سوغات معراج : شرحی بر مکتوبات دروازه های بهشت

مشخصات کتاب

ویراستار دیجیتالی: روح اله قاسمی

سرشناسه:جمالی، عبدالرضا، 1335 -

عنوان و نام پديدآور:سوغات معراج : شرحی بر مکتوبات دروازه های بهشت/ عبدالرضا جمالی ؛ ناظر علمی و فنی رضا صفایی.

مشخصات نشر:بیرجند : پیامبر رحمت، 1401 -

مشخصات ظاهری:2 ج.؛ 14/5×21/5 س م.

شابک:ج.1:978-622-98234-8-4 ؛ ج.2: 978-622-90264-1-0

وضعیت فهرست نویسی:فیپا

يادداشت:ج.2(چاپ اول: 1402) (فیپا).

یادداشت:کتابنامه.

موضوع:آرامش و آسایش -- جنبه های مذهبی -- اسلام

Relaxation -- Religious aspects -- Islam

راه و رسم زندگی (اسلام)

Conduct of life -- *Religious aspects -- Islam

شناسه افزوده:صفایی، رضا، 1343 -

رده بندی کنگره:BP250

رده بندی دیویی:297/63

شماره کتابشناسی ملی:9135656

اطلاعات رکورد کتابشناسی:فیپا

ص: 1

جلد 1

اشاره

سوغات معراج / 1

شرحى بر مکتوبات دروازه هاى بهشت

نویسنده: عبدالرضا جمالى

ناظر علمى و فنى: رضا صفايى

ناشر: پيامبر رحمت

صفحه آرا: احمد مؤتمنى

ناظر چاپ: رضا صفايى

چاپ:مبين

قطع:رقعی

نوبت:اول / 1402

شابک جلد 1:4-8-98234-622-978

شابک دوره:1-9-98234-622-978

شمارگان:500

قیمت:80000 تومان

آدرس: بيرجند، سجادشهر، شهيد ماژانى 1، پلاک 4

تلفن: 09122526576 / همراه: 09194511476

اين کتاب با حمايت سازمان علمى، پژوهشى و فناورى بسيج مستضعفين تهيه و توليد شده است.

---------------------------------------------------------

حقوق مادى و معنوى چاپ و نشر

برای انتشارات پيامبر رحمت محفوظ است.

ص: 2

سوغات معراج

شرحى بر مکتوبات دروازه هاى بهشت

جلد اول

عبدالرضا جمالى

ص: 3

نجوا

اَلْحَمْدُ للهِ الَّذى جَعَلْنا مِنَ الْمُتِمَسِّكِينَ بِوِلايَةِ اَميرَالْمُؤْمِنينَ والْاَئِمَّةِ المَعْصُومِین عَلَيْهِمُ السَّلامُ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمّدٍ وَآلِ مُحَمّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ.

اللّهُمَّ كُنْ لِوَليِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ

صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ، فى هذِهِ السَّاعَةِ،

وَفى كُلِّ ساعَةٍ، وَلِيّاً وَحافِظاً، وَقآئِداً وَناصِراً،

وَدَليلاً وَعَيْناً، حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً،

وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً.

وَامْنُنْ عَلَيْنا بِرِضاهُ وَهَبْ لَنا رَأْفَتَهُ وَرَحْمَتَهُ وَدُعائهُ وَخَيْرَهُ ما نَنالُ بِهِ سَعَةً مِنْ رَحْمَتِكَ وَفَوْزاً عِنْدَكَ.

آمِينَ يا رَبَّ الْعالَمينَ.

ص: 4

فهرست مطالب

مقدمه ... 11

دروازه اوّل: ارکان آرامش در زندگی ... 13

رُکنِ اوّل: قانع بودن ... 14

1- سرمایه بی پایان ... 15

2- حیات طیّبه ... 16

3- مالک دنیا و آخرت ... 17

4- قناعت، موهبت الهی ... 18

5 - دو روی یک سکّه ... 19

رُکن دوم: ترک کینه ... 20

1- مفهوم حقد و کینه ... 20

2- جلوۀ آزادگی ... 21

3- صفای دل خوبان ... 22

4- درمان کینه ... 23

ص: 5

اوّل: خوشرویی ... 23

دوم: مصافحه ... 24

سوم: هدیه دادن ... 25

رُکن سوم: پرهیز از حسادت ... 26

1- نشانه ایمان ... 27

2- نکوهش حسدورزی ... 28

3- دشمن نعمتهای خدا ... 30

4- نشانه های حسود ... 31

5 - حکایت های حسادت ... 33

رُکن چهارم: هم نشینی با خوبان ... 35

1- تأثیر هم نشین در سرنوشت ... 36

2 ... شایستگان هم نشینی ... 37

الف: خردمندان (عاقل) ... 38

ب: عالمان راستین ... 39

ج: نیکوکاران ... 40

3- بهترین هم نشین ... 41

4- پیامد هم نشین بد ... 42

دروازه دوم: راز شادمانی در آخرت ... 45

راز اوّل: یتیم نوازی ... 46

1- احساس مسئولیت در برابر یتیمان ... 46

ص: 6

2- یتیم نوازی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ... 48

3- امام علی علیه السلام و یتیم نوازی ... 49

4- ارزش سرپرستی یتیمان ... 50

5 - ارشاد فرهنگی ... 52

6 - ره آورد سرپرستی یتیم ... 54

7- پیامدهای یتیم آزاری ... 56

8 - چرا خوردن مال یتیم حرام است؟ ... 58

راز دوم: مهربانی با نیازمندان ... 59

1- مهربانی، هدیه الهی ... 59

2- مهربانی با عموم مردم ... 61

3- گستردگی مهربانی خداوند ... 62

4- جلوه های مهرورزی و مهربانی ... 63

الف: مساکین ... 64

ب: کودکان ... 65

ج: گنه کار ... 66

5 - مهربانی و هدایت ... 67

6- مهربانی با حیوانات ... 69

راز سوّم: رفع نیاز مسلمانان ... 70

1- همدردی با مردم ... 71

2- محبوبترین انسانها نزد خدا ... 72

3- یاری خداوند تبارک و تعالی ... 74

ص: 7

4- نیکوکاری در قیامت ... 75

5 - مردم یاری در زندگی پیشوایان ... 76

راز چهارم: دلجویی نمودن از مساکین ... 78

1- وُکلای خداوند تبارک و تعالی ... 79

2- اولین آزمایش پیامبر صلی الله علیه و آله ... 80

3- سیره اهل بیت علیهم السلام در یاری رسانی ... 81

4- یاری رسانی پنهانی ... 82

5 - ارزنده ترین طاعت ... 84

6- فقرا، دوستان خدا ... 85

7- آداب دل جویی ... 86

8 - شرایط کمالِ مردم یاری ... 87

9- اعمال خالص ... 88

10- نِدای روز قیامت ... 89

11- درس عاشقی خدا ... 90

12- پاداشی عظیم ... 91

13- ویژگیهای فقرای محبوب حق تعالی ... 92

14- ره آورد دلجویی ... 95

دروازه سوم: راه دستیابی به سلامتی ... 101

راه اوّل: کم گویی ... 101

1- ضرورت اصلاح زبان ... 102

ص: 8

2- تأثیر کلام در سرنوشت ... 103

3- خردمندان حکیم ... 105

4 - قهرمان واقعی ... 107

5 - ره آورد کم گویی ... 108

الف: اسلام نیکو ... 108

ب: عنایت ویژه خداوند ... 109

ج: سلامت جان ... 110

د: فرزانگی ... 111

6 - عیش آخرت ... 112

راه دوم: کم خوابی ... 113

1- آرامش جسم و جان ... 114

2- میانه روی در خواب ... 116

3- عبرت آموزی از خواب ... 117

4- آداب خوابیدن ... 119

الف: پاکیزگی و بهداشت ... 119

ب: طهارت (با وضو) ... 120

ج: محاسبه ... 122

د ... قرائت قرآن و دعا ... 123

5 - دستورالعمل سودمند ... 125

6 - درکِ فیض سحر ... 126

راه سوم: کم راه رفتن ... 128

ص: 9

1 - نامگذاری دنیا ... 128

2- مَثَل دنیا ... 129

3- دنیای ناپسند ... 130

الف: ترجیح دنیا بر آخرت ... 130

ب: دل بستگی بدنیا ... 131

4- دنیای ممدوح ... 133

الف: آنچه برای خدا باشد ... 133

ب: آنچه برای آخرت باشد ... 134

5 - کم ترین منزل و مقام اهل بهشت ... 135

راه چهارم: کم خوردن ... 136

1- مسیر بندگی خدا ... 136

2- آداب خوردن در کلام وحی ... 137

3- مانع خردمندی ... 139

4- وعده های غذایی ... 140

5 - فواید کم خوری ... 141

6 - پیامدهای پرخوری ... 143

کتاب نامه ... 147

آشنایی با دیگر آثار مؤلف ... 151

ص: 10

مقدمه

موضوع بهشت از پرجاذبه ترین مباحث اعتقادی است. بهشت جای پاک و پاکیزه، محل قدس و نزاهت و طهارت است. ازاین رو، بهشت و درجات بهشت و ساکنان آن، چه از نظر گفتار و چه از نظر رفتار و چه از جهت ملکات و صفات و عقاید، همه پاک و طاهرند. در بهشت همیشه خوشی و خرّمی، شادی و شادکامی و بهجت و سرور است.

دائماً لذّت و نعمت و خیر و برکت و عافیت و رحمت و عطوفت و مهر و محبت و عشق و ذوق واشتیاق و صمیمیّت و نیکی جریان دارد. آری بهشت مظهر رحمت خدای مهربان است که پاداش خداباوران ، ولایت مداران و پرهیزگاران است. بیان دو نکته مهم ضروری است:

یکم: درهای بهشت هر کدام با رمز ویژه باز و بسته می شود و جملاتی حکمت آمیز به عنوان کتیبه و تابلو بر آن نگارش یافه است. پیشوایان دین در بیانات نورانی خویش از این رموز پرده برداری نموده اند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند:

بر در بهشت این سه کلمه نورانی نوشته شده است: پروردگاری جز خدا نیست، محمّد صلی الله علیه و آله رسول خدا، و علی برادر رسول خداست.

یعنی این سه اصل که محتوای سه کلمه از هم جداشدنی نیست و

ص: 11

اسلام راستین را تشکیل می دهد، هر کس می خواهد وارد بهشت شود باید به این سه اصل (توحید، نبوت، امامت) اعتقاد کامل داشته باشد و براساس آن در زندگی طی مسیر نماید تا به بهشت برسد.

دوم: ابن عباس می گوید: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

حلقۀ دَرِ بهشت از یاقوت سرخ است که بر صفحه های طلا نواخته می شود. هنگامی که حلقه بر آن صفحه بکوبد، صدا کند و گوید: «یا علی».(1)

ادب اقتضا می کند انسان وقتی وارد سرایی می گردد دَر بکوبد، گرچه در بسته نباشد.

علّامه طباطبایی قدس سره در شرح این حدیث می فرماید:

صدای کوبۀ دَرِ بهشت از این جهت «یا علی» است که 1) انسان وقتی میهمانی می رود، هنگام ورود دَرْ می زند و صاحب خانه را صدا می زند. 2) صدای مهمان و مؤمن عازم بهشت به صورت کوبۀ در درآمده است. 3) صدای کوبه در از آن جهت «یا علی»، است که علی بن ابی طالب علیه السلام مصداقِجامع، کامل و تامّ آن است.

بنابراین علی علیه السلام هم قسمت کننده بهشت و دوزخ است و هم صاحب بهشت و مؤمن بهشتی به میهمانی آن حضرت می رود.(2)

وما توفیقی اِلّا بالله

عبدالرضا جمالی

ص: 12


1- . بحارالانوار، ج 8، ص122 و امالی صدوق مجلس 86، ح 13.
2- . معادشناسی در قرآن، ج 5، ص293.

دروازه اوّل: ارکان آرامش در زندگی

اشاره

عبدالله بن مسعود می گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

آنگاه که مرا به آسمان بردند (معراج) خداوند دستور داد که بهشت به من نشان داده شود و من هر دو (بهشت و جهنّم) را تمام و کمال دیدم بهشت را با انواع نعمتهایش و دوزخ و اقسام شکنجه هایش را ملاحظه نمودم. چون برگشتم جبرئیل فرشته وحی بمن گفت: ای رسول خدا آیا چیزهایی که بر دروازه های بهشت و دوزخ نوشته شده بود خواندی؟ گفتم: نه ای فرشته وحی. گفت: بهشت را هشت دروازه است و بر هر دروازه چهار کلمه نوشته شده، که هر کس یک کلمه از آن (چهار کلمه) را فراگیرد و بکار بندد، از دنیا و آنچه در دنیاست برایش بهتر است. و دوزخ را هفت دروازه است و بر هر دروازه ای سه کلمه نوشته است. هر کلمه ای برای کسی که آن را بیاموزد و بدان عمل کند، از دنیا و آنچه در دنیاست برایش بهتر است.

ص: 13

پس من گفتم: ای جبرئیل! با من برگردد (مرا برگردان) تا آنها را بخوانم، جبرئیل علیه السلام با من برگشت و از دروازه های بهشت شروع کرد. بر دروازه اوّل نوشته شده بود:

«لا اله الّا الله، محمد رسول الله، علیٌ ولی الله» لِکُلِّ شَیءٍ حِیلَةٌ، وَحِیلَةُ طِیبِ الْعَیْشِ فی الدُّنیا اَرْبَعُ خِصٰالٍ: اَلْقَناعَةُ، وَ نَبَذُ الْحِقدِ، وَ تَرْكُ الْحَسَدِ وَ مُجالِسَةُ اَهْلِ الْخَیْرِ».

خدایی جز الله نیست، محمد صلی الله علیه و آله رسول خدا، علی علیه السلام ولی الله است. هر چیزی را چاره ای باشد، و چاره خوب زیستن در دنیا چهار چیز است:

رکن یکم: قانع بودن

رکن دوم: ترک کینه ورزی

رکن سوم: ترک حسد

رکن چهارم: با نیکان هم نشین شدن.(1)

رُکنِ اوّل: قانع بودن

اشاره

اولین عاملی که موجبات زندگی پاکیزه و راحت را برای انسان مؤمن در دنیا فراهم می نماید، قانع بودن به تقدیرات الهیاست. برخی از مهم ترین مطالب به اختصار در این عرصه باهم مرور می نمائیم:

ص: 14


1- . بحارالانوار، ج 8، ص141.
1- سرمایه بی پایان

قناعت یعنی قانع و خرسند بودن به قسمت خداوند، امام صادق علیه السلام در این باره فرمودند:

اِقنَعْ بِما قَسَمَ اللهُ لَك؛(1)

به آنچه خداوند برای تو قسمت کرده قانع باش.

و برخی گفته اند: قناعت آن است که انسان در برابر آنچه خداوند به او داده است، خشنود باشد و بیش از آن طلب نکند و برخی به راضی بودن به کمتر از نیاز و عدّه ای به رضایت به حداقل زندگی تعریف نموده اند.(2)

در تعریف قناعت می توان گفت: حالتی است که انسان با داشتن آن به حداقل ضروریات زندگی می سازد، و به دنبال زرق و برق و اضافاتی که فکر و وقت انسان را پیوسته به خود مشغول می سازد، و آلوده به انواع محرمات می کند نمی رود.

داشتن این روحیه به منزله ثروت پایان ناپذیر است. چرا کهانسان را از تمام ثروت های دنیا بی نیاز می کند، همواره سربلند و باعزّت و آبرو زندگی می کند.(3)

ص: 15


1- . کافی، ج 8، ص 243.
2- . پیام امام امیرالمؤمنین، ج 13، ص 753.
3- . پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام ، ج12، ص357.
2- حیات طیّبه

امام امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه رابطه حیات طیّبه را با قناعت ورزی در زندگی دنیا این گونه تبیین می فرماید:

کَفی بِالْقَناعَةِ مُلکاً، و بِحُسْنِ الْخُلْقِ نَعیماً.

قناعت بعنوان مُلک و خوش اخلاقی به عنوان نعمت برای انسان کافی است.

سیّد رضی رحمه الله می افزاید: «از امام علیه السلام از تفسیر آیه شریفه «فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً»(1) سؤال کردند فرمود: هِیَ الْقَناعَةُ منظور از حیات طیّبه قناعت است.(2)

امام امیرالمؤمنین علیه السلام در این گفتار حکیمانه به دو نکته مهم به زبان کنایه اشاره کرده است:

اوّل: مُلک قناعت را برای انسان کافی می داند، زیرا کسی که به حداقل زندگی قانع شود نه نیازی به خلق روزگار دارد و نه محتاج به حاجت بردن نزد این و آن، آرامشی بر وجود او حُکم فرماست و لذّتی را که او در زندگی توام با قناعت خودمی برد، هیچ سلطانی از مملکت وسیع و گستردۀ خود نخواهد برد.

به گفته شاعر:

مُلک آزادگی و گنج قناعت گنجی است *** که به شمشیر میسّر نشود سلطان را

ص: 16


1- . سوره نحل، آیه 97.
2- . نهج البلاغه، حکمت شماره 229.

دوم: تفسیر به مُلک (مملکت و کشور) اشاره به اهمیت فوق العاده قناعت است که گویا زندگی قانعانه معادل حکمرانی بر کشوری پهناور است».(1)

همان گرامی علیه السلام در کلامی راهبردی قناعت را سرمایه ای بی پایان دانسته که با آن زندگی مطلوب و پاکیزه بدست می آید. می فرماید:

اَلْقَناعَةُ مالٌ لا یَنْفَدُ؛(2)

قناعت مالی است که هرگز تمام نمی شود.

مَعَ قَناعَةِ تَملَأُ الْقُلوُبُ وَ الْعُیونَ غِنیً؛(3)

آنها (پیامبران) دارای قناعتی بودند که دل ها و چشم ها را پر از بی نیازی می کرد.

بنابرآنچه بیان شد، زندگی پاکیزه و توأم با آرامش که خواست عموم مردم است ولی مردم در مصداق آن دچار اشتباهگشته و در مال و ثروت و حکومت و ریاست طلب می کنند، فقط در قانع بودن به قسمت خداوند بدست می آید.

3- مالک دنیا و آخرت

قناعت پیشه در حیات پاکیزه خویش مالک و دارای سلطنت جاویدان است.

ص: 17


1- . پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام ، ج13، ص751.
2- . نهج البلاغه، حکمت شماره 57.
3- . همان، خطبه 192.

امام صادق علیه السلام در این باره فرمودند: رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:

قناعت مالکیت و سلطنت پاینده است. قناعت مرکب رضایت و خشنودی پروردگار است، و شخص قناعت کار که سوار بر مرکب قناعت است به وسیله آن بسوی خداوند سیر می کند. پس در آن چیزهایی که بتو داده نشده است، لازم است توکل به خدا کنی. و نسبت به امور و نعمتهایی که بتو عطا شده است، راضی و خوشحال گردی. و در مقابل پیش آمدها و حوادث و ناگواریها که بتو می رسد، باید صبر و تحمل کنی، زیرا صبر در برابر ناملایمات و تحمل در مقابل ناگواریها علامت عزم و اراده و داشتن هدف است.(1)

همان گرامی علیه السلام در منزلت و مقام والای قناعت پیشگی می فرماید:

اگر شخص قانع سوگند یاد کند که دنیا و آخرت را مالک شده است، البته خداوند عزّوجلّ سخن او را تصدیق کرده و سوگند او را امضاء خواهد فرمود، زیرا مقام قناعت بسیار بزرگ و مهم است.(2)

4- قناعت، موهبت الهی

شیخ صدوق رحمه الله از ابوهاشم جعفری نقل می کند که گفت: از نظر معاش در تنگنای سختی قرار گرفتم، به حضور امام هادی علیه السلام رفتم، اجازه ورود داد، وقتی در محضرش نشستم، فرمود:

ص: 18


1- . مصباح الشریعه، باب 29، ص 128.
2- . همان، ص 126.

ای ابوهاشم! در مورد کدامین نعمتی که خداوند به تو داده می توانی شکرانه اش را بجای آوری؟.

من خاموش ماندم، و ندانستم که چه بگویم؟ آن حضرت آغاز سخن کرد و فرمود:

خداوند، 1) ایمان را به تو روزی داد، به خاطر آن بدنت را بر آتش دوزخ حرام کرد، 2) و عافیت و سلامتی را روزی تو گردانید، و تو را به اطاعتش یاری نمود. 3) و به تو «قناعتبخشید» و تو را از این که خوار گردی و آبرویت برود، حفظ کرد.

ای ابوهاشم، من در آغاز این نعمتها را به یاد تو آوردم، چرا که گمان نمودم می خواهی از آن کسی که این نعمتها را به تو بخشیده به من شکایت کنی؟ و من دستور دادم صد دینار به تو بپردازند، آن را بگیر.(1)

5 - دو روی یک سکّه

بنابر آنچه یاد شد، زندگی یک سکه ای دو روست که یک روی آن، زندگی ماندگار آخرتی است و روی دیگر آن زندگی دنیاست که فانی و از میان رفتنی است. برای زندگی همیشگی و جاوید، باید هرچه تمام تر کوشید و توشه تهیه نمود. ولی زندگی دنیا زودگذر بوده و با امکانات اندک نیز می گذرد ازاین رو قناعت ورزی به امور دنیایی، امری طبیعی و عقلی است و یکی از کلیدهای گشودن

ص: 19


1- . نگاهی بر زندگی چهارده معصوم علیهم السلام ، ص 430 (شیخ عباس قمی).

دروازه های بهشت است که در کلام راهبردی پیشوایان از آن یاد شده است.

حُسنِ ختام این موضوع را سخنی ارزشمند از حضرت سلیمان نبی علیه السلام قرار می دهیم که فرمود:

ما همۀ زندگی، از آسایش و سختی آن را آزمودیم، پس یافتیمکه پائین ترین مرتبه زندگی، انسان را بس است.(1)

رُکن دوم: ترک کینه

اشاره

عامل دیگری که بشرط رعایت آن و پاک و مصفّا نمودن دل از آن، موجبات آرامش در زندگی دنیا و سعادت آخرت را برای مؤمن به ارمغان می آورد، دوری نمودن از کینه ورزی نسبت به کسانی است که درباره او و معاشرت با او دچار لغزش و خطا می گردند. بلکه در پیش گرفتن عفو و گذشت است. برخی موارد و مطالب مفید در این عرصه به اختصار به قرار زیر است:

1- مفهوم حقد و کینه

الف: لغوی: در زبان عربی «حِقد» به معنی محبوس کردن و بازداشتن است. کینه، دشمنی، بدخواهی و حقود یعنی: کینه ورز.

ب: اصطلاحی: حِقد به معنی حبس کردن و نگه داشتن دشمنی، و در

ص: 20


1- . فرهنگ سخنان پیامبران الاهی، ص 738.

دل گرفتن کینه است بصورتی که برای برخورد با طرف، بدنبال فرصت و اسباب لازم، و در کمین نشستن باشد.(1)

شریف جرجانی در تعریف «حِقد» می گوید:

«حِقد» بدنبال انتقام جویی بودن است و علت پیدایش آن، این است که چون در آن حال، عملی ساختن آن برای او ممکن نیست، در دل جای می گیرد و می ماند.(2)

2- جلوۀ آزادگی

انسانهایی که به حرّیت می رسند درونی پاک دارند، دل آنها از هرگونه کینه و فریب و دشمنی و عداوت خالی است. امام امیرالمؤمنین علیه السلام درباره این حقیقت می فرماید:

اَلْحُرِّیَةُ مُنزَّهَةٌ مِن الْغِلِ وَ الْمَکْرِ؛(3)

آزادگی از کینه و فریب پاک است.

سبک زندگی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از هرگونه کینه و مکر خالی و منزّه بود زیرا آن حضرت به کمال حرّیت و آزادگی رسیده بود.

عایشه می گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله ، هرگز مسلمانی را لعن نکرد، و هیچ گاه در امور شخصی از کسی انتقام جوئی نکرد مگر در مواردی که حرّیت الهی دریده می شد. و هرگز کسی را نَزَد مگر در راه خدا، و آنچه

ص: 21


1- . المنجد، ج 1، ص 386.
2- . اخلاق نراقی، ص 135.
3- . غررالحکم، ج 1، ص 73.

از وی می خواستند، اگر حرام نبود برآورده می کرد، ولی در کارهایحرام از همه بیشتر اجتناب می کرد.(1)

3- صفای دل خوبان

خوبان خدا دارای اوصاف و ویژگیهای فراوانی هستند. از جمله آنها، این است که دارای دلی پاک و صاف از کینه ورزی نسبت به برادران ایمانی و همه کسانی دارند که با آنها معاشرت می نمایند. برای نمونه:

رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند: (قَلیلاً حِقْدُهُ)(2) مؤمن کینه اش اندک است.

افزون بر آن امام صادق علیه السلام درباره دل پاک مؤمن از کینه فرمودند:

حِقْدُ الْمُؤمِنِ مَقامَهُ، ثُمَّ یُفارِقُ اَخاهُ فَلا یَجِدُ عَلَیْهِ شَیئاً، وَ حِقْدُ الْکافِرِ دَهْرُهُ؛(3)

کینه مؤمن یک لحظه است، و زمانی که از برادر خود جدا شد، در دل خود کینه ای نسبت به او نگه نمی دارد، امّا کینه کافر مادام العمر است.

آری مؤمن واقعی خوی بهشتی دارد ازاین رو در زندگی آرامشی خاص احساس می کند. خداوند تبارک و تعالی در وصف اهل بهشت می فرماید:

ص: 22


1- . سیره نبوی، ج 1، ص 483.
2- . بحارالانوار، ج 67، ص311.
3- . همان، ج 75، ص 211.

«وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ».(1)

«و از هل بهشت» کینه ای که در سینه هایشان بود، بیرون کشیدیم.

امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه شریفه فوق فرمودند: «اَلْعَداوَةُ تَنْزَعُ مِنْهُمْ» یعنی: دشمنی را از میان آنان ریشه کن می کند.(2)

4- درمان کینه
اشاره

یکی از آموزه های اخلاقی اسلام ناب، بیان اسباب و رفتارهای اجتماعی است که موجبات پاک شدن دل از کینه و صلح و صفا و آرامش را به فرد، خانواده و اجتماع هدیه می نماید. برخی از مهم ترین آنها با هم مرور می نمائیم:

اوّل: خوشرویی

سرمایۀ انسان دو نوع است: مادی و معنوی. خوش رویی یکی از سرمایه های معنوی است که تأثیر آن در رفع کینه ها ازدل، از سرمایه مادی بیشتر است. ازاین رو انسان مؤمن می تواند از این سلاح کاربردی نهایت بهره مندی در جهت صفای باطن و رفع کدورات در جامعه را بنماید.

رسول خدا صلی الله علیه و آله که خود جلوۀ تمام نمای خوش رویی است در این باره فرمودند:

ص: 23


1- . سوره حجر، آیه 47.
2- . تفسیر قمی، چ 1، ص 231.

اِنّکُمْ لَنْ تَسْعُوا النّاسَ بِاَمْوالِکُمْ، فَاَلْقُوکُمْ بِطَلَاقةِ الْوَجْهِ وَ حُسْنِ الْبِشْرِ؛(1)

شما هرگز نمی توانید همۀ مردم را از اموال خود بهره مند سازید، پس با آنان با گشاده رویی و خوش رویی تمام برخورد کنید.

همان گرامی صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند:

حُسْنُ الْبِشْرِ یَذْهَبُ بِالسَّخِیمَةِ؛(2)

خوش رویی کینه را از بین می برد.

افزون بر آن، امام علی علیه السلام ، خوش رویی را بهترین وسیله صفای دلهای مؤمنین دانسته و فرمودند:

بهترین وسیله ای که مردم با آن دلهای دوستان خود را بدست می آورند و کینه ها را از دلهای دشمنانشان می زدایند: 1) خوشرویی به هنگام برخورد با آنان، 2) و جویای احوال آنان شدن در غیابشان، 3) و گشاده رویی با آنان در حضورشان.(3)

دوم: مصافحه

یکی از آموزه های پرتأکید از نگاه اسلام، برای ایجاد صفا و رفع کینه در بین مردم اجتماع، مصافحه می باشد. دست دادن در برخوردها و ملاقات ها در بین مردم اثرات ارزندۀ فردی و اجتماعی دارد. از این رو

ص: 24


1- . کافی، ج 2، ص 103.
2- . کافی، ج 3، ص 103.
3- . بحارالانوار، ج 78، ص 57.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:

تَصافَحُوا یَذْهَبُ الْغِلُّ عَنْ قُلوُبِکُمْ؛(1)

با یکدیگر دست دهید تا کینه از دلهایتان ببرد.

افزون بر آن امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام ، دست دادن با دشمن را نیز اطاعت از دستور خدا دانسته می فرماید:

با دشمنت دست بده، هرچند او خوشش نیاید، زیرا از اموری است که خداوند عزّوجلّ به بندگانش فرمان داده است. می فرماید: (بدی را با کاری نیکوتر دفع کن که از پس که میان تو و او دشمنی بوده گویی دوستی است مهربان، و این خصلت را جز کسانی که بهره ای عظیم (از ایمان و تقوا دارند) نایل به آن نمی گردند(2) برای دشمنت کیفری سخت تر از این نیست که درباره او به فرمان خداعمل کنی.(3)

سوم: هدیه دادن

لازم نیست هدیه با هزینه گزاف تهیه شود، بلکه هدیه ای که به اندازه تمکّن انسان باشد اثرات ارزنده رفع کینه از دل و محبت آفرینی را دارد. رسول خاتم حضرت محمد صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند:

به هم دیگر هدیه بدهید تا رشته محبت بین شما پایدار شود، زیرا هدیه

ص: 25


1- . نهج الفصاحه، ص 520.
2- . سوره فصلت، ترجمه آیات 34 و 35.
3- . الخصال، ص 633.

دوستی و محبّت را می افزاید و کینه ها را از سینه ها بیرون می برد.(1)

همان گرامی صلی الله علیه و آله درباره اقسام نیّت ها در هدیه دادن، این گونه می فرماید: «هدیه سه گونه است: 1) کسی که به تو هدیه می دهد یا به خاطر کاری است که برایش انجام داده ای. 2) یا برای این است که رشوه ای در برابر کاری که برایش در آینده انجام می دهی. 3) یا فقط به خاطر رضای خداست و هیچ انتظاری از تو ندارد.(2)

واضح و روشن است هدیه ای موجبات تحکیم محبت در اجتماع را فراهم می کند و کینه ها را از دلها می زداید که فقطبرای رضای خدا باشد. این نکته مهم قابل یادآوری است که هدیه فقط امورات مادی نیست، بلکه بهترین هدیه کلام حکیمانه ای است که اسباب هدایت افراد جامعه می گردد و راه شقاوت و هلاکت را بر روی مردم می بندد. پیامر خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند:

بهترین هدیه ای که انسان مسلمان به برادر خود می دهد، سخن حکیمانه ای است که خداوند به سبب آن بر هدایت او بیفزاید و از هلاکت بازش بدارد.(3)

رُکن سوم: پرهیز از حسادت

اشاره

از جمله اسبابی که برای انسان مؤمن آرامش و آسایش را در زندگی دنیا

ص: 26


1- . نهج الفصاحه، ص 519.
2- . تحف العقول، ص 49.
3- . میزان الحکمه، ج 13، ص 15.

فراهم می نماید، و او را آسوده خاطر می کند، و در آخرت نیز اهل رستگاری و سعادت می گرداند، پرهیز نمودن از مرض مهلک حسادت است.

برخی از مهم ترین مسائل در این باب با هم می خوانیم:

1- نشانه ایمان

راغب اصفهانی حسد را این گونه تعریف نموده است:

اَلْحَسَدُ تَمَنّی زَوالِ نِعْمَةٍ مِنْ مُسْتَحَقٍّ لَهَا وَ رُبَّما کانَ فی ذلك سَعْیٌ فیزَوالَها؛(1)

حسد آرزوی از بین رفتن نعمت از کسی است که سزاوار داشتن آن است و بسا که این آرزو با کوشش به جهت از بین بردن آن همراه باشد.

تفاوت: نقطه مقابل حسد غبطه است. غبطه یعنی انسان آرزو کند که نعمتی همانند دیگران یا بیشتر از آن ها داشته باشد بی آن که آرزوی زوال نعمت کسی را داشته باشد.(2)

امام صادق علیه السلام غبطه را از خصوصیات مؤمن، و حسد را از نشانه های منافق شمرده می فرماید:

اِنَّ الْمُؤمِنَ یَغْبِطُ وَ لٰا یُحْسَدُ، وَ الْمُنافِقُ یَحْسُدُ وَ لا یَغْبِطُ؛(3)

مؤمن غبطه می خورد ولی حسد نمی ورزد، امّا منافق، حَسد می ورزد و غبطه نمی خورد.

ص: 27


1- . مفردات راغب، ص 118.
2- . اخلاق نراقی، ص 145.
3- . بحارالانوار، ج 73، ص 238.

توضیح: در برخوردهای اجتماعی و در نگاه به انسانی که ثروتمند است و در دنیا از رفاه مناسب برخوردار است، می توان به راحتی تفاوت دیدگاه مؤمن و منافق را مشاهده کرد زیرا دیدگاه مؤمن نسبت به او همیشه مثبت و معقول است و نظر منافق همیشه منفی و غیر منطقی است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: حسادت(1) جز در دو مورد روا نیست: رشک بردن به مردی که خداوند به او مال و ثروتی داده و او آنرا شب و روز انفاق می کند، و رشک بردن به مردی که خداوند به او قرآن عطا فرموده و او شبانه روز به او می پردازد.(2)

2- نکوهش حسدورزی

حسد یکی از پلیدترین رذائل اخلاقی و بیماریهای خطرناک روانی است که آرامش زندگی فرد و جامعه را به خطر می اندازد. در قرآن و روایات به شدّت مذمّت و نکوهش گردیده است. برای نمونه:

خدای متعال می فرماید:

«وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ»؛(3)

(ای پیامبر بگو) و از شرّ هر حسودی هنگامی که حسد می ورزد (به خدا پناه می برم).

ص: 28


1- . منظور حسادت در این روایت، غبطه است. رجوع کنید به بحارالانوار، ج 73، ص 238.
2- . الخصال، ص 76 و میزان الحکمه، ج 3، ح 4115.
3- . سوره فلق، آیه 5.

خدای متعال می فرماید:

«أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَآ آلَ إِبْرَاهِيمَالْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُم مُّلْكًا عَظِيمًا»؛(1)

یا این که به مردم (و پیامبر و خاندانش) بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشیده، حسد می ورزند؟ ما به آل ابراهیم (که یهود از خاندان او هستند نیز) کتاب و حکمت دادیم و حکومت عظیمی در اختیار آنها (و پیامبران بنی اسرائیل) قرار دادیم.

بُرید از امام باقر علیه السلام روایت کرده که در ضمن حدیثی در تفسیر آیه مذکور فرمودند: منظور از ناس که مورد حسد واقع شده اند مائیم.(2)

نحنُ الْمَحْسُودُونَ الَّذینَ قال اللهُ عَلیٰ مٰا آتانَا اللهُ مِنَ الْاِمامَةِ؛(3)

ما مورد حسادت هستیم، بواسطه امامتی که خدا به ما داده است.

افزون بر آن رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: خدای عزّوجلّ به موسی بن عمران وحی فرمود:

«ای پسر عمران، بر آنچه از فَضل خود به مردم داده ام حسد مَبَر و چشم های خود را بر آن مدوز و دلت را دنبال آن مدار، که حسود نسبت به نعمتهای من خشمگین است و از تقسیمی که میان بندگان خود کرده ام، جلوگیری می کند. و هر کس چنین باشد من از او نیستم و او از من نیست».(4)

ص: 29


1- . سوره نساء، آیه 54.
2- . کافی، ج 1، ص 205.
3- . الجوهر الثمین، فی تفسیر الکتاب المبین، سید عبدالله شُبّر ، ج2، ص 56.
4- . بحارالانوار، ج 73، ص 249.

امیرمؤمنان علی علیه السلام در مذمت حسد این گونه می فرماید:

اِیّاكَ وَ الْحَسَدَ، فَاِنَّهُ شَرُّ شِیمَةٍ وَ اَقْبَحُ سَجِیَّةٍ وَ خَلِیفَةُ اِبْلیسٍ؛(1)

از حسد بپرهیزید، بدرستی که حسد بدترین خصلت و زشت ترین خوی و خلق شیطان است.

از آنچه یاد شد، حسد یکی از امراض روحی خطرناک است که باید ریشه یابی شده و علل و انگیزه های آن مورد بررسی قرار گیرد تا بصورت جدّی و عزم راسخ درمان گردد. در غیر این صورت صاحب حسد، هرگز در زندگی و دنیا روی آرامش و آسایش نخواهد دید.

3- دشمن نعمتهای خدا

حسود در واقع داشمن نعمتهای خداست. ابن مسعود نقل می کند که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:

اَلا لا تُعادُوا نِعَمَ الله. قیلَ: یا رسول الله، مَنِ الَّذی یُعادی نِعَمَ اللهِ؟ قال: اَلَّذین یَحْسُدونَ النّٰاسِ؛(2)

هان، با نعمتهای خدا دشمنی نکنید. عرض شد: ای رسول خدا چه کسی با نعمتهای خدا دشمنی می کند؟ فرمود: آنان که به مردم حسادت می ورزند.

و در اهمیت ترک حسادت، همین بس که امام زین العابدین علیه السلام در فرهنگ نیایشی اسلام از آن به خدا پناه می برد و می فرماید:

ص: 30


1- . شرح غررالحکم آمدی، ج 2، ص 293.
2- . شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 315.

اَللهُمَّ اِنّی اَعوذُ بِكَ مِن هَیَجانِ الْحِرصِ... وَ غَلَبَةِ الْحَسَدِ...؛(1)

بار خدایا از شر و شور حرص و غلبۀ حسد به تو پناه می برم.

افزون بر آن، رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند:

اِنَّ لِنِعَمِ اللهِ اَعْداءٌ. قِیلَ ما اَعْداءُ نِعَمِ اللهِ یا رسول الله؟ قال: اَلَّذِینَ یَحْسُدُونَ مٰا اتٰاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ؛(2)

همانا برای نعمتهای خدا دشمنانی است. پرسیدند: دشمنان نعمتهای خدا چه کسانی هستند یا رسول خدا؟ فرمود: کسانی که نسبت به فضل خدا بر مردم حسادت می ورزند.

4- نشانه های حسود

آتش سوزان حسد همواره در اندرون حسود محبوس نمی ماند، بلکه به گونه های مختلف چون شعله سر برمی آورد و صاحبش را به مردم معرفی و رسوا می نماید. این حقیقت در روایات این گونه شاهد هستیم برای نمونه:

رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:

اَمّا عَلامَةُ الْحٰاسِدِ فَاَرْبَعَةٌ: اَلْغِیبَةُ، وَالتَّمَلُقُ وَ الشَمٰاتَةُ بِالْمُصیبَةِ؛(3)

حسود چهار نشانه دارد: غیبت کردن، چاپلوسی کردن و شاد شدن از گرفتاری دیگران.(4)

ص: 31


1- . صحیفه سجّادیه، دعای هشتم.
2- . بحارالانوار، ج 73، ص 255.
3- . تحف العقول، ص 22.
4- در همه نسخه ها همین سه نشانه ذکر شده و چهارمین نشانه افتاده است.

توضیح: حسود، وقتی شخصی حضور ندارد از او غیبت و بدگوئی می کند. وقتی حضور دارد در برابر او چاپلوسی می نماید، و در وقت گرفتاری و مشکلات دیگران اظهار خرسندی می نماید.

امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند:

یَکْفِیكَ مِنَ الْحاسِدِ اَنَّهُ یَغُمُّ فی وَقْتِ سُرُورِكَ؛(1)

برای شناخت حسود، همین بس که هنگام شادمانی تو، ناراحت می شود.

قرآن کریم می فرماید: منافقان از پیروزی مسلمانان ناراحت می شدند:

«إِن تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُواْ بِهَا»؛(2)

اگر برای شما رویداد خوشی باشد بد حال می شوند و اگر واقعه بدی به شما برسد خوشحال می شوند.

علاوه بر آن علی علیه السلام فرمودند:

اَلْحَسُودُ سَرِیعُ الْوَثْبَةِ، بَطیءُ الْعَطْفَةِ؛(3)

حسود زود خشم می گیرد و کینه اش از دل دیر می رود.

و نیز امام صادق علیه السلام فرمودند:

اَلنَّصِیحَةُ مِنَ الْحٰاسِدِ مَحالٌ؛(4)

خیرخواهی و راهنمایی از حسود محال است. (خیرخواهی برای مردم و راهنمایی از افراد حسود هرگز ممکن نیست).

ص: 32


1- . سفینة البحار، ج 1، ص 251.
2- . سوره آل عمران، آیه 120.
3- . بحارالانوار، ج 73، ص 256. میزان الحکمه، ج 3، ص 104.
4- . الخصال، ص 269.

گرچه حسود را نشانه های فراوانی است که در بیانات راهبردی پیشوایان دین بدانها اشاره شده است لکن همین مقدار که بدان بسنده نمودیم برای شناخت آنها و پرهیز از خصلت زشت و قبیح آنان کافی است. حسود، بدنی رنجور، روحی پژمرده دارد، در دنیا تنهاست و رفیقی ندارد و در آخرت شقی و بدبخت است.

5 - حکایت های حسادت

حکایت 1: در زمان هادی، خلیفۀ عباسی مردی توانگر و ثروتمند، همسایه ای داشت که از او پائین تر بود و بر او رشک می ورزید و حسادت می کرد، به هر حیله ای که می توانست دست زد ولی به مقصود خود نرسید. حسدورزی او به طول انجامید و با گذشت زمان بر غضب او افزوده شد. برده ای خردسالخرید و به تربیت وی همت گماشت و بسیار به او نیکی کرد. وقتی آن غلام جوان و نیرومند شد، به او گفت: فرزندم از تو کاری بزرگ طلب می کنم، در انجامش چگونه ای؟ گفت: بنده در برابر مولی و آن کسی که او را به نیکی پرورده، چگونه خواهد بود؟ سرورم به خدا قسم اگر فرمان دهی که خویش را در آتش افکنم، سر باز نمی زنم. ارباب از گفتارش خوشحال شد و او را به سینه چسبانده و بوسید و گفت: امیدوارم از کسانی باشی که خواسته ام را به خوبی برآوری. یک سال او را به حال خود گذاشت. آن گاه گفت: فرزندم، وقت کاری که تو را برای آن پرورده ام فرا رسیده است. غلام گفت: به آنچه خواهی فرمان ده که سراپا گوشم. ارباب گفت: همسایه ام

ص: 33

بر من چنان پیشی گرفته که مرگ او را دوست می دارم. غلام: هم اکنون او را خواهم کشت. ارباب: این را نمی خواهم. می ترسم نتوانی، اگر هم بتوانی او را بکشی آن را به من نسبت می دهند. من چنین اندیشیده ام که تو خود مرا بکشی و جسدم را بر بام او افکنی تا او را بگیرند و به جرم قتل من بکشند.

غلام: آیا خودت را با دست خودت می کشی؟ با این کار دلت تسکین نخواهد یافت. برای من نیز کشتن تو ناگوار است. ارباب: این حرفها را رها کن. من فقط تو را برای این کار پرورش داده ام. مرا از قصدم باز مدار که خاطرم جز با این کار آسوده نمی شود.

سرانجام، گفته غلام در وی اثر نکرد و به کشتن او رضایت داد. ارباب کاردی را با دست خود تیز کرد و به غلام سپرد و سه هزار درهم از مالش به او داده و گفت: پس از قتل من هرجا خواستی برو. پس از نیمه شب با هم به پشت بام منزل همسایه رفتند. غلام سر از تن او جدا کرد و صبح زود به شهر دیگری سفر کرد. همسایه را که مردی نیکوکار بود، دستگیر کرده و به جرم قتل به زندان انداختند. از اتفاق غلام در آن شهر، با یکی از آشنایان اربابش برخورد کرد، حال اربابش از وی پرسید او نیز ماجرا را برایش بازگو کرد. آن مرد گفته های غلام را به خلیفه گزارش داد. هادی عباسی، غلام را احضار کرد و از او توضیح خواست. او نیز ماجرا را شرح داد، هادی بسیار تعجب کرد. غلام و توانگر (همسایه) را که دستگیر کرده بود، آزاد کرد.(1)

ص: 34


1- . بحارالانوار، ج 73، ص 259 و 26. داستانهای اسلامی، ص 42.

حکایت2: حسد صفت خطرناکی است که در اولین روز آفرینش منجر به خشونت خانوادگی و برادرکشی گردید.(1)

براساس برخی تفاسیر عامل اصلی این خیانت بزرگ حسادت قابیل بر هابیل بود، او که طبق برخی نقل ها در خواب برادرش را کشت به دو جهت بر اوحسات کرد:

اوّل: هابیل گله دار بود گوسفند فربه و چاقی را قربانی کرد،قابیل که کشاورز بود یک دسته از محصولات نامرغوب خود را صدقه داد. قربانی هابیل پذیرفته شد و قربانی قابیل رد شد در نتیجه او به برادر خود حسادت ورزید.

دوم: همسر هابیل زیباتر از همسر قابیل بود، از این جهت او به برادرش حسد ورزید و نقشه قتل او را ریخت.(2)

رُکن چهارم: هم نشینی با خوبان

اشاره

هم نشینی با اهل خیر و نیکان، عامل ممتازی است که در حیات طیّبه انسان مؤمن تأثیر فوق العاده ای دارد. مجالست و معاشرت با خوبان انسان را در زمرۀ خوبان، و در راه شایستگان قرار می دهد. و فرجامی نیکو برای انسان مؤمن رقم می زند، از طرف دیگر مجالست و هم نشینی با افراد ناباب، عامل تیره بختی درجات دنیوی و شقاوت اخروی را ببار می آورد. برخی از موارد مفید و مختصر در این عرصه با هم مرور می کنیم:

ص: 35


1- . سوره مائده، آیات 27 - 31 در این باره می باشد.
2- . تفسیر کبیر فخررازی، 11 / 203 و گفتار رفیع، ج 2، ص 75.
1- تأثیر هم نشین در سرنوشت

فرزند بشر در تمام ایام عمر از دوران کودکی و نوجوانی تا روزگار کهولت و پیری همواره نیازمند به رفاقت و دوست و هم نشین است. ناگفته واضح است که انسان از دوست شایستهمسرور و خوشحال می شود و از تنهایی و نداشتن هم نشین رنج می برد.

امّا نداشتن رفیق و هم نشین شایسته و دوست صمیمی مایه محرومیت هایی در زندگی دنیا و تأثیراتی در جهان آخرت است. ولی مصیبت بسیار بزرگ رفاقت و هم نشینی با عناصر فاسد و گناهکار است.

زیرا این خیل دوستان با القائات شیطانی رفیق خود را به گمراهی و ناپاکی سوق داده و با وسوسه های منحرف کننده به انواع گناه و پلیدیها می کشانند. آری کسی که رفیق خوب ندارد تنها به پاره ای از نعمت ها نرسیده و از کمالاتی که ممکن بود بر اثر رفیق شایسته نصیبش شود محروم گردد. ولی آن کسی که رفیق و هم نشین ناباب دارد، نه تنها با مصاحبت او به کمالات عالی تری نمی رسد، بلکه کمالات فطری و فضائل طبیعی خود را نیز از دست می دهد و در نتیجه به محرومیت ها و آلام دنیوی و هم چنین کیفرهای اخروی دچار می شود و موقعی که محروم ماند و دین و دنیا و آخرتش تباه شد، بیدار و هوشیار می شود و اظهار ندامت می نماید. که هیچ فایده ای برایش ندارد. خدای متعال در قرآن سرانجام اینگونه هم نشینها و مصاحبتهای نامیمون و نامبارک را اینگونه بیان می دارد:

ص: 36

«يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا»؛(1)

ای وای بر من ایکاش فلان مرد پلید و گناهکار را بدوستی نمی گرفتم و به مصاحبت او تن نمی دادم.

و هم چنین می فرماید:

«الْأَخِلَّاء يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ»؛(2)

دوستان در آن روز (قیامت) دشمن یکدیگرند، مگر پرهیزگاران.

افزون بر آن، امام صادق علیه السلام در این باره فرمودند:

مَنْ یَصْحَبُ السَّوْءَ لا یَسْلَمَ؛(3)

«کسی که با رفیق بد هم نشین شود سالم نمی ماند و سرانجام به ناپاکی آلوده می شود».

2. شایستگان هم نشینی
اشاره

یکی از آموزه های بسیار مهم که در تأمین سعادت و خوش بختی انسان تأثیر فوق العاده دارد، و در فرهنگ اسلام بیان گردیده، اوصاف شایستگان رفاقت و هم نشینی است.

این حقیقت در بیانات راهبردی پیشوایان دین، این گونه مشاهده می گردد. برای نمونه:

از معصوم علیه السلام روایت شده که:

ص: 37


1- . سوره فرقان، آیه 28.
2- . سوره زخرف، آیه 67.
3- . مستدرک الوسائل، ج 1، ص 65.

اِذا اَراد الله بِعَبدٍ خَیْراً رَزَقَهُ اللهُ خَلیلاً صٰالِحاً اِن نَسِ-یَ ذَکَّرَهُ وَ اِنْذَکَرَ اَعٰانَهُ؛(1)

هرگاه خدا اراده خیری به بنده اش داشته باشد، دوست شایسته و صالحی نصیب او می گرداند، اگر خدا را فراموش کرد او را متذکر کند و اگر بیاد خدا باشد، او را یاری نماید.

برخی از افرادی که شایسته دوستی و هم نشینی هستند به قرار زیر است:

الف: خردمندان (عاقل)

امام علی علیه السلام در این باره فرمودند:

اَکْثَرُ الصَّلاحِ وَ الصَّوابِ فی صُحْبَةِ اُولِی النُهیٰ و الْاَلْبابِ؛(2)

مصاحبت و هم نشینی با دوست خردمند، زندگانی روح است.

افزون بر آن، حضرت علیه السلام در بیانی نورانی و راهبردی فرمودند: از مصاحبت با خردمند نگران مباش هرچند او را کریم و بخشنده نیابی، امّا از خرد او بهره مند شو و از اخلاق بدش دوری کن، هم نشینی با آدم کریم و بخشنده را هرگز فرومگذار، هرچند از خرد او سودی نگیری، امّا با عقل خود از کرم او بهره مند شو و تا توانی از فرومایه نابخرد بگریز.(3)

ص: 38


1- . خیر و برکت در قرآن و حدیث، ص 205.
2- . غررالحکم، ح 3129.
3- . الکافی، ج 2، ص 638.
ب: عالمان راستین

یکی دیگر از کسانی که هم نشینی با آنان، سبب کسب زندگی سعادتمندانه و موفق در دنیا و آخرت می گردد، هم نشینی و مصاحبت با علمای ربّانی است. این فرایند در آینه روایات این گونه می بینم:

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

اَسْعَدُ النّاسِ مَنْ خالَطَ کِرامَ النّاسِ.

خوش بخت ترین مردم کسی است که با مردمان بزرگوار بیامیزد (هم نشین باشد).

امام علی علیه السلام در این باره فرمودند:

در شگفتم از کسی که رغبت به داشتن یاران بسیار دارد، چگونه با دانشمندانِ خردمند پرهیزگار هم نشینی نمی کند، تا از فضایل آنها بهره گیرد و در پرتو دانش آنها هدایت شود و مصاحبت آنان، او را آراسته گرداند؟.(1)

افزون بر آن رسول خدا صلی الله علیه و آله ، هم نشینی با علمای ربّانی را، مصاحبت با خود و پروردگار جهان دانسته می فرماید:

هرکس به استقبال دانشمندان رود، مرا استقبال نموده است و هر کس به دیدار دانشمندان رود مرا دیدار کرده است، و هر کس با عالمان نشیند با

ص: 39


1- . میزان الحکمه، ج 6، ص 195.

من نشسته است، و هر کس با من نشیند، چنان است که با پروردگار من هم نشینی کرده است.(1)

از آنچه بیان شد، دانشمندان و علمای ربّانی در نزد خدای متعال دارای جایگاه رفیع و عالی بوده، و عامل هدایت جامعه و مردم به سوی خدا و سعادت و رستگاری می باشند. از این رو هم نشینی و مجالست با آنها یکی از راههای کسب زندگی خوب و سعادتمند در دنیا و آخرت است. از این رو امام علی علیه السلام فرمودند: «با دانشمندان بنشین تا بردانشت افزوده گردد، تربیت و ادبت نیکو گردد، و روانت پاکیزه شود».(2)

ج: نیکوکاران

از شمار دیگر کسانی که هم نشینی با آنان مورد سفارش اکید در فرهنگ روایی اسلام است، وارستگان و نیکوکاران است.

1. امام علی علیه السلام در این باره فرمودند:

صٰاحِبِ الْحُکَماءَ و جالِسِ الحُلَماءَ، وَ اَعْرِضْ عَنِ الدُّنیا، تَسْکُنْ جَنَّةَ اَلْمَأویٰ؛(3)

با حکیمان مصاحبت کن و با بردباران هم نشین شو، و از دنیا روی گردان، تا در بهشت مأویٰ ساکن شوی.

2. همان گرامی علیه السلام در این باره فرمودند:

ص: 40


1- . کنزالعمال، ح 2888.
2- . غررالحکم، ح 4786.
3- . غررالحکم، ش 5838.

قارِنْ اَهلَ الْخَیْرِ تَکُنْ مِنْهُمْ وَ بایِنْ اَهلَ الشَرِّ تَبِنْ عَنْهُمْ؛(1)

با نیکوکاران هم نشین شو تا از آنان باشی، و از بدکاران دوری کن تا از زمرۀ آنان جدا شوی.

3. افزون بر آن امام حسن علیه السلام در سفارش به جُناده که در بستر بیماری که به رحلت آن حضرت انجامید، فرمودند:

با کسی هم نشینی کن که هرگاه با او مصاحبت کنی مایه آراستگی تو شود و هرگاه خدمتش کنی تو را حفظ کند و هرگاه از او کمکی بخواهی، کمکت کند و هرگاه سخنی بگویی، سخن تو را باور کند و هرگاه دستت را به احسان سوی او دراز کنی، او تو رادر این راه کمک رساند، و هرگاه عیبی از تو دیده شد، آن را بپوشاند، و هرگاه کار خوبی از تو دید آن را در نظر داشته باشد، و هرگاه چیزی از او خواستی بتو بدهد و هرگاه زبان به خواهش نگشودی، او (در بخشش) پیش دستی کند، و هرگاه مصیبتی به او رسید ناراحت شوی.(2)

3- بهترین هم نشین

انسان ها ظاهری زیبا و منظم دارند و کمتر انسانی را از ظاهرش می شود شناخت، برای همین خوبان همیشه در برگزیدن دوست و هم نشین در سختی هستند و یکی از مشکل ترین انتخابهای زندگی است.

ص: 41


1- . نهج البلاغه، نامه 31.
2- . بحارالانوار، ج 44؛ ص 139.

امّا در بیانات راهبردی پیامبران الهی معیارهایی برای تشخیص هم نشین خوب شاهد هستیم. برخی از آنها به قرار زیر است:

1- ابن عباس می گوید: در خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله بودیم، پرسیدند: بهترین هم نشین چه کسی است؟ حضرت فرمودند:

مَنْ ذکَّرَکُمْ بالله رُؤْیَتَهُ، وَ زادَکُمْ فی عِلمِکُمْ مَنطِقُهُ، وَ ذَکَّرَکُمْ بِالْآخِرَةِ عَمَلُهُ؛(1)

آن کس که دیدن او شما را به یاد خدا اندازد، و گفتارش بر دانش شما بیفزاید. و اعمال و رفتارش شما را به یاد آخرت اندازد.

افزون بر آن از حضرت مسیح علیه السلام پرسیدند: با چه کسی هم نشینی کنیم؟ آن حضرت سه گروه را برای هم نشینی ترجیح و معرفی فرمودند:

1. کسی که سخنش تو را به کردار نیک وادارد «در دوستی با او بر کار خیرت افزوده شود».

2. کسی که دیدارش تو را به یاد خدا اندازد.

3. کسی که کردارش، شوق تو را به آخرت بیشتر کند.(2)

4- پیامد هم نشین بد

در عصر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در میان مشرکان، دو نفر به نام عقبه و اُبَیْ با هم دوست بودند. عقبه، سخاوتمند و بلندنظر بود، هر زمان که از

ص: 42


1- . بحارالانوار، ج 15، ص 157.
2- . محجة البیضاء، ج 3، ص 288.

مسافرت برمی گشت، دوستان و بستگان را به مهمانی دعوت می کرد. با آن که در صف مشرکان بود، دوست داشت که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را نیز میهمان کند. در مراجعت از یکی از مسافرت ها، سفره گسترده ای ترتیب داد و جمع زیادی را از جمله پیامبر صلی الله علیه و آله را دعوت کرد.

مهمانها آمدند و کنار سفره غذا نشستند، پیامبر صلی الله علیه و آله نیز وارد شد و کنار سفره نشست، ولی از غذا نخورد و به عقبه فرمود: «من از غذای تو نمی خورم مگر این که به یکتائی خداوند، و رسالت من گواهی دهی».

عقبه نیز به یکتائی خدا و رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله گواهی و به این ترتیب مسلمان شد. این خبر به گوش دوست عقبه رسید (اُبَی). نزد عقبه آمد و شدیداً به وی اعتراض کرد و حتی گفت: تو از مسیر حقّ منحرف شده ای.

عقبه گفت: من منحرف نشده ام. ولی ایشان بر من وارد شد و حاضر نبود از غذایم بخورد جز این که به یکتائی خدا و رسالت او گواهی بدهم و من شرم داشتم که او سر سفره من بنشیند و غذا نخورده برخیزد.

اُبَی گفت من از تو خشنود نمی شوم مگر این که در برابر محمد بایستی و او را توهین کنی و... عقبه فریب خورد و از اسلام خارج شد و در جنگ بدر در صف کافران بود و در همان جنگ به هلاکت رسید.

دوست ناباب او، اُبَی نیز دو سال بعد در جنگ اُحد در صف کافران

ص: 43

بود و به دست رزم آوران اسلام کشته شد.(1)

تا توانی می گریز از یار بد *** یار بد، بدتر بود از مار بد

مار بد تنها تو را بر جان زند *** یار بد بر جان و بر ایمان زند

ص: 44


1- . مجمع البیان، ج 7، ص 167. داستان دوستان، ص 727.

دروازه دوم: راز شادمانی در آخرت

اشاره

بر بالای دروازه دوم بهشت نوشته شده بود: (لا اله الا الله، محمّد رسول الله، علیّ ولی الله).

برای هر چیز راه و چاره ای است. و چاره شادمانی در آخرت چهار چیز است:

راز اوّل: مَسْحُ رَأسِ الْیَتامیٰ: دست محبت بر سر یتیمان کشیدن

راز دوم: والتَعَطُفُ عَلَی الْاَرامِلِ: بر بیوگان مهربانی نمودن

راز سوم: والسَّعیُ فی حوائجِ المُسْلِمینَ: در رفع نیاز مسلمانان تلاش نمودن.

راز چهارم: وَ تَفَقُدُ الْفُقَراءِ والْمَساکینَ.(1)

و از تهیدستان و مساکین دلجویی نمودن

ص: 45


1- . بحارالانوار، ج 8، ص 144.

راز اوّل: یتیم نوازی

اشاره

همۀ انسانها خواستار شاد زیستن و شادمانی حیات اخروی هستند، امّا راه رسیدن به آن را نمی دانند. یا اشتباه می کنند و سراغ عوامل و اسباب دیگری می روند. امّا مشاهده رسول خدا صلی الله علیه و آله و مکتوبات بالای دروازه دوم بهشت به ما می آموزد که، یکی از رازهای شادمانی در دنیا و آخرت، سرپرستی و نوازش یتیمان است.

برخی مطالب مفید و راهگشا در این عرصه به قرار زیر است:

1- احساس مسئولیت در برابر یتیمان

یتیمان بیش از دیگر مددجویان مورد توجه خدای سبحان هستند. این حقیقت در قرآن با تعبیرهای گوناگون بیان شده است برای نمونه:

خدای متعال می فرماید:

«أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى * وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى *وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى *فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ»؛(1)

مگر تو را کودکی یتیم نیافت پس به تو پناه داد. و تو را، راهنیافته یافت پس هدایت کرد. و تو را تهیدست یافت پس توانگرت کرد. پس تو نیز یتیم را خوار و مغلوب نکن که خود درد یتیمی را احساس کرده ای.

ص: 46


1- . سوره ضحی، آیه9.

«وَلاَ تَقْرَبُواْ مَالَ الْيَتِيمِ إِلاَّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ»؛(1)

و از نزدیک شدن به مال یتیم جز به روشی نیکو که باعث حفظ اموال او می شود، بپرهیزید تا به توانائی خود برسد (بالغ شود و به رشد لازم برسد).

«وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْيَتَامَى قُلْ إِصْلاَحٌ لَّهُمْ خَيْرٌ»؛(2)

از تو درباره یتیم ها سؤال می کنند بگو: اصلاح امور آنان بگونه ای که بر ایشان سودمند باشد نیکی است.

افزون بر آن، در روایات معصومین علیهم السلام نیز معارف و رهنمودهای فراوانی درباره یتیمان آمده است. برای نمونه: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: خداوند بر نیکی نمودن به یتیمان به سبب جدائی آنان از پدرانشان ترغیب نموده و فرموده است: فمَنْ صٰانَهُمْ صٰانَهُ الله. هرکس از آنان حفاظت کند خدا از وی حفاظت کند.(3)

امیرمؤمنان علی علیه السلام در این باره فرمودند:

الله اللهُ فی الْایْتامِ فَلا تُغِبُّوا اَفْواهَهُمْ وَ لا یَضِیعُوا بحَضْرَتِکُمْ؛(4)

خدا را، خدا را درباره یتیمان در نظر داشته باشید تا مبادا دهانهایشان از غذای شما محروم شود و در حضور شما تباه شوند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

ص: 47


1- . سوره انعام، آیه 152.
2- . بقره، آیه 220.
3- . بحارالانوار، ج 75، ص 12؛ مفاتیح الجنان، ص 398.
4- . اصول کافی، ج 7، ص 51 و همان.

برترین خانه های شما، خانه ای است که در آن به یتیمی نیکی شود. و بدترین خانه های شما، خانه ای است که در آن بر یتیم بدی شود.(1)

امیرمؤمنان علی علیه السلام درباره یتیم فرمودند:

ادِّبِ الْیَتیمَ مِمّا تُؤَدِّبُ مِنْهُ وَلَدَكَ.(2)

یتیم را مانند کودک خود ادب و تربیت نما.

بنابراین، توجه و احساس مسئولیت درباره یتیمان در ابعاد فردی، اجتماعی، اقتصادی و تربیتی لازم و ضروری است و مورد سفارش اکید آیات وحی و بیانات هدایتگر پیشوایان دین است.

2- یتیم نوازی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

کودکی یتیم به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله آمد وگفت: پدرم از دنیا رفته، مادرم بینوا و بی بضاعت است. خواهرم شوهر و سرپرست ندارد، از چیزهایی که خدا به تو عنایت فرموده به من اطعام کن تا خداوند خشنود گردد.

پیامبر صلی الله علیه و آله تحت تأثیر قرار گرفت و به او فرمود: چقدر نیکو سخن گفتی؟ سپس به بلال حبشی فرمود: با شتاب به حجره های همسران من برو و جستجو کن، اگر چیزی از طعام هست بیاور. بلال رفت و بعد از جستجو، مقداری خرما که 21 عدد بود، یافت و به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله آورد، پیامبر صلی الله علیه و آله خرماها را سه قسمت کرد، هفت عدد آن را به کودک

ص: 48


1- . مستدرک الوسائل، ج 2، ص 474 و همان.
2- . وسایل الشیعه، ج 21، ص 479.

یتیم داد و فرمود: هفت عدد آن به مادرت، و هفت عدد آن به خواهرت بده.

آن یتیم در حالی که خوش حال بود از نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفت، در این هنگام یکی از اصحاب (معاذ) برخاست و دست نوازش بر سر آن کودک کشید و با گفتاری مهربانانه کودک را تسلی داد. پیامبر صلی الله علیه و آله به معاذ فرمود:

ای معاذ، تو و این کار تو را دیدم، همین قدر بدان، هر کس سرپرستی یتیمی کند و دست نوازش بر سر او کشد، خداوند به هر موئی که از زیر دستش می گذرد حسنه و پاداش خوبی به او می دهد، گناهی از گناهان او را محو می کند، و بر درجه و مقاممعنوی او می افزاید.(1)

3- امام علی علیه السلام و یتیم نوازی

امیرمؤمنان علیه السلام شبی از کنار خانه زن تهیدستی گذشت که فرزندانی خردسال داشت و آنان از گرسنگی می گریستند و مادرشان آنان را سرگرم می کرد تا بخوابند. آن زن دیگی بر اجاق نهاده بود که در آن جز آب چیزی نبود، تا آنها بپندارند که در دیگ غذائی در حال پختن است.

امیرمؤمنان علیه السلام از حال آن زن باخبر شد و با قنبر به سوی خانه خود رفت و ظرف کوچکی خرما و کیسه ای آرد و کمی روغن و برنج و نان

ص: 49


1- . تفسیر مجمع البیان، ج 10، ص 503. داستان دوستان، ص186.

برداشت و بر دوش کشید. قنبر از حضرت خواست تا وی آن را بر دوش گیرد. امّا امام علیه السلام نپذیرفت.

با رسیدن به خانه آن زن از او اجازه خواست و وارد شد. پس مقداری برنج و روغن در دیگ ریخت و پس از پختن آن، برای کودکان در ظرف غذا ریخت و به آنان فرمود: بخورید. پس از سیر شدن آنان. امام علیه السلام بر دست و پای خود گِرد اطاق می کشت و بع بع (تقلید صدای حیوان) می کرد. کودکان با مشاهدهاین حالت، خندیدند. پس از خروج از خانه، قنبر پرسید: سرورم، امشب رفتاری شگفت آور از شما دیدم و راز برخی از آنها دانستم، ولی سبب گردش شما بر روی دست و پا و تقلید صدای بع بع حیوان را نفهمیدم. امام علیه السلام فرمود: ای قنبر، چون وارد خانه شدم، کودکان از شدّت گرسنگی گریه می کردند. دوست می داشتم وقتی از نزد آنان خارج می شوم آنها در حال سیری بخندند و دلیل دیگری نداشت.(1)

4- ارزش سرپرستی یتیمان

یکی از آموزه های راهبردی اسلام در بُعد اجتماعی و معاشرت با مردم، بویژه یتیمان، برطرف نمودن نیازهای مادی، عاطفی و معنوی آنهاست. به بیان دیگر سرپرستی آنان را بعهده گرفتن است که در فرهنگ قرآن و روایات از ارزش فوق العاده ای برخوردار است، زیرا سبب سرور و شادمانی یتیمان می شود. برای نمونه:

ص: 50


1- . کشف الیقین، ص 115. و مفاتیح الحیاة، ص 399.

خدای متعال درباره اوصاف پرهیزگاران می فرماید:

«وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّآئِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ...»؛(1)

و مال خود را با همۀ علاقه ای که به آن دارد، به خویشاوندان ویتیمان و مستمندان و واماندگان در سفر و سائلان و بردگان انفاق می کند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

اِنّ فِی الْجَنَّةِ داراً یُقالُ لَهٰا: دارُ الْفَرَحِ، لا یَدْخُلُها اِلّا مَنْ فَرَحَ یَتامَی الْمؤْمِنینَ؛(2)

در بهشت سرائی است که به آن «شادی سرا» می گویند، و تنها کسی وارد آن می شود که ایتام مؤمنان را شاد سازد.

همان گرامی درباره سرپرستی، و اداره نمودن فرزندان یتیم فرمودند:

اَنا و کافِلُ الْیَتیمِ کهاتَیْنِ فِی الْجَنّةِ اِذا اتَّقیٰ اللهُ عَ-زَّوجَلَّ وَ اَشارَ بِالسَّبابَةِ وَ الْوُسْطیٰ؛(3)

من و سرپرست یتیم، در صورتی که از خداوند عزّوجلّ پروا کند، در بهشت مانند این دو (انگشت اشاره و میانی) کنار هم هستیم.

همان گرامی صلی الله علیه و آله فرمودند:

هر کس سه یتیم را سرپرستی کند، مانند کسی است که شبش را به

ص: 51


1- . سوره بقره، آیه 177.
2- . میزان الحکمه، ج 13، ص 565.
3- . تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 597.

عبادت و روزش را به روزه گذراند و شبانه روز در راه خدا شمشیر کشد. من و او در بهشت برادریم، هم چنانکه این دو در کنار یکدیگرند. و انگشت نشانه و میانی خود را به همچسبانید.(1)

حکایت: حضرت امام صادق علیه السلام از پدران گرامی خویش علیهم السلام روایت کرده که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «حضرت عیسی بن مریم علیه السلام از کنار قبری گذشتند که صاحب آن قبر را عذاب و شکنجه می دادند. سال بعد از کنار همان قبر گذشت، مشاهده فرمودند که او در حال عذاب نیست. عرض کرد: ای پروردگار من، سال پیش از کنار این قبر گذشتم، و صاحب آن را عذاب و شکنجه می دادند و سپس سال بعد از کنار آن گذشتم و او را معذّب ندیدم؟ خداوند عزّوجلّ به او وحی فرمود که: ای روح خدا، همانا او فرزند صالح و شایسته ای داشت، او بزرگ شد و راهی را اصلاح کرد، یتیمی را سرپرستی نمود، پس به خاطر عمل فرزندش آمرزیده شد.(2)

5 - ارشاد فرهنگی

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: از یتیمی که پدرش را از دست داده سخت تر، یتیمی است که از امام خود بریده شده و توان دسترسی به او را ندارد، و حکم و مسائل دینی مورد ابتلایش را نمی داند.

بدانید هر کس از شیعیان ما که به علوم ما آگاه باشد، این شخص که

ص: 52


1- . میزان الحکمه، ج 13، ص 565.
2- . امالی صدوق، ص 251.

به شریعت ما آگاه نیست و دسترسی به ما ندارد، (هم چون) یتیمی است در دامان او.

بدانید که هر کس او را ارشاد و هدایت کند و شریعت و احکام ما را به او بیاموزد در جمع بهشتیان برین با ما خواهد بود.(1)

امام حسن علیه السلام فرمودند:

برتری کسی که یتیم آل محمّد را که از سرپرستان خود جدا شده و در جهل فرو رفته است، سرپرستی کند و او را از جهل بیرون آورد، و امور مشتبه را برای او روشن سازد، بر کسی که یتیمی را سرپرستی کند و به او آب و غذا بدهد. کَفَضْلِ الشَّمْسِ عَلَی السُّهیٰ؛ مانند برتری خورشید بر ستاره سُهیٰ است.(2)و(3)

امام حسین علیه السلام فرمودند:

هرکس یتیمی از ما را که به سبب در خفا و استتار بودن ما، به ما دسترسی ندارد سرپرستی کند و از علوم که نصیب او شده است، در اختیار وی بگذارد و او را راهنمایی و هدایت کند.

خداوند عزّوجلّ می فرماید:

ای بنده کریم و غم خوار، من به کرم و بخشندگی از تو سزاوارترم. ایفرشتگان من، به تعداد هر حرفی که به او آموخته است، هزار هزار قصر در بهشت برایش بسازید و از دیگر نعمتهای که در خور این قصرهاست به آنها اضافه کنید.(4)

ص: 53


1- . بحارالانوار، ج 2، ص 2.
2- . مجمع البحرین، ج 2، ص 899 و میزان الحکمه، ج 13، ص 570.
3- . ستاره کوچکی است از ستارگان دبّ اکبر.
4- . بحارالانوار، ج 2، ص 4.

حکایت: امام حسین علیه السلام از مردی پرسید: از این دو کار کدام را بیشتر دوست داری؟

1. شخصی تصمیم بر کشتن مسلمان ناتوانی دارد، او قادر بر دفاع نیست، او را نجات دهی.

2. دشمنی قصد گمراهی او را از راه راست گرفته است و تو آن مسلمان را از بن بست نجات دهی و با ادلّه و بیان قاطع آن دشمن بی دین را طرد کنی تا به آن مسلمان آسیب دینی نرساند.

آن مرد گفت: نجات آن مؤمن را از انحراف آن دشمن ناصبی، بیشتر دوست دارم، چون خداوند در قرآن فرموده:

«مَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا»؛(1)

و هر کس انسانی را از مرگ نجات دهد، چنان است که گوئی همۀ مردم را زنده کرده است.(2)

امام حسین علیه السلام با سکوت خود، انتخاب آن مرد را تأیید کرد.

6 - ره آورد سرپرستی یتیم

یکی از آموزه های مهم فرهنگ اسلام، بیان آثار ارزشمند رسیدگی به یتیمان است برخی از آنها به قرار زیر است:

1- مهربانی) رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

تَحنَّنُوا عَلیٰ اَیْتامِ النّاسِ یُتَحَنَّنْ عَلیٰ اَیْتامَکُمْ؛(3)

ص: 54


1- . سوره مائده، آیه 32.
2- . داستان دوستان، ص 108.
3- . امالی صدوق، ص 94.

با یتیمان مردم مهربانی کنید، تا با یتیمان شما مهربانی شود.

نکته: آثار وضعی مهربانی با یتیمان این است که با یتیمان شما هم مهربانی شود و برعکس.

2- نرم شدن دل) رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

1) هر یک از شما به سنگدلی خود پی برده است، به یتیمی نزدیک شود و با وی مهربانی کند و دست بر سرش کشد، در این صورت قلبش به اذن خدا نرم شود. زیرا برای یتیم حقّی است.

2) در روایت دیگر فرمودند: وی را بر سر سفره خود بنشاند و دست بر سرش بکشد، تا قلبش نرم گردد.(1)

3- اکرام) رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

مَنْ اَکْرَمَهُمْ اَکْرَمَهُ الله؛(2)

هر کس یتیمان را گرامی بدارد، خداوند تعالی وی را گرامیخواهد داشت.

4- بهشت) رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

اِنَ الْیَتیمْ اِذا بَکیٰ اهْتَزَّ لَهُ الْعَرْشُ، فَیَقُولُ الرَّبُّ تَبارَكَ وَ تَعالیٰ: مَنْ هٰذا الَّذی اَبْکیٰ عَبْدِیَ الَّذی سَلَبْتُهُ اَبَوَیْهِ فی صِغَرِهِ؟ فَوَعِزَّتی وَ جَلالی لا یُسْکِنُهُ اَحَدٌ اِلّا اَوْجَبَ لَهُ الْجَنّةَ؛(3)

هرگاه یتیم بگرید، عرش برای او بلرزد و پروردگار متعال می فرماید:

ص: 55


1- . الفقیه، ج 1، ص 88.
2- . بحارالانوار، ج 75، ص 12.
3- . ثواب الاعمال، ص 200.

کیست آنکه بنده مرا که در کودکی پدر و مادرش را از او گرفتم، به گریه در آورده؟ به عزّت و جلالم سوگند کسی او را آرام نمی کند مگر این که بهشت را بر او واجب می کنم.

همان گرامی صلی الله علیه و آله فرمودند:

یا عَلِیُّ، مَن کَفیٰ یَتیماً فی نَفَقَتِهِ حَتّیٰ یَسْتَغْنی وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةَ اَلْبته؛

ای علی، هر کس با مال خود نیازهای یتیمی را برآورد تا او بی نیاز شود، البته بهشت بر او واجب می شود.(1)

5 - برترین غرفه های بهشت) امام باقر علیه السلام در این باره فرمودند:

اَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ مِنَ الْمؤمنینَ اسْکَنَهُ اللهُ فی اَعْلیٰ عِلِّیینَ فی غُرَفٍ فَوْقَ غُرَفٍ فی مَحلِّ الشَ-رَفِ کُلِّ الشَ-رَفِ مَنْ آوَی الْیَتیمَ وَ نظَرَ لَهُ فَکانَ لَهُاَباً رَحیماً؛(2)

چهار چیز است که در هر یک از مؤمنان باشد، خدا وی را در برترین درجه در غرفه ای برتر از همه غرفه ها در جایگاهی بسیار شریف جای می دهد؛ کسی که یتیم را پناه دهد و به او توجه کند و برایش پدری مهربان باشد.

7- پیامدهای یتیم آزاری

خدای متعال در قرآن می فرماید:

ص: 56


1- . من لایحضره الفقیه، ج4، ص 372؛ مفاتیح الحیاة، ص 402.
2- . امالی مفید، ص 167؛ مفاتیح الحیاة، ص 403.

«إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا»؛(1)

کسانی که اموال یتیمان را به ناحق می خورند، جز این نیست که آتشی در شکم خود فرو می برند، و به زودی در آتش فروزان درآیند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

شَرُّ الْمَآکِلِ اَکْلُ مٰالِ الْیَتیمِ ظُلْماً.(2)

بدترین خوراکها، به ناحق خوردن مال یتیم است.

همان گرامی صلی الله علیه و آله فرمود:

چون به معراج برده شدم، گروهی را دیدم که آتش در شکمشان ریخته می شد و از پشت آنان خارج می شد، پرسیدم: ای جبرئیل، این ها چه کسانی هستند؟ فرمود: کسانی هستند که از روی ستم اموال یتیمان را خورده اند.(3)

امام باقر علیه السلام فرمودند:

به راستی خداوند خوردن مال یتیم را به دو عقوبت تهدید کرده است: عُقُوبَةٌ فِی الدُّنْیا وَ عُقُوبَةٌ فِی الْآخِرَةِ؛(4) عقوبتی در دینیا و عقوبتی در آخرت.

ص: 57


1- . سوره نساء، آیه 10.
2- . امالی صدوق، ص 577 و میزان الحکمه، ج 13، ص 567.
3- . وسایل الشیعه، ج 17، ص 248.
4- . الفقیه، ج 3، ص 565.

امام صادق علیه السلام فرمود:

در کتاب علی علیه السلام آمده که کیفر خورنده مال یتیم در دنیا پس از وی به فرزندانش می رسد (و این اثر وضعی رفتار اوست که به فرزندش می رسد) و وبال آن در آخرت دامنگیر خودش می شود.(1)

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند:

روز قیامت عدّه ای از گورهایشان بیرون می آیند، درحالی که از دهانشان آتش زبانه می کشد عرض شد: مَنْ هٰؤلاء؟ قال: الّذِینَ یَأْکُلُونَ اَمْوالَ الْیَتامیٰ... .(2) اینها چه کسانی هستند؟ فرمود: کسانی که اموال یتیمان را می خورند.

8 - چرا خوردن مال یتیم حرام است؟

1- امام صادق علیه السلام در پاسخ به سؤال از گناهان کبیره، فرمود: یکی از آنها به ناحق خوردن مال یتیم است.(3)

2- امام رضا علیه السلام در نامه خود به محمد بن سنان درباره تحریم خوردن مال یتیم نوشت: (خداوند)، به ناحق خوردن مال یتیم را به این دلیل حرام فرموده که مفاسد زیادی در این کار می باشد:

اوّل: اینکه هرگاه مال یتیم را به ناحق بخورد، در کشتن تو کمک کرده است. زیرا یتیم بی نیاز نیست و نمی تواند خودش را اداره کند و روی پای خودش بایستد و کسی را هم مانند پدر و مادر ندارد که او را

ص: 58


1- . وسایل الشیعه، ج 17، ص 247.
2- . تفسیر عیاشی، ج 1، ص 225. میزان الحکمه، ج 13، ص 576.
3- . بحارالانوار، ج 75، ص 10.

سرپرستی کند. بنابراین وقتی مال یتیم را بخورد مثل این است که او را کشته و به فقر و بیچارگی اش کشانده است... .

دوم: ... و این باعث می شود که وقتی یتیم به سن بلوغ رسید و بزرگ شد درصدد انتقام گیری برآید و میان آنها کینه و دشمنی و نفرت بوجود می آید تا جایی که یکدیگر را از بین می برند.(1)

راز دوم: مهربانی با نیازمندان

اشاره

از جمله اسباب شادمان نمودن نیازمندان معاشرت نیکو همراه با مهربانی و عطوفت با آنان است. مهرورزی با تهیدستان به هنگام معاشرت سبب افزایش تحمّل آنان در گذراندن زندگی خویش و سختی نیازمندی می گردد، و از طرف دیگر موجبات شادمانی انسان مؤمن یاری دهنده در زندگی دنیا و عقبی می شود. برخی از مطالب سودمند و راهبردی در این عرصه با هم مرور می نمائیم:

1- مهربانی، هدیه الهی

مهربانی به عنوان هدیه ای الهی است که خداوند برای جریان داشتن روابط اجتماعی و انسانی، آن را نزد انسان به ودیعه نهاده است. مهربانی کلید حل تمام مشکلات و دشمنی هاست. اگر مهربانی در زندگی اجتماعی محور قرار گیرد، بسیاری از مشکلات جوامع بشری حل خواهد شد.

ص: 59


1- . علل الشرایع، ص 480 و میزان الحکمه، ج 13، ص 568.

خدای متعال در قرآن می فرماید:

«مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ»؛(1)

محمّد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، و کسانی که با او هستند بر کافران سختگیرند و با یکدیگر مهربان هستند.

در جای دیگر می فرماید:

«ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ * أُوْلَئِكَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ»؛(2)

سپس از کسانی باشد که ایمان آورده اند و یکدیگر را به شکیبایی و مهربانی توصیه می کنند. آنها اصحاب یمین و سعادتمندانند.

بنابراین، مهربانی نمودن و سفارش دیگران به اجرای مهربانی در میان مردم، یکی از اوصاف امت پیامبر صلی الله علیه و آله و نشانه سعادتمندی و کسب شادمانی اخروی است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید:

اَلراحِمونَ یَرْحَمَهُمْ الرَّحمٰنُ تبارك وتعالیٰ، اِرْحَمُوا مَن فِی الاَرْضِ یَرْحَمَکُمْ مَنْ فِی السَّماءِ؛(3)

خداوند تبارک و تعالی به مردم دلرحم رحم می کند. به ساکنان زمین رحم کنید تا آن که ساکن آسمان است به شما رحم کند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله ، صحنه ای از قیامت را ترسیم نموده می فرماید:

ندا دهنده ای در دوزخ فریاد می زند: مهربانا، بخشایشگرا، مرا از آتش

ص: 60


1- . سوره فتح، آیه 29.
2- . سوره بلد، آیات 17 و 18.
3- . میزان الحکمه، ج 4، ص 380.

رهایی ده. پس خداوند فرشته ای را فرمان می دهد که او را از آتش بیرون می آورد و در پیشگاه پروردگار می ایستد.

خداوند عزّوجلّ به او می فرماید: هَلْ رَحِمْتَ عُصْفوراً؟ آیا تو بهگنجشکی رحم کردی؟(1)

بنابراین، در زندگی خود به مخلوقات خدا اعم از انسان و سایر موجودات رحم نمائیم و با مهربانی رفتار کنیم تا مشمول رحمت و مهربانی خالق بی همتا و مهربان واقع شویم.

2- مهربانی با عموم مردم

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

والَّذی نَفْسی بِیَدِهِ لا تَدْخُلونَ الجَ-نَّةَ حَتْیٰ تَراحَمُوا قٰالُوا: یٰا رسُولَ اللهِ کُلُّنٰا رَحیمٌ. قالَ اِنَّهُ لَیْسَ بِرَحمَةِ اَحَدِکُمْ خٰاصَةً، وَلٰکِنْ رَحْمَةً الْعامَةِ رَحْمَة الْعامَةِ؛(2)

سوگند به آن که جانم در دست اوست، وارد بهشت نمی شوید تا این که به همدیگر رحم کنید. عرض کردند: ای رسول خدا، همۀ ما دلرحم و مهربانیم. حضرت فرمود: نه این که به یک فرد خاصی رحم کنید، بلکه به عموم مردم مهربانی کنید. به همه مردم رحم کنید.

توضیح: افراد خاصی که در حدیث فوق آمده می تواند خانواده، خویشاوندان، هم شهری، هم حزبی و... باشد. درصورتی که حضرت

ص: 61


1- . میزان الحکمه، ج 4، ص 381.
2- . میزان الحکمه، ج 3، ص 381.

دوبار تکرار فرمودند که به همه مردم مهربانی کنید.

3- گستردگی مهربانی خداوند

در حدیث نبوی است که: خداوند عزّوجلّ یکصد رحمت دارد که یکی از آنها را بر زمین نازل کرده و در میان مخلوقالتش تقسیم نموده است. و آنچه از محبّت و رحم و مروّت در میان آنهاست از آثار همین یک جزء است، و نودونه جزء دیگر را جهت خودش برای روز قیامت ذخیره کرده است.(1)

افزون بر آن درباره سفره رحمت و گستردگی مغفرت پروردگار در قیامت در حدیثی از قول پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می خوانیم:

لِیَغفِرَ اللهُ یَوْمَ الْقیامةِ مَغْفِرَةً مٰا خَطَرَتْ قَطٌّ عَلیٰ قَلْبِ اَحَدٍ حَتّی اِبْلیسَ یَتطاوَلُ اِلَیْهٰا؛(2)

در روز قیامت آنچنان خداوند دامنه مغفرت خود را می گستراند که به فکر احدی خطور نکرده است تا آنجا که شیطان هم در رحمت او طمع می کند.

امام علی علیه السلام در این باره می فرماید:

وَ لا مَأْیوسٍ مِنْ مَغفِرَتِهِ؛(3)

و از مغفرت او هیچ کس مأیوس نمی شود.

ص: 62


1- . مجمع البیان، ذیل بسم الله الرحمن الرحیم.
2- . پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام ، ج 2، ص 503.
3- . نهج البلاغه، خطبه 45.

چرا که خودش در قرآن فرموده است:

«قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ»؛(1)

بگو ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم نموده اید، از رحمت خدا ناامید نشوید که خدا همه گناهان شما را می آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.

علاوه بر آن امام صادق علیه السلام فرمودند: خداوند عزّوجلّ به داوود پیامبر (که بر پیامبر ما و خاندان او و بر او درود باد) وحی کرد: ای داود، هرگاه بنده مؤمن من گناهی کند و سپس از آن گناه برگردد و توبه کند و به هنگام یاد کردن از گناه، از من شرم کند، او را می آمرزم و آن گناه را از یاد فرشتگان نگهبان اعمال او می برم، و آن را به نیکی بدل می کنم و از این کار باکی ندارم که من مهربان ترین مهربانانم.(2)

4- جلوه های مهرورزی و مهربانی
اشاره

ترحّم و مهربانی نمودن بر همه مخلوقات خدای متعال امری پسندیده می باشد، امّا برخی افراد بدلیل وضعیت ویژه ای که دارند از شایستگی بیشتری برای مهربانی و ترحّم برخوردارند، از این رو مورد سفارش و تأکید بیشتری واقع شده اند. برخی ازمهمّ ترین آنها باهم مرور می نمائیم:

ص: 63


1- . سوره زمر، آیه 53.
2- . میزان الحکمه، ج 2، ح 2239.
الف: مساکین

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

اِرْحَمِ الْمَساکینَ؛(1) با مسکینان مهربانی کنید.

همان گرامی صلی الله علیه و آله فرمودند:

اِرْحَمُوا عَزیزاً ذَلَّ، وَغنیّاً اِفْتَقَرَ، وَ عٰالِماً ضَاعَ فی زَمانٍ جُهّالٍ؛(2)

به عزیزی که خوار گشته، و توانگری که فقیر شده، و دانشمندی که در روزگار نادانان تباه گردیده، رحم و مهربانی کنید.

حکایت: لشکر اسلام در جنگ با قبیلۀ طی، پیروز شدند و اسرای قبیله را به مدینه آوردند. در میان اسیران دختر فصیحی بود که در حضور پیامبر صلی الله علیه و آله آغاز سخن کرد و گفت: «اگر مصلحت می دانید مرا آزاد کنید و خود را در معرض شماتت عرب قرار ندهید، چه من دختر سخاوتمند قبیله خود هستم. پدرم اسیران را آزاد می کرد، به فقیران می بخشید، حامی ضعفا و افراد ناتوان بود، از میهمانان پذیرائی می کرد، به گرسنه غذا می داد، برهنه را می پوشانید، و عقده غم را از دل مردم اندوهگین می گشود. من دختر «حاتم طائی هستم». پیامبرصلی الله علیه و آله فرمودند: (خَلّوا عَنْها، فَاِنَّ اَبٰاهٰا کانَ یُحِبُّ مَکارِمَ الْاَخلاقِ) آزادش کنید، زیرا پدرش دوستدار مکارم اخلاق بود.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، علاوه بر آنکه شفاهاً مکارم اخلاق را به مردم یاد

ص: 64


1- . میزان الحکمه، ج 4، ص 382.
2- . بحارالانوار، ج 74، ص 405.

می داد، ... به صورت علمی آنها را در راه کرامت نفس و دیگردوستی رهبری می کرد.

ب: کودکان

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره مهربانی با کودکان فرمودند:

یٰا انَسْ، اِرْحَمِ الصَّغیرَ، وَ وقِّرِ الْکَبیرَ تَکُنْ مِنْ رُفَقائی؛(1)

ای انس، با کودکان مهربان باش و بزرگسالان را احترام بگذار تا از رفیقان من باشی.

همان گرامی صلی الله علیه و آله در اهمیت مهربانی با کودکان فرمودند:

هر که با کودکان مهربانی نکند، و حقّ و منزلت بزرگان را نشناسد از ما نیست.(2)

حکایت: روزی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله همراه با عده ای از اصحاب و یاران خود از راهی می گذشتند. در راهناگهان به عده ای کودک برخورد کردند که مشغول بازی بودند. پیامبر صلی الله علیه و آله نزد آنها نشست. و یکی از آن کودکان را در آغوش گرفت، و شروع به بوسیدن بین دو چشم او و نسبت به او اظهار مهربانی و ملاطفت نمود. سپس آن کودک را در دامان خود نشاند و به او محبت کرد.

شخصی از آن حضرت سؤال کرد: چرا این قدر نسبت به این کودک اظهار محبت می نمایی؟ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «روزی دیدم این

ص: 65


1- . میزان الحکمه، ج 4، ص 383.
2- . امالی مفید، ص 222.

کودک با حسین من بازی می کرد، و دیدم که خاک زیر پای حسین را بر می داشت و به سر و صورت خود می مالید. من او را دوست دارم. زیرا او فرزندم حسین را دوست دارد. و جبرئیل به من خبر داد که او حسین مرا در واقعه کربلا و در روز عاشورا یاری می دهد.(1)

ج: گنه کار

امام علی علیه السلام درباره مهربانی و ترحّم به اهل معصیت این گونه می فرماید:

وَ اِنَّما یَنْبَغی لِاَهْلِ الْعِصْمَةِ وَالْمَصْنُوعِ اِلَیْهِمْ فی السَّلامَةِ اَنْ یَرْحَمُوا اَهْلَ الذُّنوبِ وَالْمَعْصِیَةِ، وَ یَکُونَ الشُکْرُ هُوَ الْغالِبُ عَلَیْهِمْ والْحاجِزَ لَهُمْ عنهُم؛(2)

شایسته است افراد پاکدامن و بهره مند از سلامت، با گنه کاران واهل معصیت مهربان باشند و سپاسگزاری (از خداوند) بر جان آنها حاکم باشد، که آنها را از عیب جوئی و غیبت دیگران باز دارد.

چه نعمتی از این بالاتر که، لطف الهی شامل حال انسانی گردد، و او را از آلودگی به گناه حفظ کند، و چه شکر و سپاسی از این بهتر که، انسان به شکرانه این نعمت بزرگ الهی، زبان از غیبت و عیب جوئی دیگران بربندد.(3)

ص: 66


1- . مناقب اهل البیت، ج 1، ص 174.
2- . نهج البلاغه، خطبه 140.
3- . پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام ، ج 5، ص 553.

در فرهنگ نیایشی اسلام درباره مهرورزی و مهربانی با اهل معصیت و غافلان به منظور جذب و هدایت آنها به سوی حق این گونه می خوانیم، امام زین العابدین علیه السلام عرضه می دارد:

... وَ بِالْغافِلینَ عَنْ ذِکْرهِ رَحیمٌ رَؤُفٌ، وَ بِجَذْبِهِمْ اِلیٰ بٰابِهِ وَدُودٌ عَطُوفٌ؛(1)

(ای خدائی که) نسبت به غافلان از ذکر خود رحیم و مهربانی و با جلب آنان به درگاهت دوستدار و مهرورزی.

آری گناه کار توبه گر و بازگشت کننده بسوی خدا، محبوب حق تعالی است.

در قرآن می فرماید: «إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ»(2) همانا خداوندتوبه گران را دوست می دارد.

5 - مهربانی و هدایت

«ثمامة بن آثال»، زمانی با پیامبر خدا صلی الله علیه و آله برخورد کرد و اراده نمود که آن حضرت را بکشد. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله دعا کردند و بدرگاه خدا عرض کردند: «بار خدایا، مرا به او مسلط گردان».

وقتی که لشکریان اسلام به طرف نجد می رفتند، ثمامه را به قصد عمره به سوی مکّه می رفت، اسیر کرده و به مدینه آوردند و به ستونی از ستونهای مسجد بستند. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بر او عبور کرد فرمود: «ثمامه

ص: 67


1- . مناجات خمس عشر، مناجاة المریدین.
2- . سوره بقره، آیه 222.

چطوری؟ دیدی که خداوند چگونه مرا بر تو مسلط کرد؟» او عرض کرد: آری.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «اینک تو را بکشم یا فدیه بگیرم و یا آزادت کنم؟» ثمامه گفت: اگر مرا بکشی، شخص بزرگی را کشته ای، و اگر عوض و فدیه بگیری، مال فراوانی خواهی گرفت، و اگر مرا ببخشی، مرد قدرشناسی را بخشیده ای.

روز بعد پیامبر صلی الله علیه و آله با او روبرو شد، همین مذاکرات تکرار گردید. سپس پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داد او را آزاد کردند. ثمامه بعد از آزاد شدن، به گوشه ای رفت، غسل کرد و لباسهایش را تطهیر کرد و به نزدرسول خدا صلی الله علیه و آله بازگشت درحالی که اطرافش نشسته بودند.

او چنین گفت: «ای محمّد، تاکنون چهره ای از چهره شما دشمن تر، و دینی را از دین تو بدتر نداشتم، و شهری را بیشتر از شهر شما مبغوض من نبود، امّا امروز چهره ای از چهره شما بیشتر دوست ندارم، و دینت را از همه ادیان نزد من محبوبتر است و شهر شما بیشتر از همه شهرها مورد علاقه من است. من به یگانگی خدا و رسالت تو گواهی می دهم (أشهد أن لا إله إلّا الله وأشهد أنّ محمّداً عبده ورسوله) ای پیامبر خدا، من از خانه ام درحالی که مشرک بودم، به قصد عمره حرکت کردم و یاران شما مرا اسیر کردند. حال به من اجازه می دهید که برای انجام عمره به مکه و خانه خدا بروم؟ پیامبر صلی الله علیه و آله به او اجازه دادند و او به سوی مکه حرکت کرد، در آنجا مشغول دعوت کردن مردم به دین اسلام شد.(1)

ص: 68


1- . اسدالغابه، ج 1، ص 247.
6- مهربانی با حیوانات

حکایت1: یکی از دوستان شیخ رجبعلی خیاط رحمه الله نقل می کند: روزی به این جانب فرمود:

«شخصی از یکی از کوچه های قدیمی تهران عبور می کرد، ناگاه چشمش در داخل جوی، به سگی افتاد که چند بچه داشت،بچه ها به پستان مادر حمله می بردند ولی مادر از فرط گرسنگی قادر به شیر دادن آنها نبود، و از این وضع رنج می برد. او بلافاصله به دکان کبابی در همان کوچه رفت و چند سیخ کباب گرفت، و پیش آن سگ ریخت... در سحر همان شب خداوند متعال به آن شخص عنایتی کرد که گفتنی نیست».(1)

حکایت2: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:

زنی در بیابان سگ تشنه ای را دید، داخل چاه شد، کفش خود را پر از آب کرد و آن را به دهان گرفت و از چاه بالا آمد، و به آن سگ آب داد. خداوند به خاطر همین عمل، گناهان آن زن را بخشید، و او را مورد آمرزش خویش قرار داد.(2)

حکایت 3: یکی از صالحان، رفیقی داشت که از دنیا رفت. پس از مدتی او را در خواب دید، از او پرسید: خداوند با تو چه کرد؟

گفت: مرا در محضر الهی نگه داشتند، و به من بشارت آمرزش دادند، از جانب خدا خطاب رسید: آیا دانستی که برای چه تو را آمرزیدم؟

ص: 69


1- . کیمیای محبت، ص 217.
2- . کبریت احمر، ص 720.

گفتم: به خاطر اعمال نیکم، خطاب رسید: نه

گفتم: به خاطر اخلاصم در بندگی. خطاب رسید: نه

گفتم: به خاطر فلان عمل، به خاطر فلان عمل، خطاب رسید: نه، به هیچ کدام از اینها ترا نیامرزیدم.

گفتم: پس به چه سبب مرا آمرزیدی؟ خطاب رسید: آیا به خاطر داری که در کوچه های بغداد می گذشتی، گربه کوچکی را دیدی که سرما او را عاجز کرده بود و به سایه دیوار پناه می برد، او را گرفتی و در میان پوستین خود که در تن داشتی جای دادی و او را از سرما نگه داری نمودی؟

گفتم: آری. فرمود: چون به آن گربه ترحّم نمودی ما هم بر تو ترحّم کردیم.(1)

راز سوّم: رفع نیاز مسلمانان

اشاره

خدمت رسانی در اصطلاح وعرف و اجتماع، یعنی ابراز همدردی، همبستگی، همکاری، همگامی، آگاهی و کمک به افراد و خانواده هایی که به نوعی گرفتار نیازمندی ها و نارسائی اقتصادی، فرهنگی و... و در تأمین زندگی روزانه خود هستند.

خدمت رسانی در فرهنگ دینی عبادت و ارزش است، امروزه در بین مردم بیشتر جنبه ارزشی دارد چنان چه حضرت امام خمینی قدس سره فرمودند:

ص: 70


1- . داستان دوستان، ص 110.

به من خدمتگزار بگوئی بهتر است تا رهبر بگوئید.(1)

و نیز فرمودند:

گمان نمی کنم عبادتی بالاتر از خدمت به محرومان وجود داشته باشد.(2)

از آنجا که رفع نیازمندیهای مسلمانان سبب شادمانی آنان می گردد، موجبات شادمانی زندگی دنیوی و اخروی را برای خدمتکاران فراهم می آورد. مهم ترین مطالب راهبردی را در این عرصه با هم می آموزیم:

1- همدردی با مردم
اشاره

از برترین آموزه های روائی ناب اسلامی، خدمت به مردم و برآوردن حاجات آنان به ویژه مؤمنان است، این حقیقت با عبارتهای مختلفی بیان شده است برای نمونه:

1- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:

اَلْمُؤمِنینَ کَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسدِ، اِذا اشْتَکیٰ الرَّأْسُ تَداعیٰ اِلَیْهِ سٰائِرُ جَسَدِهِ؛(3)

مؤمن نسبت به مؤمنان دیگر هم چون سر نسبت به اعضای دیگر است هنگامی که سر انسان درد گرفت، سایر اندام او نیزدرد می گیرد.

ص: 71


1- . کلمات قصار امام رحمه الله ، ص 277.
2- . همان، ص 220.
3- . بحار، ج 20، ص 127.

2- نیز فرمودند:

تَرَیَ الْمُؤمنین فی تَراحِمهِمْ وَ تَوادِّهِمْ وَ تَعاطُفِهِمْ کَمثلِ الْجَسَدِ اِذا اشْتَکیٰ عُضوٌ تَداعیٰ لَهُ سٰائرُ جَسَدِهِ بالسَّهْرِ وَ الْحِمیٰ؛(1)

مؤمنان را که می بینی در ترحم و دوستی و عطوفت به یکدیگر همانند پیکر انسان هستند. هرگاه عضوی بدرد آید، سایر اعضاء با بیداری و تب با او همدردی می کنند.

سعدی شاعر شیرین سخن بر همین اساس می گوید:

بنی آدم اعضای یکدیگرند *** که در آفرینش زیک گوهرند

چو عضوی بدرد آورد روزگار *** دگر عضوها را نماند قرار

تو کز محنت دیگران بی غمی *** نشاید، که نامت نهند آدمی(2)

2- محبوبترین انسانها نزد خدا

از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پرسیده شد:

اَیُّ النّاسِ اَحَبُّ اِلَیْکُمْ؟ قالَ: اَنْفَعُ النّاسِ لِلنّاسِ، قیلَ: فَأَیُّ الْاَعْمالِاَفْضَلُ؟ قالَ: اِدْخالُكَ السُّ-رُورَ عَلیٰ الْمُؤمِنِ. قیلَ: مٰا سُرورِ الْمُؤمِن؟ قالَ: اِشْباعُ جَوْعَتِهِ وَ تَنْفیسِ کُرْبَتِهِ وَ قَضاءُ دَیْنِهِ وَ مَن مَشیٰ مَعَ

ص: 72


1- . نهج الفصاحه، ج 2، ص 965.
2- . کلیات سعدی، ص 28.

اَخیهِ فی حٰاجَاِتهِ کانَ کَصِیامِ شَهْرٍ وَ اِعْتِکافٍ وَ مَنْ مَشیٰ مَعَ مَظلومٍ یُعینُهُ ثَبَتَ اللهُ قَدَمَیْهِ یَوْمَ تَزِلُّ الْاَقْدامُ؛(1)

چه کسی نزد شما از همه محبوبتر است؟ فرمود: سودمندترین مردم برای دیگران، پرسیده شد: کدام یک از اعمال برتر است؟ فرمود: خوشحال کردن مؤمن. پرسیده شد: خوشحال کردن مؤمن چگونه است؟

فرمودند، سیر کردن شکم او و برآوردن حاجت او و ادا کردن قرض هایش. هر کس در بجا آوردن حاجت برادر مؤمنش قدمی بردارد، گویا یک ماه روزه گرفته و معتکف شده و هرکس در جهت یاری مظلومی قدم بردارد. خداوند قدمهایش را در روزی که قدمها لرزان اند استوار می گرداند.

افزون بر آن، امام صادق علیه السلام فرمودند:

در خیر رساندن با برادران خود مسابقه بدهید و اهل خدمت رسانی باشید، زیرا در بهشت دری است بنام معروف. از آن نمی گذرد مگر کسی که در زندگی اهل خیر و نیکی باشد. پس خداوند دو فرشته از طرف راست و چپ او می گمارد تا برای او نزد پروردگارش استغفار کنند و دعا کنند تا حاجات اوبرآورده شود.

سپس فرمود: به خدا قسم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از خود صاحب حاجت بیشتر خوشحال می شود وقتی مؤمن به حاجتش برسد.(2)

ص: 73


1- . عوال اللئالی، ج 1، ص 373.
2- . کافی، ج 2، ص 195.
3- یاری خداوند تبارک و تعالی

1- ذریح محاربی گوید: امام صادق علیه السلام فرمود:

اَیّمٰا مُؤمِنٍ نَفَّسَ عَن مُؤْمِنٍ کُرْبَةً نَفَّسَ اللهُ عَنْهُ سَبْعِینَ کُرْبَةً مِن کَرْبِ الدُّنیا وَ کَرْبِ یَوْمِ الْقِیامةِ، وَ قالَ: مَنْ یَ-سَّرَ عَلیٰ مُؤْمِنٍ وَ هُوَ مُعْسِرٌ، یَسَّرَ اللهُ لَه حَوائِجَهُ فی الدُّنیا والْاخرَةِ... وَ قالَ: اِنَّ الله عَزَّوَجَلَّ فی عَوْنِ الْمُؤمِنِ مٰا کٰانَ الْمُؤمِنُ فی عَوْنِ اَخیهِ الْمُؤْمِن، فَانْتَفِعُوا بِالْعِظَةِ وَ اَرْغَبُوا فی الْخَیْرِ؛(1)

هر مؤمنی که گرفتاری مؤمنی را برطرف کند خداوند هفتاد گرفتاری از گرفتاریهای دنیا و آخرت را از وی برطرف سازد. و فرمود: هر کس مؤمن تنگدستی را از تنگدستی نجات دهد، یا در حال تنگدستی بر او آسان گیرد، خداوند حوائج او را در دنیا و آخرت برآورد... و فرمود: براستی خداوند بزرگ یار و مددکار مؤمن خواهد بود مادامی که مؤمن در مقام یاری و مددکاری مؤمن دیگر باشد. پس از این پند و اندرز بهرهگیرید و به کار نیک رغبت نمائید.

2- در محضر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله کسانی قرب و منزلت بیشتری داشتند و از یاران ویژه ای به شمار می رفتند که، خیرخواهی شان نسبت به مسلمانان بیشتر و مواسات و کمک رسانی و ایثارشان نسبت به مردم افزون تر باشد.(2)

ص: 74


1- . ثواب الاعمال، ص 303.
2- . بحار، ج 16، ص 151.

فشرده سخن اینکه: نیکوکار، در واقع در مرحله اوّل به خود خدمت می کند، و از این تجارت پر سود دنیوی و اخروی به نحو کامل استفاده نموده، و از پاداش معنوی حق تعالی بهره مند می گردند، بطور یقین خداوند تبارک و تعالی یار و مددکار مؤمن است تا آن زمان که او هم یار و مددکار نیازمندان جامعه باشد.

4- نیکوکاری در قیامت

نیکوکاران در دنیا، اهل نیکی در آخرت نیز می باشند. این فضیلت اخلاقی مهم در بیانات پیشوایان دین علیهم السلام این گونه بازتاب یافته است. برای نمونه:

1- پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند:

چون روز قیامت شود، خداوند، همۀ نیکوکاران را در یک جا جمع می کند و می فرماید: «این کار شایسته (معروف) شماستکه قبول کرده ام. آن را بگیرید». می گویند: خدای ما، سرور ما، با آن چه کنیم، که تو از ما به آن شایسته تری؟ خودت آن را بگیر. خداوند می فرماید: «من با آن چه کنم؟ منی که به معروف شناخته شده ام؟ شما آن را برگیرید و به کسانی که آلوده به گناه هستند، ببخشید». همانا انسان دوستش را دیدار می کند که کوهی از گناه بر دوش دارد. پس بخشی از معروف خود را به او می بخشد و او به سبب همان، وارد بهشت می شود.(1)

ص: 75


1- . کنزالعمّال، ج 6، ص 366.

2- همان گرامی صلی الله علیه و آله خطاب به علی علیه السلام فرمود:

ای علی، معروف را از مهربانان امّتم بجوئید تا در پناه آنان زندگی کنید، و آن را از سنگدلان نجوئید. چرا که بر آنان لعنت فرود می آید. ای علی، خدای متعال، معروف را آفرید و برای آن، اهلی آفرید و آن را برای آنان محبوب ساخت و کارهای نیکشان در نظرشان محبوب ساخت و جویندگان معروف را به سمت آنان روانه ساخت آن گونه که آب را در زمین خشک شوره زار، جاری نمود تا به سبب آن، زنده شود و نیکوکاران هم با نیکی هایشان حیات یابند. ای علی، اهل معروف در دنیا، در آخرت هم اهل معروفند.(1)

5 - مردم یاری در زندگی پیشوایان

پیشوایان معصوم علیهم السلام نه تنها سفارش اکید به نیکوکاری و رسیدگی به مستمندان و محرومان می کردند، بلکه خود عملاً به کارهای خدماتی و حل مشکلات مادی آنها همّت می گماشتند، به گونه ای که سنّت و سیره آنان شده بود برای نمونه:

1- اسامة بن زید که از یاران رسول خدا صلی الله علیه و آله بود، بیمار و بستری شد و چون بسیار مقروض بود اظهار ناراحتی می کرد، امام حسین علیه السلام به عیادت او آمد و پس از احوالپرسی فرمود: ای برادرم! برای چه غمگینی؟ اسامه: به خاطر قرضهایی که مجموع آنها به شصت هزار درهم می رسد.

امام حسین علیه السلام : ناراحت نباش، قرضهایت برعهده من.

ص: 76


1- . کنزالعمّال، ج6، ص 519.

اسامه: ترس آن دارم که قبل از ادای قرض بمیرم.

امام حسین علیه السلام : نترس، قبل از مرگت، حتماً آن را ادا می کنم. امام به وعده خود وفا کرد و قبل از مرگ او قرضهایش را پرداخت.(1)

2- محمد بن اسامه بیمار و در بستر مرگ افتاده امام سجاد علیه السلام به عیادت او رفت. جمعی در آنجا حاضر بودند.محمد بن اسامه به حاضران گفت: مبلغی مقروض هستم. از شما تقاضا دارم آن را ادا کنید. امام سجاد علیه السلام فرمود: من یک سوم آن را ادا می کنم. ولی از هیچ یک از حاضران جواب مثبتی نشنید. امام سجاد علیه السلام همۀ قرضهای او را بعهده گرفت. سپس فرمود: من از این رو در آغاز همه دیون محمد بن اسامه را برعهده نگرفتم تا بنی هاشم نگویند فلانی از ما سبقت گرفت و گرنه در همان آغاز هم بعهده می گرفتم.(2)

3- شخصی بنام محمدبن عبدالله بکری می گوید: سخت مقروض بودم. وارد مدینه شدم و سنگینی قرض مرا درمانده کرده بود. با خود گفتم اگر به محضر امام کاظم علیه السلام بروم شادمان خواهم شد. به محضرش رفتم و وضع را برایش شرح دادم، به خانه اش رفت و بی درنگ بیرون آمد و به غلامش فرمود: از اینجا برو، او رفت. امام دستش را بسوی من دراز کرد و کیسه ای محتوی سیصد دینار بمن داد سپس برخاست و رفت و من با آن پول قرضهایم را ادا کرده و معاش زندگی ام را تأمین نمودم.(3)

ص: 77


1- . بحار، ج 44، ص 189.
2- . روضه کافی، ص 332.
3- . اعیان الشیعه، ج 2، ص 7.

4- فقیری از انصار (مسلمین مدینه) برای تقاضای کمک نزد امام حسین علیه السلام آمد. امام علیه السلام قبل از آنکه او سخن بگوید به او فرمود:

ای برادر انصاری! چهره خود را با ذلّت تقاضا کردن حفظ کن و تقاضای خود را در صفحه ای بنویس من به خواست خدا آنچه را که مایه شادمانیت است بتو خواهم داد.

او در کاغذی نوشت: فلان کس پانصد دینار از من طلب دارد و اصرار می کند که آن را بپردازم. با او صحبت کن تا موقع تمکّن مرا مهلت دهد.

امام حسین علیه السلام آن کاغذ را خواند و سپس به خانه خود رفت و کیسه ای محتوی هزار دینار آورد و به او داد و فرمود:

پانصد دینار از این مقدار به طلب کارت بده و بقیّه را در سایر نیازمندیهایت مصرف کن و هیچگاه حاجت خود را جز نزد یکی از سه شخص مبر: دیندار، جوانمرد، یا انسان پاک سرشت. دیندار، دینش آبروی تو را حفظ می کند. و جوانمرد به خاطر جوانمردیش حیا می کند که ناامیدت سازد. و انسان پاک سرشت، شرافتش مانع می شود که تو را دست خالی رد کند و می داند که تو دوست نداری آبرویت ریخته شود.(1)

راز چهارم: دلجویی نمودن از مساکین

اشاره

چهارمین راز داشتن زندگی شاد و خرّم در آخرت. دلجویی و رفع نیاز فقرا و مساکین در زندگی دنیاست. زیرا دستگیریاز آنان نشانه

ص: 78


1- . تحف العقول، ص 281.

ایمان واقعی به خداوند تبارک و تعالی و زندگی جاوید اخروی است. آری دنیا مزرعه آخرت است. برخی از رهنمودهای کاربردی پیشوایان دین در این عرصه به قرار زیر است:

1- وُکلای خداوند تبارک و تعالی

یکی از آموزه های مهم روائی اسلام اهمیت و ضرورت رسیدگی به امور فقرا و مساکین می باشد. این حقیقت در بیانات راهبردی پیشوایان دین این گونه بازتاب یافته است. برای نمونه:

1- رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند:

مَنْ وٰسَی الْفَقیرَ وَ اَنْصَفَ النّٰاسَ مِنْ نَفْسِهِ فَذلِكَ الْمُؤْمِنُ حَقْاً؛(1)

هرکس با فقیر مواسات و برابری کند و با مردم به انصاف رفتار کند از مؤمن راستین است.

2- امام علی علیه السلام ادای حق فقرا توسط ثروتمندان واجب دانسته، و فرمودند:

خداوند در میان اموال ثروتمندان سهمی برای فقیران قرار داده است (پرداخت آن را بر آنان واجب کرده) خداوند می فرماید: همۀ دارائی از من است و فقیران عیال و نان خور من، و ثروتمندان وکیل من هستند. کسی که بخل ورزد و به فقراینان خورِ من کمک و یاری ننماید، او را داخل آتش می کنم و باکی هم ندارم.(2)

ص: 79


1- . الخصال، ج1، ص 47.
2- . جامع الاخبار، ص80.

حکایت: ابواسماعیل می گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: فدایت شوم. نزد ما شیعه بسیار است. فرمود: آیا توانگران به تهیدستان توجه دارند، و آیا نیکان، بدان را عفو و با آنان برابری می کنند؟ گفتم: نه. فرمود: لَیْسَ هَؤلاءِ شیعَةٌ، اَلشّیعَةُ مَنْ یَفعَلُ هَذا. آنان شیعه نیستند. شیعه کسی است که این گونه باشد.(1)

3- علاوه بر آن رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

اَلْقُرْبَةُ اِلَی اللهِ حُبِّ الْمَساکِینِ؛(2)

(از اسباب) نزدیکی به خدا مهرورزی به مساکین است.

2- اولین آزمایش پیامبر صلی الله علیه و آله

امام صادق علیه السلام فرمودند:

هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله را به آسمان بردند، به او گفته شد: خداوند تبارک و تعالی، تو را به سه چیز می آزماید تا چگونگی شکیبائی ات را ببیند.

پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: ای پروردگار من، در برابر فرمانت تسلیم هستم و جز با نیرو و یاری تو، نمی توانم شکیب ورزم. آن سه آزمایش چیست؟ به او گفته شد:

اَوَّلَهُنَّ الْجوعُ وَ الْاَثَرَةُ عَلیٰ نَفسِكَ وَ عَلیٰ اَهْلِكَ لِاَهْلِ الْحاجَةِ؛(3)

نخستین آنها، گرسنگی ومقدم داشتن نیازمندان بر خود و خانواده ات است.

ص: 80


1- . الکافی، ج 2، ص 173.
2- . همان، ج 8، ص 135.
3- . بحارالانوار، ج 28، ص 61. دانش نامه امام حسین علیه السلام ، ج 11، ص 42.
3- سیره اهل بیت علیهم السلام در یاری رسانی

یکی از ویژگیهای ممتاز اخلاقی اهل بیت علیهم السلام از جمله امام حسین علیه السلام ، برطرف نمودن نیازمندیهای فقرای جامعه بود. شبانگاه مواد خوراکی و لوازم ضروری زندگی محرومان و بی نوایان و یتیمان را خود بدوش می کشید و به درب خانه آنان می برد، به همین جهت روز عاشورا در برخی از نقاط بدنش آثار حمل بارهای سنگین مشاهده کردند.

وقتی از حضرت سجّاد علیه السلام دلیل آن را پرسش نمودند. فرمود: اینها آثار به دوش کشیدن صدقات و هدایای پنهانی است که پدر بزرگوارم شب ها به دوش می کشید و برای یتیمان و محرومان جامعه می برد.(1)

امام حسن علیه السلام روزی به خانه خدا رفته بود، همان هنگام شنید مردی با خدا به راز و نیاز نشسته است و می گوید:خداوندا، ده هزار درهم نصیبم کن... امام علیه السلام همان لحظه به خانه بازگشت و آن پول را برای او فرستاد.(2)

امام حسن علیه السلام ، سه بار در زندگی هرچه داشت حتّی کفش و پای افزار را دو قسمت کرده و در راه خدا داد.(3)

روزی بر گروهی فقیر و نیازمند می گذشت و آنان پاره ای از نان بر

ص: 81


1- . بحارالانوار، ج 44، ص 190.
2- . زندگی چهارده معصوم، ص 188.
3- . همان، ص 189.

زمین نهاده، روی زمین نشسته بودند و می خوردند، چون حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام را دیدند گفتند: ای پسر رسول خدا بیا با ما هم غذا شو، به شتاب از مرکب پیاده شد و گفت: خدا متکبّران را دوست ندارد و با آنان به خوردن غذا مشغول شد. سپس همه آنا را به میهمانی خود دعوت فرمود، و به آنان غذا و لباس داد.(1)

حضرت امام صادق علیه السلام از پدر بزرگوارش روایت می فرماید: در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله فقرا و تهیدستان به خاطر نداشتن خانه، شبها را در مسجد به صبح می رساندند. پیامبر صلی الله علیه و آله شبی در مسجد در کنار منبر در ظرفی سنگی با آن تهیدستان افطار کرده، و هم غذا شد و آن شب از برکت وجود پیامبر صلی الله علیه و آله سی نفر از غذایی که در آن دیگ سنگی بود خوردند و باقی مانده غذابه همسرانش برگردانده شد.(2)

4- یاری رسانی پنهانی

در قرآن کریم دستور به انفاق و خدمت رسانی به صورت پنهان و آشکار داده شده است. آنجا که می فرماید:

«الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُم بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلاَنِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ»؛(3)

کسانی که اموال خود را شب یا روز، پنهان یا آشکار انفاق می کنند،

ص: 82


1- . المناقب، ج 4، ص 23.
2- . قرب الاسناد، ص 69. بحارالانوار، ج 16، ص 219.
3- . سوره بقره، آیه 274.

مزدشان نزد پروردگارشان محفوظ است. نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می شوند.

در خدمات دهی به نیازمندان بصورت پنهان و آشکار، فوایدی است. در انفاق آشکار، موجب تشویق دیگران می شود و سرمشقی برای سایرین است. و باعث انفاق و کمک رسانی دیگران به محرومان جامعه می شود. و از طرفی، رفع سوء ظن مردم در مورد صفاتی مثل بخل و خسیس بودن در انجام واجبات و ادای تکالیف اجتماعی می شود.

ولی در هر صورت اصل و اساس بر این است که برآوردن حاجت نیازمندان جامعه پنهانی باشد. در اهمیت صدقات پنهانی رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

اِنَّ صَدَقَةَ السِّرِّ فِی التَّطوُّعِ تَفْضُلُ عَلانِیَتَهٰا بِسَبْعینَ ضِعْفاً، وَ صَدَقَةَ الْفَرِیضَةِ اَفْضَلُ مِنْ سِرِّها بِخَمْسَةِ و عِشْرِینَ ضِعْفاً؛(1)

صدقه مستحب، اگر پنهان باشد از صدقه آشکار هفتاد مرتبه بالاتر است. و صدقه واجب اگر آشکار باشد از صدقه پنهان بیست و پنج مرتبه افضل است.

برای نمونه: امام سجاد علیه السلام به طور ناشناس به به نیازمندان مدینه کمک مالی می کرد، چون آن حضرت علیه السلام از دنیا رفت، فهمیدند که آن شخص ناشناس علی بن الحسین علیه السلام بوده و معلوم شد که زندگی صدها خانوار از مستمندان مدینه را اداره می کرده است، امّا آنان

ص: 83


1- . مستدرک الوسایل، ج 7، ص 133.

نمی دانستند که اداره کنندۀ زندگی آنها امام سجاد علیه السلام بوده است.(1)

5 - ارزنده ترین طاعت

برآوردن حوائج نیازمندان و حل مشکلات مردم از مهم ترین مستحبات و بهترین طاعات است، بشرطی که برای رضایت و خشنودی خدا باشد. امام صادق علیه السلام در این باره فرمودند:

مَنْ سَعیٰ فی حاجَةِ اَخیهِ الْمُسْلِمِ طَلَبَ وَجْهِ اللهِ کَتَبَ اللهُ عَزَّوجَلَّ لَهُ اَلْفَ اَلْفَ حَسَنَةٍ، یَغْفِرُ فِیها لِاَقٰارِبِهِ وَ جِیرانِهِ وَ اِخْوانِهِ وَ مَعارِفِهِ؛(2)

کسی که برای برآوردن حاجت برادر مسلمانش تلاش و کوشش کند برای جلب رضایت پروردگار، خداوند هزار هزار حسنه (یک میلیون) و در نامه عملش می نویسد و حتی به سبب آن بستگان و همسایگان و برادران دینی و آشنایانش را مشمول غفران الهی می شوند.

این نکته قابل ذکر و تأمّل است که اگر نیازمند از سلسله جلیله سادات باشد رفع نیاز آنان، از ارزش فوق العاده ای برخوردار است. فرزند عارف وارسته شیخ نخودکی می گوید: پدرم با آن که به عبادت و مجاهدت و ریاضت و زیارت و اعتکاف در اماکن متبرکه، سخت مداومت و مراقبت داشت، ولی اظهار می فرمود: روح همۀ این اعمال، خدمت با اخلاص نسبت به سادات و ذریۀ حضرت فاطمه زهرا علیها السلام

ص: 84


1- . خصال صدوق، ص 184.
2- . کافی، ج 2، ص 197، ح 6.

است و بدون آن، این گونه اعمال، هم چون جسمی بی جان است و آثاری بر آن مترتب نمی گردد».(1)

6- فقرا، دوستان خدا

در حدیث قدسی، راز رسیدگی به امو فقرا را محبوبیت خود پروردگار اعلام شده است.

یٰا اَحْمَد، مَحَبَّتي مَحَبَّةَ الْفُقَراءِ فَأدْنِ الْفُقَراءِ وَ قَرِّبْ مَجْلِسَهُمْ مِنكَ وَ اَبْعِدِ الْاَغْنِیاءَ وَ اَبْعِدْ مَجْلِسَهُمْ فَاِنَّ الْفُقَراءَ أَحِبَّائِی؛(2)

ای محمّد، محبت من، محبت به فقراست. پس هم نشین وهم مجلس فقرا باش و از ثروتمندان و اغنیا و هم نشینی با آنان دوری کن که فقرا دوستان من هستند.

افزون بر آن، در اهمیت رسیدگی و هم نشینی با فقرا همین بس که امام سجاد علیه السلام آن را از خداوند درخواست می فرماید:

اَللهمَّ حَبِّب اِلَیَّ صُحْبَةَ الْفُقَراءِ وَ اَعِنِّی عَلیٰ صُحْبَتِهِمْ بِحُسْنِ الصَّبْرِ.(3)

ای خداوند، هم نشینی با فقرا را محبوب من گردان، و یاری ام ده که در مصاحبت آنان بردبار باشم.

از امام صادق علیه السلام پرسیدند: یاد و نام سلمان فارسی را از شما بسیار می شنویم دلیل این امر چیست؟

ص: 85


1- . صاحب کرامت، ص 145.
2- . ارشاد القلوب، ج1، ص 201.
3- . صحیفه سجادیه، دعای 30.

امام در پاسخ فرمودند: «مگوئید فارسی، بلکه بگوئید سلمان محمّدی، امّا این که من از او بسیار یاد می کنم به سبب سه ویژگی برجسته ای است که در او بود:

اوّل: آن که خواسته امیرمؤمنان را بر خواسته خود مقدممی ساخت.

دوم: آن که وی فقیران را بسیار دوست می داشت و آنان را بر ثروتمندان و اغنیاء ترجیح می داد.

سوم: آن که سلمان به دانش و دانشمندان علاقه بسیار داشت.(1)

آیا در ما این سه ویژگی ممتار در روابط اجتماعی مان با مردم وجود داد که مورد توجه و نظر مبارک امام زمانمان علیه السلام قرار گیریم؟

7- آداب دل جویی

در فرهنگ اسلام، به ویژه آموزه های اخلاقی آدابی برای رسیدگی به امور فقرا و مساکین بیان شده است. از جمله آنها این است که در صدقات واجب، آشکار پرداختن بهتر است. از همین رو امام صادق علیه السلام فرمود:

فَکُلُّ مٰا فَرَضَ اللهُ عَزَّوجلَّ عَلَیْكَ فَاِعْلانُهُ اَفضَلُ مِنْ اِسْرٰارِهِ؛(2)

هر چیزی را که خداوند بر تو واجب فرموده است، آشکار کردنش بهتر از پنهان داشتن آن است.

امّا در صدقات مستحب، پنهانی پرداختن آن بهتر است. از این رو امام

ص: 86


1- . تحف العقول، ص 250.
2- . الکافی، ج 3، ص 501.

صادق علیه السلام درباره سخن خدای متعال «وَإِنتُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاء فَهُوَ خَيْرٌ لُّكُمْ»(1) و اگر آنها را نهان دارید و به بی نوایان بپردازید «از آن روی که به خلوص نیّت نزدیک تر است» برای شما بهتر است. فرمود: آن صدقات، غیر از زکات است، همانا زکات آشکار است نه پنهانی.(2)

8 - شرایط کمالِ مردم یاری

امیرالمؤمنین علیه السلام در این کلام حکیمانه شرایط کمال یاری رسانی به مردم را در سه چیز خلاصه نموده و فرمودند:

لا یستَقیمُ قَضاءُ الْحَوائِجِ اِلّا ثَلاثٍ: بِاسْتِصغارِهٰا لِتَعْظُمَ، وَ بِاسْتِکْتامِهٰا لِتَظْهَرَ، وَ بِتَعْجِیلِهٰا لِتَهْنُؤَ؛(3)

برآوردن حاجات مردم کامل نمی شود مگر به سه چیز: کوچک شمردنش تا بزرگ گردد، و پنهان داشتنش تا آشکار شود، و تعجیل در آن تا گوارا گردد.

در توضیح کلمه نورانی فوق چند مطلب مفید بیان می داریم:

1) افراد زیادی هستند وقتی حاجت نیازمندی را برآورده می کنند. آن را خیلی بزرگ می شمارند و در هر محفل و مجلسی عنوان می کنند. این کار باعث کوچک شدن آن یاری رسانی می شود.

2) خدمت رسانی به مردم زمانی ارزشمند است که پنهان نگه داشته

ص: 87


1- . سوره بقره، آیه 271.
2- . الکافی، ج 3، ص 502.
3- . نهج البلاغه، کلمه حکیمانه 101.

شود تا آبروی تقاضا کننده نزد مردم محفوظ باشد، ولی چون مردم حس کنجکاوی دارند، سرانجام این گونه خدمات آشکار می شود و بعنوان فضایل اخلاقی برای انجام دهنده آن کار خیر به حساب می آورند و او را مورد ستایش قرار می دهند.

3) برخی در انجام و برآوردن نیاز، نیازمندان امروز و فردا می کنند به گونه ای که درخواست کننده را خسته و شرمنده می نمایند، این گونه خدمات رسانی ارزشی ندارد و نزد افراد نیازمند هیچ شیرینی گوارائی ندارد.

شبیه همین کلام با تعبیر دیگری از امام صادق علیه السلام نقل شده، می فرماید:

چنین دیدم که کارهای نیک جز به سه خصلت اصلاح نمی شود: کوچک شمردن آن و پنهان داشتن و تعجیل کردن در آن، زیرا هنگامی که کوچک بشمری آن را نزد کسی که به او نیکی کرده ای بزرگ خواهد شد، و زمانی که پنهان داری آن را به کمال رسانده ای، و چون در آن تعجیل کنی گوارایش ساختی و اگر غیر از این باشد آن را سخیف و بی ارزش کرده ای.(1)

9- اعمال خالص

خداوند به حضرت موسی علیه السلام فرمود: تاکنون چه عمل خالصی انجام داده ای؟ حضرت موسی علیه السلام پاسخ داد: نماز خواندم، روزه گرفتم، ذکر گفتم. خداوند فرمود:

ص: 88


1- . کافی، ج 4، ص 30.

نماز جواز عبور از صراط است.

روزه سپر آتش است.

و ذکر موجب بالا رفتن درجات بهشت است. اینها همه برای خودت بود.

حضرت موسی علیه السلام عرض کرد: خداوندا عملی به من بیاموز که فقط برای تو باشد فقط.

خطاب آمد: ستمدیده ای را یاری کرده ای؟

برهنه ای را پوشانده ای؟

تشنه ای را سیراب کرده ای؟

احترام عالِمی را حفظ کرده ای؟

اینها اعمال خالص است.(1)

نکته: خدمتگزاری به مردم نیازمند اخلاص برای خداست.

10- نِدای روز قیامت

امام حسین علیه السلام فرمودند:

«هرکس برای رضای خدا به برادر دینی اش خدمت کند،خداوند در هنگام نیازش او را عوض خواهد داد، و از گرفتاریهای دنیا بیشتر از خدمت وی از او رفع خواهد کرد. و هر کس غمی را از دل مؤمنی بزداید (برای رضای خدا)، خداوند غصه های دنیا و آخرتش را برطرف می کند.

ص: 89


1- . المواعظ العددیه، ص228.

و هرکس نیکی کند (برای رضا خدا)، خداوند به او نیکی می کند و خداوند نیکوکاران را دوست می دارد».(1)

افزون بر آن، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:

روز قیامت منادی ندای می دهد: تهیدستان امت محمد صلی الله علیه و آله کجایند؟ آنان برمی خیزند و در صف های قیامت به صف می شوند. به آنان گفته می شود: هرکس یک نوبت سیرتان کرده، یا سیرابتان کرده، و یا شما را جامه ای نو یا کهنه پوشانده؟ دستش را بگیرید و وارد بهشت کنید. پیوسته، کسی به همراهش آویخته و می گوید: ای پروردگار جهانیان، این سیرابم کرده است. دیگری می گوید: این مرا پوشانده است. پس هیچ تهیدستی از تهیدستان امّت من نمی ماند، چه کوچک و چه بزرگ، جز این که خدای متعال همه را وارد بهشت می کند.(2)

نکته: فقیر و غنی اگر قدر نعمت خدا بدانند، هر دو اهل بهشت و سعادت خواهند بود.

11- درس عاشقی خدا

یکی از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط می گوید: با معرفی جناب شیخ مدّت ها به خدمت آیت الله کوهستانی به نکا می رفتم. تا این که یک روز صبح که برای رفتن به نکا، به گاراژ ایران پیما در ناصرخسرو می رفتم، جناب شیخ را دیدم. فرمودند: کجا می روی؟ گفتم: به نکا نزد آیت الله

ص: 90


1- . بحارالانوار، ج 75، ص 21 و کشف الغمه، ج 2، ص 29.
2- . همان، ج 76، ص 75.

کوهستانی، فرمودند: شیوه ایشان زاهدی است، بیا برویم تا روش عاشقی خدا را یادت دهم.

دست مرا گرفت و به خیابان امام خمینی فعلی که سنگ فرش بود بُرد، در جنوب خیابان در کوچه ای، درِ منزلی را زد، دخمه ای نمایان شد که مقداری بچه و بزرگ و فقیر و بیچاره در آنجا بودند. جناب شیخ به اینها اشاره کرد و فرمود: رسیدگی به این بیچاره ها انسان را عاشق خدا می کند. درس تو این است. نزد آیت الله کوهستانی درس زاهدی بود، حالا این درس عاشقی است.(1)

12- پاداشی عظیم

از امام صادق علیه السلام سؤال شد: کدام عمل پس از معرفت خدا بالاتر است؟ حضرت در پاسخ فرمودند: (روایت طولانی است فقط قسمت آخر آن بیان می داریم) ... ادای نیازمؤمن و رفع گرفتاری او نزد خدا از حج و طواف عمره بالاتر است، و این جمله را ده بار تکرار کردند (نشانه اهمیت آن) سپس دست خود را بالا بردند و فرمودند: از خدا بترسید و از انجام کار خیر خسته نشوید و بدانید که خدا و رسول او صلی الله علیه و آله به اعمال شما نیازی ندارند و شما به خدا نیازمندید. و خداوند اراده کرد، تا به جا آوردن عمل خیر شما را به بهشت برد.(2)

حکایت: ابن عباس می گوید: با امام حسن بن علی علیه السلام در

ص: 91


1- . کیمیای محبت، ص 173.
2- . ارشاد القلوب، ج 1، ص 391.

مسجدالحرام بودم و او در حالی که معتکف بود و طواف (مستحب) کعبه می کرد، مردی از شیعیان به او گفت: ای پسر پیامبر، به فلانی بدهکارم، آیا قرض مرا می پردازی؟ آن امام علیه السلام فرمود: به خدای این کعبه سوگند، امروز چیزی نزدم نیست. آن مرد گفت: اگر صلاح می دانی از او برایم مهلت بگیر زیرا او مرا به زندان تهدید کرده است.

ابن عباس می گوید: امام حسن علیه السلام طواف خود را رها کرد و با آن مرد برای تأمین نیازش حرکت کرد. گفتم: ای پسر رسول خدا، مگر در حال اعتکاف نیستی؟ فرمود: چرا، ولی از پدرم شنیدم که به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

مَنْ قَضیٰ اَخاهُ الْمُؤْمِنِ حٰاجَةً کانَ کَمَنْ عَبَدَ اللهَ تَعالیٰ تِسْعَةَآلافِ سَنَةٍ صٰائماً نَهارَهُ وَ قٰائماً لَیْلَهُ؛(1)

هرکس نیاز برادر مؤمن خود را برآورد، همانند کسی است که نُه هزار سال با روزه داری روزها و نماز شبهایش خدا را عبادت کرده است.

13- ویژگیهای فقرای محبوب حق تعالی

خدای عزّوجلّ در حدیث معراج می فرماید:

یا اَحْمَدُ، اِنَّ الْمَحَبَّةَ لِلّٰهِ هِیَ الْمَحَبَّةُ الْفُقراءِ. قالَ وَ مَنِ الْفُقَراءُ؟(2)

ای محمّد، محبت خدایی، همان محبت به فقرا و هم نشینی با آنان است. پیامبر سؤال کرد: فقرا کیانند؟

خدای متعال فرمود:

ص: 92


1- . عدّة الداعی، ص 224 و مفاتیح الحیاة، ص 279.
2- . ارشاد القلوب دیلمی، ج1، باب54.

1) «اَلَّذینَ رَضُوا بِالْقَلیلِ» کسانی که به کم و اندک راضی اند.

برخی تهیدستند ولی طماع و آزمند هستند، دلشان می خواهد ثروتمند باشند و از مواهب دنیا بهره ببرند، و اگر دستشان می رسید، از نعمتهای دنیا بطور فراوان بهره می بردند ولی دستشان نمی رسد. محبت این گونه افراد مطلوب نیست. بلکه دوستی فقرایی مطلوب و محبّت به آنها محبت به خداست که، به کم دنیا راضی و قانع بوده و چشم به نعمتهای دنیا و مال مردم ندوخته اند.

2) «وَ صَبَروا عَلی الْجُوعِ» تحمّل و صبر بر ناداری و بی تابی نکردن بر گرسنگی است. برخی از فقرا دائم آه و ناله سر می دهند و از خدا گله و شکایت می کنند. برخی از خدا شکوه و گلایه نمی کنند و آه و ناله سر نمی دهند و بر آن صبر می کنند، حتی سعی می کنند فقر و نیازمندی خود را پوشیده دارند. «یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاء مِنَ التَّعَفُّفِ»(1) از فرط عفاف چنانند که هرکس از حال آنها بی خبر است، پندارد که غنی و بی نیازند.

آری اینان در عین صبر و بردباری، تلاش می کنند احتیاجی به مردم نداشته باشند و در حد ضرورت رزقی بدست آورند.

3) «وَ شکروا عَلَی الرَّخاءِ» و در خوشی و نعمتی که بدانها رسد شاکرند.

وقتی خداوند به آنها نعمتی می دهد و در گشایش زندگی و رفاه قرار می گیرند، خدا را فراموش نمی کنند و به شکر او می پردازند.

4) «وَ لَمْ یَشْکُوا جُوعَهُمْ وَ لا ظَمَائَهُمْ» و از گرسنگی و تشنگی شکوه نمی کنند.

ص: 93


1- . سوره بقره، آیه 273.

این ویژگی نتیجه صبر است. وقتی انسان صبر و تحمّل را پیشه سازد و بداده خدا قانع باشد، پیش مردم از گرسنگی و تشنگی خویش شکایت نمی کند.

5) «وَ لَمْ یَکْذِبوا بِاَلْسِنَتِهِمْ» و هرگز زبان خویش را به دروغنمی آلایند.

برخی از فقرا، برای جلب رأفت و ترحم مردم و دلسوزی آنان، مشکلات خویش را چند برابر جلوه می دهند و در این رابطه متوسل به دروغ می شوند. ولی فقرائی که محبوب خداوندند، هیچ گاه دروغ نمی گویند.

6) «وَ لَمْ یَغْضِبُوا عَلیٰ رَبِّهِمْ» و بر خدای خویش خشم نمی گیرند.

معرفت و شناخت آنان به حدّی رسیده که می دانند، مصلحت مؤمن در چیزی است که خدا برای او پیش می آورد.

یا اگر معرفت آنان، این حد نرسیده باشد، لا اقل می دانند که از خدا شکوه نمودن شایسته مؤمن نیست. ازاین رو در زبان و دل از خدا شکایت ندارند.

7) «وَ لَمْ یَفرَحُوا بِما آتاهُمْ» و بر آنچه به دست آورده اند شادمان نمی شوند.

دو ویژگی فوق از سایر ویژگیها مهم تر است. در واقع این دو ویژگی ترجمان این آیه شریفه است که خدای متعال می فرماید: «لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ».(1)

ص: 94


1- . سوره حدید، آیه 23.

هرگز بر آنچه از دست شما رود دل تنگ نشوید، و بر آنچه به شما می رسد، خوشحال نشوید.(1)

برای آنان داشتن و نداشتن مال و مواهب دنیائی یکسان است، چون دل بستگی به دنیا ندارند که اگر چیزی به آنها برسد، مسرور و مغرور گردند، و اگر چیزی را از دست دهند، شدیداً ناراحت شوند به گونه ای که نتوانند خود را کنترل کرده و بر اعصابشان مسلّط شوند. به عبارت دیگر این فقرا با معرفت از خدای خویش و صفات اخلاقی، به مقام زهد دست یافته اند. امام علی علیه السلام فرمودند: زهد، فراهم شده در دو جمله است.

خداوند متعال فرموده:

تا بر آنچه از دستتان رفته اندوهگین نشوید و به آنچه به شما داده شادمانی نکنید) بنابراین کسی که برای از دست رفته افسوس نخورد، و برای آنچه بدستش می رسد شادمان نگردد، هر دو جانب زهد را به کف آورده است.(2)

14- ره آورد دلجویی

در فرهنگ روایی اسلام، پاداش فراوان دنیوی و اخروی، برای رسیدگی به امور فقرا و مساکین بیان گردیده است. برخی از مهم ترین آنها را با هم مررو می کنیم:

1) استغفار فرشتگان تا قیامت: امام صادق علیه السلام فرمودند: هرکس فقیر

ص: 95


1- . ارشاد القلوب دیلمی، ج 1، باب 54 و بحارالانوار، ج 77، ص 21.
2- . نهج البلاغه، حکمت شماره 439.

مسلمانی را یا پیراهن بپوشاند یا او را بهچیزی یاری دهد که هزینه زندگی وی را تأمین می کند. خداوند هفت هزار فرشته بر او می گمارد که برای هر گناهش تا روزی که در صور دمیده شود مغفرت می طلبد.(1)

2) آب و غذای بهشتی: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

هر کس مؤمن گرسنه ای را غذا دهد، خدا وی را از میوه های بهشتی اطعام کند. و هر کس او را در حال تشنگی آبی بنوشاند، خدا او را از شراب رحیق سر به مُهر بهشتی سیراب سازد.(2)

3) خشنودی خدا: رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند: مَنْ اَکْرَمَ فَقیراً مُسْلِماً لَقَی اللهَ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ هُوَ عَنْهُ رٰاضٍ.(3)

هر کس فقیر مسلمانی را گرامی بدارد (در برطرف نمودن نیاز او کوشش کند) در حالی خدا را ملاقات خواهد کرد، که او از وی خشنود است.

4) شفاعت فقیران: امام صادق علیه السلام فرمودند: در قیامت منادی ای از سوی خدا ندا می دهد:

اَیْنَ الْفُقَراءُ... ثُمَّ یَقولُ لَهُمْ: اُنْظُرُوا وَ تَصَفَّحُوا وُجُوهَ النّاسِ، فَمَنْ اَتیٰ اِلَیْکُمْ مَعْروفاً فَخُذُوا بِیَدِهِ وَ ادْخِلُوهُ الْجَنَّةَ؛(4)

تهیدستان کجا هستند؟ آن گاه به آنان می فرماید: بنگرید و چهره های مردم را شناسائی کنید که هرکس به شما نیکی کرده دستش را بگیرید و او را به بهشت درآورید.

ص: 96


1- . الکافی، ج 2، ص 204.
2- . قرب الاسناد، ص 57 و مفاتیح الحیاة، ص 407.
3- . الفقیه، ج 4، ص 13.
4- . ثواب الاعمال، ص 183.

5) دعای مستجاب فقیران: امام سجّاد علیه السلام در این باره فرمودند: دَعْوَةُ السّٰائِلِ الْفَقِیر لا تُرَدُّ. دعای درخواست کننده فقیر و تهی دست ردّ نمی شود.(1)

فطرت انسانی بر این سبک استوار است که، برای کسی که به او خدمتی می کند یا دفع ضرری می نماید، یا سودی و نفعی به او می رساند یا، او را به مهر محبّت گرامی دارد، یا نیازش را برطرف کند، طلب خیر از خدا می نماید. و این دعا از سوی حق تعالی اجابت می گردد.

6) ثبات قدم در صراط: امام صادق علیه السلام در این باره فرمودند:

مَنْ کانَ وُصُولاً لِاِخْوانِهِ بِشَفاعَةٍ فی دَفْعِ مَغرَمٍ اَوْ مَغْنَمٍ ثَبَتَ اللهُ عَزَّوَجلَّ قَدَمَیْهِ یَوْمَ تَزِّلُ فِیهِ الْاَقْدامِ؛(2)

کسی که در کمک رسانی به برادران دینی و دفع زیان یا جلب سود، آنان را یاری کند، خداوند عزّوجلّ قدم های او را در روزی که قدم ها می لغزد ثابت نگه می دارد.

7) برگزیده حق تعالی: ثروتمندان تا زمانی که در یاریرسانی نیازمندان تلاش می کنند، برگزیده خداوند هستند.

امیرالمؤمنین علی علیه السلام در این باره فرمودند:

اِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ یَختَصَّهُم بِالنِّعَمِ لِمَنافِع الْعِبادِ، یُقِرُّهٰا فی اَیْدِیهِمْ ما بَذَلُوا، فَاِذا مَنَعُوها نَزَعَهٰا مِنْهُمْ وَ حَوَّلَهٰا اِلیٰ غَیْرِهِمْ؛(3)

ص: 97


1- . وسایل الشیعه، ج 9، ص 425 و عدة الداعی، ص 68.
2- . وسایل الشیعه، ج 16، ص 342.
3- . بحارالانوار، ج 69، ص 28.

همانا برای خداوند سبحان بندگانی هست که نعمتهایش را به آنان اختصاص داده تا به مردم نفع برسانند، مادامی که بذل و بخشش می کنند، خداوند این نعمتها را برایشان نگه می دارد، و اگر نفع رسانی را انجام ندادند، از آنان گرفته و به دیگری می سپارد.

8) محبوب خداوند: رسول خدا صلی الله علیه و آله ، محبوبترین بندگان خدا نزد خدا، نافع ترین آنان برای بندگان خدا هستند. (نفع علمی، سیاسی، اقتصادی، خانوادگی، امنیتی و... را شامل می شود).

افزون بر آن همان گرامی صلی الله علیه و آله فرمودند:

اَحَبَّهُمْ اِلَی اللهِ عَزّوَجلَّ اَنْعَمَهُمْ لِعِیالِهِ؛(1)

محبوبترین مردم نزد خداوند، کسی است که به خانواده اش سودرسانی او بیشتر است.

امام صادق علیه السلام فرمودند: روز قیامت، بنده ای را می آورند که هیچ کار نیکی ندارد. به او گفته می شود: «به یادبیاور آیا کار نیکی کرده ای؟».

او به یاد می آورد و می گوید: پروردگارا، مرا هیچ کار نیکی نیست. جز آن که فلان بنده مؤمنِ تو بر من گذشت و از من آب خواست تا وضو بگیرد و نماز بخواند و من هم آبش دادم. آن بنده مؤمن را فرا می خوانند و وی آن کار را به یادش می آورد. (پس بنده مؤمن) می گوید: آری، ای پروردگار من! بر او گذشتم و از او آب خواستم. او هم مرا آب داد، وضو گرفتم و برای تو نماز خواندم.

ص: 98


1- . قرب الاسناد، ص 57.

پروردگار متعال (خطاب به آن بنده ای که این کار نیک را انجام داده بود) می فرماید: «تو را آمرزیدم. بنده ام را به بهشت ببرید».(1)

افزون بر آن، امام رضا علیه السلام فرمودند:

خداوند به داوود وحی فرمود: «یا داوود، هر کس از بندگان من که حسنه ای کوچک به نزد من آورد، او را داخل بهشت می کنم». داوود گفت: ای پروردگار من آن حسنه چیست؟ فرمود: گشایش و رفع غمی از مؤمن، هرچند با یک خرما. داوود گفت: حق است بر هر کسی که تو را بشناسد، این که امیدش از تو قطع ننماید.(2)

گاهی رحمت خدای متعال با یک چیز کوچکی فوران می کندو به جوش می آید. با یک چیز ساده، با برداشتن یک خار. روایت هست که یک خاری سر راه افتاده است. یک کسی می آید آن را برمی دارد و کنار می گذارد که به پای کسی نرود. خدا به خاطر همین یک کار تمام حساب و کتاب او را پاک می کند و او را به بهشت می برد، به خاطر این که نسبت به راحتی مردم حساس بوده است.(3)

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:

شخصی به سبب برداشتن شاخه ای خار از سر راه مردم به بهشت می رود.(4)

ص: 99


1- . الخصال، ج1، ص99؛ بحارالانوار، ج82، ص206.
2- . کلیات احادیث قدسی، ح 41.
3- . آیت الله سید حسن عالمی، سمت خدا، 28/12/99.
4- . میزان الحکمه، ح 12676.

ص: 100

دروازه سوم: راه دستیابی به سلامتی

اشاره

راه دستیابی به سلامتی

بر بالای دروازه سوم بهشت نوشته شده بود: (لا اله الا الله، محمّد رسول الله، علیّ ولیّ الله). برای هر چیز راه و چاره ای است، و راه و چارۀ عافیت و سلامتی چهار خصلت است:

راه اوّل: قِلَّةُ الْکَلامِ: کم گفتن

راه دوم: وَ قِلَّةُ الْمَنامِ: کم خُفتن

راه سوم: وَ قِلَّةُ الْمَشی: کم راه رفتن

راه چهارم: و قِلَّةُ الطَّعامِ: کم خوردن(1)

راه اوّل: کم گویی

اشاره

یکی از راه های دستیابی به سلامت جسم و روح، کم سخن گفتن

ص: 101


1- . بحارالانوار، ج 8، ص 144.

است. زیرا در اثر پرگویی زمینه گناه و اشتباه بیشتر فراهم می شود. این نکته نیز مورد توجه و تأمل است که عدم اصلاح زبان خسارت های فراوان دنیوی و عقوبت سنگین اخروی برای انسان بوجود می آورد. و اصلاح زبان و سخن از اهمیت فراوانی در سرنوشت انسان برخوردار است. برخی از برکات کم گویی و مطالب مفید دیگر در این عرصه با هم می خوانیم:

1- ضرورت اصلاح زبان

در نگاه فرهنگ اسلام، اصلاح زبان و سخن گویی اندازه و به موقع از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار است، بگونه ای که معادل عمل نمودن به معارف همه قرآن محسوب می شود و موجب نجات انسان می گردد.

1- رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند:

نَجاةُ الْمؤْمِنِ فی حِفْظِ لِسانِهِ؛(1)

نجات انسان مؤمن وابسته به نگهداری زبان اوست.

2- آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی رحمه الله در کتاب ارزشمند رساله لقاءالله می نویسد: روایت شده که حضرت سید انبیاء صلی الله علیه و آله با انبیاء ثلاثه علیهم السلام جمعشدند، هر کسی یکی چیزی فرمودند به این که هر کس فلان عمل انجام دهد به کتاب من عمل نموده است. آن حضرت هم

ص: 102


1- . سفینة البحار، ج 2، ص 510.

فرمودند: «هر کس زبانش را اصلاح کند به تمام قرآن عمل کرده است».(1)

3- افزون بر آن امام سجّاد علیه السلام در اهمیت اصلاح زبان و تأثیر آن در سلامتی سایر اعضاء فرمودند:

در هر بامداد زبان آدمیزاد بر تمام اعضایش مُشرف می شود و می گوید: چگونه هستید؟ می گویند: اگر تو ما را رها کنی ما خوبیم. و می گویند: خدا را، خدا را نسبت به ما یادآور، و سوگندش می دهند و می گویند: ما به سبب تو، ثواب و عقاب می شویم.(2)

2- تأثیر کلام در سرنوشت

مهم ترین وسیله تبادل اطلاعات در بین انسانها، سخن گفتن است. بنابراین سخن گفتن یک پدیدۀ اجتماعی است. و اگر انسان تنها زندگی می کرد نیازی به سخن گفتن نداشت. و در چنین وضعی شاید قادر به حرف زدن نبود. این امر خدادای به لطف خداوند در آفرینش انسان به ودیعت نهاده شده است:

1- از امام علی علیه السلام پرسیدند:

اَیُّ شَیْءٍ مِمّٰا خَلَقَ اللهُ اَحْسَنُ؟ فقال علیه السلام: اَلکَلامُ، فَقیلَ: اَیُّ شَیْءٍ مِمّٰا خَلَقَ اللهُ اَقْبَحُ؟ قال: اَلْکلامُ، ثُمَّ قالَ: بِالْکَلامِ اِبْیَضَّتِ الْوُجُوهُ، وَ بِالْکَلامِ اِسْوَدَّتِ الوُجوهُ؛(3)

ص: 103


1- . رساله لقاءالله، ص 104.
2- . اصول کافی، ج 3، ص 177.
3- . تحف العقول، ص 216.

بهترین چیزی که خدا آفریده کدام است؟ فرمود: سخن. عرض شد: زشت ترین چیزی که خدا آفریده کدام است؟ فرمود: سخن. سپس فرمود: با سخن است که روسفیدی حاصل می شود و با سخن است که روسیاهی به وجود می آید.

2- همان گرامی علیه السلام فرمودند:

لِلْاِنسانِ فَضیلَتانِ: عَقلٌ وَ مَنطِقٌ، فَبِالْعَقلِ یَسْتَفیدُ، وَ بِالْمَنطِقِ یُفیدُ؛(1)

انسان از دو مزیت برخوردار است: خرد و گویایی. با خرد بهره مند می شود و با گویائی بهره مند می سازد». (این دو مزیت از ویژگیهای مختص انسان است.

3- پیامبر خدا حضرت محمّد صلی الله علیه و آله ، ارزش و تأثیر کلام بر سرنوشت انسان فرمودند:

الف) گاه انسان سخن خشنود کنندۀ خدا می گوید که گمان نمی کند آن سخن بدانجا رسد که رسیده و خداوند متعال به سبب آن سخن خشنودی خود را تا روزی که دیدارش کند برای او می نویسد.

ب) و گاه انسان سخنی ناخرسند کنندۀ خداوند می گوید که گماننمی کند بدانجا رسد که رسید و خداوند به سبب آن سخن خشم و ناخشنودی خود را تا روزی که دیدارش کند، برای او می نویسد.(2)

4- از امام زین العابدین علیه السلام پرسیده شد: سخن افضل است یا

ص: 104


1- . غررالحکم، ح 7356.
2- . میزان الحکمه، ج 10، ص 186.

سکوت؟ فرمود: «هر یک از این دو را آفاتی است، پس اگر از آفت برکنار باشد، سخن از سکوت برتر است». گفته شد: یابن رسول الله، این فضیلت برای چیست؟ فرمود: «بدان جهت است که خداوند، پیامبران و اوصیای آنان را به سکوت مبعوث نفرمود، بلکه آنها را برانگیخت برای سخن گفتن، و کسی به وسیله سکوت، مستحق بهشت و شایسته ولایت خدا و نجات از جهنّم نخواهد شد. بلکه همه اینها در پرتو کلام و سخن گفتن عملی خواهد شد. من هیچ گاه ماه را با خورشید برابر نمی کنم، همین بس که تو فضیلت و ارزش سکوت را به وسیله سخن بیان می کنی، نه فضیلت سخن گفتن را با سکوت».(1)

3- خردمندان حکیم

کم گویی از نشانه های انسان حکیم است. انسان حکیم به حقایق اشیاء آگاهی دارد، از جمله آنها به حقایق کلام و سخنگفتن پی برده است. او می داند که در برابر سخنانش باید پاسخ گو باشد. ازاین رو مراقب سخنان خویش است.

خدای متعال می فرماید:

«مَا يَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ»؛(2)

انسان هیچ سخنی را بر زبان نمی آورد مگر این که فرشته ای مراقب و آماده نزد اوست.

ص: 105


1- . بحارالانوار، ج 71، ص 274.
2- . سوره ق، آیه 18 .

نافع روایت کرده که شنیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمود:

به حق می گویم لقمان پیغمبر نبود، ولیکن مردی بود که بسیار فکر می کرد، و یقین خوبی داشت، خدا را دوست می داشت، و خدا هم او را دوست داشت، و به دادن حکمت به او منّت نهاد.(1)

در میان اوصافی که برای لقمان در روایات ذکر شده یکی هم این است که امام صادق علیه السلام فرمود: آگاه باش که به خدا سوگند حکمت را به لقمان به خاطر حسب و دودمان و مال و فرزندان و یا درشتی در جسم و زیبایی رخسار ندادند. ولیکن او مردی بود که در برابر امر خدا سخت نیرومندی به خرج می داد، و به خاطر خدا از آنچه راضی نبود دوری می کرد، و مردی ساکت و فقیر احوال بود... .(2)

از سوی دیگر حکمت، خیر کثیر است که خدای سبحان به هر بنده ای صلاح بداند عطا می فرماید.

در آینه وحی می خوانیم:

«يُؤتِي الْحِكْمَةَ مَن يَشَاء وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ»(3)

دانش و حکمت را به هر کس بخواهد (و شایسته بداند) می دهد، و به هر کس دانش داده شود، خیر فراوانی داده شده است، و جز خردمندان (این حقایق را درک نمی کنند) و متذکر نمی گردند.

ص: 106


1- . مجمع البیان، ج 8، ص 315.
2- . المیزان، ج 11، ص 331.
3- . سوره بقره، آیه 269.
4 - قهرمان واقعی

بعضی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله سنگریزه ای را در دهان می گذاشتند و چون می خواستند حرف بزنند فکر می کردند، اگر برای خدا و در راه خدا و لوجه الله بود. سنگریزه را بیرون می آورند و آن حرف الهی را می زدند و سپس به خاموشی فرو می رفتند و اگر پس از فکر، درمی یافتند که آن حرف برای خدا نیست، سنگریزه را بیرون نمی آوردند و به خاموشی خود ادامه می دادند.(1)

حکایت: جوانان مسلمان سرگرم زور آزمایی و مسابقهوزنه برداری بودند. سنگ بزرگ آنجا بود که مقیاس قوت و مردانگی جوانان به شمار می رفت و هر کس به قدر توانایی خود آن را حرکت می داد. در این هنگام رسول اکرم صلی الله علیه و آله رسید و پرسید: «چه می کنید؟». عرض کردند: داریم زورآزمایی می کنیم، می خواهیم ببینیم کدام یک از ما قوی تر و زورمندتر است.

حضرت صلی الله علیه و آله فرمود: «مایلید که من بگویم چه کسی از همه قوی تر و نیرومندتر است؟» عرضه داشتند: البته، چه از این بهتر که رسول خدا صلی الله علیه و آله داور مسابقه باشد و نشان افتخار را او بدهد. افراد حاضر همه منتظر و نگران بودند که رسول خدا صلی الله علیه و آله ، کدام را بعنوان قهرمان معرفی خواهد کرد؟ رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:

ص: 107


1- . رسالة حقوق امام سجّاد علیه السلام (شرح نراقی)، ص 68.

«از همه قوی تر و نیرومندتر کسی است که:

1. اگر از چیزی خوشش آمد و مجذوب آن شد، علاقه به آن چیز او را از مدار حقّ و انسانیّت خارج نسازد و به زشتی آلوده نکند.

2. و اگر در موردی عصبانی شد و موجی از خشم در روحش پدیدار شد، تسلط بر خویشتن را حفظ کند و جز حقیقت نگوید و کلمه ای دروغ یا دشنام بر زبان نیاورد.

3. و اگر صاحب قدرت و نفوذ گشت و مانع ها از جلویشبرداشته شد، زیاده از میزانی که استحقاق دارد دست درازی نکند».(1)

5 - ره آورد کم گویی
اشاره

یکی از آموزه های برجسته و ممتاز فرهنگ روایی اسلام بویژه در بُعد اخلاق و خودسازی، بیان فضائل و برکات کم گویی است. این حقیقت در بیانات راهبردی پیشوایان دین این گونه بازتاب یافته است. برای نمونه:

الف: اسلام نیکو

رسول خدا صلی الله علیه و آله ، پرهیز از بیهوده گویی را نشانه دین درست و استوار انسان دانسته، می فرماید:

اِنَّ مِن حُسنِ اِسْلامِ الْمَرْءِ قِلَّةُ الْکلامِ فِیما لا یَعْنِیهِ؛(2)

ص: 108


1- . وسایل الشیعه، ج 2، ص 469. داستان راستان، ص 96.
2- . میزان الحکمه، ج 10، ص 194.

از نشانه های نیکوئی اسلام آدمی، این است که کمتر سخن می گوید در آنچه او را سودی نمی بخشد.

همان گرامی صلی الله علیه و آله ، کم گویی را نشانه فهم درست دین دانسته می فرماید:

مِن فِقْهِ الرَّجُلِ قِلَّةُ کَلامِهِ فِیما لا یَعنِیهِ؛(1)

نشانه فهمیدگی مرد این است که کمتر سخن بیهوده می گوید».

افزون بر آن امام باقر علیه السلام فرمودند: ابوذر گفت:

اِجْعَلِ الدُّنیا کَلَمَتَیْنِ: کَلَمَةٌ فی طَلَبِ الْحَلالِ، وَ کَلَمَةٌ لِلْآخِرَةِ، وَ الثّالِثةُ تَضُ-رُّ وَ لا تَنْفَعُ، فَلا تُرِدْها؛(2)

دنیا را در دو کلمه قرار بده: کلمه ای در طلب روزی حلال و کلمه ای برای آخرت و کلمه سوم زیان می زند و سود نمی رساند، پس به آن نپرداز.

ب: عنایت ویژه خداوند

اِذا اَرادَ اللهُ سُبحانَهُ صَلاحِ عَبْدٍ اَلْهَمَهُ قِلَّةَ الْکَلامِ وَ قِلَّةَ الطّعامِ وَ قِلَّةَ الْمَنامِ؛(3)

هرگاه خداوند سبحان صلاح بنده ای را بخواهد، کم گویی، کم خوری و کم خوابی را در دل او می افکند.

ص: 109


1- . بحارالانوار، ج 2، ص 55.
2- . بحارالانوار، ج 71، ص 278.
3- . غررالحکم، ح 4117. میزان الحکمه، ج 10، ص 195.

حکایت: یکی از آقایان از علّامه طباطبایئ رحمه الله پرسید: چه کنم تا در نماز حضور قلب داشته باشم؟ ایشان فرمودند: اگر می خواهی در نماز حضور قلب داشته باشی، کم حرف بزن.

توضیح روان شناختی این است که وقتی انسان زیاد حرف می زند، ذهنش به امور گوناگون مشغول می گردد و در نتیجۀ پراکنده نگری، قدرت تمرکز از او گرفته می شود، لذا در نمازنیز نمی تواند حواسش را جمع کند و فکرش پراکنده می گردد. امّا وقتی عادت کرد جلوی زبانش را بگیرد و هر حرفی را نزند، قدرت تمرکز پیدا می کند.(1)

ج: سلامت جان

یکی از فواید کم گویی این است که پرده ای است بر عیب های باطنی انسان همان گونه که لباس عیب های ظاهری را می پوشاند. امام علی علیه السلام در این باره فرمودند:

مَنْ قَلَّ کَلامُهُ بَطَلَ عَیْبُهُ؛(2)

کسی که گفتارش اندک باشد عیبش نابود شود.

همان گرامی علیه السلام فرمودند:

اِنْ اَحْبَبْتَ سَلامَةَ نَفْسِكَ وَ سَترَ مَعایِبِكَ فَاَقْلِلْ کَلامَكَ وَ اَکثِرْ صَمْتَكَ...؛(3)

ص: 110


1- . راهیان کوی دوست، ص 202.
2- . غررالحکم، ح 8411.
3- . همان، ح 3725.

اگر دوستدارِ سلامت جان خود و پوشیده ماندن عیبهایت هستی، کمتر سخن گوی و بیشتر خاموش باش... .

افزون بر آن فرمودند: کم گویی عیبها را می پوشاند و گناهان را می کاهد... کم گویی، معایب را می پوشاند و از لغزش ایمن می گرداند.(1) تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد.

د: فرزانگی

کم گویی و سکوت سبب کسب صلاحیت دوستی با بزرگان و فرزانگان و سرانجام اولیای الهی می گردد. امام علی علیه السلام در این باره می فرماید:

کانَ لی فی ما مَضیٰ اَخٌ فِی اللهِ... وَ کانَ اِذا غُلِبَ عَلَی الکَلامِ لَمْ یُغلَبْ عَلَی السّکوتِ، وَ کان عَلیٰ مٰا یَسْمَعُ اَحْرَصُ مِنهُ عَلیٰ اَنْ یَتَکَلَّمَ؛(2)

مرا در گذشته برادری بود در راه خدا... و اگر در سخن مغلوب می شد، در سکوت مغلوب نمی شد و به شنیدن حریصتر بود تا گفتن.

و نیز فرمود:

وَ کانَ اَکثَرَ دَهْرِه صٰامِتاً فَإنْ قالَ بَذَّ الْقائِلینَ؛(3)

و بیشتر اوقات زندگی اش ساکت بود و اگر سخن می گفت بر گویندگان چیره می گشت.

ص: 111


1- . همان، ح 6767 و 6770.
2- . نهج البلاغه، حکمت 289.
3- . نهج البلاغه، حکمت 289.

اشاره به این است که هرگاه سخن می گفت گزیده و حساب شده می گفت به گونه ای که از همه پیشی می گرفت و شنوندگان را بهره مند می ساخت.

6 - عیش آخرت

از شمار برکات کم گویی، رسیدن به فلاح و رستگاری است، افزون بر آن در فرهنگ قرآن یکی از نشانه های مؤمن حقیقی شمرده شده است. خدای متعال در این باره می فرماید:

«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ * ... الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ»؛(1)

به یقین مؤمنان رستگار شدند. آنها که در نمازشان خشوع دارند. و آنها که از لغو و بیهودگی رویگردانند... کسانی که بهشت برین را به ارث می برند.

نکات:

1) فلاح به معنای ظفر یافتن و بدست آوردن و رسیدن به آرزو است. و این بدو صورت است:

الف) دنیوی: و ظفر یافتن دنیوی رسیدن به سعادت زندگی است، یعنی چیزی که زندگی را گوارا می سازد و آن در درجه اوّل بقاء و سپس توانگری و عزّت است.

ص: 112


1- . سوره مؤمنون، آیات 1 - 11.

ب) ظفر اخروی در چهار چیز خلاصه می شود:

بقایی که فنا نداشته باشد، غنایی که دستخوش فقر نشود، عزّتی که آمیخته با ذلّت نشود، و علمی که مشوب با جهل نباشد. و به همین جهت گفته اند: «عیش جز عیشِ آخرتنیست».(1)

2) کار لغو: کاری است که فایده نداشته باشد... کارهای لغو در نظر دین، آن اعمال مباح و حلالی است که صاحبش در آخرت و یا در دنیا از آن سودی نبرد و سرانجام آن، منتهی به سود آخرت نگردد. مانند خوردن و آشامیدن به انگیزه شهوت که در غذا لغو است. چون غرض از خوردن و آشامیدن، گرفتن نیرو برای اطاعت و عبادت خداست.

3) خدای عزّوجلّ در وصف مؤمنین نفرموده که به کلی لغو را ترک می کنند، بلکه فرموده: از آن اعراض می کنند، چون هر انسانی هر قدر که با ایمان باشد، در معرض لغزش و خطا است.(2)

راه دوم: کم خوابی

اشاره

از جمله راه های مهم به منظور دستیابی به عافیت جسم و جان، پرهیز از زیاده روی در خواب است. زیرا کم خوابی از عنایت های ویژه خداوند تبارک و تعالی است، که به هر کس صلاح بداند مرحمت می فرماید. کم خوابی در شب موجبات، اُنس و عبادت با حق تعالی را فراهم نموده و فیوضات شب زنده داری در حیات طیّبه انسان تأثیر

ص: 113


1- . المیزان، ج 15، ص 4.
2- . همان، ص 9.

فوق العاده دارد. برخی ازعرصه های این میدان به قرار زیر است:

1- آرامش جسم و جان

خواب یکی از نعمتهای ارزشمند الهی است موجب آرامش جسم و تجدید قوای بدن انسان است. خدای متعال در این باره می فرماید: (وَجَعَلْنَا نَوْمَكُمْ سُبَاتًا).(1)

و خواب شما را مایه آسایش و استراحت قرار دادیم.

علّامه طباطبائی قدس سره می فرماید:

سُبات به معنای راحتی و آسایش است، زیرا خواب باعث آرامش و آسودگی قوای جسمانی از خستگی و رنجی می شود که هنگام بیداری بر اثر تصرّفات نفس در بدن عارض می شود.(2)

امام علی علیه السلام در این باره فرمودند:

اَلنّومُ رٰاحَةٌ مِنْ أَلَمْ وَ مُلائِمُهُ الْمَوتُ؛

خواب مایه آرامش و آسودن از درد و رنج است و همسنخ آن مرگ است.(3)

افزون بر آن، امام سجاد علیه السلام در فرهنگ نیایشی اسلام درباره شب و خواب در آن می فرماید:

فَخَلَقَ لَهُمُ اللَّیْلَ لِیَسْکُنوا فِیهِ مِنْ حَرَکاتِ التَّعَبِ، وَ نَهَضاتِ

ص: 114


1- . سوره نبأ، آیه 9.
2- . المیزان، ج 20، ص 162.
3- . غررالحکم، ح 1461.

النَّصبِ، و جَعَلَهُ لِباساً لِیَلْبَسوا مِنْ رٰاحَتِهِ وَ مَنامِهِ، فَیَکُونَ ذٰلِكَ لَهُمْ حَماماً و قُوَّةً، وَ لِیَنالُوا بِهِ لَذَّةً وَ شَهْوَةً؛(1)

شب را آفرید تا بندگانش در آن از حرکات رنج آور و فعالیت های آزاردهنده بیاسایند، و آن را به مثابه پوششی گردانید تا در آن به خواب راحت روند. تنشان بدان آسوده شود و نشاط و نیرو گیرد و خود به لذت و کامیابی رسند.

از آنچه بیان شد، فرا می گیریم:

1- خواب یکی از نعمتهای الهی است و انسان نیازمند است که در طول شبانه روز مقداری استراحت کند و بخواب رود.

2- خوابیدن فی نفسه، هیچ مطلوبیت و یا فایده ای حتی برای دنیای انسان ندارد مگر آن اندازه ای که موجب رفع نیاز انسان و تجدید قوای او برای پرداختن به وظائف واجبش می گردد.

3- اگر انگیزۀ انسان از خوابیدن رفع خستگی و تجدید قوا نباشد، کار عاقلانه ای انجام نداده است. زیرا این کار به منزله تلف کردن بیهودۀ بخشی از عمر است.(2)

امام صادق علیه السلام در این باره فرمودند:

خواب کنید مانند خواب اهل عبرت، نه چون کسانی که در غفلت هستند، زیرا عبرت گیرندگان فهمیده و زیرک به خاطراستراحت و نیروگرفتن تن می خوابند نه برای لذت و خوشی و شادی طلبیدن.(3)

ص: 115


1- . صحیفه سجادیه، دعای 6.
2- . پندهای امام صادق علیه السلام به ره جویان صادق، ص 110 - 113.
3- . مصباح الشریعه، ص 181.
2- میانه روی در خواب

در کلامی نورانی و تربیتی، امام صادق علیه السلام به عبدالله بن جندب می فرماید:

یا ابْنَ جُنْدَبْ اَقِلَّ النّومَ بِاللَّیْلِ وَ الْکَلامَ بِالنَّهارِ...؛(1)

فرزند جندب، شب ها کم بخواب و روزها کم حرف بزن.

در توضیح روایت فوق بیان چند نکته ضروری است:(2)

1- انسان باید از افراط و تفریط بدور باشد. مثلاً گاهی، افراد با شنیدن سفارش هایی که درباره کم خوابی شده است، یا خواندن داستانهایی که از چگونگی غلبه به خواب از بزرگان نقل گردیده. درصدد انجام آن امور برمی آیند و با این کار سلامتی خود را از دست می دهند.

2- کسانی هستند که مبتلا به بی خوابی اند و برای رفع این حالت و این که کمی بخواب روند، مرتب از داروهایی که عوارض جانبی هم دارد، استفاده می کنند، بنابراین داشتن خواب راحت نعمت بزرگ الهی است و نباید آن را از دست داد.

3- انسان نباید بیش از حدّ لازم بخوابد و فعالیتهای حیاتی خود از قبیل فکر کردن، کار و تلاش نمودن، و... را تعطیل کند. البته مقدار نیازی که افراد به خواب دارند با یکدیگر متفاوت است و بستگی به نوع مزاج

ص: 116


1- . بحارالانوار، ج 78، ص 279.
2- . برگرفته از کتاب پندهای امام صادق علیه السلام ، ص 113- 115 با اندکی تغییر.

افراد، سنین مختلف عمر، فعالیتهای انسان و... دارد. معمولاً افراد با خودشان با تجربه ای که دارند و یا دستوری که پزشک به آنها می دهد نیاز خود را به خواب می دانند.

4- از دستورات قرآن استفاده می شود که نیاز انسان به خواب آن چنان هم زیاد نیست. و مقدار کمی از شب برای استراحت و تجدید قوا لازم است.

خدای متعال به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

«يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا * نِصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا»؛(1)

ای جامه به خود پیچیده. شب را جز کمی به پا خیز. نیمی از شب را، یا کمی از آن کم کن.

و هم چنین در وصف متقین می فرماید:

«كَانُوا قَلِيلًا مِّنَ اللَّيْلِ مَا يَهْجَعُونَ * وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ»؛(2)

و از شب اندکی را خواب می کردند و سحرگاهان از درگاه خدا طلب آمرزش و مغفرت می نمودند.

3- عبرت آموزی از خواب

از نگاه فرهنگ قرآن و بیانات راهبردی پیشوایان خواب شبیه مرگ است ارواح مردم در هنگام خواب و مردن توسط خداوند قبض می شود. سپس روحی که مرگش فرا رسیده نزد خداوند نگه داشته می شود و

ص: 117


1- . سوره مزمل، آیات 1 - 3.
2- . سوره ذاریات، آیات 17 و 18.

روحی که اجلش فرا نرسیده به بدن بازگردانده می شود. این واقعیت در آینه وحی و کلام معصومین علیهم السلام این گونه می آموزیم:

«اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَ-ى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»؛(1)

خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می کند، و روح کسانی را که نمرده اند نیز به هنگام خواب می گیرد، سپس ارواح کسانی که فرمان مرگشان را صادر کرده نگه می دارد، و ارواح دیگری که باید زنده بمانند باز می گرداند تا سرآمدی معیّن، این امر نشانه روشنی است برای کسانی که می اندیشند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله خطاب به امیرمؤمنان علی علیه السلام در این باره فرمودند:

یا علی، ارواح شیعیان تو، چه در خواب و چه در موقع مرگ، به آسمان بالا می رود و همان گونه که مردم به هلال ماهمی نگرند، فرشتگان از شوقِ آنها و مشاهدۀ منزلتشان نزد خداوند عزّوجلّ، به ایشان می نگرند.(2)

افزون بر آن امام باقر علیه السلام درباره خواب شیعیان فرمودند:

به خدا سوگند، هیچ بنده ای از شیعیان ما نخوابد، مگر این که خداوند عزّوجلّ روح او را به آسمان بالا برد و آن را برکت می دهد. پس اگر اجلش رسیده باشد، آن را در گنجینه های رحمت خود و در باغ بهشت

ص: 118


1- . سوره زمر، آیه 42.
2- . امالی صدوق، ص 657.

و در سایه عرش خویش قرار دهد. و اگر اجلش بعداً باشد، آن را همراه دسته ای از فرشتگان امین خود می فرستد تا به کالبدی که از آن بیرون آمده است برگردانند و در آن آرام گیرد.(1)

بنابر آنچه بیان شد، انسان همیشه باید آماده مرگ باشد و امورات زندگی خویش را اصلاح نماید و به هر خواب خویش به دیده عبرت نگاه کند ممکن است خواب آخرش باشد و هرگز روح او به کالبدش بازنگردد.

امام صادق علیه السلام در این رابطه فرمودند: «به وسیله خواب استدلال کن بر مرگی که هیچ گونه راهی برای بیداری شدن و اصلاح کردن اعمال و امور گذشته در آن نیست».(2)

4- آداب خوابیدن
اشاره

بمنظور بهره مندی هرچه بیشتر از نعمت ارزشمند خواب، در فرهنگ روایی اسلام آدابی بیان گردیده است. برخی از مهم ترین آنها به قرار زیر است:

الف: پاکیزگی و بهداشت

یکی از آداب خوابیدن، پاکیزگی و رعایت بهداشت فردی است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:

ص: 119


1- . کافی، ج 8، ص 213.
2- . مصباح الشریعه، باب چهل و دوم، ص 183.

اِنَّ اللهَ طَیِّبٌ یُحِبُّ الطَّیِبَ، نَظِیفٌ یُحِبُّ النَّظافَةَ؛(1)

خداوند پاکیزه است و شخص پاک را دوست می دارد، پاکیزه است و پاکیزگی را دوست می دارد.

همان گرامی صلی الله علیه و آله درباره خوابیدن با بدن پاکیزه فرمودند:

این بدن ها را پاکیزه سازید (تا) خداوند (جان) شما را پاکیزه گرداند، زیرا هیچ بنده ای نیست که شب با بدنی پاکیزه بخوابد مگر این که فرشته ای در میان جامۀ او با وی بخوابد، و هیچ ساعتی از این پهلو به آن پهلو نمی چرخد مگر این که فرشته می گوید: اَللّهمَّ اغْفِرْ لِعَبدِكَ فَإنَّهُ بٰاتَ طاهراً؛ خدایا، بنده ات رابیامرز، زیرا که با بدنی پاکیزه خوابیده است.(2)

همان گرامی صلی الله علیه و آله فرمودند:

1) هیچ یک از شما با دست های چرب (از غذا) نخوابد. پس اگر چنین کرد و گزندی از شیطان به او رسید، کسی را جز خود سرزنش نکند.

2) دست و صورت کودکان خود را از چربی های غذا و بوی گوشت بشویید، زیرا شیطان بوی چربی و گوشت را می بوید و کودک در خواب می ترسد و دو فرشته موکّل وی از آن بو اذیّت می شوند.(3)

ب: طهارت (با وضو)

یکی دیگر از آداب خوابیدن، با وضو و طهارت بودن است که فضیلت بسیار دارد. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

ص: 120


1- . میزان الحکمه، ج 12، ص 262.
2- . همان.
3- . همان، ص 495. امالی صدوق، ص 510.

مَنْ نامَ عَلَی الْوُضوءِ اِنْ اَدْرَکَهُ الْمَوْتُ فی لَیْلِهِ فَهُوَ عِندَ اللهِ شَهِیدٌ؛(1)

هرکس با وضو بخوابد، اگر در آن شب بمیرد نزد خدا شهید است.

امام صادق علیه السلام در این باره فرمودند:

هر که طهارت (وضو) بگیرد و سپس به بسترش رود، در آن شب بستر او به منزل مسجد اوست و اگر یادش آید که وضو ندارد، به همان لحاف خود، هر چه باشد، تیمم کند، اگر چنین کند پیوسته در نماز و ذکر خداوند عزّوجلّ باشد.(2)

همان گرامی علیه السلام فرمودند به نقل از پدرانش علیهم السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله خطاب به اصحاب خود فرمودند:

... کدام یک از شما تمام شب را شب زنده داری می کند؟ سلمان گفت: من. یکی از اصحاب عصبانی شد و گفت: تو بیشتر شب را می خوابی. سلمان گفت: چنین نیست که تو می پنداری. من از حبیبم رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرماید: هر که شب را با طهارت بخوابد، چنان است که شب زنده داری کرده است.(3)

حضرت امام خمینی قدس سره فرمودند: جناب عارف بزرگوار و شیخ عالی مقدار ما (آیت الله شاه آبادی) فرمودند:

«وضو لباس جُندی است».(4) آری اینان با وضوء فی الواقع خود را برای

ص: 121


1- . بحارالانوار، ج 76، ص 183.
2- . همان، ص 182.
3- . معانی الاخبار، ص 234. میزان الحکمه، ج 12، ص 496.
4- . اربعین حدیث امام خمینی، ص208.

ورود به این میدان (اخلاق و معنویت) آماده می کند، کما این که یک رزمنده وقتی به میدان جنگ عزیمتمی کند، لباس رزم را می پوشد.(1)

ج: محاسبه

یکی از آداب مهم شب و قبل از خواب، حسابرسی اعمال روز است. در سیره عملی اولیای الهی و فرزانگان و علمای ربّانی، دارای جایگاه ویژه می باشد. این حقیقت در بیانات راهبردی پیشوایان این گونه بازتاب یافته است:

1. امام صادق علیه السلام در این باره فرمودند:

اِذا آوَیْتَ اِلیٰ فِراشِكَ فَانْظُرْ مٰا سَلَکْتَ فی بَطنِكَ وَ مٰا کَسَبْتَ فی یَوْمِكَ، وَ اذْکُرْ اَنَّكَ مَیِّتٌ وَ اَنَّ لَكَ مُعاداً؛(2)

هرگاه به بسترت رفتی بیندیش که در آن روز چه غذایی روانه شکم کرده ای و چه بدست آورده ای، و به یاد آر که خواهی مرد و معادی در پیش داری.

یعنی حسابرسی کن که آیا غذای تو حلال بوده یا حرام، در طول روز اطاعت خدا نموده ای یا گناه از تو سر زده، و بدان که مرگ هم مثل خواب است و سرانجام خواهی مرد و به حساب تمام اعمال تو رسیده می شود. پس خود حسابگر اعمال خود باش.

2. امام کاظم علیه السلام فرمودند:

ص: 122


1- . در طواف خورشید، ص 91.
2- . بحارالانوار، ج 76، ص 190.

لَیْسَ مِنّا لَمْ یُحٰاسِبْ نَفْسَهُ فی کُلِّ یَوْم، فَاِن عَمِلَ خَیْراً اسْتَزادَ الله مِنْهُ وَ حَمِدَ اللهَ عَلَیْهِ، وَ اِنْ عَمِلَ شَیئاً شَرّاً اسْتَغفَرَ اللهَ وَ تابَ اِلَیْهِ؛(1)

از ما نیست کسی که هر روز به حساب خود رسیدگی نکند و ببیند اگر کار نیکی انجام داده است از خداوند توفیق انجام بیشتر آن را بخواهد و خدا را بر آن سپاس گوید، و اگر بدی انجام داده است، از خدا آمرزش بخواهد و توبه کند.

بنابراین یکی از آداب شب و قبل از خواب رسیدگی به اعمال روز است که ثمره آن اصلاح نفس و نیک بختی است از این رو امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمودند: «مَنْ حٰاسَبَ نَفْسَهُ سَعِدَ»(2) هر کس از نفس خود حسابرسی کند سعادتمند شود.

د: قرائت قرآن و دعا

یکی دیگر از آداب قبل از خواب قرائت قرآن و دعا بدرگاه خداست. رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند:

مَنْ قَرأَ «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» حِینَ یَأخُذُ مَضْجَعَهُ، غَفَرَ اللهُ عزّوجلَّ لَهُ ذُنُوبَ خَمسینَ سَنَةً؛(3)

هر کس وقتی وارد بستر خود می شود سوره «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» بخواند، خداوند گناهان پنجاه سال او را می آمرزد.

ص: 123


1- . الاختصاص، ص 26.
2- . غررالحکم، ح 7887.
3- . امالی صدوق، ص 64.

امام علی علیه السلام فرمودند:

مَنْ قَرَأَ «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» حِینَ یَأخُذُ مَضْجَعَهُ، وَکَّلَ اللهُ عزّوجلّ بِهِ خَمسینَ اَلْفَ مَلَكٍ یَحْرُسُونَهُ لَیْلَتَهُ؛(1)

هر کس وقتی وارد بسترش می شود «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» بخواند، خداوند پنجاه هزار فرشته بر او بگمارد تا در آن شب از وی پاسداری کنند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

هر کس موقع خواب سوره (الهاکم التکاثر) بخواند، از عذاب قبر محفوظ ماند.(2)

همان گرامی صلی الله علیه و آله فرمودند:

هرگاه فردی از شما به بسترش رفت بگوید: اَللّهُمَّ اِنْ اَمْسَکْتَ نَفْسی فَاغْفِرْ لَها، وَ اِنْ اَرْسَلْتَها فَاحْفَظْها بِما تَحْفَظُ بِهِ عِبادَكَ الصّالحینَ.

خداوندا، اگر جان مرا در خواب گرفتی، پس آن را بیامرز، و اگر به پیکرم باز گرداندی آن را چنان که بندگان صالح خود را حفظ کنی، حفظ کن.(3)

امام هادی علیه السلام فرمودند:

ما اهل بیت هنگام خوابیدن ده چیز را مراعات می کنیم:

1) طهارت داشتن. 2) صورت بر کف دست نهادن. 3) 33مرتبه سبحان الله گفتن. 4) 33 مرتبه الحمدلله گفتن. 5) 34 مرتبه الله اکبر گفتن. 6) رو

ص: 124


1- . الخصال، ص 631.
2- . بحارالانوار، ج 76، ص 196.
3- . علل الشرایع، ص 589.

به قبله خوابیدن بگونه ای که صورت رو به قبله باشد. 7) خواندن سوره حمد. 8) خواند آیة الکرسی. 9) خواندن آیه شهادت (آیه 18 آل عمران) 10) ذکر نشده است پس هر کس چنین کند بهرۀ خود را از شب گرفته است.(1)

5 - دستورالعمل سودمند

در کتاب خلاصه الاذکار از حضرت زهرا’ روایت شده است که حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله بر من وارد شد در وقتی که من رختخواب خود را پهن کرده بودم و می خواستم بخوابم. فرمود: ای فاطمه مخواب مگر آن که چهار عمل به جای آوری. 1) ختم قرآن کنی 2) و پیغمبران را شفیع خود گردانی 3) و مؤمنین را از خود خوشنود سازی 4) و حجّ عمره بکنی. این را فرمود و وارد نماز شد. من توقف کردم تا نماز خود را تمام کرد.

گفتم: یا رسول الله، امر فرمودی به چهار چیز که من قدرت ندارم در این وقت آن را به جا آورم. آن حضرت تبسّم کرد و فرمود:

1) «هرگاه بخوانی (قل هو الله احد) سه مرتبه گویا ختمقرآن کرده،

2) و هرگاه صلوات بفرستی بر من و پیغمبران قبل از من، ما شفیعان تو خواهیم بود.

3) و هر گاه استغفار کنی برای مؤمنین، پس تمامی ایشان از تو خشنود شوند.

ص: 125


1- . سنن النبی صلی الله علیه و آله ، ص 80.

4) و هرگاه بگوئی سبحان الله و الحمدلله و لا اله الّا الله و الله اکبر. پس حج عمره کرده ای.(1)

5) محدث قمی می گوید: کفعمی نقل کرده که هر کس وقت خواب سه مرتبه بگوید:

یَفعَلُ اللهُ ما یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ وَ یَحْکُمُ مٰا یُریدُ بِعِزّتِهِ.

یعنی: می کند خدا هرچه خواهد به قدرتش و حکم می کند هرچه خواهد بعزتش. مثل آنست که هزار رکعت نماز خوانده است.(2)

حکایت: دو برادر نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمدند و عرض کردند: قصد سفر تجاری به شام داریم، به ما چیزی بیاموز که از خطرات در امان باشیم. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:

در راه به هر منزلگاهی رسیدید، نماز عشاء را بخوانید و ا گر بعد از آن قصد خوابیدن داشتید، تسبیح فاطمه زهرا’ را بگوئید، سپس آیة الکرسی را بخوانید، زیرا هر یک از شما آیة الکرسیرا بخواند، تا صبح از هر خطری محفوظ است.(3)

6 - درکِ فیض سحر

رسول خدا حضرت خاتم صلی الله علیه و آله در ضمن روایتی اهمیت درک فیوضات سحرگاهان را اینگونه بیان می فرماید:

ص: 126


1- . حاشیه مفاتیح الجنان، ص960.
2- . همان، ص963.
3- . بحارالانوار، ج73، ص246؛ محاسن، ج2، ص368.

در ایّام عمرتان نسیم های عنایت و جذبه های حق تعالی می وزد، هوشیار باشید که خود را در معرضِ آن قرار دهید (خودتان را آماده پذیرش و تأثیر آن کنید).(1)

این نسیم همیشه یکسان و یکنواخت نیست و در بعضی مکانها و زمانها از جمله سحرگاهان بیشتر می وزد. نظر به این حقیقت شیخ اجل توصیه می کند:

به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح *** تا دل مرده مگر زنده کنی کین دم از اوست(2)

و حافظ شیرین سخن گنج سعادت خویش را از سحرخیزی دانسته این گونه می سراید:

هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ *** از یمن دعای شب و ورد سحری بود(3)

افزون بر آن، امام باقر علیه السلام از قول رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

اِنّ لِلّهِ تعالی، مُنادِیاً یُنادِی فِی السَّحَرِ هَلْ مِنْ دٰاعٍ فَاُجِیبَهُ؟ هَلْ مِن مُسْتَغفِرٍ فَاَغْفِرَ لَهُ؟ هَلْ مِنْ طٰالِبٍ فَاُعْطِیَهُ؟(4)

به درستی که خداوند تعالی منادی یی هست که در سحر ندا می دهد: آمرزش خواهی هست که او را بیامرزم؟ دعاکننده ای هست که تا جوابش بدهم؟ خواستاری هست تا به او عطا کنم؟

ص: 127


1- . بحار، ج 68، ص 321.
2- . کلیات سعدی.
3- . دیوان حافظ.
4- . رساله لقاء الله، ص113.

و دیگر این که آن وقت (سحر) هنگامی است که یعقوب به فرزندانش وعده داد که برای آنها طلب آمرزش کند. و وقتی است که آمرزش خواهان در سحر مدح شده اند.(1)

راه سوم: کم راه رفتن

اشاره

مراد از کم راه رفتن، بدنبال جمع آوری دنیا کم دویدن است. زیرا دنیا محل زندگی موقت انسان بوده و دار فانی است. امّا زندگی آخرت دارِ ابدی و همیشگی انسان آفریده شده است هر چه انسان به دنیا دلبستگی بیشتری داشته باشد، رنج و سختی مشکلات بیشتری را برای خود در زندگی دنیا و آخرت فراهم می نماید. از این رو، راز سلامتی جسم و روح انسان در عدم تلاش زیاد برای دنیا و دلبسته نبودن به آن است. مطالبیمختصر و مفید در این عرصه با هم مرور می نمائیم:

1 - نامگذاری دنیا

خدای متعال در قرآن می فرماید:

«فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُواْ الْكِتَابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هَذَا الأدْنَى»؛(2)

آن گاه بعد از آنان، جانشینانی وارث کتاب آسمانی شدند که متاع این دنیای پست را می گیرند.

ص: 128


1- . رساله لقاء الله، ص 113 و 114.
2- . سوره اعراف، آیه 169.

علّامه مجلسی می گوید:

مقصود از «اَدْنیٰ» در روایت، دنیاست از ریشه «دنو» به معنای نزدیک... جزری می گوید: دنیاه، نامی است برای این زندگی دنیا، چون آخرت از آن دورتر است.(1)

علاوه بر آن، رسول خدا صلی الله علیه و آله در پاسخ به این پرسش که چرا دنیا را دنیا گفته اند؟ فرمود:

دنیا، پست و نزدیک (به ما) و پیش از آخرت آفریده شده است. اگر دنیا هم زمان با آخرت آفریده شده بود، اهل آن فانی نمی شدند، چنان چه اهل آخرت فنا نمی پذیرند.(2)

امام علی علیه السلام در این باره فرمود:

اِنّما سُمِّیَتْ الدُّنیا دُنیا، لِاَنَّها اَدْنیٰ مِنْ کُلِّ شَیْءِ؛(3)

دنیا را دنیا نامیده اند، چون فرومایه تر از هر چیزی است.

2- مَثَل دنیا

دنیا مثل بازاری است که پایان آن به یک بیابان بزرگ منتهی می گردد، در این بیابان هیچ چیز وجود ندارد. انسان باید تمام نیازمندیهای زندگی خویش را از بازار دنیا تأمین کند. (خیمه، لباس، خوراک، آب، نان و...). برخی از مردم با انجام اعمال صالح در بازار

ص: 129


1- . بحارالانوار، ج 57، ص 356.
2- . علل الشرایع، ص 470. بحارالانوار، ج 57، ص 356.
3- . همان، ص 2، ح 1. همان، ج 57، ص 355.

دنیا مشغول تهیه زاد و توشه و نیازمندیهای آن بیابان هستند وقتی وارد بیابان شدند، با خیال راحت و آسوده از امکانات خود استفاده می کنند امّا گروهی از مردم در بازار دنیا مشغول قیل و قال بوده و از نیازهای زندگی در بیابان آخرت غافلند و ناگهان وارد بیابان شده و دست خود را خالی می بینند. لذا از خدا درخواست بازگشت به دنیا می کنند «قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا...»(1) تا توشه لازم را فراهم کنند و جواب هرگز می شنوند.

3- دنیای ناپسند
اشاره

دنیای مذموم و ناپسند دنیایی است که برای دنیا باشد و هدفواقعی قرار گیرد نه وسیله ای برای نیل به آخرت و آبادسازی آن. در قرآن و روایات، نشانه های دنیای ناپسند بیان گردیده است. برخی از مهم ترین آنها به قرار زیر است:

الف: ترجیح دنیا بر آخرت

خدای متعال می فرماید:

«بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا * وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَى»؛(2)

بلکه شما زندگی دنیا را بر می گزینید. درحالی که آخرت، بهتر و ماندگارتر است.(3)

ص: 130


1- . سوره مؤمنون، آیه 99 و 100.
2- . سوره اعلی، آیات 16 و 17.
3- . به آیه 28 سوره احزاب رجوع کنید.

رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند:

یٰا ایِها النّاسُ، لا تَشْغَلَنَّکُمْ دُنیاکُمْ عَن آخِرَتِکُمْ، فَلا تُؤْثِروا اَهْوائَکُمْ عَلیٰ طاعَةِ رَبّکُمْ... ؛(1)

«ای مردم، مبادا دنیایتان شما را از آخرتتان باز دارد، پس هوسهای خود را بر فرمان برداری از پروردگرتان ترجیح ندهید».

همان گرامی صلی الله علیه و آله در سفارشی به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:

و این که دنیا را بر آخرت برنگزینی، چرا که دنیا رفتنی استو آخرت ماندنی».(2)

افزون بر آن علی علیه السلام فرمودند:

اِرْکَبِ الْحَقَّ وَ اِنْ خالَفَ هَواكَ، وَ لا تَبِعَ آخِرَتَكَ بِدُنیاكَ؛(3)

همواره با حق حرکت کن، هر چند بر خلاف میل تو باشد و آخرتت را به دنیا مفروش.

ب: دل بستگی بدنیا

اطمینان و دل بستگی بدنیا نیز یکی دیگر از نشانه های دنیای مذموم است. خدای متعال در این باره می فرماید:

«إَنَّ الَّذِينَ لاَ يَرْجُونَ لِقَاءنَا وَرَضُواْ بِالْحَياةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّواْ بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ * أُوْلَئِكَ مَأْوَاهُمُ النُّارُ بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ»؛(4)

ص: 131


1- . اعلام الدین، ص339؛ بحارالانوار، ج77، ص181.
2- . الخصال، ص 544.
3- . غررالحکم، ح 2397.
4- . سوره یونس، آیه 7 و 8.

آنان که امید به دیدار ما ندارند، و به زندگی دنیا خشنود شدند و به آن دل بستند و آنان که از نشانه های ما غافلند. آنان جایگاهشان آتش است به سبب آنچه بدست آوردند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: در زیر آن دیواری که خداوند متعال در ستایش از آن یاد کرده و فرموده است: «وَكَانَ تَحْتَهُ كَنزٌ لَّهُمَا: و در زیر آن، گنجی متعلق به آن دو نفر (دو نفر کودک یتیم) بود»(1) لوحی زرین قرار داشت و در آن،چنین نوشته شده بود:

بسم الله الرحمن الرحیم، عَجَباً لِمَنْ اَیْقَنَ بِالْمَوْتِ کَیْفَ تَفْرَحُ، وَ عَجَباً لِمَنْ اَیْقَنَ بِالْقَدَرِ کَیْفَ یَحْزَنُ، وَ عَجَباً لِمَنْ اَیْقَنَ بِزَوال الدُّنیا وَ تَقَلُّبِهٰا بِاَهْلِها کیْفَ یَطْمَئِنُّ قَلْبُهُ اِلَیْها، لا اله الّا الله؛(2)

به نام خداوند بخشنده مهربان. 1) در شگفتم از کسی که به مرگ یقین دارد، چگونه شاد می شود؟ 2) و در شگفتم از کسی که به تقدیر، یقین دارد، چرا اندوهگین می شود؟ 3) و در شگفتم از کسی که به از کف رفتن دنیا و بی وفایی آن به اهلش یقین دارد، چگونه به آن دل خوش می کند؟ معبودی جز خدا نیست.

افزون بر آن امام علی علیه السلام در این باره فرمودند:

سُکونُ النَّفْسِ اِلَی الدُّنیا مِنْ اَعْظَمِ الْغُرورِ؛(3)

اعتماد کردن به دنیا، از بزرگترین فریب هاست.

ص: 132


1- . سوره کهف، آیه 82.
2- . الخصال، ص 236.
3- . غررالحکم، ح5650.
4- دنیای ممدوح
الف: آنچه برای خدا باشد

دنیای ممدوح و پسندیده آن است که برای خدا و در جهت زندگی واقعی آخرت باشد. این حقیقت در بیانات راهبردی پیشوایان این گونه بازتاب یافته است:

1- رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند:

اِنَّ الدُّنیا مَلْعُونَةً مَلعُونٌ ما فِیها، إلّا مَابْتُغِیَ بِهِ وَجْهُ اللهِ؛(1)

«دنیا لعنت شده است و آنچه در آن است نیز لعنت شده، مگر آنچه برای رضای خدا طلب شود».

2- امام صادق علیه السلام فرمود: در مناجات خدا با موسی علیه السلام آمده است:

یٰا موسیٰ إنَّ الدُّنیا دارُ عُقوبَةٍ، عٰاقَبتُ فِیها آدَمَ عِندَ خَطیئَتِهِ، وَ جَعَلْتُها مَلْعُونَةً، مَلْعونٌ مٰا فِیها اِلّا مٰا کانَ فِیهٰا لِی؛(2)

ای موسی، دنیا سرای کیفر است. در آن، آدم را بر خطایش کیفر دادم. دنیا و آنچه در دنیاست لعنت شده قرار دادم، مگر آنچه برای من باشد.

3- افزون بر آن رسول خدا صلی الله علیه و آله ، فرجام دنیا را در قیامت این گونه بیان می فرماید:

یُؤتیٰ بِالدُّنیا یَوْمَ الْقِیامَةِ فِیُمازُ مٰا کانَ لِلهِ، ثُم یُقَدَّمُ سٰائِرُهُ اِلَی النّارِ؛(3)

ص: 133


1- . امالی طوسی، ص 531. مکارم الاخلاق، ج 2، ص 368.
2- . کافی، ج 2، ص 317، ثواب الاعمال، ص 263.
3- . الفردوس، ج 5، ص 460.

روز قیامت، دنیا را می آورند و آنچه برای خدا بوده، به کناری نهاده می شود، سپس بقیه آن به آتش برده می شود.

ب: آنچه برای آخرت باشد

رسول خدا صلی الله علیه و آله به ابی ذر فرمودند:

یٰا اباذرٍ، لا یَصیرُ مِنَ الدُّنیا مٰا کانَ لِلْآخِرَةِ، اِنَّما یَصیرُ مِنَ الدُّنیا کانَ لِلدُّنیا؛(1)

ای ابوذر، از دنیا آنچه برای آخرت باشد، دنیای به شمار نمی آید، بلکه آنچه برای دنیا باشد، دنیایی به حساب می آید.

همان گرامی صلی الله علیه و آله فرمودند:

الدُّنیا مَلعونَةٌ مَلعونٌ ما فِیها، اِلّا بُلْغَةَ الْمُؤمِنِ لِمُعادِهِ، اَوْ ذِکرَ اللهِ، اَوْ مٰا والاهُ عالِمٌ اَوْ مُتَعَلِّمٌ؛(2)

دنیا و آنچه در آن است، لعنت شده، مگر ره توشۀ مؤمن برای معادش، یا ذکر خدا، یا آنچه که دانشمند یا دانشجویی در پی آن باشد.

افزون بر آن امام علی علیه السلام در این باره فرمودند:

اِنَّما لَكَ مِنْ دُنْیاكَ مٰا اَصْلَحْتَ بِهِ مَثواكَ؛(3)

در حقیقت، از دنیای تو آن چیز مال توست که با آن، آرامگاهت را آباد کنی.

حکایت: عبدالله بن ابی یعفور می گوید: مردی به امام صادق علیه السلام گفت:

ص: 134


1- . الفردوس، ج 5، ص 341.
2- . همان، ج 2، ص 231.
3- . نهج البلاغه، نامه 31. تحف العقول، ص 83.

به خدا ما دنیاطلب هستیم و دوست داریم دنیابه ما داده شود. امام علیه السلام به او فرمود: «دوست داری با آن چه کنی؟» گفت: با آن به خود و خانواده ام بهره رسانم، صِلۀ رحم به جای آورم، صدقه بدهم و حجّ و عمره بگذارم.

امام علیه السلام فرمود: این، دنیا طلبی نیست. این، آخرت طلبی است.(1)

5 - کم ترین منزل و مقام اهل بهشت

در روایتی که علّامه مجلسی رحمه الله در بحارالانوار از امام صادق علیه السلام آورده است، می خوانیم که ابوبصیر خدمت حضرت صادق علیه السلام عرض کرد: فدایت شوم مرا تشویق به بهشت کن. امام علیه السلام فرمود:

1) بوی بهشت از فاصله هزار سال به مشام می رسد. 2) و کمترین منزلی که بهشتیان دارند، منزلی است که اگر همۀ جن وانس را بخواهد دعوت کند، می تواند از همۀ آنها پذیرایی کند، بدون آن که چیزی از نعمتهای او کاسته شود. 3) و کمترین مقام اهل بهشت مقام کسی است که داخل بهشت می شود و سه باغ در برابر او نمایان می گردد، و هنگامی که در پائین ترین آنها وارد می شود همسران و خادمان و نهرها و میوه های فراوانی می بیند. و شکر و حمد خدا را به جا می آورد. به او گفته می شود: سربلند کن و باغ دوم را ببین که در آن نعمتهایی استکه در باغ اوّل نیست. عرضه می دارد: خداوندا این باغ را نصیب من کن. می فرماید: شاید اگر آن را بتو بدهم، باز غیر آن را بخواهی. عرضه

ص: 135


1- . کافی، ج 5، ص 72.

می دارد: همین را می خواهم. همین را می خواهم. و به همین ترتیب باغ دیگری را با نعمت های بسیار فراوان مشاهده می کند و شکر و سپاس خدا را به جا می آورد.(1)

راه چهارم: کم خوردن

اشاره

یکی دیگر از راه هایی که بشرط رعایت آن، موجبات سلامتی و عافیت جسم و جان را برای انسان مؤمن فراهم می نماید، کم خوری و پرهیز از پرخوری است. کم خوری صفتی است که از سوی خداوند به هرکس که صلاحیت آن را داشته باشد الهام می گردد. زیرا هدف اصلی خوردن و آشامیدن و بهره مندی از آن در دنیا کسب نیرو و قوت است برای عبادت و بندگی خداوند تبارک و تعالی. برخی مطالب مفید در این عرصه به قرار زیر است:

1- مسیر بندگی خدا

از نگاه فرهنگ قرآن و روایات، یکی از رازهای دست یابی به سلامتی جسم و جان، کم خوری است. کم خوری از نشانه هایرحمت ویژه پروردگار به بنده خویش است.

امیرالمؤمنین علیه السلام در این باره فرمودند:

اِذا اَرادَ اللهُ سُبْحانَهُ صَلاحِ عَبْدٍ اَلْهَمَهُ قِلَةُ الْکَلامِ، وَ قِلَّة الطَّعامِ، وَقِلَّةُ المَنام؛(2)

ص: 136


1- . بحارالانوار، ج 8، ص 120، ح 11.
2- . غررالحکم، ح 4117.

هرگاه خداوند سبحان صلاح بنده ای را بخواهد، کم گویی، کم خوری و کم خوابی را بدل او می افکند.

خوردن و آشامیدن در نگاه دین بهره گیری از نعمت الهی در مسیر بندگی خداست، ازهمین رو در آموزه های دینی برای این رفتار توصیه هایی آمده است. از جمله نهی از خوردن و آشامیدن بسان بیگانگان.

امام صادق علیه السلام می فرمایند، امیرمؤمنان علیه السلام پیوسته می فرمود:

امور این امت پیوسته به خیر و صلاح خواهد بود، مادامی که به سانِ عَجَم (بیگانگان) غذا نخورند و لباس نپوشند، پس هرگاه چنین کردند، خداوند خوارشان می کند.(1)

2- آداب خوردن در کلام وحی

یکی از آموزه های مهم و کاربردی آیات نورانی قرآن مجید، رعایت آداب خوردن و آشامیدن است. برخی از مهم ترین آنهابه قرار زیر است:

1) خدای متعال در سوره مائده می فرماید:

«وَكُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللّهُ حَلاَلاً طَيِّبًا»؛(2)

و از آنچه خداوند روزی حلال و پاکیزه به شما بخشیده بخورید.

2) در سوره بقره می فرماید:

ص: 137


1- . المحاسن، ص 410. مفاتیح الحیاة، ص 139.
2- . سوره مائده، آیه 88.

«كُلُواْ وَاشْرَبُواْ مِن رِّزْقِ اللَّهِ وَلاَ تَعْثَوْاْ فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ»؛(1)

از روزی خداوند بخورید و بیاشامید، و در زمین به فساد نکوشید.

3) در سوره انعام می فرماید:

«كُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ...»؛(2)

از آنچه خدا به شما روزی داده بخورید و از گامهای شیطان پیروی ننمائید.

4) در سوره طه می فرماید:

«كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَلَا تَطْغَوْا...»؛(3)

از روزیهای پاکیزه که به شما دادیم بخورید ولی طغیان و سرکشی نکنید.

5) در سوره حج می فرماید:

«فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ»؛(4)

و از گوشت آنها (قربانی) بخورید و به فقیران اطعام کنید.

6) در سوره مؤمنون می فرماید:

«كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا»؛(5)

از غذاهای پاکیزه بخورید و عمل صالح انجام دهید.

7) در سوره سبأ می فرماید:

ص: 138


1- . بقره، آیه 60.
2- . سوره انعام، آیه 142.
3- . سوره طه، آیه 81.
4- . سوره حج، آیه 28.
5- . سوره مؤمنون، آیه 51.

«كُلُوا مِن رِّزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ»؛(1)

بخورید و بیاشامید، و شکر او را بجای آورید.

بنابر آنچه بیان گردید، باید مواظب باشیم در هنگام بهره مندی از نعمت های خداوند، حقّ آفریدگار و مردم و خویشتن را رعایت کنیم و از نعمتهای الهی در مسیر بندگی و اعمال صالح و خدمتگزاری به محرومان جامعه و شکرگزاری و رضایت حق تعالی استفاده کنیم.

3- مانع خردمندی

آیت الله جوادی آملی حفظه الله فرمودند: اگر می خواهید نماز شب بخوانید و درس روز شما هم لطمه ای نبیند، شب ها بایدکمی زودتر بخوابید و شام را سبک تر میل نمائید. غذای شب هرچه سبک تر باشد، بهتر است. همان طور که می دانید بدن ما به بیش از دو وعدۀ غذا احتیاج ندارد. در روایات هم آمده است: «اگر سیر هستید غذا نخورید».(2) غذا خوردن در حال سیری استعداد را کم می کند. از بیانات نورانی حضرت امیرمؤمنان علیه السلام این است: «لاتَجْمَعُ الْفِطنَةَ وَ الْبِطنَةَ»(3) یعنی: فطانت و هوشمندی با پرخوری جمع نمی شود و پرخور هرگز خردمند نمی شود. زیرا تمام تلاش روح او این است که غذاها را هضم کند و دیگر فرصت اندیشیدن ندارد... بسیاری از برنامه های تلوزیونی، جلسات، و گفت و

ص: 139


1- . سوره سبأ، آیه 15.
2- . من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 618.
3- . غررالحکم، ص 360، ح 8157.

شنودها سودمند نیست. اگر نیم ساعت پیش از اذان صبح بلند شوید، هم به نماز شب می رسید و هم به نماز اوّل وقت، پس از نماز هم قدری استراحت می کنید و به درس (کار و تلاش روزانه) روز خود می رسید.(1)

بنابراین، پرخوری و کثرت طعام دل را می میراند، و نشاط عبادت را از انسان می گیرد، و فهم و بینش و درایت را از انسان سلب می کند و این انسان، اهل حکمت و بصیرت و توجه نمی شود.

4- وعده های غذایی

شخصی به خدمت امام صادق علیه السلام از بیماری ها شکایت کرد. آن حضرت (برای پیشگیری از بیماریهای گوارشی) فرمودند: صبحانه و شام بخور و میان آن دو چیزی نخور. چون مایه فساد بدن است. مگر نشنیدی که خدا می فرماید: «لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَعَشِيًّا»(2) یعنی: در آنجا (بهشت) هر بامداد و عصرگاه رزق خود را خواهند داشت.(3)

ولی پس از دچار شدن به این نوع بیماری، پزشکان توصیه می کنند که در فاصله های کم از غذاب مناسب استفاده شود.

امام رضا علیه السلام نیز در این باره فرمودند:

در جسم انسان رگی به نام رگ (عشاء) وجود دارد که چنانچه شخص شام نخورد آن رگ تا صبح وی را نفرین می کند و می گوید: خدا تو را گرسنه و

ص: 140


1- . نسیم اندیشه، دفتر اوّل، ص 146.
2- . سوره مریم، آیه 63.
3- . الکافی، ج 6، ص 288.

تشنه کند، چنان که مرا گرسنه و تشنه کردی، پس هیچ یک از شما شام خوردن را ترک نکند، هرچند با لقمه ای از نان یا جرعه ای از آب باشد.(1)

افزون بر آن امام صادق علیه السلام درباره ارزش و اهمیت صبحانه فرمودند:

هرگاه نماز صبح خواندی اندکی غذا بخور تا دهانت خوش بو وحرارتت خاموش و دندانهایت محکم و لثه هایت سفت و روزی ات جلب و اخلاقت نیکو گردد.(2)

5 - فواید کم خوری

1) سلامتی و اعتدال جسمی و روحی: تمام پزشکان بر این باورند که از عوامل مؤثر و مهم در سلامتی جسم، کم خوراکی است. عامل بسیاری از سکته ها و مرگ های زودرس نیز پرخوری است. روان شناسان و روان پزشکان نیز یکی از عوامل بهم خوردگی اعتدال روحی و اضطرابات و کسالت ها را پرخوری می دانند.(3)

امام علی علیه السلام در این باره فرمودند: «کم خوری موجب کرامت نفس و دوام سلامتی است».(4)

همان گرامی علیه السلام فرمودند: «مَنْ قَلَّ طَعامُهُ قَلَّتْ آلامُهُ».(5) کسی که غذایش کم شود، دردهایش کاسته گردد.

ص: 141


1- . الکافی، ج 6، ص 289. مفاتیح الحیاة، ص 144.
2- . الدعوات، ص 140.
3- . اخلاق نراقی، ص 337.
4- . غررالحکم، ج 4، ص 519.
5- . همان، ج 5، ص 290.

2) صفای روح و نشاط روان: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «کسی که غذایش کم شود، شکمش سالم و قلبش باصفا می گردد، و کسی که غذایش زیاد شود، شکمش بیمار وقلبش سخت می گردد».(1)

افزون بر آن، امام علی علیه السلام ، کم خوری را از الهامات پرورگار به بنده دانسته می فرماید:

«هنگامی که خداوند خیر و صلاح بنده اش را بخواهد، کمی سخن و کمی غذا و کمی خواب را به او الهام می نماید».(2)

3) توفیق انجام عبادت: در کلمات حضرت عیسی علیه السلام است به بنی اسرائیل که:

«هر کس پرخوری کند، پرخواب می شود، و هر کس پرخوابی کند، کم نماز می خواند و کسی که کم نماز می خواند، کم تر به عبادت مشغول شده و او جزو غافلین از یاد حق نوشته می شود».(3)

4) سیری در قیامت: برخلاف پرخوری که مایه گرسنگی در قیامت است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:

«خوشا به حال کسی که دامنه خوردن را جمع کند و گرسنگی کشد، آن ها کسانی هستند که در روز قیامت سیرند».(4)

5) یاد فقرا و مساکین بودن: انسان کم خوراک که خود را گرسنه نگه

ص: 142


1- . تنبیه الخواطر، ص 38.
2- . مستدرک الوسایل، ج 3، ص 61.
3- . تنبیه الخواطر، ص 38.
4- . مستدرک الوسائل، ج 3، ص 80.

می دارد، یاد گرسنگی فقرا و مساکین نیز هست،وقتی درد گرسنگی را کشید درد گرسنگان را احساس می کند و انگیزۀ یاری آنها و دعوت آنان بر سفره اطعام در او بوجود می آید. وقتی به حضرت یوسف علیه السلام گفتند: چرا گرسنگی می کشی، درحالی که کلیه خزینه های زمین در دست توست و خزانه دار پادشاه مصری؟ فرمود: می ترسم که سیر باشم و گرسنه را فراموش کنم.(1)

ره آورد کثیری در روایات اسلامی برای کم خوری بیان شده که به اختصار و همین چند مورد بسنده گردید.

6 - پیامدهای پرخوری

یکی از آموزه های تربیتی اسلام، نهی از پرخوری است. زیرا بر روح و جسم انسان تأثیرات منفی داشته و محرومیت های فراوانی بدنبال دارد. برای نمونه:

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: «خود را از غذا سیر نکنید، زیرا نور معرفت در دل هایتان خاموش می شود و هر کس با شکم سبک نماز شب بخواند حورالعین پیرامونش می مانند».(2)

همان گرامی صلی الله علیه و آله فرمودند: «دل هایتان را با پرخوری و پرنوشی نمیرانید، زیرا دل ها مانند زراعت اند که آب بسیار آنها را نابود می کند».(3)

ص: 143


1- . شرح نراقی، ص 342.
2- . مکارم الاخلاق، ص 150.
3- . همان، ص 149.

امیرمؤمنان علیه السلام در این باره فرمودند: «پرخوری و پرخوابی، جان را فاسد می کنند و زیان بارند».(1)

امام باقر علیه السلام می فرماید: «نزد خدا چیزی مبغوض تر از شکم پر نیست».(2)

امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید: خدا پرخوری را دشمن می دارد، و افزود آدمیزاد برای ادامه حیات به ناچار باید غذا بخورد، پس وقتی غذا می خورد یک سوم شکم را برای غذا و یک سوم را برای نوشیدنی و یک سوم برای (راحت) نفس کشیدن قرار دهید و بسان خوکان خود را فربه نسازید».(3)

افزون بر آن، رسول خدا صلی الله علیه و آله از حضرت عیسی علیه السلام چنین نقل می کند: «هرگاه که غذا می خورید معده را پر نکنید، زیرا سنگینی غذا بر معده و سینه، شادابی چهره را می بَرَد».(4)

حکایت: یکی از ارادتمندان شیخ رجبعلی خیاط نقل می کند:شبی در یکی از جلسات که در خانه فردی از دوستان شیخ بود، پیش از آن که صحبت های خود را شروع کند احساس ضعف کرد و قدری نان خواست، صاحب خانه نصف نان تافتون آورد، ایشان میل کرد و جلسه را آغاز نمود. شب بعد فرمود: «دیشب به ائمه علیهم السلام سلام کردم ولی آنان

ص: 144


1- . غررالحکم، ص360.
2- . اخلاق نراقی، ص342.
3- . همان، ص269.
4- . تنبیه الخواطر، ج1، ص102.

را ندیدم، متوسل شدم که علت چیست؟ در عالم معنا فرمودند: نصف آن نان را خوردی ضعفت برطرف شد، نصف دیگر را چرا خوردی؟ مقداری از غذا که برای بدن مورد نیاز است، خوردنش خوب است، اضافه بر آن موجب ظلمت و حجاب است.(1)

ص: 145


1- . کیمیای محبّت، ص 87 - 88.

ص: 146

کتاب نامه

1. قرآن مجید ترجمه آیت الله مکارم شیرازی.

2. نهج البلاغه، ترجمه مرحوم دشتی.

3. صحیفه سجادیه، ترجمه انصاریان.

4. اخلاق نراقی، حیدری نراقی، انتشارات مهدی نراقی، چاپ سوم، 1392ش.

5. الارشاد، شیخ مفید، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات بیروت، 1399ق.

6. ارشادالقلوب، دیلمی، انتشارات ناصری، ترجمه نهاوندی، چاپ اوّل.

7. اصول کافی، کلینی، ترجمه محمدباقر کمره ای، انتشارات مکتب اسلامی، 1400ق، پنجم.

8. اعلام الدین، محمد دیلمی، مؤسسه آل البیت علیهم السلام .

9. اعیان الشیعه، سیّد محسن امین، دائرةالمعارف للمطبوعات، بیروت، لبنان، چاپ اول، 1403ق.

10. امالی شیخ مفید، ترجمه حسین استاد ولی، بنیاد پژوهش اسلامی، 1364ش.

11. امالی صدوق، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات بیروت، 1400ق.

12. امالی طوسی، مؤسسه اعلمی بیروت، 1410ق.

13. بحارالانوار، مجلسی، مؤسسه الوفاء بیروت، 1403ق، دوم.

14. برگی از دفتر آفتاب، باقی زاده، نشر مشهور، چاپ دوم، 1378ش.

ص: 147

15. پندهای امام صادق علیه السلام به رهجویان صادق، آیت الله مصباح یزدی، مرکز انتشارات و مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه الله ، هفتم، 1386شو

16. پیام امیرالمؤمنین علیه السلام ، مکارم شیرازی، انتشارات امام علی بن ابی طالب علیه السلام ، 1392ش، دوم.

17. تحف العقول، حرّانی، تحقیق غفاری، مؤسسه نشر قم، 1404ق.

18. تفسیر المیزان، طباطبائی، انتشارات جامع مدرسین حوزه علمیه قم، ترجمه سیّد محمدباقر همدانی، 1376، نهم.

19. تفسیر مجمع البیان، طبرسی، انتشارات دارالحدیث، اول، 1389.

20. تفسیر نورالثقلین، حویزی، مؤسسه اسماعیلیان قم، 1373ش.

21. تنبیه الخواطر، ابن فارس، دار التعاریف، بیروت، 1406ق.

22. توحید شیخ صدوق، تحقیق هاشمی حسینی تهرانی، نشر اسلامی، 1398ق.

23. ثواب الاعمال، شیخ صدوق، ترجمه علی اکبر غفاری، کتابفروشی صدوق، تهران.

24. جامع الاخبار، سبزواری، مؤسسه آل البیت علیهم السلام قم، اوّل، 1414ق.

25. خصال، شیخ صدوق، جامع مدرسین قم، ذئنريال 1363ش

26. داستان دوستان، محمدی اشتهاری، بوستان کتاب، چاپ چهارم، 1390ش.

27. در طواف خورشید، رمزی اوحدی، انتشارات سعید نوین، 1378ش،1. اوّل.

28. الدعوات، راوندی، تحقیق مؤسسه امام مهدی علیه السلام ، 1407ق، اوّل.

29. دیوان حافظ، انتشارات ندای شریف، 1383ش، اوّل.

30. راهیان کوی دوست، مصباح یزدی، آموزشی پژوهشی امام خمینی قدس سره ، 1376ش، سوم.

31. رساله حقوق (شرح نراقی)، انتشارات نراقی، 1386ش، هفتم.

32. رساله لقاءالله، ملکی تبریزی، انتشارات نور فاطمه، ترجمه محمد تحریرچی، اوّل، 1363ش.

ص: 148

33. روضه الواعظین، فتّال نیشابوری، نشر رضی قم.

34. روضه کافی، کلینی، نشر موعود اسلام، 1388ش، اوّل.

35. سنن النبی صلی الله علیه و آله ، طباطبائی، ترجمه استاد ولی، انتشارات پیام آزادی، پنجم، 1382ش.

36. صحیفه نور، امام خمینی رحمه الله ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، اوّل، 1371ش.

36. عدةالداعی، احمد بن حلی، نشر مکتب وجدانی قم، تحقیق احمد اسدی.

38. علل الشرایع، شیخ صدوق، بیروت، دار احیاءالتراث، چاپ اول، 1408ق.

39. عوالی اللئالی، علی احسانی، تحقیق مجتبی عراقی، قم، نشر سیدالشهداء، 1403ق، اوّل.

40. غررالحکم آمدی، ترجمه محمّدعلی انصاری، انتشارات امام عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف، 1382ش.

41. فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیه السلام ، گروه حدیث پژوهشکده1. باقرالعلوم علیه السلام ، دانش قم، 1379ش، اوّل.

42. فرهنگ سخنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، دشتی، انتشارات امیرالمؤمنین علیه السلام ، 1388ش، اوّل.

43. کلیات احادیث قدسی، حرّ عاملی، انتشارات قائم آل محمد صلی الله علیه و آله ، 1386ش، سوم.

44. کلیات سعدی، تصحیح غلامحسین یوسفی، انتشارات خوارزمی، چهارم، 1364ش.

45. کنزالعمّال، هندی، مکتب التراث الاسلامی، اوّل، 1387ش.

46. کیمیای محبّت، ری شهری، انتشارات دارالحدیث، 1379ش، ششم.

47. محاسن، برقی، انتشارات دارالکتب الاسلامی، دوم، 1414ق.

48. محجة البیضاء، فیض کاشانی، تصحیح غفّاری، انتشارات جامعه مدرسین قم، دوم.

ص: 149

49. مستدرک الوسایل، میرزا حسین نوری طبری، مؤسسه آل البیت قم، 1407ق، اوّل.

50. مصباح الشریعه، ترجمه سید حسن مصطفوی، انتشارات فلسفه و حکمت ایران، 1360ش.

51. معادشناسی در قرآن، جلد پنجم، جوادی آملی، انتشارات اسراء، 1385، چاپ سوم.

52. المعجم المفهرس فی الفاظ القرآن، عبدالباقی، پیام آزادی، 1374ش، دوم.

53. مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، انتشارات ارم، 1383ش، ششم.

54. مفاتیح الحیاة، جوادی آملی، نشر اسراء، چاپ 127، 1392ش.

55. مکارم الاخلاق، شیخ طبرسی، تحقیق آل جعفر، قم، مؤسسه نشر اسلامی، 1414ق، اول.

56. المنجد، احمد سیّاح، انتشارات اسلامی، چهارم، 1382ش.

57. من لایحضره الفقیه، صدوق، انتشارات اسلامی، قم، چاپ سوم، 1413ق.

58. المواعظ العددیه، علی مشکینی، قم، نشر الهادی، 1383ش.

59. میزان الحکمه، ری شهری، دارالحدیث، ترجمه حمیدرضا شیخی، 1385ش.

60. نهج الفصاحه، غلامحسین مجیدی، انتشارات انصاریان، 1385ش، دوم.

61. نهضت خدمت رسانی به مردم، معاونت فرهنگی و پرورشی بسیج، 1382ش، اوّل.

62. وسایل الشیعه، حرّ عاملی، تحقیق عبدالرحیم ربّانی شیرازی، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی.

63. یاد او، مصباح یزدی، نشر مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه الله ، 1384ش، سوم.

ص: 150

آشنایی با دیگر آثار مؤلف

1. به سوی سعادت ابدی (بهشت و بهشتیان)، بوستان کتاب.

2. خوبان خدا (چشم اندازی به نشانه های اهل سعادت)، بوستان کتاب.

3. محبت نجات بخش (نگاهی به آثار محبّت اهل بیت علیهم السلام در دنیا، برزخ و قیامت)، انتشارات زمزم هدایت.

4. منشور زندگی موفق جلد1 (ویژگی های فردی)، زمزم هدایت.

5. منشور زندگی موفق جلد2 (ویژگی های معنوی)، زمزم هدایت.

6. منشور زندگی موفق جلد3 (ویژگی های تربیتی)، زمزم هدایت.

7. منشور زندگی موفق جلد4 (با فرزانگان)، زمزم هدایت.

8. امام حسین علیه السلام امیر عاشقان جلد1 (سیمای سیدالشهدا علیه السلام در آینه وحی و نگاه معصومین علیهم السلام )، زمزم هدایت

9. امام حسین علیه السلام امیر عاشقان جلد2 (ویژگی های شکوه مندترین کشتی نجات بشریت)، زمزم هدایت.

10. امام حسین علیه السلام امیر عاشقان جلد3 (بر بال ملائک)، زمزم هدایت

11. امام حسین علیه السلام امیر عاشقان جلد4 (سوگ خورشید)، زمزمه دایت

ص: 151

12. شکوه عشق (چشم اندازی به نگاه متقابل خدا و بنده)، زمزم هدایت

13. راه سعادت (عوامل اخلاقی دست یابی به خیر دنیا و آخرت)، پیامبر رحمت.

14. انتظار پویا (نگاهی به فضایل و وظایف منتظران راستین)، پیامبر رحمت.

15. کیمیای اخلاص (نگاهی به اخلاص و جلوه های آن در حیات طیّبه)، پیامبر رحمت، اول.

16. سوغات معراج /ج1 (شرحی بر مکتوبات دروازه های بهشت)، پیامبر رحمت، اول. (کتاب حاضر).

ص: 152

جلد 2

مشخصات کتاب

سرشناسه:جمالی، عبدالرضا، 1335 -

عنوان و نام پديدآور:سوغات معراج : شرحی بر مکتوبات دروازه های بهشت/ عبدالرضا جمالی ؛ ناظر علمی و فنی رضا صفایی.

مشخصات نشر:بیرجند : پیامبر رحمت، 1401 -

مشخصات ظاهری:2 ج.؛ 14/5×21/5 س م.

شابک:ج.1:978-622-98234-8-4 ؛ ج.2: 978-622-90264-1-0

وضعیت فهرست نویسی:فیپا

يادداشت:ج.2(چاپ اول: 1402) (فیپا).

یادداشت:کتابنامه.

موضوع:آرامش و آسایش -- جنبه های مذهبی -- اسلام

Relaxation -- Religious aspects -- Islam

راه و رسم زندگی (اسلام)

Conduct of life -- *Religious aspects -- Islam

شناسه افزوده:صفایی، رضا، 1343 -

رده بندی کنگره:BP250

رده بندی دیویی:297/63

شماره کتابشناسی ملی:9135656

اطلاعات رکورد کتابشناسی:فیپا

ویراستار دیجیتالی: روح اله قاسمی

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

سوغات معراج / 2

شرحى بر مکتوبات دروازه هاى بهشت

نویسنده: عبدالرضا جمالى

ناظر علمى و فنى: رضا صفايى

ناشر: پيامبر رحمت

صفحه آرا: احمد مؤتمنى

ناظر چاپ: رضا صفايى

چاپ: مبين

قطع: رقعی

نوبت: اول / 1402

شابک جلد 2: 0-1-90264-622-978

شابک دوره: 1-9-98234-622-978

شمارگان: 500

قیمت: 95000 تومان

آدرس: بيرجند، سجادشهر، شهيد ماژانى 1، پلاک 4

تلفن: 09122526576 / همراه: 09194511476

حقوق مادى و معنوى چاپ و نشر

برای انتشارات پيامبر رحمت محفوظ است.

ص: 2

سوغات معراج

شرحى بر مکتوبات دروازه هاى بهشت

جلد دوم

عبدالرضا جمالى

ص: 3

نجوا

اَلْحَمْدُ للهِ الَّذى جَعَلْنا مِنَ الْمُتِمَسِّكِينَ بِوِلايَةِ اَميرَالْمُؤْمِنينَ والْاَئِمَّةِ المَعْصُومِین عَلَيْهِمُ السَّلامُ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمّدٍ وَآلِ مُحَمّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ.

اللّهُمَّ كُنْ لِوَليِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ

صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ، فى هذِهِ السَّاعَةِ،

وَفى كُلِّ ساعَةٍ، وَلِيّاً وَحافِظاً، وَقآئِداً وَناصِراً،

وَدَليلاً وَعَيْناً، حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً،

وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً.

وَامْنُنْ عَلَيْنا بِرِضاهُ وَهَبْ لَنا رَأْفَتَهُ وَرَحْمَتَهُ وَدُعائهُ وَخَيْرَهُ ما نَنالُ بِهِ سَعَةً مِنْ رَحْمَتِكَ وَفَوْزاً عِنْدَكَ.

آمِينَ يا رَبَّ الْعالَمينَ.

ص: 4

فهرست مطالب

پیش گفتار ... 13

دروازه چهارم: نشانه های ایمان به آخرت ... 15

نشانه اوّل: مهمان نوازی ... 15

1- برکت خانه ... 16

2- آداب ضیافت ... 17

3- میهمان شهر و خانه ... 18

4- غذای روح ... 19

5 - مهمان یا اذیّت؟ ... 21

6 - سیرۀ پیامبران در مهمانی ... 22

7 - سیره امامان معصوم علیهم السلام در مهمان نوازی ... 23

نشانه دوم: اکرام همسایه ... 25

1- حق همسایه ... 26

2- حد و اقسام همسایه ... 27

ص: 5

3- توصیه به حُسن هم جواری ... 28

4- نگاه به خانه همسایه ... 29

5 - همسایه بد ... 30

6 - آخرین مرز ... 31

نشانه سوم: احسان به پدر و مادر ... 32

1- جلوه قدرشناسی ... 32

2- عظمت احسان به پدر و مادر ... 33

3- دو مطلب عجیب ... 35

4- جلوه های احسان به والدین ... 36

الف: معاشرت نیکو ... 36

ب: انفاق مالی ... 38

ج: دعا نمودن ... 39

5 - حق شکوهمند مادر ... 41

6 - توصیۀ امام عصر عجل الله تعالی فرج الشریف ... 42

7- اهمیت اکرام والدین بعد از وفات ... 44

8 - پاداش احسان به والدین ... 45

الف: بهشت برین ... 45

ب: حشر با پیامبران ... 46

نشانه چهارم: سکوت یا سخن نیک ... 48

1- سفارش رسول خدا صلی الله علیه و آله ... 48

2- تأثیر زبان در سعادت یا شقاوت ... 49

ص: 6

3- آغاز عبادت ... 51

4- حق زبان از منظر امام سجاد علیه السلام ... 52

5 - سکوت، آبادکننده دل ... 53

6- رسیدن به خدا ... 55

7- زبان، کلید خیر و شر ... 55

دروازه پنجم: اولویت خودسازی بر جامعه سازی ... 57

هشدار اوّل: پرهیز از خوار نمودن دیگران ... 58

1- مذمّت تحقیر فقرا ... 58

2- عدم پذیرش ذلّت در سیره پیشوایان ... 60

3- عوامل خواری ... 61

هشدار دوم: پرهیز از بدزبانی و دشنام ... 65

1- ضرورت حفظ زبان ... 66

2- ویژگی زبان و قلب ... 67

3- بازتاب ناسزاگویی ... 68

4- عمل به تمام قرآن ... 70

5 - پیامدهای بدزبانی ... 71

هشدار سوم: پرهیز از ستم به دیگران ... 74

1- روش تربیتی قرآن ... 74

2- الویت خودسازی بر دیگرسازی ... 75

3- اقسام ظلم ... 76

ص: 7

الف: ظلم بین انسان و خدا ... 77

ب: ظلم میان انسان و مردم ... 77

ج: ظلم انسان به خودش ... 79

4- پیامدهای ستمگری ... 80

هشدار چهارم: تمسک به دستاویز محکم ... 82

1- دستاویزهای جدایی ناپذیر ... 82

2- محکم ترین دستاویز ... 84

3- دِژِ توحید و ولایت ... 85

4- قهرمانان توحید ناب ... 86

6 - انسانهای غیر قابل توصیف ... 86

7- اجزای توحید ... 87

دروازه ششم: اسباب زندگی گوارا در برزخ ... 89

سبب اول: ساختن مسجد ... 90

1- اولین منزل آخرت ... 90

2- اوصاف بانیان مساجد ... 91

3- عبرت آموزی از قبر ... 92

4- پرسش های اساسی در قبر ... 93

5 - گسترش قبر ... 94

سبب دوم: نشستن در مسجد ... 95

1- بارگاه سلطان ... 96

ص: 8

2- آبادانیِ مساجد ... 97

3 - آثار رفتن به مسجد ... 98

4- برکات نشستن در مسجد ... 101

5- ترک مساجد ... 102

سبب سوم: پاکیزه نمودن مسجد ... 103

1- اوصاف اهل مسجد ... 103

2 - اسلام و پاکیزگی ... 105

3- ارزش پاکیزگی ... 106

4- پاداش پاکیزه نمودن مسجد ... 107

5 - سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ... 108

سبب چهارم: فرش نمودن مسجد ... 109

1- ندای هر روز قبر ... 110

2- امتیازات اهل مسجد ... 110

3 - قلب تپنده جامعه اسلامی ... 112

دروازه هفتم: عوامل نورانیت قلب ... 113

عامل اوّل: عیادت مریض ... 113

1- گنجهای بهشتی ... 113

2- آداب عیادت ... 114

3- بی شِکوه ... 115

4- ره آورد عیادت ... 116

ص: 9

عامل دوم: شرکت در تشییع جنازه ... 118

1- نورانیت دل ... 118

2- پرهیز از غفلت ... 119

3- عبرت آموزی ... 120

4- پاداش تشییع جنازه ... 121

5 - آداب تشییع جنازه ... 122

عامل سوم: خریدن کفن (آماده شدن سفر آخرت) ... 124

1- مفهوم آمادگی ... 124

2- سفارشِ آمادگی ... 126

3- برترین توشه ... 127

4- راز کراهت ... 128

عامل چهارم: پرداخت بِدِهی (ادای حق الناس) ... 130

1- قرض الحسنه در قرآن ... 130

2- اهمیت ادای قرض به موقع ... 132

3- شیوه امامان علیهم السلام در ادای دَین ... 133

4- پرداخت بدِهی شهید ... 134

5 - ماجرای عجیب یک شهید ... 135

دروازه هشتم: ویژگیهای اهلِ بهشت ... 137

ویژگی اوّل: سخاوت ... 137

1- ارزش بخشندگی ... 138

ص: 10

2- خیر دنیا و آخرت ... 139

3- بذل در راه حقّ ... 140

4- دست آورد سخاوت ... 141

5 - آتش بُخل ... 143

ویژگی دوم: خوش خویی ... 144

1- زندگی گوارا ... 144

2 - خیر دنیا و آخرت ... 145

3- برترین زینت ... 146

4- خوش خُلقی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در خانواده ... 147

5 - بهشتِ خوش خویی ... 148

ویژگی سوم: صدقه دادن ... 149

1- خدا گیرندۀ صدقه ... 149

2- سایبان قیامت ... 150

3- با ارزش ترین صدقه ... 152

4- صدقه پنهانی ... 153

5- اهل بیت علیهم السلام و صدقه پنهانی ... 154

ویژگی چهارم: ترک آزار بندگان خدا ... 155

1- حقیقت مسلمانی ... 156

2- ملاک پرهیزگاری ... 157

3- نشانۀ منتظران راستین ... 158

4- راز تکامل معنوی ... 159

ص: 11

5 - مردم داری رهبر فرزانه انقلاب اسلامی ... 160

کتاب نامه ... 161

آشنایی با دیگر آثار مؤلف ... 167

ص: 12

پیش گفتار

براساس آنچه یادشد، در سفر معراج جبرئیل امین فرشتهٔ وحی به رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله عرض کرد: آیا چیزهایی که در دروازه های بهشت و دوزخ نوشته شده بود، خواندی؟

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: نه ای فرشته وحی. گفت: بهشت را هشت دروازه است و بر هر دروازه چهار کلمه نوشته شده است که هر کس یک کلمه از آن چهار کلمه را فراگیرد و به کار بندد، از دنیا و آنچه در دنیاست برایش بهتر است... .

در جلد اوّلِ کتاب، کلمات نوشته شده بر سه دروازه بهشت را به صورت مختصر و مفید و کاربردی توضیح داده شد؛ اینک در جلد دوم، بحث را از دروازهٔ چهارم به خوانندگان گرامی و جویای سعادت و آرامش در زندگی دنیوی و اخروی تقدیم می نمائیم.

امید است مورد رضایت حق تعالی واقع گردد و برای معادباوران سودمند باشد. ان شاء الله تعالی.

وما توفیقی اِلّا بالله

عبدالرضا جمالی

ص: 13

ص: 14

دروازه چهارم: نشانه های ایمان به آخرت

اشاره

بر دروازه چهارم بهشت نوشته شده است: (لا اله الا الله، محمّد رسول الله، علی ولیّ الله) کسی که به روز قیامت ایمان دارد باید:

نشانه اوّل: فَلْیُکْرِمْ جارَهُ: همسایه اش را گرامی بدارد

نشانه دوم: فَلْیُکْرِمْ ضَیْفَهُ: مهمانش را گرامی دارد.

نشانه سوم: فَلْیَبِرَّ والِدَیْهِ: به پدر و مادرش نیکی کند.

نشانه چهارم: فَلْیَقُلْ خَیْراً اَوْ یَسْکُت: سخن به خیر و نیکی گوید یا خموش باشد.(1)

نشانه اوّل: مهمان نوازی

اشاره

از برجسته ترین خصلتهای نیکمردان و آزادگان، کرم وسخاوت است. و همین آزادگی از تعلّقات و خوی بذل و بخشش است که

ص: 15


1- . بحارالانوار، ج 8، ص 144.

دیگران را اسیر محبّت و احسان می کند. «ضیافت» و داشتن دستی باز و سفره ای گسترده و عطایی پیوسته و مهمان داری و میهمان نوازی، از نشانه های ایمان به آخرت است. در این باره چند مطلب به اختصار با هم مرور می کنیم:

1- برکت خانه

بعضی از مهمان گریزانند. برخی هم میهمان دوستند. هر کدام هم نشان دهندۀ خصلت درونی افراد است. حضرت علی علیه السلام را اندوهگین دیدند. پرسیدند: یا علی سبب اندوه شما چیست؟ فرمود: «یک هفته است که میهمانی برایم نیامده است».(1)

برکت خانه در آمد و شد میهمان است. میهمان رحمت الهی است و پذیرائی از میهمان، توفیقی ارجمند است که نصیب هر کسی نمی شود. مهمان حبیب خداست. در ضرب المثل ایرانی است که: «مهمان، روزی خود را می آورد».(2)

البته این ضرب المثل از احادیث اسلامی گرفته شده است. از رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمود:

اَلضَّیْفُ یَنْزِلُ بِرِزقِهِ...؛(3)

یعنی: مهمان، روزی خود را نازل می کند.

ص: 16


1- . میزان الحکمه، ج 5، ص 521.
2- . امثال و حکم، دهخدا، ج 4، حرف میم.
3- . وسایل الشیعه، ج 16، ص 459.

افزون بر آن امام صادق علیه السلام به یکی از یارانش به نام «حسین بن نعیم» فرمود: آیا برادران دینی ات را دوست داری؟ گفت: آری. حضرت فرمود: آیا به تهیدستان آنها سود می رسانی؟ گفت: بله. حضرت فرمود: سزاوار است که دوستداران خدا دوست بداری. به خدا سوگند، نفع تو به هیچ یک از آنان نمی رسد مگر آنکه دوستشان بداری. راستی آیا آنان را به خانه خودت دعوت می کنی؟ گفت: آری. هرگز غذا نمی خورم مگر آن که پیش من دو سه نفر یا کمتر یا بیشتر از برداران هستند. حضرت فرمود: آگاه باش که فضیلت آنان بر تو، بیش از برتری تو به آنان است! راوی با تعجب پرسید: فدایت شوم، من به آنان اطعام می دهم. مرکب خویش را در اختیارشان می گذارم. با این حال آنان برتر از من هستند؟ حضرت فرمود: آری: چون وقتی به خانه تو وارد می شوند همراه خود آمرزش تو و خانواده ات را همراه می آورند و چون می روند، گناهان تو و خانواده ات را با خویش می برند.(1)

افزون بر آن، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:«اَلضَّیْفُ دَلیلُ الجَنَّةِ»(2) میهمان راهنمای انسان به سوی بهشت است.

2- آداب ضیافت

ضیافت و مهمانی دو طرف دارد: یکی مهمان می شود. دیگری میزبان است. یکی بر سر سفرۀ دیگری می نشیند و طعام می خورد، دیگری سفره

ص: 17


1- . کافی، ج 2، ص 201.
2- . مستدرک الوسایل، ج 16، ص 257.

می گستراند و اطعام می کند. لذّت یکی در غذا خوردن است، و دیگری در طعام دادن. ازاین رو، هم توصیه به مهمانی و ضیافت شده و هم سفارش رعایت میزبان. در قابوس نامه چنین توصیه شده است:

«چون میهمان کنی، از خوبی و بدی خوردنیها عذر مخواه، که این طبع بازاریان باشد. هر ساعت مگوی فلان چیز بخور، خوب است. یا چرا نمی خوری؟ یا من نتوانستم سزای تو کنم. که اینها سخن کسانی است که یک بار میهمانی کنند».(1)

افزون بر آن، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «از جمله حقوق مهمان این است که هنگام خروج از خانه، او را همراهی کنی تا از حریم خانه ات دور شود».(2)

همان گرامی صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند: «در هنگام خداحافظی، همراهی با مهمان تا در خانه، جزء سنّت مناست».(3)

3- میهمان شهر و خانه

برخی به مهمان نوازی و میهمان دوستی مشهورند و زبان زد خاص و عام هستند. این ریشه در فرهنگ دینی و باورهای مذهبی دارد و تعلیمی است که از قرآن و روایات فراگرفته اند. در روایات اسلامی بابی تحت عنوان «تکریم و گرامی داشت مهمان» وجود دارد. و مهمان دوستی را خوش

ص: 18


1- . رهنمون، ص 748 و اخلاق معاشرت، ص 68.
2- . عیون اخبار الرضا علیه السلام ، ج 2، ص 126.
3- . همان، ج 3، ص 234.

می دارد و خوشحال شدن از آمدن مهمان بسیار نیکو می شمارد. برای نمونه: امام باقر علیه السلام به نقل از پدرانش از قول پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده است:

هرگاه کسی وارد شهری شد، او مهمانِ همدینان خودش در آن شهر است تا آنکه آنجا را ترک کند.(1)

وقتی تازه واردی وارد شهر می شود، مهمان مردم آن شهر است و آنان وظیفه اکرام و احترام و مهمان نوازی دارند، ورود به خانه شخصی یک مسلمان، ضرورت اکرام و پذیرایی بیشتری را ایجاب می کند. ازاین رو اگر شهری پذیرای مهمان خارجی، سیل زدگان، آوارگان جنگ، آسیب دیدگان از زلزله و حوادث و آوارگان یک کشور باشد، به حکم وظیفه انسانی ودستور اخلاقی اسلام، وظیفه شهروندان آن شهر است که با آغوش باز و گرم برخوردی کریمانه و بزرگوارانه، مهمان نوازی کنند. از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده که فرمودند:

«اَکْرِمُوا الضّیوفَ وَاَقرُوا الضّیوفَ»؛(2)

مهمان ها را اکرام و پذیرایی کنید.

لازم بذکر است که استقبال از مهمان هنگام ورود و بدرقه او هنگام رفتن از مصادیق مهمان نوازی و اکرام به شمار می رود.

4- غذای روح

برای کریمان بلند همّت، «اطعام» لذّتی بیش از طعام خوردن دارد و

ص: 19


1- . بحارالانوار، ج 72، ص 462.
2- . کنزالعمّال، ج 9، ص 245.

حظّ روحی آنان از این رهگذر می باشد. در این باره کلامی بلند و زیبا از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده که فرمودند:

قُوتُ الْاَجْسادِ الطَّعامُ، وَ قُوتُ الاَرواحَ الْاِطْعامُ؛(1)

غذای جسم خوردن است، ولی غذای روح اطعام و غذا دادن است.

شخصی می فرمود: بزرگترین لذّت روحی من وقتی است که عدّه ای نیازمند و تهیدست را به مهمانی دعوت کنم و آنها بر سرسفره نشسته و مشغول خوردن غذا باشند. و من از دور این صحنه را نگاه کنم و لذّت ببرم.

«هاشم» جدّ بزرگ رسول خدا، همیشه سفره ای باز داشت و غذای آماده او و خانه مهیّایش برای عامّه مردم، او را به سیادت و آقایی مردم رسانده بود.

«حاتم طایی» سخاوتمند مشهور عرب، خانه ای داشت که ملجأ و پناه مردم، و محل امید بی نوایان و مسافران و مهمانان مختلف بود.

«امام حسن مجتبی علیه السلام » مهمان خانه ای در منزل داشت که به طور معمول، از طبقات مختلف، بویژه افراد غریب و بی خانه و بی نوا و مسافران و یتیمان و محرومان، پیوسته از آن بهره مند می شدند.

آری، امام حسن مجتبی علیه السلام ، کریم اهل بیت علیهم السلام است و هیچ کس از در خانه او دست خالی برنمی گردد. چه نیازمندی مادی باشی و چه امور معنوی. امّا اگر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه کریم چیست؟

ص: 20


1- . بحارالانوار، ج 72، ص 456.
5 - مهمان یا اذیّت؟

سفارش قرآن درباره ادب میهمان شدن در خانه پیامبر صلی الله علیه و آله این گونه است:

ای کسانی که ایمان آورده اید، بدون اذن و دعوت برای طعام،وارد خانه پیامبر نشوید، و هرگاه دعوت شدید، داخل شوید، و چون غذا خوردید، پخش شوید (بروید) و برای حرف زدن ننشینید، این کار شما سبب اذیت پیامبر است و از شما خجالت می کشد، ولی خداوند از گفتن حقّ، حیا نمی کند.(1)

اگر مهمانی رفتن ما سبب زحمت و رنجش صاحب خانه شود و او را به دردسر بیندازد، آن وقت دیگر این میهمانی برکت و رحمت نیست، «زیرا برخی از وضع مالی مناسبی برای مهمان نوازی برخوردار نیستند، برخی از نظر جا و منزل و امکانات پذیرایی آبرومندانه از مهمان در مضیقه و فشارند. بعضی اشتغالاتی دارند که مهمانی مزاحم وقت و یا کارشان خواهند شد. این جاست که خود مهمان باید مراعات حال طرف را بکند، انتظار بیش از حد نداشته باشد، بی خبر و بی دعوت نرود، دیر وقت و نابهنگام بر سر صاحب منزل فرود نیاید و او را به تکلف و زحمت نیفکند. هرجا که میزبان گفت بنشیند و از صاحب خانه اطاعت کند».(2)

ص: 21


1- . ترجمه آیه 33 سوره احزاب.
2- . اخلاق معاشرت، ص 69.
6 - سیرۀ پیامبران در مهمانی

میهمان اگر کافر هم باشد، قابل تکریم و احترام است و باید از او پذیرایی کرد، هرچند مهمان هم در برابر میزبان تعهداتیدارد. ولی این از ویژگی مؤمنان است که مهمان نوازند. فرازهایی را با هم می خوانیم:

1) حضرت ابراهیم علیه السلام بدون میهمان غذا نمی خورد، راوی می گوید: روزگاری، سه روز بر او گذشت و میهمانی بر او وارد نشد، حضرت ابراهیم علیه السلام به همسرش فرمود: «ای ساره، برخیز غذایی آماده کن، شاید از خانه بیرون روم و میهمانی را ببینم».(1)

2) ساده زیستی از الگوهای رفتاری پیامبران الهی است. آنان در پذیرایی از مهمان خود را به زحمت نمی انداختند و هرچه در خانه بود استفاده می کردند. زیرا خداوند از کسانی که خود و خانواده شان به زحمت می اندازند و اهل تشریفات اند بیزار است. در روایت آمده است: روزی برخی از دوستان حضرت یونس علیه السلام مهمان ایشان شدند. حضرت کمی گوشت با استخان پخته شده و مقداری سبزی برایشان آورد و فرمود: «بخورید و اگر خداوند اهل تشریفات و تعارف بی جا را لعنت نمی کرد، من برای شما، خود را به سختی می انداختم که غذای بهتری برایتان آماده کنم».(2)

3) از ابن عباس روایت شده است که گفت: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بر روی

ص: 22


1- . تفسیر برهان، ج 3، ص 249 و فرهنگ سخنان پیامبران علیهم السلام ، ص 866.
2- . فرهنگ سخنان پیامبران الهی، ص 867.

خاک می نشست. و بر روی زمین غذا می خورد، و با دست خود گوسفندان را می بست، و اگر غلامی آن حضرت را برای نان جویی به خانه خویش دعوت می کرد، دعوت او را می پذیرفت».(1)

4) گروهی از یمن به محضر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمدند، در میان آنها یک نفر در برابر رسول خدا صلی الله علیه و آله بسیار جسور بود و سخنان درشت و خلاف ادب می گفت. به طوری که رسول اکرم صلی الله علیه و آله بسیار خشمگین شد و سرش را پائین انداخت. در این هنگام جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد و عرض کرد: «خداوند سلام می رساند و می فرماید: «این مرد سخاوتمند است و به مردم غذا می دهد». همین سخن موجب فرو نشستن خشم پیامبر صلی الله علیه و آله شد، همان دم آرامش یافت و به آن مرد رو کرد و فرمود: «اگر جبرئیل به من خبر نداده بود که تو سخاوتمند و غذادهنده هستی، برخورد سختی با تو می کردم تا عبرت آیندگان گردد». آن مرد گفت: پروردگارت مهمان نوازی را دوست دارد؟ پیامبر فرمود: آری. آن مرد همان لحظه مسلمان شد و به پیامبر صلی الله علیه و آله عرض کرد: سوگند به خدایی که تو را به حقّ مبعوث کرد تا کنون هیچ کس را ازمال خود ردّ نکرده ام.(2)

7 - سیره امامان معصوم علیهم السلام در مهمان نوازی

پیشوایان دین مهمان نوازی و مهمانداری را از صفات ارزشمند می شمردند و بدان اهمیت می دادند. و به آن به عنوان تشریفات نگاه

ص: 23


1- . منتهی الامال، ص 85 و اخلاق محمدی، ص 137.
2- . سفینه البحار، ج 2، ص 607.

نکرده، بلکه آن را مقدس می شمردند و یکی از عوامل تحکیم روابط اجتماعی بین انسان ها می دانستند. در این جا شماری از آنها را با هم مرور می کنیم:

1) پدر و پسری مهمان حضرت علی علیه السلام شدند. بعد از غذا خوردن، علی علیه السلام برای آنها آفتابه و لگن و حوله آورد تا دست خود را بشویند. حضرت شخصاً نزد پدر رفت و آب ریخت تا او دستش را بشوید. او خجالت کشید و عذرخواهی می کرد. ولی حضرت علی علیه السلام با اصرار، دست او را شست. سپس آفتابه و لگن را به پسرش محمّد حنفیه داد و فرمود: دست این پسر مهمان را بشوی. آنگاه فرمود: «اگر این پسر تنها بود، دستش را می شستم، امّا خداوند اِبا دارد از این که پدر و پسری در یک مکان باشد و بطور مساوی احترام شوند».(1)

2) روزی امام حسین علیه السلام از جایی عبور می کرد،متوجه شد چند نفر فقیر پلاسی روی خاک انداخته و تکّه های خشک نان در دست دارند و می خورند. آنها وقتی که حسین علیه السلام را دیدند، گفتند ای پسر رسول خدا بفرما از این غذا بخور. امام حسین علیه السلام کنار آنها آمد با کمال تواضع در کنارشان نشست و با آنها از آن نانها خورد. سپس این آیه را تلاوت کرد «إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ» یعنی: همانا خداوند متکبّران را دوست ندارد.(2)

سپس امام به آنها فرمود: «من دعوت شما را پذیرفتم، اکنون نوبت شماست که دعوت مرا بپذیرید. شما را برای نهار به خانه ام دعوت

ص: 24


1- . جامع السعادات، ج 1، ص 363.
2- . سوره نحل، آیه 33.

می کنم. آنان دعوت امام حسین علیه السلام را پذیرفتند و همراه آن حضرت به خانه اش آمدند. امام به خدمتکار خانه فرمود: «هر چه غذا در خانه ذخیره کرده ای برای میهمانان بیاور».(1) به این ترتیب پذیرایی خوبی از آنها بعمل آورد.

3) یاسر خادم می گوید: وقتی که حضرت رضا علیه السلام از کارها فارغ می شد، همۀ اطرافیان خود از کوچک و بزرگ را به دورش جمع می کرد و با آنها گفت و گو و اُنس می گرفت. آنها نیز با آن حضرت اُنس می گرفتند. هنگامی که کنار سفره می نشست کوچک و بزرگ، همه و همه را کنار سفره می نشاندو همراه آنها غذا می خورد. یاسر می گوید: آن حضرت به آنها می فرمود: «اگر من بالای سر شما ایستادم و شما مشغول غذا خوردن هستید، برنخیزید، تا این که از غذا خوردن فارغ شوید». و گاهی آن حضرت، بعضی از افراد را می طلبید. گفته می شد مشغول غذا خوردن هستند. می فرمود: «بگذارید غذا بخورند تا دست از غذا بکشند».(2)

نشانه دوم: اکرام همسایه

اشاره

احترام به شئون مردم و حفظ حریم و شخصیت دیگران از ویژگیهای انسان به اخلاق حسنه و حُسن معاشرت و از نشانه های ایمان به روز جزاست. یکی از این موارد، رعایت حرمت مسکن و منازل مردم و

ص: 25


1- . اعیان الشیعه، ج 1، ص 580.
2- . کافی، ج 6، ص 283.

خانه های همسایگان است. این محدوده نه تنها به لحاظ حفظ شئون معنوی افراد و شخصیت والای انسانی، محترم است و هتک حرمت این حریم، تجاوز به حدود و ثغور خود ا نسان قلمداد می شود، نه تجاوز به متعلّقات وی از قبیل اموال و املاک، بلکه حیثیت خود انسان مطرح است نه حیثیت املاک و اموال متعلق به او. برخی از موارد اکرام و احترام و رعایت حُسن هم جواری را از نگاه اسلام با هم مرور می کنیم:

1- حق همسایه

به محضر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عرض شد: حق هم سایه بر همسایه چیست؟ فرمودند: «کوچکترین حق همسایه بر همسایه این است که اگر از او قرض خواست به او قرض دهد، و اگر کمک و یاری خواست او را کمک کند، و اگر چیزی به عنوان عاریه خواست به او عاریه دهد، و ا گر احتیاج به عطا و بخشش دارد به او عطا و بخشش نماید، و اگر از او دعوت بعمل آورد دعوتش را بپذیرد. و اگر مریض شد او را عیادت نماید. و اگر از دنیا رفت به تشییع جنازه او حاضر شود، و اگر خیر و خوبی به او رسید خوشحال گردد، و بر نعمتی که به او رسیده رشک نبرد، و اگر مصیبتی به او رسید به غم او غمناک شود، ساختمان منزل خود را بلند نسازد و چند طبقه قرار ندهد که سبب اذیت و آزار او شود نسبت به اشرافی که به منزل او پیدا می کند، و مهم تر این که جلوی فضا و دیدگاه او سد ننموده و از ورود و خروج هوای سالم به منزل او جلوگیری نکند، و اگر چیزی خریده به منزل خود می برد، از آن چیز

ص: 26

خریداری شده به او هدیه دهد درصورتی که بداند او ندارد، یا این که او را پوشانده وارد خانه خود نماید که همسایه و فرزندانش آن را نبینند، اگر تاب تحمل دیدنش را ندارند». سپس فرمود: «بشنوید آن چه را که برای شما می گویم: حق همسایه راادا نمی کند مگر کسی از افراد که مورد ترحم خداوند قرار گرفته باشند، و خداوند نسبت به همسایه آنگونه به من توصیه نمود که گمان کردم همسایه یکی از ارث برندگان از انسان است».(1)

2- حد و اقسام همسایه

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند:

«همسایگان سه دسته اند: اول) همسایگانی هستند که یک حق دارند. دوم) همسایگانی هستند که دو حقّ دارند. سوم) همسایگانی هستند که سه حق دارند.

امّا آنهایی که یک حق، آن همسایه ای است که مسلمان نباشد و جزو فامیل و اقوام و خویشاوندان انسان هم نیست. و آن که دو حقّ دارد، همسایه ای است که فامیل است، که فامیل و غیر مسلمان باشد. و آن که سه حقّ دارد، همسایه ای است که علاوه بر فامیل و مسلمان نیز هست و ما معمولاً از این نوع همسایه ها زیاد داریم که اگر در مواقع نیاز کمکی از انسان خواستند نباید ممانعت کرد».(2)

ص: 27


1- . مستدرک الوسایل، ج 2، ص 79.
2- . رساله حقوق امام سجاد علیه السلام (شرح نراقی)، ص 395.

افزون بر آن، همان گرامی صلی الله علیه و آله درباره حدود همسایه فرمودند:

کُلُّ اَرْبَعینَ داراً جِیرانٌ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمالِهِ؛(1)

هر چهل خانه از چهار سمت و سو با انسان همسایه هستند.

3- توصیه به حُسن هم جواری

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام ، پس از آن که از دست شقی ترین افراد کوردل و کج فهم، ضربت خورد و در بستر افتاد در آستانه شهادت خطاب به فرزندان و پیروانش فرمود:

خدای را، خدای را، درباره همسایگان، که این وصیت پیامبر شماست. پیامبر خدا همواره نسبت به همسایگان سفارش می فرمود، تا حدی که گمان کردیم آنان از ارث برندگان قرار خواهد داد.(2)

امام صادق علیه السلام نیز در این باره فرمودند:

بر شما باد به نماز خواندن در مسجدها و همسایگی خوب با مردم.(3)

اگر به دستور مکتب اسلام، رفتار بزرگوارانه و شایسته با همسایگان داشته باشیم، دوستیها را جلب می کند و افراد در مشکلات و گرفتاریها و نیازهای متقابل، با بهره گیری از «حُسن هم جواری» می توانند از قوت روح برخوردار باشند.گاهی هم باید جور همسایه را کشید، این شرط

ص: 28


1- . بحارالانوار، ج 6، ص 43.
2- . نهج البلاغه، نامۀ 47. خطاب به امام حسن و امام حسین‘.
3- . کافی، ج 2، ص 635.

همسایه خوب بودن است. در عالم رفاقت، شراکت، دوستی، ازدواج، هم سفری، محیط کار و همسایگی باید گاهی «سنگ زیرین آسیا» بود، نه کم ظرفیت و نه کم طاقت. امام کاظم علیه السلام در این باره فرمودند:

«حُسن جوار و همسایۀ خوب بودن، تنها آزار نرساندن نیست، بلکه آن است که بر اذیت همسایه صبور و بردبار باشی».(1)

روشن است که این گونه احادیث مجوز (همسایه آزاری» نیست. زیرا بیش از آنکه بر بردباری و تحمل آزار همسایه توصیه شده، بر حسن هم جواری و رعایت حقوق همسایگان سفارش شده است.

4- نگاه به خانه همسایه

از مصادیق اکرام و گرامی داشت همسایه، نگاه نکردن به درون خانه اوست. این در حالی است که از منظر روایات معصومین نگاه نمودن به خانه همسایه بشدّت نهی شده و عواقب سختی بدنبال دارد. برای نمونه:

حماد بن عیسی از امام صادق علیه السلام روایت می کند کهزمانی رسول خدا صلی الله علیه و آله در یکی از حجرات خود بود در این هنگام مردی از شکاف در خانه رسول اکرم نظر کرد، در دست رسول خدا صلی الله علیه و آله چوبی بود، فرمود: «اگر به تو نزدیک بودم با این چوب چشمت را می شکافتم». ابوبصیر از آن حضرت پرسید: چه می فرمائید دربارۀ کسی که به گروهی نگاه کنند تا این که عورت آنها را ببیند. پس ببیننده را بزند و او را بکشد و یا

ص: 29


1- . کافی، ج 2، ص 267.

مجروح کند و یا چشم وی را بشکافد؟ فرمود: «لا دِیَةَ لَهُ یعنی: برای او دیه نمی باشد».(1)

افزون بر آن، رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «هر کس به خانه همسایه اش نگاه کند و عورت مردی یا موی زنی یا قسمتی از بدن او را ببیند، بر خداوند است که او را به آتش ببرد و باکی ندارد».(2)

5 - همسایه بد

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند:

ای علی، چهار چیز کمرشکن است. یکی از آن چهار چیز، همسایه بد است.(3)همان گرامی صلی الله علیه و آله فرمودند:

سه چیز است که مادر فقرهاست (هر چند انسان مال هم داشته باشد، اگر یکی از اینها باشد باز هم فقیر است) یکی از آن سه چیز، همسایه ای است که چشمش مواظب تو و قلبش آگاه از توست، اگر حسنه و نیکی از تو ببیند پنهان کرده، و اظهار نمی کند و اگر گناه و بدی ببیند، اظهار و پخش می کند.(4)

افزون بر آن امام علی علیه السلام همسایه بد را شدیدترین بلا معرفی نموده می فرماید:

ص: 30


1- . من لا یحضره الفقیه، ص 495.
2- . همان، ص 418.
3- . بحارالانوار، ج 13، ص 421.
4- . همان، ج 74، ص 152.

جارُ السُّوءِ اَعْظَمُ الضَّرّاءِ وَأَشَدُّ الْبَلاءِ؛(1)

همسایه بد بزرگترین سختی و شدیدترین بلاست.

لقمان حکیم فرموده است:

صخره سنگین و آهن را حمل کردم، و هر بار سنگینی را، ولی چیزی سنگین تر از همسایه بد حمل نکردم.(2)

بنابر آنچه ذکر شد، دانستیم که باید از همسایه بد پرهیز نمود، مواظب باشیم که خود از این گونه همسایه ها برای دیگران نباشیم، که رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:

لَیْسَ مِنّٰا مَنْ لَمْ یَأمَنْ جٰارُهُ بَوائِقُهُ؛(3)

از ما نیست کسی که همسایه او از شر او ایمن نباشد.

6 - آخرین مرز

در هر چیزی حد و مرزی وجود دارد، وقتی از اندازه گذشت اوضاع عوض می شود، تحمّل نسبت به آزار همسایه نیز حدّی دارد. در تاریخ است که مردی خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رسید، و از آزار همسایه اش شکایت کرد. حضرت فرمود: برو تحمّل کن. بار دوم که به شِکوه آمد و نالید، پیامبر باز هم دستور صبر و تحمل داد. آزار همسایه به اوج رسید و خارج از مرز تحمل. وقتی برای بار سوم شکایت از همسایه نمود.

ص: 31


1- . غررالحکم، ح 15124.
2- . بحارالانوار، ج 13، ص 421.
3- . بحارالانوار، ج 74، ص 151.

حضرت رسول صلی الله علیه و آله چنین فرمود:

روز جمعه، وقتی مردم به سوی نماز جمعه می روند، تو وسایل و اسباب و اثاث خویش را بیرون بریز و در رهگذر مردم قرار بده، تا همۀ آنان که به نماز می روند، این صحنه را ببینند. وقتی علت را می پرسند، ماجرا را به آنان بگو. آن مرد چنین کرد. همسایه مردم آزار (که آبروی خود را در خطر دید) بی درنگ به سوی او شتافت و با التماس از او خواست که وسایلش را به خانه برگرداند و قول داد و عهد و پیمان بست کهدیگر آن گونه رفتار نکند.(1)

از آنچه گذشت، درس می گیریم که مدارا و تحمل هم حدّی دارد، و نباید از لطف و مدارای مردم با انسان خطاکار مورد سوء استفاده قرار گیرد، بلکه باید انسان خطاکار به اشتباه رفتاری خود پی ببرد و آن را رفع و نسبت به رفتار بد گذشته پشیمان و در صدد جبران آن برآید.

نشانه سوم: احسان به پدر و مادر

1- جلوه قدرشناسی

از نظر فرهنگ قرآن، احسان و نیکی فرزندان به پدر و مادر، نشانه ایمان به آخرت و جلوه ای از قدرشناسی انسان می باشد. چنانچه خدای متعال می فرماید:

ص: 32


1- . سفینة البحار، ج 1، ص 191.

«هَلْ جَزَاء الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ».(1)

آیا پاداش نیکی، جز نیکی است.

پدر و مادر درخت سبز نظام آفرینش، و فرزندان میوه های شاداب آن می باشند. زمین پربرکتی هستند که مَهد پُر مهر و محبت آنان، زمینه ساز پرورش نسل انسان، و آغوش گرمشان بستر مناسبی برای شکوفایی استعداد فرزندان می باشد. به همیندلیل در قرآن مجید 19 بار از احسان و نیکی به پدر و مادر سخن به میان آمده و این نشانه اهمیت موضوع می باشد.

2- عظمت احسان به پدر و مادر

یکی از آموزه های ممتاز قرآن کریم، بیان اهمیت احسان به والدین می باشد تا جایی که آنرا در کنار توحید، پرستش پروردگار و شکرگزاری از حق تعالی و... قرار داده است.

1. این حقیقت در آینه وحی این گونه شاهد هستیم:

«وَقَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا»؛(2)

و پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید.

در این آیه شریفه نیکی به پدر و مادر در کنار پرستش خدای متعال قرار گرفته است.

علّامه طباطبائی رحمه الله در تفسیر آیه شریفه فوق می نویسد:

ص: 33


1- . سوره الرحمن، آیه 60.
2- . سوره اسراء، آیه 23.

اولاً: جمله «وَقَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ». مسأله امر به اخلاص در پرستش، بزرگترین اوامر دینی، و اخلاص در عبادت، از واجب ترین واجبات شرعی است. هم چنانکه شرک ورزیدن به خدا عزّوجلّ بزرگترین گناه است.

ثانیاً: «وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا». معنایش این می شود (پروردگارت حکم رانده: تحسنوا بالوالدین احساناً) و احسان در فعل، در مقابل بدی و آزار است. معلوم می شود که احسان به پدر و مادر بعد از مسأله توحید خدا، واجب ترین واجبات است. هم چنان که عقوق بعد از شرک ورزیدن به خدا از بزرگترین گناهان کبیره است.(1)

2) در جای دیگر می فرماید:

«أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ»؛(2)

برای من و پدر و مادرت شکر به جای آور که بازگشت همه بسوی من است.

علّامه طباطبائی قدس سره می فرماید:

این جمله معترضه ای است که در وسط کلمات لقمان قرار گرفته، و از کلمات لقمان نیست و اگر در این جا واقع شده برای این است که دلالت کند بر وجوب شکر والدین، مانند شکر خدا، بلکه شکر والدین شکر خداست. چون منتهی به سفارش و امر خدای تعالی است. پس شکر پدر و مادر، عبادت خدا و شکر اوست.(3)

ص: 34


1- . المیزان، ج 13، ص 108.
2- . سوره لقمان، آیه 14.
3- . المیزان، ج 16، ص 322.

افزون بر آن، امام رضا علیه السلام در این باره فرمودند:

إنَّ اللهَ عزّوجلَّ... اَمَرَ بِالشُّکرِ لَهُ وَ لِلْوالِدَیْنِ، فَمَنْ لَمْ یَشْکُرْ والِدَیْهِ لَمْیَشکُرِ اللهَ؛(1)

خداوند عزّوجلّ... به شکرگزاری از خود و پدر و مادر فرمان داده، پس هر کس از پدر و مادرش سپاسگزاری نکند، از خداوند سپاسگزاری ننموده است.

3- دو مطلب عجیب

دو مسئلۀ عجیب دربارۀ رعایت احترام پدر و مادر، در قرآن آمده که جای تأمّل دارد:

یکم: در ذیل آیه شریفه «أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى»(2) آمده:

وجود مقدس رسول اکرم صلی الله علیه و آله در رحم مادرش شش ماهه بود که پدرش عبدالله از دنیا رفت. یا بعد از تولدش به زمان اندکی، و چون دو ساله شد، مادر مهربان و با کرامتش را از دست داد.

از امام صادق علیه السلام سبب وفات پدر و مادر رسول خدا صلی الله علیه و آله را پرسیدند: فرمود: «لِئلّا یکون لِمخلوقٍ عَلَیْهِ حَقٌّ».(3) مضمون این جمله این است که چون بار رسالت بر عهده او بسیار سنگین بود و حق پدر و مادر هم فوق العاده سخت است، از این جهت خداوند مهربان نخواست

ص: 35


1- . الخصال، ص 156 و 196.
2- . سوره ضحی، آیه 6.
3- . منهج الصادقین، ج 10، ص 274.

دو حقّ بدینسنگینی بر عهده او قرار بگیرد و پدر و مادر را بر او حقّی آن چنان باشد.

دوم) در توضیح آیه شریفه «فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْ-شَى»(1) یعنی: بنرمی با او سخن بگوئید. شاید متذکر شود، یا از مجازات ا لهی بترسد. آمده:

ای موسی و هارون، به هنگام برخورد با فرعون با او به نرمی سخن گوئید و به طریق لطف و لِسان نیکو وی را دعوت نمائید، ای موسی، مبادا با او به درشتی رو به رو شوی که او بر تو حقّ تربیت است، و به جهت رعایت آن حقّ، با او به مدارا و نرمی سخن بگو.(2)

4- جلوه های احسان به والدین
الف: معاشرت نیکو

رفتار شایسته و پسندیده با دیگران، نشانه کرامت، بزرگواری و ادب انسان بوده و مورد ستایش همگان است. امّا معاشرت نیکو در مورد پدر و مادر، دارای اهمیت ویژه می باشد، و باید با دلسوزی، مهربانی و محبت بیشتری انجام شود. به گونه ای که نگاه ما به آنان با چشمی پر از رحمت و محبت، سخن ما با آنان با زبانی سرشار از لطافت و ادب ورفتار ما با آنان، سراسر خضوع و تواضع باشد. خداوند عزّوجلّ در این باره می فرماید:

ص: 36


1- . سوره طه، آیه 44.
2- . عرفان اسلامی، ج 10، ص 235.

«وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ»؛(1)

و بالهای تواضع خویش را (از محبت و لطف) در برابر آنان فرود آر.

علّامه طباطبائی ذیل آیه فوق نکاتی بیان داشتند:

1) کلمه (خفض جناح) پر و بال گستردن، کنایه از مبالغه در تواضع و خضوع زبانی و عملی است. و این معنا از همان صحنه ای گرفته شده که جوجه بال و پر خود را باز می کند تا مهر و محبت مادر را تحریک کند و او را به فراهم نمودن غذا وادار سازد.

2) کلمه جناح را مقید به ذلّت کرده و فرموده (جَناحَ الذُّلِّ) و معنای آیه این می شود: انسان باید در معاشرت و گفت وگو با پدر و مادر، طوری روبرو شود که پدر و مادر، تواضع و خضوع او را احساس کنند. و بفهمند که او خود را در برابر ایشان خوار می دارد و نسبت به ایشان مهر و محبت دارد. این در صورتی است که (ذُلّ) به معنای خواری باشد.

3) و اگر (ذُلّ) به معنای مطاوعه باشد، از گستردن بال مرغانجوجه دار مأخوذ شده که در مهر و محبت بال خود را برای جوجه های خود باز می کنند، تا آنها را در زیر پر و بال خود جمع آوری نمایند، و از سرما و گرما و شکارشان حفظ کنند.(2)

امام صادق علیه السلام درباره آیه فوق فرمودند:

نگاهت را جز از سر مهر و دلسوزی به آنان خیره مکن، و صدایت را از

ص: 37


1- . سوره اسراء، آیه 24.
2- . المیزان، ج 13، ص 110.

صدای آنها بلندتر مگردان، و دستت را بالای دست آنها بلند نکن و از آنها جلو نیفت.(1)

ب: انفاق مالی

نیکی و احسان و رسیدگی مادی فرزندان، به پدر و مادر، نشانه قدرشناسی آنان و بازتاب خدمات پدر و مادر در دوران کودکی فرزندان است. در مورد چگونگی نیکی و انفاق به پدر و مادر، توجه به دو نکته مهم ضروری است:

نخست: فرزندان قبل از درخواست پدر و مادر، نیازهای آنان برآورده نمایند، تا احترام و اکرام آنان به طور کامل حفظ شود.

دوم: همان گونه که پدر و مادر، فرزندان خود را در آغوش خود پرورش دادند و به طور مستقیم عهده دار تربیت، رشد و نظافت کودکان بودند، فرزندان نیز شایسته است از نزدیک و بهدست خود، احسان و انفاق به پدر و مادر را برعهده بگیرند، چنان که خداوند با تعبیر گویا و بدون قید و شرط می فرماید: «َبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً»؛(2) و به پدر و مادر نیکی کنید.

افزون بر آن در روایات سفارش اکید شده که پدر حق دار اموال فرزند است و می تواند به اندازۀ نیازش از اموال فرزندان بردارد، به شرطی که به حدّ اسراف نرسد. برای نمونه:

ص: 38


1- . الکافی، ج 2، ص 158.
2- . سوره اسراء، آیه 23.

1. مردی به پیامبر صلی الله علیه و آله عرض کرد: من برای خود مال و عیالی دارم و پدرم نیز برای خودش مال و عیالی دارد، و حالا می خواهد اموال مرا بگیرد، فرمود: اَنْتَ وَ مالُكَ لِاَبِیكَ. خودت و اموالت از آن پدرت هستید.(1)

2. به امام صادق علیه السلام عرض شد: چه مقدار مال فرزند برای پدر حلال است؟ حضرت فرمود: هرگاه ناچار شود، می تواند به اندازۀ خوراک روزانه خود، به شرطی که در حدّ اسراف نباشد بردارد.(2)

ج: دعا نمودن

دعا، اوج رازگویی و نیازخواهی انسان با خدا، و آشکار کنندۀ احساسات درونی و درخواست های باطنی در قالب کلماتاست. دعای فرزندان برای پدر و مادر نشانگر محبت قلبی و زنده بودن یاد آنان در دل فرزندان و قدرشناسی فرزندان از پدر و مادر، وفاداری به آنان در زمان حیات و پس از مرگشان می باشد.(3)

خداوند تبارک و تعالی در این باره می فرماید:

«وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا»؛(4)

بگو: پروردگارا، همانگونه که آنها مرا در کودکی تربیت کردند، مشمول رحمت شان قرار ده.

ص: 39


1- . کنز العمّال، ح 45942. میزان الحکمه، ج 13، ص 503.
2- . الکافی، ج 5، ص 136. و میزان الحکمه، ج 13، ص 503.
3- . اخلاق نراقی، ص 424.
4- . سوره اسراء، آیه 24.

علّامه طباطبائی قدس سره می فرماید:

دوران کوچکی و ناتوانی فرزند را بیادش می آورد و به او خاطرنشان می سازد، در این دوره که پدر و مادر ناتوان شده، تو بیاد دوران ناتوانی خود باش، و از خدا بخواه که خدای سبحان ایشان را رحم کند، آن چنان که ایشان تو را رحم نموده و در کوچکیت تربیت کردند.(1)

دعا برای پدر و مادر، در کنار دعا برای خود و دیگران، از اخلاق پسندیدۀ بزرگان و پیامبران می باشد. در قرآن مجید از زبان حضرت نوح علیه السلام می خوانیم:

«(رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ»؛ (2) پروردگارا مرا و پدر و مادرم را بیامرز.

حکایت: مردی از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسید: پدر و مادرم به سن کهولت و پیری رسیده اند و نیاز فراوان به دستگیری، رعایت و نگهداری دارند و من درباره آنان همان رفتاری را دارم که آنان با من در کودکی داشتند و آنچه را آنان در آن زمان برای من انجام می دادند، من نیز برای آنان انجام می دهم، یعنی در موقع غذا خوردن، لقمه در دهان آنها می گذارم و در موقع استراحت، آنان را سرگرم می کنم و در پوشیدن لباس به آنان کمک می کنم و حتی در هنگام قضای حاجت، وسایل لازم را تهیه می نمایم و آنان را تطهیر می کنم و خلاصه مانند یک کودک از آنها نگه داری می کنم.

آیا با چنین رفتاری حقّ آنان را ادا کرده ام؟ فرمود: نه، زیرا آنها آن

ص: 40


1- . المیزان، ج 13، ص 110.
2- . سوره نوح، آیه 28.

رفتار را با تو می نمودند، با تمنای بقا و طول عمر تو، و تو این رفتار اگرچه داری، ولی منتظر مرگ آنها هستی.(1)

5 - حق شکوهمند مادر

حقّ مادر نسبت به حقّ پدر به مراتب افزون تر است، چرا که برای رشد و پرورش فرزند زحمت و رنج بیشتری تحمّلمی کند. این حقیقت در بیانات راهبردی پیشوایان نور و هدایت این گونه بیان گردیده است:

1- حضرت زهرا علیها السلام در تأکید بر عظمت حق مادر می فرماید:

وَ اَلْزِم رِجْلَیْها فَاِنَّ جَنَّتَكَ تَحْتَ قَدَمَیْها؛(2)

همواره ملازم و پا به رکاب مادرت باش، چرا که بهشت تو زیر قدم های مادرت باشد.

2- امام سجّاد علیه السلام درباره رنج طاقت فرسای مادران در پرورش فرزند این گونه می فرماید:

نسبت به مادر همواره این موارد را توجه داشته باش:

الف) او تو را 9 ماه یا کم تر چون بار سنگینی حمل کرد که احدی نسبت به دیگران آن را تحمّل نمی کند.

ب) از ثمره وجودش خرج تو کرد که کسی برای کسی چنین کاری انجام نمی دهد.

ص: 41


1- . شرح رساله حقوق امام سجاد علیه السلام ، ص 295.
2- . فرهنگ سخنان حضرت زهرا÷، ص 35.

ج) با تمام وجودش تو را حفظ کرد، تو را سیر کرد و به گرسنگی خود توجه نداشت.

د) تو را سیراب کرد و به تشنگی خود اعتنا نکرد.

ﮬ ) تو را پوشاند و خود را به حساب نیاورد، از سرما وگرما تو را محافظت کرد و خود سرما و گرما را تحمل نمود.

و) به خاطر خواب تو از خواب شیرین خویش چشم پوشید تا فرزندی چون تو را بپروراند.

ز) اینک تو تاب و توان سپاس از مادرت را در برابر این همه زحمت جز به توفیق خداوند مهربان نخواهی یافت.

فراز آخر فرمایشات امام سجاد علیه السلام بسیار قابل دقت و تأمل است که می فرماید:

فَتَشْکُرَها عَلیٰ قَدْرِ ذلِكَ وَ لا تَقْدِرُ عَلَیْهِ اِلّا بِعُونِ اللهِ وَ تَوْفِیقِهِ؛(1)

پس باید به پاس این همه محبت و زحمت، شکرگزار او باشی، و هرگز نمی توانی مگر خدایت یاری کند و توفیق عطا فرماید.

6 - توصیۀ امام عصر عجل الله تعالی فرج الشریف

جناب شیخ باقر فرزند شیخ هادی کاظمینی که مجاور نجف اشرف بود از شخصی مورد اعتماد که به دلاکی مشغول بود نقل می کند. این شخص پدر پیری بود که هیچ گاه نسبت خدمتگزاری به او کوتاهی

ص: 42


1- . رساله حقوقی امام سجاد علیه السلام شرح نراقی، ص 293.

نمی کرد، حتی خودش آب را برای مستراح می برد و منتظر می شد که تا خارج شود و به مکانش ببرد. پیوسته ملازم خدمت او بود، مگر شبهای چهارشنبه که به مسجد سهله می رفت، و در آن شب (به واسطه اعمال مسجدسهله و شب زنده داری در آنجا، از خدمت معذور بود، ولی پس از مدتی ترک کرد و دیگر به مسجد سهله نرفت.

از او پرسیدم: چرا به مسجد سهله نمی روی؟ گفت: چهل شب چهار شنبه به آنجا رفتم، شب چهارشنبه چهلم رفتنم به تأخیر افتاد تا نزدیک غروب. در آن وقت تک و تنها بیرون رفتم و با همان وضع به سیر خود ادامه دادم، تا یک سوم راه باقی ماند. کم کم مهتاب مقداری از تاریکی شب را به روشنایی تبدیل کرد. در این هنگام شخص عربی را دیدم بر اسبی سوار است و به طرف من می آید، در دل خود گفتم: الان این مرد راهزن مرا برهنه می کند. همین که به من رسید، با زبان عربی بدوی شروع به صحبت کرد. پرسید: کجا می روی؟ گفتم: مسجد سهله. گفت: با تو چیز خوردنی هست؟ گفتم: نه. فرمود: دست خود را در جیب کن. گفتم: در آن چیزی نیست. باز آن سخن را با تندی تکرار کرد. من دست خود را در جیب کردم، مقداری کشمش یافتم که برای کودک خود خریده بودم و فراموش کرده بودم که به او بدهم.

آنگاه فرمود: «اُوصیكَ بِالْعُودِ» سه مرتبه، و عود به زبان عربی بدوی پدر پیر را می گویند یعنی: سفارش می کنم تو را به پدرت. بعد از این سخن از نظرم ناپدید شد. فهمیدم که او مهدی عجل الله تعالی فرج الشریف بوده و دانستم که آن جناب راضی نیست ترک خدمت پدرم را، حتی در شب چهارشنبه،

ص: 43

از این رو دیگر به مسجد سهله نرفتم واین کار را ترک کردم.(1)

7- اهمیت اکرام والدین بعد از وفات

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

سَیِّدُ الْاَبْرارِ یَوْمَ الْقِیامَةِ رَجُلٌ بِرَّ وٰلِدَیْهِ بَعْدَ مَوْتِها؛(2)

سرور و آقای نیکوکاران در روز قیامت، کسی است که پس از درگذشت پدر و مادرش، به آنان نیکی و احسان کند.

جوانی در زمان زنده بودن پدر و مادرش به آنان خدمت فراوان می کند، پس از مرگ والدین خود در وصیت نامه ایشان این جمله را می بیند: «فرزندم مقداری بدهکار هستم و از عهدۀ پرداخت آن برنیامدم، تو از جانب من این بدهی را ادا کن». پسر می گوید: به من هیچ ربطی ندارد. می خواستند خودشان در زمان حیات بدهی خود را ادا کنند». او از خداوند حتی برای او طلب مغفرت نیز نمی کند. از این رو خداوند دستور می دهد وی را از جمله عاق شده ها ثبت کنند.(3)

در مقابل فرزندی که در حیات پدر و مادر عاق شده است،ولی چون پس از مرگ آنان بدهی آنها را ادا می کند و برای آنها طلب مغفرت می نماید، جزء نیکوکاران به پدر و مادر ثبت می شود.(4)

ص: 44


1- . منتهی الامال، ج 2، ص 32 و شرح رسال حقوق امام سجاد علیه السلام ، ص 309.
2- . بحارالانوار، ج 76، ص 86.
3- . همان.
4- . بحارالانوار، ج 74، ص 86.

عمده مصادیق احسان به والدین پس از مرگ به قرار زیر است:

1- عمل کردن به وصیت والدین، چنانچه براساس قوانین شرعی باشد.

2- دعا و درخواست رحمت و مغفرت از خدا برای ایشان.

3- رسیدگی به بدهکاری مالی ایشان.

4- انجام عبادات و خواندن قرآن و نماز و هدیه نمودن ثوابش به روح ایشان.

5 - خواندن نماز قضا و گرفتن روزۀ قضای آنها.

6- مداومت بر زیارت قبور ایشان.

7- حفظ مودّت و ارتباط سالم خانوادگی پس از ایشان.

8 - احسان به آشنایان و دوستان ایشان بعد از وفات آنان.

9- صدقه دادن و خدمت به مردم به نیابت آنان.

10- زیارت معصومین به نیابت ایشان.(1)

8 - پاداش احسان به والدین
الف: بهشت برین

مردی از حضرت عیسی بن مریم علیه السلام سؤال کرد: ای معلّم خوبیها:

دَلَّنی عَلیٰ عَمَلٍ اَنالَ بِهِ الْجَنّةِ؟ فقال: اِتَّقِ اللهَ فی سِرِّكَ وَ عَلانیَتِكَ وَ بِرُّ والِدَیْكَ؛(2)

ص: 45


1- . بهشت اخلاق، ج 2، ص 544 و خانواده و تربیت مهدوی، ص 272.
2- . میزان الحکمه، ج 2، ص 97.

به من عملی بیاموز که مرا وارد بهشت کند. فرمود: «پرهیزگار باش در ظاهر و باطن (در ظاهر و پنهان از خدا بترس) و به پدر و مادرت نیکی کن.

افزون بر آن، خداوند به نیکوکاران به پدر و مادرسه بشارت در قیامت داده می فرماید:

«أُوْلَئِكَ الَّذِينَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَنَتَجاوَزُ عَن سَيِّئَاتِهِمْ فِي أَصْحَابِ الْجَنَّةِ»؛(1)

آنها (نیکی کنندگان به پدر و مادر) کسانی هستند به بهترین اعمالشان را قبول می کنیم، و از گناهانشان درمی گذریم و در میان بهشت جای دارند.

ب: حشر با پیامبران

حضرت موسی بن عمران علیه السلام ، هنگام مناجات با خداوند، از پروردگار خواست که هم نشین او را در بهشت بهوی معرفی فرماید. خطاب آمد: جوانی است در فلان ناحیه که هم نشین تو در بهشت برین است. موسی علیه السلام به سراغ او آمد. دید جوانی است قصاب. از دور مراقبت کرد تا ببیند چه عمل فوق العاده و با ارزشی از وی صادر می شود، که به او چنین استحقاقی را داده که در مقام یک پیامبر قرار بگیرد.

ص: 46


1- . سوره احقاف، آیه 16.

ولی هر چه مراقبت کرد، کمتر موفق گردید تا شب، زمانی که جوان محل کار خود را ترک کرد و رهسپار خانه گردید، حضرت موسی علیه السلام بدون این که خود را معرفی کند، نزد وی رفت و از او خواست که شب میهمان جوان باشد و در خانه وی بسر برد، تا شاید از این راه به ارتباط ویژه اش با خداوند پی برده، و رمز عُلُوّ مقام او در بهشت را دریابد.

جوان پیشنهاد موسی علیه السلام را پذیرفت و او را به خانه خود برد. موسی علیه السلام دید هنگامی که جوان وارد خانه شد، قبل از هر چیزی غذایی را آماده ساخت، آن گاه سراغ پیرزنی که دست و پایش فلج شده و از کار افتاده بود رفت و با صبر و حوصله، لقمه لقمه از آن غذا در دهان زن گذارد تا او را سیر کرد. سپس لباس او را عوض کرد و او را در انجام حوائجش با مهربانی کمک کرد. آن گاه پیرزن را در جای مخصوص وی قرار داد. موسی علیه السلام مراقب جوان بود، دید در آن شب وظائف مذهبی خود، عمل دیگری انجام نداده، نه دعای نیمه شبی دارد، نه ناله و آه و مناجاتی و نه هیچ عملفوق العادۀ دیگر.

فردای آن شب شد. بیش از آن که از خانه خارج گردد. موسی علیه السلام دید جوان به آن زن غذا داد و صمیمانه در انجام کارهایش به او کمک کرد. هنگام خداحافظی موسی علیه السلام از جوان پرسید: «این زن کیست؟ و پس از آن که تو به او غذا می دادی، چشمی به سوی آسمان می دوخت و کلماتی را بر زبان جاری می کرد. آن کلمات چه بوده است؟». جوان عرض کرد: این زن مادر من است و هر بار که من به او غذا می دهم و او را سیر می کنم، درباره من دعا می کند و می گوید: خدایا به پاداش این

ص: 47

خدماتی که فرزندم نسبت به من انجام می دهد، او را هم نشین و رفیق موسی بن عمران در بهشت برین گردان.

هنگامی که موسی علیه السلام این جریان را شنید، تکانی خورد و به جوان مژده داد که دعای مادر درباره تو مستجاب شده آن گاه داستان مناجات خود را با خداوند و خطاب پروردگار را به او، برای وی نقل کرد.(1)

نشانه چهارم: سکوت یا سخن نیک

اشاره

چهارمین نشانه ایمان به آخرت که از اهمیت ممتازی درسازندگی و تکامل انسان برخوردار است این است که انسان مراقب زبان و صادرات او باشد. اهتمام جدّی بر سکوت کامل باشد و اگر میسّر نشد و لازم بود سخن بگوید، در آن موقع جز به نیکی و خیر سخنی بر زبان جاری ننماید. برخی از مطالب مفید به اختصار به شرح زیر است:

1- سفارش رسول خدا صلی الله علیه و آله

زراره از امام صادق علیه السلام نقل می کند که حضرت علیه السلام فرمود:

جاءَتْ فاطِمَةُ علیها السلام تَشْکُوا اِلیٰ رسولِ اللهِ صلی الله علیه و آله ، بَعضَ اَمْرِها فَأَعطاهٰا رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله کُرَیْسَةً وَ قالَ تَعَلَّمی مٰافِیها فَاِذا فِیهٰا ... من کانَ یُؤمِنُ بِاللهِ وَ الْیَومِ الْآخَرِ فَلْیَقُلْ خَیْراً اَوْ لِیَسْکُت؛(2)

حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: فاطمه علیها السلام برای شکایت از جریانی نزد

ص: 48


1- . رساله حقوق امام سجاد علیه السلام (شرح نراقی)، ص 306.
2- . الکافی، ج 2، ص 667 باب حق الجوار.

رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده، جزوه هایی به او داد و فرمود: آنچه در آن است بیاموز و این سه جمله در آن بود: ... 3- هر کس ایمان به خدا و روز قیامت دارد باید حرف خوب بگوید یا خاموش باشد.

حکایت: حضرت سلیمان علیه السلام جنّی را مأمور کاریکرد و در تعقیب او جنّی فرستاد. جنّ دوم بازگشت و آنچه دیده بود برای سلیمان تعریف کرد و گفت: دیدم جن را که وارد بازار شد به آسمان نگاه کرد بعد سرش را به طرف راست و چپ چرخاند و بعد سرش را پایین انداخت و رفت.

سلیمان جنّ اوّل را احضار کرد و دلیل این حرکاتش را جویا شد. او عرض کرد: هنگامی که وارد بازار شدم، به آسمان نظر کردم و دیدم فرشتگان ناظر هستند. به چپ و راست نظر کردم، و مردم را مشغول صحبت کردن های بی مورد دیدم. آنگاه سرم را از خجالت پائین انداختم.(1)

2- تأثیر زبان در سعادت یا شقاوت

در بین اعضاء و جوارح انسان زبان در سعادت یا شقاوت آدمی نقش بسزائی دارد، اگر زبان بذکر خدا و امر خیر بکار گرفته شود بهترین عضو، و اگر در گناه و معصیت مشغول گردد بدترین عضو وجود انسان است در این باره به گفتاری حکیمانه از لقمان حکیم توجه کنید:

لقمان برده ای حبشی و نجّار بود، مولایش بدو گفت: گوسفندی را

ص: 49


1- . فرهنگ سخنان پیامبران الاهی، ص 453.

برایم سر ببُر. گوسفندی را برایش سربرید. آن گاه گفت: لذیذترین دو عضو آن را برایم بیاور.

لقمان، زبان و دل آن را برایش آورد.

مولا گفت: آیا در آن چیزی لذیذتر از این دو عضو هست؟ لقمان گفت: نه و ساکت شد.

بار دیگر مولایش را گفت: گوسفندی را برایم سر ببر.

لقمان، گوسفندی را برایش سر برید. مولا گفت: خبیث ترین دو عضو آن را برایم دور بینداز. لقمان، زبان و دل آن را دور انداخت.

مولا گفت: بتو گفتم لذیذترین آنرا برایم بیاور، زبان و دل آن را آوردی سپس گفتم: خبیث ترین آنرا دور بینداز، زبان و دل را دور انداختی.

لقمان گفت: هیچ چیز لذیذتر از آن دو نیست آنگاه که سالم باشد و هیچ چیز خبیث تر از آن نیست آنگاه که فاسد باشد.(1)

حکایت: مردی خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: یا رسول الله مرا سفارش کن.

فرمود: اِحْفَظْ لِسانَكَ زبانت را حفظ کن.

گفت: یا رسول الله مرا سفارش کن: فرمود: اِحْفَظْ لِسانَكَ؛ زبانت را حفظ کن.

باز گفت: یا رسول الله مرا سفارش کن.

ص: 50


1- . حکمت نامه لقمان، ص 57.

فرمود: زبانت را نگهدار، وای بر تو، آیا مردم را جزدِروشده های زبانشان به رو در آتش اندازند.(1)

3- آغاز عبادت

پیامبر گرامی اسلام حضرت محمّد صلی الله علیه و آله از خداوند تبارک و تعالی سؤال می کند:

یا رَبِّ وَما اَوّلُ الْعِبادَةِ؟ قال: «اَوَّلُ الْعبادَةِ اَلصَّمْتُ وَ الصَّوْمُ؛(2)

پروردگارا، شروع و آغاز عبادت به چیست؟ خداوند می فرماید: آغاز عبادت به سکوت و روزه است.

اگر می خواهید در راه بندگی خدا قدم بردارید و راهی را پیش گیرید که سرانجام آن، قرب الهی وجوار خدا و مقام عالی انسان است، باید از سکوت و روزه داری آغاز کنید. و این دو اولین قدم در راه بندگی خداوند وتکامل انسان است. تا مادامی که زبان انسان آزاد است و انسان از گفتن هر چیزی باکی ندارد، به جایی نمی رسد.

یکی از آقایان از علّامه طباطبائی رحمه الله پرسید: چه کنیم تا در نماز حضور قلب داشته باشیم؟ ایشان فرمودند: اگر می خواهی در نماز حضور قلب داشته باشی، کم حرف بزن.(3)

حکایت مراقبت بر سکوت: آیت الله سیّد محمد حسینی همدانی

ص: 51


1- . سفینه البحار، ج 2، ص 178.
2- . ارشاد القلوب، ج 1، ص 199.
3- . راهیان کوی دوست، ص 203.

می فرماید: آقای قاضی رحمه الله را چنین یافتم که در تمام رفتار و اخلاق اجتماعی، خانوادگی و تحصیلی خود، غیر از همۀ کسانی بود که از نزدیک درس آنها و یا در کنار آنها تحصیل می کردم. مخصوصاً او را دائم السکوت و الصّمت می یافتم. احیاناً از دادن پاسخ نیز طفره می رفت، و گاهی احساس می کردم که برای او پاسخ دادن بسیار سخت است، تا این که تصادفاً به نکته ای برخوردم که بسیار توجه مرا به خود جلب کرد و آن هم این بود که دیدم در داخل دهان مرحومِ قاضی کبود رنگ است. از استاد پرسیدم علت چیست؟ ایشان مدّتها پاسخم نداد بعدها که خیلی اصرار و عرض کردم که جهت تعلیم می پرسم و قصد دیگری ندارم باز بمن چیزی نفرمود تا اینکه روزی در جلسه خلوتی فرمودند: آقا سیّد محمّد برای طی مسیر طولانی سیر و سلوک سختیهای فراوانی را باید تحمّل کرد و از مطالب زیادی باید گذشت. آقا سیّد محمّد من در آغاز این راه در دوران جوانی برای اینکه جلوی افسار گسیختگی زبانم را بگیرم و توانائی بازداری آنرا داشته باشم 26 سال ریگ در دهان گذارده بودم که از صحبت و سخن فرسائی خودداری کنم. اینها اثرات آن دوران است.(1)

4- حق زبان از منظر امام سجاد علیه السلام

امام زین العابدین علیه السلام درباره رعایت حقّ زبان این گونه می فرماید:

ص: 52


1- . اسوه عارفان، ص 175.

- وَ اَمّا حَقُّ اللِّسانِ فَاِکْرامُهُ عَنِ الْخَنیٰ وَ تعوِیدُهُ عَلَی الْخَیْرِ وَ حَمْلُهُ عَلَی الْاَدبِ؛

حقّ زبان آن است که آنرا از زشت گویی بازداری و به گفتار نیک و ادب عادت دهی.

- وَاِجمامُهُ اِلّا لِمَوْضِعِ الْحاجَةِ وَالْمَنْفَعَةِ لِلدینِ وَالدُّنیا؛

و از گشودن زبان جز به هنگام نیاز و تحصیل منفعت دین و دنیا خودداری کنی.

- وَاِعْفاءُهُ عن الْفُضولِ الشَنیعَةِ الْقلِیلَةِ الْفائِدَةِ الَّتی لا یَؤْمِنُ ضَرَرُها مَعَ قِلَّةِ عائِدَتِها؛

از پرگویی و بیهوده گوئی که جز زیان دربر ندارد، دوری کنی.

- وَ یُعَدُّ شاهِدُ الْعَقلِ والدَّلیلِ عَلَیهِ؛

و بدانی زبان، گواه عقل و اندیشه توست.

- وَ تَزَیَّنُ الْعٰاقِلُ بِعَقلِهِ حُسْنُ سِیرتِهِ فی لِسانِهِ؛

و زیبائی و آراستگی به زیور عقل، نمودش به خوش زبانی توست.

- وَ لا قُوَّةَ اِلّا باللهِ الْعَلِیِّ الْعَظیمِ؛(1)

و هیچ قوتی و قدرتی جز قدرت خداوند بلند مرتبه و عظیم نیست.

5 - سکوت، آبادکننده دل

در فرهنگ روایی مکتب اسلام، آثار مطلوب و فراوانی برای سکوت

ص: 53


1- . رساله حقوق امام سجاد علیه السلام ، ص 54.

بیان گردیده است. از جمله آنها این است که آبادگر دل اولیاء خدا و مؤمنین است. خدای متعال در حدیث معراج به پیامبر گرامی خویش این گونه می فرماید:

ای محمّد، بر تو باد که سکوت پیشه سازی همانا بهترین و آبادترین انجمن ها قلبهای صالحان و ساکتان است و خرابترین آنها، دل های یاوه گویان است.(1)

ارزش انسان به آگاهی و شعور اوست و اگر درک و آگاهی نداشته باشد، گرچه از بعد حیوانی جسمش رشد می کند، ولی از نظر انسانی ارزشی ندارد. هر قدر شعور و آگاهی و توجه انسان بیشتر باشد، از بُعد انسانی بیشتر رشد کرده است و هر قدر به غفلت مبتلا گردد، از انسانیت دور می شود. انسانهایی که زیاد حرف می زنند، درک و آگاهی و شعورشان کم است. لذا وقت خود را به امور بی فایده می گذرانند... در مقابل کسانی که شعورشان بیشتر است، خود را کنترل می کنند و سنجیده و به جاو به اندازه نیاز حرف می زنند.(2)

بنابراین براساس این روایت، آبادترین انجمن ها دل مؤمنی است که کم حرف می زند و دل خود را به یاد و توجه خدا آباد می سازد، و بدترین دل ها، دل انسانهای پرحرف و یاوه گوست. واین نشانه ای ممتاز برای ایمان به آخرت است که آدمی باور داشته باشد، هرچه به زبان می راند باید فردا پاسخ گوی آن باشد.

ص: 54


1- . ارشاد القلوب، ج 1، ص 199. بحارالانوار، ج 77، ص 21.
2- . راهیان کوی دوست، ص 202.
6- رسیدن به خدا

خوب و مناسب سخن گفتن ارزشمند است و برکات فراوانی به همراه دارد و هیچ گاه کم حرفی عیب نیست. زیرا سنجیده سخن گفتن از نشانه های عاقلان و دانایان است. روایت شده فرزندان آدم علیه السلام به پدر گفتند: چرا پدر جان بیشتر با ما سخن نمی گویی؟ حضرت پاسخ داد:

یا بُنَیَّ، اِنْ اللهَ جَلَّ جَلالُهُ لَمّا اَخْرِجنی مِنْ جَوارِهِ عَهِدَ اِلَیَّ و قال: اَقِلْ کَلامَكَ تَرْجِعُ اِلیٰ جَوارِی؛(1)

پسر جان، هنگامی که خداوند بزرگ مرا از جوار خود بیرون کرد، از من عهد و پیمان گرفت و فرمود: کم حرف بزن، تا نزد من برگردی.

افزون بر آن، برخی از شاگردان به حضرت مسیح علیهالسلام عرض کردند: ما را به کاری راهنمایی کن که از آن راه وارد بهشت شویم. حضرت مسیح علیه السلام در پاسخ فرمود: اصلاً حرف نزنید، گفتند: توان بستن زبان و سکوت دائمی نداریم. حضرت فرمود: «فَلاتَنْطِقُوا اِلّا خَیْراً» پس جز در خیر و خوبی هرگز سخن نگوئید.(2)

7- زبان، کلید خیر و شر

بسیاری از گناهان کبیره از زبان صادر می شود. زبانی که از قید و بند خالی باشد و بدون مانع، درحالی که این زبان می تواند بهترین وسیله خیر

ص: 55


1- . بحارالانوار، ج 11، ص 180. مستدرک الوسایل، ج 9، ص 27.
2- . فرهنگ سخنان پیامبران الهی، ص 574.

و سعادت باشد، اگر کنترل و بر آن مراقبت شود، به همین دلیل در حدیثی از امام باقر علیه السلام می خوانیم که ابوذر رحمه الله می گفت:

یا مُبْتَغِیَ الْعِلْمِ اِنَّ هٰذا اللِّسانَ مِفتاحُ خَیْرٍ وَ مِفتاحُ شرٍّ، فَاخْتِمْ عَلیٰ لِسانِكَ کَما تَخْتِمُ عَلیٰ ذَهَبِكَ وَ وَرَقِكَ؛(1)

ای طالبان معرفت این زبان کلید خیر و شر است. بنابراین بر زبانت قفل وبند بنه، همان گونه که بر درهم و دینارت قفل وبند می نهی.

حکایت: آیت الله حسن زاده آملی می فرماید: یک روز بعد از نماز صبح همان گونه که در سجّاده نشسته بودم و مشغولمناجات و ذکر پروردگار متعال بودم، مکاشفه ای برای من اتفاق افتاد. در مکاشفه دیدم لبهای من را با نخ و سوزن می دوزند و بسیار هم درد و رنج دارد، بعد به من گفتند: این باطن عمل و سزای کسی که زبانش را از حرفهای بیهوده نگه نمی دارد.(2)

ص: 56


1- . کافی، ج 2، ص 114، ح 10.
2- . انسان در عرف و عرفان، ص 125.

دروازه پنجم: اولویت خودسازی بر جامعه سازی

اشاره

بر دروازه پنجم نوشته شده است: (لا اله الله الله، محمّد رسول الله، علی ولیّ الله)

هشدار اوّل: وَ مَنْ اَرادَ اَنْ لا یُذَلَّ فَلا یُذِلُّ

هر کس خواهد خوار نگردد، (دیگری را) خوار نکند

هشدار دوم: وَ مَن اَرادَ اَنْ لا یُشَمَّ لا یَشُمَّ.

هر کس دوست دارد مورد دشنام واقع نشود، خود دشنام ندهد.

هشدار سوم: وَ مَنْ اَرادَ اَنْ لا یُظلَمَ فَلا یَظْلِمُ.

و هر کس خواهد به او ستم نشود، خود ستم نکند.

هشدار چهارم: و هر کس خواهد بدست آویز محکم چنگ زند، باید گفتار: لا اله الا الله، محمّد رسول الله، و علیٌّ ولیُّ الله درآویزد.(1)

ص: 57


1- . بحارالانوار، ج 8، ص 144.

هشدار اوّل: پرهیز از خوار نمودن دیگران

اشاره

همان گونه که در مکتوبات دروازه پنجم بهشت می خوانیم. اگر کسی بخواهد خوار و ذلیل نشود، راهش این است که درصدد خوار نمودن مردم برنیاید. از این رهگذر اگر باعث خواری مردم شد و کاری انجام داد که کسی بواسطه آن زبون و ذلیل معرفی گردید، بازتاب این عمل به خود عامل بازمی گردد و جزء خوارترین مردم می شود.

این حقیقت در کلام رسول خاتم حضرت محمّد صلی الله علیه و آله این گونه بیان گردیده است:

اَذَلُّ النّاسِ مَنْ اَهانَ النّاسَ؛(1)

زبونترین مردم کسی است که مردم را خوار نماید.

یادآوریهای مختصر و سودمند در این عرصه باهم می خوانیم:

1- مذمّت تحقیر فقرا

برخی صاحبان ثروت، ظرفیت مال و امکانات زیاد را ندارند. اینان دچار تکاثر و فخرفروشی شده و فقرا و تهیدستانرا تحقیر نموده و خوار می شمارند. افرادی که بخاطر ثروت دنیا خود را بالاتر دیده و دیگران را کوچک می شمارند دچار بیماری اتراف و بطر هستند. این حقیقت در آینه وحی این گونه می خوانیم:

ص: 58


1- . بحارالانوار، ج 75، ص 142.

«وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَرْيَةٍ بَطِرَتْ مَعِيشَتَهَا فَتِلْكَ مَسَاكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَن مِّن بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِيلًا»؛(1)

بسیاری از شهرها و آبادیها که بر اثر فزونی نعمت مست و مغرر شده بودند هلاک کردیم. این خانه های آنهاست و بعد از آن جز اندکی کسی در آن سکونت نکرد.

«بطر» به معنای طغیان و سرکشی ناشی از فزونی نعمت است، مال و ثروت آنها را مغرور کرده غرور آنان را به طغیان کشید و طغیان سرچشمه ظلم و بیدادگری شد. از این رو تهیدستان را تحقیر نموده و خوار شمردند و به آنها برتری جسته و ظلم در حق آنان روا داشتند.

امیرالمؤمنین علیه السلام در تفسیر سوره سوره تکاثر فرمودند: «آیا به گورها و محل سقوط اجساد پدرانشان افتخار می کنند یا با شمارش تعداد مردگان فزونی می طلبند. گویی آنها می خواهند اجساد بی جان و بدنهای بی روح و از کار افتاده را باز گردانند. ولی اگر آن اجساد مایه «عبرت» باشد سزاوارتراست تا مایه «تفاخر» شود و اگر با توجه به وضع بازماندگان به «تواضع و فروتنی» درآیند عاقلانه تر است تا این که آنها را وسیله «سربلندی و عزّت» خود بدانند».(2)

بنابر آنچه بیان گردید، کسانی که به خاطر مال و ثروت و موقعیت های اجتماعی دیگران را خوار شمرده و تحقیر می کنند، سرانجام خود به خواری واقعی مبتلا می گردند، ازاین رو امام سجاد علیه السلام

ص: 59


1- . قصص، آیه 58.
2- . نهج البلاغه، خطبه 221.

از مباهات و فخرفروشی ثروتمندان و خوارشماری فقرا و تهیدستان به خدا پناه برده و عرضه می دارد:

اَللّهمَّ اِنّی اَعُوذُ بِكَ... مِنْ مُباهٰاتِ الْمُکْثِرین وَ الْاِزْراءِ الْمُقِلّین؛(1)

بار پروردگارا به تو پناه می برم از به خود بالیدن ثروتمندان و خوار شمردن فقرا و تهیدستان.

2- عدم پذیرش ذلّت در سیره پیشوایان

یکی از آموزه های ممتاز اسلام و سیره عملی و رهنمودهای راهبردی پیشوایان دین برای مؤمنین، این است که در هیچ شرایطی نباید پذیرای ذلت و خواری باشند و از سوی خداوند تبارک و تعالی هرگز اختیار و اجازه خوار نمودن خود به انسان مؤمن داده نشده است. برخی روایات در این باره با هممرور می نمائیم:

1- پیامبر گرامی اسلام حضرت محمّد صلی الله علیه و آله فرمودند: «هر که آزادانه، خواری و زبونی را بپذیرد از ما خاندان نیست».(2)

2- امام حسین علیه السلام در روز عاشورا به لشکر یزید فرمود: «هلا! این فرزند خوانده (زنازاده) پسر فرزند خوانده، مرا میان دو چیز مخیّر کرده است: میان شمشیر و ذلّت. امّا هیهات که من تن به ذلّت و پستی دهم. خدا و رسول او و نیاکان پاکیزه و دامنهای پاک (که مرا پروریده) و دلهای غیرتمند و جانهای والا و بزرگ منش، خواری را نپذیرند و

ص: 60


1- . صحیفه سجادیه، دعای 44.
2- . تحف العقول، ص 58.

هلاکت زبونانه را بر کشته شدن شرافتمندانه ترجیح ندهند».(1)

3- امام زین العابدین علیه السلام در این باره فرمودند: «حتی اگر شتران سرخ موی به من دهند، حاضر نیستم تن به کمترین ذلّت و خواری سپارم».(2)

4- امام صادق علیه السلام فرمودند: خداوند تبارک و تعالی «فَوَّضَ اِلَی الْمُؤمِنِ کُلَّ شَیْءٍ اِلّا اِذْلالِ نَفْسِهِ» اختیار هر کاری را به مؤمن داده است، مگر اختیار خوار کردن خویش را.(3)

بنابر آنچه بیان گردید، ذلّت و خواری از ساحت نورانی انسان مؤمن و زندگی پاکیزه او بدور است. نه از سوی دیگران خواری را با اختیار می پذیرد و نه خود در ورطه کاری قرار می دهد که نتیجه آن خوار شدن او باشد. از این رو امام صادق علیه السلام فرمود:

مؤمن را نشاید که خویشتن را خوار سازد. عرض شد: چگونه خود را خوار می سازد؟ فرمود: دست به کاری می زند که توانش را ندارد و بدین سان خود را خوار و سرافکنده می کند.(4)

3- عوامل خواری

برای انسان مؤمن، پرهیز از عواملی که خواری او را در پی دارد

ص: 61


1- . بحارالانوار، ج 45، ص 9.
2- . بحارالانوار، ج 66، ص 100.
3- . الکافی، ج 5، ص 63.
4- . مشکاة الانوار، ص 430.

لازم است. ازاین رو شناخت عوامل خواری و ذلّت آفرین بر مؤمن لازم و حتمی است، زیرا تا عوامل را نشناسد، چگونه می تواند از آنها دوری کند؟ برخی از مهم ترین آن عوامل را با هم مرور می نمائیم:

1- ترک جهاد) رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند:

«هرگاه مردم به دینار و درهم بخیل شوند (انفاق نکنند) ... و جهاد راه خدا را ترک کنند، خداوند آنان را به خواری افکندو طوق ذلّت را از گردنشان برندارد، مگر آن گاه که به دین خود برگردند».(1)

2- طمع) امام علی علیه السلام در این باره فرمودند: «اَلطَّمَعُ اَحَدُ الذُّلَیْنِ»(2) طمع، یکی از دو خواری است. و امام باقر علیه السلام فرمودند: «هیچ خواری ای، هم چون خواری طمع نیست».(3)

3- افشای راز خویش) تعریف گرفتاریهای شخصی خود برای دیگران، از دیگر عوامل خواری انسان در جامعه و در نزد مردم است.

امیرالمؤمنین علیه السلام در این باره فرمودند: «رَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ عَن ضُرِّه» کسی که از گرفتاریهای خود پرده بردارد، به خواری تن داده است.(4)

و امام صادق علیه السلام بی تابی در خواریهای کوچک را زمینه ساز، خواری

ص: 62


1- . کنزالعمّال، ح 10504.
2- . غررالحکم، ح 1645.
3- . تحف العقول، ص 286.
4- . تحف العقول، ص 201.

بزرگ دانسته فرمودند: «آدمی از خواری کوچک بی تابی می کند و همین او را به خواری بزرگ می کشاند».(1)

4- وابستگی به دنیا) امام صادق علیه السلام در این باره فرمودند: «هرکس شیفته زندگی شود، خوار گردد».(2)

علاوه بر آن، امام علی علیه السلام فرمودند: «به اندک بسنده کنید و تن به خواری ندهید».(3)

همان گرامی علیه السلام در این باره فرمودند: «خویشتن را به هیچ پستی و زبونی آلوده مکن، هرچند تو را به خواسته هایت برساند، زیرا هیچ چیز جبران آنچه در این راه از دست می دهی نمی کند...».(4)

5 - عزت جویی از غیر خدا) از نگاه قرآن عزت از آنِ خدا و رسول و مؤمنین است. ازاین رو عزّت را باید از خدا طلب نمود، هر کس بدرگاه غیر خدا رود، هلاک و خوار گردد.

امام علی علیه السلام در این باره فرمودند: «هر که بجز از خدا عزّت جوید، آن عزّت او را هلاک کند».(5)

همان گرامی علیه السلام فرمودند: «هر عزّتی که دین آن را تأیید نکند، خواری است».(6)

ص: 63


1- . همان، ص 366.
2- . الخصال، ص 120.
3- . غررالحکم، ح 362.
4- . تحف العقول، ص 77.
5- . غررالحکم، ح 8217.
6- . همان، ح 6870.

افزون بر آن از امام حسن مجتبی علیه السلام پرسیدند:خواری چیست؟ فرمود: «ترس در برابر حقیقت».(1)

آری، مجموعه معارف دین و قرآن و اولیای دین، بیان حقیقت و واقعیت برای سعادت انسان است.

6- عدم انجام وظایف) انسان مؤمن در برابر خدا و مردم و بطور کلی مخلوقات الهی، تکالیفی دارد که در حد توان باید آن را انجام دهد. شانه خالی نمودن از زیر بار تکلیف موجبات خواری انسان را فراهم می نماید. ازاین رو امام صادق علیه السلام فرمودند:

تَرْكُ الْحُقُوقِ مَذَلَّةٌ؛(2)

واگذاشتن حقوق (وظایف) خواری می آورد و انسان در حال ذلّت و خواری مجبور به دروغ گفتن می شود.

7- ستمگری) انسان ستمگر و ظالم که در حق دیگران به ظلم و ستم رفتار می کند، چنین شخصی در واقع خوار و ذلیل است اگرچه در ظاهر بپندارد که پیروز است. مردی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: میان من و عده ای بر سر چیزهایی اختلاف پیش آمده و می خواهم از آن دست بردارم، امّا به من گفته می شود: دست کشیدن از آن مایه خواری است، حضرت فرمود: آن که خوار است ستمگر است (نه تو).(3)

افزون بر آن، مردی از همسایه خود به امام صادق علیه السلام شکایت کرد

ص: 64


1- . بحارالانوار، ج 78، ص 103.
2- . تحف العقول، ص 360.
3- . تنبیه الخواطر، ج 1، ص 125.

حضرت فرمود: او را تحمّل کن. عرض کرد: مردم مرا به زبونی متّهم می کنند. حضرت فرمود: «زبون کسی است که ظلم می کند».(1)

8 - کار خارج از توان) انسان باید در پذیرفتن مسئولیت ها و انجام کارها، توان و استعداد خود را در نظر بگیرد. که اگر وارد میدان کار و فعالیتی گردید، بتواند از عهده کار برآمده و آن را به خوبی به پایان برساند. زیرا باید در برابر خدا و مردم جوابگو باشد. لذا اگر با هر انگیزه ای دست به کاری خارج از توان خود زد، موجبات خواری خود را فراهم نموده است. ازاین رو از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند: «مؤمن را نشاید که خویشتن را خوار سازد، عرض شد: چگونه خود را خوار می سازد؟ فرمود: دست به کاری می زند که توانش را ندارد و بدین سان خود را خوار و سرافکنده می کند».(2)

هشدار دوم: پرهیز از بدزبانی و دشنام

اشاره

یکی از هشدارها جهت خودسازی و تهذیب نفس، مراقبت بر سخنانی است که از زبان صادر می شود. انسان مؤمن وخردمند، سخن را به جا و به موقع و اندازه و پسندیده، بیان می نماید و هرگز درصدد شماتت و دشنام و بدزبانی با مردم نیست، زیرا به خوبی می داند که بازتاب آن در دنیا و آخرت بسوی خود او خواهد بود.

یادآوریهای مهم و مفید در این عرصه به اختصار به قرار زیر است:

ص: 65


1- . کشف الغمّه، ج 21، ص 414.
2- . مشکاة الانوار، ص 430.
1- ضرورت حفظ زبان

زبان در دهان ای خردمند چیست؟ *** کلید درِ گنج صاحب هنر

چو در بسته باشد چه دانی کسی *** که گوهر فروش است یا پیله ور

آری، زبان کلید گنج است و باز شدن زبان مانند باز شدن قفل درِ گنج است، انسان باید زبانش را کنترل کند و با تدبیر از آن استفاده کند و نابه هنگام و نابجا از آن ا ستفاده ننماید که درِ گنج را به دست خویش گشوده است و با دست خود آن را در معرض دستبرد قرار داده است. روی همین اصل امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام فرمودند: «زبان عاقل، پشت قلب اوست، و قلب احمق پشت زبانش قرار دارد».(1)

چرا که عاقل با در نظر گرفتن شرایط زمان و مکان با تدبیر، از گنجینه خویش استفاده می کند و از آن سود می برد. ولی نادان بدون در نظر گرفتن شرایط از آن بهره مند می شود. از این جهت سخن های او به ضرر خودش تمام می شود و همیشه بعد از آن پشیمان می گردد. ازاین رو حضرت لقمان حکیم در اهمیت حفظ و کنترل زبان فرمودند: «مَنْ لا یَمْلِكُ لِسانَهُ یَنْدِمُ» «کسی که اختیار زبان خویش را نداشته باشد، پشیمان می شود».(2)

ص: 66


1- . نهج البلاغه، حکمت 40.
2- . اصول کافی، ج 2، ص 642.

افزون بر آن، شخصی به پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله عرض کرد: مرا سفارشی فرما تا توشه زندگی ام شود.

پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله فرمود:

مواظب زبانت باش و آن را حفظ کن. آن شخص دوباره عرض کرد: مرا سفارش فرما تا توشه زندگی ام باشد. حضرت فرمود: مواظب زبانت باش و آن را حفظ کن. شخص برای بار سوم خواسته فوق را تکرار کرد. حضرت فرمود: وای بر تو، آیا جز این است که مردم به خاطر محصول زبانشان با صورت در آتش جهنّم می افتند؟.(1)

2- ویژگی زبان و قلب

پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله فرمودند:

تا قلب انسان سالم نشود و در مسیر هدایت قرار نگیرد، ایمان انسان کامل نمی گردد و تا زبان سالم نشود و در مسیر هدایت قرار نگیرد، سلامت قلب حاصل نمی شود.(2)

زبان و قلب، بطور کاربردی و مستمر به هم مرتبط هستند، و خواسته های قلبی از طریق زبان بیان می گردد.

ازاین رو اگر قلب، گرایش به نیکی داشته باشد، بر زبان تأثیر گذاشته، سخن نیک بر زبان جاری می گردد. به عبارت دیگر خوش قلبی یا قساوت قلب در خوش زبانی و بدزبانی، تأثیر مستقیم دارد و پاک

ص: 67


1- . تحف العقول، ص 56.
2- . ربیع الابرار، ج 2، ص 130.

بودن این دو عضو از پاکی سایر اعضاء مهم تر و ضروری تر است.

لقمان حکیم در این باره فرمودند:

اگر قلب و زبان پاک و سالم باشند به دلیل سلامتی آن دو، بدن هم از آفت ها سالم می ماند و در آن صورت قلب و زبان بهترین چیزی هستند که در بدن قرار دارند و اگر قلب و زبان، ناسالم و آلوده باشند، بدن هم از آفت زدگی در امان نیست و در این صورت قلب و زبان، بدترین عضوی هستند که در بدن قرار دارند.(1)

آری، با زبان می شود مسخره کرد و هم می شود روحیه داد،با زبان می شود ایراد گرفت و هم می شود تعریف کرد، با زبان می شود دل شکست و هم می شود دلداری داد، با زبان می شود آبرو بُرد و هم می شود آبرو خرید، با زبان می شود جدایی انداخت و هم می شود آشتی داد، با زبان می شود آتش زد و هم می شود آتش را خاموش نمود، با زبان می شود ناسزا گفت و هم می شود خوش زبانی کرد و... مواظب دل و زبانمان باشیم که آلوده اش نکنیم. مخصوصاً مواظب حق الناس باشیم که خداوند تبارک و تعالی از هرچه بگذرد، از حق مردم نمی گذرد و الزامی است که با مردم تسویه حساب نمائیم.

3- بازتاب ناسزاگویی

یک خوشه از خروار معارف دین، بویژه در حوزه اخلاق و

ص: 68


1- . گفتار انبیاء، ص 217 و فرهنگ سخنان پیامبران الهی، ص 552.

خودسازی و تهذیب نفس، آگاهی از بازتاب اعمال انسان است که، یا در دنیا و یا در آخرت به خود انسان بازمی گردد چه نیک باشد و چه بد.

امام علی علیه السلام در این باره فرمودند:

مَنْ عابَ عِیبَ، وَ مَنْ شَتَمَ اُجِیبَ؛(1)

هر که بدگویی کند، بدگویی بشنود، و هر که دشنام دهد، جواب شنود.

و پیامبر گرامی اسلام حضرت محمّد صلی الله علیه و آله ، به همگان هشدار داده می فرماید:

هرگاه کسی از تو چیزی می داند و آن را به تو نسبت داد، تو آنچه از او میدانی به او نسبت مده (اظهار مکن) تا ثواب این کار از آن تو باشد و گناهش از آن او.(2)

افزون بر آن، امام سجاد علیه السلام در این باره فرمودند:

مَنْ رَمَی النّاسَ بِما فِیهِمْ، رَمَوْهُ بِما لَیْسَ فِیهِ؛(3)

«هر کس از عیب هایی که مردم دارند سخن بگوید، مردم عیب هایی را که ندارد به او نسبت دهند.

آری، همه گرفتاریها و مصائب که به ما می رسد، بازتاب اعمال ناشایست خودمان است، بویژه آنچه بر زبان ما درباره دیگران جاری می گردد. در واقع اسیر زبان خود هستیم.

حکایت: مردی یک طوطی را که حرف می زد در قفس کرده بود و

ص: 69


1- . بحارالانوار، ج 78، ص 91.
2- . میزان الحکمه، ج 9، ص 59.
3- . بحارالانوار، ج 78، ص60.

سر گذری می نشست. اسم رهگذران را می پرسید و به ازای پولی که می دادند طوطی را وادار می کرد که اسم آنان را تکرار کند.

روزی حضرت سلیمان از آنجا گذشت. حضرت سلیمان زبان حیوانات را می دانست. طوطی با زبان طوطیان به ایشان گفت: مرا از این قفس آزاد کن.

حضرت به مرد پیشنهاد کرد که طوطی را آزاد کند و در قبال آن پول خوبی از ایشان دریافت کند. مرد که از زبان طوطی پول در می آورد و منبع درآمدش بود، پیشنهاد حضرت را قبول نکرد.

حضرت سلیمان به طوطی گفت: زندانی بودن تو به خاطر زبانت است. طوطی فهمید و دیگر حرف نزد. مرد هر چه تلاش کرد فایده ای نداشت. بنابراین خسته شد و طوطی را آزاد کرد.(1)

4- عمل به تمام قرآن

آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی قدس سره در کتاب رساله لقاءالله در اهمیت و ضرورت تأدیب زبان و سکوت می نویسد: «امر آن (زبان) بدرجه ای مشکل است و آداب آن خطیر و آفات او خطری است که با این که قطعاً حقیقت کلام شرافتش بر صحت و سکوت مسلّم است، اطباء روحانی یعنی انبیاء و اولیاء و حکماء علیهم السلام مطلقاً سکوت را ترجیح داده اند و فرموده اند:

ص: 70


1- . داستان دوستان، ص 456.

اِنْ کانَ کلامُكَ مِن فِضَّةٍ فَسُکُوتُكَ مِنْ ذَهَبٍ؛(1)

اگر کلام تو نقره باشد پس خاموشی ات از طلاست.

روایت شده است که حضرت سیّد انبیاء صلی الله علیه و آله با انبیاء ثلاثه جمع شده و هر یکی چیزی فرمودند با این ویژه (که هر کس فلان عمل را انجام دهد به کتاب من عمل نموده) آن حضرت فرمودند:

مَنْ حَفِظَ لِسانَهُ فَکَأَنَّما عَمِلَ بِالْقُرآنِ؛(2)

هرکس زبانش را اصلاح نماید، به تمام قرآن عمل کرده است.

بنابر آنچه بیان شد درجۀ اهمیت و نقش کنترل و حفظ زبان در تربیت و تزکیه و سعادت دنیوی و اخروی انسان معلوم می گردد. به گونه ای که از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده که فرمود: «رفاه و آسایش ده قسم است که نُه قِسم آن در سکوت است، مگر این که ذکر خدا بگویی. قسمت دهم از رفاه و آسایش در این است که با ابلهان همنشین نشوی».(3)

5 - پیامدهای بدزبانی

برای کسی که عادت به بدزبانی و ناسزاگویی به مردم نموده است، آثار زیانباری در بیانات پیشوایان دین بیان گردیده است، که جای بسی تأمل است. برای نمونه:

ص: 71


1- . رسالۀ لقاءالله، ص 104.
2- . جامع الاخبار، ص 508.
3- . مستدرک الوسایل، ج 8، ص 337.

1) نفرت خداوند: امام باقر علیه السلام در این باره فرمودند:

بهترین چیزی را که دوست دارید به شما گفته شود، به مردم بگوئید. زیرا خداوند از شخص لعنتگر دشنام دهنده بدگوی مؤمنان و ناسزاگوی بددهن و گدای سمج نفرت دارد.(1)

علاوه بر آن رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

خداوند شخص دشنام گویِ بد دهن را دوست ندارد.(2)

2) بدترین بندگان: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

یکی از بدترین بندگان خدا کسی است که به سبب بدزبانی و دشنام گوییش، هم نشینی با او ناخوش آیند باشد.(3)

ونیز فرمود:

از بدترین مردمان کسی است که مردم از ترس ناسزاگویی او، وی را ترک کنند.(4)

3) حرام بودن بهشت: امام علی علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «خداوند بهشت را بر هر فحّاش بدزبان بی شرمی که باکی ندارد چه بگوید و چه شنود، حرام کرده است. زیرا اگر بررسی کنی خواهی دید که یا زنازاده است یا شیطان در نطفه او شریک بوده است. عرض شد: ای پیامبر خدا، آیا شیطان در مردم هم شریک می شود؟فرمود: آری،

ص: 72


1- . بحارالانوار، ج 78، ص 181.
2- . کنزالعمّال، ح 8078.
3- . الکافی، ج 2، ص 325.
4- . کنزالعمال، ح 8082.

مگر این سخن خداوند عزّوجلّ را نخوانده ای که:

«وَشَارِكْهُمْ فِي الأَمْوَالِ وَالأَوْلادِ»؛(1)

و در اموال و فرزندان ایشان شریک شو.(2)

4) بی شباهت به پیامبر: امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

آیا شما را خبر ندهم که کم شباهت ترین شما به من کیست؟ عرض کردند: چرا، ای رسول خدا، فرمود: «ناسزاگویِ بد دهنِ بد زبان... .(3)

5) دخول در آتش: امام صادق علیه السلام فرمودند:

بد زبانی از بی ادبی است، و بی ادبی در آتش می باشد.(4)

همان گرامی علیه السلام در این باره فرمودند:

مَنْ خافَ النّاسُ لِسانَهُ فَهُوَ فی النّارِ؛(5)

هر کس که مردم از زبانش بترسند، در آتش است.

آری، امیرالمؤمنین علیه السلام در کلامی حکیمانه به همه پیروان بلکه به همه بشریّت هشدار داده و فرمودند:

زبان درنده ای است که اگر رهایش کنی، به تو آسیبمی رساند.(6)

ص: 73


1- . سوره اسراء، آیه 64.
2- . الکافی، ج 2، ص 323.
3- . الکافی، ج 2، ص 291.
4- . همان، ج 2، ص 325.
5- . همان، ج 2، ص 327.
6- . نهج البلاغه، حکمت شماره 60.

هشدار سوم: پرهیز از ستم به دیگران

اشاره

یکی از هشدارهای مهم در جهت خودسازی و سپس جامعه سازی، پرهیز از ستمگری است.

خداوند متعال به منظور هدایت و تربیت نفوس، در مسیر سعادت انسان، حدود و قوانینی را وضع کرده است، هرگونه افراط و تفریط در این مسیر ظلم محسوب می شود. ریشه این تجاوز ممکن است جهل به حدود در مواضع خودش باشد، و یا آگاهانه اقدام به حد شکنی کند. ظالم یا جاهل است یا ناتوان و ضعیف؛ ولی کسی که زشتی ستم و شکستن حدود الهی را می داند، و عقده حقارت ندارد که برای ارضای خود به دیگران ستم کند، راه دادگری و عدالت را در پیش می گیرد و هرگز سراغ ظلم و ستم به دیگران نمی رود.

تذکراتی مفید و مختصر در این باب به قرار زیر است:

1- روش تربیتی قرآن

از برترین آموزه های قرآن، بیان شیوه تربیتی و اخلاقی فرد و جامعه انسانی است. زیرا برای حاکمیت اخلاق نیکو درجامعه به دو روش می توان اقدام کرد: (اوّل) پیشگیری از پیدایش و رواج رذائل اخلاقی. دوم) درمان بیماریهای اخلاقی جامعه انسانی.

روش قرآن این است که با تربیت دینی و رشد ایمان و اعتقاد به خدا، جلوی پیدایش رذائل اخلاقی را می گیرد و به عبارت دیگر روش قرآن،

ص: 74

روش پیشگیری از آلودگی های روحی و اخلاقی است. نه آنکه اجازه دهد بیماری های اخلاقی در جامعه رواج یابد و بعد به درمان آن بپردازد. البته اسلام برای رذائل اخلاقی نیز راه درمان را نشان می دهد، امّا همواره پیشگیری آسان تر از درمان است.

علامه طباطبائی رحمه الله در این باره می فرماید:

اسلام از آغاز دل انسان را با ایمان و عشق خدا پر می کند. نتیجه ایمان به خدا نیز جز اعمال و صفات نیکو نیست. پس روش قرآن براساس توحید خالص و کامل بنا شده است. توحیدی که تنها در اسلام دیده می شود و ضامن اسلام است.(1)

2- الویت خودسازی بر دیگرسازی

در فرهنگ آسمانی، به اخلاق و خودسازی توجه ویژه ای شده است و در اسلام این موضوع جایگاه خاصی دارد. اخلاقو خودسازی در میان همه ملل و اقوام دارای جایگاه برازنده ای است و هر آئین و مسلکی نیز اعم از مادی یا الاهی در حد دیدگاه و عقیدتی خود، به آن اهمیت می دهند، زیرا این نگرش یک نگرش جهانی است.

اقوام روزگار، به اخلاق زنده انده *** قومی که گشت فاقد اخلاق، مردنی است

ص: 75


1- . المیزان، ج 1، ص 358، اقتباس.

سعدی شیرین سخن گفته است:

به حُسن خُلق توان کرد صید اهل نظر *** به دام و دانه نگیرند مرغ دانا را

اخلاق، همانگونه که از سیمای باطن انسان حکایت دارد، بر وضعیت قومی و شخصیتی نیز دلالت دارد. بر این اساس باید گفت: «اخلاق نیک» موجب زینت معنوی صاحب خود و «اخلاق بد و ناپسند» مایه نکوهش انسان می شود. از این جهت در فرهنگ اسلام خودسازی بر دیگرسازی مقدم است برای نمونه:

خدای متعال در قرآن می فرماید:

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا»؛(1)

ای کسانی که ایمان آورده اید خود و خانواده خود را از آتش نگهدارید.

امام علی علیه السلام فرمودند:

مُعَلِّمُ نَفسِهِ وَ مُؤَدِّبُهٰا اَحَقَّ بِالْاِجْلالِ مِن مُعلِّمِ النّاسِ وَ مُؤَدِبهِمْ؛(2)

کسی که مربی خویش است بیشتر از مربّی مردم درخور بزرگداشت است.

3- اقسام ظلم
اشاره

در یک نگاه کلی ظلم و ستم سه نوع می باشد:

ص: 76


1- . تحریم، آیه 206.
2- . بحارالانوار، ج 2، ص 56 و میزان الحکمه، ج 1، ص 105.
الف: ظلم بین انسان و خدا

انسان در برابر خالق هستی وظایفی دارد، توحید محوری، عبادت و بندگی خالصانه، تسلیم در برابر او، پرهیز از زیر پا گذاشتن قوانین الهی، بخشی از این وظیفه است. هرگونه انحراف، یا کوتاهی، یا قانون شکنی در این بخش از وظایف انسان، در فرهنگ قرآن ظلم و ستم محسوب می شود.

برخی از مصادیق ستم به این قرار است: شرک،(1) دروغ بستن به خدا،(2) تکذیب آیات الهی،(3) شکستن حدود الهی،(4) حکمبرخلاف و دستورات خداوند،(5) کتمان شهادت الهی،(6) انحراف از راه خداوند(7) و ولایت پذیری از کفار،(8) از جمله آن است.

ب: ظلم میان انسان و مردم

نادیده گرفتن حقوق مردم و زیرپا گذاشتن قوانین اجتماعی، ستم به

ص: 77


1- . لقمان، آیه 13.
2- . صف، آیه 7.
3- . انعام، آیه 157.
4- . اعراف، آیه 44.
5- . مائده، آیه 45.
6- . بقره، آیه 140.
7- . هود، آیات 18 و 19.
8- . توبه، آیه 23.

آنان محسوب می شود. همان طور که خدا بر گردن مردم حق دارد، مردم نیز نسبت به هم نوع خود حقوقی دارند، حق الناس براساس برخی روایات بر حق الله مقدم است و انسان در ترک آن معذور نیست و در دایرۀ عفو و آمرزش الهی نمی آید. این نوع ستم در واقع تجاوز به حق حاکمیت الهی است.

خدای متعال می فرماید:

«إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُوْلَئِكَ لَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ»؛(1)

فقط راه سرزنش بر کسانی است که به مردم ستم می کنند و در زمین به ناحقّ تجاوز می کنند، برای اینان عذاب دردناک است.

افزون بر آن امام علی علیه السلام درباره اهمیت پرهیز از ستم به مردم فرمودند:

به خدا سوگند اگر هفت اقلیم را با هر آنچه در زیر افلاک آن است به من دهند، بدین شرط که با گرفتن پوست جوی از دهان موری نافرمانی خدا کنم، هرگز چنین نخواهم کرد.(2)

همان گرامی علیه السلام فرمودند:

چه بدتوشه ای است برای آخرت، ستم و تجاوز به بندگان.(3)

ص: 78


1- . سوره شوری، آیه 42.
2- . نهج البلاغه، خطبه 224.
3- . بحارالانوار، ج 75، ص 309.
ج: ظلم انسان به خودش

آیات متعددی از قرآن به ستم انسان بر خود اشاره دارد، در واقع هر نوع نافرمانی و عصیان ستم نمودن بر خویشتن است. برای نمونه: خدای متعال می فرماید:

«وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»؛(1)

آنها نه بر ما بلکه بر نفس خود ستم کردند.

در جای دیگر می فرماید:

«فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ»؛(2)

ولی بعضی از آنها بر خود ستم کردند.در سوره قصص می فرماید:

«قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي»؛(3)

گفت: پروردگارا من بر نفس خود ستم نموده ام، پس مرا عفو فرما.

افزون بر آن، امام صادق علیه السلام فرمودند: مردی به ابوذر رحمه الله نوشت: ای اباذر، مرا بهره ای از تازه های دانش بخش. ابوذر در پاسخ او نوشت: دانش بسیار است، امّا تو اگر می توانی به کسی که دوستش داری بدی نکنی، چنین کن. مرد از او پرسید: مگر کسی به کسی که دوستش دارد بدی می کند؟ ابوذر پاسخ گفت: تو خودت را

ص: 79


1- . بقره، آیه 57.
2- . فاطر، آیه 32.
3- . قصص، آیه 16.

بیش از همه دوست داری، و اگر خدا را نافرمانی کنی، به خودت بدی کرده ای.(1)

و امام علی علیه السلام در این باره فرمودند:

هر که خدا را نافرمانی و شیطان را فرمانبری کند، به خود ستم کرده است.(2)

4- پیامدهای ستمگری

یکی از آموزه های تربیتی اسلام با هدف پیشگیری از وقوع ظلم و ستم و تجاوز به حقوق مردم، که از حق الناس است، بیان پیامدها و عواقب ناگوار ستم و ستمگری می باشد. از نگاه قرآن و روایات، روزِ مؤاخذه ستمگر سخت تر از ایامی است که به مردم ستم نموده است. برخی از آنها را با هم مرور می کنیم:

1) پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «روز قیامت بنده خوشحال از حسنات خود وارد محشر می شود. مردی می آید و می گوید: پروردگارا این مرد به من ستم کرده است. پس از حسنات او برداشته و در حسنات آن مرد دادخواه گذاشته می شود.

به همین ترتیب افرادی که در حق آنها ستم کرده است، می آیند تا جایی که حتی یک حسنه برای او باقی نمی ماند. از آن پس اگر کسی بیاید و حق خود را از او بخواهد، از گناهان آن مرد برداشته و به گناهان

ص: 80


1- . الکافی، ج 2، ص 458.
2- . غررالحکم، ح 6057.

او افزوده می شود. بدین سان همچنان دادِ مردم از او گرفته می شود، تا آن که در آتش درآید».(1)

2) ابوهوبه و او از انس و او از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل می کند که حضرت فرمودند: «میان بهشت و آدمی هفت گردنه است که آسان ترین آنها مرگ است. عرض کردم:ای رسول خدا، پس سخت ترین آنها کدام است؟ حضرت فرمودند: «ایستادن در پیشگاه خداوند عزّوجلّ آن گاه که ستم دیدگان گریبان ستمگران را بگیرند».(2)

3) همان گرامی صلی الله علیه و آله در پاسخ مردی که دوست داشت در روز قیامت در روشنایی محشور شود - فرمود: «به هیچ کس ظلم نکن، تا روز قیامت در نور و روشنایی محشور شوی».(3)

4) همان گرامی صلی الله علیه و آله در رابطه با انواع دیوان و کتاب اعمال در قیامت و نحوه برخورد حق تعالی با آن فرمودند: «دیوان اعمال نزد خداوند سه گونه است: دیوانی که خداوند به آن هیچ اعتنایی نمی کند، دیوانی که خداوند از آن چیزی فروگذار نمی نماید. و دیوانی که خداوند آن را نمی بخشاید.

الف) امّا دیوانی که خداوند هرگز نمی بخشاید شرک به خداست. خدای عزیز و بلندمرتبه فرموده است: «هر که به خدا شرک ورزد همانا خداوند بهشت را بر او حرام کند».(4)

ص: 81


1- . روضه الواعظین، ص 512.
2- . کنزالعمّال، ح 8862.
3- . الکافی، ج 2، ص 322.
4- . مائده، آیه 72.

ب) اما دیوانی که خداوند به آن هیچ اعتنایی نکند، ظلم بنده به خود است در کارهایی که به رابطه او با خدا مربوط می شود، مانند نگرفتن روزه ای، یا نخواندن نمازی، خداوندعزیز و بلندمرتبه اگر بخواهد اینها را می بخشد.

ج) و امّا دیوانی که خداوند کمترین چیزی از او فرو نمی گذارد، ستم بندگان به یکدیگر است که چاره ای جز قصاص ندارد».(1)

هشدار چهارم: تمسک به دستاویز محکم

اشاره

توحید، مهم ترین اصل دین و اساسی ترین اصل دین داری است. زیرا بنای تعالیم انبیاء و روح کتاب آسمانی قرآن، توحید است.(2) از این رو خدای متعال به پیامبر محبوب خویش می فرماید:

«قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللّهَ وَلا أُشْرِكَ بِهِ إِلَيْهِ أَدْعُوا وَإِلَيْهِ مَآبِ»؛(3)

بگو جز این نیست که من مأمورم خدا را بپرستم و به او شرک نورزم، بسوی خدا می خوانم و بازگشتم به سوی اوست.

یادآوریهای لازم و مفید به اختصار در این عرصه باهم مرور می نمائیم:

1- دستاویزهای جدایی ناپذیر

همان گونه که یادآور شدیم سه اصل توحید، نبوت و ولایت و امامت

ص: 82


1- . مسند ابن حنبل، ج 10، ص 82 و میزان الحکمه، ج 6، ص 541 و 542.
2- . انسان مطلوب، ص 38.
3- . سوره رعد، آیه 36.

بر همۀ دروازه های بهشت مکتوب گردیده است. اولاً:کنایه از این است که اعتقاد به این سه اصل برای ورود به بهشت لازم است. ثانیاً: این سه اصل مهم اعتقادی و عملی در دنیا و آخرت هرگز از هم جدا نخواهند شد. ازاین رو نمی توان به برخی ایمان آورد و برخی را واگذارد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

1) ای مردم، هر کس عصیان و نافرمانی علی علیه السلام نماید، نافرمانی من نموده است و هر که نافرمانی من کند، محققاً خدای عزّوجلِ را نافرمانی کرده است. و هر که فرمانبردار علی علیه السلام باشد، فرمان من را برده، فرمانبردار من به حقیقت فرمانبرداری از خدا کرده است.

2) مردم، هر که گفتار یا کردار علی علیه السلام را رد نماید، مرا قبول نکرده و کسی که مرا قبول نکند، براستی خدای را بر فراز عرش باور نکرده است.

3) ای مردم، هر که دیگری را به جای علی امام و پیشوا برگزیند، جز من پیامبری را برگزیده، و هر که غیر از من کسی را به پیغمبری انتخاب کند، پروردگاری غیر از خدای عزّوجلّ را انتخاب نموده است.

4) ای مردم، براستی علی علیه السلام سیّد و آقای اوصیاء و جای نشینان و پیشوای دست و روی سپیدان و مولای پرهیزگاران است، و دوستدار علی، دوستدار من، و دوستدار من، دوستدار خداست. و دشمن علی، دشمن من و دشمن من،دشمن خداست.

5) ای مردم، پیمانتان درباره علی علیه السلام گردن نهاده و وفا کنید که خداوند در روز جزا به شما بهشت عطا کند.(1)

ص: 83


1- . آثار الصادقین، ج 1، ص 218.

افزون بر آن، تمسک به سه اصل توحید، رسالت و امامت، موجب خشنودی حق تعالی بوده و بهشت پاداش آن است ازاین رو رسول خدا در روایتی طولانی فرمودند: ... آگاه باشید: هر کس علی علیه السلام را دوست بدارد، براستی من را دوست داشته، و هر کس مرا دوست بدارد، خدا از او راضی و خشنود باشد، و خدا از هر کس خشنود و راضی باشد، بهشت را به او پاداش دهد».(1)

2- محکم ترین دستاویز

سؤالی که مطرح است این است که محکم ترین دستاویز ایمان کدام است؟

از امام صادق علیه السلام روایت شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله به اصحاب خود فرمودند: کدام یک از دستاویزهای ایمان محکم تر است؟ عرض کردند: خدا و رسول او داناترند. برخی گفتند: نماز است، و بعضی گفتند: زکات است، و برخی گفتند: روزه است، و دیگری گفتند: جهاد است.رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

لِکُلِّ ما قُلْتُمْ فَضلٌ وَ لَیْسَ بِهِ وَلٰکِنْ اَوْثَقُ عُرَی الْاِیمان، اَلْحُبُّ فِی اللهِ وَ بُغْضُ فی الله وَ تَوالی اَوْلیاءَ اللهِ وَ التَّبَرّی مِنْ اَعْداءِ اللهِ؛(2)

برای هر آنچه گفتید فضیلتی است، اما آنچه من پرسیدم نیست. ولی

ص: 84


1- . همان، ج 1، ص 256.
2- . اصول کافی، ج 3، ص 194.

محکم ترین دستاویز ایمان، دوستی در راه خدا، و دشمنی در راه خدا، و مهرورزی با دوستان خدا و بیزاری جستن از دشمنان خداست.

افزون بر آن، امام صادق علیه السلام در این باره فرمودند: «دوستی و مهرورزی با اولیاء خدا واجب است، و ولایت آنان واجب است، بیزاری از دشمنان اولیاء خدا واجب است».(1)

3- دِژِ توحید و ولایت

آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی رحمه الله فرمودند:

حصن و قلعه و دژ الهی، کلمه طیّبه «لا اله الا الله» و ولایت اولیاء اوست چنان در اخبار آمده که: «لا اله الا الله حصنی» و «ولایة علی ابن ابی طالب حصنی» و کسی واقعا متحصن به «لا اله الا الله» شده است که معبودی به غیر از ذات اقدس حقّ برای او نباشد. و متحصن به ولایت امیرالمؤمنین علیه السلامکسی است که قدم جای قدم آن مولا بگذارد و در تمام حرکات و سکنات خود به آن بزرگوار اقتدا کند.

اما کسی که هوای نفسش را به خدایی گرفته و مشایع و پیرو دشمنان خدا و امیرالمؤمنین علیه السلام گردیده و از سنّت آنها پیروی می کند چنین کسی را اگر متحصن به حصن شیطان و در آمده در قلعه و دژ ابلیس بدانیم سزاوار است از این که او را در زمره متحصنین به «حصن الله» به حساب آوریم.(2)

ص: 85


1- . بحارالانوار، ج 10، ص 356.
2- . مشهور خوبان، ص 32.
4- قهرمانان توحید ناب

سرور و سالار شهدای کربلا حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در مقام نیایش با ذات اقدس حق اینگونه عرضه می دارد:

مٰاذا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ وَ مَا الَّذِی فَقَدَ مَنْ وَجَدَكَ؛(1)

آنکه تو را نیافت چه یافته، و آنکه تو را یافت چه نیافته است.

آیت الله جوادی آملی حفظه الله فرمودند:

اصل توحید و مبرّا کردن حضرت حقّ از هرگونه شریک و انبازی، وظیفه عمومی است و هر موحّدی تا حدودی به این وظیفه عمل می کند. لیکن برای توحید مراتبی است که موحّدان در نیل به آن یکسان نیستند. چون توحید بسیاری از موحدان بادرجه ای از ناخالصی همراه است. در نتیجه به همان مقدار از توحید ناب دور شده اند. امّا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام در مرتبه ای از توحید هستند که هیچ گونه آغشتگی و ناخالصی در آن وجود ندارد، این همان توحید ناب و خالص است. بدین ترتیب آنها در توحید مخلص هستند و این خلوص در همه مراحل توحید ذات، صفات و افعال و انگیزه و... وجود دارد.(2)

6 - انسانهای غیر قابل توصیف

در حدیث زیبایی از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند:

ص: 86


1- . مفاتیح الجنان، دعای عرفه.
2- . ادب فنای مقربان، ج 2، ص 355.

1) خلایق از پی بردن به کنه صفت خداوند عزّوجلّ ناتوانند.

2) هم چنان که از رسیدن به گوهر صفت خدا ناتوانند از دریافت ژرفای صفت پیامبر صلی الله علیه و آله نیز ناتوانند.

3) و هم چنان که از پی بردن به کنه صفات پیامبر خدا ناتوانند از رسیدن به ژرفای صفت امام ناتوانند.

4) و هم چنان که امام را آن چنان که باید نمی توانند بشناسند از شناخت حقیقت مؤمن چنان که باید ناتوانند.(1)

آری، انسان هنگامی که به مقام «فنای فی الله» رسید.«خلیفه و نماینده» او در جهان هستی می گردد. در این موقعیت و کمال، شناخت اوصاف او برای عموم مردم ممکن نیست و در این ویژگی میان پیامبر، امام و مؤمن فرقی وجود ندارد. مثل امام خمینی، امام خامنه ای، آیت الله بهجت، بهاءالدینی، ملکی تبریزی، انصاری همدانی و غیره.

7- اجزای توحید

علامه طباطبائی رحمه الله فرمودند:

1) تمام احکام و دستورات دینی و اخلاقی به صورت اجمال آن می شود (لا اله الا الله). یعنی در واقع تمام احکام و دستورات این هدف را دنبال می کند و هدف نهایی الی الله است... .

2) اگر احکام اسلام را جمع کنیم می شود کلمه مقدس و پرنور (لا اله الا

ص: 87


1- . میزان الحکمه، ج 1، ص 390.

الله) و اگر (لا اله الا الله) را توسعه دهیم می شود اجرای احکام و دستورات دین. لذا مرحوم آیت الله شاه آبادی می فرماید: عبادات اجزاء توحید است.(1)

3) تمام امور مربوط به شرع، فرع توحیدند. توحید است که نبوت می خواهد و توحید است که معاد را می طلبد.(2)

4) توحید خالص، درمان هر دردی است. و به برکت این داروی شفابخش، تمام بیماریهای روحی و اخلاقی... برطرفمی شود.(3)

ص: 88


1- . منشور زندگی موفق، ج 2، ص 33.
2- . کیش مهر، ص 229.
3- . همان.

دروازه ششم: اسباب زندگی گوارا در برزخ

اشاره

بعد از تکرار اصول ثابت و تغییرناپذیر سه گانه یعنی (لا اله الا الله، محمد رسول الله، علی ولی الله) توحید، رسالت و نبوت و ولایت و امامت، نوشته شده است:

1- هر کس می خواهد قبر او گشاده گردد و گسترش یابد، مسجد بسازد.

2- هر کس می خواهد حشرات زیر زمین او را نخورد، در مسجد زیاد بماند.

3- هر کس می خواهد بدنش در قبر تر و تازه و سالم بماند و نپوسد، مساجد را نظافت نماید.

4- و هر کس می خواهد جایگاهش در بهشت ببیند، مساجد را فرش نماید.(1)

ص: 89


1- . بحارالانوار، ج 8، ص 144.

بنابراین، چهار عامل باعث زندگی گوارا و شیرین در عالم برزخ و نیز سبب در امان بودن از اذیت و آزار می گردد، هر کدام به اختصار با هم مرور می نمائیم:

سبب اول: ساختن مسجد

اشاره

از جمله اسبابی که موجبات زندگی شیرین و راحت در عالم قبر و برزخ فراهم می سازد، بنا نمودن مسجد به منظور فراهم شدن زمینه عبادت، ذکر، علم آموزی و پرستش خدای متعال است. ازاین رو بیاد داشتن قبر و برزخ، موجبات تقویت انگیزه آبادانی خانه خدا را برای انسان فراهم می نماید.

1- اولین منزل آخرت

ورود به قبر در واقع آغاز زندگی اخروی، و اولین منزلگاه حیات جاوید آخرت برای انسان است. ازاین رو رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

اِنَّ الْقَبْرَ اَوَّلُ مَنازِلِ الْآخِرَةِ، فَاِنْ نَجٰا مِنْهُ فَما بَعْدَهُ اَیْسَرُ مِنْهُ، وَ اِنْ لَمْ یَنْجُ مِنْهُ بَعْدَهُ لَیْسَ اَقَلَّ مِنْهُ؛(1)

قبر نخستین منزل آخرت است. اگر کسی از آن رست، منازل بعد آن آسانتر است و اگر به سلامت عبور نکرد، دشواری منازل بعدی کمتر از آن نیست.

افزون بر آن، چون در آخرت عدالت به معنای واقعی در بین بندگان

ص: 90


1- . بحارالانوار، ج 6، ص 242.

خدا اجرا می گردد، لذا اجرای عدالت از اولین منزل گاه آن یعنی قبر و برزخ شروع می شود و تفاوتهایی که در دنیا در بین مردم بوده هرگز ملاحظه نمی شود. رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند:

اَوَّلُ عَدلِ الْآخِرَةِ الْقُبُورِ، لا یُعْرَفِ شَرِیفٌ مِنْ وَضیعٍ؛(1)

سرآغاز عدالت آخرت قبرهاست، که شرافتمند از غیر آن نمی شناسد.

2- اوصاف بانیان مساجد

بانیان مساجد، سازندگان مساجدند. در قرآن کریم برای بانیان و آبادکنندگان مساجد اوصاف خاصی ذکر شده است.

1) ایمان به خدا.

2) اخلاص. این دو در مسجدسازی و در آبادی و عمران آن و روحدار شدن مسجد، نقش مهمی برعهده دارند.

3) اعتقاد به قیامت.

4) اقامه نماز، زیرا هدف اصلی از بنای مسجد، عبادت و پرستش است.

5) پرداخت زکات و حقوق مالی واجب.

6) نترسیدن از غیر خدا که نتیجه آن، شجاعت و قدرت درمقابل هر مقام و قدرتی است، تا بتوان از اجرای برنامه های غیرالهی در مسجد جلوگیری کرد.

شروط شش گانه فوق، از ویژگیهای بانیان و متولیان مسجد است. بنابراین در مسجدسازی، نخست خودسازی و سپس مسجدسازی مورد

ص: 91


1- . میزان الحکمه، ج 9، ص 248.

توجه است. البته بیان چنین اوصاف و ویژگیهایی برای بانیان مساجد، نوعی تأکید خاصی به اهمیت و عظمت مسجد و بیان جایگاه والای آن است. اوصاف مذکور شرط صحت و جواز برای بنای مسجد نیست، بلکه شرط کمال و قبولی آن است.(1)

3- عبرت آموزی از قبر

از سیره عملی علمای ربّانی این بوده و هست که ساعتها به قبرستان می رفتند و به تفکر و عبرت آموزی مشغول بودند. امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام قبر را یکی از عوامل کسب عبرت دانسته می فرماید:

جاوِرِ الْقُبُورَ تَعْتَبِرْ «با گورها مأنوس باش و عبرت بگیر».(2)

امام باقر علیه السلام همگان را توصیه می فرماید که به یاد قبر و زندگی برزخی خود باشید و از آن درس بگیرید. می فرماید:

«به این گورها بنگرید، که چونان خطوطی جلو خانه ها نقش بسته اند. لحدهایشان به هم نزدیک و آرامگاه هایشان پهلوی هم است. اما قدرت دیدار یکدیگر را ندارند. [در دنیا] ساختند و ویران کردند، انس گرفتند و جدا شدند، جای گزیدند و سپس بیرون رانده شدند و رحل اقامت افکندند و آن گاه کوچیدند.(3)

افزون بر آن، امام صادق علیه السلام به منظور عبرت آموزی انسانها سخن هر روز قبر را بیان فرمودند:

ص: 92


1- . فرهنگ مسجد، ص 77 و 78 با کمی تلخیص.
2- . غررالحکم، 4800
3- . بحارالانوار، ج 78، ص 171.

قبر را هر روز سخنی است که می گوید: من خانه غربتم، من خانه تنهایی ام، من خانه کرمها هستم، من قبرم. من باغی از باغهای بهشت یا گودالی از گودالهای دوزخم.(1)

4- پرسش های اساسی در قبر

رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند:

چون آدمی در گورش نهادند و همراهان او بازگشتند، درحالی که هنوز صدای کفشهای آنها را می شنود، دو فرشته نزدش می آیند و او را می نشانند و می پرسند: دربارۀ این پیامبر، محمّد، چه عقیده ای داشتی؟ اگر مؤمن باشد می گوید: گواهی می دهم که او بنده خدا و فرستاده اوست. پس به او گفته می شود: به جایگاهت در آتش بنگر. خداوند به جای آن، جایگاهی در بهشت به تو داد. او هر دو جایگاه را می بیند. امااگر کافر یا منافق باشد می گوید: نمی دانم. همان عقیده ای را درباره او داشتم که مردم داشتند.(2)

امام سجاد علیه السلام درباره پرسش های اصولی در قبر فرموده اند:

بدان نخستین پرسشی که آن دو (نکیر و منکر) از تو می کنند درباره پروردگار توست، که او را می پرستیدی، و درباره پیامبر تو، که برایت فرستاده شده، و درباره دینت، که به آن باور داشتی، و درباره کتابت، که تلاوتش می کردی، و در باره امامت، که ولایت او را داشتی. سپس از عمرت، که آن را چگونه صرف کردی، و دارایی ات، که از کجا به دست

ص: 93


1- . الکافی، ج 3، ص 242.
2- . الترغیب و الترهیب، ج 4، ص 363.

آوردی و در چه راه خرج کردی. پس بهوش باش و برای خودت فکری کن و پیش از شروع امتحان و پرسش، خویشتن را برای جوابگویی آماده ساز.(1)

افزون بر آن، این بشارت امام صادق علیه السلام به ولایت مداران قابل ذکر است که فرمودند:

در قبر از مرده پنج سؤال می کنند: از نماز، زکات، حجّ، روزه و ولایتش نسبت به ما خاندان. پس، ولایت از گوشۀ قبر به آن چهار چیز می گوید: هر یک از شما کم و کاستی داشتید، کامل کردن آن با من.(2)

5 - گسترش قبر

از جمله اسبابی که موجبات گوارائی و شیرینی و راحتی زندگی برزخ انسان مؤمن را فراهم می کند، داشتن اعتقادات برحقّ درباره خداوند و فرستاده او و ولایت اهل بیت پیامبر است که بر سر در همه دروازه های بهشت نوشته شده و از سویی دیگر ساختن خانه خدا در عالم زندگی دنیاست.

امام صادق علیه السلام در این باره فرمودند:

هرگاه مؤمن بمیرد، هفتاد هزار فرشته او را تا گورش تشییع کنند و چون در گور نهاده شود، منکر و نکیر نزدش آیند و او را بنشانند و پرسند: پروردگارت کیست؟ دینت چیست؟ پیامبرت کیست؟ و او پاسخ دهد: پروردگارم الله است و پیامبر محمّد و دینم اسلام. پس آن دو

ص: 94


1- . بحارالانوار، ج 78، ص 143.
2- . الکافی، ج 3، ص 241.

فرشته قبر او را تا جایی که چشم کار می کند، برایش فراخ گردانند و گسترش دهند، و از بهشت غذا آورند و او را خوش و خرّم دارند.(1)

افزون بر آن رسول خدا صلی الله علیه و آله در شب معراج به همراه جبرئیل مشاهده فرمود که در بالای دروازه ششم بهشت نوشته بود:

هر کس می خواهد قبر او گشاده گردد و گسترش یابد باید مسجد بسازد.(2)و امام صادق علیه السلام در این باره فرمودند:

هر کس مسجدی بسازد، خداوند برای او در بهشت خانه ای بنا کند.(3)

سبب دوم: نشستن در مسجد

اشاره

مسجد جای بسیار شریفی است، و در میان مکانها و زمینها محلی به شرافت و عظمت و احترام مسجد نیست، زیرا آنجا محل ارتباط بنده با خدا و جایگاه خضوع و خشوع در پیشگاه باعظمت پروردگار است. ازاین رو حضور و نشستن در آن با رعایت آداب و توجه و اشتغال به عبادت و بندگی خداوند، از جمله عوامل دست یابی به زندگی گوارا در عالم برزخ و قیامت است.

چنانچه رسول اکرم صلی الله علیه و آله در شب معراج به همراه جبرئیل بر بالای دروازه ششم بهشت مشاهده فرموده است که نوشته شده: هر کس می خواهد حشرات زیرزمین او را نخورد در مساجد زیاد بماند.(4)

ص: 95


1- . امالی صدوق، 3655 / 455
2- . بحارالانوار، ج 8، ص 144.
3- . الکافی: ج 3، ص 368.
4- . بحارالانوار، ج 8، ص 144.

ازاین رو درباره مساجد و آداب و حضور در این مکان مقدس مطالبی به اختصار بیان می داریم:

1- بارگاه سلطان

امام صادق علیه السلام فرمودند:

هرگاه به درب مسجد رسیدی پس متوجه باش که تو به درگاه سلطان بزرگی رسیده ای، و به بساط او پا نمی گذارند مگر آنان که طاهر باشند، و برای مجالست او اذن داده نمی شود مگر کسی که درست کردار و راستگو باشد. پس هنگام ورود به پیشگاه باعظمت سلطان، مراقب خود بوده و از هیبت و جلال او خود را حفظ کن، و متوجه باش که تو اگر در انجام آداب و وظایف خود کوتاهی کنی، در مورد خطر بزرگی هستی. و بدان خداوند متعال قادر است به هر طوری که خواست از عدل و فضل خود با تو معامله کند. پس اگر به موجب فضل و رحمت خود با تو مهربانی و عطوفت کرد، البته طاعت کمی را از تو قبول کرده. و در مقابل عمل قلیلی از تو، جزای کثیر و اجر فراوانی به تو عطا می کند. و اگر بخواهد موافق عدل با تو رفتار کرده، و درخواست صدق و اخلاص در اعمال از تو بکند، در این صورت تو محجوب و از پیشگاه او مردود خواهی شد، اگرچه اعمال تو زیاد باشد، و خداوند متعال آنچه را بخواهد بجا خواهد آورد. و در این هنگام به تقصیر و عجز و فقر و انکسار خود متوجه شده و اعتراف کن، زیرا تو می خواهی بر بساط سلطان بزرگی قدم گذاشته و در پیش روی و مقابل او مشغول عبادت گشته و با او انس بگیری.(1)

ص: 96


1- . مصباح الشریعه، ص 49 و 50.
2- آبادانیِ مساجد

آنچه مهم تر و مطلوبتر از ساختن و بنای مساجد است، آباد نمودن آن است.

خدای متعال در قرآن آبادانی مساجد را از ویژگیهای اهل ایمان برشمرده می فرماید:

«إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلاَةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلاَّ اللّهَ فَعَ-سَى أُوْلَئِكَ أَن يَكُونُواْ مِنَ الْمُهْتَدِينَ»؛(1)

جز این نیست که مساجد خدا را آن کس آباد می کند که به خدا و روز واپسین ایمان داشته باشد و نماز بگذارد و زکات بپردازد و جز از خدا نترسد. امید است که اینان از رهیافتگان باشند.

آنچه مهم است این است که معنا و مفهوم آبادنمودن مساجد چیست؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله در پاسخ به سؤال ابوذر که پرسید: از چگونگی آباد کردن مساجد، فرمود: (به این گونه است که) در آنها صداها بلند نشود، به سخنان و کارهای نادرست و بیهوده پرداخته نشود، در آنها خرید و فروش صورت نگیرد، و تا زمانی که در مسجد هستی از کارهای لغو و بیهوده دست بکشی، اگر چنین نکنی در روز قیامت نباید کسی را جز خودت را ملامت کنی.(2)

ص: 97


1- . سوره توبه، آیه 18.
2- . مکارم الاخلاق، ج 2، ص 374.
3 - آثار رفتن به مسجد

در نگاه فرهنگ روایی پیشوایان، رفت و آمد به مساجد، فواید و آثار دنیوی و اخروی فراوانی دارد. برخی از آنها به قرار زیر است:

1- نشانۀ ایمان) رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند:

«هنگامی که دیدید مردی به رفت و آمد به مساجد مداومت دارد، او را مؤمن بدانید، زیرا مساجد خانۀ اجتماع و آمد و شد انسان های باتقوا و صالح است.(1) و هم چنین فرمودند: به سوی مسجد گام برنمی دارد، مگر مؤمنی از اهل بهشت».(2)

2- ضمانت بهشت) از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده که: شش حالت است که هر کس در یکی از آن حالات بمیرد خداوند عزّوجلّ ضمانت نموده است او را وارد بهشت کند، یکی از آن ها وقتی است که انسان نیکو وضو بگیرد، سپس به سوی مسجد و مصلّای نماز حرکت کند، ولی در بین راه مرگش فرا رسد».(3)

3- اذن شفاعت) رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند: خداوند به سه گروه وعده داده است بدون حساب وارد بهشت شوند و هر یک از این سه گروه می توانند هشتاد هزار نفر را شفاعت کنند. آنها عبارتند از: مؤذن، امام جماعت وکسی که وضو بگیرد سپس داخل مسجد شود و نماز را به جماعت بجای آورد».(4)

ص: 98


1- . مستدرک الوسایل، ج 3، ص 362.
2- . جامع الاخبار، ص 68.
3- . الدعوات، ص104.
4- . مستدرک الوسایل، ج 6، ص 449.

4- با صدّیقین و شهدا) رسول اکرم صلی الله علیه و آله پاداش رفت و آمد به مساجد را این گونه بیان فرمودند:

قدم برداشتن به سوی مسجد اطاعت از خداوند و پیامبر اوست، و هر که از خدا و رسولش اطاعت کند خداوند او را همراه صدّیقان و شهدا وارد بهشت خواهد کرد و هم نشین حضرت داوود علیه السلام و مثل او پاداش می گیرد. این مقامات در سایه آمد و شد به مسجد بدست می آید.(1)

5 - اُنس با فرشتگان) رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند:

کسی که به قصد شرکت در نماز جماعت به سوی مسجد قدم برمی دارد، خداوند متعال در برابر هر قدمی که برمی دارد، هفتاد هزار حسنه به او پاداش می دهد و به همین میزان درجات او و تقرّب وی بسوی خدا بالا می رود، و اگر در چنین حالی بمیرد، خداوند هفتاد هزار فرشته را مأمور می کند تا در قبر به دیدارش بروند و وی را بشارت دهند و در تنهایی قبر انیس او باشند و تا روز قیامت برایش طلب آمرزش کنند.(2)

6- پرچمدار بهشتیان) کسانی که مداومت بر رفتن به مساجددارند، در قیامت جلودار و پرچمدار اهل بهشت هستند. رسول خدا صلی الله علیه و آله در این رابطه فرمودند:

بشارت باد کسانی که در تاریکی شب به مساجد می روند، در روز قیامت، از نوری فروزان و درخشنده در پیشاپیش خود برخوردارند»(3) و اینان در رحمت الهی غوطه ورند.

ص: 99


1- . جامع الاخبار، ص 79.
2- . وسایل الشیعه، ج 8، ص 287.
3- .من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 239.

در روایتی دیگر به ابوذر فرمودند: ای ابوذر، خوشا به حال پرچم داران در قیامت که پرچم ها را بر دوش گرفته و پیش از دیگران وارد بهشت می شوند، آنان همان کسانی هستند که سحرگاهان و دیگر اوقات در رفتن به مساجد بر دیگران پیشی می گیرند.(1)

7- آمرزش گناه) دیگر آثار ارزشمند رفت و آمد به مساجد و مداومت بر آن، آمرزش گناهان است. رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند:

کسی که در دل شب درحالی که مردم به خواب رفته اند، طهارت و وضوی نیکویی بگیرد و بسوی خانه های خدا حرکت کند، در زیر سایه عرش الهی است و گناهانش آمرزیده می شود.(2)

8 - مانع نزول بلا) امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام در این باره فرمودند:

آن گاه که اهل زمین در گناه و بدی ها غوطه ور می شوند، خداوندقصد می کند تمامی آنان را بدون استثنا عذاب کند و چون می بیند سال خوردگان برای نماز به سوی مساجد قدم برمی دارند و فرزندان (نوجوانان) به آموختن قرآن می پردازند، بر همه رحم می کند و عذاب را به تأخیر می اندازد.(3)

9- پاداش حج و عمره) رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند:

کسی که برای شرکت در نماز جماعت پیاده به سوی مسجد برود (مداومت داشته باشد) ثوابش مانند یک حجّ است، و آنکه صرفاً برای

ص: 100


1- . مستدرک الوسایل، ج 3، ص 433.
2- . دعائم الاسلام، ج 1، ص 154.
3- . من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 233.

شرکت در نمازی (مداومت ندارد) به سوی مسجد گام بردارد، ثوابش همانند عمرۀ مستحبی است.(1)

4- برکات نشستن در مسجد

رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره برکات حضور و ادامه نشستن در مسجد به اباذر می فرماید:

یا اَباذَرٍّ، اِنَّ اللهَ تعالیٰ مٰا دُمْتُ جٰالِساً فِی الْمَسْجِدِ بِکُلِّ نَفَسٍ تَنَفَّسْتَ دَرَجَةً فِی الْجَنَّةِ، وَ تُصَلّی عَلَیْكَ الْمَلائِکَةُ، وَ تُکْتَبُ لَكَ بِکُلِّ نَفَسٍ تَنَفَّسْتَ فِیهِ عَشْرُ حَسَناتٍ، وَ تُمْحیٰ عَنكَ عَش-ْرَ سَیِّئٰاتٍ؛(2)

ای ابوذر، تا زمانی که در مسجد نشسته ای خداوند متعال بهتعداد هر نفسی که می کشی، یک درجه در بهشت به تو می دهد و فرشتگان بر تو درود می فرستند و برای هر نفسی که در مسجد می کشی ده حسنه برایت نوشته می شود و ده گناه از تو پاک می شود.

افزون بر آن، این نکته قابل ذکر و تأمل است که هر نشستنی در مسجد دارای این برکات و ثوابها نیست بلکه نشستن کسی که به عبادت و یاد خدا سپری شود، دارای این اثرات ارزشمند است.

همان گرامی صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند:

هر نشستنی در مسجد لغو و بیهوده است، مگر نشستن سه کس:

ص: 101


1- . علل الشرایع، ج 2، ص 466.
2- . بحارالانوار، ج 77، ص 85.

نمازگزاری که قرآن تلاوت کند، کسی که ذکر خدا بگوید، و کسی که بدنبال دانشی باشد.(1)

افزون بر آن امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام فرمودند:

نشستن در مسجد را برتر از نشستن در بهشت می دانند، زیرا نشستن در مسجد مورد رضایت خداوند است، درحالی که نشستن در بهشت رضایت بنده را بدنبال دارد.(2)

5- ترک مساجد

از نگاه فرهنگ کلام نورانی پیشوایان دین، همانگونه کهاقامت در مساجد به عبادت و یاد خدا دارای خیرات و برکات فراوانی است، نرفتن به مسجد هم دارای تبعات زیان باری است. از جملۀ آنها شکایت مساجد از آنان است. ازاین رو امام صادق علیه السلام فرمودند:

مسجدها از حاضر نشدن همسایگان در خود به درگاه خداوند متعال شکایت کردند، خداوند عزّوجلّ به آنها وحی فرمود: به عزّت و جلالم سوگند که حتی یک نماز از آنان نپذیرم و عدالتی از آنان در میان مردم آشکار نکنم و رحمت من به آنان نرسد، و در بهشت همسایه من نشوند.(3)

افزون بر آن همان گرامی علیه السلام فرمودند:

سه چیز نزد خداوند عزّوجلّ شکایت کنند: مسجدی که اهالی (اطراف)

ص: 102


1- . بحارالانوار، ج 77، ص 85.
2- . وسایل الشیعه، ج 5، ص 199.
3- . بحارالانوار، ج 83، ص 348.

آن در آن نماز نخوانند، و دانشمندی که در میان عدّه ای جاهل و نادان قرار گرفته باشد، و قرآنی که در کنار طاقچه ها گذاشته شده و غبار رویش را گرفته باشد و کسی آن را نخواند.(1)

سبب سوم: پاکیزه نمودن مسجد

اشاره

رسول خدا صلی الله علیه و آله در شب معراج به همراه جبرئیل امین، در بالای دروازه ششم بهشت مشاهده فرمود کهنوشته شده است: هر کس می خواهد بدنش در قبر تر و تازه بماند و نپوسد، پس مساجد را نظافت و پاکیزه نماید. چند مطلب لازم و بایسته در این باره با هم مرور می نمائیم:

1- اوصاف اهل مسجد

از نگاه قرآن و روایات، علاوه بر امتیازات یاد شده، اهل مسجد دارای صفاتی والا هستند که برخی از مهم ترین آنها عبارتند از:

1- معروف به پاکیزگی اخلاقی) در قرآن مسجدی که بر پایه تقوا بنا شده مورد ستایش واقع شده است و می فرماید: «فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُواْ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ»(2) در آن (مسجدی که بر پایه تقوا بنا شده)، مردانی هستند که دوست دارند پاکیزه باشند، و خداوند پاکیزگان را دوست می دارد.

ص: 103


1- . الخصال: ص142 و163.
2- . سوره توبه، آیه 108.

از این آیه شریفه استفاده می شود که علاوه بر ایمان به خدا و اعتقاد به معاد و نبوّت و ا مامت و ولایت، لازم است افراد به راستی و درستی در رفتار و کردار متعهد و معروف باشند. ازاین رو اگر افرادی بیشتر اعمال عبادی خود را در مسجد انجام دهند ولی در بیرون مسجد شئونات اسلامی را رعایت نکنند، بطور حقیقی جزو اهل مسجد به حساب نمی آیند.(1)

2- برگزیدگان جامعه) اهل مسجد در واقع برگزیدگان جامعه هستند. امام صادق علیه السلام خطاب به فضل می فرماید: ای فضل، از هر جماعتی تنها آنان که از فضایل از همه برترند و به منزله الگویی برای قوم و گروه خویش به حساب می آیند به مسجد می روند.(2)

3- روحیه جوانمردی) از دیگر اوصاف نیکوی اهل مسجد، یکی هم این است که جوان مرد هستند. در منابع اسلامی، شش نشانه برای جوان مرد بودن بیان گردیده، که یکی از آنها آباد نمودن مساجد است. مسجدی ها با حضور در مسجد بطور مداوم از مصادیق مسلّم این روایت هستند.(3)

4- مؤمن بودن) اهل مسجد بودن نشانه ایمان است. رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: هنگامی که دیدید مردی مداوم به مسجد رفت و آمد می کند، وی را مؤمن بدانید، زیرا خداوند می فرماید: تنها آنان که به او ایمان دارند مساجد را آباد می کنند.(4)

ص: 104


1- . فرهنگ مسجد، ص 74.
2- . الامالی شیخ صدوق، ص 46.
3- . عیون اخبار الرضا علیه السلام ، ج 2، ص 27.
4- . مستدرک الوسایل، ج 3، ص 362.
2 - اسلام و پاکیزگی

سؤالی که در این جا مطرح است این است که پاکیزگی چه رابطه ای با اسلام دارد؟ در پاسخ این سؤال می گوئیم که اسلام نابمحمدی صلی الله علیه و آله بر پایه پاکیزگی بنا شده است. ازاین رو رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «خودتان را با هر وسیله ای که می توانید پاکیزه کنید، زیرا خداوند متعال اسلام را بر پایه پاکیزگی بنا کرده است و هرگز بهشت نرود مگر کسی که پاکیزه باشد».(1)

همان گرامی صلی الله علیه و آله فرمودند:

اِنَّ الْاِسْلامَ نَظیفٌ فَتَنْظِفوا، فَانَّهُ لا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ اِلّا نَظیفٌ؛(2)

«همانا اسلام پاکیزه است، پس شما هم پاکیزه باشید، زیرا جز شخص پاکیزه کسی به بهشت نمی رود».

افزون بر آن، همان گرامی عبادت کنندۀ پاکیزه را محبوب خداوند دانسته فرمودند:

اِنَّ اللهَ یُحِبُّ النّاسِكَ النَّظیفَ؛(3)

خداوند عبادت کنندۀ پاکیزه را دوست می دارد.

این نکته قابل ذکر است که پاکیزگی از جمله اخلاق عملی پیامبران الهی است. امام رضا علیه السلام در این باره فرمودند:

مِنْ اَخْلاقِ الْاَنْبیاءِ التَّنَظُّفُ؛(4)

ص: 105


1- . کنزالعمّال، ح 26002.
2- . بحارالانوار، ج 78، ص 334.
3- . الکافی، ج 6، ص 430.
4- . بحارالانوار، ج 78، ص 335.

پاکیزگی از اخلاق پیامبران است.

3- ارزش پاکیزگی

یکی از جلوه های فرهنگ آفتاب گون قرآن و روایات در زندگی انسان مؤمن، پاکیزه بودن و پاکیزه زیستن است. زیرا انسان مخلوق خدای پاک و پاکیزه است. رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند:

اِنَّ اللهَ طَیِّبٌ یُحِبُّ الطَّیِّبَ، نَظیفٌ یُحِبُّ النّظافَةَ؛(1)

خداوند پاک است و شخص پاک را دوست می دارد، پاکیزه است و پاکیزگی را دوست می دارد.

همان گرامی صلی الله علیه و آله فرمودند:

این بدن ها را پاکیزه سازید [تا] خداوند [جان] شما را پاکیزه گرداند. زیرا هیچ بنده ای نیست که شب با بدنی پاکیزه بخوابد مگر این که فرشته ای میان جامۀ او با وی می خوابد و هیچ ساعتی از شب از این پهلو به آن پهلو نمی چرخد مگر این که فرشته گوید: خدایا بنده ات را بیامرز که با بدنی پاکیزه خوابیده است.(2)

افزون بر آن، همان گونه که پاکیزه زیستن مورد تشویق اسلام است، لاقَیدی و نامرتب بودن و با لباس چرکین بودن، مورد نکوهش پیشوایان دین بوده و از آن نهی شده است.ازاین رو پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، وقتی مردی را دید که موهای ژولیده و جامه ای چرکین و سر وضع نامرتب داشت.

ص: 106


1- . میزان الحکمه، ج 12، ص 262.
2- . کنزالعمّال، ح 26003.

فرمود: استفاده از نعمت های خدا و آشکار ساختن نعمت جزو دین است).(1)

4- پاداش پاکیزه نمودن مسجد

نظافت به معنای پاک و پاکیزه نمودن است. در منابع روائی شیعه و سنّی پاداش های فراوانی برای پاکیزه نمودن مسجد بیان شده است. از جمله آنها:

ثواب آزاد کردن بنده، برخورداری از رحمت مضاعف خداوند، اشتیاق بهشت و حوریان بهشتی برای ملاقات با آنان، سالم ماندن جسد پس از مرگ، قراردادن بالاترین اجر برای این عمل، و نیز این که خاکروبه ها را مهریۀ حورالعین بیان نموده اند.(2)

افزون بر آن سیرۀ عملی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز بیانگر اهمیت نظافت مسجد است. براساس روایات، ایشان پس از باخبر شدن مرگ شخصی که به نظافت و پاکیزه نمودن مسجد، مبادرت داشت، بر سر قبرش رفتند و برایش نمازخواندند.(3)

فقها دلیل استحباب این عمل را تعظیم شعائر الله، مراعات، ترغیب و تشویق مردم برای رفت و آمد به مسجد و جلوگیری از خراب شدن مسجد می دانند.(4)

ص: 107


1- . الکافی، ج 6، ص 439.
2- . فرهنگ مسجد، ص 297.
3- . همان.
4- . جواهرالکلام، ج 14، ص 87.
5 - سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

خدای متعال رسول اکرم صلی الله علیه و آله را به عنوان الگو به همگان معرفی نموده است. در این جا برخی از سنن و سیره آن حضرت در نظافت و آرایش و مانند آن را بیان می نمائیم:

1) علی علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله موی خود را شانه می زد و بیشتر اوقات آن را با آب صاف ومرتب می کرد، و می فرمود: آب برای خوشبو کردن مؤمن کافی است.

2) همان گرامی علیه السلام فرمود: زدن موی زیر بغل، بوی گند را از انسان دور می کند و آن نظافت و سنّتی است که پیامبر پاک صلی الله علیه و آله به آن دستور داده است.

3) امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله مشکدانی داشت که بلافاصله پس از وضو با هماندستِ تر آن را می گرفت و خود را خوشبو می ساخت و چون از خانه بیرون می شد، مردم از بوی خوش آن می دانستند که آن حضرت آمده است.

5) امام صادق علیه السلام فرمود: بر هر مکلّفی لازم است که در هر جمعه شارب و ناخنهای خود را بگیرد و مقداری عطر مصرف کند. رسول خدا صلی الله علیه و آله چون جمعه فرا می رسید و عطری نزد او نبود، برخی از روسری های زنان خود را (که معطّر بود) می گرفت و با آب نم می زد و به صورت خود می گذاشت.

6) امام صادق علیه السلام فرمود: چهار چیز از سنن پیامبران است: عطر زدن، مسواک زدن، آمیزش با همسران و با حنا رنگ کردن.

ص: 108

7) رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: حبیبم جبرئیل به من گفت: یک روز در میان خود را معطّر ساز، و در روزهای جمعه هرگز آن را ترک نکن.

8) همان گرامی صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود: ای علی، بر تو باد که هر جمعه خود را خوشبو کنی، زیرا که آن از سنّت من است و تا زمانی که بوی آن شنیده می شود، برایت حسنه می نویسند.

9) رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز جمعه پیش ازخارج شدن برای نماز، ناخنهای خود را می گرفت و شاربش را کوتاه می کرد.

10) امام صادق علیه السلام فرمود: صلوات فرستادن بر محمد در روز جمعه هزار مرتبه، و در غیر روز جمعه صد مرتبه از سنّت است.(1)

سبب چهارم: فرش نمودن مسجد

اشاره

از جمله اسبابی که موجبات زندگی گوارا در برزخ و قیامت را برای انسان مؤمن فراهم می نماید، انجام اعمال صالح و خالص است، در صورت تداوم امید است جایگاه بهشتی خود را مشاهده نماید.

پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله در شب معراج به همراهی حبیب خود، یعنی جبرئیل امین مشاهده فرمود که در بالای دروازه ششم بهشت نوشته شده بود: «هر کس می خواهد جایگاهش را در بهشت ببیند، مساجد را فرش نماید».(2)

ص: 109


1- . سنن النبی، از ص 56 - 63 با تلخیص.
2- . بحارالانوار، ج 8، ص 144.
1- ندای هر روز قبر

رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند: قبرهر روز پنج مرتبه انسان را صدا می زند:

1) من خانه فقر هستم با خود گنج بیاورید. 2) من خانه ترس هستم با خود انیس بیاورید. 3) من خانه مارها و عقرب ها هستم، با خودتان پادزهر بیاورید. 4) من خانه تاریکی هستم با خودتان روشنایی بیاورید. 5) خانه ریگ ها و خاک ها هستم، با خودتان فرش بیاورید. گنج: لا إله الّا الله. انیس: تلاوت قرآن. پادزهر: صدقه و خیرات. چراغ: نماز و نماز شب. فرش: عمل صالح.(1)

آنچه بیان شد، هر کدام عمل صالح است و دارای اثری خاص در زندگی برزخ و قیامت برای انسان مؤمن دارد، از مصادیق عمل صالح هم فرش نمودن مساجد و خانه خداست که ره آوردی شیرین در برزخ و قیامت دارد.

2- امتیازات اهل مسجد

در منابع روایی، برای اهل مسجد امتیازاتی ارزشمند و قابل توجه بیان گردیده است. برخی از آنها به قرار زیر است:

1- زیر سایۀ خداوند) براساس روایات معصوم، هفت گروه در قیامت مورد توجه و لطف خداوند متعال قرار می گیرند.

ص: 110


1- . نهج الفصاحه، ص 456.

از جملۀ این گروه ها، شخصی است که وقتی از مسجد خارج می شود قلب و فکر او به یاد مسجد است تا زمانی که دوباره بهمسجد برگردد.(1)

2- اهل بهشت) امتیاز دیگر این که اهل مسجد، اهل بهشت است. رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: کسی که ندای مؤذّن را اجابت کند، رحمت الهی شامل حال او شده و پاداش او بهشت است. پس خوشا به حال کسانی که این دعوت را بپذیرند و به مسجد بروند، و به مسجد نمی رود، مگر مؤمنی از اهل بهشت.(2)

3- محبوبترین بندگان نزد خدا) طبق روایات بهترین مکانها مساجد و محبوبترین بندگان نزد خدای متعال، کسانی هستند که زودتر وارد مسجد می شوند و دیرتر از همه خارج می گردند.(3)

4- ضمانت عبور از پل صراط) خدای عزّوجلّ آرامش روحی و روانی و عبور از معرکۀ هولناک پل صراط را برای اهل مسجد ضمانت کرده است. رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: هر کس خانه اش مسجد باشد خداوند آسایش و آرامش و عبور از پل صراط را برای او ضمانت کرده است.(4)

5 - غبطه خوردن اموات به حال مسجدی ها) مردگان به حال اهل مسجد غبطه می خورند، و این امتیاز دیگری برای اهل مسجد است. رسول خدا صلی الله علیه و آله در این بارهفرمودند: «در هر روز ملکی از ملائکۀ الهی در قبرستان ندا می دهد: به چه کسانی غبطه می خورید؟ آنان عرض

ص: 111


1- . الخصال، ص 343.
2- . جامع الاخبار، ص 66.
3- . من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 362.
4- . مستدرک الوسایل، ج 3، ص 362.

می کنند: ما نسبت به اهل مساجد غبطه می خوریم. آنان نماز می خوانند و روزه می گیرند و ما توان انجام آن را نداریم.(1)

3 - قلب تپنده جامعه اسلامی

مسجد قلب تپندۀ جامعۀ اسلامی در تمام امور و مسایل بوده و به اتفاق مورخان خشت اوّل تشکیل جامعه اسلامی در صدر اسلام با بنای مسجد در شهر مدینه نهاده شد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با وحی الاهی تعریف جدیدی از دین داری ارائه نمود و جامعه نوینی را بر اساس شریعت اسلام پایه گذاری کرد و محور این حرکت را مسجد قرار داد. ایشان همراهی دین و سیاست، دنیا و آخرت، مردم داری و خداباوری را در یک نهاد جمعی و اجرایی به نام «مسجد» سامان بخشید و مسجد را به عنوان نقطه تعامل، توسعه، محبّت، مودّت، اُنس و اخوت در بین امت مسلمان مطرح ساخت. مسجد نه فقط به حیات دینی انسان معنا بخشیده، بلکه نقش ژرف و عمیق در صحنۀ سیاست و اجتماع ایفا کرده، ایمان و اعتقاد و اخلاص و ایثار را در خدمت به جامعه و توسعه سیاسی و اسلامی بکار گرفته است. انقلاب اسلامی ایران نیز به دلیل داشتن خاستگاه و محتوایدینی فرزند و مولود مسجد است و بی شک ادامه حیات آن جز در سایه مسجد امکان پذیر نیست.(2)

ص: 112


1- . همان، ج 3، ص 362.
2- . فرهنگ مسجد، ص 15.

دروازه هفتم: عوامل نورانیت قلب

اشاره

رسول خدا صلی الله علیه و آله در سفر معراج به همراه جبرئیل امین مشاهده فرمود که بر دروازه هفتم بهشت نوشته شده بود: (لا اله الّا الله، محمّد رسول الله، علیّ ولی الله) نورانیت دل در گرو چهار چیز است:

1) عیادت مریض 2) تشییع جنازه 3) خرید کفن (آمادگی برای سفر آخرت) 4) پرداخت بدهی (حق الناس به گردن) نداشتن.

«فی عِیادَةِ الْمَرِیضِ وَ اِتْباعِ الْجَنائِزِ، وَ شَراءِ اِکْفانِ الْمَوْتیٰ وَ دَفْعِ الْقَرضِ».(1)

به اختصار به عوامل چهارگانه مذکور می پردازیم.

عامل اوّل: عیادت مریض

1- گنجهای بهشتی

از نگاه فرهنگ آفتاب گون روایات پیشوایان دین، پنهان داشتن

ص: 113


1- . بحارالانوار، ج 8، ص 144.

مصائب از جمله بیماری که به انسان می رسد، مانند گنجهای بهشت است. رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند:

اَرْبَعٌ مِن کُنُوزِ الْجَنَّةِ: کِتمانُ الْفاقَةِ، وَ کِتمانُ الصَّدَقَةِ، وَ کِتمانُ الْمُصِیبَةِ، وَ کِتمانُ الْوَجَعِ؛(1)

چهار چیز از گنجهای بهشتی است: پنهان داشتن ناداری، پنهان داشتن صدقه، پنهان داشتن مصیبت و پنهان داشتن بیماری.

افزون بر آن، همان گرامی صلی الله علیه و آله پنهان داشتن بیماری را از گنج های نیکی دانسته و فرمودند:

از گنج های نیکی، پنهان داشتن مصیبت ها و بیماریها و صدقه است.(2)

2- آداب عیادت

عیادت بیمار مانند سایر روابط اجتماعی در اسلام دارای آدابی است که رعایت آن در پاداش عمل نزد خداوند مؤثر است. برخی از مهم ترین آن را با هم مرور می نمائیم:

1) کوتاهی زمان عیادت: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آلهدر این باره فرمودند:

اَعْظَمُ الْعِیادَةِ اَجراً اَخَفُّهٰا؛(3)

پراجرترین عیادتها، کوتاه ترین آنهاست.

و امام علی علیه السلام در این باره فرمودند:

ص: 114


1- . الدعوات: ص 164 و 452.
2- . همان، ص 167 و 462.
3- . میزان الحکمه، ج 10، ص 500.

بزرگترین پاداش را نزد خداوند عزّوجلّ آن عیادت کننده ای دارد که، هرگاه به عیادت برادرش برود، زمان کوتاهی نزد او بنشیند، مگر این که خود بیمار دوست داشته باشد و از او بخواهد که بیشتر بنشیند.(1)

2) بردن هدیه: یکی از وابستگان امام صادق علیه السلام گفت: یک نفر از یاران حضرت بیمار شد و عده ای از یاران امام بودیم که برای عیادت او رفتیم. در راه با حضرت صادق علیه السلام مواجه شدیم. از ما پرسید: کجا می روید؟ عرض کردیم: به عیادت فلانی می رویم. فرمود: آیا سیبی، بِهی، تُرنجی، کمی عطر یا ترکه ای خوشبو به همراه یکی از شما هست؟ عرض کردیم: از این چیزها با خود نداریم. حضرت فرمود: مگر نمی دانید که بیمار از این که چیزی برایش ببرند، آرامش می یابد؟(2)

3- بی شِکوه

از جمله جلوه های بندگی، شکوه و شکایت ننمودن نزد مردم است به هنگام بیماری. و آثار و برکات فراوان و ممتازی بر آن مترتب است. ازاین رو رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

خداوند عزّوجلّ فرمود: هر که سه روز بیمار شود و از آن به هیچ یک از عیادت کنندگانش شکوه نکند، گوشت و خونی بهتر از آن گوشت و خونی که دارد، جایگزینش کنم. پس اگر او را عافیت بخشم، عافیتی بدون گناه و هم اگر جانش بستانم، او را به جوار رحمت خود برم.(3)

ص: 115


1- . الکافی، ج 3، ص 118.
2- . همان.
3- . همان، ص 115.

همان گرامی صلی الله علیه و آله فرمودند:

کسی که یک شبانه روز بیمار شود و به عیادت کنندگان خود، شِکوه نکند، خداوند در روز قیامت او را با خلیل خود، ابراهیم خلیل الرحمان برانگیزد تا هم چون برق از صراط بگذرد.(1)

افزون بر آن، امام علی علیه السلام فرمودند:

هر کس دردی را که به او رسیده است سه روز از مردم پنهان بدارد و به خدا شکایت کند، بر خداست که او را بهبود بخشد.(2)

نکته قابل ذکر این است که معنای شکایت چیست؟ امامصادق علیه السلام فرمودند: شکایت (از بیماری) این نیست که آدمی بگوید: دیشب بیمار شدم، یا دیشب دردمند و ناخوش بودم، بلکه شکایت این است که بگوید: به چنان دردی گرفتار شده ام که هیچ کس گرفتار آن نشده است.(3)

4- ره آورد عیادت

در بیانات نورانی پیشوایان دین بروشنی تمام، دست آوردهای ارزشمند عیادت از مریض شاهد هستیم. برخی از آنها به قرار زیر است:

رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند:

ص: 116


1- . الامالی للصدوق، ص 517 و 707.
2- . الخصال، ص 630.
3- . بحارالانوار، ج 81، ص 202.

عائِدُ الْمَریضِ یَخوُضُ فِی الرَّحمَةِ؛(1)

عیادت کننده از بیمار، در رحمت خدا غوطه ور می شود.

همان گرامی صلی الله علیه و آله درباره ارزش عیادت از بیمار فرمودند:

عٰائِدُ الْمَریضِ فی مَخْرَقَةِ الْجَنَّةِ، فَاِذا اَجلَسَ عِنْدَهُ غَمَرَتْهُ الرَّحمَةُ؛(2)

عیادت کنندۀ از بیمار در نخلستان بهشت میوه می چیند و هرگاه نزد بیمار بنشیند، رحمت خدا او را فرا می گیرد.

افزون بر آن، همان گرامی می فرماید: خداوند عزّوجلّ در روز قیامت می فرماید:

ای پسر آدم، من بیمار شدم اما عیادتم نکردی؟ عرض می کنند: پروردگارا چگونه تو را عیادت کنم حال آن که تو پروردگار جهانیانی؟ می فرماید: مگر ندانستی که فلان بنده ام بیمار شد و عیادتش نکردی؟ مگر نمی دانستی که اگر به عیادتش روی، مرا نزد او می یابی؟.(3)

و هم چنین امام صادق علیه السلام درباره آثار و برکات عیادت فرمودند:

هر کس به عبادت بیماری برود، هفتاد هزار فرشته او را مشایعت می کنند و برای او آمرزش می طلبند تا آن گاه که به منزل برگردد.(4)

ص: 117


1- . کنزالعمّال، ح25141.
2- . همان، ح 25127.
3- . الترغیب و الترهیب، ج 4، ص 317.
4- . الکافی، ج 3، ص 120.

عامل دوم: شرکت در تشییع جنازه

1- نورانیت دل

رسول خدا صلی الله علیه و آله در شب معراج به همراه حبیب خود جبرئیل امین، مشاهده فرمود که در بالای دروازه هفتم بهشت نوشته شده بود: نورانیت دل در گرو چهار چیزاست: عیادت مریض، تشییع جنازه، خرید کفن و پرداخت بدهی.(1)

امام باقر علیه السلام در پاسخ به این سؤال که انسان بهتر است دعوت در تشییع جنازه بپذیرد یا ولیمه و سور؟ فرمودند:

یُجِیبُ الْجَنازَةَ. فَإِنَّ حُضُورَ الْجَنازَةِ یُذَکِّرُ الْمَوْتَ وَ الْآخِرَةَ...؛ (2)

دعوت به تشییع جنازه را بپذیر، زیرا حضور در تشییع جنازه، یادآور مرگ و آخرت است و حضور در ولیمه ها از این امور غافل می گرداند.

افزون بر آن، همان گرامی علیه السلام در این باره فرمودند:

اَوَّلُ ما یُتْحَفُ بِهِ الْمُؤمنُ یُغْفَرُ لِمَن تَبِعَ جَنازَتَهُ؛(3)

نخستین تحفه ای که به مؤمن داده می شود، آمرزش تشییع کنندگان جنازه اوست.

بنابر آنچه گذشت، شرکت در مراسم تشییع جنازۀ مؤمن، سبب آمرزش گناه و یاد مرگ و آخرت را برای تشییع کنندگان به دنبال دارد.

ص: 118


1- . بحارالانوار، ج 8، ص 144.
2- . همان، ج 81، ص 284.
3- . الکافی، ج 3، ص 173.

و این عوامل هر کدام بنوبه خود باعث پاکسازی دل و روح انسان از زنگار گناهان و زودودن غفلت شده و نورانیت و صفا و پاکی را برای قلب انسان مؤمن به ارمغانمی آورد.

2- پرهیز از غفلت

باید فرصتی چون حضور در تشییع جنازۀ مؤمن را، جهت اصلاح نفس و کنار زدن هواهای نفسانی و خودسازی، غنیمت شمرد و از آن سود برد، و از حواس پرتی دوری جُست و تنها به خود و عاقبت خویش اندیشید. باید در این اندیشه بود که دیر یا زود، ما نیز این راه را خواهیم پیمود. پس آیا زندگی چند روزه دنیا، ارزش این را دارد که بی پروا برای آن تلاش کنیم؟ باید تلاشی که شایسته زندگی اخروی است داشته باشیم. در این راستا رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

یا اَباذَرٍّ، اِخْفِضْ صَوْتِكَ عِنْدَ الْجَنائِزَ وَ عِنْدَ الْقِتالِ و عِنْدَ الْقُرآن؛(1)

ای ابوذر، آواز خود را نزد جنازه ها، و هنگام جنگ با دشمنان و هنگام تلاوت قرآن آهسته ساز.

از طرف دیگر همان گرامی جهت رعایت آداب تشییع جنازه و بهره مندی بیشتر او در غفلت زدایی، سفارش به سکوت، آرامش، وقار و حرکت با طمأنینیه را نموده و می فرماید:

یٰا اَباذَرٍّ، اِذا تَبِعْتَ جِنازَةً فَلْیَکُنْ عَقْلُكَ فِیهٰا مَشغُولاً بِالتَّفَکُّرِ وَالْخُشوعِ وَاعْلَمْ اِنَّكَ لاحِقٌ بِهِ؛(2)

ص: 119


1- . ره توشه، ج 2، ص 17.
2- . همان.

ای ابوذر، هنگامی که دنبال جنازه حرکت می کنی عقلت را به تفکر و خشوع مشغول ساز، بدان که تو نیز به او ملحق خواهی شد.

بنابرآنچه گذشت، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، توصیه های اخلاقی، تربیتی، امنیتی و غفلت زدایی را فرموده اند که می توان از مراسم تشییع جنازه بهره مند گردید.

3- عبرت آموزی

از جمله دستاوردهای شرکت در تشییع جنازۀ مؤمن، عبرت آموزی از این مراسم است. رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند:

هیچ مرده ای نیست که در تابوتش نهاده و سه قدم برده شود، مگر این که با صدایی که هر کس که خدا بخواهد آن را می شنود، صدا می زند: ای برادران، ای تابوت کشان، زنهار که دنیا شما را چون من نفریبد. و روزگار شما را چون من بازی ندهد، برای بازماندگانم مال و منال برجای گذاشتم، درحالی که آنان بار گناهی از من بدوش نمی کشند و شما نیز مرا تشییع می کنید و سپس تنهایم می گذارید و خداوند جبّار از من حساب می کشد.(1)

و امام باقر علیه السلام در اهمیت درس عبرت گرفتن ازتشییع جنازه فرمودند:

هرگاه جنازه ای را تشییع کنی، چنان باش که انگار این تویی که بر دوش ها حمل می شوی، و گویی که از پروردگارت می خواهی که تو را

ص: 120


1- . بحارالانوار، ج 6، ص 258.

به دنیا بازگرداند، تا هم چون کسی که زنده است کار کنی، زیرا دنیا در نظر دانایان مانند سایه است.(1)

افزون بر آن، رسول خدا صلی الله علیه و آله به ابوذر فرمود:

ای ابوذر، هرگاه در پی جنازه ای به راه افتادی، باید عقلت به تفکّر و خشوع به آن مشغول شود، و بدان که تو نیز به او می پیوندی.(2)

بنابر آنچه بیان شد، درس آموزی از تشییع جنازه برای کسانی که در مراسم تشییع شرکت می کنند از مسایل مهم بوده و انسان را از خواب غفلت بیدار و موجبات نورانیت دل می گردد.

4- پاداش تشییع جنازه

تشییع جنازۀ مؤمن از کارهای نیکی است که بدان سفارش شده است و پاداش فراوانی دارد. برخی از آنها بیان می گردد:

1- آمرزش) اولین پاداش شرکت در تشییع جنازه مؤمن، آمرزش گناهان است. رسول خدا صلی الله علیه و آله در اینباره فرمودند:

اِنَّ اَوَّلَ مٰا یُجازیٰ بِهِ الْمُؤمِنُ بَعْدَ مَوْتِهِ اَنْ یُغْفَرَ لِجَمیعِ مَنْ تَبِعَ جِنازَتَهُ؛(3)

نخستین پاداشی که بعد از مرگ مؤمن به او داده می شود، این است که همه تشییع کنندگان جنازه اش آمرزیده می شوند.

ص: 121


1- . میزان الحکمه، ج 11، ص 139.
2- . مکارم الاخلاق، ج 2، ص 371.
3- . میزان الحکمه، ج 11، ص 136.

2- همراهی فرشتگان پرچم دار) ره آورد دیگر شرکت در تشییع جنازه مؤمن، همراهی فرشتگان از سوی خدا از قبر تا صحرای محشر است. حضرت موسی علیه السلام در مناجاتش به پروردگار عرضه داشت: یا ربِّ، فَما لِمَنْ شَیَّعَ الْجَنازَةَ؟

پروردگارا، پاداش کسی که به تشییع جنازه ای برود، چقدر است؟

خداوند وحی فرمود: ای موسی، گروهی از فرشتگان پرچم دار را مأمور می کنم که تشییع جنازه کننده را از قبر تا محشر همراهی کنند.(1)

3- هم نشینی فرشتگان) دیگر ره آورد شرکت در تشییع جنازه مؤمن، هم نشینی فرشتگان با روح اوست. حضرت ابراهیم خلیل از خداوند سؤال کرد:

فَما جَزاءُ مَن تَبِعَ الْجَنازَةَ ابْتِغاءَ وَجهِكَ؟؛(2)

پاداش کسی که برای رضای تو در تشییع جنازه شرکت کند، چیست؟». خداوند وحی فرمود: ای ابراهیم، فرشتگان بر جسدش نماز می خوانند و با روحش هم نشین خواهند شد.

بنابر آنچه بیان گردید، شرط بهره مندی از دست آوردهای فوق این است که شرکت در تشییع جنازه، برای رضای خدای باشد.

5 - آداب تشییع جنازه

یکی از آموزه های فرهنگ روایی اسلام، رعایت آداب تشییع جنازۀ

ص: 122


1- . ارشاد القلوب، ج 1، ص 102 و کلیات حدیث قدسی، ص 79.
2- . کلیات حدیث قدسی، ص 40.

مؤمن است که موجبات بهره مندی بیشتر از برکات و معنویت مراسم را برای شرکت کننده فراهم می نماید. برخی از مهم ترین آنها به قرار زیر است:

1- آرامش: رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند:

عَلَیْکُمْ بِالسَّکِینَةِ، عَلَیْکُمْ بِالْقَصْدِ فِی الْمَشیِ بِجَنائِزِکُمْ؛(1)

بر شما باد حفظ آرامش و وقار، بر شما باد آرام راه رفتن با جنازه هایتان.

2 - یاد خدا: از جمله آداب مهمّ مراسم تشییع به یاد خدا و مرگ و آخرت است. همان گرامی صلی الله علیه و آلهفرمودند:

بهترین تشییع کنندگان جنازه، کسی است که [خدا و مرگ و پس از مرگ] را بیشتر یاد کند، و کسی که تا جنازه در گور نهاده نشود او ننشیند و کاملترین پیمانه (ثواب) را کسی دارد، که سه مرتبه (سه مُشت) خاک روی لحد بریزد.(2)

3- سکوت و غم: رسول خدا صلی الله علیه و آله هنگامی که در پی جنازه ای می رفت، اندوه او را فرامی گرفت، بیشتر حدیث نفس می کرد و کمتر سخن می گفت.

اِذا تَبِعَ جَنازَةً غَلَبَتْهُ کآبَةٌ، وَ اَکْثَرُ حَدِیثَ النَّفسِ، وَ اَقَلَّ الْکَلامَ.(3)

بنابر آنچه بیان گردید. بر تشییع کننده لازم است در مراسم، به یاد

ص: 123


1- . امالی طوسی، ص 383 و 827.
2- . میزان الحکمه، ج 11، ص 138.
3- . الدعوات، ص 259 و 736.

خدا و آخرت خویش باشد و با خود حدیث گوید که شاید فردا نوبت رحلت من باشد باید خود را برای مسافرت آخرت آماده نمایم. و در مسیر تشییع از هرگونه سخن لغو و بیهوده پرهیز نماید زیرا این امور اسباب غفلت را فراهم می کند.

عامل سوم: خریدن کفن (آماده شدن سفر آخرت)

اشاره

از جمله عاملی که باعث صفا و نورانیت دل انسان از تاریکیهای دلبستگی بدنیا می گردد، خرید کفن یعنی خود را آماده سفر آخرت نمودن است. رسول خدا صلی الله علیه و آلهبه همراه حبیب خود، جبرئیل امین مشاهده فرمود که بر دروازه هفتم بهشت نوشته شده بود. نورانیت دل در گرو چهار چیز است... سومین عامل آن: «خرید کفن» بود که به معنای آمادگی لازم برای موت و سفر آخرت است.

برخی از موارد لازم در این زمینه باهم مرور می کنیم:

1- مفهوم آمادگی

سؤالی که در این جا مطرح است، و دانستن پاسخ آن ضروری و نقش فوق العاده ای در استعداد برای موت دارد، این است که «آمادگی برای مرگ» به چه معناست؟

امام علی علیه السلام در پاسخ به این پرسش که آماده شدن برای مرگ به چه معناست؟ فرمودند: «به جای آوردن واجبات و دوری از محرمات و داشتن صفات نیک، با رعایت این امور، دیگر آدمی را چه باک که او به

ص: 124

سراغ مرگ رود، یا مرگ به سراغ او آید. سوگند به خدا که پسر ابی طالب را باکی نیست که خود به سراغ مرگ رود یا مرگ به سراغ او آید».(1)

همان گرامی علیه السلام در این باره فرمودند:

اِنَّمَا الْاِسْتِعْدادُ لِلْمَوتِ تَجَنُّبُ الْحَرامِ، وَ بَذَلُ النَّدیٰ وَالْخَیْرِ؛(2)

آماده شدن برای مرگ، در حقیقت، دوری کردن از حرام وگشودن دست احسان و نیکی است.

افزون بر آن، از امام زین العابدین علیه السلام سؤال شد: بهترین مرگ چیست؟ حضرت فرمود: این که (آدمی) از ساختمان ها و خانه ها و کاخ هایش فارغ شده باشد. عرض شد: یعنی چه؟ فرمود: از گناهانش توبه کرده باشد و به کارهای نیک بپردازد و (با چنین حالی) بر خداوند حبیب وکریم وارد شود.(3)

افزون بر آن، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:

هرگاه نور به سینه وارد شود، سینه فراخ گردد. عرض شد: آیا نشانه ای برای شناخت آن هست؟ فرمود: آری، دوری گزیدن از سرای فریب، و روی آوردن به سرای جاودانی، و آماده شدن برای مرگ پیش از فرا رسیدن آن.(4)

ص: 125


1- . امالی صدوق، ص 172 و 173.
2- . علل الشرایع، ص 231.
3- . بحارالانوار، ج 71، ص 267.
4- . میزان الحکمه، ج 11، ص 111.
2- سفارشِ آمادگی

دل کندن از تعلّقات دنیوی و آماده شدن لازم برای سفر ابدی اخروی از جمله توصیه های پیشوایان دین به پیروان خویش است. این سفارشات مهم و سرنوشت ساز در فرهنگ کلام اولیاء خدا این گونه شاهد هستیم:

رسول خدا صلی الله علیه و آله به طارق بن عبدالله محاربیفرمود: یا طارِقُ، اِستَعِدَّ لِلْمَوْتِ قَبلَ نُزولِ الْمَوتِ. ای طارق، پیش از فرا رسیدن مرگ خود را برای آن آماده کن.(1)

و امام علی علیه السلام در اهمیت سبکباری آمادگی سفر آخرت فرمودند:

تَرَحَّلوا فَقَدْ جُدَّ بِکُمْ، وَ اسْتَعِدّوا لِلْمَوتِ فَقَدْ اَظَلَّکُمْ؛(2)

بار سفر بربندید، که در بردن شما شتاب می شود، و برای مرگ آماده شوید، که بر شما سایه افکنده است.

افزون بر آن، همان گرامی علیه السلام ، تنها مرگ را فاصله بین انسان با بهشت یا دوزخ دانسته و فرمودند: «... میان هر یک از شما و بهشت و دوزخ فاصله ای جزو فرود آمدن مرگ بر او نیست... از خدای سبحان مسألت داریم که ما و شما را از کسانی قرار دهد که هیچ نعمتی سرمستشان نمی کند و هیچ هدفی آنان را از اطاعت پروردگارشان باز نمی دارد و پس از مرگ پشیمانی و اندوهی گریبانگیرشان نمی شود.(3)

ص: 126


1- . میزان الحکمه، ج 11، ص 111.
2- . غررالحکم، ج4، ص 45.
3- . نهج البلاغه: خطبه 64.

بنابر آنچه بیان شد، سفارش اکید رهبران دین به مردم در آمادگی کامل برای موت و سفر آخرت روشن می گردد و انسان عاقل را شایسته است که به هوش باشد و قبل از فرود آمدن اجل، خود را برای رحلت به سرای زندگی ابدی آماده سازد.

3- برترین توشه

برای هر سفری به اندازه زمان، و طول آن سفر، نیازمند به توشه مورد نیاز و متناسب با آن سفر هستیم. سفر آخرت، بس طولانی و زمان آن جاودانی است. ازاین رو نیازمند توشه فراوان است. خدای متعال در قرآن برترین توشه آخرت را تقوی معرفی نموده و می فرماید:

«تَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُوْلِي الأَلْبَابِ»؛(1)

برای خود توشه برگیرید، زیرا بهترین توشه، پرهیزگاری است. و ای خردمندان، از من پروا کنید.

امام علی علیه السلام در این باره فرمودند:

رحمت خدا بر کسی که... فرصت ها را غنیمت شمرده و بر مرگ پیشدستی کند و توشۀ عمل را فراهم آورد.(2)

همان گرامی علیه السلام ، به جمع آوری توشه برای آخرت را نشانه بصیرت و بینایی دانسته و فرمودند:

دنیا چشم انداز نهایی شخص نابینا (بی بصیرت) است و در فراسوی آن

ص: 127


1- . سوره بقره، آیه 197.
2- . نهج البلاغه، خطبه 76.

چیزی نمی بیند. امّا شخص بینا و بابصیرت، نگاهش از دنیا فراتر می رود و درمی یابد که سرای حقیقی، در آن سوی دنیاست.

بنابراین، شخص بینا از دنیا چشم برمی کند و نابینا به آن چشم می دوزد، بینا از دنیا توشه برمی دارد، و نابینا برای آن توشه برمی دارد.(1)

افزون بر آن، امیر قافله پروامداران، امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام ، در بازگشت از صفین چون به گورستان رسید فرمود:

ای ساکنان خانه های تنهایی و جایگاه های خشک و خالی و گورهای ظلمانی، ای خاک نشینان، ای ساکنان دیار غربت، ای تنهایان، ای آنان که در تنهایی به سر می برید. شما پیشروان مائید و پیش از ما رفتید و ما به شما خواهیم پیوست. بدانید که خانه هایتان مسکن دیگران شده و زن هایتان به شوهر رفته اند و اموال و دارایی شما تقسیم گشته است. این خبری است که ما داریم، شما چه خبر دارید؟ حضرت سپس رو به اصحاب خود کرد و فرمود: بدانید که اگر اجازه سخن گفتن داشتند، بی گمان به شما خبر می دادند که: بهترین توشه تقواست.(2)

4- راز کراهت

در فرهنگ آفتاب گون اسلام به روشنی بیان گردیده است که علت کراهت داشتن از موت، دلبستگی به دنیا و مواهب آناست. این حقیقت در بیانات پیشوایان دین این گونه شاهد هستیم:

ص: 128


1- . نهج البلاغه، خطبه 133.
2- . همان، خطبه 130.

1- مردی خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله عرض کرد: چرا مرگ را دوست ندارم؟ حضرت فرمود: آیا مال و ثروتی داری؟ پس مال و ثروتت را پیشاپیش خود بفرست، زیرا آدمی وابسته به دارایی خویش است. اگر آن را پیش فرستد، دوست دارد که به آن برسد و اگر از خود برجای گذارد، دوست دارد که با آن بماند.(1)

2- امام حسن علیه السلام در جواب مردی که به او عرض کرد: چرا مرگ را ناخوش داریم و آن را دوست نداریم؟ فرمود: زیرا شما آخرت خود را ویران و دنیایتان را آباد کرده اید و دوست ندارید از آبادانی به ویرانه منتقل شوید.(2)

3- افزون بر آن، امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: امام هادی علیه السلام نزد یکی از اصحاب خود که بیمار بود رفت او می گریست و از مردن بیتابی می کرد. حضرت به او فرمود: ای بندۀ خدا، تو از مرگ می ترسی چون آن را نمی شناسی. اگر بدن تو چندان کثیف و چرکین شود که از شدّت چرک و کثافت آزرده شوی و بدنت پر از زخم شود و گال بگیری و بدانی که اگر در حمام خودت را بشویی، همۀ آنها از بین می رود، آیا دوست نداری که به آن حمام بروی و چرک وکثافت را از خودت بشویی؟ یا دوست داری حمام نروی و به همان حال باقی بمانی؟ عرض کرد: یابن رسول الله، دوست دارم حمّام بروم. فرمود: این مرگ همان حمّام است و آخرین گناهان و بدی های وجود تو را پاک و تمیز می کند.

ص: 129


1- . میزان الحکمه، ج 11، ص 127.
2- . معانی الاخبار، ص 390.

پس، هرگاه وارد آن (حمّام روح) شدی و از آن گذشتی از هرگونه غم و اندوه و رنج رهایی می یابی و به همه گونه خوشی و شادمانی می رسی. در این هنگام، آن مرد آرام گرفت و تن به مرگ سپرد و حالش جا آمد و چشم خود را بست و جان داد.(1)

عامل چهارم: پرداخت بِدِهی (ادای حق الناس)

اشاره

از جمله عاملی که باعث نورانیت و صفای قلب می گردد، پرداخت قرض، بدهی و ادای حق مردم است، آنهم به موقع. زیرا برگردن داشتن حقوق مردم اعم از مالی و آبرویی سبب تاریکی و ظلمت قلب و عقوبت آخرت می گردد. آری حق النّاس را فقط باید صاحبش حلال نماید در غیر این صورت راهی برای ورود به بهشت وجود ندارد حتی شهید راه خدا.

برخی مطالب بایسته و مفید در این باب با هم می خوانیم:

1- قرض الحسنه در قرآن

در قرآن کریم، هرجا کلمه «قرض» آمده، بدنبال آن «حسناً» نیز ذکر شده است. ازاین رو در اسلام وام بی بهره «قرض الحسنه» می گویند. این ترکیب بیانگر آن است که قرض دادن باید به صورت نیکو انجام شود و نیکویی آن را می توان از چند جهت در نظر گرفت:

ص: 130


1- . معانی الاخبار، ص 290.

1) آبرومندانه باشد. 2) بی منّت باشد. 3) بدون چشم داشت به سود و بهره باشد. 4) برای خشنودی خدا باشد. 5) از روی میل و علاقه باشد.

خدای متعال در این باره می فرماید:

«وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا»؛(1)

و نماز را بپا دارید و زکات را ادا کنید و به خدا قرض الحسنه دهید.

در این آیه شریفه سه نکته قابل توجه است:

1) «قرض الحسنه» بعد از نماز و زکات به عنوان سومین دستور ذکر شده که بیانگر اهمیت آن است.

2) «قرض الحسنه» قرض دادن به خداست و گویی قرض دهنده با خدا معامله می کند.

3) این اصل مقدس و پرخیر و برکت مانند نماز و زکات، باید در سطح وسیع و همگانی انجام شود.

ازاین رو آیه فوق با واژه جمع، به عموم مردم از زن و مرد، مورد خطاب هستند.

هر کس زکار خلق یک عُقده وا کند *** ایزد هزار حاجت او را روا کند

صدها فرشته بوسه بر آن دست می زند *** کز کار خلق یک گره بسته وا کند

ص: 131


1- . سوره مزمل، آیه 20.
2- اهمیت ادای قرض به موقع

در دنیا دزدی به سه گونه انجام می شود، عده ای بر سر گردنه دزدی می کنند، شاید بتوان نام آن را دزدی آشکار گذاشت. عده ای نیز پشت میز اداره با کم کاری و کارشکنی و امروز و فردا نمودن مراجعه کننده، و گِرِه زدن به کار او، دزدی می کنند که نام این دزدی مخفیانه است. و هم چنین عده ای به شرط پرداخت به موقع، قرض می گیرند، ولی اهمیتی به پرداخت آن نمی دهند، این هم یک نوع دزدی خائنانه است.

امام صادق علیه السلام در این باره فرمودند:

مَنِ اسْتَدانَ دَیْناً فَلَمْ یَنْوِ قَضاءَهُ کانَ بِمَنْزِلَةِ السّارِقِ؛(1)

هر کس قرض کند و قصدش این باشد که آن را نپردازد،هم چون دزد خواهد بود.

رسول خدا صلی الله علیه و آله ، امروز و فردا نمودن در پرداخت بدهی را بمنزله رباخواری دانسته، فرمودند:

کسی که در مورد ادای حقّ کسی امروز و فردا کند، با این که توانایی دادن آن را دارد، هر روز گناه (رباخوار) یک درهم بگیر، برگردن او خواهد بود.(2)

حکایت: ابوثمامه می گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: می خواهم به مدینه و مکّه (برای مراسم حج) بروم، ولی برگردنم قرض هست، آیا قبل

ص: 132


1- . وسایل الشیعه، ج 6، ص 86.
2- . بحارالانوار، ج 103، ص 146.

از ادای قرض به این مسافرت اقدام کنم؟ حضرت در پاسخ فرمود:

بازگرد و بدهکاری خود را به صاحبش رد کن و متوجّه باش که با خدا به گونه ای ملاقات کنی که دَیْنی بر گردنت نباشد. چرا که مؤمن خیانت (به امانت) نمی کند.(1)

3- شیوه امامان علیهم السلام در ادای دَین

امامان شیعه علیهم السلام در زندگی خود هم قرض می دادند و هم قرض بدهکاران را ادا می نمودند. فرازهایی از سیرۀ آنان به قرار زیر است:

فراز اوّل) اسامة بن زید که از یاران رسول خدا صلی اللهعلیه و آله بود، بیمار و بستری شد. چون بسیار مقروض بود اظهار ناراحتی می کرد. امام حسین علیه السلام به عیادت او آمد و پس از احوال پرسی فرمود: «ای برادرم، برای چه غمگین هستی؟. اسامه: به خاطر قرضهایی که مجموع آنها به شصت هزار درهم می رسد. امام حسین علیه السلام فرمود: «ناراحت نباش، قرضهایت بر عهدۀ من». اسامه: ترس آن دارم که قبل از ادای قرض بمیرم. امام حسین علیه السلام فرمود: «نترس، قبل از مرگت، حتماً آن را ادا می کنم». امام علیه السلام به وعده خود وفا کرد و قبل از مرگ او قرضهایش را پرداخت.(2)

فراز دوم) محمد بن اسامه بیمار و در بستر مرگ افتاد. امام سجاد علیه السلام به عیادت او رفت. جمعی در آنجا حاضر بودند. محمد بن اسامه به حاضران گفت: مبلغی مقروض هستم، از شما تقاضا دارم آن را

ص: 133


1- . وسایل الشیعه، ج 13، ص85.
2- . بحارالانوار، ج 44، ص 189.

ادا کنید. امام سجاد علیه السلام فرمود: «من یک سوم آن را ادا می کنم». ولی از هیچ یک از حاضران جوابی نشنید. امام سجاد علیه السلام همۀ قرضهای او را برعهده گرفت و سپس فرمود: من از این رو در آغاز همه دیون محمد بن اسامه را برعهده نگرفتم تا بنی هاشم نگویند فلانی از ما سبقت گرفت، وگرنه در همان آغاز همۀ آن را می پذیرفتم.(1)

فراز سوم) شخصی به نام محمد بن عبدالله بکری می گوید: سخت مقروض بودم. وارد مدینه شدم و سنگینی قرض مرا درمانده کرده بود. با خود گفتم اگر به محضر امام کاظم علیه السلام بروم شادمان خواهم شد. به محضرش شرفیاب شدم و وضع خود را برایش بیان نمودم. به خانه اش رفت و بی درنگ بیرون آمد و به غلامش فرمود: ازاین جا برو، او رفت. امام دستش را به سوی من دراز کرد و کیسه ای محتوی سیصد دینار به من داد. سپس برخاست و رفت و من با آن پول قرضهایم را ادا کرده، معاش زندگی ام را تأمین نمودم.(2)

4- پرداخت بدِهی شهید

آن چه از روایات مربوط به شهید آمده، این است که هر وقت مجاهد در راه خدا به شهادت رسید، خداوند تمام گناهان او به جز بدهکاری هایش را می آمرزد. زیرا بدهی مربوط به حق النّاس است و شهید هنگامی آمرزیده خواهد شد که صاحب آن حق از آن بگذرد.

ص: 134


1- . روضه کافی، ص 332.
2- . اعیان الشیعه، ج 2، ص 7.

امام باقر علیه السلام در این باره فرمودند:

اَوَّلُ قَطْرَةٍ مِنْ دَمِ الشَّهیدِ کَفّارَةٌ لِذُنُوبِهِ اِلّا الدَّیْنِ فَإنَّ کَفّارَتَهُ قَضٰاؤُهُ؛(1)

اولین قطره از خون شهید کفاره گناهان اوست. به جز دَیْن کهکفاره آن، پرداخت آن است.

افزون بر آن، همان گرامی علیه السلام درباره پرداخت بدهی و قرض شهید فرمودند:

تمام گناهان شهید در راه خدا بخشوده می شود. مگر بدهکاری های او که کفاره ای ندارد، مگر این که پرداخت شود، یا وصی او به جای آن قرض را بپردازد و یا صاحب حقّ، آن را عفو نماید.(2)

5 - ماجرای عجیب یک شهید

آیت الله خرازی در عالم خواب یک شهید را دید و به آن گفت خوش به حالتان که شما راحت شدید از این دنیا و عاقبت به خیر شدید. به یک باره آن شهید ناراحت شد و گفت نه گرفتارم، وقتی نامه اعمال من را بدستم دادند، دیدم روی آن خط قرمز کشیدند. و به من گفتند: شما حق النّاس گردنتان است. یک خانم در آموزش و پرورش که همکار او بود، تو از او یک عیب پیدا کردی و به جای آن که به خودش بگویی، تا خودش را اصلاح کند، یکسره رفتی سراغ حراست و مدیر و

ص: 135


1- . وسایل الشیعه، ج 6، ص 85.
2- . وسایل الشیعه، ج 6، ص 83.

آن را اخراج کردند و آبروی او رفت، تا او تو را حلال نکند بهشت خدا را نخواهی دید. آقای خرازی تا از خواب بیدار شدند، رفتند و آنزن را پیدا کردند و گفتند من سه برابر مبلغ حقوق کل سالهای اخراجت را می دهم، شهید را حلال کن. آن زن لبخند تلخی زد و گفت: تا قیامت آن شهید را حلال نخواهم کرد و هر کاری کردند راضی نشد.

آری، مراقب حق النّاس و آبروی مردم باشیم که حتی اگر شهید هم شویم گناه از بین بردن آبروی مردم از ما بخشیده نخواهد شد.(1)

ص: 136


1- . داستان دوستان، ص 780.

دروازه هشتم: ویژگیهای اهلِ بهشت

اشاره

رسول خدا صلی الله علیه و آله به همراه جبرئیل امین، مشاهده فرمود که در بالای دروازه هشتم بهشت نوشته شده بود: (لا اله الا الله، محمد رسول الله، علیّ ولی الله) هر کس می خواهد از همه درهای بهشت وارد شود، باید چهار ویژگی داشته باشد:

ویژگی یکم: سخاوت (اَلسَّخاءِ)

ویژگی دوم: حُسن خُلق (وَ حُسْنِ الْاَخْلاقِ)

ویژگی سوم: صدقه (وَالصَّدَقَةِ)

ویژگی چهارم: ترک آزار بندگان خدا (وَ کَفِ الْاَذَیٰ عَنْ عِبادِ اللهِ عَزّوجَلَّ)

هر کدام از ویژگیهای فوق را به اختصار توضیح می دهیم:

ویژگی اوّل: سخاوت

اشاره

یکی از ویژگیهای اهل بهشت، بخشندگی و دست و دل باز بودن

ص: 137

روی مردم به ویژه فقرا و مستمندان جامعه است. این صفت ممتاز و دیگرخواهی و یاری رسانی به آنان زمینه ورود به بهشت برین را برای عامل آن فراهم می نماید:

مطالبی لازم و بایسته در این باب با هم می خوانیم:

1- ارزش بخشندگی

انسان مؤمن بخشنده در این دنیا دارای یک زندگی بهشتی است، او نزدیک به خدا و به مردم و بهشت موعود است. ازاین رو در حدیث مورد بحث و مکتوبات دروازه های بهشت، یکی از اوصاف و ویژگی اهل بهشت خوانده شده که می تواند از هر دری از درهای بهشت داخل شود.

رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند:

اَلسَّخِیُ قَرِیبٌ مِنَ اللهِ، وَ قَریبٌ مِنَ النّاسِ، وَ قَریبٌ مِنَ الْجَنَّةِ؛(1)

انسان بخشنده، به خدا و مردم و بهشت، نزدیک است.

همان گرامی صلی الله علیه و آله فرمودند:

سخاوت، درختی است از درختان بهشت، که شاخه های آن دردنیا آویزان است. هرکس شاخه ای از آن را بگیرد، همان شاخه او را بسوی بهشت رهنمون سازد.(2)

امام صادق علیه السلام ، ارزشمندی سخاوت را این گونه بیان فرمودند:

ص: 138


1- . بحارالانوار، ج 73، ص 308.
2- . کافی، ج 4، ص45.

جوان سخاوتمندِ آلوده به گناه در پیشگاه خداوند متعال، محبوبتر از پیر مرد عابد بخیل است.(1)

افزون بر آن، خداوند عزّوجلّ به حضرت موسی علیه السلام وحی فرمود: «سامری را نکُش، زیرا او بخشنده است».(2)

و با این کلام محبوبیت سخاوت و بخشندگی را در نزد خویش به بندگان خود اعلام فرمود. آری سخاوتمند مظهر صفت سخاوت خداست و در دنیا زندگی او پاک و پاکیزه، و در قیامت از هر دری که بخواهد می تواند به پاکان ملحق شود.

2- خیر دنیا و آخرت

یکی از ویژگیهای اهل بهشت، دستِ دهنده است. زیرا سخاوت و بخشندگی نشانه نیک بختی و سعادت انسان، و از عوامل دست یابی به خیر دنیا و آخرت است. این صفت اخلاقی برجسته در بیانات راهبردی پیشوایان دین این گونه شاهد هستیم.برای نمونه:

رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند:

اِذا أَرادَ اللهُ بِعَبْدٍ خَیْراً بَعَثَ اِلَیْهِ مَلِکاً مِنْ خُزّانِ الْجَنَّةِ فَمَسَحَ صَدْرَهُ وَ یَسْخیٰ نَفْسَهُ بِالزَّکاةِ؛(3)

خداوند هرگاه، خیر بنده ای را بخواهد، فرشته ای را از مأموران بهشتی

ص: 139


1- . بحارالانوار، ج 73، ص307.
2- . کافی، ج 4، ص41.
3- . ثواب الاعمال، ص 69.

به سوی او می فرستند، او هم بر سینه اش دست می کشد و دل وی بر پرداخت زکات، بخشنده می سازد.

افزون بر آن، امام صادق علیه السلام در این باره فرمودند: خِیارُکُمْ سَمْحاکُمْ. بهترین شما بخشندگان شمایند.(1)

بنابر آنچه بیان شد، یکی صفات بهشتی دست بخشنده داشتن است که از عنایت ویژه خداوند تبارک و تعالی به انسان بخشنده بوده، و سخاوتمند از این رهگذر به فقرا و نیازمندان جامعه رسیدگی و زندگی آنان را سر و سامان می بخشد، و این عنایت خاص خداوندی تا زمانی است که انسان مؤمن توجه و همّت به حل مشکلات مردم نیازمند دارد.

3- بذل در راه حقّ

سخاوت موجب روشنایی و گرم کردن کانون نابسامانخانواده، و زمینه سازی برای بهره مندی نیازمندان، و باز شدن گرِه از زندگی تهیدستان، و امیدواری به آیندۀ اعضای خانواده می گردد. بشرطی که بخشش در راه حقّ تعالی باشد.

امام صادق علیه السلام ، بذل در راه حقّ را نشانه کرامت انسان بخشنده دانسته می فرماید:

اَلسَّخِیُ الْکَرِیمُ الَّذی یُنْفِقُ مٰالَهُ فی حَقٍّ؛(2)

ص: 140


1- . کافی، ج 4، ص 41.
2- . بحارالانوار، ج 71، ص 353.

سخاوتمند کریم، کسی است که مالش را در مورد حقّ و شایسته به مصرف می رساند.

یکی از جلوه های حقّ و شایستگی انفاق، رعایت اعتدال در آن است. ازاین رو خدای متعال در وصف بندگان خاص خود می فرماید:

«وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا»؛(1)

آنها کسانی هستند که هرگاه انفاق می کنند، نه اسراف می کنند و نه سخت گیری، بلکه بین آن دو یعنی میانه روی را رعایت می کنند.

4- دست آورد سخاوت

در آموزه های روشنگر دین و بیانات راهبردی پیشوایان، آثار و برکات فراوانِ دنیوی و اخروی شاهد هستیم. برخی ازمهم ترین آنها باهم مرور می نمائیم:

1- خداگونه شدن) متصف شدن به صفات خداوند از ملاکهای ممتاز کمال انسانی است. چنانچه فرمودند: «به اخلاق خداوند متصف شوید». یکی از صفات خداوند، بخشندگی اوست. ازاین رو شخص سخاوتمند به خوی پروردگار خویش آراسته گردیده است. ازاین رو رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

اَلسَّخاءُ خُلُقُ اللهِ الْاَعْظَمْ؛(2)

بخشندگی خویِ بزرگ و والای خداوند است.

ص: 141


1- . سوره فرقان، آیه 67.
2- . کنزالعمّال، ح 15926.

2- اتصاف به اخلاق انبیاء) پیامبران الاهی مظهر صفات جمال و جلال خدا هستند. ازاین رو به صفت ممتاز سخاوت آراسته هستند. رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند:

مٰا جَبَلَ اللهُ وَلِیّاً لَهُ اِلّا عَلَی السّخاءِ؛(1)

خداوند هیچ ولیّ خود را جز بر خمیره بخشندگی نسرشته است.

از طرف دیگر امام صادق علیه السلام بخشندگی را نشانه مؤمن واقعی دانسته می فرماید:

بخشندگی از اخلاق پیامبران است، و آن شئون ایمان است، وهیچ مؤمنی نیست مگر آنکه بخشنده است.(2)

3- عالی ترین مقام) عالی ترین بذل ها و بخشش ها در دو مورد است: یکی هنگام فقر و تنگدستی، دوم این که جان و مال خویش را در راه خدا فدا نماید. این فضیلت والای اخلاقی در کلام نورانی پیشوایان دین این گونه بیان گردیده است.

امام علی علیه السلام در این باره فرمودند:

اَفْضَلُ الْجُودِ مٰا کانَ عَنْ عُسْرَةٍ؛(3)

برترین بخشندگی، به هنگام تنگدستی است.

افزون بر آن، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

اَجْوَدُ النّاسِ مَنْ جادَ بِنَفسِهِ وَ مالِهِ فی سَبیلِ اللهِ؛(4)

ص: 142


1- . همان، ح 16204.
2- . بحارالانوار، ج 71، ص 355.
3- . غررالحکم، ح 3185.
4- . میزان الحکمه، ج 2، ص 389.

بخشنده ترین مردم کسی است که جان و مال خویش را در راه خدا ببخشد.

4- بهشت برین) براساس فرموده پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، بر بالای دروازه هشتم بهشت نوشته شده بود، هر کس می خواهد از همۀ درهای بهشت، وارد آن گردد باید چهار ویژگی داشته باشد: اوّل: سخاوت... .(1)

5 - آتش بُخل

همان گونه که گذشت، سخاوت آثار فراوان دنیوی و اخروی فراوان دارد، در مقابل انسان بخیل در آتش می سوزد و سرانجام به آتش جهنّم وارد می شود. پیامبر مهربانی، رسول خدا صلی الله علیه و آله به طواف کعبه مشغول بود، مردی را دید که پرده کعبه را گرفته و می گوید: خدایا به حرمت این خانه مرا بیامرز. حضرت پرسید: گناه تو چیست؟ او گفت: من مردی ثروتمند هستم، هر وقت فقیری به سوی من می آید و چیزی از من می خواهد، گویا شعلۀ آتشی به من روی می آورد.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: از من دور شو، ومرا به آتش خود مسوزان. سپس فرمود: اگر بین رکن و مقام (کنار کعبه) دو هزار رکعت نمازی بخوانی و آن قدر گریه کنی که از اشکهایت نهرها جاری شود، ولی با این خصلت از دنیا بروی، اهل دوزخ هستی.(2)

افزون بر آن، رسول حق تعالی حضرت محمد صلی الله علیه و آله درباره صفت بخل فرمودند: ... بخل درختی از درختان جهنّم است که شاخه های آن در

ص: 143


1- . بحارالانوار ، ج 8، ص 144.
2- . جامع السعادات، ج 2، ص 154.

دنیا آویزان است، هر کس شاخه ای از آن را بگیرد، همان شاخه او را به جهنّم می کشاند.(1)

ویژگی دوم: خوش خویی

اشاره

ویژگی دوم که انسان مؤمن را به این منزلت والا می رساند که از هر دری از درهای بهشت که اراده کند، می تواند وارد بهشت گردد، حُسن خُلق است. آری خوش اخلاقی با خانواده و مردم قادر است انسان را به سعادت و کمال انسانی که لایق آن است برساند.

برخی مطالب مفید و مهم در این عرصه را با هم مرور می نمائیم:

1- زندگی گوارا

آنچه زندگی انسان را ناگوار و تلخ می کند، بداخلاقی است. و آنچه مایه شیرینی و گوارایی زندگی می گردد، خوش خویی با خانواده و مردم است. امام صادق علیه السلام در این باره فرمودند:

لا عَیْشَ اَهْنَأُ مِنْ حُسْنِ الْخُلْقِ؛(2)

زندگی ای گواراتر و شیرین تر از اخلاق نیکو نیست.

رسول خدا صلی الله علیه و آله ، اخلاق نیکو را عطای خداوند دانسته فرمودند:

حُسْنُ الْخُلْقِ خُلْقُ الله الْاَعْظَمُ؛(3)

خوش خویی، از اخلاق خداوند بزرگ است.

ص: 144


1- . نهج الفصاحه، ح 1825.
2- . علل الشرایع، ص 560.
3- . نهج الفصاحه، ح 966.

انسان مؤمن را شایسته است که به پیامبر خدا و مولای خویش شباهت داشته باشد. عمل به سیره اخلاقی پیامر صلی الله علیه و آله بویژه خوش خویی آن حضرت انسان را خداگونه می کند. از این رسول خدا صلی الله علیه و آله ، حُسن خلق را بهترین عطای خداوندی دانسته می فرماید: «از سوی خدا، چیزی بهتر از خوش خویی به مردم عطا نشده است».(1)

آری، خوش خویی و خوش رویی، موجب استحکام مودّت و محبت در بین مردم و جامعه می گردد و روابط بین آنها را سالم و شیرین می نماید.

2 - خیر دنیا و آخرت

از منظر آموزه های روایی ائمه معصومین علیهم السلام ، خوش اخلاقی انسان مؤمن را به همۀ خوبیهای دنیا و آخرت می رساند رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند:

«در دنیا به هر کس چهار خصلت داده شده باشند، به او خیر دنیا و آخرت را داده اند، و او به بهره خویش در دو سرا رسیده است:

1) پرهیزگاری که او را از حرام های خدا باز دارد.

2) و اخلاق نیکی که با آن در میان مردم زندگی کند... .(2)

همان گرامی صلی الله علیه و آله فرمودند:

ص: 145


1- . همان، ح 994.
2- . تنبیه الخواطر، ج 2، ص71.

اِنَّ حَسَنَ الْخُلْقِ ذَهَبَ بِخَیْرِ الدُّنیا وَ الْآخِرَةِ؛(1)

همانا نیک رفتار، خیر دنیا و آخرت را با خود برده است.

افزون بر آن، امام علی علیه السلام ، خوش خویی به همراه نیّت پاک را عطای خداوند دانسته و فرمودند:

خدای سبحان به بنده، از خیر دنیا و آخرت، چیزی همانند خوش اخلاقی و نیّت پاک نداده است.(2)

بنابر آنچه بیان شد، خوش خویی، نشان از سعادت و کمال دنیوی و مقام ارفع اُخروی دارد.

3- برترین زینت

زینت دو گونه است: ظاهری و باطنی، یا مادی و معنوی. خدای متعال درباره زینت های مادی و یا ظاهری می فرماید: الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا؛ مال و فرزندان، زینت زندگی (زودگذر) دنیا هستند.(3)

درباره زینت معنوی و باطنی می فرماید:

«حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ»؛(4)

خدا ایمان را برای شما دوست داشتنی گردانید و آن را در دلهای شما بیاراست.

ص: 146


1- . ثواب الاعمال، ص 215.
2- . غررالحکم، ح 9670.
3- . سوره کهف، آیه 46.
4- . سوره حجرات، آیه 7.

افزون بر آن، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند:

خوش اخلاقی و سکوت را پیشه کن، زیرا سوگند به خدایی که جانم در دست اوست، خلایق به مانند این دو زینت نمی یابند) بهترین زینت خلایق است. (1)

و امام رضا علیه السلام درباره زینت معنوی فرمودند:

بر شما باد به بخشندگی و خوش خویی، زیرا همان گونه که گوهر درشتِ وسطِ گردنبند، مایه زیبایی آن است، این دو خصلت مایه زینت مرد هستند.(2)

4- خوش خُلقی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در خانواده

روایت شده که روزی بدن مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را تب گرفته بود، و آن روز نوبت قرار داشتن آن حضرت نزد حفصه بود. عایشه قدحی از آش جو به کنیزکی داد و برای حضرت فرستاد. کنیزک هنگامی که قدح را به خانهحفصه آورد، حفصه پرسید: چیست؟ کنیزک گفت: آش جوی است که عایشه برای پیامبر صلی الله علیه و آله فرستاده است. حفصه به شدّت برآشفت و گفت: عایشه به حقّ من تجاوز کرده است، مگر پختن آش جو از من برنمی آید یا محبّت من نسبت به پیامبر کمتر از اوست؟. سپس قدح را از کنیزک گرفت و بر زمین زد بطوری که قدح شکسته و آش بر زمین ریخت. پیامبر صلی الله علیه و آله پاره ای از قدح که اندکی آش جو در آن بود برداشت

ص: 147


1- . نهج الفصاحه، ح 1011.
2- . میزان الحکمه، ج 3، ص 139.

و تناول فرمود و بدنبال کنیزک آمد و گفت: ای کنیز، اگر عایشه از تو پرسید پیامبر از آش جو خورد بگو آری و آنچه از حفصه شنیدی و دیدی به او مگو که سبب نزاع می شود و کدورتی میان آن دو پدید می آید و من دوست ندارم غبار ملالی به خاطر کسی بنشیند. و بعد از این حادثه بود که آیه شریفه «وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ»(1) «و یقیناً تو بر بلندای سجایای اخلاقی عظیمی قرار داری». نازل شد.(2)

5 - بهشتِ خوش خویی

خوش خُلقی در معاشرت با مردم و خانواده، شاخه ای از درخت بهشتی است که صاحب خود را به بهشت رهنمون می سازد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند:

خوش خویی به صورت درختی در بهشت است که صاحب آن، به شاخه ای از آن پناه برده و به شاخۀ آن آویزان است که هر لحظه درخت و شاخه اش او را به بسوی بهشت می برد، و بداخلاقی هم درختی در جهنّم است که بداخلاق به شاخه آن پناه برده، و از شاخه آن آویزان است که هر لحظه آن درخت و شاخه اش، آن شخص را به سوی جهنّم می کشاند و می برد.(3)

افزون بر آن همان گرامی صلی الله علیه و آله ، پرهیزگاری و خوش اخلاقی را دو

ص: 148


1- . سوره قلم، آیه 4.
2- . تفسیر منهج الصادقین، ج 9، ص371.
3- . مستدرک الوسایل، ج 8، ص 449.

عامل خیری هستند که بیشترین امّت من بوسیله آن دو وارد بهشت می شوند. حضرت در ادامه فرمودند: «عَلَیْکُمْ بِحُسْنِ الْخُلْقِ فَاِنَّ حُسْنَ الْخُلْقِ لا مَحالَة» بر شما باد به اخلاق پسندیده، زیرا خوش اخلاق، بدون چون و چرا جایش در بهشت است.(1)

ویژگی سوم: صدقه دادن

اشاره

ویژگی سوم که انسان مؤمن بوسیله آن به آرامش فوق العاده در حیات اخروی می رسد، صدقه دادن به نیازمندان جامعه در زندگی دنیاست. بویژه این که صدقه رسانی به فقرای جامعه به تبعیت از اولیاء خدا، بصورت پنهانی انجام پذیرد. صدقه دهندهپنهانی، زیر سایۀ عرش خدا قرار می گیرد، در روزی که هیچ سایه ای نیست.

برخی از موارد مفید در این عرصه به اختصار با هم مرور می نمائیم:

1- خدا گیرندۀ صدقه

هر عمل خیر و صالحی که بنده انجام می دهد، توسط مأموران الهی تحویل گرفته می شود، به جز صدقه که خدای متعال گیرنده آن است. این حقیقت در قرآن و روایات این گونه شاهد هستیم: خدای متعال در قرآن می فرماید:

ص: 149


1- . کافی، ج 2، ص 100.

«أَلَمْ يَعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ»؛(1)

آیا ندانستید که تنها خداست که توبه بندگانش را می پذیرد و صدقات را می گیرد و خداست که توبه پذیر و مهربان است؟.

رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند:

دو چیز است که دوست ندارم کسی با من در آنها شریک شود: وضویم، زیرا جزء نماز من است و صدقه ام، که باید از دست من به دست سائل برسد. زیرا صدقه در دست خدای رحمان قرار می گیرد.(2)

افزون بر آن امام صادق علیه السلام در اهمیت صدقه دادن فرمودند: خداوند تبارک و تعالی می فرماید:

مٰا مِن شَیءٍ اِلّا وَ قَدْ وَکَّلْتُ مَنْ یَقبِضُهُ غَیْرِی، اِلّا الصَّدَقَةَ، اَتَلَقّفهٰا بِیَدِی تَلَقُّفاً؛(3)

هیچ چیزی نیست مگر این که کسی مأمور گرفتن آن کرده ام بجز صدقه، که آن را با دست خود می قاپم.

2- سایبان قیامت

یکی از اعمال خیر و صالحی که موجبات آرامش و راحتی انسان مؤمن را در دنیا و آخرت فراهم می نماید، صدقه دادن است. رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند:

ص: 150


1- . سوره توبه، آیه 104.
2- . بحارالانوار، ج 80، ص 329.
3- . بحارالانوار، ج 96، ص 134.

اَرْضُ الْقِیامَةِ نارٌ، ما خَلا ظِلَّ الْمُؤمِنِ فَاِنَّ صَدَقَتَهُ تُظِلُّهُ؛(1)

زمین قیامت (یکپارچه) آتش است به جز سایه مؤمن، زیر صدقه اش بر او سایه می افکند.

همان گرامی صلی الله علیه و آله ، صدقه را موجب آرامش و راحتی از گرمای گور معرفی، و فرمودند:

«صدقه، گرمای گورها را از صدقه دهنده دور می کند و روز قیامت، مؤمن در سایه صدقه خود پناه می گیرد».(2)

افزون بر آن پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله صدقه را سبب فرو نشاندن خشم خدا و آمرزش او دانسته می فرماید:

اِنَّ الصَّدَقَةَ لِتُطْفِئُ غَضَبَ الرَّبِّ؛(3)

صدقه، خشم پروردگار را فرو می نشاند.

و نیز فرمود:

هرگاه انسان دست خود را به صدقه دادن دراز می کند، خداوند عزّوجلّ به رویش لبخند می زند و هر که خدا به او لبخند بزند، آمرزیده است.(4)

بنابرآنچه بیان گردید، صدقه دادن به شرط تقوی و اخلاص قادر خواهد بود به فضل خدای متعال انسان را از سختی های قیامت نجات

ص: 151


1- . الکافی، ج 4، ص 3.
2- . کنزالعمّال، ح 15996.
3- . همان، ح 16114.
4- . الکافی، ج 3، ص497.

دهد و سپری در برابر آتش جهنّم خواهد بود. ازاین رو امام علی علیه السلام فرمودند: «صدقه، سپری در برابر آتش است».(1)

3- با ارزش ترین صدقه

صدقه بیشتر به انفاق های مالی مؤمنان اطلاق می شود، ولی گاهی به اعمال و رفتاری که از انسان مؤمن صادر می شود نیز صدقه گفته می شود و ارزش آن از انفاق های مالی بیشتر است.آشتی دادن و یا نزدیک کردن کسانی که از هم کدورتی بر دل دارند. از صدقات مورد علاقه خداوند و رسول او صلی الله علیه و آله می باشد.

ایوب انصاری نقل کرده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

یٰا اَبا اَیّوب، اَلا اُخْبِرُكَ وَ اَدُلُّكَ عَلیٰ صَدَقَةٍ یُحِبُّها اللهُ وَ رَسُولُهُ: تُصْلِحُ بَیْنَ النّاسِ اِذا تَفاسَدُوا وَ تَباعَدُوا؛(2)

ای ابوایوب. آیا تو را از صدقه ای آگاه کنم که خدا و پیامبرش آن را دوست دارند؟ هنگامی که مردم با یکدیگر دشمن شوند، بین آنها صلح و سازش ایجاد کن، و زمانی که از هم دور شوند، آنها را به هم نزدیک کن.

همان گرامی صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند: «برترین صدقه، صدقه زبان است. پرسیدند: ای پیامبر خدا، صدقه زبان چگونه است؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: صدقه زبان این است که:

ص: 152


1- . بحارالانوار، ج 80، ص329.
2- . ارشاد القلوب، ج 1، ص 366.

1. از اسیری شفاعت کنی، تا آزاد شود.

2. از کسی که جانش در خطر است، شفاعت کنی تا خونش حفظ شود.

3. واسطه شوی که تا خیری از کسی به برادر مؤمنتبرسد.

4. از برادر مؤمنت شفاعت کنی، تا یک حادثه ناگوار را از او دور سازی».(1)

4- صدقه پنهانی

همان گونه که عبادات پنهانی برتر از عبادتهای آشکار است، صدقه در نهان از آشکار آن برتر و در کمال انسان مؤثرتر است. خدای متعال در قرآن می فرماید:

«إِن تُبْدُواْ الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَإِن تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاء فَهُوَ خَيْرٌ لُّكُمْ...»؛ (2)

اگر صدقه را آشکار سازید، این کار خوبی است و اگر نهانش دارید و آن را به نیازمندان دهید، برایتان بهتر است... .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند: «صدقه پنهانی، خشم پروردگار را فرو می نشاند».(3)

همان گرامی صلی الله علیه و آله ، صدقه پنهانی را سبب قرار گرفتن صدقه دهنده در زیر عرش خدا معرفی نموده و فرمودند:

ص: 153


1- . بحارالانوار، ج 73، ص 44.
2- . سوره بقره، آیه 271.
3- . مکارم الاخلاق، ج 1، ص 296.

آن روز که هیچ سایه ای جز سایه عرش خدا نیست، هفت نفر در سایه عرش اویند... مردی که با دست راست خود صدقهدهد و آن را از دست چپ خود مخفی بدارد.(1)

و امام علی علیه السلام درباره اهمیت صدقه پنهانی فرمودند:

بهترین وسیله ای که متوسلان به آن چنگ می زنند، ایمان به خداست... و صدقه نهانی، زیرا صدقه نهانی گناه را می برد و خشم پروردگار را فرو می نشاند.(2)

بنابراین، برکات فراوان دنیوی و اخروی برای صدقه پنهانی بیان گردیده، ازاین رو پیشوایان دین، پیروان خویش را بدان تشویق و ترغیب نموده اند. از طرفی آن کسی که صدقه دهنده برای او صدقه نهانی می دهد، پاداش او را آشکار خواهد داد.

5- اهل بیت علیهم السلام و صدقه پنهانی

صدقه نهانی در زندگی اهل بیت علیهم السلام جلوه نمایانی داشته است، آنان نه تنها پیروان خویش را به صدقه پنهانی توصیه می کردند، بلکه خود به آن عمل می نمودند. برای نمونه:

1- امام باقر علیه السلام درباره امام زین العابدین علیه السلام فرمودند: «آن حضرت در دل شب از خانه بیرون می رفت و انبان را بر پشت خود حمل می کرد و به در یکایک خانه ها می رفت و آنها را می کوبید و به هر که در را باز

ص: 154


1- . بحارالانوار، ج 96، ص 177.
2- . امالی طوسی، ص 216 و 380.

می کرد چیزی می داد. آن حضرت هرگاه به فقیری چیزی می داد، صورت خود را می پوشاند که او را نشناسند».(1)

2- هشام بن سالم نقل می کند: هوا که تاریک می شد و پاسی از شب که می گذشت، امام صادق علیه السلام انبانی پر از نان و پول و گوشت برمی داشت و آن را بر دوش خود می نهاد و آنها را برای نیازمندان مدینه می برد و در میانشان تقسیم می کرد و آنها او را نمی شناختند. وقتی حضرت از دنیا رفت، دیگر از آن کمکها خبری نشد. در نتیجه فهمیدند که آن مرد امام صادق علیه السلام بوده است.(2)

3- محمد بن اسحاق نقل می کند: گروهی از مردم مدینه، گذران زندگی می کردند، بدون آنکه بدانند معاش آنان از کجا تأمین می شود. وقتی علی بن الحسین علیه السلام درگذشت، دیگر از آنچه شبها برایشان برده می شد، خبری نشد.(3) (در نتیجه فهمیدند که امام سجاد علیه السلام لوازم مورد نیاز زندگی آنان را برایشان شبانه می آورده است).

ویژگی چهارم: ترک آزار بندگان خدا

اشاره

چهارمین ویژگی و عامل مهمّی که می تواند انسان مؤمن راشایسته ورود به بهشت از درهای هشت گانه بنماید، این است که در طول عمر و زندگی خویش به هیچ بنده ای از بندگان خدا، اذیت و آزاری نرساند، و

ص: 155


1- . بحارالانوار، ج 46، ص 89 و 77.
2- . الکافی، ج 4، ص 8.
3- . بحارالانوار، ج 46، ص 88.

یا اگر مرتکب چنین ستمی شد، از آنها حلالیت طلبیده و درصدد جبران آن برآید. ازاین رو پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به همراه جبرئیل امین بر دروازه هشتم بهشت مشاهده فرمودند که نوشته شده بود: هر کس می خواهد از همه درهای بهشت وارد شود باید چهار ویژگی داشته باشد: ...4) ترک آزار بندگان خدا.(1)

برخی مطالب مفید در این عرصه به قرار زیر است:

1- حقیقت مسلمانی

مسلمان واقعی کسی است که مردم از دست و زبان او در سلامت کامل بسر می برند، یعنی از ناحیه او هیچ ضرر مالی، آبرویی و جانی به آنان نمی رسد، و سراسر وجودش برای مردم خیر و خوبی و نفع رسانی است.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند:

اَلا اُنَبِئُکُمْ لِمَ سُمِّیَ الْمُؤمِنُ مُؤمِناً؟ لِاِیمانِهِ النّاسُ عَلیٰ اَنْ اَنْفُسِهِمْ وَ اَمْوالِهِمْ. اَلا اُنَبِّئُکُمْ مِنَ الْمُسْلِمِ؟ اَلْمُسْلمُ مَن سَلِمَ النّاسُ مِنْ یَدِهِ وَ لِسانِهِ؛(2)

آیا شما را خبر دهم چرا مؤمن، مؤمن نامیده می شود؟ به سبباین که مردم را بر جان و مالشان امان بخشیده. آیا شما را خبر دهم که چه کسی مسلمان است؟ کسی که مردم از دست و زبانش در سلامت باشند.

ص: 156


1- . بحارالانوار، ج 8، ص 144.
2- . بحارالانوار، ج 64، ص 60.

همان گرامی صلی الله علیه و آله مؤمن را سراسر خیر و نفع معرفی نموده، می فرماید:

مؤمن هم چون زنبور عسل است (سر تا پا مفید است) اگر با او رفیق شوی به تو سود می رساند و اگر با او مشورت کنی به تو منفعت می بخشد، و اگر با او هم نشین گردی برای تو سودمند است، و همه کار او منفعت رسانی است. همان گونه که زنبور عسل همه چیزش دارای منفعت است.(1)

2- ملاک پرهیزگاری

یکی از اوصاف اهل بهشت این است که مردم به خیررسانی او امید دارند، و از طرف دیگر از شر و آزار و اذیّت او احساس ایمنی می کنند. امام علی علیه السلام در خطبه معروف به متّقین در نهج البلاغه می فرماید:

اَلْخَیرُ مِنْهُ مَأمونٌ، وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأمُونٌ؛(2)

از او امید خیر می رود، و از شرش همه خاطر جمع هستند.

بر این اساس، شخص پرهیزگار انسانی است سودرسان ومفید، لذا مردم همیشه به خیر و خدمت و نفع رسانی او امیدوارند و از آنجایی که خوش قلب و سلیم النفس است، شرّ و آسیب و زیانش هم به احدی نمی رسد. افزون بر آن رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

شرورترین آدمیان در روز قیامت کسانی هستند که برای درامان بودن از شرّ و آزارشان مورد احترام قرار می گیرند.(3)

ص: 157


1- . بحارالانوار، ج 61، ص 238.
2- . نهج البلاغه، خطبه 193.
3- . اصول کافی، ج 2، ص327.

واژه خیر و شر مفهوم بسیار گسترده ای دارد که همۀ نیکیهای مادی و معنوی و همه سرور مادی و معنوی را در برمی گیرد.

3- نشانۀ منتظران راستین

امام هشتم امام رضا علیه السلام در حدیثی زیبا، وظایف منتظران واقعی مهدی موعود عجل الله تعالی فرج الشریف را این گونه بیان فرمودند:

انتظار فرج به چند چیز است: 1) صبور بودن، 2) گشاده رویی 3) همسایه داری، 4) خوش رفتاری، 5) ترویج کارهای خیر، 6) خودداری از آزار و اذیت دیگران، 7) خیرخواهی و مهربانی با مؤمنان.(1)

افزون بر آن، امام باقر علیه السلام ، خودداری و پرهیز از اذیّت و آزار مردم را سبب آمرزش گناهان دانسته فرمودند:

ای جابر، هر کس ماه رمضان را دریابد و روزهای آن را روزه بگیرد و پاسی از شب های این ماه را به دعا بپردازد، و دامن و زبان خود را از آلودگی به حرام نگهدارد، و چشمش را از هر چه حرام است بپوشاند، و از آزار دیگران بپرهیزد، مانند روزی که از مادر زاده شده است از گناهان پاک می شود... .(2)

آری، مردم آزاری، رسم و شیوه ستمگران و طاغوتیان است، امّا

ص: 158


1- . تحف العقول، ص 415.
2- . ثواب الاعمال، ص 178.

بندگان صالح خداوند که منتظر اباصالح هستند، نفع رسانی، خیرخواهی و خدمتگزاری به مردم راه و رسم آنان است.

4- راز تکامل معنوی

یکی از رازهای ترقّی و تکامل معنوی و روحی مردان خدا، پرهیز از اذیت و آزار مردم است. این دستورالعمل عالمان ربّانی در سیر و سلوک به شاگردان خویش است.

آیت الله العظمی مرحوم آخوند ملا علی همدانی وقتی که به مشهد مقدس مشرّف شدند، خدمت عالم ربّانی و عارف بزرگ حضرت آیت الله شیخ حسنعلی اصفهانی (نخودکی) می رسند،واز ایشان تقاضای موعظه می کنند.

مرحوم آیت الله نخودکی می فرمایند: «مرنج و مرنجان». آیت الله آخوند ملاعلی همدانی می فرمایند: مرنجان را می فهمیم یعنی کاری کنیم که مردم از ما رنجش و آزرده خاطر نشوند. ولی در مورد «مرنج» این کار خیلی مشکلی است. چطور می شود وقتی کسی اهانت کرد، یا اسباب ناراحتی بوجود آورد، انسان خود را کنترل کند و ناراحت نشود، بطوری که هم ناراحتی از خود بروز نهد و هم خودش نرنجد. آیت الله نخودکی فرمودند: اگر انسان همواره خودش را کسی نداند، هیچ وقت رنجش پیدا نمی کند».(1)

ص: 159


1- . آداب الطلاب، ص 440.
5 - مردم داری رهبر فرزانه انقلاب اسلامی

حکایت: سردار رویانیان می گوید: وقتی ایشان (رهبر معظم انقلاب) یک زمانی می خواستند بروند صبح ها به کوه، ماشین همراهشان می بایست ساعت 3 صبح که هیچ ماشینی در خیابان نیست، پشت «چراغ قرمز» می ایستاد. یا مثلاً می خواستیم آقا را ببریم به نماز جمعه، در آن شلوغی و ازدحام باید از خط ویژه تردد می کردیم، ولی ایشان به هیچ عنوان اجازه نمی دادند. یک بار حضرت آقا تشریف برده بودند مازندران و به ایشانگزارش رسیده بود که مأموران من در آن سفر برای عبور ایشان با مردم بد برخورد کرده اند و آنها را «هُل» داده اند و خلاصه مردم را «آزار» داده بودند. بعد از پایان سفر، از دفتر ایشان مرا احضار کردند و به سازمان قضایی معرفی نمودند و بعد از قید ضمانت آزاد شدم.(1)

والسلام

الحمد لله کما هو اهله

ص: 160


1- . پرتوی از خورشید، ص 125. www.khamenei.ir

کتاب نامه

1. قرآن مجید ترجمه آیت الله مکارم شیرازی.

2. نهج البلاغه، ترجمه مرحوم دشتی.

3. صحیفه سجادیه، ترجمه انصاریان.

4. اخلاق معاشرت، جواد محدثی، بوستان کتاب، چاپ سی و هفتم، 1392ش.

5. ادب فنای مقربان، جوادی آملی، نشر اسراء، چاپ اوّل، 1393ش.

6. الارشاد، شیخ مفید، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات بیروت، 1399ق.

7. ارشادالقلوب، دیلمی، انتشارات ناصری، ترجمه نهاوندی، چاپ اوّل.

8. اصول کافی، کلینی، ترجمه محمدباقر کمره ای، انتشارات مکتب اسلامی، 1400ق، پنجم.

9. اعلام الدین، محمّد دیلمی، مؤسسه آل البیت علیهم السلام .

10. امالی شیخ مفید، ترجمه حسین استاد ولی، بنیاد پژوهش اسلامی، 1364ش.

11. امالی صدوق، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات بیروت، 1400ق.

12. امالی طوسی، مؤسسه اعلمی بیروت، 1410ق.

13. انسان مطلوب، پژوهشکده تحقیقات اسلامی قم، 1385، اوّل.

14. آثار الصادقین، صادق احسان بخش، انتشارات دارالعلم قم، چاپ اوّل،

ص: 161

1366ش.

15. بحارالانوار، مجلسی، مؤسسه الوفاء بیروت، 1403ق، دوم.

16. برگی از دفتر آفتاب، باقی زاده، نشر مشهور، چاپ دوم، 1378ش.

17. پندهای امام صادق علیه السلام به رهجویان صادق، آیت الله مصباح یزدی، مرکز انتشارات و مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه الله ، هفتم، 1386شو

18. پیام امیرالمؤمنین علیه السلام ، مکارم شیرازی، انتشارات امام علی بن ابی طالب علیه السلام ، دوم 1392ش.

19. پیام امیرالمؤمنین علیه السلام ، مکارم شیرازی، انتشارات امام علی بن ابی طالب علیه السلام ، سوم، 1392ش.

20. تحف العقول، حرّانی، تحقیق غفاری، مؤسسه نشر قم، 1404ق.

21. تفسیر المیزان، طباطبائی، انتشارات جامع مدرسین حوزه علمیه قم، ترجمه سیّد محمدباقر همدانی، 1376، نهم.

22. تفسیر مجمع البیان، طبرسی، انتشارات دارالحدیث، اول، 1389.

23. تفسیر نورالثقلین، حویزی، مؤسسه اسماعیلیان قم، 1373ش.

24. توحید شیخ صدوق، تحقیق هاشمی حسینی تهرانی، نشر اسلامی، 1398ق.

25. ثواب الاعمال، شیخ صدوق، ترجمه علی اکبر غفاری، کتابفروشی صدوق، تهران.

26. جامع الاخبار، سبزواری، مؤسسه آل البیت علیهم السلام قم، اوّل، 1414ق.

27. جامع السعادات، نراقی انتشارات حکمت، اوّل، 1405ق.پ

28. حیوة القلوب، مجلسی رحمه الله .

29. خصال، شیخ صدوق، جامع مدرسین قم، ذئنريال 1363ش

30. داستان دوستان، محمدی اشتهاری، بوستان کتاب، چاپ چهارم، 1390ش.

ص: 162

31. در طواف خورشید، رمزی اوحدی، انتشارات سعید نوین، 1378ش، اوّل.

32. الدعوات، راوندی، تحقیق مؤسسه امام مهدی علیه السلام ، 1407ق، اوّل.

33. دیوان حافظ، انتشارات ندای شریف، 1383ش، اوّل.

34. راهیان کوی دوست، مصباح یزدی، آموزشی پژوهشی امام خمینی قدس سره ، 1376ش، سوم.

35. رساله حقوق (شرح نراقی)، انتشارات نراقی، 1386ش، هفتم.

36. رساله لقاءالله، ملکی تبریزی، انتشارات نور فاطمه، ترجمه محمد تحریرچی، 1363ش، اوّل.

37. روضه الواعظین، فتّال نیشابوری، نشر رضی قم.

38. روضه کافی، کلینی، نشر موعود اسلام، 1388ش، اوّل.

39. ره توشه، مصباح یزدی، نشر مؤسسه آموزش امام خمینی رحمه الله ، 1376ش، دوم.

40. سنن النبی صلی الله علیه و آله ، طباطبائی، ترجمه استاد ولی، انتشارات1. پیام آزادی، پنجم، 1382ش.

41. شرح زیارت جامعه کبیره، ری شهری، انتشارات دارالحدیث، اول 1389.

42. عدةالداعی، احمد بن حلی، نشر مکتب وجدانی قم، تحقیق احمد اسدی.

43. عوائل اللعالی، علی احسانی، تحقیق مجتبی عراقی، قم، نشر سیدالشهداء، 1403ق، اوّل.

44. عیون اخبارالرضا علیه السلام ، شیخ صدوق، تحقیق حسینی لاجوردی، منشورات جهان، تهران.

45. غررالحکم آمدی، ترجمه محمّدعلی انصاری، انتشارات امام عصر عجل الله تعالی فرج الشریف ، 1382ش.

46. فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیه السلام ، گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام ،

ص: 163

دانش قم، 1379ش، اوّل.

47. فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام ، دشتی، مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین علیه السلام ، 1377ش، اوّل.

48. فرهنگ سخنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، دشتی، انتشارات امیرالمؤمنین علیه السلام ، 1388ش، اوّل.

49. فرهنگ مسجد، دفتر مطالعات و پژوهش های مرکز رسیدگی به امور مساجد، چاپ اوّل، 1385ش.

50. قصص الانبیاء، قطب راوندی، تحقیق غلامرضا عرفانیان، مؤسسه آستانه رضویه، 1409ق، اول.

51. کامل الزیارات، ابن قولویه، ترجمه جواد ذهنی تهرانی، انتشارات پیام حق، 1386، پنجم.

52. کلیات احادیث قدسی، حرّ عاملی، انتشارات قائم آل محمد صلی الله علیه1. و آله ، 1386ش، سوم.

53. کنزالعمّال، هندی، مکتب التراث الاسلامی، اوّل، 1387ش.

54. محاسن، برقی، انتشارات دارالکتب الاسلامی، دوم، 1414ق.

55. محجة البیضاء، فیض کاشانی، تصحیح غفّاری، انتشارات جامعه مدرسین قم، دوم.

56. مراحل اخلاق، جوادی آملی، انتشارات اسراء، 1384ش، پنجم.

57. مستدرک الوسایل، میرزا حسین نوری طبری، مؤسسه آل البیت قم، 1407ق، اوّل.

58. مشهور خوبان، هنارس، 1388ش، اوّل.

59. معانی الاخبار، صدوق، تصحیح علی غفاری، طهران، 1379ق.

ص: 164

60. مفاتیح الحیاة، جوادی آملی، نشر اسراء، چاپ 127، 1392ش.

61. مکارم الاخلاق، شیخ طبرسی، تحقیق آل جعفر، قم، مؤسسه نشر اسلامی، 1414ق، اول.

62. منتهی الامال، شیخ عباس قمی، انتشارات علمی، 1364ش، دوم.

63. المنجد، سیّاح، انتشارات اسلام، 1382ش، چهارم.

64. مواعظ العددیه، علی مشکینی، تحقیق احمدی میانجی، الهادی قم، 1415ق.

65. میزان الحکمه، ری شهری، دارالحدیث، ترجمه حمیدرضا شیخی، 1385ش.

66. نهج الفصاحه، غلامحسین مجیدی، انتشارات انصاریان، دوم 1385ش.

67. نهج الفصاحه، مجیدی انصاری، انتشارات انصاریان قم، اوّل 1383ش.

68. نهضت خدمت رسانی به مردم، معاونت فرهنگی و پرورشی بسیج،1. 1382ش، اوّل.

69. وسایل الشیعه، حرّ عاملی، تحقیق عبدالرحیم ربّانی شیرازی، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی.

ص: 165

ص: 166

آشنایی با دیگر آثار مؤلف

1. به سوی سعادت ابدی (بهشت و بهشتیان)، بوستان کتاب.

2. خوبان خدا (چشم اندازی به نشانه های اهل سعادت)، بوستان کتاب.

3. محبت نجات بخش (نگاهی به آثار محبّت اهل بیت علیهم السلام در دنیا، برزخ و قیامت)، انتشارات زمزم هدایت.

4. منشور زندگی موفق جلد1 (ویژگی های فردی)، زمزم هدایت.

5. منشور زندگی موفق جلد2 (ویژگی های معنوی)، زمزم هدایت.

6. منشور زندگی موفق جلد3 (ویژگی های تربیتی)، زمزم هدایت.

7. منشور زندگی موفق جلد4 (با فرزانگان)، زمزم هدایت.

8. امام حسین علیه السلام امیر عاشقان جلد1 (سیمای سیدالشهدا علیه السلام در آینه وحی و نگاه معصومین علیهم السلام )، زمزم هدایت

9. امام حسین علیه السلام امیر عاشقان جلد2 (ویژگی های شکوه مندترین کشتی نجات بشریت)، زمزم هدایت.

10. امام حسین علیه السلام امیر عاشقان جلد3 (بر بال ملائک)، زمزم هدایت

11. امام حسین علیه السلام امیر عاشقان جلد4 (سوگ خورشید)، زمزم هدایت

12. شکوه عشق (چشم اندازی به نگاه متقابل خدا و بنده)، زمزم هدایت

13. راه سعادت (عوامل اخلاقی دست یابی به خیر دنیا و آخرت)، پیامبر رحمت.

14. انتظار پویا (نگاهی به فضایل و وظایف منتظران راستین)، پیامبر رحمت.

ص: 167

15. کیمیای اخلاص (نگاهی به اخلاص و جلوه های آن در حیات طیّبه)، اول، پیامبر رحمت.

16. سوغات معراج /ج1 (شرحی بر مکتوبات دروازه های بهشت)، پیامبر رحمت، اول.

17. سوغات معراج /ج2 (شرحی بر مکتوبات دروازه های بهشت)، پیامبر رحمت، اول. (کتاب حاضر).

ص: 168

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109