اثر گناه در زندگی انسان از منظر آیات و روایات

مشخصات کتاب

سرشناسه:عزتی، عمران، 1339 -

عنوان و نام پديدآور:اثر گناه در زندگی انسان از منظر آیات و روایات/ مولف عمران عزتی.

مشخصات نشر:قم: دارالنشر اسلام ، 1402.

مشخصات ظاهری: 687 ص.

شابک:978-964-475-408-1

وضعیت فهرست نویسی فاپا

یادداشت:کتابنامه: ص. [686] - 687.

موضوع: گناه (اسلام)

Sin -- Islam

گناه (اسلام) -- احادیث

Sin -- Islam -- Hadiths

گناه (اسلام) -- جنبه های قرآنی

Sin -- Islam -- Qur'anic teaching

رده بندی کنگره: BP225/6

رده بندی دیویی: 297/464

شماره کتابشناسی ملی:9238262

اطلاعات رکورد کتابشناسی:فاپا

ویراستار دیجیتالی:مرتضی قنبری

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

ص: 2

ص: 3

اثر گناه در زند گی انسان

از منظر آیات و روایات

مولف: عمران عزتی

ص: 4

فهرست

مقدمه 44

باب اول الف. 49

فصل اول - گناهانی که آبروی انسان را می برد 50

بخل. 50

درخواست - سائلی. 50

عدم تدبیراقتصادی

و نیازمندی. 50

نفاق و دورویی. 50

فصل دوم - اثرگناه در رابطه امور مربوط به آخرت انسان. 51

الف) گناهانی که باعث انحراف انسان از آخرت می شود 51

انحراف از مسیرعقل ومنطق. 51

طمع. 51

ب) گناهانی که باعث انکار آخرت (و تکذیب روز رستاخیز) می شود 51

فسق و فجور. 51

نداشتن حرف حق و ثابت. 52

کفر. 52

ج) گناهی که باعث رها کردن و واگذار نمودن آخرت می شود 52

دوست داشتن دنیا 52

د) گناهی که باعث آسیب رسانی به آخرت می شود 53

دنیا دوستی. 53

ه - گناهانی که باعث فراموش کردن آخرت می شود 53

آرزوی طولانی. 53

تفاخروتکاثر. 53

اشتغال به دنیا 53

پیوند خوردن به دنیا 54

دلباختگی بدنیا 54

راضی شدن به زندگی دنیا 54

رغبت به دنیا 54

فریفتگی و مغرورشدن به زندگی دنیا 54

گرفتار شدن در نعمت های دنیا 55

و) گناهانی که باعث فروختن آخرت به دنیا می شود 55

کفر. 55

کافرشدن به احکام الهی. 55

اطاعت ازهوای نفس.. 56

ز) گناهی که باعث ویرانی آخرت انسان می شود 56

آباد کردن دنیا 56

فصل سوم - اثرگناه در رابطه با آرزوهای انسان. 56

الف) گناهی که باعث طولانی شدن آرزوی انسان می شود 56

ثروت دوستی. 56

ب) گناهانی که باعث می شود انسان به آرزوهایش نرسد 56

دنیا پرستی. 56

امید بستن به دنیای فانی و ظواهر دنیا 57

امید بستن به غیر خدا 57

ثروت ومال. 57

دلبستگی به دنیا 57

عمل نکردن برای آخرت. 58

فرمانروایی فرومایگان. 58

دنیا طلبی باعملِ آخرت. 58

پیگیری کردن کاربا نافرمانی خدا 58

بداندیشی. 58

همّت گماشتن به کارغیر خدایی. 59

فصل چهارم - گناهانی که باعث سلب آسایش انسان می شود 59

حِرص... 59

حسد 59

ناآرامی و بی قراری. 59

بدی کردن. 60

کینه توزی. 60

فصل پنجم - گناهانی که باعث آفت وآسیب در زندگی انسان می شود: سررشته آفتها 60

دلباختگی به لذات دنیا 60

شهوترانی. 60

آفت آبادانی(کشور) 61

ستمگری حاکمان. 61

ص: 5

آفت آرزوها 61

مرگ.. 61

آفت اطاعت وفرمان برداری. 61

عصیان و نافرمانی. 61

آفت اقتصاد(میانه روی) 61

بخل. 61

آفت امانتداری. 61

خیانت به امانت. 61

آفت دوراندیشی. 62

به موقع انجام ندادن کار. 62

آفات انفاق. 62

آزار، أذیت، منت. 62

آفت ایمان. 62

شرک.. 62

آفت بخشش.. 62

معطّل کردن. 62

آفت بخشندگی. 63

اسراف.. 63

بیجا خرج کردن. 63

زیاده روی. 63

نداری وفقر. 63

آفت بردباری وحلم 63

خواری. 63

سبک سری وکم عقلی. 64

آفت بزرگی. 64

پیشآمد های قضا وقدر. 64

آفت حاکمان وفرمان روایان. 64

بدرفتاری. 64

آفت پارسایی وپرهیزکاری. 64

کم قناعت کردن. 64

ترس و واهمه 64

آفت توانگری. 65

بخل. 65

آفت جُستجوگری. 65

کامیاب نشدن. 65

آفت حسب و نسب (خانوادگی) 65

خود پسندی. 65

فخرفروشی. 65

آفت دین. 65

حسادت و خودپسندی. 65

سوء ظّن وبد گمانی. 66

فخرفروشی. 66

هوای نفس.. 66

آفت رستگاری. 66

کسالت وتنبلی. 66

آفت رعیت و ملت. 66

نافرمانی کردن. 66

آفت ریاست. 66

فخرفروشی. 66

آفت ریاضت (سختی کشیدن جهت تهذیب) 67

غلبۀ عادت. 67

آفت زمامداران وپیشوایان. 67

ضعف سیاست. 67

آفت امور زندگی. 67

سوء مدیریت - بداندیشی. 67

آفت زیبایی. 67

غرور. 67

آفت زیرکی وهوشیاری. 67

خودستایی. 67

مکر و حیله 68

آفت سخن گفتن. 68

دروغ. 68

پرگویی. 68

آفت سخاوت. 68

منت گذاردن. 68

آفت شجاعت. 68

ضایع کردن دوراند یشی. 68

آفت شرف وبرتری. 69

کبر و غرور. 69

آفت شرم و حیا 69

ناتوانی وضعف.. 69

آفت انسان عادل. 69

کم پارسایی. 69

آفت عدالت ودادگری. 69

حاکم زورگوی. 69

آفت عبادت. 70

ص: 6

خودنمائی. 70

تنبلی. 70

آفت عقل. 70

اختلاف.. 70

خود بزرگ بینی. 70

عُجب. 70

هواپرستی. 71

آفت علم 71

عمل نکردن به علم 71

فراموشی. 71

آفت علماء و دانشمندان. 71

ریاست طلبی. 71

آفت عمل. 72

نداشتن اخلاص... 72

آفت عهد و پیمان. 72

کم رعایت کردن عهد و پیمان. 72

مکروحیله 72

آفت فقها (دانشمندان دینی) 72

نداشتن صیانت نفس.. 72

آفت قدرت. 72

خودداری از احسان. 72

ستمگری وسرگشی. 73

زشت گفتاری و بدکرداری. 73

ناتوان شمردن دشمن. 73

آفت قضات (قاضی ها وحاکمان شرع) 73

طمع. 73

آفت کارها 73

ناتوانی. 73

آفت کردارنیک وخوب. 74

عمل بد و زشت. 74

آفت کشورداری. 74

سُستی کردن. 74

آفت بازگو کردن و نقل قول نمودن. 74

دروغ نقل کردن. 74

آفت گذشت کردن. 74

منّت گذاردن. 74

آفت لشکریان و سپاهیان. 74

سرپیچی از فرماندهان. 74

آفت (عامه و توده) مردم 75

عالم فاجر. 75

آفت مشورت. 75

درهم شکستن نظرات. 75

آفت نجابت. 75

کبر و غرور. 75

افت نفس.. 75

دل سپردگی به دنیا 75

آفت نعمت. 75

کفران نعمت. 75

آفت نیکی. 76

رفیق و همدم بَد 76

آفت وزیران. 76

بداندیشی. 76

آفت هیبت و شکوه 76

مزاح و شوخی. 76

آفت یقین. 76

شکّ و تردید 76

فصل ششم- گناهانی که باعث آوارگی و سرگردانی انسان می شود 77

مقدم داشتن خواسته حاکم جائر برخواستۀ خداوند 77

عیب جویی ازمردم 77

سخن گفتن درذات خداوند 77

فصل هفتم - گناهی که باعث آه و زاری- درماندگی- انسان می شود 77

تکیه و اعتماد به دنیا 77

فصل هشتم - گناهی که باعث می شود انسان با حرارت آهن داغ و زندان تنگ عذاب شود 77

افشای اسرار و راز اهل بیت (ع) 77

فصل نهم - گناهانی که باعث می شود انسان آیات الهی را تکذیب و تمسخرنماید 78

اصرار بر باطل و گناه 78

در باطل فرو رفتن و بازی کردن - لهو و لعب. 78

انجام اعمال بد 78

تکبّر. 78

کفر. 79

فصل دهم - گناهی که باعث سلب معرفت ائمّه اطهار(صلوات الله علیهم) از انسان می شود 79

ص: 7

نشستن در مجلس سبّ امامان معصوم -علیهم السلام 79

فصل یازدهم - گناهی که باعث هلاک و گشته شدن ابرار به دست اشرار می شود 79

ترک امربه معروف ونهی ازمنکر. 79

فصل دوازدهم - گناهی که باعث آزار آزاد مردان می شود 79

لئیم وناکس بودن. 79

فصل سیزدهم -گناهانی که باعث تباه شدن احسان و نیکی ها می گردد 80

خودپسندی. 80

دوست ورفیق بد 80

منّت گذاردن. 80

بدی کردن به نفس - به خویشتن. 81

لئیم بودن. 81

فصل چهاردهم - گناهی که باعث اختلاف در بین مردم (خانواده وجامعه) می شود 81

نفوذ شیطان در زندگی انسان. 81

فصل پانزدهم - گناهی که باعث زایل شدن اخلاص انسان می شود 81

وجودهوای نفس درقلب. 81

فصل شانزدهم- گناهانی که باعث فاسد شدن اخلاق می شود 82

حرص وآزمندی. 82

سختگیری در زندگی - عُسر. 82

کفر. 82

نفاق دورئی. 82

فصل هفدهم - گناهانی که باعث بی أدبی و سوء ظن به اخیار و دشمنی با آنان می شود 82

شقاوت. 82

شروربودن. 83

مجالست با اشرار. 83

فصل هجدهم - گناهانی که باعث بی ادبی انسان می شود 83

بد حرف و بدسخن بودن. 83

همنشینی با بی خردان. 83

فصل نوزدهم - گناهی که موجب آزار و أذیت انسان می شود 83

مجادله بیجا 83

فصل بیستم - گناهانی که باعث کم و یا بی ارزش

شدن انسان می شود 84

اهانت به مردم 84

تهی بودن قلب ازیاد خدا 84

دروغ. 84

ستمگری. 85

فصل بیست و یکم - گناهانی که باعث نابودی اسلام و خارج شدن انسان از اسلام محسوب می شود 85

بدعتگذاری. 85

دروغ. 85

ندادن زکات. 85

فحش دادن وفحش شنیدن. 85

قهرکردن بیش ازسه روز. 86

کمک نکردن به ضعیف.. 86

مرجئة و قدریة 86

فصل بیست و دوم - گناهانی که باعث بی اعتبارشدن انسان می شود 86

نسبت ناروا 86

دروغ. 87

فصل بیست و سوم - گناهی که باعث نادیده گرفتن حقّ امام و پیشوای عادل می شود 87

نفاق. 87

فصل بیست و چهارم - گناهانی که باعث خیانت به امانت می شود 87

نداشتن ایمان. 87

خائن بودن نسبت به امانت. 87

دروغ. 87

سخن چینی. 88

مکر وحیله 88

فصل بیست و پنجم - گناهی که باعث قطع شدن امداد و نصرت آسمانی و زمینی می شود 88

ترک امر به معروف و نهی ازمنکر. 88

تمسّک جستن به غیرخداوند 88

شرک.. 89

فصل بیست وششم - گناهانی که باعث از بین رفتن امنیت انسان می شود 89

خود را ایمن دانستن از مکر الهی. 89

بد سیرتی. 89

ص: 8

فصل بیست و هفتم - گناهانی که باعث ناامیدی انسان می شود 89

ناامیدی از رحمت خداوند، اعتماد به غیر خدا و تکذیب وعده های الهی. 89

بدی کردن به خویشاوندان. 90

دل بستگی به دنیا 90

تسلّط شیطان برانسان. 90

عصیان. 91

آلوده کردن نفس.. 91

فصل بیست و هشتم - اثرگناه در رابطه با ارتباط انسان با انبیاء الهی. 91

الف) گناهانی که باعث شریک شدن انسان درقتل، آزار و أذیت انبیاء الهی می شود 91

راضی شدن به قتل وکشته شدن آنها 91

فاش کردن اسرار اهل بیت (صلوات الله علیهم) در نزد دشمنان. 91

ب - گناهانی که باعث دوری انسان از پیامبراسلام(ص) می شود 92

بخل، بدگوئی، تکبر، حسادت، قساوت قلب، فحاشی. 92

خوردن مسکرات وسبک شمردن نماز. 92

روگردانی ازسنّت پیامبر. 92

شرور بودن. 92

فصل بیست و نهم - گناهانی که باعث انحطاط انسان و جامعه می شود 93

امامت فرد ناشایست. 93

ضایع وتباه کردن امورمسلمین. 93

انحراف ازمسیر حق. 93

فصل سی ام - اثرگناه در رابطۀ انسان با اهل بیت. 93

الف) گناهانی که باعث برائت اهل بیت وأئمۀ معصوم از انسان می شود 93

دوری کردن دو برادر دینی از یکدیگر. 93

آزردن پدر و مادر. 94

أمین نبودن. 94

مصرف موادفاسد و زیان آور. 94

رعایت نکردن حدود الهی. 94

ب) گناهانی که باعث دشمنی انسان با اهل بیت می شود 95

انعقاد نطفه درعادت ماهانه، نفاق، ولادت نامشروع، زنا 95

گناه ودریده شدن پرده های عصمت. 95

ج) گناهانی که باعث دوری انسان از اهل بیت می شود 96

أسیرشدن بدون جهاد و جراحت. 96

تعظیم وترحم کردن به بزرگسالان و خردسالان اهل بیت(ع) 96

ترک کردن تقیّه 96

اطاعت نکردن ازخداوند 97

جدایی از راه اهلبیت - علیهم السلام 97

احترام کردن به مخالفین اهل بیت-علیهم السلام 97

خوش رفتارنبودن با مردم 97

خیانت به مسلمان. 98

مکر و حیله به مسلمان. 98

سبک شمردن نماز. 98

در به روی فقرای شیعه 98

ضایع کردن حق هم سایه 99

بدرفتاری باهمسایه 99

گناه 99

مُحاسبه نکردن نفس خود 99

د) گناهانی که باعث زیان رساندن اهل بیت می شود 100

افشاکردن سخنان (سرّی) اهل بیت صلوات الله علیهم 100

جهاد در رکاب کسی که حکم خدا را اجرا نمی کند 100

ه) گناهی که باعث می شود انسان به دشمنان اهل بیت یاری نماید 100

یاری نکردن به شیعیان أهل بیت. 100

فصل سی و یکم- اثرگناه بر ایمان انسان. 100

الف) گناهانی که باعث می شود انسان ایمان نداشته باشد 100

افشاکردن اسرار اهل بیت. 101

خیانت به أمانت. 101

تعصب. 101

فریب دنیا 101

شک وتردید 101

مکروحیله 101

ب) گناهانی که باعث می شود انسان مزۀ ایمان را نچشد 102

دروغ. 102

رغبت به دنیا 102

ج) گناهانی که خارج شدن انسان از ایمان و زمرۀ مؤمنین می شود 102

ندادن زکات 102

سرزنش به خاطر لغزش.. 102

د) گناهانی که باعث فاسد شدن ایمان می شود 102

دنیا دوستی. 102

غضب. 103

ص: 9

ه) گناهی که باعث فراموشی ایمان می شود 103

همنشینی با اهل دنیا 103

و) گناهانی که باعث نابودی ایمان انسان می شود 103

تهمت زدن به برادر دینی. 103

حسادت. 103

شرابخواری. 104

شرک.. 104

عمل نامشروع - زنا 104

أذیت وآزارهمسایه 104

باب دوم ب. 105

فصل اول-گناهانی که باعث قطع باران می شود. 106

گناهانی که باعث غضب پروردگار عالم گردد 107

کم فروشی و گرانفروشی. 107

دروغ گفتن حاکمان 107

عوامل طبیعی نابودی زراعات غیر از گناه 107

مناسب نبودن زمان و مکان کشت و زرع. 107

فصل دوم - گناهی که باعث تباه شدن باطن ودرون انسان می شود. 108

فساد بیرونی وعلنی. 108

فصل سوم - گناهانی که باعث قرارگرفتن انسان در باطل می گردد. 108

عمل کردن به رأی خود 108

نپیوستن به حق. 108

فصل چهارم - گناهانی که باعث نابودی باغات و محصولات باغی می شود. 108

جریان قوم سبأ، داستان دو مرد و سرانجام صاحبان باغ سبز. 108

الف) باغ های بزرگ و آباد، شهرهای پاک و پاکیزه، پروردگار آمورزنده و بخشنده 108

ب) گناهان، باغ های ویران، شهرهای خرابه، پروردگار قهار 109

اعراض و روگردانی از حقیقت و خدا 109

تبعیت ازشیطان. 109

تکبروغرور. 110

تکذیب قیامت. 110

طغیان وسرکشی. 110

ظلم و ستم 110

غفلت وغافل شدن ازخدا 111

فاصله طبقاتی. 112

فراموش کردن خدا 112

کافرشدن به خداوند 112

محروم کردن مستمندان از نعمت ها 112

قساوت قلب نسبت به فقرا ودرماندگان. 113

حکومت وسلطۀ منافقان. 114

فصل پنجم - گناهان، بَدی ها، پلیدی ها و زشتی ها در زندگی انسان.. 115

الف - گناهانی که باعث، بَدی، بداندیشی، بدنامی و بدگوئی از انسان می شود 115

نیکی کردن به اراذل و فرومایگان. 115

استهزا کردن دیگران. 115

عیب دانستن امربه معروف ونهی ازمنکر. 115

انکار زشتی برای مردم 115

افزودن به اموال با کم کردن ازآبرو. 115

کمک کردن به باطل. 116

بخل. 116

بداخلاقی. 117

بدرفتاری. 117

بد گفتاری. 117

بد گمانی. 117

بَدی کردن به دیگران. 117

حریص شدن. 117

تسلیم کردن ناموس خود بدیگری. 118

سوء ظن داشتن به خداوند متعال. 118

دروغ. 118

دشمنی با مردم 119

دورویی ودوزبانی. 119

دوستی که در راه خدا نباشد 119

شراب ومُسکرات. 119

قطع صله رحم 120

طمع و رغبت ذلّت آور. 120

بد طینتی. 120

ظلم 120

عمل منافی عفت. 120

عفو نکردن. 121

عیبجوئی. 121

غضب. 121

ص: 10

غیبت کردن. 121

بیماری قلب. 121

بد کاری. 121

کبروغرور. 122

گناهان. 122

لئیم وفرومایگی. 122

مکروحیله 122

نادانی. 122

إسائه أدب به نیکان، بدی کردن به همسایه 123

ب) گناهی که باعث نزدیک شدن بدکاران به انسان می شود 123

سخن زشت ومُستهجن. 123

ج) گناهی که باعث بدگویی از انسان می شود 123

دروغ گفتن. 123

د) گناهانی که باعث بد نامی انسان می شود 123

کار زشت وقبیح. 123

فصل ششم - اثرگناه بر برادری انسان.. 123

الف) گناهانی که باعث بهم خوردن برادری انسان می شود 123

آزرده کردن برادر دینی. 124

جفا کاری. 124

خیانت. 124

درویی. 124

غیبت. 124

بد گفتاری. 125

قهر کردن دومسلمان. 125

نفرین به برادر مؤمن. 125

ب) گناهانی که باعث عدم اخوت و برادری با انسان می شود 125

تبهکاری، حماقت، دروغ، پرروئی، فسق وفجور. 125

فصل هفتم - گناهای که باعث برچیده برکت از زندگی انسان می شود. 126

ترک امربه معروف و نهی ازمنکر. 126

اعمال بد وناپسند 126

تکذیب کردن حقایق، حبس کردن حق برادر دینی. 126

خیانت، دزدی. 127

منع زکات. 127

دشنام 127

زنا، شرابخواری. 127

غشّ وخیانت به برادر دینی. 128

گناه 128

نیت فاسد 128

فصل هشتم - گناهی که باعث آزار، أذیت و دوری بزرگان می شود. 128

خیانت - دروغ. 128

سخن زشت ومُستهجن. 128

لئیم وابله بودن. 129

حاکم شدن نااهلان. 129

فصل نهم - گناهانی که باعث بی بصیرت شدن انسان می شود. 129

آرزوی طولانی. 129

فریفته شدن به زرق وبرق دنیا 129

هواپرستی. 129

فصل دهم - گناهانی که باعث نزول بلاء می شود 130

ضایع کردن امربه معروف ونهی ازمنکر، 130

پیشی گرفتن ازاهل بیت. 130

تکذیب آیات وپیامبران الهی. 131

ترک جهاد 131

عمل شنیع قوم لوط، جرم، تبهکاری، فساد 132

نزول بلا (باران سنگ) 132

دین را بهای دنیا قراردادن. 132

طغیان، سرکشی، نافرمانی ازخدا 133

قوم عاد وثمود 133

(وزیدن باد و فرود آمدن صاعقۀ بلا) 133

خود را ازمؤمن پنهان کردن. 134

مغرورشدن به ملک وقدرت. 134

فاسق وفاجربودن. 134

انجام گناهان رسواکننده 135

گناه جدید، بلای جدید 135

فساد درنیت وبداندیشی. 135

اشتغال به نعمت ها 135

گرفتاری مردم را خواستن. 135

تبعیت ازهوای نفس.. 136

بنقل از امیرالمؤمنین (ع) پانزده گناه سبب نزول بلا می شود 136

فصل یازدهم- گناهانی که باعث بیزاری ونفرت مردم ازانسان می شود. 138

ص: 11

بداخلاقی. 138

ترش رویی. 138

فصل دوازدهم - گناهانی که باعث بیماری ومعلولیت جسمی انسان می شود. 138

حسد 138

ریا و خود نمائی. 139

رابطه نامشروع زن و مرد - زنا 139

شراب ومُسکرات. 139

شک وتردید 139

گناه 140

انعقاد نطفه درحال حیض... 141

عامل خاص بیماری. 141

قطع رحم وآزاروأذیت خویشاوندان. 142

کالا و امکانات دنیوی. 142

کینه توزی. 142

فصل سیزدهم- گناهی که باعث به خاک مالیده شدن بینی انسان می شود. 143

تحصیل علم برای به جهالت کشاندن مردم 143

باب سومپ. 145

فصل اول - گناهی که باعث می شود انسان نتواند پاکدامنی و عفت خود را حفظ نماید. 146

حرص شدید 146

فصل دوم - گناهانی که باعث پراکند گی و پریشانی در زندگی فرد و جامعه می شود. 146

اختلاف.. 146

دنیا پرستی. 146

فصل سوم - گناهانی که باعث دریده شدن وکناررفتن پرده های حرمت، کرامت ومصونیت انسان می شود. 146

الف) گناهان باعث دریده شدن پرده های حرمت ومصونیت انسانی می شود 147

شراب خواری، قماربازی، لغویات برای خنده مردم، عیبجوئی، همنشینی با اهل ریب. 147

ب) گناهان باعث کنار رفتن و برداشته شدن پرده حرمت وکرامت انسانی می شود 147

قرض گرفتن به نیت اداء نکردن، اسراف، بخل، بداخلاقی، کم صبری، دل تنگی، برخورد توهین امیز با اهل دین. 147

برداشتن پرده اسراردیگران. 148

به دنبال اسرار مردم بودن. 148

ارتکاب گناهان کبیره 148

فصل چهارم - گناهانی که باعث پشیمانی انسان می شود 148

الف) گناهان باعث پشیمانی می شود (دریک روایت) 148

ب) گناهانی که باعث پشیمانی می شود 149

آرزو - آرزوی طولانی. 149

آدم کشی. 149

اعتماد کردن به اخبارفاسق. 149

سوارشدن برمرکب باطل. 149

یاری کردن به باطل. 150

کوتاهی درکارخیر. 150

دروغ. 150

مالک نشدن به زبان آن خود 150

نشناختن محل قدم گذاردن ورفت وآمد کردن. 150

درشت خویی وپررویی. 151

دشمنی با مردم 151

حرکت درمسیر باطل - ترک واجبات و انجام محرمات. 151

ظلم 151

غضب. 152

نافرمانی خداوند 152

فصل پنجم - گناهانی که باعث می شود انسان پند نپذیرد و نتواند دیگران را نیز پند دهد. 152

بخل. 152

نداشتن بصیرت. 152

غرور و خود خواهی. 152

مالک نشدن عقل برانسان. 153

خیانت به نفس.. 153

فصل ششم - گناهی که باعث نادیده گرفتن حقّ پیرمردان وپیرزنان می شود. 153

نفاق. 153

فصل هفتم - گناهانی که موجب پیمان شکنی انسان می شود. 153

خیانت. 153

ص: 12

بی دینی. 153

شُبهَ وشک.. 154

فاجربودن. 154

ناکس ولئیم بودن. 154

وفاداری با پیمان شکنان. 154

باب چهارمت. 155

فصل اول - گناهانی که باعث ترس و وحشت انسان می شود. 156

بداخلاقی. 156

نترسیدن وخوف نداشتن ازخدا 156

کفر. 156

کفران نعمت روزی وامنیت. 156

گناه 157

ضعف یقین. 157

فصل دوم - گناهانی که باعث از بین رفتن تقوی انسان می شود. 157

ترجیح دادن خواسته سلطان جائر برخواسته خداوند 157

غلیه شهوت. 158

ترک صله رحم 158

فصل سوم - گناهانی که باعث تنها ماندن انسان می شود 158

درشت خوئی. 158

خود بینی. 158

فصل چهارم- گناهانی که باعث قبول نشدن توبه انسان می شود. 159

بداخلاقی. 159

بدعت گذاری. 159

حق مردم 159

خون ناحق ریختن. 159

عمل شنیع لواط. 160

خوردن مال یتیم 160

وصف زن نامحرم برای مرد نامحرم 160

فصل پنجم- گناهی که باعث سلب توفیق از انسان می شود 161

بخل. 161

فصل ششم- گناهی که باعث تهمت خوردن ومتهم شدن انسان می شود. 161

به جاها و افراد پست ومتهم نزدیک شدن. 161

باب پنجمث. 163

فصل - اثرگناه برثروت و اموال انسان.. 164

الف) از بین رفتن ثروت. 164

اسراف.. 164

ندادن زکات. 164

ظلم کردن بدیگران. 164

محروم کردن نیازمندان. 165

ب) مصرف شدن ثروت درغیر راه حق. 165

بدست آوردن ثروت ازغیرراه حلال. 165

منع کردن حق الله- مانند خمس.. 165

ج) و زر، و وبال شدن اموال. 165

سود نداشتن مال برای انسان. 165

باب ششمج. 167

فصل اول - گناهانی که باعث جنگ و درگیری درزندگی انسان می شود. 168

اختلاف.. 168

حرف ناروا 168

جنگ با خدا 168

دشمنی با مردم، ستمگری با رعیت. 168

فصل دوم - گناهانی که باعث جهل و نادانی انسان می شود. 169

جور و ستم 169

خودبینی. 169

تکبر. 169

کفر. 169

باب هفتمچ. 171

فصل اول - گناهانی که باعث خشکی چشم انسان می شود 172

قساوت قلب. 172

گناه 172

فصل دوم - گناهی که باعث کوری جشم انسان می شود- حقیقت را نبیند. 173

ص: 13

غفلت، نداشتن معرفت. 173

فصل سوم - گناهانی که باعث تشبیه انسان به چهارپایان می گردد. 173

نداشتن ایمان و تقوی. 173

گریزازحق وتذ کّرالهی. 173

ندیدن ونشنیدن حق. 174

ناشکری وناسپاسی. 174

غلبه شهوت، غلبه غضب 175

رفاه طلبی وپرخوری. 175

فکرواند یشه نکردن. 175

فصل چهارم - گناهی که باعث ازبین رفتن چهارپایان می شود. 175

ندادن زکات. 175

باب هشتمح. 177

فصل اول - گناهانی که باعث تسلّط حاکم جائر بر انسان و برجامعه و ترس ازحاکم جائر می شود. 178

کم فروشی. 178

نافرمانی خداوند 178

گناه 178

فصل دوم - گناهانی که باعث حِجاب بین انسان وحقیقت می شود. 179

نداشتن ایمان به آخرت. 179

عمل ضدعفت - زنا 179

فصل سوم - گناهی که باعث قبول نشدن حجّ وعمرۀ انسان می شود. 180

خرید و فروش شراب. 180

کسب حرام 180

فصل چهارم - گناهانی که باعث به حرام افتادن انسان می شود. 180

گرفتن مال وحق ازطریق محاکم طاعوت وظالم 180

واقع شدن درشبهات، دل باختگی به شهوات. 181

فصل پنجم - گناهانی که باعث حریص شدن انسان می شود. 181

ضعف ایمان. 181

نداشتن توکل. 181

شرّ و بدی. 181

غلبه شهوت. 181

میل افراطی. 181

فصل ششم - گناهانی که باعث از بین رفتن حرمت انسان می شود. 182

تهمت. 182

ندادن زکات. 182

فسق. 182

فصل هفتم - گناهانی که باعث حسرت انسان در زندگی می شود. 182

آرامش نداشتن با آرامش الهی. 182

ثروت نا مشروع. 182

حسد 183

انفاق کردن مال برای بازداشتن مردم ازراه خدا 183

عمل نکردن به علم خود 183

از دست دادن فرصت. 183

نگاه ناروا 184

نگاه به نامحرم - چشم چرانی. 184

فصل هشتم - گناهانی که باعث حسادت انسان نسبت به دیگران می شود. 184

لئیم بودن وپستی. 184

نفاق. 184

فصل نهم - گناهانی که باعث از بین رفتن حسنات و اعمال نیک انسان می شود. 184

حسد 184

إظهارنارضایتی پیش مردم 185

آزار، أذیت و ناسازگاری زن وشوهر. 185

غصب کردن مال مؤمن. 185

کینه توزی. 186

فصل دهم - گناهانی که باعث دوری انسان ازحق می شود 186

فراموش کردن آخرت. 186

انحراف از راه عقل ومنطق. 186

أهانت به مسلمان فقیر. 186

هدف بودن باطل. 187

ترک جهاد 187

سستی وتنبلی. 187

ص: 14

شقاوت. 187

قیاس دردین. 187

بزرگ شمردن کار خود 188

تکبّر. 188

کسالت و بی حالی. 188

تبعیت ازهوای نفس.. 188

فصل یازدهم - گناهانی که باعث از بین رفتن حکمت و دانایی انسان می شود. 189

شهوترانی و هوس بازی. 189

غضب. 189

فصل دوازدهم - گناهانی که باعث از دست رفتن حکومت وقدرت می شود. 189

ترک کردن احسان و نیکی. 189

ضایع کردن اصول اساسی حکومت. 189

ترک امربه معروف ونهی ازمنکر. 190

امتیازخواهی وخودکامگی. 190

مانع شدن ازانصاف.. 190

شکستن پیمان با اهل ذمّه 190

تبذیر و هزینه های زیان بار اقتصادی. 190

تبعیت نکردن ازرهبری. 190

تبعیض وناعدالتی. 191

سوء تدبیر و ضعف مدیریت. 191

تعدی به حق مردم 191

تفرقه و اختلاف.. 191

اطاعت ازجوروجائر. 191

جهل ونادانی. 192

حق ستمدیده را از ستمگر نگرفتن. 192

خراج گرفتن بدون آبادانی. 192

ریختن خون ناحق. 192

دین را خادم سلطنت قراردادن. 192

شمشیر دشمنی. 192

ظلم وستمگری دردوران حکومت. 193

عبرت نگرفتن سرگذشت گذ شتگان. 194

ایجاد عداوت و دشمنی با مردم 194

عذرخواهی بی جا 195

غفلت. 195

پرداختن به فرعیات، تاخیرانداختن فرزانگان، مقدم داشتن فرومایگان. 195

فاسد وتباه شدن روزگار و زمانه، فساد درحکومت وجامعه 195

نافرمانی خداوند 196

ناشکری و ناسپاسی. 196

همنشینی با فرومایگان. 196

فصل سیزدهم - گناهانی که باعث بی حیائی انسان می شود 196

دروغ. 196

شرور و بد بودن. 197

لئیم وفرومایه 197

فصل چهاردهم-گناهانی که باعث می شود انسان مورد حیله خداوند قرار گیرد و حیله او به خودش برگردد 197

الف) مورد حیله و مکر قرارگرفتن انسان. 197

حیله کردن به حق. 197

حیله کردن به خدا 198

ب) برگشتن حیله و مکر به خود انسان. 198

حیله کردن به مردم 198

کفر. 198

باب نهمخ. 199

فصل اول - گناهانی که باعث خائن شدن انسان می شود 200

سبک شمردن امانت. 200

کمک کردن به باطل. 200

برآورده نکردن حاجت برادردینی. 200

هدیه گرفتن حاکم ازمردم 200

خیراندیشی نکردن نسبت به برادر دینی. 201

دروغگویی. 201

فاش کردن راز و سر. 201

ندادن زکات. 201

فرومایه بودن. 201

اطمینان به نفس.. 202

فصل دوم - گناهی که باعث به ستوه آمدن اعضای خانواده ازانسان می شود. 202

بداخلاقی. 202

فصل سوم - اثرگناه در رابطۀ انسان با خدا 202

الف) گناهانی که باعث انکارخداوند عالم می شود 202

ص: 15

پرستش نام بدون ذات خدا 202

شراب و مسکرات. 202

کفر. 203

ب) گناهان باعث در حجاب شدن خداوند از انسان می شود 203

زیادی گناه 203

ت) گناهانی که باعث دوری انسان از خداوند می شود 203

آرزوی طولانی. 203

نافرمانی خدا 204

با وجود آب و خاک خود را در فقر قراردادن. 204

نزدیک شدن به سلطان جائر. 204

اعتماد به غیرخدا 204

حسد 205

ترش رویی و چهره در هم کشیدن. 205

سخن چینی. 205

شکم پرستی، شهوت پرستی. 205

عمل نکردن به علم خود 206

عیب جوئی برای سرزنش.. 206

پیوند دوستی با کافران. 206

تکبّروخود بزرگ بینی. 206

تبعیت ازخواسته های یهود ونصاری. 206

هوای نفس.. 207

ث) گناهی که باعث می شود انسان شیرینی دوستی با خدا را درنیابد 207

دنیا دوستی. 207

ج) گناهی که ردّ کردن خدا درعرش محسوب می شود 207

طعنه زدن به مؤمن و رد کردن آن. 207

ح) گناهانی که باعث روگردانی خداوند از انسان می شود 208

آزار و أذیت زن و شوهر و طلاق با زور. 208

غصب کردن مال مؤمن. 208

خ) گناهی که باعث نبود صلح و صمیمیت بین خدا و انسان می شود 208

سوء ظن نسبت به خدا 208

د) گناهانی که باعث شاکی شدن انسان از خدا می شود 209

شِکوه از گرفتاری در پیش غیرخدا 209

شِکوه از مصیبت وارده 209

ذ) گناهانی که باعث کوچک شمردن خداوند سبحان می شود 209

با علم خدا را نافرمانی کردن. 209

جلوه امور مادی درنظر انسان. 209

تفاخر و مباهات. 210

کبر و غرور. 210

ر) گناهی که باعث بد گمانی (سوء ظن) نسبت به خداوند می شود 210

بخل. 210

ز) گناهی که باعث مجادلة وستیزه درباره خداوند متعال می شود 210

تبعیت ازشیطان. 210

س) گناهانی که مُحاربه انسان با خدا و رسول(ص) محسوب می شود 210

آزردن مؤمن. 210

خوارشمردن مؤمن. 211

قسم دروغ. 211

ش) گناهی که باعث مخالفت انسان با خدا می شود 211

بدون علم فتوی دادن. 211

ص) گناهانی که باعث نافرمانی خداوند (عزوجل) می شود 211

خواب، خوراک، دنیا، استراحت، ریاست، زن. 212

همنشینی با گناه کار. 212

ض) گناهانی که باعث نسبت دروغ به خدا می شود 212

درحکم شرعی با رأی خود نظردادن. 212

اعتقاد به جبر و تفویض... 212

ط) گناهی که باعث می شود انسان به نعمت خداوند، خشم و غضب نماید 213

حسد 213

ظ) گناهی که ناسپاسی انسان از خدا محسوب می شود 213

ناسپاسی از پدر و مادر. 213

ع) گناهی که باعث ناسپاسی ازفضل خدا می شود 213

کفران نعمت. 214

غ) گناهی که باعث خروج از ولایت خدا می شود 214

غیبت برادر دینی. 214

ع) گناهانی که باعث می شود انسان یاد و ذکرخدا را فراموش کند 214

چشم چرانی و بدچشمی. 214

رفاه و ثروت دوستی. 214

تبعیت از هوای نفس - شهوت. 215

فصل چهارم - گناهانی که باعث خرابی و ویرانی خانه ها، آبادی ها و شهرها می شود. 215

ص: 16

انکارآیات الهی. 215

تحقیر مردم فقیر و مؤمنین. 216

ترک امربه معروف نهی ازمنکر. 216

ترک نیکی ونیکوکاری. 216

تکبّر. 216

تکذیب پیامبران الهی. 217

تکذیب قیامت ورستاخیز، تکدیب نزول عذاب الهی دردنیا 218

خَمر، خیانت، دزدی، زنا 219

سرپیچی از فرمان خداوند 219

سنگ بنای غصبی - مال حرام و غصبی 219

طغیانگری وسرکشی. 219

ظلم و ستم 219

عمل شنیع قوم لوط وهمجنس گرایی. 220

غرور و مستی نعمت. 221

ایجاد فساد در روی زمین. 221

فسق وفجور. 221

قسم دروغ ونا حق، قطع رحم 222

کفر. 222

گناه و معاصی. 223

گرفتن مالیات - خراج - بدون آبادانی. 223

نا فرمانی پدرومادر. 223

نشاط وشادی افراطی ومغرورانه 224

فصل پنجم - گناهانی که باعث خُسران و زیان درزندگی انسان می شود. 224

فروختن آخرت به دنیا 224

إرتداد - ازدین برگشتن. 224

یاری کردن به باطل. 224

کافرشدن به حضرت پیامبر - صلّ الله علیه وآله 224

سازش و سستی در راه حق. 224

ترس از غیرخدا 225

ترک طاعت خدا 225

کوتاهی کردن درکارخیر. 225

دنیا پرستی. 225

عمل کردن برای دنیا 225

اطاعت ازکافران. 225

دشمنی با مردم 226

رها کردن نفس.. 226

غفلت از محاسبه نفس.. 226

فصل ششم - گناهی که باعث به خطرافتادن انسان می شود. 226

خود رأی بودن. 226

فصل هفتم - گناهانی که باعث ازبین رفتن خوشنودی انسان می شود. 226

آرزوی زیاد 226

خشم وغضب. 227

فصل هشتم - گناهی که باعث قطع شدن خویشاوندی می شود. 227

بداخلاقی. 227

سرپیچی از دستور دینی پدر. 227

یاری نکردن به خویشاوندان. 227

قطع رحم - قطع رابطه خویشاوندی. 228

فصل نهم - گناهانی که باعث برچیده شدن خیر از زندگی انسان می شود. 228

بی قراری و دلتنگی. 228

شک وتردید درباره خداوند 228

کم سپاسی. 228

شکم پرستی، شهوت پرستی. 228

طعنه زدن. 229

نداشتن مدارا ونرمش درزندگی. 229

بدست نیاوردن مال حلال، کارنکرن. 229

باب دهمد. 231

فصل اول - گناهان و دشمنی ها 232

الف - آشکارترین دشمن انسان. 232

شیطان. 232

ب - بزرگترین دشمن انسان. 232

هوای نفس.. 232

ج دشمن ترین مردم نسبت به مؤمنین. 232

یهود و مشرکین. 232

د - گناهانی که باعث دشمنی می شود 233

1) گناهانی که باعث دشمنی خدا با انسان می شود 233

واگذارشدن انسان به نفس خود در اثر گناهان مختلف.. 233

خیراندیش نبودن نسبت به برادر دینی. 233

جفا کاری. 233

دشمنی باحق. 233

ص: 17

دفاع نکردن ازخانه وخانواده درمقابل دشمن. 234

شرک.. 234

شقاوت. 234

ظلم 235

تحصیل علم برای دنیا 235

غیبت. 235

فَحش گویی وفحش شنوی. 236

قطع رحم 236

کفر. 236

مردم فریبی. 236

امربه منکرونهی ازمعروف.. 236

ترک نهی ازمنکر. 237

همنشینی با گنهکاران. 237

2) گناهانی که باعث دشمنی انسان با خداوند می شود 237

برآورده نکردن حق و حقوق برادر دینی. 237

خیانت کردن دردین مردم 237

تعطیل کردن حدود الهی. 238

ترک کردن نهی ازمنکر. 238

ظلم 238

تکبّر. 238

دشمنی با حاملان قرآن. 238

بی مبالاتی. 239

نفاق و منافق بودن. 239

3) گناهی که باعث دشمنی انسان با خودش می شود 239

شکم پرستی. 239

4) گناهی که باعث دشمنی خویشاوندان با انسان می شود 239

بخل. 239

5) گناهی که باعث خوشحالی دشمن انسان می شود 240

بدرفتاری با زیردستان و مردم 240

6) گناهانی که باعث دشمنی انسان با مردم می شود 240

حسد 240

بی مبالاتی. 240

7) گناهانی که باعث دشمنی مردم با انسان می شود 240

بخل. 240

بد زبانی. 240

ترشروئی. 241

تعصب وفخرفروشی جاهلی. 241

تعدّی به حقوق دیگران. 241

جفاکاری. 241

ازخود راضی بودن، خودپسندی. 241

دشمنی با مردم 242

دشنام دادن به مردم - سبّ کردن مردم 242

رغبت به دنیا 242

سخن چینی. 242

سرزنش زیاد 243

غضب. 243

تکبّر. 243

مخالفت با مردم 243

مجادلة و ستیز. 243

مزاح وشوخی. 244

غیرت نمائی زن - درمقابل حکم و وظیفه شرعی. 244

8) گناهانی که باعث دشمنی دربین مردم و مسلّط شدن آنان بریکدیگر می شود 244

ترک امر به معروف و نهی ازمنکر. 244

شکستن پیمان الهی. 244

پرحرفی. 244

جَور در حکم - به ناحق حکم کردن. 245

حکم کردن به غیرحکم خدا 245

خصومت - دشمنی. 245

شراب، شیطان، قمار. 245

همنشین،همسفره شدن با گناهکار. 246

9)گناهانی که باعث قدرت گرفتن ومسلط دشمن می شود 246

ترک امربه معروف ونهی ازمنکر. 246

نافرمانی از اخیار و نیکان، فرمان برداری از اشرار و نا اهلان، حرام را حلال کردن، ظلم و فسق و فجور را عَلَنی کردن» 246

شکستن عهد وپیمان خدا و رسول خدا 247

10) گناهی که باعث دشمنی ملائکه با انسان. 247

دروغ. 247

11)گناهانی که باعث یاری کردن انسان به دشمن خود می شود 247

خوارکردن یاران و لشکریان. 247

ظلم کردن به رعیت وملّت. 248

فصل دوم - گناهانی که باعث دشواری در زندگی انسان می شود. 248

بخل ورزیدن. 248

تکذیب کردن نیکی های الهی. 248

ص: 18

فصل سوم - گناهانی که باعث رد شدن دعا وگرفته شدن شیرینی مناجات از انسان می شود. 248

الف) عدم اجابت و رَد شدن دعا 249

ترک امربه معروف ونهی از منکر، ترک تبعیت از اخیار و نیکان اهل بیت. 249

آزردن پدر و مادر. 250

حرام خواری. 250

رفتن بسوی خدا، از غیر راهی که خدا تعیین کرده است. 250

غیر راه انبیاء و اوصیاء 250

آلودگی باطنی، ریا وظاهرسازی. 251

آلودگی زبان، ناپاکی قلب. 251

توجیه کردن ظلم، ظالم 252

داشتن مظلمه وحق دیگران بر گردن. 252

دعا بدون عمل وکار. 252

گناه ومعصیت. 252

ب) گرفته شدن شیرینی مناجات خدا از انسان. 253

فریفته و دلباخته شدن عالِم (دانشمند دینی) به دنیا 253

ج) - چهل و هفت گناه و عملی که باعث عدم اجابت دعای انسان می شود 253

د) هشت خصلت وگناه که باعث عدم إجابت دعا می شود 255

فصل چهارم - گناهانی باعث ترجیح دنیا برآخرت، بندۀ دنیا شدن، از دست رفتن و دگرگون شدن دنیای می شود 257

الف) ترجیح دنیا برآخرت. 257

نفاق، خارج شدن ازدین. 257

ب) بنده دنیا شدن. 257

دنیا را برخدا مقدم داشتن، دنیا را بزرگ شمردن، بدنیا قطعیت پیدا کردن. 257

ج) از دست رفتن دنیا 257

تلاش وکوشش برای دنیا 257

د) دگرگون شدن و ویرانی دنیا 257

خواسته خود را برخواسته خداوند مقدم داشتن. 257

همجنس گرائی. 258

فصل پنجم - گناهانی که باعث دور شدن مردم از انسان می شود. 258

پاداش دادن به نیکی با بدی. 258

دورشدن ازحق. 258

شراب خواری. 258

عیب جوئی. 259

فاجربودن، فاسق بودن 259

نادانی، ناکسی. 259

فصل ششم - گناهانی که باعث از بین رفتن دوستی می شود. 259

بداخلاقی. 259

بی انصافی. 260

بخل. 260

حرص... 260

حسد 260

حماقت، دروغ، زشتکاری. 260

تایید سخن چین. 261

پیروی از سخن چین. 261

سرزنش زیاد 261

شرور بودن. 261

به دنبال عیوب مردم بودن. 261

تکبّر. 262

کینه توزی. 262

زیاد شدن گناه، دوست. 262

دوستی که در راه خدا نباشد 262

فصل هفتم - گناهانی که باعث از دست رفتن، فاسد و ناقص شدن دین انسان می شود. 262

الف) از دست رفتن دین. 262

اطاعت از عصیان گر، افترا به خدا، انکار یکی از ایات الهی. 262

ترک نهی ازمنکر. 263

دوروئی. 263

صحیح نخواندن نماز. 263

ب) فاسد و ناقص شدن دین. 263

بخل. 263

ثروت دوستی. 264

حرص وآزمندی. 264

حیله، خیانت، زشتکاری. 264

دروغ. 264

دنیا دوستی. 264

نشست و برخاست با اهل دنیا 265

ریاست طلبی. 265

ص: 19

شک وتردید 265

پیروی ازشهوت. 265

طمع. 266

غیبت. 266

فروتنی درپیش سرمایه دار به خاطر سرمایه اش.. 266

سبک شمردن نماز. 266

هوای نفس.. 266

باب یازدهمذ. 267

فصل اول - اثرگناه در رابطه ذرّیه ونسل انسان.. 268

الف) گناهی که باعث دور شدن ذرّیه انسان از رحمت الهی می شود 268

نافرمانی پدر و مادر از خداوند 268

ب) گناهانی که باعث فاجر و کافرشدن ذرّیه می شود 268

فاسق، فاجر و کافر بودن پدر و مادر. 268

ج) گناهانی که باعث گرفتار شدن ذرّیه انسان می شود 268

آسایش و آرامش در دولت باطل. 268

ظلم کردن به دیگران - بویژه یتیمان. 269

کسب حرام 269

د) گناهانی که باعث ننگ و تباهی برای نیاکان و بازماندگان (ذرّیه) می شود 269

پدر، مادر و خانواده بد و نااهل. 269

فرار از جبهه 270

فرزند ناشایسته و نااهل. 270

عمل نامشروع، زنا 270

ه) گناهی که باعث قطع و نابود شدن ذرّیه و نسل انسان می شود 270

دشمنی با پیامبرخدا 270

سلطۀ وحکومت منافقان. 271

قسم دروغ، قطع رحم 271

کفروالحاد 271

همجنس گرائی. 272

فصل دوم- گناهانی که باعث ذلّت وخواری انسان می شود 272

آبرو و حیثیت خود را دادن. 272

کفر ورزیدن به آیات الهی، کشتن پیامبران الهی، تعدّی ازحدود الهی. 272

زشتی أدب. 273

اسراف وتبذیر. 273

کوچک شمردن وخیانت کردن به أمانت. 273

خوارشمردن امر به معروف ونهی ازمنکر. 273

انحراف از راه حق. 273

بخل. 274

بدرفتاری هنگام قدرت. 274

فرار از جبه 275

ترک جهاد 275

ازحدّ خود تجاوزکردن. 275

حرص... 275

کوتاهی کردن درلوازم آزادگی. 277

حسد 277

دشمنی با حق. 277

اعتماد به غیرخدا 277

دشمنی با خدا و رسول خدا 278

خود بزرگ بینی، خودپسندی. 278

دروغ. 278

دل سپردن به لذات دنیا 279

سلطنت وبلند مرتبگی دنیا 279

خوارکردن دین. 280

ریا وخود نمائی. 280

ریاست طلبی و خود برتربینی. 280

دوست داشتن زندگی. 280

فاش کردن اسرار و راز خویش.. 280

فاش کردن اسرار دین و ولایت. 281

داخل شدن در بین سفیهان و ابلهان. 281

شرک.. 281

شکم پرستی وتنوّع طلبی. 282

شهوت پرستی. 282

شیطان دوستی. 282

طغیان وسرکشی. 283

طمع ورغبت إفراطی. 283

ظلم وستم 285

عزت جستن ناحق. 285

ازدست دادن عقل. 286

غائب و غافل بودن از مجلس و محضرعلماء 286

تحصیل علم برای دنیا 286

ص: 20

فسق وفجور. 286

اظهارفقر. 287

کبر و غرور. 287

کفر. 288

گردن کشی. 289

گناه 289

آشکارکردن گناه 289

آسان گرفتن ارتگاب گناه 289

لذت بردن ازگناه 289

بکارگیری انسان لئیم 289

نشستن درمجلسی که یکی ازامامان(علیهم السلام) درآن سبّ می شود 290

منّت گذاردن. 290

تحقیرکردن وخوارشمردن مؤمن. 290

دشمنی با نیکان. 290

نفاق. 290

اظهارنیازمندی. 291

عاق والدین. 291

هواپرستی. 291

همکاری برای یاری بر باطل. 291

یاری جستن از دشمنان خدا 291

باب دوازدهمر. 293

فصل اول - گناهانی که باعث دور شدن انسان از راه راست می شود. 294

عدم تأنّی وآهستگی. 294

جهل ونادانی. 294

خود پسندی. 294

غضب. 294

نفاق. 294

فصل دوم - گناهی که باعث آلوده شدن انسان به ربا و نزول می شود. 295

ندانستن احکام اسلامی تجارت. 295

فصل سوم - گناهانی باعث می شود انسان به رتبه و درجه بالا تر نائل نیاید 295

پیروی ازعادت های غلط. 295

شهوت وهواپرستی. 295

فصل چهارم - گناهی که باعث می شود به انسان رحم نکنند. 295

رحم نکردن به دیگران. 295

فصل پنجم - گناهانی که باعث دور شدن انسان رحمت الهی می شود. 295

اداء نکردن حق خداوند 295

رحم کردن به بی رحم 296

قطع صله رحم 296

آرام نگرفتن قلب با رحمت الهی. 296

فصل ششم - گناهانی که باعث رسوائی انسان می شود 296

دروغ. 296

سرزنش کردن مسلمان، پی جوئی کردن لغزش مسلمان. 297

شروربودن. 297

تبعیت ازشیطان. 297

عمل نکردن به علم خود 298

عمل شنیع قوم لوط - همجنس گرائی. 298

قدم نهادن به جاهای مورد اتهام 298

سرکشیدن به خانۀ همسایه و نگاه کردن به شرمگاه و بدن مرد و زن اهل آن خانه 298

عدم تهذیب نفس.. 299

غلبۀ نفس برعقل. 299

فصل هفتم - گناهانی که باعث رنج و مشقت در زندگی انسان می شود. 299

آرزوهای طولانی. 299

آرزوی زیاد 299

بداخلاقی. 300

بد اندیشی. 300

ترک کردن حج. 300

حرص... 300

حسد 301

اعتماد به غیر خدا 301

دروغ. 302

دشمنی با مردم 302

دل سپردن به زنان. 302

ص: 21

دنیا طلبی. 302

دین را مِهردنیا قراردادن. 302

رغبت بدنیا 303

آشفتگی به دنیا 303

دین داری کردن بدون راهنمایی امام راستگو ومعصوم 303

ریاست طلبی. 303

شهوت - غریزه جنسی. 303

طمع. 304

فریب سازش را خوردن - سازش با دشمن. 304

فتنه انگیزی. 304

قصد ونیت بد - بد خواهی. 304

لغزش وانحراف از راه راست. 304

لئیم وناکس بودن. 305

مال - ثروت. 305

معصیت - گناه 305

إعراض از ولایت امیرالمؤمنین - علیه السلام 305

اصلاح نکردن نفس.. 305

تبعیت از هوای نفس.. 306

دل برگردانی از یاد خدا 306

فصل هشتم - گناهی که باعث عدم رضایت انسان از مقدرات الهی می شود. 306

حرص شدید 306

فصل نهم - گناهی که باعث آوارگی و فرار رعیت می شود 306

رعیت - عامه مردم زیردست و دارای سرپرست. 306

ظلم و ستمگری. 306

فصل دهم - گناهی که باعث گرفتاری روح انسان می شود 307

حسد 307

فصل یازدهم - گناهانی باعث گردش بد روزگار و زمانه برعلیه انسان می شود. 307

انتظارگردش بد روزگار برای مؤمنین. 307

گناهان و معاصی. 307

(هرگاه زمان فاسد شد (در اثرگناه و...) فرومایگان سرکار می آیند و سرور می شوند) 307

فصل دوازدهم - گناهانی که باعث بطلان وقبول نشدن روزه انسان می شود. 308

أذیت مرد به همسر- أذیت زن به شوهر. 308

دروغ بستن به خدا، رسول خدا وائمه اطهار-علیهم السلام 308

چشم چرانی، دروغ، ظلم 308

رعایت نکردن شرائط روزه داری - مانند حفظ نکردن چشم ازحرام 308

خرید و فروش شراب. 309

غیبت. 309

باب سیزدهمز. 311

فصل اول - گناهی که باعث بدزبانی، فحاشی و هرزه گویی انسان می شود. 312

نفاق. 312

فصل دوم - گناهانی که باعث زلزله وزمین لرزه می شود. 312

تکذیب پیامبران الهی، سرپیچی ازفرمانی الهی. 312

رابطه نامشروع - زنا 313

فصل سوم - گناهانی که باعث ایجاد فساد در زمین، ناله ونفرین زمین بر انسان می شود. 313

الف) ایجاد فساد در زمین. 313

کاستن ازحق مردم، عیب گذاردن برروی اجناس واموال مردم، کم فروشی، فساد اقتصادی. 313

ب) ناله و نفرین زمین. 313

ریخته شدن خون ناحق بر زمین، ریخته شدن آب غسل زنا بر زمین، خوابیدن قبل ازطلوع آفتاب بدون نماز صبح 313

فصل چهارم - گناهی که باعث گرفتارشدن انسان در زندان های تنگ وتاریک می شود. 314

افشا کردن راز و اسرار اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین. 314

فصل پنجم - گناهانی که باعث تباه و ناگوار شدن زندگی انسان می شود. 314

اعتماد به رأی خود وبه قیاس در خداشناسی. 314

بداخلاقی. 314

بد گمانی - سوء ظن. 315

از حق تجاوز کردن. 315

حسد 315

غشّ وخیانت به برادر دینی 315

فحاشی ودشنام دادن. 315

کینه توزی. 316

لغزش وانحراف ازراه راست. 316

مدارا نکردن ودرشتخوئی. 316

ص: 22

همجنس گرائی. 316

نزدیک وهمشین شدن با دشمن. 316

فصل ششم- گناهی که مانع زهد و پرهیزکاری انسان می شود. 317

پیروی ازشهوت و هوای نفس.. 317

باب چهاردهمس. 319

فصل اول - گناهی که باعث بی ارزش و غیرالهی شدن سخن انسان می شود. 320

دروغ. 320

فصل دوم - گناهی که باعث زشتی و ناپسندی سخاوت وبخشش انسان می شود. 320

اسراف و زیاده روی درسخاوت و بخشش.. 320

فصل سوم - گناهی که باعث سرافکندگی انسان می شود 320

دروغ. 320

فصل چهارم - گناهانی که باعث سرزنش و نکوهش انسان می شود. 321

سرگرمی به باطل. 321

بخل. 321

بدعتگذاری. 321

حرص... 321

دروغ. 322

بنام دین دنیا را طلب کردن. 322

بد سخن بودن. 322

سبک و خوارشمردن عهد وپیمان. 322

سرزنش کردن دیگران. 322

سرزنش کردن مؤمن. 323

شرک.. 323

ظلم 323

غیبت. 323

لئیم و فرومایه بودن. 324

بدست آوردن رضایت مردم با چیزی که موردغضب پروردگاراست. 324

فصل پنجم - گناهانی که باعث سرنگونی و درهم شکسته شدن انسان می شود. 324

دشمنی با آیات وپیامبران الهی. 324

اسراف.. 324

انحراف از مسیر حق. 324

بدی کردن. 325

سوء تدبیر. 325

درافتادن باحق. 325

دشمنی با خدا 325

مالک شدن دنیا برانسان. 325

نشناختن محل قدم گذاردن و رفت وآمدکردن. 326

سرکشی وطغیان. 326

ظلم 326

غضب. 327

قصد و مقصد بد 327

تکبّر. 327

گردن کشی. 327

بد گمانی 327

اطاعت ازهوای نفس.. 328

فصل ششم - گناهانی که باعث می شود انسان به سروری نائل نیاید. 328

بی ادبی 328

بد اخلاقی. 328

حسد 328

میل به لهو و لعب. 328

فصل هفتم - گناهانی که باعث می شود انسان به سعادت وخوشبختی نرسد. 329

برادری با شقی. 329

بطالت وکاهلی. 329

در غم و اندوه روزی فردا بودن. 329

دلباخته وشفته لهوولعب شدن. 329

فصل هشتم - گناهانی که باعث می شود سلام برانسان جایز نباشد. 329

تار و تنبورنوازی، لذت بردن از دشنام به مادر(نعوذ بالله)، شاعربودن (شاعرسراینده باطل و لهوولعب)، شطرنج بازی، نصرانی بودن، یهودی بودن 329

فصل نهم - گناهی که باعث می شود انسان سنّت و سیره الهی و نبوی را ترک نماید. 330

بدعت. 330

باب پازدهمش. 331

ص: 23

فصل اول-گناهی که باعث اشتباه و شبهه (تمیزندادن حق از باطل) در زندگی انسان می شود 332

عمل کردن به قیاس.. 332

فصل دوم - گناهانی که باعث از بین رفتن شخصیت و هیبت انسان می شود. 332

تهمت زدن و نسبت ناروا دادن به زنان پاکدامن. 332

دروغ. 332

مزاح وشوخی. 333

فصل سوم - گناهانی که باعث شر، تسلط اشرار و همنشینی انسان با اشرار می شود. 333

الف) گناهانی که ریشه و اساس شرّ در زندگی انسان می باشد 333

آزمندی وحرص... 333

اندیشه نکردن. 333

بخل، جَور، جهل، دروغ. 333

ستیزه جوئی. 334

سرکشی وطغیان. 334

عامل شرّبودن. 334

طمع. 334

غضب. 334

کینه توزی. 334

لئیم وناکس بودن. 335

لجاجت. 335

ایمن بودن ازمکر. 335

وقاحت و بی شرمی. 335

ب) گناهانی گه کلید شر در زندگی انسان محسوب می شود 335

دروغ، شراب. 335

ج) گناهانی که باعث می شود انسان جزء اشرار و بدترین ها باشد 336

فروختن آخرت به دنیای خُود و دیگری. 336

بداخلاقی - بدرفتاری و بدگفتاری بامردم 336

بهتان زدن، بی باک بودن، جدائی اندختن بین دوستان،حسادت، خدمت کار را زدن. 336

ریاست طلبی، ساحری و جادوگری، سخن چینی، عیال خود را به دیگری پناه دادن، عیبجویی از انسان های پاکدامن، غذا را تنهاخوردن 337

فرمانروای ستمگر. 337

وسواس وخناس بودن. 337

د) گناهانی که باعث تسلط اشراربرانسان وبرجامعه می شود 338

نافرمانی از دستورالهی. 338

گناهان ومعاصی. 338

ه) گناهی که باعث قرارگرفتن اموال در دست اشراری شود 338

و) گناهانی که باعث می شود شرّ انسان بخودش برگردد 339

ریا و ظاهرسازی. 339

ستمگری، یاغی گری وسرکشی. 339

سوء ظن نسبت به خداوند 339

شرّرساندن به مردم 340

قصد ونیت بد 340

ز) گناهانی که باعث همنشین شدن انسان با اشرار می شود 340

عدم دقّت وامتحان درانتخاب دوست، غرور وفریب خوردن. 340

فصل چهارم - گناهانی که به شرف و به بزرگواری انسان لطمه می زند. 340

اسراف.. 340

خودپسندی. 340

کبر وغرور. 341

فصل پنجم - گناهانی که باعث شرک ومشرک شدن انسان می شود. 341

پرستش نام ومعنی - پرستش نام وذات خدا 341

دین داری کردن بدون راهنمائی امام راستگو- معصوم- (ع) 341

رشوه گرفتن حاکم ازمردم 341

ریا وخودنمایی. 342

ندادن زکات. 342

شک وتردید درایمان. 342

نفاق. 343

فصل ششم - شقاوت، بد بختی.. 343

الف - توضیح مختصر در مورد شقاوت. 343

1. شقاوت چیست ؟ 343

2. ایا شقاوت امرجبری وذاتی است؟! 343

ب) گناهانی باعث شقاوت و بدبختی انسان می شود 344

حرص... 344

حسد 345

اعتماد به غیر خدا 345

نا فرمانی خداوند 345

اعتماد به دنیا 346

دوستی دنیا 346

دین را بهای دنیا قراردادن. 346

رغبت بدنیا 347

ص: 24

طمع. 347

فریب غرورخود را خوردن. 347

نشستن درمسند قضاوت - بدون دانشتن صلاحیت. 347

قساوت قلب. 348

زیستن وهمراه بودن باگناه 348

نفاق. 348

تبعیت ازهوای نفس.. 348

فریب هوای نفس را خوردن. 348

ج) اسباب و عوامل اجتماعی، خانوادگی و مادی شقاوت و بدبختی. 349

علامت ونشانه های شقاوت و بدبختی. 349

فصل هفتم - گناهی که باعث شک وتردید - نست به حق در زندگی انسان می شود. 350

نفاق. 350

فصل هشتم - گناهی که باعث شوم و نحس شدن انسان می شود. 350

کافرشدن به آیات الهی. 350

فصل نهم - گناهی که باعث (عامل) شهوت در زند گی انسان می شود. 350

ثروت دوستی وثروت پرستی. 350

فصل دهم - گناهان - نفوذ وتسلّط شیطان برانسان می شود. 351

الف) گناهانی که باعث نفوذ وتسلّط شیطان برانسان می شود 351

آرزوهای طولانی. 351

ارتداد - ازدین برگشتن. 351

اسراف وتبذیر. 351

ناامیدی و یأس، بت پرستی، بخت آزمایی. 351

ادعای دروغین بزرگی و ریاست، تبعیت از بزرگان و رؤسای دروغین. 352

پول دوستی. 352

تفرقة و جداشدن از جماعت حق. 352

ثروتمندی. 352

چُرت زدن - وقت نماز و عبدات. 353

حسد 353

خود پسندی. 353

توجه به غیرخدا 354

دروغ. 354

دنیا طلبی. 354

ربا خواری. 354

زن دوستی. 355

ستایش دوستی. 355

سرکشی، ستمگری. 355

شرابخواری. 356

شرک - به خدا شریک قراردادن. 356

پیروی ازشیطان. 356

شیطان را به سرپرستی خود برگزیدن. 356

شهوت گرائی. 356

عصبیت وفخرفروشی جاهلی. 357

بزرگ و زیاد دیدن عمل. 357

غافل شدن ازیاد خدا 357

غضب. 357

قساوت قلب. 358

قضاوت. 358

قمار. 359

کبروغرور. 359

کفر. 359

گناه 359

کوچک شمردن گناه 360

درمحل های دشمنی خدا (وگناه) قرارگرفتن. 360

مکر و حیله 360

نازپروردگی و اشرافی گری. 361

خلوت کردن با نامحرم 361

نگاه کردن به نامحرم 361

سبک شمردن نماز. 361

نَجوی - حرف درِگوشی. 361

نفاق. 362

إتّکا به نفس.. 362

هم نشینی با اهل دنیا 362

هم نشینی با هوا پرستان. 362

هواپرستی. 362

یاد کردن دشمنان اهل بیت - علیهم السلام 363

ب) دامهای شیطان. 363

وعده های دروغین شیطانی. 363

ج) گامهای شیطان. 363

ص: 25

د) نقشه های شیطان. 364

ه) سوگند شیطان. 364

و) وارد شدن در ولایت وسرپرستی شیطان. 365

غیبت برادردینی. 365

باب شانزدهمص. 367

فصل اول - گناهی که باعث خروج انسان از زمره صالحان می باشد. 368

سرکشی و طغیان. 368

فصل دوم - گناهی که باعث می شود انسان نتواند دیگران را اصلاح و به صلاح درآورد. 368

اصلاح نکردن نفس خود 368

فصل سوم - گناهی که باعث می شود انسان با هیچ کس صلح وسازش نداشته باشد. 369

فاسد بودن رابطۀ انسان با خدا 369

باب هفدهمض. 371

فصل اول - گناهانی که باعث ضرر و زیان در زندگی انسان می شود. 372

آرزو. 372

حرص... 372

خواب وخوراک زیا د - پرخوابی وپرخوری. 372

از خود راضی بودن. 372

دنیا را عوض آخرت قراردادن. 373

دنیا پرستی. 373

دین گریزی وترک امور دینی. 373

لغزش زبان. 373

طمع. 373

کفر. 373

لئیم وناکس بودن. 374

تبعیت هوای ازنفس.. 374

باب هجدهمط. 375

فصل اول - گناهانی که باعث طغیانگری وسرکشی انسان می شود. 376

توانگری- بی نیازی. 376

اطاعت ازغضب، کبروغرور. 376

فصل دوم - گناهانی که باعث طمع کاری انسان می شود 377

حریص بودن. 377

دنیا دوستی. 377

باب نوزدهمظ. 379

فصل اول - گناهی که باعث می شود انسان مورد ظلم وستم واقع شود. 380

طغیان وستمگری. 380

فصل دوم - گناهی که ظلم به حق محسوب می شود. 380

نصرت و یاری کردن به باطل. 380

فصل سوم - گناهانی که باعث می شود انسان به خودش ظلم نماید. 380

آخرت را با دنیا عوض کردن. 380

نافرمانی خداوند 380

خود را بغیر نعمت بهشتی فروختن. 381

سستی دراطاعت خداوند 381

فصل چهارم - گناهی که باعث برگشت (کیفر) ظلم به خود انسان می شود. 381

ظلم کردن به دیگران. 381

فصل پنجم - گناهانی که باعث تسلط ظالم و ستمگر برانسان می شود. 381

ظلم کردن به دیگران. 381

عذرتراشی برای ظالم 382

قصد و نیت بد - بدخواهی. 382

فصل ششم - گناهانی که یاری وکمک به ظلم وظالم محسوب می شود. 382

جور و ستم درحکم کردن. 382

فرمانروای بد و نااهل بودن. 383

باب بیستمع. 385

فصل اول - گناهان که باعث بدعاقبتی انسان می شود 386

آباد کردن دنیا 386

اطاعت ازآمران به منکر و زشتی. 386

انکارحقایق وآیات الهی. 386

ص: 26

تحقیرعالماء اسلام 386

تکبّر. 386

تکذیب آیات و پیامبران الهی. 387

ثروت اندوزی، ثروت پرستی وثروت دوستی. 388

ثروت نامشروع. 388

جرم واعمال زشت - مانند جرم واعمال شنیع قوم لوط. 389

حسادت. 389

غذای أعیان واشراف.. 389

حق ستیزی. 390

دنیا پرستی. 390

دوستی و همنشینی با افراد بی ایمان و ضد دین، دوستی و همنشینی با افراد ناأهل، لااُبالی. 390

روگردانی ازحق. 390

ریاست طلبی. 390

زیاده خواهی ازحد وحق خود 390

سرپیچی ازفرمان خداوند وپیامبران. 391

سرزنش دیگران. 391

سرکشی و طغیانگری. 392

شرک.. 392

شهوت جنسی. 392

وسوسه شیطان. 392

ظلم وستم 392

ظلم به آیات الهی. 393

ظلم به حیوانات. 393

عاق والدین. 393

فرزند ناصالح و نااهل. 393

ایجاد فساد 394

لقمه حرام و شبهه ناک.. 394

مکروحیله درامرالهی و برعلیه مردان الهی. 394

تبعیت از نفس - وسوسۀ نفس.. 395

همسرنااهل. 395

فصل دوم - گناهانی که باعث فاسد شدن عالَم و دنیا می شود. 395

فساد وتباهی عالِم - دانشمند دینی. 395

لغزش عالم - دانشمند دینی. 396

فصل سوم - اثرگناه دررابطه باعبادت وپرستش انسان.. 396

الف) گناهی که باعث می شود انسان خداوند را عبادت وپرستش نکند 396

هواپرستی - هوای نفس.. 396

ب) گناهی که باعث می شود انسان طعم و لذت عبادت را نچشد 396

دوری نکردن ازهوای نفس.. 396

ج) گناهانی که باعث فاسد وتباه شدن عبادت انسان می شود 397

ریا وخود نمایی. 397

سوء ظن وبد گمانی. 397

غیبت. 397

د) گناهانی که باعث عد م قبولی عبادت انسان می شود 397

اصرار بر گناه 397

ه) گناهی که باعث ناقص شدن عبادت انسان می شود 397

شک درنبوت حضرت پیامبر(ص) ونزول قرآن. 397

فصل چهارم - گناهانی که باعث می شود انسان از عدالت محروم شود و نتواند آنرا پیاده کند. 398

ترک جهاد 398

ظلم به نفس خود 398

فصل پنجم - گناهان، عذاب الهی و خود عذابی انسان. 398

الف) گناهانی که باعث عذاب و عقوبت الهی در زندگی انسان می شود 398

انکارآیات الهی. 398

ترک امربه معروف و نهی ازمنکر. 399

تکذیب اهل بیت علیهم السلام 400

حرکت درمسیرغیراهل بیت علیهم السلام 400

بد اخلاقی. 400

تکذیب پیامبران الهی. 401

اطاعت از پیشوای ستمگر. 401

پیمان شکنی. 401

توبه واستغفارنکردن. 402

برگشت ازتوبه 402

تهمت ونسبت ناروا 402

جور و ستم 402

ترک جهاد 402

إنکارحق امیرالمؤمنین

علی - علیه السلام 403

نداشتن خوف ازخداوند 403

ص: 27

قطع کردن درختان میوه 403

دشمنی باخداوند و پیامبر- صلّ الله علیه وآله 403

سرپیچی از دستور خداوند 404

دینداری کردن با ولایت و رهبری پیشوای ستمگر. 404

دین را وسیلۀ دنیا قراردادن. 405

روگردانی از حق. 405

ریا و ظاهرسازی. 405

زشتی وبدی. 405

عمل منافی عفت - زنا 405

شرور بودن. 406

طغیان و سرکشی. 406

ظلم و ستم 406

إشاعۀ فحشا دربین مؤمنین وجامعۀ اسلامی. 407

ایجاد فساد درجامعه 407

فسق. 407

کبر و غرور. 408

کفر. 408

کم فروشی. 409

بد گمانی - درباره خداوند 409

گناهان ومعاصی. 409

سازش با گناه کاران، غضب نکردن به آنچه موجب غضب پروردگار است. 410

مخالفت با امرحضرت پیامبر(ص) 411

مشرک بودن. 411

نافرمانی پدر و مادر، ناسپاسی از نیکی. 411

تبدیل کردن نعمت های مادی و معنوی خداوند به کفر، نفاق و راه باطل. 412

نفاق. 412

قرارگرفتن نیروی اقتصادی و انسانی در دست انسان های ناصالح ونا اهل. 412

خوردن مال یتیم 412

ب) گناهانی که باعث می شود انسان خود را عذاب کند 413

سرگرمی به باطل. 413

بداخلاقی. 413

جَزَع، فَضَع و بیتابی. 413

حب دنیا - دنیا دوستی. 413

کینه توزی. 414

فصل ششم - گناهانی که باعث از بین رفتن عزّت و ارجمندی انسان می شود. 414

ترک حمد و ستایش پروردگار. 414

دشمنی با مردم 414

مُحتاج کردن برادران دینی به دیگران. 414

فصل هفتم - اثرگناه برعقل و خِرد انسان.. 414

الف) گناهانی که باعث فاسد، ناقص و نابود شدن عقل انسان می شود 414

اختلاف و تفرقه 414

بیهود گری. 415

خود پسندی. 415

دنیا دوستی. 415

شهوت و هوا پرستی. 415

طمع. 416

غضب. 416

لهو و لعب - بازی و سرگرمی. 416

خلوص نداشتن درمشورت دادن به برادران یمانی. 417

هوای نفس.. 417

ب) گناهانی که باعث می شود انسان نتواند از عقل خود سودی ببرد 417

غضب. 417

شهوت وهوسرانی. 418

لهو و لعب - بازیچه گری. 418

نداشتن تهذیب نفس.. 418

ج) گناهانی که باعث محروم شدن عقل انسان از حکمت می گردد 418

پای بندی به شهوت پای بندی به غضب. 418

فصل هشتم اثر گناه در رابطه با علم، دانش، علماء و دانشمندان.. 418

الف) گناهی که باعث ازبین رفتن حق عالم می شود 418

جبّار و متکبّر بودن عالم 418

ب) گناهی که باعث شکایت عالم ازانسان می شود 419

استفاده نکردن ازعلم عالم 419

ج) گناهی که باعث محوشدن نام، نشان وآثارعالم از زمرۀ علماء می شود 419

تحصیل علم برای برتری جستن و فریب دادن مردم 419

د) گناهی که باعث ازبین رفتن علم انسان می شود 420

دروغ. 420

ص: 28

ه) گناهی که باعث می شود علم برعلیه وبه ضررانسان تمام شود 420

عمل نکردن به علم علم خود 420

و) گناهانی که باعث می شود علم انسان فایده و سودی نداشته باشد 420

عمل نکردن به علم خویش.. 420

ز) گناهانی که باعث می شود علم وسیله گمراهی انسان گردد 421

اصلاح ودرست نشدن عالم بوسیله علم خویش.. 421

ح) گناهی که باعث می شود انسان نتواند علم بیاموزد 421

تکبّر. 421

فصل نهم - اثرگناه برعمرانسان.. 421

الف) گناهانی که باعث خسران و هدر رفتن عمر انسان می شود 421

کوتاهی کردن درکارخیر- گناهان ومعاصی. 421

ب) گناهانی که باعث کوتاه و قطع شدن عمر انسان می شود 421

غضب پروردگار (گناهانی که باعث) غضب پرودگار گردد 421

ظلم 422

ادعای- دروغین- ولایت وامامت. 422

فصل دهم - اثرگناه برعمل وکردار انسان.. 422

یک نصیحت علوی در مورد عمل: عمل برای پاداش جاودانه 422

الف) گناهی که باعث می شود عمل انسان اجر و پاداش نداشته باشد 422

کمک نکردن به برادرِمسلمان. 422

ب) گناهی که باعث می شود انسان نتواندعمل (خیر و نیک) را انجام بدهد 423

نداشتن یقین. 423

ج) گناهی که باعث می شود عمل انسان پاکیزه و خالص نگردد 423

تکبّر و گردنکشی. 423

د) گناهی که باعث می شود عمل انسان در نظر مردم جلوه و ظهور نداشته باشد 423

ریا و خودنمایی. 423

ه) گناهانی که باعث حَبط (و تباه شدن) عمل انسان می شود 424

آرزوی طولانی. 424

إرتداد از دین برگشتن. 425

اجتناب نکردن از حرام، انکار حق، انکار فضائل امیرالمؤمنین(ع) 425

ایستادگی برشک وظن. 426

بازداشتن و منع کردن مردم از راه خدا 426

بداخلاقی. 426

بیتابی (جزع وفضع) درمصیبت ها و مشکلات. 427

پیروی نکردن از امام علی و فرزندان (جانشینان) آن حضرت صلوات الله علیهم 427

پیشوای ستمگر، پیروی کردن از پیشویان ستمگر. 427

تبعیت از آنچه سبب خشم وغضب خداوند است. 428

ترجیح دنیا برآخرت. 428

ترک فرائض - واجبات. 428

تکبّر. 428

تکذیب آخرت وآیات الهی. 429

ثروت دوستی. 429

جفاکردن برخویشاوندان. 429

خود پسندی. 429

خصومت وجدل دردین. 430

دشمنی و مخالفت با پیامبرخدا 430

دنیا طلبی. 430

رعایت نکردن آداب اسلامی درمَحضرحضرت نبی اکرم 431

ریا وخودنمایی. 431

سعایت وبد گویی ازمؤمن پیش حاکم جور. 431

شِرک.. 432

شک در حق. 432

ظلم درحق کارگر. 432

عجب -عمل خود را نیکو و بزرگ دانستن. 432

غیبت. 432

کراهت داشتن ازانچه خداوند نازل کرده است. 433

کافرشدن. 433

کشتن پیامبران وآمران عدالت. 434

عمل شنیع وضدانسانی قوم لوط. 434

منّت گذاردن. 435

نسبت نارَوا و تهمت به مرد و یا زن پاکدامن. 435

نفاق. 435

نگاه به نامحرم وخیره شدن زن به مرد نامحرم 436

رها و واگذارکردن نفس.. 436

ص: 29

و) گناهانی که باعث قبول نشدن عمل انسان می شود 436

رفتن بسوی خدا از غیرراهی خدا تعیین کرده است. 437

بخود بالیدن. 437

دینداری وعبادت کردن بدون امام وحجّت الهی. 437

ربا خواری. 438

ریا، شرک.. 438

کراهت درانفاق. 439

کسالت درنماز. 439

کسب حرام 439

نداشتن اخلاص درعمل. 439

نداشتن ایمان. 440

نداشتن دین. 440

نشاختن حق اهل بیت صلوات الله علیهم 440

سبک شمردن وصحیح انجام ندادن نماز. 442

نیّت بدَ نسبت به مؤمن. 442

نشناختن ونداشتن ولایت ولی امرالهی. 443

فصل یازدهم - گناهانی که باعث ظاهرشدن عیب انسان می شود. 443

بخل. 443

حرص وآزمندی. 443

پرحرفی. 444

خودپسندی. 444

دروغ. 444

دشمنی با مردم 444

عیبجوئی از دیگران وغافل شدن ازعیب خود 444

غضب. 445

فحش وناسزا 445

کینه توزی. 445

در محل های دشمنی خدا (و گناه) قرارگرفتن. 445

باب بیست و یکمغ. 447

فصل اول - گناهان، غضب پرورد گار عالم و شعله ور شدن آتش غضب.. 448

الف) گناهانی که باعث غضب و خشم پرورد گارعالم می شود 448

خشمگین شدن برابتلای الهی. 448

أهانت به أولیاء الله.. 448

دشمنی وکینه ورزی با اهل بیت - صلوات الله علیهم 448

بت پرستی. 449

بخل. 449

فرار از جبهه و پشت به دشمن کردن. 449

از خود راضی بودن. 450

شش مورد ازاسباب غضب الهی دریک حدیث. 450

آرزو، کمتر خوف داشتن از خدا، دنیا دوستی، عبادت طاغوت، غفلت، سرگرمی به لهو و لعب. 450

نیّت خیانت به برادر دینی. 451

دروغ. 451

تعظیم کردن اهل دنیا ودوست داشتن آن بخاطردنیا 451

بهم زدن رابطه دو برادرمؤمن و قطع کردن رابطه آنان. 451

بهم زدن رابطه زوجین - زن وشوهر. 452

ایجاد رابطۀ نامشروع بین زن ومرد 452

عمل نامشروع - زنا 452

ناسازگاری زن باشوهر. 452

مصافحه و دست دادن با زن نا محرم 453

خیره شدن زن به مرد نا محرم 453

شرابخواری. 453

طغیان وسرکشی. 453

یاری کردن به ظالم برعلیه مظلوم 454

دشمنی با امام علی (ع) 454

عمل نکردن به قرآن و مقدم داشتن دنیا برآن. 454

به گفته خود عمل نکردن. 454

گناه ومعصیت. 455

اصرار بر گناه 455

حضور در محل های گناه و فسق فجور. 455

واردکردن نا محرمِ بد چشم به منزل. 456

غصب کردن مال مؤمن. 456

وصف کردن زن نامحرم برای مرد نامحرم 456

خلف وعده - عمل نکردن به وعده 457

اذیت و آزار همسر- اذیت و آزار یتیم 457

صد و بیست و یک مورد از گناهان آخر الزمانی که باعث خشم و غضب پروردگار عالم می شود 457

حرص... 471

به خشم آوردن خداوند 471

تند خویی. 471

ریا وخود نمایی. 471

تکبّر و تجبّر، تحقیرکردن مردم 471

ص: 30

ج) غضب،آتش سوزان زندگی. 472

فصل دوم - گناهی که باعث غفلت انسان می شود. 472

تکاثروتفاخر- زیاده خواهی وفخرفروشی. 472

فصل سوم - گناهانی که باعث غم واندوه درزندگی انسان می شود. 472

بیتابی و بی قراری - جَزع و فَزع. 472

حسد 472

دین را مِهر و بهای دنیا قراردادن. 473

دلبستگی بدنیا 473

رغبت ومیل بدنیا 474

شیرین شمردن لذّت دنیا 474

فریب دنیا را خوردن. 475

چشم داشتن برآنچه در دست مردم است. 475

شکّ وتردید 475

شهوترانی وهوس بازی. 476

هوسرانی و هوسبازی. 476

کوتاهی وقصوردرعمل. 476

کینه توزی. 476

گناه - معصیت. 476

غضب بی جا 477

فتنه انگیزی. 477

ازدست دادن فرصت. 477

هوای نفس.. 477

فصل چهارم - گناهی باعث غیبت کردن ازدیگران می شود 478

نفاق. 478

باب بیست و دومف. 479

فصل اول - گناهان، و وجود فتنه در زندگی انسان.. 480

الف) گناهانی که باعث فتنه در زندگی می شود 480

مخالفت با امر پیامبر(ص) 480

کشتن آمران به عدالت، ترساندن مؤمن، حیله کردن به خدا، جرئت پیدا کردن برخدا 480

ثروت و مال دنیا 481

دنیا پرستی. 481

ایجاد شهوت دردل. 481

شیطان - بوسیلۀ سخنان شیطان پسند 482

نفاق. 482

هوای نفس.. 482

ب) گناهی که باعث می شود انسان درآتش فتنه بسوزد 483

افروختن آتش فتنه 483

ج) موارد فتنه در زندگی اسان. 483

ثروت، فرزند 483

فصل دوم - گناهانِ، فراموش شدن و فراموشی. 483

الف) گناهانی که باعث فراموش شدن انسان می شود 483

فراموش کردن خدا 483

فقط در یاد مردم بودن نه یاد خدا 483

ب) گناهی باعث فراموشی در انسان می شود 484

دروغ. 484

فصل سوم - گناهی که باعث نافرمانی فرزندان ازپدر و مادر می شود. 484

ظلم به یتیم 484

فصل چهارم - گناهانی که باعث ازدست رفتن فرصت درزندگی نسان انسان می شد. 484

تأخیرانداختن عمل امروز و فردا کردن درعمل. 484

پرداختن به اعمال غیرمهم 484

فصل پنجم - گناهانی که باعث فریب خوردن انسان می شد. 485

سروروشادی دنیا 485

گول خورردن به زرق، برق وظاهرد نیا 485

فصل ششم - گناهانی که باعث فساد در زندگی انسان و درجامعه می شود. 485

جهل ونادانی. 485

دروغ. 485

رابطه نامشروع - زنا، لواط. 485

ستیزه جویی و لجاجت. 486

شراب ومُسکرات. 486

لذات و لذت جوئی - عیش و نوش.. 487

فصل هفتم - گناهانی که باعث فاسق وفاجرشدن انسان می شود. 487

ارتکاب محرمات - انجام کارهای حرام 487

پیمان شکنی و روگردانی ازحق. 487

ص: 31

تهمت ونسبت ناروا 487

خلوت کردن با نامحرم 487

خیانت کردن غدر و حیله 488

دروغ گفتن. 488

سبّ کردن مسلمان. 488

مجالست و معاشرت با فاجر. 488

فصل هشتم- گناهانی که باعث ازیبن رفتن فضیلت انسان می شود. 488

اسراف، کبر. 488

فصل نهم - گناهانی که باعث فقر، تنگدستی و دورشدن روزی از زندگی انسان می شود. 489

الف) فقر و تنگدستی در زندگی انسان. 489

اسراف- وِلخرجی. 489

خیانت به امانت. 489

بخل. 489

ترک جهاد 490

حرص... 490

حَبس کردن و ندادن حق دیگران. 490

حکم گردن بغیرحکم الهی. 490

خودپسندی. 491

دنیا طلبی. 491

رابطه نامشروع- زنا 491

ریاست طلبی. 492

ندادن زکات. 492

طمع. 492

عاق والدین. 492

علم دین را وسیله دنیا قراردادن. 492

غِنا،آواز و موسیقی حرام 493

قسم دروغ. 493

کبر و غرور. 493

گناه و معصیت. 493

ب) دور شدن روزی از زندگی انسان می شود 493

ج) شانزده خصلت وعامل فقر در زندگی انسان. 494

فصل دهم - گناهی که باعث فوت شدن و از دست رفتن خواسته انسان می شود. 495

محوّل و مشروط کردن انجام کاری به نافرمانی خداوند 495

باب بیست و سومق. 497

فصل اول - گناهانی که باعث قحطی ونایابی در زندگی انسان می شود. 498

أداء نکردن امانت، خیانت؛ ربا خواری، ندادن زکات، زنا 498

کفران نعمت. 498

کم فروشی. 498

فصل دوم - گناهانی که باعث از بین رفتن قدر و منزلت انسان می شود. 499

بد گفتاری. 499

بی وفایی وعهد شکنی. 499

منازعه و مخالفت. 499

فصل سوم - گناهانی که باعث دور شدن انسان قرآن و اهل قرآن و شکایت قرآن از انسان می شود. 499

تلاوت نکردن و غبار آلودشدن قرآن. 499

خودنمائی در تلاوت قرآن، دنیاطلبی در تلاوت قرآن. 500

کارشیطانی و آدم فریبی در قرائت قرآن. 500

شقاوت. 500

نفاق. 500

فصل چهارم - گناهانی که باعث ناخوشنودی انسان از قضا و قدرالهی می گردد. 501

حسادت. 501

اندوه برای دنیا 501

فصل پنجم - اثرات مختلف و متعدد گناهان برقلب و دل انسان.. 501

1. گناهانی که باعث انحراف و انصراف قلب انسان ازحق می شود 501

آزار و أذیت پیامبران الهی، نافرمانی از دستور پیامبران الهی. 501

نداشتن دین مسقیم وصحیح. 501

عناد ودشمنی باحق، گناهان ومعاصی، لجاجت وستیزباحق، نفاق. 502

2. گناهانی که باعث بیماری وپلیدی درقلب انسان می شود 502

ص: 32

بیماری حسد، بیماری جهل، بیماری عناد و دشمنی، بیماری کفر، بیماری گناه 502

مجادله و ستیزه، مخاصمه و دشمنی. 502

ناپاکی، نفاق. 503

3. گناهانی که باعث پرده، پوشش، غبار و زنگار بر روی قلب انسان می شود 503

نداشتن ایمان به آخرت. 503

إعراض و روگردانی ازآیات الهی، فراموش کردن اعمال و گناهان گذشته 503

گناهان ومعاصی. 504

4. گناهانی که باعث تشتت، رُعب، وحشت وحمیت درقلب انسان می شود 504

جهل. 504

شرک.. 504

کفر، نفاق. 504

5. گناهان باعث سیاهی قلب انسان می شود 505

کبر و غرور. 505

گناه 505

6. گناهانی که باعث شک و تردید درقلب انسان می شود 506

کفر، نفاق. 506

7. گناهانی که باعث مبتلا ومشغول شدن قلب انسان می شود 506

خالی شدن قلب ازتقوی. 506

خواسته خود را برخواسته خداوند مقدم داشتن. 507

خصومت - دشمنی. 507

8. گناهانی که باعث فتنة و فساد در قلب انسان می شود 507

ثروت زیاد - ثروت دوستی. 507

گناه 508

نگاه به نا محرم 508

9. گناهانی که باعث قساوت قلب انسان می شود 508

آرزوی طولانی. 508

تسلیم نشدن درمقابل آیات، معجزات وأمرالهی. 509

پیمان شکنی - شکستن پیمان الهی. 509

فراموش کردن ذکر و یاد خدا 509

فرومایگی وناکسی. 509

گناهان. 509

همنشینی با فاجر و تبهکار. 510

10. گناهانی که باعث کور و کرشدن قلب انسان می شود 510

دنیا دوستی. 510

فراموش کردن خدا 510

شهوت وهوسرانی. 511

غفلت و نداشتن معرفت. 511

گناهان و معاصی. 511

هوای نفس - تبعیت از هوای نفس.. 511

11. گناهانی که باعث مردن قلب و دل انسان می شود 512

شهوت وهوسرانی. 512

غفلت. 512

هم نشینی با أراذل و اوباش، هم نشینی با اغنیاء و مرفهین، هم سخن بودن با زنان. 512

12. گناهانی که باعث می شود مهرغفلت برقلب انسان بخورد 512

افراط گری، پیروی ازهوای نفس.. 512

جبّاری - ستمگری. 513

ترک جهاد - تخلّف ازجبه 513

مقدم داشتن دنیا برآخرت. 513

تکبّر- خودبزرگ بینی. 513

کفر. 514

نفاق. 514

ترک نماز جمعه 515

هوا پرستی. 515

13. گناهانی که باعث نفاق در قلب انسان می شود 515

پیمان شکنی - شکستن پیمان الهی. 515

ثروت دوستی - رفاه طلبی. 516

دروغ. 516

ترک نماز جمعه 516

14. گناهی که باعث خاموش شدن نورقلب انسان می شود 516

شک وتردید 516

باب بیست وچهارمک. 517

فصل اول - گناهانی که باعث کشته ومباح شدن خون انسان می شود. 518

بدعتگذاری. 518

تضعیف کردن وخوارشمردن حق. 518

دشمنی باحق. 518

دزدی وسرقت. 519

گناه- معصیت. 519

شمشیرستم 519

شهوت رانی. 519

طغیان وسرکشی. 520

طمع. 520

اطاعت ازهوای نفس.. 520

فصل دوم - گناهانی که باعث کفروکافرشدن نسان می شود. 520

ص: 33

تفکّر در ذات پروردگار. 520

پرستش نام خدا بدون پرستش ذات خدا، پرستش از روی توهم 520

ترک کردن حج. 521

ترک ورها کردن کتاب خدا وگفتار پیامبر(ص) 521

ثروت و رفاه 521

حرص، حسد 521

حرکت جاهلانه 521

خیانت. 522

ازدست دادن دین. 522

ندادن زکات. 522

عمل نکردن به علم خود 522

برادری با کافر. 522

تکبّر. 523

مکر- حیله 523

قتال وجنگ با مسلمان. 523

نسبت دشمنی دادن به برادر دینی. 523

غیرت نمائی زن. 523

نفاق. 523

فصل سوم - گناهی که باعث می شود خداوند کمرانسان را بشکند. 524

تحصیل علم برای به جهالت کشاندن مردم وستیزه جویی. 524

فصل چهارم - گناهی که باعث کوچک وحقیرشدن انسان می شود. 524

تکبر. 524

فصل پنجم - گناهی باعث از بین رفتن کوشش وتلاش انسان می شود. 524

لهو و لعب. 524

فصل ششم - گناهانی که باعث کینه درزندگی اسان می شود. 525

خصومت ودشمنی. 525

سخن چینی. 525

سخن زشت و مستهجن. 525

باب بیست و پنجمگ. 527

فصل اول- گناهانی که باعث گرفتاری در زندگی انسان می شود. 528

تکذیب آیات الهی. 528

دنیادوستی. 528

شادمانی وشماتت کردن به گرفتاری مؤمن. 529

طمع. 529

ظلم وستم 529

بزرگ شمردن گرفتاری کوچک.. 529

گرفتاری بخاطرگناه- کفاره گناه 529

گناه 530

رها کردن نفس - سازش با خوسته های نفس.. 530

اطاعت ازهوای نفس.. 530

رعایت نکردن حق همسایه 530

فصل دوم - گناهانی که باعث گریه انسان می شود. 531

تخلف ازجنگ وجهاد 531

سرکشی وطغیان. 531

فصل سوم - گناهانی که باعث گمراهی انسان می شود 531

آرزو. 531

استبداد وخود رای بودن. 531

اعتماد به رأی خود درخداشناسی، اعتماد به قیاس درخداشناسی. 531

إعراض و روگردانی ازآیات الهی. 532

افترا بستن به خدا 532

ترک کردن اهل بیت نبی اکرم - صلّ الله علیه وآله 532

باطل. 532

بدعتگذاری. 533

ثروت ومقام 533

نشناختن حجّت خدا و نداشتن ولایت. 534

حرام کردن روزی حلال. 534

حرکت جاهلانه، جهل. 534

حسد 534

روگردانی از ذکر و یاد خدا 535

دنیا- دنیا پرستی. 535

زینت و زرق و برق دنیا 535

از دست دادن دین. 535

دردین به رأی خود عمل کردن، بدون امام معصوم دینداری کردن. 535

ترک کردن سنّت وسیرۀ الهی ونبوی. 536

ص: 34

شرک.. 537

غلبه شک بریقین. 537

شهوت، شیطان را ولی و دوست قراردادن. 537

داشتن ولایت طاغوت. 538

مغرورشدن به عقل خود و مشورت نکردن. 538

عمل کردن بدون بصیرت. 538

غضب. 538

کشتن فرزند- به نا حق. 538

کافرشدن بعد از پیمان الهی. 539

کفر را با ایمان مبادله کردن. 539

وسوسه نفس.. 539

از غیراهل هدایت وگمراه، هدایت و راهنمائی خواستن. 539

هوای نفس، تبعیت ازهوای نفس.. 540

فصل چهارم - گناهان ومعاصی.. 541

الف) اسباب گناه 541

ثروت زیاد 541

شهوت وهوسرانی. 542

ب) گناهانی که باعث می شود انسان نتواند خود را از دیگرگناه ها بازدارد 542

پاکدامن نبودن. 542

نداشتن تقوا 542

اصرارکردن برگناه، اقرارنکردن به گناه 542

همراه و رفیق سلطان ستمگر بودن، انجام فسق و فجور بصورت آشکار، پیروی از هوای نفس.. 542

ج) گناهانی که سزاوارعفو و بخشش نیستند 543

ارتداد- از دین برگشتن. 543

فروختن انسان آزاد-غیرعبد 543

حقّ النّاس- حقوق مردم 543

دشمنی با برادردینی، آوردن دین جدید و بدعت گذاری، ندادن دستمزد کارگر. 543

شرک.. 544

غیبت. 544

گناه از روی عمد وعلم 544

کوچک شمردن گناه 544

د) گناهانی که باعث گناه بیشتر و بزرگتر در زندگی انسان می شود 545

آشکارا گناه کردن. 545

چهار چیز درگناه، بدتر از گناه 545

بَداخلاقی وسوء خلق. 546

تکبّر. 546

ثروت زیادتر- گناه بیشتر. 546

کسب ودرآمد حرام 547

حسد 547

انکارحق امامت توسط سادات. 547

نگرفتن حق مظلوم ازظالم 547

حکم کردن به غیرحکم الهی. 547

بی حیایی وبی شرمی. 548

کم شدن اطاعت ازخداوند 548

عدم اطمینان به خداوند 548

دوروئی. 548

دروغ. 548

دشمنی با مردم 549

دنیا دوستی. 549

ربودن وتصرّف کردن مال دیگران. 549

عمل نامشروع - زنا 549

ستمگری. 550

سخن چینی. 550

سوء ظن وبد گمانی. 550

واقع شدن درشبهات وشهوات. 551

شراب خواری. 551

شروربودن. 551

شک وتردید 551

پیروی ازشیطان. 551

قطع صله رحم 552

طَعنه زدن. 552

عمل نکردن به علم خود 552

غضب. 552

فرمانروای بد وناأهل. 553

فسق و فجور. 553

کارزشت وقبیح. 553

کبر وغرور. 553

کفر. 553

کمک خواستن برای یاری باطل. 553

گناه ومعصیت. 554

راضی شدن به عمل (گناه) دیگران. 554

فکرکردن به گناه 554

ص: 35

گناه کوچک.. 554

پرگویی وپرحرفی. 554

لئیم وفرومایه بودن. 555

فکرکردن به لذات. 555

نافرمانی- نافرمانی ازخداوند 555

نرمش وسازش با نفس وخواسته های نفسانی. 555

نشستن با کسی که به أولیاءالله فحّاشی وبدگوئی می کند 555

افراط درنفرین. 555

بی وفائی وعهد شکنی. 556

تبعیت ازهوای نفس.. 556

ه) گناهانی که باعث شریک شدن انسان درگناه دیگران می شود 556

آشکارکردن عمل زشت وگناه دیگران. 556

توصیف کردن زن نامحرم برای مرد نامحرم 556

خریدن مال دزدیده شده وغصبی. 557

دعوت کردن دیگران به گناه 557

راضی شدن به عمل دیگران. 557

رجوع دادن مؤمن به قاضی و یا حاکم جور. 557

فتوا دادن بدون علم 557

کشتن مؤمن- به ناحق. 558

گوش دادن به غیبت. 558

مصاحبت وهم نشینی با گناهکار. 558

نشرفحشا ومنکر. 559

و) گناهی که باعث فراموش شدن گناهان می شود 559

ثروت زیاد و ثروت دوستی. 559

فصل پنجم- گناهی که باعث کرشدن گوش انسان می شود. 560

غفلت، نداشتن معرفت. 560

باب بیست و ششمل. 561

فصل اول- گناهی که باعث لاغرشدن (ریختن گوشت بدن) انسان می شود. 562

حسد 562

فصل دوم- گناهان ومورد لعن قرارگرفتن انسان.. 562

الف) گناهانی که باعث لعن برانسان می شود 562

دعوت کردن مردم بسوی آتش وگمراهی، انکارآیات الهی. 562

إرتداد و از دین برگشتن. 562

تکذیب پیامبران الهی. 563

نافرمانی از پیامبران الهی، پیروی وتبعیت از جباران وستمگران. 563

إعتناء نکردن به پدرومادر- عاق والدین. 564

امرکننده به معروف که خودآنرا ترک می کند 564

اوباشگری وفرومایگی. 564

ایمان به جِبت و بُت، ایمان به طاغوت. 564

ایمان نیاوردن به کتاب الهی. 565

بستن راه آب و عبورمردم 565

بنده دِرهم ودینارشدن. 566

خود را ازبرادردینی پنهان کردن. 567

پلیدی نَسبی و نَسلی (ریشه ای وشاخه ای) مانند بنی امیّه 567

شکستن پیمان الهی. 567

پناه دادن به قاتل، تازیانه زدن به مردم- بدون حدّ شرعی. 568

ترک کردن امربه معروف ونهی ازمنکر. 568

تهمت زدن به زن مؤمنۀ وپا کدامن. 568

جادوگری. 568

بهم زدن رابطه زوجین- زن ومرد 569

جدایی انداختن بین مادر و فرزند 569

تکبر. 569

حلال دانستن حق اهل بیت (علیهم السلام) برای خود- مانند حلال دانستن خمس.. 569

تعدی و تجاوز از حق. 570

تازیانه زدن و داغ نهادن برصورت حیوان. 570

مثله کردن حیوان. 570

خالکوبی کردن، به خالکوب رجوع نمودن. 570

بسته دانستن دست(قدرت) خداوند 570

آزار و أذیت خدا و رسول خدا- صلّ الله علیه وآله 571

سوء ظن وبدگمانی نسبت به خداوند متعال. 571

نافرمانی خداوند 572

خروج زن از منزل بدون اذن شوهر. 572

خیانت به زن برادر دینی. 572

دروغ. 573

ذِبح کردن (بریدن سرحیوان) بنام غیرخدا 573

بهم زدن رابطه دو برادر مؤمن و قطع کردن رابطه آنان. 573

ربا گرفتن، ربا دادن، گواه و واسطه ربا شدن، قرارداد ربا را نوشتن. 574

رشوه دادن، رشوه گرفتن، رشوه را واسطه شدن. 574

ص: 36

پرداخت نکردن زکات. 574

آوازه خوانی و رقّاصی زن، إمرارمعاش کردن از درآمد آن و سرپناه دادن به او. 575

زن گریزی. 575

سعایت بین زن وشوهر، بهم زدن زندگی وجداکردن آنان. 575

شایعه سازی و شایعه پراکنی درجامعه 575

شرک.. 576

عمل شنیع قوم لوط وهم جنسگرایی. 576

غیب گویی. 576

فتوا دادن بدون علم 576

ایجاد فساد در روی زمین. 576

قطع کردن درخت سِدر. 577

قطع صله رحم 577

فروش کالای معیوب- بدون ذکرعیب. 577

کشتن مردم- به نا حق. 577

کفر. 578

کتمان دلائل (وآیات) هدایت الهی. 579

دَفع- مَدفوع- درسایه گاه مردم، سایه ای که مردم می نشینند 579

پرداخت نکردن دست مزدکارگر. 579

منحرف کردن نا بینا ازراه 579

مُنجّمی، با علم نجوم از غیب خبردادن. 580

قتل عمدی مؤمن. 580

نسبت دادن خود به غیرپدر و به غیرخاندان خود 580

نفاق. 581

نگاه کردن به عورت وشرمگاه زن نا محرم 581

نهی کننده از منکر که خود آن را انجام می دهد 581

ب) هفت گروه لعنت شده- در دو حدیث- 581

ج) لعنت شد گان درزیارت عاشورا 582

د) گناهانی که باعث ملعون شدن انسان می شود 585

ه) چهارده مورد لعنت شد گان دریک حدیث. 585

نسبت دروغ دادن به خدا وپیامبر- صلّ الله علیه وآله 587

کشف عورت نمودن ونگاه کردن به عورت دیگران. 587

سه پشته سوارشدن برحیوان- اضافه سوارشدن. 587

و) گناهی که باعث برگشت لعن برخود انسان (لعن کننده) می شود 587

بیش از حد و ناحق لعن و نفرین کردن. 587

فصل سوم - گناهانی که باعث لغزش انسان می شود. 588

سوارشدن برباطل- با باطل حرکت کردن. 588

ظلم 588

هوای نفس.. 588

فصل چهارم- گناهی که باعث لهوولعب درزندگی انسان می شود. 588

دلبستگی به زرق و برق دنیا 588

باب بیست و هفتمم. 589

فصل اول - گناهی که باعث متهم شدن انسان می شود. 590

دروغ. 590

فصل دوم - گناهی که باعث خیانت به محارم می شود. 590

شرابخواری. 590

فصل سوم - گناهانی که باعث محرومیت انسان می شود. 590

احتکار. 590

پنهان کردن احسان دیگری. 591

ناسپاسی ازاحسان ونیکی. 591

حریص بودن. 591

جلوگیری کردن ازراه خدا 591

خود پسندی. 591

به خاطردنیا برادری ودوستی کردن. 592

محروم کردن سائل - فقیر. 592

عصیان ونافرمانی. 592

گناه ومعصیت. 592

آلوده کردن نفس.. 592

طعنه زدن. 593

ظلم 593

درخواست از انسان لئیم و فرومایه 593

فصل چهارم- گناهانی که باعث می شود انسان مردم را سبک شمارد و به آنان ضرر رساند. 593

تکبّر. 593

حاکم جائر، عالم فاجر. 594

فصل پنجم- اثرگناه درابطه با مرگ انسان.. 594

ص: 37

1. گناهی که باعث می شود برای انسان آرزوی مرگ کنند 594

ظلم وستم 594

2. گناهی که باعث پشیمانی انسان در هنگام مرگ می شود 594

حرکت در مسیرباطل، ترک واجبات و انجام محرمات. 594

3. گناهی که باعث ترس انسان از مرگ می شود 594

کردار بد و زشت. 594

4. گناهانی که باعث مرگ وکشته شدن انسان می شود 595

حق ستیزی. 595

شهوت وهوسرانی. 595

5. گناهانی که باعث خوشنودی مردم ازمرگ انسان می شود 595

بدرفتاری و بدکرداری. 595

نداشتن حیاء وعفت، نداشتن سخاوت و بخشش.. 595

6. گناهانی که باعث می شود انسان با سخت ترین و بدترین مرگ بمیرد 595

حکومت جائرانه، شهادت دروغ، خوردن مال یتیم 595

طعنه زدن به مؤمن. 596

کفر. 596

گناهان. 596

7. گناهانی که باعث می شود انسان موقع مرگ درآتش بسوزد 597

زینت کردن زن برای غیرشوهرخود 597

8. گناهی که باعث می شود انسان تشنه بمیرد 597

شرابخواری واستفاده ازمسکرات. 597

9. گناهانی که باعث می شود انسان با حسرت بمیرد 598

آمیختگی وتعلّق خاطرِ بیشتر به دنیا 598

ثروت نامشروع. 598

10. گناهی که باعث می شود انسان دردین اسلام از دنیا نرود 598

جهاد کردن در رکاب کسی که به خدا ایمان ندارد وحکم خدا را اجرا نمی کند 598

خیانت به أمانت. 598

قصد خیانت به برادردینی. 599

سبک شمردن وکامل انجام ندادن اعمال نماز. 599

11. گناهانی که باعث مرگ زودرَس و زودهنگام می شود 599

آرزوی طولانی. 599

قطع رحم، قسم دروغ، حرف دروغ، رابطه نامشروع- زنا، سدّ کردن وبستن راه مسلمانان. 599

ستمگری وسرکشی. 601

12. گناهانی که باعث می شود انسان با کفر بمیرد 601

بیماری، پلیدی و نفاق در قلب. 601

نداشتن راهنما و رهبرالهی- ولایت. 601

13. گناهانی که باعث می شود انسان با گناه از دنیا برود 602

مال را برای آخرت خرج نکردن. 602

غیبت. 602

14. گناهی که باعث مرگ نا گهانی انسان می شود 602

رابطه نامشروع- زنا 602

15. گناهی که باعث می شود انسان بانفاق بمیرد 603

نداشتن راهنما ورهبرالهی - ولایت. 603

16. گناهانی که باعث فراموش کردن مرگ می شود 603

آرزو. 603

زنگارگرفتن قلب. 603

17. گناهانی که باعث می شود انسان بصورت یهودی ویا نصرانی بمیرد 604

انکارامامت ائمه معصومین- صلوات الله علیهم اجمعین. 604

ترک کردن حج. 604

پرداخت نکردن زکات. 604

کشتن مؤمن به نا حق. 604

فصل ششم- گناهانی باعث از بین رفتن مروّت و جوانمردی انسان می شود. 605

بخل. 605

حرص... 605

دروغ. 605

دین نداشتن. 605

شراب و مُسکرات. 606

شهوت وهواپرستی. 606

غیبت. 606

قطع صله رحم 606

لئیم وفرومایه بودن. 606

مزاح وشوخی. 607

فصل هفتم- گناهی که باعث شاکی شدن مسجد از انسان می شود. 607

نماز نخواندن در مسجد وتبدیل کردن آن به ویرانی. 607

فصل هشتم- گناهانی که باعث مسخ شدن انسان می شود. 607

ترک کردن امربه معروف.. 607

ص: 38

سرکشی درمقابل فرمان خداوند عالم 608

فصل نهم- گناهی که باعث مغلوب شدن انسان می شود. 608

نیکی را با بدی پاسخ دادن. 608

فصل دهم- گناهانی که باعث دورشدن ملائکۀ رحمت الهی از انسان می شود. 608

تعدی ازحدود الهی، گناه و معصیت. 608

باب بیست و هشتمن. 609

فصل اول- گناهانی که باعث تغییر، دگرگونی و سلب نعمت ها می شوند. 610

دشمنی با آیات وپیامبران الهی. 610

بدی درمقابل نیکی. 610

تغییرحالت- تغییرحالت ازآنچه خداوند دوست دارد، به آنچه خداوند دوست ندارد 610

حرف ناروا 611

حقوق خداوند را اداء نکردن. 611

خون ناحق ریختن. 611

قطع رحم 612

چهار مورد از گناهان سلب نعمت. 612

ناسپاسی. 613

وسوسه شیطان. 613

طغیان وگردن کشی. 613

ظلم وستم 614

ظلم به کنیزان، ظلم به یتیمان. 614

غرور و منیت. 614

کفران نعمت. 615

گناه ومعصیت. 615

با نعمت خدا، خدا را معصیت کردن. 615

لئیم وفرومایه 615

برآورده نکردن حوائج مردم 616

فصل دوم- گناهانی که باعث نفاق و دورویی انسان می شود. 616

خصومت و دشمنی. 616

خیانت. 616

دروغ. 616

فصل سوم- گناهانی که باعث نفرین بر انسان می شود. 616

استهزاء و مسخره 616

ترک امربه معروف ونهی ازمنکر. 617

کشتن امرکننده به عدالت- آمر به معروف.. 617

امربه به منکرونهی ازمعروف.. 617

اندیشه و نقشه شوم برعلیه آیات وپیامبران الهی. 617

حضوردر هر بدی و زشتی. 618

جمع کردن ثروت بدون رعایت موازین شرعی. 618

درجهل ماندن. 618

خواب غفلت. 618

دروغ. 618

طلب کردن دنیا بوسیله دین. 619

دشمنی با پیامبرالهی. 619

ریا وخودنمائی. 619

ستمگری، بدسیرتی. 620

ناسپاسی وکفران نعمت. 620

اهل شرّ و شرور بودن. 620

شکنجه گری. 620

شرک ومشرک بودن. 620

طغیانگری. 621

ظلم 621

بی هدف توصیف کردن خلقت عالم 621

عیبجوئی. 621

غلبه غفلت برانسان. 621

غیبت. 622

فاش کردن سرّهمسایه 622

سبک شمردن و فراموش کردن نماز. 622

قساوت قلب. 622

کفر و کافرشدن. 622

درگمراهی ماندن و بسوی هدایت نرفتن. 623

گناه 623

گرفتارشدن درگناه 623

مال دنیا، مقام و گمراه کردن مردم 623

فراموش کردن مرگ.. 624

منع کردن مردم از لوازم ضروریات زندگی. 624

درحال ترس و وحشت قراردادن مؤمن. 624

نفاق. 624

ص: 39

آزار و اذیت همسایه 624

فصل چهارم - گناهانی که باعث اصلاح نشدن نفس و فاسد شدن آن می شود. 625

اسراف وتبذیر. 625

خواب وخوراک زیاد- پرخوری وپرخوابی. 625

خودستایی. 626

شهوترانی. 626

طمع. 626

مدیریت نکردن نفس.. 626

فصل پنجم- گناهانی که باعث نزول نِقمت وانتقام الهی می شود. 626

برگشت ازحکم و تعدی از حدود الهی. 627

خون ناحق ریختن. 628

طغیان وسرکشی. 628

ظلم 628

ظلم کردن به کسی که یاوری بجز خدا ندارد 629

ظلم به کنیزان ویتیمان. 629

ظلم به مظلومین. 630

قطع رحم - قطع رابطه خویشاوندی. 630

کفران نعمت. 630

گناه ومعصیت. 631

اصرار وتجرّی برگناه 631

همنشینی با گنهکاران. 631

فصل ششم- گناه باعث نکبت وبیچارگی انسان می شود. 632

فصل هفتم- اثرگناه بر نماز انسان.. 632

الف) گناهانی که باعث بی ارزش و بی فایده شدن نماز می شود 632

حاضرنشدن (بدون عذر) در نمازجماعت. 632

پرداخت نکردن زکات. 632

ب) گناهانی که باعث قبول نشدن نمازمی شود 633

نگاه با چشم دشمنی به صورت پدرومادر. 633

ترک صلوات بررسول خدا (ص) 633

خرید و فروش شراب وشرابخواری. 633

پرداخت نکردن زکات. 634

أذیت زن به شوهر و أذیت مرد به همسر. 634

رعایت نکردن حال مأمومین (اقتدا کنندگان) درنمازجماعت. 634

سبک شمردن نماز. 635

بی ناموسی و بی غیرتی. 635

ج) گناهانی که باعث سلب توفیق نمازشب ازانسان می شود 635

دروغ. 635

گناه ومعصیت. 636

د) گناهانی که باعث بی فایده شدن نمازشب می شود 636

رعایت نکردن شرائط نماز شب، عمل نکردن به وظیفۀ دینی. 636

ه) هشت مورد ازعدم قبول نماز- دریک حدیث. 636

فصل هشتم - گناهانی که باعث ننگ وعاربرای انسان می شود. 637

بخل. 637

نداشتن لباس تقوی- بی تقوایی. 637

فرارازجبه 637

دروغ. 638

عمل منافی عفت- زنا 638

لئیم بودن و فرومایگی. 638

فصل نهم - گناهانی که باعث از بین رفتن نورانیت انسان می شود. 638

دروغ. 638

عمل نامشروع - زنا 639

شراب ومُسکرات. 639

باب بیست و نهمو. 641

فصل اول- گناهانی که باعث واگذارشدن انسان می شود. 642

الف) واگذارشدن انسان به خداوند 642

تکذیب آیات وپیامبران الهی، طغیان و سرکشی، غرق شدن و فرورفتن درناز و نعمت. 642

ب) واگذار و سپرده شدن انسان به نفس خود 642

غرق شدن وفرورفتن در باطل. 642

نافرمانی ازخداوند 642

ریا وخودنمائی. 643

غشّ وخیانت به برادردینی. 643

فحاشی ودشنام دادن. 643

فصل دوم - گناهانی که باعث می شود انسان وَرع و پارسائی نداشته باشد. 644

حرص... 644

ص: 40

خواستۀ سلطان جائررا برخواستۀ خداوند مقدم داشتن. 644

طمع. 644

فصل سوم- گناهانی که باعث وزر، و بال برای انسان می شود. 645

نشناختن وندانستن حقانیت، موقعیت و مظلومیت اهل بیت. 645

بنیانگذاردن بدی وزشتی. 645

بهم زدن رابطه دو برادرمؤمن. 645

أداء نکردن حقوق الهی ومردم 646

طغیان وسرکش، ترک صله رحم، قسم دروغ. 646

ردّ نکردن غیبت و بدگوئی از برادر دینی. 646

شروع کردن گناه 646

منّت گذاردن. 647

رابطۀ نامشروع با ناموس دیگران. 647

فصل چهارم- گناهی که باعث بطلان (از بین رفتن ثواب) وضوی انسان می شود. 647

غیبت. 647

فصل پنجم- گناهی که باعث می شود انسان به وعده و قرارخود عمل ننماید. 647

لئیم و فرومایه بودن. 647

فصل ششم- گناهی که باعث ناپاکی ولادت انسان می شود. 648

أدا نکردن خمس وحق اهل بیت (ع) 648

فصل هفتم- گناهانی که باعث خروج انسان از ولایت الله، ولایت اهل بیت و ولایت مؤمنین می شود. 648

غیبت برادر دینی. 648

خوردن مال مؤمن به حرام 648

سبّ کردن مؤمن. 648

باب سی أمه. 651

فصل اول - گناهانی که باعث می شود انسان هدایت نشود و نتواند دیگران را نیز هدایت بکند. 652

الف) انسان هدایت نشود 652

ارتداد و از دین برگشتن. 652

انحراف ازحق. 652

سرپیچی ازفرمان پدرومادر. 652

فسق. 653

ب) انسان نتواند دیگران را هدایت بکند 653

غلبه هوای نفس.. 653

گمراهی نفس - خود 653

فصل دوم - گناهان؛ هلاکت و نابودی انسانها، حکومت ها، ملت ها و... 653

الف) گناهانی که باعث هلاکت و نابودی انسان می شوند 653

فروختن آخرت به دنیا 653

آرزو. 653

ترک امربه معروف و نهی ازمنکر. 654

جداشدن از اهل بیت و امام معصوم 654

دشمنی با اهل بیت و امام معصوم 655

نافرمانی ازدستورات اهل بیت وامام معصوم- صلوات الله علیهم اجمعین. 656

ناامیدی. 656

أمین قراردادن خائن. 656

درمسیرباطل حرکت کردن. 656

بدعتگذاری. 656

بهتان زدن. 657

مخالفت با پند ونصیحت. 657

ترک کردن تقیّة 657

تکذیب پیامبران الهی. 657

توبه واستغفارنکردن. 657

ثروت اندوزی ورفاه 658

جزع و فزع- آه و زاری. 658

چشم چرانی و بد چشمی. 658

اطاعت ازجوروجائر. 658

ترک کردن حج. 659

حرام خواری. 659

حرص وآزمندی. 659

تضعیف کردن وخوارشمردن حق. 660

روگردانی ازحق. 660

فروختن حق به باطل. 660

حسد 660

فکرکردن درکیفیت وجود وذات خدا 660

نافرمانی خداوند 661

خود پسندی. 661

خود رأی بودن. 661

ص: 41

ازخود راضی بودن. 661

قدر ومنزلت خود را نشناختن. 661

دروغگویی. 662

دنیا پرستی- دنیا دوستی. 662

حریص دنیا شدن. 662

بدست آوردن دنیا ازغیر حلال. 663

دلباختگی به دنیا 663

دنیا را برای خود محل أمن (و پناهگاه) و دین را بهای دنیا قرار دادن. 663

زیاده خواهی دردنیا 663

متاع وامکانات دنیا 663

رذائل اخلاقی. 664

خود را به رنج انداختن- انجام دادن کار بدون مقدمه و اسباب لازم 664

از راه راست عدول کردن. 664

ظلم به رعیت. 664

ریاست طلبی. 664

بد زبانی. 665

لغزش زبان. 665

ترک زکات. 665

اطاعت از زن. 666

سرپیچی از فرمان امام معصوم (ع) ولی امر مسلمین. 666

سرکشی. 666

سَب مؤمن- دشنام دادن به مؤمن. 666

شرور بودن. 667

اطاعت از شهوت. 667

غلبه شهوت. 667

مقدم داشتن شهوت وهوسرانی بردین. 667

تبعیت ازشیطان. 668

ظلم 668

تکذیب عذاب وعقوبت الهی. 668

دشمنی با امام علی (ع) وغلو درحق آن حضرت. 669

مغرورشدن به غیرخدا 669

غضب. 669

غفلت. 669

بغیرخود مشغول شدن - مشغول شدن به عیبجوئی دیگران. 670

فاش کردن رازواسرارزندگی

خود 670

فتوی دادن بدون علم 670

فخرطلبی. 671

نشناخن قدر و منزلت خویش.. 671

قیاس - باقیاس عمل کردن. 671

کفالت - برذِ مّه گرفتن. 672

گناهان - معاصی. 672

لجاجت وستیزه 673

خود را ایمن دانستن ازمکرخدا- درمقابل خطاها 673

ترک کردن نماز. 673

اطاعت وتبعیت ازهوای نفس.. 673

غلبه هوای نفس برانسان. 674

واگذارکردن ورها کردن نفس وهوای نفسانی. 674

همنشین بد و نااهل. 674

فروختن یقین به شک.. 674

ب) گناهانی که باعث هلاکت ونابودی حکومت ها، ملت ها و...می شود 674

آرزو. 675

اسراف.. 675

ترک امربه معروف ونهی ازمنکر. 675

ترک انفاق. 675

عقب ماندن ازاهل بیت پیامبر (ص) 676

ایمان نیاوردن به خداوند 676

به راه باطل بردن مردم 676

بخل. 676

بدعت ها 677

پایداری روی (چیز) بی پایه و بی اساس.. 677

تکذیب پیامبران الهی. 677

ناتوانی و نداشتن قدرت لازم برای زندگی. 677

جرم وگناه 677

شش مورد از عوامل هلاکت. 678

دِرهَم و دینار- پول وثروت. 678

دنیا طلبی. 679

رشوه دادن و رشوه گرفتن. 679

روایت های بی اساس و دروغین. 679

پرداختن نکردن زکات. 679

ظلم 679

تکذیب نزول عذاب الهی دردنیا 680

غرور و منیّت. 681

فسق. 681

ص: 42

مذهب قدریّة- مذهب انحرافی. 681

نپرداختن حق مردم 681

فراموش کردن مرگ.. 681

بخیل بودن والی (حاکم)، عمل نکردن والی (حاکم) به سنّت پیامبر (ص) 682

خراج (مالیات) طلبیدن والی (حاکم) بدون آبادانی. 682

هم جنس بازی- عمل شنیع قوم لوط. 682

ج) گناهانی که باعث هلاکت و مقهور شدن فضلا و بزرگان می شود 683

حاکمیت اراذل وناکسان. 683

فتنه های بوجود آمده درجامعه 683

فصل سوم- گناهی که باعث بی همّتی انسان می شود. 683

بی مروّتی. 683

فصل چهارم- گناهانی که باعث تیره و تاریک شدن هوا و فضای زندگی انسان می شود. 683

حسد و کینه 683

باب سی و یکمی. 685

فصل یک - گناهانی که باعث فاسد وتباه شدن یقین انسان می شود. 686

ثروت دوستی. 686

حرص... 686

جدل در دین. 686

شک وتردید 686

طمع. 687

هم نشین ومخلوط شدن با اهل دنیا 687

منابع کتاب.. 688

ص: 43

مقدمه

بسم الله الرّحمن الرّحیم

الحمدلله ربّ العالمین وهوخیرناصرومعین وصلّی الله علی محمّد وآله الطّیبین الطّاهرین ولعنة الله علی أعدائهم اجمعین من الآن إلی قیام یوم الدّین.

از منظر آیات و روایات گناه اثرات مختلفی در زندگی دنیوی و اخروی انسان دارد، هرچند که لازم است هم به اثر دنیوی و هم اخروی آن توجه کرد، اما به جهت اینکه انسان اثرات دنیوی آن را خیلی زودتر و ملموس تر می بیند و احساس می کند و برای این که با دیدن این اثرات بلکه از تمام گناهان اجتناب نماید، ما برآن شدیم آثاردنیوی آن را از منظر ایات و روایات بیان کنیم. این موضوع برگرفته از آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت (صلوات الله علیهم اجمعین) بخصوص از بیانات مولی الموحّدین أمیرالمؤمنین حضرت علی بن أبی طالب (صلوات الله علیه) در دعای پرفیض کمیل بوده است.

خداوند متعال درقرآن کریم می فرماید:

«ظَهَرَالفَسادُ فِی البَرِّوَالبَحرِبِما کَسَبَت أَیدِی النّاسِ لِیُذِ یقَهُم بَعضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُم یَرجِعُونَ»(1).

فساد در خشکی و دریا به خاطرکارها (گناهانی) که مردم انجام داده اند

آشکار شده، خدا می خواهد نتیجۀ بعضی از اعمال آن ها را به آنان بچشاند شاید(به سوی حق) بازگردند.

«وَمٰا أَصٰابَکُم مِن مُصِیبَةٍ فَبِمٰا کَسَبَت أَیدِ یکُم وَیَعفُواعَن کَثِیرٍ»(2).

وآنچه از رنج ومصیبت به شما می رسد همه از دست اعمال زشت خود شما است در صورتی خدا بسیاری از اعمال بد را عفو می کند

حضرت علی بن أبی طالب (علیه السلام) در فرازی از دعای نورانی کمیل به چند مورد ازگناهان را که اثری در زندگی دنیوی انسان دارد اشاره فرموده است:

«اَللّهُمَ اغفِرلِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَهتِکُ العِصَمَ؛ بارإلها! گناهانی را که پرده های

عصمت وصیانت را دریده، برایم بیامرز.

اَللّهُمَ اغفِرلِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنزِلُ النِّقَمً؛

بارإلها! گناهانی راکه بدبختی ها را برایم فرود آرند، بیامرز

ص: 44


1- - سوره روم، آیه 41.
2- - سوره شوری، آیه 53 .

اَللّهُمَ اغفِرلِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُالنِّعَمَ؛ بارإلها!

گناهانی را که نعمت ها را برایم تغییر می دهد و دگرگون می کند بیامرز.

«أَللّهُمَ اغفِرلِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحبِسُ الدُّعاءَ؛

بارإلها! گناهانی راکه مانع إجابت دعایم می شوند، بیامرز.

اَللّهُمَ اغفِرلِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنزِلُ البَلاءَ»

بارإلها! گناهانی را که بلا را برایم نازل می کند بیامرز.

این عبارات أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) نشان گر این است که گناهان گوناگون ومختلف اثرات گوناگون و مختلفی درزند گی انسان دارند.

اگر برای مشکلات انسان عوامل مختلفی در نظر بگیریم؛ تمامی آن ها برمی گردد به تقصیر و یا قصور خود انسان و یا افراد مرتبط با او، همۀ آن ها در اثرگناه وخطای انسانی (ولو بصورت ترک اولی) می باشد. به قول ضرب المثل معروف می گوید: اگرسنگی به پایت خورد به دستت نگاه کن که چه کرده ای؟!.

امروزه گناه درتمام جامعه بشری رسوخ ورخنه کرده لذا روز به روز، دچارمشکلات و گرفتاری متعدد و مختلف می شوند، با این آلودگی ها نباید انتظارسعادت، خوشبختی، آرامش و آسایش داشته باشند.

کدام جامعه است که آلوده به گناه، خیانت، نفاق ظلم، تنبلی و مانند آن ها بشود وآن جامعه آباد و پربرکت باشد.!

کدام جامعه است که روح تعاون وهمکاری را ازدست دهد، وجنگ نزاع و خونریزی را جانشین آن سازد، و زمین های خرم وسرسبز و وضع اقتصادی مرفهی داشته باشد.

کدام جامعه است که مردمش آلودۀ انواع هوس ها باشند، و در عین حال نیرومند و پا برجا در مقابل دشمنان ایستادگی کنند.(1)

در این خصوص آیات و روایت معتددی وجود دارد که به بعضی از آیات اشاره شد و به بعضی از روایات نیز اشاره می شود:

1. از امام باقر (علیه السلام) روایت شده که می فرمود:

«ما مِن نَکبَةِ تُصِیبُ العَبدُ إلا بِذَنبٍ، وَما یَعفُواللهُ عَنهُ أکثَرُ؛».(2)

هیچ نکبتی و بیچارگی به بنده نرسد، (پایش به سنگی نخورد) مگر به سبب گناهِی، (که انجام داده) و آنچه خدا از او میگذرد، بیشتراست.

ص: 45


1- - تفسیرنمونه، ج 9، ص122.
2- - اصول کافی،ج 3، ص 370، ح 4.

2. از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که می فرمود:

«أَمٰا إِنَّهُ لَیسَ مِن عِرقٍ یُضرَبُ وَلا صِدٰاعٍ وَلا نَکبَةٍ وَلا مَرَضٍ إلا بِذَنبٍ.وذالک قول الله (عزّوجلّ): فی کتابه: «وَمٰا أَصٰابَکُم مِن مُصِیبَةٍ فَبِمٰا کَسَبَت أَیدِ یکُم وَیَعفُواعَن کَثِیرٍ(1)» ثمّ قال: وما یعفوالله آکثرممّا یؤاخذبه.(2)

آگاه باشید! به راستی هیچ رگی قطع نمی شود، و هیچ دردسری پیش نمی آید، و هیچ مصیبتی وارد نمی شود، وهیچ بیماری مبتلا نخواهد شد مگر بخاطر گناه.

و این (برطبق) فرمایش خداوند (عزوجل) در کتابش: و آنچه از رنج و مصیبت به شما می رسد همه از دست اعمال زشت خود شما است، در صورتی خدا بسیاری از اعمال بد را عفو می کند وبعد فرمود: وآنچه خداوند می بخشد خیلی بیشتر از آن چیزی است با آن مجازات می شود.

3. از امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) روایت است که فرموده:

«کُلَّما أَحدَثَ العَبدُ مِنَ الذُّنُوبِ ما لَم یَکُونُوا یَعمَلُونَ، آَحدَثَ اللهُ لَهُم مِنَ البَلاءِ مالَم یَکُونُوا یَعرِفُونَ»(3)

هرگاه بندگان گناهان تازه ای را که سابقه نداشته، ایجاد کنند (انجام دهند) خدا برای آنها بلاهائی راکه سابقه نداشته (نمی شناختند) ایجاد کند.

(گناهان جدید مانند آزادی جنسی، همجنس گرایی، ازدواج سفید و...، وبیماری جدید مانند بیماری ایدز، کرونا و... که متأسفانه در زمان ما شیوع پیدا کرده و هزاران نفررا به کام مرگ کشانده است)

علت تألیف، درسال هایی که درحوزه علمیۀ مبارکۀ قم بودم، شب جمعه ای مشغول قرائت پرفیض کمیل بودم وقتی به فرازهایی ازدعا که حضرت مولی الموحّدین أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید: «اَللّهُمَ اغفِرلِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَهتِکُ العِصَمَ و....» درذهنم جرقه ای زد که گناهان گوناگون آثارگوناگون در زندگی انسان دارد، لذا ازهمان لحظه تصمیم گرفتم در این خصوص گام بردارم وآیات وروایات دراین موضوع را جمع آوری نمایم.

برای این که اهمیت موضوع برایم بیشتر روشن بشود و اطمینان بیشترحاصل نمایم با چند نفراز بزرگان قم موضوع را مطرح و با آنان مشورت کردم همه به اتفاق فرمودند:موضوع بسیارخوب، جالب و مفید است اقدام نمایید، فلذا از آن زمان، با توکل به خداوند متعال وتوسل به اهلبیت (صلوات الله علیهم اجمعین) شروع کردم آیات و روایات در موضوع اثرات گناه بر زندگی انسان را جمع آوری و فیش برداری نمودم ونام مجموعه را انتخاب کردم (اثرگناه در زندگی انسان ازنظر قرآن وعترت) البته شاید این از الطاف خفیه حضرت مولی الموحّدین أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به حقیر بوده وعنایت آقا به نوکربوده است.

ص: 46


1- - سوره شوری آیه 3.
2- - وسائل الشیعه ج 11، ص 237، ح 1.
3- - اصول کافی ج 3، ص 377، ح 29.

امتیازت این تألیف:

1. تمام احادیث و روایات از کتب مشهور و منابع معتبر، جمع آوری گردیده است.

2. مأخذ هرحدیث، در پاورقی ذ کرشده است.

3. جهت حفظ امانت داری، هرحدیثی با ترجمه ویا بدون ترجمه، عین آن را آورده، وتوضیح آن درصورت نیاز، دربین این علامت () بیان شده است.

4. أحادیثی که دارای چند موضوع بوده، بخاطر اهمیت موضوع و قداست کلام معصوم (علیه السلام) در تمام موضوعات همه حدیث و یا قسمت مربوطه را آورده شده، ولی درشماره گذاری فقط در یک موضوع شماره گذاری شده ودرموضعات

دیگر به آن شماره ارجاع داده شده.

5. هرمطلبی خارج ویا بیش از ترجمه آیات و روایات، دربین علامت نوشته شده است.

6. هرمطلب فارسی و یا عربی خارج از آیات و روایات از هر منبعی که نقل شده درآخر و یا زیرهمان مطلب نام منبع درج گردیده است.

7. جهت سهولت قرائت، تمام آیات وروایات، اعراب گذاری گردیده است.

8. تلاش شده ترجمه آیات وأحادیث، فارسی روان وقابل فهم باشد.

9. ابواب، فصول و موضوعات بصورت حروف الفبایی تنظیم گردیده است.

10. برای هرآیه وحدیث، موضوع (خاصِ) بیان شده است.

11. آیات وروایات با خط درشت نگارش یافته است.

12. این مجموعه مشتمل: بر31 باب، 220 فصل و حدود 535 آیه و1960 حدیث می باشد،

ابواب و فصول بصورت حروفی تنظیم گردیده است.از همۀ خوانندگان

عزیز انتظار می رود، ضمن دعای خیر و آرزوی توفیق عمل برای اینجانب، حقیر را از کم و کاستی ها و نواقص مطلع و نقطه نظرات خود را بیان نمایند تا در چاپ های بعدی از نظرات آنان استفاده ونقایص برطرف گردد.

در خاتمه بر خود لازم می دانم، از همۀ بزرگان، دوستان وعزیزانی که مرا در تألیف این مجموعه تشویق، ترغیب و یاری کردند، بویژه برادر عزیزم جناب آقای مهندس امیرحسین اکبری، صمیمانه تقدیر و تشکر نموده و از خداوند منان برای همۀ آنان توفیقات روزافزون الهی را مسئلت می نمایم.

خداوندا! تو را سپاس می گویم که توفیق نگارش این مجموعه را برایم عطا کردی.

8 / 6 / 1400

برابر با 21 / محرم الحرام 1443

عمران عزتی

ص: 47

ص: 48

1- باب اول (الف): سی و یک فصل

اشاره

ص: 49

باب اول الف

فصل اول - گناهانی که آبروی انسان را می برد:

«بخل »

1. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : أَلبَخِیلُ یَسمَحُ مِن عِرضِهِ بِأَکثَرَمِمّٰا أَمسَکَ مِن عَرَضِهِ وَیُضَیِّعُ مِن دِینِهِ أَضعٰافَ مٰا حَفِظَ مِن نَشَبِهِ؛(1)

بخیل از آبرویش بیشتر می بخشد، تا آنچه که از مالش خودداری می کند، و تباه می کند از دین خود چند

برابرآنچه که از دارایی و وابستۀ خود نگه داشته

«درخواست - سائلی»

2. قالَ الإِمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : ماءُ وَجهِکَ جامِدٌ یُقطِرُهُ السُّؤالُ، فَانظُرعِندَ مَن تُقطِرُهُ؛(2)

آبروی توچون [یخ] جامد است که درخواست آن را قطره قطره آب می کند، پس بنگرکه آن را نزد چه کسی فرو می ریزی؟

«عدم تدبیر اقتصادی و نیازمندی»

3. قالَ الإِمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : «أَللّهُمَّ... وَلا تَبذُل (تبتذل) جاهِی بِالإِقتارِ، فَأَستَرزِقَ طالِبِی رِزقَکَ(زفدک)، وَأستَعطِفَ شِرارَخَلقِکَ؛»(3)

خدایا...و با تنگدستی شخصیت مرا لکّه دار مفرما، که از روزی خواران تو روزی خواهم، و از بدکاران عفو و بخشش طلبم.

«نفاق و دورویی »

4. الإمامُ

علِیٌّ (علیه السلام) : إِیّاکَ وَالنِّفاقَ فَاِنَّ ذَاالوَجهَینِ لایَکُونُ وَجِیهًا عِندَ اللهِ؛(4)

ص: 50


1- - غرر، ج 1، ص 94، ح 2106.
2- - نهج البلاغة، دشتی، ص 710، ح 346.
3- - نهج البلاغة، دشتی، ص 460، خطبه 225.
4- - غرر، ج 1، ص 152، ح 64.

از دورویی بپرهیز، زیرا که شخص دورو در پیشگاه خداوند آبرویی ندارد».

فصل دوم - اثرگناه در رابطه امور مربوط به آخرت انسان:

الف) گناهانی که باعث انحراف انسان ازآخرت می شود:

«انحراف از مسیرعقل و منطق »

قرآن کریم:«یُؤفَکُ عَنهُ مَن اُفِکَ؛»(1)

کسانی از ایمان به آن (روز قیامت) منحرف می شوند که از قبول حق سرباز می زنند.

مجموع آیه چنین معنی می دهد: کسانی از ایمان به معاد منحرف می شوند که از مسیر دلیل عقل و منطق حق طلبی منحرف گشته اند.(2)

«طمع»

5. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : ماأَعمَی النَّفسَ

الطامِعَةَ عَنِ العُقبَی الفاجِعَةِ؛(3)

خیلی کور است، نفس طمع کار از آخرتی که دردآرنده است

ب) گناهانی که باعث انکار آخرت (و تکذیب روز رستاخیز) می شود:

«فسق و فجور »

قرآن کریم:بلَ یُرِیدُ الإِنسانُ لِیَفجُرَأمامَهُ؛»(4)

(انسان شک در معاد ندارد) بلکه او می خواهد آزاد باشد و هر فسق و فجور انجام دهد و همیشه کند.

«یَسئَلُ اَیّانَ یَومُ القِیامَةِ؛»(5)

لذا می پرسد قیامت کی خواهد بود.

حدیث:

6. الإِمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن سَرَّهُ الفَسادُ سائَهُ المَعادُ؛(6)»

ص: 51


1- - سوره ذاریات، آیه 9.
2- - تفسیر نمونه، ج 22، ص 315.
3- - غرر، ج 2، ص 748، ح191.
4- - سوره قیامت، آیه6.
5- - سوره قیامت، آیه 6.
6- - غرر، ج 2، ص 651، ص 712.

نداشتن حرف حق و ثابت

قرآن کریم: «إِنَّکُم لَفیِ قَولٍ مُختَلِفٍ؛»(1)

شما (که قیامت را انکار می کنید) در گفتار مختلف وگوناگون

هستید، حرف حق و ثابت ندارید.

«کفر»

قرآن کریم: «زَعَمَ الَّذِینَ کَفَرُواأَن لَن یُبعَثُوا قُل بَلی وَرَبِّی لَتُبعَثُنَّ...؛»(2) کافران پنداشتند، هرگز برانگیخته نخواهند شد، بگو آری به پروردگارم سوگند که همه شما (در قامت) مبعوث خواهید شد.

ج) گناهی که باعث رها کردن و واگذار نمودن آخرت می شود:

«دوست داشتن دنیا»

قرآن کریم: «کَلّا بَل تُحِبِّونَ العاجِلَةَ»(3) چنین نیست که شما می پندارید. (و دلایل معاد را مخفی می شمرید) بلکه شما دنیای زودگذر را دوست دارید (و هوسرانی بی قید و شرط را). «وَتَذَرُونَ الآخِرَةَ؛»(4) وآخرت را رها می کنید.

حدیث:

7. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : مَن رَغِبَ فِی زَخارِفِ الدُّنیا فاتَهُ البَقاءُ المَطلُوبُ؛(5)

کسی که به زیورهای دنیا دلبستگی پیدا کند، آخرتی که مورد پسند او باشد، از دستش برود.

8. قالَ الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلنّاسُ فِی الدُّنیا عامِلانِ:عامِلٌ عَمِلَ فِی الدُّنیا لِلدُّنیا، قَدشَغَلَتهُ دُنیاهُ عَن آخِرَتِهِ؛(6)

مردم در دنیا، دو دسته اند: یکی آن کس که در دنیا برای دنیا کار کرد، و دنیا او را از آخرتش

بازداشت.

ص: 52


1- - سوره ذاریات، آیه 8.
2- - سوره تغابن، آیه 7.
3- - سوره قیامت، آیه 20.
4- - سوره قیامت، آیه 21.
5- - غرر، ج 2، ص 684، ح 1138.
6- - نهج البلاغة، دشتی، ح 269.

د) گناهی که باعث آسیب رسانی به آخرت می شود:

«دنیا دوستی»

9. قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : مَن أَحَبَّ دُنیاهُ أَضَرَّ بِآخِرَتِهِ؛(1)

هرکه دنیایش را دوست داشته، به آخرت خود زیان زده است.

10. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن طَلَبَ مِنَ الدُّنیا شَیئًا فَاِتَهُ مِنَ الآخِرَةِ أَکثَرَمِمّا طَلَبَ؛(2)

کسی که از دنیا چیزی بخواهد (درصدد بدست آوردن آن برآید) بیش ازآنچه که از دنیا می خواهد از آخرت از دستش می رود.

ه) گناهانی که باعث فراموش کردن آخرت می شود

«آرزوی طولانی»

11. قالَ أمِیرُالمُؤمِنِینَ (علیه السلام) : إنّما أخافُ عَلَیکُم إثنَتَینِ: إتباعُ الهَوی، وَطُولُ الأمَلِ، أمّا إتباعُ الهَوی فَاِنّهُ یَصُدُّ عَنِ الحَقِّ، وَطُولُ الأمَلِ فَیُنسِی الآخِرَةَ؛(3)

امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: بر شما از دو چیز بیمناکم: تبعیت از هوای نفس، وآرزوی طولانی، تبعیت از هوای نفس (انسان را) ازحق بازمیدارد، و آرزوی طولانی باعث فراموشی آخرت می شود.

«تفاخر و تکاثر»

قرآن کریم: «أَلهٰکُمُ التَّکٰاثُرُ. حتَّی زُرتُمُ المَقابِرَ؛»(4)تفاخر و مباهات بر یکدیگر شما را از خدا و قیامت به خود مشغول داشت؛ تا آنجا که به زیارت قبرها رفتید (و قبور مردگان خود را برای مباهات برشمردید)

«اشتغال به دنیا»

12. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : کَیفَ یَعمَلُ لِلآخِرَةِ أَلمَشغُولُ بِالدُّنیٰا؛(5)

چگونه برای آخرت عمل نماید کسی که به دنیا مشغول است؟!.

ص: 53


1- - نهج الفصاحة، ص 609، ح 2985.
2- - غرر ج 2، ص 693،ح 1234.
3- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 346 ،ح 2.
4- - سوره تکاثر، آیه 1.
5- - غرر، ج 2، ص 553، ص 3.

13. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : أَانّٰاسُ فِی الدُّنیٰا عٰامِلانِ: عٰامِلٌ فِی الدُّنیٰا لِلدُّنیٰا قَد شَغَلَتهُ دُنیٰا عَن آخِرَتِهِ...؛(1)

امام علی (علیه السلام) : مردم در دنیا سرگرم دوکارند: (دو جور کار می کنند) یکی در دنیا به کار دنیا است، دنیا او را از آخرتش بازداشته (و مشغول کرده) است.

«پیوند خوردن به دنیا»

14. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : کَذِبَ مَن إدّعَی الیَقِینَ بِالباقِی وَهُوَمُواصِلٌ لِلفانِی؛(2)

دروغ گفت کسی که ادعای یقین به قیامت کرد، درحالی که به دنیا پیوند خورده است.

«دلباختگی بدنیا»

15. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : إِیّٰاکَ وَالوَلَهُ بِالدُّنیٰا فَاِنَّهٰا تُورِثُ الشَّقٰاوَةَ وَالبٰلاءَ وَتَحدُوکَ عَلَی البَقٰاءِ بِالفَنٰاءِ؛(3)

امام علی (علیه السلام) : دوری کن از شیفتگی به دنیا، که آن تو را به بدبختی، و گرفتاری می افکند، و تو را بسوی فروختن آخرت به دنیا می کشاند.

«راضی شدن به زندگی دنیا»

16. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : مَن رَضِیَ بِالدُّنیا فاتَتهُ الأخیرَةُ؛(4)

کسی که به دنیا راضی وخرسند شد، آخرت را از دست داده است.

«رغبت به دنیا»

17. الإِمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : لایَنفَعُ العَمَلُ لِلآخِرَةِ مَعَ الرَّغبَةِ فِی الدُّنیا؛(5)

با وجود میل و خواهش به دنیا، کار برای آخرت بی فایده است.

«فریفتگی و مغرورشدن به زندگی دنیا»

قرآن کریم: «وَناداأَصحابُ النّارِأَصحابَ الجَنَّةِ آَن أَفِیضُواعَلَینا مِنَ الماءِ أَومِمّا رَزَقَکُمُ اللهُ قالُواإِنَّ اللهَ حَرَّمَهُما عَلَی الکافِرِینَ؛»(6)

اهل دوزخ، بهشتیان را صدا زنند که از آب یا آنچه خدا به شما روزی کرده به ما ببخشید، آنها (در پاسخ) گویند خداوند این ها را بر کافران حرام نموده است.

ص: 54


1- - غرر، ج 1، ص 101، ص2161
2- - غرر، ج 2، ص 574، ص 18.
3- - غرر، ج 1، ص 154، ص 76.
4- - غرر، ج 2، ص 551، ص31.
5- - میزان الحکمة ج 1، ص 58، ح 132.
6- - سوره اعراف، آیه 50.

«أَلَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَهُم لَهوًا وَلَعِبًا وَغَرَّتهُمُ الحَیاةُ الدُّنیا فَالیَومَ نَنساهُم کَما نَسُوالِقاءَ یَومَهُم هذا وَما کانُوابِآیاتِنا یَجحَدُونَ؛»(1)

آن هایی که دین و آئین شان را سرگرمی و بازیچه گرفتند و زندگی دنیا آنها را فریفت، امروز ما آنها را از یاد می بریم همان گونه که آن ها بردند دیدار امروزشان را، وآیات ما را انکار نمودند.

«گرفتار شدن در نعمت های دنیا»

18. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : کَم مِن مُبتَلٰی بِالنَّعمٰاءِ؛(2)

چه بسا کسی که در چنگال نعمت ها گرفتار است (مال و ثروت نمی گذارد به آخرتش

بپردازد).

و) گناهانی که باعث فروختن آخرت به دنیا می شود:

«کفر»

قرآن کریم: ... وَ وَیلٌ لِلکافِرِینَ مِن عَذابٍ شَدِیدٍ؛»(3)

و وای بر کافران از مجازات سخت.«لَّذِینَ یَستَحِبُّونَ الحَیاةَ الدُّنیاعَلَی الآخِرَةِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللهِ وَیَبغُونَها عِوجًا أُولئِکَ فِی ضَلالٍ بَعِیدٍ؛»(4)

آن هایی که زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح می دهند، و (مردم) را از راه خدا، بازمی دارند،

و می خواهند راه حق را منحرف سازند آنها در گمراهی دوری هستند.

«کافرشدن به احکام الهی»

قرآن کریم: «أَولئِکَ الَّذِینَ اشَتَرَوُا الحَیاةَ الدُّنیا بِالآخِرَةِ...»(5)

آن ها (کافران) کسانی هستند که زندگی این دنیا را به بهای آخرت خریدند،

... وَلکِن مَن شَرَحَ بِالکُفرِصَدرًا فَعَلَیهِم غَضَبٌ مِنَ اللهِ وَلَهُم عَذابٌ عَظییمٌ؛»(6)

آری آن ها که سینه خود را برای پذیرش کفر گشوده اند غضب خدا بر آن ها است و عذاب عظیمی در انتظارشان؛

ص: 55


1- - سوره اعراف، آیه 51.
2- - غرر، ج 2، ص 652، ح 717.
3- - سوره ابراهیم، آیه2.
4- - سوره ابراهیم، آیه3.
5- - سوره بقره، آیه 86 .
6- - سوره نحل، آیه 106.

«ذالِکَ به آنهُمُ استَحَبُّواالحَیاةَ الدُّنیاعَلَی الآخِرَةِ وَأنَّ اللهَ لایَهدِی القَومَ الکافیرِینَ؛»(1)

این غضب بخاطر آنست که زندگی دنیا آنان را برآخرت ترجیح دادند، و از آن روست که خداوند کافران را هدایت نمی کند.

«اطاعت از هوای نفس»

19. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : مَن أَطٰاعَ هَوٰاهُ بٰاعَ ٰاخِرَتَهُ بِدُنیٰاهُ؛(2)

کسی که از هوای نفس پیروی کند، آخرت خود را، به دنیایش فروخته است.

ز) گناهی که باعث ویرانی آخرت انسان می شود

«آباد کردن دنیا»

20. الإِمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن عَمَّرَدُنیاهُ خَرَّبَ مَآلَهُ وَمَن عَمَّرَآخِرَتَهُ بَلَغَ آمالَهُ؛(3)

کسی که دنیای خویش را آباد سازد، آخرت خود را ویران کرده است، وهرکس آخرت خود را آباد سازد به آرزوهای خود می رسد.

فصل سوم - اثرگناه در رابطه با آرزوهای انسان:

الف) گناهی که باعث طولانی شدن آرزوی انسان می شود:

«ثروت دوستی»

21. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : حُبُّ المالِ یُقَوِّی الآمالَ وَیُفسِدُ الأَعمالَ؛(4)

دوست داشتن ثروت آرزو را تقویت و اعمال را فاسد می کند.

ب) گناهانی که باعث می شود انسان به آرزوهایش

اشاره

نرسد:

«دنیا پرستی»

22. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : مَن عَمَرَ دُنیاهُ خَرَّبَ مَآلَهُ؛(5)

کسی که دنیایش را آباد کند، آینده (و آرزوی) خود را خراب کرده است.

ص: 56


1- - سوره نحل، آیه 107.
2- - غرر، ج 2، ص 650، ص 895
3- - میزان الحکمة ج 1، ص 56، ح 119.»
4- - غرر، ج 1، ص 380، ح 9
5- - غرر، ج 2، ص 650،ح 690.
«امید بستن به دنیای فانی و ظواهر دنیا»

23. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن أَمَّلَ الرَّیِّ مِنَ السَّرٰابِ خٰابَ أَمَلُهُ وَمٰاتَ بِعَطَشِهِ؛(1)

کسی که از سراب (دنیای فریبنده) آرزوی سیراب شدن دارد، ناامید از تشنگی بمیرد.

«امید بستن به غیر خدا»

24. الإِمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن أَمَّلَ غَیرَاللهِ سُبحٰانَهُ أَکذَبَ آمٰالَهُ ،(2)

کسی که امید و آرزویش غیرخداوند

سبحان باشد، آرزوهایش دروغ از کار درآید.

25. رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : یَقُولُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ: لأقطَعَنَّ أَمَلَ کُلِّ مُؤمِنٍ أَمَّلَ دُونِی بِالإِیاس(3)

خدای بزرگ می فرماید: بی گمان امید هرمؤمنی راکه، به غیر من امید بندد، قطع می کنم.

26 - الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : إنقَطِع إِلَی اللهِ سُبحانَهُ، فَاِنَّهُ یَقُولُ: وَعِزَّتِی وَجَلالِی لأقطَعَنَّ أَمَلَ کُلِّ مَن یُؤَمِّلُ غَیرِی بِالیَأسِ؛(4)

تنها به خداوند سبحان دل ببند، که او می فرماید: به عزت وجلال خودم سوگند، که امید هرکس را که به غیرمن امید ببندد به نوامیدی می کشانم.

«ثروت و مال»

27. الإِمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آَلمالُ یُفسِّدُ المَألَ وَیُوَسِّعُ الأمالَ؛(5)

ثروت و مال عاقبت فرد را تباه می سازد و آرزوها را فزون می سازد.

«دلبستگی به دنیا»

28. عَن ابنِ أبِی یَعفُورِ قالَ: سَمِعتُ أباعَبدِاللهِ (علیه السلام) یَقُولُ: مَن تَعَلَّقَ قَلبُهُ بِالدُّنیا تَعَلَّقَ قَلبُهُ بِثَلاثِ خِصالٍ:هَمُّ لایَفتی، وَأمَلٌ لایُدرَکُ، وَرَجاءٌ لا یَنالُ؛(6)

ابن أبی یعفور می گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم می فرمود: کسی که دل به دنیا ببندد به سه خصلت (چیز) دل بسته، اندوهی که پایان ندارد، و آرزوی که به دست نیاید، و امیدی بدان نرسد.

ص: 57


1- - غرر، ج 2، ص 710، ح 1403.
2- - غرر، ج 2، ص 699، ح 1291.
3- - میزان الحکمة ج 1، ص 191، ح 730.
4- - میزان الحکمة ج 1، ص 191، ح 731.
5- - غرر، ج 1، ص 53، ح 61.
6- - اصول کافی، ج 4،» ص 9، ح 17.
«عمل نکردن برای آخرت»

29. الإمامُ عَلیٌّ (علیه السلام) : مَن لَم یَعمَل لِلآخِرَةِ لَم یَنِل اَمَلَهُ؛(1)

کسی که برای آخرت کار نکرده است، به آرزویش نمی رسید.

«فرمانروایی فرومایگان»

30. الإمامُ عَلیٌّ (علیه السلام) : إِذٰا سٰادَالسَّفَلُ خٰابَ الأَمَلُ؛(2) هرگاه فرومایگان سروری یابند، آرزوها از بین بروند.

«دنیا طلبی باعملِ آخرت»

31. الإِمامُ عَلیٌّ (علیه السلام) : مَن طَلَبَ الدّنیٰا بِعَمَلِ الآخِرَةِ کٰانَ أبعَدُ لَهُ مٰا مِمّٰا طَلَبَ؛(3)

هرکس با کار آخرت (و دینی) دنیا را بخواهد، آنچه را خواهان آنست دورتر خواهد بود. (هرگز به آن نمی رسد).

«پیگیری کردن کار با نافرمانی خدا»

32. قٰالَ أَبُوعَبدِاللهِ (علیه السلام) : کَتَبَ رَجُلٌ إِلَی الحُسَینِ (علیه السلام) : عِظِّنِی بِحَرفَینِ، فَکَتَبَ اِلَیهِ: مَن حٰاوَلَ أَمرًا بِمَعصِیَةِ اللهِ کٰانَ أَفوَت لِمٰا یَرجُووَأَسرَعَ لِمَجِیءِ مٰا یَحذَرُ؛(4)

مردی به امام حسین (علیه السلام) نوشت: مرا با دو حرف موعظه فرمایید، آن حضرت درجواب نوشت:

هرکس امری را با نافرمانی ازخدا بجوید، آنچه امید دارد زودتر از دستش برود، و از آنچه می گریزد زودتر به سرش آید.

«بداندیشی»

33. الإمامُ عَلیٌّ (علیه السلام) : مَن أَساءَ نِیّتَهُ مُنِعَ الأمنِیّتَهُ؛(5)

هرکس بدنیت باشد، از رسیدن به آرزوها

بازماند.

ص: 58


1- - غرر،ج 2، ص 702، ح 1332.
2- - غرر،ج 2، ص 312، ح 61.
3- - غرر، ج 2، ص 893، ح 1240.
4- - اصول کافی، ج 4، ص 8، ح 3.
5- - غرر، ج 2، ص 648،ح 656.
«همّت گماشتن به کار غیر خدایی»

34. الإِمامُ عَلیٌّ (علیه السلام) : مَن لَم یَکُن هَمُّهُ مٰا عِندَاللهِ سُبحٰانَهُ لَم یُدرِک مَنٰاهُ؛(1)

کسی که همتش صرف آنچه که نزد خداوند است، نشود به آرزویش نرسد.

فصل چهارم - گناهانی که باعث سلب آسایش انسان می شود:

«حِرص»

35. قالَ الإِمامُ الصّادق (علیه السلام) : حُرِمَ الحَرِیصُ خَصلَتَینِ، وَلَزِمَتهُ خَصلَتانِ: حُرِمَ القَناعَةَ فَا فتَقَدَ الرّاحَةَ، وَ حُرِمَ الرِّضا فَافتَقَدَ الیَقِینَ؛(2)

انسان حریص از دو خصلت محروم شده، و در نتیجه دوخصلت همراه او شده اند:

از قناعت محروم گردیده، در نتیجه آسایش را از دست داده است، و از رضایت محروم گشته، و در نتیجه یقین را از کف داده است.

36. الإمامُ عَلیٌّ (علیه السلام) : لایَلقَی الحَرِیصُ مُستَرِیحًا؛(3) حریص هیچ گاه آسایش نبیند.

«حسد»

37. الإمامُ عَلیٌّ (علیه السلام) : لایُوجَدُ الحَسُودُ مَسرُورًا؛(4) درحسود را هیچگاه شادمانی نتوان یافت.

38. الإمامُ عَلیٌّ (علیه السلام) : ما أَقَلَّ راحَةَ الحَسُودِ؛(5) چه کم است آسایش شخص حسود.

«ناآرامی و بی قراری»

39. قالَ رَسُولُ الله (صلی الله علیه واله) :... یاعلیّ مَن إستولی علیه الضجر، رحلت عنه الرّاحة؛(6)

علی جان! مواظب باش که ناآرامی و بی قراری، به تو دست ندهد، [ اگر دست بدهد] آسایش از تو دور می شود.

ص: 59


1- - غرر، ج 2، ص 700، ح 130.
2- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 318، ح 4.
3- - غرر، ج 2، ص 835، ح 127.
4- - غرر، ج 2، ص 835، ح 128.
5- - غرر، ج 2، ص 737، ح 27.
6- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 320، ح 2.

«بدی کردن»

40. قال أبُوعَبدِاللهِ (علیه السلام) : وَلایَأمَنُ البَیاتَ مَن عَمِلَ السَّیِئآتِ؛(1)

و آن کس که کارهای بد و زشت کند، از بلا های آسوده نیست.

«کینه توزی»

41. الإمامُ عَلیٌّ (علیه السلام) : ما أَنکَدَعَیشَ الحَقُودِ؛(2)

چقدر زندگی شخص کینه توز و بدخواه تنگ است.

42. الإمامُ عَلیٌّ (علیه السلام) : أَلحَقُودُ لا رٰاحَةَ لَهُ؛(3) کینه توز، آسایش ندارد.

فصل پنجم - گناهانی که باعث آفت وآسیب در زندگی انسان می شود: سررشته آفتها:

«دلباختگی به لذات دنیا»

43. الإمامُ عَلیٌّ (علیه السلام) : رَأسُ الآفٰاتِ أَلوَلَهُ بِالَّذٰاتِ؛(4) سررشتۀ همه آفت ها(در زندگی)

دلباخته شدن به لذات دنیا است.

«شهوت رانی»

44. الإمامُ عَلیٌّ (علیه السلام) : مَن تَسَرَّعَ إِلَی الشَّهَوٰاتِ تَسَرَّعَت إِلَی الآفٰاتِ؛(5) هرکس بسوی شهوت ها شتاب کرد، آفتها و آسیب ها به سویش شتاب کرد.

45. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) :أَلشَّهَواتُ آفاتٌ؛(6)

شهوات آفات (زندگی) است.

46. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : مُدمِنُ الشَّهَواتِ سَرِیعُ الآفاتِ؛(7)

ص: 60


1- - اصول کافی، ج 4، ص 486، ح 7.
2- - غرر، ج 2، ص 737، ح 28 .
3- - غرر، ج 1، ص 34، ح 1050.
4- - غرر، ج 1، ص 412، ح 23.
5- - غرر، ج 2، ص 666، ح 926. - 6.
6- - میزان الحکمة ج 1، ص 7، ح 69.
7- - غرر، ج 2، ص 765، ح 132.

کسی که همیشه به دنبال شهوت رانی ها است، زودتر دچارآفات گردد.

آفت آبادانی(کشور):

«ستمگری حاکمان»

47. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ العُمرٰانِ جَورُالسُّلطٰانِ؛(1)

آفت آبادانی، ستمگری فرمانرواست.

آفت آرزوها:

«مرگ»

48. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : افَةُ الأَملِ أَلاجَلُ؛(2)

آفت آروزها، مرگ است.

آفت اطاعت وفرمان برداری:

«عصیان و نافرمانی»

49. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ الطّٰاعَةِ ألعِصیٰانُ؛(3)

آفت اطاعت، عصیان و نافرمانی است.

آفت اقتصاد(میانه روی):

«بخل»

50. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَة الإِقتِصٰادِ أَلبُخلُ؛(4)

بخل، آفت اقتصاد است.

آفت امانتداری:

«خیانت به امانت»

ص: 61


1- - میزان الحکمة ج 1، ص 152، ح 556 .
2- - غرر، ج 1، ص 304، ح 55 .
3- - غرر، ج 1، ص 307، 28.
4- - غرر، ج 1، ص 304، ح 3 .

51. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ الأَمانَةُ الخِیانَةُ؛(1)

آفت امانت، خیانت (به امانت) است.

آفت دور اندیشی:

«به موقع انجام ندادن کار»

52. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ الحَزمِ فَوتُ الأَمرِ؛(2)

آفت دوراندیشی، تباه شدن کار است[ به موقع انجام ندادن ].

آفات انفاق:

«آزار، أذیت، منت»

قرآن کریم: یا اَیُّهَا الَّذِینَ أمَنُوا لاتُبطِلُوا صَدقاتِکُم بِالمَنِّ وَالأَذیِ کَالَّذِی یُنفِقُ مالَهُ رِئاءَ النّاسِ وَلایُؤمِنُ بِاللهِ وَالیَومِ الأخِرِ...؛»(3)

ای کسانی که ایمان آورده اید! بخشش ها و انفاقات خود را با منت وآزار، باطل نسازید،

همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم، انفاق می کند، و به خدا و روز رستاخیز ایمان نمی آورد.

آفت ایمان:

«شرک »

53. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ الإِیمانِ أَلشِّرکُ؛(4)

آفت ایمان، شرک است.

آفت بخشش:

«معطّل کردن»

54. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ العَطٰاءِ أَلمَطَلُ؛(5)

ص: 62


1- - غرر، ج 1، ص 308، ح 48.
2- - غرر، ج 1، ص 304، ح 470.
3- - سوره بقره، آیه 26 .
4- - غرر، ج 1، ص 304، ح 1.
5- - غرر، ج 1، ص 304، ح 27.

آفت بخشش، معطّل کردن و چشم انتظارگذاردن است.

آفت بخشندگی:

«اسراف»

55. رَسُولُ اللهِ(صلّ الله عله وآله):... وَآفَةُ الجُودِ السَّرَفُ؛(1)آفت بخشندگی، اسراف است.

«بیجا خرج کردن»

56. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ الجُودِ أَلتَّبذیرُ؛(2)

آفت بخشندگی، بیجا خرج کردن است.

«زیاده روی»

57. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) :... وَآفَةُ الجُودِ السَّرَفُ؛(3)

و آفت بخشندگی، زیاده روی است.

«نداری و فقر»

58. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ الجُودِ أَلفَقرُ؛(4)

آفت بخشندگی، نداری و فقر است.

آفت بردباری وحلم:

«خواری»

59. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ الحِلمِ أَلذُّلِ؛(5)

آفت حلم و بردباری، ذلت وخواری است.

ص: 63


1- - میزان الحکمة ج1، ص150، ح 512.
2- - غرر، ج 1، ص 304، ح 50.
3- - میزان الحکمة ج 1، ص 150، ح 514.
4- - غرر، ج 1، ص 304، ح 37.
5- - غرر، ج 1، ص 304، ح 26.

«سبک سری وکم عقلی»

60. رَسُولُ اللهِ(صلّ الله عله وآله):... وَآفَةُ الحِلمِ السَّفَهُ؛(1)

و آفت بردباری و حلم، سبک سری است.

آفت بزرگی:

«پیشامد های قضا وقدر»

61. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ المَجدِ عَوٰائِقُ القَضاءِ؛(2)

آفت بزرگی، موانع و پیش آمدهای قضا و قدر است.

آفت حاکمان وفرمان روایان:

«بدرفتاری»

62. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ المُلُوکُ سُوءُ السِّیرَةِ؛(3)

آفت پادشاهان و فرمانروایان، بدرفتاری (با رعیت) است.

آفت پارسایی وپرهیزکاری

«کم قناعت کردن»

63. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ الوَرعِ قِلَّةُ القَنٰاعَةِ؛(4)

آفت پارسائی و پرهیزکاری، کمی قناعت است.

«ترس و واهمه»

64. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلجُبنُ ٰافَةٌ؛(5)

ترس، آفت است.

ص: 64


1- - میزان الحکمة ج1، 150،ح 512.
2- - غرر، ج 1، ص 305، ح 11.
3- - غرر، ج 1، ص 305، ح 14.
4- - غرر، ج 1، ص 305، ح 21.
5- - میزان الکمة ج 1، ص 150، ح 515 .

آفت توانگری:

«بخل»

65. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ الغِنی أَلبُخلُ؛(1)

امام علی (علیه السلام) : آفت توانگری، بخیلی است.آفت جُستجوگری:

«کامیاب نشدن»

66. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ الطَّلَبِ عَدمُ النَّجٰاحِ؛(2)

آفت جستجو، کامیاب نشدن است.

آفت حسب و نسب (خانوادگی):

«خود پسندی»

67. قالَ رَسُولُ اللهِ (صلّ الله عله وآله): آفَةُ الحَسَبِ اَلإِفتِخارُوَالعُجبُ؛(3)

آفت حسب ونسب، فخرفروشی وخودپسندی است.

«فخر فروشی»

68. رَسُولُ اللهِ (صلّ الله عله وآله):... وَآفَةُ الحَسَبِ الفَخرُ؛(4)

آفت حسب ونسب (خانوادگی)، فخرفروشی است.

آفت دین:

«حسادت و خودپسندی»

69. قال أبُوعَبدِاللهِ (علیه السلام) : آفُةُ الدِّینِ اَلحَسَدُ وَالعُجبُ وَالفَخرُ؛(5)

حسادت، خودپسندی و فخرفروشی، آفت دین است.

ص: 65


1- - غرر، ج 1، ص 304، ح 54.
2- - غرر، ج 1، ص 304، ح 30.
3- - وسائل الشیعه ج 11، ص 335، ح 2.
4- - میزان الحکمة ج1، 150، ح 512 .
5- - وسائل الشیعه ج 11، ص 293، ح 5.

«سوء ظّن و بدگمانی»

70. الإمامُ عَلیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ الدِّینِ سُوأ الظَّنِّ؛(1)

آفت دین، بدگمانی به خداوند است.

«فخر فروشی»

(در موضوع حسادت وخوپسندی حدیث شماره 69)«هوای نفس»

71. رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : آفَةُ الدِّین اَلهَویٰ؛(2)

آفت دین، خواهش های نفسانی است.

آفت رستگاری:

«کسالت و تنبلی»

72. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ النَّجٰاحِ أَلکَسَلُ؛(3)

آفت رستگاری، کسالت وتنبلی است.

آفت رعیت و ملت:

«نافرمانی کردن»

73. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ الرَّعِیَّةُ مُخٰالَفَةُ الطٰآعَةِ؛(4)

آفت رعیت وملت، نافرمانی کردن ازحاکمان است.

آفت ریاست:

«فخر فروشی»

74. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ الرِّیاسَةِ أَلفَخرُ؛(5)

آفت ریاست، فخرفروشی و به خودبالیدن است.

ص: 66


1- - غرر، ج 1، ص 304، ح 9.
2- - میزان الحکمة ج 1، ص 150، ح 513.
3- - غرر، ج 1، ص 304، ح 53 .
4- - غرر، ج 1، ص 304، ح 20.
5- - غرر، ج 1، ص 304، ح 33 .

آفت ریاضت (سختی کشیدن جهت تهذیب)

«غلبۀ عادت»

75. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفًةُ الرِّیٰاضَةِ غَلَبَةُ العٰادَةِ؛(1)

آفت ریاضت کشید، غلبه عادت است

[مانند این که عادت کرده به خواب بیشتر لذا سحرخیزی ندارد]

آفت زمامداران و پیشوایان:

«ضعف سیاست»

76. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ الزُّعَمٰاءِ ضَعفُ السِّیٰاسَةِ؛(2)

آفت زمامداران و پیشوایان، ضعف سیاست (و مدیریت) است.

آفت امور زندگی:

«سوء مدیریت - بداندیشی»

77. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ المَعاشِ سُوءُالتَّدبِیرُ؛(3)

آفت امور زندگی، سوءمدیریت است.

آفت زیبایی:

«غرور»

78. رَسُولُ اللهِ(صلّ الله عله وآله): آفَةُ الجَمٰالِ الخُبَلاءُ؛(4)

آفت زیبایی، غرور است.

آفت زیرکی وهوشیاری:

«خودستایی»

ص: 67


1- - غرر، ج 1، ص 304، ح 19.
2- - غرر، ج 1، ص 304، ح 17.
3- - غرر، ج 1، ص 304، ح 51.
4- - میزان الحکمة ج1، 150، ح 512.

79. رَسُولُ اللهِ(صلّ الله عله وآله): آفَةُ الظَرفِ الصَّلَفُ؛(1)

آفت زیرکی، خودستایی است.

«مکر و حیله»

80. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ الزُّکٰی اَلمَکرُ؛(2)

امام علی (علیه السلام) : مکر و حیله آفت زیرکی است.آفت سخن گفتن:

«دروغ»

81. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُالحَدِیثِ اَلکِذبُ؛(3)

آفت سخن گفتن، دروغ است.

«پرگویی»

82. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ الکَلامِ الإِطٰالَةُ؛(4)

آفت سخن گفتن، پرگویی است.

آفت سخاوت:

«منت گذاردن»

83. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ السَّخاءِ اَلمَنُّ؛(5)

آفت سخاوت وبخشش، منت گذاردن است.

آفت شجاعت:

«ضایع کردن دوراند یشی»

84. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ الشُّجٰاعَةِ إِضٰاعَةُ الحَزمِ؛(6)

ص: 68


1- - همان.
2- - غرر، ج 1، ص 304،ح 6.
3- - میزان الحکمة ج1، ص152، ح 559.
4- - غرر، ج 1، ص 304، ح 52.
5- - غرر، ج 1، ص 304، ح 8 .
6- - غرر، ج 1، ص 304، ح 24.

آفت شجاعت ودلاوری، ازدست دادن دواندیشی واحتیاط است.

84. رَسُولُ اللهِ (صلّ الله عله وآله):... وَآفَةُ الشُّجاعَةِ اَلبَغیُ؛(1)

آفت شجاعت، تعدّی و از حدگذشتن است.

آفت شرف وبرتری:

«کبر و غرور»

85. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ الشَّرَفِ اَلکِبرُ؛(2)

آفت شرافت و برتر، کبر و غرور است.

آفت شرم و حیا:

«ناتوانی و ضعف»

86. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) :... وَآفَةُ الحَیاءِ الضَّعفُ؛(3)

و آفت شرم و حیا، ناتوانی است.

آفت انسان عادل:

«کم پارسایی»

87. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ العُدُولِ قِلَّةُ الوَرَعِ؛(4)

آفت اشخاص عادل، کمی پارسایی و پرهیزکاری است.

آفت عدالت ودادگری:

«حاکم زورگوی»

88. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ العَدلِ أَلظّٰالِمُ القٰادِرُ،(5)

آفت عدالت و دادگری، - حاکم – ستمگر و زورگوی است.

ص: 69


1- - میزان الحکمة ج1، 150،512 .
2- - غرر، ج 1، ص 304، ح 5.
3- - میزان الحکمة ج 1، ص 150، ح 514.
4- - غرر، ج 1، ص 304، ح 23.
5- - میزان الحکمة ج 1، ص 152، ح 555 .

آفت عبادت

«خودنمائی»

89. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ العِبٰادَةُ الرِّیاءُ؛(1)

ریا و خودنمائی آفت، عبادت و بندگی است.

«تنبلی»

90. رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) :... وَافَةُ العِبادَةِ الفَترَةُ؛(2)

آفت عبادت، سُستی است.

آفت عقل

«اختلاف»

91. قالَ الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلخِلافُ یَهدِمُ الرَّأیَ؛(3)

اختلاف، نابودکننده اندیشه است.

«خود بزرگ بینی»

92. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : شَرُّافَٰاتِ العَقلِ اَلکِبرُ؛(4)

بدترین آفات عقل، خود بزرگ بینی است.

«عُجب»

93. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلإِعجٰابُ ضِدُّ الصَّوٰابِ وَٰافَةُ الأَلبٰابِ؛(5)

خودپسندی، ضد دُرستی و سبب، تباهی خِردها و عقل هاست.

94. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ اَلُّبِ أَلعُجبُ؛(6)

خودپسندی، آفت عقل است.

ص: 70


1- - غرر، ج 1، ص 304، ح 7.
2- - میزان الحکمة ج1،150، ح 512 .
3- - نهج البلاغة، دشتی، ح 215.
4- - میزان الحکمة ج 1، ص 152، ح 574.
5- - غرر، ج 1، ص 49، ح 1402.
6- - غرر، ج 1، ص 308، ح 42.

«هواپرستی»

95. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ العَقلِ أَلهَویٰ؛(1)

آفت عقل و خرد، هواپرستی است.

96. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : أَلهَویٰ.افَةُ العَقلِ؛(2)

هوا و هوس، آفت عقل وخرد است.

آفت علم:

«عمل نکردن به علم»

97. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ العِلمِ تَرکُ العَمَلِ بِهِ؛(3)

آفت علم، عمل نکردن به آن است.

«فراموشی»

98. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : لِکُلِّ شَیءٍ ٰافَةٌ، وَٰافَةُ العِلمِ النِّسیٰانُ؛(4)

هرچیزی آفتی دارد، و آفت علم فراموشی است.

99. رَسُولُ اللهِ(صلّ الله عله وآله):... وَ ٰافَةُ العِلمِ النِّسیٰانُ؛(5)

آفت علم، فراموشی ست.

آفت علماء و دانشمندان:

«ریاست طلبی»

100. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) :آفَةُ العُلَمٰاءِ حُبُّ الرِّیٰاسَةِ؛(6)

آفت علماء و دانشمندان، ریاست طلبی است.

ص: 71


1- - غرر، ج 1، ص 304، ح 10.
2- - میزان الحکمة ج 1، ص 152، ح 516.
3- - میزان الحکمة ج 1، ص 152، ح 551.
4- - میزان الحکمة ج 1، ص 514، ح 551.
5- - میزان الحکمة ج 1، ص150، ح 512.
6- - غرر، ج 1، ص 304، ح 16

آفت عمل:

«نداشتن اخلاص»

101. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ العَمَلِ تَرکُ الإِخلاصِ فِیهِ؛(1)

امام علی (علیه السلام) : آفت عمل، نداشتن اخلاص در آن است.

آفت عهد وپیمان:

«کم رعایت کردن عهد و پیمان»

102. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ العَهدِ قِلَّةُ الرَّعٰایَةِ؛(2)

آفت عهد و پیمان، کم نگهداشتن و رعایت نکردن است.

«مکر و حیله»

103. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ الوَفٰاءِ ألغَدَرِ؛(3)

آفت وفای به عهد و پیمان، مکر و حیله است.

آفت فقها (دانشمندان دینی):

«نداشتن صیانت نفس»

104. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ الفُقَهٰاءِ عَدَمِ الصِّیٰانَةِ؛(4)

آفت فقها، نداشتن صیانت نفس است.

آفت قدرت:

«خودداری از احسان»

105. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ القُدرَةِ مَنعُ الإِحسٰانِ؛(5)

آفت قدرت، خودداری از نیکوکاری است.

ص: 72


1- - میزان الحکمة ج 1، ص 152، ح 552.
2- - غرر، ج 1، ص 304، ح 32.
3- - غرر، ج 1، ص 304، ح 46.
4- - میزان الحکمة ج 1، ص 152، ح 565.
5- - میزان الحکمة ج 1، ص 152، ح 557.

«ستمگری و سرکشی»

106. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ الإِقتِدٰارِأَلبَغیُ وَالعُتُوُّ؛(1)

آفت قدرت و نیرومندی، ستمگری وسرکشی است.

«زشت گفتاری و بدکرداری»

107. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : وَآفَةُ الجَلَدِ الفُحشُ؛(2)آفت نیرومندی، بدگفتاری و بدکرداری است.

«ناتوان شمردن دشمن»

108. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) :

آفَةُ القَوِی إِستِضعٰافُ الخَصمِ؛(3)

آفت نیرومندی، دشمن را ناتوان شمردن است.

آفت قضات (قاضی ها وحاکمان شرع):

«طمع»

109. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) آفَةُ القُضاةِ الطَّمَعُ؛(4)

آفت قاضیان، طمع است «به خاطر طمع رشوه می گیرد و...»

آفت کارها:

«ناتوانی»

110. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ الأَعمٰالِ عَجزُالعُمّٰالِ؛(5)

آفت کارها، ناتوانی کارگذاران است.

ص: 73


1- - غرر، ج 1، ص 304، ح 57.
2- - میزان الحکمة ج 1، ص 150، ح 514 .
3- - غرر، ج 1، ص 304، ح 25.
4- - غرر، ج 1، ص 304، ح 22.
5- - غرر، ج 1، ص 304، ح 44.

آفت کردارنیک وخوب:

«عمل بد و زشت»

111. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : ما أَحسَنَ مَن أَساءَ عَمَلَهُ؛(1)

هرکه بدکاره شد، کردارش خوب نخواهد بود.

آفت کشورداری:

«سُستی کردن»

112. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ المُلکِ ضَعفُ الحِمٰایَةِ؛(2)

امام علی (علیه السلام) : آفت کشورداری، سستی در نگهداری کردن از آن است.

آفت بازگو کردن و نقل قول نمودن:

«دروغ نقل کردن»

113. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ النَّقلِ کِذبُ الرِّوٰایَةِ؛(3)

آفت نقل حدیث، دروغ گفتن روایت است.

آفت گذشت کردن:

«منّت گذاردن»

114. رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : آفَةُ السَّماحَةِ المَنُّ؛(4)

آفت گذشت، منت گذاردن است.

آفت لشکریان و سپاهیان:

«سرپیچی از فرماندهان»

115. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ الجُندِ مُخٰالِفَةُ القٰادَةِ؛(5)

ص: 74


1- - غرر، ج 2، ص 739، ح 62
2- - غرر، ج 1، ص 304، ح 31.
3- - غرر، ج 1، ص 304، ح 34.
4- - میزان الحکمة ج1، 150، ح 512.
5- - غرر، ج 1، ص 304، ح 18.

آفت لشکریان و سپاهیان، سرپیچی از فرماندهان است.

آفت (عامه و توده) مردم:

«عالم فاجر»

116. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ العٰامَّةِ أَلعٰالِمُ الفٰاجِرِ؛(1)

آفت عموم وتوده مردم، عالم فاجر و بدکردار است.

آفت مشورت:

«درهم شکستن نظرات»

117. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ المُشاوَرَةِ اِنتِقاضُ الآراءِ؛(2)

آفت مشورت کردن، درهم شکستن آرا و نظرات است.

آفت نجابت:

«کبر و غرور»

118. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) :... وَافَةُ النَّجابَةِ اَلکِبرُ؛(3)

آفت نجابت، کبر و غرور است.

افت نفس

«دل سپردگی به دنیا»

119. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ النَّفسِ اَلوَلَهُ بِالدُّنیٰا؛(4)

آفت نفس (انسانی)، دل سپردن به دنیا است.

آفت نعمت:

«کفران نعمت»

ص: 75


1- - غرر، ج1، ص 304، ح 38.
2- - غرر، ج1، ص 304، ح 13.
3- - میزان الحکمة ج 1، ص 150، ح 214.
4- - غرر، ج 1، ص 304، ح 12.

120. الإمامُ عَلِیّ (علیه السلام) : آفَةُ النِّعَمِ اَلکُفرانُ؛(1)

آفت نعمت، کفران آن است.

آفت نیکی:

«رفیق و همدم بَد»

121. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ الخَیرِ قَرِینُ السُوءِ؛(2)

آفت نیکی، رفیق وهمدم بداست.

آفت وزیران

«بد اندیشی»

122. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ الوُزَرٰاءِ سُوءُ السَّرِیرَةِ؛(3)

آفت وزیریان، بداندیشی (برای ملّت) است.

آفت هیبت و شکوه:

«مزاح و شوخی»

123. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ الهَیبَةِ أَلمِزاحُ؛(4)

آفت هیبت و شکوه، مزاح و شوخی است.

آفت یقین:

«شکّ و تردید»

124. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : آفَةُ الیَقِینِ أَلشَّکُّ؛(5)

شک و تردید، آفت یقین است.

ص: 76


1- - غرر، ج 1، ص 304، ح 3.
2- - غرر، ج 1، ص 304، ح 56.
3- - غرر، ج1، ص 304، ح 15.
4- - غرر، ج1، ص 304، ح 29.
5- - غرر، ج 1، و ص 304، ح 2.

فصل ششم - گناهانی که باعث آوارگی و سرگردانی انسان می شود:

«مقدم داشتن خواسته حاکم جائر برخواستۀ خداوند»

125. قٰالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) :... وَمَن آثَرَالسُّلطٰانَ عَلَی اللهِ (عزّوجلّ) أَذهَبَ اللهُ عَنهُ الوَرَعَ، وَجَعَلَهُ حَیرٰانًا؛(1)

هرکس سلطانی را بر خداوند(عزوجل) ترجیح دهد. خداوند پارسایی او را ببرد و او را سرگشته وحیران گرداند.

«عیب جویی از مردم»

126. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن شَغَلَ نَفَسَهُ بِغَیرِنَفسِهِ فَقَد تَحَیَّرَفِی الظُّلُمٰاتِ وَارتَکَبَ فِی الهَلَکٰاتِ؛(2)

کسی که خودش را به غیرخودش سرگرم کند (درصدد کنجکاوی از عیوب مردم برآید) همانا در تاریکی ها سرگردان ماند و درهلاکت ها بیفتد.

«سخن گفتن در ذات خداوند»

127. قال أبُوجَعفَرٍ (علیه السلام) : تَکَلَّمُوا فِی خَلقِ اللهِ وَلاتَتَکَلَّمُوا فِی اللهِ فَاِنَّ الکَلامَ فِی اللهِ لا یَزدادُ صاحِبَهُ إِلا تَحَیُّرًا؛(3)

دربارۀ خلق خدا سخن گوئید، و راجع به خدا «ذات خدا» سخن نگوئید زیرا سخن راجع به خدا جز سرگردانی برای گوینده زیاد نکند.

فصل هفتم - گناهی که باعث آه و زاری- درماندگی- انسان می شود:

«تکیه و اعتماد به دنیا»

128. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : کَم مِن وٰاثِقٍ بِالدُّنیٰا قَد فَجَعَتهُ؛(4)

چه بسا کسی که به دنیا اعتماد کرد و دنیا او را به زاری (و درماندگی) افکند.

فصل هشتم - گناهی که باعث می شود انسان با حرارت آهن داغ و زندان تنگ عذاب شود:

«افشای اسرار و راز اهل بیت - علیهم السلام»

ص: 77


1- - عقاب الأعمال، ص 594، ح2.
2- - غرر، ج 2، ص 706، ح 1371
3- - اصول کافی ج 1، ص 124، ح 1.
4- - غرر، ج 2، ص 551، ح 27.

129. قٰالَ أَبُوعَبداللهِ (علیه السلام) : مَنِ استَفتَحَ نَهٰارَهُ بِاِذٰاعَةِ سِرِّنٰا سَلَّطَ اللهُ عَلَیهِ حَرَّ الحَدِیدِ وَضِیقَ المَحٰابِسِ؛(1)

هرکسی روز خود را با افشای سرّ و راز ما (اهل بیت) بگشاید، خداوند حرارت آهن «داغ» و تنگنای زندان ها را بر او مسلط گرداند.

فصل نهم - گناهانی که باعث می شود انسان آیات الهی را تکذیب و تمسخرنماید:

«اصرار بر باطل و گناه»

قرآن کریم: «وَإِنِّی کُلَّما دَعَوتُهُم لِتَغفِرَلَهُم جَعَلَواأَصابِعَهُم فِی آذانِهیم وَاستَغشَواثِیابَهُم وَأصَرُّوا وَاستشکبَرُوا استِکبارًا؛»(2)

و من هر زمان آن ها را دعوت کردم که ایمان بیاورند و تو آن ها را بیامرزی، انگشتان خویش را در گوش ها قرار داده، و لباس هایشان را برخود (پیچیدند)، و در مخالفت اصرار ورزیدند، و شدیدا استکبار کردند.

«در باطل فرو رفتن و بازی کردن - لهو و لعب»

قرآن کریم: «فَوَیلٌ یَومَئِذٍ لِلمُکَذِّبِینَ؛»(3)

وای در آن روز بر تکذیب کنندگان.

«أَلَّذِین هُم فِی خَوضٍ یَلعَبُونَ؛»(4)

آنانی که در سخنان باطل مشغولند (و در باطل فرو رفته اند).

«انجام اعمال بد»

قرآن کریم: «ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤُاالسُّوای أَن کَذَّبُوا بِآیاتِ اللهِ وَکانُوا بِها یَستَهزِؤُنَ؛»(5)

سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند، به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به سخره گرفتند.

«تکبّر»

«از نظر قرآن کریم، یکی از عوامل تکذیب و تمسخر ایات الهی، توسط کافران، تکبّر و

ص: 78


1- - اصول کافی، ج 4، ص 79،ح 12
2- - سوره نوح، آیه 7.
3- - سوره طور،11.
4- - سوره طور،12.
5- - سوره روم، آ یه 10.

خودبزرگ بینی آنان است»(1)

«کفر»

قرآن کریم: «بَلِ الَّذِینَ کَفَرُوا یُکَذِّبُونَ؛»(2)

بلکه کافران پیوسته (آیات الهی) را تکذیب می کنند.فصل دهم - گناهی که باعث سلب معرفت ائمّه اطهار(صلوات الله علیهم) از انسان می شود:

«نشستن در مجلس سبّ امامان معصوم -علیهم السلام»

130. قال أبُوجَعفَرٍ(علیه السلاتم): مَن قَعَدَ فِی مَجلِسٍ یُسَبُّ فِیهِ إمٰامٌ مِنَ الأئِمَّۀِ، یَقدِرُعَلی الإنتِصابِ فَلَم یَفعَل ألبَسَهُ اللهُ الذُلّ فِی الدُّنیٰا وَعَذَّبَهُ فِی الآخِرَةِ وَسَلَبَهُ صٰالِحَ مٰا مَنَّ بِهِ عَلَیهِ مِن مَعرَفَتِنٰا؛(3)

هرکس در مجلسی بنشیند، که در آن یکی از ائمّه اطهار(علیهم السلام) سبّ و بدگوئی می شود، و او می تواند برخیزد ولی برنخیزد، خداوند لباس ذلّت به تن او می پوشاند، و در آخرت او را عذاب کند، و آن چیز نیکی که به وقت دادن آن، بر او منّت نهاده «یعنی معرفت ما» از او می گیرد.

فصل یازدهم - گناهی که باعث هلاک و گشته شدن ابرار به دست اشرار می شود:

«ترک امربه معروف ونهی ازمنکر»

131. قالَ أبُوجَعفَرٍ (علیه السلام) :...هُنالِکَ یَتُمُّ غَضَبُ اللهِ(عزّوجلّ)عَلَیهِم فَیَعُمُّهُم بِعِقابِهِ فَیُهلِکُ الأَبرارُفِی دارِالأَشرارِ؛(4)

در این جا (در ترک واجبات از جمله امربه معروف ونهی ازمنکر) خشم و غضب خداوند(عزوجل) بر آن ها کامل خواهد شد، پس خداوند همه آن ها را دچار عذاب کرده و ابرار و نیکوکاران درخانه اشرار و بدکاران به هلاکت می رسند.

فصل دوازدهم - گناهی که باعث آزار آزاد مردان می شود:

«لئیم و ناکس بودن»

132. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَللَّئِیمُ یَدَّرِعُ العٰارَوَیُؤذِی الأَحرٰارَ؛(5)

ناکس و نامرد جامه ننگ را برتن کرده، و آزادمردان را آزار می دهد.

ص: 79


1- - درموضوع، اصرار بر باطل وگناه، سوره نوح، آیه 7.
2- - سوره انشقاق، آیه22.
3- - وسائل الشیعه ح 11، ص 504، ح 10.
4- - وسائل الشیعه ج 11، ص 394، ح 6 .
5- - غرر، ج 1، ص 87، ح 2019.

فصل سیزدهم: گناهانی که باعث تباه شدن احسان ونیکی ها می گردد:

«خودپسندی»

133. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلعُجبُ بِالحَسَنَةِ یُحبِطُهٰا؛(1)

خودپسندی بر نیکی، کار نیک را نابود می کند.

«دوست و رفیق بد»

134. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : لِکُلِّ شَیئٍ آفَةٌ وَآفَةُالخَیرِقَرِینُ السُّوءِ؛(2)

هرچیزی را آفتی است و آفت نیکی، دوست بد است.

«منّت گذاردن»

«از نظر قرآن کریم، منّت گذاردن، أذیت و ریاء، تباه و نابود کننده احسان و نیکی ها هستند»(3)

حدیث: 135. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : وَإِیّاکَ وَالمَنَّ عَلی رَعِیَّتِکَ بِاِحسانِکَ... فَاِنَّ المَنَّ یُبطِلُ الإِحسانَ...؛»(4)

امام علی (علیه السلام) در فرمان مبارکش به مالک اشتر فرمود: مبادا هرگز با خدمت هایی که انجام دادی، برمردم منت گذاری، زیرا که منت نهادن، پاداش نیکوکاری را ازبین می برد.

136. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : ظُلمُ الإِحسٰانِ قُبحُ الإِمتِنٰانِ؛(5)

ظلم کردن به نیکی، منّت گذاردن است.

137. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلمَعرُوفُ یُکَدِّرُهُ تَکرارُالمَنِّ بِهِ؛(6)

مِنت پی درپی، نیکی و بخشش را از بین می برد.

138. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : أَلمَنُّ یُفسِدُ الإِحسٰانَ؛(7)

امام علی (علیه السلام) : منّت نهادن، احسان و نیکی را تباه می سازد.

139. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن مَنَّ بِمَعرُوفِهِ آَسقَطَ شَکرَهُ؛(8)

ص: 80


1- - غرر، ج 1، ص 31، ح 945.
2- - غرر، ج 2، ص 578، ح 39.
3- - درموضوع آفات انفاق، سوره بقره، آیه 246.
4- - نهج البلاغة، دشتی، نامه 53
5- - غرر، ج 2، ص 475،ح 20.
6- - غرر، ج 1، ص 51، ح 1439.
7- - غرر، ج 1، ص 28، ح 834 .
8- - غرر، ج 2، ص 660، ح 847

هرکس با نیکی خود، منت گذارد، پاداش نیکی خود را از بین برده است.

140. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلمَنُّ یُنَکِّدُ الإِحسانَ؛(1)

منت نهادن، تیره کننده احسان و نیکی است.

141. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلمَنُّ مُفسِدُ الصَّنِیعَةِ؛(2)

منّت نهادن، عمل خوب ونیک را تباه می سازد.

«بدی کردن به نفس - به خویشتن»

142. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن أَساءَ إِلی نَفسِهِ لَم یَتَوَقَّع مِنهُ جَمِیلٌ؛(3)

هرکس به خودش بدی کند، توقع نیکی از او نباید داشت.

«لئیم بودن»

143. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَللَّئِیمُ اِذٰا أَعطٰی حَقَدَ وَاِذٰاأُعطِیَ جَحَدَ؛(4)

امام علی (علیه السلام) : لئیم و ناکس، اگر بدهد کینه کند، و اگر داده شود انکار نماید.

فصل چهاردهم - گناهی که باعث اختلاف در بین مردم (خانواده وجامعه) می شود

«نفوذ شیطان در زندگی انسان»

قرآن کریم: «وَقُل لِعِبادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحسَنُ إِنَّ الشَّیطانَ یَنزَغُ بَینَهُم إِنَّ الشَّیطانَ کانَ لِلإِنسانِ عَدُوًّا مُبِینًا؛»(5)

به بندگانم بگو: سخنی که نیکوتر است بگوئید، زیرا شیطان میان آن ها را بهم می زند، همیشه شیطان دشمن آشکاری برای انسان بوده وهست.

فصل پانزدهم - گناهی که باعث زایل شدن اخلاص انسان می شود:

«وجود هوای نفس درقلب»

144. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : کَیفَ یَستَطِیعُ الإِخلاصَ مَن بِقَلبِهِ الهَوٰاءُ؛(6)

ص: 81


1- - غرر، ج 1،ص 25، ح 731.
2- - غرر، ج 1، ص 20، ح 563.
3- - غرر، ج 2، ص 676، ح 478.
4- - غرر، ج 1، ص 50، ح 2423.
5- - سوره إسراء، آیه 53 .
6- - غرر، ج 2، ص 553 ،ح 4.

چه کسی می تواند اخلاص و پاکی درونی داشته باشد، که در قلبش هوای نفس است ؟!.

فصل شانزدهم - گناهانی که باعث فاسد شدن اخلاق می شود:

«حرص وآزمندی»

145. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : بِالشَّرَهِ تُشانُ الأَخلاقُ؛(1)

با حرص و آزمندی، اخلاق معیوب می شود.

«سختگیری در زندگی - عُسر»

146. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلعُسرُیُفسِدُالأَخلاقَ؛(2)

سختگیری، اخلاق را، فاسد می کند.

147. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أُلعُسرُ یَشِینُ الأَخلاقَ وَیُوحِشُ الرِّفٰاقَ؛(3)

سختگیری، اخلاق را زشت و دوستان را دور می سازد.

«کفر»

148. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلکٰافِرُشَرِسُ الخَلِیقَةِ، سَیِّئُ الطَّرِیقَةِ؛(4)

کافر درشت خو، و بدرفتار است

«نفاق – دورئی»

149. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلنِّفاقُ شِینُ الأَخلاقِ؛(5)

نفاق و درویی، عیب و زشتی اخلاق است.

فصل هفدهم - گناهانی که باعث بی أدبی و سوء ظن به اخیار و دشمنی با آنان می شود:

«شقاوت»

150. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مِن عَلامَةِ الشَّقٰاءِ ألإِسٰائَةُ إِلَی الآَخیٰار؛(6)

ص: 82


1- - غرر، ج 1، ص 331، ح 44.
2- - غرر، ج 1، ص 28، ح 852.
3- - غرر، ج 1، ص 61، ح 1631.
4- - غرر، ج 1، ص 61، ح 1631.
5- - غرر، ج 1، ص 27، ح 785.
6- - غرر، ج 2، ص 7128، ح 58.

بی أدبی و بدی کردن به أخیار و نیکان، از نشانۀ شقاوت است.

«شروربودن»

151. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : عادَةُ الأَشرارِمُعاداةُ الأَخیارِ؛(1)

خوی و عادت اشرار، دشمنی کردن با اخیار و خوبان است.

«مجالست با اشرار»

152. قٰالَ الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مُجٰالِسَةُ الأشرٰارِ تُورِثُ سُوءَ الظَّنِّ بِالأخیٰارِ؛(2)

امام علی (علیه السلام) فرمود: همنشینی «أخیار» با اشرار سبب سوء ظن به أخیار می شود.

153. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : صُحبَةُ الأَشرٰارِتُوجِبُ سُوءَ الظَّنِّ بِالأَخیٰارِ؛(3)

نشستن با بدان، سبب بد گمانی به نیکان می شود.

فصل هجدهم - گناهانی که باعث بی ادبی انسان می شود:

«بد حرف و بدسخن بودن»

154. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : لاأَدَبَ لِسَیِّئِ النُّطقِ؛(4)

انسان بد سخن، ادب ندارد.

«همنشینی با بی خردان»

155. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مُقارِنَةُ السُّفَهاءُ تُفسِدُ الخُلقَ؛(5)

همنشین شدن با بی خردان، اخلاق انسان را فاسد می کند.

فصل نوزدهم - گناهی که موجب آزاروأذیت انسان می شود:

«مجادله بیجا»

156. قال أوعبدالله (علیه السلام) : لا تُمارِیَنَّ حَلِیمًا وَلا سَفِیهًا، فَاِنَّ الحَلِیمَ یُقلِیکَ وَالسَّفِیهَ یُؤذِیکَ؛(6)

ص: 83


1- - غرر، ج 2، ص 493، ح 18.
2- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 506، ح 18.
3- - غرر، ج 1، ص 458، 58.
4- - غرر، ج 2، ص 837، ح 160
5- - غررالحکم
6- - اصول کافی ج 3، ص 410، ح 4.

با شخص حلیم و جاهل مجادله مکن، زیرا حلیم دشمنت دارد وجاهل آزارت رساند.

فصل بیستم - گناهانی که باعث کم و یا بی ارزش شدن انسان می شود:

«اهانت به مردم»

157. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : مَنِ استَهٰانَ بِالرِّجٰالِ قَلَّ؛(1)

کسی که به مردم اهانت کند، خودش کم ارزش می شود.

«شاید منظور از رجال در حدیث، اهانت به بزرگان باشد»

«تهی بودن قلب ازیاد خدا»

158. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : عِظَمُ الجَسَدِ وَطُولُهُ لا یَنفَعُ إِذٰا کٰانَ القَلبُ خاوِیًا؛(2)

قلبی که از یاد خدا تهی باشد، بزرگی هیکل و بلندی قدی سودی ندارد.

«دروغ»

159. قٰالَ أَمِیرُالمُؤمِنِینَ (علیه السلام) : یَنبَغِی لِلرَّجُلِ الُمسلِمِ أَن یَجتَنِبَ مِوٰاخٰاةَ الکَذّٰابِ، فَاِنَّهُ یَکذِبُ حَتّیٰ یَجِیئَ بِالصِّدقِ فَلا یُصَدَّقُ؛(3)

برای مرد مسلمان شایسته است که از رفاقت با دروغگو بپرهیزد، زیرا، که او دروغ گوید تا بدان جا که اگر راست هم بگوید باور نشود.

160. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : أَلکَذّٰابُ وَالمَیِّتُ سَوٰاءٌ فَاِنَّ الفَضِلَةَ الحَیِّ عًلَی المَیِّتِ أَلثِّقَةُ بِهِ فَاِذٰا لَم یُوثَق بِکلامِهِ بَطَلَت حَیاتُهُ؛(4)

دروغگو با مرده برابر است، زیرا فضل زنده بر مرده همان اعتماد بر اوست، وقتی به (سخن) او اعتماد نباشد زندگانیش باطل است.

161. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) :

مَن کَثُرَکِذ بُهُ قَلَّ بَهائُهُ؛(5)هرکس دروغش بیشتر باشد، ارزشش کمترگردد.

ص: 84


1- - غرر، ج 2، ص 624، ح 274.
2- - غرر، ج 2، ص 499 ،ح 24.
3- - اصول کافی، ج 4، ص 38،ح 12.
4- - غرر، ج 1، ص 97،ح 2126.
5- - غرر، ج 2، ص 632، ح 420.

«ستمگری»

161. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلبَغیُ سائِقٌ إِلَی الحَینِ؛(1)

ستمگری شخص را، به سوی تباهی سُوق می دهد.

فصل بیست و یکم - گناهانی که باعث نابودی اسلام و خارج شدن انسان ازاسلام محسوب می شود:

«بدعتگذاری»

162. قال الإِامامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن مَشی إِلی صاحِبِ بِدعَةٍ فَوَقَّرَهُ فَقَد مَشی فِی هَدمِ الإِسلامِ؛(2)

هر کس به سوی بدعت گذار قدم بردارد، و او را احترام کند، بدون تردید به نابودی اسلام اقدام نموده است.

«دروغ»

163. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : لَیسَ الکِذبُ مِن خَلائِقِ الإِسلامِ؛(3)

دروغ از خُلقیات اسلام نیست، (مسلمان نباید دروغ گوید).

«ندادن زکات»

164. رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : مَن مَنَعَ قِیراطًا مِن زَکاةِ مالِهِ فَلَیسَ هُوَبِمُؤمِنٍ وَلا مُسلِمٍ وَلا کَرامَةَ لَهُ؛(4)

هرکه قیراطی از زکات مال خود را نپردازد، نه مؤمن است و نه مسلمان و، نه او را حرمتی است.

«فحش دادن و فحش شنیدن»

165. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلفُحشُ وَالتَّفَحشُ لَیسٰا مِنَ الإِسلامِ؛(5)

ص: 85


1- - غرر، ج 1، ص 39، ح1201.
2- - عقاب الأعمال، ص 588، ح 6.
3- - غرر، ج 2، ص 593، ح 10.
4- - میزان الحکمة،ج 5، ص 2188، ح 7583.
5- - غرر، ج 1، ص 57 ،ح 1545.

دشنام دادن و ناسزا شنیدن از مسلمانی نیست.

«انسان نبایدکاری کند، که دیگران به او ناسزا بگویند»

«قهرکردن بیش از سه روز»

166. عَن داوُدِ بنِ کَثِیرٍ قالَ: سَمِعتُ أباعَبدِاللهِ (علیه السلام) یَقُولُ: قالَ أَبِی: قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : أَیُّما مُسلِمَینِ تَهاجَرا فَمَکثا ثَلاثًا لا یَصطَلِحانِ إِلا کانا خارِجَینِ مِنَ الإِسلامِ وَلَم یَکُن بَینَهُما وِلایَةٌ، فَأَیُّما سَبَقَ کَلامَ أَخِیهِ کانَ السّابِقُ إِلی الجَنَّةِ یَومَ الحِسابِ(1)

داود بن کثیرگوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم، از قول پدرش فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمود: هر مسلمانی که از هم قهرکنند و سه روز آتشتی و صلح ننماید، هر دو از اسلام خارج می شوند، و بین آن دو ولایت و دوستی نمی ماند، پس اگر هر کدام ازآن ها سبقت بگیرد به حرف زدن با برادرش (و صلح کند) در روز قیامت به بهشت هم سبقت خواهد گرفت.

«کمک نکردن به ضعیف»

167. قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : مَن سَمِعَ رَجُلًا یُنادِی یالَلمُسلِمِینَ فَلَم یَجِبهُ فَلَیسَ بِمُسلِمٍ؛(2)

کسی که بشنود مردی را، که صدا می زند، ای مسلمانان به داد من برسید پس جواب ندهد، او مسلمان نیست.

«مرجئة و قدریة»

168. قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : صِنفانٍ مِن أُمَّتِی لَیسَ لَهُما فِی الإِسلامِ نَصِیبًا: أَلمُرجِئَةُ وَالقَدَرِیَّةُ؛(3)

دو گروه از امت من بهره ای از اسلام نخواهند برد: مرجئة و قدریة.

فصل بیست و دوم - گناهانی که باعث بی اعتبارشدن انسان می شود:

«نسبت ناروا»

قرآن کریم:«وَالَّذِینَ یَرمُونَ المُحصَناتِ ثُمَّ لَم یَأتُوا بِاَ ربَعَةِ شُهَداءَ فَاجلِدُوهُم ثَمانِینَ جَلدَةً وَلا تَقبَلُوا لَهُم شَهادَةً أَبَدًا وَأُولئِکَ هُم الفاسِقُونَ؛»(4)

وکسانی که زنان پاکدامن را متهم می کنند سپس چهارشاهد (بر ادعای خود) نمی آورند آن ها را هشتاد تازیانه بزنید، وشهادتشان را هرگز نپذیرید، وآنها فاسقند.

ص: 86


1- - وسائل الشیعه،ج 8، ص 585، ح 5.
2- - وسائل الشیعه،ج 11، 108، ح 1.
3- - عقاب الأعمال، ص 475، ح 3.
4- - سوره نور، آیه 4.

«دروغ»

169. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن عُرِفَ بِالکِذبِ لَم تُقبَل صِدقُهُ؛(1)

کسی که به دروغگوئی معروف شود، راست گفتنش قبول نگردد.

فصل بیست و سوم - گناهی که باعث نادیده گرفتن حقّ امام و پیشوای عادل می شود:

«نفاق»

170. قٰالَ أبُوعَبدِاللهِ (علیه السلام) : ثَلاثَةٌ لا یَجهَل حَقّهُم إلا مُنٰافِقٌ - مَعرُوفُ - بِالنِّفٰاقِ: ذُوالشَّیبَةِ فِی الإسلامِ، وَحٰامِلُ القُرآنِ، وَالإمٰامُ العٰادِلُ؛(2)

سه کس هستند که حقّ آن ها را نادیده نمی گیرند، مگر منافق «معروف بنفاق»: کسی که مویش را در اسلام سپید کرده، وآن که قرآن می داند، و پیشوای و رهبرعادل.

فصل بیست و چهارم - گناهانی که باعث خیانت به امانت می شود:

«نداشتن ایمان»

171. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن لا اِیمانَ لَهُ لا أَمانَةَ لَهُ؛(3)

کسی که ایمان ندارد، امانت دارنیست.

«خائن بودن نسبت به امانت»

172. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : فَسٰادُ الأمٰانَةِ اَلخِیٰانَةُ؛(4)

فساد امانت، خیانت کردن است.

«دروغ»

173. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : لَیس لِکَذُوبِ أَمانَةٌ وَلا لِفُجُورِصِیانَةٌ؛(5)

دروغگو امانت دار، و فاسق نگهدارنده (راز و پیمان) نمی شود.

ص: 87


1- - غرر، ج 2، ص 629، ح 365.
2- - اصول کافی، ج 4، ص 478، ح 4
3- - غرر، ج 2، ص 680، ح 1100.
4- - غرر، ج 2، ص 517،ح 27.
5- - غرر، ج 2، ص 596، ح 55 .1.

«سخن چینی»

174. الإمامُ عِلِیٌّ (علیه السلام) : لا تَجتَمِعُ اَمانَةٌ وَنَمِیمةٌ؛(1)

سخن چینی و امانت داری جمع نگردد.

«مکر و حیله»

175. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : لا أَمانَةَ لِمَکُورٍ؛(2)

مکرکننده، أمانت ندارد و أمانتداری نمی کند.

فصل بیست و پنجم - گناهی که باعث قطع شدن امداد و نصرت آسمانی و زمینی می شود: (امدا دهایی و باطنی)

«ترک امر به معروف و نهی ازمنکر»

176. قٰالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : لایَزٰالُ اُمّتِی بِخَیرِمٰا أمَرُوابِالمَعرُوفِ، وَنَهَوا َعنِ المُنکَرِ، وَتَعٰاوَنُواعَلَی البِرِّ، فَاِذٰا لَم یَفعَلُوا ذٰالِکَ نُزِعَت عَنهُمُ البَرکٰاتُ، وَسَلّطَ بَعضُهُم عَلٰی بَعضٍ، وَلَم یَکُن لَهُم نٰاصِرٌفِی الأرضِ وَلا فِی السّمٰاءِ؛(3)

تا زمانی که امّت من امر به معروف ونهی از منکر می نمایند، و در کارهای نیک به همدیگر یاری می رسانند، در خیر و برکت هستند؛ و زمانی که این ها را انجام ندادند برکات از آنان برچیده می شود، و بعضی بر بعض دیگر مسلّط می شوند، و برای آن ها از زمین و آسمان یاوری نخواهدبود.

«تمسّک جستن به غیرخداوند»

177. قال أبُوعَبدِاللهِ (علیه السلام) : أَوحَی اللهُ(عَزَّوَجَلَّ) إِلی داوُد: مااعتَصَمَ بِی عَبدٌ مِن عِبادِی دُونَ أَحَدٍ مِن خَلقِی عَرَفتُ ذالِکَ مِن نِیَّتِهِ ثُمَّ یَکِیدُهُ السَّماواتُ وَالأَرضُ وَمَن فِی هِنَّ إِلا جَعَلتُ لَهُ المَخرَجَ مِن بَینِهِنَّ، وَمااعتَصَمَ عَبدٌ مِن عِبادِی بِأَحَدٍ مِن خَلقِی عَرَفتُ ذالِکَ مِن نِیَّتِهِ إِلا قطعت أسباب السَّماواتِ مِن یَدَیهِ، وَأَسخَتُّ الأَرضَ مِن تَحتِهِ وَلَم أُبالِی بِأَیِّ وادٍ یَهلِکُ؛(4)

خداوند (عزوجل) به داود (علیه السلام) وحی فرمود که هیچ بنده ای از بندگانم به من پناهنده نشد «بدون آن که به دیگری پناهنده شود» و من این را از نیت او شناختم، و بعد تمام آسمان،

ص: 88


1- - غرر، ج 2، ص 836، ح 145.
2- - غرر، ج 2، ص 829، ح 7
3- - وسائل الشعه، ج 11، ص 398، ح 18.
4- - وسائل الشیعه ج 11، ص 165، ح 2

زمین و هرآنچه در آن ها است، با او مکر و حیله کنند، مگرآن که برای او چاره ای بسازم و او را از آن رها کنم، و هیچ بنده ای از بندگانم به یکی از مخلوقاتم پناهنده نشود ومن این را از نیت او بدانم، مگرآنکه تمام اسباب آسمان و زمین را از او سلب کنم و زمین زیرپایش را فروبرم وبرای من فرق نکند درچه جای هلاک شود.

«شرک»

قرآن کریم:«وَلاتَجعَل مَعَ اللهِ إِلهًا آخَرَفَتَقعُدَ مَذمُومًا مَخذُولًا؛»(1)

و با «خدا» معبود دیگری قرار مده، که ضعیف ومذموم (نکوهش شده) و بی یاور و یاورخواهی شد.

فصل بیست وششم - گناهانی که باعث از بین رفتن امنیت انسان می شود:

«خود را ایمن دانستن از مکر الهی»

178. الإِمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن أَمِنَ مِن مَکرِاللهِ بَطَلَ أَمانُهُ؛(2)

هرکس از مکر خدا ایمن نشیند امنیتش از بین برود.

«بد سیرتی»

179. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن سائَت سَرِیرَتُهُ لَم یَأمَن آَبَدًا؛(3)

هرکس بدسیرت (و بداندیش) باشد، هیچ گاه امنیت نداردفصل بیست و هفتم - گناهانی که باعث ناامیدی انسان می شود:

«ناامیدی از رحمت خداوند، اعتماد به غیر خدا و تکذیب وعده های الهی»

180. الإمامُ الزینُ العابِدین (علیه السلام) یَقُولُ:... وَالذُّنُوبُ الَّتِی تَقطَعُ الرَّجاءَ: الیَأ سُ مِن رُوحِ اللّهِ، وَالقُنُوطُ مِن رَحمَةِ اللّهِ، وَالثِقَةُ بِغَیرِاللّهِ، وَالتَکذِ یبُ بِوَعدِاللّهِ(عزّ وجلَّ)؛(4)

وگناهانی که امید را قطع می کند: مأیوس شدن از فَرَجِ و راه نِجات الهی، وناامیدی از رحمت خداوند، واعتماد به غیرخدا، و وعده های خداوند (عزّوجلّ) را دروغ دانستن است.

ص: 89


1- - سوره إسراء – آیه 22.
2- - غرر، ج 2، ص 615، ح 122.
3- - غرر، ج 2، ص 652، ح 561.
4- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 519 ،ح 8.

181. عَن حُسَینِ بنِ عَلوانٍ عَن أبِی عَبدِاللهِ (علیه السلام) إِنَّهُ قَرَأَ فِی بَعضِ الکِتابِ إِنَّ اللهَ تَبارَکَ وَتَعالی یَقُولُ: وَعِزَّتِی وَجَلالِی وَمَجدِی وَاِرتِفاعِی عَلی عَرشِی لَأُ قَطِّعَنَّ أَمَلَ کُلِّ مُؤَمِّلٍ مِن غَیرِی بِالیَأسِ وَلَأَکسَونُّهُ ثَوبش المَذَلَّةِ عِندَ النّاسِ، وَلَأَ نحِیَنَّهُ مِن قُربیی وَلَأَ بعُدَنَّهُ مِن فَضلِی أَیُؤَمِّلُ غَیرِی فِی الشَّدائِدِ وَالشَّدائِدُ بِیَدِی ؟ وَیَرجُوغَیرِی، وَیُقرِعُ بِالفِکرِ بابَ غَیرِی ؟ وَبِیَدِی مَفاتِیحُ الأَوبابِ وَهِیَ مُعَلَّقَةٌ وَبابِی مَفتُوحٌ لِمَن دَعانِی؛(1)

حسین بن علوان گوید: امام صادق (علیه السلام) در بعضی از کتاب ها «کتابهای آسمان» خوانده بود که همانا خداوند تبارک وتعالی می فرماید:

به عزت، جلال، مجد و بر بلندای عرشم قسم: هرکسی که به غیرمن امید ببندد: آرزوی او را به یأس ونومیدی مبدل خواهم کرد، و در بین مردم لباس ذلّت براو خواهم پوشاند، از قرب و فضل خود او را دور می نمایم، آیا او در شدائد وسختی ها به غیر من امیدوار می شود؟ در صورتی که شدائد در دست «و تحت سیطرۀ قدرت» من است، و به غیرمن امیدوار می شود و با اندیشه خود در غیر مرا می کوبد؟ در صورتیکه کلیدهای دربها در دست من است، درحالی آن درب ها بسته است وتنها در من باز است برای کسی که مرا بخواند.

«بدی کردن به خویشاوندان»

182. ألامامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن أَساءَ إِلی أَهلِهِ لَم یَتَّصِل بِهِ تَأمِیلُ؛(2)

هرکس به فامیل بدی کند، امیدواری به وی نپیوندد.

«دل بستگی به دنیا»

183. عَن اآبنِ أبِی یَعفُورِ قال: سَمِعتُ أباعَبدِاللهِ (علیه السلام) یَقُولُ:

مَن تَعَلَّقَ قَلبُهُ بِالدُّنیا تَعَلَّقَ قَلبُهُ بِثَلاثِ خِصالٍ: هَمُّ لایَفتی، وَأمَلٌ لایُدرَکُ، وَرَجاءٌ لا یَنالُ؛(3)

ابن أبی یعفورگوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم می فرمود:

کسی که بدنیا دل ببندد، به سه خصلت (چیز) دل بسته: اندوهی که پایان ندارد، و آرزویی که به دست نیاید، و امیدی که بدان نرسد.

«تسلّط شیطان برانسان»

184. قالً أبُوالحَسَنِ (علیه السلام) : یاأَحمَدَ إِیّاکَ وَالشَّیطانَ آَن یَکُونَ لَهُ عَلَیکَ سَبِیلٌ حَتّی یَقنِطُکَ؛(4)

ص: 90


1- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 167، ح 1.
2- - غرر ج 2، ص 636، ح 679.
3- - اصول کافی، ج 4، ص 9، ح 17.
4- - وسائل الشیعه ج 4، ص 1107، باب 19، ح 1.

ای احمد! از شیطان برحذرباش، مبادا بر تو، راه یابد و تو را «از رحمت خدا» مأیوس سازد.

«عصیان»

185. الإمامُ الصّادِقُ (علیه السلام) : قَداَفلَحَ مَن أَطاع وَخابَ مَن عَصی؛(1)

رستگارشد کسی که اطاعت کرد، و نومید و محروم گشت، کسی که عصیان نمود.

«آلوده کردن نفس»

قرآن کریم: «وَقَد خابَ مَن دَسّها؛»(2)

وآنکس که نفس خویش را با معصیت وگناه آلوده ساخته، نومید و محروم گشته است.

فصل بیست وهشتم - اثرگناه در رابطه با ارتباط انسان با انبیاء الهی

الف) گناهانی که باعث شریک شدن انسان درقتل، آزار و أذیت انبیاء الهی می شود:

«راضی شدن به قتل وکشته شدن آنها»

186. قال آبُوعَبدِاللهِ (علیه السلام) - فِی قَولِ اللهِ«قَدجائَکُم رُسُلٌ مِن قَبلِی بِالبَیِّناتِ وَبِالّذِی قُلتُم فَلِمَ قَتَلتُمُوهُم إِن کُنتُم صادِقِینَ(3)»: وَقَد عَلِمَ أَنَّ هؤُلاءِ لَم یَقتُلُوا، وَلکِن کانَ هَواهُم مَعَ الَّذِینَ قَتَلُوا فَسَمّاهُمُ اللهُ قاتِلِینَ لِمُتابِعَةِ هَواهُم وَرِضاهُم بِذالِکَ الفِعلَ؛(4)

امام صادق (علیه السلام) - در مورد سخن خداوندکه فرمود:«ای رسول ما بگوبی شک فرستادگانی پیش از من دلایل روشن وآنچه گفتید برایتان آوردند، پس چرا آن ها را کشتید اگر راستگو هستید؟!»- فرمود: خدا می داند که آن ها مرتکب قتل نشده اند، پس به خاطراین که به چنین فعلی گرایش داشته وبدان راضی بوده اند خدا آنان را قاتلین خوانده است.

«فاش کردن اسرار اهل بیت (صلوات الله علیهم) در نزد دشمنان»

187. قالَ آبُوعَبدِاللهِ (علیه السلام) - فِی قَولِ اللهِ (عزّوجل)«وَیَقتُلُونَ الأَنبِیاءَ بِغَیرِحَقٍّ»-: أَما وَاللهِ ما قَتَلُوهُم بِأَسیافِهِم وَلکِن أَذاعُواعَلَیهِم وَأَفشُوا سِرَّهُم فَقُتِلُوا؛(5)

ص: 91


1- - تفسیرنمونه،ج 27، ص 49.
2- - سوره شمس، آیه 1.
3- - سوره آل عمران، آیه 183.
4- - وسائل الشیعه،ج 11، ص 509، ح 5.
5- - وسائل الشیعه،ج 11، ص 494، ح 7.

امام صادق (علیه السلام) - در مورد فرمایش خداوند (عزوجل)که می فرماید:«پیامبران را بدون حق کشتند» - فرمود: آگاه! باشید بخدا قسم که آن ها را با شمشیرهایشان نکشتند، بلکه سخنان و اسرار آن ها را (نزد دشمنان) فاش کردند درنتیجه آن ها (به دست دشمنانشان) کشته شدند.

ب) گناهانی که باعث دوری انسان از پیامبراسلام (صلی الله علیه واله) می شود:

«بخل، بدگوئی، تکبر، حسادت، قساوت قلب، فحاشی»

188. قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : آَلاأُخبِرُکُم بِأَبعَدِ کُم مِنِّی شَبَها ؟ قالُوا بَلی یا رَسُولَ اللهِ، قالَ: أَلفاحِشَ المُتَفَحِشَ البَذِیئَ البَخِیلَ المُختالَ الحَقُودَ الحَسُودَ القاسِی القَلبَ البَعِیدَ مِن کُلِّ خَیرٍیُرجی الغَیرَالمَأمُونَ مِن کُلِّ شَرٍّ یُتَّقی؛(1)

آیا شما را از کم شباهتي ترین تان به خودم آگاه نسازم؟ عرض کردند: آری یارسول خدا!

فرمود: زشت گوی بی آبروی بی شرم، بخیل، کینه توز، حسود، سنگدل که امیدی به خیرش و هیچ امانی از شرش نیست.

«خوردن مسکرات وسبک شمردن نماز»

189. قالَ أبُوجَعفَرٍ (علیه السلام) : لا تَتَهاوَن بِصَلاتِکَ فَاِنَّ النَّبِیَّ (صلی الله علیه واله) قالَ: عِندَ مَوتِهِ، لَیسَ مِنِّی مَنی استَخَفَّ بِصَلاتِهِ، لَیسَ مِنِّی مَنی شَرِبَ المُسکِرًا لایَرِدُ عَلَیَّ الحَوضَ لا وَاللهِ؛(2)

نمازت را سبک مشمار همانا پیامبر (صلی الله علیه واله) - نزدیک فوتش - فرمود: از من نیست کسی که نمازش را سبک شمارد و از من نیست کسی که مست کننده بنوشد، به خدا قسم درحوض کوثر بر من وارد نخوهد شد.

«روگردانی از سنّت پیامبر»

190. قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : فَمَن رَغِبَ عَن سُنَّتیِ فَلَیسَ مِنِّی؛(3)

هرکس از سنت و روش، من روی گرداند، از من نیست.

«شرور بودن»

191. قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : أَلاإِنَّ شِرارَأُمَّتِی الَّذِین یُکرَمُونَ مَخافَةَ رَشِّهِم أَلاوَمَن أَکرَمَهُ النّاسُ اِتِّقاءَ شَرِّهِ فَلَیسَ مِنِّی؛(4)

ص: 92


1- - اصول کافی، ج 3، ص 339 ،ح 9.
2- - وسائل الشیعه،ج 3، ص 15، باب 6، ح 1.
3- - همان، ج 16، ص 178،ح 1.
4- - خصال ،ج 1، ص 28، ح 40.

آگاه باشید که بدترین امت من کسانی هستندکه از ترس شرّشان به آن ها احترام می شود، آگاه باشید کسی که مردم از ترس شرّ او، به او احترام کنند از من نیست.

فصل بیست و نهم - گناهانی که باعث انحطاط «انسان و جامعه» می شود

«امامت فرد ناشایست»

192. قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : مَن أمَّ قَومًا وَفِیهِم مَن هُوَأعلَمُ مِنهُ وَأفقَهُ، لَم یَزَل أمرُهُم إلی سَفالٍ اِلی یَومِ القِیامَةِ؛(1)

هرکس برجماعتی امامت کند، درحالی که عالم تر و فقیه تر از او در بین آن ها وجود دارد، امور آن ها همواره، تا روز قیامت به پستی و انحطاط خواهدرفت.

«ضایع و تباه کردن امورمسلمین»

193. قالَ أبُوعَبدِاللهِ (علیه السلام) : مَن وَلِیَ شَیئًا مِن اُمُورِالمُسلِمِینَ فَضَیَّعَهُم ضَیَّعَهُ اللهُ تَعٰالٰی؛(2)

هرکس متولی کاری از امور مسلمین شود، سپس آن را تباه نماید(صحیح انجام ندهد) خداوند متعال او را ضایع و تباه خواهد کرد.

«انحراف از مسیر حق»

قرآن کریم: «ثُمَّ رَدَد ناهُ أَسفَلَ سافِلِینَ؛»

سپس او را به پائین ترین مرحله بازگرداندیم.(3)

«انسان بعد از خلقت در بهترین صورت، در اثرانحراف از مسیرحق به پائین ترین مرحله سقوط می کند»

فصل سی ام - اثرگناه در رابطۀ انسان با اهل بیت:

الف) گناهانی که باعث برائت اهل بیت وأئمۀ معصوم از انسان می شود:

«دوری کردن دو برادر دینی از یکدیگر»

194. قالَ أبُوجَعفَرٍ (علیه السلام) : ما مِن مُؤمِنٍ إَهتَجَرَفَوقَ ثَلاثٍ إِلا وَبَرِئتُ مِنهُما فِی الثالِثَةِ؛(4)

ص: 93


1- - عقاب الأعمال، ص 460، ح 1.
2- - عقاب الأعمال، ص 592، ح 1.
3- - سوره تین، آیه 5.
4- - وسائل الشیعه، ج 8، ص 586، ح 10.

هیچ مؤمنی بیش از سه روز از هم، دوری نمی گزیند، «و قهرنمی کند» مگر این که در روز سوم من از آن ها برائت و دوری می جویم.

«آزردن پدر و مادر»

195. قالَ أبُوجَعفَرٍ (علیه السلام) : إِنَّ أَبِی نَظَرَإِلی رَجُلٍ وَمَعَهُ ابنُهُ یَمشِی وَالإِبنُ مُتَّکِئٌ عَلی ذِراعِ الأَبِ، قالَ: فَما کَلَمَهُ أَبِی (علیه السلام) مَقتًا لَهُ حَتّی فارَقَ الدُّنیا؛(1)

پدرم به مردی نگاه کرد که پسرش به همراه او بود، وآن پسربه شانۀ پدرش تکیه کرده بود، فرمود: پدرم با آن پسراز بدی کارش، سخن نگفت تا از دنیا رفت.

«أمین نبودن»

196. قالَ أمیرُالمُؤنِینَ (علیه السلام) : مَنِ ائتَمَنَ رَجُلًا عَلی دَمِهِ ثُمَّ خاسَ بِهِ فَأَنَا مِنَ القاتِلِ بَرِیءٌ، وَإِنَ کانَ المَقتُولُ فِی النّارِ؛(2)

هرکس مردی را امین خونش قراردهد، سپس به او خیانت کند «خونش را بریزد» من از قاتل دور هستم گرچه مقتول اهل جهنم باشد.

«مصرف مواد فاسد و زیان آور»

197. قالَ أبُوعَبدِاللهِ (علیه السلام) : مَن ظَهَرَت صَحَّتُهُ عَلی سُقمِهِ فَیُعالِجُ بِشَیءً فَماتَ فَأَنَا مِنهُ اِلَی اللهِ بَرِیءٌ؛(3)

کسی که تندرستی او بر بیماریش غلبه کند، درعین حال با چیزی خودش را معالجه نماید، و بمیرد من از او به خدا بیزاری می جویم «مصرف کردن چیز مضرحرام وگناه است».

«رعایت نکردن حدود الهی»

198. قالَ أبُوجَعفَرٍ (علیه السلام) : إِنَّ اللهَ غَضَبَ عَلَی الزّانِی فَجَعَلَ لَهُ جَلدَ مَأَةٍ، فَمَن غَضَبَ عَلَیهِ

فَزادَهُ فَأَنَا إِلَی اللهِ مِنهُ بَرِیءٌ؛(4)

همانا خدا بر زنا کارغضب کرد، وصد شلاق بر او قرارداد، پس هرکس بر او غضب کند و برآن بیفزاید(شلاق بیشترزند) پس من از او به خداوند برائت می جویم.

ص: 94


1- - اصول کافی، ج 4، ص 50، ح 8 .
2- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 51، 6.
3- - خصال،ج1، ص 45، ح 91.
4- - وسائل الشیعه، ج 18، ص 313،ح 8.

ب) گناهانی که باعث دشمنی انسان با اهل بیت می شود:

«انعقاد نطفه درعادت ماهانه، نفاق، ولادت نامشروع، زنا»

199. قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : مَن لَم یُحِبّ عِترَتی فَهُوَلِإِ حدی ثَلاثٍ: إِمّا مُنافِقٌ، وَإِمّا لِزَنِیَّةٍ، وَإِمّا إِمرِءٌ حَمَلَت بِهِ أُمُّهُ فِی غَیرِطُهرٍ؛(1)هرکس عترت مرا دوست نداشته باشد، به خاطر یکی از سه چیز است: یا منافق است و یا به علت زنا «از زنا به دنیا آمده» و یا کسی که مادرش او را درحال عادت ماهانه «حیض» حامله شده است.

200. الإِمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : لَوصَبَبتُ الدُّنیا عَلَی المُنافِقِ بِجُمّلَتِها عَلی أَن یُحِبُّنِی ما أَحبَبَنِی،(2)

اگرتمام دنیا را «دریک لقمه) بکام منافق بریزم که مرا دوست بدارد، هیچ گاه دوستم نخواهدداشت.

201. قالَ الإِمامُ الصّادِقُ (علیه السلام) : إِنَّ لِوَلَدِ الزِّنا عَلاماتٌ: أَحَدُها بُغضُنا أَهلَ البَیتِ، وَثانِیها أَن یَحُنَّ إِلَی الحَرامِ الَّذِی خُلِقَ مِنهُ، وَثالِثُها ألإِستِخفافُ بِالدِّینِ وَرابِعُها سُوءُ المَحضَرِلِلنّاسِ؛(3)

برای فرزند نامشروع «ولد زنا» نشانه هایی هست: یکی دشمنی ما اهل بیت است، دومی آن که به همان کار حرامی بر اثرآن آفریده شده است «زنا» علاقه دارد، سومی تحقیردین، و چهارمی حضور بد در بین مردم.

202. قال الإِمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : مَن لَم یُحِبّ عِترَتِی فَهُوَ لِإِحدی ثَلاثٍ: إِمّا مُنافِقٌ وَإِمّا زَنِیَّةٌ وَإِمّا إِمرِءٌ حَمَلَت بِهِ أُمُّهُ فیی غَیری طُهرٍ؛(4)

رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمودند: کسی که اهل بیت مرا دوست نداشته باشد، یکی ازسه علت است: یا منافق است و یا زنازاده بوده و یا کسی است که مادرش او را درحال حیض حامله شده است.

«گناه و دریده شدن پرده های عصمت»

203. قالَ أبُوعَبدِاللهِ (علیه السلام) : قالَ أَمِیرُالمُؤمِنِینَ (صلوات الله علیه): ما مِن عَبدٍ إِلا وَعَلَیهِ أَربَعِینَ جُنَّة حَتّی یَعمَلَ أَربَعِینَ کَبِیرَةَ فَاِذا عَمِلَ أَربَعِینَ کَبِیرَةً إنکَشَفَت عَنهُ الجُنَنُ فَیُوحِی اللهُ إِلَیهِم أَنِ استُرُواعَبدِی بِأَجنِحَتِکُم فَتَستُرُهُ المَلائِکَةُ بِأَجنِحَتِها، قالَ: فَما یَدَعُ شَیئًامِنَ القَبِیحَ إِلا قارَفَهُ حَتّی یَمتَدِحَ إِلَی النّاسِ

ص: 95


1- - خصال، ج 1، ص 110، ح 82.
2- - غرر، ج 2، ص 603، ح 4
3- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 273، ح 15.
4- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 569، ح 9.

بِفِعلِهِ القَبِیحِ، فَیَقُولُ المَلائِکَةُ: یارَبِّ هذا عَبدُکَ ما یَدَعُ شَیئًا إِلا رَکِبَهُ وَإِنّا لَنَستَحیِی مِمّا یَصنَعُ، فَیُوحِی اللهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَیهِم أَنِ ارفَعُوا أَجنِحَتَکُم عَنهُ فَاِذا فُعِلَ ذالِکَ آَخَذَ فِی بُغضِنا أَهلَ البَیتِفَعِندَ ذالِکَ یَنتَهِکُ سِترُهُ فِی السَّماءِ وَسِترُهُ فِی الأَرضِ، فَیَقُولُ المَلائِکَةُ: یارَبِّ هذا عَبدُکَ قَد بَقی مَهتُوکُ السُترِفَیُوحَی اللهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَیهِم: لَوکانَت فِیهِ للهِ حاجَةٌ ماأَمَرَکُم أَن تَرفَعُوا أَجنِحَتَکُم عَنهُ؛(1)

امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) فرمود: بر هربنده ای چهل پرده کشیده شده تا وقتی چهل گناه کبیره مرتکب شود، چون مرتکب چهل کبیره شد، پرده از او برداشته شود، آنگاه خدا به آن «فرشتهها وحی فرماید: که بنده ام را با بالهای خود بپوشانید، فرشتگان با بالهای خود آن بنده را بپوشانند، سپس آن بنده کار زشتی را نگذارد جزآنکه مرتکب شود تا آنجا که با ارتکاب زشتکاری میان مردم ببالد آنگاه فرشتگان گویند: پروردگارا این بنده تو، هرعملی را مرتکب می شود، وما از کردار او خجالت می کشیم، خداوند عزوجل به آن ها وحی فرماید: بال های خود را از او بردارید، و چون کارش بدین جا کشد آغاز دشمنی با ما خانواده گذارد، وآن گاه است که پرده او درآسمان ونیز پرده او در زمین دریده شود، سپس فرشتگان گویند: پروردگارا این بنده تو پرده دریده مانده است، خدای عزوجل به آن ها وحی فرماید: اگر خدا به او نیاز و توجهی می داشت به شما دستور نمیداد بال های خود را از او بردارید.

ج) گناهانی که باعث دوری انسان از اهل بیت می شود:

«أسیر شدن بدون جهاد و جراحت»

204. قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : مَنِ إستَأ سَرَمِن غَیرِ جَراحَةٍ مُثقِلَةٍ فَلَیسَ مِنّا؛(2)

کسی که بدون جراحت قابل توجه، خود را به إسارت دشمن بیاورد. ازما نیست.

«تعظیم وترحم کردن به بزرگسالان و خردسالان اهل بیت - علیهم السلام»

205. قالَ أبُوعَبدِ اللهِ (علیه السلام) : لَیسَ مِنّا مَن لَم یُؤَقِّرکَبِیرَنا وَیَرحَم صَغِیرنا؛(3)

کسی که بزرگان ما را تعظیم، و کوچک های ما را ترحم نکند از ما نیست.

«ترک کردن تقیّه»

206. قالَ علیُّ بن مُوسَی الرِّضا (علیه السلام) :... فَمَن تَرَکَ التَّقِیَّةَ قَبلَ خُرُوجِ قائِمِنا فَلَیسَ مِنّا؛(4)پس هرکس قبل از قیام قائم ما تقیّه را ترک کند، ازما نیست.

«اطاعت نکردن ازخداوند»

207. قالَ أبُوجَعفَرِ (علیه السلام) : لا تذهب بکم المذاهب فوالله ما شیعتنا إلا من اطاع الله عزّوجلّ؛(5)

روشهای «گوناگون» شما را گول نزند، پس قسم به خداوند «عزوجل» شیعه ما نیست

ص: 96


1- - اصول کافی، ج 3، ص 381، ح 9.
2- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 64، ح 1.
3- - اصول کافی، ج 3، ص 240، ح 2.
4- - وسائل، ح 11، ص 465، ح 25.
5- - وسائل، ح 11، ص184، ح 1.

مگرکسی که خداوند را اطاعت نماید.

«جدایی از راه اهلبیت - علیهم السلام»

208. قالَ علِیُّ بن مُوسَی الرِّضا (علیه السلام) : یَابنَ أَبِی مَحمُودِ إِذا أَخَذَ النّاسُ یَمِینًا وَشِمالًا فَالزِم طَرِیقَنا، فَاِنّهُ مَن لَزِمَنا لَزِمناهُ وَمَن فارَقَنا فارَقناهُ؛(1)

امام رضا (علیه السلام) به أبی محمود فرمود: وقتی که مردم «راه» راست و یا چپ را می گیرند شما ملازم راه ما باشید، پس همانا هرکس همراه ما باشد، ما همراه او هستیم و هرکس از ما جدا شود ما نیز از او جدا خواهیم شد.

«احترام کردن به مخالفین اهل بیت - علیهم السلام»

209. قالَ علِیُّ بن مُوسَی الرِّضا (علیه السلام) : مَن واصَلَ لَنا قاطِعًا أَوقَطَعَ لَنا واصِلًا أَومَدَحَ لَنا عائِبا أَوأَکرَمَ لَنا مُخلِفًا فَلَیسَ مِنّا وَلَسنا مِنهُ؛(2)

هرکس با کسی که با، ما قطع رابطه کرده، رابطه برقرارکند، و یا با کسی که با ما، رابطه دارد قطع رابطه کند، و یا کسی را که ازما عیب جویی می کند تحسین نماید و یا به مخالفین ما احترام بگذارد از ما نیست وما از اونیستیم.

«خوش رفتار نبودن با مردم»

210. عَن أَبِی الرَّبِیعِ الشّامِیِّ قالَ: دَ خَلتُ عَلی أَبِی عَبدِاللهِ (علیه السلام) وَالبَیتُ غاصٌّ بِأَهلِهِ فِیهِ الخُراسانِیُّ وَالشّامِیُّ وَمِن أَهلِ الآفاقِ فَلَم أَجِد مَوضِعًا أَقعُدُ فِیهِ فَجَلَسَ أَبُوعَبدِاللهِ (علیه السلام) وَکانَ مُتَّکِئًا ثُمَّ قال: یاشِیعَةَ آلِ مُحَمَّدٍ اِعلَمُوا أَنَّهُ لَیسَ مِنّا مَن لَم یَملِک نَفسَهُ عِندَغَضَبِهِ وَمَن لَم یُحسِن صُحبَةَ مَن صَحِبَهُ وَمُخالَقَةَ مَن خالَقَهُ وَمُرافِقَةَ مَنرافَقَهُ وَمُجاوِرَةَ مَن جاوَرَهُ وَمُمالَحَةَ مَن مللَحَهُ، یا شِیعَةَ آلِ مُحَمَّدٍ اِتَّقُوا اللهَ مَااستَطَعتُم وَلا حَو.لَ وَلا قُوَّةَ اِلا بِاللهِ؛(3)

ص: 97


1- - عیون اخبارالرّضا، ج 1، ص 303، ح 63.
2- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 507، ح 19
3- - اصول کافی، ج 4، ص 449، ح 2.

أبی الرّبیع شامی گوید: وارد شدم برحضرت صادق (علیه السلام) دیدم که اطاق پراز جمعیت است از خراسانی و شامی و سایربلاد، و من جائی که بنشینم نیافتم، وحضرت صادق (علیه السلام) تکیه کرده بود پس روی دو پا نشست وفرمود:

ای شیعه آل محمد آگاه باشید: از ما نیست آن کس که هنگام خشم نتواند خودداری کند، و «از ما نیست» کسی که با همنشین خود خوش رفتاری نکند، و با هم خوی خود خوش خلقی نکند، و با رفیق خود رفاقت نکند، و با همسایه خود خوش همسایگی نکند، و با هم خوراکی خود، مراعات خوراک نکند، ای شیعه آل محمد تا بتوانید از خدا بپرهیزید، وَلا حَولَ وَلا قُوَّةَ اِلا بِاللهِ.

«خیانت به مسلمان»

211. قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : ألا ومن غشّ مسلما فلیس منّا قالها ثلاث مرّات؛(1)

آگاه باشید هرکس به مسلمانی خیانت کند، از ما نیست واین را سه با تکرارفرمود.

212. قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : لیس منّا من غشّ مسلما، وَلَیس منّا مَن خانَ مُسلِمَ؛(2)

از ما نیست کسی که به مسلمانی خدعه نماید، و از ما نیست هرکس به مسلمانی خیانت کند.

«مکر و حیله به مسلمان»

213. قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : لَیسَ مِنّا مَن ماکَرَمُسلِمًا؛(3)

از ما نیست کسی که به مسلمان حیله کند.

«سبک شمردن نماز»

214. قالَ أبُوعَبدِ اللهِ (علیه السلام) : ... إِنَّ شَفاعَتَنا لا تَنالُ مُستَخِفَّا بِالصَّلاةِ؛(4)

همانا شفاعت ما شامل حال کسی که نماز را سبک شمارد، نخواهد شد.

«در به روی فقرای شیعه»

215. عَن إِسحاق بنِ عَمّارٍ قالَ: دَخَلتُ عَلی أَبِی عَبدِاللهِ (علیه السلام) فَنَظَرَإِلَیَّ بِوَجهٍ قاطِبٍ، فَقُلتُ: مَا الَّذِی غَیَّرَکَ لِی؟ قالَ: أَلَّذِی غَیَّرَکَ لِإِخوانِکَ، بَلَغَنِی یااِسحاقَ أَنَّکَ أَقعَدتَ بِبابِکَ بَوّابًا یَرُدُّ عَنکَ فُقَراءَ

ص: 98


1- - عقاب الأعمال، ص 654.
2- - وسائل الشیعه، ج 8، ص 570، ح 1.
3- - اصول کافی، ج 4، ص 33، ح 3.
4- - وسائل الشیعه، ج 3، ص 17، ح 11.

الشِّیعَةِ، فَقُلتُ: جُعِلتُ فَداکَ إنِّی خِفتُ الشُّهرَةَ قالَ: أَفَلا خِفتَ البَلیِّةَ...؛(1)

إسحاق بن عمار می گوید: وارد شدم برامام صادق (علیه السلام) ، حضرت با چهره گرفته (وترش روئی) به من نگاه کرد، عرض کردم: چه باعث شده حال شما نسبت به من تغییرکرده؟ فرمود: آنچه حال تو را نسبت به برادران دینی تو تغییرداده، ای اسحاق به من خبررسیده تو دربه آنی درِخانه ات نشانده ای که فقرای شیعه را از تو دور می کند، عرض کردم فدایت شوم من از مشهورشدن می ترسم (می ترسم شناخته شوم و دشمنان اذیت کنند و..) فرمود از بلا نمی ترسی؟

«ضایع کردن حق هم سایه»

216. قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) :... أَلاوَإِنَّ اللهَ یَسأَلُ الرَّجلَ عَن حَقِّ جارِهِ، وَمَن ضَیَّعَ حَقَّ جارِهِ فَلَیسَ مِنّا؛(2)

آگاه باشید! همانا خداوند از مرد از حق همسایه اش سؤال خواهد کرد، و هرکس حق همسایه اش را ضایع کرده باشد از ما «اهل بیت» نیست.

«بدرفتاری با همسایه»

217. قالَ أبُوعَبدِ اللهِ (علیه السلام) : اِعلَمُواأَنَّهُ لَیسَ مِنّا مَن لَم یُحسِن مُجاوِرَةَ مَن جاوَرَهُ؛(3)

بدانید همانا از ما نیست، کسی که با همسایه اش خوشرفتاری نکند.

«گناه»

218. قال الرّاوِیُّ (مرفوعه): قُلتُ لِأَبِی عَبدِاللهِ (علیه السلام) : إِنً قَومًا مِن مَوالِیکَ یُلِمُّونُ بِالمَعاصِی وَیقُولُونَ نَرجُوا، فَقالَ: کَذَّبُوا لَیسُوا لَنا بِمَوالٍ؛(4)

مردی گوید به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: گروهی از دوستان شما مرتکب گناهان می شوند و می گویند: ما امیدواریم امیدواریم [اهل بیت به ما شفعت نمایند]، فرمود: دروغ گویند، دوست ما نیستند.

«مُحاسبه نکردن نفس خود»

219. قالَ المُوسَی الکاظِمُ (علیه السلام) : لَیسَ منِّا مَن لَم یُحاسِب نَفسَهُ فِی کُلِّ یَومٍ؛(5)

ازما نیست کسی که هر روزنفس (عملکرد) خود را، حسابرسی نکند.

ص: 99


1- - همان، ج 8، ص 562، ح 2.
2- - وسائل الشیعه، ج 3، ص 590، ح 1.
3- - اصول کافی، ج 4، ص 492، ح 11.
4- - اصول کافی، ج 4، ص 111، ح 6.
5- - اصول کافی، ج 4، ص 190، ح 2.

د) گناهانی که باعث زیان رساندن اهل بیت می شود:

«افشاکردن سخنان (سرّی) اهل بیت - صلوات الله علیهم»

220. قالَ أبُوعَبدِاللهِ (علیه السلام) : ما قَتَلَنا مَن أَضاعَ حَدِیثَنا قَتلَ خَطَإٍ وَلکِن قَتَلَنا قَتلَ عَمدٍ؛(1)

آن که حدیث «سرّی» ما را فاش کند، ما را به خطا نکشته است، بلکه از روی عمد کشته است.

221. قال أبُوعَبدِالله (علیه السلام) : مَن أَضاعَ عَلَینا حَدِیثَنا فَهُوَبِمَنزِلَةِ مَن جَحَدَنا حَقَّنا؛(2)

هرکس سخنان «سرّی» مرا افشا کند، او مانند کسی است که حق مرا بر ما انکارکرده است.

«جهاد در رکاب کسی که حکم خدا را اجرا نمی کند»

222. قال علِیٌّ أمیرُالمؤمنینَ (علیه السلام) : لا یَخرِجُ المُسلِمُ فِی الجَهادِ مَعَ مَن لایُؤمِنُ عَلَی الحُکمِ وَلا یُنفِذُ فِی الفَیءِ أَمرَاللهِ عزّوجلّ فَاِن ماتَ فِی ذالِکَ کانَ مُعِینًا لِعَدُوِّنا فِی حَبسِ حُقُوقِنا وَالإِشاطَةِ بِدِمائِنا وَمَیتَتُهُ مَیتَةَ الجاهِلِیةِ؛(3)

مسلمان نباید در رکاب کسی که به فرمان خدا ایمان ندارد و در مورد غنیمت دستورخدا را اجرا نمی کند، به جهاد برود، که اگر در چنین جنگی کشته شود دشمن ما را، در منع حقوق ما و ریختن خون ما، یاری کرده است و مرگ او مرگ دوران جاهلیت است.

ه) گناهی که باعث می شود انسان به دشمنان اهل بیت یاری نماید:

«یاری نکردن به شیعیان أهل بیت»

223. قالَ أبُوعَبدِاللهِ (علیه السلام) : أیِّمٰا رَجَلٍ مِن شِیعَتِنٰا أتٰی رَجُلا مِن إخوٰانِهِ فَستَعٰانَ بِهِ فِیحٰاجَتِهِ فَلَم یُعِنهُ وَهُوَ یَقدِرُإلابتَلاهُ اللهُ به آن یَقضِیَ حَوٰائِجَ غَیرِهِ مِن أعدٰائِنٰا، یُعَذِّ بُهُ اللهُ عَلیهٰا یَومَ القِیٰامَةِ؛(4)

هرمردی از شیعیان ما که نزد مردی از برادرش برود، و درباره حاجتی از او کمک بخواهد و او با این که قدرت برآن دارد، کمکش نکند، خداوند او را گرفتارکند که حاجت دیگری از دشمنان ما را برآورد، و بدان سبب خداوند او را در روز قیامت عذاب نماید.

فصل سی و یکم - اثرگناه بر ایمان انسان:

الف) گناهانی که باعث می شود انسان ایمان نداشته باشد:

اشاره

ص: 100


1- - اصول کافی، ج 4، ص 77، ح 4.
2- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 495، ح 11.
3- - خصال، ج 2، ص 466.
4- - اصول کافی، ج 4، ص 72، ح 2.
«افشاکردن اسرار اهل بیت»

224. قال أبُوعَبدِ اللهِ (علیه السلام) : مَن أَضاعَ عَلَینا حَدِیثَنا سَلَبَهُ اللهُ الإِیمانَ؛(1)

هرکس سخنان «سرّی» مرا افشا کند، خداوند ایمان او را سلب خواهدکرد.

«خیانت به أمانت»

225. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : مَن لا أَمٰانَةَ لَهُ لا اِیمٰانَ لَهُ؛(2)

کسی که امانت ندارد، ایمان ندارد.

«تعصب»

226. قٰالَ أبُوعَبدِاللهِ (علیه السلام) : مَن تَعَصَّبَ أَوتُعُصِّبَ لَهُ فَقَدَ خَلَعَ رِبقَةُ الإِیمانِ مِن عُنُقِهِ؛(3)

هرکس تعصب کند و یا بر او تعصب نمایند، رشته ایمان ازگردن اوخارج می شود.

«فریب دنیا»

227. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : کَذِبَ مَن إدَّعی الإِیمانَ وَهُوَمَشعُوفٌ مِنَ الدُّنیا بِخِدَعِ الأَمانِی وَزُورِالمَلاهِی؛(4)دروغ گفت کسی که ادعای ایمان کرد، درحالی که او از دنیا به فریب ها، آرزوها و بازیچه های دروغ دل بستگی پیدا کرده.

«شک وتردید»

228. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلشَّکُّ یُحبِطُ الإِیمانَ؛(5)

شک (به خدا ومعاد)، ایمان را از بین می برد.

«مکروحیله»

229. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : لا إِیمٰانَ لِغَدُورٍ؛(6)

انسان مکّار، حلیه گر و بی وفا ایمان ندارد.

ص: 101


1- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 495، ح 12.
2- - غرر، ج 2، ص 624، ح 287.
3- - وسائل الشیعه، ج 11، ص296، ح 1.
4- - غرر، ج 2، ص 574، ح 19.
5- - غرر، ج 1، ص 26، ح 773.
6- - غرر، ج 2، ص 829، ح 8.

230. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلمَکرُوَالغِلُّ مُجانِبَا الإِیمانِ؛(1)

حیله و خیانت از ایمان دورند.

ب) گناهانی که باعث می شود انسان مزۀ ایمان را نچشد:

«دروغ»

231. قال علیٌّ امیرُالمؤمنین (علیه السلام) : لایَجِدُ العَبدُ طَعمَ الإِیمانِ حَتّی یَترُکَ الکِذبَ هَزلَهُ وَجِدَّهُ؛(2)

بنده مزۀ ایمان را نمی چشد، تا دروغ را ترک کند، چه شوخی وچه جدّی.

«رغبت به دنیا»

232. قٰالَ أبُوعَبدِاللهِ (علیه السلام) : ألا إِنَّهُ حَرٰامٌ عَلَیکُم أَن تَجِدُوا طَعمَ الإِیمٰانِ حَتّٰی تُزَهِّدُوا فِی الدُّنیٰا؛(3)

همانا حرام است برشما که مزه ایمان را بچشید، مگرآن که نسبت به دنیا بی رغبت شوید.

ج) گناهانی که خارج شدن انسان از ایمان و زمرۀ مؤمنین می شود:

«ندادن زکات »

«پرداخت نکردن زکات از عواملی است که به اسلام وایمان انسان لطمه می زند وباعث بی ایمانی انسان می شود»(4)

«سرزنش به خاطر لغزش»

233. قال أبُوعَبدِاللهِ (علیه السلام) : أَدنی ما یَخرِجُ بِهِ الرَّجُلُ مِنَ الإِیمانِ أَن یُواخِی الرَّجُلُ الرَّجُلَ عَلی دِینِهِ فَیُحصِی عَلَیهِ عَثَراتَهُ وَزَلاتَهُ لِیُعَیِّرَهُ بِها یَومًا ما؛(5)

کم ترین چیزی که باعث می شود انسان از ایمان خارج شود، این که انسان با انسانی پیمان برادر دینی ببندد برای آن که لغزش ها وخطاهای او را شمارش کند تا روزی او را سرزنش ومذمت نماید.

د) گناهانی که باعث فاسد شدن ایمان می شود:

«دنیا دوستی»

ص: 102


1- - غرر، ج 1، ص 61، ح 1627.
2- - اصول کافی، ج 4، ص 37، ح 1.
3- - اصول کافی، ج 3، ص 196، 10
4- - « درموضوع خارج شدن انسان اسلام، ندادن زکات، حدیث شماره 164»
5- - وسائل الشیعه، ج8، ص565، ح4.

232. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) :إِحذَرِالدُّنیٰا فَانِّهٰا شَبَکَةُ الشَّیطٰانِ وَمَفسَدَةُ الإِیمٰانِ؛(1)

از دنیا بترس زیرا، که آن دام شیطان وتباه کننده ایمان است.

«غضب»

234. قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : أَلغَضَبُ یُفسِدُ الإإِیمانَ کَما یُفسِدُ الخِلُّ العَسَلَ؛(2)

غضب ایمان را تباه می کند، همانطوریکه سرکه عسل را تباه می سازد.

ه) گناهی که باعث فراموشی ایمان می شود:

«همنشینی با اهل دنیا»

235. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مُجالَسَةُ أَهلِ الدُّنیا مَنسَأَةٌ لِلأِیمانِ وَقائِدَةٌ إِلَی الشَّیطانِ؛(3)

همنشینی با أهل دنیا، فراموش کردن ایمان وکشانده شدن بسوی شیطان است.

و) گناهانی که باعث نابودی ایمان انسان می شود:

«تهمت زدن به برادر دینی»

236. قالَ أبُوعَبدِاللهِ (علیه السلام) : إِذاإِتَّهَمَ المُؤمِنُ أَخاهُ إِنماثَ الإِیمانُ فِی قَلبِهِ کَما یِنمَاثُ المِلحُ فِی الماءِ؛(4)

زمانی مؤمن به برادرخود تهمت زد، ایمان درقلب او ذوب مگردد، همانطوریکه نمک در آب ذوب می شود.

«حسادت»

237. قالَ أبُوجَعفَرٍ (علیه السلام) : وَإِنَّ الحَسَدَ لَیَأ کُلُ الإِیمانَ کَما تَأکُلُ النّارُ الحَطَبَ؛(5)

همانا حسد ایمان را نابود می کند، همانطوری که آتش خاشاک را ازبین می برد.

238. عَن صَباحِ بنِ سیابَةِ قالَ: کُنتُ عِندَ أَبِی عَبدِاللهِ (علیه السلام) : قِیلَ لَهُ: أَیَزنِی الزّانِی وَهُوَمُؤمِنٌ؟ فَقالَ: لا إِذاکانَ عَلی بَطنِها سُلیبَ الإیمانُ مِنهُ؛(6)

ص: 103


1- - غرر، ج 1، ص 143، ح 31 .
2- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 287، ح 2.
3- - غرر، ج 2، ص 767، ح 149.
4- - وسائل الشیعه، ج 8، ص 613، باب 161، ح 1.
5- - همان، ج ،11 ص 292، ح 1
6- - وسائل الشیعه، ج 14، ص 235،ح 17.

صباح گوید: خدمت امام صادق (علیه السلام) بودم به ایشان عرض شد: آیا «انسان» مؤمن زنا می کند؟ حضرت فرمود: نه، زمانی او برروی شکم آن «زانیه» است ایمان از او سلب می شود.

«شرابخواری»

239. رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : لاتَجمَعُ الخَمرُوَالإییمانُ فِی جَوفِ أَوقَلبِ رَجُلٍ أَبَدًا؛(1)

شراب و ایمان، هرگز در درون یا دل کسی با هم جمع نمی شوند.

«شرک»

«یکی از عوامل نابودکنندۀ اسلام وایمان انسان، به خداوند متعال شریک قراردادن است»(2)

«عمل نامشروع - زنا»

«أذیت وآزارهمسایه»

240. قالَ أبُوعَبدِ اللهِ (علیه السلام) : إِنَّ رَسُولَ اللهِ (صلی الله علیه واله) أَتاهُ رَجُلٌ مِنَ الأَنصارِفَقالَ: إِنِّی إشتَرَیتُ دارًا فِی بَنِی فُلانٍ وَإِنَّ أَقرَبَ جِیرانِی مِنِّی جِوارًا مَن لا أَرجُوخَیرَهُ وَلا أمَنُ شَرَّهُ قالَ:

فَأَمَرَرَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) عَلیًّا وَسَلمانَ وَأَباذَرَ- نَسِیتُ آخَرَوَأَظُنُّهُ المِقدادَ - أَن یُنادُوا فِی المَسجِدِ بِأَعلی أَصواتِهِم به آنهُ لا اِیمانَ لِمَن لَم یَأمَن جارُهُ بَوائِقَهُ فَنادَوبِهِ ثَلاثًا؛(3)

همانا مردی از انصار خدمت رسول خدا آمد عرض کرد: من خانه ای درفلان قبیله خریداری کرده ام، و نزدیک ترین همسایه من درآن خانه کسی است که خیری از او به من نرسد و از شرّش آسوده نیستم، پس رسول خدا به علی و به سلمان و اباذر و دیگری را نیز فرمود که من فراموش کردم وگمان دارم که مقداد بود، دستور داد که با بلندترین آوازشان در مسجد فریاد زنند: هرکه همسایه اش از آزار او آسوده نباشد ایمان ندارد.

ص: 104


1- - میزان الحکمة، ج 4، ص 1544،ح 5128.
2- - « درموضوع آفات ایمان، حدیث شماره 53 »
3- - اصول کافی، ج 4، ص 489، ح 1.

2- باب دوم «ب» : سیزده فصل

اشاره

ص: 105

باب دوم «ب»

فصل اول - گناهانی که باعث قطع باران می شود:

اشاره

«أداء نکردن امانت، جورحاکم درقضاوت، شهادت دروغ، پنهان کردن شهادت حق، خیانت به یک دیگر، منع زکات، ندادن قرض، ندادن امکانات اولیه زندگی به کسی که نیازدارد، قساوت قلب نسبت به فقرا و درماندگان، ظلم به یتیمان، ظلم به بیوه زنان، قهرکردن به سائل و فقیر، رَد کردن سائل و فقیر در شب»

241. قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : لا تَزالُ آُمَّتِی بِخَیرِمالَم یَتَخاوَنُوا، وَأَدُّوا الأَمانَةَ، وَآتُوا الزَّکاةَ، وَإِذا لَم یَفعَلُوا ذالِکَ ابتَلُوا بِالقَحطِ وَالسَّنِینَ؛(1)

امت من زمانی که به یکدیگرخیانت نکرده وامانت را «بصاحبش» برگردانده و زکات را آداء نموده اند در خیر هستند، و زمانی که این ها را انجام ندادند به قحطی وخشکسالی گرفتارخواهند شد.

242. عَن أبِی خالِدِ الکابلِی قالَ: سَمِعتُ زَینَ العابِدِینَ عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ (علیهمالسلام) یَقُولُ: وَالذُّنُوبُ الَّتِی تَحبُسُ غَیثَ السَّماءِ: جَورُالحاکِمُ فِی القَضاءِ، وَشَهادَةُ الزُور، وَکِتمانُ الشَّهادَةِ، وَمَنعُ الزَّکاةِ وَالقَرضِ وَالماعُونِ، وَقَساوَةُ القَلبِ عَلی أَهلِ الفَقرِ وَالفاقةِ، وَظُلمُ الیَتِیمِ وَالأرمِلَةِ، وَأنتِهارُالسّائِلِ وَرَدُّهُ بِاللَّیلِ؛(2)

ابی خالد کابلی گوید: از امام زین العابدین (علیه السلام) شنیدم می فرمود: و گناهانی که باران آسمان را به بند می آورد: ظلم حاکم و داوری در قضاوت، و شهادت وگواهی دروغ، و پنهان کردن شهادت وگواهی «حق»، و ندادن زکات و قرض و منع کردن مردم از ضروریات زندگی «مانندآب و...»، وقساوت قلب و سنگدلی نسبت به نیازمندان و درماندگان، و ظلم به یتیم و بیوه زنان بیچاره، و قهرکردن به سائل و نیازمند و ردّکردن آن در شب «شاید به خاطرحفظ آبرو و یا به جهت نیاز بیشترشب سائلی می کند).

ص: 106


1- - وسائل الشیعه، ج 6، ص 13، ح 9.
2- - همان، ج 11، ص 519، ح 8.

«گناهانی که باعث غضب پروردگار عالم گردد»

243. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : إِذٰاغَضِبَ اللهُ عَلٰی أُمَّةٍ لَم یُنزِلِ العَذٰابَ عَلَیهِم، غَلَت أَسعٰارُهٰا وَقَصُرَت أَعمٰارُهٰا وَلَم تَربَح تُجّٰارُها وَلَم تُزَکِ ثِمٰارُهٰا وَلَم تَغرَزأَنهٰارُهٰا وَحُبِسَ عَنهٰا أَمطارُهٰا وَسَلَّطَ عَلَیهٰا أَشرٰارَهٰا؛(1)

هرگاه خداوند برامّتی خشم وغضب کرد وعذاب برآن ها نازل نکرد، «لکن آن ها را به چیزهایی مبتلا سازد که در شمار عذاب های دردناک است ازجمله»: نرخ هایشان بالارود، و عمرهایشان کوتاه گردد، و بازرگانان شان سود نبرند، و میوه جات شان پاکیزه نگردد «آفات زَنَد»، و نهرها وچشمه هایشان پرآب نگردند، و باران از آنها قطع شود (و دچارخشک سالی شوند) و ناکسان برسرآنان مسلط گردند.

«کم فروشی و گرانفروشی»

244. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : إِذٰاطُفِّفَتِ المِکیٰالُ أَخَذَهُمُ اللهُ بِاسِّنِینَ وَالنَّقصِ؛(2)

هرگاه میزآن ها کم و کاهش پیدا کند، «و کم فروشی رواج یابد» خداوند آن مردم به خشکسالی وکمبود گرفتارسازد.

«دروغ گفتن حاکمان»

245. قالَ آبُوالحَسَنِ الرِّضا (علیه السلام) : إِذا کَذِ بَتِ الوُلاةُ حُبِسَ المَطَرس، وَإِذا جارَالسُّلطآن هانَتِ الدَّولَةُ، وَإِذا حُبِسَتِ الزَّکاةُ ماتَتِ المَواشِی؛(3)

هرگاه والیان دروغ گفتند باران به بند می آید، وقتی که حاکم ستم کرد حکومت سست گردد، و زمانی که زکات اداء نشد چهارپایان (در اثر خشکسالی و...) از بین روند.

عوامل طبیعی نابودی زراعات «غیر از گناه»

«مناسب نبودن زمان و مکان کشت و زرع»

قرآن کریم: «مَثلُ ما یُنفِقُونَ فِی هذِهِ الحَیوة الدُّنیا کَمَثَلِ رِیحٍ فِیها صِرٌّأَصابَت حَرثَ قَومٍ ظَلَمُواأَنفُسَهُم فَأَهلَکَتهُ وَماظَلَمَهُمُ اللهُ وَلکِن اَنفُسَهُم یَظلِمُونَ؛»(4)

آنچه آنها (کافران) در این زند گی پست دنیوی انفاق می کنند، همانند باد سوزانی است که به زراعت قومی که برخود ستم کرده «و در غیرمحل و وقت مناسب کشت نموده اند» بوَزَد وآن

ص: 107


1- - غرر، ج 1، ص 324، ح 175.
2- - غرر، ج 1، ص 324، ح 176.
3- - وسائل الشیعه، ج 6، ص 17، ح 29.
4- - سوره آل عمران آیه 117.

را نابود سازد، خدا به آن ها ستم نکرده، بلکه آن ها خودشان به خویشتن ستم می کنند.

فصل دوم - گناهی که باعث تباه شدن باطن ودرون انسان می شود:

«فساد بیرونی وعلنی»

246. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : عِندَ فَسٰادِ العَلانِیَةِ تَفسُدُ السَّرِیرَةُ؛(1)

هنگامی که فساد شخص ظاهر و علنی شد، باطن و درون او نیزفاسد می گردد.

فصل سوم - گناهانی که باعث قرارگرفتن انسان در باطل می گردد:

«عمل کردن به رأی خود»

247. قالَ الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن نَصَبَ نَفسَهُ لِلقِیاسِ لَم یَزَل دَهرُهُ فِی التِباسٍ وَمَن دانَ اللهَ بِالرَّأیِ لَم یَزَل دَهرُهُ فِی إِرتِماسٍ؛(2)

هرکس خود را بر کرسی قیاس نشاند، همیشۀ عمرش در اشتباه است، وکسی که برای خود خداپرستی کند همیشۀ عمرش در باطل فرورفته است.

«نپیوستن به حق»

248. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : کَیفَ یَنفَصِلُ عَنِ البٰاطِلِ مَن لَم یَتَّصِل بِالحَقِّ؛(3)

چگونه از باطل جدا شود، کسی که به حق نپیوسته است.

فصل چهارم - گناهانی که باعث نابودی باغات و محصولات باغی می شود:

اشاره

(جریان قوم سبأ، داستان دو مرد و سرانجام صاحبان باغ سبز)

الف) باغ های بزرگ وآباد، شهرهای پاک وپاکیزه، پروردگارآمورزنده وبخشنده:

قرآن کریم: «لَقَد کٰانَ لِسَبَإٍ فِی مَسکَنِهِم آیَةٌ جَنَّتٰانِ عَن یَمِینٍ وَشِمٰالٍ، کُلُوا مِن رِزقِ رَبِّکُم وَاشکُرُوالَهُ بَلدَةٌ طَیِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ؛»(4)

برای قوم سبا در محل سکونتشان نشانه ای (ازقدرت الهی) بود، دو باغ (عظیم وگسترده) از راست وچپ (با میوه های فراوان، به آنها گفتیم) از روزی پروردگارتان بخورید وشکر

ص: 108


1- - غرر، ج 2، ص 491، 29.
2- - اصول کافی، ج 1، ص 75، ح 17.
3- - غرر، ج 2، ص 555، ح 32.
4- - سوره سبأ، آیه 15.

او را بجا آورید، شهری است پاک وپاکیزه وپروردگار آمورزنده (و مهربه آن).

«وَجَعلنٰا بَینَهم وَبَینَ القُریَ الَّتِی بٰارَکنافِیها قُریً ظٰاهِرَةً وَقَدَّرنٰا فِیهٰا السَّیرَ، سِیرُوا فِیهٰالَیالِیَ وَأَیّٰاماً آمِنِینَ؛»(1)

میان آنها و سرزمین هائی که برکت داده بودیم شهرها و آبادی های آشکار قراردادیم، و فاصله های متناسب ونزدیک مقرر داشتیم (و به آنها گفتیم) شب ها و روزها در این آبادی ها در امنیت کامل مسافرت کنید.

«وَاضرِب لَهُم مَثَلا رَجُلَینِ جَعَلنٰا لأَحَدِهِمٰا جَنَّتَینِ مِن أَعنٰابٍ وَحَفَفنٰاهُمٰا بِنَخلٍ وَجَعَلنٰا بَینَهُمٰا زَرعًا؛»(2)

برای آن ها مثالی بیان کن، داستان آن دو مرد را که برای یکی از آن ها دو باغ از انواع انگورها قراردادیم، و در گرداگرد آن درختان نخل و در میان این دو زراعت پربرکت.

«کِلتَا الجَنَّتَینِ آتَت أُکُلَهٰا وَلَم تَظلِمُ مِنهُ شَیئًا وَفَجَّرنٰا خِلالَهُمٰا نَهرًا؛»(3)

هردو باغ میوه آورده بودند «میوه های فراوان» وچیزی فروگذارنکرده بودند، ومیان آن دو نهر بزرگی از زمین بیرون فرستادیم.

ب) گناهان، باغ های ویران، شهرهای خرابه، پروردگار قهار

اشاره

«اعراض و روگردانی از حقیقت و خدا»قرآن کریم: «فَأَعرضُوا فَأَرسَلنٰاعَلَیهِم سَیلَ العَرِمِ وَبَدَّلنٰاهُم بِجَنَّتِهِم جَنتَینِ ذَوٰاتٰی أُکُلٍ خَمطٍ وأَثلٍ وَشَیئٍ مِن سِدرٍقَلِیلٍ؛»(4)

اما آن ها «از حقیقت وخدا» روی گردان شدند، و ما سیل ویرانگر را برآنها فرستادیم و دو باغ «پربرکت»شان را به دو باغ «بی ارزش» بامیوه های تلخ، و درختان شوره گز، و اندکی درخت سدر مبدل ساختیم.

«تبعیت ازشیطان»

«وَلَقَد صَدَّقَ عَلَیهِم إِبلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إلافَرِیقًا مِنَ المُؤمِنِینَ؛»(5)

به یقین ابلیس گمان خود را درباره آن ها محقق یافت که همگی از او پیروی کردند جز گروه اندکی از مؤمنان.

ص: 109


1- - سوره سبأ، آیه 18.
2- - سوره کهف، آیه 32.
3- - سوره کهف، آیه 23.
4- - سوره سبآ، آیه 16.
5- - سوره سبآ، آیه 20.
«تکبر و غرور»

قرآن کریم:«وَکٰانَ لَهُ ثَمَرٌ، فَقٰالَ لِصٰاحِبِهِ وَهُوَیُحٰاوِرُهُ أَنَا أَکثَرُمِنکَ مٰالا وَأَعَزَّنَفَرًا؛»(1)

صاحب این باغ درآمد قابل ملاحظه ای داشت به همین جهت به دوستش درحالی که به گفتگو برخاسته بود چنین گفت من از نظرثروت از تو برترم، و نفراتم نیرومندتراست !.

«وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَظٰالِمٌ لِنَفسِهِ قٰالَ مٰا أَظُنُّ أَن تَبِیدَهذِهِ أَبَدًا؛»(2)

و درحالی که به خود ستم میکرد در باغش گام نهاد وگفت من گمان نمی کنم هرگز این باغ فانی ونابود شود.

«تکذیب قیامت»

قرآن کریم:76 - وَمٰا أَظُنُّ السّٰاعَةَ قٰائِمَةً وَلَئِن رُدِدتُ إِلی رَبِّی لأَجِدَنَّ خَیرًا مِنهٰا مُنقَلِبَا؛»(3)

و به اورنمی کنم قیامت برپا گردد و اگر به سوی پروردگارم بازگردم (و قیامتی در کار باشد) جایگاهی بهتراز اینجا خواهم یافت.

«طغیان و سرکشی»

قرآن کریم: «قٰالُوا یٰا وَیلَنٰا إِنّٰا کُنّٰا طاغِینَ؛»(4)

(فریادشان بلند شد) گفتند: وای برما که طغیانگر بودیم.

«ظلم و ستم»

قرآن کریم:«قٰالُوا سُبحٰانَ رَبِّنٰا إِنّٰا کُنّٰا ظٰالِمِینَ؛»(5)

گفتند: منزه است پروردگارما، مسلما ما ظالم بودیم «ظالم به خود و ظالم به دیگران».

«مَثلُ مٰا یُنفِقُونَ فِی هذِهِ الحَیٰاةِ الدُّنیٰا کَمَثَلِ رِیحٍ فِیهٰا صِرٌّ أَصٰابَت حَرثَ قَومٍ ظَلَمُوا أَنفُسَهُم فَاَهلَکَتهُ وَمٰا ظَلَهُم اللهُ وَلٰکِن أَنفُسَهُم یَظلِمُونَ؛»(6)

داستان کافران، درمالی که برای پیشرفت مقاصد دنیوی خود صرف کنند، هیچ بهره ای نیابند بدان ماند که باد سرد شدیدی به کشت قوم ستمکاری برسد وهمه را نابود گرداند

ص: 110


1- - سوره کهف، آیه 35.
2- - سوره کهف، آیه 36.
3- - سوره کهف، آیه 34.
4- - سوره کهف، آیه 34.
5- - سوره قلم، آیات 31، 29.
6- - سوره ال عمران، آیه 117.

وخدا ستمی برآنها نکرده لیکن آنان به خود نفس خود ستم می کنند.

«صِرّ، باد شدید سوزان چه از نظر سرما و چه از نظر گرما. سرمازدگی و گرمازدگی محصولات کشاورزی در اثر باد شدید، سرد و یا گرم»

«غفلت و غافل شدن ازخدا»

قرآن کریم:«وَلَولا إِذ دَخَلتَ جَنَّتَکَ قُلتَ مٰاشٰاءَللهُ لا قُوَّةَ الا بِاللهِ إِن تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنکَ مالا وَوَلَدًا؛»(1)

تو چرا هنگامی که وارد باغت شدی، نگفتی این نعمتی است که خداخواسته؟ قوت (و نیروی) جز از ناحیه خدا نیست، اما اگر می بینی من از نظرمال وفرزند از تو کمترم، «مطلب مهمی نیست».

«فَعَسٰی رَبِّی أَن یُؤتِیَنِ خَیرًا مِن جَنَّتِکَ وَیُرسِلَ عَلَیهٰا حُسبانًا مِنَ السَّمٰاءِ فَتُصبِحَ صَعِیدًا زَلَقًا؛»(2)

شاید پروردگارم بهتر از باغ تو به من بدهد، و مجازات حساب شده ای ازآسمان بر باغ توفرستد، آنچنانکه آن را به زمین بی گیاه لغزنده ای تبدیل نماید.«أَویُصبِحَ ما ؤُهاغَورًا فَلَن تَستَطِیعَ لَهُ طَلَبًا؛»(3)

و یا آب آن در اعماق زمین فرو رود، آنچنانکه هرگز قدرت جستجوی آن را نداشته باشی.

«وَأُحِیطَ بِثَمَرِهِ فَأَ صبَحَ یُقَلِّبُ کَفَّیهِ عَلٰی مٰا أَنفَقَ فِیهٰا وَهِیَ خٰاوِیَةٌ عَلٰی عُرُوشِهٰا وَیَقُولُ یٰا لَیتَنِی لَم أُشرِک بِرَبِّی أَحَدًا؛»(4)

«بهرحال عذاب الهی فرارسید»

و تمام میوه های آن نابود شد، او مرتبًا دست های خود را «بخاطر هزینه هائی که در آن صرف کرده بود» بهم می مالید، درحالی تمام باغ بر پایه ها فروریخته بود، و می گفت: ای کاش کسی را شریک پروردگارم قرارنداده بودم.

«وَلَم تَکُن لَهُ فِئَةٌ یِنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللهِ وَمٰا کٰانَ مُنتَصِرًا؛»(5)

و گروهی، غیر از خدا، نداشت که او را یاری کند، و نمی توانست از خویشتن یاری گیرد.

«هُنالِکَ الوِلایَةُ للهِ الحَقِّ هُوَخَیرٌ ثَوابًا وَخَیرٌعُقبًا؛»(6)

در این هنگام ثابت شد که ولایت «وقدرت» از آن خداوند حق است، اواست که برترین ثواب و بهترین عاقبت را (برای مُطیعان) دارد.

ص: 111


1- - سوره کهف، آیه 39.
2- - سوره کهف، آیه40.
3- - سوره کهف، آیه 41.
4- - سوره کهف، آیه 42.
5- - سوره کهف، آیه 43.
6- - سوره کهف، آیه 44.
«فاصله طبقاتی»

قرآن کریم: «فَقٰالُوا رَبَّنٰا بٰاعِد بَینَ أَسفٰارِنٰا وَظَلَمُوا أَنفُسَهُم فَجَعَلنٰاهُم أَحٰادِیثَ وَمَزقنٰاهَم کُلَّ مُمَزَّقٍ، إِنَّ فِی ذٰالِکَ لآیاتٍ لِکُلِّ صَبّٰارٍ شَکُورٍ؛»(1)

ولی گفتند: پروردگارا! میان سفرهای ما دوری بیفکن «تا بینوایان نتوانند دوش به دوش اغنیا سفر کنند و به این طریق» آن ها به خویشتن ستم کردند و ما آنها را اخبار و داستانی «برای دیگران» قرار دادیم و جمعیتشان را متلاشی ساختیم، در این ماجرا آیات و نشانه های عبرتی است برای هرصابر شکرگزار.

«فراموش کردن خدا»

قرآن کریم:«قٰالَ أَوسَطُهُم أَلَم أَقُل لَکُم لَولا تُسَبِّحُونَ؛»(2)

یکی از آن ها که از همه عاقل تر بود گفت: آیا به شما نگفتم چرا تسبیح خدا نمی گوئید؟!.

«کافرشدن به خداوند»

قرآن کریم:«قٰالَ لَهُ صٰاحِبُهُ وَهُوَیُحٰاوِرُهُ أَکَفَرتَ بِالَّذِی خَلَقَکَ مِن تُرٰابٍ ثُمَّ مِن نُطفَةٍ ثُمَّ سُوّٰیکَ رَجُلا؛»(3)

دوست «با ایمان وی» در حالی که با او به گفتگو پرداخته بود گفت: آیا به خدایی که تو را از خاک و سپس از نطفه آفریده، و بعد از آن تو را مرد کاملی قرار داد کافر شدی؟!.

«ذٰالِکَ جَزَینٰاهُم بِمٰا کَفَرُوا وَهَل نُجٰازِی إِلاَ الکَفوُرَ؛»(4)

این را به خاطر کفرشان به آن ها جزا دادیم، و آیا جز کفران کننده را به چنین مجازاتی کیفر می دهیم؟!

«محروم کردن مستمندان از نعمت ها»

قرآن کریم: «إِنّٰابَلَونٰاهُم کَمٰابَلَونٰاأَصحٰابَ الجَنَّةِ إِذأَقسَمُوالَیَصرُمَنَّهٰامُصبِحِینَ؛»(5)

ما آن ها را امتحان کردیم، همان گونه که صاحب آن باغ را آزمایش کردیم، هنگامی که سوگند یاد کردند، که میوه های باغ را صبحگاهان «دور از انظارمستمندان» بچینند.

ص: 112


1- - سوره ال عمران، آیه 38.
2- - سوره قلم، آیه 28.
3- - سوره ال کهف، آِیه 37.
4- - سوره سبأ، آیه .17.
5- - سوره قلم، آیه 17.

«وَلایَستَثنُونَ؛»(1)

وهیچ از آن «چیدن میوه های باغ بدور ازچشم مستمندان» استثنا نکنند.

«فَطٰافَ عَلَیهٰا طٰائِفٌ مِن رَبِّکَ وَهُم نٰائِمُونَ؛»(2)

اما عذابی فراگیر«شبه آنه» بر تمام باغ آن ها فرود آمد درحالی که همه در خواب بودند.«فَأَصبَحَت کَالصَّرِیمِ؛»(3)

و آن باغ سرسبز، همچون شب سیاه وظلمانی شد.

«فَتَنٰادَوامُصبِحِینَ؛»(4)

صبح گاهان یک دیگررا صدا زدند.

«أَنِ اغدُواعَلٰی حَرثِکُم إِن کُنتُم صٰارِمِینَ؛»(5)

که به سوی کشت زار و باغ خود حرکت کنید، اگر قصد چیدن میوه ها را دارید.

«فَانطَلَقُوا وَهُم یَتَخٰافَتُونَ؛»(6)

آن ها حرکت کردند درحالی که آهسته باهم می گفتند....

«قساوت قلب نسبت به فقرا و درماندگان»

قرآن کریم: «أَن لایَدخُلَنَّهَا الیَومَ عَلَیکُم مِسکِینٌ؛»(7)

مواظب باشید امروز حتی یک فقیر برشما وارد نشود!.

«وَغَدَواعَلٰی حَردٍ قٰادِرِینَ؛»(8)

آن ها صبح گاهان تصمیم داشتند که با قدرت از مستمندان جلوگیری کنند.

«فَلَمّٰا رَأَوهٰا قالُوا إِنّٰا لَضٰالُّونَ؛»(9)

هنگامی که «وارد باغ شدند و» آن را آن گونه دیدند - نابود شده - گفتند: ما راه را گم کرده ایم!.

ص: 113


1- - سوره قلم، آیه 18.
2- - سوره قلم، آیه 19
3- - سوره قلم، آیه 20.
4- - سوره قلم، آیه 24.
5- - سوره قلم، آیه 23.
6- - سوره قلم، آیه 22.
7- - سوره قلم، آیه 21.
8- - سوره قلم، آیه 25.
9- - سوره قلم، آیه 26.

«بَل نَحنُ مَحرُومِینَ؛»(1)

بلکه ما محرومیم «همه چیزبه طورکامل، ازدست ما رفته».

«فَأَ قبَلَ بَعضُهُم عَلٰی بَعضٍ یَتَلاوَمُونَ؛»(2)سپس آنها رو به هم کردند وبه ملامت یکدیگر پرداختند.

«قٰالُوا یٰا وَیلَنٰا إِنّٰا کُنّٰا طاغِینَ؛»(3)

(فریادشان بلند شد) گفتند: وای برما که طغیانگربودیم.

«عَسٰی رَبّنُٰا أَن یُبدِ لَنٰا خَیرًا مِنهٰا إِنّٰا إِلٰی رَبِّنٰا رٰاغِبُونَ؛»(4)

امیدواریم پروردگارمان «ما را ببخشد و» بهتر از آن را به جای آن به ما بدهد، چرا که ما به او دلبسته ایم.

«کَذٰالِکَ العَذٰابُ، وَلَعَذٰابُ الآخِرَةِ أَکبَرُلَوکٰانُوا یَعلَمُونَ؛»(5)

این گونه است عذاب خداوند «در دنیا» وعذاب آخرت از آن هم بزرگتر است، اگر می دانستند.

«حکومت و سلطۀ منافقان»

قرآن کریم: «وَإِذاتَولَّی سَعی فِی الأَرضِ لِیُفسِدَ فِیها وَیُهلِکَ الحَرثَ وَالنّسل وَاللهُ لا یُحِبُّ الفَسادَ؛»(6)

و هنگامی که روی برمی گردانند (و از نزد توخارج می شوند) در راه فساد در زمین گوشش می کنند و زراعت ها و چهارپایان را نابود می سازند (با اینکه می دانند) خدا فساد را دوست نمی دارد.

«بسیاری از مفسران احتمال داده اند که مقصود ازجملۀ «إذا تولّی» همان مسئلۀ قبول ولایت وحکومت است، یعنی منافقان هنگامی که به مرحله ای ازحکومت وسلطه برسند، دست به فساد و خرابی زده وظلم وستم را در میان بندگان خدا به راه می اندازند و به خاطرظلم وستم آن ها آبادی ها روبه ویرانی می گذارد، دام ها هلاک می شوند و جان و مال مردم برباد می رود.

«حَرث» به معنی زراعت و«نسل» به معنی اولاد است، و بر اولاد انسان و غیرانسان اطلاق می شود، بنابراین هلاک کردن حرث ونسل به معنی از میان بردن هرگونه موجود زنده است، اعم ازموجودات زندۀ نباتی، حیوانی و انسانی»(7)

ص: 114


1- - سوره قلم، آیه 30.
2- - سوره قلم، آیه 27.
3- - سوره قلم، آیه 31.
4- - سوره قلم، آیه 32.
5- - سوره قلم، آیه 33.
6- - سوره بقره، آیه 205.
7- - تفسیرنمونه، ج 2، ص 74.

فصل پنجم - گناهان، بَدی ها، پلیدی ها و زشتی ها در زندگی انسان

الف) گناهانی که باعث، بَدی، بداندیشی، بدنامی و بدگوئی از انسان می شود:

«نیکی کردن به اراذل و فرومایگان»

249. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : رَأسُ الرَّذٰائِلِ إِصطِنٰاعُ الأَرٰاذِلِ؛(1)

سررشتۀ همۀ زشتی ها، نیکی کردن به اراذل و ناکسان است.

«استهزا کردن دیگران»

250. قٰالَ أَبُوجَعفَر (علیه السلام) : بِئسَ العَبدُ عَبدٌ هُمَزَةٌ لُمَزَةٌ یُقبِلُ بِوَجهٍ وَیُدبِرُ بِآخَرَ؛(2)

بَد بنده ای است بنده وآدم، «همزة ولمزة» یعنی آن که، غیبت، عیب جوئی، استهزا ومسخره می کند، و با چهره ای روبرو می شود و با چهره دیگر پشت می گرداند.

«عیب دانستن امر به معروف و نهی ازمنکر»

251. قالَ أبُوجَعفَرٍ (علیه السلام) : بِئسَ القَومُ قَومٌ یَعِیبُونَ الأَمرَبِالمَعرُوفِ وَالنَّهیَ عَنِ المُنکَرِ؛(3)

چه بد قومی است قومی که، امربه معروف ونهی از منکر را، عیب می دانند.

«انکار زشتی برای مردم»

252. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : یَقبَحُ عَلَی الرَّجُلِ أن یِنکِرَالمُنکَرَعَلَی النّٰاسِ وَیَنهٰا هُم عَنِ الرَّذٰائِلِ وَسَیِّئاتٍ وَإِذٰا خَلا بِنَفسِهِ إِرتَکَبَهٰا وَلا یَستَنکِفَ مِن فِعلِهٰا؛(4)

برای انسان بسی زشت است که زشتی های مردم را زشت شمارد، و آنان را از پستی ها وگناهان منع نماید، لکن وقتی که خودش تنها می شود همان زشتی ها را مرتکب گردد و از کارش دست برندارد.

«افزودن به اموال با کم کردن ازآبرو»

253. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : وُفُورُالأَموٰالِ به آنتِقٰاصِ الأَعرٰاضِ لَومٌ؛(5)

افزودن اموال با کم کردن آبروها، ناکسی و زشتی است.

ص: 115


1- - غرر، ج 1، ص 412، ح 32.
2- - عقاب الأعمال، ص 617، ح 4.
3- - وسائل الشیعه، ج1، ص 394، ح 2.
4- - غرر، ج 2، ص 876، ح 28.
5- - غرر، ج 2، ص 780،ح 9.
«کمک کردن به باطل»

254. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلتَّظافُرُعَلٰی نَصرِالبٰاطِلِ لَومٌ وَخِیٰانَةٌ؛(1)

همکاری کردن برای یاری باطل، زشتی وخیانت است.

«بخل»

255. الإِمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : بِالبُخلِ تَکثُرُالمَسَبَّةُ؛(2)

با بخل، ننگ و زشتی بیشترمی شود.

256. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَللُّؤُمُ مُضٰادٌّ لِسٰائِرِالفَضٰائِلِ وَجٰامِعٌ لِجَمِیعِ الرَّذٰائِلِ وَالسَّؤٰاتِ وَالدَّنٰایٰا؛(3)

بخل، پست فطرتی و فرومایگی، ضد و دشمن تمام خوبی ها، جامع و مرکز تمام زشتی ها، بدی ها و پستی ها است.

257. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : کَثرَةُ الشُّحِّ یُوجِبُ المَسَبَّةَ؛(4)

بخل زیاد سبب بدی انسان می شود.

258. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَربَعٌ تُشِینُ اتلرَّجُلَ: أَلبُخلُ وَالکِذبُ وَالشَّرَهُ وَسُوءُ الخُلقِ؛(5)

چهار چیزاست که مرد را بزشتی بیالاید: بخل، دروغ، آزمندی وبداخلاقی.

259. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلشُّحِّ یَکسِبُ المَسَبَّةَ؛(6)

بخل زیاد، سبب بدی وزشتی انسان می شود.

260. قالَ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلبُخلُ جامِعٌ لِمَساوِئِ العُیُوبِ، وَهُوَزِمامٌ یُقادُ بِهِ إِلی کُلِّ سُوءٍ(7)

امام علی (علیه السلام) فرمود: بخل ورزیدن کانون تمام عیب ها، ومهاری است که انسان را به سوی هربدی می کشاند.

ص: 116


1- - غرر، ج 1، ص 48، ح 1376.
2- - غرر، ج 1، ص 330، ح 17.
3- - غرر، ج 1، ص 104،ح 2201.
4- - غرر، ج 2، ص 562، ح 21.
5- - غرر، ج 1، ص 102، ح 2165.
6- - غرر، ج 1، ص 14، ح 358.
7- - نهج البلاغة، دشتی، ح 378.
«بداخلاقی»

261. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : سُوءُ الخُلقِ شَرَّ قَرِینٍ؛(1)

زشت خویی بدترین، دوست است.

262. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : سُوءُ الخُلقُ شُؤمٌ وَالإِسائَةُ إِلَی المُحسِنِ لُؤمٌ؛(2)

بدخوئی زشت و بدی کردن با شخص نیکوکار نکوهیده وناکسی است.

«بدرفتاری»

263. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلجَفاءُ شَینٌ؛(3)

بدرفتاری، زشت است.

«بد گفتاری»

264. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن ساءَ لَفظُهُ ساءَ حَظُّهُ؛(4)

هرکس بدگفتار باشد، بدزندگی است.

«بد گمانی»

265. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن سٰاءَ ظَنُّهُ سٰائَت طَوِیَّتُهُ؛(5)

کسی که بدگمان باشد، بداندیش می شود.

«بَدی کردن به دیگران»

266.الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن أَسٰاءَ إجتَلَبَ سُوءَ الجَزٰاءِ؛(6)

هرکس بدی کند، پاداش بدی را بخود جلب کرده است.

«حریص شدن»

267. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلشَّرَهُ یُشِینُ النَّفسَ وَیُفسِدُ الدِّینَ وَیُزرِی بِالفُتُوَّةِ؛(7)

ص: 117


1- - نهج البلاغه، ج 1، ص 433، ح 18.
2- - غرر، ج 1، ص 433، ح 17.
3- - غرر، ج 1، ص 8، ح 136.
4- - غرر، ج 2، ص 719، ح 1471.
5- - غرر، ج 2، ص 617، 15.
6- - غرر، ج 2، ص 651، ح 704.
7- - غرر، ج 1، ص 77، ح 1888.

آزمندی وحریص بودن، شخص را زشت و دین را تباه می کند وجوانمردی را معیوب می سازد.

268. الإمامُ علیّ (علیه السلام) : إِیّاکَ وَالشَّرَهَ فَاِنَّهُ رَأسُ کُلِّ دَنِیَّةٍ وَأُساسُّ کُلِّ رَذِیلَةٍ؛(1)

برتو باد، بدوری ازحرص زدن که آن، سر هر پستی و اساس هر زشتی است.

«تسلیم کردن ناموس خود بدیگری»

269. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مِن أَعظَمِ الَّومِ إِحرٰازُالمَرءِ نَفسَهُ وَاِسلامُهُ عِرسَهُ؛(2)

از بزرگ ترین زشتی وپلیدی است که شخص خود را نگهدارد، و ناموسش را تسلیم دیگری نماید «بلکه باید در راه نگهداری دین وناموس تا پای جان ایستادگی کرد».

270. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مِنَ اللَّومِ أَن یَصُونَ الرَّجُلُ مٰالَهُ وَیَبذُلَ عِرضَهُ؛(3)

از ناکسی و زشتی انسان است که مالش را نگهدارد و ناموس خود را در اختیار دیگران قرار دهد.

«سوء ظن داشتن به خداوند متعال»

قرآن کریم: «وَیِعَذِّبَ المُنافِقِینَ وَالمُنافِقاتِ وَالمُشرِکِینَ وَالمُشرِکاتِ آَلظّانِّینَ بِاللهِ ظَنَّ السَّوءِ عَلَیهِم دائِرَةُ السَّوءِ وَغَضِبَ اللهُ عَلَیهِم وَلَعَنَهُم وَأَعَدَّ لَهُم جَهنَّمَ وَسائَت مَصِیرَا؛»(4)

وخداوند مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خداوند گمان بد می برند عذاب نماید، حوادث سوء و بد «که برای مؤمنان انتظار می کشند» تنها برخودشان نازل می شود، خداوند آن ها را غضب کرده، و آن ها را از رحمت خود دور ساخته، و جهنم را برای آن ها آماده کرده، وچه بَد سرانجامی است.

«دروغ»

271. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : لا شَیمَةَ أَقبَحُ مِنَ الکِذبِ؛(5)

هیچ روشی، زشت تر از دروغگویی نیست.

ص: 118


1- - غرر، ج 1، ص 150، ح 38.
2- - غرر، ج 2، ص 730، ح 93.
3- - غرر، ج 2، ص 731،ح 97.
4- - سوره فتح، آیه 6.
5- - غرر، ج 2، ص 839، ح 198.
«دشمنی با مردم»

272. رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : شَرُّالنّاسِ مَن یُبغِضُ النّاسَ وَیَبغِضُونَهُ؛(1)

بدترین مردم آن کس است که مردم را دشمن دارد ومردم نیزاو را دشمن دارند.

«دورویی و دوزبانی»

273. قٰالَ أَبُوجَعفَر (علیه السلام) : بِئسَ العَبدُ عَبدٌ هُمَزَةٌ لُمَزَةٌ یُقبِلُ بِوَجهٍ وَیُدبِرُ بِآخَرَ؛(2)

بَد بنده ای است بنده و آدم «همزة ولمزة» یعنی آن که، غیبت، عیب جویی، استحزا و مسخره می کند، و با چهره ای روبرو می شود و با چهره دیگر پشت می گرداند.

274. قٰالَ أَبُوجَعفَرٍ (علیه السلام) : بِئسَ العَبدُ، عَبدٌ یَکُونُ ذٰاوَجهَینِ وَذٰالِسانَینِ، یُطرِی أَخٰاهُ شٰاهِدًا وَیَأکُلُهُ غٰائِبًا، إن أُعطِیَ حَسَدَهُ وَإِنِ ابتَلٰی خَلَهُ؛(3)

چه بَد بنده ای است آن بنده ای که دارای دو چهره باشد، درحضور برادرش او را ستایش نماید و در پشت سر او را بخورد «از او بدگویی وغیبت کند». اگر ثروتی به دست آورد بر او رشک برد، و اگر گرفتار شود دست از یاری او بردارد.

«دوستی که در راه خدا نباشد»

275. الإمامُ عَلیٌّ (علیه السلام) : مَن لَم یَکُن مَوَدَّتُهُ فِی اللهِ فَاحذَرهُ فَاِنَّ مَوَدَّتَهُ لَئِیمَةٌ وَصُحبَتُهُ مَشُومَةٌ؛(4)

کسی که دوستیش در راه خدا نباشد از او حذرکن، همانا دوستی آن فرومایگی و همنشینی با او شوم و زشت است.

«شراب و مُسکرات»

276. الإمام الصّادق (علیه السلام) - عَندَ ما سَأَلَهُ مُفَضَلُّ عَن عِلَّتِ تَحرِیمِ الخَمرِ - قالَ: حَرَّمَ اللهُ الخَمرَلِفِعلِها وَفَسادِها، لِأَنَّ مُد مِنَ الخَمرِتُورِثُهُ الإِرتِعاشَ، وَتَذهَبُ بِنُورِهِ، وَتَهدِمُمُرُوَّتَهُ، وَتَحمِلُهُ عَلی أَن یَجتَرِئَ غَلی اِرتِکابِ المَحارِمِ،، وَسَفکِ الدِّماءِ، وَرُکُوبِ الزِّنا، وَلا یُأمَنُ آِذا سُکِرَ، أَن یَثِبَ عَلی حُرَمِهِ وَلا یَعقِلُ ذالِکَ، وَلا یَزِیدُ شارِبَها إِلا کُلَّ شَرٍّ؛(5)

ص: 119


1- - نهج الفصاحه، ص 381، ح 1796.
2- - عقاب الأعمال، ص 617، ح 4.
3- - اصول کافی، ج 4، ص 43، ح 2.
4- - غرر، ج 2، ص 701، ح 1316.
5- - میزان الحکمة، ج 4، ص 1546، ح 5140.

امام صادق (علیه السلام) - درپاسخ به سؤال مفضل ازعلت تحریم خمر- فرمود: خداوند شراب را به علت تأثیر بد و فسادی که به وجود می آورد حرام کرد، زیرا میگسار دچار رعشه اندام می شود، نورانیت دلش ازبین می رود، مردانگی ومروت را از دست می دهد، در ارتکاب کارهای حرام وخون ریزی و زنا گستاخ و بی پروا می شود، و درحال مستی و نابخردی هیچ بعید نیست که به محارم خود تجاوز کند، شراب بر شرابخوار جز شر و بدی نمی افزاید.

«قطع صله رحم»

277. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : قَطِیعَةُ الرَّحِمِ أَقبَحَ الشِیَمِ؛(1)

امام علی (علیه السلام) : قطع رحم (و رابطه خویشاوندی) بدترین روش ها است.

«طمع و رغبت ذلّت آور»

278. قٰالَ أبُوجَعفَرٍ (علیه السلام) : بِئسَ العَبدُ،عَبدٌ لَهُ طَمَعٌ یَقُودُهُ، وَبِئسَ العَبدُ،عَبدٌ لَهُ رَغبَةٌ تُذِلُّهُ؛(2)

چه بد بنده ایست آن بندۀ که دراوطمعی باشد، که او را بکشاند بطرف «خواسته های ذلّت آور» و چه بد بنده ایست آن بندۀ که در او رغبتی باشد که او را خوار کند.

«بد طینتی»

279. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : سُوءُالفِعلِ دَلِیلُ لُؤمِ الأَصلِ؛(3)

بدکرداری نشانه، بد نهادی و بد طینتی است.

«ظلم»

280. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلظُّلمُ اَلأَمُ الرَّذٰائِلُ؛(4)ظلم وستمگری، زشت ترین زشتخویی ها وپستی ها است.

«عمل منافی عفت»

قرآن کریم: «وَلا تَقرَبُواالزِّنا إِنَّهُ کانَ فاحِشَةً وَساءَ سَبِیلًا؛»(5)

و نزدیک زنا نشوید، که کار بسیار زشت و بد راهی است.

ص: 120


1- - غرر، ج 2، ص 539، ح 70.
2- - اصول کافی، ج 4، ص 9، ح 2.
3- - غرر، ج 1، ص 433،ح 20.
4- - غرر، ج 1، ص 28، ح 854.
5- - سوره إسراء، آیه 32.
«عفو نکردن»

281. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) :مَن لَم یُحسِنِ العَفوَأَسٰاءَ بِالإِنتِقٰامِ؛(1)

هرکس از گناه «دیگری»، خوش و آسان نگذرد، به سختی و زشتی انتقام شود.

«عیب جوئی»

«یکی از اوصاف رذیله که باعث زشتی انسان در پیشگاه خدا و در نزد مردم می شود، عیب جویی و بدگویی از دیگران است»(2)

«غضب»

282. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : اَلغَضَبُ یُردِی صاحِبَهُ وَیُبدِی مَعایِبَهُ؛(3)

غضب صاحبش، را نابود می کند و زشتی هایش را آشکار می سازد.

«غیبت کردن»

«غیبت از جمله اوصافی است که در آیات و روایات بسیار تقبیح شده است، و سبب زشتی اسان می گردد»(4)

«بیماری قلب»

قرآن کریم:«وَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَرَضٌ فَزادَ تهُم رِجسًا إِلی رِجسِهِم وَما تُوا وَهُم کافیرُونَ؛»(5)

و اما آن ها که در دل های شان بیماری است، پلیدی برپلیدی ذاتی آنها افزود و درحال کفرجان دادند.

«بد کاری»

283. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : فِعلُ الشَّرِّمَسَبَّةٌ،(6)

بد کاری، زشت و ننگ است.

ص: 121


1- - غرر، ج 2، ص 699، ح 1297.
2- - «درموضوع بدی و زشتی، دوروی، حدیث شماره 272».
3- - غرر، ج 1، ص 67،ح 1738.
4- - «درموضوع بدی وزشتی، دورویی، حدیث شماره 272».
5- - سوره توبه، آیه 125.
6- - غرر، ج 2، ص 516، ح 6.
«کبر و غرور»

284. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : ثَمَرَةُ الکِبرِأَلمَسَبَّةُ؛(1)

نتیجۀ کبر و غرور، بدگوئی است.

«گناهان»

285. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : قَرِینُ المَعاصِی رَهِینُ السَّیِّآتِ؛(2)

همنشین گناهان، در گروِ زشتی ها است.

«لئیم و فرومایگی»

286. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَللُّومُ قَبِیحٌ فَلا تَجعَلهُ لُبسَکَ؛(3)

فرومایگی زشت است، آن را جامه خود قرارمَده.

287. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَللَّئِیمُ إِذٰاقَدَرَأَفحَشَ وَإِذٰا وَعَدَ أَخلَفَ؛(4)

انسان فرومایه وقتی توانگرگردد، زشت گوی می شود و هرگاه وعده کند خلاف می نماید.

288. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : سُنَّةُ الِّئامِ قَبحُ الکَلامِ؛(5)

روش ناکسان، سخن زشت گفتن است.

«مکر و حیله»

289. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلغَدَرُیُضاعِفُ السَّیِّئاتِ؛(6)

مکر و حیله، بدی ها را دوچندان می کند.

«نادانی»

300. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : لاسَوئَةَ أَشیَنُ مِنَ الجَهلِ؛(7)هیچ زشتی، زشت تر از جهل و نادانی نیست.

ص: 122


1- - غرر، ج 1، ص 359، ح 28.
2- - غرر، ج 2، ص 536، ح 44.
3- - غرر، ج 1، ص 84، ح 1386.
4- - غرر، ج 1، ص 58، ح 1566.
5- - غرر، ج 1، ص 432، ح 2.
6- - غرر، ج 1، ص 24، ح 694.
7- - غرر، ج 2، ص 139، ح 204.
«إسائه أدب به نیکان، بدی کردن به همسایه»

301. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : سُوءُ الجوارِوَ-الإِسائَةُ إِلَی الأَبرارِمِن أَعظَمِ اللُّئُومِ؛(1)

امام علی (علیه السلام) : بدهمسایگی و إسائه أدب (بدی کردن) به نیکان از بزرگترین زشتیهاست.

ب) گناهی که باعث نزدیک شدن بدکاران به انسان می شود:

«سخن زشت ومُستهجن»

3.2. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : إِیّٰاکَ وَمٰا یَستَهجَنُ مِنَ الکَلامِ فَاِنَّهُ یَحبِسُ عَلَیکَ الِئٰامَ وَیُنَفِّرُعَنکَ الکِرٰامَ؛(2)

ازسخن زشت ومستهجن دوری کن، زیرا که زشت کاران را به تو نزدیک و نیکوکاران از تو دور می سازد.

ج) گناهی که باعث بدگویی از انسان می شود:

«دروغ گفتن»

303. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : کَثرُةُ الکِذبِ یُوجِبُ الوَقِیعَةَ؛(3)

دروغ بسیار، سبب بدگویی از انسان می شود.

د) گناهانی که باعث بد نامی انسان می شود:

«کار زشت وقبیح»

304. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : إیِّاکَ وَفِعلَ القَبِیحِ فَاِنَّهُ یُقبِحُ ذِ کرَکَ وَیُکَثِرُ وِزرَکَ؛(4)

از زشتی، دوری کن که آن بد نامت سازد، وگناهانت را زیاد کند.

فصل ششم - اثرگناه بر برادری انسان

الف) گناهانی که باعث بهم خوردن برادری انسان می شود:

اشاره

ص: 123


1- - غرر، ج 1، ص 437، ح 77.
2- - غرر، ج 1، ص 156، ح 91.
3- - غرر، ج 2، ص 561، ح 8.
4- - غرر، ج 1، ص 14، ح 1.
«آزرده کردن برادر دینی»

305. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلمَلَلُ یُفسِدُ الأُخُوَّةَ؛(1)

آزرده نمودن، برادری را فاسد وتباه می کند.

306. قالَ الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : إِذَااختَشَمَ المُؤمِنُ أَخاهُ فَقَد فارَقَهُ؛(2)

وقتی مؤمن برادرش را به خشم آورد، به یقین از او جدا شده است.

«جفا کاری»

307. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : إِیّٰاکَ وَالجَفٰاءَ فَاِنَّهُ یُفسِدُ الإخاءَ وَیُمقِتُ اِلَی اللهِ وَالنّٰاسِ؛(3)

از جفاکاری بپرهیز، زیرا که آن برادری را تباه می کند وخداوند ومردم را با انسان دشمن می سازد.

308. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلجَفاءُ یُفسِدُ الإِخاءَ؛(4)

جفاکاری، برادری را ازبین می برد.

«خیانت»

309. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : لاتَجتَمِعُ الخِیانَةُ وَالأُخُوَّةُ؛(5)

امام علی (علیه السلام) : خیانت و برادری هرگزجمع نگردد.

«درویی»

310. قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : مَن مَدَحَ أخاهُ المُؤمِنَ فِی وَجهِهِ وَاغتابَهُ مِن وَرائِهِ فَقَدِ انقَطَعَ ما بَینَهُما مِنَ العیصمَةِ؛(6)

هرکس برادر مؤمن خود را، در حضورش ستایش کند، و پشت سر او غیبت او را نماید، پس همانا رشتۀ برادری بین آن دو قطع گردد.

«غیبت»

311. عَنِ الصّادِقِ جَعفَرِبنِ مُحَمَّدٍ(علیهما السلام) -فِی حَدِیثٍ - أَنَّهُ قالَ:... وَلَقَد حَدَّثَنِی أَبِی، عَن

ص: 124


1- - غرر، ج 1، ص 37، ح 1151.
2- - نهج البلاغة، دشتی، ح 480.
3- - غرر، ج 1، ص 149، ح 32.
4- - غرر، ج 1، ص 22، ح 612 .
5- - غرر، ج 2، ص 836، ح 147.
6- - وسائل الشّیعه، ج 8، ص 583، ح 10.

أَبِیهِ، عَن آبائِهِ، عَن رَسُولِ اللهِ (صلی الله علیه واله) قالَ: مَن إغتابَ مُؤمنَا بِما فِیهِ لَم یَجمَعِ اللهُ بَینَهُما فِی الجَنَّةِ أَبَدًا، وَمَنِ إغتابَ مُؤمنَا بِما لَیسَ فِیهِ فَقَدانقَتَعَتِ العِصمَةُ بَینَهُما؛(1)

امام صادق (علیه السلام) - در گفتار طولانی - فرمود: همانا پدرم از پدرش و او از پدرانش نقل کرد که رسول خدا فرمود: هرکس غیبت مؤمنی را کند درصفتی که در او هست خداوند هیچ گاه آن دو را در بهشت جمع نخواهد کرد، وکسی که غیبت مؤمنی را کند در چیزی در او نیست قطعا حرمت بین آن ها پاره می شود.

«بد گفتاری»

312. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : سُوءُ المَنطِقِ یُزرِی بِالقَدرِوَیُفسِدُالأُخُوَّةَ؛(2)

گفتار زشت، رتبه انسان را می کاهد و برادری را تباه می سازد.

«قهر کردن دومسلمان»

«قهرکردن و ازهم دوری نمودن دو برادر دینی، باعث خروج آنان از اسلام و از دوستی و برادری یکدیگرمی گردد»(3)

«نفرین به برادر مؤمن»

313. عَن أبِی حَمزَةَ قالَ: سَمِعتُ أباعَبدِ اللهِ (علیه السلام) یَقُولُ: إِذا قالَ الرَّجُلُ لِأَخِیهِ المُؤمِنِ: أُفٌّ خَرَجَ مِن وِلایَتِهِ، وَإِذا قالَ: أَنتَ عَدُوِّی کَفَرَأَحَدُهُما، وَلا یَقبَلُ اللهُ مِن مُؤمِنٍ عَمَلًا وَهُوَمُضمِرٌعَلی أَخِیهِ المُؤمِنِ سُوءًا؛(4)

أبوحمزه گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم می فرمود: وقتی که مرد به برادرمؤمن خود گفت: أف برتو، از ولایت و دوستی او خارج می گردد، و هرگاه گفت: تو دشمن منی یکی از آن دو کافر می شود، و خداوند از مؤمنی که نیت بد برای برادر دینی خود در سینه داشته هیچ عملی نمی پذیرد.

ب) گناهانی که باعث عدم اخوت و برادری با انسان می شود:

«تبهکاری، حماقت، دروغ، پرروئی، فسق وفجور»

314. قالَ علیٌّ اَمِیرَالمُؤمِنینَ (علیه السلام) : یَنبَغِی لِلرَّجُلِ المُسلِمَ أَن یَجتَنِبَ مُواخاةَ ثَلاثَةٍ: ألماجِنِ

ص: 125


1- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 601، ح 20.
2- - غرر، ج 1، ص 437، ح 71.
3- - درموضوع خروج انسان ازاسلام، قهرکردن دومسلمان، حدیث شماره 164.
4- - وسائل الشیعه، ج 8، ص 611، با 159، ح 2.

الفاجِرِوَالأَحمَقِ وَالکَذّابِ؛(1)

سزاوار است مرد مسلمان، از برادری با سه گروه اجتناب نماید: پرروی تبهکار، احمق و دروغگو.

«دروغگویی از اوصاف پست و زشتی است در اسلام به شدت از آن نهی شده، و سفارش گردیده که با انسان دروغگو دوستی و برادری نیزننمائید و از آنان دوری کنید»(2)

فصل هفتم - گناهانی که باعث برچیده شدن برکت از زندگی انسان می شود:

«ترک امربه معروف و نهی ازمنکر»

- قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : لایَزٰالُ اُمّتِی بِخَیرِمٰا أمَرُوابِالمَعرُوفِ، وَنَهَوا َعنِ المُنکَرِ، وَتَعٰاوَنُواعَلَی البِرِّ، فَاِذٰا لَم یَفعَلُوا ذٰالِکَ نُزِعَت عَنهُمُ البَرکٰاتُ...؛(3)

تا زمانی که امّت من امر به معروف ونهی ازمنکر می نمایند و درکارهای نیک به همدیگر یاری می رسانند در خیر و برکت هستند، و وقتی که اینها را انجام ندادند برکات ازآنان برچیده می شود.

«اعمال بد و ناپسند»

315. قالَ علیٌّ اَمِیرُالمُؤمِنینَ (علیه السلام) : إنّ اللهَ یَبتَلِی عِبادَهُ عِندَ الأَعمالِ السَیِّئَةِ بِنَقصِ الثَمَراتِ، وَحَبسِ البَرَکاتِ، وَإِغلاقِ خَزائِنِ الخَیراتِ، لِیَتُوبَ تائِبٌ...؛(4)

خداوند بندگان خود را که گناهکارند، با کمبود میوه ها، و جلوگیری از نزول برکات، و بستن درگنج های خیرات، آزمایش می کند، برای آن که توبه کننده ای بازگردد.

«تکذیب کردن حقایق، حبس کردن حق برادر دینی»

قرآن کریم: «وَلَوأَنَّ اَهلَ القُری آمَنُوا وَاتَّقَوا لَفَتَحنا عَلَیهِم بَرَکاتٍ مِنَ السّماءِ وَالأَرضِ وَلکِن کَذَّ بُوا فَأَ خَذناهُم بِما کانُوایَکسِبُونَ؛»(5) (6)و اگر مردمی که در شهرها و آبادی ها زندگی دارند، ایمان بیاورند و تقوی پیشه کنند، برکات آسمان و زمین را بر آن ها می گشائیم ولی «آنها حقایق را» تکذیب کردند ماهم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.

ص: 126


1- - اصول کافی، ج 4، ص 453، ح 1.
2- - «درموضوع کم ارزش شدن انسان، دروغ، حدیث شماره 159»
3- - «موضوع قطع امدادونصرت الهی- حدیث شمار176».
4- - نهج البلاغه، دشتی، خطبه 143، ص 262.
5- - سوره اعراف، آیه 96.
6- - وسائل الشعه، ج 18، ص 237، ح 5 .

«وقتی که قومی و مردمی حقایق (خدا، پیغمبر و...) را تکذیب و انکار کردند و ایمان نیاوردند وتقوی پیشه نکردند، خداوند هم بخاطراعمالشان آنان را مآخذه و مجازات می نماید و برکات آسمان و زمین را برای آنان می بندد».

«خیانت، دزدی»

316. رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : أَربَعٌ لا تَدخُلُ بَیتًا وٰاحِدَةٌ مِنهُنَّ إلا خَرِبَ وَلَم یَعمُربِالبَرَکَةِ:

أَلخِیٰانَةُ، وَالسِّرقَةُ، وَالشَّرٰابُ، وَالزِّنٰا؛(1)

چهار چیز است که اگر یکی از آن ها، به خانه ای درآید، آن را ویران کند «و از برکت» آبادان نشود: خیانت، دزدی، شرابخواری و زنا.

«منع زکات»

317. قالَ الصّادِقُ (علیه السلام) : وَجَدنا فِی کِتابِ رَسُولُ اللهِ (ص)... وَاذا مَنَعُواالزَّکاةَ مَنعَتِ الأَرضُ بَرَکاتَها مِنَ الزَّرعِ وَالثِّمارِ، وَالمَعادِنِ کُلِّها؛(2)

درکتاب رسول خدا یافتیم «دیدیم» نوشته بود: هرگاه از دادن زکات دریغ کنند، زمین برکات خود را از زراعت و میوه ها، و معادن، همه آن ها را «همه خیرات و برکات را» از آنان دریغ می نماید.

«دشنام»

318. قالَ الإمامُ الباقِرُ (علیه السلام) : مَن فَحَّشَ عَلی أَخِیهِ المُسلِمِ نَزَعَ اللهُ مِنهُ بَرَکَتَ رِزقِهِ؛(3)

هرکس به برادر مسلمان دشنام دهد، و «ناسزا بگوید» خداوند برکت را از روزی او ریشه کن کند.

«زنا، شرابخواری»

- رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : أَربَعٌ لا تَد خُلُ بَیتًا وٰاحِدَ ةٌ مِنهُنَّ إلا خَرِبَ وَلَم یَعمُربِالبَرَکَةِ:... وَالشَّرٰابُ، وَالزِّنٰا؛(4)

چهارچیزاست که اگر یکی از آن ها، به خانه ای درآید، آن را ویران کند «و از برکت» آبادان نشود: ... شرابخواری و زنا.

ص: 127


1- - میزان الحکمة، ج 1، ص 488، ح 1703.
2- - اصول کافی، ج 4، ص 81، ح 2.
3- - اصول کا فی، ج 4، ص 17، ح 13.
4- - «همین موضوع، حدیث شماره 316»

«غشّ و خیانت به برادر دینی»

319. قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : وَمَن غَشَّ أَخاهُ المُسلِمَ نَزَعَ اللهُ بَرَکَةَ رِزقِهِ، وَأَفسَدَعَلَیهِ مَعِیشَتَهُ، وَوَکَلَهُ إِلی نَفسِهِ؛(1)

هرکس با برادر دینی خود غش، کند خداوند برکت را از روزیش بردارد، و زندگی او را پریشان و فاسد نماید، و او را بخویش واگذارد.

«گناه»

320. قالَ أبُوعَبدِاللهِ (علیه السلام) : یامفضّل إیّاک والذّنوب وحذّرها شیعتنا، فوالله ماهی إلی أحد أسرع منها آلیهم، انّ احد هم لتصیبه المعرة من السّلطان وما ذالک إلا بذنوبه، وانّه لیصیبه السّقم وما ذالک إلا بذنوبه، وانّه یحبس عنه الرزق وما هوإلا بذنوبه...؛(2)

ای مفضّل! از گناهان بپرهیز، و شیعیان ما را از آن برحذردار، پس قسم به خداوند، هیچ چیزسریع تر از آن بر شما اثر نمی گزارد، گاهی بعضی از شما از سلطان می ترسد و این نیست مگر به خاطرگناهان، و بیماری به او می رسد، این نیست، مگر به خاطرگناهانش، و روزیش کم می شود این به جز به علت گناهانش نیست.

«نیت فاسد»

321. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : عِندَ فَسٰادِالنِّیَّةِ تُرتَفَعُ البَرَکَةُ؛(3)

هنگامی که نیت «افراد» فاسد گردد، برکت از میان برداشته می شود.

فصل هشتم - گناهی که باعث آزار، أذیت و دوری بزرگان می شود:

«خیانت - دروغ»

322. الإماُم عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلکِذبُ وَالخِیانَةُ لَیسا مِن اَخلاقِ الکِرامِ؛(4)

امام علی (علیه السلام) : دروغ وخیانت از اخلاق بزرگان نیسنتند.

«سخن زشت و مُستهجن»

- الإمامُ عَلِیٌّ(علیه السلام: إِیّٰاکَ وَمٰا یَستَهجَنُ مِنَ الکَلامِ فَاِنَّهُ... وَیُنَفِّرُعَنکَ الکِرٰامَ؛(5)

ص: 128


1- - عقاب الأعمال، ص 66.
2- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 241، ح 21.
3- - غرر، ج 2، ص 491، ح 30.
4- - غرر، ج 2، ص 57، ح 1544.
5- - «موضوع نزدیک شدن بدکاران - حدیث شماره 302».

از سخن زشت ومستهجن دوری کن، زیرا که آن نیکوکاران را از تو دور می سازد.

«لئیم و ابله بودن»

323. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) :عادَةُ اللِّئامِ وَالأَغمارِأَذِیَّةُ الکِرامِ؛(1)

عادت وخوی فرومایگان و ابلهان آزار و اذیت کردن بزرگان وجوانمردان است.

«حاکم شدن نااهلان»

324. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : إِذَاستَولَی الِّئامُ اضطُهِدَ الکِرامُ؛(2)

هنگامی که فرومایگان والی أمرشوند، (و در مصدر امور قرارگیرند) گرانمایگان بیفتند و مقهور شوند.

فصل نهم - گناهانی که باعث بی بصیرت شدن انسان می شود:

«آرزوی طولانی»

325. الإمامُ علیّ (علیه السلام) : أَلأمٰانِیُّ تُعمِی عُیُونَ البَصٰائِرَ؛(3)

آرزوها، دیده های بینش را کور می سازند.

«فریفته شدن به زرق و برق دنیا»

326. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : مَن راقَهُ زِبرِجُ الدُّنیا أَعقَبَ ناظِرَیهِ کَمَهًا؛(4)

هرکس آرایش و زیب دنیا دلش را ببرد، بدنبالش دو چشمش را کور سازد «و بصیرت را از او بگیرد»

«هواپرستی»

327. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : مَن رَکِبَ الهَویٰ أَدرَکَ العَمیٰ؛(5)هرکس برهوای نفس سوارشود، کوری را دریابد (بصیرت را ازدست بدهد)

ص: 129


1- - غرر، ج 2، ص 493، ح 17.
2- - غرر، ج 1، ص 313، ح 62.
3- - غرر، ج 1، ص 50، ح 1417.
4- - غرر، ج 2، ص 682، ح 1124.
5- - غرر، ج 2، ص 650، ح 694.

فصل دهم - گناهانی که باعث نزول بلاء می شود:

اشاره

«اَللّهُمَ اغفِرلِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنزِلُ البَلاءَ» (1)

«خداوندا! بیامرز برای من گناهانی راکه، باعث نزول بلا می شوند».

«ضایع کردن امربه معروف ونهی ازمنکر،»

328. عَن أَبِی خالِدِ الکا بُلِی قالَ: سَمِعتُ زَینَ العابِدِ ینَ (علیه السلام) یَقُولُ:... وَالذُّنُوبُ الَّتِی تُنزل البَلاءَ: تَرکُ إَعانَةُ المَلهُوفِ، وَتَرکُ مُعا وِنَةُ المَظلُومِ، وَتَضیِیعُ الأمربِالمَعرِوفِ وَالنَّهی عَنِ المُنکَر؛(2)

أبی خالد کابلی گوید: از امام زین العابدین (علیه السلام) شنیدم می فرمود: گناهانی که باعث نزول بلاء می شود: به داد بیچاره نرسیدن، و به مظلوم کمک نکردن، وضایع کردن امربه معروف ونهی ازمنکراست.

329. قٰالَ أبُوعَبدِاللهِ (علیه السلام) : إنّ اللهَ بَعَثَ مَلَکَین اِلٰی أهلِ مَدِینَةٍ لِیُلقِیٰا هٰا «عَلٰی أهلِهٰا» فَلَمّٰا انتَهٰا إلی المَدِینَةِ فَوَجَدٰافِیهٰا رَجُلا یَدعُووَیَتَضَرّعُ «اِلٰی أن قٰالَ:» فَعٰادَ أحَدُهُمٰا اِلَی اللهِ، قٰالَ: یٰارَبِّ إنِّی انتَهَیتُ اِلَی المَدِینَةِ فَوَجَد تُ عَبدَ کَ، فُلانًا، یَدعُوکَ وَیَتَضَرّعُ إلَیکَ، فَقٰالَ: امضِ لِمٰا أمَرتُکَ بِهِ، فَاِنّ ذٰا رَجُلٌ لَم یَتَمَعَّروَجهَهُ غَیظًا لِی قَطّ؛(3)

همانا خداوند دوتا ملک فرستاد به سوی شهری، تا آن را برسراهلش ویران کنند، وقتی به آن شهر رسیدند مردی را یافتند که داشت دعا می کرد وتضرّع می نمود،«… تاحضرت فرمود:» پس یکی از فرشتگان برگشت به سوی خدا و عرض کرد: پروردگارا من رسیدم به آن شهر و بنده تو«فلانی» را دیدم که تو را می خواند و به سوی تو تضرّع می نماید، پس خداوند فرمود: آنچه امر کردم آن را انجام ده، برای این که این مرد هیچ وقت به خاطر من، به عنوان إعراض «در مقابل گنه کاران» غیظ نکرده و رو برنگردانده. «برای تغییر وضع اقدام و نهی از منکرنکرده است».

«پیشی گرفتن از اهل بیت»

330. عَن زَرِّبنِ حُبَیشٍ قالَ: خَطَبَ علِیٌّ (علیه السلام) بِالنَّهرَوانَ إلی أَن قالَ: فَقامَ رَجُلٌ فَقالَ: یاأمِیرَالمُؤمِنِینَ حَدِّ ثنا عَنِ الفِتَنِ،

فَقالَ: إنّ الفتنة إذا أقبلت شُبِهَت - ثُمَّ ذَ کَرَالفِتَنَمِن بَعدِهِ إلی آن قامَ - فَقامَ رَجُلٌ فَقالَ: یاأمِیرَالمُؤمِنِینَ ما یُصنَعُ فِی ذالِکَ الزَّمانِ ؟ قالَ: أنظُرُواآهلَ بَیتِ نَبِیِّکُم فَاِن لَبَدُوا فَالبُدُوا،

ص: 130


1- - دعای کمیل .
2- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 519، ح 8.
3- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 413، ح 2.

وَإن استَصرَخُوکُم فَانصُرُوهُم تُوجَرُوا، لا تَسبِقُوهُم فَتُصرِعُکُمُ البَلِیَّةُ، ثُمَّ ذَ کَرَحُصُولَ الفَرَجِ بِخُرُوجِ صاحِبِ الأَمرِ (علیه السلام) ؛(1)

زرّبن حبیش گوید: علی (علیه السلام) در نهروان خطبه ای ایراد فرمود، پس مردی بلند شد و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین از فتنه ها به ما خبرده، فرمود: زمانی که فتنه ها رو آورد «باحق» مشتبه می شود، سپس فتنه های بعد از خود را بیان کرد، تا ایستاد«سکوت کرد»، بعد مردی از جا برخواست و عرض کرد: یا أمیرالمؤمنین در آن زمان چه باید کرد؟ فرمود: نگاه کنید به اهل بیت پیامبرتان، اگرسکوت کردند، شما هم سکوت کنید، اگر یاری خواستند یاری شان کنید، پاداش داده خواهید شد، به آنان سبقت و پیشی نگیرید که بلاها وگرفتاری ها شما را نابود می کند، بعد از آن حصول فرج با خروج صاحب الأمر(عجلّ الله تعالی فرجه الشریف) را بیان فرمودند.

«تکذیب آیات وپیامبران الهی»

قرآن کریم:«کَدَأب آَلِ فِرعَونَ وَالَّذِینَ مِن قَبلِهِم کَذَّبُوا بِآیاتِ رَبِّهِم فَأَهلَگناهم بِذُنُوبِهِم وَأَغرَقنا آلَ فِرعَونَ وَکُلٌّ کانُوا ظالِمِینَ؛»(2)

این به حال فرعونیان وکسانی که پیش از آن ها بودند می ماند که آیات پروردگارشان را تکذیب کردند و ما هم به خاطر گناهانشان آن ها را هلاک نمودیم، فرعونیان را غرق کردیم وهم این گروه ها ظالم بودند.

«فَکَذَّبُوهُ فَنَجَّیناهُ وَمَن مَعَهُ فِی الفُلکِ وَجَعَلنا هُم خَلائِفَ وَأَغرَقنَا الَّذِین کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَانظُرکَیفَ کانَ عاقِبَةُ المُنذَرِینَ؛»(3)

اما آن ها او را تکذیب کردند و ما او را و کسانی که با او در کشتی بودند، نجات دادیم، آن ها را جانشین «و وارث کافران» قراردادیم و کسانی را که آیات ما را تکذیب کردند غرق نمودیم پس ببین عاقبت کار آن ها که انذار شدند «و به انذار الهی اهمیت ندادن» چگونه بود.؟!

«ترک جهاد»

331. قالَ عَلِیٌّ آَمِیرُالمُؤمِنینَ (علیه السلام) :... فَمَن تَرَکَهُ رَغبَةً عَنهُ أَلبَسَهُ اللهُ ثَوبَ الذُّلِّ، وَشَمِلَهُ البَلاءِ، وَدُیِّثَ بِالصِّغارِوَالقَماءَةِ، وَضُرِبَ عَلی قَلبِهِ بِالإِسهابِ (الأسداد) وَأُدِیلَ الحَقُّ مِنهُ بِتَضیِیعِ الجِهادِ، وَسِیمَ الخسف،وَمُنِعَ النَّصفَ؛(4)

ص: 131


1- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 41،ح 17.
2- - سوره انفال، آیه 54.
3- - سوره یونس، آیه 73.
4- - نهج البلاغة، دشتی، ص 74، خطبه 27.

امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) : فرمود: کسی که جهاد را ناخوشایند دانسته وترک کند، خدا لباس ذلّت وخواری بر او می پوشاند، و دچار بلا و مصیبت می شود و کوچک و ذلیل می گردد، دل او در پردۀ گمراهی مانده وحق از او روی می گرداند، به جهت ترک جهاد به خواری محکوم واز عدالت محروم است.

«عمل شنیع قوم لوط، جرم، تبهکاری، فساد»

نزول بلا (باران سنگ)

قرآن کریم:«قالُواإِنّااُرسِلنا إِلی قَومٍ مُجرِمِینَ؛»(1)

گفتند: ما به سوی قوم مجرمی فرستاده شده ایم.

«لِنُرسِلَ عَلَیهِم حِجارَةً مِن طِینٍ؛»(2)

تا بارانی از «سنگ گل» بر آن ها بفرستیم.

«مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَ لیلمُسرِفِینَ؛»(3)

سنگ هایی که از ناحیه پرورد گارت، بر اسراف کاران نشان شده است.

332. قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : لَمّا عَمِلَ قَومُ لُوطٍ ما عَمِلُوا بَکَتی الأَرضُ إِلی رَبِّها حَتّی بَلَغَت دُمُوعُها {إلی} السَّماءِ، وَبَکَتِ السَّماءُ حَتّی بَلَغَت دُمُوعُهَا العَرشَ، فَأِوحَی اللهُ تَعالی إِلَی السّماء أَنِ إحصِیبِهِم وَأَوحی إِلی الأَرضِ أَنِ اخسِفِی بِهِم؛(4)

هنگامی که از قوم لوط، آن رفتار زشت صادرشد، زمین به خدای خود نالید چنان که گریه اش به آسمان رسید، وآسمان چنان نالید که گریه اش به عرش پروردگاررسید، پس خداوند آسمان را فرمان داد برایشان سنگ ببار، و زمین را امرفرمود آنان را فروبر.

«دین را بهای دنیا قراردادن»

333. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : لا تَمهَرِالدُّنیا دیینَکَ فَاِنَّ مَن أَمهَرَالدُّنیا دِینَهُ زَفَّت إِلَیهِ بِالشَّقاءِ وَالعَناءِ وَالمِحنَةِ وَالبَلاءِ؛(5)

دین خود را «عروس» دنیا مکن، زیرا که هرکس دنیا را با دینش کابین بست با بدبختی، رنج، اندوه و بلا عروسی خواهد کرد.

ص: 132


1- - سوره ذاریات، آیه 32.
2- - سوره ذاریات، آیه 33.
3- - سوره ذاریات، آیه 34.
4- - عقاب الأعمال، ص 604، ح 1.
5- - غرر، ج 2، ص 813، ص 183.

«طغیان، سرکشی، نافرمانی ازخدا»

قوم عاد وثمود

(وزیدن باد و فرود آمدن صاعقۀ بلا)

قرآن کریم:«وَفِی عادٍ إِذ اَرسَلنا عَلَیهِمُ الرِّیحَ العَقِیمَ؛»(1)

همچنین در سرگذشت قوم «عاد» نیز آیتی است، در آن هنگام بادی بی باران برآن ها فرستادیم.

«ما تَذَرُمِن شَیئٍ أَتَت عَلَیهِ إِلا جَعَلَتهُ کَالرَّمِیمِ؛»(2)

که از هر چیزی می گذشت آن را رها نمی کرد، تا هم چون استخوان های پوسیده کند!.

«فَلَمّا رَأَوهُ عارِضًا مُستَقبِلَ أَودِیَتِهِم قالُوا هذا عا رِضٌ مُمطِرُنا بَل هُوَمَا استَعجَلتُم بِهِ رِیحٌ فِیها عَذابٌ اَلِیمٌ؛»(3)

هنگامی که عذاب را به صورت ابرگسترده دیدند، که به سوی دره ها وآبگیرهای آنان درحرکت است «خوشحال شدند» گفتند: این ابری است باران زا «ولی به آن ها گفته شد» این همان چیزی است که برای آمدنش شتاب می کردید، تند بادی است «وحشتناک»که عذاب دردناکی درآن است.

«تُدَمِّرُکُلَّ شَیئٍ بِاَمرِرَبِّها فَاَصبَحُوا لا یُری إِلا مَساکِنُهُم کَذالِکَ نَجزِی القَومَ المُجرِمِینَ؛»(4)

همه چیزرا به فرمان پروردگار درهم می کوبد و نابود می کند، آن ها صبح کردند درحالی که چیزی جزخانه های آن ها به چشم نمی خورد، این گونه مجرمان را کیفرمی دهیم.«وَفِی ثَمُودَ إِذ قِیلَ لَهُم تَمَتَّعُوا حَتّی حَینٍ؛»(5)

و نیز در سرگذشت قوم «ثمود» عبرتی است، درآن هنگام که به آن ها گفته شد مدتی کوتاه متمتع باشید «وسپس منتظرعذاب».

«فَعَتَوا عَن أَمرِرَبِّهِم فَأَخَذَتهُمُ الصّاعِقَةُ وَهُم یَنظُرُونَ؛»(6)

آن ها از فرمان پروردگارشان سرباز زدند «و نافرمانی کردند»، پس صاعقه آن ها را فرو گرفت درحالی که «خیره خیره» نگاه می کردند «بی آن که قدرت دفاع داشته باشند».

ص: 133


1- - سوره ذاریات، آیه 41.
2- - سوره ذاریات، آیه 42.
3- - سوره احقاف، آیه 24.
4- - سوره احقاف، آیه 25.
5- - سوره ذاریات، آیه 43.
6- - سوره ذاریات، آیه 44.

«فَمَا استَطاعُوا مِن قِیامٍ وَما کانُوامُنتَصِرِینَ؛»(1)

آن ها چنان بر زمین افتادند که قدرتی برقیام نداشتند، ونتوانستند ازکسی یاری طلبند.

«خود را ازمؤمن پنهان کردن»

334. مُحَمَّدُ بنِ سِنانٍ قالَ: کُنتُ عِندَ الرِّضا (علیه السلام) ثُمَّ ذَکَرَحَدِیثًا طَوِیلا مَضمُونُهُ أَنَّ ثَلاثَةً مِن بَنِی إِسرائِیل حَجَبُوا مُؤمِنًا وَلم یَأذنُوا لَهُ ثُمَّ صَحَبُوا فَنَزَلَت نارٌمِنَ السَّماءِ فَأَحرَقَهُم وَبَقی هُوَ؛(2)

محمد بن سنان گوید: درخدمت امام رضا (علیه السلام) بودم حضرت حدیث طولانی بیان کردند که مضمونش این بود: که سه نفر از بنی اسرائیل خود را از مؤمنی پنهان کردند، و به او اجازه ورود «به منزل و محل خود» ندادند بعد که صبح کردند آتشی ازآسمان نازل شد وهمه آن ها را سوزاند ومؤمن زنده ماند.

«مغرورشدن به ملک وقدرت»

(فرعونیان،غرق شدن دردریا)

«فَتَوَلّی بِرُکنِهِ وَقالَ ساحِرٌ اَو مَجنُونٌ. فَأَخَذناهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذناهُم فِی الیَمِّ وَهُوَمُلِیمٌ؛»(3)

اما او«فرعون» باتمام وجودش از وی «موسی» رو برتافت وگفت: این مرد یا ساحراست، یا دیوانه!. ما او و لشکریانش را گرفتیم و در دریا پرتاب کردیم، درحالی که در خود را سرزنش می کرد.

«فاسق و فاجر بودن»

(قوم نوح، جاری شدن سیل ویرانگر)

«وَقَومَ نُوحٍ مِن قَبلُ إِنَّهُم کانُوا قَومًا فاسِقِینَ؛»(4)

هم چنین قوم نوح را قبل از آن ها «با سیل»هلاک کردیم، چرا که قوم فاسقی بودند.

«مِمّا خَطِیئاتِهِم اُغرِقُوا فَاُدخِلُوا نارًا فَلَم یَجِدُوا لَهُم مِن دُونِ اللهِ اَنصارًا؛»(5)

آری سرانجام همگی «قوم نوح» به خاطر، گناهان شان غرق شدند، و در آتش دوزخ وارد گشتند و جز خدا یاورانی برای خود نیافتند!.

ص: 134


1- - سوره ذاریات، آیه 45.
2- - وسائل الشیعه، ج 8، ص 562، ح 4.
3- - سوره ذاریات، 39.
4- - سوره ذاریات،46.
5- - سوره نوح، آیه 25.

«انجام گناهان رسواکننده»

(نزول بلای ناگهانی و شب هنگام)

335. قالَ أبُوعَبدِ اللهِ (علیه السلام) : کانَ أَمِیرُالمُؤمِنِینَ (علیه السلام) یَقُولُ: لا تُبدِ یَنَّ عَن واضِحَةٍ، وَقَد عَمِلتَ الأَعمالَ الفاضِحَةَ وَلا یَأمَنُ البَیاتَ مَن عَمِلَ السَّیِّئاتَ؛(1)

امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمود: توکه اعمال رسوا کننده مرتکب شده ای، خنده دندان نما مکن، وکسی که گناهانی را انجام داده، از بلای شبگیرو پیش آمد ناگهانی نباید ایمن باشد.

«گناه جدید، بلای جدید»

336. عَن عَبّاسِ بنِ هِلالِ الشّامِیِّ مَولی لِأبِی الحَسَنِ مُوسی (علیه السلام) قالَ: سَمِعتُ االرِّضا (علیه السلام) یَقُولُ: کُلَّما أَحدَثَ العَبدُ مِنَ الذُّنُوبِ ما لَم یَکُونُوا یَعمَلُونَ، آَحدَثَ اللهُ لَهُم مِنَ البَلاءِ مالَم یَکُونُوا یَعرِفُونَ؛(2)

عبّاس بن هلال شامی گوید: از امام رضا (علیه السلام) شنیدم که می فرمود: هرگاه بندگان، گناهان تازه ای را که سابقه نداشته، ایجاد کنند «انجام دهند» خدا برای آنها بلاهایی راکه سابقه نداشته «نمی شناختند» ایجاد کند.

«فساد درنیت وبداندیشی»

337. الإمامُ علِیَّ (علیه السلام) : إِذٰا فَسَدَتِ النِّیَّةُ وَقَعَتِ البَلِیَّةُ؛(3)

هرگاه نیت فاسد شد، بلا نازل گردد.

«اشتغال به نعمت ها (دراثر اشتغال به نعمت، دین وآخرت را فراموش کند»

338. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : کَم مِن مُنعِمٍ عَلَیهِ بِالبَلاءِ؛(4)

بسا کسی که، به بلای نعمت های خدا گرفتاراست.

«گرفتاری مردم را خواستن»

339. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : مَن طَلَبَ لِلنّاسِ الغَوائِلَ لَم یَأمَنِ البَلاءَ؛(5)

کسی که بدی و گرفتاری مردم را بخواهد، از گرفتاری در امان نخواهد بود.

ص: 135


1- - اصول کافی، ج 3، ص 371، ح 5.
2- - اصول کافی، ج 3، ص 377، ح 29.
3- - غرر، ج 1، ص 312، ح 49.
4- - غرر، ج 2، ص 551، ح 32.
5- - غرر، ج 2، ص 531، ح 398.

«تبعیت از هوای نفس»

340. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : إِنَّکَ إِن مَلَکَت نَفسُکَ قِیٰادَکَ أَفسدَت مَعٰادَ کَ وَأَورَدَ تکَ بَلاءً لایَنتَهِی وَشَقٰاءً لایَنقَضِی؛(1)

اگرنفس تو، مهارت را به دست گیرد آخرت را فاسد می سازد و تو را دربلائی افکند که آن را پایانی نباشد و بدبختی که انتها نداشته باشد.

«بنقل از امیرالمؤنین (علیه السلام) پانزده گناه سبب نزول بلا می شود»:

1. قرارگرفتن غنائم در دست افراد خاص. (ویژه خواران)

«غنائم که مال عموم مسلمین است در دست افراد بخصوص قرار گیرد»

2. امانت غنیمت شمرده شود. (خیانت به امانت)

«امانت را برای خود، غنیمت بداند وبه صاحبش برنگرداند»

3. زکات دادن ضرر شمرده شود. (مَنع زکات)

«زکات را به ضررخود بداند و آن را از مال خود نپردازد»

4. مرد از زن خود اطاعت کند، «زن قوام پیداکند واطاعت شود - زن سالاری»

«زن هرچه بگوید ولوخلاف شرع باشد، اطاعت و اجرا نماید»

5. نافرمانی، آزار و اذیّت مادر.

6. نیکی به دوست به نیت ناراحت کردن مادر.«از مادرنا فرمانی و به او بدی کند و از دوست اطاعت وبه اونیکی نماید»

7. جفا، ستم و نامهربانی به پدر.

«با پدرومادر، نامهربان، بی مهر و بی محبت باشد، و با دیگران مهربان و با محبّت باشد»

8. شرابخواری.

9. پیشوای قوم، پسترین آنها باشد.

«پست ترین مردم، پیشوای آنان باشد»

10. احترام کردن مردم به پیشوای پست به خاطر ترس از شر او.

11.- بلند شدن صداها از مساجد.

«صداهایی که درشأن مساجد نیستند، از مساجد بلند شود، مانند: اعلان گمشده، مرافعه و...؛ برطبق بعضی از روایات بلند کردن صدا در مسجد حرام و برطبق بعضی مکروه است»

نکته:

1- صدای بلند، غیر از قرآن و أذان

2 - تفاوت در روایات، شاید بخاطرتفاوت مورد باشد.

ص: 136


1- - غرر، ج 1، ص 286، ص 6.

12. حریر پوشیدن مردان.

«پوشیدن لباس حریر، برای مرد حرام است»

13. به خدمت گرفتن زنان آوازه خوان.

«توسط مردم و یا دولتمردان»

14. به کارگرفتن آلات و وسائل لهو، لعب و موسیقی حرام.

15. لعن کردن آخرین امّت به اوّلین.

«مرحوم شیخ صدوق می فرماید: منظور از اینکه آخر این امّت به اوّل آن لعن کند، خوارج هستند که امیرالمؤمنین (علیه السلام) را لعنت می کردند، درحالی که او از نظر ایمان به خدا و پیامبرش اول این امّت بود»(1).

341. یَحیَ بنِ سَعیدٍ، عَن مَحمّدِ بنِ الحَنفیّهَ عَن عَلِیِّ بنِ أبِی طالِبٍ (علیه السلام) قالَ: قالَ رَسُولُ اللّهِ (صلی اللّه علیه وآله): إِذا عَمِلَت أُمَّتِی خَمسَ عَشَرَةَ خِصلَةٍ حَلَّ بَها البَلاءُ، قِیلَ: یا رَسُولَ اللّهِ وَماهِیش؟ قالَ: إِذا کانَتِ الغَنائِمُ دُ وَلًا، وَالأَمانَةُ مَغنَمًا، وَالزَّکاةُ مَغرمًا، وَاَطاعَ الرَّجُلُ زَوجَتَهُ، وَعَقَّ أُمَّهُ، وَبَرَّ صَدِیقَهُ، وَجَفا أَباهُ، وَکانَ زَعِیمُ القَومِ أَرذُ لَهُم وَاَ کرَمَهُ القَومُ مَخا فَةَ شَرِّهِ، وَا رتَفَعَتِ الأَصولتُ فِی الَمساجِدِ،وَلبَسُوا الحَرییرَ، وَاتَّخَذُوا القَیناتَ، وَضَرَبُوا بِالمَعازِفِ، وَلَعَنَ آخِرَهذِهِ الأُمَّةِ أَوَّلَها، فَلیُرتَقَبُ عِندَ ذالِکَ الرِّیحُ الحَمرا ء أَوِالخَسُفُ أَویالالمَسخُ؛(2)

«التوضیح: شرب الخمرلم یذ کرهنا هوفی نسخة آخر».

یحی بن سعید ازمحمد بن حنفیه و او از علی بن ابی طالب (علیه السلام) نقل می کند که پیامبرخدا (صلی اللّه علیه وآله) فرمود: هرگاه آمّت من پانزده چیزانجام دهند، به آنان بلاء نازل می شود، گفته شد یا رسول اللّه آنها کدامند؟ فرمود: زمانی که غنائم (که مال عموم است) دست اشخاص باشد، و امانت غنیمت شمرده شود، و زکات دادن ضرر شمرده شود، ومرد اززن خود اطاعت کند، و مادر خود را ناراحت سازد، ولی به دوستش إحسان کند، وبه پدرش جفا نماید، و پیشوای قوم پست ترین آن ها باشد، و مردم از بیم شرّش احترام کنند، و صدا از مساجد بلند گردد، و مردان لباس حریر پوشند، و کنیزان آوازه خوان برای خود گزینند، و آلات لهو به کار برند، و آخر این امّت به اوّل آن لعنت کند، در این هنگام باید در انتظار باد سرخ یا فرو رفتن زمین و یا مسخ باشند.

توضیح براینکه: شرب خمر اینجا ذکرنشده است و آن در نسخه دیگراست.

ص: 137


1- - خصال ج 2، ص 261.
2- - خصال، ج 2، ص 260، ح 1.

فصل یازدهم: گناهانی که باعث بیزاری و نفرت مردم ازانسان می شود

«بداخلاقی»

342. الإماُمُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن ساءَ خُلقُهُ مَلَّهُ أَهلُهُ؛(1)

کسی که خُلق وخوی بد داشته باشد، اهل بیت واعضای خانواده، از او بیزار می شوند.

«ترش رویی»

343. قٰالَ الإِمامُ البٰاقِرُ (علیه السلام) : وَعُبُوسُ الوَجهِ وَسُوءُ البِشرِ، مَکسَبَةٌ لِلمَقتِ وَبُعدٌ مِنَ اللهِ؛(2)

ترش رویی و چهره درهم کشیدن موجب بیزاری ونفرت (مردم) و مایه دوری ازخداوند است.

فصل دوازدهم - گناهانی که باعث بیماری و معلولیت جسمی انسان می شود:

«حسد»

344. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلحَسُودُ أَبَدًاعَلِیلٌ؛(3)

حسود، همیشه بیماراست.

345. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : عَجِبتُ لِغَفلَةِ الحُسّٰادِ عَن سَلامَةِ الأَجسٰادِ؛(4)

عجب دارم از غفلت حسود، از تندرستی ها.

346. الإمامُ علَیٌّ (علیه السلام) : أَلحَسَدُ یُفنِی الجَسَدَ؛(5)

حسد، جسم را از بین می برد.

347. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : أَلحَسَدُ شَرُّالأَمراضِ؛(6)

حسد، بدترین بیماری است.

348. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : طَهِّرُوا قُلُوبَکُم مِنَ الحَسَدِ فَاِنَّهُ مُکَمِّدٌ وَمُضِنٌّ؛(7)

ص: 138


1- - غرر، ج 2، ص 667، ص 942.
2- - تحف العقول، 296.
3- - غرر، ج 1، ص 28، ص 832.
4- - غرر، ج 2، ص 494، ح 15.
5- - غرر، ج 1، ص 32، ح986.
6- - غرر، ج 1، ص 15، ح387.
7- - غرر، ج 2، ص 471، ح 33.

قلبهایتان را ازحسد پاک کنید، زیرا که حسد، اندوه آورنده ولاغرکننده است.

349. قالَ الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : صِحَّةُ الجَسَدِ، مِن قِلَّةِ الحَسَدِ؛(1)

سلامت تن، در دوری ازحسادت است.

«ریا و خود نمائی»

350. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : أَلمُرٰائِی ظٰاهِرُهُ جَمِیلٌ وَبٰاطِنُهُ عَلِیلٌ؛(2)

ریا کار، بیرونش زیبا و درونش بیماراست.

«رابطه نامشروع زن و مرد - زنا»

351. قٰالَ أَبُوجَعفَرٍ (علیه السلام) : قٰالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) :خَمسٌ إِن أَدرَکتُمُوهُنَّ فَتَعَوَّذُوا بِاللهِ مِنهُنَّ: لَم تَظهَرِالفٰاحِشَةُ فِی قَومٍ قَطُّ حَتّی یُعلِنُوهٰا إلا ظَهَرَفِیهِمُ الطّٰاعُونُ وَالأَوجٰاعُ الَّتِی لَم تَکُن فِی أَسلافِهِمِ الَّذِین مَضَوا...؛(3)

رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمود: پنج چیزاست که اگر به آن ها برخورد کردید، از آن ها به خدا پناه ببرید: هرگز در مردمی فحشا «زنا و...» پیدا نشود - که آن را آشکار کنند – جز اینکه در ایشان «بیماری» طاعون و دردهائیکه درگذشتگان آن ها سابقه نداشته پدیدار گردد.«مانند ایدز، کرونا و...»

«شراب ومُسکرات»

- الإمام الصّادق (علیه السلام) - عَندَ ما سَأَلَهُ مُفَضَلُّ عَن عِلَّتِ تَحرِیمِ الخَمرِ -:

حَرَّمَ اللهُ الخَمرَلِفِعلِها وَفَسادِها، لِأَنَّ مُد مِنَ الخَمرِتُورِثُهُ الإِرتِعاشَ...(4)؛

امام صادق (علیه السلام) در پاسخ به سؤال مفضل از علت تحریم خمرفرمود: خداوند شراب را به علت تأثیر بد و فسادی که به وجود می آورد حرام کرد، زیرا میگسار دچار رعشه (اندام) می شود.

«شک وتردید»

352. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : أَلمُرِیبُ أَبَدًا عَلِیلٌ؛(5)

ص: 139


1- - نهج البلاغة، دشتی، ح 256.
2- - غرر، ج 1، ص 60، ص 1613.
3- - اصول کافی، ج 4، ص 80، ح 1.
4- - «موضوع بدی وزشتی - شراب ومسکرات - حدیث شماره 276»
5- - غرر، ج 1، ص 29، ص 889.

شک کننده، همیشه بیماراست.

«گناه»

353. قالَ أبُوعَبدِ اللهِ (علیه السلام) : أَمٰا إِنَّهُ لَیسَ مِن عِرقٍ یُضرَبُ وَلا صِدٰاعٍ وَلا نَکبَةٍ وَلا مَرَضٍ إلا بِذَنبٍ.وذالک قول الله (عزّوجلّ): فی کتابه: «وَمٰا أَصٰابَکُم مِن مُصِیبَةٍ فَبِمٰا کَسَبَت أَیدِیکُم وَیَعفُواعَن کَثِیرٍ»(1). ثمّ قال: وما یعفوالله آکثرممّا یؤاخذبه؛(2)

آگاه باشید! همانا هیچ رگی قطع نمی شود و هیچ دردسری، پیش نمی آید و هیچ مصیبتی وارد نمی شود و به هیچ بیماری مبتلا نخواهد شد مگر بخاطر گناه.

و این مطابق با کلام خداست که در کتابش فرمود: «و آنچه از رنج و مصیبت به شما می رسد همه از دست اعمال زشت خود شما است در صورتی خدا بسیاری ازاعمال بد را عفو می کند» و بعد فرمود: وآنچه خداوند می بخشد خیلی بیشتر از آن چیزی است که به آن مجازات می کند.

354. قالَ أبُوعَبدِ اللهِ (علیه السلام) : یا مُفَضَّلُ إِیّاکَ وَالذُّ نُوبَ وَحَذِّرها شِیعَتَنا، فَوَاللهِ ماهِیَ إِلی أَحَدٍ أَسرَعُ مِنها إِلَیهِم، إِنَّ أَحَدَ هُم لَتُصِیبُهُ المَعَرَّةُ مِنَ السُّلطانِ وَما ذالِکَ إِلا بِذُ نُوبِهِ، وَاِنَّهُ لَیُصِیبُهُ السُّقمُ وَما ذالِکَ إِلا بِذُنُوبِهِ؛(3)

ای مفضّل! از گناهان بپرهیز و شیعیان ما را از آن برحذردار، پس قسم به خداوند هیچ چیز سریعتر از آن برشما اثر نمی گزارد، گاهی بعضی از شما از سلطان می ترسد «و به دست او گرفتار می شود» واین نیست مگر به خاطرگناهان، و بیماری به او می رسد، این نیست مگر به خاطرگناهانش.

355. قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : یا علی ! ما مَن خَدشِ عَودٍ، وَلا نَکبَةِ قَدمٍ إِلا بِذَنبٍ؛(4)

یا علی! هرخراشی که از چوبی برتن انسان وارد می شود، «صدمه جسمی»، وهرلغزشی قدمی «صدمه روحی»، بر اثرگناهانی است که از او سرزده.

356. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : أَلذُّنُوبُ داءٌ وَالدَّواءُ أَلإِستِغفارُوَالشَّفاءُ أَن لا تَعُودَ؛(5)

گناهان بیماری است، و دوای آن ها استغفار و توبه کردن است، و شفاء به این است که دیگر به گناه برنگردی.

ص: 140


1- - غرر، ج 2، ص 471، ح 33.
2- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 237، ح 1.
3- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 241، ح 21.
4- - تفسیرنمونه، ج 20، ص 440.
5- - غرر

357. قالَ أبُوعَبدِ اللهِ (علیه السلام) : قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : قالَ اللهُ عزّوجلّ: وَعِزَّتِی وَجَلالِی لا أَخرِجُ عَبدًا مِنَ الدُّنیا وَأَنَا آُرِیدُ أَن أَرحَمَهُ حَتّی آَستَوفِی مِن کُلِّ خَطِیئَةٍ عَمِلَها، إِمّا بِسُقمٍ فِی جَسَدِهِ وَإِمّا بِضِیقٍ فِی رِزقِهِ وَإِمّا بِخَوفٍ فِی دُنیاهُ فَاِن بَقِیَت عَلَیهِ بَقِیَّةٌ شَدَدتُ عَلَیهِ عِندَ المَوتِ؛(1)

رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمودند: خدای (عزوجل) فرماید: به عزت وجلالم سوگند من بنده ای که بخواهم رحمش کنم از دنیا بیرون نبرم تا این که هرگناهی کرده است «عوضش را» یا به وسیله بیماری در تنش، یا به تنگی در روزیش، یا با ترس وهراس در دنیایش واگر باز هم چیزی بماند مرگ را بر او سخت کنم.

«انعقاد نطفه درحال حیض»

358. قالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه واله) : مَن جامَعَ إِمرَأَتَهُ وَهِیَ حائِضٌ فَخَرَجَ الوَلَدُ مَجذُومًا أَوأَبرَصَ فَلا یَلُومُنَّ إِلا نَفسَهُ؛(2)

کسی که با زن خود هم بسترشود، درحالی او درحال حیض بوده، فرزندی که به وجود آید مبتلا به بیماری جذام یا دچاربیماری برص (پیسی) می باشد «دراین خصوص» فقط باید خود را ملامت کند.

359. عَن عَذافِرِالصَّیرُفِیِّ قالَ: قالَ أبُوعَبدِ اللهِ (علیه السلام) : تَری هؤُلاء المُشَوَّهِینَ فِی خَلقِهِم؟ قالَ: قُلتُ: نَعَم، قالَ: هؤُلاءُ الَّذِینَ آبائُهُم یَأتُونَ نِسائَهُم فِی الطَّمثِ؛(3)

صیرفی می گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: این معلولین «و معیوبین» جسمی را می بینی؟ عرض کردم بلی، فرمود: این ها کسانی هستند که پدرانشان درحال حیض با همسران خود هم بسترشده اند.

«در روایتی توصیه هایی را حضرت پیامبر (صلی الله علیه واله) به أمیرالمؤمنین (علیه السلام) می نماید، در این روایت به عوامل بسیاری ازبیماری های قبل از تولّد وحین انعقاد نطفه اشاره شده و نشان می دهد برای جلوگیری از بیماری باید از قبل از تولّد توجه داشت»

«عامل خاص بیماری»

(بول نکردن بعد ازهم بسترشدن باهمسر)

(در روایتی است اگر«انسان» با همسرخود همبسترشود و قبل از غسل بول نکند تا بقیه منی از اوخارج شود، به دردی مبتلا می شود که درمانی برای اونیست)

ص: 141


1- - اصول کافی، ج 4، ص 180، ح 3.
2- - وسائل الشیعه، ج2، ص568، ح4.
3- - وسائل الشیعه، ج 2، ص 568، ح 3.

«قطع رحم و آزار و أذیت خویشاوندان»

360. عَن عُثمانَ بنِ عِیسی عَن بَعضِ أَصحا بِنا عَن أبِی عَبدِ اللهِ (علیه السلام) قالَ: قُلتُ: إِنَّ إِخوَتِی وَبَنِی عَمِّی قَد ضَیَّقُواعَلیَّ الدّارَوَأَلجَأُونِی مِنها إِلی بَیتٍ وَلَوتَکَلَّمتُ أَخَذتُ ما فِی أَیدِیهِم، فَقالَ لِی: اِصبِرفَاِنَّ اللهَ سَیَجعَلُ لَکَ فَرَجًا قالَ: فَانصَرَفتُ وَوَقَعَ الوَباءُ فِی سَنَةِ إِحدی ثَلاثِینَ { وَمِأَةِ } فَماتُوا وَاللهِ کُلُّهُم فَما بَقِیَ مِنهُم أَحَدٌ، قالَ فَخَرَجتُ فَلَمّا دَخَلتُ عَلَیهِ قالَ: ما حالُ أَهلِ بَیتِکَ ؟ قالَ قُلتُ لَهُ: فَقَد ماتُوا وَاللهِ کُلُّهُم، فَما بَقِیَ مِنهُم أَحَدٌ، فَقالَ: هُوَبِما صَنَعُوا بِکَ وَبِعُقُوقِهِم إِیّاکَ وَقَطعِ رَحِمِهِم بَتِرُّوآ أَتُحِبُّ أَنَّهُم بَقُوا وَأَنَّهُم ضَیَّقُوا عَلَیکَ ؟ قالَ: قُلتُ: إِی وَاللهِ؛(1)

برخی از اصحاب گوید: که به حضرت صادق (علیه السلام) عرض کردم: برادران وعموزادگانم خانه ام را برمن تنگ کرده و ازهمه آن خانه مرا به یک اطاق آن پناهنده کرده اند، ومن چنانچه در این باره اقدام کنم آنچه در دست آن ها است می گیرم، آن حضرت فرمود: صبرکن خداوند برایت گشایشی فراهم کند، گوید من منصرف شدم، وبایی در سال صد و سی و یک بیامد و بخدا سوگند همگی آن ها مردند و یک نفر از آن ها باقی نماند، گوید: من بیرون آمدم «و به نزد آن حضرت رفتم» همین که براو وارد شدم فرمود:

حال اهل خانه ات چطوراست ؟ عرض کردم: بخدا سوگند همه آن ها مردند، و یک نفر از آن ها زنده نماند، فرمود: این برای آن کاری بود که به تو کردند، و برای آن آزاری که به تو رساندن و قطع رحمی که کردند نابود شدند، آیا می خواستی که زنده باشند و بر تو تنگ بگیرند؟ عرض کردم: آری بخدا سوگند.

«کالا و امکانات دنیوی»

361. قالَ الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَیُّهَا النّاسُ، مَتاعُ الدُّ نیا حُطامٌ مُوبِیٌّ فَتَجَنَّبُوا مَرعاهُ؛(2)

ای مردم، کالای دنیای حرام و برگ های خشکیدۀ وَبا خیزاست، پس از چراگاه آن دوری کنید.

«کینه توزی»

362. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : طَیِّبُوا قُلُوبَکُم مِنَ الحِقدِ فَاِنَّهُ دٰاءٌ مُؤَبِّی؛(3)دل هایتان را از کَید وکینه پاکیزه دارید، زیرا که کینه دردی است وَبا آور.

ص: 142


1- - اصول کافی، ج 4، ص 47، ح 3.
2- - نهج البلاغة، دشتی، ح 367.
3- - غرر، ج 2، ص 471، ح 34.

(روایاتی درمورد عوامل پیدایش بیماری است، این دسته از روایان که بسیارمتعدد و فراوانند، عوامل مادی ومعنوی گوناگون را که منجربه بیماری در انسان می شود را مشخص می کنند)

فصل سیزدهم - گناهی که باعث به خاک مالیده شدن بینی انسان می شود:

«تحصیل علم برای به جهالت کشاندن مردم»

363. قالَ أَبُوعَبدِاللهِ (علیه السلام) : طَلَبَةُ العِلمِ ثَلاثَةٌ فَاعرِفهُم بِاَعیانِهِم وَصِفاتِهِم: صِنفٌ یَطلُبُهُ لِلجَهلِ وَالمِراءِ، وَصِنفٌ یَطلُبُهُ لِلإِستِطالَةِ وَالخَتلِ، وَصِنفٌ یَطلُبُهُ لِلفَقهِ وَالعَقلِ، فَصاحِبُ الجَهلِ وَالمِراءِ مُوذٍ مُمارٍمُتَعَرِّضٍ لِلمَقالِ فِی أَندِیَةِ الرِّجالِ بِتَذاکُرِالعِلمِ وَصِفَةِ الحِلمِ، قَد تَسَربَلَ بِالخُشُوعِ وَتَخَلّی مِنَ الوَرَعِ فَدَقَّ اللهُ مِن هذا خَیشُومَهُ، وَقَطَعَ مِنهُ حَیزُومَهُ...؛(1)

دانشجویان «طالبان علم» سه دسته اند، ایشان را و صفاتشان را بشناسید: دسته ای دانش را برای نادانی وستیزه، جویند، و دسته ای برای بلندی جستن وفریفتن جویند، و دسته ای برای فهمیدن وخرد ورزیدن، جویند. صاحب نادانی وستیزه «اوّلی» مردم آزاروستیزه گراست و در مجالس مردان سخنرانی می کند، از علم یاد می کند وحلم را می ستاید، بفروتنی تظاهر می کند ولی از پرهیزکاری تهی است، خدا «از این جهت» بینیش را بکوبد «و به زمین بمالد» وکمرش را بشکند.

ص: 143


1- - اصول کافی، ج 1، ص 61، ح 5 .

ص: 144

3- باب سوم «پ» :هفت فصل

اشاره

ص: 145

باب سوم «پ»

فصل اول - گناهی که باعث می شود انسان نتواند پاکدامنی و عفت خود را حفظ نماید:

«حرص شدید»

364. آلإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : لَیسَ مَعَ الشَّرَهِ عِفافٌ؛(1)

با حرص زیاد، پاکدامنی پدیدارنگردد.

فصل دوم - گناهانی که باعث پراکند گی و پریشانی در زندگی فرد و جامعه می شود:

«اختلاف»

365. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : سَبَبُ الفُرقَةِ أَلاِختِلافُ؛(2)

اختلاف، در بین هرملت، قوم سبب پراکندی می شود.

«دنیا پرستی»

366. قالَ الإِمامُ الصّادِقُ (علیه السلام) : مَن أَصبَحَ وَأَمسی وَالدُّنیا أَکبَرُهَمِّهِ، جَعَلَ اللهُ تَعالی الفَقرَبَینَ عَینَیهِ وَشَتَّ أَمرَهُ...؛(3)

هرک صبح را به شب رساند، درحالی که بزرگ ترین هم واندوه او دنیا باشد، خداوند فقررا جلو دو چشم او قرارمی دهد وکارش را پریشان سازد.

فصل سوم - گناهانی که باعث دریده شدن وکناررفتن پرده های حرمت، کرامت و مصونیت انسان می شود

اشاره

«اَللّهُمَ اغفِرلِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَهتِکُ العِصَمَ(4)؛»

«بارإلها! بیا مرز برای من آن گناهانی را که پرده های عصمت وصیانت را پاره می کند».

ص: 146


1- - غرر، ج 2، ص 596، ح 59.
2- - غرر، ج 2، ص 431، ح 21.
3- - اصول کافی، ج 4، ص 8، ح 15.
4- - دعای کمیل

الف) گناهان باعث دریده شدن پرده های حرمت ومصونیت انسانی می شود:

«شراب خواری، قماربازی، لغویات برای خنده مردم، عیبجوئی، همنشینی با اهل ریب»

- عَن أبِی خالِدِ الکابلِی قالَ: سَمِعتُ زَینَ العابِدِینَ عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ(علیهمالسلام) یَقُولُ:

وَالذُّنُوبُ الَّتِی تَهتِکُ العِصَمَ، شُربُ الخَمرِ، وَالَّعبُ بِالقِمارِ، وَتَعاطِی مایُضحِکُ النّاسَ مِنَ الغوِ وَالمَزاحِ، وَذِ کرُعُیُوبِ النّاسِ، وَمُجالِسَتُ اَهلِ الرَّیبِ؛(1)

ابی خالد کابلی گوید: ازامام زین العابدین (علیه السلام) شنیدم می فرمود: وگناهانی که پرده های عصمت را پاره می کند: شراب خواری، و قماربازی، وانجام کارهای لَغو ومزاح های بیهوده که باعث مَضحَکه وخنده بی جای مردم می شود، و بیان عیب های مردم، وهم نشینی با افرادی که درعقیده و ایمان انسان شک وتردید ایجاد می کنند.

367. عَن مُجاهدٍعَن أبِیهِ عَن أبِی عَبدِاللهِ (علیه السلام) قالَ:... وَالذُّ نُوبُ الّتِی تَهتِکُ السِّترَشُربُ الخَمرِ؛(2)

مجاهد از پدرش و او از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که فرمود: وگناهانی که پرده را بدرند شراب خواری است.

ب) گناهان باعث کنار رفتن و برداشته شدن پرده حرمت وکرامت انسانی می شود

«قرض گرفتن به نیت اداء نکردن، اسراف، بخل، بداخلاقی، کم صبری، دل تنگی، برخورد توهین امیز با اهل دین»

- عَن أبِی خالِدِ الکابلِی قالَ: سَمِعتُ زَینَ العابِدِینَ عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ (علیهمالسلام) یَقُولُ:

وَالذُّنُوبُ الَّتی تَکشِفُ الغِطاءَ: اَلإستِدانَةُ بِغَیرِ نِیَّتة الأَداءِ، وَالإسرافُ فِی النَّفَقَةِ عَلَی الباطِلِ، وَالبُخلُ عَلَی الأهلِ وَالوُلَدِ وَذَوِی الأرحا مِ، وَسُوءُالخُلقُ، وَقِلَّةُالصَّبرِ، وَإستِعمالُ الضَّجرِ وَالکَسَلِ، وَالإستِهانَةُ بِاَهلِ الدّیِنِ؛(3)

وگناهانی که پرده های حرمت وکرامت انسان را کنار می زنند: وام گرفتن با نیت اداء نکردن، و إسراف وخرج بیهوده در هزینه زندگی، و بَخیل بودن نسبت به خانواده وفرزندان وخویشاوندان، و بداخلاقی، وکم صبری، وپیشه کردن دلتنکی و تنبلی، و تحقیر أهل دین.

ص: 147


1- - «موضوع نزول بلا، ضایع کردن امربه معروف، حدیث شماره 328».
2- - اصول کافی، ج 4، ص 184، ح 1.
3- - «موضوع نزول بلا، ضایع کردن امربه معروف، حدیث شماره 328».
«برداشتن پردۀ اسراردیگران»

368. الإمامُ عَلِیًّ (علیه السلام) : مَن بَحَثَ عَن أَسرارِغَیرِهِ أَظهَرَاللهُ سُبحانَهُ أَسرارَهُ؛(1)

هر کس پرده ازاسراردیگری بردارد، خداوند بزرگ، پرده ازاسرارش بردارد.

«به دنبال اسرار مردم بودن»

369. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن تَتبَّعَ عَوراتِ النّاسِ کَشَفَ اللهُ عَورَتَهُ؛(2)

هرکس به دنبال اسرارمردم افتد، خداوند اسرار او را آشکارکند.

«ارتکاب گناهان کبیره»

- قالَ أبُوعَبدِ اللهِ (علیه السلام) : قالَ أَمِیرُالمُؤمِنِینَ(صلوات الله علیه): ما مِن عَبدٍ إِلا وَعَلَیهِ أَربَعِینَ جُنَّة حَتّی یَعمَلَ أَربَعِینَ کَبِیرَةَ فَاِذا عَمِلَ أَربَعِینَ کَبِیرَةً إنکَشَفَت عَنهُ الجُنَنُ...؛(3)

امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) فرمود: برهربنده ای چهل پرده کشیده شده تا وقتی چهل گناه کبیره مرتکب شود، چون مرتکب چهل کبیره شد، پرده ازاو برداشته شود.

فصل چهارم - گناهانی که باعث پشیمانی انسان می شود

الف) گناهان باعث پشیمانی می شود (دریک روایت):

1. کشتن انسان بی گناه

2. قطع رحم وترک ارتباط با خویشاوندان فقیر و نیازمند

3. تأخیر انداختن نماز تا وقت آن بگذرد

4. ترک وصیت و رَد مَظالم *

5. منع کردن و ندادن زکات تا لحظة مرگ و بسته شدن زبه آن

* - مالی که دراثرستم و إجحا ف به ذمّه انسان آمده است.- عَن أبِی خالِدِ الکابلِی قالَ: سَمِعتُ زَینَ العابِدِینَ عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ(علیهمالسلام) یَقُولُ:

وَالذُّنُوبُ الِتِی تُوریثُ النِدَمَ، قَتلُ النَّفسِ الّتِی حَرَّمَ اللّهُ، قال اللّهُ تَعالی فی قِصّةِ قابیل حینَ قتل أخاهُهابیل فعجزعن دفنه «فَأَصبَحَ مِنَ النّادِمِینَ»،وَتَرکُ صِلَةِ القَرابَةِ حَتّی یَستَغنِوا، وَتَرکُ الصَّلاةِ حتّی یَخرُجَ وَقتُها، وتَرکَ الوَصیّةِ وَرَدُّ المَظالِمِ، وَمَنعُ الزَّکاةِ حَتّی یَحضُرَ المَوتُ وَیَغلُقَ الّیسانُ؛(4)

ص: 148


1- - غرر، ج 2، ص 683، ح 1136.
2- - غرر، ج 2، ص 683، ح 1133.
3- - «موضوع دشمنی با اهل بیت، گناه و دریده شدن های عصت، حدیث شماره 203».
4- - «موضوع نزول بلا، ضایع کردن امربه معروف، حدیث شماره 328».

وگناهانی که باعث پشیمانی می شود: کشتن انسانی که خداوند، کشتن او را حرام کرده است، خداوند – در قصّۀ قابیل، وقتی که برادرش هابیل را کُشت و از دفن او عاجز ماند - می فرماید: «صبح کرد درحالی که ازنادمین وپشیمان شدگان بود»، وقطع ارتباط با خویشاوندان فقیر و نیازمند تا وقتی غَنی و بی نیاز شوند، و تأخیرانداختن نمازتا وقت آن بگذرد، وترک وصیت و رَد مظالم، ومنع کردن و ندادن زکات تا لحظه مرگ و بندآمدن زبه آن.

ب) گناهانی که باعث پشیمانی می شود (درآیت واحادیث مختلف):

«آرزو - آرزوی طولانی»

370. الإمامُ عَلِیٍّ (علیه السلام) : حٰاصِلُ الأَمٰانِی اَلأَسَفُ؛(1)

امام علی (علیه السلام) : حاصل آروزها تأسف و پشیمانی است.

«آدم کشی»

- عَن مُجاهدٍعَن أبِیهِ عَن أبِی عَبدِاللهِ (علیه السلام) قالَ: وَالذُّنُوبُ الّتِی تُورِثُ النِّدَ مَ القَتلُ؛(2)

وگناهانی که پشیمانی ببارآورند، کشتن «آدم کشی» است.

«اعتماد کردن به اخبارفاسق»

قرآن کریم:«یاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواإِن جائَکُم فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُواأَن تُصِیبُوا قَومًا بِجَهالَةٍ فَتُصبِحُوا عَلی ما فَعَلتُم نادِمِینَ؛»(3)ای کسانی که ایمان آورده اید اگرشخص فاسقی خبری برای شما بیاورد درباره آن تحقیق کنید، مبادا به گروهی از روی نادانی آسیب برسانید، و از کردۀ خود پشیمان شوید.

«سوارشدن برمرکب باطل»

371. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن رَکِبَ الباطِلَ نَدِمَ؛(4)

هرکس سواربرمرکب باطل شد، پشیمان گردید.

ص: 149


1- - غرر، ج 1، ص 383، ح 45.
2- - «موضوع دریده شدن پرده های عصت، شراب خواری، حدیث شماره 367»
3- - سوره حجرات، 6.
4- - غرر، ج 2، ص 611، ح 13.

«یاری کردن به باطل»

372. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن نَصَرَالباطِلَ نَدِمَ؛(1)

کسی که باطل را یاری کند، پشیمان می شود.

«کوتاهی درکارخیر»

373. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن قَصَّرَعَن فِعلِ الخَیرِخَسِرَوَنَدِمَ؛(2)

هرکس درکارخیرکوتاهی کند، زیان دیده وپشیمان گردد.

374. قالَ الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : ثَمرَةُ التَّفرِیطِ أَلنِّدامَةُ؛(3)

حاصل کوتاهی، پشیمانی است.

«دروغ»

375. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : عٰاقِبَةُ الکِذبِ مَلامَةٌ وَنَدٰامَةٌ؛(4)

پایان دروغگویی، سرزنش وپشیمانی است.

«مالک نشدن به زبان آن خود»

376. الإمامُ عَلِیٍّ (علیه السلام) : مَن لَم یَملِک لِسٰانَهُ نَدِمَ؛(5)

کسی که به زبان خود مالک نباشد، پشیمان می شود.

«نشناختن محل قدم گذاردن ورفت وآمد کردن»

377. الإمامُ عَلِیٍّ (علیه السلام) : مَن جَهِلَ مَوضِعَ قَدَمِهِ عَثُرَبِدَعاوِیُ نَدَمِهِ؛(6)

هرکس جای پای خود را نشناسد،«نداند باید به کجا قدم بگذارد» بوسیله عوامل لغزش های پشیمانی، سرنگون شود.

ص: 150


1- - غرر، ج 2، ص 721، ح 1499.
2- - غرر، ج 2، ص 723، ح 1527.
3- - نهج البلاغة، دشتی، ح 181.
4- - غرر، ج 1، ص 68، ح 1761.
5- - غرر، ج2، ص 639، ح 530 .
6- - غرر، ج 2، ص 674، ح 1024.

«درشت خویی وپررویی»

378. الإمامُ عَلِیٍّ (علیه السلام) : مَن رَکِبَ العُنفَ نَدِمَ؛(1)

هرکس درشتی کند، پشیمان شود.

«دشمنی با مردم»

379. الإمامُ عَلِیٍّ (علیه السلام) : مَن عادَالنّاسَ إستَمَرَّالنَّدامَةَ؛(2)

هرکس بامردم دشمنی کند، پشیمانی وندامت اومستمر و همیشگی خواهد بود.

«حرکت درمسیر باطل - ترگ واجبات ونجام محرمات»

قران کریم: «حَتّی إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ المَوتُ قالَ رَبِّ ارجِعُونِ؛»(3)

(آن ها همچنان به راه غلط خود ادامه می دهند) تازمانی که مرگ یکی از آن ها فرا رسد، می گوید: پروردگارمن، مرا بازگردانید!.

«لَعَلِّی أَعمَلُ صالِحًا فِیما تَرَکتُ کَلّا إِنَّها کَلِمَةٌ هُوَقائِلُها وَمِن وَرائِهِم بَرزَخٌ إِلی یَومِ یُبعَثُونَ؛»(4)

شاید درآنچه ترک کردم (کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم «به اومیگویند» چنین نیست، این سخنی است که او به زبه آن می گوید «و اگربازگردد برنامه اش همچون سابق است» و پشت سرآن ها برزخی است تا روزی که برانگیخته می شوند.

«ظلم»

380. الإمامُ عَلِیٍّ (علیه السلام) : مَن کَثُرَظُلمُهُ کَثُرَت نَدامَتُهُ؛(5)

هرکس ظلمش بیشترباشد، پشیمانیش بیشترخواهد بود.

381. الإمامُ عَلِیٍّ (علیه السلام) : لِلظّالِمِ بِکَفِّهِ عَضَّةٌ؛(6)

برای ستمگر، انگشت به لب «به دندان» گزیدنی است.

ص: 151


1- - غرر، ج 2، ص 264، ح 273.
2- - غرر، ج 2، ص 678، ح 1071.
3- - سوره مؤمنون، آیه 99.
4- - سوره مؤمنون، آیه 100.
5- - غرر، ج 1، ص 383، ح 45.
6- - غرر، ج 2، ص 581، ح 15.

«غضب»

382. الإِمامُ عَلِیٍّ (علیه السلام) : إِیّاکَ وَالغَضَبَ فَأَوَّلُهُ جُنُونٌ وَآخِرُهُ نَدَمٌ؛(1)

از غضب دوری کن، چرا که اول آن دیوانگی آخرش پشیمانی است.

383. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : طٰاعَةُ الغَضَبِ نَدَ مٌ وَطُغیٰانٌ؛(2)

خشم را فرمان بردن، سبب پشیمانی وسرکشی «برخدا» است.

«نافرمانی خداوند»

384. قالَ أَمِیرُالمُؤمِنِینَ (علیه السلام) : وَمَن یَعصِ اللهَ یَخِب وَیَندَم؛(3)

کسی که نافرمانی خدا کند، نومید گردد و پشیمان شود.

فصل پنجم - گناهانی که باعث می شود انسان پند نپذیرد و نتواند دیگران را نیز پند دهد:

«بخل»

385. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن لَزِمَ الشُّحَّ عَدِمَ النَّصِیحَ؛(4)

هرکس به بخل بپیوندد، نصیحت را گم کند.

«نداشتن بصیرت»

386. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن عَدِمَ الفَهمَ عَنِ اللهِ تَعٰالٰی لَم یَنتَفِع بِوَعظِ وٰاعِظٍ؛(5)

کسی که فهم و دریافت خدا دادی را از دست دهد، از پند دهنده سود نگیرد.

«غرور و خود خواهی»

387. قالَ الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : بینکم وبین الموعظة حجاب من الغرور؛(6)

میان شما و پندپذیری، پرده ای ازغروروخود خواهی وجود دارد.

ص: 152


1- - غرر، ج 1، ص147، ح 5 .
2- - غرر، ج 2، ص 472، ح 42.
3- - اصول کافی، ج 1، ص56، ح6.
4- - غرر، ج 2، ص 635، ح 451.
5- - غرر، ج 2، ص 698، ح 1283.
6- - نهج البلاغة، دشتی، ح 282.

«مالک نشدن عقل برانسان»

388. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن لَم یَکُن أَملَکَ شَیئٍ بِهِ عَثلُهُ لَم یَنتَفِع بِمَوعِظَةٍ؛(1)

کسی که مالک ترین چیز بر او عقلش نباشد، از پند وموعظه سودی نبرد.

«خیانت به نفس»

389. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : کَیفَ یَنصِحُ غَیرَهُ مَن یَغُشُّ نَفسَهُ؛(2)

چگونه دیگران را نصیحت کند کسی که، به خودش خیانت کرده (و آلوده به گناهان گردیده) است.

فصل ششم - گناهی که باعث نادیده گرفتن حقّ پیرمردان وپیرزنان می شود:

«نفاق»

- قٰالَ أبُوعَبدِاللهِ(علیه السلام: ثَلاثَةٌ لا یَجهَل حَقّهُم إلا مُنٰافِقٌ - مَعرُوفُ - بِ-النِّفٰاقِ: ذُوالشَّیبَةِ فِی الإسلامِ، وَحٰامِلُ القُرآنِ، وَالإمٰامُ العٰادِلُ؛(3)

سه کس وگروه هستند که حقّ آن ها را نادیده نمی گیرد مگرمنافق -معروف بنفاق-: کسی که مویش را دراسلام سپید کرده، وآن که قرآن دانست، وپیشوا و رهبرعادل.

فصل هفتم - گناهانی که موجب پیمان شکنی انسان می شود:

«خیانت»

390. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : أَلخٰائِنُ لاوَفٰاءَ لَهُ؛(4)

خیانتکار، وفا ندارد.

«بی دینی»

391. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : لاتَثِقَنَّ بِعَهدِ مَن لا دِینَ لَهُ؛(5)

به کسی که دین ندارد، به پیمانش اعتماد مکن.

ص: 153


1- - غرر، ج 2، ص 702، ح 1330.
2- - غرر، ج 2، ص 555، ح 27.
3- - «موضوع نا دیده گرفتن حق امام عادل، نفاق، حدیث شماره 170».
4- - غرر، ج 1، ص 34، ح 1049.
5- - غرر، ج 2، ص 800، ح 14.

«شُبهَ وشک»

392. الإمام علِیّ (علیه السلام) : لِکُلِّ ناکِثٍ شُبهَةٌ؛(1)

هرعهد شکنی را، شبۀ درکاراست.

«فاجر بودن»

393. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : لَیس لِکَذُوبِ أَمانَةٌ وَلا لِفُجُورِصِیانَةٌ؛(2)

دروغگو، امانت دار و فاجر، نگهدارندۀ «راز و پیمان» نیست.

«ناکس و لئیم بودن»

394. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : مِن عَلامٰاتِ اللَّومِ اَلغَدَرُبِالمَوٰاثِیقِ؛(3)

نقض کردن پیمان، از نشانه های پلیدی است.

«وفاداری با پیمان شکنان»

395. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : أَلوَفٰاءُ لأَهلِ الغَدَرِ، غَدَرٌعِندَ اللهِ سُبحٰانَهُ؛(4)

با پیمان شکنان وفاداری کردن، نزد خداوند پیمان شکنی است.

ص: 154


1- - غرر، ج 2، ص 578، ح 20.
2- - غرر، ج 2، ص 596، ح 55.
3- - غرر، ج 2، ص 727، ح 49.
4- - غرر، ج 1، ص 60، ح 1606.

4- باب چهارم «ت» :شش فصل

اشاره

ص: 155

باب چهارم «ت»

فصل اول - گناهانی که باعث ترس و وحشت انسان می شود:

«بداخلاقی»

396. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : سُوءُالخُلقِ یُوحِشُ النَّفسَ وَیَرفَعُ الأُنسَ؛(1)

بداخلاقی نفس را به وحشت می افکند ومودت را از بین می برد.

«نترسیدن و خوف نداشتن ازخدا»

397. عَنِ الهَیثَمِ بنِ وٰاقَدٍ قٰالَ: سَمِعتُ أَبٰاعَبدِاللهِ (علیه السلام) یَقُولُ: مَن خٰافَ اللهَ أَخٰافَ اللهُ مِنهُ کُلَّ شَیءٍ، وَمَن لَم یَخَفِ اللهَ أَخٰافَهُ اللهُ مِن کُلِّ شَیءٍ؛(2)

هیثم گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم می فرمود: هرکس ازخدا بترسد، خدا همه چیزرا از او بترساند، وهرکس ازخدا نترسد، خدا او را ازهمه چیز بترساند.

«کفر»

قرآن کریم: «سَأُلقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعبَ؛»(3)

بزودی در دل های کافران، ترس و وحشت می افکنیم.

«کفران نعمت روزی وامنیت»

قرآن کریم: «ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا قَریَةً کانَت امِنَةً مُطمَئِنَّةً یَأتِیها رِزقُها رَغَدًا مِن کُلِّ مَکانٍ فَکَفَرَت به آنعُمِ اللهِ فَأَذاقَهَا اللهُ لِباسَ الجُوعِ وَالخَوفِ بِما کانُوا یَصنَعُونَ؛»(4)

ص: 156


1- - غرر، ج 2، ص 439، ح 90.
2- - اصول کافی، ج 3، ص 110، ح 3.
3- - سورۀ انفال، آیه 12.
4- - سوره نحل، آیه 112.

خداوند «برای آن ها که کفران نعمت می کنند» مثالی زده است، منطقه آبادی را که امن وآرام ومطمئن بوده، وهمواره روزیش بطور وافر از هرمکانی فرا می رسیده، اما نعمت خدا را کفران کردند، وخداوند به خاطراعمالی که انجام می دادند لباس گرسنگی وترس را در اندامشان پوشاند.

«گناه»

قالَ أبُوعَبدِ اللهِ (علیه السلام) : قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : قالَ اللهُ عزّوجلّ: وَعِزَّتِی وَجَلالِی لا أَخرِجُ عَبدًا مِنَ الدُّنیا وَأَنَا آُرِیدُ أَن أَرحَمَهُ حَتّی آَستَوفِی مِن کُلِّ خَطِیئَةٍ عَمِلَها،... وَإِمّا بِخَوفٍ فِی دُنیاهُ؛(1)

امام صادق (علیه السلام) فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمود: خدای عزوجل فرماید: به عزت وجلالم سوگند من بنده ای که بخواهم رحمش کنم از دنیا بیرون نبرم تا اینکه هرگناهی کرده است «عوضش را»... یا با ترس وهراس دردنیایش، آزاو می ستانم.

«ضعف یقین»

398. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : شِدَّةُ الجُبنِ مِن عَجزِالنّٰاسِ وَضَعفِ الیَقِینِ؛(2)

شدت ترس، از ناتوانی مردم وضعف یقین «به خداوند» است.

فصل دوم - گناهانی که باعث ازبین رفتن تقوی انسان می شود:

«ترجیح دادن خواسته سلطان جائر برخواسته خداوند»

399. قٰالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : إِیّٰاکُم وَأَبوٰابَ السُّلطٰانِ وَحَوٰاشِیهٰا، فَاِنَّ أَقرَبَکُم مِن أَبوٰابِ السُّلطٰانِ وَحَوٰاشِیها أَبعَدُ کُم مِنَ اللهِ تَعٰالٰی، وَمَن آثَرَالسُّلطٰانَ عَلَی اللهِ (عزّوجلّ) أَذهَبَ اللهُ عَنهُ الوَرَعَ، وَجَعَلَهُ حَیرٰانًا؛(3)

برحذرباشید از این که کارگزار و یا کارمند حاکم ستمگرباشید، زیرا هرچه یک نفرازشما به ابواب ستمگر و حاشیه نشینی او نزدیکتر باشد از خدای متعال دورترخواهد بود، وهرکس خواست ستمگر را برخواست خدای (عزوجل) ترجیحدهد و مقدم دارد، پروردگار پارسائی را از دل او ببرد و او را حیران و سرگردان گذارد.

ص: 157


1- - موضوع بیماری، گناه، حدیث شماره 357.
2- - غرر، ج 1، ص 450، ح 19.
3- - عقاب الأعمال، ص 594، ح 2.

«غلیه شهوت»

400. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : لا تُفسِدُ التّقّوی إلاغَلَبَةُ الشَّهوَةِ؛(1)

امام علی (علیه السلام) : تقوی را فاسد نمی کند و از بین نمی برد مگرغلبه شهوت.

«ترک صله رحم»

401. قالَ آبُوالحَسَنِ الرِّضا (علیه السلام) : إِنَّ اللهَ أَمَرَبِثَلاثَةٍ مَقرُونٌ بِها ثَلاثَةٌ أُخری: أَمَرَبِالصَّلاةِ

وَالزَّکاةِ فَمَن صَلّی وَلَم یُزَکّ لَم تُقبَل مِنهُ صَلاتُهُ، وَأَمَرَبِالشُّکرِلَهُ وَلِلوالدَینِ فَمَن لَم یَشکُروالِدَیهِ لَم یَشکُرِاللهَ، وَآَمَرَبِاتّقاءِ اللهِ وَصیلَةِ الرَّحِمِ فَمَن لَم یَصِل رَحِمَهُ لَم یَتَّقِ اللهَ؛(2)

همانا خداوند به سه چیز امر فرمود وسه چیز درکنارآن ها است: امرکرده به نماز و زکات پس کسی که نماز بخواند و زکات ندهد نمازش قبول نمی شود، و امرکرده به سپاس از خودش و از پدر و مادر پس کسی که از پدر و مادر سپاسگذاری نکند ازخداوند هم سپاس گذاری نکرده است، وامرفرموده به تقوی الهی وصله رحم پس کسی که صله رحم نکرده تقوی الهی راهم رعایت نکرده است.

فصل سوم - گناهانی که باعث تنها ماندن انسان می شود:

«درشت خوئی»

402. الإمامُ عَلیٌّ (علیه السلام) : مَن خَشُنَت عَرِیکَتُهُ إِفتَقَرَت حٰاشِیَتُهُ؛(3)

هرکس طبیعتش خشن، خشک و درشت باشد، اطرافش خالی شود «تنها ماند».«خود بینی»

403. قالَ الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : وَلاوَحدَ ةَ أَوحَشَ مِنَ العُجبِ؛(4)

هیچ تنهائی، ترسناکتر از خودبینی نیست.

ص: 158


1- - غرر، ج 2، ص 837، ح 170.
2- - وسائل الشیعه، ج 6، ص 13،ح 10.
3- - غرر، ج 2، ص665، ح 918.
4- - نهج البلاغة، دشتی، ح 113.

فصل چهارم: گناهانی که باعث قبول نشدن توبه انسان می شود:

«بداخلاقی»

404. قالَ أَبُوعَبدِاللهِ (علیه السلام) : قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : أَبَی اللهُ (عزّوجلّ) لِصاحِبِ الخُلقِ السَّیِّئِ بِالتَّوبَةِ، قِیلَ: وَکَیفَ ذالِکَ یارَسُولَ اللهِ ؟ قالَ لِأَنَّهُ إِذا تابَ عَن ذَنبٍ وَقَعَ فِی ذَنبٍ أَعظَمَ مینهُ؛(1)

رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمود: خدای (عزوجل) ازصاحب خوی بد توبه نخواسته، عرض شد: ای رسول خدا این چگونه باشد؟ فرمود: بجهت این که هرگاه ازگناهی توبه کند درگناه بزرگتری افتد.

«بدعت گذاری»

405. قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : أَبَی اللهُ لِصاحِبِ البِدعَةِ بِالتَّوبَةِ، قِیلَ: یا رَسُولَ اللهِ کَیفَ ذالِکَ ؟ قالَ: إِنَّهُ قَد أُشرِبَ قَلبُهُ حُبَّها؛(2)

خدا ازقبول توبه بدعت گذارخودداری فرموده، عرض شد، چرا چنین است؟ فرمود: زیرا که دوستی بدعت دل نشینش شده است.«پس توبه کردنش حقیقی نیست»

«حق مردم»

406. عَن شَیخٍ مِنَ النَّخَعِ قالَ: قُلتُ لِأَبِی جَعفَرٍ (علیه السلام) : إِنِّی لَم أَزَل والِیًا مُنذُزَمَنَ الحُجّاجِ إِلی یَومِی هذا، فَهَل لِی مِن تَوبَةٍ ؟ قالَ: فَسَکَتَ، ثُمَّ أَعَدتُ عَلَیهِ، فَقالَ لا حَتّی تُؤَدِّی إِلی کُلِّ ذِی حَقٍّ حَقَّهُ؛(3)پیرمردی از قبیلۀ نخع گوید: به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم همانا من همیشه تا به امروز والی حجاج بوده ام آیا توبۀ من قبول است ؟ گفت: حضرت سکوت کرد، من دوباره سؤال کردم، پس فرمود: نه مگر آنکه تمام حق، حق داران را برگردانی.

«خون ناحق ریختن»

407. قالَ آبُوعَبدِ اللهِ (علیه السلام) : مَن اَصبَحَ وَلا ینوی ظُلمَ أَحَدٍ غَفَرَاللهُ لَهُ ما أَذنَبَ ذالِکَ الیَومَ مالَم یَسفَکِ الدِّماءَ أَویَکُل مالَ یَتِیمٍ حَرامًا؛(4)

کسی که صبح کند درحالی که نیت ظلم به احدی را نداشته باشد، خداوند هرگناهی که درآن روز انجام دهد برای او می بخشد بجز ریختن خون ناحق و یا خوردن مال یتیم بحرام.

ص: 159


1- - اصول کافی، ج 4، ص 11- ح2.
2- - اصول کافی، ج 1، ص 70- ح4.
3- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 341، ح 4.
4- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 339، ح 8

«عمل شنیع لواط»

408. قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : وَمَن نَکَحَ إمرَأةً حَراماً فِی دُبُرِها، اَورَجُلا،غُلاماً حَشَرَهُ اللّهُ (تَعالی) یَومَ القِیامَةِ أنتَن مِنَ الجِیفَةِ، یَتَأذّی بِهِ النّاسُ حتّی یَدخِلَ جَهَنَّمَ، ولایَقبَلُ اللّهُ مِنهُ صَرَفاً وَلاعَدلا، وَأحبَطَ اللّهُ عَمَلَهُ...؛(1)

کسی که با زن نا محرم و یا، با مرد و یا پسربِچه ازپشت نزدیکی کند (عمل شنیع قوم لواط را انجام دهد) خداوند او را در روز قیامت مشحورکند درحالی که بوی بد او گندیده تراز بوی بد مرداراست،

«درحدّی که» همه مردم از بوی بد او دررنج می باشند، تا وارد جهنم شود، وخداوند از او توبه وفدیه ای «عبادت وعمل نیک» قبول نکند و تمام اعمال او را تباه سازد.

«خوردن مال یتیم»

در دین مبین اسلام ازدست درازی و تصرف مال یتیم به شدت نهی شده، اگرکسی به ناحق در مال تصرف کند، خداوند توبه وهیچ عملی از او قبول نخواهد کرد؛(2)

«وصف زن نا محرم برای مرد نامحرم»

409. قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : وَمَن وَصَفَ إِمرَأَةً لِرَجُلٍ وَذَ کَرَجَمالَها لَهُ فَافتَتَنَ بِها الرَّجُلُ فَأَصابَ مِنها فاحِشَةَ لَم یَخرُج مِنَ الدُّنیا حَتّی یَغضُبَ اللهٌ عَلَیهِ غَضِبَت عَلَیهِ السَّماواتُ السَّبعُ وَالأَرَضُونَ السَّبعُ وَکانَ عَلَیهِ مِنَ الوِزرِمِثلَ الَّذِی أَصابَها، قِیلَ یارَسُولَ اللهِ فَاِن تابا وَأَصلَحا ؟ قالَ: یَتُوبُ اللهُ عَلَیهما وَلَم یَقبَل تَوبَةَ الَّذِی یَخطَبُها بَعدَالَّذِی وَصَفَها؛(3)

هرکسی زنی را برای مردی وصف کند و زیبائی او را چندان نزد وی بستاند، که آن مرد را فریفته آن زن گرداند تا از او به حرامی کام گیرد، از دنیا نرود تا این که خداوند بر اوخشم گیرد، و هرکس مورد غضب الهی واقع شود آسمان های هفتگانه و زمین های هفتگانه همه براوخشم گیرند، و بزه وگناهش همانند آن کس باشد که از آن زن بحرامی کام گرفته است. پرسیدند یا رسول الله! اگرآن زن ومرد توبه کنند وخود را اصلاح نمایند باز برآن شخص وصف کننده گناهی هست ؟ فرمود: خداوند توبه ان دو را می پذیرد، ولی توبه آن شخص که ایشان را به فتنه انداخته و سبب این ماجرا شده، بوصفی که ازآن زن کرده نخواهد پذیرفت.

ص: 160


1- - عقاب الأعمال، ص 646.
2- - «موضوع ریختن خون ناحق، حدیث شماره 407»
3- - عقاب الأعمال، ص 661.

فصل پنجم: گناهی که باعث سلب توفیق از انسان می شود:

«بخل»

410. الإمامُ عَلیٌّ (علیه السلام) : لَم یُوَفَّق مَن بَخِلَ عَلی نَفسِهِ بِخَیرِهِ وَخَلَّفَ مالَهُ لِغَیرِهِ؛(1)

کسی که مال و خیرش را نسبت به خودش بخل می ورزد «وخرج نمی کند» و به دیگران می گذارد موفق نخواهد شد.

فصل ششم: گناهی که باعث تهمت خوردن ومتهم شدن انسان می شود

«به جاها وافراد پست ومتهم نزدیک شدن»

411. الإمامُ عَلیٌّ (علیه السلام) : مَن قَرُبَ مِنَ الدَّنِیَّةِ اُتُّهِمَ؛(2)

هرکس به افراد وجاهای سبک و پست نزدیک شود، متهم می گردد.

ص: 161


1- - غرر، ج 2، ص 599، ح 4.
2- - غرر، ج 2، ص 653، ح 738.

ص: 162

5- باب پنجم «ث» :یک فصل

اشاره

ص: 163

باب پنجم «ث»

فصل اول - اثرگناه برثروت واموال انسان

الف) از بین رفتن ثروت:

«اسراف»

412. الإمامُ الامام عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلإِسرافُ یُنفِی الجَزِیلَ؛(1)

زیاده روی ثروت ومال را کم می کند.

«ندادن زکات»

413. قالَ الإِمامُ الصّادِقُ (علیه السلام) :... وَاُقسِمُ بِالَذِی خَلَقَ الخَلقَ وَبَسَطَ الرِّزقَ اِنَّهُ ما ضاعَ مالٌ فِی بَرٍّوَلا بَحرٍإِلا بِتَرکِ الزَّکاةِ؛(2)

قسم یاد می کنم به کسی که، خلق را آفرید و روزی را گستراند، هیچ مالی درخشکی و در دریا نابود نشد مگربه خاطر ترک زکات.

414.

قالَ أبُوعَبدِ اللهِ (علیه السلام) : قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : مَلعُونٌ مَلعُونٌ مالٌ لا یُزَکّی؛(3)

رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمود: ملعون و از رحمت خدا دوراست، مالی زکاتش داده نشود.

«ظلم کردن بدیگران»

415. قالَ أبُوعَبدِ اللهِ (علیه السلام) : مَن ظَلَمَ مَظلَمَةً أُخِذَ بِها فِی نَفسِهِ آَوفِی مالِهِ أَوفِی وُلدِهِ؛(4)

هرکس به کسی ستمی کند، به همان ستم گرفتار شود، درخودش یا در مالش و یا در فرزندانش.

416. قٰالَ أَبُوجَعفَرٍ (علیه السلام) : ما مِن أَحَدٍ یَظلِمُ بِمَظلَمَةٍ إِلا أَخَذَهُ اللهُ بِها فِی نَفسِهِ آَوفِی مالِهِ؛(5)هیچ کس نیست به کسی ظلم کند، جزآن که خدا او را به همان ستم بگیرد، دربارۀ خودش و یا درمالش .

ص: 164


1- - غرر، ج 1، ص 15، ح 390.
2- - وسائل الشیعه، ج 6، ص 4، ح 6.
3- - وسائل الشیعه، ج 6، ص 14، ح 14.
4- - اصول کافی، ج 4، ص 26، ح 9.
5- - اصول کافی، ج 4، ص 26، ح 12.
«محروم کردن نیازمندان»

415. الإِمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : سَبَبُ زَوالِ الیَسارِمَنعُ المُحتاجِ؛(1)

سبب ازبین رفتن توانگری، نیازمندان را محروم داشتن است.

416. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن قَطَعَ مَعهُودَ إِحسانِهِ قَطَعَ اللهُ مُوجُودَإِمکانِهِ؛(2)

هرکس احسان همیشگی خود را قطع کند، خدا تمکّن وتوانائی موجود او را قطع فرماید.

ب) مصرف شدن ثروت درغیر راه حق:

«بدست آوردن ثروت ازغیرراه حلال»

417. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَنِ اکتَسَبَ مالًا فِی غَیرِحِلِّهِ یَصرِفُهُ فِی غَیرِحَقِّهِ؛(3)

هرکه از غیرراه حلال مالی بدست آورد، آن مال را در راه غیرحقّ مصرف خواهد کرد.

«منع کردن حق الله- مانند خمس»

418. قالَ أبُوعَبدِ اللهِ (علیه السلام) : ما مِن رَجُلٍ یَمنَعُ دِرهمًا فِی حَقِّهِ إِلا أَنفَقَ إِثنَینِ فِی غَیرِحَقِّهِ؛(4)

هیچ مردی درهمی را درحقش منع نمی کند، مگرآن که دوبرابرآن را درغیرحقش خرج خواهدنمود.

419. - قالَ أبُوعَبدِ اللهِ (علیه السلام) : مَن مَنَعَ حَقًّالِلهِ (عزّوجلّ) أَنفَقَ فِی باطِلٍ مِثلَیهِ؛(5)

هرکس حق خداوند (عزوجل) را منع «وحبس» کند، دو برابرآن را در باطل خرج خواهد نمود.

ج) و زر، و وبال شدن اموال:

«سود نداشتن مال برای انسان»

420. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : عِلمٌ لا یُصلِحُکَ ضَلالٌ وَمالٌ لا یَنفَعُکَ وَبالٌ؛(6)

علمی که تو را اصلاح نکند «وسیله» گمراهی است، و مالی که به تو سودی نداشته باشد، مایۀ وزرو وبال وگرفتاری است.

ص: 165


1- - غرر، ج 1، ص 431، ح 17.
2- - غرر، ج 2، ص 636، ح 475.
3- - غرر، ج 2، ص 398، ح 9.
4- - وسائل الشیعه، ج 6، ص 25، ح 1.
5- - وسائل الشیعه، ج 6، ص 25، ح 2.
6- - غرر، ج 2، ص 398، ح 9.

ص: 166

6- باب ششم «ج» :دوفصل

اشاره

ص: 167

باب ششم «ج»

فصل اول - گناهانی که باعث جنگ و درگیری درزندگی انسان می شود:

«اختلاف»

421. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلخُلفُ مَشارُالحُرُوبُ؛(1)

مخالفت ها، برانگیزنده جنگ ها است.

«حرف ناروا»

422. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : کَم مِن حَربٍ مِن لَفظَةٍ؛(2)

بسا جنگی که، از یک لفظ وحرفی برخیزد.

«جنگ با خدا»

423. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن حارَبَ اللهَ حُرِبَ؛(3)

آن که با خدا بجنگد، با او بجنگند.

«دشمنی با مردم، ستمگری با رعیت»

424. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن إستَحلیٰ مُعٰادٰاةَ الرِّجٰالِ إِستَمَرَّعَلی مُعٰانٰاةِ القِتٰالِ؛(4)

هرکس دشمنی مردم را شیرین شمارد، روزگارش را همواره بارنج های جنگ وجدل به سرآورد.

- قالَ الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) - لزیاد بن أبی وقد استخلفه لعبد الله بن عباس علی فارسواعمالها، فی کلام طویل کان بینهما نهاه فی تقدم الخراج -: اِستَعمَلِ العَدلَ، وَاحذَرِالعَسفَ وَالحَیفَ. فَاِنَّ العَسفَ

ص: 168


1- - غرر، ج 1، ص 26،ح 755.
2- - غرر، ج1، ص 513.
3- - غرر، ج 2، ص 622، ح237.
4- - موضوع رنج و مشقت، دشمنی با مردم

یَعُودُ بِالجَلاءِ، وَالحَیفَ یَدعُوإِلَی السَیفِ؛(1)

امام علی (علیه السلام) - چون زیاد بن أبیه را به جای عبد الله بن عباس به فارس وشهرهای پیرامون آن حکومت داد، اورا در دستورالعمل طولانی ازگرفتن مالیات نابه هنگام نهی کردند - فرمود: عدالت را بگستران، وازخشونت، سخت گیری وستمکاری پرهیزکن، که سخت گیری رعیت را به آوارگی وفرارکشاند، ستمگری به مبارزه وشمشیر(جنگ مساحانه) می انجامد.

فصل دوم - گناهانی که باعث جهل و نادانی انسان می شود:

«جور و ستم»

الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : رَآسُ الجَهلِ اَلجَورُ؛(2)

سررشتۀ جهل، جور و ستم کاری است.

«خودبینی»

425. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلعُجبُ رَأسُ الجَهلِ؛(3)

خودبینی سر، رشتۀ نادانی است.

«تکبر»

426. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلتَّوٰاضِعُ رَأسُ العَقلِ وَالتَّکَبِّررَأسُ الجَهلِ؛(4)

تواضع، سررشته عقل وتکبّرسررشته جهل و نادانی.

«کفر»

427. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلکٰافِرُفاجِرٌجٰاهِلٌ؛(5)

کافر فاجرو نادان است.

ص: 169


1- - «موضوع آوارگی، ظلم وستمگری، حدیث شماره 801»
2- - غرر، ج 1، ص 412، ح 1566.
3- - غرر، ج 1، ص 18، ح 469.
4- - غرر، ج 1، ص 102، ح 2166.
5- - غرر، ج 1، ص 26، ح 765.

ص: 170

7- باب هفتم «چ» چهارفصل

اشاره

ص: 171

باب هفتم «چ»

فصل اول - گناهانی که باعث خشکی چشم انسان می شود:

«قساوت قلب»

427. قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : مِن عَلاما تِ الشِّقاء، جُمُودُ العَینِ، وَقَسوَةُ القَلبِ، وَشِدَّ ةُ الحِرصِ فِی طَلَبِ الرِّزرقِ، وَالإِسرارُعَلَی الذَنبِ؛(1)

ازنشانه های شقاوت، خشکی چشم «قطره اشکی ازچشم انسان نریزد»، و سنگ دلی، و حرص شدید درتحصیل روزی، واصرار برگناه است.

«این امور چهارگانه را که درحدیث فوق آمده است، اموری است اختیاری، که ازاعمال واخلاق اکتسابی انسان سرچشمه می گیرد و به این ترتیب دورکردن این نشانه های شقاوت دراختیار خود انسان ها است».

428. امام صادق (علیه السلام) از پدران بزرگوارش نقل می کند که حضرت نبی اکرم (صلی الله علیه واله) در وصیت خود به امام علی (علیه السلام) فرمود:

یا علی! اَربَعَ خِصالٍ مِنَ الشَّقاءِ: جُمُودُ العَینِ، وَقَسوَةُ القَلبِ، وَبُعدُ الأمَلِ، وَحُبُّ البقاءِ؛(2)

یاعلی چهار خصلت ازشقاوت است: جاری نشدن اشک ازچشم، وسنگ دلی، وآرزوی طولانی، و دوست داشتن عمرجاودان، «بخواهد همیشه در دنیا بماند، درواقع خواستن زندگی دنیوی وحب دنیا».

«گناه»

429. امام الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : ماجَفت الدّمُوعُ إلا لِقَسوةِ القلُوبِ، وَما قَسَتِ القلُوبُ إلا لِکثرة الذُّئُوبِ؛(3)

ص: 172


1- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 337، ح 4.
2- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 337، ح 5.
3- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 337، ح 6.

اشک چشم ها خشک نشد مگربه علت قساوت وسنگ دلی قلب ها، و قلب ها قساوت پیدا نکرد مگر بسبب زیادی گناهان.

«اگرانسان گناه نکند به هیچ یک از پیامدهای آن، ازجمله شقاوت مبتلا نخواهدشد».

فصل دوم - گناهی که باعث کوری جشم انسان می شود - حقیقت را نبیند:

«غفلت، نداشتن معرفت»

قرآن کریم: «وَلَقَد ذَرَأنا لِجَهَنَّمَ کَثیرًا مِنَ الجِنِّ وَالإِنسِ، لَهُم قُلُوبٌ لا یَفقَهُونَ بِها وَلَهُم أَعیُنٌ لا یُبصِرُونَ بِها وَلَهُم آذانٌ لا یَسمَعُونَ بِها، أُولائِکَ کَالأَنعامِ بَل هُم أَضَلَّ أُولئِکَهُمُ الغافِلُونَ؛»(1)

و بطورمسلّم گروه بسیاری از جن و إنس را برای دوزخ آفریدیم، آن ها دل ها «عقل هایی» دارند که با آن «اندیشه نمی کنند و» نمی فهمند و چشمایی دارند که با آن نمی بینند وگوشهایی دارند با آن نمی شنوند، آن ها همچون چهارپایانند، بلکه گمراه تر، اینان همانا غافلانند «زیرا با اینکه همه گونه امکانات هدایت دارند باز هم گمراهند».

فصل سوم - گناهانی که باعث تشبیه انسان به چهارپایان می گردد - ارزش انسانی نداشته باشد:

«نداشتن ایمان و تقوی»

430. قالَ أَبُوعَبدِ اللهِ (علیه السلام) : إِفتَخَرَرَجُلانِ عِندَ أَمِیرِالمُؤمِنِینَ (علیه السلام) ، فَقالَ: أَتَفتَخِرانِ بِأَجسادٍ بالِیَةٍ، وَأَرواحٍ فِی النّارِ، إِن یَکُن لَکَ عَقلٌ فَاِنَّ لَکَ خُلقًا، وَإِن یَکُن لَکَ تَقوی فَاِنَّ لَکَ کَرَمًا، وَإِلا فَالحِمارُخَیرٌمِنکَ، وَلَستَ بِخَیرٍمِن أَحَدٍ؛(2)

دو مرد درنزد امیرالمؤنین (علیه السلام) به یک دیگرافتخار کردند «هرکس از گذشتگان خود تعریف نمود»، پس علی (علیه السلام) فرمود: آیا به بدن های پوسیده و روح های درآتش افتخار می کنید؟! اگر عقل داشته باشی آن برای تو اخلاق و اگرتقوی داشته باشی آن برای تو نیکی است، وإلا دراز گوش از تو بهتراست، و توازهیچ کس بهترنیستی.

«گریز ازحق وتذ کّرالهی»

قرآن کریم:«فَمالَهُم عَنِ التَّذکِرَةِ مُعرِضُونَ؛»(3)

چرا آن ها این همه ازتذکّرگریزانند؟

ص: 173


1- - سوره اعراف، آیه 179.
2- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 335، ح 8.
3- - سوره مدثّر، 49.

«کَاَنَّهُم حُمُرٌ مُستَنفِرَةٌ؛»(1)

گویی آن ها کورخرانی هستند رمیده.

«فَرَّت مِن قَسوشرشةٍ؛»(2)

که از شیر فرار کرده اند!

«ندیدن ونشنیدن حق»

قرآن کریم:«أم تَحسَبُ أنّ أکثَرَهُم یَسمَعُونَ أویَعقِلُونَ،إن هُم إلا کَالأنعامِ بَل هُم أضَلَّ سَبِیلاً؛(3)

(ای پیامبر) آیا می پنداری که اکثراین کافران حرفی می شنوند یا فکروتعقلی دارند،اینان در بی عقلی بس مانند چهارپایان بلکه نادان وگمراه تر.

«مَثلُ الَّذِین حُمِّلُوا التَورٰاتَ ثُمَّ لَم یَحمِلُوهٰا کَمَثَلِ الحِمٰارِیَحمِلُ أسفارًا بِئسَ مَثَلُ القَومِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِٰایٰاتِ اللهِ وَاللهُ لا یَهدِی القَومَ الظّٰالِمِینَ؛(4)

کسانی که مکلّف به تورات شدند، ولی حق آن را ادا ننمودند، مانند درازگوشی هستند که کتابهایی را حمل می کند، قومی که آیات الهی را تکذیب کردند مثال بدی دارند، و خداوند جمعیت ظالمان را هدایت نمی کند.

«برای توضیح بیشتربه تفسیرنمونه، ج 24، ص 113به بعد مراجعه گردد»

حدیث:

431. الإمامُ عَلِیَّ (علیه السلام) : مَن لَم یَعرِفِ الخَیرَمِنَ الشَّرِّفَهُوَمِنَ البَهائِمِ؛(5)

کسی که خوبی را از بدی تشخیص ندهد، پس او از چهارپان است.

«ناشکری وناسپاسی»

432. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن لَم یَشکُرِالإِنعامَ فَلیَعُدَّ مِنَ الأنعامِ؛(6)

کسی که نعمت را شکرگذاری نکند، باید از چهارپایان شمرده شود.

ص: 174


1- - سوره مدثّر، 50 .
2- - سوره مدثّر، 51 .
3- - سوره فرقان، آیه 44.
4- - سوره جمعه، 5.
5- - غرر، ج 2، ص 680، ح 1093.
6- - غرر، ج 2، ص 672، ح 997.

«غلبه شهوت، غلبه غضب »

433. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن غَلَبَ عَلَیهِ غَضَبُهُ وَشَهوَتُهُ فَهُوَفِی حَیِّزِالبَهائِمِ؛(1)

کسی که غضب وشهوتش بر او چیره شود، (او را از راه بیرون کند) پس او در زمره چهارپایان است.

«رفاه طلبی وپرخوری»

434. قالَ الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) :... کَالبَهیمَةِ المَربوُطَةِ، هَمُّها عَلَفُها، أوالمُرسَلةِ شُغلُها تَقَمّمُها، تَکتَرِشُ مِن أعلافِها وَ تَلهُوعَمّا یُرادُ بِها؛(2)

چنان حیوان پرواری که تمام همّت او علف، و یا چون حیوان رها شده که شغلش چریدن و پرکردن شکم بوده، و از آینده خود بی خبراست.

«فکرواند یشه نکردن»

قرآن کریم: «إِنَّ شَرَّالدَّ وابِّ عِندَ اللهِ ألصُّمُّ البُکمُ الَّذِین لا یَعقِلُونَ؛»(3)

بدترین جنبندگان نزد خداوند کسانی هستند، که «از شنیدن وگفتن حق» کر و لالند، و اصلا تعقل نمی کنند.

فصل چهارم - گناهی که باعث ازبین رفتن چهارپایان می شود:

«ندادن زکات»

- قالَ آبُوالحَسَنِ الرِّضا (علیه السلام) :... وَإِذا حُبِسَتِ الزَّکاةُ ماتَتِ المَشواشِی.

و زمانی که زکات اداء نشد، چهارپایان از بین می روند؛(4)

ص: 175


1- - غرر، ج، ص 689، ح 1095.
2- - نهج البلاغة، دشتی، نامه 45، بند 14.
3- - سوره انفال، ایه 22.
4- - «موضوع قطع باران، دروغ گفتن حاکمان، حدیث شماره 245».

ص: 176

8- باب هشتم «ح» :چهارده فصل

اشاره

ص: 177

باب هشتم «ح»

فصل اول - گناهانی که باعث تسلّط حاکم جائر بر انسان و برجامعه و ترس ازحاکم جائر می شود:

«کم فروشی»

- قٰالَ أَبُوجَعفَرٍ (علیه السلام) : قٰالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : خَمسٌ إِن أَدرَکتُمُوهُنَّ فَتَعَوَّذُوا بِاللهِ مِنهُنَّ:... ولم ینقصوا المکیال والمیزان إلا اخذ وا بالسّنین وشدّة المؤنة وجورالسلطان؛(1)

رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرموده: پنج چیزاست که اگر به آنها برخورد کردید، از آن ها به خدا پناه ببرید:... و از ترازو کم نگذارند جزآن که به سختی هزینه زندگی و ستم سلطان گرفتارشوند.

«نافرمانی خداوند»

435. عَن عَلِیٍّ (علیه السلام) قالَ: قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : قالَ اللهُ (عزّوَجلّ): أَنا اللهُ لا إِلهَ إلا أَنا... وَأیَّما قَومٌ عَصَونِی جَعَلتُ قُلُوبَ المُلُوکِ عَلَیهِم سَخَةً؛(2)

رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمود: خدای (عزّوجلّ) می فرماید: و هر قومی که نافرمانی مرا نماید، قلب های حاکمان را نسبت برآن ها خشمگین قرارخواهم داد، «تا آن ها را مورد اذیت و آزار قراردهند»

«گناه»

436 - قالَ آبُوعَبدِاللهِ (علیه السلام) : إِنَّ آَحَدَ کُم لَیَکثُرُبِهِ الخَوفُ مِنَ السُّطانِ وَما ذالِکَ إِلا بِالذُّ نُوبِ فَتَوَقُّواها مَا استَطَعتُم وَلا تُمادَوا فِیها؛(3)

ص: 178


1- - «موضوع ربیماری، رابطه نامشروع زن ومرد- زنا، حدیث شماره 351»
2- - وسائل الشیعه، ج 4، ص 1164، ح 3.
3- - اصول کافی، ج 3، ص 7، ح 27.

گاهی یکی ازشما از سلطان بسیار می ترسد، و این جز برای ارتکاب گناهان نیست، تا می توانید از گناهان بپزهیزید و برآن ها اصرار نورزید.

- قالَ أبُوعَبدِ اللهِ (علیه السلام) : یامفضّل إیّاک والذّنوب وحذّرها شیعتنا، فوالله ماهی إلی أحد أسرع منها آلیهم، انّ احد هم لتصیبه المعرة من السّلطان وما ذالک إلا بذنوبه...؛(1)

ای مفضّل! از گناهان بپرهیز و شیعیان ما را از آن برحذر دار، پس قسم به خداوند هیچ چیز سریع تر از آن برآن ها اثر نمی گذارد، گاهی بعضی از شما از سلطان می ترسد و این نیست مگر به خاطر گناهان.

فصل دوم - گناهانی که باعث حِجاب بین انسان وحقیقت می شود:

«نداشتن ایمان به آخرت»

قرآن کریم:«وَإِذٰا قَرَأتَ القُرٰان جَعَلنٰا بَینکَ وَبَینَ الَّذِین لا یُؤمِنُونَ بِالآخِرَةِ حِجابًا مَستورا؛»(2)

و هنگامی که قرآن می خوانی میان تو وآن ها که ایمان به آخرت ندارند حجاب ناپیدائی قرار می دهیم!.

«وَجَعَلنٰا عَلی قُلُوبِهِم أَکِنَّةً أَن یَفقَهُوهُ وَفِی ٰاذٰانِهِم وَقرًا وَإذٰا ذَکَرتَ رَبَّکَ فِی القُرٰانِ وَحدَهُ وَلَّوا عَلٰی أَدبٰارِهِم نُفُوراً؛»(3)

و بر دل های آن ها پوشش هایی قرار می دهیم تا آن «قرآن» را نفهمند، و در گوش هایشان سنگینی، و هنگامی که پروردگارت را در قرآن به یگانگی یاد می کنی پشت می کنند و از تو روی برمی گردانند.

«عمل ضدعفت - زنا»

437. قالَ أَبُوجَعفَرٍ (علیه السلام) : أَوحَی اللهُ إِلی مُوسی (علیه السلام) : لاتَزنِ فَاُحجِبَ عَنکَ نُورُوَجهِی، وَتُغلَقُ أَبوابُ السَّماواتِ دُونَ دُعائِکَ؛(4)

خداوند به موسی (ع) وحی کرد: زنا مکن، زیرا که نور وجه من از تو پوشیده گردد، و درهای آسمآن ها برای «اجابت» دعای توبسته شود.

ص: 179


1- - «موضوع بیماری، گناه، حدیث شماره 354»
2- - سوره إسراء، 45 و 46.
3- - سوره إسراء، 45 و 46.
4- - وسائل الشیعه ج 11، ص 236، 21.

فصل سوم - گناهی که باعث قبول نشدن حجّ وعمرۀ انسان می شود:

«خرید و فروش شراب»

438. قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) :... ألا وَمَن بٰاعَها أوِاشتَرٰاهٰا لِغَیرِهِ لَم یَقبَلِ اللهُ تَعالی مِنهُ صَلاةً وَلا صِیٰامًا وَلا حَجًّا وَلا إعتِمٰارًا حَتّٰی یَتُوبَ مِٰنهٰا؛(1)

آگاه باشید! و کسی که شراب را برای دیگری بفروشد و یا بخرد، خداوند متعال نماز، روزه، حجّ وعمرة او را قبول نخواهد کرد تا زمانی که از آن توبه نماید.

«کسب حرام»

- قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : وَمَنِ اکتَسَبَ مٰالاحَرٰامًا لم یَقبَلِ اللهُ مِنهُ... وَلا حَجًّا وَلااعتِمٰارَا؛(2)

هرکس مالی را از راه حرام بدست آورد، خداوند هیچ گونه عمل خیری، چه حجّ، و چه عمره، از او نپذیرد.

فصل چهارم - گناهانی که باعث به حرام افتادن انسان می شود:

«گرفتن مال وحق ازطریق محاکم طاعوت وظالم»

439. عَن عُمَربنِ حَنظَلَه قٰالَ: سَأَلتُ أَبٰا عَبدِاللهِ (علیه السلام) عَن رَجُلَینِ مِن أَصحٰابِنٰا بَینَهُمٰا مُنٰازِعَةٌ فِی دَینٍ أَومِیرٰاثٍ فَتَحٰاکَمٰا إِلَی السُّلطٰانِ أَوإِلَی القُضٰاةِ، أَیَحُلُّ ذٰالِکَ؟ فَقٰالَ: مَن تَحٰاکَمَ إِلَیهِم فِی حَقٍّ أَوبٰاطِلٍ فَاِنَّمٰا تَحٰاکَمَ إِلَی الطّٰاغُوتِ وَمٰا یَحکُمُ لَهُ فَاِنَّمٰا یَأخُذُ سُحتًا وَإِن کٰانَ حَقُّهُ ثابِتًا، لأَنَّهُ أَخَذَهُ بِحُکمِ الطّٰاغُوتِ وَقَدأَمَرَاللهُ أَن یَکفُروُابِهِ، قٰالَ اللهُ تَعالیٰ: «یُرِیدُونَ أَن یَتَحٰاکَمُوا إِلَی الطّٰاغُوتِ وَقَدأُمِرُوا أَن یَکفُرُوا بِهِ؛»(3) (4)

عمربن حنظله گوید: در مورد دو تن از دوستان ما که در دین (قرض) و یا ارث بینشان اختلاف است، داوری را می برند پیش سلطان (طاغوت) و یا قاضی «آن» آیا این (آنچه از طریق این داوری می گیرند) حلال است ؟ حضرت فرمود: هرکس داوری را پیش آنان ببرد در حق یا باطل، داوری نزد طاغوت برده و آنچه به آن حکم کرده وآن را می گیرد حرام است، گرچه حقش باشد، برای اینکه آن را با حکمطاغوت گرفته درصورتی که مأمور شده اند به آن کافر شوند، خداوند متعال فرموده: «می خواهند داوری را پیش طاغوت ببرند، درحالی مأمورشده اند به آن کافرشوند».

ص: 180


1- - عقاب الأعمال، ص 656
2- - «موضوع قبول نشدن عمل، کسب حرام، حدیث شماه 1192»
3- - نساء، آیه60.
4- - وسائل الشیعه، ج 18، ص 3، ح 4.

«واقع شدن درشبهات، دل باختگی به شهوات»

440. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : إِیّٰاکَ وَالوُقُوعَ فِی الشُبَهٰاتِ وَالوُقُوعَ بِالشَّهَوٰاتِ فَاِنَّهُمٰا یَتَقٰادٰانِکَ إِلَی الوُقُوعِ فِی الحَرٰامِ وَرُکُوبِ کَثِیرٍمِنَ الآثٰامِ؛(1)

دوری کن از وقوع در شبهات و دل باختن در شهوات، که همانا آن ها تو را به سوی افتادن درحرام و مرتکب شدن بسیاری ازگناهان می کشاند.

فصل پنجم - گناهانی که باعث حریص شدن انسان می شود:

«ضعف ایمان»

441. الإمامِ عَلِیٌّ (علیه السلام) : شِدَّةُ الحِرصِ مِن قُوَّةِ الشَّرَهِ وَضَعفِ الدِّینِ؛(2)

پرحریص بودن، از میل زیاد داشتن به چیزی، «اموال دنیا و...» و از ضعف دین است.

«نداشتن توکل»

442. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : کَیفَ یَتَخَلَّص مِن عَنٰاءِ الحِرصِ مَن لَم یَصدُق تَوَکُّلُهُ؛(3)

چگونه از حرص رهایی یابد، کسی که توکلش «بخدا» درست نباشد.

«شرّ و بدی»

443. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلشَّرُّمَرکَبُ الحِرصِ وَالهَوی مَرکَبُ الفِتنَةِ؛(4)

شر و بدی، مرکب حرص و آزمندی، و هوای نفس مرکب فتنة است.

«غلبه شهوت»

444. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : سَبَبُ الشَّرَهِ غَلَبَةُ الشَّهوَةِ؛(5)

غلبۀ شهوت وهواپرستی، باعث حرص شدید است.

«میل افراطی»

«میل افراطی وعلاقه شدید به امکانات و زر و برق دیا و امور دنیوی، سبب حریص شدن

ص: 181


1- - غرر، ج 1، ص 307، ح 34.
2- - غرر، ج 1، ص 450، ح 18.
3- - غرر، ج 2، ص 555، ح 33.
4- - غرر، ج 1، ص 78، ح 1902.
5- - غرر، ج 1، ص 431، ح 23.

انسان به آن ها می شود لذا به شدت از آن منع شده است»(1)

فصل ششم - گناهانی که باعث از بین رفتن حرمت انسان می شود:

«تهمت»

445. عَن عُمَرِ بنِ یَزِیدٍ عَن أبِیهِ قالَ: سمعت أباعَبدِ اللهِ (علیه السلام) یَقُولُ: مَن إتّهم أخاهُ فِی دِینهِ فَلا حُرمَةَ بَینَهُما...؛(2)

عمربن یزید از پدرش نقل می کند که گفت: امام صادق (علیه السلام) می فرماید: هرکس برادر دینی خود را تهمت زند، حرمت و احترامی بین آن دو نماند.

«ندادن زکات»

- رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : مَن مَنَعَ قِیراطًا مِن زَکاةِ مالِهِ... وَلا کَرامَةَ لَهُ؛(3)

هرکس قیراطی [ مقدارخیلی کم] از زکات مال خود را نپردازد، او را حرمتی است.

«فسق»

446. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : اَلفاسِقُ لاغِیبَةَ لَهُ؛(4)

شخص فاسق، غیبت ندارد.

فصل هفتم - گناهانی که باعث حسرت انسان در زندگی می شود:

«آرامش نداشتن با آرامش الهی»

447. قٰالَ أَبُوعَبدِاللهِ (علیه السلام) : قٰالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : مَن لَم یَتَعَزَّ بِعَزٰاءِ اللهِ تَقَطَّعَت نَفسُهُ حَسَرٰاتِ عَلَی الدُّنیٰا...؛(5)

رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمود: هرکس با تسلای الهی تسلی نجوید (و در مقابل ناملایمات بردباری نکند) نفسش ازحسرت های پی در پی بندآید.

«ثروت نا مشروع»

448. قالَ الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : إِنَّ أَخسَرَالنّٰاسِ صَفقَةً، وَأَخیَبَهُم سَعیًا، رَجُلٌ أَخلَقَ بَدَنُهُ فِی طَلَبِ مٰالِهِ، وَلَم تُسٰاعِدهُ المَقٰادِیرُعَلٰی إِرٰادَتِهِ، فَخَرَجَ مِنَ الدُّنیٰا بِحَسرَتِهِ، وَقَدِمَ عَلَی الآخِرَةِ بِتَبَعَتِهِ؛(6)

ص: 182


1- - «حدیث شماره 441».
2- - اصول کافی، ج 4، ص 66، ح 2.
3- - «موضوع خارج شدن انسان از اسلام، ندادن زکات، حدیث شماره 148»
4- - غررج 1، ص 34، ح 1056.
5- - اصول کافی، ج 4، ص 3، 5.
6- - نهج البلاغة، دشتی، حکمت 230.

همانا زیان کارترین مردم در معاملات، و نومیدترین مردم در تلاش، مردی است که تن در گردآوری مال خسته دارد، امّا تقدیرها با خواست های او هماهنگ نباشد، پس با حسرت از دنیا رود، و با بارگناه به آخرت روآورد.

«حسد»

449. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلحَسُودُ کَثِیرُالحَسَرٰاتِ، مُتَضٰاعِفُ السَّیِآتِ؛(1)

حسود، حسرتش فراوان و گناهانش دو برابراست.

«انفاق کردن مال برای بازداشتن مردم ازراه خدا»

قرآن کریم:«إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا یُنفِقُونَ أَموالَهُم لِیَصُدُّوا عَن سَبِیلِ اللهِ فَسَیُنفِقُونَها ثُمَّ تَکُونُ عَلَیهِم حَسرَةً ثُمَّ یُغلَبُونً؛»(2)

آن ها که کافرشدند اموالشان را برای بازداشتن مردم از راه خدا انفاق می کنند، آن ها این اموال را (که برای بدست آوردن آن زحمت کشیده اند در این راه) انفاق می نمایند اما مایۀ حسرت و اندوه شان خواهد شد وسپس شکست خواهند خورد.

«عمل نکردن به علم خود»

450. قٰالَ أَمِیرُالمُؤمِنِینَ (علیه السلام) :... وَاِنَّ العٰالِمَ العٰامِلَ بِغَیرِهِ کَالجٰاهِلِ الحٰائِرِالَّذِی لا یَستَفِیقُ عَن جَهلِهِ بَل قَدرَأَیتُ أَنَّ الحُجَّةَ عَلَیهِ أَعظَمُ وَالحَسرَةُ أَدوَمُ عَلٰی هٰذَا العٰالِمِ المُنسَلَخِ مِن عِلمِهِ؛(3)

عالمی که برخلاف علمش عمل کند، چون جاهل سرگردانی است که از نادانی به هوش نیاید، بلکه حجّت بر او تمام تر و حسرت این عالمی که از علم خویش جدا شده بیشتر و همیشگی است.

«از دست دادن فرصت»

451. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَعَ الفَوتِ تَکُونُ الحَسرَةِ؛(4)

فرصت را از دست دادن، موجب حسرت وپشیمانی است.

ص: 183


1- - غرر، ج 1، ص 57، ح 1557.
2- - سوره انفال، آیه 36.
3- - اصول کافی، ج 1، ص 56، ح 6.
4- - غرر، ج 2، ص 759، ح 34.

«نگاه ناروا»

452. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : کَم مِن نَظَرَةٍ جَلَبَت حَسرَةً؛(1)

بسا یک نگاهی که، حسرت و اندوه ببار می آورد.

«نگاه به نا محرم - چشم چرانی»

453. عَن عَلِیِّ بنِ عُقبَةَ،عَن أَبِیهِ،عَن أَبِی عَبدِاللهِ (علیه السلام) قٰالَ: سَمِعتُهُ یَقُولُ: أَلنَّظَرُسَهمٌ مِن سِهٰامِ إِبلِیسَ مَسمُومٌ وَکَم مِن نَظرَةٍ أَورَثَت حَسرَةً طَوِیلَةً؛(2)

علی بن عقبة ازپدرش نقل می کند که گفت: ازامام صادق (علیه السلام) شنیدم می فرمود:

نظر و نگاه «به نامحرم» یکی ازتیرهای زهرآگین ابلیس است، وچه بسا یک نگاه سبب حسرت و ندامت طولانی می شود

فصل هشتم - گناهانی که باعث حسادت انسان نسبت به دیگران می شود:

«لئیم بودن وپستی»

454. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : سَلاحُ الَّومِ أَلحَسَدُ؛(3)

رشک وحسادت بردن بردیگری، از لئیم بودن وپستی است.

«نفاق»

455. قالَ أَبُوعَبدِ اللهِ (علیه السلام) : إِنَّ المُؤمِنَ یَغبِطُ وَلا یَحسِدُ وَالمُنافِقُ یَحسِدُ وَلا یَغبِطُ؛(4)

مؤمن غبطه برد، وحسد نبرد، و منافق حسد برد، و غبطه نبرد.

فصل نهم - گناهانی که باعث از بین رفتن حسنات و اعمال نیک انسان می شود:

«حسد»

456. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلحَسَدُ یَأ کُلُ الحَسَنٰاتِ کَما تَأ کُلُ النّٰارُألحَطَبَ؛(5)

حسد خوبی ها را می خورد و از بین می برد، همان طوری که آتش هیزم را می خورد و از بین می برد.

ص: 184


1- - غرر، ج 2، ص 550، ح 21.
2- - عقاب الأعمال، ص 604، ح 1.
3- - غرر، ج 1، ص 432، ح 5.
4- - اصول کافی، ج 3، ص 418، ح 7.
5- - غرر، ج 1، ص 79، ح 1912.

«إظهارنارضایتی پیش مردم»

457. قٰالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) :... وَمَن سَخِطَ اللهَ بِرِزقِهِ وَبَثَّ شَکوٰاهُ وَلَم یَصبِر، لَم تُرفَع لَهُ إلَی اللهِ حَسَنَةٌ وَلَقِیَ اللهَ تَعٰالٰی وَهُوَعَلَیهِ غَضبه آن؛(1)

و کسی که «از جهت تنگی معیشت» از خدا ناراضی باشد و به روزی مقدّر قناعت ننماید، و پیش این و آن شکایت کند و بردباری نداشته باشد، کار نیکی از او به سوی خدا بالا نرود «قبول نشود» و در روز قیامت خداوند را دیدارکند درحالی که خدا از او خشمگین است.

«آزار، أذیت و ناسازگاری زن وشوهر»

458. قٰالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : وَمَن کٰانَت لَهُ إمرَأةٌ تُؤذِیهِ لَم یَقبَلِ اللهُ صَلاتَها وَلا حَسَنَةً مِن عَمَلِهٰا حَتّٰی تُعِینُهُ وَتُرضِیهِ، وَإِن صٰامَتِ الدَّهرَ وَ قٰامتِ الَّیلَ وَأعتَقَتِ الرِّقٰابَ وَأنفَقَتِ الأموٰالَ فِی سَبِیلِ اللهِ، وَکٰانَت أوّلَ مَن یَرِدُ النّٰارَ، ثَمّ قٰالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : وَعَلَی الرّجُلِ مِثلُ ذٰالِکَ الوِزرِ وَالعَذٰابِ إذٰا کٰانَ لَهٰا مُؤذِّ یًا ظٰالِمًا؛(2)

کسی زنی داشته باشد که آن زن، وی را بیازارد، خداوند نماز و هیچ عمل نیکی از او را قبول نخواهد کرد، اگرچه تمام روزها را روزه بگیرد و تمام شبها را نماز بخواند و بردگانی را آزاد نماید و ثروت خود را در راه خدا خرج کند، و او اوّلین کسی خواهد بود که وارد جهنم می شود، مگر این که او را راضی کند و یاری نماید. سپس رسول الله (صلی الله علیه واله) فرمود: برمرد نیزچنین گناه وعذابی هست وقتی که زن خود را بیازارد و به او ظلم کند.

459. قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : وَمَن کٰانَت لَهُ امرَأةٌ لَم تُوٰافِقُهُ وَلَم تَصبِرعَلی مٰا رَزَقَ اللهُ تَعٰالٰی، وَشَقَّت عَلَیهِ وَحَمَلَتهُ مٰالَم یَقدِرعَلَیهِ، لَم یَقبَلِ اللهُ مِنهٰا حَسَنَةً تَتَقِّی بِهٰا حَرَّ النّٰارِ وَغَضَبَ اللهُ عَلَیهٰا مٰا دٰامَت کَذٰالِکَ؛(3)

و هرکس را زنی باشد که با او موافقت و سازش نداشته باشد، و به آنچه خداوند روزیش کرده صبر ننماید و بر مرد سخت بگیرد، و به چیزی وادار کند که توانائی آن را ندارد - مادامی که آن زن چنین است - خداوند از او هیچ عمل نیکی را که او را از حرارت آتش جهنم مانع شود قبول نخواهد کرد، و همواره خداوند از او خشمگین است.

«غصب کردن مال مؤمن»

460. قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : مَنِ إقتَطَعَ مالَ مُؤمِنٍ غَصبًا بِغَیرِحِلِّهِ، لَم یَزِلِ اللهُ (عَزَّوَجَلَّ) مُعرِضًا عَنهُ، ماقِتًا

ص: 185


1- - عقاب الأعمال، ص 648.
2- - عقاب الأعمال، ص 653.
3- - عقاب الأعمال، ص 665.

لِأعمالِهِ الَّتِی یَعمَلُها مِنَ البِرِّوَالخَیرِ، لایُثبِتُها فِی حَسَناتِه حَتّی یَتُوبَ وَیَرُدَّ مالَ الَّذِی أَخَذَهُ إِلی صاحِبِهِ؛(1)

هرکس سهمی ازمال مؤمنی را بدون رضایش به زور و ستم بستاند پیوسته خدای عزوجل از اوروی گردان باشد وهمۀ اعمال نیک و خیراتی که انجام میدهد مورد خشم و غضب الهی است وهیچ کدام را در دیوان حسناتش ثبت نفرماید تا آنکه توبه کند و آن مالی که به زور تصرف کرده بصاحبش بازگرداند.

«کینه توزی»

461. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : آَلغِلُّ یَحبِطُ الحَسَناتِ؛(2)

کینه توزی، خوبی ها را از بین می برد.

فصل دهم - گناهانی که باعث دوری انسان ازحق می شود:

«فراموش کردن آخرت»

462. ألامامُ عَلِیّ (علیه السلام) : - فِی ذِکرِعَمرِوبنِ العاصِ - أَما وَاللهِ إِنِّی لَیَمنَعُنِی مِنَ اللَّعبِ ذِکرُالمَوتِ، وَإنِّهُ لَیَمنَعُهُ مِن قَولِ الحَقِّ نِسیانُ الآخِرَةِ،(3)

درباره عمروعاص فرمود: به خدا سوگند، یاد مرگ مرا ازشوخی و بازی، بازمی دارد، و فراموشی آخرت او را از گفتن حق بازمی دارد

«انحراف از راه عقل و منطق»

قرآن کریم: «یُؤفَکُ عَنهُ مَن اُفِکَ؛»(4)

بازگردانده می شوند از آن (حق) آن ها که بازگردانده شده اند «از مسیرعقل و منطق حق طلبی»

«أهانت به مسلمان فقیر»

463. قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : وَمَن أَهانَ فَقِیرًا مُسلِمًا مِن أَجلِ فَقرِهِ وَاستَخَفَّ بِهِ فَقَد استَخَفَّ بِحَقِّ اللهِ؛(5)

وهرکس مسلمان فقیری را برای تهی دستیش اهانت کند واو را کوچک شمارد، بی گمان حق خدا را گوچک شمرده است.

ص: 186


1- - عقاب الأعمال، ص 623 ح 9.
2- - غرر، ج 1، ص 24، ح 693.
3- - میزان الحکمة، ج 1، ص 56، 122.
4- - سوره ذاریات، 9.
5- - عقاب الأعمال ،ص 650.

«هدف بودن باطل»

464. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن کانَ غَرَضُهُ الباطِلَ لَم یُدرِکِ الحَقَّ وَلَوکانَ أَشهَرَمِنَ الشَّمسِ؛(1)

هرکس هدفش باطل باشد، هرگزحق را درک نخواهد کرد، گرچه ازخورشید روشن تر باشد.

465. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلباطِلُ مُضادُّ الحَقِّ؛(2)

باطل دشمن، حق است.

466. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن کَثُرَباطِلُهُ لَم یُتَّبَعُ حقُّهُ؛(3)

هرکس باطلش بسیار، باشد ازحقش پیروی نگردد.

«ترک جهاد»

- قالَ آمِیرُالمُؤمِنینَ (علیه السلام) :. فَمَن تَرَکَهُ رَغبَةً عَنهُ... وَأُدِیلَ الحَقُّ مِنهُ بِتَضیِیعِ الجِهادِ، وَسِیمَ الخسف،وَمُنِعَ النَّصفَ؛(4)

کسی که جهاد را ناخوشایند دانسته و ترک کند، وحق ازاو روی می گرداند، به جهت ترک جهاد به خواری محکوم و از عدالت محروم است.

«سستی و تنبلی»

467. الإمامُ علیّ (علیه السلام) : مَن اَطٰاعَ التَّوٰانِی ضَیَّعَ الحُقُوقَ؛(5)

هرکس ازسستی پیروی نماید، حقوق را ضایع سازد.«شقاوت»

قرآن کریم: «وَیَتَجَنَّبُهَا الأَشقی؛»(6)

اما بدبخت ترین افراد ازآن «حق» دوری می گزیند.

«قیاس در دین»

468. عَن أَبِی شَیبَةَ الخُراسانِی قال: سَمِعتُ أَباعَبدِاللهِ (علیه السلام) یَقُولُ:إِنَّ أَصحابَ المَقائِیسِ طَلَبُواالعِلمَ

ص: 187


1- - غرر، ج 2، ص 705، ح 1361
2- - غرر، ج 1، ص 14، ح 330.
3- - غرر، ج 2، ص 636، ح 480.
4- - «موضوع نزول بلا، ترک جهاد، حدیث 331»
5- - غرر، ج 2، ص 658، ح 817 .
6- - سوره اعلی، آیه 11.

بِالمَقائِیسِ فَلَم تَزِدهُمُ المَفائِیسُ مِنَ الحَقِّ إِلا بُعدًا وَإِنَّ دِینَ اللهِ لا یُصابُ بِالمَقائِیسِ؛(1)

أبی شیبۀ خراسانی می گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم می فرمود: قیاس کنندگان، علم را از راه قیاس جستند وقیاس جز دوری ازحق برآن ها نیفزود، همانا دین خدا باقیاس درست نمی شود.

«بزرگ شمردن کار خود»

- الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : وَإِیّاکَ وَالمَنَّ عَلی رَعِیَّتِکَ بِاِحسانِکَ، أَوِالتَزَیُّدَ فِیما کانَ مِن فِعلِکَ فانّ المنّ یبطل الإحسان. والتّزیُّدَ یَذهَبُ بِنُورِالحَقِّ؛(2)

امام علی (علیه السلام) - درفرمان مبارکش به مالک اشتر- فرمود: مبادا هرگز با خدمت هایی که انجام دادی، برمردم منت گذاری، یا آنچه را انجام داده ای بزرگ بشماری، زیرا که منت نهادن پاداش نیکوکاری را از بین می برد، و کار را بزرگ شمردن نور حق را «دردل انسان» خاموش گرداند.

«تکبّر»

469. عَن عَبدِ الأَعلی عَن أَبِی عَبدِ اللهِ (علیه السلام) قالَ: قُلتُ لَهُ: مَا الکِبرُ؟ فَقالَ: أَعظَمُ الکِبرِأَن تَسفُهَ الحَقَّ وَتَغمِسَ النّاسَ، قُلتُ: وَما سَفهُ الحَقِّ؟ قالَ: یَجهَلُ الحَقّ وَیَطعَنُ عَلی أَهلِهِ؛(3)

عبد الأعلی می گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: تکبّرچیست؟ فرمود: بزرگترین تکبّراین است که حق را سبک شماری ومردم را پست داری، گفتم: سبک شمردن حق چیست؟ فرمود: دربرابرحق نادانی کند و به اهل حق طعنه زند.

«کسالت و بی حالی»

470. قالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه واله) : یا علی إِیّاکَ وَخَصلَتَینِ: أَلضَجرُوَالکَسَلُ، فَاِنَّکَ إِن ضَجَرتَ لَم تَصبِرعَلَی الحَقِّ، وَإِن کَسَلتَ لَم تُؤَدِّ حَقًّا؛(4)

یاعلی از دو خصلت دوری کن: آه و زاری، و کسالت وسستی، که همانا اگرآه و زاری کنی، برحق صبر ننمایی، و اگرسستی کنی حق را أدا نخواهی کرد.

«تبعیت از هوای نفس»

- قالَ أمِیرُالمُؤمِنِینَ (علیه السلام) : إنّما أخافُ عَلَیکُم إثنَتَینِ: إتباعُ الهَوی، وَطُولُ الأمَلِ، أمّا إتباعُ الهَوی فَاِنّهُ یَصُدُّ

ص: 188


1- - اصول کافی، ج 1، ص 72، ح 7.
2- - «موضوع تباه شدن احسان و نیکی ها، منت گذاردن، حدیث شماره 135».
3- - اصول کافی، ج 3، ص 424، ح 12.
4- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 320، ح 2.

عَنِ الحَقِّ، وَطُولُ الأمَلِ فَیُنسِی الآخِرَةَ؛(1)

برشما از دو چیز بیمناکم: تبعیت از هوای نفس، و آرزوی طولانی، تبعیت از هوای نفس انسان را ازحق بازمیدارد، و آرزوی طولانی باعث فراموشی آخرت می شود.

فصل یازدهم - گناهانی که باعث از بین رفتن حکمت و دانایی انسان می شود:

«شهوترانی و هوس بازی»

471. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : لاتَجتَمِعُ الشَّهوَةُ وَالحِکمَةُ؛(2)

شهوترانی و حکمت، باهم جمع نمی شود.

«غضب»

472. قالَ أبُوعَبدِ اللهِ (علیه السلام) : أَلغَضَبُ مَمحَقَةٌ لِقَلبِ الحَکِیمِ، وَقالَ: مَن لَم یَملِک غَضَبَهُ لَم یَملِک عَقلَهُ؛(3)

غضب دل انسان حکیم را نابود کند، «از این روی به جای حکمت از اوسفاهت بیند» و فرمود: هرکس مالک غضب خود نباشد، مالک عقل خود نخواهد شد.

فصل دوازدهم - گناهانی که باعث از دست رفتن حکومت وقدرت می شود:

«ترک کردن احسان و نیکی»

473. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن مَنَعَ الإِحسٰانَ سُلِبَ الإِمکٰانُ؛(4)

کسی که دست احسان خویش را بازگیرد و احسان نکند، امکان وتوانائی از او گرفته می شود.

«ضایع کردن اصول اساسی حکومت»

474. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : یُستَدَلُّ عَلٰی إِدبٰارِالدُّوَلِ بِأَربَعَ: تَضیِیعُ الأُصُولِ، وَالتَّمَسُّکُ بِالفُرُوعِ، وَتَقدِیمُ الأَرٰاذِلِ، وَتَأخِیرُالأَفٰاضِلِ؛(5)

برای سقوط دولت ها وحکومت ها به چهار چیز می توان استناد کرد: ضایع کردن اصول اساسی، چسبیدن به فروع «پرداختن به کارهای کم ارزش»، فرومایگان را مقدم داشتن و فرزانگان را به کنار زدن.

ص: 189


1- - «موضوع فراموش کردن آخرت، آرزوی طولانی، حدیث شماره 11».
2- - غرر، ج 2، ص 836، ح 139.
3- - اصول کافی، ج 3، ص 415، ح 13.
4- - غرر، ج 2، ص 649، ح 678.
5- - میزان الحکمة ج 4، ص 1780، ح 6134.

«هرگاه این چهارچیز در ارکان حکومت راه یافت و نفوذ کرد، آن حکومت ساقط خواهد شد»

«ترک امر به معروف و نهی از منکر»

«امربه معروف ونهی از منکر از وظایف مهم هرامت وحکومت است، هرگاه امت وحکومت این دو امرمهم الهی را ترک نمایند، رو به اضمحلال و نابودی خواهند رفت»

«امتیازخواهی وخودکامگی»

475. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) :... وَإِیّاکَ وَالإِستِئثارَبِما النّاسُ فِیهِ أُسوَةٌ؛(1)

ای مالک! از امتیازخواهی درآ ن چه مردم در آن یکسانند، بپرهیز.

«مانع شدن ازانصاف»

476. الأمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن مَنَعَ الإنصافَ سَلَبَهُ الإمکانُ،(2)

هرکس انصاف وعدل را مانع گردد، توامائی او از دست می رود.

«شکستن پیمان با اهل ذمّه»

477. قٰالَ أبُوعَبدِاللهِ (علیه السلام) :... إذٰا خُرِفَتِ الذِّمَّةُ اُدِیلَ لأهلِ الشِّرکِ مِن أهلِ الإسلامِ؛(3)

هرگاه پیمان با کفّاری که در ذمّه اسلام هستند شکسته شود، «و طبق مقررات با آنها رفتارنشود» دولت بدست مشرکین افتد، و بر مسلمین حکومت کنند.

«تبذیر و هزینه های زیان بار اقتصادی»

479. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : یُستَدَلُّ عَلَی الإِدبٰارِبِأَربَعَ: سُوءُ التَّدبِیر، وَقُبحُ التَّبذِیر...؛(4)

استدلال واستناد می شود به سقوط دولت ها وحکومت ها به چهار چیز: سوء تدبیر و ضعف مدیریت، و تبذیر و هزینه های زیانباراقتصادی.

«تبعیت نکردن ازرهبری»

478. قالَ الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : ألاوإنّکم قد نفضتم أیدیکم من حبل الطّاعة، وثلمتم حصن الله المضروب

ص: 190


1- - «موضوع تباه شدن احسان ونیکی ها، منت گاذاردن، حدیث شماره 135».
2- - غرر، ج 2، ص 653، ح 735.
3- - اصول کافی، ج 4، ص 184، ح 3.
4- - سایت حوزه بنقل ازشرح غررالحکم ج 6، ص 449.

علیکم بأحکام الجاهلیّة؛(1)

آگاه! باشید که شما هم اکنون دست از رشته اطاعت کشیدید، و با زنده کردن ارزش های جاهلیت، دژ محکم الهی را درهم شکستید.

«تبعیض و ناعدالتی»

«تبعیض و ناعدالتی مردم را نسبت به حکومت بدبین و از حکومت جدا کرده و روزی در مقابل حکومت قرار خواهد داد».

«سوء تدبیر و ضعف مدیریت»

- الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : یُستَدَلُّ عَلَی الإِدبٰارِبِأَربَعَ: سُوءُ التَّدبِیرِ، وَقُبحُ التَّبذِیر، وَقِلَّةُ الإِعتِبٰار، وَکَثرَةُ الإِعتِذٰار؛(2)

استناد می شود به سقوط دولت ها وحکومت ها به چهارچیز: سوء تدبیر و ضعف مدیریت، تبذیر و هزینه های زیان باراقتصادی، عبرت نگرفتن از سرگذشت گذشتگان، عذرخواهی بی جا، بجای جبران نواقص.

«تعدی به حق مردم»

479. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَنِ استَطٰالَ إِلَی النّاسِ سَلبَ القُدرَةَ؛(3)

هرکس بر مردم تعدی روا دارد، قدرت خود را سلب کند.

«تفرقه و اختلاف»

قرآن کریم: «وَلا تَنٰازَعُوا فَتَفشَلُواوَتَذهَبَ رِیحُکُم؛»(4)

درگیری ونزاع نکنید که سست می شوید، و قدرتتان زائل می شود.

«اطاعت ازجوروجائر»

480. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : طٰاعَةُ الجَورِ یُوجِبُ الهَلکَ وَتَأتِی عَلَی المُلکِ؛(5)

اطاعت ازستمگر، سبب هلاکت «انسان» وتباه کننده ملک و سلطنت است.

ص: 191


1- - نهج البلاغه دشتی، خطبه 129، ص 396، بند103.
2- - «درموضوع موضوع ازبین رفتن حکومت، تبذیر، حدیث شماره 479»
3- - غرر، ج 2، ص 667، 933.
4- - سوره انفال ،46.
5- - غرر، ج 2، ص 472، 44.

«جهل و نادانی»

«هرحکومتی که جامعه و مردم خود را درجهل و نادانی نگهدارد، مردم قدر نعمت و آن حکومت نخواهند دانست روزی برعلیه آن شورش کرده و از بین خواهند برد».

«حق ستمدیده را از ستمگر نگرفتن»

481. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن لَم یُنصِفِ المَظلُومَ مِنَ الظّالِمِ سَلَبَهُ اللهُ تَعالی قُدرَتَهُ؛(1)

کسی که داد ستمدیده را از ستمگر نستاند، خداوند متعال قدرتش را بستاند.

«خراج گرفتن بدون آبادانی»

482. الامامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن طَلَبَ الخِراجَ بِغَیرِعِمارَةٍ أَخرَبَ البِلادَ، وَأَهلَکَ العِبادَ، وَلَم یَسقِیمُ أَمرُهُ؛(2)

هرکس خراج «مالیات» را بدون آبادانی بطلبد، شهرها را ویران کند وبندگان را به نابودی کشد وحکومتش جزاندکی نپاید.

«ریختن خون ناحق»

- الإِمامُ علیّ (علیه السلام) : إِیّٰاکَ وَالدِّ مٰاءَ وَسَفکَهٰا بِغَیرِحِلِّهٰا، فَاِنَّهُ لَیسَ شَیئٌ أَدنیٰ لِنَقمَةٍ، وَلا أَعظَمَ لِتَبِعَةٍ، وَلا أَحریٰ بِزَوٰالِ نِعمَةٍ، وَانقِطٰاعِ مُدَّةٍ، مِن سَفکِ الدِّ مٰاءِ بِغَیرِحَقِّهٰا؛(3)

ازخون ریزی بپرهیز، وازخون ناحق پروا کن، که هیچ چیزهمانند خون ناحق کیفرالهی را نزدیک، مجازات را بزرگ نمی کند، ونابودی نعمت ها را سرعت نمی بخشد و زوال حکومت را نزدیک نمی گرداند.

«دین را خادم سلطنت قراردادن»

483. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن جَعَلَ دِینَهُ خادِمًا لِمُلکِهِ طَمَعَ فِیهِ کُلُّ إِنسانٍ؛(4)

هرکس دینش را خادم ملک و سلطنت خویش قرار دهد، دیگران در ملک و سلطنت او طمع کند.

«شمشیر دشمنی»

484. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن سَلَّ سَیفَ العُدوانِ سُلِبَ مِنهُ عِزَّالسُّلطانِ؛(5)

هرکس شمشیر دشمنی از نیام برکشد، عزت سلطنت از وی گرفته شود.

ص: 192


1- - غرر، ج 2، ص 700، 1305.
2- - میزان نالحکمة، ج 14، ص 6670، ح 21274.
3- - «موضوع تباه شدن احسان ونیکی ها، منت گاذاردن، حدیث شماره 135».
4- - غرر، ج 2، ص 704، ح 1355.
5- - غرر، ج 2، ص 684، ح 1145.

«ظلم و ستمگری در دوران حکومت»

485. آلإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن عامَلَ رَعِیّتَهُ بِالظُّلمِ أَزالَ اللهُ سُبحانَهُ دَولَتَهُ وَعَجَّلَ بَوارَهُ وَهَلکَهُ؛(1)

هرکس با رعیّتش با ظلم رفتارکند، خداوند سبحان دولتش را از بین برد و به تندی او را به هلاکت رساند.

485. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) :- لِزِیادِ بنِ أَبِیهِ وَقَدِ استَخلَفَهُ لِعَبدِ اللهِ بنِ عَبّاسَ عَلی فارسٍ وَأَعمالِها، فِی کَلامٍ طَوِیلٍ کانَ بَینهُما، نَهاهُ فِیهِ مِن تَقَدُّ مِ الخِراجِ -: إِستَعمِلِ العَدلَ، وَاحذَرِالعَسفَ وَالحَیفَ، فَاِنَّ العَسفَ یَعُودُ بِالجَلاءِ، وَالحَیفَ یَدعُوإِلَی السَّیفِ؛(2)

امام علی (علیه السلام) - وقتی زیاد بن أبیه را به جای عبدالله بن عباس کارگزار فارس کرد- درضمن سخنان مفصل او را از گرفتن خراج اضافی منع کرد وفرمود: عدل و دادرا به کاربند و از سخت گیری و بیداد بپرهیز، زیرا سخت گیری ناروا مردم را آواره می کند وستمگری مایۀ شورش وخونریزی می شود.

486. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن جارَت وِلاتُهُ زٰالَت دَولَتُهُ؛(3)

هرکس حکومتش ظالمانه باشد، دولتش زایل گردد.

487. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : فِی إِحتِقابِ المَظالِمِ زَوالُ القُدرَةِ؛(4)

زوال قدرت و توانائی، درکسب وپیشه گزفتن ظلم وستمکاری است.

488. قالَ أَبُوعَبدِاللهِ (علیه السلام) : إِنَّ اللهَ جَعَلَ لِمَن جَعَلَ لَهُ سُلطانًا أَجَلَا وَمُدِّةً مِن لَیالٍ وَاَیّامٍ وَسَنِینٍ وَشُهُورٍ، فَاِن عَدَ لُوا فِی النآسِ أَمَرَاللهُ صاحِبَ الفَلَکِ أَن یُبطِی بِا دارَتِهِ فَطالَت أَیّامُهُم وَلَیالِیُهُم وَسَنِینُهُم وَشُهُورُهُم، وَإِن جارُوا فِی النّاسِ فَلَم یَعدِلُواأَمَرَاللهُ صاحِبَ الفَلَکَ فَأَ سرَعَ بِادارَتِهِ فَقَصُرَت لَیالِیُهُم وَأَیّامُهُم وَسِنِینُهُم وَشُهُورُهُم؛(5)

امام صادق (علیه السلام) فرمود: همانا خداوند برای کسی که سلطنت داده، برایش از شب و روزو سال ها و ماه ها وقت و مدتی قرارداده است، پس اگر در بین مردم عدالت را پیاده کرد خداوند به صاحب وگرداننده فلک امر

ص: 193


1- - غرر، 2 ص678، ح1078.
2- - میزان الحکمة ج 4، ص 1782، ح 6136.
3- - غرر، ج 2، ص 651، ح 706.
4- - غرر، ج 2، ص 514، ح 70.
5- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 233،ح 4.

می فرماید به اراده خودش گردش آن را کند نماید، تا ایام، شب ها و سال های و ماه های «سلطنت» آن ها بطول انجامد، و اگر در بین مردم ستمگری کردند و عدالت را اجرا ننمودند، خداوند به صاحب وگرداننده فلک امر می فرماید در گردش آن تسریع نماید، تا ایام، شب ها و سال های و ماه های «سلطنت» آن ها کوتاه شود.

- قالَ آبُوالحَسَنِ الرِّض (علیه السلام) :... وَإِذا جارَالسُّلطآن هانَتِ الدَّولَةُ؛(1)

وقتی که حاکم ستم کرد، حکومت سست گردد.

489. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن عامَلَ رعِیَّتَهُ بِالظُّلمِ، أَ زالَ اللهُ سبُحانَهُ دَولَتَهُ وَعَجَّلَ بَوارَهُ وَهَلکَهُ؛(2)

هرکس به رعیتش ظلم کند، خداوند سبحان دولتش را از بین می برد وهرچه سریع تر او را به هلاکت می رساند.490. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَنِ استَطالَ إِلَی النّاسِ سَلَبَ القُدرَةَ؛(3)

هرکس بر مردم تعدی روا دارد، قدرت از وی سلب گردد.

«عبرت نگرفتن سرگذشت گذ شتگان»

قرآن کریم: «لَقَد کٰانَ فِی قَصَصِهِم عِبرَةٌ لأُولِی الأَ لبٰابِ؛»(4)

همانا در حکایت آنان برای صاحبان عقل عبرت کامل خواهد بود.

حدیث:

- الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : یُستَدَلُّ عَلَی الإِدبٰارِبِأَربَعَ:... وَقِلَّةُ الإِعتِبٰار؛(5)

استناد می شود به سقوط دولت ها وحکومت ها به چهارچیز: عبرت نگرفتن از سرگذشت گذشتگان.

491. قالِ الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : إِنَّ الدَّهریَجرِی بِالبٰا قِین کَجَریِهِ بِالمٰا ضِینَ مُتَشٰابِهَةٌ اُمُورُهُ...؛(6)

روزگار همانگونه که بر گذشتگان جریان داشت بر حاضرین نیز جاری است (کارهای روزگار بر گذشتگان و برحاضران شباهت دارد).

«ایجاد عداوت و دشمنی با مردم»

492. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن جٰارَ فِی سُلطٰانِهِ وَأَکثَرَعَدٰاوَتَهُ هَدَمَ اللهُ سُبحٰانَهُ بُنیٰانَهُ وَهَدَّ أَرکٰانَهُ؛(7)

ص: 194


1- - «موضوع قطع باران، دروغ گفتن حاکمان، حدیث شماره 245».
2- - غرر، ج 2، ص 678، ح 1078.
3- - غرر، ج 2، ص 677، ح 933.
4- - سوره یوسف، 111.
5- - «موضوع ازبین رفتن حکومت، تبذیر، حدیث شماره 479»
6- - نهج البلاغة، دشتی خطبه 157، ص 292.
7- - غرر، ج 2، ص 695، ح 1253.

هرکس در دوران حکومت و سلطنتش ستم کند، و دشمنی با مردم را زیاد نماید، خداوند سبحان بنیادش را برکند و ارکانش را بشکند.

493. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن طٰالَ عُدوانُهُ زٰالَ سُلطٰانُهُ؛(1)

هرکس دشمنیش طولانی شود، اقتدارش از بین می رود.

«عذرخواهی بی جا»

- الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : یُستَدَلُّ عَلَی الإِدبٰارِبِأَربَعَ:... وَکَثرَةُ الإِعتِذٰار؛(2)

استدلال و استناد می شود به سقوط دولت ها وحکومت ها به چهار چیز:... و عذرخواهی بیجا نمودن.

«غفلت»

- الإمامُ علیّ (علیه السلام) :... وَالتَّغابِیَ عَمّا تُعنی بِهِ مِمّا قَد وَضَعَ لِلُعُیُونِ؛(3)

ای مالک! مبادا از اموری که برهمه روشن است غفلت کنی.

«پرداختن به فرعیات، تاخیرانداختن فرزانگان، مقدم داشتن فرومایگان»

- الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : یُستَدَلُّ عَلٰی إِدبٰارِالدُّوَلِ بِأَربَعَ: تَضیِیعُ الأُصُولِ، وَالتَّمَسُّکُ بِالفُرُوعِ، وَتَقدِیمُ الأَرٰاذِلِ، وَتَأخِیرُالأَفٰاضِلِ؛(4)

برای سقوط دولت ها وحکومت ها به چهارچیز می توان استناد کرد: و پرداختن به «امور» فرعی وکم ارزش، مقدم داشتن فرومایگان و به تاخیرانداختن فرزانگان.

494. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : زَوٰالُ الدُّوَلِ بِاصطِنٰاعِ السُّفَلِ؛(5)

زوال دولت ها، به سبب برگزیدن و به کارگرفتن فرومایگان است.

«فاسد وتباه شدن روزگار و زمانه، فساد درحکومت وجامعه»

495. الإمامُ علِیٌّ (علیه السلام) : إِذا فَسَدَالزَّمانُ سادَ اللِّئامُ؛(6)

هنگامی که روزگار فاسد و تباه شد «در اثرگناهان و...» فرومایگان سرور شوند و سرکار آیند.

ص: 195


1- - غرر، ج 2، ص 630، ح 382.
2- - «موضوع ازبین رفتن حکومت، تبذیر، حدیث شماره 479»
3- - «موضوع تباه شدن احسان ونیکی ها، منت گذاردن، حدیث شماره 135».
4- - «موضوع ازبین رفتن حکومت، ضایع کردن اصول اساسی، حدیث شماره 474»
5- - میزان الحکمة، ج 4، ص 1780،ح 6133.
6- - غرر، ج 1، ص 304، ح 55.

«نافرمانی خداوند»

قرآن کریم: «أَلَم یَرَوا کَم أَهلَکنٰا مِن قَبلِهِم مِن قَرنٍ مَکّنّٰاهُم فِی الأَرضِ مٰالَم نُمَکِّن لَکُم وَأَرسَلنَٰا السَّمٰاءَ عَلَیهِم مِدرٰارًا َجَعَلنَٰا الأَنهٰارَتَجرِی مِن تَحتِهِم فَأَهلَکنٰاهُم بِذُنُوبِهِم وَأَنشَأنٰامِن بَعدِهِم قَرنًا ٰاخَرِینَ؛»(1)آیا مشاهده نکردند چقدر از اقوام پیشین را هلاک کردیم؟! اقوامی که (از شما نیرومندتر بودند و) قدرت هایی به آن ها دادیم که به شما ندادیم، بار آن های پی درپی بر آن ها فرستادیم و نهرها از زیر(آبادی های) آن ها جاری ساختیم (اما هنگامی که سرکشی و طغیان کردند) آن ها را به خاطرگناهان شان نابود ساختیم و جمعیت دیگری بعد از آنان بوجود آوردیم.

«ناشکری و ناسپاسی»

496. قالَ اَلإامٰامُ عَلَیٌّ (علیه السلام) :... إنَّ هٰؤُلاءِ کٰانُواوٰارِثِینَ، فَأصبَحُوا مَورُوثِینَ، إنَّ هٰؤُلاءِ لَم یَشکُرُواالنِّعمَةَ فَسُلِبُوادُنیٰاهُم بِالمَعصِیَةِ، إیّٰاکُم وَکُفرَالنِّعَمِ لا تَحِلُّ بِکُمُ النِّقَمُ؛(2)

«در کتاب صفّین است، که علی (علیه السلام) هنگام رفتن به صفّین در مسیرش از آثار کسری گذشت» و فرمود: اینان - حاکمان - زمانی وارث تاج و تخت دیگری بودند و سپس دیگران وارث آنان شدند، اینان شکر نعمت بجا نیاوردند و به سبب معصیت، دنیاشان از آنان گرفته شد، ازکفران نعمت بپرهیزد، تا کیفرها دامن شما را نگیرد.

«همنشینی با فرومایگان»

497. الإمام علیّ (علیه السلام) : مِن عَلامٰاتِ الإِدبٰارِمُقٰارَنَةُ الأَرذٰالِ؛(3)

همنشین شدن با فرومایگان، از نشانه های پشت کردن دولت است.

فصل سیزدهم - گناهانی که باعث بی حیائی انسان می شود:

«دروغ»

498. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : لاحَیاءَ لِکَذّٰابِ؛(4)

دروغ گو، حیا ندارد.

ص: 196


1- - سوره انعام، آیه 6 .
2- - بحارالأنوار، ج 76 / 275.
3- - میزان الحکمة، ج 4، ص 1782، ح 6135.
4- - غرر، ج 2، ص 829، ح 4.

«شرور و بد بودن»

499. الذمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلشَّرُّوِقاحَةٌ؛(1)

شرّ، بی حیائی است.

«لئیم وفرومایه»

500. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَللَّئِیمُ لایَستَحیِی؛(2)

انسان لئیم و فرومایه حیا نمی کند.

فصل چهاردهم - گناهانی که باعث می شود انسان مورد حیله خداوند قرار گیرد و حیله او به خودش برگردد:

الف) مورد حیله و مکر قرارگرفتن انسان:

«حیله کردن به حق»

قرآن کریم:«وَمَکَرُوا وَمَکَرَاللهُ وَاللهُ خَیرُ الماکِرِینَ؛»(3)

به خدا مکر کردند و خدا هم به آن ها مکر کرد وخدا از همه بهتر تواند مکرکند.

«إِنَّهُم یَکِیدُونَ؛»(4)

آن ها پیوسته حیله می کنند.

«وَأَکِیدُ کَیدًا؛»(5)

و من در مقابل آن ها چاره «حیله» می کنم.

«فَمَهِّلِ الکافِرِینَ أَمهِلهُم رُوَیدًا؛»(6)

حال چنین است کافران را اندک مهلت ده، (تا سزای اعمالشان را ببینند).

ص: 197


1- - غرر، ج 1، ص 5، ح 30.
2- - غرر، ج 1، ص 35، ح 1095.
3- - سوره آل عمران، آیه 54.
4- - سوره طارق، آیه 15.
5- - سوره طارق، آیه 16.
6- - سوره طارق، آیه 17.
«حیله کردن به خدا»

501. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) :مَن خٰادَعَ اللهَ خُدِعَ؛(1)

هرکس با خدا خدعه کند، مورد خدعه «حیله» قرار می گیرد.

ب) برگشتن حیله و مکر به خود انسان:

«حیله کردن به مردم»

502. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن مَکَرَبِالنّاسِ رَدّ اللهُ (سُبحانَهُ) مَکرَهُ فِی عُنُقِه؛(2)

کسی که به مردم مکر و حیله کند خداوند (سبحان) مکر و حیله او را به گردن خودش برمی گرداند.

«کفر»

قرآن کریم: «ذالِکُم وَأَنَّ اللهَ مُوهِنُ کَیدِ الکافِرِینَ؛»(3)

سرنوشت مؤمنان و کافران همان بود که دید و خداوند نقشه های کافران را سست می کند

ص: 198


1- - غرر، ج 2، ص 618، ح 170.
2- - ؟؟
3- - سوره انفال، آیه 18.

9- باب نهم «خ» نُه فصل

اشاره

ص: 199

باب نهم «خ»

فصل اول - گناهانی که باعث خائن شدن انسان می شود

«سبک شمردن امانت»

503. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَنِ استَهانَ فِی الأَمانَةِ وَقَعَ فِی الخِیانَةِ؛(1)

هرکس امانت را سبک شمارد، در خیانت واقع شود.

«کمک کردن به باطل»

504. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلتَّظا فُرُعَلٰی نَصرِالبٰاطِلِ لَومٌ وَخِیٰانَةٌ؛(2)

همکاری کردن برای یاری باطل، زشتی وخیانت است.

«برآورده نکردن حاجت برادردینی»

505. قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : مَن سَعی فِی حاجَةِ لِأَخِیهِ فَلَم یَنصَحُهُ فَقَد خانَ اللهَ وَرَسُولَهُ؛(3)

هرکس دنبال انجام حاجت برادر دینی خود رود، ولی خیراندیشی برای او نکند به خدا و رسولش خیانت کرده است.

«هدیه گرفتن حاکم ازمردم»

506. قٰالَ أَمِیرُالمُؤمِنِینَ (علیه السلام) : أَیُّمٰا وٰالٍ احتَجَبَ عَن حَوٰائِجِ النّٰاسِ، احتَجَبَ اللهُ {عَنهُ } یَومَ القِیٰامَةِ {وَ} عَن حَوٰائِجِهِ، وَإِن أَخَذَ هَدِیَّةً کٰانَ غُلُو لا، وَإِن أَخَذ َرِشوَةً فَهُوَمُشرِکٌ؛(4)

هرآن والی که خود را هنگام نیازمردم پنهان کند، خداوند نیز در روز قیامت خود رااز او بپوشد و به حاجاتش در آن روزنرسد، وچنانچه برای رسیدن به امورکسی از وی هدیّه ای بستاند، آن هدیه خیانت خواهد بود، و اگر رشوه بگیرد،(شرک به خدا محسوب می شود)

ص: 200


1- - غرر، ج 2، ص 668، ح 953.
2- - غرر، ج 2، ص 48، ح 1376.
3- - اصول کافی، ج 4، ص 67، ح 1.
4- - عقاب الأعمال، ص 595، ح 1.

و مشرک خواهد بود.

«خیراندیشی نکردن نسبت به برادر دینی»

507. قالَ أبُوعَبدِ اللهِ (علیه السلام) : مَن مَشی فِی حاجَةِ أَخِیهِ ثٍمَّ لَم یُصانِحهُ فِیها کانَ کَمَن خانَ اللهَ وَرَسُولَهُ وَکانَ اللهُ خَصمَهُ؛(1)

هرکس دنبال حاجت برادر(دینی) خود رود و سپس نسبت به اوخیراندیشی نکند مانند کسی است که به خدا و رسولش خیانت کرده، و خدا خصم اواست.

«دروغگویی»

508. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلکِذبُ مَهانَةٌ وَخِیانَةٌ؛(2)

دروغ، خواری وخیانت است.

509. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلکِذبُ خِیانَةٌ؛(3)

دروغگویی، خیانت است.

«فاش کردن راز و سر»

510. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلإِذاعَةُ خِیانَةٌ،ث؛(4)

فاش کردن راز، خیانت است.

«ندادن زکات»

511. رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : وَالَّذِی نَفسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ، ماخَنَ اللهَ أَحَدٌ شَیئًا مِن زَکاةِ مالِهِ إِلا مُشرِکٌ بِاللهِ؛(5)

سوگند به آن کس، که جان محمد در دست اوست، هیچ کس در چیزی از زکات مال خود به خدا خیانت نکرد، مگرآن که مشرک به خداست.

«فرومایه بودن»

512. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلُّئُومُ یُوجِبُ الغِشَّ؛(6)

ص: 201


1- - اصول کافی، ج 4، ص 68، ح 4.
2- - غرر، ج 1، ص 25، ح 733.
3- - غرر، ج 1، ص 5، ح 28.
4- - غرر، ج 1، ص 9، ح157.
5- - میزان الحکمة، ج 5، ص 2188، ح 7581.
6- - غرر، ج 1، ص 28، ح 840.

نامردی وفرومایگی، خیانت را ببارمی آورد.

«اطمینان به نفس»

513. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن وَثِقَ بِنَفسِهِ خٰانَتهُ؛(1)

هرکس به نفس خود اطمینان کند، نفس به اوخیانت خواهد کرد.

فصل دوم - گناهی که باعث به ستوه آمدن اعضای خانواده ازانسان می شود:

«بداخلاقی»

514. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن سٰاءَ خُلقُهُ مَلَّهُ أَهلُهُ؛(2)

هرکس اخلاقش بد باشد، اهل و عیالش از او ملول و به ستوه می آیند.

فصل سوم - اثرگناه در رابطۀ انسان با خدا

الف) گناهانی که باعث انکارخداوند عالم می شود:

«پرستش نام بدون ذات خدا»

515. قالَ أبُوجَعفَرٍ (علیه السلام) : إِنَّ مَن عَبَدَ الإِسمَ دُونَ المُسَمّی بِلأَسماءِ فَقَدَ أَشرَکَ وَکَفَرَوَجَحَدَ، وَلَم یَعبُد شَیئًا بَلِ اعبِدِاللهَ الواحِدَالأَحَدَ الصَّمَدَ المُسَمّی بِهذِهِ الأَسماءَ دُونَ الأَسماءِ، إِنَّ الأَسماءَ صیفاتٌ وَصَفَ بِها نَفسَهُ؛(3)

کسی که تنها نام خدا را بدون آن که بدان نامیده شده، بپرستد، مشرک وکافرومنکراست وچیزی نپرستیده، بلکه خدای یگانه یکتای بی نیازی را که به این نام ها نامیده شده پرستش کن نه خود نام ها را زیرا نام ها صفاتی هستند که خدا خود را به آن ها ستوده.

«شراب و مسکرات»

516. الإمامُ الرِّضا (علیه السلام) : حَرَّمَ اللهُ الخَمرَلِما فِیها مِنَ الفَسادِ، وَمِن تَغیِیرِها عُقُولَ شارِبِها، وَحَملِها إِیّاهُم عَلی إِنکارِاللهِ (عزّوجلّ) وَالفِریَةِ عَلَیهِ وَعَلی رُسُلِهِ، وَسایِرِمایَکُونُ مِنهُم مِنَ الفَسادِ وَالقَتلِ؛(4)

خداوند شراب را حرام فرمود، زیرا شراب تباهی می آورد، عقل شراب خوار را دگرگون می کند، و آنان را به انکار خدای (عزوجل) و دروغ وتهمت بستن به او و پیامبرش وا

ص: 202


1- - غرر، ج 1، ص 617، ح 142.
2- - غرر، ج 2، ص 625، ح 307.
3- - اصول کافی، ج 1، ص 117،ح 3.
4- - میزان الحکمة، ج 4، ص 1546، ح 5143.

می دارد و دیگراعمالی که چون تبهکاری و قتل که از شراب خواران سرمی زند.

«کفر»

قرآن کریم: «بَلِ الَّذِینَ کَفَرُوا یُکَذِّبُونَ؛»(1)

بلکه کافران پیوسته خدا را تکذیب و انکار می کنند.

ب) گناهان باعث در حجاب شدن خداوند از انسان می شود:

«زیادی گناه»

517. عن محمد بن عبدالله الخراسانی - خادم الرّضا - قال: قال بعض الزّنادقة لأبی الحسن (علیه السلام) : لِمَ احتُجِبَ اللهُ ؟ فَقالَ أبُوالحَسَن (علیه السلام) : إِنَّ الحِجابَ مِنَ الخَلقِ لِکَثرَةِ ذُنُوبِهِم فَاَمّا هُوَفَلا تَخفی عَلَیهِ خافِیَةٌ فِی آناءِ اللَّیلِ وَالنَّهارِ؛(2)

محمد بن عبدالله - خادم امام رضا - گوید: زندیقی به ابوالحسن (علیه السلام) گفت: خداوند چرا خود را از خلق در پرده قرارداده است ؟ ابوالحسن فرمود: همانا در پرده بودن از خلق به خاطر بسیاری گناهان آنان است، و اما او(خدا) پس در اوقات شب و روز هیچ چیز مخفی، از او مخفی نمی ماند.

- امام زین العابدین (علیه السلام) : وإِنَّکَ لاتَحتَجِبُ عَن خَلقِکَ إِلا أَن تَحجُبَهُم الأَعمالُ دُونَکَ(3)

و تو از آفریدگانت هرگز در پرده نیستی، جز اینکه کردارشان آنان را از تو محجوب نماید.

(امام علی (علیه السلام) فرموده: من خدایی را که نبینم عبادت نمی کنم، امّا نه با این چشم ظاهری).ت) گناهانی که باعث دوری انسان از خداوند می شود:

«آرزوی طولانی»

518. عَن عَلِیِّ بنِ عِیسی رَفَعَهُ، قالَ: فِیما ناجیَ اللهُ عزّوجلّ بِهِ مُوسی (علیه السلام) : لا تُطَوِّل فِی الدُّنیا أَمَلَکَ فَیَسقُوَ قَلبُکَ، وَالقاسِی القَلبِ مِنّیِ بَعِیدٌ؛(4)

علی بن عیسی درحدیثی (مَرفُوع) روایت کرده: «معصوم (علیه السلام) » فرمود: در آنچه خدای عزوجل با موسی (علیه السلام) مناجات کرد، این بود که: ای موسی در دنیا، آرزوی خود را دراز مکن که دلت سخت می گردد، و سخت دل از من دور است.

ص: 203


1- - سوره انشقاق ،22.
2- - علل الشرایع، ج 1، ص 119، ح 1
3- - مفاتیح، دعای ابوحمزه
4- - اصول کافی، ج 4، ص 22، ح 1.
«نافرمانی خدا»

519. أبُوعَبدِاللهِ (علیه السلام) : ما أَحَبَّ اللهَ مَن عَصاهُ؛(1)

خدا را دوست نداشته، کسی که نافرمانی او را کرده است.

«با وجودآب و خاک خود را در فقر قراردان»

520. قالَ الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) :مَن وَجَدَ مائًاوَتُرابَا ثُمَّ افتَقَرَفَأَبعَدَهُ اللهُ؛(2)

کسی که آب وخاک داشته باشد، با این همه خود را در فقر قراردهد، خداوند او را از(رحمت) دور خواهد کرد.

«نزدیک شدن به سلطان جائر»

521. قٰالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : إِیّٰاکُم وَأَبوٰابَ السُّلطٰانِ وَحَوٰاشِیهٰا، فَاِنَّ أَقرَبَکُم مِن أَبوٰابِ السُّلطٰانِ وَحَوٰاشِیها أَبعَدُ کُم مِنَ اللهِ تَعٰالٰی...؛(3)

برحذر باشید، از این که کارگزار و یا کارمند «و نزدیک» حاکم ستمگر باشید، زیرا که نزدیک ترین شما به ابواب و حاشیه آن، دورترین تان از خدای متعال خواهد بود.

522. قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : مااقتَرَبَ عَبدٌ مِن سُاطانٍ إِلا تَباعَدَ مِنَ اللهِ؛(4)

هیچ بنده ای به سلطانی نزدیک نشد، مگر آنکه از خدا دورگردید.«اعتماد به غیرخدا»

523. عن حسین بن علوان عن أبی عبدالله (علیه السلام) أنّه قرأ فی بعض الکتاب إنّ الله تبارک وتعالی یقول: وعزّتی وجلالی ومجدی وارتفاعی علی عرشی لأقطّعنّ أمل کلّ مؤمّل من غیری بالیأس ولأکسونّه ثوب المذلّة عند النّاس، ولأنحینّه من قربی ولأبعّدنّه من فضلی أیؤمّل غیری فی الشّدائد والشّدائد بیدی؟ ویرجوغیری، ویقرع بالفکر باب غیری وبیدی مفاتیح الأوباب وهی معلّقة وبابی مفتوح لمن دعانی؟(5)

حسین بن علوان می گوید: امام صادق (علیه السلام) دربعضی از کتابها «کتابهای آسمان» خوانده بود که همانا خداوند تبارک و تعالی می فرماید: به عزت، جلال، مجد و بربلندای عرشم قسم، هرکسی که به غیرمن امید ببندد، آرزوی او را به یأس ونومیدی مبدل خواهم کرد،

ص: 204


1- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 243، ح 9.
2- - وسائل الشیعه، ج12، ص24.
3- - «موضوع ازبین رفتن تقوی، ترجیح دادن خواسته سلطان جائر برخواسته خداود، حدیث شماره 339»
4- - عقاب الأعمال، ص 293 و 594، ح 1 و2.
5- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 167، ح 1.

و در بین مردم لباس ذلّت بر اوخواهم پوشاند، از قرب و فضل خود او را دور می نمایم، آیا او در شداید وسختی ها به غیرمن امیدوار می شود؟ درصورتی که شداید دردست «وتحت سیطرۀ قدرت» من است؟ و بغیرمن امیدوار می شود؟ و با اندیشه خود در غیر مرا می کوبد درصورتی که کلیدهای درب ها در دست من است، درحالی آن درب ها بسته است وتنها دَرِمن بازاست برای کسی که مرا بخواند؟

«حسد»

524. قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : قالَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ لِمُوسَی بنِ عِمرانَ (علیه السلام) : یَا بنَ عِمرانَ لا تَحسِدَنَّ الناسَ عَلی ما آتَیتُهُم مِن فَضلِی وَلا تَمُدَّنَّ عَینَیکَ اِلی ذالِکَ وَلا تُتبِعهُ نَفسَکَ، فَاِنَّ الحاسِدَ ساخِطٌ لِنِعمَتِی، صادٌّ لِقِسمَتِی الَّذِی قَسَّمتُ بَینَ عِبادِی وَمَن یَکُ کَذالِکَ فَلَستُ مِنهُ وَلَیسَ مِنِّی؛(1)

خدای عزوجلّ به موسی بن عمران (علیه السلام) فرمود: ای پسرعمران! بر آنچه ازفضل خود به مردم داده ام، حسد مبر و چشمت را دنبال آن دراز مکن و دلت را پی آن مبر، زیرا حسد برنده ازنعمت من ناراحت «و خشمگین» است و از تقسیمی که میان بندگانم کرده ام جلوگیر است، وکسی که چنین باشد، من از او نیستم و او از من نیست «میان من و او ارتباط و آشنائی نباشد»

«ترش رویی وچهره در هم کشیدن»

525. قٰالَ الإِمامُ البٰاقِرُ (علیه السلام) : وَعُبُوسُ الوَجهِ وَسُوءُ البِشرِ، مَکسَبَةٌ لِلمَقتِ وَبُعدٌ مِنَ اللهِ؛(2)

ترش رویی وچهره درهم کشیدن، موجب بیزاری ونفرت (مردم) و مایه دوری ازخداوند است.

«سخن چینی»

526. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : إِیّٰاکَ وَالنَّمِیمَةَ فَاِنَّهٰا تَزرَعُ الضَّغِینَةَ وَتُبَعِّدُعَنِ اللهِ وَالنّٰاسِ؛(3)

از سخن چینی بپرهیز، زیرا که آن کینه را می کارد و شخص را از خدا و مردم دور می سازد.

«شکم پرستی، شهوت پرستی»

527. قالَ أبُوعَبدِ اللهِ (علیه السلام) : أَبعَدُ مایَکُونُ العَبدُ مِنَ اللهِ(عزّوجلّ) إِذا لَم یَهِمُّهُ إِلا بَطنُهُ وَفَرجُهُ؛(4)

دورترین حالتی که بنده ازخداوند (عزوجل) دارد، زمانی است که هم و غم او غیر از شکم و زیر شکمش نباشد.

ص: 205


1- - اصول کافی، ج 3، ص 418، ح 6.
2- - تحف العقول، 296.
3- - غرر، ج 1، ص 149، ح 33.
4- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 318، ص 2.
«عمل نکردن به علم خود»

528. قالَ عَلِیُّ بنِ الحُسَینِ (علیه السلام) : مَکتُوبٌ فِی الإِنجیلِ لا تَطلِبُوا عِلمَ ما لا تَعلمُونَ وَلَمّا تَعمَلُولِما عَلِمتُم، فَاِنَّ العَلَمَ إِذا لَم یُعمَل بِهِ لَم یَزدَد لِصاحِبِهِ إِلا کَفرًا وَلَم یَزدَد مِنَ اللهِ إِلا بُعدًا؛(1)

در انجیل نوشته است که: تا بدانچه دانسته اید عمل نکرده اید از آنچه نمیدانید نپرسید، همانا علمی که به آن عمل نشود جز کفر «ناسپاسی» داننده و دوری او را از خدا نیفزاید.

«عیب جوئی برای سرزنش»

529. قالَ أبُوعَبدِ اللهِ (علیه السلام) :أَبعَدُ ما یَکُونُ العَبدُ مِنَ اللهِ أَن یَکُونَ الرَّجُلُ یُواخِی لِرَجُلٍ وَهُوَ یَحفَظُ (علیه) زَلّا تِهِ لِیُعَیِّرَهُ بِها یَومَا ما(2)

دورترین بنده ازخدا، آن کس است که با مردی برادری کند و لغزش های او را بر او نگهداری کند که روزی برآنها سرزنشش کند.

«پیوند دوستی با کافران»

قرآن کریم: «لا یَتَّخِذِ المُؤمِنُونَ الکافِرِینَ أَولِیاءَ مِن دُونِ المُؤمِنِینَ وَمَن یَفعَل ذالِکَ فَلَیسَ مِنَ اللهِ فِی شَیءٍ؛»(3)

افراد با ایمان نباید به جای مؤمنان، کافران را دوست وسرپرست خود انتخاب کنند، و هرکس چنین کند، هیچ رابطه ای با خدا ندارد (و پیوند او به کلی ازخدا گسسته می شود).

«تکبّروخود بزرگ بینی»

530. قالَ أبُوعَبدِ اللهِ (علیه السلام) : فیما أَوحَی اللهُ عزّوجلّ إلی داوَدَ یاداوُدَ کَما اِنَّ أَقرَبَ النّاسُ مِنَ اللهِ المُتَواضِعُونَ، کَذالِکَ أَبعَدَ النّاسِ مِنَ اللهِ المُتَکَبِّرُونَ؛(4)

در آنچه خدای عزوجل به داود (علیه السلام) وحی فرمود، این بود که همان طوری که نزدیک ترین مردم به خداوند متواضعین هستند، هم چنین متکبرین دورترین مردم به خداوند می باشند.

«تبعیت ازخواسته های یهود ونصاری»

قرآن کریم: «... وَلَئِنِ اتَّبَعتَ أَهواءَ هُم بَعدَ الَّذِی جاءَ کَ مِنَ العِلمِ مالَکَ مِنَ اللهِ مِن وَلِیٍّ وَلا نَصِیرٍ؛»(5)

ص: 206


1- - اصول کافی، ج 1، ص 56، ح 4.
2- - اصول کافی، ج 4، ص 58، ح 7.
3- - سوره آل عمران، آیه 28.
4- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 215، ص 2.
5- - سوره بقره، آیه 120.

و البته اگر از میل وخاهش آنها پیروی کنی بعد از آنکه طریق حق را به یقین دریافتی دیگر اصلا خدا یار و یاور تو نخواهد بود.

«هوای نفس»

531. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن أَهمَلَ نَفسَهُ فِی لَذّٰاتِهٰا شَقِیَ وَبَعِدَ؛(1)

هرکه نفس خویش را در لذت ها رها کند بد بخت می شود و از(خدا) دورمی گردد.

ث) گناهی که باعث می شود انسان شیرینی دوستی با خدا را درنیابد:

«دنیا دوستی»

532. - قٰالَ (الرّٰاوِی): وَسَمِعتُ أبٰاعَبدِاللهِ (علیه السلام) یَقُولُ: إذٰا تَخَلّی المُؤمِنُ مِنَ الدّنیٰا، سَمٰا وَ وَجَدَ حَلاوَةَ حُبِّ اللهِ؛(2)

راوی می گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم می فرمود: چون مؤمن از دنیا کنارکشد، رفعت پیدا کند وشیرینی محبّت خدا را دریابد.

533. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : کَیفَ یَدَّعِی حُبَّ اللهِ مَن سَکَنَ قَلبَهُ حُبُّ الدُنّیا؛(3)

چگونه دعوای خدا دوستی کند، کسی که دوستی دنیا دردلش جای گرفته داست.

534. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : کَما أَنَّ اللَّیلَ وَالشَّمسَ لا یَجتَمِعانِ کَذالِکَ حُبُّ اللهِ وَحُبُّ الدُّنیا لا یَجتَمِعانِ؛(4)

همان طوری که روز و شب جمع نمی شوند، همان گونه محبت خدا و محبت دنیا جمع نمی گردد.

ج) گناهی که ردّ کردن خدا درعرش محسوب می شود:

«طعنه زدن به مؤمن و رد کردن آن»

535. قالَ أبُوعَبدِ اللهِ (علیه السلام) : إِنَّ اللهَ (عَزَّوَجَلَّ) خَلَقَ المُؤمِنِینَ مِن نُورِعَظَمَتِهِ وَجَلالِ کِبریائِهِ فَمَن طَعَنَ عَلَیهِم وَرَدَّعَلَیهِم فَقَد رَدَّ عَلَی اللهِ فِی عَرشِهِ؛(5)

همانا خداوند (عزوجل) مؤمنین را از نور عظمت و جلال کبریاء خود آفریده است، پس هرکس به آنان طعنه زند و آن ها را ردّ نماید، البته که خدا را در عرش خود ردّ کرده است.

ص: 207


1- - غرر، ج 2، ص 644، ح 592 .
2- - وسائل، ج 11، ص 312، ح 8 .
3- - غرر، ج 2، ص 555، ح 25.
4- - غرر، ج 2، ص 572، ح 25.
5- - وسائل الشیعه، ج 8، ص 612، ح 4.

ح) گناهانی که باعث روگردانی خداوند از انسان می شود:

«آزار و أذیت زن و شوهر و طلاق با زور»

536. قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : أَلاوَإِنَّ اللهَ تَعالی وَرَسُولُهُ بِریئانِ مِنَ المُختَلِعاتِ بَغَیرِحَقٍ، أَلاوَإِنَّ اللهَ عزّوجلّ وَرَسُولُهُ بِریئانِ مِمَّنَ أَضَرَّ بِاِمرَأَةٍ حَتّی تَختَلِعَ مِنهُ؛(1)

هشدار! که خداوند متعال و پیامبرش از زنان مختلعة «آن ها که از شوهرخویش بزور طلاق خواسته اند» بیزارند، وهم چنین آگاه باشید که خداوند عزوجل و پیامبرش ازکسی که زوجۀ خود را تحت فشار قراردهد تا از او طلاق بخواهد متنفر و بیزارخواهند بود.

«غصب کردن مال مؤمن»

- قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : مَنِ إقتَطَعَ مالَ مُؤمِنٍ غَصبًا بِغَیرِحِلِّهِ، لَم یَزِلِ اللهُ عَزَّوَجَلَّ مُعرِضًا عَنهُ... حَتّی یَتُوبَ وَیَرُدَّ مالَ الَّذِی أَخَذَهُ إِلی صاحِبِهِ؛(2)

هرکس سهمی از مال مؤمنی را بدون رضایش به زور و ستم بستاند پیوسته خدای عزوجل از او روی گردان باشد تا آن که توبه کند و آن مالی که بزور تصرف کرده بصاحبش بازگرداند.

خ) گناهی که باعث نبود صلح و صمیمیت بین خدا و انسان می شود:

«سوء ظن نسبت به خدا»

537. قالَ الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) - فی وصیّته لمحمدبن حنفیّة -: وَلا یَغلُبُنَّ عَلَیکَ سُوءُ الظَنِّ بِاللهِ عزّوجلّ فَانِّهُ لَن یَدَعَ بَیکَ وَبَینَ خَلِیلَکَ صُلحًا؛(3)

امام علی (علیه السلام) - در وصیتش به محمد بن حنفیة - فرمود: هیچگاه سوء ظنّ به خداوند (عزوجل) برتوغالب نشود، زیرا که آن هیچ وقت نمی گذارد بین تو و دوست (خداوند) صلح و صمیمت برقرار باشد. «همیشه نسبت به خداوند بدبین خواهی شد».

538. قالَ أبُوالحَسَنِ الرِّضا (علیه السلام) : أَحسِنِ الظَّنَّ بِاللهِ، فَاِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ: أَنَا عِندَ ظَنِّ عَبدِی المُؤمِنِ بِی إِن خَیرًا فَخَیرًا وَإِن شَرَّا فَشَرًّا؛(4)أبوالحسن امام رضا (علیه السلام) فرمود: ظنّ تان را به خداوند نیکو کنید، همانا خداوند (عزوجل) می فرماید: من کنار ظن بنده مؤمن خودم هستم، اگر ظن خوب داشته باشد (نتیجه) خوب

ص: 208


1- - عقاب الأعمال، ص 663.
2- - «موضوع ازبین رفتن حسنات نیکی ها، غصب کردنمال مؤمن، حدیث شماره 460»
3- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 181، ح 6.
4- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 180، ح 1.

و اگر ظنّ بد داشته باشد (نتیجه) بد خواهد داشت.

د) گناهانی که باعث شاکی شدن انسان از خدا می شود:

«شِکوه از گرفتاری در پیش غیرخدا»

539. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن شَکٰی ضُرّهُ إلٰی غَیرِالمُؤمِنٍ فَکَأنّمٰا شَکَی اللهَ سُبحٰانَهُ؛(1)

کسی که گرفتاری خود را با غیرمؤمن درمیان بگذارد، چنان است که شکایت ازخدا برده است.

«شِکوه از مصیبت وارده»

540. قالَ الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : وَمَن أَ صبَحَ یَشکُو مُصِییَةً نَزَلَت بِهِ فَقَد یَشکُورَبَّهُ؛(2)

آن کس که ازمصیبت وارد شده شکوه کند، از خدا شکایت کرده است.

ذ) گناهانی که باعث کوچک شمردن خداوند سبحان می شود:

«با علم خدا را نافرمانی کردن»

541. قٰالَ أبُوعبدِاللهِ (علیه السلام) : یٰا إسحٰاقُ خَفِ اللهَ کَأنّکَ تَرٰاهُ وَإن کُنتَ لا تَرٰاهُ فَإنّهُ یَرٰاکَ، فَإن کُنتَ تَریٰ أنّهُ لا یَرٰاکَ فَقَد کَفَرتَ، وَإن کُنتَ تَعلَمُ أنّهُ یَرٰاکَ ثمّ بَرَزتَ لَهُ بِالمَعصِیَةِ فَقَد جَعَلتَهُ مِن أهوَنِ النّٰاظِرِینَ عَلَیکَ؛(3)

ای اسحاق! چنان ازخدا بترس که گویا تو را می بیند، و اگر تو او را نمی بینی، او تو را می بیند، و اگر معتقد باشی او تو را نمی بیند کافرشدی، و اگر بدانی او تو را می بیند وسپس نافرمانی او را آشکار کنی «و با گناهکاری به مبارزه او برخیزی» او را کوچک ترین بینندگان خود دانسته ای «زیرا هیچ بنده ای در برابر چشم آقای خویش چنین نافرمانی نمی کند».

«جلوه امور مادی درنظر انسان»

قرآن کریم: «زُیِّنَ لِلنّٰاسِ حُبُّ الشَّهَوٰاتِ مِنَ النِّسٰاءِ وَالبَنِینَ وَالقَنٰاطِیرِالمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالفِضَّةِ وَالخَیلِ المُسَوَّمَةِ وَالأَنعامِ وَالحَرثِ ذٰالِکَ مَتٰاعُ الحَیٰاةِ الدُّنیٰا وَاللهُ عِندَهُ حُسنُ المَئٰابِ؛»(4)

برای مردم زینت داده شده است حب شهوات نفسانی که عبارت از میل به زنها و فرزندان و کیسه های زر و سیم و اسب های با نشان نیکو و چهارپایان و مزارع جلوه گرشده لیکن اینها همه متاع زندگی فانی دنیوی است و نزد خداست همان منزل بازگشت نیکو«که

ص: 209


1- - غرر، ج 2، ص 683، ح 1129.
2- - نهج البلاغة، دشتی، ص 676، ح 228.
3- - اصول کافی، ج 3، ص 110، ح 2.
4- - سوره آل عمران، 14.

بهشت لقای الهی و نعمت باقی ابدی است»

«تفاخر و مباهات»

قرآن کریم: «أَلهٰکُمُ التَّکٰاثُرُ؛»(1)

تفاخر و مباهات بریکدیگرشما را ازخدا و قیامت به خود مشغول داشت.

«کبر وغرور»

542. الإمامُ عَلِیِّ (علیه السلام) : إِحذَرِالکِبرَفَاِنَّهُ رَأسُ الطُّغیٰانِ وَمَعصِیَةُ الرَّحمٰنِ؛»(2)

از کبر و غرور بترس که آن، سررشته طغیان و نافرمانی خداوند رحمن است.

ر) گناهی که باعث بد گمانی (سوء ظن) نسبت به خداوند می شود:

«بخل»

543. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلبُخلُ بِالمُوجُودِ سُوءُ الظَّنِّ بِالمَعبُودِ؛(3)

بخل ورزی به آن چه موجود است، بد گمانی به خداونداست.

ز) گناهی که باعث مجادلة وستیزه درباره خداوند متعال می شود

«تبعیت ازشیطان»

قرآن کریم: «وَمِنَ النّاسِ مَن یُجا دِ لُ فِی اللهِ بِغَیرِعِلمٍ وَیَتَّبِعُ کُلَّ شَیطانٍ مَرِیدٍ؛»(4)گروهی ازمردم بدون هیچ علم و دانشی به مجادله درباره خدا برمی خیزند و از هر شیطان سرکش پیروی می کنند.

س) گناهانی که مُحاربه انسان با خدا و رسول (صلی الله علیه واله) محسوب می شود:

«آزردن مؤمن»

544. عن هشام بن سالم قالَ: سَمِعتَ أباعَبدِ اللهِ (علیه السلام) یَقُولُ: قالَ اللهُ عزّوجلّ: لِیَأذَن بِحَربٍ مِنِّی مًن أَذی عَبدِیَ المُؤمِنَ؛(5)

ص: 210


1- - سوره تکاثر، آیه1.
2- - غرر، ج 1، ص 143، ح 32.
3- - غرر، ج 1، ص 44، ح 1305.
4- - سوره حج، آیه 3.
5- - اصول کافی، ج 4، ص 51، ح 1.

هشام بن سالم گوید: شنیدم حضرت صادق (علیه السلام) می فرمود: خدای عزوجل فرماید: به من اعلان جنگ می کند، کسی که بندۀ مؤمن مرا بیازارد.

«خوارشمردن مؤمن»

545. قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : قالَ اللهُ عزّوجلّ: قَد نابَذَنِی مَن أَذَلَّ عَبدِیَ المُؤمِنَ؛(1)

خدای عزوجل فرموده: آشکارا به جنگ با من برخاسته، آن کس که بندۀ مؤمن مرا خوار کند.

«قسم دروغ»

546. قالَ أبُوعَبدِ اللهِ(علیه السلام): مَن حَلَفَ عَلی یَمِینٍ وَهُوَیَعلَمُ أَنَّهُ کاذِبٌ فَقَد بارَزَاللهَ؛(2)

کسی که قسمی یاد کند، درحالی که می داند آن دروغ است، همانا با خدا به جنگ برخواسته است.

ش) گناهی که باعث مخالفت انسان با خدا می شود:

«بدون علم فتوی دادن»

547. عَن مَسعَدَةَ بنِ صَدَقَةَ قٰالَ: حَدّثَنِی جَعفَرٌ، عَن أَبِیهِ (علیه السلام) أَنَّ عَلِیًّا (صلوات الله علیه) قٰالَ: مَن نَصَبَ نَفسَهُ لِلقِیٰاسٍ لَم یَزَل دَهرُهُ فِی اِلتِبٰاسٍ، وَمَن دٰانَ اللهَ بِالرَّأیِلَم یَزَل دَهرُهُ فِی اِرتِمٰاسٍ. قٰالَ: وَقٰالَ أَبُوجَعفَرٍ (علیه السلام) : مَن أَفتَی النّٰاسَ بِرأیِهِ فَقَد دٰانَ اللهَ بِمٰا لا یَعلَمُ وَمَن دٰانَ اللهَ بِمٰا لا یَعلَمُ فَقَد ضٰادَّاللهَ حَیثُ أَحَلَّ وَحَرَّمَ فِیمٰا لا یَعلَمُ؛(3)

مسعدة می گوید: امام صادق از پدرش (علیه السلام) خبرداده که علی (صلوات الله علیه) فرموده است: هرکس خود را بر کرسی قیاس نشاند، همیشۀ عمرش در اشتباه است، وکسی که برأی و نظرخود ،خداپرستی کند همیشۀ عمرش درباطل فرورفته، وامام باقر (علیه السلام) فرمود: کسیکه برأی خویش به مردم فتوی دهد، ندانسته خداپرستی کرده است، و آن که ندانسته خداپرستی کند مخالفت خدا نموده، چون که آنجه را ندانسته، حلال وحرام کرده است.

ص) گناهانی که باعث نافرمانی خداوند (عزوجل) می شود:

اشاره

ص: 211


1- - اصول کافی، ج 4، ص 53، ح 6.
2- - وسائل الشیعه، ج 16، ص 146، ح 4.
3- - اصول کافی، ج 1، ص 75، ح 17.
«خواب، خوراک، دنیا، استراحت، ریاست، زن»

548. قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : إِنَّ اَوَّلَ ما عُصِیَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ سِتٌّ: حُبُّ الدُّنیا، وَحُبُّ الرِّئاسَةِ، وَحُبُّ الطَّعامِ، وَحُبُّ النَّومِ، وَحُبُّ الرّاحَةِ، وَحُبُّ النِّساءِ.(1)

سرآغاز نافرمانی خدای(عزوجل) شش چیز است: دوستی دنیا، دوستی ریاست، دوستی خوراک، دوستی خواب، دوستی استراحت و دوستی زنان. «پیداست که، دوست داشتن این شش مورد زمانی مذموم وناپسند است که به حد افراط رسد وموجب معصیت گردد»

«همنشینی با گناه کار»

549. قٰالَ أبُوعَبدِ اللهِ(علیه اتلسلام): مَن قَعَدَ عِندَ سَبّابٍ لِأَولیاءِ اللهِ فَقَد عَصَی اللهَ تَعالی؛(2)

هرکس نزد دشنام دهنده به اولیاء خدا بنشیند، خدای تعالی را نافرمانی کرده است.

ض) گناهانی که باعث نسبت دروغ به خدا می شود:

«درحکم شرعی با رأی خود نظردادن»

550. عَن أبِی بَصِیرٍقٰالَ: قُلتُ لأبِی عَبدِاللهِ (علیه السلام) : تَرِدُعَلَینٰا أشیٰاءُ لَیسَ نَعرِفُهٰا فِی کِتٰابِ اللهِ وَلا سُنّةٍ، فَنَنظُرُفِیهٰا ؟ قٰالَ: لا، أمٰا إنّکَ إن أصَبتَ لَم تُوجَر، وَإن أخطَأتَ کَذَ بتَ عَلَی اللهِ (عزّوجلّ)؛(3)

أبی بصیر می گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: مطالبی برای ما پیش می آید که حکمش را در قرآن و در حدیث نمی فهمیم، آیا می توانیم درآن «ازخود» نظردهیم؟ فرمود: نه، زیرا اگر درست رفتی پاداش نداری و اگر خطا کنی برخدا دروغ بسته ای.

«اعتقاد به جبر و تفویض»

551. قٰالَ أبُوعَبدِ اللهِ (علیه السلام) :مَن زَعَمَ أنَّ اللهَ یَأمُرُبِالفَحشٰاءِ فَقَد کَذَبَ عَلَی اللهِ وَمَن زَعَمَ أنَّ الخَیرَ وَالشَّرّ إلَیهِ فَقَد کَذَبَ عَلَی اللهِ؛(4)هرکس معتقد باشد که خداخلقش را به بی عفّتی وزشتکاری فرمان می دهد «خودش هیچ نقشی ندارد»، برخدا دروغ بسته وهرکس معتقد شود که کارنیک و بد از آن اوست «خداهیچ نقشی ندارد» برخدا دروغ بسته است.

ص: 212


1- - اصول کافی، ج 3، ص 397، ح 3.
2- - اصول کافی، ج 4، ص 88، ح 14.
3- - اصول کافی، ج 1، ص 73، ح 11.
4- - اصول کافی، ج 1، ص218 ح2.

552. قٰالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : مَن زَعَمَ أنّ اللهَ یَأمُرُبِالسّوءِ وَالفَحشٰاءِ فَقَد کَذَبَ عَلَی اللهِ وَمَن زَعَمَ أنّ الخَیرَوَالشرّ بِغَیرِمَشِیئَةِ اللهِ فَقَدَأخرَجَ اللهَ مِن سُلطٰانِهِ وَمَن زَعَمَ أنّ المَعٰاصِیَ بِغَیرِقوّةِ اللهِ فَقَدَ کَذَ بَ عَلَی اللهِ وَمَن کَذَ بَ عَلَی اللهِ أدخَلَهُ اللهُ النّٰارَ؛(1)

هرکس معتقد باشدکه خدا به زشت کاری فرمان می دهد، برخدا دروغ بسته وهرکس معتقد باشد که خیر و شرّ به غیرخواست خداست، خدا را ازسلطنت وقدرتش بیرون کرده، و هرکس اعتقاد داشته باشد که ارتکاب گناه با نیروی خدا نیست برخدا دروغ بسته و هرکس برخدا دروغ بندد خدا او را به دوزخ وارد کند.

ط) گناهی که باعث می شود انسان به نعمت خداوند، خشم و غضب نماید:

«حسد»

- قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : قالَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ لِمُوسَی بنِ عِمرانَ (علیه السلام) : یَا بنَ عِمرانَ لا تَحسِدَنَّ الناسَ عَلی ما آتَیتُهُم مِن فَضلِی وَلا تَمُدَّنَّ عَینَیکَ اِلی ذالِکَ وَلا تُتبِعهُ نَفسَکَ، فَاِنَّ الحاسِدَ ساخِطٌ لِنِعمَتِی...؛(2)

خدای عزوجلّ به موسی بن عمران (علیه السلام) فرمود: ای پسرعمران! برآنچه از فضل خود به مردم داده ام حسد مبر و چشمت را دنبال آن دراز مکن و دلت را پی آن مبر، زیرا حسد برنده از نعمت من ناراحت (وخشمگین) است.

ظ) گناهی که ناسپاسی انسان از خدا محسوب می شود:

«ناسپاسی از پدر و مادر»

- قالَ آبُوالحَسَنِ الرِّضا (علیه السلام) : إِنَّ اللهَ أَمَرَبِثَلاثَةٍ مَقرُونٌ بِها ثَلاثَةٌ أُخری:...وَأَمَرَبِالشُّکرِلَهُ وَلِلوالدَینِ فَمَن لَم یَشکُروالِدَیهِ لَم یَشکُرِاللهَ...؛(3)همانا! خداوند به سه چیز امر فرمود وسه چیز در کنار آن ها است:...و امرکرده به سپاس خودش و از پدر و مادر پس کسی که از پدر و مادر سپاسگذاری نکند از خداوند هم سپاس گذاری نکرده است.

ع) گناهی که باعث ناسپاسی ازفضل خدا می شود:

اشاره

ص: 213


1- - اصول کافی، ج 1، ص220، ح 4.
2- - «موضوع دوری ازخدا، حسد، حدیث شماره 524».
3- - «موضوع ازبین رفتن تقوی، ترک صله رحم، حدیث شمار ه 401».
«کفران نعمت»

553. الإمامُ عَلِیِّ (علیه السلام) : کافِرُالنِّعمَةِ کافِرُفَضلُ اللهِ سُبحانَهُ؛(1)

کفران کننده نعمت، کفران کننده فضل خداوند سبحان است.

غ) گناهی که باعث خروج از ولایت خدا می شود:

«غیبت برادر دینی»

554. پیشوای ششم (علیه السلام) ضمن گفتاری طولانی فرمود:...

و من اغتابه بما فیه فهو خارج عن ولایه الله تعالی ذکره داخل فی ولایه الشیطان(2)

کسی که درباره آن چه در برادر مؤمنش هست، غیبت کند، از ولایت و سرپرستی خدا خارج و به حکومت (سرپرستی) شیطان وارد می شود.

ع) گناهانی که باعث می شود انسان یاد و ذکرخدا را فراموش کند:

«چشم چرانی و بد چشمی»

555. الإمامُ عَلِیِّ (علیه السلام) : لَیس فِی الجَوارِحِ أَقَلَّ شُکرًا مِنَ العَینِ فَلا تُعطُوها سُؤلَها فَشَغَلَکُم عَن ذِ کرِاللهِ؛(3)

در اعضای انسان، ناسپاس تر از چشم وجود ندارد، خواهشش را روا مسازید که شما را از یاد خدا باز می دارد.

«رفاه و ثروت دوستی»

قرآن کریم:«قالُوا سُبحانکَ ما کانَ یَنبَغِی لَنا أَن نَتَّخِذَ مِن دُونِکَ مِن أَولِیاءَ وَلکِن مَتَّعتَهُم وَآباءَهُم حَتّی نَسُوا الذِّ کرَوَکانُوا قَومًا بُورًا؛»(4)

آن ها (بتها) در پاسخ می گویند منزهی تو، برای ما شایسته نبود که غیر از تو اولیائی برگزینیم، ولی آنان و پدرانشان را ازنعمت ها برخوردار نمودی تا این که آن ها (به جای شکرنعمت) یاد تو را فراموش کردند، و فلاک شدند.

ص: 214


1- - غرر، ج 2، ص 575، ح 36.
2- - وسائل الشیعه، ج 8، ص 601، ح 20.
3- - غرر، ج 2، ص 597، ح 68.
4- - سوره فرقان، آیه 18.
«تبعیت از هوای نفس - شهوت»

556. الإمامُ عَلِیِّ (علیه السلام) : لَیسَ فِی المَعاصِی أَشَدَّ مِن إتِّباعِ الشَّهوَةِ فَلا تُطِیعُوها فَشَغَلَکُم عَن ذِکرِاللهِ؛(1)

درمیان گناهان گناهی سخت تر از پیروی شهوت وخواهش نفس نیست، فرمان نفس را مبرید که شما را از یاد بازمی دارد.

فصل چهارم - گناهانی که باعث خرابی و ویرانی خانه ها، آبادی ها و شهرها می شود:

اشاره

«خراب شدن و ویرانی خانه وشهر: فروریختن، فرورفتن در زمین، زیر و رو شدن، باریدن سنگ، رانش زمین، فروریختن کوه، فرود آمدن وافتادن اشیاء سنگین برروی خانه، زلزله، سیل، شکافته شدن زمین، طوفان، اتش سوزی، انفجار و...همه این ها درطول تاریخ اتّفاق افتاده والآن نیزاتفاق می افتد، اگرگناهان وخطاهای انسان ها نباشد وخداوند نخواهد ومشیت الهی تعلّق نگیرد، چنین اتّفاقاتی پیش نمی آید».

«انکارآیات الهی»

قرآن کریم:«فَأَمّٰاعٰادٌ فَاستَکبَرُوا فِی الأَرضِ بِغَیرِالحَقِّ وَقٰالُوا مَن أَشَدُّ مِنّٰا قُوَّةً أَوَلَم یَرُونَ أَنَّ اللهَ الَّذِی خَلَقهُم هُوَأَشَدُّ مِنهُم قُوَّةً وَکٰانوابِٰایٰاتِنٰا یَجحَدُونَ(2)»

اما قوم عاد به ناحق درزمین تکبّر ورزیدند، و گفتند چه کسی ازما نیرومندتراست؟ آیا آن ها نمی دانستند خداوندی که آن ها را آفریده ازآن ها قوی تراست، آن ها «به خاطراین پندار» پیوسته آیات ما را انکار می کردند.

«فَأَرسَلناعَلَیهِم رِیحًا صَرصَرًا فِی أَیّٰامٍ نَحِسٰاتٍ لِنُذِ یقَهُم عَذٰابَ الخِزیِ فِی الحَیٰاةِ الدُّنیٰا وَلعَذٰابُ الآخِرَةِ أَخزی وَهُم لا یُنصَرُونَ؛»(3)

سرانجام تند بادی شدید و هول انگیز و سرد و سخت در روزهایی شوم و پرغبار بر آن ها فرستادیم، تا عذاب خوار کننده را در زندگی دنیا به آن ها بچشانیم، وعذاب آخرت از آن هم خوارکننده تراست و«ازهیچ سو» یاری نمی شوند.

«این تندباد هفت شب وهشت روز می وزید، و زندگی این قوم جبار خودخواه مغرور را درهم می کوبید و جز ویرانه ای ازآن قصرهای پرشکوه و زندگی مرفه و اموال سرشار باقی نماند»(4)

ص: 215


1- - غرر، ج 2، ص 597، ح 69.
2- - سوره فصلت، 15.
3- - سوره فصلت، 16.
4- - تفسیرنمونه، ج 20، ص 238.

«تحقیر مردم فقیر و مؤمنین»

قرآن کریم: «فَخَرَجَ عَلٰی قَومِهِ فِی زِینَتِهِ؛»(1)

(قارون) با تمام زینت خود در برابرقومش ظاهرشد.

«برای خودنمایی و تحقیر مردم فقیر و پا برهنه ها به ویژه مؤمنین»

«ترک امربه معروف نهی ازمنکر»

- امام صادق (علیه السلام) فرمود: همانا خداوند دو تا ملک فرستاد بسوی شهری تا آن را بر سر اهلش ویران کنند، وقتی به آن شهررسیدند مردی را یافتند که داشت دعا می کرد و تضرّع می نمود،... تا حضرت فرمود: پس یکی از فرشتگان برگشت بسوی خدا و عرض کرد: پروردگارا من رسیدم به آن شهر و بنده تو«فلانی» را دیدم که تو را می خواند و به سوی تو تضرّع می نماید، پس خداوند فرمود: آنچه امر کردم آن را انجام ده، برای این که این مرد هیچ وقت بخاطر من، بعنوان إعراض «درمقابل گنهکاران» غیظ نکرده و رو برنگردانده «برای تغییر وضع هیچ اقدامی ننموده است»(2)

«ترک نیکی ونیکوکاری»

557. عَن إسحٰاقَ بنِ عَمّارٍقٰالَ: سَمِعتُ أبٰاعَبدِاللهِ (علیه السلام) یَقُولُ: کٰانَ أبِی (علیه السلام) یَقُولُ: نَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الذّنُوبِ الّتِی تُعَجِّلُ الفَنٰاءَ وَتُقَرِّبُ الآجٰالَ وَتُخلِی الدِّیٰارَ، وَهِیَ قَطِیعَةُ الرّحِمِ وَالعُقُوقَ وَتَرکُ البِرِّ؛(3)

إسحاق بن عمّارمی گوید: ازامام صادق (علیه السلام) شنیدم می فرمود: پدرم همواره می فرمودند: پناه می برم بخدا از گناهانی که در نابودی شتاب کنند ومرگ را نزدیک سازند وخانه ها را بی صاحب و«ویران» نمایند، وآن ها: قطع رحم، وآزردن ونافرمانی پدر و مادر، و واگذاردن وترک احسان ونیکی است.

«تکبّر»

قرآن کریم:«قٰالَ الَّذِینَ استَکبَرُواإِنّٰا بِالَّذِی آمَنتُم بِهِ کٰافِرُونَ؛»(4)متکبران گفتند مابه آن چه شما» ایمان آوردگان» به آن ایمان آورده اید کافریم!.

«فَعَقَرُواالنّٰاقَةَ وَعَتَواعَن أَمرِرَبِّهِم وَقٰالُوا یٰاصٰالِحُ آئتِنٰا بِمٰاتَعِدُ نٰا إِن کُنتَ مِنَ المُرسَلِینَ؛»(5)

ص: 216


1- - سوره قصص، آیه 79 .
2- - «موضوع نزول بلا، ضایع کردن امربه معروف و نهی ازمنکر، حدیث شماره 329»
3- - اصول کافی، ج 4، ص 184، ح 2.
4- - آعراف آیه 76 .
5- - آعراف آیه 77.

سپس «ناقه» را پی کردند و از فرمان پروردگارشان سرپیچیدند وگفتند ای صالح اگر تو از فرستادگان «خدا» هستی آن جه ما را با آن تهدید می کنی بیاور!

«فَأَخَذَتهُمُ الرَّجفَةُ فَأَصبَحُوافِی دٰارِهِم جٰاثِمِینَ؛»(1)

سرانجام زمین لرزه «و زلزله» آن ها را فراگرفت و صبحگاهان «تنها» جسم بی جانشان درخانه هاشان باقی مانده بود.

«قٰالَ إِنَّمٰا اُوتِیتُهُ عَلٰی عِلمٍ عِندِی، أَوَلَم یَعلَم أَنَّ اللهَ قَد أَهلَکَ مِن قَبلِهِ مِنَ القُرُونِ مَن هُوَأَشَدُّ مِنهُ قُوَّةً وَأَکثَرُجَمعًا، وَلا یُسئَلُ عَن ذُنُوبیهِمُ المُجرِمُونَ؛»(2)

(قارون) گفت: این ثروت را به وسیلۀ دانشی که نزد من است بدست آورده ام، آیا او نمی دانست خداوند اقوامی را قبل از او هلاک کرد که از او نیرومندتر و ثروتمندتر بودند؟! «وهنگامی که عذاب الهی فرا رسد» مجرمان از گناهانشان سؤال نمی شوند «و مجالی برای عذرخواهی آنان نیست».

«فَخَسَفنٰا بِهِ وَبِدٰارِهِ الأَرضَ فَمٰا کٰانَ لَهُ مِن فِئَةٍ یَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللهِ وَمٰا کٰانَ مِنَ المُنتَصِرِینَ؛»(3)

سپس ما او و خانه اش را در زمین فرو بردیم، و گروهی نداشت که او را در برابر عذاب الهی یاری کند، و خود نیز نمی توانست خویشتن را یاری دهد.

«تکذیب پیامبران الهی»

قرآن کریم:«کَذَّبَت عادٌ فَکَیفَ کٰانَ عَذٰابِی وَنُذُرِ؛»(4)

قوم عاد (نیز پیامبرخود را) تکذیب کردند اکنون (ببینید) عذاب و انذارهای من چگونه است؟!.«إِنّٰا اَرسَلنٰا عَلَیهِم رِیحًا صَرصَرًا فِی یَومِ نَحسٍ مُستَمِرٍّ؛»(5)

ما تندباد وحشتناک و سردی را در یک روز شوم مستمر برآن ها فرستادیم.

«تَنزِعُ النّٰاسَ کَأَنَّهُم أَعجٰازُ نَخلٍ مُنقَعِرٍ؛»(6)

که مردم را، همچون تنه های نخل ریشه کن شده، از جا برمی کند.

ص: 217


1- - آعراف آیه 78.
2- - سوره قصص، آیه 78.
3- - سوره قصص، 81.
4- - سوره قمر، 18.
5- - سوره قمر، 19.
6- - سوره قمر، 20.

«فَکَیفَ کٰانَ عَذٰابِی وَنُذُرِ؛»(1)

(اکنون ببینید) عذاب وانذارهای من چگونه است؟

«تکذیب قیامت و رستاخیز، تکدیب نزول عذاب الهی دردنیا»

قرآن کریم: «کَذَّبَت ثَمُودُ وَعٰادٌ بِالقٰارِعَةِ؛»(2)

قوم ثمود و عاد عذاب کوبنده الهی «و روز قیامت» را انگارکردند.

«فَاَمّٰا ثَمُودُ فَاُهلِکُوا بِالطّٰاغِیَةِ؛»(3)

اما قوم «ثمود» با عذابی سرکش هلاک شدند.

«وَاَمّا عٰادٌ فَاُهلِکُوا بِرِیحٍ صَرصَرٍعٰاتِیَةٍ؛»(4)

واما قوم «عاد» به وسیله تندبادی طغیانگر و سرد و پرسروصدا به هلاکت رسیدند.

«سَخَّرَهٰا عَلَیهِم سَبعَ لَیٰالٍ وَثَمٰانِیَةَ اَیّٰامٍ حُسُوبًا فَتَرَی القَومَ فِیهٰا صَرعٰی کَاَنَّهُم اَعجٰازِ نَخلٍ خٰاوِیَةٍ؛»(5)

(خداوند) این تندباد را هفت شب وهشت روز پی درپی و بنیان کن برآنها مسلط ساخت و (اگرآن جا بودی) می دیدی که آن قوم هم چون تنه های پوسیده و توخالی درختان نخل در میان تند باد زمین افتاده و هلاک شده اند.

«فَهَل تَری لَهُم مِن بٰاقِیَةٍ؛»(6)

آیا کسی ازآن ها باقی می بینی؟«قابل توجه این که: قرآن عامل نابودی این قوم سرکش را عذابی سرکش می شمرد «الطّاغیة» واین عذاب سرکش در سوره اعراف آیۀ 78 به عنوان «رجفة» (زلزله) ذکرشده، و در آیۀ 13 فصلت «صاعقة» و در آیۀ 67 هود «صیحة» آمده است که درحقیقت همه به یک معنی باز می گردد، زیرا صاعقة همیشه با صدای عظیمی همراه است، و لرزه بر نقطه ای که فرود می آید وارد می کند و عذابی است طغیانگر»(7)

ص: 218


1- - سوره قمر، 21.
2- - سوره الحاقه، 4.
3- - سوره الحاقه، 5.
4- - سوره الحاقه 6.
5- - سوره الحاقه، آیه 7 .
6- - سوره الحاقه، آیه 8 .
7- - تفسیر نمونه، ج 24، ص 438.

«خَمر، خیانت، دزدی، زنا»

- رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه واله) : أَربَعٌ لا تَدخُلُ بَیتًا وٰاحِدَةٌ مِنهُنَّ إلا خَرِبَ وَلَم یَعمُربِالبَرَکَةِ:أَلخِیٰانَةُ، وَالسِّرقَةُ، وَالشَّرٰابُ، وَالزِّنٰا؛(1)

چهار چیز است که اگریکی از آن ها، به خانه ای درآید، آن را ویران کند «و از برکت»آبادان نشود: خیانت، دزدی، شرابخواری و زنا.

«سرپیچی از فرمان خداوند»

قرآن کریم:«فَعَقَرُواالنّٰاقَةَ وَعَتَواعَن أَمرِرَبِّهِم؛(2)

و از فرمان پروردگارشان سرپیچیدند.

«سنگ بنای غصبی - مال حرام و غصبی »

558. قالَ الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : اَلحَجَرُالغَصِیبُ فِی الدّارِرَهنٌ عَلی خَرابِها؛(3)

سنگ غصبی در ساختمان و خانه، سبب خرابی و ویرانی آنست.

«طغیانگری وسرکشی»

قرآن کریم: «إِنَّ قٰارُونَ کٰانَ مِن قَومِ مُوسٰی فَبَغٰی عَلَیهِم؛»(4)

قارون از قوم موسی بود اما برآن ها ستم «وطغیان» کرد.

«ظلم و ستم»

قرآن کریم:«فَکَأَیِّن مِن قَریَةٍ أَهلَکنٰاهٰا وَهِیَ ظٰالِمَةٌ فَهِیَ خٰاوِیَةٌ عَلی عُرُوشِهٰا وَبِئرٍمُعَطَّلَةٍ وَقَصرٍمَشِیدٍ؛»(5)

چه بسیار از شهرها وآبادی ها که آن ها را نابود و هلاک کردیم، درحالی که ستمگربودند، به گونه ای که بر سقف های خود فروریختند (نخست سقف ها ویران گشت و بعد دیوارها به روی سقف ها!) و چه بسیار چاه پرآب که بی صاحب ماند و چه بسیار قصرهای محکم ومرتفع!

«فَتِلکَ بُیُوتُهُم خٰاوِیَةً بِمٰا ظَلَمُوا إِنَّ فِی ذٰالِکَ لآیَةً لِقَومٍ یَعلَمُونَ؛»(6)

ص: 219


1- - «موضوع برچیده شدن برکت، خیانت، دزدی، حدیث شماره 316».
2- - آعراف، 77.
3- - نهج البلاغه فیض، ص 1193 – حِ 232.
4- - سوره قصص، 76.
5- - سوره حج، آیه 45.
6- - سوره نمل، آیه 52 .

اینست خانه های بی صاحب ایشان که چون ظلم کردند، همه ویران شد و در این کار برای دانایان نشانۀعبرت است.

«وَلَقَدأَرسَلنٰا نُوحًا إِلٰی قَومِهِ فَلَبِثَ فِیهِم أَلفَ سَنَةٍ إلا خَمسِینَ عٰامًا فَأَخَذَهُمُ الطُوفٰانُ وَهُم ظٰالِمُونَ؛»(1)

وهمانا ما نوح را به رسالت سوی قومش فرستادیم، اوهزارسال پنجاه سال کم میان قوم درنگ کرد، (وخلق را دعوت به خدا پرستی نمود واجابت نکردند) وچون همه ستمگر وظالم بودند، غرق طوفان و هلاک شدند.

حدیث:

559.الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلظُّلمُ یُدَمِرُالدِّیٰارَ؛(2)

ظلم وستمکاری، خراب کننده خانه هاست.

«عمل شنیع قوم لوط وهمجنس گرایی»

560.عَن مُحَمَّدِ بنِ سِنانٍ، عَنِ الرِّضا (علیه السلام) فِیما کَتَبَ إِلَیهِ مِن جَوابِ مَسائِلِهِ: وَعِلَّةُ تَحرِیمِ الذَّ کَرانِ لِلذَّ کَرانِ، وَالأُناثِ لِلاُناثِ، لِما رُکِبَ فِى الأُناثِ وَما طُبِعَ عَلَیهِ الذَّ کَرانِ،وَلِما فِى إِتیانِ الذَّکَرانِ لِلذَّ کَرانِ وَالأُناثِ لِلاُناثِ، مِنِ انقِطاعِ النَّسلِ، وَفَسادِ التَّ بِیرِ، وَخَرابِ الدُّنیا؛(3)امام رضا (علیه السلام) در جواب سؤالات محمدبن سنان نوشت: و فلسفه تحریم (همجنس گرایى) و تحریم مردان برمردان و زنان بر زنان این است که این امر برخلاف فطرت وخلقتی است که خداوند براى زن و مرد قرارداده است (که تمایل به جنس مخالف دارند) پس چنانچه مردان و زنان همجنس گرا شوند، نسل بشر قطع مى گردد و تدبیر زندگى اجتماعى به فساد مى گراید و دنیا به سمت ویرانى کشیده مى شود.

قرآن کریم: «وَلُوطًا إِذ قالَ لِقَومِهِ أَتَأتُونَ الفاحِشَةَ ما سَبَقَگُم بِها مِن أَحَدٍ مِنَ العالَمِینَ؛»(4)

و(به خاطر بیاورید) لوط را هنگامی که به قوم خود گفت: آیا عمل شنیعی انجام می دهید که احدی از جهانیان پیش از شما انجام نداده اند.

«إِنَّکُم لَتَأتُونَ الرِّجالَ شَهوَةً مِن دُونِ النِّساءِ بَل اَنتُم قَومٌ مُسرِفُونَ؛«(5)

آیا شما از روی شهوت به سراغ مردان می روید، نه زنان؟ شما جمعیت تجاوزکاری هستید.

ص: 220


1- - سوره عنکبوت، آیه 14. و به سوره های: اعراف آیه 4- 5. وکهف آیه 59 مراجعه شود.
2- - غرر، ج 1، ص 36، ح 1110.
3- - وسائل الشیعه، ج 134، ص 251، ح 8.
4- - سوره اعراف، آیه 80 .
5- - سوره اعراف، آیه 81 .

«فَلَمّا جاءَ اَمرُنا جَعَلنا عالِیَها سافِلَها وَأَمطَرنا عَلَیها حِجارَةً مِن سِجِّیلِ مَنضُودٍ؛»(1)

چون فرمان قهر ما رسید، دیار آن قوم نابکار را ویران و زیر و زبر ساختیم و بر سرآن ها مرتب از آسمان سنگ هلاکت فرو ریختیم.

«مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَ وَماهِیَ مِنَ الظّالِمِین بِبَعِیدٍ؛»(2)

آن سنگ های بلا بر سر ستمگران از امرخدا نشان دار و معین بود، و البته چنین هلاکتی از ظالمان (عالم) دور نخواهدبود.

حدیث:

- امام صادق (علیه السلام) فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمودن: هنگامی که از قوم لوط آن رفتار زشت صادرشد، زمین به خدای خود نالید چندان که گریه اش به آسمان رسید، و آسمان چنان نالید، که گریه اش بعرش پروردگاررسید، پس خداوند آسمان را فرمان داد برایشان سنگ ببار، و زمین را امر فرمود آنان را فرو بر(3)

«غرور و مستی نعمت»

قرآن کریم: «وَکَم أَهلَکنا مِن قَریَةٍ بَطِرَت مَعِیشَتَها فَتِلکَ مَساکِنُهُم لَم یُسکَن مِن بَعدِهِم إِلا قَلِیلًا وَکُنّا نَحنُ وارِثِینَ؛»(4)

بسیاری از شهرها و آبادی ها یی که بر اثر فزونی نعمت مست و مغرورشده بود، هلاک کردیم، این خانه های آن هاست (که ویران شده) و بعد از آن ها جز اندکی کسی در آن سکونت نکرد، و ما وارث آنان بودیم.

«ایجاد فساد در روی زمین»

قرآن کریم: «وَلا تَبغِ الفَسٰادَ فِی الأَرضِ إِنَّ اللهَ لا یُحِبُّ المُفسِدِینَ؛»(5)

(به قارون گفتند) و هرگزفساد در زمین منما، که خدا مفسدان را دوست ندارد.

«فسق و فجور»

قرآن کریم:«وَإِذأأَرَدنا أَن نُهلِکَ قَریَةَ أَمَرنا مُترَفِیها فَفَسَقُوا فِیها فَحَقَّ عَلَیهَاالقَولُ فَدَمَّرنا ها تَد مِیرًا؛»(6)

ص: 221


1- - سوره هود، آیه 82.
2- - سوره هود، آیه 83.
3- - «موضوع نزول بلا، عمل شنیع قوم لوط، حدیث شمارۀ 332».
4- - سوره قصص، آیه 58.
5- - سوره قصص، آیه 77.
6- - سوره إسراء، 16.

و چون اهل دیاری را بخواهیم هلاک سازیم، پیشوایان آن شهر را امرکنیم راه فسق، تبهکاری و ظلم پیش گیرند آنگاه همه را هلاک می سازیم.

«قسم دروغ و ناحق، قطع رحم»

561. أبوعبیدة از امام باقر (علیه السلام) روایت می کند که، فرمود: در کتاب امام علی (علیه السلام) است:... وَإنّ الیَمِینَ الکاذِبَةَ وَقَطِیعَةَ الرّحِمِ لَتَذِ رانِ الدِّ یارَبِلاقِعَ مِن اهلِها؛(1)

و به درستیکه قسم دروغ و قطع رحم خانه ها را ویران وخالی از اهل و خانمان کند. (خانه ها و اهل آن ها را نابود خواهد کرد).

إسحاق بن عمّار می گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم می فرمود: پدرم همیشه می فرمودند: پناه می برم به خدا از گناهانی که در نابودی شتاب کنند و مرگ را نزدیک سازند وخانه ها را بی صاحب و«ویران» نمایند، وآن ها: قطع رحم، و آزردن و نافرمانی پدر و مادر، و واگذاردن وترک إحسان ونیکی است.(2)

«کفر»

قرآن کریم:«قٰالَ الَّذِینَ استَکبَرُواإِنّٰا بِالَّذِی آمَنتُم بِهِ کٰافِرُونَ؛»(3)

متکبران گفتند ما به آنچه شما (ایمان آوردگان) به آن ایمان آورده اید کافریم.

«فَعَقَرُواالنّٰاقَةَ وَعَتَواعَن أَمرِرَبِّهِم وَقٰالُوایٰاصٰالِحُ آئتِنٰابِمٰاتَعِدُنٰاإِن کُنتَ مِنَ المُرسَلِینَ؛»(4)

سپس «ناقه» را پی کردند و از فرمان پروردگارشان سرپیچیدند وگفتند ای صالح اگر تو از فرستدگان (خدا) هستی آنجه ما را با آن تهدید می کنی بیاور.

«فَأَخَذَتهُمُ الرَّجفَةُ فَأَصبَحُوافِی دٰارِهِم جٰاثِمِینَ؛»(5)

سرانجام زمین لرزه(وزلزله) آن ها را فراگرفت وصبح گاهان (تنها) جسم بی جانشان درخانه هاشان باقی مانده بود.

«قَد مَکَرَالَّذِینَ مِن قَبلِهِم فَأتَی اللهُ بُنیانَهُم مِنَ القَواعِدِ فَخَرَّعَلَیهِمُ السَّقفُ مِن فَوقِهِم وَأتیهُمُ العَذابُ مِن حَیثُ لا یَشعُرُونَ؛»(6)

ص: 222


1- - اصول کافی، ج 4، ص 47، ح 4.
2- - «موضوع خرابی و ویرانی خانه ها، ترک نیکی، حدیث شماره 557»
3- - سوره آعراف، آیات 76 الی78 .
4- - سوره آعراف، آیه 76 .
5- - سوره آعراف، آیه 78.
6- - سوره نحل، آیه 25.

آن کافرانی که پیش ازاینان بودند نیز(مانند این ها) مکرها برای پامال کردن حق اندیشیدند لیکن خدا سقف بنای آن ها را از پایه ویران کرد و برسرشان فروریخت و عذاب خدا ازجایی که نمی فهمیدند، به آن ها فرا رسید.

«گناه و معاصی»

قرآن کریم: «فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوها فَدَمدَمَ عَلَیهِم رَبُّهُم بِذَنبِهِم فَسَوّیها؛»(1)

ولی قوم رسول را تکذیب وناقه را پی کردند، لذا پروردگارشان آن ها را به خاطر گناهی که مرتکب شده بودند، درهم کوبید وشهرشان را صاف ومسطّح نمود.

حدیث:

562. قالَ أبُوالحَسَنِ (علیه السلام) : حَقٌّ عَلی اللّهِ أن لایُعصی فِی دارٍ إلا أضحاها لِلشّمسِ حَتّی تُطَهِّرَها؛(2)برخدا سزاواراست که هرخانه ای که در آن نافرمانیش کنند، خرابش کند تا خورشید برآن بتابد و «از پلیدی باطنی» پاکش کند. (پس معصیت خدا، خانه را ویران کند، چنان که آفتاب برسطح آن بتابد)

«گرفتن مالیات - خراج - بدون آبادانی»

- الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن طَلَبَ الخِراجَ بِغَیرِعِمارَةٍ أَخرَبَ البِلادَ، وَأَهلَکَ العِبادَ، وَلَم یَسقِیمُ أَمرُهُ؛(3)

هرکس خراج (مالیات) را بدون آبادانی بطلبد، شهرها را ویران کند و بندگان را به نابودی کشد وحکومتش جزاندکی نپاید.

«نافرمانی پدر و مادر»

-عَن إسحٰاقَ بنِ عَمّارٍقٰالَ: سَمِعتُ أبٰاعَبدِاللهِ (علیه السلام) یَقُولُ: کٰانَ أبِی (علیه السلام) یَقُولُ: نَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الذّنُوبِ الّتِی تُعَجِّلُ الفَنٰاءَ وَتُقَرِّبُ الآجٰالَ وَتُخلِی الدِّیٰارَ،... وَالعُقُوقَ(4)

إسحاق بن عمّارمی گوید: ازامام صادق (علیه السلام) شنیدم می فرمود: پدرم همواره می فرمودند: پناه می برم بخدا از گناهانی که درنابودی شتاب کنند و مرگ را نزدیک سازند وخانه ها را بی صاحب و«ویران» نمایند، وآزردن و نافرمانی پدر و مادراست.

ص: 223


1- - سوره شمس، 14.
2- - اصول کافی، ج 3، ص 374، ح 18.
3- - «موضوع ازبین رفتن حکومت، خراج گرفتن بدون آبادانی، حدیث شماره 481»
4- - «این موضوع، ترک نیکی و نیکوکاری، حدیث شماره 557».

«نشاط و شادی افراطی و مغرورانه»

قرآن کریم: «إِذ قٰالَهُ قَومُهُ لا تَفرَح إِنَّ اللهَ لا یُحِبُّ الفَرِحِینَ؛»(1)

به خاطر بیاور هنگامی را که قومش (قوم قارون) به اوگفتند: این قدر مغرور و شادمان به ثروت خود مباش، که خداوند هرگز مردم پرغرور ونشاط را دوست نمی دارد.

فصل پنجم - گناهانی که باعث خُسران و زیان درزندگی انسان می شود:

«فروختن آخرت به دنیا»

563. الإمامُ علِیّ (علیه السلام) : مَن بٰاعَ ٰاخِرَتَهُ بِدُنیٰاهُ خَسِرَهُمٰا؛(2)

هرکس آخرتش را بدنیایش بفروشد، درهردوزیان کرده.

«إرتداد – از دین برگشتن»

564. قالَ أَبُوعَبدِاللهِ (علیه السلام) :... وَلا تَرتَدُّوا عَلی أَدبارِکُم فَتَنقَلِبُوا خاسِرِینَ؛(3)

مرتد نشوید، (و از دین به عقب برنگردید) که خسران خواهید دید.

«یاری کردن به باطل»

565. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن نَصَرَالباطِلَ خَسِرَ؛(4)

یاری کننده باطل، زیان می برد.

«کافرشدن به حضرت پیامبر - صلیّ الله علیه وآله»

قرآن کریم: «وَمَن یَکفَربِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الخاسِرُونَ؛»(5)

وکسانی که به او (پیامبر) کافرشوند، زیان کارند.

«سازش و سستی در راه حق»

566. قال أمِیرُالمُؤمِنِینَ (علیه السلام) - فی کلام له، خطب به علی المنبر-:... وَلا تُدهِنُوا فِی الحَقِّ فَتَخسَرُوا؛(6)

ص: 224


1- - سوره قصص، 76.
2- - غرر، ج 2، ص 643، ح 582.
3- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 303، ح 5.
4- - غرر، ج 2، ص 613، ح 58.
5- - سوره بقره، آیه 121.
6- - اصول کافی ج 1، ص 56، ح 6.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) درسخنرانی منبرخویش فرمود: و در راه حق سازش وسستی نکنید، تا خسران و زیان بینید.

«ترس از غیرخدا»

567. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن هابَ خابَ؛(1)

هرکس (ازغیرخدا) بترسد، زیان بیند.

«ترک طاعت خدا»

568. قالَ الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : إحذَرأَن یَراکَ اللهُ عِندَ مَعصیَتِهِ، وَیَفقِدَ کَ عِندَ طاعَتِهِ، فَتَکُونَ مِنَ الخاسِرِینَ؛(2)

امام علی (علیه السلام) فرمود: بترس که خداوند تو را به هنگام گناهان بنگرد، و در طاعت خویش نیابد، آن گاه از زیانکارانی.

«کوتاهی کردن درکارخیر»

- الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن قَصَّرَعَن فِعلِ الخَیرِخَسِرَوَنَدِمَ؛(3)

هرکس درکارخیرکوتاهی کند، زیان دیده وپشیمان گردد.

«دنیا پرستی»

569. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : أَلدُّنیا خُسرانٌ؛(4)

جهان، جای خسران و زیان است.

«عمل کردن برای دنیا»

570. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن عَمِلَ لِلدُّنیا خَسِرَ؛(5)هرکس برای دنیا کارکند، زیان بیند.

«اطاعت ازکافران»

قرآن کریم: «یاإَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تُطِیعُواالَّذِینَ کَفَرُوا یُرَدُّوکُم عَلی أَعقابِکُم فَتَنقَلیبُوا خاسِرِینَ؛»(6)

ص: 225


1- - غرر، ج 2، ص 613، ح 69.
2- - نهج البلاغة، دشتی، ح 383 .
3- - «موضوع پشیمانی، کوتاهی درکارخیر، حدیث شماره 373».
4- - غرر، ج 1، ص 11، ح 254.
5- - غرر، ج 2، ص 621، ح 231.
6- - سوره آل عمران، آیه 129.

ای کسانی که ایمان آورده اید! اگرازکسانی که کافرشده اند، اطاعت کنید، شما را به گذشته هایتان باز می گردانند، وسرانجام، زیانکارخواهید شد.

«دشمنی با مردم»

571. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن زَرَعَ العُدوٰانَ حَصَدَ الخسسرٰانَ،(1)

کسی که تخم دشمنی بکارد، خوشه خسران و زیان دِروکند.

«رها کردن نفس»

572. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن أَهمَلَ نَفسَهُ فَقَدَ خَسِرَ؛(2)

هرکس نفس خود را رهاکند، خسران کرده است.

«غفلت از محاسبه نفس»

573. قال أمِیرُالمُؤمِنِین (علیه السلام) : مَن حاسَبَ نَفسَهُ رَبِحَ وَمَن غَفَلَ عَنها غَسِرَ؛(3)

هرکس نفس خود را محاسبه کرد سود برده، وهرکس از آن غافل شود، زیان کرده است.

فصل ششم - گناهی که باعث به خطرافتادن انسان می شود:

«خود رأی بودن»

574. قالَ الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : وَقَد خاطَرَمَنِ استَغنی بِرَأیِهِ؛(4)

وآن کسی که با رأی خود احساس بی نیازی کند، به کام خطرها افتد.

فصل هفتم - گناهانی که باعث ازبین رفتن خوشنودی انسان می شود:

«آرزوی زیاد»

575. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن کَثُرَمَنٰاهُ قَلَّ رِضٰاهُ؛(5)

کسی که آرزو زیاد داشته باشد، خوشنودیش کم خواهدبود.

ص: 226


1- - غرر، ج 2، ص 630، ح 388.
2- - غرر، ج 2، ص 617، ح 159.
3- - وسائل الشیعه، ج 11، ص 379، ح 6.
4- - نهج البلاغة، دشتی، ح 211.
5- - غرر، ج 2، ص 656، ح 785.

«خشم و غضب»

576. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن کَثُرَسَخَطُهُ لَم یُعرُف رِضاهُ؛(1)

کسی که خشمش زیاد باشد، خوشنودیش شناخته نشود.

فصل هشتم - گناهی که باعث قطع شدن خویشاوندی می شود:

«بداخلاقی»

577. الإمامس عَلِیٌّ (علیه السلام) : سُوءُ الخُلقِ یُوحِشُ القَرِیبَ وَیُنَفِّرُالبَعِیدَ؛(2)

بداخلاقی نزدیکان را دور می سازد، و افراد دور و بیگانه را می رنجاند.

«سرپیچی از دستور دینی پدر»

قرآن کریم: «وَنادی نُوحٌ رَبَّهُ فَقالَ رَبِّ إِنَّ أبنِی مِن أَهلِی وَإِنَّ وَعدَ کَ الحَقُّ وَأَنتَ أَحکُمُ الحاکِمِینَ؛»(3)

نوح به پروردگارش عرض کرد، پروردگارا! پسر من از خاندان من است و وعدۀ تو (در مورد نجات خاندانم) حق است و تو از همه حکم کنندگان برتری.

«قالَ یا نُوحُ إِنَّهُ لَیسَ مِن أَهلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیرُصالِحٍ فَلا تَسئَلنِی ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ إِنِّی أَعِظُکَ أَن تَکُونَ مِنَ الجاهِلِینَ؛»(4)

فرمود: ای نوح ! او از اهل تو نیست ! او عمل ناشایسته است، بنابراین آن چه را، از آن آگاه نیستی از من مخواه، من به تو اندرز می دهم تا از جاهلان نباشی!.

«یاری نکردن به خویشاوندان»

578. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن یَقبِضُ یَدَهُ عَن عَشِیرَتِهِ فَاِنَّما یَقبِضُ یَدًا واحِدَةً عَنهُم وَیَقبِضُ عَنهُ أَیدِی کَثِیرَةٍ مِنهُم؛(5)

هرکس دستش را از یاری قوم وخویشانش بازگیرد، او یک دست از یاری آنان بازگرفته است – در برابر- دستهای بسیاری از آنان از یاری وحمایت وی بازگرفته می شود.

ص: 227


1- - غرر، ج 2، ص 636، ح 482.
2- - غرر، ج 2، ص 594، ح 22.
3- - سوره هود، آیه 45.
4- - سوره هود، آیه46 .
5- - غرر، ج 2، ص 594، ح 22.

«قطع رحم - قطع رابطه خویشاوندی»

579. الإمامُ عَلییٌّ (علیه السلام) : لَیسَ لِقاطِعِ رَحِمٍ قَرِیبٌ؛(1)

برای قطع رحم کننده، خویشی وخویشاوندی نیست.

فصل نهم - گناهانی که باعث برچیده شدن خیر از زندگی انسان می شود:

«بی قراری و دلتنگی»

580. قالَ ابُوالحَسَنِ مُوسَی بنِ جَعفَرٍ(علیهماالسلام) - فی وصیته لبعض ولده -:

وَاِیّاکَ وَالکَسَلُ وَالضَجرُ فَاِنَّهُما یَمنَعانَکَ حَظّکَ مِنَ الدّنیا وَالآخِرَةِ؛(2)

امام کاظم (ع) در وصیت خود به بعضی از فرزندانش، فرمود: از دلتنگی و بی قراری اجتناب کن زیرا که آنها تو را از خیر دنیا و اخرت باز می دارند.

«شک و تردید درباره خداوند»

581. قالَ أبُوعَبدِاللهِ (علیه السلام) : مَن شَکَّ فِی اللهِ بَعدِ مَولِدِهِ عَلَی الفِطرَةِ لَم یَفِیء إِلی خَیرٍأَبَدًا؛(3)

کسی که برفطرت توحید (و از پدر و مادرخداپرست) بدنیا آید، دربارۀ خدا شک کند بخیر باز نگردد.

«کم سپاسی»

582. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : مَن قَلَّ شُکرُهُ زالَ خَیرُهُ؛(4)

هر کس کم سپاس گوید، خیرزائل گردد.

«شکم پرستی، شهوت پرستی»

583. الإمامُ عَلِیٌّ (علیه السلام) : م