نردبان ها و پرتگاه های زندگی

مشخصات کتاب

نردبان ها و پرتگاه های زندگی

مقطع دبیرستان

ناشر : معاونت فرهنگی سازمان اوقاف و امور خیریه

قطع : رقعی

چاپخانه : چاپخانه ی بزرگ قرآن کریم - اسوه

نوبت چاپ : اول - تیر 1391

سایت سازمان : www.awqaf.ir

سایت معاونت : www.mfso.ir

سایت مجتمع : www.mfpo.ir

آدرس : تهران، خیابان نوفل لوشاتو، سازمان اوقاف و امور خیریه، معاونت فرهنگی

آدرس مجتمع : قم، خیابان صفاییه، کوچه ی ممتاز، کوی 7، پلاک 32 ، مجتمع فرهنگی پژوهشی معاونت فرهنگی سازمان اوقاف و امور خیریه

تلفن : 7746431 - 0251

نمابر : 7737131 - 0251

خیراندیش دیجیتالی : انجمن مددکاری امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشريف) اصفهان

ویراستار دیجیتالی : خانم نرگس قمی

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

نردبان ها و پرتگاه های زندگی

مقطع دبیرستان

ناشر : معاونت فرهنگی سازمان اوقاف و امور خیریه

قطع : رقعی

چاپخانه : چاپخانه ی بزرگ قرآن کریم - اسوه

نوبت چاپ : اول - تیر 1391

سایت سازمان : www.awqaf.ir

سایت معاونت : www.mfso.ir

سایت مجتمع : www.mfpo.ir

آدرس : تهران، خیابان نوفل لوشاتو، سازمان اوقاف و امور خیریه، معاونت فرهنگی

آدرس مجتمع : قم، خیابان صفاییه، کوچه ی ممتاز، کوی 7، پلاک 32 ، مجتمع فرهنگی پژوهشی معاونت فرهنگی سازمان اوقاف و امور خیریه

تلفن : 7746431 - 0251

نمابر : 7737131 - 0251

ص: 2

پیشگفتار

باسمه تعالی

قال امیرالمومنین علیه السلام: «وانما قلب الحدث كالارض الخالية ما ألقى فيها من شی قبلته»

امام علی علیه السلام فرمود: (دل نوجوان مانند زمینی خالی و مستعد است که هر بذری در آن افشانده شود می پذیرد)

(نهج البلاغه نامه 31)

سازمان اوقاف و امور خیریه در راستای ترویج علوم و معارف قرآن کریم در سطح جامعه و با بهره مندی از عوائد موقوفات و در راستای اجرای نیات خیر واقفین به ویژه نیات فرهنگی و قرآنی چندی است که اقدام به برگزاری طرح نشاط معنوی در فصل تابستان در امامزادگان و بقاع متبرکه نموده است .

کتابی که در پیش رو دارید به نام (نردبان ها و پرتگاه های زندگی) و ویژه مقطع دبیرستان می باشد که با 30 عنوان آموزشی در حوزه معارف با محوریت آیات الهی، جهت رشد و تعالی دانش آموزان تهیه و تدوین شده است.

امید است جامعه اسلامی ایران به ویژه جوانان و نوجوانان با حضور در طرح تابستانی نشاط معنوی در کلیه امامزادگان متبرکه و اندیشیدن در آیات الهی از گنجینه های ناب آن استفاده نماید.

در پایان ضمن تشکر از همکاری موسسه فرهنگی قرآن وعترت تبیان دوام توفیقات آن موسسه را از خداوند متعال مسألت داریم.

معاونت فرهنگی سازمان اوقاف و امور خیریه

ص: 3

فهرست مطالب

احسان و نیکی به والدین 1

انتظار و ارتباط با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 5

بی کاری و کم کاری 8

پوشش نامناسب 11

اضاعه، ترک نماز 14

موضوع : حب و دوستی اهل بیت علیهم السلام 17

حسادت 20

حسن ظن 25

حضور در محافل لغو و بیهوده 28

خشم و غضب 31

دروغگویی 35

دعا 39

رعایت اموال عمومی و بیت المال 42

روزه ی کامل 46

سخاوت و جود 49

سخن چینی و سعایت 52

سعی در امر به معروف و نهی از منکر 57

ص: 4

شوخی های بی مورد 61

صله ی رحم 64

غیبت 67

فحش و ناسزاگویی 70

كبر 73

مسخره کردن و استهزاء 76

مشورت و رایزنی 79

موسيقى حرام 82

نظافت و پاکیزگی 86

نظم در زندگی 89

نگاه حرام 92

نیکی به همسایگان 96

ورزش و تقویت جسم 99

کلام آخر 102

ص: 5

ص: 6

احسان و نیکی به والدین

تعریف :

احسان و نیکی به والدین عبارت است از نیکوکاری و کمک کردن به والدین با مال و آبرو و جان و فرمانبرداری محض از آنها مگر در معصیت خداوند.

از نگاه قرآن :

﴿ وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْسانا ﴾؛ (1)

و خدا را بپرستید! و هیچ چیز را همتای او قرار ندهید! و به پدر و مادر، نیکی کنید.

از منظر اهل بیت علیهم السلام :

«قال على علیه السلام : بِرُّ الْوَالِدَيْنِ أَكْبَرُ فَرِيضَةٍ»؛ (2)

امام على علیه السلام: نیکی به والدین بزرگ ترین واجب است.

«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله : سَيِّدُ الْأَبْرَارِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ رَجُلٌ بَرَّ وَالِدَيْهِ بَعْدَ مَوْتِهِمَا»؛ (3)

رسول خدا صلی الله علیه وآله آقای نیکوکاران در روز قیامت، مردی است که بعد از درگذشت پدر و مادر خود به آنان نیکی کند.

ص: 1


1- نساء/36.
2- عیون الحکم ص : 195.
3- بحار الأنوار / ج 71 ص : 22.

پیامد های فردی و اجتماعی :

1. قبولی طاعات و عبادات نیکی به پدر و مادر موجب قبولی سایر طاعات و عبادات انسان می شود .

2. تحصیل رضای خدا : خشنودی و رضایت والدین از انسان باعث تحصیل رضای خداوند می شود.

3. احسان فرزندانمان در آینده نسبت به ما خداوند چنان مقدر کرده که کسی که به والدین خود نیکی کند در آینده فرزندان او نیز به او احسان و نیکی می کنند .

4. برکت عمر و ثروت : نیکی به پدر و مادر باعث ایجاد برکت در عمر و ثروت انسان می گردد.

راه های دستیابی :

راه علمی: 1. دقت در آیات و روایاتی که بر این مسأله تکیه و تأکید دارند. 2. تفکر در آفات بدی به والدین. 3. دقت در سیره ی اولیا و برخورد آنان با والدینشان. 4. شناخت حقوق آن ها.

راه عملی: 1. خود را به احسان به والدین واداشتن اگر چه در ابتدا سخت باشد تا ایجاد ملکه گردد. 2. درخواست از خدا برای توفیق پیدا کردن در نیکی به والدین. 3. احقای حقوق آن ها به تدریج.

نكات قابل توجه :

1. از بین پدر و مادر در احسان به مادر بیشتر تکیه شده است.

2. برخی از مصادیق نیکی به والدین عبارتند از:

ص: 2

الف) اطاعت از آن ها مگر در معصیت خدا. ب) به اسم صدا نزدن والدين. ج) جلوتر از والدین راه نرفتن. د) شکر گذار آن ها بودن در همه حال. ه-) برآوردن حاجات و نیازهای آن ها قبل از این که ابراز کنند.

3. والدین پس از مرگ نیز برانسان حقوقی دارند که برخی از آن ها عبارتند از:

الف) عمل کردن به وصیت آن ها چنانچه مطابق شرع باشد. ب) دعا برای آمرزش آن ها. ج) رسیدگی به بدهکاری مالی آن ها. د) به زیارت قبور آن ها رفتن. ه-) انجام عبادات و اعمال معنوی به نیت آن ها. و) خواندن نماز و روزه ی قضای آن ها.

4. ممکن است کسی پس از مرگ والدین بخاطر ترک حقوق آن ها عاق شود.

حکایت :

روزی حضرت موسی علیه السلام در ضمن مناجات به پروردگار عرض کرد: خدایا می خواهم همنشینی را که در بهشت دارم ببینم که چگونه شخصی است.

جبرئیل بر او نازل شد و گفت: یا موسی علیه السلام قصابی که در فلان محل است همنشین تو است. حضرت موسی علیه السلام به درب دکان قصاب آمده، دید جوانی شبیه شبگردان مشغول فروختن گوشت است.

شب که شد جوان مقداری گوشت برداشت و به سوی منزل روان گردید. موسی علیه السلام از پی او تا درب منزلش آمد و به او گفت: مهمان نمی خواهی؟

ص: 3

گفت: بفرمائید، موسی علیه السلام را به درون خانه برد. حضرت دید جوان غذائی تهیه نمود، آن گاه زنبیلی از طبقه فوقانی به زیر آورد، پیرزنی کهنسال را از درون زنبیل بیرون آورد و او را شستشو داد، غذا را با دست خویش به او خورانید.

موقعی که خواست زنبیل را به جای اول بیاویزد زبان پیرزن به کلماتی

که مفهوم نمی شد حرکت نمود؛ بعد جوان برای حضرت موسی علیه السلام غذا آورد و خوردند.

موسی علیه السلام سؤال کرد حکایت تو با این پیرزن چگونه است؟ عرض کرد: این پیرزن مادر من است، چون وضع مادام خوب نیست که کنیزی برایش بخرم خودم او را خدمت می کنم .

پرسید: آن کلماتی که به زبان جاری کرد چه بود؟ گفت: هر وقت او را

شستشو می دهم و غذا به او می خورانم می گوید: خدا ترا ببخشد و همنشین و هم درجه ی حضرت موسی در بهشت کند موسی علیه السلام فرمود ای جوان بشارت می دهم به تو که خداوند دعای او را درباره ات مستجاب گردانیده است، جبرئیل به من خبر داده که در بهشت تو همنشین من هستی .

ص: 4

انتظار و ارتباط با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

تعریف :

انتظار یعنی کوشش معنیدار علمی و عملی برای ایجاد پیوند معنوی و کسب رضایت امام زمان و در بعد اجتماعی یعنی نگرانی از وضعیت موجود و تلاش برای ورود بهترین انسان به صفحه ی اجتماع بشری برای رسیدن به وضعیت مطلوب.

از نگاه قرآن :

﴿بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنين﴾؛ (1)

ذخیره الهی (امام زمان) برای شما بهتر است اگر مؤمن باشید.

از منظر اهل بیت علیهم السلام :

«قَالَ رَسولُ اللهِ صلی الله علیه وآله : أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» ؛ (2)

رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: بالاترین اعمال امت من این است که در انتظار فرج و گشایش از سوی خدا باشند.

«قالَ الصَّادِقُ علیه السلام : الْمُنْتَظِرُ لِلثَّانِي عَشَرَ كَالشَّاهِرِ سَيْفَهُ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ لا يَذُبُ عَنْهُ» ؛ (3)

امام صادق علیه السلام فرمودند: کسی که منتظر و چشم به راه دوازدهمین امام باشد، مانند کسی است که با شمشیر برکشیده از پیامبر دفاع می کند.

ص: 5


1- هود /86 .
2- البحار /21/128/52 .
3- البحار /24/129/52 .

پیامدهای فردی و اجتماعی :

1. انتظار موجب تقویت حالات معنوی و جدی بودن در دین داری می شود.

2. انتظار امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف موجب داشتن بزرگترین پشتوانه معنوی در زندگی می شود .

3. انتظار موجب كسب لذت معنوی در نتیجه ارتباط با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می شود .

4. انتظار موجب امیدواری به آینده می شود.

5. انتظار موجب بهره گیری بیش تر از عنایات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می شود.

راه های دستیابی :

راه علمی: 1. تفکر در نتایج انتظار. 2. مطالعه ی زندگی امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و حالات و وظایف منتظرين.

راه عملی: 1. تقویت ارتباط با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از طریق دعاها و زیارات 2. صدقه دادن برای حضرت. 3. اهداء ثواب اعمال عبادی به محضر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف. 4. خودسازی و تهذیب نفس. 5. احترام و ارتباط با علمای وارسته ی دینی و نائبان عام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف. 6. مهیا نمودن خود و دیگران برای ظهور حضرت. 7. خدمت به شیعیان و پیروان آن حضرت. 8. خواندن نماز امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف.

نكات قابل توجه :

1. از بهترین آرزوهای معنوی درخواست دیدار امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است.

2. نوشتن عریضه، یعنی ارتباط نوشتاری با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف روح انتظار را تقویت می کند.

ص: 6

حکایت :

یکی از علمای متعصب اهل سنت کتابی مفصل در رد شیعه نوشته بود و آن را برای مردم می خواند و مردم را نسبت به مذهب تشیع بدبین می نمود علامه حلی (م 726 ه- ق) تصمیم گرفت به هر قیمت آن کتاب را به دست آورد تا هم از تمامی مطالب آن آگاهی یابد و هم بر آن ردّی بنویسد ولی آن عالم سنی کتاب را به هیچ کس نمی داد. علامه حلی مدت ها به عنوان شاگرد به کلاس درسش رفت و با او ارتباط گرمی برقرار کرد و پس از مدتی از او تقاضا کرد که چند وقت آن کتاب را به عنوان امانت وی دهد. او گفت: من عهد کرده ام که این کتاب را بیش از یک شب به کسی ندهم.

علامه فوراً قبول کرد و قول داد که فردای آن روز کتاب را به ایشان برگرداند. کتاب را گرفت به خانه آورد و شروع به نوشتن آن کتاب کرد لیکن کتاب دارای صفحه های بسیار بود و ممکن نبود که تا صبح رونوشت آن کتاب تمام شود. نصف شب فرا رسید علامه مقداری از آن کتاب را نوشته خستگی و خواب از توان او کاسته بود ناگهان مردی با لباس عربی به خانه ی او آمد و پس از احوال پرسی به علامه گفت:

نوشتن این کتاب را به من واگذار، تو خسته ای، استراحت کن.

علامه قبول کرد، کتاب را در اختیار او گذاشت و به بستر رفت و خوابید. و بعد از چندی که از خواب بیدار شد دید کسی در خانه نیست و آن کتاب قطور به طور معجزه آسایی تا آخر نوشته شده است و در پایان آن نام مقدس امام زمان حضرت حجه بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف نقش بسته و امضا شده است. آن گاه علامه فهمید که آن شخص حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بوده است.

ص: 7

بی کاری و کم کاری

تعریف:

بی کاری و کم کاری یعنی بی رغبتی به تلاش و کوشش برای کسب حلال و خود را برده صفت به دیگران وابسته نمودن و ارتزاق از دیگران و کوتاهی در انجام وظایف اقتصادی .

از نگاه قرآن :

﴿وَلا تَهِنُوا وَلا تَحْزَلُوا وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُؤْمِنِينَ﴾؛ (1)

اگر مؤمن هستید هرگز سستی نکنید و اندوهناک نباشید که شما برترید.

از منظر اهل بیت علیهم السلام :

«قال مُوسَى بْنُ جَعْفَرِ علیه السلام : إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَيُبْغِضُ الْعَبْدَ الْفَارِغَ»؛ (2)

امام کاظم علیه السلام : خدا از بنده بیکار نفرت دارد.

«قال على علیه السلام : مِنَ الْفَرَاغِ تَكُونُ الصَّبْوَةُ» ؛ (3)

امام على علیه السلام هوا و هوس برخاسته از بیکاری است.

ص: 8


1- آل عمران /139.
2- وسائل الشیعه ج17 ص : 57.
3- تصنيف غرر الحکم ص : 323 .

پیامدهای فردی و اجتماعی :

1. فقر و بدبختی، بیکاری موجب پیدایش فقر و تنگدستی می گردد.

2. مبتلا شدن به عشق های کاذب. 3. فرد بیکار بار زندگی خود را بر دوش دیگری می اندازد و همیشه سر باردیگران است. 4. بیکاری باعث ایجاد مشکلات روانی در انسان می گردد. 5. طبق روایات در روز قیامت از کسی که کارهایش را دیگران انجام می دهند سخت ترین حساب را می کشند .

راه های درمان :

راه علمی: 1. تأمل در فوائد کار و تلاش 2. بررسی مفاسد بیکاری

3. مطالعه ی زندگی بزرگان و پیشوایان در این خصوص. 4. آشنایی با اصول مدیریت زمان و برنامه ریزی .

راه عملی: 1. اهمیت دادن به کار و تلاش از دوران کودکی و نوجوانی

2. کسب یک مهارت فنی و هنری. 3. تقویت روحیه ی عزت نفس درخود. 4. مبارزه با تنبلی و ضعف اراده 5 مشاوره ی شغلی گرفتن.

نکات قابل توجه :

1. مشغول بودن به کار، تنها جهت تأمین هزینه های اقتصادی نیست بلکه در سیره اهل بیت علیهم السلام و دین اسلام به کار به عنوان یک امر مقدس نگاه می شود و اسلام زحمت کشیدن برای کسب روزی حلال را نوعی عبادت تلقی می کند. 2. از جمله فراغت های پسندیده، فراغت جهت تفکر درباره ی خویشتن و فراغت جهت تلاوت قرآن است.

ص: 9

حکایت :

امام کاظم علیه السلام در زمینی که متعلق به شخص خودش بود مشغول کار و اصلاح زمین بود. فعالیت زیاد عرق امام را از تمام بدنش جاری ساخته بود. علی بن ابی حمزه ی بطائنی، در این وقت رسید و عرض کرد :

قربانت گردم، چرا این کار را به دیگران نمی گذاری؟

حضرت فرمودند: چرا به عهده ی دیگران بگذارم؟ افراد از من بهتر همواره از این کارها می کرده اند .

علی بن ابی حمزه ی بعلائنی گفت: مثلاً چه کسانی؟

رسول خدا صلی الله علیه وآله و امير المؤمنين علیه السلام و همه پدران و اجدادم. اساساً کار و فعالیت در زمین از سنن پیغمبران و اوصیای پیغمبران و بندگان شایسته ی خداوند است.

ص: 10

پوشش نامناسب

تعریف :

منشأ پوشش نامناسب حالتی نفسانی است که نتیجه آن استفاده از لباس های نامناسب و ممنوع تجملی برای مردان و زنان است.

از نگاه قرآن :

﴿يا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِباساً يُواري سَوْآتِكُمْ وَ ريشاً وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِكَ خَيْرٌ ذلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ﴾؛ (1)

ای فرزندان آدم! در حقیقت ما برای شما لباسی فرو فرستادیم که عورت های شما را می پوشاند و برای شما زینتی است. ولی بهترین جامه، لباس تقوی است. این از نشانه های خداست، باشد که متذکر شوند.

از منظر اهل بيت علیهم السلام :

«قال رَسولُ اللهِ : مَن لَبِسَ مَشهوراً مِنَ الثّيابِ أَعْرَضَ اللهُ عَنهُ يَومَ القِيامَةِ» ؛ (2)

رسول خدا صلی الله علیه وآله هر کس از لباس های مشهور (و چشمگیر) بپوشد، خداوند در روز قیامت از او روی بگرداند.

«قال رَسولُ اللهِ صلی الله علیه وآله : مَن أخذَ يَلْبِسُ ثَوباً لِيُباهِي بِه لِيَنظُرَ النَّاسُ إِلَيه لَم يَنظُرِ اللهُ إِلَيهِ حَتَّى يَنزِعَهُ»؛ (3)

رسول الله صلی الله علیه وآله هر کس لباس فاخری بپوشد تا مردم به او نگاه کنند، خداوند به او ننگرد تا زمانی که آن را از تن بیرون آورد .

ص: 11


1- اعراف/ 26 .
2- کنز العمال 41202 .
3- کنز العمال 41200 .

اسباب و علل :

1. گاه شخص به دلیل هوسرانی از لباس های نامناسب استفاده می کند .

2. انسانی که شهوت بر او غلبه پیدا کرده است به خواسته های آن (شهوت) از جمله استفاده از لباس نامناسب تن در می دهد .

3. گاه اشخاص به دلیل عدم اطلاع از موضوع و جهالت و فقط برای تقلید از دیگران از این لباس ها استفاده می کنند.

4. برخی اشخاص به دلیل احساس حقارتی که درونشان دارند از این گونه لباس ها استفاده می کنند تا خود را در معرض دید دیگران قرار دهند.

پیامدهای فردی و اجتماعی :

1. بازماندن از ارزش های معنوی و رسیدن به کمال. 2. کشیده شدن جامعه در مسیر مُد گرایی. 3. ابتلا به بیماری ریاکاری و فخر فروشی. 4. ایجاد فشار روانی و روحی برای فقراء. 5. تحریک جوانان به انجام گناه.

راه های درمان :

راه علمی : اندیشیدن در مفاسد این صفت زشت.

راه عملی : 1. تربیت صحیح 2. مبارزه با ریشه های این صفت زشت. 3. شخصیت و اعتبار را در ،علم تقوی و عمل جستجو کردن. 4. پرهیز از رفقای ناباب و محیط های آلوده. 5. تقویت حسن احترام به فرهنگ و آداب خودی.

ص: 12

نکات قابل توجه :

1. منظور از لباس، هر چیزی است که انسان برای حفظ خود از سرما و گرما و یا تزئین خودش از آن استفاده کند حتی عینک، ساعت، گردنبد، انگشتر و کفش را شامل می شود.

2. اگر لباس، انگشت نما باشد و شخصیت کسی را که آن را پوشیده است مسأله دار کند پوشیدن آن لباس چه برای مرد و چه برای زن حرام است.

3. آرایش مردان به شکل زنان حرام است .

حکایت:

گروهی از مسیحیان نجران در سال نهم هجری به مدینه آمدند تا با پیامبر ملاقات کنند. لباس آنان بسیار بلند و مزین به دیباچه و گوهرهای مخصوص بود که در عرب کسی این چنین لباس نمی پوشید.

پس نزد پیامبر آمدند و سلام کردند پیامبر جواب سلام آن ها را نداد و با آن ها صحبت نکرد!

کسی از آنان به امیرالمؤمنین علیه السلام گفت: ای علی! چرا پیامبر این چنین رفتار کرد؟ فرمود: زیرا، لباس اینان زینتی است و انگشترهای گران قیمت دارند.

پس آن ها لباس معمولی پوشیدند و انگشترها را از دست بیرون کردند سپس نزد پیامبر آمدند و سلام دادند، پس پیامبر جواب سلام آن ها را داد و به نیکی با آن ها رفتار نمود و سپس فرمود: به خدایی که مرا به حق مبعوث کرده، بار اول که اینان نزد من (با آن لباس و انگشتر) آمدند، دیدم شیطان همراه آن ها بود (بدین علت به آنان عنایتی نکردم).

ص: 13

اضاعه، ترک نماز

تعریف :

اضاعه و ترک نماز یعنی عدم اقامه ی نماز به صورت عمداً و یابی دقتی در وضو و انجام افعال نماز به شکلی که نماز صحیح خوانده نشود و باطل باشد.

از نگاه قرآن :

﴿فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ * الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ سَاهُونَ﴾؛ (1)

پس وای بر نمازگزارانی که ... * در نماز خود سهل انگاری می کنند.

از منظر اهل بیت علیهم السلام :

«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله : مَا بَيْنَ الْمُسْلِمِ وَ بَيْنَ الْكَافِرِ إِلَّا أَنْ يَتْرُكَ الصَّلَاةَ الْفَرِيضَةَ مُتَعَمِّداً أَوْ يَتَهَاوَنَ بِهَا فَلَا يُصَلِّيَهَا»؛ (2)

رسول خدا صلی الله علیه وآله میان مسلمان و کافر فاصله ای جز این نیست که نماز واجب را عمداً ترک کند یا از روی سبک شمردن آن را نخواند.

«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله : لَيْسَ السَّارِقُ مَنْ يَسْرِقُ النَّاسَ وَ لَكِنَّهُ الَّذِي يَسْرِقُ الصَّلَاةَ» ؛ (3)

رسول خدا صلی الله علیه وآله سارق کسی نیست که از مردم سرقت می کند بلکه سارق کسی است که از نماز سرقت می کند .

ص: 14


1- ماعون /4-5 .
2- ثواب الأعمال ص : 230.
3- بحار الأنوار ج 81 ص : 226 .

اسباب و علل :

1. تكبر در برابر خدا: نماز، تمرین خضوع و خشوع در برابر خداوند است، کسی که در برابر خداوند تکبر می ورزد از نماز دوری می کند.

2. همنشینی با معصیت کاران : همنشینی و دوستی با افراد بی نماز باعث سرایت این صفت زشت به انسان می گردد.

3. غفلت و جهالت : گاه جهل در مقابل اهمیت نماز و اسرار نهفته در آن باعث می گردد انسان نسبت به این تکلیف کوتاهی کند .

4. ضعف تربیت دینی: فردی که در خانواده و جمع بی نماز (و به دور از تعالیم دینی) رشد کرده باشد نسبت به انجام این تکلیف الهی سستی می کند.

پیامدهای فردی و اجتماعی :

1. عذاب قبر و جهنم : فرد بینماز در قبر گرفتار عذاب قبر بوده و در قیامت جایگاه او آتش است.

2. ردّ سایر اعمال خوب : در روایات آمده است اولین چیزی که از انسان سؤال می گردد نماز است اگر پذیرفته شود سایر اعمال نیز پذیرفته می گردد و اگر رد شود سایر اعمال انسان نیز رد می گردد.

3. به شفاعت پیامبر و آل پیامبر نرسیدن: بنابر روایت، شفاعت اهل بیت علیهم السلام به کسی که نماز را سبک بشمارد نمی رسد.

4. سهل انگار شدن فرزندان به امر نماز : والدینی که نسبت به ادای نماز سهل انگاری می کنند، فرزندان خود را نیز نسبت به این فریضه بی تفاوت و سهل انگار می کنند .

ص: 15

راه های درمان :

راه علمی: 1. دقت در آیات و روایات در مورد نماز. 2. دقت در فواید و آثار نماز و توجه به آن. 3. دقت و مطالعه در مورد مفاسد ترک نماز.

4. مطالعه ی سیره معصومین و اولیاء خدا .

راه عملی: 1. همنشینی با صالحین. 2. تمرین نماز خواندن از کودکی. 3. شرکت در مسجد و نماز جماعت و نماز جمعه. 4. پرهیز از گناه و حرام. 5. رعایت احکام فقهی و آداب اخلاقی و اسرار نماز. 6. یاری از خدا و اهل بيت علیهم السلام.

نکات قابل توجه :

1. برخی از اعمال موجب عدم قبولی، نماز نمازگزار می گردد که از جمله آ نها عبارتند از : 1. شراب خواری. 2. غیبت مسلمانان. 3. نگاه به پدر و مادر از روی غضب و دشمنی. 4. عدم پرداخت زکات. 5. نارضایتی شوهر از زن نافرمان .

حکایت :

تاجری نزد امام صادق علیه السلام آمد و تقاضای استخاره کرد جهت سفر و تجارت. استخاره بد آمد تاجر توجه ای به استخارهی امام نکرد و سفرش را انجام داد و از تجارتش هم سود زیادی کرد! بعد از مدتی نزد امام آمد و جریان سود را گفت! در جواب، امام گفت: که آیا یادت می آید در فلان روز نماز صبحتان قضا شد! گفت بلی! امام گفت: تمام سود تجارتت یک طرف و خسران قضای نماز صبحت طرف دیگر!

ص: 16

موضوع : حب و دوستی اهلبیت علیهم السلام

تعريف :

دوستی اهل بیت علیهم السلام یعنی دل را کانون عشق آن ها قرار دادن، در گفتار و کردار و بر اساس رضایت آنان عمل کردن .

از نگاه قرآن :

﴿قُلْ لا أَسْتَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى﴾؛ (1)

بگو: «من در برابر رسالتم از شما هیچ مزدی نمی خواهم مگر دوستی با اهل بیتم».

از منظر اهل بيت علیهم السلام :

«قال على علیه السلام: أَحْسَنُ الْحَسَنَاتِ حُبُّنَا وَ أَسْوَءُ السَّيِّئَاتِ بعْضُنَا» ؛ (2)

امام علی علیه السلام : بهترین نیکویی ها، حبّ ما (اهل بیت) است.

«عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم حُبُّ آلِ مُحَمَّدٍ يَوْماً خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ وَ مَنْ مَاتَ عَلَيْهِ دَخَلَ الْجَنَّةَ»؛ (3)

رسول خدا صلی الله علیه وآله یک روز محبت ورزیدن به آل محمد صلی الله علیه وآله بهتر از یک سال عبادت است و هر که با این محبت از دنیا رود، وارد بهشت می شود.

ص: 17


1- شوری/ 23 .
2- عيون الحكم (لليثى) ص : 111.
3- كشف الغمه ج 1 ص : 47.

پیامدهای فردی و اجتماعی :

1. حبّ اهل بیت علیهم السلام مهم ترین عامل رشد و تربیت است. 2. انسان با نزدیکی به اهل بیت علیهم السلام به خداوند تقرب می جوید. 3. دوستی آل محمد صلى الله عليه وسلم باعث پاک شدن گناهان و دو چندان شدن حسنات می شود. 4. شفاعت دوستدار اهل بیت علیهم السلام در مورد چند صد نفر از خانواده اش پذیرفته می شود. 5. دوستی اهل بیت علیهم السلام موجب ایجاد برکت و خیر زیاد در زندگی می شود. 6. در روایات آمده است: هر کس با چیزی که دوست دارد محشور می شود، دوستی اهل بیت علیهم السلام موجب محشور شدن با اهل بیت علیهم السلام می شود. 7. در قبر بر روی دوستدار اهل بیت علیهم السلام دو در به سوی بهشت باز می شود.

راه های دستیابی :

راه علمی: مطالعه و تدبر در مورد فضائل و اهل بیت علیهم السلام . 2. دقت در آیات و روایات دوستی اهل بیت علیهم السلام. 3. مطالعه حالات شیعیان خاص.

4. تأمل و تفکر در فواید دوستی اهل بیت علیهم السلام.

راه عملی: 1. خواندن زیارت جامعه کبیره و سایر زیارت ها. 2. همنشینی با محبین و شیعیان خاص. 3. پرهیز از مجالست با دشمنان معصومین علیهم السلام. 4. عمل به دستورات اهل بیت علیهم السلام. 5. تهذیب نفس. 6. پرهیز از دنیا طلبی و گناه.

نكات قابل توجه :

تحصیل و حفظ محبت پیامبر صلی الله علیه وآله و اهل بیت علیهم السلام واجب است.

ص: 18

حکایت :

مولی حسن کاشی، از شعرا و مداحان ائمه علیهم السلام بود. وقتی که از زیارت مدینه برگشت، به عراق نزد مرقد پاک امیرالمؤمنین علیه السلام آمد و ایستاد و قصیده ای را که ابتدایش این شعر است، شروع به خواندن کرد.

ای زبده ی آفرینش، پیشوای اهل دین *** وی از عزت مادح بازوی تو روح الامین

شب در خواب امام را دید و امام علیه السلام به او فرمود: تو از راه دور به سوی ما آمده ای و دو حق از ما طلب داری: یکی مهمان ما هستی و دومی اشعاری برایمان سرودی؛

اکنون به بصره برو؛ در آن جا تاجری است معروف به مسعود بن افلح، چون نزدش رفتی سلام مرا برسان و بگو امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: روزی که می خواستی به طرف عمان حرکت کنی، به ما متوسل شدی و نذر کردی که اگر کشتی حامل اموال تجارتت سالم به ساحل برسد، هزار دینار در راه ما خرج کنی؛ هزار دنیار از او بگیر و در زندگی ات صرف کن .

کاشی می گوید به بصره رفتم و او را پیدا کردم و خواب امیرالمؤمنین و پیغام حضرتش را به او رساندم. او آن قدر خوشحال شد که نزدیک بود بی هوش شود. مسعود تاجر گفت: به خدا سوگند هیچ کس از این توسلم به غیر از امیرالمؤمنین علیه السلام، آگاه نبود، پس هزار دینار پول و از جهت شکر لباس گران قیمتی به من عطا کرد، و همچنین ولیمه ای به فقرای بصره داد.

ص: 19

حسادت

تعریف :

حسد عبارت است از ناخوشایندی از خوبی ها و پیشرفت و موفقیت دیگران و تلاش برای از بین بردن آن ها.

از نگاه قرآن :

﴿أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ﴾؛ (1)

آیا (یهودیان) حسد می ورزند با مردم (یعنی با مسلمین) به خاطر آن که آنان را از فضل خود برخوردار نموده ایم؟

از منظر اهل بيت علیهم السلام :

«قال على علیه السلام : الْحَسَدُ دَأْبُ السُّفّل وَ أَعْدَاءُ الدُّوَلِ»؛ (2)

امام على علیه السلام: حسد خوی فرومایگان و تنگ نظران است.

«وَ قَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله : إيَّاكُمْ وَالْحَسَدَ فَإِنَّهُ يَأْكُلُ الْحَسَنَاتِ كَمَا تَأْكُلُ النَّارُ الْحَطَبَ»؛ (3)

رسول خدا صلی الله علیه وآله از حسادت بپرهیزید زیرا حسنات و نیکی ها را فرو می خورد همچنان که آتش هیزم را.

ص: 20


1- نساء /54 .
2- غرر الحکم 1472 .
3- جامع الأخبار 1266/451.

اسباب و علل :

1. عجز حاسد برای رسیدن به موفقیت: شخص حسود چون از رسیدن به موفقیت عاجز است لذا سعی میکند دیگران را از جایگاهی که دارند پایین آورد.

2. خود برتربینی: حسود خود را از دیگران برتر و بالاتر می پندارد، لذا تحمل رسیدن دیگران به موفقیت را ندارد.

3. بد ذاتی و بخل نسبت به :دیگران در گوشه کنار عالم افرادی هستند که از رنج و گرفتاری دیگران شاد و از راحتی و نیکویی دیگران ناراحت می شوند.

پیامدهای فردی و اجتماعی :

1. غصه ی همیشگی: حسود همیشه در غم و اندوه است همانطور که در ضرب المثل داریم «حسود هرگز نیاسود».

2. بیماری های جسمی: بنا به روایات، حسد موجب از بین رفتن تندرستی و سلامتی انسان می گردد .

3. حسد کلید بسیاری از گناهان است: حسود برای دستیابی به میل ها و آرزوهای خود به گناهان دیگر نیز دست می زند.

4. بدبینی: فرد حسود همواره با دید بدبینی به اعمال و رفتار دیگران می نگرد تا بتواند نقطه ی ضعفی برای دیگران پیدا کند .

ص: 21

راه های درمان :

راه علمی: 1. اعتقاد به اینکه نعمت دهنده خداست. 2. اعتقاد به این که اراده ی بنده در برابر ارادهی خدا کارساز نیست. 3. شناخت مفاسد حسد. 4. دقت در آیات و روایات در حسد .

راه عملی: 1. از بین بردن ریشه های حسد. 2. تقویت فضائل خویش به جای پرداختن به دیگران. 3. حد خود را شناختن. 4. طلب فضل از خدا. 5. دقت در این که اگر با حسدورزی قرار بود نعمت ها از بین برود هیچ صاحب نعمتی، نعمت نداشت.

نكات قابل توجه :

1. غبطه بر خلاف حسد صفتی پسندیده است، غبطه به معنی حساس بودن نسبت به امکانات و پیشرفت دیگران است اما نه با آرزوی زوال برای دیگران بلکه به انگیزه ی تلاش برای داشتن آن نعمت برای خدا .

2. علامت های حسود بر طبق روایات سه مورد است: غیبت، چاپلوسی و شماتت در هنگام معصیت .

3. برای ایمنی از شر حسد و حسودان، اعمالی سفارش شده است که برخی از آنان عبارتند از:

الف) استغاذه به خدا. ب) خواندن اذکار مخصوص. ج) صدقه دادن. د) عدم اعتنا به عکس العمل های حسود و عدم مشغول نمودن فکر خود به او. و) عدم تحریک حسود.

ص: 22

حکایت :

در زمان خلافت هادی عباسی مرد نیکوکار و ثروتمندی در بغداد می زیست. در همسایگی او شخصی سکونت داشت که نسبت به مال او حسد می ورزید. آن قدر درباره او حرف ها زد تا دامن او را لکه دار کند اما نشد. تصمیم گرفت غلامی بخرد و او را تربیت کند و بعد مقصد خود را به او بگوید .

بعد از یک سال روزی به غلام گفت: چقدر مطیع مولای خود هستی؟ گفت: اگر بگوئی به آتش خود را بیانداز، انجام دهم، مولای حسود خوشحال شد. گفت: همسایه ام ثروتمند است و او را دشمن دارم، می خواهم دستورم را انجام دهی .

گفت: شب با هم بالای پشت بام همسایهی ثروتمند می رویم تو مرا بکش، تا قتلم به گردن او بیفتد و حکومت او را به خاطر قتلم قصاص کند و از بین ببرد .

هر چه غلام اصرار در انجام ندادن این کار کرد تأثیری نداشت. نیمه شب به دستور مولای حسود، غلام گردن مولایش را بالای بام همسایه ی ثروتمند زد؛ و زود به رختخواب خود آمد.

فردا جنازه حسود بر بام همسایه کشف شد. هادی عباسی دستور بازداشت ثروتمند را داد و از او باز پرسی کرد؛ بعد غلام را خواست و از او جویا شد.

ص: 23

غلام دید که مرد ثروتمند گناهی ندارد، جریان حسادت و کشتن مولای خود را تعریف کرد. خلیفه سر به زیر انداخت و فکر کرد و بعد سربرداشت و به غلام گفت :

هر چند قتل نفس کرده ای، ولی چون جوانمردی نمودی و بی گناهی را از اتهام نجات دادی تو را آزاد می کنم و او را آزاد کرد، و زیان حسادت به خود حسود باز گشت.

ص: 24

حسن ظن

تعريف :

حسن ظن یعنی ترجیح جانب خیر و درست بر جانب شر و نادرست، هنگامی که احتمال هر دو وجود داشته باشد. حسن ظن به چهار دسته تقسیم می شود :

1. خوش گمانی به خداوند. 2. خوش گمانی به رسول خدا صلی الله علیه وآله و اولیای دین. 3. خوش گمانی به مردم. 4. خوش گمانی به خویش و اعتماد به نفس.

از نگاه قرآن:

﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ اِثمٌ﴾؛ (1)

ای کسانی که ایمان آورده اید! از بسیاری از گمان ها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمان ها گناه است.

از منظر اهل بیت علیهم السلام:

«قال على علیه السلام : مَنْ حَسُنَ ظَنُّهُ بِالنَّاسِ حَازَ مِنْهُمُ الْمَحَبَّةَ» ؛ (2)

امام علی علیه السلام: هر کس گمان نیک به مردم برد، محبت آنان را به خود جلب کرده است.

«قال على علیه السلام : حُسْنُ الظَّنِّ يُخَفِّفُ الْهَمَّ وَ يُنْجِي مِنْ تَقَلُّدِ الإثمِ». (3)

امام علی علیه السلام: خوش گمانی موجب رفع افسردگی و کم شدن اندوه می شود.

ص: 25


1- حجرات /12.
2- غرر الحكم 397/5/8842 .
3- غرر الحکم 385/3 .

پیامدهای فردی و اجتماعی :

1. حسن ظن موجب نشاط و حسن روابط اجتماعی می گردد. 2. حسن ظن باعث احترام به مؤمنین می شود. 3. خوش گمانی محبت به خدا را در انسان تقویت می کند. 4. خوش گمانی مانع اختلافات خانوادگی و اجتماعی می شود. 5. حسن ظن باعث احترام به مؤمنین می شود. 6 خوش گمانی نشانه ی سلامت دل است .

راه های دستیابی :

راه علمی : دقت و تفکر در خوش باوری و ضررهای بد باوری و سوء ظن.

راه عملی: 1. عدم یأس از رحمت خدا. 2. مصیبت ها را هدایای خدا و ذخیره ی آخرت دانستن. 3. حمل اعمال مردم بر صحت. 4. عدم شتابزدگی در تصمیم گیری. 5. مطالعه ی سیره ی اولیای خدا در ارتباط با خدا و مردم .

نکات قابل توجه :

1. نشانه ها و علائم حسن ظن عبارتند از:

الف) سلامت و پاکی قلب و دل. ب) زنده بودن روح ایمان در انسان. ج) با تأمل و تدبر مطلبی را پذیرفتن. د) قضاوت عادلانه داشتن.

2. اصل این است که تمام اعمال مؤمنین حمل بر صحت شود، مگر این که دلیل قطعی بر خلاف آن اقامه شود در هر صورت نباید بی دلیل به کسی گمان بد برد .

3. اگر فعلی از مؤمن دیده شد که مخالف با واقع است باید حمل بر صحت شود، مادامی که ضرر مالی یا فساد دینی و آبرویی نداشته باشد

ص: 26

وگرنه باید احتیاط کرد و در اینگونه امور مواظبت نمود تا موجب زیان و رسوایی نشود.

4. خوش باوری و خوش بینی به خود از موهبت های بزرگ خدا است. انسان باید بداند خلیفة الله است و دارای استعداد کمالی بی نهایت است. این حالت نوعی مثبت گرایی و تحرک برای استفاده از همه امکانات را برای انسان فراهم می کند و علاج بسیاری از افسردگی و مشکلات است.

حکایت :

شفیق بلخی می گوید: وقتی در سال 149 ه-.ق به حج رفتم در قادسیه جوانی را دیدم خوشرو، ضعیف اندام و گندمگون که تنها نشسته است. با خود گفتم: او از طائفه صوفیه است که میخواهد خود را برتر از مردم بداند. لذا می روم و او را سرزنش می کنم. چون به او نزدیک شدم گفت: «ای شفیق! از گمان های بد پرهیز کن که بعضی از آن ها گناه است» و آن گاه برفت. فهمیدم که از بندگان صالح خداست. دیگر او را ندیدم تا در منزل واقصه او را یافتم که مشغول نماز بود. نزد او رفتم، پس از نماز فرمود: ای شفیق تو را حلال کردم... شفیق می گوید: بعد از آن فهمیدم که او موسی بن جعفر علیه السلام است.

ص: 27

حضور در محافل لغو و بیهوده

تعریف :

حضور در محافل لغو و بیهوده به طور کلی به مجالست در محافل ضد ارزشی و گناه به عنوان عضو فعال و یا تماشاچی و یا مشوق اطلاق می گردد.

از نگاه قرآن :

﴿وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْرَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرهِ﴾؛ (1)

و خداوند (این حکم را) در قرآن بر شما نازل کرده که هر گاه بشنوید افرادی آیات خدا را انکار و استهزا می کنند، با آن ها ننشینید تا به سخن دیگری بپردازند!

از منظر اهل بيت علیهم السلام :

«قال على علیه السلام : مَجَالِسُ اللَّهْوِ تُفْسِدُ الْإِيمَانَ»؛ (2)

امام علی علیه السلام: مجالس لهو ایمان را فاسد می کند.

«قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام : لَا تَصْحَبُوا أَهْلَ الْبِدَع وَلَا تُجَالِسُوهُمْ فَتَصِيرُوا عِنْدَ النَّاسِ كَوَاحِدٍ مِنْهُمْ قَالَ رَسُولُ اللهِ ص الْمَرْءُ عَلَى دِينِ خَلِيلِهِ وَ قَرِينِهِ»؛ (3)

امام صادق علیه السلام: با بدعت گزاران همنشینی نکنید که در نظر مردم شما هم یکی از آنان خواهید بود.

ص: 28


1- نساء/ 140.
2- غرر الحکم 9815 .
3- الکافی 3/375/2 .

اسباب و علل :

1. دنیا زدگی انسان را از یاد خدا غافل کرده و مشغول مجالس لهو و لعب می کند.

2. بیکاری باعث می گردد انسان به مجالس لغو و بیهود پا گذارد.

3. دوست و رفیق بد انسان را به محافل باطل می کشاند.

4. فردی که برای خود برنامه ای ندارد وقت خود را با شرکت در مجالس لغو و بیهوده پر می کند .

پیامدهای فردی و اجتماعی :

1. شرکت در مجالس لغو و بیهود باعث از بین رفتن سرمایه ی دین می شود.

2. اتلاف وقت از دیگر ضررهای شرکت در این گونه محافل است.

3. کسی که در محافل لغو شرکت می کند از همنشینی با صالحین باز می ماند.

4. شرکت در مجالس لهو و لعب انسان را از کسب دانش و علم و یاد خدا باز می دارد .

راه های درمان :

1. دقت در مفاسد مجالس لغو و لهو. 2. تأمل در برکات همنشینی ارزشمند. 3. دقت در آیات و روایات. 4. محاسبه و مراقبت در زندگی داشتن. 5. انتخاب رفیق سالم و صالح. 6. دوری از رفقای بد. 7. شرکت در محافل مطمئن و سالم.

ص: 29

نکات قابل توجه :

1. شرکت در جلسات گناه بمنزلهی شرکت در گناه است، اگر چه شرکت کننده ساکت باشد؛ زیرا این گونه سکوت ها یک نوع رضایت عملی است.

2. نشست و برخاست با کافران در صورتی که نسبت به آیات الهی توهین نشود و خطر دیگری نداشته باشد مانعی ندارد .

3. مجالس ضد ارزشی عبارتند از:

الف) مجلس موسقى حرام. ب) مجلس توطئه بر علیه مؤمنین. ج) مجلس اختلاط زن و مرد. د) همنشینی افراد ناباب و ناسالم. ه-) مجالس شراب و قمار. و) مجلس غیبت و تهمت. ز) همنشینی با مخالفان دین و بدعت گزاران. ح) همنشینی با حاکمان و صاحب منصبان ظالم. ط) همنشینی با جاهلان و اهل معصیت.

حکایت :

سلیمان جعفری می گوید: شنیدم از حضرت ابوالحسن علیه السلام به پدرم فرمود: چرا با عبدالرحمن بن یعقوب معاشرت و رفت و آمد می کنی؟ پدرم در پاسخ عرض کرد: او دایی من است. ابوالحسن علیه السلام فرمود: او درباره ی خدا حرف های عجیبی می زند، وجود خدا را محدود می داند و برای ذات الهی صفاتی معتقد است که شایسته ی ساحت قدس ربوبی نیست. پس یا با ما آمد و شد کن و او را رها نما و یا معاشرت و مصاحبت او را برگزین و نزد ما نیا. پدرم دوباره عرض کرد: او هر عقیده ای می خواهد داشته باشد؛ من عقیده ی او نیستم و افکار و عقائد انحرافی او، خطری برای من ایجاد نمی کند. حضرت ابوالحسن علیه السلام فرمود: بالاخره آیا نمی ترسی بلائی فرا رسد و تو نیز در کنار او هلاک شوی؟

ص: 30

خشم و غضب

تعریف :

خشم، نوعی تغییر و انقلاب روحی است که با انگیزه ی انتقام گیری به وجود می آید.

از نگاه قرآن :

﴿وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ﴾؛ (1)

و ذا النون [یونس] را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت و چنین می پنداشت که ما بر او سخت نخواهیم گرفت.

از منظر اهل بيت علیهم السلام :

«قَالَ الصادق علیه السلام : الْغَضَبُ مَمْحَقَةٌ لِقَلْبِ الْحَكِيمِ وَ قَالَ مَنْ لَمْ يَمْلِكْ غَضَبَهُ لَمْ يَمْلِكْ عَقْلَهُ»؛ (2)

امام صادق علیه السلام : هر کس مالک بر خشم خود نباشد مالک عقل خود نیست.

«قال على علیه السلام : إِيَّاكَ وَ الْغَضَبَ فَأَوَّلُهُ جُنُونٌ وَ آخِرُهُ نَدَمٌ»؛ (3)

امام علی علیه السلام بپرهیز از خشم! چرا که ابتدای آن دیوانگی و پایان آن پشیمانی است.

ص: 31


1- انبیاء /87.
2- الکافی 13/305/2 .
3- غرر الحكم 288/2 .

اسباب و علل :

1. گاه شخص به دلیل انتقام از دیگری بر او غضب و خشم می کند.

2. گاهی شیطان بر یک شخص غلبه میکند و او را به حالت غضب بر علیه دیگری در می آورد.

3. یکی از دلایل خشم گرفتن بر دیگران حب نفس (خودخواهی) است.

4. تکبر: انسان متکبر چون خود را بالاتر از دیگران می داند به خود حق می دهد که نسبت به دیگران خشم و غضب کند.

پیامدهای فردی و اجتماعی :

1. غضب شدید، نور عقل را خاموش می کند. 2. ممکن است غضب، به مجروح نمودن و قتل دیگران بیانجامد. 3. انسان خشمگین ممکن است دچار فحاشی نیز گردد. 4. خشم و غضب زمینه ایجاد کینه و دشمنی می گردد. 5. انسان خمشگین پس از از بین رفتن خشم دچار عذاب وجدان می گردد.

راه های درمان :

راه علمی: 1. یادآوری زشتی خشم و عواقب سوء آن. 2. دقت و تأمل در پاداش کنترل خشم. 3. دقت کردن در زشتی حرکات گفتار و شکل و چهره ی خود هنگامی که خشمگین می شود .

راه عملی: 1. از بین بردن اسباب و عللی که موجب خشم می گردد.

2. تغییر وضعیت جسمی مانند نشستن در هنگام خشم. 3. دوری از همنشینی با اهل غضب. 4. استعاذه به خدا هنگام خشم .

ص: 32

نکات قابل توجه :

علائم خشم عبارتند از:

1. عدم تأثیر نصیحت و اندرز در شخص، لجاجت، داد و فریاد، ارتکاب کارهای غیر عاقلانه .

2. اگر کسی برای تضییع حقی یا پایمال شدن حکمی از احکام خدا خشمگین شود در نزد خدا اجر و پاداش دارد و این خشم مورد ستایش است و با خشم و غضب مذموم تفاوت دارد.

حکایت :

مردی درشت استخوان و بلند قامت که اندامی ورزیده و چهره ای

از آفتاب خورده داشت و زد و خوردهای میدان جنگ یادگاری بر چهره اش گذاشته و گوشه ی چشمش را دریده بود، با قدم های مطمئن و محکم از بازار کوفه می گذشت. از طرف دیگر مردی بازاری در دکانش نشسته بود. او برای آن که موجب خندهی رفقا را فراهم کند، مشتی زباله به طرف آن مرد پرت کرد. مرد عابر بدون اینکه خم به ابرو بیاورد و التفاتی بکند، همان طور با قدم های محکم و مطمئن به راه خود ادامه اداد. همین که دور یکی از رفقای مرد بازاری به او گفت: هیچ شناختی که این مرد عابر که تو به او اهانت کردی که بود؟!

نه، نشناختم! عابری بود مثل هزارها عابر دیگر که هر روز از جلو چشم ما عبور می کنند، مگر این شخص که بود؟

عجب! نشناختی؟ این عابر همان فرمانده و سپهسالار معروف، مالک اشتر نخعی بود.

ص: 33

عجب! این مرد مالک اشتر بود؟ همین مالکی که دل شیر از بیمش آب می شود، و نامش لرزه بر اندام دشمنان می اندازد؟

بلی مالک خودش بود.

ای وای به حال من! این چه کاری بود که کردم، الآن دستور خواهد داد که مرا سخت تنبیه و مجازات کنند. همین الان می دوم و دامنش را می گیرم و التماس می کنم تا مگر از تقصیر من صرف نظر کند.

به دنبال مالک اشتر روان شد. دید او راه خود را به طرف مسجد کج کرد. به دنبالش به مسجد رفت، دید به نماز ایستاد. منتظر شد تا نمازش را سلام داد. رفت و با تضرع و لابه خود را معرفی کرد و گفت: من همان کسی هستم که نادانی کردم و به تو جسارت نمودم.

مالک: ولی من به خدا قسم به مسجد نیامدم، مگر به خاطر تو، زیرا فهمیدم تو خیلی نادان و جاهل و گمراهی، بی جهت به مردم آزار می رسانی. دلم به حالت سوخت. آمدم درباره ی تو دعا کنم و از خداوند هدایت تو را به راه راست بخواهم. نه، من آن طور قصدی که تو گمان کرده ای درباره ی تو نداشتم.

ص: 34

دروغگویی

تعریف :

دروغ به دو دسته ی گفتاری و عملی تقسیم می گردد :

1. دروغ گفتاری: عبارت است از خبر دادن به چیزهایی که بر خلاف واقع آن است.

2. دروغ عملی: عبارت است از انجام اعمال خلاف آنچه در باطن وجود دارد.

از نگاه قرآن :

﴿إِنَّما يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآيات الله﴾؛ (1)

تنها کسانی دروغ می بندند که به آیات خدا ایمان ندارند.

از منظر اهل بیت علیهم السلام :

«عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرِيِّ علیه السلام قَالَ: جُعِلَتِ الْخَبَائِتُ فِي بَيْتٍ وَ جُعِلَ مِفْتَاحُهُ الْكَذِبُ»؛ (2)

امام حسن عسگری علیه السلام همه پلیدی ها و زشتی ها در خانه ای جمع است و کلید آن دروغ است.

«قال على علیه السلام : الْخَرَسُ خَيْرٌ مِنَ الْكَذِبِ»؛ (3)

امام علی علیه السلام : لالی بهتر از دروغگویی است.

ص: 35


1- نحل / 105 .
2- بحار الأنوار ج 69 ص : 232 .
3- عيون الحكم ص : 17.

اسباب و علل :

1. دشمنی: گاهی اوقات دشمنی میان دو نفر باعث میشود آن دو به دروغ چیزهایی را به یکدیگر نسبت دهند.

2. حسادت: حسادت به یک فرد موجب می شود تا حسود با دروغ پراکنی سعی کند جایگاه آن فرد را در میان مردم کاهش دهد.

3. ترس و بزدلی: گاه ترس از مجازات و عقاب دیگران باعث می شود انسان افعالی را که انجام داده به دروغ منکر شود.

پیامدهای فردی و اجتماعی :

1. آلوده شدن به گناهان دیگر: در روایات از دروغ به عنوان کلید خباثت ها نام برده شده زیرا باعث می شود فرد به گناهان دیگر نیز آلوده شود.

2. عدم اعتماد مردم: فرد دروغ گو، اعتماد افراد و جامعه را نسبت به خود از بین می برد زیرا کسی برای گفتار او ارزشی قائل نمی شود .

3. فراموش کاری: فرد دروغگو، کم کم فراموش کار هم می شود و ممکن است سخنی بگوید که بر خلاف گفته های قبلی او باشد.

4. ایجاد نفاق: دروغگویی در انسان به تدریج باعث ایجاد حالت

دورویی و نفاق می گردد .

راه های درمان :

راه علمی: 1. دقت در آیات و روایت در مورد دروغ. 2. دقت در سرنوشت افراد دروغگو. 3. دقت در فواید راستگویی .

ص: 36

راه عملی: 1. فکر کردن قبل از سخن گفتن و عمل کردن. 2. همنشینی با راستگویان. 3. پرهیز از اعمالی که برای توجیهش باید دروغ گفت. 4. از بین بردن ریشه های دروغگویی.

نکات قابل توجه :

1. دروغ گفتن در برخی موارد جایز است که برخی از آنها عبارتند از:

الف) نجات مؤمن از کشته شدن یا اسارت. ب) حفظ ناموس و آبرو و یا مال. ج) اصلاح بین مؤمنین. د) در جنگ برای پیروز شدن. ه-) دروغ برای نجات از دست ستمگر یا حفظ مال از تعرض ظالم .

2. انسان می تواند در مواقعی که چاره ای جز دروغ ندارد به توریه روی بیاورد، توریه، سخن سر بسته ای است که گوینده از گفتن آن منظوری دارد و شنونده از آن چیز دیگری را می فهمد .

حکایت :

در یکی از روزهای تابستان که سلمان باشی بسیار تشنه شده بود و دنبال مکانی می گشت که آب خنکی پیدا کرده و بنوشد، وقتی نزدیک منزل دوستش، رفیق الدوله رسید. سراسیمه خود را به در منزل او رسانده و بدون گفتن اصل مطلب و حقیقت، سلام و احوالپرسی گرمی با او کرد. رفيق الدوله هم که قدری خسته بود و از خواب بیدار شده بود و حوصله ی میهمان را نداشت به دروغ گفت متأسفانه منزل ما کسی نیست که پذیرایی کند و من چون عادتم اکرام میهمان است نمی خواهم شرمنده ی شما باشم ولی به هر حال بفرمائید. سلمان باشی با خود گفت، آب که پیدا می شود و وارد منزل شد، رفیق الدوله که حال خوشی بخاطر این قضیه نداشت او

ص: 37

را به اتاق راهنمایی کرد و خود، پیش مادر بزرگش در اتاق بغل-ی رف-ت و حال و روز خود را بیان کرد. سلمان باشی که صدای پچ پچ او را شنید ترس تمام وجودش را فرا گرفت و فکر کرد جنیان در این خانه رفت و آمد دارند بخاطر همین، تشنگی خود را فراموش کرده و آهی کشید و قش کرد و بر زمین افتاد .

رفیق الدوله با صدای آه جانسوز او سریع خود را به اتاق رسانده و فریاد بلندی کشید و گفت: وا مصیبتاه به دنبال این صداها پیرزن، عصا زنان وارد اتاق شد و با دیدن این صحنه فکر کرد که سلمان باشی قالب تهی کرده و مرده است، این جا بود که پیرزن نفسش به شماره افتاد و از دنیا رفت.

راستی کن که راستان رستند *** در جهان راستای قوی دستند

ص: 38

دعا

تعريف:

دعا اظهار عبودیت و درخواست مصالح و منافع و رفع مشکلات از خداوند متعال است.

از نگاه قرآن :

﴿قُلْ ما يَعْبُوا بِكُمْ رَبِّي لَوْلا دُعاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لزاماً﴾؛ (1)

بگو اگر دعای شما نبود خدا به شما چه توجهی داشت؟

از منظر اهل بیت علیهم السلام :

«قَالَ عَلِيٌّ علیه السلام : الدُّعاءُ مِفتاحُ الرَّحمَةِ وَ مِصبَاحُ الظُّلمَة»؛ (2)

امام علی علیه السلام: دعا کلید رحمت و چراغ تاریکی است.

«قَالَ رَسولُ اللهِ صلی الله علیه وآله : إِنَّ أعجَزَ النَّاسِ مَن عَجَزَ عَنِ الدُّعاءِ» ؛ (3)

رسول خدا صلی الله علیه وآله: ناتوان ترین مردم کسی است که از دعا کردن ناتوان باشد.

ص: 39


1- فرقان /77 .
2- البحار /37/300/93.
3- أمالي الطوسی 136/89.

پیامدهای فردی و اجتماعی :

1. دعا و تضرع به درگاه خداوند موجب رفع نیازها و مشکلات می گردد. 2. آرامش روانی: بر طبق آیه قرآن با یاد خدا دل آرام می گیرد و دعا یاد خدا و راز و نیاز با اوست. 3. دعا بلاها را از انسان دفع می کند. 4. دعا و تضرع به درگاه خداوند روحیه توحید و خداشناسی را در انسان تقویت می کند.

آداب و طریقه دعا کردن :

برخی از آداب دعا عبارتند از : 1. بسم الله گفتن. 2. تمجید و مدح خداوند. 3. صلوات فرستادن. 4. شفیع قراردادن صالحان. 5. اقرار به گناهان خود. 6. اظهار تضرع و ابتهال. 7. خواندن دو رکعت نماز. 8. کوچک نشمردن هیچ دعایی. 9. زیاد نشمردن خواسته ها. 10. بلند همتی در خواهش. 11. پنهانی بودن دعا. 12. دعای گروهی. 13. دعا برای همه ی مسلمین. 14. حسن ظن به اجابت دعا. 15 . انتخاب زمان مناسب. 16. پافشاری و اصرار بر دعا .

نکات قابل توجه :

1. طبق روایات دعای این افراد مستجاب می گردد :

الف) کسی که چشم امید از غیر خدا بر کند. ب) کسی که جز خشنودی خدا در دلش خطوری نباشد. ج) دعای پدر در حق فرزند نیکوکار. د) نفرین پدر در حق فرزند آزار دهنده اش. ه-) دعای ستمدیده بر علیه ستمگر. و) دعای مؤمن در حق مؤمن. ز) دعای کودکان پاک.

2. ارتکاب به گناه: ظلم، لقمه حرام و ناسازگاری دعا با حکمت خداوند از اموری است که مانع استجابت دعا می شود.

ص: 40

حکایت :

در آن شب، یکسره به کلمات مادرش که در گوشه ای از اطاق رو به قبله کرده بود گوش می داد. رکوع و سجود و قیام و قعود مادر را در آن شب، که شب جمعه بود، تحت نظر داشت. با اینکه هنوز کودک بود، مراقب بود ببیند مادرش که این همه دربارهی مردان و زنان مسلمان دعای خیر می کند و یک یک را نام می برد و از خدای بزرگ برای هر یک از آن ها سعادت و رحمت و خیر و برکت می خواهد، برای شخص خود از خداوند چه چیزی می خواهد؟

امام حسن علیه السلام آن شب را تا صبح نخوابید و مراقب کار مادرش حضرت صدیقه ی مرضیه علیها السلام بود و منتظر بود که ببیند مادرش خود چگونه دعا می کند، و از خداوند برای خود چه خیر و سعادتی می خواهد؟

شب صبح شد و به عبادت و دعا درباره ی دیگران گذشت. و امام حسن علیه السلام حتی یک کلمه نشنید که مادرش برای خود دعا کند. صبح به مادر گفت: «مادر جان! چرا من هر چه گوش کردم تو درباره ی دیگران دعای خیر کردی و درباره ی خودت یک کلمه هم دعا نکردی؟».

حضرت فاطمه علیها السلام جواب داد: پسرک عزیزم! اول همسایه، بعد خانه ی خود .

ص: 41

رعایت اموال عمومی و بیت المال

تعریف :

رعایت اموال عمومی یعنی مواظبت و مراقبت از اموال متعلق به ملت و دولت اسلامی و امانتداری در حفظ آن و پرداخت حقوق و اموال بیت المال به صاحبان حق آن و عدم اسراف در مصرف آن.

از نگاه قرآن :

﴿ هوَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِل وَتُدْلُوا بها إلى الحُكّام لِتَأْكُلُوا فَرِيقاً مِنْ أَمْوالِ النَّاسِ بِالْإِثْم وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ﴾ (1)

مال یکدیگر را به ناحق نخورید و کار را به محاکمه قاضیان نیفکنید تا به وسیله رشوه و زور، پاره ی مال مردم را بخورید، با اینکه شما بطلان دعوای خود را می دانید .

از منظر اهل بیت علیهم السلام :

«قال على علیه السلام : أَدِقُوا أَقْلَامَكُمْ وَ قَارِبُوا بَيْنَ سُطُورِكُمْ وَ احْدِقُوا عَنِّى فُضُولَكُمْ وَاقْصِدُوا قَصْدَ الْمَعَانِي وَإِيَّاكُمْ وَ الْإِكْثَارَ فَإِنَّ أَمْوَالَ الْمُسْلِمِينَ لَا تَحْتَمِلُ الْإِضْرَارَ» ؛ (2)

امام علی علیه السلام در نامه ای به کارگزاران خود نوشتند: نوک قلم هایتان را باریک کنید و سطرهایتان را نزدیک به هم بنویسید و از نوشتن مطالب اضافی برای من خودداری ورزید و جان کلام و لب مطلب را بنویسید و از زیاده گویی بپرهیزید، زیرا اموال مسلمانان ضرر و زیان را برنمی تابد .

ص: 42


1- بقره /188 .
2- الخصال 85/310 .

«قال على علیه السلام: ولكنَّنِي آسَى أَنْ يَلِي أَمْرَ هَذِهِ الأُمَّةِ سُفَهَاؤُهَا وفُجَّارُهَا ، فَيَتَّخِذُوا مَالَ اللَّه دُوَلًا، وعِبَادَهُ خَوَلا»؛ (1)

امام علی علیه السلام: در فرمانش به مالک اشتر نوشت: اما غم من این است که کار این امت را نابخردان و نابکاران آن ها به عهده گیرند و در نتیجه، مال خدا (بیت المال) را میان خود، دست به دست گردانند و بندگان او را به بندگی گیرند .

پیامدهای فردی و اجتماعی :

1. حفظ اموال عمومی. 2. آرامش روح و روان: فردی که به بیت المال دینی نداشته باشد از لحاظ روحی و روانی در آرامش است. 3. سلامت اقتصادی: جامعه ای که نسبت به اموال عمومی و بیت المال اهتمام می ورزد، اقتصادی سالم و پویا دارد. 4. حلال خوری: شخصی که حقوق بیت المال را رعایت می کند از دست درازی به مال دیگران نیز دوری می کند .

راه های دستیابی :

راه علمی: 1. دقت در آیات و روایات در اهمیت بیت المال. 2. مطالعه سیره ی بزرگان در این زمینه.

راه عملی: 1. پیروی از سیره معصومین علیهم السلام. 2. تقویت مبانی اعتقادی و اخلاقی. 3. مال دولت را مانند مال یتیمان دیدن. 4. تقویت دستگاه های ناظر و کنترلی. 5. دقت در عاقبت دزدان بیت المال. 6. برخورد قاطعانه با دزدان بیت المال.

ص: 43


1- نهج البلاغه / الكتاب 62 .

نکات قابل توجه :

1. بیش ترین مسئولیت برای حفظ بیت المال متوجه حاکمان و صاحب منصبان است.

2. یکی از راه های تضییع بیت المال، تضییع آن بوسیله ی خانواده ی صاحب منصبان است.

حکایت :

علی بن ابی رافع سرپرست بیت المال حکومت امام علی علیه السلام گفت: در میان اموال در بیت المال، گردنبند مرواریدی بود که از بصره آورده بودند.

دختر امام، یک نفر نزدم فرستاد و پیغام داد که شنیده ام در بیت المال گردنبند مرواریدی هست؛ می خواهم آن را چند روزی به عنوان عاریه به من بدهی تا روز عید قربان آن را به گردن کنم .

من به عنوان عاریهای مضمونه (بدین صورت که اگر تلف شود، ضامن است)، به مدت سه روز به او دادم. اتفاقاً امام آن را در گردن دختر خود دید، پرسید: آن را از کجا به دست آورده ای؟ عرض کرد: آن را به عنوان عاریه ی مضمونه به مدت سه روز از بیت المال گرفتم و بعد از سه روز پس می دهم .

امیرالمؤمنین علیه السلام سرپرست بیت المال را خواست و فرمود: پس چرا گردنبند را به دختر من دادی؟

عرض کرد: به عنوان عاریه ی مضمونه تا سه روز دادم امام فرمود:

امروز باید آن را پس بگیری و به جای خود بگذاری؛ اگر بار دیگر مثل این کار را از تو مشاهده کنم، کیفر سختی خواهی شد.

ص: 44

اگر دخترم آن را به عنوان عاریه از بیت المال نگرفته بود، دست او را به عنوان دزد می بریدم .

دختر امام وقتی این کلام را شنید به پدر عرض کرد مگر من دختر تو نبودم. فرمود :

دخترم! انسان نباید بواسطه ی اشتهای نفس، پای از حق بیرون بگذارد. زنان مهاجرین با تو یکسان هستند، مگر به چنین گردنبندی آراسته اند، تا تو هم خواسته باشی در ردیف آن ها قرار بگیری .

ص: 45

روزه ی کامل

تعریف :

امساک از نه چیز از اذان صبح تا اذان مغرب با نیت تقرب الى الله، روزه است و روزه ی کامل یعنی امساک از مبطلات روزه و موانع قبولی روزه از اذان صبح تا اذان مغرب فقهی .

از نگاه قرآن :

﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾؛ (1)

ای افرادی که ایمان آورده اید! روزه بر شما نوشته شده همان گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شد تا پرهیزکار شوید.

از منظر اهل بيت علیهم السلام :

«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى يَقُولُ الصَّوْمُ لِي وَ أَنَا أَجْرِي عَلَيْهِ»؛ (2)

امام صادق علیه السلام : خداوند متعال می فرماید: روزه برای من است و من خودم جزای آن خواهم بود.

«قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام : إذَا صُمتَ فَليَهُم سَمعُكَ وَ بَصَرُكَ وَ شَعرُكَ وَ جِلدی»؛ (3)

امام صادق علیه السلام هنگامی که روزه گرفتی پس گوش و چشم و موی و پوست خود را نیز از گناهان حفظ کن .

ص: 46


1- بقره /183 .
2- الکافی /6/63/4 .
3- الکافی /1/87/4 .

پیامدهای فردی و اجتماعی :

1. روزه تمرین برای رعایت تقوی و پرهیزگاری است. 2. روزه باعث تضمین سلامتی جسم می شود. 3. روزه باعث همدردی انسان با فقراء و مساکین است. 4. روزه تمرین صبر و مبارزه با شهوات است. 5. روزه اظهار عبودیت به درگاه خدا است. 6. روزه سبب مغرفت گناهان است. 7. روزه درمانی از روش های کنترل شهوت است. در روایت آمده است که: هر کس قدرت ازدواج ندارد روزه بگیرد که برای او قطع شهوت است.

راه های دستیابی :

1. روزه دار باید اعضاء و جوارح خود را از گناه حفظ کند. 2. تصفیه دل از رذائل اخلاقی. 3. عدم پرخوری هنگام افطار. 4. مواظبت از مسکن، لباس و خوراک حرام. 5. مواظبت بر دعاهای ماه مبارک رمضان. 6. مواسات با فقرا و اطعام و اتفاق آنان .

نکات قابل توجه :

1. روزه های واجب عبارتند از:

الف) روزهی ماه مبارک رمضان. ب) روزه ای که بواسطه عهد و نذر و قسم بر فرد واجب می شود. ج) روزه ی روز سوم اعتکاف برای معتکفین .

2. برخی از اسرار روزه عبارتند از:

الف) نجات از اسارت شکم و شهوت و امیال نفسانی. ب) برابری فقیر و غنی تا غنی رنج گرسنگی را درک کند و به فقیر رحم کند. ج) به یاد گرسنگی و تشنگی قیامت افتادن. د) تثبیت شدن اخلاص. ه-) آرامش دل. و) خضوع و خشوع. ز) پاک شدن نفس. ح) دستیابی به حکمت و معرفت و يقين.

3. دری از درهای بهشت به نام ریان برای ورود روزه داران است.

ص: 47

حکایت :

انس گوید: پیامبر صلی الله علیه وآله مردم را به روزه ی یک روز امر کرد و فرمود: هیچ کس افطار نکند تا به او اجازه دهم. مردم روزه گرفتند تا شب شد شخصی می آمد و می گفت: ای رسول خدا روزه دارم اجازه بده افطار کنم و پیامبر به او اجازه می داد و همچنان می آمدند و اجازه می گرفتند تا مردی آمد و عرض کرد: از خانواده ام دو دختر جوان روزه دارند و شرم دارند که خدمت شما بیایند به آن ها اجازه بده افطار کنند. پیامبر صلی الله علیه وآله از او روی گرداند. دوباره تکرار کرد و پیامبر روی گرداند سومین بار تکرار کرد. پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: آن ها روزه ندارند و چگونه روزه دار است کسی که امروز گوشت های مردم را خورده است؟ برو و به آن دو دستور بده اگر روزه اند قی کنند. مرد برگشت و به آن ها خبر داد و از آن ها خواست قی کنند. پس هر کدام لخته خونی قی کرد. مرد به محضر پیامبر صلی الله علیه وآله برگشت و جریان را به او خبر داد. پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: سوگند به خدایی که جان محمد صلی الله علیه وآله در دست قدرت اوست اگر لخته های خون در شکم آن ها باقی می ماند آتش (دوزخ) آن ها را می خورد.

ص: 48

سخاوت و جود

تعریف:

سخاوت یعنی فضل و بخشش مال قبل از درخواست سائل و بدون استحقاق او.

از نگاه قرآن :

﴿ فَأَمَّا مَنْ أَعْطى وَ اتَّقَى وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى* فَسَنُيَسِّرُهُ لِليُسرى﴾؛ (1)

اما آن کس که (در راه خدا) انفاق کند و پرهیزگاری پیش گیرد، * جزای نیک (الهی) را تصدیق کند، * ما او را در مسیر آسانی قرار می دهیم !.

از منظر اهل بيت علیهم السلام :

«قالَ رَسولُ اللهِ صلی الله علیه وآله : إِنَّ السَّخاءَ مِنَ الإِيمَانِ وَ الإيمانُ فِي الجَنَّةِ » ؛ (2)

رسول خدا صلی الله علیه وآله: سخاوت از ایمان است و ایمان در بهشت است.

«قَالَ على علیه السلام : جَاهِلٌ سَخِيٌّ أَفْضَلُ مِنْ نَاسِكٍ بَخِيلٍ»؛ (3)

امام علی علیه السلام: سخاوتمندِ نادان برتر از عبادت پیشه ی بخیل است.

ص: 49


1- ليل /7-5 .
2- جامع السعادات 113/2.
3- بحار 103/228/78 .

پیامدهای فردی و اجتماعی :

1. سخاوتمند در دنیا محبوب مردم می گردد. 2. سخاوت موجب پوشش عیوب انسان می گردد. 3. فرد سخاوتمند مورد دعای خیر مردم قرار می گیرد. 4. سخاوت باعث ایجاد محبت و دوستی میان مردم می شود. 5. جود و سخاوت باعث زیاد شدن دوستان می گردد. 6. سخاوت عامل خوبی برای بی رغبتی به دنیا است. 7. سخاوتمند در آخرت مورد مغفرت الهی قرار می گیرد و سعادتمند می گردد .

راه های دستیابی :

راه علمی: 1. تأمل در آثار پر برکت سخاوت و جود. 2. خداوند را مالک همه چیز دانستن .

راه عملی: 1. ادای حقوق واجب. 2. شرکت در امور عام المنفعه. 3. دستیابی به فضیلت زهد .

نکات قابل توجه :

1. جود و بخشش نسبت به خویشان، اهل و عیال و نزدیکان باید بیش تر از بخشش نسبت به دیگران باشد. 2. شایسته است انسان در حالت فقر، قناعت پیشه کند و در حال غنا و بی نیازی سخاوت. 3 . در روایات آمده است که خداوند حاتم طائی را بخاطر جودش عذاب نخواهد کرد.

حکایت :

از حاتم طائی سؤال کردند: از خود کریمتر دیده ای؟ گفت: آری. گفتند: کجا؟ گفت: در بیابان می رفتم به خیمه ای رسیدم، پیرزنی در آن بود و بزغاله ای داشت. پیرزن نزد من آمد و مرا خدمت کرد و افسار اسبم را گرفت تا فرود آمدم. چون پسرش آمد با خوشحالی تمام از احوال من .

ص: 50

سؤال کرد. پیرزن به پسرش گفت: برخیز و برای میهمان وسائل پذیرائی آماده کن، آن بزغاله را ذبح کن و طعام درست نما. پسر گفت: اول بروم هیزم بیاورم، مادرش گفت: تا هیزم بیاوری دیر می شود و میهمان گرسنه می ماند و این مروت نیست. پس دو نیزه داشت، آن دو را شکست و آن بزغاله را کشت و طعام ساخت و نزدم بیاورد. چون تفحص کردم دیدم جز بزغاله چیزی نداشتند. به پیرزن گفتم: مرا می شناسی؟ گفت: نه. گفتم: من حاتم طائی هستم. باید به قبیله ی ما بیایی تا زحمت شما را جبران کنم. پیرزن گفت: ما از میهمان پاداش نگیریم. از این سخاوت بی نظیر دانستم که ایشان از من کریم ترند.

ص: 51

سخن چینی و سعایت

تعریف :

نقل گفته ی دیگران به کسی که صحبت دربارهی او بوده است یا به عبارت دیگر هر قول یا فعلی که از مردم دیده شود ولی آن شخص راضی به افشاء آن نباشد نقل قولش سخن چینی است.

از نگاه قرآن :

﴿وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ﴾؛ (1)

وای بر هر عیبجوی طعنه زن .

از منظر اهل بیت علیهم السلام :

«قال الصَّادقُ علیه السلام : مَن رَوَى عَلَى مُؤْمِنٍ رِوايَةً يُرِيدُ بِهَا شَينَهُ وَ هَدَمَ مُرُؤَتِهِ لِيُسقِطَ مِن أعيُنِ النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللهُ تَعَالَى مِ-ن وِلايَتِهِ إِلَى وِلايَةِ الشَّيطانِ وَ لا يَقبِلُهُ الشَّيطانُ»؛ (2)

امام صادق علیه السلام اما اگر فردی علیه مؤمنی کلامی بگوید تا او رسوا و بی شخصیت گردد، خداوند متعال او را از سرپرستی خود خارج کرده و تحت سرپرستی شیطان در می آورد و شیطان هم او را قبول نمی کند .

«قال على علیه السلام : إِيَّاكَ وَ النَّمِيمَةَ فَإِنَّهَا تَزْرَعُ الضَّغِينَةَ»؛ (3)

امام علی علیه السلام: ما از سخن چینی بپرهیز چرا که سبب ایجاد کینه می شود .

ص: 52


1- همزه /1.
2- جامع السعادت 276/2 .
3- تصنیف غرر الحكم ص : 222.

اسباب و علل :

معمولاً سخن چینی به خاطر قصد بدی است که متکلم و گوینده ی آن کلام دارد و گاهی ابراز محبت و دوستی به کسی است که سخن درباره ی او گفته شده است و گاهی نیز به خاطر توبیخ یا سخن بیهوده گفتن است. ناپاکی در ولادت هم یکی از عوامل مهم آن است.

پیامدهای فردی و اجتماعی :

1. سخن چینی مانع دخول به بهشت می شود. 2. نمام مبغوض ترین مردم نزد خداست. 3. سخن چین تحت ولایت شیطان در می آید. 4. معمولاً نمامی به مفاسدی همچون دروغ و غیبت و خیانت، حیله گری و مکاری، حسد ورزی و افساد بین مردم و نفاق منجر می شود. 5. ثلث عذاب قبر به خاطر سخن چینی است.

راه های درمان :

راه علمی: 1. مطالعه در آفات زبان. 2. مطالعه و دقت در آفات سخن چینی و سعایت. 3. دقت در آیات و روایات نکوهش این صفت زشت. 4. مطالعه تاریخی فتنه ها و خونریزی ها در نتیجه ی جاسوسی.

راه عملی: 1. تمرین سکوت. 2. عادت دادن زبان به ذکر خدا. 3. تزکیه ی نفس و تلاش برای خوش دل بودن. 4. کسب تقوی و خدا ترسی. 5. تمرین خیر خواهی لسانی به جای سخن چینی. 6. مراجعه به سیره ی صالحین .

ص: 53

نکات قابل توجه :

1. سخن چینی و سعایت می تواند از طریق گفتن، نوشتن و رمز و اشاره صورت گیرد.

2. سخن چینی از گناهان کبیره است و لازم است مؤمن آنچه از احوالات مؤمنین مطلع است سکوت اختیار کند مگر اینکه در بیان آن سودی برای مسلمان یا دفع گناهی باشد.

حکایت :

روزی شخصی به بازار برده فروشان رفت. برد های زیبا و قوی که به انواع هنرها آراسته بود نظر وی را به خود جلب کرد.

نزدیک رفت و قیمت او را پرسید.

صاحب برده اعلام آمادگی کرد، او را به نصف قیمت متعارف بفروشد.

مشتری: سبب ارزانی او را پرسید .

گفت: او هیچ عیبی ندارد مگر یک عیب کوچک که چندان مهم نیست.

مشتری: عیب او چیست؟

برده فروش: تنها عیب او سخن چینی است، ولی در مقابل زیبائی و توانائی او این موضع قابل توجه نمی باشد.

مشتری گفت: در دستگاه ما کاری از او ساخته نیست، او را خرید و به منزل آورد.

مدتی گذشت، یک روز غلام به همسر ارباب خود گفت: تو به من احسان و انعام فراوان کرده ای، و حق بزرگی بر عهده من داری. من اخيراً متوجه مطلبی شده ام که بر خود لازم می دانم آن را به اطلاع شما برسانم.

ص: 54

خانم ارباب با کنجکاوی پرسید: قضیه چیست؟

غلام: ارباب عاشق دختر جوان زیبائی شده و تصمیم گرفته تو را طلاق دهد و با او ازدواج کند. و من بارها ارباب را با آن دختر دیده ام .

خانم ارباب: ای وای بر من، راست می گوئی؟

غلام سوگند یاد کرد که جز حقیقت بر زبان جاری نکرده است.

خانم ارباب: راه چاره چیست؟ چه باید کرد؟

غلام: نمی دانم. مدتی به فکر فرو رفت. آن گاه گفت: یافتم، راه علاج آن است که وقتی ارباب خوابیده، مقدار از موی زیر گلویش را به تیغ بچینی، و آن را نزد ساحری ببری تا او افسونی بخواند و دل ارباب را مسخر تو گرداند، و محبت آن دختر از دلش بیرون رود.

خانم ارباب پذیرفت و تصمیم گرفت پیشنهاد غلام را بکار بندد.

غلام نزد ارباب رفت و گفت: این لطف و محبتی که تو به من داری، هیچ کس در حق فرزند خویش ندارد به همین خاطر بر خود لازم دانستم آن چه را برایم معلوم گشته، برایتان باز گو کنم شاید ذره ای از الطاف و مراحم شما جبران شود.

غلام گفت: خانم با مرد دیگر طرح دوستی و رابطه دارد، و چون شما مانع ازدواج آن دو هستید. تصمیم گرفته اند شما را در خواب بقتل برسانند.

ارباب: چگونه سخن تو را باور کنم. سالیان دراز با صفا و صمیمت و صداقت با یکدیگر زندگی کرده ایم .

غلام: وقتی به منزل رفتی، تظاهر به بیماری کن و در بستر دراز بکش و وانمود کن که در خوابی عمیق هستی. آن گاه به صدق گفتار م-ن پ-ی خواهی برد.

ص: 55

ارباب پیشنهاد غلام را بکار بست. در حالی که در بستر علی الظاهر خوابیده بود، ناگهان همسرش را بالای سر خود دید که تیغی بدست گرفته و قصد جان وی دارد. بلافاصله از جای برخواست و زن را کشت.

غلام بدون فوت وقت، خود را به قبیله زن رساند و آنان را از وقوع قتل توسط شوهر مطلع ساخت. آنان بدون تفحص شوهر را کشتند. سپس اقوام مرد از ماجرا آگاهی یافتند، در نتیجه شمشیرها کشیده شد، قبیله زن و شوهر به جان هم افتادند، و افرادی به خاطر یک سخن نادرست و سعایت یک نفر، خونشان بناحق بر زمین ریخت. و بذر کینه و عداوت در دل دو گروه برای سال ها پاشیده شد.

پس از چندی حقیقت امر آشکار گشت. هر دو قبیله از عمل خود پشیمان شدند، دست اتحاد و اتفاق به یکدیگر دادند، و غلام سخن چین را یافتند و به سزای خویش رساندند.

امام صادق علیه السلام می فرماید: الساعى قاتل ثلاثة : قاتل نفسه وقاتل من یسعی به وقاتل من يسعى اليه .

سخن چین قاتل سه نفر است :

1. قاتل خویش. 2. قاتل کسی که از او سخن چینی کرده است. 3. قاتل کسی که نزد او سعایت کرده است.

ص: 56

سعی در امر به معروف و نهی از منکر

تعریف :

امر به معروف و نهی از منکر یعنی : زشت شمردن و بازدارندگی افراد از کارهای بد و تشویق و واداشتن آن ها به خیر و نیکی ها.

معروف یعنی آنچه عقل و عقلا می پسندند و یا دین به آن دستور داده است و منکر یعنی چیزی که مورد رد دین یا عقل و عقلاء است.

از نگاه قرآن :

﴿وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾؛ (1)

و باید از شما مسلمانان برخی خلق را به خیر و صلاح دعوت کنند و مردم را به نیکوکاری امر و از بدکاری نهی کنند، اینان رستگار خواهند بود.

از منظر اهل بيت علیهم السلام:

«قال على علیه السلام: قِوَامُ الشَّرِيعَةِ الْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْي عَنِ الْمُنكَرِ وَإِقَامُ الْحُدُودِ»؛ (2)

امام علی علیه السلام: پایه و پایداری دین امر به معروف و نهی از منکر و اجرای حدود الهی است .

«قال على علیه السلام : الْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ أَفْضَلُ أَعْمَالِ الْخَلْقِ»؛ (3)

امام علی علیه السلام: امر به معروف برترین اعمال بندگان خداست.

ص: 57


1- آل عمران/ 104 .
2- عيون الحكم و المواعظ ص370.
3- عيون الحكم ص : 17.

پیامدهای فردی و اجتماعی :

1. امر به معروف و نهی از منکر موجب امنیت اعتقادی و اخلاقی در جامعه می شود. 2. امر به معروف و نهی از منکر برکات الهی را بر مردم و اجتماع نازل می کند. 3. امر به معروف و نهی از منکر باعث کاهش تعداد معصیت کاران می شود. 4. امر به معروف و نهی از منکر زمینه را برای ایجاد خیرات و خوبی ها در جامعه فراهم می کند. 5. امر به معروف و نهی از منکر موجب آبادانی زمین می گردد.

راه های دستیابی :

راه علمی : مطالعه زندگی آمرین به معروف در تاریخ و دقت در روایات و آیاتی که در این خصوص وارد شده است.

راه عملی: تمرین و شروع امر به معروف و نهی از منکر از خود، خانواده ی خود، محله ی خود و.....

نكات قابل توجه :

1. امر به معروف و نهی از منکر واجب کفائیست و اگر انجامش وابسته به اجماع مؤمنین باشد بر اجتماع مؤمنین واجب می شود.

2. امر به معروف و نهی از منکر در صورت وجود شرایطی بر انسان واجب می شود که برخی از آن عبارتند از:

الف) علم به معروف بودن معروف و یا منکر بودن منکر. ب) احتمال دادن تأثیر در مخاطب. ج) قدرت و تمکن. د) علم به اصرار گنهکار بر گناه یا ترک معروف .

ص: 58

3- امر به معروف و نهی از منکر باید طبق آدابی صورت گیرد که از جمله آن: حسن خلق، صبوری، بی طمع بودن، شجاعت، داشتن قدرت بیان و مخاطب شناسی و زمان شناسی است.

4- از نشانه های آخر الزمان ترک امر به معروف و نهی از منکر و بلکه امر به منکر و نهی از معروف هاست .

حکایت :

در زمان «فتحعلی شاه قاجار»، در یزد عالمی بود به نام «ملاحسن یزدی» که مورد احترام مردم بود. فرماندار شهر یزد به مردم ظلم و بدی می کرد. ملاحسن ایشان را از کردار ناپسندش تذکر داد ولی سودی نبخشید. شکایت فرماندار را برای فتحعلی شاه نوشت باز فایده ای نداشت .

چون در امر به معروف و نهی از منکر ساعی بود، مردم یزد را جمع کرد و همگی به دستور او فرماندار را از شهر بیرون کردند.

جریان را به فتحعلی شاه گزارش دادند. بسیار ناراحت شد و دستور ملاحسن یزدی را به تهران احضار کردند.

شاه به آخوند گفت: حادثه ی یزد چه بوده است؟ گفت: فرماندار تو در یزد حاکم ستمگری بود، خواستم با اخراج او از یزد شر او را از سر مردم رفع کنم.

شاه عصبانی شد و دستور داد چوب و فلک بیاورند و پاهای آخوند را به فلک ببندند، و همین کار را کردند.

شاه به امین الدوله گفت: ایشان تقصیری ندارد و اخراج فرماندار بدون اجازه ی او توسط مردم انجام شد.

ص: 59

آخوند با اینکه پاهایش به چوب و فلک بسته بود گفت: چرا دروغ بگویم، فرماندار را من به خاطر ظلم از یزد اخراج نمودم .

سرانجام به اشاره ی شاه، امین الدوله وساطت کرد، و پای آخوند را از بند فلک باز کردند .

شب شاه در عالم خواب پیامبر صلی الله علیه وآله را دید که دو انگشت پای مبارکش بسته شده است، پرسید: چرا پای شما بسته شده است؟

فرمود: تو پای مرا بسته ای! شاه گفت: هرگز من چنین بی ادبی نکردم. فرمود: آیا تو فرمان ندادی که پاهای آخوند ملاحسن یزدی را در بند فلک نمودند؟ شاه وحشت زده از خواب بیدار شد و دستور داد لباس فاخری به او بدهند و با احترام به وطنش بازگردانند. آخوند آن لباس را نپذیرفت و به یزد بازگشت، و پس از مدتی به کربلا رفت و تا آخر عمر در کربلا بود.

ص: 60

شوخی های بی مورد

تعریف :

شوخی بی مورد یعنی زیاده روی در شوخی و خنده به طوری که سبب عصیان شود یا باوقار ایمانی منافات داشته باشد.

از نگاه قرآن :

﴿إنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ﴾؛ (1)

بدکاران (در دنیا) پیوسته به مؤمنان می خندیدند .

از منظر اهل بیت علیهم السلام :

«قال على علیه السلام: مَنْ كَثُرَ مِزَاحُهُ لَمْ يَخْلُ مِنْ حَاقِدٍ عَلَيْهِ وَ مُسْتَخِفٌ بِهِ»؛ (2)

امام علی علیه السلام: هر که زیاد شوخی کند از داشتن بدخواه و کسی که او را خفیف شمرد، بی نصیب نخواهد بود.

«قال على علیه السلام : الْمِزَاحُ يُورِثُ الصَّغَائِنَ»؛ (3)

امام على علیه السلام شوخی (بی مورد) کینه به جای می گذارد .

اسباب و علل :

1. طمع مال و مقام: گاه چشمداشت به مال یا مقام، انسان را به بذله گویی نزد صاحبان ثروت و قدرت وا می دارد. بذله گو می کوشد تا با شاد کردن آن ها، جایی در دل آن ها باز کرده و خود را به آن ها نزدیک کند.

ص: 61


1- مطففین/ 29 .
2- غرر الحکم 8930 .
3- تحف العقول ؛ النص ؛ ص 86 .

2. کینه: گاه ممکن است شخص کینه ای در دل داشته باشد و چون نمی توان آن را به طور جدی ابراز کند در قالب مزاح، سخنانی را به کار می برد که مخاطب را کوچک و تحقیر کند.

3. لهو و لعب: غفلت از یاد خدا و اشتغال به بازیچه های دنیا، از حالت های بسیار معمولی است که از نیروی شهوت سرچشمه می گیرد و مزاح نکوهیده یکی از سرگرمی هایی است که از جریان ناشایست این نیرو، پدید می آید.

پیامدهای فردی و اجتماعی :

1. نابودی آبرو: شوخی بسیار آبروی انسان را می ریزد.

2. نابودی ایمان: شوخی فراوان ایمان را از بین می برد.

3. کاهش وقار: شوخی موجب کاهش وقار و هیبت بذله گو در میان مردم می شود .

4. کاهش جوانمردی: شوخی مروت و جوانمردی را کاهش می دهد.

5. دشمنی و کینه: شوخی باعث کینه و دشمنی می شود.

6. کاهش نیروی خرد: مزاح موجب کاهش نیروی خرد می شود.

7. کاهش ارزش انسانی: شوخی شخصیت انسان را از بین می برد.

8. از دست دادن فرصت ها: هدر دادن عمر گران بها و گذراندن بی ثمر آن از دیگر پیامدهای ناخوشایندی است که شوخی نکوهیده پدید می آورد.

راه های درمان :

1. جهت مثبت دادن به مزاح ها. 2. علاج و درمان ریشه های مزاح منفی، همچون دلقک صفتی و یاوه گوئی. 3. جدی گرفتن زندگی. 4. یقین داشتن به ثبت همه اعمال و گفتارهای ما .

ص: 62

نکات قابل توجه :

1. شوخی بیمورد اگر به معصیت منجر شود حرام است.

2. انسان کامل انسانی است که جدی بودنش بر مسخره گیاش غالب آید.

3. ایمان بنده کامل نمی گردد مگر این که شوخی بیمورد را ترک کند.

حکایت :

شخصی مسخره و بذله گو به مجلس رسول خدا صلی الله علیه وآله وارد شد و مردم به گرد او تجمع نمودند، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله چون بر آن جمع گذشت، از علت تجمع پرسید؛ قضیه را بر ایشان شرح دادند که مردی است مسخره و بذله گو .

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: فرستاده خدا مرا چنین خبر داد که، افرادی که تقلید دیگران را می کنند، در قیامت با سری چون کوه و گردنی چون موی در معرض حساب خواهند آمد.

ص: 63

صله ی رحم

تعریف :

صله ی رحم عبارت است از احسان و نیکی به نزدیکان و حفظ و تقویت ارتباطات لازم بین آنها و دیدار آنان.

از نگاه قرآن :

﴿وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذي تَساتَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رقيباً﴾؛ (1)

و از خدایی بپرهیزید که (همگی به عظمت او معترفید و) هنگامی که چیزی از یکدیگر می خواهید، نام او را می برید! (و نیز) (از قطع رابطه با) خویشاوندان خود، پرهیز کنید! زیرا خداوند مراقب شماست.

از منظر اهل بیت علیهم السلام :

«قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه وآله : إِنَّ أَعْجَلَ الْخَيْرِ ثَوَاباً صِلَةُ الرَّحِمِ»؛ (2)

رسول خدا صلی الله علیه وآله: همانا صله ی رحم بسیار زود پاداش داده خواهد شد.

«قال على علیه السلام : كَفَّرُوا ذُنُوبَكُمْ وَ تَحَبَّبُوا إِلَى رَبِّكُمْ بِالصَّدَقَةِ وَ صِلَةِ الرَّحِمِ»؛ (3)

امام علی علیه السلام با صدقه و صله ی رحم موجبات مغفرت و گناهان زمینه ی محبوب شدن نزد خدا را فراهم کنید.

ص: 64


1- نساء /1 .
2- الكافي ج 2 ص : 150 .
3- غرر الحکم (635/4 .

پیامدهای فردی و اجتماعی :

1. صله ی رحم باعث توسعه ی درآمد و روزی می گردد. 2 طبق روایات صله ی رحم باعث افزایش طول عمر می گردد. 3. نیکی با خویشاوندان باعث شکوفایی و زیادشدن اعمال انسان می گردد. 4. دیدار با رحم موجب یکدلی و اتحاد در بین افراد می گردد. 5. صله ی رحم انسان را از بلاها و حوادث محفوظ می گرداند.

راه های دستیابی :

راه علمی : مطالعه و تدبر در مفاسد قطع رحم و مطالعه ی برکات و فوائد آن.

راه عملی : ایجاد ارتباطات و مددکاری بین خویشان اگر چه کم باشد و اگر چه در ابتدا با اکراه و تحمیل بر خود باشد تا آن که این حالت در روح پیدا شده و به صورت ملکه در آید .

نكات قابل توجه :

1. صله رحم واجب است اگر چه دوری مکان وجود داشته باشد.

2. صله ی رحم نسبت به قدرت و نیاز تفاوت می کند، گاه یک سلام، صله ی رحم محسوب می گردد. و گاهی علاوه بر رفتار و کلام شایسته باید کمک مالی هم نمود و گر نه قطع رحم به حساب می آید مثلاً واجب است پدر و مادر فقیر را از نظر مالی اداره نمود.

3. رحم به هر کسی گفته می شود که عرفاً جزء منتسبین و بستگان انسان به حساب آید .

4. صله ی رحم اقسامی دارد که عبارتند از : 1. صله ی رحم به مال (لباس، مسکن، خوراک). 2. صله ی رحم به آبرو و دفاع از خویشاوندان 3. صله ی رحم با زیارت و دیدار .

ص: 65

حکایت :

شعیب عقرقوقی گوید: امام موسی بن جعفر علیه السلام فرمودند: فردا مردی از اهل مغرب به نام یعقوب نزد تو می آید و از احوال من می پرسد او را به خانه ام راهنمائی کن. من او را در حال طواف یافتم و فهمیدم مرا می شناسد. گفتم: از کجا مرا شناختی؟ گفت: در خواب مرا کسی گفت که شعیب را ملاقات کن و آنچه خواهی از او بپرس، چون بیدار شدم نام تو را پرسیدم و تو را به من نشان دادند. او را نزد امام بردم، چون نگاه امام به او افتاد فرمود: ای یعقوب دیروز وارد مکه شدی و بین تو و برادرت در فلان جا نزاعی واقع شد و کار به جائی رسید که همدیگر را دشنام دادید و این طریقه ی ما نیست. بزودی مرگ بین تو و برادرت جدائی خواهد افکند و این بخاطر آن است که شما قطع رحم کردید. او پرسید فدایت شوم مرگ من کی خواهد رسید؟ فرمود: همانا اجل تو نزدیک بود، لکن چون تو در فلان منزل با عمه ات صله رحم کردی بیست سال به عمرت افزوده شد. شعیب گوید بعد از یک سال یعقوب را در حج دیدم و احوال او را پرسیدم. گفت برادرم در آن سفر به وطن نرسیده وفات یافت و در بین راه بخاک سپرده شد.

ص: 66

غیبت

تعریف :

غیبت عبارت است از یاد کردن بدی ها، خطاها و عیوب فرد، در هنگامی که او حاضر نیست .

از نگاه قرآن :

﴿ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تأْكُل لَحْمَ أَخِيهِ مَيْناً فَكَرِهْتُمُوهُ﴾؛ (1)

و هرگز (در کار دیگران) تجسس نکنید و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده ی خود را بخورد؟ (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید.

از منظر اهل بيت علیهم السلام :

«وَ قَالَ النّبي صلی الله علیه وآله : مَا عُمِرَ مَجْلِس بِالْغِيبَةِ إِلَّا خَرِبَ مِنَ الدِّينِ فَنَزِّهُوا أَسْمَاعَكُمْ مِنِ اسْتِمَاعِ الْغِيبَةِ فَإِنَّ الْقَائِلَ وَ الْمُسْتَمِعَ لَهَا شَرِيكَانِ فِي الْإِثْمِ»؛ (2)

رسول خدا صلی الله علیه وآله هیچ مجلسی به غیبت آباد نشد مگر اینکه به تخریب بینجامد، پس گوش خود را از غیبت نگهدارید چرا که غیبت کننده شنونده ی آن شریک در گناهند .

«قال على علیه السلام : الْغِيبَةُ جُهْدُ الْعَاجِرِ»؛ (3)

امام علی علیه السلام : غیبت تلاش افراد ناتوان است

ص: 67


1- حجرات / 12 .
2- مستدرک الوسائل / ج 9 ص : 113.
3- نهج البلاغة (للصبحی صالح) ص : 556 .

اسباب و علل :

1. کینه: گاه شخصی به سبب کینه و دشمنی که با فردی دارد لب به غیبت او می گشاید. 2. حسادت: حسود برای آن که دیگری را از جایگاه خود پایین آورد از او بدگویی و غیبت می کند. 3. دفاع از خود: گاه فرد برای این که از خود دفاع کند، عیب دیگری را می گوید تا به این وسیله از اتهام مصون بماند. 4. دلسوزی: در برخی موارد فرد به دلیل دلسوزی که نسبت به دیگری دارد حالات یا معایب او را بیان می کند و لذا به گناه غیبت گرفتار می شود.

پیامدهای فردی و اجتماعی :

1. هتک شخصیت دیگران: غیبت کننده با آشکار کردن معایب دیگری موجب هتک شخصیت او می شود. 2. انتقال حسنات غیبت کننده به نامه :ی اعمال غیبت شونده غیبت از افراد موجب انتقال ثواب های غیبت کننده به فردی که غیبت شده است می شود . 3. دشمن سازی: فردی که غیبت می کند با این کار خصومت و دشمنی را پایه گزاری می کند. 4. برهم خوردن رفاقت ها: چه بسیار رفاقت هایی که با یک غیبت از طرفین سست گردیده و یا از بین رفته است. 5. از بین برنده ایمان و عدم قبولی نماز و روزه: غیبت ایمان را از انسان می برد و موجب عدم قبولی نماز و روزه می گردد.

راه های درمان :

راه علمی: 1. تأمل در مفاسد دنیوی و اخروی غیبت. 2. دقت در فوائد ترک غیبت.

راه عملی: 1. فکر کردن قبل از سخن گفتن. 2. شناسایی منشأ و ریشه های غیبت و از بین بردن آن ها. 3. سکوت کردن. 4. ستایش خوبی های دیگران. 5. پوشاندن عیوب مردم. 6. گفتن ذکر خدا. 7. تمرین جهت بازداری خود از غیبت اگرچه به اجبار باشد.

ص: 68

نكات قابل توجه :

1. غیبت در برخی موارد مجاز است که از جمله آنان عبارتند از:

الف) جهت احقاق حق در دادگاه ب) برای مشورت دادن به کسی که قصد ازدواج با کسی را دارد. ج) غیبت از کسی که علناً گناه می کند و به آن افتخار می کند (تنها مجاز به بیان همان گناه هستیم نه بیش از آن) د) غیبت از کسی که در دین بدعت می گذارد.

2. توبه و پشیمانی از گناه و طلب حلالیت از فرد غیبت شونده راه خلاصی از بدی غیبت است .

3. اگر فرد غیبت شونده قابل دسترسی نبود و یا اگر با او جهت حلالیت طلبی روبرو شود، خوف نزاع و فتنه میرود باید برای او زیاد دعا و استغفار کند .

4. در روایات آمده است که شنیدن غیبت هم گناه غیبت را دارد.

حکایت :

روزی ابوبکر و عمر، جناب سلمان رحمه الله را نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله فرستادند تا غذا بیاورد سلمان خدمت پیامبر صلى الله عليه وسلم شرفیاب شد و تقاضای آن دو را مطرح کرد حضرت او را به نزد انباردار خود فرستاد نام انباردار اسامه بود وقتی سلمان رحمه الله تقاضای غذا کرد، اسامه گفت: فعلاً چیزی از غذا وجود ندارد سلمان با دست خالی پیش ابوبکر و عمر برگشته و جریان را تعریف کرد آن دو پشت سر اسامه و سلمان حرف زده و گفتند که اسامه بخل کرده و غذا نداده است و درباره سلمان نیز گفتند که اگر سلمان را به چاه سمیحه (که چاهی پر آب بوده) بفرستیم آب چاه خشک می شود.

آن دو به حضور پیامبر صلی الله علیه وآله آمدند پیامبر به آن ها فرمود: چه چیزی موجب شده است که در دهان شما بقایایی از گوشتی که خورده اید را می ببینم، آن دو گفتند: ما اصلاً امروز گوشت نخورده ایم پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: شما گوشت سلمان و اسامه را خوردید.

ص: 69

فحش و ناسزاگویی

تعریف :

فحش انتخاب کلمات گزنده، زشت و ناپسند در گفتار نسبت به مخلوقات الهی است اگر چه راست و درست باشد.

از نگاه قرآن :

﴿وَ لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ﴾؛ (1)

به کسانی که غیر خدا را می خوانند دشنام ندهید، مبادا آن ها (نیز) از روی (ظلم و) جهل خدا را دشنام دهند !

از منظر اهل بيت علیهم السلام :

«قالَ البَاقِرُ علیه السلام : سِلاحُ اللَّامِ قَبيحُ الكَلامِ»؛ (2)

امام باقر علیه السلام : اسلحه فرومایگان گفتارهای زشت است.

«قَالَ رَسولُ اللهِ صلی الله علیه وآله : اَلجَنَّةُ حَرامٌ عَلَى كُلِّ فَاحِشِ أَن يَدخُلَها» ؛ (3)

رسول خدا صلی الله علیه وآله : ورود به بهشت بر افراد ناسزاگو حرام است.

ص: 70


1- انعام / 108.
2- البحار /14/185/78 .
3- کنز العمال 8085 .

اسباب و علل :

1. عداوت و دشمنی: گاه دشمنی و کینه از یک شخص موجب می گردد انسان نسبت به او از کلمات زشت و ناپسند استفاده کند. 2. خشم و عصبانیت: بعضی از افراد در هنگامی که خشم و عصبانیت بر آن ها مستولی می شود لب به ناسزاگویی و فحش می گشایند . 3. همنشینی با افراد لا ابالی و فاسق: مجالست و همنشینی با افراد لا ابالی موجب سرایت عادات زشت آن ها از جمله ناسزاگویی به انسان می شود. 4. پایین بودن سطح خانوادگی و اجتماعی: فردی که در خانواده یا محیطی که از لحاظ فرهنگی در سطح پایین قرار دارد زندگی می کند بیش تر از دیگران در معرض آلوده شدن به این صفت ناپسند قرار دارد.

پیامدهای فردی و اجتماعی :

1. دروغ و بهتان: شخصی که دیگری را با صفت زشتی بخواند در صورتی که آن صفت در او وجود نداشته باشد به گناه دروغ و بهتان نیز گرفتار شده است. 2. کاهش سطح اخلاق اجتماعی: به کار بردن کلمات زشت و رکیک سطح اخلاق را در جامعه کاهش می دهد .

3. سرایت به دیگران: فحاشی یک بیماری قابل سرایت است که باعث آلوده شدن همنشینان با فرد ناسزا گو می شود.

راه های درمان :

راه علمی: 1 مطالعه ی ارزش سکوت و پی بردن به ارزش کنترل زبان.

2. دقت در آیات و روایات مذمت فحش .

راه عملی: 1. جریمه قرار دادن برای فرد در صورت فحاشی. 2. سکوت و کنترل زبان. 3. مجالست با افرادی که زبانی خوش و پاک دارند. 4. دوری از ریشه های فحاشی. 5. تمرین حیاء.

ص: 71

نكات قابل توجه :

1. فحاشی اختصاص به انسان ندارد بلکه یکی از اقسام فحاشی، ناسزاگویی به حیوانات و سایر مخلوقات است که در روایات از این قسم پرهیز شده است .

2. ناسزاگویی حتی به اهل باطل نیز مذمت شده است در تاریخ می خوانیم که وقتی امام علی علیه السلام دیدند که اصحابشان به لشکر معاویه ناسزا می گویند فرمودند: خوش ندارم به آن ها ناسزا گویید، اگر خواستید روشنگری کنید و رفتار آنان را برای مردم توضیح دهید.

حکایت :

روزی رسول خدا صلی الله علیه وآله با ابوبکر کنار هم نشسته بودند در این موقع شخصی آمد و به ابوبکر دشنام داد.

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله ساکت و آرام نظاره گر بود. وقتی شخص دشنام دهنده ساکت شد، ابوبکر به دفاع از خود به جوابگویی و دشنام دادن به او پرداخت.

همین که ابوبکر زبان به ناسزاگویی باز کرد، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله از جای برخاست تا از نزد ایشان دور شود. وقتی که پیامبر صلی الله علیه وآله از جای خود بلند شد، به ابوبکر گفت: ای ابوبکر، وقتی که آن شخص به تو دشنام می داد، فرشته ای از جانب خداوند به دفاع از تو جوابگوی او بود، اما هنگامی که تو شروع به ناسزاگویی کردی آن فرشته شما را ترک کرده و از نزد شما و به جای او شیطان آمد. من هم کسی نیستم که در مجلسی بنشینم که در آن مجلس شیطان حضور داشته باشد.

ص: 72

کبر

تعریف :

كبر یعنی خود را بالاتر از دیگران دانستن و ابراز آن و به دیگران با دیده ی تحقیر نظر کردن .

کبر به سه دسته تقسیم می شود :

1. کبر در برابر خدا. 2. کبر در برابر پیامبر و امامان. 3. کبر در برابر بندگان .

از نگاه قرآن :

﴿ وَ لا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضِ وَ لَنْ تَبْلُغَ الجبال طولاً ﴾؛ (1)

و روی زمین، با تکبر راه مرو! تو نمی توانی زمین را بشکافی، و طول قامتت هرگز به کوه ها نمی رسد !

از منظر اهل بیت علیهم السلام :

«و قال النبي صلی الله علیه وآله: يُحْشَرُ الْجَبَّارُونَ وَ الْمُتَكَبِّرُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي صُورَةِ الذُّرِّ يَطَؤُهُمُ النَّاسُ لِهَوَانِهِمْ عَلَى اللَّهِ» ؛ (2)

رسول خدا صلی الله علیه وآله در روز قیامت ستمگران و متکبران مانند مورچه ها محشور می شوند و در زیر پای مردم قرار می گیرند و این به خاطر کوچک انگاری آنان به مقام الهی است.

«قال عل-ى علیه السلام : إحْذَرِ الْكِبْرَ فَإِنَّهُ رَأْسُ الطُّغْيَانِ الطَّغْيَانِ وَ مَعْصِيَةِ الرَّحْمَن»؛ (3)

امام علی علیه السلام از خود بینی و کبر دوری کنید، چرا که آن ریشه طغیان و گناه و تمرد از خداوند است .

ص: 73


1- اسراء /37.
2- مجموعه ورام / ج 1 ص : 197.
3- تصنيف غرر الحكم ص : 309 .

اسباب و علل :

1. کمبود شخصیت: کسانی که شخصیت واقعی و کمال معنوی ندارند، خواه ناخواه احساس کمبود کرده و می خواهند با کسب مال و ریاست و غیره ذلت و بی شخصیتی خود را بر طرف سازند.

2. جهل به فضیلت و کمال واقعی: متکبران به جای جستجوی فضائل واقعی همچون، علم، تقوا و.... سعی می کنند با کسب مقامات دنیوی شخصیت خود را ارتقاء بخشند .

پیامدهای فردی و اجتماعی :

1. تحقیر دیگران: فرد متکبر همواره سعی در کوچک کردن دیگران و بالاتر نشان دادن خود دارد .

2. دوری از رفاقت و همنشینی با دیگران: شخصی که خود را برتر از دیگران می داند از رفاقت و همنشینی با اشخاص دوری می کند.

3. کار نکردن با فقرا و عدم همنشینی با آنان: شخص متکبر دوستی و کارکردن با فقرا را برای خود ننگ و عارمی شمرد و از آنها دوری می کند.

4. دست کم گرفتن عذاب خدا : متکبر عذاب های الهی را سبک می شمارد و از رحمت الهی به دور است .

راه های درمان :

راه علمی: 1. دقت در آفات کبر و فواید و آثار نیک تواضع. 2. شناخت بزرگی خداوند .

راه عملی: 1. فروتنی در رفتار برای خدا و خلق خدا. 2. مدح افرادی که لایق ستایش هستند. 3. راه رفتن در عقب سر دیگران. 4. هم کلامی و هم

ص: 74

خوراک شدن با زیر دستان. 5. خرید کالا برای خانه و حمل آن به خانه. 6. ساده پوشی. 7. روی آوردن به عبادت خداوند به خصوص نماز. 8. کار در خانه. 9. خدمت به مردم در مجالس اهل بیت علیهم السلام> 10. سجده بر خاک.

نکات قابل توجه :

1. در روایات آمده است که در برابر متکبرین، تکبر کنید .

2. لباس كبریایی فقط مخصوص ذات احدیت است .

3. زیاده روی در تواضع موجب ذلت و خواری و از رذائل اخلاقی است.

حکایت :

«عمر بن شیبه» گوید: من در مکه صفا بین و مروه بودم که مردی را مشاهده کردم که سوار بر شتری شده و اطراف وی را غلامانی فرا گرفته اند و مردم را کنار میزنند تا او حرکت کند.

پس از چندی که به بغداد رفتم روزی بر روی پلی حرکت می کردم چشمم به مردی افتاد که لباس های کهنه پوشیده و پا برهنه است. خوب به او نگاه کردم و در چهره اش خیره شدم و به فکر فرو رفتم .

آن مرد گفت: چرا این گونه به من نگاه می کنی؟

گفتم: تو را شبیه مردی دیدم که او را در مکه مشاهده کردم و شروع کردم صفات او را ذکر کردم .

گفت: من همان مرد هستم.

گفتم: چرا خداوند تو را چنین کرد؟

در جواب گفت: من در جایی که همه مردم در آن تواضع می کنند (مکه)، تکبر کردم خداوند هم مرا در جایی که همه برای خودشان رفعت و شأنی دارند (جامعه) ذلیل کرد .

ص: 75

مسخره کردن و استهزاء

تعریف:

استهزاء نقل اقوال یا افعال و صفات و اخلاقیات مردم به وسیله ی گفتار، یا انجام کاری و یا به وسیله ی ایماء و اشاره است به صورتی که دیگران از آن به خنده افتند .

از نگاه قرآن :

﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ ﴾؛ (1)

ای اهل ایمان، مؤمنان هرگز نباید قومی قوم دیگر را مسخره کنند، شاید آن قوم که مسخره می کنند از خودشان بهتر باشند.

از منظر اهل بيت علیهم السلام :

«قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: إِنَّ المُستَهْزِئينَ بِالنَّاسِ يُفتَحُ لِأَحَدِهِم بابٌ مِنَ الجَنَّةِ فَيُقالُ لَهُم هَلُمَّ، هَلُمَّ ! فَيَجِيُّ بِكُربِه وَ غَمِّهِ فَإِذا أَتَى أُعْلِقَ دونَهُ، ثُمَّ يُفتَحُ لَهُ بِابٌ آخَرَ فَيُقالُ هَلُمَّ هَلُمَّ! فَيَجيُّ بِكُربه وَ غَمِّهِ فَإذا أَتَى أُعْلِقَ دونَهُ فَمَا يَزالُ كَذلِكَ حَتَّى يُفتَحَ لَهُ البَابُ فَيُقالُ لَهُ هَلُمَّ هَلُمَّ ! فَمَا يَأْتِيهِ» ؛ (2)

رسول خدا صلی الله علیه وآله مسخره کنندگان مردم در روز قیامت دری از بهشت برایشان گشوده می شود و خطاب می شود بیا بیا داخل شو و او با غم و غصه می آید پس هنگامی که نزدیک می شود تا داخل شود آن در بسته می شود (و این عمل مرتبا تکرار می شود).

ص: 76


1- حجرات /11.
2- جامع السعادات 288/2 .

اسباب و علل :

1. دشمنی: گاه به دلیل دشمنی میان دو نفر آن دو یکدیگر را مسخره و استهزاء می کنند. 2. کوچک نمودن طرف مقابل: در برخی موارد فرد به دلیل کوچک کردن و تحقیر شخص مقابل لب به تمسخر او می گشاید. 3. خندانیدن ثروتمندان و عیاشان به خاطر مال و مقام آن ها: برخی افراد به دلیل طمعی که در مال و مقام ثروتمندان دارند سعی می کنند با تمسخر دیگران آن ها را بخنداند. 4. تکبر: انسان متکبر بدلیل آن که خود را برتر از دیگران می داند آن ها را تمسخر و استهزاء می کند.

پیامدهای فردی و اجتماعی :

1. تمسخر مؤمن موجب رسوائی و خجالت مسخره کننده در روز قیامت نزد خدا، رسول خدا صلی الله علیه وآله و مردم می شود. 2. تمسخر کننده خود در دنیا به تمسخر دیگران دچار می شود. 3. استهزاء و تمسخر موجب دشمنی و فتنه میان مردم می گردد. 4. تمسخر دیگران موجب ملحق شدن فرد به اراذل می شود.

راه های درمان :

راه علمی: 1. تفکر و تأمل در مفاسد و ریشه های این صفت زشت و از بین بردن آن ها.

راه عملی: 1. کنترل زبان. 2. دقت در سیره اولیاء الهی با دوستان و دشمنانشان. 3. تقویت ادب اجتماعی

ص: 77

نكات قابل توجه :

1. استهزاء و تمسخر به شرطی که موجب آزار و تحقیر مؤمن شود حرام است.

2. یکی از صفات منافقين استهزاء قوانین الهی و انبیاء و طرفداران آنان است.

3. یکی از شیوه های جنگ روانی و مبارزه با انبیاء و اولیاء و اهل حق، مسخره و استهزاء است.

حکایت :

«ابوزمعه» و یاران او از روی تمسخر و استهزا به پیامبر چشمک می زدند و استهزا می نمودند؛ نصایح و صحبت های پیامبر در آن ها تأثیری نداشت! سرانجام پیامبر درباره ی آن ها نفرین کرد .

روزی ابوزمعه در سایه ی درختی نشسته بود که جبرئیل با برگ آن درخت و خارهای آن بر صورت و چشم او زد تا نابینا شد.

حکم بن ابی العاص کسی بود که وقتی پیامبر راه می رفت، کیفیت راه رفتن او را (که بدن مبارکش به جلو تمایل می شد) به تقلید در می آورد و عده ای هم می خندیدند و تمسخر می کردند.

روزی پیامبر به او فرمود: چنین باش، او از آن روز دچار لرزش دست و پا شد و هرگز بهبود نیافت .

ص: 78

مشورت و رایزنی

تعریف:

مشورت استفاده نمودن از عقل و تجارب دیگران و افزودن آن بر عقل و تجربه ی شخصی است.

از نگاه قرآن :

﴿وَ الَّذِينَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقَامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ﴾؛ (1)

و کسانی که دعوت پروردگارشان را اجابت کرده و نماز را برپا می دارند و کارهایشان به صورت مشورت در میان آن هاست و از آنچه به آن ها روزی داده ایم انفاق می کنند .

از منظر اهل بيت علیهم السلام :

«قالَ الصَّادِقُ علیه السلام : لَن يَهْلِكَ امْرُؤٌ عَن مَشْوِرَةٍ»؛ (2)

امام صادق علیه السلام: هیچ انسانی از مشورت کردن نابود نمی شود.

«قَالَ عَلَى علیه السلام : لا ظَهِيرَ كَالمُشاوَرَة» ؛ (3)

امام علی علیه السلام: هیچ پشتیبانی چون مشاوره نیست.

ص: 79


1- شوری/ 38 .
2- المحاسن 2512/436/2 .
3- نهج البلاغه حکمت 54 .

پیامدهای فردی و اجتماعی :

1. مشورت نوعی مشارکت فکری و تشویق به کار جمعی است.

2. مشورت کردن باعث افزایش عقل انسان می شود. 3. با مشورت دیگران انسان می تواند تصمیم های واقع بینانه بگیرد. 4. مشورت گرفتن از دیگران احترام به افکار و آراء آنان نیز هست. 5. مشورت با دیگران سبب مبارزه با نخوت و تکبر درونی انسان می گردد. 6. تصمیم هایی که با مشورت صورت می گیرد از احتمال خطای پایین تری برخوردار است .

راه های دستیابی :

.1 دوری از خود محوری و خود رأیی. 2. دقت در فواید مشاوره. 3. دقت در آیات و روایات در توصیه به مشورت. 4. مبارزه با تکبر و موانع دیگر برای مشورت خواهی .

نكات قابل توجه :

1. شرایط مشاور در روایات اهل بیت علیهم السلام عبارتند از: الف) عاقل باشد.

ب) خدا ترس باشد. ج) با تجربه باشد. د) دور اندیش باشد. ه-) آزاده و متدین باشد. و) دوست و دلسوز باشد. ی) راز نگه دار باشد.

2. توصیه شده با این افراد مشورت نشود :

1. ترسو چون راه حل مشکل را بر انسان تنگ می کند. 2. بخیل: زیرا انسان را از هدفش باز می دارد. 3. حریص زیرا آزمندی را در نظر انسان جلوه جلوه می دهد. 4. احمق چون خودش را برای انسان خسته می کند اما انسان را به هدف نمی رساند. 5. دروغگو چون دور را نزدیک و نزدیک را دور جلوه می دهد .

ص: 80

3. یکی از بدترین خیانت ها، خیانت در مشورت است.

4. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله تنها در مواردی با اصحاب مشورت می کردند که قانون الهی در کار نبود و فقط در طرز اجرای دستورات خدا با اصحاب مشورت می کردند .

5. همه ی سیاست مداران و افراد موفق دارای شورای مشورتی بوده و هستند.

حکایت :

حسن بن جهم گوید: روزی نزد امام رضا علیه السلام بودیم که از پدرش امام كاظم علیه السلام سخن به میان آمد.

امام علیه السلام فرمود: با آن که عقلی چون عقل او نبود، و عقلش برتر از همه بود، گاهی با خدمتکار سودانی خویش مشورت می کرد.

عرض شد: آیا شما (امام رضا علیه السلام ) هم با چنین افرادی مشورت می کنید؟

فرمود: آری، چه بسا خداوند تبارک و تعالی حق و آن چیزی را که ما می خواهیم، بر زبان او جاری می سازد .

ص: 81

موسیقی حرام

تعريف :

آن چه به عنوان غنا یا موسیقی حرام مطرح است به معنی: سرگرمی به آلات موسیقی و نواختن و یا گوش دادن آهنگ های حرام و آوازخوانی کیفیتی که مخصوص مجالس لهو و لعب و محافل اهل معصیت است .

از نگاه قرآن :

﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُرُوا أُولئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ﴾؛ (1)

و بعضی از مردم سخنان بیهوده را می خرند تا مردم را از روی نادانی از راه خدا گمراه سازند و آیات الهی را به استهزا گیرند برای آنان عذابی خوارکننده است!

از منظر اهل بیت علیهم السلام :

«قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام : بَيْتُ الْغِنَاءِ لَا تُؤْمَنُ فِيهِ الْفَجِيعَةُ وَلَا تُجَابُ فِيهِ الدَّعْوَةُ وَ لَا يَدْخُلُهُ الْمَلَكُ» ؛ (2)

امام صادق علیه السلام: خانه ای که در آن نوای موسیقی باشد از حوادث ناگهانی ایمن نیست و در آن دعا مستجاب نمی گردد و فرشته در آن داخل نشود.

«قَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه وآله : مَنِ اسْتَمَعَ إِلَى اللَّهْوِ يُذَابُ فِي أُذُنِهِ الأنكُ»؛ (3)

رسول خدا صلی الله علیه وآله: هر کس به موسیقی حرام گوش بسپارد در گوش های او سرب مذاب ریخته می شود.

ص: 82


1- لقمان/ 6 .
2- الکافی ج 6 ص : 431.
3- مستدرک الوسائل ج 13 ص : 220 .

پیامدهای فردی و اجتماعی:

1. تشنج اعصاب: گوش دادن به غنا آثار مخرب و سوئی بر روان و اعصاب آدمی می گذارد. 2. زمینه برای گناهان دیگر: گوش دادن به موسیقی حرام زمینهای برای گناهانی چون نگاه آلوده و شهوت رانی های حرام می شود. 3. عدم استجابت دعا: در روایات آمده است که در خانه ای که نوای موسیقی در آن نواخته می شود ، دعا مستجاب نمی گردد. 4. رشد حالت نفاق و دورویی در انسان: امام صادق علیه السلام می فرماید: «غنا و موسیقی نفاق آور است» 5. تضعیف اراده ی دینی: حضرت امام خمینی قدس سره در کتاب چهل حدیث، خطرناک ترین عامل برای تضعیف اراده ی دینی را، غنا معرفی می کنند. 6. فقر: بنا به روایات از عوامل ایجاد کننده ی فقر استماع زیاد غنا است. «كثرة الاسماع إلى الغناء تورث الفناء».

راه های درمان :

راه علمی: 1. دقت در عواقب و مفاسد موسیقی حرام .2 دقت در آیات و روايات.

راه عملی: 1. داشتن تفریحات سالم جهت دوری از غنا و موسیقی

2. تقویت باورهای دینی به خصوص مرگ و معاد 3. پرهیز از همنشینی با افراد آلوده و شرکت در مجالس آن ها 4. استفاده از هنرهای سالم در زندگی .

نکات قابل توجه :

1- در تعریف غنا و حکم آن هر کس باید به نظر مرجع تقلید خود مراجعه کند.

2- بنا به فتاوای مراجع معظم تقلید، ملاک حرمت موسیقی آن است که مناسب مجالس لهو و لعب (و گناه) باشد و در این حکم فرقی بین جدید و سنتی، محلی و غیر محلی و ..... نیست.

ص: 83

حکایت:

صدای ساز و آواز بلند بود. هر کس که از نزدیک آن خانه گذشت می توانست حدس بزند که در درون خانه چه خبرهاست؟ بساط عشرت و می گساری پهن بود و جام «می» بود که پیاپی نوشیده می شد. کنیزک خدمتکار درون خانه را جارو زده و خاکروبه ها را در دست گرفته از خانه بیرون آمده بود تا آن ها را در کناری بریزد. در همین لحظه مردی که آثار عبادت زیاد از چهره اش نمایان بود و پیشانیش از سجده های طولانی حکایت می کرد از آن جا می گذشت، از آن کنیزک پرسید:

«صاحب این خانه بنده است یا آزاد؟»

-« آزاد».

- «معلوم است که آزاد است، اگر بنده می بود پروای صاحب و مالک و خداوندگار خویش را می داشت و این بساط را پهن نمی کرد».

رد و بدل شدن این سخنان بین کنیز و آن مرد موجب شد که کنیزک مکث زیادتری در بیرون خانه بکند. هنگامی که به خانه برگشت اربابش پرسید: «چرا این قدر دیر آمدی؟»

کنیزک ماجرا را تعریف کرد و گفت: «مردی با چنین وضع و هیئت می گذشت و چنان پرسشی کرد و من چنین پاسخی دادم».

شنیدن این ماجرا او را چند لحظه در اندیشه فرو برد. مخصوصاً آن جمله (اگر بنده می بود از صاحب اختیار خود پروا می کرد) مثل تیر بر قلبش نشست. بی اختیار از جا جست و به خود مهلت کفش پوشیدن نداد. با پای برهنه به دنبال گوینده ی سخن رفت. دوید تا خود را به صاحب سخن که جز امام هفتم حضرت موسی بن جعفر علیه السلام نبود رساند. به دست آن

ص: 84

حضرت به شرف توبه نائل شد، و دیگر به افتخار آن روز که با پای برهنه به شرف تو به نائل آمده بود، کفش پا نکرد او که تا آن روز به «بشر بن حارث بن عبدالرحمن مرزوی» معروف بود، از آن به بعد، لقب «الحافی» یعنی «پا برهنه» یافت و به بشر حافی معروف و مشهور گشت. تا زنده بود به پیمان خویش وفادار ماند، دیگر گردگناه نگشت. تا آن روز در روز در سلک اشراف زادگان و عیاشان بود، از آن به بعد، در سلک مردان پرهیز کار و خدا پرست در آمد.

ص: 85

نظافت و پاکیزگی

تعریف:

نظافت عبارت است از پاکیزگی اعضا و جوارح و لباس و محیط زندگی از کثافت ها و آلودگی ها .

از نگاه قرآن :

﴿وَ ثِيَابَكَ فَطَهِّرْ * وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ﴾، (1)

و لباست را پاک کن * و از پلیدی دوری کن.

از منظر اهل بیت علیهم السلام :

«قالَ رَسولُ اللهِ صلی الله علیه وآله : بُنِيَ الدِّينُ عَلَى النِّظافَةِ» ؛ (2)

رسول خدا صلی الله علیه وآله: دین بر نظافت بنا شده است.

«وَ قَالَ الْبَاقِرُ علیه السلام : صَلَاةُ رَكْعَتَيْنِ بِسِوَاكَ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِينَ رَكْعَةً بِغَيْرِ سِوَاكِ»؛ (3)

امام باقر علیه السلام دو رکعت نماز با مسواک برتر از هفتاد رکعت نماز بدون مسواک است.

پیامدهای فردی و اجتماعی :

1. پاکیزگی موجب ایمنی از بیماری هاست. 2. نظافت مایه ی زیبایی و زینت زندگی است. 3. پاکیزگی سبب دوستی مردم می شود. 4. نظافت موجب نشاط و انبساط خاطر و رشد حالات عرفانی و اخلاقی است. 5. پاکیزگی و نظافت نشانه ی شخصیت افراد است.

ص: 86


1- مدثر /4و5 .
2- الکافی 3/441/6 .
3- من لا يحضره الفقيه / ج 1 ص : 52.

راه های دستیابی :

راه علمی: 1. تفکر در فوائد نظافت از نظر فردی و اجتماعی 2. دقت در آیات و روایات طهارت و نظافت.

راه عملی: 1. رعایت اصول بهداشتی 2. عمل به توصیه های بهداشتی و پزشکی. 3. خواندن زندگی نامه ی اشخاص پاک و همنشینی با آنان

3. اهمیت عملی برای بهداشت فردی و اجتماعی قائل بودن. 4. داشتن دقت های تربیتی شخصی و خانوادگی .

نکات قابل توجه :

1. نظافت و آراستگی شامل موضوعاتی مانند: نظافت لباس، بدن، محیط زندگی، جامعه، بهداشت تغذیه، از الهی موهای زائد بدن و ... می شود.

2. برای عبادت و نماز و زیارت شایسته است از ساده ترین و تمیزترین لباس ها استفاده شود.

3. تمام اقسام طهارت و نظافت در اسلام دارای آداب و مقررات و اسراری است که باید با آن ها آشنا بود .

حکایت :

دختر امام خمینی قدس سره می گوید وقتی وارد اتاق آقا می شدیم، فضای آن معطر بود، همه نوع عطری مصرف می نمودند وقتی به حمام می رفتند، لباس خود را عوض می کردند و چون آن را می آوردند تا شسته شود بوی گل می داد. در نجف وقتی از مسجد یا بارگاه مطهر باز می گشتند و به دلیل

ص: 87

بودم

گرمی شدید هوا خیس عرق می شدند لباس خود را تعویض می کردند هنگام مشرف شدن به حرم خود را معطر می ساختند. یکی از پزشکان امام نیز می گوید برای انجام خدمات درمانی خدمت امام رسیدم، مشغول کار بودم که قطعه ای پارچه ای را مشاهده کردم که خیلی منظم و مرتب تا شده و در مجاورت ایشان قرار داشت. نخست نفهمیدم چیست و تنها وقتی آقا داشتند جوراب خود را پا می کردند متوجه گردیدم آن پارچه تمیز جوراب امام است که یکی از لنگه های آن وصله خورده بود اما نظافت و پاکیزگی فوق العاده ای داشت.

ص: 88

نظم در زندگی

تعریف:

نظم در زندگی یعنی مرتب نمودن امور زندگی و آراستن کارها به برنامه ریزی با توجه به عنصر زمان و اولویت ها و نیازها .

از نگاه قرآن :

﴿وَ كُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارِ﴾؛ (1)

و هر چیز نزد او مقدار معینی دارد .

از منظر اهل بیت علیهم السلام :

«قال على علیه السلام : أُوصِيكُمَا وَ جَمِيعَ وَلَدِي وَ أَهْلِي وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ»؛ (2)

امام على علیه السلام: شما دو فرزندم و همه فرزندانم و نزدیکانم و کسانی که نامه ی من به آن ها می رسد، به تقوا و نظم در کارها سفارش می کنم .

«قالَ عَلى علیه السلام : الحِلمُ نِظامُ أَمرِ المُؤْمِنِ»؛ (3)

امام على علیه السلام: بردباری عامل نظم در کار مؤمن است.

پیامدهای فردی و اجتماعی :

1. کسی که کارهایش طبق نظم باشد از تشویش خاطر رهایی می یابد. 2. رعایت نظم موجب می گردد انسان از فرصت ها، استفاده ی بهینه کند. 3. نظم یکی از نشانه های رشد، شخصیت آدمی است. 4. با رعایت نظم می توان کارهای زیادی را در مدت زمان اندک انجام داد .

ص: 89


1- رعد/ 8.
2- نهج البلاغه، الكتاب 47 .
3- غرر الحکم 372/1 .

راه های دستیابی :

1. مطالعه در زندگی مفاخر و اثر نظم در موفقیت های آنان. 2. مطالعه و تفکر در فوائد انضباط در زندگی. 3. دقت در نظم حاکم بر نظام هستی و آموزی از آن. 4. پرهیز از معاشرت با افراد بی نظم. 5. نظم دادن به امور جزئی زندگی برای تمرین نظم بخشی امور زندگی. 6. اهمیت دادن به وعده ها و پیمان ها. 7. اهمیت دادن به زمان و جدول و تقویم زمانی در زندگی .

نكات قابل توجه :

1. با توجه به فرمایش حضرت علی علیه السلام که می فرمایند: (ولی امر به منزله ی رشته ای است که مهره ها را گرد آورده و آن ها را به هم پیوند می دهد و نیز توجه به معنای لغوی نظم در می یابیم عامل اصلی وجود نظم در جامعه، ولی امر می باشد .2 نظم و انضباط در سیره ی پیامبر جایگاه ویژه ای دارد .

امام علی علیه السلام در مورد رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرماید: پیامبر صلی الله علیه وآله چون به خانه می رفت اوقات خویش را به سه قسمت تقسیم می کرد، بخشی برای خدا، بخشی برای خانواده و بخشی را به خود اختصاص می داد و سپس بخشی را که به خود اختصاص داده بود میان خود و مردم تقسیم می کرد و بخشی از آن را به مردم اختصاص می داد و عام و خاص را می پذیرفت و چیزی از آن مضایقه نمی کرد .

ص: 90

حکایت :

یکی از حکما و مراجع تقلید به نام مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالحسن رفیعی رحمه الله در نزدیک به 50 سال پیش، مدتی امام جماعت یکی از مساجد تهران بود. ایشان به طور منظم به نماز جماعت نمی آمد. آن زمان امام خمینی رحمه الله در نماز جماعت آیت الله رفیعی شرکت می کرد. شبی آیت الله رفیعی رحمه الله دیر کرد، امام خمینی رحمه الله از میان جمعیت برخاست و خطاب به مردم گفت: «بیایید با هم به آقا بگوییم به طور منظم و مرتب و سر وقت تشریف بیاورند؛ زیرا این گونه که ایشان می آیند وقت بسیاری از مردم به هدر می رود. پس همه ما با هم به آقا اعتراض کنیم».

طولی نکشید که امام جماعت آمد. یک نفر به او گفت: سید جوانی (یعنی امام خمینی رحمه الله) که از بی نظمی شما در آمدن به مسجد ناراضی بود، می گفت: به آقا بگوییم. مرتب بیایند. تقریباً به بی نظمی شما در آمدن اعتراض داشت.

در آن وقت امام خمینی قدس سره در چند قدمی امام جماعت مشغول نماز بودند. ایشان را به امام جماعت نشان دادند. همین که چشم آقای رفیعی به امام افتاد، فرمود: «ایشان حاج آقا روح الله و مردی بسیاری فاضل، وارسته، باتقوا و منظم هستند. اگر گاهی دیر آمدم به ایشان اقتدا کنید».

ص: 91

نگاه حرام

تعریف:

نگاه کردن به آنچه در شریعت اسلام ممنوع اعلام شده، در زمره ی گناهان چشم به حساب میآید و باید از آن پرهیز کرد.

از نگاه قرآن :

﴿قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ﴾؛ (1)

به مؤمنان بگو چشم های خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند، و عفاف خود را حفظ کنند این برای آنان پاکیزه تر است خداوند از آنچه انجام می دهید آگاه است!

از منظر اهل بيت علیهم السلام :

«قال رسول الله صلی الله علیه وآله : مَنْ مَلَأَ عَيْنَهُ مِنْ حَرَامٍ مَلَأَ اللَّهُ عَيْنَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنَ النَّارِ إِلَّا أَنْ يَتُوبَ وَ يَرْجِعَ» ؛ (2)

رسول خدا صلی الله علیه وآله کسی که چشمش را پر از حرام کند (مثلا به نامحرم نگاه کند) خداوند در روز قیامت چشمش را پر از آتش می کند. مگر این که از کار خود پشیمان شود و توبه کند.

ص: 92


1- نور / 30 .
2- الأمالي ( للصدوق) ؛ النص ؛ ص 429 .

اسباب و علل :

1. مشکل عدم اعتقاد به موضوع بعضیها فکر می کنند غربی ها که این حریم ها و مرزهای محرم و نامحرم را ندارند بسیار پاکیزه تر از ما زندگی کرده و دچار مشکلات روحی و روانی نمی شوند بنابراین بکلی این حد و مرز را از چشم خود برداشته و به همه چیز و همه کس نگاه می کنند، ولی کافی است که اینگونه مطالب و جزوات را مطالعه کنند تا جواب خود را بگیرند.

2. محیط زندگی و رفت و آمد بعضی از مردم بدلیل این که در محل کار و یا درس خود نامحرم وجود دارد مجبور به نگاه حرام می شوند.

پیامدهای فردی و اجتماعی :

1. پشیمانی: بسیاری از نگاه ها حاصلی جز پشیمانی ندارد.

2. نگاه های پی در پی موجب می شود شهوت تحریک گردد و خود این، زمینه ساز فتنه و انحراف است.

3. نگاه به مناظر حرام باعث می شود در قیامت دیدگان انسان پر از آتش گردد مگر این که توبه کند.

راه های درمان :

1. توجه به آثار نگاه پاک: امام صادق علیه السلام می فرماید: به محض پوشش چشم از نامحرم خداوند کاری میکند که فرد طعم ایمان را بچشد. 2. اگر انسان بداند که نگاه آلوده انعکاس و پژواک دارد پس بی مهابا مرتکب چنین عملی نمی شود امام صادق علیه السلام می فرماید: کسی که با قصد شهوت از پشت سر به زن های نامحرم نگاه کند بعد از این اشخاص دیگری پیدا می شوند که با قصد شهوت از پشت سر به ناموس او نگاه می کنند. 3. توجه به این که نگاه آلوده جزغم و اندوه چیزی برای انسان باقی نمی گذارد .

ص: 93

نکات قابل توجه :

1. اگر انسان بداند با نگاه کردن به یک نقاشی یا مجسمه و یا مانکن و لباس مردانه یا زنانه از حالت عادی خارج می گردد نباید نگاه کند.

بدون

2. نگاه کردن مرد به بدن و موی زن نامحرم چه با قصد لذت و چه بدون آن حرام است و نگاه کردن به صورت و دست ها اگر با قصد لذت باشد حرام است.

حکایت :

در شهری سه برادر بودند که برادر بزرگ ده سال مؤذن مسجدى ب-ود که روی مناره مسجد اذان می گفت، و پس از ده سال از دنیا رفت. برادر دومی هم چند سال این وظیفه را ادامه داد تا عمر او هم به پایان رسید. به برادر سومی گفتند: این منصب را قبول کن و نگذار صدای اذان از مناره قطع شود، اما او قبول نمی کرد .

گفتند: مقدار زیادی پول به تو خواهیم داد! گفت: صد برابرش را هم بدهيد من حاضر نمی شوم.

پرسیدند: مگر اذان گفتن بد است؟ گفت: نه، ولی در مناره حاضر نیستم. علت را پرسیدند، گفت: این مناره جایی است که دو برادر بدبخت مرا بی ایمان از دنیا برده؛ چون در ساعت آخر عمر برادر بزرگم، بالای سرش بودم و خواستم سوره یس بخوانم تا آسان جان دهد، مرا از این کار نهی می کرد.

ص: 94

برادر دومم نیز با همین حالت از دنیا رفت. برای یافتن علت این مشکل، خداوند به من عنایت کرد و برادر بزرگم را در خواب دیدم که در عذاب بود.

گفتم: تو را رها نمی کنم تا بدانم به چه دلیل شما دو نفر بی ایمان مردید؟ گفت: زمانی که به مناره می رفتیم، با بی حیائی نگاه به ناموس مردم درون خانه ها می کردیم، این مسأله فکر و دلمان را به خود مشغول می کرد و از خدا غافل می شدیم، برای همین عمل شوم، بد عاقبت و بدبخت شدیم.

ص: 95

نیکی به همسایگان

تعریف:

نیکی به همسایگان شامل شناخت و رعایت حقوق همسایگان و احسان و همزیستی مسالمت آمیز با آنان است.

از نگاه قرآن :

﴿وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً و بِذِي الْقُرْبى وَالْيَتامى وَالمَساكينِ وَ الْجارِ ذِي الْقُرْبى وَ الْجارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنبِ﴾؛ (1)

و به پدر و مادر نیکی کنید همچنین به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان، و همسایه ی نزدیک، و همسایه ی دور و دوست و همنشین.

از منظر اهل بیت علیهم السلام :

«قال رسول الله صلی الله علیه وآله : مَا زَالَ جَبْرَئِيلُ يُوصِينِي بِالْجَارِ حَتَّى ظَنَنْتُ أَنَّهُ سَيُوَرِّثُهُ» ؛ (2)

رسول خدا صلی الله علیه وآله: دائما جبرئیل مرا سفارش به حق همسایگان می نمود به شکلی که گمان کردم همسایه از همسایه ارث می برد.

«قال على علیه السلام: اللَّهَ اللَّهَ فِي جِيرَانِكُمْ فَإِنَّهُمْ وَصِيَّةُ نَبِيِّكُمْ»؛ (3)

امام علی علیه السلام: خدا را خدا را در مورد همسایگانتان چرا که این سفارش پیامبر شماست.

ص: 96


1- نساء /36 .
2- أمالي (صدوق) مجلس شصت و ششم.
3- نهج البلاغة (للصبحی صالح) ص : 421.

پیامدهای فردی و اجتماعی :

1. تقویت ارتباطات اجتماعی: نیکی به همسایگان موجب ایجاد رفت و آمد بین آن ها و تقویت روابط اجتماعی می شود. 2. آرامش و سکوت خاطر: احساس امنیت و اعتماد ناشی از عدم آزار همسایگان موجب آرامش خاطر در خانواده می گردد. 3. نزول برکات و فیوضات الهی بر خانه و اهل خانه: نیکی به همسایه باعث نزول برکات الهی می گردد.

راه های دستیابی :

راه علمی: 1. اندیشه در منافع حسن همجواری و رعایت حقوق همسایگی. 2. اندیشه در مفاسد عدم همزیستی سالم.

راه عملی: 1. انتخاب همسایگان خوب. 2. رعایت و به کارگیری تدریجی حقوق همسایگی .

نكات قابل توجه :

1. آزار همسایگان حرام است

2. در روایات به شعاع چهل خانه از هر طرف، حد همسایگی تعیین شده است.

3. منظور از خوش همسایگی عدم آزار آن ها نیست، بلکه علاوه بر این نیکی به آنان و مدارا با آنان است.

4. برخی از حقوق همسایگی عبارتند از : الف) آزار ندادن آن ها. ب) خیر خواهی برای آن ها. ج) مشارکت با آن ها در رفع نیازها. د) عیادت. و) کنترل چشم از ناموس همسایه. ه) رسیدگی به وضع اقتصادی همسایه ی نیازمند. ی) رعایت بهداشت و نظافت محیط .

ص: 97

5. مسجد حق همسایگی بر افراد ساکن اطراف خود دارد و رعایت حق همسایگی مسجد لازم است که از جمله آن نماز خواندن در مسجد است.

6. دو فرشته مأمور نوشتن اعمال ما نسبت به همسایگان ما هستند تا حقوق آن ها رعایت شود.

حکایت :

نویسنده ی کتاب مفتاح الکرامه، سید جواد عاملی می گوید: شبی مشغول خوردن شام بودم که دیدم خادم سید بحرالعلوم درب خانه ی مرا زد و گفت: سید بحرالعلوم شام در نزدش است و منتظر شماست. با خادمش به منزل سید رفتیم. تا مرا دید گفت: از خدا نمی ترسی که مراقبت نداری؟ عرض کردم: مگر چه شده است؟ فرمود: مردی از برادران هم مذهب تو، برای خانواده اش، فقط خرمای زاهدی، آن هم نسیه می گیرد و در طی هفت روز طعامی جز این نداشته اند. امروز نزد بقال رفت تا چیزی نسیه بگیرد که او را جواب کرد و او (محمد نجم عاملی) و خانواده اش اکنون گرسنه اند، تو غذای

سیر می خوری با اینکه همسایه ات مستحق است؟ عرض کردم: من

اطلاعی نداشتم. فرمود: اگر می دانستی و کمک نمی کردی که یهودی و کافر بودی. ناراحتی ام این است که چرا از حال برادران دینی ات تفحص نمی کنی؟ اکنون خادمم این ظرف های غذا را بر می دارد، با او بروید و به آن مرد بگو، میل داشتم امشب با هم غذا بخوریم و این کیسه پول را نیز زیر حصیر او بگذار و ظرف ها را هم بر مگردان. سید جواد می گوید: با خادم سید نزد آن مرد رفتیم، او گفت: این غذا را اعراب درست نمی کنند، بگو متعلق به کیست؟ گفتم: سید بحرالعلوم، گفت: به خدا سوگند تا به حال کسی از حال من خبر نداشت .

ص: 98

ورزش و تقویت جسم

تعریف:

ورزش عبارت است از حرکت های منظم و مکرر بدنی برای دستیابی به توانایی ، چالاکی، نشاط و سلامت بیش تر.

از نگاه قرآن :

﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَيْكُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ﴾؛ (1)

خداوند طالوت را برای شما (بنی اسرائیل) برگزید و به او دانش و قوت بدنی داد.

از منظر اهل بیت علیهم السلام :

«قال على علیه السلام: الصِّحَّةُ أَفْضَلُ النِّعَمِ» ؛ (2)

امام على علیه السلام: سلامتی از برترین نعمت های خداست.

«قال رسول الله صلی الله علیه وآله : أحبّ اللهو إلى الله تعالى إجراء الخيل و الرّمي» ؛ (3)

رسول خدا صلی الله علیه وآله: بهترین بازی ها در نزد خدا، اسب سواری و تیر اندازی است.

ص: 99


1- بقره /247 .
2- عيون الحكم ص : 17.
3- نهج الفصاحه 1ح/568 .

پیامدهای فردی و اجتماعی :

1. ورزش ضامن نشاط فردی و اجتماعی است. 2. ورزش باعث شیرین شدن زندگی و لذت بخش بودن آن می شود. 3. ورزش موجب پیشگیری نسبت به بیماری ها می شود. 4. حرکات ورزشی موجب تأمین نیازهای غریزی و تقویت سیستم عصبی می شود. 5. ورزش تنبلی و کسالت را در انسان از بین می برد.

راه های دستیابی :

راه علمی: 1. اهمیت دادن به سلامتی و تقویت جسم و راه های آن را مطالعه نمودن .

راه عملی: برای تضمین سلامتی باید به این موارد اهمیت داد

1. تنفس صحیح تنفس عمیق در هوای پاک 2 برنامه غذایی مناسب و متنوع . تمرینهای بدنی مناسب .4 رعایت اصول ایمنی در کار و زندگی

نکات قابل توجه :

.1 عقل سالم در بدن سالم است.

2. تیراندازی، شنا، کشتی، اسب دوانی، کوه نوردی و صحرا نوردی (که از سنت های انبیای الهی بوده) از ورزش های مورد تأیید در روایات است.

3. ورزش برای همه ی طبقات و اصناف لازم است اما در روایات بخصوص برای کودکان توصیه شده است در همین زمینه امام صادق علیه السلام فرمودند: «فرزند خود را به بازی کردن در سن هفت سالگی تشویق کن».

ص: 100

4. مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) در توصیه ای به جوانان، سه انتظار خویش از ایشان را، تحصیل، تهذیب و ورزش عنوان فرمودند.

5. سلامتی زیر بنای خوشبختی، قدرت و روحیه است و اسلام طرفدار قدرت مسلمین و اسلام است.

حکایت :

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که پیامبر صلی الله علیه وآله از جنگ تبوک بر می گشت، میان یاران خود مسابقه سواری برقرار ساخت. اسامه که بر شتر معروف پیامبر به نام غضبا سوار بود، از همه پیشی گرفت.

مردم به خاطر این که شتر از آن پیامبر بود، صدا زدند: رسول الله پیشی گرفت. اما پیامبر صدا زد: اسامه پیشی گرفت و برنده شد. این سخن پیامبر اشاره به این نکته بود که سوار کار مهم است، نه مرکب، و چه بسا مرکب راهواری که به دست افراد ناشی بیفتد، کاری از آن ساخته نیست .

ص: 101

کلام آخر

- تمام صفات وارسته انسانی در انقطاع کامل الی الله نهفته است.

- مقامی که برای بندگان صالح خدا در نظر گرفته شده تمام دنیا و مافیها - با آن جلوه های ساختگی - در مقابل آن به قدر پشیزی ارزش ندارد.

- این دنیا با تمام زرق و برق ظاهری اش ناچیزتر از آن است که قابل محبت باشد .

- این زندگی زودگذر به ظاهر شیرین، در مقابل عذاب غیرمتناهی چه ارزشی دارد؟

- کلیه امور دنیوی اگر موجب توجه انسان به دنیا و غفلت از خداوند متعال شود، باعث حجاب ظلمانی می شود.

- حزب الله باشید؛ از زرق و برق زندگی و جلوه های ساختگی آن بپرهیزید.

- ریشه تمام اختلافاتی که فاقد هدف مشخص و مقدسی باشد، به حب دنیا بر می گردد .

انبیای خدا برای این مبعوث شدند که آدم تربیت کنند؛ انسان بسازند؛ بشر را از زشتی ها، پلیدی ها، فسادها و رذایل اخلاقی دور سازند و با فضایل و آداب حسنه آشنا کنند.

ص: 102

- اگر برای خدا قدم بردارید، خداوند متعال مقلب القلوب است، دل ها را به شما متوجه می سازد.

- جز به خالق یکتا به احدی توجه نداشته باشید.

- قلب انسان مانند آینه صاف و روشن است، و بر اثر توجه فوق العاده به دنیا و کثرت معاصی کدر می شود.

- از خدا بترسید؛ از عواقب امور بپرهیزید؛ از خواب غفلت بیدار شوید!

- دوراندیش باشید؛ عواقب امور را بسنجید؛ عقبه های خطرناکی که دارید به یاد آورید، از فشار قبر، عالم برزخ، مشکلات و شدایدی که به دنبال آن است، غفلت نکنید !

- جهنم با اعمال و کردار زشت انسان روشن می گردد.

- اگر بشر با اعمال و کردار خویش آتش نیفروزد، جهنم خاموش است. باطن این طبیعت جهنم است؛ اقبال به طبیعت، اقبال به جهنم است.

- آنچه در عالم آخرت واقع می شود چیزی است که در این دنیا تهیه گردیده است.

- پیش از آن که فرصت از دست برود، چاره بیندیشید!

- شما جوانان روبه پیری و ما پیران رو به مرگ پیش می رویم.

- هر نفسی که می کشید، هر قدمی که بر میدارید و هر لحظه ای که از عمر شما می گذرد، اصلاح مشکل تر گردیده، ممکن است ظلمت و تباهی بیش تر شود.

ص: 103

- تا نیرو و اراده جوانی دارید. می توانید هواهای نفسانی و خواسته های حیوانی را از خود دور سازید.

- قلب جوان لطیف و ملکوتی است و انگیزه های فاسد در آن ضعیف می باشد؛ لیکن هر چه سن بالا رود، ریشه گناه در قلب قویتر و محکم تر می گردد تا جایی که کندن آن از دل ممکن نیست.

- توبه با لفظ أتوب الی الله تحقق نمی یابد؛ بلکه ندامت و عزم بر ترک لازم است.

- با خلق خدا حسن سلوک داشته، نیکو معاشرت کنید و با نظر عطوفت و مهربانی به آنان بنگرید .

- با بندگان خوب و صالح خدا نیکی کنید.

- کسی که دیگر مسلمانان از دست و زبان و چشم او در امان نباشند، در حقیقت مسلمان نیست.

- اهانت به بنده خدا، اهانت به خداست .

کسی که دنبال هوای نفس رفت و از شیطان متابعت کرد، به تدریح به صبغه او در می آید.

- اهل آخرت با هم در صلح و صفا هستند؛ قلب هایشان مملو از محبت خدا و بندگان خداست.

- محبت بندگان خدا، همان ظل محبت خداوند است.

ص: 104

- قرآن کریم امانت بزرگ خداست؛ علما و روحانیون امانتدار الهی هستند.

- در نفسی که مهذب نشده، علم، حجاب ظلمانی است.

- علم نور است؛ ولی در دل سیاه و قلب فاسد دامنه ی ظلمت و سیاهی را گسترده تر می سازد.

- علمی که انسان را به خدا نزدیک می کند، در نفس دنیا طلب، باعث دوری بیش تر از درگاه ذی الجلال می گردد .

- علم توحید هم اگر برای غیر خدا باشد، از حجب ظلمانی است.

- اگر انسان خباثت را از نهادش بیرون نکند، هر چه درس بخواند و تحصیل نماید نه تنها فایده ای بر آن مترتب نمی شود؛ بلکه ضررها دارد.

- هر قدمی که برای تحصیل علم برمی دارید، قدمی هم برای کوبیدن خواسته های نفسانی، تقویت قوای روحانی، کسب مکارم اخلاق، تحصیل معنویات و تقوا بردارید .

- اگر اخلاص و قصد قربت نباشد این علوم هیچ فایده ای ندارد.

- بکوشید پیش از آنکه وارد جامعه گردید خود را اصلاح کنید، مهذب سازید.

- اگر به سبب اعمال و کردار و رفتار ناروای شما یک نفر گمراه شده (و) از اسلام برگردد مرتکب اعظم کبائر می باشید.

ص: 105

- خدا نکند انسان پیش از آنکه خود را بسازد، جامعه به او روی آورده و در میان مردم نفوذ و شخصیتی پیدا کند که خود را می بازد.

- قبل از آن که عنان اختیار از کف شما ربوده شود، خود را بسازید و اصلاح کنید .

- اگر در کارها نیت خالص نباشد، انسان را از درگاه ربوی دور می کند.

- ایادی استعمار می خواهند تمام حیثیات اسلام را از بین ببرند و شما باید در مقابل ایستادگی کنید.

- قدم را الهی کنید، حب دنیا را از دل بیرون نمایید، آن وقت می توانید مبارزه کنید.

گزیده ای از کتاب جهاد اکبر از امام خمینی رحمه الله

ص: 106

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109