سرشناسه : همایش سراسری علمی - پژوهشی امر به معروف و نهی از منکر ( نخستین : 1390 : مشهد)
عنوان و نام پديدآور : همایش سراسری علمی - پژوهشی بررسی جلوه های عملی و نظری امر به معروف و نهی از منکر در سیره رضوی علیه السلام (مجموعه مقالات برگزیده)/ ستاد احیاء امر به معروف و نهی از منکر خراسان رضوی.
مشخصات نشر : مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1391.
مشخصات ظاهری : [552] ص.
شابک : 110000 ریال: 978-964-971-485-1
وضعیت فهرست نویسی : فاپا
یادداشت : کتابنامه: ص. [552].
موضوع : علی بن موسی (ع)، امام هشتم، 153؟ - 203ق. -- نظریه درباره امر به معروف و نهی از منکر -- کنگره ها
موضوع : امر به معروف و نهی از منکر-- کنگره ها
شناسه افزوده : ستاد احیاء امر به معروف و نهی از منکر استان خراسان رضوی
شناسه افزوده : بنیاد پژوهش های اسلامی
رده بندی کنگره : BP47/35/ھ78 1390
رده بندی دیویی : 297/957
شماره کتابشناسی ملی : 2 4 9 4 8 6 1
خیراندیش دیجیتالی: انجمن مددکاری امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشريف) اصفهان
ویراستار کتاب: خانم شهناز محققیان
ص: 1
همایش سراسری علمی - پژوهشی بررسی جلوه های عملی و نظری امر به معروف و نهی از منکر در سیره رضوی (مشهد: 1390)
همایش سراسری علمی - پژوهشی بررسی جلوه های عملی و نظری امر به معروف و نهی از منکر در سیره رضوی (مجموعه مقالات) / برگزار کننده: ستاد احیاء امر به معروف و نهی از منکر، خراسان رضوی - مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی، 1390.
ISBN 978-964-971-595-7
552 ص.
فيپا.
1. امر به معروف و نهی از منکر - کنگره ها - 2. علی بن موسی الرضا علیه السلام، امام هشتم، 153 - 202 ق. - احادیث - امر به معروف و نهی از منکر خراسان رضوی. ب. عنوان.
1390 ه- / 4 / 226 BP
297 / 3775
484687
کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران
همایش سراسری علمی - پژوهشی
بررسی جلوه های عملی و نظری
امر به معروف و نهی از منکر در سیره رضوی علیه السلام
(مجموعه مقالات برگزیده)
ستاد احیاء امر به معروف و نهی از منکر خراسان رضوی
ویراستاران: احسان بذرگری، سمیه امینی قره قوینلو و محمدرضا نجفی
چاپ اول: 1500/1391 نسخه، وزیری / قیمت 110000 ریال
چاپ و صحافی: مؤسسهٔ چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی
بنیاد پژوهش های اسلامی مشهد صندوق پستی 366-91735
مراکز توزیع:
تلفن و دورنگار واحد فروش بنیاد پژوهش های اسلامی: 2230803
فروشگاه های کتاب بنیاد پژوهش های اسلامی، مشهد: 2233923، قم: 7733029
www.islamic-rf.ir
info@islamic-rf.ir
حق چاپ محفوظ است
ص: 2
مقدمه...5
گزیده سخنرانی حضرت آیت الله علم الهدی...7
خلأهای قانونی در اجرای امر به معروف و نهی از منکر زینب اصغری مرزیدره- سید ایمان میریان حسین آبادی...11
سازمان نظارت اجتماعی در سیره رضوی / سید علی نقی ایازی...32
تشخیص اولویت ها، شرط لزوم و کارآمدی امر به معروف و نهی از منکر / دکتر جواد ایروانی...48
میزان توجه به امر به معروف و نهی از منکر در برنامه درسی «پیام های آسمانی» اول راهنمایی عالیه ایزدی...71
فلسفه وجوب امر به معروف و نهی از منکر احمدرضا بسیج...94
آسیب شناسی فهم، روش و اجرای امر به معروف و نهی از منکر / سياوش پور طهماسبی - یاسر عبازاده - بهرام فاتح - شهروز دانا...118
امر به معروف و نهی از منکر دولت از سوی مردم (نظارت ملی) / مهدی پورقاسمی - زهرا ملک مطیعی...155
رفتارشناسی امام رضا علیه السلام در امر به معروف و نهی از منکر / دکتر محمدحسین توانایی - مرتضی شیخ احمدی...170
چیستی و آثار تواکل در کلام امام رضا علیه السلام/ حجة الاسلام و المسلمين دكتر محمدرضا جواهری...193
آسیب شناسی تأثیر عوامل اجتماعی - فردی بر عدم پذیرش امر به معروف و نهی از منكر / فرهاد حصاری - میثم قاسمی - علی محمد حصاری - ربابه غلامشاهی...205
ص: 3
امام رضا علیه السلام و شیوه های امر به معروف و نهی از منکر/ دکتر مرتضی رحیمی...232
آسیب شناسی آمران و ناهیان / دکتر مریم رشیدی میان رودی...263
شناسایی روش های روزآمد امر به معروف و نهی از منکر برای مقابله با تضعیف اعتقادات و باورهای دینی در بین دانش آموزان شهر مشهد/ احمد رمضانی فرخد - دکتر محمود مرویان حسینی...300
ارزشمندی امر به معروف و نهی از منکر از انگیزش تا بازدارندگی / دکتر امیر سلمانی رحیمی...352
امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به یکدیگر در سیره رضوی / زهرا شیخوند دکتر اکرم مرادی...368
نقش رسانه ها در ترویج امر به معروف و نهی از منکر با تأکید بر سیره رضوی / سمیه صادقی...400
نقش رسانه ها در ترویج امر به معروف و نهی از منکر / دکتر شهلا عزیزی...435
کارکرد امر به معروف و نهی از منکر در مبارزه با بزهکاری / طاهره غلامی سرملی - نجمه سادات حسینی...480
رفتارشناسی امام رضا علیه السلام در امر به معروف و نهی از منکر / رمضان قوامی در بندی...496
شرایط امر به معروف و نهی از منکر در آموزه های رضوی و فتوای مراجع / سیدمهدی نریمانی زمان آبادی...531
ص: 4
امر به معروف و نهی از منکر یک وظیفه عمومی است.
(مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای مدظله)
امر به معروف و نهی از منکر یکی از ارکان اسلام و ضامن حفظ و بقای ارزش های متعالی و اخلاقی در جامعه است احیاء و اجرای آن موجب سعادت و نشاط جامعه می شود. بنابراین یکی از مهمترین دغدغه ها در جامعه اسلامی چگونگی فراگیری و همگانی نمودن امر به معروف و نهی از منکر است با توجه به اهمیت امر به معروف و نهی از منکر شیوه ها و روش های به کارگیری آن نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است. در قرآن و متون اسلامی از جمله در سیره و سخنان ائمه معصومین علیهم السلام، به ویژه امام رضا علیه السلام از شیوه های گوناگون امر به معروف و نهی از منکر سخن به میان آمده است.
از این رو، شناسایی و به کارگیری روش ها و شیوه های صحیح و عالمانه در امر به معروف و نهی از منکر نکته ای است که ضرورت آن روشن و واضح است. آشنایی با سیره و زندگی ائمه معصومین علیهم السلام به عنوان الگوی حسنه و مصباح هدایت و چراغ راهنمای زندگی فردی و اجتماعی معیار ارزشمندی برای شناخت روش های درست از نادرست است بر این اساس نخستین همایش سراسری علمی، پژوهشی بررسی جلوه های عملی و نظری امر به معروف و نهی از منکر در سیره رضوی در قالب برنامه های نهمین جشنواره بین المللی امام رضا علیه السلام و با همکاری جدی و صمیمانه بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی و با هدف گسترش و توسعه فرهنگ
ص: 5
احیای امر به معروف و نهی از منکر با الگوگیری از سیره رضوی در 13 مهر ماه 1390 همزمان با دهه کرامت در مشهد مقدس برگزار شد.
علاقه مندان و پژوهشگران از سراسر کشور حدود 200 مقاله به این همایش فرستادند که تمامی این مقالات را کمیته داوری مرکب از استادان حوزه و دانشگاه ارزیابی کردند و تعداد 105 چکیده مقاله (1) در کتاب چکیده مقالات چاپ شد که در روز برگزاری همایش در اختیار پژوهشگران و علاقه مندان قرار گرفت. اکنون مقالاتی را که دو داور یا حداقل یک داور شایسته چاپ تشخیص داده اند در این کتاب در اختیار محققان پژوهشگران و احیاگران امر به معروف و نهی از منکر قرار می گیرد.
ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر خراسان رضوی از همه فرهیختگان و محققانی که برای این همایش مقاله ارسال نموده اند و نیز از سازمان ها و نهادها و کسانی که در برگزاری همایش همراهی و همکاری کرده اند صمیمانه تشکر و سپاسگزاری می نماید و از خداوند متعال اجر عظیم برای آنان مسئلت می کند.
ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر خراسان رضوی
ص: 6
*گزیده سخنرانی حضرت آیت الله علم الهدی (1)
امروز جشنواره بین المللی امام رضا علیه السلام از ابتکارات و حرکت های برجسته فرهنگی بی نظیر و یا کم نظیر کشور است. اکنون پس از چند سال توسعه این جشنواره دهه کرامت در کنار دهه عاشورا قرار گرفته است؛ شیعه دو دهه دارد یک دهه حزن (دهه عاشورا) و یک دهه سرور (دهه کرامت) و به قدری زیبا این جشنواره در سراسر کشور و در کشورهای خارجی توسعه داده شده که چنین موقعیتی را در بین شیعه پیدا کرده است این توسعه عمدتاً به برکت جهت دادن به این جشنواره بوده است، یعنی که از ابتدا به سمت برنامه ها و حرکت های علمی و معنوی و صددرصد ارزشمدار دینی رهنمون شده و ای کاش دیگر فرهنگ دوستان و فرهنگ یاوران این کشور نیز چنین می کردند و جشنواره انقلاب مقدس اسلامی ما نیز که هر ساله در سالروز پیروزی انقلاب اسلامی برگزار می شود به همین صورت جهت می یافت. وقتی بنا شد این گونه مسائل و این حرکت های علمی و معنوی آن هم در خط ارزش های برجسته دینی جشنواره جهت یابد هم در عمق فطرت ها و دل ها جای می گیرد و هم توسعه نهادینه ای در بین جامعه شیعه پیدا می کند. در طول برگزاری جشنواره در این چند سال می بینیم که خوشبختانه در طول دهه کرامت در کنار برگزاری مراسم جشنواره در نقاط مختلف کشور و نقاط مختلف جهان این همایش های مفید و مؤثر نیز برگزار می شود. جهت دادن جشنواره امام هشتم علیه السلام که یقیناً توجه خاص خود حضرت را نیز به همراه دارد بزرگ ترین اقدام است و با تمام وجود از دست اندرکاران آن تشکر می کنم.
ص: 7
مسئله امر به معروف و نهی از منکر که در عناوین و موضوعات مختلف در مقالات تهیه شده هم بسیار زیبا ترسیم و هم بسیار فصیح بیان شده است و همچنین تحلیل زیبایی در ضمن مقالات وجود دارد و نسبت به واقعیت و ابعاد مختلف امر به معروف و نهی از منکر در ضمن مقالات توجه شده است اما چیزی که جریان امر به معروف و نهی از منکر را به سیره مقدس زندگانی امام هشتم علیه السلام پیوند می دهد یک نقطه خاص است که می شود این نقطه خاص را به عنوان یک جریان دقیق در سیره اهل بیت علیهم السلام به ویژه ساحت مقدس ثامن الحجج علیه السلام دانست. من برای تحلیل این اهل نکته دقیق ابتدا یک مقدمه را از باب تذکر خدمت شما برادران و خواهران عرض می کنم در عظمت و اثر بخشی امر به معروف و نهی از منکر در نقش های سازنده شئون اجتماعی امر به معروف و نهی از منکر و در تهذیب گری های این فریضه الهی در زندگی فردی و اجتماعی تمامی مباحث روشن، مشخص و مدوّن است. اما با همه عظمتی که این فریضه الهی دارد و با توجه به خطیر بودن این فریضه الهی به ویژه در بحران های گوناگون اجتماعی تاریخ اسلام تاکنون این فریضه آن چنان که باید و شاید اجرا نشده است و در همه زمان ها مشکل امر به معروف و نهی از منکر، اجرای این فریضه به وسیله مکلفان و انسان های متعهد بوده است.
ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر چندین سال است که در این کشور تشکیل شده است. تأکیدات و توصیه های پیاپی مقام معظم رهبری (مدظله) همچنین افراد و عناصر ارزش مدار و همه امکانات و قدرت های دولتی و حکومتی با انگیزه هایی قوی و نیرومند فعالیت این ستاد را تأیید می کنند. امر به معروف و نهی از منکر مانند نماز و روزه یک فریضه واجب بر فرد فرد مسلمانان است؛ مشکل اصلی در اجرای ،آن این است که دل مشغولی نسبت به دین در انسان ها یعنی در شخصیت فردی و اجتماعی ما وجود ندارد و قبل از این که دل مشغولی دین بخواهد در جامعه و در مدیریت اجتماعی سیاسی ما ایجاد شود مسائل دیگری ذهن مسئولان ما را به خود مشغول داشته است و در نتیجه طبیعی است که عدم وجود دل مشغولی باعث می شود که اقدام و حرکتی در مقابل جریان های ضد ارزشی در مقابل حرکت های غیر دینی و در مقابل منکرات شرعی صورت نگیرد و همچنین هیچ حساسیتی در مدیریت های
ص: 8
اجتماعی سیاسی ما به وجود نیاید.
امام رضا علیه السلام در لحظه حرکت از مدینه به خانواده خود اطلاع می دهد که مرا در این سفر به شهادت می رسانند پس به غربت من گریه کنید و این نکته امام یک جهت نداشته بلکه چند جهت داشته یک جهت سیاسی یعنی خنثی کردن توطئه مأمون و یک جهت دینی وقتی امام رضا علیه السلام از همه چیز زندگی خود برید و دل مشغولی ایشان مسئله دین شد باید در یک عرصه فرهنگی بجنگد. تمام جریان های دگراندیشی در کشور را نابود کند و در عرصه سیاسی نه تنها مأمون را شکست بدهد بلکه حاکمیت غیر امامت را تا ابد و برای همیشه از رسمیت بیندازد و این گونه بود را که امام رضا علیه السلام ولایت مطلقه الهی را به پای دین ریخت و امیرالمؤمنین علیه السلام دوم شد و همه بقاع دین و معارف دین را نهادینه کرد. اگر ما پیرو و دنباله رو امام رضا علیه السلام هستیم و اگر سر بر آستانه ایشان نهاده ایم باید این دل مشغولی دینی را از سیره امام هشتم علیه السلام بیاموزیم و با این دل مشغولی به عرصه های گوناگون جامعه وارد شويم. دل مشغولی نسبت به مسائل دینی موجب می شود فریضه امر به معروف و نهی از منکر در زندگی فردی و اجتماعی ما به می دان بیاید. امیدواریم که عزیزان ما در ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر با یک دل مشغولی دینی قاطع کار خودشان را ادامه بدهند و موفق باشند.
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
ص: 9
ص: 10
*خلأهای قانونی در اجرای امر به معروف و نهی از منکر: زینب اصغری مرزیدره/ سید ایمان میریان حسین آبادی (1) (2)
بقای هر جامعه در گرو حفظ و حراست آن از انحراف و فساد می باشد که هر نظام اجتماعی ساز و کارهای خاص خود را به این منظور تدارک دیده است. دین مبین اسلام از جمله ابزارهای مهم و مؤثری که برای جلوگیری از انحطاط جامعه و ترویج خیر پیش بینی کرده مکانیسم نظارت همگانی است که از طریق امر به معروف و نهی از منکر اعمال می گردد. (3) امر به معروف و نهی از منکر که در فقه تشیع، فروعات هفتم و هشتم مذهب محسوب می گردند اهرم نیرومندی برای ریشه کن سازی فساد و هدایت جامعه به سوی تعالی می باشند. (4) این مسئله خبرگان قانون اساسی را در سال 1358 بر آن داشت که امر به معروف و نهی از منکر را در زمره اصول اساسی نظام جمهوری اسلامی جای دهند با وجود این اجرای اصول قانون اساسی مستلزم تصویب قوانین عادی می باشد که جزئیات و کیفیات هر اصل را با توجه به اقتضائات جامعه تعیین نماید.
ص: 11
در این مقاله بر آن هستیم با سیری در قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی خلاها و کاستی های موجود در جهت اجرای امر به معروف و نهی از منکر را بررسی نماییم از آن جا که اجرای امر به معروف و نهی از منکر انگیزه قیام حسینی در عاشورای 60 قمری و زمینه ساز قیام امام خمینی قدس سره در سال 1357ش می باشد، شایسته است با گذشت سال از عصر درخشان حکومت اسلامی امکانات قانونی در راستای اجرای این فریضه را مطالعه نماییم.
امر به معروف و نهی از منکر از فرایض مهم دینی و از ضروریات دین اسلام است که بنا به نقشی که به هر مسلمان در تعیین سرنوشت جامعه واگذار شده، به عنوان یک واجب کفایی معرفی شده است اسلام، مسئولیت را همنشین انسانیت دانسته و هر فرد را ناظر بر امور اجتماع خویش فرض کرده و بدین سان اهتمام مردم و حاکمان را برای پاکسازی جامعه و نهادینه ساختن ارزش های دینی و انسانی درخواست کرده است.
در تبیین مفهوم امر به معروف و نهی از منکر اقوال متعددی آمده است اما آن چه از معنای لغوی آن بر می آید آن است که معروف از «عرف» به معنای کار خوب و پسندیده می باشد و منکر از «نکر» به معنای عمل زشت و ناپسند است. بر پایه این معنای لغوی، در اصطلاح دینی، معروف عملی است که نزد خدا پسندیده است و منکر عملی است که خداوند انجام آن را روا ندانسته است.
حال دربارهٔ دامنه اعمال پسندیده و ناپسندیده برخی از فقها واجبات و محرمات را مصداق معروف و منکر دانسته اند و برخی دیگر مستحبات و مکروهات را نیز به دامنه آن می افزایند. (1)
در کنار این نگرش برخی از بزرگان معیار تشخیص معروف و منکر را عقل و شرع دانسته اند (2) و علامه طباطبایی نیز در تفسیر ارزشمند المیزان ذائقه افراد یک جامعه و به عبارتی عرف اجتماعی را در کنار عقل و شرع مبنای شناسایی معروف و
ص: 12
منکر معرفی می نمایند. (1)
بسیاری از فرهنگ ها در قبال این سؤال که وظیفه فرد نسبت به ترویج نیکی و بازداشتن از بدی در اجتماع چیست، هیچ پاسخی ندارند اما اسلام امر به معروف و نهی از منکر را یک وظیفه دینی می داند که همۀ افراد جامعه باید به آن پایبند باشند. (2)
مطالعه مذاهب و فرق مختلف اسلامی نشان می دهد در اصل وجوب امر به معروف و نهی از منکر بین آن ها اختلافی نیست بلکه بحث بر این است که این وظیفه بر چه کسانی واجب است وجوب آن بر مبنای وحی است یا عقل، انجام آن محدود به عالمان و حاکمان است یا عامه مردم مکلف به انجام آن می باشند، آیا فقط صالحان و بی گناهان می توانند امر و نهی کنند یا گناهکاران نیز موظف به این وظیفه هستند، چه کسی را باید امر و نهی ،کرد نهی استاد و پدر و مادر باید چگونه انجام گیرد و....؟
قرآن کریم در بیان اوصاف خاص مؤمنان می فرماید:
«مردان و زنان مؤمن دوستان یکدیگرند امر به معروف و نهی از منکر می نماز بر پا می دارند زکات می پردازند و خدا و رسولش را اطاعت می کنند.» (3)
می بینیم خداوند از امر به معروف و نهی از منکر قبل از اقامه نماز و پرداخت زکات سخن می گوید و آن را ابتدایی ترین ویژگی گروه مؤمنان بر می شمارد. بنابر این
ص: 13
آیه، دوستی مؤمنان و علاقه آنان به سرنوشت یکدیگر آنان را به سمت امر به نیکی و بر حذر کردن از بدی ها سوق می دهد. (1)
علاوه بر آیات روایات متعددی نیز بر اهمیت امر به معروف و نهی از منکر تأکید می نماید از حضرت رضا علیه السلام روایت شده که فرمود: رسول خدا همواره می فرموده: ﴿إِذَا أُمَّتِي تَوَاكَلَتِ الأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ، فَلْيَأْذَنُوا بِوِقَاعٍ مِنَ اللهِ تَعَالَى﴾؛ اگر روزی بر امتم برسد که امر به معروف و نهی از منکر را به یکدیگر واگذار کنند در آن روز باید با خدای متعال اعلان جنگ کنند.
همچنین روایت شده که امام رضا علیه السلام به مأمون نامه نوشت و فرمود: اسلام خالص توحید است، تا آن که فرمود: «امر به معروف و نهی از منکر در صورتی که قدرت و توانایی فراهم باشد و ترس بر جان نباشد واجب هستند.» (2)
علاوه بر مبنای نقلی امر به معروف و نهی از منکر می توان گفت این فریضه از مبانی عقلی محکمی نیز برخوردار می باشد. خرد و عقل انسانی حکم می نماید که نظم زندگی بیشتر باید پایدار بوده و در برابر عوامل تهدید کننده و برهم زننده حفظ شود. به همین جهت است که عقل به لزوم تدارک همه اموری که در حفظ نظام نقش دارد حکم می کند و همه عوامل و ضروریات آن را واجب می داند. (3)
یکی از این عوامل مهم که مانع از اختلال نظام حاکم بر جامعه بشری می گردد امر به معروف و نهی از منکر می باشد که در پایداری زندگی اجتماعی و آسیب ناپذیری آن تأثیر جدی داشته و از این رو به عنوان مقدمه یک واجب عقلی، واجب می باشد. (4)
یکی دیگر از وجوهی که ضرورت عقلی امر به معروف و نهی از منکر را صحه می گذارد این است که عقل همان گونه که معصیت را قبیح می شمارد، جلوگیری از معصیت را نیز ضروری می شمارد حضرت امام خمینی قدس سره فقیه بزرگ معاصر با تکیه بر این استدلال می فرماید یکی از احکام مستقل عقل آن است که باید از معصیت
ص: 14
نسبت به مولی و تخلف از دستورات او جلوگیری نمود. بنابر حکم عقل، در شیوه های جلوگیری از معصیت مانند نهی لسانی و اقدامات عملی تفاوتی نیست همه قبول دارند که اگر انسانی چه مکلف و چه نامکلف به اقدام ناپسندی مبادرت می ورزند باید مانع او شد و ملاک عمل وقوع کاری است که مورد نفرت و بغض است. حضرت امام استدلال را تا آن جا پیش می برند که می فرمایند اگر انسان شاهد باشد حیوانی در حال ورود آسیبی است وظیفه جلوگیری دارد و بی تفاوتی اش قبيح می باشد تا آن جا که چنین فردی قابل مؤاخذه است؛ زیرا در برابر مبغوض اقدامی نکرده است. (1)
از طرفی حکم عقل ایجاب می نماید انسان در برابر خداوند سر تسلیم فرود آورد، به اوامرش گردن نهد و از نواهاش پرهیز نماید و نسبت به رفتار دیگران نیز آن جا که به هتک حرمت مولی روی آورند بی تفاوت نباشد انسان در مقام بندگی مکلف است، هر آن چه را که مبغوض خداوند می بیند نهی نماید و هر چه را که مورد پسند او می داند امر نماید و در این راستا با احساس تکلیف اقدام کند.
آدمی در برابر نقض حقوق و حدود کسانی که آن ها را محترم می شمارد سکوت نکرده لب به اعتراض می گشاید؛ پس چگونه می تواند در برابر نقض حدود الهی سکوت کرده، در برابر نادیده انگاشتن حدود خداوند تسامح ورزد؟ کسی که با در اختیار داشتن قدرت و امکانات در برابر شیوع منکر و ترک معروف اقدامی نکند، رضایت خود را در قبال این شرایط بیان می کند عقل سلیم با توجه به قبح فردی و اجتماعی منکر، انسان را به سالم سازی محیط و برحذر داشتن از گناه فرمان می دهد. زندگی بشر بر بقای اجتماع استوار است و بنابراین انسان ها متأثر از اندیشه ها، عملکرد و رفتار یکدیگر هستند طبع مدنی انسان ها، سرنوشت آن ها را به هم پیوند می زند و زمینه ای را فراهم می سازد که سقوط یک فرد همه افراد اجتماع را ساقط نماید.
آیت الله مطهری در تعبیری زیبا می فرماید: «امر به معروف و نهی از منکر، ایجاد
ص: 15
نوعی تعهد و مسئولیت اجتماعی در افراد نسبت به سرنوشت اجتماع است.» (1)
این تعهد اجتماعی که مسئولیت اجتماعی برای انسان در پی می آورد، برخاسته از دیدگاه خلیفة اللهی به انسان می باشد انسان در مقام جانشینی خداوند بر زمین مکلف است در ارتقای ارزش های الهی و حفظ کرامت جامعه بشری تلاش نماید و از هر آن چه که در پاکسازی محیط انسانی تأثیر گذار است دریغ نورزد.
با این وصف روشن می شود امر به معروف و نهی از منکر برای پیکره جامعه اسلامی به مثابه جریان خون است که بازایستادن آن، مرگ و انحطاط جامعه را در پی خواهد داشت از این رو انتظار می رود با تشکیل حکومت اسلامی در جامعه امر به معروف و نهی از منکر نیز جایگاه اصیل و حقیقی خود را بازیابد، در قالب قانون نهادینه شده و ضمانت اجرا بیابد چرا که زندگی اجتماعی بدون قانون سامان نیافته و هر آن چه که فاقد ضمانت قانونی ،باشد قابل اقامه نیست.
امر به معروف و نهی از منکر از واجبات دین مبین اسلام است که عقل نیز بر ضرورت آن صحه می گذارد. اما هر نهاد اجتماعی زمانی می تواند در جامعه عمیق و سازمان یافته گردد که از پشتوانه قانونی لازم بهره مند باشد وجود امر به معروف و نهی از منکر بنابر شرع و عقل مستلزم آن است که زمینه های قانونی اجرای آن در یک جامعه اسلامی فراهم گردد قانونمند شدن یک نهاد دینی نه تنها اعتبار آن را زیر سؤال نمی برد، بلکه بر قوت و جایگاه آن افزوده آن نهاد را در جامعه کارآمد می سازد همین نگرش خبرگان قانون اساسی را بر آن داشت که در جلسه 22 شهریور ماه 1358 ش که به ریاست آیت الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی (نائب رئيس مجلس خبرگان) برگزار شد، به بررسی اصل امر به معروف و نهی از منکر بپردازند.
برآیند مباحث و تبادل نظر اعضا اصل هشتم قانون اساسی را در پی داشت که مقرر می دارد: «در جمهوری اسلامی ایران، دعوت به خیر امر به معروف و نهی از منکر وظیفه ای است همگانی و متقابل برای مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به
ص: 16
مردم و مردم نسبت به دولت شرایط و حدود و کیفیت آن را قانون معین می کند. ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْض يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَر﴾ (1)
در همان جلسه نمایندگان مخالف بر این عقیده بودند که شرایط امر به معروف و نهی از منکر در فقه اسلامی روشن است و باید یک وزارتخانه به آن اختصاص داده شود و لزومی ندارد شرایط و حدود آن به قوانین بعدی موکول گردد، اما از آن جا که اکثریت بر تصویب اصل به همین سیاق رأی دادند این اصل به تصویب رسید و قرار بر این شد که شرایط حدود و کیفیت این تکلیف همگانی توسط قوانین بعدی که به تصویب مجلس شورای اسلامی می رسد تعیین گردد با وجود این طی سال ها انتظار هیچ کار جدی در راستای قانون گذاری در این زمینه انجام نشده است.
البته در سال 1372ش بنا به تأکیدات رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای، ستاد امر به معروف و نهی از منکر به ریاست آیت الله جنتی تشکیل شده و شروع به کار نموده است که هدف از آن احیای فریضه امر به معروف و نهی از منکر در سطوح مختلف جامعه اسلامی می باشد.
بنا بر قانون اساسی امر به معروف و نهی از منکر تکلیفی همگانی است که تعیین شرایط و چندوچون آن به قانون محول شده است. با وجود این به رغم گذشت چندین سال خلا قانونی در این زمینه احساس می شود به طوری که می توان گفت بزرگ ترین معضل اجرای این اصل، فقدان قانون جامع امر به معروف و نهی از منکر می باشد. متأسفانه امر به معروف و نهی از منکر در قانون گذاری های مجلس شورای اسلامی مورد غفلت واقع شده است و به رغم اهمیت مسئله کاری جدی روی آن صورت نگرفته است. بررسی قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی نشان می دهد تنها در موارد بسیار حاشیه ای به این مسئله پرداخته شده است از جمله این که قانون احزاب مصوب 1360 امر به معروف و نهی از منکر را از وظایف انجمن های اسلامی برشمرده است و قانون وظایف آموزش و پرورش مصوب 1366 نیز این تکلیف را
ص: 17
برای نهاد آموزش و پرورش به رسمیت شناخته است. قانون خط مشی کلی و اصول برنامه های سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران مصوب 1361 نیز در ماده 40 مقرر می دارد: در جهت تحقق رسالت «امر به معروف و نهی از منکر» در جامعه صدا و سیما باید روحیه انتقاد سالم و سازنده و انتقاد پذیری متواضعانه را در مردم مسئولین و دست اندرکاران ایجاد کند انتقادات مردم از مسئولین و توقعات آن ها از مردم را بازگو نماید و با نفی روش های تخریبی و ضد اسلامی زمینه مناسبی برای جلسات بحث و گفت و گوی آزاد و برخورد سالم اندیشه ها فراهم آورد تا مردم خود به انتخاب «احسن» بپردازند.
همچنین در ماده 106 قانون برنامه چهارم توسعه نیز چنین آمده است:
دولت مکلف است به منظور تعمیق ارزش ها، باورها، فرهنگ، معنویت و نیز حفظ هویت اسلامی ایرانی اعتلای معرفت دینی و توسعه فرهنگ قرآنی اقدام های ذیل را انجام دهد:
بسط آگاهی ها و فضائل اخلاقی در میان اقشار مختلف مردم و زمینه سازی اقدام های لازم برای ایجاد فضای فرهنگی سالم و شرایط مناسب برای احیای فریضه امر به معروف و نهی از منکر و اهتمام به آن و ....
در تدوین قانون راجع به مجازات اسلامی مصوب 1361 در ماده 31 یکی از عوامل موجه جرم، امر به معروف و نهی از منکر بود به طوری که در این ماده مقرر شده بود در صورتی که ارتکاب عمل به عنوان امر به معروف و نهی از منکر باشد این عمل جرم محسوب نمی شود. به عبارتی قانون گذار بر آن بود که از آمرین به معروف و ناهیان از منکر حمایت کیفری به عمل آورده و وصف مجرمانه را از عمل آن ها بزداید. قانون گذار به ذکر شرایط امر به معروف و نهی از منکر به طوری که بتواند توجیه گر عمل مجرمانه باشد نپرداخته و به اجمال از آن گذشت، نتیجه آن شد که این ماده مورد انتقادات حملات شدیدی قرار گرفت و حتی قضات نیز علاقه چندانی و به استناد به این ماده نشان ندادند استدلال مخالفان این بود که قانون جزا باید صراحت داشته باشد و از کلی گویی و ابهام پرهیز ،نماید اما این ماده از چنان روشنی و صراحتی که لازمه یک مقرره کیفری است بهره مند نبوده و ممکن است منجر به آن
ص: 18
گردد که افراد با تعرض به حوزه خصوصی دیگران ایراد ضرب و جرح و حتى قتل به این ماده متوسل شده، تعرض به حقوق اشخاص دیگر را در قالب امر به معروف و نهی از منکر توجیه نمایند.
همچنین استدلال شد که در حکومت اسلامی افراد تنها موظف به امر به معروف و نهی از منکر لسانی هستند و بقیه اقدامات باید به دولت و نهاد دولتی واگذار گردد. از طرف دیگر بنابر متون فقهی نیز امر به معروف شرایط و آداب خاصی را می طلبد که نمی توان بدون احراز آن ها فرد را آمر به معروف و ناهی از منکر قلمداد کرد امر به معروف و نهی از منکر گاه با حریم خصوصی افراد تعارض پیدا کرده و حیطه آزادی های فردی را نقض می نماید بنابراین زدودن وصف مجرمانه از یک عمل کیفری ذیل عنوان امر به معروف و نهی از منکر مستلزم دقت و صراحت در قانون می باشد و وقتی که قانون گذار هنوز تعریف صحیحی از این مقوله ارائه نکرده حیطه معروف و منکر را مشخص ننموده و شرایط و کیفیت آن را تعیین نکرده است، چگونه به حمایت کیفری از آمرین و ناهیان می پردازد؟ آیا مرز معروف و منکر همان واجبات و محرمات است؟ آیا افرادی که امر به معروف و نهی از منکر می نمایند باید دارای شرایط خاصی باشند؟ آیا زنان می توانند مردان را امر به معروف و نهی از منکر نمایند؟ و ده ها سؤال دیگر در این زمینه که همه و همه از منظر قانونی بدون پاسخ هستند. این انتقادات و ایرادات منجر به آن شده است که در قانون مجازات اسلامی مصوب 1370 که جایگزین قانون راجع به مجازات اسلامی 1361 شده است، این بند در قانون گنجانده نشود و امر به معروف و نهی از منکر به عنوان عامل زایل کننده وصف مجرمانه معرفی نگردد؛ بنابراین قوانین فعلی صراحتاً از آمران به معروف و ناهیان از منکر حمایت کیفری به عمل نیاورده و برخلاف قانون سابق امر به معروف و نهی از منکر هر چند وظیفه ای شرعی است که فروع هفتم و هشتم مذهب تشیع را تشکیل می دهد اما رافع مسئولیت کیفری نمی باشد.
تصویب این قانون در سال 1361 و نسخ آن در سال 1370 نه تنها در قانونمند سازی امر به معروف و نهی از منکر مؤثر نبوده است بلکه چگونگی اجرای آن از سوی اشخاص حقیقی و نهادهای دولتی را در ابهام بیشتر فرو برد و از طرفی طرح یا
ص: 19
لایحه ای که به تشکیلات و سازماندهی این نهاد شرعی بپردازد به مجلس شورای اسلامی تسلیم نشد اما اهمیت بحث و تأکیدات حضرت امام خمینی قدس سره مبنی بر ضرورت تشکیل وزارتخانه امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه جدی با فساد اصلاح مطبوعات و رادیو و تلویزیون و اسلامی سازی کشور به ویژه در سالهای اول انقلاب مورد توجه حضرتشان بود از سوی رهبر معظم انقلاب پیگیری شده و با عنایات معظم له ستاد امر به معروف و نهی از منکر در سال 1372 تأسیس شده است.
در تنظیم اهداف، وظایف و تشکیلات ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر که رهنمودهای مقام معظم رهبری بر آن تأثیرگذار بوده است، چند محور مورد توجه ویژه قرار گرفته است.
1. احتراز از تضعیف قوای سه گانه ناهماهنگی و تداخل بین دستگاه های رسمی کشور؛
2. توجه ویژه به تهاجم فرهنگی که در نتیجه منکرها رو به رونق و معروف ها رو به افول گذارده است؛
3. اولویت امر به معروف بر نهی از منکر؛
4. اداره ستاد بنابر اساسنامه و زیر نظر مقام عظمای ولایت.
همچنین برخی از مهم ترین وظایف این نهاد را که در راستای احیای فریضه امر به معروف و نهی از منکر در سطوح مختلف جامعه به آن محول شده است، می توان به صورت ذیل نام برد:
1. ارتباط مستقیم و مستمر با مقام عظمای ولایت و کسب نظر ایشان درباره موارد ذی ربط؛
2. تبیین و تشریح مصادیق معروف که لازم است فعالیت های لازم در ترویج آن ها دنبال گردد؛
3. تبیین و تشریح مصادیقی از منکر که لازم است جامعه را از آن ها برحذر داشت؛
4. تعیین حدود و ثغور و تهیه معیاری که بتوان جامعه را به رعایت آن دعوت
ص: 20
نمود؛
5. تدوین خط مشی های اساسی ترویج امر به معروف و مبارزه با منکر؛
6. اولویت بندی مصادیق امر به معروف و نهی از منکر با توجه به اقتضائات جامعه.
در سال های گذشته، این ستاد تنها متولی امر به معروف و نهی از منکر در جامعه بوده است که در قالب کمیته های کارشناسی و معاونت های اداری فرهنگی، مردمی و اجرایی عمل کرده و سعی در ساماندهی این واجب شرعی در جامعه داشته است. اما از آن جا که هیچ مستند قانونی که مبنای عملیات و اقدامات قانونی این ستاد باشد تصویب نشده همواره خلاهای قانونی در این حوزه احساس می شده است.
طرح امر به معروف و نهی از منکر شامل 3 فصل و 28 ماده می باشد که در خرداد 1389 در مجلس شورای اسلامی مطرح شد اما پس از بررسی های اولیه از دستور کار مجلس خارج شده و تاکنون دوباره گشوده نشده است فصل اول این طرح به تعریف اصطلاحات و تعیین حدود عمل آمر و ناهی و چگونگی حمایت از او در برابر برخوردهای منفی می پردازد در فصل دوم حوزه های امر به معروف و نهی از منکر و وظایف دولت در قبال آن تعیین شده است فصل سوم به تشکیلاتی می پردازد که قرار است در حوزه امر به معروف و نهی از منکر سیاست گذاری کنند.
این طرح بر آن است که با تعیین حدود امر به معروف و نهی از منکر تثبیت آن به عنوان یک حق همگانی، تعیین وظایف دولت و قوه قضائیه و فراهم ساختن سازوکاری برای ایجاد هماهنگی میان بخش های اجرایی مختلف، زمینه را برای گسترش و اجرای امر به معروف و نهی از منکر فراهم آورد.
این طرح که در تاریخ 89/3/2 یک فوریت آن به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده بود از دو جهت حائز اهمیت می باشد.
1. پس از گذشت سی سال از تدوین اصل هشتم قانون اساسی که امر به معروف و نهی از منکر را یک وظیفه همگانی برشمرده و تعیین حدود و کیفیت آن را به قوانین عادی سپرده بود، این طرح اولین طرح مدون و نسبتاً کاملی می باشد که برآن
ص: 21
است حدود و کیفیت این تکلیف شرعی و قانونی را مشخص کرده و از آمران و ناهیانی که در چارچوبی غیر از نهادهای دولتی به ادای وظیفه می پردازند حمایت نماید. البته همان طور که بیان شد پیش از این امر به معروف و نهی از منکر در قوانین مختلف به صورت پراکنده مورد توجه قانون گذار قرار گرفته و همچنین در راستای گسترش فرهنگ آن، ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر نیز تأسیس شد که در تقویت این نهاد دینی مؤثر بوده اند اما هیچ یک از آن ها نتوانسته اند به درستی وظیفه ای را که قانون اساسی معین کرده به انجام برسانند و از این رو طرح مورد بحث در مجلس شورای اسلامی تهیه شده است.
2. اهمیت دیگر این طرح از بابت تشکیلات سیاست گذار در حوزه امر به معروف و نهی از منکر است که در این طرح پیش بینی شده است ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر هر چند بنا به تأکیدات مقام معظم رهبری تشکیل شد، اما دارای اساسنامه ای که به تأیید رهبری یا به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده باشد نبوده است. ستاد که به عنوان اصلی ترین تشکیلات سیاست گذار در این حوزه می باشد دارای جایگاه مستحکم قانونی نیست و همین مسئله چالش های متعددی را در اجرای این فریضه ایجاد می نماید.
اما طرح مذکور که بر دخالت حداقلی حکومت در اجرای امر به معروف و نهی از منکر، حمایت حداکثری از آمران و ناهیان غیر دولتی استوار است زمینه ای را برای گسترش اجرای این فریضه در تمامی سطوح جامعه فراهم می نماید. در ماده یک این طرح آمده است به منظور تحقق و اجرای اصل هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر که وظیفه ای است مشفقانه و خیرخواهانه در جهت نظارت عمومی که موجب کمال و تعالی انسان ها و رشد و بالندگی و افزایش کارآمدی نظام خواهد شد، در چارچوب این طرح صورت می پذیرد.
در ماده 2 اصطلاحات معروف و منکر هر گونه فعل یا ترک فعلی تعریف شده که در قوانین و مقررات و یا شرع مورد امر قرار گرفته و یا منع شده باشد. همچنین توضیح داده شد که در موارد اختلاف در احکام شرعی، نظر ولی امر مسلمین ملاک
ص: 22
عمل خواهد بود.
در ماده 3 نیز تأکید شده است در اجرای امر به معروف و نهی از منکر، ترک معروف و انجام منكر بايد لزوماً علنی شده و یا بروز اجتماعی پیدا کرده باشد. در واقع این ماده برای حفظ حریم خصوصی افراد و منع تجسس در حوزه شخصی افراد درج شده است. همچنین در ماده 4 تأکید می شود عموم افراد مکلف به امر و نهی لسانی، کتبی، رفتاری و در نهایت ارائه گزارش و شکایت به مراجع ذی صلاح می باشند، اما امر و نهی یدی تنها به حکومت اختصاص دارد.
در ماده 5 نیز تأکید می شود افراد را نمی توان به پذیرش عقیده ای خاص اکراه کرد. در واقع این ماده تضمین کننده اصل 23 قانون اساسی است که مقرر می دارد تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ کس را نمی توان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد.
بنابر ماده 5 طرح مذکور عقاید افراد تا زمانی که بروز عملی و اجتماعی نیافته باشد، محترم است و نمی توان آن را مورد قضاوت قرار داد.
ماده 6 طرح نیز مؤید اصل 22 قانون اساسی می باشد که حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص را از تعرض مصون دانسته است. ضمن این که مقصود از امر و نهی حل مسئله است نه مسئله سازی و شخص امر و نهی شونده نیز حقوقی دارد که باید به آن احترام گذاشت از این رو باید منطق «الأيسر فالأيسر» را رعایت کرد. امام خمینی رحمه الله حتی با احتمال به هدف رسیدن در مرتبه ای تجاوز از آن را حرام می شمارد. (1) بنابر این اصل ماده ششم مقرر داشته است در اجرای امر به معروف و نهی از منکر نمی توان متعرض حیثیت جان، مال، مسکن، شغل، حریم خصوصی و حقوق اشخاص گردید. (2)
در ماده 7 نیز تأکید می شود امر به معروف و نهی از منکر نباید مستمسک اعمال مجرمانه از قبیل توهین، افترا، تهدید، جرح و ضرب و قتل قرار گیرد همان طور که در ماده 4 گفته شد آن چه که وظیفه همگانی تلقی شده است امر و نهی لسانی و ارائه
ص: 23
گزارش است نه فراتر از آن.
در فصل دوم این طرح حوزه های امر به معروف و نهی از منکر را تبیین می سازد و شئون و حدود ،اسلامی عفت عمومی خانواده امنیت اجتماعی گران فروشی و کم فروشی بهداشت عمومی حقوق شهروندی رباخواری رشوه و اموال عمومی را مشمول در این حوزه معرفی می نماید. در توضیح این ماده باید گفت اولاً احصای ده مورد فوق حصری نبوده و جنبه تمثیلی دارد بنابراین موارد دیگری نیز می تواند به آن اضافه شود از طرف دیگر این حوزه ها بسیار کلی بوده و خود تعریف روشنی ندارند؛ به عنوان مثال شأن اسلامی، عفت عمومی یا امنیت اجتماعی مفاهیم گسترده ای هستند که می توانند مورد تفاسیر مختلف قرار گیرند بنابراین شایسته است قانون گذار این مفاهیم را نیز تعریف کرده و امکان تفاسیر شخصی و سلیقه ای را کمتر سازد.
در ماده 12 نیز موضوعاتی را نام برده است که مردم در صورت مشاهده از نهادهای دولتی می توانند امر به معروف و نهی از منکر نمایند. این موارد شامل فساد اداری مفاسد مالی و اقتصادی نظم و انضباط و شئون ،اداری رعایت وجدان کاری حفظ بیت المال تجمل گرایی حقوق و کرامت ارباب رجوع و رشوه خواری می باشد. هر چند این موارد نیز از ایراد فوق مبرا نبوده و بسیار کلی و گاه مبهم می باشند، اما درج این ماده در واقع تضمین گر حق و تکلیف مردم به امر و نهی در مقابل دولت می باشد. به عبارتی بنابر قانون اساسی نه تنها مردم نسبت به یکدیگر و دولت نسبت به مردم وظیفه امر و نهی دارند مردم در قبال دولت نیز مکلف به امر به معروف و نهی از منکر می باشند و بنابراین حق دارند به صورت علنی و غیر علنی عملکرد دولت را نقد کنند و بنابر ماده 13 طرح نمی توان به این دلیل کسی را مورد تعقیب قرار داد.
همان طور که تأکید شد یکی از مزایای این طرح تأسیس تشکیلات قانونی برای سیاست گذاری در زمینه فریضه امر به معروف و نهی از منکر و گسترش فرهنگ آن در جامعه می باشد این تشکیلات که فصل چهارم طرح از ماده 24 به بعد به آن اختصاص یافته است شورایی را با عنوان شورای سیاستگذاری امر به معروف و نهی از منکر پیش بینی کرده است اعضای این شورا بنابر ماده 25 عبارت اند از:
ص: 24
نماینده مقام معظم رهبری به عنوان رئیس شورا یکی از معاونان رئیس جمهور، یکی از معاونان رئیس قوه قضائیه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی رئیس سازمان صدا و سیما و یکی از اعضای شورای عالی حوزه علمیه وظایف این شورا بنابر ماده 26 عبارت اند از تعیین اولویت های مصادیق معروف و منکر نظارت بر حسن اجرای سیاست های مصوب در جامعه و ایجاد هماهنگی برای انجام تبلیغ و اطلاع رسانی و همچنین ارائه گزارش سالانه به مقام معظم رهبری در واقع این شورا جایگزین ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر می گردد و بنابر ماده 28 تشکیلات فعلی ستاد احیا پس از تصویب قانون به عنوان دبیرخانه شورا ایفای وظیفه خانه شورا ایفای وظیفه می نماید که وظایف آن در ماده 29 مقرر شده است. در این ماده دبیرخانه تدوین سیاست های لازم و ارائه آن به شورا ایجاد زمینه ها و سازوکارهای قانونی برای اعمال نظریات مؤثر پژوهش و تحقیق در این زمینه، کمک به تشکیل انجمن های مردمی به هدف امر به معروف و نهی از منکر نشر و حمایت آثار ذی ربط و.... را عهده دار می باشد.
هر چند همان طور که بیان شد، کلیت اقدام برای تصویب طرح امر به معروف و نهی از منکر پس از گذشت سال ها از پیروزی انقلاب و تدوین قانون اساسی امری قابل ستایش و قدردانی می باشد اما این طرح با کاستی ها و ابهاماتی مواجه می باشد. در این جا برآنیم که برخی از ایراداتی را که بر این طرح وارد می شود برشماریم:
1. روشن نبودن تعریف معروف و منکر می دانیم وضوح و شفافیت از الزامات قانون است و باید تا حد امکان مفاهیم به کار رفته در قانون صریح و روشن باشند به نظر می رسد تعریف ارائه شده از معروف و منکر در این طرح بسیار گسترده بوده و احصای آن از دایره امکانات حقوقی و قانونی خارج می باشد از این رو بهتر است امر و نهی به حدود مقرر در قانون محدود گردد؛ چرا که در جمهوری اسلامی سعی شده برای همه حوزه های اجتماعی قوانین اسلامی وضع و جاری گردد.
همچنین برای حمایت بیشتر از آمران و ناهیان شایسته است مقرر گردد پرونده های ذی ربط در شعبات خاص مورد رسیدگی قرار گیرد و قوه قضائیه مکلف گردد در جهت تحقق امر به معروف و نهی از منکر نسبت به اهتمام قضات بر اجرای این
ص: 25
قانون حمایت قضایی از آمران و ناهیان تسریع در رسیدگی و اختصاص شعبات معین به این موضوع اقدام ورزد.
شایان تأکید است که در فرهنگ اسلامی تشکیلات قضایی اهمیت ویژه ای در اجرای امر به معروف و نهی از منکر دارد، چنان که بسیاری از بزرگان و نامداران فقهای شیعه و سنّی بر این حقیقت تصریح کرده اند. (1)
2. عدم حمایت کافی از آمر و ناهی در ماده 7 این طرح مقرر شده است هر کس نسبت به آمر و ناهی توهین یا تعرضی را مرتکب شود حسب مورد به مجازات مربوط در قوانین محکوم خواهد شد. این ماده در صیانت از آمر و ناهی اقدام مؤثری انجام نمی دهد و حمایت ویژه ای از آن ها به عمل نمی آورد. ماده اعلام می دارد، هر نوع توهین و تعرض به آن ها حسب مورد به مجازات مقرر در قوانین محکوم می شود. پس میان یک شهروند که در شرایط عادی مورد تعرض قرار گرفته و فردی که در راستای امر به معروف و نهی از منکر آسیبی متحمل شده است تفاوتی وجود ندارد در سال های اخیر بارها شاهد بوده ایم که آمران و ناهیان مورد ضرب و شتم و حتی قتل قرار گرفته و آسیب های جبران ناپذیری به آن ها وارد شده است که حاکی از عدم حمایت کافی از این افراد می باشد. فردی که برای حفظ اصول شرع دیگری را از منکری باز می دارد باید از نوعی حمایت مثبت قانون گذار بهره مند گردد بنابراین می توان فردی را که مبادرت به عمل مجرمانه نسبت به آمر و ناهی می نماید به حداکثر مجازات تعزیری مقرر در قانون محکوم کرد تا به این ترتیب میان شهروند عادی و شهروندی که در جایگاه امر به معروف و نهی اقدام می نماید تفاوتی وجود داشته باشد.
3. ایراد سوم به حوزه های امر به معروف و نهی از منکر وارد می گردد. در این طرح از یک سو کلیاتی نظیر شئون اسلامی و عفت عمومی مطرح شده و از سوی دیگر مصادیق بسیار جزئی مانند گران فروشی و کم فروشی تعیین گردیده که این مسئله از یکنواختی ماده می کاهد. بنابراین بهتر است این مصادیق کمی اصلاح شوند و در صورت نیاز برخی از آن ها حذف گردند احکام اسلامی جایگزین عبارت «شئون
ص: 26
اسلامی» گردد و ضوابط معاملات و فعالیت های اقتصادی جایگزین مصادیق کم فروشی و گرانفروشی شود حفظ محیط زیست نیز به سبب اهمیت ویژه آن در این موارد گنجانده شود. همچنین به نظر می رسد یکی از مهم ترین حوزه هایی که در این ماده از قلم افتاده است قوانین و مقررات جاری کشور می باشد که لازم است به صورت جداگانه در این ماده مورد تأکید قرار گیرد.
4. در حوزه مصادیق امر و نهی دولتی نیز به نظر می رسد برخی مصادیق مبهم و زائد هستند. می توان حفظ بیت المال را جایگزین گزینه تجمل گرایی نمود و گزینه رشوه خواری را حذف نمود؛ چرا که پرهیز از فساد اداری خود مشتمل بر این مورد نیز می باشد و ضرورتی به تأکید دوباره آن نمی باشد.
5. ضرورت تأکید ویژه بر نقش رسانه ملی در ماده 17 بر نقش دستگاه های تبلیغاتی و رسانه ای در راستای زمینه سازی اجرای امر به معروف و نهی از منکر و ارتقای سطح آگاهی های عمومی تأکید شده اما به نظر می رسد با توجه به اهمیت رسانه لازم است به طور خاص بر اهمیت این سازمان تأکید شود. به ویژه آن که بنا به ماده 40 قانون خط مشی صدا وسیما این نهاد موظف به تحقق رسالت امر به معروف و نهی از منکر می باشد و باید زمینه های آن را در جامعه فراهم سازد.
6. پیشنهاد دیگری که در راستای ارتقای این طرح می توان مطرح نمود افزودن برخی دیگر از نمایندگان دستگاه های اجرایی مؤثر به فهرست اعضای شورا می باشد. شایسته است وزیر کشور وزیر علوم و تحقیقات و فناوری وزیر آموزش و پرورش، فرمانده نیروی انتظامی و یک عضو به نمایندگی از شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز به این فهرست اضافه شوند تا روند سیاستگذاری و اجرای آن ها تسهیل گردد. البته به رغم تمام موارد بیان شده و ضرورت تصویب قانون جامع و کامل در راستای اجرای امر به معروف و نهی از منکر نباید از نظر دور داشت که قانون به تنهایی نه می تواند فرهنگ سازی نماید و نه می تواند فرهنگ رایج را منسوخ سازد. امر به معروف و نهی از منکر نیازمند زمینه فرهنگی و اجتماعی لازم است (1) و قانون تا جایی که با اقتضائات فرهنگی همخوانی داشته باشد قابلیت اجرا و دوام می یابد.
ص: 27
است این طرح به رغم ابهامات و کاستی ها گام شایسته ای است که می تواند اجرای این اصل را در جامعه تسهیل نماید انتظار می رود نمایندگان مجلس شورای اسلامی نسبت به این دغدغه مهم اجتماعی حساسیت بیشتری نشان داده طرح مذکور را با لحاظ داشتن نظریات کارشناسانه و حقوقی قوی تر مجدداً در دستور کار مجلس قرار دهند.
ص: 28
امر به معروف و نهی از منکر جوهره نظام اسلامی است و اگر به درستی در جامعه اجرا شود و عمومیت یابد، مدل زیبایی از دموکراسی اسلامی را به نمایش خواهد گذاشت؛ (1) چراکه این حکم مبین نقش فعال افراد در جامعه بوده، به نظارت همگانی که از مؤلفه های اساسی مردم سالاری است عینیت می بخشد.
با وجود اهمیتی که شرع و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برای مقوله امر به معروف و نهی از منکر قائل شده اند هنوز قانون مدون و جامعی برای اجرایی شدن این اصل به تصویب نرسیده است. البته در شرح وظایف نهادهایی چون آموزش و و پرورش و صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بر زمینه سازی امر به معروف و نهی از منکر تأکید شده و ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر نیز حدد دو دهه است که بنابر فرمایشات مقام معظم رهبری ایفای وظیفه می نماید. در عين حال خلا موجود در اجرای امر به معروف و نهی از منکر همچنان مشاهده می شود عدم تعريف مشخص از معروف و منکر، چگونگی و حدود دعوت به خیر، شرایط آمر و ناهی، اختیارات و وظایف افراد در جهت امر و نهی نهادهای دولتی و بسیاری از سؤالات دیگر در این زمینه بدون پاسخ مانده اند. از طرف دیگر آن چه مسئله را در سال های اخیر بغرنج تر ساخته است برخورد با افرادی است که آمران و ناهیان را مورد حمله قرار داده و حتی در مواردی آن ها را به شهادت رسانده اند. در حال حاضر قانون هیچ سازوکار ویژه ای برای مقابله با این گونه افراد پیش بینی نکرده است و به عبارتی هیچ حمایت قضایی و کیفری از آمران به معروف و ناهیان از منکر صورت نگرفته است.
طرح امر به معروف و نهی از منکر در سال گذشته مورد بررسی مجلس شورای اسلامی قرار گرفته است، اما به دلایل برخی ابهامات و نواقص از دستور کار مجلس خارج شده است. این طرح تا حدی برخی از سؤالات فوق را پاسخ داده و تشکیلات مناسبی را برای سیاستگذاری و اجرای امر به معروف و نهی از منکر پیش بینی کرده
ص: 29
1. اسلامی، سید حسن، «برخوانی امر به معروف و نهی از منکر در اندیشه اسلامی» مجله هفت آسمان، تهران، بهار 1385، شماره 29.
2. اردشیر لاریجانی، محمد جواد، «نسبت میان دموکراسی و امر به معروف و نهی از منکر»، تهران، بازتاب اندیشه، اسفند 1383 و فروردین 1384 - شماره 59 و 60، صفحه 77.
3. پژوهنده، محمد حسین، «ماهیت شناسی دعوت دینی»، مجله اندیشه حوزه، تهران، مرداد و شهریور 1386، شماره 65.
4. حاجی ده آبادی، محمد علی، «امر به معروف و نهی از منکر و سیاست جنایی»، مجله فقه و حقوق، تهران، تابستان 1383، شماره 1.
5. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشيعه، بیروت، دار احیاء التراث العربي، بي تا، 1409ق.
6. خمینی، سید روح الله، تحرير الوسيله، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1376ش.
7. المكاسب المحرمه، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1381ش.
8. دوست محمدی، هادی، «امر به معروف و نهی از منکر یا نظارت همگانی» (2)، درس هایی از مکتب اسلام، دی 1376، سال 37، شماره 10.
9. «مبارزه منفی امر به معروف و نهی از منکر» درس هایی از مکتب اسلام، مهر 1358، سال نوزدهم شماره 7.
10. راغب اصفهانی، حسین بن محمد المفردات في غريب القرآن، دفتر نشر الكتاب، 1404 ق.
11. سروش محمد، «مبانی عقلانی امر به معروف و نهی از منکر» مجله حکومت اسلامی، تابستان ،1381 شماره ،24 صفحه 42 تا 62.
12. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، تهران، امیر کبیر، چاپ پنجم، 1370ش.
ص: 30
13. ظهیری، عباس، «حدود آزادی از نگاه کلام و فقه و عرفان»، مجله حکومت اسلامی پاییز 1379 شماره 17
14. فاضل مقداد، النافع ليوم الحشر في شرح باب الحادى عشر، کتابفروشی علامه، 1368ش.
15. لک زایی، شریف، «آیت الله مطهری و نظارت عمومی»، مجله حکومت اسلامی، بهار 1383، شماره 31
16. مطهری ،مرتضی سلسله یادداشت ها، تهران صدرا، 1379ش.
17. نمایی، احمد، «امر به معروف و نهی از منکر در اندیشه اسلامی»، مجله حکومت اسلامی، پاییز 1383، شماره 33.
18. قوانین مورد استفاده.
19. اساسنامه ستاد احیای امر به معروف و نهی از معروف.
20. قانون اهداف و وظایف آموزش و پرورش.
21. قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی.
22. قانون خط مشی کلی و اصول برنامه های صدا و سیما.
23. قانون فعالیت احزاب.
24. قانون مجازات اسلامی.
ص: 31
می شود.» (1)
مکانیسم نظارت اجتماعی زمانی می تواند از ظرفیت و توانایی خود بهره مند باشد که خود سازمان یافته باشد.
ربرت فریس در فرهنگ علوم اجتماعی، سازمان اجتماعی (Organization Social) را این گونه تعریف می کند: «در علوم اجتماعی سازمان اجتماعی یعنی مجموعه نسبتاً ثابتی از روابط متقابل کارکردی میان عناصر تشکیل دهنده آن (اشخاص یا گروه ها) و واجد خصوصیاتی است که در خود این عناصر وجود ندارد و این امر سبب ایجاد ذات و هستی خاصی می گردد». (2)
بنابراین بحث درباره نظارت اجتماعی زمانی می تواند مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد که بتوان آن را در قالب سازمان تبیین کرد بر این اساس شکل سازمان یافتگی آن در این نوشتار مطلوب است.
در نهایت شکل سازمان نظارت اجتماعی در جامعه دینی در این نوشتار مبتنی بر فرهنگ دین اسلام ترسیم گردیده و براساس متون دینی که در این زمینه وجود دارد، تحلیل های جامعه شناسی سازمان نظارت اجتماعی تبیین خواهد گشت.
اگر در تعریف جامعه پذیری بپذیریم «فرد از طریق اجتماعی شدن یاد می گیرد که در موقعیت های گوناگون چه الگوهایی رفتاری پذیرفتنی است و تفاوت میان الگوهای رفتاری شایسته و الگوهای رفتاری ناشایست چیست»، (3) در واقع با استفاده از از این مکانیسم می توانیم الگوهای رفتاری متداول را به آحاد آن جامعه منتقل نماییم. این مکانیسم دارای فرایندی است که از بدو تولد شخص آغاز می شود و تا مرگ ادامه می یابد نظارت اجتماعی در ادامه فراگرد جامعه پذیری قرار می گیرد تا تعادل الگوهای رفتاری رایج در جامعه را با هنجارهای فرهنگی (Culture Norms) موجود در جامعه برقرار نماید.
ص: 32
*سازمان نظارت اجتماعی در سیره رضوی: سید علی نقی ایازی (1)
عنصر امر به معروف و نهی از منکر که معادل آن در جامعه شناسی می تواند نظارت اجتماعی (Social Control) تعریف شود، در واقع بسط فراگرد اجتماعی شدن (Socialization است که با استفاده از روش هایی افراد یاد می گیرند تا خود را با باور (Belief) ها و ارزش (Value)های پذیرفته شده جامعه ای خاص تطبیق دهند و اگر این مکانیسم به درستی عمل کند افراد با تأثیر و تأثر بر یکدیگر می توانند به یک تعدیل و توازنی دست یابند.
با این تعریف مختصر از نظارت اجتماعی می توان به اهمیت و ضرورت پرداختن به این معنا پی برد که فرایند اجتماعی شدن زمینه سازمان یافتگی (Organize) و نظم اجتماعی (Social Order) را فراهم می آورد تا آحاد جامعه اهداف تعيين شده دست یابند و هرگونه اختلالی در این فرایند وصول به اهداف را دچار اشکال می کند. مکانیسم های نظارت اجتماعی در این مواقع با استفاده از روش های خاص به کار می آید تا بتواند نظم اجتماعی مورد نظر را تداوم بخشد.
بنابراین «بحث درباره نظارت های اجتماعی به توانایی اعضای جامعه در تطبیق با هنجارهای موجود ارتباط می یابد». (2) و در تعریف هنجار (Norm) می گوییم: «به معیار تثبیت شده ای از آن چه که باید در یک فرهنگ خاص وجود داشته باشد هنجار اطلاق
ص: 33
بر این اساس دین اسلام نیز یکی از هنجارهای جاری را امر به معروف و نهی از منکر قرار داده است که در دو قالب هنجار تجویزی و تحذیری ظهور پیدا کرده است و بدین وسیله نظارت های اجتماعی به شکل سازمانی در بین آحاد مسلمین اشاعه می یابد فقدان این عنصر اساسی موجب زوال یا اختلال در نظام اجتماعی مسلمین می گردد چنان که در آیات 110-104 سوره آل عمران چنین تعریف شده است. نظارت های اجتماعی به مثابه اهرمی برای نگهداری و بقای جوامع است که اختلال در آن، موجب زوال وحدت اجتماعی می شود.
علاوه بر آیات متعددی که به این هنجار اشاره می کند روایات بسیاری نیز در این زمینه وجود دارد امام باقر علیه السلام می فرماید: «امر به معروف و نهی از منکر دو فریضه بزرگ الهی است که بقیه فرایض با آن ها بر پا می شوند و به وسیله این دو راه ها امن می گردد و کسب و کار مردم حلال می شود حقوق افراد تأمین می گردد، و در سایه آن زمین ها آباد، و از دشمنان انتقام گرفته می شود و در پرتو آن همه کارها رو به راه می گردد». (1)
چنان که در این روایت به آن اشاره شده هنجارها و نیازهای بسیاری می تواند در سایه تحقق مکانیسم نظارت اجتماعی تأمین گردد.
از دیگر سو تحقق این مکانیسم در قالب سازمان نیز مورد توجه شریعت بوده است چنان که در آیه 122 سوره توبه آمده است: «و سزاوار نیست که مؤمنان همگی رهسپار [جهاد] شوند؛ اما چرا از هر فرقه ای از آنان گروهی رهسپار نشوند که دین پژوهی کنند و چون به نزد قومشان بازگشتند ایشان را هشدار دهند تا پروا پیشه کنند؟»
«بنابراین آیه فوق، دلیل روشنی است بر این که همواره گروهی از مسلمانان به عنوان انجام یک واجب کفایی باید به تحصیل علم و دانش در زمینه تمام مسائل اسلامی بپردازند و پس از فراغت از تحصیل برای تبلیغ احکام اسلام به نقاط مختلف، مخصوصاً به قوم و جمعیت خود بازگردند و آن ها را با مسائل اسلامی آشنا
ص: 34
سازند.» (1)
طبیعی است که انجام این مهم می تواند سازمانی صورت گیرد، چنان که سازماندهی آموزش ها و اعزام مبلغان دین از تاریخ تأسیس حوزه های شیعه، در راستای جامه عمل پوشیدن به این آیه شریفه بوده است.
کنش آحاد جامعه برآمده از فرهنگی است که حاکم بر آن جامعه است و عناصر متعددی در شکل دهی فرهنگ مؤثرند:
نخست آن که این افراد دارای ارزش ها باورها و هنجارهای معین و مشترکی هستند که کنش آن ها مبتنی بر آن صورت می گیرد اما این که منبع شکل گیری این عناصر چگونه است در سازمان نظارت اجتماعی بر فرهنگ دینی عوامل متعددی می تواند تأثیر گذار باشد؛ از جمله فرهنگ مکتوبی که در شریعت وجود دارد و آن قرآن و روایات متواتری است که از ائمه معصومین وارد شده است و کنشگران براساس الگوی رفتاری که در آن ها تبیین گشته است عمل می کنند و تدریجاً این سیره در بین جامعه دینداران اشاعه یافته در طی سال ها به فرهنگ تبدیل می شود.
عامل دومی که می توان از آن یاد کرد سیره متشرعان است؛ یعنی نوع عملکرد و چگونگی آن توسط کسانی که منتسب به دینداری هستند در جامعه دینی مبنای عمل قرار می گیرد و براساس آن دست به عمل می زنند.
در این نوشتار عناصر فرهنگی سازمان نظارت اجتماعی از فرهنگ مکتوب شریعت گرفته شده است که در ادامه به برخی از آن ها از کتاب وسائل الشيعه، با محوریت سیره رضوی اشاره می کنیم.
امام رضا علیه السلام درباره وجوب نظارت اجتماعی می فرماید:
«هر آینه امر به معروف و نهی از منکر را انجام دهید (در غیر این صورت) اشرار
ص: 35
بر شما به کار گمارده می شوند در این حالت دعای نیکان شما مستجاب نمی گردد.» (1)
مجموع گزاره های قابل برداشت از باب اول عبارت اند از:
- در تقسیم بندی ارزش ها و هنجارها، کنترل اجتماعی و جامعه پذیری از با ارزش ترین هنجارها شمرده می شود.
- واداشتن دیگران در عمل به هنجارها و بازداشتن آنان از کجروی ها، هنجاری الزامی برای جامعه مسلمین است.
- کنترل و نظارت اجتماعی از بنیادی ترین مسائل مورد نیاز یک جامعه است که عدم توجه صحیح به استمرار آن می تواند جامعه را به تباهی، انحطاط و فروپاشی بکشاند.
- استمرار حیات دینی در جامعه از طریق امر به معروف و نهی از منکر ممکن می شود و ترک آن می تواند به تضعیف دین و خداباوری بینجامد.
- بقای جامعه در گرو اجتماعی کردن و نظارت اجتماعی است و به ایجاد جامعه ای سالم و متعادل کمک می کند.
- یکی از ویژگی های پایبندان به باورهای دینی بازداشتن دیگران از کجروی و ناهمنوایی است.
- همه اعضای جامعه حتى صاحبان ،قدرت باید تحت نظارت و کنترل اجتماعی قرار گیرند.
- در جامعه اسلامی باید تمهیدات مناسب برای اجرای نظارت های اجتماعی فراهم آید که بقای دین و جامعه در گرو حضور و وجود قدرتمندانه آن در جامعه در سطح فردی و اجتماعی است.
- عدم توجه و برنامه ریزی مناسب برای استمرار اجتماعی شدن و نظارت های اجتماعی، راه را برای فراگیری و گسترش نابهنجاری ها و جایگزینی فرهنگ بیگانه فراهم می سازد.
- تضعیف نهادهای اجتماعی کننده و نظارت اجتماعی زمینه ساز گرایش به فرهنگ بیگانه می شود.
ص: 36
- رشد و توسعه جوامع در گرو توجه کافی به مکانیسمهای نظارت اجتماعی مؤثر است.
- نهادینه کردن مکانیسم های نظارت اجتماعی در جامعه تنها یک هنجار فردی نیست بلکه با پیشرفت و پیچیدگی جوامع سازمان ها، نهادهای واسط و... نیز باید در این امر مهم و خطیر دخالت کنند.
- با توجه به ضرورت مکانیسم نظارت اجتماعی در جوامع مختلف باید با توجه به سطوح متفاوت پیشرفت آن ها روش ها، وسائل و کارهای مناسب برای این مهم با توجه به شرایط اجتماعی تعیین شود.
- عدم توجه به اقامه نظارت اجتماعی باعث افزایش تعارضات و کاهش همبستگی اجتماعی و افزایش احتمال فروپاشی اجتماعی می گردد.
- با استمرار فرایند نظارت ،اجتماعی هزینه نابهنجاری ها افزایش می یابد و عملاً زمینه توسعه کجروی از بین خواهد رفت.
- تداوم نظارت اجتماعی توسعه هنجارها را فراهم می کند.
- عدم توجه به امر به معروف و نهی از منکر به منزوی شدن نیروهای کارآمد و دلسوز جامعه می انجامد و عرصه برای روی کار آمدن افراد ناکارآمد فراهم می شود.
- برخی از آثار اعمال نظارت اجتماعی، امنیت عمومی، قانونمندی بازرگانی و اقتصادی و اجرای عدالت اجتماعی است.
- ترک کنترل اجتماعی و جامعه پذیر کردن اولاً موجب رشد نیروهای کجرو و ناهم نوا در لایه های مدیریتی جامعه می شود و ثانیاً هم نوایان مورد بی اعتنایی قرار گرفته، منزوی می شوند.
در روایه در روایت 21243 کتاب وسائل الشیعه در باب امر به معروف و نهی از منکر شهاب می گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: «اگر مردم می دانستند خدا چگونه مخلوقات را آفریده است هیچ یک دیگری را سرزنش نمی کرد و در ادامه فرمودند: خداوند اجزایی را آفرید که شمارش آن ها به چهل و نه جزء رسید. او هر جزئی را به ده بخش تقسیم کرد و هر بخش را نیز ده بخش قرار داد. بعد آن را در میان
ص: 37
مخلوقات به این گونه تقسیم کرد که در فردی یک دهم جزء و در فرد دیگری دو دهم جزء و.... بنابراین کسی که به او یک دهم جزء رسیده است توان آن را ندارد مثل فردی باشد که به او دو دهم رسیده است و همین طور... لذا اگر مردم بدانند که خداوند آن ها را این گونه آفریده است هیچ گاه کسی دیگری را سرزنش نمی کرد». (1)
بنابراین آن چه قطعی است و از روایات متعددی که در این زمینه وجود دارد و می توان از آن بهره برد این است:
الف) وضع هنجارهای دینی برای اعضای جامعه باید مطابق توان آن ها باشد، چنان که در فقه اسلامی نیز وضع مناسک دینی تدریجی بوده است.
ب) در فرهنگ دینی انسان ها در پذیرش ارزش ها و هنجارهای دینی توان یکسان ندارند لذا از حيث همنوایی و پایبندی به هنجارهای دینی در درجات مختلفی قرار دارند.
ج) ترویج فرهنگ مطابق توان اعضای جامعه و پذیرش فکری آنان رشد فرهنگی جامعه را در پی دارد.
د) تحمیل ارزش ها و هنجارهای دینی بر کنشگرانی که توان آن را ندارند نتیجه ای معکوس به دنبال دارد و موجب بی توجهی آن ها به هنجارها و روی گردانی آنان از فرهنگ دینی می شود.
ه) در فرهنگ شیعی، الگوهای عمل پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام از بالاترین میزان پایبندی برخوردارند و پس از ایشان شیعیان سپس دیگر مسلمانان قرار دارند. و مروجان فرهنگ دینی و عوامل نظارت اجتماعی شایسته است به توان افراد به تفکیک میزان اهمیت هنجارها آگاهی و اشراف کامل داشته باشند تا بتوانند براساس آن، عملکردی موفق داشته باشند.
ز) مروجان فرهنگ دینی که از پایبندی بیشتری برخوردارند شایسته است با کنشگرانی که از پایبندی کمتری برخوردارند مدارا کرده راه پذیرش باورها، ارزش ها و هنجارهای دینی را برای آنان تسهیل کنند.
ح) دیندارانی که از درجات بالاتر همنوایی با فرهنگ برخوردارند، نباید به
ص: 38
تخریب منزلت کنشگرانی که در درجه کمتری از همنوایی با فرهنگ دینی هستند بپردازند.
ط) تساهل ورزیدن با بندگان خداوند در فرهنگ دینی ارزش شمرده می شود.
نتایج نُه گانه یاد شده با استفاده از باب چهاردهم کتاب امر به معروف و نهی از منکر (با عنوان استحباب مدارا با مؤمنان در امر آنان به مستحبات و اکتفا بر اموری که بر آنان سنگین نیاید و آن ها را از دین گریزان نکند) ارائه شد.
روایت 21258: امام رضا علیه السلام فرمود: «دوست داشتن اولیای خداوند واجب است چنان که کینه و برائت نسبت به دشمنان آنان و سردمدارانشان واجب است.» (1)
آیه 7 سوره حجرات: «.... خدا ایمان را محبوب شما ساخت و آن را در دلتان بیاراست و کفر و فسق و عصیان را در نظرتان مکروه گرداند، اینان خود راه یافتگان اند».
از مجموع روایات باب پانزدهم نتایج زیر قابل برداشت است:
- از لوازم پایبندی به فرهنگ دینی پذیرش باورهای ارزش شناختی و هستی شناختی آن فرهنگ است.
- در فرهنگ دینی برقراری پیوندهای عاطفی براساس خدامحوری از ارزش والایی برخوردار بوده و براساس دنیا محوری، بی ارزش است.
- برقراری تعامل و پیوند عاطفی براساس باورها و ارزش های دینی، پاداش اخروی دارد.
- معیار و میزان کنش های دینی، عاطفی و گرم بودن کنش ها با مؤمنان است. مبنای عمل و مقبولیت خدامحوری بودن آن است.
- ایجاد تعاملات عاطفی گرم با پایبندان و تعاملات سرد با بی توجهان به هنجارهای دینی در همه کنش ها الزامی است.
روایت 21274 امام باقر علیه السلام می فرماید: «هر بنده ای از بندگان خدا که روش
ص: 39
هدایتی را پایه گذاری کند پاداشی چون پاداش عامل به آن را خواهد داشت بدون این که از پاداش عمل کنندگان چیزی کاسته شود هر یک از بندگان خدا که شیوه ای گمراه کننده پایه ریزی کند او نیز گناهی همچون گناه عامل به آن خواهد داشت بدون این که از گناه دیگران کاسته شود». (1)
از مجموع روایات باب شانزدهم نتایج زیر قابل برداشت است:
- ترویج و آموزش هنجارها امری پسندیده است و پاداشی جاویدان دارد.
- کنشگر مسلمان باید به دنبال جاودانه بودن آثار کنش های خود باشد.
- پاداش مروجان به هنجارها به اندازه پاداش همه کسانی است که به آن عمل می کنند.
- ترویج کجروی ها ناپسند است و مروجان کجروی ها همچون عمل کنندگان به آن مؤاخذه خواهند شد.
- آثار کنش هایی که به توسعه فرهنگی بینجامد برای کنشگر جاودانه خواهد بود. تغییر نظام ارزشی و هنجاری جامعه با جایگزینی ارزش ها و هنجارهای دیگر صورت می پذیرد.
- هنجارهای دینی بهترین روش رسیدن به اهداف اند.
- ارزشمندترین کنش ها کنش های مبتنی بر ارزش هاست.
روایت 21290 امام صادق علیه السلام می فرمود: «هر که با شیعیان ما دشمنی کند با ما دشمنی کرده است. هر که با آن ها دوستی کند به ما پیوسته است؛ زیرا آن ها از ما بوده و از طینت ما آفریده شده اند هر که به آن ها مهر بورزد از ماست و هر که به آن ها کینه بورزد از ما نیست کسی که آنان را انکار کند خدا را انکار کرده و کسی که آن ها را سرزنش کند خدا را سرزنش کرده است؛ زیرا آن ها بندگان حقیقی خدا و یاران راستین او هستند». (2)
نتایج قابل برداشت از روایات باب هفدهم عبارت اند از:
ص: 40
- ارزش ها و هنجارهای دینی در جامعه اسلامی دارای مراتب اند.
- محور ارزش و ضد ارزش در فرهنگ دینی خدامحوری است.
- کنش های عاطفی یا مبتنی بر ستیز باید بر خدا محوری استوار باشد.
- از مهمترین ارزش ها در جامعه دینی انسجام درون گروهی مبتنی بر خدا محوری است و باید به هنجارها تبدیل شود.
از لوازم پایبندی به دین برقراری رابطه عاطفی گرم با مؤمنان است.
- باید با برقراری کنش های عاطفی گرم میان پایبندان به دین، ترویج واکنش های مبتنی بر ستیز حذف شود.
- کنشگرانی که با مؤمنان کنش عاطفی برقرار می کنند پاداش معنوی دریافت خواهند کرد.
- کنشگرانی که با مؤمنان کنش مبتنی بر ستیز برقرار می کنند مجازات اخروی خواهند دید.
- تعاملات عاطفی یا ستیزه جویانه هنگامی ارزش محسوب می شود که مبتنی بر باورهای دینی باشد.
- کنش عاطفی یا ستیزه جویانه هنگامی ارزش محسوب می شود که مبتنی بر باورهای دینی باشد.
- معیار برای درون گروهی و برون گروهی بودن مؤمنان، میزان پیوند عاطفی با الگوهای مرجع دینی و پیروان آن هاست.
- احیای نمادهای دینی، جزء ارزش های دینی است.
- برقراری کنش عاطفی با پایبندان به دین و ستیز با دشمنان دین، جزء هنجارهای الزامی دینی است.
روایت 21507- عمر بن یزید به نقل از امام صادق علیه السلام می گوید: حضرت فرمود: «با کسانی که اهل بدعت هستند و امور غیردینی را وارد دین کرده و می گویند این ها از دین است هم سخن نشوید و با آنان همنشینی نکنید که نزد مردم از آنان شمرده می شوید پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مرد به دین دوست و همنشین خود است.» (1)
ص: 41
نتایج قابل برداشت از باب سی و هشتم عبارت اند از:
- یکی از چیزهایی که موجب تحقق «ما» می شود پیوندهای عاطفی است و این امر می تواند با همنشینی ها و حضور در مجالس مشترک محقق شود.
- هنجارگذارانی که به ترویج هنجارهای غیردینی می پردازند، باید از سوی دینداران منزوی شوند.
- پیوندهای فکری بر پیوندهای خویشاوندی تقدم دارد لذا در انزوا قرار دادن کجروان هر چند نسبت خونی داشته باشند هنجار شمرده می شود.
- افرادی که کنش های غالب گفتمانی ،آن ها تخریب فرهنگ دینی یا تخریب منزلت پایبندان به فرهنگ دینی است باید تحت فشار هنجاری قرار گیرند.
- گروهی که به ترویج الگوهای عمل کجروان پرداخته الگوهای عمل دینی را به فراموشی بسپارند باید منزوی شوند.
- هرگونه همگامی و همدلی مشترک با دشمنان آشکار امامان، مطرود است.
- تخریب فرهنگ شیعه و تخریب منزلت امامان، آثار ناخواسته ای دارد و همه افرادی که در آن مجالس شرکت دارند اعم از همنوایان و ناهمنوایان را در بر می گیرد.
- در صورت تخریب فرهنگ دینی و امکان دفاع فرهنگی، این امر از وظایف همگانی است.
از قرآن به عنوان فرهنگ مکتوب دین اسلام باورها ارزش ها و هنجارهای دینداران گرفته می شود. لذا با هتاکان به این کتاب مقدس باید برخورد صورت گیرد. ترک تعاملات عاطفی با کسانی که عضو گروه ایمانی هستند کجروی محسوب می شود.
- برقراری روابط عاطفی با افراد کجرو موجب سرایت کجروی های او به کنشگر می شود.
- تعامل عاطفی با خرده فرهنگ های منحرف و تخریب کنندگان هنجارهای دینی باید ترک شود.
- برقراری کنش های عاطفی گرم با دشمنان دین و کنش های سرد با پایبندان به
ص: 42
فرهنگ دینی، کجروی محسوب شده موجب خروج از دین می شود.
در وجوب بیزاری از بدعت گذاران در دین و دشنام دادن آن ها و ترساندن مردم از آن ها و ترک بزرگداشت آن ها.
روایت 21530- محمد بن جمهور عمی به نقل از معصوم می گوید: «هر که نزد بدعت گذاران دین برود و آن ها را بزرگ شمارد، در نابودی اسلام تلاش کرده است». (1)
نتایج قابل برداشت از این باب عبارت اند از:
- در مواجهه با افرادی که در دین شک ایجاد کرده و بدعت گذاری می کنند باید از آن ها بیزاری جست و مردم را از آن ها ترساند تا از بدعت های آن ها چیزی نیاموزند.
- تعامل گفتمانی با تخریب کنندگان فرهنگ دینی باید مبتنی بر قهر و ستیز باشد.
روایت 21305- امام رضا علیه السلام او فرمود: «کسی که نافرمانی را دوست بدارد پس او نیز نافرمان است، و کسی که فرمانبری را دوست بدارد پس او نیز فرمانبر است و کسی که ستمگری را یاری کند پس است، او نیز ستمگر است و کسی که از ستمگری جدا شد پس او عادل است همانا بین هیچ کس و خداوند قرابتی نیست و علاقه و محبت خداوند به کسی نمی رسد مگر در فرمانبری اش» (2)
نتایج قابل برداشت از باب هجدهم عبارت اند از:
- معیار بهنجاری و نابهنجاری و میزان عضویت و عدم عضویت در گروه در جامعه دینی، فرمان برداری از خداست.
- ملاک و معیار کنش ها و از آن جمله رابطه عاطفی با دیگر کنشگران خدامحوری است.
- روابط گرم عاطفی و گرایش مثبت درون گروهی، کنش هنجاری است.
- کنش عاطفی گرم با دیگران واکنش عاطفی آنان را بر می انگیزد و به تعامل اجتماعی پیوسته تبدیل می شود.
- تعامل اجتماعی پیوسته، در کنشگر اعتماد اجتماعی ایجاد کرده، همبستگی
ص: 43
اجتماعی بالا می رود.
مکانیسم پاداش و تنبیه برای حاکمیت ارزش ها از اهمیت شایانی برخوردار است.
روایت 21502- حضرت علی علیه السلام به امام حسن علیه السلام فرمود: «پسرم می دانی بی خردی چیست؟ فرمود: بی خردی دنباله روی افراد پست و همراهی گمراهان است.» (1)
نتایج قابل برداشت از این باب عبارت اند از:
- یکی از موارد منکر، دروغ بستن به قرآن است که این امر تخریب فرهنگ مکتوب دین بوده به منزله تعارض با کل دین شمرده می شود و تعارض با قرآن در روایات این باب مساوی با تعارض با ائمه دین قلمداد شده، از حيث ميزان كجروى یکسان است.
- افرادی که به باورها و ارزش های دینی پشت کرده اند باید با فشار هنجاری مواجه شوند.
- الگوی عمل قرار دادن افراد کجرو، از لوازم بی خردی است.
- در فرهنگ دینی همگانی شدن معصیت یا هنجار شدن کجروی ها می تواند از علل مهاجرت باشد.
- ترک همکاری اقتصادی با حاکمان ستمگر در فرهنگ دینی الزامی بوده، تداوم آن کجروی است.
- دوست داشتن بقای حاکمان ستمگر برای منافع شخصی، ناهنجاری شمرده می شود.
- همدلی مشترک با گروه ها و افراد متجاوز موجب شریک شدن در مجازات آن ها خواهد شد.
- همدلی مشترک با کجروان و جنایتکاران همبختی مشترک با آن ها را به دنبال
ص: 44
دارد.
- همدلی با تغییر دهندگان فرهنگ دینی و کسانی که به دنبال نفوذ در فرهنگ دینی هستند کجروی است.
- تعاملات عاطفی با کجروان و جنایتکاران و ترفیع منزلت آن ها، مجازات الهى به دنبال دارد.
- تعاملات عاطفی با بدعت گذاران دین از سوی دینداران به نابودی فرهنگ دینی می انجامد.
- ترفيع منزلت کارگزاران فرهنگی که به دنبال ایجاد تغییر در پایه ها و اساس فرهنگ دینی هستند با خروج از دین همسان است.
در آیه 105 سوره آل عمران به نکاتی چند دربارۀ نظارت اجتماعی اشاره می کند:
- نظارت و کنترل اجتماعی باعث از میان رفتن تضادهای اجتماعی در جامعه می شود.
- ناپایبندی جامعه به نظارت و کنترل اجتماعی زمینه تضادها و کشمکش های اجتماعی را فراهم می کند که این امر انحطاط و اضمحلال جامعه را در پی خواهد داشت بنابراین وجود نظارت های اجتماعی رابطه مستقیمی با بقا و تداوم نظام های اجتماعی دارد.
- ایجاد تعارض و تضاد اجتماعی، که می تواند نتیجه ضعف یا زوال نظارت های اجتماعی باشد، سبب ناهمنوایی افراد با فرهنگ آن جامعه می شود.
در آیه 110 سوره آل عمران مسلمانانی را که نسبت به نظارت اجتماعی و باورها و ارزش های اسلامی خویش پایبند باشند دارای بهترین نظام اجتماعی معرفی می کند.
- در این آیه برقراری روابط حمایتی اجتماعی را در گرو پایبندی به ارزش ها باورها و نظارت اجتماعی دانسته است.
- ملاک برتری جوامع از همدیگر وجود نظارت اجتماعی و پایبندی به باورها و ارزش های اسلامی است.
- نظارت اجتماعی، زمینه ساز توسعه شخصیت اعضای جامعه است.
ص: 45
- پایبندی به ارزش ها و باورها از سوی کسانی که عهده دار امر نظارت اجتماعی هستند شرط بهگشت اجتماعی و فرهنگی جامعه است.
- رابطه اجتماعی و بهگشت اجتماعی با ناپایبندی به ارزش ها و باورهای اسلامی دیالکتیک بوده، اثر متقابل بر یکدیگر دارد در صورتی که نظارت اجتماعی وجود داشته باشد پایبندی به ارزش ها و باورها نیز وجود دارد و بالعکس.
- نظام اسلامی بهترین نظام اجتماعی است؛ زیرا دارای مکانیسم نظارت اجتماعی و ارزش ها و باورهای اسلامی است.
عدم پایبندی به ارزش ها و باورها عامل بازدارنده پویایی و توسعه جامعه است در این صورت مکانیسم نظارت اجتماعی می تواند مانع ناپایبندان شود و توسعه و پویایی را برای جامعه اسلامی به ارمغان آورد.
ص: 46
1. آخوندی، محمد باقر و سید علی نقی ایازی، مفاهیم اجتماعی در قرآن مجید، قم، بوستان کتاب، 1389ش
2. جوهچ، ماری، تئوری سازمان ترجمه حسن دانایی فرد، تهران، افکار، 1386 ش.
3. حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشيعه، تحقيق عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، دار احياء التراث العربی، 1403ق.
4. روشه، گی، سازمان اجتماعی، ترجمه هما زنجانی زاده، تهران، سمت، 1375ش.
5. کنش اجتماعی، ترجمه هما زنجانی زاده، مشهد، انتشارات دانشگاه فردوسی، 1370ش.
6. کوئن، بروس درآمدی بر جامعه شناسی، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، فرهنگ معاصر، 1374ش.
7. مکارم شیرازی، ناصر، و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دار الكتب الاسلامي، 1376ش.
ص: 47
*تشخیص اولویت ها شرط لزوم و کارآمدی امر به معروف و نهی از منکر: جواد ایروانی (1)
تردیدی نیست که در فرهنگ اسلامی، پاره ای از عناصر دارای اهمیتی بیشتر از دیگر عناصر و اجزای این مجموعه بوده، در نظریه و عمل نیز اولویت و برتری دارند. تقسیم کارهای مطلوب به واجبات و مستحبات و اولویت بندی در بین واجبات و نیز مستحبات از یکسو و تقسیم کارهای نامطلوب به حرام و مکروه و درجه بندی موارد هر یک از این دو در فقه اسلامی دلیل روشنی بر این مدعاست؛ چنان که در نظام ارزش گذاری عناصر اخلاقی و عقیدتی ،نیز چنین امری صادق است.
جابه جا نمودن عناصر ارزشی در فرهنگ اسلامی و بها دادن به مسائل کم اهمیت بیش از مسائل مهم تصویر نادرست و وارونه ای از جامعه اسلامی ترسیم می کند که در بسیاری از موارد خود به ضد ارزش و منکری بزرگ تبدیل می گردد؛ برای نمونه افراد جامعه ای که در عرصه اندیشه و فکر، از مسائل اساسی غفلت نمایند و خود را به جزئیات کم اهمیت یا بی اهمیت مشغول ،کنند در عرصه اخلاق و عمل واجبات را به حاشیه برانند و سرگرم مستحبات گردند، و در نتیجه کسانی که در جریان مهم عمومی جامعه سیر کنند، مورد تکریم و احترام باشند و آنان که به مسائل کم اهمیت
ص: 48
کمتر بها دهند در عین رعایت مسائل مهم هنجار شکن معرفی شوند مصداق بارز «پوستین وارونه اسلام» را شکل می دهند؛ چنان که در سخن امیر مؤمنان علیه السلام آمده است ﴿لُبِسَ اَلْإِسْلاَمُ لُبْسَ اَلْفَرْوِ مَقْلُوباً﴾. (1)
قرآن کریم از کسانی که عمل به کارهای اهم و مهم را در یک سطح از ارزش گذاری قرار می دهند، سخت انتقاد می کند و حتی چنین یکسان نگری در مقایسه را کاری ظالمانه می داند ﴿أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحاجِّ وَ عِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ جاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَاللَّهُ لا يَهْدِى الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ * الَّذِينَ آمَنُوا وَ هَاجَرُوا وَ جاهَدُوا فى سَبيل الله بأمْوالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ﴾ (2)، آيا سیراب ساختن حاجیان و آباد کردن مسجد الحرام را همانند [کار] کسی پنداشته اید که به خدا و روز بازپسین ایمان آورده و در راه خدا جهاد می کند؟ [نه، این دو] نزد خدا یکسان نیستند و خدا بیدادگران را هدایت نخواهد کرد کسانی که ایمان آورده و هجرت کرده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداخته اند نزد خدا مقامی هر چه والاتر دارند و اینان همان رستگاران اند.
با توجه به آن چه یاد شد تردیدی باقی نمی ماند که تبیین جایگاه عناصر ارزشی در فرهنگ اسلام، ضرورتی است که باید از سوی فقیهان محققان و اسلام شناسان صورت پذیرد. هرچند تاکنون قدم هایی در این راه برداشته شده است (از جمله: کتاب فقه الاولويات نوشته یوسف قرضاوی)، لیک پژوهش های گسترده ای به ویژه براساس معارف اهل بیت علیهم السلام در این باره مورد نیاز است.
عموم فقیهان، بر وجود چهار شرط برای وجوب امر به معروف و نهی از منکر اتفاق نظر دارند. این شرایط عبارت اند از: 1- آگاهی فرد از معروف و منکر؛ 2- احتمال تأثير؛ 3- اصرار فاعل منکر و تارک معروف بر فعل خود؛ 4- نبود مفسده
ص: 49
و ایمنی از ضرر بر خود یا دیگران. (1) در مورد یک شرط نیز بین فقیهان اختلاف نظر وجود دارد و آن عامل بودن خود فرد به معروف و تارک منکر بودن اوست هر چند بیشتر فقیهان، آن را نپذیرفته اند. (2)
از سوی دیگر، برخی از فقیهان تصریح کرده اند که در امر به معروف و نهی از منکر، رعایت اولویت ها و تقدیم اهم بر مهم لازم است. (3) به گونه ای که اگر کسی تنها قادر بر یکی از دو کار باشد امر به معروفی خاص یا نهی از منکری خاص، یا صرفاً احتمال تأثیر در یکی از آن دو وجود داشته باشد نه هر، دو ملاحظه اهمیت واجب است.
نیک روشن است که لزوم تقدیم موارد اهم، نیازمند آگاهی از موارد اهم است؛ چه هرچند تشخیص پاره ای از اولویت ها برای بسیاری از افراد ممکن است موارد بسیاری وجود دارد که تشخیص اهم از مهم نیازمند تخصص یا مراجعه به متخصصان است. برای نمونه، در مورد تزاحم بين امور ذیل و عدم امکان جمع بین آن ها، کدام یک مقدم است؟
- ترک نماز و ترک روزه. - عدم پرداخت خمس و نپرداختن زکات. - بی نمازی و بی حجابی یا بدحجابی. - نپرداختن بدهی مردم و ترک حج. - رباخواری و شرب خمر. - آزردن مردم و بی نمازی.
براین اساس مدعای ما آن است که تشخیص اولویت ها و شناخت اهم نیز به هنگام امر به معروف و نهی از منکر از شرایط وجوب آن می باشد تا در موارد تزاحم، امر به مهم به جای اهم، و نهی از منکر مهم به جای نهی از منکر اهم صورت نپذیرد که این خود، مانع رسیدن به هدف و مقصود خواهد بود این موضوع ممکن است در نخستین شرط پیش گفته از سوی فقیهان داخل باشد بدین معنا که آگاهی فرد از معروف و منکر هم شامل شناخت اصل معروف و منکر و هم شامل شناخت اهم و
ص: 50
مهم آن باشد، لیک فقیهان بر این نکته تصریح نکرده اند. به هر حال، شرط یادشده در ضمن شرط نخست یا به صورت جداگانه لازم می نماید.
به هر حال، با توجه به این که امر به معروف و نهی از منکر در اسلام به هدف نهادینه سازی فرهنگ اصیل اسلامی در جامعه تشریع شده اند ضرورت می یابد که آمران به معروف و ناهیان از منکر پیشتر با اولویت های فرهنگ دینی آشنا بوده، در امر و نهی خود نیز آن ها را مقدم بدارند.
اکنون باید دید با چه معیارهایی تشخیص اهم و مهم در شریعت امکان پذیر .است. آن چه در پی می آید نگاهی گذرا به این معیارها و نیز بررسی مواردی از امور اهم بر اساس آن ها می باشد.
به طور کلی با دو معیار اساسی تشخیص اولویت ها امکان پذیر است؛ بهره گیری از حکم عقل آنسان که اصولیان در مبحث تزاحم با کمک عقل به تعیین موارد اهم از مهم می پردازند. (1) عقل در این مسیر تلاش می کند موارد مهمتر شریعت را کشف نماید (همچون اهم بودن واجب مضيق بر موسع). و دوم: وحی؛ یعنی تشخیص اهمیت از راه تصریحات یا تأكيدات قرآن و روايات.
اکنون بر اساس شیوه دوم، مواردی از اولویت ها در شرع را به اختصار بررسی می کنیم. این موارد در دو بخش قرار می گیرند: الف) منکرات اهم. ب) واجبات اهم.
از مهمترین راه های شناخت منکرات اهم، بحث گناهان کبیره است. از قرآن کریم به روشنی بر می آید که گناهان به دو قسم کبیره و صغیره تقسیم می شوند و اجتناب از کبائر، زمینه آمرزش صغائر را فراهم می سازد ﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ نُدْخِلُكُمْ مُدْخَلاً كَريماً﴾؛ (2) اگر از گناهان بزرگی که از آن [ها] نهی
ص: 51
شده اید دوری گزینید بدی های شما را از شما می زداییم و شما را در جایگاهی ارجمند در می آوریم.
در روایات، شیوه ای برای تشخیص گناهان کبیره بیان شده است: هر گناهی که خداوند بر آن و عده آتش داده است (1) از نظر مصداقی، روایاتی متعدد، گناهان کبیره را هفت مورد برشمرده اند در حالی که در روایاتی دیگر، شمار بیشتری ذکر شده است. (2) لیک به نظر می رسد بین گناهان کبیره نیز مراتبی وجود دارد و هفت گناه یادشده، در درجه نخست زشتی و در اولویت اجتناب می باشد. مؤید این نکته آن است که در برخی روایات برای این دسته از گناهان تعبير اكبر «الكبائر» به کار رفته است. (3)
بنابراین، دیگر گناهان کبیره در رتبه ای پس از این دسته قرار می گیرند چنان که برخی از فقیهان نیز بر این نکته تصریح کرده اند. (4)
در بین سخنان حضرت رضا علیه السلام روایت مفصلی وجود دارد که مرحوم کلینی و شیخ صدوق آن را نقل کرده اند در این روایت شماری از گناهان کبیره به همراه آیاتی که بر آن ها وعده آتش داده شده است ذکر شده که در بین آن ها هفت گناه کبیره مورد اشاره نیز وجود دارد. (5)
اکنون گناهان هفت گانه یاد شده که به هنگام نهی از منکر نیز باید در اولویت قرار یادشده، گیرند و در قرآن بر همگی آن ها و عده آتش داده شده است براساس روایت ابوبصیر از امام صادق علیه السلام (6) ذکر می شود و آن گاه با سایر گناهانی که در روایت امام رضا علیه السلام یا دیگر روایات ذکر شده تکمیل می گردد. گناهان هفت گانه عبارت اند از:
1- شرک به خدا که در آیات متعدد، بر آن وعده آتش داده شده است؛ از جمله: ﴿إنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتاب وَالْمُشْرِكِينَ في نار جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيها أُولئِكَ هُمْ شَرُّ
ص: 52
الْبَريَّة﴾؛ (1) کسانی از اهل کتاب که کفر ورزیده اند و [نیز] مشرکان در آتش دوزخ اند، [و] در آن همواره می مانند؛ اینانند که بدترین آفریدگان اند.
﴿إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْواهُ النَّارُ وَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصار﴾، (2) هر کس به خدا شرک آورد، قطعاً خدا بهشت را بر او حرام ساخته و جایگاهش آتش است، و برای ستمکاران یاورانی نیست.
همچنین شرک تنها گناهی است که بدون توبه عفو نمی شود و بدین سبب در روایات پیش گفته به عنوان اکبر الکبائر از آن یاد شده است: ﴿إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرى إِثْماً عَظيماً﴾، (3) مسلماً خدا، اين را که به او شرک ورزیده شود نمی بخشاید و غیر از آن را برای هر که بخواهد می بخشاید، و هر کس به خدا شرک ورزد، به یقین گناهی بزرگ بربافته است.
روشن است که مقصود از شرک شرک جلی می باشد. یادکردنی است یکی از گناهان کبیره با عنوان «تعرب بعد از هجرت» در روایت مورد بحث، داخل در شرک به شمار رفته و در برخی روایات به صورت مستقل آمده است. (4) مصداق این تعبیر در صدر اسلام، این بود که فرد پس از هجرت از بادیه ای که به دور از فرهنگ اسلامی یا مانع از ایفای وظایف شرعی بود مجدداً به آن جا بازگردد و به طور طبیعی از ایمان یا انجام عبادات و تکالیف خود باز ماند. در عصر تکالیف خود باز ماند. (5) در عصر ما ممکن است به شکل اقامت در محیط کفر یا جهل نمود یابد که همان اثر را در پی دارد آیات آن را بنگرید: ﴿إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظَالِمى أنْفُسِهِمْ قالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ الله واسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فيها فَأُولئِكَ مَأواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَت مَصيراً﴾؛ (6) کسانی که بر بر خویشتن ستمکار بوده اند [وقتی] فرشتگان جانشان را می گیرند، می گویند: «در چه
ص: 53
[حال] بودید؟» پاسخ می دهند: «ما در زمین از مستضعفان بودیم.» می گویند: «مگر زمین خدا وسیع نبود تا در آن مهاجرت کنید؟» پس آنان جایگاهشان دوزخ است، و [دوزخ] بد سرانجامی است.
﴿الْأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْراً وَ نِفاقاً وَ أَجْدَرُ أَلا يَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللهُ عَلى رَسُولِهِ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَکیمٌ﴾ (1)، بادیه نشینان عرب، در کفر و نفاق [ از دیگران] سخت تر و به این که حدود آن چه را که خدا بر فرستاده اش نازل کرده ندانند، سزاوارترند. و خدا دانای حکیم است.
2- قتل عمدی مؤمن از سر ظلم: ﴿وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً فيها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أعَدَّ لَهُ عَذَاباً عَظيماً﴾، (2) و هر کس عمداً مؤمنی را بکشد، کیفرش دوزخ است که در آن ماندگار خواهد بود و خدا بر او خشم می گیرد و لعنتش می کند و عذابی بزرگ برایش آماده ساخته است.
3- رباخواری: ﴿الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إِلَّا كَما يَقُومُ الَّذى يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ مِنَ الْمَسِّ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَ مَنْ عَادَ فَأُولئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُون﴾ (3) کسانی که ربا می خورند [از گور] برنمی خیزند مگر مانند برخاستن کسی که شیطان بر اثر تماس آشفته سرش کرده است. این بدان سبب است که آنان گفتند: «داد و ستد صرفاً مانند رباست» و حال آن که خدا داد و ستد را حلال، و ربا را حرام گردانیده است. پس، هر کس اندرزی از جانب پروردگارش بدو رسید و [از رباخواری] باز ایستاد، آن چه گذشته از آن اوست و کارش به خدا واگذار می شود و کسانی که [به رباخواری] بازگردند، آنان اهل آتشاند و در آن ماندگار خواهند بود.
4- خوردن مال یتیم از سر ستم: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتَامَى ظُلْماً إِنَّمَا يَأْكُلُونَ في بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعيراً﴾؛ (4) در حقیقت، کسانی که اموال یتیمان را به ستم
ص: 54
می خورند، جز این نیست که آتشی در شکم خود فرو می برند، و به زودی در آتشی فروزان درآیند.
5- قذف (نسبت ناروا دادن) به پاک دامن: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلاتِ الْمُؤمِناتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةَ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ﴾؛ (1) بی گمان، کسانی که به زنان پاکدامن بی خبر [از همه جا] و با ایمان نسبت زنا می دهند در دنیا و آخرت لعنت شده اند، و برای آن ها عذابی سخت خواهد بود.
6- عقوق والدين: ﴿قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوَالِدَيْنِ إحْساناً...﴾؛ (2) بگو: «بیایید تا آن چه را پروردگارتان بر شما حرام کرده برای شما بخوانم: چیزی را با او شریک قرار مدهید و به پدر و مادر احسان کنید...».
﴿وَ قَضى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً ...﴾، (3) و پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر [خود] احسان کنید... .
﴿وَ بَراً بوالِدَتي وَ لَمْ يَجْعَلْنى جَبَّاراً شَقِيًّا﴾، (4) و مرا نسبت به مادرم نیکوکار کرده و زورگو و نافرمانم نگردانیده است.
7- فرار از جنگ: ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفَاً فَلَا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَارَ * وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفاً لِقِتال أوْ مُتَحَيِّزاً إلى فِئَة فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ﴾؛ (5) ای کسانی که ایمان آورده اید، هر گاه [در می دان نبرد] به کافران برخورد کردید که [به سوی شما] روی می آورند به آنان پشت مکنید و هر که در آن هنگام به آنان پشت کند- مگر آن که [هدفش] کناره گیری برای نبردی [مجدد] یا پیوستن به جمعی [دیگر از همرزمانش] باشد- قطعاً به خشم خدا گرفتار خواهد شد، و جایگاهش دوزخ است و چه بد سرانجامی است.
ص: 55
در مورد گناهان کبیره یاد کرد چند نکته شایسته است:
1- بیشتر گناهان کبیره یاد شده به نوعی بازگشت به حفظ حقوق دیگران (حق الناس) دارند. گناهانی همچون قتل، قذف، ربا، اكل مال یتیم و عقوق والدین که برخی از آن ها حفظ حقوق مادی و برخی دیگر پاسداشت حقوق معنوی افراد را هدف دارند. از مجموع احکام فقهی در شریعت و نیز روایات بر می آید که حقوق مردم به هنگام تزاحم با تکالیف شرعی محض و حتی نماز، از اولویت برخوردار است؛ برای مثال هرگاه طلبکار طلب خود را مطالبه نماید بر مدیون لازم است ادای دین را بر نماز مقدم دارد. (1)
همچنین در روایات حقوق مردم گناه نابخشودنی نامیده شده است. (2)
افزون بر موارد یاد شده تعبیرات قرآن در خصوص دیگر موارد حق الناس نیز
شدید و تهدید آمیز است؛ برای مثال می توان سوره مطففین را یاد کرد که آغاز آن هشدار به حفظ حقوق مادی مردم (تهدید کم فروشان) و پایان آن، هشدار نسبت به پاسداشت حقوق معنوی افراد (تهدید مسخره کنندگان) است که با بیان عذاب های اخروی در وسط سوره ضمانت اجرایی خود را یافته است
و این گونه است که امام رضا علیه السلام فرمود: «قال رسول الله صلی الله علیه و آله: ﴿ لَیْسَ مِنَّا مَنْ غَشَّ مُسْلِماً أَوْ ضَرَّهُ أَوْ مَاکَرَهُ﴾؛ (3) رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس مسلمانی را پنهانی بفریبد یا به او زیان رساند یا با او از در مکر در آید از ما نیست.
براین اساس، پاره ای از منکرات موجود در جامعه که در قالب «ارزش ها» نمود می یابند، آشکار می گردد؛ برای نمونه پخش ادعیه نوحه و روضه و حتی صوت قرآن در مجالس ترحیم از طریق بلندگو که همسایگان مسجد یا مجلس مربوط را آزار می دهد شرکت کارکنان یک اداره در مراسم مذهبی زیارت عاشورا و مانند آن در آغاز ساعات اداری در حالی که ارباب رجوع به انتظار ایستاده اند، و نمونه هایی از این
ص: 56
دست، که بی گمان خود نیازمند نهی از منکر می باشد.
2- چنان که اشاره شد، به جز گناهان هفت گانه گناهان کبیره دیگری نیز وجود دارد که در آیات و روایات بیان گردیده است و طبعاً در درجه دوم از اهمیت - نسبت به دسته اول - قرار می گیرد؛ از جمله:
- قطع صله رحم: ﴿وَالَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ﴾، (1) و کسانی که پیمان خدا را می گسلند و در پس از بستن آن می شکنند و آن چه را خدا به پیوستن ان فرمان داده زمین فساد می کنند بر ایشان لعنت است و بد فرجامی آن سرای ایشان راست.
- دوستی با دشمنان خدا ﴿ولا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَ لَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ يُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ۚ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ۚ أُولَٰئِكَ حِزْبُ اللَّهِ ۚ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾، (2) قومی را نیابی که به خدا و روز بازپسین ایمان داشته باشند [و] کسانی را که با خدا و رسولش مخالفت کرده اند هر چند پدرانشان یا پسرانشان یا برادرانشان یا عشیره آنان باشند دوست بدارند. در دل این هاست که [خدا] ایمان را نوشته و آن ها را با روحی از جانب خود تأیید کرده است و آنان را به بهشت هایی که از زیر [درختان] آن جوی هایی روان است در می آورد همیشه در آن جا ماندگارند خدا از ایشان خشنود و آن ها از او خشنودند. اینانند حزب خدا ،آری حزب خداست که رستگاران اند.
﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِيَّاكُمْ ۙ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِنْ كُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِي سَبِيلِي وَابْتِغَاءَ مَرْضَاتِي ۚ تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَيْتُمْ وَمَا أَعْلَنْتُمْ ۚ وَ مَنْ يَفْعَلْهُ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ﴾، (3) ای کسانی که ایمان آورده اید، دشمن من و دشمن خودتان را به دوستی بر مگیرید [به طوری] که با آن ها اظهار دوستی کنید، و حال آن که
ص: 57
قطعاً به آن حقیقت که برای شما آمده کافرند [و] پیامبر [خدا] و شما را [از مکّه] بیرون می کنند که [چرا] به خدا، پروردگارتان ایمان آورده اید اگر برای جهاد در راه من و طلب خشنودی من بیرون آمده اید [شما] پنهانی با آنان رابطه دوستی برقرار می کنید، در حالی که من به آن چه پنهان داشتید و آن چه آشکار نمودید داناترم و هر کس از شما چنین کند قطعاً از راه درست منحرف گردیده است.
تأکید قرآن در این باره بسیار قابل توجه است. بی تردید از منکرات مهم موجود در جهان اسلام رابطه بسیاری از حاکمان مدعی اسلام و حتی مدعی خدمت به حرم خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله با دشمنان کینه توز اسلام و مسلمانان به ویژه اسرائیل است.
- یأس از رحمت خدا و در امان دانستن خود از مکر او، آن سان که در روایات پیش گفته از حضرت رضا علیه السلام این بدان تصریح شده است. در قرآن در این باره آمده است: ﴿وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلا الْقَوْمُ الْكَافِرُون﴾، (1) و از رحمت خدا نومید مباشید، زیرا جز گروه کافران کسی از رحمت خدا نومید نمی شود.
﴿ أَفَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُون﴾، (2) آیا از مکر خدا خود را ایمن دانستند؟ [با آن که] جز مردم زیانکار [کسی] خود را از مکر خدا ایمن نمی داند.
- زنا: ﴿وَ الَّذِينَ... وَلَا يَزْنُونَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ يَلْقَ أَثاماً * يُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ يَوْمَ الْقِيامَة وَ يَخْلُدْ فِيهِ مُهاناً * إِلا مَنْ تاب...﴾؛ (3) و [عباد الرحمان] کسانی اند که... زنا نمی کنند، و هر کس این ها را انجام دهد سزایش را دریافت خواهد کرد برای او در روز قیامت عذاب دو چندان می شود و پیوسته در آن خوار می ماند مگر کسی که توبه کند... .
- خيانت: ﴿وَ مَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِما غَلَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ﴾، (4) و هر کس خیانت ورزد، روز قیامت با آن چه در آن خیانت کرده بیاید. آن گاه به هر کس [ پاداش] آن چه کسب کرده به تمامی داده می شود و بر آنان ستم نرود.
ص: 58
این دو مورد نیز در سخن پیش گفته از امام رضا علیه السلام آمده است.
تردیدی نیست که در رأس اهم واجبات حفظ اصل اسلام است. این اهمیت به گونه ای است که در صورت به خطر افتادن آن، همه شرایط پیش گفته برای امر به معروف و نهی از منکر- از جمله نبود ضرر جانی و مالی - لغو می گردد. قیام امام حسین علیه السلام با وجود محرز بودن خطر، که به فرموده امام با هدف امر به معروف و نهی از منکر انجام گرفت مصداق این امر است. (1)
بر اساس معیار پیش گفته، یعنی تصریحات و تأکیدات قرآن و روایات، اهم واجبات در عرصه های مختلف چنان است که در پی می می آید:
الف: در عرصه عقیده. داشتن عقیده راسخ و مبتنی بر تحقیق، در کلیات مربوط به مبدأ و معاد و راهنما شناسی بر هر فردی لازم است. بنگرید: ﴿لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَ النَّبيِّينَ... أولئِكَ الَّذينَ صَدَقُوا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ﴾، (2) نيكوكاری آن نیست که روی خود را به سوی مشرق و [یا] مغرب بگردانید، بلکه نیکی آن است که کسی به خدا و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب [آسمانی] و پیامبران ایمان آورد... آنانند کسانی که راست گفته اند و آنان همان پرهیزگاران اند.
در مقابل ورود به مباحث پیچیده قضا و قدر جبر و اختیار و بحث های بی حاصلی همچون حدوث و قدم قرآن - که سوگمندانه وقت و انرژی فراوانی از مسلمانان سده های پیشین را به هدر داد و حتی نزاع ها و درگیری هایی را موجب گشت - نه لازم است و نه - در غالب موارد - مفید. چنین است مباحث مربوط به جن و جزئیات آن و ... .
چنان که در عرصه اندیشه و دانش سرگرم ساختن خود و دیگران به پاره ای جزئيات مسائل تاریخی، و غفلت از اهداف درس ها و عبرت ها مورد انتقاد قرآن
ص: 59
کریم قرار گرفته است آن جا که در مورد نزاع افراد بر سر تعداد اصحاب کهف، چنین می فرماید: ﴿سَيَقُولُونَ ثَلاثَةٌ رابعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَ يَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَيْبِ وَ يَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَ ثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُل رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ ما يَعْلَمُهُمْ إِلا قَلِيلٌ فَلا تُمار فيهمْ إِلا مِرَاءً ظاهِراً وَ لا تَسْتَفْتِ فِيهِمْ مِنْهُمْ أَحَداً﴾؛ (1) به زودی خواهند گفت: «سه تن بودند [و] چهارمین آن ها سگشان بود.» و می گویند: «پنج تن بودند [و] ششمین آن ها سگشان بود.» تیر در تاریکی می اندازند و [عده ای] می گویند: «هفت تن بودند و هشتمین آن ها سگشان بود.» بگو: «پروردگارم به شماره آن ها آگاه تر است، جز اندکی [کسی شماره] آن ها را نمی داند.» پس درباره ایشان جز به صورت ظاهر جدال مکن و در مورد آن ها از هیچ کس جویا مشو.
ب: در عرصه اخلاق و رفتار. در میان ارزش های اخلاقی و رفتاری به دو مورد اشاره می کنیم که به نظر می رسد بیش از دیگر موارد از اهمیت برخوردار است و در عين حال، در جامعه کنونی ما در عرصه نظر، عمل و رسانه، مورد غفلت قرار گرفته است:
نخست: صداقت و امانت. نگاهی گذرا به آموزهای دینی نشان می دهد در نظام ارزش گذاری اسلام، صداقت و راستی جایگاهی بس فرازمند دارد و در مقایسه با بسیاری از ارزش ها و به ویژه در مقام تزاحم اهم و مهم اهمیت و تقدم از آن این اصل است. قرآن کریم صداقت مردان و زنان با ایمان را از ویژگی های برجسته آنان برشمرده که موجب آمرزش و پاداش بزرگ الهی است ﴿إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ... وَ الصَّادِقِينَ وَالصَّادِقات... أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْراً عَظيما﴾، (2) مردان و زنان مسلمان... و مردان و زنان راستگو... خدا برای [همه] آنان آمرزشی و پاداشی بزرگ فراهم ساخته است. (3)
در نقطه اوج ارزش گذاری صداقت، قرآن هنگام بیان عملی که در جهان آخرت
ص: 60
سودمند است، تنها از صداقت یاد می فرماید: ﴿قالَ اللهُ هذا يَوْمُ يَنْفَعُ الصَّادِقِينَ صِدقُهُمْ﴾، (1) خدا فرمود: «این، روزی است که راست گویان را راستیشان سود بخشد.»
در نقطه مقابل، در قرآن تقابل معناداری میان «دروغ» و «ایمان» برقرار شده و بی ایمانی منشأ سخنان افترا آمیز و دروغ بیان شده است: ﴿إنَّما يَفْتَرَى الْكَذِبَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْكَاذِبُونَ﴾؛ (2) تنها کسانی دروغ پردازی می کنند که به آیات خدا ایمان ندارند و آنان خود دروغ گویان اند.
در روایات نیز از یک سو دروغ کلید همه بدی ها معرفی شده امام باقر علیه السلام فرمود: ﴿اِنَّ اللهَ عزوجلّ جَعَلَ لِلشَّرِّ اَقفالاً وَ جَعَلَ مَفاتیحَ تِلکَ الاَقفالِ الشَّرابَ. وَالکِذبُ شَرٌ مِنَ الشَّرابِ﴾؛ (3) به راستی خداوند برای بدی، قفل هایی نهاد و شراب را کلیدهای آن قفل ها قرار داد و دروغ از شراب بدتر است.
تحلیل حدیث می تواند این باشد که در جامعه بشری مفاسد مترتب بر دروغ در مجموع قابل قیاس با مفاسد مترتب بر شراب خواری نیست؛ چه، پیدایش آیین های انحرافی - برای نمونه - زائیده دروغ و انتشار آن است و گاه یک دروغ، موجب ویرانی شهرها، کشته شدن افراد بی گناه و هتک حرمت هایی بسیار می شود که در مجموع، می تواند از مفاسد شرب خمر فزون تر باشد. (4)
از سوی دیگر، بر تقابل معنادار بین دروغ و ایمان تصریح شده است:
حضرت امام رضا علیه السلام فرمود: ﴿سُئِلَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : یَکُونُ اَلْمُؤْمِنُ جَبَاناً قَالَ نَعَمْ قِیلَ: وَ یَکُونُ بَخِیلاً؟ قَالَ نَعَمْ قِیلَ وَ یَکُونُ کَذَّاباً؟ قَالَ: لاَ﴾؛ (5) از رسول خدا صلی الله علیه و آله سؤال شد: [آیا ممکن است] مؤمن ترسو باشد؟ فرمود: آری. گفته شد [ممکن است] بخیل باشد؟ فرمود: آری. گفته شد و دروغ گو باشد؟ فرمود: نه.
امیر مؤمنان علیه السلام نیز ترجیح دادن راستی بر کذب را از نشانه های ایمان برشمردند:
ص: 61
﴿عَلَامَهُ الْإِیمَانِ أَنْ تُؤْثِرَ الصِّدْقَ حَیْثُ یَضُرُّکَ عَلَی الْکَذِبِ حَیْثُ یَنْفَعُکَ﴾؛ (1) نشانه ايمان آن است که راستی را آن جا که به تو زیان رساند بر دروغی که تو را سود دهد، ترجیح دهی.»
از سوی سوم، در روایات تأکید شده که معیار ارزیابی افراد - برای گزینش ها و اظهار نظرها - نه انجام عبادات فراوان، که راست گویی و امانت داری است امام صادق علیه السلام فرمود: ﴿لاَ تَغْتَرُّوا بِصَلاَتِهِمْ وَ لاَ بِصِیَامِهِمْ فَإِنَّ اَلرَّجُلَ رُبَّمَا لَهِجَ بِالصَّلاَهِ وَ اَلصَّوْمِ حَتَّی لَوْ تَرَکَهُ اِسْتَوْحَشَ وَ لَکِنِ اِخْتَبِرُوهُمْ عِنْدَ صِدْقِ اَلْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ اَلْأَمَانَهِ﴾؛ (2) به نماز و روزه آنان فریفته نگردید؛ چه آدمی گاه به نماز و روزه عادت می کند چونان که اگر آن را رها سازد وحشت نماید بلکه آنان را هنگام راستی سخن و ادای امانت بیازمایید.
دوم: امر به معروف و نهی از منکر، که به تصریح امیر مؤمنان علیه السلام فوق تمامی واجبات و ارزش هاست ﴿مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ کُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ إِلَّا کَنَفْثَهٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ﴾؛ (3) تمامی کارهای نیک و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر چونان قطره ای بر دریای مواج و پهناور است.
در سخنان امام رضا علیه السلام نیز بر اهمیت امر به معروف و نهی از منکر تأکید شده است محمد بن عرفه گوید: شنیدم ابوالحسن الرضا می فرمود: ﴿كَانَ رَسُولُ اللهِ صلى الله عليه وآله يَقُولُ: إِذَا أُمَّتِي تَوَاكَلَتِ الأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ، فَلْيَأْذَنُوا بِوِقَاعٍ مِنَ اللهِ تَعَالَى﴾ (4)؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمود: هر گاه امت من امر به معروف و نهی از منکر را به یکدیگر وانهند، با جنگ با خدای تعالی روبه رو خواهند شد.
ج: در عرصه سیاست. در این عرصه اهتمام فوق العاده اسلام نسبت به وحدت امت اسلامی، بسیار قابل توجه است اهمیت فراوان حفظ اتحاد را از این آیه قرآنی
ص: 62
می توان دریافت که هارون در غیبت موقت موسی علیه السلام برای جلوگیری از گوساله پرستی آن ها، به اقدام شدیدی دست نزد و اجازه داد به طور موقت به این کار ادامه دهند تا مبادا بين صفوف بنی اسرائیل تفرقه ایجاد شود: ﴿قالَ یا هارون ما مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا * ألا تَتَّبَعَن أَ فَعَصَيْتَ أَمْرِى * قالَ يَا بْنَ أُمَّ لا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَ لا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَولی﴾؛ (1) [موسی] گفت: «ای هارون، وقتی دیدی آن ها گمراه شدند چه چیز مانع تو شد که از من پیروی کنی؟ آیا از فرمانم سر باز زدی؟» گفت: «ای پسر مادرم، نه ریش مرا بگیر و نه [موی] سرم را من ترسیدم بگویی: میان بنی اسرائیل تفرقه انداختی و سخنم را مراعات نکردی.»
این موضوع نشان می دهد برای حفظ اتحاد امت اسلامی برجسته نمودن نقاط اختلاف بین فرقه های مسلمان روا نیست و اهانت هر فرقه ای به نمادهای مقدس فرقه ،دیگر جزء منکرات بزرگ به شمار می رود.
از سوی دیگر- چنان که پیشتر اشارت رفت - قرآن نسبت به برقراری رابطه دوستی با دشمنان سخت هشدار می دهد و به صراحت مجاهدان راه خدا را بر دیگر خدمت کاران به مسلمانان برتری می دهد ﴿أَجَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرام كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ جَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ... الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَ جَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ﴾؛ (2) آيا سيراب ساختن حاجیان و آباد کردن مسجد الحرام را همانند [کار] کسی پنداشته اید که به خدا و روز بازپسین ایمان آورده و در راه خدا جهاد می کند؟... کسانی که ایمان آورده و هجرت کرده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداخته اند نزد خدا مقامی هر چه والاتر دارند و اینان همان رستگاران اند.
در آیه ای دیگر می فرماید:
﴿لا يَسْتَوِي الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللهِ بِأَمْوالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللهُ الْمُجاهِدِينَ بِأَمْوالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَىٰ الْقاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلًّا وَعَدَ اللهُ الْحُسْنىٰ وَفَضَّلَ اللهُ الْمُجاهِدِينَ عَلَىٰ الْقاعِدِينَ أَجْراً عَظِيماً * دَرَجَاتِ مِنْهُ وَمَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً وَ كانَ اللهُ
ص: 63
غَفُوراً رَحِيماً﴾؛ (1) مؤمنان خانه نشین که زیان دیده نیستند با آن مجاهدانی که با مال و جان خود در راه خدا جهاد می کنند یکسان نمی باشند خداوند کسانی را که با مال و جان خود جهاد می کنند به درجه ای بر خانه نشینان مزیت بخشیده و همه را خدا وعده [پاداش] نیکو داده، و [لی] مجاهدان را بر خانه نشینان به پاداشی بزرگ، برتری بخشیده است؛ [پاداش بزرگی که] به عنوان درجات و آمرزش و رحمتی از جانب او [نصیب آنان می شود] و خدا آمرزنده مهربان است.
مصداق بارز این آیه در عصر حاضر از یک سو حکومت وابسته آل سعود در عربستان است که خود را خادم حرمین شریفین و قیم مسلمانان می داند و از سوی دیگر حزب الله لبنان و نظام اسلامی در ایران است که راه جهاد و پایداری را برگزیده اند.
د: در عرصه عبادات. تردیدی نیست که نماز و زکات قرآنی (یعنی هرگونه کمک مالی به نیازمندان) در رأس واجبات است آنسان که از آیات برمی آید. از جمله، آن جا که عوامل سقوط به دوزخ را بی توجهی به آن ها می داند: ﴿ما سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ * قَالُوا لَمْ نَكَ مِنَ الْمُصَلِّينَ * وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْکین﴾؛ (2) «چه چیز شما را در آتش [سَقَر] درآورد؟» گویند: «از نمازگزاران نبودیم و بینوایان را غذا نمی دادیم.»
با این حال، مواردی از تزاحم در این زمینه وجود دارد که نیازمند تحلیل متون و اجتهاد است و نمونه آن در بحث بعدی خواهد آمد.
ه- : در عرصه تبلیغ. نیک روشن است که هر آن چه در مقام نظر و عمل اولویت دارد، در تبلیغ نیز باید در اولویت قرار گیرد بنابراین نهادهای مسئول امر تبلیغ همچون سازمان روحانیت و صدا و سیما باید تبلیغ موارد پیش گفته را در اولویت قرار دهند. با این حال یادکرد نکته ای سزامند است قرآن کریم تبلیغ یکی از ارزش ها را فرمان داده و نسبت به بی توجهی به آن سخت هشدار داده و تهدید نموده است و آن تشویق مردم به کمک مالی و رسیدگی به محرومان می باشد. بنگرید:
ص: 64
﴿وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنى لَمْ أُوتَ كِتابية * ... خُذُوهُ فَغُلُوهُ * ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ * ثُمَّ فِي سِلْسِلَة ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِراعاً فَاسْلُكُوهُ * إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ وَ لَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ * فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هَاهُنا حَمِيمٌ * وَ لا طَعامُ إِلا مِنْ غِسْلينٍ * لا يَأْكُلُهُ إِنَّا الْخاطِؤُونَ﴾، (1) و اما کسی که کارنامه اش به دست چپش داده شود، گوید: ای کاش کتابم را دریافت نکرده بودم..... [گویند] «بگیرید او را و در غُل کشید. آن گاه میان آتشش اندازید. پس در زنجیری که درازی آن هفتاد گز است وی را در بند کشید. چرا که او به خدای بزرگ نمی گروید. و به اطعام مسکین تشویق نمی کرد. پس امروز او را در این جا حمایتگری نیست و خوراکی جز چرکابه ندارد که آن را جز خطاکاران نمی خورند.»
این آیات، از کسی که دیگران را به اطعام مسکین ترغیب نمی کند، سخت انتقاد کرده و این ویژگی را در کنار ایمان نداشتن به خدا سبب گرفتار آمدن در عذاب های دوزخی و حسرت های قیامت دانسته است؛ چرا که آیات ﴿إِنَّهُ كَانَ لا يُؤْمِنُ ... وَلا يَحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْكين﴾ تعليل آيات پیشین می باشد. در آیاتی دیگر نیز چنین مطلبی بازگو شده است. (2)
باری افراد در جامعه اسلامی پیوسته بخشی از درآمد خود را برای رضای خدا و کسب پاداش های اخروی به امور معنوی اختصاص می دهند، ولی به سبب ناآشنا بودن با اولویت های مورد نظر شرع و ضعف یا کوتاهی نهادهای فرهنگ ساز به ویژه صدا و سیما، شاهد افراط و تفریط های فراوانی در موارد تخصیص آن هستیم. برای مثال تبلیغات غیر سازمان یافته موجب گشته بسیاری از افراد هزینه های فراوانی را برای رفتن مکرر به حج یا عمره اختصاص دهند و با این کار مشکلات متعددی را برای افراد واجد شرایط وجوب و اعزام به حج پدید آورند، به گونه ای که در خصوص حج واجب مدت انتظار برای اعزام طی سه سال اخیر، به حدود بیست سال رسیده است. این در حالی است که از یک سو براساس روایات عهده دار شدن هزینه زندگی حتی یک خانوار نیازمند از ده ها حج غیر واجب، فضیلت فزون تری
ص: 65
دارد. (1) و از سوی دیگر، سوگمندانه رسانه های عمومی کم ترین تبلیغات را نیز در این عرصه ها ساماندهی و مدیریت نمی کنند/
حال به راستی آیا نهادهایی همچون صدا و سیما به آن اندازه که مستقیم یا غیر مستقیم از بازیگران و ورزشکاران و.... و حتی سفرهای زیارتی تبلیغ می کنند که نتیجه آن، موج احساسات عظیم و گاه مخرب و مهار نشدنی است که در سطح جامعه به راه می افتد آیا نسبت به موضوع مهم رسیدگی به محرومان تلاش می نمایند؟
و: در عرصه علمی و آموزشی. تأکید آموزه های اسلامی از یک سو بر فراگیری علم و دانش و از دیگر سو بر مفید بودن علم مورد طلب مسلمانان است. پناه بردن به خدا از علم غیر نافع در قالب «ادعیه اعوذ بک من علم لاينفع» (2) نشان از لزوم تمرکز نظام آموزشی و مطالعات افراد بر دانش های سودمند دارد؛ دانشی که به پیشرفت مادی، صنعتی و دنیوی بینجامد یا به کشف حقایق عالم و دستیابی به اسرار طبیعت منتهی گردد و یا به سود آخرت و معنویت فرد باشد.
توجه به این امر از یک سو لزوم بازنگری در متون درسی به هدف کارآمدسازی بیشتر آن ها را نمایان می سازد و از دیگر سو مسئولیت نویسندگان در ارائه مطالب سودمند برای جامعه را نشان می دهد باشد تا بار دیگر تفوق علمی مسلمانان مسلمانان بر جهان آن گونه که مطلوب اسلام است تحقق یابد.
اکنون با توجه به نکاتی که اختصار گونه مطرح شد هرگاه در جامعه ای، رباخواری
ص: 66
و اكل مال یتیم و بی توجهی به حقوق مردم رواج داشته باشد، مردم از دروغ گویی و تظاهر و دادن نسبت هایی ناروا به افراد ابایی نداشته باشند رسیدگی به محرومان و تبلیغ برای آن کمرنگ ،باشد بی نظمی، جهل و بی سوادی و عقب ماندگی در آن موج ،زند در برقراری رابطه با دشمنان خدا تردیدی به خود راه ندهند و در عین حال تفرقه و نزاع در بین آنان حکم فرما باشد و... آیا صرفاً با نام اسلامی بودن یا تظاهر به برخی شعائر مذهبی و سرگرم شدن به مباحث کم اهمیت فکری می توان آن را جامعه اسلامی و قرآنی دانست؟ و آیا ترسیم چنین تابلوی از سوی برخی مسلمانان، خود منکری بزرگ نیست که چهره اسلام را در جهان مخدوش می سازد و نیازمند نهی از منکر دلسوزان و آگاهان می باشد؟!
1- وجود اهم و مهم در اجزای فرهنگ اسلامی ساختار سازی متناسب آن را در عرصه عمل الزامی می سازد، آن سان که عناصر کم اهمیت یا بی اهمیت، جای عناصر مهم را نگیرد و تصویری وارونه از جامعه اسلامی ارائه ندهد پیش نیاز این کار شناخت و آگاهی عمومی از اولویت ها و جایگاه هر یک از اجزای ارزشی یاد شده است که باید از سوی اندیشمندان و متخصصان اسلامی ،کشف و از سوی نهادهای تبلیغ و ،آموزش به عموم مردم منتقل گردد با توجه به این نکته، گروه ها و افراد آمر به معروف و ناهی از منکر نیز باید اولویت ها را بشناسند و در امر و نهی خود - به ویژه به هنگام تزاحم - اهم و مهم را رعایت کنند بر این اساس، می توان آگاهی از آن را یکی از شرایط امر به معروف و نهی از منکر دانست.
2- راه تشخیص اهم و مهم به طور کلی عقل و وحی است. در خصوص راه دوم، تصریحات و تأکیدات کتاب و سنت بر مواردی خاص اهم بودن آن ها را نشان می دهد.
3- در طرف ضد ارزش ها - که در نهی از منکر کاربرد دارد- تعیین گناهان کبیره هفت گانه و سپس دیگر گناهان کبیره و در مرحله بعد گناهان صغیره و در سمت ارزش ها تأکید بر مواردی خاص در عرصه های عقیده اخلاق و رفتار سیاست عبادت، تبلیغ و علم مصداق های اهم در شریعت اسلام را نشان می دهد، چنان که در
ص: 67
متن مقاله حاضر به اختصار بررسی گردید.
4- برای تحقق شناخت عمیق و مستند از اولویت ها از یک سو تحقیقات دقیق مبتنی بر قرآن، روایات و فقه و توجه به شرایط کنونی جامعه و جهان و از دیگر سو تلاش نهادهای تبلیغی و رسانه ها برای انتقال آن ها به عموم مردم، ضرورت دارد.
ص: 68
1. قرآن کریم
2. ابن بابویه (صدوق)، محمد بن على، علل الشرائع، نجف، المكتبة الحيدريه، 1386ق.
3. عيون اخبار الرضا علیه السلام، تحقیق حسین اعلمی، بیروت، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، 1404ق.
4. من لا يحضره الفقيه، تحقیق علی اکبر غفاری، چاپ دوم، قم، جامعه مدرسین، 1404ق.
5. انصاری، مرتضی، فرائد الاصول، قم، مجمع الفكر الاسلامى، 1419ق.
6. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضره، تحقیق محمدتقی ایروانی، قم، جامعه مدرسین، بی تا.
7. برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، تحقیق سید جلال الدین حسینی دار الكتب الاسلاميه بي تا.
8. توضيح المسائل مراجع تهیه و تنظیم محمدحسن بنی هاشمی خمینی، چاپ ششم: دفتر انتشارات اسلامی، 1380ش.
9. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشيعه، تحقيق عبدالرحیم ربانی شیرازی، بيروت، دار احياء التراث العربي، بي تا.
10. خمینی، روح الله، تحریر الوسیله، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بی تا.
11.-، المكاسب المحرمه، قم، مؤسسه اسماعیلیان، 1368ش.
12. شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغه، ترجمه و شرح سید علی نقی فيض الاسلام.
13. شهید ثانی زین الدین بن علی مسالك الافهام، قم، مؤسسة المعارف الاسلاميه، 1413ق.
14. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام چاپ چهارم: دار الكتب الاسلاميه،
ص: 69
1365ش.
15. علامه حلّی، حسن بن یوسف قواعد الاحكام، قم، مؤسسة النشر الاسلامي، 1413ق.
16. -، منتهى المطلب، تبریز، حاج احمد، 1323.
17. کرکی، على بن حسين، جامع المقاصد في شرح القواعد، قم، مؤسسه آل البيت علیهم السلام، 1408ق.
18. کلینی، محمد بن يعقوب، الكافي، تصحیح علی اکبر غفاری، چاپ سوم تهران دار الكتب الاسلامیه، 1367ش.
19. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، چاپ سوم بيروت مؤسسة الوفاء، 1403ق.
20. محقق حلی، جعفر بن حسن، شرایع الاسلام تحقیق سید صادق شیرازی، چاپ دوم تهران، انتشارات الاستقلال، 1409ق.
21. مظفر، محمدرضا، اصول الفقه تحقیق عباس علی زارعی سبزواری، چاپ دوم قم، بوستان کتاب، 1424ق.
22. مفيد محمد بن محمد بن نعمان، المقنعه، قم، جامعه مدرسین، 1410ق.
23. نجفی، محمدحسن بن باقر، جواهر الکلام، تحقیق عباس قوچانی، چاپ دوم: دار الكتب الاسلامیه 1365ش.
ص: 70
*میزان توجه به امر به معروف و نهی از منکر در برنامه درسی «پیام های آسمانی» اول راهنمایی: عالیه ایزدی (1)
با نگاهی گذرا به سر قدمتی برابر حضور انسان در این کره خاکی دارد و از دیرباز در زمان ها و مکان های گوناگون، انسان های آزاده ای که بر پهنه زمین قدم گذارده اند دیگران را به نیکی ها و گذشت بشر در می یابیم که امر به معروف و نهی از منکر ارزش ها دعوت کرده اند و از عمل به کارهای زشت و ناپسند برحذر داشته اند.
تفاوت عمده ای میان آرای اسلامی و غربی در مورد امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد و آن این که اندیشه غربی بر امداد تأکید می کند و نهی از منکر را به فراموشی می سپارد و علت آن مبتنی بر این حقیقت است که در اندیشه غربی مقوله جرمِ بدون قربانی یا به عبارتی دیگر گناه مطلق، اگر نگوییم به کلی از میان رفته بیشتر اهمیت عملی اخلاقی خود را از دست داده است. (2)
فریضه امر به معروف و نهی از منکر بعد از اصول اساسی توحید و نبوت مورد توجه همۀ ادیان آسمانی به ویژه ادیان ابراهیمی بوده است در تطبیق این فریضه به نظر می رسد که دین یهود و اسلام بیشتر از دین زرتشت و مسیحیت بر نهی از منکر تأکید دارند تا امر به معروف این فریضه در ادیان یهود و اسلام به حوزه عملی مربوط می شود و در این راه مبارزه بدنی را هم جایز می دانند حال آن که این موضوع
ص: 71
در دین زرتشت و مسیح به حوزۀ نظری مربوط می شود (1) بررسی های تاریخی نشان می دهد این امر حتی در جوامع اولیه و منهای مذهب نیز به صورت های مشابهی و گاهی با اندک اختلاف وجود داشته و دارد. (2)
این اصل در اسلام در شمار فروع دین است و بالذات به حوزه عمل تعلق دارد و در ابتدا به ابتکار معتزله وارد حوزه کلام اسلامی و مباحث نظری شد و در قرون بعد توسط دیگران به صورت یک سنت درآمد. (3) مسئله امر به معروف از همان روزهای اوّل بعثت در مکه مورد عنایت اسلام بوده است قرآن اولین وظیفه همه انبیاء را امر به معروف و نهی از منکر می داند. (4) می فرماید: «ما در میان هر امتی، پیامبری را مبعوث کردیم که مهمترین وظیفه آن ها دو چیز بود یکی امر به یکتاپرستی که بزرگ ترین معروف هاست و دوم نهی از اطاعت طاغوت ها که بزرگ ترین منکرهاست». (5)
آیات و روایات بسیاری، از جهات متعدد و متنوع این وظیفه اجتماعی، دینی و سیاسی را مورد تأکید قرار داده و ابعاد مختلف آن را گوشزد نموده اند علت برتری امت اسلامی بر دیگر امت ها نیز عمل به همین فریضه دانسته شده است:
﴿كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ؟﴾ (6) شما مسلمانان به سبب این که به وظیفه امر به معروف و نهی از منکر قیام می کنید و به خداوند ایمان دارید بهترین امت های جهان می باشید.
امام رضا علیه السلام در مورد اهمیت این فریضه فرمود اگر مردم آن دو وظیفه را ترک کنند عذاب سخت پروردگار آن ها را فراگیرد و خداوند نیکان را در محیط بدان هلاک سازد. (7)
همچنین یکی از نشانه های برتری یک فرد نسبت به فردی دیگر همین مسئله
ص: 72
است. کسانی که امر به معروف و نهی از منکر می کنند نزد خداوند، شریف تر و عزیزتر از کسانی هستند که به این دو فریضه عمل نمی کنند. (1)
امر به معروف و نهی از منکر از مهمترین فرائض اسلامی است ولی فقهای بزرگ ما که پرچم های اسلام و پاسداران احکام هستند، با این که برای بررسی و تبیین و اقامه دلیل و آسان کردن محل اخذ دلائل احکام تلاش فراوانی نموده اند، درباره این دو فريضه مهم ،الهی در باب و مورد خود به طور مشروح و کافی همچون دیگر امور فقهی بحث و بررسی نکرده اند. (2)
بنابراین برای حفظ و تداوم انقلاب اسلامی باید هویت آن را که باورهای دینی است تقویت نمود و لازمه این امر احیای امر به معروف و نهی از منکر به عنوان محور فرائض دینی است برای احیای این دو فریضه بزرگ ضروری است که آن را در قالب اصول برگرفته از تعالیم قرآن و بیانات اولیای دین به شکلی جذاب، نو و متفاوت به اجرا درآورد و با پدیده هایی همچون بحران هویت، بالا رفتن سن ازدواج، گرایش برخی از جوانان به بی بندوباری آلودگی های اخلاقی و مصرف مواد مخدر رفتارهای ضد اجتماعی و هنجار شکن .... که ذهن اندیشمندان و دست اندرکاران امور فرهنگی و اخلاقی و تربیتی جامعه را سخت به خود مشغول نموده است به مقابله برخاست. (3) شاید بتوان گفت اولین گام برای احیای این دو اصل بزرگ اسلام، طرح مباحث آن در کتب درسی از دوره دبستان به بعد است. لازم است کودکان و نوجوانان و جوانان به خوبی با این مسائل آشنا و به جایگاه عظیمی که این دو واجب در اسلام دارند واقف گردند. در دوره دانشگاه نیز مقتضی است مهمترین مسائل آن در یکی از کتب دروس عمومی که همه دانشجویان موظف به خواندن آن هستند تبیین گردد. (4)
نتایج پژوهشی با عنوان «نظر سنجی از اقشار فرهنگی پیرامون امر به معروف و نهی
ص: 73
از منکر» نشان می دهد که در مقام اجرا تمایل، جامعه نسبت به امر به معروف و نهی از منکر در جایگاه پایین تری قرار گرفته است مهمترین مانع تحقق امر به معروف و نهی از منکر مسائل فرهنگی و آموزشی است. همچنین در مجموع 62/4% از افراد مورد بررسی نسبت به اصل فریضه نگرش مثبتی نشان داده اند. (1)
ملک پور افشار و پور ابراهیمی (1379ش) در بررسی میزان دانش و نگرش دانش آموزان راهنمایی و دبیرستان شهر کرمان نسبت به فریضه امر به معروف و نهی از منکر نشان دادند که 46/33 همۀ پاسخ دهندگان آگاهی لازم را نسبت به این فریضه دارند و 53/67 دانش و آگاهی لازم را ندارند بین نگرش کلی دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معنی داری وجود نداشت از حداکثر نگرش (معیار از 0 تا 20) میانگین نگرش همۀ دانش آموزان پاسخ دهنده 7/26 بوده است. همچنین تفاوت معنی داری بین نگرش دانش آموزان راهنمایی و متوسطه وجود دارد به طوری که دانش آموزان مقطع راهنمایی دارای نگرش مثبت تری نسبت به امر و نهی هستند.
محمدیان و عباسی (1387 ش) تحقیقی را با عنوان مطالعه جامعه شناختی فریضه امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه اسلام و عوامل مؤثر بر میزان گرایش شهروندان تبریزی نسبت به این فریضه الهی با هدف بررسی دیدگاه اسلام در مورد امر به معروف و نهی از منکر و نیز سنجش میزان گرایش افراد به این فریضه در جامعه انجام دادند روش مطالعه در این تحقیق پیمایشی بوده و از دیگر روش های تحقیق مانند اسنادی نیز استفاده شده است. نتایج حاصل از تحقیق حاکی از آن است که به طور کلی ویژگی های فردی مانند سن، جنس و تأهل یا مجرد بودن تأثیری در گرایش آنان به امور معروف نداشته و متغیرهای دیگری همانند وضعیت اقتصادی آموزشی، گروه دوستان و نیز تشکل های مردمی و هیئت های مذهبی بر گرایش افراد به امور معروف تأثیر مثبتی را دارا می باشند. گفتنی است که در بین گروه های مرجع نیز گروه های روحانیت خانواده گروه دوستان و نیز گروه های فرهنگیان تأثیر مثبت و شایان ذکری را بر روی گرایش افراد به امور معروف دارا می باشند.
غدیری خسروی نژاد و آزادبخت (1387ش) تحقیق بررسی موانع احیا و ترویج
ص: 74
امر به معروف و نهی از منکر را با هدف بررسی موانع و احیای این فریضه انجام دادند این تحقیق از نوع تحلیلی - توصیفی با روش پرسش نامه ای از 300 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی خرم آباد در مقاطع تحصیلی مختلف با گرایش های تحصیلی متفاوت با توزیع تصادفی انجام شده است از جمله یافته های این پژوهش این بود که نگرش 66/8. نمونه نسبت به این فریضه مثبت بوده است و با افزایش میزان آگاهی سن و تحصیلات میزان تمایل به انجام این فریضه افزایش می یابد.
شرفی (1388ش) تحقیقی را با عنوان مطالعات روش شناختی در حوزه امر به معروف و نهی از منکر با هدف مشخص ساختن روش های کارآمد و مؤثر متکی به اصول مدوّن در حوزه امر به معروف و نهی از منکر انجام داد این پژوهش از نوع بنیادی و بر اساس روش توصیفی و تحلیلی انجام شد و 10 اصل و 20 روش امر به معروف و نهی از منکر را تبیین ساخت.
مزیدی، شیخ الاسلامی و احمدی (1388ش) تحقیقی با عنوان «بازتولید امر به معروف و نهی از منکر در گستره رشد» را با هدف توصیف و توجیه عملی روش های امر به معروف و نهی از منکر در انطباق با نظریه رشد روانی - اجتماعی اریکسون انجام دادند در این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی - تطبیقی به بررسی متون موجود دربارۀ امر به معروف و نهی از منکر پرداخته و در تطابق با مبانی نظری رشد روانی - اجتماعی اریکسون روش های امر به معروف و نهی از منکر را در مراحل مختلف رشد انسان نشان دادند بر این اساس می توان با استفاده از یافته های علم روان شناسی امر به معروف و نهی از منکر را به عرصۀ عمل وارد نمود و پی ریزی تربیت دینی را در پدیده امر به معروف و نهی از منکر آشکار کرد.
بحث پیرامون امر به معروف و نهی از منکر از دیرباز مورد توجه محققان و صاحب نظران بوده است؛ اما به دلیل گستردگی موضوع و مقتضیات زمان، در هر عصری ابعاد مختلفی از این دو فریضه الهی مورد پژوهش قرار می گیرد در نظام آموزش و پرورش کشور ما برنامه درسی مدارس یکی از اساسی ترین منابع و مراجع یادگیری دانش آموزان محسوب می شود و اکثر فعالیت ها در چارچوب برنامه های درسی قرار می گیرد موضوع بررسی میزان توجه به امر به معروف و نهی از منکر در
ص: 75
برنامه درسی «پیام های آسمانی» اول راهنمایی موضوع تازه ای است که تا به حال پژوهشی پیرامون آن صورت نگرفته است آن چه مسئله پژوهش حاضر را تشکیل می دهد این است که در اهداف و محتوای برنامه درسی «پیام های آسمانی» اول راهنمایی، چه میزان مفاهیم مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر و مانند آن ارائه شده است تا از این طریق بستر مناسبی برای تجدید نظر و ارائه پیشنهادهای لازم برای بازنگری و تغییر در برنامه درسی فراهم شود.
1- در برنامه درسی «پیام های آسمانی» اول راهنمایی به چه میزان و چگونه به امر به معروف و نهی از منکر توجه شده است؟
2- در اهداف برنامه درسی «پیام های آسمانی» اول راهنمایی به چه میزان و چگونه به امر به معروف و نهی از منکر توجه شده است؟
3- در محتوای کتاب پیام های آسمانی» اول راهنمایی به چه میزان و چگونه به امر به معروف و نهی از منکر توجه شده است؟
4- به چه میزان به بعد شناختی امر به معروف و نهی از منکر در برنامه درسی «پیام های آسمانی» اول راهنمایی توجه شده است؟
5- به چه میزان به بعد عاطفی امر به معروف و نهی از منکر در برنامه برنامه درسی «پیام های آسمانی» اول راهنمایی توجه شده است؟
6- به چه میزان به بعد عملکردی امر به معروف و نهی از منکر در برنامه درسی «پیام های آسمانی» اول راهنمایی توجه شده است؟
روش انجام این پژوهش تلفیقی بوده است؛ یعنی از روش توصیفی و تحلیل محتوا استفاده شده است. در مرحله اول روش انجام پژوهش در گروه پژوهش های توصیفی است. در این مرحله با استفاده از منابع علمی و معتبر و پیشینه پژوهش مؤلفه های امر به معروف و نهی از منکر مشخص و فهرستی از مؤلفه ها تنظیم گردید. مرحله دوم انجام پژوهش، تحلیل محتوای برنامه درسی «پیام های آسمانی» اول راهنمایی بوده است.
ص: 76
از نظر کریپندورف (1) (1980م) و وبر (2) (1990م) تحلیل محتوا عبارت است از تکنیک نظام مند تبدیل عبارت ،متن به طبقات خاص بر اساس قوانین صريح کدگذاری به منظور تعیین تأکیدات افراد، گروه ها و پیام های مندرج متن تحلیل همچنین برای پژوهشگران امکان تلفیق داده ها را با استفاده از مجموعه ای از روشها فراهم می سازد
هولستی (3) (1969م) تحلیل محتوا را تکنیکی عینی و نظام مند برای استنباط پیام های موجود در یک متن تعریف می کند که می توان آن را در حوزه های دیگری مانند تحلیل نقاشی تا تحلیل فعالیت های مشاهده شده در یک نوار ویدئویی به کار برد.
در این پژوهش با استفاده از سیاهه های تحلیل محتوا که بر اساس مطالعات نظری در مرحله اول تنظیم شد اهداف و محتوای کتاب درسی «پیام های آسمانی» اول راهنمایی مورد تحلیل قرار گرفت تا میزان انطباق آن با مؤلفه های امر به معروف و نهی از منکر مشخص شود.
جامعه آماری در این پژوهش برنامه درسی «پیام های آسمانی» اول راهنمایی بود و كل جامعه مورد مطالعه قرار گرفت. بنابراین جامعه و نمونه آماری برابر است.
یک سیاهه بر اساس مطالعات نظری پژوهش درباره امر به معروف و نهی از منکر به منظور میزان توجه اهداف و محتوای برنامه درسی به این مؤلفه ها و برای سه بُعد شناختی، عاطفی و عملکردی تنظیم شد.
برای بررسی روایی محتوایی و صوری، سیاهه ها در اختیار ده نفر از استادان علوم تربیتی و معارف اسلامی دانشگاه های استان فارس قرار گرفت و پس از دریافت
ص: 77
نظریات آن ها تجدید نظرهایی به عمل آمد و فهرست نهایی آن تنظیم شد. به منظور اطمینان از پایایی تحلیل محتوا، سیاهه ها در اختیار یک کارشناس ارشد برنامه ریزی درسی قرار داده شد که به صورت موازی و همگام برنامه درسی مذکور را تحليل محتوا نماید. مقدار ضریب توافق بین اندازه گیری های مستقل دو محقق حدود 0/93 برآورد شد که نشان از پایایی ابزار مورد استفاده دارد.
به منظور تحلیل داده های حاصل از سیاهه های تحلیل کتاب درسی از روش تحلیل محتوا استفاده شد. واحد تحلیل، جملات موجود در متن کتاب درسی بود. پس از مطالعه هر صفحه، جملات مربوط به مؤلفه های مورد نظر مشخص گردید و در سیاهه های مربوط وارد شد و در نهایت نسبت به محاسبه ،فراوانی درصد و میانگین و تفسیر و تحلیل یافته ها اقدام شد.
پژوهش مورد نظر میزان توجه به امر به معروف و نهی از منکر در برنامه درسی پیام های آسمانی اول راهنمایی بود.
سؤال کلی پژوهش آن بود که در برنامه درسی پیام های آسمانی اول راهنمایی به چه میزان و چگونه به امر به معروف و نهی از منکر توجه شده است؟
جدول شماره 1: میزان توجه به امر به معروف و نهی از منکر در برنامه درسی پیام های آسمانی موقعیت مورد تحلیل
عکس
ص: 78
جدول شماره 2: میزان توجه به امر به معروف و نهی از منکر در ابعاد شناختی، عاطفی و عملکردی
عکس
در پاسخ به سؤال کلی پژوهش، میزان توجه به امر به معروف و نهی از منکر در اهداف و محتوای کتاب پیام های آسمانی اول راهنمایی مورد تحلیل قرار گرفت. همان طور که جدول شماره (1) گویاست چنین جمع بندی شد که از 52 جمله مندرج در ،اهداف 21 جمله مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر و از 2171 جمله محتوا، 476 جمله مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر بوده است بنابراین 40/38 درصد از جملات اهداف و 21/92 درصد از جملات محتوای کتاب مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر می باشد.
همچنین میزان توجه به امر به معروف و نهی از منکر در ابعاد شناختی، عاطفی و عملکردی در اهداف و محتوای برنامه درسی «پیام های آسمانی» مورد تحلیل قرار گرفت. همان طور که جدول (شماره 2) گویاست از 21 جمله مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر در اهداف 6 جمله به بُعد شناختی، 7 جمله به بعد عاطفی و 8 جمله به بعد عملکردی پرداخته است. بنابراین از 21 جمله مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر در اهداف 28/6 درصد به بعد شناختی، 33/3 درصد به بعد عاطفی و 38/1 درصد به بعد عملکردی پرداخته است و از 476 جمله مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر در محتوا 253 جمله مرتبط با بعد شناختی، 121 جمله مرتبط با بعد عاطفی و 102 جمله مرتبط با بعد عملکردی می باشد. بنابراین از 476 جمله مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر 53/2 درصد در ارتباط با بعد شناختی، 25/4 درصد در ارتباط با بعد عاطفی و 21/4 درصد در ارتباط با بعد عملکردی می باشد.
میزان توجه به امر به معروف و نهی از منکر در اهداف برنامه درسی «پیام های آسمانی» اول راهنمایی
اولین سؤال فرعی پژوهش آن بود که در اهداف برنامه درسی «پیام های آسمانی»
ص: 79
اول راهنمایی به چه میزان و چگونه به امر به معروف و نهی از منکر توجه شده است؟
جدول شماره 3: میزان توجه به امر به معروف و نهی از منکر در اهداف برنامه درسی پیام های آسمانی اول راهنمایی
عکس
در پاسخ به این سؤال جملات مندرج در اهداف بر اساس سیاهه امر به معروف و نهی از منکر مورد تحلیل قرار گرفت. همان طور که جدول (شماره 3) گویاست از 52 جمله مندرج در اهداف 21 جمله مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر بوده است که 40/38 درصد از جملات اهداف مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر می باشد.
میزان توجه به امر به معروف و نهی از منکر در محتوای کتاب «پیام های آسمانی» اول راهنمایی
سؤال دیگر پژوهش این بود که در محتوای کتاب پیام های آسمانی اول راهنمایی
ص: 80
به چه میزان و چگونه به امر به معروف و نهی از منکر توجه شده است؟
جدول شماره 4: میزان توجه به امر به معروف و نهی از منکر در محتوای کتاب پیام های آسمانی اول راهنمایی
عکس
در پاسخ به این سؤال جملات مندرج در محتوای کتاب «پیام های آسمانی» براساس سیاهه امر به معروف و نهی از منکر مورد تحلیل قرار گرفت. همان طور که جدول (شماره 4) گویاست از 2171 جمله مندرج در محتوا، 476 جمله مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر بوده است که 21/92 درصد از جملات مندرج در محتوا مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر می باشد.
میزان توجه به بعد شناختی امر به معروف و نهی از منکر در برنامه درسی «پیام های آسمانی» اول راهنمایی
سؤال دیگر پژوهش این بود که به چه میزان به بعد شناختی امر به معروف و نهی
ص: 81
از منکر در برنامه درسی «پیام های آسمانی» اول راهنمایی توجه شده است؟
جدول شماره 5: میزان توجه به بعد شناختی امر به معروف و نهی از منکر در برنامه درسی پیام های پیام های آسمانی اول راهنمایی
عکس
در پاسخ به این سؤال جملات مندرج در اهداف بر اساس سیاهه امر به معروف و نهی از منکر مورد تحلیل قرار گرفت. همان طور که جدول (شماره 5) گویاست، از 21 جمله مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر در اهداف، 6 جمله به بعد شناختی پرداخته است که 28/6 درصد از جملات اهداف مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر در ارتباط با بعد شناختی می باشد همچنین جملات مندرج در محتوای کتاب «پیام های آسمانی» بر اساس سیاهه امر به معروف و نهی از منکر مورد تحلیل قرار
ص: 82
گرفت. همان طور که جدول (شماره 5) گویاست از 476 جمله مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر 253 جمله به بعد شناختی پرداخته است که 53/2 درصد از جملات مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر در محتوا مرتبط با بعد شناختی می باشد.
میزان توجه به بعد عاطفی امر به معروف و نهی از منکر در برنامه درسی پیام های آسمانی اول راهنمایی
سؤال دیگر پژوهش این بود که به چه میزان به بعد عاطفی امر به معروف و نهی از منکر در برنامه درسی «پیام های آسمانی» اول راهنمایی توجه شده است؟
جدول شماره 6: میزان توجه به بعد عاطفی امر به معروف و نهی از منکر در برنامه درسی پیام های آسمانی اول راهنمایی
عکس
ص: 83
عکس
در پاسخ به این سؤال جملات مندرج در اهداف بر اساس سیاهه امر به معروف و نهی از منکر مورد تحلیل قرار گرفت همان طور که جدول (شماره 6) گویاست از 21 جمله مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر در اهداف 7 جمله به بعد عاطفی پرداخته است که 33/3 درصد از جملات اهداف مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر در ارتباط با بعد عاطفی می باشد همچنین جملات مندرج در محتوای کتاب پیام های آسمانی بر اساس سیاهه امر به معروف و نهی از منکر مورد تحلیل قرار گرفت. همان طور که جدول (شماره 6) گویاست از 476 جمله مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر 121 جمله به بعد عاطفی پرداخته است که 25/4 درصد از جملات مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر در محتوا مرتبط با بعد عاطفی می باشد.
میزان توجه به بعد عملکردی امر به معروف و نهی از منکر در برنامه درسی «پیام های آسمانی» اول راهنمایی
سؤال دیگر پژوهش این بود که به چه میزان به بعد عملکردی امر به معروف و نهی از منکر در برنامه درسی «پیام های آسمانی» اول راهنمایی توجه شده است؟
جدول شماره 7: میزان توجه به بعد عملکردی امر به معروف و نهی از منکر در برنامه درسی پیام های آسمانی اول راهنمایی
عکس
ص: 84
عکس
در پاسخ به این سؤال جملات مندرج در اهداف بر اساس سیاهه امر به معروف و نهی از منکر مورد تحلیل قرار گرفت همان طور که جدول (شماره 7) گویاست، از 21 جمله مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر در اهداف 8 جمله به بعد عملکردی پرداخته است که 38/1 درصد از جملات اهداف مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر در ارتباط با بعد عملکردی می باشد. همچنین جملات مندرج در محتوای کتاب پیام های آسمانی بر اساس سیاهه امر به معروف و نهی از منکر مورد تحلیل قرار گرفت. همان طور که جدول (شماره 7) گویاست از 476 جمله مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر 102 جمله به بعد عملکردی پرداخته است که 21/4 درصد از جملات مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر در محتوا مرتبط با بعد عملکردی می باشد.
ص: 85
سؤال کلی پژوهش آن بود که در برنامه درسی «پیام های آسمانی» اول راهنمایی به چه میزان و چگونه به امر به معروف و نهی از منکر توجه شده است؟
در پاسخ به سؤال کلی پژوهش میزان توجه به امر به معروف و نهی از منکر در اهداف و محتوای کتاب «پیام های آسمانی» اول راهنمایی مورد تحلیل قرار گرفت. همان طور که در جدول (شماره 1) مطرح شد 40/38 درصد از جملات اهداف و 21/92 درصد از جملات محتوای کتاب مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر می باشد همچنین میزان توجه به امر به معروف و نهی از منکر در ابعاد شناختی، عاطفی و عملکردی در اهداف و محتوای برنامه مذکور مورد تحلیل قرار گرفت. همان طور که در جدول (شماره 2) مطرح شد از 21 جمله مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر در اهداف 28/6 درصد به بعد شناختی 33/3 درصد به بعد عاطفی و 381 درصد به بعد عملکردی پرداخته است که بیشترین توجه در اهداف به بعد عملکردی می باشد و از 476 جمله مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر 53/2 درصد در ارتباط با بعد شناختی 25/4 درصد در ارتباط با بعد عاطفی و 21/4 درصد در ارتباط با بعد عملکردی می باشد که بیشترین توجه در محتوا به بعد شناختی است در صورتی که برای ایجاد علاقه و نگرش مثبت نسبت به مؤلفه های امر به معروف و نهی از منکر بهتر است در بعد عاطفی توجه بیشتری گردد.
اولین سؤال فرعی پژوهش آن بود که در اهداف برنامه درسی «پیام های آسمانی» اول راهنمایی به چه میزان و چگونه به امر به معروف و نهی از منکر توجه شده است؟
در پاسخ به این سؤال جملات مندرج در اهداف بر اساس سیاهه امر به معروف و نهی از منکر مورد تحلیل قرار گرفت. همان طور که در جدول (شماره 3) مطرح شد، از 52 جمله مندرج در اهداف 21 جمله مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر بوده است که 40/38 درصد از جملات اهداف مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر می باشد که بیشترین توجه به مؤلفه امر به احترام به والدین و بزرگ ترها با فراوانی 5 مورد و 23/8 درصد می باشد و مؤلفه های امر به عدالت ورزی، امر به حیا و عفت، نهی از خرافات، نهی از تبعیض در احکام دین، نهی از مدپرستی و تقلید کورکورانه،
ص: 86
نهی از شرکت در جلسات گناه، نهی از سوءظن و تجسس و غیبت و نهی از سخن چینی رد بی توجهی قرار گرفته است. در تبیین این سؤال می توان بیان داشت که میزان توجه به این فریضه در اهداف متوسط و در سایر مؤلفه ها ضعیف می باشد.
سؤال دیگر پژوهش این بود که در محتوای کتاب «پیام های آسمانی» اول راهنمایی چه میزان و چگونه به امر به معروف و نهی از منکر توجه شده است؟
در پاسخ به این سؤال جملات مندرج در محتوای کتاب پیام های آسمانی بر سیاهه امر به معروف و نهی از منکر مورد تحلیل قرار گرفت. همان طور که در دول (شماره 4) مطرح شد از 2171 جمله مندرج در محتوا 476جمله مرتبط با امر معروف و نهی از منکر بوده است که 21/92 درصد از جملات مندرج در محتوا بط با امر به معروف و نهی از منکر می.باشد چنان که گویاست، بیشترین فراوانی را امر به اقامه نماز داراست که فراوانی آن 189 مورد و 39/7 درصد می باشد و مولفه های نهی از خرافات نهی از تبعیض در احکام ،دین نهی از مدپرستی و تقلید کورانه مورد بی توجهی قرار گرفته است در تبیین این سؤال می توان بیان داشت میزان توجه به این فریضه در محتوا ضعیف و از بین مؤلفه ها میزان توجه به مؤلفه ز در حد متوسط و بقیه مؤلفهها ضعیف می باشد
سؤال دیگر پژوهش این بود که به چه میزان به بعد شناختی امر به معروف و نهی از منکر در برنامه درسی پیام های آسمانی اول راهنمایی توجه شده است؟
در پاسخ به این سؤال جملات مندرج در اهداف بر اساس سیاهه امر به معروف نهی از منکر مورد تحلیل قرار گرفت. همان طور که در جدول (شماره 5) مطرح شد، 21 جمله مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر در اهداف، 6 جمله به بعد شناختی شناخته است که 28/6 درصد از جملات اهداف مرتبط با امر به معروف و نهی از در ارتباط با بعد شناختی می باشد. بنابراین کمترین توجه نسبت به سایر ابعاد در بعد شناختی می باشد و بیشترین فراوانی امر به اقامه نماز، امر به صبر و استقامت، امر به وحدت، امر به احترام به والدین و بزرگترها، نهی از تهمت و آبروریزی، نهی از بی تفاوتی نسبت به دیگران که هر یک با فراوانی 1 مورد می باشد و مولفه های امر به احسان و نیکوکاری امر به عدالت ورزی امر به حیا و عفت نهی از
ص: 87
خرافات، نهی از تبعیض در احکام دین نهی از مدپرستی و تقلید کورکورانه، نهی از شرکت در جلسات گناه نهی از سوء ظن و تجسس و غیبت، نهی از سخن چینی مورد بی توجهی قرار گرفته است. همچنین جملات مندرج در محتوای کتاب «پیام های آسمانی» بر اساس سیاهه امر به معروف و نهی از منکر مورد تحلیل قرار گرفت. همان طور که در جدول (شماره 5) مطرح شد از 476 جمله مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر 253 جمله به بعد شناختی پرداخته است که 53/2 درصد از جملات مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر در محتوا مرتبط با بعد شناختی می باشد. بنابراین بیشترین توجه نسبت به سایر ابعاد در محتوا به بعد شناختی می باشد از مؤلفه های مطرح شده در محتوا بیشترین توجه به امر به اقامه نماز با فراوانی 100 مورد و 39/5 درصد و کمترین توجه به نهی از شرکت در جلسات گناه با فراوانی 1 مورد می باشد و مؤلفه های نهی از خرافات نهی از تبعیض در احکام دین، نهی از مدپرستی و تقلید کورکورانه و نهی از سخن چینی مورد بی توجهی قرار گرفته است در تبیین این سؤال می توان بیان داشت که میزان توجه به بعد شناختی امر به معروف و نهی از منکر در اهداف ضعیف و در محتوا متوسط می باشد در محتوا از میان مؤلفه ها میزان توجه به بعد شناختی مؤلفه نماز متوسط و میزان توجه به بعد شناختی سایر مؤلفه ها ضعیف است.
سؤال دیگر پژوهش این بود که به چه میزان به بعد عاطفی امر به معروف و نهی از منکر در برنامه درسی «پیام های آسمانی» اول راهنمایی توجه شده است؟
در پاسخ به این سؤال جملات مندرج در اهداف بر اساس سیاهه امر به معروف و نهی از منکر مورد تحلیل قرار گرفت. همان طور که در جدول (شماره 6) مطرح شد، از 21 جمله مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر در اهداف، جمله به بعد عاطفی پرداخته است که 33/3 درصد از جملات اهداف مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر در ارتباط با بعد عاطفی می باشد که بیشترین توجه به مؤلفه امر به احترام به والدین و بزرگترها با فراوانی 2 مورد و 28/57 درصد می باشد و مؤلفه های امر به احسان و نیکوکاری امر به عدالت ورزی امر به حیا و عفت نهی از خرافات نهی از تبعیض در احکام دین نهی از مدپرستی و تقلید کورکورانه نهی از شرکت در
ص: 88
جلسات گناه، نهی از سوء ظن و تجسس و غیبت نهی از سخن چینی مورد بی توجهی قرار گرفته است همچنین جملات مندرج در محتوای کتاب «پیام های آسمانی» بر اساس سیاهه امر به معروف و نهی از منکر مورد تحلیل قرار گرفت. همان طور که در جدول (شماره 6) مطرح شد از 476 جمله مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر 121 جمله به بعد عاطفی پرداخته است که 25/4 درصد از جملات مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر در محتوا مرتبط با بعد عاطفی می باشد و بیشترین فراوانی مربوط به مؤلفه امر به اقامه نماز با فراوانی 46 مورد و 38 درصد می باشد و مؤلفه های امر به وحدت نهی از خرافات نهی از تبعیض در احکام دین نهی از مدپرستی و تقلید کورکورانه نهی از شرکت در جلسات گناه و نهی از تهمت و آبروریزی مورد بی توجهی قرار گرفته است در تبیین این سؤال می توان بیان داشت که میزان توجه به بعد عاطفی امر به معروف و نهی از منکر در اهداف متوسط و در محتوا ضعیف می باشد در محتوا از میان مؤلفه ها میزان توجه به بعد عاطفى مؤلفه نماز متوسط و میزان توجه به بعد عاطفی دیگر مؤلفه ها ضعیف است.
سؤال دیگر پژوهش این بود که به چه میزان به بعد عملکردی امر به معروف و نهی از منکر در برنامه درسی «پیام های آسمانی» اول راهنمایی توجه شده است؟
در پاسخ به این سؤال جملات مندرج در اهداف بر اساس سیاهه امر به معروف و نهی از منکر مورد تحلیل قرار گرفت همان طور که در جدول (شماره 7) مطرح شد از 21 جمله مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر در اهداف، 8 جمله به بعد عملکردی پرداخته است که 38/1 درصد از جملات اهداف مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر در ارتباط با بعد عملکردی می باشد بنابراین بیشترین توجه نسبت به دیگر ابعاد در اهداف به بعد عملکردی می باشد. در این بعد بیشترین توجه به مؤلفه های امر به احسان و نیکوکاری و امر به احترام به والدین و بزرگترها و هر کدام با فراوانی 2 مورد و 25 درصد می باشد. همچنین جملات مندرج در محتوای کتاب پیام های آسمانی بر اساس سیاهه امر به معروف و نهی از منکر مورد تحلیل قرار گرفت همان طور که در جدول شماره 7 مطرح شد از 476 جمله مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر 102 جمله به بعد عملکردی پرداخته است که 21/4 درصد از
ص: 89
جملات مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر در محتوا مرتبط با بعد عملکردی می باشد و کمترین میزان توجه نسبت به دیگر ابعاد در محتوا به بعد عملکردی می باشد. بیشترین توجه به مؤلفه امر به اقامه نماز با فراوانی 43 مورد و 42/1 درصد می باشد و مؤلفه های امر به وحدت نهی از خرافات نهی از تبعیض در احکام دین نهی از مدپرستی و تقلید کورکورانه نهی از شرکت در جلسات ،گناه نهی از سوءظن و تجسس و غیبت مورد بی توجهی قرار گرفته است در تبیین این سؤال می توان بیان داشت که میزان توجه به بعد عملکردی امر به معروف و نهی از منکر در اهداف متوسط و در محتوا ضعیف می باشد و در محتوا از میان مؤلفه ها میزان توجه به بعد عملکردی مؤلفه نماز متوسط و میزان توجه به بعد عملکردی دیگر مؤلفه ها ضعیف است.
بیشترین فراوانی جملات مرتبط با امر به معروف و نهی از منکر در اهداف به ترتیب در بعد عملکردی عاطفی و شناختی می باشد در صورتی که در محتوا بیشترین فراوانی به ترتیب در بُعد شناختی، عاطفی و عملکردی می باشد و این دقت برنامه ریزان را در تهیه و تدوین اهداف و محتوا می طلبد با توجه به اهمیت مؤلفه امر به حیا و عفت لازم است در ایجاد نگرش مثبت و درونی کردن اهمیت حجاب و عفاف برای نوجوانان توجه بیشتری مبذول گردد همچنین با زیاد شدن مدپرستی در جامعه و تقلیدهای کورکورانه نوجوانان، بهتر است برای آشنایی بیشتر نوجوانان اهمیت بیشتری در برنامه درسی به این مؤلفه داده شود با توجه به اهمیت امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یکی از فروع دین پیشنهاد می شود درسی با این عنوان برای آشنایی دانش آموزان با این فریضه به عنوان یکی از واجبات لحاظ گردد و این دقت بیشتر برنامه ریزان را می طلبد.
ص: 90
1. قرآن کریم.
2. انصاری محمدجواد امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه امام خمینی رحمه الله (فیروز رضایی گردآورنده)؛ دفتری برای تذکر ،لسانی ،تبریز اداره کل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی - معاونت آموزشی، ستاد احیای امر به معروف و نهی از ،منکر، 1389ش.
3. جابری زاده، عبد الامير دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران: انتشارات مرکز دائرة المعارف، 1380ش.
4. شرفی محمدرضا مطالعات روش شناختی در حوزۀ امر به معروف و نهی از منكر، مجموعه مقالات مفهوم شناسی نظریه پردازی و نوآوری در حوزه امر به معروف و نهی از منکر شیراز، مرکز پژوهش های اسلامی دانشگاه شیراز و ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر استان فارس، 1388ش.
5. شریفی، احمد حسین، آیین زندگی اخلاق کاربردی (تدوین نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها) مرکز برنامه ریزی و تدوین متون درسی، قم، دفتر نشر معارف 1384ش.
6. صداقت نامدار نظر سنجی از اقشار فرهنگی پیرامون امر به معروف و نهی از منکر، چکیده مقالات نخستین اجلاس پژوهش امر به معروف و نهی از منکر ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر، 1379ش.
7. غدیری، جهان بخش - خسروی نژاد کبری - آزاد بخت، نادر بررسی موانع احیاء و ترویج امر به معروف و نهی از منکر، مجموعه مقالات همایش ملی نظارت همگانی، خرم آباد دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم آباد، 1387ش.
8. فتح اللهی، علی، بررسی تطبیقی دیدگاه ادیان و مذاهب پیرامون نظارت همگانی، مجموعه مقالات همایش ملی نظارت همگانی، خرم آباد، دانشگاه آزاد
ص: 91
Methodology. Beverly Hills.
19. Weber, R. Ph. (1990). Basic Content Analysis. Newbury park. C. A. Sage.
20. The amount of attention paid to commanding right and forbidding wrong in the first grade of the secondary school curriculum of Payamhaye Asemani.
21. Abstract.
22. The aim of this research was studying the amount of attention paid to commanding right and forbidding wrong in the first grade of the secondary school curriculum of Payamhaye Asemani."This is a descriptive research based on content analysis. The subject of this research was curriculum of Payamhaye Asemani in the Iranian highschool which was totally analyzed. The instruments for this research were the table of certified goals for Payamhaye Asemani; the table for Payamhaye Asemani textbook analysis which has been written after the theoretical bases and legal grounds were studied Validity of the instruments was certified by educational sciences experts in university; also, the reliability of the instruments were estimated as 0.93. Unit of analysis were sentences in the body of
the curriculum elements (goals, content). The results showed that the 40/38 percent and 21/92 percent of the sentences related to commanding right and forbidding wrong in the content is denied. More
attention to functional as well as the objectives and content in the most attention are cognitive.
Keywords: Commanding Right Forbidding Wrong, Payamhaye Asemani Curriculum, Content Analysis.
ص: 92
اسلامی واحد خرم آباد، 1387ش.
9. قائمی، علی، جوان و نظارت اجتماعی ،تهران ستاد امر به معروف و نهی از منکر سازمان صدا و سیما 1382 ش.
10. قرائتی، محسن، امر به معروف و نهی از منکر ،قم مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن، 1377ش.
11. کوک، مایکل، امر به معروف و نهی از منکر در اندیشه اسلامی، ترجمه احمد نمایی، مشهد بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1386ش، سال تألیف اثر به زبان اصلی 2002م
12. محمدیان، مهرداد - عباسی کاظم، مطالعه جامعه شناختی فریضه امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه اسلام و عوامل مؤثر بر میزان گرایش شهروندان تبریزی نسبت به این فریضه الهی مجموعه مقالات همایش ملی نظارت همگانی، خرم آباد دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم آباد، 1387ش.
13. مزیدی، محمد - شیخ الاسلامی، راضیه - احمدی ساره، بازتولید امر به معروف و نهی از منکر در گستره رشد، مجموعه مقالات مفهوم شناسی، نظریه پردازی و نوآوری در حوزه امر به معروف و نهی از منکر شیراز، مرکز پژوهش های اسلامی دانشگاه شیراز و ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر استان فارس، 1388ش.
14. مشکینی علی نصایح سخنان چهارده معصوم علیهم السلام، ترجمه احمد جنتی. قم، نشر الهادی، 1372ش.
15. ملک پور افشار عزت الله - پورابراهیمی، فاطمه. میزان دانش و نگرش دانش آموزان راهنمایی و دبیرستان شهر کرمان نسبت به فریضه امر به معروف و نهی از ،منکر چکیده مقالات نخستین اجلاس پژوهش امر به معروف و نهی از منکر ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر، 1379ش.
16. نوری همدانی، حسین. امر به معروف و نهی از منکر ترجمه محمدمهدی اشتهاردی، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1379ش.
17. Holesti, Ole. R(1969). Content analysis for Social science and humanities. Reading-MA: Addison Wesley.
18. Krippendorff, k. (1980). Content analysis: An Introduction to its
ص: 93
*فلسفه وجوب امر به معروف و نهی از منکر: احمدرضا بسیج (1)
فلسفۀ یک چیز یعنی بررسی مبانی دلایل و علل عقلی آن چیز به تعبیر دیگر تبیین عقلانی هر پدیده ای را فلسفه آن پدیده می گویند. فلسفه وجوب امر به معروف و نهی از منکر یعنی برشمردن دلایل عقلی ضرورت احیاء و اجرای امر به معروف و نهی از منکر در عرصه زندگی فردی و جمعی و اثبات این نکته که حذف این دو از صحنه زندگی به تباهی و سقوط فرد و جامعه می انجامد.
وجوب عقلی امر به معروف و نهی از منکر از یک سو با تعامل انسان ها در تکیه به اولویت ها و نیازمندی های آن ها مرتبط می شود و از سوی دیگر با کسب آزادی های اجتماعی آن ها پیوند می خورد.
امام صادق علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حدیثی نقل می کند که بیانگر همین حقیقت است. رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «هر گاه انسان در خفا مرتکب گناهی گردد، فقط به خود ضرر می رساند و اگر آشکارا انجام دهد و کسی از او انتقاد نکند، سعادت عموم را در خطر می افکند». (2)
امام علیه السلام پس از نقل این حدیث می فرماید: «او با عمل ناهنجار خود، دین خدا را
ص: 94
موهون ساخته دشمنان خدا را به پیروی از خود دعوت می نماید» (1)
از این بیان روشن می شود که عقل و خرد برای حفظ سعادت اجتماع که ضامن سعادت فرد نیز هست بر لزوم امر به معروف و بازداری از منکر به طور اجمال حکم می کند کند؛ یعنی یعنی آن جا که آن جا که اگر سهل انگاری شود، سعادت جامعه و خود انسان دستخوش اختلال می گردد و چون تشخیص موارد آن به صورت دقیق روشن نیست از باب مقدمه در همه جا باید در اجرای این دو اصل کوشش کرد تا غرض اصلی تحقق پذیرد.
تردید در وجوب عقلی این دو فریضهٔ سعادت بخش، نوعی شک در امور بدیهی است. آنان که در وجوب عقلی این دو فریضه تردید می کنند به زندگی افراد از دیدگاه کسانی می نگرند که عقیده دارند هر فردی برای خود زندگی مستقلی دارد؛ ولی اگر به زندگی انسان ها از دیدگاه اجتماعی بنگرند و این که سعادت انسان ها کاملاً به یکدیگر بستگی دارد و اگر در جامعه کار خوبی صورت گیرد همگان از آن بهره مند می شوند و اگر کار بدی تحقق پذیرد دامن همه را می گیرد قطعاً در گفتار خود تجدید نظر می کنند به سبب چنین وابستگی است که آزادی های فرد در اجتماع حد و مرز پیدا می کند.
در این نوشته این حکم اجمالی عقل را در استناد به تعامل انسان ها و تکیه به اولویت ها و نیازمندی های آن ها و احراز آزادی های اجتماعی افراد مورد مطالعه قرار می دهیم.
امر به معروف و نهی از منکر از مصادیق حکمت عملی هستند و در این حوزه از معرفت، باید دربارۀ آن ها سخن گفت توضیح آن که حکمت نظری درباره هست و نیست، بود و نبودِ حقایق جهان تکوین بحث می کند و حکمت عملی درباره باید و نباید اخلاقی فقهی و حقوقی نشئه اعتبار به بحث می پردازد و چون هر دو صرفاً مطلبی علمی اند، مدرک آن ها عقل نظری است. در واقع این عقل نظری است که بر
ص: 95
اساس فهم حقايق هستی و چگونگی مراحل خلقت و چیستی و ماهیت انسان در ارتباط بخشی میان مبدأ و معاد چرایی و چگونگی گذر از معبر دنیا و ناسوت را تحلیل نموده و در مراحلی از وقوف در دار دنیا وجوب امر و نهی انذار و تبشیر تنبیه و تشویق و تحذیر و تشجیع را دریافته و ضرورت عقلی آن امور را برای طی مراحل کمال و کسب منازل تعالی تفسیر و تبیین نموده، آن گاه با استناد به آموزه های نقلی کمیت کیفیت شرایط و لوازم اجرا و اعمال آن ها را در می یابد. سپس عقل عملی راهبر انگیزه شده عمل به یافته های عقل نظری را که راهنمای اندیشه است وجهه کار خود می سازد.
در مرحله کاربست عقل نظری غلبه بر وسوسه های حس و وهم و خیال لازم و ضروری و بلکه اساس تعقل است و در مرحله کاربست عقل عملی غلبه بر شهوت و غضب کارگشاست.
بررسی حکمی و عقلی این دو فریضه مستلزم تبیین مطالبی است که در ادامه خواهد آمد؛ اما پیش از آن توجه به معنا و ضرورت این هر دو بایسته می نماید.
مردم را قولاً و عملاً به کار نیک واداشتن و از زشت کاری بازداشتن از «واجبات کفائیه» و به فتوای مرحوم شیخ طوسى عينية «دین مقدس اسلام» است و به ادله عقلیه و نقلیه به اثبات رسیده و در قرآن و حدیث بسی بر آن تأکید شده است و امر به مستحب و نهی از مکروه مستحب است. (1) البته بعضی از مراتب امر به معروف و نهی از منکر واجب عینی است نه کفایی؛ مانند انزجار قلبی و تنفر طبعی از تمرد از طاعت و مبادرت به معصیت. (2)
بنابراین امر به معروف عبارت است از تشویق و واداشتن دیگران به انجام افعال و کسب صفاتی که سعادت دنیا و آخرت فرد را تأمین و تضمین می کند؛ از قبیل ایمان، تفكّر، تقوا، احسان خوش خلقی نیکوکاری عبادت نظم در امور، کار کردن، دفاع از ناموس خاک و جان تحصیل علم و کمالات روحی و روانی و جسمی
ص: 96
نهی از منکر نیز عبارت است از بازداشتن و نهی دیگران از انجام افعال یا داشتن صفاتی که از سوی خداوند و عقل و شرع زشتی آن ها معلوم شده است؛ مانند شرک نفاق دنیامداری، غفلت، جهالت، فسق و فجور ظلم به هر نحوی و به هر کسی، عهدشکنی بی تقوایی بی نظمی ،بیکاری بی حیایی و بی سوادی.
قرآن در معرفی حقیقت انسان می فرماید:
﴿كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرجَعُونَ﴾، (1) چگونه به خدا کافر می شوید؟ در حالی که شما مردگان بودید و او شما را زنده کرد سپس شما را می میراند و بار دیگر شما را زنده می کند سپس به سوی او بازگردانده می شوید.
انسان در آغاز، خاک یا نطفه ای است، خدا به او حیات می بخشد، آن گاه پس از طی زندگی دنیا با مرگ او را به جهان برزخ منتقل می کند و پس از طی حیات برزخی نیز او را با مرگی دیگر به قیامت انتقال می دهد پس انسان از یک سو به مبدأ ازلی و از سوی دیگر به مرجع ابدی مرتبط است و این امتداد حقیقی وجود انسان است از اویی و به سوی اویی، خلاصه و اجمال حقیقت و هویت هر انسانی است. ضمن این که محتوای وجودی انسان چیزی جز تجلیات حضرت حق نیست و انسان واقعیتی در عرض یا بیگانه از خالق خویش .ندارد هویت انسان همه این مراحل است مابقی از خاک تا عوالم ربوبی گسترده شده است بدون حذف مرحله ای از مراحل شناخت این گستره عظیم که عین مربوبیت ربّ عظیم است به شناخت ربّ ختم می شود.
انسان از بابت هستی جامع خود دارای روح و جسم است که روح او محل تجلّی جميع اسماء و صفات خداوند می باشد و از این رو خلیفه خداوند به شمار می آید. در این باره از معصوم رسیده است: ﴿خَلَقَ اَللَّهَ تَعَالَی آدَمَ عَلَی صُورَتِهِ﴾.
و از بابت مبدأ هدایت، متصل به مبدأ ازلی است که این ارتباط ظرفیت اجمالی و استعدادی او را برای تحمل اسماء و صفات الهی تأمین می نماید.
ص: 97
است و عذاب و عقاب.
5. زندگی انسان در هیچ حالی چه در جنبه فردی و چه در حوزه اجتماعی، هرگز بی تأثیر از علل و عوامل گوناگون و به عبارتی علل بیرونی نیست.
ما خواه ناخواه، تحت تأثیر عوامل بیرون از خودمان قرار می گیریم. دانه خوب داشتن یک طرف است، خاک، آب، هوا و نور مناسب هم طرف دیگر. دانه خوب در خاک نامناسب رشد مناسب ندارد و چه بسا اصلاً رشد نکند. حال اگر این عوامل بیرونی مثبت باشند تأثیرشان بر روح و روان و زندگی فردی و اجتماعی مفید بوده، در راستای به سعادت رسیدن ما نقشی سازنده ایفا می کنند و اگر این عوامل منفی باشند نیز بر ما اثر گذاشته مانعی برای رسیدن به سعادت ایجاد می کنند یا حداقل ما را از دسترسی به مراتب بالای سعادت محروم می سازند.
اکنون با نگاهی دیگر به موارد یاد شده می توان دریافت که هر یک از انسان ها اگر سعادت اخروی و بهره مند از رحمت ایزدی و دخول در بهشت سرمدی را می خواهد دو وظیفه مهم را برعهده دارد:
اول: بازداشتن نفس خود از سرکشی و خودپرستی و پیمودن راه تقوا ایمان عبادت و بندگی حق تعالی.
دوم: بازداشتن جامعه از خدا، فراموشی گناه خلاف و در یک کلمه منکرات و تلاش در جهت گسترش خیرها، خوبی ها، خدا پرستی توجه به معاد و در یک واژه نیکی ها و خلاصه ساختن بستری مناسب برای رشد و تعالی عقلی و روحی خود و دیگران.
از این جاست که اهمیت و ضرورت امر به معروف و نهی از منکر روشن می گردد با نگاهی دقیق می توان دریافت که ارسال رسل و انزال کتب و تشریع دین نیز در راستای بسترسازی برای همین دو مهم است. مگر نه این که امام علی علیه السلام به ما توصيه فرمود: ﴿تَخَلَّقُوا بِاَخْلاقِ اللّه﴾؛ (1) به اخلاق الهى متصف و متخلق شوید.
ص: 98
و از بابت غایت نیز متصل به مرجع ابدی است که این ارتباط ظرفیت تفصیلی و فعلیت او را برای تحمل اسماء و صفات الهی بیان می نماید در انسان شناسی دینی موارد ذیل را نیز باید لحاظ کرد.
1. وجود انسان فقط جسم و ماده نیست بلکه ما روحی داریم که رو به کمال دارد و به سوی تجرد تام و تمام می رود تا آن جا که از قالب تن بیرون شود و به عالم دیگر رخت برکشد و در آن جا برای همیشه یا برخوردار از نعمت فضل و رحمت الهی گردد، یا معذب به قهر و غضب و عدل الهی.
2. دوران زندگی انسان محدود به عالم ماده و دنیای فانی زودگذر و ناماندگار نیست، بلکه ورای این جهان عوالم دیگری نیز هست که در پیش داریم و به آن ها خواهیم رسید؛ همان عوالمی که در تعابیر دینی به نام برزخ و قیامت و بهشت و جهنم و معاد خوانده شده اند و در حدیثی از علی علیه السلام وارد است که فرمود: دنیا برای آخرت آفریده شده است. (1)
3. غایت هستی انسان رسیدن به سعادت است که ماهیت آن اکتسابی است نه اهدایی یعنی برای رسیدن به آن باید مراحل و منازلی را با سختی طی کرد.
4. سنت همیشگی الهی چنین است که انسان برای رسیدن به هر چیزی به ویژه جاودانگی و سعادت و نعیم اخروی باید خود تلاش کند و شرایط و لوازم و عوامل حصول سعادت را به دست آورد؛ چنان که در قرآن می خوانیم: ﴿وَأَنْ لَيْسَ لِلإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى * و اَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرى﴾؛ (2) برای آدمی چیزی جز نتیجه کوشش او نیست که البته این نتیجه را به زودی خواهد دید.
و از رسول اعظم صلی الله علیه و آله نقل است که فرمود دنیا مزرعه آخرت است. (3) این دنیا محل اعظم کشت و زرع است و آخرت محل برداشت و استفاده هر کس در جان و روح خود تخم خوبی و تقوا و عبادت و بندگی حق را کاشت، در آخرت نصیب بهشت می برد و هرکس دانه زشتی و گناه و خودپرستی را کاشت در سرای دیگر بهره اش آتش
ص: 99
اختیار ورزی و بهره گیری از حقیقت آزادی منطبق، متکی و متناسب با این سرمایه عظیم و گسترده وجود انسان از بعد ملکوتی و الهی است و در صورتی که آزادی انسان متناسب با مرحله ای از مراحل سلوک او مورد توجه قرار گرفت و تعریف شد، باید اعتراف کرد که این تعریف نه با انسان سازگاری دارد و نه با آزادی او.
اگر انسان تجزیه و هویت جمعی او نادیده گرفته شود در این صورت نه انسان قابل شناخت است و نه هیچ یک از عناصر شخصی او و نه هیچ کدام از اوصاف و آثار او به کمند شناخت مطابق با واقع کشیده می شوند و چون آزادی حقیقی ثمره حسن اختیار ورزی انسان در پهنه بی انتهای سرمایه وجود اوست در صورتی که تعریف پذیرفته شده ما برای اختیار عبارت باشد از تسلط و نفوذ آگاهانه شخصیت بر دو ضلع عمل و ترک عمل، آن گاه که انسان کاری انجام می دهد، شخصیت انسان در پرتو آگاهی به خویش و آگاهی به عمل در حال انجام از ابتدای آن تا پایان عمل همراه آن گردد، آن گاه انسان آزاد است؛ یعنی از اسارت عوامل جبری و شبه جبری بیرونی و درونی در امان می باشد اما چنان چه از تسلّط و نفوذ شخصیت در انجام کاری به واسطه نفوذ عوامل بیرونی و درونی بی بهره باشد، در این صورت نمی تواند آزاد باشد، بلکه در حقیقت به اسارت عوامل بیرونی و درونی گرفتار است و دیگر آن کار به او نسبت داده نمی شود بلکه آن کار منتسب به همان عوامل جبری بیرونی یا درونی بازدارنده خواهد بود بنابراین ثمره حسن اختیار ورزی انسان حقیقتی است به نام آزادی.
از سوی دیگر بر اساس دلایل عقلی آزادی انسان محدود است؛ چه این که موصوف محدود اوصاف محدود دارد و چون انسان محدود است هر صفتی از او از جمله آزادیاش محدود است البته در میان انسان ها هر کس بیشتر از کمالات علمی و عملی بهره برده باشد سهم بیشتری از آزادی دارد.
بر اساس اندیشه اسلامی انسان از ابتدای پیدایش آزاد است و با توجه به این سخن امیرمؤمنان می توان گفت که آدمی و آزادی همزاد یکدیگرند.
ص: 100
حضرت علی علیه السلام می فرماید ﴿وَلا تَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ وَ قَدْ جَعَلَک اللّه حُرّا﴾؛ (1) برده دیگری مباش، که خدا تو را آزاد آفرید.
این آزادی پایه، هم قابل ترقّی است و هم قابل تنزل اگر انسان بر دانش خود بیفزاید و گرایش های فطری خود را تقویت کند به اوج آزادی خواهد رسید. اما اگر از نظر گزارش های علمی جاهل و از بابت گرایش های فطری دچار فقر باشد با آزادی حقیقی خویش بسیار فاصله پیدا خواهد کرد؛ چون جهل علمی و فقر گرایش های فطری از سنگین ترین مصادیق جهل برای انسان می باشند که زندگی او را تباه می سازند.
قرآن کریم در این باره می فرماید:
﴿كُلُّ نَفْس بمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ * إِلَّا أَصْحَابَ الْيَمِينِ﴾، (2) هر کس در گرو اعمال خویش است، مگر اصحاب یمین.
این آیه بیانگر این است که رهن گیری از ،نفس او را از آزادی باز می دارد؛ یعنی کسی که حقوق الهی یا مردمی را ادا نکرده است مدیون است و در رهن می باشد و کسی که در بند و رهن و اسارت است اجازه و حق هیچ گونه تصرفی را در جان خویش ندارد ریشه کوتاهی در حقوقی که انسان را به اسارت خویش درآورده است «بما كسبت» است؛ یعنی آن چه او خود برای خویش کسب کرده است و این بندگی بزرگ ترین نوع اسارت به شمار می آید؛ چون در این جا جان انسان به اسارت در آمده است.
به عبارت دیگر، جهل علمی و فقر عملی همچون میله های آهنی از طبیعت نفس انسان سر برآورده برای خود نفس قفسی می سازند و او را کاملاً در احاطه خود در می آورند یعنی انسان که در فطرت خویش آزاد آفریده شده است گاه با اعمال و افکار خویش خود را اسیر و در بند می کند؛ بدون این که بداند یا متوجه این اسارت شود؛ چرا که جسم او که وجود ظاهر اوست در ظاهر آزاد است اما روح و روان او که در باطن است گرفتار و از آن جا که معمولاً انسان علم به ظاهر دارد و از باطن در
ص: 101
غفلت به سر می برد ﴿يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْحَيَوة الدُّنْيَا وَهُمْ عَن الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ﴾ (1) این اسارت را در نمی یابد، مگر این که کسی او را از اسیر بودنش مطلع و آگاه سازد: ﴿الَّذِینَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَن الْمُنكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾، (2) همانان که از این فرستاده پیامبر درس نخوانده که [نام] او را نزد خود در تورات و انجیل نوشته می یابند پیروی می کنند (همان پیامبری که) آنان را به کار پسندیده فرمان می دهد و از کار ناپسند باز می دارد و برای آنان چیزهای پاکیزه را حلال و چیزهای ناپاک را بر ایشان حرام می گرداند و از [دوش] آنان قید و بندهایی را را که بر ایشان بوده است بر می دارد؛ پس کسانی که به او ایمان آوردند و بزرگش داشتند و یاری اش کردند و نوری را که با او نازل شده است پیروی کردند آنان همان رستگاران اند.
این همان نکته ای است که حکیم سهروردی در کتاب قصه غربت غربی به صورت رمزی آن را مورد توجه قرار داده است:
لازمه تحقق آزادی برای انسان پذیرش محدودیت هایی است؛ چون آزادی برای انسان نمی تواند مطلق باشد چرا که اوصاف هر موجودی تابع خود آن موجود است. موجود محدود، وصف محدود دارد و موجود نامحدود وصف نامحدود دارد و از آن جا که انسان موجودی است محدود، به ناچار اوصاف کمالی او نیز مانند حیات، علم، آزادی، قدرت، اراده و.... محدود و متناهی می باشد بنابراین ممکن نیست که انسان محدود آزادی نامحدود داشته باشد و وصفش تابع او نباشد. خداوند اگرچه انسان را آزاد آفریده و به او اراده و اختیار داده است اما اراده و اختیاری محدود نصیب او نموده است و لذا انسان این قدرت و توانایی را ندارد که با اراده خود هر آن چه را که می خواهد محقق سازد؛ و همسان همین محدودیت طبیعی و تکوینی وقتی که انسان در محیط اجتماعی خود زندگی می کند محدودیت قانونی و حقوقی
ص: 102
و اجتماعی نیز جلو رهایی مطلق و آزادی بی قید و حصر او را می گیرد چگونه ممکن را است که هر فردی در اجتماع از آزادی نامحدود برخوردار باشد و در عین حال چنین جامعه ای دچار هرج و مرج نگردد و به سعادت و کمال شایسته خویش نایل گردد؟ (1)
اگر انسان را به طبیعت او واگذار کنیم او هیچ حدی را برای آزادی خود قائل نخواهد بود و خواستار آزادی مطلق خواهد شد و روشن است که فراهم آمدن آزادی مطلق برای موجود محدود همراه با شکستن و در هم ریختن حدود و حقوق دیگران است. در این صورت غیر از هرج و مرج و فساد نصیب انسان نمی شود.
پس از این که دانسته شد انسان آزاد است و آزادی او همراه با حدود و قیودی است که در محدوده آن ها آزادی جایگاه انسانی خود را پیدا می کند، سخن از این است که مرجع تعیین کننده حدود آزادی انسان در شئون اعتقادی، حقوقی، اعمال احوال و ... کیست؟ پاسخ منطقی و درست به این پرسش آن است که تنها کسی می تواند و مرز آزادی انسان را معین سازد، که برای اصل هستی او حد و مرز قرار داده و او را محدود و متناهی آفریده است: ﴿خُلِقَ الإِنسَانُ ضَعِيفًا﴾. (2)
اسلام در عین حال که حریت را ارج می نهد و از آن حمایت می کند رهایی را نمی پذیرد و عنان گسیختگی را زیانبار می داند: ﴿أَيَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَن يُتْرَكَ سُدًى﴾، (3) آيا انسان گمان می کند بی هدف رها می شود.
معنای دیگر محدود بودن انسان این است که وجود و سرشت او با هر چیز و هر امری سازگاری و توافق ندارد. نه با هر عقیده ای هماهنگ است و نه با هر خلق و رفتاری همساز.
تفکیک بین آزادی که حق است و یاوگی که باطل است مایهٔ استقبال از فریضه امر به معروف و نهی از منکر و طرد توهم ناسازگاری این دو حکم الهی با حریت است، چنان که توجه به شرایط و احکام ویژه این فریضه الهی مانع ادعای خشونت گرایی اسلام است؛ زیرا این دستور دینی نه حقی را از کسی سلب می کند و نه مانع رسیدن
ص: 103
صاحب حق به حق مشروع خود خواهد بود. چنان که اجرای حدود و تعزیرات قضایی نیز صبغه خشونت گرایی ندارد؛ یعنی درمان بیمار یا علاج بیماری فردی یا اگر با قطع عضو فاسد همراه باشد مهری است به صورت قهر و وصلی است جمعی در جامۀ فصل و رحمتی است در کسوت غضب، که روا بودن آن بر محققان پوشیده نیست. (1)
در واقع در هنگام امر به معروف مخاطب به چیزی نزدیک و آشنا و دعوت می گردد که با فطرت و سرشت متکامل او سازگاری دارد و در راستای فلاح و صلاح اکبر یا اصغر اوست و به هنگام نهی از منکر مخاطب از چیزی نهی و بازداشته می شود که با وجود و فطرت او تنافی دارد و در راستای هلاک اکبر یا اصغر اوست به تعبیر دیگر، امر به معروف و نهی از منکر نه مخالف آزادی انسان، بلکه به طور دقیق موافق و به مسیر درست انداختن آزادی واقعی و معنوی اوست.
زندگی اجتماعی برای انسان ضرورت دارد و هدف از آفرینش انسان در صورتی تحقق می یابد که انسان ها زندگی اجتماعی داشته باشند با همدیگر همکاری کنند و از همدیگر بهره برگیرند عقل با توجه به هدف خلقت و حیات آدمی زندگی اجتماعی را ضروری می شمارد
هدف از زندگی اجتماعی رسیدن انسان به کمال غایی است که در اثر افعال اختیاری تحقق می یابد بنابراین افعال اختیاری اجتماعی انسان، با هدف مذکور ارتباطی واقعی و تکوینی دارد همان گونه که در زندگی ،فردی هر فعل اختیاری خواه ناخواه - با هدفی که از حیات انفرادی مطلوب است ارتباطی مثبت یا منفی دارد - و چنین نیست که هر فعلی موجب تأمین هدف مطلوب شود بلکه بعضی از افعال انسان را به هدف نزدیک می کنند و بعضی دیگر او را از آن دور می سازند - در زندگی اجتماعی هم هر فعل اختیاری یا هماهنگ و همسو با هدف مطلوب از حیات جمعی است یا چنین نیست اگر هست، رفتاری مطلوب و مجاز خواهد بود و
ص: 104
در غیر این صورت نامطلوب و ممنوع است. در واقع هر یک از راه ها و کارهای انسان در حوزه زیست اجتماعی او اگر در جهت موافق هدف زندگی باشد، خوب و شایسته است و اگر در جهت مخالف آن باشد، بد و ناشایست خواهد بود؛ چون افعال اجتماعی انسان هم بخشی از افعال اختیاری اوست و میزان خوبی هر فعل اختیاری، متناسب با میزان نزدیک کنندگی آن به کمال غایی است و مقدار بدی هر فعل اختیاری نیز با مقدار دور کنندگی آن از کمال نهایی تناسب دارد.
به دیگر سخن انسان دو زندگی مستقل و دارای هدف های جداگانه ندارد بلکه زندگی اجتماعی جزئی از حیات انسان است. بنابراین، همان هدف كل حيات باید هدف زندگی اجتماعی هم باشد. (1)
پس میزان و نحوه استفاده از حقوق مانند حقوق فردی و جنبه های دیگر حقوق، هم متصف به خوب و شایسته و بد و ناشایست است و هم نیازمند حراست و آسیب شناسی و آفت زدایی.
برای رسیدن به سعادت نیازمند توجه به جنبه های فردی و اجتماعی هستیم زندگی بشر به نظم و قانون نیاز دارد. انسانی که در یک جامعه فاسد زندگی کند دچار بدبختی و هلاکت می شود؛ یعنی سعادت فرد و جامعه از هم جدا نیست. دین اسلام برای سعادت بشر و جامعه برنامه و دستور و احکام دارد. از جمله امر به معروف و نهی از منکر که سرنوشت هر مسلمانی با مسلمان دیگر در ارتباط است و هیچ کس چشم خود را بر اعمال دیگران نمی بندد؛ چرا که می داند زندگی جمعی چون سفر با یک کشتی است که هرگونه آسیبی که منجر به غرق شدن یا انحراف یا توقف کشتی گردد، همه در آن شریک اند؛ چه مایل به آن نتیجه باشند و چه نباشند؛ چه بدانند و چه ندانند.
توضیح مطلب این که برای قوام و دوام جامعۀ انسانی که آحاد جامعه بتوانند فرصت کمال را پیدا کنند بعد از ارسال رسل انزال کتب و تشریع شرایع وظیفه و مسئولیت متقابل شهروندان در قبال یکدیگر سه چیز است که با حفظ مراتب هر کدام و ایفای آن توسط آشنایان به هر مورد با لحاظ شرایط باید به طور صحیح انجام
ص: 105
گیرد و البته این هر سه وظیفه با عقل سلیم نیز دریافت می شود؛ هر چند در شرع قویم نیز تبیین شده است. آن سه وظیفه به ترتیب عبارت خواهند بود از:
1. برای کسانی که با حقوق و تکالیف عقلی و نقلی خود آشنا نیستند دعوت به خیر و تفسیر و تعلیم بایسته است. در این جا نمی توان و نباید کسی را قبل از علم داشتن مکلف ساخت یا در مورد او تنبیه و تعزیری روا داشت مگر این که مانع هدایت دیگران شود.
تأیید نقلی این کلام در آیاتی از قرآن از جمله در توضیح اهداف انبیاء آمده است.
2. بعد از فهم حقایق و علم پیدا کردن به خیر و شر و معروف و منکر، دچار غفلت شد یا در آستانه پیروی از گام های شیطان نفس، ابلیس هوا و هوس و وسوسه خناسان قرار گرفت و معروفی را ترک نمود یا منکری را مرتکب شد، امر به معروف متروک و نهی از منکر معمول لازم و ضروری است تا زندگی فرد یا جمع به مسیر خلاف و هرج و مرج و تباهی نیفتد.
ضمن این که اجرای این فرایض به لحاظ مخاطبان، گستره ای از خود تا خانواده خویشان و عموم مردم را شامل می شود:
﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا﴾، (1) ای کسانی که ایمان آورده اید خودتان و کسانتان را از آتش [جهنم] حفظ کنید.
﴿أتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ﴾؛ (2) آیا مردم را به نیکی فرمان می دهید و خود را فراموش می کنید با این که شما کتاب [خدا] را می خوانید؟ آیا [هیچ] نمی اندیشید؟
﴿الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلوةَ وَ آتَوُا الزَّكَوةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَن الْمُنكَر وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُور﴾، (3) همان کسانی که چون در زمین به آنان توانایی دهیم نماز برپا می دارند و زکات می دهند و به کارهای پسندیده وامی دارند و از کارهای ناپسند باز می دارند و فرجام همه کارها از آن خداست.
ص: 106
یعنی اولاً به عبادت و عبودیت خدای متعال و تقویت و تحکیم پیوند با او اهتمام دارند. ثانیاً نیازمندی های مادی و اقتصادی دیگران را پیش چشم دارند و در رفع آن ها می کوشند و ثالثاً نظارت و مراقبت سخت و مؤكّد دارند تا مبادا مردم به انحراف و کج روی در عقیده اخلاق و عمل دچار شوند می توان گفت که همه ویژگی های جامعه آرمانی اسلامی از این سه خصوصیت اصلی، متفرع می گردد. (1)
مسلّم است امر و نهی زمانی تأثیرگذار خواهد بود که شخص آمر و ناهی واقعاً معتقد و مقید به آن چه می گوید باشد. بنابراین شکی نیست که کم ترین مرتبه در هر مرحله، ناخشنودی درونی شخص آمر و ناهی از ترک معروف و انجام منکر توسط خود یا دیگران است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «هر کس از شما منکری را دید اگر می تواند با دستش آن را رد کند و اگر نمی تواند با زبانش و اگر نمی تواند با قلبش؛ زیرا برای او بس است که خداوند بداند او با قلبش آن را نمی پسندد» (2)
که امام صادق علیه السلام فرمود: «در عزت مؤمن همین بس هرگاه منکری را دید آن را با قلبش انکار کند». (3)
3. برای کسانی که به رغم آگاهی و تذکر و امر و نهی اضرار به نظام اجتماعی و افساد در جامعه انسانی را به صورت حداقلی یا حداکثری پیشه خود کردند و به گونه ای مانع آزادی و اختیار ورزی دیگران شدند اجرای حدود، دیات، تعزیرات و قصاص حیات بخش جامعه خواهد شد.
تأیید نقلی این کلام نیز در آیاتی از قرآن وجود دارد.
بنابراین در جامعه دینی، نظارت همگانی ضامن دوام و بقای جامعه و نیروی عظیمی برای مبارزه با مفاسد است و اگر همه مسلمانان با اعمال این نظارت جامعه را سالم ،سازند می توانند بزرگ ترین مشکلات را حل کنند و موانع کمال را از میان ببرند.
ص: 107
رمز بقای تمدن ها و حکومت ها ادای این وظیفه مهم است و ملت هایی که به این وظیفه نپرداختند، نابود شدند؛ چنان که سرنوشت اقوام گذشته مثل عاد و ثمود و لوط این گونه بود.
در قرآن فرمود:
﴿وَلَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾، (1) و باید دسته ای از شما باشند که مردم را به سوی کارهای نیک فرا خوانند و از بدی ها بازدارند و این دسته جزء رستگاران اند.
در هر جامعه ای عده ای ساکت اند و به دیگران کاری ندارند و مسئولیت نمی پذیرند. این گونه افراد هم در بین عوام و هم در میان خواص وجود دارند و از این رو ضربه های ناگواری از سوی این ها به جامعه وارد می شود اینان به دلیل منافع شخصی خود تماشاگر اضمحلال جامعه در اثر رواج فساد بوده اند. قرآن در مورد اینان ماجرای عبرت آموزی دارد:
﴿وَاسْألْهُمْ عَنِ القَرْیَهِ الَّتِی کَانَتْ حَاضِرَهَ البَحْرِ إذْ یَعْدُونَ فِی السَّبْتِ إذْ تَأتِیهِمْ حِیتَانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَیَوْمَ لا یَسْبِتُونَ لا تَأتِیهِمْ کَذَلِکَ نَبْلُوهُمْ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ * وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَاباً شَديداً قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُون * فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَن السُّوء وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ * فَلَمّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَهً خاسِئینَ﴾ (2)
و از اهالی آن شهری که کنار دریا بود از ایشان جویا شو آن گاه که به [حکم] روز شنبه تجاوز می کردند آن گاه که روز شنبه آنان، ماهی هایشان روی آب می آمدند و روزهای غیرشنبه به سوی آنان نمی آمدند. این گونه ما آنان را به سبب آن که نافرمانی می کردند می آزمودیم آن گاه که گروهی از ایشان گفتند: «برای چه قومی را که خدا هلاک کننده ایشان است، یا آنان را به عذابی سخت عذاب خواهد کرد پند می دهید؟» گفتند: «تا معذرتی پیش پروردگارتان باشد و شاید که آنان پرهیزگاری کنند». پس هنگامی که تذکراتی که به آن ها داده شد فراموش کردند نهی کنندگان را از
ص: 108
بدی رهایی بخشیدیم و آن ها را که ستم کردند به عذاب شدیدی به خاطر نافرمانیشان گرفتار ساختیم. هنگامی که در برابر فرمانی که به آن ها داده شده بود سرکشی نمودند، به آن ها گفتیم به شکل میمون درآیید و طرد شوید.
کمال جو بودن انسان به حکم فطرتش معنای دیگری هم دارد این که انسان زیاده طلب و زیاده خواه است؛ زیادتی در لذت، زیبایی، حیات، قدرت، تفوّق، آزادی و اختیار و هر امر دیگری که از شؤون انسانی است لکن این زیاده خواهی همچون دیگر موارد اگر کنترل ناشده و بی حد باشد به ضد خود تبدیل می گردد. در نظام آفرینش الهی هم چنین است که است که هر قضایی مبتنی بر قدری است چه رسد به شئون و امور انسانی که بی توزین و تقدیر به عدالت و کمال نمی انجامند زیادی در نور چشم را می زند و نمی انجامند. زیادی در تیرگی سوی آن را می برد چون همه طالب قدرت اند اگر مرزی نباشد تداخل و تعارض قدرت به ویرانی جامعه می انجامد همین گونه است ،آزادی که هر کس طالب آزادی بیاندازه باشد؛ یعنی نفی آزادی دیگری و در نتیجه نفی آزادی خود را رقم می زند.
در جامعه شناسی به هرگونه خطر فرا روی افراد جامعه که ادامه حیات آنان را با مخاطره روبه رو سازد آسیب گفته می شود. بعضی از آسیب ها در اختیار انسان است؛ مثل مواردی که ناشی از بی توجهی و اهمال کاری افراد در توجه به امور زندگی است و بعضی دیگر از آسیب ها به ظاهر جنبه اختیاری ندارند و ناشی از سوانح و حوادث زمینی و آسمانی است. اما بر اساس جهان بینی اسلامی اعمال و رفتار انسان ها در همان موارد نیز اثر گذار است. هم پدید آمدن، هم از بین رفتن و هم تسریع و تأخیر آن ها به گونه ای متأثر از رفتار انسان هاست.
﴿ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِى النَّاسِ لِيُذِيقَهُم بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون﴾، (1) به سبب آن چه دست های مردم فراهم آورده فساد در خشکی و دریا نمودار شده است تا [سزای] بعضی از آن چه را که کرده اند به آنان بچشاند؛ باشد که بازگردند.
تازه این بخشی از نتیجه اعمال انسان هاست و خداوند بسیاری از آن را می بخشاید.
ص: 109
﴿وَ مَا أَصَابَكُم مِّن مُّصِيبَة فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَن كَثِير﴾. (1)
نیکی ها هم چون بدی ها در زایش و افزایش نعمت ها تأثیر گذارند:
﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتِ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلكِن كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ﴾، (2) و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً برکاتی از آسمان و زمین برایشان می گشودیم ولی تکذیب کردند؛ پس به [کیفر] دستاوردشان [گریبان] آنان را گرفتیم.
رهیدن از جهالت و ضلالت و رسیدن به هدایت و معرفت نیز در گرو خواست و عمل خود انسان هاست و جبری در هیچ یک نیست.
﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَة مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ﴾. (3) و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که دشمنان [یکدیگر] ،بودید، پس میان دل های شما الفت انداخت تا به لطف او برادران هم شدید و بر کنار پرتگاه آتش بودید که شما را از آن رهانید این گونه خداوند نشانه های خود را برای شما روشن می کند؛ باشد که شما راه یابید.
بسیاری از آسیب هایی که اقوام گذشته را به هلاکت رساند ناشی از اعمال و رفتار خود آنان بود. قوم عاد و ثمود و لوط و اصحاب حضرت نوح از این جمله اند و حتی پسر نوح که با بدان بنشست، خاندان نبوتش گم شد.
﴿ فَلَوْلَا كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ أُولُواْ بَقِيَّة يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الْأَرْضِ إِلَّا قَلِيلًا مِّمَّنْ أَنجَيْنَا مِنْهُمْ وَاتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مَا أُتْرِفُواْ فِيهِ وَكَانُواْ مُجْرِمِينَ * وَمَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ * وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ﴾ (4)
پس چرا از نسل های پیش از شما خردمندانی نبودند که [مردم را] از فساد در
ص: 110
زمین بازدارند؟ جز اندکی از کسانی که از میان آنان نجاتشان دادیم و کسانی که ستم کردند به دنبال ناز و نعمتی که در آن بودند رفتند و آنان بزهکار بودند و پروردگار تو [هرگز] بر آن نبوده است که شهرهایی را که مردمش اصلاحگرند به ستم هلاک کند. و اگر پروردگار تو می خواست قطعاً همه مردم را امت واحدی قرار می داد، در حالی که پیوسته در اختلاف اند.
به هر صورت در آسیب های اجتماعی هم فرد و هم جامعه نقش دارند و با رفتارهای صحیح می توان بسیاری از آسیب ها را کنترل کرد.
اگر رفتار افراد جامعه از هنجارهای رایج و عمومی جامعه جدا شود، به شخص كجرو گفته می شود اما اگر کجروی او زیاد شد انحراف است و انحراف اجتماعی یعنی رفتاری که با معیارهای جامعه سنخیت و همخوانی ندارد و مانع زندگی عادی افراد جامعه است. بعضی آسیب ها و انحرافات کاملاً محسوس است، ولی بعضی آشکار نیست و خزنده حرکت می کند. مفاسد اجتماعی که پنهانی صورت می گیرد در ادامه، آثاری زیان بار بر جای می گذارد در هر حال انحراف چه کم و چه زیاد، چه پنهان و چه آشکار از عوامل سقوط جامعه است و بر عهده حاکمان و مردم است که نه تنها جلو آن را بگیرند بلکه افراد جامعه را واکسینه کرده، از وقوع و بروز آن ها پیشگیری نمایند؛ مثلاً وقتی گفته می شود حجاب پیشگیری است تا درمان یا جلوگیری از تولید و ورود مواد مخدر پیشگیری است از اعتیاد در این گونه موارد باز بحث محوری، مسئله امر به معروف و نهی از منکر است که در انحرافات اجتماعی نقش اصلی را دارد چه برای پیشگیری و چه درمان جامعه ای که افراد نسبت به رفتار دیگران بی تفاوت باشند خادم تشویق و خائن مجازات نشود، خادم دست از خدمت بر می دارد و خائن در خیانت کردن جسور می شود.
امام رضا علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: «پیوسته امت من در طریق صلاح و خیر و رفاه است مادامی که با یکدیگر دوستی می کنند و به هم ارمغان می دهند و امانت را ادا می کنند و از حرام اجتناب و دوری می نمایند مهمان را گرامی می دارند نماز جماعت را بر پا می دارند و حقوق مالی زکات را می پردازند و چنان چه در این امور سستی کنند و آن ها را انجام ندهند به خشکسالی و گرانی و تنگی معیشت دچار
ص: 111
می گردند». (1)
مسئولان سلامت جامعه در ابعاد روان و جسم و محیط باید وظیفه خود را با برنامه ریزی انجام دهند و نظارت عمومی و همگانی هم به عنوان وظیفه شرعی و انسانی و اجتماعی مانع ایجاد و رسوخ ضد ارزش ها و انحرافات در جامعه شود.
رسالت انسان در احراز و معرفت به خویشتن و مهار مهاجمان بیرونی و درونی و گشودن افقهای روشن برای پیمودن راه طولانی کمال و سعادت خویش است.
اگر کسی هویت حقیقی و استقلالی خود و همین طور هویت اجتماعی و انفعالی خود را فراموش کرد یا آن ها را نادیده گرفت و از کنار آن ها به راحتی گذشت، هم در نبرد داخلی میان خواهش های نفسانی و هدایت ربانی محکوم به شکست خواهد بود و هم در مبارزه و مصاف بیرونی در معرض آماج زهرآگین فتنه و فتنه گران و جهالت جهالت پیشگان و کید مکاران، اسیر دست ظالمان می گردد.
خلاصه آن که انسان به حاجب و دربان و امر و نهی و توصیه و موعظه و راهبری و راهنمایی هادیان و راهنمایان و واعظان نیاز دارد تا بتواند خویشتن را احراز نموده سپس حفظ نماید و ابواب معرفت به خویش را در مبادی راه و مسیر و پایان سفر به روی خود بگشاید قدرت تحرک و اقتدار پرواز و قابلیت سفر برای انسان از هر موجودی بیشتر و عظیم تر است؛ زیرا انسان با استخدام دیگران و تسخیر وسایل و ابزار و قرار گرفتن در معرض دستاوردهای دیگران می تواند از ذلّت ماده به عزّت معنا و از هوای نفسانی به هدایت روحانی و از کفر و الحاد به توحید دست پیدا کند و چون یوسف از چاه به جاه برسد با این اوصاف انسان باید امیر آزادی باشد نه اسیر او. که این امارت برای خود آداب ویژه ای دارد.
انسان ذاتاً هم در مقابل خوبی ها خاضع است و هم نیازمند به جلب خوبی هاست و هم مایل است تا خود فاعل خوبی ها باشد و این نیاز یک نیاز دو جانبه است.
در این داد و ستد انسانی آن چه سلامت و دوام این روابط را ضمانت می نماید به
ص: 112
جریان درآمدن معروف و نهی و طرد منکر از مسیر زندگی انسان است. که انسان این حقیقت را به عقل فطری خود می باید؛ هر چند در تعیین مصادیق معروف و منکر نیاز دیگری و راه دیگری در پیش روی او گشوده می شود که حل مسئله و معرفی راه باید بر عهده ادیان الهی قرار گیرد.
کوتاه سخن این که بر اساس انسان شناسی حقیقی بشر پیوسته در نوسان و دغدغه دریغ کردن از دیگران و بازماندن خود و رعایت کردن دیگران و مراعات خود، رشد دادن دیگران و به فعلیت رسیدن خود امر و نهی به دیگران و عمل و پرهیز خود، در حرکت است و این انسان شناسی انسان شناسی عینی و واقعی است که در عمل و عکس العمل سالم خود و دیگران شکل می گیرد و ساخته می شود.
خداوند سبحان در این باره می فرماید:
﴿مَثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبيلِ اللهِ كَمَثَلِ حَبَّة أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنبُلَة مِائَةٌ حَبَّة وَاللّهُ يُضَاعِفُ لِمَن يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴾، (1) مثل کسانی که اموالشان را در راه خدا اتفاق می کنند مثل دانه ای است که هفت خوشه از آن روییده و هر خوشه هم صد دانه داشته باشد. خداوند به هر آن کس که بخواهد افزون تر می دهد و خداوند فزونی دهنده آگاه است.
شاید بتوان چکیدۀ همۀ سخن را در آیات کوتاه و گویای سوره عصر دید که روال عادی زندگی انسان را ملازم با زیان معرفی می کند مگر این که کسی از لاک خویشتن بیرون آید و به نور ایمان زنده شود و با انجام عمل صالح به حضرت حق نزدیک گردد و با سفارش به حق و لزوم تحمل دشواری های حق مداری سعادت را برای خود مهیا سازد. در واقع سورۀ «عصر» می فهماند که تارک امر به معروف و نهی از منكر اهل خسارت است.
برای تحقق موارد چهارگانه مذکور در سوره عصر، اسلام کار درون سازی را در راستای کار برون سازی و تعمیرات روبنایی و ساختاری به گونه ای توصیه کرده که تحولات و تغییرات روحی و فکری و ارادی جامعه، تغییرات روبنایی و ساختاری را فراهم آورد و برعکس توجه به ساختار و روبنا موجب تغییر در بطن و زیربنا گردد.
ص: 113
در این محدوده است که شناخت و اجرا و عینیت بخشی دو فریضه امر به معروف و نهی از منکر جایگاه حقیقی خود را پیدا کرده به تحولات ساختاری و محتوایی جدیدی در عرصه جامعه و فرهنگ و تثبیت معنویات خواهد انجامید.
اندیشه و اراده آزاد انسان در ساختار زیرین حیات اجتماعی و روابط انسان ها با یکدیگر به عنوان یک امت واحد حفظ و حراست این سرمایه عظیم و به فعلیت آوردن آن به دست اراده آزاد انسان در تکیه به شناخت واقع گرایانه از آزادی و اراده و اندیشه و حقایق مندرج در روابط اجتماعی، ضرورت امر به معروف و نهی از منکر را به روشنی تبیین می نماید به طوری که اگر این فریضه از حیات اجتماعی انسان حذف شود یا از آن غفلت شود انسان در حوزه حیات درونی و بیرونی خود متزلزل شده ساختار درونی و بیرونی زندگی انسان نیز ویران خواهد شد.
از این رو امام رضا علیه السلام فرمود: «اگر کسی بپرسد چرا خداوند بندگان را امر و نهی فرموده؟ پاسخ این است که بقا و دوامشان و صلاح و امنیتشان وابسته به امر و نهی و جلوگیری و بازداشتن از فساد و چپاول اموال بود». (1)
و نیز فرمود: «اگر کسی بپرسد چرا خداوند آنان را به عبادت و بندگی فرمان داد گفته می شود: تا او را از یاد نبرند و آیین او را رها نکنند و امر و نهی اش را به بازی نگیرند؛ زیرا در آن آرامش و دوام ایشان است. اگر بندگان بدون دستور عبادات رها می شدند و روزگار بر آنان دوام می یافت دل هایشان سخت شده، بی رحم و سنگدل می گشتند». (2)
اساساً انسان با اعمال خود بهشت یا جهنم را خلق می کند؛ زمین را آباد می کند؛ فرشتگان را تعلیم می دهد؛ وساطت در ولایت، خلافت، خلقت، حکومت، ربوبیت، رزاقیت .... پیدا می کند؛ یعنی به اذن الله کار خدایی انجام می دهد. این ها همه حکایت اختیار انسان است که از خالق خویش به امانت دارد.
انسان در قبال آزادی و اختیار نسبی خود چهار نوع مسئولیت بر عهده دارد: مسئولیت در پیشگاه خداوند مسئولیت نسبت به خود مسئولیت نسبت به جامعه و
ص: 114
مسئولیت نسبت به دیگر موجودات و مخلوقات خداوند از قبیل حیوان، گیاه و جماد.
در اسلام هیچ کس بدون مسئولیت نیست و راه فرد از درون جامعه می گذرد این دستور در کنار نماز و روزه و دیگر عبادات برای سعادت فرد و جامعه آمده و جزء احکام عملی دین اسلام است و سهل انگاری در ادای این وظیفه موجب تباهی جامعه و اعضای آن یعنی افراد می شود.
چنان که یاد شد در جامعه اسلامی نظارت عمومی و همگانی ضامن دوام و بقای جامعه و نیروی عظیمی برای مبارزه با مفاسد است و اگر همه مسلمانان با انجام آن جامعه را سالم سازند، می توانند بزرگ ترین مشکلات را حل و دشمن را منکوب کنند. بالاخره این که عزت و عظمت امت اسلام در گرو امر به معروف و نهی از منکر است. (1)
اگر افرادی از یک جامعه به عمل خاصی دست بزنند آثار خوب یا بد آن عمل بر همۀ افراد دامن گستر خواهد شد این تأثیر تکوینی ،است نه قراردادی که با حس و حال آدمی تغییر پذیر باشد به تعبیر دیگر، تأثیر اعمال بر نفس آدمی و نیز طبیعت پیرامونی و آن چه در آن وجود دارد اعم از انسان و غیر انسان، مربوط به نوع و بطن آفرینش است نه قراردادهای بشری یا الهی این همان چیزی است که در دین با عنوان نوامیس هستی یا قوانین علی و معلولی مطرح می شود.
از این رو ترویج عمل خیر و عملی که در راستای کمال انسان باشد، یعنی آن چه معروف نامیده می شود و محدود کردن و از بین بردن عمل شر و عملی که خلاف کمال و تعالی فرد و جامعه است یعنی آن چه منکر نامیده می شود، دو فایده و اثر دارد: یکی اثر فردی که باعث رشد فرد و مانع سقوط او می گردد و دوم اثری که باعث پیشرفت، امنیت و سلامتی جامعه و مانع سقوط ناامنی و فساد آن می گردد.
امر به معروف و نهی از منکر در راستای تحقق چنین اهداف ارزشمندی ضرورت
ص: 115
عقلی پیدا می کند ضمن این که این دو فریضه تنظیم اختیار ورزی و بهره گیری از نعمت آزادی انسان را در مسیر صحیحی که منجر به کمال گردد، بر عهده دارد.
اجرا و احیای امر به معروف و نهی از منکر به افراد جامعه این امکان را می دهد که در فضایی سالم به شکوفایی ویژگی ها و استعدادهای فطری خود بپردازند و به امری مشغول شوند که سعادت اخروی آنان در گرو آن است و از نعمت ها و استعدادهای خدادادی خود در راستای عبودیت حق تعالی بهره ببرند تا وجود ناقص و فقیر آن ها به سوی کمال و غنا در سیر و حرکت قرار گیرد.
ص: 116
1. قرآن کریم
2. ابن بابویه (صدوق)، محمد بن على عيون اخبار الرضا، ترجمه حمیدرضا مستفید و علی اکبر غفاری، چاپ دوم: تهران دارالکتب الاسلاميه، تهران، 1384ش.
3. جوادی آملی، عبدالله تسنیم (تفسیر قرآن کریم)، مرکز نشر اسراء، 1387ش.
4. ولایت فقیه، چاپ دوم مرکز نشر اسراء، پاییز 1379ش.
5. حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشيعة الى تحصيل مسائل الشريعه قم، نشر ذوى القربى، 1387ش.
6. حسینی دشتی، سید مصطفی، معارف و معاریف، مؤسسه فرهنگی آرایه، 1379ش.
7. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، چاپ دوم: بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403ق.
8. محمدی ری شهری، محمد میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، چاپ پنجم، دار الحدیث، 1384ش.
9. مصباح یزدی، محمدتقی جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن چاپ دوم مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، بهار 1372ش.
10. حقوق و سیاست در قرآن، چاپ دوم مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه الله، زمستان 1379ش.
11. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمؤمنين، انتشارات محدث، 1379ش.
ص: 117
*آسیب شناسی فهم، روش و اجرای امر به معروف و نهی از منکر: سیاوش پورطهماسبی - یاسر عبازاده - بهرام فاتح - شهروز دانا (1) (2) (3) (4)
امر به معروف و نهی از منکر یکی از بزرگ ترین فرائض الهی است که در همه ادیان، مذاهب و امت های پیشین و از جمله در کامل ترین دین آسمانی، یعنی اسلام وجود داشته و به عنوان واجب مطرح شده است و دارای آثار و نتایج و برکات زیاد معنوی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است به طوری که بدون اقامه آن، اشرار بر جامعه تسلط می یابند و دعاها مستجاب نمی شوند و عذاب الهی بر همگان فرود می آید و کارهای نیک ترک می شوند و منکرات ظاهر می گردند دو واژه معروف و منکر از جمله واژه هایی است که ریشه در گذشته ای بس دور دارد و پیشینه کاربرد آن ها به پیش از اسلام بر می گردد و برای اعراب جاهلی ناشناخته نبود. نزد آن ها معروف یعنی آشنا و منکر به معنای ناشناخته بود آن هم نزد عرف و سنت؛ اما قرآن این دو واژه را به معنای محدودتری به کار گرفت به گونه ای که در معنای قرآنی معیار معروف و منکر عرف و سنت نیست، بلکه اراده خداوند است به این معنا که معروف هر عملی است که از ایمان واقعی ناشی می شود و مطابق و سازگار با آن است و منکر یعنی
ص: 118
هر عملی که با احکام الهی در تعارض باشد. (1)
معروف و منکر به این مفهوم اولین بار در قرآن و سپس در روایات به کار رفته است. با بررسی آیات مربوط این نکته به دست می آید که مصادیق معروف و منکر در آیات قرآنی و حتی روایاتی که در این باره از پیامبر اسلام و ائمه معصومين علیهم السلام صادر شده است سه حوزه را در بر می گیرد اعتقادی و فکری، اخلاقی، فقهی و رفتاری که در ادامه این نوشتار به برخی از مهمترین این مصادیق خصوصاً در آیات قرآنی اشاره می شود.
با توجه به کاربرد دو واژه معروف و منکر در آیات و روایات و مصادیقی که برای آن دو ذکر شده است می توان این دو مفهوم اصیل دینی را این گونه تعریف نمود:
الف- امر به معروف: کنشی است برای تحقق آن چه مطابق تعالیم دین و عرف دینداری آشنا و پسندیده است.
ب- نهی از منکر: واکنشی برای از میان بردن آن چه در عرف دینداری ناآشنا و نکوهیده است. (2) بر این اساس معروف خوبی هایی است که «همه کس شناس» است و منکر بدی های «همه کس شناس» است؛ از همین جا در می یابیم اسلام آیینی است که از روش معروف و منکر همه کس شناس بهره می گیرد نه معروف و منکرهایی که متغیر و تابع عرف است؛ عرفی که تابع ازمنه و امکنه است. چنین معروف و منکرهایی نمی توانند از جمله خوب و بدهای همه کس شناس باشد، خوب و بدهای همه کس شناس با فطرت انسان به هم تنیده است و اقتضای فطرت بیدار، همیشه و همه جا یکسان است؛ مثلاً یکی از معروف های عرف دینداری اعتقاد به خداست و این اعتقاد تابع سلایق و علایق و نظامات و فرهنگ ها نمی باشد همان گونه که نمی باشد، در دعای جوشن کبیر نیز آمده است: «یا خیر معروف عرف». پس در این نوشتار امر به معروف به معنای اموری که مطلوب طبع عموم است و امر به منکر به معنای اموری که مطرود طبع عموم است نمی باشد. اگر طبع به معنای فطرت لحاظ شود سخنی
ص: 119
نیست؛ اما اگر به معنای عرف متغیر و لرزان جوامع منظور شود از قلمرو بحث این نوشتار خارج است.
در ذیل به موارد قرآنی و روایی امر به معروف و نهی از منکر اشاره می شود:
- امام علی علیه السلام می فرماید: ﴿إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْىَ عَن الْمُنْكَر ... لَا يُقَربان مِنْ - الا أجَل وَ لَا يَنْقُصَان مِنْ رِزْق﴾، (1) همانا امر به معروف و نهی از منکر ... مرگ را نزدیک نمی کند و از روزی انسان نمی کاهد.
پیامبر اکرم صلى الله عليه وسلم می فرماید: ﴿أُمْرُكَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهْيُكَ عَن الْمُنْكَرِ صَدَقَة﴾، (2) امر تو به معروف و نهی تو از منکر صدقه است.
- آن حضرت همچنین می فرماید: ﴿الدَّالُ عَلَى الْخَيْر كَفَاعِلِه﴾؛ (3) راهنمایی کننده بر خیر (مانند امر به معروف و نهی از منکر) همانند انجام دهنده آن [در برخورداری از ثواب] است.
این امر مهم از آثار و برکات فراوانی برخوردار است که در این مختصر نمی گنجد بنابراین به چند مورد از آن ها فقط اشاره می شود.
مشمول عزّت و رحمت خدا شدن تأييد مؤمنان و ذلت فاسقان نجات از عذاب عمومی، به خیر دنیا رسیدن جانشین خدا و رسول شدن، بهترین مردم بودن حکم شهید را داشتن، در مسیر حق قرار داشتن و.....
عواقب و آثار ترک امر به معروف و نهی از منکر نیز فراوان است که تنها به ذکر برخی از آن ها بسنده می شود:
- پیامبر اکرم صلى الله عليه و سلم می فرماید: ﴿لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يَرْحَمْ صَغِيرنَا وَ لَمْ يُوَفَّرْ كَبيرنَا وَلَمْ يَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَمْ يَنْهَ عَن الْمُنْكَر﴾؛ (4) از ما نیست کسی که به صغیر ما رحم نکند و احترام بزرگ ما را پاس نمی دارد و امر به معروف و نهی از منکر نمی کند.
از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود: ﴿إِذَا رَأَى الْمُنْكَرَ فَلَمْ يُنْكِرْهُ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَيْهِ
ص: 120
فَقَدْ أَحَبَّ أَنْ يُعْصَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ يُعْصَى اللَّهُ فَقَدْ بَارَزَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بالْعَداوة﴾؛ (1) هر گاه کسی منکری را مشاهده کند و آن را انکار نکند، در حالی که قدرت بر آن دارد در حقیقت دوست دارد که خدا معصیت گردد، و کسی که دوست داشته باشد نافرمانی خدا شود با خدا به مبارزه پرداخته و دشمنی کرده است.
امام رضا علیه السلام فرموده است ﴿لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهُنَّ عَن الْمُنْكَر أَوْ لَيُسْتَعْمَلَنَّ عَلَيْكُمْ شِرَارُكُمْ فَيَدْعُو خِيَارُكُمْ فَلَا يُسْتَجَابُ لَهُمْ﴾، (2) یا امر به معروف و نهی از منکر می کنید، یا این که خداوند شما افراد بدی از میان خودتان مسلط خواهد کرد؛ پس هر چه خوبان شما دعا می کنند مستجاب نخواهد شد.
در قرآن آیات بسیاری وجود دارد که به فریضه امر به معروف و نهی از منکر پرداخته و زوایای گوناگونی از این واجب عقلی و شرعی را بیان فرموده است که در ادامه به چند مورد اشاره می شود:
1- ﴿كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْراً لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ﴾، (3) شما بهترین امتی بودید که برای مردم پدیدار شدید؛ زیرا به کار نیک فرمان می دادید و از کار ناپسند باز می داشتید و به خدا ایمان آوردید پس اگر اهل کتاب نیز دعوت خدا را پذیرفته بودند، قطعاً برایشان بهتر بود؛ ولی تنها گروهی از آنان ایمان آوردند و بیشترشان از فرمان خدا خارج شدند.
در این آیه امر به معروف و نهی از منکر، اولاً دلیل خیر بودن امت معرفی شده و ثانياً مخاطب آمر و ناهی، همه مردم هستند و کسی استثناء نیست و ثالثاً سود این کار به خود مردم بر می گردد و رابعاً در ردیف ایمان به خدا ذکر شده که نشان از جایگاه والای آن دارد
ص: 121
2- ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْض يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَر وَ يُقِيمُونَ الصَّلوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ يُطِيعُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللهُ إِنَّ اللهَ عَزِيز حَكِيمٌ﴾، (1) و مردان و زنان مؤمن همه سرپرست و مسئول یکدیگرند همواره مردم را به کار نیکو امر می کنند و از کار زشت باز می دارند و نماز را بر پا می دارند و زکات را می پردازند و از خدا و رسولش اطاعت می کنند. اینان همان هایی هستند که خداوند به زودی به آنان ترحم می نماید و خدا عزیز و حکیم است.
در این آیه جالب توجه است که اولاً امر به معروف و نهی از منکر را فرع بر ولایت معرفی کرده است و این نشان می دهد که اگر چنین ولایتی در کار نبود کسی حق نداشت چنین امر و نهی کند. ثانیاً قبل از اقامه نماز و پرداخت زکات آمده و این امر نشانه اهمیت آن است.
در آیه دیگری در همین سوره آن جا که از منافقان سخن به میان می آورد می فرماید ﴿الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِنْ بَعْض يَأْمُرُونَ بِالْمُنكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَن الْمَعْرُوفِ..﴾، (2) مردان و زنان منافق همه در داشتن صفات ناپسند و ارتکاب کارهای ناروا مانند یکدیگرند. آنان به کار ناروا فرمان می دهند و از کار پسندیده باز می دارند...
در این آیه چند نکته قابل توجه است: اولاً منافقان را در مقابل مؤمنان قرار داد و نه کافران را ؛ چرا که فعالیت منافقان در درون جامعه دینی است و مراقبت از اعمال آنان و سرکوب دشمن داخلی مقدم بر دیگران است. ثانیاً خداوند زنان و مردان منافق را از هم معرفی می کند نه ولی بر هم چون در این نفاق از هم تأثیر پذیرفته اند؛ در حالی که نباید این اتفاق می افتاد و اینان هیچ ولایتی بر هم ندارند، نه همدیگر را دوست می دارند و نه نسبت به هم احساس سرپرستی می کنند. ثالثاً اینان برعکس مؤمنان عمل می کنند؛ یعنی امر به منکر و نهی از معروف می کنند.
﴿وَلْكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَن الْمُنكَرِ وَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾، (3) و باید از شما گروه و جمعیتی باشند که مردم را به خیر دعوت کنند و
ص: 122
امر به نیکی و نیکوکاری کنند و از بد و بدکاری نهی کنند و اینان همان رستگاران اند.
در این آیه اولاً اگر «مِن» را بعضیه بگیریم امر به معروف و نهی از منکر، وظیفه بعضی از مردم می شود و اگر من را بیانیه بگیریم امر به معروف و نهی از منکر، یک وجوب همگانی می شود. ثانیاً كلمة ولتكن فعل امر است و امر، وجوب را می رساند ثالثاً ذکر امر به معروف و نهی از منکر پس از دعوت به خیر از قبیل ذکر خاص بعد از عام است و نشان می دهد که امر و نهی یکی از مصادیق خیر است. رابعاً حصر رستگاران در دعوت کنندگان به خیر و آمران به معروف و ناهیان از منکر جلوه خاصی به این امر بخشیده است.
در حدیثی وارد شده است که راوی می گوید: از امام صادق علیه السلام سؤال شد: آیا امر به معروف و نهی از منکر بر همه واجب است؟ امام فرمود: نه. سؤال شد: چرا؟ فرمود: تنها برای افراد مقتدر، مطاع و عالم به معروف و منکر واجب است؛ نه بر ضعیف و ناتوانی که خود، راه را از چاه باز نمی شناسد و نمی داند از کجا به کجا می رود؟ از حق می گوید یا از باطل؟ و دلیل بر این مطلب آیه شریفه است که می فرماید: ﴿وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَر...﴾ (1) که خاص می باشد نه عام. (2) همان طور که خداوند فرمود: ﴿وَمِن قَوْمِ مُوسَی اُمَّهٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ﴾ (3) و خدا نفرموده: بر موسی یا بر کل قوم موسى (4) .....» (5)
4- ﴿الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوراة والإنجيل يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَر و... فَالَّذِينَ ءَامَنُواْ بِهِ وَ عَزَرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِى أُنزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾؛ (6) همان ها که از این فرستاده و پیامبر امی پیروی می کنند، پیامبری که صفاتش را در تورات و انجیلی که نزدشان است می یابند؛ آن ها را به
ص: 123
معروف دستور می دهد و از منکر باز می دارد... پس کسانی که به او ایمان آوردند، و حمایت و یاری اش کردند و از نوری که با او نازل شده (قرآن) پیروی نمودند، آنان رستگاران اند.
در این آیه امر به معروف و نهی از منکر، یکی از مصادیق دعوت انبیاء معرفی شده است که نتیجه تبعیت از آن رستگاری است.
5- ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ ...﴾؛ (1) اى کسانی که ایمان آورده اید خود و خانواده هایتان را از آتشی که هیزمش مردم و سنگ ها خواهند بود، نگه دارید... .
در این آیه نگه داشتن اهل و عیال از آتش جهنم بر شخص واجب شده است و این کار بدون امر به معروف و نهی از منکر امکان ندارد.
6- ﴿يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَوةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَن الْمُنكَ ...﴾؛ (2) ای پسرک من! نماز را به پا دار و به کار شایسته فرمان ده و از کار ناشایست نهی کن... .
در این آیه امر به معروف و نهی از منکر در ردیف نماز قرار داده شده است که نشان از اهمیت آن دارد.
7- ﴿التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدونَ الآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَن الْمُنكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ﴾؛ (3)، توبه کنندگان، عبادت کنندگان حمدکنندگان جابه جاشوندگان برای عبادت، رکوع کنندگان سجده کنندگان و آمران به معروف و ناهیان از منکر و حافظان حدود الهی (مؤمن اند) و به مؤمنان بشارت ده.
در این آیه امر به معروف و نهی از منکر از لوازم ایمان به شمار آمده و به آن بشارت داده شده است.
8- ﴿الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَوةَ وَآتَوُا الزَّكَوةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَن الْمُنكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُور﴾، (4) آنان که اگر در زمین به ایشان قدرت دهیم، نماز را به پا
ص: 124
می دارند و زکات را می پردازند و به آن چه شایسته است فرمان می دهند و از آن چه ناشایسته است نهی می کنند و فرجام امور به دست خداست.
در این آیه نیز امر به معروف و نهی از منکر در ردیف نماز و زکات ذکر شده است که نشان از اهمیت آن دارد همچنین به لزوم تشکیل حکومت اشاره رفته تا بتوان به این فرائض الهی، جامه عمل پوشاند.
9- ﴿لَوْلَا يَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَالأَحْبَارُ عَن قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَأَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَصْنَعُونَ﴾، (1) چرا علمای نصاری و یهود ملت خود را از گفتارهای گناه و حرام خواری بازنمی دارند؟ راستی چه رفتار بدی است که می کنند.
این آیه علما را مسئول کارهای مردم معرفی کرده سکوت آنان را در برابر اعمال زشت تقبیح می کند. از دیدگاه قرآن، علمای هر مذهب مسئولیت دارند که خیر و صلاح امت ها را در نظر بگیرند و آنان را به سوی رستگاری رهنمون شوند وگرنه ملعون و مبغوض خدا و مردم قرار خواهند گرفت. بدیهی است لازمه انجام چنین مسئولیت بزرگی برخورداری از نوعی ولایت نسبت به مردم است که اولاً در شئونات آنان دخالت کنند و ثانیاً مردم نیز موظف باشند از علماء حرف شنوی داشته باشند و اینان را اطاعت کنند.
10- ﴿لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَان دَاوُودَ وَعِيسَى ابْن مَرْيَمَ ذلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ * كَانُواْ لَا يَتَنَاهَوْنَ عَن مُنكَر فَعَلُوهُ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ﴾، (2) از میان بنی اسرائیل آنان که کافر شدند بر زبان داوود و عيسى بن مريم لعنت شدند این بدان سبب بود که آنان نافرمانی کردند و همواره از حدود الهی تجاوز می کردند و هرگز از کارهای ناپسندی که انجام می دادند باز نمی ایستادند و به راستی کارهایی که می کردند، بد بود.
در این آیه آنان به خاطر این که نهی از منکر را نمی پذیرفتند، مستحق لعن شده اند.
11- ﴿فَلَوْلَا كَانَ مِنَ الْقُرُون مِن قَبْلِكُمْ أُولُواْ بَقِيَّة يَنْهَوْنَ عَن الْفَسَادِ فِي الْأَرْضِ إِنَّا قَلِيلاً مِّمَّنْ
ص: 125
أَنجَيْنَا مِنْهُمْ وَاتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مَا أَتْرفُواْ فِيهِ وَكَانُواْ مُجْرِمِينَ﴾، (1) شگفت است که چرا از امت هایی که پیش از شما می زیستند گروهی نبودند که قومشان را از فسادگری در زمین بازدارند و از عذاب برهانند؟ آری عده ای اندک باقی ماندند همانان که چون عذاب فرا رسید نجاتشان دادیم و کسانی که ستم کردند، از پی لذت ها و نعمت هایی رفتند که در آن غوطه ور بودند در حالی که گناهکار بودند.
در این آیه آمده است کسانی که از فساد در زمین نهی نمی کردند نابود شدند و عده اندکی که از این وظیفه سر باز نمی زدند مورد عنایت خدا قرار گرفتند.
12- ﴿ فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِ أَنجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَن السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَاب بَئِيس بمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ﴾، (2) پس چون گناهکاران آن چه را که بدان تذکر داده شده بودند به فراموشی سپردند کسانی را که از گناه نهی می کردند نجات بخشیدیم و کسانی را که ستم کردند به سزای این که از اطاعت خدا خارج شدند به عذابی ناگوار دچار کردیم.
در این آیه نیز خودداری از نهی از فساد در زمین، عامل هلاکت و نهی از عمل سوء، عامل نجات از عذاب الهی معرفی شده است.
13- ﴿... مِنْ أَهْل الْكِتَاب أُمَّةٌ قَائِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللَّهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ * يُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَ يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَأُولَئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ﴾ (3) ... از میان اهل کتاب گروهی هستند که به ایمان و اطاعت خدا پایدارند و در ساعاتی از شب، آیات خدا را تلاوت می کنند و سر به سجده می نهند. به خدا و روز جزا ایمان دارند و به کار پسندیده فرمان می دهند و از کار ناپسند باز می دارند و در انجام کارهای نیک شتاب می کنند و آنان از شایستگان اند.
در این آیه اولاً امر به معروف و نهی از منکر جزء اعمال نیک اهل کتاب معرفی شده است که معلوم می شود در شرایع سابق نیز بوده است. ثانیاً عمل به این فریضه جزء مصادیق خیر و صلاح است.
ص: 126
14- ﴿اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى * فَقُولَا لَهُ قَوْلاً لَيْناً لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى﴾؛ (1) به سراغ عون بروید که او طغیان کرده است و به نرمی با وی سخن بگویید؛ شاید که پند برد یا بترسد.
در این آیه، موسی و هارون مأموریت یافته اند که برای امر به معروف و نهی از منکر فرعون به سراغ وی بروند و با وی به نرمی سخن بگویند.
فریضه امر به معروف و نهی از منکر در احادیث و روایات معصومین فراوان وارد شده است و همگی دلالت دارند بر این که امر به معروف و نهی از منکر به مصلحت عموم مردم و از فرائض شرعی و ضروریات دینی و بلکه از افضل فرائض و اشرف و اعظم آن هاست؛ چرا که به برکت آن دیگر واجبات بر پا داشته می شوند؛ به طوری که در امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، موجب عذاب و هلاک عمومی می گردد خداوند غضبناک شده، اشرار بر جامعه مسلط گشته، دعاها مستجاب نمی شود و در وحی از روایات آمده است که امر به معروف و نهی از منکر، موجب نزدیکی اجل و منع روزی نمی شود. در ادامه به چند مورد از روایات اشاره می کنیم:
1- از رسول الله صلی الله علیه و آله نقل است که فرمود جبرئیل نزد من آمد و گفت: ﴿یَا أَحْمَدُ اَلْإِسْلاَمُ عَشَرَهُ أَسْهُمٍ وَ قَدْ خَابَ مَنْ لاَ سَهْمَ لَهُ فِیهَا أَوَّلُهَا شَهَادَهُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ هِیَ اَلْکَلِمَهُ وَ اَلثَّانِیَهُ اَلصَّلاَهُ وَ هِیَ اَلطُّهْرُ وَ اَلثَّالِثَهُ اَلزَّکَاهُ وَ هِیَ اَلْفِطْرَهُ وَ اَلرَّابِعَهُ اَلصَّوْمُ وَ هِیَ اَلْجُنَّهُ وَ اَلْخَامِسَهُ اَلْحَجُّ وَ هِیَ اَلشَّرِیعَهُ وَ اَلسَّادِسَهُ اَلْجِهَادُ وَ هُوَ اَلْعِزُّ وَ اَلسَّابِعَهُ اَلْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ هُوَ اَلْوَفَاءُ وَ اَلثَّامِنَهُ اَلنَّهْیُ عَنِ اَلْمُنْکَرِ وَ هُوَ اَلْحُجَّهُ وَ اَلتَّاسِعَهُ اَلْجَمَاعَهُ وَ هِیَ اَلْأُلْفَهُ وَ اَلْعَاشِرَهُ اَلطَّاعَهُ وَ هِیَ اَلْعِصْمَهُ﴾ (2)
2- هر کسی مردم را به کارهای پسندیده فرا بخواند و از کارهای ناشایست دارد جانشین خدا و فرستاده او در زمین است. (3)
3- امام موسی کاظم علیه السلام از حضرت علی علیه السلام نقل فرمود که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
ص: 127
قومی که امر به معروف و نهی از منکر نکنند قوم بدی هستند. کسانی که آمران به معروف و ناهیان از منکر را مورد تهمت قرار می دهند، بد مردمانی هستند. بد هستند کسانی که برای خدای متعال به عدل قیام نکنند...». (1)
4- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «همانا خداوند عزّ و جلّ مؤمن سست را که دین ندارد دشمن می دارد، عرض کردند: ای رسول خدا! مؤمنی که دین ندارد، کیست؟ فرمود: کسی است که از کارهای ناشایست منع نمی کند. (2) کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج 5، ص 59. (3)
5- ابوعبیده جراح از پیامبر صلی الله علیه و آله سؤال کرد: روز قیامت، عذاب چه کسی از همه سخت تر است؟ فرمود: ﴿رَجُلٌ قَتَلَ نَبِیّاً أَوْ رَجُلاً أَمَرَ بِمَعْرُوفٍ أَوْ نَهَی عَنْ مُنْکَرٍ﴾. (4) در این حدیث آمر به معروف و ناهی از منکر در ردیف انبیاء قرار گرفته است.
6- از رسول الله صلی الله علیه و آله نقل است که فرمود: ﴿إنَّ اللّهَ عز و جل لا یُعَذِّبُ العامَّهَ بِعَمَلِ الخاصَّهِ حَتّی یَرَوُا المُنکَرَ بَینَ ظَهرانَیهِم وهُم قادِرونَ عَلی أن یُنکِروهُ فَلا یُنکِروهُ، فَإِذا فَعَلوا ذلِکَ عَذَّبَ اللّهُ الخاصَّهَ وَالعامَّهَ﴾؛ (5) خداوند عموم مردم را به خاطر عمل خواص عذاب نمی کند مگر هنگامی که مردم منکرات را بین خود آشکار ببینند و با وجود قدرت، امر به معروف و نهی از منکر نکنند که در این صورت خواص و هم عموم مردم را عذاب می کند.
7- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: ﴿لا تَزَال أُمَّتِي بِخَيْرٍ مَا أَمَرُوا بِالمَعْرُوفِ و نَهَوْا عَنِ المُنْكَرِ، و تَعَاوَنُوا عَلى البِرِّ والتَّقْوَى، فَإِذَا لمْ يَفْعَلوا ذَلكَ نُزِعَتْ مِنْهُمُ البَرَكَاتُ و سُلطَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ ولمْ يَكُنْ لهُمْ نَاصِرٌ فِي الأَرْضِ ولا فِي السَّمَاءِ﴾.
8- از امام علی علیه السلام نقل شده که در وصیت به فرزندش محمد بن حنفیه آورده ﴿یَا بُنَیَّ اِقْبَلْ مِنَ اَلْحُکَمَاءِ مَوَاعِظَهُمْ، وَ تَدَبَّرْ أَحْکَامَهُمْ وَ کُنْ آخِذَ اَلنَّاسِ بِمَا تَأْمُرُ بِهِ، وَ أَکَفَّ اَلنَّاسِ عَمَّا تَنْهَی عَنْهُ، وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ تَکُنْ مِنْ أَهْلِهِ، فَإِنَّ اِسْتِتْمَامَ اَلْأُمُورِ عِنْدَ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی اَلْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْیُ عَنِ اَلْمُنْکَرِ﴾. (6)
ص: 128
9- على علیه السلام فرمود: امر به معروف، برترین اعمال مردم است. (1)
10- همچنین فرمود هدف و غایت دین، امر به معروف و نهی از منکر و بر پا داشتن حدود الهی است. (2)
11- امام علی علیه السلام می فرماید: ﴿وَ مَا أَعْمَالُ اَلْبِرِّ کُلُّهَا وَ اَلْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ عِنْدَ اَلْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْیِ عَنْ اَلْمُنْکَرِ إِلاَّ کَنَفْثَهٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ ..﴾؛ (3) همه اعمال نیکو به انضمام جهاد در راه خدا نزد امر به معروف و نهی از منکر چیزی نیست جز قطره ای در مقابل دریای پهناور امر به معروف و نهی از منکر نه اجلی را نزدیک می کند و نه از مقدار روزی می کاهد از همۀ این ها برتر، گفتن سخن حق در پیش روی حاکمی ستمکار است.
12- از امام علی علیه السلام نقل شده که در یکی از خطبه هایش پس از حمد و ثنای خدا فرمود: ﴿ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّهُ إِنَّمَا هَلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ حَیْثُمَا عَمِلُوا مِنَ اَلْمَعَاصِی وَ لَمْ یَنْهَهُمُ اَلرَّبَّانِیُّونَ وَ اَلْأَحْبَارُ عَنْ ذَلِکَ وَ أَنَّهُمْ لَمَّا تَمَادَوْا فِی اَلْمَعَاصِی وَ لَمْ یَنْهَهُمُ اَلرَّبَّانِیُّونَ وَ اَلْأَحْبَارُ عَنْ ذَلِکَ نَزَلَتْ بِهِمُ اَلْعُقُوبَاتُ فَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ اِنْهَوْا عَنِ اَلْمُنْکَرِ وَ اِعْلَمُوا أَنَّ اَلْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْیَ عَنِ اَلْمُنْکَرِ لَنْ یُقَرِّبَا أَجَلاً وَ لَنْ یَقْطَعَا رِزْقاً﴾ (4)
13- در روایت دیگری می فرماید به واسطهٔ امر به معروف و نهی از منکر نقص برطرف می شود یا کمال افراد فزونی می گیرد یا هر دو به دست می آید.
14- و در جای دیگر می فرماید: ﴿أَمَّا حَقِّي عَلَيْكُمْ فَالْوَفَاءُ بِالْبَيْعَةِ وَالنَّصِيحَةُ فِي الْمَشْهَدِ وَالْمَغِيبِ﴾. (5)
15- در خطبه معروف حضرت زهرا علیها السلام آمده است: ﴿فَجَعَلَ الإيمانَ تَطهيراً لَكُم مِنَ الشُّرْك ... وَالأْمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعامَّةِ﴾.
16- امام باقر علیه السلام می فرماید امر به معروف و نهی از منکر، واجبی عظیم است که
ص: 129
دیگر واجب های الهی با آن بر پا می شود امر به معروف و نهی از منکر، راه پیامبران و روش صالحان است؛ واجب بزرگی است که به وسیلهٔ آن دیگر فریضه ها اقامه، راه ها امن، درآمدها حلال، مظالم بازگردانده، زمین آباد و حق از دشمنان گرفته و کارها مستقیم می شود.
17- از امام صادق علیه السلام نقل است که فرمود: مردی از قبیلهٔ خثعم نزد پیامبر آمد و گفت: ﴿يَا رَسُولَ اللهِ! أَخْبِرْنِي مَا أفْضَلُ الإِسْلامِ؟ قَالَ: الإِيمَانُ بِاللهِ. قَالَ: ثُمَّ مَاذَا؟ قَالَ: صِلَةُ الرَّحِمِ. قَالَ: ثُمَّ مَاذَا؟ قَالَ: الأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْيُ عَنِ الْمُنْكَرِ. قَالَ: فَقَالَ الرَّجُلُ: فَأَخْبِرْنِي أَيُّ الأَعْمَالِ أَبْغَضُ إِلَى اللهِ؟ قَالَ: الشِّرْكُ بِاللهِ. قَالَ: ثُمَّ مَاذَا؟ قَالَ: قَطِيعَةُ الرَّحِمِ قال: ثم ماذا؟ قال: الأمرُ بالمُنكر و النهى عَنِ المُعْروفِ﴾. (1)
18- مسعدة بن صدقه از امام صادق علیه السلام نقل می کند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله فرمود: ﴿کَیْفَ بِکُمْ إذَا فَسَدَتْ نِسَاؤُکُمْ وَ فَسَقَ شَبَابُکُمْ وَ لَمْ تَاْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَلَمْ تَنْهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ؟! فَقِیلَ لَهُ وَ یَکُونُ ذَلِکَ یا رَسُولَ اللَّهِ؟! فَقَالَ: نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِکَ، کَیفَ بِکُمْ إذَا أمَرْتُمْ بِالْمُنْکَرِ وَ نَهَیْتُمْ عَنِ الْمَعْرُوفِ؟! فَقِیلَ لَهُ یارَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ یَکُونُ ذَلِکَ؟! قَالَ: نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِکَ، کَیفَ بِکُمْ إذَا رَأیْتُمُ الْمَعْرُوفَ مُنْکَراً وَ الْمُنْکَرَ مَعروفاً؟!﴾. (2)
چنین بهره گیری با آهنگ فطرت همه انسان ها هماهنگ است. اگر فطرت ها زنده و بیدار باشد یا از حجاب خفگی و خفتگی بیرون آید، خود به خود بر خوبی یا بدی اعتقاد یا ارزش یا عملی صحیح مهر تأیید می نهد. به بیان دیگر، شناخت معروف و منکر به صورت فی الجمله یک شناخت فرادینی و ماقبل دینی است و بشر به هدایت فطری می تواند آن چه را به نیکی شناخت به خوبی و معروف بودن آن حکم کند و آن چه را به بدی شناخت به بدی و منکر بودن آن حکم نماید و وحی در این راستا کمک کار عقل است و ریزه کاری هایی را که دست عقل بدان نمی رسد و ابعادش برای عقل مجهول است در اختیار او می گذارد این یک واقعیت است که مانه بی عقلیم و نه عقل کل هستیم اکنون این سؤال پدید می آید که آیا در شناخت خوبی ها و
ص: 130
بدی ها فطرت کافی است یا منابع دیگری نیز در این راستا نقش دارند.
در نگاهی دقیق تر می توان گفت: آن چه را که منطق و فطرت، بینش های عمومی همه انسان ها در همه جا بررسی های دقیق علمی و عقلی و منبع پرارج وحی آن را به نیکی می شناسد، «معروف» است و آن چه را که یکی از این منابع و درجات ناپسند می شمارد، «منکر» است و شناخت پاره ای از این مراحل در قلمرو امامت امت است. (1)
در این جا باز این سؤال پدید می آید که با توجه به این که برخی ارزش ها ثابت اند و برخی متغیر حال همه ارزش ها اعم از ثابت و متغیر داخل در قلمرو معروف بوده و به منزله خوبی های همه کس شناس محسوب می شوند یا ارزش های متغیر از جرگه خوبی های همه کس شناس بیرون اند؟
با توجه به این که معروف و منکر مایه و پایه در فطرت دارند و شناخت های فطری، شناخت های فرا دینی است و شناخت های فرا دینی فطری، همیشگی و همگانی و همه جایی است ارزش های متغیر از دایره خوبی های همه کس شناس بیرون اند؛ چه این که این خوبی ها دستخوش دگرگونی نظام ها و فرهنگ ها و.... می شود در حالی که مصادیقی که برای ارزش های ثابت برشمرده شده است دستخوش دگرگونی نظام ها و فرهنگ ها نمی شود و ما با معیارهای فرادینی که دست تکوین در وجود ما قرار داده است می فهمیم خدا به چه چیزهایی امر می کند و از چه چیزهایی باز می دارد.
مصاديق معروف و منکر را در آیات قرآنی می توان در سه حوزه به نظاره نشست معرفتی و ایمانی، اخلاقی فقهی و رفتاری. اگر چه معروف و منکر در عمل ظاهر می شود اما فراتر از عمل گاه خاستگاه معروف و منکر در خُلق است و گاه ریشه در بینش و شناخت دارد که به مصادیق این سه قلمرو اشاره می شود:
ص: 131
معرفتی و ایمانی: معروف ها و منکرهای این حوزه را می توان در موارد ذیل مورد تأمل قرار داد:
عکس
ص: 132
اخلاقی: معروف ها و منکرهای اخلاقی در آیات قرآنی بسیار است، اما مهم ترین آن ها را می توان این گونه برشمرد:
عکس
ص: 133
ص: 134
ص: 135
روایات اهل بیت علیهم السلام نیز در هر سه حوزه شناختی، اخلاقی و رفتاری بیانگر همین مصادیق است؛ کافی است برای شناخت مصادیق معروف و منکر نیم نگاهی به حدیث عقل و جهل و جنودی که برای این دو شمرده شده است بیندازیم، (1) یا روایات دیگری که به نوعی بیانگر مصادیق است. (2) در منبع اخیر، حدود سیصد منکر رایج در آخرالزمان از زبان پیامبر بزرگوار اسلام و امام صادق علیه السلام آمده است که جلوه بسیاری از مصادیق ذکر شده در روایات را می توان در جهان و جامعه کنونی مشاهده نمود.
شاید بتوانیم همه یا بیشتر مصادیق منکرات را به دو نگاه و منظر برگردانیم:
الف- نگاه ماکیاولیستی: بر اساس این نگاه هدف وسیله را مباح می سازد و انسان مجاز است برای رسیدن به هدف و مطلوب خود از هر راه و ابزاری بهره گیرد؛ مثلاً اگر هدف اقتصادی است می تواند به، دزدی، ربا، ارتشا، اختلاس، کلاهبرداری، تقلب، دروغ، سوگند به دروغ کم فروشی و.... متوسل شود. اگر هدف روانی و کسب آرامش است در این راستا مهم رسیدن به آرامش است؛ حال فرد مجاز است از هر مُسکر و ماده ای که این آرامش موقت و کاذب را برای او به ارمغان می آورد استفاده نماید. یا اگر هدف سیاسی و رسیدن به پست و قدرت و کسب شهرت است در این راستا می تواند از قتل نفس، بهتان، دروغ پراکنی، ترور شخصیت، شایعه سازی و شایعه پراکنی، جسس و.... بهره برداری کند تا به هدف و آرمان خود برسد؛ پس در نگاه ماکیاولیستی سخن از رسیدن به هدف است؛ راه و ابزار هر که و هر چه باشد مهم نیست، مهم آن است کدام ابزار و راه فرد را به مقصود مورد نظر می رساند.
ب- نگاه لیبرالیسی: در این جا نوعی نگرش فردگرایانه حاکم است؛ یعنی فرد فقط به حقوق و استعدادها و نیازها و خواسته ها و رشد خود می اندیشد. فرد برای خود حق بهره مندی از هر کس و هر چیزی را قائل است؛ تفکر گوهری در این جا این است که من به عنوان یک انسان حق دارم هر چه را بخواهم تجربه و امتحان کنم و از آن
ص: 136
بهره مند گردم و در این مسیر هیچ مانع و محدودیتی نباید باشد. در این منظر، گویی فرد به جز نیازها و خواسته های غریزی و نفسانی هیچ نیاز دیگری را نمی شناسد. موانع احتمالی در این مسیر دین یا دولت یا خانواده است از این رو دین باید خود را با من وفق بدهد در غیر این صورت یا این دین باید از سر راه من کنار رود یا آن را از سر راهم کنار خواهم زد؛ دولت نیز باید خواسته های مرا از هر رنگ و نوع و جنسی که باشد به عنوان حقوق من به رسمیت بشناسد و جزء حقوق قانونی محسوب گردد و حتی زمینه را تمهید نماید تا به تدریج به هنجار تبدیل گردد؛ در زمینه خانواده نیز یا من تشكيل خانواده نمی دهم یا طرف من باید تعهد نماید که مزاحم خواسته های آزاد من نشود، در غیر این صورت از حریم خانواده نیز عبور خواهم نمود. از این رو در مکتب فردگرایانه لیبرالیستی آزادی های فردی بر هنجارها و قوانین جمعی یک جامعه تحمیل می شود و اصولاً هنجارشکنی در جوامع لیبرالیستی یک اصل برای پیشرفت قلمداد می شود؛ مثلاً همجنس گرایی در این جوامع امروزه به عنوان یک هنجار و حق شخصی مطرح است که باید واجد حقوق قانونی نیز باشد یا تغییر شکل خانواده از گسترده به هسته ای و در شکل هسته ای تجربه کردن انواع خانواده، مانند خانواده های یک نفره (زن تنها و مرد تنها) یا خانواده های دو نفره (زن و مرد بدون بچه، زن و زن، مرد و مرد) در راستای همین اندیشه است که «من به عنوان یک انسان حق دارم هر چه را بخواهم امتحان کنم».
در این جا ذکر چند نکته ضروری می نماید:
نکته اوّل: هر دو نگاه مذکور کاملاً با منظر و دیدگاه دین مباینت و مخالفت دارد؛ زیرا از یک سو از منظر دین برای رسیدن به هدف مشروع و معقول باید از راه و ابزار مشروع و معقول بهره گرفت و هدف و وسیله از هم جدا نمی باشند. بلکه این دو در طول هم و از مراتب یک حقیقت می باشند. از همین روست که در دین دروغ، غیبت، بهتان، کم فروشی، رباخواری و .... مطرود و منفور بوده راه رسیدن به مطلوب نمی باشند.
از سوی دیگر گوهر اصل امر به معروف و نهی از منکر بیانگر این حقیقت است
ص: 137
که انسان مجاز است چه اموری را تجربه کند و تجربه چه اموری مجاز نیست قرآن آن چه را خداوند بدان امر نموده است؛ یعنی تجربه کنید و این تجربه اسباب صلاح و نجات و فلاح آدمی است و از آن چه خداوند نهی نموده است؛ یعنی تجربه خوبی خوب ها و بدی بدها را فی الجمله با هدایت فطری و به طور عقلی در می یابد اما به هر روی انسان در قبال اوامر و نواهی الهی در انتخاب خویش آزاد است همان طور که در قرآن می خوانیم ﴿إِنَّا هَدَيناهُ السَّبِيلَ إِمّا شاكراً و إمّا كَفُوراً﴾ (1) یعنی انسان در تجربه کردن یا نکردن آزاد است و همین اراده آزاد اوست که سرشت و سرنوشت او را رقم و قلم می زند اگر اراده آزاد با نیروی تعقل و ارشاد وحی همراه شود، نتیجه مبارک و میمونی در پی دارد.
نکته دوم: در نگاه ماکیاولیستی و لیبرالیستی از یک سو انسان در جسم و ماده و نیازهای جسمانی خلاصه شده است و از سوی دیگر در این دو منظر برای انسان هیچ ارزش ثابت و مطلقی دیده نشده است. از این رو در بن نگاه حاکم بر این دو رویکرد نگاه جامع و متوازن و واقع گرایانه ای نسبت به انسان وجود ندارد.
اگر در جامعه انسانی امروز کمی عمیق شویم در می یابیم نگاه ماکیاولیستی و لیبرالیستی به زندگی فکری، اخلاقی، معیشتی، اجتماعی و سیاسی انسان ها راه یافته است تا بدانجا که این سخن نغز رسول گرامی اسلام را به تصویر می کشد که فرمود: «چگونه باشید آن گاه که زنانتان فاسد شوند و جوانانتان فاسق گردند و امر به معروف نکنید و نهی از منکر ننمایید چگونه باشید آن گاه که به منکر فرمان دهید و از معروف نهی کنید چگونه باشید آن گاه که معروف را منکر می بینید و منکر را معروف؟» (2)
در این روایت برای دور شدن از اصل امر به معروف و نهی از منکر سه مرحله بیان شده است:
مرحله اوّل، ترک امر به معروف و نهی از منکر است. غافل شدن از این اصل، پیامدهایی دارد که در ادامه به گوشه ای از آن ها اشاره خواهد شد.
ص: 138
مرحله دوم، امر به منکر و نهی از معروف است قرآن چنین رویکردی را رویه منافقان معرفی می کند و می فرماید: ﴿الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَر وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ يَقْبضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾. (1) تا بر جامعه ای غبار نفاق ننشیند و زن و مرد این جامعه در صفت نفاق یک رنگ و هماهنگ نگردند و به نوعی وحدت روحی نرسند جامعه وارد فاز غلبه بر معروف نمی گردد. (2) از دیدگاه قرآن تکذیب آیات الهی (انعام 147 -148)، استکبار (جاثیه/ 31)، نفاق (توبه/67) و افترا به دروغ (یونس/ 17) همه جرم است و مصداق نهایی مجرم تقریباً بی بی هیچ تغییری همیشه کفر است (3) پس هر منافقی کافر است.
جامعه منافق جامعه ای است که از یاد خدا اعراض نموده و به خدا فراموشی دچار شده است؛ از این رو خدا نیز آن ها را فراموش کرده و آن ها را به حال خودشان رها نموده ،است چنین جامعه ای چون از عبادت مهمی مانند امر به معروف و نهی از منکر که تجلی ذکر و یاد خدا و حافظ نام و یاد اوست دور افتاده از نتیجه ذکر که آرامش است محروم گردیده است؛ چنان که در قرآن می خوانیم: ﴿أَلا بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾. (4)
جامعه ای که از آرامش و حتی احساس آرامش بی نصیب شده است از تمرکز و تفکر بر اهداف و عواملی که باعث اوج و عروج آن جامعه است نیز محروم می گردد. در این جا یک سؤال اساسی و مهم رخ می دهد و آن این که چگونه در جامعه اسلامی امر به منکر و نهی از معروف امکان دارد؟ آیا اصولاً ممکن است در یک جامعه اسلامی متعلق امر و نهی دگرگون گشته جای معروف و منکر عوض شود؟
در پاسخ باید گفت: قطعاً منافق امر به منکر به حمل اولی نمی کند؛ یعنی به صراحت نمی گوید کار بد بکنید و کار خوب نکنید، بلکه منافقان با استفاده از روش های مغالطه ای و عوام فریبی مردم را به منکر امر می کنند؛ از این رو آن ها:
ص: 139
1- نخست زمینه را فراهم می کنند که یک سری از کارها «خوب» وانمود شود؛
2- در مرحله بعد از مردم می خواهند که این کارهای به ظاهر خوب و در واقع بد را انجام دهند؛
3- از سوی دیگر روی برخی کارهای خوب چنان تبلیغ منفی می کنند که وانمود شود این کار بد است اگر چه در واقع خوب است؛
4- سرانجام به مردم می گویند این کارهای بد را که در واقع همان مصادیق کارهای خوب است انجام ندهید؛ مثال یکی از مفاهیم ارزشی مشترک برای زن مرد صفت حیاء است، به ویژه این صفت برای زنان یک صفت برجسته است حال برای نهی زنان از آراسته شدن به این صفت ابتدا باید زمینه یک استحاله مفهومی را ایجاد کرد، بدین سان که منافق می گوید: 1- شرم و حیاء از سنخ و جنس خجالت است؛ 2- زن با حیاء برابر است با زن خجالتی؛ 3- خجالت صفت بدی است و انسان خجالتی انسانی ناموفق است؛ 4- خجالت مانع از آن است که انسان خواسته ها و نیازهای خود را ابراز کند و از حقوق خود دفاع نماید؛ 5- پس زن نباید از مرد خجالت بکشد و حیاء داشتن امر پسندیده ای نیست و باید حیاء را کنار گذاشت و بی حیایی را باید تمرین کرد تا برای انسان ملکه شود؛ 6- ملکه شدن این صفت خود به خود یعنی شکسته شدن حریم معاشرت و آزاد شدن روابط زن و مرد. (1)
در این جاست که به صورت غیر مستقیم امر به منکر رخ داده است؛ از این رو تا زمینه فرهنگی این موضوع فراهم نشود و از راه تکرار و تلقین و تقلید زمینه رسوخ و نفوذ آن مهیا نگردد؛ امر به منکر معنا پیدا نمی کند در این جاست که جامعه به فرموده پیامبر گرامی اسلام وارد مرحله سوم می شود.
مرحله سوم، معروف را منکر دیدن و منکر را معروف دیدن است. در این مرحله نوعی دگرگونی در نگرش افراد جامعه پدید آمده دروغ گویی و کلاهبرداری و میانبر زدن نشان زندگی و خردمندی به شمار می آید در چنین جامعه ای دیگر قباحت منکر برای افراد مسئله محسوب نمی شود مانند سهل انگاری نسبت به عبادات دینی بی تفاوتی مردم نسبت به رواج اخلاق ناپسند، رواج یافتن نوعی شکاکیت معرفتی و اعتقادی و
ص: 140
دینی، روابط آزاد پسر و دختر و بی مبالاتی در روابط محرم و نامحرم؛ شفاف نبودن مرز حلال و حرام، دین گریزی و بی تفاوتی نسبت به دین، مال پرستی، همجنس گرایی، رواج ربا و رشوه، تفاخر به مال و پوشاک و امکانات ظاهری زندگی، عینی شدن بدی هایی مانند فسق، حرام خواری، زنا، و... مباح شدن اموال، تحقیر عالمان، خود فروشی، فزونی یافتن حرمت غنی بر مؤمن، ریاست طلبی، بی اهمیت شدن خون ریزی، ازدیاد، طلاق و از هم گسیختگی ارکان خانواده، تزلزل شخصیتی، (شباهت مردان به زنان و بالعکس) فرج و شکم، همت و محور زندگی واقع شدن و....(1) حال این پرسش در این جا قابل طرح است که جامعه ای که به دلیل غفلت یا نسیان یا ترک امر به معروف نهی از منکر در چنین وضعیتی دست و پا می زند، چه سرانجام و فرجامی در انتظار اوست؟
همان گونه که قرآن جامعه و امتی را که از امر به معروف در همه احوال غافل نیست و به مرحله معروف پذیری و منکرناپذیری رسیده و تحقق چنین امری در میان آن ممکن شده است بهترین امت و جامعه می نامد (آل عمران/110) و بهترین امت از منظر قرآن، هم از زاد و توشه تقوا برخوردار است (بقره /197)، هم اهل سبقت و سرعت در امور خیر است (آل عمران /114 - بقره 148) هم اهل صدقه و صداقت و انفاق است (محمد / 21- بقره 215) و هم از ذخیره آخرت برخوردار است (مزمل/20) دارای روح عبادت (حج/ 77 ) و نور حکمت (بقره /269) و واجد زینت عفت است (نور/60) و هم اهل توبه و انابت است (توبه/3) چنین امتی هم متوجه است که از اوست (يوسف /39) و هم متوجه است که به سوی اوست (نساء/ 77). در میان این امت شعائر الهی مورد تکریم و تعظیم است (حج/11، 36) پس شاخصه بهترین امت بودن آن است که معروف پذیر و منکرناپذیری است اما امتی که از این اصل و شاخص اساسی به دلیل ضعف علمی (جهل) یا شهوت عملی طمع و مستی به زندگی یا ترس از دست دادن منافع یا موقعیت عدول و عبور می کند، خواسته یا
ص: 141
ناخواسته در دام آتشی می افتد که شراره های آن خشک و تر را با هم می سوزاند؛ مانند آن چه در مورد قوم شعیب (یوشع بن نون) به وقوع پیوست که خداوند به شعیب علیه السلام فرمود: من صد هزار نفر از قوم را هلاک می کنم؛ چهل هزار نفر از آن ها اهل گناه اند و شصت هزار نفر هم از خوبان هستند وقتی حضرت شعیب پرسید چرا خوبان عذاب می شوند؟ خداوند فرمود: ﴿ أَنَّهُمْ دَاهَنُوا أَهْلَ اَلْمَعَاصِی وَ لَمْ یَغْضَبُوا لِغَضَبِی﴾؛ زيرا ايشان با اهل معصیت سازش نمودند (بی تفاوت بودند) و در موردی که من بر مردم غضب داشتم این ها غضب نکردند. (1)
از مضمون این روایت نکته دیگری نیز فهمیده می شود و آن این که نه تنها بی تفاوتی نسبت به سرنوشت جامعه انسان را گرفتار عذاب جمعی می کند، بلکه این بی تفاوتی با روح یکی دیگر از فروعات دینی مذهب تشیع یعنی «تولی و تبری» نیز منافات دارد؛ زیرا در تولی و تبری مرز جاذبه ها و دافعه ها، دوست و دشمن، پاسداران و شکنندگان حدود و حریم های الهی مشخص است اما هنگامی که جمع کثیری نیک مرد در میان نگون بختان و اشراری باشند اما «با دیگران دشمنی نکنند و از خوردن و خاستن و معاملت کردن با ایشان حذر ننمایند» (2) به سرنوشتی مبتلا می شوند که سزاوار بدان و تیره بختان است از این رو آن ها نیز خود را در معرض عذاب و هلاکت الهی قرار داده اند و در این هنگام راه خروجی برای ایشان نیست. از همین روست که در تعالیم ،اسلامی تربیت انسانی در کانون توجه است که خودخواه و خودبین نباشد، خوبی ها و فضائل را فقط برای خود نخواهد دوری و اجتناب از زشتی ها را اختصاصی نکند، بلکه باید بکوشد تا خوبی ها را در قلمرو خود، خانواده خود، جامعه خود، کشور خود و حتی در جهان گسترش دهد همین اصل است که می تواند جامعه اسلامی و انسانی را به پیکر واحدی تبدیل کند که اگر روزگاری عضوی را به درد آورد، دیگر اعضا از آن درد بیقرار نمانند در این فرهنگ خدامدارانه است که دیگر از نگاه فردگرایانه لیبرالیستی «به من چه» و «به تو چه» خبری نیست. در این فرهنگ
ص: 142
و جامعه شهروند غیر مسئول وجود نخواهد داشت از همین روست که در نگاه قرآنی مؤمنان بر یکدیگر ولایت دارند همچنان که در آیه زیر می خوانیم: ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ يُطِيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾. (1)
از این آیه که پس از بیان وضعیت منافقان در مورد امر به معروف و نهی از منکر (توبه/67) آمده است نکات مهمی استخراج می گردد.
1- لازمه ایمان، ولایت مؤمنان نسبت به یکدیگر است؛ ولایت را خواه به معنای محبت و رابطه دوستی بگیریم یا به معنای نوعی تسلط و حق قانونی. شاید در این آیه از هر دو معنا بتوان استفاده کرد.
2- لازمه ولایت آن است که مؤمنان امر به معروف و نهی از منکر کنند؛ یعنی هم می توان گفت:
2-1) مؤمنان چون یکدیگر را دوست دارند دلسوز یکدیگرند و یکدیگر را به خوبی ها ارشاد می کنند و از بدی ها باز می دارند
2-2) مؤمنان به حکم قانون نوعی تسلط و حق ثانوی دارند که به واسطه آن می توانند یکدیگر را امر به معروف نهی از منکر کنند.
3- ولایت داشتن مؤمنان در امور یکدیگر به گونه ای است که همه سطوح و مراتب جامعه را در بر می گیرد و نسبت به همۀ افراد قابل اجراست؛ از ضعیف ترین تا قدرتمندترین سطوح جامعه هیچ کس از دایره امر به معروف و نهی از منکر بیرون نیست؛ هر چند اعمال این امر و نهی مناسب با سطح و رتبۀ افراد است.
از سویی این حکم در همه زمان ها قابل اجراست اگر چه در هر برهه مرتبه خاص خود را ه و حداقل در بعد ایمانی و قلبی می تواند همیشه و همه جا سریان و جریان داشته باشد اما بقیه مراحل و مراتب اجرایی آن به موقعیت و مخاطبان و.... بستگی دارد.
4- لازمه امر به معروف و نهی از منکر برپایی نماز و توسعهٔ معنویت و همچنین ادای زکات و دستگیری از ضعیفان و مستمندان است نماز و زکات دو رکن وثیق در
ص: 143
دین اسلام است. نماز رکن عبادات غیر مالی است که رابطه میان خدا و خلق است؛ پس در امر به معروف و نهی از منکر از امور معنوی و عبادی فرد که حاکی از ارتباط شخص با خداوند است نمی توان غافل شد زکات نیز که رابطه ای است که در معاملات میان فرد و دیگر افراد جامعه حاکم است از قلمرو اصل امر به معروف بیرون نهاده نمی شود. از همین رو در می یابیم دایره امر به معروف و نهی از منکر همه احکام و مسائل شرعی اجتماعی، فردی و اجتماعی را در بر می گیرد.
5- از دیگر لوازم امر به معروف و نهی از منکر «اطاعت خدا و رسول» است. اطاعت از خدا شامل تمام احکام شرعی می شود و اطاعت از رسول همه احکام ولایتی را که پیامبر در اداره امور امت و اصلاح شئون ایشان دارد از قبیل دستورهای جنگی و احکام قضایی و اجرای حدود و امثال آن را در بر می گیرد؛ به بیان دیگر، این اصل علاوه بر در بر گرفتن احکام فردی و اجتماعی ابعاد سیاسی و حکومتی و فرهنگی و اخلاقی را پوشش می دهد. (1)
6- لازمه همه این امور نزول رحمت های بی پایان الهی است؛ یعنی در این جاست که قضای الهی شامل حال چنین افرادی می شود و مشمول رحمت الهی می گردند و برخورداری جامعه از چنین رحمتی هیچ منافاتی با عزت و سلطنت الهی ندارد و به هیچ وجه حکمت خداوند را دچار اختلال و وهن و گزاف نمی کند. (2)
پس مؤمنان نسبت به اندیشه ها و ارزش ها و کردارهای ساری و جاری در جامعه خود ساکت و خاموش نمی نشینند و نسبت به امور یکدیگر کمال اهتمام و توجه را دارند و بر اجتماع مؤمنان نوعی وحدت و همدلی حاکم است که همین وحدت استیلای بدان را بر جامعه ناممکن می سازد. جامعۀ تارک معروف و عامل به منکر یک جامعه ایمانی و مؤمنانه نیست بلکه جامعه ای است که ارزش های اسلامی و ایمانی در آن سطحی و ظاهری است. در چنین جامعه ای است که بر اساس آیه 67 سوره توبه:
1- نوعی خدا فراموشی و خداگریزی و خودناآگاهی حاکم است و در جامعه ای که
ص: 144
خدا در کانون واقعیت ها و ارزش ها قرار ندارد هر کاری مباح است و خبری از ارزش های ثابت و مطلق نیست. در چنین جامعه ای مدار و محور همه چیز انسان و خواسته ها و نیازهای اوست حتی اگر به معنویت و دین هم گوشه چشمی شود نوع نگاه و نگرش انتفاعی و ابزاری است؛ یعنی دین در خدمت دنیاست.
2- در این جامعه دیگر خبری از رابطه ولایی میان انسان ها نیست بلکه سخن از ﴿بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ﴾ (1) است. هر کسی به فکر منفعت خود است. اگر منافع شخص تأمین نشود حتی به حذف یا ترور یکدیگر نیز مبادرت می نمایند. اگر در این اجتماع و مشارکت ظاهری که ﴿تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّى﴾ (2) تزاحمی پدید آید و منافع شخصی به خطر افتد، همه چیز تمام می شود.
3- استیلای بدان و اشرار از دیگر آثار سستی و مداهنه در قبال امر به معروف و نهی از منکر است؛ آن هم استیلایی که هر چه دست به دعا برداشته شود دعا مستجاب نمی شود یکی از موارد عدم استجابت دعا همین جاست. در موردی که راه معلوم است و انسان می داند که برای حصول نتیجه باید از کدام راه برود، دعا کردن روا نیست و اگر کسی هم دعا کند دعای او شنیده نخواهد شد. برای کنار رفتن سایه شوم و سیاه اشرار باید به اجرای اصل امر به معروف و نهی از منکر مبادرت کرد و تا این راه طی نشود، دستیابی به مقصود و مطلوب ممکن نیست.
4- از دیگر آثار ترک این فریضهٔ مهم که حتى اقامه دیگر فرائض در گرو آن بوده و غایب دین معرفی شده است (غرر الحکم) عبارت اند از:
الف) رنگ باختن آیات نبوت و سست شدن ارکان شریعت؛ (3)
ب) ابتر ماندن و به کمال و تمام منتهی نشدن کارها؛ (4)
ج) آسیب پذیری مسلمانان و جامعه اسلامی؛ (5)
د) مجال و میدان یافتن انسان های منافق و سبکسر و مست از باده ملاهی و
ص: 145
معاصی؛ (1)
ه-) ناامنی راه و روش ها رواج حرام خواری، زورگیری و حق شکنی، خرابی جامعه، جری و جسور شدن دشمنان؛ (2)
و) همسو شدن با ظالم و تقسیم و توزیع ناعادلانه ثروت عمومی و نابجا هزینه شدن اموال عمومی؛ (3)
ز) فرو رفتن در گناهان و گرفتاری به عذاب عمومی و سلب شدن برکات و محروم شدن از حامی و یاور؛ (4)
ح) محرومیت دانا و نادان از رحمت الهی نادان به سبب ارتکاب گناهان و دانا به سبب ترک نهی از منکر؛ (5)
ط) رواج شرک و قطع پیوند با خویشاوندان. (6)
شاید برای اهمیت و جایگاه این فریضه الهی اشاره به دو روایت زیر از پیامبر اسلام کفایت کند که فرمودند:
«هر گاه امت من در امر به معروف و نهی از منکر سستی و کوتاهی کنند به خدا اعلان جنگ داده اند». (7)
«همه کارهای نیکو در جنب غزا و (جهاد) کردن چون قطره ای است در دریای عظیم و غزا (و جهاد) کردن در جنب امر به معروف چون قطره ای است در دریای عظیم هر سخن که آدمی گوید همه بر ضد اوست مگر امر به معروف و نهی از منکر و یادکرد خدای تعالی» (8)
ص: 146
قرآن کریم وظیفه همه انبیاء را امر به معروف و نهی از منکر می داند و در سوره اعراف اوّلین وظیفه پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله را امر به معروف و نهی از منکر نامیده است. در این مقاله از آغاز تا پایان موضوعاتی گوناگون دربارۀ دو وظیفه مهم امر به معروف و نهی از منکر بیان گردیده است که پس از تجزیه و تحلیل نتایج زیر به دست آمده است:
1- برپایی دیگر فرائض و واجبات و امنیت راه های زندگی، و حلال بودن کار و کسب مردم و ادای حقوق به صاحبانش، و برپایی عدالت فردی و اجتماعی، و آبادی زمین و انتقام از دشمن و روبه راه شدن امور مسلمانان تحقق نمی یابد، مگر در پرتو دو فریضه امر به معروف و نهی از منکر.
2- ترک این دو فریضه باعث رفع برکات و کمبود بهره های زندگی و بستن راه استجابت دعا و سلطه اشرار بر نیکان و فرود آمدن عذاب الهی و استحقاق هلاکت و درماندگی و دگرگونی معروف به منکر و منکر به معروف و بسیاری دیگر از انحرافات و بلاهای فاجعه آمیز خواهد گردید.
3- امر به معروف و نهی از منکر از مسائل اساسی دین مقدس اسلام و ضامن حفظ و بقای ارزش های متعالی اخلاقی در جامعه است و از عالی ترین و شریفترین واجبات الهی است که به وسیله آن ها واجبات دیگر به پا داشته می شود.
4- امر به معروف و نهی از منکر اساس و زیربنای اصل عبادی، سیاسی، اجتماعی و اخلاقی است که ارکان ملی و معارف بنیاد دین اسلام بر مبنای آن استوار است.
5- امر به معروف و نهی از منکر راه پیامبران و روش صالحان است که به سبب آن دیگر فرایض برپا می شود.
6- امر به معروف و نهی از منکر دو صفت خداوند هستند.
1- امر به معروف باید متناسب با واقعیت های جهان و جامعه امروز انجام یابد.
2- اگر در امر به معروف و نهی از منکر در پی احقاق حق و ابطال باطل هستیم و اگر این احقاق و ابطال امری مقدس است، باید برای تحقق یک پدیده مقدس از
ص: 147
روش ها و ابزارهای متناسب و مشروع کمک گرفت در راستای تحقق هر چه بهتر این اصل بر حسب شیوه ای که اتخاذ نموده ایم به محصول ویژه ای می رسیم که متناسب با آن شیوه است. از این رو در طراحی مقاصد بسیار عالی و عظیم نباید از تأمل در باب روش غفلت نمود از همین روست که پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله فرمود: «کسی که به کار خوبی فرمان می دهد باید این کار را با شیوه خوبی انجام دهد». (1)
تحولات اجتماعی عظیم در جهان جدید می طلبد شیوه های زمینه سازی و تحقق این امر مورد بازبینی قرار گیرد.
3- استفاده از شیوه های غیر مستقیم هم اندیشانه به صورت پرسش و پاسخ مباحثه ای مقدم داشتن اصل ترغیب بر تخویف تقدم داشتن چگونه گفتن بر چه گفتن، تقدم اصل ارتباط عاطفی و صمیمانه بر ارتباط رسمی و دستوری؛ توجه به این نکات خصوصاً در مجامع علمی و دانشگاهی می تواند ترویج و تأثیر و تحقق هرچه بهتر این اصل را دو چندان کند.
4- اعتمادآفرینی: تا مخاطب صداقت گفتاری و رفتاری را در مروج معروف نیابد، به سمت او جذب نمی شود.
5- الگوسازی: مروّج معروف باید خود نقشی الگو داشته باشد، آن هم الگویی غنی و متناسب با فرهنگ جامعه؛ در روایات آمده است که آمر و ناهی باید خود فردی عامل به معروف و تارک منکر باشد و در این مسیر از عدالت و ملایمت و مدارا خارج نشود. (2) از این رو این کار به عهده کسانی است که قدرت داشته باشند، اثر گذار اثرگذار باشند دانا به خوب بد باشند (3) و در همان حال روش به کار گرفته شده در راستای تحقق این اصل «منطقی و مبتنی بر اصول علمی علم النفسي و اجتماعي باشد». (4) از جمله اصولی که به صرف گفتن و جنجال کردن و اعمال زور و فشار به نتیجه نتیجه نمی رسد همین اصل است. (5)
ص: 148
6- تکریم شخصیت اقامه معروف به عنوان یک هدف عالی باید به دور از هرگونه رفتار اهانت آمیز و مغایر با کرامت نفس باشد در این باره امام خمینی رحمه الله به آمر و ناهی چنین توصیه هایی دارند:
1- مرتکب گناهانی مانند ،دروغ توهین و تحقیر نشود؛ 2- مانند طبیبی مهربان و پدری رئوف باشد؛ 2- رعایت مصلحت طرف را بکند؛ 4- از خودستایی بپرهیزد؛ 5- قصدش فقط برای رضای خدا باشد؛ 6- خود را منزه از گناه و برتر از گناهکار نبیند؛ 7- چه بسا گناهکار، دارای صفات و اعمالی نیک و نزد خدا محبوب تر باشد؛ 8- چنان چه بداند یا احتمال دهد که امر به معروف و نهی از منکر با تکرار مؤثر است تکرار واجب می شود. (1)
7- تأکید بر جنبه های مثبت مخاطب با اهرم تشویق و تقدیر بهتر می توان استعدادهای خفته را بیدار و در دل ها نفوذ نمود و افراد را به سوی معروف سوق داد.
8- رعایت مقتضیات زمان و مکان نسل امروز به ویژه نسل تحصیل کرده و دانشگاهی زبان خاص خود را می طلبد عدم توجه به مهارت ها و فنون مرتبط در این زمینه کار را قرین توفیق نخواهد نمود، خصوصاً امروزه در ارتباطات باید علاوه بر لحاظ نمودن زمینه ها و توجه به ابعاد روانی و ظرفیت مخاطب از فنون هنری نیز غافل نبود و در این راستا از جدیدترین امکانات هنری و تبلیغی نهایت استفاده را نمود
9- درآمیختن معروف با زندگی واقعی مخاطب.
10- زمینه سازی و فراهم آوردن بستر احیای معروف تا مخاطب از حیث روانی و عاطفی آماده نشود و نوعی خودانگیختگی در او بیدار نگردد و فرد به نوعی باور و آگاهی و خودفهمی و خودانگیزی نرسد و درون او آماده پذیرش معروف و کنار نهادن منکر نگردد هرگونه اقدامی در این راستا ابتر خواهد بود. از این رو تا بسترهای لازم برای اجرای این امر پیش بینی نشود و جامعه به مرحله معروف پذیری و منکرناپذیری نرسد توصیه به امر به معروف و نهی از منکر ابتر و عقیم خواهد بود؛ پس باید زمینه های تحقق این مهم را به خوبی فراهم کرد و تمهید این زمینه بر عهده حکومت اسلامی است و برای آماده سازی و تحقق این امر باید روابط و قوانین حاکم
ص: 149
بر جامعه و انسان را شناخت.
حضرت علی علیه السلام می فرماید: ﴿إِنَّ لِلْقُلُوبِ شَهْوَهً وَ إِقْبَالاً وَ إِدْبَاراً. فَأْتُوهَا مِنْ قِبَلِ شَهْوَتِهَا وَ إِقْبَالِهَا فَإِنَّ اَلْقَلْبَ إِذَا أُکْرِهَ عَمِیَ﴾. (1)
11- در احیاء و ترویج معروف باید از توسل به هرگونه اجبار و اکراه و تنبیه و تحمیل یا دادن پاداش های افراطی پرهیز نمود، تا زمینه هر چه بیشتر برای درونی شدن ارزش ها فراهم آید.
12- طبقه بندی کردن معروف ها و منکرها و اولویت بندی معروف ها و منکرها؛ معروف و منکر فکری و ،ایمانی معروف و منکر ارزشی و اخلاقی، معروف و منکر رفتاری هرگونه اصلاحی در ناحیه رفتارها و اخلاقیات نیازمند اصلاح در ناحیه باورها و نوع نگاه فرد است و تا نگاه اصلاح نشود راه عوض نمی شود و این اصلاح امری تدریجی و زمان بر است.
از سوی دیگر باید معروف ها و منکرات بنیادی و اساسی را از معروف ها و منکرات غیر بنیادی و روبنایی جدا کرد؛ از این رو شناخت خوبی ها و بدی های بنیادی و اصلی به تخصص و علم و آگاهی ویژه خود نیازمند است.
13- باید در احیای معروف و دور شدن از منکر بر خوب و بدهای همه کس شناس تأکید داشت و تا این همه کس شناسی لحاظ نشود جامعه در این راستا مجاب نمی شود و در این مسیر حرکت جدی و اساسی را آغاز نمی کند به بیان دیگر، اگر معروف و منکرهای اجتهادی و سلیقه ای و شخصی و غیر مسلم مورد توجه قرار گیرد. چنین حرکتی به وحدت انسجام جامعه نمی انجامد.
1- سطحی نگری در معنا و مفهوم معروف و در شاخص ها و روش ها و راهکارها از همین روست که در روایات تصریح و تأکید شده است که اجرای این اصل «بر افراد ناتوانی که راه و چاه را تشخیص نمی دهند و نمی دانند از چه به چه دعوت کنند حق یا باطل» واجب نیست. (2)
ص: 150
2- ظاهر بینی: توجه بیش از حد به ظواهر و غفلت از حقایق و واقعیت ها.
3- رفتارگرایی محض یا معنی گرایی صرف را دنبال نمودن.
4- نگرش غیر جامع و ناموزون در احیای این اصل.
5- پراکنده نگری و عدم نگرش سیستمی.
6- عوام زدگی و غفلت از مرتبه مخاطب و جزم اندیشی.
7- سنت زدگی: خلط معرفتی آداب و رسوم محلی قومی یا ملی با شاخص های دینی و تأکید بر قالب ها و روش های سنتی محض.
8- تجدد زدگی فاصله گرفتن از شاخص ها و معیارهای دینی.
9- شتاب زدگی: انتظار نتایج سریع و فوری از تلاش های خود داشتن با روح امر به معروف و نهی از منکر منافات دارد و چه بسا منکراتی باشد که به قول سعدی «بیرون نمی توان کرد الا به روزگاران»؛ چه این که یک منکر ریشه دار نیز در طی روزگاران در دل یک جامعه راسخ شده و ریشه دوانده است.
10- برخورد بخشنامه ای با موضوع به ویژه در مجامع علمی و دولتی.
باید از عوامل آسیب رسان ذیل نیز در توسعه معروف و کاهش منکر در جامعه غافل نبود:
1- شفاف نبودن شاخص ها و معیارها، خصوصاً هنگام اصطکاک ارزش ها.
2- تعداد متولیان فرهنگی کشور و شفاف نبودن جهت گیری ها سیاست ها و مأموریت ها.
3- تداخل وظایف و فعالیت های موازی و تکراری در این راستا.
4- به روز نبودن نهادهای مسئول در این راستا به ویژه در بعد ارتباطی.
5- کمبود نیروی انسانی متخصص و دارای دغدغه های واقعی در حوزه فرهنگ چه این که اشاعه این مهم علم، همت، صبر، قدرت و ایمان می طلبد.
6- عدم ارزیابی کارنامه کاری در این راستا به طور مستمر و شناخت قوت ها و ضعف ها.
7- فقدان یک نظام رایزنی و نظر سنجی جدی و مستمر از نخبگان.
ص: 151
8- فقدان نظام آماری و اطلاع رسانی دقیق در این حوزه.
9- تقدم تفکر آموزشی بر تربیتی در محیط های آموزشی.
10- سیاست زدگی بینش از حد مراکز علمی، خصوصاً دانشگاه ها.
11- عدم پاسخ گویی صحیح نسبت به شبهات دینی.
12- ضعف تولیدات فرهنگی نهادهای دینی.
13- آمیخته شدن فرهنگ دینی با برخی اغراض شخصی و سیاسی.
14- فقدان نظام برنامه ریزی صحیح فرهنگی برای نسل جوان به علت نبودن مدیریت واحد فرهنگی و عدم وجود یک استراتژی.
15- سرگرمی به درگیری های سیاسی و غفلت از مردم و پیامدهای سوء درگیری های سیاسی.
16- انفعال دستگاه های دینی و کاهش کارایی آن ها به علت توسعه شبکه های اطلاع رسانی و جهانی شدن.
17- اولویت یافتن منافع فردی و حزبی و گروهی و نهادی در برابر منافع جمعی.
18- کم رنگ بودن فرهنگ پژوهش در این راستا در نهادهای دینی.
19- شفاف نبودن حریم حقوق خصوصی و عمومی و خلط نظارت ها.
20- به جای استفاده نظام مند از اهرم های باوراننده برانگیزاننده و بازدارنده، معکوس حرکت کردن.
21- نوع تلقی و گفتمان رایج در جامعه از ماهیت معروف و منکر و مصادیق و روش های ترویج و تبلیغ آن ها.
22- عدم تبيين نوع نسبت عقلانیت جدید با عقلانیت دینی.
23- عدم بازبینی دائمی شیوه های امر به معروف و نهی از منکر با لحاظ نمودن تحولات اجتماعی و فرهنگی و سیاسی عظیم در جهان.
24- افراط یا تفریط در مواجهه با ماهیت فرهنگ و تمدن جدید غرب و عدم تلاش برای شناخت صحيح غرب (غرب پذیری یا غرب گریزی یا غرب ستیزی).
25- عدم تلاش برای تفکیک و تشخیص معروف و منکر بنیادی و اصلی.
ص: 152
1 قرآن كريم.
2. نهج البلاغه.
3. ایزوتسو، توشی هیکو ساختمان معنایی مفاهیم اخلاقی - دینی در قرآن، ترجمه فریدون بدره ای، تهران، انتشارات قلم 1360ش.
4. بی آزار شیرازی، عبدالکریم، رساله نوین امام خمینی ذحمه الله (سیاسی، حقوقی)، تهران، مؤسسه انجام کتاب 1360ش.
5. جابری زاده، عبدالامیر، امر به معروف و نهی از منکر در دایرة المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
6. حرانی، ابن شعبه تحف العقول تهران انتشارات اسلامیه 1366ش.
7. حسینی بهشتی، سید محمد، باز شناسی یک اندیشه (یا نامه)، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1380ش.
8. خرمشاهی، بهاءالدین، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، تهران، انتشارات دوستان و ناهید، 1381ش.
9. طباطبایی، سید محمد حسین تفسیر المیزان ترجمه حجتی کرمانی و کرامی قمی، تهران، نشر بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی 1366ش.
10. طبرسی، فضل بن الحسن، مجمع البیان ،تهران انتشارات ناصر خسرو، 1406ق.
11. طوسی محمد بن حسن التهذيب، بيروت دار الاضواء، 1413ق.
12. غزالی امام محمد (1379): کیمیای سعادت انتشارات گنجینه، تهران (ج 1).
13. کلینی، محمد بن یعقوب اصول کافی، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، انتشارات فرهنگ اهل بیت 1365 ش.
14. محمدی ری شهری ،محمد میزان الحکمه ترجمه حمیدرضا شیخی قم دارالحدیث، 1379ش.
15. مصباح یزدی محمدتقی آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، قم، مؤسسه آموزشی و
ص: 153
پژوهشی امام خمینی رحمه الله، 1379ش.
16. مطهری، مرتضی، ده گفتار، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1363ش.
17. مکدرموت مارتین، اندیشه های کلامی شیخ مفید ترجمه احمد آرام، تهران، انتشارات دانشگاه تهران 1372ش.
18. نراقی، احمد معراج السعاده، قم، انتشارات هجرت، 1387ش.
19. نراقی، مهدی، علم اخلاق اسلام (ترجمه جامع السعادات)، ترجمه جلال الدين مجتبوی، تهران، انتشارات حکمت 1366ش.
ص: 154
*امر به معروف و نهی از منکر دولت از سوی مردم (نظارت ملی): مهدی پورقاسمی- زهرا ملک مطیعی (1) (2)
به مقوله امر به معروف و نهی از منکر مدیران و نظام های اداری در جامعه ایران به عنوان یکی از اقسام مهم فروع دین اسلام کمتر توجه شده است. بدین ترتیب، با وجود تأکید فراوان نخبگان جامعه و از جمله مقام معظم رهبری بر لزوم اهمیت و توجه به ارباب رجوع در ادارات به واسطه ضعف نظام های اجرایی در مفهوم سازی علمی و تشریح پشتوانه های ایدئولوژیک این عرصه از امر به معروف و نهی از منکر (تحت عنوان نظارت ملی یا همگانی) بیشتر به سوی رفتارهای شعارگونه سوق یافته است و در عمل گامی رو به جلو ننهاده ایم.
در نتیجه فقدان بازخوردهای مناسب از نحوه خدمات رسانی ادارات و دیدگاه های منتقدانه نسبت به وضعیت موجود در جامعه ضعف های عدیده ای را در شیوه های مدیریتی و اجرایی کنونی شاهدیم؛ از جمله تفسیر به رأی مدیران از قوانین و
ص: 155
مقررات، مدیریت های استبدادی و بسیاری معضلات دیگر که علاوه بر غیراخلاقی بودن، مخالف تمامی توصیه ها و تأکیدات دین مبین اسلام است. حال آن که اصل نظارت ملی و حس مسئولیت عمومی نسبت به نظام توان آن را می بخشد که سطح آگاهی مردم و قدرت خود کنترلی به طور مداوم تا آن حد بالا رود که هرگز قدرتی در ورطه فساد نیفتد.
از جمله تلاش ها برای ایجاد سازوکارهای مشارکتی مراجعان با دستگاه های دولتی و نهادینه ساختن موضوع نظارت همگانی بر نظام های اداری می توان به «طرح ارتقاء و حفظ کرامت مردم در نظام اداری» اشاره داشت که شورای عالی اداری کشور آن را در تاریخ 1381/1/25 تهیه و به کلیه وزارتخانه ها، سازمان ها و مؤسسات دولتی ابلاغ کرد. اما با گذشت حدود ده سال از آن شاهدیم که به واسطه ضعف در نگرش مدیران به امر به معروف و نهی از منکر (به عنوان یک ضرورت علمی دنیای حاضر یا فریضه ای دینی در مواجهه با مشکلات جامعه)، وضع مقررات فوق راه به جایی نبرده است. تلقی تخریب، توهین، توطئه، سیاه نمایی و... از جمله برداشت های بسیار شایع در مدیران نسبت به مقوله امر به معروف و نهی از منکر یا انتقاد از عملکرد مدیریتی آن هاست. (1)
با وجود سوءبرداشت های مذکور بر مبنای آیه ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْض يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَر﴾ (2) نظارت ملی نیرومندترین اهرم کنترل قدرت حفظ آن در نظام اسلامی است اصل نظارت ملی و حس مسئولیت همگان نسبت به نظام نشان می دهد که انتقاد صحیح هدفدار خداپسندانه، منطقی و دلسوزانه نه تنها حق که وظیفه و تکلیفی بر دوش شهروندان است. شاید گذاردن چنین تکلیف عظیمی بر عهده شهروندان در هیچ یک از نظام های حقوقی و سیاسی سابقه نداشته باشد.
با توجه به تعارضات مورد اشاره مقاله حاضر پاسخ به پرسش های اساسی زیر را دنبال خواهد کرد:
1. در جوامع حاضر ضرورت های علمی نظارت ملی یا همگانی چگونه توجیه
ص: 156
می شود؟
2. دین اسلام درباره نظارت ملی یا همگانی چه تأکیدات خاص و متمایزی دارد؟
3. بر مبنای پشتوانه های مذکور و امام رضا علیه السلام راهکارهای احیاء نظارت ملی یا همگانی چیست؟
به دنبال پاسخ سؤالات اساسی فوق، هدف کلی «بررسی زمینه های علمی و اعتقادی نظارت ملی در نظام های مدیریتی جامعه و راهکارهای گسترش آن» قابل نظام های طرح است که روش اتخاذ شده جهت دستیابی به هدف مذکور، مطالعه کتابخانه ای و بررسی اسناد و مدارک مرتبط می باشد.
به موازات سیطره کنش های عقلانی هدف مدار در دنیای مدرن که موجب رشد نیروهای تولیدی و افزایش نظارت فنی بر زندگی انسان ها شده است، نظام اجتماعی با ابزارهای خود از جمله قدرت و مشروع سازی ها موجبات نوع جدیدی از استعمار را فراهم آورده است. در چنین وضعیتی ابزارهای تکنولوژیک مختلف از جمله تلویزیون، ماهواره و.... در خدمت سرکوب عاملیت انسانی اند تکنولوژی نوین به آزادی درونی افراد تجاوز کرده است نتیجه امر همان است که مارکوزه «جامعه تک بعدی» می خواند در چنین جامعه ای افراد به مرور توانایی تفکر منتقدانه دربارهٔ وضعیت خود و جامعه را از دست می دهند. (1) نگرش تفاهمی و ارتباط عقلانی تضعیف می شود و در نتیجه «عرصه عمومی» رو به زوال می رود و عقلانیت ارتباطی در سلطه نظام عقلانیت هدف مدار گرفتار می آید.
در میان جامعه شناسانی که وضعیت دنیای حاضر را لمس نموده و درصدد تحلیل آن برآمده اند، یورگن هابرماس در بیشتر آثارش بر عقلانیت مربوط به کنش هدف مدار تأکید می کند؛ همان عقلانیتی که شاید مهمترین عامل از خودبیگانگی در
ص: 157
جهان نوین باشد. (1) به نظر وی، حوزه های وسیعی از زندگی انسانی برحسب علایق نظام علمی، سیاسی و اقتصادی مسلط یعنی عقلانیت دنیای مدرن بازسازی شده است. نتیجه سلطه این نظام از دست رفتن معانی تزلزل هویت جمعی، بیگانگی و شیء شدگی جامعه است عقلانیت کنش ارتباطی راه حلی است که هابرماس برای مسئله کنش معقول و هدف مدار پیشنهاد می کند. عقلانیت ارتباطی مستلزم رهاسازی و رفع محدودیت های ارتباط است و تنها در این صورت است که می توان یک جامعه آزاد و رها از سلطه را ایجاد نمود.
به دنبال گسترش عقلانیت ارتباطی کنش های افراد درگیر نه از طریق حسابگری های خودخواهانه موفقیت بلکه از طریق کنش های تفاهم آمیز هماهنگ می شود افراد دخیل در کنش ارتباطی اساساً در بند موفقیت شخصی شان نیستند بلکه اهدافشان را در شرایطی تعقیب می کنند که بتوانند برنامه های کنشی خود را بر مبنای موقعیت مشترک هماهنگ سازند. (2) از جمله آمال وی «موقعیت آرمانی گفتاری» است که در آن نیرو و قدرت برنده را تعیین نمی کند بلکه تنها استدلال بهتر پیروز خواهد بود. بر این مبنا ارتباطات تحریف شده موجود را نیز می توان تحلیل انتقادی کرد؛ لذا وی به آن ساختارهای اجتماعی توجه دارد که ارتباط را تحریف می کنند.
با مرور بخشی از نظریات هابرماس که هدف سیاسی اش استقرار جامعه ای با امکان ارتباط تحریف نشده ،است به ضرورت مشارکت همگانی در امور مختلف اداری می توان پی برد؛ مشارکتی که نمی تواند در خلاً وقوع یابد و به فضایی نیازمند است که در دیدگاه هابرماس، «حوزه عمومی» عنوان می گردد این حوزه حائل میان دولت و حوزه خصوصی زندگی افراد است و در آن تصمیم گیری های جمعی از طريق مشارکت فعالانه شهروندان در شرایطی آزاد و برابر صورت می گیرد.
حوزه عمومی نیازمند انجمن های داوطلبانه و مستقل شهروندان و دستگاهی نهادینه است که اجازه انتشار بدون محدودیت اطلاعات و اندیشه ها را بدهد بنابراین انواع گوناگون سازمان ها از انجمن های اولیا و مربیان و باشگاه های محلی گرفته تا
ص: 158
اتحادیه های کارگری سازمان های حقوق بشر سازمان های محیط زیست و غیره - جزء جدایی ناپذیر آنند. آگاهی شهروندان درباره مسائل اساسی روز و فراهم ساختن وسایل بیان انواع گوناگون دیدگاه ها و نگرش ها درباره مسائل و موضوعات مورد اختلاف نیز همین گونه اند. (1)
در واقع هابرماس تأکید دارد که شهروندی واقعی با مشارکت تمامی اعضای جامعه در نهادهای حکومتی امکان پذیر می شود بر اساس اصول دموکراسی افراد یک جامعه نمی توانند زندگی و کار کنند اما از فرصت اتخاذ تصمیمات در مورد آینده خود و جامعه شان برخوردار نباشند؛ زیرا عضویت در یک جامعه سیاسی افزون بر حقوق دربردارنده مسئولیت ها و وظایفی نیز می باشد که بدین سان برخورداری از حقوق، تعهدات متقابل را به وجود می آورد. (2)
در مقایسه جایگاه حقوق شهروندی نزد مکاتب بشری (با نظریه پردازانی همچون هابرماس) و ادیان الهی به جرئت می توان ادعا داشت که دیدگاه اسلام در عالی ترین مرتبه قرار دارد. در ادامه به دلایل و شواهد چنین ادعایی خواهیم پرداخت. اما به اختصار قابل ذکر است که:
اولاً اسلام حقوق و آزادی های اجتماعی را در مقام «خلیفةاللهى» به انسان داده است و لذا در عین برخورداری از حقوق و آزادی وی را مسئول و مکلف به شناخت خیر خود و دیگران دانسته است اساساً در نظام حقوقی اسلام حق و تکلیف توأم با یکدیگر تعریف می شوند. لذا در چنین نظام حقوقی، نوعی ضمانت اجرایی تکلیفی و شرعی نیز به چشم می خورد. در همین خصوص است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: «هر کس شب را به صبح برساند در حالی که به امور مسلمین اهتمام ندارد از ایشان نیست».
ثانياً، تعاون و همکاری نیز در اسلام اهمیت به سزایی دارد. در این راستا به عنوان مهم ترین منبع حقوق اسلامی در قرآن با آیاتی مواجه می شویم که ما را به همکاری
ص: 159
در کار خیر و عدم تعاون بر گناه و زشتی سفارش می کنند که به خوبی نشانگر اهمیت و جایگاه مشارکت افراد در تعیین سرنوشت جامعه است.
در تحلیل بیشتر امر مذکور قابل ذکر است که نظام های حقوقی به طور کلی شامل دو دسته حقوق بشری (غیر دینی یا سکولار) و حقوق الهی (دینی یا مذهبی) می شوند. دسته حقوق دینی نیز به نوبۀ خود دو صورت را شامل می شوند یکی آن که تمام یا بیشتر قواعد خود را از متن دین گرفته؛ دیگر آن که تنها کلیات و قواعد خود را از دستورات دینی گرفته (مانند نظام حقوقی مسیحیت) و به طور حداقلی، کلیات آن مورد تأیید دین باشد. (1) در ادامه سعی خواهد شد تا برخی مبانی حقوق اجتماعی اسلام بررسی شود تا در پرتو آن چارچوب حاکم بر حوزه عمومی و حقوق شهروندی اسلام روشن تر گردد.
از دیدگاه اسلام، خداوند متعال نه تنها خالق جهان هستی است، بلکه به تنهایی و بدون هیچ شریکی جهان را تدبیر می کند و نیز قوانین حاکم بر افراد و جوامع انسانی را وضع می کند. مکتب حقوقی اسلام نیز از این قاعده مستثنی نیست و بنابراین قواعد حقوقی اسلام همه به جعل و اعتبار الهی اعتبار و مشروعیت می یابند. (2)
از سوی دیگر برخی حقوق انسانی منشأ طبیعی دارد که نظام تکوین عهده دار تأمین آن است و برخی منشأ قراردادی دارد که نظام تشریع عهده دار تبیین آن است؛ اما به لحاظ آن که خدای سبحان هم خالق جهان در نظام تکوین است و هم قانونگذار نظام تشریع و این دو نظام هماهنگی کامل دارند منشأ و سرچشمه حقوق انسان ها در حقیقت واحد است و آن، خداوند خالق جهان هستی است. (3)
در دین اسلام بر خلاف مکاتب غربی که حقوق شهروندی ریشه در فلسفه اصالت
ص: 160
فرد دارد، حقوق شهروندی بر مدار توحید و معرفت و قرب به خداوند تفسیر می شود. ارتباط انسان با خداوند خود دیگران و عالم هستی درون مایه شکل گیری حقوق را پیریزی می کند و از این رو هندسه حقوق شهروندی در درون چهار رکن خود خداوند شهروندان و عالم هستی معنا می.یابد غفلت از هر رکن مذکور به مثابه از دست دادن یک بعد از ابعاد انسان و در نتیجه ارائه ناقص از حقوق شهروندی است؛ همان اتفاقی که در غرب رخ داده است. در این چارچوب است که حقوق شهروندی سطوح مختلفی از حقوق تا اخلاق را در بر می گیرد و به طور دقیق تر، نظام حقوقی بر پایه نظام اخلاقی استوار است از این رو تفکیک مرز اخلاق از حقوق در سیستم دین اسلام امکان پذیر نیست.
آن چه درباره پیوند حقوق و اخلاق عنوان گردید منافاتی با مرزبندی های این دو علم ندارد؛ زیرا در اسلام دو نوع حقوق وجود دارد یک دسته از ،حقوق که از آن ها به حقوق اخلاقی یاد می شود و در صورت عدم رعایت شخص را مستوجب عذاب اخروی می گردانند؛ و دسته دیگر که از آن ها به حقوق وضعی تعبیر می گردد، در صورت عدم رعایت شخص را مستوجب مجازات حکومتی می گردانند. حقوق دسته نخست بیشتر فردی و حقوق دسته دوم بیشتر اجتماعی است. (1)
بی تردید کامل ترین نظام سیاسی، نظامی است که در درون خود عوامل تضمین بقا را داشته باشد و بتواند با عواملی که جزء عناصر آن نظام است، زمینه رشد عوامل منفی را در درون خود منتفی سازد. بدین ترتیب نظام مذکور در برابر خطرات بسیاری مصونیت ذاتی دارد و دین مبین اسلام به وضوح دارای این خصیصه پرفایده است. اصل اسلامی نظارت ملی و همه مسئول هم بودن وظیفه همگانی و متقابل دعوت به خیر و نهی از منکر است که در آیه یکصد و دهم سوره مبارکه آل عمران بدان اشاره شده است چنین اصلی، به نظام اسلامی چنان توانایی را می بخشد که به صورت مداوم سطح آگاهی های مردم و کارایی و قدرت داخلی خود را بالا می برد،
ص: 161
تاحدی که هرگز قدرتش به فساد کشیده نشود. (1) از همین روست که اصل هشتم قانون اساسی چنین مقرر می دارد که در جمهوری اسلامی ایران، دعوت به خیر و نهی از منکر وظیفه ای همگانی و متقابل بر عهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت که شرایط و حدود و کیفیت آن را قانون معین می کند.
یکی از دلایل استمرار خط امامت تحکیم پایه های معرفت دینی در میان امت اسلامی و تفسیر صحیح وحی به تناسب استعداد و شرایط گوناگون جامعه اسلامی بوده است. بدین ترتیب هر یک از امامان در زندگی ،سیاسی اجتماعی و علمی خود با توجه به شرایط متفاوت و نیازهای متنوع جامعه شیوه خاصی را پیموده اند.
در مقاله حاضر سعی خواهد شد تا نکات ارزشمند زندگانی حضرت رضا را که زمینه ساز امر نظارت ملی یا همگانی در جامعه بوده طی دو محور سیره علمی و سیره عملی ایشان دنبال نماییم بدین ترتیب سعی خواهد شد که به الگوهای لازم جهت مواجهه با معضلات عدیده جوامع حاضر بیشتر و دقیق تر توجه شود:
از جمله ویژگی های عصر امام رضا علیه السلام گسترش و رواج گفت و گوهای ادیان و مذاهب بوده است. گرایش محافل علمی و دینی به مجادلات فلسفی و کلامی در آن عصر، نشان دهنده نفوذ این مباحث به درون جامعه است در این میان، امام رضا علیه السلام با اطمینان به حقانیت دین و واقع گرایی شریعت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ضمن استقبال از ژرف کاوی عقلی در مباحث دینی همواره دیدگاه های گوناگون (موافق یا مخالف) و پرسش های موجود در عرصه دین را ارج می نهادند و پیروان خود را به تحمل اندیشه های مقابل تأمل تدبر و مباحثه علمی دعوت می نمودند.
در واقع همزمان با تحولات فکری و فرهنگی در جامعه اسلامی عصر امام رضا علیه السلام، مسائل نوینی جایگزین مسائل موجود شدند و معیارها، مبانی و روش ها نزد افراد جامعه تغییر کردند در این زمان، برخلاف بسیاری از رهبران ادیان و مذاهب که
ص: 162
پرسش را زمینه ساز گسترش شبهات و مقدمه شک و بی اعتقادی می دانستند و در مواجهه با آن دچار گسست فکری می شدند حضرت رضا علیه السلام به جای نقل حکایت به درک و درایت استقبال از تضارب آرا و طرح مسائل نوین دین شناسی پرداختند.
ایشان با استفاده از فرصت های فراهم آمده در مباحث و احاطه علمی بر مبانی ادیان و مذاهب دیگر تاریخ اسلام را دچار تحول علمی نمودند. و با نوسازی قالب ها و روش های مناظره در عصر خویش که به دنبال ترجمه کتب فلسفی یونان و تغییر ظاهری علمی در جوامع اسلامی صورت داده شد یک انقلاب علمی ایجاد نمودند.
ایشان شیوه تفکر و اندیشه ورزی را به پیروان خود این گونه آموزش می دهد که ابتدا باید سخنان را شنید آن گاه با تجزیه و تحلیل اطلاعات و مطابقت آن ها با معیارهای درست و با استقلال کامل سره را از ناسره بازشناخت. با توجه بیشتر به اشارات موجود در روش عالمانه حضرت رضا علیه السلام برای مواجهه با تضارب آراء و اعتقادات موجود در جامعه نکات اجتماعی بسیاری را می توان یافت که می بایست سرلوحه افراد و مخصوصاً مدیران در گسترش عقلانیت ارتباطی قرار گیرد.
علاوه بر آموخته هایی که آن حضرت در قلمرو اندیشه به بشریت عرضه داشت، در میدان رفتار و عمل نیز پیشتاز و تجسم بخش کامل آن تعالیم بودند. امام در تعالیم والای خویش به کارگزاران و دیگر مسئولان نظام اسلامی می آموزد که هر کسی باید نخست در اندیشه ساختن خویش باشد؛ شایستگی های لازم را در وجودش آشکار سازد و با دیگران با تعهد و به خوبی رفتار نماید. در ادامه رفتار امام رضا علیه السلام را با سه دسته از مردم فرودستان فرادستان و مردم نیازمند بررسی می کنیم:
امام رضا علیه السلام بسیار مراقب کارکنان و خدمتگزاران خود بود. در همین زمینه از ابراهيم بن عباس نقل است: «هیچ گاه ندیدم امام ابوالحسن الرضا علیه السلام کلمه ای به زیان کسی بر زبان آورد و نه سخن کسی را پیش از پایان آن قطع کند و نه حاجت کسی را که به ادای آن توان داشت ردّ کند. هیچ موقع نزد کسی که در حضورش نشسته ،بود پایش را دراز نکرد و بر متکا در برابر افراد تکیه نداد. به دوستان و کارگزارانش
ص: 163
هرگز سخنی ناشایست نگفت». (1)
همچنین یاسر، خدمتگزار امام عنوان می نماید: «امام رضا علیه السلام هر وقت فرصت پیدا می کرد، تمامی خدمتگزاران از کوچک و بزرگ را دور خود جمع می کرد. با آنان گفت و گو می کرد و مأنوس می گشت و آنان هم با او انس پیدا می کردند. هرگاه سر سفره می نشست از هیچ کدام آنان غفلت نمی کرد چه کوچک و چه بزرگ، حتی اصطبل دار و حجامت گر را هم کنار خودش بر سر سفره می نشاند». (2)
شایان یادآوری است امام در شرایطی چنین برخوردهایی با زیردستان داشت که به ظاهر نفر دوم حکومت بود و در منصب ولی عهدی قرار داشت.
مرحوم شیخ مفید می گوید: «امام رضا علیه السلام هنگامی که با مأمون خلوت می کرد، او را زیاد مو عظه می نمود و از خدا می ترساند و کارهای خلافی را که وی مرتکب می شد تقبیح می نمود مأمون نیز در ظاهر می پذیرفت و ناراحتی و سنگینی آن را پنهان می نمود. (3)
همچنین از ایشان توصیه های فراوانی برای مدیران در جامعه اسلامی نقل شده است که نمایانگر روش و منش ایشان در مواجهه با صاحب منصبان و قدرتمندان جامعه است. از جمله حضرت در جایی می فرمایند: پنج چیز اگر در کسی نبود در امور دنیا و آخرت از او انتظار کار نیک نداشته باش اصالت خانوادگی اخلاق نیکو پایداری در خلق و خوی بزرگواری روح و کرامت نفس و پرهیز از پروردگارش. مدیری که از این خصال بهره ای ندارد نه تنها در کارهای خود موفق نخواهد بود و مردم به خیرش امیدی ندارند بلکه برای اقشار جامعه کارشکنی می کند، به فردی دردسرساز و مشکل آفرین تبدیل می گردد و سطح نارضایتی عمومی را افزایش می دهد دست اندازی به منصب مدیریت به عنوان ریاست و نه برای خدمت انحطاط
ص: 164
و هلاکت هر چه بیشتر را رقم می زند». (1)
در جایی دیگر حضرت رضا علیه السلام تأکید می نمایند: «خداوند بر بندگان خود پیروی کسی که می داند بر آن ها ستم کرده و گمراهشان می نماید را واجب نکرده؛ پس دستورات مدیری که از مسیر شرع و دیانت، قانون و عدالت خارج گردیده قابل اطاعت و اجرایی کردن نمی باشد و بر نیروی انسانی که در اختیار چنین مدیری می باشند فرض است که از پیرامونش پراکنده شوند مردم نیز نباید از توصیه ها بخشنامه های باطل و بیهوده و ظالمانه چنین مدیری متابعت کنند». (2)
آن حضرت در سخنی نیکو والی مسلمانان و مدیر امت مسلمان را به ستون خیمه تشبیه کرده و فرموده اند: «آیا نمی دانی که والی مسلمانان همچون ستون میان خیمه است (که اولاً تمام بار سقف بر روی آن استوار است و ثانیاً مانند نقطه مرکزی دایره شعاعش نسبت به همه جوانب یکسان است) به طوری که هر کس در هر زمان و از هر طرف که اراده کند به او دسترسی خواهد داشت». (3)
امام رضا علیه السلام در طول حیات ارزشمند خود هیچ گاه از رسیدگی و دستگیری افراد ضعیف جامعه غفلت نورزیدند و بر آن تأکید خاصی نیز داشتند. ایشان تصریح می نمایند افرادی در جامعه زندگی می کنند که بر اثر عواملی از نظر سلامتی دچار مشکل شده اند و وجود چنین افراد ضعیفی بر اثر بیماری سالخوردگی، حوادث طبیعی و جنگ ها طبیعی است اما بقای آنان به همان حال نگران کننده و از نظر اسلام محکوم است لذا باید کارشان را در کمترین زمان سامان داد و از تعهد و تکلیف انسانی و حکومتی در این زمینه فراموش نکرد و ضرورت دارد کار این گونه افراد درست شود تا از آن وضع آشفته رهایی یابند. خداوند توانمندان (آنان که امکانات، قدرت و شرایطی در اختیار دارند) را مکلف کرده که امور زندگی بیماران از کار
ص: 165
افتاده و بلا دیدگان را سامان دهند». (1)
در سخن دیگری، ایشان از این واقعیت بیشتر پرده برداشته و با صراحت افزون تری مسئولیت کارگزاران مسلمان را مطرح می فرمایند: «اگر زمام حکومت را در دست گیرم غذای ساده تر و کم ارزش تری (نسبت به زمان زمامداری) خواهم خورد و لباس خشن و زبر (پس از لباس های نرم) دربر خواهم کرد و (پس از آسایش) با سختی و مشقت خواهم زیست». (2)
همواره ایشان به رسیدگی اوضاع مسلمانان تأکید داشتند از نظر ایشان هر فردی از کارگزاران با مردمان تحت قلمرو خویش برادر دینی است و از این منظر باید با آنان در هر چیزی که برابری در آن رواست به برابری و برادری رفتار کند. (3)
در مطالعه حاضر ابتدا سعی شد تا وضعیت جوامع حاضر از منظر جامعه شناختی ترسیم گردد. در واقع با وجود عقلانیت ظاهری دنیای مدرن مکتب انتقادی دنیا را سرشار از عدم عقلانیت می انگارد. این وضعیت را می توان عدم عقلانیت عقلانیت یا به گونه ای دقیق تر عدم عقلانیت عقلانیت ظاهری نامید. (4) از این رو می توان پی برد که برهم زدن قواعد خشک و بی روح دنیای مدرن که در جنبه های مختلف ساختار شهری و اداری نیز ریشه دوانده است تا چه اندازه ضرورت دارد در ادامه از وجوه تمایز و برتری دیدگاه و حقوق اسلامی برای جامعه پرده برداشته شد و به سه محور خدا، اخلاق و نظارت همگانی که ارکان حقوق اجتماعی (شهری و اداری) در اسلام به شمار می رود اشاره شد در انتها پاره ای از آموزه های سیره علمی و عملی امام رضا علیه السلام که می تواند سرلوحه نظام های مدیریتی و اجتماعی در سطوح مختلفی قرار گیرد، بیان گردید. پاره ای از نکات اجتماعی موجود در سیره علمی امام رضا علیه السلام که زمینه ساز گسترش عقلانیت ارتباطی و نظارت همگانی در جوامع حاضر خواهد شد،
ص: 166
عبارت اند از:
• برخورد منطقی با وجود تضارب اندیشه ها در جامعه
• فراهم آوردن فرصت طرح اندیشه های مقابل
• تحمل اندیشه های مقابل در هنگام طرح آن ها
• ژرف کاوی عقلی و تدبر در اندیشه های طرح شده
در مروری بر سیره امام رضا علیه السلام دریافتیم که آموزه های ایشان تنها به پاره ای پند و موعظه ختم نشده و ایشان در میدان عمل نیز پیشتاز و تجسم بخش تعالیم خویش ،بوده اند چنان که در سیره عملی ایشان علاوه بر دیدگاه انتقادی منصفانه و جسارت در مواجهه با فرادستان (تصمیم گیرندگان و مدیران سازمان ها) شاهد معیارهایی جهت ارتباط با فرودستان (کارکنان سطوح اجرایی سازمان ها) و آحاد جامعه (شهروندان یا ارباب رجوع سازمان ها) تحت عنوان حقوق شهروندی هستیم. این معیارها که جهت احیا یا زنده نگه داشتن امر نظارت همگانی در جامعه ضرورت دارند و اسلام بر آن بسیار تأکید کرده است؛ عبارت اند از:
• حقوق مفروض برای افراد بدون هیچ گونه تبعیضی بر مبنای جنسیت، سن، زبان، مذهب، عقیده، ریشه قومی یا نژادی به طور یکسان تضمین شود. (معیار برابری و عدم تبعیض)
• هر فرد شهروندی حق دارد که در برنامه ریزی، مدیریت، کنترل و توسعه سازمان ها و ادارات مرتبط با خود سهیم باشد (معیار مواجهه دموکراتیک)
• عملکرد اجتماعی سازمان ها باید معطوف به تضمین بهره مندی تمام ذی نفعان توزیع منصفانه و سود از اقتصاد، فرهنگ و منابع موجود باشد. (معيار شفافيت عملکرد)
• افراد و گروه های آسیب پذیر حق بهره مندی از شرایط ویژه جهت حفظ یکپارچگی را دارند تا از این راه با فراهم آمدن خدمات اولیه بر آنان با تبعیض مبارزه شود. (معیار حمایت های ویژه)
موارد و معیارهای مذکور که هر یک نیازمند توضیحات مبسوطی جهت عملیاتی ساختن در بستر جامعه هستند نشان دهنده توجه شایسته ائمه - و به خصوص امام
ص: 167
رضا علیه السلام- به توسعه عقلانیت ارتباطی و همت ایشان به اداره امور برمبنای نظام مدیریت مشارکتی هستند. لذا به دنبال احساس نیاز برای برون رفت از مشکلات عدیده جوامع حاضر که در نظریات هابرماس بدان اشاره گردید و تحقق نظارت همگانی یا ملی، جای آن دارد که علما و اندیشمندان از پیشینه غنی سیره ائمه به نحو روزآمد و کاربردی تری استفاده نمایند تا آن چه را خود داریم، از بیگانه تمنا نکنیم.
ص: 168
1. احمدزاده، مصطفی، حقوق شهروندی اندیشه حوزه و دانشگاه شماره 56، بی تا.
2. خالد برقی، احمد بن محمد، محاسن برقی، قم مجمع جهانی اهل بیت 1413 ق.
3. دانش پژوه، مصطفی و قدرت الله خسروشاهی، فلسفه حقوق، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی 1381ش.
4. ریترز، جرج، ترجمه محسن ثلاثی، نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر، تهران، انتشارات علمی، چاپ ششم، 1381ش.
5. شیانی، ملیحه شهروندی و مشارکت در نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی، انتشارات پژوهشکده تأمین اجتماعی سال اول شماره 1، 1384ش.
6. عمید زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی حقوق سیاسی و مبانی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ دوم، 1368ش.
7. کلینی، محمد بن یعقوب الکافی ،تهران دار الكتب الاسلاميه، 1363 ق.
8. گلی زواره، غلامرضا، مدیریت از دیدگاه امام رضا علیه السلام، پاسدار اسلام شماره 315 و 316 اسفند 1386 و فروردین 1387 ش. 1387ش.
9. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار المكتبة الاسلامیه تهران، 1371ش.
10. هاشمی سید ضیاء بررسی عوامل مؤثر بر میزان رعایت حقوق شهروندی در نظام اداری کشور، تهران، سازمان بازرسی کل کشور 1388ش.
11. ورعي سيد جواد حقوق و وظایف شهروندان و دولتمردان، قم، دبیر خانه مجلس خبرگان، 1381ش.
ص: 169
*رفتارشناسی امام رضا علیه السلام در امر به معروف و نهی از منکر: دکتر محمد حسین توانایی- مرتضی شیخ احمدی (1) (2)
امر به معروف و نهی از منکر در آموزه های اسلامی از جمله مهم ترین فرائض می باشد که باعث برپایی دیگر فرائض می گردد در فرهنگ تشیع، این فریضه الهی یکی از مهمترین شئون امامت محسوب شده است که با مطالعه زندگی ائمه معصومین علیهم السلام نقش این واجب دینی در سیره فردی و اجتماعی ایشان به وضوح دیده می شود.
در بین امامان علیهم السلام زندگانی با برکت حضرت رضا علیه السلام به لحاظ شرایط اجتماعی و سیاسی حاکم بر آن عصر وجوه قابل تأملی را برای مطالعه و تحقیق در این زمینه طرح می کند. کند. وجود فرقه ها و نحله ها توجه حکومت وقت به نشر مطالب ضد دین تکثرگرایی مذهبی، شبهات و مغالطه های وارد شده در دین و تزویر حاکمان عباسی و عوام فریبی ایشان از جمله مسائل مهم دوران حضرت رضا علیه السلام می باشد. در این مقاله سعی گردیده است تا با نگاهی تحلیلی به این شرایط و مطالعه سیره و روایات مربوط به آن عصر، ویژگی ها و شاخصه های رفتاری حضرت رضا علیه السلام را در مواجهه با منکرات اجتماعی و سیاسی آن دوران بررسی کنیم همچنین کوشیده ایم، بر اساس
ص: 170
روایات آن حضرت، نگرش کلی و برنامه عملی ایشان را در موضوع امر به معروف و نهی از منکر به طور خلاصه بیان نماییم برای نیل به این مهم، مقاله ای که در ذیل ارائه خواهد شد دارای بخش های زیر می باشد:
• تحلیل فضای سیاسی و اجتماعی دوران امامت حضرت رضا علیه السلام،
• رفتارشناسی حضرت رضا در زمینه امر به معروف و نهی از منکر
• شناسایی مراتب انواع و شیوه های امر به معروف در رفتار امام رضا علیه السلام
• نتیجه گیری
• موضوعات پیشنهادی برای پژوهش های آینده
در مطالعه شاخص های رفتاری ائمه اطهار علیهم السلام شناخت عناصر سیاسی و اجتماعی عصر ایشان از ضرورت های انکارناپذیر می باشد؛ چراکه شخصیت امامان شیعه علیهم السلام همواره در دو جنبه اجتماعی (به مثابه یک معلم و راهنما) و سیاسی (در مقام چهره صاحب حق حکومت) تبلوری خاص داشته است. این دو جنبه ارتباطی تنگاتنگ با سطح فرهنگی و شرایط اجتماعی جامعه دارد و از طرف دیگر در رابطه ای مستقیم با شرایط سیاسی حاکم بر آن می باشند.
دوران جوانی و حدود ده سال از دوران پربرکت امامت حضرت در عصر هارون الرشید واقع گردید در این دوران به علت احساس خطری که از جانب علویان به عنوان مهمترین مخالفان دولت عباسی وجود داشت فضای سیاسی و عرصه فعالیت برای امام موسی کاظم و امام رضا علیهما السلام تنگ و بر زندگی این امامان بزرگوار مراقبت شدیدی وجود داشت. البته پس از شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام قدری از این فشارها کاسته شد این کاهش فشارها در ظاهر امر، که از بیم خشم شیعیان پس از شهادت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام صورت می گرفت به معنای این نیست که دولت عباسی از نفوذ شیعیان غافل بوده است بلکه هارون پس از اعلام جانشینی امین و مأمون و به شهادت رساندن امام هفتم به سرکوب قیام هایی که در اقصی نقاط قلمرو حکومت خود می دید پرداخت و مبارزه با شیعیان را به جبهه فرهنگی و سركوب در خفا کشانید. برخی مصادیق شرایط سیاسی در این عصر عبارت اند از:
ص: 171
1. فرقه واقفیه (1) که پس از شهادت حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام با هدف ایجاد دو دستگی در شیعیان اعلام وجود نمود و حمایت حکومت را یافت.
2. شناسایی و تطمیع برخی سادات و شیعیان دنیاطلب جهت تخریب چهره تشیع.
3. رواج عقاید انحرافی نظیر معرفی حضرت موسی بن جعفر علیه السلام به عنوان قائم موعود.
4. قتل شیعیان و سادات در زندان های مخفی.
5. حمایت از فرقه های کلامی و سایر مذاهب اسلامی برای تضعیف تشیع.
6. حمایت از رشد و شکوفایی نهضت ترجمه که از زمان بنی امیه آغاز گردیده بود و به عنوان بازوی فرهنگی دولت عباسی در پوشانیدن ضعف معرفتی دولت هارون در قبال تشیع به شمار می رفت.
موضع حضرت رضا علیه السلام در این اوضاع سیاسی، تقیه و مبارزه فرهنگی برای رفع آثار مخرب فعالیت های ضد دینی دستگاه عباسی بود.
پس از هارون فرزندش امین که مورد حمایت عباسیان بود به حکومت رسید که این دوران مصادف با پنج سال از امامت امام هشتم علیه السلام بود امین که هرگز به اقتدار هارون دست نیافت نتوانست ادامه فعالیت های وی را در سرکوب آشوب ها دنبال نماید و همین امر سبب شد تا علویان در گوشه و کنار قلمرو دولت عباسی اقدام به قیام های متعددی نمایند این قیام ها علاوه بر اختلاف امین با مأمون و عزل وی از مقام ولایت عهدی، سبب شد تا فشارها بر شیعیان کمتر شده و موقعیت مناسبی برای حضرت رضا علیه السلام جهت روشنگری و تربیت نفوس پدید آید.
با شکست امین توسط مأمون و کشته شدن وی، حکومت به یکی از سیاس ترین خلفای بنی عباس عبدالله مأمون رسید. وی که دارای هوش سرشار و قریحه ای دانش دوست بود توانست اوضاع عباسیان را ساماندهی نماید. وی در ادامه راه هارون مسیر مبارزه فرهنگی را با شیعیان در پیش گرفت. بنا بر اقوال مشهور مأمون حتی در
ص: 172
مجالس عمومی اظهار به تشیع و محبت اهل بیت علیهم السلام می نمود و در خفا برای تثبیت حکومت خود از هیچ عملی برای تضعیف پایگاه دینی مردم فروگذار نمی نمود. این دوران که مقارن با پنج سال پایانی عمر با برکت حضرت على بن موسى الرضا علیه السلام بود به لحاظ سیاسی و اجتماعی مهمترین و تأثیرگذارترین بخش امامت حضرت را شامل می شود.
این عصر را باید آغاز تحول فکری مسلمانان و دوره آشنایی با معارف بیرونی نامید، اگرچه نهضت ترجمه از دوران اموی شروع شده و در عصر عباسی به اوج رسیده بود تا پیش از خلافت مأمون ترجمه ها عمدتاً به متون حوزه های غیرفلسفی مربوط می شد. (1) و (2) او اما در این عصر تشکیل بیت الحکمه (3) در مرکز حکومت اسلامی (4) و گردآمدن ،اندیشمندان محققان و مترجمان در این مرکز علمی و دستیابی به مکتوبات دگر اندیشان، فرصت و موقعیتی بی سابقه برای تقابل آرا و افکار پدید آورد، ضمن این که وجود دو جریان فکری افراطی یکی خردگرایی معتزلی و دیگری ظاهرگرایی اهل حدیث و رویارویی دشمنانه آنان با هم یکی دیگر از عوامل بحران ساز است که این عصر را اهمیت و حساسیتی ویژه می بخشد. علاوه بر این برخورداری عقل گرایان معتزلی از قدرت سیاسی (5) باعث شد راه، برای عرضه اندیشه های گوناگون فلسفی و کلامی باز شود و فضایی برای جولان اندیشه های مختلف ایجاد گردد که این امر خود پدیدآورنده فرصت ها و تهدیدات فراوانی بود که حضرت رضا علیه السلام از آن به بهترین وجه استفاده فرمودند. (6)
ص: 173
می توان گفت یکی از مهمترین ویژگی های این عصر تنوع و تکثر دینی و قرائت ها از دین بوده است. اندیشمندانی مانند رأس الجالوت يهودى جاثلیق مسیحی، نسطاس رومی، فرنبغ مجوسی یزدانبخت مانوی و متکلمانی چون عمران صابی و سلیمان مروزی هر یک با آخرین برگ برنده و تیغ برنده خود از استدلال منطقی گرفته تا شبه استدلال مغالطه و سفسطه به میدان کارزار آمدند، در این میان دستگاه عباسی سعی داشت تا با حمایت از نحله ها و جلسات بحث به این تکثرگرایی معرفتی دامن زند و به این وسیله اسلام ناب را که توسط اهل بیت علیهم السلام ارائه می گردید از رونق بیندازد و به حاشیه براند.
در این عصر اندیشه اصیل اسلامی، که در مکتب اهل بیت علیهم السلام ظهور یافته بود، با چالش های فکری و اعتقادی چندگانه در داخل حوزه اسلامی و خارج از آن روبه رو .بود. اگر اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم هجری عصر ظهور نحله های کلامی و شکل گیری مباحث درون دینی و در نتیجه پیدایش نوعی تکثر دینی است، در عصر حضرت رضا علیه السلام علاوه بر تکثر، تنوع و تعمیق این مباحث، چالش های برون دینی و ظهور تكثر معرفتی بر آن افزوده شد. در چنین شرایطی امام علیه السلام باید از یک سو شبهاتی را که اصل اندیشه دینی را زیر سؤال می برد پاسخ دهد و از اصالت و حقانیت آن دفاع کند و از سوی دیگر تعارض های درون حوزه تفکر دینی را حل کند حضرت رضا علیه السلام کوشیدند در کشاکش دو جریان عقل گرایی افراطی و ضدیت با عقل با ایجاد موازنه میان عقل و نقل و تبیین نحوه تعامل آن دو اعتدال و عقلانیت اسلام را توأمان به اثبات برسانند.
حضرت امام رضا علیه السلام و در مواجهه با چنین فضایی پیش و پس از ولایت اجباری شیوه مناظره و گفت وگو با صاحبان افکار و پیروان ادیان را برگزیدند و با سعه صدر و آرامش خاصی به پاسخگویی به شبهات و اشکالات پرداختند.
ایشان پس از سفر به خراسان نیز از شرایط تحمیلی و تهدیدات آن بهترین فرصت ها را برای آگاه سازی جامعه اسلامی و قوام نهضت علمی تشیع ایجاد نمودند و همچنین در مقاطع مختلف با امر به معروف و نهی از منکر مأمون و اطرافیان، شرایط اصلاح جامعه را فراهم ساختند.
ص: 174
پس از آن که حضرت رضا علیه السلام بعد از پدر بزرگوارشان مسئولیت رهبری و امامت را به عهده گرفتند و در جهان اسلام به سیر و گشت پرداختند، نخستین مسافرت ایشان از مدینه به بصره بود تا بتواند به طور مستقیم با پایگاه های مردمی خود دیدار کنند و درباره همه امور به گفت و گو پردازند ایشان با گروه های بسیار بزرگ مردم اجتماع بر پا می کردند و درباره امامت و رهبری خود با مردم به گفت وگو می نشستند. آن گاه از آنان می خواستند تا در زمینه های گوناگون معارف اسلامی از ایشان سؤال نمایند. بنا به گفته محمد بن عیسی تعداد مسائلی که در این سفرها از حضرت رضا علیه السلام پرسیده شد بالغ بر هجده هزار مسئله هجده هزار مسئله بوده است. (1)
همچنین از صفوان نقل گردیده است که شخصی از مخالفان حضرت رضا علیه السلام به ملاقات ایشان آمد و حضرت با خوشرویی و صبر به سخنان وی گوش فرا دادند به گونه ای که در پایان ملاقات وی به امامت حضرت مؤمن گردید و از مجلس خارج شد. (2)
علاوه بر روایت فوق روایات بسیاری در خصوص تذکراتی که حضرت رضا علیه السلام در مواضع مختلف به نزدیکان خود داده اند وجود دارد که از مجموع این روایات موارد ذیل استنباط می شود:
حضرت رضا علیه السلام به طور مستمر در مجالس بحث و سؤال حاضر می شدند و حتى گاهی سوار بر مرکب به سرکشی از اطراف و اکناف می رفتند و با صبر و شکیبایی به سخنان گوش می سپردند و پاسخ سؤالات را به طور کامل ارائه می نمودند. (3)
حضرت رضا علیه السلام همواره به زیبایی ظاهر اهمیت می دادند و با خوشرویی و رأفت
ص: 175
با مردم مراوده می نمودند از ایشان همواره بوی خوش به مشام می رسید و همواره تبسم می نمودند. (1)
حضرت رضا علیه السلام از درشت گویی بیزار بودند و در حضور ایشان یا در منزلشان کسی اجازه نداشت صدای خود را بلند نماید ایشان همواره با مردم به نرمی و آرامی سخن می گفتند. (2)
آن چه از مناظرات حضرت بر می آید چنین است که ایشان با برخورداری از روحیه بالای علمی و حلم و بردباری الهی شان کاملاً به سخنان طرف مقابل گوش فرا می دادند و پس از اتمام سخن از وی برای اقامه حجت و دلیل سؤال می نمودند ایشان نه تنها در طول مناظره با احترام به طرف مقابل برخورد می فرمودند، بلکه پس از غلبه بر شخص مناظره کننده شخصیت علمی وی را تخریب نمی کردند و از موضع تقوا خارج نمی شدند. (3)
حضرت رضا علیه السلام همواره بر این صفت تأکید داشتند و اجازه نمی دادند کسی عیب دیگری را در حضور ایشان ابراز نماید. حدیثی از ایشان در جلد اول از ترجمه جلد 16 بحار الانوار نقل گردیده است که بر پوشاندن عیب برادر مؤمن توصیه می فرمایند.
حضرت رضا علیه السلام همواره دقت ویژه ای بر زمان، مکان، مخاطبان و لحن کلام خود داشتند تا با توجه به نظارت دستگاه حکومتی بر ایشان از اندک فرصت های به وجود آمده بیشترین بهره را ببرند و بالاترین تأثیرگذاری را بر مخاطبان داشته باشند.
ص: 176
نمونه این توجه را می توان در اهتمام ایشان به شرکت در مناظرات و بحث های علمی (1)، خداحافظی با خویشان در هنگام عزیمت به خراسان، (2) حديث سلسلة الذهب، (3) ماجرای بیعت مردم، (4) ماجرای محاکمه درویش سارق توسط مأمون، (5) نماز عید سعید فطر (6) و نماز باران (7) مشاهده کرد.
به عنوان مثال حضرت رضا علیه السلام از مناظرات و مجالس بحثی که حکومت برپا می داشت، به مثابه تریبون اختصاصی برای تبلیغ فرهنگ و عقلانیت تشیع بهره بردند یا در مسئله عزیمت به خراسان مراسم وداع نمادینی را ترتیب دادند. همچنین در واقعه سلسلة الذهب به نقل تواریخ مسئله ولایت را به عنوان والاترین معروف در مقابل جمعیت کثیری بیان فرمودند. (8)
حضرت رضا علیه السلام در امر به معروف و نهی از منکر همواره با جدیت عمل می نمودند به نحوی که ضمن حفظ ملایمت و نرمی گفتار و رفتار به گونه ای مسئله را بیان می فرمودند که مخاطبان بر اهمیت موضوع وقوف کامل پیدا نمایند. این امر در روایات بسیاری اعم از نصایحی که ایشان به مأمون داشته اند یا برخورد با غلامان و خدمتکاران به چشم می خورد. (9)
در روایات بسیاری از حضرت رضا علیه السلام توصیه های بهداشتی برای بهبود یا حفظ سلامت افراد به چشم می خورد ایشان با دقت و رأفت بسیار مراقب احوال اطرافيان
ص: 177
خود بوداند و همواره ایشان را با نصایح خیرخواهانه خویش مورد تفقد قرار می دادند، نمونه ای از این مطلب در روایتی که از ایشان در برخورد با خدمتکاران رومی نقل شده است، به چشم می خورد. (1)
حضرت رضا علیه السلام همواره با دقت امور نزدیکان خویش را زیر نظر داشتند و کوچک ترین خطاها از دید ایشان پنهان نمی ماند ایشان به شدت با سوء استفاده سوءاستفاده اطرافیان از قرابت با ایشان که منجر به خروج از دایره حق گردد، واکنش نشان می دادند نمونه این برخورد را می توان در تذکری که به برادرشان زید در حالی که در مجلسی تفاخر می کرد مشاهده نمود. (2)
همان طور که پیش از این نیز عنوان گردید عصر امامت حضرت رضا علیه السلام به لحاظ سیاسی و فرهنگی عصر خاص و منحصر به فردی در تاریخ اسلام می باشد و این امر از دو سو قابل بررسی است.
اول این که خلفای عباسی که با شعار «رضى من آل محمد صلی الله علیه و آله وارد عرصه سیاست شده بودند برای فریب افکار و پیشبرد اهداف خود سیاست تزویر را به اجرا درآوردند که اوج این مسئله را می توان در زمان مأمون و تظاهر وی به تشیع (3) در محافل مختلف و انتخاب حضرت رضا علیه السلام به ولایت عهدی ملاحظه کرد. البته در کنار این رفتار متظاهرانه - بالاخص در عصر هارون - در خفا جنایات چشمگیری علیه علویان و سادات صورت می گرفت ابوبکر خوارزمی در کتاب رسائل خوارزمی اوضاع حکومت عباسیان را در زمان مرگ هارون چنین توصیف می نماید: «هارون در حالی مرد که درخت نبوت را درو کرده و نهال امامت را از ریشه برافکنده بود. چون یکی از پیشوایان هدایت... در می گذشت کسی جنازه اش را تشییع نمی کرد و
ص: 178
مرقدش را با گچ نمی آراست.... متعرض کسانی که کتب فلسفی و مانوی را تدریس می کردند نمی شدند ولی هر شیعه ای سرانجام به قتل می رسید...» (1)
وجهه دوم سیاست عباسیان که بالاخص در دوران مأمون به ظهور رسید مکاتب و جریان های التقاطی و انحرافی بودند که بر حیات فکری اسلام و تشیع ضربه وارد می ساختند این جریان ها همواره مورد حمایت حکومت مأمون واقع می شدند و در سایه ترویج حکمت و عقل گرایی نوعی کثرت گرایی دینی و مذهبی را در جامعه اسلامی دامن می زدند.
در واقع مهمترین منکری که در این عصر حیات علمی جامعه اسلامی را تهدید می نمود فرقه گرایی و تشتت آرای صاحب نظران دینی بود و حضرت رضا علیه السلام در ادامه راه پدران بزرگوارشان علیهم السلام وارد عرصه روشنگری دینی گردیدند تا حقیقت دین را از گزند تحریفات و انحرافات محفوظ دارند شیوه و سیره حضرت رضا علیه السلام را در مواجهه با این شرایط می توان در موارد زیر خلاصه نمود:
حضرت رضا علیه السلام همواره خود را در دسترس جویندگان حقیقت و دانشمندان قرار می دادند و به رفع شبهات و پاسخ به سؤالات ایشان می پرداختند. مشهور است که شبی تا اذان صبح به پاسخگویی به شبهات پرداخته و این امر خطیر را بر نماز شب ترجیح داده بودند روایت زیر بیانگر اهتمام حضرت بر این امر می باشد:
«در روضه جدم رسول الله صلی الله علیه و آله می نشستم در حالی که دانشمندان مدینه بسیار بودند هرگاه یکی از آنان در مسئله ای در می ماند همگی متوجه من می شدند و سؤالات را نزد من می فرستادند و من پاسخ آن ها را می دادم». (2)
حضرت رضا علیه السلام در زمانی که تحت نظر مأمون در خراسان بودند اقدام به برپایی مجالس بحث و پرسش و پاسخ می نمودند که این امر مایه خشم و شکست نقشه های
ص: 179
مأمون در تخریب چهره امامت (با بها دادن به فرق مختلف) بود روایت زیر نمونه ای از این مجالس و تأثیر آن را بیان می دارد:
«صدوق رحمه الله به دو طریق از عبدالسلام هروی نقل کرده که گفت: به مأمون خبر رسید که ابوالحسن علی بن موسی علیه السلام مجالسی علمی مربوط به اصول دین و مذهب تشکیل می دهد و مردم فریفته مقام علمی او شده اند. مأمون محمد بن عمرو طوسی حاجب خود را مأمور کرد که مردم را از شرکت در این مجالس مانع شود، و آن حضرت را احضار کرد و چون چشمش به او افتاد پرخاش نمود و بی احترامی کرد...» (1)
امام رضا علیه السلام، تهدیدات مورد نظر دولت عباسی از برپایی مناظرات را به فرصت های نابی جهت ترویج فرهنگ عقلانی تشیع بدل ساخت و با شکست علمای شناخته شده آن عصر در علوم و مذاهب مختلف توانست بیش از پیش جایگاه مکتب امامت را در میان مردم روشن سازد و حق غصب شده خویش را در رهبری جامعه اسلامی یادآور گردد. گوشه ای از مناظرات حضرت رضا علیه السلام به صورت فهرست وار به شرح زیر می باشد:
• مناظره عمران صابی که از متکلمان بزرگ عصر بود. (2)
• مناظره با ابوقره (3)
• ابن السكيت (4)
• جاثلیق، عالم بزرگ مسیحی (5)
• رأس جالوت، عالم بزرگ یهود (6)
ص: 180
• هر بذ بزرگ، عالم زرتشتیان (1)
• سلیمان مروزی، متکلم بزرگ خراسان (2)
• نسطاس، عالم رومیان (3)
• علی بن محمد جهم (4)
• يحيى بن ضحاک سمرقندی (5)
• عمرو بن هداب ناصبی (6)
البته ایشان در کنار مناظرات به تربیت شاگردان خاصی نیز مشغول بودند که دامنه این روشنگری ها را بسیار گسترده می ساخت از این میان می توان به مناظرات افراد زیر که از تربیت شدگان حضرت رضا علیه السلام بودند اشاره نمود:
• مناظرات علی بن میثم با ابوهذیل علاف و.... (7)
• مناظرات فضل بن شاذان (8)
حضرت رضا علیه السلام، در مواضع مختلف و در نهان و آشکار تذکراتی به مأمون می دادند که این تذکرات از نظر محتوایی به صورت زیر قابل دسته بندی می باشد.
امام رضا علیه السلام همواره در دفاع از حق ولایت و رهبری جامعه که از ایشان سلب شده بود به عنوان وظیفه و مهمترین روش مبارزه با حاکمان ،جور، می کوشیدند. این
ص: 181
کوشش گاه به شکل آگاه سازی عمومی گاه در مجالس خصوصی و گاه به وسیله اثبات ناتوانی دستگاه حکومتی و بی کفایتی مأمون صورت می پذیرفت. در این خصوص در اخباری که از ایشان به دست ما رسیده است روایاتی به چشم می خورد که همگی در بردارنده اوامر و نواهی و پندها و تذکرات حضرت رضا علیه السلام به مأمون است و عجز او را در برابر قدرت معنوی و نفوذ کلام امام علیه السلام نشان می دهد؛ از جمله این روایات می توان به ماجرای بیعت و شرمساری مأمون از نداشتن روش بیعت رسول خدا صلی الله علیه و آله (1) ماجرای پیشنهاد خلافت توسط مأمون به حضرت رضا علیه السلام که با برهان حضرت مبنی بر جایز نبودن بخشش چیزی که مالک آن نیست؛ (2) ماجرای درویش سارق که در آن حضرت رضا علیه السلام مأمون را تلویحاً سارق اموال مسلمين خواندند (3) و حکایت فتح کابل و تذکر حضرت رضا علیه السلام به مأمون در خصوص وضع بد مسلمانان و ظلم و ستم فرمانداران (4) اشاره نمود.
امام علیه السلام همواره حساسیتی خاص نسبت به عملکرد اطرافیان خود داشتند. در دوران حضور ایشان در خراسان، مأمون نیز از این قاعده مستثنی نبود و حضرت رضا علیه السلام در بسیاری از موارد نکات بسیاری را به وی گوشزد می نمودند که این خود مؤيد نالایقى مأمون نسبت به منصبی بود که اشغال کرده بود نمونه این تذکرات را می توان در روایت زیر ملاحظه نمود:
«آئین حضرت رضا علیه السلام آن بود هرگاه با مأمون خلوت می کرد، او را پند می داد و از خدا می ترسانید و کارهای خلافی را که مرتکب می شد تقبیح می کرد و سرانجام آن ها را به نامبرده گوشزد می فرمود مأمون ظاهراً به سخنان حضرت احترام می گذارد و تصدیق می کرد اما در باطن بسیار ناراحت بود و گفتار حضرت بر وی گران
ص: 182
می آمد.
روزی حضرت رضا علیه السلام بر مأمون وارد شد. دید مشغول وضو گرفتن است و غلام آب بر دست او می ریزد حضرت رضا علیه السلام از عمل بر خلاف شرع او متأثر شده، فرمود: «در عبادت خدا انبازی اختیار مكن مأمون ناچار ظرف آب را از غلام گرفته و خود وضو را تمام کرد و این سخن امام که «حق تلخ است» بر کینه و عداوت درونی او افزود و ناراحت تر شد». (1)
با این که امام رضا علیه السلام شرط عدم دخالت در امور حکومتی را برای پذیرش ولایت عهدی قرار داده بودند آن چه از ظاهر روایات و اخبار بر می آید این است که هرگز امور مسلمانان غافل نبود و همواره با تیزبینی خاصی رفتار کارگزاران حکومتی را زیر نظر داشت و آن جا که خطر جدی جامعه اسلامی را تهدید می نمود وارد عمل می شد از جمله نمونه های این مسئله برخورد امام با فضل بن سهل و همفکران و همچنین تفکرات اعتزالی که دارای نفوذ زیادی در دربار مأمون بود، می باشد.
در این مقاله مجال پرداختن به ابعاد پیچیده شخصیتی مانند فضل بن سهل نمی باشد، اما آن قدر که از بررسی روایات روشن می گردد وی دارای عقاید و نقشه های شومی برای امت اسلام به ویژه در منطقه ایران بوده ایران بوده است.
همچنین کینه و عداوت ایشان با امام در روایات بسیاری نظیر روایت نماز عید یا پیشنهاد قتل مأمون به حضرت رضا علیه السلام (2) و سعایات و بدگویی هایی که از آن حضرت نزد مأمون داشتند، (3) روشن و مبرهن است.
در این بخش به بررسی مراتب و انواع و شیوه های امر به معروف و نهی از منکر در سیره رضوی پرداخته و با استفاده از مطالب ارائه شده در بخش های قبل نکته ها و
ص: 183
راهکارهای اجرای این فریضه را در رفتار حضرت رضا علیه السلام مورد بحث قرار می دهیم.
روایاتی از حضرت رضا علیه السلام در زمینه امر به معروف و نهی از منکر نقل گردیده است که بیانگر میزان اهمیت و اهتمام این فریضه در نزد ایشان است؛ از جمله این روایات می توان به موارد زیر اشاره نمود:
ایشان در قسمتی از دستورالعمل هایی که برای مأمون در خصوص اسلام واقعی، دستورات دین و مطالبی از جوامع علوم نگاشته بودند می فرمایند: «... امر به معروف و نهی از منکر (به زبان) واجب است...». (1)
از ایشان نقل است که از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می فرمودند: «هرگاه امت من امر به معروف و نهی از منکر را ترک کند بایستی آماده عذاب خداوند متعال باشند». (2)
در روایتی از ایشان دفاع از حق در مراتب امر به معروف و نهی از منکر آمده و حضرت ادامه دفاع را تا کشته شدن در این راه جایز دانسته اند. (3)
ایشان در حدیثی کسانی را که در برابر منکرات راه بی تفاوتی را در پیش می گیرند، در عذاب مرتکبین به معاصی شریک می دانند. (4)
ایشان در پاسخ به سؤال کسی که در خصوص آیه 6 سوره تحریم سؤال نمود، فرمودند: «یعنی ایشان را بدانچه خداوند امر فرموده امر کنید و از آن چه خداوند نهی فرموده، بازدارید». (5)
همچنین از ایشان روایت شده که می فرمایند: ﴿إِنَّمَا یُؤْمَرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ یُنْهَی عَنِ اَلْمُنْکَرِ مُؤْمِنٌ فَیَسْتَیْقِظُ أَوْ جَاهِلٌ فَیَتَعَلَّمُ أَمَّا صَاحِبُ سَیْفٍ وَ سَوْطٍ فَلاَ ﴾. (6) و (7)
ص: 184
با توجه به روایات یاد شده و مطالعات ارائه شده در بخش های گذشته می توان سیره امام رضا علیه السلام را در امر به معروف و نهی از منکر به صورت زیر تشریح نمود:
در این قسمت به معرفی مراتب امر به معروف و نهی از منکر و ارائه مصادیقی از روایات در خصوص آن ها پرداخته خواهد شد.
این مرتبه از امر به معروف و نهی از منکر عبارت از شادی از نیکی ها و نفرت از بدی ها در دل می باشد. بعد دیگری از این مرتبه در روایتی از امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام چنین مطرح گردیده است: «رسول خدا به ما دستور داده است که با اهل معصیت با چهره های گرفته برخورد کنیم». (1)
حضرت رضا علیه السلام که همواره با خوش رویی با مردم روبه رو می شدند در مواجهه با منکرات با جدیت برخورد می نمودند که نمونه آن را در برخورد ایشان با فضل بن سهل و یا ماجرای تعیین نکردن مزد کارگر می توان مشاهده کرد.
بر اساس روایات وارده از حضرت رضا علیه السلام، ایشان این مرتبه از امر و نهی را امری واجب می دانستند و روایات بسیاری در بخش های قبل از تذکرات و نصایح ایشان به نزدیکان درباریان و شخص مأمون ذکر گردید.
این مرتبه از امر و نهی که عبارت از وادار کردن شخص به کار نیک و بازداشتن وی از عمل بد به وسیله اعمال زور می باشد در سیره حضرت رضا علیه السلام به ندرت و مگر در ضرورت های خاصی به چشم می خورد؛ چرا که ایشان همواره و حتی با مخالفان سرسخت نیز از طریق گفت و گو و نرمش برخورد می فرمودند نمونه هایی از این مرتبه امر به معروف و نهی از منکر را می توان در معین کردن شخصی برای
ص: 185
بیدار نمودن اهل حرمشان برای برپایی فرائض و نوافل (1) یا جلوگیری از ورود عیسی جلودی به منزلشان در ماجرایی که در مدینه رخ داد (2)، ملاحظه کرد.
چنان که از روایات و اخبار ارائه شده از حضرت رضا علیه السلام استفاده می شود ایشان همواره در برپایی فریضه امر به معروف و نهی از منکر بر نکات زیر توجه داشته اند.
- صبر و شکیبایی خوشرویی و رأفت
- ملایمت در سخن گفتن
- احترام به فهم دیگران
- عیب پوشی
- توجه به تأثیر کلام و موارد مؤثر بر آن
- جدیت
- خیر خواهی
- حساسیت به نزدیکان و دقت در عمل
با مطالعه و بررسی احادیث و روایات وارد شده در این زمینه چنین بر می آید که ایشان از شیوه های زیر در امر به معروف و نهی از منکر بهره می بردند.
یکی از بارزترین شیوه هایی که توسط حضرت رضا علیه السلام برای امر به معروف و نهی از منکر استفاده می گردید روش گفتاری بوده است که مصادیق آن را می توان در مناظرات وتذكرات گوناگون حضرت به افراد ملاحظه کرد امام رضا علیه السلام در اجرای تذکر لسانی مراتب زیر را بر حسب موقعیت و با توجه به تأثیر انتخاب می فرمودند:
ص: 186
این مرتبه از تذکر لسانی در سیره حضرت رضا علیه السلام بسیار به چشم می خورد و از روایات چنین استفاده می شود که ایشان در اغلب موارد برخوردی نرم و جاذب داشته اند از نمونه های این مورد می توان به مجالس وعظ و مباحثات و مناظرات ایشان با مخالفان اشاره نمود.
این شیوه عبارت است از فراتر رفتن از موعظه و افزایش جدیت در گفتار با مخاطب که در صورتی که احتمال اثر در گفتار نرم نباشد از آن استفاده می شود. از نمونه های این مرتبه از تذکر لسانی در سیره رضوی علیه السلام می توان تذکر حضرت به هنگام وضو به مأمون و تذکر ایشان بر ترک اسراف، به خدمتکاران را برشمرد.
رفتار حضرت رضا علیه السلام در موقعیت هایی که نیاز به تأکید بیشتر بود (مانند ماجرای فضل بن سهل و پیشنهاد شرکت در قتل مأمون) و همچنین مواردی که پس از چند بار تذکر تأثیری نمی داشت (مانند ماجرای تعیین مزد خدمتکاران جدید قبل از شروع به کار) (1) از مصادیق این مرتبه از امر و نهی می باشد.
این شیوه امر به معروف و نهی از منکر که حسب شرایط خاصی انجام می پذیرد، در پاسخ های مکتوب حضرت رضا علیه السلام به شبهات و سؤالات علمی و نامه هایی که به مناسبت های مختلف برای مأمون نگاشته اند، به چشم می خورد.
تمام رفتار و کردار امام علیه السلام مصداق معروف و دعوت به آن می باشد. از این رو هر فعل امام را می توان امر به معروف و نهی از منکر محسوب نمود؛ چرا که ایشان با تقواترین و زاهدترین افراد زمان خویش بودند، استاد شهید مطهری در این خصوص عبارتی به شرح زیر دارد شما اگر بخواهید به شکل غیر مستقیم (عملی) امر به
ص: 187
معروف و نهی از منکر بکنید یکی از راه های آن این است که خودتان صالح و با تقوا باشید. وقتی خودتان این طور بودید مجسمه ای خواهید بود از امر به معروف و نهی از منکر». (1)
انتخاب مخاطب امر به معروف و نهی از منکر تابعی از شرایط احتمال تأثیر و اهمیت موضوع می باشد حضرت رضا علیه السلام با توجه به درایت بی مثال و بصیرتی که در مسائل مختلف داشتند هم به صورت فردی (امر به معروف اطرافیان و مأمون در بعضی موارد به خصوص موارد شخصی) و هم به صورت جمعی (مانند حديث سلسلة الذهب و بسیاری از مناظرات در مسائل مهم دینی و سیاسی) به امر و نهی اطرافیان می پرداختند.
این شیوه در مواقعی مورد استفاده قرار می گیرد که آمر و ناهی تشخیص می دهد بیان تمامی مطلب به دلایل مختلف از قبیل عدم آمادگی ذهن مخاطب به تأثیر آن لطمه وارد ساخته و یا به کلی اثر منفی .در بردارد این شیوه می تواند با بیان استدلالات و براهین و مقدمات یک موضوع به طوری که مخاطب را به شنیدن اصل مطلب راغب سازد، صورت پذیرد نمونه این روش در مناظرات حضرت با علمایی چون عمران صابی جاثلیق و رأس جالوت مشاهده می گردد همچنین حدیث سلسلة الذهب با نحوه زیبای بیان آن توسط حضرت رضا علیه السلام از مصادیق شیوه تدریجی است.
از مجموع مطالعات صورت گرفته در خصوص دوران امام رضا علیه السلام به طور خلاصه نتایج زیر حاصل می گردد:
دوران سیاسی معاصر حضرت رضا علیه السلام مصادف با عصر تحول فکری و اوج گیری نهضت ترجمه به سمت ترجمه متون فلسفی یونان و روم و به بیانی دیگر عصر
ص: 188
تشتت آراء و عقاید مذهبی و دینی بود.
سیاست حکومت وقت در دوره ایشان سیاست تزویر و اظهار دوستی و کشاندن جنگ به جبهه فرهنگی و تبلیغاتی بود.
از مهمترین منکرات اجتماعی در این زمان می توان از نشر تعالیم ضد اسلامی به نام دین و آزادی بیان فرقه گرایی ایجاد تفرقه در میان مسلمانان، غصب خلافت و سوء استفاده از نسبت با رسول خدا صلی الله علیه و آله نام برد.
• شیوه برخورد امام علیه السلام را با منکرات در این عصر (در موارد فردی و در ساحت اجتماعی) می توان به صورت زیر خلاصه و طبقه بندی نمود:
• مرتبه قلبی
• مرتبه زبانی
• مرتبه عملی
• صبر و شکیبایی
• خوشرویی و رأفت
• ملایمت در سخن گفتن احترام به فهم دیگران
• عیب پوشی
• توجه به تأثیر کلام و موارد مؤثر بر آن
• جدیت
• خیرخواهی
• حساسیت به نزدیکان و دقت در عمل
شیوه گفتاری یا زبانی
• موعظه و گفتار نرم
ص: 189
• امر و نهی آرام
• امر و نهی تند
شیوه نوشتاری
شیوه عملی
شیوه فردی و جمعی
شیوه تدریجی
در برخی مطالعات که بر روی منابع مختلف صورت گرفت، به نکاتی برخورد شد که قابلیت طرح مسئله برای پژوهش های آتی را دارا بودند. این نکات و موضوعات می تواند مورد توجه پژوهشگران علاقه مند و جشنواره هایی که در آینده برگزار خواهد شد قرار گیرد. برخی از این موضوعات به شرح زیر می باشد:
• بررسی سیاست های عباسیان در ضربه زدن به اسلام و تشیع
• تأثیر دولت های خارجی مانند روم و ادیان دیگر در مبارزه با اسلام
• برخورد امام رضا علیه السلام با فرقه های انحرافی
• زندگی سیاسی حضرت رضا علیه السلام
• مسئله ولایت عهدی و فرصت ها و تهدیدها
• امر به معروف و نهی از منکر در عرصه سیاست
• نقش برپایی مناظرات، پرسش و پاسخ و جلسات بحث در نشر معروفات و کمرنگ ساختن منکرات در محافل علمی با رویکرد کرسی های آزاداندیشی
• راهبرد کارآمدی رسانه های ارتباط جمعی در احیا و اجرای فریضه امر به معروف و نهی از منکر
ص: 190
1. ابن بابویه، محمد بن علی التوحيد، ترجمه محمد علی اردکانی، تهران، علمیه اسلامیه، اول.
2. امالی ترجمه محمدباقر کمره ای، تهران، اسلامیه، ششم، 1376ش.
3. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ترجمه غفاری، تهران، کتابفروشی صدوق، اول.
4. عيون اخبار الرضا علیه السلام ترجمه غفاری و مستفید ،تهران، نشر صدوق، اول، 1372ش.
5. فقه الرضا علیه السلام، مشهد، المؤتمر العالمي للامام الرضا علیه السلام، اول، 1406ق.
6. اربلی، محدث، کشف الغمه فى معرفة الائمه، ترجمه علی ،زواره ای تهران اسلامیه، سوم، 1382ش.
7. اکبری، محمدرضا، معجزه تذکر زبانی، تهران، پیام آزادی، چهارم، 1387ش.
8. تلافی داریانی، علی اکبر، فضائل الرضا علیه السلام، تهران، نیک معارف، سوم، 1413ق.
9. حجازی، علاء الدین، صحيفة الرضا علیه السلام، مشهد، ندای اسلام، اول.
10. حجازی، سیدمهدی درر الاخبار، قم، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، اول، 1419ق.
11. حر عاملی، محمد بن حسن، تفصيل وسائل الشيعة الى تحصيل مسائل الشريعه، قم، آل البیت اول، 1409ق.
12. حرانی، ابن شعبه تحف العقول عن آل الرسول، ترجمه محمدباقر کمره ای، تهران، کتابچی، ششم، 1376ش.
13. خسروی، موسی زندگانی حضرت علیى بن موسى الرضا علیه السلام، تهران، اسلامیه، اول، 1380ش.
14. احتجاجات، تهران اسلامیه، اول، 1379ش.
ص: 191
15. خوانساری، آقا جمال، دفاع از تشیع، قم، امیرالمؤمنین، اول، 1377ش.
16. شهید اول، ابو عبدالله محمد بن مكى الدرة الباهرة من الاصداف الطاهره، ترجمه عبدالهادی مسعودی، قم، زائر اول، 1379ش.
17. طبرسی، احمد بن على الاحتجاج على اهل اللجاج ترجمه بهزاد جعفری، تهران، اسلامیه، اول، 1381ش.
18. عطاردی، عزیز الله مسند الامام الرضا علیه السلام، مشهد، آستان قدس، اول، 1406 ق.
19. اخبار و آثار حضرت امام رضا علیه السلام علیه السلام، تهران، کتابخانه صدر، اول، 1397ق.
20. زندگانی چهارده معصوم علیهم السلام، تهران، اسلامیه اول، 1390ق.
21. مالکی علی بن محمد بن احمد الفصول المهمه تهران اعلمی
22. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، تهران، اسلاميه.
23. محرمی، غلام حسن، جلوه های اعجاز معصومین اسلام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، دوم، 1378ش.
24. مسعودی، محمد اسحاق، آموزش ملی امر به معروف و نهی از منکر، تهران، پیام آزادی، اول، 1386ش.
25. مشایخ، فاطمه، قصص الانبیا تهران، فرحان، اول، 1381ش.
26. مطهری، مرتضی مجموعه آثار استاد شهید مطهری (18)، تهران، صدرا، پنجم، 1385ش.
27. مفيد، الارشاد في معرفة حجج الله على العباد، ترجمه سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران اسلامیه دوم
28. نیشابوری، فتال، روضة الواعظين وبصيرة المتعظين، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، نی، اول، 1366ش.
29. پایگاه اینترنتی طرح مطالعه توسعه کمی و کیفی زیارت امام رضا علیه السلام، مصاحبه با دکتر محمدحسین رجبی دوانی در خصوص شرایط سیاسی عصر امامت حضرت رضا علیه السلام
ص: 192
*چیستی و آثار تواکل در کلام امام رضا علیه السلام: حجة الاسلام و المسلمین دکتر محمدرضا جواهری (1)
«آسیب شناسی» رفتار و گفتار مسلمانان در جامعه اسلامی و بررسی کارنامه آنان در امر به معروف و نهی از منکر برای آسیب زدایی و رفع ضعف ها ضرورت دارد.
باید آسیب ها و خطرات را شناخت و برطرف نمود شناسایی عوامل بازدارنده امر به معروف و نهی از منکر و آگاهی از موانع اجرا و عمل به وظیفه امر به معروف و نهی از منکر، برای احیای امر به معروف و نهی از منکر لازم است توانمندسازی جامعه اسلامی در امر به معروف و نهی از منکر نیازمند شناخت دردها و آسیب ها و تلاش در راه درمان دردها و اقدام بر آسیب زدایی است آسیب شناسی وضعیت مسلمانان در ارتباط با امر به معروف و نهی از منکر از راه های گوناگون امکان پذیر است راه برتر و قطعی برای آسیب شناسی رفتار دینی مسلمانان، بهره گیری از گنجینه بی نظیر احادیث اهل بیت علیهم السلام و سنجش و مقایسه و تطبیق با رفتار و گفتار آنان است.
مرجعیت علمی مسلمانان و مرجعیت سیاسی جامعه اسلامی و جهان بشری اختصاص به اهل بیت علیهم السلام دارد از این رو گفتار و رفتار آنان بهترین منبع شناسایی راه سعادت و شقاوت است مواضع و رفتار و گفتار ناروا در زمینه امر به معروف و نهی از منکر کدام است؟ عمل و اجرای امر به معروف و نهی از منکر از کجا آسیب دیده و آسیب می بیند؟ عوامل دور شدن مردم از امر به معروف و نهی از منکر
ص: 193
چیست؟ یکی از آفات بزرگ در حوزه امر به معروف و نهی از منکر که در سخنان اهل بیت علیهم السلام بیان شده است «تواکل» می باشد تواکل چیست؟ ریشه های آن کدام است؟ آثار آن چیست؟ نویسنده در این تحقیق در جهت پاسخ به پرسش های پیرامون تواکل گام بر می دارد.
از آسیب های بزرگ اجرای امر به معروف و نهی از منکر و موانع فراگیری آن در جامعه اسلامی «تواکل» است. این خطر بزرگ را امام رضا علیه السلام یادآوری نموده و اهل ایمان و شیعیان را از آن بازداشته اند. محمد بن عرفه گفته است: امام رضا علیه السلام فرمودند: ﴿کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله و سلم يقول: إِذَا أُمَّتِی تَوَاکَلَتِ (تواكلوا)الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ فَلْیَأْذَنُوا بِوِقَاعٍ مِنَ اللَّهِ﴾. زمانی که امت من در امر به معروف و نهی از منکر تواکل کنند باید خود را آماده نزول عذاب الهی کنند.
این حدیث رضوی - نبوی سند صحیح و معتبری دارد و در کتب حدیثی مهم و مورد اعتماد ذکر شده است ثقة الاسلام ابو جعفر محمد بن يعقوب کلینی رازی در فروع کافی (1)، شیخ طوسی در تهذیب الاحکام (2)، شیخ صدوق در عقاب الاعمال (3)، شيخ حر عاملی در وسائل الشيعة الى تحصيل مسائل الشريعه (4)، علامه مجلسی در بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار علیهم السلام (5) و فیض کاشانی در المحجة البيضاء في تهذيب الاحياء (6) و ساير کتب (7) این حدیث را ذکر کرده اند. بنابراین حدیث نبوی تواکل که از طریق امام رضا علیه السلام رسیده است در دو کتاب از کتب اربعه دارای اعتبار عالی و مورد
ص: 194
اعتماد شیعیان جهان (کافی و تهذیب الاحکام) و سایر کتب ارزشمند حدیثی شیعه نقل گردیده است. روشن است که تمام احادیث امامان علیهم السلام از طریق پیامبر خدا با وحی الهی پیوند دارد و گاهی در آغاز حدیث به این ارتباط و اتصال در بیان اهل بیت تصریح شده است. در «حدیث تواکل» امام رضا علیه السلام یادآوری نموده اند آن چه می گویند از پیامبر خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله است و به صراحت فرموده اند: «كان رسول الله يقول» پیامبر خدا گفته است. پس حدیث تواکل حدیث رضوی است که در آن امام رضا علیه السلام منبع حديث و گوینده آن را که وحی و پیامبر خداست، معرفی کرده اند. با توجه به صحت و اعتبار سند «حدیث تواکل» باید محتوای حدیث را شناخت و از آن بهره برد.
«حدیث تواكل» هم پیام و نکته ای دارد و هم درس و سنت و قانونی را بیان می کند و راهنمای همه مسلمانان است. در موضوع امر به معروف و نهی از منکر و در آسیب شناسی اجرای آن سزاوار است محتوای حدیث تواکل واکاوی گردد و تمام آن چه در آن نهفته است، استخراج شود و هشدارهای آن مورد توجه جدی همگان قرار گیرد.
بر اساس این حدیث رضوی - نبوی «تواکل» ناهنجاری و گرایش و رفتار نادرست و بیماری خطرناک و آسیب زیانبار در بین امت اسلامی و مسلمانان جهان است. شناخت مفهوم و معنای تواکل و ریشه ها و آثار آن برای درمان این بیماری و فرهنگ سازی الهی و شور و نشاط در اجرای امر به معروف و نهی از منکر بسیار مؤثر و سودمند است.
بررسی مفهوم لغوی و اصطلاحی تواکل در کالبد شکافی این بیماری و تلاش برای درمان آن به محققان کمک می کند «تواکل» مصدر باب تفاعل از ماده «وکل» است. راغب اصفهانی نوشته است: التوكيل ان تعتمد على غيرک و تجعله نائباً عنک و الوكيل فعيل بمعنى المفعول (1)؛ وكیل کردن این است که بر غیر خود اعتماد کنی و او را نائب از خودت قرار دهی. وکیل فعیل به معنای مفعول است.
ص: 195
ابوالحسن احمد بن فارس زکریا در وجه تسمیه وکیل نوشته است: «سمّى الوكيل لانه توكل اليه الامر» (1)، وكيل ناميده شده است زیرا امر به او واگذار می شود. ابن منظور می گوید: «وکیل الرجل الذى يقوم بأمره ، سمّى وكيلاً لأن موكله قد وكل اليه القيام بأمره فهو موكول اليه الأمر و الوكيل على هذا القول فعيل بمعنى مفعول» (2) ؛ وكيل مرد کسی است که به اجرای فرمان او می ایستد وکیل نامیده شده، چون وکیل گیرنده اش قیام به امرش را به او واگذار کرده است. پس وکیل فردی است که امر به او موکول شده است و وکیل بر این قول فعیل به معنای مفعول می باشد.
سعید خوری شرتونی لبنانی می نویسد: «وكل اليه الأمر: سلمه و فوضه اليه واكتفى به» (3) امر را به او موکول نمود یعنی به او تسلیم نمود و به او تفویض کرد و واگذاشت و به او اکتفا نمود فؤاد افرام البستانی گفته است: «وكل اليه الأمر»؛ (4) آن مطلوب یا آن کار را موکول به او کرد و به او سپرد در کاری او را وکیل خود قرار داد، کار را به او حواله کرد.
ناصر علی عبدالله وکالت را به نمایندگی ترجمه کرده است. (5)
حسن عمید در معنای وکیل می نویسد: «گماشته، نماینده، کسی که به او اعتماد کنند و کاری را به او بسپارند کسی از طرف کس دیگر برای انجام دادن کاری تعیین شود». (6)
ماده «وکل» به باب تفاعل برود «تواکل» می گردد و آن چه در ثلاثی مجرد آن یک طرفه جاری بود در ثلاثی مزید آن در باب تفاعل به صورت دو طرفه جاری می شود، چون در باب تفاعل هر دو طرف فاعلاند و معنا و مفهوم ماده هر فعل به دو طرف نسبت داده می شود معنای وکیل هر چه باشد در تواکل در دو طرف هست.
ص: 196
راغب اصفهانی می گوید: «تواكل القوم اذا اتكل كل على الآخر»؛ (1) قوم تواكل کردند زمانی به کار می رود که هر یک بر دیگری اتکال نماید و کار را به دیگری واگذار کند ابن منظور نیز در تعریف مواکله می نویسد: «هو من الاتكال في الامور و ان يتكل كل واحد منهما على الآخر» (2) آن از واگذار نمودن امور است و این که هریک از آن دوکار را بر دیگری واگذار نماید.
ابوالقاسم محمود بن عمر زمخشری گفته است از ماده وکل، تواكلوا ساخته شده است و هم معنا هستند ولی در تواکل هر دو طرف یکدیگر را وکیل می گیرند. (3) سعید خوری شرتونی لبنانی تواکل و مواکله را به یک معنا شمرده و نوشته است: «تواکله الناس تركوه و لم يعينوه فيما نابه و تواكلا الكلام: اتكل كل واحد على صاحبه فيه»؛ (4) مردم در آن تواکل نمودند یعنی آن را ترک کردند و رها نمودند و او را در آن چه نایب گرفته بود، یاری و کمک نکردند و آن دو در کلام تواکل کردند یعنی هر یک از آن دو بر دیگری در آن کلام اتکال کرد و به او واگذار نمود.
علی اکبر غفاری در تعلیق بر این حدیث در تصحیح کتاب المحجة البيضاء في تهذيب الاحياء نوشته است: «تاکلوا ای تقاعدوا و تواكل القوم اى اتكل بعضهم على بعض» (5) تواكلوا یعنی دست برداشتند و نشستند. و تواكل القوم یعنی برخی بر برخی اتکال نمودند و کار را به یکدیگر واگذار نمودند.
علی اکبر دهخدا در معنای تواکل می نویسد: «ترک دادن ترک گفتن کسی و یاری نکردن، بر یکدیگر اتکال کردن، بر یکدیگر اعتماد کردن». (6) فؤاد افرام البستاني می گوید «تواکل القوم»؛ یعنی این قوم به یکدیگر اعتماد و تکیه کردند و کارهای یکدیگر را به هم سپردند و «تواکلوه» یعنی او را ترک کردند و به او کمک نکردند و «تواكلوا الكلام» یعنی هر یک بیان سخن را به دیگری احاله کردند و از یکدیگر
ص: 197
خواستند سخن را بیان کند. (1)
با توجه به مفهوم وکالت و تواکل در کتب لغت روشن می شود «تواکل» درباره امر به معروف و نهی از منکر به معنای موکول کردن انجام وظیفه امر به معروف و نهی از منکر به یکدیگر به هم سپردن، همدیگر را وکیل گرفتن، یکدیگر را نماینده قرار دادن، از یکدیگر خواستن، به هم حواله دادن، بر عهده یکدیگر گذاشتن، به گردن یکدیگر انداختن، از انجام کار شانه خالی کردن، مسئولیت را به یکدیگر واگذار نمودن، اظهار ناتوانی نمودن، ترک کردن و رها نمودن است. تواکل در زمینه امر به معروف و نهی از منکر در امت رسول الله روی می دهد تواکل کار دشمنان دین و دشمنان پیامبر خدا و مخالفان مذهب نیست بلکه چیزی است که در بین مدعیان امت پیامبر پیدا می شود در جامعه اسلامی و در میان پیروان پیامبر و اهل بیت علیه السلام و با ادعای اسلام و تشیع جامعه گرفتار آسیب تواکل می گردد. تواکل درون امت پیامبر و در جامعه اسلامی پدید می آید گرچه دشمنان دین در راه فراهم ساختن بستر تواکل و زمینه سازی برای تواکل و بهره برداری از تواکل تلاش می کنند بدون اقدامات دشمنان خارجی نیز امکان دارد در جامعه اسلامی در ارتباط با مسئولیت بزرگ امر به معروف و نهی از منکر تواکل روی دهد باید ریشه های بیماری تواکل را شناخت و تواكل را ریشه کن ساخت تا امت اسلامی از ناهنجاری تواکل نجات یابد و امر به معروف و نهی از منکر احیا گردد و جامعه اسلامی و مردم جهان از آثار و برکات امر به معروف و نهی از منکر برخوردار گردند.
با روشن شدن ماهیت و چیستی «تواکل» و با آشکار شدن ابعاد آسیب، برای درمان آن باید عوامل و ریشه ها را شناخت و آن ها را از بین برد. شناسایی همه عوامل بازدارنده امر به معروف و نهی از منکر و موانع اجرای آن در تواکل شناسی و برای نابود ساختن تواكل لازم است چرا یک فرد مسلمان و شیعهٔ اهل بیت از امر به معروف و نهی از منکر دوری می کند؟ چرا ظرفیت بالای سازندگی امر به معروف و
ص: 198
نهی از منکر رها شده است؟ چرا و چگونه دیانت و ترک امر به معروف و نهی از منکر با هم سازگار شده اند؟ چه چیزهایی مسلمانان را از امر به معروف و نهی از منکر باز می دارد؟ باید اسباب و علل این وضعیت غیر اسلامی و سیاه در حوزه اجرا و عمل به مسئولیت امر به معروف و نهی از منکر را شناسایی نمود تا ریشه های تواكل روشن گردد. با پاسخ به این پرسش ها علل تواکل بازشناسی می شود. آسیب شناسی و آسیب زدایی جامعه اسلامی شیعی در حوزه امر به معروف و نهی از منکر وابسته به تواکل شناسی و توانمندسازی مسلمانان در تواکل زدایی .است علل تواکل بسیار است. از این رو مبارزه با تواکل کاری سخت و پر زحمت و رنج است و اراده و همتی عالی را می طلبد.
«ضعف ایمان و تقوا و باورهای دینی»، «ضعف وجدان بیدار اخلاقی»، «ناامیدی از تأثیر و تغییر»، «فشارهای خردکننده اقتصادی و دل مشغولی و گرفتاری به تأمین نیازهای اساسی زندگی»، «غرب زدگی و تقلید از فرهنگ غرب»، «پیروی از هوای نفس و وسوسه های شیطانی»، «ناآگاهی از پیامدهای ترک امر به معروف و نهی از منکر»، «بی خبری از آثار و برکات بی نظیر امر به معروف و نهی کننده از منکر»، «سقوط اعتبار و پایگاه و احترام اجتماعی امرکننده به معروف و نهی کننده از منکر»، «عدم صبر و پایداری»، «احساس تنهایی»، «حرص و آز»، «سختی ها و رنج ها و مشکلات عمل به مسئولیت امر به معروف و نهی از منکر»، «بی اطلاعی از اجر و پاداش فراوان تلاش در امر به معروف و نهی از منکر»، «سودجویی و مصرف گرایی و رفاه طلبی»، «جوزدگی و همرنگی با جماعت»، «ترس از جنگ روانی و نکوهش و سرزنش دیگران»، «توسعه ارتباطات و رسانه ها در دهکده جهانی»، «افزایش ناهنجاری ها و رواج منکرات» و «حیای حماقت آمیز و شرم ناروا» از عوامل تواکل و ترک امر به معروف و نهی از منکر است.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در ریشه یابی تواکل فرموده اند: ﴿غَشِیَتکُمُ السَّکرَتانِ: سَکرَهُ حُبِّ العَیشِ، وحُبِّ الجَهلِ، فعِندَ ذلکَ لا تَأمُرونَ بِالمَعروفِ ولا تَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ﴾؛ (1) دو مستى شما را فرا گرفته است مستی عشق زندگی و مستی عشق به نادانی. با این دو مستی
ص: 199
امر به معروف و نهی از منکر نمی کنید.
ماده «غشی» زمانی به کار می رود که چیزی پدید آید و تمام فکر و ذکر انسان را مشغول کند و فرا بگیرد و چیزهای دیگر را بپوشاند. (1) علاقه انسان ها به عیاشی و عشق به زندگی آرام و بی دغدغه و بی دردسر و میل به آرامش و رفاه طلبی و خوش گذرانی و عشق به نادانی و رهایی از مسئولیت های آگاهی عامل تواکل و ترک امر به معروف و نهی از منکر است.
نتیجه ذاتى تواكل «ترک امر به معروف و نهی از منکر» است. از این رو در برخی نسخه ها در متن حدیث نبوی - رضوی به جای تواکلت «ترکت» را گذاشته اند. (2) تواكل عامل ترک و رها شدن امر به معروف و نهی از منکر است. زمانی که هر فردی انجام امر به معروف و نهی از منکر را به دیگری وانهد و هیچ کس خود انجام ندهد، هرگز امر به معروف و نهی از منکر اجرا نخواهد شد. در وضعیتی که هیچ یک از افراد جامعه حاضر نشود خود به وظیفه امر به معروف و نهی از منکر عمل کند و این مسئولیت را به گردن دیگری بیندازد امر به معروف و نهی از منکر زمین می ماند آن جا که دو نفرند و هر یک دیگری را در انجام یک کار وکیل بگیرد و هیچ یک پیشگام در عمل نشود و هر یک به دیگری بگوید تو انجام بده ! سرانجام آن کار انجام نخواهد شد.
«تواکل» و ترک امر به معروف و نهی از منکر علت و معلول اند. پس در تواکل تمام پیامدهای خطرناک ترک امر به معروف و نهی از منکر جاری خواهد شد.
در حدیث «تواکل» پایان دردناک تواکل گزارش شده است اثر تواكل عذاب الهى است. امام رضا علیه السلام به اهل تواکل هشدار داده اند که آماده عذاب الهی باشند. مطابق «حدیث تواکل» به بیان پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و امام رضا علیه السلام «وقاع من الله» اثر تواکل است. «وقاع» مصدر است و به معنای «عذاب شدید الهی» یا «جنگ» است. (3) اهل تواکل
ص: 200
قطعاً گرفتار عذاب الهی می شوند؛ چون با تواکل خود اذن نزول عذاب را صادر کرده اند اهل تواکل در جنگ با خدا قرار دارند؛ چون با تواکل تکلیف شرعی بزرگ خویش را رها و ترک کرده اند. بازتاب تواكل تجسم و تحقق عذاب الهی بر بشریت است. محمد بن عرفه راوی حدیث تواكل، در حدیثی دیگر ضرر و زیان تواکل و ترک امر به معروف و نهی از منکر را از قول امام رضا علیه السلام آورده است. وی گفته است شنیدم امام رضا علیه السلام فرمود: ﴿لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْكرِ أَوْ لَيسْتَعْمَلَنَّ عَلَيكمْ شِرَارُكمْ فَيدْعُو خِيارُكمْ فَلَا يسْتَجَابُ لَهُمْ﴾؛ (1) باید امر به معروف و نهی از منکر کنید تا بدانتان بر شما حاکم نشوند که در این صورت خوبانتان دعا می کنند و دعای آنان مستجاب نگردد.
مطابق بیان امام رضا علیه السلام اثر تواکل و ترک امر به معروف و نهی از منکر، سلطه اشرار و نابودی دین و سنت های الهی و کنار گذاشتن خوبان و بی اثر شدن دعای آنان است.
دستاورد این تحقیق، روشن شدن ماهیت و ابعاد واقعی بیماری تواکل در امر به معروف و نهی از منکر و آثار و زیان های آن است با کالبد شکافی واژه تواکل در كتب لغت و کشف مفهوم دقیق آن خطر و زیان تواکل آشکار گردید. نتیجه عقلی تواکل ترک امر به معروف و نهی از منکر از سوی مسلمانان و تعطیلی تفکر و عمل به امر به معروف و نهی از منکر است در تواکل تمام آثار منفی ترک امر به معروف و نهی از منکر نهفته است؛ چون تواکل و ترک لازم و ملزوماند و علت و معلولاند و از یکدیگر جدا نمی شوند عوامل و علل تواکل و ترک امر به معروف و نهی از منکر تفکیک ناپذیرند باید جامعه را از اسباب تواکل پاکسازی کرد تا امر به معروف و نهی از منکر زنده و پایدار گردد. امام رضا علیه السلام در آسیب شناسی رفتار فردی و
ص: 201
اجتماعی مسلمانان در امر به معروف و نهی از منکر تواکل و خطر آن را گوشزد نموده اند این هشدار رضوی راهنمای دلسوزان و اهل ایمان و تقوا و عامل بیداری و توفیق در آسیب شناسی است شناخت آسیب و درد راه آسیب زدایی و درمان درد را به روی انسان می گشاید با خشکاندن ریشه های تواکل روح و نشاط و شوق در عمل به امر به معروف و نهی از منکر رواج خواهد یافت و اجرای این فریضه گسترش می یابد.
ص: 202
1. ابن بابویه، محمد بن على، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ترجمه علی اکبر غفاری، تهران، انتشارات کتابفروشی صدوق، چاپ اول، 1400ق.
2. ثواب الاعمال و عقابها، على محمد علی دخیل بیروت دار المرتضی، چاپ اول، بی تا.
3. عيون اخبار الرضا علیه السلام ترجمه حمیدرضا مستفید و علی اکبر غفاری تهران، دارالکتب الاسلامیه چاپ اول، 1380ش.
4. ابن فارس، احمد بن فارس ترتیب مقاييس اللغه تحقيق و ضبط عبدالسلام محمد هارون، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ اول، 1387ق.
5. ابن منظور محمد بن مكرم لسان العرب، قم، نشر ادب الحوزه ایران چاپ اول، محرم 1405ق - 1363 ش.
6. البستاني، فؤاد افرام، منجد الطلاب (فرهنگ جدید عربی - فارسی)، ترجمه محمد بندر ریگی تهران، انتشارات اسلامی 1362ش.
7. دهخدا علی اکبر، لغت نامه، زیر نظر محمد معین و جعفر شهیدی دانشگاه تهران، چاپ دوم از دوره جدید، 1377ش.
8. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات في غريب القرآن، دفتر نشر الكتاب، چاپ دوم، 1404ق.
9. زمخشری، محمود بن عمر، اساس البلاغه، تحقيق عبدالرحيم محمود، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه چاپ اول، بی تا
10. شرتوتی، سعيد، اقرب الموارد في فصح العربية و الشوارد، قم، منشورات مكتبة آية الله العظمی مرعشی نجفی، چاپ اول، 1403ق.
11. عاملی محمد بن حسن وسائل الشيعة الى تحصيل مسائل الشريعه تحقيق شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، دار احياء التراث العربی، چاپ پنجم
ص: 203
1403ق/1983م.
12. عبدالله ناصر على المعجم البسيط فرهنگ روان عربی به فارسی، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، چاپ دوم، 1380ش.
13. عميد حسن فرهنگ فارسی ،عمید ،تهرن ،امیرکبیر، چاپ اول، 1362ش.
14. فیض کاشانی محمد بن مرتضی، المحجة البيضاء في تهذيب الاحياء، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه چاپ دوم، بی تا
15. کلینی محمد بن یعقوب، الکافی، بیروت، دار صعب و دارالتعارف للمطبوعات، چاپ سوم 1401ق.
16. المتقى، على بن حسام الدين كنز العمال في سنن الأقوال و الافعال، تحقیق محمود عمر الدمياطى بيروت منشورات محمد على بيضون، دار الكتب الاسلامیه، چاپ اول، 1419ق./ 1998م.
17. مجلسی محمد باقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار علیهم السلام، بيروت، مؤسسة الوفاء - دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1403ق/ 1983م.
ص: 204
*آسیب شناسی تأثیر عوامل اجتماعی - فردی بر عدم پذیرش امر به معروف و نهی از منکر: فرهاد حصاری - میثم قاسمی - علی محمد حصاری - ربابه غلامشاهی (1) (2)
(مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی کرمانشاه 1390)
﴿وَ لَتَكُن مِنكُم أُمَّةٌ يَدَعُونَ إِلَى الخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُولَئكَ هُمُ المُفْلِحُونَ﴾
«و باید برخی از شما مسلمانان خلق را به خیر و صلاح دعوت کنند و امر به معروف و نهی از منکر کنند و این ها (که واسطه خلق هستند) رستگار خواهند بود». (3)
انسان به دلیل اجتماعی بودنش نیاز به جمعی دارد که انیس او باشند. به همین دلیل زندگی انسان شکل گروهی به خود گرفته و اجتماعات متفاوت در عین حال، شبیه به هم را به وجود آورده است و رشد و تعالی انسان ها تنها در محیط و اجتماع سالم و پاک امکان پذیر است چون افراد یک اجتماع سالم، همانند اعضای یک بدن، در طریق حیات اجتماعی و سازمان دادن به زندگی صحیح انسانی سهیم و شریک اند و هیچ یک از آنان نمی تواند خود را در قبال سودها و زیان های اجتماعی بی تفاوت دانسته و عکس العملی از خود نشان ندهد این جاست که مسئله امر به معروف و نهی
ص: 205
از منکر ضرورت پیدا می کند و موقعیت اساسی و بنیادی آن در صحنه حیات اجتماعی انسان جلوه می کند.
امر به معروف و نهی از منکر در آموزه های دینی از جایگاهی بس بلند و ویژه برخوردار است. اساس نبوت پیامبران الهی بر امر به معروف و نهی از منکر استوار بوده است. از این رو قرآن کریم نخستین وظیفه همه انبیا را امر به معروف و نهی از منکر معرفی کرده است. «ما در هر امتی رسولی برانگیختیم که خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید خداوند گروهی را هدایت کرد و گروهی ضلالت و گمراهی دنبالشان را گرفت پس در روی زمین بگردید و ببینید عاقبت تکذیب کنندگان چگونه بود». مبنای وجوب «امر به معروف و نهی از منکر» متون دینی یعنی قرآن و روایات معصومین علیهم السلام می باشد. اگر درصدد احصای اوامر و نواهی خداوند در قرآن کریم باشیم، می بینیم که خداوند در موضوعات مختلف امر و نهی فرموده است. بنابراین خداوند خود به عنوان اولین آمر به معروف و ناهی از منکر گام برداشته است. (1)
دین اسلام که سعادت بشر را عهده دار است احکام زندگی اجتماعی او را نیز در نظر گرفته و گاه به احکام اجتماعی بیشتر از احکام فردی توجه کرده است. اسلام بر این نکته نیز تأکید دارد که سلامت فرد از سلامت جامعه جدا نیست. بنابراین، با طرح نظارت عمومی یا امر به معروف و نهی از منکر امید به آینده ای درخشان و به دور از فساد را در دل ها می پروراند و ترک این دو امر مهم را موجب گرفتاری مردم می داند. رسول اکرم صلی الله علیه و آله در این باره می فرمایند: «هر زمان که امت من امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنند پس منتظر بلاهای الهی باشند». (2)
از آن جا که امر به معروف و نهی از منکر نگهدارنده دین و ضامن اجرای واجبات دینی است و بهترین فرد و بهترین امت آنان هستند که امر به معروف و نهی از منکر می کنند و فلاح و رستگاری نتیجه دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر
ص: 206
است و اقامه آن یکی از ادله لزوم تشکیل حکومت اسلامی است و بالاخره این که جایگاه آن برتر از جایگاه جهاد در راه خدا می باشد لذا جای آن دارد که زوایای مبهم آن مورد کنکاش دقیق قرار گرفته و این مسئله و جایگاه آن در قرآن و سنت بیش از پیش روشن گردد. (1)
امر به معروف و نهی از منکر از مهمترین فروع دین مبین اسلام و واجب کفایی است. اما متأسفانه در جامعه چندان مورد توجه قرار نمی گیرد و مردم از این امور مهم و شیوه اجرای آن آگاهی چندانی ندارند. گاهی چنان برخورد می کنند که فرد مقابل را به نشان دادن عکس العمل منفی وادار می نمایند و گاهی این وظیفه را از دوش خود برداشته و بار خود را به اصطلاح سبک می کنند و در برابر منکراتی که در جامعه رخ می دهد، می گویند به ما مربوط نیست و هر کس اختیار کار خودش را دارد.
امروزه ما در جامعه شاهد افزایش برخی منکرات مخصوصاً در قشر جوان (مانند: بی حجابی، دوستی های نامشروع، به کار بردن الفاظ زشت و ... ) می باشیم که در این زمینه نه تنها امر و نهی آمران و ناهیان تأثیر چندانی بر رفتار انحرافی این گونه افراد ندارد، بلکه در برخی موارد سبب جبهه گیری و افزایش رفتار انحرافی می شود.
لذا با توجه به موارد ذکر شده دربارهٔ اهمیت امر به معروف و نهی از منکر در جامعه و همچنین با رویکرد به ساختار جمعیتی کشور ما که کشور جوانی می باشد در این تحقیق برآنیم به بررسی علل اجتماعی - فردی عدم پذیرش امر به معروف و نهی از منکر در بین جوانان (دانشجویان) بپردازیم.
در احکام دین به تمام واجبات و مستحبات «معروف» و به تمام محرمات و مكروهات «منکر» گفته می شود. بنابراین واداشتن افراد جامعه به انجام کارهای واجب و مستحب امر به معروف و بازداشتن آن ها از کارهای حرام و مکروه نهی از منکر است.
ص: 207
امر به معروف و نهی از منکر واجب کفایی است که اگر افرادی - به قدر کفایت - به انجام آن اقدام کنند از دیگران ساقط می شود و اگر همۀ افراد آن را ترک کرده باشند چنان چه شرایط آن موجود باشد همۀ آن ها ترک واجب کرده اند. (1)
آمر شخصی است که فرد یا افرادی را به انجام عمل نیک و پسندیده دعوت (امر) نماید و ناهی شخصی است که فرد یا افرادی را از انجام عمل حرام مكروه و... بازدارد (نهی کند). روش برخورد فرد ناهی از منکر بسیار مهم است. چه بسا یک برخورد اشتباه موجب اصرار بر منکر شود. در سیره عملی ائمه معصومین علیهم السلام موارد ظریف بسیاری در این زمینه دیده شده است؛ به عنوان نمونه وقتی امام حسن و امام حسین علیهما السلام، در کودکی دیدند که پیرمردی در وضو گرفتن دچار اشتباه است او را داور برای خود انتخاب کردند که بگوید: وضوی کدام یک از آن دو دو صحیح است و با این روش پیرمرد را متوجه اشتباهش نمودند. (2)
در این تحقیق هویت دینی به معنای مجموعه خصوصیاتی است که فرد را به واسطه داشتن نوع احساسات و تعلقات مذهبی، به شخصیتی متمایز تبدیل کرده .است. در واقع «هویت دینی به عنوان یکی از ابعاد هویت اجتماعی متضمن سطحی از دینداری است که با «ما»ی جمعی یا همان اجتماع دینی یا امت مقارنه دارد و نشان دهنده احساس تعلق به ،دین جامعه دینی و تعهد به دین و جامعه دینی است». (3)
«منزلت» مقام فرد یا گروه با توجه به توزیع شأن (حیثیت) در یک نظام اجتماعی است. طبقه بندی انسان ها در گروه های منزلتی بیشتر در الگوهای مصرف آن ها مبتنی است تا جایگاه آن ها در بازار یا در فراگرد تولید. گروه های منزلتی معمولاً اجتماعاتی
ص: 208
هستند که با سبک های شایسته زندگی و بر اساس احترام اجتماعی که دیگران برایشان قائل هستند، به همدیگر وابستگی پیدا می کنند به عبارت دیگر منزلت اجتماعی، یک ارزیابی است که بر پایه معیارهای ارزش اجتماعی معتبر در جامعه از موقعیت یک شخص در ذهن دیگران به عمل می آید و نشان می دهد که موقعیت یک شخص نسبت به اشخاص دیگر در فضای اجتماعی کجاست. (1)
این پژوهش از نظر هدف در زمره پژوهش های کاربردی قرار می گیرد و از جنبه نحوه گردآوری داده ها از نوع توصیفی - پیمایشی است. در این پژوهش از دو دسته اطلاعات اولیه و ثانویه برای دستیابی به هدف استفاده می شود:
الف- برای جمع آوری اطلاعات مربوط به پیشینه تحقیق و ادبیات موضوع از کتاب ها و مقالات تخصصی پایان نامه ها و جستجو در پایگاه های اینترنتی استفاده می شود (روش کتابخانه ای).
ب- به منظور گردآوری داده های مورد نیاز در بررسی تأثیر علل اجتماعی- فردی بر عدم پذیرش امر به معروف و نهی از منکر در بین جوانان (دانشجویان) از روش می دانی استفاده می شود به این ترتیب که از طریق توزیع پرسشنامه در جامعه آماری، به جمع آوری داده ها اقدام خواهد شد. جامعه آماری پژوهش شامل 6351 نفر از دانشجویان ورودی سال 1389 دانشگاه آزاد واحد کرمانشاه می باشند.
«نمونه معمولاً گروهی از افراد جامعه است که معرف آن جامعه است و کمابیش ویژگی ها و مشخصات افراد جامعه را دارا می باشد». (2) برای تعیین حجم نمونه از روش حجم نمونه کوکران استفاده شد و حجم نمونه 362 نفری به دست آمد و همچنین از روش نمونه گیری طبقه ای برای انتخاب نمونه ها استفاده گردید.
فرمول کوکران:
ص: 209
عکس
ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته (32 شامل سؤال با طیف لیکرت) می باشد که برای سنجش پایایی پرسشنامه از روش کرونباخ استفاده شد ضریب پایای به دست آمده برای هر یک از متغیرهای تحقیق به شرح زیر می باشد:
جدول1: میزان اعتبار متغیرهای تحقیق
عکس
مشاهده می شود که آلفای تمامی معرفها بالای 70 درصد می باشد که نشان روایی قابل قبولی می باشد. همچنین آلفای کل به دست آمده برابر با 78 درصد می باشد.
برای سنجش اعتبار گویه ها از روش سنجش اعتبار محتوای س. اچ. لاوشه استفاده شد و ضریب اعتبار 72 درصد به دست آمد با توجه به نمره به دست آمده پرسشنامه دارای اعتبار لازم می باشد. در ادامه داده های جمع آوری شده، براساس نرم افزار رایانه ای SPSS مورد تحلیل قرار گرفته و با استفاده از جدول و نمودارها و انواع آزمون های آماری روابط متغیرها بررسی شده اند.
در چارچوب نظری تحقیق به صورت تلفیقی از نظریات امام رضا علیه السلام، امام
ص: 210
خمینی رحمه الله و شهید مطهری استفاده شده است و سعی گردیده با استفاده از نظریات فوق فرضیات تحقیق طراحی شوند.
با توجه به فرمایش حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله. که: بالاترین جهاد سخن عدلی است که نزد فرمانروای ظالمی ایراد گردد، حضرت رضا علیه السلام در مقاطع مختلف زندگی خویش با جلوه های گوناگون توانست با بالاترین جهاد سیاست های باطل زمامداران ستمگر زمان خویش را نقش بر آب نماید و چهره حق و حقیقت را بنمایاند نقش امر به معروف و نهی از منکر به حدی در زندگی آن حضرت بارز بود که یکی از مهمترین علل شهادت حضرت رضا علیه السلام محسوب می گردد مرحوم شیخ صدوق در كتاب عيون اخبار الرضا علیه السلام در باب اسباب شهادت آن حضرت، سه خبر نقل کرده است که مؤید ادعای مزبور می باشد. جالب این جاست که در ضمن خبر اول حضرت به پرونده ثروت های بادآورده مأمون و غیرقانونی بودن آن ها نیز اشارت کرده است.
مرحوم شیخ کلینی (در گذشته به سال 329 ه- . ق) درباره عذاب تارکان امر به معروف و نهی از منکر حدیثی از امام رضا علیه السلام علیه السلام نقل کرده که آن حضرت از قول رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: ﴿ إِذَا أُمَّتِي تَوَاكَلَتِ الأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ، فَلْيَأْذَنُوا بِوِقَاعٍ مِنَ اللهِ تَعَالَى﴾؛ زمانی که امت من نسبت به امر به معروف و نهی از منکر سهل انگاری کنند و مسئولیت را به گردن یکدیگر اندازند (و هر کس منتظر این باشد که دیگری آن را انجام دهد) در این صورت بایستی منتظر عذاب الهی باشند و این کار آن ها به منزله اعلان جنگ با خداست.
یکی از کنیزان مأمون چنین گفته است: «هنگامی که در منزل مأمون بودیم در بهشتی از خوردنی ها و نوشیدنی ها و بوی خوش و پول فراوان به سر می بردیم. اما همین که مأمون مرا به امام رضا علیه السلام بخشید دیگر از آن همه ناز و نعمت خبری نبود. زنی که سرپرست ما بود شب ما را بیدار می کرد و به نماز وادار می ساخت که بر ما سخت و گران می آمد و آرزو می کردم از آن جا رهایی یابم... همان طور که ملاحظه می شود امام نسبت به نماز شب خواندن اهل منزل عنایت داشتند و لذا به سرپرست زنان امر نموده بودند که آن ها را در آن موقع بیدار نمایند در این جا یادآوری این نکته
ص: 211
بجاست که میان تحمیل عقیده و «تحمیل عمل در برخی امور» تفاوت وجود دارد. در قرآن کریم می خوانیم ﴿لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ﴾: هیچ اجباری در دین نیست. در صورتی که تحمیل عمل در برخی از موارد که مصلحت بالاتری وجود دارد نه تنها جایز بلکه ضروری می باشد؛ به عنوان مثال وقتی معلمی دلسوز، دانش آموز خود را به انجام پاره ای تکالیف و ادار می سازد هیچ گاه نمی خواهد تحمیل عقیده نماید بلکه به خاطر در نظر گرفتن صلاح و مصلحت دانش آموزش به وی نوعی عمل را اجبار می کند و چه بسا همان دانش آموز پس از رسیدن به مدارج عالی علمی از کار معلم بسیار خشنود و دلشاد گردد.
در اهمیت امر به معروف و نهی از منکر حضرت امام رضا علیه السلام می فرمایند: «وقتی امت من از امر به معروف و نهی از منکر شانه خالی کردند و آن را به یکدیگر واگذار کردند، حتماً بدانند که با هلاکت و عذاب الهی روبه رو خواهند شد».
همچنین در جایی دیگر می فرمایند: «باید امر به معروف و نهی از منکر کنید. اگر چنین نکنید بدهای شما بر شما مسلط می شوند پس هر چه خوبانتان دعا کنند مستجاب نمی شود».
نمونه ای از سیره عملی حضرت امام رضا علیه السلام در مورد امر به معروف و نهی از منكر:
به دستور مأمون علمای برجسته از فرقه های گوناگون در مجالس مناظره حاضر می شدند و حضرت امام رضا علیه السلام با آن ها مناظره و بحث می کردند. در یکی از این مجالس «عمران صابی» که یکی از دانشمندان بزرگ بود، حاضر شد و درباره توحید خدا با حضرت امام رضا علیه السلام به بحث پرداخت هر سؤالی که او مطرح می کرد امام علیه السلام با استدلال های روشن و قطعی جواب می داد. بحث و مناظره به اوج خود رسیده بود که هنگام نماز ظهر فرا رسید. حضرت امام رضا علیه السلام به مأمون فرمودند، وقت نماز فرا رسیده است. «عمران صابی» گفت: ای آقای من پاسخ سؤال من را قطع نكن. اكنون قلب من نازک گشته است (یعنی آمادگی پذیرش حقیقت را یافته است). حضرت امام رضا علیه السلام تحت تأثیر احساسات عمران صابی قرار نگرفت و فرمود، نماز می گزاریم و سپس باز می گردیم. حضرت امام رضا علیه السلام با همراهان برخاستند و نماز
ص: 212
خواندند و پس از نماز به همان مجلس بازگشتند و به بحث و بررسی ادامه دادند.
از نظر استاد مطهری، وظیفه امر به معروف و نهی از منکر قبل از هر چیز دو شرط اساسی دارد: «یکی بصیرت در دین و دیگری بصیرت در عمل بصیرت در دین همچنان که در روایت آمده است اگر نباشد زیان این کار از سودش بیشتر است و اما بصیرت در عمل لازمه دو شرطی است که در فقه از آن ها به «احتمال تأثیر» و «عدم ترتب مفسده» تعبیر شده است و مآل آن به دخالت دادن منطق است در این دو تکلیف یعنی امر به معروف و نهی از منکر برای این است که «معروف» رواج گیرد و منکر محو شود. پس در جایی باید امر به معروف کرد و نهی از منکر نمود که احتمال ترتب این اثر در بین باشد اگر می دانیم که قطعاً بی اثر است دیگر وجوب چرا؟ و دیگر این که اصل تشریع این عمل برای این است که مصلحتی انجام گیرد. قهراً در جایی باید صورت بگیرد که مفسده بالاتری بر آن مترتب نشود». (1)
لازمه این دو شرط بصیرت در عمل است. آدمی که بصیرت در عمل را فاقد است نمی تواند پیش بینی کند که آیا اثری بر این کار مترتب هست یا نیست و آیا مفسده بالاتری را در بردارد یا ندارد؟ این است که افساد امر به معروف های جاهلانه همان طوری که در حدیث است، بیش از اصلاح است.
در سایر تکالیف گفته نشده که شرطش احتمال ترتب فایده است و اگر احتمال اثر دارد باید انجام داد و اگر احتمال اثر ندارد نباید انجام داد و حال آن که در هر تکلیفی، فایده و مصلحتی منظور است اما تشخیص آن مصلحت ها بر عهده مردم گذاشته نشده است؛ مثلاً دربارۀ نماز گفته نشده اگر دیدی به حالت مفید است بخوان و اگر دیدی مفید نیست نخوان اما در باب امر به معروف و نهی از منکر این قید هست که باید دید چه اثر و چه عکس العملی دارد و آیا این عمل در جهت صلاح اسلام و مسلمین است یا نه؛ یعنی تشخیص مصلحت بر عهده خود عاملان اجراست». (2)
ص: 213
«در اخبار وارد شده که امر به معروف و نهی از منکر سه مرحله دارد مرحله قلب مرحله زبان مرحله يد و عمل ما معمولاً از مرحله قلب به جای آن که اخلاص و حسن نیت و علاقه به سرنوشت مسلمانان را درک کنیم جوش و خروش و عصبانیت های بی جا می فهمیم، و از مرحله زبان به جای آن که بیان های روشن کننده و منطقى بفهمیم که قرآن می فرماید: ﴿وَ اُدْعُ اِلی سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ﴾، موعظه ها و پندهای تحکم آمیز می فهمیم؛ و از مرحله ید و عمل هم به جای این که تبلیغ عملی و حسن عمل و همچنین تدابیر عملی بفهمیم، تنها این مطلب را فهمیده ایم که باید اعمال زور کرد». (1)
«ما چند جهت را باید در نظر بگیریم یکی این که در مرحله قلب، آمر به معروف و ناهی از منکر باشیم؛ یعنی عمل از عمق ضمیر ما سرچشمه بگیرد و دارای اخلاص و دلسوزی و علاقه باشد امر به معروف ما برای ترویج یک شخص و یا یک صنف معین نباشد. دوم مرحلهٔ زبان یعنی بیان ما حقیقت روشن کن و هادی باشد نه تحکم و آمریت و کور شو و ببین و کر شو و بشنو و دیوانه شو و بفهم. سوم مرحله عمل و ید البته نه به معنای زور بلکه به معنای پیشقدمی در راه خیر و استباق که در قرآن آمده است». (2)
«امر به معروف چون تنها گفتن و بیان نیست بلکه اجراست، باید دید از چه طریقی بهتر اجرا می شود. شک نیست که جلو افتادن در عمل و پیشقدمی در عمل بهترین طریق اجراست. باید جلو افتاد و مردم را تشویق کرد در نهی از منکر هم باید مبارزه با فساد باشد نه با فاسد مبارزه با فاسد معنایش این است چرا آن شخص مرتکب شده نه این شخص اگر مسلمانان می خواهند امر به معروف بکنند باید مثلاً مؤسسات نشر کتاب به وجود آورند مدارس مفید به وجود بیاورند، بیمارستان تأسیس کنند، بنگاه حمایت یتیمان و مؤسسه خیریه اطفال فلج به وجود بیاورند، مردم در عمل ببینند که دین در این جا بیمارشان را و جاهلشان را و یتیمشان را نجات داد». (3)
ص: 214
بدون مبالغه باید گفت امام خمینی رحمه الله احیاء کننده این دو وظیفه مهم الهی در عصر خود بود. این شخصیت کم نظیر عالم اسلام در راه انجام این دستور الهی از هیچ کاری فروگذار نکرد مباحث امر به معروف و ملحقات آن و فتاوای فقهی ایشان را در این باره می توان از رسالة في التقيه المكاسب المحرمه در بحث «حكم المبيع اذا بيع ممن يصرفه فى الحرام» و تحرير الوسيله و استفتائات به دست آورد. (1)
1- در راه آن مرتکب گناهی مانند دروغ توهین و تحقیر نشود. 2- مانند طبیبی مهربان و پدری رئوف باشد 3- رعایت مصلحت طرف را بکند 4- از خودخواهی و خودستایی بپرهیزد. 5- قصدش تنها برای رضای خدا باشد 6- خود را منزه از گناه و برتر از گناهکار نبیند. 7- چه بسا که گناهکار دارای صفات و اعمال نیکی بوده و نزد خدا محبوب تر باشد 8- چنان چه بداند و یا احتمال دهد که امر به معروف و نهی از منکر با تکرار مؤثر است، تکرار واجب می شود.
برخی رهنمودهای حضرت امام خمینی رحمه الله برای اثرگذاری بهتر امر به معروف و نهی از منکر:
مهمترین شرط موفقیت انسان در اصلاح دیگران اصلاح خویشتن است. قرآن کسانی را که مرد سخن هستند نه عمل یعنی آنان که دیگران را به نیکی ها دعوت می کنند ولی خود اهل نیکوکاری نیستند سرزنش کرده است: «آیا مردم را به نیکی دعوت می کنید ولی خودتان را فراموش می نمایید». فردی که خود مرتکب خلاف می شود، نمی تواند دیگران را از کار خلاف بازدارد و سخن او اثر ندارد.
بنابراین برای این که سخن اثر کند باید گوینده قبل از هر کس به گفته خود عمل کند. علی علیه السلام می فرماید: «ای مردم به خدا سوگند شما را به هیچ طاعتی تشویق
ص: 215
نمی کنم مگر قبلاً خودم آن را انجام می دهم و از هیچ کار خلافی باز نمی دارم مگر این که پیش از شما از آن دوری جسته ام». امام خمینی در سخنرانی های خود مکرر به این جهت اشاره می فرمودند که برای موفقیت در اصلاح دیگران قبل از هر چیز خودتان را اصلاح کنید.
امام خمینی شرط اصلاح جامعه را اصلاح خود فرد می داند. ایشان می فرماید: «انسان اگر خودش منحرف باشد نمی تواند دیگران را مستقیم کند. این بدون شک آدمی که خودش خدای نخواسته شراب خوار است، نمی تواند دیگران را از شراب خواری بازدارد. اگر شما خودتان را اصلاح، و خودتان همان طور که اسم انجمن اسلامی روی خودتان گذاشتید اسلامی نباشید و خودتان را اسلامی نکنید نمی توانید دیگران را به اسلام دعوت کنید خدای تبارک و تعالی که برای مردم هادی و پیغمبران را انتخاب می کند کسی که خودش از اول عمر تا آخر عمرش می فرستد یک لغزش نداشته معصوم بوده یک همچو موجودی را انتخاب می کند برای این که تربیت کنند مردم را تزکیه کنند و تعلیم کنند. اگر آن کسی که می خواهد مربّی جامعه ای باشد مربی دستگاهی باشد این ها را به اسلام دعوت کند اول باید خودش را اسلامی کند... تا بتواند دیگران را اسلامی کند». (1)
- به نظر می رسد بین منزلت اجتماعی آمران و ناهیان و عدم پذیرش امر به معروف و نهی از منکر رابطه وجود دارد.
- به نظر می رسد بین صداقت آمران و ناهیان (در اعمال و گفتار) و عدم پذیرش امر به معروف و نهی از منکر رابطه وجود دارد.
- به نظر می رسد بین کاربرد زور توسط آمران و ناهیان و عدم پذیرش امر به معروف و نهی از منکر رابطه وجود دارد.
- به نظر می رسد بین موقعیت و نحوه بیان آمران و ناهیان و عدم پذیرش امر به
ص: 216
معروف و نهی از منکر رابطه وجود دارد.
- به نظر می رسد بین میزان هویت دینی دانشجویان و عدم پذیرش امر به معروف و نهی از منکر توسط آن ها رابطه وجود دارد.
- به نظر می رسد بین نوع گروه های دوستی و معاشرت (دانشجویان) و عدم پذیرش امر به معروف و نهی از منکر (توسط آن ها) رابطه وجود دارد.
عکس
آیات زیادی در قرآن وجود دارد که مخاطب خود را به «امر به معروف و نهی از منکر» دعوت می کند خداوند کریم در این آیات به آثار حیات بخش این فریضه در دنیا و آخرت اشاره می فرماید اما در کنار این آیات آیاتی نیز هستند که به شیوه امر به معروف و نهی از منکر می پردازند. در زیر به برخی از این آیات اشاره شده:
﴿وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الذَّینَ یَمْشُونَ عَلَی الْاَرضِ هَوْناً و اِذا خاطَبَهُمُ الجاهِلوُنَ قالُو سَلاماً﴾: و بندگان خاص خدا آنان هستند که بر روی زمین به تواضع و فروتنی راه می روند و هرگاه مردم جاهل به آن ها خطاب (و عتابی) کنند با سلامت نفس (و زبان خوش)
ص: 217
جواب دهند. (1)
﴿فَقُولا لَهُ قَولًا لَيّناً لَعَلّهُ يَتَذَكّرُ أَو يَخشي﴾:
اما به نرمی با او سخن بگویید؛ شاید متذکر شود یا (از خدا) بترسد. (2)
- آیه بر شرایط تأثیر امر به معروف و نهی از منکر دلالت می کند و برای این که امر و نهی مؤثر باشد باید با زبان خوش و مهربانی باشد تا فرد مقابل آن را بپذیرد و در وی تنفر به وجود نیاورد.
- پیامدهای جهل به نیازهای امر به معروف و نهی از منکر نتیجه بد عمل کردن است و نفرت به دنبال خواهد داشت.
- داشتن شناخت و علم و آگاهی نسبت به نیازهای امر به معروف و نهی از منکر در سریع تر پذیرفته شدن آن کمک می کند و محقق می یابد. (3)
﴿وَ لَتَكُن مِنكُم أُمَّةٌ يَدعُونَ إِلَى الخَيرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالمَعْرُوفِ وَ يَنْهَونَ عَن المُنكَرِ وَأُولئِكَ هُمُ المُفْلِحُونَ﴾:
و باید از میان شما گروهی مردم را به نیکی دعوت کنند و به کار شایسته وا دارند و از زشتی باز دارند و آنان همان رستگاران اند. (4)
از آیه بالا به روشنی در می یابیم که باید گروهی ویژه باشند تا امر به معروف و نهی از منکر کنند این گروه باید دارای یک سری امکاناتی باشند که تأثیر امر به معروف و نهی از منکر را دو چندان کنند. حساب این گروه از حساب بقیه افراد جداست و دارای امکاناتی چون زبان گویا، علم کافی، قدرت و... می باشند.
﴿وَأمُرْ أهْلَكَ بالصَّلاة واصْطَبِرْ عَلَيْهَا لا نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى﴾.
خانواده خود را به نماز فرمان ده؛ و بر انجام آن شکیبا باش، از تو روزی نمی خواهیم؛ بلکه ما به تو روزی می دهیم و عاقبت نیک برای پرهیزکاران است. (5)
همان گونه که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله مأمور شد تا دعوت خودش را از خانواده و
ص: 218
خویشاوندان خود شروع نماید، آمران به معروف و ناهیان از منکر نیز باید آن گونه عمل نمایند. (1)
امر به معروف و نهی از منکر با وجود برخی شرایط واجب می باشد و در صورت نبود آن شرایط تکلیف ساقط می شود و آن ها عبارت اند از:
1- کسی که امر یا نهی می کند بداند آن چه را که دیگری انجام می دهد حرام است و آن چه را ترک کرده واجب است پس هر کس نمی داند این عمل که او انجام می دهد حرام است یا نه، جلوگیری واجب نیست.
2- احتمال بدهد امر یا نهی او تأثیر دارد بنابراین اگر می داند تأثیر ندارد امر و نهی واجب نیست.
3- شخص گناهکار اصرار بر ادامه کار خود داشته باشد پس اگر معلوم شود، یا گمان کند، یا احتمال صحیح بدهد، گناهکاری بنای ترک عمل را دارد و دوباره تکرار نمی کند یا موفق به تکرار نمی شود امر و نهی واجب نیست.
4- امر و نهی سبب ضرر جانی یا آبرویی یا ضرر مالی قابل توجه به خودش یا نزدیکان و همراهان یا سایر مؤمنان نباشد. (2)
برای امر به معروف و نهی از منکر مراتبی است که اگر با عمل به مرتبه پایین تر، مقصود حاصل شود عمل به مرتبه بعدی جایز نیست و آن مراتب چنین است:
1- با معصیت کار طوری عمل شود که بفهمد به سبب انجام آن گناه با او این گونه عمل می شود مثل این که از او رو برگرداند یا با چهره عبوس با او برخورد کند یا با او رفت و آمد نکند.
امر و نهی با زبان یعنی به کسی که واجبی را ترک کرده است، دستور دهد که واجب را به جا آورد و به گناهکار دستور دهد که گناه را ترک کند.
ص: 219
3- استفاده از زور برای جلوگیری از منکر و برپایی واجب. (1)
«بنا بر فتوای حضرت آیة الله خامنه ای مواردی که امر به معروف و نهی از منکر متوقف بر چیزی بیشتر از امر و نهی زبانی باشد، اگر در سرزمینی باشد که دارای نظام و حکومت اسلامی است و به این فریضه اسلامی اهمیت داده می شود احتیاج به اذن حاکم و مسئولان ذیربط و پلیس محلی و دادگاه های صالح دارد». (2)
مردم بیش از حرف، به عمل انسان آمر و ناهی می نگرند و از رفتار او بیش از سخنش تأثیر می پذیرند؛ چنان که گفته اند: امام صادق علیه السلام می فرمایند: «با عمل خودتان مردم را به راه حق دعوت کنید». (3)
امام على علیه السلام نیز می فرمایند: «لعنت خدا بر کسانی که امر به معروف می کنند، ولی خودشان آن معروف را انجام نمی دهند و از منکر نهی می کنند ولی خودشان آن را انجام می دهند». (4)
داشتن چهره گشاده و جذاب عامل جذب دیگران است. از این رو، برخورداری از ملایمت و برخورد نرم و پرهیز از اخمو بودن می تواند در موفقیت شخص آمر به معروف مؤثر باشد. در حدیثی از امام حسین علیه السلام آمده است: «کسی که امر به معروف می کند، باید ... با مردم مهربان و رفیق باشد و تا ضرورت پیش نیاید خشونت نکند. او باید با لطافت و محبت مردم را به کار خیر دعوت کند». (5)
ص: 220
در حدیثی از امام حسین آمده است: «کسی که امر به معروف می کند، باید... خیرخواه مردم و انگیزه اش سوز درونی و غیرت دینی باشد». (1)
اگر آمر انتقاد می کند، نباید بر اساس سلیقه شخصی، حزب سیاسی، عقده درونی و کینه و انتقام باشد. اگر کار مخلصانه انجام پذیرد، خداوند در تأثیر گذاری بهتر آن یاری رسان او خواهد بود در انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر، علاوه بر هدایت زبانی شایسته است که رفتار و عمل شخص، الگویی شایسته بر این معنا باشد. امام صادق علیه السلام در این باره می فرمایند: «مردم را با اعمالتان (به خیر) دعوت کنید و (فقط) با زبان مردم را دعوت نکنید».
کسی که امر به معروف و نهی از منکر می کند در برابر تمایلات مردم ایستاده است و به یقین از طرف بعضی مردم مورد نامهربانی قرار خواهد گرفت. او اگر صبر نداشته باشد با چند برخورد تند دست از انجام وظیفه برخواهد داشت. قرآن در نشانه بندگان خوب خداوند می فرماید: «آنان کسانی اند که هرگاه با افراد ناآگاه برخورد کنند با سلام (و زبان خوش) از کنار آن ها گذر می کنند». (2)
مردی نصرانی با جسارت به امام باقر علیه السلام گفت: تو بقر هستی؟ امام فرمود: «من باقر (شکافنده علم) هستم». نصرانی گفت: تو پسر آشپز هستی؟ امام فرمود: «این حرفه او بود». نصرانی گفت: تو پسر کنیز سیاه بدزبان می باشی؟ (در حالی که مادر امام باقر علیه السلام زنی بافضیلت و دختر امام حسن مجتبی علیه السلام بود.) امام فرمود: «اگر راست می گویی، خدا او را بیامرزد و اگر دروغ می گویی، خدا از تو درگذرد».
مرد نصرانی که این بزرگواری و شکیبایی را از امام باقر علیه السلام دید، به شگفت آمد و
ص: 221
مسلمان شد. (1)
اگر خلافکار احساس کند شخصیت دارد و محبوب است و تنها نقطه ضعف او کار خلافش است به راحتی آن را ترک می کند در روایات می خوانیم: «چه بسا خداوند افرادی را دوست دارد اگر چه از عمل آن ها ناخشنود است». (2)
شخصی از امام کاظم علیه السلام پرسید: یکی از یاران شما شراب خورده است. آیا از او دوری جویم؟ امام فرمود: «از کارش دوری جویید، نه از خودش» (3)
در حدیثی از امام حسین علیه السلام آمده است کسی که امر به معروف می کند... باید بداند که هر کس خلق و خویی دارد و با هر کس باید به طور خاصی سخن گفت». (4)
فرضیه اول: به نظر می رسد بین منزلت اجتماعی آمران و ناهیان و عدم پذیرش امر به معروف و نهی از منکر رابطه وجود دارد.
جدول شماره 1: تا اوبی
عکس
با توجه به جدول شماره 1 مقدار تا اوبی محاسبه شده 0/007 = T و سطح معناداری آن (0/994) که بیشتر از 0/05 = sig می باشد در نتیجه بین منزلت اجتماعی آمران و ناهیان و عدم پذیرش امر به معروف و نهی از منکر رابطه معناداری وجود
ص: 222
ندارد، در نتیجه فرضیه فوق اثبات نمی شود (محاسبه شده 0/994 = sig)
فرضیه دوم: به نظر می رسد بین صداقت آمران و ناهیان (در گفتار و رفتار) و عدم پذیرش امر به معروف و نهی از منکر رابطه وجود دارد.
جدول شماره 2: تا اوبی
عکس
با توجه به جدول شماره 2 مقدار تااوبی محاسبه شده 3/569 =T و سطح معناداری کمتر از (0/05=sig) است در نتیجه بین صداقت آمران و ناهیان و عدم پذیرش امر به معروف و نهی از منکر رابطه معنادار و معکوسی وجود دارد. به نحوی که با افزایش صداقت آمران در گفتار و کردار میزان عدم پذیرش امر به معروف و نهی از منکر کاهش می یابد و بالعکس در نتیجه فرضیه فوق اثبات می شود محاسبه شده (0/049 = sig)
فرضیه سوم: به نظر می رسد بین کاربرد زور توسط آمران و ناهیان و عدم پذیرش امر به معروف و نهی از منکر رابطه وجود دارد.
جدول شماره 3: تا اوبی
عکس
با توجه به جدول شماره 3 مقدار تا اوبی محاسبه شده 4/023 T و سطح معناداری (0 / 000) که کمتر از (0/05 = sig) می باشد در نتیجه بین کاربرد زور توسط آمران و ناهیان و عدم پذیرش امر به معروف و نهی از منکر رابطه معنادار مستقیم و مثبتی وجود دارد به نحوی که با افزایش کاربرد زور در امر و نهی میزان عدم پذیرش
ص: 223
امر به معروف و نهی از منکر افزایش یافته است در نتیجه فرضیه سوم نیز مورد رد تأیید قرار می گیرد. (محاسبه شده 0/00 = sig)
فرضیه چهارم: به نظر می رسد بین موقعیت و نحوه بیان آمران و ناهیان و عدم پذیرش امر به معروف و نهی از منکر رابطه وجود دارد
جدول شماره 4: تا اوبی
عکس
با توجه به جدول شماره 4 مقدار تا اوبی محاسبه شده 3/029 = 7 و سطح T معناداری آن (0/002) که کمتر از 0/05 = sig می باشد در نتیجه بین موقعیت و نحوه بیان آمران و ناهیان و عدم پذیرش امر به معروف و نهی از منکر رابطه معناداری وجود دارد. در نتیجه فرضیه فوق اثبات می شود. (محاسبه شده 0/002 = sig)
فرضیه پنجم: به نظر می رسد بین میزان هویت دینی دانشجویان و عدم پذیرش امر به معروف و نهی از منکر (توسط آن ها) رابطه وجود دارد.
جدول شماره 5: تا اوبی
عکس
با توجه به جدول شماره 5 مقدار تا اوبی محاسبه شده 3/983 =T و سطح معناداری آن (00/ 0) که کمتر از (0/05 = sig) می باشد در نتیجه بین میزان هویت
ص: 224
دینی دانشجویان و عدم پذیرش امر به معروف و نهی از منکر رابطه معنادار معکوس و منفی وجود دارد به نحوی که با افزایش هویت دینی دانشجویان از میزان عدم پذیرش امر به معروف و نهی از منکر توسط آن ها کاهش یافته است و بالعکس. در نتیجه فرضیه پنجم تحقیق نیز مورد تأیید قرار می گیرد. (محاسبه شده 0/00 = sig)
فرضیه ششم: به نظر می رسد بین نوع گروه های دوستی و معاشرت (دانشجویان) و عدم پذیرش امر به معروف و نهی از منکر (توسط آن ها) رابطه وجود دارد.
جدول شماره 6: تا اوبی
عکس
با توجه به جدول شماره 6 مقدار تااوبی محاسبه شده 3/219 =T و سطح معناداری آن (0/034) که کمتر از (0/05 = sig) می باشد در نتیجه بین نوع گروه های دوستی و معاشرت دانشجویان و عدم پذیرش امر به معروف و نهی از منکر رابطه معناداری وجود دارد در نتیجه فرضیه ششم تحقیق مورد تایید قرار می گیرد. (محاسبه شده 0/034 = sig).
با توجه به شرایط حساس کنونی جامعه ما و تهاجمات ناشی از جهانی شدن استکبار جهانی و ارزش های غربی که ارزش های ملی و مذهبی ما را تهدید می کند امر به معروف و نهی از منکر یکی از راه های دفع این خطر است. اگر این فریضه به درستی و با تکیه بر سیره پیامبر صلی الله علیه و آله امامان معصوم علیهم السلام و بزرگان دین صورت گیرد و اجرا شود، می تواند تا حدودی مانع از آسیب های اجتماعی و کاهش انحرافات و منکرات در جامعه شود.
با توجه به داده های توصیفی به دست آمده در این تحقیق 19 درصد از دانشجویان در حد بالا 38 درصد در حد متوسط و 43 درصد در حد پایین نسبت به امر و نهی و
ص: 225
نصیحت آمران و ناهیان (شامل اعضای خانواده روحانیان، استادان دانشگاه، دوستان و همکلاسی ها) توجه و عمل نموده اند.
همچنین با توجه به آمار استنباطی نتایج آزمون فرضیه اول نشان داد که رابطه معناداری بین منزلت اجتماعی آمران و ناهیان و عدم پذیرش امر به معروف و نهی از منكر وجود ندارد. در بین گروه های آمران و ناهیان (شامل: اعضای خانواده، روحانيان، استادان دانشگاه، دوستان و همکلاسی ها) دانشجویان نصیحت دوستان خود را بیشتر مورد توجه قرار داده و کمترین عدم پذیرش امر و نهی را از گروه های روحانیان و استادان دانشگاه داشته اند در این باره می توان گفت با توجه به شرایط حساس دوران جوانی و میزان توجه ای که در این سنین نسبت به گروه های دوستی وجود دارد دانشجویان بیشتر تحت تأثیر دوستان خویش قرار دارند. همچنین تبلیغات گسترده رسانه ای کشورهای غربی که سعی در تغییر ارزش های جوانان و تخریب چهره های دینی و دانشگاهی دارد می تواند در این مسئله تأثیر گذار باشد.
فرضیه دوم که بیانگر وجود رابطه بین صداقت آمران و ناهیان (در اعمال و گفتار) و عدم پذیرش امر به معروف و نهی از منکر بود مورد تأیید قرار گرفت و ارتباط معکوسی سی بین میزان صداقت آمران و ناهیان و عدم پذیرش امر و نهی در بین دانشجویان مشاهده شد به نحوی که با افزایش صداقت آمران (در گفتار و رفتار) میزان عدم پذیرش امر و نهی کاهش نشان می دهد به بیانی دیگر با افزایش صداقت آمران و ناهیان میزان مقبولیت امر و نهی نیز در بین دانشجویان افزایش می یابد.
اگر صدق کردار سالم در باورها و اعتقادات (آمران و ناهیان) نباشد جوان احساس دوگانگی می کند و نمی تواند به یک روحیه فعال و با نشاط و توانمندی دست یابد. از این روست که گاه عصیان می نماید و هنجارهای دینی و شرعی را کنار می گذارد؛ برای نمونه نماز نمی خواند و یا روزه نمی گیرد و به دنبال یادگیری و آموزش تعالیم اولیا و بزرگان دین نمی رود حجاب و پوشش دینی را نمی پذیرد و حتی مسخره می کند.
طبق داده های جدول ،تا اوبی فرضیه سوم پژوهش مبنی بر وجود ارتباط بین کاربرد زور توسط آمران و ناهیان و عدم پذیرش امر به معروف و نهی از منکر مورد تأیید
ص: 226
قرار داد و مشخص شد بین کاربرد زور توسط آمران و ناهیان و عدم پذیرش امر و نهی رابطه ای مستقیم و مثبت وجود دارد به نحوی که با افزایش کاربرد زور و فشار در امر به معروف و نهی از منکر میزان عدم پذیرش امر و نهی در بین دانشجویان نیز افزایش پیدا کرده است در بین برخی جوانان و دانشجویان تعاریف خاصی نسبت به برخی از ارزش های جامعه وجود دارد و برخی از ارزش های فرهنگی و مذهبی از دید آن ها اهمیت کمتری دارد در این جا باید فرق بین ارزش و هنجار مشخص شود. ارزش های اجتماعی مقوله ای فرهنگی هستند که روح و فکر و ایدۀ حاکم بر هنجارهای اجتماعی را تشکیل می دهند. ارزش ها به اصطلاح نشانه های ذهنی امور مطلوب و مورد پسند و علاقه مردم می باشند و به عنوان ملاک و معیارهای شکل گیری هنجارهای اجتماعی عمل می کنند هنجارهای اجتماعی «قالب ها» و «مسیرها» و بسترهایی برای انجام فعالیت ها وظایف و رفتارهای اجتماعی مردم در موقعیت «نقش ها و منزلت های» اجتماعی می باشند (1) به عنوان مثال ارزش حجاب زن مسلمان یک الگوی ذهنی و فکری را القا می کند که در عمل اجتماعی زنان در جامعه خود را با خط مشی (هنجار) پوشش اسلامی آراسته می نمایند با توجه به موارد ذکر شده می توان گفت تا زمانی که برخی هنجارهای موجود در جامعه برای جوانان ارزش نشود کاربرد زور در امر و نهی تأثیر چندانی نخواهد داشت.
فرضیه چهارم پژوهش که به نظر می رسد بین موقعیت و نحوه بیان آمران و ناهیان و عدم پذیرش امر به معروف و نهی از منکر رابطه وجود دارد نیز مورد تأیید قرار گرفت. امر و نهی در زمان و مکان نامناسب ممکن است نه تنها مفید واقع نشود بلکه اثر منفی نیز در برداشته باشد.
در مورد فرضیه پنجم: یعنی وجود ارتباط بین میزان هویت دینی دانشجویان و عدم پذیرش امر به معروف و نهی از منکر (در بین دانشجویان) رابطه معنادار و معکوس مشاهده شد به طوری که با افزایش میزان هویت دینی دانشجویان میزان عدم پذیرش امر و نهی توسط آن ها کاهش می یابد و بالعکس.
تغییر در ارزش ها و هنجارهای فرهنگی امری است که در هستی اجتماعی گاه کم
ص: 227
یا زیاد اتفاق می افتد و گاه عوارضی دارد؛ به عنوان مثال (مدها و هوس های اجتماعی) به ویژه در حال حاضر که تأثیر الگوهای فرهنگی در آن فراوان است، زمینه مستعدی را برای تغییر در سبک پوشش افراد فراهم می نماید. آراسته شدن به این گونه مدهای پوششی گاه جوانان را در معرض تضاد و گسیختگی با نظام فرهنگی سنتی و الگوهای اخلاقی و تربیتی خانواده قرار می دهد که اگر اولیای خانواده به جریان «مدها در جامعه» توجه نداشته باشند و با فرزندانشان برخوردهای تند و خشن و منفی کنند قهراً جوانان را در شرایط تعارض و گسستگی و دافعه قرار می دهند که ممکن است عوارضی منفی داشته باشد. (1)
فرضیه ششم تحقیق، وجود ارتباط بین نوع گروه های دوستی و معاشرت (دانشجویان) و عدم پذیرش امر به معروف و نهی از منکر (توسط آن ها) نیز مورد تأیید قرار گرفت. نوع گروه های دوستی دانشجویان و نوع معاشرت آن ها تأثير مستقیمی با پذیرش و یا عدم پذیرش امر و نهی دارد.
امروزه با توجه به جهانی شدن رسانه ها و افزایش استفاده از ماهواره اینترنت و.... مخصوصاً در بین جوانان معیارهای هویتی در حال تغییرند و رسانه های فوق الذکر با استفاده از برنامه های هدفمند و جذاب خود سعی در کمرنگ کردن و از بین بردن ارزش های فرهنگی و مذهبی دارند وقتی که هویت ملی و مذهبی در بین جوانان کمرنگ شود و توجه به ارزش های غربی و فرهنگ مصرفی در بین جامعه افزایش یابد، در آن صورت امر به معروف و نهی از منکر از سوی هر آمر و ناهی که صورت گیرد و به هر نوعی که اجرا شود تأثیر چندانی در عمل این گونه افراد نخواهد داشت و در آن صورت پذیرش امر و نهی با مشکل اساسی مواجه خواهد شد. با توجه به شرایط فوق در ابتدا باید با شناخت نیازهای جوانان سعی شود هنجارهای جامعه را در نزد آن ها به ارزش تبدیل نماییم که در این صورت افراد جامعه بدون نیاز به امر و نهی سعی در رعایت ارزش ها می نمایند در مرحله بعد می توان در صورت عدم رعایت ارزش ها با کاربرد صحیح امر به معروف و نهی از منکر همان گونه که در سیره انبیا و امامان علیهم السلام آمده است و رعایت کامل شرایط آن نسبت به اصلاح افراد و
ص: 228
دعوت به معروف اقدام نمود.
- به کارگیری امر به معروف و نهی از منکر توأم با عمل: مؤمنان موظف اند ابتدا خود عامل به وظیفه فردی و اجتماعی خود باشند و سپس درصدد نشر و گسترش آن در جامعه برآیند تا تأثیر به سزایی را به دنبال داشته باشد.
- ایجاد کارگاه های آموزشی (گفتاری، رفتاری) برای آمران و ناهیان سازمان های دولتی و غیر دولتی.
- تقویت هویت مذهبی و ارزش های فرهنگی - دینی جامعه و تبدیل هنجارهای جامعه به ارزش های مورد قبول جوانان از راه درونی کردن و استفاده از برنامه های سمعی و بصری جذاب برای نیل به این هدف.
- عدم کاربرد زور در امر به معروف و نهی از منکر تا حد امکان (مخصوصاً در برخورد با قشر جوان و تحصیل کرده).
- توجه بیشتر خانواده و نهادهای آموزشی به دوست یابی و گروه های دوستی جوانان و ایجاد کلاس های آموزشی مناسب در مورد روابط اجتماعی و گروه های دوستی در بین مدارس و دانشگاه ها.
- توجه به موقعیت مناسب در امر به معروف و نهی از منکر(در هر مکانی نمی توان به افراد امر و نهی نمود).
- صحبت کردن با دیگران با زبان خودشان ضمن در نظر گرفتن شرایط روحی و روانی آنان.
- اتخاذ شیوه های رفتاری مناسب و رعایت ادب و نزاکت هنگام انجام این فریضه محترم شمردن عقاید افراد و تذکر نکات مورد اتفاق و مشترک.
ص: 229
1. قرآن كريم.
2. نهج البلاغه، ترجمه علامه جعفری، تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1380ش.
3. اکبری، محمدرضا، قطره زلال امر به معروف و نهی از منکر، قم، انتشارات معروف، 1380ش.
4. امام جمعه فرهاد، جامعه شناسی فرهنگی، تهران انتشارات بهمن برنا، 1387ش.
5. چیت ساز قمی، محمد جواد، هویت دینی جوانان در ایران، کتاب مبانی نظری هویت و بحران هویت مجموعه مقالات، تهران، پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی، 1383ش.
6. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشيعه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1389ش.
7. حضرت آیة الله خامنه ای، سید علی، رساله اجوبة الاستفتائات، تهران، شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1383ش.
8. داستانی بیرکی، علی، آزادی در اندیشه امام خمینی رحمه الله، تهران، تبیان، 1375ش.
9. ساروخانی، محمد باقر، فرهنگ علوم اجتماعی، تهران، انتشارات کیهان، 1379ش.
10. طبرسی، ابوعلى فضل بن حسن، مجمع البيان، تصحیح و تعلیق ابوالقاسم گرجی، قم، مدیریت حوزه علمیه 1368ش.
11. فراهانی، مجتبی، آسیب شناسی جهانی سازی رسانه ها بر هویت فرهنگی پایان نامه کارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک، 1389ش.
12. فلاح زاده، محمدحسین، آموزش فقه، قم، انتشارات الهادی، 1384ش.
13. کرلینجر، فردریک نیکلز، مبانی پژوهش در علوم رفتاری ترجمه حسن پاشا شریفی و جعفر نجفی زند، تهران، آوای نور، 1376ش.
14. کهریزی، سعید مطالعه امر به معروف و نهی از منکر در آیات و روایات، پایان نامه کارشناسی الهیات دانشگاه پیام نور، 1386ش.
ص: 230
15. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر اخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، (تصحیح ) محمدباقر بهبودی ابراهیم میانجی، تهران، نشر کتابچی، 1386ش.
16. محمد کرمی، مجید، بیانات آسمانی، مقاله، فصلنامه روزنه، 1376ش.
17. محمدی، محسن، امر به معروف و نهی از منکر و نقش آن در جامعه، تهران، انتشارات خجسته، 1385ش.
18. مطهری مرتضی، ده ،گفتار، تهران، انتشارات صدرا، 1375ش.
19. مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، 1389ش.
20. یادداشت ها، تهران، انتشارات صدرا، 1369ش.
ص: 231
*امام رضا علیه السلام ها و شیوه های امر به معروف و نهی از منکر: دکتر مرتضی رحیمی (1)
روش ها دستورالعمل هایی هستند که به ما می گویند برای رسیدن به مقصد و مقصود مورد نظر چه باید بکنیم. (2) به تعبیر دیگر روش ها بیانگر خط مشی عملی انسان برای رسیدن به هدف مطلوب هستند. هدف نیز بیانگر وضعیت مطلوبی برای انسان ها است که باید آن را محقق کرد. بنابراین، پس از آگاهی به معروف ها و منکرها که از راه عقل سلیم و دین شناخته می شوند یکی از پرسش های اساسی که با آن مواجه می شویم آن است که روش های اجرایی کردن امر به معروف و نهی از منکر کدامند؟
روش های امر به معروف و نهی از منکر همانند شرایط، مراتب و.... از اهمیت به سزا برخوردارند این امر در شرایط زمانی و مکانی و افراد مختلف تفاوت می یابد و به همین سبب امر به معروف و نهی از منکر کردن خانواده، خویشاوندان همسایگان که رابطه نزدیک تر و عاطفی تری با انسان دارند با امر به معروف و نهی از منکر کردن دیگر آحاد جامعه تفاوت دارد همچنین امر به معروف و نهی از منکر نمودن کودکان جوانان، بزرگسالان و... با هم یکسان نیستند؛ چه آن که مثلاً پدر و مادر غالباً از فرزندانشان نصیحت نمی پذیرند چه بسا عدم توجه به روش های مقتضی در موقعیت ها و
ص: 232
افراد گوناگون و عدم استفاده از روش های مناسب امر به معروف و نهی از منکر نتیجه عکس را موجب می شود یعنی موجب نهی از معروف یا امر به منکر می گردد. از همین روی در متون اسلامی اعم از قرآن و روایات به روش های مناسب امر به معروف و نهی از منکر توجه خاص شده است.
از جمله مواردی که اهمیت استفاده از روش های مناسب امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه متون اسلامی را نشان می دهد آن است که در ذیل تفسیر آیه ﴿ وَلَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَلکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقی وَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَاتَّقُوا الله لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ﴾؛ کار نیک آن نیست که از پشت خانه ها وارد شوید بلکه نیکی آن است که تقوا پیشه کنید و از در خانه ها وارد شوید و از خدا بپرهیزید تا رستگار شوید (1)، از امام باقر علیه السلام نقل شده که فرموده اند: ﴿یَعْنِی أَنْ یَأْتِیَ اَلْأُمُورَ عَنْ وَجْهِهَا، فِی أَیِّ اَلْأُمُورِ کَانَ﴾ يعنى كارها را هر نوع که باشند از راه شایسته و مناسب آن انجام دهند. (2) نیز فرموده اند: ﴿اِیتُوا اَلْأُمُورَ مِنْ وَجْهِهَا﴾ یعنی کارها را از راه درست و مناسب آن ها انجام دهید. (3)
بر اساس پاره ای از شأن نزول های بیان شده در مورد آیه مورد بحث، مردم در جاهلیت و آغاز اسلام در حال احرام از در وارد حیاط خانه و چادر و اتاق نمی شدند اگر شهرنشین بودند سوراخی در پشت خانه کنده و از آن جا رفت و آمد می کردند، صحرانشین از پشت خیمه و چادر وارد می شد و تا خروج از احرام، دخول از در خانه و خیمه را گناه می دانستند مگر این که از طوایف قریش و کنانه و خزاعه و ثقيف و خثعم و بنو عامر بن صعصعه و بنونضر بن معاویه باشد که به مناسبت تعصب و پایداری در مراسم دینی حمس» نامیده می شدند. (4)
با توجه به روایت امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه مورد بحث، آیه یادشده مفهومی وسیع و فراگیر دارد و از هر کاری که از راه درست و منطقی آن انجام نشود نهی
ص: 233
می کند. بدیهی است که امر به معروف و نهی از منکر از طریق روش های غیر منطقی و نابجا و نادرست نیز از مصادیق آیه است. از همین روی اسلام در تبلیغ خود روش های معین و محدودی را مشخص نکرده بلکه بر اساس مقتضیات زمان و مکان آن را به عهده مسلمانان نهاده و ائمه علیهم السلام و اصحاب ایشان در موقعیت های گوناگون از روش های مختلف در امر به معروف و نهی از منکر بهره می گرفتند. خواهیم دید که تنوع روش ها در سیره و سخنان امام رضا علیه السلام نیز به خوبی مشهود است.
نظر به اهمیت توجه و به کارگیری روش های مناسب در امر به معروف و نهی منكر، طبرسی در ذیل تفسیر آیه ﴿وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَن الْمُنْكَر﴾ (1) در خصوص معنای حرف «من» در «منکم» به دو دیدگاه تبعیضی و تبیینی بودن «من» اشاره نموده و در فرض تبعیضی بودن «من» به نقش و اهمیت روش در وجوب کفایی امر به معروف و نهی از منکر توجه نموده و گفته است: «من، برای تبعیض است؛ زیرا امر به معروف و نهی از منکر از واجبات کفایی است و فقط کسی صلاحیت آن را دارد که: اولاً معروف و منکر را بشناسد و ثانیاً روش امر به معروف و نهی از منکر را بداند؛ زیرا اگر به این دو شرط جاهل باشد، بسا ممکن است به منکر امر و از معروف نهی کند». (2)
رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز به اهمیت و لزوم به کارگیری بهترین و مناسب ترین روش ها در امر به معروف و نهی از منکر اشاره نموده و فرموده است ﴿مَن أمَرَ بِمَعروفٍ فلیَکُنْ أمرُهُ ذلکَ بِمَعروفٍ﴾؛ هر كس امر به معروف می کند باید شیوه اش نیز معروف باشد. (3) و در جای دیگر فرموده اند: ﴿مَن رَأی مِنکُم مُنکَراً فَلْیُغَیِّرْهُ بِیَدِهِ ، فإن لَم یَستَطِعْ فبِلِسانِهِ ، فإن لَم یَستَطِعْ فبِقَلبِهِ وذلکَ أضعَفُ الإیمانِ﴾؛ اگر کسی از شما منکری دید، باید آن را با دست خویش دگرگون سازد. اگر نتوانست، پس به زبان خویش، پس اگر باز هم نتوانست با دل خویش، و آن کمترین درجه ایمان است. (4)
ص: 234
در خصوص شیوه های امر به معروف و نهی از منکر در سیره امام رضا علیه السلام تحقیق مستقلى وجود ندارد اما در منابع نگارش یافته دربارۀ آن حضرت و نیز از سخنان و اقوال ایشان و منابع تاریخی می توان به مواردی دست یافت از این روی در تحقیق حاضر به اهمیت شیوه و نیز شیوه های گوناگون امر به معروف و نهی از منکر در اقوال و سیره امام رضا علیه السلام علیه السلام اشاره شده است.
همان گونه که در قرآن از روش های متعددی برای امر به معروف و نهی از منکر سخن گفته شده است، در سیره و سخنان معصومین علیهم السلام از جمله امام رضا علیه السلام نیز روش های چندی در این خصوص به چشم می خورند در عین حال همان گونه که گذشت روش های مذکور در قرآن و سیره و سخنان معصومین علیهم السلام به عنوان نمونه بیان شده اند، و ممکن است با توجه به تغییر مقتضیات زمانی و مکانی و پیشرفت های علمی روش های جدیدی برای امر به معروف و نهی از منکر قابل استفاده باشند. در سیره و سخنان امام رضا علیه السلام ضمن بیان نکاتی در خصوص اهمیت مصادیق مراتب امر به معروف و نهی از منکر و... روش های چندی در خصوص امر به معروف و نهی از منکر قابل استفاده و برداشت هستند، از جمله:
تشویق از جمله روش های مؤثر تربیتی است که در امر به معروف و نهی از منکر نیز به عنوان یکی از روش های مهم و تأثیر گذار تلقی می شود. تشویق مصدر باب تفعیل و در لغت به معنای به شوق آوردن، راغب کردن و کار کسی را ستودن و او را دلگرم ساختن در تعلیم و تربیت می باشد. تشویق یکی از عوامل و محرک های مهم یادگیری است آثار تشویق و پاداش دادن در امر تربیتی و یا تغییر بعضی رفتارها بارها و بارها از سوی دانشمندان علوم گوناگون مطرح شده است.
در قرآن و دیگر متون اسلامی بارها و به صور گوناگون از نقش مؤثر تشویق و تنبیه در انجام معروف و ترک منکر یا تغییر رفتار سخن به میان آمده است از جمله این موارد می توان به آیه ﴿فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِین﴾؛ خداوند پیامبران را
ص: 235
مبعوث فرمود که نیکوکاران را بشارت و بدکاران را بیم دهند، (1) اشاره نمود.
در سیره و سخنان امام رضا علیه السلام به اهمیت تشویق به عنوان یکی از روش های مؤثر در تغییر رفتار یا امر به معروف و نهی از منکر به ویژه درباره کودکان تصریح و اشاره شده است چنان چه زکریا بن آدم گفته که خدمت امام رضا علیه السلام بودم که حضرت جواد علیه السلام را نزد ما آوردند. وی که حدود چهار ساله بود دست ها را بر زمین نهاد و به سوی آسمان سر بلند کرد و به فکر فرو رفت امام رضا علیه السلام به وی فرمود: جانم به فدایت در چه موضوعی چنین اندیشه می کنی؟ امام علیه السلام جواد فرمود: در آن چه نسبت به مادرم فاطمه علیها السلام انجام داده اند. به خدا قسم، آن ها را از قبر بیرون می آورم، می سوزانم و خاکسترشان را به دریا می ریزم، امام رضا علیه السلام او را به خود نزدیک ساخت، بین دو چشمش را بوسید و فرمود: پدر و مادرم به فدایت باد، تو برای امامت شایستگی داری. (2)
تشویق در خصوص معروف ها و ارزش ها، همچون قرآن خواندن، احترام به پدر و مادر و... نیز در سیره و سخن امام رضا علیه السلام به چشم می خورد؛ چه آن که تشویق به قرآن موجب آگاهی و شناخت ارزش ها و معروف ها و منکرها می گردد و احترام به والدین گذشته از توصیه های مکرر قرآن و روایات به آن می تواند در الگوپذیری و تغییر رفتار مؤثر باشد، امام رضا علیه السلام فرموده اند: ﴿اَلنَّظَرُ فِی ثَلاَثَهِ أَشْیَاءَ عِبَادَهٌ اَلنَّظَرُ فِی وَجْهِ اَلْوَالِدَیْنِ وَ فِی اَلْمُصْحَفِ وَ فِی اَلْبَحْرِ﴾. (3)
تشویق به صور گوناگون قابل تصور است. مدح و تعریف کارهای خوب و افرادی که کارهای خوب انجام می دهند نوعی تشویق تلقی شده و در تغییر رفتار دیگران نقش به سزا دارد از همین روی افراد خوب بارها در قرآن و روایات از طریق مدح و تعریف تشویق شده اند بارها امام رضا علیه السلام با مدح و تعریف ارزش ها و انسان های خوب به تشویق خوبی ها و تشویق دیگران به انجام کارهای خوب اقدام نموده اند.
ص: 236
تردیدی نیست که تأثیر و کارآمدی هر روش منوط به رعایت آداب مخصوص همان روش است. تشویق نیز آداب و شرایطی دارد که باید رعایت شود تا نتیجه بخش گردد. تشویق و تنبیه باید به عمل و ویژگی های نیک و بد افراد تعلق گیرد تا برانگیزاننده و نیز بازدارنده باشند و موجب غرور و خودخواهی شخص نیکوکار و یأس و سرخوردگی فرد بدکار نشوند. به علاوه تشویق و تنبیه باید متناسب با کمیت و کیفیت عمل نیک و بد اتخاذ شود این دو ابزارهایی در جهت ترغیب افراد به اعمال نیک و پسندیده و بازداشتن از اعمال بد و ناپسند هستند. نباید این شیوه ها و ابزارها جایگزین هدف قرار گیرند.
«تنبیه» در لغت به معنای آگاه و بیدار کردن و ادب و مجازات نمودن است. در اصطلاح علم تربیت مراد از تنبیه استفاده از محرک های آزارنده برای فرد، پس از انجام عمل برای کاهش و حذف رفتار است. (1)
تنبیه برای برخی از افراد و در پاره ای از شرایط می تواند از جمله روش هایی تغییر رفتار و امر به معروف و نهی از منکر باشد در عین حال بهترین روش در برانگیختن انسان ها به سوی کمال و دور کردن ایشان از نقص تشویق و قدردانی است، نه تنبیه و مجازات تنبیه و مجازات فقط آن هنگام به کار گرفته می شود که روش های دیگر نتیجه ندهد و چاره ای جز آن برای بیداری و هوشیاری آدمی، و درمان و سامان انسان ها نباشد، این روش در متون اسلامی با عناوینی همچون نکوهش، عقاب، کیفر مجازات و... یاد گردیده است
در سیره و سخن امام رضا علیه السلام در شرایطی از این روش بهره گرفته شده است، چنان چه برخی کارها و افراد را نکوهش کرده و در برخی موارد به شیوه عملی از آن بهره گرفته اند چنان چه در نکوهش و مذمت ظلم پذیری و ظلم پذیر فرموده اند: ﴿مَنِ اِحْتَمَلَ اَلْجَفَاءَ لَمْ یَشْکُرِ اَلنِّعْمَهَ﴾ كسى که جور و ستم را تحمل کند، سپاسگزار نعمت نیست. (2) و در جای دیگر به نکوهش گمراهان در مورد امامت پرداخته و با استناد به
ص: 237
آيه ﴿فَتَعْسًا لَهُمْ وَأَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ﴾، کسانی که کافر شدند مرگ بر آنان، و اعمالشان نابود باد (محمد/ 8) و مشابه آن فرموده اند: «آیا بر چنین چیزی توانایی و دسترسی دارند که بتوانند وی را برگزینند یا فرد منتخب آنان چنین اوصافی را دارد تا او را بر دیگران را مقدم دارند؟ به کعبه سوگند از حق تجاوز کردند و قرآن را پشت سر انداختند گویا نمی دانند که در کتاب الهی شفا و هدایت است و ایشان آن را کنار نهادند و از هوای نفس خویش پیروی کردند پس خداوند آنان را نکوهش نمود و دشمن دانست و تباهشان کرد. (1) در جای دیگر فرموده اند: ﴿مَنْ لَقِیَ فَقِیراً مُسْلِماً فَسَلَّمَ عَلَیْهِ خِلاَفَ سَلاَمِهِ عَلَی اَلْأَغْنِیَاءِ لَقِیَ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ وَ هُوَ عَلَیْهِ غَضْبَانُ ﴾؛ هر که فقیر مسلمانی را ببیند و او را متفاوت با سلام ثروتمندان سلام نماید، در روز قیامت خدا را در حالی ملاقات کند که بر وی خشمگین است. (2)
در برخی از موارد امام رضا علیه السلام از راه تنبیه عملی در تغییر رفتار بعضی از خطاکاران کوشیده اند چنان چه امام عسکری علیه السلام فرموده اند: «هنگامی که مأمون امام رضا علیه السلام را به ولایت عهدی خود برگزید خادمش نزد ایشان آمد و گفت: گروهی دم در هستند و می گویند ما از شیعیانیم امام فرمودند من امروز مشغول هستم به آن ها بگویید بروند خادم گفت و آن ها هم رفتند ایشان روز دیگر آمدند و مانند روز گذشته اذن ورود خواستند، بار دیگر آن ها را برگرداندند مدت دو ماه در رفت و آمد بودند تا آن که مأیوس شده و به حاجب گفتند به مولایمان بگو ما از شیعیان پدرت هستیم، ما را راه بدهید چنان چه ما بدون ملاقات شما از این جا برویم مردم ما را شماتت می کنند و دیگر رو نداریم به شهر و خانه خود برگردیم؛ زیرا همواره مورد سرزنش مردم خواهیم بود. در این هنگام امام دستور داد که به ایشان اجازه ورود داده شود آن ها وارد شده و سلام کردند و امام هم به ایشان اجازه نشستن داد. آن ها همچنان که ایستاده بودند گفتند یا ابن رسول الله! این چه جفای بزرگی بود که درباره ما روا داشتید و ما را سبک کرده و به ما اجازه ملاقات ندادید؟ ما بعد از این چگونه در میان مردم حاضر شویم و به خانه و کاشانه خود مراجعت کنیم؟ برای
ص: 238
ما آبرویی باقی نماند امام رضا علیه السلام فرمود شما این آیه شریفه را بخوانید: «هر مصیبتی که به شما برسد به وسیلهٔ خودتان به دست آمده و خداوند از بیشتر گناهان شما در می گذرد» (1) من در این جا به خدای خود اقتدا کردم و از رسول خدا و امیرالمؤمنین و پدران خود اسلام پیروی نمودم. گفتند یا ابن رسول الله چرا چنین کردی؟ فرمود چون شما مدعی هستید که شیعیان امیرالمؤمنين على بن ابى طالب هستید وای بر شما! شیعیان او حسن و حسین و ابوذر و سلمان و مقداد و عمار و محمد بن ابی بکر هستند که در هیچ جا با او مخالفت نکردند و اوامر و نواهی او را انجام دادند. شما ادعا دارید که از شیعیان آن ها می باشید در حالی که در کارهای خود با آن ها مخالفت می کنید کنید و در واجبات کوتاهی می کنید و در کمک به برادران خود سستی می ورزید در جایی که تقیه لازم نیست تقیه می کنید و در جایی که باید تقیه کنید تقیه نمی کنید. شما باید بگویید ما از دوستان او هستیم دوستان او را دوست می داریم و با دشمنان آن ها دشمنی می کنیم من از این گفتار شما ناراحت نیستم ولی شما مقام بزرگی را ادعا می کنید و اگر گفتارتان با کردار مطابقت نکند هلاک می گردید مگر این که رحمت خداوند شما را دریابد.
گفتند: یا ابن رسول الله ما استغفار نموده و از گفته خود توبه می کنیم و همان طور که فرمودید ما دوستان شما و دوستان دوستان شما هستیم و با دشمنان شما دشمن می باشیم. امام علیه السلام فرمود: اکنون خوش آمدید و اینک برادران و دوستان من هستید، بیایید در بالا قرار گیرید.
آن ها اندک اندک جلو رفتند تا نزدیک آن حضرت رسیدند، پس از آن، امام رضا علیه السلام به حاجب خود فرمود این ها چند بار در خانه ما آمدند و اذن ملاقات داده نشد؟ حاجب گفت: ایشان شصت بار برای زیارت شما آمدند و توفیق نیافتند. امام علیه السلام فرمود: شما هم شصت بار به دیدار آنان برو و سلام مرا به ایشان برسان؛ آن ها در گفته خود استغفار کردند و خداوند هم از آن ها در گذشت و شایسته کرامت شدند. اینک به دلیل آن که ایشان ما را دوست می دارند به آن ها احسان کن و مشکلاتشان را
ص: 239
برطرف نما تا به زندگی خود برسند سند». (1)
در جای دیگر همنشینی با بدان را نکوهش نموده و فرموده اند: ﴿مُجَالَسَةُ الْأَشْرَار تُورثُ السوء [سُوءَ الظَّنِّ بِالْأَخْيَار]﴾؛ همنشینی با بدان موجب بدگمانی به خوبان می گردد. (2) بدیهی است که ترک همنشینی با برخی افراد به نوعی تنبیه آن ها تلقی شده و در تغییر رفتار آن ها مؤثر بوده و موجب تشویق افراد خوب به کارهای خوب و تغییر رفتار بدکاران است.
امام رضا علیه السلام از روش تنبیه برای تارکان امر به معروف و نهی از منکر نیز بهره جسته و از طریق گفتار ایشان را به عواقب سوء دنیوی و اخروی هشدار داده است چنان چه به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و اله فرموده اند: ﴿کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله يقول: إِذَا أُمَّتِی تَوَاکَلَتِ اَلْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْیَ عَنِ اَلْمُنْکَرِ فَلْیَأْذَنُوا بِوِقَاعٍ مِنَ اَللَّهِ.﴾ رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمود: هرگاه امت من امر به معروف و نهی از منکر را به یکدیگر واگذار کنند باید خود را برای حوادثی از جانب خداوند آماده کنند». (3) و در جای دیگر فرموده اند: ﴿لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهُنَّ عَنِ اَلْمُنْکَرِ أَوْ لَیُسْتَعْمَلَنَّ عَلَیْکُمْ شِرَارُکُمْ فَیَدْعُو خِیَارُکُمْ فَلاَ یُسْتَجَابُ لَهُمْ﴾ باید امر به معروف و نهی از منکر کنید و گرنه خدا بدان شما را بر نیکانتان مسلط می.کند و چون چنین شود، هر چه نیکان دعا کنند دعایشان مستجاب نمی شود. (4) امام صادق علیه السلام می فرمود: باید امر به معروف و نهی از منکر کنید و گرنه خداوند بدهایتان را بر شما مسلّط می گرداند و هر چه نیکان شما دعا کنند دعایشان مستجاب نشود.
رفق و مدارا در انجام امور اعم از معاشرت با مردم و انجام امور دنیوی و امور دینی و هدایت و ارشاد خلق و باب امر به معروف و نهی از منکر و ایجاد تغییر در رفتار دیگران و در خصوص ریاضت نفس و سلوك إلى الله نقش به سزا دارد. از
ص: 240
همین روی پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده اند: ﴿اَلرِّفْقَ یُمْنٌ وَ اَلْخُرْقَ شُؤْمٌ﴾؛ رفق میمنت دارد و خرق و عنف شوم است. (1) با رفق و مدارا ممکن است انسان تصرف در قلوب مردم نموده و آن ها را خاضع و رام کند. ممکن نیست با شدت و عنف، موفقیت نسبت به کاری حاصل شود بر فرض که با شدت و سلطه اطاعتی از فردی صورت گیرد چون قلب وی همراهی نکرده هر آن احتمال خیانت وی است، ولی رفق و دوستی، دل را رام کند و کند و با رام شدن دل تمام قوای ظاهری و باطنی رام شده و فتح قلوب حاصل گردد.
در قرآن به اهمیت رفق و مدارا اشاره شده چنان چه خداوند به حضرت موسی و هارون علیهما السلام توصیه نموده که پیش فرعون رفته و او را دعوت و ارشاد کرده و با او با نرمی و مدارا سخن بگویند: ﴿اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى * فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى﴾ (2)
در همین باره امام صادق علیه السلام ضمن بیان داستانی که در آن مسلمانی همسایه نصرانیاش را مسلمان نموده و پس از آن به دلیل روش های سخت گیرانه همچون وضو گرفتن نیمه شب وادار کردن آن نصرانی به نمازهای طولانی نافله تلاوت قرآن، روزه، کارهای مستحبی، و.... موجب زدگی وی شده بود، فرمود: ﴿أمَا عَلِمْتَم أَنَّ إِمَارَةَ بَنِی أُمَیَّةَ کَانَتْ بِالسَّیْفِ وَ الْعَسْفِ وَ الْجَوْرِ وَ أَنَّ إِمَامَتَنَا بِالرِّفْقِ وَ التَّأَلُّفِ وَ الْوَقَارِ وَ التَّقِیَّةِ وَ حُسْنِ الْخُلْطَةِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ فَرَغِّبُوا النَّاسَ فِی دِینِکُمْ وَ فِی مَا أَنْتُمْ فِیهِ ﴾؛ آيا نمی دانید که روش سیاست اموی بر سخت گیری و عنف و شدت است ولی راه و روش ما بر نرمی و مدارا، حسن معاشرت به دست آوردن دل ها، وقار، تقيه، ورع و کوشش است؟ تا می توانید کاری کنید که مردم متمایل به دین گردند و فراری نشوند. (3)
علی علیه السلام بر تأثیر نرم گویی در تغییر رفتار دیگران تأکید نموده و آن را وسیله صید دل ها دانسته و فرموده اند: ﴿لينُ الكَلامِ قَيدُ القُلوبِ﴾؛ نرم گویی دل ها را به بند
ص: 241
می کشد (1) و در جای دیگر از آن به سنت خوبان تعبیر نموده و فرموده اند: ﴿سُنَّةُ الاَخْيارِ لِيِنُ الْكَلامِ وَ اِفْشاءُ السَّلامِ﴾ (2) و در جای دیگر در تأثیر نرمگویی و سلام در افزایش دوستان و کاهش دشمنان فرموده اند: ﴿عَوِّدْ لِسَانَکَ لِینَ اَلْکَلاَمِ وَ بَذْلَ اَلسَّلاَمِ یَکْثُرْ مُحِبُّوکَ وَ یَقِلَّ مُبْغِضُوکَ﴾؛ عادت بده زبان خود را به نرمی گفتار و دادن سلام تا دوستانت بسیار شوند و دشمنانت کاهش یابند. (3)
امام خمینی قدس سره در اهمیت این روش فرموده اند: «در باب امر به معروف و نهی از منکر یکی از مهمات همین رفق نمودن و مدارا کردن است ممکن است اگر انسان مرتکب معصیت یا تارک واجبی را با شدت و عنف بخواهد جلوگیری کند کارش از معصیت کوچک به معاصی بزرگ یا به رده و کفر منتهی شود؛ در ذائقه انسان امر و نهى تلخ و ناگوار است و غضب و عصبیت را تحریک می کند. آمر به معروف و ناهی از منکر باید این تلخی و ناگواری را با شیرینی بیان و رفق و مدارا و حسن خُلق، جبران کند تا کلامش اثر کند و دل سخت معصیت کار را نرم و رام نماید». (4)
نرم گفتاری سیره همه معصومان علیهم السلام و از جمله حضرت رضا علیه السلام است که علاوه بر پایبندی عملی به نرم گفتاری و مدارا خود به آن توصیه نموده و آن را شیوه پیامبر صلی الله علیه و آله و از ویژگی های مؤمن بر شمرده و فرموده است ایمان مؤمن به درجه کمال نرسد مگر آن که در وی سه منش پدیدار شود شیوه و طریقه ای از خداوندش، و راه و رسمی از پیغمبرش و روشی از ولی و رهبرش. اما راه و رسم پروردگارش راز پوشی است که خداوند عزوجل فرموده: ﴿عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَداً * إِنَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُول﴾ او دانای پوشیده و غیب است و احدی را بر آن آگاه نگرداند، مگر آن کسی را که پسندیده و برگزیده باشد از پیغمبران. (5) اما شیوه پیامبرش با مردم به نرمی و ملاطفت رفتار کردن است چون پروردگار پیامبرش را به مدارا با مردم دستور داده و به او فرموده: ﴿خُذِ اَلْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ اَلْجاهِلِینَ ﴾؛ فراگیر صفت
ص: 242
بخشودگی را و دستور ده مردم را به نیکویی و از نادانان روی گردان. (اعراف/ 199) و اما روشی که از امام خود باید آموخت شکیبایی نمودن در سختی و زیان است، خداوند می فرماید: ﴿وَ الصَّابرینَ فِی الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَ حِينَ الْبَأْسِ أُولئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ﴾؛ و بردباران در سختیهای سهمگین و در تنگدستی و رنجوری و هنگام گیر و دار ،نبرد آنان کسانی هستند که راست گفتند و ایشان همان پرهیزکاران می باشند (بقره / 177)
در جای دیگر فرموده اند: ﴿أَنَّ اَلْمُؤْمِنَ آخِذٌ عَنِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اَلْکِتْمَانَ وَ عَنْ نَبِیِّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مُدَارَاهَ اَلنَّاسِ وَ عَنِ اَلْعَالِمِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اَلصَّبْرَ ﴾، مؤمن از خداوند عزوجل کتمان و از پیامبر صلی الله علیه و آله مدارا کردن با مردم و از امام شکیبایی در گرفتاری ها (جنگ ها) و ناراحتی ها را گرفته است. (1) در جای دیگر از مدارا در مورد دوستان و غیردوستان سخن گفته و در پاسخ عقل چیست؟ آن را نشانه عقل دانسته و فرموده اند: ﴿انه سأل ما العقل؟ فقال علیه السلام: اَلتَّجَرُّعُ لِلْغُصَّهِ وَ مُدَاهَنَهُ اَلْأَعْدَاءِ وَ مُدَارَاهُ اَلْأَصْدِقَاءِ﴾. از امام رضا علیه السلام پرسش شد که عقل چیست؟ فرمود: «غصه خوردن (تحمل سختی ها) و با دشمنان مسامحه نمودن و با دوستان مدارا کردن» (2)
منظور از غصه خوردن در روایت اخیر با توجه به کلمه «التجرع»، تحمل سختی ها و مشکلات و عدم انتقام و اقدام عجولانه و نسنجیده و در انتظار فرصت مناسب بودن است. از سویی، مداهنه اظهار چیزی است بر خلاف آن چه در درون انسان می باشد. (3) از این روی کلمات مدارا و مداهنه از نظر معنا به هم نزدیک هستند.
در زیارت جامعه کبیره نیز در مورد همه معصومان علیهم السلام گفته شده که ﴿وَ سَجِیَّتُکُمُ الْکَرَمُ، وَ شَأْنُکُمُ الْحَقُّ وَالصِّدْقُ وَالرِّفْقُ ﴾؛ اخلاق شما بزرگواری و منزلتتان حقیقت و راستی و مهربانی و مدار است. (4) بدیهی است که جملات یاد شده و دیگر موارد مذکور در زیارت یاد شده در مورد همه معصومان علیهم السلام از جمله امام رضا علیه السلام صادق است، از
ص: 243
همین روی از سویی در موارد عدیده در خصوص همه ائمه علیهم السلام از جمله امام رضا علیه السلام به جملات این زیارت استناد می شود و از طرفی در همه زیارت ها به زیارت یادشده توصیه شده است. از سویی در سیره عملی امام رضا علیه السلام در برخورد با زیردستان و دیگر افراد رفق و مدارا به خوبی مشهود است.
محبت داروی شفابخش دردها، تسکین دهنده قلب ها و بهترین راه حل مشکلات و ناسازگاری های تربیتی است از همین روی از جمله روش های تربیتی اسلام که در اجرای صحیح امر به معروف و نهی از منکر و در تغییر رفتار می تواند نقش مؤثری ایفا ،کند روش رحمت و محبّت .است روش رحمت و محبت جلوه ای از رحمت و محبّت عام خداوند به همه مخلوقات است نقش این روش در اصلاح فرد و جامعه و اتصاف به خصلت های نیکو و ریشه کن کردن بدی ها اعجاز انگیز است. عشق به كمال مطلق (مرتبه اعلای محبّت به خدا) و آثار وجودی او در عالم تنها اکسیری است که مس وجودی آدمی را به طلایی ناب مبدل می سازد از این رو گفته اند از نیکوترین و اساسی ترین روش های تربیت، روش محبّت است که بیشترین تناسب را با فطرت آدمی و سرشت انسانی دارد نیروی محبّت در تربیت، نیرویی برانگیزاننده و تحول آفرین است و اگر درست و به اعتدال به کار گرفته شود تأثیری شگفت در نزاهت (پاک شدن) آدمی و تحقق تربیت کمالی دارد با توجه به میدان گسترده تأثیر محبّت در تربیت و نقشی که محبّت در مشاکلت و مشابهت دارد اولیای خداوند آن را بهترین بستر تربیت می دانستند و آن را محور تربیت قرار می دادند. (1)
علی علیه السلام از قول پیامبر صلی الله علیه و آله نقل می کند که فرمود: ﴿اَلْحُبُّ أَسَاسِی وَ اَلشَّوْقُ مَرْکَبِی﴾ (2) محبّت اساس روش و سنت من و شوق مَركَب (رهوار) من است. محبّت به کسی از معرفت نسبت به وجود کمالی که در آن است، پرده بر می دارد.
با توجه به نقش محبت و رحمت امام رضا علیه السلام از این شیوه مفید تربیتی به شکل های گوناگون بهره می گرفت؛ گاهی در مورد فرزندش امام جواد علیه السلام اوج محبت خود را با
ص: 244
جمله زیبای بِأبی أنْتَ وَ اُمّی»؛ پدرم و مادرم فدایت باد، نشان می داد و زمانی ایشان را در آغوش می گرفت و می فشرد. (1) هنگامی که حضرت رضا علیه السلام در بستر شهادت بود، با ورود حضرت جواد علیه السلام حضرت از جای برخاست و به سوی جواد علیه السلام رفت و دست بر گردن ایشان انداخت و او را به سینه خود فشرد و میان دو چشمش را بوسید. گاهی از محبت به خویشان و تأثیر صله رحم در ایجاد محبت سخن می گفت و گاهی رفتارهای محبت آمیز نسبت به زیردستان و بردگان و دیگر افراد جامعه نشان می داد.
با توجه به نقش و تأثیر روش یادشده در امر به معروف و نهی از منکر و تغییر رفتار امام رضا علیه السلام به محبت نسبت به مردم توصیه نموده و آن را نیمی از عقل دانسته و فرموده اند: ﴿اَلتَّوَدُّدُ إِلَی اَلنَّاسِ نِصْفُ اَلْعَقْلِ﴾. (2)
از جمله مواردی که استفاده امام رضا علیه السلام از روش محبت و روش تنبیه را در تغییر رفتار دیگران نشان می دهد آن است که نقل شده که حضرت دستور دادند تا سفرهای انداخته شود و خدمتکاران، غلامان، سیاهان و غیر ایشان همگی بر سر آن سفره بنشینند و غذا میل کنند مردی بلخی به حضرت گفته است برای ایشان سفره جداگانه می انداختید و حضرت به وی فرموده اند ساکت باش پروردگار همه یکی است و پاداش و جزا فقط به عمل بستگی دارد. (3)
ماجرای یاد شده از یک سو نشان می دهد که امام رضا علیه السلام در مورد نهی از منکر نمودن مرد بلخی از روش تنبیه گفتاری استفاده نموده اند و از طرفی از طریق محبت عملی به زیردستان تواضع و فروتنی و عدم غرور و احترام به دیگران را به عنوان کارهای خوب امر نموده اند.
از جمله روش های مورد استفاده برای تربیت و تغییر رفتار و امر به معروف و نهی از منکر نمودن دیگران روش نوشتاری است که می تواند به شکلهای گوناگون از
ص: 245
جمله نوشتن مقالات در مجلات و روزنامه ها و... تألیف کتاب ها، تذکرات و یادآوری ها و نصب آن ها در مکان های قابل دید مخاطبان، نوشتن آیات یا روایات یا سخنان بزرگان دین استفاده از اینترنت و نامه و دیگر اشکال نوشتاری نمود یابد.
این روش به لحاظ پوشاندن زشتی ها عدم اشاعه آن ها و تأثیرگذاری از اهمیت به سزا برخوردار است و از سویی به دلیل عدم رویارویی با فاعل منکر و تارک معروف می تواند مفید باشد. از همین روی اهل بیت علیهم السلام فراوان از این روش بهره گرفته اند، چنان چه رسول خدا صلی الله علیه و آله به پادشاهان ایران و روم و.... نامه نوشته و قسمت مهمی از نهج البلاغه را نامه های علی علیه السلام به افراد مختلف همچون معاویه و... تشکیل می دهد. دیگر معصومان علیهم السلام نیز از این روش بهره گرفته اند چنان چه امام رضا علیه السلام با همین روش به نهی از منکر منحرفان زمان خویش همچون واقفیه اقدام نموده اند چنان چه علی بن عبدالله زبیری گفته در ضمن نامه ای به حضرت رضا علیه السلام از ایشان در خصوص واقفیه پرسش نمودم. ایشان در پاسخ نوشتند واقفی ها از حق منحرف هستند، و آلوده به گناه می باشند، چنان چه با این حال بمیرند، جایگاهشان دوزخ است که بدجایگاهی می باشد. (1) و در موردی دیگر فردی از آن حضرت در خصوص زکات دادن به واقفیه پرسش نموده و حضرت در پاسخ فرموده اند: «به آن ها زکات ندهید، چون آن ها کافر، مشرک، منکر و ملحد هستند». (2)
هر چند امام رضا علیه السلام از طریق نوشته به تنبیه منحرفان (واقفیه) اقدام نموده اند و از این روی می توان از آن در روش تنبیه نیز سخن به میان آورد از آن جا که استفاده از نوشته برای تشویق نیز ممکن است و نیز از آن جا که در عصر حاضر که به برکت پیشرفت های روزافزون بشری جهان به دهکده ای کوچک تبدیل شده، استفاده از انواع نوشتار اهمیت خاص دارد می توان از روش نوشتاری به عنوان روشی مستقل یاد نمود، به ویژه آن که در امر به معروف و نهی از منکر استفاده از روش های روز و جدید ضروری است. در عین حال در این روش باید خدا و اخلاقیات را در نظر گرفت و با شرایط درست از آن استفاده کرد به گونه ای که استفاده از آن موجب ارتکاب منکر و
ص: 246
ترک معروف دیگری نشود.
نامه های امام رضا علیه السلام به امام جواد علیه السلام نیز در این باره حایز اهمیت است، چه آن که از نامه های مزبور نکات تربیتی جالبی همچون احترام و محبت به فرزندان و کودکان، نوجوانان، جوانان و... قابل استفاده است که در امر به معروف و نهی از منکر می توانند کارساز و راهگشا باشند.
با توجه به گستره محدوده و مصادیق معروف و منکر معروف ها و منکرات اقتصادی نیز از اقسام معروف و منکر بوده و به دلیل تأثیر شدید آن ها بر ارزش های اخلاقی و دینی و نیز با توجه به نقش مهم اقتصاد در زندگی مردم و معروف ها و منکرهای دیگر و نیز با توجه به نقش کمک های مالی همچون هبه، صدقه، زکات و... در گسترش کارهای خوب و جلوگیری از کارهای بد در اسلام بر منکرات اقتصادی، همچون گرانفروشی، رباخواری، قماربازی، غصب و دیگر انواع حرام خواری تأكيد خاص شده و به معروف های اقتصادی سفارش شده است و معصومان علیهم السلام نیز از طرق گوناگون در پی مبارزه با منکرات اقتصادی و ترویج معروف های اقتصادی برآمده اند این امر در خصوص امام رضا علیه السلام نیز صادق است؛ زیرا ایشان بارها به آن حساسیت نشان داده اند چنان چه به اهمیت اقتصاد و رفاه مادی اشاره نموده و مثلاً فرموده اند: ﴿مَنْ اَصْبَحَ مُعافی فی بَدَنِهِ آمِناً فی شِربِهِ عِنْدَهُ قُوتُ یَوْمِهِ فَکأنَّما خُیِّرتْ لَهُ الدُّنیا﴾ هر که صبح کند در حالی که تنش سالم و خاطرش آسوده و معاشش تأمین باشد از مواهب یک زندگی خوب برخوردار است. (1)
همچنين يسع بن حمزه گفته در مجلس حضرت رضا علیه السلام بودم با هم صحبت می کردیم عده زیادی نیز خدمتش بودند که از مسائل حلال و حرام می پرسیدند. در این هنگام مردی بلند قد و گندمگون وارد شد و گفت یا ابن رسول الله سلام عليكم من مردی از دوستان و ارادتمندان شما خانواده هستم از مکه می آیم پول خود را گم کرده ام و آن قدر که مرا به وطنم برساند ندارم اگر صلاح بدانید به من کمک کنید تا به شهر خود برسم. در آن جا من ثروتمند هستم و من ثروتمند هستم و خدا مرا از نعمت خویش بهره مند
ص: 247
کرده وقتی به شهر خود رسیدم آن چه به من عنایت فرموده ای از طرف شما صدقه می دهم؛ من خود نمی توانم از صدقه استفاده کنم حضرت فرمود: خدا رحمتت کند بنشین. شروع کرد با مردم به صحبت کردن تا همه متفرق شدند آن مرد با سلیمان جعفری و جثیمه و من باقی ماندیم فرمود اجازه می دهید من وارد اندرون شوم. سلیمان عرض کرد خدا شما را موفق کند امام علیه السلام وارد اتاق شد و ساعتی در آن جا بود. بعد در را باز نمود و پشت در ایستاد دست خود را خارج کرد و از بالای در فرمود خراسانی کجاست؟ عرض کردم من این جا هستم، فرمود: این دویست دینار را بگیر و از آن برای مخارج خویش استفاده کن و به آن تبرک بجو. نمی خواهد از طرف من صدقه بدهی برو که مرا نبینی و من تو را نبینم. آن مرد خارج شد، سلیمان عرض کرد خیلی به او لطف کردید و مورد شفقت خویش قرارش دادید، چرا صورت خود را از او پوشانیدی؟ فرمود ترسیدم خواری سؤال را در چهره اش مشاهده کنم کسی که کار بد را شیوع دهد خوار است و هر که پنهان نماید خدایش او را می آمرزد نشنیدهای این شعر شاعر را؟
متی آته يوماً لاطلب حاجه *** رجعت إلى أهلى و وجهى بمائه (1)
روزی حلال به عنوان یک معروف، تأثیری عمیق و ریشه دار در واقعیت وجود انسانی و در ساختن بدن و روح آدمی دارد و در جهت شکفتن استعدادهای نیک و حصول تصميم ها و نیت های خوب در انسان از نقشی سرنوشت ساز برخوردار است. از همین روی امام صادق علیه السلام فرموده اند: ﴿لاتَدْع طلبَ الرِّزقِ مِنْ حِلِّهِ، فَاِنَّه عونٌ لکَ فی دینِکَ﴾ طلب روزی حلال را فرومگذار که روزی حلال تو را در دینداری کمک می کند (2) همچنین در پاره ای از روایات اشاره شده که طلب روزی حلال یکی از سه چیزی است که اساس اخلاق نیک را تشکیل می دهند، چنان چه علی علیه السلام فرموده اند: ﴿حُسْنُ اَلْخُلُقِ فِی ثَلاَثٍ اِجْتِنَابُ اَلْمَحَارِمِ وَ طَلَبُ اَلْحَلاَلِ وَ اَلتَّوَسُّعُ عَلَی اَلْعِیَالِ﴾؛ نیک خلقی در سه چیز است دوری از گناهان، در پی حلال بودن و گشایش
ص: 248
بر خانواده. (1)
با توجه به نقش مهم روزی حلال در اخلاق نیک، امام رضا علیه السلام آن را به عنوان یک معروف مهم تشویق و سفارش کرده و حتی برای آن دعا نموده اند، چنان چه فرموده اند: ﴿مَنْ رَضِیَ بِالْیَسِیرِ مِنَ اَلْحَلاَلِ خَفَّتْ مَئُونَتُهُ و نُعِّمَ أَهْلُهُ وَ بَصَّرَهُ اللَّهُ دَاءَ الدُّنْیَا وَ دَوَاءَهَا وَ أَخْرَجَهُ مِنْهَا سَالِماً إِلَی دَارِ السَّلَامِ﴾؛ و هر که به روزی اندک خدا خشنود باشد خدا نیز عمل اندک او را بپذیرد و هر که به روزی حلال اندک قانع و راضی باشد، هزینه او سبک است و خانواده اش در نعمت باشند و خدا او را به درد دنیا و درمان آن بینا سازد و او را سالم از آن برون برد و به دارالسلام رساند. (2) به نقل از امام رضا علیه السلام در طلب روزی حلال فرموده اند که امام باقر علیه السلام به شخصی که در طلب روزی حلال می گفت: ﴿اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ رِزْقِکَ اَلْحَلاَلِ﴾، فرمودند: قوت پیامبران را درخواست کردی بگو: ﴿اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ رِزْقاً وَاسِعاً طَیِّباً مِنْ رِزْقِکَ﴾. (3)
امام رضا علیه السلام نسبت به منکرهای اقتصادی نیز حساسیت نشان داده است، چنان چه روزی متوجه شدند که غلامانش میوه ای را نیم خورده بیرون انداخته اند، حضرت ناراحت شده و فرمودند: ﴿إِنْ كُنتُمْ اسْتَغْنَيْتُمْ فَإِنَّ أُناساً لَمْ يَسْتَغْنُوا أَطْعِمُوهُ مَنْ يَحْتَاجُ إِلَيْهِ﴾؛ اگر سیر شده اید و به آن نیازی ندارید برخی از مردم به این میوه محتاج هستند، آن را به نیازمندان بدهید و این گونه اسراف نکنید (4) در این عبارات امام رضا علیه السلام از یک بیماری و منکر رایج در جوامع سخن گفته اند و آن بیماری و منکر اسراف و تبذیر است که اتلاف و نابود کردن مواد غذایی یکی از مظاهر آن می باشد.
همچنین در بیان آثار سوء رباخواری به عنوان یک منکر شرعی و نقش آن در تعطیلی و ترک کارهای خوب فرموده اند: «و سر تحریم ربای قرضی آن است که کار خیر از میان می رود و اموال تلف می شود و مردم به بردن منفعت بی تلاش مایل می شوند و دادن قرض الحسنه از بین می رود و قرض دادن از نیکوکاری ها است و
ص: 249
صمیمی باشد. (1)
نصیحت به اقتضای موارد مختلف در اشکال گوناگون ظاهر می شود. چنان چه نصیحت نسبت به خداوند با نصیحت نسبت به رسول خدا صلی الله علیه وآله و ائمه علیهم السلام يا نسبت به مؤمنان از نظر مصداق متفاوت می باشند همچنین نصیحت پدر نسبت به فرزند با نصیحت فرزند نسبت به پدر فرق دارند. هر چند همه آن ها از مصادیق خیرخواهی بوده و از نظر محتوا و مفهوم یکی هستند ولی از نظر شکل متمایز می باشند. از همین روی محدث قمی گفته است: «نصیحت در مورد کتاب خدا تصدیق کردن و عمل به آن است و نصیحت رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام به معنای تصدیق آن ها و پیروی از اوامر و اجتناب از نواهی ایشان است و نصیحت مردم به معنای ارشاد کردن آنان به مصالح و مفاسد دنیوی و اخروی ایشان است». (2)
در روایات اسلامی اشاره شده که اساس و بنیان دین را نصیحت تشکیل می دهد، چنان چه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده اند: ﴿ الدِّينَ النَّصِيحَةُ﴾ كمال دين خیرخواهی است. (3) و نیز فرموده اند: ﴿رأس الدين النصيحة لله و لدينه وَ لِرَسُولِهِ، وَ لِكِتَابِهِ، وَ لأَئِمَّةِ الْمُسْلِمِينَ عَامَّة﴾؛ اساس دین خیرخواهی برای خدا و دین خدا و پیغمبر خدا و کتاب خدا و پیشوایان مسلمانان و همه مسلمانان است. (4)
جملاتی از امام رضا علیه السلام نیز نشان دهنده تفاوت معنای کلمات موعظه و نصیحت و دخیل بودن معنای خیرخواهی در نصیحت است، چنان چه فرموده اند: ﴿حَقُّ الْمُؤْمِنِ عَلَی الْمُؤْمِنِ أَنْ یَمْحَضَهُ النَّصِیحَةَ فِی الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِیبِ کَنَصِیحَتِهِ لِنَفْسِهِ﴾؛ حق مؤمن بر مؤمن آن است که در نهان و آشکار خیرخواه خالص وی باشد، مثل آن که خیرخواه خودش است. (5) نیز فرموده اند: ﴿مَنْ مَشَی فِی حَاجَهِ أَخِیهِ فَلَمْ یُنَاصِحْهُ کَانَ کَمَنْ حَارَبَ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ﴾؛ هر که برای رفع نیاز برادرش قدم بردارد و خیرخواهی وی نکند، مثل
ص: 250
از برای فساد و ستمی است که به قرض گیرنده می شود و نابودی و بر باد رفتن ثروت ها است.» (1) در در عین حال آن حضرت در پیش از عبارات یادشده به حرمت و منکر بودن ربای معاملی که در آن از خرید و فروش سخن به میان می آید همچنین به فلسفه تحریم و علت منکر بودن آن نیز اشاره نموده اند.
«موعظه» از نظر صرفی، مثال واوی و از ریشه «وعظ» در لغت به معنای بازداشتن همراه با ترساندن می باشد خلیل بن احمد گفته است وعظ تذکر و یادآوری سخنی است که با خیر و خوبی همراه باشد که قلب و دل را لطیف و روشن سازد». (2) برخی در تعریف موعظه، قید ترس را دخیل و شرط ندانسته و بلکه بر این باورند که موعظه به معنای امر و توصیه به اطاعت است، چنان چه در آیه ﴿إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ﴾ (سبأ/46) به همین معنا یعنی امر و سفارش می کنم، به کار رفته است. (3)
در عرف، کلمات نصیحت و موعظه یک معنا دارند و بارها به جای یکدیگر و به صورت مترادف به کار می روند اما در اصطلاح آن دو معانی متفاوتی دارند؛ زیرا نصیحت از نظر مفهوم به معنای پند و اندرز و موعظه نیست بلکه به معنای خیرخواهی و مصلحت اندیشی صادقانه و واقع بینانه نسبت به دیگران است، در برابر غش و خدعه که به معنای بدخواهی و فریب و خیانت است راغب اصفهانی گفته است «النصح تحرى فعل او قول فيه صلاح صاحبه» (نصیحت انتخاب کردار یا گفتاری است که به صلاح رفیق و دوست انسان باشد). در مفهوم نصیحت، صفا و خلوص معتبر است، بدین جهت به عسل خالص «ناصح العسل» (عسل ناصح) می گویند. (4) همچنین لویس معلوف در ذیل ماده «نصح» در معنای نصح گفته است «نصح: اخلص له المودة»، نصیحت آن است که انسان در دوستی، با اخلاص و
ص: 251
آن است که به جنگ با خدا و رسولش اقدام نموده است. (1) در جای دیگر به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده اند: ﴿ أَوَّلُ مَنْ یَدْخُلُ اَلْجَنَّهَ شَهِیدٌ وَ عَبْدٌ مَمْلُوکٌ أَحْسَنَ عِبَادَهَ رَبِّهِ وَ نَصَحَ لِسَیِّدِهِ وَ رَجُلٌ عَفِیفٌ مُتَعَفِّفٌ ذُو عِبَادَهٍ﴾. (2) در عبارت یادشده نصیحت به معنای خیر خواهی است و با توجه به قرینه ،سید معنا شدن این کلمه به صورت پند و اندرز نامعقول به نظر می رسد.
می توان گفت که موعظه تذکر دادن به خیر و عواقب امور است. به گونه ای که موجب نرم شدن دل و تنبه آدمی گردد. در اصطلاح قرآن موعظه هم امر به نیکی ها را شامل می شود و هم نهی از بدی ها را ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدل وَالإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَ يَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْى يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ﴾. (3) در حقیقت، خدا به دادگری و نیکوکاری و بخشش به خویشاوندان فرمان می دهد و از کارهای زشت و ناپسند و ستم باز می دارد به شما اندرز می دهد باشد که پند گیرید [تذكّر يابيد]. معنای تذكّر و بیدار شدن و توصیه به رعایت اوامر و نواهی خداوند و عبرت آموزی از سرگذشت و فرجام شوم اقوام و ملل پیشین و ترساندن و انذار و سخنی که به قلب نرمی و رقت می بخشد و عواطف را تحریک می کند همه در معنای قرآنی موعظه اشباع شده است. (4) «موعظه را می توان یک روش تربیتی برگرفته از قرآن دانست؛ چرا که طی آن واعظ درصدد هدایت و وادار کردن مخاطب به انجام کارهای پسندیده و برحذر داشتن او از کارهای ناپسند است و این همان چیزی است که مربی درصدد انجام آن است». (5)
روش موعظه تا حد زیادی در تربیت دینی مردم از سوی معصومان علیهم السلام از جمله امام رضا علیه السلام به کار گرفته شده که نشانگر اهمیت آن در تربیت دینی است.
بر این اساس تردیدی دربارهٔ موعظه به عنوان یک روش تربیتی کارآمد و روش مؤثر در امر به معروف و نهی از منکر و تغییر رفتار در منابع اسلامی و در سیره
ص: 252
عملی پیشوایان معصوم علیهم السلام وجود ندارد. البته شکی نیست که هر موعظه ای مؤثر نبوده و ممکن است نقش تربیتی نداشته باشد به همین دلیل است که در قرآن کریم از «موعظه حسنه» سخن به میان آمده است. (1) منظور از موعظه حسنه آن است که روش تربیتی و امر به معروف و نهی از منکر باید به گونه ای باشد که بتواند در دل طرف مقابل وارد شود شیوه امام حسن و امام حسین علیهما السلام در امر به معروف و نهی از منکر کردن پیرمردی که وضویش نادرست بود یکی از بهترین نمونه های موعظه حسنه است؛ زیرا آن پیرمرد به نادرستی وضوی خود و درست بودن وضوی حسنین علیهما السلام پی می برد.
با توجه به آن چه گذشت چنان چه شرایط لازم برای موعظه رعایت شود، این روش می تواند به عنوان یک روش تربیتی کارآمد در کلیه امور و به ویژه در امر به معروف و نهی از منکر مورد استفاده قرار گیرد در موقعیت هایی که انسان دچار غفلت می شود و مسئولیت های انسانی خود را فراموش می کند این روش می تواند نقش مؤثری در برطرف کردن غفلت ها و بیداری ضمیر و زنده شدن قلب داشته باشد. علی علیه السلام می فرماید: ﴿أَحْیِ قَلْبَکَ بِالْمَوْعِظَهِ﴾. [فرزندم] دل خود را به اندرز [و موعظه] زنده دار. (2)
برای این که موعظه تأثیر مطلوب را در مخاطب ایجاد کند، باید موعظه گر خود از صمیم قلب به آن چه به عنوان موعظه مطرح می کند ایمان داشته و عامل به آن باشد. امام صادق علیه السلام می فرماید: «هرگاه عالم به علمش عمل نکند، موعظه اش بر [سطح] دل ها می لغزد [و در آن ها نفوذ نمی کند] چنان که باران بر [سطح] سنگ» (3) موعظه گر باید به احکام دین آگاهی داشته باشد تا اموری را که در مرتبه واجبات و محرمات نیستند، در مرتبه واجب و محرم قرار ندهد و باعث تحریف دین و انحراف مردم شود. برای وعظ نیز شرایطی مانند در نظر گرفتن حساسیت فکری و شخصیتی مخاطب در وعظ، ارتباط دادن موعظه با مسائل زندگی مخاطب به منظور تأثیرگذاری
ص: 253
آن، ایجاد زمینه مناسب برای موعظه، استفاده از موقعیت های مناسب برای موعظه کردن، موعظه کردن به طور پنهانی و عدم سرزنش موعظه شونده، لحاظ شده است. (1) موعظه شونده (متّعظ) نیز باید موعظه پذیر و به اصولی مانند؛ خدا، پیامبر صلی الله علیه و آله و معاد که موعظه دینی به استناد آن ها صورت می گیرد اعتقاد داشته باشد. برخی علاوه بر این ویژگی ها از ویژگی های دیگری در واعظ مانند صداقت و راستی خیرخواهی تواضع و نرمش، محبت و احترام و تکریم موعظه شونده سخن گفته اند. (2) امام صادق علیه السلام به لزوم باور و ایمان موعظه پذیر (متعظ) به مواردی همچون ایمان به اصول دین اشاره نموده و فرموده اند: ﴿إِنَّمَا یُؤْمَرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ یُنْهَی عَنِ اَلْمُنْکَرِ مُؤْمِنٌ فَیَتَّعِظُ﴾ امر به معروف و نهی از منکر با مؤمنی است که پند گیرد. (3)
امام رضا علیه السلام ضمن استفاده مکرر از این روش در امر به معروف و نهی از منکر به صور گوناگون موعظه پنهانی را مورد تشویق و ترغیب قرار داده اند، چنان چه فرموده اند: ﴿مَنْ وَعَظَ أَخَاهُ سِرّاً فَقَدْ زَانَهُ وَ مَنْ وَعَظَهُ عَلاَنِیَهً فَقَدْ شَانَهُ﴾؛ هر که برادر دینی خود را مخفیانه موعظه کند او را زینت داده و هر که او را آشکارا نصیحت کند شرمنده اش نموده است. (4) امام رضا علیه السلام بارها از روش پنهانی موعظه برای امر به معروف مأمون و دیگر افراد استفاده نموده است چنان چه درباره ایشان گفته شده هرگاه آن حضرت با مأمون خلوت می نمود وی را بسیار موعظه می نمود و او را در مورد کارهای زشتش سرزنش می کرد و از عذاب الهی هشدارش می داد. مأمون در ظاهر می پذیرفت ولی در باطن ناراحت می شد. روزی امام رضا علیه السلام بر مأمون وارد شد و دید که وضو می گیرد و غلامش به دست وی آب می ریزد حضرت به وی فرمودند: ای رئیس مؤمنان هیچ کس را در عبادت خدا شریک قرار نده مأمون ناچار ظرف آب را از غلام گرفته و خود وضو را تمام کرد و این سخن امام «که حق تلخ است» بر کینه و عداوت درونی او افزود و ناراحت تر شد. (5)
ص: 254
با توجه به تأثیر شگرف موعظه پنهانی، امام رضا علیه السلام نه تنهانی موعظه پنهانی را تعویق می نمود و عملاً در پنهان اقدام به موعظه می نمود، بلکه پخش کردن هر نوع را نکوهش و نهی نموده اند چنان چه فرموده اند ﴿االْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَةِ يَعْدِلُ سَبْعِينَ حَسَنَةً وَ الْمُذِيعُ بِالسَّيِّئَةِ مَخْذُولٌ وَ الْمُسْتَتِرُ بِالسَّيِّئَةِ مَغْفُورٌ لَهُ﴾ هر که کار خوبی را انی انجام دهد ثوابش معادل هفتاد کار خوب است و هر که کار زشت را پخش کند، خوار گردد، و هر که کار زشت را پنهان سازد مورد آمرزش خداوند قرار گیرد. (1) با توجه به نقش تربیتی موعظه امام رضا علیه السلام علیه السلام موعظه حسنه را از وظایف امام پس خود برشمرده و فرموده است ﴿وَ يَدْعُو إِلَى سَبِيلِ رَبِّهِ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ﴾ به روش پروردگارش به حکمت و موعظه نیکو دعوت می کند. (2)
علاوه بر روش های گذشته مواردی در سخنان و سیره امام رضا علیه السلام به چشم می خورند که می توان از آن ها به عنوان روش های مؤثر در تغییر رفتار تعبیر نمود، از جمله:
حسن خلق آمر به معروف و ناهی از منکر یا داشتن اخلاق اجتماعی مناسب وی خواند از عوامل مؤثر در تغییر رفتار و تربیت دیگران باشد از همین روی از رسول خدا صلی الله علیه و آله به عنوان «خلق عظیم» (3) تعبیر گردیده و سه چیز مایه و موجب معرفت اسلام دانسته شده که تبلیغ سوء پیشرفت اسلام به وسیله شمشیر را نفی و می کند. موارد یاد شده عبارت اند از (4): مال خدیجه برای طمع به مال، شمشیر او علیه السلام برای ترس و اخلاق پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله برای طالبان حق.
حسن خلق و نیز سوء خلق که نقطه مقابل آن در دو معنای اعم و اخص به کار می روند: در حسن خلق به معنای ،اعم متخلق بودن انسان به همه اخلاق نیکو ستوده شده است، در مقابل، سوء خلق به معنای متصف بودن آدمی به
ص: 255
صفات زشت و نکوهیده دانسته شده است اما حسن خلق به معنای اخص به معنای برخورد با مردم با گفتار خوش و روی شاد و چهره گشاده و پرهیز از خشونت در گفتار و ترش رویی و درشت خویی و دیگر خصوصیات لازم در اخلاق اجتماعی است.
اخبار و روایاتی که حسن خلق را تشویق و ترغیب و از سوء خلق نکوهش و مذمت و نهی می کنند بیشتر حسن خلق و سوء خلق به معنای دوم یا معنای اخص آن ها را مورد توجه دارند. (1) از همین روی علامه طباطبایی در ذيل آيه ﴿إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ﴾ گفته است: «آیه یاد شده گرچه به خودی خود حسن خلق پیامبر صلی الله علیه و آله را ستوده و بزرگ می شمارد اما از نظر سیاق به اخلاق اجتماعی پیامبر صلی الله علیه و آله که ناظر به معاشرت با مردم است مانند پایداری بر حق شکیبایی بر آزار مردم و جفای فرومایگان، گذشت و اغماض، فراگیری بخشش، رفق و مدارا، فروتنی و غیره اشاره دارد». (2)
بر فرض که خلق را به معنای عام آن بگیریم و آن را به اخلاق اجتماعی محدود نسازیم باز می تواند از روش های مؤثر تربیتی باشد از همین روی در متون اسلامی افرادی که گفتارشان با اعمالشان مغایر است مورد انتقاد قرار گرفته اند و از سویی توصیه شده که دیگران را با اعمال خویش به کارهای خوب دعوت کنید، چنان چه امام صادق علیه السلام فرموده اند: ﴿كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَيْرِ الْسِنَتِكُمْ لِيَرَوْا مِنْكُمُ الْإِجْتِهَادَ وَالصَّدقَ وَالْوَرَع﴾ (3) و در جای دیگر فرموده اند: ﴿کُونُوا دُعَاهَ اَلنَّاسِ بِأَعْمَالِکُمْ وَ لاَ تَکُونُوا دُعَاهً بِأَلْسِنَتِکُمْ﴾. مردمان را با اعمال خود تبلیغ کنید نه با زبان های خود. (4)
از اخلاق در معنای عام آن می توان به عنوان «روش الگوسازی» تعبیر نمود که یکی از روش های تربیتی برای تقویت و ترویج افعال نیک در جامعه و اصلاح رفتارها و زدودن بدی ها می باشد بر اساس این روش، انسان ها از طرز رفتار و شیوه زندگی یکدیگر تأثیر می پذیرند و این تأثیر پذیری تا جایی است که گاه برخی انسان ها
ص: 256
برای برخی دیگر به صورت الگو و سرمشق در می آیند. «کودکان با مشاهده رفتار والدین، آن را الگوی رفتار خود قرار می دهند و از آن ها تبعیت می کنند بدون تردید اگر مدل و سرمشق یعنی والدین دارای رفتار مناسبی باشند رفتار کودک درست شکل می گیرد». (1) از همین روی بر معاشرت های افراد با یکدیگر حساسیت نشان داده شده و از برخی معاشرت ها و دوستی ها نهی شده و به برخی از دوستی ها و معاشرت ها سفارش گردیده است چنان چه امام رضا علیه السلام از شفاعت چهار گروه خبر داده اند از جمله افرادی که به دلیل دفاع از ذریه ایشان (سادات و علوی ها) با شمشیر کشته شوند، آنان که رفع نیاز ایشان می کنند آنان که در رفع نیاز ایشان می کوشند و کسانی که ایشان را دوست دارند. (2)
امام خمینی قدس سره در مورد اهمیت روش الگوسازی فرموده اند: «از عظیم ترین مصادیق امر به معروف و نهی از منکر و شریف ترین و دقیق ترین و شدیدترین آن ها از نظر تأثیر و دلنشین ترین آن ها مخصوصاً اگر آمر و ناهی از علمای دین و رؤسای مذهب - اعلی الله كلمتهم - باشد، آن است که از شخصی صادر شود که خودش لباس معروف - چه واجب و چه مستحبش- را پوشیده (و به آن عمل کرده) باشد و از منکر، بلکه از مکروه دور باشد و به اخلاق انبیاء و اهل معنویت متخلق باشد و از اخلاق بی خردان و اهل دنیا منزه باشد تا آن که با کار و روش و اخلاقش آمر و ناهی باشد و مردم به او اقتدا نمایند و اگر - العیاذ بالله - خلاف این باشد و مردم ببینند عالمی که ادعای جانشینی انبیاء و رهبری امت را دارد به آن چه می گوید عمل نمی کند این وضع موجب ضعیف شدن عقیده مردم و جرأت آنان بر گناهان و بدگمانی آن ها به پیشینیان صالح می شود». (3)
شهید مطهری رحمه الله نیز در این باره گفته است: «شما اگر بخواهید به شکل غیر مستقیم امر به معروف کنید یکی از راه های آن این است که خودتان صالح و باتقوا باشید خودتان اهل عمل و تقوا باشید وقتی خودتان این طور بودید، مجسمه ای
ص: 257
خواهید بود از امر به معروف و نهی از منکر هیچ چیز بشر را بیشتر از عمل تحت تأثیر قرار نمی دهد شما می بینید مردم از انبیاء و اولیاء زیاد پیروی می کنند ولی از حکما و فلاسفه آن قدرها پیروی نمی کنند چرا؟ برای این که فلاسفه فقط می گویند فقط مکتب دارند، فقط تئوری می دهند؛ در گوشه حجرهاش نشسته است پی در پی کتاب می نویسد و تحویل مردم می دهد ولی انبیاء و اولیاء تنها تئوری و فرضیه ندارند، عمل هم دارند. آن چه می گویند اول عمل می کنند. حتی این طور نیست که اول بگویند بعد عمل کنند، اول عمل می کنند بعد می گویند. وقتی انسان بعد از آن که خودش عمل کرد گفت، آن گفته اثرش چندین برابر است». (1)
در سخنان و سیره امام رضا علیه السلام بر اخلاق در معنای خاص آن و حسن خلق و نقش آن در تغییر رفتار و تربیت و امر به معروف و نهی از منکر نیز زیاد تأکید شده است، زیرا ایشان علاوه بر آن که بر اساس تصریح «باب اخلاق الرضا» در منابع حدیثی همچون عیون اخبار الرضا الگو و سرمشق کاملی برای شیعیان و دیگر افراد جامعه زمان خود و پس از آن بوده اند فرموده اند: ﴿عَلَیْکُمْ بِحُسْنِ الْخُلُقِ فَإِنَّ حُسْنَ الْخُلُقِ فِی الْجَنَّهِ لَامَحَالَهَ وَ إِیَّاکُمْ وَ سُوءَ الْخُلُقِ فَإِنَّ سُوءَ الْخُلُقِ فِی النَّارِ لامَحالَةَ﴾ بر شما باد حسن خلق که حسن خلق به ناگزیر در بهشت است و حذر کنید از بدی خلق که به ناگزیر در جهنم خواهد بود. (2) در جای دیگر رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده اند: ﴿أَکْمَلُ اَلْمُؤْمِنِینَ إِیمَاناً أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً وَ إِنَّمَا اَلْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ اَلْمُسْلِمُونَ مِنْ یَدِهِ وَ لِسَانِهِ وَ یَدِهِ﴾. کامل ترین مؤمنان کسی است که بهترین اخلاق را دارد و به راستی مسلمان کسی است که مسلمانان از زبان و دست وی آسوده باشند. (3) همچنین فرموده اند: ﴿عَجِبْتُ لِمَنْ يَشْتَرى العَبيدَ بمَالِهِ فَيُعْتِقُهُمْ كَيْفَ لَا يَشْتَرى الْأَحْرَارَ بحُسْن خُلُقِه﴾؛ در شگفتم از کسی که با مال خویش بنده را خریده و آزاد می کند اما با اخلاق خویش آزاده ها را نمی خرد». در جای دیگر در تأثیر گشاده رویی و حسن برخورد با دیگران در تغییر رفتار ایشان فرموده اند: ﴿إِنَّکمْ لَنْ تَسَعُوا النَّاسَ بِأَمْوَالِکمْ فَسَعُوهُمْ بِطَلاقَهِ الْوَجْهِ وَ حُسْنِ اللِّقَاءِ﴾؛ شما با اموالتان هرگز به دل دیگران راه نمی یابید پس
ص: 258
گشاده رویی و حسن برخورد با ایشان به دل آن ها راه یابید. (1) نیز در سخنی دیگر از شیوه های برخورد متفاوت با دوست دشمن حاکمان و عموم مردم سخن گفته و همراهی نمودن با مردم را با روی خوش «اصحب.... العامة بالبشر» توصیه نموده اند. (2)
امام رضا علیه السلام از شیوه برخورد منطقی و داشتن سعه صدر در مناظرات خود با افرادی همچون جاثليق رأس الجالوت و.... بهره گرفته و به نوعی در تغییر رفتار و دیدگاه ایشان کوشیده اند از همین روی در مناظره با ایشان به متن انجیل و گفته های حواریون استناد جسته است این امر می تواند یکی از مصادیق اخلاق اجتماعی یا حسن خلق باشد.
از آن چه گذشت نتایج زیر به دست می آید:
1. انجام امر به معروف و نهی از منکر با شرایط مناسب و در مورد افراد مختلف تأثیر بهتری در تغییر رفتار دارد.
2. على رغم مطلوب بودن روش های مناسب امر به معروف و نهی از منکر و لزوم استفاده از آن ها برخی از روش ها همچون موعظه وفق و مدارا، محبت و... مورد استفاده قرآن و معصومان از جمله امام رضا علیه السلام قرار گرفته اند، که می توان به نقش کلیدی آن ها در تغییر رفتار دیگران پی برد.
3. معصومان از جمله امام رضا علیه السلام علاوه بر توصیه های گفتاری نسبت به روش های مناسب امر به معروف و نهی از منکر عملاً نیز از آن روش ها بهره گرفته و نهایت استفاده را برده اند.
4. در عین مطلوب بودن و لزوم استفاده از روش های مورد استفاده و توصیه شده امر به معروف و نهی از منکر توسط معصومان علیهم السلام روش ها به موارد مزبور محدود نمی شوند بلکه با توجه به مقتضیات زمانی و پیشرفت های علمی می توان از روش های جدید و نوین بهره گرفت.
5. از جمله موجبات شهادت امام رضا علیه السلام امر به معروف و نهی از منکر نمودن ایشان است.
ص: 259
1. قرآن كريم
2. نهج البلاغه، ترجمه فولادوند، 1381ش.
3. آرام احمد و اخوان ،حکیمی، ترجمه الحياة، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ مکرر، 1380ش.
4. آذربایجانی، مسعود و دیلمی احمد، اخلاق اسلامی قم، دفتر نشر معارف، معاونت امور اساتید و معارف اسلامی، چاپ چهلم، سال 1385ش، ویراست دوم.
5. ابن شعبه حرانی، ابو محمد حسن بن على تحف العقول عن آل الرسول، قم، مؤسسة النشر الاسلامى تحقیق علی اکبر غفاری، سال 1404ق.
6. احمدی، سید احمد، اصول و روش های تربیت در اسلام، اصفهان، انتشارات دانشگاه اصفهان، چاپ چهارم، 1380ش.
7. باقری، خسرو نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، تهران، انتشارات مدرسه، چاپ چهارم، سال 1376ش.
8. بحرانی، سیدهاشم، البرهان في تفسير القرآن، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، 1416ق.
9. پاینده، ابو القاسم، نهج الفصاحة تهران، دنیای دانش چاپ چهارم، 1383ش.
10. حر عاملی، محمد بن حسن عاملی، وسائل الشيعه، قم، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث علیهم السلام، 1414ق.
11. حسینی قزوینی، محمد، موسوعة الامام الجواد علیه السلام، قم، مؤسسه ولی عصر (عج) للدراسات الاسلامية، چاپ اول، 1419ق.
12. خسروی ،موسی زندگانی حضرت علی بن موسی علیه السلام تهران، انتشارات اسلاميه، چاپ اول، 1380ش.
13. خمینی، امام روح الله، ترجمه تحریر الوسیله دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم قم، چاپ 21، 1425ق.
14. شرح حدیث جنود عقل و جهل، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام
ص: 260
خمینی، چاپ اول، 1377ش.
15. خوانساری، جمال الدین شرح غرر الحکم تهران انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، سال 1366ش.
16. داودی، محمد، سیره تربیتی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام، بی جا، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، چاپ اول سال 1385ش.
17. دلشاد تهرانی، مصطفی، تربیت در نهج البلاغه، تهران، انتشارات دریا، چاپ اول، سال 1379ش.
18. ذکاوتی قراگوزلو، علیرضا، ترجمه اسباب النزول، تهران، نشر نی، چاپ اول، 1383ق.
19. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات في غريب القرآن، بیروت، دارالعلم الشامية، چاپ اول، 1404ق.
20. ری شهری، محمد، ميزان الحكمة قم دار الحدیث، چاپ اول، 1375ش.
21. ساعد خراسانی، محمدباقر ترجمه الارشاد في معرفة حجج الله على العباد شيخ مفيد، تهران، انتشارات اسلامیه، چاپ ،اول 1380ش.
22. شیخی، حمیدرضا، نثر اللئالی سخنان درر بار امام علی علیه السلام، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ اول، سال 1380ش.
23. ابن بابويه، محمد بن على فقه الرضا، قم، مؤسسه آل البيت علیهم السلام، چاپ اول، سال 1406ق.
24. عيون اخبار الرضا، بيروت، مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، چاپ اول، سال 1404ق.
25. الامالی، بیروت، ناشر اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق.
26. طباطبایی، محمد حسین، المیزان في تفسير القرآن، قم، انتشارات اسلامی جامعه مدرسین قم، چاپ پنجم، 1417ق.
27. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ اول 1418ق.
28. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم.
29. طیب، سید عبدالحسین، اطیب البیان، تهران، انتشارات اسلام، چاپ دوم، 1378ش.
30. عطاردی، عزیزالله، ترجمه ایمان و کفر بحار الانوار ،تهران، انتشارات عطارد، چاپ اول، سال 1378ش.
ص: 261
31. اخبار و آثار امام رضا علیه السلام، تهران، انتشارات کتابخانه صدر، چاپ اول، سال 1397ق.
32. مسند الامام الرضا علیه السلام، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ اول سال 1406ق.
33. غازی داود بن سليمان، مسند الرضا علیه السلام، تحقیق محمد جواد حسینی جلالی، بی جا، مركز النشر التابع لمكتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، 1418ق.
34. غفاری، علی اکبر و حمیدرضا، مستفید ترجمه عيون اخبار الرضا، تهران، نشر صدوق، چاپ ،اول 1373 ش.
35. قائمی مقدم، محمدرضا، دو فصلنامه علمی تخصصی تربیت اسلامی، سال دوم پاییز و زمستان شماره سوم
36. قمی، عباس، سفينة البحار، نجف، چاپخانه علمی، 1352ش.
37. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، دار الكتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق.
38. لويس، معلوف، المنجد، بيروت، المكتبة الشرقية، 1986م.
39. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت مؤسسة الوفاء چاپ دوم، سال 1403ق.
40. مدنی ،شیرازی سید علیخان رياض السالكين بی جا دفتر انتشارات اسلامی چاپ اول، سال 1409-1411ق.
41. مسعودی، ابوالحسن، اثبات الوصاية للامام على بن ابى طالب، قم، انتشارات انصاریان چاپ سوم
42. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، بی جا، بی تا.
43. مینوی، جلال الدین علم اخلاق اسلامی بی جا چاپ چهارم، سال 1377ش.
44. نوری طبرسی، میرزا حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، بی جا، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث چاپ اول، سال 1408ق.
ص: 262
*آسیب شناسی آمران و ناهیان: دکتر مریم رشیدی میان رودی (1)
جامعه ایرانی امروز به دلایل بی شماری یکی از پیچیده ترین جوامع جهان را تشکیل می دهد که تراکم افزوده شدن و انباشت لایه های متعددی از مشکلات و تنش ها و تقابل های گاه آشتی ناپذیر در آن موقعیت بسیار بغرنجی را به وجود آورده است. از این رو شاید ادعایی مبالغه آمیز نباشد که ایران امروز را بتوان یکی از بزرگ ترین آزمایشگاه های روابط و مناسبات اجتماعی و از گلوگاه های حساس تاریخی و فرهنگی در جهان پیرامون طرح توسعه و ترویج و نهادینه نمودن ارزش های اسلامی به حساب آورد که سرنوشت آن می تواند به بسیاری از پرسش های اساسی که در روابط کنونی در جهان وجود دارد پاسخ دهد. به همین جهت است که بسیاری از پژوهشگران اجتماعی اعم از جامعه شناسان انسان شناسان روان شناسان و به طور کلی فرهنگ شناسان از سراسر عالم بر آنند که به ایران سفر کنند و این جامعه پُر شور و شکوفا و در عین حال پرتنش و تناقض (به اعتقاد آنان) را از نزدیک ببینند و حتی آن ها که چنین اقبالی را نمی یابند از ایرانی و غیرایرانی هر سال صدها مقاله و کتاب را به کشور ما اختصاص می دهند.
حال که وضعیت کشور ما در جامعه بین الملل چنین است و کارنامه درخشان و پرغرور و افتخاری از ارزش های اسلامی را از آن خود نموده است، شناخت افت و خیزها و فراز و فرودها و نیز واکاوی موانع و آسیب ها پیرامون رفع اختلالات و
ص: 263
نابسامانی ها در حوزه عدم رعایت هنجارها و ارزش ها در جامعه توسط برخی افراد ناآگاه یا گاه ناآشنا از اهمیت به سزایی برخوردار است که البته هر یک از موارد عنوان شده، در جایگاه خود شایسته تأمل و ارزیابی است اما تنها در این جا قصد داریم موقعیت افرادی را ترسیم نماییم و دربارۀ آنان سخن گوییم که در کنار سایر افراد متخصص مجرب کارآزموده و متعهد قصدشان تنها سالم سازی و نهادینه نمودن قالب های مثبت رفتاری گفتاری و.... در جامعه است؛ افرادی که ایمان اعتماد و عزم راسخ تا حدود بسیاری در وجودشان رسوخ کرده است. این گروه شامل همه عالمان، مبلغان، محققان، داعیان و از آن جمله «آمران به معروف و ناهیان از منکر» هستند که به رغم میل باطنی در ترویج و بسط ارزش ها خود با برخی از آسیب ها و چالش ها مواجه شده اند که در نوشتار پیش روی به شکل مبسوط آسیب شناسی آن انجام خواهد شد.
«آسیب» در لغت به معنای «زخم، ضرب، صدمه، عیب و نقص، تعب، رنج، مشقت، جرح، خستگی، فکاری، آفت، بلا، فتنه و مصیبت است. (1) در اصطلاح و به معنای عام عبارت است از: شناخت دردها، کاستی ها، مصیبت ها و آفت های فکری، جنسی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و.... به عبارتی دیگر «ناهمنوایی با هنجارها یا مجموعه ای از هنجارهای معین را آسیب می گویند» (2)
واژۀ «آسیب شناسی» (Pathology) از ریشهٔ یونانی «Path=Patho» به معنای رنج، محنت، احساسات و غضب و «Logy» به معنای دانش و شناخت از علوم پزشکی به علوم اجتماعی وارد شده است و در اصل به مفهوم «مطالعه علل بیماری و عوارض و علایم غیرعادی» است. (3) به تعبیر دیگر آسیب شناسی در اصطلاح علوم طبیعی به معنای «مطالعه و شناخت عوامل بی نظمی ها در ارگانیزم انسانی جهت درمان بیماری های
ص: 264
جسمانی است». (1)
اما آسیب شناسی اصطلاح جدیدی در حوزه اندیشه دینی است و به مفهوم «شناخت آسیب ها و اشکالاتی است که به اعتقادات و باورهای دینی و یا به آگاهی و معرفت دینی و علمی در یک جامعه دینی وارد می شود و یا ممکن است وارد شود». (2) شاید بتوان گفت که استاد مطهری اولین کسی است که اصطلاح آسیب شناسی دینی را وارد حوزه اندیشه دینی کرد و در آثار خود از آن بهره برد.
آسیب شناسی دینی حوزه های متعددی را شامل می شود مانند: آسیب شناسی عقاید دینی، آسیب شناسی دینداری آسیب شناسی نهادهای دینی آسیب شناسی جامعه دینی و آسیب شناسی معرفت دین شناسان.
تعریف دیگری که می توان به طور مختصر از این اصطلاح ارائه داد عبارت است از: «مطالعه عدم انطباق کنش و عمل دینداری با هنجارهای دینی آسیب شناسی دینی». (3)
آسیب شناسی دینی نتیجه کژوی در عرصه روابط عملی و حاصل کج اندیشی در مقام نظر است. با توجه به تعامل و درهم تنیدگی عمل و نظر، آسیب ها شکل بسيط نظری یا عملی ندارند بلکه به صورت بافت های پیچیده و تو در تو آشکار می گردند که در اعمال و اندیشه ها یکدیگر را تأیید و تقویت می کنند.
حال مقصود از آسیب در این جا شکل بالفعل يا بالقوه آسیب های موجود در شخصیت آمران و ناهیان در گفتار رفتار و کردار و.... ایشان است.
این لفظ «آسیب» از «موانع» که معمولا به آسیب های خارجی گفته می شود و «آفت ها» که معمولاً به آسیب های داخلی اطلاق می گردد، اعم است.
در مجموع می توان گفت مقصود از «آسیب شناسی» در این نوشتار شناخت مجموعه آفات و مشکلاتی است که ممکن است به شکل بالفعل یا بالقوه با شاخص غیر مستقیم و مستقیم در ،رفتار ،کردار شیوه و روش آمران و ناهیان شکل گرفته باشد که در تأثیرگذاری این فریضه ارزشی و با اهمیت می تواند نقش مهمی را ایفا نماید.
ص: 265
لغت «فرایند» معادل انگلیسی پروسس (Process) می باشد و در زبان فارسی به فرایند، فراگرد، چرخه، دوره .... ترجمه شده است. در لغت نامه های رایج در مقابل واژۀ پروسس معمولاً به کلماتی چون: عمل، کار، دوره، جریان، مرور، زایده، طی، حادثه، دعوا، عمل آوردن، روال، طرز، انجام دستورالعمل پردازش و پردازش کردن برمی خوریم. (1)
جالب این است که در لغت نامه های مشهور فارسی مانند دهخدا و معین به دلیل غنای ادبی و توجه به ادبیات اصیل فارسی کمتر به این نوع ترجمه توجه شده است. آنان یا در مقابل این واژه ها توضیحی ارائه نکرده اند یا مانند فراگرد اگر توضیحی ارائه داشته اند بیشتر در محیط شعر و نثر فارسی است؛ مانند چرخه و فرایند در دائرة المعارف مشهور ویکی پدیای انگلیسی در مقابل واژه «Process» آمده است: فرایند به دنباله ایی از تغییرات رخ دهنده در ویژگی های یک سیستم یا شیء گفته می شود. این تغییرات می تواند طبیعی رخ دهد یا طراحی شده باشد. این سخن ما را به مفهوم فرایند بیش از پیش رهنمون می سازد و آن معنای کلیدی ایجاد تغییر می باشد. گر چه منبع این تغییر می تواند طبیعی یا مدیریتی باشد، چرا که فرایند را یک پدیده سامان یافته مد نظر قرار می دهیم که نظام سازمان تشکیلات یا افراد به شکل آگاهانه و برنامه ریزی شده به منظور کسب هدفی یا رفع معایب یا کاهش مشکلات اجرا می کنند. پس می توان در ساده ترین شکل، فرایند یا فراگرد را به صورت زیر تعریف کرد فراگرد هر رویدادی است که یک تغییر ممتد در زمان را نشان دهد یا هر عمل یا نحوه عملی که ممتد باشد». (2)
این تغییرات باید در درون سیستم، افراد یا اجزاء طراحی شود. پس نقش عناصر محیطی و اجزاء آن حائز اهمیت خواهد بود. این تحول در هر سطحی که طراحی می شود تنها در صورت مشارکت عناصر تشکیل دهنده کلی مجموعه است که امکان عملی می یابد به این دلیل است که وقتی ما مفهوم فراگرد را برای چیزی بپذیریم در
ص: 266
واقع به این نکته توجه کرده ایم که رویدادها و روابط بین عناصر آن چیز به صورتی پویا و به طور مداوم در حال تغییر است آغاز و پایان ندارد یک تسلسل ایستا از رویدادها وجود ندارد و اصولاً فراگرد چیزی ایستا نیست بلکه پویاست. این امر کاملاً بر فریضه ای چون امر به معروف و نهی از منکر که توسط آمران و ناهیان صورت می گیرد منطبق است.
مفهوم فراگرد چه از دیدگاه علمی و چه حقیقت تجربی حالتی مارپیچی و به هم بافته دارد. دنیای اطراف ما فرایندهایی شناخته شده و ناشناخته است و ما در محیطی پر از فراگرد غوطه می خوریم که به طور آگاه و حتی ناخودآگاه، در بسیاری از آن ها ایفای نقش می.کنیم جنس این فرایندها متفاوت است؛ گاه سیاسی، گاه اقتصادی زمانی صنعتی است و هنگامی اجتماعی نشان می دهد البته بخش عظیم فرایندهای اطراف ما فراگردهای ارزشی - معنوی است و ما در این چرخه های ارزشی زندگی می کنیم و دنیای خود را می سازیم.
حال که با مفهوم فرایند آشناتر شدیم بهتر می توانیم به فرایند امر به معروف و نهی از منکر فکر کنیم در دنیایی که خود را به جهان تبلیغ منسوب کرده است و در جامعه بشری که مالامال از روابط و جریان های تأثیرگذار است گرچه می توان به شکل غریزی و تنها فطری عملی انجام داد اما در مقام رقابت، مقابله، اساس نظام تبلیغات امروز حاکم بر جهان کافی نیست این نکته برای ما که خود را آمران به معروف و ناهیان از منکر می دانیم و به دلیل ورود به این رسالت، شرایط ویژه ای قائل هستیم، بیش از دیگران مهم است؛ زیرا شرایط اجرایی این فریضه به ما آموخته است که «برای انسان نسبت به شروع یک عمل، تنها ایمان و شور و شوق کافی نیست؛ زیرا در این صورت احیاناً گرفتار شکست و سقوط می شود». پس آمران و ناهیان نه تنها باید برای امر به معروف و نهی از منکر برنامه ریزی نمایند و آن را به مراحل مشخص تقسیم کنند بلکه بر آنان واجب است که در هر مرحله ای بدانند که گام هایشان در چه سمتی برداشته می شود و آیا در این مسیر ممکن است دچار آسیب هایی در گفتار، رفتار، کردار و شخصیت خویش شده باشند؟ و...
ص: 267
گاهی در بعضی از مراحل باید کار فرهنگی کرد در حالی که در مراحل دیگر باید کار سیاسی کرد و چه بسا در مرحله دیگر باید به عمل خیر روی آورد و بدین ترتیب اگر در یک مرحله میان کارها خلط شود طبیعی است که در اسلوب ها و دریافت نهایی ثمرات از آن مسئله دچار سرخوردگی می شویم.
جهان اسلام امروزه نیاز به نگاه فرایندی به فریضه امر به معروف و نهی از منکر دارد راهی که دشمنان ما در جهت شیوع ضد ارزش ها مدت ها قبل شروع کرده و گوی سبقت را از ما ربوده اند. سال های سال است که مانور دادن بر ضد ارزش ها که در بین دشمنان ما به عنوان یک پدیده فرایندی نهادینه شده است، حرکت های سازمانی و تشکیلات فرایندهای برنامه ریزی شده و تعیین اهداف در سطوح مختلف چینش آدم ها، دسته بندی مخاطبان، سنجش ابزار و ساماندهی تخصصی رسانه ها و... همه و همه اجزای فراگردهای امروزین کار فرایندی آنان است. این نیازها را حضرت امام رحمه الله به طور کلی در دوران انقلاب اسلامی این چنین بیان فرمودند: «اگر شما صد تا اعلامیه صادر کنید و صد تا نطق بکنید و صد تا محکوم بکنید، بعدش دنبالش را نگیرید این تمام می شود یک صحبت کردید یک زحمتی کشیدید، نتیجه ای هم نبرده اید». (1)
نگاه فرایندی به این فریضه در بیانات مقام معظم رهبری نیز کاملاً مشهود است. رهنمودهای ایشان می تواند ما را به کار ارزشی آمران و ناهیان که توانایی برنامه ریزی های اساسی را جهت تغییرات در جامعه دارند، رهنمون سازد. (2)
ارکان امر به معروف و نهی از منکر را می توان در قالب های ذیل طرح نمود:
مفهوم مخاطب حکایت از آغازین رکن امر به معروف و نهی از منکر دارد؛ چرا که اگر مخاطبی در این مسئله نباشد، اساساً امر به معروف و نهی از منکر معنای خود
ص: 268
را از دست می دهد، زیرا آمر و ناهی به دنبال فرد یا گروهی هستند که بتوانند در فرایندی آن چه را که در دستورات دینی آمده است و آنان رعایت نمی نمایند، به ایشان منتقل کنند و به تعبیر صحیح تری درصدد هستند که شریکی برای اجرای ارزش ها در جامعه جهت دنبال نمودن این رسالت انتخاب نمایند پس اگر این وجه مخاطب روشن نباشد، اساساً کار آمر و ناهی نیز به یک مجموعه رفتار بیهوده و نامشخصی تبدیل می.شود لذا اهمیت این بخش بسی روشن است.
یک سخن ارزشی هر قدر هم عالی و دارای شرایط نفوذ و اثر باشد و آمران و ناهیان با شیوه هایی بدیع آن را نشر دهند، چنان چه زمینه کار یا واقع بینی خاص فراهم نباشد، چیزی جز سنگ بر سندان کوفتن و بذر در زمین شوره زار پاشیدن نیست قرآن کریم به پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید: ﴿إِنَّكَ لا تُسْمِعُ المُوْتى وَلا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرينَ﴾؛ همانا تو (با آن که پیغمبر به حق و هادی مطلق می باشی، باز) نتوانی که مردگان (و مرده دلان کفر) را سخنی بشنوانی و یا کران (باطن) را که (به گمراهی) از گفتارت روی می گردانند به حقیقت شنوا کنی. (1) در مقابل از وضع نفسانی و زمینه مساعدت مخاطب تعبیر به «خشیت» می کند: ﴿فَذَكِرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِكْرَى * سَيَذَّكَّرُ مَن يَخْشَى * وَ يَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى﴾؛ پس به آیات الهی خلق را یادآوری کن اگر سود دهد. البته آن که خشیت دارد متذکر شود و آن که بدبخت ترین است از آن دوری کند. (2)
در این نگاه در می یابیم که علاوه بر عنصر آمر به معروف و ناهی از منکر که با فعالیت و تلاش خود می تواند نقش رکنی در فرایند امر به معروف و نهی از منکر ایجاد کند، طرف دیگری نیز وجود دارد که آن هم به عنوان یک عنصر فعال دیگر باید در میدان حضور پیدا کند تا فریضه امر به معروف و نهی از منکر هویت خود را کسب کند.
این اثر وجودی در نظام ارتباطاتی فقط زمانی نقش خود را می یابد که بتواند به ایفای نقش رکنی از زاویه ای که ما مطرح کردیم بپردازد. در کلمات امام و مقام معظم رهبری به این مطلب توجه شده است؛ از جمله مقام معظم رهبری می فرمایند: «اگر
ص: 269
بخواهیم بی دغدغه به سرمنزل جمهوری اسلامی و حکومت واقعی الهی برسیم، باید مردم ما هر چه بیدارتر هوشیارتر و آگاه تر باشند». (1)
این نقش زمانی بیشتر عیان می شود که ما مفهوم مخاطب را گسترش داده و از مخاطب فردی به مخاطب جمعی برسیم در این شرایط میزان فعالیت و اثرگذاری عنصر مخاطب بیشتر جلوه می کند که عده ای نقش آن را برابر و حتی بیشتر از آمران به معروف و ناهیان از منکر می دانند زیرا امر به معروف و نهی از منکر هرگز به یک دایره بسته و در قلمرو کوچک محدود نمی شود و دامنه نفوذ آن به همه عرصه های زندگی جامعه گسترش می یابد.
پس مخاطب به فرد گروه یا جامعه ای اطلاق می شود که نظام معروف ها به منظور اثر پذیری و تغییر (بینشی، گرایش، کنشی) در آن شکل می گیرد.
معمولاً به جای مخاطب از واژه هایی چون «گروه هدف»، «آماج» یا «گیرنده پیام»، «آموزه»، «متربی» نیز استفاده می شود که هر کدام از این واژه ها را در علم خاص خود به کار می برند، اما باید بدانیم که این لغات هر کدام یکی از وجوه مخاطب را مدنظر قرار می دهند.
معمولاً واژه گروه هدف و آماج در جنگ روانی اطلاق می شود. گیرنده پیام در ارتباطات، آموزه در آموزش و متربی در علوم تربیتی و البته همان گونه که تأکید کردیم مخاطب نیز در امر به معروف و نهی از منکر و اموری از این قبیل که برای حاكم نمودن، بسط و توسعه ارزش های دینی اسلامی است، استفاده می شود.
در فرهنگ لغت واژه آمر» را چنین معنا کرده اند: «امر کننده، فرمان دهنده» (2) و در اصطلاح «آمر» بر هر امر کننده یا فرمان دهنده به سوی ،فکر عمل یا هر چیزی اطلاق می،شود اما «آمر» در این نوشتار به معنای فرمان دهنده به سوی ارزش های موجود در دین و اعتصام و نهادینه ساختن آن هاست. به تعبیر دیگر می توان آمر را تبلیغ کننده هر ارزش کرداری، رفتاری، گفتاری و.... در اسلام دانست که در ایفای آن نهایت
ص: 270
تلاش و سعی خویش را به کار می گیرد.
پس با توجه به تعریف فوق می توان کسی را که تماماً مشغول کار امر می شود آمر و کسی را که هم جزیی از زندگی اش را صرف دعوت به ارزش ها می نماید نیز آمر ،نامید با این تفاوت که فرد نخست آمر کامل تری است.
شاید بتوان آمر را نوعی دعوت کننده به سوی خیرها، خوبی ها و ارزش ها نیز بدانیم. با این اوصاف او فردی است که به سوی اوامر مطلوب و حق دعوت می کند: «و داعياً الى الله» نه به سوی دنیا و نه به سوی مجد و بزرگی دنیایی و نه به سوی شرف قومی و تعصبات جاهلی و نه زرق و برق های دنیایی و جاه و مقام و.... بلکه او تنها دعوتگری به سوی خدا و ارزش های خدایی است که تنها در راهی که به خدا منتهی شود و فقط ارزش های الهی تبیین و اجرا شود گام می گذارد ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَ مُبَشِّرًا وَ نَذِيرًا * وَ دَاعِيًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِرَاجًا مُنِيرًا﴾. (1)
حال «ناهی» یعنی «بازدارنده و نهی کننده از زشتی ها و ضدارزش ها» در همه امور و از آن جمله امور دینی و معنویات که مانع حاکمیت و تثبیت امور معنوی در زندگی انسان ها محسوب می شود ناهی از منکر همچون آمر به معروف در پی تحقق هنجارهای دینی و آرمان های عالی اسلام در جامعه است و می کوشد آن چه را مایه تضعیف این امور می شود از میان بردارد؛ چرا که او در واقع شخصیتی است که ایمان و مقتضیات آن را در زندگی اش عملی نموده است پس خود را موظف به نهی نمودن افراد از هر آن چه زشتی و ناهنجاری خوانده می شود می داند تا بدین وسیله افراد را به کمال عزت و بیدار نمودن ایمان خفته درونشان رهنمون شود.
در مجموع می توان آمران و ناهیان را مسلمانان مکلف مسئول وظیفه شناس و حساس به اصول و ارزش های اساسی دین قلمداد نمود که به منظور ادای فریضه و وظیفه دینیشان به امر و نهی در حد توانایی و وسع خویش اقدام می نمایند.
از تعاریفی که از آمر و ناهی ارائه شد چنین بر می آید که وظیفه اصلی آن ها امر به ارزش ها و نهی از ضد ارزش ها به منظور رشد و پویایی جامعه اسلامی و در نهایت
ص: 271
اتخاذ دین در برنامه عملی زندگی آنان به عنوان منهج زندگی و تطبیق آن در حیات عملیشان می باشد اما چون آمران به معروف و ناهیان از منکر حاملان برنامه هایی اند نه صرفاً عقلی، بلکه برنامه ای فکری - عملی از یک طرف و از طرف دیگر جوهر امر یا نهی ایشان تطبیق عملی آن در زندگی است بنابراین امر یا نهی آن ها به تنهایی در کارشان کافی نیست و نخواهد بود هر چند که لازمه و اصل برنامه هایشان را تشکیل می دهد.
آن چه مقتضیات فرایند امر و نهی آمران و ناهیان به منظور دگرگونی، تغییر و تحول و اصلاح را تشکیل می دهد قبل از هر چیزی عملی کردن و تطبیق آن موارد در زندگی فردی و سپس فراخواندن و درخواست از دیگران بر تمسک به آن و تلاش در جهت عملی کردن آن در حیاتشان می باشد.
آن گونه که پیشتر نیز اشاره شد اگر مخاطبان رکن نخستین و آغازین فریضه امر به معروف و نهی از منکر هستند پس آمران به معروف و ناهیان از منکر نیز رکن دوم این فریضه به شمار می روند امر به معروف و نهی از منکر بدون «آمران و ناهیان» نه تنها ممکن نیست بلکه اساساً انجامش غیر ممکن خواهد بود؛ چرا که ستون انجام هر امر ارزشی و نیکی فرد مؤمنی است که به انجام عملش ایمان دارد ایمانی که احساساتش را تحت الشعاع قرار داده است و وجدانش بر آن مسيطر و تأثیرش در تمام جوانب در راستای سوق به ارزش ها به حدی نمایان است که او الگوی واقعی آن ارزش است که به آن ایمان دارد.
در واقع آمران به معروف و ناهیان از منکر را می توان رائد، پیش آهنگ و پیش قراولانی دانست که با توصیه، پند، امر و فرمان هایشان در جذب هدایت و دعوت افراد به سوی امور ارزشی و معرفتی شایستگی عنوان افرادی با عزت و شرف را کسب می کنند که فراخواننده افراد به سوی ارزش های الهی و ناهیان از امور ضد ارزشی اند.
به تعبیر دیگر می توان آمران به معروف و ناهیان از منکر وظیفه شناس را چون سایر گروه های دعوت کننده به امور راستین اسلام وارثان واقعی و حقیقی انبیاء و اولیای دین دانست؛ چرا که ،ایشان ادامه دهنده راه این بزرگوارانند. اینان نه تنها
ص: 272
فرمان دهندگان و وسیلهٔ هدایت افراد به سوی ارزش ها و معروف هایند که تمام تلاش خویش را نیز در این راستا به کار می بندند پس آنان صادق ترین مردم و راهشان بزرگ ترین راه و در نتیجه اعمالشان مستمد از دستورات و فرامین الهی است و این چنین است که در قرآن جایگاهشان با آیات الهی مورد تقدیر قرار گرفته شده است «بهشت گرفتن بر شما مبارک باشد و خود به این معامله بشارت دهید که رستگاری بزرگی است». (1) سپس در ادامه می فرماید: «این مؤمنان جان برکف هم از لغزش های خود توبه می کنند، هم خدا را می پرستند و ستایش می کنند و هم اهل روزه رکوع و سجودند، این افرادند که امر به معروف و نهی از منکر می کنند و حدود الهی را پاس می دارند و بشارت ده مؤمنان را». (2)
در حقیقت، آمران به معروف و ناهیان از منکر سخن علی علیه السلام را در رسیدن به این جایگاه باور داشته اند که ﴿إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ لَخُلُقَانِ مِنْ خُلُقِ اللَّهِ﴾؛ امر به معروف و نهی از منکر دو صفت از صفات خداست» (3) و چه زیبا آنان این فرمایش رسول اکرم صلی الله علیه و آله را پیرامون جایگاه خود عینیت بخشیده اند که: «کسی که امر به معروف و نهی از منکر می کند جانشین خداوند در زمین و جانشین رسول خدا و جانشین کتاب خدا می باشد». (4)
آمران به معروف و ناهیان از منکر نمی خواهند برکت از زمین گرفته شود: «امت من همواره در خیر و نیکی است تا آن گاه که یکدیگر را به معروف امر کنند و از منکر باز دارند و یکدیگر را در انجام نیکی ها یاری نمایند و اگر چنین نکردند، از آنان برکت گرفته می شود» (5) و چه ارزشمند است جایگاه این آمران به معروف و ناهیان از منکر؛ چرا که دنیا و آخرتشان سالم است زیرا این کلام علی علیه السلام است که: «هرکس سه خصلت در او باشد، دنیا و آخرتش سالم می ماند: 1. امر به معروف کند و خود نیز بدان عمل نماید، 2. نهی از منکر نماید و خود هم ترک نماید، 3. عامل و حافظ
ص: 273
حدود خداوند بزرگ باشد». (1)
اهمیت و ضرورت بحث دربارهٔ آسیب شناسی آمران و ناهیان در حقیقت به جایگاه و نقش ایشان در جامعه جهت نهادینه نمودن ارزش ها باز می گردد؛ چرا که واقعیت این است که زندگی معنا و حقیقت خود را در پرتو حاکمیت ارزش هایی با صبغۀ دینی می یابد و انسان با پذیرش این امور و اطاعت از تعالیم آن به عالی ترین کمالات می رسد؛ چنان که از دیدگاه اسلامی نیز ارزش ها و عمل به آنان محافظت کننده انسان از کژی و انحراف است: ﴿اَلدِّینُ یَعْصِمُ﴾ (2)؛ زیرا این ارزش ها برخاسته از دینی است که برترین ستون و تکیه گاه آدمی است: ﴿اَلدِّینُ أَقْوَی عِمَادٍ﴾ (3)؛ عامل نجات انسان است: ﴿مَنْ لاَ دِینَ لَهُ لاَ نَجَاهَ لَهُ﴾، (4) بهترین همنشین و همدم است: ﴿نِعْمَ اَلْقَرِینُ اَلدِّینُ﴾؛ (5) نور دل و جان است: ﴿اَلدِّینُ نُورٌ﴾ (6) و برترین مطلوب است ﴿اَلدِّینُ أَفْضَلُ مَطْلُوبٍ﴾. (7) لذا لذا با اندک تأملی در معنای این ،جملات ضرورت بحث دربارهٔ آسیب شناسی پیرامون آمران و ناهیان و عملکرد آنان معلوم می شود؛ چرا که وجود آسیب در هر یک از ایشان می تواند در انحراف جامعه نقش آفرین باشد از این رو شناخت آسیب ها در آمران و ناهیان از منکر می تواند دستمایه خوبی برای پیشگیری از آفت زایی در اشاعه امر به معروف و نهی از منکر و نیز بسط ترویج توسعه و در نهایت نهادینه شدن این فرهنگ باشد. چنان که امام علی علیه السلام در یک کلام بسیار معنادار می فرمایند: ﴿مَنْ لَمْ یَعْرِفْ مَضَرَّهَ اَلشَّیْءِ لَمْ یَقْدِرْ عَلَی اَلاِمْتِنَاعِ مِنْهُ﴾؛ هر کس زیان چیزی را نشناسد قادر به خودداری و
ص: 274
پیشگیری از آن نیست». (1)
شناخت «آسیب شناسی آمران و ناهیان» بدون توجه به برخی نشانه های آسیب مند در ایشان کاری ناقص است چنان که در بیماری های جسمی شناخت علائم بیماری لازمه شناخت علل پدیدآورندۀ آن است. در این زمینه نیز شناخت علائم ناهنجاری و نقصان تربیتی آمران و ناهیان لازمه شناسایی شاخص های آسیب زا در آنان است. شناسایی این ناهنجاری ها و اختلال ها هنگامی ممکن است که پیش از آن هنجارها و میزان ها که به مثابه بنیادهای اساسی تربیت خود هستند، نیز شناسایی شوند با وجود این و به تناسب موضوع مقاله تنها به مهمترین نشانه های آسیب مندی در شخصیت ایشان خواهیم پرداخت توضیح این نکته نیز لازم است که فهرست کردن همه ناهنجاری ها و آسیب مندی ها در آمران و ناهیان کاری بس مهم و دشوار است که مجال و توانی بیشتر می طلبد:
نتیجه تربیت دینی صحیح در آمران و ناهیان اعتقاد قلبی و عمیق ایشان به آموزه ها و ارزش های دینی است. هر قدر تربیت دینی ایشان قوی تر باشد و به اصطلاح روان شناسان درونی شده و رسوخ یافته باشد دینداری آنان نیز پایداری بیشتری خواهد داشت. از این رو در بیان اهمیت ارزش ها و توصیه به آن و نیز ترک ضد ارزش ها و دوری از منکرات به یقین و اطمینان کامل سخن می گویند و متربی و مخاطب خویش را به زیبایی قانع می کنند و زمینه هدایت آنان را فراهم می نمایند؛ چرا که در برخی موارد خلاف این روحیه در آمران و ناهیان مشاهده می شود، یعنی آنان خود نخست به آن درجه از یقین در آموزه ها اعتقادات و ارزش های دینی خویش نرسیده اند پس کلام آنان در توصیه به معروف ها و ترک منکرات از آن نفوذ و جذبهٔ کافی برخوردار نیست همان گونه که آمده است ﴿ثَبَاتُ اَلدِّینِ بِقُوَّهِ اَلْیَقِینِ﴾؛
ص: 275
پایداری در دین به قوت یقین بسته است»، (1) همچنین: ﴿بِالْیَقینِ تَتِمُّ الْعِبادَهُ﴾؛ «عبادت، با يقين كمال یابد». (2)
نکته مهم این است که یقین چیزی غیر از علم (شناخت) محض است و از این رو نباید آن را با معلومات دینی و انباشتن آن ها در ذهن آمران و ناهیان یکسان دانست. حفظ کردن و به خاطر سپردن امور و آگاهی از آن ها هیچ گاه به معنای یقین به آن ها نیست. یقین مرتبه ای از معرفت است که شدیداً با عمل و احساس پیوند دارد؛ چه با وجود يقين است که شک از قلب و روح آدمی رخت بر می بندد. با این بیان جای تعجبی نیست که هرکس آمر به معروف و ناهی از منکر در ترویج ارزش ها باشد، اما این علوم در عمل و احساس او بروز نیابد و در هنگامه های خطیر تردید او را فراگیرد، حتی شخص غیر مذهبی نیز می تواند دانش بسیاری دربارهٔ ارزش های اسلامی اندوخته باشد در آموزه های اسلامی نیز تردید از شاخصه های آسیب مندی در این زمینه است که حکایت از فقدان دینداری به معنای درونی نشدن آموزه ها و ارزش های دینی در روح و روان آمران و ناهیانی می کند که می خواهند برای هدایت جامعه گام بردارند ﴿فَاقِدُ اَلدِّینِ مُتَرَدِّدٌ فِی اَلْکُفْرِ وَ اَلضَّلاَلِ﴾؛ «بی دین در میانه کفر و ضلالت در تردید است». (3)
ارزش مداری حقیقی اعمال، گفتار، کردار و رفتار آمران و ناهیان گذشته از اعتقاد قلبی به آموزه های دینی مستلزم پایبندی عملی ایشان به تکالیف دینی - ارزشی نیز هست و چنان که اشاره شد، وقتی سخن از اعتقاد و باور دینی می رود فقط شناخت و آگاهی از دین و ارزش های نهفته در آن مقصود نیست، بلکه مراد حالتی درونی در آمران و ناهیان است که با عمل و احساس دینی اینان شدیداً پیوند خورده باشد.
بدون ترديد ثمرۀ تربیت دینی صحیح در این گروه جز این نیست. با وجود این در میان برخی آمران و ناهیان به افرادی بر می خوریم که یا در انجام دادن تکالیف
ص: 276
دینی، سستی روا می دارند و به تعبیری با اعمال و مناسک دینی تنها با جنبه ابزاری دین و شعارگونگی در توصیۀ مردم به ارزش ها برخورد می کنند و پاره ای اوقات نیز این گروه به برخی از تکالیف ارزشی که آن ها را خوشایند خود می دانند، عمل می نمایند و از بخش دیگر این امور که انجام دادن آن ها را ناخوشایند می دانند، دوری می نمایند از باب نمونه سرزدن برخی رفتارها از این گروه در بعضی مراسم مذهبی یا نمازهای جمعه و جماعات که تنها به امر و نهی مردم بعضاً با برخوردهای تند و نامناسب پرداخته و به هنگام ادای فریضه واجب (مثلاً نماز) نه تنها با مردم همراه نمی شوند که گاه با آشفته و شلوغ کردن جو و پُرگویی های بیهوده و بی مورد، دیگران را نیز از انجام صحیح فریضهٔ واجب باز می دارند و پس از اتمام مراسم در حالتی که ادای واجب را ننموده اند از جماعت و حتی جلوتر از مردم صحنه را ترک می کنند؛ به واقع نوجوان یا جوانی که به تازگی در این گونه مراسم جذب شده اند چه برداشتی از برخورد این افراد به عنوان آمران و ناهیان و مبلغان ترویج ارزش های ناب و اصیل اسلامی می نمایند؟
بدون تردید چنین رفتارهایی از سوی آمران و ناهیان علاوه بر تأثیرگذاری منفی در جامعه، نشان از دینداری ناقص و ثمره تربیت دینی ناصواب ایشان است. «تهاون در دین» از مواردی است که در کلام امام على علیه السلام شديداً نكوهش شده است: ﴿مَا أَوْهَنَ اَلدِّینَ کَتَرْکِ إِقَامَهِ دِینِ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَضْیِیعِ اَلْفَرَائِضِ﴾؛ «هیچ چیز مانند ترک برپایی دین خدا و ضایع کردن فرایض دین را خوار نمی کند». (1)
از دیدگاه اسلامی ارزش ها فقط انجام دادن شعائر و مناسک نیست، بلکه بخش عظیمی از این مسئله در اخلاقیات تجلی می یابد و اساساً هدف از رسالت پیامبر اكرم علي صلی الله علیه و آله تميم مکارم اخلاقی است به همین جهت و با نگرش کلان به مجموعهٔ آموزه های اسلامی به وضوح می توان دریافت که آمر و ناهی انسانی اخلاقی هم هست و قطعاً ایشان باید بیش از دیگران قواعد اخلاقی را پاس بدارند حتی بالاتر از این برخی آموزه های دینی محصول ایمان را منوط به سطحی از اخلاق فردی
ص: 277
می داند. در آموزه های اسلامی نیز به این مسئله به صراحت تأکید شده است که نه تنها اخلاقیات فاسد مانع تکوین و بروز دینداری حقیقی و بسط و توسعه و نهادینه شدن ارزش هاست بلکه آمران و ناهیانی (که موضوع بحث ما هستند) که از اخلاق صحیح بی بهره اند به معنای حقیقی کلمه دیندار هم نیستند ﴿لاَ أَمَانَهَ لِمَنْ لاَ دِینَ لَهُ﴾؛ «برای بیدین امانتی (اعتمادی) نیست» (1) و نیز: ﴿مَنْ لاَ دِینَ لَهُ لاَ مُرُوَّهَ لَهُ﴾ «بی دین، مروت ندارد» (2)
از این رو هرگاه رفتار آمران و ناهیان با ضعف اخلاق حسنه در میان ایشان همراه بود باید در صحت فرایند تربیتی ایشان تردید کرد.
شاخص های آسیب شناسی در آمران و ناهیان را می توان از منظر غیر مستقیم و مستقیم بررسی نمود:
مقصود از شاخص های غیر مستقیم در آسیب شناسی درباره شخصیت آمران و ناهیان همۀ آن جنبه ها و مواردی است که به زمینه های شخصیتی و شخصی یا به امور سیاسی و اجتماعی ایشان مربوط می شود در ذیل به مهم ترین این شاخص های غیر مستقیم اشاره خواهد شد:
شخصیت انسان محصول تعامل وراثت و محیط است بخشی از ساختار روحی و روانی انسان از طریق وراثت و بخش دیگر آن در تعامل با محیط شکل می گیرد. این که مثلاً در دین اسلام بیشترین توصیه های پیشوایان دینی در خصوص توجه پیرامون انتخاب همسر یا موضوعات گوناگون همچون: عفت پاکدامنی، (3) چشم پاکی و... و
ص: 278
به ویژه وصلت با افراد با ایمان از خانواده های اصیل و ریشه دار شده است، به این دلیل است که پایبندی به ارزش های دینی از مهم ترین شاخص های ارثی پس از تولد افراد محسوب می شود به همین جهت پیش زمینه های ارثی نامناسب نخستين شاخص های غیر مستقیم در بعد شخصیتی و شخصی در آسیب شناسی پیرامون آمران و ناهیان همچون سایر افراد محسوب می شود چنان که در آموزه های اسلامی نیز اشارات روشنی به این امر وجود دارد ﴿إِذَا کَرُمَ أَصْلُ اَلرَّجُلِ کَرُمَ مَغِیبُهُ وَ مَحْضَرُهُ﴾؛ «وقتی اصل و ریشه ،انسان شریف باشد نهان و آشکارش نیز شریف خواهد بود». (1) همچنین: ﴿حُسْنُ الْأَخْلاقِ بُرْهانُ کَرَمِ الْأَخْلاقِ﴾ «نیکویی اخلاق، دلیل پاکی و فضیلت در ریشه خانوادگی است» (2)
نفس خود ناکرده ای رام ای فلان *** چون کنی تسخیر نفس دیگران
نفس را اول برو در بند کن *** پس برو آهنگ وعظ و پند کن (3)
تربیت نفس (خودسازی) مهمترین مسئله در شخصیت آمران به معروف و ناهیان از منکر است چرا که این امر از حیث رتبی و زمانی بر تربیت نفوس (ساختن دیگران) تقدم دارد فلسفه تربیتی اسلام ناظر به تعالی فرد و جامعه است. لیکن اولی را مقدم بر دومی تلقی می کند. چنان چه آدمی قادر به سلطه برخویشتن شود در پرورش دیگران نیز توفیق خواهد یافت.
بی تردید آمران و ناهیانی که قادر به خودسازی و تعالی خود باشند، در ترویج این فریضه موفق تر خواهند بود و در جلب اعتماد دیگران نیز از موفقیت چشمگیرتری برخوردار خواهند شد؛ و الا این مسئله خود به آسیبی جدی مبدل خواهد گشت که بعضاً قابل جبران نیست چنان که امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرمایند: «هیچ چیز مانند هوی و هوس، دین را تباه نمی کند» (4)
ص: 279
امام خمینی رحمه الله هم در این زمینه می فرمایند: «تا اصلاح نکنید نفوس خودتان را از خودتان شروع نکنید و خودتان را تهذیب نکنید شما نمی توانید دیگران را تهذیب کنید...» (1) پس رمز تقدم تربیت نفس بر تربیت نفوس در این زمینه (امر به معروف و نهی از منکر) توسط آمران و ناهیان را با توجه به بیانات حكيمانه مولا علی علیه السلام و حضرت امام رحمه الله می توان به دلایل ذیل تبیین نمود:
1. آمران و ناهیانی که راه و رسم خودسازی را آموخته و در شخصیت خویش آن را تحقق بخشیده اند بیشتر می توانند در جامعه در جهت ترویج و بسط ارزش ها و نهی از ضد ارزش ها تأثیر گذار باشند.
2. آمران و ناهیانی که مشقت ها و سختی هایی را در مراقبت نفس تحمل کرده اند، آن چنان از جاذبه کلام برخوردار هستند که گاهی یک تذکر لسانی، پند، توصیه و نصیحتشان دل های مشتاقان و جویندگان راه فضیلت را سرشار از جذبه و عشق به تعالی می کند.
3. آمر و ناهی خودساخته در طریق مبارزه با نفس به مراحلی می رسد که نشان از موفقیت او در این وادی دارد پس در این موفقیت جهت عملی شدن فریضه امر به معروف و نهی از منکر به جلب اعتماد دیگران نیز قادر خواهد بود.
لازمه تحول آدمی، شکستن دایره تنگ و بسته خودبینی و خودخواهی و گام نهادن در فراخنای بیکران خداخواهی و عبودیت است لازمه خداخواهی، نفی خودخواهی است از این روست که آمران و ناهیان باید در رسالت خود به آیات قرآن و رهنمودهای معصومان که انسان ها را به سوی او (خدا) فرامی خوانند تا به رشد و تعالی برسند، دقت و توجه بسیاری نمایند. چنان که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در توصیف رابطه این دو می فرمایند: برای دانایی مرد همین بس که از (خشم) خدا بترسد و برای نادانی او همین بس که مفتون خویش (خودخواه) باشد» (2) که متأسفانه در شخصیت برخی از آمرین و ناهیان این مسئله (انانیت و خودخواهی) مشاهده می شود.
ص: 280
یکی دیگر از آسیب های غیر مستقیم در زمینه های شخصیتی و شخصی آمران و ناهیان عدم پرواپیشگی و پرهیزکاری است؛ چرا که هیچ چیز چون این امور نگهدار آدمی و راهبر او به سوی تعالی نیست، به طوری که امیرمؤمنان علیه السلام در این باره می فرماید: ﴿التُّقىَ رَئيسُ الْأَخْلاقِ﴾ «پرواپیشگی سرآمدِ خُلق هاست» (1)
آمران و ناهیان باید بدانند آن چه آنان را به کمال مطلوب می رساند، در سایه تقوا به دست می آید و این امر کلید تمام درهای نیکبختی آدمی است؛ چرا که آنان با رعایت این امور در تشویق و ترویج به ارزش ها و نهی از ضد ارزش ها به درستی در پندار، گفتار و کردار دست می یابند و از هر انحرافی دور می مانند و در همه امور به عدالت سیر می کنند و زمینه و سبب کمالات فراوانی اولاً برای خود و ثانیاً نهادینه ساختن این وظیفه باشکوه برای دیگران خواهند شد پس اگر در این زمینه تقوا و پرهیزگاری را رعایت کنند مصداق این کلام زیبای علوی خواهند شد: ﴿فَالْمُتّقون فیها هُمْ أَهْلُ الْفَضائِل﴾؛ «پرهیزکاران خداوندان فضیلت اند» (2)
زان سبب فرمود آن شاه اجل *** نیت مؤمن بود به از عمل
زانکه او جان است و اعمال تو جسم *** نیت معنی بود کردار اسم (3)
در کتاب های فقهی و اخلاقی نیت به دو معنا اطلاق می شود:
الف. نیت به معنای قصد محقق عنوان عمل.
ب. نیت به معنای انگیزه و داعی بر عمل.
اخلاص، پاک کردن نیت از شرک و ریا است. اما نکته مهم این است که به فرمایش رسول اکرم صلی الله علیه و آله: «همانا اعمال وابسته به نیت است و برای انسان همان است
ص: 281
که قصد کرده و هدف قرار داده است». (1) تأثیر نیت تا آن حد است که انسان به صرف هواداری از گروهی در ثواب و عقاب با آن ها شریک می شود و پیامبر صلی الله علیه و آله نیز می فرماید» «در روز قیامت مردم بر طبق نیات خود برانگیخته می شوند». (2)
بنابراین یکی دیگر از بایسته های با اهمیتی که برای آمران و ناهیان توجه به آن ضروری و ارزش آفرین است، پاکسازی نیت و دوری از ریا و ظاهرسازی است؛ چرا که نبود آن تبدیل به آسیبی جدی در اعمال گفتار و کردارشان خواهد گشت. پس توصیه به ارزش ها و احیای شعائر الهی امری عبادی است و عبادت بدون قصد قربت و خلوص نیت هیچ گاه پذیرفته نمی شود؛ از این رو لازم است آمران و ناهیان اخلاص را که جوهر خدایی است در خود پدید آورند و فقط برای رضای خداوند و خشنودی پیامبر و امامان معصوم و نیز ترویج فرهنگ ارزشی آنان رفتار نمایند تا عمل بی شائبه ایشان نزد خدا مقبول واقع شود؛ در غیر این صورت هیچ تأثیری در قلوب برجای نخواهد گذاشت.
«ای انسان هرگز در زمین با کبر و غرور راه مرو که هر قدر پا را محکم بر زمین بکوبی، آن را نمی توانی بشکافی و هرچه گردن برافرازی به بلندی کوه ها نخواهی رسید» (3)
به عنوان یک فضیلت اخلاقی، متانت و وقار توأم با تواضع برای آمران و ناهیان از منزلتی خاص تر جهت تأثیر گذاری برخوردار است و از هر فرد که تجلی یابد قابل تحسین است ولیکن از ایشان که مروج ارزش ها و نیکی ها و برحذر دارنده از زشتی ها و بدی ها هستند این عمل شایسته تر است؛ چرا که تواضع نشانه شرف و بزرگی انسان است و موجب جلب رحمت الهی می.شود پس ضروری است ایشان (آمران و ناهیان) در هنگام تذکرات لسانی جانب متانت و وقار را نگهدارند و از به کار بردن عبارات نامناسب در برخوردهایشان پرهیز نمایند و مخاطبان را با تعبیرهای وزین
ص: 282
مورد خطاب قرار دهند؛ چرا که اگر عفت، متانت، وقار و تواضع را در این گونه برخوردها مراعات نکنند نه تنها ارزش ها را ترویج نداده اند، بلکه موجب دفع آنان (مخاطبان) از ارزش ها و سوق دادن ایشان به ضد ارزش ها و نیز سبب به وجود آوردن آسیب جبران ناپذیری نیز شده اند.
پس آمران و ناهیان حتی باید در راه رفتن در نوع برخورد با دیگران نشستن و برخاستن و بالاخره در تمام شئون زندگی خویش کمال فروتنی و افتادگی را رعایت نمایند و بدانند که به فرمایش امام حسن عسکری علیه السلام «تواضع و فروتنی، نعمتی است که هیچ گاه مورد حسادت قرار نمی گیرد» (1)
پاکیزگی لباس و ظاهری نیکو و آراسته از مهمترین نشانه های شخصیت و فرهنگ انسان است و انسان ها به طور فطری زیبایی و آراستگی را دوست دارند و چه بسا افرادی که در برخورد اولیه با دیگران پیش از آن که به خصوصیات باطنی او بنگرند خصوصیات ظاهری اش را مدنظر قرار می دهند از این رو حتی می توان گفت معمولاً قضاوت ها و ارزیابی های اولیه بر روی ظاهر افراد است تا باطن آنان؛ حال آمران و ناهیانی که می خواهند به عنوان مروج ارزش ها در اجتماع ظاهر شوند و پیوسته با افراد جامعه سروکار داشته باشند اگر نسبت به آراستگی ظاهر خود بی توجه باشند به گونه ای که افراد این گروه را به عنوان نماینده و مروج ارزش ها این چنین ژولیده، ناآراسته و نامناسب ببینند آیا سخنان و تذکرات ایشان را خواهند پذیرفت؟ در حالی که یکی از ارزش های اسلامی که بدان بسیار توصیه و تأکید شده است حفظ ظاهر و آراستگی است که از سوی برخی از این گروه به غفلت سپرده شده است یا احیاناً در این راه افراط به خرج دهند و طوری لباس بپوشند و ظاهر خود را آراسته سازند که دور از شأن واقعی یک آمر و ناهی است پس گروه اول (تفریط) و دوم (افراط) نمی توانند در کار خویش جهت نهادینه سازی فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر موفق باشند؛ حال پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه معصومين علیهم السلام به عنوان بهترین نمادهای آراستگی و پیراستگی و نیز ساده پوشی و ساده زیستی ظاهری می توانند به عنوان
ص: 283
الگوهایی برای آمران و ناهیان جهت زدودن این آسیب در این وادی قرار بگیرند.
انتقاد، حرکتی است اصلاحگرانه با قصد پالایش و زنگار زدایی و نجات حقیقت چیزی از نفوذ باطل در حریم آن و برگرداندن طبیعت شخص یا امری از آمیختگی به ناخالصی و غش به سوی خلوص و فطرت ناب آن. چه بسا انسان بر اثر حب نفس، در آغاز از توجه به انتقاد دیگران درباره خویش رنجیده خاطر شود؛ زیرا آن را نشانه نوعی شکست و عدم توفیق خود دانسته و اعتبار خود را در معرض خطر و تهاجم می پندارد در حالی که اگر خردمندانه بنگرد خواهد یافت که حتی همان «حب ذات» او را به قبول نقدهایی که از روی خیرخواهی و نیک اندیشی بر او وارد می شود دعوت می کند چنان که در روایات و احادیث ائمه معصومین علیهم السلام نیز از انتقادگری و انتقاد پذیری با اهتمامی ویژه سخن رفته است به عنوان نمونه علیا در یک سخن روان شناختی این گونه می فرماید: ﴿دَاهَنَکَ فِی عَیْبِکَ عَابَکَ فِی غَیْبِکَ﴾؛ «کسی که با چرب زبانی با تو روبه رو شود در پشت سر از تو بدگویی کرده و غیبتت را بازگو خواهد کرد». (1) امام صادق نیز می فرماید: ﴿أَحَبُّ إِخْوَانِی إِلَیَّ مَنْ أَهْدَی إِلَیَّ عُیُوبِی﴾؛ «محبوب ترین برادران دینی ام نزد من کسی است که عیب مرا - با بازگو کردن آن - به من هدیه کند» (2)
بنابراین با توجه به آن چه گفته شد انتقادناپذیری نشان عجب و خودخواهی و دلیل کم دانشی برخی آمران و ناهیان است. پس ایشان در رسالتی که به آن ها محول گشته است باید به انتقاد صحیح و سازنده با کمال میل و رغبت توجه نمایند و در صدد رفع نواقص خویش نیز برآمده و برای نظر انتقاد و پیشنهاد دیگران ارزش و احترام قائل ،شوند تا عدم رعایت این امر از سوی آنان سبب آسیب شخصیتی برایشان نشود.
ص: 284
آمران و ناهیانی که به ترویج ارزش ها و نهی از ضدارزش ها آراسته شده اند باید توجه داشته باشند که از هر نظر اسوه و نماد خوبی ها باشند و به همین سبب مردم انتظار دینداری کامل تری از آن ها را دارند. پس بایسته و شایسته است بیشتر از دیگران پایبند به دستورات و تعالیم اسلام و ارزش ها باشند و مراقب باشند که از ورود به هرگونه جناح و احزاب سیاسی خودداری نمایند؛ چرا که گاهی در بعضی از جناح های موجود افراد فرصت طلبی هستند که در صدد اجرای مقاصدی غیر اسلامی می باشند، پس آمران و ناهیان به ویژه آنانی که در پست های حساس و کلیدی قرار دارند، باید مراقب باشند تا آلت دست این افراد واقع نشوند و تنها در حدود و وظایف و تکالیف شرعی خود به ترویج و بسط ارزش ها و پرهیز از ضد ارزش ها بپردازند تا به شکل غیر مستقیم آب به آسیاب دشمن نریزند.
یکی دیگر از بازتاب های آسیب شناسی سیاسی در آمران و ناهیان عدم انسجام و وحدتی است که در رفتار گفتار و کردار آنان در اجتماع مشاهده می شود؛ چرا که بعضاً از سوی برخی آمران و ناهیان مشاهده می شود که در تذکرات لسانی خویش به جای تأثیر گذاری و جذب افراد به ارزش های ناب اسلامی نه تنها سبب دفع گروه نخست می شوند بلکه اظهار نظرهای تفرقه برانگیز ایشان سبب ایجاد دشمنی، نفاق و عدم وحدت نیز خواهد گشت. این مسئله در حالی است که امام رضا علیه السلام مکرراً می فرمودند: «خدای رحمت کند آن که علوم و ارزش های ما را بسط و ترویج دهد». (1)
اجرای این آسیب توسط برخی از آمران و ناهیان در حالی است که در آموزه های هیچ مکتبی مانند اسلام، تا این اندازه بر وحدت، همدلی، همکاری و راه های به دست آمدن آن و نیز پرهیز از اختلاف دودستگی تفرقه و پیامدهای زشت آن تأکید نشده است؛ تا جایی که گفته اند: ﴿بُنِی الاسلامُ عَلی کَلِمَتَینِ: کَلِمَهُ التَّوحیدِ وَتَوْحِید الکَلِمَه﴾؛ «اسلام بر دو پایه استوار گردیده است یکتاپرستی و یکپارچگی» پس وحدت و
ص: 285
یکپارچگی در فرهنگ اسلامی از چنان جایگاه بالایی برخوردار است که برخی ضرورت آن را با استناد به قرآن، امری فطری و لازمه فطرت پاک انسان تلقی می کنند. (1) قرآن مجید، امت اسلامی را به عنوان «امتی واحد» می ستاید (2) و حتی فراتر از ،این همه انسان ها را با همۀ گونه گونگی شان دارای اصلی واحد و مشترک می داند.
پس آمران و ناهیان باید بدانند در این وادی نیز رسالت خطیری بر عهده ایشان است و در بیان تذکرات لسانی خویش بسیار محتاطانه عمل نمایند و طوری سخن نگویند که این وحدت و انسجام را از میان ببرند.
بخش دیگری از آسیب شناسی آمران و ناهیان پیرامون شیوه های رفتاری و گفتاری ایشان است که با عنوان شاخص های مستقیم از آن یاد خواهد شد
رسول اکرم صلی الله علیه و آله به عنوان بهترین انسان شناس که بر گسترهٔ خاکدان ظاهر شده، درباره انسان ها چنین فرموده است: ﴿اَلنَّاسُ مَعَادِنُ کَمَعَادِنِ اَلذَّهَبِ وَ اَلْفِضَّهِ﴾؛ «مردم به سان کانهای طلا و نقره اند». (3)
كان طلا و نقره بودن به این معناست که در درون جان آدمیان چنین گنج های گران بها وجود دارد که تنها به کاویدن و استخراج نیازمند است و درست به همین خاطر حضرت امیر علیه اللسام نیز یکی از اهداف و برنامه های پیامبران را به فوران درآوردن عقول پنهان مردم دانسته است: ﴿و لِیُثیرُوا لَهُم دَفائِن العُقُول﴾؛ «(پیامبران آمدند) تا اندیشه های پنهان مردم را به فوران درآورند». (4)
حال برخی از آمران و ناهیان در ابلاغ ارزش ها و پرهیز دادن از ضد ارزش ها نه تنها مخاطبان خویش را به تفکر و تعقل فرا نمی خوانند که حتی حالات روانی آنان
ص: 286
را نیز در نظر نمی گیرند و در این راستا با تلاش بیهوده سعی در اقناع اجباری افراد می نمایند و استدلالاتی غیر معقول غیر منطقی و ناموجه را در طرح موارد ارزشی خویش به کار می گیرند و شاید در این لحظات به خاطر بی توجهی آمر و ناهی نسبت به حالت مخاطب (مثلاً عصبانيت) حتى کار به درگیری و فراتر از این هم برود. پس این مسئله یعنی بی توجهی به وضعیت روانی مخاطب را می توان نخستین و مهمترین آسیب در شیوه های ناصحیح رفتاری از سوی آمران و ناهیان دانست.
فراهم سازی بستر خردورزی در راستای ترویج و توسعه ارزش ها در سایه تحلیل آموزه های دینی حاصل می شود. بی تردید یکی دیگر از آسیب های مستقیم در بعد شیوه های ناصحیح رفتاری آمران و ناهیانی که کم و بیش از ایشان مشاهده می شود، این است که برخی از ایشان به جای زبان تحلیل تفهیم و بیان حکمت ارزش ها با زبان تحکم و تحمیل و همراهی آن با خشونت با مخاطبان سخن می گویند که نتیجه این عمل احساس ناامنی طرد، شدگی بدبینی افراد و فاصله گرفتن ایشان از هنجارهای ارزشی و نیز ایجاد مقاومت از سوی فرد را در برخواهد داشت.
به تعبیر دیگر آنان به هنگام تذکر لسانی ارزش ها را به صورت مطالب کلیشه ای و تکراری مطرح می کنند بدون آن که آن مسئله را به روشنی تحلیل کنند و به مخاطب بفهمانند با فقدان این دو عنصر مخاطب احساس می کند که باید چشم بسته قوانین و تعالیم و ارزش هایی را بپذیرد و در حافظه جای دهد مخاطبان هر قدر بیشتر اهل اندیشه ورزی باشند به شیوه تحلیلی علاقه فزون تری دارند ضرورت این امر (توجه به حکمت و تحلیل در توصیه به ارزش ها) به ویژه در فضای خردگرایی جاری جامعه و جوانان که تا حدی در فرهنگ راسیونالیسم غرب ریشه دارد، به خوبی محسوس است. اگر مخاطب متناسب سن خود، تحلیلی از موضوع ارزشی و یا ترک منکری دریافت نکند تأثیر اندکی از آن می پذیرد آمران و ناهیانی که چنین توانایی ندارند کمتر کار آنان به نتیجه می رسد.
در حالی که ایشان (آمران و ناهیان) باید بدانند که قرآن کتابی بصیرت بخش است که پیروان خود را به بینش کامل فرا می خواند بصیرت بخشی نه با تحمیل که با
ص: 287
تحلیل و هدایت شنونده به روشنی و آگاهی سازگار است ﴿هَذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَ هُدًى وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ﴾؛ این قرآن بصیرت هایی است برای مردم و هدایت و رحمتی است برای گروهی که یقین آورند (1)؛ «بگو راه من این است که من و پیروانم با بصيرت كامل همه مردم را به سوی خدا می خوانیم خدای یکتا منزه است و من از مشرکان نیستم». (2)
تنها با اعمال چنین شیوه ای از سوی مروجان ارزش ها و ناهیان از زشتی هاست که دین چارچوب پیدا می کند و مردم می توانند از اختیارشان استفاده کنند؛ در نتیجه دین و عمل به ارزش های آن نیز صبغه اجبار و الزام به خود نمی گیرد و همان گونه که افراد تعالیم و ارزش های دیگر را یاد می گیرند این ارزش های آمیخته با حکمت و تحلیل را هم فرا گرفته و در زندگی خویش عملی می سازند.
یکی دیگر از آسیب های مستقیم در شیوه های ناصحیح رفتاری آمران و ناهیان تحقیر مخاطب و جانبداری افراطی از نظریات خویش در مطرح نمودن ارزش ها است؛ به گونه ای که برخی از آمران و ناهیان هنگامی که در مقام اثبات ارزشی هستند به گونه ای از آن جانبداری می کنند که شنونده را نسبت به صداقت گوینده در نقل قول مخالف بدبین می سازند اگر آمر یا ناهی در آغاز موضع گیری خنثی داشته باشد، از خنثی سازی کلام خود جلوگیری می کند برخی از آمران و ناهیان به سادگی و بدون مقدمات لازم آرا و نظریات برخلاف ارزش مخاطبان خویش را تحقیر و حتی حامیان آنان را هم سرزنش می کنند غافل از آن که سرزنش تقویت حس لجاجت و عدم پذیرش حقیقت برای نهادینه سازی ارزش ها و ترک منکرات را در پی دارد چنان که علی علیه السلام می فرماید: ﴿اَلْإِفْرَاطُ فِی اَلْمَلاَمَهِ یُشِبُّ نِیرَانَ اَللَّجَاجَهِ﴾؛ «افراط و زیاده روی در سرزنش آتش عناد را شعله ور می سازد» (3)
ص: 288
پاره ای از آسیب های ناصحیح رفتاری از سوی آمران و ناهیان در پی عدم به کارگیری شیوه های درست بحث و گفت وگو و تبادل آراء و نظریات پدیدار می شود. در انتقال ارزش ها از سوی آمران و ناهیان به این روش کمتر بها داده می شود و به تعبیری آمران و ناهیان نقش سخنگویانی یک طرفه را عهده دار می شوند و اجازه بحث و طرح نظر را به نفر مقابل نمی دهند.
در نتیجه مخاطبانی که دعاوی مخالف و پرسش های ویژه در باب ترک ضد ارزش ها و عمل به ارزش ها را دارند فرصت طرح آزادانه سخنان خود و شنیدن پاسخ آن ها را از سوی آمران و ناهیان ندارند؛ در حالی که به دلیل چالش زدایی موضوعات ارزشی شایسته است به این ،روش از جانب ایشان حیات تازه ای دمیده شود. همان گونه که قرآن کریم نیز مخالفان خود را به ارائه دلیل و برهان فرامی خواند: «آیا آن ها خدا معبودانی برگزیدند؟ بگو برهانتان را بیاورید. این سخن من و سخن (پیامبرانی است) که پیش از من بودند». (1)
آمران و ناهیان باید بدانند که امامان ها علیهم السلام نیز به وفور از این مسئله سود می جستند و قوت ارزش های دینی را آشکار می ساختند. (2)
در توصیه به ارزش ها و نهی از ضدارزش ها آمران و ناهیان باید از روش های گوناگون مستقیم و غیر مستقیم بهره بگیرند؛ در حالی که در غالب برخوردها از سوی ایشان که به عنوان آسیبی جدی مطرح است در فراخوانی به ارزش ها و پرهیز از ضدارزش ها فقط شیوه مستقیم رایج .است همیشه وضعیت، اقتضای بیان صریح و قاطع را ندارد؛ به ویژه امر و نهی هایی که با عقاید و رفتار مخاطب اصطکاک شدید دارد. در این موارد سبک غیر مستقیم مؤثرتر است همه به توصیه و تذکری که خطاب به آنان نباشد، گوش می سپارند ولی حاضر نیستند که توصیه و امر و نهی خطاب به خود را بشنوند؛ به ویژه اگر با کوچکترین توهین و تحقیر همراه باشد که
ص: 289
تأثیر منفی نیز در پی دارد؛ چه رسد به رواج معروفی یا ترک منکری. جای بسی تأسف است که در برخورد بسیاری از آمران و ناهیان هنوز هم روش مستقیم بسی شایع تر است و در زمینه روش های غیر مستقیم به ندرت چاره اندیشی، برنامه ریزی و اعمال رفتاری از سوی ایشان مشاهده می شود گویا تنها راه نیل به مقصود در این عرصه برای برپایی این فریضه با ارزش بیان توصیه ها و امر و نهی های صریح و تند اخلاقی است و آمران و ناهیان غافلند از آن که سبک های غیر مستقیم که امروزه در جهان رواج دارد، کارآمدی ویژه دارد.
مقصود از امر به معروف و نهی از منکر غیر مستقیم آن است که آمران و ناهیان به عنوان کسانی که درصدد اصلاح و تغییر جامعه هستند مخاطب خود را مورد خطاب مستقیم قرار نمی دهند به فرموده امام صادق علیه السلام با آن که خطاب های قرآن به پیامبر صلی الله علیه و آله است، ولی به واقع مؤمنان مورد خطاب .هستند قرآن (به سبک به در بگو تا دیوار بشنود) است: ﴿نَزَلَ اَلْقُرْآنُ بِإِیَّاکِ أَعْنِی وَ اِسْمَعِی یَا جَارَهِ﴾؛ «قرآن به سبک این ضرب المثل عربی نازل شده است که می گوید به تو می گویم ولی ای همسایه تو بشنو» (1) امام صادق علیه السلام در جای دیگر می فرماید: «هر جا خداوند عزوجل پیامبرش را سرزنش کرده، مقصودش دیگران است؛ مانند آن چه در سوره اسراء آمده که می فرماید: اگر ما تو را ثابت قدم نمی کردیم نزدیک بود که به سوی آنان (کافران) متمایل شوی». (2)
فرایند امر به معروف و نهی از منکر در بسیاری از موارد به طور سطحی و زودگذر است و در ذهن و ضمیر مخاطب جای نمی گیرد توصیه های ارزشی و بالعکس، توسط آمران و ناهیان تنها در زمان های خاص یا مقاطعی ویژه صورت می گیرد؛ از باب نمونه تذکر لسانی به بدحجابان یا بی حجابان در فصل گرم، در حالی که در فصول سرد سال هم شاهد پوشش های نامناسب از سوی این افراد (مخاطبان) با پوشیدن انواع پوتین های مارکدار، پالتوهای کوتاه و نامناسب، شال و کلاه بدون پوشیدن روسری یا مقنعه و.... هستیم پس با چنین عملکردی از سوی
ص: 290
آمران و ناهیان آموزه های رفتاری مخاطبان به عادات سلوکی تبدیل نمی شود لذا شیوه مورد استفاده توسط آمران و ناهیان در بسیاری از موارد به گونه ای است که در یک مقطع خاص به کار گرفته می شود و نه زمان اقناع فکری و نه تربیت تا نیل به تثبیت قلبی و درونی سازی آن تا ارزش ادامه یابد. غافل از آن که حرکت ایشان در جاده نهادینه سازی امر به معروف و نهی از منکر مثل طی مسیری پر فراز و نشیب به سوی قله بلندی است که به رغم فراز و فرودهای تپه های بین راه سرانجام به قله ای مرتفع منتهی می شود؛ به این جهت اگر مخاطبان پیش از طی یک فراز رها شوند امکان ندارد به عقب بازگردند و به دامنه سقوط کنند. اصل استمرار، شیوه نزول وحی و سبک آموزگاران الهی بوده است که بسیاری از آمران و ناهیان متأسفانه آن را به بهانه این که ممکن است توصیه ها تأثیر گذار نباشند و ... رها می نمایند. در حالی که خداوند در یک دستورالعمل کلی خطاب به همگان می فرماید: ﴿وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ﴾؛ و به تحقیق که ما قرآن را پیوسته فرستادیم، باشد که متذکر شوند. (1)
با این که سال هاست که آمران به معروف و ناهیان از منکر در جامعه با مردم همراهند، اما این جریان به درونی سازی ارزش ها و رفتارها در آن ها منجر نشده است.
آغاز نامناسب سخن نخستین آسیبی است که آمران و ناهیان در روش های غلط گفتاری خویش از آن بهره می جویند؛ به تعبیری این مسئله همچون تیغی است که قلب مخاطبان بعضاً مشتاق را جریحه دار می سازد و آنان را به فغان و فریاد و شکایت از شیوه های گفتاری ایشان وا می دارد برخی از آمران و ناهیان کلام خویش را نیک نمی آغازند، بلکه به رغم وجود ارزش مشخص گاه برای سخن خود بعضاً با تعجب، چیز دیگری را تعیین و طرح می کنند یا به بیان آن مسئله به شیوه ای نامعقول اكتفا کرده و مخاطب را با این برخورد در بوته ابهام می گذارند؛ در حالی که باید موضوع کلی و سپس ریز موضوع جزیی طرح ارزشی خود را در طلیعه سخن برای مخاطبش
ص: 291
روشن سازد و این همان روش مهمی است که از سوی آمران و ناهیان چندان به آن توجه نمی شود و با گویش پراکنده از محور ،بحث به امر به معروف و نهی از منکر اقدام می نمایند.
سبک تبیین غیر دلنشین و ناهماهنگ با فطرت از دیگر آسیب های مستقیم در روش های غلط گفتاری آمران و ناهیان است. آمران و ناهیان به تشنگی روانی افراد توجه کافی نداشته و به احیای فطرت خفته آنان اقدام نمی کنند. آنان به عنوان مروجان معارف و ناهیان منکرات غافلند که بخشی از مشکل پذیرش محدودیت های ارزشی توسط همگان و به ویژه جوانان تمایلات غریزی آنان است. زمینه شناختی عاطفی و گرایش فطری به ارزش ها در همه افراد وجود دارد، ولی از دیگر سو کشش های غریزی آنان به ویژه جوانان ایشان را به ارضای آزادانه غرایز مادی سوق می دهد؛ زیرا از جمله گرایش های حیوانی بشر میل به آزادی از هر قید و بند اخلاقی و ارزشی و محدودیت رفتاری است؛ چنان که قرآن کریم می فرماید: ﴿بَلْ يُريدُ الإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ﴾، (1) بلکه انسان می خواهد (آزاد باشد و) مادام العمر گناه کند.
اجرای این روش تبیین غیر دلنشین و فطرت ستیز می تواند در برابر احیای گرایش های قدسی - ارزشی ،افراد سدی ستبر باشد. در عین حال سخن نافذ در فطرت همگان می تواند افراد را در برابر تمایلات افراطی ضد ارزشی در هر مسئله ای به خروش آورد و عزم و اراده ای راسخ و الهی و ارزش آفرین در آنان پدیدار شود؛ اما روش رایج آمران و ناهیان چنین نیست؛ چه بسیارند آمران و ناهیانی که از وجدان و فطرت در توصیه پند و تذکر لسانی بهره نمی برند و از روش های کاربردی قرآن فاصله می گیرند زبان قرآن در تعلیم آموزه ها و ارزش های خود زبان احیاگر فطرت خفته، به تأمل واداشتن آدمی و آتش زدن به خرمن درونی آن هاست. امیر بیان و تقوى على علیه السلام در طلیعه نهج البلاغه به این حقیقت اشاره دارد: «ذات وارسته خداوندی از فرزندان آدم پیامبرانی را برگزید... تا میثاق فطرت توحیدی را از آنان مطالبه کنند و نعمت های از یادرفته خداوندی را یادشان آورند و با تبلیغ حقایق
ص: 292
توحیدی احتجاج کنند و عقل های مدفون را برانگیزانند و آیه های دقیق و سنجیده ای را در خداشناسی برایشان به نمایش گذارند». (1)
امام علیه السلام در این جا وظیفه انبیاء، آموزگاران دین و مروجان ارزش ها را در بیدارسازی فطرت خفته آدمیان ذکر کرده است.
برخی آمران و ناهیان فاقد آراستگی ظاهر کلام هستند؛ ابزاری که سخن را شنیدنی، بحث را چشیدنی و محتوا را خریدنی می سازد و غفلت از آن رغبت از مخاطب می ستاند امروزه در بازار اقتصاد، جایگاه بسته بندی کالا و ظاهر آرایی آن بر همگان روشن است بسا کالای کم ارزشی که به سبب بسته بندی دلربا به راحتی به فروش می رسد.
ارزش های اسلامی نیز از این قاعده مستثنا نیستند؛ بلکه راهکارهای عرضه آن ها بسی ثمر بخش تر و منطقی تر است. در چنین بازار رقابت فرهنگی بر سر ارزش ها آمران و ناهیانی که بهترین کالا (ارزش های اسلام) را در اختیار دارند، باید افزون بر ارزش محتوایی به ظرافت های عرضه و رنگ آمیزی های لازم نیز توجه داشته باشند؛ وگرنه صرف داشتن کالای مطلوب برای فروش در بازار جاری کافی نیست؛ زیرا بدترین کالاهای فرهنگی به دلیل تبلیغ بهتر بیشتر مخاطبان افزون تری را به خود جذب خواهند نمود.
فقدان نظم و انسجام در ارائه بحث از جانب مروجان فرهنگ ارزش ها و ناهیان از منکرات از آفات ثمر سوز آموزش ارزش هاست توجه به عدم انحراف از بحث در این گونه برخوردها توسط آمران و ناهیان بیش از سایر افراد است؛ زیرا زمینه تشتت و عدم انسجام در تعلیم ارزش های اسلامی بیش از سایر موضوعات وجود دارد؛ چون این ارزش ها با امور روزمره و رفتارهای اخلاقی پیوند بیشتری دارند، بدین جهت ممکن است فرد به آسانی از مسیر اصلی رشته کلام منحرف شود.
ص: 293
برخی از آمران و ناهیان نظمی از پیش تعیین شده برای بحث ارزشی خویش آماده نمی کنند و هرچه به ذهنشان ،آید در لحظه دیدن ناهنجاری مطرح می کنند. برخی نیز ضمن سخن به دلیل غفلت از اصل موضوع رشته کلام را در تذکر و توصیه گم می کنند و از نظم منطقی خارج می شوند؛ در نتیجه کلامی ارزشی اما غیر منسجم ارائه می دهند. هماهنگی در کلام را می توان از قرآن که متن آموزش و تربیتی دین است، فرا گرفت. نخستین امام همام که آموزگاری تمام و مثالی بی مثال است، قرآن را کتاب منسجمی توصیف می فرماید که بخش های مختلف آن هر یک مفسر، مؤید و مرتبط با دیگری است ﴿کِتَابُ اللّهِ ... یَنْطِقُ بَعْضُهُ بِبَعْضٍ، وَ یَشْهَدُ بَعْضُهُ عَلَی بَعْضٍ﴾ «كتاب خدا پاره ای از آن پاره ای دیگر را تفسیر می کند و برخی از آن بر برخی دیگر گواهی می دهد». (1)
همان گونه که سخن از سوی آمران و ناهیان در نصیحت و توصیه به تارکان ارزش ها آغازی نیکو می طلبد پایانی پسندیده نیز می جوید اگر سخنی ابهام زاست و اشکالی در ذهن شنونده از سوی آمران و ناهیان تثبیت کرده است، ختم آن بدون ايضاح کامل رشته های آموزش ارزش ها را پنبه می کند. گاه آمران توصیه به معروفی و ناهیان یک ضدارزش را به خوبی بیان می کنند ولی برای انتهای بحث پایانی ناشیانه را تدارک می بینند با این که قرار است ارزشی را جهت همراهی مطلوب در زمانی کوتاه ارائه دهد برای اجتناب از پایان ناشیانه کلام این آمران و ناهیان تدبیری مناسب نیندیشیده اند؛ در حالی که قطع بحث در نقطه ای حساس، انگیزه مخاطب برای استفاده از این ارزش یا ترک ضدارزش را می کاهد و این یکی از همان آسیب های مهم در شیوه مستقیم و غلط گفتاری آمران و ناهیان است که تأثیرات نامطلوب و به سزایی را بر مخاطب بر جای خواهد گذاشت.
از دیگر آسیب های موجود در روش های غلط گفتاری آمران و ناهیان در تذکرات لسانی و... به کارگیری واژه های سخت و نامانوس برای مخاطبان است. آنان بدون در
ص: 294
نظر گرفتن مفاهیم مأنوس اذهان مخاطبان بر اساس واژه های ذهنی خود سخن می گویند و به نظام واژگانی متناسب سن و فرهنگ آنان جهت جذب به ارزش ها و نهادینه شدن آن ها توجه ندارند وجود این آسیب در گفتار آمران و ناهیان در آموزش باورهای مهم و ارزشی که بعضاً حاوی مفاهیم انتزاعی و دیر فهم در باب اصول و فروع اعتقادی اخلاق نظام اجتماعی و سیاسی است مشکل مخاطبان (به ویژه مخاطبان باسطح سواد کم و اطلاعات محدود) را مضاعف می سازد. منظور از نظام واژگانی مأنوس در فرهنگ ،خاص مفاهیمی است که در زندگی، محیط و فرهنگ مربوطه کاربرد بیشتری دارد.
کم نیستند آمران و ناهیانی که در دستگاه واژگانی در ترویج ارزش ها و انتقال مفاهیم مربوطه تابع خصوصیات ذکر شده نیستند در حالی که قرآن کریم به همگان و از آن جمله آمران و ناهیان می آموزد که به جای استفاده از دستگاه واژگانی فلاسفه، منطقیون، دانشمندان و اهل علوم خاص از قبیل برهان، قیاس جزیی، کلی، علت، معلول، وجود، ماهیت و.... از واژه های مأنوس سهل قابل فهم و درک استفاده نمایند. قرآن از همین روش جهت جذب قلوب و هدایت بشر و تربیت او و تبیین راه های سعادت دنیوی و اخروی استفاده کرده است. اگر سایر لغات برای بسیاری ممکن است ناآشنا باشد، ولی این مفاهيم و لغات، مأنوس اذهان مختلف و آشنای اقوام گوناگون است که آمران و ناهیان باید در گفتارهای ارزشی خویش جهت تأثیر گذاری اصلاح و تغییر آنان (مردم) از این شیوه یاری جویند.
بدون شک اجرای هر امری هنری یا کاری که بتواند سیمای پر ابهت اسلام و ارزش های موجود در آن را بیش از پیش نمایان سازد مطلوب بوده و هر گونه تلاشی در راستای احیای این فرهنگ ناب می تواند سودمند و اثرگذار باشد؛ البته نباید این نکته را فراموش کرد که سخن گفتن از ارزش ها یا ضد ارزش ها روش و شیوه خاصی را می طلبد و برای طرح اجرا بسط و توسعه قطعاً نیازمند افراد آشنا به حقیقت الفبا راه و هدف بوده؛ چرا که در غیر این صورت ترویج ارزش ها یا نهی و توصیه به دوری از ضد ارزش ها توسط اشخاص ناآشنا به اهداف نهایی جامعه اسلامی را
ص: 295
جهت تعالی و سعادت و رشد انسان دستخوش تحریف و آسیب می نماید لذا:
آن گاه که از این فرایند (امر به معروف و نهی از منکر) سخن می گوییم معنای رسالتی آمر و ناهی به عنوان انسان هایی مهذب و متعهد در راه معرفی و ترویج ارزش های اصیل و برحذر دارنده از زشتی ها و ناصافی ها برایمان تداعی می شود که به نیکی فرایند امر به معروف و نهی از منکر را با بینش عمیق و منطقی در فهم دینی کارآمد با عنصر عقل، عشق، خرد و معنویت گره زدهاند تا در تبیین ارزش ها و نهی از ضد ارزش ها کارشناسانه و آگاهانه گام بگذارند و از این طریق راه را بر هرگونه شبهه، پرسش و وسوسه ببندند.
بنابراین از آن جا که ساده ترین برنامه ها نیاز مبرم به اعمال و ارکان دارد، این فرایند نیز مستثنی از سایر امور نخواهد بود لذا اگر از یک سو آمران و ناهیان توانا، متعهد و دلسوز و وظیفه شناسی را می طلبد که به خوبی از جایگاه خویش آگاهند (قرآن و سنت) از سوی دیگر نیز مخاطبانی تیزهوش زیرک و مشتاق را داراست که هر سخن و رفتار پندآموز توصیه محور و تذکر گرا را بدون دلیل و علت پذیرا نیستند؛ پس اگر گروه نخست (آمران و ناهیان) که در طی پژوهش به آسیب شناسی آنان پرداختیم به خوبی و مهارت تمام سخنان ارزش محور خویش را با رعایت زمینه های شخصیتی و شخصی و نیز امور سیاسی و اجتماعی با کلیدواژه های زیباشناختی از ارزش های فضیلت محور اسلام و ظرایف و دقایق هوشمندانه در روش ها و شیوه های گفتاری و رفتاری مستقیم به مخاطب خود نرسانند قطعاً آسیب هایی را ایجاد می نمایند که دارای تأثیرات نامطلوب و فراوانی بر روی مخاطبان و از آن جمله جامعه هست زیرا همان گونه که گفته شد بی توجهی به شاخص های آسیب شناسی در زمینه های شخصیتی و شخصی و... نخستین چالش فراروی آمران و ناهیانی است که در فرایند امر به معروف و نهی از منکر به عنوان حاملان این رسالت ارزشمند محسوب می شوند. از سوی دیگر در بعد مستقیم این مسئله (آسیب شناسی آمران و ناهیان) در صورت نداشتن هندسه معرفتی و جامع و متناسب با مقتضیات زمان و مکان از سوی ایشان پیرامون شیوه های صحیح رفتاری و نیز روش های غلط گفتاری هم به سادگی نمی توان گذشت؛ زیرا این امور هم حکایتگر عدم نگرش جامع و مهندسی استراتژیک و راهبردی آمران و ناهیان در حوزه رسالتشان است.
ص: 296
پس اگر این نیروهای ارزشی که مروج فرهنگ و معارف اصیل اسلامی هستند، سعی در به حاشیه راندن رسالت اصلی خویش که بسط توسعه و گسترش فضایل و ارزش های اخلاقی - انسانی و نفی از ضدارزش ها و رذایل اخلاقی (جهت تشکیل جامعه ای متعالی و آرمانی) داشته باشند آن گاه تمامی عناصر و ماهیت رسالت ارزش محور ایشان، اعم از ظاهر و شاکله یا باطن و محتوای گفتار رفتار و کردار ایشان لبریز از ضدارزش هایی خواهد گشت که صد درصد با آموزه های کاربردی و ارزشی اسلامی ناسازگار است و راه ورود بیگانگان، دشمنان و دزدان ارزش ها که امروزه در صدد به چالش کشیدن حقیقت ناب اسلامی و از آن جمله ارزش های متعالی آن هستند را باز نموده و بدین ترتیب میدان مبارزۀ فرهنگی را به آنان واگذار خواهند کرد. پس:
آمران و ناهیان به یاد داشته باشند که سخن گفتن از ارزش ها آموزه ها و گزاره های دینی و پند و توصیه یا نهی و اجتناب از آن ها نخست بدون توجه به مهمترین نشانه های آسیب مندی در شخصیت خویش و سپس بررسی شاخص آسیب با زیرساخت ها و زمینه های شخصیتی و شخصی و سپس عدم به کارگیری شیوه ها و روش شناسی رفتاری و گفتاری، پیامدهای منفی بر مخاطبان و به ویژه نسل جوان را متضمن خواهد شد و چه بسا ایشان را با اصل ارزش و سخنان مطروحه، بی اعتماد سازند و ترویج ارزش مورد نظر نه تنها نتیجه ای را به دست ندهد که عکس العمل معکوسی را نیز در برداشته باشد بنابراین آمران و ناهیان این دستورالعمل قرآنی را فراموش ننمایند که ﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لا تَفْعَلُونَ * كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ﴾؛ اى کسانی که ایمان آورده اید چرا چیزی را می گویید که عمل نمی کنید. گفتن آن چه عمل نمی کنید دشمنی بزرگی نزد خداست، (1) تا این که رستگاری وعده داده شده و بهشت برین برایشان محقق شود. (2)
ص: 297
1. قرآن کریم، ترجمه آیة الله مکارم شیرازی.
2. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی.
3. آریان پور، عباس، فرهنگ کامل انگلیسی - فارسی، تهران، نشر امیرکبیر، 1382ش.
4. ابن شعبه، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول، قم، نشر مكتبه بصیرتی، 1394ق.
5. ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، تحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی، بی جا، نشر دار الاحیاء، بی تا.
6. انوری، حسن، فرهنگ روز سخن، تهران، نشر سخن، 1383ش.
7. البخاری، محمد بن اسماعیل صحیح بخاری شرح و تحقیق قاسم شماعی رفاعی، بی جا، نشر دار القلم، 1407ق.
8. الترمذی، محمد بن عیسی سنن الترمذی، بی جا، نشر دار الفکر، بی تا.
9. تنکابنی، فرید، راهنمای انسانیت، تهران، نشر فرهنگ اسلامی، 1374ش.
10. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشيعة الى تحصيل مسائل الشريعه، تصحيح و :تحقیق عبدالرحیم ربانی شیرازی، بی جا، نشر دار الاحیاء التراث العربي، بی تا.
11. خمینی رحمه الله، روح الله، آیین انقلاب اسلامی، تهران، نشر آثار امام خمینی، 1376ش.
12. دژاکام، علی، تفکر فلسفی غرب از نظر استاد مطهری تهران نشر اندیشه، 1375ش.
13. طباطبایی، محمدحسین، المیزان في تفسير القرآن، قم، نشر دار الكتب الاسلامي، 1393ق.
14. الطبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان في تفسير القرآن، قم، نشر مكتبة المرعشى النجفي، 1403ق.
15. علی بن ابی طالب ،امام ،اوّل غرر الحکم و دررالکلم به شرح جمال الدين محمد خوانساری، مقدمه و تصحیح از میر جلال الدین حسینی ارموی تهران نشر دانشگاه ،تهران، 1360ش.
ص: 298
16. غرر الحکم و دررالکلم، عبدالواحد تمیمی آمدی، نشر مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، بی جا، 1407ق.
17. عمید، حسن، فرهنگ عمید، تهران، نشر جاویدان، 1354ش.
18. العياشي، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی تحقیق: هاشم رسولی محلاتی تهران، نشر المكتبة العلمية الاسلاميه بي تا.
19. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تصحیح علی اکبر غفاری، تهران، نشر دارالکتب العلميه، 1388ق.
20. گیدنز، آنتونی، جامعه شناسی عمومی ترجمه منوچهر صبوری، تهران، نشر نی، 1377ش.
21. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، قم، نشر دار الكتب الاسلاميه، 1408ق.
22. محسنیان راد، مهدی، ارتباط شناسی، تهران، نشر سروش، بی تا.
23. نراقی، ملا احمد مثنوی طاقدیس، تهران، نشر فرهومند، بی تا.
ص: 299
*شناسایی روش های روزآمد امر به معروف و نهی از منکر برای مقابله با تضعیف اعتقادات و باورهای دینی در بین دانش آموزان شهر مشهد: احمد رمضانی فرخد- دکتر محمود مرویان حسینی (1)، (2)
دین به عنوان یک پدیده اجتماعی در طول تاریخ همواره از جایگاه ویژه ای در نزد اندیشمندان برخودار بوده است. اندیشمندان بسیاری در باب اهمیت دین و نقشی که دین در انسجام عاطفی بازآفرینی فرهنگی معناسازی و انسجام اجتماعی دارد، سخن به میان آورده اند. (3) در کشور مسلمان نشین ما که دین و تدین امری ریشه دار است حساسیت نسبت به باورهای دینی و حفظ آن ها امری حیاتی است؛ چرا که دین و ایمان دینی است که برای بشر آرامش به ارمغان می آورد و از درد و رنج های درونی او می کاهد.
پس از گذشت سه دهه از انقلاب اسلامی در ایران که همه دست اندرکاران نظام جمهوری اسلامی سعی و تلاش فراوانی در جهت رشد فضیلت های معنوی و حاکم گرداندن ارزش ها و باورهای دینی در نسل جدید به خرج داده اند، متأسفانه شاهد این
ص: 300
هستیم که یک مجموعه از کشورها با تکیه بر قدرتی که دارند با تدارک مجموعه ای از برنامه ها و فعالیت های سیاسی یا اقتصادی و با هدف هجمه به بنیان های فرهنگی یک ملت برای دستیابی به مقاصد شوم سیاسی و به منظور ریشه کن کردن فرهنگ ملی از طریق فراگیر کردن بی قیدوبندی فرهنگی هرزگی اخلاقی و فروپاشی ارزشی سعی در نابودی هویت ملی دارند به طوری که در طول دهه گذشته نظام سلطه جهانی برای رسیدن به این اهداف (1) در سطح وسیعی ابزارهای متعدد خود را در تهاجم به بنیان های فرهنگی و اعتقادی مسلمانان به کار گرفته است و تحقیر جریان ادب، هنر، فرهنگ انقلابی، اخلاق اسلامی، اعتماد به نفس، توکل به خدا، ایمان، جهاد، شهادت، ایثار و ولایت را در کشورهای اسلامی خصوصاً در کشورمان به گونه ای جدی دنبال می کند تا در نتیجه آن انزوای عناصر فرهنگی، ادیب و هنرمند و نیز منصرف کردن جوانان مؤمن از پایبندی متعصبانه به ایمان و اعتقادات خود که یکی از اهداف مهم تهاجم فرهنگی است، محقق شود. (2)
در این بین بی تردید قشرهای نوجوان و جوانان بیشتر مورد خطر آسیب این پدیده شوم هستند که این امر از دو جهت قابل تبیین است یکی از جهت محدودیت تجربه و دیگری غلبه احساسات بر فرد جوان و ،نوجوان که از این روی احساسات ملكه وجود آدمی می شود و با قدرت تمام او را مسخر خود می نماید. نوجوانان و جوانان حوادث و رویدادها را از دریچه عواطف می بینند و تفسیر می کنند و در محاسبات آنان جاذبه ها و کشش ها جایگاه خاصی را اشغال می کند از سوی دیگر فقدان تجربیات اجتماعی موجب می شود که این گروه سنی نتواند معادلات پیچیده محیط ارتباطی خود را به دقت ارزیابی نموده و تحلیل کند، لذا در مواجهه با این گونه مسائل به ساده اندیشی و خوش بینی افراطی کشیده می شود. در همین راستا فرهنگ مهاجم غرب با استفاده از این ویژگی های تبلیغی روانشناسانه سعی در
ص: 301
فروپاشی نظام اعتقادی و فکری نسل جوان داشته و از طریق تهی ساختن آن ها از درون زمینه جذبشان را به مبانی فرهنگی بیگانه فراهم می آورد. بنابراین این مسئله بیش از هر عنصر دیگری تهدید جدی برای کشور و ملت ما به شمار می آید و اهمیت این موضوع تا به حدی بوده است که مقام معظم رهبری بارها با اشاره به تهاجم فرهنگی و مقولات شبیخون فرهنگی، (1) ناتوی فرهنگی (2) و جنگ نرم (3) لزوم بررسی این مسئله را به مسئولان گوشزد کرده و همواره از این مسئله به عنوان دغدغه دیرینه خود یاد می کنند. (4)
گرچه رهنمودهای رهبر فرزانه انقلاب در طول این سال ها سبب شده که هر روز شاهد برنامه های مختلف و تلاش های فراوانی در جهت اعتلای سطح فرهنگی جامعه و افزایش پایبندی اقشار مختلف جامعه و بالخصوص نوجوانان و جوانان به اعتقادات دینی باشیم، این که این برنامه ها و تلاش ها چقدر در برابر هجوم انبوه برنامه های مبتذل
ص: 302
و صرف میلیون ها دلار هزینه برای انحراف و کجروی جوانانمان توسط استعمارگران از طریق رسانه ها ماهواره ها (1) ورود کالاهای ،مستجهن راه اندازی سایت های ضداخلاقی و.... ثمربخش باشد قابل بحث و بررسی است. بنابراین بدون تردید امروزه مبارزه با تهاجم فرهنگی به عنوان عامل تضعیف کننده اعتقادات دینی و مذهبی در بین جوانان یکی از برنامه های مهم و اساسی مدیران سازمان ها، نهادها پژوهشگران عرصه های اجتماعی و بالخصوص مدیران سازمان آموزش و پرورش محسوب می شود. برای تحقق این مهم ایجاد و به کار بستن راهکارهای روزآمد کاربردی و مناسب برای حفظ جامعه در برابر این تهاجم بسیار مهم ضروری می باشد.
بی شک در این راستا نهادینه کردن فریضه امر به معروف و نهی از منکر با توجه به سفارش های اکید قرآن (2) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام می تواند بهترین راه حل باشد به طوری که این اصل را می توان اصل مشارکت اجتماعی برای دفع منکرات و اجرای خوبی ها نام نهاد (3) در این بین باید به یک مسئله اساسی پرداخت و آن روزآمد کردن روش های امر به معروف و نهی از منکر (4) (به عنوان راهکار اصلی مقابله
ص: 303
تضعیف اعتقادات دینی به خصوص در حوزه جوانان) می باشد زیرا بدون تردید مقابله با روش های مدرن و جدید این پدیده شوم روش های کارآمدی می طلبد که توان مقابله با تهاجم فرهنگی غربیان را داشته باشد لذا سؤال اصلی ما در این تحقیق بررسی و کشف روش های روزآمد جدید و کاربردی امر به معروف و نهی از منکر برای مقابله با تضعیف اعتقادات دینی در بین دانش آموزان دبیرستانی شهر مشهد می باشد.
پژوهش منبع اصلی تولید دانش است. منظور از پژوهش فعالیتی خردمندانه منتظم است که به صورت نظری و تجربی در جهت تولید ایده ها و داده های بنیادی تجربی و توسعه ای انجام می شود در جامعه در حال گذار ایران که با مسائل عديده اجتماعی، فکری، فرهنگی و ... مواجهه است پژوهش اجتماعی در جهت تولید اطلاعات علمی مورد نیاز برنامه ریزی های توسعه از اهمیت و ضرورت خاصی برخوردار است. همچنین با توجه به این که پژوهش اجتماعی مستلزم در نظر گرفتن مجموعه ای از اهداف با توجه به ویژگی پدیده مورد بررسی می باشد تحقیق حاضر نیز درصدد تحقق اهداف ذیل است.
- شناسایی برنامه های ترویجی در راستای دستیابی به روش های روزآمد امر به معروف و نهی از منکر برای مقابله با تضعیف اعتقادات دینی در بین دانش آموزان دبیرستان های شهر مشهد
- شناسایی مهمترین کارگزاران برای تضعیف اعتقادات دینی در بین دانش آموزان دبیرستان های شهر مشهد
- شناسایی مهمترین ابزارهای مقابله با تضعیف اعتقادات دینی در بین دانش آموزان دبیرستان های شهر مشهد
- شناسایی مهمترین کانال های ارتباطی مقابله با تضعیف اعتقادات دینی در بین دانش آموزان دبیرستان های شهر مشهد
ص: 304
دین معادل کیش، طریقت، مسئولیت و مقابل کفر است. اصطلاحاً دین، مجموعه عقاید موروث مقبول در باب روابط انسان با مبدأ وجودی و التزام بر سکوت و رفتار بر مقتضای آن عقاید است. (1) مسلمانان دین را عبارت از مجموعه قواعد اصولی می دانند که انسان را به پروردگار نزدیک می کند. شهید مطهری ایمان و دین را این گونه تعریف می کند ایمان مذهبی، پیوندی است دوستانه میان انسان و جهان به عبارت دیگر نوعی هماهنگی است میان انسان و آرمان های کلی جهان. (2)
برای بررسی معنای امر به معروف و نهی از منکر ابتدا لازم است معنای کلمات آن را بدانیم:
امر در لغت، به معنای دستور و فرمان است. معروف، به معنای هر عملی است که عقل و شرع آن را خوب و نیکو دانسته باشد که واجبات و مستحبات را دربر می گیرد نهی به معنای بازداشتن از چیزی (3) و منکر نیز در مقابل معروف و به معنای هر عملی است که شرع و عقل سلیم به قبح آن حکم کنند و با فطرت پاک آدمی نامأنوس و بیگانه باشد که شامل اعمال حرام و مکروه است. (4)
با توجه به آن چه گفته شد معنای امر به معروف و نهی از منکر عبارت است از وادار کردن دیگران به اطاعت و منع آنان از گناه با زبان یا عمل، (معنای خاص). در مقابل معنای عامی هم برای آن ذکر شده و آن هرگونه تلاشی است که فرد به منظور اثر گذاردن در دیگری انجام دهد به نحوی که او را وادار به انجام کار واجب کند یا از حرام بازدارد. (5)
ص: 305
از آن چه در تعریف معروف و منکر گذشت روشن گردید که معروف و منکر دامنه وسیعی دارند و در محدوده مسائل فردی و عبادی باقی نمی ماند و منحصر به شرع نمی باشد. در کتاب های فقهی (مانند منتهى تذكرة، تحرير الاحكام) و کتاب های کلامی (مانند مناهج اليقين شرح اصول خمسه) معروف به هر کاری گفته می شود که علاوه بر نیکی آن انجام دهنده اش نیز آن را به وصف نیکی بشناسد، یا توسط دیگری شناسانده شود. نیز منکر به کاری گفته می شود که انجام دهنده آن خودش آن را به وصف زشتی بشناسد یا توسط دیگری شناسانده شود بنابراین معروف در مقابل منکر است که علاوه بر واجبات شامل مباح و مستحب نیز می شود. همچنان که منکر علاوه بر حرام شامل مکروه نیز می گردد.
بنابراین تعریف، امر به معروف و نهی از منکر به واجب و مستحب تقسیم می شود:
1) امر به معروف واجب نسبت به کارهای واجب
2) امر به معروف مستحب نسبت به کارهای مستحب
3) امر به معروف واجب، نسبت به کارهای حرام
4) امر به معروف مستحب نسبت به کارهای مکروه.
بنابراین می توان گفت آن چه از نظر عقل و شرع نیک و پسندیده است به طوری که حسن آن عمل از نظر عقلی درحد ضرورت و الزام باشد و از نظر شرعی نیز به حد وجوب رسیده باشد، در این صورت امر به آن واجب است و در غیر این صورت امر به آن مستحب است نه واجب.
از سه طریق می توان معروف و منکر را شناخت:
یکی از راه های شناخت زشتی ها و زیبایی ها، خوبی ها و بدی ها بایدها و نبایدها فطرت است. سرشت و خلقت انسان به گونه ای است که ذاتاً ارزش خواه آرمان،جو
ص: 306
كمال طلب وجویای زیبایی هاست و از زشتی ها و منکرات اجتناب می ورزد.
ادیان الهی بر اساس اهمیت فطرت، مطابق و هماهنگ با آن پیریزی شده است و پیامبران الهی برای بیدار کردن همین فطرت، برانگیخته شده اند؛ چراکه فطرت انسان بر اثر عوامل بیرونی (مظاهر حیات مادی سرگرمی های روزگار) و عوامل درونی (هواهای نفسانی، فراموشی) دچار سردرگمی و ضلالت می گردد. خداگرایی، خداشناسی، حقیقت جویی، گرایش به فضایل انسانی و کارهای خیر تمایل به زیبایی و كمال مطلق از جمله گرایش های فطری و غیر اکتسابی بشر به حساب می آیند. (1) سرشت انسان بر خیر و راستی و درستی نهادینه شده است و آگاهانه یا ناآگاهانه خواستار آن است اگرچه به آن توجه و التفات نداشته باشد. فطرت سلیم در شناخت معروف و منکر خوب و بد بهترین ملاک و روشن ترین معیار است. ﴿وَ نَفْس وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا﴾ (2)
یکی دیگر از راه های شناخت معروف و منکر عقل می باشد. یکی از امتیازات بزرگ بشر بر سایر جانداران نیروی تعقل آن است عقل از دیدگاه قرآن و حدیث نور و روشنی است که خدای متعال به ارواح انسان ها افاضه می کند. عقل در وجود آدمی قاضی شریف و منزهی است که قوت و توانایی درک تمیز خوبی ها و بدی های بسیاری را دارد ایمان به خدا و آن چه بر آن مترتب می شود تصدیق پیامبران و اعتقاد به آن ها به واسطه عقل بر انسان واجب می گردد. با عقل است که حق از باطل، شر از خیر و هدایت از ضلالت مشخص می شود خوبی ها و بدی ها، پستی ها و شرافت ها، واجبات و محرمات بدیهی عقلی است که به وسیله عقل شناخته می شود. ﴿وعَرَفوا بِهِ الحَسَنَ مِنَ القَبیحِ﴾. (3)
از پیامبر نقل شده است: «پس در قلب انسان نوری واقع می شود که به وسیله آن فریضه و سنت و نیک و بد را می فهمد آگاه باش که عقل در قلب چون چراغی
ص: 307
است در وسط اتاق». (1)
البته از نظر شیعه، عقل به تنهایی قادر به تحصیل سعادت انسان نیست عقل با هدایت وحی می تواند در تشخیص مصالح و مفاسد زندگی به کار گرفته شود.
کامل ترین و جامع ترین معیارها، در شناخت معروف و منکر دین می باشد؛ چه عقل و استعدادهای بشری به تنهایی برای هدایت انسان در عرصه زندگی کافی نیست اگر مشعل هدایت، به دست پیامبران بر سر راه انسان ها، روشن نمی گشت و راه از چاه نموده نمی شد حجت بر مردم تمام نشده و گمراهان در دادگاه عدل الهی عذری داشتند خداوند در قرآن کریم با اشاره به این نکته می فرماید: ﴿رُسُلاً مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ لِئَلا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُل وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا﴾. (2) چون پیامبران، در مکان ها و زمان های مختلفی ظهور کرده اند هر یک به مقتضای آن شرایط به تبیین معروف ها و منکرها پرداخته اند. تعلیمات انبیاء یک سیر تکاملی داشته که با رشد و بلوغ فکری و اجتماعی بشر همراه بوده است. در نتیجه دین اسلام که تکامل یافته شریعت های پیشین است به گونه ای جامع و کامل معروف ها و منکرها، زشتی ها و زیبایی ها را روشن نموده است.
در قرآن کریم آیات متعددی در مورد امر به معروف و نهی از منکر آمده است که ضمن برشمردن اهمیت و عظمت این دو فریضه بزرگ اسلامی، آن را نشانه بهترین امت (3) و صفات مؤمنان (4) بیان می کند. (5)
امر به معروف و نهی از منکر از جمله احکامی هستند که در قرآن کریم یک مرحله تکاملی را سیر کرده است و به طور تدریجی تشریع شده و چندین سال طول
ص: 308
کشیده تا به صورت کنونی واجب گشته است. در تاریخ تشریع این فریضه دو مرحله اساسی وجود دارد:
الف- دوره مکی، قبل از هجرت؛ ب دوره مدنی، بعد از هجرت.
سوره های مکی، معمولاً درباره مسائل و اصول اساسی دعوت و دین اسلام از قبیل ایمان به خدا، توحید، نبوت، مبارزه با بت پرستی، باورها و اخلاق سخن گفته است و برعکس در سوره های مدنی بر وظایف فردی و اجتماعی از جمله زکات جهاد امر به معروف و نهی از منکر اخوت و برادری تأکید شده است.
امر به معروف و نهی از منکر در دوره مکی زمینه سازی شده و در توصیف و تمجید آن به صورت غیر مستقیم سخن رفته است اما در دوره مدنی که حکومت و جامعه اسلامی شکل گرفته بود به صورت دو حکم و فریضه الهی به تصویب نهایی رسیده و همه مسلمانان مکلف به انجام آن شده اند. (1)
تدریجی بودن تشریع امر به معروف و نهی از منکر بیانگر آن است که این مسئله از اهمیت و عظمت خاصی برخوردار است که پذیرش و اجرای آن برای مردم سنگین بوده و لذا شارع مقدس ابتدا با تشویق به آن و گوشزد به عواقب ترک آن، دل های مسلمانان را آماده پذیرش نموده، سپس آن ها را ملزم به اجرای آن می نماید.
در باب امر به معروف و نهی از منکر اخبار و روایات متواتر بسیاری رسیده است که مشتمل بر اهمیت و وجوب امر به معروف و نهی از منکر عواقب ترک آن مراحل و آداب و شرایط آن می باشد. اینک پاره ای از روایات را می آوریم:
از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمود: «گروهی که معصیت کنند و در میان ایشان کسی قادر بر نهی آنان باشد و نهی نکند، نزدیک است که خداوند همه آنان را دچار عذاب گرداند». (2)
باز در جای دیگر می فرماید: «حلال (سزاوار و شایسته) نیست، چشم انسان با
ص: 309
ایمان هنگام دیدن معصیت خداوند به هم خورد مگر آن که آن را تغییر دهد». (1)
از امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام نقل شده است وای بر مردمی که متعبد و متدین به امر به معروف و نهی از منکر نمی باشند». (2)
حضرت علی علیه السلام در نامه ای به حسنین علیهما السلام می فرماید: «خدا را! خدا را! در جهاد در راه خدا، با مال، جان و زبان مورد توجه قرار دهید بر شما باد تا روابط خود را حفظ کنید و در راه خدا بخشش کنید و از قطع رابطه و اختلاف برحذر باشید. امر به معروف و نهی از منکر را وامگذارید که بدترین شما حکمرانی شما را به دست گیرند»! (3)
باز در جای دیگر می فرماید: «امر به معروف و نهی از منکر دو صفت از صفات خدا هستند این دو قطعاً نه مرگ انسان را نزدیک می کنند و نه از رزق و روزی می کاهند». (4)
از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود امر به معروف و نهی از منکر دو آفریده از آفریده های خدای عزوجل هستند. هرکس این دو را یاری نماید خداوند وی را عزیز کند و هرکس این دو را ترک کند، خدای عزوجل خوارش گرداند. (5)
در علوم اجتماعی روش های متفاوتی برای تحقیقات علمی وجود دارد که به دو دسته بزرگ تحقیقات کمی و تحقیقات کیفی تقسیم می شوند هر محقق با توجه به موضوع مورد بررسی و شرایطی که در آن قرار دارد یک یا چند شیوه را برای بررسی
ص: 310
موضوع مورد مطالعه انتخاب می کند در پژوهش حاضر نیز با توجه به شرایط و موضوع مورد بررسی از روش تحقیق کیفی و از روش تغییرات اجتماعی برنامه ریزی شده برای رسیدن به اهداف پژوهش خود استفاده کردیم.
روش تغییرات اجتماعی برنامه ریزی شده یکی از نوین ترین روش های تحقیقات اجتماعی در راستای تولید کاربست های پژوهشی و دستیابی به راهکارهای اجرایی تحقیقات به شمار می آید مراد از تغییرات اجتماعی برنامه ریزی شده «تغییری قابل رؤیت در طول زمان به طوری که موقتی و کم دوام نباشد و بر روی ساخت یا وظایف سازمان اجتماعی اثر گذارد و جریان تاریخ آن را دگرگون سازد» می باشد. (1) تغییر اجتماعی برنامه ریزی شده تغییری است که عامل یا کارگزار تغییر معطوف به علل خاصی در هدف تغییر ایجاد می کند و آن را در زمان TO تا Tn از وضع موجود به وضع مطلوب (از نظر خود) انتقال می دهد. (2)
فیلیپ کوتلر در دههٔ 70 میلادی پس از مطالعه طیف وسیعی از روش های به کار رفته در حل مسائل اجتماعی پنج عامل مشترک را برای تمام دخالت های اجتماعی شناسایی می کند و آن ها را پنج یا عامل تغییر اجتماعی می نامد که عبارت اند از:
یک موضوع اجتماعی است که فرد یا گروهی اعتقاد دارند پاسخ به یک مشکل اجتماعی است. (3)
در این تحقیق، علت تغییر، تضعیف اعتقادات دینی در بین دانش آموزان دختر و پسر دبیرستان های شهر مشهد است.
ص: 311
افراد، گروه ها یا سازمان هایی که اولین مأموریت آن ها اقامه یک علت اجتماعی است و قصدشان تغییر دادن گروه هدف است. (1)
موضوع تغییر اجتماعی است و کسانی است که کارگزاران تغییر قصد تغییر دادن آن ها را دارند. (2)
کانال ارتباطی وسیله ای است که با آن پیام از منبع به گیرنده می رسد. بنابراین کانال های ارتباطی به عنوان وسایل برقرار کننده ارتباط، نقش ویژه ای می یابند. (3)
خط مشی های اساسی که از سوی کارگزاران برای ایجاد تغییر در اهداف به کار گرفته می شوند که شامل:
- استراتژی های بازآموزی: این استراتژی ها به دنبال بیان بی تعصب حقیقت به قصد توجیه عقلی کنش تغییر هستند. (4)
- استراتژی های ترغیبی: بر خلاف استراتژی های بازآموزی استراتژی های ترغیبی، استراتژی هایی هستند که تلاش می کنند تغییر را از طریق روش هایی به وجود آورند که در آن ها تعصب نیز وجود دارد آن ها می کوشند تغییر را از طریق دلیل آوردن اصرار و تشویق شروع کنند، اما می توانند حقیقت را درست و یا کاملاً غلط منعکس نمایند. (5)
- استراتژی های قدرتی: استراتژی های قدرتی برای فراهم کردن همراهی گروه هدف از اجبار بهره می گیرند. (6)
ص: 312
عکس
نمودار 1- تغییرات برنامه ریزی شده در حالت ایستا
عکس
نمودار2- تغییرات برنامه ریزی شده در حالت پویا
از آن جایی که مقاله حاضر با روش کیفی انجام شده است، فاقد جامعه آماری و نمونه آماری می باشد به طوری که برخلاف تحقیق های کمی که محقق به دنبال
ص: 313
بررسی و اندازه گیری خصوصیات و روابط در جامعه مورد مطالعه است به دنبال معنای واقعیت بوده و به همین جهت معرف بودن در تحقیق ما کاربرد.
بررسی چندانی نداشته است. به عبارت دیگر اندک بودن تعداد نمونه های مورد بررسی در این روش، ارزش آن را مخدوش نکرده بلکه یک نمونه تحقیق خود می تواند نشانگر یک مقوله یا صفت مفهومی باشد و داشتن چند مورد بیشتر می تواند این نشانه ها را تأیید کند. (1) محقق در این مقاله با توجه به موضوع تحقیق و با توجه به حساسیت موضوع مورد مطالعه، حجم نمونه خود را انتخاب نموده است که شامل مصاحبه با کارشناسان و صاحب نظر امر به معروف و نهی از منکر می گردد.
ما در این تحقیق با توجه به موضوع مقاله از نمونه گیری گلوله برفی استفاده کرده ایم که به قرار زیر است در این روش از اولین نمونه مورد مصاحبه که معمولاً به روش ساده انتخاب شده است خواسته می شود تا اگر افراد دیگری را که به موضوع تحقیق احاطه کامل دارند و در این عرصه صاحب فکر و اندیشه هستند، می شناسند، برای شرکت در مطالعه به ما به ما معرفی کنند. سپس از آن افراد نیز خواسته می شود تا به نوبه خود افراد دیگری را معرفی نمایند. (2)
بر این اساس، ما به صورت تصادفی نزد یکی از کارشناسان و متخصصان مسائل دینی و به خصوص مسئله امر به معروف و نهی از منکر رفته و بعد از مصاحبه با وی از ایشان می خواهیم در صورتی که فرد یا افراد دیگری را می شناسند که دارای اطلاعات کافی برای راهنمایی ،ماست معرفی کند و در ادامه روند تحقیق به سراغ فرد معرفی شده رفته و پس از پایان مصاحبه دوباره از این شخص نیز می خواهیم تا یکی دیگر را به ما معرفی کند و این کار را آن قدر ادامه می دهیم تا مصاحبه های ما حالت دوباره گویی به خود گرفته و دچار اشباع نظری گردد. بر اساس روش گلوله برفی در این تحقیق، توانستیم با 20 نفر از صاحب نظران پژوهشگران و مدیران عرصه های مختلف فرهنگی و آموزشی کارشناسان مسائل ارتباطات اجتماعی هنرمندان و
ص: 314
مدیران فرهنگی شهر مصاحبه کنیم تا به اشباع نظری (دوباره گویی در راهکارهای پیشنهادی) برسیم.
عکس
تمامی راهکارها و یافته های استراتژی های تغییر در راستای مقابله با تضعیف اعتقادات دینی به صورت جدول مطرح گردیده است.
عکس
ص: 315
عکس
ص: 316
عکس
ص: 317
عکس
ص: 318
عکس
ص: 319
عکس
ص: 320
عکس
ص: 321
عکس
ص: 322
عکس
ص: 323
عکس
ص: 324
عکس
ص: 325
عکس
ص: 326
عکس
ص: 327
عکس
ص: 328
عکس
ص: 329
عکس
ص: 330
عکس
ص: 331
عکس
ص: 332
عکس
ص: 333
عکس
ص: 334
عکس
ص: 335
عکس
ص: 336
عکس
ص: 337
عکس
ص: 338
عکس
ص: 339
عکس
ص: 340
- جمعبندی استراتژی های تغییر در راستای مقابله با تضعیف اعتقادات دینی
عکس
ص: 341
جدول 3- جدول تقسیم بندی استراتژی تغییر بر اساس شاخص تضعيف اعتقادات دینی
عکس
تجزیه و تحلیل برنامه های ترویجی بر اساس استراتژی پیشگیرانه، استراتژی مداوا
همان گونه که در جدول 3 مشاهده می شود تجزیه و تحلیل برنامه های ترویجی مقابله با شاخص تضعیف اعتقادات و باورهای دینی اسلامی و انقلابی نشان که از مجموع 32 برنامه ترویجی، 16 برنامه و راهکار به استراتژی پیشگیرانه و 20 راهکار و برنامه ترویجی به استراتژی مداوا اختصاص دارد که این خود حاکی از آن است که اولاً مسئله تضعیف اعتقادات دینی در دبیرستان های دخترانه و پسرانه شهر مشهد یک شاخص عینی و قابل مشاهده است. در همین راستا جهت مقابله با این پدیده شوم باید از برنامه ها و راهکارهای مداوا بهره جست. در ثانی از دید صاحب نظران شاخص تضعيف اعتقادات دینی و مذهبی در بین دانش آموزان شهر مشهد در حال گسترش می باشد بنابراین متخصصان برنامه های ترویجی با استراتژی پیشگیرانه را برای مقابله با آن مطرح کرده اند.
در یک تقسیم بندی دیگر در این تحقیق و برای دستیابی به بهترین کانال ارتباطی شاخص تضعيف اعتقادات و باورهای دینی تمام برنامه های ترویجی ارائه شده برای مقابله با این شاخص را بر اساس نوع کانال های ارتباطی در سه شاخه کانال های شخصی، کانال های ارتباط جمعی و کانال های رایانه ای تقسیم بندی کردیم و مورد تجزیه و تحلیل قرار دادیم.
ص: 342
جدول 4- جدول تقسیم بندی استراتژی تغییر شاخص تضعیف اعتقادات دینی بر اساس نوع کانال ارتباطی
عکس
همان گونه که در جدول 4 مشخص گردیده است از مجموع برنامه های ترویجی که در راستای مقابله با شاخص تضعیف اعتقادات و باورهای دینی از دیدگاه صاحب نظران معرفی گردیده است استفاده از کانال های شخصی (برگزاری جلسات بحث و گفت و گو ،مشاوره ساعات درسی اردوها و... ) با بیش از 60 درصد از بیشترین کاربرد برای مقابله با شاخص تضعیف اعتقادات و باورهای دینی اسلامی و انقلابی برخوردار است همچنین (استفاده و بهره برداری از کانال های ارتباطی جمعی با 29 درصد استفاده از تلویزیون سینما فیلم بردهای تبلیغاتی) و کانال های رایانه ای با 11 درصد (استفاده از سایت، ایمیل، وبلاگ و....) از دیگر کانال های ارتباطی به شمار می روند.
نتایج این یافته مشخص می سازد که برگزاری جلسات بحث و گفت وگو، مشاوره، ساعات درسی اردوها و... که به طور مستقیم در آن بین ،معلم مربی و سایر مسئولان با دانش آموزان ارتباط دوسویه برقرار می شود و سبب شکل گیری عقاید در بین دانش آموزان می گردد مهمترین ابزار و کانال ارتباطی برای مقابله با شاخص تضعیف اعتقادات و باورهای دینی اسلامی و انقلابی در بین دانش آموزان شهر مشهد به شمار می رود هر چند نباید از برنامه های ترویجی که از طریق کانال های ارتباط جمعی و رایانه ای نیز اجرا می گردد، غافل ماند.
ص: 343
همان گونه که در جدول شماره 5 مشاهده می کنید 20 برنامه ترویجی معادل 60 درصد کل برنامه های ترویجی برای مقابله با تضعیف اعتقادات دینی از استراتژی ترغیبی بهره گرفته اند بدین معنا که برای مقابله با این مسئله باید تلاش کرد تغییری را از طریق روش هایی به وجود آورد که در آن ها تعصب به وجود آورد. به عبارت دیگر بهترین استراتژی در راستای مقابله با پدیدۀ فوق تغییر از طریق دلیل آوردن اصرار و تشویق در بین دانش آموزان دبیرستان های شهر مشهد است. هر چند استراتژی بازآموزی هم با 33 درصد کل راهکارها برای مقابله با مسئله تضعیف اعتقادات دینی از نظر صاحب نظران از جایگاه ویژه ای برخوردار است به طوری که صاحب نظران بر این اعتقادند که می توان با بیان بی تعصب حقیقت به قصد توجیه عقلی با مسئله تضعیف اعتقادات دینی در دانش آموزان شهر مشهد مقابله کرد.
جدول 5- جدول تقسیم بندی برنامه های ترویجی تضعیف اعتقادات دینی براساس نوع استراتژی تغییر
عکس
سایر نتایج جدول 5 نیز مشخص می سازد که تنها کم تر از 7 درصد برنامه های ترویجی بهره گیری از استراتژی های قدرتی را توصیه کرده اند که این خود حکایت از آن دارد که استفاده از قدرت و زور بر پایه ترس دانش آموزان نمی تواند راهکار مناسب برای مقابله با شاخص تضعیف اعتقادات دینی در بین دانش آموزان شهر مشهد به شمار آید.
ص: 344
در این قسمت ما مهمترین کارگزارانی را که همان افراد گروه ها یا سازمان هایی اند را که مأموریت آن ها مقابله با شاخص تضعیف اعتقادات و باورهای دینی در دبیرستان های شهر مشهد است. مورد بررسی قرار می دهیم.
جدول 6- مهمترین کارگزاران برای مقابله با پدیده تضعیف اعتقادات دینی در بین دانش آموزان
عکس
همان گونه که در جدول 6 مشاهده می شود مهمترین کارگزار از دیدگاه صاحب نظران عرصه امر به معروف و نهی از منکر در راستای مقابله با شاخص تضعیف اعتقادات و باورهای دینی اسلامی و انقلابی سازمان آموزش و پرورش (16 مورد) است که این خود نشان می دهد که این سازمان نه تنها متولی اصلی آموزش دانش آموزان به شمار
ص: 345
می آید، بلکه مهمترین سازمان متولی کارهای فرهنگی و مذهبی با هدف افزایش پایبندی به اعتقادات دینی و مذهبی نیز می باشد هر چند برای رسیدن به این مهم نقش کارگزاران دیگر مانند مدیران مدرسه (13 مورد) مربیان پرورشی (9 مورد) و سایر معلمان دلسوز نیز قابل تأکید می باشد.
همان گونه که در جدول 7 مشاهده می گردد برگزاری مراسم سخنرانی، گفت وگو صمیمانه کرسی آزاداندیشی تریبون آزاد (7 برنامه ترویجی) از مهم ترین ابزارهایی است که تأکید صاحب نظران برای مقابله با پدیدهٔ تضعیف اعتقادات و باورهای دینی در دبیرستان های شهر مشهد قرار گرفته است بعد از این ابزارها می توان از برگزاری مسابقات فرهنگی ورزشی و هنری ویژه دانش آموزان (5 برنامه ترویجی) و الگوسازی یا ایجاد گروه مرجع هدفمند (4 برنامه ترویجی) نام برد.
جدول 7- پرکاربردترین ابزارهای برنامه های ترویجی مقابله با مسئله تضعیف اعتقادات دینی
عکس
ص: 346
عکس
نکته قابل توجه این است که سه ابزار اصلی مقابله با شاخص فوق در حوزه کانال های ارتباطی شخص قرار می گیرد که به موجب آن عقاید دانش آموزان مورد تغییر قرار می گیرد و برای تغییر عقاید آنان اکثریت زودپذیر از کارایی بالایی برخوردارند، هر چند ابزارهای تولید نمایش و نقد فیلم و انیمیشن (2 برنامه) و نصب برد و روزنامه دیواری و تلویزیون در مدارس و... (1 برنامه) که از کانال های ارتباط جمعی به تغییر دانش می پردازند از تأکید کم تری برخوردارند.
تهاجم فرهنگی یکی از مهمترین ابزار غرب در راستای به استحاله کشیدن فرهنگ ملی اسلامی جامعه ما و تضعیف اعتقادات و باورهای دینی و اسلامی به شمار می آید. به خصوص قشر جوان و دانش آموزان بیشک احیای فریضه امر به معروف و نهی از منکر به عنوان مهمترین راهکار مقابله با تضعیف اعتقادات دینی و مذهبی همواره از جایگاه خاصی در نزد صاحب نظران و مسئولان اجرایی کشورمان برخودار است.
اما ذکر این نکته ضروری است که در طول سال های اخیر کشورهای غربی با پی بردن به این مسئله ابزارها و وسایل تهاجم فرهنگی خود را تغییر داده اند، به طوری که ابزارهایی جدید را که مظاهر و نمودهای مدرنی به دنبال خود داشته جایگزین ابزارهای گذشته خود کرده اند تا از این طریق احیای این فریضه را به معنای سنتی و قدیم آن ناکارآمد جلوه دهند. از سوی دیگر با ترویج فرهنگ غربی و نهادینه کردن این فرهنگ در اذهان جامعه، کشورهای غربی شرایطی را در فرهنگ افراد جامعه ما به وجود آورده اند که دیگر اجرای امر به معروف و نهی از منکر در بین مردم از رواج کمتری برخوردار بوده و گاه اجرای آن را به منزله دخالت در حریم خصوصی و زندگی شخصی قلمداد کرده و به شدت با آن برخورد می کنند.
در همین راستا به نظر محققان این مقاله باید در راستای مقابله با تضعیف اعتقادات و باورهای دینی و مذهبی در جامعه - بخصوص نوجوانان و جوانان دانش آموز - به
ص: 347
دنبال راهکارهای روزآمد و جدیدی بود که یارای مقابله با حملات جدید غرب را داشته باشد در همین راستا توانستیم به 32 برنامه ترویجی و استراتژی تغییر دست یابیم که همگی آن ها در حوزه مفهوم امر به معروف و نهی از منکر قرار دارد:
بر اساس اهداف اصلی این تحقیق می توان به نتایج زیر اشاره کرد:
1. از مجموع برنامه های ترویجی استفاده از کانال های شخصی (برگزاری جلسات بحث و گفت و گو، مشاوره، ساعات درسی، اردوها و...) با بیش از 60 درصد از بیشترین کاربرد برای مقابله با تضعیف اعتقادات و باورهای دینی برخودار است همچنین استفاده و بهره برداری از کانال های ارتباطی جمعی با 29 درصد (استفاده از تلویزیون، سینما فیلم، بردهای تبلیغاتی) و کانال های رایانه ای با 11 درصد (استفاده از سایت، ایمیل، وبلاگ و....) از دیگر کانال های ارتباطی به شمار می روند.
2. از مجموع برنامه های ترویجی برای مقابله با پدیده تضعیف اعتقادات دینی در دانش آموزان مشهدی 60 درصد آن از استراتژی ترغیبی بهره گرفته اند، بدین معنا که برای مقابله با مسئله باید تلاش کرد تغییری را از طریق روش هایی به وجود آورد که در آن ها تعصب وجود دارد به عبارت دیگر در استراتژی ترغیبی تلاش شد تغییر را از طریق دلیل ،آوردن اصرار و تشویق به وجود آوریم همچنین 33% از برنامه های ترویجی بر پایه استراتژی باز آموزی که همان بیان بی تعصب حقیقت به قصد توجیه عقلی است به کار رفته است اما کم ترین تأیید بر برنامه هایی ترویجی است که بهره گیری از استراتژی های قدرتی را توصیه کرده اند که این خود نشان می دهد که مسئولان اجرایی و فرهنگی کشورمان باید راهکارهای امر به معروف و نهی از منکر خود را بیشتر بر پایه اصول و استراتژی های ترغیبی و بازآموزی بنا کنند، نه استراتژی های قدرتی که کم ترین تأثیرگذاری را دارند.
3. از مجموع برنامه های ترویجی برای مقابله با تضعیف اعتقادات و باورهای دینی مشخص گردید که مهم ترین کارگزار بیشک سازمان آموزش و پرورش است، به نوعی که در 16 برنامه ترویجی دست اندرکار و کارگزار اصلی طرح بر عهده این نهاد بوده است هر چند در این راستا نباید از جایگاه مدیران مدرسه با 13 برنامه ترویجی و مربیان پرورشی با 9 برنامه ترویجی غافل ماند. بنابراین این نتیجه قابل احصاست
ص: 348
که ستون اول مقابله با پدیده تضعیف اعتقادات دینی و باورهای مذهبی در سطح دبیرستان های شهر مشهد از داخل مجموعه آموزش و پرورش است. بنابراین در این قسمت سازمان آموزش و پرورش مدیر مدرسه مربیان پرورشی از مهم ترین کارگزاران داخلی برنامه های ترویجی به شمار می روند در بین کارگزاران خارجی، هنرمندان، روان شناسان، سپاه پاسداران، شهرداری سازمان تبلیغات اسلامی، صدا سیما و اداره ارشاد اسلامی مهمترین کارگزارانند.
از مجموع برنامه های ترویجی مشخص گردید که برگزاری مراسم سخنرانی، گفت و گو صمیمانه کرسی آزاداندیشی تریبون آزاد (7 برنامه ترویجی) از مهم ترین ابزارهایی است که مورد تأکید صاحب نظران برای مقابله با پدیده تضعیف اعتقادات دینی در دبیرستان های شهر مشهد قرار گرفته است بعد از این ابزارها می توان از برگزاری مسابقات فرهنگی ورزشی و هنری ویژه دانش آموزان (5 برنامه ترویجی) و الگوسازی یا ایجاد گروه مرجع هدفمند (4 برنامه ترویجی) نام برد. نکته قابل توجه این است که سه ابزار اصلی برای مقابله با پدیده ضعف اعتقادات و باورهای دینی در حوزه کانال های ارتباطی شخص و ارتباطات دوسویه قرار می گیرد که به موجب آن عقاید دانش آموزان مورد تغییر قرار می گیرد و برای تغییر عقاید دانش آموزان اکثریت زودپذیر از کارآیی بالایی برخوردارند هر چند ابزارهایی همچون استفاده از اینترنت و فضای مجازی چاپ کتاب و تولید نمایش و نقد فیلم و انیمیشن در مراحل بعدی، پرکاربردترین ابزارها هستند. با استفاده از کانال ارتباط جمعی به تغییر دانش پرداخته می شود که از جمله استراتژی های مهم برای تغییر اقلیت دیرپذیر به شمار می آیند.
ص: 349
1. ابن منظور، محمدبن مکرم، لسان العرب، چ اول، دار إحياء التراث العربی، ج 1، 5، 6 و 15، بیروت، 1408 ق.
2. بيانات مقام معظم رهبری در دیدار نفرات برتر دانش آموزان مدارس شاهد مورخ 1368/5/25
3. بی نام، فرهنگ و تهاجم فرهنگی (سخنان مقام معظم رهبری در دیدار وزیر و معاونین آموزش و پرورش)، تهران سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1370ش.
4. بی نام، مصاحبه ها (مجموعه مصاحبه های حضرت آیت الله خامنه ای در دوران ریاست جمهوری پیرامون شورای عالی انقلاب فرهنگی)، شورای عالی انقلاب فرهنگی 1380ش.
5. بی نام، مجموعه سخنان رهبری در دیدار دانشجویان، شورای عالی انقلاب فرهنگی، 1385ش.
6. پایگاه اطلاع رسانی حوزه www.hawzah.net، رؤیت شده در تاریخ 1389/8/22.
7. پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری www leader.ir رؤیت شده در تاریخ 1386 /10/11
8. جوادی یگانه، محمدرضا، عباسی خانی، مهدی، تغییرات برنامه ریزی شده، تهران، اداره کل تحقیقات و توسعه صدا، 1380ش.
9. حرّ عاملی، وسائل الشيعه، قم، مؤسسه آل البیت، 1414ق.
10. دشتی، محمد، نهج البلاغه، قم، انتشارات الهادی، 1379ش.
11. ذکائی، محمد سعید نظریه و روش در تحقیقات کیفی، تهران فصلنامه علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی، شماره 17، 1381ش.
12. روشه گی مقدمه ای بر جامعه شناسی عمومی، ترجمه هما زنجانی زاده، مشهد، انتشارات دانشگاه فردوسی ساروخانی، 1362ش
13. سبحانی نیا، محمد کارکرد دین در زندگی بشر، قم، انتشارات بوستان کتاب قم،
ص: 350
1388ش.
14. صانعی، اشرف السادات - نیکبخت نصر آبادی علی رضا، روش شناسی تحقیقات کیفی در علوم پزشکی تهران انتشارات برای فردا، 1383ش.
15. طبرسى، على، مشكاة الانوار انتشارات طوس،
16. طریحی، شیخ فریدالدین مجمع البحرین، ج 3، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
17. عاملی زین الدین (شهيدثاني)، الروضة البهية، تصحيح سيد محمد کلانتر لبنان بيروت، انتشارات دار العالم الاسلامى
18. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان ترجمه موسوی همدانی تهران دفتر انتشارات اسلام.
19. فولادیان، مجید بررسی اصول و فروع دین در نزد جوانان شهر مشهد طرح پژوهشی شورای عالی انقلاب فرهنگی، 1389ش.
20. کاشانی، مولا محسن، المحجة البيضاء، ج 4، دفتر انتشارات اسلامی.
21. مصباح یزدی، محمدتقی تهاجم فرهنگی، برگرفته از سایت: www. mesbahyazdi. org
22. آذرخش دیگر از آسمان کربلا، تهران انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه الله، 1386ش.
23. مطهری، مرتضی، مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی، انسان و ایمان، انتشارات صدرا 1389ش.
24. ملکی میانجی، محمد باقر، توحید الاماميه، انتشارات مؤسسه نبأ.
25. یعقوبی، جعفر، آموزش سپاه جلد اول اداره آموزش ستاد مشترک، 1381ش.
ص: 351
*ارزشمندی امر به معروف و نهی از منکر از انگیزش تا بازدارندگی: دکتر امیر سلمانی رحیمی (1)
إذا أبصَرتكَ العَينُ مِن بُعدِ غايَةٍ *** و عارض فيك الشك أثبتك القلبُ
ولو أنّ قومًا أمّموك لقادَهُم *** نسيمُك حتى يُستدلَّ بك الركبُ (2)
(چون چشم تو را از دور ببیند و شک در برابر آن خود نماید دل به حقیقت تو گواهی دهد).
(و اگر قومی تو را پیشوای خود قرار می دادند بی تردید نسیم خوش تو راه را به ایشان می نمایاند.)
ص: 352
با همه امیدواری به آینده ای آباد و توأمان سعادت و کمالی معنوی - الهی برای بشر و نظام هستی، که آن را وعده تخلف ناپذیر قرآن کریم و از آموزه های ارزشمند پیامبران علیهم السلام در می یابیم؛ پیوسته یکی از مهمترین نگرانی های رهبران مذهبی دور شدن مردم از حقایق ایمانی در دو عرصه اندیشه و عمل بوده است.
در بیان فرجام نظام طبیعت در قرآن کریم می خوانیم ﴿وَالشَّمْسُ تَجْرِى لِمُسْتَقَرٌّ لَهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزيزِ الْعَلِیم﴾، (1) چنان که این کتاب آسمانی، صالحان را میراث بران زمین خوانده و فرموده است: ﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُور مِنْ بَعْدِ الذِّكْر أَنَّ الأَرْضِ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ﴾ (2)
با این همه، مجاهدت مستمر راهبران الهی در کنار تلاش های نظام مند و رسمی حکومت ها البته با انگیزه های متفاوت برای دعوت شمار بیشتری به ورود در حریم ارزش ها و حفظ باورمندان در این راه در همین راستا قابل ارزیابی و پی جویی است.
این مقاله بر آن است تا با نگاهی به میراث فکری سخنان و سیره عملی حضرات معصومین به ویژه امام علی بن موسی الرضا علیه السلام ابزار تحقق و فراگیری امر به معروف و نهی از منکر را در میان آحاد جامعه اعم از جامعه اسلامی و انسانی معرفی نماید. پیشتر یادآوری این نکته را لازم می داند که تلاش های بسیاری همچون تعلیم و تعلم، کار با هدف آباد کردن زمین و اداره بهتر زندگی فردی و خانوادگی و مانند آن در زمرهٔ معروف در معنای وسیع آن قرار می گیرند اما در فرهنگ اسلامی امر به معنی فرمان دادن به انجام کاری پسندیده و نهی در معنی بازداشتن آشکار از انجام کاری ناپسند (منکر) منظور نگارنده در این مقاله است.
تأکید بر قید آشکار از آن روست که امر به معروف و نهی از منکر هم در عرف و مهمتر در فقه دارای مراتب و مراحلی است که والاترین آن امر و نهیی آشکار و دارای نمود بیرونی است به دیگر بیان با اصطلاح امر به معروف و نهی از منکر سر و کار داریم و این مقوله به تعبیر امام راحل خمینی کبیر قدس سره با بیان کلی و ضمنی
ص: 353
يا بيان حكم بدون تعیین مخاطب واقع نمی شود ایشان می فرماید: در سقوط وجوب، بيان حکم شرعی یا بیان مفاسد ترک واجب و انجام حرام کافی نیست، مگر آن که حسب عرف، امر و نهی از آن دانسته شود... . (1)
نیز شایان ذکر می داند که نگارنده با هدف اطمینان بخشی به خوانندگان فرهیخته خود بهره مندی از منابع معتبر و مجامیع روایی دست اول را اصلی پذیرفته دانسته و از همین رو کوشیده است فقط به آن دسته از کتاب های حدیثی مراجعه کند که مؤلفان آن ها تا پایان قرن چهارم می زیسته اند.
نگاهی به آیات و روایات نشان می دهد که امر به معروف و نهی از منکر تکلیفی واجب با منشأ نقلی است. به دیگر بیان، عقل حسابگر را نرسد تا شخص را به کاری وادارد که در بسیاری اوقات فایده مستقیم آن به خود او بازنگردد و احیاناً زحمت و زیانی را بروی مترتب سازد.
ابن ادریس حلی در بیان این حقیقت گوید جمهور متکلمان و تحصیل کنندگان فقه گفته اند که آن دو به سمع واجب می شوند و در عقل چیزی که نشانگر وجوب آن دو باشد وجود ندارد و ما این را به دلیل اجماع امت و با [استناد به] آیاتی از قرآن و اخبار دانسته ایم». (2)
این حقیقت فراموش نشود که دفع ضرر از جان بی هیچ خلافی، واجبی عقلی است و مراد ابن ادریس و مانند وی از این بیان آن است که به علم ضروری نتوان راهی به وجوب امر به معروف و نهی از منکر یافت.
پیش از ادامه بحث شایسته می بیند یادآور شود که معروف در ادبیات قرآن و حدیث بیشتر در دو معنا به کار می رود.
الف) کار پسندیده و نیک؛ چنان که در قرآن کریم آمده است ﴿وَ المُؤمِنونَ وَالمُؤمِنَاتُ بَعضُهُم أَولِياءُ بَعض يَأمُرونَ بالمَعروفِ وَ يَنهَونَ عَن المُنكَر وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤتون
ص: 354
الزكاةَ وَيُطيعونَ اللهَ وَرَسُولَهُ أولئكَ سَيَرحَمُهُمُ الله إن الله عَزيزٌ حَكِيمٌ﴾. (1)
ب) بخشش و کمک مالی؛ چنان که در قرآن کریم آمده است ﴿.... فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَأَتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوف .....﴾ (2)
اما با نگاهی عمیق تر به خوبی می توان دریافت که معنای دوم مصداقی روشن از معنای نخست است و به هیچ رو نمی تواند از نظر وزن و کاربرد همسنگ معنای اول باشد و با این نگاه تقریباً و در همه جا می توان آن چه را در خصوص معنای دوم وارد شده به معنای اوّل حمل کرد.
النهاية «معروف را اسمی جامع برای هر آن چه طاعت خداوند شناخته شود و موج تقرب به او گردد و نیکی به مردم و هر مستحبی در شرع» معرفی کرده است. (3)
همچنین از مجموع آیات و روایات درس هایی ارزنده را در موضوع بحث، یعنی امر به معروف و نهی از منکر می آموزیم که پس از اشاره ای گذرا به آن ها مطلب اصلی در ارتباط با بازشناسی مفهوم معروف و چگونگی کاربست آن در فراگیر و همگانی ساختن امر به معروف تقدیم خواهد شد.
از جمله این درس ها تبیین جایگاه آمر به معروف و ناهی از منکر است. در این معنا و با تکیه بر سخنان حضرت امام علی علیه السلام (4) آمران به معروف و ناهیان از منکر به چهار گروه یا طبقه تقسیم می شوند:
طبقه اول کسانی اند که در دل از منکر بیزار به زبان، ابراز کننده پسندیدگی معروف و زشتی منکر و در عمل در جهت تحقق معروف و پیشگیری از منکر کوشا هستند؛ به تعبیر روایات این گروه زندگان اند و آثار حیات در زندگی فردی و اجتماعی شان پدیدار؛
طبقه دوم کسانی اند که به درجه ای از باور رسیده پسندیدگی معروف و زشتی
ص: 355
منکر را دریافته اند و کج دار و مریز و شاید در پرده و بیمناک از آن که مبادا با واکنش تندی مواجه شوند یا با توجیه خود به این معنا که هر کاری مسئول و مجری خاص خود را دارد تنها به تذکری زبانی در برخورد با منکران بسنده می کنند؛ این گروه شایسته ستایش اند زیرا به درجه ای در اصلاح جامعه مؤثرند.
طبقه سوم، آنانی هستند که متأثر از باوری نه چندان عمیق، با دیدن منکر مختصر رنجشی در خویش احساس کنند اما از آن جا که به درجه یقین نرسیده اند، شجاعت و شهامت برخورد را در خود نمی یابند و حاضر نیستند زبانی به حرکت آورده یا دستی به کار اندازند.
و طبقه چهارم که از آنان به «مرده ای در میان زندگان» تعبیر شده کسانی اند که چونان مردگان هیچ واکنشی در برابر کارهای دیگران حتی هیچ اگر آزارشان دهد، نیز ندارند. این گروه حتی بر این باور نیستند که:
طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد *** در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد
یا به گفته شاعر عرب:
إذا أنت لم تنفع فضُر فإنّما *** يُرجى الفتى كَى ما يضر و ينفع (1)
(اگر از رساندن سود به دیگران ناتوانی دست کم زیانی برسان زیرا از شخص زنده انتظار می رود که زیان یا سودی برساند)
دردمندی در این گروه که متأسفانه شمار آنان نیز کم نیست، وجود ندارد و از همین روست که در برابر زشتی ها و ناهنجاری ها (منکرات) بی تفاوت اند. به گفته شاعر آنان مردگانی اند که هر اندازه به ایشان نیشتر زده شود به دردشان نیاورد زیرا حسگرهای خود را از کف داده اند. به قول متنبی:
وَ مَن يَهُن يَسهل الهَوانُ عَليهِ *** ما لِجُرح بِمَيِّتِ إيلام (2)
(کسی که زبونی و خواری را برگزیند برایش خواری و ذلت آسان خواهد شد زیرا مرده از هیچ زخمی احساس درد نمی کند).
ص: 356
فراموش نشود که اگرچه ارزش و پاداش هر یک از این طبقات از ارزش و پاداش طبقه پیش از آن کمتر است اما این به آن معنا نیست که مسلمان می تواند در حداقل آن کوتاهی کند و با کم اثرترین ابزار که همانا دل است نهی از منکر نکند؛ زیرا فقیهان امکان و توان را شرط دانسته اند.
شیخ الطائفه در این باره گوید: هر که توان هر سه را داشته باشد انجام هر سه بر او واجب است و اگر همه (هر سه) او را ممکن نشد نهی باید (دست) بر او واجب شود و اگر امکان آن برایش فراهم نیامد نهی با دل و زبان و اگر نهی زبانی هم برایش ممکن ،نبود باید که در دل از آن منزجر و برائت خواه باشد». (1)
در بیان این گروه های چهارگانه روایت شده است که «امیرمؤمنان علیه السلام خطبه می خواند مردی با حضرتش وارد گفت و گو شد و پرسید: ای امیرمؤمنان! از مرده زندگان برایمان حدیث کن.
حضرتش خطبه را قطع کرد و فرمود منکری که با قلب و زبان و دست در برابر منکر می ایستد چنین شخصی همه صفات نیک را حائز شده است و منکری که با دل و زبان خویش به مقابله با منکر بر می خیزد اما دست به کار نبندد او دو خصلت از خصلت های خوب را کسب کرده است و [سوم] منکری که تنها به دل انکار کند و زبان و دست را به کار نگیرد او یکی از خصلت های نیک را حائز شده و آن که ترک نهی از منکر با دل و زبان و دست کند، چنین کس مرده ای در میان زندگان است و سپس به خواندن خطبه ادامه داد». (2)
از دیگر نکته های آموزنده و برانگیزاننده در این موضوع توجه دادن حضرات معصومین علیهم السلام به چگونگی امر به معروف و نهی از منکر است. نگارنده مایل است خواننده فرهیخته نیز چون او از فضای معمول و کاربست رایج این حدیث شریف خارج شود و از زاویه ای متناسب، به موضوع بنگرد.
پیشتر اشاره شد که «معروف» را در دو معنای «کار پسندیده» و «بخشش مالی» به
ص: 357
کار برده اند اما تقریباً بی هیچ تردیدی می توان معنای دوم را مصداقی روشن از معنای نخست دانست. به دیگر بیان، رابطه میان این دو معنا برای «معروف» در نگاه اهل منطق، عموم و خصوص مطلق است به این گونه که می توان هر بخشش مالی را «معروف» دانست، اما «کار پسندیده» دامنه ای فراخ تر دارد و نمی توان آن را به بخشش مالی محدود کرد.
شاید بتوان ادعا کرد که در این نگاه به معانی معروف، نقل نیز به یاری عقل و لغت آمده و مهر تأییدی بر آن نهاده است. در حدیثی از امام صادق علیه السلام است که حضرتش فرمود معروف، چیزی جز زکات است پس با نیکی و صله رحم به خداوند عزیز و جلیل تقرب بجویید. (1)
اکنون انتظار می رود با این نگاه به حدیثی شریف که از امام صادق علیه السلام به ما رسیده است پرداخت حضرتش فرموده است: بر آنم که معروف جز با سه خصلت سه خصلت به سامان نرسد؛ کوچک شمردن ،آن پنهان داشتنش و شتاب در آن.
امام علیه السلام در ادامه همین حدیث و در شرح راز و همین حدیث و در شرح راز و حکمت سخن خویش می فرماید: زیرا وقتی آن را کوچک شمری بزرگش داشته ای نزد آن کس که معروف را در حق او روا داشته ای و چون آن را پنهان ،داری به پایان و کمالش برده ای و آن گاه که در آن شتاب نمایی گوارایش ساخته ای و اگر جز این باشد، آن را نابود کرده و از ارزش آن کاسته ای. (2)
به نظر می آید این سه حکمت یا سه راهکار می تواند اصلی ترین نقش را در تحقق عملی امر به معروف و نهی از منکر ایفا نماید چه این که بسیاری از مردم حتی همانان که به باور بایستگی امر به معروف رسیده اند گرفتار تضاد و به تعبیر امروز پارادوکسی بازدارنده شده اند
از سویی در مواجهه با منکر مایلاند در نقش ناهی ظاهر شوند و از سویی آن چنان
ص: 358
کار را بزرگ و ناشدنی و متوجه دیگران می بینند که تا به خود می آیند، صحنه تغییر یافته و عامل به منکر دور شده است و همین امر موجب می شود خود را به گونه ای هم تا حدی تبرئه کنند و هم در درون گرفتار عذاب وجدان و احساس ترک مسئولیت شوند البته باید اعتراف نمود که دو آموزه دینی در این میدان به جای آن که به کمک هم بیایند در برابر هم قرار گرفته اند یعنی آموزه اهمیت و شروط آمر به معروف و ناهی از منکر در برابر آموزه کوچک شمردن و لزوم شتاب در انجام دادن این کار پسندیده ایستاده است و این همانی است که در تعبیر برخی روشنفکران از آن به ایستادگی «مذهب علیه مذهب» یاد می شود.
بنابراین با تدبیری عالمانه ضمن بیان اهمیت امر به معروف و نهی از منکر و تلاش در جهت علاقه مند کردن مردم به این نکته نیز باید توجه داد که شرط رسیدن به مقصود و تحقق این مهم شتاب کردن در آن است زیرا چه بسیار که شخص علاقه مند به امر به معروف با یادآوری شروط و بزرگی کار خود را چنان سرگرم اندیشه چگونگی این مهم بیابد که عامل به منکر از دسترس او دور شده است.
به باور نگارنده لازم است آمر به معروف و ناهی از منکر ضمن توجه داشتن به کار ارزنده اش بداند که همه آن پاداش ها و پیامدهای مثبت هنگامی است که این کار شکل عمل به خود گیرد و امر به معروف یا نهی از منکر تحقق یابد و این تحقق در صورتی است که آمر به معروف و ناهی از منکر در کار خود شتاب کند و آن را چنان پراهمیت و بزرگ نیابد که گمان برد نمی تواند از عهده آن برآید.
نگاهی به آموزه های تربیتی نیز این سخن را تأیید می کند؛ به عنوان نمونه اگر بخواهیم به فرزندمان شنا کردن بیاموزیم پس از بیان مقدماتی نظری و بردن او به کنار استخر از او می خواهیم خود را به درون آب بیندازد و در مقام تشجیع و ترغیب او می گوییم کار دشواری نیست خیلی ها شنا را همین گونه یاد گرفته اند، اصلاً کار مهم و عجیبی نیست فقط لازم است تصمیم بگیری نترسی و وارد آب شوی.
دومین دستور راهگشا برای قاصد امر به معروف پنهان داشتن آن است. در این که شماری از عاملان به منکر و تارکان معروف، در کار خود مقاصدی شوم چون مقابله علنی با دین و اهل ایمان یا کمک به جنود شیطان را دنبال می کنند تردیدی نیست اما
ص: 359
باید پذیرفت که بسیاری هم از سر جهل به حکم خدا یا گرفتار آمدن در دام شیطان و شیطان صفتان مرتکب منکر می شوند یا معروفی را ترک می کنند. از این رو، امر و نهی پنهانی به طور قطع کارساز و اثربخش است.
چه این که در این صورت است که عامل منکر یا تارک معروف در برابر دیگران تحقیر نمی شود و در می یابد که آمر یا ناهی با اخلاص و به قصد واقعی اصلاح یک کژی به سراغش آمده است و از سویی از مقاومت درونی او در برابر آمر می کاهد سومین و آخرین دستور عملی در کار امر به معروف و نهی از منکر، شتاب کردن در آن و روا نداشتن تأخیر .است زیرا در این صورت است که کار به وقت خود و توأمان اثر بخش خواهد بود و مصونیت آن را از آفات تأخیر تضمین خواهد کرد. همه ما شاهد بوده ایم که بسیاری از باورمندان ارزندگی امر به معروف، در برخورد با تارک معروف یا عامل منکر بحث های حاشیه ای و بی نتیجه ای را طرح می کنند؛ نظیر آن که می گویند: باید کار را از اساس درست کرد، یا این صحنه ها فراوان دیده می شود و من سعی می کنم با تذکر به فلان مسئول مانع وقوع این منکرات شوم. برخی نیز همه افراد اعم از مسئولان اجرایی و رهبران مذهبی و فکری را به باد انتقاد می گیرند و گناه را متوجه ایشان می دانند و با این نحو سخنان و توجیهات از کنار مسئولیتی مهم می گذرند در حالی که علاج کار شتاب در امر به معروف و کمک به تحقق و فراگیری این تکلیف الهی است.
من خود بارها از بزرگ ترهایمان شنیده ام که در سال های دهه 40 در مشهد روحانی سیدی به نام آقای شاه (1) اهتمامی مثال زدنی در امر به معروف و نهی از منکر داشته است ایشان در برخورد با خانم های بدحجاب، بی هیچ ترس و تأنی، ترکه کوتاهی را که در دست داشته متوجه شخص بدحجاب می کرده و آشکارا تذکر می داده است و از ،قضا کارش مؤثر بوده و عده زیادی حتی از افراد باحجاب وقتی ایشان را از دور می دیده اند به فوریت چادر و موی سر خود را کنترل می کردند تا
ص: 360
مبادا قسمتی از مویشان بیرون باشد و گرفتار تذکر زبانی ایشان شوند.
در خصوص جمله مشهور «فى التأخیر آفاتٌ» نیز تا آن جا که بررسی شده، منتسب به امامی معصوم نیست و در یکی دو شعر در قالب ارسال مثل دیده می شود، از جمله در کشکول شیخ بهاءالدین عاملی می خوانیم:
يا صاح قد صاحتِ الأطيارُ مِن طَرَبٍ *** ماذا التأخر، في التأخير آفاتٌ
(ای دوست! پرندگان شادمانه نغمه برآورده اند که کندی و تأخر از چه رو؟ [که] در تأخیر آفت هاست)
نیز در نهج السعادة آمده است:
قدّم جميلاً إذا ما شئت تفعلهُ *** و لا تؤخّر ففي التأخير آفاتُ (1)
(کاری زیبا/ پسندیده پیش فرست اگر اراده انجام آن داری، و به تأخیر میفکن که در تأخیر آفت هاست).
سخنی مشهور از حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام در منابع معتبر حديث نقل شده که حکایت از اهمیت و ضرورت ورود جدی و بی تأنی اهل ایمان به عرصه امر به معروف و اقدام به آن دارد و از نظر نگارنده از این حدیث شریف نیز می توان به عنوان هشدار و تذکاری برای کشاندن آحاد جامعه اسلامی به میدان اقدام بهره جست.
علت این که گفته شد این حدیث می تواند آحاد جامعه اسلامی، نه فقط شیعی را برانگیزد، نقل آن از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به عنوان شخصیت مورد احترام همه مسلمانان است. و نکته دیگر آن که در آن به یکی از اصلی ترین عوامل ترک امر به معروف و نهی از منکر اشاره شده است زیرا بررسی ها نشانگر آن است که متوجه ساختن مسئولیت به ارکان حکومت یا طبقه ای خاص در جامعه نظیر روحانیان از عمده ترین علل رواج نیافتن این تکلیف الهی در جامعه است.
حضرت امام علی بن موسى الرضا علیه السلام می فرماید: رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمود: آن گاه که امتم امر به معروف و نهی از منکر را به یکدیگر وانهند پس سزد که گرفتار عذابی
ص: 361
از سوی خداوند شوند. (1)
البته این نکته گفتنی است که سستی و تواکل بسیاری از مردم به موضوع امر به معروف محدود نمی شود و این آفت یا بیماری را علاجی باید تا مشکلات بسیاری در جامعه اسلامی و شرقی حل شود آیا به حقیقت نمی توان این معنا را در ساخت و تأمین نیازهای مادی زندگی امروز یافت؟ آیا تکیه بر ثروت های خدادادی همچون نفت و فروش آن به صورت خام نمودی از انتظاری بی پایان برای فرآوری آن از سوی کمپانی های غربی و تولید و فروش محصولات آن به خود ما نیست؟ و آیا زمان آن نرسیده که با نهادینه کردن روحیه خودباوری و جسارت ورود به انجام کارهای بزرگ، چهره جامعه مان را تغییر دهیم و تا این اندازه در برابر غرب استعمارگر منفعلانه و با اعجاب سکوت نکنیم؟
به نظر می آید به خروش آمدن شاعرانی چون حافظ ابراهیم در پی رسیدن به چنین احساسی بوده است آن جا که می گوید:
كاشف الكهرباء ليتك تعنى *** باختراع يروض مِنا الطباعا
آلة تَسحَق التواكل فى الشر *** ...ق وَ تُلقِى عن الرياء القناعا (2)
(ای کاشف برق! کاش به فکر اختراعی بودی که سرشت ما را تربیت می کرد. دستگاهی که [خوی] به هم سپاری در شرق را از بین می برد و نقاب از چهره ریا فرو می افکند)
غالباً فقهای عظام نداشتن پیامدی زیانبار (عدم خوف) برای آمر به معروف یا ناهی از منکر را از شروط امر به معروف و نهی از منکر می دانند در تحریر الوسیله در این باره و پس از مقدمه ای نسبتاً مبسوط و مهم می خوانیم اگر بر جان یا آبرو یا جان و آبروی اهل ایمان بیم برد، نهی از منکر حرام گردد و نیز اگر بر میزان قابل توجهی
ص: 362
از اموال مسلمانان بیمناک شود اما اگر نسبت به مال خویش بیم برد، بلکه بداند زیانی مالی متوجه او خواهد شد اگر آن زیان او را به حرج و سختی نیندازد، ظاهر عدم حرمت انکار است و با وجود ایجاب ،آن حرمت نیز بعید نیست. (1)
اما سخن تأمل برانگیز استاد شهید مرتضی مطهری آن است که منظور از «عدم خوف»، اطمینان از عدم توجه زیانی به حقیقت دین است به بیانی دیگر آمر به معروف یا ناهی از منکر باید به این قطعیت برسد که کار او زیانی را متوجه اصل دین نخواهد کرد و چنین نخواهد بود که امر به منکری کرده باشد یا به چیزی فرمان داده که حقیقتاً معروف نیست یا از چیزی نهی نموده که به منکر بودن آن در دین حنیف یقین نیافته است زیرا بسیار اتفاق افتاده که افراد به سبب برداشت های نادرست و سست بنیان از آموزه های دینی منکری را معروف یا معروفی را منکر پنداشته اند و خرافه ها عمدتاً از همین رهگذر به میان مسلمانان راه یافته است.
ایشان معتقد است این که آمر یا ناهی در مسیر کار ارزنده خود متحمل زیانی مالی آبرویی یا جانی خواهد شد امری طبیعی و مورد انتظار است و نمونه برجسته این تحمل زیان را حضرت امام حسین علیه السلام می داند؛ آن حضرت به نقل صحیح با هدف امر به معروف قیام کرد و در عین حال می دانست که در این راه باید از جان خود فرزندان و اصحاب وفادارش بگذرد او می دانست که پس از وی چه بر اهل بیت علیهم السلام او خواهد گذشت و بارها این حقایق را به ایشان گوشزد کرد اما بر این باور نیز بود که کار امت جز با امر به معروف و نهی از منکر اصلاح و راستی نپذیرد. (2)
در این که امر به معروف و نهی از منکر واجبی کفایی شمرده می شود جای گفت و گویی نیست و به قطع بهترین حجت بر این ادعا آیه شریف قرآن کریم است که می فرماید: ﴿كُنتُم خَيْرَ أمة أخرجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بالمَعروفِ وَ تَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ﴾ (3) (شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شده اید به کار پسندیده فرمان می دهید و از کار ناپسند
ص: 363
باز می دارید ...) اما سخن در این است که حد کفایت کجاست؟ آیا ورود یک نفر به عرصه امر به معروف و نهی از منکر همیشه و در همه جا کارساز است و مانع ادامه منکر می شود یا این که لازم است در مواردی بیش از یک نفر یعنی تا مرز یک امت وارد صحنه شوند و کاری مشترک و چندجانبه را شکل دهند؟ و البته که این معنا از آيه معروف ﴿وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْر...﴾ نیز دریافت می شود.
باید اعتراف کرد که تنها گذاشتن ناهی از منکر متأسفانه و در مواردی نه تنها تأثیری بر عامل منکر نداشته که سکوت و به بیانی همراهی نکردن با آمر به معروف و ناهی از منکر موجب گستاخی وی شده و درستی معروف و ناپسندی منکر را به چالش کشیده است و از همین خاستگاه است که لازم می آید یک یک مؤمنان افزون بر ورود به عرصه نهی از منکر و امر به معروف با مشاهده ورود دیگری به این عرصه، کار را تمام شده تلقی نکنند و چنین نپندارند که چون امر به معروف واجبی کفایی است تکلیف ایشان ساقط شده است بلکه باید و به اعتبار قيد «أمة» در آیه یادرفته به گونه ای پیامد نهی از منکر صورت گرفته را رصد کنند زیرا در مواردی لازم می آید به یاری ناهی یا آمر برخاسته و اجازه ندهند کار نهی از منکر خود موجب منکری دیگر شود.
البته این به آن معنا نیست که به نتیجه رساندن نهی از منکر یا امر به معروف از تکالیف ماست زیرا اصل نهی از منکر با رعایت شروط و لوازم آن از واجبات است و چنین امری وارد نشده که شخص آمر یا ناهی موظف است تا حصول نتیجه کار خود را دنبال کند.
و این نکته مهم یعنی یاری رساندن به آمر به معروف و ناهی از منکر به زیبایی در کتاب شریف ثواب الأعمال دیده می شود. در آن جا به نقل از امام باقر می خوانیم: ﴿اَلْآمِرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّاهِی عَنِ اَلْمُنْکَرِ خَلْقَانِ مِنْ خَلْقِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَنْ نَصَرَهُمَا أَعَزَّهُ اَللَّهُ وَ مَنْ خَذَلَهُمَا خَذَلَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ﴾ (امرکننده به معروف و نهی کننده از منکر دو گروه خلق از آفریدگان خدای عزیز و بلند مرتبه اند پس هر که این دو را یاری رساند خدا را یاری رسانده است و هر که آن دو را تنها گذارد، خداوند او را
ص: 364
تنها گذارد دست از یاری اش بردارد) (1)
شایسته و بلکه بایسته است تا مفاهیم معروف و شروط آن از جمله خوف ضرر، تعجیل پوشیده داری و کوچک شمردن امر به معروف بازشناسی و بازتعریف شود. تا از این رهگذر نگاه اهل ایمان و آحاد جامعه به این مهم در جهت اهمیت و رواج آن تغییر یابد.
بدیهی است کوچک شمردن در این حوزه به معنی کمارجی یا سستی جایگاه در میان آموزه های دینی نیست بلکه با تحول باور عموم به اهمیت و فراگیری امر به معروف و نهادینه شدن آن این کار را در توان و بر عهده خویش دیده از تواکل و کوتاهی در آن دست برخواهند داشت.
از سویی با تطبیق دستورهای رسیده در خصوص هر یک از دو مفهوم معروف بر یکدیگر دامنه بهره مندی از راهنمایی های ارزشمند حضرات معصومین علیهم السلام گسترش خواهد یافت.
ص: 365
1. قرآن کریم.
2. نهج البلاغه.
3. الحلى، ابن ادريس، السرائر، قم، مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين، ج2، 1410 ه-.ق.
4. حافظ ابراهیم، محمد، دیوان، مكتبة الأدب، مصر، بی تا.
5. ابن بابویه، محمد بن على (صدق)، ثواب الأعمال، تقديم السيد محمد مهدى السید حسن الخرسان ،قم، منشورات الشریف الرضی، 1368 ش.
6. عيون اخبار الرضا، بیروت، اعلمی، چ اول، دوره دوجلدی، 1984/1404م.
7. فقه الرضا، قم، مؤسسة آل البيت علیهم السلام لإحياء التراث، چ اول، 1406ق.
8. [كتاب] من لا يحضره الفقيه، تصحيح و تعلیق علی اکبر غفاری دوره سه جلدی، قم، مؤسسه نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بی تا.
9. الطوسي محمد بن حسن الرسائل العشر، قم، مؤسسه نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بی تا.
10. العاملى، بهاءالدین، الکشکول، بی تا.
11. العطاردى الخبوشاني، الشيخ عزيز الله، مسند الإمام الرضا علیه السلام، 2ج، مشهد، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی (از منشورات کنگره جهانی امام رضا علیه السلام)، 1406ق.
12. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، تحقيق ميانجي و بهبودی، 110ج، بیروت،
ص: 366
مؤسسة الوفاء (دار إحياء التراث العربی)، 1403ق.
13. المحمودی، محمدباقر، نهج السعادة، 8 ج، بيروت، مؤسسة الأعلمى، بي تا.
14. مطهری، مرتضی حماسه حسینی، تهران، انتشارات صدرا، 1365
15. خمینی رحمه الله، روح الله، تحرير الوسيلة، 2ج، نجف اشرف، مطبعة الآداب، چ اول، 1390ه- .ق.
16. سایت بیداری اسلامی، ناصر العمر/ ترجمه عادل حیدری؛ خواستن توانستن است.
ص: 367
*امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به یکدیگر در سیره رضوی: زهرا شیخوند- دکتر اکرم مرادی (1) (2)
جهان بشریت همچون جهان خلقت از نظمی دقیق و نظامی ثابت برخوردار است. از همین رو گردش دقیق جهان خلقت و اداره صحیح جهان بشریت - با سنت های آسمانی و قوانین الهی - هماهنگ و تداوم پذیرند و همچنان که آفریدگار، نظم را در جهان پایدار ساخته، همین نظم را نیز به مدد ادیان آسمانی در جوامع بشری برقرار فرموده است، و با برهم خوردن هر یک از این دو نظم (طبیعی و اجتماعی)، آشفتگی هلاکت بار و خانمان براندازی به وجود خواهد آمد.
از آن جا که بشر در مواردی از اختیار و آزادی برخوردار است، نظم اجتماعی جهان و بشریت نیز اختلال پذیر بوده و تنها غریزه حب ذات و علاقه شدید به بقای خود است که می تواند در این راستا به او کمک کند از این دیدگاه، بشر می تواند با پذیرش راهنمایی ها و آگاهی هایی که شرایط زندگانی سالم را برای او تأمین می کند سنت های فاسد و مخل زندگی را بزداید.
بنابراین می توان «امر به معروف و نهی از منکر» را قانونی طبیعی دانست که برخاسته از سرشت و سرنوشت انسان و همسو و همگام با عقل بشری و فطرت
ص: 368
انسانی است. فطرت سالم در ابتدا به مبدأ هستی توجه دارد و با لطافت خود پی به لطافت وجود او می برد: ﴿فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا﴾؛ (1) فطرت خدایی که مردم را بر آن آفرید.
عقل سلیم نیز با روشنگری های خود می تواند به رسیده های فطرت دست یابد. عقل بشری فقط کلیات مجرد ذهنی همچون عدل کلی و ظلم کلی را درک می کند چنین عقلی فقط یکی را تحسین و دیگری را تقبیح می نماید، اما نمی تواند همه جزئیات آن را بشناسد فقط ادیان الهی (که در این جا مقصود دین اسلام است) و ناجیان آن (پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام) می توانند گستره، بستر و لوازم، روش و راهکار و.... این واجب همگانی (امر به معروف و نهی از منکر) را مشخص کنند و به وسیلهٔ تشریعات و دستورها مرزهای آن را تعیین کنند.
در این پژوهش با توجه به گستردگی مسئله امر به معروف و نهی از منکر تلاش خواهد شد تا تنها به رسالت نوشتار یعنی «امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به یکدیگر» در سیره رضوی (نظری و عملی) اشاره شود.
بی تردید بازشناسی واژه ها و مفاهیم کلیدی در هر پژوهش در رفع ابهام و شتاب بیشتر و پایانی تحقیق تأثیر به سزایی دارد. این کار در واقع به مفهوم درک صحیح موضوع مورد بحث است که بررسی و حل مسئله را نیز میسرتر می سازد؛ به ویژه در مقدمه های اجتماعی، سیاسی و مذهبی که به سبب کاربرد وسیع واژگان و عدم و عدم دقت علمی در استعمال آن ها، همواره با نوعی اختلاط مفاهیم و امتزاج معانی مواجهیم. بنابراین پیش از ورود به متن پژوهش با نگرشی ویژه و دقیق تر به بررسی واژه های کلیدی این نوشتار می پردازیم.
فریضه «امر به معروف» مرکب از دو واژهٔ «امر» و «معروف» است که هر کدام نیازمند شرحی کوتاه می باشد:
ص: 369
در فرهنگ لغت واژهٔ «امر» را چنین معنا کرده اند: «1. کاری که شخص دارای قدرت یا مقام از فرد تحت اختیار خود می خواهد که انجام دهد؛ 2. خواستن مافوق از زیردست که کاری را انجام دهد مقابل نهی؛ 3. کار 4. حادثه رویداد؛ 5. زندگی معاش؛ 6. سفارش». (1)
امر دوگونه است: مصدر و اسم مصدر. امر مصدری، امری قولی و به معنای دستور، فرمان و طلب ایجاد شیء و جمع آن «اوامر» است. اسم مصدری امری فعلی و به معنای تلاش و کار، شأن و جمع آن «امور» است. شایان ذکر است آن چه در عنوان این فریضه آمده است امر مصدری و به معنای دستور است. (2)
«معروف» در لغت به معنای آن که یا آن چه در نزد دیگران یا در نزد همه شناخته شده است مشهور نامی، مرسوم و شناخته شده و از نظر فقه واجب شرعی آمده است. (3) در جای دیگر نیز آمده است: «هر فعل یا عملی که شایستگی آن به واسطه شرع یا عقل محرز گشته است و به نیکی شناخته شده است». (4)
علامه طباطبایی نیز در تعریف این واژه گفته است: «معروف» از ماده «عرف» است و «عُرف به آن دسته از سنت های نیکوی رایج در جامعه اطلاق می شود که عقلای جامعه آن ها را به خوبی می شناسند. به بیان دیگر معروف چیزی است که با عقل، شرع و اصول اخلاقی و صحیح رایج در جامعه مغایرت نداشته». (5) باشد در آیات قرآن
ص: 370
مانند: ﴿فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفِ﴾ (1)، ﴿عَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ﴾ (2) و ﴿وَقُولُوا لَهُم قَولاً معروفاً﴾. (3) هم «معروف» به معنای رفتار و گفتاری است که با طبع و فطرت آدمی همسو گشته و از دید عقل سالم و در شرع مقدس به نیکی شناخته شده باشد. (4)
در «نهی از منکر» نیز واژگان «نهی» و «منکر» موجود است که به ترتیب توضیحات آن عبارتست از:
معنای لغوی «نهی» نیز این چنین آمده است: «1. عمل باز داشتن از انجام کاری، منع مقابل امر. 2. (ادبی) در دستور زبان فعلی که بر منع و بازداشتن از انجام کاری دلالت می کند، مانند نرو، مرو» (5) و در جای دیگر نیز آمده است: نهی، منع و زجر قولی است و یا منع و زجر عملی. نهی در صورت اول امری عدمی و به معنای بازداشتن دیگران از ارتکاب رفتار ناپسند می باشد و در صورت دوم امری وجودی و به مفهوم جلوگیری نفس از انجام فعل (كف النفس) است. آن چه در عنوان این فریضه آمده ،است نهی به معنای اول است.
در برابر واژه معروف «منکر و نُکر» است که به معنای هرگونه عمل یا رفتار زشت، ناپسند و ناروا و نازیبا است. (6) به تعبیر دیگر منکر عملی است که در نگاه شرع و عقل سالم به نیکی شناخته نشده است. پس منکر آن دسته از اعمال نادر و است که با ملاک های فوق متعارض می نماید و خارج از قلمروی معنای غیر مرسومی معروف می باشد.
ص: 371
منکر در آیات قرآنی چون ﴿فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ﴾ (1) و ﴿إِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ مُنْكَراً مِنَ الْقَوْل﴾ (2) به مفهوم هر عمل یا کاری است که به خوبی و نیکی شناخته نشده باشد که از آن به حرام یا مکروه تعبیر شده است و روی گردانان از وظیفه نهی از منکر در لسان الهى لعن و نفرین شده اند ﴿لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَان دَاوُدَ وَ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذلِكَ بِمَا عَصَوْا وَ كَانُوا يَعْتَدُونَ كَانُوا لا يَتَنَاهَوْنَ عَنْ مُنْكَرِ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ﴾ (3)
ممکن است گفته شود امر به معروف و نهی از منکر نسبت به یکدیگر، دخالت در کارهای هم محسوب می شود و عقل به ما اجازه نمی دهد در کار دیگران دخالت کنیم؛ زیرا احترام به شئون مردم و حفظ حریم و شخصیت آنان یکی از آداب معاشرت در روابط میان فردی و نیز از ویژگی های انسان متخلق به اخلاق اسلامی است. به بیان دیگر انسان نباید در حریم اختصاصی دیگران بدون رضایت و اجازه آنان وارد شود.
حال از سویی در پاسخ باید گفت شکی نیست که زندگی بشر اجتماعی است و زندگی اجتماعی همان گونه که فواید و ثمرات فراوانی برای عموم افراد دارد، طبعاً محدودیت هایی نیز دارد و باید این محدودیت ها را جهت رعایت حقوق همگانی .پذیرفت لذا از آن جا که در زندگی دسته جمعی سرنوشت افراد به یکدیگر مربوط است افراد حق دارند در اعمال یکدیگر نیز- در حدی که مربوط به سرنوشت آنان می شود - دخالت کنند و امر و نهی داشته باشند از این روست که هیچ کاری چه خوب و چه بد در زندگی در نقطهٔ خاصی محدود نمی شود چنان که کارهای خلاف (منکر) همانند آتش است که از یک نقطه شروع می شود و به نقاط دیگر و زندگی انسان های دیگر نیز سرایت می کند پس عقل سلیم به ما می گوید امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به یکدیگر یک رسالت است نه دخالت. از این رو باید
ص: 372
انسان ها نسبت به یکدیگر ارزش ها (معروف) را یادآوری نمایند و از این طریق از گسترش فساد گناه فحشا و... جلوگیری کنند.
در حدیثی زیبا امام رضا علیه السلام به نقل از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مضمون این سخنان را چنین به تصویر می کشند که: «یک فرد گناهکار در میان مردم همانند کسی است که همراه با عده ای سوار کشتی شود و هنگامی که در وسط دریا قرار گرفت تبری بردارد و به سوراخ کردن موضعی که در آن نشسته است بپردازد وقتی هم به او اعتراض کنند، در جواب بگوید: من در سهم خودم تصرف می کنم اگر دیگران به او اعتراض نکنند و جلوی عمل او را نگیرند طولی نمی کشد که آب همۀ کشتی را فرا می گیرد و همه را غرق می کند» (1)
امر به معروف و نهی از منکر یکی از اصول عملی اسلام و از مهمترین و عظیم ترین فرایض دینی در اسلام و فقه اسلامی است فقهای بزرگوار شیعه در کنار تدوین کتب و ابواب فقهی در عبادات و معاملات مثل: «كتاب الصلاة»، «كتاب الزكاة»، «كتاب الحج»، «كتاب البيع»، «كتاب الاجاره» و... «كتاب الامر بالمعروف و النهي عن المنكر» را نیز تدوین کرده و وجوب آن را با استناد به ادلهٔ چهارگانهٔ فقهی قرآن، سنت، عقل و اجماع مورد تأکید قرار داده اند.
موضوع «امر به معروف و نهی از منکر در کتب فقهی شیعه، بالاتر و برتر از حد یک واجب معمولی مطرح گشته و در ردیف ضروریات دین مبین اسلام قلمداد شده است که منکر آن - در صورت آگاهی از لوازم انکار - کافر شناخته می شود. امام خمینی رحمه الله در این زمینه می فرماید: «این دو (امر به معروف و نهی از منکر) از والاترین و شریف ترین واجبات می باشند و به وسیله آن دو (دیگر) واجبات بر پا می شوند و وجوب این ها از ضروریات دین است که منکر آن در صورت توجه به لازمه انکار و ملتزم شدن به آن، از کفار به شمار می رود». (2)
قرآن کریم و روایات رسول گرامی اسلام و خاندان بزرگوار آن حضرت، با بیانات
ص: 373
و تعبیرهای گوناگون اهمیت، جایگاه عظمت و شأن این دو فریضه بزرگ اسلامی را بیان کرده اند اینک یک آیه و چند روایت:
﴿كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّة أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ باللهِ﴾؛ (1) شما بهترین امتی بودید که پدید آمدید (از این جهت که) امر به معروف و نهی از منکر می کنید و به خدا ایمان دارید.
در این آیه شریفه امت اسلامی بهترین امت معرفی شده است و دلیل آن دو چیز است:
«امر به معروف و نهی از منکر و ایمان به خدا»
نكته جالب توجه این که در آیه شریفه امر به معروف و نهی از منکر بر ایمان به خدا مقدم داشته شده است که نشانه اهمیت و عظمت این دو فریضه بزرگ الهی و بیانگر این است که این دو واجب، ضامن گسترش ایمان در میان جامعه بشری است و چنان چه این دو فریضه اجرا نشوند ریشه ایمان در دل ها سست می گردد و پایه های آن فرو می ریزد. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید: ﴿مَنْ اَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَی عَنِ الْمُنْکَرِ فَهُوَ خَلِیفَهُ اللهِ فِی اَرْضِهِ وَ خَلِیفَهُ رَسُولِ اللهِ وَ خَلِیفَهُ کِتَابِهِ﴾؛ «کسی که امر به معروف و نهی از منکر کند، جانشین خداوند در زمین و جانشین رسول خدا و جانشین کتاب خداست» (2)
دو فریضه «امر به معروف و نهی از منکر» در این روایت، از برنامه های خداوند و رسول خدا صلی الله علیه و آله و کتاب آسمانی او قلمداد شده است و چنان چه کسی موفق به انجام آن دو شود به عنوان جانشین خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و قرآن، زیر پوشش همین برنامه قرار گرفته و در این راستا گام نهاده است.
امیرمؤمنان علی علیه السلام نیز می فرماید: ﴿وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ كُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنْ الْمُنْكَرِ إِلاَّ كَنَفْثَةٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ﴾؛ «تمام کارهای نیک (حتی) جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر همچون قطره ای (آب
ص: 374
دهانی) در برابر دریایی پهناور است». (1) در این روایت امر به معروف و نهی از منکر از تمامی نیکی ها و حتی جهاد به مراتب برتر و با اهمیت تر شمرده شده است. سرّ آن شاید این باشد که قوام و استواری تمامی واجبات و بقای آن ها با حدود و شرایطشان در گرو بر پا بودن این دو فریضه بزرگ است.
«جهاد» مبارزه با مفاسد و موانع خارجی است اما فرد و جامعه در جبهه رویارویی با دشمن خارجی وقتی می تواند به موفقیت برسد که مفاسد و موانع داخلی را در پرتو امر به معروف و نهی از منکر ریشه کن کرده باشد. امام صادق علیه السلام فرمودند: ﴿اَلْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْیُ عَنِ اَلْمُنْکَرِ خَلْقَانِ مِنْ خَلْقِ اَللَّهِ فَمَنْ نَصَرَهُمَا أَعَزَّهُ اَللَّهُ وَ مَنْ خَذَلَهُمَا خَذَلَهُ اَللَّهُ﴾ «امر به معروف و نهی از منکر دو آفریده از آفریده های الهی هستند. هر کس آن دو را یاری رساند خداوند او را عزیز می گرداند و هرکس آن دو را خوار و ذلیل کند، خداوند خوار و ذلیلش خواهد کرد.» (2) پیشوای ششم علیه السلام در این روایت، امر به معروف و نهی از منکر را دو مخلوق از مخلوق های پروردگار دانسته که یاری آن ها عزت پروردگار و بی توجهی نسبت به آن ها بی توجهی پروردگار نسبت به انسان را در پی خواهد داشت و این علاوه بر آن که اهمیت و عظمت این دو فریضه را می رساند بهترین بیان برای تشویق و ترغیب افراد به انجام این دو فریضه است.
قرآن کریم می فرماید: در ذات اعمال و افعال حسن و قبح (خوبی و بدی) نهاده شده .است قرآن از آن گونه کارهایی که متصف به حُسن هستند، با کلمه «معروف» یاد می کند؛ یعنی کارهای خوبی که برای همه مردم قابل شناسایی اند. از کارهای زشت نیز به منکر یاد می کند؛ یعنی بدی هایی نشاندار و همه کس شناس آوای فطرت سلیم در شناخت معروف و منکر خوبی ها و بدی ها بهترین ملاک و روشن ترین معیار است: ﴿وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا﴾، (3) سوگند به نفس و آن که او
ص: 375
را چنین آفرید. پس بدی ها و خوبی ها (تقوی) را به او الهام کرد.
می توان بهترین ملاک های شناخت معروف و منکر را چنین بر شمرد:
1. شرع مقدس
2. عقل سليم
3. فطرت پاک
هر چیزی که شارع مقدس مردم را به آن تشویق کرده و عقل آن را پسندیده و فطرت سلیم آن را پذیرفته است «معروف» است و هر چیزی که شارع از آن نهی کرده و عقل و فطرت آدمی آن را ناپسند و ناخوشایند شمرده، منکر و زشت است.
مشاهده مواردی از ناکامی و بی تأثیری در مکانیسم امر به معروف و نهی از منکر، چنین احساسی را به افراد القا می کند که این راهکار در جامعه امروزی چندان مؤثر نمی باشد. احساس ناکارآمدی امر به معروف و نهی از منکر در جوامع امروزی آن گاه درست است که در یکی از قالب های معقول و منطقی ذیل قرار گیرد:
1. باید ثابت گردد، بر اساس روش های علمی (و نه مشاهدات شخصی و غیر روشمند) امر به معروف و نهی از منکر نه تنها در سطح خرد (امر و نهی که یک فرد نسبت به دیگری دارد) بلکه در سطح کلان نیز در جامعه امروزی فاقد تأثیر و کارایی است. البته این نظریه از طرق علمی قابل اثبات نیست؛ زیرا ممکن است سطح خرد امر به معروف و نهی از منکر به سبب موانعی ساختاری که توضیح داده خواهد شد، بی تأثیر و یا کم تأثیر گردد ولی سطح کلان آن به قوت خود باقی می باشد؛ برای نمونه امر و نهی که از طریق نیروهای انتظامی صورت می گیرد بر کاهش میزان منکراتی چون ،قتل سرقت و تجاوز به عنف غیر قابل انکار است.
2. باید ثابت گردد، ناکارایی امر به معروف و نهی از منکر نسبت به تمام انواع مختلف آن می باشد و نه این که در انتقاد به آن صرفاً به صورت گزینشی عمل شود؛ زیرا ممکن است امر و نهی نسبت به نوع خاصی از معروف و یا منکر بی تأثیر باشد، ولی نسبت به انواع دیگری از آن مؤثر باشد؛ به عنوان مثال امر و نهی نسبت به پوشش و یا آرایشی نامناسب و خلاف شرع ممکن است در بسیاری از موارد تأثیری را به
ص: 376
همراه نداشته باشد ولی آیا امر و نهی نسبت به کسی که در حال کثیف کردن یک محیط عمومی (مثلاً کتابخانه) و یا درصدد ایجاد مزاحمت و اذیت دیگری (مثلاً یک کودک) است، آیا در جامعه امروز این موارد هم بی تأثیر می باشند؟
به طور مسلم امر به معروف و نهی از منکر نسبت به آن دسته از معروف و یا منکرهایی که زیبایی و معروفیت آن و یا زشتی و ناپسندی آن از «شعور عمومی» محو شده و یا منقلب گردیده است بی تأثیر و یا کم تأثیر است، ولی این امر ربطی به ناکارایی امر به معروف و نهی از منکر در جوامع امروزی ندارد؛ بلکه علت آن است که افراد با ارتکاب منکرهایی که زشتی آن از میان رفته و یا با ترک معروف هایی که زیبایی آن محو گردیده است با واکنش خودسنجی منفی از خود روبه رو نمی شوند و در نتیجه تشویق و تنبیه هایی بیرونی به جهت ناهمسازی با تشویق و تنبیه های درونی بی تأثیر می گردد.
3. باید ثابت گردد در جوامع امروزی حتی با به کارگیری شیوه های درست و معقول در امر به معروف و نهی از منکر با ناکارایی آن مواجه هستیم. در غیر این صورت ممکن است عدم تأثیر امر و نهی در جامعه کنونی ناشی از شیوه های نادرستی باشد که در جامعه به عنوان امر به معروف و نهی از منکر به کار گرفته می شود.
4. باید ثابت گردد، در ناکارایی امر به معروف و نهی از منکر موانع ساختاری وجود ندارد؛ زیرا چه بسا موانع ساختاری وجود داشته باشد که تأثیر امر و نهی را در جامعه کنونی با دشواری روبه رو سازد و با برداشتن این موانع میزان تأثیرگذاری امر و نهی شدت و گسترش یابد وجود موانع ساختاری نه تنها قابل نفی نیست، بلکه تبیین های روشنی برای آن می توان ارائه کرد که به جهت اهمیت آن مورد بحث بیشتری قرار می گیرد.
جوامع امروزی برخوردار از ویژگی هایی است که بر اساس سنخ شناسی های اندیشمندانی همچون «دورکیم»، «وبر» و «زیمل» می توان آن را این گونه توصیف نمود: در این جوامع مبنای ارتباطات گروهی نسبت به یکدیگر اموری ارادی و عقلانی است. سپهر شخصیت فردی (فردیت) توسعه یافته ،است علایق و پیوندهای
ص: 377
شخصی آن چنان کاهش و سست شده است که به قول دورکیم، حتی همسایه ها و افراد یک خانواده نیز کمتر با هم ارتباط و تماس دارند و پیوندهایشان چندان منظم نمی باشد. همچنین تخصیص کارکردی گروهی تکنیک وظایف و نقش ها تفکیک جایگاه ها و سلسله مراتب و تعیین جایگاه ها بر اساس نقش ها و حاکمیت معیارهای عام، معقول و غیر شخصی در روابط اجتماعی از جمله ویژگی های این جوامع است که مبنای روابط اجتماعی قرار می گیرد. (1)
ویژگی های مذکور ساختی از روابط اجتماعی (ارتباط افراد با یکدیگر) را اقتضا دارد که بر اساس متغیرهای الگویی «پارسونز» می توان آن را ساختی از روابط مبتنی بر عام گرایی (Universalism)، بی طرفی عاطفی (Neutrality)، «دستاورد (Accomplishment) و «ویژگی» (Specificity) توصیف نمود. در ساختار این گونه روابط، به جهت این که افراد صرفاً در راستای کسب دستاوردی خاص ارتباط برقرار می کنند و به طرف مقابل به عنوان کسی که عامل و فاعل این دستاورد است نگاه می کنند، فقط به دست آوردن اطلاع از خصوصیات و ماهیت یکدیگر که در ارتباط با آن منظور خاص می باشد برایشان اهمیت دارد به طور کلی به سبب فقدان ارتباط گسترده و همه جانبه بین افراد (ویژگی) دخالت ندادن احساسات و عواطف (بی طرفی عاطفی)، توجه نداشتن به ماهیت یکدیگر (توجه به دستاورد) و عدم دخالت معیارهای خاص (دخالت دادن معیارهای عام)، روابط افراد با یکدیگر از عمق و شدت چندانی برخوردار نبوده و آگاهی یافتن از جنبه های مختلف ماهیت افراد و زیر و بم زندگی آنان چندان ممکن نمی باشد و به اعتقاد دورکیم، اساساً انگیزه ای برای شناخت و آگاهی یافتن افراد از جنبه های مختلف ماهیت یکدیگر وجود ندارد. (2)
همچنین در این ساخت از روابط، به سبب تک بعدی بودن ارتباط و انحصار آن در جنبه ای ویژه و در جهت دستاوردی خاص وابستگی و ارتباط افراد به یکدیگر تنها در همان جهت ویژه محدود گردیده و صرفاً در آن مورد خاص بر یکدیگر کنترل دارند. به طور خلاصه ساختار روابط اجتماعی افراد با یکدیگر امروزه مبتنی بر
ص: 378
دو خصوصیت ذیل می باشد:
الف. محدود گشتن و دشوار شدن آگاهی یافتن کنشگران از جنبه های مختلف ماهیت و خصوصیات یکدیگر.
ب. محصور شدن وابستگی افراد به یکدیگر تنها در جنبه ای خاص و ویژه.
این دو ویژگی ساختار موجب می گردد تا مکانیسم های تأثیرگذاری امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به یکدیگر که عبارت است از قدرت تشویقی و تنبیهی، جذابیت و اعتبار آمر و ناهی با محدودیت و دشواری روبه رو شود و در نتیجه تأثیر و کارایی امر به معروف و نهی از منکر در سطح خرد آن (نسبت به یکدیگر) در جوامع امروزی کاهش یابد که البته با حس مسئولیت شناسی و عمل به وظیفه و بهره گیری از سیره معصومان علیهم السلام که در این جا مقصود امام رضا علیه السلام است، می توان تا حدود بسیار زیادی بر این مشکل نیز غلبه نمود.
آن چه اکنون در پی آنیم بایستگی و اهمیت امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به یکدیگر در سیره و کلام امام رضا علیه السلام است؛ چرا که بدون تأمل در آن نمی توان درباره سایر مباحث و مطالب مربوطه در این باره از منظر آن حضرت به چارچوب روشن و مشخصی دست یافت.
واژه و نیز اهمیت امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به یکدیگر، به طور اخص و صریح اگرچه در بیانات ایشان کمتر مورد اشاره قرار گرفته است، مضامین کلام امام رضا علیه السلام و نیز سخنانی که از ایشان در این زمینه به یادگار مانده است، گواه روشنی بر این مدعاست. (1)
بنابراین هر چند ارائه کلیتی از این امر که مستند به کلام حضرت رضا علیه السلام باشد خالی از اشکال دشواری و مناقشه نیست با ملاحظه مجموع رهنمودها و آموزه های والای ایشان می توان به استنباط بایستگی و اهمیت امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به یکدیگر از دیدگاه ایشان با تکیه بر کلام پدران بزرگوارش پرداخت:
ص: 379
«همانا این فریضه پایه ای است که نخست شریعت اسلام بر آن استوار است» (1) و «عاملی مؤثر برای تضعیف منافقان است» (2) و نیز «سببی در باز پس گرفتن حقوق از دست رفته ستمدیدگان مخالفت و ستیز با ستمگران جمع آوری مالیات در توزیع عادلانه آن و... است». (3) چنان که به فرمایش قرآن کریم نیز اهمیت و بایستگی این مسئله در این است که: ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْض يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَن الْمُنْكَر...﴾؛ (4) مردان و زنان مؤمن دوستان یکدیگرند و میان آنان رابطه مودت و دوستی حکمفرماست امر به معروف و نهی از منکر می کنند و ... .
اما هدف از نقطه آغاز و به تعبیری بسترسازی و زمینه پردازی برای ظهور و شکوفایی فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به یکدیگر ازدیدگاه رضوی چیست؟ چرا باید این زیر ساخت ها و نقطه آغازین را بنیان یا تقویت و توسعه داد؟ در مورد این مسئله از نگاه امام رضا علیه السلام علیه السلام باید اظهار داشت که تحقق این امر، در گرو برطرف ساختن موانعی چند و فراهم آمدن بسترها و زیرساخت های مناسب در این باره است مهمترین این موانع عبارت اند از فقدان یا ضعف پشتوانه های اعتقادی در فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به یکدیگر؛ وجود پاره ای خصایص منفی اخلاقی همچون تکبر، تعصب، لجاجت و...؛ تلقی نادرست از برخی مفاهیم رفتاری مثل عدم مرزبندی قاطعیت با عصبانیت، اعتماد به نفس با تکبر و....؛ نبود انگیزه لازم برای تغییر و اصلاح ناآگاهی از آداب شرایط امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به یکدیگر در عرصه های گوناگون.
جهت برطرف نمودن این موانع و آسیب ها برای ایجاد یک بستر مناسب و شروع شایسته در نهادینه سازی فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به
ص: 380
یکدیگر، توجه به زیر ساخت های ذیل از منظر امام رضا علیه السلام می تواند مؤثر و سودمند باشد:
شخصیت ترکیبی از ویژگی های روانی بدنی، زیستی و اجتماعی است که به تدریج برای شخص حاصل می شود و به فرد چگونگی رفتار و تطابق با محیط را که با عاطفه و احساسات همراه است القا می کند. (1)
در این که شخصیت انسان معلول چه عواملی است دیدگاه های متفاوتی ابراز گشته است؛ برخی شخصیت را وراثتی می دانند و بر این باورند که شخصیت هر فردی از پیش تعیین گشته است و ویژگی های او با وی متولد می شود. در این صورت هیچ جایی برای تأثیر عوامل بیرونی در شخصیت آدمی باقی نمی ماند و برخی دیگر نیز تنها عامل مؤثر بر شخصیت را تربیت و عوامل محیطی می دانند و بر اساس این دیدگاه اعتقاد دارند که شخصیت هر کسی با انتخاب و آگاهی های خود او ساخته می شود.
اما به نظر می آید معتقدان به دو دیدگاه یاد شده هر دو به افراط و تفریط رفته اند؛ زیرا شخصیت پرتنوع آدمی چیزی نیست که فقط معلول ساختار فیزیولوژیک و عوامل درونی باشد و یا پدیده ای شکل گرفته از تربیت و عوامل بیرونی بلکه شخصیت سازمانی پیچیده است که از حالات و ویژگی های جسمانی و روانی تأثیر می پذیرد و تنها دیدگاه پذیرفتنی که آن را می توان تلفیقی از دو نظریه اول و دوم دانست، دیدگاه اسلام است که شخصیت را هم متأثر از عوامل درونی و سرشتی می داند و هم از عوامل محیطی و بیرونی.
پس شخصیت تأثیر مستقیمی در رفتارهای آدمی با دیگر افراد در هر زمینه ای دارد. از این رو شناخت عوامل و عناصری چون: ایمان، خردورزی، نیک رفتاری، عبادت و پرستش، علم و آگاهی عفت و پاکدامنی همانندی و همراهی با الگوها و.... سبب رشد و شکوفایی قابلیت های شخصیت انسانی در فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به یکدیگر می شود پس امری مهم و ضروری است. در این میان
ص: 381
حضرت رضا علیه السلام نیز از کنار این مسئله به سادگی عبور نکرده است و اعتقاد دارد اولین عاملی که در نقطه آغاز امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به یکدیگر به عنوان زیرساخت در خودسازی و رشد شخصیت مؤثر است، مبارزه با نفس و آراستن آن به فضایل اخلاقی می باشد؛ چرا که تا وقتی صفات پسندیده در دل و روح آدمی ریشه نکرده باشد انتظار رفتار و گفتاری نیکو و نیز تغییر در ماهیت رفتاری دیگران انتظاری نابجاست.
امام علیه السلام درباره این مسئله فرمودند: «بالاترین جهاد آدمی، جهاد با نفس خود است» (1)
ارزش خودسازی و رشد شخصیتی در این مسئله (امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به یکدیگر) تا آن جاست که امام علیه السلام فرد بی توجه به نفس را فرومایه می داند و می فرماید: «کسی که بر اثر تسلط هوای نفس به امور دنیوی سرگرم شود و.... در اوامر الهی کوتاهی ورزد فرومایه است» (2) در ادامه می فرمایند: «... از پیروی هوای نفس بر حذر باش که سبب سقوط و هلاکت است» (3)
مصداق عملی فرمایش حضرت رضا علیه السلام درباره مراقبت از نفس در رابطه با امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به یکدیگر را در کلام ایشان خطاب به احمد بن ابونصر بزنطی، از شاگردان و اصحاب ایشان، می توان دریافت ابو نصر بزنطی می گوید: شبی مهمان حضرت بودم ایشان بستر خودش را برایم گستراند، شخصاً لحاف و ملحفه را به رویم انداختند. در این هنگام به خویش بالیدم که مانند من در خانه ولی خدا و بر خوابگاه او؟ امام رضا علیه السلام با خلقی خوش مرا صدا زد و از این رفتار مرا نهی فرمودند که ای احمد امیرمؤمنان از صعصعة بن صوحان عيادت کرد و به وی فرمود: «... به این که تو را عیادت کردم بر دیگران مباهات مكن و مواظب نفس خویش باش» (4)
ص: 382
باورمندی به نظارت دائمی پروردگار و احساس حضور او دگرگونی ژرفی در روح و فکر آدمی و در نتیجه گفتار و رفتار او در اجرای فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر ایجاد می کند و وی را وا می دارد تا در برپایی این فریضه سخنانی سنجیده و پاک بر زبان جاری سازد از این رو امام رضا علیه السلام برای ساماندهی رفتار و گفتار انسان ها در امر به معروف و نهی از منکر نسبت به یکدیگر، آگاهی و نظارت الهی را همواره خاطر نشان ساخته است؛ برای نمونه در خصوص نظارت بر گفت و گوها با تمثیل زیبایی از قرآن کریم می فرماید: ﴿مَا يَكُونُ مِنْ نَجْوَى ثَلاثَة إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلَا خَمْسَة إِلا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلَا أَدْنَى مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا، ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ﴾؛ (1) هیچ گفت و گوی محرمانه ای میان سه تن نیست، مگر این که او چهارمین آن هاست و نه میان پنج تن مگر این که او ششمین آن هاست و نه کمتر از این (عدد) و نه بیشتر مگر این که هر کجا باشند او با آن هاست، آن گاه روز قیامت آنان را به آن چه کرده اند آگاه خواهد گردانید.
نیز می فرمایند: خداوند بر هر انسانی فرشتگانی را مأمور نموده است تا سخنان وی را ثبت نمایند: ﴿ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ اِلاّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ﴾؛ (آدمی) هیچ سخنی را به لفظ در نمی آورد مگر این که مراقبی آماده، نزد او (آن را ضبط می کند). (2)
افزون بر این سخنان مردم در امر به معروف و نهی از منکر نسبت به یکدیگر باید بدانند که در قیامت حسابرسی دقیق می شوند آن سان که گاه سخنی به ظاهر کوتاه، خشنودی خداوند یا خشم او را بر می انگیزد. (3)
به خوبی روشن است که از دیدگاه امام رضا علیه السلام ایمان و باور به همۀ این آموزه ها می تواند سدی محکم در برابر امواج سخنان باطل ایجاد نماید و انگیزه و بستر مناسب برای اجرای فریضه امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به یکدیگر را فراهم سازد.
ص: 383
افزون بر ایجاد مشکلات متعدد در تعامل با افراد مختلف در امر به معروف و نهی از منکر و تضعیف و ناکارآمد کردن آثار آن پیامدهای فراوان مادی و معنوی دیگری را نیز در پی دارد؛ چرا که به طور کلی ارتباط فرایندی برگشت ناپذیر است و ممکن است یک ارتباط کلامی نادرست در همه زمینه ها و از آن جمله اجرای فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر معضلی جبران ناپذیر بیافریند که به هیچ رو قابل بازسازی نباشد همان گونه که امام رضا علیه السلام با تکیه بر کلام امیرمؤمنان علی علیه السلام می فرمایند: ﴿فَإِذَا تَکَلَّمْتَ بِهِ صِرْتَ فِی وَثَاقِهِ﴾؛ «چون سخن بر زبان رانی، دربند آنی» (1)
بنابراین در منظر رضوی، فرد خردمند دوراندیش پیش از آغاز سخن در توجه و توصیه به ارزش ها اندکی درنگ می کند اندیشه اش را به کار می گیرد و آثار و پیامدهای احتمالی سخنان خود را پیش بینی می.کند آن گاه در صورت لزوم، سخن ارزشی و معروف خویش را سنجیده و آراسته به آداب، جهت تأثیر بر مخاطب بر زبان جاری می سازد. حضرت علیه السلام در این باره فرمودند جدم چه زیبا فرمودند: «زبان مؤمن در پس دل اوست و دل منافق از پس زبان او؛ چه مرد با ایمان چون خواهد سخنی بر زبان آرد در آن نیک بیندیشد اگر نیک است آشکارش کند و اگر بد است پنهانش دارد و منافق می گوید آن چه بر زبانش آید و نمی داند چه به سود اوست و چه به زیانش» (2)
رفتارهای آدمی در صورت تکرار نخست به صورت «حالت» و آن گاه «عادت» در می آید و به تدریج شکل «ملکه» و صفت پایدار نفسانی به خود می گیرد آن سان که به راحتی و بیدرنگ از انسان سر می زند. از این رو تا پیش از تبدیل شدن یک صفت یا رفتار مثبت به «ملکه»، باید - هر چند با زحمت و تکلف - خود را به انجام آن وادار نمود. (3)
از سوی دیگر مردم در امر به معروف و نهی از منکر نسبت به یکدیگر نباید
ص: 384
فراموش نمایند که برقراری این فریضه و اجرای آداب مربوط به آن نخست یادگرفتنی و آموختنی است نه استعدادی و ذاتی بنابراین تحقق آن، نیازمند آموزش و یادگیری و سپس تمرین و تکرار است تا تأثیر گذار باشد.
حضرت رضا علیه السلام با اشاره به مطلب فوق می فرمایند: ﴿اَلْعَقْلُ حِبَاءٌ مِنَ اَللَّهِ وَ اَلْأَدَبُ کُلْفَهٌ فَمَنْ تَکَلَّفَ اَلْأَدَبَ قَدَرَ عَلَیْهِ وَ مَنْ تَکَلَّفَ اَلْعَقْلَ لَمْ یَزْدَدْ بِذَلِکَ إِلاَّ جَهْلاً﴾؛ «عقل هدیه ای است از سوی خدا و ادب (با) زحمت (دست یافتنی) است. پس هر که به زحمت خود را با ادب جلوه دهد بر آن توانا خواهد بود ولی هرکس خود را به زحمت، خردمند بنمایاند جز بر رنج خویش نیفزاید». (1)
مردم نسبت به یکدیگر در سیره و کلام رضوی پس از نقاط آغازینی که علی بن موسى الرضا علیه السلام در امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به یکدیگر در سیره و کلام خویش بر می شمارند معتقدند که افراد نسبت به یکدیگر به لحاظ حسن اجرای این فریضه بایسته است تا شاکله و ماهیت این امر را نیز به درستی رعایت نمایند.
به طور کلی مردم در برخوردهایشان نسبت به یکدیگر به دو دسته تقسیم می شوند و روابط خویش را با یکدیگر از دو دیدگاه پی می ریزند: 1. رفتار مبتنی بر تکریم و احترام به حقوق همگانی؛ 2. شیوه ای مبتنی بر اهانت و بی احترامی به دیگران.
نمونه دوم رفتار مردم با یکدیگر را در طول تاریخ فراوان می توان یافت که نمونه های بارز آن در رفتار فرعون و فرعون صفتان نمایان است و شیوهٔ آنان بر بی احترامی و تحقیر مردم مبتنی است چنان که قرآن به صراحت به آن اشاره کرده است ﴿فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ﴾؛ (2) فرعون مردم خویش را کوچک شمرد و آنان از او پیروی کردند آن ها قومی فاسق.اند ،قرآن فرعون را مظهر برخورد تحقیر آمیز با انسان معرفی کرده است و به این ترتیب هرکس در هر کار و زمینه ای و از آن جمله امر به معروف و نهی از منکر مردم را به دیده حقارت بنگرد و آن ها را کوچک
ص: 385
شمارد، پیرو فرعون است.
در مقابل این گروه، پیامبران و اولیای خدا قرار دارند که در سیره و رفتار خویش با مردم تکریم انسان ها و احترام به حقوق آنان را سرلوحه برنامه های هدایت بخش خویش جهت تأثیرگذاری و عمل به ارزش ها قرار داده اند که نماد عینی این گروه، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و از آن جمله حضرت رضا علیه السلام هستند. ایشان در برخورد با مردم، در رابطه با اجرای درست این فریضه دیدگاهی فراتر از دید مسلمان به مسلمانی دیگر داشت؛ چرا که از دیدگاه حضرت آدمی علیه السلام از شرافت و کرامت انسانی خاصی برخوردار است و خداوند وی را بر بسیاری از مخلوقات برتری بخشیده است. ایشان مصداق عینی فرمایش خویش را در توصیه به امر به معروف و نهی از منکر نسبت به مردم استوار بر کلام قرآن می سازند که ﴿وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِير مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلاً﴾، (1) ما آدمیزادگان را گرامی داشتیم و به ایشان ارج و ارزش دادیم و وسایل حملشان را در خشکی و دریا فراهم کردیم، (یعنی به آن ها قدرتی دادیم) که در خشکی و دریا بتوانند خود و وسایلشان را از نقطه ای به نقطه دیگر حمل کنند و روزی های خوب و پاک به آن ها دادیم و آن ها را بر بسیاری از موجوداتی که آفریدیم برتری دادیم.
نگاه کرامت آمیز حضرت علیه السلام به انسان در دعوت به امر به معروف و نهی از منکر آن چنان که از رفتار و سخن ایشان بر می آید ناشی از این حقیقت است که انسان به عنوان خلیفه خداوند بر روی زمین (2) از آن چنان شرافتی برخوردار است که سزاوار هیچ برخورد ناشایست و تحقیر آمیزی نیست شاهد این ادعا رفتارهای عملی حضرت علیه السلام در توصیه های ایشان در امر به معروف و نهی از منکر با مصادیق و رویکردهای گوناگون است. (3)
در واقع حضرت علیه السلام به این فرمایش نبوی جامه عمل پوشانید که: «مبادا فردی از
ص: 386
انسان ها را کوچک بشمارید و تحقیر کنید که کوچک آنان نزد خدا بزرگ است». (1)
بر اساس روایات نیمی از زندگی اجتماعی و معاشرت با مردم در هر امری در گرو مدارا با آنان است نه خشونت، تندی تهدید و ارعاب (2) انسان عاقل و با تدبیر در امر به معروف و نهی از منکر نسبت به مردم کسی است که از این موضوع بهره کامل بگیرد و با استفاده عاقلانه و مدبرانه از مدارا با مردم بنای امر به معروف و نهی از منکر را با روش سالم و منطقی پی ریزی نماید.
حقیقت نیز جز این نیست که مروت و مدارا نسبت به مردم در همه امور و به ویژه (در امر به معروف و نهی از منکر)، سنتی حسنه و نیک در اسلام است که از گسترش مخالفت ها و دشمنی ها جلوگیری می کند: ﴿الرِّفْقُ يقل حَدَّ الْمُخَالَفَة﴾؛ «با اعمال سیاست مبتنی بر رفق و مدارا مخالفت های اجتماعی کاهش می یابد». (3)
بنابراین در امر به معروف و نهی از منکر افراد نسبت به یکدیگر باید بپذیرند که هدف از انجام این فریضه دعوت افراد به خیر و نیکی ها و بازداشتن آنان از فساد و آلودگی است و شکی نیست که این هدف با حسن نیت و پاکی و خیرخواهی امکان پذیر است. پس جز در موارد ضرورت باید از خشونت و برخوردهای خشن پرهیز نمود. تجربه هم نشان داده است که انجام این وظیفه همراه با ملایمت ملاطفت و خیرخواهی اثر بیشتری داشته است تا با تندی و خشونت.
چنان که سیره پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام نیز نشان می دهد که در امر به معروف و نهی از منکر نهایت لطف و محبت را به کار می گرفتند و به همین دلیل سرسخت ترین افراد در برابر برخورد آنان تسلیم می شدند.
امام رضا علیه السلام نیز در راستای اجرای این امر (امر به معروف و نهی از منکر)، تنها به سفارش و مدارا با مردم و رفق و ملایمت و نه تهدید ارعاب و خشونت با آنان بسنده نکرد بلکه خود در عمل و سیره رفتاری حتی در برخورد با مخالفان و
ص: 387
دشمنانش در جلسات مناظره همه آن چه را که در بعد نظری (پیرامون امر به معروف و نهی) از منکر به آن اعتقاد داشت به کار می بست و می فرمود: «شما انسان ها پیوسته در خیر و سعادت خواهید بود تا مادامی که یکدیگر را دوست بدارید و در حق دیگران رفق و مدارا داشته باشید...» (1)
البته تمام توصیه ها و تأکیدات ایشان در راستای اجرای امر به معروف و نهی از منکر با مردم چه در سیره نظری و چه در بُعد عملی فقط با کسانی است که در امور دین سهل انگاری نمی کنند و احیاناً تنها در حق حضرت علیه السلام ظلم و ستمی روا داشته اند. در این صورت است که امام رضا علیه السلام به آسانی از آنان گذشته و پیرامونشان حتی با رفق و مدارا نیز برخورد نموده است اما در آن جا که حق خدا پایمال می شود یا احکام الهی به تعطیلی و نادیده گرفتن کشانده می شود و باطل مسلط می گردد رعایت این مسئله در دیدگاه ایشان هیچ گونه معنایی ندارد.
مهمترین قواعد و فنون اساسی امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به یکدیگر در سیره و کلام رضوی عبارتست از:
اگر افراد پیرامون ارزش ها (معروف) و نهی از ضد ارزش ها (منکر) شناخت و آگاهی کافی داشته باشند به خوبی می توانند در توصیه، تذکر و پند خویش موفق باشند و در این صورت است که اثر و نتیجه آن نیز محقق خواهد شد. حال کسی که خود شناختی از معروف و منکر ندارد چگونه می تواند دیگری را هدایت کند؟
بیشتر مشکلات مردم در این مسئله ناشی از جهل به معنا و مصداق معروف و منکر است. از این رو آمده است: «خداوند هیچ عملی را جز با شناخت نمی پذیرد». (2)
امام رضا علیه السلام نیز از زبان رسول اکرم صلى الله عليه وسلم نقل می کند که ایشان فرمودند: تنها کسی امر به معروف و نهی از منکر می کند که این صفت در او باشد: «... بدانچه امر می کند
ص: 388
دانا باشد و از آن چه نهی می کند آگاه باشد» (1)
على علیه السلام هم نتیجه عدم شناخت معروف و منکر را چنین اظهار می دارد: «هرکس خود را پیشوای خویش دانسته و بدین ترتیب در این زمینه به اجتهاد خود متکی است». (2) در در واقع چنین افرادی «آن چه را خود نپذیرد علم به حساب نیاورد و جز شیوه خود شیوه دیگری را به رسمیت نشناسد». (3) شاید این توصیه و تأکید پیرامون شناخت معروف و منکر به منظور جلوگیری از خود محوری و خودمداری افراد است به گونه ای که در معرفی مسائل دینی سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام را کنار گذاشته و هر آن چه را که خود بشناسد به عنوان معروف و آن چه را نشناسد، منکر بپذیرد و در حقیقت خود را معیار معروف و منکر قرار دهند: ﴿اَلْمَعْرُوفُ فِیهِمْ مَا عَرَفُوا وَ اَلْمُنْکَرُ عِنْدَهُمْ مَا أَنْکَرُوا﴾. (4)
ذات نایافته از هستی بخش *** کی تواند که شود هستی بخش
بر اساس اندیشه امام رضا علیه السلام دومین قاعده و فن اساسی در امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به یکدیگر پایبندی به گفته های خود است و این بدان معناست که افرادی که قصد دارند این فریضه الهی را نسبت به یکدیگر انجام دهند، نخست خود به گفته هایشان پایبند باشند و سپس تمام تلاش و کوشش خود را در ادای وظیفه نسبت به یکدیگر به کار گیرند نه آن که در اجرای این مسئله تنها دیگران را توصیه نمایند و خود فراموش کننده هر آن چه باشند که بیان کرده اند: ﴿أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بالبرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ﴾؛ (5) آیا مردم را به نیکی و خوبی امر می کنید و خود را فراموش می کنید؟ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لا تَفْعَلُونَ﴾؛ (6) اى مؤمنان! چرا آن چه را که بدان
ص: 389
عمل نمی کنید، می گویید؟. مگر آگاه نیستید که: «خداوند سخت به خشم می آید که چیزی بگویید و به جای نیاورید». (1)
با توجه به اهمیت این مسئله است که امام رضا علیه السلام نیز با تبعیت از سیره پدران بزرگوارش بر این امر پافشاری نموده و می فرماید: «خداوند کسانی را که مردم را دعوت به خیر می کنند ولی خود آن را وا می گذارند و بدان عمل نمی کنند لعنت کرده است»، (2) پس «نهی از منکر کنید ولی خود از آن باز نایستید؛ چرا که پس از بازایستادن به بازداشتن فرمان یافته اید». (3) همان گونه که امام علی علیه السلام نیز در این خصوص می فرمایند: «ای مردم! به خدا سوگند من شما را به طاعتی ترغیب نمی کنم، مگر آن که پیش از شما بدان روی می آورم و شما را از معصیتی باز نمی دارم، مگر آن که پیش از شما خود از آن باز می ایستم». (4)
بنابراین از منظر امام رضا علیه السلام آن کس که به امر به معروف و نهی از منکر نسبت به دیگران اقدام می نماید شایسته است که نخست خود پایبند به آن چه می گوید باشد و سپس دیگران را امر و ارشاد به ارزش ها نماید؛ چرا که در غیر این صورت این فریضه تنها فریادی در برهوت خواهد بود بدون کمترین اثری.
بدیهی است انسان فطرتاً از امر و نهی که در آن شکل دستوری به خود گرفته باشد، بیزار است و در صورت شنیدن آن سعی می کند به نحوی از انجام آن سر باز زند، هر چند کلام موجه و منطقی باشد و افراد در امر به معروف و نهی از منکر نسبت به یکدیگر از آن بهره گرفته باشند؛ چرا که مخاطب پیرامون هر مسئله ای و از آن جمله فریضه امر به معروف و نهی از منکر انتظار احترام از طرف مقابل را دارد. پس دستور دادن در این امر هم کاملاً مغایر با این خواسته است؛ زیرا نوعی بی احترامی است و ممکن است حالت تهدید و تحقیر را به خود بگیرد.
ص: 390
همه ما بارها شاهد این واقعیت بوده ایم که مطالبه کردن، فرمان دادن، فشار آوردن و رفتارهایی از این قبیل افراد را وا می دارد در مقابل یکدیگر صف آرایی کنند برای جلوگیری از چنین واکنش هایی کافی است خواسته و امر به معروف خود را محترمانه و در قالب تقاضا (درخواست مؤدبانه) نمودن درخواست نماییم؛ چرا که وقتی چیزی را درخواست می نماییم رفتاری بر اساس احترام شکل گرفته است. امام رضا علیه السلام در این زمینه فرمودند: «کسی که در اجرای این فریضه به دنبال برتری خود بر دیگران است و همواره دستور می دهد کم کم ارزش و اعتبارش را از دست خواهد داد و دیگران را به خشم آورده و موجب هلاکت خود خواهد شد». (1) در حدیثی مشابه امام صادق علیه السلام نیز به این امر توصیه فرموده است. (2)
در آموزه های اسلامی در لزوم داشتن این فن در فریضه امر به معروف و نهی از منکر آمده است: «نیکوترین گفتار، کلامی است که منطق و نظم، زیبایش کرده باشد و برای همۀ مردم از خواص و عوام قابل فهم باشد». (3)
با توجه به این سخن باید مردم در پند دادن به یکدیگر در پرهیز از منکر و توصیه به معروف به چند نکته توجه نمایند نخست ،این که سخن باید منطقی باشد تا برای هر شخصی از نظر عقلی پذیرفتنی نماید؛ دوم این که سخن باید نظم داشته باشد، یعنی افراد در استفاده از کلمات دقت نمایند تا کلمات در هدایت دیگران همانند کلافی سر در گم نشود و مخاطب (فرد امر شونده) منظور اصلی گوینده (فرد پنددهنده) را دریابد (از پراکنده گویی و استفاده از کلمات بی مورد پرهیز شود)؛ سوم این که امر به معروف و نهی از منکر برای هر شخصی قابل فهم باشد یعنی به میزان درک مخاطب توجه نماید پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این خصوص می فرمایند به ما پیامبران امر شده است تا با مردم در حد فهمشان سخن گوییم» (4) و یا در حدیثی دیگر می فرمایند: «وقتی با
ص: 391
قومی سخن گویی که عقولشان بدان نرسد، برای بعضی شان مایه فتنه خواهد بود». (1) امام رضا علیه السلام نیز در این خصوص می فرمایند: «با مردم (در هر امری) آن گونه که می فهمند سخن بگویید و آن چه را که نمی پذیرند، رها کنید» (2)
در حقیقت بسیاری از مشاجرات و دلخوری های پدید آمده بین مردم در توصیه به معروف و نهی از منکر برآمده از شفافیت نداشتن سخن و مبهم بودن کلام و نیز منطقی نبودن آن است. فردی که قادر نباشد کلام خود را در توصیه به معروف و بازداشتن از منکرات شفاف بیان کند، به طوری که برای طرف مقابل قابل فهم باشد ممکن است نه تنها به مقصود خود که پرهیز از منکرات ،است، نرسد، بلکه کلام او ناخواسته موجب کج فهمی و دلخوری دیگران هم بشود.
تجربه ثابت کرده است که سرزنش و عیب جویی در هر شرایطی بی فایده است؛ چون انسان را در موقعیت های دفاعی قرار می دهد و او را وادار می کند تا برای توجیه کردن خود از هر راهی استفاده .کند بنابراین سرزنش خطرناک است؛ زیرا غرور ارزشمند فرد را جریحه دار می کند و حس نفوذ را در او می کاهد و موجب ایجاد حس خشم و تنفر وی می.شود فریضه امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به یکدیگر هم از این قاعده مستثنی نیست.
«بی اف اسکینز» یکی از روانشناسان مشهور جهانی ثابت کرد حیوانی که برای رفتار درستش پاداش می گیرد، خیلی سریع تر از حیوانی که برای رفتار نادرست تنبیه می شود، چیز یاد گیرد و بهتر در خاطر نگه .دارد بعدها مطالعات نشان داد که این نظریه در مورد انسان ها نیز صدق می کند. پس با سرزنش و عیب جویی نسبت به یکدیگر در توصیه به ارزش ها و نهی از ضدارزش ها نمی توانیم تغییرات اساسی ایجاد کنیم؛ چون این کار اغلب موجب بیزاری و تنفر دیگران و در نتیجه عدم اجرا و ثمردهی این فریضه مقدس می شود.
از این روست که امام رضا علیه السلام در توصیه به معروف این امر اجتناب از سرزنش و
ص: 392
عیب جویی) را خاطر نشان می سازد و می فرماید: «در پی عیب ها و لغزش های یکدیگر نباشید تا امر الهی را اجرا نمایید؛ چرا که هر کس (در نهی از منکر) در پی شمارش و یافتن عیب های برادر خود باشد، خدا هم پی جوی عیبش می شود و سرانجام رسوا خواهد شد». (1) امام صادق نیز در حدیث دیگری می فرماید: «کسی که به منظور عیب جویی و ریختن آبروی مؤمنی پاسخی بگوید تا او را از چشم مردم بیندازد، خداوند او را از ولایت خود بیرون می کند و به سوی شیطان می فرستد و شيطان هم او را نمی پذیرد». (2)
بنابراین سرزنش و عیب جویی از دیگران و همواره تذکر دادن به آنان با چنین شیوه ای در امر به معروف و نهی از منکر و نیز استفاده از واژگان منفی نه تنها موجب سردی و ناخوشایندی بین افراد خواهد گشت بلکه چندی نمی گذرد که آسیبی اجتناب ناپذیر از سوی فرد تحقیر شده با اعمال تلافی و جبران و تکرار (منکر) را در بر خواهد داشت.
برخورد نرم و آرام همراه با محبت و مهرورزی از زیباترین آموزه های اخلاقی است که نقش سازنده و مؤثری را برای گرایش انسان ها به یکدیگر خصوصاً در اجرای فریضه ای چون امر به معروف و نهی از منکر ایفا می کند: «دل های مردم رمنده است، هر که به آن ها محبت کند به او رو می آورند». (3) مطابق این توصیه برخورد نرم و آرام همراه با محبت و مهرورزی افراد به یکدیگر در پند و اندرز به ارزش ها هم روحیه سخت و خشن آنان را تعدیل می کند و هم رابطهٔ قلبی عمیقی را نسبت به ارزش ها در بینشان به وجود می آورد رعایت این امر در نهادینه سازی امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به یکدیگر موجب می شود در تمامی مراحل زندگی و فراز و نشیب های آن شریک و پشتیبان و فریادرس هم بوده و در برابر گرفتاری ها و دشواری ها محکم و استوار بایستند نه این که تنها به دنبال تجسس در گفتار و رفتار و
ص: 393
برخورد با یکدیگر به منظور تلافی، انتقام ..... باشند.
در روایت است که مردی نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمد و گفت: سخنان من در قبیله ام تأثیر نمی گذارد مرا سفارش فرمایید پیامبر صلی الله علیه و آله در سخنانش ضمن توصیه به مهربانی به عنوان یک ارزش و معروف و همراهی آن با لحن نرم و آرام فرمودند: «با آنان دوستی و مهربانی کن تا با تو دوست شوند». (1) حضرت علیه السلام در یادآوری این معروف مهربانی و دوستی با دیگران را راه نفوذ در قلب آنان برای تأثیر گذاری معرفی می فرمایند. امام علی علیه السلام نیز در این زمینه چنین می فرمایند: ﴿قُلُوبُ الرِّجَالِ وَحْشِيَّةٌ، فَمَنْ تَأَلَّفَهَا أَقْبَلَتْ عَلَيْهِ﴾؛ «دل های انسان ها بیگانه و نامأنوس است و هرکس از راه مهرورزی و محبت وارد شود، با آن الفت می گیرند». (2)
مطابق این سخنان ارزشمند محبت و مهربانی در پند و اندرز و نصیحت به دیگران به عنوان یک ارزش و معروف موجب جذب دل ها به یکدیگر شده و همین امر زمینه های تأثیرگذاری بهتر امر به معروف و نهی از منکر را ایجاد می کند.
شاید به همین دلیل است که امام رضا علیه السلام نیز اظهار دوستی و محبت به مردم را نیمی از عقل دانسته اند (3) و در تمامی رفتارهای معرفت افزایشان در توصیه به معروف ها و نهی از منکرات در تمامی زمینه های فردی اجتماعی و.... آن را لحاظ نموده اند. (4)
با توجه به آن چه در این پژوهش به دنبال آن بودیم می توان دریافت که در دنیای جدید دنیای پرشتاب و تغییر اغلب افراد احساس می کنند امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به یکدیگر از کارایی لازم برخوردار نیست؛ چرا که آنان اعتقاد دارند که در زندگی با مشکلاتی مواجه شده اند که راه برون رفت از آن آن ها را با وضعیت تعارض آمیز مواجه ساخته است. بنابراین دیگر زمان لازم و نیز انگیزه کافی جهت توجه به انجام این فریضه در سطح خُرد نسبت به یکدیگر را ندارند.
ص: 394
حال بدیهی است در این میان از یک سو سمت و سوی تغییرات و تحولات اجتماعی به ویژه در سایه توسعه روزافزون شاخه های مختلف علوم امیدبخش توان افزایی بشر در مواجهه با طبیعت زندگی اجتماعی می باشد که روز به روز ابعاد و زوایای نامکشوف عالم هستی به تسخیر انسان در می آید ولی از سوی دیگر همزمان احساس عام گرایی و بی طرفی عاطفی مسئولیت گریزی از خودبیگانگی تنهایی و گرفتاری در «قفس آهنین» خودساخته کُنش های روابط انسانی را آنچنان تحت تأثیر قرار داده است که دیگر دقتی نسبت به محیط خود و نیز انسان های اطرافشان ندارند، چه رسد به این که دربارهٔ فریضه مهمی همچون امر به معروف و نهی از منکر احساس مسئولیت کنند؛ چنان که شواهد نیز به نوعی حکایت گر آن است که در برخی موارد عده ای حتی این عمل را به عنوان دخالت در زندگی دیگران محسوب می کنند، نه یک رسالت و وظیفه همگانی.
از این رو در این فضا (فضای تعارض آمیز همراه با گریز از حس مسئولیت شناسی پیرامون امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به یکدیگر) در زندگی ایشان با آمریت و اجبار ساخت های اجتماعی روز به روز قدرت انجام این عمل (امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به یکدیگر) کمرنگ تر شده و در این جوّ خودمختاری کارکردی، شاهد محصور شدن این فریضه با اهمیت در میان افراد نسبت به هم هستیم؛ چرا که واقعیت این است که حوزه نگرش و نگاه بشر محدود به مناظر بسیار نزدیک تر شده است.
به تعبیر دیگر این وضعیت به صورت تدریجی انسان فعال و اجتماعی را به موجودی بی تفاوت، عاریتی و تماشاگر تنها مردم گریز و.... تبدیل می کند، تا این که به مسئولیت پذیری نسبت به یکدیگر با توصیه به ارزش ها و نیکی ها و برحذر داشتن از منکرات و زشتی ها در نهایت فرایند تبدیل شدن افراد به انسان هایی شکل گرفته بر اساس این قالب بی تفاوتی و عاری از هرگونه مسئولیت پذیری و مسئولیت شناسی در ارتباط با خیر خواهی و دلسوزی نسبت به یکدیگر در عمل به معروف ها و ترک منکرات، ساختارهای قبلی تشکیل دهنده کُنش انسانی را در برقراری این فریضه و میزان کارایی آن به هم ریخته و با بهانهٔ ناکارایی این مسئله (امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به یکدیگر و جلوه دادن آن به شکل دخالت) از مسئولیت خویش
ص: 395
گریز زده و شانه خالی می نمایند تعجبی نیست که این وضعیت سبب گشته است که تنها رابطه یک انسان با دیگران بر اساس مقتضیات زمان و مکان است و به عبارت دیگر نگاه انسان ها به یکدیگر حتی در برقراری رابطه ها یک نگاه و رابطه ابزارمند است؛ نه نگاهی متأثر و برخاسته از حس مسئولیت شناسی و توصیه و تأکیدات ارزشی دین مبین اسلام در برپایی ارزش های اخلاقی - انسانی.
این در حالی است که دقت در محتوای آموزه های دینی و از آن جمله آموزه های ارزش محور و معروف گستر رضوی در جهت برقراری فریضه امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به یکدیگر از این واقعیت پرده بر می دارد که نخست اجرای آن از کارایی فراوانی برخوردار است؛ چرا که نگاه حضرت رضا علیه السلام به این مقوله (امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به یکدیگر) از چه جایگاهی ویژه نسبت به انسان خبر می دهد پس در جای جای سخنانشان به این امر مهم همچون سایر مباحث مرتبط به زندگی انسان نیز توجه شایسته ای داشته و توصیه های گرانسنگ ایشان در قالب: «نقاط آغازین»، «شاکله و ماهیت» و نیز «قواعد و فنون» در راستای «امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به یکدیگر گواه روشنی بر این مدعاست».
اگر حضرت رضا علیه السلام در این وادی نقاط آغازینی چون: خودسازی و رشد شخصیتی، باورمندی به نظارت دائمی پروردگار، اندیشیدن پیش از سخن گفتن، آموزش و یادگیری و تمرین و تکرار را بایسته می دانند چنین نیست که نسبت به آدمی در انجام این فریضه پیرامون یکدیگر بعد شاکله و ماهیت را فراموش نمایند؛ چرا که سیره حضرت برخاسته از مکتبی است که در هنگامهٔ ورود به حریم دیگران و برقراری ارتباط با آن ها برای اجرایی شدن و نهادینه نمودن این فریضه باارزش معتقدند از طریق احترام به حقوق و کرامت انسان ها و نیز مروت و مدارا با آنان، نه خشونت و ارعاب می توان به نحو احسن شاهد به ثمر رسیدن امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به یکدیگر بود. پس امام رضا علیه السلام جهت اجرایی شدن این مسئله آن چنان کارشناسانه و اصولی عمل می نمایند که دیگر جایی برای مسئولیت گریزی باقی نمی گذارد چرا که مراجعه به سخنان حضرت علیه السلام در باب قواعد و فنون اساسی این مسئله خود راه را بر هر نوع بی تفاوتی عام گرایی و ناکامی و بهانه هایی از این
ص: 396
دست می بندد. به واقع نیز چنین است؛ به کارگیری هر یک از نکات مطروحه در سیره امام رضا علیه السلام پیرامون این امر علاوه بر اجرایی شدن این فریضه در میان مردم، حتی به خلق زیباترین الگوهای رفتاری مردم نسبت به یکدیگر نیز خواهد انجامید.
بنابراین تفکر و فرهنگ رضوی در توصیه به امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به یکدیگر به اقتضای دارا بودن فرهنگی منطبق بر قرآن کریم و سیره و سنت نبوی شایسته الگوگیری از ماندگارترین و بهترین فرهنگ در برقراری این مسئله است؛ چرا که علاوه بر جامعیت و پویایی می تواند برای ارتباطی پایا و مانا برای همیشه و همه زمان
ها باقی بماند.
ص: 397
1. قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند.
2. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی.
3. آمدی عبدالواحد، غرر الحکم و دررالکلم، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1366ش.
4. ابن شعبه حرانی ابو محمد حسن بن علی بن حسین، تحف العقول عن آل الرسول، نشر مكتبه بصیرتی، قم، 1394ق.
5. ابن منظور، محمد بن مکرم لسان العرب، نشر ادب الحوزه، قم، 1405ق.
6. انوری، حسن، فرهنگ روز سخن نشر سخن، تهران، 1383ش.
7. پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، نشر جاویدان، تهران، 1377ش.
8. حر عاملی، محمد بن حسن آداب معاشرت از دیدگاه معصومین علیهم السلام، ترجمه محمد فارابی نشر آستان قدس رضوی، مشهد، 1372ش.
9. وسائل الشيعه، نشر دار احياء التراث العربي، بيروت، 1403ق.
10. دورکیم امیل، تقسیم کار ،اجتماعی ترجمه باقر پرهام، نشر کتابسرای بابل، 1369ش.
11. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات في غريب القرآن تحقيق صفوان عدنان داوودی، دمشق، 1416ق.
12. صفایی شیخ علی تاریخ پیامبر اسلام نشر مسجد جمکران، قم، 1381ش.
13. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فى تفسير القرآن، نشر مؤسسه اعلمی للمطبوعات، 1390ق.
14. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان في تفسير القرآن، نشر ناصر خسرو، تهران، 1374 ش.
ص: 398
15. فیض کاشانی محمد بن مرتضى (ملامحسن)، الوافی، نشر مكتبة المرعشى النجفي، قم، 1404ق.
16. کلینی ،رازی محمد بن يعقوب، اصول کافی تحقیق علی اکبر غفاری نشر دار الكتب الاسلامیه تهران، 1387ق.
17. گروه پژوهشی علوم قرآن و حدیث فرهنگ روابط اجتماعی در آموزه های اسلامی، نشر دانشگاه علوم اسلامی، مشهد، 1387ش.
18. محسنی، منوچهر، جامعه شناسی عمومی نشر کتابخانه طهوری تهران 1357ش.
19. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا سیفی نشر دار الحديث، قم، 1377ش.
20. ملایری، معزی، اسماعیل، جامع أحاديث الشيعه، اشراف: حسین طباطبایی،بروجردی، بی جا، 1484ق.
21. مالکی، ابوالحسین ورام بن ابی فراس، تنبیه الخواطر نشر دار الصعب، بی تا.
22. نوری ،طبرسی حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل نشر آل البیت، 1408ق.
23. هاشمی سیداحمد بررسی کارایی امر به معروف و نهی از منکر در ساخت های مختلف، تهران، 1381ش.
ص: 399
*نقش رسانه ها در ترویج امر به معروف و نهی از منکر با تأکید بر سیره رضوی: سمیه صادقی (1)
مشخصه اصلی یک جامعه سالم رصد نمودن همۀ مسائل اجتماعی در کنار امور دینی است تا زمینه پیدایش خوبی ها را فراهم کنند و مسیر ورود بدی ها را سد کنند تا یک امر نامطلوب شکل عادی پیدا نکند یافتن راهکارهای گسترش یا کاهش مواردی که در آن جامعه ظهور و رواج پیدا کرده اند حائز اهمیت است و بی تفاوتی نسبت به این مسائل موجه و مورد پذیرش هیچ عقل سلیمی نیست. یک جامعه پویا و شایسته نیازمند اصلاح ارتباط بوده و برای این منظور ناگزیر از واکنش مثبت یا منفی در قبال مسائل اجتماعی است به طوری که حیات و ممات جامعه با این معیار سنجیده می شود.
نهاد امر به معروف و نهی از منکر در جامعه اسلامی نشانگر این است که معروف و منکر در جامعه وجود دارد و واکنش نسبت به آن ها یک ضرورت اجتماعی است؛ ضرورتی که در اسلام به آن سفارش اکید گردیده و اهل بیت علیهم السلام در این باب سخن ها رانده اند همان طور که امام رضا علیه السلام فرمود: همواره در اجرای امر به معروف و نهی از منکر کوشش و اهتمام نمایید که اگر در این مسیر اهمال و سستی و سستی کنید، بدترین افراد بر شما مسلط خواهند شد و هر چه خوبان شما دعا کنند به اجابت نخواهد رسید.
ص: 400
لذا بر هر مسلمانی واجب است تا پس از شناخت دقیق ابعاد مختلف این فریضه و آماده سازی خود و مقدمات لازم برای اجرای اثر بخش آن به اجرای این امر الهی پرداخته و سهم خود را در اصلاح جامعه و آماده سازی آن برای رشد و تعالی انسان ها به جای آورد هر کار و فعالیتی فضای خاص خود را می طلبد و برای رسیدن به موفقیت در هر امری باید راهکارهای مناسب برای ترویج آن را مهیا سازيم، لذا فريضه امر به معروف و نهی از منکر نیز از این اصل کلی مستثنی نیست، به ویژه در عصر کنونی که نیاز به تحقیق و پژوهش در مورد عوامل مؤثر در ترویج این امر لازم و ضروری می نماید و در مقاله حاضر این موضوع را بررسی خواهیم کرد.
آفریدگار جهان نخستین کسی است که امر به معروف و نهی از منکر کرده است. این صفت صفتی خداوندی است؛ چرا که در قرآن کریم می خوانیم: همانا خداوند به عدل و احسان و بخشش به خویشاوندان امر می کند و از کارهای زشت و ناپسند و تجاوز به حقوق دیگران نهی می نماید و شما را موعظه کند؛ باشد که پند گیرید.
رشد و تعالی انسان ها تنها در محیط و اجتماع سالم و پاک، امکان پذیر است؛ چون افراد یک اجتماع سالم همانند اعضای یک بدن در حیات اجتماعی و سامان دادن به زندگی صحیح انسانی سهیم و شریکند و هیچ یک از آنان نمی تواند خود را در قبال اعمال و رفتارهای دیگران بی تفاوت دانسته و عکس العملی از خود نشان ندهند. این جاست که با توجه به مسئولیت انسان ها و به ویژه مسلمانان پرداختن به مسئله امر به معروف و نهی از منکر ضرورت می یابد. (1)
در این میان سیاست های رسانه ای نقش اساسی در توسعه و گسترش این امر دارند و رسانه ها با اتخاذ سیاست های متفاوت ارتباطی توسعه امر به معروف و نهی از منکر را تسهیل و تسریع می کنند؛ چرا که آثار رسانه ها بر همه ابعاد زندگی اجتماعی و فرهنگی آحاد جامعه پیداست.
رسانه ها تار و پود نمادین زندگی اجتماعی را تشکیل می دهند. نقش و اهمیت آن ها به حدی است که به گفته تامپسون امروزه نمی توان امور را بی حضور کتاب روزنامه
ص: 401
یا رادیو و تلویزیون و سایر رسانه ها قابل تصور دانست.
جایگاه شایسته رسانه ها در تنویر افکار و ایجاد فضاهای مناسب برای گفت و گو و برخورد سالم و سازنده دیدگاه ها و همچنین اهمیتی که رسانه های گروهی در ارتقای سطح آگاهی و تعالی مسائل دینی دارند بی گمان یکی از مهمترین عوامل توسعه امر به معروف و نهی از منکر و از نشانه های پویایی و تحرک هر جامعه است. رسانه ها تقریباً همراهان ناگزیر زندگی روزمره هستند که ما را وادار می سازند تا عادات اجتماعی خود را با توجه به حضور در آن ها تنظیم کنیم. از سوی دیگر منابعی ارزشمند و متنوع اند که ما را در مواجهه با موقعیت های اجتماعی و مشکلات فردی یاری می دهند.
این میزان نفوذ رسانه ها در زندگی افراد، خود می تواند هشداری باشد برای مؤمنان که کسانی در رأس این کار باید قرار گیرند که صلاحیت کافی را داشته باشند؛ چرا که لغزش و اشتباه در آن ها می تواند جامعه ای را رو به انحطاط بکشاند.
بزرگانی مانند مقام معظم رهبری هوشیارانه بیشترین همتشان بر این موارد متمرکز است و با هشدارهای خردمندانه و حکیمانه خود «جریان خطرناکی» چون تهاجم فرهنگی یا «رسانه ای» را از ریشه بررسی کرده و هشدار داده اند: «ما نمی توانیم اجازه دهیم به اسم دفاع از آزادی از شیوه های مورد نظر دشمن برای ایجاد انحراف در اصلاحات کشور استفاده شود» و نیز «هیچ مسئولی نباید اجازه دهد اهداف دشمن در برخی مطبوعات در قالب آزادی بیان و اصلاحات دنبال شود». (1) به همین دلیل صاحب نظران کارشناسان و پژوهشگران سعی کرده اند درباره این موضوع از ابعاد مختلفی به اظهار نظر بپردازند.
با همۀ این تفاسیر به جرئت می توان :گفت مسئله امر به معروف و نهی از منکر از معدود مسائلی است که رسانه های داخلی بدون هیچ گونه طرح مدونی به آن پرداخته و بیشتر دچار سر در گمی گردیده اند. بعضی اوقات دفاع و پرداخت به شیوه نادرست، آثار منفی بر جای گذاشته و موجب سوء استفاده بیشتر شده است. نمونه آشکار و
ص: 402
بزرگ آن رسانه ملی است که کاملاً مشهود است و در این موضوع برنامه مدونی ندارد و گاهی دچار تناقض می شود.
با توجه به اهمیت دینی و ضرورت اجتماعی مسئله و همچنین با توجه به این که موفقیت در این امر مستلزم توجه به فرهنگ سازی و ایجاد بستر مناسب برای انجام این واجب است سؤال مهمی که مطرح می گردد این است که فریضه ای با این میزان از اهمیت و تأثیر گذاری چگونه باید ترویج شود تا آثار مهم آن در جامعه مشهود و ملموس گردد؟
لذا در مقاله حاضر ابتدا به طور اجمال جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در قرآن و سیره رضوی بررسی می شود سپس به آسیب ها و مشکلات رسانه ها در این خصوص توجه می گردد و در ادامه سیاست ها و راهکارهای ترویج آن را مطالعه می کنیم در پایان نیز پیش نیازهای موفقیت این پدیده از بعد اجرایی شناسایی می گردد.
آن چه در پیش رو دارید تلاشی تحقیقی است که پاسخ به چهار پرسش اساسی زیر را پی می گیرد:
1. جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در قرآن و سیره رضوی چیست؟
2. نقش رسانه ها در ترویج معروف و منکر چگونه است؟
3. آسیب ها و مشکلات رسانه ها در این خصوص چگونه است؟
4. سیاست ها و راهکارهای ترویج آن کدام است؟
پژوهش حاضر از نوع کتابخانه ای است و جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعه و بررسی متون دینی و منابع کتبی و اینترنتی می باشد.
با بررسی دقیق و نگاهی اجمالی به مسئله امر به معروف و نهی از منکر اهمیت، عظمت و ارزش این دو فریضهٔ بزرگ الهی در آیات قرآن کریم و روایات
ص: 403
معصومين علیهم السلام و حكم عقل، كاملاً روشن و آشکار می گردد. امر به معروف و نهی از منکر از اصول عملی اسلام و از مهمترین فرائض دینی است. (1)
امر به معروف و نهی از منکر یگانه اصلی است که ضامن بقاء اسلام است. اگر این اصل نباشد، اسلامی در کار نیست این امر رسیدگی دائم به وضع مسلمانان است. حسین بن علی (2) در راه امر به معروف و نهی از منکر یعنی در راه اساسی ترین اصلی که ضامن بقاء اجتماع اسلامی است، جان خود را نثار کرد. (3)
وظیفه و مسئولیت مهم امر به معروف و نهی از منکر تا آن جا اهمیت و عظمت دارد که همه معصومین علیهم السلام، فرزندان و یاران آنان در طول تاریخ شیعه خود را فدا کرده و اسلام را بیمه نمودند شهید مطهری می گوید امر به معروف و نهی از منکر مرز نمی شناسد هیچ چیز یا هیچ امر محترمی نمی تواند با امر به معروف و نهی از منکر برابری کند؛ نمی تواند جلویش را بگیرد
اباعبدالله علیه السلام در چنین جریانی ثابت کرد که به خاطر امر به معروف و نهی از منکر؛ به خاطر این اصل اساسی می توان جان داد، عزیزان داد، می توان مال و ثروت داد، می توان ملامت مردم را خرید و کشید. چه کسی توانسته است در دنیا به اندازه حسین بن علی علیه السلام به اصل امر به معروف و نهی از منکر ارزش بدهد؟». (4) خداوند خطاب به حضرت شعیب علیه السلام فرمود: صد هزار نفر از قومت را عذاب می کنم! شصت هزار از بی گناهان و چهل هزار از گناهکاران! چون گناهکاران هر چه کردند آن ها بی تفاوت گذشتند و نهی از منکر نکردند. (5)
تأکیدهای مکرر قرآن کریم (سوره آل عمران آیات 110، 114؛ سوره اعراف آیات 157 و 165، 199؛ سوره لقمان آیه 17؛ سوره هود آیه 116؛ سوره حج آیه 41؛ سوره بقره آیه 44؛ و بسیاری از آیات دیگر....) و احادیث و روایات معتبر و متعدد در این خصوص بیانگر ضرورت و اهمیتی است که اسلام از این طریق برای سالم سازی
ص: 404
جوامع بشری و مبارزه با عوامل فساد و گناه قائل شده است. (1) در نهایت این سخن پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله برای تقویت مسئولیت اجتماعی باید همواره به یادمان باشد که فرمود: «هرکس صبح خود را آغاز کند اما اهتمامی برای حل مشکلات مسلمانان نداشته باشد مسلمان نیست» (2)
این وظیفه ای است که از طریق دو فریضه بزرگ الهی یعنی امر به معروف و نهی از منکر برعهده تک تک افراد جامعه قرار گرفته است.
در تبیین اهمیت امر به معروف و نهی از منکر از دو موضع ذیل بهره گرفته و مطلب را پی می گیریم:
امر به معروف و نهی از منکر در قرآن از ویژگی های انبیاء برشمرده شده است:
قرآن در توصیف حضرت اسماعیل می فرماید:
﴿وَاذْكُرْ فِى الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَ كَانَ رَسُولا نَبِيًّا * وَ كَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بالصَّلاة والزَّكَاة وَكَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا﴾؛ (مریم /55)؛ از اسماعیل در کتاب آسمانی خود یاد کن، همانا او در وعده های خویش صادق، فرستاده و پیامبر بود، او همواره اهل (خانواده و نزدیکان) خود را به نماز و زکات فرمان می داد و نزد پروردگارش مورد رضایت بود. (3)
امر به معروف و نهی از منکر در قرآن از خصائص انسان های مؤمن، صالح و مفلح دانسته شده است خداوند در توصیف انسان های با ایمانی که با جان و مال خویش با خداوند معامله می کنند فرموده است: ﴿التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ﴾ (4)
مؤمنان اهل توبه و عبادت هستند خدا را حمد گویند، سیاحت گرند (به معنای
ص: 405
ظاهری یا عرفانی آن) رکوع کنندگان، سجده کنندگان آمرین به معروف و ناهین از منکر و پاسداران حدود (و احکام) خداوند ،هستند به این مؤمنان بشارت ده. (1)
امر به معروف و نهی از منکر در قرآن از اوصاف بهترین امت به حساب آمده است: ﴿كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّة أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَن الْمُنْكَر وَ تُؤْمِنُونَ بالله﴾؛ (2) شما بهترین امتی بودید که برای مردم آفریده شدید (و دارای این ویژگی هستید) که امر به معروف و نهی از منکر می کنید و به خداوند ایمان دارید. (3)
برای تسریع در روند اصلاح جامعه اسلامی و جلوگیری از نشر فساد و گسترش آن بر لزوم تشکیل هسته های ویژه امر به معروف و نهی از منکر تأکید شده است ﴿وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْر وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾؛ (4) باید از میان شما گروهی باشند تا (مردم را) به خیر (و نیکی) دعوت کنند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند و اینان رستگارانند.
بنابراین، ظاهر آیه مبارکه و متبادر از آن این است که عده ای اجرای این فریضه بزرگ را بر عهده گیرند. (5)
حضرت رضا علیه السلام در مقاطع مختلف زندگی خویش با جلوه های گوناگون توانست با بالاترین جهاد سیاست های باطل زمامداران ستمگر زمان خویش را نقش بر آب نماید و چهره حق و حقیقت را بنمایاند.
نقش امر به معروف و نهی از منکر به حدی در زندگی آن حضرت بارز بود که یکی از مهمترین علل شهادت حضرت رضا علیه السلام محسوب می گردد.
مرحوم شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا علیه السلام در باب اسباب شهادت آن حضرت، سه خبر نقل کرده است که مؤید ادعای مزبور می باشد و جالب این جاست.
ص: 406
که در ضمن خبر اول حضرت به پرونده ثروت های بادآورده مأمون و غیرقانونی بودن آن ها نیز اشاره کرده است.
مرحوم شیخ کلینی (در گذشته به سال 329) درباره عذاب تارکان امر به معروف و نهی از منکر حدیثی از امام رضا علیه السلام نقل کرده که آن حضرت از قول رسول خدا علیه السلام فرموده است: زمانی که امت من نسبت به امر به معروف و نهی از منکر سهل انگاری کنند و مسئولیت را به گردن یکدیگر اندازند (و هر کس منتظر این باشد که دیگری و آن را انجام دهد) در این صورت بایستی منتظر عذاب الهی باشند و این کار آن ها به منزله اعلان جنگ با خداست.
نیز در روایاتی دیگر از آن حضرت آمده است که می فرمود: كان رسول الله صلی الله علیه و آله يقول: ﴿إِذَا أُمَّتِي تَوَاكَلَتِ الأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ، فَلْيَأْذَنُوا بِوِقَاعٍ مِنَ اللهِ﴾؛ (1) زمانی که امت من امر به معروف و نهی از منکر را به یکدیگر واگذارند (آن را ترک گویند) باید آماده پذیرش وقاع (= عذاب و هلاکت) خداوند باشند.
نیز فرمود: ﴿الْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیُ عَنِ الْمُنْکَرِ وَاجِبٌ﴾؛ (2) اظهار امر به معروف و نهی از منکر با زبان واجب است.
همچنان که در سخنی دیگر بیان داشت تارک امر به معروف و نهی از منکر باید آماده عذاب الهی باشد.
با گذری به سخنان ائمه و تعمق در آن ها به راحتی می توان فهمید که امر به معروف و نهی از منکر آن قدر ارزنده است که خداوند عاملان به آن را «بهترین ها» معرفی کرده و به تاج «برترین بودن» مفتخر فرموده است مولا علی علیه السلام در هشدار از عمل نکردن به آن فرموده است: ﴿لاتَترُکُوا الأمرَ بِالمَعروفِ وَالنَّهْیَ عَنِ المُنْکَرِ فُیَولّی عَلَیکُم شِرارُکُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فلایُستَجابُ﴾ (3) امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید، که اگر ترک کنید، اشرار شما بر شما مسلط می شوند آن وقت هرچه دعا کنید،
ص: 407
مستجاب نمی شود لذا نهی از منکر یک وظیفه همگانی است، همان گونه که در فقه ما در جای خود ثابت است این وظیفه نسبت به «منکرات رسانه» ای بسیار سنگین تر و حساس تر است؛ چون فراورده های رسانه ای غذای روح و قلب مردم است و اگر فاسد باشد، روح اجتماع را مسموم می کند. در این مورد حضرت جوادالائمه علیه السلام زیبا فرموده است: ﴿عَجِبْتُ لِمَنْ یَتَفَکَّرُ فِی مَاْکُولِهِ کَیْفَ لَا یَتَفَکَّرُ فِی مَعْقُولِهِ﴾؛ (1) تعجب می کنم از کسی که نسبت به غذای جسمش اهمیت قائل است و در در آن جستجو و دقت می کند تا بهترین ها را تهیه و تناول کند، اما نسبت به غذای فکری خود، نسبت به غذای روح و قلب خود بی تفاوت است و فکر نمی کند چه غذاهای آلوده و مسمومی در روح خود وارد می کند و جان خود را انباشته از سموم مهلک می کند!
در یک نظر ساده و ابتدایی و یک تقسیم سرانگشتی می توان با تقسیم رسانه ها به «صوتی» و تصویری و مکتوب هر یک را در جای خود بررسی کرد و از معروفات و منکرات آن سخن گفت رسانه ها از دیرباز و گذشته دور تاریخ در سرنوشت انسان ها نقش به سزایی داشته و در ساختار فرهنگ و افکار و عقاید و بینش انسان ها و در نتیجه در شکل گیری زندگی آن ها و حتی سرنوشت جاودان آن ها مؤثر بوده و هست. این امر آن قدر مهم است که خداوند حکیم به برخی از آن ها سوگند یاد کرده است: ﴿نَ وَالْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُونَ﴾، (2) سوگند به قلم و آن چه می نویسند.
بدون تردید مکتب اسلام همان طور که به مصرف کننده غذاهای مسموم (منکرات رسانه ای) هشدار داده و مصرف کننده را بر حذر داشته است، تولید کننده این گونه غذاهای روحی مسموم (اصحاب رسانه) را بیشتر هشدار داده و انذار فرموده است. در حدیثی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله آمده است ﴿یُؤتی بصاحِبِ القَلَمِ یَومَ القِیامَهِ فی تابوتٍ مِن نارٍ یُقفَلُ علَیهِ بِأقفالٍ مِن نارٍ فَیُنظَرُ قَلَمُهُ فیما أجراهُ ؛ فإن کانَ أجراهُ فی طاعَهِ اللَّهِ و رِضوانِهِ فُکَّ عَنهُ التابوتُ، و إن کانَ أجراهُ فی مَعصیَهِ اللَّهِ - هَوَی التابوتُ سَبعینَ خَریفاً ...!﴾؛ (3) روز قیامت صاحب قلم آورده می شود همراه با تابوتی از آتش که بر آن
ص: 408
قفل های آتشین است! پس نگاه می شود به قلمش که در چه مسیری جاری شده است اگر در طاعت خداوند جاری شده تابوت آتش از او جدا و دور می شود، اما اگر قلمش در مسیر معصیت خدا جاری شده باشد پس درون آن تابوت به قعر جهنم افکنده می شود این روایتی است واقعاً تکان دهنده و هشدار دهنده برای اهل قلم و اصحاب رسانه!
رسانه های جمعی به تمام ابزارهای غیر شخصی ارتباط گفته می شود که به وسیله آن، پیام های دیداری و یا شنیداری به طور مستقیم به مخاطبان انتقال می یابند. تلویزیون، رادیو، سینما، اینترنت، ماهواره و مجلات، کتب و.... از رسانه های جمعی محسوب می شوند. (1)
«ژودیت لازار» دربارهٔ اهمیت و نقش رسانه ها می گوید: رسانه ها نقش های متعددی را در حیات اجتماعی به عهده دارند، از جمله این که صحنه ای را ایجاد می کنند که حیات سیاسی در آن به نمایش گذاشته می شود فرهنگ بال می گستراند، مدها جولان می دهند و سبک های تازه و هنجارهای زندگی رخ می نمایند. (2)
رسانه های گروهی با کارکردهای متفاوت در حوزه های مختلف دارای تأثیر می باشند که از جمله مهمترین آن ها به موارد آتی می توان اشاره نمود:
اگر فرهنگ را به مجموع روش ها آداب و رسوم، ارزش های یک اجتماع معین، ساخت سیاسی، علم، دین، تربیت و هنر و.... اطلاق کنیم ارائه مباحث نظری پیرامون هر یک از این موارد را می توان کارکرد فرهنگی رسانه های گروهی محسوب داشت و از این نظر سهم ویژه ای برای آن ها در توسعه فرهنگی و بالا بردن سطح دانش و معلومات افراد جامعه قائل شد.
به مدد قدرت تأثیر فوق العاده امروزه رسانه ها می توانند
ص: 409
جریانات و گرایش های سیاسی را برای مخاطبان خود هدایت و راهبری یا تبیین و تحلیل نمایند با یک نگاه گذرا به تاریخ سیاسی معاصر به خوبی می توان دید که بسیاری از منازعات و کشمکش های سیاسی با یاری و یا هدایت و پرچمداری رسانه ها تبدیل به جریانات قوی سیاسی شده و یا تعدیل و حتی خاموش گردیده اند. البته این تأثیر به بافت اجتماعی خاستگاه رسانه ها بستگی دارد.
شنیدن و دیدن فیلم ها، نمایشنامه ها، تئاترها، مسابقات و سرگرمی ها سرودها و اشعار مفرح که از طریق رسانه های صوتی و تصویری پخش می شوند در کنار مطالعه و ملاحظه قصه ها، لطیفه ها، جدول ها و معماهایی که در مطبوعات (روزنامه ها و مجلات) چاپ و منتشر می گردند، قسمت زیادی از اوقات فراغت افراد را به خود اختصاص داده است. (1)
در این جا برای نشان دادن نقش بی بدیل رسانه ها در ترویج معروف ها و منکرها و کارکردهای مثبت و منفی آن در اجتماع به ذکر چند نمونه بسنده می کنیم:
پیشرفت بهت انگیز وسائل ارتباط جمعی در قرن حاضر جهان را به دهکده کوچکی تبدیل کرده است که انسان ها امکان اطلاع از همه وقایع و حوادث جهان را به طور سریع و جامع دارند در عصر ارتباطات هیچ حادثه ای هر چند در دورترین مناطق جهانی باشد، منحصر به یک منطقه جغرافیایی نیست. (2) از این رو سه ویژگی فرا زمانی، فرا مکانی و سرعت فوق العاده از خصیصه های وسائل ارتباط جمعی است. امروزه تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان ها در رسانه ها رسوخ کرده و از خصوصی ترین رفتار انسان ها تا بزرگترین تغییرات نهادهای اجتماعی و ساختارهای فرهنگی و سیاسی از طریق رسانه ها ارائه می شود.
ص: 410
رسانه های جمعی اعم از روزنامه ها مجلات رادیو و تلویزیون، گاه از انحرافات اجتماعی، نظیر تجاوز، خشونت، قتل و... پرده بر می دارند و زوایای پنهان داستان های عشقی و جنایی را برای مخاطبان خود آشکار می سازند و انوع دام هایی را که بر سر راه جوانان قرار دارد به آنان گوشزد می نمایند و راه های لغزش دیگران را برای مخاطبان ترسیم می کنند و با اطلاع رسانی به موقع و مناسب برای اعضای جامعه، در پیشگیری از انحرافات اجتماعی نقش مؤثری ایفا می کنند.
رسانه های جمعی با شناخت آسیب های مختلف اجتماعی و گزارش آن به کنشگران اجتماعی، نسبت به گسترش نابهنجاری های اجتماعی هشدار می دهند و بدین ترتیب کنشگران اجتماعی را از نوع رفتارها و خرده فرهنگ های کجرو آگاه می کنند تا بر اساس ارزش ها و هنجارهای مورد پذیرش جامعه حرکت کنند و در دام این گونه خرده فرهنگ ها نیفتند. لذا رسالت رسانه ها ایجاب می کند که ابعاد، نوع و کیفیت شکسته شدن هنجارها و ارزش های اجتماعی را منعکس نمایند تا اعضای جامعه بتوانند با درک همه جانبه آن ها ضمن حفظ خود از ارتکاب انحرافات ،اجتماعی از شکسته شدن هنجارهای مقبول جامعه جلوگیری نمایند.
وسایل ارتباط جمعی می توانند با در اختیار نهادن سخنان بزرگان دین و اهل بیت علیه السلام به شکل های مختلف سخنرانی نمایشی یا نوشتاری مردم جامعه را آگاه و بیدار نمایند. هستند کسانی که روزها می گذرد و برای مطالعه و آگاهی به کتابخانه ها سری نمی زنند ولی برنامه های رسانه های صوتی و تصویری را به خوبی دنبال می کنند و رساندن پیام ائمه از این طرق به آنان چه بسا سبب بیداری دل هاشان گشته و آن ها را به راه راست هدایت نماید همان طور که در روایات به آن نیز اشاره گشته است ابوصلت هروی گوید شنیدم که امام رضا علیه السلام می فرمود: «خدا رحمت کند کسی را که امر ما را زنده می سازد» پرسیدم امر شما چگونه زنده می شود؟ فرمود: علوم و احادیث و معارف ما را فرا گیرد و به دیگران بیاموزد؛ زیرا مردم اگر با زیبایی های سخنان ما آشنا گردند از ما پیروی خواهند کرد. (1) نیز در جایی دیگر در اهمیت زنده کردن معارف اهل بیت علیه السلام فرمودند: ﴿مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً يُحيى فيه أَمْرَنَا، لَمْ يَمُت قَلبُهُ
ص: 411
يَوْمَ تَمُوتُ القُلُوبُ﴾؛ هر که در مجلسی بنشیند که در آن معارف ما [اهل بیت] زنده شود، در روزی که قلب ها می میرد قلب او نخواهد مرد. (1)
وسائل ارتباط جمعی می توانند با بهره گیری از شگردهای تبلیغی و آفرینش های هنری نفرت و زشتی «تزلزل باورها و ارزش های ملی و دینی» را به مخاطبان خود القا کنند. بر این اساس یکی از وظایف و کارکردهای مهم را رسانه ها، آگاه سازی و اطلاع رسانی عمومی است؛ یعنی اطلاع رسانی در مورد وقوع جرائم و انحرافات اجتماعی و کیفیت وقوع و ابعاد و راه های لغزش افراد به سوی کجروی و هنجار شکنی و در بعد دیگر ایجاد نفرت از وقوع انحرافات و جرائم اجتماعی.
کارگزاران رسانه های جمعی می بایست با حساسیت ویژه ای از ارزش های عام و هنجارهای نهادینه شده اجتماعی پاسداری نمایند و برای تحقق عینی آن با دیگر نهادهای فرهنگی هماهنگی کرده و تمام امکانات را برای حفظ کرامت انسانی به کار گیرند.
طبیعی است هر گاه ارزش ها و باورهای جامعه مصون بماند، وفاق و همبستگی اجتماعی بیشتر تضمین خواهد شد؛ زیرا ارزش ها و باورها از مهم ترین عوامل همبستگی اجتماعی کنشگران اجتماعی محسوب می شوند و چنان چه هر روز به بهانه ای خاص یکی از ارزش های عام به طور بی رحمانه از سوی خرده فرهنگ های کجرو مورد هجوم قرار گیرد بنیان های وفاق و همبستگی اجتماعی تضعیف شده و جامعه تا هنگامه شکل گیری هنجارها و ارزش های نوین آسیب های فراوانی خواهد دید. بنابراین رسانه ها با تبیین ابعاد انحرافات وفاق و همبستگی اجتماعی را بیشتر خواهند کرد.
صفحه حوادث روزنامه ها هشداری به مردم است تا بدون توجه و آگاهی به هر کسی و هر چیزی اعتماد مطلق نداشته باشند، نقل این حادثه که دختر جوانی به علت تأخیر مجبور می شود به جای تاکسی عمومی از وسائل نقلیه شخصی استفاده کند و راننده که آدم ربایی حرفه ای بوده است به بهانه این که راه اصلی پر ترافیک است، از
ص: 412
راه های فرعی دختر را می رباید، (1) می تواند دختران جوان جامعه را نسبت به این خطرات هوشیار نماید و نوعی زیرکی و دقت را در روابط اجتماعی افراد آموزش دهد.
کارکرد مهم رسانه ها در این زمینه شناساندن قانون و کیفر آن به کنشگران اجتماعی جهت کاهش میزان ارتکاب جرائم می باشد وجود قانون در کتب قانون نظم اجتماعی را به ارمغان نمی آورد تبیین و انتقال فرهنگ قانون گرایی به عاملان اجتماعی آنان را هنگام مواجهه با جرم و زمینه های آن واکسینه می کند. وسائل ارتباط جمعی می بایست با ارائه فوائد و منافع قانون، روحیه قانون گرایی را ترویج نمایند و نشان دهند که به عنوان توجیهی برای عملکرد قدرتمندان و حاکمان عمل نمی کنند بلکه تذکرات قانونی را به عنوان مبنای نظم اجتماعی مطرح می نمایند.
ارائه گزارشی از ضوابطی که قانون عرضه می کند و کیفری که قانون برای متخلفان معین ساخته است کارکرد ارزشمندی است که رسانه ها در عصر ارتباطات بر عهده دارند.
رسانه های جمعی از طریق تبیین قانون و مقررات می کوشند تا رفتارهای افراد را در مسیر هنجارهای تعریف شده جامعه رهبری نمایند و به افراد بیاموزند که هر گاه فرد رفتارهای خود را بر اساس هنجارها و قواعد اجتماعی تنظیم نماید از طرف جامعه پاداش داده می شود؛ بالطبع کنشگران اجتماعی نیز در می یابند برای رسیدن به خواسته های خود می بایست به رفتارها و هنجارهایی روی بیاورند که قانون معین کرده است. رویه آموزش غیر مستقیم ،قانون همچنین می تواند احترام درونی به قانون و احساس تقدس نسبت به قانون را در بین اعضای جامعه ایجاد کند به طوری که قانون را به عنوان امری مقدس و تخلف ناپذیر تصور نمایند.
به عبارت دیگر رسانه ها از طریق اقناع و رسوخ به ذهن انسان ها، به درونی سازی، جذب و پذیرش قلبی هنجارها می پردازند رسانه ها با نمایش کیفرهایی که برای مجرمان در برابر تخلف و تخطی از قانون در نظر گرفته شده است، می توانند در
ص: 413
کاهش جرم تأثیر گذار باشند. تا هنگامی که مجرم، از مجازات های قانونی هنجارشکنی تصور روشنی در ذهن خود نداشته باشد و تنها به منافع و مزایای تخطی از مقررات بیندیشد، انگیزه ارتکاب جرم در او تشدید می شود بدین لحاظ رسانه ها موظفند که شناخت همه جانبه ای از مضرات و زیان ها و عواقب جرم را در اختیار اعضای جامعه بگذارند و به این وسیله انگیزه ارتکاب جرم را کاهش دهند.
برای عینیت بخشیدن به دو کارکرد فوق بهترین راه ارائه الگوهای جذاب امروزی و متناسب با نیازهای انسان معاصر است. رسانه می تواند از طریق نشان دادن عواقب انسان های مجرمی که دچار کجروی شدند زشتی و قبح گناه و جرم را در ذهن مخاطبان ترسیم نماید و مایه عبرت آموزی انسان ها باشد.
در تعریف کنترل اجتماعی گفته اند کنترل اجتماعی به مجموعه شیوه ها، تدابیر و وسایلی اطلاق می شود که یک جامعه یا یک گروه در راه تحقق اهداف خود و هدایت افرادش به رعایت آداب، شعائر، مناسک و هنجارهای پذیرفته به کار می گیرد. (1) کنترل اجتماعی به دو شیوه انجام می شود یکی از طریق فشارهای اجتماعی که ابزار آن همان «قوانین و ضمانت اجرای» آن است و دیگری از طریق «اقناع» که افراد را به رعایت هنجارها ملزم می کند.
امر به معروف و نهی از منکر در اسلام یکی از مهمترین ابزارهای کنترل اجتماعی می.باشد با این نگاه جامعه شناختی رسانه های همگانی نیز کارکرد کنترل اجتماعی دارند. رسانه ها با درج و انعکاس نابهنجاری های اجتماعی و عواقب شومی که در انتظار افراد کجرو قرار دارد به طور غیر محسوس اقدام به کنترل و پیشگیری از نابهنجاری ها در جامعه می کنند رسانه ها عمدتاً از طریق اقناع پذیری بهتر می توانند در کنترل اجتماعی مؤثر باشند.
ص: 414
رسانه ها اغلب جرم را در قالب موج هایی برجسته و متمایز و به تعبیر نویسندگان، امواج جرم به تصویر می کشند، بدین شکل که با ارائه گزارش های مکرر از ارتکاب برخی اشکال خاص جرم شامل جرم خیابانی مانند ضرب و شتم تجاوز به عنف و قتل، موجب می شوند که توجه افکار عمومی با شدت بیشتری به این دسته از جرائم جلب شود. نکته جالب توجه آن است که برای تحقق مفهوم امواج جرم، ضرورتی وجود ندارد که موارد وقوع یک رفتار مجرمانه در عمل نیز افزایش داشته باشد بلکه کافی است که در افکار عمومی این تلقی ایجاد شود که این موارد با شدتی توجه برانگیز رو به فزونی است.
تا زمانی که ناهنجاری در نظر کنشگران اجتماعی، امری زشت و غیر منطقی جلوه کند، میزان ارتکاب انحراف اجتماعی و خروج از هنجارهای اجتماعی کاهش خواهد یافت. انعکاس کجروی های اجتماعی در رسانه ها در کاهش نفرت از انحرافات و عادی شدن نابهنجاری در جامعه تأثیر به سزایی دارد؛ زیرا فرد ضمن اطلاع از نقض هنجارها توسط رسانه ها، در می یابد که هنجارهای اجتماعی که به نظر وی غیر قابل تخطی بودند، قابل شکستن و تخلف هستند لذا انگیزه ارتکاب جرم در فرد تقویت می شود و این یکی از کارکردهای منفی بیان کجروی ها و انحرافات اجتماعی در رسانه هاست؛ به طور نمونه دختر شهرستانی که از پدیده فرار دختران از خانه اطلاع چندانی ندارد، با شنیدن یا دیدن خبر مربوط به فرار دختران متوجه می شود که این کار می تواند یکی از راه های رهایی او از برخی مشکلات و تضادهای خانوادگی باشد و هنگامی که در کانون خانواده احساس ناامیدی و سرخوردگی و خلأ عاطفی به او دست می دهد ممکن است همان راهی را برگزیند که برخی دختران برای رهایی از رنج های خانوادگی انتخاب کرده بودند.
امروزه خشونت و پرخاشگری در میان جوانان شایع شده است که معلول عوامل
ص: 415
متعددی است. مطالعات انجام شده نشان می دهد که رسانه های جمعی در این زمینه تأثیر بسیاری داشته اند؛ زیرا رسانه ها با تبلیغات کالاهای رنگارنگ زندگی مرفه را آرمان و هدف مخاطبان ترسیم می کنند، در حالی که این هدف با شغل و درآمد مخاطبان قابل دسترسی نیست. در نتیجه میان اهداف و ابزار مشروع دستیابی به این اهداف فاصله ایجاد می شود (یعنی فرد احساس محرومیت می نماید). این وضعیت منجر به خشونت و پرخاشگری در میان افراد می گردد. به عبارت دیگر رسانه ها ب می شوند که میل به مصرف کالاهای لوکس در بین مردم افزایش یابد، اما موجب وقتی این میل و تقاضا ارضا نمی شود در نتیجه به خشونت تبدیل می شود و یا فرد را به انجام عملی غیرقانونی نظیر سرقت جهت دستیابی به کالاهای تبلیغی ترغیب می نماید.
نمایش فیلم های جنایی نیز از سوی دیگر روحیه خشونت تندخویی و ارتکاب جرم را به مخاطبان خود القا می نماید و موجب بروز رفتارهای خشونت آمیز می گردد. انتشار اخبار مربوط به قتل و بیان راه ها و شیوه های ارتکاب این جنایات موجب بدآموزی گسترش و نهادینه شدن این روش ها در جامعه می شود. احساس می شود رسانه ها در این امر دچار تندروی بیش از حد گردیده اند و این خود سبب ضربه زدن بر پیکر اجتماع خواهد شد.
محتوای خشونت بار رسانه ها به بروز رفتارهای خشن در افراد جامعه دامن می زند و ممنوعیت های اخلاقی و اجتماعی به کارگیری خشونت را کمرنگ می کند. صاحب نظران ارتباطات سازوکارهای تحریک کننده خشونت را شامل بازداری زدایی (کاهش خودداری بینندگان و قبول خشونت) و برانگیختگی زایی می دانند. آن ها معتقدند که رسانه ها قادرند فنون ارتکاب جرائم را آموزش دهند جرائم را مهیج و لذت بخش جلوه دهند ارضا شدن آنی را ترویج دهند و فرد را به همانندسازی با مجرم ترغیب کنند. البته جرم زایی رسانه ها به تعامل محصولات رسانه ای (خصوصیات جرائم و مجرمان آن) بافت رسانه ها (مقدار پوشش رسانه ای سبک های ارائه حمایت از ارتکاب جرائم) و بافت اجتماعی (هنجارهای فرهنگی موجود، گرایش های مصرف کنندگان، فرصت های ارتکاب جرم و تعداد خلافکاران موجود) بستگی تام دارد.
ص: 416
قرآن کریم با هشدار در مورد خطر اشاعه زشتی ها در جامعه اسلامی می فرماید:
﴿إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾؛ (1) کسانی که دوست دارند زشتی ها در میان مردم با ایمان شیوع یابد عذاب دردناکی برای آن ها در دنیا و آخرت است و خداوند می داند و شما نمی دانید».
گسترش فحشا در این آیه شریفه مذمت شده است البته در قرآن کریم واژهٔ فحشا در خصوص انحرافات جنسی استفاده شده است اما از نظر مفهوم لغوی فحشا به معنای هر گونه رفتار و گفتاری است که زشتی آن بزرگ باشد. (2)
پس از دیدگاه منطق قرآن، بازگو کردن زشتی ها و ترویج و ارائه آن ها نهی شده است؛ زیرا موجب آشکارسازی زشتی ها و بر ملاکردن آن ها می شود. امام رضا علیه السلام می فرمایند: ﴿الْمُذِيعُ بِالسَّيِّئَةِ مَخْذُولٌ وَ الْمُسْتَتِرُ بِالسَّيِّئَةِ مَغْفُورٌ لَهُ﴾؛ «آن کس که گناه را نشر دهد مطرود است و آن کس که گناه را پنهان می دارد، مشمول آمرزش الهی است». (3)
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می فرمایند: ﴿ن أذاعَ فاحِشَةً كانَ كمُبتَدِئها﴾؛ «کسی که کار زشتی را نشر دهد، همانند کسی است که آن را در آغاز انجام داده است». (4)
یکی از کارکردهای رسانه های جمعی، مفهوم سازی و به تبع آن، شکل دادن به هنجارهای مناسب با آن مفهوم می باشد. بر این اساس ارائه تصاویر مستهجن و مبتذل و خلاف عفت عمومی از طریق رسانه های جمعی و نگارش متون خلاف اخلاق و هرزه نگاری می تواند منجر به گسترش جرائم به ویژه از نوع جرائم جنسی گردد و چه بسا سبب ایجاد جرم های جدیدی گردد که پیشتر رواج نداشته است. در این صورت جامعه ما باید منتظر بلاهای جدید هم باشد. همان طور که ولی نعمتمان امام
ص: 417
رضا علیه السلام فرموده اند: هرگاه مردم گناهان تازه ای را که سابقه نداشته و مرتکب آن نمی شده اند انجام دهند خداوند هم بلاهای نو به نو و جدیدی را که سابقه نداشته برای ایشان ایجاد می کند. (1)
اعتماد اعضای جامعه به یکدیگر سرمایه اصلی تعامل اجتماعی است؛ تعاملی که برای رفع نیازهای زیستی و اجتماعی اعضای جامعه صورت می گیرد لذا تضعیف این اعتماد مشکلات عدیده ای را در مراودات اجتماعی و تأمین خواسته های افراد ایجاد خواهد کرد اما در هر صورت ممکن است اعتماد اجتماعی تضعیف شود که یکی از عوامل آن ترویج انحرافات اجتماعی از طریق رسانه هاست؛ زیرا ذکر انواع انحرافات از رسانه ها و اعلام رشد سرسام آور آن منجر به ایجاد روحیه سوء ظن و شک نسبت به سایر افراد جامعه می شود و احتمال وقوع این انحراف را از سوی تک تک اعضای جامعه تقویت می نماید و روحیه اعتماد عمومی را تضعیف می کند در نتیجه تعامل اجتماعی دچار اختلال می شود.
انعکاس انحرافات اجتماعی علاوه بر سست کردن اعتماد اجتماعی، موجب عدم احساس تعلق جمعی می شود و روابط اجتماعی افراد را دچار مشکل می سازد.
رسانه ای کردن جرائم بر نهاد خانواده نیز آثار مخربی دارد؛ به طور نمونه پدران و مادران را نسبت به رفتار فرزندانشان بدبین می کند چرا که والدین احتمال می دهند که انجام این انحراف اجتماعی که از طریق رسانه منعکس شده است، در مورد فرزندان جوان خانواده وجود دارد این نگرش منجر به تضاد و ناسازگاری های خانوادگی خواهد شد.
رسانه ها گاه با انعکاس آمار و ارقام اغراق آمیز جرائم می توانند اعتماد اجتماعی را نسبت به نظام سیاسی تضعیف نمایند؛ به طور نمونه انعکاس پرونده های کلان اختلاس های عمومی و یا پرونده های مربوط به رابطه میان حاکمیت و مردم می تواند منجر به سلب اعتماد گردد.
هر چند نمی توان ضرورت برخورد قوی با متخلفان را در هر سطح و نهادی انکار
ص: 418
نمود، رسانه ای کردن این گونه حوادث به بی اعتمادی مردم از حکومت منجر شده و اقتدار و مشروعیت مدیران صالح نظام را نیز از بین برده و در نتیجه نظام سیاسی کشور کارکرد کنترلی و پویایی خود را از دست خواهد داد سکوت یا بی تفاوتی مؤمنان در این باب مجاز نیست؛ چرا که سکوت علامت رضاست. در حالی که مولایمان امام رضا علیه السلام فرموده اند: ﴿مَنْ رَضِيَ شَيْئاً كَانَ كَمَنْ أَتَاهُ﴾؛ هر که از کاری راضی باشد مثل کسی است که آن را انجام داده است. (1)
هر چند افراد جامعه بر اثر داشتن ارتباطات اجتماعی وسیع با کنشگران، وجوه مشترک رفتاری دارند هر یک از آن ها دارای حریم خصوصی می باشند که مربوط به امور شخصی و خانوادگی و روابط میان فردی است تمام اعضای جامعه تلاش می کنند این حریم (نظیر میزان علاقه به همسر و فرزند، اختلافات خانوادگی، روابط، سلائق، رفت و آمدها، میزان درآمد و سفرها و....) را از تیررس دیگران دور نگاه دارند از سوی دیگر مطبوعات به جهت وظیفه خبررسانی و اطلاع رسانی با ورود به اسرار خصوصی افراد به ناچار اصل ممنوعیت ورود به این حریم را نقض می کنند. امروزه رسانه ها قدرت بی سابقه ای برای در نوردیدن حریم خصوصی افراد دارند مانند انتشار خبرهای متفاوتی که در روزنامه ها عاملی برای فروش آن ها شده است.
ورود در حریم خصوصی افراد از نظر بازخوردهای اجتماعی و کارکردهایی که در شکستن مرزهای خصوصی مردم دارد اهمیت فوق العاده ای دارد، به گونه ای که تجسس و افشای زوایای پنهان زندگی مردم برای دستیابی به اطلاعات جزیی از آنان به شدت در متون دینی نهی و مذمت شده است.
به تعبیر دیگر اسلام می خواهد مردم در زندگی خصوصی خود از هر نظر در امنیت باشند. امام رضا علیه السلام فرموده اند: ﴿الْمُذِيعُ بالسَّيِّئَة مَحْذُولٌ وَ الْمُسْتَتِرُ بالسَّيِّئَة مَغْفُورٌ له﴾؛ هر که کار زشت دیگران را بر ملا کند خوار می گردد و هر که آن را بپوشاند خدایش می آمرزد. (2) بدیهی است اگر اجازه داده شود که هر کس به تجسس دربارهٔ
ص: 419
دیگران برخیزد، حیثیت و آبروی مردم بر باد می رود و جهنمی به وجود می آید که همه افراد اجتماع در آن معذب خواهند بود. (1)
نیز در این باب امام رضا علیه السلام فرموده اند: مؤمن، حقیقت ایمان را درک نمی کند مگر آن که سه خصلت را دارا باشد خصلتی از خداوند که کتمان اسرار افراد باشد؛ خصلتی از پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله که مدارا کردن با مردم باشد؛ خصلتی از ولی خدا که صبر و شکیبایی در مقابل شدائد و سختی ها را داشته باشد. (2)
به نظر می رسد منابع شناخت مردم از حوادث و مسائل اجتماعی منحصر به رسانه ها نیست و آنان از راه های مختلفی از جمله مشاهده عینی و ارتباطات کلامی با دیگران از حوادث تلخ و انحرافات اجتماعی آگاهی می یابند. از این رو تصور این که چشم و گوش مردم تنها از دریچه وسائل ارتباط جمعی به دنیای حوادث و انحرافات باز می شود خیالی بیش نیست لذا گزارش این گونه انحرافات اجتماعی توسط رسانه ها چنان چه با تحلیل و تبیین آسیب های آن ها و به منظور حفظ جامعه از گسترش انحرافات صورت گیرد، امری مفید، بلکه ضروری است که ضمن افزایش آگاهی مخاطبان رسانه ها موجب می شود که رفتار اجتماعی خود را بر این اساس تنظیم نمایند و از پیامدهای کجروی اجتماعی در امان باشند قرآن کریم بارها با بیان سرگذشت اقوام گذشته از انواع آلودگی ها و انحرافات اجتماعی سخن به میان آورده است و مقصود از بیان آن ها را عبرت آموزی و پیشگیری از وقوع و تکرار آن ها در بین امت اسلامی برشمرده است قرآن کریم در سوره یوسف داستان عشق و شیفتگی زلیخا به یوسف را با تمام جزئیات و تفاصیل آن بیان کرده و انحراف اخلاقی زلیخا را با انواع مکرها و ترفندهای آن تشریح نموده است ولی بی تردید مقصود از ارائه این گزارش ها تقویت جنبه معنوی بشر می باشد خداوند می فرماید و آن زن که یوسف در خانه او بود از او تمنای کامجویی کرد درها را بست و گفت: بیا به سوی آن چه برای تو مهیاست گفت: به خدا پناه می برم او صاحب نعمت من است مقام من را
ص: 420
گرامی داشته، مسلماً ظالمان رستگار نمی شوند. آن زن قصد او کرد و او نیز اگر برهان پروردگار را نمی دید قصد وی می نمود این چنین کردیم تا بدی و فحشا را از او دور سازیم؛ چرا که او از بندگان مخلص ما بود». (1)
در این آیات هر چند خداوند از انحرافات اخلاقی زن عزیز مصر، سخن به میان آورده و آن را برای همه مردم بیان کرده است این اطلاع رسانی را با تحلیل، تذکر و شیوه معنوی رهایی از انحرافات اجتماعی توأم ساخته است.
قرآن کریم در هنگام بیان تاریخ قوم لوط به اعمال ناشایست آن ها اشاره کرده و می فرماید: قوم لوط فرستادگان را تکذیب کردند هنگامی که برادرشان لوط به آنان :گفت آیا تقوا پیشه نمی کنید؟... یا در میان جهانیان شما به سراغ جنس ذکور می روید و همسرانی را که پروردگارتان برای شما آفریده است رها می کنید؟ (2)
قرآن کریم انحرافات اجتماعی آن قوم را ذکر کرده ولی در ضمن بیان این انحراف جنسی به راه درمان آن (یعنی ازدواج) اشاره می کند همچنین موارد دیگری همانند قتل هابیل توسط قابیل در قرآن ذکر شده است ولی به جهت این که در کنار نقل این خبر مضرات و پیامدهای آن انحراف تحلیل و تبیین می شود از اشاعه فحشاء، شکستن قبح گناه... و سایر کارکردهای منفی که در این رابطه وجود دارد، جلوگیری می شود.
با استشهاد به آیات گذشته، ملاک نقل و گزارش انحرافات به طور گسترده مشخص می شود این ملاک همان طور که در مورد قرآن وجود دارد، در مورد رسانه های جمعی هم محقق است و آن ها باید در کنار ذکر حوادث به جنبه عبرت آموزی حوادث جهت پیشگیری از وقوع انحراف توجه داشته باشند و در این راستا به تحلیل انحرافات و راه های مبارزه با آن و شیوه های جایگزینی مثبت آن ها اشاره نمایند و اگر به صرف نقل و ذکر انحرافات اکتفا شود افزایش دامنه و نوع کارکردهای منفی رسانه ها دور از انتظار نخواهد بود.
زمانی که نقش انکارناپذیر رسانه ها را در جامعه در ترویج معروف ها و منکرها
ص: 421
مشاهده می کنیم، این پرسش مطرح می شود که آیا رسانه ها مجازند بدون طرح و برنامه مدونی به تولید تدوین برنامه ها و اطلاع رسانی های خود بپردازند؟ آیا این خود ضربه مهلکی به پیکره اجتماع وارد نخواهد کرد؟
با سپاس از تلاش هایی که تاکنون از سوی رسانه ها در خصوص ترویج امر به معروف و نهی از منکر انجام پذیرفته است به نظر می رسد برای ترویج آن باید گام های بیشتری برداشته می شد که به عللی از انجام آن بازمانده اند و این خود نیازمند آسیب شناسی جدی و دقیق است.
1- یکی از مهم ترین آسیب ها و مشکلات این است که در ساختار مدیریتی رسانه ها همه چیز بخش بندی شده و بخش معارف دینی یا مناسبت های دینی در عرض و کنار بخش ها و گروه های دیگر قرار دارد به ویژه در رسانه ملی؛ در حالی که دیدگاه دینی باید بر تمام بخش های رسانه دیداری، شنیداری و نوشتاری حاکم باشد. رسانه نخست باید تلقی درستی از دین و مفاهیم دینی داشته باشد تا بتواند امر به معروف و نهی از منکر را که بخشی از دین است، به شیوه های مختلف و به شکل شایسته برای مردم تبیین کند بنابراین جداسازی برنامه های دینی و معارفی از سایر برنامه های جذاب و سرگرم کننده آسیب جدی در رسانه است؛ به عنوان مثال رسانه ملی با تأسیس شبکه قرآن یا رادیو معارف گویا به تعهد دینی خود عمل کرده است. گر چه این امر در جای خود ارزشمند و قابل تقدیر است، باعث شده است که در شبکه های دیگر به مباحث معرفتی کمتر توجه شود.
2- سطحی نگری و بسنده کردن به مطالب صرف علمی و خشک و سهم ناچیز هنر و ادبیات باعث می شود که القای معارف بدون جذابیت لازم صورت گیرد از این رو بخش عمده ای از برنامه های رسانه ها برای سطح تحصیل کرده جامعه قابل استفاده است در حالی که عمده کسانی که این اصل مهم را نادیده می گیرند، حاضر به تحقیق و تعقل درباره این موضوع نیستند و بیشتر باید غیر مستقیم مورد خطاب قرار گیرند و یا در برنامه ها نوعی سطحی نگری و ساده انگاری وجود دارد.
ص: 422
یکی دیگر از اشکالات مهم و عمده رسانه ها در این زمینه، ضعف برنامه ریزی دقیق و هماهنگ و عدم اهتمام جدی به ترویج امر به معروف و نهی از منکر است. در یک کلام انسان نمی تواند این مسئله را به عنوان جریان فرهنگی در رسانه ها پیگیری کند هر چه هست کار مقطعی است که به مناسبت هایی مثل ماه رمضان تابستان و..... آن هم بسیار سطحی مطرح می شود. بدیهی است فرهنگ سازی یک ارزش و هنجار دینی یا ،اجتماعی نیاز به برنامه مدون و جریان سازی مناسب دارد و الا ممکن است نه تنها تأثیر گذار نباشد، بلکه موجب دلسردی و دلزدگی شود.
4- اگر برنامه نسبتاً مدوّن و سیاست اصولی نیز در دستگاه ها و رسانه ها وجود داشته، تاکنون این سیاست ها کمتر ضمانت اجرایی داشته اند؛ به خصوص محصولات رسانه ملی که عملاً جذاب ترین و پرمخاطب ترین رسانه است، عمدتاً بر اساس طرح ها و ایده های سلیقه ای و شخصی برنامه سازان تهیه شده اند. در رسانه ملی، حرف آخر را نویسندگان و سازندگان برنامه ها می زنند و تشکیلاتی هم برای هدایت و ارزیابی مسئولیت آنان وجود ندارد شاید بتوان گفت سیاست های سیما در امور دینی مشخص است ولی این سیاست ها به بخش تولید برنامه ها راه نیافته اند؛ در نتیجه انتقادها و پیشنهادها در این زمینه بی پاسخ مانده اند.
5- تهران محور بودن رسانه ها در این زمینه و بسیاری از مقولات فرهنگی اجتماعی، از دیگر آسیب هاست. رسانه ها از جمله صدا و سیما معمولاً تهران را محور برنامه سازی خود قرار می دهند در بسیاری موارد این مسئله باعث می شود که روند تغییر برخی از هنجارها به ناهنجارها و ارزش ها به ضد ارزش ها در کل کشور تسریع شود. در واقع تهران به دلیل شرایط خاص بسیار سریع تر در معرض ناهنجاری ها از جمله «بدحجابی» و سایر ناهنجاری های غلط که در دین رد شده است قرار می گیرد و چون محور برنامه های رسانه ها تهران است، فضای حاکم بر شهر تهران به دیگر شهرها منتقل می شود. انتقال مدها و رسوم به غلط مدرن در پایتخت که خود حاصل تهاجم فرهنگی و غرب زدگی بیش نیست خود راه را برای ارتکاب گناهان و مسائل بزرگ تر باز می کند و سبب ترویج بیشتر منکر در زندگی افراد می گردد، همان طور که حضرت رضا علیه السلام فرمود: گناهان کوچک راهنمای
ص: 423
رسیدن به گناهان کبیره است و هر کس در گناهان اندک و کوچک از خدا نترسد در ارتکاب گناهان کبیره هم از او پروا نخواهد داشت. (1)
امروزه اکثر نشریات عمومی در طرح های روی جلد یا صفحات حساس و پرخواننده و نیز در کتاب ها و از همه مهمتر برخی برنامه های نمایشی تلویزیون سینما و تئاتر به روال نشریات و فیلمسازان خارجی برای جذب مخاطبان از تصاویر زنان زیبا با آرایش های تند و غلیظ بهره می گیرند و آن دسته از نشریاتی که تا حدودی می خواهند حرمت نگه دارند از تصاویر دختران خردسال و غیر بالغ ولی با آرایش های زنانه استفاده می کنند. این نوع نگاه ابزاری به زن، که حقیقتاً با روح دین كاملاً مغایر است در واقع بازگشت خزنده و پنهان و کمرنگ همان رسانه های قبل از انقلاب و خارجی است.
6- غالباً در داستان ها، رمان ها، تصاویر فیلم ها و سریال ها نقش های منفی و مشاغل سطح پایین جامعه مانند مستخدمه و.... برای زنان چادری و مذهبی اختصاص می یابد، ولی زنانی که واجبات دینی را به خوبی رعایت نمی کنند به عنوان زنان تحصیل کرده، موفق مؤثر و اجتماعی قلمداد می شوند، بدین شکل پوشش اسلامی اختصاص به زنان فقیر، بیسواد، مستخدمه، سالخورده و زنان درمانده مانند زنان بیوه و همسر مردان معتاد نشان داده شده یا از آن به عنوان پوششی برای حضور در قبرستان، مجالس عزا زندان و غیره استفاده شده است.
از همه آن چه گفته شد به این نتیجه رسیدیم که در حقیقت امر به معروف و نهی از منکر آنطور که باید و شاید در رسانه های ما جاری نیست... مسئله ای که در خصوص اخلاق حرف های رسانه ای بسیار حایز اهمیت است آن که از چه منظری بایستی اخلاق حرفه ای را رعایت کنیم؟ بی مورد نیست اگر از نوشته مدیر مسؤول روزنامه جوان که الحق به درستی بیان کرده است اشاره ای به این مطلب بکنیم. از دیدگاه ایشان در این رابطه بررسی دو دیدگاه رایج «اسلام» و «غرب» ضروری به نظر می رسد. جوامع غربی بر اساس معیارهایی که به عنوان ارزش برای آن ها مطرح است، مدلی از «اخلاق
ص: 424
حرفه ای» متناسب با ارزش های غربی را برای خود تعریف کرده اند و روی آن مانور می دهند اما اخلاق حرفه ای در جوامع اسلامی با مواردی که امروزه با این عنوان در غرب مطرح است کاملاً متفاوت می باشد. در جوامع غربی رعایت برخی مسائل و یا ورود آن ها در حریم های اخلاقی به دلیل احساس گناه وجدان و یا رعایت مسائل اخلاقی نمی باشد در واقع این ملاک ها به عنوان عامل بازدارنده از خطا و گناه مطرح نیست و در حقیقت انجام دادن یا عدم انجام کاری صرفاً به دلیل نفع موجود در آن کار خواهد بود نه مسائل اخلاقی.
اما دیدگاه اسلام نسبت به اخلاق در یک جامعه اسلامی فراتر از هزینه و فایده صرف و یا نفع مادی و عینی اشخاص می باشد در اخلاق اسلامی غیر از نفع شخصی که گاهی ممکن است در موضوعی وجود داشته و یا نداشته باشد؛ بحث خدا و اعتقاد به آخرت بسیار حایز اهمیت است. در حقیقت شخصی که عملی را انجام می دهد یا نمی دهد فارغ از منافع مادی و دنیوی خود را در محضر خداوند احساس می کند و با وجود اعتقادهای درونی که نسبت به درست یا غلط بودن عمل خود دارد به نوعی مصادیق آن را رعایت می نماید به طور طبیعی در حوزۀ اخلاق حرفه ای رسانه ای این موضوع مصداق دارد؛ یعنی ممکن است در جوامع غربی در نگاه حرفه ای رسانه ای پرداختن یا نپرداختن به یک موضوع صرفاً از باب منافع شخص گرداننده آن رسانه خبرنگار یا صاحب سازمانی که آن رسانه به آن تعلق دارد باشد و یا حتی در نگاهی کلانتر منفعت حزب یا کشور لحاظ شود.
نگاه رسانه های فعال در یک نظام اسلامی نگاهی متفاوت است؛ زیرا آن ها از منظر دیگری به موضوع می نگرند. در واقع اخلاق رسانه ای در یک جامعه اسلامی به نحوی است که شخصی که قلم در دست می گیرد و می نویسد و یا اقدام به انتشار مطلبی می نماید خود را در محضر خداوند می بیند و بررسی می کند مطلبی که می نویسد و کاری که انجام می دهد چقدر مورد رضایت خداوند است.
یک فرد مسلمان معتقد است که عالم محضر خداوند است و اگر به واقع چنین حتی در فرد وجود داشته باشد آن وقت شاخص ها و ملاک ها برای نوشتن و یا انتشار یک مطلب ارزش ها و رضایت الهی خواهد بود ارزش هایی مانند تقوا ایمان
ص: 425
عدالت، معنویت و امر به معروف و نهی از منکر دفاع از محروم و تاختن بر ظالم و مسائلی از این قبیل... در این صورت اخلاق رسانه ای در کشور ما با چیزی که در ژورنالیسم غربی شاهد آن هستیم کاملاً متفاوت می شود یعنی رعایت اموری مانند: انصاف عدالت و دیگر شاخصه های ارزشی مبتنی بر ارزش های الهی و ایمانی خواهد بود و این شاخص ها زمانی ایجاب می کند که حرفی زده شود و کند که حرفی زده شود و گاهی ایجاب می کند که حرفی زده نشود حتی اگر زدن این حرف و یا انتشار مطلب به نفع نویسنده آن باشد یا نباشد.
در این شاخص های ارزشی، حقیقت حرف اول را می زند نه منافع شخصی یک فرد این مهم ترین تفاوتی است که اخلاق حرفه ای اسلامی را از ژورنالیسم غربی متمایز می سازد و باید این دو نگاه را کاملاً با یکدیگر متفاوت بدانیم. البته زمانی که بحث از مسائل دینی و اعتقادی به میان می آید عده ای تصور می کنند که قصد داریم برای رسانه محدودیت ایجاد کنیم در حالی که این تصور غلط است و قیود ایمانی و اعتقادی هیچ محدودیتی برای رسانه ایجاد نخواهد کرد بلکه برعکس دست رسانه را برای نفوذ و برداشتن محدودیت ها و مسائل جدید باز خواهد گذاشت؛ به عنوان مثال در یک رسانه غربی فرد ممکن است گاهی به دلیل برخی ملاحظه ها مانند محدودیت های سازمانی، جریانی حزبی و گروهی مجبور به سکوت شود که در واقع این یک سكوت مصلحت آمیز به نفع یک فرد جناح و جریان خاص می باشد و گاهی ممکن است خبری را سانسور کند و یا حقوق افراد را زیر پا بگذارد و یا حتی اصلاً نسبت به مسئله ای ورود پیدا نکند.
اما شخص در رسانه اسلامی موظف است که به عنوان امر به معروف و نهی از منکر و یا مقابله با ظلم و یا دفاع از محروم تمام این مسائل را مطرح سازد.
با همه این تفاسیر ما هنوز به دلایل متعدد در نقطه مطلوب قرار نداریم و یکی از ایراداتی که به رسانه های ما وارد است - تا حدودی - حاکم بودن نگاه ژورنالیست غربی بر آن هاست و متأسفانه هنوز نتوانسته ایم خود را از قید ژورنالیسم غربی، رها سازیم؛ یعنی گاهی اوقات احساس می کنیم که رسانه ها بر اساس منافع شخصی، گروهی و یا حزبی و.... اخبار و مطالب را بزرگ نمایی و کوچک نمایی می کنند یا
ص: 426
گاهی اوقات به حریم ها تعرض می شود یا گاهی به انتخاب های مردم احترام گذاشته نمی شود و در واقع بحث تقوا ایمان و.... رعایت نمی گردد.
در حقیقت مشکل اساسی ما این است که امر به معروف و نهی از منکر آن طور که باید و شاید در رسانه های ما جاری نیست البته طرح این گونه مسائل به معنای نفی مزایای رسانه های کشور نیست در واقع پس از انقلاب اسلامی شاهد رشد بسیار فزاینده ای در کیفیت مطبوعات بوده ایم و در حال حاضر - الحمد لله - رسانه های ارزشی و انقلابی بسیاری در جامعه وجود دارد که بدون توجه به نگاه رسانه ای غربی و ژورنالیسم غربی تا حدودی سعی می کنند که مبتنی بر ارزش های اسلامی و نگاه حرفه ای اسلامی به موضوعات مختلف بپردازند. (1)
در این بخش مواردی بررسی می شود که در جهت افزایش گرایش به معروف ها و ارزش ها و دوری از منکرات مؤثر هستند.
پیش از آن که نوبت به امر به معروف و نهی از منکر برسد لازم است در جهت شناساندن معروف ها و منکرها اقدام مناسب به عمل آید؛ زیرا امکان دارد افرادی ندانند فلان عمل از نظر اسلام خوب یا معروف است و کار دیگر منکر و حرام است اولین مرحله از مسئله تبلیغ اسلام را همین شناساندن معروف و منکر تشکیل می دهد. (2)
واقعیت این است که هنوز بسیاری از افراد تصویر روشن و دقیقی از حد و مرز حلال و حرام ها ندارند و تعریف مشخصی از معروف و منکر ارائه نکرده اند برای اثبات این مطلب کافی است به مصاحبه هایی که گاهی از رادیو و تلویزیون پخش می شود دقت کنید.
1. تبیین اهمیت هر یک از معروفها و منکرها
2. تبیین آثار و نتایج عمل به هر یک از معروف ها و منکرها
3. شناخت موقعیت ها و شرایط جهت انجام این فریضه الهی
ص: 427
4. زمینه های پذیرش
به طور کلی رسانه ها می توانند با استفاده از تمامی ظرفیت های فرهنگی، اجتماعی جامعه و با رویکرد فرهنگ سازی الگو سازی رفتار سازی در ترویج احیای امر به معروف و نهی از منکر گام های مؤثر و تأثیر گذاری بردارند.
گسترش و تعمیق این فریضه الهی در حقیقت نیازمند عزم ملی و همگانی است چنان چه در سوره لقمان، آیه 17 می فرماید: ﴿یا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أَمُرَ بِالمَعْرُوفِ وَ انهَ عَنِ المُنكَر واصبر عَلَى مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِن عَزمِ الأُمور﴾. براساس این کریمه الهی، در راه اجرای این ،فریضه باید سختی ها و مصایب را تحمل کرد و صبر پیشه نمود. عزم الامور به کارهایی گفته می شود که باید روی آن تصمیم و عزم داشت و به تعیین کارهای انسان از روی اراده وابسته است اما در بعضی از کارها باید از قبل درباره آن فکر و مشورت کرد و سپس تصمیم گرفت اگر کاری مهم و اجتماعی باشد و بدون هماهنگی مستمر همگان حاصل نشود، می گویند این کار عزم ملّی می طلبد، و امر به معروف و نهی از منکر امری ملی، مصمم و جزمی است که با عزم همه مردم همراه است. (1) امر به معروف از جایگاه قدرت سخن گفتن است نه سخنرانی و موعظه و اندرز یا مقاله نوشتن که این امور آسان و فراوان است، امر به معروف، صدور و دستور جلوگیری عملی از ناروایی ها و زشتی هاست... لذا این بحث در کتب فقهی در مبحث جهاد آمده است... کسی که ندانسته گناه می کند مورد امر به معروف و نهی از منکر نیست بلکه باید او را به حکم شرعی آگاه نمود... اما کسی که فلان کار را عالماً و عامداً مرتکب می شود... در این جا باید از مواضع قدرت برخورد نمود و جلوی تبهکار را گرفت. چنین کاری نیازمند عزم ملی است، از این رو به عنوان واجب کفایی مطرح است که مسئولیت همگان را به همراه دارد. (2) در بعضی از مباحثی که ذکر کردیم به سیاست ها و راهکارها نیز اشاره شد. در این جا موارد دیگری را
ص: 428
یادآور می شویم:
• تعریف و تبیین صحیح امر به معروف و نهی از منکر برای مدیران و دست اندرکاران رسانه ها، به ویژه صدا و سیما و نشریات مختص زنان خانواده و جوانان.
• تربیت نیروهای کارشناس در بحث امر به معروف و نهی از منکر از میان کارآمدترین نیروهای رسانه ها.
• تشویق و ترغیب مدیران کلان و میانی رسانه ها به حساسیت در برابر منکرات هم در میان کارکنان و هم محتوای مطالب رسانه ای خود.
• برگزاری نشست ها و همایش ها برای دست اندرکاران رسانه ها در این زمینه.
• تشکیل ستاد برنامه ریزی و اجرایی امر به معروف و نهی از منکر در رسانه ها و رصد کردن این موضوع در جامعه.
• تبیین استدلالی احکام شرعی امر به معروف و نهی از منکر (مستند به قرآن و روایات و سیره معصومان علیهم السلام)
• تهیه و انتشار ویژه نامه های جذاب برای اشاعه فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر.
• انجام هماهنگی های لازم رسانه های ارتباط جمعی با یکدیگر جهت تقویت این فریضه الهی.
• ارایه و تبلیغ چهره های موفق و الگو؛ ارایه الگو و مسئله نقش پذیری از آن ها یکی از مسائل مهم در تربیت انسان است چنان چه قرآن کریم پیامبر اسلام را به عنوان الگویی خوب برای سعادت جامعه معرفی می نماید. (1) معرفی الگوهای خوب و شایسته به جوانان اثبات پوچی الگوهای نامناسب در حوزه اندیشه و رفتار اجتماعی طرح الگوهای زنده در هدایت نسل جوان و ایجاد روحیه احساس مسئولیت و توجه به معیارهای اخلاقی و معنوی جامعه می تواند نقش ارزنده ای در هدایت
ص: 429
• جامعه به سوی آرمان های مطلوب انسانی داشته باشد. به اعتراف روان شناسان تربیتی ویژگی نقش پذیری جوان از جمله امتیازاتی است که می تواند خیلی زود او را تحت تأثیر قرار دهد. (1)
• معرفی مراکز علمی موفق، تهیه فیلم ها و برنامه های مستند از نحوه تأثیرات مثبت انجام این فریضه الهی.
• ارایه دیدگاه های واحد و ایجاد وحدت رویه در این خصوص.
•ارایه شعارها و ضرب المثل های مثبت.
• تهييج احساسات عمومی مردم نسبت به پاسداشت ارزش ها.
• توجه به فعالیت های ویرانگر دشمن و مسئله تهاجم فرهنگی.
• ایجاد پوشش رسانه ای مناسب به منظور رفع مظاهر غیر اسلامی از محیط جامعه اسلامی.
• تشریح و تثبیت توانایی های بالقوه و بالفعل نسل جوان در پاسداشت این فریضه الهی.
• تبیین جایگاه والای این فریضه در فرهنگ اسلامی.
• ترغیب نهادهای دولتی و مردمی به انجام امر به معروف و نهی از منکر از درون خود.
• انعکاس اخبار مستمر و صحیح درباره گزارش های ناهنجاری ها و انحرافات اجتماعی و اخلاقی و ریشه یابی آن ها در فرهنگ غربی و هشدار به آحاد جامعه اسلامی.
• تهیه مقدمات و برگزاری مناظرات علمی، فرهنگی و هنری بین کارشناسان با گرایش های مختلف و فراگیر کردن فرهنگ نقد و بررسی در خصوص اجرای این فریضه الهی.
• آموزش مراحل و کیفیت امر به معروف و نهی از منکر.
• توصیه و انتقال مفاهیم، ارزش ها و ضوابط اسلامی با روش های علمی و جذاب هنری به توده های مردم.
ص: 430
• تقبیح مدگرایی افراطی و تشریح آثار و پیامدهای فرهنگی و اجتماعی آن و...
• تهیه گزارش های مستند و منتقدانه از عملکرد دستگاه های مربوط.
• عدم استفاده از تصویر زنان بدحجاب و دختران زیباروی با آرایش غلیظ در مطبوعات و صدا و سیما.
• عدم پخش فیلم های محرک و مهیج که نقشی عمده در ترویج منکرات دارد.
• استفاده از پوشش های سنتی و غیر محرک در تصاویر و فیلم ها.
• طبیعی است که در راستای اجرای این فریضه الهی موانعی چه در داخل فرهنگ خودی و چه در خارج و از سوی فرهنگ بیگانگان وجود دارد که می توان به راهکارهای زیر اشاره نمود:
• توجه به نقش فراگیر و حساس مطالب منتشر شده رسانه ها و تأثیر آن بر فرهنگ عمومی.
• تحقیق و کشف شیوه های کنترل نسبت به فرهنگ های مبتذل در حیطه نظارت توجه بیشتر به مناطق آلوده و حساس از نظر رواج ابتذال و مسائل غیر اخلاقی.
• تشکیل شبکه نظارت مردمی و تصویب قوانین لازم برای پشتیبانی از آمران و ناهیان در عرصه عمل.
• برخورد قانونی با عناصر عوامل و مروجان اصلی منکرات در جامعه.
• برگزاری نشست های علمی در مراکز آموزشی با هدف تقویت روحیه اعتماد به نفس و عزت نفس در بین پسران و دختران جوان.
• جلوگیری از تکالیف تحمیلی توأم با خشونت و بدرفتاری در مراکز آموزشی.
• آموزش کیفیت و شیوه های صحیح نهادینه کردن ارزش های الهی در خانواده، در محیط کار و آموزش در مراکز تفریح و ورزش.
ص: 431
• پرهیز از تحمیل عقاید و ارزش های بدون استدلال و رعایت شخصیت و حقوق الهی جوانان در جهت فراهم آوردن فضایی علمی و صمیمی.
• توجيه و آموزش خانواده ها.
• تقویت باورها و اعتقادات دینی و تأیید و تشویق نوجوانان و جوانان.
• استفاده از شیوه های تبلیغی مؤثر.
• معرفی الگوهای اسلامی و تشویق و تجلیل از ممتازین در احیای این فریضه.
ص: 432
*نقش رسانه ها در ترویج امر به معروف و نهی از منکر: دکتر شهلا عزیزی (1)
در جهان امروز رسانه ها (دیداری، شنیداری، نوشتاری، هنری و... ) منابع عمده آفرینش و پویایی فرهنگ به شمار می روند قدرت و توان این ابزارهای فکری از پایه ای آن چنان بلند برخوردار است که بدون حضور آن دسترسی به جامعه ای با فرهنگ پویا، دست نیافتنی و محال است چشم انداز اطلاعاتی مردم هر جامعه خود ریشه در آگاهی هایی دارد که از رسانه ها می ستانند در این باره می توان بیان داشت که رسانه ها سپهر اطلاعاتی هر جامعه را پایه ریزی می کنند و دانسته های اعضای آن را رقم می زنند.
نقش رسانه های مذکور در سپهر یاد شده می تواند شفاف، تاریک یا مبهم باشد در بازتاب ثبت عملکرد رسانه ها شهروندان جامعه آسمانی، آگاهی ها و دانسته های اجتماعی و فرهنگی را در پیش دیدگان خود خواهند داشت که شفاف بوده و عاری از موقعیت ها و برداشت های مبهم است.
با این زاویه دید و نیز انکار ناپذیری تأثیرات ،رسانه ها می توان به نقش های گوناگون این ابزار هنجار آفرین از دو جنبه منفی و مثبت اعتراف نمود؛ بدین معنا که هرگاه رسانه ها عهده دار نقش منفی و وارونه شوند، فضای اطلاعاتی جامعه را آلوده، مبهم، تاریک و آسیب زا معرفی خواهند نمود و در این تاریکنا وجود شایعه به عنوان معرفتی کاذب، ارتباطی غیر عقلانی و واژگونه با واقعیت رخ می نماید و زمانی نیز با
ص: 433
نشر آثار امام خمینی رحمه الله مؤسسه چاپ و نشر عروج، چاپ دوم، 1385ش.
15. قرائتی، محسن، امر به معروف و نهی از منکر، انتشارات مؤسسه فرهنگی درس هایی از قرآن، بهار 1388ش.
16. کلینی، محمد بن يعقوب، اصول کافی تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری دار الکتب الاسلامی، چاپ ششم، 1375ش.
17. کورانی علی امر به معروف و نهی از منکر تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامی 1371ش.
18. مجلسی محمد باقر، بحار الانوار، بی جا، بینا، بی تا.
19. محمدی ری شهری محمد، میزان الحکمه، باب قلم.
20. مسعودی، محمد اسحاق، پژوهشی در امر به معروف و نهی از منکر نشر بین الملل، تابستان 1388
21. مصباح یزدی، محمدتقی، بزرگ ترین فریضه نشر امام خمینی، 1389ش.
22. مطهری ،مرتضی حماسه حسینی، انتشارات صدرا، 1366ش.
23. عنصر امر به معروف و نهی از منکر در نهضت حسيني علیه السلام، نشریه شماره 34 حزب جمهوری اسلامی.
24. مقاله سیدنظام الدین موسوی؛ مدیر مسئول روزنامه جوان.
25. یکصد و پنجاه درس زندگی به نقل از سفینة البحار.
ص: 434
*نقش رسانه ها در ترویج امر به معروف و نهی از منکر: دکتر شهلا عزیزی (1)
در جهان امروز رسانه ها (دیداری، شنیداری، نوشتاری، هنری و... ) منابع عمده آفرینش و پویایی فرهنگ به شمار می روند قدرت و توان این ابزارهای فکری از پایه ای آن چنان بلند برخوردار است که بدون حضور آن دسترسی به جامعه ای با فرهنگ پویا دست نیافتنی و محال است چشم انداز اطلاعاتی مردم هر جامعه، خود ریشه در آگاهی هایی دارد که از رسانه ها می ستانند در این باره می توان بیان داشت که رسانه ها سپهر اطلاعاتی هر جامعه را پایه ریزی می کنند و دانسته های اعضای آن را رقم می زنند.
نقش رسانه های مذکور در سپهر یاد شده می تواند شفاف، تاریک یا مبهم باشد در بازتاب ثبت عملکرد رسانه ها شهروندان جامعه آسمانی، آگاهی ها و دانسته های اجتماعی و فرهنگی را در پیش دیدگان خود خواهند داشت که شفاف بوده و عاری از موقعیت ها و برداشت های مبهم است.
با این زاویه دید و نیز انکار ناپذیری تأثیرات رسانه ها، می توان به نقش های گوناگون این ابزار هنجار آفرین از دو جنبه منفی و مثبت اعتراف نمود؛ بدین معنا که هرگاه رسانه ها عهده دار نقش منفی و وارونه شوند، فضای اطلاعاتی جامعه را آلوده، مبهم تاریک و آسیب زا معرفی خواهند نمود و در این تاریکنا وجود شایعه به عنوان معرفتی کاذب ارتباطی غیر عقلانی و واژگونه با واقعیت رخ می نماید و زمانی نیز با
ص: 435
برانگیختگی و بیداری و یا بازگویی مفاهیم و ارزش های متعالی، کنترلی خودجوش و درون زا را بر رفتار و کنش همۀ افراد انداخته و به تعبیری در این مرحله متولی نقش مثبت خواهند گشت
حال مقصود از نقش رسانه ها در این نوشتار جنبۀ دوم یعنی عهده داری روند مثبت آن در موضوع امر به معروف و نهی از منکر و ترویج آن است که در ادامه به تشریح و توضیح مبسوط آن خواهیم پرداخت.
امر به معروف و نهی از منکر راهکاری عملی است که در دین جایگاه ویژه ای دارد و بر آن تأکید فراوانی شده است به طوری که از آن به بلند مرتبه ترین و شریف ترین فرائض و نیز فریضه بزرگی که همه فرائض دیگر در امتداد آن اقامه می شوند، نام برده شده است.
ساز و کار امر به معروف و نهی از منکر در بازداشتن از انحراف ها، در دو سطح خرد و کلان قابل مطالعه است در سطح خرد وقتی سخن از ساز و کار امر به معروف و نهی از منکر در بازداشتن از انحراف ها می رود مقصود این است که چگونه عمل فرد امر کننده به معروف و نهی کننده از منکر در بازداشتن افراد از انحراف اثرگذار است.
لکن در سطح کلان ساز و کار امر به معروف و نهی از منکر از زاویه عمل آمر و بازتاب فرد مورد امر و نهی مطالعه نمی شود بلکه موضوع مطالعه مجموع فعالیت هایی است که در سطح جامعه و نه فرد در راستای جلوگیری از انحراف ها در سطح کلان انجام می گیرد کلیه فعالیت های سازمان های دولتی و غیر دولتی از جمله دستگاه قضایی نیروی انتظامی رسانه و... در همین سطح قابل مطالعه است. بررسی همه سطوح کلان به خاطر گستره وسیع آن و نیز خروج از دایره و محدوده نوشتار، امکان پذیر نمی باشد لذا تنها به بررسی نقش رسانه ها در ترویج امر به معروف و نهی از منکر بسنده می شود.
ص: 436
«فرد اینگلیس» در کتاب نظریه رسانه ها در این باره می نویسد یک رسانه عبارت است از: «هر ابزاری برای برقراری ارتباطات رسانه حامل یا واسطه پیام است، او به نام خود صحبت نمی کند از طریق او صحبت می شود در انگلیسی (Medium) هم به معنی رسانه است و هم واسط». (1) از این تعریف چنین به نظر می رسد که رسانه ها تنها به انتقال محتوای نمادین پیام ها می پردازند و نقشی فراتر از این را نمی توانند بر عهده بگیرند.
اما در مقابل، دانشمندانی دیگر، از واسطه ای بودن صرف رسانه ها در حمل و انتقال پیام فراتر رفته و مانند مک لوهان رسانه را معادل پیام می دانند مک لوهان با طرح این جمله که وسیله همان پیام است معتقد است که جوامع بیشتر در اثر ماهیت وسایل ارتباطی شکل گرفته اند تا در نتیجه محتوای ارتباط به عقیده او وسیله نه تنها از محتوای پیام خود جدا نیست بلکه به مراتب مهمتر از خود پیام نیز هست و بر آن تأثیر چشمگیر دارد. (2) به عبارت دیگر وسایل ارتباط جمعی مظهر و پیام یک عصر است که تحت تأثیر آن دنیایی دیگر و انسان هایی دیگر پدید می آیند. اما پرسش از ماهیت رسانه به واقع پرسش از ظهور و انکشافی است که «پدیده» در حاق خود است. حال این پرسش، پرسشی سهل و آسان نیست، چرا که توأم با حیرت است. حیرت حاصل از این پرسش ما را در طریق انس با حقیقت پدیده مدد می رساند و از نگاه سطحی و ظاهر بین، بر حذر می دارد نگاهی که چنین به ما القا می کند که پدیده ابزار است البته کیست که نداند هر پدیده ای شأن ابزاری دارد و می توان در نسبت با انسان او را به کار گرفت اما این شأن ابزاری ما را به حقیقت پدیده راه نمی دهد و دیگر آن که حتی ابزاری بودن پدیده نیز هنوز خود محل تأمل است. ابزار در حقیقت خود چیست؟ چه چیز ابزار را ابزار می سازد؟ پس چنان که می بینیم نگاه ابزاری به رسانه و هر پدیده تکنولوژیک ما را از دو سو به غفلت از حقیقت وا می دارد. از یک سو به واسطه نگاه انسان مدارانه ای که در تلقی ابزاری از
ص: 437
پدیده ها نهفته، پدیده تنها در نسبت با انسان است که حقیقت و بلکه هستی می یابد و بدین، گونه هستی پدیده ها منوط به سوژه می شود از سوی دیگر انسان مداری خود حقیقت انسان را نیز به غفلت می سپارد چرا که انسان صرفاً سوژه ای دانسته می شود که در معنا دهی به اشیاء خود نیز معنا می یابد و چون این نسبت به هر دلیلی حذف یا به کناری گذاشته شود، معنای سوژه نیز از میان می رود نگاه ابزاری که برخاسته از همان تلقی پوزیتیویستی از عالم است در مواجهه با پدیده ای مانند رسانه آن را چونان مسئله ای می یابد که در مقابل انسان معنای خود را می یابد. حال این پرسش مطرح می شود که رسانه مسئله است یا راز؟
مسئله چیزی است که در برابر ما ایستاده و مجهول است، مانند یک وسیله الکترونیکی که به تازگی به بازار آمده و فرد محقق باید آن را تجزیه و تحلیل کند تا مسئله برایش حل شود تلقی ابزاری از رسانه گونه ای تقلیل ماهیت رسانه به یک مسئله است. در چنین نگاهی انسان چیزی است و مسئله نیز چیزی دیگر. مسئله نیاز به راه حل دارد حل مسئله منوط به تجزیه و تحلیل آن است و انسان اگر در صدد حل این مسئله است باید بر مسئله احاطه یابد و آن را تحت قدرت خود در بیاورد. اما راز چیزی ایستاده در برابر ما نیست بلکه ما را فرا گرفته است، تعیین حدود راز برای ما ممکن نیست حال آن که هر مسئله ای را می توان تحدید نمود و آن را با كليتش مورد مطالعه قرار داد اما راز محاط بر وجود آدمی است. گابریل مارسل تفاوت راز و مسئله را این چنین بیان می
را کند میان یک مسئله و یک راز این فرق اساسی هست که مسئله امری است که من به آن بر می خورم و تمام آن را در مقابل خود می یابم و به همین جهت می توانم پیرامون آن بگردم و آن را از میان بردارم، در صورتی که یک راز امری است که من خود در بند آن افتاده ام و لذا آن را جز همچون سپهری که در آن جا تمایز میان «در من» و «در برابر من» دیگر معنایی ندارد، نمی توانم فکر بکنم در صورتی که یک مسئله واقعی با نوعی تکنیک، حل شدنی است و با نسبت با آن تعریف می شود یک راز بر حسب تعریف، از هرگونه تکنیکی که تصور شود فراتر است و بر می گذرد (1) از چنین افقی رسانه به ماهو رسانه در انکشاف و
ص: 438
ظهور خود ماهیت خود را با دو مقولهٔ فراگیری و رضایت مداری می نماید.
رسانه برای تثبیت مرجعیت خودمدار خود نیاز دارد تا شبکه ای گسترده شکل دهد که چیزی یا ذهنی آزاده، خارج از آن نباشد تا بتواند بیرون از این شبکه فراگیر دست به تخریب یا نقد آن زند باید همه چیز درون این شبکه فرو بلعیده شود. رسانه در ذات خود نیاز دارد تا خود را تنها عالم ممکن بنماید عالمی که همه چیز را درون این شبکه در اختیارتان قرار می دهد هیچ اهمیتی ندارد که شما چه چیزی را در رسانه انتخاب می کنید. این که به درون این شبکه وارد می شوید به شهروند رسانه ای بدل شده اید مهم نیست در رسانه ای مانند تلویزیون طنز می بینید یا گفت و گوی علمی و یا حتی برنامه ای مذهبی با رسانه ،بودن خود غایت و مطلوب رسانه است چرا؟ برای آن که ورود به عالم رسانه اقتضائات خود را دارد رسانه عالمی است که از هر چیز نمونه مجازی آن را در اختیار مخاطب یا همان «شهروند» خود قرار می دهد.
امروزه شاید بسیار دشوار باشد که بتوان عالمی غیر از عالم رسانه را حتی تصور نمود چرا که عالم، اساساً اندیشیدنی نیست بلکه زیستنی است. عالم را باید زیست تا آن را شناخت عالم رسانه، ما را دعوت به تماشای مراسم دعای کمیل (یک ارزش و معروف) می کند و ما نیز اجابت می کنیم. چنین می نماید که ساعات یا لحظات معنوی و ملکوتی را با این برنامه گذرانده ایم عالمی را که تلویزیون برای ما خلق کرده را ما به خوبی می شناسیم؛ چرا که با آن زیسته ایم اما عالم دیگری را که امروزه هنوز می توان سراغی از آن یافت، عالمی است که ما برای خواندن دعای کمیل ابتدا قصد می کردیم و مهیای رفتن به مسجد می شدیم و برنامه های دیگر را به گونه ای تنظیم می کردیم که به دعای کمیل برسیم، سپس به سوی مسجد می رفتیم در راه مسجد کسان یا چیزهایی را می دیدیم و به مسجد می رسیدیم. وضویی می گرفتیم نمازی می خواندیم و در نهایت دعایی را زمزمه می کردیم و به همان ترتیب به خانه باز می گشتیم این همه عالمی است که در خارج از رسانه امکان تحقق دارد می گویم «امکان» چرا که تحقق آن در عصر رسانه ها نیز امکان دارد اما انسان رسانه ای در ذیل عالم رسانه است که چنین تجربه ای را نیز برای خود ایجاد می کند لذا ماهیت این
ص: 439
تجربه با تجربۀ آن در عالم پیش از رسانه ها متفاوت است. ما در عالم رسانه ای قادر به تجربه آن دعای کمیلی نیستیم که در خارج از عالم رسانه و پیش از آن تحقق می یافت. امروزه حتی رسانه به ما چنین القا می کند که به یمن دنیای جدید و تکنولوژی رسانه ها شما از سختی ها و مشقات عالم رسانه و تکنولوژی رها شده اید. رسانه ای مانند تلویزیون همۀ این زیست جهانی را که در خارج از عالم رسانه امکان تحقق داشت را از میان بر می دارد و درون جعبه جادو، فشرده تمام زیست جهان حقیقی را به انسان ارائه می دهد اما به نحو مجازی در عالم رسانه دیگر نیازی به صرف وقت فراوان برای خواندن دعای کمیل نیست درون خانه خود و در حال استراحت و تکیه بر راحتی منزل می توانید با رسانه لحظاتی معنوی داشته باشید.
دومین اصل ماهوی رسانه رضایتمداری است رضایت مخاطب لازمه حيات رسانه است. باید مخاطب را راضی نگه داشت تا درون این عالم ماندنی شد. اگر رضایت ،نباشد امکان خروج از آن نیز وجود دارد ضرورت این رضایتمداری در رسانه ای نظیر رسانه کشور ما دو چندان می شود چرا که تهدید رسانه ها و فرهنگ غربی و دام گسترانی ماهواره ها ارباب رسانه را بیش از پیش به اصل رضایتمداری سوق می دهد.
رسانه باید رضایت مخاطب را تأمین کند خواه با آموزش، خواه با تفریح، باید مخاطب را پای تلویزیون نشاند، چه با دعای کمیل چه با فیلم سینمایی. البته رضایتمداری نیز معنای مشککی می یابد که رسانه برای آن نیز صورت های مختلفی ارائه می کند. اصل رضایتمداری بدین معنا نیست که در رسانه ای مانند تلویزیون همیشه باید برنامه های جذاب و غیر تکراری پخش شود بلکه این رسانه است که رضایت و جذابیت را برای مخاطب خود تعریف می کند و معنا می دهد. مخاطب همچون معتادی به مواد مخدر چنان نیاز به حل شدن در خلسهٔ رسانه ای دارد که دیگر چندان هم کیفیت، جذابیت و نو بودن نیز برایش مهم نیست رسانه این اعتیاد مخاطبان به خود را خوب می شناسد. در رسانه ای مانند تلویزیون ایران به راحتی می توان این خود معنایی رضایت
ص: 440
مخاطب را دید. به رغم پخش سریال ها و مجموعه هایی با موضوع های تکراری روابط دختر و پسر تقریباً در غالب برنامه های نمایشی موضوع اصلی داستان همین روابط عشقی و مشکل های آن است و با این همه مخاطب یا همان شهروند رسانه ملی بار دیگر و با اشتیاق به تماشای آن می نشیند و به رغم روشن بودن پایان هر داستان در همان دقایق نخست برنامه، تا انتها آن را دنبال می کند. چرا؟ به دلیل آن که شهروند رسانه به رسانه اعتیاد یافته است.
رسانه نیاز دارد تا مخاطب داشته باشد، در غیر این صورت قادر به ادامه حیات نخواهد بود. فراگیری و رضایتمداری ذاتی رسانه است و براساس همین فراگیری و رضایتمداری خود مرجع نیز می شود زیرا دیگر خارج از این شبکه گسترده جایی باقی نمی ماند که رسانه را به آن ارجاع داد فراگیری، رسانه را بدل به امری اجتناب ناپذیر می کند که هر کوششی در جهت خروج از سیطره آن محکوم به نابودی می نماید.
قدرت پنهان در ذات رسانه در نسبتی تام و تمام با ماهیت تکنولوژی است و به واقع این قدرت را از ماهیت تکنولوژی اخذ می کند بسیار ساده انگاری خواهد بود که ماهیت رسانه را به شأن اطلاع رسانی فرو بکاهیم چنان که نمی توان تکنولوژی را با برخی ابزار کار زمان های گذشته سنجید دیدگاه سنتی در فلسفه تکنولوژی را برابر با مصنوعات و ابزار می داند و نوآوری های فنی را به سطح تولیدات فنی تنزل می دهد. اما در دیدگاه پدیدارشناسانه تکنولوژی فعل و فرایندی است که در آن وجود انسان به صورت مرتبط با طبیعت شکل می گیرد تکنولوژی و انسان همانند معجونی خوراکی در هم ریخته و با هم ترکیب شده اند. تکنولوژی صرفاً کاربرد علم نیست، شیوه هنرمندانه ساخت اجتماعی نیز است. تکنولوژی به آشکار ساختن یا تجلی بخشیدن امر ممکن می پردازد و متعلق به نیروی زایش و قوۀ آفرینش است.
رسانه در چنین نگاهی و از چنین منظری دیگر نه یک مسئله بلکه رازی است که ما را فرا گرفته است اگر این سخن در باب هر پدیده ای صادق باشد درباره رسانه با شدت و تأکید بیشتری صدق می کند. امروزه در عادتی روزمره رسانه را بسان اثاثیه منزل تصور می کنیم و حتی نحوه دسترسی به لوازم رسانه ای که خرید آن ها در کنار لوازم زندگی است، این تصور را تقویت می کند اما نسبت ما با این لوازم بسیار
ص: 441
پیچیده تر و عمیقتر از نسبتی است که با دیگر اثاث منزلمان داریم. برای مثال رسانه ای مانند رادیو و تلویزیون را در نظر بیاورید. صبح با صدای رادیو یا تصویری از برنامه صبحگاهی تلویزیون از خواب بیدار می شویم. در حین صبحانه این همراهی ادامه دارد. از خانه بیرون می آییم در اتومبیل شخصی یا وسایل نقلیه عمومی استمرار حضور رسانه را داریم در محل کارمان اگر از رادیو و تلویزیون خبری نبود، اینترنت به سراغمان می آید و اگر هم آن نبود. روزنامه این وظیفه را بر عهده می گیرد. در پایان روز به خانه باز می گردیم دوباره تلویزیون به استقبالمان می آید تا انتهای شب.
حضور رسانه حتی زمانی که ظاهراً هیچ ردپایی از او نیست در خلوت ترین اوقات زندگی ما پر قدرت ادامه دارد ما در اندیشه و ذهن خود رسانه ای می اندیشیم هجوم اطلاعات در ذهنمان ما را به رسانه ای متحرک بدل نموده است. در همین نگاه سطحی و ظاهری نیز می توان تسلط و فراگیری رسانه را یافت اما نسبت عمیق رسانه با انسان را نه در این ظواهر که باید در جایی دیگر جست انسان امروز محصول رسانه است. این همان نسبت عمیقی است که در عین تلخی و تندی ناگزیر از قبول آنیم رسانه همۀ مناسبات را شکل و سامانی خاص می دهد انسان موجودی است که با دنیای پیرامون خود مناسباتی دارد این مناسبات امروزه زیر سلطه رسانه به گونه ای خاص سامان می یابد فهم این سامان ما را در فهم رسانه یاری می رساند.
انسان عصر ،رسانه رسانه ای می اندیشد، زیرا رسانه ای زندگی می کند. زندگی رسانه ای، زندگی در سایه قدرت سحرآمیز ولی نرم و پنهان رسانه هاست. انسان عصر رسانه، مفری از این قدرت ندارد. قدرت رسانه درون ذهن انسان و در تلقی او از رسانه پنهان شده است. تلقی ابزاری از رسانه، یکی از مناسباتی است که رسانه در ذات خود به ما القا می کند، قدرت در ذات خود صورت های مختلفی برای ظهور دارد، میهمان ناخوانده از در که نه از پشت دیوار به خانه می آید. اگر مایل نیستید از زبان رسانه سکس و خشونت بشنوید هیچ اشکالی ندارد دعا و نیایش بشنوید. رسانه این امکان را برای انسان فراهم می کند تا آن چه را که دوست دارد، بیابد. این گونه عالمی را می سازد که همه چیز در آن امکان دارد عالم رسانه واقعیت دارد
ص: 442
اما این واقعیت با واقعیتی که در عالم خارج تجربه می شود چه شباهتی دارد؟
استعاره واقعیت مجازی بسیار گویای این وضعیت است. واقعیت مجازی وضعیتی است که انسان به واقعیات مجازی آن دست می یابد ولی تفاوتی میان آن و واقعیت عالم خارج نمی بیند این ناآگاهی به وضعیت دیگر مناسبات او را شکل می دهد. پیش از عالم رسانه وقتی هوای دعای کمیل می کردی نخست قصد نموده، سپس مقدمات کار برای حضور در مراسم دعا در مسجد محل را فراهم می کردی و آن گاه با وضو به راه می افتادی و مسیری را طی ،کرده خود را به مسجد می رساندی همه این وقایع عالم یا زیست جهانی (Life World) را به وجود می آورد که دیگر مناسبات اجتماعی اقتصادی و فرهنگی در آن زیست جهانی صورتی دیگر می یابد. همه چیز در عالم رسانه به صورت فشرده و مجازی در دسترس است. این وضعیت خاص که با ماهیت تکنولوژی عجین گشته است ما را از تجربه عالم واقع بی نیاز می سازد وقتی می توان با هواپیما مسیر چند هزار کیلومتری برای خانه خدا را طی کرد، دیگر نیازی به پیاده روی و صرف زمان چند ماهه نیست. به موازات پیشروی تكنولوژی در عرصۀ زندگی معنای زندگی به عقب می کشد شش ماه پیاده روی که حامل معنای زندگی بود گم می شود و سفر چند ساعته با تکنولوژی جای آن می نشیند. شاید چنین به نظر آید که رسانه و تکنولوژی با فشرده کردن و کوتاه ساختن مسیرها وقت بیشتری را برای انسان فراهم می کند و در این صرفه جویی زمان انسان مجال بیشتری برای زندگی می یابد؛ اما نباید فراموش کرد که زمان به دست آمده در بستر صرفه جویی تکنولوژیک دیگر بار درون ماتریس رسانه - تکنولوژی به سر می رسد و این گونه زیست جهان و عالمی را که در آن انسان با سفری چند ماهه آن را بسط می داد، جای خود را به زیست جهان این چند ساعت زمان فشرده می دهد دعای کمیل رسانه ای با دعای کمیل مسجد دو عالم و زیست جهان متفاوت اند که هنوز به رغم سيطره تام و تمام تکنولوژی می توان آن را تجربه نمود و شاید به دلیل تفاوت در این دو زیست جهان است که متن قرآنی در لوح فشرده هیچ گاه در شب های احیاء بر سر هیچ هیچ مسلمانی قرار نمی گیرد.
عالم رسانه، واقعیت زیست جهان عالم حقیقی را محو می کند و در این محو شدن
ص: 443
به واقع چیز دیگر محو می شود و آن معنا است. عالم رسانه عالم فروپاشی معناست. ژان بودریار در این باره می نویسد: «ما در دنیایی به سر می بریم که در آن اطلاعاتی هر چه بیشتر و معنایی هر چه کمتر وجود دارد». (1)
عالم رسانه با انفجار اطلاعات به جای تولید معنا در پدید آمدن این نیست انگاری معنا گام بر می دارد همه چیز در رسانه بدل به نمایشی می شود تا آن دو اصل ذاتی (فراگیری و رضایتمداری) فربه تر گردد. معنا نیز به نمایش گذاشته می شود بی معنایی در رسانه خود را در پس پرده این نمایش معنا نهان می سازد این فرآیندِ عظیم نمایش گذاری معنا آن فتوای مشهور مک لوهان را نیز بی معنا می سازد که می گفت: «رسانه پیام است» کدام پیام هیچ پیامی وجود ندارد زیرا هیچ معنایی وجود ندارد. رسانه در بی معنایی محض خود مرجعی (Auto Referent) تنها به نمایش گذاری معنا اشتغال دارد. گفت و گوهای جدی مناظره های داغ علمی، تماس های تلفنی مخاطبین (شهروندان رسانه)، همه و همه نمایشی از معنا و در عین حال تحقق بی معنایی است. فهم این بی معنایی زمانی قابل فهم خواهد بود که معنا را نه یک امر مفهومی که حقیقتی زیستنی بدانیم که در فرایند زیست جهانی حقیقی مکشوف می گردد. معنا امری زیستنی است نه انتزاعی و ذهنی وقتی از معنای زندگی سخن می گوییم، به واقع از نحوۀ انکشاف زیستن و تجربه ای بنیادین پرده برداشته می شود. معنای یک چیز یعنی انکشاف آن چیز در مقام پراکسیس اصیل لذا از همین جا می توان تفاوت میان معنا و مفهوم را نیز دانست بی معنایی و به بیانی دقیق تر فروپاشی معنا در رسانه دقيقاً تقليل و فروکاستن همۀ آن انکشاف اصیل پراکتیک در سطح آگاهی ذهنی و اطلاعات است. رسانه بدین معنا وانموده ای بیش نیست وانموده ای از معنا تماشای یک فیلم یا برنامه ای که معنویت ارزش ها و احوال خوشی پدیدار می سازد، همگی نشان از این وانمودگی دارد.
در گفتمان رسانه چنان که اشاره گردید مناسبات انسانی دچار تغییر و تحول می شود. این تغییر مناسبات که با فروپاشی معنا همراه است عالمی را پدید می آورد که به تعبیر بودریار انسان را به وانموده (Simulacrum) بدل می سازد وانموده در لسان
ص: 444
بودریار هرگز آن چیزی نیست که حقیقت را پنهان می دارد. وانموده حقیقتی است که عدم حقیقت را پنهان می دارد. وانموده حقیقی است. (1)
بنابراین انسان رسانه ای انسانی وانموده است نوع رفتار افراد در مقابل یک دوربین خبرنگار در کوچه و خیابان را در نظر آورید چنان رفتاری را هرگز در مناسبات غیر دوربینی و در زمان فقدان دوربین نمی یابید آیا آن چه در مقابل دوربین رخ می دهد حقیقی است یا رفتار پشت دوربین؟ به واقع هم این و هم آن و نه این و نه آن هیچ یک حقیقی نیست چون دیگر در عالم رسانه ای معنایی از اصالت رفتار انسانی وجود ندارد که بتوان بر طبق آن سنجید و قضاوت نمود. دیگر مرجعی خارج از چارچوب رسانه وجود ندارد یا دست کم اعتباری ندارد تا رفتار انسان را با آن مرجع سنجید. رسانه خود هم مرجع است، هم رفتار ساز و هم قاضی رسانه به واسطه فروپاشی معنا به این خود مرجعی رسیده است. اما از سوی دیگر هر نوع رفتار، گونه ای از حقیقت است اما این حقیقت چیزی وانموده نیست انسان رسانه ای انسانی نهان روش است که در عین بی معنایی و فقدان معنا نبود معنا و فقدان آن را نفی می کند و چنان که بودریار اشاره کرده است «وانمودن به سادگی برابر با تظاهر کردن نیست». کسی که تظاهر به بیمار بودن می کند در بسترش می خوابد و تمارض می کند، اما کسی که وانمود به بیمار بودن می کند بعضی از علائم بیماری را در خود تولید می کند. انسان رسانه ای فاقد معنا علائمی از معنویت را در خود به ظهور می رساند؛ چندان که دیگر نمی توان مرز حقیقت و ناحقیقت را به وضوح دید. انسان فاقد معنا مرزهای معنا و بی معنایی را محو می کند.
اهمیت روزافزون رسانه ها در پیدایش تحولات اجتماعی سیاسی از ماهیت سیال و توانمند این ابزار ناشی می شود. این اهمیت حکایت از آن دارد که اطلاعات به عنوان مهمترین عنصر ماهوی این ابزار، به ویژه در اشکال جدید سازمان سیاسی - اجتماعی از منابع قدرت قلمداد می گردد. امروزه نقش اطلاعات در سازوکارهای
ص: 445
تصمیم گیری اهمیت بالایی دارد و همین امر نقطه تلاقی رسانه» و «قدرت» را شکل می دهد. ابزار رسانه ها مخصوصاً در طلیعه قرنی که اطلاعات» به مثابه منبع اولیه و مهم «قدرت» مطرح می باشد از حساسیت بالایی دارند است. همزادی «رسانه» و «اطلاعات» و تلاقی این مفاهیم با قدرت و نقش مستقیم و غیرمستقیم «رسانه» در شکل دهی به هنجارهای اجتماعی عمومی و ارزش های فردی مطالعه مهم و تازه ای را در جهان معاصر رقم می زند.
از سوی دیگر، از نقش رسانه های جمعی در ایجاد روابط افقی و عمودی که در جوامع بیش از پیش چشمگیر شده است به سادگی نمی توان گذشت چنان که این مسئله در هیچ دوره ای از تاریخ به اندازهٔ دوران حاضر نبوده و بشر خود را بدان نیازمند ندیده است. رسانه های گروهی با انعکاس اخبار و اطلاعات مربوط به رویدادها و مسائل اجتماعی در واقع میان مردم ارتباط (افقی) برقرار کرده و آن ها را از مسائل یکدیگر مطلع می سازند. این تأثیر به خصوص در تصمیم گیری های سازگار با برنامه های زندگی برای مردم (مخاطبان رسانه ها) سودمند است و از طرفی قادر خواهد بود با جمع آوری و انعکاس نظرات، انتقادات و عقاید مردم و مسئولان، ارتباط عمودی میان دست اندرکاران امور حکومت و مردم برقرار سازد. (1)
گزاف نیست اگر ادعا کنیم امروزه بدون رسانه ها زندگی اجتماعی مقدور نخواهد بود. بر این اساس در جهان کنونی فرایند ارتباط جمعی با واسطه ای همچون رسانه صورت می.پذیرد رسانه ها افراد را در فضایی نمادین و متفاوت از دنیای روزمره گرد می آورند و به این ترتیب کلیتی مفروض را به نام مخاطبان رسانه ها ایجاد می کنند. (2) این کلیت به کمک رسانه ها وحدت یافته و ماهیتی همبسته و ملی می گیرند.
محققان، طبقه بندی کم و بیش متفاوتی را برای دلایل استفاده از رسانه های گوناگون عرضه کرده اند به عنوان مثال مندلسون برای گوش دادن به رادیو از دلایلی چون همدم یابی، گذراندن وقت، تغییر روحیه رفع تنهایی و کسالت، کسب اطلاع و اخبار مشارکت در رویدادها و کمک به تعامل اجتماعی نام می برد.
ص: 446
مندلسون درباره استفاده از روزنامه به انگیزه هایی چون کسب اطلاع و آگاهی از رویدادهای عمومی اشاره دارد و آن را وسیله ای متداول در زندگی روزمره برای کسب آرامش و اعتبار و برقراری ارتباط اجتماعی می داند روزنامه ها به دلیل اهمیت نقش بهره مندی از اطلاعات و تأثیر آن در نمایش یک پایگاه اجتماعی مقبول، مردم را به خود می خوانند آنان که روزنامه را می خوانند به یکی از نیازهای مهم زندگی در روزگار ما پاسخ می دهند و به همین دلیل مردمی فرهیخته و بهنگام جلوه می کنند.
اهمیت همین موضوع است که نگاه نظریه پردازانی چون مک کویل، بلامر و براون را به بررسی نیازهای مخاطب رسانه معطوف می سازد؛ یعنی ارتباط شخصی هویت شخصی و کسب اطلاع رابین در بررسی خود به رابطه میان انگیزه تماشای تلویزیون و الگوی تماشا در بین بزرگسالان پرداخت. او رفتار تماشای تلویزیون را تنها تحت تأثیر انگیزه ای منفرد و جدا شده نمی داند بلکه عقیده دارد مخاطب می تواند با انگیزه های گوناگون مرتبط با یکدیگر به تلویزیون روی آورد. در بررسی های گوناگون انجام شده در فرهنگ های مختلف ارتباط بین نیازهای خاص با رسانه ای خاص به طرق گوناگون ترسیم شده است. اما الگوی مدوّر کاتز و همکارانش را می توان گویاترین الگو در این زمینه دانست این محققان برای آن که به این سؤال پاسخ دهند که چرا مردم برای برآوردن نیازی خاص، رسانه ای را بر رسانه ای دیگر ترجیح می دهند؟ تحقیقی را با نمونه ای بزرگ انجام دادند و از پاسخگویان خواستند نیازهای مرتبط با رسانه را (بر مبنای احساس خودشان) نام ببرند و بگویند کدام رسانه بهتر این نیاز را برآورده می کند.
الگوی مطرح شده این محققان نشان داد که هر رسانه (از نظر برآوردن نیازهای رسانه ای مخاطبان) با رسانه های مجاورش بیشترین مشابهت را دارد. به این معنا که سینما از یک رو شبیه کتاب است و از سوی دیگر شبیه تلویزیون، روزنامه از یک سو با کتاب و از سوی دیگر با رادیو مشابهت دارد و.... (1)
ص: 447
مقصود از رسالت رسانه در این عرصه، چیزی متفاوت از نقش و وظیفه رسانه است، پس این امر (رسالت) به احساس تعهدی گفته می شود که رسانه ها و گردانندگان آن ها در ارائه یا عدم ارائه برنامه های خود و اخبار احساس می کنند. برای مثال می توان رسالت را روح حاکم بر فعالیت های حرفه ای و التزام درونی و عملی به دنبال کردن هدف یا اهداف خاص در ضمن انجام وظایف ذاتی دانست اهمیت و جذابیت این بحث را باید در این چالش بنیادین و نظری جستجو کرد که اصولاً آیا تعیین رسالت برای رسانه ها که این جا مقصود رسانه های جمهوری اسلامی در جهت ترویج ارزشی چون امر به معروف و نهی از منکر است با فلسفه وجودی آن ها سازگار است؟
به طور کلی یکی از موضوع های مهم در مباحث نظری علوم ارتباطات آن است که آیا رسانه ها می توانند (یا باید) ارزش گرا و برای خود تعهد اخلاقی و مذهبی قائل باشند یا داشتن چنین گرایشی عدول از معیارهای حرفه ای است و با چرایی پیدایش آن ها منافات دارد؟
برخی نظریه پردازان این حوزه معتقدند که رسانه ها Mass Medial Media نیز دقیقاً به معنای «وسایل ارتباط جمعی» به کار می روند چنان که از نام آن ها پیداست، تنها «وسیله» ارتباط جمعی اند و باید ابزاری در خدمت انتقال پیام میان آدمیان باشند. رسانه ها حامل و توزیع کننده هر پیامی هستند که در جامعه وجود دارد و ممکن است از طریق آن ها ارسال شود به همین دلیل جانبداری آنان از نوع خاصی از پیام مغایر با هدف تأسیس آن هاست به بیان دیگر «وسیله» و «ابزار» بودن رسانه ها فلسفه پیدایش و شأن ذاتی آن هاست در حالی که متعهد بودن به هر چیز، حتی اگر از ارزش های مورد قبول باشد به معنای تبدیل آنان از «وسیله» به «هدف» است و به همین دلیل ابزار نباید در کار «نتیجه» دخالت کند.
به منظور توجیه حقوقی این نظریه نیز ممکن است به اصل جریان آزاد اطلاعات
ص: 448
(Free Flow Of informatoni) و حق گزینش و انتخاب مخاطبان استناد گردد. این اصل که که در اسناد شناخته شده بین المللی نیز بر آن تأکید شده است، گردش آزاد اطلاعات را یکی از حقوق اساسی بشریت معرفی می کند. توجه به مفاد این اصل نشان می دهد که آزادی مخاطبان در دسترسی به همه گونه اطلاعات و نیز ارسال آزادانه آن از جلوه های بارز آزادی گردش اطلاعات است.
برای مثال اعلامیه جهانی حقوق بشر (International Convenant On Civil and political Rights مصوب 10 دسامبر 1947 مجمع عمومی سازمان ملل متحد) در ماده 19 خود این اصل را حق مشترک بشر معرفی می کند که بدون هیچ گونه تمایز از هر حيث، به ویژه از نظر نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب و... باید به رسمیت شناخته شود. طبق این ماده هر کسی حق آزادی عقیده و بیان دارد و حق مزبور شامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد.
چنان که ملاحظه می شود آزادی گردش اطلاعات در این اعلامیه جهانی به صراحت مطرح گشته و بر آزادی همه انسان ها در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن تأکید شده است به این اصل در بند 2 ماده 19 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب (16 دسامبر 1966) نیز این گونه توجه شده است: «هرکسی حق آزادی بیان دارد این حق شامل آزادی تفحص و تحصیل و اشاعه اطلاعات و افکار از هر قبیل بدون توجه به سرحدات خواه شفاهاً یا به صورت نوشته یا . چاپ یا به صورت هنری یا به هر وسیله دیگر به انتخاب خود می باشد».
اندک تأملی در عبارت های فوق نشان می دهد از نظر اسناد بنیادین و پذیرفته شده حقوق بشر یکی از ابتدایی ترین نیازها و حقه ای بشری دسترسی او به همه گونه اطلاعات و اخبار ،است به گونه ای که هیچ خدشه ای به حق جست وجو، انتخاب و انتشار او وارد نگردد.
به عقیده برخی رسالت مند بودن رسانه ها آنان را متعهد به انتشار اطلاعات و اخباری می کند که همسو با تمایلات و باورهای گردانندگان آنان است. از سوی دیگر طبیعی است که در این صورت رسانه ها از ارائه مطالبی که مغایر با اهداف خود تلقی
ص: 449
می کنند خودداری خواهند کرد و در نتیجه تنها طیف خاصی از پیام ها را در دسترس مخاطبان می نهند. آیا این امر ناقض حق دسترسی و انتخاب مخاطبان نخواهد بود؟
نظریه مزبور با همۀ تلاشی که برای تلقین آن به جهان سومی ها صورت گرفته، نه در حوزه نظر و نه در حوزۀ عمل قبول نشده است.
پاسخ حقوقدانان این است که اصل آزادی اطلاعات منافاتی با ارزش گرا بودن رسانه ها ندارد. این اصل نه در اسناد و متون و نه در نظریه پردازی ها بدون حد و مرز نیست و می تواند تابع محدودیت هایی باشد که برای رسانه ها الزام آور است. برای مثال مادۀ 29 اعلامیه جهانی حقوق بشر پس از بیان بنیادی ترین حقوق انسانی، در مواد پایانی خود به وجود محدودیت هایی برای «رعایت مقتضیات صحیح اخلاقی و نظم عمومی و رفاه همگانی» تصریح می کند.
میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی نیز پس از آن که در بند 2 ماده 19، چنان که دیدیم، اصل آزادی اطلاعات را بنیان می نهد بلافاصله در بند 3 یاداوری می کند که اعمال حقوق مذکور در بند 2 این ماده مستلزم حقوق و مسئولیت های خاصی است و لذا ممکن است تابع محدویت های معینی شود که در قانون تصریح شده و برای امور ذیل ضرورت داشته باشد.
الف. احترام به حقوق یا حیثیت دیگران
ب. حفظ امنیت ملی، نظم عمومی، سلامت یا اخلاق عمومی.
بنابراین نه تنها اعمال محدودیت های قانونی بر کار رسانه ها با مبانی حقوق ارتباطات بین الملل منافات ندارد بلکه رسانه ها نیز می توانند یا باید بنا به اعتقادات گرایش ها و آرمان های خویش محدودیت هایی را برای خود در نظر بگیرند. ضمناً ارزش گرا بودن رسانه ها را نمی توان تجاوز به حق گزینشگری مخاطبان تلقی کرد. زیرا صاحبان رسانه ها نیز، همانند مخاطبان، حق دارند برای اشاعه و انتشار افکار و اطلاعات مقبول خود تلاش نمایند مخاطبان نیز از حق گزینشگری خود با گزینش رسانه های مورد علاقه و رضایت خویش استفاده می کنند و به این ترتیب هم مالکان رسانه ها و هم آنان از حقوق قانونی خویش بهره مند می شوند، بدون آن که به حق
ص: 450
دیگری تجاوز کرده باشند.
در عمل نیز چنین است و نه تنها اصحاب رسانه ها برای جهت دهی خاص به افکار عمومی و هدایت آن در مسیر دلخواه تردیدی به خود راه نمی دهند که مخاطبان نیز ایفای چنین نقشی را برای آنان پذیرفته اند.
سازمان علمی، تربیتی و آموزشی سازمان ملل متحد (Unesco) در گزارش معروف خود تأیید می کند: «روزنامه نگاران به خاطر ماهیت کارشان در جهت شکل دادن به اندیشه ها و عقاید در موضعی به ویژه نیرومند قرار دارند و از نظر بسیاری از مردم روزنامه نگاری تنها یک حرفه نیست بلکه یک رسالت است». (1)
ادبورن نیز از مطالعاتی که در خصوص تأثیرات متقابل ارتباطات و توسعه انجام داده است چنین نتیجه گیری می کند: «تقریباً شکی نیست که ارتباطات و استفاده از رسانه ها، شدیداً وابسته به ایدئولوژی ها سیاست ها، و منافع بوده اند» (2)
پیر آلبر در عبارتی دقیق و گویاتر می نویسد: «یک فرمول قدیمی روزنامه نگاری آمریکایی می گوید، اگر سگی پای مردی را گاز بگیرد یک خبر نیست وقتی مردی پای سگی را گاز بگیرد خبر روزنامه ای درست شده است».
البته منظور این نیست که روزنامه نگار باید بدون احساس تعهد یا مسئولیتی صرفاً به نقل اخبار بپردازد.
روزنامه خوب و با ارزش باید در خلال خبرهای خود چیزی مفید و آموزنده هم به خوانندگان بدهد اما هنر اصلی روزنامه نویس همین است که خبرها را در چه لفافی بپوشاند و در چه شرایطی به خواننده عرضه کند که خواننده احساس نکند به جای کسب اطلاع و سرگرمی مشغول خواندن یک درس اخلاق است. (3)
بنابراین هدفمند بودن فعالیت های خبری و رسانه ای و تلاش آن ها برای ایجاد نظام فکری و ارزشی خاص موضوعی نا آشنا با علوم ارتباطات نیست. بازتاب این
ص: 451
واقعیت خارجی را در شمارش تأثیرات حرفه ای رسانه ها نیز می توان ردیابی کرد.
سومین هدف یا تأثیر اجتماعی این وسایل راهنمایی و رهبری نامیده می شود که آشکارا بر ارزش گرا و رسالت مند بود فعالیت رسانه ها دلالت می کند. استادان علوم ارتباطات تأیید می کنند که: «نقش رهبری کنندهٔ وسایل ارتباطی و تأثیر آن ها در بیداری و ارشاد افکار عمومی اکنون بر هیچ کس پوشیده نیست و روز به روز نیز بر اهمیت آن افزوده می شود چنان که می دانیم مطبوعات در دو قرن گذشته در مبارزات آزادی خواهی ملل جهان تأثیر قاطع داشته اند و در میدان این مبارزات برای طرد استبداد و کسب دموکراسی از سلاح های برندۀ سیاسی بوده اند» (1)
از همین جاست که ابداع نظریهٔ بی طرفی ذاتی رسانه ها در مقابل اطلاعات و اخباری که منتشر می کنند و اصراری که برای ایجاد مقبولیت به ظاهر علمی برای آن نشان داده می شود مشکوک و دارای انگیزه های سیاسی به نظر می رسد.
در حالی که بدون تردید بزرگ ترین و مؤثرترین بنگاه های اطلاع رسانی دنیا در انحصار کانون های قدرت استعماری است و از هیچ فرصتی برای بهره برداری از آن ها در راه انتشار و اشاعه فرهنگ و ارزش های مطلوب خود چشم پوشی نمی کنند؛ چگونه می توان پافشاری آنان برای دور کردن رسانه های جهان سوم از آرمان ها ارزش های حاکم بر خود را صادقانه ارزیابی کرد؟
با بررسی های انجام شده بر روی سمت و سوی جریان بین المللی خبرها، نخستین نتیجه این است که اکثر خبرهای بین المللی از مرکز یعنی شمال یا غرب جریان می یابد. این کار از سوی خبرگزاری های حاکم صورت می گیرد؛ یعنی در حقیقت جریان عمودی است و از کشورهای توسعه یافته به سوی کشورهای رو به توسعه در جریان است و در همین حال اصرار دارند تا دیگران از ابزار رسانه ای برای بسط ارزش ها و تفکرات خود سود بجویند یکی از محققان علوم ارتباطات این تناقض آشکار را چنین تحلیل می کند: «رایج ترین فرضیه ای که در مباحث زیربنایی فرایند جهانی سازی مطرح می شود آن است که رسانه های جمعی بر فرض بی طرف بودن ذاتی اطلاعات و اخبار بنا شده اند این فرض را سازمان ها و کمپانی های ذی نفع در فرایند جهانی شدن
ص: 452
به شدت بزرگ نمایی کرده اند و از این نکته مهم غفلت شده است که ارزش های اجتماعی و فرهنگی در شکل دادن به اخبار و اطلاعات نقش بسیار مهمی بازی می کنند». (1)
گفته شد که برخلاف برخی گفته ها تعقیب رسالت ویژه در فعالیت های رسانه ای هم از نظر حقوق علوم ارتباطات پذیرفته شده است و هم واقعیت های جهان خارج تردیدی در عمل به آن باقی نمی گذارند. در این دو گفتار طی دو قسمت نگاهی به همین موضوع در نظام حقوقی ایران خواهیم داشت.
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به خوبی نشان می دهد که این نظام حقوقی به همۀ چالش های نظری در این باب پایان داده است و به صراحت و با بیان های مختلف بر امکان و بلکه وجوب حاکمیت ارزش ها بر فعالیت های وسایل ارتباط جمعی تأکید کرده است طبق قانون اساسی، رسانه ها نه تنها می توانند که باید در انجام وظایف حرفه ای خویش به رسالت های دینی، اخلاقی و انقلابی و به تعبیری به ترویج و انتشار ارزش ها (از جمله امر به معروف و نهی از منکر) پایبند باشند.
در مقدمه قانون اساسی که در حقیقت عهده دار بیان پایه های فکری آن است با عنوان وسایل ارتباط جمعی آمده است: «وسایل ارتباط جمعی (رادیو و تلویزیون) بایستی در جهت روند تکاملی انقلاب اسلامی در خدمت اشاعه فرهنگ اسلامی قرار گیرد و در این زمینه از برخورد سالم اندیشه های متفاوت بهره جوید و از اشاعه و ترویج خصلت های تخریبی و ضد اسلامی جداً پرهیز کند».
ذکر رادیو و تلویزیون در کمان و پس از وسایل ارتباط جمعی با توجه به مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی در خصوص اصل 175 و متن این اصل و اصلاحی که در بازنگری سال 1368 صورت گرفت را باید به معنای تأکید بر اهمیت و کارایی خاص صدا و سیما از نظر نویسندگان قانون اساسی دانست به بیان
ص: 453
دیگر سیاق مقدمۀ قانون اساسی ذکر خاص بعد از عام است و نه تخصیص و محدود کردن مقصود از وسایل ارتباطی در «رادیو و تلویزیون».
به همین دلیل در اصول مربوط به قانون اساسی رسالت گرا بودن رسانه ها هم از جنبه اثبات و هم از جنبۀ نفی برای همه وسایل ارتباط جمعی مطرح گردیده است و نه فقط صدا و سيما
از نظر اثباتی بند دوم اصل 3 «بالا بردن سطح آگاهی های عمومی در همه زمینه ها با استفاده صحيح از مطبوعات و رسانه های گروهی و وسایل دیگر» را از جمله وظایفی معرفی می کند که «دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است... همه امکانات خود را» برای نیل به آن به کار گیرد از نظر سلبی هم، به طور روشن تر قانون اساسی در دو اصل جداگانه «نشریات و مطبوعات» و نیز «صدا و سیما» را مکلف به رعایت موازین اسلامی کرده و تأکید می کند که آزادی رسانه ها تا جایی پذیرفته می شود که در چارچوب شرع باشد.
طبق اصل بیست و چهارم نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آن که مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشند. براساس اصل یکصدو هفتاد و پنجم نیز «در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران آزادی بیان و نشر افکار با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور باید تأمین گردد».
در اجرای اصول و مبانی فوق، قوانین رسانه ای به تشریح بسط و تفصیل رسالت های عقیدتی و اخلاقی و نیز گسترش ارزش ها همت گمارده اند برای مثال در ماده 2 قانون مطبوعات مصوب سال 1364 برای اولین بار در تاریخ حقوق ،ایران فصلی زیر عنوان «رسالت مطبوعات» گشوده شد و همۀ نشریات ملزم شدند، دست کم در گسترش یکی از اهداف ارزشی مذکور در آن سهیم باشند و با اهداف دیگر نیز در تضاد نباشند.
همچنین ماده 9 قانون «اساسنامه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران» مصوب 1362/7/27 تأکید می کند هدف اصلی سازمان به عنوان یک دانشگاه عمومی نشر فرهنگ اسلامی، ایجاد محیط مساعد برای تزکیه و تعلیم انسان و رشد فضائل اخلاقی
ص: 454
و شتاب بخشیدن به حرکت تکاملی انقلاب اسلامی در سراسر جهان می باشد. این هدف ها در چارچوب برنامه های ارشادی، آموزشی، خبری و تفریحی تأمین می گردد. مشروح هدف ها و برنامه های سازمان در زمینه های گوناگون در قانون خط مشی و اصول برنامه های سازمان مصوب مجلس شورای اسلامی، ذکر شده است.
ذیل ماده مذکور اشاره به قانونی با همین نام دارد که در تاریخ 1361/4/17 طی 64 ماده به طور مفصل اهداف و معیارهای ارزشی را در برنامه های مختلف ذکر کرده است.
در بخشی از مقدمه این قانون آمده است: «رادیو و تلویزیون در نظام جمهوری اسلامی می توانند و می باید با طرد ارزش های منحط و پوسیده طاغوتی و طرح ارزش های متعالی اسلامی در جهت رهانیدن انسان از بندهای شیطانی همت گمارند و به گفته امام دانشگاهی بزرگ تبدیل شوند...» ذیل ماده 40 نیز به طور مستقیم پیرامون ترویج و تحقق فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر آمده است: «صدا و سیما باید روحیه انتقاد سالم و سازنده و انتقادپذیری متواضعانه را در مردم مسئولان و دست اندرکاران ایجاد کند انتقادات مردم از مسئولان و توقعات آن ها از مردم را بازگو نماید». (1)
از این رو، تبلیغ و ترویج فرهنگ دینی به طور عام و فریضهٔ «امر به معروف و نهی از منکر به طور خاص، بخشی از مأموریت رسانه ملی است. البته تأکید بر نقش رسانه ملی صرفاً از باب نمونه مطرح گشته است و به هیچ وجه به معنای غفلت از وظایف سایر بخش ها و عموم مردم در این زمینه نیست اصل هشتم قانون اساسی با الهام از آموزه های دینی همگان را به مشارکت فعال و متعهدانه در این امر خطير فراخوانده است: «در جمهوری اسلامی ایران دعوت به امر معروف و نهی از منکر وظیفه ای است همگانی و متقابل بر عهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت...».
ص: 455
نقش رسانه ها امروزه بیش از پیش برجسته شده است رسانه ها به واسطهٔ کشف و به کارگیری فناوری های جدید ارتباطی تا عمق جوامع نفوذ کرده اند و تأثیر بسزا و تعیین کننده ای در جهت دهی افکار عمومی دارند انسان در آغازگاه قرن 21 در هاله ای از امواج و دریایی از اطلاعات غوطه می خورد و این طلیعه عصر جدیدی است که بر پایه ارتباطات و اطلاعات شکل خواهد گرفت تنها افراد یا ملت هایی قادر به بهره گیری بهینه از عصر جدید خواهند بود که قدرت و توان لازم را برای پالایش امواج و سازماندهی اطلاعات داشته باشند.
در حالی به قرن 21 پا نهاده ایم که انسان ها حتی در خانه هایشان از هجوم غول آسای رسانه ها در امان نیستند امواج توفنده رسانه ها به گونه ای در عرصه های گوناگون زندگی اجتماعی در جهان جاری است که هیچ فردی و کشوری نمی تواند خود را مصون از تأثیر پیام های ناخواسته و بی نیاز در فضای جهانی آن بداند.
شاید تأثیر متناقض این امواج که در عین آشنایی ملت ها گاه آن ها را از یکدیگر دچار واهمه می کند در زبان مردان ملی و شخصیت های بومی کشورهایی که مقصد آن ها امواج هستند تجلی پیدا می کند. در دهه 50 گاندی درباره حفظ فرهنگ ملی و بومی خود این نگاه را چنین بیان می دارد: «دلم می خواهد که از پنجره خانه من تمام فرهنگ ها مانند نسیم به داخل خانه بوزند ولی اگر من از این نسیم، نسیمی که بوی گل های مختلف را از فرهنگ های گوناگون کشور من و خانه ام می آورد، لذت نبرم و آن نسیم به طوفان تبدیل شود و بخواهد مرا از جا بکند تمام پنجره ها را خواهم بست».
این گفته گاندی در زمانی بر زبان جاری شد که رسانه های زمان وی قدرت رسانه های امروزی را نداشتند ولی امروزه بارها سخنانی در وحشت از رسانه ها و قدرت دگرگون ساز آن ها شنیده ایم و سخنان نخست وزیر ایتالیا در توجیه سقوطش این اندیشه را واگو می کند: «من در اثر کودتای رسانه ها سقوط کردم همین سخن را نخست وزیر سابق ژاپن نیز تکرار می کند و در کشور ما هم مربی کروات سابق تیم ملی ایران ایویچ اعتراض خود را به تأثیر رسانه ها در از دست دادن موقعیتش بیان
ص: 456
می نماید، اما این تمام واقعیت نیست برعکس در کشور روسیه، کودتایی که بر علیه دولت يلتسین در حال انجام بود به کمک رسانه ها فاش می گردد یا موج بیداری خواهی اسلامی در کشورهایی همچون ،مصر، تونس و بحرین.
بنابراین کسی را یارای انکار قدرت و نقش رسانه ها نیست به هر تعبیر آنان در کنار سایر عواملی همچون خانواده و گروه دوستان محیط های آموزشی و کاری، کانون های مذهبی، احزاب سیاسی و کل جامعه، نقش برجسته ای در انتقال فرهنگ جامعه پذیری و تعلیم و تربیت اجتماعی ایفا می کنند. هر چند گاهی تعابیر مبالغه آمیزی درباره میزان اثر بخشی این ابزار بیان شده است اما به واقع از نقش تعیین کننده آنان در برخی از سطوح نیز نمی توان گذشت؛ به گونه ای که «نقش مهمی در شکل گیری گرایش های فرهنگی، جهان بینی و اعتقادها و نیز توزیع جهانی ارزش ها و تصاویر ایفا کنند. بدین ترتیب رسانه ها نه تنها آینه روندهای فرهنگی هستند، بلکه می توانند مسیر این روندها را نیز تعیین کنند آن ها اجزای عمده تشکیل دهنده جامعه هستند. در برخی موارد، حتی وسیلهٔ مستقیم خشونت بین گروهی و تبلیغات جنگ نیز می شوند». (1)
از این رو این ابزار (رسانه ها) علاوه بر بازتاب دادن فرهنگ جامعه نقش بسیار مهمی نیز در آفرینش های فرهنگی و هدایت اجتماع دارند. «رسانه ها در فرهنگ جامعه نقش غالب را بازی می کنند و این بازی را نه فقط با بازتاب دادن فرهنگ، بلکه با شرکت در فرهنگ سازی نیز به اجرا می گذارند. نقش آن ها پیچیده است؛ از یک سو جزو فرایندهایی هستند که فرهنگ از آن بیرون می آید و ساخته می شود و از سوی دیگر در صحنه ای بازی می کنند که حیات اجتماعی و فرهنگی در آن جریان دارد. رسانه ها در ساختاربندی مسائل برای عموم هوشیار نقش اصلی را به عهده دارند». (2)
از این رو نقش های گوناگونی را برای رسانه ها ذکر کرده اند: اطلاع رسانی و و آگاهی بخشی، آموزش و پرورش (عقاید، احساسات، اندیشه ها و حرفه ها)، راهنمایی و
ص: 457
رهبری، همگن سازی (نزدیک کردن سلیقه ها خواسته ها و انتظارات اعضای جامعه) تقویت احساس تعلق اجتماعی، کارکرد تفریحی و تبلیغی و.... بنابراین رسانه ها در صورت رشد و توسعه مناسب معمولاً قدرت چشمگیر و بعضاً منحصر به فردی در ،فرهنگ سازی شکل دهی به عقاید و باورها و تغییر عادات افراد جامعه دارند. وابستگی بشر امروز به رسانه ها و نفوذ روز افزون و تعیین کنندهٔ رسانه های مدرن در ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی آشکارتر از آن است که نیازی به توضیح داشته باشد.
همگان آگاهند که پیام های رسانه ای محرک های پرقدرتی هستند و اگر با ویژگی های فرهنگی و شخصیتی مخاطبان سازگار آیند بیشترین و ماندگارترین تأثیرات را به جا می گذارند. البته روشن است که خود رسانه ها علت لازم و کافی برای این نوع تأثیر گذاری و همسویی مخاطبان با آن ها شمرده نمی شوند همواره در این فرایند شبکه ای عوامل میانجی دخالت دارند که به صورت پیدا و ناپیدا نقش آفرینی می کنند برای مثال بدون تردید هر رسانه در چارچوب ساختارهای معین و شرایط اجتماعی و فرهنگی مشخصی عمل می کند چگونگی این ساختارها و شرایط در نحوه عمل رسانه و آثار ناشی از آن تأثیر بسزایی دارد. (1)
در یک بیان کلی، می توان تأثیرات رسانه را در چند عنوان خلاصه نمود: تأثیرات شناختی (مربوط به دانش، بینش و عقیده)، تأثیرات عاطفی (مربوط به گرایش ها، نگرش ها و احساسات) و تأثیرات رفتاری. مک کوایل در گونه شناسی تأثیرات رسانه به ویژه در سطوح فرا فردی گفته است رسانه ممکن است «1. عمداً باعث تغییر شود (تغییر و تبدیل)؛ 2. ناخواسته تغییر به وجود آورد؛ 3. تغییر صوری ایجاد کند (شکل یا شدت)؛ 4. تغییر را آسان کند (به عمد یا ناخواسته)؛ 5. آن چه را موجود است تقویت کند (عدم تغییر)؛ 6. مانع تغییر شود». (2)
همچنین رسانه علاوه بر تغییرات بینشی و رفتاری، می تواند تغییرات ساختاری ایجاد کند. «... وسایل انتشار جمعی می توانند تأثیراتی روی ساخت های اجتماعی
ص: 458
داشته باشند، با تحمیل ارزش های نوینی قشربندی اجتماعی را تغییر دهند و سلسله مراتب اجتماعی را واژگون سازند». (1)
میزان موفقیت رسانه در دستیابی اهداف مورد نظر و ایجاد تغییرات فرهنگی اجتماعی به زمینه هایی بستگی دارد که انتقال پیام در آن صورت می گیرد. ارتباط شناسان، عواملی را در تأثیر بخشی پیام رسانه مهم شمرده اند از آن جمله: «منبع پیام (اعتبار، موقعیت و منزلت)، ماهیت پیام، چگونگی انتقال پیام، ویژگی های پیام گیرنده، محیط پیام یا شرایط دریافت پیام» (2)
در هر حال تأکید مناسب بر موضوع هدف و عملکرد رسانه ها در برخورد با آن، احتمال اثر بخشی پیام در افکار عمومی را بیش از پیش افزایش می دهد. دفلور ودنیس در بیان شرایط تأثیر می نویسد: «اول رسانه ها باید به صورتی تکراری روی مسئله ای تمرکز داشته باشند دوم، رسانه ها باید در این کارشان پیگیر و همسو باشند و کم و بیش تفسیر و توضیح مشابهی از قضیه ارائه بدهند و سوم رسانه های متنوع و مهم نظیر روزنامه ها رادیو تلویزیون و مجلات باید در واقع فعالیت های یکدیگر را تقویت کنند و مکمل تلاش هایشان در این زمینه باشند». (3)
تردیدی نیست که موفقیت عملی رسانه ها در تأمین اهداف مورد نظر بیش از هر چیز به عوامل زیر بستگی دارد احساس مسئولیت جدی گستردگی پوشش و ایجاد ارتباط با گروه های مختلف مردم، درک وضعیت فرهنگی اجتماعی، توجه به نیازهای مخاطبان، برنامه ریزی دقیق و متناسب هماهنگی رسانه ها در عمل هوشیاری و مراقبت و ایجاد تنوع در اشکال پیام و محصولات ،رسانه ای تکرار پیام و مداومت در القای آن، حذف پارازیت ها، بازخوردگیری مستمر، نداشتن رسانه های رقیب و....
مأموریت رسانه ها (اعم از دیداری، شنیداری، مکتوب، هنری و... ) در هر جامعه تابع موقعیت ساختاری اقتضائات فرهنگی، انتظارهای جمعی، ظرفیت های هنجاری و
ص: 459
ضرورت های اجتماعی خواهد بود از این رو در جامعه اسلامی مروج فریضه امر به معروف و نهی از منکر نقش اصلی رسانه ها نشر فرهنگ دینی پاسداری از ارزش های اسلامی، هدایت انسان ها به سوی رشد و تعالی و مبارزه با آسیب ها و انحراف ها و به ویژه توسعه فرهنگ مذکور خواهد بود امام خمینی رحمه الله در تشریح جایگاه اجتماعی رسانه ها در بیانی هنجاری فرموده است: «اهمیت رادیو و تلویزیون بیشتر از همه است. این دستگاه ها، دستگاه های تربیتی هستند، باید تمام اقشار ملت با این دستگاه ها تربیت بشوند، یک دانشگاه عمومی است... یعنی دانشگاهی است که در تمام سطح کشور گسترده است. باید این دستگاه دستگاهی باشد که بعد از چند سال تمام قشر ملت را روشن کند تمام را مبارز بار بیاورد تمام را متفکر بار بیاورد، تمام این ها را مستقل بار بیاورد آزادمنش بار بیاورد... آن که از همه خدم تها بالاتر است، این که نیروی انسانی ما را رشد بدهد و این به عهده مطبوعات است، مجله هاست رادیو و تلویزیون است. سینماهاست، تئاترهاست این ها می توانند نیروی انسانی ما را تقویت کنند و تربیت صحیح بکنند و خدمتشان ارزشمند باشد». (1)
مقام معظم رهبری نیز می فرمایند: «امروز دنیا بر مدار جنگ تبلیغاتی و رسانه ای می گردد. امروز مهمترین ابزار جنگ بین قدرت ها، رسانه است».
مهمترین نقش های رسانه های مروج امر به معروف و نهی از منکر را می توان در دو گسترهٔ فروملی و فراملی تبیین نمود:
مثلی است جامعه شناختی تا چیزی در ضمیر مردم جا نگیرد، نمی تواند در زمین مردم پا بگیرد؛ لذا رسانه های مهاجم با فرهنگ خویش که شکلی دیگر از قوم مهاجم
ص: 460
هستند نیازمند بسترسازی برای خود در خانهٔ دیگران هستند در این فرایند ابتدا ساز و کارهایی لازم است که با نازک کردن لایه های اعتقادی و فکری جامعه امکان گذار را برای فرهنگ مهاجم فراهم آورد و پس از فراهم شدن این بستر، فرهنگ ضعیف شده خودی در برابر فرهنگ مهاجم خود به خود تسلیم خواهد شد؛ چه این لایه نازک نمی تواند جلوی سیل را بگیرد و در این ماجرا رسانه ها به جای ترویج صحیح فرهنگ اسلامی، راهگشای این فرایند زشت فرجام می شوند شاید این که رهبر معظم انقلاب به دلیل عملکرد ضعیف برخی رسانه ها آن ها را پایگاه دشمن دانستند پیش از آن که نظر به برخورد آنان با نهادهای قدرت داشته باشد به این حقیقت اشاره دارد که آن ها لایه های اعتقادی جامعه را تضعیف می کنند تا جا پا برای دشمن فراهم شود و چنین برنامه ای جز در خانه دشمن برنامه نویسی نمی شود و نام افرادی چنین را نیز جز در لیست دشمن نمی نویسند.
حال آن که رسانۀ مروج فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر در پرتو نظارت عالمانه و دقیق، نخست سعی در افزایش معرفت و آگاهی از فرهنگ اسلامی و از آن جمله فرهنگ سازی پیرامون این ارزش می نماید؛ به گونه ای که با ارتقای سطح آگاهی مردم از جایگاه این فریضه با ارزش در نظام هنجاری دین با بیان تأکید بر اهمیت فريضة مذکور در جامعه و نیز مصادیق آن (معروف و منکر)، شرایط، موانع و آثار اجرایی (امر به معروف و نهی از منکر) بیان و توجه به آثار سهمگین شیوع انحرافات و مفاسد، فضاسازی مناسب و حساسیت زایی و..... نه تنها به عمق بخشی افکار و اندیشۀ مخاطب کمک می نماید بلکه با ژرف نگری پیرامون این مقوله فهم مخاطب خود را هم افزایش می دهد و به واقع آن ها را از عمق اطلاعاتی بایسته پیرامون جامعه هدف، نوع پیوندها و روابط در آن و چگونگی عمل به عهد و پیمان ها، شکل گیری تعاون و همکاری در جامعه با لحاظ نمودن عناصری همچون پرهیز از هرگونه کبر غرور، خودخواهی و خودپسندی در مقام ضدارزش ها (منکر) و در مقابل برقراری معیارها و ملاک های همکاری و همیاری جامعه ارزشی با تطبیق بر قرآن آن هم تنها با بسط فرهنگ تقواگرایی در پرتو نگاهی به آینده روشن و.... در مقام ارزش(معروف)، در راستای ترویج و بسط امر به معروف و نهی از منکر گام بر می دارد.
ص: 461
چنین رسانه ای با ویژگی های ذکر شده اعتقاد دارد جامعۀ معروف گرا و ارزشی جامعه ای است که با هدایت امام ولی فقیه و نشانی های او حتى به سوی برپایی دولت ظهور هم پیش می رود و این هدایت پذیری زمانی اتفاق می افتد که معرفت و شناخت به امام هدایت گر و رهنما هم در سطحی شایسته به دست آمده باشد؛ به واقع نیز چنین است اگر چنین جامعه ای از ارزش های حاکم بر جامعه خویش معرفت بایسته ای نداشته باشد، بدون شک در طی مسیر به دام رهبران ضلالت و گمراهی می افتند و به بیراهه می روند به همین سبب رسانه مروّج فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر در نقش خویش، با فرهنگ قرآن محورش (1) تأکیدهای فراوانی از نظر فکر عقیده و عمل پیرامون معروف ها و منکرها می نماید و در صدر تمامی پردازش های خویش پیرامون ترویج این فریضه در همه ابعاد و آثار با لحاظ نمودن نیاز سنجی گروه های هدف جامعه را نیز به اوج گیری معرفت و اندیشه رهین خواهد شد.
همچنین از دیدگاه جامعه شناسی نیز چنین است که تا وقتی انسان راجع به پدیده ای فاقد علم و اطلاع باشد، در مقابل آن هیچ انگیزه و گرایش مثبت یا منفی نخواهد داشت. البته هر علم و اطلاعی، لزوماً به انگیزش یا گرایش فرد به سوی آن منتهی نمی شود ولی قطعاً زمینه ساز شکل گیری اندیشه ها، انگیزه ها، علاقه ها و رفتارهای متناسب اند. از این رهگذر آموزش های عمومی و اطلاع رسانی همگانی، در ساخت و ساز جمعی و فرهنگ عمومی در هر جامعه ای نقش تعیین کننده ای دارد.
برای تقویت رفتار فرد (در هر موضوع و گستره ای) لازم است آگاهی های متناسب و مورد نیاز به آنان ارائه گردد.
چرا که وقتی مردم اهمیت مسئله ای را نمی شناسند و خسارت فقدان آن را در نمی یابند و از راه های تحقق آن آگاهی ندارند چگونه انتظار می رود در برقراری آن با هر سازمان و ارگانی همکاری نمایند؟
بی تردید معرفی صحیح و بی کم و کاست گفتمان امر به معروف و نهی از منکر و مقوله هایی از این جنس و تفسیر درست و واقعی این رویکرد و نیز انتقال مفاهیم و
ص: 462
پیام های موجود در این فریضه، یکی دیگر از نقش های رسانه مروج این فرهنگ در عرصه فروملی است.
رسانه های ترویج کننده امر به معروف و نهی از منکر همچون ابزاری کارآمد، زنده و پویا نقش بسیار مهمی در شناساندن مفاهیم جهتدار و پر محتوا در این زمینه را بر عهده دارند؛ چرا که آنان می توانند با ابهام زدایی از واژه ها و تفسیرهای ناصواب و نیز نگرش های سطحی واهی، افراطی و... که از ناحیهٔ برخی از افراد ناآگاه یا مغرض بر این فریضه و شاخصه های آن مطرح گشته است برخورد و مبارزه نمایند و جامعه اسلامی را به سوی واقعیات حاکم بر این فرهنگ والا سوق دهند و وقتی چنین فضایی بر اندیشۀ مردم با توجه به نقش رسانۀ مروج فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر مستولی شود، دیگر جایی برای تحریف ها غرض ورزی ها طی و توسعه مسیرهای منفعت طلبانه باقی نخواهد ماند و آسیب ها در این مسیر به حداقل ممکن خواهد رسید.
بنابراین رسانه مروّج این فریضه با نقش ارزشمند خویش به مبارزه با فهم غلط و به دور از واقع نگری تعصبات اشتباه و بدون توجیه دقیق در این راستا خواهد پرداخت و در حقیقت رسانه مذکور جهت بسط این فرهنگ، جامعه را از دست اشخاصی که هیچ گونه تعهد دینی ندارند و به راحتی از انجام تکالیف الهی از سر راحت طلبی و عافیت خواهی گریز می زنند و عده ای را نیز به ورطه ناآگاهی سوق می دهند، رهایی می بخشد و با پیام های درس آموز و زمینه ساز خود تفسیرهای ناصواب را از چهره این فرهنگ مقدس و ناب می زداید. به بیانی سبب هدایت نگرش های عمومی به سوی التزام عملی بیشتر به این فریضه کلیشه سازی و کلیشه زدایی زدودن شبهات و تعدیل انگاره های اخلال گر ایجاد نزدیکی در بین ذهنیت ها، حالت ها و انگیزه ها و بسترسازی مناسب روحی- روانی برای تعامل مثبت مردم با این آموزه می شود.
بسیاری از اندیشمندان حوزۀ نظامی و استراتژی هدف و انگیزه معطوف به نتیجه را در نبرد پیروزی می دانند.
ص: 463
برای نمونه سون تزو اندیشمند چینی می گوید پیروزی هدف اصلی و نهایی جنگ است. اگر دسترسی به آن بیش از اندازه دچار تأخیر شود، سلاح ها كُند روحیه ها متزلزل و گروه ها افسرده می شوند و در نتیجه به هنگام حمله [نهایی] ناتوان شده و به تنگی نفس خواهند افتاد در نگاه سون تزو اساسی ترین و در واقع، تنها هدف و انگیزه ،جنگ رسیدن به پیروزی است و اگر جنگی پیروزی به دنبال نداشته باشد، در واقع جنگ نیست و منظور از پیروزی نیز شکست دشمن است؛ بنابراین بهترین جنگ آن است که در کوتاه ترین مدت زمان و با کمترین ضایعات و تلفات نیروی انسانی و بدون هجوم و غارت و ویرانی بتوان دشمن را شکست داد.
در نگرش اندیشمندی مانند کلاوزویتس هدف و انگیزه اصلی در جنگ، پیروزی بر دشمن یا غلبه بر او و خلع سلاح اوست؛ زیرا جنگ برخورد دو اراده از طریق نیروی فیزیکی است که برای غلبه یکی بر دیگری صورت می گیرد؛ بنابراین هدف چیزی جز پیروزی بر طرف مقابل و شکست او نیست.
طرح این نظریات (در مسئله ای همچون جنگ) خلاف عقاید اسلامی است؛ چرا که تنها با نیت رسیدن به پیروزی و غلبه بر خصم جنگ صورت نمی گیرد بلکه آن چه اهمیت دارد نه نتیجه بلکه انگیزه و نیت اولیه ای است که نبرد برای رسیدن به آن صورت می گیرد؛ زیرا لحاظ نمودن این مسئله معطوف شدن به ارزش های پایدار و جهان شمول است.
اما در مسئله ای مهم و ارزشی همچون امر به معروف و نهی از منکر، رسانه مروج که متأثر از فرهنگ اسلامی ارزشی است با انگیزه یا نیت معطوف به نتیجه و کارآیی در نبرد با رسانه های مهاجم و فرهنگ بیگانه به ترویج ارزش ها و نهی از ضد ارزش ها پرداخته و از این راه می کوشد تا با بهره گیری از بن مایه های فرهنگ اصیل و ناب اسلامی و نیز شرایط و مقتضیات همراه با امکانات و توانایی های علمی و به کارگیری افراد توانمند در تعیین مسیر رواج و بسط این فرهنگ به ایفای نقش و رسالت خویش بپردازد.
به تعبیر دیگر رسانۀ مروّج فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر در نقش خویش، انگیزه معطوف به نتیجه یعنی نتیجه کُنش و رفتار ارادی انسان مذکور و جامعه هدف
ص: 464
را براساس نتیجه عمل و هدفی که از انجام آن کنش یا رفتار مورد توجه در امر فرهنگ سازی این فریضه در شاخصه هایی چون ویژگی عمل کنندگان به این فریضه و آثار آن ارزش این فریضه و... که در تاکتیک ها و استراتژی های خویش لحاظ نموده است را دنبال و تشویق می کند؛ در نتیجه این انگیزه ها نیز همان هدف و نیت ترویج و گسترش این مسئله در گامی دیگر است. البته هدف و نیتی که به نتیجه کارایی و حاصل فعل و کنش بر می گردد. این نوع انگیزه حاصل هدف والاتر و انگیزه ای برتر یعنی انگیزه معطوف به هدف در راستای ترویج فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر و نیز امیدواری در رسیدن به جامعه ای سالم و پویا و به تعبیری آینده ای روشن است.
پس در این وادی یعنی ترویج امر به معروف و نهی از منکر، انگیزه معطوف به نتیجه کارساز و مؤثر است؛ چرا که در این جا هدف به پیش راندن ارزش های متعالی در فرهنگ اسلامی حتی برای ایجاد جامعه جهانی است پس قطعاً بایسته است تا تلاش ها در این راستا به نتیجه دلخواه منجر شود.
بنابراین بایستگی تشویق انگیزه معطوف به نتیجه در رسانه مروج فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر هنگامی بیشتر آشکار می شود که بزرگ ترین و مؤثرترین رسانه ها در غرب، امروزه در راه انتشار و اشاعه فرهنگ و ارزش های مورد نظر خود و همسو و همساز نمودن افراد قطعاً نه تنها در قالب چالش های ایدئولوژیکی و اخلاقی، بلکه فراتر از آن در عرصه هستی شناسانه نیز به سمت جلو در حال حرکت و پیشروی هستند.
رسانه های مروج فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر ابزاری هستند که احساس تعلق اجتماعی فرد را در جامعه ارزشی - اسلامی نیز افزایش می دهند زیرا این رسانه ها با تبلیغ و تشریح ایدئولوژی و فرهنگ این فریضه برای بسط ارزش ها و نهادینه سازی سازه ها و مؤلفه هایی که روش ها و نگرش های افراد را از مجرای تعلیم و تربیت صرف به سمت مسئولیت پذیری و نقش آفرینی سوق می دهد می توانند القا کننده و عهده دار تکالیف و وظایفی باشند که نمایانگر سلامت اندیشه یک جامعه
ص: 465
شکل گرفته براساس عنصر ارزشی امر به معروف و نهی از منکر است.
در حقیقت رسانه های مروج فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر با ابزارهای ارتباطی می توانند همچون پُلی ایفاگر نقش واسطه بین افراد و جامعه در پیاده نمودن شاخص های این فرهنگ برای تقویت روحیه همدلی و احساس مسئولیت گروهی (آحاد جامعه به یکدیگر و هر یک از آنان به حکومت و برعکس)، ترویج روحیه اصلاح گری و اصلاح پذیری ایجاد حساسیت نسبت به لزوم رفع نیازها و آرمان ها، محدود ساختن زمینه های انحراف منحرفان، همسو کردن افکار عمومی با رشد فرهنگ انتقادگرایی و انتقادپذیری ایجاد و تقویت پیوندهای میان ذهنی در خصوص کاستی های فرهنگی، اجتماعی، مبارزه با اباحه گرایی و تسامح های توجیه ناپذیر نهادینه ساختن برخی عادت واره های پسندیده تقویت روابط گفتمانی میان مردم و ... در تداوم سایر نقش هایشان کوشا باشند و از این طریق احساس تعلق افراد به جامعه هدف (جامعه ای که قرار است فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر در آن نهادینه شود) را افزایش دهند؛ زیرا افراد در چنین شرایطی با بهره گیری از اطلاعات و اخبارشان از طریق رسانه های مذکور در می یابند که عملکرد مثبت آن ها در واقع برای تغییر ارزش ها و اصول حاکم بر زندگی فردی و اجتماعی آحاد جامعه ای سالم و پویا است و به واقع صفحه جدیدی در زندگی دیگران خواهد گشود که متضمن دگرگونی های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... نیز خواهد شد.
اغراق نیست اگر گفته شود رسانه مروج فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر می تواند بکوشد تا هر چند به شکل غیر مستقیم اما هدفمند زمینه اشتراک منافع فردِ حاضر در این جامعه را به دیگر افراد جامعۀ عصر ظهور که جامعه ای آرمانی است و معروف ها و منکرها در آن به واقع رعایت می شود پیوند زند و از این راه آن ها را به یکدیگر نیز نزدیک تر سازد.
پس در این نقش هر چه اطلاعات و اخبار روایات و ارزش های حاکم بر بسط امر به معروف و نهی از منکر جهت نهادینه سازی این فرهنگ در این نوع رسانه ها - مروج - بیشتر باشد به همان نسبت میزان تعلّق اجتماعی و به بیانی مشارکت اجتماعی افراد در یاری رساندن شاخص های جامعه هدف افزایش خواهد یافت.
ص: 466
حال فرایند همبستگی مثبت بین مشارکت اجتماعی جامعه مذکور و استفاده از رسانه های ترویج کننده این فریضه در بازخوانی و بازیابی هویت افراد در فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر در چارچوب نمادهای مشترک و تقویت احساس تعلق اجتماعی در این گونه رسانه ها قابل تحلیل است؛ زیرا یادآوری شاخص های محقق شدن فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر باعث می شود افراد از این طریق خود را عضو اصلی و واقعی جامعه ای سالم پویا، هدفمند و نیز آرمانی بدانند.
رسانه ترویج دهنده فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر می کوشد تا در چارچوب دیگر نقش های خویش به حفظ و تقویت پیوند قلبی افراد با ولی عصر خویش (ولی فقیه) و تجدید دائمی عهد و پیمان با ایشان بپردازد. بدین معنا که آنان (مخاطبان) با بهره گیری از اخبار و اطلاعات این رسانه ها در می یابند که با وجود غيبت ظاهری حجت الهی هرگز نباید احساس کنند در جامعه رها و بی مسئولیت مانده و هیچ تکلیفی به امام و مقتدای خود در این زمان ندارند، بلکه آنان از طریق رسانه مروّج، آگاهی می یابند که ایشان (مردم) باید تا آمدن امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به همه آن چه اسلام از آن ها خواسته است عمل نمایند به این مفهوم که در حال حاضر چون امکان دسترسی به امام معصوم و فرا گرفتن مستقیم احکام دین از ایشان وجود ندارد، پس به توصیه های ارزشی نائب بر حق و فرزانه ایشان (مقام معظم رهبری دامت برکاته) در باب ارزش ها (معروف) و ضد ارزش ها (منکر) عمل نمایند و این گونه نپندارند که حال در این شرایط چه باید کرد؟ آیا دست روی دست بگذارند و به هیچ یک از احکام اسلامی و ارزش های نهفته در آن عمل ننمایند؟ یا به هر آن چه خود احتمال می دهند که درست باشد عمل کنند؟ قطعاً هیچ یک از این دو راه، شخص و جامعه هدف را به مقصود نمی رساند؛ زیرا رسانه مذکور ضمن آگاهی به این امر که امامان معصوم علیهم السلام تدابیر لازم برای شیعیان خود در زمان غیبت را نموده اند، آنان را به وحدت و دوری از هرگونه تفرقه و عوامل ،آن صلابت و نپذیرفتن هیچ گونه سازش منفی تکیه نکردن به ابرقدرت ها جهاد علیه رهبران کفر، برائت از مشرکین اقامه ،نماز زکات و... نیز راهبری می نمایند.
ص: 467
پس آنان با آگاهی کامل و اطمینان از صحت اخبار رسانه های مروج این فرهنگ (امر به معروف و نهی از منکر) وظیفه خود را در اطاعت از فقیه جامع الشرایطی که از طرف خداوند به واسطۀ امام معصوم به چنین مقامی نصب شده است، می دانند. وی در عصر غیبت همان ولایت معصوم را داراست و منظور از ولایت او ولایت حکومتی و نه تشریعی و تکوینی یا مقامات معنوی و مانند آن است. این ولایت منحصر به امور حسبیه و جزئی نیست، بلکه اجتماع ها و سیاست ها را هم در بر دارد و اطلاق آن ناظر بر این ایده است که دایره تصرف فقیه شامل امور حکومت و مدیریت جامعه و نه تشریع نه تشریع و تکوین است. (1)
همان شخصیتی که مردم محوری را در کنار وظیفه محوری در برنامه های خویش لحاظ می نماید؛ بدین معنا که با مردم محوری خویش به آنان احساس هویت و قدرت می دهد و تصویری از یک نظم جدید و عادلانه را برای آن ها ترسیم می کند و با وظیفه محوری اش نیز بر استراتژی مناسب و برنامه زمانبندی شده تکیه می کند و علاوه بر دارا بودن صفاتی از قبیل ،تدبیر اعتدال و شکیبایی، آگاهی و تسلط به کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و ... شتابنده به سوی نیکی ها، معروف ها، و ارزش ها و بزرگواری ها، داناترین، حکیم ترین، پرهیزگارترین، بردبارترین، بخشنده ترین، عابدترین و تقوا پیشه ترین است و برای پیشروی بیشتر به سوی جامعه هدف تنها از روی بصیرت و هدایت گام برمی دارد.
کنترل اجتماعی از یک دیدگاه به دو صورت امکان پذیر است:
1. از طریق فشار اجتماعی با وادار نمودن انسان ها به قبول هنجارها و رعایت آنان در عمل صورت می گیرد ابزار آن قوانین مقررات و ضامن اجرای آن قدرت مسلح است. این شیوه به واقع ضعیف ترین طریق تحقق كنترل اجتماعی است؛ چرا که بسیار آسیب پذیر است و اکثراً در عمق وجود انسان ها رسوخ نمی کند، درونی شدنی نیست و چون فاقد بعد اعتقادی است واکنش های منفی نیز پدید می آورد از این رو جامعه یا گروه در صدد تعبیه شیوه های دیگر بر می آید.
ص: 468
2. از طریق اقناع با رسوخ به عمق اعتقادات انسان ها صورت می پذیرد. (1)
اما رسانه ترویج دهندۀ فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر در فرایند کنترل اجتماعی خویش برای بسط این فرهنگ از دیدگاه دوم یاری می جوید؛ بدین معنا که در این بینش تقویت و هدایت مؤثر فرایند کنترل اجتماعی در رسانه های مذکور به سود ارزش های حاکم بر فرهنگ این فریضه برای گسترش آن از طریق قانع سازی و توجه عموم به صورت غیر مستقیم به سیره بزرگان دین و انعکاس دیدگاه های کارشناسان و متخصصان در این زمینه به منظور هدایت مردم با واکنش های مناسب در به کارگیری ارزش ها طرح سبک ها و شیوه های مختلف در این زمینه مشاهده پذیر است؛ زیرا تجربه ثابت کرده است روش غیر مستقیم مؤثرتر و نافذتر است.
این رسانه با هدایت مؤثر در فرایند کنترل اجتماعی، تمکین و تعهد در مقابل ارزش های مذکور را ایجاد می کند و از این طریق برنامه ریزان و دیگر عناصر فعال و رسانه مروج فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر می توانند از طریق ابزارهای خویش و جهت گیری کلان برنامه های فرهنگی، جوهرۀ کنترل اجتماعی را در راستای دفاع از فرهنگ ارزشی و شاخصه های حاکم بر آن و... و آن چه ترویج و بسط این فریضه می شناسیم گسترش داده و به جامعه آموزش دهند ارزش های حاکم بر این فرهنگ برای عمق و باروری خود نیازمندند اهمیت پیدا کنند بدین منظور مبانی عقلانی این ارزش ها می بایست از سوی رسانه مروج تبیین و عرضه شود، زیرا به همان میزان که ارزش های حاکم بر این فرهنگ واضح تر می شوند، قابلیت پذیرش آن ها از سوی دیگران تسهیل می گردد.
نقش رسانه ها در ترویج امر به معروف و نهی از منکر تنها معطوف به بعد ملی نیست، بلکه می توانند در عرصه فراملی نیز خالق نقش هایی باشند که مهمترین آن ها عبارتست از:
ص: 469
اصولاً پخش هر نوع خبر، اطلاع رسانی توسعه اطلاعات، معلومات و دانش پیرامون ترویج ارزش ها در جامعه اسلامی بر عهده این گونه رسانه ها اعم از نشریه روزنامه، مجله، رادیو، تلویزیون، فضاهای مجازی و... می باشد؛ زیرا به طور کلی این مسئله همان باور پژوهشگران است که افرادی رسانه ها و فناوری های ارتباط جمعی را در اختیار دارند گویی دنیا از آنان است پس طبیعی است که در چنین وضعیتی «تاکتیک های اطلاعاتی» حرف نخست را خواهند زد و محور مانورهای قدرت را در آینده همین تاکتیک های اطلاعاتی شکل خواهند داد.
پس یک رسانه مروج در امر به معروف و نهی از منکر از آن جایی که این ابزار را در انتقال پیام های سریع و هدفمند و نیز آگاهی بخش خود پیرامون فرهنگ اسلامی در این زمینه در اختیار دارد سبب خواهد شد افراد جامعه جهانی را به همگرایی در بسط دادن این فریضه در حاکمیت ارزش ها و نهی از ضد ارزش ها سوق دهد؛ البته این رسانه ها قطعاً این مسئله را در بسط و توسعه این فرهنگ مدنظر دارند که این اطلاعات و دانش ها پیرامون ترویج ارزش ها و نهی از ضد ارزش ها، تنها مختص به یک منطقه جغرافیایی خاص نیست بلکه منظور تمام جوامع مسلمان و حتی فراتر برای جذب سایر فرهنگ ها به فرهنگ غنی اسلامی می باشد؛ زیرا نهادینه شدن ارزش ها مختص به جامعه خاصی نیست پس به این سبب آگاهی از فرهنگ ناب اسلامی نیاز به اطلاع رسانی رسانۀ مروّج دارد لذا با بازی کردن نقش حلقه واسط توسط این گونه رسانه ها خبررسانی دقیق توسط این ابزار از فرهنگ اسلامی، جامعه اسلامی و شاخصه های حکومت اسلامی می تواند آگاهی های عمومی را از فرهنگ غنی توحیدی - اسلامی افزایش دهد.
یکی از منتقدان جدی فناوری های نوین ارتباطی و اطلاعاتی و از آن جمله رسانه ها «نیل پُستمن» است. وی فناوری را مایه زوال می داند او بی آن که تکنیک را به طور کلی نفی کند آن را به باد انتقاد گزنده خود می گیرد و تلاش می کند در فضایی که انسان ها از پیشرفت های رسانه ای خود سرخوشاند و به این سبب به طور مستمر به خود
ص: 470
تبریک می گویند جبهه جدیدی بگشاید و نشان دهد اوضاع آن قدرها هم خوب نیست. پستمن در «تکنوپولی»، ابداعات رسانه ای را وسایلی تکامل یافته ای می داند که برای رسیدن به اهداف تکامل نیافته به کار می روند معنای صریح این سخن این است که انسان قرن بیست و یکم فاصله زیادی از بدویت نگرفته است. مسائل اساسی او هنوز حل نشده اند عادات و خلقیاتش هم دگرگونی چندان نیافته اند. انسان قرن بیست و یکم هنوز هم علاقه زائدالوصفی به استثمار دیگران و حتی دریدن آن ها دارد. تنها اتفاقی که افتاده این است که تکنولوژی های رسانه ای روش های مؤثرتر و بهداشتی تری در اختیار او گذاشته است وی عقیده دارد آدمی به دوره پارینه سنگی عقب تر نرفته باشد، چیزی جلوتر نیامده است. زیرا انسان مدرن چند قرن است که از شاهراه تکامل برون افتاده و در بیراهه راه می.پیماید پستمن بی آن که معترض فلسفه ای که در پس تکنیک خفته است بشود، آن را مقصر اصلی می داند.
انسان ها در جا زده اند و حتی به جانب قهقرا رفته اند به این دلیل که اجازه داده اند فناوری های نوین بر آن ها مسلط شوند و معانی ارزش های انسانی را دگرگون سازند چیزی که نباید به آن ناامید بود تکنیک مثل هر محصول بشری دیگری محتاج تربیت و کنترل است. وقتی آن را به حال خود بگذارید هستند کسانی که برای مقاصد ناصواب خود از آن استفاده کنند.
حال به اعتقاد ما نقش رسانه چیزی غیر از نظریات فوق می باشد به این معنا که رسانه ها البته در این جا منظور رسانه مروج فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر است، می توانند برای همرنگ گرایی مردم در سطح جهان نقش اساسی داشته باشند.
پس یکی دیگر از نقش های رسانه های مذکور در قبال ترویج فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر در بعد فراملی همرنگ کردن مردم در سراسر دنیا برای بسط و توسعه ارزش ها است نه در مقابل یکدیگر قرار دادن دریدن استثمار و...؛ لذا رسانه های هدف (رسانه های مروج فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر) می توانند به نوعی تمامی جوامع را از قشرهای گوناگون به این فرهنگ ناب آشنا ساخته و در فرهنگ جهانی یک تشابه برای «حاکمیت حق» به وجود آورند.
بنابراین رسانه های مذکور در این نقش (تشابه سازی و همرنگ گرایی) می توانند به
ص: 471
طرح بیداری و علت های عقب ماندگی جوامع انسانی رابطهٔ غفلت از هویت انسانی، ماهیت شناسی برون رفت از وضعیت حاکم بر جهان امروز و نیز بازسازی روانی پیرامون مبارزه با ظلم و طغیانگری بدعت تحریف و.... بپردازند و از این طریق تمام فرقه ها و مذاهب و حتی مذاهب غیر ابراهیمی را هر یک به طریقی به فرهنگ ناب اسلامی و به عبارتی در اجرا و بسط ارزش ها پیوند زنند؛ چرا که همۀ این باورها و به عبارتی این همرنگ گرایی از فطرت و نهاد انسانی سرچشمه می گیرد و رسانه مروج با بهره مندی از این مسئله می تواند طرفداران بسیاری را به خود در سطح جهانی برای جذب به فرهنگ توحیدی اسلام جلب کند.
به اعتقاد جامعه شناسان جامعه موجود زنده است و افراد به مثابه یاخته هایی هستند که اعضای این جامعه را تشکیل داده و به صورت یک موجود زنده از نظر همبستگی اجتماعی متحول می شوند. جوامع به طور مستمر از حالت ابتدایی و ساده حالت مدرن و پیچیده سیر می کنند و در مرحلهٔ همبستگی های قبلی فرو می پاشند و همبستگی های جدیدی جای آن ها را می گیرد جوامع ابتدایی نوعی همبستگی سلولی - مکانیکی ساده داشتند ویژگی اساسی این نوع جوامع وجود وجدان جمعی بسیار قوی بود؛ به گونه ای که وجدان فردی در چنین جوامعی تا حد زیادی زیر سيطرة وجدان جمعی قرار داشت.
به تدریج که جوامع از حالت ابتدایی خارج شده و به سوی نوگرایی پیش می روند، همبستگی های اجتماعی پیشین فرو می پاشند. این در حالی است که هنوز همبستگی های اجتماعی جدید شکل نگرفته اند؛ از این رو در حالت گذار جوامع از یک مرحله به مرحله دیگر برای مثال از حالت ابتدایی به پیشرفته - همبستگی اجتماعی به ضعیف ترین نقطهٔ خود می رسد و نیروهای گسسته در اوج قرار می گیرند در چنین حالتی جوامع دچار گشتگی و بی هویتی شده و به تعبیری حالت «آنومی در آن ها پدید می آید. این حالت تا زمانی استمرار خواهد یافت که جامعه از حالت گذار خارج شده در مرحلهٔ بعدی استقرار یابد در مرحله جدید از تحول اجتماعی، نیروهای همبستگی جدیدی به وجود می آیند و جامعه از حالت «آنومی» خارج می شود.
ص: 472
براساس این نظریه جوامع همانند ارگانیسم دچار تحول و در نتیجه عدم انسجام و از هم گسیختگی می شوند گسیختگی مورد بحث شباهت زیادی با نظریه روانشناسان در مورد فقدان ارزش ها و هنجارهای یگانه در ذهن فرد یا تعدد شخصیت در فرد دارد حالت گسیختگی در فواصلی که جامعه از مرحله ای به مرحله دیگر در حال گذار است به وجود می آید در چنین وضعیتی وجدان مشترک جامعه به زوال می گراید، ارزش ها و هنجارهای قبلی فرد فرو می پاشند چندگانگی ارزشی در سطح جامعه پدیدار شده و جامعه دچار تعدد شخصیت می شود. این وضعیت در مرحلهٔ گذار و نوسازی جوامع اتفاق می افتد. در حالت نوسازی، همبستگی قبلی از میان می رود؛ در حالی که هنوز ابزارهای همبستگی جدید به وجود نیامده اند از این رو حالت سرگشتگی یا آنومی در سطح جامعه نمایان می شود نوسازی جامعه موجب پیدایش گروه های جدید و جابه جایی گروه های قدیم می شود این گروه های جدید به ناچار باید خود را با وضعیت نو تطبیق دهند و هویت جدیدی به دست آورند.
در چنین وضعیتی (گسستگی جوامع)، رسانۀ مروج امر به معروف و نهی از منکر با بهره گیری از ارزش های موجود در فرهنگ اسلامی به تقویت و انسجام هویت جوامع جهانی اقدام می نماید بدین معنا از هویت جهانی که یکی از مفاهیم مهمی است که احیای آن در عصر جدید به منظور ایجاد نوعی همبستگی جهانی برای مقاومت در برابر مجموعه ای از حوادث پیش آمده از سوی این رسانه ها ضرورت دارد، در امر تقویت، بسط و گسترش فرهنگ توحیدی اسلام و ارزش های حاکم بر آن یاری می گیرد. در واقع این نوع رسانه ها ابتدا به نوعی جامعه و سپس هویت جامعه جهانی را به سمت مشابه و یکسانی برای توسعه و بسط فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر پیش می برند.
چنین رسانه ای با در پیش گرفتن برنامه عملیاتی خود با راهبردهایی همچون:
- برقراری پیوند نظری بین نظریه های گفت و گوی جهانی سازی اسلامی جهت ترویج ارزش های متعالی انسانی؛
- شناسایی و همکاری با نخبگان دیگر کشورها در حوزه های مربوط به این امر به منظور تبیین این ایده؛
ص: 473
- ثبت ایده ارزش گرایی در راستای عزمی جهانی برای دستیابی به فرهنگ ناب اسلامی؛
- تلاش برای جلب گروه های بین المللی طرفدار صلح برابری، عدالت و سایر گروه های حامی حقوق بشر برای ورود به فرهنگ اسلامی و ارزش های عقلانی - منطقی آن؛
- همکاری با گروه های مذهبی برای ترویج فرهنگ اسلامی؛
و همچنین شناسایی روش های تأثیرگذار بر روی جوامع مذهبی از دریچه بسط و ترویج ارزش ها و.... برای تقویت و انسجام هویت جوامع جهانی می کوشد.
واژگان سیطره و سلطه بدون توجه به بنیادش که همان قدرت باشد تهی و بی معناست. پر واضح است تا زمانی که قدرتی در کار نباشد هویت بیرونی سیطره و سلطه نمود و بودی ندارد سیطره و سلطه در ذهن توده مردم و نیز در ذهن نخبگان آن ها در مرحله ای از تطور و تکامل حیات اجتماعی همواره با قهر عامل زور و اجبار بوده است لیکن در دنیای معاصر جامعه اطلاعاتی و در زبان رسانه ها سیطره و سلطه با قهر و زور و اجبار ظاهراً فاصله می گیرد دلیلش واضح به نظر می آید؛ چون این واژگان در نظام جدید در کنش و تفاهم قرار می گیرند و معنای نوینی پیدا می کنند در این نظام قدرت برهنه که توأم با زور و اجبار بود، تبدیل به قدرت پنهان و پوشش دار شد که از توانایی های بالایی بهره مند است قدرت به معنای توانایی شخص، گروه و جامعه در تغییر بینش و منش اشخاص گروه ها و جوامع دیگر می باشد. طبعاً این گونه توانمندی در گرو به دست گرفتن منابع قدرت مثل اقتصاد علم و در دنیای اطلاعات و ارتباطات فناوری رسانه ای است؛ زیرا در دنیای معاصر و جوامع انفورماتیک رسانه های ارتباط جمعی از عمده ترین زیر ساخت های قدرت محسوب می شوند. همان گونه که آمده است: «اینترنت و تکنولوژی های امثال آن زیر ساخت های قدرت هستند، نه آزادی...». (1)
بنابراین مقصود از سیطره رسانه ای قدرت و توانمندی رسانه ها در دگرگون سازی
ص: 474
فرهنگی جوامع است. از آن رو که اتحادیه اروپا و آمریکای شمالی در میدان تکنولوژی ارتباط جمعی گوی سبقت را از دیگران ربودند، طبعاً در تغییر زایی فرهنگی توانمندی بیشتری به دست آورند.
بنابراین محتوای این رسانه ها نه تنها همخوانی با فرهنگ جوامع اسلامی و از آن جمله گفتمان امر به معروف و نهی از منکر موعود ندارند بلکه تغییرات اساسی در نحوه زندگی آداب و رسوم ارزش ها و نگرش ها و به طور کلی تحول در هویت افراد و جهت دهی به افکار و امیال انسان ها سبب ناسازگاری و در یک کلام پدید آوردن تضاد عینی رفتاری هم خواهند شد.
حال آن که رسانه مروج فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر با بهره گیری از نقش مثبت خویش با تحول در قالب ها و ساختارهای جامعه جهانی در مقابل سیطره رسانه ای غرب می کوشد با تبیین ناعادلانه بودن مدیریت فعلی جهان و لزوم جایگزینی وضعیت فعلی حاکم بر جهان و بهره گیری از این ارزش های متعالی در فرهنگ اسلامی و نظام مبتنی بر توحید، عدالت و تعالی جامعه بشری و کرامت انسانی مهری بر نامطلوب و نامشروع بودن وضعیت موجود بزند و سپس با طرح پاسخ به ایده های منبعث از مکتب های بشری که خود را پیروز تاریخ معرفی کرده اند به نقد و چالش کشیدن نظام جهانی سازی لیبرالیست که رسانه های غربی آن را هر روز پر رنگ تر نشان می دهند اقدام نماید. در این راستا این رسانه ها به مقابله با تهدیدهای موجود آنان و تلاش برای تبدیل تهدیدهای رسانه ای به فرصت ها می کوشند و تلاش دارند تا با اتهام رسانه های غربی به جوامع اسلامی در چارچوب بنیادگرایی دینی، مقابله نمایند. به بیانی به تفکیک نظری اندیشه های افراطی و اندیشه های شیعی در منظر متفکران اسلامی می پردازند تا به بهترین نحو نقش خویش را در ترویج فرهنگ ناب اسلامی و انتخاب روشی برای جایگزین کردن آن به جای فرهنگ غربی و مکاتب بشری نقشه راه دیگر جوامع برای دستیابی به صلح و توسعه باشد، ایفا نماید. همچنین با توسل به ارزش های اصیل ریشه دار و تثبیت شده برای دستیابی به حقیقت مشترک بین الادیانی برای ظلم ستیزی و سوق دادن جوامع به سوی صلح دوستی، تحقق آزادی عدالت بدون اتکا به روش های مستبدانه تلاش می کند.
ص: 475
آن چه تا به حال از آن سخن گفتیم تأکید روشنی بر نقش رسانه ها در ترویج امر به معروف و نهی از منکر بود رسانه هایی که می توانند و باز هم فراتر از آن چه تاکنون در جامعه شاهد آنیم در تحولات جامعه با توجه به دگرگونی های پیش آمده در اثر جهانی شدن ارتباطات جامعه اطلاعاتی، فرا نوگرایی مسئله ای کلیدی و در حقیقت مفهوم و عنصری محوری در راه ترویج فریضه ای ارزشی چون امر به معروف و نهی از منکر به شمار آیند هر چند گاهی تعابیر مبالغه آمیزی دربارهٔ میزان نقش و اثر بخشی رسانه ها بیان شده است اما در واقع از نقش تعیین کننده این ابزار در برخی سطوح نمی توان گذشت. در این میان رسانه های مروج فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر با برنامه ریزی های دقیق کلان و کنترل شده خود در زمینه بسط، توسعه و تقویت و نهادینه نمودن این فریضه برای حاکمیت فرهنگ ناب و متعالی اسلامی نقش مرکزی و مهمی را در شکل گیری گرایش های فرهنگی و اعتقادی مردم در سطح ملی و حتی توزیع جهانی ارزش های این فرهنگ در سطح فراملی ایفا نمایند؛ زیرا رسانه های مذکور نه تنها آینه روندهای فرهنگ فوق هستند بلکه می توانند مسیر این امر را نیز برای آماده سازی جامعه به سمت مؤلفه های آرمانی حاکمیت الله تعیین نمایند. از این رو این رسانه ها علاوه بر بازتاب دادن فرهنگ جامعه به سمت هدف خویش نقش بسیار مهمی را نیز در آفرینش های فرهنگ اصیل اسلامی و هدایت جامعه به سوی آرمان های الهی برعهده می گیرند.
اما نکته با اهمیت این که گرچه رسانه ها می توانند مهمترین عامل تولید، انعکاس، انتقال و بازسازی نقش های خویش در دو عرصۀ ملی و فراملی به شمار آیند، اما تنها زمانی این مسئله (نقش ها) مفید و مؤثر واقع خواهد شد که تمامی این رسانه های ارزشی، در شرایطی هماهنگ با یکدیگر در راستای هدفمندسازی این مقصود گام بردارند؛ زیرا اگر در این زمینه رسانه های مذکور از یک آهنگ بی نظم و بی نظم و ناهماهنگ پیروی نمایند بی شک مردم را نیز در پذیرش فرهنگ ارزشی امر به معروف و نهی از منکر به عقب خواهند راند.
به واقع رسانه های مروّج امر به معروف و نهی از منکر نباید در نقش هایشان این
ص: 476
مهم را فراموش نمایند که در مقابل خود رسانه های غربی را دارند؛ رسانه هایی که به صورت طبیعی، عرصه های آموزشی پژوهشی، خدماتی، ارتباطی، فرهنگ دینی، ملی جوامع دیگر را آن چنان تحت پوشش خویش در آورده و ارزش ها، روش ها و هویت های مطلوب خود را به نحوی در آن ها تزریق نموده است که فرایند دگرگونی عناصر فرهنگی را به سوی خویش سرعت می بخشند و از هیچ فرصتی برای بهره برداری از مقاصد خویش در راه انتشار و اشاعه فرهنگ و ارزش های مورد قبول خود به ویژه در بُعد جهانی سازی و به دست گرفتن آینده جهان به نحو مطلوب خویش چشم پوشی نمی کنند.
ص: 477
1. آلبر، پیر، مطبوعات (از مجموعه چه می دانم؟) ترجمه فضل الله جلوه، تهران، نشر سازمان آموزش انقلاب اسلامی، 1368 ش.
2. اسكيدمور، ويليام، تفکر نظری در جامعه شناسی، ترجمه علی محمد حاضری و دیگران، تهران، نشر سفیر، 1372ش.
3. اینگلیس، فرد، نظریه رسانه ها، ترجمه محمود حقیقت کاشانی، تهران، نشر مرکز تحقیقات و سنجش، 1377ش.
4. بودریار، ژان، در سایه اکثریت خاموش ترجمه پیام یزدانجو، تهران، نشر مرکز 1381ش.
5. سرگشتگی نشانه ها، ترجمه مانی حقیقی، تهران، نشر مرکز 1374ش.
6. بورن، اد، بُعد فرهنگی ارتباطات برای توسعه، ترجمه مهرسیما فلسفی، تهران، نشر مرکز تحقیقات مطالعات و سنجش برنامه ای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران 1379ش.
7. دادگران، سید محمد، مبانی ارتباطات جمعی، تهران، نشر فیروزه، 1377ش.
8. دفلور، ملوین، اورت. ای، دنیس، شناخت ارتباطات جمعی ترجمه سیروس مرادی، تهران نشر دانشکده صدا و سیما، 1383ش.
9. ساروخانی باقر درآمدی بر دایرة المعارف علوم اجتماعی، تهران، نشر کیهان 1371ش.
10. شرف الدین، الاهیت اجتماعی، بی جا، بی نا، بی تا.
11. عطارزاده، مجتبی، مطبوعات و ثبات سیاسی در جمهوری اسلامی ،ایران، تهران، نشر پژوهشکده مطالعات راهبردی، 1380ش.
12. کارلسون، اولا، فایلیتزن سیسیلیافن، کودکان و خشونت در رسانه های جمعی ترجمه مهدی شفتی، تهران، نشر مرکز تحقیقات مطالعات و سنجش برنامه ای صدا و سیمای
ص: 478
جمهوری اسلامی ،ایران 1380ش.
13. کازنو، ژان، قدرت، تلویزیون، ترجمه علی اسدی تهران نشر امیرکبیر، 1364ش.
14. لازار، ژودیت، افکار عمومی ترجمه مرتضی ،کتبی ،تهران، نشر نی، 1380ش.
15. مک، براید شن، یک جهان چندین صدا ترجمه ایرج ،پاد تهران، نشر سروش 1375ش.
16. مولانا، حمید، جریان بین المللی اطلاعات، ترجمه یونس شکرخواه تهران، نشر مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها، 1371ش.
17. معاونت پژوهشی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی رحمه الله، تعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی تهران، نشر آثار حضرت امام، 1378ش.
18. نیکو، مینو، شناخت مخاطب تلویزیون، تهران، نشر سروش، 1381ش.
19. وال ژان و روژه ورنو، نگاهی به پدیدارشناسی و فلسفه های هست بودن ترجمه يحيى مهدوی تهران نشر خوارزمی، 1377ش.
ص: 479
*کارکرد امر به معروف و نهی از منکر در مبارزه با بزهکاری: طاهره غلامی سرملی- نجمه سادات حسینی (1) (2)
امر به معروف و نهی از منکر در هر مرتبه بیانگر حساسیت اجتماع در مقابل اعمال زشت و نابهنجار است این حساسیت وقتی به شکل مؤثری ظاهر گردد راه را بر رواج ناهنجاری ها در جامعه می بندد. به عکس وقتی جامعه ای در مقابل نابهنجاری ها هیچ گونه مخالفتی نشان ندهد یا حساسیت ها و مخالفت ها بسیار ضعیف باشد، زمینه ترویج و تثبیت ناهنجاری ها فراهم می گردد.
از آن جا که سیاست ما عین دیانت ماست و از طرفی در نظام حقوقی قوانین ملهم از موازین و احکام شرعی می باشند در اکثر موارد میان گناه و جرم آن چنان قرابتی وجود دارد که امر به معروف و نهی از منکر همان گونه که می تواند افراد را از ارتکاب گناه باز دارد از ارتکاب جرم نیز جلوگیری می کند.
جرم پدیده ای است که در آن افراد با نقض اوامر و نواهی مقنن کیفری، نظم اجتماعی را مختل می سازند از این رو نظام های اجتماعی برای مقابله همه جانبه و کنترل این واقعه مجرمانه علاوه بر توسل به ضمانت اجراهای کیفری و سرکوبگرانه به تدابیر خارج از نظام حقوق کیفری متوسل می شوند این اقدامات غیر سرکوبگرانه با تمهید زمینه های بنیادین مانع از تحقق جرم می گردد این مهم در قالب جرم شناسی
ص: 480
پیشگیرانه متبلور می گردد این شاخه از جرم شناسی با بهره گیری از اقدامات کنشی و غیر کیفری، قبل از وقوع جرم سعی دارد تا به نوعی ریشه های جرم را در جامعه بخشکاند یا از میزان آن بکاهد.
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در مورد اثر پیشگیرانه این نهاد اسلامی می فرماید: «حتماً امر به معروف و نهی از منکر کنید و گرنه خدای متعال اشخاص بد و نابکار شما را بر افراد شایسته و خوب مسلّط می کند، آن گاه خوبان دعا می کنند ولی مستجاب نمی شود». (1)
امر به معروف و نهی از منکر سازه ای نیست که مقبول هر نظام اجتماعی باشد در نظام های لیبرال انجام آن نه تنها واجب نبوده، بلکه افراد به دلیل کاربرد آن به مجازات نیز محکوم می گردند. از آن جا که پایه های این نظام بر آزادی فردی بنا شده است، محدود نمودن آزادی فرد توسط افراد دیگر توجیه ناپذیر است. اصل اساسی نظام لیبرال این است که هر کسی حق دارد هر کاری را فکر می کند درست است و دوست دارد انجام دهد مگر این که کار او باعث ضرر به دیگری شود. اولین برخورد امر به معروف و نهی از منکر با اصل نفی ضرر است؛ حکومت لیبرال می پذیرد شهروندش بیشترین آزادی عمل را داشته باشد مبنای این پذیرش در انسان گرایی این نظام، ارزش عمل انسانی، ایجاد امکان بیشترین تلاش برای رسیدن به خواسته ها و وجود حاکم برای رفع اختلاف میان افراد است آن چه امر به معروف و نهی از منکر با آن برخورد دارد لیبرالیسم است نه دموکراسی.
از لحاظ لغوی معروف به معنای شناخته شده در بردارنده افعال و صفاتی است که عقل و شرع آن ها را تأیید می کند. برخی معنای «معروف و منکر» را واجبات و محرمات می دانند؛ (2) برخی دیگر مستحبات و مکروهات را نیز به معنای این دو
ص: 481
افزوده اند. (1) در تبیین مفهوم این دو واژه مرجع تشخیص (شرع و عقل) نیز لحاظ شده است. (2) مرحوم علامه طباطبایی معروف را به معنای آن چه با ذائقه افراد جامعه سازگار و در میان آنان مرسوم و متداول باشد دانسته و می گوید: «فالمعروف يتضمن هداية العقل و حكم الشرع و فضيلته الخلق الحسن و سنن الأدب»؛ (3) در اين معنا مرجع تشخیص معروف علاوه بر عقل و شرع عرف اجتماعی نیز می باشد منکر نیز به معنای ناشناخته و زشت قول و فعلی است که خلاف رضایت خدا باشد. (4) امر و نهی هر دو واجد وصف امری اند که به دو صورت مثبت و منفی تجلی می یابند. (5) در اغلب موارد امر به معروف همان نهی از منکر است در دین اسلام بر انجام محسنات و افعال معروف تأکید شده است خودداری از انجام معروف، کاری ناپسند و حرکت به سوی منکر است.
جز در مواردی که شارع به بیان صریح مصادیقی از معروف و منکر اهتمام ورزیده در سایر موارد باید به قانون گذار اجازه داد تا مصادیق معروف و منکر را در امور مستحدثه برشمارد.
از نظر اسلام اعمال انسان در پنج دسته طبقه بندی ی شوند واجب (ضرورت انجام) حرام (ضرورت ترک) مستحب (اولویت انجام) مکروه (اولویت ترک)، مباح (بدون اولویت) نظارت اجتماعی تنها در دایرۀ حقوق مطرح نیست و مسائل اخلاقی را نیز در بر می گیرد. عناوین پنجگانه ذکر شده عکس ظهور اولیه آن مربوط به مربوط به اعمال و رفتار اخلاقی و حقوقی می شوند بنابراین منظور از این عناوین پنج گانه در این نوشتار هم هنجارهای حقوقی است و هم هنجارهای اخلاقی که دارای ضرورت یا اولویت ترک یا عدم ترک می باشند واجبات، محرمات، مستحبات و مکروهات نمایانگر هنجارها هستند و در واقع این چهار قسم راهنمای اعمال و رفتار فرد
ص: 482
مسلمان می باشند از این رو هنجارهای اسلامی به دو دسته کلی تقسیم می گردند:
الف) هنجارهایی که ضرورت دارند و در صورت تخلف، با مجازات همراه است؛ این قسم محرمات و واجبات را شامل می شوند.
ب) هنجارهایی که تنها اولویت دارند و تخلف از آن ها مجازات زیادی به دنبال نخواهد داشت؛ این قسم شامل مستحبات و مکروهات می باشند.
اگر مقصود از ،معروف تنها واجبات و مقصود از منکر تنها محرمات باشد کارکرد این آموزه در سیاست جنایی اسلام تنها به این بخش رفتاری محدود می شود؛ در حالی که منطقه رفتاری سیاست جنایی اسلام به غیر از این دو مستحبات و مکروهات و حتی مباحات را نیز در بر می گیرد (1)؛ از آن جا که محور بحث در سیاست جنایی رایج هنجارها و نابهنجارها ،است تبیین نوع رابطه معنایی میان معروف و منکر با هنجارها و نابهنجارها در تعیین قلمرو و کارکرد این آموزه ضروری است.
در معنای هنجار دو نکته مهم مد نظر قرار می گیرد «مقبولیت و پذیرش اجتماعی» و «ارزشمندی بنفسه یا بالتبع یک رفتار» به بیان دیگر، هنجارها شکل پذیرفته شده و مقبولیت یافته ارزش های اجتماعی هستند در مقابل امر نابهنجار رفتاری است که از نظر همه یا بیشتر افراد اجتماع، امری بد و ناپسند تلقی می شود و مغایر با ارزش های پذیرفته شده آن اجتماع است؛ از این رو هنجار و نابهنجار، معرف خوبی و بدی است و به همین لحاظ است که به معروف و منکر نزدیک می شود با وجود ،این تفاوت معناداری میان معروف و هنجار و منکر و نابهنجار وجود دارد این که معروف بیانگر خوبی و نیکی و ضرورت انجام کار است اما لزوماً دلالتی بر مقبولیت اجتماعی آن ندارد؛ منکر نیز گرچه حکایت از قبح و زشتی یک عمل (فعل یا ترک فعل) دارد ولی ضرورتاً به معنای عدم مقبولیت اجتماعی آن نیست.
گرچه در لغت امر به معنای واداشتن و نهی به معنای بازداشتن است که در آن نوعی استعلای آمر و ناهی وجود دارد اما در مبحث امر به معروف و نهی از منکر، تبیین مفهومی این دو واژه با مراتب آن پیوند خورده است از این رو معانی جدیدی
ص: 483
از این دو اراده شده است. معمولاً سه مرتبه قلبی، لسانی و یدی برای امر به معروف و نهی از منکر بیان می شود برخی مرتبهٔ قلبی را از لوازم ایمان دانسته اند که امر و نهی شدنی نیست. (1) از این رو غالباً آن را به اظهار این مرتبه در رخسار و چهره آدمی تفسیر کرده اند.
در مرتبه لسانی، نیز صرف دستور دادن به انجام کاری یا «بازداشتن» از انجام کاری، تفسیر امر یا نهی دانسته نشده است بلکه به نصیحت کردن تشویق کردن و اموری از این دست نیز معنا شده است.
تفسیر عمومی، ید را ضرب و جرح و حتی قتل می داند، در حالی که در كلمات برخی از فقها «ید» محدود به این موارد نبوده و کنایه از قدرت تلقی شده که دامنهٔ رفتاری بسیار گسترده ای را شامل می شود بدیهی است نوع برداشتی که از امر و نهی در هر یک از مراتب آن می شود و نیز جواز یا عدم جواز اعمال هر یک از آن مراتب، نقش و کارایی این آموزه را در سیاست جنایی اسلام تحت الشعاع قرار می دهد.
در برداشت موسع امر به معروف و نهی از منکر شامل کلیه تدابیر مردمی حکومتی (قوه مجریه) و قضایی است در این برداشت عمل به هر یک از قوانین و تکالیف شرعی و از جمله قوانین جزایی مصداقی از عمل به این آموزه به شمار می آید. از این نظر می توان امر به معروف و نهی از منکر را عنوانی برای عمل به همهٔ احکام و قوانین توصیه ها و نصایح اخلاقی دانست.
در برداشت دوم، اجرای قوانین جزایی توسط قضات از شمولیت آموزه جدا شده و نیز اقدامات دستگاه حکومتی تحت عنوان نهاد حسبه مورد توجه است نهایت آن چه تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر باقی می ماند، ناظر به تکالیف شهروندان جامعه اسلامی است در بحث مشارکت عمومی در پیشگیری از بزهکاری امر به معروف و نهی از منکر به معنای آن چه تکلیف عامه مردم است منظور می باشد.
در بیان مبنای امر و نهی می توان چنین گفت که اسلام معتقد به مسئولیت اجتماعی
ص: 484
انسان است. از آن جا که زندگی وی در جامعه با افراد دیگر گره خورده است و تعاملات اجتماعی وی هم سبب شکوفایی استعدادها یا شکست و نابودی وی می شود اسلام سرنوشت افراد را تنیده در هم می داند. تأثیر عملکرد دیگران در زندگی فرد، مجوزی است تا اگر ایشان به خطا رفت او را متنبه و اقدامات لازم را انجام دهند این مسئولیت اجتماعی، نظریه «اصالت جمع» را به ذهن متبادر می سازد؛ (1) شکل ویژه مسئولیت اجتماعی که اسلام آن را پذیرفته و بر حفظ آن اصرار می کند، بر مبنای ولایت مؤمنان به یکدیگر است این ولایت تا حدی است که همۀ مؤمنان را فارغ از منصب و موقعیتشان پوشش می دهد به گونه ای که نوعی حق و تکلیف متقابل را برای به همۀ افراد اجتماع به رسمیت می شناسد اساسی ترین مبنای امر به معروف و نهی از منکر نوع ولایت خاصی است که شریعت مقدس اسلام بین افراد جامعه اسلامی به رسمیت شناخته است.
در جامعه اسلامی، افراد با ایمان، در جایگاه ناظران اجتماعی، با نفی هرگونه حق نظارت برای کافران بر مسلمانان در قالب امر به معروف و نهی از منکر در فرایند نظارت اجتماعی مشارکت می نمایند.
امر به معروف و نهی از منکر قانونی طبیعی و برخاسته از فطرت انسانی است. گرایش به آن بازگشت به فطرت و عقل و طبع اصیل انسان ها و برخورداری از نظام اصلح و قانون جهان آفرینش و شرع است (2)؛ عقل بشری هم بر جلوگیری از رفتارهای فردی مغایر با اهداف اجتماعی که سبب انحطاط جامعه می شوند، صحه می گذارد.
در دسته بندی کلاسیک، پیشگیری به دو دسته پیشگیری اجتماعی (رشد مدار - جامعه مدار) و پیشگیری وضعی تقسیم می شود.
پیشگیری یکی از تدابیر بنیادین حوزه کنترل اجتماعی است و شامل تمام اقدامات مستقیم و غیر مستقیم بازدارنده از وقوع جرم انحراف و کج روی است. (3)
در ابتدا پیشگیری به اقدامات ناظر بر جلوگیری از وقوع مجدد جرم مربوط بود،
ص: 485
اما این مفهوم بسط یافته و به تدابیر ناظر بر قبل از وقوع جرم تسری یافت. برخی جرم شناسان پیشگیری را در بردارنده تدابیر سیاست جنایی - به استثنای اقدام کیفری - می دانند که غایت انحصاری یا دست کم جزئی آن، تحدید امکان وقوع جرم از طریق غیر ممکن ساختن دشوار کردن یا کمتر محتمل کردن آن هاست. (1)
در مفهوم موسع، پیشگیری شامل تدابیر کیفری و غیر کیفری نظام عدالت کیفری است که درصدد است از مجرم شدن و بزه دیده شدن جلوگیری نماید و با دست کاری در وضعیت های پیش جنایی درصد وقوع جرم را به حداقل برساند. پیشگیری را پیش بینی، شناسایی ارزیابی خطر جرم و انجام اقدامات برای رفع یا تقلیل آن و مدیریت کردن خطر می دانند (2) در پیشگیری وضعی، بر بزه دیده و امکان زدایی از ارتكاب جرم تأکید می گردد.
پیشگیری اجتماعی از یک سو بر محیط های فیزیکی جغرافیایی و اجتماعی (عمومی - شخصی) و از سوی دیگر بر فرد و انگیزه های فردی و تأثیرگذاری بر آن ها در برای حذف و کاهش بزهکاری تمرکز دارد هدف پیشگیری رشد مدار تأثیر گذاری بر فرایند شکل گیری شخصیت فرد یا محیط پیرامون اوست و نیز دربردارنده اقدامات مؤثر بر تمام محیط های پیرامون فرد است که در فرایند جامعه پذیری نقش دارند پیشگیری اجتماعی درصدد است تا از رهگذر تضمین و تأمین حقوق ،اجتماعی اعتقادی و فرهنگی تابعان حقوق کیفری در فرایند اجتماعی علل و عوامل جرم زای مؤثر بر اراده مرتکب را ریشه کن نماید یا حداقل کاهش دهد.
امر به معروف و نهی از منکر با ایجاد روحیه تعاون و حس مسئولیت پذیری میان افراد جامعه، به پیشگیری منجر می گردد در توضیح این کارکرد می توان گفت که از یک سو مبنای این نهاد مسئولیت اجتماعی افراد و تأثیر انحراف یک فرد بر زندگی تمام افراد جامعه است و از جانب دیگر اجتماع صحنه تضاد منافع افراد است. اگر برآوردن خواسته فردی سبب ضرر به دیگری ،گردد فرد متضرر محق است تا خود را از تحمل ضرر برهاند بسیاری از موارد این تأمین خواسته به صورت نقض
ص: 486
هنجارهای اخلاقی و اجتماعی واجد ضمانت اجرای کیفری تبلور می یابد. پس طرف مقابل بایستی ناقض را نهی نماید و این نهی سبب سالم سازی اجتماع می گردد. حاکمیت و قدرت عمومی دولت در اقتدار آن و پاسخگویی به نقض هنجارهاست اما گاهی این قدرت قادر نیست تا به تنهایی مقصود اجتماعی را حاصل نماید و نیازمند مساعدت مردمی است دولت در تعامل با شهروندان برخی از وظایف خود را به ایشان واگذار می کند و خود به نظارت می نشیند این همان مفهوم سیاست جنایی مشارکتی است امر به معروف و نهی از منکر یکی از مجاری اجرای این سیاست جنایی مشارکتی است که در آن شهروندان با کنترل نزدیک یکدیگر در راستای سالم سازی جامعه و پیشگیری از وقوع جرایم تلاش و مساعدت می نمایند.
در سایه امر به معروف و نهی از منکر فرد در می یابد که اولاً باید از هرگونه تعدی به هنجارهای اخلاقی، اجتماعی و دینی واجد وصف كيفری بپرهیزد و از طرفی کمک می کند تا دیگران در منجلاب انحراف گرفتار نشوند. اقدام به امر و نهی هم عامل عدم ارتکاب جرم از سوی خود آمر و ناهی است؛ زیرا که اینان خود را در معرض داوری دیگران می دانند و از طرف دیگر واجد یکی از شرایط امر و نهی؛ یعنی علم و آگاهی به معروف و منکرند، پس میزان ارتکاب جرم در میان خود آمران و ناهیان هم کاهش می یابد.
انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر افراد جامعه را از مطلوبیت های اجتماع آگاه می سازد تعیین و شناسایی این هنجارهای اخلاقی و کیفری افراد را یاری می کند تا حدود و ثغور عمل خویش را بدانند علاوه بر آموزش دیگران این آموزه ها به افراد می آموزند که مؤثر بوده و نه تنها خود به نقض هنجارها نپردازند به اطرافیان هم در این راستا اطلاعات کافی ارائه دهند.
امر و نهی سبب سالم سازی جامعه می شود از طرفی با اجرای آن دیگر افراد جامعه متوجه می شوند که نباید این هنجارها را نقض نمایند، وگرنه ایشان هم مشمول چنین واکنشی خواهند بود.
صرف وجود این نهاد و قابلیت اجرایی آن تابعان را از تعدی و نقض هنجارها باز می دارد. امر به معروف و نهی از منکر با پیشگیری از وقوع جرایم و ابراز
ص: 487
عکس العمل در برابر آن همه شهروندان را در مقابل رفتار یکدیگر مسئول و ناظر قرار داده است در مکتب فقهی گاهی از امر به معروف و نهی از منکر با عنوان دفاع همگانی یا دفاع اجتماعی در مقابل دفاع فردی یا دفاع مشروع یاد می شود؛ (1) حمایت از بزه دیدگان هم دو شکل پیدا می نماید. در حالت اول آمر یا ناهی با امر و نهی بزهکار از ارتکاب جرم علیه بزه دیدگان احتمالی پیشگیری می نمایند و در حالت دیگر با انجام امر و نهی بزه دیدگان احتمالی مانع از ارتکاب جرم علیه فرد می شوند؛ توضیح این که با این امر و نهی زمینه حفاظت بیشتر از بزه دیدگان آسیب پذیر فراهم می آید. از طرفی وقتی فرد ملاحظه نماید که افراد جامعه در فکر امنیت و حمایت از وی می باشند، خود نیز در پیشگیری از وقوع جرم علیه خویش راغب تر می شود. آموزش و تبیین ایده آل های جامعه و هنجارهای دارای اهمیت به تابعان می آموزد تا فرصت مجرمانه را برای بزهکاران فراهم نکنند امر به معروف به مقوله فرهنگ سازی و رشد و اعتلای اخلاقی افراد توجه خاصی دارد پس در کنار نظارت رسمی نوعی نظارت غیر رسمی از راه ،نزدیک ایجاد می شود. هر شهروندی علم دارد که در صورت انجام منکرات، ارشاد می شود در مکتب اسلام اقدامات جامعه در مقابل پدیده بزهکاری را به دو گروه طبقه بندی کرده اند نخست اقداماتی که با هدف پیشگیری از جرايم بالقوه صورت می گیرد و دیگری واکنش به اعمال ارتکابی در گذشته که مبنای تصمیم قاضی قرار می گیرد. در سیاست جنایی اسلام دفع منكر، مانند رفع آن، واجب دانسته شده است زیرا ادله وجوب رفع منکر شامل راهکارهای تدافعی در پیشگیری از تحقق منکرات و جنایات نیز می شود؛ (2) فردی که با تمام اقدامات پیشگیرانه اجتماعی و ریشه ای تصمیم می گیرد تا مرتکب جرمی گردد باید کنترل شود. حالت خطرناک وی که از بررسی سوابق و وضعیت زندگی روحی و اخلاقی و ارتکاب جرم در گذشته و کیفیت جرم ارتکابی مشخص می گردد، (3) ایجاب می نماید تا تحت نظارت قرار گیرد کنترل درونی (خود کنترلی) در اثر باورهای دینی و رشد التزام به
ص: 488
اصول اخلاقی در فرد ایجاد می گردد ایمان به حقایقی از جمله خدا، انبياء و ائمه، معاد، ابلیس و.... ضمانت اجرای درونی است که می تواند انسان را به صورت مؤمن واقعی در آورد و نوعی تعبّد و تسلیم در فرد ایجاد نماید اثر امر و نهی در افزایش این کنترل به این صورت است که فرد با تذکر آمر و ناهی با این باورها آشنا و این امور در وی درونی می شود یا این که جریان جامعه پذیری وی تکامل یافته و آن چه از آن ها غافل بوده است دوباره با اهمیت می شود و در رفتار فرد جلوه گر می گردد. درونی شدن باورها و ارزش های مذهبی در وجود فرد، کنترل درونی وی را بالا می برد در کنار این کنترل درونی کنترل بیرونی از طریق پیش بینی و اعمال روش ها و تاکتیک های مختلف به منظور پیشگیری از تخلف از هنجارهای لازم الاتباع، اصلاح و سرکوب نقض کنندگان مرزهای رفتاری، ترمیم و جبران خسارات ناشی از نقض هنجار و ایجاد صلح و تفاهم بین اطراف تنازعات استفاده می شود. امر و نهی یکی از تاکتیک های کنترل بیرونی است.
نظارت بیرونی یا از طریق نهادهای حکومتی یا با مشارکت مردم در قالب نهادهایی نظیر امر به معروف و نهی از منکر صورت می پذیرد شرط استمرار گناه که در شرایط امر و نهی ذکر می شود مبین حالت خطرناکی است که اقدامات تأمینی را ایجاب می نماید.
در سیاست جنایی اسلام، مبارزه علیه بزهکاری در سه مرحله مطرح می گردد، این مراحل سه گانه عبارت اند از:
1- مرحله قبل از تصمیم قطعی مجرم به ارتکاب جرم؛
2- مرحله پس از تصمیم قطعی مجرم به ارتکاب جرم و قبل از تحقق عمل مجرمانه؛
3- مرحله پس از اجرای فکر مجرمانه و تحقق بزهکاری.
در مرحله اول تدابیر مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی که در واقع نمود پیشگیری نخستین است برای خشکاندن ریشه جرم و ایجاد جامعه ای سالم به صورتی که تصمیم به ارتکاب آن در ذهن افراد تحقق نیابد اعمال می گردد. این تدابیر یا ناظر به شخصیت و وضعیت درونی فرد است و قصد دارد تا از درون وی را
ص: 489
از ارتکاب جرم مصون بدارد یا ناظر به شرایط بیرونی حیات وی است و هدف آن است تا شرایط خارجی فرد را به ارتکاب جرم سوق ندهد برای تقویت بعد درونی فرد، ذکر خداوند در تمام اوقات ایجاد فرهنگ صبر در مقابل وسوسه های مجرمانه و ایجاد تعهدهای مذهبی توصیه می شود رفع فقر بیکاری و ایجاد همبستگی و تعامل اجتماعی از جمله راهکارهای مصون سازی بیرونی فرد تلقی می شود در این مرحله نیز امر و نهی مؤثر است و التزام به معروف ها زمینه راست کرداری افراد را فراهم می آورد. رواج معروف ها در جامعه به خودی خود از ارتکاب منکرات می کاهد. آموزش ارزش ها و تشویق افراد برای پایبندی به آن ها خود به خود زمینه های ارتکاب جرم را نابود می کند.
در مرحله دوم که فرد تصمیم قاطع به ارتکاب جرم گرفته و شیوه های مرحله اول در او مؤثر نیفتاده است راه حل هایی به کار گرفته می شود تا شخص مصمم به ارتکاب جرم نتواند تصمیم خود را عملی سازد در این مرحله باید وضعیتی ایجاد شود که تحقق عمل مجرمانه را دشوار پرخطر یا ناممکن سازد؛ در این مرحله موضوع پیشگیری وضعی از ارتکاب جرم مطرح می گردد و شیوه ای از پیشگیری است که با تغییر وضعیت فرد در معرض بزهکاری و بزه دیدگی یا تغییر شرایط محیطی، مانند زمان و مکان در صدد است از ارتکاب جرم فرد مصمم به انجام آن جلوگیری کند.
در این روش گاهی فرد در معرض بزه دیدگی مد نظر قرار گرفته و با حمایت از او یا آماج های جرم از تحقق عمل مجرمانه جلوگیری می شود و در مواردی نیز با تغییر شرایط محیطی اعم از مکان و زمان، امکان تحقق جرم، سلب یا وقوع آن دشوارتر می گردد در این مرحله ظرفیت جنایی به بالاترین حد خود رسیده است به گونه ای که کوچک ترین عمل یا عکس العملی منجر به وقوع جرم می شود.
مرحله سوم که با پیشگیری نوع سوم همراه است پس از تحقق عمل مجرمانه، از رهگذر تدابیر مناسب با وضعیت و شخصیت مرتکب درصدد بر می آید تا از بزهکاری مجدد فرد پیشگیری کند.
اسلام در مبارزه با بزهکاری از نیروی عموم مردم استمداد می طلبد؛ زیرا یک
ص: 490
سیاست جنایی کارآمد از تمامی روش های مؤثر در رویارویی و مبارزه با جرایم و انحراف ها کمک می جوید نه آن که تنها به روش های کیفری و سرکوب گرایانه بسنده کند.
اصولاً، واکنش همه جانبه و ریشه ای به جرم و انحراف نیازمند به کارگیری همه مراجعی است که با این پدیده سر و کار دارند؛ اما آن چه در این میان نقش اساسی تری بر عهده دارد و تجربه های گوناگون کارایی آن را به اثبات رسانده است مشارکت ،اجتماعی به معنای دخالت دادن و سهیم کردن شهروندان و سازمان ها و گروه های غیر دولتی در این مهم می باشد؛ این امر علاوه بر آن که هزینه های دولتی را پایین می آورد به لحاظ مسئولیتی که متوجه هر یک از افراد جامعه می شود، یک بسیج همه جانبه برای پیشگیری و مبارزه با پدیده مجرمانه شکل می دهد.
نظارت مؤمنان در قالب امر به معروف و نهی از منکر واجد امتیازات خاصی است از آن جمله:
الف. شعاع عملیاتی امر به معروف و نهی از منکر کنندگان به دیگر ناظران اجتماعی، در جامعه اسلامی بیشتر است. این گستره هم در جهت افقی مطرح است و هم در جهت عمودی از این رو افراد با ایمان در جایگاه ناظران اجتماعی و در قالب امر به معروف و نهی از منکر بر اعمال و رفتار افراد هم سطح خود نظارت دارند و از نظارت بر اعمال و رفتار افرادی که در موقعیت های بالاتر یا پایین تر اجتماعی قرار دارند نیز غافل نمی مانند. آنان بدون توجه به پست و مقام افراد در این فرایند مشارکت می کنند و موجبات تداوم هنجارها را در سطح جامعه فراهم می آورند.
ب. عاملان امر به معروف و نهی از منکر می توانند از طیف وسیعی از روش های بازدارنده برای جلوگیری از نقض هنجارها استفاده نمایند این ویژگی امکان می دهد آمران و ناهیان در برخورد با افراد منحرف روش های متفاوت و متناسبی را برای بازداری انتخاب نمایند.
ج. این دسته از ناظران اجتماعی به اندازه حجم جامعه اسلامی گسترش دارند هر فرد مسلمان یک ناظر اجتماعی است بنابراین افراد منحرف برای انجام یا تکرار
ص: 491
اعمال و رفتار نابهنجار امنیت کافی ندارند و همیشه خطر آزار دهنده برخورد آمران به معروف و ناهیان از منکر برای آن ها وجود دارد طبیعی است که با وجود چنین طیف گسترده ای از ناظران و روش های متفاوت جلوگیری افراد در جامعه اسلامی کمتر اقدام به رفتارهای نابهنجار کنند انحراف از جرم جنایت و گناه عام تر است با توجه به آن که مخاطبان نظارت اجتماعی منحرفان ،هستند ناظران اجتماعی علاوه بر مقابله با گناهکاران مجرمان و جنایت کاران با افرادی که هنجارهای غیر ضروری مستحب مکروه را رعایت نمی کنند نیز برخورد مناسب می نمایند.
از صدر اسلام همواره برای نظارت بر تمام مصالح و حسن اجرای قوانین اسلام معصومین علیهم السلام و یارانشان این نظارت را داشته اند. آن ها در طول تاریخ حکومت ها، دایره ای به نام «امور حسبه» تشکیل دادند که به صورت تشکیلاتی و سازماندهی شده، امر به معروف و نهی از منکر می کردند عمده عملکرد آن نظارت کنترل و پیشگیری بود تا برخورد قضایی با متخلفان ابن خلدون می نویسد: «حسبه ریشه در قرآن و حدیث دارد و در یک سخن وظیفه و شغلی است دینی - اخلاقی که بر پایه فرمان دادن به کار شایسته و بازداشتن از کار ناشایست تکیه دارد» (1)؛ در تاریخ اسلام، حسبه علاوه بر انجام برخی امور دادرسی، متولی امر پیشگیری وضعی بوده است. (2)
در اجرای این امر و نهی باید به حریم خصوصی زندگی افراد احترام گذاشته شود. از سویی دیگر آزادی فردی در اسلام نباید چنان نصب العین باشد که افراد به بهانه آن خود را مختار به انجام هر کاری بدانند.
امر به معروف و نهی از منکر از طرفی در کاهش موقعیت هایی که انسان را در معرض ارتکاب جرم قرار می دهد اثر گذار است از طرف دیگر، با سالم سازی محیطی که انسان در آن زندگی می کند او را از ورود به حیطهٔ جرم باز می دارد و در
ص: 492
واقع عاملی اساسی است که در پیشگیری اولیه از تکوین موقعیت های مجرمانه اثر گذاری خود را نشان می دهد این که پرداختن به این دو حکم الهی با شرایط و شیوه های مربوط صورت می گیرد و فرد یا افرادی که با سازماندهی حاکمیت اسلامی مبادرت به این امور می کنند بایستی افرادی شایسته بوده و خودشان عامل به این احکام باشند؛ نتیجه این می شود که ارتکاب جرم از جانب این آمران و ناهیان هم منتفی می گردد از کارکردهای مهم امر به معروف و نهی از منکر فراهم سازی زمینه عمل به هنجارها و تقویت هنجارهای مورد نظر جامعه اسلامی و عمل به نیکی ها است؛ وقتی اعضای اجتماع مراقب هم بوده و یکدیگر را سفارش به حق و نیکی نمایند و از بدی و زشتی باز دارند این خود به تدریج زمینۀ نهادینه شدن و رسوخ نیکی ها در روح و روان افراد را فراهم می آورد به خصوص اگر آن چنان که باید و شاید به این فریضه عمل شود و آداب و سنن آن (که علاوه بر عمل کردن آمر به مفاد آن چه امر می کند و دست کشیدن از آن چه خود از آن نهی می کند، شامل تکنیک های روان شناختی و جامعه شناختی دقیقی است که در شکل تعامل و کنش آمر ظاهر می گردد) رعایت شود؛ آن چه از عمل به این فریضه به دست می آید نیروی عظیمی است که پشتوانه اجتماعی دارد و می تواند بسیاری از هنجارها را در ذهن و روان افراد درونی سازد و از این طریق راه عمل به دیگر واجبات و سنن الهی (هنجارهای دینی در جامعه اسلامی) را هموار سازد این کارکرد مهم امر به معروف و نهی از منکر است که آن را از دیگر آموزه های سیاست جنایی و حتی از منظری کلان، دیگر آموزه های اسلام متمایز و منحصر به فرد می سازد این نهاد متشکل از دو بعد رفتاری است که اقتران عملی داشته و هدف مشترکی که همانا تنقیح و پالایش رفتارهای عمومی و تحکیم آن ها بر پایه ارزش های اسلامی و اجتماعی تحقق این ارزش ها از طریق نظارت همگانی است دنبال می نماید.
ص: 493
1. ابرند آبادی، علی حسین، مباحثی در علوم جنایی (تقریرات درس جامعه شناسی جنایی) رزیتا دارویی، ویراست پنجم، 1387.
2. اسحاقی، محمد، مجموعه مقالات پیشگیری از جرم رویکرد استراتژیک پیشگیری از جرم، تهران، مرکز انتشارات قوه قضائیه، 1382.
3. تفتازانی، مسعود بن عمر، شرح المقاصد، بيروت، دار الكتب العلميه، 1422ق.
4. حکیمی، سید مرتضی، چکیده مقالات نخستین اجلاس امر به معروف و نهی از منکر فریضه امر به معروف و نهی از منکر، تهران، انتشارات ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر، 1379
5. رائیجیان اصلی، مهرداد، رهیافتی نو به بنیان های نظری پیشگیری از جرم، مجله حقوقی دادگستری شماره 4948، 1368.
6. رائیجیان اصلی، مهرداد؛ ابراهیمی، شهرام، مباحثی از علوم جنایی و پیشیگری از جرم، تهران، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، چاپ اول، 1376.
7. راغب اصفهانی، حسین، بن محمد مفردات ألفاظ القرآن، قم، دفتر نشر الکتاب، چاپ اول، 1404 ق.
8. شهیدی تبریزی، میرزا فتاح، هداية الطالب إلى اسرار المكاسب، قم، دارالکتاب، بی تا.
9. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان في تفسير القرآن، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، بی تا.
10. فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله، النافع ليوم الحشر في شرح باب حادي عشر، تهران، کتابفروشی علامه، چاپ اول، 1368.
11. فيض، عليرضا، مقارنه و تطبیق در حقوق جزای عمومی اسلام، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1370.
12. قربانی لاهیجی، زین العابدین، فریضه امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه کتاب و سنت، قم، الهادی، چاپ سوم، 1379
ص: 494
13. کاتوزیان، ناصر، مقدمۀ علم حقوق، چاپ ششم، تهران، انتشارات مجد، تهران، 1381.
14. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الكتب الاسلامية، چاپ اول، 1363.
15. گنابادی، محمد پروین، مقدمۀ تاریخ ابن خلدون، تهران، بنگاه نشر و ترجمه کتاب، بی تا.
16. نوری، حسین، امر به معروف و نهی از منکر، ترجمه محمد محمدی، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ پنجم، 1375.
16. میر محمدصادقی، حسین ملاحظاتی در موضوع پیشگیری از جرم، مجله تحقیقات حقوقی دانشگاه شهید بهشتی، شماره 3635، بهار و تابستان 81 .
17. میرخلیلی، سیدمحمود، پیشگیری وضعی از نگاه آموزه های اسلام، مجله فقه و حقوق سال اول، شماره 1 تابستان 1383.
ص: 495
*رفتارشناسی امام رضا علیه السلام در امر به معروف و نهی از منکر: رمضان قوامی دربندی (1)
امر به معروف و نهی از منکر ریشه در فطرت آدمی داشته و در ادوار مختلف تاریخ بشری هشدار و تشویق وجود داشته است ترک این دو فریضه عامل سقوط و مرگ جامعه می گردد ضرورت به کمال رسیدن انسان و هدف از آفرینش اوست که آدمی را وادار می نماید به مناهی آگاه گردد و معارف را به کار بندد امر به معروف و نهی از منکر نه تنها عامل کمال و تکامل روحی فرد بلکه عامل پیشرفت جامعه بوده و در حقیقت یک ضرورت فردی و اجتماعی است.
پیشوایان معصوم علیهم السلام افزون بر تحلیل علمی و تبیین جایگاه فریضه امر به معروف و نهی از منکر، در رفتار و سیره عملی خود نیز اهتمام زیادی به این فریضه داشتند. ایشان با عمل به سیره فردی و اجتماعی از خود گنجینه ای ارزشمند به جای گذاشته و با طرح همه جانبه این ،فریضه هم راه اجتهاد و استنباط را بر اهل نظر گشودند و هم راه تحریف و سوء برداشت ها را بر تحریفگران و کژاندیشان بستند.
با یک نگاه کلی به گفتار و رفتار پیشوایان معصوم علیهم السلام، به خصوص سیره علی بن موسی الرضا علیه السلام روشن می گردد که آنان در دو بعد علمی و عملی بر اجرای فریضه امر به معروف و نهی از منکر تأکید بسیار داشتند ایشان که الگوی کاملی برای انسان ها بودند چه در دوران زندگی و حیات و چه برای مردمان پس از خود،
ص: 496
ویژگی هایی داشتند که همگان را شگفت زده می کرد. آن حضرت در میان مردم و با مردم می زیستند و عملاً به مردم درس ،زندگی پاکی و فضیلت می آموختند. ایشان الگو و سرمشق دیگران بودند و با آن که مقام رفیع امامت آنان را از مردم ممتاز می،ساخت و برگزیده خدا و حجت او در زمین بودند در عین حال در جامعه حریمی نمی گرفتند و خود را از مردم جدا نمی کردند و به روش جبّاران انحصار و اختصاصی برای خود قائل نمی شدند و هرگز مردم را به بردگی و پستی نمی کشاندند و تحقیر نمی کردند در حقیقت ایشان نمونه بارز اسوه حسنه می باشند.
می دانیم که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در اخلاق نمونه بود تا جایی که خدا در مقام ستایش پیامبر او را به خُلق نیکو و عظیمش یاد کرده رمز موفقیت او را نیز اخلاق ارزنده وی می داند. امامان نیز تجلّی اخلاق پیامبر بودند به گونه ای که هرکس آنان را می دید بی اختیار به یاد رسول اکرم صلى الله عليه وسلم می افتاد. حضرت رضا علیه السلام نیز در زندگی فردی و اجتماعی چنین بود که خلق والای پیامبر را حکایت می کرد. از او نشانه هایی اعجاز آمیز و ارزش هایی در اوراق تاریخ و بستر روزگاران، متجلی است و گواهانی راستین بر بزرگی او گواهند گویا او آینه تمام نمای اخلاق و صفات پیامبر است.
مقاله ای که از نظر خوانندگان عزیز می گذرد گامی است در بیان اندیشه ها رفتارشناسی آن حضرت دربارۀ دو فریضه امر به معروف و نهی از منکر در واقع آن چه ذکر خواهد شد برخی از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر در سیره عملی و نظری امام رضا علیه السلام است تا با آشنایی با معارف رضوی و با عمل به آن ها در این باب برای ارائه راهکار الگوی مناسب و صحیحی به دست آوریم. به این امید که مطالب ره توشه ای باشد برای پویندگان راه امامت و ولایت و موجبات عنایات ویژه حضرت رضا علیه السلام را فراهم آورد.
امامان معصوم علیهم السلام چشمه های جوشان معرفت و گنجینه های حکمت الهی هستند که چون چراغی پرفروغ و خاموش نشدنی فراسوی علم را با پرتوافشانی خود روشن می کنند. آنان با اندیشه ها و افکار منوّر ،خود تاریکی های جهل را از بین برده در هر زمان امید حق ستیزان را نومید می ساختند.
ص: 497
اما قبل از ورود به بحث اصلی رفتارشناسی امام رضا علیه السلام لازم است به تعریف و توضیح برخی از واژه ها بپردازیم. برخی از واژگان که به تعریف نیاز دارند عبارت اند از: امر، نهی، معروف، منکر و سیره.
امر دو گونه است مصدر و اسم مصدر. (1) امر مصدری، امری قولی و به معنای دستور، فرمان و طلب ایجاد شیء است و جمع آن «اوامر» است. امر اسم مصدری امری فعلی و به معنای کار حادثه و شأن است و جمع آن «امور» است. آن چه در عنوان این فریضه آمده است امری مصدری و به معنای دستور است.
نهی به معنای منع و زجر قولی یا عملی است. (2) نهی در صورت اول امر عدمی و به معنای بازداشتن دیگران از ارتکاب رفتار ناپسند می باشد و در صورت دوم، امری وجود دارد که به معنای جلوگیری نفس از انجام فعل (كف النفس) است. آن چه در عنوان این فریضه آمده است نهی به معنای اول است.
معروف در لغت به معنای هر عملی است که شایستگی آن در دین یا خرد آدمی محرز گشته و به نیکی شناخته شده است. (3) سپس مثالی می آورد: «بر همین اساس، میانه روی در جود و بخشش معروف شمرده شده است زیرا این کار نزد عقل و شرع مستحسن (پسندیده) است»؛ و نیز در لغت به معنای ،نیک ،خوب شناخته شده. (4)
در آیات قرآن مانند ﴿فَأَمْسِكُوهُنَّ بمَعْرُوفِ﴾ (بقره /231)، ﴿عَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ﴾ (نساء/ 19) ﴿و قُولُوا لَهُمْ قَولاً مَعرُوفاً﴾ (نساء/8) آمده است؛ علامه طباطبایی، معروف را به معنای آن چه با ذائقه افراد جامعه سازگار و در میان آنان مرسوم و متداول باشد،
ص: 498
دانسته و می گوید: «فالمعروف يتضمن هداية العقل و حكم الشرع و فضيلته الخلق الحسن و سنن الأدب» (1) در این معنا مرجع تشخيص معروف علاوه بر عقل و شرع، عرف اجتماعی نیز می باشد.
منكر ضد معروف بوده و به معنای عملی است که نزد شرع و عقل به نیکی شناخته نشده است. (2) همچنین منکر به معنای زشت، ناپسند و مردود آمده است. (3)
منکر در قرآن مانند آیات ﴿فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَر﴾ (نور/ 21) و ﴿إِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ مُنْكَراً مِنَ الْقَوْل﴾ (مجادله/2) به معنای هر عملی است که به نیکی شناخته نشده باشد و از آن به حرام یا مکروه تعبیر می شود.
در تبیین معنای معروف و منکر اقوال گوناگونی ارائه شده است؛ برخی معنای معروف و منکر را واجبات و محرمات می دانند. (4) برخی دیگر مستحبات و مکروهات را نیز به معنای این دو افزوده اند. (5)
امر به معروف وادار کردن دیگران به پیروی از اوامر پروردگار است به زبان باشد یا به عمل نهی از منکر مانع شدن از انجام گناهان است آن هم به زبان باشد یا به عمل با توجه به معانی فوق، می توان گفت که حدود امر به معروف و نهی از منکر محدود به امور عبادی یا اخلاقی نمی شود بلکه شامل تمام برنامه های اجتماعی، سیاسی، اخلاقی، فرهنگی، اقتصادی و معنوی است.
بنابراین معروف، آن است که خوبی آن به واسطهٔ عقل یا شرع شناخته شده باشد و در دین، شامل واجبات و مستحبات می گردد. منکر، آن است که به خوبی شناخته نشده و به زشتی و بدی معرفی شده باشد چه به واسطۀ عقل باشد یا شرع و یا هر دو.
ص: 499
سیره بر وزن فعله از ریشهٔ «س ی ر» در لغت عبارت است از: «السيره: الطريقة و منه سار بهم سيرة حسنة أو قبيحة، والجمع سير مثل سدرة و سدر و السيرة أيضاً: الهيئة و الحالة.» (1) روش، حالت و هیأت و به معنای رفتن و سیر کردن در زمین است؛ و به گذشتن روان شدن و حرکت کردن دلالت می کند. در اصطلاح: «ثبات حالت، هیأت و روش مستمر است که آن را می توان سنت، مذهب، روش، رفتار راه و رسم سلوک طریقهٔ خاص زندگی معنا کرد». یکی از معانی سیره نیز «سنت» است که عبارت است از: «مجموعه رفتار و گفتار پیامبر صلی الله علیه وآله و اهل بیت او». (2) گاهی افزون بر رفتار و گفتار، تقریر پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت او را نیز شامل می شود که در این صورت سیره عبارت است از: «رفتار، گفتار و تقریر (امضای) معصوم علیه السلام». (3) چنان که معصومی در برابر عملی سکوت کند و شخص انجام دهنده را راهنمایی نکند، به معنای این است که آن عمل را پسندیده و از آن خشنود است یا دست کم از آن ناراضی نیست وگرنه باید یادآوری می کرد این اصطلاح بیشتر در علم اصول به کار می رود. بر همین اساس نویسنده در این مقاله از مفهوم سیره که دلالت بر رفتار کردار و عمل معصوم علیه السلام می کند، بیشترین استفاده را نموده است.
امر به معروف و نهی از منکر ریشه در فطرت آدمی دارد. در ادوار مختلف تاریخ بشری نیز هشدار و تشویق وجود داشته است ترک این دو فریضه سبب سقوط و مرگ جامعه می شد ضرورت به کمال رسیدن انسان و هدف از آفرینش اوست که آدمی را وادار می نماید به مناهی آگاه گردد و معارف را به کار بندد. امر به معروف و نهی از منکر نه تنها عامل کمال و تکامل روحی فرد بلکه عامل پیشرفت جامعه بوده و در حقیقت یک ضرورت فردی و اجتماعی است.
ارزش و اهمیتی که در مکتب مقدس اسلام به امر به معروف و نهی از منکر داده
ص: 500
شده است و انسان ها را مسئول یکدیگر و نیز مسئول دین خویش دانسته است، در دیگر ادیان و مکاتب یا وجود ندارد یا چنان اهمیتی برایش قائل نشده اند. این دو فریضه در بین اصول اسلامی جایگاه رفیع و بلند مرتبه ای داشته و مورد توجه و عنایت ویژه حق تعالی و پیشوایان دینی علیهم السلام بوده است به طوری که در جامعه اسلامی از صدر اسلام پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و یاران و اصحاب ایشان و نیز پیشوایان معصوم علیهم السلام بالاخص امام رضا علیه السلام از این دو فریضه برای پاسداری از اصول مکتب به مثابه مؤثرترین ابزار و نیز یک تکلیف الهی بهره گرفته اند. مسلمانان نیز آن را وظیفۀ الهی خود دانسته و به اجرای این فریضه بزرگ پایبند بوده و اهمیت خاصی برای آن قائل بوده اند.
امام رضا علیه السلام در کتاب عیون اخبار الرضا علیه السلام، فریضه امر به معروف و نهی از منکر را واجب می داند در صورتی که خطری برای آمر و عامل نداشته باشد، آن جا که می فرمایند: ﴿وَ اَلْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْیُ عَنِ اَلْمُنْکَرِ وَاجِبَانِ إِذَا أَمْکَنَ وَ لَمْ یَکُنْ خِیفَهٌ عَلَی اَلنَّفْسِ﴾ (1) امر به معروف و نهی از منکر در صورت امکان و نبودن خطر جانی واجب اند.
هر بررسی کننده آگاه و تیزبین در بررسی تاریخ زندگی پیشوایان معصوم علیه السلام این نکته را به درستی مشاهده می کند که «امر به معروف و نهی از منکر» از کودکی تا پایان عمر ارتباط ناگسستنی با تمام مقاطع زندگی آنان داشته است و آنان، در تمامی مقاطع سنی از کودکی تا پایان عمر پیوسته برپا دارنده این فریضه بزرگ بوده اند و در برپایی آن توصیه فراوانی نموده اند.
ائمه معصوم علیهم السلام بالاخص امام هشتم علیه السلام در ادای این رسالت الهی از هیچ تلاشی فروگذار نکردند و حتی فراتر از محدودهٔ رسالت خویش بر این کار اصرار ورزیدند. تلاش و اصرار آنان به سبب اهمیت این فریضه الهی بود آن ها به دلیل قلب سرشار از رأفت و رحمت حاضر نبودند هیچ کس به منکرات آلوده شده، به خشم خدا گرفتار آید. در اهمیت امر به معروف و نهی از منکر حضرت امام رضا علیه السلام می فرمایند: «وقتی امت من از امر به معروف و نهی از منکر شانه خالی کردند و آن را به یکدیگر واگذار
ص: 501
کردند، حتماً بدانند با هلاکت و عذاب الهی روبه رو خواهند شد». (1)
اهمیت امر به معروف و نهی از منکر و ضرورت توجه به آن چیزی نیست که در آن جای بحث و گفت و گو باشد امر به معروف و نهی از منکر در میان فرائض اسلام از لحاظ موقعیت و اهمیت دارای امتیاز مخصوصی است وجوب امر به معروف و نهی از منکر مانند وجوب نماز، روزه و زکات از ضروریات دین است و کسی که از روی توجه به لوازم آن وجوب آن را انکار کند جزء کفار محسوب می شود. در این رابطه قرآن می فرماید: (2) «لازم است در میان شما مسلمانان جماعتی برای دعوت مردم به کارهای نیک و امر کردن مردم به معروف و نهی آنان از منکر قیام کنند و تنها راه سعادت این است». (آل عمران/ 104) در آیه دیگری می فرماید: (3) «یعنی شما فلاح و مسلمانان به علت این که به وظیفۀ امر به معروف و نهی از منکر قیام می کنید و ایمان به خداوند دارید بهترین امت های جهان می باشید» (آل عمران/110)
دلیل اهمیت امر به معروف و نهی از منکر نقش اساسی آن در تحقق دیگر احکام دینی است. بی گمان اجرای درست آن اجرای دقیق احکام دینی و ترک آن، فراموشی احکام دینی را در پی دارد بنابراین بر همۀ افراد واجب است که به نیکی امر و از بدی نهی کنند؛ در همین زمینه امام رضا علیه السلام در روایتی دیگر فرموده است: ﴿لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهُنَّ عَن المُنْكَر، أَوْ لَيَسْتَعْمِلَنَّ عَلَيْكُمْ شَرارُكُمْ، فَيَدْعُو خِيارُكُمْ فَلا يُسْتَجابُ لَهُمْ﴾ (4) اگر امر به معروف و نهی از منکر نکنید، اشرار بر شما چیره می شوند در این حال حتی اگر نیکان دعا کنند مستجاب نمی شود در روایت دیگری از حضرت رضا علیه السلام آمده که فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله همواره می فرموده: ﴿اِذَا أُمَّتِی تَوَاكَلَتْ الأمرَ بالمَعرُوفِ وَالنَّهَى عَن المُنكَرِ فَلْيَأْذَنُوا بوقاع مِنَ الله تَعَالی﴾؛ (5) اگر روزی بر امتم برسد که امر به معروف و نهی از منکر را به یکدیگر واگذار کنند در آن روز باید
ص: 502
اعلان جنگ با خدای تعالی کنند. حضرت در روایت دیگری می فرمایند: زمانی که امت من در مورد امر به معروف و نهی از منکر کار را به گردن دیگران بیندازند و هر شخصی یا دسته ای به انتظار بنشیند که دیگران آن کار را انجام دهند، در این صورت باید در انتظار فرا رسیدن عذاب الهی و گرفتار شدن به یک زندگی نکبت بار باشند. (1)
در حقیقت در بررسی فریضه امر به معروف و نهی از منکر در سیره ائمه علیهم السلام بالاخص سیره رضوی هم می توان به سیره کلامی (نظری) ایشان استناد کرد و هم به سیره عملی
در فرهنگ دین اسلام و نگاه عقل، گسترۀ معروف شامل مسائل اعتقادی (ایمان به خدا، معاد، پیامبران، عدالت، و...)، عبادی (زکات، دعا، نیایش، توکل، یاد خدا و...)، اخلاقی (نیکی به پدر و مادر، فرو بردن خشم، بخشش و گذشت و... ) خانوادگی (ازدواج، صله رحم و ...)، اقتصادی (قناعت، انفاق و...) ، اجتماعی (خیرخواهی مسلمانان، گره گشایی، حفظ اتحاد و...)، سیاسی (احترام به قوانین نظام اسلامی و حفظ ارزش های آن و...) می باشد.
گستره منکر شامل مسائلی مثل منکرات اعتقادی (کفر به اصول و فروع دین، ترویج باطل و... )، منکرات اخلاقی (دروغ گویی، غیبت، حسد و...)، منكرات خانوادگی (عاق والدین، قطع پیوند خویشاوندی و... )، منکرات اقتصادی (احتكار، کم فروشی و...) ، منکرات فرهنگی (جهل و نادانی، عقب گرد به سنت های جاهلی، گرایش به فرهنگ مبتذل غربی، معرفی الگوهای غیر اسلامی، اختلاط دختران و پسران، عدم رعایت حجاب و...) می شود.
منکر را نمی توان منحصر در مصادیق خاص دانست آن چه در فرهنگ قرآن، منکر است کفر، نفاق، دوستی با بیگانگان، سستی در دفاع از حق، تفرقه افکنی و... است. از این رو همانگونه که بدحجابی منکر است تضعیف دولت ،اسلامی ناامید کردن ،مردم تلقين روحیه بی تفاوتی در مردم نیز از مصادیق منکرند و باید از آن ها اجتناب کرد.
ص: 503
امر به معروف و نهی از منکر به معنای عام آن، هرگونه تلاشی است که شخص برای تأثیر بر دیگری انجام می دهد؛ به گونه ای که او را وادار به انجام کار واجب کند یا از کار حرام باز دارد این کوشش مقدس، ممکن است از طرق مختلف صورت گیرد؛ مانند تعلیم حکم و موضوع موعظه تذکر و رفتار مناسب و به موقع این تصور که امر به معروف و نهی از منکر فقط تذکرات زبانی است، خطاست. همچنین نباید پنداشت که برای واداشتن دیگران به خیر و صلاح راه های محدودی وجود داد؛ بلکه برای توسعۀ اصلاحات فکری و عملی و اخلاقی صدها راه وجود دارد که هر یک از آن ها در جای خود بهتر از دیگری است.
در این جا برخی از راهها یا مصادیق امر به معروف و نهی از منکر را در سیره رضوی نام می بریم و دربارۀ هر یک به علت اطاله نشدن کلام، اندکی توضیح خواهیم داد تا علاوه بر گسترش فرهنگ رضوی از سیره عملی و نظری حضرت رضا علیه السلام الگو و راهکار مناسبی برای انجام این دو فریضه مهم ارائه نماییم.
توجه کامل به مسائل اخلاقی و اجتماعی شامل:
همۀ پیامبران و اولیای الهی پس از معرفت خدا و اصول اعتقادات نماز را بر همه چیز مقدم می شمردند و آن را پیوند مقدس عبد سالک با ربّ مالک می دانستند از منظر امام علی بن موسى الرضا علیه السلام هیچ عملی برتر و ارزشمندتر از نماز نیست. زیرا نزدیک ترین راه برای رسیدن به قرب الهی است.
آن حضرت بارها می فرمودند: ﴿الصَّلَاهُ قُرْبَانُ کُلِّ تَقِیٍّ﴾ (1) نماز هر نماز هر انسان پارسایی به خداوند نزدیک می کند. امام هشتم علیه السلام اهمیت نماز و تأثیر آن را در جامعه و آثار پربار نمازهای جماعت و قدرت تحول آفرینی آن را به مسلمانان و زمامداران ثابت نمود، لذا به هیچ قیمتی فضیلت نماز اول وقت را از دست نمی داد. حتی در مهمترین جلسات سیاسی و علمی به نماز اول وقت اهمیت می داد. مناظره جالب و خواندنی
ص: 504
امام رضا علیه السلام با عمران صابی که خیلی مشهور می باشد در بیان تأیید اهمیت نماز اول وقت می باشد چنان که در روایت آمده است زمانی که حضرت رضا علیه السلام در خراسان بود، روزی یکی از دانشمندان بزرگ به نام عمران صابی که منکر خدا بود، به مجلس آن حضرت آمد و بین آن دو مذاکره و بحث شروع شد و ادامه یافت. بحث به جای داغ و باریکی رسیده بود و در همین هنگام صدای اذان ظهر به گوش رسید. امام همان لحظه برای نماز آماده شد و به مأمون عباسی گفت: وقت نماز فرارسیده است. عمران صابی با احساسات پرشور به امام عرض کرد: ای آقای من قلبم رام و آماده شده بحث خود را قطع مکن بنشین پس از پایان بحث برای نماز برو. آن حضرت با کمال قاطعیت گفت نماز را برگزار کنیم سپس برای بحث برمی گردیم. امام با همراهان برخاستند و نماز خواندند و پس از اقامه نماز به همان مجلس بازگشت و به بحث ادامه داد. (1) این روایت نشان دهندهٔ ارزش و اهمیت امر معروفی به نام نماز را می رساند چنان که حضرت در مهمترین زمان که می توانست عمران صابی را هدایت کند امر به نماز خواندن اول وقت می کند تا خود این معروف باعث هدایت شدن عمران صابی شود به این ترتیب امام رضا علیه السلام عملاً امر به معروف کرد و در شرایط بحرانی نماز اول وقت را از یاد نبرد برخاست و پس از ادای نماز به مجلس بحث بازگشت و به ما آموخت که حریم مقدسات را حرمت نهیم.
در حدیث دیگری آمده است ابراهیم بن موسی از القزاز روایت می کند امام رضا علیه السلام برای استقبال از بعضی از طالبان خارج شد در حالی که من با عده ای از یاران با آن حضرت همراه بودیم وقت نماز فرا رسید قصری در آن حوالی بود. امام با یاران به سوی آن رفتند و در کنار سنگ بزرگی ایستادند و سپس امام علیه السلام به من فرمودند: اذان بگو عرض کردم منتظر رسیدن و ملحق شدن بعضی از یاران هستیم که بیایند. حضرت فرمود: خدا تو را بیامرزد نماز را از اول وقت بدون عذر به تأخیر نیانداز بر تو باد خواندن نماز در اول وقت راوی گفت: پس اذان گفتم و نماز خواندیم. (2)
ص: 505
خواننده محترم، نمازی که امام رضا علیه السلام به پا داشت نماز جماعت بود که هر چه جمعیت بیشتر باشد، ثواب آن بیشتر است، ولی توجه کردید که امام علیه السلام اجازه نداد نماز اول وقت که یک امر معروف به شمار می آید به خاطر رسیدن و ملحق شدن بقیه یاران به تأخیر بیفتد بلکه تأکید کرد که نماز اول وقت خوانده شود و تأخیر را صلاح ندانست. این که امام رضا علیه السلام فرمود: ای موسی، بر تو باد که همیشه نماز را در اول وقت بپا داری؛ خطاب به فرد فرد ماست و اختصاص به آن شخص ندارد.
در روایت دیگری آمده است یکی از کنیزان مأمون چنین گفته است: «هنگامی که در منزل مأمون بودیم در بهشتی از خوردنی ها و نوشیدنی ها و بوی خوش و پول فراوان به سر می بردیم اما همین که مأمون مرا به امام رضا علیه السلام بخشید، دیگر از آن همه ناز و نعمت خبری نبود زنی که سرپرست ما بود شب ما را بیدار می کرد و به نماز وادار می ساخت که بر ما سخت ما سخت و گران می آمد و آرزو می کردم از آن جا رهایی یابم...» که البته به زودی توسط حضرت به دیگری بخشیده شد، زیرا لیاقت خدمت در منزل امام را نداشت. (1)
همان طور که ملاحظه می شود امام به نماز شب خواندن اهل منزل عنایت داشتند؛ لذا به سرپرست زنان دستور داده بودند تا آن ها را در آن موقع بیدار کنند. در این جا یادآوری این نکته بجاست که میان تحمیل عقیده و تحمیل عمل در برخی امور تفاوت وجود دارد. در قرآن کریم می خوانیم ﴿لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ﴾. در دين تحميل عقیده راه ندارد (بقره/ 256) در صورتی که تحمیل عمل در برخی موارد که مصلحت بالاتری وجود دارد نه تنها جایز بلکه ضروری می باشد. برای مثال وقتی معلمی دلسوز، دانش آموز خود را به انجام پاره ای از تکالیف وادار می سازد، هیچ گاه نمی خواهد تحمیل عقیده نماید بلکه به علت در نظر گرفتن صلاح و مصلحت دانش آموزش کاری را اجبار می کند و چه بسا همان دانش آموز پس از رسیدن به مدارج عالی علمی از کار معلم بسیار خشنود و دلشاد گردد.
ایشان در جای دیگر می فرمایند هر گاه در حال کسب و کار بودی و وقت نماز
ص: 506
رسید، کسب و کار تو را از نماز باز ندارد. (1) ایشان در این فراز ترک کردن کار و تلاش را در هنگام اجرای فریضه معروفی به نام نماز تذکر می دهند و از ما می خواهند به هیچ وجه معروف را ترک نکنیم.
نقش امر به معروف و نهی از منکر به حدی در زندگی آن حضرت بارز بود که یکی از مهمترین علل شهادت حضرت رضا علیه السلام محسوب می گردد.
مرحوم شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا علیه السلام در باب اسباب شهادت آن حضرت، سه خبر نقل کرده است که مؤید ادعای مزبور می باشد. جالب این جاست که در ضمن خبر اول حضرت به پرونده ثروت های بادآورده مأمون و غیرقانونی بودن آن ها نیز اشاره کرده است.
﴿... وَكَانَ الرِّضَا علیه السلام لايُحَابى المأمون مِنْ حَقٌّ وَ كَانَ يُجيبُهُ بمَا يَكْرَهُ فِى أكثر أحوَالِهِ فَيَغِيظُهُ ذَلِكَ، وَ يَحْقِدُهُ عَلَيْهِ، وَ لَا يُظْهرُهُ لَهُ. فَلَمَّا أَعْیَتْهُ الْحِیلَهُ فِی أَمْرِهِ اغْتَالَهُ فَقَتَلَهُ بِالسَّم﴾ (2)؛ ... و عادت امام رضا علیه السلام این بود که از بیان حق در برابر مأمون باک نداشت، و در بسیاری از حالات مأمون به او جواب هایی می داد که بر وی ناپسند می آمد. این ها موجب غیظ و خشم مأمون می شد، و در دل حقد و کینه می بست، اما بر امام رضا علیه السلام ظاهر نمی کرد. چون تدبیر و حیله در امر امام رضا علیه السلام برای مأمون ایجاد خستگی و سختی نمود، با مرگ پنهانی و غیله او را با خورانیدن سمّ بکشت.
در بسیاری از موارد دیده می شد که حضرت بارها مأمون را امر به انجام معروف می نمود و هنگامی که عمل منکری را انجام می داد او را از این کار باز می داشت.
مرحوم ابن شهر آشوب (متوفا به سال 588) نیز می نویسد: روزی امام وارد حمام شد، مردی (که حضرت را نمی شناخت) از وی درخواست کرد تا او را کیسه کشد، امام نیز پذیرفت و مشغول شد حاضران به آن ،مرد حضرت را معرفی کردند و او با
ص: 507
کمال شرمندگی و سرافکندگی از حضرت پوزش خواست اما حضرت رضا علیه السلام او را آرام نمود و به کار خود همچنان ادامه داد. (1)
و نیز آن جا که از «ابراهیم بن عباس» نقل شده است که در خصوص حضرت امام رضا علیه السلام می گوید: «هیچ گاه ندیدم امام رضا علیه السلام در سخن بر کسی جفا ورزد، و نیز ندیدم که سخن کسی را پیش از تمام شدن قطع کند هرگز نیازمندی را که می توانست نیازش را برآورده سازد رد نمی کرد در حضور دیگری پایش را دراز نمی فرمود، هرگز ندیدم به کسی از خدمتکاران و غلامانشان بدگویی کند، خنده او قهقهه نبود، بلکه تبسم بود چون سفره غذا به میان می آمد همه افراد خانه حتی دربان و مهتر را نیز بر سفرۀ خویش می نشاند و آنان همراه با امام غذا می خوردند. شب ها کم می خوابید و بیشتر بیدار بود و بسیاری از شب ها تا صبح بیدار می ماند و به عبادت می گذراند بسیار روزه می داشت و روزه سه روز در هر ماه را ترک نمی کرد کار خیر و انفاق پنهانی بسیار داشت و بیشتر در شب های تاریک مخفیانه به فقرا کمک می کرد. (2)
یا در حدیث دیگری تواضع امام در هنگام به دست آوردن نعمت آمده است که ابراهیم بن عباس می گوید: ﴿کَانَ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ یُنْشِدُ کَثِیراً إِذَا کُنْتَ فِی خَیْرٍ فَلاَ تَغْتَرِرْ بِهِ وَ لَکِنْ قُلِ اَللَّهُمَّ سَلِّمْ وَ تَمِّمْ ﴾. (3)
ابراهيم بن عباس گفت: امام رضا علیه السلام بیشتر اوقات این شعر را زمزمه می کرد. هنگامی که در ناز و نعمت هستی به آن مغرور مباش، بلکه بگو خدایا نعمتت را تمام کن و سلامتی بده تمام این رفتار و کردار حضرت نشان دهنده این است که حضرت با سیره عملی خود مصداق معروف و منکر را معرفی می کند تا عاملان امر به معروف و نهی از منکر الگو و راهکار مناسبی برای ادای این دو فریضه داشته باشند.
عبيد بن أبي عبدالله البغدادى عمن أخبره قال: ﴿نَزَلَ بِأَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ضَیْفٌ وَ
ص: 508
کَانَ جَالِساً عِنْدَهُ یُحَدِّثُهُ فِی بَعْضِ اَللَّیْلِ فَتَغَیَّرَ اَلسِّرَاجُ فَمَدَّ اَلرَّجُلُ یَدَهُ لِیُصْلِحَهُ فَزَبَرَهُ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ثُمَّ بَادَرَهُ بِنَفْسِهِ فَأَصْلَحَهُ ثُمَّ قَالَ علیه السلام: ﴿إِنَّا قَوْمٌ لاَ نَسْتَخْدِمُ أَضْیَافَنَا.﴾﴾ (1)
عبید بن ابی عبدالله بغدادی از شخصی نقل می کند که گفت: در محضر امام رضا علیه السلام بودم که میهمانی بر او وارد شد هنگامی که امام با میهمان مشغول صحبت بود، شعله چراغ تغییر کرد، میهمان دستش را دراز کرد تا آن را اصلاح کند امام علیه السلام او را از این کار باز داشت و خودش آن را اصلاح نمود، سپس فرمود: «ما مردمی هستیم که میهمانان خود را به کار نمی گماریم».
شخصیت واقعی افراد، نوعاً در تعامل با یکدیگر تبلور یافته و جوهره اصلی آن ظاهر می شود توجه به حقوق شهروندان کارگران و خدمه یکی دیگر از مصادیق معروف در رفتارهای امام علیه السلام است. ایشان به هنگام غذا خوردن، حتى حقوق افرادی که کمتر مورد توجه اند، را به دقت مراعات می کردند.
از عواملی که موجب بروز هیجان های اجتماعی و استرس های فردی است، شفاف نبودن قراردادهاست. امروزه کارفرما با به کار گرفتن عده ای کارگر به منافعی زیاد می رسد اما شاید شنیده باشید کارگرانی که مدت ها از حقوق روزانه خود محروم اند و کارفرما حق آنان را نمی دهد و همین امور به بیماری های روحی و روانی در افراد منجر شده است. الگویی که حضرت به همۀ نسل ها ارائه می دهد کاملاً منطقی و به روز است. سلیمان بن جعفر می گوید خدمت امام علیه السلام بودم خواستم به خانه ام بازگردم. امام فرمود: با من بیا و امشب را نزد من بمان با آن حضرت روانه شدم تا وارد خانه شدیم هنگام غروب آفتاب بود و غلامان در محل نگهداری حیوانات مشغول کار بودند با آنان مرد سیاهی کار می کرد که از غلامان حضرت نبود. امام علیه السلام فرمود: این مرد که با شماست کیست؟ گفتند به ما کمک می کند و مزدش را می دهیم. امام علیه السلام فرمود: اجرتش را معین کرده اید؟ گفتند خیر، هر چه به او بدهیم راضی است. امام علیه السلام به شدت برآشفت. گفتم: فدایت شوم چرا خشمگین می شوید؟ فرمود: من بارها آن ها را نهی کرده ام از این که کسی را پیش از آن که اجرتش را معین
ص: 509
کنند، به کار گیرند امام علیه السلام به نکته مهمی اشاره می کنند که خوب است به دقت خوانده و برای همگان نقل کنیم فرمودند: اگر سه برابر آن چه مزدش است، به او بپردازی باز گمان می کند که از اجرت او کاسته ای و اگر پیش از انجام دادن مزدش را معین کنی و پس از آن پرداخت کنی تو را به سبب وفای به عهد می ستاید و اگر اندکی زیادتر از مزدش به او بدهی آن را بخششی از تو می داند. (1)
نزاع هایی را شاهدیم که با اندکی دقت از آن ها پیشگیری می شود. حقوق کارگر از مهمترین حقوق است حقوقی که قبل از خشک شدن عرق پیشانی باید پرداخت شود و چه زیبا امام به قانون کار و نقش آن در آرامش و امنیت زندگی اشاره می کنند. آیا این الگوی رفتاری امام علیه السلام بهترین مؤثرترین و پایدارترین روش یادگیری مفاهیم آموزشی، دینی و... نیست. این شیوه رفتار آن قدر مهم است که در فقه بابی تحت عنوان «سنت» مطرح است در این باب به رفتار امام علیه السلام در مقام حجت و دلیل استناد می شود و قانون نویسان و عاملان امر به معروف و نهی از منکر بهتر است به این شیوۀ امام علیه السلام دقت بیشتری داشته باشند.
نکته دیگری که در این باره باید بدان اشاره کرد التزام عملی امام علیه السلام به قانون است. مشکل نسل امروز نبود قانون نیست بلکه عمل نکردن به قانون است. امام علیه السلام با تأسی به قانون اسلام به سایر خدمه اعتراض می کنند و آن ها را نهی می کنند که چرا قانون را مراعات نمی کنید؟ که حقیقتاً مصادیق امر به معروف و نهی از منکر در این شیوۀ حضرت نمایان است، زیرا اصولاً امام و رهبر سمت الگودهی دارند و آحاد جامعه نیز سِمَت الگوگیری و می بینیم پیشوای هشتم چگونه نقش خود را ایفا نمودند. سیره درس آموزی حضرت، نوعاً رفتاری بود تا با گفتار و کردار خویش دیگران را به مراعات قانون (معروف) وادار کنند قانون چیزی جز مراعات حقوق افراد نیست و امام علیه السلام احترام حقوق دیگران را در جای جای زندگی به مردم نشان داده اند.
امام رضا علیه السلام در نامه ای به فرزندش امام جواد علیه السلام نوشت ای ابوجعفر! به من خبر
ص: 510
رسیده است وقتی می خواهی از منزل بیرون روی غلامان تو را از درب کوچک منزل بیرون می برند و این به دلیل بخل آن هاست که نمی خواهند از سوی تو خیری به نیازمندان برسد به حقی که بر تو دارم سوگندت می دهم که پیوسته از در بزرگ رفت و آمد کن وقتی که سوار مرکب می شوی درهم و دینار به همراه داشته باش و به هر کسی که از تو درخواستی می کند عطا کن عموهایت از تو کمک خواستند بخشش تو به آن ها کمتر از پنجاه دینار نباشد اگر بیشتر دادی اختیار با توست و اگر عمه هایت درخواست کمک کردند کمتر از 25 دینار به آن ها نده، اگر بیشتر دادی مختاری، همانا من می خواهم خداوند مقام تو را بالا برد پس انفاق کن و از کم شدن در درگاه خداوند صاحب عرش ترسی به خود راه نده. (1)
در روایتی دیگر آمده است: ﴿عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلاَّدٍ ، قَالَ: کَانَ أَبُو اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) إِذَا أَکَلَ أُتِیَ بِصَحْفَهٍ، فَتُوضَعُ بِقُرْبِ مَائِدَتِهِ، فَیَعْمِدُ إِلَی أَطْیَبِ اَلطَّعَامِ مِمَّا یُؤْتَی بِهِ، فَیَأْخُذُ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ شَیْئاً، فَیُوضَعُ فِی تِلْکَ اَلصَّحْفَهِ، ثُمَّ یَأْمُرُ بِهَا لِلْمَسَاکِینِ...﴾؛ (2) معمر بن خلاد گوید: امام رضا علیه السلام به هنگام خوردن غذا، سینی بزرگی برایش آورده می شد و در کنار سفره اش قرار می گرفت و آن حضرت از بهترین غذاهایی که برایش آورده می شد، مقداری بر می گزید و در آن می نهاد، سپس آن را برای فقرا می فرستاد.
در این دو روایت به خوبی مشخص و معین است که حضرت اصرار بر انفاق کردن و کمک به فقرا و نیازمندان که از مصادیق معروف می باشد دارند. ایشان در این روایت فرزندش را امر به انفاق می کند و مصادیق انفاق را نیز مشخص و معین می نمایند و تأکید بر این مسئله می کنند که در هر زمان و مکان نباید اوامری که معروف هستند و به اعمال نیک مشهور می باشند ترک کرد بلکه باید اذعان داشت بهترین راه برای داشتن یک زندگی آسوده و راحت میانه روی در خرج کردن است. و این راهی است که در اسلام و قرآن به ما می آموزند.
از جمله الطاف الهی که خداوند در اثر بعضی از اعمال بنده را مورد عنایات
ص: 511
خاصه خود قرار داده و از نعمت هایی که اصلاً به ذهن نمی گذرد، بهره مند می فرماید، صله رحم است. در این باره امام رضا علیه السلام می فرمایند: ﴿تَزَاوَرُوا تَحَابُّوا وَ تَصَافَحُوا وَ لَا تَحَاشَمُوا﴾ (1) به دیدن یکدیگر روید تا یکدیگر را دوست داشته باشید و دست یکدیگر را بفشارید و به هم خشم نگیرید.
در جایی دیگر می فرمایند: ﴿صِلْ رَحِمَکَ و لو بِشَربَهٍ مِن ماءٍ، و أفضَلُ ما تُوصَلُ بهِ الرَّحِمُ کَفُّ الأذی عَنها﴾ (2) صله رحم کن هر چند با جرعه آبی باشد و بهترین صله رحم خودداری از آزار اوست.
اصل هدف نباید فراموش شود و از بین برود و به فخرفروشی و تجمل گرایی مبدل گردد. صله رحم باید با تقوای الهی نیز همراه باشد حضرت در این فراز از روایت امر به انجام دادن اعمالی که معروف هستند، می نماید و دستور می دهد؛ اگر چه انجام برخی از اعمال شما اندک هستند، آن را انجام بدهید.
حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) امید بشریت و بنیانگذار عدالت پایدار جهانی هستند. ایشان که وجودشان سراسر نور و عظمت است؛ نیاکانشان از پاک ترین مردم و دارای مقام و منزلتى والا نزد خدا هستند عصمت و فضیلت و تقوا در این خاندان انحصار یافته و ستمکاران را در مقام ولایت راهی نیست بلکه از امامی به امام دیگر منتقل می شود.
عن يونس بن عبدالرحمان عن مولانا أبى الحسين على بن موسى الرضا علیه السلام ﴿أَنَّهُ كَانَ يَأْمُرُ بِالدُّعَاءِ لِلْحُجَّةِ صَاحِبِ الزَّمَانِ﴾ (3) از یونس بن عبدالرحمن نقل شده: امام علی بن موسی علیه السلام ما را همواره به دعا برای امام زمان علیه السلام امر می نمود.
یکی دیگر از مظاهر زندگی روحانی امام رضا علیه السلام این است که وی در مناجات با خدا از دعا به مثابه یک حربه استفاده می نمود و در تمام امورش به آن اشاره می کرد چرا که در دعا و تضرع سودی معنوی یافته بود که هیچ سودی در زندگی با آن برابری نمی کرد و همیشه یاران خود را به دعا کردن امر می فرمودند: ﴿أَنَّهُ كَانَ يَقُولُ
ص: 512
لِأصحابِهِ: عَلَيْكُمْ بِسِلاح الأنبياءِ، فَقيلَ: وَ ما سِلاح الأنبياء؟ قال: الدُّعاءُ.﴾ حضرت رضا علیه السلام همیشه به اصحاب خود می فرمود: بر شما باد به اسلحه پیامبران، گفته شد: اسلحه پیامبران چیست؟ فرمود توجه به خداوند متعال و دعا کردن و از او کمک خواستن می باشد. (1)
با فضیلت ترین اعمال در نزد خداوند دعا کردن برای ظهور حضرت مهدی علیه السلام است. دعا که یکی از مصادیق معروف به شمار می رود و نقش اساسی در زندگی مسلمانان دارد به همین علت امام رضا علیه السلام علاوه بر این مسئله بسیار تأکید داشتند، و همه را به دعا برای فرج امام زمان علیه السلام امر می فرمودند.
حضرت می فرمایند: ﴿أحْسِن الظَّنَّ بِاللَّهِ، فَإِنَّ مَنْ حَسُنَ ظَنُّهُ بِاللهِ كانَ الله عِنْدَ ظَنّهِ وَ مَنْ رَضِيَ بِالْقَليلَ مِنَ الرِّزْقِ قُبلَ مِنْهُ الْيَسِيرُ مِنَ الْعَمَلِ. وَ مَنْ رَضِيَ بِالْيَسير مِنَ الْحَلال خَفَّتْ مَؤُونَتُهُ وَ نَعْمَ أَهْلُهُ وَ بَصَرَهُ اللهُ داءَ الدُّنْيا وَ دَواءَها وَ أَخْرَجَهُ مِنْهَا سالِمًا إلى دارِ السَّلام﴾؛ (2) به خداوند خوش بین باش، زیرا هر که به خدا خوش بین باشد، خدا با گمان خوش او همراه است و هر که به رزق و روزی اندک خشنود باشد، خداوند به کردار اندک او خشنود باشد و هر که به اندک از روزی حلال خشنود باشد، بارش سبک و خانواده اش در نعمت باشند و خداوند او را به درد دنیا و دوایش بینا سازد و او را از دنیا به سلامت به دارالسلام بهشت رساند.
همۀ این موارد ذکر شده در این روایت مصادیق معروفی هستند که حضرت به انجام آن ها تأکید می ورزیدند و سفارش فراوانی می کردند که انجام این اعمال نیک و شایسته، انسان را به معبود الهی و بهشت برین نزدیک می گرداند.
یکی از اخلاق پسندیده اسلامی و از مصادیق معروف، عیادت از بیماران و به طور کلی دید و بازدید در میان مؤمنان است در تاریخ وارد شده که آن حضرت همانند جد بزرگوارش پیامبر اسلام صلى الله عليه وسلم اگر چند روز یکی از دوستان و مؤمنان را نمی دید،
ص: 513
حالش را می پرسید و اگر مطلع می شد که بیمار است، به دیدار او می شتافت.
یکی از روزها فردی از شیعیان آن حضرت بیمار شد و امام رضا علیه السلام برای دیدار او به خانه اش تشریف برده، حالش را پرسیدند؟ سپس در همان چند لحظه آن بیمار را تسلّی خاطر و موعظه و اندرزش داده و به او فرمودند مردم دو گروه هستند، یکی با مرگ به راحتی و آسایش دست می یابد و دیگری با مرگش مردم را از شر خود راحت می کند. تو اگر می خواهی از گروه اول باشی، ایمان به خدا و ولایتت را تجدید کن تا پس از مرگ در آسایش باشی آن مرد چنین کرد و پس از چند لحظه در محضر پر مهر و محبّت حضرت چشم از جهان فرو بست چون یکی از شما بیمار شد باید به مردم اذن دهد بر او وارد شوند؛ زیرا هیچ کس نیست مگر آن که برای او دعای مستجابی هست. (1)
در این روایت حضرت علاوه بر سفارش عیادت از مریض، زمانی که او را در این وضع اسفناک می بیند ایشان را موعظه و سفارش به داشتن ایمان به خدا و تجدید بیعت با ولایت و امامت که از مصادیق بارز معروف به شمار می آیند می نماید.
شخصی نزد امام علیه السلام آمد و به او سلام داد و گفت من یکی از آن هایی هستم که تو و پدرت را دوست دارند من از حج برگشته و پول و داراییم را تمام کرده ام و هیچ پولی ندارم تا به منزلم برسم از تو خواهش دارم که مرا به وطنم بازگردانی وقتی به منزلم رسیدم، آن چه صدقه به من داده ای از طرف تو به فقیری می دهم. امام به آن مرد فرمود: «بنشین، خدای من به تو خیر دهد» سپس امام رو به مردم کرد و با آنان سخن گفت تا متفرق شدند و کسی جز سلیمان جعفری و حیثمه باقی نماند امام اجازه ورود به خانه اش را داد او وارد شد و در را بست و گفت «خراسانی کجاست؟» خراسانی نزد او حاضر شد و امامان به او فرمود: این دویست دینار را بگیر و برای رفع احتیاج خود صرف کن و آن را از طرف من برای صدقه به فقیر مده.
آن مرد با خوشحالی آن جا را ترک کرد زیرا لطف خداوند و امام معصوم علیه السلام شامل حال وی شده بود.
ص: 514
سپس سلیمان جعفری رو به امام کرد و پرسید فدایت شوم شما مقدار زیادی پول به آن مرد بخشیدی در حالی که صورتت را پوشاندی حضرت در جواب او گفت: این کار را به این علت انجام دادم که مبادا آثار پستی و شرمندگی در صورتش ببینم، چون ممکن است نیازش را بر طرف کرده باشم. مگر نشنیده ای این حدیث پیامبر اکرم صلى الله عليه وسلم را که فرمود: «کسی که در خفا عمل حسنه ای انجام دهد، مانند کسی است که هفتاد حج به موقع انجام داده است.» آیا نشنیده ای بیان شاعر را که می گوید: «وقتی برای حاجتی نزد وی (رسول خدا) آمدم، مرا با آبرو به خانه برگردانید». (1)
امام رضا علیه السلام می فرمایند: ﴿عَلَیْكُمْ بِالْقَصْدِ فِی الْغِنَی وَ الْفَقْرِ وَ الْبِرُّ مِنَ الْقَلِیلِ وَ الْكَثِیرِ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی یُعْظِمُ شِقَّةَ التَّمْرَةِ حَتَّی یَأْتِیَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ كَجَبَلِ أُحُدٍ﴾؛ (2) بر شما باد به میانه روی در فقر و ثروت و نیکی کردن چه کم و چه زیاد زیرا خداوند متعال در روز قیامت یک نصفه خرما را چنان بزرگ نماید که مانند کوه احد باشد و بهترین راه برای داشتن یک زندگی آسوده و راحت میانه روی در خرج کردن است و این راهی است که در اسلام و قرآن به ما می آموزند.
ریان بن شبیب گوید بر امام رضا علیه السلام وارد شدم در حالی که روز اول ماه محرم بود؛ پس امام علیه السلام رو به من نموده و فرمودند: ای پسر شبیب آیا امروز را روزه ای؟ گفتم: نه. فرمود: بدان امروز یعنی روز اول محرم همان روزی است که جناب زکریا به درگاه پروردگار دعا کرد و گفت: «بارالها عطا کن به من ذریه و فرزندی پاکیزه و مؤمن که من پیر شده ام و برایم ذریه ای نمانده تا نسلم به آن ادامه یابد. همانا تو شنونده هر دعا کننده ای می باشی» پس خدای متعال به احترام این روز دعای او را به اجابت رساند و ملائکه را به سوی زکریا فرستاد در حالتی که او در محراب عبادتش مشغول راز و نیاز ،بود ملائکه به او بشارت دادند که خداوند دعایش را قبول نموده و پسری به نام «یحیی» به او خواهد داد پس بدان ای پسر شبیب هر کس روز اول ماه
ص: 515
محرم را روزه بگیرد آن گاه از درگاه حق تعالی طلب حاجت نماید، خدای عزوجل دعایش را به اجابت می رساند همان گونه که دعای جناب زکریا را به اجابت رساند. (1)
در حقیقت مطالبی که عنوان شد برخی از مصادیق معروف در سیره رضوی بود که ذکر کردیم؛ خواننده ای که بتواند به سیره رضوی با دید باز و آگاهانه نگاه کند، خواهد دید، آن حضرت در جای جای زندگی خود (چه در سیره عملی و چه در سیره کلامی) از انجام اعمال نیک و شایسته روی گردان نبود و در مواقعی که ضرورت ایجاب می کرد و معروفی زشت و بالعکس منکری، زیبا جلوه داده می شد آن حضرت وارد عمل می شد و آن ها را امر به انجام معروف و نهی از انجام منکر می نمود، تا با بهره گیری از سیره حضرت بتوانند الگوی مناسبی برای زندگی خود پیدا کنند و آن را سرلوحۀ امور فردی و اجتماعی قرار دهند.
در جامعه امروزی نیز مسلمانان و شیعیان با تأسی از شیوه و سیره آن امام همام می توانند الگو و راهکار مناسبی برای انجام امور اجتماعی و فردی خود، و اموری که مربوط به دو فریضه امر به معرف و نهی از منکر می شود داشته باشند تا با به کارگیری درست و صحیح آن جامعه مطلوب اسلامی و به دور از هرگونه انجام منکرات داشته باشیم.
مصادیق منکر در جامعه اسلامی نمود بیشتری دارد تا آن جا که ائمه هدی و پیشوایان راستین دین مبین اسلام در جای جای زندگی پر برکتشان مصادیق منکر را بیان کرده اند و به انجام ندادن آن ها تأکید ورزیده اند؛ در این بخش نیز همانند بخش قبل برخی از مصادیق منکر که در سیره رضوی آمده و آن حضرت در سیره عملی و کلامی خود تأکید بسیار فراوان بر دوری و پرهیز از منکرات و اعمال ناشایست داشته اند را بیان می کنیم امیدواریم با تأسی از سیره آن حضرت بتوانیم از اعمال ناشایست و منکرات دوری کنیم و انجام کارهای نیک و معروف را سرلوحه زندگی خود قرار دهیم.
ص: 516
مرحوم علامه مجلسی (متوفا به سال 1111) چنین نقل کرده است: مردی از اهالی بلخ گوید در سفر خراسان با حضرت همراه بودم به دستور وی سفره انداخته شد و خدمتکاران و ،غلامان چه سیاهان و چه غیر ایشان، همگی را بر سر یک سفره نشاند به امام عرض کردم فدایت شوم خوب بود برای این ها سفره جداگانه ای می انداختید. حضرت فرمود: ساکت باش پروردگار همه یکی است پدر و مادر همه یکی است و پاداش و جزا (فقط) به عمل بستگی دارد (نه بر حسب و نَسَب و جاه و مقام). (1)
این تذکر امام رضا علیه السلام به خوبی نشان دهنده تأکید ایشان به موضوع نهی از منکر فرد همراه و همچنین توصیه به برابری انسان ها است. مسلماً این گونه رفتار نزد اهل بیت علیهم السلام به منظور از بین بردن تفاوت رنگ و نژاد در میان مردم بوده و نیز عمل امام رضا علیه السلام در مسجد نشان دهنده عدم تبعیض است و این که هیچ کس بر دیگری برتری ندارد مگر این که تقوا پیشه کند و در مقابل دیگران عمل نیکو انجام دهد.
امام هشتم علیه السلام در فرصت های مناسب از تفسیرهای نادرست قرآن کریم جلوگیری کرده و معنای صحیح آیه را بیان می کرد آن حضرت در ضمن گفتاری مفصل به على بن جهم فرمود: ﴿اِتَّقِ اَللَّهَ وَ لاَ تَنْسُبْ إِلَی أَوْلِیَاءِ اَللَّهِ اَلْفَوَاحِشَ وَ تَتَأَوَّلْ کِتَابَ اَللَّهِ بِرَأْیِکَ﴾ (2) از خدا بترس و نسبت های ناروا به اولیای الهی نده و بپرهیز از این که کتاب خدا را طبق رأی خودت معنی و تفسیر کنی.» در یکی از جلسات علمی که در دربار مأمون تشكيل شده بود امام رضا علیه السلام «حسن بن موسى وشاء» (یکی از دانشمندان عراق) را مورد خطاب قرار داد و به او فرمود: اهل عراق این آیه قرآن را چگونه قرائت می کنند؟ ﴿إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ﴾ (هود/46)؛ ای نوح! او از اهل تو نیست او عمل غیر صالحی است.
او پاسخ داد: یابن رسول الله! بعضی طبق معمول «انه عمل غير صالح»؛ او فرزند
ص: 517
ناصالحی است قرائت می کنند اما بعضی دیگر بر این باورند که خداوند هرگز پسر پیامبری را مشمول قهر و غضب خود قرار نمی دهد و آیه را این گونه قرائت می کنند: «انّه عمل غير صالح»؛ او فرزند آدم بدی است فرزند تو نیست! و می گویند او در واقع از نسل نوح علیه السلام نبود. خداوند به او گفت: ای نوح! این پسر از نسل تو نیست. اگر از نسل تو می بود، من به خاطر تو او را نجات می دادم امام فرمود: ابداً این طور نیست. او فرزند حقیقی نوح و از نسل نوح بود، چون بدکار شد و از دستور خداوند نافرمانی کرد پیوند معنوی اش با نوح بریده شد و به حضرت نوح گفته شد این فرزند تو ناصالح است از این رو نمی تواند در ردیف انسان های صالح و برگزیده قرار گیرد. (1)
و نیز در عيون أخبار الرضا علیه السلام مرحوم صدوق، با إسنادش از إبراهيم بن عبّاس صولی چنین روایت می کند که او می گوید روزی در محضر حضرت علیّ بن موسى الرضا علیه السلام بودیم و آن حضرت گفتند در دنیا نعیم حقیقی نیست.
بعضی از فقهایی که در محضر بودند چنین گفتند خداوند عزّ وجل می فرماید: ﴿ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ﴾ (نحل/8) ؛ البته منظور همین نعیم در دنیاست، و آن آب خوشگوار است.
حضرت رضا علیه السلام در حالی که صدای خود را بلند کردند گفتند شما این طور تفسیر می کنید و آن را به اقسامی تقسیم می نمائید به نحوی که بعضی می گویند آب خنک است و بعضی می گویند غذای لذیذ است و بعضی می گویند خواب راحت است!
اما پدر من روایت کرد برای من از پدرش حضرت ابی عبدالله جعفر بن محمد الصادق علیه السلام که چون این اقوال شما در محضر او بیان شد درباره تفسیر آیه ﴿ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يُوْمَئِذٍ عَن النَّعِيمِ﴾، خشمگین شد و گفت خداوند عزوجل، از تفضلی که به بندگان خود نموده است پرسش نمی کند و بر این منّت نمی گذارد؛ منت گذاردن در مقابل نعمتی که مخلوقان خدا می دهند قبیح است تا چه رسد به این که به خدای عزوجل نسبت داده شود چگونه می توان نسبت به خدا داد چیزی را که خداوند
ص: 518
برای مخلوقان خود نمی پسندد؟
اما نعیم، محبّت ما اهل بیت علیهم السلام است و موالات ماست، که خداوند بعد از سؤال از توحید و نبوت از آن سؤال می نماید چون بنده خدا به این مهم وفا کند، او را به بهشت و سعادتی که زائل شدنی نیست، می رساند. (1)
یکی دیگر از مصادیق منکر هدایت منحرفان و کژ اندیشان بود که حضرت در برخی از مسائل برای آشکار و روشن شدن ذهنیت آن ها به مسائل اسلامی و سیره انبیا و اولیای الهی مناظره می کرد ایشان در برخی از مسائل به راهنمایی و هدایت منحرفان فکری و سیاسی بسیار اهمیت می داد و آن ها را از این عمل باز می داشت. پس از شهادت امام کاظم علیه السلام گروهی چنین پنداشتند که امام موسی کاظم علیه السلام همچنان زنده است. حضرت رضا علیه السلام به شیوه های گوناگون با این گروه روبه رو می شد و به هدایت آن ها می پرداخت.
«عبدالله بن مغیره می گوید: من به مذهب «واقفیه» اعتقاد داشتم. وقتی برای به جای آوردن مراسم حج به مکه رفتم. شک و تردید تمام وجودم را فرا گرفت. خود را به دیوار کعبه چسباندم و گفتم: خدایا! حاجتم را می دانی مرا به بهترین و کامل ترین دین ها ارشاد فرما همان جا به قلبم خطور کرد که به مدینه نزد امام رضا علیه السلام بروم. وقتی به خانه آن حضرت رسیدم به خدمتگزار گفتم: به مولایت بگو مردی عراقی آمده است. در این لحظه صدای امام رضا علیه السلام را شنیدم که دوبار فرمود: عبدالله بن مغيره وارد شو! وارد خانه شدم به چهره ام نگریست و فرمود: خداوند دعایت را مستجاب و تو را به دین خویش هدایت کرد گفتم ﴿أَشْهَدُ أَنَّکَ حُجَّهُ اَللَّهِ وَ أَمِینُهُ عَلَی خَلْقِهِ﴾. (2)
رازداری و افشای سرّ را می توان فضیلت و رذیله اخلاقی به شمار آورد همچنین
ص: 519
می توان افشای سر از مصادیق هتک حرمت و مسئله تجسّس درباره اسرار دیگران به حساب آورد. از یک سو، حفظ آبرو و حیثیت افراد لازم است و نباید راز آن ها را کشف کرد و آبرویشان را ریخت از سوی دیگر می بایست آن ها را معالجه کرد. در صورتی که بتوان بین این دو ارزش جمع کرد؛ یعنی کاری کرد که خطاکار متنبه شود و دست از کار زشتش بردارد بدون این که آبرویش حتی نزد شخص ارشاد کننده بریزد در این صورت اشکالی پیش نمی آید چنان که بتوان او را راهنمایی کرد تا کتابی بخواند از موعظه ای استفاده کند یا خودش کلیاتی را برایش مطرح نماید و بدون این که به او بگوید من می دانم که تو مرتکب کار زشتی هستی زیان ها و عواقب آن کار را برایش بیان کند، هم آبرویش نریزد و هم متنبه بشود، امری بسیار پسندیده است. دربارهٔ این مسئله بسیار مهم و حیاتی حضرت رضا علیه السلام می فرمایند: «بر شما باد راز پوشی در کارهایتان در امور دین و دنیا»؛ روایت دیگر آن حضرت این که «افشاگری کفر است» و نیز این روایت که فرمودند: «کسی که افشای اسرار می کند با قاتل شریک است» همچنین آن حضرت فرمودند: «هرچه از دشمن پنهان می داری، دوست تو هم بر آن آگاهی نیابد». (1) این ها همه از مصادیقی است که به منکر بودن عمل افشای سر تأکید دارند و چه بسا همین افشای اسرار زندگی مایه یک عمر بدبختی و بیچارگی افراد شود به همین دلیل حضرت رضا علیه السلام بسیار تأکید داشتند از این عمل زشت و خانمان سوز دوری و پرهیز نمایید.
اسراف یکی دیگر از مصادیق منکر و اعمال ناشایست است که ائمه علیهم السلام برای پرهیز از این رذیلۀ اخلاقی روایات زیادی ذکر کرده اند.
در حقیقت اگر شخص بداند که در به وجود آمدن حتی لقمه ای نان «ابر و باد و مه و خورشید و فلک» و ده ها عامل پیدا و پنهان دیگر مؤثر است هرگز اسراف نمی کند.
شکوفایی و رونق اقتصادی، با اسراف و هدر دادن بیهوده اموال امکان پذیر نیست. همچنین شخص و ملت اسراف کار هرگز به رشد اقتصادی نخواهند رسید. از این رو،
ص: 520
اسراف، آفت کار به شمار می آید، زیرا آن که هم کار می کند و هم اسراف، مانند آن است که در صندوقی که ته ،ندارد پول می ریزد و بدیهی است ثروتی برایش اندوخته نخواهد شد و پیشرفتی نخواهد کرد اسراف، عامل اصلی فقر و تهی دستی نیز به شمار می رود از دیدگاه عرفانی، نعمت های پروردگار ادراک و شعور دارند و آن گاه که بی توجهی فرد را به خود حس کنند، رخت بر می بندند و فرد را از خود محروم کنند، در مقابل اگر از انسان ،توجه احترام و ارزش ببینند نه تنها مهمان سفره زندگی آن ها خواهند شد بلکه نعمت های دیگری را نیز به سوی خویش فرا می خوانند. در نتیجه نعمتی بر نعمت شخص افزوده می شود.
با توجه به آن چه گفته شد امام رضا علیه السلام تباه سازی اموال را پدیده ای ناپسند می داند و دوستان و پیروان خویش را از این پدیدهٔ نامبارک باز می دارد و می فرماید: ﴿اِنَّ اللهَ یُبغِضُ ... وَ إضاعَۀَ ألْمالِ﴾؛ (1) خداوند تباه سازی اموال را دشمن می دارد.
گفتنی است تباه کردن اموال و تضییع آن ها که در این روایت آمده، مفهوم گسترده ای دارد و هر نوع تباهی و نابودی و فساد در اموال را شامل می گردد. با توجه به کلیت سخن امام رضا علیه السلام، اگر در امور اقتصادی و مسائل مالی، برنامه ریزی درست و حساب شده ای انجام نگیرد تضییع مال خواهد بود و اگر در داد و ستدها نیز دقت لازم به کار نرود و غبن صورت گیرد، اموال، تباه خواهد شد از این رو ایشان هدر دادن و تباه ساختن اموال را مصداقی از فساد دانسته و فرموده است: ﴿مِنَ الْفَسَادِ قَطْعُ الدِّرْهَمِ وَ الدِّینَارِ وَ طَرْحُ النَّوَی﴾ (2) تکه تکه کردن درهم و دینار (یا هر پولی دیگر) و دور افکندن هسته خرما که ممکن است بذر نخلی در آینده شود از جمله کارهای فاسد و ناشایست است.
همچنین آن حضرت انداختن نیم خورده میوه را اسراف می داند، برای مثال: روزی غلامان امام رضا علیه السلام میوه می خوردند اما هنوز همۀ میوه را نخورده آن را می انداختند. حضرت به آن ها فرمود: ﴿إِنْ کُنْتُمُ اِسْتَغْنَیْتُمْ فَإِنَّ أُنَاساً لَمْ یَسْتَغْنُوا أَطْعِمُوهُ مَنْ یَحْتَاجُ
ص: 521
إِلَیْهِ﴾ (1) سبحان الله! اگر شما نیازی ندارید انسان هایی هستند که نیاز دارند آن ها را به نیازمندان بدهید در این روایات حضرت آن ها را از اسراف کردن، این عمل ناشایست بازداشت و آن ها را سوق داد به سوی این که انجام برخی از اعمال ناشایست و منکر، باعث نشود عملی ضایع گردد و حق نیازمندی پایمال شود.
دعبل بن علی (شاعر و مداح معروف) خدمت امام رضا علیه السلام رسید. حضرت فرمود: به او هدیه ای دادند. او گرفت ولی حمد خدا نکرد امام علیه السلام به او فرمود چرا حمد خداوند نکردی؟ دعبل می گوید بعد از آن خدمت امام جواد علیه السلام رسیدم و آن حضرت دستور داد به من به من هدیه ای دادند من گرفتم و گفتم: الحمد لله. حضرت فرمود: اکنون ادب شدی (از تذکری که پدرم داد ادب شدی). (2)
نهی از دیدار طاغوت دو نفر مسافر به خراسان آمدند، در آن جا به حضور حضرت رضا رفته و پرسیدند ما از فلان جا آمده ایم آیا نماز ما شکسته است یا تمام؟ حضرت رضا علیه السلام به یکی از آن ها فرمود: نماز تو شکسته است و به دیگری فرمود: نماز تو تمام است!
با این که آن ها از یک جا آمده بودند و هیچ گونه فرقی در حد سفر آن ها نبود، لذا تعجب کردند که چرا جواب مسئله دو گونه شد؟ امام هشتم علیه السلام برای آن کس که فرموده بود، نماز تو تمام است؛ چنین توضیح داد زیرا تو به قصد دیدار سلطان (مأمون ظالم) آمده ای بنابراین سفر تو، سفر گناه است و سفر گناه موجب قصر نماز نمی شود. (3) به این ترتیب امام رضا علیه السلام حتی در مسئله گفتن نیز مردم را از طاغوت برحذر می داشت.
یکی دیگر از مصادیق منکر در سیره رضوی، کسی را شریک قرار دادن در عبادت است روایت شده یکی از شاگردان حضرت رضا علیه السلام به نام (حسن وشاء)
ص: 522
می گوید: به حضور حضرت رضا علیه السلام رفتم، دیدم آفتابه ای را کنار خود نهاده، می خواهد با آب آن وضو بگیرد. نزدیک رفتم تا آفتابه را بردارم و آب بریزم و در وضو گرفتن آن حضرت را کمک کنم امام رضا علیه السلام از من جلوگیری کرد و فرمود: ای حسن چنین نکن عرض کردم چرا مرا از ریختن آب بر دستت، نهی می کنی؟ آیا نمی خواهی من پاداشی ببرم؟ حضرت فرمود تو پاداش ببری و من گناه کنم؟ عرض کردم: توضیح دهید چگونه شما گناهکار می شوید؟
فرمود: آیا سخن خداوند را نشنیده ای که می فرماید ﴿ولا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا﴾ (كهف/ 110) کسی که امید لقای پروردگارش را دارد نباید کسی را در عبادت پروردگار، شریک سازد من اکنون برای نماز وضو می گیرم که عبادت است و (طبق دستور خدا) نمی خواهم کسی را در عبادت خدا شریک خود قرار دهم. (1)
﴿لا تَدَعُوا الْعَمَلَ الصّالِحَ والإجْتِهادَ فِی الْعِبادَةِ إتّکالاً عَلی حُبِّ آلِ مُحمّدٍ علیهم السلام، وَلاتَدَعُوا حُبَّ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام وَ التَّسلیمَ لاِءمْرِهِم اِتّکالاً عَلَی العِبادَةِ، فَإنَّهُ لا یُقْبَلُ اَحَدُهما دُونَ الآخَرِ﴾، (2) مبادا اعمال نیک را به اتکای دوستی آل محمد علیهم السلام رها کنید و مبادا دوستی آل محمد علیهم السلام را به اتکای اعمال صالح از دست بدهید؛ زیرا هیچ کدام از این دو به تنهایی پذیرفته نمی شود.
واضح است که امام در متن زندگی خود و در سیره نظری به مصادیق منکر و پرهیز از اعمالی که انسان را از ائمه علیهم السلام دور می کند و بالعکس دوستی آل محمد علیهم السلام که باعث انجام ندادن برخی از اعمال صالح و نیک خواهد شد برحذر می کند، و تأکید دارند که هر دوی این ها با هم و مکمل هم باید انجام بگیرند.
﴿لا يُقبّلُ الرَّجُلُ يَدَ الرَّجُلُ، فَإِنَّ قُبْلَةَ يَدِهِ كَالصَّلاة لَهُ﴾ (3) کسی دست کسی را نمی بوسد، زیرا بوسیدن دست او مانند نماز خواندن برای اوست. بوسیدن دست در هر صورت
ص: 523
می تواند یکی از مصادیق بارز منکرات باشد؛ حضرت کسی که دست شخص دیگری را می بوسد از این کار نهی می کند و آن را به منزلهٔ عبادت آن شخص می داند که این امری ناپسند و ناشایست است و انجام آن باعث می شود آن شخص به جایی برسد که مورد عبادت قرار بگیرد.
یکی از افتخارهای دین مبین اسلام توجه فراوان اولیای دین به استفاده از عطرهای خوشبو است. اکنون با گذشت قرن ها نتایج تحقیقات دانشمندان علوم مختلف، نقش مؤثر و سازنده روایح خوشبو را در پیشگیری از بروز بسیاری از تنش های روحی و جسمی برای تمام جهانیان به اثبات رسانیده است امروزه خوشبو بودن امری اجتناب ناپذیر است درباره این موضوع امام رضا علیه السلام به استعمال عطر و بوی خوش تأکید زیادی داشتند و می فرمایند: ﴿لاتَتْرُكُوا الطّيب فى كُلِّ يَوْمٍ، فَإِنْ لَمْ تَقْدِرُوا فَيَوْمٌ وَ يَوْمٌ، فَإِنْ لَمْ تَقْدِرُوا فَفى كُلِّ جُمْعَة.﴾ (1) برای انسان سزاوار نیست که عطر و بوی خوش را در هر روز ترک کند اگر هر روز بر آن دست نیافت، یک روز در میان و اگر یک روز در میان نتوانستید پس هر جمعه خود را معطر و خوشبو گردانید.
در واقع ترک کردن عطر و استعمال بوی خوش امری ناپسند به شمار می آید زیرا انسان در طول شبانه روز در حال سعی و تلاش برای امرار و معاش زندگی است بدنش عرق می کند و نیاز به ،تمیزی استحمام و بوی خوش دارد تا بوی بد عرق از بین برود، پس باید طبق فرموده حضرت رضا علیه السلام از عطر و بوی خوش استفاده کند تا اطرافیانش از او متنفر نباشند.
حضرت در حدیثی می فرمایند: ﴿إِیَّاکُمْ وَ مُشَاجَرَهَ اَلنَّاسِ فَإِنَّهَا تُظْهِرُ اَلْغِرَّهَ وَ تَدْفِنُ اَلْعِزَّهَ﴾. (2) از مشاجره و مجادله با مردم دوری ،کنید چون گستاخی و خودخواهی را آشکار و آبرو و عزت را نابود می سازد.
ص: 524
امام رضا علیه السلام همواره تلاش می کرد گناهان و آثار زشت و پلید و پیامدهای آن را یادآور شود زیرا انجام گناهان همیشه پیامدهای بسیار شومی را به همراه داشته است. از این رو آن حضرت مردم را از انجام آن ها منع کرده که سخنان فراوان ایشان در این راستا گویای این حقیقت است آن بزرگوار فهرستی از گناهان کبیره را برای توجه دادن مردم به عواقب آن مطرح نموده که عبارت اند از: قتل نفس، زنا، سرقت، شرب خمر، ضایع کردن حق والدین، فرار از میدان جنگ، خوردن مال یتیم، اكل مردار، خوردن گوشت خوک، ذبح غیر شرعی و استفاده از آن، نسبت فحشا به کسی دادن، لواط، شهادت دروغ دادن، يأس از خدا، تکبر، اسراف، تبذیر، خیانت، سبک شمردن امر حج، جنگ با اولیای دین، اشتغال به لهو، اصرار بر گناه، کم فروشی، قمار، خوردن غذای نجس و ... (1)
او در مواردی بسیار به شرح بلایای ناشی از این گناهان می پرداخت و سعی داشت مردم را از آن ها دور و جامعه انسانی را از این آلودگی ها پاک کند. این گونه اقدام های امام بسیار بود که در این نوشتار نمی گنجد و به سبب اختصار از ذکر آن ها خودداری می شود.
﴿إِيَّاكُم وَسوءَ الخُلق فَإِنَّ سَيِّئَ الخُلق فِي النّار لا محالة﴾ (2) از بداخلاقی بپرهیزید زیرا بداخلاق بدون تردید در آتش است آن حضرت علاوه بر این که از بداخلاقی، انسان ها را نهی می کرد خوش خلق ترین افراد را معرفی می کنند به همین علت در روایتی می فرمایند: ﴿أَحْسَنُ النَّاسِ إِیمَاناً أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً وَ أَلْطَفُهُمْ بِأَهْلِهِ وَ أَنَا أَلْطَفُکُمْ بِأَهْلِی﴾ (3) نیکوترین مردم از نظر ایمان، خوش خلق ترین و با لطف ترین آن ها به اهل خویش است.
بداخلاقی که یکی از مصادیق منکر به شمار می آید همان طور که حضرت در حدیث
ص: 525
به آن اشاره می نمایند انسان را به آتش می افکند همچنین باعث می شود فرد بداخلاق از همه اطرافیان خود دور و تبدیل به یک فرد گوشه نشین و منزوی شود.
امام رضا علیه السلام فرموده اند: خداوند هیچ اکل و شربی را حلال نکرده است مگر آن که نفع و صلاح بشر در آن بوده و هیچ یک را حرام ننموده است مگر آن که مایه زیان مرگ و فساد است. (1) یا آن حضرت در حدیث دیگری حرمت مشروبات الکلی چنین کنند خداوند شراب را حرام کرده برای آن که منشأ فساد اجتماعی است. عقل بیان می را از درک حقایق باز می دارد حیا را از شراب خوار می برد و در مواجهه با مردم شرم نمی کند و با این همه، باعث بیماری نهانی در اعضای داخلی انسان می شود. (2)
و نیز فرموده است مشروبات الکلی علاوه بر تمام زیان ها باعث ایجاد بیماری های نهانی در اعضای داخلی بدن است. (3) همچنین آن حضرت همنشینی با شراب خوار را منع می کند و می فرماید همنشین شراب خوار مباش و به او سلام مکن. (4) در حدیث دیگر حضرت دادن زن به شراب خوار را نهی کرده اند و می فرمایند مبادا به شراب خوار زن بدهی زیرا اگر به او زن دادی گویا که آن زن به زنا نزدیک شده باشد. (5)
سلیمان بن جعفر گفت: به حضرت رضا علیه السلام عرض کردم: چه می فرمایید در آشامیدن آب جو؟ فرمود آن شرابی است مجهول ای سلیمان آن را نیاشام و مخور بدان ای سلیمان اگر حکم با من بود و خانه مال من بود به خورنده اش تازیانه می زدم و فروشنده اش را می کشتم.
حدیث دیگر این که محمد بن سنان گفت: از حضرت رضا علیه السلام سؤال کردم از آب جو، فرمود: به آن نزدیک مشو که آن از اقسام خمر است. (6)
ص: 526
امام رضا علیه السلام فرمودند: زنی به امام باقر عرض کرد: خدایت نیکو گرداند من زنی تارک دنیا هستم. حضرت فرمود منظورت از ترک دنیا چیست؟ عرض کرد: نمی خواهم هرگز ازدواج کنم حضرت پرسید: چرا؟ عرض کرد: در پی کسب فضیلت هستم. حضرت فرمود: دست برادر؛ اگر در این کار (ترک ازدواج) فضیلتی بود فاطمه علیها السلام از تو سزاوارتر به آن بود. هیچ کس نیست که بر او سبقت بگیرد. (1)
به هر تقدیر دوران پر برکت و همراه با کرامات امامت امام رضا علیه السلام جملگی دلالت بر عظمت بیکران ایشان دارد امید است با مطالعه دقیق متون مرتبط با این موضوعات به درک صحیح و درستی از شیوه های زندگی مد نظر اهل بیت علیهم السلام دست یابیم.
ذکر برخی از مصادیق معروف و منکر در سیره امام رضا علیه السلام می تواند برای عاملان این دو فریضه الگوی مناسب و راهکار درستی ارائه دهد تا با عمل به آن ترک برخی از مصادیق معروف و انجام منکر که در جامعه اسلامی رخ می دهد، رخت بربندد و جای خودش را به انجام معروف و ترک منکرات بدهد. انشاء الله.
با توجه به نکات و مطالب گذشته در سیره ،رضوی علاوه بر این که باید همه مسلمانان با آگاهی علمی و عملی از این قانون، با حفظ شرایط و مراتب لازم در تمام موارد و در همه جا آن را به عمل و اجرا گذارند و خویشتن را مسئول مصالح فرد فرد مردم جامعه و حکومت بدانند و ناظر بر اعمال آحاد و گروه ها باشند. دولت و حکومت اسلامی نیز باید گروه ویژه ای مخصوص انجام این وظیفه به وجود آورند و تشکیلاتی را برای آن سازماندهی کنند.
در جامعه افراد و گروه هایی را می بینیم که نه تنها از معروف و نیکی دفاع نمی کنند و جلوی منکرات و زشتی را نمی گیرند بلکه دقیقاً در نظر آنان حق، ناحق و باطل، حق شمرده می شود و زیبایی را زشتی و زشتی را زیبایی می بینند و بر اثر آن که بینش و دید انسانی آنان بسته شده است با چشم خودخواهی و حیوانی می نگرند، بنابراین
ص: 527
نمی توانند واقعیت ها را آن چنان که هست ببینند.
همان طور که در کلام امام رضا علیه السلام ذکر شد این نکته اهمیت دارد که عمل به فریضه امر به معروف و نهی از منکر بهترین نشانه اهتمام فرد به امور خلق و توجه به مسائل مهم زندگی است. امر به معروف و نهی از منکر یعنی احساس مسئولیت کردن در برابر ارشاد و یاری دیگران و سکوت نکردن در برابر اشتباه و گرفتاری دیگران و به هدایت و مدد او شتافتن است.
نتیجه این که امر به معروف و نهی از منکر همچون خون در پیکره دین جریان دارد و ضامن حیات اسلام است خیزش و قیام مصلحان در جامعه اسلامی نیز، بازتابی از عمل به این فریضه می باشد اگر مصلحان بزرگی همچون امام حسين و ائمه هدی علیهم السلام نمی بودند ارزش های انسانی و الهی از بین رفته و اسلام قرن ها پیش توسط تبهکاران دفن شده بود انقلاب اسلامی ایران، یکی از ثمره ها و نتایج با ارزش این اصل در جنبه های سیاسی و حکومتی است که توسط مصلح بزرگ امام خمینی رحمه الله رهبری شده و به پیروزی رسید و هم اکنون به زعامت رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله العالی) به راه خود ادامه می دهد.
امر به معروف و نهی از منکر در فرهنگ متعالی اسلام جایگاه و اهمیتی والا دارد، زیرا این فریضه وسیله ای راهگشا و نوید بخش است که هم به بقا و تعالی مکتب می انجامد و هم عطری دل انگیز که حاکی از سعادت و سلامت فرد و جامعه است در فضای زندگی بشر می پراکند.
ص: 528
1. ابن ،اثیر مبارک بن محمد النهاية فى غريب الحديث (دوره 5 جلدی) تحقیق طاهر احمد الزاوى و محمود محمد الطناحی اسماعیلیان، قم، چاپ چهارم 1364ش.
2. ابن بابویه، محمد بن علی علل الشرائع، نجف المكتبة الحيدريه، 1385 ق.
3. الأمالي، تحقيق، قسم الدراسات الإسلامية، مؤسسة البعثه، قم، چاپ اول.
4. عيون الخبار الرضا علیه السلام، بيروت، مؤسسة الاعلمی، چاپ اول، 1404ق.
5. من لا يحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، 1404ق.
6. من لا يحضره الفقيه، تهران، تحقيق الموسوى الخراساني دار الكتب الاسلامیه، 1390ق.
7. ابن شهر آشوب ابی جعفر محمد بن علی، مناقب، قم، المطبعة العلميه، 1379ق.
8. ابن منظور ابوالفضل جمال الدين لسان العرب (دوره 15 جلدی)، بیروت، دارالکتب العلميه، 1405ق.
9. اربلی، علی بن عيسى، كشف الغمة في معرفة الأئمه علیهم السلام، قم، نشر ادب الحوزه، 1364ش.
10. تفتازانی، مسعود بن عمر ، شرح المقاصد في علم الكلام، به تصحیح عبدالرحمن عمیره، قم، منشورات الشريف الرضی، چاپ اول 1370 ش.
11. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه، (دوره 6 جلدی) تحقيق احمد بن عبدالغفور عطار، دارالعلم للملايين ،بیروت چاپ چهارم، 1407ق.
12. حر عاملی، محمد بن حسن وسائل الشيعه الى تحصيل مسائل الشريعه، دار احياء التراث العربي، 1983م.
13. حرانی، ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول، تصحيح على اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1363ش.
ص: 529
14. داوودی، محمد، سیره تربیتی پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم، 1384ش.
15. راغب اصفهانی، حسین بن محمد المفردات فی غریب القرآن، دفتر نشر الکتاب، چاپ اول، 1404ق.
16. طباطبایی (حکیم)، سید محسن حقائق الأصول، چاپ پنجم، کتابخانه بصیرتی، قم، 1408ق.
17. طباطبایی، سید محمد حسين الميزان في تفسير القرآن؛ تهران، دار الكتب الاسلاميه چاپ ششم 1397ق.
18. طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن، اعلام الورى باعلام الهدى، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1390ق.
19. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین به تحقیق سید احمد الحسینی، بی جا، مکتب نشر الثقافة الاسلاميه، چاپ دوم، 1409ق.
20. عطاردی، عزیز الله، مسندالامام الرضا علیه السلام، کنگره جهانی حضرت رضا علیه السلام، مشهد، آستان قدس رضوی، 1406ق.
21. فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله النافع ليوم الحشر في شرح باب الحادى عشر، تهران کتابفروشی علامه، چاپ سوم، 1368ه- . ش.
22. فراهیدی عبدالرحمن خلیل بن احمد کتاب العین (دوره 8 جلدی)، به تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، دارالهجرة، چاپ دوم، 1409 ق.
23. قمى عباس، سفينة البحار (8 جلدی)، چاپ اسوه، 1414ق.
24. کلینی، محمد بن يعقوب الفروع من الكافی، تهران، دارالکتب الاسلامية، چاپ سوم 1367ش.
25. کافی، چاپ چهارم، تهران، دار الكتب الإسلاميه، 1365ش.
26. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، بيروت، مؤسسة الوفاء، 1404ق.
27. مشهدی، میرزا محمد، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، تحقيق الحاج آقا مجتبى العراقي، قم، مؤسسة النشر الإسلامى التابعة لجماعة المدرسين، 1407ق.
28. نوری، الطبرسی، میرزا حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، مؤسسة آل البيت علیهم السلام، 1991م
ص: 530
مراد از امر و نهی در «امر به معروف و نهی از منکر» چیست؟ این اصطلاح چه تفاوتی با اصطلاح های مشابه مانند تواصی به حق تبلیغ و حفظ حدود الهی دارد؟ در ادامه به این مسائل اشاره می شود.
تعریف اصطلاح «معروف»؛ یعنی چیزی که به حکم شرع یا عقل انجام آن واجب یا مستحب است و «منکر»؛ یعنی چیزی که به حکم شرع یا عقل انجام آن قبيح و حرام یا مکروه است. بنابراین معروف و منکر شامل تمام امور خیر و پلید می شوند؛ لذا هر کدام مصادیق فراوانی از امور فردی، اجتماعی، اقتصادی و ... دارند؛ مثل ترک نماز، عادات و رسوم ناپسند، گناه، دزدی و مال مردم خواری با توجه به مراتب و شیوه های امر به معروف و نهی از منکر همچنین آیاتِ وجوب امر به معروف و نهی از منکر همانند ﴿الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَولِياءُ بَعْض يأمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَن الْمُنْكَر﴾. (1) می توان «امر» را به معنی «سوق دادن طرف مقابل به خوبی» و «نهی» را به معنای «دور کردن شخص گنهکار از بدی» دانست.
ص: 531
«تبلیغ» و «امر به معروف و نهی از منکر» دو مسئله به هم پیوسته اند؛ زیرا تبلیغ، شناسایی و ابلاغ صحیح پیش از عمل است ولی امر به معروف و نهی از منکر مربوط به مرحله عمل است تبلیغ یک وظیفه عمومی برای همه مسلمانان است، همچنان که امر به معروف و نهی از منکر یک وظیفه عمومی است. وظیفه هر مسلمان در تبلیغ این است که باید احساس کند حامل پیام اسلام است. اما وظیفه هر مسلمان در امر به معروف و نهی از منکر این است که احساس کند مجری پیام اسلام است که باید در جامعه به مرحلهٔ عمل و تحقق برسد. (1)
در امر به معروف و نهی از منکر، کوشش می شود تا دیگران تکالیف الهی را انجام دهند که این دعوت نیز دارای مراتبی .است اولین مرتبۀ نهی از منکر انزجار قلبی است و آخرین مرتبه اش ضرب و جرح به اذن ولی مسلمین می باشد.
در حالی که حدود الهی در جایی است که شخص مرتکب گناه شود؛ لذا نوبت به حفظ حدود الهی از لحاظ اجرای حدود و تعزیرات و قصاص می رسد که اصل اثبات و نیز اجرای آن بر عهده مسئولان قضایی است به عبارت دیگر، امر به معروف و نهی از منکر برای پیشگیری از وقوع جرم و معصیت است اما حدود و تعزیرات برای تنبیه و تأدیب معصیت کار است. (2)
امر به معروف در جایی است که معروفی ترک گردد؛ ولی سفارش یکدیگر به حق و صبر وظیفه ای ارشادی است که در جامعه همه افراد باید همواره یکدیگر را به مراعات حق و صبر سفارش کنند تا این دو عمود خیر همواره زنده باشند.
ص: 532
امام محمد باقر علیه السلام: «همانا امر به معروف و نهی از منکر فریضه بسیار بزرگی است که به وسیلهٔ آن دیگر فرائض اقامه می گردد. در این مورد است که خشم خداوند بر آنان به نهایت می رسد و عقاب وی همۀ آنان را در بر می گیرد، پس نیکان در جایگاه بدکاران و کودکان در جایگاه بزرگان به هلاکت می رسند.
همانا امر به معروف و نهی از منکر راه انبیاء و طریقهٔ صالحان است. فریضهٔ بسیار بزرگی که با آن فرائض اقامه می گردد و مذاهب مشرب های گوناگون فکری یا راه ها و محل رفت و آمد مردم امنیت می یابد و کسب و کار حلال می گردد، و حق ستمدیدگان به آنان بازگردانده می شود و زمین آباد می گردد، و از دشمنان انتقام می گرفته می شود، و امور به صلاح می گراید پس منکر را با قلب خویش مورد انکار قرار دهید و با زبان از آن نهی کنید و بر صورت مرتکبان آن بکوبید و در راه خدا از ملامت هیچ ملامتگری باک نداشته باشید. پس اگر اندرز گرفتند و به حق بازگشتند، دیگر کاری با آنان نداشته باشید زیرا مبارزه همواره با کسانی است که به مردم ستم کنند و به ناحق در زمین فساد بر می انگیزند برای اینان است کیفر دردناک با اینان است که باید با پیکرهای خود جهاد کنید و با دل هایتان به آنان کینه بورزید - بدون این که بخواهید خود سلطه یافته اموالی را غصب کنید یا با ستمکاری ظفر یابید - تا آن گاه که به امر خدا بازگردند و به اطاعت خداوند گردن نهند». (1)
خلاصه آن که، امام باقر موارد ذیل را در گروی انجام امر به معروف و نهی از منکر دانسته است امنیت راه ها کسب حلال؛ ادامه راه انبیاء رونق تجارت؛ روش صالحان؛ آبادانی زمین ها رو به راهی کارها؛ فریضه بزرگ الهی؛ تأمین حقوق مردم؛ برپایی فرائض دیگر واداری دشمنان به عدل و انصاف وقتی پیاده شدن امر به معروف و نهی از منکر این خصوصیات را دارد؛ بی گمان بخشی از آسیب های ترک و رهایی آن، دست نیافتن به این اهداف است
ص: 533
در آموزه های اسلامی امر به معروف و نهی از منکر دو وظیفه مهم فرد در ارتباط با جامعه است خلاصه امر به معروف و نهی از منکر یگانه اصلی است که ضامن بقای اسلام است به اصطلاح علت مبقیه است. اگر این اصل نباشد، اسلامی نیست. در واقع رسیدگی کردن دائم به وضع مسلمانان است آیا کارخانه ای بدون بازرسی و رسیدگی دائمی مهندسان ،متخصص قابل بقاست؟! آیا ممکن است سازمانی به حال خود باشد و بازرسی نشود؛ در عین حال به کار خود ادامه دهد؟! حال به کار خود ادامه دهد؟ در ادامه به بر به برخی روایات در این زمینه اشاره می گردد تا اهمیت ویژه این دو وظیفه به خوبی روشن گردد.
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله: «کسی که امر به معروف و نهی از منکر کند، جانشین خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و کتاب او در زمین است». (1)
پیامبر صلی الله علیه و آله بهترین مردم را کسی معرفی می کند که «از همه بیشتر امر به معروف و نهی از منکر کند و از همه با تقواتر و خشنودتر به رضای الهی باشد». (2)
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله: «همگی باید امر به معروف و نهی از منکر کنید و گرنه به یقین عذاب الهى شما را فرا می گیرد». (3)
پیامبر صلی الله علیه و آله: «همه شما نگهبانید و همۀ شما نسبت به زیردستان خود مسئولید؛ امام نگهبان است و نسبت به زیردستان خود مسئول است مرد در میان خانواده خود نگهبان و نسبت به آنان مسئول است زن در خانه شوهر نگهبان و نسبت به آن چه زیر دست اوست مسئول است. خادم در اموال و زندگی آقای خود نگهبان و نسبت به آن مسئول است». (4)
حضرت علی علیه السلام: «همه کارهای نیک و [حتی] جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر همچون قطره ای در برابر دریاست». (5)
ص: 534
امام حسین علیه السلام: «خدا از امر به معروف و نهی از منکر به عنوان فریضه ای از سوی خود آغاز نمود چون می دانست اگر آن ادا و اقامه شود همه فرائض از آسان و مشکل اقامه می گردد از آن رو که امر به معروف و نهی از منکر دعوت به اسلام است همراه با بازگرداندن حقوق ستمدیدگان و مخالفت با ستمگران و تقسیم بیت المال و غنائم در بین نیازمندان و گرفتن صدقات از جایگاه خود و مصرف آن در جایگاه خود». (1)
در این زمینه از امام رضا علیه السلام احادیث متعددی نقل شده است که انجام امر به معروف و نهی از منکر را واجب می داند حتی اگر به شیوۀ ضعیف آن یعنی انکار قلبی از منکر و اقبال قلبی به معروف باشد.
امام رضا علیه السلام: «کسی که گناهکاری را دوست داشته باشد در گناه او شریک است و کسی که نیکوکاری را دوست داشته باشد در نیکی او شریک است؛ کسی که به ستمگر کمک کند، ستمگر است و کسی که ستمگر را خوار کند، به عدالت رفتار کرده است». (2)
در این مورد روایات دیگری نیز از امام رضا علیه السلام نقل شده است، که امکان بیان تمام موارد در این نوشتار، فراهم نیست. (3)
امر به معروف و نهی از منکر یگانه اصل ضامن بقای اسلام است که در گذر زمان، با فراز و نشیب های مختلفی مواجه شده است. در واقع با توجه به ویژگی های فراوانی که در اجرای امر به معروف و نهی از منکر نهفته است آیات متعددی در قرآن و روایات فراوانی در این زمینه صادر شده است؛ لذا در عصر غیبت نیز این دو فرع فقهی، مورد توجه بسیاری از فقیهان بوده است و حتی باب جدایی برای آن در نظر می گرفتند و کتاب های فراوانی در اینباره به رشته تحریر درآوردند، ولی در
ص: 535
اواخر دورۀ سیطره اخباریان، از سیر صعودی این بحث کاسته شد تا جایی که محقق بحرانی (م1186ق)، فقط در چند مورد به صورت استطرادی از «امر به معروف و نهی از منکر سخن به میان آورده است این سیره توسط دیگران ادامه می یابد و فحول ذیل باب مستقلی برای این دو فرع فقهی باز نکردند و در این زمینه قلم نزدند:
وحید بهبهانی؛ سید علی طباطبائی؛ محقق نراقی (1)؛ رضا همدانی؛ سید محمد بحر العلوم؛ فضل الله نوری؛ سید کاظم یزدی؛ شیخ عبدالکریم حائری؛ محمدحسین نائینی.
شایان یادآوری است در همین دوره برخی فقها به صورت مستقل به بحث «امر به معروف و نهی از منکر پرداخته اند که اسامی آن ها عبارت است از:
محمدجواد عاملی در کتاب مفتاح الكرامة في شرح قواعد العلامة؛ كاشف الغطاء در کتاب کشف الغطاء و نیز كتاب هدى المتقين الى شريعة سيد المرسلین؛ محمد حسن نجفی در کتاب جواهر الكلام فى شرح شرائع الاسلام؛ مرتضی انصاری در کتاب سراج العباد که محمدحسن شیرازی و محمد کاظم خراسانی بر آن حاشیه زده اند؛ همچنین محمدکاظم آقا ضیاء الدین عراقی در کتاب شرح تبصرة المتعلمين.
البته مرحوم عاملی و نجفی و عراقی چون در مقام شرح کتب قدما بوده اند، ناگزیر به شرح «امر به معروف و نهی از منکر» نیز پرداخته اند اما كاشف الغطاء و شيخ انصاری با وجود این که کتابشان مستقل بوده به تبیین این دو فرع پرداخته اند.
بعد از این رکود دویست ساله شاید اولین فقیهی که دوباره به صورت مفصل به شرح و تبیین مسئله امر به معروف و نهی از منکر ،پرداخت، محمد محقق داماد (م 1388ق) در کتاب الصلاة است که در تقريراتِ عبدالله جوادی طبری آملی منعکس شد.
تاریخچه فراز و نشیب های ایجاد شده در بحث امر به معروف و نهی از منکر گواه واقعیت اجتماعی است؛ چون رویکرد جامعه به این مسئله، تضعیف شده است. فقها نیز در این زمینه کمتر دست به نگارش و تألیف ،زدند تا جایی که انقلاب
ص: 536
مشروطه نیز به دلیل همین امر به معروف و نهی از منکر نکردن مردم به فساد و تباهی کشیده شد و آن رخداد میمونی که می توانست تحول آفرین باشد، به انحطاط و زوال گرایید.
در ادامه نوشتار طی دو بخش، به بررسی آسیب های ترک امر به معروف و نهی از منکر پرداخته می شود؛ سپس پاسخ چند شبهه در زمینه امر به معروف و نهی از منکر، ارائه می گردد.
از دید کتاب و سنت امروز در جامعه اسلامی مانند همه دوران ها وظیفه همه است تا به این تکلیف مهم عمل نمایند و نگذارند با تعطیلی این نظارت عمومی، جامعه اسلامی در ورطهٔ سقوط اخلاقی و مفاسد اجتماعی قرار گیرد؛ زیرا امر به معروف و نهی از منکر در حقیقت ضامن اجرای بقیه وظایف فردی و اجتماعی است و در حکم روح و جان آن ها محسوب می شود و با تعطیلی آن ها تمام احکام و اصول اخلاقی ارزش خود را از دست خواهند داد.
برخی آسیب های ترک امر به معروف و نهی از منکر که در آموزه های اسلامی بر شمرده شده است عبارت اند از:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: «امت من همواره بر خیر و نیکیاند تا آن گاه که امر به معروف و نهی از منکر نموده و به نیکی امر می کنند پس آن گاه که دست از این کار کشیدند برکت ها از آنان گرفته می شود و برخی از آنان بر برخی دیگر مسلّط می شوند و برای آنان یاوری در زمین و آسمان نمی باشد» (1)
امیرالمؤمنین علیه السلام: امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید که بدان شما بر شما تسلط می یابند آن گاه [خدا را] می خوانید ولی دعایتان مستجاب نمی شود [و هر چه فریاد کنید کسی پاسخ شما را نمی دهد]» (2)
امام باقر علیه السلام: قومی که بر امر به معروف و نهی از منکر عیب می گیرند و آن را
ص: 537
بی ارزش می پندارند؛ قوم بدی هستند». (1)
امام باقر علیه السلام: «در آخر الزمان قومی هستند که دیگران از آنان پیروی می کنند. در میان آنان دست های ریاکار هستند که قرآن تلاوت می کنند و به ظواهر شرع تمسک می جویند، بی تجربه و کم خرد هستند امر به معروف و نهی از منکر را بر خود واجب نمی شمرند مگر آن گاه که از ضرر ایمن باشند برای خود راه توجیه و عذر می تراشند. لغزش ها و آگاهی های فاسد علما را ملاک عمل خویش قرار می دهند. به نماز و روزه و چیزهای دیگر روی می آورند تا جایی که به مال و جان آنان زیانی وارد نیاید و اگر نماز به کاری که با مال و بدن خود انجام می دهند زیانی وارد کند از آن دست می کشند همان گونه که از کامل ترین و اشرف فرائض دست کشیدند.
همانا امر به معروف و نهی از منکر فریضهٔ بسیار بزرگی است که به وسیله آن دیگر فرائض اقامه می گردد. در این مورد است که خشم خدا بر آنان به نهایت می رسد، و عقاب وی همه آنان را در بر می گیرد پس نیکان به جای بدکاران و کودکان به جای بزرگان به هلاکت می رسند.
خداوند به شعیب پیامبر صلی الله علیه و آله وحی فرمود: که من از قوم تو یکصد هزار نفر را به هلاکت می رسانم چهل هزار نفر از بدان و شصت هزار نفر از نیکان وی گفت: بارخدایا بدان به جای خود پس چرا نیکان را خداوند عزوجل به وی وحی فرمود آنان با اهل معصیت سازش کردند و برای غضب من غضبناک نشدند». (2)
امام باقر و امام صادق علیهما السلام: «وای به حال قومی که با انجام امر به معروف و نهی از منکر به دین خدا پایدار نمانند» (3)
امام صادق علیه السلام نقل می کند، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «چگونه اید در آن زمان که زنانتان فاسد و جوانانتان فاسق می شوند و امر به معروف و نهی از منکر نمی کنید؟ گفته شد یا رسول الله این گونه خواهد شد؟ حضرت فرمود: بلی و بدتر از آن. چگونه اید آن گاه که امر به منکر کنید و نهی از معروف؟ گفته شد یا رسول الله این گونه
ص: 538
خواهد شد؟ فرمود بلی و بدتر از آن چگونه اید آن گاه که معروف را منکر پندارید و منکر را معروف؟» (1)
امام رضا علیه السلام: «یا امر به معروف و نهی از منکر کنید یا افراد بد شما بر شما حکومت می یابند، پس نیکان شما خدا را می خوانند ولی دعایشان مستجاب نمی شود». (2) شاید مراد از ﴿فَيَدعُوا خِيارُكُمْ فَلا يُستَجابُ لَهُم﴾ آن است که اگر امر به معروف و نهی از منکر نداشته باشید اولین خاصیت آن ضعف، پستی و ذلت شماست دشمن هم روی شما حساب نمی کند.
امام رضا علیه السلام: «پیوسته پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرمود: آن گاه که امت من امر به معروف و نهی از منکر را به یکدیگر واگذار کنند آماده باشند که جنگ یا آسیبی از ناحیه خدا به آنان برسد.» (3)
سيد المعصوم علیه السلام: «همۀ اقوام گذشته، فقط به خاطر آن عذاب شدند که گناه کردند و کسی ایشان را از گناه باز نداشت» (4)
صاحب الالسن واللغات علیه السلام: «فرشته ای می خواست عذاب قومی را به خاطر مرد عابد، برطرف کند؛ لیکن خدا فرمود این عابد هیچ وقت برای من در برابر منکر روی ترش نکرد». (5)
غيظ الملحدين علیه السلام: برترین عمل بعد از ایمان و صله رحم امر به معروف و نهی از منکر است؛ همچنین بدترین عمل پس از شرک و قطع رحم، ترک امر به معروف و نهی از منکر می باشد». (6)
طود الوقار علیه السلام: «کسی که منکر را به قلب و زبان و عمل انکار نکند مرده ای میان زندگان است» (7)
ص: 539
كافى الخلق علیه السلام: «پیرمردی مشغول عبادت بود در حالی که دو کودک پرهای مرغ را می کندند؛ اما پیرمرد آن ها را امر به معروف و نهی از منکر نکرد؛ لذا خدا دستور داد زمین آن پیرمرد را ببلعد». (1)
محیی سنة الرسول علیه السلام: «بدترین عیب مؤمن این است که منکری را مشاهده کند و حتی در قلبش آن را انکار نکند» (2)
با توجه به این که در آموزه های اسلامی سه نوع ارتباط برای انسان ترس ترسیم شده است، در ادامه آسیب های ترک امر به معروف و نهی از منکر بر اساس سه نوع ارتباط انسان تنظیم و ارائه می گردد.
اجابت نشدن دعا بر انگیختن خشم خدا؛ تعطیل شدن برترین واجب الهی؛ تعطيل شدن راه انبیاء؛ تعطیلی فرایض دیگر؛ دور شدن از روش صالحان مشمول عذاب الهی گشتن؛ مشمول عقاب الهی شدن.
اجابت نشدن در خواست ها از حاکمان انحراف از حق انحطاط جامعه بی ارزش شدن جامعه؛ بی برکتی؛ بی یاوری؛ تباهی کودکان؛ تسلط بدان؛ تسلّط ستمکاران؛ دوری از خیر؛ دوری از نیکی؛ رواج فساد اخلاقی؛ زمینه ساز بلاهای آسمانی؛ زمینه ساز فتنه های زمینی؛ شیوع ستم؛ فراوانی بی انصافی؛ فزونی فساد مالی فساد زنان؛ کساد تجارت کسب حرام؛ گره افتادن در کارها گسترش شر؛ ناامنی وارانه شدن ارزش ها؛ ویرانی زمین ها.
جلب عذاب الهی؛ دل مردگی؛ ضعف ایمان علامت کم خردی؛ نشانه بی تجربه گی.
کمی دقت در آسیب های شمرده شده در ترک فریضه امر به معروف و نهی از منکر نشان می دهد بیشترین دهد بیشترین آسیب های ترک این فریضه متوجه جامعه بشری است
ص: 540
و همین امر، لزوم تحقق صحیح امر به معروف و نهی از منکر را بیش از پیش مورد توجه قرار می دهد.
خلاصه آن که امر به معروف و نهی از منکر اصلی است که اگر نباشد، به دنبالش متلاشی شدن تفرق و از میان رفتن و گندیدن پیکر اجتماع است. بله، این اصل این مقدار ارزش دارد آیات قرآن در این زمینه بسیار زیاد است. قرآن کریم بعضی از جوامع گذشته را که یاد می کند و می گوید این ها متلاشی و هلاک شدند، تباه و منقرض شدند می فرماید: به موجب این که در آن ها نیروی اصلاح نبود، نیروی امر به معروف و نهی از منکر نبود، حس امر به معروف و نهی از منکر در میان این مردم زنده نبود برای تبیین هر چه بهتر ،مسئله می توان چنین گفت:
مقصود از امر به معروف و نهی از منکر که دو رکن بزرگ اجتماعی اسلام به شمار می روند همان دعوت و راهنمایی افراد به کارهای نیک و سودمند و بازداشتن آنان از کارهای زشت و مبارزه با انواع انحراف های اجتماعی و اخلاقی است. هرگاه اجرای چنین اصلی به نفع اجتماع باشد، باید به دلیل فواید مهم آن آزادی افراد را در چهارچوب این اصل محدود ساخت.
با توجه به شیوه زندگی دسته جمعی با سرنوشت مشترک، مبارزه با فساد و دعوت مردم به کارهای نیک، وظیفه ای خطیر و اجتناب ناپذیر است؛ زیرا در این نوع زندگی، همۀ افراد یک اجتماع مانند اعضای یک خانواده اند و پیوند وحدت و ارتباط آن چنان در میان آنان محکم و استوار می گردد که هیچ فردی نمی تواند برای خود حساب جداگانه ای باز کند و خود را از نتایج اعمال خوب و بد دیگران جدا فرض نماید. در چنین اجتماعی تمام افراد در سود و زیان اعمال یکدیگر کاملاً شریک و سهیم بوده و نتیجه عمل یک فرد دامن گیر همۀ افراد می شود. این جاست که هیچ کسی نمی تواند تماشاگر صحنۀ زندگی گردد و خود را از سود و زیان کارهای افراد دیگر دور بدارد؛ روی همین پیوند و ارتباط است که اگر بر اثر خلاف کاری برخی، ضربه اقتصادی یا فرهنگی بر پیکر اجتماعی وارد شد دود آن به چشم همه رفته و همه در برابر آن متأثر خواهند شد.
انحراف های اخلاقی، مانند بیماری های واگیرداری هستند که خواه یا ناخواه
ص: 541
دامن دیگران را نیز می گیرند. هرگاه میکروب التور در نقطه ای پیدا شد فوراً باید مبارزه پیگیری ضد آن آغاز نمود و دیگران را از معاشرت با آن بیمار باز داشت؛ در غیر این صورت همه کشور یا کشورها را فرا می گیرد همچنین، انحراف اخلاقی و اجتماعی و هر نوع آلودگی فکری و روحی - بسان بیماری جسمی - برق آسا در دل اجتماع رسوخ نموده همۀ اجتماع را اجتماع را فرا می گیرد.
فرض کنید شخصی خانه خود را به صورت لانه فساد درآورد و پای افراد لاابالی به آن جا باز شود آیا می توان تصور نمود که دختران و پسران آن نقطه که هر روز شاهد رفت و آمد گروهی منحرف به آن لانه هستند؛ مصون و پاک بمانند؟ یا این که آنان نیز به مقتضای طغیان شهوت، به آن نقطه کشیده می شوند و روز به روز دایره فساد گسترش پیدا کرده بازار آن داغ تر می گردد؟ این جاست که می توان گفت اجرای پیگیر اصل مبارزه با انحراف های اخلاقی و اجتماعی ضامن سعادت اجتماعی افرادی است که در کنار یکدیگر زندگی می کنند و سکوت در برابر گناه و مفاسد، غلط و گناهی بزرگ است؛ زیرا هرگز نمی توان حساب فرد را از جامعه جدا ساخت. در حقیقت فرد مبارز، از حقوق خود و اجتماعی که در آن زندگی می کند، دفاع می نماید. هرگز نباید اص آزادی افراد بهانه شود تا ما از این وظیفۀ انسانی شانه خالی کنیم و باید به این نکته توجه و ایمان داشته باشیم که آزادی افراد تا آن جا محترم است که سلب آزادی دیگران نکند و مصالح جامعه را به خطر نیفکند قرآن مجید با واقع بینی خاصی در این زمینه می فرماید: ﴿وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً﴾. (1) همچنین پیامبر گرامی اسلام در مثالی این نکته را بیان می کند: اجتماع همانند کشتی بزرگی است که در آن کالاهای تجاری حمل شده و سرنشینانی نیز همراه دارد. هر فردی از سرنشینان در طی راه مختار و آزاد می باشد ولی او هرگز نمی تواند زیر پوشش آزادی فردی، بدنه کشتی یا زیر پای خود را سوراخ کند و بگوید: من زیر پای خودم را سوراخ می کنم به بقیه چه ربطی دارد؟!
همین مسئله در جوامع غیر اسلامی نیز مشاهده می شود؛ مثلاً وقتی بیماری واگیری فراگیر شود، دولت مأمورانش را برای واکسیناسیون بسیج می کند تا از انتشار بیماری
ص: 542
واگیردار جلوگیری کند.
پس در واقع همان طور که مشاهده شد اجرای صحیح امر به معروف و نهی از منکر همانند واکسینه کردن جامعه در برابر خطرها، مشکل ها و فتنه هایی است که همانند بیماری های واگیردار سریع منتقل می شود و به صورت سرسام آوری منتشر می گردد.
یکی از موانع جدی در اجرای امر به معروف و نهی از منکر، شبهات فراوانی است که در ذهن افراد نقش بسته است و در مواقع لزوم اجرای این فریضه، جلوی شخص را می گیرد لذا در ادامه به شبهه های مهم در این زمینه بررسی و پاسخ داده شده است.
فرمایش حضرت علی علیه السلام: «من راه راست کردن کژی های شما را می دانم اما اصلاح شما را به بهای فاسد کردن خویش نمی خواهم» (1) با وجوب امر به معروف و نهی از منکر تعارض ندارد؟
مخاطبان این حدیث افرادی هستند که می خواستند امام را وسیله رسیدن به مطامع و خواسته های خود سازند و اصلاح خود را مشروط به عملی شدن این خواسته ها می دانستند؛ برخی از آن درخواست ها عبارت اند از:
توقع داشتند در این دنیا که جایگاه کار و تلاش است، رها شوند تا در آسایشگاه خود بیارمند و معاششان در هر موقع که اراده می موقع که اراده می کنند در اختیار آن ها قرار گیرد.
هوای پُست و مقام در سر می پروراندند و از مولا امیر مؤمنان می خواستند تا به سرعت به ایشان پاسخ مثبت دهد.
می خواستند آزاد و مطلق العنان باشند تا بیت المال را طعمه گوارای خود کرده آن را ببلعند.
رها شوند تا خویشاوندان اقرباء و همه کسانی که با چاپلوسی ایشان را دلخوش می کردند، بر مردم و جامعه مسلّط نمایند تا آنان در زندگی حیوانی خود غوطه ور شوند و آه و ناله مستمندان جامعه، فرشتگان ملکوتی را بیازارد و وبال همه آن ها به
ص: 543
گردن علی بن ابی طالب علیه السلام بیفتد و عقاب و کیفر الهی را برای خود بیندوزد.
لذا امام فرمود: «من راه راست کردن کژی های شما را می دانم اما اصلاح شما را به بهای فاسد ساختن خویش نمی خواهم».
پس این گروه با پیش شرط هایشان شرایط هدایت شدن با امر به معروف و نهی از منکر را نداشتند.
بدون تردید امام حسین علیه السلام می دانست در قیامی که علیه خلیفه زمان دارد کشته خواهد شد. آیا این قیام انتحار به شمار نمی رود؟ و اگر گفته شود که قیام وی برای امر به معروف و نهی از منکر بوده است آیا زمینه های مناسب برای امر به معروف و نهی از منکر تأثیرگذاری و ضرر نداشتن فراهم بود؟
پاسخ جامع و کامل به این سؤال در پرتو بررسی عوامل حرکت و قیام امام حسین علیه السلام روشن می شود. قیام امام حسین علیه السلام سه عامل دارد هر چند میزان نقش و درجه اهمیت این عوامل یکسان و به یک اندازه نیست.
این عوامل عبارت اند از:
1. بیعت خواستن یزید؛
2. دعوت مردم کوفه؛
3. امر به معروف و نهی از منکر.
با توجه به موارد مزبور باید گفت:
یکی از منابع مهم در استخراج احکام شرعی سیره عملی اهل بیت علیهم السلام می باشد؛ پس امام حسین علیه السلام بی گمان بر اساس آموزه های اسلامی از مدینه به مکه و از مکه به سوی کوفه حرکت کرد و خطایی از ایشان سر نزده است.
در حدیثی از امام باقر علیه السلام این صفت به شرح ذیل مذمت شده است: «در آخر الزمان قومی هستند که دیگران از آنان پیروی می کنند. در میان آنان دست های ریاکار هستند که قرآن تلاوت می کنند و به ظواهر شرع تمسک می جویند، بی تجربه و کم خرد هستند امر به معروف و نهی از منکر را بر خود واجب نمی شمرند مگر آن گاه که از ضرر ایمن باشند». (1)
ص: 544
عالمان دینی در مواردی که خلافی را مشاهده می کنند واجب است امر به معروف و نهی از منکر کنند اگر چه احتمال تأثیر ندهند. (1)
اگر مقصود از زمینه مناسب برای امر به معروف محفوظ ماندن جان است، گاهی با توجه به اهمیت فراوان معروف یا تأثیر گذار بودن منکر، رعایت شرط ضرر نداشتن ساقط می شود؛ در واقع شرط مزبور به میزان اهمیت موضوع بستگی دارد که سبب امر به معروف یا نهی از منکر قرار می گیرد یعنی معروف و میزان اهمیت آن و نیز نوع منکر و میزان جرم آن، متفاوت است. گاهی موضوع امر به معروف و نهی از منکر موضوع فردی و کوچکی است این جا اگر امر به معروف و نهی از منکر موجب ضرر به جان یا آبرو شود آن قدر ارزش و اهمیت ندارد تا به سبب آن ضرر جانی یا آبرویی به انسان وارد شود اما گاهی موضوع امر به معروف و نهی از منکر، موضوعی است که اسلام برای آن اهمیتی بالاتر از جان و مال و آبروی انسان قائل است، اساس اسلام و قرآن به خطر افتاده تعالیم اصیل اسلام کنار رفته و اموری که اسلام به مبارزه با آن ها برخاسته به نام اسلام ترویج و عمل می شود همچنان که امام حسین علیه السلام در سخنانشان به این مطلب اشاره کرده اند: «باید با اسلام وداع کرد؛ زیرا امت به راعی و شبانی مانند یزید مبتلا شده است»؛ (2) یعنی وقتی یزید زمامدار مسلمانان شود معلوم است اسلام به چه سرنوشتی گرفتار می شود. آن جا که یزید است، اسلام نیست و آن جا که اسلام است، یزید نیست؛ در این صورت کشته شدن و قربانی شدن ارزش دارد. در این جا چیزی محترم تر از اساس اسلام نیست؛ لذا جان و مال و آبرو باید فدا شود. از این روی امام حسین علیه السلام می فرماید: ﴿إنْ کَانَ دِینُ مُحَمَّدٍ لَمْ یَسْتَقِمْ اِلَّا بِقَتْلِی، فَیَا سُیُوفُ خُذِینی﴾ (3) و نیز می فرماید: در این شرایط ﴿إِنِّي لا أَرَي الْمَوْتَ إِلا سَعَادَةً، وَلا الْحَيَاةَ مَعَ الظَّالِمِينَ إِلا بَرَماً﴾. (4)
اگر مقصود از زمینه مناسب تأثیر گذاری امر به معروف و نهی از منکر است، باید
ص: 545
گفت: اثر بخشی امر به معروف و نهی از منکر در مسئلۀ فردی و شخصی تنها به پذیرش و تأثیر پذیرفتن فرد مقابل است اما در مسائل اجتماعی و اساسی مانند قیام امام حسین علیه السلام که اساس اسلام و جامعه اسلامی در خطر است ملاک تأثیر گذاری آن در اجتماع است نه فردی مثل یزید؛ یعنی اگر این امر به معروف و نهی از منکر موجب نجات اساس اسلام و جامعه اسلامی و کشف چهرۀ نفاق و انحراف شود، آن هم تا ابدیت تاریخ، در این صورت زمینه مناسب وجود دارد و امر به معروف واجب است؛ چون مؤثر است.
در ضمن در دنیای معاصر هم بیشتر ملت هایی که توانسته اند بندهای اسارت خویش را پاره کنند و به آزادی و استقلال برسند همین راه را انتخاب کرده اند آنان با فداکاری و تحمل ناملایمات و تهییج احساسات دشمنان خود را در افکار عمومی محکوم و پایه های تسلط و نفوذ آنان را متزلزل و به تدریج ساقط می سازند و در این مبارزات آن افرادی که پرچم را به دست می گیرند پیروز شده و خون هایشان بهای آزادی جامعه و برافتادن نفوذ بیگانه است. آنان این پیکار را - اگر چه نتیجه اش در آینده ظاهر می شود - موفقیت آمیز و افتخار می شمارند؛ زیرا هدفشان ریاست و حکومت نیست، بلکه اصلاح و نجات جمعیت است.
مردان خدا نیز برای هدف های عالی انسانی و الهی خود، گاهی چنین مبارزاتی دارند؛ یعنی با این که می دانند دشمنان خدا خونشان را می ریزند و سرشان را بالای نیزه می برند ولی باز هم برای نجات اسلام و توحید، پیکار و جهاد می کنند تا عکس العمل قیام آن ها به تدریج مردم را بیدار و مسیر تاریخ را عوض کند.
با وضعی که پیش آمده بود خطرات شدیدی احکام قرآن و موجودیت اسلام را تهدید می کرد و آینده اسلام را تاریک و مبهم می نمود. حتی معلوم بود که در آینده نزدیک، خورشید نورانی اسلام غروب و دوران شرک و جاهلیت بازگشت خواهد کرد. در این صورت امام حسین علیه السلام نمی توانست با در نظر گرفتن احتمال یا قطع به ضرر، دست روی دست بگذارد و در خانه بنشیند و ناظر این مصیبت ها برای عالم اسلام شود.
گذشته از این که شرط احتمال تأثیر هم موجود ،بود بلکه امام حسین علیه السلام یقین به
ص: 546
تأثیر داشت و می دانست که نهضت و قیام او اسلام را حفظ کرده و حرکت او ضامن بقای دین خواهد بود آن حضرت می دانست اگر بنی امیه او را - که نوه پیغمبر و مرکز تحقق آمال معنوی و اسلامی مردم و شریف ترین و گرامی ترین خلق و محبوب ترین افراد در قلب جامعه است - بکشند، دیگر قدرتشان درهم شکسته می شود و چنان سیل خشم و نفرت مردم به سویشان سرازیر می گردد که باید برای حفظ موقعیت حالت دفاعی به خود بگیرند تا بتوانند چند صباحی پایه های لرزان حکومت کثیفشان را از سقوط حفظ کنند.
سید الشهدا علیه السلام می دانست که شهادت او و اسارت اهل بیت علیهم السلام ماهیت بنی امیه و عداوت های آن ها را با اسلام و شخص پیغمبر آشکار می سازد و بازتاب قتل او، ریشه های اسلام را در دل ها استوار کرده، حس تمرد و سرپیچی از اوامر امویان را در همه ایجاد می کند و احساسات اسلامی و شعور دینی مردم را بیدار و زنده می سازد.
ابا عبد الله علیه السلام می دانست وقتی بنی امیه او را شهید کنند، دستگاه خلافت رسوا خواهد شد و مردم به مسیر نادرست حکومت پی خواهند برد و معلوم است حکومتی که به دشمنی با دین و خاندان رسالت شناخته شده ،باشد هر چند مدت کوتاهی به ظاهر بر مردم فرمانروایی ،کند اما نمی تواند ادعای خلافت اسلامی را داشته باشد و به حکومت خود ادامه دهد.
فاجعه کربلا دنیای اسلام را تکان داد و مثل آن بود که شخص پیغمبر شهید شده باشد. در تمام شهرها احساسات خشم آگین مردم در مقابل بنی امیه به جوش آمد و حرکت های ضد امویان یکی پس از دیگری شروع شد تا آن که حکومتی که به اسم اسلام، ترویج شرک و کفر می کرد ساقط شد و آن خون های پاک اهل بیت علیهم السلام، بهای نجات اسلام و شور و هیجان دینی مردم علیه بنی امیه گردید.
پس معلوم شد که امر به معروف و نهی از منکر امام حسین علیه السلام از نظر قواعد عمومی و فقهی نیز لازم و از واجبات بوده است و آن حضرت در راه ادای این تکلیف، از جان خود و عزیزترین و لایق ترین جوانان برادران و یارانش چشم پوشید و همه را فدای مقاصد بزرگ و عالی اسلامی کرد، و با این که سیل مصیبت ها به سوی او هجوم آورد ثابت و پایدار ایستاد و از دین و هدف خود دفاع نمود.
ص: 547
معنای احتمال تأثیر این نیست که در خانه بنشینی و بگویی من احتمال اثر می دهم یا نمی دهم بلکه باید بروی و حداکثر تحقیق را انجام دهی تا ببینی که آیا به نتیجه می رسد یا نه؟ کسی که بی اطلاع است و به دنبال تحقیق هم نمی رود، نمی تواند چنین عذری بیاورد.
آیا امر به معروف و نهی از منکر با این روحیه که مؤمن باید هر کسی را از خود بهتر بداند منافات ندارد؟
نکته اخلاقی مزبور مربوط به جایی است که خود را با دیگران مقایسه می کنید؛ اما امر به معروف و نهی از منکر در مقام هدایت دیگران است؛ اساساً با کمی دقت در می یابیم این دو نکته با هم تنافی ندارند بلکه مکمل همدیگرند. در واقع اگر خطایی از کسی سر زد باید از سر دلسوزی و مهربانی او را ارشاد کرد؛ اما در عین حال شخص آمر و ناهی نباید خودش را از طرف مقابل بالاتر و بهتر بداند؛ زیرا ممکن است وی در همان لحظه یا در آینده هدایت شود و از ما سبقت بگیرد.
حضرت علی علیه السلام می فرماید: «امر به معروف و نهی از منکر دو صفت و خلق هستند، از جمله خوهایی که محبوب و پسندیده خداست این دو امر مرگ را نزدیک نمی گردانند و روزی را کم نمی کنند» (1) این سخن با روایاتی که وجوب امر به معروف و نهی از منکر را مشروط به نبود ضرر می کنند چگونه قابل جمع است؟
با توجه به روایات متعدد در این زمینه می فهمیم که مراد حضرت على علیه السلام آن است که اگر امر به معروف و نهی از منکر با شرایط و حدود صحیح اجرا شود، ضرر و زیانی نمی رساند.
اجرای امر به معروف و نهی از منکر که سبب سلب آزادی از انسان ها و افراد جامعه است؛ چگونه قابل توجیه است؟
آیا امر به معروف و نهی از منکر دخالت در زندگی خصوصی افراد نیست؟
خیر، زیرا قرآن تجسس در کار دیگران را با لسان ﴿ولَا تَجَسَّسُوا﴾، (2) یعنی: «در کار دیگران جاسوسی نکنید مشخص کرده است؛ ولی امر به معروف و نهی از منکر، در
ص: 548
جایی است که گناهکار در برابر دیگران دست به گناه بزند لذا کسی به بهانه امر به معروف و نهی از منکر نمی تواند در کار دیگران دخالت و تجسس کند ما وظیفه نداریم در امور دیگران تجسس کنیم. آمر به معروف و ناهی از منکر لازم نیست دیگران را تعقیب کند که آیا واجبی را ترک می کنند تا به آنان امر کند آن را انجام دهند یا حرامی را مرتکب می شوند تا آنان را از آن کار باز دارد بلکه به طور عادی اگر متوجه شد که فلان شخص دارد و اجبی را ترک می کند یا فعل حرامی را مرتکب می شود، به او تذکر دهد.
رعایت نکردن این موارد در حکایتی به خوبی بیان شده است: شخصی از دیوار خانه ای بالا رفت؛ وقتی گناه کردن آن ها را دید گفت: گمان می کنید چون در نهان معصیت می کنید خدا کنید خدا سر شما را آشکار نمی کند؟ صاحبخانه گفت: اگر من یک خطا کرده ام تو سه خطا کرده ای!
نخست: تو با نهی ﴿وَلَا تَجَسَّسُوا﴾ (1) یعنی: «در کار دیگران جاسوسی نکنید»؛ مخالفت کردی .
دوم: تو به دستور ﴿وَأتُوا الْبُيوتَ مِنْ أَبْوَابهَا﴾ (2) یعنی: «از درب خانه ها وارد شوید»؛ عمل نکردی.
سوم همچنین با ﴿فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُيُوتًا فَسَلِّمُوا﴾ (3) یعنی: «هر گاه وارد خانه ای شدید، سلام کنید»؛ مخالفت نموده ای!
وجوب امر به معروف و نهی از منکر با آیه ﴿لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ﴾ (4) یعنی: «در دین هیچ اجباری نیست»؛ معارض است!
آیه مزبور مربوط به اصل پذیرش دین است؛ یعنی با اجبار و اکراه نمی توان کسی را به دین اسلام، فراخواند؛ ولی اگر کسی خودش اسلام را پذیرفت، باید به اصول و احکام آن پایبند باشد.
ص: 549
کلیه نظام های فکری، برای خود نظامی اجتماعی را نیز طراحی می کنند اکراه و اجبار از ابزارهای پیش بینی شده در کلیه نظام های اجتماعی است؛ یعنی در هر نظامی در مقوله های اجتماعی و حقوقی ،آن جبر قانونی وجود دارد و بدون آن جامعه اداره و کنترل نمی شود نظام های قضایی و نیروهای انتظامی در همۀ نظام ها امری مقبول و معقول هستند بنابراین بایستی محدودهٔ عقیده را از محدوده عمل و حقوق جدا کرد. در حیطهٔ عقیده اجبار راهی ندارد ولی در حیطه عمل، تا آن جا که به نظم عمومی جامعه مربوط می شود رفتارهای اجتماعی تحت نظارت و کنترل درآمده و احیاناً با آن برخورد می شود.
از جمله اموری که پیامدهای ناخوشایندی در زندگی اجتماعی افراد دارد، منکرات است. به همین جهت شارع مقدس برای دور نگه داشتن جامعه از پیامدهای سوء آن ها، امر به معروف و نهی از منکر را در سطح جامعه واجب کرده است.
با مروری به شرایط و آداب امر به معروف و نهی از منکر روشن می شود که نهی از منکر در منکرات آشکار واجب است و آمر به معروف و ناهی از منکر حق تجسس و تفتیش و دخالت در زندگی افراد را ندارد خواست اسلام آن است که ظاهر جامعه از هر گناهی پیراسته باشد، اما داوری درباره درون انسان یا کارهای ناشایستی که برخی در نهان مرتکب می شوند با خداست.
خلاصه افزون بر این که در پذیرش شریعت اسلام اجباری نیست، پس از پذیرش آن نیز کسی حق تفتیش عقاید و تجسس در امور شخصی افراد را ندارد اما در صورتی که رفتار شخص در اجتماع با قوانین اجتماعی اسلام ناهماهنگ باشد همانند همۀ نظام های جهان اسلام حق برخورد را با او برای خود با شیوه های گوناگون محفوظ می دارد.
آیا امر به معروف و نهی از منکر با آیۀ ﴿وَلَا تَزرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى﴾ (1) يعنى: «هیچ کس گناه دیگری را به گردن نمی گیرد»؛ تعارض ندارد؟
این آیات در مورد کسانی است که هدایت الهی را نپذیرفته اند و براهین یقینی را انکار می کنند؛ چنان که در ابتدای این آیه چنین آمده است من برای خدا شریکی
ص: 550
نمی گیرم و اولین مسلمانم آیا (انتظار دارید) غیر خدا را در مقام پروردگار برگزینم؟! در حالی که او پروردگار همه چیز است و هیچ کس عملی را انجام نمی دهد مگر این که کیفرش بر عهده خودش است؛ و هیچ کسی گناه دیگری را به گردن نمی گیرد».
این مفهوم، با آیاتی که انسان را به امر به معروف و نهی منکر تشویق می کنند منافی .نیست زیرا آیه مزبور می گوید: «اگر فردی براهین الهی را نپذیرد و مرتکب گناهی شود، کیفرش متوجه خودش است و دیگران در جرم آن شریک نیستند». ولی در زمینه امر به معروف و نهی از منکر می گوید: «اگر دیگران، گناهکاری شخصی را دیدند و شرایط مهیا بود، باید او را به کار خوب تشویق نمایند».
امر به معروف و نهی از منکر یگانه اصلی است که ضامن بقای اسلام است به اصطلاح، علت مبقیه است. اگر این اصل نباشد، اسلامی نیست. در واقع رسیدگی کردن دائم به وضع مسلمانان است. با تشبیه جامعه به کارخانه ای که همانند جامعه از اجزاء و بخش های متفاوت و گوناگون تشکیل شده است لزوم امر به معروف و نهی از منکر بهتر روشن می شود؛ زیرا هیچ کارخانه ای بدون بازرسی و رسیدگی دائمی مهندسان متخصص، قابل بقا نیست، همین طور اگر هر سازمانی به حال خود رها شود و بازرسی نشود، بر اثر فسادهای مختلفی که در آن به وجود می آید توانایی مقاومت و جنگیدن برای بقا را ندارد و پس از مدت کوتاهی متلاشی می شود و جز نام از او چیزی باقی نمی ماند.
همان گونه که بیان شد یکی از نمونه های عینی این آسیب ها، در انقلاب مشروطه رخ داد. این انقلاب به خاطر امر به معروف و نهی از منکر نکردن مردم، به فساد و تباهی کشیده شد و آن رخداد مهم که باید تحول آفرین می شد به انحطاط و زوال گرایید.
پس می توان یکی از مهمترین عوامل ثبات و پایداری جوامع مختلف بشری را منوط به انجام یا ترک امر به معروف و نهی از منکر دانست هر قدر این عنصر، قوی تر و درست تر اجرا ،شود جامعه پایدارتر خواهد ماند و هر قدر امر به معروف و نهی از منکر، ضعیف تر و کم رنگتر محقق شود جامعه با رکود و انحطاط و ناپایداری مواجه می گردد.
ص: 551
1. قرآن كريم.
2. نهج البلاغه، قم، دار الذخائر، 1421ق.
3. ابن ابی جمهور، محمد، عوالی اللآلئ، قم، کتابخانه مرعشی، 1403ق.
4. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، چاپ دوم، قم، آل البيت علیهم السلام، 1414ق.
5. خمینی سید روح الله تحرير الوسيله قم، انتشارات دارالعلم، 1387ش.
6. طبرسی، امین الاسلام، مجمع البيان، بيروت، الاعلمی، 1415ق.
7. عبدالله حسن، مناظرات فى العقائد والاحكام، قم، دليل ما، 1421ق.
8. علی بن موسی الرضا امام هشتم علیه السلام، فقه الرضا، مشهد، آل البيت علیهم السلام، 1406ق.
9. قریشی، باقر شریف، حياة الامام الحسين علیه السلام، نجف، آداب، 1394ق.
10. کلینی، محمد بن یعقوب الکافی، چاپ سوم، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1363ش.
11. لوح فشرده پرسمان 2.
12. لوح فشرده پرس وجو.
13. لوح فشرده جامع التفاسير نور.
14. لوح فشرده مكتبة اهل البيت علیهم السلام.
15. لوح های فشرده.
16. مغربی تمیمی، ابوحنیفه نعمان، شرح الاخبار في فضائل الأئمة الاطهار، قم، نشر اسلامی، 1414ق.
17. نوری طبرسی، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، بیروت، آل البيت علیهم السلام، 1408ق.
ص: 552