776
نقره برای ساختن خاتم، مواد اولیه را به صورت منشورهائی به ابعاد حدود 1 تا 2 میلیمتر رنگ آمیزی كرده و با پهلوی هم چیدن آنها طرح های مختلف خاتم را بوجود می آورند.
علاوه براصفهان خاتم سازان شیراز نیز در این هنر شهره هستند و خاتم هائی كه به وسیله هنرمندان اصفهان و شیراز تهیه می شود، خریداران بسیاری دارد. این فرآورده ها شامل ظروف متنوع و مختلف می باشند. در سال های اخیر هنرمندان خاتم ساز با تشكیل شركت تعاونی خاتم سازان كه زیر نظر سازمان صنایع دستی ایران فعالیت می كند انسجام بهتری یافته و تولیدات مرغوبتری را به گردشگران مخصوصاً خارجیان عرضه می كنند.
از هنرهای دستی ایرانیان در ادوار گذشته و روزگاران دور تزئین و كنده كاری روی فلزات است. از جمله موارد فلز كاری می توان از ترصیع نام برد كه به معنای نشاندن و جا دادن قطعات كوچك فلزهای مختلف روی سطح فلزی از جنس دیگر و ایجاد تناسب میان قطعات است. بررسی هائی كه در مورد میناكاری به عمل آمده بیانگر این مطلب است كه میناكاری نیز مانند بسیاری از هنرهای دیگر برای اولین بار در ایران بوجود آمده و سپس به سایر كشورها راه یافته است.
در زمان صفویه میناكاری نیز همچون سایر هنرها ترقّی بسیار كرد و شهر اصفهان به یكی از مراكز عمده این هنر تبدیل شد. هنوز نیز این شهر تنها مركز این هنر محسوب می شود.
هنر میناكاری شامل فعل و انفعالات پیچیده ای است كه به هم مربوط می شوند. در عصر صفویان از نقش های اسلیمی
ص: 777
و گل استفاده بسیار شد و رنگ قرمز در میناكاری مصرف بیشتری پیدا كرد.
ر قدیم رنگ هائی كه در صنعت مینا سازی مورد استفاده قرار می گرفتند مانند رنگهای قلمكار گیاهی یا معدنی بودند اما در حال حاضر برای نقاشی ظروف و سایر اشیاء مینائی از رنگ های شیمیائی استفاده می شود. مینا كاران برای تهیه رنگ قرمز از طلا، رنگ سبز از مس و رنگ زرد از گل ماشی استفاده می كنند.
بیشتر اشیائی كه هم اكنون مینا سازان به خریداران و علاقمندان این هنر عرضه می كنند عبارتند از: گوشواره، گردنبند، انگشتر، سینه ریز، جعبه های كوچك و بزرگ آرایش، قوطی سیگار، سرویس چایخوری و شربت خوری، جامهای میناكاری، بشقاب، گلدان، قابهای عكس، پیپ، گلاب پاش، جاروچهل چراغ، درها و پنجره هائی كه برای مقابر ائمه در كربلا و نجف و سامره و مشهد و قم و سایر اماكن متبركه ساخته شده اند.
در حال حاضر میناكاری كار هنرمندان اصفهانی طرفداران و خریداران بسیاری دارد و این رشته هنری از طرف سازمانهای ذیربط همچون سازمان صنایع دستی مورد حمایت قرار می گیرند.
ایرانیان از دیرباز با عنصری به نام "گچ" آشنائی داشته اند. این نكته را كشف آثار گچی در هفت تپه خوزستان كه مربوط به تمدن ایلامی است تائید می كند. به یقین اشكانیان و هخامنشیان نیز با این عنصر و تكنولوژی ساخت تزئینات گچی آشنا بوده اند. گچبری های كوه خواجه در جنوب شرقی ایران مربوط به تمدن اشكانی است. در عصر ساسانی تكنیك و روشهای خاص به همراه نقوش مختلف حیوانی، انسانی، گیاهی و هندسی
ص: 778
مورد توجه قرار گرفت و با تلفیق روشهای مختلف مناظر جالب توجهی به دست آمد كه باعث شد تحولاتی در هنرهای دیگر آن عهد و آغاز اسلام بوجود آید. با گسترش اسلام در ایران طرحهای مختلف همچون "اسلیمی" و "ختائی" در تزئین مساجد و مدارس به كار گرفته شد و در گچبری های بدست آمده تا زمان مغول از بهترین طرحها و نقشه ها استفاده می شد. بطوری كه تا پیش از رواج كاشیكاری، گچ تنها عامل زیبائی و تزئین بناها و فضاهای مذهبی شد محراب مسجد جامع اصفهان بیانگر رشد و شكوفائی این هنر می باشد. با روی كارآمدن صفویان از گچبری تنها در داخل منازل اعیان و اشراف وقت استفاده می شد و تا دوران قاجار نیز استفاده از گچ ادامه داشت. در دوران پهلوی به دلیل رواج گچبری های پیش ساخته این هنر در سراشیبی سقوط قرار گرفت بطوری كه امروز استادان گچبر قدیمی تنها به مرمت آثار باقی مانده از قدیم مشغول هستند و كمتر استادكاری در پی خلق آثار بدیع و جالب است. امروز برخی از آثار گچبری در ایران از شهرتی عالمگیر برخوردار هستند. از دیگر هنرهائی كه در گچبری مورد استفاده قرار می گیرند خطوط اسلامی و به خصوص خط نسخ می باشند. از محرابهای معروفی كه با گچبری تزئین شده اند. محراب مسجد ملك كرمان (مربوط به سال 477 هجری قمری)، محراب مسجد زواره (در نزدیكی اردستان با تاریخ 530 هجری قمری)، محراب مسجد اولجایتو در مسجد جامع اصفهان (مربوط به سال 710 هجری زمان حكومت سلطان محمد خدابنده، معروف به اولجایتو و محراب مسجد آقا نور
ص: 779
(كه در سال 1039 هجری قمری ساخته شده است) می باشد. از اساتید معروف این هنر در حال حاضر استاد رضا اعظمی و استاد حسن ریاحی هستند. از آثار معروفی كه استاد اعظمی ساخته است محراب گچبریهای هارونیه است.
از آثار استاد حسن ریاحی نیز می توان به گچبری هائی كه در خانه های قدیمی به جا مانده از دوران صفویه و قاجار همچنین بازسازی گچبریهای خانه معروف امام جمعه و مرمت و قطاربندی ها و آینه كاریهای شهشهان اشاره كرد. در سالهای پس از پیروزی انقلاب سازمانهای ذیربط و مسئول همچون سازمان میراث فرهنگی و سایر نهادها با استفاده از استادكاران و شاگردان مستعد آنان به مرمت بسیاری از شاهكارهای گچبری بناهای قدیمی پرداخته و در راه احیاء این هنر اصیل ایرانی گامهای موثری برداشته اند.
از زمانهای گذشته تا به امروز چوب یكی از عناصر دائمی مورد استفاده در معماری ایران بوده است. موقعیت ویژه ای كه چوب به عنوان یكی از مصالح ساختمانی دارد تنّوع انواع آن باعث شد تا از این عنصر استفاده های بسیاری بشود و از پوشش پشت بامها گرفته تا قاب های تزئینی پنجره ها و ساخت اشیاء فلزی، چوب مورد استفاده قرار گیرد. هنرمندان با ذوق و خلاّق ایرانی در جهت زیباتر شدن بناها و ساختمانها توانسته اند آثاری خلق كنند كه هركدام به عنوان هنری مجزا مورد توجه قرار گیرند. كه منبّت، خاتم، معرّق، گره چینی و مشبك و... از آن جمله هستند. از سابقه " گره چینی و مشبّك" در ایران اطلاع دقیقی در دست نیست. برخی پژوهشگران احتمال داده اند استفاده از
ص: 780
این هنر چه در حالت مشبّك و چه در حالت آلت و لغت از دوران خلفاء عباسی شروع شده و در قرن 6 تا 8 هجری قمری در مصر و سوریه متداول شده است و از همان زمان به ایران رسیده است. از این سبك كار معمولاً در ساخت درهای اماكن مقدسه، مقابر، منابر، و از مشبّك در پنجره های منازل و كاخها، نرده ها استفاده می شده است. از دوران صفویّه به بعد تعبیه شیشه های رنگی در چوب های مشبّك رایج شده و اصطلاحاً به "ارسی" مشهور گردید. از استادان بی بدیل این هنر مرحوم استاد غلامرضا آقا ابراهیمیان است كه آثار باارزشی از او در مقرنس كاری، قطاربندی، رسمی بندی، مشبّك و گره چینی در عتبات عالیات و بناهای تاریخی اصفهان موجود است. كلیه درها و پنجره های هتل عباسی نیز از آثار این هنرمند است. در حال حاضر سازمان میراث فرهنگی علاوه بر تأسیس كارگاههای مرمت گره چینی و مشبّك اقدام به برگزاری دوره های كوتاه آموزش این هنر برای علاقمندان كرده است. از دیگر استادان این هنر اصیل و قدیمی می توان به مرحوم استاد مهدی عشّاقی، استاد علی عباس عشّاقی، استاد مهدی اولیائی و استاد علی مظاهری اشاره كرد.
پژوهشهای محققین برای اینكه به پدیده ای به نام قلمدان در ایران باستان پی ببرند. راه به جائی نبرده است. و از وجود این هنر در ادوار قبل از اسلام اطلاعی در دست نیست. با ظهور اسلام، استفاده از قلمدان برای كارهای تحریری معمول گشت و در مدرسه ها، مكتب خانه ها و مراجع دیوانی مورد استفاده قرار گرفت.
ص: 781
در دوره سلجوقیان براثر حمایتی كه از شعراء و نویسندگان و دبیران به عمل آمد، هنر قلمدان سازی پیشرفت بسیار كرد. این پیشرفت و ترقّی تا عصر تیموریان ادامه داشت. بررسی های انجام شده بیانگر این مطلب است. در عصر صفویه كه خوشنویسی به نهایت ترقی و تعالی رسید هنر قلمدان سازی نیز به اوج رسید و قلمدان های ساخته شده در این عصر از گرانبهاترین و نفیس ترین میراث های فرهنگی ایران به شمار می رفت. قلمدانهای برجای مانده از آن روزگار كه برخی گوهرنشان و طلاكوب و مرصّع هستند و بر بعضی نیز آیات قرآنی نوشته شده است. زینت بخش موزه های ایران و سایر كشورهای جهان می باشند. در دوره قاجاریه و زندیه نیز هنر قلمدان سازی مثل روزگار صفویان در اوج بود و قلمدانهای ساخته شده در این دوره نمایانگر هنر هنرمندان اصفهانی هستند. از مشهورترین قلمدان سازان دوران صفویه و زندیه و قاجاریه می توان محمد زمان نگارگر، حسن خداداد، محمد خداداد، سمیرمی، محمدصادق امامی اصفهانی، كاظم بن نجفقلی، عبدالرحیم اصفهانی و آقا نجف قلمدان را نام برد.
اگر چه در حال حاضر قلمدان مانند گذشته مورد استفاده قرار نمی گیرد اما علاقمندان به هنرهای اسلامی ایرانی كماكان از این فراورده هنری استقبال كرده و خواهان و طالب آن هستند.
مسگری یكی از صنایع دستی قدیم و زیبای ایران است. از شمش مسی برای تهیه ورق مسی بوسیله چكش كاری استفاده می كنند. برای ساخت ظرفهای كوچك از یك تكه مس استفاده و آنقدر آن را چكش كاری می كنند تا شكل مورد نظر به دست آید ظروف
ص: 782
بزرگتر از دو یا چند ورق مسی ساخته می شود. محصولات عمده مس گری عبارتند از سینی های مختلف، دیگ، تنگ، گلدان و ظروف دیگر.
فرهنگ ها و كتب لغت معنای منبت را نقش برجسته و كنده كاری روی چوب تعریف می كنند. نقاشان و معماران نیز نقشی را كه اندكی از زمینه خود بلندتر باشد منبّت می گویند. با توجه به شواهد تاریخی و پژوهش های محققین، سابقه منبّت كاری در ایران به قبل از دوران هخامنشیان می رسد. پس از آن در عصر هخامنشیان و ساسانیان نیز این هنر جایگاه مهمی داشته است. با ظهور اسلام و گسترش این دین در ایران هنرمندان منبّت كار همچون سایر هنروران سعی و كوشش خود را به تزئین و زیباسازی اماكن مقدس و مذهبی معطوف كردند. از این زمان نیز منبّت كاران از نقوش موجودات زنده در آثار خود استفاده كردند. با فرا رسیدن روزگار صفویه منبّت نیز مانند سایر هنرهای دستی روی به شكوفائی نهاد. اگر چه منبّت كاری در روزگار صفویه در اصفهان رونق گرفت اما در عصر قاجار پیشرفت بیشتری كرد زیرا در این دوره است كه مبل و صندلی به خانه ها راه می یابد. به نوشته مولف كتاب "گنج پنهان" از دوران قاجار مبل هائی برجای مانده كه به شیوه ایرانی كنده كاری شده اند و آنها را مبل سبك قاجار می نامند. در حال حاضر با ساخته شدن خانه های جدید و نفوذ تمدن غرب منبّت با چاقو انجام نمی شود بلكه ابزارهائی كه مورد استفاده منبت كاران قرار می گیرد بیشتر خارجی هستند. با آنكه امروز منبّت اصفهان
ص: 783
به صورت اصیل و اولیه ساخته نمی شود اما هنرمندان اصفهانی كماكان با طرحهای بسیار زیبایشان آثار بسیار جالبی بر روی چوب بوجود می آورند. از اساتید معروف این رشته می توان استاد عبدالله باقری، استاد یعقوب جابری، استاد ابراهیم دالوند و استاد كمال مسائلی را نام برد. مهمترین استادانی كه برای اولین بار در اصفهان با منبّت جدید یا فرنگی اقدام به ساخت مبل های استیل و سایر اشیاء كردند: استاد احد صنیعی، موسی آقایان، اكبریان، قلمزن و... می باشند.
ایرانیان باستان كه از فرهنگ و تمدنی پربار و غنی برخوردار بوده اند، دست آوردهای فرهنگی و هنری خود را در طول قرن و اعصار به صورت های مختلف در دامنه وسیع قلمرو خود كه وسعتی چندین برابر ایران كنونی داشت، گسترانیده اند. از جمله آن هنرهای ارزنده، هنر گویا و ارزشمند نقاشی است. نقاشی از دیر زمان بیانگر زبان و تمنیات بشر اولیه بوده است و بشر پس از صوت، جهت بیان مقاصد خود از نقاشی استفاده می كرده است. مثلاً خط تصویری و هرگولیف كه وسیله ای برای بیان مقاصد بوده اند كه نشان دهنده اهمیت و ارزش والای هنر نقاشی هستند. كاوشهای علمی و باستانشناسی در ایران نشان می دهد كه نقاشی در این سرزمین چه بر روی اشیاء و ظروف و چه در بدنه كوهها و در زمانهای بعد بر دیوارهای عمارتها و اطاقهای سربسته، از چه زمانی و با چه كیفیت مطلوبی معمول بوده و از ایران به كدام كشورها راه یافته است. علاوه بر نقوشی كه در زمان هخامنشیان و قبل از آن بر روی ظروف و اشیاء عتیقه و بر بدنه كوهها بجا مانده، كاوشگران
ص: 784
و باستان شناسان مقدار زیادی اشیاء زینتی و قیمتی از قعر خاك درآورده اند كه همه آنها مانند نقوش اصیل تخت جمشید یا مراكز دیگر، حاكی از تمدن درخشان ایران زمین بوده و هر كدام از آن اشیاء، زینت بخش یكی از موزه های معروف جهان است. آنچه به صورت مدوّن و روی كاغذ و اشیاء دیگر به تصویر كشیده شده و در دنیای امروز موجود و در موزه ها حفظ شده آثار نقاشی بزرگ مرد هنرمند ایرانی، «مانی» و اوراق گرانبها و زیبای كتاب معروف «ارژنگ» است كه از آن به عنوان تبلیغات نظری مذهبی استفاده می شده است. این كتاب در حال حاضر در خزائن غزنین موجود است. استاد ابوالقاسم فردوسی نیز در شاهنامه درباره آن فرموده:
بیامد یكی مرد گویا ز چین كه چون او مصوّر نبیند زمین
مانی فرزند «فاتحك» از نجبای ایران و مادرش به روایتی از خاندان پادشاهان ساسانی بود. مانی در سال 215 میلادی متولد شد و فرقه مذهبی مانویه را به وجود آورد. او نقاشی را از معجزات خود و وسیله نشر و دعوت قرار داده بود. مانی در سال 275 میلادی به وسیله روحانیون زرتشتی محاكمه و محكوم و سپس زندانی گردید و در زندان درگذشت. بعضی روایات حاكی از آن است كه سرش را بریدند و كاه در پوستش ریختند و به یكی از دروازه های جندی شاپور آویزانش كردند. در حفاریهای «تورفان» و «خوچو» آثاری از نقاشیهای مانویان به دست آمده است. یكی از آنها صورت مرد بزرگی را نشان می دهد كه شبیه به خود مانی است. هاله ای از نور به شكل قرص خورشید پشت سر او است و به هیئت
ص: 785
مغولی تصویر شده است. بنابر قول «كومون» نقاشی و مینیاتور را مانویان از كشور ساسانیان به تركستان منتقل نمودند. مورخین، كتاب نقاشی بزرگی را در استخر فارس مشاهده كرده اند كه دارای تصاویری از شاهان ساسانی بوده و با نوعی از رنگهای طلایی و نقره ای و محلول گردِ مس بر روی برگهای بسیار نازك نقاشی شده است. دین مانی به نقاط مختلفی از جهان نفوذ كرد تا آنجایی كه مؤسس مذهب كاتولیك و پدر كلیسای روم، مدت 9 سال پیرو آیین مانی بود. به همین مناسبت هنر نقاشی و موسیقی، به همراه دین مانی به مغولستان و تركستان و چین راه یافت و پس از مدتی با تغییراتی دوباره به ایران بازگشت. دو تن از باستان شناسان فرانسوی به نامهای «گدار» و «هاكن» طی كاوشهای خود در نواحی شرقی ایران، یك نقاشی روی دیوار كشف كردند كه 12 متر طول و 4 متر عرض داشته و یك شاهزاده ساسانی را بر روی تخت، در میان درباریان خود نشان می داده است. «آمیانوس» مورخ قرن چهارم رومی می نویسد: «ما آثار نقاشی از جشنها و باده نوشیها و شكارگاه های ایرانی زیاد دیده ایم.» تصویر نور ایزدی به صورت هاله، كه علامت مشخص پیامبران و امامان است، ابتكار ایرانیان باستان می باشد. یكی از نقاشیهای مینیاتور ایران، تصویر مرد مارگزیده ای است كه پزشك نامدار، جالینوس به معالجه او پرداخته است. همچنین در «التفهیم» ابوریحان بیرونی، تصویری از آدم و حوا یا به قول ایرانیان قدیم، «مشی» و «مشیانه» وجود داشته كه جنبه مذهبی دارد و تصویری نیز از حضرت رسول صلی الله علیه و آله در كنار ابوبكر پس از ترك مكه و
ص: 786
مهاجرت به مدینه وجود دارد. یكی از خلفای اموی نیز كاخ كوچكی در بیابان شام ساخت كه سقف آن را با نقوش زیبا مزیّن ساخته بود و خلفای عباسی نیز كاخهای خود را در سامره با نقش و نگارهای رنگارنگ زینت می دادند.
مجسمه سازی و پیكر تراشی و نقاشی چهره و صورت در اسلام مكروه و یا حرام بوده، به همین مناسبت هنر مجسمه سازی و پیكر تراشی كه از مهمترین هنرهای ایران قبل از اسلام بود و آثار ارزنده و بی نظیر هنرمندان پیكر تراش را می توان در كاخهای تخت جمشید و نقش رستم و بدنه بسیاری از كوههای اطراف و اكناف ایران زمین مشاهده نمود و یادگارهای دوران هخامنشیان و ساسانیان است. – بعد از اسلام تقریباً از بین رفت. همچنین از نظر اسلام وجود نقاشی و چهره انسان در محل برگزاری نماز و مساجد حرام بوده است ولی برخی از فقها فتوی داده بودند كه اگر مورد نقاشی مثله شده باشد، حرام نیست و جالب آنكه نقاشان نیز مخصوصاً چشم سوژه های خود را در نقاشی كور می كردند تا از نظر دینی قابل رؤیت باشد. بنابر نوشته سیاحت نامه شاردن به همین مناسبت میرزا رضی اصفهانی به نقاش باشی زمان خود دستور داده بود نقاشی هایی كه برای منزل او می سازد چشم چپ نداشته باشند تا اگر آن نقاشی در خانه نصب شد نماز در آن مقدور باشد. اما به طور كلی نقاشی به خصوص نقاشی صور جاندار، در اسلام تحریم شده بود. زیرا آن عمل را یادآور و احیای بت پرستی و همچنین دخالت در كار خدا می دانستند. حكیم ناصر خسرو می نویسد: «در بازگشت از
ص: 787
مكه در بادیه ای به «فلیج» رسیدم و در نهایت فقر و مسكنت بودم و جز چند كتاب چیز دیگری نداشتم. خواستم كتابها را بفروشم، خریداری پیدا نشد. روزی در كمال ناامیدی با مقداری شنجرف و لاجورد كه همراه داشتم، وصف الحال، بر دیوار مسجدی بیتی نوشتم و آن را با شاخ و برگ تذهیب كردم. اهل حصار جمع شدند و به تماشای آن آمدند و به من گفتند اگر محراب مسجد را نقاشی كنی صد من خرما به تو اجرت می دهیم و من آن محراب نقاشی كردم و صد من خرما دریافت نمودم و بسیاری از مشكلات مالی خود را رفع نمودم. این واقعه به سال 442 هجری اتفاق افتاد.» مطلب فوق چنین می نماید كه نقاشی در دیار عرب ناشناخته بوده و در زمان تسلط آنها بر دیگر ممالك نیز، وضع بهتر از آن نبوده. تا زمان غزنویان كه نقاشان معروفی پیدا شدند، از جمله آنها «ابونصر» نقاش را می توان نام برد كه نقاش چیره دستی بوده است. گویند زمانی كه سلطان محمود خواست دانشمند ایرانی را به غزنین فرا خواند و آنها امتناع نمودند، به دستور سلطان محمود، ابونصر نقاش، چهره ابوعلی سینا را نقاشی نمود و سلطان محمود نقاشی را برای شناسایی و دستگیری ابوعلی سینا به سراسر مملكت فرستاد. در این دوره و قبل از آن نقاشان چینی نیز در ایران بوده اند. زیرا در كلیله و دمنه ای كه رودكی به نظم كشیده، تصاویری از نقاشان چینی دیده می شود. در مجموعه هنری شادروان مهندس فروغی، یك جام مفرغی قدیمی وجود دارد كه نقاشی آن را ابونصر نقاش در عهد سلطان محمود كشیده است. گویند
ص: 788
سلطان محمود غزنوی در نزدیكی قصر خود منزلی زیبا برای استاد حكیم ابوالقاسم فردوسی بنا نهاد كه در اطاقهای آن به دستور استاد نقاشیهای اساطیری و صورت پادشاهان ایران و توران و آلات حرب پهلوانان و حیوانات درنده قوی نقاشی شده بود. ابوالفضل بیهی هم در تاریخ مسعودی راجع به قصری كه امیر مسعود در جوانی در هرات ساخته و محل عیش و عشرت او بوده صحبت می كند و می گوید در آن اطاقها نقاشیهای «الفیه» و «شلفیه» كشیده شده بود. قصری نیز در «قراكلاه» آمل وجود داشته كه بر دیوارهای آن تصویرهای متعدد و مختلفی بوده است. همه اینها حكایت از آن دارد كه هنر نقاشی در قرن چهارم تا قرن ششم در ایران وجود داشته است. نقاشی در ایران و هندوستان و چین در پاره ای جزئیات با هم شباهت هایی داشته اند اما از نظر كلی، نقاشی ایرانی با نقاشی هندی كه مكتب نقاشی مغولی است، تفاوتهای زیادی دارد. همچنین نقاشی ایرانی با نقاشی چینی متفاوت است. این تفاوتها گاهی به نحوه تفكر و جهان بینی و مواد مصرفی و كاربرد آن در ایران و چنین مربوط می شود. خط خوش بیش از نقاشی خوب ارزش داشته است و در ایران این دو هنر از هم متمایز هستند ولی در چین با هم عجین شده اند و از یك قلم مو برای هر دو هنر استفاده می شده است. رنگ آبی آسمانی و بسیاری از رنگهای تند دیگر كه در طبیعت یافت می شوند اختصاص به نقاشان ایرانی داشته و نقاشان چینی و هندی چنین قدرت و جسارتی در انتخاب رنگهای تند نداشته اند. همچنین در نقاشی ایرانی، صحنه نقاشی شده
ص: 789
با تصویر واقعی همیشه یك گام فاصله دارد. نقاشیهای مذهبی در ایران وسعت آنچنانی نداشته زیرا نقاشی در دین اسلام پسندیده و مورد تأیید نبوده است. به همین مناسبت نقاشیهای مذهبی ایران فقط به تصاویری از معراج حضرت پیغمبر و غدیر خم و در این اواخر تصویر مولا علی علیه السلام و تصویر حَسَنَین علیهما السلام خلاصه می شود و از تزئینات محراب و اطراف آن خبری نبوده است. برعكس نقاشیهای ایرانی بیشتر از اشعار شاعران مشهور و عرفان الهام گرفته و وسعت یافته است. از جمله خصوصیات بارز نقاشی در این دوره را می توان در شاهنامه «دموت» مشاهده كرد كه در آن حركت قوی، رنگ پر قدرت و تركیب بندی موزون و پرتوان است. شكوه و عظمت نقاشی ایرانی با ظهور بهزاد و مكتب معروف او پدید می آید. بنابراین به شرح زندگی و مكتب او می پردازیم: بهزاد: نامش كمال الدین از مردم هرات و شاگرد پیر احمد تبریزی بوده و بین سالهای 844 تا 855 هجری متولد شده است. نخست، در اواخر دوره تیموری در خدمت امیر علی شیر نوایی بوده و سپس شاه اسماعیل صفوی او را از هرات به تبریز برد او تا اوایل سلطنت شاه طهماسب صفوی حیات داشته و شاه طهماسب از او نقاشی می آموخته است. بهزاد تا سال 984 هجری حیات داشته است. او در نقاشی دارای مكتب خاص و معروفی است كه در جهان شهرت دارد. در مكتب او عناصر آمیخته سنتی به طور كامل با هم تركیب می شوند، طراحی استادانه و طرح بندی، هیجان انگیز است. از ویژگیهای این مكتب درخشش رنگهای مینایی است كه در مكتب هرات خفیف است ولی در
ص: 790
مكتب بهزاد به اوج می رسد. در زمان تیمور و پس از آن در دوره شاهرخ و فرزندانش، بر اثر علاقه و تشویق آنان و اهمیتی كه به هنر و هنرمند می دادند هنر نقاشی به اوج شكوفایی خود رسید. آثار ارزنده و ذی قیمتی در دوره بایسنغر پدید آمد كه مهمترین آن، تصاویر شاهنامه است. دیگر از ویژگیهای بهزاد اینكه او اسلوب نقاشی را به طبیعت و زندگانی مردم زمان نزدیك ساخت و تصاویر اشخاص را چنان نقش كرد كه گویی زنده و جاندار می نمایند. در این دوره دیگر چشم و ابرو به شیوه چینی ساخته نمی شد. از علل شكوفایی نقاشی در این دوره یكی علاقه سلاطین صفویه بود كه بر اثر آن پایتخت ایران در شهرهای تبریز، قزوین و اصفهان مركز هنر و هنرمندان كشور گردید و شاه اسماعیل، بهزاد را به ریاست كتابخانه سلطنتی منسوب نمود و در مكتب او شاگردان زیادی تربیت یافتند. از مهمترین آنها می توان «میرك اصفهانی» را نام برد. تابلو او به نام «مجنون» در میانِ وحوش، شهرت به سزایی دارد. شاه طهماسب صفوی نیز خود نقاش چیره دستی بود كه از استادانی چون بهزاد و سلطان محمد نقاش تعلیم دیده بود. از ویژگیهای نقاشی صوفیه پوشش لباس، به خصوص پوشش سر با كلاههایی همانند عمامه بوده است. از آثار بسیار نفیس و معروف این دوره، خمسه نظامی است كه بین سالهای 946 تا 950 هجری به خط نستعلیق بسیار خوش با قلم استاد محمود نیشابوری، برای شاه طهماسب صفوی نوشته شده و در آن، چهارده مجلس نقاشی نفیس وجود دارد. این نقاشیهای زیبا اثر بزرگترین نقاشان زمان مانند میرك اصفهانی، نقاش
ص: 791
معروف زمان شاه طهماسب – و سلطان محمد، نقاش معروفی كه مدیریت هنرستان نقاشی تبریز را به عهده داشته و چند استاد معروف دیگر می باشد. این كتاب نفیس و بی نظیر مثل بسیاری از آثار هنری ایران از ارزشمندترین اشیاء موزه بریتانیا در انگلستان است. از آثار بزرگ دیگر در این دوره، «شاهنامه طهماسبی» است. این شاهنامه بنا به خواست و علاقه شاه طهماسب صفوی نوشته شده و حاوی بیش از دویست و پنجاه تابلو نقاشی نفیس است كه می توان آن را نگارخانه ای متحرك نامید. این كتاب، مجموعه ای از مینیاتورهای استادان معروف و هنرمندان افتخاربرانگیز ایرانی است. طراحی و اسلوب اصلی این تابلوها را نقاشان نامدار آن زمان ترسیم نموده و بقیه كارهای آن را شاگردان مورد اطمینان به اتمام می رسانیدند و در پایان نیز، استاد بر كار آنها نظارت می كرد و اگر نقصی مشاهده می نمود مرتفع می ساخت. از جمله ویژگیهای نقاشی مینیاتور ایرانی در این تصاویر كاربرد رنگهای موزون، ترسیم پرندگان و حیوانات و درختان، آسمان طلایی رنگ، آبهای نقره ای فام، سَروهایی به رنگ سبز تیره، درختان با شكوفه های سپید، اسبهای ابلق در صحاری زردرنگ و گروههای مردم در لباسهای سرخ و قرمز و نیلی است كه با هم، هماهنگی چشم نوازی دارند. شاه عباس ابتدا به نقاشی توجهی نداشت و معماری و شهرسازی را در اولویت كار خود قرار داده بود ولی پس از چندی كه نبوغ و پنجه های سحرانگیز نقاشانی چون رضا عباسی و همكارانش را مشاهده نمود بر دستهای سحرآفرین آنها بوسه زد. از نقاشان مشهور این عهد صادق بیك افشار و مظفر علی هستند. مظفر علی بیشتر از رنگ طلایی استفاده
ص: 792
می كرد. شاهكارهای او را در قصرهای سلطنتی اصفهان از جمله كاخ عالی قاپو و كاخ چهلستون می توان مشاهده كرد. در عهد صفویه آمیزه ای از اسلوبهای اروپایی و ایرانی در نقاشیها مشاهده می شود زیرا در این دوره برای اولین بار نقاشان اروپایی به ایران اعزام شدند. مخصوصاً در زمان شاه عباس نقاش معروفی به نام یوحنّا از هلند به اصفهان آمد و در خدمت شاه عباس به كار گمارده شد، و نقاشان ایرانی را تحت تأثیر قرار داد چنانكه در تصاویر دو كاخ معروف شاه عباس در اصفهان یعنی عالی قاپو و چهلستون طرح و اسلوب اروپاییان دیده می شود كه با نقاشی و مینیاتور ایرانی آمیخته است. پس از بهزاد و شاگردانش در اواخر دوران تیموری به ستاره درخشان ِ دیگری در آسمان هنر ایران بر می خوریم كه سبك مهم و معروفی ارائه داده و شهرت بسزایی دارد. این هنرمند بزرگ رضا عباسی استاد معروف مینیاتور است. رضا عباسی: از نقاشان معروف مینیاتور زمان شاه عباس اوّل است كه تا سال 1044 هجری در خدمت او به خلق آثار خود پرداخته است. آثار ارزنده و معروف او در اكثر موزه های جهان و كاخهای سلطنتی اصفهان زینت بخش است. رضا عباسی در مینیاتور صاحب سبك بوده و شاگردان زیادی تربیت كرده كه معروفترین آنها «معین مصور» معروف می باشد. رضا عباسی گاه با آقا رضا كاشانی كه او نیز از استادان معروف این عهد بوده اشتباه گرفته می شود. این دو استاد در تركیب رنگها و استفاده از آنها، تفاوت فاحشی داشته اند. فن نقاشی اروپایی در قرن یازدهم و دوازدهم روی كارهای رضا عباسی تأثیر داشته است. در همین دوره شاه عباس، «محمد
ص: 793
زمان»، نقاش معروف را به اروپا فرستاد تا هنر خود را تكمیل نماید. اجتماع هنرمندان در عهد صفویه در اصفهان باعث پیدایش مكتب جدید و معروفی گردید كه به نام سبك اصفهانی شناخته می شود.
تا هنگامی كه قزوین پایتخت سلاطین صفوی بود بنا به مقتضای زمان و سلیقه خاص نقاشان تبریز كه به قزوین كوچانده شده بودند، مینیاتور ایران در كیفیتی سیر می كرد كه با مكتب تبریز متفاوت بود و شیوه جدیدی پدید آمد كه به نام شیوه قزوین نام گذاری شد. بعد از انتقال پایتخت به اصفهان در زمان شاه عباس اول گروهی از نقاشان ساكن قزوین و نقاشان هندی به اصفهان آمده و با نقاشان اصفهانی، سبكی بوجود آوردند كه دارای كیفیات خاص و سَوای مكتبهای تبریز و قزوین بود. در این مكتب جدید شیوه رنگ آمیزی و مجلس آرایی نسبت به سابق تغییرات چشمگیری حاصل كرد، از جمله تك صورت سازی كه قبلاً رواجی نداشت به نحو استادانه ای معمول گشت و استادانی چون آقا رضا كاشانی و رضا عباسی در این فن پایه هنر خود را به درجات عالی رسانیدند و مهمترین الگوی تك چهره سازی را برای نقاشان بعدی ارائه نمودند. در مجلس آرایی نیز استادانی نظیر افضل الدین حسینی و شفیع عباسی و معین مصوّر این مكتب را كه به نام مكتب اصفهان نامیده شد، رونق و شكوه خاصی دادند و به كمال رسانیدند. شاه عباس هم نظر به علاقه مفرطی كه به نقاشی داشت، مشوّق هنرمندان شد تا آنجا كه اصفهان را «دار الصنایع» و تجلی گاه آثار درخشان نقش آفرینان قرار داد. از ویژگیهای مكتب اصفهان لطافت، رنگ آمیزی، سادگی و بی پیرایگی در مجلس آرایی
ص: 794
و پرهیز از تكلّف و ریزه كاریهای مكتب هرات بود. از ویژگیهای دیگر مكتب اصفهان ارائه صحنه های دو نفره و چند نفره در فضاهای وسیع و یا محدود بوده كه در كمال سادگی و زیبایی به تصویر كشیده شده است. مكتب اصفهان از مكاتب معروف و مترقی در مینیاتور ایران است. مجالسی كه به این شیوه ساخته شده است زیبایی و دل انگیزی خاصی دارند كه نتیجه ممارست و تجربه ممتد استادان پیشین است. تذهیب كاری در كتب و مرقعات و زیورنگاری در سقف و ستون و دیوار عمارتها با شیوه مستقل خود، در اوج پیشرفت و ترقی قرار گرفت. متأسفانه از زمان شاه عباس دوم به بعد این هنر رو به انحطاط نهاد و تا بندگی و درخشندگی خود را از دست داد و همینكه آخرین استادان این مكتب همچون محمد یوسف و محمد قاسم از گردونه خارج شدند، مكتب اصفهان نیز به افول گرایید. پس از سلسله صفویه كه مشوّق هنرمند و علاقمند به هنر بودند، هنر مخصوصاً نقاشی رو به زوال رفت و هنرمندان بزرگی همچون محمد زمان و علیقلی بیك اصفهانی فراموش و منزوی شدند، مخصوصاً پس از تسلط افغانیان بر اصفهان و ایران، این زوال به اوج رسید. ولی در دوران افشاریه و زندیه این جسد رمقی حاصل كرد و هنرمندان جدیدی روی كار آمدند همچون آقا صادق و آقانجف و آقازمان كه هر سه طلیعه دار مكتب قاجاریه بوده اند. در دوران قاجاریه نخستین كسی كه به هنر نقاشی علاقه نشان داد فتحعلیشاه قاجار بود. به همین مناسبت در جامعه تشنه هنر ایران، مصورّان ماهر و چهره پردازان قوی پنجه ای پا به عرصه وجود گذاشتند
ص: 795
و شیوه خاص قاجاریه را ابداع نمودند. معروفترین آنها از آقازمان و آقاصادق و آقابابا شروع و به استاد كمال الملك ختم می شود. در این دوره بنا به علاقه و پشتیبانی بعضی از سلاطین، تابلوهای نقاشی و كتابهای نفیس و قلمدانهای ارزشمندی خلق شد كه همه در نوع خود بی نظیر و ممتاز بودند. شغل نقاش باشی جزو مشاغل درباری محسوب گردید. وجود میرزا ابوالحسن غفّاری معروف به صنیع الملك كه مؤسس اولین مدرسه نقاشی در ایران است و به رافائل ایران مشهور شده، به همراه فرزندانش و به خصوص برادرزاده هنرمندش استاد كمال الملك نقطه عطفی در هنر نقاشی این دوره ایران به حساب می آید. نقاشی در ایران انواع مختلفی داشته كه مهمترین آنها عبارت اند از: مینیاتور، رنگ روغن، آبرنگ، سوخت و معرق، سیاه قلم و انواع شیوه های دیگر كه هر كدام دارای مكتبهای خاصی است و شرح آن در این مقوله نمی گنجد. یكی از انواع نقاشیهای ایران، نقاشی «قهوه خانه» است كه قهرمانان اسطوره ای و پیشوایان مذهبی و داستانهای حماسی و قهرمانان ملّی در تابلوهای بلند، به تصویر كشیده می شده است. از انواع معروف ترین نقاشیهای شناخته شده ایران، نقاشی «قلمدان» است كه آثار قلمدان سازها و نقاشان اصفهانی در این رشته شهرت جهانی دارد.
یكی از انواع هنر نقاشی در اصفهان، هنر قلمدان سازی است. این هنر ظریف و ارزشمند شهرت بین المللی دارد و برخی از قلمدانهای ساخته و پرداخته هنرمندان اصفهانی زینت بخش بزرگترین موزه های جهان می باشد. قلمدانها دارای سوژه های ظریف و زیبای مختلفی است از جمله، نقاشی مینیاتور، گل و مرغ، گل و بته، چهره سازی، شكارگاه، مجالس بزم و رزم، پرندگان و حیوانات و اشعار زیبای
ص: 796
فارسی به خط خوشنویسان؛ و گاهی هم سبكها و شیوه های اروپایی بر روی بعضی از قلمدانها دیده شده است. اكثر قلمدانهای نفیس، طلااندازی و تذهیب شده اند. محمد زمان: فرزند حاج یوسف از نقاشان معروف دوره صفویه كه به فرمان شاه عباس دوم برای فراگرفتن قواعد نگارگری به ایتالیا فرستاده شد و از استادان آن دیار تعلیم گرفت و تحت تأثیر كشیشان ایتالیایی در آنجا مسیحی شد. در بازگشت به ایران از بیم پادشاه صفوی به هندوستان رفت ولی پس از چندی به ایران بازگشت و گویا مسلمان شد زیرا آثار خود را (یا صاحب الزمان) رقم می زد. سوژه های انتخابی محمد زمان بر روی قلمدانهای خود بیشتر شامل قصه شیخ صنعان و دختر ترسا، تصویر عیسی و مریم و بعضی از سوژه های هندی و تصاویر متعددی از سلاطین و شاهزادگان صفوی بود. محمدعلی مذهّب اصفهانی: فرزند ابوطالب از زرینه كاران معروف عصر محمد شاه قاجار و از طنزنویسان و فكاهی سرایان بنام كه در شعر، «بهار» تخلص می كرده و كتاب «یخچالیه» را برای محمد شاه به نگارش درآورده است. رجبعلی اصفهانی: رجبعلی از استادان معروف این رشته در زمان فتحعلیشاه قاجار است. دارای مشرب عرفانی بوده و علاوه بر قلمدان آثاری هم در نقاشی رنگ و روغن دارد و به جای امضا، عبارت «حُسنِ كلكِ رجبعلی، زعلی است» را زیر آثارش رقم می زده است. مهدی امامی: مهدی، جد اعلای خانواده هنرمند امامیهای اصفهان است. این هنرمند در ساختن گل و بته استاد مسلّم بوده. علاوه بر آن در تذهیب و جلدسازی روغنی زرافشان تبحر داشته است. ابوالحسن اصفهانی: ابوالحسن از هنرمندان دوره فتحعلیشاه و محمدشاه قاجار بوده
ص: 797
و در رشته شبیه سازی و آبرنگ نیز استاد بوده است. ابوالحسن بیشتر اوقات خود را به كار ساختن و نقاشی قاب آینه می پرداخته است. نجف علی اصفهانی: نجف علی از نام آورترین استادان اواسط قاجار، ملقّب به مانی زمان و معروف به «آقا نجف» بوده است او در آفریدن آثار جذاب از صحنه ها بزمی و رزمی و شكارگاه و چهره پردازی و تصویر پرندگان و درندگان بهترین سلیقه را به كار برده است. بیشتر آثار او روی قلمدانهای زیبا و ظریف است. او دارای شاگردان و فرزندان هنرمندی بوده است. وفات نجف علی را بین سالهای 1280 تا 1282 هجری دانسته اند. محمداسماعیل: محمداسماعیل از نوابغ نقاشی و برادر آقا نجف بوده. در صحنه پردازی و چهره سازی در دو مكتب ایرانی و فرنگی ورزیده و توانا بوده و آمیزشی بین این دو شیوه پدید آورده است. محمد اسماعیل پیشگام در ایجاد «سبك قاجاریه» است و سوژه های خود را از خلال دیوان اشعار عرفا و شعرا پیدا می كرده است. همچنین مجالس رهبانیت و آیین مسیح و داستانهای هفت گنبد و خسرو و شیرین نظامی گنجوی، از جمله آثار ارزنده و یادگارهای گرانقدر اوست. آقا كاظم: آقا كاظم یكی از فرزندان آقا نجف اصفهانی است. او علاوه بر پیروی از سبك پدر خود، سبك جدیدی پدید آورد. و در ساختن قلمدانهای كیانی و هفت گنبد و خسرو شیرین قدرت نمایی كرده است. همچنین از نقاشیهای معروف كاخ چهلستون تقلید كرده و موفق بوده است او در ساختن گل و بته و گل مرغ نیز سمت استادی دارد. احمد بن نجف علی: احمد از برجسته ترین نقاشان عصر ناصری قلمداد می شود كه
ص: 798
از برادران خود در این فن سبقت گرفته است. او در ساختن گل و مرغ، منظره در كشتزار و پرداختن چهره های زیبای عاشق و معشوق هنر آفرین بوده و به قدری زیبا كار می كرده كه به «احمد آقا خوشگل ساز» معروف شده است. او شیوه ایرانی سازی را به فرنگی ترجیح می داده است. احمد آقا علاوه بر نقاشی، در میناكاری كه یكی از هنرهای پرارزش اصفهان و ایران است سمت استادی داشته است. جعفربن نجف علی: جعفر سومین پسر آقا نجف است. او استاد توانایی بوده كه از سبك فرنگی پیروی می كرد و در ساختن گل و مرغ نیز دستی پرقدرت و قوی داشت. لطافت و ظرافت از ویژگیهای كار این استاد بوده است. حیدرعلی: او از استادان ممتاز و مبرّز قلمدان است. از مشخصات این استاد توانا، چهره سازی و كشیدن صورتهای ریز در كادرهای بیضی و دایره شكل است كه با قلم زر دورگیری شده است. حیدرعلی چهره سازی را با گل مرغ در كنار هم و توأم می ساخته است. سید محمد امامی: سید محمد در چهره سازی و گل و بته از معاریف دوره ناصری بوده است. او كارگاه معتبری در تهران دایر كرد كه استادان بزرگی مانند محمد اسماعیل نقاش باشی و هنرمندان ارزنده دیگری در آن كارگاه سرگرم هنرنمایی و نقاشی بودند. قلمدانهای سید محمد عموماً پركار و از داستانهای حماسی شاهنامه و بزمی نظامی نشأت گرفته است. آقا محمدحسین امامی: محمدحسین، پدر میرزا آقا امامی هنرمند معروف مینیاتور ایران می باشد. آقامحمد بیشتر گل و بته می ساخته و به آقا محمد گل و بته ساز معروف شده بود. او آثارش را با «یا ابا عبدالله الحسین»
ص: 799
رقم می زده است. از خانواده های امامی محمدباقر امامی و محمدحسین امامی و آقا جواد امامی و محمد صادق امامی و همچنین هاشم الحسینی همه از استادان به نام بوده اند. از هنرمندان دیگر این خانواده نصرالله امامی، محمدرضا امامی، غلامرضا امامی، و محمدتقی امامی را می توان نام برد. نصرالله سمت نقاش باشی داشته است. محمد ابراهیم نعمت اللهی: محمد ابراهیم از استادان بزرگ و كم نظیر در فنون مختلف نقاشی و سرسلسله خانواده هنرمند نعمت اللهی در اصفهان می باشد. او در قلمدان سازی مهارت بسزایی داشت و صاحب مكتب مشخص و ممتازی بود. محمد ابراهیم در اواخر دوره ناصری به روسیه رفت و به تحصیل هنر نقاشی پرداخت و در مراجعت آثار ارزنده ای به سبك قفقاز از خود باقی گذاشت. در سبك محمد ابراهیم چراگاههای گاو و گوسفند و اسب با ویژگیهای مخصوص او به چشم می خورد. او در سایه روشن و قلم گیری و چهره پردازی دستی توانا و قدرتی تمام داشته است. عبدالحسین صنیع همایون: صنیع همایون از استادان بزرگ و گرانمایه نقاشی دوره قاجاریه بوده، او كارگاه نقاشی معظمی داشته. قلمدانهایی كه از آن كارگاه بیرون می آمده اگر كار خودش بوده و امضاء شده باشد، در هنرنمایی و نفاست كم نظیر است. او در كشیدن چهره متعدد زنان زیبا بسیار توانا و متبحّر بوده است. در تابلوهای او زنانی زیبا دیده می شوند كه پرنده ای در دست دارند یا سرگرم نوازش كردن پرنده ای مثل طوطی هستند. محمدباقر سمیرمی: محمدباقر از چهره های درخشان هنر ایران است. او یكی از پسران باغبان ظل السلطان است كه بر اثر استعداد ذاتی، مورد توجه و تشویق شاهزاده قاجار قرار گرفت. سبك محمد باقر در
ص: 800
قلمدان با آثار هیچ نقاش دیگری شباهت ندارد. سبك كار او طوری است كه علاقمندان و طرفداران بی شماری داشته است. چهره سازی در كارهای او بسیار زنده و جاندار است. قلمدانهای او بیشتر زرنشان، دلپذیر و روح پرور است. سمیرمی علاوه بر قلمدان چندین چهره رنگ و روغن از ناصرالدین شاه و مسعود میرزا و سران بختیاری ساخته كه هر كدام در نوع خود بی نظیر است. محمد طاهر حكاك: یكی از هنرهای ارزنده و زیبای اصفهان هنر حكاكی بر روی فلزات و اشیاء دیگر است كه معروفترین آن، حكاكی روی عقیق می باشد. محمد طاهر از هنرمندان نامی دوره قاجار در این رشته بوده و سمت استادی داشته است. او تا اوایل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار زندگی می كرده و در سن 90 سالگی در زادگاه خود، اصفهان بدرود حیات گفته است. اصفهان گنجینه گرانبهایی از هنر نمام نمای جهان به شمار می رود و در هر دوره و در هر رشته نام آورانی به جامعه تحویل داده كه سرآمد همه هنرمندان بوده اند. در اینجا به شرح حال و زندگی و آثار یكی از استادان مینیاتور می پردازیم: استاد مصور الملكی: نام این هنرمندِ معاصر، محمدحسین مصور الملكی بود. او در سال 1269 شمسی در اصفهان متولد شد. خانواده او اهل هنر نقاشی بودند. ریشه این هنر موروثی در خانواده وی تا دوره صفویه دنبال می شود. استاد از قول پدرش تعریف می كند كه گفته است: «در رگهای ما به جای خون، رنگ جریان دارد»، این پدر هنرمند كه در نقاشی روی قلمدان متبحّر و متعصب بوده، گفته است: «اگر می خواهی نقاش بشوی باید به باطن اشیاء راه پیدا كنی. تا وقتی اسیر
ص: 801
صورت هستی یك مقلدی، نقاش نیستی.» پدرش به او آموخته بود: «نقاشی نوعی موسیقی است كه از هماهنگی رنگها ایجاد می شود و فقط چشم صدای آن موسیقی را می شنود و تو اگر بخواهی نقاش باشی باید این موسیقی را بیاموزی.» محمدحسین پانزده ساله بود كه جنگ بین مشروطه خواهان و طرفداران استبداد رخ داد و اصفهان دچار هرج و مرج و ناامنی شد. او در همین زمان پدر خود را از دست داد و ناگزیر مسؤولیت خانواده را برعهده گرفت و كار پدر را در ساختن قلمدان دنبال كرد تا مخارج زندگی خانواده را تأمین كند. سپس به تذهیب و نقاشی رنگ و روغن پرداخت. در ابتدای سلطنت رضاه شاه پهلوی به اتفاق یكی از یهودیان، از طریق روسیه، لهستان و بلژیك، وارد پاریس شد و مدت شش ماه در فرانسه اقامت نمود. در آنجا با پرفسور پوپ و همسرش كه در این زمان مشغول نگارش كتاب معروفش درباره هنر ایران بود آشنا شد. پرفسور پوپ از استاد تقاضا نمود در تصویرسازی كتابش او را یاری دهد. استاد هم پذیرفت و هر روز ساعتها به این كار اشتغال داشت. بنابراین در بازگشت به ایران حس می كرد راه خود را یافته است. در نخستین نمایشگاه جهانی كه در لندن برگزار شده بود، تابلویی از مصور المكی به نمایش گذاشته شد. این تابلو مینیاتور، مورد توجه ملكه انگلستان قرار گرفت و پرفسور پوپ را مأمور كرد تا به اصفهان بیاید و آن را خریداری نماید. مصور الملكی نیز تابلو را برای ملكه فرستاد و از طرف خانواده سلطنتی ملكه انگلستان به دریافت مدال ویژه مراسم تاجگذاری مفتخر گردید.
ص: 802
مصور الملكی طراحی زبردست، نقاشی توانا و انسانی وارسته و شاعری درویش مسلك بود. در هر نقاشی و مینیاتور به اوج كمال رسید. این استاد، خود از میان همه آثار ارزنده اش، به تابلو تخت جمشید عشق می ورزید. او برای ترسیم این تابلو نفیس و بی نظیر، سالها به تماشا و كاوش پرداخت و از دانستنی های دو باستانشناس و حفار معروف در تخت جمشید به نامهای «مستر ریچاردز» و «هرتسفلد» آلمانی استفاده نمود. استاد علاوه بر ساختمان معظم تخت جمشید، چهار هزار چهره در این تابلو به تصویر كشیده است. او خود معتقد است فرق میان كاخ تخت جمشید و تابلو او در این است كه «آن ویران شده ولی این سالم است». همان زمان خواستند تابلو را به مبلغ ده میلیون تومان خریداری نمایند ولی استاد با وجود بی بضاعتی، از فروش آن امتناع نمود و به اولادان خویش نیز وصیّت نموده این اثر هنری را كه دارای ارزش ملی است عزیز بدارند و به فروش نرسانند. او می گوید «جهت به تصویر كشیدن این تابلو به مرحله ای رسیدم كه تمام ذهنم انباشته از تخت جمشید بود. حتی قدمهای سنگین سربازان جاویدان را روی سنگفرشها می شنیدم. ارابه ها را با چرخهای زمخت و كوچكشان كه در حركت بودند و طنین سم اسبها را كه در هیاهوی ارابه ها محو می شد. می شنیدم، در چشم انداز آپادانا، باغهایی را كه در متن كم رنگ و غبارآلود، به چشم می خورد، همه را حس می كردم.» مصور الملكی، مرحوم حاج میرزا آقا امامی را پیش كسوت و هنرمند واقعی دانسته و رستم شیرازی و فرشچیان را در رشته مینیاتور ستوده است. از تابلوهای معروف دیگر استاد، صحنه
ص: 803
جنگ بین الملل دوم است كه جنبه جهانی داشت و همراه آن چهار تصویر از چهار ابرقدرت جهانِ آن روز یعنی روزولت، چرچیل، استالین و چیانك كای چك بر روی عاج ساخت و برای آنها فرستاد كه غیر از استالین سه نفر دیگر با نامه از استاد تشكر و قدردانی نمودند. از آثار معروف و ارزنده دیگر استاد، تابلوهای نفیس زیر را می توان نام برد. تابلوی سعدی با مضمون «در حال كه من این سخن بگفتم دامن گل بریخت و در دامنم آویخت»، تابلوی چوگان بازی در میدان نقش جهان، تابلوی شیخ صنعان و دختر ترسا، تابلوی بنای كاخ چهلستون و مجلس پذیرایی شاه عباس از ولی محمدخان فرمانروای تركستان، تابلوی صلح حیوانات كه از كارهای آخر استاد می باشد، و بسیاری تابلوهای دیگر. حاج مصور الملكی به شیوه های مختلف نقاشی آشنایی كامل داشت. علاوه بر مینیاتور و طراحی و قلم گیری و تشعیر و تذهیب، تابلوهای رنگ روغن و نقشه های بسیار زیبای فرش هم می ساخت. استاد هنگامی كه مشغول تهیه و پختن «روغن كمان» بود دچار سوختگی شد و بر اثر آن به لرزش دست دچار گردید كه تا آخر عمرش او را آزار می داد. بعد از مدتی استاد دچار سكته شد و دست راست او فلج گردید. ده سال بعد در تاریخ 24 دیماه 1346 شمسی بدرود حیات گفت و در تخت فولاد دفن شد. استاد، طبع شعر هم داشت و این قطعه را بر وزن اشعار حماسی حكیم ابوالقاسم فردوسی جهت تابلو جنگ نادر و محمدشاه هندی سروده است:
چو كافور گون شد شبه موی من
ز غم تاخت پیری سپه سوی من/
سپاهی ز
ص: 804
اندیشه كردم روان
سوی نادر و جنگ هندوستان/
چو پشت من از بار پیری شكست
قلم بر گرفتم به پیری به دست/
بر این جنگ نادر به پرداختم
به پیری همه جنگ را ساختم/
به پیری سر من سر جنگ داشت
جوان بود و بر جنگ آهنگ داشت/
بسی رنج بردم بر این كار من
كه نامم بماند بر این انجمن/
شود پاك چون نقشم از روزگار
همین نقش ماند ز من یادگار/
پس از من نظر هر كه كردی بر این
كند بر روانم هزار آفرین/
از مراكز مهم هنری ایران، هنرستان هنرهای زیبای اصفهان است. این هنرستان در سال 1315 به دستور رضاشاه، جهت احیاء هنر ایران زمین در اصفهان تأسیس گردید كه در ابتدا دو شعبه فلزكاری و درودگری بیشتر نداشت و ریاست آن به عهده یك نفر آلمانی به نام «ویلهم مایر» بود. پس از چندی هنرستان وسعت یافت و به محل فعلی در كنار رودخانه زاینده رود منتقل شد و بسیاری از هنرهای اصیل از جمله مینیاتور، كاشیكاری، منبت كاری، بافندگی فرش را زنده كرد و از همه مهمتر هنر زری بافی كه رو به نابودی می رفت در این هنرستان و با دستهای توانای هنرمندان اصفهانی زنده شد و رونق گرفت. زنده یاد استاد عیسی بهادری كه خود از هنرمندان بنام كشور بود، در اعتلا و عظمت این هنرستان از هیچ كوششی دریغ نكرد. استاد عیسی بهادری ریاست هنرستان را به عهده گرفته بود و استاد ابوعطا كه از استادان مشهور و صاحب ذوق اصفهان به شمار می آیند، علاوه بر تعلیم مینیاتور، در سمت معاونت هنرستان، همكاری صمیمانه داشت. استادانی كه در این
ص: 805
هنرستان به تعلیم نقاشی می پرداختند عبارت بودند از: استاد مصور الملكی، استاد جواد رستم شیرازی، استاد عباسعلی پورصفا. بعضی از هنرجویان این هنرستان نیز آقایان محمود فرشچیان، امان الله طریقی، محمد تاجمیر ریاحی، مرحوم یسائی شاهجانیان، اكبر مصری پور، احمد رشتیان، مرتضی رزاقی، امیر هوشنگ جزی زاده و بسیاری از هنرجویان دیگر بودند كه همه از استادان عصر حاضر می باشند. هفت هنرجوی رشته نقاشی كه در ابتدای تأسیس هنرستان بدان وارد شدند آقایان رضا ابوعطا، جواد رستم شیرازی، جواد افتكاری، حسن شفاعی، غلامرضا مصفا و احمد اربابیان بودند كه هر كدام در حد خود استادان بزرگی شده اند. علاوه بر هنرستان، كاروانسرای حاج علینقی در بازار اصفهان حجرات متعددی داشت كه بسیاری از نقاشان حرفه ای اصفهان در آنجا فعالیت هنری داشته و آثار خود را به جهان هنر عرضه می داشتند. استاد جواد رستم شیرازی: یكی از هنرمندان وارسته و استادان بنام اصفهان و ایران، استاد جواد رستم شیرازی است. او در سال 1298 شمسی در محله نو چهار سوی اصفهان دیده به جهان گشود و از همان كودكی علاقه خود را به نقاشی نشان داد. به طوری كه در سن پنج سالگی مناظری از صحنه های قمه زنی و زنجیرزنی و روضه خوانی را به تصویر كشید، و پدربزرگش قلمدانی با كلیه مخلفات آن به او جایزه داد و به فرزندش كه پدر استاد باشد استعداد او را خاطرنشان ساخت. ولی پدر به علت اشتغال به كار اتومبیل به سفارش پدر توجه زیادی ننمود. استاد دوره ابتدایی را در دبستان عِلّیه، طی كرد. در سال چهارم، صورت شاعر بزرگ ملی، استاد ابوالقاسم فردوسی را به تصویر كشید كه مورد توجه اولیاء مدرسه
ص: 806
قرار گرفت. این نقاشی از روی عكس كتاب به تصویر كشیده شده بود. استاد، دوران دبیرستان را از دبیرستان سعدی شروع كرد و پس از تأسیس هنرستان هنرهای زیبا وارد هنرستان شده، ابتدا به طبیعت سازی و سپس به مینیاتور پرداخت. پس از اتمام هنرستان به هنركده دانشگاه تهران راه یافت و آنجا زیر نظر استادانی مانند آقایان حیدریان و مهندس محسن فروغی و آفتاندالیان، كار نقاشی را ادامه داد. پس از آن جهت بازدید هنر اروپا و سبك نقاشیهای آنان به مدت چهار ماه در انگلستان و ایتالیا و هلند به مطالعه پرداخت و در انگلستان نقشه های بسیار زیبایی از فرشهای اصیل اصفهان و ایران را طراحی و نقاشی نموده، به یادگار گذاشت. در مراجعت به اصفهان از سوی استاد بهادری كه سمت ریاست هنرستان هنرهای زیبای اصفهان را به عهده داشت، دعوت به كار شد و مدت سی سال در سمت استادی، شاگردان زیادی در رشته مینیاتور تربیت نموده و به جامعه هنر تحویل داد. استاد ساعات بیكاری را به ترمیم آثار نقاشی دوران صفویه در كاخهای سلطنتی اصفهان می پرداخت. همچنین طراحی و ترسیم نقشه های اصیل فرش را به عهده داشت از آن جمله فرش نفیس و بی نظیر مجلس شورای ملی به ابعاد 11×11 متر كه شاهكاری بی نظیر می باشد، از كارهای ارزشمند استاد است. استاد جواد رستم شیرازی در طراحی، نقشه فرش، تذهیب و مینیاتور به حد كمال رسید. او در چهل نمایشگاه جهانی شركت نموده است. در سال 1958 در یك نمایشگاه نقاشی در بلژیك برنده جایزه طلا گردید. از شاگردان معروف استاد، جزی زاده، مصری پور، مرحوم شاه جانیان، مهندس بهمن زاده و مهندس كاوش
ص: 807
را می توان نام برد. ابراهیمیان موفقیت هنری خود را مرهون راهنمایی و تشویق استاد می داند. از بین فرزندان استاد، بهزاد رستم شیرازی كه در هنرستان هنرهای زیبا به تحصیل اشتغال داشته راه پدر را دنبال می كند و الحق استعداد زیادی از خود نشان داده است. استاد با وجود كسالت چندین ساعت از اوقات شبانه روزی خویش را صرف خلق آثار ارزشمند و اصیل می نمود.
وقتی مؤلف از استاد جواد رستم شیرازی تقاضای خاطره كرد، او در جواب گفت:تا دیده نهادیم به هم صبح رسید ***تا دیده گشودیم ز هم روز گذشت عباسعلی پور صفا: استاد پور صفا در سال 1300 شمسی در اصفهان دیده به جهان گشود و پس از گذراندن دوران تحصیلات ابتدایی وارد هنرستان هنرهای زیبای اصفهان – كه در همان سالها تأسیس شده بود – گردید. پدر استاد، محمدباقر پور صفا از تجار بازار و مردی هنردوست و از مجموعه داران عتیقه های شكستنی بود كه مجموعه عقیق و تمبر ایشان قابل توجه بوده است. استاد پس از فارغ التحصیل شدن با درجه ممتاز، به اخذ نشان شورای عالی فرهنگ مفتخر گردید و بنا به پیشنهاد استاد عیسی بهادری ریاست هنرستان، به استخدام هنرستان درآمده و به تدریس و تعلیم نقاشی پرداخت. آقای پور صفا در رشته های طراحی، سیاه قلم، طبیعت، آبرنگ، صورت سازی و پرداز شاگردان بسیار تربیت كردند كه هر كدام استادی هنرمند و صاحب نام هستند. او از استاد عیسی بهادری به نیكی یاد می كند و می گوید استاد عیسی بهادری قلم به دست من داد. وی مرد خود ساخته و با استعداد و در انواع نقاشی كم نظیر می باشد. مؤلف از بهترین آثار او
ص: 808
سئوال كرد و استاد با تواضع جواب داد، «هنوز به تكامل نرسیده ام». استاد پور صفا از موزه های نقاشی لندن و پاریس و هلند دیدن كرده و در نمایشگاههای بین المللی رم و بروكسل شركت داشته است. اگرچه در ساختن بناهای و آثار تاریخی اصفهان مبدع و مبتكر بوده ولی در چهره پردازی شاید نظیر نداشته باشد. با وجودی كه رشته ایشان طبیعت و رنگ و روغن است، ولی در كار آبرنگ نیز دستی توانا و پنجه ای قوی دارد. تابلوهای ارزنده و مختلف این استاد خود ساخته، زینت بخش بیشتر موزه ها و مجموعه دارهای صاحب ذوق ایران و اصفهان است. او با وجود كبر سن، چشمی تیزبین و دستی پرقدرت و دیدی قوی و وسیع دارد و با كمال مهارت و استادی به خلق آثار بدیع می پردازد. اصفهان و محله خواجو، نزدیك بیمارستان احمدیه كه زادگاه این هنرمند است، به وجود او افتخار می كند. نگارنده یك تابلوی هفت سین به قلم او دارد، كه در همین اواخر نقاشی شده و به مراتب از اصل آن كه متعلق به استاد شیخ، شاگرد استاد كمال الملك می باشد، گویاتر است. محمود فرشچیان: او استاد پژوهنده ای است كه بر گنجینه دیر پای هنر نقاشی سنتی ایران یعنی مینیاتور احاطه كامل دارد و در مسافرتهای متعدد به اكثر نقاط و مطالعه سبكهای مختلف نقاشی جهان به عصر بین المللی هنر خو گرفته است.
فرشچیان در سال 1308 شمسی در اصفهان متولد شد. پدرش در كار تولید و تجارت فرش بود و چون نبوغ فرزند را در هنر نقاشی دریافت، به تشویق او پرداخت و او را به كارگاه دوست هنرمند خود حاج میرزا آقا
ص: 809
امامی هدایت نمود كه با طرحهای استادان دوره تیموری و صفوی قریحه خود را بیازماید. فرشچیان در سال 1334 شمسی به هنرستان هنرهای زیبای اصفهان راه یافت و در آنجا زیر نظر استاد عیسی بهادری قرار گرفت. ابتدا به طرحهای بناهای تاریخی اصفهان پرداخت و به رموز رنگها و ابزار نقاشی و زیر رنگ آشنا شد. با قراردادن موهای سفید گربه در انتهای پر كبوتر قلم موهای ظریف و انعطاف پذیر ساخت.
در طراحی قالی و سرامیك به درجه ای رسید كه در سال 1328 شمسی استاد عیسی بهادری یكی از گلدانهای سرامیك او را به پرفسور پوپ این باستان شناس معروف بین المللی كه ایران شناس علاقمندی بود، اهدا نمود. فرشچیان در نقاشی بدانجا رسید كه او را نقاش ملكوتی نامیدند. او سوژه های خود را در خلال كتابهای وزین و عمیق پیدا می كند. غم و شادی، پیری و جوانی و تنازع بقاء در آثار او به چشم می خورد. در آثار او جای پای طریقت و شریعت آشكارا دیده می شود. آثار او همه ارزنده و گرانقدر است. هر یك از آثار سرشار از اشاره ها و رمزهای عرفانی و مذهبی است. تابلوی «گل آدم بسرشتند» را در جوانی و تحت تأثیر دیوان ملكوتی حافظ ساخته است. تابلوی نفیس «بهار می آید» سماع صوفیان و اصول و اهداف عرفان را می نمایاند. تابلوی «واقعه كربلا» از حماسه تشیع نشأت گرفته است. تابلوی فلسفی و بسیار عمیق «چنان بخوان كه تو دانی»، بی نظیر است.
تابلوهای «ضامن آهو» و «ظهر عاشورا» یك از شاهكارهای هنری او است. استاد فرشچیان هنگام خلق آثار خود به موسیقی اصیل كه روح او را به ملكوت می كشاند
ص: 810
گوش می دهد كه این واقعیت در همه آثار او قابل لمس است..
آبرنگ یكی از انواع نقاشی هاست كه سوابق طولانی دارد. این نوع نقاشی در مصر و چین باستان تا اروپای عصر میانه معمول بوده و بزرگانی چون رامبراند را نیز به سوی خود كشانیده است. در عصر جدید با رواج نقاشی كلاسیك اروپایی در ایران، آبرنگ نگاری نیز كه در كشور ما سابقه كهن داشت با تكنیك جدید دوباره رونق گرفت. در سده بیستم آبرنگ كارانِ چیره دستی در ایران پدید آمدند كه معروفترین آنها هنرمندانی اصفهانی بودند و چند تن از آنها در رشته خود در جهان مشهور و صاحب نام هستند: یرواند نهاپطیان: یرواند در سال 1296 شمسی در جلفای اصفهان متولد شد. تحصیلات خود را در كالج اصفهان به پایان رسانید و زیر نظر سركیس خاچاطوریان (كه به دعوت پروفسور پوپ به اصفهان آمده بود) و الكساندر نرسیسیان هنرمند ایتالیایی (كه در جنگ جهانی دوم راهی ایران شده بود) به تعلیم پرداخت. مدت سه سال نیز نزد استاد مصور الملكی شیوه های مینیاتور را آموخت. یرواند آثاری هم در رنگ و روغن دارد اما تخصص او در نقاشی آبرنگ می باشد و در این رشته از هنرمندان بنام و مشهور است. یرواند در طراحی و نقاشی و آگاهی از بناهای تاریخی اصفهان بسیار تواناست. كمتر اثری از آثار تاریخی اصفهان یافت می شود كه یرواند آن را به تصویر نكشیده باشد. او در داخل و خارج كشور بین هنردوستان و علاقمندان به هنر نقاشی شهرت دارد. آثار او زینت بخش بسیاری از موزه ها است. یرواند نهاپطیان علاوه بر نقاشی در خوشنویسی، مخصوصاً خط نستعلیق،
ص: 811
تواناست و شیرین می نویسد. او در شناختن آثار عتیقه، مخصوصاً سكه های قدیمی مهارت دارد. یرواند از نوجوانی به نقاشی پرداخته و در این كار به تكامل رسیده است. او معتقد است یك نقاش چنانچه استعداد داشته باشد، باید بیش از هشتاد سال قلم از دستش نیفتد تا به رموز كار آشنا شود. نهاپطیان در نقاشی از سوژه های متعددی استفاده كرده ولی تابلوهای كلیسا، شبستان، عصاری، كوچ و گلیم و نرگس او شهرت بیشتری دارد. سمبات دِركی وُرقیان: سمبات در سال 1291 شمسی در جلفای اصفهان متولد شد. تحصیلات خود را در كالج اصفهان به پایان رسانید و نزد بعضی از استادان ارمنی مانند «هاكوپ وارطانیان» و «یقیا ولیجانیان» به تعلیم نقاشی پرداخت و از سركیس خاچاطوریان بهره كافی برد. سپس در سال 1949م به انگلستان رفت و به مطالعه پرداخت و با آبرنگ كار معروف انگلیسی، «سرویلیام راسل فلینت» آشنا شد و مورد توجه او قرار گرفت. سمبات علاوه بر نقاشی آبرنگ كه در آن چیره دستی و شهرت خاصی دارد، آثاری نیز به صورت رنگ و روغن و گواش و پاستل و سیاه قلم دارد. درك سمبات نسبت به طبیعت منحصر به فرد است. او از نام آورترین آبرنگ كارهای ایران است و آثار او در بسیاری از موزه ها به چشم می خورد. تابلوهای قطار شتر، استراحت ساربانان كنار برج كبوتر و مجلس عروسی ارمنیان او مشهور است. نقاشیِ «كاور» كتاب حاضر از شاهكارهای او است. یسائی شاجانیان: شاجانیان در سال 1318 شمسی در جلفای اصفهان در یك خانواده ارمنی متولد شد. استعداد ذاتی او در زمینه نقاشی از عنفوان جوانی چشمگیر بود به طوری كه یكی از
ص: 812
استادان مینیاتور ارمنی به نام «آبراهام گورگونیان» پدر و مادر شاجانیان را جهت تحصیلات او تشویق نمود. شاجانیان پس از اتمام تحصیلات ابتدایی در جلفا، وارد هنرستان هنرهای زیبای اصفهان شد و از محضر استادانی همچون رستم شیرازی و مصور الملكی بهره ها گرفت و در رشته های مینیاتور، گل مرغ، تذهیب و تشعیر شهرت یافت. سپس بنابر علاقه ای كه به كارهای یرواند نهاپطیان داشت، با او طرح دوستی ریخت كه این دوستی به درازا كشید و رموز كار آبرنگ را نیز از او آموخت. شاجانیان سپس به لبنان عزیمت كرد و دو سال در آنجا به تعلیم نقاشی پرداخت. در مراجعت به اصفهان به حفظ میراث فرهنگی و بازسازی آثار ارزنده دوران صفویه كه در كاخهای عالی قاپو و چهلستون بود، همت گمارد. همچنین در ترمیم آثار كلیسای وانك و موزه های دیگر ایران، با پروفسور پوپ آشنا شد. یسائی هنرمند وارسته، محبوب و نجیب بود، خدمات ارزشمندی نمود و آثار گرانبهایی در زمینه های مختلف به یادگار گذاشت. آبرنگ را با مینیاتور تلفیق نمود و تابلوهای جالب توجهی پدید آورد. علاوه بر تذهیب و تشعیر و چهره پردازی و مینیاتور و گل مرغ، در نقاشی آبرنگ هم دست توانایی داشت. نگارنده در مجموعه خود تابلو سوخت و معرقی از او دارد كه در نوع خود كم نظیر می باشد. با كمال تأسف او در سال 1366 شمسی در سن 48 سالگی بر اثر سرطان كبد چشم از جهان فرو بست. تابلوهای مینیاتور سبك صفویه و قاجاریه او از شاهكارهای جاویدان هستند. البته معرفی استادان و هنرمندان نقاش اصفهان همچون جزی زاده، عباس رستمیان، محبوبی، مصری پور، رزاقی و استادان دیگر را كه همه
ص: 813
از شهرت بسیاری برخوردارند، در این مقاله كوچك نمی گنجد. ادیب برومند، شاعر ملی و هنرشناس معاصر با چاپ و انتشار كتابهای مختلف به خصوص كتاب «هنر قلمدان»، نقاشان قلمدان اصفهانی را به طور كامل معرفی نموده اند كه بسیار غنیمت است. سرهنگ صرّام: در بین آبرنگ كاران اصفهان سرهنگ صرام نیز سوابق طولانی دارد. این مرد وطن پرست كه نقاط دور و نزدیك ایران را می شناسد از معدود كسانی است كه موفق شده به قلب كویر ایران راه یابد و آن را تسخیر كند. سوژه های انتخابی او متنوع و مختلف است. تابلوی حمام وی بسیار جالب و دیدنی است.
در این قسمت به شرح مختصری از یك نوع نقاشی بسیار مشكل و زیبا و ارزشمند به نام سوخت و معرق می پردازیم. این نوع نقاشی كه بیشتر در انحصار استادان اصفهانی بوده است، ویژگیهای خاصی دارد كه با نقاشیهای دیگر متفاوت است. در این نقاشی بیشتر از پوست دباغی شده گوسفند و ورقه نازكی كه مانند صفحه كاغذ است و در حد فاصل پوست و گوشت قرار دارد و آن را «رُخ» می نامند، استفاده می شود. برای نقاشی، قطعات مورد نظر مثل گل و مرغ یا چهره و غیره را از تكه های چرم ساخته و پرداخته، آن را داخل زمینه چرم دیگری كه به همان اندازه و طول و عرض بریده شده جای می دهند و می چسبانند و رفو می كنند. پس از آن كه قسمت اعظم زمینه بزرگ چرم را از قطعات كوچك، به تناسب، پر كرده و چسبانیدند، به ترمیم و تذهیب و تشعیر آن می پردازند به طوری كه هیچ كس متوجه جزییات نشده و آن را یكپارچه
ص: 814
تصور می نماید. با توجه به شرح مختصر و ناقص این رشته، زندگی چند استاد ممتاز این فن می پردازیم: حاج میرزا آقا امامی: حاج میرزا آقا فرزند سید محمد حسین امامی مجتهد و نقاش است كه در چهره سازی و گل و مرغ استادی بزرگ بوده و نقاشی چهره نور علیشاه از اوست. حاج میرزا آقا در سال 1260 شمسی در یك خانواده هنرمند و نقاش متولد شد. ابتدا نقاشی را نزد پدر و سپس از سید نصرالله عمومی كه در ساختن گل و بته استادی بی بدیل بوده است، آموخت. سپس راهی تهران شد. در آنجا شیوه رضا عباسی را دنبال كرد و در این رشته به مقام استادی رسید و با خود هنر چینی سازی را كه یك نوع نقاشی مینیاتور می باشد، به اصفهان آورد. علت تبحّر او در این رشته آن بود كه آلبومی از نقاشیهای رضا عباسی در مجموعه ای یافت شده بود كه بعضی از آن نیاز به تعمیر داشت و بعضی دیگر نیمه تمام مانده بود و میرزا آقا در كمال استادی آن را تكمیل نمود. او در چهره سازی، گل و مرغ، نقشه قالی و سوخت و معرق به حد كمال رسید. میرزا آقا دارای یكصد و سی دستگاه قالی بافی بود كه نقشه های زیبای آن را خود طرح و نقاشی می نمود و حاج مهدی خان حقیقی كه از تهیه كنندگان معروف فرش می باشد با او همكاری داشت و رمز رنگها را از او آموخت. در زمانی كه صور اسرافیل حكومت اصفهان را به عهده داشت، استاد مأموریت یافت تا نقوش بناهای سلطنتی اصفهان مانند كاخ چهلستون و عالی قاپو را كه دستخوش حوادث قرار
ص: 815
گرفته بود، مرمت نماید و به خوبی از عهده این كار برآمد. از هندوستان و انگلستان برای استاد دعوت نامه آمده بود كه او هر دو را رد كرد و به تهران و عتبات و مكه معظمه مسافرت نمود. سردار اسعد بختیاری كه علاقه زیادی به هنر نقاشی داشت، استاد را به مدت یك سال در خانواده خود در بختیاری دعوت نمود حاصل این میهمانی شش تابلو نفیس بود كه از شاهكارهای استاد به شمار می آید. حاج میرزا آقا امامی شاگردان زیادی تربیت كرده. معروفترین آنها دختر وی، هنرمند توانای معاصر، خانم زینت السادات امامی است كه شرح او خواهد آمد. از شاگردان معروف دیگر ایشان، استاد ختایی، استاد فرشچیان، استاد حسین اسلامیان، آقای هادی تجویدی و آقای میرزا رضا اسلامی می باشند. استاد حسین بهزاد نیز مدتی با وی همكاری داشتند. از بین آثار متعدد و كم نظیر حاج میرزا آقا امامی، تابلو بی نظیر سوخت و معرق «مادر وطن» است. طرز تهیه ورقه طلا: یكی از كارهای مشكل هنرمندان مینیاتور و سوخت، استفاده از طلای ناب است كه باید ابتدا سكه خالص را به صورت ورقه های نازك بسازند، آنگاه آن را كوبیده و در طول ماهها به صورت پودر درآورند سپس پودر را در آب حل نمایند تا قابل مصرف شود. انجام این كارها بسیار مشكل و نیاز به مهارتهای استادانه دارد. این هنر در خانواده استاد میرزا آقا امامی از طرف مادر خانمشان موروثی بوده است. حاج میرزا آقا روز 16 آذر 1334 چشم از دنیا فرو بست و در تكیه زرگرها در مقبره خانوادگی به خاك سپرده شد. خانم زینت السادات امامی: اگر زینت خانم امامی
ص: 816
را بزرگترین زن هنرمند نقاش ایران بنامیم، گزافه گویی نشده است. این هنرمند سخت كوش فرزند حاج میرزا آقا امامی استاد مسلم مینیاتور و سوخت و معرق می باشد. از بین فرزندان دختر و پسر حاج میرزا آقا تنها او راه پدر را دنبال كرد. خانم امامی در روز هیجدهم بهمن ماه سال 1313 شمسی در یك خانواده هنرمند و روحانی چشم به جهان گشود و پس از تحصیلات ابتدایی در سن سیزده سالگی بنا به توصیه پدر ازدواج كرد كه ازدواج ناموفقی بود و به طلاق انجامید. حاصل آن دختر خانمی است كه هم اكنون از فرهنگیان اصفهان است. خانم امامی ابتدا نزد پدر به تعلیم نقاشی پرداخت و سپس در محضر استاد ختایی، استاد بهزاد و استاد مصور الملكی تعلیمات را ادامه داد تا در رشته مینیاتور، مخصوصاً گل و مرغ و سوخت و معرق به كمال رسید. او علاوه بر این دو رشته در قسمت مشبك، لای چینی، تذهیب و تشعیر سمت استادی دارد. خانم امامی كمتر هنرجو می پذیرد، چون حوصله و دقت را در كمتر كسی مشاهده نموده است. از بین آثار او تابلو سلیمان و تابلوهای گل و مرغ ارزش خاصی دارد، اما تابلو معراج حضرت رسول صلی الله علیه و آله كه مدت 17 سال روی آن كار كرده و سوخت و معرق می باشد، از شاهكارهای ارزنده او است. او از معدود كسانی است كه طلای ناب را جهت استفاده هنری به صورت پودر و مذاب قابل استفاده، در می آورد. حسین ختایی: از استادان معروف و به نام سوخت و معرق اصفهان بوده. مدتی با میرزا آقا امامی همكاری داشته و همچنین از دوستان
ص: 817
و همكاران استاد حسین خوشنویس زاده، معرق كار اصفهان می باشد. او مردی وارسته، درویش مسلك و گوشه گیر بود، اما از نظر شخصیت هنری، مقام والایی داشت و آثار ارزنده و زیبایی از خود به یادگار گذاشته است، از جمله آثار سوخت و معرق او تابلوهای نفیس شكارگاه، مجلس بزم و پذیرایی، سوژه های مذهبی و جلدهای كتاب و آلبومهای بسیار زیبا و نفیسی را كه هر كدام زینت بخش موزه هاست می توان نام برد. خوشنویس زاده: نام او حسین، فرزند استاد حاج میرزا محمد معلم بوده است. در سال 1288 شمسی در اصفهان متولد شده و پس از اتمام تحصیلات در اصفهان و تهران و فارغ التحصیل شدن از هنرستان هنرهای زیبای تهران، به كار تدریس و تعلیم پرداخت. ابتدا نزد پدر به تعلیم هنر سوخت و معرق مشغول گردید. سپس از میرزا عباس خان ذوالفنون كسب فیض نمود. نقاشی مینیاتور را از باقرخان سلیمی و استاد میرزا هادی ان مختار تجویدی تعلیم گرفت. از شاگردان ممتازی كه تربیت نموده ابتدا، علی خوشنویس زاده، فرزند هنرمند او است كه در رشته سوخت و معرق و مینیاتور و تذهیب و تشعیر و خوشنویسی كار پدر را دنبال می نماید. همچنین علی اصغر صانعی شاگرد ممتاز دیگر اوست. آثار این استاد كه عبارت از سوخت و معرق، مینیاتور، طلاكوبی، تذهیب، خوشنویسی و جلدسازی است در موزه ها و مركز هنری ایشان واقع در بازار هنر جلوه گری می نماید. استاد از طرف بسیاری از شخصیتهای معروف مورد تقدیر و تشویق قرار گرفته است از جمله، كندی و ترومن رؤسای جمهور امریكا و ملكه الیزابت پادشاه انگلستان و استالین رهبر شوروی ایشان را مورد تقدیر قرار داده اند. با كمال
ص: 818
تأسف، استاد روز سه شنبه 10 / 8 / 73، چشم از جهان فرو بست. روانش شاد.
یكی از هنرهائی كه در عصر صفویه به اوج رسید و هنرمندان اصفهانی در تكامل آن ابتكار و خلاقیت بی مانندی از خود نشان دادند صحافی و جلدسازی بود. این هنر در دوره تیموریان و بخصوص در مكتب هرات پایه گذاری شده بود. انتخاب اصفهان به پایتختی و حمایت همه جانبه ای كه از هنرمندان به عمل آمد باعث شد قرآنهای دست نوشته مجلل و فاخر به بهترین وضع و شیوه صحافی شده و علاوه بر كتاب آسمانی نسخه های بی شماری از شاهنامه، اشعار نظامی، جامی و آثار سایر سرایندگان نامدار و مشهور به دست جلدسازان و صحافان به شاهكارهائی از هنر تبدیل بشوند. در این زمان بود كه آثار خطاطان بزرگ نستعلیق مانند سلطان علی مشهدی، میرعلی كاتب و دیگران جمع آوری شد و جلدسازان با استفاده از روش های ابداعی خویش آثاری بوجود آوردند كه بسیاری از آنها امروز زینت بخش موزه های بزرگ جهان است. هنرمندان بزرگ این فن در فنون صحافی و اقسام جلدسازی سوخت و روغنی و ساه و حاشیه سازی كتب این هنر را به جائی رساندند كه بسیاری از آثار این دوران بر مكتب هرات برتری یافتند.
در مورد صنعت صحافی توضیح این نكته ضرورت دارد كه در دوره صفویان هنرمندان این رشته از صنعت دستی در بیشتر صنایع ظریفه آن روزگار مهارت داشتند بطوری كه در شرح حال اكثر قریب به اتفاق این هنرمندان می بینیم در خطاطی و نقاشی و تذهیب و مركب سازی و میناكاری و
ص: 819
كاغذسازی نیز سرآمد بودند. از استادان مشهور صحافی و جلدسازی دوران صفویه (ملك محمد صحاف اصفهانی) است كه در روزگار شاه صفی و شاه عباس دوم زندگی می كرد. با انتقال پایتخت از اصفهان و جنگ های متعددی كه در این شهر میان خاندانهای مختلف به وقوع پیوست هنر صحافی نیز مانند دیگر هنرها در بوته فراموشی و محاق بی مهری گرفتار شد. اما در دوران قاجار بار دیگر صحافان و جلدسازان به احیاء این هنر پرداختند. از بزرگان این هنر در دوران قاجاریه آقا محمدتقی صحاف اصفهانی است كه علاوه بر صحافی و جلدسازی در طراحی و رسامی و طرح نقشه های قالی و كاشی كاری و معرق سازی با پوست و بسیاری از فنون دیگر در زمان خود بی نظیر بود. اگر چه با پیشرفت صنعت چاپ و ماشینی شدن صحافی و تجلید كتب، این هنر همچون گذشته رونقی ندارد، اما آثار این هنرمندان همانند روزگار خودشان مورد استقبال قرار می گیرد و خریداران فراوانی دارد.
سفالگری یكی از مهمترین و قدیمی تری هنرهای دستی بشری است كه از دیر باز در ایران رونق داشته است. چرخ كوزه گر ایرانی صفحه گردی است كه با پا حركت می كند و مانند چرخ كوزه گر انگلیسی نیست كه به وسیله میله بارمو حركت كند، كوزه گر در جهت مخالف حركت عقربه ساعت با پای خود چرخ را می گرداند و با دست به مواد خام كوزه گری كه گل رس یا خاك رس است شكلهای خاص كه متبلور ذوق و سلیقه نقشی از هنر های ایرانی را در خود دارد، می دهد و
ص: 820
آثار هنری ارزشمندی ایجاد می گردد سپس برای ماندگار كردن این آثار آنها را در كوره های پخت مخصوص حرارت داده و در صورت دلخواه با لعاب ویژه ای می پوشانند.
مینیاتور، هنر ظریف نقاشی است كه به جز ایران مشابه آن را در ژاپن و خاور دور و چین نیز می توان مشاهده كرد. در مورد تاریخچه این هنر برخی از پژوهشگران عقیده دارند: شخصی به نام غیاث الدین هنر مینیاتور را از چین به ایران آورد و مینیاتور چینی در ایران تكامل یافت و با گذراندن مراحل پیشرفت به تدریج از مینیاتور چینی متمایز شد.
از بررسی های تاریخی چنین استنباط می گردد كه هنرمندان مینیاتور ساز ایرانی طراحی رنگ آمیزی و مجسمه سازی چینی را با ادراك و ذوق خاص خود تغییر داده و دگرگونی هائی در آن بوجود آورده اند. به هرحال، اگر چه واژه مینیاتور در نگاه اول بیگانه می نماید اما شك نیست مینیاتور با ابعاد كنونی هنری ایرانی است كه مكتب های مختلف همانند مكتب عباسی (بغداد) مكتب مغول، مكتب هرات را گذرانده و با ظهور صفویه و انتقال مركز هنری ایران از هرات به تبریز در شیوه آن نیز تحول بوجود آمده است. با انتخاب اصفهان به پایتختی و حمایت همه جانبه ای كه از هنرمندان و نقاشان و نگارگران به عمل آمد نقاشان چیره دستی ظهور كردند كه شاهكارهای آنان امروز زینت بخش موزه های جهان است در این عصر به دلیل گسترش ارتباط ایران با كشورهای اروپائی و آسیائی هنر ایران به كشورهای بیگانه معرفی شد و دوران صفویه آغاز فصل تازه ای
ص: 821
در تاریخ مینیاتور ایران به حساب آمد در زمان صفویه هنرمندانی همچون رضا عباسی، محمد زمان نگارگر، محمد قاسم مشهور به سراجای نقاش و محمد یوسف مصّور كه با خلق آثار بی بدیل و منحصر بفرد این هنر را به نهایت اعتلاء رساندند. در دوران معاصر مینیاتور ایرانی جلوه درخشانی داشته و در طی صد سال اخیر آثار ممتازی بوجود آمده كه بحث در باره جزئیات آن سخن را به درازا خواهد كشاند.
ساخت و ساز مینیاتور: ابزار و وسائلی كه مورد لزوم یك هنرمند مینیاتور ساز است در مقایسه با سایر هنرهای ایرانی مانند خاتم سازی و قلمزنی و منبت كاری و... بسیار محدود است. ابزار یك مینیاتوریست عبارتند از: قلم مو: در قدیم هنرمندان برای ساخت قلم مو از دم نرم سنجاب استفاده می كردند. بوم مینیاتور: كه عبارت است از تخته، كاغذ، مقوا، فیبر، عاج، استخوان و... روغن: كه برای محافظت اثر از آن استفاده می كنند. رنگ: كه بیشتر مینیاتور سازان از رنگهای دست ساز خود استفاده می كرده اند.
شیوه هائی كه در ساخت مینیاتور وجود دارند عبارتند از: مینیاتور آبرنگ روحی-مینیاتور سیاه قلم رنگی-مینیاتور سفید قلم – مینیاتورهای زیر روغنی. علاوه برآنكه در بناهای تاریخی از این هنر استفاده می شد و هنرمندان بزرگ عصر صفویه كاخ های عالی قاپو و چهلستون و هشت بهشت و... را با این هنر تزئین كردند صدها اثر كه شامل: جلدهای آلبوم، تصاویر كتابها، قاب آینه ها و امثال آنها می باشند در موزه های ایران و خارج از كشور در معرض تماشای هنردوستان و علاقمندان می باشند.
یكی دیگر
ص: 822
از هنرهای دستی اصفهان قالیبافی است. در زمان صفویه این هنر كه تا قبل از آن در اصفهان نشیب و فرازهایی را دیده بود به اوج ترقی رسید. در زمانی كه شهر اصفهان به عنوان مركز كشور انتخاب شد هنرمندان و معماران و كاشیكاران و خوشنویسان و صنعتگران بیشماری از اقصی نقاط به این شهر آمدند. در كارگاههای شاهی كه قلمزنان و قلمكارسازان و خاتم سازان و... در آنها به خلق شاهكارهای بی نظیر مشغول بودند. قالی های نفیس ابریشمین و ظریف نیز بافته می شد و بزودی شهر اصفهان مركز داد و ستد قالی های گرانبها گردید. در برخی گزارش های جهانگردی و سیاحان به قالی های نفیس و بی نظیری اشاره شده كه ایوان های كاخ هائی مانند عالی قاپو و هشت بهشت و چهلستون و... بوسیله آنها مفروش شده بود. در زمان صفویه اصفهان یكی از مراكز مهم قالیبافی ایران گردید. كارگاههای بزرگی ساخته شد و هنرمندان به طرح نقشه و تهیه رنگ و بافت هنرمندانه پرداختند. این كارگاهها در جوار قصرهای سلطنتی پادشاهان صفوی یعنی بین چهلستون و میدان شاه قرار داشت. شاه عباس بر كارگاهها نظارت عالیه داشته است. به همین مناسبت از نظر طرح و نقش و رنگ و بافت و مصالح، از كیفیت مرغوب و عالی برخوردار بود. چنانكه سیّاحانی چون تاورنیه، شاردن و رابرت شرلی، اهمیت و عظمت این فرشها را در كتابهای خود ستوده اند و بسیاری از این فرآورده ها به موزه های جهان وارد شده و چون نگینی بر تارك موزه های معروف می درخشند. با حمله افغانها در سال 1135 هجری برابر با 1722 میلادی و سقوط صفویان
ص: 823
هنر قالیبافی نیز گرفتار ركود گردید و طراحان و بافندگان یا در جنگ كشته شدند و یا شهر اصفهان را ترك كردند. پس از جنگ جهانی دوم بار دیگر قالی اصفهان مورد توجه قرار گرفت و طراحان اصفهان شروع به طراحی قالیچه هائی كردند كه در دنیای آن روز و بخصوص اروپا مشتریانی داشتند. بزودی فرش اصفهان بار دیگر مورد توجه قرار گرفت و طرح های زیبای اسلیمی و لچك و ترنج همراه با بافت بسیار مرغوب قالیبافی را در عداد صنایع مهم اصفهان قرار داد. در حال حاضر با آموزش طراحی نقشه فرش در هنرستان هنرهای زیبا و برخی دانشگاههای هنر و استفاده از تجربیات اساتیدی مانند مرحوم عیسی بهادری، مرحوم ابوعطاء و مرحوم ارچنگ كه از بهترین و مشهورترین طراحان فرش بودند. فرش اصفهان همچنان مشتاقان خود را حفظ كرده است. در نمایشگاههائی كه برای عرضه فرش های ایران تشكیل می گردد فرش اصفهان از نظر رنگ و طرح و بافت و كیفیت رنگها و سایر موارد در بین شهرهای ایران جایگاه والائی دارد. آنچه از نوشته های مورخین و باستان شناسان استنباط می شود این كه هنر قالیبافی سالها بلكه قرنها پیش در این خطه وجود داشته و به تكامل رسیده است.
در میان طرحهای مختلف فرش جهان، طرحهای ایرانی جایگاهی مشخص و مقامی برجسته دارد. متأسفانه در سالهای اخیر بسیاری از كشورهای صادر كننده فرش، طرحها و نقشه های ایران را تقلید كرده و وارد بازار می نمایند و بازار فرش را تصاحب كرده اند. كشورهای هندوستان، پاكستان، افغانستان، چین، مصر، رومانی، آلبانی و بعضی از كشورهای دیگر اكنون میدان دار این بازارند كه همگی نیز
ص: 824
طرحهای مسروقه ایران را به كار می برند. مثلاً هندوستان كه در این زمان بزرگترین كشور صادر كننده فرش است، بیش از پنجاه طرح ایرانی را مورد استفاده قرار می دهد. 65% تولید این كشور را فرشهایی تشكیل می دهد كه از فرش ایرانی نسخه برداری شده اند. بیشتر طرحهای ایرانی در جهان، به نام محل بافت آن شهرت دارد. از مشهورترین نقشه های فرش ایران نقشه های معروف اصفهان، قم، نائین، تبریز، كاشان، مشهد، ساروق و اردبیل را می توان نام برد. بر اساس تقسیم بندی شركت فرش ایران، نقشه های فرش به نوزده گروه اصلی تقسیم می شوند: طرحهای آثار تاریخی: از قبیل مسجد شیخ لطف الله، مسجد شاه، تخت جمشید و آثار تاریخی دیگر. طرحهای اسلیمی: اساس آن را شاخه های دورانی در میان برگها تشكیل می دهد. اسلیمیِ «دهن اژدر» معروفترین آن است. طرح افشان: طرحی است از گل و برگها و شاخه ها به صورت پراكنده و بدون پیوستگی. افشان ختایی و افشان شاه عباسی از این طرح اقتباس می شود. طرح اقتباسی: طرحهای مناطق و نواحی مرزی كشور و یا طرحهای ممالكی است كه سابقاً جزو ایران بوده اند مثل طرح افغانی و قفقازی و غیره. طرح بندی: طرحی است كه در آن قطعه كوچكی از یك طرح در سرتاسر فرش (چه در طول و چه در عرض) تكرار می شود و بعد به هم می پیوندد. طرح بته ای: كه بسیار اصیل و قدیمی است مثل بُته سركج و بُته جِقه كه به نام بُته قلمكار اصفهان شهرت دارد و در هند هم متداول است. طرحهای شاه عباس: اساس این طرح را گلهای خاصی تشكیل می دهد كه به نام شاه عباس معروف است. «لچك» و «ترنج» و شكارگاه از
ص: 825
فرعیات این طرح است. طرح درختی: اساس این طرح را شاخه و برگهای درختان تشكیل می دهد. از فرعیات آن درختی ترنج دار، درختی سروی و درختی گلدانی است. طرح تركمن: این نوع فرش از نظر شكل هندسی و شكستگی خطوط، خاص كوچ نشینهاست و نقشه ندارد. در طرح تركمن غزال از فرعیات آن است. طرح شكارگاه: نوعی از فرش درختی است كه انواع حیوانات وحشی در آن دیده می شود. از فرعیات آن شكارگاه ترنج دار است. طرح قابی: این طرح از مجموع قابهای چند ضلعی تشكیل شده. و از فرعیات آن قاب اسلیمی و قاب قرآنی است. طرح گلفرنگ: این طرح تركیبی است از طرحهای اصیل ایرانی با گلهای طبیعی تند و روشن مثل گل سرخ و گلفرنگ، دسته گل، و گل و بلبل كه شهرت بیشتری دارد. طرح گلدانی: در این طرح، گلدان در اندازه های مختلف به چشم می خورد. گاهی یك گلدان سراسر فرش را فرا می گیرد. طرح «حاج خانمی» آن شهرت دارد. طرح ماهی درهم: این طرح از طرحهای بومی است و در عشایر و ایلات بدون نقشه بافته می شود. نوع بیرجندی آن شهرت دارد. طرح محرابی: این طرح از محراب مسجد الهام گرفته است و تزئیناتی از قبیل قندیل، ستون و گل و برگ در آن به چشم می خورد. طرح محرّمات: دراین طرح، انواع قطعاتی از یك نقشه، در فرش تكرار شده، عرض فرش به چند ردیف تقسیم می شود. این طرح را «قلمدانی» هم می گویند. طرح هندسی: در این طرح از اشكال مختلف هندسی، زاویه دار یا قوسی استفاده می شود. شكل ختایی این طرح معروف است. طرحهای ایلی: از اصیل ترین و قدیمی ترین فرشهاست كه از
ص: 826
طبیعت و محل زندگی هنرمندان بافنده نشأت گرفته است. نوع «خاتونی» و «بختیاری» آن شهرت دارد. طرح تلفیقی: این طرح از تركیب و تلفیق دو یا چند طرح مختلف تشكیل شده كه تلفیق لچك ترنج و كف ساده آن معروف است. در اصفهان همه این طرحهای نوزده گانه بافته می شود اما در دنیای هنر و بازار جهانی فرش طرحها و نقشه های لچك و ترنج، طرح افشان شاه عباسی، قالیچه درختی، ماهی درهم، نقشه میر، سروی و شكارگاه، شهرت بیشتری كسب كرده است. همان طوری كه اشاره كردیم. كارگاههای فرش در اصفهان از زمان صفویه رونق گرفت و بسیاری از نقاشان معروف در طرح و نقشه فرش هم فعالیت داشته و پرفسور پوپ ضمن اشاره به هنر قالی بافی در اصفهان در زمان صفویه، سه تن از بزرگترین هنرمندانی را كه طرح و نقشه قالی را به عهده داشته اند، استاد بهزاد (متوفی به سال 942 هجری) و سلطان محمد (متفی به سال 949 هجری) و سید علی معرفی نموده است. شاه طهماسب نیز كه خود به نقاشی و طراحی علاقه داشته، دستور بافت چند فرش بسیار نفیس را صادر نموده و آنها را به مسجد سلیمانیه، واقع در استانبول هدیه نموده است. علاوه بر قالیچه ای كه در موزه ویكتوریای لندن است، فرش میلان نیز كه شكارگاه می باشد، از شاهكارهای هنر دوره صفویه است و نقشه آن را به غیاث الدین جامی نسبت می دهند. از آن زمان تاكنون هنوز اصفهان مهد هنر و مركز طرح و بافت نفیس ترین و عالی ترین نوع فرش جهان است. هنرمندان نقاش اصفهانی كه شهرت جهانی داشته و دارند همانند حاج میرزا آقای امامی و
ص: 827
حاج مصور الملكی و استاد حسین ختایی، نقشه های بسیار زیبایی طرح می نموده اند و برخی هم چندین كارگاه بزرگ قالیبافی را اداره می كردند. زمانی كه هنرستان هنرهای زیبای اصفهان تأسیس گردید، طرح و نقشه فرش اصیل اصفهان به صورت فنی تری درآمد. زیرا علاوه بر ریاست هنرستان، استاد عیسی بهادری كه خود از طراحان معروف و بزرگ فرش بوده، بسیاری از هنرمندان ارزنده دیگر به همراه او مبادرت به طرح و نقشه فرشهای اصیل اصفهانی نمودند كه استادانی مانند فرشچیان، صیرفیان پور، حكمت نژاد، جواد رستم شیرازی، عباسعلی پور صفا، رضا ابوعطا، غلامعلی صفدر زاده حقیقی، فیض الله صفدر زاده حقیقی، استاد ارژنگ و بسیاری از هنرمندان دیگر از آن جمله اند. از بانوان خانم ایران حدادگر نقاش مینیاتور، از طراحان نقشه فرش سنتی اصفهان هستند. بافندگان معروفی كه هنر نقاشان را روی فرش منعكس می نمودند و با الیاف نخ و پشم، كرك و ابریشم افتخار می آفریدند، در هر دوره از شهرت و آوازه بسیار برخوردار بودند و معرفی آنها بسیار مشكل است.
1-رنگ سرمه ای با امتزاج نیل با آب تهیه می شده است. 2-رنگ مشكی از جوشاندن پوست انار و مخلوط كردن با زاج سیاه و نیل به دست می آمده است. 3-رنگ سبز پسته ای از جوشاندن برگ درختان بید و سیب و زاج سفید فراهم می شده است. 4-سبز سیر از جوشاندن برگ درخت جاز و اسفرك با مقداری زاج تهیه می شده است. 5-رنگ بخور را با امتزاج خاكستر یك نوع گیاه با پیشاب گاو نر می ساخته اند. 6-زرد نخودی از پشم شتر به صورت طبیعی استفاده می شده است. 7-زرد لیمویی از جوشاندن برگ گَندَل با مخلوط زاج تهیه می شده
ص: 828
است. 8-رنگ نارنجی یا زرد طلایی را با جوشاندن برگ گَندَل و رناس و افزودن زردچوبه و پوست انار، با مقداری زاج و پیشاب گاو نر تهیه می كرده اند. 9-رنگ سرخ را از جوشاندن خاكستر چوب رناس با زاج سفید به اضافه آب غوره، پیشاب گاو نر تهیه می كردند. 10-رنگ نارنجی كه بیشتر مورد علاقه بختیاری هاست از خاكستر یك نوع گیاه در كوهستانهای بختیاری و امتزاج با پیشاب گاو نر تهیه می شده است. علاوه بر این در هر شهرستان متخصصین برای تهیه رنگهای سنتی و طبیعی فرمول خاصی دارند كه از اختلاط و جوشاندن گل و گیاه مختلف تهیه می شود. رنگهای آبی و سرخ سیر و بنفش را از بازارهای اصفهان تهیه می كردند.
زری یك صفت نسبی منسوب به زر است. یعنی ساخته شده از زر زرین و طلائی، بنابراین زری عبارت است از پارچه های زربفت، پارچه ای كه پودهای آن طلاست. در این هنر پارچه هائی با نقش و نگارهای سنتی و تار و پودهائی از ابریشم و گلابتون با دستگاههای كاملاً سنتی دستی بافته می شود. مواد اولیه این صنعت ابریشم طبیعی است. مراحل بافت زری بافی شامل نقشه بندی، چله كشی، گذراندن ابریشم از وردها و شانه ها می باشد. دستگاه زری بافی نیز معمولاً ابزار و آلات چوبی است كه به سبك قدیمی و ساده ساخته می شود. هنر زری بافی سابقه تاریخی و طولانی دارد. مورخین و پژوهشگران می نویسند هخامنشیان در استفاده از پارچه های لطیف و لباس های فاخر پیشقدم بوده و پرده های الوان ایرانی كه با نخهای گلابتون بافته شده بودند در دنیا مشهور
ص: 829
و معروف بوده اند بطوری كه رومیان همه ساله مبالغی برای زری های ایران خرج می كرده اند. از دوران ساسانیان پارچه های زربفت بسیار زیبا در موزه ها و كلیساهای اروپا موجود است. پس از اسلام و بخصوص در عصر سلاجقه نقوش اسلامی با ساسانی تلفیق و استفاده خط كوفی در حاشیه پارچه ها باب گشت. در دوران مغول این هنر دچار زوال گردید، اما با روی كارآمدن تیموریان مجدداً مورد توجه قرار گرفت. در دوران صفویه و بخصوص بعد از پایتختی اصفهان زری بافی نیز مانند سایر هنرها مورد حمایت جدی قرار گرفت و بهترین استادان به اصفهان دعوت شدند. این استادكاران در كارگاههای مجهزی كه كارگاه شاهی نامیده می شدند به تربیت شاگردان و تولید پارچه های زری بسیار زیبا مشغول شدند. بزودی این كارگاهها گسترش یافتند و در شهرهای یزد و كاشان و بقیه نقاط نیز كارگاه های شاهی افتتاح شدند. در این دوره زری بافی با طرحهای گوناگون و رنگهای متنوع به بالاترین سطح رسید و نقوش بسیار زیبائی از تصاویر حیوانات، پرندگان، گل و گیاه، درختان مخصوصاً درخت سرو، گل و مرغ اسلیمی و ختائی بر پارچه های زربفت بافته شدند و بافته ها نیز با خطوط نسخ و نستعلیق تزئین شدند و با آنها مقابر و اماكن مقدسه پوشانده شدند. در دوران صفویه پارچه های زربفت و زری های ایران بصورت صادرات، هدیه به سلاطین و رهبران و سفرا و بصورت های دیگر به كشورهای اروپائی راه یافتند و این هنر ایرانی طرفداران و خریداران بسیاری بدست آورد. پس از صفویه به دلیل تقلید از غرب هنر زری
ص: 830
بافی مورد بی مهری واقع شد اما در سال 1309 شمسی كارگاهی توسط دولت وقت و به اهتمام استاد حسین طاهرزاده بهزاد و به ریاست استاد حبیب الله طریقی تأسیس شد. در حال حاضر كارگاههای زری بافی میراث فرهنگی و كارگاه زری بافی و گلابتون سازی هنرستان هنرهای زیبای اصفهان به حیات خود ادامه می دهند. امروز از استادكاران این هنر نیز مانند هنر قلمكار برای تدریس در دانشگاه استفاده می شود و استادان این صنعت تجربیات گرانبار خود را به دانشجویان منتقل می كنند. از استادان این هنر می توان از مرحوم پورعطار و مرحوم پورنقش بند نام برد. از استادانی كه در قید حیات هستند نیز استاد مهدی شمس علی است كه با خلق آثار زیبا و نفیس از زوال این هنر جلوگیری می كنند.
پس از آنكه شهر اصفهان به پایتختی صفویان انتخاب شد هنرمندان و صنعتگران از اقصی نقاط ایران به این شهر روی آوردند و به تولید و عرضه محصولات مختلف پرداختند. یكی از این هنرها قلمكار است. در این هنر با استفاده از قالبهای ویژه كه هر یك نقش و نگار زیبا و دلنشینی دارند نقش اندازی بر روی پارچه صورت می گیرد. این هنر در عصر صفویه به اوج خود رسید. بدانگونه كه در این دوره بیشتر لباسهای زنانه و مردانه از پارچه های قلمكار تهیه می شد. این پارچه ها در آن عهد شهرت فراوان داشتند. نقشهای قلمكار در ابتدا شامل نقوش سنتی ایران همانند اسلیمی و گلهای چند پر مجلسی می شد كه از مینیاتور برگرفته می شد. اما در اواخر دوران قاجار با تحولی
ص: 831
كه در نقاشی آن زمان به وجود آمد عده ای بر آن شدند تا نقاشی های عامیانه و مردمی رایج آن روزگار را نیز وارد قلمكار كنند و به جای استفاده از نقش های سنتی از نقوش مذهبی یا حماسی آن زمان در قلمكار استفاده كنند. بدین ترتیب پارچه های قلمكار قهوه خانه ای ابداع شد. در كنار این پارچه ها پرده های مذهبی نیز بوسیله هنرمندان قلمكار ساز بوجود آمد. پرده هائی از شرح جنگها و حماسه های ائمه اطهار بخصوص حماسه سالار شهیدان زینت بخش تكایا و حسینیه ها و مساجد شدند و قلمكارهای اصفهان در شهرهای دیگر نیز طالبان فراوان یافت شهرهای بزرگ و مهمی مانند شهر ری و یزد و كاشان و سیرجان و كرمان علاوه بر پرده های مذهبی و تصاویر قهوه خانه ای خریدار جانماز و سفره و رومیزی و دستمال و انواع لباس هائی شدند كه در اصفهان تهیه می شدند. با پیروزی انقلاب و تاسیس رشته های هنر در دانشكده هائی مانند دانشگاه فارابی، استادان سنتی این هنر مورد توجه قرار گرفتند و از تجربیات آنان بهره برداری گردید. از اساتید معروف و مشهور قلمكار ساز اصفهان مرحومین پورصناعی، گیاهی و عطریان هستند كه آثار آنان طی نمایشگاههای متعدد در معرض بازدید عموم قرار گرفته است.
هنر قلمزنی سوابق ممتد و طولانی دارد. این هنر گرانمایه و زیبا كه بیانگر فرهنگ و تمدن قوم ایرانی است ابتدا به صورت حجاری در بدنه كوهها و روی سنگهای ساختمانی كاخهای پادشاهان و بناهای تاریخی و حتّی در دوران غارنشینی دیده شده است. بعدها هنر حجاری، تبدیل به حكاكی
ص: 832
و سپس قلمزنی گردیده و نقوش و تصاویر از روی سنگهای ساختمانها و بدنه كوهها به روی سنگهای قیمتی مخصوصاً عقیق منتقل گردید و «حكاكی» نامیده شد. عاقبت فلزات از جمله طلا و نقره و مس و برنج و فولاد زمینه اصلی این نقوش و خطوط زیبا و دلپسند قرار گرفته و هنر «قلمزنی» نام گرفت.
لفظ «قلمزنی» معنای متعددی دارد. این لغت در فرهنگ معین چنین معنا شده است: «نویسندگی، نقاشی و یكی از هنرهای زیبا است و آن ایجاد نقوش جانوران و گیاهان و طرحهای مختلف است بر روی نقره یا فلزات دیگر. در هنگام عمل، استاد به وسیله قلمی فلزی و یا منقاش نوك تیز فولادی كه دارای دسته ای چوبی است كار می كند. دكتر معین پس از این تعریف، این بیت را از «زلالی» آورده است:
به طرح خویش حیرت زند دست
كه از هیچش قلمزن نقش چون بست/
پرویز بهنام باستان شناس ایرانی، قدمت برنزهایی را كه نقوش زیبا بر روی آن نقش بسته و در حفاریهای باستانشناسی به دست آمده مربوط به اقوامی دانسته كه قبل از هخامنشیان در ایران زندگی می كرده اند. او نوشته است كه این اشیاء بیشتر در نواحی لرستان و كردستان یافت شده و محل كشف آنها را كه اغلب از جنس سفال یا فلز منقش بوده، علاوه بر ناحیه لرستان، مربوط به دامنه های كوههای زاگرس دانسته و اضافه كرده است كه در زمان فرمانروایی ایلامیها، اطراف كوههای زاگرس به نام ناحیه «آنزان» شناخته می شده كه به چهار قسمت تقسیم شده بود. حال با توجه به این سخن پرویز بهنام و همچنین اعتقاد هرتسفلد مستشرق آلمانی
ص: 833
كه گفته است ابتدا، نام اصفهان «آنزان» بوده و سپس به «گابیان» تبدیل یافته و از زمان هخامنشیان به بعد ابتدا به «گی» و سپس به «جی» تبدیل شده است؛ اگر این دو آنزان یكی باشد، سندی معتبر از قدمت هنر حكاكی و قلمزنی در اصفهان محسوب می شود كه از دوران قبل از هخامنشیان، بدان می پرداخته اند و این سخن با یادآوری اینكه زردكوه بختیاری نیز جزو ارتفاعات شرقی جبال زاگرس یعنی همان «آنزان» (به گفته پرویز بهنام) به حساب می آید؛ بیش از پیش به واقعیت نزدیك می شود. از دوران ساسانیان نیز اشیاء فلزی نفیس زیادی در موزه های مهم جهان موجود است كه نقوش بسیار زیبایی از حیوانات و پرندگان و گیاهانی و مجالس بزم و رزم و رقاصه ها و نوازشگران متعددی با آلات موسیقی سنتی آن عصر بر روی طلا و نقره نقش بسته است كه مایه اعجاب و تحسین هنرشناسان جهان است. محمدتقی مصطفوی، رئیس موزه ایران باستان در مجله «نقش نگار» نوشته است كه از ظروف نقره فراوان عهد ساسانی كه نقوش شاهنشاهان و صحنه های رزم و شكار و بزم و موضوعهای مختلف دیگر را در بردارد، مجموعه ای افسانه ای مشتمل بر بیش از هزار پارچه، در موزه «ارمیتاژ» لنینگراد نگهداری می شود و نمونه های مختلف دیگری هم در موزه های اروپا و آمریكا و تعداد نوزده قطعه نیز در بیست ساله اخیر، یعنی تا سال 1336 در موزه ایران باستان جمع آوری شده است كه از مهمترین نفایس تاریخی موجود در داخل كشور باستانی ایران به شمار می رود. در بین این ظروف چهار ظرف بسیار نفیس وجود دارد كه لباس و آلات موسیقی و حركات رامشگران
ص: 834
عهد باستان را نشان می دهد. یكی از این چهار ظرف تنگ نقره بسیار زیبایی به ارتفاع 5 / 26 سانتیمتر است كه قطر دایره قسمت بزرگتر تنگ 25 / 14 سانتیمتر است. و در چهار سمت تنگ، چهار حالت مختلف از بانوی هنر پیشه ای را در هنگام رقص می نمایاند: 1-در یك حالت شاخه گلی در دست راست و ظرفی محتوی دانه های میوه بر دست چپ گرفته و در دو طرف وی روباه و قرقاولی دیده می شود. 2-در تصویر دیگر حلقه ای به دست راست و گلی در دست چپ بانو قرار دارد و با توجه به اینكه در این تصویر، حالت رقص با نوك پا مجسم گردیده به خوبی می توان پنداشت كه حلقه های دست راست چون قاشقكی به كار می رفته كه با آهنگهای مقطع متناسب با چنین رقصی می نواخته اند. 3-تصویر دیگر شاخه بلند درختی دارای گل و برگ، در دست راست و عودسوزی به دست چپ گرفته است در دو طرف وی نیز كبك و تذروی ترسیم شده اند. 4-تصویر چهارم پرنده ای را در دست راست، به سمت بالا نگاه داشته و با دست چپ روباهی را از دُم گرفته و آن را حركت می دهد. در این حالت باز هم تصویر كبك و تذرو در دو جانب وی دیده می شود. حاشیه هایی از برگهای مو دور و بر هر چهار تصویر نقش بسته است و این توّهم را ایجاد می نماید كه در موسم انگور چینی مجلس بزمی در تاكستان ترتیب داده شده و روباه را كه آفت انگور است، به دام انداخته و ضمن حركات مختلف رقص، تنبیه می كند. حركت رقص هنرپیشه نوعی عملیات بندبازی توأم با بازی
ص: 835
با حیوانات را نمایش می دهد كه طی آن حیوان را در هوا پرتاب كرده و دوباره می گیرد. از ویژگیهای هنر قلمزنی در دوره ساسانی كه بیشتر به صورت برجسته بر روی طلا و نقره بوده، نقش حیوانات بالدار یا سرِ شیر و اژدها و انواع گل و مرغهای مختلف و صورت رقاصه ها در حال رقص با آلات موسیقی و نوازشگران و مجالس رزم و بزم و شكارگاه هاست.
قلمزنی در دوران بعد، یعنی در دوران اسلامی تغییرات قابل توجهی نكرده و از نظر جنس و طرز كار و نقوش و بلكه فرم، با قرنهای گذشته و حتی دوره ساسانی تفاوت فوق العاده ای نداشته است تحول جزیی آن نیز به طور آرام و ملایمی صورت گرفته كه هر بیننده صاحب ذوقی به آسانی می تواند تداوم روشها را در سراسر دوران اسلامی و قبل از آن در اشیاء دریابد. در دوران دیلیمیان در نقوش قلمزنی، نوع پیچیدگی به صورت حلقه های مجزا یا متداخل پیدا شد كه در داخل آنها نقوش حیوان و گیاه القا گردیده است. در دوران بعد نیز حیواناتی به صورت روبه رو یا پشت به پشت، در طرفین درخت دیده می شوند. موضوع حمله شیر به گاو یا حیوانات دیگر نیز از دوره ساسانی باقی مانده است. در دوران صفوّیه و قاجاریه نیز جز نقوشی از شاهنامه و نظامی گنجوی و آثار و بناهای تاریخی و اشعار كوتاه اعم از غزل و رباعی تغییر قابل توجهی نداشته و اصل نقوش، به همان صورت اسلیمی، در طرحهای مختلف و گل و مرغ و حیوان و انسان خلاصه شده است. اما به جای خط میخی یا اوستایی و
ص: 836
پهلوی از خط زیبای نستعلیق و به مناسباتی هم از نسخ استفاده شده است كه خط نسخ بیشتر در نوشتن ادعیه یا جملاتی از قرآن كریم و نقوش دینی و اسلامی دیگر كاربرد داشته است. هنر قلمزنی از دیرباز در اصفهان رواج كامل داشته و اشیاء قلمزده قدیمی از دوران های مختلف زینت بخش موزه ها و مجموعه های خصوصی است. این هنر در حقیقت نوعی حكاكی بر روی فلزات است. در این صنعت دیرپای دستی نقوش یا طرح هائی بر سطح اشیاء فلزی كنده می شود. ابزار كار هنرمند قلمزن تعدادی قلم های مخصوص و چكش است. قلمزنی در ایران از سابقه ای طولانی برخوردار است. با توجه به بررسی های پژوهشگران سابقه تاریخی این هنر به (سكاها) می رسد كه در حدود پنج هزار یا هفت هزار سال پیش در قفقاز زندگی می كرده اند. از این قوم آثار بسیاری بدست آمده كه اكثر از طلا و نقره و برنز می باشند. از اساتید برجسته این هنر حاج محمد تقی ذوفن، حاج سید محمد عریضی، ابراهیم دائی زاده را می توان نام برد. استاد رجبعلی راعی نیز از هنرمندان خلاق و مبتكر این هنر است كه تابلوهای بسیار مشهور و نفیسی در زمینه داستانهای قرآنی، تاریخی و آثار حماسی و برجسته كردن برخی كارهای كمال الملك بوجود آورده است. در حال حاضر، اشیاء قلمزده هنرمندان اصفهانی مانند سینی و گلدان و مجموعه های بزرگ مسی و برنجی و قوطی سیگار و جای نمك و قاب عكس و انواع ظروف بشقاب كه با طرحهای بسیار زیبا بصورت جُندكاری قلمزنی شده موزه ها و مجموعه
ص: 837
های خصوصی را زینت می بخشند.
باغ پرندگان فعالیت خود را در مرداد ماه 1375 آغاز كرده است. این باغ با مساحتی بالغ بر 55000 مترمربع یكی از جاذبه های تفریحی شهر اصفهان است. این مجموعه كه بخشی از پارك جنگلی ناژوان و رودخانه زاینده رود است از معدود باغهای پرندگان در خاورمیانه می باشد. مساحت داخلی زیر توری باغ 17000 مترمربع و مساحت توری كه بر روی 16 ستون متحرك به ارتفاع حداكثر 32 متر قرار گرفته است 40000 مترمربع است.
باغ پرندگان توسط شهرداری اصفهان احداث شده است و اكنون تحت مدیریت طرح ساماندهی ناژوان و صفه اداره می شود. این مجموعه از قسمتهای مختلفی تشكیل شده است كه به اختصار به معرفی آنها می پردازیم.
این جزیره بزرگترین جزیره رودخانه زاینده رود است كه فضای سبز آن زیبایی خیره كننده ای به باغ پرندگان داده است. این جزیره با یك پل چوبی به باغ پرندگان متصل می شود.
نمونه كوچكی از باغ پرندگان، همراه با برخی گونه های پرندگان آزاد در باغ است. این ماكت ساختار و سازه باغ را برای بازدید كنندگان در بدو ورود به نمایش می گذارد.
بخش اداری باغ پرندگان در این قسمت قرار دارد. هماهنگی كلیه امور مربوط به باغ اعم از امور بازدید كنندگان و پرندگان توسط كارشناسان و پرسنل این بخش صورت می گیرد.
این ساختمان كه به شكل برج كبوتر تعبیه گردیده دارای دستگاههای جوجه كشی جهت تكثیر و زاد آوری پرندگان و شامل اطاقهایی برای نگهداری از جوجه های تازه متولد شده و والدین در حال جفت یابی می باشد.
این مجموعه با
ص: 838
داشتن ورودی؛ یكی جهت خریداری بلیط (ورودی اول) و دیگری برای تحویل آن (ورودی دوم)، مسیر ورود بازدید كنندگان را مشخص می سازد. باغ پرندگان مكانی است كه امكانات ویژه ای جهت زندگی هر پرنده تقریباً مطابق با محیط زیست طبیعی آن پرنده اختصاص داده شده است. از جمله این امكانات موارد زیر را می توان نام برد: 1) بركه ها: 4 بركه كوچك و بزرگ در باغ پرندگان وجود دارد كه محل زندگی پرندگان آبچر مانند انواع اردك ها، قوها، غازها و … می باشد. بركه بزرگی در قسمت مركزی باغ قرار گرفته است بطوریكه تعداد زیادی از این پرندگان آبچر را در بر می گیرد. 2) صخره: صخره باغ كه در ضلع شرقی قرار گرفته محیط زیستی مناسب جهت پرندگان كوهستانی و بیابانی است. پرندگانی چون كبكها بیشتر در این محیط دیده می شوند. 3) قفسهای شیشه ای: از آنجا كه اصفهان دارای شرایط اقلیمی خاص خود می باشد، این قفسها با دارا بودن امكانات ویژه ای چون دستگاه تهویه، شوفاژ و كولر محیط مناسبی را برای پرندگانی كه در محیط زیست طبیعی آنها شرایط خاص آب و هوایی حاكم است، فراهم می نماید. 4-قفسهای آهنی: این قفسها به دلیل نوع تغذیه پرندگان شكاری ساخته شده است. زیرا اینها در صورت آزاد بودن در محیط از سایر پرندگان و جوجه آنها استفاده می كنند. همچنین سعی شده است محیط زیست طبیعی آنها كه مناطق صخره ای كوهستانی است در قفسهای مربوط مهیا گردد. 5) فضای سبز جنگلی: این فضا كه از جمله مناطق زیست پرندگان جنگلی است در سرتاسر محیط باغ ایجاد شده
ص: 839
و پرندگان به صورت آزاد در این فضا پرواز می كنند. از مهمترین اهداف احداث این باغ موارد زیر را می توان نام برد: 1-پر كردن اوقات فراغت و تفریح و تفرجّ بازدید كنندگان. 2-بالا بردن سطح اطلاعات و آگاهی مردم در ارتباط با پرندگان. 3-فراهم كردن شرایط مناسب جهت جذب توریست. 4-حفاظت ژنتیكی از گونه های در حال انقراض. 5-تولید و تكثیر پرندگان نادر و فروش پرندگان مازاد. 6-تاكسیدرمی گونه های تلف شده به عنوان یك صنعت و هنر. 7-مطالعه و تحقیق بر روی گونه های جدید. این باغ در 4 كیلومتری غرب پل وحید در حاشیه زاینده رود و در پارك طبیعی ناژوان واقع شده است.
باغ پرندگان از اراضی آبرفتی سواحل زاینده رود با مواد ریز دانه رسوبی است. این اراضی عموماً نسبت به اراضی پست و سیلابی مرتفع تر است. آب زیرزمینی نقش عمده ای در حاصلخیزی این خاكها داشته است. خاك مساعد، رطوبت كافی و اقلیم نسبتاً مناسب و مساعد، شرایط فراهم شدن پوشش گیاهی از نوع درخت و درختچه را فراهم آورده است.
شامل:1-گردو 2-سرونقره ای 3-سپیدار 4-نارون 5-توت سفید 6-كاج تهران 7-كبوده ها 8-چنار 9-زالزالك 10-سرو خزنده 11-بیدمجنون 12-اقاقیا 13-زبان گنجشك و …
نیز شامل:1-برگ بو 2-زرشك 3-ختمی درختی 4-رزماری 5-سیب گل 6-پیچ امین الدوله 7-ماگنولیا
انواع درخت ها و درختچه های فوق بر زیبایی و طراوت محیط افزوده است.
آب مورد نیاز باغ پرندگان از دو حلقه چاه نیمه عمیق تأمین می شود كه با سیستم پمپاژ و استفاده از منابع آب، به سمت فضای سبز، بركه، و جویبارها... هدایت می شود.
بیش
ص: 840
از 120 گونه پرنده از مناطق مختلف جهان در باغ پرندگان گردآوری شده و روز به روز به تعداد این گونه ها افزوده می گردد. تعداد این پرندگان در حدود 2000 قطعه بوده و با توجه به شرایط زیست طبیعی آنها، در محیطهای مختلف به سر می برند. برای معرفی این 120 گونه پرنده به ذكر انواع خانواده های آنها می پردازیم: 1-مرغابی 2-طوطیها 3-شاهین 4-فلامینگو 5-بلبل خرما 6-پلیكان 7-دم جنبانك 8-كبوتر 9-مرغ شاخدار 10-توكا 11-باز، عقاب، لاشخور 12-یلوه 13-فنچ یا سهره 14-كوكر 15-آبچیلك 16-چكاوك 17-زرده پره 18-قرقاول 19-تراكو 20-توكان 21-جغد 22-گنجشك 23-كلاغ 24-بوقلمون 25-حواصیل 26-سار 27-لك لك 28-شترمرغ 1-تفریح و سرگرمی و پر كردن اوقات فراغت بازدید كنندگان. 2-استفاده از آب و هوای سالم و فضای سبز. 3-مشاهده پرندگان از نزدیك. 4-ارائه اطلاعات در مورد پرندگان اعم از آشنایی با نام و خصوصیات آنها، نحوه تخمگذاری، تغذیه، زیستگاه و... به بازدید كنندگان علاقه مند. 5-ارائه برشور، كارت پستال و تقویم به بازدید كنندگان. 6-مشاور دامپزشكی و راهنمایی بازدید كنندگان جهت نگهداری پرندگان در خانه، بطور رایگان. 7-معاوضه پرندگان مازاد با گونه های جدید مورد نیاز برای باغ. 8-نگهداری پرندگان اهدا شده توسط بازدید كنندگان به باغ و ارائه مجوز بازدید رایگان جهت تشویق عموم مردم به این امر. 9-امكان تهیه فیلم و عكس از پرندگان توسط بازدید كنندگان با دوربینهای عكاسی و فیلمبرداری شخصی. 10-نمایش كلكسیون های پر و تخم پرندگان جهت بازدید علاقمندان. با توجه به تعداد زیاد گونه های پرنده و فعالیتهای مربوط به آنها واحدهایی در این مجموعه دایر گردیده است كه توسط كارشناسان مربوط سرپرستی می شوند.
واحد تغذیه
ص: 841
باغ پرندگان از بدو تأسیس باغ آغاز به كار نمود. در ابتدا جیره های غذایی با بهره گیری از دانش اساتید صاحبنظر در امر تغذیه و استفاده از تجارب افراد موفق در زمینه نگهداری پرندگان تنظیم و جهت استفاده در تغذیه طیور آماده شد. سپس با تحقیقات و پیگیریهای مداوم كارشناسان مربوط در باغ در زمینه تنظیم جیره های غذایی و بهره گیری از جداول علمی تغذیه ای N. R. C اقدامات لازم جهت جیره نویسی آغاز و جیره مناسب پرندگان تهیه شد. پرندگان موجود در باغ از لحاظ عادات تغذیه ای به چند دسته طبقه بندی می شوند كه عبارتند از: 1-دانه خوار 2-ماهیخوار 3-گوشتخوار 4-میوه خوار 5-همه چیز خوار در واحد تغذیه برحسب گونه پرنده و نوع تغذیه آن مواد غذایی مختلفی در اختیار پرندگان قرار می گیرد كه به شرح مختصری از آن می پردازیم:
شامل انواع:فنچ ها = قناری ها = مرغ عشق ها = طوطی ها = میناها = سارها = بلبل ها
در تغذیه این پرندگان با توجه به نوع پرنده از دانه های مختلفی نظیر ارزن، كتان، شاهدانه، سیاه دانه، تخم گل آفتابگردان، نخود، ذرت و … استفاده می شود. جهت تأمین ویتامین های مورد نیاز این پرندگان از میوه ها و سبزیجات تازه نظیر سیب، هویج، جعفری و … نیز استفاده می شود.
شامل انواع: پلیكانها = اگرتها = باكلانها = اكراسها = كاكائی ها
انواع مختلف ماهیها در اختیار پرندگان ذكر شده قرار می گیرد كه از متداولترین آنها می توان ماهی سرخو، بیاح، (جهت مصرف پلیكانها) وكیلكا (جهت مصرف سایر پرندگان ماهیخوار) را نام
ص: 842
برد.
شامل انواع: عقابها = جغدها = كركسها = شاهینها
جهت تغذیه این گروه پرندگان از گوشت انواع حیوانات (نظیر كبوتر، موش، بلدرچین، خرگوش و …) و همچنین امعاء و احشاء (شش، سرخ روده) حیواناتی نظیر گوسفند و گاو به صورت متناوب استفاده می شود.
شامل انواع:تراكوها = توكانها = میوه خوارها = طوطی ها
این پرندگان علاقه فراوانی به میوه هایی از قبیل سیب، هویج و موز … دارند و سعی می شود متناسب با فصل در جیره غذایی آنها میوه جات تازه گنجانده شود البته باید دانست كه این پرندگان با وجود تمایل به میوه ها به دانه هایی از قبیل دانه های فراهم شده ماكیان (نظیر پلت ها) نیز بسیار علاقه مند می باشند.
این پرندگان علاوه بر دانه خواری، علاقه فراوانی به خوردن حشرات، كرمها و لارو آنها دارند و از خوردن میوه ها و سبزیجات نیز لذت می برند. در باغ پرندگان سعی گردیده كه مواد مورد نیاز این پرندگان در جیره غذایی آنها گنجانیده شود گرچه با توجه به شرایط فیزیكی باغ و آزاد بودن پرندگان در محوطه دستیابی به لارو حشرات در محیط باغ برای این پرندگان میسر می باشد. در پایان لازم به ذكر است واحد تغذیه باغ پرندگان علیرغم وجود برخی مشكلات نظیر تنوع پرندگان موجود در باغ و به تبع آن متفاوت بودن نیازهای هر گروه توانسته است تا حدی احتیاجات غذایی همه گروههای پرندگان موجود در باغ را فراهم سازد و در این راستا تحقیقات همچنان ادامه دارد.
فعالیت این واحد از سال 1375 به صورت واكسیناسیون پرندگان توسط دام
ص: 843
پزشك باغ علیه بیماریهایی مثل نیوكاسل به صورت تزریقی و خوراكی آغاز شد. از آنجا كه برخی از پرندگان در محوطه باغ آزاد هستند و توانایی پرواز بلند دارند استفاده از واكسن تزریقی كه مستلزم دسترسی به پرنده و تزریق واكسن به آن است، به تنهایی برای همه آنها میّسر نیست لذا واكسیناسیون پرندگان به صورت خوراكی و تزریقی توأمان انجام می پذیرد. وجود گونه های مختلف پرندگان در باغ و بیماریهای گوناگون كه در مورد هر گونه از پرنده امكان بروز دارد سبب شد تحقیقات و بررسیهایی از كتب و مقالات معتبر علمی صورت پذیرد و با شناخت بیشتر بیماریها و با كمك دام پزشك باغ كه بصورت آنكال در باغ حضور می یافت كار درمان پرندگان بیمار توسط كارشناس مربوط به این واحد آغاز گردید و نتایج ارزشمندی به دست آمد كه به دلیل عدم اطلاعات كافی در مورد پرندگان زینتی در كشور ما بسیار حائز اهمیت می باشد. یكی از بیماریهای شناخته شده در رابطه با پرندگان نوعی بیماری انگلی شایع در مرغ عشقها، طوطیها و قناری ها است كه اهمیت شناخت و نوع درمان آن سبب شد تا تحقیقات انجام شده در این واحد در كنفرانس زیست شناسی كه در سال 1377 در اصفهان برگزار گردید، ارائه شود. هم اكنون نیز با احداث كلینیك، كار درمان و واكسیناسیون پرندگان در باغ ادامه دارد و تحت نظارت این واحد گونه های مختلف پرندگان و جوجه های آنها بر علیه بیماریهای مثل نیوكاسل، برونشیز عفونی، آبله، مارك و … طبق جدول زمانبندی واكسینه می شوند و پس از آن به مدت چند روز
ص: 844
(حداقل سه روز) جهت پیشگیری از بروز بیماریهای ثانویه به آنها آنتی بیوتیك و مولتی ویتامین و مكمل های مورد نیاز دیگر داده می شود. در طول این مدت كلیه بركه های موجود در باغ تخلیه می گردد تا درصد بازدهی واكسیناسیون خوراكی حتی الامكان افزایش یابد وسپس جهت اطمینان بیشتر به پرندگانی كه امكان دسترسی به آنها در باغ وجود دارد واكسن به صورت تزریقی نیز داده می شود. این واحد از ابتدا زیر نظر دام پزشك كار خود را آغاز كرده و هم اكنون نیز این همكاری وجود دارد و دام پزشك باغ به صورت آنكال در مواقع ضروری در باغ حضور می یابد و داروهای لازم را تجویز می كند. همچنین پرندگان تلف شده برای مشخص شدن علت مرگ توسط دام پزشك كالبدشكافی می شوند و علت مرگ آنها صورتجلسه می گردد و با مشخص شدن علت مرگ پیشگیری های لازم برای بقیه پرندگان انجام می پذیرد. در مواردی كه تشخیص علت مرگ پرنده به بررسیهای بیشتری نیاز داشته باشد لاشه آن برای انجام آزمایشات به آزمایشگاه دامپزشكی منتقل می گردد و نتیجه آزمایش جهت درمان و پیشگیری در سایر پرندگان مورد استفاده قرار می گیرد. تا كنون گونه های مختلفی از پرندگان از جمله قرقاولها، طاووسها، طوطی ها، مرغ عشقها، انواع پرندگان شكاری و آبچر بیمار با استفاده از داروها و آنتی بیوتیكهای مختلفی مانند انروفلوكساسین، سولفونامیدها، سولتریم، تایلوزین، تتراسایكلین ها لینكومایسین و … بسته به نوع بیمار تحت درمان قرار گرفته اند و اثر آنتی بیوتیكها بر گونه های مختلف نیز بررسی گردیده است. همچنین داروهایی مانند: لوامیزول، … برای
ص: 845
انگلهای داخلی و گرد كوپكس برای انگلهای خارجی از جمله داروهای مؤثر و مورد استفاده در این واحد می باشند. شایان ذكر است این واحد همواره آماده پاسخگویی به سؤالات مردم و بازدید كنندگان در مورد نگهداری پرندگان و مشاوره جهت درمان پرندگان بیمار بصورت حضوری یا تلفنی و بصورت رایگان آماده پاسخگویی می باشد.
بیشتر بیماریهای پرندگان كه غیر قابل درمان و مسری می باشد دارای دوره كمون بوده و علائم آنی قابل تشخیص ندارند، لذا قرنطینه كردن پرندگان جدید الورود و خریداری شده برای اطمینان از سلامتی آنها و جلوگیری از انتقال بیماریها به پرندگان دیگر حائز اهمیت فراوان می باشد. در طول مدت قرنطینه رفتارهای پرنده مورد بررسی قرار می گیرد و علائم و رفتارهای مشكوك نمایان می شود. همچنین در این مدت به پرنده امكان داده می شود خود را با محیط جدید سازش دهد و از استرسهای ایجاد شده ناشی از جابجایی و تغییر محل پرنده كاسته شود و پس از آن علیه برخی بیماریها واكسینه گردد. در باغ پرندگان كلیه پرندگان جدید الورود كه اهدا می شوند یا خریداری می گردند حداقل به مدت 2 هفته در قرنطینه نگهداری می شوند و كلیه موارد فوق مرحله به مرحله انجام می شود و پس از تأیید سلامتی در محوطه باغ در محلهای مربوط رها می شوند.
از آنجا كه در مورد بسیاری از بیماریهای پرندگان پیشگیری مهمتر از درمان می باشد رعایت اصول بهداشتی در همه قسمتها و واكسیناسیون پرندگان دو امر كاملاً ضروری بنظر می رسد. در باغ پرندگان این امر از سال 1375 به طور مقطعی
ص: 846
و پس از آن از سال 1377 بصورت جدی و تحت واحد جداگانه بهداشت پرندگان مورد توجه قرار گرفت. چرا كه بهترین راه پیشگیری از بیماریها رعایت بهداشت محیطی و تغذیه ای می باشد. در باغ پرندگان كلیه قفسها و محیطهای نگهداری پرندگان در محوطه باغ به صورت دوره ای (حداكثر دو هفته یكبار) با شعله آتش ضد عفونی شده و بستر و محل نشیمن آنها بطور كامل تعویض می گردد. همچنین محل نگهداری پرندگان زینتی موجود در اتاقهای شیشه ای روزانه شستشو و نظافت شده و ظروف دانخوری و آبخوری آنها ضد عفونی می گردد به دلیل حساسیّت و ارزشمندی این پرندگان هر 6 ماه این اتاقها بطور كامل تخلیه می گردد و با مواد ضدعفونی مختلف باكتری كش، ویروس كش و قارچ كش شستشو می شود و در خاتمه با شعله آتش ضدعفونی می گردد و سپس پرندگان به محلهای خود بازگردانده می شوند. در مدخلهای ورودی باغ نیز حوضچه های ضدعفونی وجود دارد و بازدید كنندگان هنگام ورود بایستی از داخل این قسمت عبور كنند. مواد ضدعفونی كه بیشتر مورد استفاده قرار می گیرند عبارتند از پویدون آیداین، ژرموكیلر، به آسای یددار و ستریمیدین C و … مهمترین راه پیشگیری از بروز بیماری در پرندگان و بخصوص جوجه های آنها رعایت بهداشت كامل در محیط نگهداری و تغذیه سالم آنها می باشد.
ابتدا آمار پرندگان باغ و سایر قسمتها به صورت دستی نوشته می شد و روزانه توسط كارشناسان مربوط در باغ مورد بررسی قرار می گرفت از سال 1382 آمار كلیه قسمتها كامپیوتری گردید و كلیه واحدها آمار روزانه خود را
ص: 847
به صورت گزارش روزانه به این واحد منتقل می كند این آمار توسط كارشناس مربوط وارد كامپیوتر می شود به طوری كه آمار قسمتهای مختلف اعم از سالن تكثیر، كلینیك، قرنطینه، محوطه باغ و قفس ها، تخم پرندگان، تلفات و … به روز در دسترس می باشد.
در این قسمت با استفاده از كتب و مجلات علمی معتبر و سایت اینترنت اطلاعات در مورد پرندگان جدید الورود و همچنین مطالب در مورد نگهداری، تولید مثل و پرورش، نوع لانه و هر گونه اطلاعاتی كه در مورد پرندگان مورد نیاز باشد تهیه و ترجمه می گردد و در اختیار قسمتهای مختلف قرار می گیرد. شایان ذكر است كه از شروع سال 1383 كلیه واحدها نیز در این زمینه كوشش بیشتری می كنند و در رابطه با واحد مربوط اطلاعات مورد نیاز را جستجو می نمایند. در این قسمت اطلاعات در مورد پرندگان مختلف توسط كارشناسان مربوطه تهیه می گردد و جهت ساخت تابلوی معرفی پرندگان، تهیه كتاب، بروشور، راهنمایی مردم و… مورد استفاده قرار می گیرد. همچنین عكسها و فیلم پرندگان در این قسمت نگهداری می شود و در مواقع لزوم برای كارهای مختلف مورد استفاده قرار می گیرد از سایر فعالیتهای روابط عمومی می توان: تهیه تابلوهای هشدار دهنده، بروشور، كارت پستال، تقویم، فلكس از پرندگان، فیلم و … را نام برد.
واحد تكثیر باغ پرندگان فعالیت خود را از سال 1376 آغاز نمود كار تكثیر را در ابتدا با جفت كردن قناریها و ایجاد شرایط مناسب، شروع كرد. پس از آن تحقیقاتی در زمینه تكثیر یك نوع طوطی زیبا به نام كوكاتیل
ص: 848
آغاز شد و با تلاشهای فراوان این گونه كمیاب نیز تولید و تكثیر شد. این موفقیتها سبب گشت تا دامنه فعالیت این واحد افزایش یابد و در حال حاضر تقریباً بیشتر گونه های موجود قابلیت تكثیر در این واحد را دارا می باشند. اولین دستگاه جوجه كشی در سال 1379 خریداری گردید و به این طریق تكثیر مصنوعی پرندگان آغاز شد. لازم به ذكر است كه پرندگان براساس نوع جوجه هایشان به 2 دسته تقسیم می شوند: 1-پرندگان با جوجه های دیررس (Altricial) مانند انواع طوطی ها؛ جوجه های این پرندگان هنگام خروج از تخم قادر به دوری از والدین نیستند و عموماً بدن آنها بدون پر می باشد و حداقل تا مدت محدودی باید توسط والدین تغذیه و نگهداری شوند. 2-پرندگان با جوجه های زودرس (Cortical) مانند انواع ماكیان؛ جوجه های این پرندگان هنگام خروج از تخم قادر به جدایی از والدین هستند و بدن آنها كاملاً پوشیده است و خود مستقلاً قادر به تغذیه و حركت هستند. در این واحد، نر و ماده جفت شده پرندگانی را كه جوجه های دیررس دارند از بقیه پرندگان جدا و در قفس منحصری قرار داده و در محلی ساكت و آرام شرایط لازم را برای این پرندگان در فصل تولید مثل جهت تخم گذاری و جوجه در آوری و پرورش آنها فراهم می كنند. پرندگانی كه جوجه های زودرس دارند در این مجموعه به دو صورت تكثیر می یابند. 1-طبیعی 2-مصنوعی 1-روش طبیعی: هنگامی است كه جنس ماده كرچ شده و بر روی تخمهایش می خوابد و یا اینكه جهت جوجه آوری از بوقلمون یا مرغ
ص: 849
كرچ شده استفاده می گردد. مهمترین مسئله در تولید مثل پرندگانی كه به روش طبیعی تكثیر یافته و جوجه های دیر رس دارند تعیین جنس نر و ماده است، چون اكثر این پرندگان تك زوجی بوده و تنها با یك پرنده دیگر غیر همجنس جفت می شوند.
2-روش مصنوعی زمانی انجام می گیرد كه جنس ماده در محیط مصنوعی باغ كرچ نمی شود و باید تخمها جهت جوجه درآوری به دستگاه جوجه كشی منتقل شوند و جوجه های خارج شده از تخم نیز با امكانات خاص از قبیل مادر مصنوعی و … پرورش داده شوند. لازم به ذكر است كه موفقیتهای بدست آمده دراین واحد به مرور افزایش یافته است از جمله می توان به موارد زیر اشاره كرد: 1-احداث یك ساختمان برج مانند جهت تكثیر پرندگان. 2-خرید دومین دستگاه جوجه كشی جهت تكثیر. 3-ساخت قفس ها و تأمین احتیاجات جوجه ها در مراحل مختلف تكثیر و پرورش آنها. تا كنون واحد تكثیر و پرورش باغ پرندگان موفق به تكثیر بیش از 30 گونه از پرندگان باغ شده كه عبارتند از:
الف-انواع طوطی ها: -الكساندرین -كوكاتیل -مرغ عشق -پشت قرمز -مرغ عشق سرهلویی -طوق صورتی -رزلاب
-كبك معمولی-كبك كالیفرنیا-طاووس-انواع قرقاول شامل قرقاول معمولی، سیلور، طلایی و لیدی ام هرست (Lady)-انواع مرغ و خروس شامل مویی، كاكلی، مینیاتوری، ابریشمی، شاخدار و فری -بوقلمون -تیهوج -انواع كبوتران زینتید -شترمرغ
ه-انواع قمری شامل الماسی، خانگی و معمولیی -كوكرم -مینان -اكراسو -گاو چرانك و اگرت
ل-انواع فنچ ها شامل: -فنچ گوراسبی -فنچ سرسیاه -فنچ معمولی
آبچر شامل: -غاز -انواع اردكها -طاووسك
این واحد با شروع فعالیت تكثیر در
ص: 850
باغ پرندگان آغاز به كار نمود و با پرورش جوجه های یك ماهه و یا جوجه های زودرس (cortial) تولید شده در واحد تكثیر و تحویل آنها در هنگام بلوغ جنسی به محوطه باغ به افزایش تعداد گونه های پرندگان در این مجموعه كمك می نماید. جوجه ها پس از بلوغ در صورت نیاز، داخل محوطه یا قفسهای موجود در باغ رها می شوند و در صورت عدم نیاز، با پرندگان مورد نیاز معاوضه می گردند. تقریباً اكثر گونه هایی كه در سالن تكثیر تولید و در واحد پرورش بالغ می گردند، در محوطه رها می شوند. شایان ذكر است؛ كلیه پرندگانی كه از واحد تكثیر به واحد پرورش تحویل داده می شوند شامل انوع جوجه های زودرس یا (cortial) می باشند. تاكسیدرمی از یك كلمه یونانی به معنای تهیه پوست، مشتق شده كه در زبان فارسی به معنای پوست آرایی می باشد. با بررسی های به عمل آمده در زمینه تاكسیدرمی مشخص گردیده كه پایه گذاران اولیّه این فن بنحوی در زمینه نگهداری حیوانات فعالیت داشته اند. پدر موزه و ابداع كننده فن تاكسیدرمی و بوجود آورنده اولین باغ وحش، "سوتر" می باشد. سوتر اولین بار در اواخر قرن هیجدهم تصمیم گرفت تعدادی حیوان زنده را در محلی گردآوری كند و جهت انجام این كار زحمات و هزینه های زیادی متحمل شد. با توجه به اینكه بسیاری از گونه های حیوانات نادر یا گران قیمت بودند، پس از تلف شدن، جمع آوری مجدد آنها مشكلات زیادی را به همراه داشت. سوتر به فكر افتاد كه یك نمونه از پوست دباغی شده حیوانات تلف شده
ص: 851
را بر روی یك چارچوب به نمایش بگذارد و به این ترتیب اولین كار تاكسیدرمی در دنیا به نمایش درآمد و پس از آن توسعه و تكامل یافت. امروزه با گذشت زمان و پیدایش ابزارها و متدهای علمی جدید تاكسیدرمی نه تنها واجد جنبه های هنری بلكه از نظر علمی نیز بسیار قابل توجه است. فعالیتهای واحد تاكسیدرمی باغ پرندگان بر مبنای اطلاعات علمی بدست آمده در خصوص تاكسیدرمی پرندگان بوده و در این زمینه ابتكاراتی نیز انجام شده است.
این واحد فعالیّت خود را از سال 1376 شروع نموده است و تا كنون از تعداد زیادی پرنده از جمله بزرگترین آنها كه شتر مرغ می باشد در باغ پرندگان اصفهان تاكسیدرمی شده است. در بین این گونه های تاكسیدرمی شده، گونه های كمیابی مانند هوبره كه در مناطق خشك و كویری زندگی می كند و چندین پرنده كمیاب دیگر مانند شاهین، طرلان، عقاب طلایی و دال را می توان نام برد. این واحد جهت حفظ موقعیت علمی همواره كوشیده است با مراكز و مؤسسات تاكسیدرمی داخل كشور در ارتباط باشد و از تجارب وتكنولوژی روز علم تاكسیدرمی استفاده نماید. همچنین این واحد در زمینه توسعه و ایجاد رشته های مختلف وابسته به تاكسیدرمی مانند تهیه كلكسیون های پا، نوك و پَر نیز فعالیت دارد و در چندین نمایشگاه داخلی شركت كرده و لوح تقدیر دریافت كرده است. در اینجا لازم است از آقایان دكتر تاجبخش بنیان گذار هنر و فن تاكسیدرمی در ایران و دكتر محمد علی جعفریان استاد دانشگاه اصفهان و مؤسس موزه تاریخ طبیعی استان اصفهان قدردانی و تشكر شود. مراحلی
ص: 852
كه لاشه یك پرنده برای تبدیل شدن به یك نمونه تاكسیدرمی باید طی نماید به شرح زیر می باشد:
1-پوست كنی:
لاشه پرنده را با یك شكاف سراسری از ناحیه سینه تا دم پرنده از پوست جدا می كند.
2-چربی گیری:
با توجه به اینكه گوشت و چربیهای باقی مانده روی پوست باعث فساد و تخریب آن می شود پس از چربی گیری پوست و با عملیات دباغی ضدعفونی و شستشو این مرحله به پایان می رسد بنابراین چربیهای موجود در پوست جدا و پوست ضدعفونی و شستشو می شود.
3-خشك كردن پرها و پرآرایی:
پوست شسته شده به وسیله خاك اره و براكس رطوبت گیری می شود وپرها به كمك جریان هوای فشرده دستگاه كمپرسور باد خشكانده و به كمك پنس در ردیف خود منظّم می شوند.
4-قالب سازی:
با توجه به اندازه بدن پرنده قالبی در نظر گرفته می شود. به صورتی كه برای لاشه های كوچك قالب هایی كوچك از پوشال و نخ و برای لاشه های بزرگ قالب هایی از فایبرگلاس ساخته می شود.
5-اسكلت بندی:
جهت ایجاد اسكلت ثانویه، مفتولها از داخل جمجمه و استخوانهای بال و پا عبور داده شده و در قالبی كه از پیش ساخته شده محكم می شود.
6-حالت دادن:
پس از اسكلت بندی، پوست بر روی قالب آماده شده كشیده و محل برش به كمك نخ و سوزن با دقت دوخته می شود. پس از پایان كار با مشاهده دقیق پرنده زنده سعی می شود كه طبیعی ترین حالت ممكن به نمونه تاكسیدرمی داده شود. در واحد تاكسیدرمی باغ پرندگان
ص: 853
جهت حفظ نمونه از آسیب های ناشی از تأثیر گردوغبار، رطوبت و حشرات و همچنین به منظور معّرفی محیط زیست طبیعی پرنده با استفاده از مواد فایبرگلاس و گیاهان خشك و رنگ آمیزی شده صحنه آرایی یا دیوراما سازی شده و نمونه مورد نظر در فضای ایجاد شده نصب می گردد. این هنر ارزشمند با تبدیل یك لاشه غیرقابل مصرف به یك مدل زیبا امكان مشاهده و بررسی دقیق را برای بازدید كنندگان ایجاد می كند و زیبایی های طبیعت به این شكل نیز به تصویر كشیده می شود.
11-واحد فضای سبز و خدمات:
فعالیتهای واحد فضای سبز و خدمات باغ پرندگان به اختصار بشرح زیر می باشد:
1-چمن كاری قسمتهای مختلف و حفاظت از محیط سبز باغ 2-مبارزه با علفهای هرز 3-كاشت گلهای فصل 4-كاشت، گیاهان و درختچه های متناسب با شرایط زیست پرندگان 5-هرس درختان باغ 6-كود دهی قسمتهای مختلف فضای سبز 7-شستشوی بركه ها و پیاده روهای باغ به صورت مداوم 8-كاشت علوفه مناسب جهت تغذیه پرندگان 9-حفاظت و حراست از پرندگان و محوطه داخلی و خارجی باغ به صورت شبانه روزی توسط انتظامات باغ پرندگان. 10-ساخت قفسهای مناسب مطابق با شرایط زیست پرندگان
یكی از زیباترین، بزرگترین و اصیل ترین انواع طوطی ها، طوطی های آرا هستند این طوطی ها به دلیل رنگهای متنوع پر و بال، بسیار جذاب و دیدنی می باشند و همچنین بسیار زیرك و با هوش هستند و به راحتی دست آموز می شوند. خانواده این طوطی ها از ارزش بسیار بالایی برخوردار هستند. در باغ پرندگان در سال 1378 برای اولین بار مقدمات خریداری این
ص: 854
نوع طوطی از كشورهای عربی برای مجموعه فراهم شد ولی به دلیل تغییر مدیریت باغ این امر امكان پذیر نگردید و سرانجام در سال 1382 با همكاری مدیرعامل محترم طرح ساماندهی ناژوان و صفه این امر میسر گردید و دو جفت از این طوطی های زیبا و گران قیمت خریداری شد. یك جفت طوطی آرای آبی و یك جفت طوطی آرای قرمز تیره یا آرای بال سبز، با اضافه شدن این پرندگان به گونه های موجود، جاذبه باغ برای بازدید كنندگان صد چندان شده است و این موضوع با قدری تأمل در كنار محل نگهداری این طوطی ها و كنترل رفتار بازدید كنندگان و اظهار نظر آنها كاملاً مشهود می باشد.
رده بندی و مشخصات طوطی های آرا:
رده پرندگان (Aves)
راسته طوطی شكلان Psittaciformes
خانواده Aratingidae
زیر خانواده Aratinginae
نام علمی:(جنس و گونه)(Ara ararauna) نام فارسی:آرای آبی، طلایی
نام انگلیسی Blue and Gold Macaw
مشخصات آرای آبی:
طول:90 سانتیمتر
رنگ پر و بال در قسمت پشتی آبی رنگ و در قسمت سینه زرد درخشان است. قسمت پیشانی سبز رنگ می باشد نوك آنها سیاه رنگ و پاها خاكستری تیره می باشد. آرای قرمز تیره نیز دارای همان رده بندی است ولی نام علمی (جنس و گونه) آنAra Chloroptera می باشد. محیط زیست طبیعی این پرنده: نواحی عمده ای از شمال آمریكای جنوبی است رنگ اصلی این پرنده قرمز تیره است پرهای پوششی كوچك، بال قرمز تیره و پرجلا، پرهای پوششی متوسط بال، سبز و شاهپرها، آبی رنگ می باشند. پرهای وسطی دم، قرمز و سرآنها آبی رنگ می باشد. پرهای خارجی دم، آبی
ص: 855
و قسمت خارجی آنها قرمز است. قسمت فوقانی نوك، استخوانی رنگ و قسمت زیرین آن سیاه می باشد.
یك گونه پرنده اعجاب انگیز و بی نظیر دیگر چه از نظر شكل ظاهری (نوك بسیار بزرگ و زرد رنگ) و چه از نظر رفتاری توكانها می باشند. این پرندگان به قدری زیبا و دیدنی هستند كه از نظر بسیاری از بازدیدكنندگان طبیعی بودنشان مورد سئوال قرار می گیرد و تصور می كنند كه آنها اسباب بازی هستند. این پرندگان به راحتی دست آموز می شوند و قادرند توپ بازی و كارهای موزون دیگر را انجام دهند. بسیار باهوش و كنجكاو هستند. این پرندگان بومی آمریكای استوایی هستند و از مكزیك جنوبی تا آمریكای جنوبی و جزائر اطراف آن یافت می شوند. در نیمه دوم سال 1382 یك جفت از این پرنده بسیار زیبا و گران قیمت به دستور مدیرعامل محترم طرح و اهتمام مشاور محترم ایشان خریداری گردید و بر جاذبه باغ بسیار افزوده بطوری كه سبب حیرت بازدید كنندگان هنگام عبور از این قسمت می گردد. مشخصات: نوك توكانها گاهی به اندازه طول بدن آنها می رسد ولی با وجود اندازه بزرگش وزن كمی دارد. اندازه طول بدن آنها 35 تا 40 سانتیمتر است. این گونه به دلیل اندازه بزرگ نوك قادر به پرواز كردن نمی باشد و معمولاً برای رفتن از شاخه ای به شاخه ای دیگر می جهد.
رده بندی:رده پرندگان (Aves)راسته Piciformesخانواده Ramphastidaeنام علمی (جنس و گونه) Ramphastos toco نام انگلیسی Toco Toucanنام فارسی توكان
(طوطی بارتا)، Cacatua sulphurea گونه دیگر پرنده خریداری شده طوطی كوكاتوی تاج زرد یا طوطی
ص: 856
بارتا می باشد. طول این پرنده حدود 33 سانتیمتر می باشد. رنگ اصلی اش سفید، رنگ پرهای روی گوش و قسمت فوقانی سرش زرد است. دارای حركات بسیار زیبا می باشد. همچنین در نیمه دوم سال 1382 به دستور مدیر عامل محترم طرح طی مأموریتی كه توسط مشاور مدیر عامل باغ و یكی از كارشناسان به شمال كشور انجام شد گونه های دیگری از پرندگان آبچر مانند آبچلیك، خروس كولی، اردك وحشی، چنگر، فلامینگو و همچنین چند نوع قرقاول زیبا و دیدنی دیگر كه در باغ موجود نبود خریداری گردید. هم اكنون كار بر روی شرایط نگهداری، تولید مثل و … پرندگان جدید ادامه دارد. اضافه شدن بیش از 10 گونه پرنده بسیار نادر و ارزشمند در عرض چند ماه در طول تأسیس باغ پرندگان بی سابقه می باشد.
شترمرغ یكی از جذاب ترین پرندگان است كه برای اولین بار در سال 1378 برای باغ پرندگان خریداری گردید و با توجه به اینكه بالغ شدن این پرنده مدت زمانی (حدوداً 2 سال) بطول می انجامد، لذا برای اولین بار تخم گذاری این پرنده در سال 1381 آغاز گردید ولی به دلیل كمبود امكانات جهت تكثیر آنها از قبیل دستگاه مخصوص جوجه كشی، متأسفانه تولید جوجه از آنها مقدور نشد تا اینكه در دی ماه سال 82 این عمل با همكاری یك مركز تكثیر شتر مرغ امكان پذیر گردیده و با استفاده از دستگاه جوجه كشی سه قطعه جوجه شتر مرغ تكثیر و به باغ پرندگان انتقال یافت و تا خریداری دستگاه جوجه كشی مناسب شتر مرغ، این همكاری با مركز فوق ادامه دارد.
ص: 857
ین مرغ و خروس ها یكی از زیباترین و جذاب ترین انواع مرغ های زینتی هستند كه به وسیله پرهای كاملاً سفید یكدست به صورت كاكل بر روی سرشان و بدن كاملاً سیاهشان جلوه ای خاص دارند. این پرندگان به آسانی قدرت تكثیر دارند و افزایش آنها بر جاذبه باغ افزوده و می تواند منبع مناسبی جهت فروش در بازار نیز باشند چرا كه به دلیل زیبایی آنها علاقمندان زیادی دارند.
از سال 1362 لغایت 1369 فكر احداث مجموعه فرهنگی باغ غدیر از طرف شهرداری بین مسئولین مطرح شد و در اواخر سال 1364 بنا بر پیشنهاد شهرداری اصفهان، طرح بنای یادبود علامه امینی در باغ غدیر به مسابقه گذاشته شد. طرح های اولیه در تاریخ 27 / 12 / 1364 برای شهرداری اصفهان ارسال گردید. پس از چند ماه كار احداث مجموعه فرهنگی باغ غدیر شروع شد و در سال 1372 مجموعه افتتاح گردید.
این بنا به یادبود علامه امینی تأسیس شده و از اركان این مجموعه محسوب می گردد كه شامل موزه یادبود علامه امینی میباشد.
با مساحتی به وسعت 750 مترمربع و دارای دو سالن مجزا جهت مطالعه خواهران و برادران و در اختیار داشتن بالغ بر 12000 جلد كتاب زمینه مساعدی را جهت طالبان علم و دانش فراهم نموده است و به سیستم مكانیزه مجهز می باشد و در این قسمت كتابخانه تخصصی امیرالمؤمنین و كتابخانه كامپیوتری امام علی علیه السلام نیز موجود می باشد.
(سالن ورزش-استخر و دو زمین تنیس)این مجموعه با مساحتی به وسعت 3680 مترمربع دارای یك باب استخر و حمام سونای خشك و
ص: 858
بخار، دو زمین تنیس و سالن بدنسازی مجهز آماده ارائه خدمات به خواهران و برادران می باشد.
این مركز كه وابسته به كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان می باشد علاوه بر ارائه كتاب با تشكیل كلاسهای مختلف هنری و برپایی جشنها، محیطی آموزنده جهت نوجوان مهیا نموده است.
دارای دو سالن ویژه اجرای نمایش های هنری و امور نمایشگاه و تعدادی كلاس های آموزشی می باشد.
آمار مراجعین مجموعه سالانه تا 000/120 نفر می رسد كه این تعداد شامل استقبال مراجعین اداری، آموزشی مجموعه، شركت در برنامه های مناسبتی، فعالان كانون های مستقر در مجموعه و حضور خانواده جهت تفریح در محوطه آزاد باغ غدیر می باشد.
این مجموعه شامل گالری الغدیر-سالنهای اجتماعات سر در با ظرفیت 300 نفر و حوضخانه ساختمان الغدیر با ظرفیت 200 نفر نیز می باشد. مراسم های مجموعه نیز شامل: همایش ها، سمینارها، محافل ادبی، گردهمایی ها، مجامع عمومی كانون ها، جشن ها، سوگواره ها و... می باشد.
وسعت فیزیكی مجموعه 57 هكتار می باشد.
اصفهان، این شهر لاجوردی كه چونان نگارستانی دلپذیر، و مرواریدی گرانبها و بی بدیل در مركز فلات ایران زمین خوش می درخشد، اینك در طلوع راستین دیگری از رونق آبادانی زیباتر و با شكوهتر از دیروز و روزگاران پیشین با پرنیان رنگ در رنگ گلها و فضاهای سبز و دلاویزی كه در هر كوه و بر زنش چشم نوازی می كنند، در هم می آمیزد تا زیبایی و شادابی را در فضاهای شهری مفهومی تازه بخشد. در عصری كه «ماشینیسم» و رشد قارچ گونه صنایع آلاینده، محیط زیست انسان و موجودات زنده
ص: 859
را به مخاطره افكنده و آلودگی هوا سر منشأ بسیاری از بیماریهای تنفسی و مرگ و میرهای ناگهانی شده است، و در فصلی از تاریخ كه خطرات ناشی از آلودگی هوا و كاهش موحش نازك شدن لایه اوزن نگرانی عموم ملل جهان را برانگیخته است و آینده ای تاریك را برای ابناء بشر به تصویر می كشاند، نمی توان در چاره اندیشی و یافتن راه برون رفت از مشكلات تعلل ورزید. باید باور كنیم كه یك نهضت بزرگ ملی در ایجاد یك محیط سالم شهری می تواند التیام بخش و ضامن سلامتی روح و جسم شهروندان باشد. پس باید دریچه ای به باغ امید گشود و رویش و سخاوت را به نظاره نشست. خوشبختانه از چند سال پیش به این سو، فضاهای سبز شهر اصفهان در پرتو برنامه ریزیها و تلاشهای شهرداری و سازمان پاركها و فضاهای سبز گسترش یافته است، به گونه ای سرانه فضای سبز این شهر به ازای هر شهروند به مرز حدود 5 / 13 متر مربع رسیده كه در یك مقایسه اجمالی به حداقل استاندارد جهانی یعنی 15 متر مربع نزدیك شده است. این فضاهای سبز كه مشتمل بر فضاهای دل انگیز حاشیه زاینده رود و پاركهای محلی و كوهستانی و جنگلی است زیبایی، شادابی و پالایش نسبی هوای شهر اصفهان را باعث گردیده است. باغ بزرگ گلها واسطه عقد پاركهای شهر به شمار می رود. ویژگی و امتیاز منحصر به فرد این باغ را باید در وجوه چندگانه تفریحی، فرهنگی، آموزشی و تحقیقی آن جستجو كرد كه امید می رود با جذابیت های چشمگیر خود، استعدادهای توریستی شهر اصفهان را بیش از پیش افزایش دهد و تقویت كند. این طرح
ص: 860
به عنوان یكی از طرحهای مهم و بزرگ اصفهان+22 به بهره برداری رسید تا بدینوسیله بر زیبایی ها و مناظر دیدنی این شهر بیفزاید و دانشجویان و دانش پژوهان بتوانند از این مكان استفاده نمایند و اوقات فراغت خود را با گل و گیاه سپری كنند. در طراحی این باغ اقلیم خشك منطقه اصفهان مورد توجه قرار گرفته و آب به صورت فواره هایی كوتاه جریان می یابد و سرانجام به بركه برخورد می كند، همچنین عناصر و مختصات فرهنگ معماری سنتی اصفهان در بناهای این باغ تبلور عینی یافته است.
ساختمانی به ابعاد 6×9 و ارتفاع 6 متر در دو اشكوب است كه طبقه همكف آن مشتمل بر دو قسمت شمالی و جنوبی (در سمت شمالی پلكان ساختمان و سمت جنوبی دفتری جهت ارائه بروشور و اطلاعات باغ و نمایش بذر گلها) می باشد. طبقه اول به صورت صفه است، كه از این صفه می توان محوطه كلی پارك را نظاره نمود و طبقه دوم كه شامل یك سالن است برای ارائه فیلم و اسلاید انواع گیاهان منظور گردیده است.
وسعت این باغ 2500 متر و ارتفاع 3 متر است و 250 گونه گیاهان صخره ای كه نمایی از طبیعت را ارائه می نمایند، در این باغ كاشته شده است.
این آبشار در سمت شرقی باغ صخره ای قرار دارد و از ارتفاع چهار متری حجم قابل توجهی از آب به داخل بركه ریزش می كند و جریان می یابد. در ساختمان آبشار از انواع سنگهای رودخانه ای استفاده گردیده است تا آبشار كاملاً طبیعی جلوه نماید.
به منظور تلطیف هوا و پرورش انواع گیاهان آبزی، در طرح باغ بركه ای به مساحت حدود
ص: 861
3500 متر مربع در ضلع جنوب شرقی باغ پیش بینی گردیده است.
در این محوطه با استفاده از انواع پرچینها طرحی پیش بینی گردیده است كه بچه ها بتوانند با گریز و اختفاء ساعاتی از وقت خود را در باغ بگذرانند.
سطح كلی قطعات باغ چمن كاری و با پیش بینی انواع باغچه ها در طرحهای متنوع استفاده از گلهای فصلی یكساله، دو ساله، دائمی و درخچه های زینتی ممكن می گردد. در مركز باغ طرح فرش كه یكی از نقشهای اصیل و دیرینه اصفهان است و گل و بوته و ترنج فرش از انواع نشاء گلها استفاده می گردد، معابر باغ كه حدود 5000 متر مربع است با نوعی كفپوش (سنگهای گرانیت) با طرحهای خاص مفروش گردیده است.
در قسمتی از باغ، باغچه هایی به منظور كشت انواع گل رز در ایران در نظر گرفته شده است.
در ضلع شرقی باغ گلها، در انتهای محور اصلی به منظور برگزاری نمایشگاههای مختلف و مراسم جشن و سخنرانی، با استفاده از تنه درختان فضایی به شكل آمفی تئاتر پیش بینی شده است كه ظرفیت آن حدود 250 نفر می باشد.
به منظور پویا بودن باغ گلها، با توجه به شرایط اقلیمی اصفهان و كمبود گل در فصل زمستان، مجموعه گلخانه به مساحت 700 متر مربع در ضلع شمال شرق باغ پیش بینی شده است كه با فراهم نمودن انواع اقلیم در طول فصل زمستان بازدید كنندگان می توانند نظاره گر انواع گلها باشند.
با توجه به تنو ع گلها و گیاهانی كه نیاز به مراقبت ویژه دارند، اطراف باغ با نرده های ساده و دیوار سبز انواع پرچین محصور، به گونه ای كه ضمن جلوگیری از
ص: 862
تردد افراد به صورت دیواره ای سبز محدوده باغ را مشخص سازد.
این مجموعه با مساحتی در حدود 1170 متر مربع دارای 132 گونه از انواع گیاهان دارویی و خوراكی موجود در مناطق مختلف ایران می باشد كه بر اساس یك سری مطالعات، انتخاب و نسبت به كشت آن اقدام شده است. موقعیت این مجموعه در شمال باغ می باشد.
این قسمت دارای انواع درختان سوزنی برگ می باشد كه مساحتی بیش از 2166 متر مربع از باغ را به خود اختصاص داده و در منتهی الیه دریاچه واقع گردیده است. تنوع گونه ها در این مجموعه بالغ بر 86 گونه می باشد.
این مجموعه نیز با انواع گیاهان پیازی شكل گرفته، همچنین سعی شده با استفاده از تعداد قابل توجهی از گونه هایی كه با شرایط آب و هوایی اصفهان سازگاری دارند، منظره زیبایی به نمایش گذاشته شود. تعداد گونه های این مجموعه 38 گونه و مساحت آن بالغ بر 740 متر مربع است.
این مجموعه نیز با مساحتی در حدود 900 متر مربع در ضلع شرقی باغ و در كنار آمفی تئاتر با تعداد 46 گونه گیاهی پیش بینی شده است كه دارای گونه های متعدد زنبق می باشد.
این مجموعه نیز با مساحتی در حدود 900 متر مربع در ضلع شرقی باغ با تعداد 26 گونه گیاهی پیش بینی شده است كه دارای گونه های متعدد از گلهای داوودی می باشد.
معابر اصلی و فرعی با استفاده از آب نماهایی به قطع 80×40 سانتیمتر همراه با فواره های متعدد اجرا گردیده كه طراوت و زیبایی خاصی به مجموعه بخشیده است. آب مورد استفاده از مركز باغ به منتهی الیه آب نماها
ص: 863
متصل شده و پس از برگشت مجدد به صورت چرخشی جریان می یابد.
به منظور كاهش هزینه كارگری و حداكثر استفاده از آب و همچنین ایجاد محیطی مرطوب، از آبیاری تحت فشار استفاده شده و كلیه سطوحی كه امكان آبیاری بارانی در آن وجود دارد، تحت پوشش طرح فوق قرار گرفته است. جهت تأمین نور مناسب و روشنایی باغ در شب از پایه های بلند به همراه پروژكتور جهت نورپردازی به روش متمركز استفاده شده است. همچنین پایه های كوتاه با نور ملایم در مسیرهای حركت پیش بینی گردیده است كه فضای زیبایی را در شب ایجاد می نماید. با عنایت به فلسفه وجودی باغ مبنی بر ارائه انواع گلها سازگار با شرایط آب و هوایی اصفهان مجموعاً در قسمتهای مختلف باغ تعداد 395 گونه گیاهی كاشته شده.
سنگ گرانیت: 4000 متر مربع، جدول گذاری محوطه باغ:4200 متر طول (از نوع تیشه ای)، مساحت ساختمان سر درب ورودی: 180 متر مربع، محوطه سازی پاركینگ: 4345 متر مربع، جدول گذاری پاركینگ: 600 متر طول، كانال سازی با سنگ تیشه ای: 300 متر طول، احداث حوضها با سنگ تیشه ای: 80 متر مربع، احداث بركه: 3177 متر مربع (كف بركه از سنگ ضایعات و بدنه ها از سنگ لاشه ساخته شده است)، كف فرش: 2500 متر مربع، زیر سازی در كل معابر باغ: 7453 متر مربع، محوطه سازی ورودی با سنگ مالون: 1500 متر مربع، بدنه سازی با سنگ مالون: 250 متر مربع، هزینه آزاد سازی: 1. 200. 000. 000 ریال.
این باغ در سال 1375 در قطعه زمینی به وسعت 85 هكتار (850000 متر مربع) در بخش شمال شرقی اصفهان در بلوار فرزانگان توسط
ص: 864
سازمان پاركها و فضای سبز احداث شد. در ابتدا پارك به صورت جنگلی با سیستم آبیاری هیدرانت طراحی شد ولی اخیراً با تغییرات ایجاد شده به صورت یك پارك شهری با سیستم آبیاری قطره ای اداره می شود. تعداد درخت و درختچه موجود حدود 47 هزار اصله شامل كاج تهران، كاج شهری، توت، زبان گنجشك، سرو نقره ای، سرو شیرازی، سرو نوش، اقاقیا، ارغوان، نارون، وسك، دادی، به ژاپنی می باشد. سطح چمن كاری شده پارك شامل تپه، تپه چینی و اطراف ساختمان اداری حدود 12500 متر مربع است. دریاچه تعبیه شده به وسعت 50000000 مترمربع در بخش شرقی پارك می باشد. زمین اسباب بازی در دو قسمت پارك (مركز و غرب پارك) سرویس بهداشتی در دو قسمت مركز و غرب پارك زمین ورزشی در جنوب غربی پارك 60 عدد آلاچیق ساختمان سالن مطالعه در دست احداث و ساختمان اداری فعالیتهای عمرانی خدماتی رفاهی: احداث خیابان ضلع جنوبی به طول 1000 متر جاده به طول 1000 متر-عرض 10 متر ساخت و ایجاد مجموعه ورزشی باغ فدك در ضلع جنوبی-شامل 5 قطعه زمین ورزشی دارای سرویس بهداشتی و رختكن -زمین هندبال یا فوتبال گل كوچك، زمین بسكتبال، زمین والیبال، زمین بدمینتون، احداث یك باب ساختمان مطالعه (سالن پارك) در دو طبقه با زیربنای 700 متر مربع جهت خواهران و برادران-احداث زمین اسكیت استاندار با وسعت 1200 متر مربع-احداث و تكمیل پاركینگ اصلی ضلع شمالی با چهار باند آسفالته به طول هر یك 400 مترمربع و پاركینگ مجزا برای اتوبوس و كامیون ها.
پل های زاینده رود، وجه تسمیه زاینده رود، چشمه های اصفهان، انشعابات زاینده رود، تالاب گاوخونی، سهم بندی
ص: 865
آب زاینده رود، پاركها و فضاهای سبز اصفهان، زاینده رود در شعر شاعران
زاینده رود یكی از بزرگترین رودخانه های ایران است كه در مركز كشور، یعنی استان اصفهان، از مغرب به مشرق جریان دارد. این رودخانه مصّفا، رگ حیاتی و عامل اصلی سرسبزی و حاصلخیزی اصفهان محسوب می شود. سرچشمه این رودخانه، دامنه های زرد كوه بختیاری است كه در حد فاصل بین اصفهان و لرستان قرار دارد. سرچشمه زاینده رود به شكل حوضی مدور با مساحتی در حدود سیصد زرع می باشد كه به «چشمه جانان» معروف است. چشمه مذكور در این ناحیه می جوشد و به طرف مشرق سرازیر می شود. پس از طی سه فرسنگ، به چشمه دیگری به نام «چهل چشمه» می رسد. همچنین از سمت شمال این منطقه، یعنی ناحیه فریدن، دو چشمه بزرگ دیگر به نام «خُرِسنگ» و «كودَنگ» به جانانه رود ملحق می شود. انشعاب دیگری نیز به نام زرین رود از طرف جنوب یعنی چهارمحال به این رودخانه اضافه می شود. منبع اصلی انشعاب اخیر زیر ِ كوهی قرار دارد كه زردكوه نامیده می شود. مافروخی در كتاب محاسن اصفهان نوشته است: ایل چهار لنگ در كنار رودخانه خُرِسنگ و كودنگ و ایل هفت لنگ در كنار رودخانه زرین رود زندگی می كرده اند. در كنار و اطراف جانانه رود هم، آبادیها و جمعیت هایی وجود داشته كه بر اثر كش مكش های قومی، به ویرانی كشانده و تبدیل به محل كشت و زرع شده اند. اكثر كوههای این منطقه برف گیر است. دو چشمه دیگر نیز در این حوالی وجود دارد، كه یكی از آنها نمكین و شور است و حتی از آن نمك سفید و لطیفی استخراج می كنند. اما چشمه دیگر دارای آب شیرین است و با آن زراعت
ص: 866
می نمایند. عظمت رودخانه زاینده رود پس از الحاق آب كوهرنگ به آن، مشخص می شود. در حقیقت سرچشمه اصلی زاینده رود، كوهرنگ است كه باعث می شود در فصول مختلف رودخانه زاینده رود پر آب و با بركت باشد. اتصال آب كوهرنگ را به زاینده رود، به زمان صفوی و شاه طهماسب نسبت می دهند. اسكندربیك در عالم آرای عباسی می نویسد: شاه طهماسب به میر فضل الله شهرستانی حاكم آن نواحی دستور داد تا چشمه محمودی (چشمه كوهرنگ) را كه آب آن به طرف خوزستان هدر می رفته، به زاینده رود متصل نماید. اما به رغم انجام مقدمات كار و تلاش فراوان، وجود كوهی عظیم در حد فاصل بین این دو رود، همچنین وجود معادن گوگرد در آن كوه كه باعث خفگی می شد و عده ای از كارگران را به هلاكت رساند، این كار پس از صرف هزینه های سنگین متوقف گردید. در سال 1027 شاه عباس، محبعلی بیگ را جهت انجام این كار به كوهرنگ فرستاد، اما او هم كاری از پیش نبرد. سپس شاه عباس، امام قلیخان بیگلربیگی فارس و حسین خان حاكم لرستان را مأموریت داد، آنها نیز ناموفق بودند. سرانجام شاه عباس شخصاً اقدام نمود، و به طرف سرچشمه زاینده رود حركت كرد ولی اجل او را مهلت نداد. در زمان شاه عباس دوم نیز اقداماتی اساسی و جدی انجام گردید. حتی از مهندسین فرانسوی دعوت به عمل آمد، اما آنها نیز توفیقی نیافتند، زیرا كار سنگین و مخارج آن زیاد و بیشتر سال، هوای آنجا سرد و یخ بندان بود. عاقبت در هفتم مهرماه سال 1327 شمسی مقدمات حفر تونل كوهرنگ آغاز و در 24 مهرماه سال 1332 شمسی تونل مزبور افتتاح و آب
ص: 867
كوهرنگ به زاینده رود هدایت گردید. تونل كوهرنگ در ارتفاع 2700 متری كوه تعبیه گردیده. طول آن 2835 متر و قطر آن 11 متر مربع می باشد. این تونل به وسیله دریچه هایی باز و بسته می شود. عرض تونل 75 / 2 متر و ارتفاع آن 5 / 2 متر است. آب رودخانه زاینده رود پس از عبور از تونل مذكور هزاران هكتار زمین را مشروب كرده، پس از پیمودن 360 كیلومتر از راههای پرپیچ و خم و سرسبز و حاصلخیز، در 140 كیلومتری جنوب شرقی اصفهان به باتلاق گاوخونی می ریزد. یكی دیگر از سرچشمه های معروف زاینده رود، «چشمه دیمه» است كه از نظر شرب و املاح، دارای سالم ترین و عالیترین نوع آب در جهان است. این چشمه در روستای دیمه نزدیك فارسان و پایین كوه، در سطح زمین قرار گرفته است كه آب آن در طول سال به طور یكنواخت از زمین می جوشد. در سالهای اخیر املاح معدنی آب این چشمه در آزمایشگاههای معتبری مورد آزمایش قرار گرفته و به دنبال تأیید كیفیت عالی آن، كارخانه ای بزرگ احداث شده است تا آب این چشمه با بسته بندی بهداشتی. به كشورهای جهان صادر شود. این رودخانه در كتب تاریخ و جغرافیا به نام های زاینده رود، زنده رود، زندرود، زرین رود، زرینه رود، زن رود و زندك رود آمده است، زیرا آب آن در طول مسیر زایش كرده، تزاید می یابد. و به همین مناسبت زاینده رود نامیده شده است. بعضی نیز آن را عامل سلامتی و زنده بودن می دانستند و نام زنده رود بر آن نهاده اند ماه فروخی در كتاب محاسن اصفهان می نویسد: موقعی كه عضدالدوله برای دیدار پدر و برادرانش به اصفهان آمد، از آب رودخانه فرات برای
ص: 868
نوشیدن با خود آورده بود، وقتی آب گوارای زاینده رود را چشید، دستور داد آبهای فرات را ریختند و گفت: «با وجود زنده رود، فرات، شرب را نشاید.» از این رودخانه، جهت مشروب ساختن باغها و عمارتها و كشتزارهای داخلی اصفهان، پنج شاخه بزرگ، جدا شده كه در گویش اصفهان به آنها «مادی»می گویند. این مادیها به ترتیب زیر وارد اصفهان می شوند:1-جوی شاه: كه آب آن مخصوص عمارتهای سلطنتی بوده و نصف مادی فرشادی آب داشته است. 2-مادی نیاصرم: این مادی كه از بزرگترین مادیهای اصفهان است از كنار پل مارنان از رود جدا شده، از جنب محله لنبان می گذرد به طرف شرق اصفهان جریان می یابد. این مادی، به هنگام پرآبی، دویست سنگ آب دارد. 3-مادی فرشادی: این مادی بالاتر از مادی نیاصرم از رودخانه جدا شده، محله های چهارسو و شمس آباد را مشروب می سازد و سپس از محله خواجو می گذرد و آب آن به یك چهارم آب مادی نیاصرم می باشد. 4-مادی فدن: آب این مادی را سلاطین صفویه وقف سلامتی خود كرده بودند. این مادی بالاتر از سه مادی دیگر قرار داشت و به دروازه دولت می رفت. سپس در آنجا به شعبات كوچكی تقسیم می شد. 5-مادی تیران یا طهران: این مادی از مغرب شهر گذشته، به محله بیدآباد و چهارسوق شیرازی ها می رسید. سایر مادیهای بزرگ شهر اصفهان عبارت اند از ناجوان، نایج، شایج، قمش، و عبدالله خان. بطور كلی از سرچشمه زاینده رود تا گاوخونی 154 مادی و نهر از این رودخانه جدا می شود. شاید كلمه مادی مربوط به زمان مادها باشد به علت آنكه آب را از چاهها به صورت قنات به روی زمین آورده و جاری می ساختند. استفاده
ص: 869
و برداشت از آب زاینده رود در زمانی كه استفاده زراعی ندارد، آزاد است ولی در زمان نیاز و كم آبی، به صورت سهم بندی تقسیم می شود كه اشتراك آن برای بلوك های ششگانه به روش طومار شیخ بهایی شامل 33 سهم به شرح زیر است: 1-بلوك لنجان: شش سهم 2-بلوك النجان: چهار سهم 3-بلوك ماربین: چهار سهم 4-بلوك جی: شش سهم 5-بلوك كراج: سه سهم 6-بلوك رودشین / براآن: ده سهم. در طومار دیگری كه به شیخ بهایی نسبت داده می شود، تقسیمات جزیی دیگری نیز وجود دارد. اما انتساب این طومار به شیخ بهایی صحیح به نظر نمی رسد، چون تقسیم نامه آب زاینده رود به فرمان شاه طهماسب صفوی است كه سواد آن در مالیه اصفهان موجود و مربوط به سال 923 هجری است، بنابراین طومار اخیر را به میر فضل الله شهرستانی نسبت می دهند كه گویا فقط به تأیید شیخ بهایی رسید و تغییراتی جزئی در آن انجام داده است. این رودخانه زیبا و مصفا همواره الهام بخش شاعران خوش ذوق ایران بوده است. شاعران تحت تأثیر زیبایی ها و سواحل فرحبخش زاینده رود، آن را بهشت ثانی دانسته و اشعار نغز و دلكشی در توصیف این رودخانه و لطافت و گوارایی آب آن سروده اند كه از آن جمله اند: حافظ شیرازی شاعر زیبا پرست و ستایشگر آب ركن آباد، در وصف زاینده رود و محله باغ كاران چنین سروده است:
روز وصل دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد باد/
كامم از تلخی غم چون زهر گشت
بانگ نوش شاد خواران یاد باد/
مبتلا گشتم در این بند و بلا
كوشش آن حق گزاران یاد باد/
گرچه صد رود است از
ص: 870
چشمم روان
زنده رود و باغ كاران یاد باد/
در جای دیگر نیز می گوید: «اگر چه زنده رود آب حیات است» و در مصراع دوم تحت تأثیر شهر و دیار به وصف شیراز پرداخته و می گوید: «ولی شیراز ما از اصفهان به!»
و باز در جای دیگر چنین گفته است:
خرد، در زنده رود انداز و می نوش
به گلبانگ جوانان عراقی/
حسین ابن محمد ابن ابی الرضا آوی مترجم كتاب «محاسن اصفهان» چنین سروده است:
مرا هوای تماشای باغ كاران است
كه پیش اهل خرد بهترین كار آن است/
برای جرعه آب حیاتش اسكندر
چه سالهاست كه سرگشته و پریشان است/
و در جای دیگر:
لب زنده رود و نسیم بهار رخ دلستان و می خوشگوار
چنان بیخ انده ز دل بَر كَنَد كه بیخ ستم، خنجر شهریار/
خاقانی شروانی، قصیده سرای توانا چنین سروده است:
رودی ست كه كوثرش عدیل است آبش سلسال و سلسبیل است
گه سیمگری نماید آبش گه شیشه گری كند حبابش/
آبش بَدَلِ گلاب دانند زود دردسر سران نشانند
از شربت او كنند حاصل مستسقیی را شفای عاجل/
* استاد سعدالدین سعید هروی، زاینده رود و سواحل آن را چنین وصف نموده است:آب حیوان است گویی پیش بستان ارم زنده رود است آن كه دارد باغ كاران در كنار
* صدرالدین عبدالطیف خجندی، زاینده رود را با نامی دیگر چنین ستوده است:ای چو سیم مذاب زرین رود اصفهان پر نوا شده ز تو رود***در لقای تو داشت خضر برات آب گشته ز شرم تو است فرات
* شاعر دیگری نیز اینگونه سروده:
چو می خوشگوار است زاینده رودت
از این
ص: 871
روست آب رزان دوست دارم/
اگر بخواهیم شعر شاعرانی را كه در وصف زاینده رود سروده شده جمع آوری كنیم، كتابی جداگانه خواهد شد. خوشبختانه در دهه اخیر به دنبال زیباسازی اصفهان و بنابر طرحهای نوین شهرسازی، رودخانه لای روبی و سواحل آن مرمت شده اند و با احداث فواره ها، ایستگاههای قایقرانی و خیابان كشی ها و جدول بندی و پله های سنگی، پاركهای ساحلی پر گل و چمن و زمینهای بازی و ورزش برای كودكان و بزرگسالان، سواحل زاینده رود به زیباترین گردشگاه های جهان تبدیل شده است و به هنگام جشن نوروز باستانی، میهمانان نوروزی از سواحل زیبای زاینده رود دیدن می كنند كه معمولاً به همین مناسبت، قسمتی از دریچه های سد كوهرنگ باز می شود تا رودخانه زیبای زاینده رود پر آب تر و دلنشین تر جلوه نماید.
پ: زاینده رود پس از پیمودن مسیر 360 كیلومتری خود، از میان كوهها، دره ها، دشتها، باغها، بیشه ها و كشتزاران می گذرد و سرانجام با پیچ و خمهای زیبا، اصفهان را به دو منطقه شمالی و جنوبی تقسیم می نماید. زاینده رود زمانی خروشان و غرّان، گاهی آرام و خرامان در بستر خود می لغزد، كشتزارها و درختهای مسیر خود را سیراب می كند تا به آرامگاه خود – تالاب گاوخونی – برسد. در این مسافت طولانی، از دیرزمان جهت ارتباط شمال با جنوب رودخانه، پل هایی زده شده كه قدمت بعضی از آنها، به اندازه قدمت اصفهان است. از جمله، پل شهرستان یكی از كهن ترین پل های زاینده رود است. اكنون به طور اختصار به شرح بعضی از پل هایی می پردازیم كه در طول مسیر غربی – شرقی زاینده رود بر روی آن احداث شده اند و از دیرباز تا زمان حاضر پابرجا هستند.
1-پل دِه كرم سفلی: این
ص: 872
پل از پل های قدیمی زاینده رود است كه در نزدیكی سد كوهرنگ قرار دارد. 2-پل وَرگان: این پل نیز در نزدیكی دو روستای بُن شور و نار سفلی قرار دارد و غیر از پل فلاورجان می باشد. 3-پل هوره یا سوادجان: نظر به اینكه این پل مجاور دهكده هوره قرار گرفته پل هوره نامیده می شود. 4-پل ایسی سو: این پل كه نسبتاً جدید می باشد، در مجاورت سد شاه عباس ساخته شده و طول آن 80 متر است. 5-پل زمان خان: این پل قدیمی، دارای دو دهانه و 30 متر طول است كه به پل سامان نیز شهرت دارد. 6-پل باغ بهادران: در شهر كوچك اما بسیار زیبا و حاصلخیز و پر بركت باغ بهادران قرار دارد و طول آن 60 متر می باشد. 7-پل كلّه: این پل قدیمی و معروف چندین بار بازسازی شده است. مردم اصفهان و نقاط دیگر برای گردش و تفریح كنار آن می روند. این پل بین روستای مدیسه و نوگوران واقع شده، 98 متر طول دارد كه قبلاً راه عبور اصفهان به شهركرد بوده است. 8-پل سر: این پل در سالهای اخیر در كنار پل كلّه ساخته شده كه جاده اصفهان به چهارمحال و بختیاری و خوزستان از آن می گذرد. پل سر نزدیك سیصد متر طول و یكصد متر ارتفاع دارد و یكی از بزرگترین پل های استان محسوب می شود. 9-پل ریز لنجان: یكی از پل های معمولی روی زاینده رود است كه در روستای ریزِ زرین شهر قرار دارد. 10-پل دیزیچه: از پل های نسبتآً جدید كه در محل دیزیچه جهت كارخانه سیمان سپاهان ساخته شده است. 11-پل بابا محمود: این پل قدیمی است و قدمت آن به
ص: 873
زمان مغول می رسد. محل آن را فیروزان می گفتند. طول این پل 152 متر می باشد. 12-پل راه آهن: از پل های نسبتاً جدید است كه به سال 1348 شمسی در مجاور كوه قلعه بزی ساخته شد. 13-پل باغشاه: این پل در محل مزرعه باغشاه صفی آباد احداث گردیده است و 140 متر طول دارد. 14-پل فلاورجان: از پل های قدیمی زاینده رود است كه در روستای ورگان قرار دارد. 15-پل درچه: این پل ابتدا مال رو بوده ولی اخیراً پل دیگری در كنار آن به صورت بتون مسلح ساخته شده كه ماشین رو می باشد. طول این پل 95 متر است. 16-پل وحید: نخستین پلی كه زاینده رود پس از وارد شدن به اصفهان از زیر آن می گذرد پل وحید است. این پل معظم سابقه چندانی ندارد اما از پلهای مستحكم و پر رفت و آمد غرب اصفهان است كه به عنوان پل كمربندی عمل می كند و محل عبور خودروهای سنگین و كامیون هایی است كه از شمال ایران به جنوب حركت می كنند. این پل حدود 130 متر طول و 22 متر عرض دارد. 17-پل مارنان: این پل در كنار شهر، در مغرب اصفهان و پس از پل وحید قرار دارد كه چون به قریه مارنان وصل می شود به این نام شهرت یافته است. مارنان متصل به جلفا – محله ارمنی های اصفهان – می باشد. نام این پل در قدیم پل سرافراز بوده كه به دست یكی از ثروتمندان ارامنه جلفا در زمان صفویه ساخته شده و دارای هفده چشمه است. پس از انقلاب چند چشمه آن بر اثر سیل و طغیان رود خراب شد كه به دنبال دستور مخصوص نخست وزیر وقت و
ص: 874
به وسیله شهرداری به نحو مطلوبی مرمت گردید. طول این پل 160 متر است و گردشگاه های زیبایی در كنار آن قرار دارد. 18-پل فلزی: این پل بسیار محكم است و از خروارها آهن ساخته شده است. پل فلزی تقریباً در وسط اصفهان كنونی است و خیابان دكتر بهشتی را به خیابان حكیم نظامی متصل می نماید و راه عبور اكثر كامیونها و اتوبوسهای بین شهری می باشد. این پل در سال 1338 شمسی ساخته شده و در اطراف آن پاركهای بسیار زیبایی احداث گردیده است. طول این پل 136 متر است. 19-پل ابوذر: این پل بزرگ چند سال بعد از پل فلزی ساخته شده كه از نظر استحكام نیز قابل توجه است. اما ارتفاع آن از سطح آب نسبت به پل های مشابه بسیار كم است. این پل خیابان آذر را به خیابان نظر و جلفا متصل می سازد. 20-پل سی و سه پل: این پل از بناهای تاریخی و معروف اصفهان و درست در مركز شهر قرار گرفته است كه خیابان چهار باغ عباسی را به چهارباغ بالا متصل می كند. این پل به نامهای پل چهار باغ، سی و سه پل و پل اله وردیخان نیز شهرت دارد سی و سه پل طولانی ترین پل زاینده رود است و دارای 300 متر طول و سی و سه چشمه است. این پل در قدیم، چهل چشمه داشته است. جشن سنتی آب ریزان ایرانیان در كنار این پل باستانی انجام می گرفت كه طی جشن پل را آذین بندی و چراغانی می نمودند و اهالی اصفهان، شاه و شخصیتهای لشكری و كشوری در آن حضور می یافتند. یكی از شاعران این جشن را چنین توصیف
ص: 875
نموده است:
چو هر سال روز نخستین مهر برافروزد ***از برج خرچنگ مهر/بود آب پاشان به رسم عجم ***كه كسری شگون كرده بوده است و جم/در آن روز در چارباغ ازدحام نمودند*** بیش از شَمُر خاص و عام/ز بس ریختند آب بر یكدگر*** جهان گشت تا ماهی و ماه تر
این پل به دستور شاه عباس اول و به دست اله وردیخان، سپهسالار ارتش در سال 1011 هجری ساخته شده است. 21-پل فردوسی: این پل در بلوار آینه خانه و بین پل چهارباغ و پل جویی (پل سعادت آباد) واقع شده است. این پل مستحكم، شمال و جنوب اصفهان را در یك منطقه زیبا به هم متّصل می نماید. نظر به اینكه عبور وسایط نقلیه از پلهای چهارباغ و جویی و خواجو ممنوع است، این پل مهمترین وسیله ارتباط دو جانب رود و شلوغترین محل آمد و رفت خودروهاست. این پل عریض و طویل چندان قدیمی نیست و با اصول فنی ساخته شده است. 22-پل جویی: این پل محاذی عمارت هفت دست و در حد غربی باغ سعادت آباد قرار داشته است كه چون جوی آبی بر روی آن ساخته بودند به این نام معروف شده است. این پل، اختصاصی بوده و عمارت هفت دست را به باغ سعادت آباد وصل می نموده است. پل جویی به رغم عرض كم و طول زیاد، بسیار محكم ساخته شده و با وجود قدمت چند صد ساله، از حوادث مصون مانده است. تاریخ دقیق بنا و نام سازنده این پل مشخص نیست، شاید مربوط به زمان شاه عباس دوم باشد. نام پل جویی در تلفظ اهالی به پل چوبی تبدیل شده است.
ص: 876
33-پل خواجو: این پل یكی از زیباترین بناهای تاریخی و ارزشمندترین آثار هنری و معماری عهد صفویه در اصفهان و ایران است. پل خواجو در انتهای شرقی خیابان، محل تلاقی خیابانهای كمال اسماعیل، مشتاق و چهارباغ خواجو قرار دارد و به نام های پل خواجو، پل حسن بیك، پل باباركن و پل گبرها معروف بوده است. تاورنیه سیاح معروف در مورد آن نوشته است: «رودخانه زاینده رود در هیچ كجا، بستری به این زیبایی ندارد». این پل شامل چهار طبقه و از حیث معماری و استحكام بی نظیر است. نقاشیها و طلاكاری های زیبای این پل از زمان صفویه تاكنون هنوز چشمگیر است. پل خواجو در سال 1060 هجری به دستور شاه عباس دوم بنا شده و در سال 1068، سدی برای آن پل ساخته شد تا با تجمع آب روی رودخانه قایقرانی كنند. برای این منظور تخته هایی جلو چشمه های پل قرار می دادند تا آب پشت پل بالا بیاید، و قایق های تفریحی روی آن حركت نموده و مردم به تفریح و تماشا بپردازند. شاه عباس كه به چراغانی و جشن و پایكوبی علاقه خاصی داشت، این محل را برای جشنها و چراغانی انتخاب می كرده و پل را آذین بندی نموده، هر غرفه آن را جهت زینت و چراغانی بین علاقمندان صاحب سلیقه تقسیم می كرد. آنها نیز با رقابت و چشم و هم چشمی در تزئین و چراغانی از هم سبقت می گرفتند. یكی از شاعران در وصف زیبایی این پل چنین سروده است:گشت در عهد پادشاه زمان جنتی بر پل صراط عیان صائب تبریزی شاعر بزرگ و توانای اصفهان كه در این جشنها شركت داشته چراغانی را چنین
ص: 877
توصیف كرده:
اصفهان، یك دل، روشن ز چراغان شده است
پل ز آراستگی تخت سلیمان شده است/
می دهد یاد سر پل ز خیابان بهشت
شمع و گل چهره حور است كه تابان شده است/
زنده رود از كف مستانه كه بر لب دارد
جوی شیری است كه در خلد، خرامان شده است/
خون خود می خورد و خاك به لب می مالد
زاهد از توبه خود بسكه پشیمان شده است/
چشم بد دور از این عهد كه هر چشمه پل
زندگی بخش، چو سرچشمه حیوان شده است/
گفتنی است كه قبل از احداث این پل، در محل آن پل كوچكی وجود داشته است. 24-پل بزرگمهر: این پل عریض و طویل و پر رفت و آمد در شرق اصفهان قرار دارد و از پل های مهم زاینده رود به شمار می رود. طول پل حدود 130 متر و عرض آن 16 متر است. این پل مانند پل های وحید، فلزی، ابوذر و فردوسی قبل از انقلاب ساخته شده است. 25-پل شهرستان: این پل كه جزء بناهای تاریخی و مشهور اصفهان است در سه كیلومتری شرق اصفهان و در ناحیه جی، از نواحی اصفهان قدیم، قرار دارد. بعضی از مورخین و باستان شناسان اساس و بنیاد این پل را به زمان ساسانیان نسبت داده اند. پل شهرستان در دوران دیلمیان و سلجوقیان تنها پل مهم زاینده رود در داخل اصفهان بوده است. در دو دوره مذكور و دوران های بعد تعمیراتی در آن به عمل آمده است. این پل در كمال استحكام ساخته شده است و نظر به نزدیكی به قریه شهرستان به این نام شهرت دارد. پل های مشابه و همزمان آن، پل دزفول و پل شوشتر
ص: 878
می باشد كه از عهد ساسانی بر جای مانده اند. 26-پل چوم: این پل در فاصله شش كیلومتری شرق پل خواجو و مقابل قریه چوم قرار دارد. طول آن 116 متر است. 27-پل سروش فادران: این پل نیز بعد از پل چوم و در شرق اصفهان در جوار قصبه ای به همین نام قرار گرفته است. 28-پل ورزنه: در منتهی الیه شرقی رودخانه و در جوار ورزنه، از بلوك رودشت اصفهان، قرار دارد. از پل های دیگر زاینده رود: پل اژیه، پل فارفان، پل پلان، پل ورغان و پل دشتی را میتوان نام برد. بعضی از پلهایی كه نام برده شده، به علت تغییر مسیر رودخانه و یا احداث پل جدیدی در حوالی آن، ویران شده یا از اعتبار افتاده است. اصفهان به علت موقعیت جغرافیایی و وجود رودخانه زاینده رود و كوههای اطراف و همچنین نقاط برف گیر. دارای چشمه های متعدّد و مختلفی است، ولی وجود چاههای آب و قنوات، بسیاری از آن چشمه ها را خشكانیده است. بیشتر چشمه های اصفهان در اطراف كوههای برف گیر بختیاری است كه آب بعضی از آنها از نظر املاح معدنی از گواراترین نوع آب جهان به شمار می رود، مانند: آب چشمه دیمه كه در نزدیكی روستای فارسان بختیاری قرار دارد و شرح آن گذشت و همچنین بسیاری از چشمه های پر آب دیگر از این جمله اند. بعد از چشمه های بختیاری و اطراف مسیر زاینده رود چشمه های دامنه كوههای اطراف اصفهان مانند صفه، كلاه غازی، شاه كوه و سید محمد قابل توجه است. علاوه بر اینها در مركز اصفهان هم چشمه هایی وجود دارد كه به اختصار به شرح آنها می پردازیم:
چشمه هفتون: این چشمه در خیابان مدرّس و
ص: 879
در نزدیك ایستگاه سرچشمه قرار دارد. عرض بستر این چشمه به 15 تا 18 متر می رسد و پس از گذشتن از پل طوقچی و خیابان سروش، پس از چند كیلومتر به هفتون می رسد. چشمه خوراسگان: كه از دو منبع سرچشمه می گیرد، یكی در محل باغ مراد كه چشمه ای است قدیمی و در زمان دیالمه به صورت خندق، قلعه تبرك را احاطه كرده بود، چشمه دوم، در پا قلعه، در محوطه ای بیضی شكل به عرض 7متر می باشد كه پس از طی مسافتی حدود نیم كیلومتر به مسیر چشمه اول می رسد و هر دو چشمه، مجموعاً چشمه باقرخان را تشكیل می دهند. این چشمه پس از پیمودن مسافتی، به خیابان بزرگمهر می رسد. این چشمه از بزرگترین چشمه های اصفهان به شمار می آید. چشمه راهروان: این چشمه در ضلع جنوبی خیابان احمدآباد و در محله قدیمی باغ مراد واقع است. عرض این چشمه 9 متر است و در 30 متری سرچشمه خوراسگان قرار دارد. آب آن پس از گذشتن از خیابان سروش به ((راهروان)) می رسد. چشمه های كوه صفه 1-چشمه نی واقع در كوه گبرها 2-چشمه نی مقابل حسن آباد 3-چشمه قطار واقع در زرده پران 4-چشمه خاجیك واقع در قلب كوه 5-چشمه گل زر نزدیك فرح آباد 6-چشمه علی واقع در گردنه باد 7-چشمه لنگ واقع در تخت رستم 8-چشمه درویش واقع در دامنه كوه. چشمه های شاه كوه 1-چشمه تونی 2-چشمه لاتاریك 3-چشمه بابا عبداله 4-چشمه سنجد 5-چشمه روچهار. چشمه های كوه كلاه قاضی 1-چشمه بخش علی 2-چشمه لاگرا 3-چشمه آب بید 4-چشمه قدبریده 5-چشمه تونی 6-چشمه صادق یا چشمه آب گُل. علاوه بر آنچه گفته شد در حوالی سده و
ص: 880
نجف آباد و اردستان نیز چشمه های زیادی وجود دارد. همچنین در روستای بزرگ چرمهین، چشمه و آبشار «شاه لرها» یا به لفظ محلی «شالورا» شهرت بسیار داشته و گردشگاه بسیار زیبا و مصفایی به شمار می آید. در فاصله 140 كیلومتری شرق اصفهان باتلاق بزرگ و مشهوری به نام تالاب گاوخونی وجود دارد. رودخانه زاینده رود پس از پیمودن فرسنگها راه و مشروب كردن وارد تالاب شده و فرو می رود. تالاب گاوخونی در 23 كیلومتری پل ورزنه و در شمال شرقی جرقویه و جنوب غربی شهرستان نائین و غرب منطقه ندوشن از استان یزد و شمال اراضی متعدد غربی كویر ابرقو و شرق دهستان رودشین واقع شده است. تالاب شبیه گلابی است كه به سمت جنوب كشیده شده است. در وسیع ترین نقطه، عرض آن حدود 45 كیلومتر و طول آن 25 كیلومتر است. اطراف تالاب گاوخونی خشك و تا دهها كیلومتر عاری از سكنه است. این تالاب نمكزار، در وسط، گودالی دارد كه تاكنون خشك نشده و هنگام وزش باد و طوفان امواجی به ارتفاع بیش از یك متر از آن بر می خیزد و در پهنه وسیعی از نمكزار پخش می شود. اطراف این تالاب شنزار است و در آن گیاهانی مناسب آن اراضی، مانند: كز شور، طاق، غان، چوبك و غیره می روید. این باتلاق به علت شوری زمین و استخراج نمك شكار دریایی ندارد ولی در اطراف آن گورخر، آهو، گرگ و شغال و بعضی از پرندگان یافت می شود. تالاب گاوخونی در كتابهای قدیم به نام های: گاوخونی، گاوخانی و گاوخانه نیز آمده كه از دو جزء «گاو» به معنای بزرگ و «خانی» به معنای چاه و
ص: 881
چشمه، تشكیل شده است. مقدار آبی كه در زمستان به این تالاب می رسد چند برابر تابستان است. بعضی اعتقاد دارند كه آبهای فرو رفته در این باتلاق، در حوالی رفسنجان و كرمان از زمین بالا آمده و جاری می گردد. ولی دانشمندان علم جغرافیا از نظر پستی و بلندی زمین، منكر آن بوده و معتقدند آبی كه در تالاب فرو رفته یا در نقاط بسیار دور از زمین بالا می آید و یا در كویر ابرقو ظاهر می شود. زیرا با حفر چاههای عمیق در اطراف آن، از آبهای تحت الارضی خبری نبوده است. بعضی معتقدند بهرام گور كه علاقه خاصی به شكار، بخصوص شكار گورخر داشته در این مكان گرفتار گور شده است. چنانكه حكیم عمر خیام نیشابوری سروده است:بهرام كه گور می گرفتنی همه عمر دیدی كه چگونه گور بهرام گرفت اصفهان كه در منطقه مركزی ایران و نزدیك كویر قرار گرفته از بركت رودخانه زاینده رود، یكی از سرسبزترین شهرهای ایران است. بلوكات و قصبات حاشیه زاینده رود، پیوسته از درختان سر به فلك كشیده چنار و كبوده و تبریزی و غیره مستور بوده و بیشه ها و محیطهای زیبایی جهت گردش و تفریح در كنار آبهای خروشان زاینده رود وجود داشته و جمع كثیری از اهالی این شهر و مسافران و سیاحان در آنجا به تفریح و استراحت و شنا می پرداختند. اما بر اثر مرور زمان و احداث خیابانها و ساختمانها و وسعت شهر، بسیاری از این درختان كهن به وسیله طماعان كج اندیش، به دست ارّه و تیشه و تبر سپرده شد. این بیشه های سرسبز كه پوشیده از درختان كهن و سر به فلك كشیده بود عبارتند از: بیشه
ص: 882
جعفرآباد، بیشه سمرقند، بیشه ناژوان، بیشه صاحبان، بیشه حبیب، بیشه خلیفه، بیشه صالح آباد و بیشه تاریكی. خوشبختانه در دو سه دهه اخیر دولت و شهرداری، دوراندیشی نموده و جهت جلوگیری از سموم ناشی از تمدن ماشینی با احداث پاركها و فضای سبز و ممانعت از ریختن فاضلاب كارخانه ها به زاینده رود، جلو آلودگی آب و هوا را گرفته اند، همچنین میدانهای ورزشی و چمن كاری و گل كاریهای وسیعی در نقاط مختلف شهر، از جمله در ساحل زاینده رود احداث گردیده و گردشگاه های سالمی برای خانواده ها و جوانان به وجود آمده است. از طرف دیگر سازمان بین المللی یونسكو كه حافظ بناها و آثار تاریخی مهمّ دنیاست، اصفهان را در زمره یكی از ده شهر زیبای جهان دانسته است، و پیوسته سعی در حفظ آثار كهن و مرمت و زیباتر ساختن آن دارد.
مجموعه ارتفاعات كوه صفه با بلندترین نقطه ارتفاع 2257 متر در جنوب غربی اصفهان واقع است. این كوه از شمال به جاده كمربندی از غرب به كوههای تخت رستم و دره خان از شرق به شهرك ها و مجتمع های مسكونی و از جنوب به سپاهان شهر وراه آهن منتهی می شود. در دامنه كوه صفه، چشمه ای به نام «چشمه درویش» و دویست متر بالاتر از آن «چشمه گل زرد» قرار دارد. چشمه دوم در نقطه ای صعب العبور قرار گرفته و رسیدن به آن دشوار است. كوه صفه از محل چشمه درویش كه سنگ كوه از خاك جدا گشته و دامنه كوه محسوب می شود در سمت غرب، به فضای سنگی مسطحی (صفه) منتهی می گردد كه كوه به همین جهت «صفه» نامیده شده است. قبلاً در این
ص: 883
محل چهار طاقی هایی ساخته بودند كه چشمه های آب و درختهای چنار چشم انداز مصفایی به آن می داده است. در آن حوالی سنگاب بزرگی نیز بود كه آب سرد آن از برفاب های قله تأمین می شد. بالاتر از این محل، با عبور از چند پیچ و خم، قله كوه نمودار می شود. در سمت چپ كوه یك سلسله تپه های كوچك و بزرگ به نام هزار دره قرار گرفته كه جاده شیراز از وسط آن می گذرد. این تپه ها دارای خاك سرخ است كه جهت زینت و رنگ آمیزی ساختمانها به كار می رود. بعد از این تپه ها به طرف شرق، كوههای كلاه قاضی قرار دارد. در سمت غرب كوه صفه نیز شاه كوه قرار گرفته و پس از آن بلوك لنجان آغاز می گردد. در دامنه های مرتفع كوه صفه، قلعه هایی وجود داشته كه دیواره آنها عموماً از سنگ و بسیار مستحكم بوده، و از آنها برای دفاع استفاده می شده است. مهمترین آنها به نام قلعه دیو معروف بوده كه ویرانه های آن هنوز باقی است. در مغرب دامنه كوه صفه، عمارت قلعه مانند دیگری وجود داشته كه با خشتهای بزرگ به اضلاع نیم متر ساخته شده و به نام تخت رستم معروف بوده است. زیرا بنابر باورهای مردم، جنگ اسكندر و دارا در آنجا اتفاق افتاده است. اما برخی صاحب نظران آن را آتشگاه می دانند. عده ای هم می گویند محله گبرها از دوران بسیار قدیم در آن حوالی قرار داشته و تا زمان صفویه نیز فعال بوده ولی به وسیله آخوند ملا محمد باقر مجلسی رونق خود را از دست داده است. قله كوه صفه از سطح زمین 590 متر ارتفاع دارد. كوهستان صفه
ص: 884
كه تا چند دهه پیش به صورت عنصری مجزا و با فاصله از شهر قرار داشت اینك با توسعه شهر به طرف جنوب كاملا به شهر متصل شده و بخشی از آن به عنوان پارك كوهستانی كاركرد شهری یافته است. كوه صفه به عنوان یكی از عناصر نشانه ای بارز در شهر اصفهان همراه سایر عناصر عمده نظیر جاده كمربندی، بزرگراهها و خیابان های اصلی، رودخانه زاینده رود، باغهای ناژوان و میدان امام ساختار اصلی شهر را تشكیل می دهد. فضای سبز كوه صفه كه در حال حاضر عرصه ای به مساحت 100 هكتار را تبدیل به منظره ای سبز كرده است در قسمتهای دامنه كوه قرار دارد و به عنوان پارك كوهستانی و بخشهایی از آن شكل پارك جنگلی دارد روزانه پذیرای جمع كثیری از طبیعت دوستان و گردشگران است. پارك كوهستانی صفه كه مطابق طرح راهبردی توسط مهندسین مشاور بافت شهر در سال 1380 ارائه شده است نتیجه مطالعات و راهبردها به عنوان هدف كلان مطابق شرح خدمات مورد قرارداد در محدوده تقریبی 1200 هكتار تهیه و ارائه گردیده است جمعا حدود 72 طرح در طرح راهبردی پیشنهاد گردیده است. از جمله نقاط مشهور در كوه صفه قلعه شاهدژ یا شاه دز می باشد كه به قلعه دیو نیز معروف است و به عنوان هسته مركزی پارك كوهستانی صفه است و چشمه های موجود از جمله چشمه پاچنار و خاجیك به عنوان قلب تپنده این مجموعه اند كه با وجود درختان كهنسال همچون نگینی زیبا می درخشد ورودی اصلی صفه در ابتدای خیابان حكیم نظامی تا چشمه پاچنار بصورت محور اصلی و به
ص: 885
مثابه ستون فقرات است و همه دست به دست هم داده اند تا محیطی امن و چشم اندازی زیبا و دلپذیر را فراهم آورند تا با كمترین زمان از زندگی شهری جدا شده و به محیطی آرام و دلپذیر و به دور از آلودگی شهری دست یافت. لذا با این وصف و با توجه به مشكلات موجود اولین سیاست مدیران، حفظ و جلوگیری از تخریب سیمای طبیعی پارك بوده كه به موازات آن طرحهای امكان پذیر در قالب راهبردی طرح پارك كوهستانی صفه در دست اقدام است. طرح ساماندهی ناژوان و صفه وابسته به شهرداری اصفهان با هدف ایجاد فضای مناسب جهت گذراندن اوقات فراغت بر اساس استفاده بهینه از منابع طبیعی، فرهنگی و اجتماعی كشور در جهت تامین نیازهای مادی و معنوی نسلهای كنونی و آتی به نحوی كه ضمن حفظ یكپارچگی و هویت فرهنگی سلامت محیط زیست و تعادل اقتصادی بتوان رفاه و آسایش اقشار مختلف را در مقیاس محلی، بین المللی تامین كرد اقدام به ساماندهی منطقه كوهستانی صفه نموده است.
كوهستان به دلیل داشتن ساختار طبیعی شگفت، بقایای آثار ناشناخته و كهن و وجود قصه ها و افسانه های گوناگون درباره آن سرگذشتی رازآلود و اسطوره ای در ذهن و باور مردم منطقه پیدا كرده است تا جایی كه دژ قدیمی آن را «قلعه دیو» نام داده اند، غار آن را به مدفن زردشت پیامبر نسبت داده اند، آب اندك چشمه های آن را متبرك دانسته اند.
دامنه های آن را به محل نبرد دارا و اسكندر نسبت داده اند و برخی از زوایای آن را مكان گوشه گیری دراویش صوفی پنداشته اند.
اصفهان همان طور كه از ریشه
ص: 886
نام آن «سپاهان» بر می آید در دوران ساسانیان مقر سپاهیان «ولیعهد نشین» بوده است و وجود برخی آثار به جا مانده مثل آتشگاه و گورهای زردشتیان بر این امر گواهی می دهد. با توجه به این زمینه تاریخی و برخی شواهد عینی احتمال قوی این است كه كوه صفه از زمانهای خیلی دور به عنوان پایگاه و پناهگاه مورد استفاده مردم بوده است. شیوه ساخت و معماری قلعه كوه صفه به سایر قلعه های دوران ساسانی شباهت دارد. وجود حفره های سنگی در اطراف كوه صفه یادآور «استودان ها» (استخوان دانهای) زردشتی است كه در بسیاری از نواحی باستانی ایران مشاهده می شود. همچنین بعید نیست كه برخی از بقایای ویران شده موجود در كوه صفه متعلق به بنای آتشكده باشد.
در كتابهای معتبر تاریخی مربوط به قرون میانه اسلامی مثل «تاریخ ابن اثیر» «تاریخ راوند» و «تاریخ جهان گشای جوینی» شرحهای مبسوطی راجع به مبارزات دولت سلجوقی، كه سنی مذهب و طرفدار خلفای بغداد بودند با پیروان فرقه شیعه اسماعیلیه در اصفهان آمده است كه به كوهستان صفه و قلعه آن مربوط می شود. با تاسیس دولت سلجوقی در ایران، شهر اصفهان به عنوان پایگاه اصلی آن روز رو به توسعه نهاد و در عین حال در كانون كشاكش سیاسی و نظامی قرار گرفت از جمله حوادث مهم دوران سلجوقی كه به طور مستقیم با سرگذشت كوهستان صفه ارتباط پیدا می كند، بالا گرفتن جنبش اسماعیلیه در منطقه اصفهان و بازسازی قلعه «شاهدز» در كوه صفه و جنگ طولانی اسماعیلیان با دولت سلجوقی است ماجرای تسلط اسماعیلیه بر كوه صفه و سرانجام بد فرجام آنان یكی از حوادث شگرف
ص: 887
و شگفت تاریخ ایران، به طور عام، و داستانی پرمخاطره برای منطقه اصفهان و كوه صفه، به طور خاص به شمار می رود.
وقتی ملكشاه سلجوقی در سال 485 هجری قمری درگذشت میان فرزندان او (بركیارق، محمود و محمد) بر سر سلطنت اختلاف و نزاع درگرفت كه باعث تضعیف دولت سلجوقی گردید. در این شرایط، یكی از معتقدان و فعالان اسماعیلی در اصفهان به نام «احمد ابن عطاش» به شیوه زیركانه با فرمانده قلعه شاهدز طرح دوستی ریخت و آنجا را به تصرف خود و مریدانش درآورد. آنان با تقویت استحكامات نظامی كوه صفه در سراسر اراضی اطراف مسلط شدند و باج و خراج آنها را در اختیار خود گرفتند. از این رهگذر سالهای طولانی جنگ و هراس و خونریزی در منطقه حاكم شد و قلعه شاهدز و فدائیان اسماعیلی شهرت وسیع پیدا كردند. اما مدتی بعد كه سلطان محمد سلجوقی سلطنت و قدرت خود را تثبیت كرد، تصمیم به قلع و قمع اسماعیلیان گرفت او در سال 500 هجری تمام كوهستان صفه را به محاصره درآورد و پس از ماه ها مناقشه دینی و سیاسی و زد و خورد سرانجام قلعه را فتح كرد و باقیمانده ساكنان و جنگجویان قلعه را كشت و رهبران آنان را به اسارت درآورد. چنان كه مورخان نوشته اند ابن عطاش و همسر و پسرش سرنوشتی دلخراش و اندوهبار پیدا كردند مدت یك هفته ابن عطاش را در شهر اصفهان همراه با آزار و تحقیر و شكنجه گرداندند، سرانجام پوستش را كندند و از كاه انباشتند و سر او و پسرش را به بغداد فرستادند، اما همسر او برای آن
ص: 888
كه به دست سربازان سلجوقی اسیر نشود، با شهامتی كم نظیر از فراز قلعه شاهدز خود را به زیر انداخت و به حیات خود خاتمه داد. طول این دوره، شورش و خشونت به روایتی هفت سال و به روایتی دیگر دوازده سال طول كشید.
در دوره صفویه با انتخاب اصفهان به عنوان پایتخت كشور و تبدیل آن به یك شهر مهم سیاسی و اقتصادی و پرشكوه، اهمیت نظامی و دفاعی آن كاهش پیدا كرد و برعكس بر نقش معماری، هنری و فرهنگی آن افزوده شد. در این دوره برخی از نقاط خوش منظره كوه صفه مورد بازسازی قرار گرفت و مسیرهای ارتفاعی و دسترسی جدید میان آنها و شهر احداث گردید. در زمان شاه سلیمان صفوی یا شاه صفی دوم (1106 – 1077) در محل یكی از چشمه های دامنه كوه صفه كه امروزه به چشمه پاچنار معروف است بنایی برای تفریح و گردش درباریان ساخته شد كه به نام (تخت سلیمان) خوانده شده است برخی از جهانگردان و سفرنامه نویسان دوره صفوی از این بنا یاد كرده و به معرفی آن پرداخته كه حكایت از شهرت و اهمیت این بنا در آن روزگار می كند. انگلبرت كمپفر (Engelbert Kampher) (1716 – 1651 م) سیاح، طبیعی دان و پزشك آلمانی كه به عنوان منشی و پزشك همراه با سفیر سوئد بارها به ایران سفر كرد و سفرنامه ای مفصل درباره مشاهدات خود همراه با نقشه ها و تصاویر متعدد انتشار داد. از جمله شرح و تصویری از بنای تخت سلیمان (پاچنار) در زمان خود شاه سلیمان تهیه كرده است كه با توجه به ویران شدن اصل بنا امروزه بسیار
ص: 889
ارزشمند است. كورنلیس دوبروین (Cornelis deBrruyn) (1727-1652) سیاح و نقاش هلندی كه در سالهای (1701 تا 1703) به ایران و اصفهان سفر كرد و سفرنامه ای مشروح و مصور از سرزمین، مردم و آثار ایران به چاپ رسانید. او حدود شانزده سال بعد از كمپفر تصویر دیگری از بنای تخت سلیمان ارائه داده است. وارطانیس یوزوكچیان (Vardanes usukjian) خلیفه و پیشوای روحانی ارمنی كه در سال 1844 (دوره قاجار) به ایران و اصفهان سفر كرد و سفرنامهای با عنوان وصف بناهای مشهور اصفهان در سال 1854 در شهر قسطنطنیه به چاپ رسانید. او ضمن ارائه تصویری از بنای تخت سلیمان وضع آن را تشریح كرده است.
پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران و پی آمدهای آن تغییراتی در كوهستان صفه و اراضی پیرامون آن پدید آمده است كه در مجموع موجودیت آن را از حالت انزوا و فراموشی به درآورده و به عنوان یك عنصر شهری در معرض توسعه و عمران قرار داده است. تاسیس پارك جدید صفه در اوایل دهه 1360 یكی از مهمترین اقدامات عمرانی است كه تا حدود زیادی باعث بهبود سیمای كوه و عملكرد آن شده است. افزایش فضای سبز در دامنه خشك و كم آب كوهستان صفه و افزایش ایمنی اجتماعی آن، باعث استقبال وسیع مردم و برقراری پیوند نزدیك تر میان شهر و كوه و توسعه پیك نیك و گردش در كوه شده است. محدوده كنونی پارك كوهستانی صفه نزدیك به 100 هكتار است كه حدود 75% آن به پوشش سبز اختصاص یافته است. دلایل استقبال و گرایش مردم از پارك صفه
دوری از شهر و ازدحام (حتی ازدحام پارك
ص: 890
های داخل شهر) و آلودگیهای شهری نزدیكی به جاذبه های طبیعی و تاریخی كوه صفه داشتن دسترسی نسبتا مناسب و آسان امكانات تماشای شهر و طبیعت اطراف وجود عملكردهای تنوع تفریحی، ورزشی و غیره با توجه به این شرایط پارك كوهستانی صفه به عنوان یك پارك چند منظوره شهری عمل میكند.
به طور كلی می توان منابع و جاذبه های مختلف گردشگری كوهستان صفه را به پنج گروه تقسیم كرد كه به طور خلاصه در زیر معرفی می شوند.
كوه صفه با دارا بودن ارتفاع 2241 متر و موقعیت استقرار چسبیده به شهر و اشراف كامل آن به رودخانه و جلگه سرسبز زاینده رود و پیكره شهر اصفهان دارای شرایط استثنایی و منحصر به فردی است كه از نظر چشم انداز شهری، طراحی محیطی و توسعه گردشگری امكانات متعدد و فراوانی برای اصفهان به وجود آورده است. در درجه اول كوه صفه به عنوان یك نشانه بزرگ شهری عمل می كند كه از یك طرف، از تمام نقاط شهر قابل مشاهده است و از طرف دیگر بهترین امكان را برای تماشای چشم انداز زیبا و رنگارنگ كل شهر اصفهان در اختیار می گذارد. جدا از این جاذبه كلان و عملكرد عمومی، كوهستان صفه در درون خود دارای ارزشها و جاذبه هایی است كه با نیازهای عمیق شهروندان و شهر نشینان مثل نیاز نزدیكی به طبیعت و تماشای آسمان، گشت و تماشا، خلوت و آرامش، تحرك و فعالیت و مانند اینها بستگی دارد. برخی از عناصر پر جاذبه كوهستان صفه عبارت است از: وجود اشكال بدیع و خیال انگیز در پیكره و اندام كوه، گردنه ها، دره ها و قلل متعدد
ص: 891
و متنوع غارها، حفره های طبیعی و نیمه طبیعی وجود ساختار زمین شناختی نادر، جالب و آموزنده چشمه ها و نقاط كوچك سرسبز در متن كوهستان خشك، دیواره ها و پرتگاه های سهمگین و شگفت آور.
پوشش گیاهی ویژه
یكی از ویژگیهای جالب كوه صفه از نظر جذب گردشگری، وجود فواصل و اندازه های مبادی و مقاصد مختلف است كه كاملاً با مقیاسهای انسانی حركت پیاده انطباق دارد. از یك طرف فاصله شهر تا دامنه كوه و از آن جا تا قله كوه، هم از نظر زمانی و هم از نظر مسافت مناسب است و از طرف دیگر فواصل میان عناصر برجسته كوه صفه به اندازه ای است كه با مقیاسهای پیاده روی و نیازهای جسمی و روانی آن بسیار همخوانی و هماهنگی دارد.
همانطور كه قبلا بیان شد، كوهستان صفه از دوران باستان تا امروز مورد استفاده حكومتها، مردم و گروه های خاص بوده است به همین دلیل آثار و بقایای نسبتا زیادی از زمانهای قدیم در گوشه و كنار آن به جای مانده كه مهمترین و ارزشمندترین عناصر موجود در محدوده طرح به طور خلاصه عبارتند از:
بقایای قلعه اصلی شاهدز (قلعه دیو) استحكامات دفاعی و نظامی قلعه تاسیسات حفظ آب و آبرسانی جهت محافظان و ساكنان قلعه
كوهستان صفه به دلیل نزدیكی به شهر اصفهان و برخورداری از ارتفاع مناسب و تنوع پستی و بلندیهای آن امكانات بسیار خوبی برای فعالیتهای ورزشی تفریحی مثل پیاده روی، تپه نوردی، كوهنوردی و سنگ نوردی فراهم آورده است. به ویژه به دلیل توسعه شهرنشینی جدید و رشد نیازهای ورزشی و تفرجی، عملكرد ورزشی كوهستان صفه به نحو وسیعی افزایش
ص: 892
پیدا كرده است. یكی از ویژگیهای مهم كوهستان صفه وجود صخره های عظیم و بلند و وجود نشیب های منفی در نقاط مختلف آن است كه از نظر كوهنوردی تخصصی و آموزش سنگ نوردی، امكان بسیار خوبی برای گسترش ورزش كوهنوردی در منطقه اصفهان به وجود آورده است. در حال حاضر گروههای كوهنوردی كه در اصفهان فعال هستند معمولا برای تمرین و آموزش به كوهستان صفه روی می آورند. در سالهای اخیر با تبدیل كافه خاچیك به پناهگاه و پایگاه كوهنوردی و اصلاح مسیرهای دشوار، خدمات مربوط به فعالیتهای كوهنوردی بهبود نسبی پیدا كرده است. امكانات مجموعه موجود تقریباً تمام گروه ههای مختلف سنی، جنسی و شغلی را به خود جذب می كند.
كوهستان صفه دارای منابع و امكانات بالقوه ای است كه می تواند برای فعالیتهای تفریحی توام با آموزش آزاد مورد استفاده وسیع قرار گیرد. در حال حاضر، با ایجاد باغ وحش در دامنه كوه، تا حدی به این امكانات توجه شده است.
یكی از فعالیتهای غالب در كوهستان صفه به صورت پیك نیك خانوادگی و جمعی است كه از پشتوانه غنی فرهنگ بومی و شهری مردم اصفهان برخوردار است. وجود امكانات فضای سبز پراكنده، بركه های آب و آب نماها، وجود فضاهای باز برای اتراق و آشپزی، وجود امكانات مختلف برای بازیهای جمعی و پیاده روی، گشت و تماشا اشاره نمود.
نقاط دیدنی موجود در كوه صفه دارای ویژگیهای خاصی می باشند كه وجود این ویژگیها پیوندی عمیق و حسی عاطفی میان مردم اصفهان و كوه صفه را پدید آورده است. لذا هر یك از عناصر و اجزای كوه صفه برای خود نامی ویژه دارند كه بیانگر هویت
ص: 893
مستقلی است كه مردم برای آنها قائلند. كه ذیلاً به برخی از مهمترین این عناصر پرداخته می شود.
قلعه اصلی شاهدز در بلندترین نقطه كوه و در شمال غربی آن قرار دارد. اگرچه داستان سرگذشت قلعه شاهدز در طول قرنها و به طور مكرر در كتابهای تاریخی نقل شده است ولی تا همین اواخر كسی به درستی نمی دانسته است كه شاهدز در كجا و در بالای كدام كوه از كوه های متعدد اطراف اصفهان قرار داشته است. در حدود نیم قرن پیش دو تن از پژوهشگران اصفهان (كارو میناسیان، محمد مهریار) به طور مجزا و با فاصله ای اندك از یكدیگر این نظریه را مطرح ساختند كه شاهدز معروف تاریخی همین «قلعه دیو» افسانه ای كوه صفه است.
1-دلایل انتخاب مكان شاهدز كوه صفه اصولا از نظر ساختار زمین شناسی كوهی است سرسخت، خشن و صعب العبور، همین ویژگی یكی از دلایل انتخاب كوه صفه برای مقاصد نظامی و دفاعی در دوران قدیم بوده است. بنیانگذاران و سازندگان اولیه قلعه شاهدز، بناها، راه ها، و استحكامات قلعه را چنان طراحی كرده بودند كه كسی نتواند به درون آن راه پیدا كند. آنان با استفاده از پرتگاه ها، و دیواره های كوه و تراشیدن برخی نقاط و ساختن دیوارهای متعدد در نقاط مختلف، عمده راه های دسترسی و نفوذ به قلعه را مسدود كرده بودند. اما در سالهای اخیر با احداث راه های جدید و اصلاح مسیرهای دشوار، راه های صعود به ارتفاعات كوه و دسترسی به آثار طبیعی و تاریخی كوهستان صفه آسان تر و شناخته تر شده است.
2-استحكامات دفاعی و نظامی در تمام دامنه های اطراف كوه صفه با استفاده از دیواره
ص: 894
ها و صخره های طبیعی و نیز با ایجاد تأسیسات دست ساخت و تراشیده، مجموعهای از دیوارهای دفاعی، دروازههای ورودی، برجهای دیده بانی، انبارهای آذوقه و وسایل جنگی و مانند اینها به وجود آمده كه بقایای آنها در نواحی مختلف كوه باقی مانده است. از مهمترین آثار به جا مانده و قابل تشخیص این استحكامات میتوان به 6 دروازه، حدود 20 برج نگهبانی، دیوار بزرگ، دیوارهای كوچك حفاظتی، قلعه كوچك سنگی اشاره كرد.
3-تاسیسات حفظ آب و آبرسانی قلعه با توجه به شرایط نسبتاً خشك كوهستان صفه و موقعیت نظامی و دفاعی قلعه شاهدز، موضوع تأمین و حفظ آب در تمام طول سال، یكی از نیازهای حیاتی ساكنان و محافظان قلعه به شمار میرفته است، به همین منظور برای استفاده از آب باران و چشمه های كوچك موجود در گوشه و كنار كوه تمهیدات و تاسیساتی برای گردآوری و نگهداری آب ایجاد كرده بودند. برخی از بقایای این تاسیسات به صورت بندهای آبگیر، حوض ها، حوضچه ها و مسیرهای هدایت (تنبوشه) بجا مانده است. محل سد آبگیر اصلی قلعه در دره غربی كوه صفه بازسازی شده است.
4-موقعیت عناصر و اركان تشكیل دهنده قلعه قلعه شاهدز در اصل به عنوان یك شهرك نظامی و دفاعی عمل میكرده است و دارای استحكامات و تاسیسات متعدد بوده است كه مهمترین اركان آن را عناصر زیر تشكیل می داده است: ستاد مركزی قلعه (ارك) واقع در شمال شرقی قله صفه در سمت جنوب و شرق، بقایای چندین سربازخانه در سمت غرب آثار انبارها و تاسیسات دیگر در نواحی دورتر آثار برجهای نگهبانی، دروازهها، دیواره های دفاعی،
ص: 895
بندهای آبگیر در پیرامون قلعه مهمترین بخش قلعه شاهدز همان قلعه مركزی (ارك) است كه مشهور به قلعه دیو است و در قله شمال شرقی كوه صفه قرار دارد و از دور دست نشانههای آن دیده میشود. به نظر میرسد كه برای ساختن این قلعه محوطه بالای قله را مسطح كرده و به صورت صفه درآورده اند. محوطه قلعه ارك حدود 50 متر در 200 متر وسعت دارد كه از طرف شمال و شرق مشرف به پرتگاه است و از طرف جنوب و غرب با دیوارهای متعدد دفاعی محصور شده است. دسترسی به این قلعه از جبهه شمالی به علت وجود صخره های كاملاً عمودی غیرممكن بوده است. و در مسیرهای دیگر هم با ایجاد موانع و دیوارهای سد كننده و قلعه های نگهبانی راه وصول به قلعه را مسدود كرده بودند. برای رسیدن به قلعه شاهدز بهترین مسیر در حال حاضر از راهی است كه به صورت مارپیچ در جبهه شرقی كوه تا محل چشمه گل زرد ایجاد كردهاند و از آن جا با دور زدن كوه و صعود از جبهه غربی میتوان به محل شاهدز رسید. به موجب مطالعات و مشاهدات میدانی «كارومیناسیان» كه به تفصیل در كتاب (شاهدز) بیان شده است بقایای اصلی قلعه شاهدز شامل این عناصر است ارك، اقامتگاه فرماندهان، سربازخانه شرقی، سربازخانه غربی، قلعه های دیده بانی، دیوار بزرگ دفاعی، انبارها، دروازهها (6 باب) برج های نگهبانی (حدود 20 برج ) آب بند اصلی، آب بندهای فرعی، چاه، حوضها و سایر تاسیسات ناشناخته دیگر برای تامین مصالح قلعه به طور عمده از سنگ، خاك، آهك و گچ استفاده شده است.
ص: 896
چشمه پاچنار یكی از پر جاذبه ترین نقاط دیدنی كوه صفه است كه در ارتفاع 1850 متری قرار دارد و در بیشترین فصول سال آب گوارایی دارد. این مكان علاوه بر جاذبه طبیعی یعنی صفهای فراهم آمده در پناه كوه، درختهای كهنسال، چشمه آب، باغچه و تراسبندی كه برای بیتوته و استراحت بسیار مناسب است، بهترین چشم انداز را به طرف شهر تاریخی اصفهان دارد، شاید به همین دلیل از دیرباز مورد توجه بوده است. نام پاچنار اشارهای به سرسبزی و درختان آن دارد. در زمان شاه سلیمان صفوی (1106-1077ه ق) این امكان جهت احداث تفرجگاه مشرف به شهر انتخاب شد. این تفرجگاه به نام بانی آن «تخت سلیمان» نام میگیرد و پیش از آن «تخت صفه» نام داشته است. با توجه به خشكی و سختی راههای اطراف، فضایی بسیار مناسب برای تماشای شهر، خلوت با طبیعت، احساس آسایش و رفع خستگی پدید آورده است. صفه و چشمه پاچنار از یك سابقه تاریخی و اجتماعی نیرومند برخوردار است. در زمان صفویه چشمه پاچنار به عنوان یكی از مكانهای مناسب برای ایجاد گردشگاه جدید مورد توجه قرار گرفت و شاه سلیمان صفوی در بازگشت از شكار، زیبایی شهر اصفهان را در محل پاچنار دید و دستور داد كه بنایی برای او و خانوادهاش بسازند و این بنا به نام او به «تخت سلیمان» معروف گردید. انگلبرت كمپفر (1716 – 1651) در سفرنامه مفصل خود درباره تخت سلیمان مینویسد: (در آن سوی باغ هزار جریب و تقریبا با دویست متر فاصله از آن در دامنه كوه صفه یك تفرجگاه كوچك تابستانی است كه آن را با به
ص: 897
تبعیت از نام سازنده آن، تخت سلیمان نامیده اند و... ) ژان شاردن كه دوران طولانی و از جمله در زمان تاجگذاری شاه سلیمان در اصفهان بوده است در گزارشات خود مینویسد: (در نیمه ارتفاع كوه صفه پس از پیمودن هزار پا به سمت بالا صومعه ای است كه در آن كلاه فرنگی های كوچك ساخته شده است و به آن نام تخت سلیمان دادهاند، زیرا میگویند به امر شاه سلیمان آن را ساخته اند و سابقا غاری بوده كه آب و درخت فراوان داشته است. شاه این محل را مناسب دید و موضوع را با ناظر در میان نهاد اگر عمارتی در این جا ساخته شود برای معمار آن شاهكاری محسوب خواهد شد و شاه خواهد توانست از آنجا شهر را به مادر خود نشان دهد. ناظر، مطلب را به خاطر سپرد و برای ساخت آن سه یا چهار هزار عمله و سنگتراش و بنا و غیره را خبر كرد.) وی را مارپیچی نیز برای رسیدن به آن ساخت و در فواصل معین جایگاه هایی برای استراحت و نفس تازه كرده تعبیه كرد. كرنلیوس دوبروین (جهانگرد هلندی) كه در اواخر دوره صفویه به اصفهان آمده تصویر زیبایی از تخت سلیمان به جا گذاشته است. اساس بنای تخت سلیمان گویا تا اواخر دوره قاجار پابرجا بوده است. «مادام دیولافوا» كه به عنوان باستان شناس در دوره ناصرالدین شاه به ایران سفر كرده است در نوشته های خود چنین آورده است. (كاخ سلیمان چون با آجر ساخته شده خرابی آن كمتر از كاخ فرح آباد است. خوشبختانه این قصر كه دورنمای زیبا و باشكوه اصفهان از آن
ص: 898
جا نمایان است از آسیب افغانها مصون مانده است. ) وارطانیس یوزوكچیان خلیفه و پیشوای روحانی ارمنی (1844) ضمن ارائه تصویری از بنای تخت سلیمان وضع آن را به صورت نیمه ویرانه تشریح میكند. به طور كلی از گزارش «كارومیناسیان» بر میآید در حدود پنجاه سال پیش جز آثاری اندك از بنای تخت سلیمان باقی نمانده بوده است و در آن زمان از مكان پاچنار همانند چشمه درویش به عنوان (رستوران) استفاده میشده است. در این نقطه كتیبه بزرگی در اندازه 3 * 2 متر در زمان صفویه آماده شده بود كه از آن استفاده نشده است. از میان یادگاری های به جا مانده سه مورد تاریخ دارد كه یكی به اندازه تقریبی 50*40 سانتیمتر میباشد و بیشتر كلمات آن به این شرح خواناست. (یادگار گروهان اول فوج مختلط اصفهان (1329 تا 1319) و در زیر آن كتیبه ای به خط خوش ارمنی نوشته شده كه تاریخ 1934 را دارد و در فاصله تقریبا دو متری سمت چپ این دو كتیبه، یادگار دیگری از شخصی به نام (محمود شاه علی) بجا مانده كه تاریخ 1324 را دارد.
در فاصله صد متری شرق چشمه پاچنار، چشمهای در ارتفاع تقریبی 1900 متر وجود دارد كه چشمه درویش نام دارد كه از نقاط جاذب كوه صفه و از تفرجگاه های قدیمی محسوب میشود. این چشمه به دلیل شرایط طبیعی (داشتن آب و سبزه در شكم یك حفره سنگی بزرگ) و هم به دلیل موقعیت استقرار در فاصله و مكان مناسب (بین پارك صفه و قله كوه) مكانی پر جاذبه و استراحت گاهی آرام بخش برای عموم استفاده
ص: 899
كنندگان از كوهستان صفه محسوب میشود. كهنترین ماخذی كه به این چشمه اشاره دارد سفرنامه تاورینه جهانگرد فرانسوی كه در زمان شاه عباس دوم در فاصله (1668 – 1632) شش سفر در اصفهان داشته وی در توصیفی كه از كوه صفه دارد اشاره میكند. (در طرف شرق، یك غاری در سنگ دیده میشود كه دست طبیعت و صنعت هر دو در ایجاد آن شركت داشتهاند. یك چشمه آب بسیار خوب از آن بیرون می آید و درویشی هم در آنجا منزل دارد. ) كه نام چشمه درویش برگرفته از حضور درویشی در این منطقه میباشد و نام خاچیك بر گفته از نام یك ارمنی است كه حدود شصت سال پیش در این مكان كافهای دایر و سالها اداره میكرده است.
چشمه چاه درویش در ارتفاع 1800 متری در فاصله تقریباً 700 متری چشمه درویش قرار دارد. از آنجا كه سطح این چشمه از اطراف آن پائینتر است و هیچوقت آب آن جاری نمی شده و نیز به دلیل این كه حتی در اوقاتی كه آب چشمه پاچنار و چشمه درویش خشك میشده این چشمه آب اندكی داشته است كه بتوان ظرفی را آب كرد. به چشمه چاه دروبش مشهور شده است به این چشمه به واسطه این كه در زمینی آهكی قرار دارد، بعضی از كوهنوردان چشمه گچی هم میگویند.
در بالای چشمه درویش و در مسیر صعود به قله كوه، گذرگاهی باریك بر لبه پرتگاهی بلند در ارتفاع حدود 2000 متری وجود دارد كه با پیش آمدگی و پس رفتگی های كم عمق فضای جاذب و در عین حال هراس انگیز ایجاد
ص: 900
كرده است. در یكی از صفه های این پرتگاه آثاری از یك چشمه قدیمی با نشانههایی مثل حوضچه باغچه و لوله كشی آب (تنبوشه) دیده میشود. نام گل زرد احتمالا برگرفته از خصلت گلهای وحشی كوهستانی است كه در زمانهای پرآبی چشمه در پیرامون آن می روئیده است. در كنار چشمه دیواره های بلند و نیمه طبیعی وجود دارد كه به نام دیواره گل زرد یا دیواره آینه معروف است و مكانی بسیار مناسب و جذاب برای تماشای چشم انداز اصفهان و نواحی پیرامون آن پدید آورده است. دیواره و مسیر چشمه گل زرد علاوه بر جاذبه طبیعی از نظر تاریخی نیز جالب توجه و مطالعه است. طبق برخی پژوهش ها و بررسیها احتمالا یكی از دروازههای اصلی ورود به قلعه شاهدز در این مكان قرار داشته است. در سالهای اخیر با ایجاد پلههای سنگی و اصلاح معبر امكان دسترسی به آن آسانتر شده است.
در امتداد هزار دره و درست در جنوب كوه صفه، دره ای واقع شده كه به خط الراس آن كه در حدود 2000 متر ارتفاع دارد «گردنه باد» میگویند. موقعیت این گردنه به صورتی است است كه در شمال و جنوب آن ارتفاعات كوه صفه و كوه مشرف به سپاهان شهر قرار دارد با توجه به این كه بادهای اصفهان عموما غربی شرقی است، جریان باد در این نقطه متمركز شده و شدت بیشتری پیدا میكند و در تمام فصول سال به ویژه پائیز و بهار باد با شدت زیادی در این منطقه میوزد، به همین دلیل این نقطه به گردنه باد مشهور شده است.
منبع آب، آبنما و
ص: 901
آبشار مصنوعی در پارك كوهستانی صفه از چاههای واقع در پارك ملت حاشیه پل فلزی تامین میشود و طی چند مرحله پمپاژ در نهایت از مخزن شماره سه آب توسط یك دستگاه پمپ شناور از طریق دو خط لوله فولادی به قطر 8 اینچ به محل آبشار در نقاط مرتفع كوه صفه در قسمت شمالی ارتفاعات كوه صفه انتقال می یابد و پس از ریزش بر روی كوه وارد دو آبگیر در ارتفاعات پائینتر و در طرفین جاده احداث شده میگردد. و پس از سرریز از روی دیواره آبگیر دوم وارد حوضچه دیگری در پائین ترین نقطه حركت خود میگردد و سیكل حركت آب به طرف آبشار تكرار میشود.
گونه های گیاهی صفه در دو دسته زیر قابل بررسی است:گونه های گیاهی بومی صفه/گونه های گیاهی وارداتی و دست كاشت 1-6-گونه های گیاهی بومی صفه/گونه های گیاهی بومی صفه با وجود فقر پوشش آن به دلیل شرایط خاص منطقه تنوع نسبتا بالایی دارند (154 گونه) برخی از آنها نظیر استپی، پنیرك و علف مار از ارزش منظر سازی بالایی برخوردار هستند و در صورت توسعه و تكثیر، جذابیت فراوانی به محیط طبیعی كوه صفه خواهند بخشید. برخی دیگر نظیر گون و درمنه و اسكنبیل ارزش دارویی دارند. به هر حال شرایط خاص حاكم بر كوه صفه تمامی گونههای بومی را در وضعیتی بسیار ناپایدار قرار داده است.
6-گونه های گیاهی وارداتی و دست كاشت/این گیاهان اكثرا غیر بومی هستند و اخیرا در منطقه صفه كاشته شدهاند. غالب این نوع پوشش را درختان و درختچه های زینتی تشكیل میدهند. نكته جالب توجه این كه
ص: 902
با وجود تنوع در گونههای پهن برگ، كاشت غالب پارك را تعداد محدودی از درختان و درختچه های سوزنی برگ، از قبیل سروها و كاجها تشكیل میدهند. اهمیت این نكته زمانی معلوم میشود كه ما در محیط خشك و كم آب و علف كوهستان صفه پوشش همیشه سبز را در اراضی پای كوهی صفه میبینیم.
تقدیرات ساختاری كره مسكونی ما چنین رقم خورد كه جبال همیشه افراشته البرز و زاگرس ایران مركزی را حصار نموده و اقالیم و نزولات جوی خاصی را به آن هدیه نماید و از بركات آن رودخانه مهم زاینده رود كه به نامهای دیگری مانند زنده رود، زندك رود، زرین رود، زرن رود و رودخانه اصفهان نیز خوانده می شود جاری و با طی مسافتی در حدود 300 كیلومتر و عبور از كوهها و دره ها و پیچ وخمهای متعدد در نهایت پایه گذار اصفهان بزرگ و مركز فرهنگ و تمدن ایران زمین گردد. بی شك نصیب چنین موهبتی باعث گردید كه بتدریج آبادی های متعددی بصورت زنجیره ای در حواشی رودخانه شكل گرفته و جمعیت كثیری از بركات این آب ارتزاق و به حیات خود ادامه دهند.
سرچشمه اصلی رودخانه زاینده رود را دو رودخانه مهم پلاسجان و شاخه های زاینده رود تشكیل می دهد كه رودخانه اول از ارتفاعات گلپایگان سرچشمه گرفته و در محلی بنام كمیتك وارد دریاچه زاینده رود می شود و رودخانه دوم موسوم به زاینده رود از ارتفاعات زردكوه بختیاری و تونل كوهرنگ سرچشمه می گیرد. تعداد زیادی از شاخه های فرعی منتهی به زاینده رود نیز در تشكیل سرچشمه های زاینده رود
ص: 903
نقش دارد كه مهمترین آنها عبارتند ازكوهرنگ، چم دره، چشمه دیمه، دره خوربه، دره قاضی كوچك، دره خرسانك و چشمه های متعدد آهكی از نوع كارستیك كه بصورت زایشی موجب افزایش آب رودخانه می گردد. ماربین یكی از بلوكات اصفهان است كه تاكنون آثاری از باغات و بیشه زارهای این شهر تاریخی را در خود بیادگار نگهداشته و 1200 هكتار محدوده فضای سبز غرب اصفهان در این بلوك واقع می باشد. در ارتباط وجه تسمیه ماربین روایات متفاوت و گوناگونی بیان شده در كتاب «الاصفهان» آمده است «ماربین اسم آتشگاه بوده كه رودخانه زاینده رود از آنجا مانند مار نقره فامی دیده می شده است و بعد دهات اطراف كوه را ماربین گفته اند. همچنین گفته شده است كه چون بتخانه سر این كوه را مارس می گفته اند و از این دهات اطراف كوه بتخانه دیده می شده است مارس بین باشد» در كتاب زاینده رود از سرچشمه تا مرداب آمده است «این بلوك نام خود را از قلعه و آتشكده ای كه بر فراز كوه آتشگاه قرار دارد و نام آن را حمزه اصفهانی «مهرین» آورده است گرفته شده باشد و در حقیقت كلمه ماربین تحریف همان «مهرین» اوستایی باشد كه تدریجاً «مهربین» تبدیل شده است. ناژوان تركیب یافته است از دو كلمه ناژ و وان كه ناژ یا ناژو گیاهی است از خانواده صنوبر كه آن جمله اند تبریزی كبوده صنوبر و (وان) پسوند است برای جا و مكان و ناژ نان یا ناژوان به معنی جایگاه درختان ناژ و صنوبر پس ناژوان به معنی محلی بوده است در غرب اصفهان با
ص: 904
بیشه های انبوه از درختان ناژ وكبوده زبان گنجشك و بومی اصفهان است.
اسلاف و پیشینیان ما علیرغم امكانات محدودشان چگونه با فكر و اندیشه و دوستی با طبیعت و صفای باطن از مواهب طبیعی و خدادادی بهره مند شده و جای جای خطه زرخیز زاینده رود را سرسبز و شاداب برای ابناء و آیندگان خود محافظت نمودند. اما در عصر حاضر همه روزه شاهد بروز مسائلی مانند از بین رفتن لایه اوزن، گرم شدن تدریجی هوای كره زمین، افزایش گاز كربنیك و از بین رفتن پوشش گیاهی، مهاجرت افراد و گسترش بیرویه شهرها و بالاخره بر هم خوردن تعادل اكولوژیكی و زیست محیطی و عدم امنیت غذائی و غیره می باشیم. شهر تاریخی اصفهان با تمام عظمت و سیطره جهانی خود در هیچ زمانی باندازه عصر كنونی در معرض آسیب های زیست محیطی و گسترش بی قاعده صنعت و تكنولوژی و تبدیل باغات و اراضی كشاورزی به ساخت و سازهای شهری قرار نداشته است و این در شرایطی است كه پیشروی كویرهای مركزی ایران و قرار گرفتن آن در عرض جغرافیایی تحت سلطه اقالیم خشك جهان و تقلیل بارشهای نواحی خشك به میزان كمتر از 100 میلیمتر در سال و بالا بودن تبخیر و تعرق تا 100 برابر آن همچنان سایه شوم و همیشگی خود را بر سر این شهر و ساكنین آن گسترده و آماده هجوم و باریدن طوفانهای شن و گرد وغبار بر جای جای آن می باشد. اگر نسل متفكر و اندیشمند كنونی كه خود را در شناخت علوم از اسلاف خود برتر می داند در سوگ بهشتهای گم شده
ص: 905
شهر و دیار خود ننشینند قطعاً ابناء این نسل در این سوگ خواهند نشست و بر یاد بهشتهای گم شده و بیشه زارهای بزرگی نظیر بیشه تاریكی، بیشه عبداله خان، بیشه ناژوان، بیشه آبشار، بیشه وینی، بیشه سه رارود، بیشه سیابرم، بیشه بیسكون، بیشه نصرآباد و صدها باغ و بیشه دیگر كه فقط اسامی آنها در كتب و آثار تاریخی شنیده و دیده می شود، اشك ماتم خواهند ریخت. قطعا دست اندركاران تدوین قانون اساسی كشور با چنین دوراندیشی و نگرشی اصل پنجاهم قانون اساسی جمهوری اسلامی را كه می گوید «در جمهوری اسلامی حفاظت محیط زیست كه نسل امروز و نسلهای بعدی باید در آن حیات اجتماعی روبه رشدی داشته باشند وظیفه عمومی تلقی می گردد، از این رو فعالیتهای اقتصادی و غیر آن كه با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیر قابل جبران آن ملازمه پیدا كند ممنوع است» به تصویب رسانده اند و الحق اگر فقط همین اصل در ارتباط با حفظ و احیاء طبیعت و پوشش گیاهی جاری گردد می تواند بخش عمده ای از مشكلات نسل كنونی و نسل های آینده را مرتفع نماید. در ارتباط با توسعه باغداری و غرس اشجار در نواحی مختلف و بویژه ناحیه غرب اصفهان، گذشته نسبتاً دور اصفهان نشان می دهد كه كاشت و داشت و بهره برداری از درختان صنعتی یكی از راههای سودآور و اقتصادی باغداران و كشاورزان بوده كه ضمن تامین معیشت آحادی از جامعه (اعم از باغداران، چوب فروشان و سازندگان ابنیه و …) عامل مهم و اساسی جهت حفظ و توسعه فضای سبز بدون دخالت عوامل خارجی بوده اند،
ص: 906
هر باغدار با كشت درختان صنعتی (اعم از مثمر و چوبده نظیر گردو، توت و غیر مثمر نظیر چنار، كبوده، زبان گنجشك و …) و تكثیر آنها از طریق قلمه بویژه در احداث بیشه زارها و زراعت چوب قادر بودند طی دوره مشخصی درختان را به بهره دهی و تولید چوبهای صنعتی رسانیده و روانه بازار فروش نمایندو از درآمد قابل ملاحظه ای نیز برخوردار گردند و در مدت نسبتاً كوتاهی با نهالكاری مجدد و یا استفاده از پاجوش بیشه زار یا باغستان جدید و جوانی به فضای سبز شهر تحویل دهند و بدون تحمل هزینه های اضافی به نوعی تولید چوب كه امروزه در كشورهای اروپائی و كشور روسیه موسوم است مبادرت می نمودند و این اقدام اساسی نه تنها فاقد مشكلات سمپاشی و دفع آفات و حمل و نقل میوه جات و رهائی از خطرات بلایای طبیعی نظیر تگرگ، سرمای بهاره و غیره می باشد، بلكه در حفظ محیط زیست و تلطیف هوای شهر و اقتصاد كشاورز و باغدار نیز تاثیر بسزائی دارد و متاسفانه نبود مدیریت های مناسب و عدم هماهنگی در اجرای طرحها و پروژه های آموزشی ترویجی و نگرش های تك بعدی و غیره فنی موجب گردیده كه فنون تجربی و رسوم چندین و چند ساله باغداران به مسیرهائی هدایت شود كه پس از مدتی نه اثری از تاك ماند نه تاك نشان وتخریب و تبدیل و تك بری درختان و ظهور و پیدایش آپارتمان های چند طبقه آغاز گردد. در صورتیكه با وجود یك سازمان هدفمند و جامع نگر می توانیم با صرف هزینه های نه چندان زیاد و
ص: 907
ابداع شیوه های مناسب از رخداد فجایع و وقایع اسف انگیز و غیرقابل جبران جلوگیری به عمل آوریم.
اگرچه تنها از قرن دهم هجری یا بعد از آن در تقسیم آب اصفهان طوماری با خط سیاتی و منسوب به شیخ بهایی وجود دارد. ولی قدمت سابقه آبیاری دشت اصفهان از طریق رودخانه زاینده رود سابقه ای 3 هزار ساله دارد. زیرا انسان از زمانی كه فن كشاورزی را آموخت و استقرار در كنار آبها و رودخانه ها را به شبانی و گله چرانی در كوهها و مراتع ترجیح داد مناطق متعددی كه امكان زراعت و كشاورزی در آن وجود داشت برای ادامه زندگی و ارتزاق انتخاب و به كشت و كار مشغول گردید كه قطعاً نمی توانسته است دارای سوابق تاریخی مكتوب باشد، نوشته های قرن سوم و ابن حوقل نشان دهنده وجود سابقه تاریخی نسبتا طولانی در امر استفاده از آب رودخانه زاینده رود می باشد ذیلاً به برخی از متون مربوط به زاینده رود اشاره می گردد. آبش بهترین آبهای زمینی است چنانكه انهار آن به ما رسیده و در صحت آنها اختلافی نیست و این آب در رودخانه ای كه بدان زرین رود گفته می شود می باشد این نام را اردشیر بابك نهاده است سرچشمه این آب از چشمه ای است كه از یكی از سرزمینهای حاصلخیزی كه از شهر مركزی سی فرسخی دوراست می باشد و در روستاهایی كه بدین آب نیاز است بی حساب نهرهایی از آن منشعب می سازد تا اینكه این آب به روستاهای جی و ماربین و لنجان طسوج الروز و رویدشت بنا به تقسیمی
ص: 908
كه كسری اردشیربن بابك نموده بوده تقسیم می كنند و برای هر قریه ای از این روستا سهمی مشخص و معلوم قرار داده بود كه بر حسب اندازه های معینی آب را به هر قریه جاری می ساخت. ابن حوقل در قرن سوم هجری می گوید: ذره ای از آب زاینده رود به هدر نمی رود و آب طی حساب و كتاب از رخنه ها و شكافهای كه نصب كرده اند به روستا می رود آب رودخانه هر 9 روز تماماً بر براآن و رودشت می رود و در موقع بذركاری 40 روز به آن سمت می رود.
دشت اصفهان با وسعتی معادل 35000 هكتار از شمال محدود است به ارتفاعات حدفاصل منطقه مورچه خورت از جنوب به ارتفاعات كوه دنبه و صفه از سمت غرب به اراضی خمینی شهر و از سمت شرق به اراضی دشت سجزی منتهی می شود. كلان شهر اصفهان با وسعتی معادل 20000 هكتار در ضلع جنوبی – این دشت قرار گرفته و به وسیله رودخانه زاینده رود به دو ناحیه شمالی و جنوبی تقسیم می گردد. رودخانه زاینده رود با جهت غربی و شرقی و شیب نسبتاً ملایم پس از عبور از شهر به سمت تالاب گاوخونی طی طریق مینماید انشعابات برگرفته شده از رودخانه زاینده رود كه تحت عنوان مادی از آنها نام برده می شود بسیار زیاد بوده و تعداد آنها در طومار منتخب به شیخ بهایی تا 123 رشته ذكر شده كه از پل كله شروع و تا بند مردان و بند آسیاب ادامه داشته است. تعداد مادیهایی كه پس از انشعاب از رودخانه زاینده
ص: 909
رود در دشت اصفهان جاری میشده و اینكه در نواحی مختلف شهر با انشعابات متعدد و نامهای متفاوت و موانع مشكلات گوناگون قابل رویت است. این مادیها عبارتند از نیاصرم، فرشادی، فدن، تیران، ناجوان، جوی شاه، كارلادان، قمیش، صرم، شائیج، نائیج و عبدالله خان.
آنچه مسلم است مادیهای سطح شهر اصفهان تحت تأثیر تحولات اجتماعی توسعه شهری شبكه های آبیاری و غیره و كارایی سابق خود را كه مهمترین آن انتقال آب در امر كشاورزی بوده از دست داده اند و با تبدیل شدن بخش اعظم باغات و مزارع و بیشه زارها به اماكن مسكونی و حفر چاه های عمیق و نیمه عمیق این آبراهه ها و معابر سبز تا حدود زیادی مورد بی مهری و تجاوز و تصرف قرارگرفته اند تصرفات غیر قانونی در حریم مادی ها، مسدود كردن مقاطعی از طول مسیر مادی توسط مردم مسدود كردن برخی از سر دهنه های مادی توسط ادارات و ارگانها ریختن زباله و خاشاك در داخل مادی ها قطع اشجار و سوزاندن درختان توسط متجاوزین طولانی كردن فواصل آبیاری و تأخیر طولانی مدت در زمان آبیاری نفوذ طرحها و پروژه ها شهرسازی در طول مسیر مادی ها و غیره از جمله بی مهرهای است كه توسط ابناء بشر صورت پذیرفته و همچنان در حال تداوم است. ولی به نظر نمی رسد روا داشتن چنین رفتارهای ویرانگرانه ای سزاوار این شبكه حیات بخش باشد و این یكی از ضربه های زیست محیطی است كه انسان عصر حاضر بر محیط زندگی خود وارد نموده غافل از اینكه این انهار و معابر زمردین علاوه بر ایجاد مكانهای مفرح
ص: 910
و آرام بخش می تواند در افزایش رطوبت نسبی هوای منطقه و تلطیف و پاكسازی هوای آلوده هدایت و نفوذ آبهای هرز ناشی از بارندگی غنی سازی منابع آبهای زیرزمینی دشت اصفهان و غیره نقش بسزایی داشته باشد.
اقشاری از جامعه برای شرایط زیست محیطی و تخریب اكوسیستم ها ارزش و اهمیت قائل نبوده لذا گرایش به قانون و قانونمندی به منظور منع كردن افراد مختلف از گامهای ضروری می باشد و اجرای قوانین و اصلاح قوانین ضروری ترین كاری است كه بایستی مورد توجه قرار گیرد.
روشهای احیاء و بازسازی های مادی ها
مادی ها شبكه ای هستند از یك اكوسیستم پویا و حیات بخش كه سالیان متمادی است در ستیز با ناهنجاریهای اقلیم خشك و كویری مبارزه می كند اگر چه نفوذ خانه سازی و شهرسازی در درون این شبكه تا حدودی از اقتدار آن كاسته ولی نتوانسته است موجب نابودی آنها را فراهم آورد و فریاد غریبانه آنها همچنان از فراسوی تاج درختان و كوچه باغهای پر پیچ و خم و آشیانه پرندگان بگوش ابناء بشر و فرزندان این آب و خاك میرسد و هنوز هم هستند دستهایی كه به حمایت از این فریادهای غریبانه در تلاش و تكاپو باشند. به منظور احیاء سازی این شبكه سبز نیاز به انجام یكسری عملیات و اقدامات اساسی و زیربنائی می باشد كه ذیلاً به اهم این موارد اشاره میگردد. 1-مشخص كردن حق آبه و تنظیم تقویم آبیاری آنچه مسلم است عنصر اصلی و حیات بخش این انهار سنتی آب است و به نظر نمی رسد در ضرورت مصرف آب در این مادی
ص: 911
ها هیچ كارشناسی بتواند شك و تردیدی داشته باشد زیرا مصرف آب در این مادی ها چند منظوره بوده و تقریباً تمامی اهداف انسان را در مصرف آب تحقق می بخشد كه از آن جمله می توان به موارد ذیل اشاره نمود: الف: تغذیه سفره آبهای زیرزمینی و به تبع آن افزایش تولیدات زراعی و باغی ب: احیاء و توسعه فضای سبز شهری ج: تلطیف هوا و افزایش رطوبت نسبی در شهر د: بهبود میكرو كلیمای شهری برای جمعیت ساكن در شهر ه: حفظ معابر سبز به منظور تفریح و تفرج مردم
2-حفظ حریم قانونی انهار و مادی ها 3-مراقبت و نگهداری مستمر از اشجار و درختان حاشیه مادی ها امروزه اشخاص متفاوت با دیدگاهها و منظورهای متفاوت در ارتباط با درختان رفتارهای متفاوتی نشان می دهند كه دیدگاههای منفی گاهی خساراتی سنگین را ببار می آورد كه از آن جمله می توان به قطع شبانه درختان، سوزاندن درختان اشاره نمود در این رابطه طرح ساماندهی ناژوان و صفه در ترویج فرهنگ حفاظت از درخت و تشكیل یگانه های حفاظتی و برخورد قانونی با متخلفین و انجام هرس شاخه های خشكیده و فرم دادن به درختان و همچنین دفع آفات و مبارزه شیمیایی، مكانیكی و بیولوژیكی نقش مهمی را ایفا می كند. طول شبكه انهار مادی های 12 گانه سطح شهر اصفهان حدود 186762 متر بوده كه چنانچه عرض متوسط نهر یا مادی را با حریم و تاج پوشش درختان 20 متر در نظر بگیریم سطح فضای سبز ارائه شده به شهر اصفهان از طریق مادی ها حدود 370 هكتار برآورد می گردد.
بی
ص: 912
توجهی به مادی ها از جنبه های عمرانی و آبادانی قابل بررسی می باشد زیرا زمانیكه اراضی آبخور مادی ها تبدیل به ساخت و ساز گردید و زارعین و كشاورزان حق آبه سبز تبدیل به بساز و فروش های شهری شدند بی توجهی گریبانگیر مادی ها گردید و از آن پس بازسازی و لایروبی و اصلاح انهار به فراموشی سپرده شد. در حال حاضر به جز شهرداریها كه عمدتاً با هدف توسعه فضای سبز و حمایت از اشجار و درختان كه گاه به عمران مادی ها می پردازند سازمان یا ارگان دیگری انجام چنین اموری را به دست نگرفته است. در بیشتر مسیرها لازم است كه اقدامات زیر انجام پذیرد. الف: بازسازی سر دهنه مادی ها ب: اصلاح یا احداث آب بندهای مناسب ج: لایروبی و برداشتن موانع و انسدادها در طول مسیر د: بازسازی پل های آبگذر ه: دیواره سازی و اصلاح شیب های جانبی و: واكاری نهال و درخت در مسیرهای فاقد درخت ز: رها سازی حریم قانونی مادی ها ح: مرمت و اصلاح معابر سبز و پیاده رو و سواره رو در مسیر مادی ها ط: حذف علفهای هرز به منظور تسهیل در عملیات آبیاری ك: بازسازی شترگلوها در مقاطع عرض خیابانها و اتوبانها ل: نصب كنترل دریچه و تقسیم آب م: برقراری امكانات امنیتی و رفاهی و تفریحی در مسیر مادی ها
از آنجائیكه دشت اصفهان از شرایط همواری برخوردار بوده رسوبات دانه ریز و آبرفتی سیلیسی و رسی اراضی حاصلخیز را تشكیل داده اند بر این اساس تقدیر چنین بوده كه این دو عنصر پاك و مفید یعنی آب و
ص: 913
خاك در این خطه قرین یكدیگر شده و پایه گذار تمدنی كهن برای فرزندان این مرز و بوم گردند. بهرحال با مأنوس شدن آب و خاك در این دشت عناصر دیگری نظیر گیاه و موجودات زنده به این جمع پیوسته و زندگی آغاز گردید انشعابات متعدد انهار كه گاهی تحت عنوان مادی شناخته می شود ساده ترین و ارزانترین راه انتقال آب از رودخانه بر روی دشت بوده كه با عمل خاكبرداری و استفاده از نیروی انسانی صورت گرفته و چنانچه اندیشه را به ادوار گذشته، زمانی كه شهر اصفهان بسیار محدود و كوچك و در حد یك روستا بوده است سوق دهیم ملاحظه خواهیم كرد كه هدایت یك نهر درون دشت های رسوبی و به زیر كشت بردن آن اراضی كار چندان مشكلی نبوده است. بهرحال عملی شدن این كار و تداوم آن منافع و محسنات ذیل را برای دشت اصفهان در برداشته است. 1-این شبكه به عنوان یك سیستم پخش آب عمل كرده و نه تنها از هدر رفتن آب جلوگیری كرده بلكه باعث تقویت سفره های آب زیرزمینی دشت شده بطوریكه هم اكنون با وجود حفر چاههای عمیق و نیمه عمیق زیاد درون دشت این سفره هنوز از غناء خوبی برخوردار است. 2-پخش آب در فصول پر آب رودخانه موجب جلوگیری از تمركز آب و تخریب های احتمالی توسط سیلاب می گردد. 3-با توجه به ناكافی بودن بارندگی در نواحی خشك و نیمه خشك و بالا بودن میزان تبخیر سالیانه از میزان بارندگی كه باعث شور شدن خاكها و بالا آمدن املاح می گردد عمل پخش آب توسط مادی ها در دشت
ص: 914
موجبات شستشوی مداوم اراضی و جلوگیری از شوری بیش از حد خاكهای منطقه می گردد. 4-با توجه به اینكه اكنون قسمتی از مادی های منشعب از رودخانه در داخل ساخت و سازهای شهری قرار گرفته حفظ اشجار موجود و غرس نهال های جدید می تواند به عنوان راهروهای ریوی شهری محسوب شود و تأمین كننده بخشی از فضای سبز مورد نیاز شهروندان گردد. 5-از آنجائیكه شهر اصفهان در قلمرو اقالیم خشك و نیمه خشك جهان قرار دارد جریان آب در این مادی ها باعث افزایش رطوبت در محیط های مسكونی شده و ضمن تلفیق با فضای سبز شرایط بهتری را برای محیط زیست شهری فراهم می آورد. 6-انتقال آب از طریق مادی ها بر روی اراضی زراعی نوعی آبیاری محسوب شده كه نیاز به هیچگونه انرژی و نیروی برق یا سوخت فسیلی و غیره نخواهد داشت و درآمد بیشتری برای كشاورزی عاید می نماید. 7-در صورت رعایت مهار هیدرولوژی شهری مادی ها می توانند از تجمع آب باران جلوگیری كرده و این آبها را به سفره آبهای زیرزمینی هدایت كرده و از تبخیر آنها جلوگیری به عمل آورند. با اوصاف یاد شده و با توجه به مندرجات و اهداف طرح جامع اراضی ناژوان كه به حفظ و نگهداری و احیاء و توسعه منابع موجود در گستره پارك ناژوان توجه نموده و اولویت عملیات عمرانی را به مناطقی كه از لحاظ اجتماعی دارای مشكلات و تهدیدهای كمتر می باشد داده است لذا واحد طراحی و عمران طرح ساماندهی ناژوان محدوده و حریم مادی عبدا… خان را كه در رینگ شفاف طرح قرار گرفته تحت عنوان طرح
ص: 915
تفصیلی اجرائی بازسازی و اصلاح مادی عبدا… خان انتخاب و اهداف راهبردی را پیاده می نماید.
درختان از جمله عناصر اساسی حیات انسان به شمار می روند كه از زمان پیدایش بشر تاكنون با او همراه بوده و نیازهای مختلف آدمی را تأمین كرده اند در برخی از فرهنگها درخت از تقدیس خاصی برخوردار بوده است در ایران قدیم درختان چنار، خرما، انار، انجیر به عنوان درختان مقدس به شمار می آمدند درخت سرو نیز از جمله درختانی است كه جایگاه خاصی در نزد ایرانیان داشته و شاعران ایرانی همواره آزادگی، رعنایی و زیبایی آنرا ستوده اند درختان همواره به عنوان یك منبع اقتصادی مهم مورد توجه بوده اند. در دنیای امروز ارزش های غیرقابل جایگزین زیست محیطی درختان از اهمیت بیشتری برخوردار است هر درخت بالغ سالانه 6 كیلوگرم دی اكسید كربن مصرف می كند. طرح اراضی ناژوان عمدتاً به دلیل منابع طبیعی خود مورد توجه قرار گرفته است اما مثل كلیه مواردی از این دست در دنیای امروز بحث مهمی كه بر تمامی جنبه های برنامه ریزی تأثیر می گذارد آن است كه تقدم به توسعه داده شود یا حفظ محیط زیست. در این راستا طرح توسعه در اراضی ناژوان اساساً به معنای استفاده و بهره وری از منابع طبیعی این محدوده در جهت گذراندن اوقات فراغت است. حفظ فضای سبز حاشیه رودخانه یك سنت تاریخی است حفظ ناژوان در شكل و مضمون كنونی خود مسئولیتی است عظیم و تجربه ای بی نظیر در تاریخ شهرسازی (ایران)، زیرا تلاش می شود كه با اتخاذ سیاستی جامع و با یك برنامه ریزی گام
ص: 916
به گام هدفمند مانع از پیشروی توسعه بی در و پیكر بر روی اراضی كشاورزی و باغها گردد. نگهداری از پارك ایجاد شده حتی از ایجاد آن مهم تر می باشد پاركی كه در اثر بی توجهی عدم شناخت از عوامل آسیب رسان رو به انحطاط میرود نه تنها ضربه ای خواهد بود بر پیكر محیط زیست منطقه بلكه از نظر اقتصادی – اجتماعی سرمایه ای بی نظیر را به باد خواهد داد كه جبران آن به این زودیها میسر نخواهد بود. تبدیل و اشغال اراضی مرغوب زراعی – توسعه فضای سبز شهری در اراضی سنگلاخی – كوهستانی – كویری و افزایش روزافزون فضای سبز در اراضی پست و با محدودیت های زراعی متعدد-كاهش منابع آب – افزایش هزینه های احداث و نگهداری فضای سبز در مكان شهرها، این ضرورت را ایجاب نموده است كه ایجاد فضای سبز و جنگل كاری پایدار یا به عبارتی (فضای سبز صنعتی) با استفاده از گونه های جنگلی آندومیك سازگار و بادوام و كم هزینه – كم توقع و كم آب در اراضی ومراتع مخروبه وفرسایش یافته و یا اراضی كویری امكان پذیرد. فضای سبز در اراضی محدوده ناژوان شامل كلیه سطوحی می شود كه با پوشش گیاهی مفروش شده اند. بر این اساس باغها، بیشه ها، اراضی زراعی، پاركها، سبزه راهها و حاشیه مادی ها و …. جزو فضاهای سبز می باشند. وسعت این سطوح حدود 1200 هكتار می باشد به غیر از سطوح پاركی كه عمدتاً در طرفین محور رودخانه شكل گرفته اند. بقیه مرزهای سبزینگی فوق در اراضی ناژوان پراكنده شده اند و در گوشه و
ص: 917
كنار محدوده مورد نظر به چشم می خورند. بر این اساس به دلیل ویژگیهای خاص منطقه ناژوان كه هر یك دارای توان های اكولوژیك و نیز محدودیت های خاص خود می باشد. ضرورت اختصاصی محلی برای جمع آوری – تولید و تكثیر گونه های مزبور بررسی و قطعه زمینی محصور واقع در خیابان باغ فردوس (لوله) ناژوان مناسب تشخیص داده شد و از دیماه سال 1382 اقدام به كشت و تولید جمعاً 40 گونه گیاه شد كه به تفكیك به دسته های زیر تقسیم می گردد. (تا 80 گونه در دست افزایش است). 1-درخت و درختچه های جنگلی پایدار و خودرو مربوط به رویشگاههای زاگرس غربی و جنوبی، سازگار با شرایط آب و هوایی و كلیمایی منطقه ناژوان. 2-انتخاب گیاهان مرتعی و دارویی خودرو موجود در كوههای اطراف كه مناسب جهت تثبیت خاك و جلوگیری از فرسایش و نیز مصارف دارویی و همچنین جهت غنی سازی پوشش گیاهی و كشت در اراضی ناژوان. از جمله مهمترین نقش این گیاهان تأثیرات مطلوبی است كه بر آب و هوای منطقه پیرامونی خود می گذارد و همچنین كاهش گرد و غبار كه این امر در آب و هوای خنك و پر گرد و غبار شهر اصفهان بسیار حائز اهمیت است.
1)حفاظت گسترش بهبود و ارتقاء فضای سبز و باز محدوده اراضی ناژوان 2) ایجاد عملكردی از تفریحات كه در عین حفظ طبیعت و منابع، با بهره گیری از آن قصد بازیابی قوای جسمانی و روانی شهروندان منطقه اصفهان را در برمی گیرد. 3) هدایت توسعه شهری كه در مرحله اول جلوگیری از رشد كنونی و در مرحله
ص: 918
دوم هدایت، سامان دهی و توسعه در محدوده مورد نظر را دارد. 4) ایجاد حسی از باز بودن طبیعی فضا به عنوان جزئی جدا نشدنی از پیرامون شهر 5) حفاظت و نگهداری ویژگی های طبیعی منابع و ثروتهای فرهنگی منطقه ناژوان مجموع اراضی 1200 هكتاری پارك طبیعی ناژوان براساس طرح جامع تصویبی شهر اصفهان خارج از شهر و در محدوده حریم استحفاظی كاربری اراضی باغات و زمینهای كشاورزی است. شهرداری اصفهان از دهه 60 با انگیزه ایجاد یك محور تفریحی وارد پارك ناژوان شده و شروع به تملك اراضی حاشیه رودخانه زاینده رود كرده است. با توجه به تغییر و تحول اجتماعی و سیاسی انجام شده طی 2 دهه اخیر از اوایل دهه 70 نگاه شهرداری اصفهان به پارك ناژوان نگاهی جدید و با اهمیت تلقی گردید. از اوایل دهه 70 كمیته فنی ناژوان با توجه به اهمیت موضوع تحت عنوان هیئت مدیره پارك ناژوان تشكیل و مقرر گردید كلیه فرایندها و اتفاقات این محدوده زیر نظر این كمیته انجام شود. از اوایل سال 1376 با هدف یكپارچه نمودن اقدامات شهرداری اصفهان در شمال و جنوب رودخانه پارك طبیعی ناژوان، مشاور شهر و خانه به عنوان مشاور پارك طبیعی ناژوان انتخاب و كار مقدماتی آغاز گردید. كه حاصل این مطالعات 5 جلد كتاب طرح جامع اراضی ناژوان می باشد. حاصل مطالعات مشاور و آنچه كه پس از مطالعات مشاور برای شهرداری اصفهان و مدیریت كلان شهرداری اصفهان به صورت بارز نمودار شد اینكه با توجه به وضعیت قرار گرفتن این پارك در مسیر بادهای غربی – جنوب غرب به شمال شرق و وضعیت قرار گرفتن
ص: 919
اكثر صنایع آلاینده در غرب اصفهان این پارك به عنوان فیلتر طبیعی برای شهر اصفهان عمل می نماید و هرگونه دخل و تصرف و تغییر در ساختار طبیعی این پارك موجب تشدید وضعیت بحرانی آلودگی شهر اصفهان و وضعیت خطرناكی برای كلان شهر اصفهان به وجود خواهد آورد. پس بنابراین این محدوده 1200 هكتاری باید با حفظ كاربری و توسعه باغات خارج از محدوده ساخت و ساز و توسعه شهری قرار گرفته و روز به روز در جهت احیاء باغات و بیشه زارها و فضای سبز آن تلاش شود. محور گردشگری پارك طبیعی ناژوان محور داغ آب قدیم رودخانه زاینده رود است عرض این محور در نقاط مختلف متناوب و از خط تالوگ بین حداقل 150 و حداكثر 250 متر در دو سوی رودخانه متغیر است. حذف ترافیك از حاشیه رودخانه زاینده به فاصله متناسب از رودخانه از اقدامات طرح ساماندهی ناژوان و صفه است. بر اساس مطالعات مرحله به مرحله می بایستی عبور و مرور وسایل نقلیه شخصی از رودخانه زاینده رود فاصله گرفته و به جای آن وسایل نقلیه عمومی جایگزین شود و ترجیحاً مسیرهای عبور پیاده احداث شود در این راستا در اولین اقدام در سال 1379 شهرداری اصفهان با هدف جذب جاذبه های حاشیه رودخانه و یكپارچه كردن اراضی تملكی اقدام به آزاد سازی و پارك سازی از پل میرزا كوچك خان تا پل نصر به مساحت 450 هزار مترمربع نمود و خیابان الفت احداث گردید. با احداث خیابان الفت و یكپارچه كردن اراضی شمالی این خیابان پارك بامداد احداث گردید. قرینه این جاده در شمال رودخانه حدفاصل پل مارنان تا
ص: 920
پل وحید است. این طرح جهت آزاد سازی و حذف ترافیك از حاشیه شمال رودخانه بوده و در اقدام بعدی مقرر شد حد فاصل پل نصر تا پارك لوله در حاشیه نهر جلالان جاده ای احداث و مسیر عبور و مرور سواره از حاشیه رودخانه قطع و به فاصله مناسب تری انتقال داده شود. با توجه به اینكه یكی از مهمترین اهداف مدیریت پارك طبیعی ناژوان جلوگیری از تبدیل اراضی كشاورزی به اراضی مسكونی و خدماتی در پارك ناژوان است مقرر گردید طی یك برنامه 3 ساله مجموعه 60 واحد ساختمان موجود در محدوده پارك ناژوان به خارج پارك انتقال داده شود و این اراضی به وضعیت اولیه برگردد. احداث مانع توسعه شهری یكی دیگر از اهداف اصلی پروژه طرح ساماندهی ناژوان و صفه است كه كار توافق و تملك اراضی حاشیه این طرح به صورت جدی پیگیری و در حال انجام است. بر این اساس تمام اقدامات عمرانی در ناژوان با هدف جلوگیری از تخریب وضعیت طبیعی آن و با ایجاد كمترین تغییرات و در جهت آشتی با طبیعت می باشد. در احداث دسترسی ها استفاده از محورهای ارگانیك موجود در ناژوان در ساخت ورزشگاه های در واقع احداث باغ ورزشی و اماكن خدماتی به صورت باغهای متراكم ایده نهایی احیا بیشه زارهای قدیم اصفهان و به وجود آوردن یك سیستم اكولوژیكی كه بتواند در دراز مدت بصورت پایدار باقی بماند.
تأمین معوض و آزادسازی اراضی كمربند حفاظتی پارك ، تأمین معوض و آزادسازی اراضی حفاظتی حاشیه نصرآباد ، اجرا و احداث پاركینگ ها ، محوطه سازی پارك بامداد، احداث پل های عابر
ص: 921
پیاده روی رودخانه زاینده رود، تعمیرات و نگهداری تأسیسات و اماكن عمومی، تعمیرات و نگهداری باغ پرندگان، احداث محور شمالی (مشابه الفت)، احداث زمینهای ورزشی مخصوص بانوان و آقایان، تأمین معوض و احداث واحدهای مسكونی (جوی جلالان)، نگهداری و توسعه فضای سبز، آزادسازی محل چایخانه های موجود، احداث باغ بانوان، بازسازی و احیاء مادی ها و انهار، تكمیل روشنایی ناژوان، بازنگری طرح تدقیق و تفضیلی ناژوان، احداث مسیرهای مانع توسعه شهری، تجهیز و تعمیرات فضای سبز آموزشی
در سال 1383 با توجه به استقبال مردم از پارك طبیعی ناژوان موضوع تأمین خدمات اولیه مورد نیاز مردم در ناژوان بر اساس اهداف طرح جامع در دستور كار این مدیریت قرار گرفت كه شرح پروژه های در دست اقدام به شرح ذیل می باشد. 1-تصویب طرح ناژوان و صفه در كمسیون ماده 5 بعد از گذشت بیست سال 2-تملك و آزادسازی اراضی رینگ شفاف 3-رنگ آمیزی پل ناژوان 4-جدول گذاری پاركینگ باغ پرندگان به طول 300 متر و هزینه ای بالغ بر 000 / 000 / 12 ریال 5-محوطه سازی سرویسهای بهداشتی به مساحت 600 متر و هزینه ای بالغ بر 000 / 000 / 55 ریال 6-دیوار كشی باغ لوله به طول 350 متر مربع و هزینه ای بالغ بر 000 / 000 / 15 ریال 7-برق رسانی به جنوب رودخانه جهت ورزشگاه قائمیه، زمین فوتبال باغ فردوس، روشنایی خیابان باغ فردوس حد فاصل پارك لوله تا پل تسمه ای 8-تأمین آب شرب ناژوان حد فاصل پل نصر تا پل وحید شمال و جنوب رودخانه 9-لوله كشی مسیر شمال و جنوب ناژوان با مساحتی بالغ بر
ص: 922
6 كیلومتر 10-احداث سالن تاكسی درمی و سالن نمایش پروانه های تاكسی درمی شده با مساحتی بالغ 220 متر مربع و هزینه ای بالغ بر 000 / 000 / 220 ریال 11-احداث برج تكثیر حدود 135 مترمربع و هزینه ای بالغ بر 000/ 000/ 120 ریال 12-احداث كلینیك و قرنطینه باغ پرندگان حدود 80 مترمربع و هزینه ای بالغ بر 000/ 000/ 15 ریال و استفاده از امكانات موجود 13-احداث دو ورزشگاه در باغ فردوس و قائمیه به مساحت 15000 مترمربع شامل فنس كشی
14-احداث دو دستگاه سرویس بهداشتی به مساحت 35 مترمربع و چهار چشمه با هزینه ای بالغ بر 000/ 000/ 120 ریال به مدت 2 ماه 15-احداث پاركینگ ناژوان شامل زیرسازی، جدول گذاری، آسفالت و روشنایی به مساحت 3500 متر مربع و هزینه ای بالغ بر 000 / 000 / 17 ریال 16-آبرسانی به مسیر جنوبی پارك ناژوان به مساحت حدود 15 هكتار 17-بازسازی كامل 6 دستگاه سرویس بهداشتی شامل كف سازی، نصب درب و پنجره، روشنایی، استرلاب به مساحت حدود 600 مترمربع، تعداد حدود 70 چشمه 18-احداث دو مركز خدماتی نیمه كاره (باغ خانواده) در جنوب رودخانه
19-اجرای روشنایی جزیره جنب پل وحید
یكی از معروفترین سوغات اصفهان گز می باشد مواد اولیه این شیرینی مطبوع و مشهور كه گزانگبین باشد، در اطراف این شهر به عمل می آید. گز انگبین ریشه گیاهی به نام بته یا درخت گز است. ارتفاع این درخت كوهستانی حداكثر به دو متر می رسد و بیشتر در مناطق خوش آب و هوای بختیاری و خوانسار در دامنه كوهها به عمل می آید. در اواخر تابستان محصول این درخت آماده برداشت می شود و دانه های برّاق و زرد رنگی مثل دانه ارزن از ساقه های این درخت بیرون می زند. در این هنگام صاحبان درختان گز باید محصول را، قبل از اینكه ریزش بارانهای پاییزی شروع شود، برداشت كنند. جهت برداشت محصول، پوست دباغی شده گوسفند را – كه تمیز و سفید می باشد و به آن دباله می گویند – زیر درختچه پهن می كنند سپس با چوب سر كجی كه به همین منظور تهیه شده و آن را دگنك می نامند، به تنه درخت ضربه می زنند تا دانه های ارزن مانند، از بدنه درخت جدا شده و داخل دباله بریزد. این گزها ناخالص و با برگ و مواد دیگر مخلوط است كه برای تمیزكردن آن از غربال آهنی كه به همین منظور ساخته شده استفاده می شود و آن مواد ناخالص را غربال می كنند تا دانه های گز از سوراخهای غربال عبور كرده و مواد اضافی در غربال باقی بماند. در طول سال بالغ بر ده مرتبه این كار تكرار می شود كه هر چه بیشتر تكرار شود، نوع محصول بعدی نامرغوب می گردد و محصول بار اول به صورت گل و از همه مرغوب تر است. مواد اضافی كه در غربال باقی می ماند هم، مصارف مختلف دارد.
ص: 923
از جمله آن مواد، گز علفی است كه در پزشكی استفاده می شود. اما دانه های گز اصلی كه در كیسه ها جمع آوری می شود بسیار گرانبها و ماده اصلی به شمار می آید. چنانچه قبل از برداشت محصول بارندگی بشود، از مرغوبیت گز خواهد كاست و اگر تعداد بارش بارانها زیاد باشد در آن سال، محصول قابل استفاده نمی باشد. برای تهیه گز مرغوب نیمی از مواد مصرفی، دانه های گز گیاهی و نیمی دیگر شكر و مغز پسته و یا بادام و مواد دیگر استفاده می شود. گاهی هم بنا به سفارش متنفذین ماده ای به نام شیر خشت به گز اضافه می :ردند و حتی به جای آب خالص در آن آب هندوانه می رخیتند. این نوع گز سفارشی و مخصوص بوده كه برای پادشاهان و رؤسای ممالك دیگر به عنوان سوغات فرستاده می شده و در بازار یافت نمی شد. اما گز بسیار مرغوب به علت كمبود و گرانی ماده اولیه، كمتر تهیه می شود. این روزها گز فروشیها برای پایین نگه داشتن قیمت، از ماده دیگری به نام بادكا كه از سیب زمینی تهیه می شود، به جای گز گیاهی استفاده می كنند. اما این گز به هیچ وجه طعم و لطافت گز اصلی را ندارد. نوع دیگر گز كه در جعبه های كوچك فلزی به فروش می رسد، گز انگشت پیچ است كه در آن از مغز پسته و بادام استفاده نمی كنند تا سالخوردگان به راحتی آن را تناول نمایند.
شهرداری از نظر لغوی از دو كلمه «شهر» و «داری» تشكیل گردیده كه «داری» به معنی اداره و مدیریت و «شهر» پس از 1362 به جایی كه دارای شهرداری باشد اطلاق می گردید. بنابراین از نظر لغوی شهرداری را می توان سازمان اداره شهر دانست و در اصطلاح، شهرداری به واحدی گفته می شود كه به منظور اداره امور محلی و ارائه خدمات عمومی موردنیاز شهروندان در یك مركز جمعیتی با خصایص شهری تشكیل می شود. در اواخر قرن سوم (ه. ق) به منظور انجام و اداره امور شهری دایره احتسابیه با دو شعبه احتساب و تنظیف تشكیل شد، اما سازمان شهرداری با مفهوم امروزی از زمان تشكیل حكومت مشروطه (دوران قاجار) با تصویب قانون بلدیه مصوب 20 ربیع الثانی 1325 ه. ق (1286 ش) پا به عرصه وجود نهاد. این قانون در 5 فصل و 108 ماده تنظیم و تصویب شده بود كه در فصل چهارم، چگونگی سازمان بلدیه، تقسیم كار، وظایف و حدود اختیارات اعضای انجمن و واحدهای سازمانی تابعه، نحوه اعمال نظارت و مداخله حاكم را در امور بلدیه تعیین نموده بود و در ماده 93 آن بر لزوم و وجود شخصی به عنوان كلانتر (شهردار)، كه اداره امور بلدیه را به عهده بگیرد اشاره شده است. با نسخ قانون مذكور در سال 1309 ه. ش قانون دیگری با ضوابط جدید و متناسب با افزایش اعتبارات و امكانات مالی شهرداری ها تصویب شد و وزارت كشور، سرپرستی ادارات بلدیه را بر عهده گرفت. و در سال 1312 ه. ش وزارت كشور برای اینكه اصلاحات شهری به خوبی انجام شود و كلیه امور
ص: 924
فنی و شهرسازی شهرها زیرنظر مهندسین مجرب و با برنامه صحیح انجام گیرد با تقدیم لایحه ای به مجلس شورای ملی موجبات تشكیل اداره كل فنی را در وزارتخانه فراهم نمود و بعد از سال 1320 ه. ش اداره مزبور به اداره كل امور شهرداری ها تبدیل گردید. سپس بر اساس قانون 1328 (ه. ش) با اعطای اختیاراتی به انجمن شهر، از نظر سیاسی و اجتماعی تحولاتی در وضع شهرها بوجود آمد. به دنبال گسترش شهرها و افزایش جمعیت و به تبع آن تنوع نیازها و احتیاجات شهروندان، وظایف و فعالیت شهرداری ها نیز تنوع و گسترش بیشتری یافت، به گونه ای كه امروزه از شهرداری ها به عنوان بزرگترین و متنوع ترین سازمان خدماتی شهری نام می برند. شایان ذكر است نخستین شهرداری در ایران در سال 1286 (ه. ش) در تهران تأسیس گردیده و در مجموع تا پیش از انقلاب اسلامی تعداد 453 شهرداری در كشور تأسیس گردید كه بیشترین تعداد شهرداری، در استانهای اصفهان و مازندران (هر كدام 46 شهرداری) و كمترین تعداد شهرداری در استان كهكیلویه و بویر احمد (4 شهرداری) وجود داشت و در حال حاضر 700 شهرداری در كشور فعال هستند.
اصفهان – دروازه دولت تلفن تماس: 137
شهردار منطقه یك
نشانی: پل مارنان، اول خیابان صائب، شهرداری منطقه یك
تلفن های تماس: 03112345678
سایت اینترنتی: http: / / mun1. isfahan. ir
شهردار منطقه دو
نشانی: خیابان شهید خرازی، خیابان شهیدان غربی، شهرداری منطقه دو
تلفن های تماس: 03113359070
سایت اینترنتی: http: / / mun2. isfahan. ir
شهردار منطقه سه
نشانی: خیابان كمال – شهرداری منطقه سه
تلفن
ص: 925
های تماس: 03112290493
سایت اینترنتی: http: / / mun3. isfahan. ir
شهردار منطقه چهار
نشانی: خیابان بزرگمهر، خیابان 22 بهمن، شهرداری منطقه چهار
تلفن های تماس: 03112670007
سایت اینترنتی: http: / / mun4. isfahan. ir
شهردار منطقه پنج
نشانی: خیایان دانشگاه، نرسیده به سه راه حكیم نظامی، جنب آتش نشانی، شهرداری منطقه پنج
تلفن های تماس: 6240064-6240063-031162669
سایت اینترنتی: http: / / mun5. isfahan. ir
شهردار منطقه شش
نشانی: میدان آزادی، خیابان ملاصدرا، شهرداری منطقه شش اصفهان
تلفن های تماس: 03116686533
سایت اینترنتی: http: / / mun6. isfahan. ir
شهردار منطقه هفت
نشانی: پل شهید چمران، شهرداری منطقه هفت
تلفن های تماس: 03114593557
سایت اینترنتی: http: / / mun7. isfahan. ir
شهردار منطقه هشت
نشانی: خیابان جابر انصاری، شهرداری منطقه هشت
تلفن های تماس: 03114418168
سایت اینترنتی: http: / / mun8. isfahan. ir
شهردار منطقه نه
نشانی: خیابان خیام، سه پله، آخر میرزا طاهر، شهرداری منطقه نه
تلفن های تماس: 03117717054
سایت اینترنتی: http: / / mun9. isfahan. ir
شهردار منطقه ده
نشانی: خیابان پروین نبش خیابان شیخ طوسی شهرداری منطقه ده
تلفن های تماس: 5553080-03115553033
سایت اینترنتی: http: / / mun10. isfahan. ir
شهردار منطقه یازده
نشانی: رهنان، خیابان مطهری، شهرداری منطقه 11
تلفن های تماس: 03117383840
سایت اینترنتی: http: / / mun11. isfahan. ir
شهردار منطقه دوازده
نشانی: بزرگراه شهید خرازی انتهای خیابان شهیدان-شهرداری منطقه دوازده
تلفن های تماس: 03113870800
سایت اینترنتی: http: / / mun12. isfahan. ir
شهردار منطقه سیزده
نشانی: بلوار كشاورز، چهارراه امام رضا علیه السلام، آخر خیابان كشاورزی، اول كوچه بلال، شهرداری منطقه سیزده
تلفن های تماس: 03117773001
سایت
ص: 926
اینترنتی: http: / / mun13. isfahan. ir
شهردار منطقه چهارده
نشانی: بزارگراه شهید چمران، شهرداری منطقه چهارده
تلفن های تماس: 03115516464
سایت اینترنتی: http: / / mun14. isfahan. ir
جای شما در نرم افزار ما خالیست پس با ما تماس بگیرید تا شما راهم مانند اصفهان به دنیا معرفی نماییم و از رقبای خود عقب نمانید.
جای شما در نرم افزار ما خالیست پس با ما تماس بگیرید تا شما راهم مانند اصفهان به دنیا معرفی نماییم و از رقبای خود عقب نمانید.
جای شما در نرم افزار ما خالیست پس با ما تماس بگیرید تا شما راهم مانند اصفهان به دنیا معرفی نماییم و از رقبای خود عقب نمانید.
جای شما در نرم افزار ما خالیست پس با ما تماس بگیرید تا شما راهم مانند اصفهان به دنیا معرفی نماییم و از رقبای خود عقب نمانید.
در دست تولید...
در دست تولید...
در دست تولید...
عمومی
خ ابن سینا
03114455051-8
عمومی
خ سجاد-خ سپهسالار
03116306001-4
عمومی
اتوبان كاوه-بالاتر از سه راه ملك شهر
03114425901
عمومی
خ شیخ بهائی 509
03112330043-5
عمومی
خ طالقانی-خ میرداماد
03112352052
عمومی
خ شیخ بهائی چهارراه اردیبهشت
03112330015-18
عمومی
بلوار صفه
03116680054
عمومی
نیك آباد جرقویه
03117224401-3
سوانح و سوختگی
خ كاوه-بخش 5
03113357670-3
عمومی
خ احمد آباد
03112291071-8
عمومی
خ صفه-روبرو بیمارستان الزهرا
03116275751
عمومی
فلكه قدس ابتدای خیابان زینبیه
03114451996-7
عمومی
زینبیه خ آیت اله غفاری روبروی شهرك امام
03115541197
خون و انكولوژی
خ خیام-كوی نهر فرشادی
03112368005-7
عمومی
خ چهارباغ بالا
03116272001-9
قلب و عروق
خ بزرگمهر-خ سلمان فارسی
03112600961-5
عمومی
خ میر
03116613082-6
عمومی
بوستان سعدی كوی خداوردی
03116273031-46
عمومی
خ شمس آبادی چهارراه قصر
03112368011-5
زنان و
ص: 927
زایمان
پل فلزی-خ استاد مطهری
03112367001-6
زنان و زایمان
خ سروش-خ عسگریه
0311250041-9
عمومی
خ شمس آّبادی-كد 81465
03112332065
روانپزشكی
ارغوانیه
03115221461-5
چشم پزشكی وent
میدان قدس-ابتدای خ مدرس
03114452031-8
عمومی
خ كاشانی
03112330091-9
عمومی
خ استانداری-جنب بلوار شهید دستغیب
03112222127-34
داروخانه هاتلفن و كد 0311
داروخانه سجاد، 2224197
داروخانه حكیم شفا، 3365515
داروخانه منوچهری، 6274347
داروخانه شهید منتظری، 2366005
مركز درمانی علی اصغر، 2222127-8
داروخانه فردوسی، 2221832
داروخانه دكتر سمسام زاده، 2250571
داروخانه دكتر مختاری، 2254834
داروخانه پاستور، 2255746
داروخانه دانش، 6683587
داروخانه دكتر رازی، 2363126
داروخانه تخت طاووس، 6273673
داروخانه دكتر دهقان، 2640577
داروخانه دكتر قدسی، 6274721
داروخانه بیمارستان اصفهان، 2330015
داروخانه بیمارستان شریعتی، 9-6272001
داروخانه بیمارستان نور و علی اصغر، 2222120
داروخانه دكتر حریری، 2228673
داروخانه حكمت، 2222480
داروخانه امین، 2336747
داروخانه بیمارستان جرجانی، 7-4451996
داروخانه تخت جمشید، 2255242
داروخانه بیمارستان بهشتی، 5-2367001
داروخانه بزرگمهر، 2255448
داروخانه بیمارستان امیرالمومنین علیه السلام، 2291076
داروخانه امداد، 3365600
داروخانه بهار، 3354660
داروخانه آلمانی، 2333272
داروخانه اسلامی، 2673156
داروخانه ایمان، 6685120
داروخانه بهار، 3354660
داروخانه نیرو، 3367770
داروخانه ولی عصر(عج)، 2299197
داروخانه میخك، 2334634
داروخانه نقش جهان، 6249025
داروخانه وحید، 6244331
داروخانه آتش، 2334341
داروخانه باختر، 6643345
داروخانه بعثت، 2362022
داروخانه پیروزی، 2336191
داروخانه خادم المهدی، 7758403
داروخانه خوارزمی، 4410972
داروخانه درمان، 6273337
داروخانه دكتر اصغری، 2215688
داروخانه دكتر زارعی، 2368074
داروخانه دكتر شهدیان، 7760762
داروخانه دكتر عبدالهی، 6278042
داروخانه دكتر قضاوی، 7758403
داروخانه دكتر كوچكی، 6249372
داروخانه سپه، 2225712
داروخانه شفا، 6243287
داروخانه صائب، 2331139
داروخانه قصر، 2333822
داروخانه كوشش، 2334494
داروخانه مركزی، 3360036
داروخانه لادن، 2335872
داروخانه اصفهان، 2223511
داروخانه جالینوس، 4453600
داروخانه حكیم شفا، 3365515
داروخانه دكتر اخوان، 5544767
داروخانه دكتر
ص: 928
بزرگزاد، 3366504
داروخانه دكتر بهرامی، 2294300
داروخانه دكتر تاجی، 2220597
داروخانه دكتر منصوری، 7756395
داروخانه دكتر منوچهری، 6274348
داروخانه زكریا، 2671481
داروخانه سجاد، 2224197
خ هاتف بین چهار راه ابن سینا و میدان قدس
خ هزار جریب كوی مسجد الرسول صلی الله علیه و آله
خ مدرس سرچشمه كوچه باغ عنایت
خ آمادگاه خ باغ گلدسته
بلوار كشاورز دستگرد
خیابان جی
خ شمس آبادی چهار راه قصر ساختمان رازی
خ زینبیه روبروی پارك لاله
چهار راه تختی به طرف شهداء سمت راست
خ شمس آبادی كوی سرلت
خ مسجد سید كوچه علی قلی آقا
خ پروین پل سرهنگ
خ آل محمد میدان برازنده
خ زینبیه شمالی پل سودان
كهندژ ایستگاه لادان
خ پروین نرسیده به پل سرهنگ
چهار راه شكرشكن اول خیابان نشاط
سپاهان شهر بلوار غدیر
دانشگاه صنعتی
خ آمادگاه كوچه نجفی
خ امام خمینی روبروی گز سكه
خ جی تقاطع ترمینال ابتدای كوی مطهری
ملك شهر خ 17 شهریور
ورزشگاه تختی-تلفنخانه، خیابان تختی، 2204098
سرای ورزشگاران، چهار باغ پایین، 2204070
مجموعه قصر موج، خانه اصفهان، 4413461
هیات فوتبال، جابر انصاری، 4410021
هیات پزشكی ورزش، چهار باغ پایین، 2204098
ورزشگاه المپیك، خیابان كاوه، 4412652
ورزشگاه انقلاب، میدان آزادی، 6243036
ورزشگاه تختی، چهار راه تختی، 2288478
ورزشگاه خرازی، خیابان پیروزی، 2286970
ورزشگاه سجادی، خیابان مدنی، 2214403
ورزشگاه شاهین، خیابان جی، 2677770
ورزشگاه فجر، زینبیه، 5540536
ورزشگاه قدس، كمال اسماعیل، 2228249
ورزشگاه قزلباش، حكیم نظامی، 6278796
ورزشگاه نصر، بزرگمهر، 2253619
ورزشگاه پیروزی، جی، 2281300
ورزشگاه 22 بهمن، خیابان پاسداران، 5540800
كلوپ ورزشی اندیشه، 6244964
كلوپ ورزشی مهر، نظر غربی، 6247733
استخر ابوذر، خیابان ابوذر، 2369024
استخر
ص: 929
انقلاب، میدان آزادی، 6242070
استخر باغ غدیر، خیابان 22 بهمن، 2674449
استخر جی، خیابان جی، 2284442
استخر فجر، خیابان كاوه، 4416012
استخر فرهنگیان، میدان قدس، 4451062
تلفن:7759182
تلفن:6688341
ترمینال كاوه
تلفن:4415055
جای شما در نرم افزار ما خالی است پس با ما تماس بگیرید تا شما راهم مانند اصفهان به دنیا معرفی نماییم و از رقبای خود عقب نمانید.
تلفن تماس: 125
جای شما در نرم افزار ما خالی است پس با ما تماس بگیرید تا شما راهم مانند اصفهان به دنیا معرفی نماییم و از رقبای خود عقب نمانید.
جای شما در نرم افزار ما خالی است پس با ما تماس بگیرید تا شما راهم مانند اصفهان به دنیا معرفی نماییم و از رقبای خود عقب نمانید.
جای شما در نرم افزار ما خالی است پس با ما تماس بگیرید تا شما راهم مانند اصفهان به دنیا معرفی نماییم و از رقبای خود عقب نمانید.
جای شما در نرم افزار ما خالی است پس با ما تماس بگیرید تا شما راهم مانند اصفهان به دنیا معرفی نماییم و از رقبای خود عقب نمانید.
جای شما در نرم افزار ما خالی است پس با ما تماس بگیرید تا شما راهم مانند اصفهان به دنیا معرفی نماییم و از رقبای خود عقب نمانید.
كتابخانه ها آدرس و تلفن ها:امیر قلی امینی، خیابان كاشانی-تلفن: 2252546
جوان ، خیابان زینبیه-جنب پاك باغ قوشخانه-تلفن: 4451131
راغب اصفهانی، خیابان عسگریه-خ دشتستان-كوچه خوشاب -تلفن: 2258116
شهید محمد منتظری ، خیابان شهید مفتح-بعد از تالار پیروزی-تلفن: 2299055
طغرائی ، خیابان كاوه-كوچه 22 بهمن-پارك میخك-تلفن: 2286074
علامه امینی
ص: 930
، خیابان 22 بهمن-خ علامه امینی-تلفن: 2672013
قدس ، خیابان امام خمینی شهرك قدس-تلفن: 3863455
مسجد اعظم حسین آباد ، خیابان حسین آباد-جنب مسجد حسین اباد
میرداماد ، خیابان نیكبخت-تلفن: 6221200-6221100
كمال ، خیابان كمال-تلفن: 2291001
ابن مسكویه، چهارباغ خواجه نبش كوی شهید امیر حلی-تلفن: 2220070
ارشاد شماره 6، میدان قدس، پارك باغ قوشخانه-تلفن: 2281015
امام جعفر صادق، اول آمادگاه-تلفن: 2223788
توحید شماره 9، بوستان ملت، خیابان باغ به-تلفن: 2270763
یكی از رایج ترین شغلهای مذهبی اصفهان هنر گلدوزی برروی پرچمها و بیرقهای مجالس ائمه اطهار می باشد كه یكی از معروفترین و با سابقه ترین گلدوزی ها در شهر تاریخی اصفهان را می توان گلدوزی حاج غلامرضا غزالی و حاج مهدی غزالی نام برد این دو برادر از سال 1342 فعالیت خود را در این زمینه شروع كردند و به دستاورد های چشمگیری در این هنر واقعا زیبا رسیدند و توانستند مجالس اهل بیت علیهم السلام را در سراسر جهان با این پرچمها و بیرقها تزئین بنمایند.
آدرس: خیابان ابن سینا – خیابان دردشت – جنب مسجد الرضا رستی / گلدوزی حاج مهدی غزالی
تلفن های تماس: 09136802613 - 03134710021
تلفن:2220181
آدرس: میدان امام حسین علیه السلام، خیابان استانداری
ساعات بازدید
همه روزه به جز ایام سوگواری
بهار:یكسره از 8:30 الی 19
تابستان: 8:30 الی 13:30 و 15:30 الی 20
مهر، آبان، آذر، دی: یكسره از 8:30 الی 17:30
بهمن و اسفند: یكسره از 8:30 الی 18:30
موزه جایگاه تاریخ، فرهنگ و تمدن و سیر تكامل و پیشرفت ملتها است. موزه مكان تجلی آداب و رسوم و سنن ملی و مذهبی انسانهای گذشته
ص: 931
و فرهنگستان تاریخ و اعصار و عبرت برای دنیای امروز است كه چه بودیم، چه هستیم و سرنوشت بشری به كجا خواهد رفت و به طور كلی موزه جایگاه فرهنگهاست. در راستای این اهداف و حفظ و نگهداری مجموعه كاخ و آثار به جا مانده از گذشته و معرفی به نسل آینده كاخ چهلستون به موزه تبدیل گردید.
نمای ساختمان مربوط به دوران صفویه بوده و ساخت و ساز كاخ در سال 1057 هجری به اتمام رسیده است. در مهر ماه 1327 هجری شمسی با حضور عالیترین مقامات مملكتی و اساتید و هنرمندان و علاقمندان این مرز و بوم به موزه تبدیل گردید كه اسامی آنها در دفتر یادبود به جا مانده و ثبت وضبط گردیده است. در سال 1343 ه. ش به منظور تعمیرات اساسی كاخ چهلستون اشیاء و اموال فرهنگی موقتاً به تالار اشرف (واقع در ضلع جنوب شرقی كاخ چهلستون) منتقل گشت و حدوداً پنج سال از این تالار به عنوان (موزه تالار اشرف) استفاده شد. كلیه اموال فرهنگی كاخ موزه چهلستون جمع آوری و در انبارهای مختلف نگهداری و محافظت گردید تا زمان انقلاب اسلامی با ادغام دو اداره جهانگردی و فرهنگ و هنر سابق و تشكیل اداره ارشاد اسلامی مجدداً اموال موزه چهلستون به همین مكان منتقل و موزه چهلستون بازگشایی شد با تشكیل سازمان میراث فرهنگی در سال 1367ه. ش كاخ چهلستون دوباره تبدیل به موزه گردید. در این موزه نسخ خطی، نگارگری و ظروف كاربردی و تزئینی متعلق به دوران اسلامی خصوصا" صفویه به نمایش گذارده شده و نمایشگاههای ادواری به مناسبتهای مختلف برگزار می گردد. این موزه
ص: 932
از لحاظ قدمت بعد از كاخ گلستان دومین موزه ایران می باشد.
مجموعه سفال اولین نمونه كاشی ساخت اصفهان
مجموعه های آبگینه-فرش-نسخ خطی كوفی قرآن
قدیمی ترین آثار سكه ماقبل تاریخ
آثار دوران تاریخی وآثار دوران اسلامی
آثار دوران صفویه: انواع قباله های ازدواج قرن نهم به بعد تا آخر قاجار انواع سنگ نوشته ها: قدمت فرش ها كه به 400 الی 500 سال پیش بر می گردد كه دو نوع از این فرشها در دنیا بی نظیر می باشد كه مزین به آیات الهی می باشد.
راهنمایی گردشگران و بازدیدكنندگان و معرفی تاریخ زنده ایرانی در گذشته و حال همكاری با دانشگاه ها و موسسات پژوهشی و فرهنگی در امر تحقیق و پژوهش و پایان نامه های تاریخی و هنری برگزاری نمایشگاه های ادواری با همكاری سایر موزه ها، ارگانها، هنرمندان و علاقمندان به موزه چاپ راهنمای موزه، چاپ كتاب سال بنای تاریخی توسط نیك زاد حسینی.
برگزاری نمایشگاه مینیاتور اساتید مهم مرحوم اسلامی، بهزاد، استاد فرشچیان، استاد شیرازی، حاج مصور الملك كه سعی شده در طول سالهای متمادی به طور متوسط هر سال 10 نمایشگاه برگزار می گردد روزجهانی كودك، موزه، هفته كتاب، هفته میراث فرهنگی، روز گردشگری و اعیاد مذهبی مثل مبعث، نیمه شعبان، تولد حضرت علی علیه السلام شركت در نمایشگاههای استان ها و همكاری در برنامه های جنبی نمایشگاههای بین المللی قرآن ارتباط نزدیك با هنرمندان شهر و دانشگاهها تحقیق و پژوهش كارشناسی در رشته های هنری و باستان شناسی ارتباط با موزه های دنیا شركت در نمایشگاه مالزی برگزاری نمایشگاهی از آثار چینی ها
تلفن:2334816
آدرس:خیابان شمس آبادی
ص: 933
چهارراه قصر كوی دهش
وب سایت:آموزش و پرورش
ساعات بازدید
از شنبه تا چهار شنبه 8 الی 17
پنج شنبه 8 الی 12
قیمت بلیط:رایگان
تورهای بازدید:با هماهنگی قبلی پذیرفته می شوند.
اصفهان شهر هنر و اندیشه و جایگاه تمدن و فرهنگ ایران است دانشمندان و هنرمندان این دیار در بلندای تاریخ با آفرینش آثاری بی نظیر خدمات ارزنده ای را به فرهنگ و تمدن بشری عرضه داشته اند جایگاهی چنین رفیع می طلبد تا وارثان آن دوره پر افتخار ضمن حراست از مفاخر گذشته راه تكامل و مسیر پویایی فرهنگ درخشان این سرزمین را ادامه دهند. در این راستا ایجاد موزه ای برای حفظ میراث آموزش و پرورش به عنوان كانون فرهنگ و هنر جامعه در سرلوحه ای اهداف این سازمان قرار گرفت. محل این موزه منزل مسكونی شادروان عطاء الملك دهش از شخصیت های اجتماعی اواخر دوره قاجار می باشد كه دارای مجموعه ای از هنر ایرانی و اروپایی است این ساختمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی به مدرسه تبدیل شد كه پس از باز سازی در سال 1378 به عنوان جایگاه موزه آموزش و پرورش مورد استفاده قرار گرفت.
موزه با ایجاد زمینه های مناسب برای استفاده از تجارب گذشتگان فراهم آوردن شرایطی برای مقایسه وضعیت آموزشی گذشته و حال، تجلیل از پیش كسوتان و طلایه داران نظام تعلیم و تربیت، حفظ یاد و نام شان همت گماشته است.
بخش نمایش تاریخ و فرهنگ اصفهان
در این بخش با ارائه ی تصاویری از مدارس قدیمی، دانش آموزان، وسایل كمك آموزشی و كتابهای درسی و قدیمی، سیر تحول آموزش و
ص: 934
پرورش استان اصفهان به نمایش گذاشته شده است. تصویر و زندگی نامه ی دبیران و مدیران كل آموزش و پرورش استان اصفهان، بخشی از تاریخچه ی آموزش و پرورش را در معرض دید بازدید كنندگان قرار می دهد. همچنین تصاویر و آثار مشاهیر و فرهنگیان پیشگامی چون حاج سید سعید طباطبائی، سید ضیاء الدین جناب، میرزا عبدالحسین خوشنویس (قدسی) و … زینت بخش این قسمت است.
واحد آرشیو
مجموعه ای نفیس از اسناد وزارت معارف و آموزش و پرورش و نیز مدارك تحصیلی دوره های مختلف آموزشی و آلبوم هایی از تصاویر دانش آموزان، مدیران و مدارس قدیمی در این واحد نگهداری می شود. همچنین آمار نامه ها و اسناد مربوط به تشكیلات اداری و آموزشی موجود، مرجع ارزشمندی برای تحقیقات مختلف به شمار می روند كه با توجه به ضوابط موزه در اختیار پژوهشگران و علاقه مندان قرار می گیرد.
كتابخانه
در این قسمت علاوه بر تعدادی كتابهای خطی با چاپ سنگی، مجموعه ای از كتابهای درسی قدیمی نگهداری می گردد. كتابهای تخصصی مربوط به مشاهیر و تاریخ اصفهان، سالنامه های مدارس، مجلات و روزنامه های قدیمی و نشریات مربوط به آموزش و پرورش استان اصفهان نیز بخشی از كتابخانه موزه را تشكیل می دهند. از جمله نفایس این كتابخانه مجموعه ی كاملی از روزنامه ی «فرهنگ»، اولین روزنامه ی منتشر شده می باشد.
واحد سمعی و بصری
در این واحد فیلم های ویدیویی با موضوعاتی نظیر سخنرانی های مقامات رسمی آموزش و پرورش، مراسم بزرگداشت مقام معلم، همایش ها و گردهم آیی های مختلف، جشن ها و مراسم مدارس گوناگون، فیلم های مستند
ص: 935
موزه داری و لوح های فشرده رایانه ای (CD) در زمینه های تاریخی و معرفی اماكن دیدنی اصفهان و معرفی موزه های بزرگ جهان، مجموعه ی جالبی گرد آمده است كه اطلاعات سودمندی را به بازدید كنندگان عرضه می كند. همچنین در این قسمت شرایط مناسبی فراهم گردیده است تا بازدیدكنندگان در بدو ورود با ارایه ی توضیحاتی برای استفاده ی بیشتر از موزه راهنمایی شوند.
نمایشگاه آثار معاصر
از تاسیس موزه تا به حال 20 نمایشگاه كه از آثار هنری همكاران فرهنگی و دانش آموزان برگزار گردیده است. در موزه مكان دائمی با امكانات مناسب برای فرهنگیان و دانش آموزان رشته های مختلف هنری و علمی در نظر گرفته شده است در آن جا بتوانند آثار و آفرینش های ارزنده ی خویش را در زمینه های عكاسی، نقاشی، پیكر تراشی، خطاطی و … به نمایش بگذارند.
نمایشگاه افتخارات علمی و ورزشی
تصویر اولین معلم ورزش استان اصفهان به همراه جام ها و مدال های ورزشی در كنار تصاویری از اولین فارغ التحصیلان دانش سرای عالی اصفهان و نیز نمایش افتخارات و رتبه های به دست آمده توسط فرهنگیان و دانش آموزان در عرصه های كشوری و جهانی زینت بخش این قسمت است.
آموزش و پروش و دفاع مقدس
فعالیتهای گوناگون فرهنگیان و دانش آموزان رزمنده و بسیجی در طول سال های دفاع مقدس و آثار برجا مانده از شهیدان عزیز فرهنگی این واحد را آراسته است.
واحد رایانه
به منظور حفظ سلامت اسناد و مداركی كه در موزه نگهداری می شود. این اسناد به صورت لوح های فشرده (CD) در
ص: 936
اختیار پژوهشگران قرار می گیرد و علاوه بر این، واحد رایانه با تهیه ی نرم افزارهای ویژه امكان دسترسی به اطلاعاتی در مورد موزه ی آموزش و پرورش، موسسات آموزشی و … را برای علاقه مندان فراهم آورده است. طراحی و آماده سازی بروشورها، پوسترها، طرح جلد نشریات مختلف موزه و … از دیگر فعالیت های این واحد می باشد.
واحد پژوهش
واحد پژوهش با انجام تحقیقاتی در زمینه ی سیر تحول آموزش و پرورش، بازخوانی و نقد اسناد و مدارك آموزشی، فراهم آوردن مطالب تخصصی مورد نیاز نشریات موزه، فعالیت های ارزشمندی را تاكنون داشته است. همكاری با موسسات و پژوهشگرانی كه برای تحقیق به موزه مراجعه می نمایند و برنامه ریزی برای برگزاری همایش های علمی و فراخوان مقالات از دیگر فعالیت های این واحد به شمار می آیند.
انتشارات موزه
چاپ مجموعه مقالات «سیر آموزش و پرورش با نگاهی ویژه به استان اصفهان»، انتشار گزارشی از تاسیس و فعالیت های موزه به همراه مقالات تخصصی و معرفی منابعی كه در موزه نگهداری می شود، تهیه و چاپ بروشورهای تبلیغاتی، كارت پستال و كارتهای دعوت و تبریك و همكاری برای انتشار زندگی نامه ی شهیدان فرهنگی استان اصفهان از فعالیت هایی می باشد كه تاكنون در این بخش صورت گرفته است. انتشار گاهنامه ی یادمان فرهنگی نیز از اهداف این بخش می باشد. موزه آموزش و پرورش اكنون میعادگاه فرهنگیان، دانش آموزان، دانشجویان، پژوهشگران و شیفتگان فرهنگ می باشد و همه روزه علاقه مندان بسیاری از آن بازدید به عمل می آورند.
تلفن:2229121
آدرس: میدان امام حسین خیابان استانداری
بنایی
ص: 937
است زیبا مربوط به دوره صفویه كه در نزدیكی چهلستون و مركز شهر اصفهان قرار دارد. این ساختمان در زمان حكومت قاجار تجدید بنا گردیده و مسعود میرزا حاكم وقت اصفهان آنجا را محل سكونت خود قرار داد. در زمان رژیم گذشته نیز به عنوان ساختمان استانداری مورد استفاده قرار می گرفت.
با انتقال استانداری اصفهان به محل جدید این عمارت كه تقریباً مخروبه شده بود به همت شهرداری اصفهان مرمت و در بعضی موارد بازسازی كامل گردید و به موزه هنرهای معاصر اصفهان تبدیل شد. و در اسفند ماه 1373 رسماً مورد بهره برداری قرار گرفت. این عمارت زیبا در دو طبقه بنا شده و دارای 6 سالن نمایشگاهی، كتابخانه، امور اداری و سالن اجتماعات می باشد.
1. گردآوری، حفظ و نمایش آثار هنری معاصر و گسترش سطح شناخت جامعه 2. شناساندن هنرهای معاصر اصفهان، سایر استانهای ایران و هنر معاصر بین الملل 3. عرضه و نمایش دائمی هنرهای معاصر و سایر كشورها 4. آشنا نمودن مردم و خصوصاً هنرمندان با هنرهای معاصر 5. برقراری ارتباط با موزه ها و مراكز حفظ، آموزش و اشاعه هنر معاصر در ایران و سایر كشورها 6. برنامه ریزی و ارائه طرح های لازم برای تشویق، تحقیق و پژوهش در زمینه هنرهای معاصر 7. ایجاد برنامه های آموزشی جهت آشنا سازی جامعه و خصوصاً هنرمندان با هنر معاصر از طریق برگزاری جلسات سخنرانی، برنامه بازدید، گردهمایی، انتشار كتاب و مجله، امور سمعی و بصری، مرمت آثار و انجام خدمات فنی 8. ایجاد بانك اطلاعات هنرمندان معاصر ایران با عنایت خاصه به شهر تاریخی اصفهان
برپایی نمایشگاههای
ص: 938
هنری در سطوح استانی، ملی و بین المللی
برگزاری جلسات سخنرانی و سمینارهای تخصصی در ارتباط با رشته های مختلف هنری
گردآوری، حفظ، مرمت و نمایش آثار هنری نفیس
آشنا نمودن مردم و هنرمندان با هنرهای معاصر
برقراری ارتباط با موزه های و مراكز فرهنگی، هنری داخلی و خارجی
تحقیق و پژوهش در زمینه های هنری
فراهم نمودن محلی مناسب برای تجمع هنرمندان
تلفن:2218606
آدرس:خیابان استانداری روبروی دانشگاه پردیس
ساعات بازدید
شنبه تا چهارشنبه 8 الی 13 بعد از ظهر -پنج شنبه 8 الی 12 ظهر
بازنشستگان، گروههای دانش آموزی، دانشجویان، با ارائه معرفی نامه رایگان
مدارس و مراكزی فرهنگی هنری با ارائه معرفی نامه بصورت نیم بهاء
مراحل و شرایط لازم جهت برگزاری نمایشگاه برای هنرمندانی كه در سطح كشور چندان شناخته شده نمی باشند:ارائه تعدادی از آثار هنرمند جهت ارزیابی توسط كارشناسان هنری موزه. در صورت تائید آثار جهت به نمایش در آمدن در گالریها، طبق فرمهای ویژه موزه با صاحب یا صاحبان آثار در خصوص پرداخت هزینه كرایه گالری، چاپ پوستر، بروشور، كاتالوگ، هزینه پذیرائی و نیز زمان برگزاری نمایشگاه و مكان تخصیص داده شده مذاكراتی انجام می گردد. پس از تائید این طرح توسط معاونت محترم فرهنگی اجتماعی برنامه طبق مذاكرات قبلی در جدول ماه مربوط قید و سپس نمایشگاه برپا می گردد.
عمارت ركیب خانه: (مكان فعلی موزه) در اوایل قرن یازدهم ه. ق حدود 400 سال پیش مقارن با سلطنت شاه عباس اول، احداث و جهت نگهداری لوازم سوار كاری و یراق آلات و مركب های سلطنتی مورد استفاده قرار می گرفت. عمارت ركیب خانه با انقراض حكومت
ص: 939
صفویه متروك شد و بعدها در دوران قاجار به دستور میرزا ظل السلطان (فرزند ناصرالدین شاه قاجار) پس از انجام الحاقات و تعمیراتی به سبك و سیاق روز، به عنوان اندرونی اختصاصی «ظل السطان» مورد استفاده قرار گرفت. در دوران پهلوی این ساختمان به اداره آمار و ثبت احوال اختصاص یافت و بار دیگر تغییراتی خصوصا در جبهه غربی آن صورت گرفت. در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، پیرو مصوبات شورای عالی شهرسازی و معماری ایران، سازمان میراث فرهنگی كشور درصدد برآمد تا عمارت تاریخی «ركیب خانه» را مرمت و بازسازی نماید و از آن به عنوان یك مجموعه فرهنگی استفاده كند، لذا با صرف بیش از دو سال وقت و هزینه قریب به یك میلیارد ریال و با انتقال حدود چهار هزار اثر فرهنگی-هنری از موزه هنرهایی تزیینی سابق تهران و سایر موزه های سازمان با تاییدات خداوند «موزه هنرهای تزیینی ایران» در 29 مردادماه 1375 شمسی گشایش یافت و رسما فعالیت خود را آغاز كرد. موزه هنرهای تزئینی ایران با فضایی به مساحت 2600 متر مربع و حدود 1200 متر فضای مفید نمایشگاه با در برگرفتن هفت بخش دایمی و با نگارخانه جانبی، هم اكنون صدها اثر نفیس هنری را جهت بازدید عموم علاقمندان عرضه نموده است.
1-خط و كتابت 2-آثار لاكی و روغنی 3-دستبافته ها و رودوزی های سنتی 4-نگارگری 5-آبگینه فلزی 6-آثار جنوبی
1-بخش خط و كتابت:
اولین بخش موزه هنرهای تزئینی، متبرك و مزین به مجموعه ای از قطعات، اوراق و مجلدات قرآن كریم، محمد مومن ابهری، احادیث، كتب ادعیه و اشعار و... است كه در طراز یزدی،
ص: 940
شفیع تبریزی، میرعماد و دخترش گوهرشاد و... به نمایش گذاشته شده است. انواع جلدهای چرمی به شیوه های مختلف از قبیل سوخت، معرق، ضربی، لاك و روغن مرصع و مذهب از آثار زمان دوم و محمدرضا امامی و... از جمله آثار این بخش است. سده های اخیر توسط هنرمندانی چون محمد صادق خوانساری، وصال شیرازی، میرعلی هروی، محمد علی اصفهانی و... مكتوب شده اند.
كتابهای خطی «زادالمعاد» به قلم محمد هاشم لولوی اصفهانی، دیوان مصور امیر علی شیرنوایی و كلیات سعدی مصور و مذهب و مرصع در زمره این آثارند. دیگر آثار نفیس خطی موجود در این بخش، قطعات خوشنویسی مختلف از سده هشتم هجری به بعد است. آثاری از استادان بزرگ خوشنویسی از جمله یاقوت مستعصمی، محمدرضا مجلسی، سلطان علی مشهدی، میرعلی و محیی هروی، منشی گنابادی، عبدالجبار اصفهانی، ابوتراب، هاشم اصفهانی، شاهزاده بهرام صفوی، عبدالرشید دیلمی، درویش عبدالمجید طالقانی، میرزا كوچك.
2-بخش آثار لاكی و روغنی:
مجموعه زیبایی از انواع اشیاء لاكی و مذهب، قلمدان، جای طومار، جعبه، قاب آیینه، ترازو، سرچسبدان، جلد آلبوم و... آثار این بخش را تشكیل می دهند. این آثار از یادگارهای ارزشمند استادانی چون: آقا صادق، میرزا بابای شیرازی سمیرمی، فتح الله شیرازی، آقا نجف علی اصفهانی و... به شمار می روند كه با نقشهای مختلف گل و مرغ تك چهره، صورت سازی، ترنج سر ترنج، شكارگاه و فرهنگ عامه زینت یافته اند.
3-بخش دست بافته ها و رودوزی های سنتی:
در این بخش منسوجات متنوع و كم نظیر از نمونه های دوره قاجار به نمایش گذاشته شده است. این آثار اغلب در مركزی های
ص: 941
مهم بافندگی ایران یعنی اصفهان، یزد، كرمان و كاشان بافته شده است و انواع زری، ترمه، شال، مخمل، اطلس، تافته و... كه به صورت تابلو، لباس، كیسه پول، سفره قند، جای شانه، قلمدان، جای تربت، چارقد، سوزنی، سجاده، پرده، رومیزی و... مورد استفاده قرار میگرفته اند و به شیوه مختلف گلابتون دوزی، قلاب دوزی، پولك دوزی، زغره دوزی، مشبك دوزی، گل خامه دوزی، نقده دوزی... زینت یافته اند. از جمله آثار دیگر این بخش نمونه های نفیسی از قلمكاری ساخت اصفهان است كه به شیوه نقاشی قالب زنی روی پارچه تهیه شده اند. همچنین قالیچه معروف «بشریت» و «شكار چرخ» كه بر اساس طرح زیبا و هنرمندانه مرحوم استاد عیسی بهادری بافته شده، از آثار چشم نواز بخش بافته ها و رودوزی ها به شمار می روند.
4-بخش نگاری گری:
مجموعه متنوعی از آثار نگارگری ایرانی در سبك و شیوه های مختلف زینت بخش این سالن است. آثار شیوایی از مینیاتورهای مكتب هرات، اصفهان، تبریز و نگاره های تك چهره قاجار در كنار تصاویر آبرنگ و رنگ روغن و موضوع های مختلف تصویرگری كتاب، مجالس حماسی و ادبی، بزمی، فرهنگ عامه در این مجموعه به نمایش گذاشته شده است. تابلوی ارزشمند و نفیس «چوگان» اثر استاد حاج میرزا آقا امامی اصفهانی كه به شیوه سوخت و معرق و مینیاتور روی چرم خلق شده است نیز از جمله آثار این بخش به شمار می رود.
تابلوی مذهب تشعیری منحصر به فردی كه توسط زین العابدین مذهب تبریزی در سال 1008 ه. ق ترسیم و به شاه عباس اول اهدا شده است نیز از دیگر
ص: 942
آثار ارزشمند و نفیس این بخش است. سایر آثار به نمایش در آمده در این بخش متعلق به هنرمندان صاحب سبك و صاحب نامی چون: آقا رضا عباسی، محمد حسین طوطی، معین مصور بهزاد، مصور الملك، ملك الشعرا، صنیع الملك، حبیب الله ساروی، نادر الزمان، محمد مسیح و ابراهیم اصفهانی است.
5-بخش آثار فلزی
مجموعه آثار فلزی این بخش مشتمل بر زیورهای طلا و نقره، كمربند و قلاب كمر، قاب دعا، انواع قوطی، قفل و قلمدان، سرقلیان، قاب آیینه، باروت دان، انفیه دان، آفتابه و لگن، عودسوز، جام های چهل كلید، خنجر، قیچی و چاقو... است كه به شیوه مختلف مشبك كاری، ریخته گری، چكش كاری، ملیله و قلمزنی و ترصیع ساخته شده و با سنگهای گران قیمتی تزئین یافته اند.
از جمله آثار می توان سینی ملیله نقره و طلا كار استاد عباس زنجانی در سده 12ه. قلمدان ملیله مطلای مرصع به سفارش كلنل سرتیپ خان در سده 13ه. ق و نیز آفتابه لگن مرصع مربوط به دوره صفوی كه از آثار زیبای این بخش به شمار می روند.
6-بخش آثار چوبی
در این بخش از موزه هنرهای تزئینی ایران، بیننده شاهد آثار نفیسی از صنایع هنری بر چوب مانند خاتم سازی، منبت كاری، مشبك و معرق است كه نمونه های از آن عبارتند از: انواع قاب آیینه، گلچه كفش عروس، رحل و جعبه قرآن، زیر عمامه، قلمدان، جعبه آرایش، قاشق و ملاقه های دوغ خوری، شربت خوری و... از آثار ارزشمند این بخش جعبه تمام منبت و قاب آیینه ایی است كه با نقوش بسیار زیبای اسلیمی و گرفت و
ص: 943
گیر توسط زین العابدین خوانساری در 13ه. ق ساخته شده است.
7-بخش آبگیینه
در این بخش آثار زیبایی از كریستال های تراش دار با نقش افزوده و انواع شیشه (عطردان، پیاله) مربوط به سده های 3 تا 6 ه. ق ساخت گرگان به معرض نمایش گذاشته شده است در این شمار می توان لیوانهای شربت خوری مینای مرصعی را نام برد كه زینت بخش این قسمت از موزه است.
موزه هنرهای تزئینی ایران علاوه بر انجام وظیفه خود در راستای جمع آوری اشیاء فرهنگی و هنری و بررسی و پژوهش، حفظ و نگهداری و نمایش این آثار به منظور استفاده هرچه بیشتر از امكانات جمعی و پویایی بیشتر و نیز زنده و بالنده نگاه داشتن حركتهای فرهنگی اقدام به نمایش آثار موجود در خزانه موزه به صورت فصلی و دوره ای می نماید.
مجموعه های منسوجات دست بافته، رو دوزی، انواع بافت زری، مخمل، ترمه، ملیله دوزی، آثار خطی، یاقوت مستعصمی واضح، خط ثلث و آثار میرعماد و دختر میرعماد، آثار مروی سلطان علی مشهری و میرزا رضا كلهر، مجموعه های شیشه كه از قرن سوم، پنجم، هشتم، نهم هجری، همچنین اشیایی از جنس بنا و لوازم زندگی سنخیت اشیا با دوران مذكور ویژگیهای خاص موزه می باشد.
موزه دارای كتابخانه تخصصی می باشد و بطور متوسط حدود 1500 جلد كتاب هنر دارد. شرایط عضویت در موزه داشتن سابقه هنری – نمایشگاهی و تحصیلات هنری است.
این برنامه ها شامل برگزاری نمایشگاههای مختلف هنری -برگزاری نشست ها -همایشها -سخنرانیها و میز گردهای تخصصی – برپائی مراسم ویژه و یادبودها و...
ص: 944
می باشد. بطور كلی عمده فعالیتهای موزه برپائی نمایشگاههای مختلف هنری می باشد. برپائی هر نمایشگاه دارای شرایط و ویژگیهای خاصی می باشد. اساتید معروف در سطح شهر یا استان یا كشور براساس دعوت موزه و اعلام همكاری موزه اقدام به برگزاری نمایشگاه می نمایند. در این راستا گاهی نمایشگاه هائی خارج از كشور بر اساس ارتباطات هنری مسئولین براساس طرحهای پیش بینی شده، برپا می گردد. لازم به ذكر است برخی از نمایشگاهها براساس هزینه پیش بینی شده آماده ارائه برای هنرمندان می باشد.
نمایشگاه حاج مصور الملك (تابلوی نقاشی)، نمایشگاه آثار مدال جهانی با ویژگی هنری
، نمایشگاه آثار فلزی، نمایشگاه پرده های قاجاری، نمایشگاه تك نگار دولت مردان مشروطه و تصاویر، بزرگداشت كمال الدین بهزاد (آثار نقاشی)، نمایشگاه فرمان حكومتی از صفویه تا قاجار، نمایشگاه پنج قرن خورشیدی در ایران، نمایشگاه پوشاك ارامنه -رودوزی و پوشاك مجارستان با همكاری سفارت مجارستان
كارنامه موزه از آغاز فعالیت تا اردیبهشت 1378 به شرح زیر است:
، نمایشگاه گل و مرغ سازی از صفویه تا قاجار، فرمانهای حكومتی دوران صفویه و قاجار، پنج قرن هنر خوشنویسی در ایران از سده هشتم تا سیزدهم ه. ق، عاشورا به روایت نقاشیهای قهوه خانه ای و پرده های قلمكار نقاشی، مجموعه تابلوهای نقاشی تك چهره های رجال قاجار و جنبش مشروطیت، نسخه و قطعات خطی كلام الله مجید، احادیث و ادعیه، برگزیده آثار خوشنویسان از قرن هشتم تا سیزدهم ه. ق، نگارگری ایرانی از قرن نهم تا 13 ه. ق، زری بافی از دوره صفویه تا كنون، آثار شكسته نویسی خوشنویسان (متقدمین)، آثار شكسته نویسی خوشنویسان معاصر (اصفهان)، پرده های رودوزی سنتی
ص: 945
از دوران صفویه و قاجار، سفالینه های دوران اسلامی
تلفن: 2348878
آدرس: خیابان شمس آبادی
ساعات بازدید: در بهار و تابستان 30 / 8-12 صبح و 16-20 بعدازظهر، پائیز و زمستان 30 / 8-12 صبح و 15-19 بعدازظهر بجز روزهای تعطیل
موزه شهدا به مناسبت هفته دفاع مقدس در مهر ماه 1381 با هدف ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهیدان انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس و شناساندن و انتقال مفاهیم ارزشی شهید و شهادت به نسل جوان تاسیس شد.
هدف ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدا
تالار اول: شهدای نهضت ساله اخیر تا قبل از انقلاب كه مهمترین آنها انقلاب حضرت امام در سال 42 میباشد. تالار دوم: شهدای شاخص ویژه استان پدر، پسر، سه برادر شهید، شهدای شاخص شهید مظلوم دكتر بهشتی، اشرف اصفهانی، فرماندهان و سرداران شهید تالار سوم: اختصاص به شهدای صنف های مختلف كه متوجه اقشار مختلف در جنگ همانند پزشكان، هنرمندان، ورزشكاران وقشرهای مختلف میباشند. تالار سمعی بصر ی: در سالن نمایش برای بازدیدكنندگان فیلمی از حال هوای جنگ وموزه به نمایش گذاشته می شود.
جمع آوری آثار و اسناد شهدا و شناساندن سیره و روش شهدا از طریق آثار قابل نمایش و برپائی نمایشگاههای هنری به مناسبتهای مختلف و ایام الله از جمله وظایف می باشد.
نشانی: اصفهان خیابان استانداری تالار تیموری كد پستی 81477 تلفن: 2222026
موزه های تاریخ طبیعی بازگو كننده تاریخ طبیعت و جهان آفرینش می باشند، لذا در این قبیل موزه ها نمونه های جالب و ارزنده كلیه آثار خلقت
ص: 946
اعم از بی جان و جان دار به روشهای معمول علمی نگهداری و تنظیم به صورت كانون علمی فرهنگی در اختیار عمومی قرار می گیرد.
موزه تاریخ طبیعی اصفهان در 15 اسفند 1367 در تالار تیموری (یكی از بناهای باستانی عصر تیموریان) كه از طرف شهرداری اصفهان در اختیار قرار داده شده تاسیس و راه اندازی گردیده است. تمامی آثار طبیعی و مجموعه های ارزنده این موزه در زمینه های علوم گیاهی جانوری زمین شناسی و جغرافیایی به همت و سرمایه شخصی دكتر جعفریان استاد دانشگاه اصفهان در مدت 37 سال تلاش مستمر از نقاط مختلف ایران و خارج از كشور گردآوری، خریداری، مبادله یا تهیه گردیده و پس از تنظیم و رده بندی و بررسیهای علمی به وضع كنونی درآمده و ر اختیار عموم قرار داده شده است. هدف اساسی از تاسیس موزه تاریخ طبیعی اصفهان ضمن بالا بردن سطح دانش و اطلاعات عمومی جامعه درباره عالم حیات و عظمت جهان آفرینش و قدرتمندی خالق یكتا، حفظ میراث ارزنده طبیعی كشور از غارت و تخریب، جبران كمبود وسایل كمك آموزشی، حفظ سلامت جامعه از طریق ایجاد محیطی سالم و تفریحی، فراهم آوردن زمینه های تحقیق در علوم طبیعی و كمك به افزایش جاذبه های توریستی كشور و شهر اصفهان می باشد. از آنجائی كه در به ثمر رساندن این مجموعه تا حد یك موزه جامع تاریخ طبیعی از هیچ كوششی در حد توانائی كوتاهی نگردیده و به جرات می توان گفت این موزه از نظر جامعیت و تنوع نمونه ها در زمینه های علوم طبیعی، توجه خاص به جنبه های آموزشی و علمی
ص: 947
آن در سطوح گوناگون آموزشی و دارا بودن مجموعه كم نظیر در پاره ای از بخشهای علوم زیستی بخصوص مجموعه اسفنج های نواحی استرالیا صدف های اقیانوس كبیر و اطلس و سنگواره های ادوار گذشته در ایران منحصر و ویژگی خاصی را دارا می باشد.
ایجاد واحد انتشارات، نشر مجله و نیز هرگونه كتب مربوط به علوم طبیعی و گسترش كتابخانه ها. ایجاد انستیتو فسیل شناسی. ارائه دوره های موزه شناسی به ویژه قالب گیری، بازسازی و تاكسی درمی. ایجاد واحد تحقیقات به منظور كمك به تحقیقات زمین شناسی و زیست شناسی و ارائه خدمات به دانش پژوهان و دانش جویان در مقاطع مختلف تحصیلی اعم از كارشناسی، كارشناسی ارشد و دكترا و بهره گیری از نتایج حاصله به عنوان بخشی از گنجینه علمی موزه تاریخ طبیعی كه به نوبه خود سبب توسعه بیتشر واحد كتابخانه و انتشارات این مجموعه می گردد.
سالن راهنمای موزه:این سالن به منظور آشنایی و راهنمایی بازدیدكنندگان به ویژه گروههای آموزشی در بدو ورود به موزه تنظیم گردیده تا با ارائه نقشه ها و نمونه های هر سالن به وضعیت كلی موزه اطلاع حاصل نمایند.
سالن جانوران بدون مهره:شامل انواع تك سلولی ها اسفنج ها مرجان ها خارپوستان نرم تنان و بندپایان می باشند كه به صورت علمی رده بندی و به نمایش گذارده شده اند. در این سالن رده بندی و آشنائی با جهان حشرات بازسازی آموزشی نرم تنان، صدفهای كمیاب اقیانوس كبیر و اطلس پروانگان سحرآمیز شاید دیدنی و جالب تر برای بازدیدكنندگان باشد.
سالن گیاه شناسی:شامل انواع گیاهان گلدار بی گل داروئی صنعتی
ص: 948
ایران و هر بار یوم و مقایسه آنها با نمونه های خارج از كشور مواد داروئی سنتی ایران اثر برگ و ساقه درختان فسیل شده مربوط به دورانهای گذشته اروپا و ایران، بخصوص تنه های درختان معدنی شده (سیلیسی یا سیدریتی) جنگلهای 180 میلیون سال قبل ایران.
سالن زمین شناسی:شامل كلیه مواد تشكیل دهنده پوسته جامد زمین كانی ها كریستال ها سنگ های معدنی رسوبی آذرین دگرگونی ساخت های رسوبی دریائی و قاره ای سنگواره ها یا فسیلهای دریائی دورانهای گذشته از 580 میلیون سال قبل تاكنون.
در این سالن مجموعه سنگواره های كمیاب و ارزنده ایران مولاژهای بازسازی شده فسیلهای خارج از كشور از ویژگی خاصی برخوردار بوده و از نظر آشنایی یا پراكندگی جغرافیائی و ارزیابی اقتصادی معادن مختلف كشور و استان اصفهان كاملا منحصر و استثنائی می باشد.
سالن جغرافیای طبیعی و نقشه ها:در این سالن نمونه هائی از نقشه های توپوگرافی (جغرافیائی نقشه های برجسته شهری و طبیعی و زمین شناسی) نقشه های زمین شناسی و زمین ساختی ایران (نقشه نقاط هم ساختمانی و زلزله خیزی ماكت های آموزش جغرافیائی) نقشه های پژوهشی و گسترش معادن مختلف كشور و استان اصفهان و كارهای پژوهشی واحد تحقیقاتی موزه ارائه گردیده است.
سالن جانوران مهره دار:این سالن كه از بزرگترین سالنهای موزه است و خود از نظر معماری دیدنی است شامل انواع ماهیان دوزیستان خزندگان پرندگان پستانداران به صورت رده بندی و بازشناسی محیط زندگی و از نظر آموزشی نمونه های مشابه و اختلاف آنها نشان داده شده، گاهی نمونه های زنده و تاكسی درمی شده (بخصوص در مورد
ص: 949
خزندگان) و یا تجمع مهره داران مفید مضر اهلی وحشی دریائی كویری حمایت شده و یا در حال انقراض آنها توجه شده است.
سالن كمك آموزشی و دیدنی های جهان خلقت:در این سالن بازدیدكنندگان بخصوص دانش آموزان و دانشجویان با انواع وسایل كمك آموزشی در عالم طبیعی (زیست شناسی زمین شناسی جغرافیای طبیعی) كار واحد تحقیقات و تكنولوژی آموزشی موزه تاریخ طبیعی كه در سطوح مختلف آموزشی از راهنمائی تا دانشگاه ها (كارشناسی ارشد) تهیه گردیده آشنا می شوند. اهم نمونه های این سالن عبارتند از:
وسایل آموزشی زیست شناسی، زمین شناسی تابلوهای آموزشی علوم طبیعی مولاژهای مربوط به انسان شناسی و جانور شناسی به صورت متنوع و تشریحی مولاژ فسیل های كمیاب بین المللی به صورت جداگانه و ارائه آن ها در تابلوهای رده بندی طرز تهیه نقشه های برجسته و قالب گیری مراحل مختلف جنین انسان به صورت مولاژ طبیعی جنین های عجیب الخلقه مراحل تشكیل فسیل از بی مهرگان و مهره داران نمونه هایی از انسان شناسی
تلفن:6614633 آدرس: خیابان سعادت آباد خیابان مصلی كوچه شهید مهری شاطر گلی
ساعات بازدید: صبح ها 8 تا 12 و بعد از ظهرها 17 تا 20 پنجشنبه روزهای تعطیل موزه تعطیل است.
در برنامه هائی كه به منظور بهبود مستمر ساختار نظام آموزشی در كشورهای مختلف اجرا شده به موارد متعددی بر می خوریم اما فصل مشترك همه آنها توجه به ویژگیهای انسان و پتانسیل های خدادادی اوست. نظریه پردازان تعلیم و تربیت پیوسته متوجه این ظرفیت و ذخائر بالقوه انسان به عنوان زیربنای توسعه اقتصادی اجتماعی هستند، لیكن عمده مشغله ذهنی آنها
ص: 950
اینست كه چگونه می توان این ظرفیت ها را به بهترین شكل توسعه داد و به كار گرفت: یا به عبارتی چگونه می شود این استعداد و توان ذاتی را بارور و شكوفا كرد. توجه به این مهم و برای حركت در این راستا است كه سازمان آموزش و پرورش را بر آن داشت تا زمینه ایجاد موزه علوم و فنون را فراهم كند، زیرا موزه یك فضای آموزشی است و علاوه بر بررسی روند تحول تاریخی علوم و فنون آخرین دستاوردهای انسان و آثار بدیع را برای به چالش كشیدن ذهن و فكر بازدید كننده به كار می گیرد، تا او را به تفكر وادارد و به كشف رابطه بین پدیده ها هدایت كند موزه ضمن فراهم كردن اعتماد به نفس به بازدید كننده القاء می كند. همان گونه كه اكنون در مورد گذشتگان و نقش آنها در تكامل علوم و فنون قضاوت می كنی، آیندگان نیز در مورد دستاوردهای تو برای بشریت قضاوت خواهند كرد. لذا این احساس به بازدید كننده دست خواهد داد كه به عنوان یك انسان در مقابل بشریت و تاریخ مسئول است و باید نقشی را در فرآیند تولید علم و تكامل فنی به عهده گیرد. معرفی روند تحول تاریخی علوم و فنون می تواند افق آینده را برای بازدید كننده ترسیم كند و با به دست آوردن قدرت پیش بینی و انگیزه او را به خلق آثار بدیع و اختراعات جدید هدایت كند. افتتاح موزه از تاریخ 26 / 12 / 82 با حضور وزیر محترم آموزش و پرورش انجام شد.
فراهم كردن زمینه تعامل بین بازدید
ص: 951
كننده و محتوای علمی موزه به عنوان روش آموزش فعال، عادت دادن بازدید كننده به مشاهده دقیق، خارج كردن فراگیر از محیط خشك كلاس و فراهم كردن زمینه یادگیری عمیق، موثر و پایدار
تقویت روحیه پژوهش و تحقیق، فراهم كردن زمینه رشد اندیشه خلاق، فراهم كردن زمینه تمرین ذهنی در راستای عادت دادن به تفكر منطقی، مواجه دانش آموزان با پدیده هائی كه منجر به طرح سوال و كنجكاوی می شود
عادت دادن بیننده به تفكری بر پایه منطق و عدل، ایجاد انگیزه و كنجكاوی علمی در بازدیدكننده، انتقال مفاهیم علمی پایه به كمك وسایل ساده، تقویت روحیه احساس لذت از كار عملی به منظور تلفیق علم و عمل
آشنایی با اكو سیستمهای غالب ایران با تاكید بر حفظ محیط زیست، آشنایی با انرژی پاك و استفاده از آن به جای استفاده از انرژی فسیلی، تقویت روحیه احساس لذت از طبیعت پاك در راستای حفظ زیست
تقویت روحیه احساس خودباوری و اعتماد به نفس
محتوای علمی موزه با توجه به طیف گسترده مخاطبین «شهروندان» به ویژه نیاز دانش آموزان طراحی و اجرا شده است، همانند یك فیلم خانوادگی كه قابل استفاده كلیه اعضاء خانواده است همه آن را می بینند ولی هر یك متناسب با اطلاعات و زمینه های قبلی كه دارد می تواند از آن بهره گیرد. این مجموعه در سالن های متعدد بالغ به دو هزار متر مربع به نحوی طراحی شده كه ضمن فرح بخش بودن اطلاعات علمی را به بیننده انتقال می دهد و زمینه تفكر و چالش ذهنی را در بیننده فراهم می كند، بخش ها عبارتند از: 1-زمین شناسی
ص: 952
شامل انواع سنگ ها، فسیل ها، و كانی ها، و ماكتی به صورت یك برش از شمال تا جنوب ایران 2-زیست شناسی الف: دوازده اكوسیستم غالب ایران با نمونه های شاخص گیاهی و جانوری ب: آكواریم های ماهی از رودخانه آمازون تا خلیج فارس و شرق آسیا «ماهی های آب های شیرین، شور، مردابی و گرمابی» ج: معرفی، درخت، گیاه و گل غالب استان در محوطه موزه و گل های آّپارتمانی در بخش داخلی 3-فیزیك الف: سیر تحول تاریخی وسایل اندازه گیری كمیت ها ب: در این محور بازدید كننده با بخش های مختلف دانش فیزیك «شامل مكانیك، صوت، موج و نوسان، الكتریسیته و مغناطیس، ساختمان ماده، گرما و دما، نور و نجوم» آشنا می شود. 4-بخش شیمی همانند بخش فیزیك برد و محور فوق الذكر با ویژگیهای بخش شیمی تاكید دارد. 5-بخش فنی و حرفه ای و كار دانش با توجه به گستردگی رشته های مختلف به صورت ادواری رشته های مختلف و روند تحول تاریخی آنها در موزه معرفی می شود. 6-بخشی به عنوان نمایشگاه ادواری موزه هر چند ماه در اختیار یك ارگان یا سازمان قرار می گیرد، كه فعلا در اختیار مركز تحقیقات جهاد كشاورزی است و نمونه هایی از بذرهای اصلاح شده، آفات گیاهی، بذرهای اصلاح شده ژنتیكی، و … عرضه می شود.
آدرس:چهارراه حكیم نظامی خیابان نظر شرقی كوچه آلفرد كلیسای وانك
تلفن:26243471
نمابر:6270999
Email: sapvyicn@pevsnia. net
چنانچه در بازدید گروهی نامه از طرف ارگانهای دولتی یا از آژانس های هواپیمایی داشته به صورت رایگان میباشد.
كتابهای مقدس و اشیای نقاشی موزه در ابتدا در كتابخانه نگهداری
ص: 953
می شده و در سال 1905 میلادی همزمان با ورود یكی از نقاشان ارامنه برای افتتاح ساختمان های دولتی آن وقت ایران به فكر تاسیس موزه وانك در سال 1905 میلادی همزمان با ورود دعوت یكی از نقاشان ارامنه جناب آقای سوكیس افتاده با همیاری شورای خلیفه گری موزه وانك در سال 1971 میلادی تاسیس شد و دارای 73 سال سابقه موزه می باشد (40 سال كتابخانه موزه و30 سال موزه).
موزه فرهنگ یك ملت می باشد از بعد مقدس یك موزه ملی دانسته در هر جایی ارامنه باید یك موزه تاسیس شود وجود نسخ خطی كتابها به عبارتی از لحاظ طبقه بندی موضوع باستانی مردم شناسی مذهبی در قالب هند در نظر گرفته از لحاظ كاشیكاری بحث مردم شناسی نحوه پوشیدن لباس ها یا استفاده اشیا و به كاربران آنها در زندگی ندارد مردم شناسی می باشد و اشیاء كه مربوط به ما قبل از میلاد مسیح كه اهداء گردید. این موزه در ابتدا میهمان های خاصی به كلیسا مراجعه می كردند كه اغلب در كتابخانه بازدید می كردند بعد از بازگشایی فعالیت گسترده در جمع آوری آثار شد و از ارامنه جاهای مختلف در خواست شد اشیاء را اهدا كنند كه با استقبال خوبی روبرو شد.
نمایشگاه عكس قدیمی به مناسبت 400 سالگی ارامنه كتاب های قدیمی دست نویس اشیاء مذهبی لباسهای محلی.
حدود 700 شی موجود میباشد از كتاب های نسخ لباس های روحانیون تابلو های نقاشی كاشی اشیاء مذهبی كه 250 مورد نسخ خطی یا لباس روحانیون وسایل كه در كلیسا استفاده می شود معرض نمایش گذاشته است.
ص: 954
از لحاظ قدمت كتابهای نسخ خطی چهارمین رده در فرهنگ ارامنه را دارا می باشد 1-ارمنستان 2-شیلی 3-ایتالیا 4-اصفهان
كتابهای مقدس:یكی از ویژگی ها وجود چند نسخه خطی سیلسی (نسخ خطی در این مراكز كه الهام از سیلسی گرفته نسخه های خطی است كه از ارمنستان غربی آورده و هنگام كوچ ارامنه از ارمنستان به ایران صورت گرفت)، كتابهای خطی و اشیاء كه بازدید كنندگان اروپایی را تحت تاثیر قرار میدهد و برای بازدید كنندگان ایرانی مورد توجه قرار گرفته و چاپ اولین كتاب توسط خاجاطور كلیسا رایتی كه در سال 1638 انجام گرفتند.
قرن هاست اصفهان با گنجینه ای از هنر و فرهنگ بر تارك تمدن بشر می درخشد و تلالو مناره ها و درخشش كاشی هایش جهان را به تحسین و شگفتی وا می دارد. اصفهان از نگاه تاریخ، آفرینشگاه هنر، صنعت و معنویت است. این اقلیم، زادگاه خلاقیتها، اندیشه ها و تفكرات بلندی است كه سالیانی دراز نقشی عظیم در عرصه تمدن ایران و ایرانی آفریده است. شهرداری اصفهان با هدف شناسایی، بازسازی و احیا نمونه های برجسته از میراث گرانقدر و ارزشمند تاریخ كهن خود همواره بر حفظ ارزش، فرهنگ و تمدن این شهر اندیشیده است. این شهر بی نظیر با توجه به ظرافت ها، ویژگی ها و آثار تاریخی مشهور و فراوان در اسلوبی خاص و قدیمی از هر لحاظ برای مشتاقانی كه از دور و نزدیك به دیدارش می شتابند مزین شده است، تا شكوه و عظمت تمدن اسلامی در قلب ایران به نمایش گذاشته شود. با توجه به اهمیت این موضوع اداره اطلاع رسانی روابط عمومی شهرداری
ص: 955
اصفهان به تجهیز، اجرا و باز آفرینی سبك قدیم آثار تاریخی اصفهان در نمایشگاه نصف جهان در مساحت بالغ بر 1600 مترمربع اقدام نموده است. این نمایشگاه درسه بخش به اصفهان گذشته، حال و تاریخچه صد ساله شهرداری اصفهان پرداخته است. معرفی اجمالی و بازسازی نمونه های برگزیده، اصیل و پر جاذبه شهر اصفهان است كه ضمن معرفی صنایع دستی و بناهای شاخص با ایجاد فضای مذهبی و معنوی حاكم بر ادوار كهن به بازبینی آثار اعتقادی تاریخی این شهر خواهد پرداخت. در این ارتباط سعی گردیده است تاریخچه بنا، صنایع دستی، بناهای قدیم از جمله بازار، سقاخانه، چایخانه سنتی، چاه آب و... با كاربری خاص قدیم آن حفظ و اجرا گردد. طرح اولیه نمایشگاه نصف جهان در اوایل بهمن ماه سال 1385 آماده و پس از موافقت شهردار محترم، از نیمه دوم بهمن ماه عملیات اجرایی آن با جدیت و با فعالیت شبانه روزی آغاز شد. این نمایشگاه در طی دو ماه با بیش از 10 هزار نفر ساعت مصرف و اعتباری بالغ بر 300 میلیون ریال هزینه در 23 فروردین ماه 1386 در سال اتحاد ملّی، انسجام اسلامی با حضور شهردار محترم اصفهان و معاونین و همچنین معاون محترم سیاسی امنیتی استانداری افتتاح گردید و هم اكنون برای بازدید عموم آزاد می باشد. اصفهان قدیم شامل سه بخش: بازارچه هنر در ابتدای آن چاه آب و سقاخانه ای به نیت تبرك كه در قدیم اوّل هر بازاری قرار داشته است و بعد از آن اختصاص به صنایع دستی و هنرمندان اصفهان دارد. در فضایی بالغ بر 250 مترمربع با 15 غرفه هنرهایی از
ص: 956
قبیل: هنر سوخت معرق، گلیم، فرش، تابلوهای خطی مربوط به رضا عباسی و آینه كاری، معرق فلزی، قلمكاری، قلمزنی، مینیاتور، خاتم كاری، میناكاری، كاشیكاری، تذهیب و تشعیر تشكیل شده است. میدان امام (ره) در این بخش دومین كلید اصلی معماری شهر میدان عظیم نقش جهان كه نمادی از شب آن می باشد و این میدان در آن زمان زمین چوگان هم بوده است و دروازه های مرمرینی كه شاه عباس اول برپا ساخته بود را در كنار عكس های قدیمی شهر، گوشه ای دیگر از شاهكارهای هنراسلامی-ایرانی را به نمایش می گذارد. چهارباغ عباسی چهارباغ عباسی با بهره گیری از فضای قدیمی این خیابان كه نام آن از چهارباغ تاكستانی گرفته شده است كه شاه برای تحقق مسیر می بایست بخرد، خیابانی بزرگ بود در طرف شرق باغ بلبل، باغ توت و باغ درویشان قرار داشت. در سمت غرب تاكستان، باغ تخت وباغ هشت بهشت گوشه قرار داشته است كه دراین فضا باغ تاكستان آن و حوضچه های آب فیروزه ای رنگ در جنب مدرسه چهارباغ در كنار عكس های قدیم و چایخانه سنتی كه در آن زمان پشت مدرسه چهارباغ قرار داشته است و قسمتی از فرهنگ كهن این شهر را به نمایش گذاشته است. اصفهان حال شامل عملكرد چهارساله شورای اسلامی شهر و شهرداری اصفهان میباشد كه این بخش با بیش از 18 غرفه كه در اختیار معاونت ها و سازمانها ی تابعه شهرداری قرارگرفته است و همچنین هدایای مربوط به یازده كشور كه عقد خواهر خواندگی دارند با اصفهان به نمایش گذاشته شده است. تاریخچه یكصد ساله شهرداری در پایان تاریخچه كه
ص: 957
حاوی اسناد و مدارك مربوط به شهر-شورای اسلامی و شهرداری در صد ساله اخیر می باشد این اسناد چگونگی تشكیل بلدیه، انجمن بلدیه و شهرداری پرداخته است. در كنار آن نیز سعی داشته است با نمایش عكس ها و نقشه های اصفهان قدیم و سایر اسناد به بررسی اوضاع اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و همچنین سیر تحول و تكامل معماری شهر اصفهان بپردازد.
جای شما در نرم افزار ما خالی است پس با ما تماس بگیرید تا شما راهم مانند اصفهان به دنیا معرفی نماییم و از رقبای خود عقب نمانید.
جای شما در نرم افزار ما خالی است پس با ما تماس بگیرید تا شما راهم مانند اصفهان به دنیا معرفی نماییم و از رقبای خود عقب نمانید.
جای شما در نرم افزار ما خالی است پس با ما تماس بگیرید تا شما راهم مانند اصفهان به دنیا معرفی نماییم و از رقبای خود عقب نمانید.
جای شما در نرم افزار ما خالی است پس با ما تماس بگیرید تا شما راهم مانند اصفهان به دنیا معرفی نماییم و از رقبای خود عقب نمانید.
جای شما در نرم افزار ما خالی است پس با ما تماس بگیرید تا شما راهم مانند اصفهان به دنیا معرفی نماییم و از رقبای خود عقب نمانید.
جای شما در نرم افزار ما خالی است پس با ما تماس بگیرید تا شما راهم مانند اصفهان به دنیا معرفی نماییم و از رقبای خود عقب نمانید.
جای شما در نرم افزار ما خالی است پس با ما تماس بگیرید تا شما راهم مانند
ص: 958
اصفهان به دنیا معرفی نماییم و از رقبای خود عقب نمانید.
جای شما در نرم افزار ما خالی است پس با ما تماس بگیرید تا شما راهم مانند اصفهان به دنیا معرفی نماییم و از رقبای خود عقب نمانید.
جای شما در نرم افزار ما خالی است پس با ما تماس بگیرید تا شما راهم مانند اصفهان به دنیا معرفی نماییم و از رقبای خود عقب نمانید.
جای شما در نرم افزار ما خالی است پس با ما تماس بگیرید تا شما راهم مانند اصفهان به دنیا معرفی نماییم و از رقبای خود عقب نمانید.
جای شما در نرم افزار ما خالی است پس با ما تماس بگیرید تا شما راهم مانند اصفهان به دنیا معرفی نماییم و از رقبای خود عقب نمانید.
جای شما در نرم افزار ما خالی است پس با ما تماس بگیرید تا شما راهم مانند اصفهان به دنیا معرفی نماییم و از رقبای خود عقب نمانید.
جای شما در نرم افزار ما خالی است پس با ما تماس بگیرید تا شما راهم مانند اصفهان به دنیا معرفی نماییم و از رقبای خود عقب نمانید.
جای شما در نرم افزار ما خالی است پس با ما تماس بگیرید تا شما راهم مانند اصفهان به دنیا معرفی نماییم و از رقبای خود عقب نمانید.
جای شما در نرم افزار ما خالی است پس با ما تماس بگیرید تا شما راهم مانند اصفهان به دنیا معرفی نماییم و از رقبای خود عقب نمانید.
جای شما در نرم افزار ما خالی است پس با ما
ص: 959
تماس بگیرید تا شما راهم مانند اصفهان به دنیا معرفی نماییم و از رقبای خود عقب نمانید.
جای شما در نرم افزار ما خالی است پس با ما تماس بگیرید تا شما راهم مانند اصفهان به دنیا معرفی نماییم و از رقبای خود عقب نمانید.
جای شما در نرم افزار ما خالی است پس با ما تماس بگیرید تا شما راهم مانند اصفهان به دنیا معرفی نماییم و از رقبای خود عقب نمانید.
جای شما در نرم افزار ما خالی است پس با ما تماس بگیرید تا شما راهم مانند اصفهان به دنیا معرفی نماییم و از رقبای خود عقب نمانید.
جای شما در نرم افزار ما خالی است پس با ما تماس بگیرید تا شما راهم مانند اصفهان به دنیا معرفی نماییم و از رقبای خود عقب نمانید.
جای شما در نرم افزار ما خالی است پس با ما تماس بگیرید تا شما راهم مانند اصفهان به دنیا معرفی نماییم و از رقبای خود عقب نمانید.
جای شما در نرم افزار ما خالی است پس با ما تماس بگیرید تا شما راهم مانند اصفهان به دنیا معرفی نماییم و از رقبای خود عقب نمانید.
جای شما در نرم افزار ما خالی است پس با ما تماس بگیرید تا شما راهم مانند اصفهان به دنیا معرفی نماییم و از رقبای خود عقب نمانید.
جای شما در نرم افزار ما خالی است پس با ما تماس بگیرید تا شما راهم مانند اصفهان به دنیا معرفی نماییم و از رقبای خود عقب نمانید.
1-بارسلون-اسپانیا
2-فلورانس-ایتالیا
3-سن پیترزبورگ، روسیه
4-یاش، رومانی
5-كوالالامپور، مالزی
6-فرایبورگ، آلمان
7-ایروان، ارمنستان
8-هاوانا، كوبا
9-كویت، كویت
10-شیان، چین
11-لاهور، پاكستان
شهرهای تاریخی جهان بعضاً به واسطه زمینه های تاریخی فرهنگی مشتركی كه دارند، سعی در حفظ و حراست از آنها داشته و در این راستا نسبت به ایجاد یك رابطه غیر متمركز از طریق انعقاد قراردادی موسوم به خواهر خواندگی اقدام نموده و سعی می كنند با اعزام گروههای كارشناسی از تجربیات یكدیگر استفاده نمایند. شهر اصفهان نیز به عنوان اولین قدم در این زمینه با شهر تاریخی شیان از جمهوری خلق چین رابطه خواهر خواندگی برقرار و پس از آن یادداشت تفاهم دیگری با شهر كوالالامپور در كشور مالزی منعقد كرد. براساس قرارداد خواهر خواندگی این شهرها در زمینه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، عمرانی و... با یكدیگر همكاری می كنند. شهر اصفهان نیز تاكنون پذیرای هیات های زیادی از شهرهای خواهر خوانده اش بوده است كه حاصل این دیدارها تحولات به وجود آمده در این شهر تاریخی است. هم اكنون اصفهان با 7 شهر دیگر قرارداد خواهر خواندگی دارد كه عبارتند از: 1-بارسلون، اسپانیا 2-فلورانس-ایتالیا 3-سن پترزبورگ، روسیه – 4-یاش، رومانی-5-كوالالامپور، مالزی6-فرایبورگ، آلمان 7-ایروان، ارمنستان 8-هاوانا، كوبا 9-كویت، كویت 10-شیان، چین 11-لاهور، پاكستان، بر اساس قرارداد خواهر خواندگی كه در زمینه های مختلف فرهنگی-اجتماعی-عمرانی و... منعقد میشود. شهرهای مذكور پذیرای هیئتهای زیادی بوده اند. حاصل این دیدارها، تحولات بوجود آمده در این شهر تاریخی است.
تاریخ عقد خواهر خواندگی: 17 اردیبهشت 1368. شیان خواهر خوانده ای با قدیمی كهن. ((شیان)) پایتخت ایالت شان شی در بخش مركزی فلات 800 در منطقه میان
ص: 960
چین قرار دارد. شیان شهر جهانگردی بین المللی مهم صنعت، علم و تكنولوژی، آموزش و فرهنگ، تجارت و بازرگانی و مالی در منطقه غرب مركزی چین شمالی قرار دارد. دارای 8 بخش و 5 منطقه در قلمرو خود بوده كه دربرگیرنده مساحت 9983 كیلومتر مربع می باشد و از این مساحت 162 كیلو متر مربع منطقه شهری توسعه یافته است. این شهر كه در زمان باستان در ((چانگان)) نامیده می شده است. یكی از زادگاه های تمدن انسانی است. به عنوان یك پایتخت باستانی معروف در این تاریخ و فرهنگ در جهان به این شهر دارای قدمت تاریخی بیش از 3100 سال است. از قرن 11 قبل از میلاد تا قرن دهم میلادی، این شهر به مدت 1152 سال پایتخت 12 سلسله از جمله ژو، كین، هان و تانگ بوده است. با افتخار می توان ادعا كرد كه یكی از چهار پایتخت باستانی جهان است. تاریخ طولانی باعث شده است كه این شهر دارای تعداد زیادی بقایای باستانی باشد. در حال حاضر این شهر مركز نگهداری 314 واحد حفظ بقایای باستانی كلیدی می باشد كه از بین آنها 84 واحد بیش از سطح استانی می باشد. تعداد 4000 بقایا و مقبره بوده و 120000 بقایای فرهنگی كشف شده اند. موزه ارتش ((تراكوتای كین)) توانایی ((هشتمین عجایب جهان)) را دارد. دیوار شهر مینگ شیان)) كه به بهترین شكل حفظ شده است، بقایای فنگ و هائو از سلسه ژو، قصر افنگ سلسله كین شهر چانگان، سلسله هان و قصر دامینگ سلسله تانگ میراث تاریخی و فرهنگی نادر می باشد. این شهر همچنین قدیمی ترین شهری است كه
ص: 961
با جهان خارج ارتباط داشته است. جاده ابریشم كه شرق و غرب را به یكدیگر ارتباط می داد و از شیان شروع می شد، اولین مسیر تجارت بین المللی بوده است. بعد از تاریخ چین نو، شیان به عنوان یكی از مراكز كلیدی و سرمایه گذاری كشور به سرعت توسعه یافت. از بین 156 پروژه ساختمانی كلیدی طی ((اولین برنامه پنج ساله)) هفده پروژه در شیان ایجاد شد كه اساس توسعه صنعتی شیان را بنا نهادند. شیان 42 انیستیتو و مركز آموزش عالی، 3950 موسسه تحقیقاتی در رشته های متاوت علمی در سطوح مختلف و 350000 متخصصص و تكنسین دارد. مركز كنترل ماهواره شیان كه كمك های مهمی به صنعت فضایی چین می كند به عنوان سلسه اعصاب مركزی برای شبكه فضایی چین قلمداد می شود. در سه سال اخیر شیان بیش از 5 میلیارد یوان در ساخت و ساز و بازسازی تعدادی از امكانات شهری، خصوصاً تقویت عملكرد خدمات جامع شهر و دادن وجهه ای جدید به این شهر باستانی سرمایه گذاری كرده است. فرودگاه بین المللی شیانیانگ این شهر یكی از چهار فرودگاه بزرگ در كشور است، كه در سال 1991 تكمیل و راه اندازی شده و در برگیرنده بیش از 50 پرواز داخلی و 3 پرواز بین المللی به هنگ كنگ، ناگویا، سنگاپور می باشد. در حال حاضر شیان 11 شهر خواهر خوانده دارد.
تاریخ عقد خواهر خواندگی: 2 تیر 1376. آشنایی با شهر كوآلالامپور. برج كوآلالامپور. این برج 421 متری، بلندترین برج در آسیای جنوب شرقی و شامل رستوران گردان و یك تراس، برای مشاهده تمام شهر است. همچنین از
ص: 962
آن به عنوان یك ایستگاه رادیو – تلویزیونی و ارتباط از راه دور نیز استفاده می شود. ساختمان سلطان عبدالصمد: این ساختمان در سال 1869 ساخته و به نام سلطان ایالت "سلانگور" نامیده شده و اكنون محل دادگاههای عالی و فدرال است. در وسط این ساختمان برج ساعت با ارتفاع 135 پا قرار دارد. مسجد: این مسجد با معماری مدرن و بی نظیر خود، بیان كننده خوشنویسی، تزئین و هنر سنتی است. برج دوقلو: برج دو قلوی 88 طبقه "پتروناز" بلندترین ساختمان در جهان و بخشی از برنامه توسعه درون شهری است كه شامل فضای تجاری، اداری، هتل و امكانات تفریحی می باشد. ساختمان شهرداری: این ساختمان 30 طبقه، اداره مركزی شهرداری كوآلالامپور محسوب می شود. دفتر شهردار در طبقه 29 این ساختمان واقع شده است. اثر ملی – تاریخی: این اثر برنزی با ارتفاع 54/15 متر، قهرمانانی را نشان می دهد كه برای صلح و آزادی ملت جنگیده اند. ایستگاه راه آهن كوآلالامپور: در اوایل قرن بیستم ساخته شده و شكل اصلی آن معماری اسلامی با قوسها و مناره ها است.
تاریخ عقد خواهر خواندگی: 6 آبان 1376. آشنایی با شهر فرایبورگ Freiburg. شهر فرایبورگ در غرب آلمان و نزدیك به رودخانه راین و در كنار جنگل سیاه قرار دارد. این شهر كارخانه های نساجی و مواد شیمیایی و تجارت الوار دارد. ولی به طور عمده شهرت آن به عنوان یك مركز فرهنگی است. دارای كلیسای جامع باشكوهی از قرن 12 میلادی است كه اسقف اعظم نشین است، چند بنای تاریخی دیگر نیز دارد. فرایبورگ با كشورهای فرانسه و سوئیس هم مرز است. از جمله ویژگی های منحصر به فرد فرایبورگ این
ص: 963
است كه این شهر هم جلوه هایی از یك شهر بزرگ جهانی را در خود دارد و هم نمادهایی از شهرهای كوچك قدیمی را ارئه می كند. فرایبورگ تلفیقی از زندگی مدرن و زندگی نوین است. جذابیت های خاص فرایبورگ باعث شده است كه هر سال میلیون ها توریست از نقاط مختلف آلمان و جهان برای بازدید از این شهر زیبا به فرایبورگ سفر كنند. شهر فرایبورگ یكی از معروفترین شهرهای آلمان است كه جمعیتی بالغ بر 200000 را داراست. این شهر مركز توریسم و صنعت آلمان است. دكتر ژلف بوم Dr. Rolf Bohme شهردار فرایبورگ شهر تحت اداره خویش را چنین توصیف مینماید: «مردم فرایبورگ در میهمان نوازی مشهورند، آنان آمادگی پذیرائی از مردم تمامی نقاط جهان را دارند. شاید همین امر سبب شده باشد كه اغلب توریست ها در این شهر احساس می نمایند كه در خانه خویش هستند و آشنا و خودمانی شدن با مردم فرایبورگ بسیار آسان می یابند. ساختمانهای زیبا، كلیساها، زندگی های دانشجویی، و از همه مهمتر فرهنگ غنی آن بسیاری را متحیر ساخته است.»اولین ساختمان مدرنی كه در این شهر ساخته شد، اداره اطلاعات جهانگردی فرایبورگ بود كه در سالهای 36 - 1935 ساخته شده است. در مركز شهر، كلیسای بزرگ واقع شده كه متجاوز از 700 سال قدمت داشته و با ارتفاعی بالغ بر 116 متر از سطح زمین، بلندترین ساختمان شهر می باشد. با وجود آن كه چند برج كلیسای دیگر از همان نوع در قرون وسطی ساخته شده اند، ولی از برج این كلیسا به عنوان زیباترین برج دوران مسیحیت یاد كرده می شود. بزرگترین موزه
ص: 964
های فرایبورگ بین سالهای 23 - 1920 ساخته شده اند، ارزش این موزه ها فقط به طلا یا نقره نیست بلكه نقاشیهای استادان بزرگی چون هانس بلدونگ به آنها ارزش بخشیده است. موزه هنرهای معاصر در سال 1985 در این شهر افتتاح گردید كه مجموعه ای از هنر قرون بیستم بود و متعلق به شهرداری می باشد. اینك تئاتر فرایبورگ پنجاهمین سال خود را جشن می گیرد. اگرچه برای اولین مرتبه در 18 اكتبر 1910 گشایش یافت، ولی دوران جنگ در فعالیت آن وقفه ای انداخت. آنچه كه تئاتر فرایبورگ را برای خارجیان جذاب ساخته است، خلاقیت و ابتكار و نوآوری در كار تئاتر آن شهر می باشد. گروههای نمایشی این شهر آثار انتقاد اجتماعی جدیدی برگرفته از بریتانیای كبیر را خلق نموده اند. موسیقی و فرایبورگ دو عنصر جدانشدنی هستند. در این شهر، موسیقی در خیابان ها و تالارهای موسیقی شنیده می شود. در تابستان سال 1996 تالار كنسرت این شهر گشایش یافت كه تالار جدیدی در دوره های جدید از موسیقی بود. زیبا بودن و نیز نزدیك بودن آن به ایستگاههای قطار شهری و اتوبوس باعث گردید تا این تالار به سرعت به صورت یكی از مراكز مهم فرهنگی این شهر درآمد. با احداث این تالار، شهر فرایبورگ آمادگی برگزاری اولین اركستر بین المللی را در خود یافته است. بدون شك، فرایبورگ را می توان همانند یك چشمه آب معدنی نامید. این مهم نه فقط به خاطر كوههای سر به فلك كشیده آن، دریاچه ها، جنگل ها، دره ها، باغ ها و پارك هائی است كه در سراسر این منطقه وجود دارد بلكه
ص: 965
بخاطر وجود داشتن بهداشت و تسهیلات طبی در این منطقه است. بیمارستانهای زیادی از جمله بیمارستان لورتو Loretto كه شامل بخشهای دولتی و خصوصی می باشد، خدمات پزشكی را برای شهر فرایبورگ و اطراف آن ارائه می دهند. هم اكنون متجاوز از 500 دكتر دارای مطب و در حدود 170 دندانپزشك در این شهر وجود دارد. هر شخصی كه مایل به گردش و بخصوص پیاده روی باشد، می تواند از دهها معبر مخصوص چه سطحی و چه در دامنه كوه استفاده نماید كه معمولاً از مركز شهر فاصله ناچیزی دارند. پارك های متعدد، جنگل ها، دشت ها، كوه ها، باغ ها و تپه ها پاكیزگی و تهویه هوا را در تمامی اوقات سال تامین می نمایند. این شهر، شهری ورزشی است، هر شخصی كه به دنبال تمرینات فیزیكی و بدنی (جسمانی) باشد ورزش مورد علاقه خویش را در آنجا خواهد یافت. ورزشهای آبی روی دریاچه مصنوعی فرایبورگ، مكانهای پیاده روی و در زمستان اسكی و غیره، هر شخصی می تواند برنامه ورزشی خویش را انجام دهد. متجاوز از 132 باشگاه ورزشی در این شهر فعالیت دارند كه علاوه بر ورزشهای سنتی نظیر تنیس، دوچرخه سواری و فوتبال، ورزشهای جدید همانند فوتبال آمریكائی و غیره را نیز دارا می باشند. دانشگاه فرایبورگ، دارای رشته علوم ورزشی و بخصوص دانشكده ورزشهای عمومی، 36 رشته از ورزش را دارا می باشد. ارتفاعات فرایبورگ با داشتن 1284 متر ارتفاع، توسط جاده یا توسط تله كابین در دسترس می باشد. تله كابین این شهر در سال 1988 م كامل و مجهز گردید، به طوری كه در هر یك از واگن
ص: 966
های آن به راحتی برای 7 نفر جا تعبیه شده است. مردم فرایبورگ قادر خواهند بود كه در تابستان هوای سبك و تازه را در نقاط مرتفع و برفراز ابر و مه بیابند. در روزهای مه گرفته پائیز، قله Schaxinsland همانند یك جزیره در داخل دریایی از ابر است. این شهر دارای شهرت زیادی برای شرایط خوب زندگی می باشد. جوی های باریك آب كه در خیابانهای این شهر روان هستند و آب و هوای خوب و مناظر زیبا از ویژگیهای این شهر می باشد. همچنین آن مركزی برای بچه ها و دوچرخه سواران می باشد. شهرت فرایبورگ، مركزیت آن برای برگزاری سمینارها و كنفرانس های متعدد و متفاوت می باشد كه همه ساله در این شهر برگزار می شود. در مركز شهر و بخصوص قسمت قدیمی آن، خرید كردن لذتی واقعی دارد. در مركز شهر دانشگاهی وجود دارد كه دانشجویان، اساتید و پرسنل آن همچون دیگر شهروندان، از امكانات زندگی روزمره برخوردارند. این یكی از شیوه های جذب دانشجو به این دانشگاه است كه آن را برای تحصیل در دنیا مشهور ساخته است. این دانشگاه در سال 1457 میلادی تاسیس شده و 15 دانشكده و 543 سال قدمت دارد. اصفهان نخستین خواهر خوانده مسلمان فرایبورگ: پس از پایان جنگ جهانی دوم برقراری روابط نزدیك تر میان شهرهای مختلف به عنوان راهی برای تثبیت و تحكیم دوستی و صلح در سراسر اروپا مورد توجه جدی مدیران شهری قرار گرفت. در این میان برقراری رابطه خواهر خواندگی میان شهرهای مختلف از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است، چرا كه از این طریق می توان شهروندان شهرهای مختلف را
ص: 967
با هم در ارتباطی مستقیم قرار داده و به درك متقابل میان آنها كمك كرد. به هر حال در سالهای پس از جنگ و در چارچوب اهداف یاد شده شهر فرایبورگ آلمان اقدام به برقراری رابطه خواهر خواندگی با چندین شهر در اروپا كرده بود. این شهرها شامل: بزانسون در فرانسه، اینسبروك در اتریش، پاد در ایتالیا و گیلدفورد در انگلستان بوده است. اما بعدها یعنی پس از دهه هشتاد مقامات شهری در فرایبورگ تصمیم گرفتند كه با شهرهایی از دیگر كشورهای جهان نیز رابطه دوستی و خواهر خواندگی برقرار كنند. در دوران جنگ سرد فرایبورگ به دنبال آن بود كه نقشی سازنده در راستای تثبیت صلح و جلوگیری از بالا گرفتن تنش میان دو بلوك شرق و غرب بر عهده بگیرد. از این رو مقامات شهری در فرایبورگ دو خواهر خوانده دیگر برای این شهر برگزیدند. این شهرها شامل: مدیسون در ایالات متحده آمریكا و لویولمبرگ در اوكراین بود. البته در آن زمان اوكراین بخشی از اتحاد جماهیر شوروی سابق بود. مقامات شهری فرایبورگ تصمیم گرفتند با شهرهای ماتسویاما در ژاپن و اصفهان در ایران نیز رابطه خواهر خواندگی برقرار كنند. بدون شك چنین اقداماتی تاثیر انكار ناپذیری در تحكیم روابط دوستانه میان جهانیان بر جای خواهد گذارد. نكته جالب توجه این است كه اصفهان اولین خواهر خوانده فرایبورگ در جهان اسلام است. هدف اصلی مقامات فرایبورگی از برقراری رابطه خواهر خواندگی با اصفهان همراهی با روند اصلاحات و استقرار دموكراسی در ایران و حمایت از این فرایند بوده است. در نظر الف بومه شهردار فرایبورگ هم اكنون ایران گام به گام در چارچوب
ص: 968
اصلاحات دموكراتیك به پیش می رود و در این میان اصفهان از جایگاه ویژه ای برخوردار است. علاوه بر این اصفهان به دلیل برخوردار بودن از یك سابقه درخشان تاریخی یكی از مهم ترین مراكز فرهنگی و توریستی ایران به شمار می آید، از این رو حضور جهانگردان خارجی در اصفهان چشمگیرتر از سایر نقاط ایران است. قرارداد خواهر خواندگی اصفهان و فرایبورگ در 6 آبان 1379 منعقد شد. اصفهان نهمین خواهر خوانده فرایبورگ محسوب می شود. در نگاه فرایبورگی ها اصفهان با داشتن جمعیتی بالغ بر 5/1 میلیون نفر بزرگترین خواهر خوانده فرایبورگ به شمار می آید و برقراری رابطه خواهر خواندگی میان فرایبورگ و اصفهان اولین خواهر خواندگی میان یك شهر آلمانی و یك شهر ایرانی محسوب می شود. در ساختمان شهرداری و سایر اماكن عمومی شهر فرایبورگ نمادهایی از خواهر خوانده های این شهر به چشم می خورد. در حال حاضر مركزی تحت عنوان مركز خواهر خوانده های فرایبورگ در این شهر وجود دارد كه وظیفه آن دادن اطلاعاتی درباره هر كدام از خواهر خوانده های فرایبورگ به علاقمندان است. از دیگر فعالیت های این مركز می توان به برگزاری تورهای مسافرتی به شهرهای خواهر خوانده، اعطای بورس های تحصیلی و فراهم آوردن امكانات اقامتی برای میهمانانی است كه از شهرهای خواهر خوانده می آیند. از دیگر فعالیت هایی كه در چهارچوب رابطه خواهر خواندگی میان فرایبورگ و سایر شهرهای جهان انجام می گیرد می توان به مبادلات فرهنگی اشاره كرد. چندی پیش گروه های تئاتر و موسیقی از شهرهای: گرانادا، اینسبورگ، پادوآ و فرایبورگ به مدت هشت روز در فرایبورگ برنامه
ص: 969
های جذابی را اجرا كردند كه بازتاب بسیاری داشت. از ثمرات برقراری رابطه خواهر خواندگی میان شهرهای مختلف تحكیم مناسبات اقتصادی میان این شهرها است. فرایبورگ طی سالهای اخیر روابط اقتصادی خود را با خواهر خوانده های خود به طور چشمگیری گسترش داده است. به عنوان مثال فرایبورگ در راستای همكاری های اقتصادی با خواهر خوانده ایرانی خود یعنی اصفهان انجام دو پروژه را در این شهر بر عهده گرفته است. بر اساس توافق فرایبورگ و اصفهان قرار است فرایبورگی ها از نوسازی و تجهیز سیستم حمل و نقل عمومی در اصفهان حمایت كرده و پروژه هایی را در خصوص استفاده از انرژی خورشیدی در اصفهان به مورد اجرا در آورند.
تاریخ عقد خواهر خواندگی: 22 شهریور 1377. آشنایی با فلورانس: فلورانس زادگاه هنرمندان بزرگی چون لئوناردو دواینچی و دانته آلیگری و یكی از شهرهای تاریخی و زیبای اروپا است و بنا به گفته آندره مالرو، ادیب فرانسوی از جمله معدود شهرهای جهان است كه از نظر زیبایی و غنای هنری و فرهنگی با اصفهان قابل مقایسه است. فلورانس زادگاه میكل آنژ و دانته و جایی است كه بوكاچیو اثر مشهور خود دكامرون را در آن نوشت. براساس آمار منتشره از سوی یونسكو بیش از 60 درصد آثار هنری جهان در ایتالیا نگهداری می شوند كه شهر فلورانس بیش از نیمی از این آثار را در خود جای داده است. شهر فلورانس مركز ناحیه توسكانی ایتالیا است و در حدود 500 هزار نفر جمعیت دارد. این شهر كه تقریباً در مركز خاك ایتالیا قرار گرفته است از زمان تاسیس توسط رومی ها در قرن
ص: 970
اول پیش از میلادی شهری پر رونق و غنی از نظر صنعت، تجارت، فرهنگ و هنر بوده است. در قرن سیزدهم جمعیت فلورانس به؟؟؟ هزار نفر رسید و به این ترتیب فلورانس به یكی از بزرگترین شهرهای اروپا تبدیل شد. فلورانس در صنعت پارچه بافی بسیار پیشرفت كرد و با سود حاصل از آن صنعت بانكداری مقتدری به راه انداخت كه باعث شد بر پول رایج قرن چهاردهم نام فلورین را بگذارند. بر خلاف شهرهای ونیز و بروژ نجیب زادگان شهر كه در واقع اخلاف فئودال های شهر بودند در میانه قرن سیزدهم قدرت خود را از دست دادند و جای خود را به طبقه بورژوای بانكداران، تجار پارچه و افسران عالی رتبه دادند. اما اوج رونق و شكوفایی فلورانس به قرن پانزدهم میلادی و هنگامی بر می گردد كه خاندان مدیچی حكمرانی بر این شهر را بر عهده داشت. در این زمان فلورانس مهد فرهنگ و هنر اروپا بود و بزرگانی چون لئوناردو داوینچی در آن می بالیدند. فلورانس همچنین یكی از مهمترین موزه های اروپا به نام اوفیتزی را در خود جای داده است. این موزه كه عمده آثار استادان نقاشی ایتالیا و نیز تعداد زیادی از آثار مهم دیگر نقاشان اروپایی قرن سیزدهم تا قرن هجدهم میلادی را خود جای داده است كه از جمله آنها می توان به داوینچی، بوتیچلی، كاراواجو، رافائل، رامبراند، روبن، گوبا، دورر و... اشاره كرد. فلورانس خواهر خوانده ای در خور برای اصفهان: شهرهای تاریخی جهان مانند اصفهان و فلورانس به واسطه زمینه های تاریخی - فرهنگی مشتركی كه دارند از طریق انعقاد قراردادی موسوم به خواهرخواندگی
ص: 971
نسبت به ایجاد یك رابطه غیرمتمركز با یكدیگر اقدام می كنند و با اعزام گروه های كارشناسی از تجربیات یكدیگر استفاده می كنند. قرارداد خواهرخواندگی اصفهان و فلورانس در جریان سفر لامبرتو دینی، وزیر امور خارجه وقت ایتالیا به تهران و هیات همراه در تاریخ 22 شهریور 1377 به امضای دو طرف رسید. شهرداران دو شهر اصفهان و فلورانس این قرارداد را طی مراسمی در شهر اصفهان امضا كردند. ماریو پریمیچه ریو، شهردار فلورانس پس از امضای این قرارداد آن را سنگ بنای همكاری های فرهنگی آینده میان دو شهر اصفهان و فلورانس نامید. تبادل هیات های فرهنگی همكاری های كارشناسی فرهنگی، تبادل توریسم و همكاری های اقتصادی از جمله مهم ترین محورهای قرارداد خواهر خواندگی اصفهان و فلورانس است. یكی از مهمترین ثمرات این قرارداد تا امروز مرمت كلیسای جلفای اصفهان از سوی كارشناسان ایتالیایی بوده است.
تاریخ عقد خواهر خواندگی:20 اردیبهشت 1378
تاریخ عقد خواهر خواندگی: 24 دی 1378. آشنائی با شهر "بارسلون": خواهر خوانده اسپانیایی اصفهان در شمال شرقی این كشور در نزدیكی فرانسه و در ساحل مدیترانه قرار گرفته و دارای 13 كیلومتر ساحل زیبا است. این شهر كه دومین شهر بزرگ اسپانیا پس از مادرید و بزرگترین بندر این كشور است با چهار میلیون و ششصد و شصت و هفت هزار نفر جمعیت (با احتساب جمعیت حومه) از جمله شهرهای بزرگ قاره اروپا محسوب می شود. قدمت شهر بارسلون كه توسط اقوام كارتاژ پایه گذاری شد به قرن اول میلادی باز می گردد. بارسلون تا قرن هشتم میلادی تحت كنترل رومی ها و سپس ویزگوت ها بود و سپس توسط شارلمانی
ص: 972
امپراتور فرانسه تصرف شد. اما بارسلون خیلی زود استقلال خود را بازیافت و دولت خود مختار این ناحیه كه زیر نظر كنت بارسلون اداره می شد خیلی زود قلمرو خود را به كل ناحیه كاتالونیا گسترش داد. از آنجایی كه بارسلون یكی از مراكز فعال تجاری بوده است آثار معماری در آن به وفور دیده می شود. از قرن چهاردهم به بعد معماری نوین در این شهر پایه گذاری شد. بعد از انقلاب صنعتی قرن 19 و 20 بارسلون به عنوان مهمترین مركز اقتصادی اسپانیا مطرح و از دهه 50 معماری مدرن به بافت شهرسازی آن اضافه شد و بناهای موجود تركیبی از معماری سنتی و نوین است. بارسلون همچنین سكونت گاه آنتونی گاودی معمار بزرگ اسپانیایی بوده است و بسیاری از شاهكارهای معماری گاودی را می توان در این شهر دید. بارسلون شهری میزبان سه محوطه میراث جهانی: شهر بارسلون از نظر فرهنگی یكی از غنی ترین شهرهای اسپانیا است به طوریكه به تنهایی 3 محوطه میراث جهانی این كشور را در خود جای داده است: 7 بنا از آثار معمار مشهور آنتونیو گاودی، بیمارستان دو سنت پو كه به خاطر معماری منحصر به فردش در فهرست میراث جهانی یونسكو ثبت شده است و صخره نگاره های ماقبل تاریخ حاشیه مدیترانه. مشهورترین موزه شهر بارسلون موزه پیكاسو است كه نزدیك به 3500 اثر این نقاش بزرگ قرن بیستم را در خود جای داده است. این آثار كه بیشتر به دوران اولیه كاری پیكاسو تعلق دارند از نبوغ سال های جوانی پیكاسو خبر می دهند. بازدید از موزه پیكاسو و دیگر موزه های شهر بارسلون در اولین یكشنبه
ص: 973
هر ماه رایگان است. موزه خوان میرو و موزه دریایی بارسلون از دیگر موزه های مشهور این شهر هستند. بارسلون یكی از قدیمی ترین دانشگاه های اروپا را در خود جای داده است كه قدمت آن به سال 1450 میلادی باز می گردد. بارسلون از زمان بازیهای المپیك 1992 از نظر فرهنگی، اقتصادی و تكنولوژی، تغییرات چشمگیری داشته و پارك ها، موزه ها، دانشگاه ها و مراكز مختلف تجاری در آن بنا شده است. فرودگاه بین المللی بارسلون از اعتبار خاص جهانی برخوردار است. همچنین این شهر مجهز به قطار سریع السیر و شبكه گسترده قطار زیرزمینی است. قرارداد خواهر خواندگی اصفهان و بارسلون در تاریخ 24 دی 1378 میان ژوان كلوس ای مانتو شهردار و محمد علی جوادی شهردار اصفهان امضاء شد. براساس این قرارداد دو شهر اصفهان و بارسلون در زمینه های مختلف فرهنگی، ورزشی و تجاری با یكدیگر همكاری می كنند.
تاریخ عقد خواهر خواندگی: 8 اردیبهشت 1379
تاریخ عقد خواهر خواندگی: 30 خرداد 1379. آشنایی با شهر كویتKuwait: كشور كویت دارای مساحتی حدود 820/17 كیلومتر مربع و جمیعت 000/274/2 نفر می باشد كه از این تعداد تنها 200/798 نفر ملیت كویتی دارند و بقیه از كشورهای خارجی و با روادید كار در این كشور فعالیت دارند. آب و هوای كشور عمدتاً گرم و خشك بوده، حداكثر دما در تابستان بین 35 تا 50 درجه و حداقل آن در زمستان 10 درجه سانتیگراد است. صادرات كشور حدود 5/10 میلیارد دلار در سال و واردات آن بالغ بر 2/6 میلیارد دلار است كه شامل مواد خوراكی، ساختمانی، وسایط نقلیه و لباس و عمده صادرات
ص: 974
كشور به فرانسه، ایتالیا، ژاپن، كانادا و انگلستان است. در حال حاضر كویت هیچگونه بدهی ندارد. كشور كویت در 19 ژوئن سال 1961 میلادی به استقلال دست یافت و دو سال بعد به عضویت سازمان ملل درآمد و قبل از آن مستعمره انگلستان محسوب می شد. شهر كویت دارای آثار تاریخی زیادی نیست. از میان دیدنی های این شهر می توان به میدان صفات اشاره كرد كه با مساحت 000/12 مترمربع و 500/3 مترمربع فضای سبز، 122 سال پیش افتتاح شده است.
تاریخ عقد خواهر خواندگی: 18 اسفند 1379. آشنایی با كوبا Cuba: 1 - جغرافیای طبیعی: موقعیت جغرافیایی نیمكره غربی، نیمكره شمالی (جزء ممالك دریای كارائیب است) مساحت 524/114 كیلومترمربع (در حدود 000/45 مایل مربع) حدود كوبا، جزیره ای است در مغرب دریای كارائیب كه با فاصله كمی در شمال آن، شبه جزیره فلوریدا (ایالات متحده آمریكا) واقع شده است. در مغرب كوبا خلیج مكزیكو و در جنوب آن به فاصله نسبتاً زیادی ممالك آمریكای مركزی قرار دارند و در مشرق آن نیز با فاصله كمی، جزیره هسیپانیولا (جمهوری هائی تی) واقع شده است و در جنوب شرقی آن نیز جمهوری «جامایكا» قرار دارد. كوههای مهم - سكوتوركوینو «Secuturcoyno» سیراماسترا «Sierr Maestra». قله های مهم سكوتوركوینو (با 2600 متر ارتفاع) توركینا «Turquina» 2030 متر ارتفاع، گراندپیدار «Grandpiedra» با 1050 متر ارتفاع. مهمترین رودها سان پدرو و مایوری در نواحی شرقی، ریوساگوآلا «Rios guala» در نواحی شمالی، ریوهانابانا «Riohanabana» در نواحی جنوبی (همه رودهای كوبا به دریای كارائیب می ریزند) طول و عرض جغرافیایی كوبا، میان 20 و 24 درجه عرض شمالی و 24 درجه و
ص: 975
94 درجه طول غربی واقع شده است. آب و هوا جمهوری كوبا دارای آب و هوایی گرم و در عین حال مرطوب است و به همین سبب است كه در كوبا هم جنگلهای فراوان مناطق حاره وجود دارد و هم دارای محصولات مخصوص نواحی گرمسیری است. سایر خصوصیات جغرافیایی حد فاصل میان كوبا و هائی تی (جزیره هیسپانیولا) تنگه ای است كه ویندوارد «Windward» نام دارد و حد فاصل میان كوبا و شبه جزیره فلوریدا (ایالات متحده آمریكا) نیز تنگه «فلوریدا» نامیده می شود. در شمال كوبا، تعداد بسیاری جزایر بزرگ و كوچك وجود دارد كه جزایر كوچك، مجمع الجزایر «سابانا» را تشكیل داده اند ولی جزایر بزرگتر عبارتند از (فراگوسو، سانتاماریا، كوكو «Coco» رومانو «Romano» گویابا، سابینال) در جنوب شرقی و جنوب غربی كوبا نیز تعدادی جزایر وجود دارد كه جزایر جنوب شرقی تشكیل مجمع الجزایر (باغهای ملكه) یا ژاردین دولارینا «Jardindelareina»را داده اند. مهمترین این جزایر عبارتند از (آنكه لتیا، لوگوآس «Leguas» سینكوبالاس و مهمترین جزایر متعلق به كوبا كه خود یكی از ایالات این كشور را تشكیل داده است، ایسلادوپینوس «Isladepinos» یا «لاهابانا» نام دارد. در كوبا، شبه جزایر و خلیج های فراوان نیز وجود دارد، مهمترین خلیج های كوبا عبارتند از نیپ «Nipe» (در شمال شرقی) نوویتا «Nuevita» گلوریا، ژیگوی «Jiguay» پروس «Peros» بوئنوس دیستا، سانتاكلارا، كاردناس «Cardenas» ماتانزاس (در شمال) گواناها كابی بس «Guanahacabibes» در مغرب، انسناداكورنتیس «Ensenadacorentes» كورتس «Cortes» (در جنوب غربی) باتابانو، بروآ «Broa»كازونس «Cazones» كوچینوس «Cochinos» سین فوئه گوس «Sinfuegos»آناماریا (در جنوب) گواكانایابو «Guacanayabo» گوانتانامو «Guantanamo» در جنوب شرقی و اما مهمترین شبه جزایر كوبا عبارتند از:
ص: 976
اوری ین ته «Oriente» در مشرق كه خود ایالتی است) پیناردل ریو «Pinardelrio»در مغرب(كه خود ایالتی محسوب می شود) زاپاتا (در جنوب غربی). كوبا را مروارید آنتیل می گویند و بزرگترین جزیره دریای آنتیل محسوب می شود. به سبب رطوبت و گرمای زیاد، در كوبا جنگلهای انبوهی به وجود آمده است. دماغه كروز «Cruz» در مغرب شبه جزیره «اوری ین ته» دماغه ماایسی «maisi» در مشرق آن شبه جزیره، دماغه «پونتاگوردا» در مغرب شبه جزیره «زاپاتا» و دماغه های «كورین ته» و «سانتاكروز» در مغرب شبه جزیره «پیناردل ریو» از مهمترین دماغه های این كشور محسوب می شوند. 2 - جغرافیای سیاسی: پایتخت هاوانا (كه نام اصلی آن لاهابانا) و در شمال غربی كوبا در ساحل خلیج مكزیكو واقع شده است و در حدود 2/2 میلیون نفر جمعیت دارد. جمعیت 000/250/11 نفر (بر اساس برآورد سال 1969 میلادی كه توسط سازمان ملل متحد به عمل آمده است) جمعیت نسبی 7/98 نفر در هر كیلومتر مربع (جمعیت در نواحی غربی، شمال غربی و جنوب غربی بیشتر است) نوع حكومت جمهوری سوسیالیستی (رئیس جمهوری را هر 4 سال یكبار آراء مستقیم مردم انتخاب می كند) قوه مقننه مجلس نمایندگان ملی نژاد سفید پوست، سیاه پوست (اقلیت دورگه، سرخپوست) زبان اسپانیائی دین و مذهب مسیحی (پیرو مذهب كاتولیك) خط لاتین پرچم دارای سه قسمت آبی و دو قسمت سفید رنگ كه به طور افقی یك در میان قرار گرفته اند. در سمت چپ پرچم مثلث قرمز رنگی است كه یك ستاره سفید پنج پر درون آنست. شهرهای مهم كاماگوی «camaguey» هولگوئین «Holguin» سان لوئیس، ساریاو، سیگودوآویلا «Ciegodeavila» سانتاكلارا،
ص: 977
كابالگوآن«Cabalguan» كولون، گوئی نس«Guines» بژوكال «Bejucal» پیناردل ریو «Pinardelrio» جووولانوس «Jovollanos» سان ژوزه، پلاكه تاس، مورون، ویكتوریادولاس توناس، پدروبتانكورت بنادر مهم نیگوئه رو «Niguero» مانزائیلو، ترینیداد، سی ین توئه گوس «Cientuegos» باتابانو، سانترال نیاگارا، بااوتا «Bauta» ماریانا، گواناباكوآ «Guanabacoa» ماتانزاس، كاردناس، كائی بارین «caibarien» گیبارا، باراكوآ، سانتیاگودوكوبا. ایالات مهم جمهوری سوسیالیستی كوبا مركب از 7 ایالت است كه عبارتند از: 1 - اوری ین ته (در مشرق كوبا) كه پایتخت آن «سانتیاگودوكوبا» است. 2 - كاماگوی (در مغرب اوری ین ته) كه پایتخت آن «كاماگوی» است. 3 - لاس ویلاس (در مركز كوبا) كه پایتخت آن «سانتاكلارا» است. 4 - ماتانزاس (در شمال لاس ویلاس) كه پایتخت آن «ماتانزاس» است. 5 - لاهابانا (در مغرب ماتانزاس) كه پایتخت آن «هاوانا»است. 6 - پیناردل ریو (در مغرب كوبا) كه پایتخت آن «پیناردل ریو» است. 7 - جزیره پینوس (در جنوب پیناردل ریو) كه پایتخت آن «سانتاباربارا » است. عضویت سازمان ملل متحد روز 24 اكتبر 1945 میلادی عضویت یافت. نامهای دیگر دژ آمریكایی كمونیسم مروارید آنتیل، كشور سیگار برگ، جوانا گوشواره كارائیب. نام لاتین «Cuba». 3 - جغرافیای اقتصادی: مهمترین محصولات كشاورزی نیشكر، توتون، چوب، آناناس، قهوه، چغندرقند، موز، مركبات، نارگیل. مهمترین منابع معدنی آهن، مس، نیكل، كرومیت، منگنز. مهمترین صنایع صنایع استخراجی، سیگارسازی، شكر و قندسازی، شراب سازی، منسوجات، مواد شیمیایی، لوازم الكتریكی. دامپروری به سبب وجود مراتع طبیعی زیاد، پرورش انواع جانوران دامی در كوبا رواج كامل دارد. در نواحی شرقی گوسفند و بز، در نواحی مركزی خوك و در نواحی غربی گاو و گوسفند پرورش داده می شود و ماهیگیری نیز همه جا رواج
ص: 978
دارد. واحد پول پزو (برابر با تقریبا 72 ریال به پول ایرانی). واردات مهم مواد غذائی، دارو، وسایط نقلیه، اسلحه، ماشینهای مختلفه صنعتی. صادرات مهم چوب، شكر، سیگار، میوه های جنگلی، سنگهای فلزات. راههای ارتباطی كوبا تا قبل از انقلاب، از هر حیث عقب مانده بود و به این جهت دارای راههای ارتباطی نیز نبود. بعد از روی كار آمدن رژیم جدید، با استفاده از كار مجانی دهها هزار كارگر و كارمند و دانشجو و ارتشی، راههای بسیاری ساخته شد به طوری كه سراسر كوبا با راه آهن بهم متصل است و به نسبت وسعت در شمار ممالك پر راه آهن جهان محسوب می شود. و علاوه بر راه آهن، همه شهرهای مهم و بنادر مهم كوبا نیز به وسیله راههای شوسه به هم متصل است. كوبا راه آبی داخلی ندارد ولی دریای كارائیب و خلیج مكزیكو و اقیانوس اطلس، عامل عمده ارتباط كوبا با سایر ممالك جهان محسوب می شود. فرودگاه «هاوانا» جزء فرودگاه های درجه اول بین المللی است. اماكن دیدنی مزارع توتون، كارخانه های شكرسازی محلی، جزیره پینوس» سواحل خلیج های جنوب غربی، شهر تاریخی «هاوانا» با كلیساها و موزه ها و گذرگاه های قدیمی آن و قصرهای زیبای شهر كاماگوی. كوبا یكی از زیباترین و دیدنی ترین مناطق دریای كارائیب محسوب می شود.
تاریخ عقد خواهر خواندگی: 20 آبان 1383. آشنایی با شهرسن پترزبورگ: سن پترزبورگ در سال 1703 میلادی در شمال غربی فدراسیون روسیه در محل ورود رودخانه نوا به خلیج فنلاند توسط پتر كبیر بنا شد. مساحت شهر 607 كیلومتر مربع و با احتساب حومه اطراف 1439 كیلومتر مربع
ص: 979
است. سن پترزبورگ از 42 جزیره تشكیل شده كه توسط 560 پل به هم ارتباط دارند. تعدادی از این پل ها در شب برای كشتیرانی بر روی رودخانه نوا باز می شوند. از نظر آب و هوائی سردسیر و مناسب ترین زمان از نظر دما در آن خرداد و تیرماه است. این شهر در اوایل انقلاب بلشویكی پتروگراد (شهر پتر) بعد از مرگ لنین، لنینگراد و در سال 1991 جمعیتی بالغ بر پنج میلیون نفر از سطح بالای بهداشتی برخوردار است. اسكلت ساختمانی شهر سنگ و دارای مناطق دیدنی بسیار زیادی از جمله قلعه پتروپاول است كه در ادوار مختلف كاربری متفاوتی داشته به عنوان مثال این قلعه در دوره ای زندان نامدارانی چون ماكسیم گوركی و داستایوفسكی بوده است. مقبره پوشكین شاعر معروف روسیه نیز در این شهر قرار دارد. دیدنی های دیگرسن پترزبورگ كلیساهای بزرگ، كاخ های تزار و موزه های باشكوه، از جمله موزه بزرگ آرمیتاژ است كه در جوار رودخانه نوا به زیبایی و عظمت شهر می افزاید. سن پترزبورگ همچنین بزرگترین مركز تاریخی خاورشناسی روسیه به شمار می رود. تدریس زبان های شرقی در روسیه از سال 1804 آغاز شد و شعبه مربوط به تدریس زبان های عربی و فارسی در دانشگاه سن پترزبورگ اولین بار در در سال 1818 افتتاح شد. با تاسیس دانشكده خاورشناسی در سال 1855 كلاس های جدید تحت عنوان پشتو، ادبیات فارسی، زبان اوستا و فارسی باستان گشایش یافتند. بخش ادبیات ایران در سال1916 تاسیس گردید. طی 40 سال (از سال 1876 تا سال 1916) آكادمیسین زالیمان، ایران شناس معروف زبان پهلوی، اوستا و «مبانی
ص: 980
زبان های ایرانی» را در این دانشكده تدریس می كرد. سن پیترزبورگ چهارمین خواهر خوانده اصفهان: قرارداد خواهر خواندگی اصفهان و سن پترزبورگ روز 12 اردیبهشت 1378 در اصفهان امضاء شد و به این ترتیب سن پترزبورگ پس از شیان چین، كوالالامپور مالزی و فلورانس ایتالیا به چهارمین خواهر خوانده اصفهان تبدیل شد. قرارداد اولیه خواهر خواندگی را كریشانوف، معاون اول استانداری سن پترزبورگ و محمدعلی جوادی شهردار وقت اصفهان به نمایندگی از طرف دو شهر در اردیبهشت 1378 امضاء كردند. پس از آن در آبان ماه 1383 قرارداد تفصیلی خواهر خواندگی در هشت ماده به امضای دو طرف رسید. این قرارداد را والنتینا ماتویی نكو استاندار سن پترزبورگ روسیه و دكتر سید مرتضی سقائیان نژاد شهردار اصفهان امضاء كردند. بنابر این قرارداد شهرداری اصفهان و دولت سن پترزبورگ فدراسیون روسیه در جهت استفاده بهینه از پتانسیل اقتصادی، علمی، فنی، فرهنگی برای توسعه روابط دوستانه بین مردم دو كشور ایران و روسیه به توافق رسیدند در هشت ماده قرارداد خواهر خواندگی به همكاری از طریق قرارداد حاضر براساس اصول اعتماد متقابل، توسعه همكاری های اقتصادی و تجاری و اجرای طرح های مختلف صنعتی مورد علاقه طرفین، همكاری بین اتاقهای بازرگانی و مؤسسات و شركت های دو طرف قرارداد، توسعه همكاری بین آژانس های جهانگردی و نمایشگاه های تجاری اصفهان و سن پترزبورگ و سازمانها، انجمن ها، تیم های مختلف ورزشی و مؤسسات علمی و فنی اشاره شده است. والنتینا ماتوینكو استاندار سن پترزبورگ پیش از مراسم عقد قرارداد خواهر خواندگی در تالار شورای شهر اصفهان گفت: شهر سن پترزبورگ و اصفهان به لحاظ فرهنگی و تاریخی
ص: 981
تشابهات فراوانی دارند. وی افزود: به دلیل همكاری های موفقی كه پیش از این شهرهای اصفهان و سن پترزبورگ با یكدیگر داشتند تصمیم به عقد قرارداد خواهر خواندگی گرفته شد. به گفته ماتوینكو، سن پترزبورگ نه تنها شهری صنعتی و فرهنگی بلكه شهری سیاسی است. وی اظهار داشت: شهر سن پترزبورگ دارای پتانسیل های برجسته و امكانات وسیع اقتصادی است و شركت های خارجی زیادی را جهت سرمایه گذاری به خود جلب نموده است. وی با اشاره به مشكلات این شهر در خصوص احداث مترو گفت: با توجه به اینكه این شهر تجارب طولانی در خصوص احداث مترو دارد پیشنهاداتی را برای عبور مترو اصفهان از بافت تاریخی به شهردار اصفهان ارائه می دهد. دكتر مرتضی سقائیان نژاد شهردار اصفهان در این مراسم با اشاره به تشابهات فراوان این دو شهر در خصوص مسائل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی گفت: امضای این قرارداد سر فصل جدیدی برای همكاری های متقابل است وی تصریح كرد: با توجه به اینكه كشور روسیه و ایران دارای منافع مشترك فراوانی هستند، توسعه روابط دوستانه به نفع دو كشور است.
اصفهان با وجود افزایش جمعیت برآن شد كه برای پیشبینی جابجائی مردم به سرعت به مناطق مختلف شهر پروژه متروی اصفهان تصویب شد و در حال اجرا می باشد.
ص: 982
نام شهر كاشان در مآخذ اسلامی، ”قاشان“ یا ”قاسان“ ضبط شده و از شهرهای بسیار قدیمی ایران است. به استناد تحقیقات باستان شناسان در تپه های سیلك واقع در 4 كیلومتری غرب كاشان، این ناحیه یكی از نخستین مراكز تمدن و محل سكونت بشر ماقبل تاریخ شناخته شده است. كاشان در زمان ساسانیان منطقه ای آباد بوده است. این شهر در دوره اسلامی نیز یكی از شهرهای مهم و معروف عراق و عجم بود. به استناد جغرافی دانان اسلامی، نام قدیم كاشان ”چهل حصاران“ نیز بوده است. در سال 442 ه. ق طغرل اول سلجوقی برشهرهای بزرگ جبال عجم استیلا یافت. در سال 532 ه. ق ملك سلجوق بن محمد بن ملكشاه با سپاهیان خود به كاشان حمله برد و خرابی های زیادی به بار آورد. در سال 594 ه. ق یكی دیگر از سرداران سلطان تكش خوارزمشاه به نام میاجق كه حاكم ری بود اینتاج را كشت و برای دست اندازی به فرمانروایی او به كاشان حمله برد وشهر را محاصره كرد، بعد از مدتی كه نتیجه ای حاصل نشد با مردم كاشان صلح كرد ولی سپاهیانش به روستاهای اطراف كاشان خسارت زیاد وارد كردند.
بعد از درگذشت تكش، به فرمان سلطان محمد خوارزمشاه (596 – 618 ه. ق) فرزندش ركن الدین به حكومت ری، قم، و كاشان منصوب گردید. درسال 621 ه. ق در هنگام تاخت و تاز سپاهیان هلاكوخان در حدود كاشان، خواجه نصیرالدین طوسی كه از ملتزمین ركاب خان مغول بود، به احترام وجود بابا افضل الدین مرقی كاشانی سپاهیان را از كشت و كشتار مردم كاشان بازداشت و در
ص: 983
سال (663-680 ه. ق) خواجه بهاء الدین محمد به حكومت اصفهان و كاشان منصوب شد. در سال 674 ه. ق هندوشاه نخجوانی حاكم كاشان بود و در سال 757 و 768 این شهر جزو قلمرو آل مظفر بوده است. كاشان به كرات بر اثر زلزله ویران شده است. ازجمله در سال 1192 ه. ق در دوره سلطنت كریم خان زند بر اثر زلزله خسارت بسیار دید. آخرین بار در سال 1260 ه. ق زلزله سختی كاشان را لرزاند و باعث ویرانی روستاها و قصبات اطراف آن شد. شهر كاشان معماری ویژه بومی جالب توجهی دارد و آثارو بناهای تاریخی ومذهبی فراوانی در آن به جا مانده است.
این خانه در ضلع غربی كوچه امیر احمد خیابان علوی شهر كاشان و در نزدیكی حمامی به همین نام، قرار دارد. ساختمان خانه بروجردی ها بر اساس اطلاعات كتیبه های آن، در سالهای 1292 تا 1310 هجری قمری ساخته شده است. عرصه این خانه در سال 1353 شمسی به تملك سازمان میراث فرهنگی درآمد، ولی اعیانی آن كه در شرق و شمال شرقی خانه واقع شده، هنوز در مالكیت خصوصی باقی مانده است. این خانه را حاج سید جعفر نطنزی كه از بروجرد مال التجاره وارد كاشان می كرد، برای فرار از پرداخت خمس و زكات ساخته است.
سهراب سپهری شاعر، عارف مشرب و طبیعت گرای معاصر است كه در سال 1307 ه. ش در كاشان متولد شد و در سال 1359 ه. ش دار فانی را وداع گفت؛ و در روستای مشهد اردهال كاشان به خاك سپرده شد. سپهری شاعری است دارای شیوه ای خاص،
ص: 984
و این خود امتیازی در خور توجه است. در شعر سپهری نوعی رمانتیسم زلال وشفاف انعكاس دارد. دل آزردگی او از محیط را نیز می توان در اشعارش دید.
آرامگاه افضل الدین محمد بن حسن كاشانی، فیلسوف و شاعر معروف متوفای 707 ه. ق در قریه مرق، در 30 كیلومتری جنوب غربی كاشان واقع شده است. آرامگاه بابا افضل به شماره 373 ، در فهرست آثار تاریخی ایران به ثبت رسیده است.
كمال الدین سید علی بن خواجه میر احمد كاشانی، ملقب به شمس الشعرای كاشانی و متخلص به محتشم، از شاعران اوایل عهد صفوی است. وفات وی در سال 996 ه. ق روی داده است. وی بیشتر به سرودن مدایح، مراثی اهل بیت می پرداخت و تركیب بند معروف شهدای كربلا از اوست. آرامگاه وی در یكی از محلات مركزی شهر كاشان موسوم به كوی محتشم واقع شده است.
آرامگاه ملا محمد حسن فیض كاشانی در سمت غربی شهر كاشان و حوالی دروازه فین، مجاور قبرستان بزرگ و عمومی شهر واقع شده است. قبر فیض تا اواخر قرن گذشته برحسب وصیت او فاقد هرگونه بنایی بود. بنای فعلی آرامگاه، از آثار فرهاد میرزا معتمد الدوله، فرزند عباس میرزا نایب السلطنه است. تاریخ وفات فیض كاشانی در سال 1091 ه. ق و در سن 84 سالگی وی بوده است.
مدرسه آقا بزرگ كاشان مانند دیگر بناهای اقلیم گرم و خشك ایران، چهار ایوانی است. صرف نظر از ساختمانهای نوساز كاشان، گنبد عظیم و دومناره كاشی كاری شده مدرسه آقا بزرگ، درحال حاضر نیز از بلندترین بناهای تاریخی شهر است.
یكی
ص: 985
از بناهای مجلل و با ارزش تاریخی استان اصفهان، باغ فین كاشان است كه در 6 كیلومتری جنوب كاشان و در مجاورت روستای فین قرار دارد. بنای باقی مانده كنونی باغ در دوران صفوی بر روی بناهایی كه از عهد آل بویه ساخته شده است كه از لحاظ باغ آرایی و آب رسانی اهمیت ویژه ای دارد. این باغ به علت قتل امیركبیر در حمام كوچك آن كه در سال 1268 ه. ق اتفاق افتاد، معروف شده است. این باغ نمونه ای از كاخ های دوران صفویه است كه در دوره های زندیه و قاجاریه، الحاقاتی بدان افزوده شده است.
بناهای تاریخی این باغ عبارتند از: سردر ورودی، برج و بارو، شتر گلوی صفوی، وسط باغ شتر گلوی فتحعلی شاه، اتاق شاه نشین جنوب شرقی باغ، موزه غرب باغ، حمام های كوچك و بزرگ و كتابخانه شرق باغ. دراین باغ به ترتیب شاه صفی، شاه سلیمان، شاه طهماسب، شاه عباس، كریم خان زند و فتحعلی شاه بناهایی را مرمت یا اضافه نموده اند.
باغ فین در دوران صفوی و قاجار از رونق زیادی برخوردار بود؛ ولی با آغاز انقلاب مشروطیت وهمزمان با كاهش امنیت این منطقه، تمامی در و پیكر و اشیاء داخل آن به غارت رفت و روبه ویرانی نهاد.
در سه كیلومتری جنوب غربی كاشان (تپه های سیلك) در حدود 4500 سال قبل از میلاد اقوامی با تمدن جالب توجهی می زیسته اند؛ كه وسایل كار آنها را بیشتر سنگ و استخوان تشكیل می داده است. ظاهراً در 5500 سال پیش، این اقوام بر اثر ارتباط با مدنیت شوش، نگارش
ص: 986
خط را فراگرفته اند و لوحه های گلی فراوانی با قدیمی ترین نوع این خط، در سیلك به یادگار گذاشته اند.
تمدن اقوام تپه های سیلك در 2500 سال پیش، مغلوب تمدن آریایی گردید كه آثار آنها در طبقات مختلف حفاری از قبیل ظروف لوله دار بلند با نقش اسب، خورشید، اسلحه آهنی، شمشیر و نیزه های بلند كشف شده است.
یكی از حمام های تاریخی كاشان حمام مشهور خان است. این حمام كه در مجموعه بازار كاشان قرار دارد و صحن های وسیع و خزینه های متعدد گرم و سرد و استخر بزرگ دارد، با سنگ مرمر سفید و كاشی الوان تزئین شده است. بعضی از عناصر داخلی آن به مرور زمان و كم توجهی در حال تخریب است. این گرمابه با سردر كاشی كاری و جلوخان زیبای خود از اهمیت و ارزش تاریخی خاصی برخوردار است.
یكی از قسمتهای مجموعه بناهای اردهال، واقع در 42 كیلومتری غرب كاشان، حمام آن است كه ساخت آن به دوران صفوی مربوط است. این حمام كه به درب زیارت معروف است، علاوه بر سربینه و خزینه، از نظر تزئینات كاشی كاری ازاره ها و همچنین نحوه آب رسانی جالب توجه است.
این كاروان سرا در قریه سن سن در 40 كیلومتری جاده كاروانروی قم كاشان بین دو روستای آب شیرین و مشكلان واقع شده است. دالان و ورودی كه مشتمل بر سه دهانه تاق و چشمه است، از طرفین به اصطبل ها راه دارد. فضای داخلی در هر چهار طرف، اتاقهایی دارد كه تعداد آنها در هر جبهه 6 اتاق است.
یكی
ص: 987
از كاروان سراهای معتبر دوران صفوی (شاه عباسی)، كاروان سرای مرنجاب در 70 كیلومتری شرق كاشان است كه به منظور استفاده كاروان های راه سیاه كوه و جاده كویر نمك شاه عباسی احداث گردیده است. این كاروان سرا در میان كویر با گچ و آجر و در كمال استحكام ساخته شده و دارای اتاق ها و اصطبل های متعدد و 6 برج است.
چشمه فریز هند به فاصله 78 كیلومتری جنوب كاشان قراردارد. اطراف چشمه را رسوبات حاصله از جریان آب فراگرفته است. آب این چشمه از دسته آب های بی كربناته مخلوط همراه باگاز است و درمان بیماری های دستگاه گوارش، كبد و مجاری صفراوی، معده و روده ای بیماریهای تغذیه مؤثر است. به سبب وجود املاح آهن در تركیبات آن، در ازدیاد تعداد گلبولهای قرمز و مقدار هموگلوبین خون ودر نتیجه، در درمان انواع كم خونی مؤثر است.
این غار از عجایب و نوادر آثار باستانی است. در حدود 1800 تا 2000 سال قبل در دل كوه كركس و برفراز تپه های آهكی مشرف بر نیاسر كاشان و احتمالاً با مقاصد آیینی و مذهبی به صورت تونل سنگی پرپیچ و خم با ابزارهای ابتدایی كنده شده است. غار نیاسر كاشان شامل مجموعه زیرزمینی و پیچیده ای است كه از راهروهای تنگ و طولانی و اتاق ها و چاه های متعددی تشكیل شده و دسترسی به اعماق آنها بدون بهره گیری از وسایل پیشرفته امروزی ممكن نیست. این غار كه به ”سوراخ رئیس“ یا ”غار ویس“ شهرت دارد قرن ها نامكشوف ماند و در هیچ یك از متون تاریخی و آثار تحقیقی
ص: 988
قرون اخیر برغم ذكر سایر بناهای تاریخی منطقه نظیر آتشكده نیاسر (بنا شده توسط اردشیر بابكان مؤسس سلسله ساسانیان) مورد اشاره قرار نگرفته است. از شگفتی های این غار انسان ساخت بودن آن است. كمبود هوا در هیچ نقطه ای از آن احساس نمی شود و حتی در عمیق ترین نقاط آن عمل تهویه به طور طبیعی انجام می گیرد. یكی او فرضیات درمورد منشاء تاریخی این غار بیانگر این است كه در ساخت آتشكده نیاسر از سنگ های تراشیده شده حاصل از كندن غار استفاده شده است. احتمالاً زمان حفر غار پیش از احداث آتشكده بوده است.
این مسجد قدیمی از بناهای مهم تاریخ كاشان است كه در جنوب بازار مس فروشان و در مقابل میدان بازار واقع شده است و به همین جهت، به مسجد میدان نیز معروف است. بنای این اثر تاریخی در زمان سلطنت سلطان جهان شاه قراقویونلو (841-874 ه. ق) احداث شده است. بر طبق نوشته كتیبه سر در مسجد، بانی آن خواجه امیر عمادالدین شیروانی در سال 868 ه. ق بوده است.
این بقعه در كوی پشت مشهد اردهال كاشان واقع شده است و از زیارتگاه های معتبر و قدیمی است، كه در زمان شاه عباس اول به علت انتساب این امامزاده به دودمان صفویه، مورد توجه بسیار قرار گرفته است. گفته می شود كه نسب این امامزاده به یكی از اولاد حضرت امام محمد باقر علیه السلام و یا به یكی از اولاد حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام می رسد. این بقعه در نیمه دوم قرن هفتم هجری قمری ساخته شده و اتاق مقبره
ص: 989
آن حاوی تابوت و قبر امامزاده است.
این بنا در نزدیكی مسجد ابیانه واقع شده و براساس زیارت نامه آن، مدفن دو امام زاده شاهزاده عیسی و شاهزاده یحیی است. بنای این امامزاده كه احتمالاً متعلق به قرن ششم هجری قمری است، در اواخر دوران صفویه به وسیله بانویی خیرخواه تعمیر شده و سنگ نوشته ای نیز در این باره بر دیوار ایوان آن كار گذاشته شده است.
از بقاع مشهور دیگری كه بسیار مورد توجه مردم قرار دارد، مقبره ابولؤلؤ معروف به بابا شجاع الدین، در شرق جاده فین است. این بقعه، صحن وسرا، رواق و گنبدی مخروطی دارد كه با كاشی های فیروزه ای و الوان پوشیده شده است. به گفته برخی از مؤلفین اسلامی ابولؤلؤ فیروز، جوان صنعتگر از مردم فین كاشان بود كه اعراب او را به بردگی به مدینه بردند و چون بر اثر تحمل شكنجه های فراوان به جان آمده بود، از راه كینه جویی، عمر خلیفه دوم مسلمین را به قتل رساند. تاریخ بنای اولیه گنبد و بارگاه او معلوم نیست؛ ولی بر كاشی های قبر تاریخ 777 ه. ق دیده می شود كه ضریح ساده چوبی آن را دربر گرفته است.
كتاب تاریخ قم (تالیف سال 378 هجری قمری) درباره وجه تسمیه نیاسر و بنیانگذار آبادی و آتشكده حاوی اطلاعات سودمندی می باشد كه در اینجا به اختصار به آنها می پردازیم. «نیاسر، اردشیر بابك آن را بنا كرد و آنچنان بود كه چون او از اصفهان باز گردید و ملك اصفهان و اشراف اهل بیت او و سرهنگان او را كشته بود و
ص: 990
فرمود تا سرهای ایشان در جوالها نهاده و همراه وی می آوردند چون به چشمه نیاسر رسید آن چشمه را دید كه آب از سر آن كوه می جوشید و به دامن آن فرو می ریخت پس چون بسیاری از آن آب پدید آمد و آن موضع را به غایت خوش یافت بفرمود تا بدان موضع نزول كردند و از آنكه كسی از پس او آید ایمن شد بعد از آن سر و تن بشست و مجلس شراب ساخت و بفرمود تا اسباب آن مهیا كردند و مشتهیات از انواع لهو و لعب و اصناف اسباب طرب و فرح به مجلس خود دعوت كرد و حاضر گردانید وبدین چشمه بنشست و با اصحاب شراب خورد ومجلس او را به انواع ریاحین پر كردند افریدون گفت: كه این ریاحین، ریاحین اصحاب حرب نیست و مناسب حال ایشان نیست پس فرمود تا آن سرها كه از اصفهان آورده بودند برابر او بنهادند و گفت به زبان عجم «هراییند خرن آفرینان سر» یعنی مجلس خود را به سرهای شجاعان و دلیران و ابطال بیارایید و ساخته گردانید پس چند روز آنجا مقام كرد و بفرمود تا بر آن شهری بنا كردند با آتشكده و آن شهر را نیان سر نام نهادند به سبب قول اردشیر كه گفت هراییند خرن آفرینان سر پس تخفیف كردند و گفتند نیاسر». لایه سنگی – خاكی ماقبل تاریخ: در پی انجام عملیات باستان شناسی در غار نیاسر، باستانشناسان به یك لایه سنگی – خاكی برخورد نمودند كه در پی مطالعات قدمت ماقبل تاریخ زندگی در این مكان مشخص شده است. تعدادی ادوات سنگی
ص: 991
نیز از این مكان بدست آمده است كه مطالعات در این مورد تكمیل نشده است.
در مورد چشمه نیاسر تاریخ دقیقی در دست نیست ولی مطالبی از آن در كتاب تاریخ كاشان ذكر شده و تاریخ بوجود آمدن چشمه را به دوران اسكندر بن فیلقوس نسبت داده است. شرح مطالب در این كتاب بدین صورت می باشد: «اما چشمه مزبوره نیاسر را چشمه اسكندریه می نامند. گویند اسكندر بن فیلقوس به علم كشف الاسرار كه از دانیال پیغمبر به او رسیده بود چون عبورش به آن قریه رسید دانست كه در دل سنگ آبی بزرگ مستور و پنهان است. حجاران را طلبید و در یك شبانه روز این چشمه را احداث و احیا نمود». با توجه به مطالبی كه در تاریخ كاشان ذكر شده و با استناد به كتاب تاریخ ایران باستان تالیف حسن پیرنیا مشخص می شود منظور از اسكندر بن فیلقوس همان اسكندر اول می باشد البته این احتمال نیز وجود دارد كه تاریخ وجود چشمه و آبشار به قبل از دوران اسكندر اول بر می گردد و او فقط آن را گشاده و فراخ گردانیده است. فلذا چشمه جزو آثار متعلق به دوره تاریخی است.
مجموعه آبشار نیز در حال طی مراحل اداری جهت ثبت در آثار ملی می باشد.
بنا بر اطلاعات استخراج شده از كتاب تاریخ قم، ذكر شده در تاریخچه شهر تاریخی نیاسر و همچنین نوع معماری بنا این اثر متعلق به اواخر اشكانی و اوایل ساسانی است.
اطلاعات تاریخی كاملی از این قبرستان در دست نیست اما با بررسی سنگ قبرهای موجود در این
ص: 992
محل قدیمی ترین سنگ قبر، مربوط به سال 1021 هجری قمری است. بنابراین حداقل قدمتی كه برای این محل می توان در نظر گرفت حدود 400 سال می باشد البته قابل ذكر است چون این مزار در یك محوطه تاریخی و در كنار چارتاقی واقع شده است، احتمال می رود قدمتی بیش از این داشته باشد كه تحقیق و بررسی گسترده در این زمینه را می طلبد. یكی از سنگهای این مزار جهت ثبت آثار ملی در حال طی مراحل اداری است.
مسجدی كه هم اكنون در این محل دیده می شود بر روی مسجدی قدیمی كه احتمالاً مربوط به دوره قاجار بوده ساخته شده است البته قبل از آن، این مسجد، معبدی تاریخی بوده كه تخریب گشته است. از بنای مسجد قاجاری فقط یك عكس باقی مانده و اطلاعاتی از آن در دست نمی باشد. این مسجد در مجاورت چشمه مردانه قرار گرفته است.
به گفته اهالی محل قدمت این چنار به چیزی در حدود 1100 سال می رسد. لازم به ذكر است به علت نبود امكانات كافی قدمت دقیق این اثر در تحقیقات آتی مشخص خواهد شد. چنار تالار در حال طی مراحل اداری جهت ثبت آثار ملی است.
بنا بر تحقیقات و گفته های مطلعین شهر نیاسر، ساخت این مقسم توسط خواجه افضل الدین محمد بن حسن بن حسین مرقی كاشانی معروف به بابا افضل صورت پذیرفته كه بر این اساس تاریخ احداث این مقسم به اوایل قرن هفتم قمری مصادف با اواخر قرن ششم هجری شمسی صورت پذیرفته است.
البته با توجه به نوشته های كتاب تاریخ
ص: 993
كاشان و با استناد بر این مطلب كه «آن موضع كه باالفعل باغ تالار است آن روز مضرب خیام و محل قیام اردوی كیوان پوی بود»... «مع القصه آن چشمه و آن تالار از بناهای مستحدثه اسكندر مزبور است». هسته اولیه باغ در زمان اسكندر اول بوجود آمده است.
بعد ها این باغ در تملك مرحوم عبدالرزاق خان كاشی كه به حكومت كاشان از دیوان اعلی مستقل گردید درآمد و سپس مرحوم محمد حسین خان ملك الشعرای كاشانی آن را مالك شد و بعد از فوت او عالی جاه میرزا ابوالقاسم خان كه عموزاده ملك الشعرای بهار است آن باغ را آباد كرد. و بدین ترتیب با بخشیده شدن باغ توسط فتحعلی شاه به صبای كاشانی، باغ تالار به دست خاندان صبای كاشانی می افتد و از زمان رضا شاه تا اوایل انقلاب اسلامی آخرین مالكین خصوصی باغ تالار و كوشك آن، خاندان ضرابیها بوده اند. در سنوات اخیر باغ تالار از ورثه خاندان ضرابی خریداری شد و به صورت یك مكان عمومی در آمد كه زیر نظر شهرداری نیاسر اداره و سازماندهی می شود. در ضمن كوشك واقع شده در آن با توجه به شیوه ساخت و نحوه پوشش دورها دارای قدمت قاجاری است ولی بر روی ویرانه های بنای دیگری بنا شده است
عمارت كوشك باغ تالار به شماره 5893 و در تاریخ 25 / 3 / 81 ثبت آثار ملی شده است.
این غار نیایشگاه مهر بوده و اولین تراشیدگی ها مربوط به زمان پارتها بوده است. زیرا بیشترین اشیا مانند سفالها و ظروف گلی داخل غار به زمان ساسانی
ص: 994
و بعضی به زمان پارتها برمی گردد. همچنین برخی از سفالهای دوره اسلامی در محوطه های اطراف دهانه غار دیده می شود.
بر روی قبر وی سنگ مرمری با این نوشته نصب شده است. «هو یا شفیع المذنبین لقد توفی الحضرت النجیب الرفیع الفریق الی بحار رحمه الله الملك المنیع ابن محمد علی بیكتاشی محمد شفیع فی العشرین شهر ذی الحجه الحرام سنه 1163» (به استناد كتاب فهرست نسخه های خطی كتابخانه شهید محمد حسین شریعتی قم). و بنا بر تاریخ ذكر شده 261 سال از تاریخ آن می گذرد. این زیارت جهت ثبت آثار ملی در حال طی مراحل اداری است.
با توجه به شیوه معماری و نیز نوع قوس ها و پوشش ها قدمت بناهای آسیاب و حمام مربوط به اواخر صفویه و اوایل قاجار می باشد و در مورد زیارت نیز با توجه به تخریب چشمگیر امكان تعیین قدمت امكان پذیر نیست. حمام، زیارت و آسیاب در تاریخ 10 / 3 / 82 و به شماره 9038 در فهرست ملی ثبت شده است. در ضمن سنگ قبر مرمرینی داخل زیارت قرار گرفته كه با توجه به نوشته روی سنگ آن، مربوط به زنی به نام حمیده خانم و متعلق به تاریخ 1115 هجری قمری می باشد. ولیكن قدمت دقیق و اصلی بناهای مربوطه پس از تحقیق و بررسی های گسترده و نیز انجام عمل سونداژ به دست خواهد آمد. علاوه بر این در تاریخ قم بوصفی دیگر در مورد تعداد آسیاب ها در آن زمان و در مسیر آب چنین می نویسد:
«من جمله ده باب آسیاب معظم كه یكی
ص: 995
از آنها بواسطه وفور آب و عمق تنوره و خوبی آلات و ادوات كه در اوایل ابداع و احداث داشت شبانه روزی یكهزار من به وزن شاه گندم خرد می نمود». این مطلب نشان دهنده احتمالی پیشینه تاریخی آسیاب بوده و می تواند تأكیدی باشد برای بررسی های بیشتر درمورد این بنا. به طور كلی بدون شك این محدوده از حیث تاریخی دارای پیشینه دور و دراز می باشد كه جای تحقیق و بررسی بیشتری دارد. 5-در مورد سوابق پژوهشی اثر، شناسایی، بررسی، گمانه زنی وحفاری می توان به موارد زیر اشاره كرد:
از این بنا نخستین بار توسط هوتوم شیندلر گزارشی مختصر منتشر شد و سپس آندره پ هاردی بررسی كوتاه مدتی پیرامون آن انجام داد كه در مجموعه «آثار ایران» توسط آندره گدار منتشر شد. و سپس در تاریخ 19 دی ماه سال 1317 تحت شماره 316 در فهرست آثار باستانی ایران به ثبت رسید و سال 334 هجری شمسی به وسیله اداره كل باستانشناسی وقت مورد بررسی و مرمت واقع شده و در سال 1382 نیز كتابی با عنوان بناهای نجومی و تقویمی ایران در مورد چارتاقی نیاسر به چاپ رسیده است.
كف سازی، ترمیم چاله وسط و تخریب محوطه در سال 78 توسط شهرداری و سنگ فرش بام آن توسط میراث كاشان و قبل از سال 78 انجام شده است. بازسازی طاق، سكوهای خارجی و اندود دور پایه ها نیز در سال 1336 به وسیله یك پیمانكار انجام شده است.
طی سالهای 75 و76 توسط شركت ملی فولاد ایران عملیات شناسایی حفره های زیرزمینی مربوط به غار و نقشه
ص: 996
برداری زیرزمینی و سطحی صورت گرفته است كه حاصل آن یك مجلد و نقشه است. پس از آن به مدیریت آقای دكتر شاهرخ رزمجو مطالعاتی در مورد غار صورت گرفته است ولی تاكنون ارائه نگردیده است. 6-نوع و توضیحات مالكیت اثر: در این محدوده تعدادی از بناها و آثار بلاصاحب است و یا مالكیت عمومی دارد و تعداد زیادی مالكیت خصوصی، دولتی یا وقفی دارد. 7-مشخصات اثر – تپه: به مساحت 125923 متر مربع دارای اختلاف ارتفاعی به اندازه 200 متر است. 8-مشخصات اثر-بنا: به طور كلی مصالح مورد استفاده در این محدوده به گونه ای است كه در بیشتر موارد پی بنا از سنگ و باقی آن آجر می باشد. مصالح بكار رفته در بنای چارتاقی به عنوان نمونه عالی از معماری عصر ساسانی از نوع مصالح بوم آورد بوده و سنگ بكار رفته در آن از نوع تراورتن است و نظراتی مبنی بر استفاده از گل به عنوان ملات در بنا وجود دارد كه باید مورد توجه و بررسی قرار گیرد. 9-ویژگی اثر:
به لحاظ گستردگی مطالب، در این مجلد به صورت اختصار در چند مقوله ویژگی های این مجموعه مطرح می گردد. جایگاه آیینی محل: غار نیاسر با درهای ورودی آن كه در باغ تالار در شمال نیاسر واقع شده احتمالاً معبدی بوده متعلق به پیروان آیین میترا. جشن های عید = آل – آدها در شهر نیاسر برگزار می شده است و این مدركی است بر اینكه مردم ساكن این ناحیه در زمان های قدیم به آیین میترا و تشریفات قربانی كردن كه در معبد برپا می شد معتقد بودند. لازم
ص: 997
به ذكر است كه مردم محلی در یكی از جشن ها طبق سنت قدیمی شان گاوی را تزیین كرده، در كنار چشمه قربانی می كنند و خون آن را كه موجب بركت و باروری می دانند به آب می ریزند. بنابراین می توان این احتمال را داد كه این مراسم به گونه ای با مراسمات ذبح گاو در آیین مهر شبیه است و یا اینكه می تواند ته رنگی از آیین میترا در آن مشاهده كرد.
همچنین با استناد به مطالب كتاب آیین مهر نوشته و پژوهش هاشم رضی كه اشاره به زایش مهر در كنار درختی و نیز انداختن تیر بر فراز تخته سنگی كه باعث می شود تا آب از سنگ زاده شود و اشاره به رودی در كنار آن می توان گفت چشمه نیاسر، درخت چنار سالخورده، مسیر آب، آبشار نیاسر و غار دلایلی است برای این احتمال كه سرزمین نیاسر متعلق به پیروان آیین میترا بوده است. همچنین امروزه مسجد امام حسن عسگری علیه السلام كه به احتمال فراوان بر آوار معبدی تاریخی ساخته شده، محل ذبح گاو در عید قربان و كرسی نمودن (توقف) نخل در 21 رمضان است. لازم به ذكر است در قسمت انتهایی باغ تالار استخری وجود دارد كه در قدیم به آن چاله شیر می گفتند و به گفته اهالی محل (آقای حسن اكبرزاده) این محل كمی گودتر از قسمتهای دیگر بوده و محل نگهداری شیر در زمانهای بسیار دور بوده است. احتمال می رود كه این شیرها با عنصر چهارم (شیر) از عناصر هفتگانه آیین میترا مرتبط باشد. جایگاه طبیعی: زندگی مردمان پیشین با
ص: 998
طبیعت آمیخته و عجین شده بود به گونه ای كه با الهام از طبیعت و استفاده بجا از عناصر چهارگانه نور، آب، خاك و باد نیازمندی های خود را تأمین می كردند. آنها برای انجام مراسمات آیینی نیازمند مكانی خاص بودند كه بهترین محل برای این امر غارها بوده است. لذا با الهام از غارهای طبیعی كوچك، غارهای طولانی و دست كند پدید آورده و با ساختن بنای چارتاقی و استفاده از پدیده نور و سایه، تقویم نجومی بر پا می كردند. در بالاترین بخش نیاسر چشمه ای همیشه جوشان از آب گوارا، مسجدی كه احتمالاً نیایشگاهی باستانی بوده، گورستانی دیرین با سنگهای چند صد ساله زیبا تراش، درخت چنار سالخورده و همچنان سر بر آسمان كشیده قرار گرفته است. این محدوده بلندترین نقطه شهر است و ارتفاع این محل 1750 متر می باشد. وجود اختلاف ارتفاعی به میزان 200 متر باعث ایجاد چشم اندازهای بی نظیر و بسیار زیبایی از نقاط مختلف شهر و پیرامون آن شده است. آب چشمه از میان كوهی بیرون می آید كه چارتاقی بر آن بر پا شده است. مردمان نیاسر ماهی های نرم و نازك و ریز و درشت را بركت آب چشمه خود می دانند. آب به آرامی از كنار چنار كهنسال و از زیر نیایشگاه عبور كرده و از طریق جوی آبی كه درختان بید سر به فلك كشیده كنار آن زیبایی بصری خاصی به آن داده است به سمت مقسم راهی شده و بعد از تقسیم شدن، بخشی از آب به سمت باغ تالار سرازیر می شود و پس از سیری كوتاه در باغ و
ص: 999
گذراز بنای قدیمی كوشك از بالای كوه پایین می ریزد وآبشار زیبا و دلنواز نیاسر را تشكیل می دهد. این آب در اوایل فصل پاییز كمترین مقدار و در فصل زمستان بیشترین مقدار را داراست.
از بقایای خزه های قدیمی و آبراهه های موجود و همچنین گفته های اهالی محل (آقای محمد ذاكری)مشخص می شود مسیر آب در قدیم عوض شده است. به دلیل پدیده های انحلال سنگ آهك توسط جریانهای زیرزمینی و گذشت سالیان دراز بافت زیبا و چشم نوازی مانند استالاكتیت ها و استالاكمیت ها در بدنه سنگهای صخره ها بوجود آمده كه می توان از آنها برای جذب گردشگر استفاده كرد. سنگی كه آبراهه آبشار در آن ایجاد شده و سنگهایی كه كوه مزبور را تشكیل می دهند از نوع سنگهای آهكی و رسوبی می باشد. در این محدوده درختانی از قبیل بید شیرین، بید تلخ، نارون یا پشه، ارار، ون یا زبان گنجشك، توت بی دونه، توت شمرونی، انجیر، مو، گردو، بادام، سرو، عناب، زردآلو، آلوچه، كاج و چنارهای چند صد ساله رشد كرده اند و طبیعتی بسیار زیبا، دل انگیز و متفاوت در هر فصل بوجود آورده اند. از گیاهان دارویی این محل نیز می توان موارد زیر را نام برد: 1. پر سیاوش
2. علف شوره 3. خیار بوته مار، لازم به ذكر است زلزله ای كه در سال 1335 اتفاق افتاد باعث ریزش سنگهای بدنه كوه در قسمت زیر كوشك و بالای زیارت حاج كمال شد كه هم اكنون نیز خطر احتمالی ریزش سنگهای درشت و ایجاد خسارات مالی و جانی بسیار زیاد است. جایگاه معماری محل:
ص: 1000
بنای چارتاقی نیاسر: از لحاظ معماری و جنبه فضایی در دسته بناهای برون گرا قرار می گیرد. طاق های سنگی در چهار ضلع به صورت دو گانه بر روی هم قرار گرفته اند. طاق بالایی به عنوان طاق دزد وظیفه مستهلك نمودن بار اصلی را داشته لذا به صورت رومی و با دور كم اجرا شده است و طاق زیرین كه به طریقه ضربی بنا نهاده شده است به عنوان انتقال دهنده جزیی از نیروی وزن بالا بكار می رود و وظیفه دیگر آن نیز تعریف ورودی می باشد. بعد از اجرای طاق ها نوبت به اجرای پوشش سنگی می رسد كه در این موقعیت یكی از افتخارات معماری ایرانی در چهار گوشه آن خودنمایی می كند و آن هم چهار فیلپوش سنگی است كه وظیفه انتقال نیروی گنبد سنگی بنا را بر عهده دارند و برای تبدیل فضای مربع به فضای مدور برای زدن گنبد می باشد. گنبد نیز به صورت تركین و با تویزه های گچین ساخته شده است. زیبایی بنا در نحوه چیدمان سنگهای تراورتن، همرنگ بودن بنا با محیط اطراف و نیز متعادل بودن بنا می باشد. حد فاصل پلان فضای مربع و گنبد، قسمت مكعب شكلی است كه در بر گیرنده ساقه گنبد می باشد و در چهار طرف دارای دریچه های بازی است كه كاربری آن هنوز مشخص نمی باشد. قابل ذكر است در سال 1380 كاربرد این بنا و نیز دیگر چارتاقی های ایران به عنوان یك تقویم آفتابی یا شاخص اندازه گیری زمان با استفاده از تغییرات میل خورشید، توسط رضا مرادی غیاث آبادی شناسایی شد.
ص: 1001
سجد فعلی نوساز می باشد ولی با استناد به تنها عكس موجود مشخص می شود این مسجد بر روی ویرانه های یك مسجد قدیمی كه احتمالاً مربوط به دوره قاجاریه بوده است ساخته شده است. در جلوی این مسجد حوض آبی معروف به چشمه مردانه وجود دارد كه میان آن چند سنگ سیاه كوچك قرار گرفته كه به اعتقاد مردم اگر این سنگها از جای خود بیرون آیند از زیر آنها خون بیرون می جهد. مقسم تالار:
این اثر از سنگ یكپارچه كه بین آنها سه شیار مساوی و به صورت موازی با هم برای تقسیم آب بوجود آورده اند. نكته حایز اهمیت این است كه قسمت وسط این برآمدگی ها گود می باشد و این گودی در راستای طول این مقسم ادامه دارد كه دلایل كاربری آن هنوز مشخص نیست. كوشك تالار:
این كوشك در باغ تالار و بر روی تپه ای مشرف به كل اراضی مسكونی و باغات پایین دشت شهر نیاسر احداث شده است و دارای چشم انداز بسیار زیبایی به كل بافت مسكونی شهر و باغات و دشتهای پایین دست است. بنا بصورت برون گرا و شامل حوضخانه ای با سقف بلند در وسط و چهار اتاق در چهار گوشه بنا است. این بنا دو اشكوبه است كه راه دسترسی به اشكوب بالایی از طریق پله های چرخان می باشد. در چهار ضلع تالار چهار ایوان احداث شده است كه ایوان شرقی بزرگتر از همه و مشرف به شهر نیاسر می باشد. پوشش سقفها از نوع آسمانه و تیر پوش می باشد. البته طاق تاوه ای نیز در این بنا به
ص: 1002
چشم می خورد. آمودهای بكار رفته در بنا با كاربندی های زیبا نشان از درایت معماری ایرانی است.
زیارت حاج كمال:زیارت حاج كمال در دو بخش ایوان و گنبد خانه ساخته شده است. پوشش ایوان به صورت آسمانه و تیرپوش و گنبد خانه دارای گوشه سازی و چفد آمودی و پوشش گنبدی است. ضمناً برای جلوگیری از پرت پایه ها توسط رانش گنبد، از مهارهای چوبی به صورت عمود بر هم در قسمت آوارگاه (5 / 22 درجه) گنبد استفاده شده است. نعل درگاه، تخت و از تیر چوبی ساخته شده است و دو صفه شمالی و جنوبی به صورت چفد، پوشش داده شده اند. در داخل گنبد خانه سنگ قبر مرمرین و ضریح چوبی واقع شده است. از ویژگی های بارز اثر وجود سرداب و همچنین تغییر جهت سنگ قبر داخل گنبد خانه نسبت به سایر قبور است كه مستلزم تحقیق و تفحص بیشتر است. لازم به ذكر است كه هیچ گونه دریچه و درب ورودی جهت دستیابی به سرداب مشاهده نمی شود. حمام صفوی: حمام دارای دو ورودی مجزا در ضلع شمالی می باشد كه یكی از آنها زنانه و دیگری مردانه می باشد. ورودی اصلی به هشتی باز شده و ورودی دیگر مستقیماً وارد گرم خانه می شود كه هردو دالان ورودی موازی هم ساخته شده اند. ورودی كه به هشتی می رسد بالاتر از ورودی دیگر بوده و خود حمام در زیر زمین قرار گرفته است. پس از وارد شدن از ورودی اصلی و گذر از چندین پله به هشتی كوچكی برمی خوریم كه هشت ضلعی بوده و طاق نماهای
ص: 1003
آن قاجاری می نماید. در ضلع غربی هشتی دالان پیچیده ای قرار گرفته كه به سمت سربینه هدایت می شود. پوشش دالان با طاق آهنگ و به صورت ضربی می باشد. هشتی نیز دارای طاق تاوه ای با دور بسیار كم می باشد. بعد از هشتی وارد فضای سربینه می شویم كه فضای نسبتاً روشنتری به دلیل نورگیر وسط طاق دارد. در كف سربینه و در قسمت وسط آن حوض سنگی زیبایی به چشم می خورد، اطراف حوض را جوی آب باریكی پوشانده است. سربینه به صورت هشت ضلعی غیر منتظم ساخته شده و در چهار ضلع اصلی آن صفه ها قرار می گیرند كه ارتفاعی بالاتر از كف اصلی سربینه دارند. از این اختلاف ارتفاع برای ایجاد كفش كن های دور سربینه به زیبایی استفاده شده است. صفه ها با طاق و تویزه پوشیده شده و طاق اصلی سربینه روی لنگه های گچی باربر و نیز بر روی تویزه های صفه ها كه در مجموع كاربندی زیبایی را تشكیل می دهند كار شده است. در ضمن شیوه پوشش به صورت پا تو پا اجرا شده است. بعد از سربینه با گذر از دالانی پیچ دار به گرمخانه می رسیم البته در بین این ورودی، ورودی دیگری به سمت اتاق نظافت باز می شود. گرمخانه كاملاً قرینه نیست و به صورت پد جفت كار شده است كه از خصوصیات معماری قاجاری است. طاق آن به صورت طاق چشمه بوده كه بیشتر آنها به صورت پا تو پا و بر روی تویزه های تیزه دار استوار است. در فضای میانی گرمخانه چهار ستون هشت ضلعی آجری
ص: 1004
قرار گرفته كه تویزه های اصلی بر روی این چهار ستون اجرا شده است. در وسط طاق میانی گرمخانه، نورگیر بزرگتر و در طاق های اطراف آن نورگیرهای كوچكتر قرار گرفته اند. این نورگیرها به طور كلی كار تهویه و روشنایی را انجام می دهند. در قسمت وسط دیوار جنوبی گرمخانه دودكش واقع شده كه قاعدتاً متصل به گربه رویی می باشدكه از خزینه شروع شده و به آنجا می رسد. گربه روها معمولاً كار گرم كردن كف گرمخانه و فضای حمام و نیز انتقال دود به بیرون را داشته اند. در كنار دیوار غربی گرمخانه حوضی وجود دارد كه به صورت هشت ضلعی غیر منتظم قرار گرفته است. در ضلع شمالی گرمخانه خزینه قرار گرفته كه احتمالاً یك دیوار الحاقی در وسط خزینه ساخته شده است و فضای دیگری در پشت آن بوجود آمده است. آسیاب: ویژگی بارز آسیاب این است كه تنها آسیاب باقیمانده در نیاسر می باشد كه ویژگی های یك آسیاب كامل را حفظ كرده است و به راحتی می توان آن را احیا نمود. آنچه مشخص می باشد این است كه آسیاب بزرگتر از وضع كنونی بوده ولیكن هم اكنون طرفین بنا از آن جدا شده است و چیزی كه از آن باقیمانده در پلان مانند یك صلیب می نماید. سنگ آسیاب در غربی ترین قسمت آسیاب واقع شده و تنوره آن نیز در پای آبشار واقع می باشد. نحوه پوشش سقف ها نیز به صورت طاق و تویزه می باشد. زیارت پنج امامزاده: زیارت قدیمی در كنار دو بنای آسیاب و حمام قرار دارد. زیارت با توجه به قدمت
ص: 1005
و فرسودگی آن به شكل غیر اصولی بازسازی شده است و دخل و تصرفات زیادی در آن دیده می شود هم اكنون بخشی از زیارت یعنی گنبد، مناره كه احتمالاً الحاقی بوده و كاشی های آن به صورت غیر اصولی بازسازی شده است و عنصری كه احتمالاً مناره اصلی بنا بوده و آجری می باشد باقی مانده است. سنگ قبری در داخل گنبد خانه موجود می باشد كه تاریخ حك شده بر روی آن 1115 بوده و مربوط به زنی به نام حمیده خانم می باشد. * محور فرهنگی – تاریخی نیاسر، 10-نوع بهره برداری اثر: این محل خاستگاه مناسبی است برای اینكه بتوان از آن به عنوان پژوهشكده فرهنگی – تاریخی استفاده كرد. با توجه به اینكه محل دارای قدمت فراوان بوده و ارزش فرهنگی و تاریخی منطقه نشان دهنده اهمیت محدوده می باشد هم اكنون از این محل تاریخی برای گردشگری استفاده می شود. 11-اقدامات انجام شده در مورد حریم اثر (حریم پیشنهادی):در این محدوده فقط حریم چارتاقی و دیوار اطراف آن مشخص شده است. و در حال جهت طی مراحل اداری ثبت است. 12-توضیح دخل و تصرفات انجام شده و مشهود در اثر: به جرأت می توان گفت این مجموعه ها از جمله مهمترین آثار طبیعی-تاریخی شهر نیاسر می باشد. با این همه تفاسیر لازم است در امر حفاظت و ارزش گذاری بر این اثر طبیعی-تاریخی كوشا باشیم ولیكن متأسفانه دنیای جدید و امروز ما با مصالح مدرن كه هیچ گونه سنخیتی با بافت قدیم و مصالح قدیمی ندارد چهره بافت های قدیمی كشورمان را مخدوش كرده است، شهر تاریخی نیاسر نیز
ص: 1006
از این آسیب بزرگ مستثنی نیست. مسجدی كه پایین آبشار در حال ساخت می باشد كاملاً منظره شهر را از این نقطه مخدوش كرده است و مسلماً هنگامی كه از پای آبشار به سمت شهر نگاه می كنیم جز حجمه تنومندی از مصالح ناهمخوان با محیط اطراف چیز دیگری نمی بینیم كه به نظر می رسید اساساً تناسبی با بافت قدیمی شهر نداشته و قرار گرفتن بنای امروزی با مصالح مدرن در میان بافت قدیمی شهر نمی تواند توجیهی مناسب داشته باشد و از دیدگاه آسیب شناسی وجود این بنا در این محل آسیب بزرگی به منظره آبشار و نیز مجموعه بافت تاریخی شهر نیاسر خواهد بود. علاوه بر این متأسفانه این مسجد در محل مسجدی قدیمی و با تخریب بیش از 80 درصد آن شروع به ساخت شده است. در مورد چارتاقی تخریب محوطه اطراف و نوشتن یادگاری بر روی بدنه اندود شده آن و به هم زدن سكوهای اطراف چارتاقی علاوه بر نصب تابلوهای زیاد و نیز تیرهای چراغ برق بدون برنامه ریزی و ساختن بنای جدید رصدخانه از آسیبهای منظری محسوب می شود. در ضمن معدن سنگ كنار چارتاقی نیز خطر بزرگی برای آن است. غار: به علت كاشتن درخت در سطح افق این غار، دیواره های داخلی فوق العاده مرطوب و سست می باشد. زیارت حاج كمال: پوشانده شدن تزیینات بر اثر گچ كاری غیر اصولی، حفاری های سارقین جهت نفوذ به قبر، ساختن انبار زباله و سرویس بهداشتی در فاصله نزدیك بنا. آسیاب: تقسیم بندی و جدا كردن فضاهای اصلی آسیاب از یكدیگر جزو دخل و تصرفات بوده و رطوبت
ص: 1007
شدید در بدنه و سقف بنا از آسیب های بزرگ این اثر محسوب می شود. حمام صفوی: وجود قسمت های الحاقی در سمت دیوار شمالی بنا، اندود غیر اصولی، طاق زنی های غیر اصولی و بدون برنامه، فرش كف حمام به وسیله موزاییك، پر كردن حوض سربینه از جمله دخل و تصرفات موجود در بنا می باشد. 13-توضیح تعمیرات گذشته در اثر:تعمیرات صورت پذیرفته در آثار موجود در این محدوده عموماً به دخل و تصرفات انجامیده است. 14-توضیحات ضروری و اختصاصی اثر: اهمیت این محدوده از لحاظ پیشینه تاریخی، فرهنگی، آیینی، معماری و... برای مردم محل تبیین نشده و حفاظت خاصی از آن صورت نمی گیرد. بنابراین لازم است تا طی برنامه ریزی های موقت و همچنین دراز مدت در جهت ساماندهی محدوده مزبور قدم برداشته شود. 15-شرح وضعیت موجود خطرپذیری و دلایل آسیب های وارده: احتمال ریزش قسمت هایی از بدنه ها و ورودی های غار و نیز بدنه صخره ها بر اثر زلزله و ایجاد خطرات جانی و مالی. وجود معدن سنگ در كنار چارتاقی و پیشروی آن به سمت چارتاقی خطری جدی برای این بناست. وجود رطوبت در بناهای حمام و آسیاب از وضعیت های خطر پذیری این محل بوده و باید جلوگیری شود. پله های احداث شده از پای آبشار تا نزدیك عمارت كوشك نیز در بعضی از نقاط نیاز به تعمیرات اساسی دارد و همچنین به این مورد نیز باید توجه شود كه سطح پله ها از اصطكاك كافی برخوردار نیست و عابر را با خطر جدی مواجه می سازد.
در 40 شمال غربی شهرستان نطنز، در دامنه كوه
ص: 1008
كركس، روستایی بسیار كهن واقع شده است به نام ابیانه. این روستا را به اعتبار آثار و بناهای تاریخی متنوعش باید در زمره دیدنی ترین و استثنایی ترین روستاهای ایران به شمار آورد. ابیانه نقطه ای خوش منظره و خوش آب و هوا و دارای موقعیت طبیعی مساعدی است. شمار خانه های ابیانه در سرشماری سال 1361 برابر با 500 واحد برآورد شده؛ این خانه ها تماما بر روی دامنه پرشیبی در شمال رودخانه برزرود بنا شده است، به صورتی كه پشت بام مسطح خانه های پایین دست، حیاط خانه های بالادست را به وجود آورده و هیچ دیواری هم آنها را محصور نمی سازد. در نتیجه، ابیانه در وهله اول روستایی چند طبقه به نظر می آید كه در بعضی موارد تا چهار طبقه آن را می توان مشاهده كرد. اتاقهای ابیانه دارای پنجره های چوبی ارس ماننداند و اغلب دارای ایوانها و طارمیهای چوبی پیش آمده، مشرف بر كوچه هایی باریك هستند كه به صورت مناظر جالبی درآمده اند. نمای خارجی دیوارها در خانه های ابیانه با خاك سرخ رنگی كه معدن آن در مجاورت روستا قرار دارد، پوشیده شده است. از آنجا كه در دامنه های شیبدار ابیانه فضای كافی برای ساختن خانه های موردنیاز وجود ندارد در این روستا چنین رسم شده كه هر خانواده، انبار غار مانندی در تپه های یك كیلومتری روستا، در كنار جاده و نرسیده به ابیانه ایجاد نماید. این غارها كه در دل تپه ها حفر شده اند و از بیرون تنها درهای كوتاه و محقر آن نمودار است برای نگهداری دامها و نیز آذوقه زمستانی و اشیای غیرضروری مورد استفاده قرار
ص: 1009
می گیرد. مردم ابیانه به كشاورزی و باغداری و دامداری مشغول هستند كه با روشهای سنتی اداره می شود. بیشتر زنان در امور اقتصادی با مردان همكاری دارند.
ابیانه دارای هفت رشته قنات است كه برای آبیاری مزارع و باغات مورد استفاده قرار می گیرد. گندم، جو، سیب زمینی و انواع میوه به خصوص سیب، آلو، گلابی، زردآلو، بادام و گردو در ابیانه به دست می آید. در سالهای اخیر قالی بافی در ابیانه رواج پیدا كرده و نزدیك به 30 كارگاه قالی بافی در آنجا دایر شده است. در گذشته؛ گیوه بافی از جمله مشاغل پر درآمد زنهای ابیانه بوده كه امروزه تا حدی متروك شده است. مردم ابیانه به سبب كوهستانی بودن منطقه و دور بودن محل آنها از مراكز پر جمعیت و راه های ارتباطی، قرنها در انزوا زیسته و در نتیجه بسیاری از آداب و رسوم قومی و سنتی و از جمله زبان و لهجه قدیم خود را حفظ كرده اند. زبان مردم ابیانه؛ فارسی با لهجه خاص ابیانه ای است كه با لهجه های متداول در مناطق دیگر تفاوت اساسی دارد. لباس سنتی آنها، هنوز هم میان آنها رواج دارد و در حفظ آن تاكید و تعصب از خود نشان می دهند. مردان شلوار گشاد و درازی از پارچه سیاه و زنها از پیراهن بلندی از پارچه های گلدار و رنگارنگ استفاده می نمایند. علاوه بر این، زنهای ابیانه معمولا چارقدهای سفید رنگی بر سر دارند. قدیمی ترین اثر تاریخی ابیانه؛ آتشكده ای است كه مانند دیگر بناهای ده در سراشیبی قرار گرفته است. آتشكده ابیانه را نمونه ای از معابد زرتشتی دانسته اند كه در جوامع كوهستانی
ص: 1010
ساخته می شد. مهم ترین بنا و اثر تاریخی این روستا یك باب مسجد جامع و قدیمی ترین اثر تاریخی این مسجد نیز منبر چوبی منبت كاری آن است كه در سال 466 ه. ق. ساخته شده است. مسجد قدیمی دیگر ابیانه مسجد برزله است كه دارای فضای دلبازی است و روی لنگه در شرقی آن؛ سال 701 ه. ق. نوشته شده كه مربوط به دوره ایلخانان می باشد. مسجد تاریخی دیگر ابیانه مسجد حاجتگاه است كه كنار صخره ای در كوهستان بنا شده و بر در ورودی شبستان آن تاریخ 952 ه. ق. مشاهده می شود.
آدرس:40 كیلومتری شمال غربی شهرستان نطنز-در دامنه كوه كركس
نائین از شهرهای بسیار قدیمی استان اصفهان است. در مورد نام نائین و وجه تسمیه آن می گویند كه كلمه نائین از نی كه یك گیاه باتلاقی است، گرفته شده است و هم چنین عده ای وجه تسمیه آن را در ارتباط با نام یكی از پسران نوح می دانند كه گویا بانی شهر بوده است. نائین شهری جالب و دیدنی است و آثار تاریخی متعدد و زیبایی دارد.
این قلعه كه در شهر نائین در نزدیكی مسجد علویان در محله باب المسجد واقع شده است، بسیار قدیمی است و از خشت خام ساخته شده است. عمارت زیرین برج قلعه به تل خاكی تبدیل شده، ولی خود برج تا حدودی باقی مانده است. در این قلعه چیزی كه دلالت بر سال احداث بنا كند وجود ندارد، و فقط سبك ساختمان و متلاشی شدن آن نشان می دهد كه این قلعه به احتمال زیاد، پیش از اسلام، آتشگاه بوده است. به نظر باستان
ص: 1011
شناسان، زمان احداث این قلعه به پیش از اسلام و به دوره های اشكانیان تا ساسانیان مربوط می شود. ارتفاع قلعه كه اكنون به تل خاكی تبدیل شده است، از سطح كوچه ها 5 متر و از كف خندق 40 متر است و به نظر می رسد كه در روزگار پیشین مرتفع تر از این بوده است.
این قلعه در شرق نائین و درقریه بافران واقع شده است و چاهی دارد كه نام آن با افسانه ها در آمیخته است. این قلعه در حال تخریب و دیدنی است.
این قلعه كه از لحاظ قدمت و طرز ساختمان به قلعه های پیش از اسلام شبیه است در روستای نیستانك از توابع شهرستان نائین واقع شده است.
اردستان یكی از شهرهای كهن ایران زمین می باشد و قدمت این شهر به بیش از 5000 سال قبل باز می گردد كه در طول تاریخ دستخوش حوادث گوناگونی بوده است و در دوره های مختلف تختگاه بعضی از شاهان ایرانی از جمله اردوان چهارم بوده و نیز در افسانه های ایران باستان، ارگ رستم دستان. شهر زواره نیز منسوب به زال پدر رستم می باشد و اردستان نیز زادگاه اردشیر بابكان می باشد، همچنین از شهرهای مذهبی آئین مهر و زرتشت قبل از ظهور اسلام می باشد. پس از فتح ایران توسط مسلمانان، مردم این شهر جزء اولین شهرهایی بودند كه به آئین اسلام گرویدند و دلیل آن آگاهی و باسواد بودن مردم بود اكثر شهروندان اردستان را موبدان و كاهنان تشكیل می دادند و اغلب مساجد این شهر بر روی آتشكده های قبل از اسلام بنا گردیده است كه بارزترین آن مسجد امام
ص: 1012
حسن علیه السلام در محله كبودان كه به دست شخص امام حسن مجتبی علیه السلام بنا گردیده است.
از بارزترین شاخصه مردم اردستان در بین اقوام ایرانی، زبان بومی آنها می باشد كه باگذشت سالیان سال مردمان این منطقه هنوز به زبان پهلوی قدیم (زبان بومی، گبری) تكلم می كنند. در لغت و كتب تاریخی، شهر اردستان به گویشهای مختلف به شرح ذیل بیان گردیده است: اَردستان، اِردستان ، آردستان، اَرجستان، اَرگستان، اَرسون، اَرسان، اَردسون ، اَسون، اَرزستان. می توان گفت كه اَرد به معنای فرشته موكل بر آتش در آئین زرتشت، یا مخفف اردشیر (اشاره به زادگاه اردشیر) و نیز آرد به معنای سفید (منطقه كویری و سفید مانند) و همینطور ارگ كه نیز درافسانه های ایران باستان ارگ رستم دستان و یا اَرد مخفف اردوان، كه این شهر پایتخت اردوان چهارم نیز بوده است كه در طول زمانهای گذشته به صورتهای مختلف گویش شده است.
هسته قدیمی و مركزی شهر اردستان از 9 محله ذیل تشكیل گردیده است: رامیان ، فهره ، مون ، باب الرحی ، محال ، لب جیكوشك ، بازار ، كبودان و اسپیریز.
اماكن شهر به دو دسته قبل و بعد از اسلام تقسیم می شوند و آنچه بیشتر معرف حضور شهروندان است اماكن و بقاع متبركه بعد از اسلام است و از اماكن قبل از اسلام خرابه هایی بیش باقی نمانده است. اماكن قبل از اسلام: 1. مخروبه های قلعه رامیان 2. خرابه های ساسانی 3. قنوات شهر اماكن بعد از اسلام: 1. مسجد جامع 2. مسجد امام حسن (منصوب به امام حسن مجتبی علیه السلام) 3. بقاع و امامزادگان شهر4. محل تقسیم
ص: 1013
آب قنات اَرونه (منسوب به شیخ بهائی)
از گذشته های دور چهره های برجسته و شاهان مختلفی بر این شهر حكمفرما بوده اندكه قبلاً ذكر گردید اما از چهره های شاخص و برجسته معاصر شهر می توان به 1. شهید آیت الله سید حسن مدرس كه معرف تمام ایرانیان می باشد. 2. استاد محیط طباطبائی ادیب و دانشمند معاصر. 3. شهید حاج سید نورالله طباطبائی نژاد (نماینده مجلس دوره اول و از شهدای هفتم تیر). 4. حضرت آیت الله حاج سید یوسف طباطبائی نژادكه هم اكنون نماینده ولی فقیه و امامت جمعه شهر اصفهان می باشند. 5. همچنین صدها شهید، جانباز و آزاده كه تقدیم انقلاب گردیده است. اردستان، شهری به كهنسالی تاریخ
(نویسنده:پروانه بنی یعقوب)در تاریخ آمده است كه قباد ساسانی، وقتی با خیزش مزدكیان مواجه شد و از پایتخت خود گریخت تا برای كمك خواستن نزد هیاطله برود، وقتی به حاشیه كویر رسید و وارد شهری شد كه سكنه اش می گفتند قدمت آن به قبل از دولت مادها و به زمان كیانیان و پیشدادیان می رسد و به احتمال قوی توسط بهمن بن گشتاسب یا اردشیر درازدست هخامنشی ساخته شده است، تصمیم گرفت مدتی در آن جا بماند و... همان مورخانی كه این را نوشته اند، افزوده اند: «قباد در منزل یكی از بزرگان شهر كه دختری دوشیزه داشت، اقامت گزید و پس از چندی آن دختر را به همسری گرفت و وقتی انوشیروان از بطن آن دختر به دنیا آمد، شهر مورد اشاره را به عنوان اقامتگاه و محل نشو و نمای فرزند خود تعیین كرد و دستور داد اقداماتی جهت عمران و آبادی آن انجام شود. با این حال، مدتی بعد، در
ص: 1014
سال 496 میلادی، در حالی كه اشراف ایران، وی را از سلطنت خلع و جاماسب یا زاماسب را به عنوان جانشین اش تعیین كرده بودند، به یاری سپاهیانی از هیاطله توانست جاماسب را از میان بردارد و با همسر جدید و فرزند خردسال خود به پایتخت برگردد.» شهر مورد اشاره، كه ساكنانش در گویش محلی خود از آن با عناوین ارسون، اردستون، اروسون و اسون نیز یاد می كنند، همان شهر اردستان است كه با مساحتی معادل 11 هزار و 591 كیلومترمربع، در فاصله 118 كیلومتری شمال شرق شهر اصفهان واقع شده و مشتمل بر دو بخش، سه شهر، هفت دهستان و 306 روستای دارای سكنه است.
سابقه تاریخی اردستان:اطلاعاتی كه درباره سابقه تاریخی این شهر در گوشه و كنار منابع تاریخی به چشم می خورد، بسیار متنوع است و حتی بعضی مورخان آن را زادگاه كاوه آهنگر دانسته اند و اهالی منطقه، خانه و باغی را كه در محله كبودان واقع و به باغ كاوه موسوم است و همچنین قنات دو طبقه مون را كه یكی از عجایب سیستم آبرسانی در ایران قدیم به شمار می آید و احداث آن به كاوه آهنگر نسبت داده می شود، دلیلی برای اثبات نوشته مورخان می دانند. به اضافه این كه در این شهرستان قنات دیگری هم با عنوان ارونه جریان دارد كه با فورزه بندی دیدنی و جالبش، آب كشاورزی پنج محله شهر را تامین می كند و مردم عقیده دارند «ارونشاه» نخستین پادشاه پیشدادی آن را حفر كرده است. به هرحال، نوشته های منابع تاریخی و اظهارات مردم، اعم از این كه حقیقت داشته
ص: 1015
یا نداشته باشد، وجود مسجد جامع اردستان دلیل خوبی بر سابقه دیرینه این شهرستان است. مسجد جامع اردستان كه یكی از نمونه های منحصر به فرد مساجد چهار ایوانی ایران به شمار می آید، در قرن سوم قمری به دستور «عمربن عبدالعزیز اجلی» بر روی بنای آتشكده ای كه هنوز آثار آن در گوشه ای از مسجد دیده می شود، به سبك مسجدهای عربی ساخته شده و مجموعه كم نظیری شامل مدرسه حاج حسین نورالدین، آب انبار حاج حسن، راسته بازار، میدان تعزیه، حمام و قلعه میان شهر در كنار آن قرار دارد.» مسجد جامع اردستان كه طی دوره های آل بویه، سلجوقی و... مورد بازسازی قرار گرفته، ویژگی خاص مساجد قبل از ایلخانیان (قرن هشتم به بعد) و عدم استفاده از كاشی های لاجوردی را دارد و تمام آن از خشت و گل ساخته شده است. دیگر بناهایی كه قدمت اردستان را تایید می كند، مسجد امام حسن و آب انبار مجاور آن و همچنین مسجد خسرو است كه متاسفانه در طول سال ها و سده ها، دستخوش تخریب شده و هم اكنون، فقط سر در ورودی آن برجا مانده است. همچنین بنای مسجد جامع زواره در بخش مركزی زواره، در 15 كیلومتری شمال شرقی اردستان، با توجه به مدارك موجود، اولین مسجد چهار ایوانی ایران است كه در دوره سلجوقی ساخته شده و اصالت خود را تاكنون به نحو شایسته ای محفوظ كرده و این مساجد، به اضافه آرامگاه های تاریخی مهم ترین مكان های تاریخی شهرستان اردستان را تشكیل می دهند و مجموعاً در این شهرستان 80 اثر تاریخی وجود دارد كه
ص: 1016
از بین آن ها30 اثر در فهرست آثار ملی ثبت شده و بخشی از آن ها عبارت است از كاروانسرای جوگند واقع در جاده اردستان به نایین، مجموعه آسیاب های آبی در مناطق رامیان و زواره، مجموعه كاخ سرهنگ آباد در شرق زواره و... اردستان، به شهادت منابع تاریخی، در دوران اشكانی، پایتخت اردوان چهارم بوده و اردشیر اول، بنیان گذار پادشاهی ساسانی، آتشكده ای در آن بنا كرده است. این شهر، در دوران صفویه از شهرهای آباد و مهم كشور به شمار می آمد و نقل شده مردم آن هنگام حمله اشرف افغان به اصفهان، چنان پایداری و استقامتی در برابر مهاجمان نشان دادند كه موجب حیرت اشرف افغان شد. در دوران قاجاریه، به ویژه هنگام حكومت ناصرالدین شاه اردستان جایگاه بهتری یافت، اما پس از كشته شدن ناصرالدین شاه ناامن شد. مختصات جغرافیایی شهرستان اردستان، در شمال استان اصفهان، در جنوب كویر نمك، در 33 درجه و 23 دقیقه پهنای شمالی و 52 درجه و 22 دقیقه طول شرقی نسبت به نیمروز گرینویچ قرار دارد. از شمال به استان سمنان، از غرب به شهرستان های كاشان، نطنز و برخوار و میمه، از شرق به شهرستان نایین و از جنوب به شهرستان های اصفهان و نایین محدود است. آب و هوای این شهرستان گرم و خشك بوده و بیش ترین درجه حرارت در تیر و مرداد و كم ترین آن در دی و بهمن است. پوشش گیاهی این ناحیه از گونه استپ بیابانی است. كوه های غیر منظمی از شعبه های كوه كركس، از جنوب شهرستان می گذرد، از سطح دریا یك هزار و
ص: 1017
207 متر ارتفاع دارد و مناطق معروف آن عبارتند از: «موغار، زواره، مهاباد، سهامیه، مزارع، مزد آباد، مه آباد، امیران، كچو، هندوآباد، مهرآباد و... كه از آن ها مشاهیری چون علی بن حسن زواره ای، مجمر زواره ای و محیط طباطبایی، سید حسن مدرس، میرزا حسن جلوه و... برخاسته اند كه هریك جزو مفاخر كشور به شمار می آیند. بعضی جغرافی دانان معتقدند واژه اردستان از دو بخش اربیه به معنی مقدس و فرشته موكل بر آن و پسوند ستان به معنای مكان تشكیل شده. زیرا قبل از ظهور اسلام آتشكده های متعددی در این شهر دایر بوده كه از جمله آن ها آتشكده معروف مهر اردشیر قابل اشاره است و جغرافیا نویسان قرن چهارم قمری از آن به عنوان شهری مستحكم یاد كرده اند كه یك مایل مربع مساحت داشته و بارویی با پنج دروازه آن را احاطه كرده بود و جمعی دیگر، نام اردستان را متشكل از دو پاره «ارد» به معنی مرد خشمگین و «ستان» به معنای مكان دانسته و از آن به عنوان سرزمین مردان غیور و خشمگین یاد كرده اند و البته این روایت هم وجود دارد كه اردستان چون از بناهای اردشیر دراز دست است، نام خود را از اسم او وام گرفته است. نام اردستان، در افسانه های فولكلوریك نیز آمده و از جمله بر پایه یكی از افسانه ها، اردستان مسكن رستم دستان، جهان پهلوان باستانی بوده و ابتدا ارگ دستان نام داشته و سپس به ارگستان و سرانجام به اردستان تغییر نام داده است. بر پایه این افسانه، طایفه لیلاز، كه از طایفه های پرجمعیت اردستان
ص: 1018
به شمار می آیند، از اعقاب لیلاز، برادر رستم هستند. بر پایه نوشته های جغرافیا نگاران ایرانی و عرب، این شهر در دوران آل بویه با نطنز، بلوكی را تشكیل می داد كه مركز آن اردستان و جایگاه فرمانروایی حاكم دیلمیان بوده است.
زَوارِه شهری كوچك در حاشیه جنوبی دشت كویر ایران است. این شهر در مختصات جغرافیایی 33، 27 شمالی و 52، 27 شرقی و در فاصله 120 كیلومتری اصفهان واقع شده است. زواره از آبادیهای كهن ایران است و نام آن از نام برادر رستم گرفته شده است. در آن بناهای تاریخی همچون منار زواره در مسجد امام حسن مجتبی (كه گفته می شود قبل از اسلام آتشكده بوده است) قلعه ی مغول مسجد جامع چهار ایوانی زواره (قدیمی ترین مسجد چهار ایوانی ایران) كه در آن كتیبه هایی نیز وجود دارد. در زواره اغلب ساكنین سید طباطبایی هستند. زواره ساختاری گلی و دارای معماری ایرانی اصیل بوده كه امروزه در حال تخریب این آثار هستند. زواره در شمال شرقی استان اصفهان و در مجاورت كویر مركزی قرار دارد.
در مركز شهر زواره دورنمای گنبد كاشیكاری شده بارگاه امامزاده یحیی علیه السلام فرزند امام موسی بن جعفر علیه السلام نظرها را به خود جلب می كند. در جوار مرقد مطهر این امامزاده جلوه های هنر معماری چون بازار، حسینه های سرپوشیده و سرباز بزرگ، مدرسه علمیه، آب انبار، مسجد كرسی، حمام و با اندك قدمی فراتر از آن بازارچه، مسجد جامع، حسینیه های سرباز و سرپوشیده كوچك، بنای تاریخی هشت بهشت و بقعه پیر عارف سید بهاءالدین حیدر، خانه های چهار صفه ای، و مسجد نیكویه و مناره تاریخ قلعه
ص: 1019
ها، یخچال، برج و باروهای به یادگار مانده از دوران گذشته به چشم می خورد.
مسجد زواره اولین مسجد چهار ایوانی در معماری اسلامی جهان است كه در زمان سلجوقیان ساخته شده است.
شهرستان سمیرم دارای پیشینه ای دیر سال است. در مناطق مختلف این شهرستان نشانه هایی از مدنیتی بسیار كهن دیده شده كه سابقه تاریخی این ناحیه را به هفتصد سال قبل از میلاد مسیح باز می گرداند. در منطقه كمه آثار سكونت پارس ((پارس وادر)) و در شهر سمیرم شواهدی از وضعیت مدنی این شهر در دوره هخامنشیان بدست آمده است كه همگی بر پیشینیه باستانی این شهرستان گواهی می دهند. همچنین در قلعه مختار در نزدیك دریاچه حنا ((در شرق سمیرم)) قلعه سنگی از آثار دوره ساسانیان است. دراین قلعه یك آتشدان متعلق به این دوران بدست آمده است. در اطراف شهر سمیرم پنج عدد میل سنگی وجود دارد كه مربوط به آتشكده های ساسانیان بوده اند و نشان می دهند كه سمیرم در زمان ساسانیان نیز در حد یك شهر وسعت و جمعیت داشته است. پس از دوره ساسانیان تا چندین قرن از وضعیت و تاریخ سمیرم آثار و اسنادی در دست نیست اما چنانچه از گزارشهای تاریخی بر می آید در دوره دیلمیان ((آل بویه)) سمیرم دارای دژی محكم بوده است. در دوره سلجوقیان سمیرم شهری نسبتا بزرگ بوده و قلعه ای استوار داشته است. سمیرم در این زمان مهریه گوهر خاتون ((همسر محمد بن ملك شاه)) سلجوقی بوده است. از طرفی وزیر سلطان محمود سلجوقی نیز فردی از اهالی سمیرم به نام كمال الدین علی سمیرم
ص: 1020
بوده است. به همین خاطر این شهر در دوره سلجوقیان مورد توجه قرار گرفت و بسیار رشد یافت و آباد گشت. سمیرم در دوره سلجوقیان نقش مهمی در اركان مدیریتی این سلسله ایفا كرده است. چنانچه غیر از كمال الدین علی، وزیران دیگری نیز در این دوره از سمیرم برخاسته اند مانند عبدالرحمان سمیرمی وزیر سلطان بركیارق و ابواسماعیل موالدین مشهور به ((طغرایی)) وزیر سلطان مسعود. این شهر در حمله مغول به ایران از گزند مغولان در امان نماند و سخت آسیب دید در دوره صفویان و پس از آنكه پایتخت از قزوین به اصفهان انتقال یافت، سمیرم دوره دیگری را تجربه كرد زیرا هم به شهر اصفهان نزدیك بود و هم آب و هوای معتدلش مورد پسند پادشاهان صفوی بود.
در این دوره آسیاب های برزك روغن گیری در سمیرم تاسیس شد كه در آنها روغن برزك جهت سوخت چراغهای دربار به پایتخت فرستاده می شد.
روستای آب ملخ در 50 كیلومتری مركز شهرستان سمیرم و در دامنه ارتفاعات سر به فلك كشیده دنا واقع گردیده كه اگر آب ملخش نمی گفتند نیمروز نام مناسب برای این ده ته دره افتاده بود. آفتاب بیش از سه ساعت در ره گذر این ده نمی ماند، طلوع و غروبش 3 ساعت فاصله دارد.
گلپایگان از طرف شمال به محلات و كمره (خمین)و از طرف مغرب به كوه های بختیاری و الیگودرز و از طرف جنوب به خوانسار و كوههای بختیاری و از طرف مشرق به كوه شیخ احمد و كوه صالح محدود است. ارتفاع آن از سطح دریا 1818 متر است. (مبنای ارتفاع
ص: 1021
سطح متوسط آب خلیج فارس در منطقه فاو كه مبنای مسطحات اروپائی می باشد. ) گلپایگان از مناطق نیمه صحرایی است و به علت نزدیكی به كویر مركزی بارندگی آن كم و دارای زمستان های گرم می باشد و هوایش متغیر است. دشت گلپایگان، وسیع و آب آن از رودخانه و قنات و چشمه و منابع آب های زیرزمینی تامین می گردد. بنای مناره آ جری سلجوقی در زمره بلندترین مناره های قرن پنجم هجری قمری كه دارای دو در است و در درون آن پلكانی تعبیه شده است. قسمت های پایین و بالای مناره مرمت گردیده و دارای كتیبه آجری است كه این كتیبه به خط كوفی نوشته شده و فاقد تاریخ می باشد و متن كتیبه آن از آیات كلام الله مجید است. این مناره با قدمتی حدود 900 سال در برابر عوامل طبیعی (زلزله، باد، باران، سرما و گرما) سرفراز برجای مانده است و از جمله بلندترین مناره های ایران می باشد.
دو راه پله دارد كه بصورت دورانی با 64 پله به بالای مناره می توان صعود كرد. این مناره از زمان سلجوقیان می باشد كه ساختمان آن را احتمالا با ساختمان مسجد جامع و بازار چهارسوق همزمان می دانند. تا حدود چهل سال قبل، اطراف آن خرابه و چاله چوله بود كه مردم گاهی از آنجا خاك می بردند و قطعه های ظروف سفالین شكسته نیز دیده می شد و آن محل را چاله های پامناره می گفتند. جای خندقی هم بود كه یك قسمت آن را برای زمین ورزش صاف كرده بودند ولی اكنون فقط چند متری اطراف
ص: 1022
مناره را حصار نموده اند. گفته می شود این مناره برای راهنمایی كاروانیان بوده و بالای آن چراغ نصب می كرده اند ودر جنوبی چهار سوق از جلوی مناره شروع می شده است. فعلا خیابان، گودتر از سطح پای مناره و بازار چهار سوق است. دوشیر قبلا در محل پاشیرا نزدیك مقبره بابا عبدالله در كنار جاده قافله و ابتدای كوچه حكومتی بودند. میدان پاشیرا نسبتا وسیع ودكه بازی و ورزش بچه های محل بود و براین شیرها كه وسیله سرگرمی بچه ها بود سوار می شد ند وبازی می كردند. بعد از خیابان كشی چون خیابان چند متری از جاده قافله فاصله پیدا كردو زمین های اطراف پاشیرا را با قسمتی از جاده قدیم به مالكین آن حدود دادند و میدان پاشیرا را هم گود برداری نمودند كه رختشوی خانه بسازند. شیر های سنگی رابا تخته و گرده چوب و غلطك كه بوسیله دو گاو نر كشیده میشد، تك تك به پای مناره منتقل كردند. شیرهای سنگی امروز در زیر سایه مناره سلجوقی محبوس اند. بنای سیداسادات كه مربوط به دوران قرن هشتم هجری است، دارای ایوان و غرفه های دو طبقه و گلدسته و گنبدی به بلندی 9 متر است. تزئینات سمت شمال شرقی و جنوب شرقی این بقعه از نظر ظرافت كار شایان توجه می باشد. در سال 1354 شمسی یك خیابان جدید كنار این امامزاده و ساختمان مسجد جامع احداث گردیده است. بنا به نوشته اشعاری كه برروی سنگ حك شده است و سنگ مزبور در طرف راست در ورودی بقعه می باشد، سه تن از فرزندان حضرت امام موسی كاظم
ص: 1023
علیه السلام به نام های: امامزاده اسحاق، امامزاده منصور و امامزاده رضا در آنجا مدفون اند. قبر دیگری به نام امامزاده یحیی فرزند حضرت امام علی النقی علیه السلام می باشد. این بقعه مباركه در زمان سلطنت فتحعلی شاه قاجار توسط مردی محتشم به نام حاج میرزا مهدی خان تعمیر و مرمت گردیده است. بنای جامع گلپایگان از مساجد مهم تاریخی دوران سلجوقی است. این مسجد دارای صحن و شبستان وسیع و گنبد بزرگ آجری می باشد و متعلق به زمان محمد بن ملكشاه سلجوقی و از حیث نكات فنی و ساختمانی دارای امتیازات فراوانی می باشد. از خصوصیات مسجد و گنبد آن دارا بودن كتیبه های آجری متعدد و تزئینات فراوان دوره سلجوقی است. در متن كوفی گنبد، نام محمد بن ملكشاه خوانده می شود و اطراف محراب بزرگ زیر گنبد در متن كتیبه ای نام بانی آن بنای عظیم را، ابونصربن محمد بن ابراهیم آورده اند. همچنین بربدنه های مختلف شبستان نام بزرگان دین و جملات مذهبی را به خط كوفی آجری نوشته اند. در زمان فتحعلی شاه قاجار شبستان های ساده طرفین گنبد و بناهای شرقی و غربی مسجد را احداث نموده و بر ساختمان های گنبد عهد سلجوقی افزوده اند. ساختمان گنبد عهد سلجوقی متعلق به اوایل قرن ششم هجری قمری است. بنای بقعه هفده تن از ابنیه قرن 11 هجری قمری است. در زمان شاه عباس اول صفوی كه بر طبق كتیبه سر در آن در سال 1032 هجری قمری ساخته شده است. بر روی بنای هشت گوش بقعه گنبد، كاشی كاری باشكوهی قرار گرفته است كه از لحاظ ساختمانی
ص: 1024
و تزئین كاشیكاری بسیار جالب و زیباست. كتیبه منظوم ارسی مفصلی در توصیف شاه عباس اول صفوی در این بنا به یادگار مانده و حاكی از احداث این بقعه بوسیله امام قلی خان سردار معروف آن زمان است. طبق شجره نامه موجود در اداره اوقاف و هفده تن افرادی كه در این محل مدفون اند عبارتند از: امام زاده ابو الحسن فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام، سلطان اسماعیل فرزند امام جعفر صادق علیه السلام، صالح و قاسم فرزندان جعفربن علی علیه السلام، عباس و حسین فرزندان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام، شهربانو و حلیمه و صفورا دختران حضرت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام، علی اكبربن علی بن حسین علیه السلام، محمد بن محسن بن علی بن حسین علیه السلام، محمود و محسن و عبدالله بن یحیی بن امام موسی الكاظم علیه السلام، موسی و مظفر فرزندان جعفر طیار، اسحق فرزند ابراهیم كه مشخص نیست ابراهیم مزبور به كدام امام منتسب است. بقعه ناصر بن علی بن ابیطالب علیه السلام در قسمت شرقی هفده تن و در فاصله چند متری آن است. در مورد شهادت این بزرگوار شایعاتی وجود دارد كه از سنگدلی قاتلین او دارد و می گویند كسانی كه او را شهید كرده اند، از ایادی خلیفه عباسی بوده اند و در نهایت بی رحمی اورا زنده لای جرز دیوار گذاشته و شهید كرده اند. این بقعه نیز توسط امام قلی خان سردار لایق دربار صفویه ساخته شده كه بعدا تعمیر گردیده است. از جمله كارهای دستی هنر منبت كاری می باشد كه از زمان های گذشته در این شهر اساتید
ص: 1025
معروفی داشته است. منبت كاران، انواع نقش های جالب را بانیش قلم منبت بر روی چوب گلابی و گردو و امثال آن در می آورند و با تلفیق برش سطحی جوش ها و گره های چوب سنجد و برخی چوب های جنگلی كه بر سطح كار می چسبانند، وسائل تزئینی جالبی می سازند. انواع قاب عكس و ظروف و جعبه های منبت كه هنرمندان می سازند وسایل تزئینی و دكوراسیون و فروشگاه های هنری را تشكیل می دهد. در گلپایگان و حومه مخصوصا حوزه جلگه بیش از پنج شش هزار كارگاه برای قالی بافی دستی به نام دیواری و دار زمینی وجود دارد. انواع قالی نخ فرنگ و فرش های معمولی در ابعاد مختلف تو دری و نیم و دو ذرعی و شش ذرعی و نه ذرعی و دوازده ذرعی و سرانداز و پنج چاركی می بافند. نوعی از فرش گلپایگان به نام ویس و یاوری با پشم گوسفند و رنگ دندانه و نخ مرغوب و بافت خاص دارای استقامت فوق العاده می باشد.
1. تشیع از چه زمانی پدید آمده است و بنیان شیعه در اصفهان از چه وقت پا گرفت؟
الف)رحلت رسول اكرم(ص) – صفویه
ب)امیرالمومنین(ع) – صفویه
ج)رسول اكرم(ص) – صفویه
د)حضرت زهرا(س) - صفویه
2. وجه تسمیه لسان الارض چیست و در كجای اصفهان قراردارد؟
الف)سخن گفتن زمین –تخت فولاد
ب)به زبان آمدن زمین – گلستان شهدا
ج)حرف زدن زمین – تخت فولاد
د)حرف زدن زمین – گلستان شهدا
3. صاحب بن عباد كیست؟ یكی از خدمات او را نام ببرید.
الف)عالم شیعی - بنیان گذار نهضت شیعه در اصفهان
ب)عالم شیعی- بنیان گذار نهضت علوی در اصفهان
ج)عالم اندیشمند شیعه - سرودن اشعار پیرامون امام علی (ع)
د)عالم بزرگوار شیعه – ساخت مساجد در اصفهان
4. نمایشگاه نصف جهان در كجا قرار دارد و موضوع این نمایشگاه چیست؟
الف)میدان امام حسین – صنایع دستی
ب)میدان امام – صنایع دستی
ج)باغ چهلستون – آثار هنری
د)باغ گلدسته – آثار هنری
5. چند شاهكار هنری معماری در اصفهان را نام ببرید.
الف)میدان امام – مسجد جامع – منار جنبان
ب)مسجد جامع – میدان امام – باغ گلدسته
ج)هتل عباسی – چهار باغ – میدان امام
د)میدان انقلاب – چهار باغ – هتل عباسی
6. نقش علامه شیخ بهایی در معماری های كهن اسلامی اصفهان چیست؟
الف)طراحی و مهندسی آثار معماری در اصفهان
ب)نظارت و راهبردی كردن آثار هنری اصفهان
ج)طراحی و نظارت آثار معماری در اصفهان
د)نظارت و مهندسی آثار معماری اصفهان
7. سنگابها به چه اهداف و منظوری ساخته می شد؟
الف)بیاد تشنگی امام حسین و یارانش
ب)رفع
ص: 1026
عطش مردم و یاد سید الشهداء (ع)
ج)رفع عطش و زیبایی بیشتر مساجد و اماكن
د)زیبایی اماكن و آثار هنری
8. اولین مسجد اصفهان چه نام دارد و در زمان چه كسی ساخته شد؟
الف)مسجد امام – صفویه
ب)مسجد مقبره امام زاده اسماعیل و زمان امیر المومنین (ع)
ج)مسجد جامع – در زمان علامه مجلسی
د)مسجد بابا علی سقا – در زمان علامه مجلسی
9. قوانینی كه علامه مجلسی(ره) درباره یهودیان وضع كرد، چه بود؟ به دو مورد اشاره كنید.
الف)یهودیان خانه های خود را پایین تر از مسلمانان بسازند.
ب)یهودیان سقف درب خانه های خود را پایین تر از مسلمانان بسازند.
ج)یهودیان جریه به مسلمانان پرداخت نمایند.
د)یهودیان با اجازه مسلمانان فعالیت اقتصادی داشته باشند.
10. سوغات اصفهان چیست؟
الف)گز و صنایع دستی
ب)سوهان وگز
ج)سوهان و صنایع دستی
د)گز و آثار هنری
شما می توانید با ارسال پاسخ درست به صورت پیامك با شماره 10001001001000 در مسابقه ما شركت كنید.
در هر ماه با 20 جایزه برگزیده
ص: 1027