انتظار

مشخصات کتاب

سرشناسه : مجتهدی، سیدمرتضی، 1333 -

عنوان و نام پديدآور : انتظار / تالیف مرتضی مجتهدی سیستانی.

مشخصات نشر : [قم]: الماس، 1386.

مشخصات ظاهری : 48 ص.؛ 5/10×5/19 س م.

شابک : 4000 ریال 964-7753-40-7 : ؛ 4000 ریال: چاپ چهارم: 978-964-7753-33-3 ؛ 4000 ریال (چاپ پنجم)

يادداشت : کتاب حاضر بخشی از کتاب " اسرار موفقیت " اثر مولف است.

يادداشت : چاپ دوم، 1386 (درانتظار فهرستنویسی).

يادداشت : چاپ سوم.

يادداشت : چاپ چهارم: تابستان 1387.

يادداشت : چاپ پنجم: بهار 1388.

یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس.

عنوان دیگر : اسرار موفقیت.

موضوع : محمدبن حسن (عج)، امام دوازدهم، 255ق. - -- غیبت

موضوع : موفقیت

موفقیت -- جنبه های مذهبی-- اسلام

مهدویت-- انتظار

رده بندی کنگره : BJ1618 /ف2 م3 1386

رده بندی دیویی : 158/1

شماره کتابشناسی ملی : 1 1 8 9 0 8 5

اطلاعات رکورد کتابشناسی : ركورد كامل

ص: 1

اشاره

نوشته حاضر

بخشى از كتاب »اسرار موفّقيّت« است

كه تاكنون به زبان هاى عربى، اردو،

انگليسى و آذربايجانى

ترجمه و چاپ شده است .

انتظار

-مؤلّف : سيّد مرتضى مجتهدى سيستانى

ناشر : نشر الماس

چاپ : ...

نوبت چاپ : اوّل

تاريخ چاپ : خردادماه 1386

قطع و صفحه : پالتوى / 48

تيراژ : ... جلد

قيمت : ... تومان

-شابك : 7 - 40 - 3577 - 469ISBN :

تلفن مركز پخش : 0251) 7733457)

نشر الماس : 0251) 7747766 - 6608485)

0912 251 0358 - 0912 153 9979

WWW.almas_publish.com

Email:info@almas_publish

ص: 2

بسم الله الرحمن الرحیم

ص: 3

قسمتى از زيارت حضرت اميرالمؤمنين صلوات اللَّه عليه :

اى رهبران پاك

اى نورهاى جاويدان الهى

اى ديدگان خداوند در ميان آفريدگان

من در انتظار امر شما و فرا رسيدن حكومت شما هستم

من با شما هستم نه با غير شما

من به شما ايمان دارم و از دشمنانتان بيزارم

-بحار الأنوار : 345/100 ، الصحيفة المباركة المهديّة : 584

ص: 4

فهرست مطالب

ارزش انتظار 7

عوامل انتظار 10

1 - آشنايى با مقام امام زمان ارواحنا فداه 12

2 - آشنائى با آثار انتظار : 16

1 - گريز از يأس و نااميدى 16

2 - تكامل روحى 18

مرحوم شيخ انصارى در منزل امام زمان ارواحنا فداه 21

رمز موفقيّتها و راز محروميّتها 23

3- شناخت مقام ولايت 29

4- شناخت مدّعيان 30

3 - آشنايى با مقام منتظران تكامل يافته

يا اصحاب بزرگ امام عصر ارواحنا فداه 31

ص: 5

اشاره اى به قدرت آنان 33

آشنايى با زمان ظهور 37

1 - پاكسازى باطن 37

2 - تكامل عقلها در زمان ظهور 40

3 - تحوّل عظيم در جهان 43

نتيجه بحث 47

ص: 6

از فرمايشات حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام :

أفْضَلُ عِبادَةِ الْمُؤْمِنِ اِنْتِظارُ فَرَجِ اللَّهِ

برترين عبادت مؤمن آن است كه از سوى خدا ،

انتظار گشايش و فرج داشته باشد .

ارزش انتظار

انتظار، از ويژگى هاى عالىِ مردانى است كه در راه موفّقيت، گام برمى دارند. زيرا بر اساس گفتار گهربارى كه خاندان وحى در پيرامون شخصيّت مردان بزرگ در دوران غيبت، بيان فرموده اند؛ منتظران راستين ظهور، بافضيلت ترين مردمِ همه زمانها هستند.

به اين جهت گروهى - با برداشت كاملى كه از مسأله انتظار دارند - آن را مهم ترين عامل موفّقيت، در اين روزگار مى دانند و معتقدند، انسان مى تواند همه عوامل تعالى و

ص: 7

تكامل را در »انتظار راستين« جستجو نموده و به وسيله آن بر فراز آسمان معنويّت به پرواز درآيد و خود را از مشكلات و گرفتاريهاى اجتماعى و گرفتگى هاى روحى نجات بخشد.

انتظار، به معناى واقعى و كامل آن، حالتى است دشوار، كه گويى هاله اى از اسرار، آن را احاطه كرده است و اندك مردمانى وارسته، به كمال آن راه يافته اند و از بافته هاى دشمنان سرتافته اند.(1)

زيرا انتظار در مرحله عالى و نهائى آن - كه در اصحاب خاص امام زمان ارواحنا فداه وجود دارد - به معناى آمادگى و كمك - با استفاده از قدرت هاى غير عادى - براى پياده كردن نظام آسمانى و خدمتگزارى در حكومت ملكوتى حضرت بقيّة اللَّه ارواحنا فداه است.

ص: 8


1- 1. افرادى كه با توسل و ياد امام زمان عجل اللَّه تعالى فرجه الشريف مراسم انتظار را به پا مى دارند، زيادند و بحمداللَّه برگزارى اين گونه مجالس رو به افزايش و گسترش است و مقصود ما نفىِ اين گونه مجالس و اين گونه افراد و منتفى بودن حالت انتظار در آنان نيست. زيرا انتظار داراى مراتب است و آنان كه به كمال انتظار و مراحل عالى آن راه يافته اند، - گرچه تعدادشان كم است - از ميان همين گونه افراد برخاسته اند و با تلاش و كوشش و تحمّلِ سختيها و ناگواريها، در راهى كه برگزيده اند، از پاى ننشسته اند. زخوف باديه دل بد مكن ببند احرام كه مرد راه نينديشد از نشيب و فراز

انتظار، در هر مرحله اى كه تحقق پذيرد، يك نوع استمداد باطنى از عالم غيب و راه تقرّب به خداوند است و اگر تداوم يافته و تكامل يابد، با مرور زمان تيرگيهايى كه در اعماق وجود انسان وجود دارد و در نفس و ضمير ناخودآگاه او قرار گرفته است، نابود مى كند و دريچه هايى از نور و روشنايى را در باطن انسان روشن مى سازد و از اين طريق راه تكامل را به سوى او مى گشايد. زيرا انتظار، حالت آمادگى در تمام ابعادِ لازم است و توجّه باطن را به سوى جهانى از صفا، صميميت و نورانيت جذب مى كند. جهانى كه همه قدرت ها و توانايى هاى اهريمنى و شيطانى در آن نابود مى شود و انوار الهى بر اعماقِ جان همه انسانهاى سراسر گيتى مى تابد.

با توجه به اين حقيقت، مى گوئيم: كسى به مراحل عالى صراط انتظار گام نهاده است، كه داراى قدرتهاى خارق العاده باشد. زيرا همان گونه كه مى دانيم؛ حكومت امام عصر ارواحنا فداه، يك حكومت ملكوتى و فوق العاده مى باشد - كه درك كامل آن برتر از قدرتِ انديشه ما است - و بايد ياورانى پروانه وار گرداگرد حضرت بقيّةاللَّه ارواحنا فداه جمع گشته و در صف مقدّم به يارى آن بزرگوار بپردازند كه خود مرد راه

ص: 9

باشند و قدرت اطاعت فرمانهاى ملكوتى آن بزرگوار را كه نياز به داشتن قدرتهاى خارق العاده دارد(1)، داشته باشند.

رواياتى كه اوصاف و ويژگيهاى سيصد و سيزده تن از ياوران ممتاز امام عصر ارواحنا فداه را بيان مى كنند، آنان را داراى قدرتهاى روحى و غير عادى - حتّى در زمان غيبت - معرفى مى نمايند.

عوامل انتظار

اشاره

ما بايد سعى كنيم از حقيقت معناى انتظار آگاهى يافته و اين حالت را در خود و ديگران ايجاد كنيم.

براى فراگير شدن مسئله انتظار و آموختن و جلوه دادن عظمت آن به ديگران، راه هاى گوناگونى وجود دارد كه با استفاده از آن ها، مى توانيم حالت انتظار را در جامعه ايجاد نمائيم و در ژرفاى وجود آنان، بذر انتظار را بارور سازيم. اينك بعضى از مهمترين راه هايى را كه به وسيله آنها جامعه به سوى مسئله انتظار گرايش پيدا مى كند، ياد آور مى شويم.

1 - آشنايى با مقام عظيم ولايت و شناخت عظمت امام زمان عليه السلام .

ص: 10


1- 2. در روايات متعدد به استفاده از قدرتهاى خارق العاده در حكومت امام عصر ارواحنا فداه، تصريح شده است.

2 - آشنايى با آثار شگفت انتظار به معناى كامل و مراحل عالى آن .

3 - آشنايى با اوصاف و ويژگيهاى اصحاب امام عصر ارواحنا فداه، كه به مرحله عالى انتظار رسيده و از قدرتهاى عظيمِ روحى برخوردار شده اند و فرمانهاى امام زمان ارواحنا فداه را انجام مى دهند.

4 - آشنايى با آينده انسان و جهان، تحوّلات عظيم و دگرگونيهاى مهمّى كه در زندگانى مردمِ زمان ظهور، واقع مى شود .(1)

معرفت به مقام امام زمان ارواحنا فداه، شناخت ياوران بزرگ آن حضرت، و تكميل عقلها و تكامل علمى، ارتباط با عالم نامرئى و غيب، شناخت موجودات ناشناخته، سفر به آسمان و فضاهاى دور و مسائلى ديگر از اين قبيل، مردم را به سوى مسأله ظهور امام عصر عجّل اللَّه تعالى له الفرج فرا مى خواند و حالت انتظار و آمادگى براى دولت پرشكوه و اسرارآميز آن حضرت را در آنان ايجاد مى كند .

ص: 11


1- 3. راه هاى ديگرى نيز وجود دارد كه انسان را به سوى »انتظار« فرا مى خواند و ما درباره بعضى از آن ها در كتاب »اسرار موفّقيّت« توضيح داده ايم ؛ مانند مسأله اخلاص، آشنايى با معارف، محبّت اهل بيت عليهم السلام ، خودسازى و... .

علم و آگاهى از اين گونه حقائق، شور و نشاط را در دل و جان همه مردمان پاك طينت، به وجود مى آورد و آنان را شيفته آن روزگار پرشكوه مى كند و حالت انتظار و توقّع ظهور را كه از وظائف مسلّم هر انسان است، در جامعه ايجاد مى كند. اينك به توضيح مطالب ياد شده مى پردازيم :

1- آشنايى با مقام امام زمان ارواحنا فداه

آشنايى با خصوصيّات و اوصاف امام زمان ارواحنا فداه، و توجّه به وجود باعظمت آن بزرگوار، عامل مهمّى براى ايجاد حالتِ انتظار است.

زيرا توجّه به اين نكته كه اكنون در سراسر گيتى و در تمامى جهان آفرينش، كسى به جز آن بزرگوار شايسته رهبرى و اصلاح عالم هستى نيست، انسان را به سوى آن حضرت جذب مى كند .

آن بزرگوار آخرين ذخيره الهى و تنها بازمانده اميران جهان هستند كه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام درباره آنان مى فرمايند:

عِلْمُ الْأَنْبياءِ في عِلْمِهِمْ وَسِرُّ الْأَوْصياءِ في سِرِّهِمْ وَعِزُّ الْأَوْلياءِ في عِزِّهِمْ ، كَالْقَطْرَةِ فِي الْبَحْرِ

ص: 12

وَالذَّرَّةِ فِي الْقَفْرِ .(1)

علم پيامبران، در برابر دانش آنان و سرّ اوصياء، در برابر سرّ آنان و عزّت اولياء، در برابر عزّت آنان، همچون قطره اى در دريا و همانند ذرّه اى در ميان بيابان است.

اينك ما كه در زمان آخرين نفر از اين خاندان هستيم، وظيفه داريم با توجّه به حضرتش و با پيروى از خواسته هاى هدايتگر آن بزرگوار، خود را از تباهى و غفلت نجات دهيم و در انتظار فرا رسيدن حكومت آن حضرت كه پرچم هدايت و عدالت را بر افلاك مى زند، روز شمارى كنيم.

اگر كسى در اين روزگار آن حضرت را بشناسد و از امدادهاى غيبى امام زمان عجّل اللَّه تعالى فرجه در »زمان غيبت«، آگاهى داشته باشد و با تحولاّتى كه آن بزرگوار در »زمان ظهور« در سراسر گيتى در انسان و جهان ايجاد مى نمايند آشنا باشد، هميشه به ياد آن بزرگوار خواهد بود و همان گونه كه امر فرموده اند(2) در انتظار طلوع خورشيد ولايت بسر خواهد برد.

معرفت، در چنين انسانى، زنگار غفلت را از قلبش

ص: 13


1- 4. بحار الأنوار : 173/25 .
2- 5. رجوع كنيد به بحار الأنوار : 145/52 .

مى زدايد و صفا و نورانيّت را جايگزين آن مى نمايد. اينك به روايت جالبى كه نشانگر امدادهاى غيبى آن حضرت در زمان غيبت مى باشد، توجّه كنيد. جابر جعفى از جابر بن عبداللَّه انصارى از پيغمبراكرم صلى الله عليه وآله وسلم نقل مى كند كه آن حضرت فرمودند:

... ذاكَ الَّذي يَفْتَحُ اللَّهُ - تَعالى ذِكْرُهُ - عَلى يَدَيْهِ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَمَغارِبَها، ذاكَ الَّذي يَغيبُ عَنْ شيعَتِهِ وَأَوْلِيائِهِ غَيْبَةً لايَثْبُتُ فيها عَلَى الْقَوْلِ بِاِمامَتِهِ اِلّا مَنْ اِمْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ بِالْاِيمانِ.

قالَ: فَقالَ جابِرُ: يا رَسوُلَ اللَّهِ فَهَلْ يَنْتَفِعُ الشّيعَةُ بِهِ في غَيْبَتِهِ؟ فَقالَ صلى الله عليه وآله وسلم: اي وَالَّذي بَعَثَني بِالنُّبُوَّةِ أَنَّهُمْ لَيَنْتَفِعوُنَ بِهِ وَيَسْتَضيئوُنَ بِنوُرِ وِلايَتِهِ في غَيْبَتِهِ كَانْتِفاعِ النّاسِ بِالشَّمْسِ، وَإِنْ جَلَّلَها السَّحابُ، يا جابِرُ، هذا مَكْنوُنُ سِرِّاللَّه وَمخْزوُنُ عِلْمِهِ فَاكْتُمْهُ إِلاَّ عَنْ أَهْلِه.(1)

... اوست ) حضرت مهدى ارواحنا فداه( كه خداوند - كه يادش بزرگ باد - با دستان او مشرق ها و مغرب هاى زمين را مى گشايد. اوست كسى كه از شيعه و اوليائش غايب مى شود،

ص: 14


1- 6. كمال الدين : 146 و147، بحارالانوار : 250/36.

بطورى كه ثابت قدم نمى ماند بر عقيده به امامت او، مگر كسى كه خداوند قلب او را براى ايمان امتحان نموده باشد.

جابر جعفى مى گويد: جابر بن عبداللَّه انصارى به پيغمبرصلى الله عليه وآله وسلم عرض كرد: يا رسول اللَّه ؛ آيا شيعيان در زمان غيبت، از او بهره مند مى شوند؟

پيغمبرصلى الله عليه وآله وسلم در جواب فرمودند: آرى به خدائى كه مرا به رسالت مبعوث نموده ؛ آنان به وسيله او بهره مند مى شوند در زمان غيبت او، و به وسيله نور ولايت او روشنايى مى يابند ؛ همان گونه كه مردم از خورشيد بهره مند مى شوند ، گرچه ابر آن را پوشانده باشد . اى جابر ؛ اين از سرّ مكنون الهى و علم مخزون اوست ، پس آن را مخفى دار مگر از اهلش .

همان گونه كه ملاحظه نموديد، پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم در اين روايت با تأكيد قسم ياد نموده اند كه شيعيان در زمان غيبت امام عصر ارواحنا فداه از مقام ولايت آن حضرت نور مى گيرند.

كيست بى پرده به خورشيد، نظر باز كند

چشم پوشيده ما، علّت پيدائى تست

از لطافت نتوان يافت، كجا مى باشى

جاى رحم است بر آن كس كه تماشايى تست

در زمان غيبت گرچه امام زمان ارواحنا فداه غايب هستند، ولى در حقيقت پرده غيبت بر قلب هاى ما است و گرنه

ص: 15

امام عليه السلام نور درخشان هستند و براى كسى كه قلبش بينا است آشكارند ، اگرچه به ظاهر نابينا باشد .(1)

توجّه به اين حقيقت، انسان را به مقام ولايت، علم و قدرت آن بزرگوار راهنمائى مى كند و محبّت امام زمان ارواحنا فداه را در قلب ها سرشار نموده و انتظار فرا رسيدن حكومت جهانى حضرتش را در دل ها ايجاد مى كند .

2- آشنائى با آثار انتظار

1- گريز از يأس و نااميدى

در جامعه اى كه دين در آن نقشى ندارد و مردم در انتظار آينده اى بهتر نيستند، سرخوردگى از زندگى، قتل و خونريزى و خودكشى، فراوان به چشم مى خورد. زيرا مردم عوامل منفى مانند فقر و تنگدستى، ظلم و ستم، تجاوز و قانون شكنى، بى اعتنايى به حقوق انسانها و اين گونه مسائل را مى بينند، و در برابر آن راه چاره و فرار از اين تباهى ها را پيدا نمى كنند. به اين جهت گرفتار بلاى خانمان سوز يأس و نا اميدى مى شوند؛ زيرا به خدا و آينده اميدى ندارند و راه

ص: 16


1- 7. براى توضيح مطلب ، به حديث بسيار جالب ابوبصير و غايب شدن امام باقرعليه السلام به »اسرار موفّقيّت : 276/2» رجوع كنيد .

گريز از همه اين گرفتارى ها را دست زدن به خودكشى مى پندارند. و با دست زدن به اين جنايت نه تنها دنيا و آخرت خود؛ بلكه آينده زن و فرزندان و نزديكان خود را نيز به تباهى مى كشانند.

ولى شخصى كه حالت انتظار را در خود به وجود آورده و هر لحظه اميدوار است تابش انوار تابناك ولايت را بر سراسر هستى بنگرد، هيچ گاه حاضر نيست دست به اين گونه جنايت بزند و با ريختن خون خويش، زندگى عده اى ديگر را نيز به تباهى بكشد. بنابر اين، مسئله انتظار فرج براى او گشايش است و زمينه گريز از نا اميدى و تباهى را فراهم مى كند. روايتى كه مى آوريم، گواه بر اين حقيقت است:

عَنِ الحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ قالَ: سَأَلْتُ أَبَاالْحَسَنِ عليه السلام عَنْ شَيْ ءٍ مِنَ الْفَرَجِ .

فَقالَ عليه السلام: اَوَلَسْتَ تَعْلَمُ أَنَّ اِنْتِظارَ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَجِ ؟

قُلْتُ: لا أَدْري إِلّا أَنْ تُعَلِّمَني .

فَقالَ عليه السلام: نَعَمْ، اِنْتِظارُ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَجِ.(1)

ص: 17


1- 8. بحارالانوار : 130/52.

حسن بن جهم مى گويد: از حضرت موسى بن جعفرعليهما السلام درباره فَرَج سئوال نمودم. امام عليه السلام فرمودند: آيا نمى دانى كه انتظار فرج، مقدارى از فرج است. گفتم: من خبر ندارم، مگر آن كه شما به من تعليم نمائيد.

امام عليه السلام فرمودند: آرى، انتظار فرج مقدارى از فرج است.

2- تكامل روحى

انسان مى تواند با ايجاد انتظارِ كامل، مقدارى از حالات مردمِ زمان ظهور - مانند تطهير قلب - را در خويشتن ايجاد كند و به وسيله اميد و انتظار، خود را از نااميدى و تباهى نجات دهد.

به اين جهت امام صادق عليه السلام از پدران بزرگوار خود از حضرت اميرالمؤمنين صلوات اللَّه عليهم نقل كرده اند كه آن حضرت فرمودند:

أَفْضَلُ عِبادَةِ الْمُؤْمِنِ اِنْتِظارُ فَرَجِ اللَّهِ.(1)

برترين عبادتِ فرد مؤمن، اين است كه از خداوند انتظار فرج داشته باشد.

بنابراين انسان بر اثر داشتن حالتِ انتظار، مى تواند بعضى از آثار تكامل در زمان ظهور را در خود ايجاد كند .

ص: 18


1- 9. بحار الأنوار : 131/52 .

براى توضيح مطلب به فرمايش امام سجادعليه السلام به ابى خالد توجه كنيد:

عَنْ أَبي خالِدِ الكابُلي عَنْ عَليِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عليهما السلام: تَمْتَدُّ الْغَيْبَةُ بِوَلِىِّ اللَّهِ الثَّاني عَشَرَ مِنْ اَوْصياءِ رَسوُلِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم وَالْأَئِمَّةِ بَعْدِهِ .

يا أَبا خالِدٍ ؛ إِنَّ أَهْلَ زَمانِ غَيْبَتِهِ، اَلْقائِلُونَ بِاِمامَتِهِ، اَلْمُنْتَظِروُنَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ كُلِّ زَمانٍ، لِأَنَّ اللَّهَ - تَعالى ذِكْرُهُ - أَعْطاهُمْ مِنْ الْعُقوُلِ وَالْأَفْهامِ وَالْمَعْرِفَةِ ما صارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشاهَدَةِ، وَجَعَلَهُمْ في ذلِكَ الزَّمانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجاهِدينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسوُلِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم بِالسَّيْفِ، اُولئِكَ الْمُخْلِصوُنَ حَقّاً، وَشيعَتُنا صِدْقاً، والدُّعاةُ اِلى دينِ اللَّهِ سِرّاً وَجَهْراً .

وَقالَ عليه السلام: اِنْتِظارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ .(1)

ابى خالد كابلى از حضرت على بن الحسين عليهما السلام نقل كرده است كه آن حضرت فرمودند:

غيبت به وسيله ولىّ خداوند كه دوازدهمين نفر از اوصياء پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم وامامان بعد از اوست، طولانى مى شود.

ص: 19


1- 10. بحارالانوار : 122/52.

اى ابا خالد ؛ بدرستى مردمانى كه در زمان غيبت او هستند و معتقد به امامت او و منتظر ظهور او مى باشند، برتر از اهل هر زمانى هستند.

زيرا خداوند - كه يادش بزرگ باد - آن قدر از عقل ها و فهم ها و معرفت به آنان عنايت مى نمايد كه غيبت در نزد آنان بمنزله مشاهده است و آنان را در آن زمان به منزله مجاهدينى قرار داده است كه در حضور پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم با شمشير مى جنگند. آنان حقيقتاً با اخلاص هستند و شيعيان با صداقت ما مى باشند و مردم را در آشكار و پنهان به سوى دين خداوند فرا مى خوانند.

سپس امام سجّادعليه السلام فرمودند: انتظار فرج، از اعظم فرج است.

دوست نزديك تر از من، به من است

وين عجبتر كه من از وى دورم

اين سخن با كه توان گفت كه دوست

در كنار من و من مهجورم

منتظران راستينى كه در صراط انتظار به تكامل رسيده اند، بر اثر آماده ساختن خود براى حكومت قدرتهاى غيبى خداوند بر سراسر گيتى، در زمان غيبت به قسمتى از ويژگيهاى فردى زمان ظهور - مانند تطهير قلب - دست

ص: 20

مى يابند، به گونه اى كه روزگار تيره غيبت براى آنان بمنزله روز شهود است.

اگر انتظار در آنان داراى اين گونه آثار نباشد، پس چگونه انتظار فرج أعظم فرج است؟ آنان با حالت انتظار، ميان زمان ظهور و غيبت پيوند مى زنند و برخى از حالات آن روزگار را در دوران غيبت به دست مى آورند.(1)

مرحوم شيخ انصارى در منزل امام زمان ارواحنا فداه

اينك براى روشن شدن دل ها، جريانى را از شخصيت بزرگ جهان شيعه - كه به وسيله داشتن قدرت هاى غيبى در آشكار و نهان به يارى دين خدا برخاست - مى آوريم:

يكى از شاگردان مرحوم شيخ انصارى درباره ارتباط مرحوم شيخ انصارى با امام عصر ارواحنا فداه و تشرّف ايشان به منزل آن حضرت چنين گفته است:

در يكى از زيارات مخصوصه حضرت ابا عبداللَّه الحسين عليه السلام به كربلا مشرّف شده بودم. شبى بعد از نيمه شب براى رفتن به حمام از منزل بيرون آمدم، وچون كوچه ها گِل

ص: 21


1- 11. همان گونه كه گفتيم، به ندرت افرادى مانند مرحوم سيّد بحرالعلوم و مرحوم شيخ مرتضى انصارى، به اين حالات دست مى يابند.

بود، چراغى همراه برداشتم. از دور شخصى را شبيه به شيخ ديدم. چون قدرى نزديك رفتم، ديدم آرى شيخ است. در فكر فرو رفتم كه ايشان در اين موقع از شب، آن هم در اين گل ولاى با چشم ضعيف به كجا مى رود؟ من براى اين كه مبادا كسى او را كمين كرده باشد، آهسته در پى او روان شدم تا بر در خانه مخروبه اى ايستاد و زيارت جامعه را با توجّه خاصى خواند و سپس داخل آن خانه گرديد!

من ديگر چيزى نمى ديدم ولى صداى شيخ را مى شنيدم، گويا با كسى صحبت مى كرد. من به حمام رفتم و بعد به حرم مطهّر مشرّف گشتم و شيخ را در حرم مطهّر ديدم. بعد از پايان مسافرت، در نجف اشرف خدمت شيخ رسيدم و جريان آن شب را به عرض وى رساندم. اوّل شيخ انكار كرد تا پس از اصرار زياد فرمود:

گاهى براى رسيدن خدمت امام عصر عجل اللَّه تعالى فرجه الشريف مأذون مى گردم و پشت درب آن منزل كه تو آن را پيدا نخواهى كرد مى روم و زيارت جامعه را مى خوانم؛ چنانچه ثانياً اجازه دهند، خدمت آن حضرت شرفياب مى شوم و مطالب لازمه را از آن سرور مى پرسم. سپس شيخ فرمود: تا زمانى كه در قيد حيات مى باشم، اين مطلب را

ص: 22

پنهان دار و به كسى اظهار مكن.(1)

اين گونه شخصيّتهاى بزرگ و راه يافته داراى آمادگىِ كامل براى ظهور امام زمان ارواحنا فداه مى باشند، نه آنان كه در زمان ظهور با تأويل و توجيه آيات قرآن مجيد، به جنگ با آن حضرت مى پردازند!

كليد گنج سعادت فتد به دست كسى

كه نخل هستى او را بود بَرِ هنرى

چو مستعد نظر نيستى، وصال مجوى

كه جام جم ندهد سود، وقت بى بصرى

رمز موفقيّت ها و راز محروميّت ها

ممكن است سئوال شود: چگونه مرحوم شيخ انصارى هر گاه اجازه مى يافت، مى توانست به منزل امام زمان ارواحنا فداه برود و با خواندن زيارت جامعه و اذن ثانوى، وارد منزل شود و با امام مهربان خويش، سخن بگويد؟

او چگونه به اين مقام راه يافته بود، ولى شاگرد آن بزرگوار كه او نيز منزل امام عصر ارواحنا فداه را ديده بود، چنين افتخارى نداشت و مرحوم شيخ به او چنين فرمود: تو ديگر

ص: 23


1- 12. زندگانى و شخصيت شيخ انصارى ص106.

آن خانه را نخواهى يافت؟!

اين سئوال مهمّى است كه پاسخ قانع كننده اى لازم دارد. متأسفانه بعضى از افراد براى اين گونه سئوالات، جواب هاى آماده و فورى دارند و در برابر اين قبيل پرسش ها فوراً پاسخ مى دهند: خدا چنين خواسته است يا خدا با بعضى از افراد - نعوذ باللَّه - قوم و خويشى دارد و هيچ گونه ارتباطى به عمل و خواسته مردم ندارد!

اين گونه پاسخ ها كه بيشتر براى شانه خالى كردن از بار مسئوليّت مى باشد، صحيح نيست. به اين جهت نه قانع كننده است و نه هيچ گاه كسى را به راهى راهنمايى مى نمايد.

ما در پاسخ اين سئوال - با توجه به فرمايشات خاندان وحى - مى گوئيم:

خداوند مهربان همه انسان ها را به سوى تكاملِ معنوى و روحى فرا خوانده است و در دعوت عمومى خود به همه كسانى كه در اين راه قدم بردارند، اجر و پاداش مى دهد. همان گونه كه ميزبان، ميهمانان خويش را دعوت مى كند و در صورت شركت در مجلس، از همه آنان پذيرايى مى كند؛ خداوند نيز زمينه پيشرفت و تكامل را در انسان ها ايجاد نموده و به اين گونه، آنان را به سوى تكامل دعوت كرده

ص: 24

است . و در قرآن مجيد صريحاً فرموده است:

»وَالَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا «(1)

هر كس در راه ما كوشش كند، ما حتماً او را به راه هاى خود هدايت مى كنيم.

اين وظيفه ميهمانان است كه دعوت خدا را پاسخ گويند و در راه تكامل روحى و پيشرفت معنوى خود، قدم بردارند.

بنابراين در انسان ها زمينه پيشرفت و تكامل وجود دارد و آنان از اين نعمت بهره مند هستند؛ ولى آن را بايگانى نموده و از آن استفاده نمى كنند. مانند ثروتمندان كوتاه نظرى كه به انباشته شدن هر چه بيشترِ حساب هاى پس انداز خود در بانك ها خوشنودند و هيچگاه توفيق استفاده از آن ثروت ها را پيدا نمى كنند.

براى موفقيّت بايد از زمينه ها و تواناييهاى موجود استفاده كنيد و كمبودهاى خود را نيز جبران نمائيد، تا به اهداف بزرگ خود دست يابيد.

بسيارى از افراد از نظر ذاتى، توانايى و آمادگى زيادى براى رسيدن به تكامل معنوى و روحى دارند، ولى چون

ص: 25


1- 13. سوره عنكبوت آيه 69.

كارى به اين امور ندارند؛ هيچ گونه استفاده اى از اين گونه توانايى ها نمى برند و از دنيا كوچ مى كنند و آن ها را به خاك مى سپارند . همچون ثروتمندانى كه در زمان هاى گذشته ، براى حفظ ثروت خود، آنها را در دل خاك پنهان مى كردند و نه خود و نه فرزندانشان هيچ گونه بهره اى از آن اموال نمى بردند.

براى آن كه روشن شود چگونه بعضى از افراد داراى تواناييهاى روحى بيشتر و قدرت دركِ بهتر مى باشند و چگونه آن را به دست آورده اند، گفتارى را از مرحوم شيخ حرّ عاملى كه از علماء بزرگ شيعه بوده است مى آوريم؛ ايشان مى گويند:

روشن است كه ديدن و شنيدن و امثال اين ها ، مستقلاً با چشم و گوش و امثال اين دو نيست، بلكه آن ها وسيله اى هستند براى روح، كه روح به وسيله آن ها مى بيند و مى شنود و ... و چون روح انسان قوى نيست، ديدن و شنيدن او مقيّد و محدود به اين گونه اسباب مادّى در محدوده خاصّ است .

از اين جهت فقط مادّيات را مى بيند و از درك مسائل روحى ناتوان است؛ ولى اگر روح انسانى تقويت شود و به وسيله عبادات و انجام واجبات و ترك محرّمات تقرّب به

ص: 26

سوى خداوند پيدا نمايد، روح او قوى مى شود. وقتى روح قوى شد، قدرت استفاده او از مادّيات و طبيعيّات بيشتر مى شود. بنابراين با چشمش اشيائى را مى بيند كه ديگران نمى بينند و با گوشش چيزهايى را مى شنود كه ديگران نمى شنوند و ...

اين غلبه و قدرت، در افراد مختلف است؛ همان گونه كه تقرّب آنان به خداوند يكسان نيست. هر كس به وسيله عبادات و مجاهدات به خداوند نزديكتر شود، حالات معنوى و روحى او قويتر مى شود و در درك امورى كه ديگران قدرت ادراك آن را با چشم و گوش و امثال اين دو ندارند، نيرومندتر مى شود.(1)

با اين بيان روشن شد كه چرا افرادى همچون مرحوم شيخ انصارى مى توانند به آن نعمت بزرگ دست يابند، ولى افراد ديگر اين قدرت و توانايى را ندارند و ديدگان آنان عاجز از ديدن اين گونه امور است.

دارا بودن حالت انتظار به معناى كامل آن، درك اين گونه امور را براى شما به ارمغان مى آورد.

ص: 27


1- 14. رجوع كنيد به فوائد الطوسيّه مرحوم شيخ حرّ عاملى : 82 .

ديده باطن چو بينا مى شود

آنچه پنهان است، پيدا مى شود

منتظرانى كه در صراط انتظار سوخته اند و خود را ساخته اند، با فرار از هواى نفس و پرواز و ترقى روح، از تسلّط نفس خارج مى شوند و جاذبه نفس قدرت ندارد آنان را به سوى خود بكشاند . همان گونه كه سفينه هاى فضايى آن گاه كه از مدار زمين خارج مى شوند، جاذبه زمين ديگر نمى تواند آنها را به سوى خود بكشاند؛ شما نيز اگر با مرور زمان، خود را از مدار هواهاى نفسانى خارج كنيد، جاذبه نفس و وسوسه شيطان در شما تأثيرى ندارند.

ياران اهل بيت عليهم السلام همچون جناب سلمان اين گونه بودند. آنان از مدار نفس خارج شده و از قيد ماديّات رها گشتند؛ از اين رو با عالم غيب در ارتباط بودند . ولايت و قدرتى كه سلمان داشت، از اين جهت بود كه از مدار نفس خارج شده و هواهاى خود را نابود كرده بود. و ميل و اراده اميرالمؤمنين عليه السلام را حاكم بر ميل و اراده خود قرار داده و به اين جهت از قدرت هاى نهان و نيروهاى غيبى بهره مند بود و استفاده مى كرد .

ص: 28

3- شناخت مقام ولايت

انتظار ظهور، قدرتِ ولايت امام زمان ارواحنا فداه را در قلب و جان شخص منتظر استحكام مى بخشد و او را بر اين عقيده ثابت و استوار مى نمايد كه روزى از كنار خانه خدا، قدرت الهى بدست آن حضرت آشكار مى شود و همه طاغوتيان جهان را كه زالو صفت به مكيدن خون ضعيفان پرداخته اند، به سزاى اعمال ننگينشان مى رساند، و با صلابت و قدرت عظيم ولايت، به همه جهانيان ثابت و روشن مى كند، كسى داراى مقام امامت و ولايت است كه بتواند قدرت خدا را ظاهر و آشكار نمايد.

اين، انديشه و اعتقاد يك فرد منتظر است. بنابراين انتظار ظهور، همراه با اعتقاد به عقايد و معارف اصيل دين مى باشد؛ زيرا كه انتظار، بذر معرفت و شناختِ اعتقادات را در اذهان منتظران بارور مى كند و به آنان تفهيم مى كند: سرانجام، سراسر گيتى در تحت سيطره قدرت ولايت سر و سامان مى يابد و قدرتِ عظيم و ناشناخته ولايت، همه قدرتهاى ستمگر جهان را به زانو در مى آورد و تمدّن مادّى جهان در برابر نيروى بيكران ولايت الهى تاب نياورده و عالم در اختيار نيروهاى شگفت انگيز مصلح جهان ارواحنا فداه قرار مى گيرد.

ص: 29

4- شناخت مدّعيان

در طول تاريخ شيعه، افراد متعددى با ادّعاى مهدويّت قيام نموده اند و خود را رهبر و مصلح مردم معرّفى نموده اند، و با اين حيله خون و جان و مال انسان ها را پايمال نموده و عده اى را به گمراهى كشانده اند؛ ولى افرادى كه صادقانه در صراط انتظار قدم برداشته اند و وجود خود را با انوار تابناك ولايت روشن ساخته اند، فريب اين شيّادان را نخورده اند و به دام اين صيّادان گرفتار نشده اند و با زبان حال به آنان گفته اند:

برو اين دام بر مرغ دگر نه

كه عنقا را بلند است آشيانه

آگاهى آنان و شناختِ شيّادان و دزدان طريق، به خاطر آشنايى آنان با مقام رفيع امامت است .

به اين جهت آب حيات را به سراب نمى فروشند و غاصبان خلافت را به امامت برنمى گزينند .

ص: 30

3- آشنايى با مقام منتظران تكامل يافته

يا اصحاب بزرگ امام عصر ارواحنا فداه

يكى ديگر از امورى كه باعث جذب شدن مردم به صراط انتظار است آشنا شدن با مقام منتظران تكامل يافته يا اصحاب امام عصر ارواحنا فداه مى باشد.

از آثار شگفتى كه انتظار، براى منتظرانِ تكامل يافته به ارمغان مى آورد، اين است كه نه تنها آنان از نظر عقيده و اعتقاد، عارف به مقام عظيم ولايت اهل بيت عليهم السلام هستند؛ بلكه خود، روزنه اى از نور پرفروغ خورشيد ولايت مى باشند . يعنى بر اثر تكامل در مسير انتظار تا حدّ ظرفيت خويش، از مقام خاندان وحى قدرت هاى معنوى و روحى كسب نموده اند، و با استفاده از آنها، مأموريتهايى كه به آنان داده مى شود، انجام مى دهند.

اين گونه افراد، سرآمد ياوران امام زمان ارواحنا فداه مى باشند و پيشتازان به سوى مقام ولايت آن حضرت مى باشند.

اينك به اين نكته توجه كنيد كه خداوند كريم در قرآن مجيد مى فرمايد :

ص: 31

»فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَميعاً «(1) .

در خيرات از يكديگر سبقت بگيريد. هر جا كه باشيد خداوند همه شما را مى آورد.

اين آيه درباره سيصد و سيزده تن از بزرگان اصحاب امام عصر ارواحنا فداه است كه در روز ظهور، خداوند بزرگ آنان را در كنار خانه خود به گرد وجود مقام ولايت كلّيه جمع مى كند، تا به يارى آن حضرت بشتابند و به زندگى سيه دلان روزگار خاتمه بخشند.

گاهى سئوالى مهمّ به ذهن بعضى از افراد مى آيد، كه آيا مقصود از سبقت گرفتن آنان در خيرات چيست؟ و سيصد و سيزده تن از ياوران پيشتاز حضرت مهدى ارواحنا فداه، با دارا بودن چه خصلتى بر ديگران سبقت مى گيرند و به آن مقام بزرگ نائل مى شوند؟!

با هم به مكتب وحى رو مى آوريم و پاسخ آن را اين گونه مى يابيم:

حضرت امام باقرعليه السلام در تفسير آيه اى كه ذكر كرديم، چنين مى فرمايند :

ص: 32


1- 15. سوره بقره آيه 148.

اَلْخَيْراتُ ؛ اَلْوِلايَةُ لَنا أَهْلَ الْبَيْتِ.(1)

مقصود از خيرات - كه در آيه ذكر شده - ولايتى است كه از آنِ ما اهل بيت است.

اشاره اى به قدرت آنان

هر چه انسان در پذيرش ولايت بكوشد، روح خود را قويتر مى كند و قدرتِ غير عادى او افزايش مى يابد؛ تا حدّى كه مى تواند بر اثر قدرت روح، بر موجودات مادّى و حتى غير مادّى حكومت كند .

اينك به ذكر داستانى جالب از مرحوم علاّمه بحرالعلوم مى پردازيم:

مرحوم علامّه سيّد بحرالعلوم مبتلا به مرض خفقان بود و با اين مرض در وقت تابستان به قصد تشرّف به كربلا در يكى از زيارات مخصوصه حضرت ابى عبداللَّه الحسين عليه السلام در روزى بسيار گرم، از نجف اشرف خارج شد .

مردم تعجّب نمودند كه با اين مرض و گرمى هوا، ايشان چگونه به مسافرت مى روند؟!

در ميان همسفرهاى ايشان، مرحوم شيخ حسين نجف

ص: 33


1- 16. الغيبة مرحوم نعمانى : 314.

بود كه از علماء مشهور عصر سيّد بود .

آنان چون بر مركب هاى خود سوار شده و به راه افتادند، ابرى در هوا پيدا شده بر آنها سايه افكند و نسيم سردى وزيدن گرفت و هوا بطورى خنك شد كه گويا در سرداب هستند.

ابر همچنان بر آنها سايه افكنده بود، تا آن كه نزديك »خان شور« رسيدند. در آنجا كسى از آشنايان عالم بزرگ، شيخ حسين نجف پيدا شده و ايشان از سيّد بحرالعلوم جدا شد و به احوالپرسى و صحبت پرداخت .

آن ابر، بر سر سيّد سايه مى افكند تا آن كه سيّد وارد كاروانسرا شد. چون حرارت آفتاب بر شيخ حسين نجف تابيد، حالش دگرگون گرديد و از مركب به زمين افتاد و به خاطر كهولت سن يا به جهت ضعف بنيه، بيهوش شد.

پس او را برداشته، به كاروانسرا به نزد مرحود سيّد بحرالعلوم رساندند . بعد از آن كه به هوش آمد، به آن بزرگوار عرض كرد: »سيّدنا لِمَ لم تدركنا الرحمة؟« چرا رحمت ما را فرا نگرفت؟

سيّد فرمود: »لِمَ تخلّفتم عنها؟« چرا از رحمت تخلّف

ص: 34

نموديد. و در اين جواب توريه ايست لطيف .(1)

قدرت تصرّف ياوران خاصّ امام عصر ارواحنا فداه اين گونه است. عده اى از سيصد و سيزده تن از ياوران خاص امام عصر ارواحنا فداه از ابرهاى اسرار آميز استفاده مى نمايند و در ابتداء ظهور، خود را به وسيله ابر به محضر آن بزرگوار مى رسانند. مفضّل مى گويد:

قالَ أَبُوعَبْدِاللَّه عليه السلام: إِذا اُذِنَ الإِمامُ دَعَا اللَّهَ بِاسْمِهِ الْعِبْرانيّ فَاُتيحَتْ لَهُ صَحابَتُهُ الثَّلاثَمِأَةِ وَثَلاثَةَ عَشَرَ قَزَعٌ كَقَزَعِ الْخَريفِ وَهُمْ أَصْحابُ الْاَلْوِيَّةِ .

مِنْهُمْ مَنْ يُفْقَدُ عَنْ فِراشِهِ لَيْلاً فَيُصْبِحُ بِمَكَّةَ، وَمِنْهُمْ مَنْ يُرى يَسيرُ فِي السَّحابِ نَهاراً يُعْرَفُ بِاسْمِهِ وَاسْمِ أَبيهِ وَحِلْيَتِهِ وَنَسَبَهِ .

قُلْتُ: جُعِلْتُ فِداكَ أَيُّهُمْ أَعْظَمُ إيماناً؟

قالَ: اَلَّذي يَسيرُ في السَّحابِ نَهاراً وَهُمْ الْمَفْقُودُونَ وَفيهِمْ نُزِلَتْ هذِهِ الآيَةِ »أَيْنَما تَكوُنوُا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهِ جَميعاً «(2). (3)

ص: 35


1- 17. العبقرىّ الحسان: 69/2.
2- 19. بحار الانوار : 368/52، الغيبة نعمانى : 168، تفسير عيّاشى : 67/1.
3- 18. سوره بقره ، آيه 148 .

امام صادق عليه السلام فرمودند: هر گاه به امام عليه السلام اذن داده شود، خداوند را به اسم عبرى او مى خواند، آن گاه ياوران او كه سيصد و سيزده تن هستند، براى يارى او مهيّا مى گردند. آنها ابرهائى هستند همچون ابرهاى پائيزى ) كه به هم مى پيوندند و در يك جا جمع مى شوند( و آنان پرچمداران )حضرت مهدى عليه السلام( هستند.

بعضى از آنان شبانه از خوابگاه خود ناپديد مى شوند و در مكّه صبح مى كنند، وعده اى ديگر از آنان ديده مى شوند كه روز در ابرها سير مى كنند و به نام خود و نام پدر و صفت و نسبشان شناخته مى شوند.

گفتم: كدام يك از اين دو دسته از نظر ايمان با عظمت تر هستند؟

امام صادق عليه السلام فرمودند: آنان كه در روز در ابرها سير مى كنند و اينان هستند كه از مكان هاى خود ناپديد مى شوند و درباره آنان اين آيه نازل شده است: »هر جا كه باشيد، خداوند تمامى شما را مى آورد«.

ص: 36

آشنايى با زمان ظهور

اشاره

آشنايى با وضع جهان در روزگار ظهور و تحوّل عظيمى كه در آن زمان رخ مى دهد، انسان را به سوى مسأله انتظار فرا مى خواند.

تحوّل شگفت انگيزى كه در سراسر جهان و در انسان ها پيدا مى شود ، انسان و جهان را به صورتى ديگر جلوه گر مى سازد .

1 - پاكسازى باطن

اينك به تشريح كوتاهى از تحوّلاتى كه در اعماق وجود انسانها به وجود مى آيد، توجّه كنيد:

يكى از مسائل اعتقادى، بحث طينت و چگونگى آميخته شدن طينتهاى پاك و ناپاك به يكديگر است. در روايات بيان نموده اند كه مقصود از طينت چيست و چرا طينت ها به هم آميخته شدند و چگونه پاكسازى شده و از يكديگر جدا مى گردند؟ تفصيل اين مسئله با حجم كوچك بحث ما مناسب نيست؛ از اين رو تنها به اين نكته اشاره مى كنيم:

از ويژگى هاى روزگار ظهور، پاكسازى طينت ها از

ص: 37

آميختگى ها و پاكسازى نفس و ضمير ناخودآگاه از آلودگى هايى است كه در اعماق وجود انسان وجود دارد.

چرا مى گوئيم در روزگار ظهور حضرت بقية اللَّه ارواحنا فداه، مردم از آميختگى ها و آلودگى ها پاك مى شوند؟

قبل از پاسخ به اين سئوال، داستانى را به خاطر توضيح مطلب مى آوريم:

شيبة بن عثمان يكى از دشمن ترين دشمنان پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم بود و آرزوى قتل آن حضرت را در سر مى پروراند. او در جنگ »حنين« شركت كرد تا پيغمبر را به شهادت برساند. و آن گاه كه مردم از اطراف آن حضرت پراكنده شدند و پيغمبر تنها ماندند، از پشت سر خود را به ايشان رساند، ولى شعله اى از آتش به سوى او بلند شد؛ به طورى كه طاقت تحمّل آن را نداشت. به اين جهت نتوانست به مقصود خود دست يابد.

پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم به او رو نموده و فرمودند: شيبة نزديك بيا! آن گاه حضرت رسول صلى الله عليه وآله وسلم دست خود را بر سينه او گذاردند. بر اثر اين كار، محبّت آن بزرگوار در قلب او جاى گرفت؛ به طورى كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم، محبوب ترين فرد نزد او شدند. آن گاه در حضور آن حضرت به جنگ با

ص: 38

مخالفان پرداخت، به طورى كه اگر در برابر پدر خود قرار مى گرفت، او را به خاطر يارى پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم مى كشت .(1)

ببينيد چگونه دستان پاك پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم طينت ناپاك و نفس آلوده يكى از سرسخت ترين دشمنان را در يك لحظه از ناپاكى و آلودگى نجات داد و او را از صف كفّار جدا نمود و در ميان لشكر پيغمبر اسلام صلى الله عليه وآله وسلم قرار داد.

پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم با كشيدن دستان مبارك خود بر سينه او، عقل او را تكميل نمودند و به خاطر تحوّلى كه در طبيعت ناپسند وى به وجود آمد، از ضلالت و گمراهى نجات يافت.

پس از بيان اين مقدمه به شرح روزگار ظهور مى پردازيم.

حضرت امام باقرعليه السلام مى فرمايند:

إِذا قامَ قائِمُنا وَضَعَ يَدَهُ عَلى رُؤُوسِ الْعِبادِ، فَجَمَعَ بِهِ عُقُولَهُمْ وَاَكْمَلَ بِهِ اَخْلاقَهُمْ .(2)

آن گاه كه قائم ما قيام كند، دست خود را بر سرهاى بندگان خدا مى گذارد. پس با اين عمل، عقل هاى آنان را جمع مى كند )به اين سبب نيروهاى عقلى آنان كامل مى شود( و اخلاق آنان را تكميل مى نمايد.

ص: 39


1- 20. سفينة البحار : 202/1، مادّه حبب.
2- 21. بحار الأنوار : 336/52.

امام عصر ارواحنا فداه با اين رفتار، باطن افراد را پاكسازى مى كنند و همه بندگان خدا را از آلودگيها نجات مى بخشند.

2 - تكامل عقل ها در زمان ظهور

اكنون دو نكته جالب توجّه در روايت را، توضيح مى دهيم:

1 - حضرت بقيّة اللَّه ارواحنا فداه دست خود را نه فقط بر سر اصحاب و يارانشان؛ بلكه بر سر تمام بندگان خدا قرار مى دهند. يعنى همه افرادى كه بندگى خدا را در آن روز قبول دارند؛ اگر چه در جنگ، از ياوران آن حضرت نباشند مانند كهنسالان و كودكان، از اين نعمت بزرگ برخوردار مى شوند.

2 - عقول همه مردم از پراكندگى نجات مى يابد و همه داراى قدرت كامل تمركز فكر و تعقّل كه منشأ علوم و درك هاى خارق العاده است، مى شوند. كامل شدن نيروهاى عقلى آنان، به اين معنى است كه مى توانند از تمامى قدرت هاى مغزى خود استفاده كنند.

آرى در روزگارى كه دست الهى بر سر مردم جهان قرار گيرد و انسان هاى زجر كشيده دوران غيبت را نوازش دهد، نيروهاى پنهان و نهفته در مغز انسان ها بر اثر تكامل عقلى،

ص: 40

تجلّى و ظهور مى يابد و به عالى ترين مراحل تكامل علمى و عملى و تمدّن شگفت انگيز روزگار ظهور دست مى يابند.

براى آن كه با قدرت مغز و آثار شگفت تكامل عقلى، آشنايى بيشترى پيدا كنيد، به تشريح قدرت عظيم مغز مى پردازيم:

»هر انسانى اعمّ از نابغه يا عادّى، چيزى بيش از يك ميلياردم ظرفيّت مغز خويش را در دوران زندگيش به كار نمى گيرد. اگر فقط يك ميلياردم توانايى و ظرفيّت كلّى مغز، اعمّ از مغز يك نابغه يا مغز يك انسان عادّى به كار گرفته شود، تفاوتى كه بين آنها ديده مى شود، يك تفاوت كيفى خواهد بود نه كمّى«(1) يعنى حتى افراد نابغه اى كه از قدرت عجيب فكرى برخوردارند؛ فقط مى توانند از يك ميلياردم مغز خود استفاده كنند نه بيشتر. ولى چگونگى بهره گيرى آنان از يك ميلياردم مغز خود بهتر از ديگران است.

»سالها پيش از اين، يكى از رياضى دانان معاصر، مطلبى پر سر و صدا را به آگاهى مردم رساند. او تخمين زد كه مغز انسان عملاً مى تواند ده واحد اطلاعاتى را در خود ذخيره سازد. اين رقم را اگر به زبان ساده بيان كنيم، به اين معنى

ص: 41


1- 22. توانائيهاى خود را بشناسيد ص 347 .

خواهد بود كه هر يك از ما مى تواند كل محتواى اطلاعاتى ميليونها جلد كتاب موجود در بزرگترين كتابخانه جهان در مسكو را به حافظه بسپارد. سخن فوق در نگاه نخست، همانند محاسباتى كه در تأييد آن به عمل آمده، حيرت انگيز به نظر مى رسد«.(1)

اكنون توجّه كنيد: در صورتى كه قدرت مغز انسان بر اثر تشعشع انوار درخشان مصلح جهان به تكامل رسد و انسان از تمام نيروى مغز خود - نه يك ميلياردم آن - استفاده كند و علم و تمدّن سراسر گيتى را فرا گيرد، صحنه جهان چگونه خواهد بود؟!

در زمانى كه انسان بر اثر تكامل عقلى راه هاى استفاده از قدرتهاى خفته روح را پيدا نمايد و بتواند آنها را بيدار نموده و از آنها بهره گيرى نمايد، مى تواند جسم خود را تابع روح خويش قرار داده و به قدرت »تروّح« دست يابد. يعنى مى تواند جسم مادّى خود را تبديل به انرژى و امواج كند و با اين كار حالت جسمانيّت و مادّيت را از او بگيرد. وقتى كه انسان قادر بر اين كار شد؛ كرامت هاى فراوانى كه در آن زمان عادى است، براى او محقق مى شود.

ص: 42


1- 23. توانائيهاى خود را بشناسيد: 44.

در زمان غيبت نيز افراد بسيار اندكى كه داراى قدرت »طىّ الارض« هستند ، از اين راه استفاده مى كنند و با گرفتن حالت ماديّت و تجسّم از جسم خويش، خود را به صورت انرژى و امواج، تبديل نموده و در يك لحظه در نقطه ديگرى از زمين، خود را ظاهر مى كنند. آنان با قدرتى كه دارا هستند؛ جسم تروّح يافته خود را، به نقطه اى كه مايل هستند هدايت مى كنند و در آنجا آن را مجسّم مى نمايند.

3 - تحوّل عظيم در جهان

در روزگار پر شكوه ظهور، تحوّلى عظيم در زمين رخ مى دهد و به فرموده قرآن مجيد: »يَوْمَ تُبَدَّلُ الاَرْضُ غَيْرَ الْاَرْضِ «(1)، زمين به گونه اى ديگر و در وضع و شرايط جديد قرار مى گيرد. نه تنها زمين، بلكه زمان نيز دستخوش تحوّل تازه مى شود.(2)

»امروز همه دانشمندان بر اين نكته هم عقيده هستند كه مادّه از ارتعاشات تشكيل شده است. ارتعاشات را مى توان توسط كابل يا امواج صوتى، مثل تصاوير و اصوات، به

ص: 43


1- 24. سوره ابراهيم ، آيه 48 .
2- 25. اشاره به روايتى است كه مى فرمايند: »اِذَا اتَّسَعَ الزَّمان، فَاَبْرارُ الزَّمانِ اُولى بِهِ« بحار الأنوار : 354/47 .

دورترين نقاط منتقل كرد؛ در نتيجه ارگانيزم انسان را كه از مادّه ساخته شده، مى توان به ارتعاش تبديل كرد و توسط الكترونيك به هر نقطه عالم فرستاد. نظر من اين است كه در آينده اى نه چندان دور، حتى قبل از مسافرتهاى فضايى، مى توان روشهايى پيدا كرد تا پيكر آدمى را به ارتعاشاتى تجزيه نمود و آن را به فضا فرستاد و در آنجا ذرات از هم گسسته را به هم متصل ساخت.

حال خوانندگان ما مى توانند اين را خود قضاوت كنند كه انسان روح است و جسم او جز ذرات متمركز مادّه چيز ديگرى نيست كه با كُند ساختن و پايين آوردن ارتعاشات، مى توان آن را به اَشكال دلخواه درآورد.(1)

مى توان روزى را به چشم ديد كه انسان پيكر خود را تبديل به جريان الكترون بسازد تا در پى آن ، اين جريان را به سوى نقطه دورى هدايت كند و در آنجا تجمع اتمهاى تشكيل دهنده بدن مجدداً صورت گيرد.«(2)

بنابر تكامل عمومى نيروهاى عقلى كه در روايت به آن تصريح شده، غلبه روح بر مادّه همگانى مى شود و مردم حاكم

ص: 44


1- 26. روح زنده مى ماند : 158.
2- 27. روح زنده مى ماند : 188.

بر جسم خود مى شوند و مى توانند از اين حالت به خوبى استفاده كنند. در آن روزگار پرشكوهِ ناشناخته، زندگى مردم و احتياجات آنان به وسائل مادّى، به گونه اى ديگر است.

در پرتو ظهور ولايت اهل بيت عليهم السلام، علم و دانش انسان به عاليترين نقطه امكان مى رسد، و بشر مى تواند از تمامى مراحل دانش به راحتى و آسانى بهره مند گردد و اسرارى را كه اولياء خدا تا آن روزگار از مردم به خاطر آماده نبودن آنان كتمان مى كردند، فاش مى نمايند و انسان ها را با دنياى اسرار آميز وجودِ خود و جهان خارج آشنا مى كنند و راه تربيت و تكامل نهايى را براى آنان مى گشايند.

شايد پذيرفتن اين گونه مطالب براى ما سخت باشد و اين همه پيشرفت در مسائل علمى را نتوانيم بپذيريم؛ در حالى كه مى دانيم، اگر مغز انسان از اسارت شيطان و جهل آزاد شود، لازمه آن، تكامل انسان در تمام ابعاد مى باشد به گونه اى كه رازى در جهان ناگفته نمى ماند و همه مسائل بغرنج علمى فاش مى شوند.

حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام - كه غاصبان خلافت، تاكنون ميلياردها انسان را از رسيدن به عاليترين مراحل علم و كمال، و تمدّن درخشانِ ولايت محروم ساخته اند - در كلامى كه از

ص: 45

اعماق وجودِ آن بزرگوار برخاسته، چنين مى فرمايند:

يا كُمَيْل ؛ ما مِنْ عِلْمٍ اِلاَّ وَاَنا اَفْتَحُهُ وَما مِنْ سِرٍّ إلّا وَالْقائِمُ يَخْتِمُهُ .(1)

اى كميل ؛ هيچ علمى نيست مگر آن كه من او را مى گشايم و هيچ سرّى نيست مگر آن كه قائم عليه السلام او را پايان مى بخشد .

آرى ؛ آن گاه كه انوار تابناك از دستان مبارك حضرت بقية اللَّه الاعظم ارواحنا فداه مغزهاى مردم ستم كشيده و رنجديده جهان را تكامل بخشد و قدرت استفاده از قدرت هاى بسيار شگفت ايجاد شود، انسان ها مى توانند با تمامى قدرتِ فهم و خرد خويش - نه يك ميلياردم آن - پذيراى اسرار مكتب حياتبخش خاندان وحى شوند و به نهايى ترين مرحله علم و كمال دست يابند.

در آن روزگار پرشكوه، رازها و اسرار نهفته آشكار خواهد شد، و از تيرگى و تاريكى هاى اين دوران اثرى نخواهد بود. آيا انتظار رسيدن چنين روزى قلب شما را صفا نمى بخشد؟!

ص: 46


1- 28. بحارالانوار : 269/77.

نتيجه بحث

انتظار، حالتى اميدوار كننده و نجات بخش است كه منتظران را در دوران سياه غيبت از گرداب حيرت نجات مى بخشد و آنان را به سوى وادى نور و صفا مى كشاند .

انتظار ، غمزدگان را حياتى ديگر مى بخشد و نيرويى تازه مى دهد و دلهاى افسرده را اميدوار مى نمايد و جهانى از شادكامى و درخشندگى را در اذهان پرورش مى دهد.

انتظار ، مردمان وارسته را مى جويد و حالات خجسته را مى نمايد و جمال فروزنده را نشان مى دهد .

انتظار ، موانع و تيرگيها را مى زدايد و نورى فروزنده در وجود انسانهاى تكامل يافته، ايجاد مى كند.

انتظار ، بذر معارف و اعتقادات اصيل شيعه را در قلب منتظران بارور مى كند و كامل ترين حالات معنوى را براى بافضيلت ترين انسان ها به ارمغان مى آورد .

اگر مى خواهيد حالتِ انتظار را در خود ايجاد نموده و تقويت نمائيد، با مقام عظيم ولايت اُنس بگيريد و از آثار شگفت انتظار آگاهى يابيد و با پيگيرى در حالات منتظرانِ تكامل يافته، از خصلت ها و ويژگى هاى آنان آگاه شويد و با خجستگى هاى زمان ظهور حضرت بقيّة اللَّه

ص: 47

الاعظم ارواحنا فداه، قلب و جان خود را آشنا كنيد، تا ناخودآگاه انتظار فرا رسيدن آن روزگار پرشكوه، تمام وجودتان را فرا گيرد.

روز محشر كه زهولش سخنان مى گويند

راست گويند ولى چون شب هجران تو نيست

ص: 48

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109